فصل اول 1و آن اتفاق افتاد ،پس از آن اسکندر پسر فیلیپ ،مقدونی ،که از سرزمین Chettiimبیرون آمد ،به حال داريوس پادشاه فارس و Medes،که او در جای خود ،برای اولین بار بر يونان، 2و بسیاری از جنگ ساخته شده ،و بسیاری از نگه می دارد قوی برنده شد ،و کشتی پادشاهان زمین، 3و رفت و از طريق به پايان می رسد از زمین ،و در زمان از بسیاری از ملت ها ، insomuchکه زمین در برابر او آرام بود؛ پس از آن او عالی شد و قلب او بلند شد. 4و او جمع آوری يک میزبان قوی و حاکم بر کشورها ،و ملت ها ،و پادشاهان ،که شاخه های بزرگ برای او شد. 5و بعد از اين چیزها او بیمار شد ،و درک کرد که او بايد بمیرد. 6که در آن او به نام خدمت کنندگان خود را ،مانند آبرمون بودند ،و با او از جوانان خود را بزرگ شده بود ،و پادشاهی خود را در میان آنها جدا ،در حالی که او هنوز زنده بود. 7پس اسکندر دوازده سال کار کرد ،و سپس درگذشت. 8و خدمت کاران خود را برهنه حکومت هر يک در جای او. 9و پس از مرگ او همه آنها تاج بر خود قرار داده است ;پسران خود را پس از آنها سالها انجام داد :و شر در زمین ضرب شد. 10و از آنها آمد ريشه شرير آنتیوکوس به نام اپیفانس ،پسر آنتیوکوس پادشاه ،که در رم گروگان شده بود ،و او در صد و سی و هفتمین سال از پادشاهی يونانیان پادشاهی. 11در آن روزها رفت و وجود دارد از اسرائیل مردان شرور ،که بسیاری را متقاعد کرد ،گفت :اجازه دهید ما برويد و يک زن که دور در مورد ما :از آنجايی که ما از آنها رفت ما تا به حال غم و اندر بسیار است. 12بنابراين اين دستگاه آنها را به خوبی خوشحال. 13پس از آن برخی از مردم به جلو در اينجا بودند ،که آنها را به پادشاه ،که به آنها مجوز برای انجام پس از اويگان: 14پس از آن آنها يک محل ورزش در اورشلیم با توجه به آداب و رسوم از هیتن ساخته شده است: 15و خود را ختنه نشده ساخته شده ،و پیشی گرفت و به اين اتفاق مقدس ،و خود را به هیت پیوست ،و به انجام فساد فروخته شد. 16در حال حاضر هنگامی که پادشاهی قبل از آنتیوکوس تاسیس شد ،او فکر به پادشاهی بر مصر که او ممکن است تسلط دو قلمرو داشته باشد. 17که در آن او را به مصر با بسیاری بزرگ وارد شده ،با اريخ ،و فیل ها ،و سواران ،و يک نیروی دريايی بزرگ، 18و جنگ علیه پتولمي پادشاه مصر ساخته شده است :اما پتولمي از او ترس بود ،و فرار کرد .و بسیاری از آنها تا حد مرگ زخمی شدند. 19بنابراين آنها شهرهای قوی در سرزمین مصر و او در زمان خرابی های آن. 20و بعد از آن آنتیوکوس مصر را شکست داد ،او دوباره در صد و بیست و سوم سال بازگشت ،و در برابر اسرائیل و اورشلیم با بسیاری از رفت، 21و با افتخار وارد پناهگاه شد ،و محراب طليی و شمع شمعی نور و تمام کشتی های آن را از بین برد، 22و میز نان شبو ،و کشتی های ريختن ،و ويال .و سانسورگرهای طل و جامه و تاج و هجران طليی که پیش از معبد بود و تمام آن ها را کشید. 23او در زمان نیز نقره و طل ،و کشتی های گرانبها :همچنین او در زمان گنجینه های پنهان که او در بر داشت. 24و هنگامی که او همه را گرفته بود ،او را به سرزمین خود رفت ،داشتن يک قتل عام بزرگ ،و بسیار با افتخار صحبت کرد. 25بنابراين يک سوگوار بزرگ در اسرائیل وجود دارد ,در هر جايی که آنها بودند; 26به طوری که شاهزادگان و بزرگان سوگوار ،باکره و مردان جوان ضعیف ساخته شده بودند ،و زيبايی زنان تغییر کرد. 27هر داماد در زمان تا به تاسمان ،و او که در اتاق ازدواج نشسته بود در سنگینی، 28زمین نیز برای ساکنان آن نقل مکان کرد ،و تمام خانه يعقوب با سردرگمی پوشیده شده بود. 29و پس از دو سال به طور کامل منقضی پادشاه جمع آوری ارشد خود را از ادای احترام به شهرهای يهودا ،که به اورشلیم با بسیاری از آمد، 30و کلمات صلح آمیز را به آنها ،اما همه فريب بود :برای زمانی که آنها به او اعتبار داده بود ،او به طور ناگهانی بر شهر سقوط کرد ،و آن را بسیار درد ،و نابود بسیاری از مردم اسرائیل است. 31و هنگامی که او خرابی های شهر را گرفته بود ،آن را به آتش کشید ،و خانه ها و ديوارهای آن را در هر طرف پايین کشید. 32اما زنان و کودکان آنها را اسیر ،و دارای گاو. 33سپس آنها را ساخت شهر داود با ديوار بزرگ و قوی ،و با برج های توانا ،و آن را نگه قوی برای آنها ساخته شده است. 34و آنها در آن قرار داده است يک ملت شرار ،مردان بد کار ،و خود را در آن تقويت. 35آنها آن را با زره پوش و ويکتور ذخیره می شود ،و هنگامی که آنها با هم جمع شده بود از دست دادن اورشلیم ،آنها را گذاشته وجود دارد ،و به طوری که آنها يک جرات درد شد: 36برای آن جايی برای دروغ در انتظار در برابر پناهگاه بود ,و يک مخالف شیطانی به اسرائیل. 37بنابراين آنها خون بی گناه در هر طرف از پناهگاه ريگند ،و آن را بی عرضه: 38اينسوموچ که ساکنان اورشلیم به خاطر آنها فرار کردند :پس از آن شهر به عنوان يک سکونتگاه غريبه ساخته شده بود ،و عجیب شد به کسانی که در او متولد شد؛ و بچه های خودش او را ترک کردند. 39پناهگاه او زباله مانند بیابان گذاشته شد ،جشن او را به سوگوار تبديل شد ، sabbathsاو را به سرزنش افتخار خود را به نفرت. 40همانطور که شکوه او شده بود ،بنابراين بی آبوری او افزايش يافته بود ،و عالیجنابی او را به سوگوار تبديل شد. 41علوه بر اين پادشاه آنتیوکوس به تمام پادشاهی خود نوشت ،که همه بايد يک نفر، 42و هر يک بايد قوانین خود را ترک :بنابراين همه مردم با توجه به فرمان پادشاه توافق کردند. 43بله ،بسیاری از اسرائیلی ها نیز به دين او رضايت دادند و به بت ها قربانی دادند و روز سحابی را فحش دادند. 44برای پادشاه نامه های پیام داران به اورشلیم و شهرستانها يهودا فرستاده بود که آنها بايد قوانین عجیب و غريب از زمین پیروی می کنند، 45و ممنوع سوخته ارائه ,و قربانی ,و نوشیدن ارائه ,در معبد ;و آنها بايد به روز های جشن و روز فحش دهند: 46و آلوده کردن مردم مقدس و مقدس: 47راه اندازی محراب ،و بیشه ها ،و کلفت از بت ها ،و قربانی گوشت گراز ،و جانورهای پاک: 48که آنها نیز بايد فرزندان خود را ختنه نشده ترک ،و روح خود را با تمام روش های ناپاکی و فشانی منفور: 49تا پايان آنها ممکن است قانون را فراموش کرده ام ،و تغییر تمام قوانین. 50و هر کس که نمی خواهد با توجه به فرمان پادشاه انجام دهد ،او گفت ،او بايد بمیرد. 51در راه خود شرم آور او را به تمام پادشاهی خود نوشت ،و منصوب نظارت بر تمام مردم ،فرمان شهرهای يهودا به قربانی ،شهرستان به شهرستان. 52سپس بسیاری از مردم را به آنها جمع شده بودند ،به هر يک که پیش بینی قانون را باهات .و بدی هايی را در اين سرزمین مرتکب شدند. 53و اسرائیل را به مکان های مخفی راند ،حتی در هر کجا که آنها می توانند برای موفقیت فرار.
54در حال حاضر پانزدهمین روز از ماه Casleu،در صد و پنجاه و پنجم سال ،آنها راه اندازی منفر از ويرانی بر محراب ،و محراب بت در سراسر شهرستانها از يهودا در هر طرف ساخت؛ 55و سوزاندن زنای با محارم در درب خانه های خود را ،و در خیابان ها. 56و هنگامی که آنها به حال اجاره در قطعات کتاب از قانون که آنها در بر داشت ،آنها را با آتش سوزاندند. 57و هر کس که با هر کتاب از عهد يافت شد ،و يا اگر هر گونه متعهد به قانون ،فرمان پادشاه بود ،که آنها بايد او را به مرگ قرار داده است. 58بنابراين آنها توسط اقتدار خود را در برابر اسرائیل هر ماه ،به عنوان بسیاری از آنها در شهرستانها يافت شد. 59در حال حاضر پنج و بیستم روز ماه آنها قربانی بر محراب بت ،که بر محراب خدا بود. 60که در آن زمان با توجه به فرمان آنها را به مرگ زنان خاص ،که باعث شده بود فرزندان خود را به ختنه. 61و آنها به دار آويخته و به گردن آنها ،و تفنگ خانه های خود را ،و آنها را که آنها را ختنه کرده بود. 62چگونه بسیاری در اسرائیل به طور کامل حل و فصل شد و به خودی خود تايید به خوردن هر چیز ناخوشايند. 63که در آن به جای مرگ ،که آنها ممکن است با گوشت بی عرضه نمی شود ،و آنها ممکن است بی احترامی به وعده مقدس :پس از آن آنها درگذشت. 64و خشم بسیار زيادی بر اسرائیل وجود دارد. فصل2 1در آن روزها ماتاتیاس پسر يوحیا ،پسر شمعون ،کاهن پسران يوريب ،از اورشلیم و در مودين به وجود آمد. 2و او پنج پسر داشت ،جوان ،به نام کاديس: 3سیمون ;به نام تاسی: 4يهودا ،که مکابیوس نامیده می شد: 5العزار ،به نام آوران :و جاناتان ،که نام خانوادگی او Apphusبود. 6و هنگامی که او را ديدم کفر که در يهودا و اورشلیم مرتکب شدند، 7او گفت ،وای من هستم !پس من به دنیا آمدم تا اين بدبختی مردم خود و شهر مقدس را ببینم و در آنجا ساکن شدم ،وقتی که آن را به دست دشمن و پناهگاه را به دست غريبه ها تحويل دادم؟ 8معبد او به عنوان يک مرد بدون شکوه تبديل شده است. 9کشتی های با شکوه او را به اسارت انجام می شود ،کودکان خود را در خیابان ها کشته می شوند ،مردان جوان خود را با شمشیر دشمن. 10چه ملتی در پادشاهی او نقشی ندارد و از خرابی های او بدست آورد؟ 11تمام ابیات او گرفته شده دور ;از يک زن آزاد او تبديل به يک برده اوراق قرضه. 12و ،بنگر ،پناهگاه ما ،حتی زيبايی و شکوه ما ،زباله گذاشته شده است ،و جنتیل ها آن را حیرت زده اند. 13تا چه پايان بنابراين ما بايد زندگی می کنند ديگر؟ 14سپس ماتیاس و پسرانش لباس های خود را اجاره کردند و لباس های کیسه ای پوشیدند و بسیار غم انگیز بودند. 15در حالی که افسران پادشاه ،مانند مردم را به شورش ،به شهر مودين آمد ،به آنها قربانی. 16و هنگامی که بسیاری از اسرائیل به آنها آمد ،ماتاتیاس نیز و پسرانش گرد هم آمدند. 17سپس به افسران پادشاه پاسخ داد ،و به ماتیاس در اين عاقلنه گفت ،شما هنر يک حاکم ،و يک مرد با آبرو و بزرگ در اين شهر ،و تقويت با پسران و پدران: 18در حال حاضر شما اول آمده ،و انجام فرمان پادشاه ،مانند تمام کسانی که انجام داده اند ،بله ،و مردان يهودا نیز ،و مانند در اورشلیم باقی می ماند :بنابراين شما و خانه خود را در تعداد دوستان پادشاه ،و شما و فرزندان خود را بايد با نقره و طل افتخار ،و پاداش های زيادی. 19سپس ماتیاس با صدای بلند جواب داد و با صدای بلند به هم زد ،اگرچه تمام ملت هايی که تحت سلطه پادشاه هستند از او اطاعت می کنند و هر يک را از دين پدران خود دور می کنند و به دستورات او رضايت می دهند: 20با اين حال من و پسرانم و برادرهايم به خواست پدرانمان راه خواهیم رفت. 21خدا ممنوع است که ما بايد قانون و قوانین را فراموش کرده است. 22ما به سخنان پادشاه گوش نمی ,برای رفتن از دين ما ,يا در دست راست ,و يا چپ. 23در حال حاضر هنگامی که او را ترک کرده بود صحبت کردن اين کلمات ،يکی از يهوديان در چشم همه به قربانی در محراب که در مودين بود ،با توجه به فرمان پادشاه وجود دارد. 24که چیزی که وقتی ماتاتیاس را ديدم ،او با شوق و شوق التهاب شد ،و مهار خود را لرزيد ،نه می تواند او را تحمل به شست خشم خود را با توجه به قضاوت :بنابراين او فرار کرد ،و او را بر محراب کشتی. 25همچنین کمیسر پادشاه ،که مردان را به قربانی کردن ،او در آن زمان کشته شد ،و محراب او پايین کشیده است. 26بنابراين او را با شور و نشات برای قانون خدا مانند به عنوان Phineesبه زامبی پسر سالوم انجام داد. 27و ماتیاس در سراسر شهر با صدای بلند گريه کرد و گفت :هر کس که از قانون بی باک است ،و حفظ وعده ،اجازه دهید او را به دنبال من. 28بنابراين او و پسرانش به کوه ها فرار کردند و تمام آنچه را که در شهر داشته اند باقی گذاشت. 29سپس بسیاری از کسانی که پس از عدالت و قضاوت به دنبال رفت و به بیابان ،به ساکن وجود دارد: 30هر دو آنها ،و فرزندان خود ،و همسران خود را؛ و گاوهای خود را .زيرا ابتل به آنها درد را افزايش داد. 31در حال حاضر هنگامی که آن را به خدمت کنندگان پادشاه گفته شد ،و میزبان که در اورشلیم ،در شهر داود بود ،که مردان خاصی ،که فرمان پادشاه را شکسته بود ،به مکان های مخفی در بیابان رفته بودند، 32آنها به دنبال آنها تعداد زيادی ،و پس از آنها را پیشی گرفته ،آنها در برابر آنها اردو زده ،و جنگ علیه آنها در روز شنبه ساخته شده است. 33و آنها را به آنها گفت ،اجازه دهید که شما تا به حال انجام داده اند کافی است؛ و بر اساس فرمان پادشاه عمل کن و تو زنده ای. 34اما آنها گفتند ،ما جلو نمی آيیم ،نه ما فرمان پادشاه را انجام می دهیم ،تا روز شنبه را بی احترامی کنیم. 35بنابراين پس از آن آنها را به آنها نبرد با تمام سرعت. 36چگونه آنها به آنها پاسخ داد نه ,نه آنها را سنگ در آنها ريخته ,و نه متوقف مکان هايی که در آن آنها دراز پنهان; 37اما گفت :اجازه دهید همه ما در بی گناهی ما می میرند :آسمان و زمین برای ما شهادت خواهد داد ،که شما ما را به اشتباه به مرگ قرار داده است. 38بنابراين آنها در برابر آنها در جنگ در روز شنبه افزايش يافت ،و آنها را کشت ،با همسران و فرزندان خود و گاو خود را ،به تعداد هزار نفر است. 39در حال حاضر هنگامی که ماتاتیاس و دوستان خود را در اين مورد درک ،آنها برای آنها درد حق سوگوار. 40و يکی از آنها به ديگری گفت ،اگر همه ما به عنوان پدران ما انجام داده اند ،و مبارزه برای زندگی و قوانین ما علیه مردم ،آنها در حال حاضر به سرعت ما را ريشه از زمین است.
41در آن زمان آنها با اين حال ،گفت :هر کس که می آيند به جنگ با ما در روز شنبه ،ما در برابر او مبارزه خواهد کرد .ما هم نمی میريم ،به عنوان برادرهايی که در مکان های مخفی به قتل رسیدند. 42سپس به آنجا آمد به او يک شرکت از آسسايدان که مردان توانا اسرائیل بودند ،حتی همه مانند داوطلبانه به قانون اختصاص داده شده بود. 43همچنین همه آنها که برای اذيت و اذيت فرار خود را به آنها پیوست ،و اقامت برای آنها بود. 44پس آن ها به نیروهای خود پیوستند و مردانی را که در خشم خود بودند ،خشم خود را از خود نشان دادند و مردان شرور را خشمگین کردند :اما بقیه برای کسب و کار به سوی هیت فرار کردند. 45سپس ماتاتیاس و دوستانش دور هم رفتند و محراب ها را پايین کشیدند: 46و چه کودکانی را در سواحل اسرائیل ختنه نشده يافتند ،کسانی که آنها با دلیور ختنه کردند. 47آنها نیز پس از مردان مغرور به دنبال ،و کار در دست خود را به رفاه. 48بنابراين آنها قانون را از دست جنتیل ها بازيابی ،و از دست پادشاهان ،نه رنج می برد آنها را به پیروزی. 49در حال حاضر هنگامی که زمان نزديک است که ماتیاس بايد بمیرد ،او گفت :به پسران خود ،در حال حاضر غرور و سرخرد قدرت ،و زمان نابودی ،و خشم خشم: 50در حال حاضر ،پسران من ،شما را برای قانون ،و زندگی خود را برای وثیغ پدران خود را. 51تماس بگیريد به ياد آنچه اعمال پدران ما در زمان خود انجام داد ;پس شما افتخار بزرگ و نامی همیشگان دريافت خواهید کرد. 52آيا ابراهیم وفادار در وسوسه يافت نشد ،و آن را به او برای راستگويی imputedشد؟ 53يوسف در زمان پريشانی خود را نگه داشته فرمان و ارباب مصر ساخته شده است. 54 Phineesپدر ما در بودن و پرهیاهو به دست آمده از يک کشیش همیشگی. 55عیسی مسیح برای تحقق اين کلمه قاضی در اسرائیل ساخته شده است. 56کیلب برای تحمل شاهد قبل از جماعت دريافت میراث زمین. 57ديويد برای مهربان بودن دارای تخت پادشاهی همیشه. 58الیاس برای بودن عصبی و پرنیان برای قانون به بهشت گرفته شد. 59آنانیاس ، Azariasو میسائل ،با اين باور از شعله نجات يافتند. 60دانیال برای بی گناهی خود را از دهان شیرها تحويل داده شد. 61و در نتیجه شما در تمام سنین در نظر بگیريد ،که هیچ کدام که اعتماد خود را به او قرار داده بايد غلبه بر. 62ترس و نه پس از آن کلمات يک مرد گنا :برای شکوه و شکوه خود را بايد سر چاله و کرم. 63به روز او بايد بلند و به مورو او را نمی شود يافت می شود ،چرا که او را به گرد و غبار خود را بازگشته است ،و فکر خود را به هیچ چیز آمده است. 64بنابراين ،شما پسران من ،دلیور و خودتان را به نمايندگی از قانون می شیند؛ برای آن شما بايد به دست آوردن شکوه و افتخار. 65و بنگر ،من می دانم که برادر شما سیمون يک مرد مشاور است ،گوش دادن به او همیشه :او بايد يک پدر برای شما. 66همانطور که برای يهودا مکابیوس ،او بسیار توانا و قوی ،حتی از جوانان خود را تا :اجازه دهید او کاپیتان خود را ،و مبارزه با جنگ مردم است. 67نگاهی نیز به شما همه کسانی که رعايت قانون ،و انتقام شما اشتباه از مردم خود را. 68پاداش به طور کامل از دست داده ،و توجه به دستورات قانون است. 69بنابراين او آنها را برکت داد ،و به پدران خود جمع شده بود. 70و او در صد سال و ششم درگذشت ،و پسران او را در خاک سپرده پدران خود را در مودين ،و همه اسرائیل ساخته شده تاخت و تاز بزرگ برای او. فصل3 1سپس پسرش يهودا ،به نام مکابیوس ،در جای او افزايش يافت. 2و همه برادر خود را به او کمک کرد ،و به همین دلیل همه آنها را که با پدرش برگزار شد ،و آنها با شادی جنگ اسرائیل جنگید. 3بنابراين او گت مردم خود را افتخار بزرگ ،و در يک صفحه سینه به عنوان يک غول قرار داده ،و مهار جنگ مانند خود را در مورد او ،و او جنگ ساخته شده ،محافظت از میزبان با شمشیر خود را. 4در اعمال خود او مانند يک شیر بود ،و مانند يک شیر whelpغرش برای شکارچیان خود را. 5برای او به دنبال بد کاران ،و آنها را به دنبال ،و سوخته تا کسانی که مردم خود را ناراحت. 6بنابراين شرور از ترس او کوچک شد ،و همه کارگران از شرور مشکل بودند ،چرا که رستگاری در دست او رفاه. 7او غمگین نیز بسیاری از پادشاهان ،و يعقوب خوشحال با اعمال خود را ساخته شده ،و يادبود خود را برای همیشه پر برکت است. 8علوه بر اين او را از طريق شهرستانها يهودا رفت ،از بین بردن بی خود از آنها ،و دور خشم از اسرائیل: 9به طوری که او را به تمام بخش از زمین مشهور بود ،و او را به او مانند آماده به هدر رفتن دريافت کرد. 10سپس آپولونیوس جنتیل ها را با هم جمع کرد و میزبان بزرگی از شهر اسامه شد تا علیه اسرائیل بجنگد. 11کدام چیز زمانی که يهودا درک ،او را به ملقات او رفت ،و بنابراين او را خدشه دار کردن ،و او را کشتی :بسیاری نیز کشته شدند ،اما بقیه فرار کردند. 12که در آن يهودا در زمان خرابی های خود را ،و شمشیر آپولونیوس نیز ،و پس از آن او تمام عمر خود را جنگید. 13در حال حاضر هنگامی که سرون ،شاهزاده ارتش سوريه ،شنیده می گويند که يهودا برای او جمع شده بود بسیاری و شرکت از وفاداران به بیرون رفتن با او به جنگ؛ 14او گفت ،من به من يک نام و افتخار در پادشاهی دريافت کنید؛ من با يهودا و آنها که با او هستند و از فرمان پادشاه نفرت دارند ،می جنگم. 15بنابراين او را آماده به بال رفتن ،و با او رفت و میزبان توانا از خدايان به او کمک کند ،و از فرزندان اسرائیل است. 16و هنگامی که او نزديک به رفتن به بال از بثورون آمد ،يهودا رفت و به ملقات او را با يک شرکت کوچک: 17چه کسی ،هنگامی که آنها را ديدم میزبان آمدن به آنها را ملقات ،گفت :به يهودا ،چگونه می توان ما قادر به ،بودن تا چند ،به مبارزه با بسیاری بزرگ و بسیار قوی ،ديدن ما آماده به ضعیف شدن با روزه در تمام اين روز؟ 18 Unto whom Judas answered, It is no hard matter for many to be shut up in the hands of a few; and with the God of heaون آن است که همه يکی ،برای ارائه با بسیاری بزرگ ،و يا يک شرکت کوچک: 19برای پیروزی از موضع نبرد در بسیاری از میزبان نیست ;اما قدرت از آسمان می آيد. 20آنها در برابر ما در غرور و بی آبرويی بسیار آمده به ما نابود کردن ،و همسران و فرزندان ما ،و به ما خراب کردن: 21اما ما برای زندگی و قوانین ما مبارزه می کنند. 22که در آن خداوند خود را به آنها را در مقابل چهره ما را بر ارتجاع :و در مورد شما ،شما از آنها نمی ترسم.
23در حال حاضر به محض اينکه او را ترک کرده بود صحبت کردن ،او به طور ناگهانی بر آنها جهش ،و به همین دلیل سرون و میزبان خود را قبل از او انداخته شد. 24و آنها را از پايین رفتن از بثور تا دشت ،که در آن حدود هشتصد نفر از آنها کشته شدند ،تعقیب کردند .و باقی ما به سرزمین فیلی ها فرار کرد. 25سپس ترس از يهودا و برادر خود را آغاز کرد ،و ترس بیش از حد بزرگ ،به سقوط بر ملت دور در مورد آنها: 26اينسوموچ به عنوان شهرت خود را به پادشاه آمد ،و همه ملت ها از جنگ يهودا صحبت کرد. 27در حال حاضر هنگامی که پادشاه آنتیوکوس اين چیزها را شنید ،او پر از هیجان بود :بنابراين او فرستاده و جمع آوری تمام نیروهای قلمرو خود را ،حتی يک ارتش بسیار قوی است. 28او نیز باز گنج خود را ،و به سربازان خود را برای يک سال پرداخت ،دستور آنها را به آماده هر زمان که او بايد به آنها نیاز دارند. 29با اين وجود ،هنگامی که او را ديدم که پول گنجینه های خود را شکست خورده و ادای احترام در کشور کوچک بود ،به دلیل اختلف و طاعون ،که او بر زمین در گرفتن قوانین که از زمان های قديمی به ارمغان آورده بود؛ 30او می ترسید که او بايد قادر به تحمل اتهامات ديگر ،و نه به چنین هديه ای به لیبرال مانند او قبل از :برای او در بالی پادشاهان که قبل از او فراوان بود. 31که در آن ،تا حد زيادی در ذهن خود گیج ،او مصمم به رفتن به Persia،وجود دارد به ادای احترام از کشورها ،و به جمع آوری پول زيادی است. 32بنابراين او را ترک Lysias،نجیب ،و يکی از سلطنتی خون ،برای نظارت بر امور پادشاه از رودخانه سرخات به مرزهای مصر: 33و برای بزرگ کردن پسرش آنتیوکوس ،تا زمانی که او دوباره آمد. 34علوه بر اين او را تحويل نیمی از نیروهای خود را ،و فیل ها ،و او را به اتهام همه چیز را که او انجام داده اند ،به عنوان همچنین در مورد آنها که در يهودا و اورشلیم مسکن: 35به زيرکی ،که او بايد يک ارتش در برابر آنها ارسال ،برای از بین بردن و ريشه کن کردن قدرت اسرائیل ،و بازماند از اورشلیم ،و به دور يادبود خود را از آن محل؛ 36و اينکه او بايد غريبه ها را در تمام محله های خود قرار دهد ،و زمین های آنها را به طور زيادی تقسیم کند. 37بنابراين پادشاه در زمان نیمی از نیروهای باقی مانده ،و از آنتونیخ ،شهر سلطنتی خود را ،صد و هفتاد و هفتم سال ترک کرد .و با گذشتن از رودخانه ي "يفرات "،از کشورهاي بلند عبور کرد. 38سپس Lysiasانتخاب Ptolemeeپسر دوريمن ،نیکانور ،و گورجیاس ،مردان توانا از دوستان پادشاه: 39و با آنها او را فرستاده 4000پاورقی ،و هفت هزار سوار ،به سرزمین يهودا ،و آن را نابود ،به عنوان پادشاه فرمان. 40بنابراين آنها با تمام قدرت خود را به چهارم رفت ،و آمد و توسط اماوس در کشور ساده تن به تن. 41و تجار کشور ،با شنیدن شهرت آنها ،نقره و طل را بسیار ،با خدمتگان ،و به اردوگاه برای خريد فرزندان اسرائیل برای بردگان آمد :قدرت نیز از سوريه و از سرزمین فلسطینیان خود را به آنها پیوست. 42در حال حاضر هنگامی که يهودا و برادر خود را ديدم که بدبختی چند برابر شد ،و نیروهای خود را در مرزهای خود را محصور :چرا که آنها می دانستند که چگونه پادشاه فرمان داده بود برای نابودی مردم ،و کامل آنها را لغو. 43آنها گفتند يکی به ديگری ،اجازه دهید ما را به بازگرداندن ثروت هدر رفته از مردم ما ،و اجازه دهید ما برای مردم ما و پناهگاه مبارزه می کنند. 44سپس جماعت با هم جمع شده بودند ،که آنها ممکن است آماده برای جنگ ،و آنها ممکن است دعا ،و رحمت و شفقت بپرسید. 45در حال حاضر اورشلیم غیر روحانی خالی به عنوان يک بیابان ،هیچ يک از فرزندان خود را که رفت و يا خارج وجود دارد :پناهگاه نیز troddenپايین بود ،و بیگانگان نگه داشته قوی نگه داشته؛ آن مرد در آن مکان سکونت داشت .و شادی از يعقوب گرفته شد ،و لوله با هارپ متوقف شد. 46که در آن اسرائیل خود را با هم جمع شدند ،و به مسفه آمد ،بیش از در برابر اورشلیم؛ زيرا در مسفه جايی بود که آن ها در اسرائیل دعا می کردند. 47سپس آنها روزه آن روز ،و در لباس های کیسه ای قرار داده ،و خاکستر بر سر خود را ،و اجاره لباس های خود را، 48و گذاشته باز کتاب قانون ،که در آن هیت به دنبال رنگ شبیه به تصاوير خود را. 49آنها نیز لباس کشیش ،و اولین میوه ها ،و تیت :و ناصری آنها را تحريک ،که روز خود را به انجام رسید. 50سپس آنها را با صدای بلند به سمت آسمان گريه ،گفت :چه بايد بکنیم با اين ،و اگر ما آنها را حمل دور؟ 51برای پناهگاه خود را troddenپايین و حیرت زده ،و کشیش های خود را در سنگینی هستند ،و به ارمغان آورد کم است. 52و لو ،هیت با هم در برابر ما جمع شده اند تا ما را نابود کنند :چه چیزهايی را در برابر ما تصور می کنند ،شما می دانید. 53چگونه ما قادر به ايستادن در برابر آنها ،به جز شما ،ای خدا ،کمک ما باشد؟ 54سپس آنها را با ترمپ صدا ،و با صدای بلند گريه. 55و پس از اين يهودا کاپیتان بیش از مردم ،حتی کاپیتان بیش از هزاران نفر ،و بیش از صدها نفر ،و بیش از پنجاه ،و بیش از ده ها نفر است. 56اما برای مانند ساخت خانه ،و يا همسران زن ،و يا کاشت تاکستان ،و يا ترس بودند ،کسانی که او دستور داد که آنها بايد بازگشت ،هر مرد به خانه خود ،با توجه به قانون است. 57پس اردوگاه برداشته شد و به سمت جنوب اماوس پرتاب شد. 58و يهودا گفت :خودتان را مسلح کنید و مردانی باهوشی باشید و ببینید که در برابر صبح در آمادگی باشید ،با اين ملت ها بجنگید ،که با هم علیه ما جمع شده اند تا ما و پناهگاه ما را نابود کنید: 59برای آن بهتر است برای ما در جنگ می میرند ،از ديدن فاجعه های مردم ما و پناهگاه ما است. 60با اين وجود ،به عنوان خواست خدا در آسمان است ،بنابراين اجازه دهید او را انجام دهد. فصل چهارم 1سپس در زمان گورجیاس پنج هزار footmen،و هزار نفر از بهترين سواران ،و خارج از اردوگاه در شب؛ 2تا آخر او ممکن است در اردوگاه يهوديان عجله ،و آنها را به طور ناگهانی smite.و مردان اين منطقه راهنماهای او بودند. 3در حال حاضر هنگامی که يهودا شنیده که او خود را حذف ،و مردان دلیور با او ،که او ممکن است ارتش پادشاه که در اماس بود، 4در حالی که هنوز نیروهای از اردوگاه منتشر شد. 5در فصل متوسط گورجیاس شب به اردوگاه يهودا آمد :و هنگامی که او هیچ مردی در آنجا پیدا کرد ،او آنها را در کوه ها به دنبال :برای گفت که او ،اين افراد از ما فرار 6اما به محض آن روز بود ،يهودا خود را در دشت با سه هزار مرد ،که با اين حال نه زره پوش و نه شمشیر به ذهن خود راshewed. 7و آنها را ديدم اردوگاه از آتش ،که آن را قوی و به خوبی مهار شده بود ،و دور در مورد با سواران قطب نما؛ و اينها متخصص جنگ بودند. 8سپس يهودا به مردانی که با او بودند گفت :ترس شما بسیاری از آنها نیست ،نه شما از حمله خود را ترس. 9به ياد داشته باشید که چگونه پدران ما در دريای سرخ تحويل داده شد ،زمانی که فرعون آنها را با يک ارتش به دنبال.
10در حال حاضر اجازه دهید ما را به آسمان گريه ،اگر پرهیاهو خداوند رحمت بر ما داشته باشد ،و به ياد داشته باشید وعده پدران ما ،و نابود کردن اين میزبان قبل از چهره ما اين روز: 11که تا همه انسانها ممکن است بدانند که کسی که تحويل و نجات اسرائیل وجود دارد. 12سپس غريبه ها بلند چشمان خود را ،و ديدم آنها را بیش از آمدن در برابر آنها. 13که در آن آنها از اردوگاه به جنگ رفت ;اما آنها که با يهودا بودند ،ترودم های خود را به صدا در می آورد. 14بنابراين آنها به جنگ پیوستند ،و انسان ناامید به دشت فرار کرد. 15هاوبیت همه آنها با شمشیر کشته شدند :زيرا آنها را تا گازرا و تا دشت های ايدومیا و آزوتوس و جمنیا تعقیب کردند تا بر سه هزار مرد کشته شوند. 16اين کار انجام شده ،يهودا دوباره با میزبان خود را از تعقیب آنها بازگشت، 17و به مردم گفت ،حريص از خرابی تا آنجا که يک نبرد قبل از ما وجود دارد، 18و گورجیاس و میزبان او در اينجا توسط ما در کوه هستند :اما شما در حال حاضر در برابر دشمنان ما ايستاده ،و غلبه بر آنها ،و پس از اين شما ممکن است جسورانه از دست دادن. 19همانطور که يهودا هنوز صحبت کردن اين کلمات ،به نظر می رسد بخشی از آنها به دنبال خارج از کوه وجود دارد: 20چه کسی زمانی که آنها تصور کردند که يهوديان میزبان خود را به پرواز قرار داده بود و در حال سوزاندن چادر .برای دود که ديده شد اعلم کرد چه انجام شد: 21هنگامی که آنها اين چیزها را درک ،آنها درد ترس ،و ديدن نیز میزبان يهودا در دشت آماده مبارزه، 22آنها هر يک به سرزمین غريبه فرار کردند. 23سپس يهودا بازگشت به خراب کردن چادر ،جايی که آنها طل و نقره ،و ابريشم آبی ،و بنفش از دريا ،و ثروت بزرگ است. 24پس از اين آنها به خانه رفت ،و خواندن يک آهنگ شکرگزاری ،و ستايش خداوند در آسمان :چرا که آن را خوب است ،چرا که رحمت خود را برای همیشه تحمل. 25بنابراين اسرائیل به حال تحويل بزرگ که در آن روز. 26در حال حاضر همه غريبه ها که فرار کرده بود آمد و گفت : Lysiasچه اتفاقی افتاده بود: 27چه کسی ،هنگامی که او آن را شنید ،سر در رو و دلسرد شد ،چرا که نه چنین چیزهايی به عنوان او را به اسرائیل انجام شد ،و نه چیزهايی مانند پادشاه به او دستور داده بود به تصويب رسید. 28سال بعد بنابراين پس از Lysiasبا هم جمع آوری سه سنگ هزار مرد انتخاب پا ،و پنج هزار سوار ،که او ممکن است آنها را تابع. 29بنابراين آنها به ايدوسیا آمدند ،و چادرهای خود را در بت سورا به زمین زد و يهودا آنها را با ده هزار نفر ملقات کرد. 30و هنگامی که او را ديدم که ارتش توانا ،او دعا کرد و گفت :هنر برکت تو ،ای منجی اسرائیل ،که خشونت مرد توانا را با دست داود خدمتکار خود را فرو نشاند ،و میزبان غريبه ها را به دست يوناتان پسر سال ،و زره پوش خود را داد. 31خفه شو اين ارتش در دست مردم خود اسرائیل ،و اجازه دهید آنها را در قدرت خود و اسب سواران سر در رو شود: 32آنها را از هیچ شجاعت می شود ،و باعث جسورانه از قدرت خود را به سقوط دور ،و اجازه دهید آنها را در تخريب خود را زمین لرزه: 33بازيگران آنها را با شمشیر از آنها که تو را دوست دارم ،و اجازه دهید همه کسانی که می دانند نام خود را ستايش شما با روز شکرگزاری. 34به طوری که آنها به نبرد پیوستند ;و در آنجا میزبان لیزياس حدود پنج هزار مرد کشته شدند ،حتی قبل از اينکه کشته شوند. 35در حال حاضر هنگامی که Lysiasرا ديدم ارتش خود را به پرواز قرار داده ،و مردانگی سربازان يهودا ،و چگونه آنها آماده بودند يا برای زندگی و يا دلیرانه می میرند ،او به آنتیوچیا رفت ،و با هم يک شرکت از غريبه ها جمع آوری ،و داشتن ارتش خود را بزرگتر از آن بود ،او هدف دوباره به يهودا آمده است. 36سپس گفت :يهودا و برادر خود را ،بنگر ،دشمنان ما ناامید هستند :اجازه دهید ما به بال برای پاک کردن و اختصاص پناهگاه. 37بر اين همه میزبان خود را با هم جمع آوری ،و رفت تا به کوه لیون. 38و هنگامی که آنها را ديدم پناهگاه ويران ،و محراب به وقح ،و دروازه سوخته ،و شکوفه در حال رشد در دادگاه به عنوان در يک جنگل ،و يا در يکی از کوه ها ،بله ،و اتاق کشیش کشیده پايین؛ 39آنها لباس های خود را اجاره ،و ساخته شده تاهن بزرگ ،و خاکستر بر سر خود را، 40و صاف به زمین بر چهره خود سقوط کرد ،و زنگ خطر با ترموت منفجر ،و گريه به سمت بهشت. 41يهودا مردان خاصی را برای مبارزه با کسانی که در اين جنگ بودند منصوب کرد ،تا زمانی که او پناهگاه را پاک کرده بود. 42بنابراين او انتخاب کشیش از مکالمه بی گناه ،مانند لذت در قانون بود: 43که پاک پناهگاه ،و لخت کردن سنگ های بی عرضه را به يک مکان پاک. 44و هنگامی که آنها به عنوان مشورت چه بايد بکنید با محراب از ارائه سوخته ,که به حیرت زده شد; 45آنها فکر می کردند که بهتر است آن را پايین بکشد، 46و سنگ در کوه معبد در يک مکان مناسب گذاشته ،تا زمانی که بايد وجود داشته باشد پیامبر به آنچه بايد با آنها انجام می شود. 47سپس آنها در زمان تمام سنگ با توجه به قانون ،و محراب جديد با توجه به سابق ساخته شده است. 48و ساخته شده تا پناهگاه ،و چیزهايی که در داخل معبد بودند ،و مقدس دادگاه. 49آنها نیز کشتی های مقدس جديد ساخته شده ،و به معبد آنها شمع ،و محراب از پیشکش سوخته ،و از خوش بو ،و میز به ارمغان آورد. 50و بر محراب آنها سوزانده خوش بو ،و لمپ که بر شمع شمع روشن بودند ،که آنها ممکن است نور در معبد را. 51علوه بر اين آنها مجموعه ای از قرص های بر روی میز ،و گسترش از veils،و به پايان رسید تمام آثار که آنها شروع به ساخت. 52در حال حاضر در پنج و بیستم روز از ماه نهم ،که به نام ماه Casleu،در صد و هشتاد و هشتم سال ،آنها گاهی اوقات در صبح افزايش يافت، 53و قربانی با توجه به قانون بر محراب جديد از ارائه سوخته ،که آنها ساخته شده بود ارائه شده است. 54نگاه کنید ،در چه زمان و چه روزی آن را به حیرت زده بود ،حتی در آن بود که با آهنگ اختصاص داده شده ،و citherns،و harps،و سیمبول. 55سپس همه مردم بر چهره خود افتاد ،عبادت و ستايش خدای آسمان ،که به آنها موفقیت خوب داده بود. 56و به طوری که آنها فداکاری محراب هشت روز نگه داشته و ارائه پیشکش سوخته با خوشحالی ،و قربانی تحويل و ستايش. 57آنها نیز عرشه خط مقدم معبد با تاج طل ,و با سپر ;و دروازه ها و اتاق هايی که تجديد کردند و درها را بر روی آن ها آويزان کردند. 58بنابراين خوشحالی بسیار زيادی در میان مردم وجود دارد ،برای آن سرزنش از هیتن دور قرار داده شد. 59علوه بر يهودا و برادر خود را با تمام جماعت اسرائیل مملو از ,که روز از وداع محراب بايد در فصل خود را از سال به سال توسط فضای هشت روز نگه داشته ,از پنج و بیستم روز از ماه کاسلو ,با میرث و شادی. 60در آن زمان نیز آنها را ساخت تا کوه لیون با ديوارهای بلند و برج های قوی دور در مورد , 60هجا که جنتیل بايد آمده و آج آن را به عنوان آنها قبل از انجام داده بود. 61و آنها مجموعه ای وجود دارد يک گارنیسون به آن را نگه داريد ،و تقويت بثورا به آن را حفظ؛ که مردم ممکن است در برابر ايدومیا دفاع داشته باشد.
فصل5 1در حال حاضر هنگامی که ملت دور در مورد شنیده است که محراب ساخته شده بود و پناهگاه تجديد مانند قبل ،آن را بسیار آنها را ناراحت. 2بنابراين آنها فکر برای از بین بردن نسل يعقوب که در میان آنها بود ،و پس از آن آنها شروع به قتل و نابود کردن مردم است. 3سپس يهودا در برابر فرزندان اسو در ايدومای در عربتین جنگید ،زيرا آنها گائل را محاصره کردند :و او به آنها يک برانکارد بزرگ داد ،و شجاعت آنها را کاهش داد ،و خرابی های آنها را گرفت. 4همچنین او به ياد داشته باشید آسیب از کودکان بین ،که به حال يک بازی و جرم را به مردم ،که در آن آنها در انتظار آنها را در راه دراز. 5او آنها را خاموش بنابراين در برج ،و در برابر آنها را محصور ،و آنها را کامل نابود ،و برج های آن محل را با آتش سوزاند ،و همه که در آن بود. 6پس از آن او را به فرزندان آمون منتقل می شود ،جايی که او در بر داشت يک قدرت توانا ،و بسیاری از مردم ،با تیموتیوس کاپیتان خود را. 7بنابراين او جنگ های بسیاری با آنها ،تا زمانی که در طول آنها قبل از او ناهمدست بودند؛ و اون اونا رو دود مي کنه 8و هنگامی که او جازار را گرفته بود ،با شهرهای متعلق به آن ،او به يهودا بازگشت. 9سپس که در گالد بودند جمع آوری خود را با هم در برابر اسرائیل که در محله خود بودند ،به آنها را نابود .اما آن ها به دست دثما فرار کردند. 10و نامه به يهودا و برادر خود را فرستاده ،هیت که در مورد ما دور با هم در برابر ما جمع آوری شده به ما را نابود: 11و آنها در حال آماده شدن برای آمدن و گرفتن گنجینه که در آن ما فرار ،تیموتیوس کاپیتان میزبان خود را. 12آمده در حال حاضر بنابراين ،و ما را از دست خود را تحويل ،برای بسیاری از ما کشته شده اند: 13بله ،تمام فرزندان ما که در مکان های توبی بودند به مرگ قرار داده است :همسران و فرزندان خود را نیز آنها را به دور اسیران به اجرا درآمد ،و منتقل دور مسائل خود را؛ و آنها حدود هزار مرد را در آنجا نابود کرده اند. 14در حالی که اين نامه ها هنوز خواندن ،بنگر ،پیام داران ديگر از گیلی با اجاره لباس خود را ،که در اين عاقلنه گزارش وجود دارد، 15و گفت :آنها از بطری ،و از تايروس ،و سیدون ،و همه نجیب زاده ها ،با هم در برابر ما جمع شده به مصرف ما است. 16در حال حاضر هنگامی که يهودا و مردم اين کلمات را شنیدند ،جمع آوری يک جماعت بزرگ با هم ،به مشورت آنچه که آنها بايد برای سینه خود را انجام دهید ،که در دردسر بودند ،و حمله به آنها. 17سپس گفت :يهودا به سیمون برادرش ،شما را انتخاب کنید از مردان ،و رفتن و تحويل برادران خود را که در گیلی هستند ،برای من و جاناتان برادر من به کشور گالد برويد. 18بنابراين او يوسف پسر زکريا ،و Azarias،کاپیتان مردم ،با باقی مانده از میزبان در يهودا را ترک کرد تا آن را نگه داريد. 19به هر کس که او فرمان داد ،گفت :شما را به اتهام اين مردم ،و ببینید که شما را به جنگ علیه هیت تا زمانی که ما دوباره آمده است. 20در حال حاضر به سیمون سه هزار مرد داده شد برای رفتن به گیلی ،و به يهودا هشت هزار مرد برای کشور گالد. 21سپس به شمعون رفت ،جايی که او جنگ های بسیاری با هیت ،به طوری که هیت از او ناراحت شدند. 22و او آنها را تا دروازه از Ptolemaisبه دنبال ;و حدود سه هزار نفر از مردانی که او را در بر گرفت ،کشته شدند. 23و کسانی که در گیلی بودند ،و در اربتس ،با همسران و فرزندان خود ،و همه آنچه که آنها داشتند ،او را با خود برد ،و آنها را با شادی به يهودا آورد. 24يهودا مکابیوس و برادرش يوناتان بر اردن رفتند و سه روز در بیابان سفر کردند، 25جايی که آنها با Nabathitesملقات کرد ،که به آنها به صورت صلح آمیز آمد ،و به آنها گفت هر چیزی که به سینه خود را در سرزمین گالد اتفاق افتاده بود: 26و چگونه بسیاری از آنها در بوسورا ،و بوسور ،و آلما ،کاسفر ،مید و کارنايم خفه شدند .همه اين شهرها قوی و بزرگ هستند: 27و اينکه آنها در بقیه شهرهای کشور گالد خفه شدند ،و آن را در برابر مورو منصوب کرده بودند تا میزبان خود را در برابر پناهگاه ها بیاورند ،و آنها را ببرند ،و همه آنها را در يک روز نابود کنند. 28 Hereuponيهودا و میزبان خود را به طور ناگهانی توسط راه بیابان به بوسورا تبديل شده ;و وقتی که او شهر را به دست آورد ،تمام مردان را با لبه شمشیر کج کرد و همه خرابی های آن ها را گرفت و شهر را با آتش سوزاند، 29از هر زمان که او را در شب حذف ،و رفت تا او را به آنجا آمد. 30و گاهی اوقات در صبح آنها نگاه کردن ،و ،بنگر ،مردم بی تعداد تحمل ننگ و ديگر موتور جنگ وجود دارد ،به گرفتن گنجینه :برای آنها حمله کرد. 31هنگامی که يهودا ديد که جنگ آغاز شده است ،و فرياد شهر به آسمان رفت ،با تراموا ،و صدای بزرگ، 32او گفت :به میزبان خود ،مبارزه با اين روز برای برادر خود را. 33بنابراين او در پشت سر آنها را در سه شرکت رفت ،که صدای ترمپ خود را ،و با دعا گريه. 34سپس میزبان تیموتئوس ،با دانستن اينکه آن مکابیوس بود ،از او فرار کرد :بنابراين او آنها را با کشتار بزرگ دود .به طوری که در آن روز حدود هشت هزار مرد از آنها کشته شدند. 35اين کار را انجام داد ،يهودا به ماسکا کنار رفت .و پس از آن که او آن را مورد حمله قرار گرفته بود او را در زمان و کشت همه مردان در آن ،و دريافت خرابی های آن و آن را با آتش سوزاندند. 36از آن به بعد او رفت ،و کاسفن ،مگد ،بوسور و ديگر شهرهای کشور گالد را گرفت. 37پس از اين چیزها جمع آوری تیموتیوس میزبان ديگری و در برابر رافن فراتر از بروک. 38بنابراين يهودا مردانی را برای جاسوسی میزبان فرستاد که برای او خبر آورد و گفت« :تمام کسانی که در مورد ما گرد هستند ،حتی يک میزبان بسیار عالی برای آنها جمع می شوند. 39او همچنین عرب ها را استخدام برای کمک به آنها و آنها چادر خود را فراتر از بروک تن به تن ،آماده برای آمدن و مبارزه با تو .پس از اين يهودا رفت تا آنها را ملقات کند. 40سپس تیموتیوس گفت :به کاپیتان میزبان خود ،هنگامی که يهودا و میزبان خود را در نزديکی بروک می آيند ،اگر او بیش از عبور اول به ما ،ما قادر به تحمل او نیست؛ چرا که او به طور توانا بر ما پیروز خواهد شد: 41اما اگر او می ترسد ،و اردوگاه در آنسوی رودخانه ،ما بايد بیش از او برويد ،و در برابر او پیروز. 42در حال حاضر هنگامی که يهودا در نزديکی بروک آمد ،او باعث شد که نوشته های مردم در کنار بروک باقی می ماند :تا زمانی که او فرمان داد ،گفت : رنج می برند هیچ مردی در اردوگاه باقی می ماند ،اما اجازه دهید همه به جنگ آمده است. 43بنابراين او برای اولین بار به آنها رفت ،و همه مردم پس از او :پس از آن همه انسان ،در مقابل او ناخوشايند ،دور سلح های خود را ،و فرار به معبد که در کارنايم بود. 44اما آنها شهر را در زمان ،و معبد با همه که در آن بودند را سوزاند .پس کارنايم را به زير کشید و ديگر نمی توانستند در برابر يهودا بايستند. 45يهودا همه بنی اسرائیل را که در کشور گالد بودند ،از حداقل تا بزرگترين ،حتی همسران و فرزندان خود ،و چیزهای خود را ،يک میزبان بسیار بزرگ ، جمع آوری کرد تا پايان آنها ممکن است به سرزمین يهودا آمده است.
46در حال حاضر هنگامی که آنها به عفرون آمد( ،اين يک شهر بزرگ در راه آنها بايد برويد ،بسیار خوب تقويت شده بود )آنها می توانند از آن تبديل نمی شود ،يا در دست راست و يا چپ ،اما بايد نیاز به عبور از میان آن است. 47سپس آنها را از شهر آنها را خاموش ،و متوقف کردن دروازه با سنگ. 48که در آن يهودا به آنها به صورت صلح آمیز فرستاده ،گفت :اجازه دهید ما را از طريق سرزمین خود را به کشور خود ما عبور ،و هیچ کدام به شما صدمه ديده است .ما فقط با پای پیاده از آن عبور خواهیم کرد :اما آنها به او باز نمی کنند. 49که در آن يهودا دستور داد اعلم در سراسر میزبان ساخته شده است ،که هر مرد بايد خیمه خود را در جايی که او بود زمین. 50بنابراين سربازان تن به تن ،و حمله به شهر تمام آن روز و تمام آن شب ،تا زمانی که در طول شهر را به دست او تحويل داده شد: 51که پس از آن همه مردان را با لبه شمشیر کشتی ،و شهر را به آتش کشید ،و در زمان خرابه های آن ،و از طريق شهرستان بیش از آنها که کشته شدند گذشت. 52پس از اين آنها بیش از اردن به دشت بزرگ قبل از Bethsanرفت. 53و يهودا جمع آوری کسانی که پشت سر آمد ،و مردم را از طريق تمام راه را ،تا زمانی که آنها را به سرزمین يهودا آمد. 54بنابراين آنها رفت تا به کوه لیون با شادی و شادی ،جايی که آنها ارائه می دهد سوخته ارائه می شود ،چرا که يکی از آنها کشته شدند تا زمانی که آنها در صلح بازگشته بود. 55در حال حاضر چه زمان به عنوان يهودا و يوناتان در سرزمین گالد بودند ،و سیمون برادرش در گیلی قبل از بئتیلمیس، 56يوسف پسر زکريا و ازرياس ،کاپیتان های گارنیزان ها ،از اعمال و اعمال جنگی که انجام داده بودند ،شنیدند. 57بنابراين آنها گفتند ،اجازه دهید ما نیز به ما يک نام ،و به مبارزه با هیت که دور در مورد ما. 58بنابراين هنگامی که آنها به اتهام به گارنیسون که با آنها بود داده شده بود ،آنها به سمت جمنیا رفت. 59سپس گورجیاس و افرادش از شهر بیرون آمدند تا علیه آنها بجنگند. 60و پس از آن بود ،که يوسف و آزاراس به پرواز گذاشته شدند ،و به دنبال تا مرزهای يهودا :و کشته شدند که در آن روز از مردم اسرائیل حدود دو هزار مرد وجود دارد. 61بنابراين در میان فرزندان اسرائیل يک بری بزرگ وجود دارد ،چرا که آنها به يهودا و برادر خود را موظف نیست ،اما فکر به انجام برخی از عمل دلیلنه. 62علوه بر اين اين مردان از دانه کسانی که تحويل دست به اسرائیل داده شد. 63چگونه مرد يهودا و برادر خود را تا حد زيادی در نظر همه اسرائیل مشهور بودند ,و از همه مردم ,هر کجا که نام خود را از شنیده شد; 64اينسوموچ به عنوان مردم به آنها با تحسین شاد جمع آوری. 65پس از آن يهودا با برادر خود را به جلو رفت ،و در برابر فرزندان عیسه در زمین به سمت جنوب ،جايی که او دود هبرون ،و شهرهای آن مبارزه کرد ،و پايین کشیدند و برج های آن دور در مورد. 66از اين رو او را حذف به سرزمین فیلی ها ،و از طريق Samariaگذشت. 67در آن زمان برخی از کشیش ها ،مطلوب به بیم شجاعت خود را ،در جنگ کشته شدند ،برای آن آنها بیرون رفت و به مبارزه بدون نظارت. 68پس يهودا در سرزمین فیلی ها به آزوتوس روی آورد و وقتی محراب های آن ها را پايین کشیده بود و تصاوير کنده کاری شده آن ها را با آتش سوزاند و شهرهای آن ها را خراب کرد ،به سرزمین يهودا بازگشت. فصل6 1درباره آن زمان پادشاه آنتیوکوس سفر را از طريق کشورهای بال شنیده می گويند ،که الیمائی ها در کشور پرشیا يک شهر تا حد زيادی برای ثروت ،نقره ، و طل مشهور بود؛ 2و که در آن يک معبد بسیار غنی وجود دارد ,که در آن پوشش طل ,و صفحات سینه ,و سپر ,که اسکندر ,پسر فیلیپ ,پادشاه مقدونی ,که برای اولین بار در میان گرسی ها به پادشاهی ,وجود دارد را ترک کرده بود. 3از اين رو او آمد و به دنبال گرفتن شهر ،و آن را خراب کردن؛ اما او قادر نبود ،زيرا آنها از شهر ،داشتن هشدار از آن، 4در جنگ علیه او را افزايش داد :بنابراين او فرار کرد ،و از آن پس با سنگینی زيادی ترک کرد ،و به بابل بازگشت. 5علوه بر اين کسی آمد که او را به مزايا به پرشیا آورد ،که ارتش ،که در برابر سرزمین يهودا رفت ،به پرواز در آمد: 6و آن لیسیاس که با قدرتی بزرگ در درجه اول پیش رفت ،يهوديان را از خود دور کرد .و آن ها را با زره و قدرت و ذخیره های خرابی که از ارتش هايی که نابود کرده بودند ،به دست آوردند ،قوی ساختند: 7همچنین که آنها را پايین کشیده بود ،که او بر محراب در اورشلیم ،و آنها در مورد پناهگاه با ديوارهای بلند قطب نما ،مانند قبل ،و شهر خود را بیت سورا. 8در حال حاضر هنگامی که پادشاه اين کلمات را شنید ،او شگفت زده شد و درد نقل مکان کرد :پس از آن او را بر تخت خود گذاشته ،و بیمار برای غم و اندوه سقوط کرد ،چرا که آن را به او به عنوان او به دنبال اتفاق افتاده بود. 9و در آنجا او روزها ادامه داد :برای غم و اندوه خود را همیشه بیشتر و بیشتر بود ،و او حساب ساخته شده است که او بايد بمیرد. 10بنابراين او برای همه دوستان خود را به نام ،و گفت :با آنها ،خواب از چشمان من رفته است ،و قلب من برای مراقبت بسیار شکست. 11و من با خودم فکر کردم ،به چه مشکل من آمده است ،و چگونه سیل بزرگ از بدبختی آن است ،که در آن در حال حاضر من هستم !برای من بخشش و محبوب در قدرت من بود. 12اما در حال حاضر من به ياد داشته باشید شر که من در اورشلیم انجام داد ،و من در زمان تمام کشتی های طل و نقره که در آن بودند ،و فرستاده شده برای نابود کردن ساکنان يهودا بدون علت. 13من درک می کنم که برای اين علت اين مشکلت بر من آمده است ،و ،بنگر ،من از طريق غم و اندوه بزرگ در يک سرزمین عجیب و غريب از بین می رود. 14سپس او را برای فیلیپ ،يکی از دوستان خود ،که او حاکم بر تمام قلمرو خود را ساخته شده، 15و تاج و ردای او و نشان او را به او داد ،تا پايان او بايد پسرش آنتیوکوس را مطرح کند ،و او را برای پادشاهی آماده کند. 16بنابراين پادشاه آنتیوکوس در صد و نهم سال در آنجا درگذشت. 17در حال حاضر هنگامی که Lysiasمی دانست که پادشاه مرده است ،او راه اندازی آنتیوکوس پسرش ،که او را بزرگ کرده بود جوان ،به جای او ،و نام او را به نامEupator. 18در مورد اين زمان آنها که در برج بودند خفه اسرائیل دور در مورد پناهگاه ،و همیشه به دنبال صدمه ديده خود را ،و تقويت هیت. 19که در آن يهودا ،با هدف از بین بردن آنها ،همه مردم با هم به محاصره آنها را فراخواند. 20بنابراين آنها با هم آمدند ،و آنها را در صد و پنجاهم سال محاصره ،و او سوار برای شات در برابر آنها ،و موتور ديگر ساخته شده است. 21هاوبیت برخی از آنها که در محاصره بودند ،پیش رو شد ،که برخی از مردان بی بدا اسرائیل به خود پیوستند:
22و آنها را به پادشاه رفت ،و گفت :چه مدت آن را ereشما اجرای قضاوت ،و انتقام از پدران ما؟ 23ما حاضر به خدمت به پدر خود را ،و به انجام به عنوان او ما را داشته باشد ،و به اطاعت از دستورات خود را؛ 24که باعث آنها از ملت ما محاصره برج ،و از ما بیگانه :علوه بر اين به عنوان بسیاری از ما به عنوان آنها می توانند در آنها را کشته نور ،و ارث ما را خراب. 25نه آنها دست خود را در برابر ما کشیده تنها ،بلکه در برابر مرزهای خود را. 26و ،بنگر ،اين روز آنها محاصره برج در اورشلیم ،آن را :پناهگاه نیز و بتسورا آنها را تقويت کرده اند. 27بنابراين اگر شما آنها را به سرعت جلوگیری نمی کند ،آنها را به کارهای بزرگتر از اين انجام دهد ،نه شما قادر به حکومت آنها را. 28در حال حاضر هنگامی که پادشاه اين را شنید ،او عصبانی بود ،و جمع آوری همه دوستان خود ،و کاپیتان ارتش خود را ،و کسانی که به اتهام اسب بود. 29نیز به او از پادشاهی های ديگر آمد ،و از مناطق دريا ،گروههای از سربازان استخدام شده است. 30به طوری که تعداد ارتش خود را صد هزار footmenبود ،و بیست هزار سوار ،و دو و سی فیل در جنگ ورزش. 31اين رفت و از طريق Idumea،و تن به تن در برابر بتزورا ،که آنها حمله بسیاری از روزها ،ساخت موتور جنگ؛ اما آن ها از آن ها بیرون آمدند و آن ها را با آتش سوزاندند و با دلیور جنگی کردند. 32بر اين يهودا از برج برداشته شده ،و در بثزاکرياس ،بیش از در برابر اردوگاه پادشاه تن به تن. 33سپس پادشاه در حال افزايش بسیار زود با میزبان خود را به سمت Bathzacharias،که در آن ارتش خود را آماده نبرد راهپیمايی شديد ،و صدای ترومپی. 34و در پايان آنها ممکن است فیل ها را تحريک به جنگ ،آنها را به آنها خون انگور و توت می ريند. 35علوه بر اين آنها تقسیم جانور در میان ارتش ،و برای هر فیل آنها منصوب هزار مرد ،مسلح با کت های پست الکترونیکی ،و با کله برنج بر روی سر خود را؛ و در کنار اين ،برای هر جانور پنجصد سوار از بهترين ها قرار داده شد. 36اين آماده در هر مناسبت بودند :هر کجا که جانور بود ،و whithersoeverجانور رفت ،آنها نیز رفت ،نه آنها را از او ترک کرد. 37و بر جانورها برج های قوی از چوب ،که هر يک از آنها را پوشانده وجود دارد ،و به سرعت به آنها با دستگاه هايی بود :همچنین بر هر دو و سی مرد قوی وجود دارد ،که بر آنها جنگید ،در کنار هند که او را حکومت. 38همانطور که برای بازمانده از اسب سواران ،آنها را در اين طرف و آن طرف در دو بخش از میزبان به آنها نشانه های چه بايد بکنید ،و در حال مهار در سراسر در میان صفوف مجموعه. 39در حال حاضر هنگامی که خورشید بر سپر طل و برنج درخشید ،کوه ها در آن زرق و برق ،و مانند لمپ آتش درخشید. 40بنابراين بخشی از ارتش پادشاه که بر کوه های بلند گسترش يافته است ،و بخشی در دره های زير ،آنها در سالم و به منظور راهپیمايی. 41بنابراين همه که شنیده سر و صدای بسیاری از آنها ،و راهپیمايی شرکت ،و صدای زير و رو کردن مهار ،منتقل شد :برای ارتش بسیار بزرگ و توانا بود. 42يهودا و میزبان او نزديک شدند و وارد جنگ شدند و ششصد نفر از ارتش پادشاه کشته شدند. 43العزار نیز ،با نام خانوادگی سواران ،درک که يکی از جانورها ،مسلح به مهار سلطنتی ،بالتر از همه بقیه بود ،و فرض کنید که پادشاه بر او بود، 44خود را در معرض خطر قرار داده ،تا پايان او ممکن است مردم خود را تحويل ،و او را به يک نام دائمی: 45بنابراين او بر او شجاعانه از طريق میان نبرد زد ،قتل در دست راست و در سمت چپ ،به طوری که آنها از او در هر دو طرف تقسیم شد. 46که انجام شد ،او در زير فیل خدشه دار شد ،و او را به زير راند ،و او را به زمین زد :پس از آن فیل بر او افتاد ،و او وجود دارد درگذشت. 47با ديدن قدرت پادشاه و خشونت نیروهای او ،بقیه يهوديان از آنها دور شدند. 48سپس ارتش پادشاه به اورشلیم رفت تا آنها را ملقات کند ،و پادشاه چادرهای خود را در برابر يهودا ،و در برابر کوه لیون به زمین زد. 49اما با آنها که در بثورا بودند او صلح کرد :برای آنها از شهر بیرون آمد ،چرا که آنها هیچ ويکتوری در آنجا برای تحمل محاصره ،آن را يک سال استراحت به زمین بود. 50بنابراين پادشاه در زمان بثورا ،و يک گارنیسون وجود دارد به آن را نگه داريد. 51همانطور که برای پناهگاه ،او آن را محاصره روز بسیاری :و مجموعه توپخانه وجود دارد با موتور و ابزار به آتش و سنگ ،و قطعات به بازيگران دارت وslings. 52که در آن آنها نیز ساخته شده موتور در برابر موتور خود را ،و آنها را برگزار شد نبرد يک فصل طولنی است. 53با اين حال در گذشته ،کشتی های خود را بدون ويکتوريا( ،برای آن سال هفتم بود ،و آنها در يهودا که از جنتیل تحويل داده شد ،تا به حال خورده تا باقی گذاشته از فروشگاه؛) 54وجود دارد اما چند در پناهگاه باقی مانده است ،چرا که فحش آنقدر در برابر آنها غالب ،که آنها به خود را از هم گسست ،هر مرد به جای خود. 55در آن زمان Lysiasشنیده می گويند ،که فیلیپ ،که آنتیوکوس پادشاه ،در حالی که او زندگی می کردند ،منصوب کرده بود تا پسرش آنتیوکوس ،که او ممکن است پادشاه، 56از پرشیا و رسانه ها بازگردانده شد ،و میزبان پادشاه نیز که با او رفت ،و او به دنبال به او حکم امور را. 57که در آن او با تمام تعرض رفت ،و به پادشاه و کاپیتان میزبان و شرکت گفت ،ما روزانه هل ،و victualsما هستند اما کوچک ،و جايی که ما در محاصره آن قرار داده قوی است ،و امور پادشاهی بر ما دروغ: 58در حال حاضر اجازه دهید ما با اين مردان دوست ،و صلح با آنها ،و با تمام ملت خود را؛ 59و با آنها ازدواج کنید که آنها بايد پس از قوانین خود زندگی می کنند ،مانند قبل از آنها :برای آنها بنابراين ناخوشايند هستند ،و همه اين کارها را انجام داده اند ،چرا که ما قوانین آنها را لغو کرد. 60بنابراين پادشاه و شاهزادگان راضی بودند :بنابراين او را به آنها فرستاده به صلح؛ و آنها آن را پذيرفتند. 61همچنین پادشاه و شاهزادگان ساخته شده به آنها ايمان آورد :پس از آن آنها از نگه قوی رفت. 62سپس پادشاه را به کوه لیون وارد ;اما وقتی که او قدرت محل را ديدم ،او را شکست وعده خود را که او ساخته شده بود ،و فرمان به پايین کشیدن ديوار دور در مورد. 63پس از آن او را با تمام وجود ترک کرد ،و به آنتیوچیا بازگشت ،جايی که او فیلیپ را استاد شهر يافت :بنابراين او در برابر او جنگید ،و شهر را با زور گرفت. فصل7 1در صد و يک و پنجاهم سال دمیتريوس پسر تسلیم از رم رفت ،و با چند مرد به يک شهر از ساحل دريا آمد ،و در آنجا به قدرت رسید. 2و او را به کاخ پادگان خود را وارد شده ،پس از آن بود ،که نیروهای خود را آنتیوکوس و Lysiasگرفته بود ،به آنها را به او. 3بنابراين ،زمانی که او آن را می دانستند ،او گفت ،اجازه دهید چهره خود را نمی بینم. 4بنابراين میزبان خود را آنها را کشتی .حال وقتی ديمیتريوس بر تخت پادشاهی خود رسید،
5آمد تا او را به تمام مردان شرير و بی بضح اسرائیل ،داشتن آلسیموس ،که مطلوب بود به کشیش بزرگ ،برای کاپیتان خود وجود دارد: 6و آنها مردم را به پادشاه متهم ،گفت :يهودا و برادر خود را کشته اند همه دوستان خود ،و ما را از سرزمین خود ما رانده است. 7در حال حاضر ارسال برخی از مردی که شما اعتماد ،و اجازه دهید او را به رفتن و ببینید که چه havockاو در میان ما ساخته شده ،و در سرزمین پادشاه ، و اجازه دهید او آنها را با همه آنها را که به آنها کمک مجازات. 8سپس پادشاه انتخاب Bacchides،دوست پادشاه ،که فراتر از سیل حکومت ،و يک مرد بزرگ در پادشاهی بود ،و وفادار به پادشاه، 9و او را با آن آلسیموس شرور ،که او را کشیش بزرگ ،فرستاده و دستور داد که او بايد انتقام از فرزندان اسرائیل را. 10بنابراين آنها را ترک کرد ،و با قدرت زيادی به سرزمین يهودا آمد ،جايی که آنها فرستادگان به يهودا و برادر خود را با کلمات صلح آمیز فريبنده. 11اما آنها هیچ توجه به کلمات خود را ;زيرا ديدند که با قدرتی بزرگ آمده اند. 12سپس وجود دارد جمع آوری به آلسیموس و Bacchidesيک شرکت از خط ،به نیاز به عدالت است. 13در حال حاضر آسسايدان برای اولین بار در میان فرزندان اسرائیل که به دنبال صلح از آنها بودند: 14برای گفت که آنها ،يکی که يک کشیش از دانه آرون است با اين ارتش آمده است ،و او به ما هیچ اشتباهی انجام دهد. 15بنابراين او به آنها spake،صلح آمیز ،و آگاهانه به آنها ،گفت :ما آسیب نه از شما و نه دوستان خود را. 16پس از آن آنها او را باور :با اين حال او از آنها مردان سه سنگر گرفت ،و آنها را در يک روز ،با توجه به کلماتی که او نوشت، 17گوشت قديسان خود را به آنها ريخته است ،و خون خود را به آنها دور در مورد اورشلیم ريخته ،و هیچ کس به آنها را دفن وجود دارد. 18که در آن ترس و وحشت از آنها بر همه مردم افتاد ,که گفت :نه حقیقت وجود دارد و نه عدالت در آنها ;زيرا آن ها وعده و وعده ای را که به آن ها داده اند ،شکسته اند. 19پس از اين ،باکیدها را از اورشلیم بیرون آورد و چادرهای خود را در بثث به زمین زد و بسیاری از مردانی را که او را ترک کرده بودند فرستاد و برخی از مردم را نیز گرفت و وقتی آن ها را کشت ،آن ها را به داخل سنگر بزرگی فرو برد. 20سپس او کشور را به آلسیموس متعهد ،و با او يک قدرت برای کمک به او را ترک کرد :بنابراين Bacchidesبه پادشاه رفت. 21اما آلسیموس برای کشیش بزرگ ادعا. 22و او را به همه مانند مردم مشکل ،که پس از آنها سرزمین يهودا را به قدرت خود را به دست آورد ،بسیار صدمه ديده در اسرائیل است. 23در حال حاضر هنگامی که يهودا را ديدم همه فساد که آلسیموس و شرکت خود را در میان اسرائیل انجام داده بود ،حتی بالتر از مردمان، 24او را به تمام سواحل يهودا دور در مورد رفت ،و انتقام از آنها که از او شورش کرده بود ،به طوری که آنها دور ديگر به کشور برويد. 25در طرف ديگر ،هنگامی که آلسیموس را ديدم که يهودا و شرکت خود را به دست بال ،و می دانست که او قادر به تحمل نیروی خود را ،او دوباره به پادشاه رفت ،و گفت :همه بدترين آنها را که او می تواند. 26سپس پادشاه نیکانور ،يکی از شاهزادگان با احترام خود را ،مردی که نفرت کشنده به اسرائیل ،با فرمان به نابودی مردم فرستاده است. 27بنابراين نیکانور با نیروی زيادی به اورشلیم آمد .و با کلمات دوستانه به يهودا و برادرهايش فرستاد و گفت: 28اجازه دهید هیچ نبرد بین من و شما وجود دارد ;من با چند نفر خواهم آمد ،که ممکن است شما را در آرامش ببینم. 29او به يهودا آمد ،و آنها به يکديگر سلم صلح آمیز .اما دشمنان آماده بودند تا يهودا را با خشونت از بین ببرند. 30کدام چیز پس از آن را به يهودا شناخته شده بود ،به جول ،که او با فريب به او آمد ،او از او درد بود ،و چهره خود را ديگر نمی بیند. 31نیکانور نیز ،هنگامی که او را ديدم که مشاور خود را کشف شد ،بیرون رفت تا علیه يهودا در کنار Capharsalamaمبارزه: 32جايی که در کنار نیکانور حدود پنج هزار مرد کشته شدند ،و بقیه به شهر داود فرار کردند. 33پس از اين نیکانور رفت تا به کوه لیون ،و بیرون آمد از پناهگاه برخی از کشیش ها و برخی از بزرگان مردم ،به او سلم صلح آمیز ،و به او را به او قربانی سوخته است که برای پادشاه ارائه شده بود. 34اما او آنها را مسخره کرد ،و به آنها خنديد ،و آنها را شرم آور مورد آزار قرار گرفته ،و با افتخارspake، 35و آگاه در خشم خود را ،گفت :مگر اينکه يهودا و میزبان خود را در حال حاضر به دست من تحويل داده ،اگر من دوباره در ايمنی آمده ،من اين خانه را سوزاند :و با آن او در خشم بزرگ رفت. 36سپس کشیش وارد شد ،و در مقابل محراب و معبد ايستاده بود ،گريه ،و گفت، 37شما ،ای پروردگار ،دوست انتخاب کنید اين خانه به نام خود را به نام ،و به يک خانه دعا و دادخواست برای مردم خود را: 38از اين مرد و میزبان خود را ،و اجازه دهید آنها را با شمشیر سقوط :به ياد داشته باشید کفر خود را ،و رنج می برند آنها را به ادامه ديگر. 39بنابراين نیکانور از اورشلیم بیرون رفت ،و چادرهای خود را در بیتحرون ،جايی که يک میزبان خارج از سوريه او را ملقات کرد ،به زمین زد. 40اما يهودا در آداسا با سه هزار نفر تن به تن کرد و در آنجا دعا کرد و گفت: 41ای خداوند ،هنگامی که آنها را از پادشاه آشور فرستاده شد کفر ،فرشته نازک بیرون رفت ،و صد چهارگوش و پنج هزار نفر از آنها را دود. 42حتی تا شما را نابود اين میزبان قبل از ما اين روز ،که بقیه ممکن است بدانند که او در برابر پناهگاه خود را کفرگويی صحبت کرد ،و قضاوت او را با توجه به شرير بودن خود را. 43پس روز سیزدهم ماه آدار میزبانان به نبرد پیوستند :اما میزبان نیکانور ناامید بود ،و او خودش برای اولین بار در جنگ کشته شد. 44در حال حاضر هنگامی که میزبان نیکانور را ديدم که او کشته شد ،آنها دور سلح های خود را ،و فرار کردند. 45سپس آنها به دنبال آنها سفر يک روز ،از آداسا به گازرا ،به صدا در زنگ خطر پس از آنها را با ترموت خود را. 46پس از آن آنها را از تمام شهرهای يهودا دور در مورد آمد ،و آنها را در بسته؛ به طوری که آنها ،پشت کردن به آنها که آنها را تعقیب ،همه با شمشیر کشته شدند ،و يکی از آنها باقی مانده بود. 47پس از آن آنها در زمان خرابی ،و طعمه ،و از سر نیکانور ،و دست راست خود را ،که او با افتخار کشیده ،و آنها را دور ،و آنها را به سمت اورشلیم حلق آويز. 48برای اين علت مردم تا حد زيادی خوشحال ،و آنها را نگه داشته است که در آن روز يک روز از شادی بزرگ است. 49علوه بر اين آنها برای حفظ سال در اين روز ،که سیزدهم از شهردار. 50بنابراين سرزمین يهودا در حالی که کمی در استراحت بود. فصل8 1در حال حاضر يهودا از رومیان شنیده بود ،که آنها مردان توانا و دلیور بودند ،و مانند با محبت همه که خود را به آنها پیوست را قبول ،و يک لیگ از محبت با همه که به آنها آمد؛ 2و آنها مردان با شجاعت بزرگ بودند .همچنین از جنگ ها و اعمال شريف آنها که در میان گالتیان انجام داده بودند و اينکه چگونه آنها را فتح کرده بودند ، به او گفته شد و آنها را تحت ادای احترام قرار داد. 3و آنچه آنها در کشور اسپانیا انجام داده بود ،برای برنده شدن معادن نقره و طل است که وجود دارد؛
4و که با سیاست و صبر خود را آنها همه محل را فتح کرده بود ،هر چند آن را بسیار دور از آنها بود؛ و پادشاهان نیز که در برابر آنها از مطلق ترين قسمت از زمین آمد ،تا زمانی که آنها را ناراحت کرده بودند ،و به آنها يک برآمدن بزرگ ،به طوری که بقیه آنها را ادای احترام هر سال: 5در کنار اين ،چگونه آنها در جنگ فیلیپ ،و Perseus،پادشاه سیتیم ،با ديگران که خود را در برابر آنها بلند ،و آنها را غلبه کرده بود ناراحت بود: 6چگونه همچنین آنتیوکوس پادشاه بزرگ آسیا ،که در برابر آنها در جنگ آمد ،داشتن صد و بیست فیل ،با سواران ،و شقیقه ها ،و يک ارتش بسیار بزرگ ، توسط آنها ناامید شد؛ 7و چگونه او را زنده گرفت ،و به اين ترتیب که او و مانند پس از او به عنوان يک ادای احترام بزرگ ،و گروگان دادن ،و که بر توافق شد، 8و کشور هند ،و رسانه ها و لیديا و از بهترين کشورها ،که آنها از او گرفت ،و به پادشاه Eumenesداد: 9علوه بر اين چگونه گرسی ها مصمم به آمده بود و آنها را نابود; 10و آنها ،داشتن دانش از آن فرستاده شده در برابر آنها يک کاپیتان خاص ،و جنگ با آنها بسیاری از آنها را کشتی ،و اسیران همسران و فرزندان خود را ،و آنها را خراب ،و در اختیار گرفتن زمین های خود را ،و پايین نگه داشتن قوی خود را ،و آنها را به خدمت خود را تا به اين روز به ارمغان آورد: 11آن را به او گفته شد علوه بر ,چگونه آنها را نابود و تحت سلطه خود را به ارمغان آورد تمام پادشاهی های ديگر و مناطق که در هر زمان مقاومت در برابر آنها; 12اما با دوستان خود و مانند آنها بر آنها اعتماد آنها را نگه داشته اند :و آنها پادشاهی هر دو دور و نزديک فتح کرده بود ،بی حد و اندازه به عنوان همه که از نام خود را شنیده از آنها می ترسیدند: 13همچنین که ,که آنها را به پادشاهی کمک ,کسانی که به پادشاهی ;و دوباره آنها را ،آنها را از بین می برند :در نهايت ،که آنها تا حد زيادی عالی شد: 14با اين حال برای همه اين هیچ يک از آنها تاج پوشیدند و يا در بنفش پوشیده بود ،به در نتیجه بزرگنمايی: 15علوه بر اين که چگونه آنها برای خود مجلس سنا ساخته شده بود ،که در آن سه صد و بیست مرد نشسته در شورای روزانه ،مشاوره همیشه برای مردم ،تا پايان آنها ممکن است به خوبی دستور داد: 16و اينکه آنها هر سال دولت خود را به يک مرد متعهد می کردند ،که بر تمام کشورشان حکومت می کرد ،و همه از آن يکی می گذشتند ،و نه حسادت و نه شبیه سازی در میان آنها وجود داشت. 17با توجه به اين چیزها ،يهودا يوپولموس پسر يوحنا ،پسر ايکوس و جیسون پسر العزار را انتخاب کرد و آنها را به رم فرستاد تا با آنها يک لیگ از همدستی و همدستی بسازد، 18و به آنها را با آنها که آنها را يور از آنها را ;زيرا آن ها ديدند که پادشاهی گرسیان اسرائیل را با برايیت تحت ستم قرار داده است. 19آنها به همین دلیل به رم رفت ،که يک سفر بسیار بزرگ بود ،و به مجلس سنا آمد ،جايی که آنها spakeو گفت. 20يهودا مکابیوس با برادرهای خود و مردم يهوديان ما را به شما فرستاده اند تا با شما يک کنفدراسیون و صلح ايجاد کنیم و ما هم متحدان و دوستان شما را ثبت کنیم. 21پس اين موضوع رومی ها را به خوبی خوشحال کرد. 22و اين نسخه ای از حماسه است که مجلس سنا دوباره در میز برنج نوشت ،و به اورشلیم فرستاده شده است ،که آنها ممکن است توسط آنها يادبود صلح و کنفدراسیون داشته باشد: 23موفقیت خوب به رومیان ،و به مردم يهوديان ،از طريق دريا و از طريق زمین برای همیشه :شمشیر نیز و دشمن دور از آنها، 24اگر اول هر گونه جنگ بر رومی ها و يا هر يک از همدوس خود را در سراسر سلطه خود را وجود دارد، 25مردم يهوديان بايد به آنها کمک کند ،به عنوان زمان تعیین شده ،با تمام قلب خود را: 26نه بايد آنها را هر چیزی را به آنها را که جنگ بر آنها ،و يا کمک به آنها را با victuals،سلح ،پول ،و يا کشتی ،آن را به عنوان hathخوب به نظر می رسید به رومی ها؛ اما آنها بايد بدون گرفتن هیچ چیز ،به همت خود ادامه دهند. 27به همان شیوه نیز ،اگر جنگ اول بر ملت يهوديان آمده است ،رومیان بايد آنها را با تمام قلب خود کمک کند ،با توجه به زمان آنها را تعیین می شود: 28نه بايد به آنها داده می شود که شرکت در برابر آنها ،و يا سلح ،و يا پول ،و يا کشتی ها ،آن را به عنوان به نظر می رسید خوب به رومی ها؛ اما آن ها بايد بدون فريب و فريب به مواجات خود ادامه دهند. 29بر اساس اين مقالت آيا رومی ها با مردم يهوديان همديه کردند. 30چگونه اگر بعد از ظهر يک حزب يا ديگر بايد فکر می کنم برای ديدار با اضافه کردن و يا کاهش هر چیزی ،آنها ممکن است آن را در لذت خود را انجام دهد ،و هر آنچه که آنها بايد اضافه کنید و يا دور بايد تصويب شود. 31و به عنوان دست زدن به شر که ديمیتريوس به يهوديان ،ما را به او نوشته شده است ،گفت :بنابراين شما يوگ خود را سنگین بر دوستان ما ساخته شده و يهوديان را مصادره؟ 32اگر آنها شکايت بیشتر در برابر شما ،ما آنها را عدالت انجام دهد ،و مبارزه با شما از طريق دريا و از طريق زمین. فصل نهم 1علوه بر اين ،هنگامی که ديمیتريوس شنید نیکانور و میزبان او در جنگ کشته شدند ،او باکیدس و آلسیموس را برای بار دوم به سرزمین يهودا فرستاد ،و با آنها قدرت اصلی میزبان خود را: 2چه کسی جلو رفت از راه که منجر به گالگال ،و چادر خود را قبل از ماسولوث ،که در Arbelaاست ،و پس از آنها آن را برنده شده بود ،آنها کشت مردم زيادی است. 3همچنین ماه اول از صد پنجاه و سال دوم آنها قبل از اورشلیم در محصور: 4از زمانی که آنها حذف ،و به بريه رفت ،با بیست هزار footmenو دو هزار سوار. 5در حال حاضر يهودا چادر خود را در الیاسا تن به تن کرده بود ،و سه هزار مرد انتخاب شده با او: 6که با ديدن بسیاری از ارتش ديگر به او بسیار بزرگ بودند درد ترس ;پس از آن بسیاری از خود را از میزبان منتقل ,بی حد و اندازه به عنوان محل زندگی از آنها نه بیشتر اما هشتصد مرد. 7هنگامی که يهودا را ديدم که میزبان خود را از بین رفت ،و که نبرد بر او فشرده ،او درد در ذهن ،و بسیار پريشان ،برای آن او تا به حال هیچ وقت به آنها را جمع آوری با هم. 8با اين وجود با آنها باقی مانده است که او گفت :اجازه دهید ما برخیز و بال رفتن در برابر دشمنان ما ،اگر ماجرا ما ممکن است قادر به مبارزه با آنها. 9اما آنها او را dehorted ،گفت :ما هرگز قادر نخواهد بود :اجازه دهید ما در حال حاضر به جای نجات زندگی ما ،و در آينده ما با پدران ما بازگشت ،و مبارزه با آنها :برای ما اما تعداد کمی است. 10سپس يهودا گفت :خدا ممنوع است که من بايد اين کار را انجام دهد ،و فرار از آنها :اگر زمان ما آمده است ،اجازه دهید ما مردانه برای پدران ما می میرند ،و اجازه دهید ما آب عالی ما لکه دار نیست.
11با آن میزبان از Bacchidesاز چادر خود را حذف ،و بیش از در برابر آنها ايستاده بود ،سواران خود را به دو سرباز تقسیم شده ،و slingersو کمانداران خود را قبل از میزبان و آنها که در جلو راهپیمايی همه مردان توانا بودند. 12همانطور که برای Bacchides ،او در بال راست بود :بنابراين میزبان نزديک در دو بخش راکد ،و صدای ترومپو خود را. 13آنها نیز از طرف يهودا ،حتی آنها صدای ترمبو خود را نیز ،به طوری که زمین در سر و صدای ارتش تکان داد ،و نبرد از صبح تا شب ادامه داد. 14در حال حاضر هنگامی که يهودا درک کرد که Bacchidesو قدرت ارتش خود را در سمت راست بودند ،او با خود تمام مردان هاردی، 15که بال راست را ناخوشايند کرد و آنها را تا کوه آزوتوس تعقیب کرد. 16اما هنگامی که آنها از جناح چپ ديدم که آنها از جناح راست ناهنیان بودند ،آنها بر يهودا و کسانی که با او سخت در پاشنه از پشت بودند به دنبال: 17که در آن يک نبرد درد وجود دارد , insomuchبه عنوان بسیاری از کشته شدند در هر دو بخش. 18يهودا نیز کشته شد و بازمانده فرار کرد. 19سپس يوناتان و سیمون يهودا برادر خود را به خاک سپرده و او را در خاک سپرده پدران خود را در مودين. 20علوه بر اين آنها او را سوگوار ،و همه اسرائیل ساخته شده تاسف بزرگ برای او ،و روز بسیاری سوگوار ،گفت، 21چگونه است مرد دلیور سقوط کرد ،که اسرائیل تحويل داده! 22در مورد چیزهای ديگر در مورد يهودا و جنگ های او ،و اعمال شريف که او انجام داد ،و عظمت او ،آنها نوشته نشده است :برای آنها بسیار بسیاری بود. 23در حال حاضر پس از مرگ يهودا شرور شروع به جلو قرار دادن سر خود را در تمام سواحل اسرائیل ،و وجود دارد تا همه مانند بی شری به وجود آمد. 24در آن روزها نیز وجود دارد يک فحش بسیار بزرگ ،به دلیل که در آن کشور شورش ،و با آنها رفت. 25سپس بچه ها مردان شرور را انتخاب کردند و آنها را ارباب کشور ساختند. 26و آنها ساخته شده پرس و جو و جستجو برای دوستان يهودا ،و آنها را به Bacchides،که انتقام از آنها را به ارمغان آورد ،و آنها را با وجود استفاده از. 27بنابراين در اسرائیل يک مشکل بزرگ وجود دارد ،مانند جايی که از آن زمان بود که يک پیامبر در میان آنها ديده نمی شود. 28برای اين علت همه دوستان يهودا گرد هم آمدند ،و گفت :به جاناتان، 29از زمانی که برادرت يهودا مرد ،ما هیچ مردی مثل او را به جلو در برابر دشمنان ما ،و Bacchides،و در برابر آنها از ملت ما که دشمنان به ما است. 30در حال حاضر بنابراين ما شما را انتخاب کرده اند اين روز به شاهزاده و کاپیتان ما به جای او ،که شما شايد مبارزه با جنگ ما است. 31بر اين يوناتان در زمان حکومت بر او در آن زمان ،و به جای برادرش يهودا افزايش يافت. 32اما هنگامی که دانش باکیدس گت آن ،او به دنبال او را به قتل 33سپس يوناتان ،و سیمون برادرش ،و همه که با او بودند ،درک که ،فرار به بیابان تکو ،و چادر خود را در کنار آب استخر عفر زمین. 34که وقتی باکیدس فهمید ،او با تمام میزبان خود در روز شنبه به اردن نزديک شد. 35در حال حاضر جاناتان برادرش جان ،کاپیتان مردم ،به دعا دوستان خود را از Nabathitesفرستاده بود ،که آنها ممکن است با آنها کالسکه خود را ترک ، که بسیار بود. 36اما فرزندان جمبری از مدابا بیرون آمدند و جان و تمام آنچه را که داشت ،با خود گرفت و با آن راه خود را رفت. 37پس از اين خبر به جاناتان و سیمون برادرش ،که فرزندان جمبری ازدواج بزرگ ،و عروس از ناداباتا با يک قطار بزرگ ،به عنوان دختر يکی از شاهزادگان بزرگ چانان آوردن. 38بنابراين آنها به ياد جان برادر خود را ،و رفت و بال ،و خود را در زير پنهان کوه پنهان: 39جايی که آنها چشمان خود را بلند کردند ،و نگاه کردند ،و ،بنگر ،بسیار آدو و کالسکه بزرگ وجود داشت :و داماد جلو آمد ،و دوستان و برادرهايش ،تا آنها را با طبل ،و سازهای موسیقی ،و بسیاری از سلح ها ملقات کنند. 40سپس يوناتان و آنها که با او بودند در برابر آنها از جايی که آنها در کمین دراز کشید ،و کشتار از آنها را در چنین نوع ساخته شده ،به عنوان بسیاری از سقوط مرده ،و هنوز هم به کوه فرار کرد ،و آنها در زمان تمام خرابی های خود را. 41بنابراين ازدواج به سوگوار تبديل شد ،و سر و صدا از ملونی خود را به تاسف. 42بنابراين هنگامی که آنها به طور کامل از خون برادر خود را گرفته بود ،آنها دوباره به ساحل اردن تبديل شده است. 43در حال حاضر هنگامی که Bacchidesشنیده در اين مورد ،او در روز شنبه به بانک های اردن با قدرت زيادی آمد. 44سپس جاناتان به شرکت خود گفت :اجازه دهید ما به بال در حال حاضر و مبارزه برای زندگی ما ،برای آن ايستاده نه با ما به روز ،به عنوان در زمان گذشته: 45برای ،بنگر ،نبرد قبل از ما و پشت سر ما است ،و آب اردن در اين طرف و آن طرف ،مارش به همین ترتیب و چوب ،نه جايی برای ما به نوبه خود به کنار وجود دارد. 46که در آن شما گريه در حال حاضر به بهشت ،که شما ممکن است از دست دشمنان خود را تحويل داده است. 47با آن آنها به جنگ پیوستند ،و جاناتان دست خود را به بیرون کشیده به لکه دار کردن Bacchides،اما او از او بازگشت. 48سپس جاناتان و آنها که با او بودند به اردن جهش ،و شنا بیش از بانک ديگر :با اين حال ديگر بیش از اردن به آنها منتقل می شود. 49بنابراين کشته شدند از طرف' Bacchidesدر آن روز حدود هزار مرد وجود دارد. 50پس از آن بازگشت Bacchidesبه اورشلیم و تعمیر استناد قوی در يهودا ;اينها با ديوارهای بلند ،با دروازه ها و میله ها تقويت شدند. 51و در آنها او مجموعه ای از يک گارنیسون ،که آنها ممکن است سوء استفاده بر اسرائیل کار می کنند. 52او همچنین شهر Bethsura،و گازرا ،و برج را تقويت ،و نیروهای در آنها قرار داده ،و ارائه از ويکتوريايی. 53علوه بر اين ،او پسران مردان ارشد در کشور را برای گروگان گرفت ،و آنها را به برج در اورشلیم قرار داده به نگهداری می شود. 54علوه بر اين در صد پنجاه و سوم سال ،در ماه دوم ،آلسیموس فرمان داد که ديوار دادگاه داخلی پناهگاه بايد پايین کشیده شود؛ او همچنین آثار پیامبران را پايین کشید 55و او شروع به پايین کشیدن ،حتی در آن زمان آلسیموس گرفتار شد ،و enterprizesخود را مانع :برای دهان او متوقف شد ،و او را با فلج گرفته شد ،به طوری که او می تواند هر چیزی صحبت می کنند ،و نه نظم در مورد خانه اش. 56بنابراين آلسیموس در آن زمان با عذاب بزرگ درگذشت. 57در حال حاضر هنگامی که Bacchidesديدم که آلسیموس مرده بود ،او به پادشاه بازگشت :پس از آن سرزمین يهودا در دو سال استراحت بود. 58سپس همه مردان بی خدا برگزار شد شورای ،گفت :بنگر ،جاناتان و شرکت خود را در سهولت هستند ،و بدون مراقبت ساکن :در حال حاضر ما بچه های باکید را تا حد زيادی ،که بايد همه آنها را در يک شب. 59بنابراين آنها رفتند و با او مشورت. 60سپس او را حذف کرد ،و با يک میزبان بزرگ آمد ،و نامه هايی را به طور خصوصی به طرفداران خود در يهودا فرستاد ،که آنها بايد جاناتان و کسانی که با او بودند را :با وجود آنها نمی تواند ،چرا که مشاور خود را برای آنها شناخته شده بود. 61بنابراين آنها از مردان کشور در زمان ،که نويسندگان آن فساد ،حدود پنجاه نفر ،و آنها را کشتی. 62بعد از آن ،يوناتان و سیمون ،و آنها که با او بودند ،آنها را به بثباسی ،که در بیابان است ،و آنها را تعمیر پوسیده آن ،و آن را قوی ساخته شده است.
63کدام چیز وقتی که باکیدس می دانست ،او همه میزبان خود را جمع کرد ،و به آنها خبر داد که از يهودا بودند. 64سپس رفت و او را در برابر بثباسی محاصره گذاشته؛ و آنها در برابر آن يک فصل طولنی مبارزه کردند و موتور جنگ ساختند. 65اما يوناتان برادرش سیمون را در شهر ترک کرد و خود را به کشور رفت و با تعداد مشخصی او را به پیش رفت. 66و او اودونارک ها و برادرهايش و فرزندان فاسیلون را در لباس خود دود می کند. 67و هنگامی که او شروع به آنها را لکه دار کردن ،و با نیروهای خود آمد ،سیمون و شرکت خود را از شهر رفت ،و سوختن موتور جنگ، 68و مبارزه در برابر Bacchides،که توسط آنها ناراحت بود ،و آنها او را به درد :برای وکیل و تراويل خود را بی فايده بود. 69که در آن او بسیار بی باک در مردان شرير که به او مشاوره به کشور آمده بود ،تا آنجا که او بسیاری از آنها را کشتی ،و هدف بازگشت به کشور خود بود. 70از کجا زمانی که يوناتان تا به حال دانش ،او سفیران را به او فرستاده ،به پايان او بايد صلح با او ،و آنها را تحويل زندانیان. 71که چیزی که او را قبول کرد ،و با توجه به خواسته های خود را انجام داد ،و با توجه به او که او هرگز او را آسیب تمام روز از زندگی خود را انجام دهد. 72هنگامی که او را به او زندانیان که او را از سرزمین يهودا گرفته بود ،او بازگشت و راه خود را به سرزمین خود رفت ،نه او را به مرزهای خود آمد. 73بنابراين شمشیر از اسرائیل متوقف شد :اما جاناتان در Machmasو شروع به حکومت بر مردم .و او مردان نادان را از اسرائیل نابود کرد. فصل10 1در صد و شصتم سال اسکندر ،پسر آنتیوکوس به نام اپیفان ،رفت و بغل را گرفت :برای مردم او را دريافت کرده بود ،با استفاده از جايی که او در آنجا به قدرت رسید، 2در حال حاضر هنگامی که پادشاه دمیتريوس شنیده آن ،او با هم يک میزبان بیش از حد بزرگ جمع شده ،و در برابر او رفت و به مبارزه با. 3علوه بر اين ديمیتريوس نامه هايی را با کلمات دوست داشتنی به جاناتان فرستاد ،بنابراين او را بزرگنمايی کرد. 4برای گفت :او ،اجازه دهید ما برای اولین بار صلح با او ،قبل از او با اسکندر در برابر ما بپیونديد: 5ديگری او را به ياد داشته باشید همه شر که ما در برابر او انجام داده اند ،و در برابر برادر خود و مردم خود را. 6بنابراين او به او اختیار جمع آوری يک میزبان ،و به ارائه سلح ،که او ممکن است او را در جنگ کمک :او همچنین فرمان داد که گروگان ها که در برج بودند بايد او را تحويل داده است. 7سپس يوناتان به اورشلیم آمد ،و خواندن نامه ها در مخاطبان همه مردم ،و از آنها که در برج بودند: 8که درد ترس بودند ،زمانی که آنها شنیدند که پادشاه به او اختیار داده بود تا با هم يک میزبان جمع آوری. 9پس از آن آنها از برج گروگان خود را به جاناتان تحويل داده ،و او آنها را به پدر و مادر خود تحويل داده است. 10اين کار انجام شده ،جاناتان خود را در اورشلیم مستقر شد ،و شروع به ساخت و تعمیر شهر. 11و او فرمان به کار برای ساخت ديوارها و کوه لیون و در مورد با سنگ های مربع برای تقويت ;و آنها اين کار را کردند. 12سپس غريبه ها ،که در آنجا بودند که Bacchidesساخته شده بود ،فرار کرد. 13اينسوموچ به عنوان هر مرد جای خود را ترک کرد ،و به کشور خود رفت. 14تنها در Bethsuraبرخی از کسانی که قانون را ترک کرده بود و دستورات هنوز باقی مانده است :برای آن محل پناه خود بود. 15در حال حاضر هنگامی که پادشاه اسکندر شنیده بود چه وعده ديمیتريوس به جاناتان فرستاده بود :هنگامی که آن را نیز او را از جنگ و اعمال شريف که او و برادرش انجام داده بود ،و از درد که آنها تحمل کرده بود ،گفته شد، 16او گفت ،آيا ما می توانیم چنین مرد ديگری را پیدا کنیم؟ بنابراين ما او را دوست و کنفدراسیون خود می کنیم. 17پس از اين او يک نامه نوشت ،و آن را به او فرستاده ،با توجه به اين کلمات ،گفت، 18پادشاه اسکندر به برادرش جاناتان ارسال سلم: 19ما از تو شنیده ام ،که شما هنر يک مرد با قدرت بزرگ ،و ملقات به دوست ما است. 20که در آن در حال حاضر اين روز ما شما را به عنوان کشیش بزرگ از ملت خود را ،و به نام دوست پادشاه( .و پس از آن او برای او يک ردای بنفش و تاج طل فرستاده است ):و نیاز به شما را به بخشی از ما ،و دوستی با ما نگه داريد. 21بنابراين در ماه هفتم از صد و شصتم سال ،در جشن tabernacles،جاناتان در لباس مقدس قرار داده ،و با هم نیروهای جمع آوری ،و زره پوش زيادی فراهم کرد. 22از کجا وقتی ديمیتريوس شنید ،او بسیار متاسف بود ،و گفت، 23ما چه کرده ايم ،که اسکندر مانع از آن شد که ما با يهوديان برای تقويت خود دوستی کنیم؟ 24من نیز برای آنها کلمات تشويق نوشتن ،و وعده آنها را عزت و هدايا ،که من ممکن است کمک های خود را داشته باشد. 25او به آنها فرستاده بنابراين به اين اثر :پادشاه دمیتريوس به مردم يهوديان ارسال سلم: 26در حالی که شما با ما همپیمانی نگه داشته اند ،و در دوستی ما ادامه داد ،خود را با دشمنان ما پیوستن نیست ،ما در اين مورد شنیده ،و خوشحال هستند. 27بنابراين در حال حاضر ادامه شما هنوز هم به وفادار به ما ،و ما به خوبی شما را برای چیزهايی که شما از طرف ما انجام پاداش، 28و به شما مصونیت های زيادی اعطا خواهد کرد ،و به شما پاداش می دهد. 29و حال تو را آزاد می کنم و به خاطر تو تمام يهوديان را از ادای احترام و از آداب و رسوم نمک و از مالیات تاج آزاد می کنم 30و از آن که به من برای بخش سوم يا دانه دريافت خواهید کرد ،و نیمی از میوه درختان ،من آن را از اين روز به بعد آزاد ،به طوری که آنها را از سرزمین يهودا گرفته نمی شود ،و نه از سه دولت که آن را به خارج از کشور ثمره و گلیله اضافه شده است ،از اين روز به بعد برای همیشه. 31اجازه دهید اورشلیم نیز مقدس و آزاد باشد ،با مرزهای آن ،هر دو از دهم و ادای احترام. 32و در مورد برج است که در اورشلیم ،من عملکرد تا اقتدار بیش از آن ،و به کشیش بزرگ ،که او ممکن است در آن مجموعه ای مانند مردان او بايد انتخاب کنید آن را نگه داريد. 33علوه بر اين من آزادانه در آزادی هر يک از يهوديان ،که اسیران از سرزمین يهودا به هر بخشی از پادشاهی من حمل می شد ،و من که همه افسران من ادای احترام حتی از گاو خود را. 34علوه بر اين من می خواهم که همه جشن ها و روزها و ماه های جديد و روزهای جدی و سه روز قبل از جشن و سه روز پس از جشن برای همه يهوديان در قلمرو من مصونیت و آزادی داشته باشد. 35همچنین هیچ مردی بايد اقتدار به دخالت و يا به هر يک از آنها را در هر ماده ای را مورد تعقیب قرار دادن داشته باشد. 36من بیشتر خواهد شد ،که در میان نیروهای پادشاه حدود سی هزار نفر از يهوديان ثبت نام ،که به آنها پرداخت می شود ،به عنوان متعلق به تمام نیروهای پادشاه است. 37و برخی از آنها بايد در نگه می دارد قوی پادشاه قرار داده شده است ،که برخی از آنها نیز بايد بیش از امور پادشاهی ،که مورد اعتماد است :و من که نظارت و فرمانداران خود را از خود ،و آنها پس از قوانین خود زندگی می کنند ،حتی به عنوان پادشاه در سرزمین يهودا فرمان.
38و در مورد سه دولت که از کشور سومريا به يهودا اضافه شده است ،اجازه دهید آنها را با يهودا پیوست ،که آنها ممکن است به حساب تحت يک ،و نه موظف به اطاعت از اقتدار ديگر از کشیش بزرگ است. 39همانطور که برای Ptolemais،و زمین های مرتبط با آن ،من آن را به عنوان يک هديه رايگان به پناهگاه در اورشلیم برای هزينه های لزم از پناهگاه می دهد. 40علوه بر اين من به هر سال پانزده هزار shekelsنقره از حساب پادشاه از مکان های سرگرم کننده. 41و تمام اضافه ،که افسران پرداخت می شود نه در زمان سابق ،از اين پس بايد نسبت به آثار معبد داده می شود. 42و در کنار اين ،پنج هزار شکل نقره ،که آنها را از استفاده از معبد از حساب سال به سال در زمان ،حتی آن چیزها بايد آزاد شود ،چرا که آنها به کشیش که وزير است. 43و هر کس که آنها که فرار به معبد در اورشلیم ،و يا در آزادی های اينجا ،بدهکار بودن به پادشاه ،و يا برای هر موضوع ديگر ،اجازه دهید آنها را در آزادی ،و همه آنچه که آنها در قلمرو من است. 44برای ساختمان نیز و تعمیر آثار از هزينه های پناهگاه بايد از حساب پادشاه داده می شود. 45بله ,و برای ساختمان ديوارهای اورشلیم ,و تقويت آن دور در مورد ,هزينه های بايد از حساب پادشاه داده می شود ,همچنین برای ساختمان ديوار در يهودا. 46در حال حاضر هنگامی که يوناتان و مردم اين کلمات را شنیدند ،آنها هیچ اعتباری به آنها داد ،و نه آنها را دريافت کرد ،چرا که آنها به ياد داشته باشید شر بزرگ است که او در اسرائیل انجام داده بود .چرا که او آنها را بسیار درد کرده بود. 47اما با اسکندر آنها به خوبی خوشحال بودند ،چرا که او اولین کسی بود که از صلح واقعی با آنها را خواست ،و آنها با او همیشه همدف شد. 48سپس جمع آوری نیروهای بزرگ پادشاه اسکندر ،و بیش از در برابر ديمیتريوس اردو زد. 49و پس از دو پادشاه به جنگ پیوستند ،میزبان دمیتريوس فرار کرد :اما اسکندر به دنبال او ،و در برابر آنها پیروز شد. 50و او ادامه داد نبرد بسیار درد تا خورشید رفت :و آن روز ديمیتريوس کشته شد. 51پس از آن اسکندر سفیران به پادشاه پتولم مصر با يک پیام به اين اثر فرستاده: 52 Forasmuchبه عنوان من دوباره به قلمرو من آمده است ،و در تاج و تخت از نسل من ،و سلطه بدست ،و دمیتريوس را به دست آورد ،و کشور ما را بازيافت؛ 53برای پس از من به نبرد با او پیوسته بود ،هر دو او و میزبان خود را توسط ما ناراحت بود ،به طوری که ما در تخت پادشاهی خود نشسته است: 54در حال حاضر اجازه دهید ما را به يک لیگ از amityبا هم ،و به من در حال حاضر دختر خود را به همسر :و من پسر خود را در قانون خواهد بود ،و هر دو تو و او را به عنوان با توجه به عزت خود را. 55سپس پتولمي پادشاه جواب داد و گفت« :روزي باش که تو به سر زمین پدرانت برگردي و در تخت پادشاهي شان به سرت برگردي. 56و در حال حاضر من به شما انجام دهد ،به عنوان شما نوشته شده است :ديدار با من بنابراين در Ptolemais،که ما ممکن است يکديگر را ببینید؛ برای من دختر من به تو ازدواج با توجه به میل خود را. 57بنابراين پتولمه ای با دخترش کلئوپاترا از مصر خارج شد و آنها در صد سال سه و دوم به بتولمائی ها آمدند: 58که در آن پادشاه اسکندر ملقات او ،او را به او دخترش کلئوپاترا داد ،و ازدواج خود را در بتلمیس با شکوه بزرگ جشن گرفت ،به عنوان راه پادشاهان است. 59در حال حاضر پادشاه اسکندر به جاناتان نوشته بود ،که او بايد بیايد و او را ملقات کند. 60که پس از آن به افتخار به بتالمیس رفت ،جايی که او با دو پادشاه ملقات کرد ،و به آنها و دوستان خود نقره و طل ،و بسیاری از هديه ،و به نفع در چشم خود را در بر داشت. 61در آن زمان برخی از هموطنان بدخواه اسرائیل ،مردانی با زندگی شرور ،خود را علیه او جمع کردند ،تا او را متهم کنند :اما پادشاه آن ها را نمی شنود. 62بله بیش از آن ،پادشاه دستور داد به در کردن لباس های خود را ،و او را در بنفش لباس :و آنها اين کار را انجام داد. 63و او را به نشستن توسط خود ،و گفت :به شاهزادگان خود ،با او به میان شهر برويد ،و اعلم ،که هیچ مردی در برابر او شکايت از هر موضوع ،و هیچ مردی او را برای هر گونه علت مشکل. 64در حال حاضر هنگامی که متهمان خود را ديدم که او با توجه به اعلم افتخار شد ،و لباس بنفش ،آنها فرار همه دور. 65بنابراين پادشاه او را به افتخار ،و او را در میان دوستان ارشد خود نوشت ،و او را به يک دوک ،و partakerاز سلطه خود را. 66پس از آن جاناتان با صلح و خوشحالی به اورشلیم بازگشت. 67علوه بر اين در ;صد سه و پنجمین سال ديمیتريوس پسر ديمیتريوس از شهر کريت به سرزمین پدرانش آمد: 68کجا که پادشاه اسکندر شنیده بگويید ،او حق متاسف بود ،و به آنتیاک بازگشت. 69سپس ديمیتريوس آپولونیوس را به عنوان والی سلوسیا ،ژنرال خود ،که با هم يک میزبان بزرگ جمع شده بود ،و در جمنیا اردو زده ،و به يوناتان کاهن بزرگ فرستاده ،گفت، 70شما به تنهايی بلند کردن خود را در برابر ما ،و من به خاطر شما به تمسخر خنديد ،و سرزنش :و چرا دوست شما قدرت خود را در برابر ما در کوه ها خالی از سکنه؟ 71در حال حاضر ،اگر شما اعتماد در قدرت خود را نازک ،پايین به ما به میدان ساده ،و وجود دارد اجازه دهید ما را امتحان کنید موضوع با هم :برای با من قدرت شهرستانها است. 72بپرسید و ياد بگیرند که من هستم ،و بقیه که بخشی از ما ،و آنها بايد به شما بگويم که پای خود را قادر به پرواز در زمین خود را ندارد. 73بنابراين در حال حاضر شما قادر به پای بندی اسب سواران و قدرت بزرگ در دشت ،که در آن نه سنگ و نه سنگ و سنگ ،و نه جايی برای فرار به آن است. 74پس وقتی يوناتان اين سخنان آپولونیوس را شنید ،در ذهنش منتقل شد و ده هزار نفر را انتخاب کرد که از اورشلیم بیرون رفت و برادرش او را برای کمک به او ملقات کرد. 75و او چادر خود را در برابر جوپا تن به تن :اما ;آن ها يوپا او را از شهر بیرون کردند ،زيرا آپولونیوس در آنجا يک گارنیسون داشت. 76سپس يوناتان آن را محاصره کرد :پس از آن آنها از شهر اجازه دهید او را در ترس :و به همین دلیل جاناتان برنده جوپا. 77کجا که آپولونیوس شنید ،او سه هزار سوارکار را با يک میزبان بزرگ از پاورقی ها گرفت و به عنوان يکی از کسانی که سفر کرد به آزوتوس رفت و پس از آن او را به دشت کشید .چون او تعداد زيادی اسب سوار داشت که به آنها اعتماد داشت. 78سپس يوناتان به دنبال او به آزوتوس ،جايی که ارتش به جنگ پیوستند. 79در حال حاضر آپولونیوس هزار سوار در کمین باقی مانده بود. 80و جاناتان می دانست که يک کمین پشت سر او وجود دارد ;زيرا آنها در میزبان او قطب نما شده بودند و از صبح تا عصر به مردم دارت می ريختند. 81اما مردم ايستاده بود ،به عنوان يوناتان آنها را فرمان داده بود :و به همین دلیل اسب دشمنان خسته بودند. 82سپس سیمون را جلو میزبان خود را ،و آنها را در برابر( footmen،برای سواران صرف شد )که توسط او ناراحت بودند ،و فرار کرد. 83اسب سواران نیز که در میدان پراکنده شده بودند ،به آزوتوس گريزان شدند و برای امنیت به بتداگن ،معبد بت خود رفتند.
84اما يوناتان آتش ازوتوس ،و شهرستانها دور در مورد آن ،و در زمان خرابی های خود را؛ و معبد داگن ،با آنها که به آن فرار کردند ،او با آتش سوخت. 85بنابراين سوخته و کشته شدند با شمشیر به خوبی nighهشت هزار مرد وجود دارد. 86و از اين رو يوناتان میزبان خود را حذف کرد ،و در برابر اسکالون ،که در آن مردان شهر آمد ،و او را با خود بزرگ ملقات کرد. 87پس از اين بازگشت جاناتان و میزبان خود را به اورشلیم ،داشتن هر گونه خرابی. 88در حال حاضر هنگامی که پادشاه اسکندر اين چیزها را شنید ،او به جاناتان افتخار هنوز بیشتر. 89و او را يک دست و پنجهوش طل فرستاده ،به عنوان استفاده می شود به مانند خون پادشاه داده می شود :او به او نیز آککارون با مرزهای آن در اختیار داشتن. فصل11 1و پادشاه مصر با هم يک میزبان بزرگ ،مانند شن و ماسه که دروغ بر ساحل دريا ،و بسیاری از کشتی ها ،و در مورد از طريق فريب رفت و به پادشاهی اسکندر ،و پیوستن به آن را به خود. 2پس از آن او سفر خود را به اسپانیا در زمان به صورت صلح آمیز ،به طوری که آنها از شهرستانها باز به او ،و او را ملقات کرد :برای پادشاه اسکندر آنها را به انجام فرمان داده بود ،چرا که او برادر خود را در قانون بود. 3در حال حاضر به عنوان Ptolemeeوارد شهرستانها ،او در هر يک از آنها يک گارنیسون از سربازان به آن را نگه داريد. 4و هنگامی که او نزديک به آزوتوس آمد ،آنها او را به معبد داگن که سوخته بود ،و آزوتوس و حومه آن ويران شد ،و اجساد که در خارج از کشور ريخته شد و آنها را که او در جنگ سوخته بود ،ريگ دار .زيرا آنها از راهی که او بايد بگذرد ،از آن ها ساخته بودند. 5همچنین آنها به پادشاه گفت آنچه جاناتان انجام داده بود ،به قصد او ممکن است او را سرزنش :اما پادشاه صلح خود را برگزار شد. 6سپس يوناتان پادشاه با پمپ بزرگ در يوپا ملقات کرد ،جايی که آنها به يکديگر سلم ،و تسلیم. 7پس از آن يوناتان ،زمانی که او با پادشاه به رودخانه به نام الیوتروس رفته بود ،دوباره به اورشلیم بازگشت. 8پادشاه Ptolemeeبنابراين ،پس از تسلط بر شهرستانها در کنار دريا به Seleuciaبر ساحل دريا بدست ،تصور مشاوره شرير در برابر اسکندر. 9پس از آن او ambasadorsبه پادشاه دمیتريوس فرستاده ،گفت :بیا ،اجازه دهید ما را به يک لیگ betwixtما ،و من به شما دختر من که اسکندر ها ،و شما بايد در پادشاهی پدر خود را به پادشاهی: 10برای من توبه که من دخترم را به او داد ،برای او به دنبال به من قتل. 11بنابراين او را به او توهین ،چرا که او از پادشاهی خود را مطلوب بود. 12که در آن او دخترش را از او گرفت ،و او را به دمیتريوس داد ،و پیشی اسکندر ،به طوری که نفرت خود را آشکارا شناخته شده است. 13سپس پتولمي وارد انحنا شد و در آنجا دو تاج بر سر خود ،تاج آسیا و مصر قرار داد. 14در فصل متوسط پادشاه اسکندر در کیلیکیه بود ،چرا که کسانی که در آن بخش ها از او شورش کرده بودند. 15اما هنگامی که اسکندر از اين شنیده ،او به جنگ علیه او آمد :پس از آن پادشاه Ptolemeeمیزبان خود را مطرح ،و او را با يک قدرت توانا ملقات کرد ، و او را به پرواز قرار داده است. 16بنابراين اسکندر فرار به عربستان سعودی وجود دارد به دفاع از ;اما پادشاه پتولمي تپش داده شد: 17برای زبديل عرب سر اسکندر را در زمان ،و آن را به پتولمى فرستاده است. 18پادشاه Ptolemeeنیز روز سوم پس از درگذشت ،و آنها که در نگه قوی بودند يکی از ديگری کشته شدند. 19با اين معنی ديمیتريوس در صد سال سه و هفتم به قدرت رسید. 20در همان زمان جاناتان جمع آوری آنها را که در يهودا بودند را به برج که در اورشلیم بود :و او بسیاری از موتور جنگ علیه آن ساخته شده است. 21سپس افراد بی بدا ،که نفرت مردم خود را ،به پادشاه رفت ،و به او گفت که يوناتان محاصره برج، 22از کجا شنیده ،او عصبانی بود ،و بلفاصله از بین بردن ،او به بتلمیس آمد ،و به جاناتان نوشت ،که او بايد محاصره به برج دراز نیست ،اما آمده و با او در بتلمیس با عجله بزرگ صحبت می کنند. 23با اين وجود ،جاناتان ،زمانی که او اين را شنید ،دستور داد تا آن را محاصره هنوز هم :و او برخی از بزرگان اسرائیل و کشیش ها را انتخاب کرد ،و خود را در خطر قرار داده است. 24و در زمان نقره و طل ،و raiment،و غواصان ارائه علوه بر ،و به بتونمیس به پادشاه رفت ،جايی که او به نفع در ديد او يافت. 25و هر چند برخی از مردان بی حق مردم شکايت علیه او ساخته شده بود، 26با اين حال پادشاه او را به عنوان سلف خود را قبل از انجام داده بود ،و او را در نظر همه دوستان خود را ترويج، 27و او را در کشیش بال تايید ,و در تمام افتخار است که او قبل از ,و او را در میان دوستان ارشد خود را برجسته. 28سپس يوناتان مورد نظر پادشاه ،که او را به يهودا عاری از ادای احترام ،به عنوان همچنین سه دولت ،با کشور سوماريا؛ و اون به اون قول 300استعداد رو داد 29بنابراين پادشاه رضايت داد ،و نامه هايی به جاناتان از همه اين چیزها پس از اين راه نوشت: 30پادشاه ديمیتريوس به برادرش يوناتان و به ملت يهوديان سلم می فرستد: 31ما شما را به اينجا ارسال يک نسخه از نامه ای که ما را به پسر عموی ما Lasthenesدر مورد شما نوشتن ،که شما ممکن است آن را ببینید. 32پادشاه ديمیتريوس به پدرش Lasthenesارسال سلم: 33ما مصمم هستیم که با مردم يهوديان که دوستان ما هستند ،خوب کار کنیم و به خاطر حسن نیتشان با ما ،با ما همديوونت داشته باشیم. 34بنابراين ما مرزهای يهودا را برای آنها تصويب کرديم ،با سه دولت افرما و لیدا و راماتم ،که به يهوديه از کشور صماره اضافه شده است ،و همه چیز را به آنها ،برای همه مانند انجام قربانی در اورشلیم ،به جای پرداخت که پادشاه از آنها در زمان آفرت ساله از میوه های زمین و درختان دريافت کرد. 35و همانطور که برای چیزهای ديگر که به ما تعلق دارند ،از tithesو آداب و رسوم مرتبط با ما ،به عنوان همچنین saltpits،و مالیات تاج ،که به دلیل ما ، ما آنها را از همه آنها را برای تسکین خود را مرخص. 36و هیچ چیز در اين مورد بايد از اين زمان به بعد برای همیشه لغو. 37در حال حاضر بنابراين ببینید که شما را يک نسخه از اين چیزها ،و اجازه دهید آن را به جاناتان تحويل داده ،و بر کوه مقدس در يک مکان آشکار تنظیم شده است. 38پس از اين ،هنگامی که پادشاه دمیتريوس ديد که زمین در برابر او آرام است ،و هیچ مقاومتی در برابر او ساخته شده است ،او را دور همه نیروهای خود را ،هر يک به جای خود ،به جز گروه های خاصی از غريبه ها ،که او از سرزمین های هیت جمع شده بود :بنابراين تمام نیروهای پدران خود را از او متنفر بود. 39علوه بر اين يک تريفون وجود دارد ,که از بخشی از اسکندر بوده است ,که ,ديدن که همه میزبان زمزمه در برابر دمیتريوس ,رفت و به Simalcue عربی که مطرح آنتیوکوس پسر جوان اسکندر,
40و دراز درد بر او را به او تحويل اين آنتیوکوس جوان ،که او ممکن است به جای پدرش حکم :او به او گفت بنابراين همه که ديمیتريوس انجام داده بود ،و چگونه مردان جنگ خود را در دشمنی با او بودند ،و او وجود دارد يک فصل طولنی باقی ماند. 41در زمانی که يوناتان به پادشاه دمیتريوس فرستاد ،که او کسانی را که از برج از اورشلیم ،و کسانی که در قلعه ها بودند ،به بیرون بريزد :زيرا آنها علیه اسرائیل جنگی کردند. 42بنابراين ديمیتريوس به جاناتان فرستاده ،گفت :من نه تنها اين کار را برای شما و مردم خود را انجام دهد ،اما من تا حد زيادی به شما و ملت خود را افتخار ،اگر فرصت خدمت می کنند. 43در حال حاضر شما بايد به خوبی انجام دهید ،اگر شما به من ارسال مردان به من کمک کند .برای تمام نیروهای من از من رفته است. 44بر اين يوناتان او را سه هزار مرد قوی را به آنتاخ فرستاد :و هنگامی که آنها به پادشاه آمد ،پادشاه بسیار خوشحال از آمدن آنها بود. 45هاوبیت آنها که از شهر بودند خود را در میان شهر جمع شدند ،به تعداد صد و بیست هزار نفر ،و پادشاه را کشته اند. 46که در آن پادشاه به دادگاه فرار کرد ،اما آنها از شهرستان نگه داشته بخش هايی از شهر ،و شروع به جنگ. 47سپس پادشاه به يهوديان برای کمک ،که به او آمد همه در يک بار ،و خود را از طريق شهر در آن روز در شهر به تعداد صد هزار نفر کشته شدند. 48همچنین آنها را به آتش شهر ،و گت بسیاری از خرابی های آن روز ،و تحويل پادشاه. 49پس وقتی آن ها ديدند که يهوديان شهر را آن طور که می خواهند به دست می آورد ،شجاعت شان کاهش يافت :بنابراين به پادشاه درخواست کردند و گريه کردند و گفتند: 50به ما صلح اعطا کنید ،و اجازه دهید يهوديان از حمله به ما و شهر دست بر دارند. 51با آن آنها دور دور سلح های خود را ،و صلح ساخته شده؛ و يهوديان در چشم پادشاه ،و در نظر همه آنچه که در قلمرو او بودند ،مورد افتخار قرار گرفت .و آنها به اورشلیم بازگشتند ،با داشتن خرابی های بزرگ. 52بنابراين پادشاه ديمیتريوس بر تخت پادشاهی خود نشسته بود ،و زمین در برابر او آرام بود. 53با اين وجود او در همه که تا کنون او spake dissembled،و خود را از جاناتان جدا ،نه او را با توجه به مزايای که او از او دريافت کرده بود پاداش ، اما او را بسیار درد. 54پس از اين بازگشت تريفن ،و با او کودک جوان آنتیوکوس ،که به کار ،و تاج گذاری شد. 55سپس همه مردان جنگ را که ديمیتريوس آنها را کنار گذاشته بود ،به او جمع کردند و آن ها علیه ديمیتريوس که پشت کرد و فرار کرد ،جنگی کردند. 56علوه بر اين تريفن فیل ها را گرفت و انتیخ را برد. 57در آن زمان آنتیوکوس جوان به جاناتان نوشت ،گفت :من تو را در کشیش بال تايید ،و تعیین حاکم تو بر چهار دولت ،و به يکی از دوستان پادشاه است. 58پس از اين او کشتی طليی به او فرستاده می شود در خدمت ،و به او مرخصی برای نوشیدن در طل ،و به لباس بنفش ،و به پوشیدن دست و پنجه چله طليی. 59برادرش سیمون نیز او را کاپیتان از جايی به نام ننگ از تايروس تا مرزهای مصر ساخته شده است. 60سپس يوناتان پیش رفت و از شهرهای آنسوی آب گذشت و تمام نیروهای سوريه خود را برای کمک به او جمع کردند و وقتی به آسکالون آمد ،با او به طور افتخاری ملقات کردند. 61از زمانی که او به غزه رفت ،اما آنها از غزه او را خاموش؛ پس او آن را محاصره کرد و حومه آن را با آتش سوزاند و آن ها را خراب کرد. 62پس از آن ،هنگامی که آنها از غزه به جاناتان داد و ستد ،او با آنها صلح ،و پسران مردان ارشد خود را برای گروگان گرفت ،و آنها را به اورشلیم فرستاده ،و از طريق کشور به دمشق منتقل می شود. 63در حال حاضر هنگامی که جاناتان شنیده است که شاهزادگان دمیتريوس به کادس ،که در گیلی است ،با قدرت بزرگ ،با هدف حذف او را از کشور آمده بودند، 64او رفت تا آنها را ملقات کند ،و سیمون برادر خود را در کشور ترک کرد. 65سپس سیمون در برابر Bethsuraقرار گرفت و در برابر آن يک فصل طولنی مبارزه کرد ،و آن را خفه کنید: 66اما آنها می خواستم به صلح با او ،که او به آنها اعطا ،و سپس آنها را از آن پس قرار داده ،و شهر را در زمان ،و يک گارنیسون در آن قرار داده است. 67همانطور که برای جاناتان و میزبان او ،آنها در آب Gennesarتن به تن ،از هر زمان در صبح آنها را به دشت ناصر گت. 68و ،بنگر ،میزبان غريبه ها آنها را در دشت ملقات کرد ،که ،مردان در کمین برای او در کوه ها گذاشته ،خود را در برابر او آمد. 69بنابراين هنگامی که آنها که در کمین دراز از مکان های خود را افزايش يافت و به جنگ پیوستند ،همه که از طرف جاناتان فرار کردند. 70اينسوموچ به عنوان يکی از آنها باقی مانده بود ،به جز ماتیاس پسر ابشالوم ،و يهودا پسر کالفی ،کاپیتان میزبان. 71سپس جاناتان لباس های خود را اجاره ،و زمین را بر سر خود ريخته ،و دعا. 72پس از آن تبديل دوباره به جنگ ،او آنها را به پرواز قرار داده ،و به طوری که آنها فرار کردند. 73در حال حاضر هنگامی که مردان خود را که فرار کردند اين را ديدم ،آنها دوباره به او تبديل شده ،و با او آنها را به کادس ،حتی به چادر خود را تعقیب ،و در آنجا آنها چادر زد. 74پس در آن روز حدود سه هزار مرد کشته شدند :اما يوناتان به اورشلیم برگشت. فصل12 1در حال حاضر هنگامی که جاناتان ديدم که زمان او را خدمت کرده است ،او مردان خاصی را انتخاب کرد ،و آنها را به رم فرستاده ،برای تايید و تجديد دوستی که آنها با آنها بود. 2او نامه نیز به Lacedemonians ،و به جاهای ديگر ،برای همان منظور فرستاده شده است. 3بنابراين آنها به رم رفت ،و وارد مجلس سنا ،و گفت :يوناتان کشیش بزرگ ،و مردم يهوديان ،ما را به شما فرستاده ،به پايان شما بايد دوستی ،که شما با آنها بود ،و لیگ ،مانند زمان سابق تجديد. 4پس از اين رومی ها به آنها نامه به فرمانداران از هر مکان که آنها بايد آنها را به سرزمین يهودا صلح آمیز به ارمغان بیاورد. 5و اين نسخه ای از نامه هايی است که جاناتان به توری ها نوشته است: 6يوناتان ،کشیش بزرگ ،و بزرگان ملت ،و کشیش ها ،و ديگر يهوديان ،به Lacedemoniansپدران خود را ارسال سلم: 7نامه در زمان گذشته به اونیاس کشیش بزرگ از داريوس ،که در آن زمان در میان شما حکم ،به اين معنی است که شما پدر و مادر ما هستند ،به عنوان نسخه در اينجا نوشته شده نقطه مشخص وجود دارد. 8که در آن زمان Oniasدرخواست سفیر که با افتخار فرستاده شد ،و دريافت نامه ها ،که در آن اعلمیه از لیگ و دوستی ساخته شده است. 9بنابراين ما نیز ،البته ما نیاز به هیچ يک از اين چیزها ،که ما بايد کتاب مقدس کتاب مقدس در دست ما به ما آرامش، 10با اين حال تلش برای ارسال به شما برای تجديد برادری و دوستی ،بعید است که ما بايد غريبه به شما در دسترس نباشد :برای مدت زمان طولنی از شما به ما فرستاده وجود دارد.
11بنابراين ما در همه زمان ها بدون توقف ،هر دو در جشن ما ،و ديگر روز مناسب ،شما را در فداکاری که ما ارائه می دهیم به ياد داشته باشید ،و در دعاهای ما ،به عنوان دلیل است ،و آن را به عنوان ما تبديل به فکر می کنم بر روی سینه ما: 12و ما از افتخار شما خوشحالیم. 13همانطور که برای خودمان ،ما تا به حال مشکلت بزرگ و جنگ در هر طرف ، forsomuchبه عنوان پادشاهان که در مورد ما دور در برابر ما مبارزه کرده اند. 14چگونه ما نمی خواهد دردسر ساز برای شما ،و نه به ديگران از همدستان و دوستان ما ،در اين جنگ: 15برای ما کمک از آسمان است که ما را تسلیم ،بنابراين به عنوان ما از دشمنان ما تحويل داده ،و دشمنان ما را زير پا آورده است. 16برای اين علت ما انتخاب Numeniusپسر آنتیوکوس ،و آنتیپاتر پسر جیسون ،و آنها را به رومی ها فرستاده ،به تجديد amityکه ما با آنها بود ،و لیگ سابق. 17ما به آنها دستور داد که به شما نیز برويد ،و به سلم و به شما نامه های ما در مورد تجديد برادری ما تحويل. 18بنابراين در حال حاضر شما بايد به خوبی انجام دهید به ما پاسخ آن را. 19و اين نسخه ای از نامه هايی است که اونیارس فرستاده است. 20پادشاه آريوس از Lacedemoniansبه اونیاس کشیش بزرگ ،سلم: 21آن را در نوشتن يافت می شود ،که Lacedemoniansو يهوديان هستند ،و آنها از سهام ابراهیم هستند: 22در حال حاضر ،از آنجايی که اين است که به دانش ما آمده است ،شما بايد به خوبی به ما از رفاه خود را به نوشتن. 23ما دوباره به شما نوشتن ،که گاو و کالهای خود را مال ما هستند ،و ما ما دستور بنابراين سفیران ما را به گزارش به شما در اين عاقلنه است. 24در حال حاضر هنگامی که جاناتان شنیده است که شاهزادگان Demebiusآمده بودند تا در برابر او با يک میزبان بیشتر از ترس مبارزه، 25او را از اورشلیم حذف ،و آنها را در سرزمین آماتیس ملقات کرد :چرا که او به آنها هیچ زمان برای ورود به کشور خود را. 26او جاسوسان را نیز به چادرهای خود فرستاد ،که دوباره آمدند و به او گفت که آنها منصوب شدند تا در فصل شب بر آنها بیايند. 27بنابراين به محض اين که خورشید پايین بود ،جاناتان دستور داد مردان خود را به تماشای ،و در آغوش ،که در تمام طول شب آنها ممکن است آماده برای مبارزه با :همچنین او سنتنل چهارم دور در مورد میزبان فرستاده است. 28اما وقتی که 28نفر شنیدند که يوناتان و افرادش برای جنگ آماده هستند ،آنها می ترسیدند و در قلب خود می لرزيدند و آتش را در اردوگاه خود روشن کردند. 29چگونه جاناتان و شرکت خود را می دانستند آن را تا صبح :برای آنها ديدم چراغ سوختن. 30سپس يوناتان به دنبال آنها ،اما آنها را پیشی گرفت نه :برای آنها بیش از رودخانه Eleutherusرفته بودند. 31از اين رو يوناتان رو به عرب ها ،که زبدايان نامیده می شدند ،و آنها را دود ،و در زمان خرابی های خود را. 32و از بین بردن پس از آن ،او به دمشق آمد ،و بنابراين از طريق تمام کشور گذشت، 33شمعون نیز رفت و از طريق کشور به اسکالون گذشت ،و نگه می دارد وجود دارد مجاور ،از زمانی که او به جوپا تبديل شده ،و آن را برنده شد. 34برای او شنیده بود که آنها را نگه داريد به آنها که در زمان بخشی ديمیتريوس تحويل ;بنابراين او يک گارنیسون را در آنجا تنظیم کرد تا آن را نگه دارد. 35پس از اين آمد جاناتان خانه دوباره ،و تماس با بزرگان مردم با هم ،او با آنها در مورد ساخت نگه می دارد قوی در يهودا مشورت، 36و ساخت ديوارهای اورشلیم بالتر ،و بال بردن يک کوه بزرگ بین برج و شهر ،برای جدا کردن آن از شهر ،که ممکن است به تنهايی ،که مردان نه ممکن است فروش و نه خريد در آن است. 37پس از اين آنها گرد هم آمدند برای ساخت تا شهر ، forasmuchبه عنوان بخشی از ديوار به سمت بروک در سمت شرق سقوط کرد ،و آنها را تعمیر که به نامCaphenatha. 38سیمون نیز راه اندازی آديده در Sephela،و آن را قوی با دروازه ها و میله های زندان ساخته شده است. 39در حال حاضر Tryphonرفت و در مورد به دست آوردن پادشاهی آسیا ،و برای کشتن آنتیوکوس پادشاه ،که او ممکن است تاج بر سر خود را تعیین می کنند. 40چگونه او می ترسید که جاناتان او را رنج می برند ،و او را در برابر او مبارزه می کنند .بنابراين او به دنبال راهی برای گرفتن جاناتان ،که او ممکن است او را بکشند .پس او را از آن خود کرد و به بثان آمد. 41سپس يوناتان بیرون رفت تا او را با چهار هزار نفر که برای جنگ انتخاب شده بودند ملقات کند و به بثثان آمد. 42در حال حاضر هنگامی که سعی کردن ديدم جاناتان با يک نیروی بزرگ آمد ،او دور دست خود را در برابر او کشش نیست؛ 43اما او را با افتخار دريافت کرد ،و او را به همه دوستان خود را ستوده ،و به او هديه داد ،و به مردان خود را از جنگ به عنوان فرمان به عنوان فرمان به او ،به عنوان فرمان به او ،به عنوان به خود. 44او به جاناتان نیز گفت :چرا شما اين همه مردم را به دردسر بزرگ آورده ،ديدن هیچ جنگ ما را بهم زدن وجود دارد؟ 45بنابراين آنها را در حال حاضر دوباره به خانه بفرستید ،و چند مرد را انتخاب کنید تا در تو صبر کنید ،و شما را با من به Ptolemais،برای من آن را به شما بدهد ،و بقیه نگه می دارد و نیروهای قوی ،و همه که هر گونه اتهام :همانطور که برای من ،من بازگشت و ترک :برای اين علت آمدن من است. 46بنابراين يوناتان باور او را به عنوان او بد او را انجام داد ،و دور میزبان خود را ،که به سرزمین يهودا رفت. 47و با خود او را حفظ کرد اما سه هزار مرد ،که او دو هزار نفر از آنها را به گیلی فرستاد ،و يک هزار با او رفت. 48حال به محض اينکه يوناتان وارد بطولمیان شد ،دروازه ها را بستند و او را با خود بردند و همه آنها که با او آمدند با شمشیر به زمین افتادند. 49سپس سعیون میزبان از footmenو سواران را به جالیلی ،و به دشت بزرگ ،برای از بین بردن تمام شرکت جاناتان فرستاده است. 50اما زمانی که آنها می دانستند که جاناتان و آنها که با او بودند گرفته و کشته شدند ،آنها يکديگر را تشويق کرد .و به هم نزديک شدند و آماده جنگیدن شدند. 51بنابراين آنها که بر آنها به دنبال ،درک که آنها آماده بودند برای زندگی خود مبارزه ،بازگشت دوباره. 52که در آن همه آنها را به سرزمین يهودا صلح آمیز آمد ،و در آنجا آنها جاناتان ،و آنها را که با او بودند ،و آنها درد ترس بودند .بنابراين همه اسرائیل تاسف بزرگ ساخته شده است. 53سپس تمام کسانی که در مورد دور بودند و سپس به دنبال نابود کردن آنها :برای گفت :آنها ،آنها نه کاپیتان ،و نه هیچ به آنها کمک کند :در حال حاضر اجازه دهید ما را بر آنها جنگ ،و دور يادبود خود را از میان مردان است. فصل13 1در حال حاضر هنگامی که سیمون شنیده است که ترفون با هم يک میزبان بزرگ جمع شده بود به حمله به سرزمین يهودا ،و آن را نابود، 2و ديدم که مردم در شدت و ترس بودند ،او رفت تا اورشلیم ،و جمع آوری مردم با هم، 3و به آنها نشات داد ،گفت :شما خودتان می دانید چه چیزهای بزرگ من ،و برادر من ،و خانه پدرم ،برای قوانین و پناهگاه ،جنگ نیز و مشکلت که ما را ديده اند انجام داده اند.
4به دلیل که در آن همه برادر من به خاطر اسرائیل کشته شده اند ،و من به تنهايی باقی مانده است. 5در حال حاضر بنابراين آن را به دور از من ،که من بايد زندگی خود من در هر زمان از مشکل يدکی :برای من بهتر از برادر من نیست. 6بدون شک من انتقام ملت من ،و پناهگاه ،و همسران ما ،و فرزندان ما :برای همه کسانی که جمع شده اند به ما از کیفر بسیار نابود. 7در حال حاضر به محض اين که مردم شنیده اين کلمات ،روح خود را احیا کرد. 8و آنها با صدای بلند پاسخ داد ،گفت :شما بايد رهبر ما به جای يهودا و جاناتان برادر خود را. 9مبارزه با شما جنگ ما ،و به هر حال ،شما به ما فرمان ،که ما انجام خواهد داد. 10پس او با هم همه مردان جنگ جمع شده ،و با تمام کردن ديوارهای اورشلیم ،و او آن را تقويت دور در مورد. 11همچنین او يوناتان پسر Absolom،و با او يک قدرت بزرگ ،به يوپا فرستاده :که ريخته گری آنها را که در آن وجود دارد در آن باقی مانده است. 12پس تريفن با قدرتی بزرگ از پپولماوس خارج شد تا به سر زمین يهودا حمله کند و يوناتان با او در بخش بود. 13اما سیمون چادر خود را در آديده ،بیش از در برابر دشت زمین. 14در حال حاضر هنگامی که ترايفن می دانست که سیمون به جای برادرش جاناتان افزايش يافته است ،و به معنای پیوستن به جنگ با او ،او فرستاده شده به او ،گفت: 15در حالی که ما جاناتان برادر خود را در انتظار است ،آن را برای پول است که او به گنج پادشاه بدهکار است ،در مورد کسب و کار است که به او متعهد شد. 16بنابراين در حال حاضر ارسال صد استعداد نقره ،و دو تن از پسران خود را برای گروگان ،که زمانی که او در آزادی است او ممکن است از ما شورش ، و ما او را رها خواهد کرد. 17 Hereuponسیمون ،البته او درک کرد که آنها spakeفريبنده به او هنوز او را فرستاده پول و کودکان ،بعید است که او بايد به خود نفرت بزرگ از مردم تدارکات: 18چه کسی ممکن است گفت :چون من او را فرستاده پول و کودکان نیست ،بنابراين جاناتان مرده است. 19بنابراين او آنها را فرستاده کودکان و صد استعداد :با اين حال تريفن dissembledنه او اجازه جاناتان برويد. 20و پس از اين آمد ترايفن به حمله به زمین ،و آن را نابود ،دور در مورد راه که منجر به آدورا :اما سیمون و میزبان خود را در برابر او در هر مکان ،هر کجا که او رفت راهپیمايی. 21در حال حاضر آنها که در برج بودند فرستاده شده به سوی ترايفون ،به پايان است که او بايد آمدن خود را به آنها توسط بیابان ،و ارسال آنها راvictuals. 22بنابراين تلش آماده تمام سواران خود را به آن شب آمده است :اما برف بسیار بزرگ ،به دلیل که در آن او آمد وجود دارد .پس او رفت و به کشور گالد آمد. 23و هنگامی که او نزديک به باسکاما آمد او جاناتان ،که در آنجا به خاک سپرده شد را کشتید. 24پس از آن تريفن بازگشت و به سرزمین خود رفت. 25سپس شمعون را فرستاد و استخوان های يوناتان برادرش را گرفت و آن ها را در مودين ،شهر پدرانش دفن کرد. 26و همه اسرائیل ساخته شده تا به تافل بزرگ برای او ،و او را روز بسیاری از سر در آبرو. 27سیمون نیز ساخته شده است يک بنای تاريخی بر sepulchreاز پدرش و برادر خود را ,و آن را در بال به چشم مطرح ,با سنگ hewnپشت و قبل از. 28علوه بر اين او راه اندازی هفت هرم ،يکی در برابر ديگری ،برای پدرش ،و مادرش ،و چهار برادر خود را. 29و در اين او ساخته شده دستگاه های حیله گری ،که در مورد آن او مجموعه ای از ستونه های بزرگ ،و بر روی ستوده او تمام زره پوش خود را برای يک حافظه دائمی ساخته شده ،و توسط کشتی های زره پوش کنده کاری شده ،که آنها ممکن است از همه که بادبان در دريا ديده می شود. 30اين يک شبف است که او در مودين ساخته شده است ،و آن را هنوز هم تا به امروز ايستاده است. 31در حال حاضر سعی کردن با فريب با پادشاه جوان آنتیوکوس برخورد ،و او را کشتی. 32و او در جای خود پادشاهی ،و تاج خود را پادشاه آسیا ،و يک فاجعه بزرگ بر اين سرزمین به ارمغان آورد. 33سپس سیمون ساخته شده تا نگه می دارد قوی در يهودا ،و حصار آنها را در مورد با برج های بلند ،و ديوارهای بزرگ ،و دروازه ها ،و میله ها ،و گذاشته تا victualsدر آن است. 34علوه بر اين سیمون مردان را انتخاب کرد ،و به پادشاه ديمیتريوس فرستاده شد ،تا پايان او بايد به زمین مصونیت بدهد ،زيرا تمام کاری که تريفن انجام داد خراب کردن بود. 35تا که پادشاه ديمیتريوس جواب داد و بعد از اين راه نوشت: 36پادشاه دمیتريوس به سیمون کاهن بزرگ ،و دوست پادشاهان ،به عنوان همچنین به بزرگان و ملت يهوديان ،ارسال سلم: 37تاج طليی ،و ردای سرخ ،که شما را به ما فرستاده ،ما دريافت کرده اند :و ما آماده برای ايجاد يک صلح با شما ،بله ،و برای نوشتن به افسران ما ،برای تايید مصونیت که ما اعطا کرده اند. 38و هر چه که ما با شما ساخته شده است بايد ايستاده ;و قوی نگه می دارد ،که شما را ساختند ،بايد خود شما باشد. 39همانطور که برای هر گونه نظارت و يا تقصیر مرتکب شده تا به امروز ،ما آن را ب بخشید ،و مالیات تاج نیز ،که شما به ما مديون :و اگر هر گونه ادای احترام ديگر پرداخت می شود در اورشلیم وجود دارد ،آن را نبايد پرداخت می شود. 40و نگاه کنید که در میان شما ملقات می شود در دادگاه ما باشد ،اجازه دهید پس از آن ثبت نام ،و اجازه دهید صلح ما را بهم زدن وجود دارد. 41بنابراين يورش از هیتن دور از اسرائیل در صد و هفتادم سال گرفته شد. 42سپس مردم اسرائیل شروع به نوشتن در ابزار و قرارداد خود را ،در سال اول سیمون کاهن ،فرماندار و رهبر يهوديان است. 43در آن روزها سیمون در برابر غزه اردو زده و آن را دور در مورد محاصره ;او همچنین يک موتور جنگی ساخت و آن را در کنار شهر قرار داد و برج خاصی را شکست و آن را گرفت. 44و آنها که در موتور بودند جهش به شهرستان ;پس از آن يک داد و بی داد بزرگ در شهرستان وجود دارد: 45اينسوموچ در حالی که مردم شهر لباس های خود را کرايه می کردند و با همسران و فرزندان خود به ديوارها بال می رفت و با صدای بلند گريه می کرد و از سیمون می خواست که به آنها صلح اعطا کند. 46و آنها گفتند ،نه با ما با توجه به شر ما ،اما با توجه به رحمت خود را. 47پس شمعون نسبت به آنها دلخراش شد ،و ديگر علیه آنها جنگید ،اما آنها را از شهر خارج کرد ،و خانه هايی را که بت ها در آن بودند پاک کرد و به همین دلیل با آهنگ ها و شکرگزاری وارد آن شد. 48بله ،او همه از آن قرار داده و مردان از جمله وجود دارد به عنوان قانون را نگه داريد ،و آن را قوی تر از آن قبل از ساخته شده است ،و در آن خانه برای خود ساخته شده است. 49آنها همچنین از برج در اورشلیم آنقدر تنگ نگه داشته شد ،که آنها نه می تواند جلو آمده ،و نه به کشور ،و نه خريد ،و نه فروش :بنابراين آنها در پريشانی زيادی برای می خواهید از ويکتوريايی بودند ،و تعداد زيادی از آنها را از طريق فجايع از بین رفت.
50سپس گريه آنها را به سیمون ،او را به يکی با آنها باشد :که چیزی که او به آنها اعطا .و وقتی آنها را از اين پس بیرون کرده بود ،برج را از آلودگی پاک کرد: 51و وارد آن سه و بیستم روز از ماه دوم در صد هفتاد و يکم سال ،با شکرگزاری ،و شاخه های درختان خرما ،و با harps،و سیمبول ،و با ويولن ،و سرودها ،و آهنگ :چرا که دشمن بزرگ از اسرائیل نابود شد. 52او همچنین که آن روز بايد هر سال با خوشحالی نگه داشته شود .علوه بر اين تپه معبد که در کنار برج او ساخته شده قوی تر از آن بود ،و او وجود دارد خود را با شرکت خود را وسوسه. 53و هنگامی که شمعون ديدم که جان پسرش يک مرد دلیور بود ،او را کاپیتان تمام میزبانان ساخته شده است .و او در گازرا زندگی می کرد. فصل14 1در حال حاضر در صد سه اسکور و دوازدهم سال پادشاه ديمیتريوس نیروهای خود را با هم جمع آوری ،و به رسانه ها رفت تا او را کمک به مبارزه با Tryphone. 2اما هنگامی که آرساچه ،پادشاه پرشیا و رسانه ها ،شنید که دمیتريوس در داخل مرزهای خود وارد شده است ،او يکی از شاهزادگان خود را فرستاد تا او را زنده ببرد: 3چه کسی رفت و دود میزبان دمیتريوس ،و او را گرفت ،و او را به آرسس ،که توسط او در بخش قرار داده شد. 4همانطور که برای سرزمین يهودا ،که آرام بود تمام روز از سیمون؛ زيرا او به دنبال خوبی ملت خود را در چنین عاقلنه ،که همیشه اقتدار و افتخار خود را به آنها را خوشحال. 5و به عنوان او در تمام اعمال خود را با افتخار بود ،بنابراين در اين ،که او در زمان جاپا برای يک منطقه ،و ساخته شده ورود به دريا، 6و بزرگ مرزهای کشور خود را ،و کشور را بازيافت، 7و جمع آوری تعداد زيادی از اسیران ،و سلطه گازرا ،و Bethsura،و برج ،که از آن او در زمان همه عدم وجود دارد ،نه وجود دارد که در برابر او. 8سپس آنها را تا زمین خود را در صلح ،و زمین به او افزايش داد ،و درختان مزرعه میوه خود را. 9مردان باستانی نشسته همه در خیابان ها ،ارتباط با هم از چیزهای خوب ،و مردان جوان در لباس با شکوه و جنگ مانند قرار داده است. 10او برای شهرها ويکتوريايی فراهم کرد و همه آنها را به عنوان مهمات تعیین کرد ،به طوری که نام شرير او تا پايان جهان مشهور بود. 11او صلح در زمین ساخته شده ،و اسرائیل با شادی بزرگ خوشحال: 12برای هر مرد نشسته در زير سرکه خود و درخت اهنگ خود را ،و هیچ کدام به آنها را بهم ريگ وجود دارد: 13نه در سرزمین باقی مانده بود به مبارزه با آنها :بله ،پادشاهان خود را در آن روزها سقوط کرد. 14علوه بر اين او تقويت تمام کسانی که از مردم خود را که پايین آورده شد :قانون او را جستجو ;و هر شخص بدخواه و شری که از او گرفته است. 15او زيبايی پناهگاه ،و کشتی های ضرب معبد. 16در حال حاضر هنگامی که آن را در رم شنیده شد ،و تا آنجا که به اسپارتا ،که جاناتان مرده بود ،آنها بسیار متاسفم. 17اما به محض اين که آنها شنیدند که برادرش شمعون کاهن بزرگ در جای او ساخته شده بود ،و حکومت کشور ،و شهرستانها در آن: 18آنها را به او در جدول برنج نوشت ،به تجديد دوستی و لیگ که آنها با يهودا و جاناتان برادر خود ساخته شده بود: 19که نوشته ها قبل از جماعت در اورشلیم خوانده شد. 20و اين نسخه ای از نامه هايی که توريدمونیان فرستاده است؛ حاکمان لزدمونیايی ها ،با شهر ،به سیمون کاهن بزرگ ،و بزرگان و کاهنان و باقی مانده از مردم يهوديان ،پدران ما ،سلم می فرستند: 21سفیران که به مردم ما فرستاده شد ما را از شکوه و افتخار خود را گواهی :بنابراين ما از آمدن آنها خوشحال بود، 22و آيا ثبت نام چیزهايی که آنها در شورای مردم در اين راه ; spakeنمنیوس پسر آنتیوکوس و پسر آنتیپاتر جیسون ،سفیران يهوديان ،برای تجديد دوستی که با ما کردند ،به ما آمدند. 23و آن را خوشحال مردم برای سرگرم کردن مردان با افتخار ،و برای قرار دادن نسخه ای از آمباس خود را در سوابق publick،به پايان مردم از Lacedemoniansممکن است يک يادبود از آن داشته باشد :علوه بر اين ما يک نسخه از آن را به سیمون کاهن بزرگ نوشته شده است. 24پس از اين سیمون ارسال Numeniusبه رم با سپر بزرگ از طل از هزار پوند وزن به تايید لیگ با آنها. 25کجا که مردم شنیدند ،آنها گفتند ،چه تشکری بايد به سیمون و پسرانش بدهیم؟ 26برای او و برادر و خانه پدرش را تاسیس اسرائیل ،و تعقیب دور در مبارزه با دشمنان خود را از آنها ،و آزادی خود را تايید کرد. 27پس از آن آنها آن را در جدول برنج ،که آنها بر روی ستودن در کوه لیون نوشت :و اين نسخه ای از نوشتن است؛ روز هجدهم ماه ،ايول ،در صد سال سه و دوازدهم ،سومین سال از سیمون کاهن بزرگ، 28در سارامل در جماعت بزرگ کشیش ها ،و مردم ،و حاکمان ملت ،و بزرگان کشور ،اين چیزها به ما اطلع داده شد. 29 Forasmuchبه عنوان اغلب جنگ در کشور وجود داشته است ,که در آن برای نگهداری از پناهگاه خود را ,و قانون ,سیمون پسر ماتاتیاس ,از پس از جريب ,همراه با برادر خود ,خود را در معرض خطر قرار داده ,و مقاومت در برابر دشمنان ملت خود را انجام ملت خود را افتخار بزرگ: ( 30برای پس از آن يوناتان ،پس از جمع آوری ملت خود را با هم ،و کاهن بزرگ خود را ،به مردم خود اضافه شد، 31دشمنان خود را آماده برای حمله به کشور خود ،که آنها ممکن است آن را نابود ،و دست دراز در پناهگاه: 32در آن زمان سیمون بلند شد ،و برای ملت خود جنگید ،و بسیاری از مواد خود را صرف ،و مسلح مردان دلیور از ملت خود و به آنها دستمزد، 33و شهرهای يهودا ،همراه با بثسوره ،که دروغ بر مرزهای يهودا ،که در آن زره دشمنان قبل از تقويت شده بود؛ اما او يک گارنیسون از يهوديان در آنجا تعیین کرد: 34علوه بر اين او يوپا ،که بر دريا دروغ ،و گازرا ،که مرز بر آزوتوس ،که در آن دشمنان قبل از آن را به حال dweltتقويت :اما او يهوديان وجود دارد قرار داده ،و آنها را با همه چیز مناسب برای بازپرداخت آن را مبلمان). 35مردم به همین دلیل خواند اعمال سیمون ،و با چه شکوه او فکر می کرد برای آوردن ملت خود ،او را فرماندار و کشیش ارشد خود را ،چرا که او همه اين کارها را انجام داده بود ،و برای عدالت و ايمان است که او را به ملت خود نگه داشته ،و برای آن او با تمام معنی به دنبال به شکوه و نشات مردم خود را. 36برای در زمان خود همه چیز را در دست او رفاه ،به طوری که نفر از کشور خود را گرفته شد ،و آنها نیز که در شهر داود در اورشلیم ،که خود را يک برج ساخته شده بود ،که از آن آنها صادر شده بود ،و آلوده همه چیز در مورد پناهگاه ،و بسیار صدمه ديده است در محل مقدس: 37اما او يهوديان در آن قرار داده است .و آن را برای امنیت کشور و شهر تقويت کرد و ديوارهای اورشلیم را بال آورد. 38پادشاه دمیتريوس نیز او را در کاهن بال با توجه به آن چیزها تايید کرد، 39و او را يکی از دوستان خود ساخته شده ،و او را با افتخار بزرگ افتخار. 40برای او شنیده بود می گويند ،که رومی ها يهوديان را دوستان خود و همدستان و همدستان خود نامیده بودند؛ و سفیران شمعون را با افتخار سرگرم کرده بودند.
41همچنین که يهوديان و کاهنان به خوبی خوشحال بودند که سیمون بايد فرماندار و کاهن بزرگ خود را برای همیشه ،تا زمانی که بايد وجود داشته باشد يک پیامبر وفادار وجود دارد؛ 42علوه بر اين که او بايد کاپیتان خود را ،و بايد مسئولیت پناهگاه ،آنها را بر آثار خود ،و بر کشور ،و بیش از زره پوش ،و بیش از تسلیحات ،که ،من می گويم ،او بايد مسئولیت پناهگاه را به دست بگیرد؛ 43در کنار اين ،که او بايد از هر مرد اطاعت ،و که تمام نوشته ها در کشور بايد به نام او ساخته شده است ،و او بايد در بنفش لباس ،و پوشیدن طل: 44همچنین که آن را بايد قانونی برای هیچ يک از مردم و يا کشیش به شکستن هر يک از اين چیزها ،و يا به دست آوردن کلمات خود را ،و يا به جمع آوری يک مجمع در کشور بدون او ،و يا به رنگ بنفش لباس ،و يا پوشیدن يک دست و پنجه بند طل؛ 45و هر کس که بايد در غیر اين صورت انجام دهد ،و يا شکستن هر يک از اين چیزها ،او بايد مجازات شود. 46بنابراين آن را دوست داشت همه مردم را به مقابله با سیمون ،و به انجام به عنوان hathگفته شده است. 47سپس سیمون در اين مورد قبول کرد ،و به خوبی خوشحال به کاهن بزرگ ،و کاپیتان و فرماندار يهوديان و کشیش ها ،و به دفاع از همه آنها. 48به طوری که آنها دستور داد که اين نوشته بايد در جدول برنج قرار داده شود ،و آنها را بايد در قطب نما از پناهگاه در يک مکان آشکار راه اندازی; 49همچنین که نسخه های آن بايد در خزانه گذاشته شود ،به پايان است که سیمون و پسرانش ممکن است آنها را داشته باشد. فصل15 1علوه بر اين آنتیوکوس پسر دمیتريوس پادشاه نامه از جدال دريا به سیمون کاهن و شاهزاده يهوديان ،و به همه مردم فرستاده است. 2محتويات که در آن اين بودند :پادشاه آنتیوکوس به سیمون کاهن بزرگ و شاهزاده ملت خود را ،و به مردم يهوديان ،سلم: 3 Forasmuchبه عنوان مردان بدبخت خاص را از پادشاهی پدران ما را به دست گرفته اند ،و هدف من اين است که آن را به چالش دوباره ،که من ممکن است آن را به املک قديمی بازگرداندن ،و به اين منظور بسیاری از سربازان خارجی با هم جمع آوری کرده اند ،و کشتی های آماده جنگ؛ 4منظور من نیز اين است که از طريق کشور برويد ،که من ممکن است از آنها که آن را نابود کرده اند ،و بسیاری از شهرستانها در پادشاهی متروک: 5در حال حاضر بنابراين من به شما تايید تمام تعهدات که پادشاهان قبل از من به شما اعطا ,و آنچه هديه علوه بر آنها اعطا. 6من به شما مرخصی نیز به سکه پول برای کشور خود را با مهر خود را نازک. 7و به عنوان در مورد اورشلیم و پناهگاه ,اجازه دهید آنها را آزاد ;و تمام زره هايی که تو ساخته ای و آن ها را که تو ساخته ای ،و در دست های نازک نگه داری ،بگذار آن ها در برابر تو باقی بمانند. 8و اگر هر چیزی می شود ،و يا بايد باشد ،با توجه به پادشاه ،اجازه دهید آن را به شما از اين زمان به بعد برای همیشه ببشند. 9علوه بر اين ،هنگامی که ما به دست آمده پادشاهی ما ،ما به شما ،و ملت خود را ،و معبد خود را ،با افتخار بزرگ ،به طوری که آبروی خود را در سراسر جهان شناخته شده است. 10در صد سال سه و چهاردهم آنتیوکوس به سرزمین پدرانش رفت :در آن زمان همه نیروها با هم به او رسیدند ،به طوری که تعداد کمی از آنها با ترايفن باقی مانده بودند. 11که در نتیجه توسط پادشاه آنتیوکوس تحت تعقیب ،او به دورا ،که دروغ در کنار دريا فرار کرد: 12برای او ديدم که مشکلت بر او آمد همه در يک بار ،و نیروهای خود را او را رها کرده بود. 13سپس آنتیوکوس را در برابر دورا اردو زد و با او صد و بیست هزار مرد جنگی و هشت هزار سوار کار داشت. 14و هنگامی که او دور شهر در مورد قطب نما شده بود ،و کشتی های نزديک به شهر در سمت دريا پیوست ،او شهر را از طريق زمین و از طريق دريا ، نه رنج می برد او هر به بیرون رفتن و يا در. 15در فصل متوسط آمد Numeniusو شرکت خود را از رم ،داشتن نامه به پادشاهان و کشورها؛ که در آن اين چیزها نوشته شده بود: 16لوسیوس ،سرکنصل رومی ها به پادشاه پتولمی ،سلم: 17سفیران يهوديان ،دوستان و کنفدراسیون های ما ،برای تجديد دوستی و لیگ قديمی ،فرستاده شدن از سیمون کاهن بزرگ ،و از مردم يهوديان به ما آمدند: 18و آنها يک سپر طل از هزار پوند به ارمغان آورد. 19ما فکر کرديم خوب است بنابراين به پادشاهان و کشورها بنويسیم ،که آنها بايد به آنها هیچ آسیبی برجا نبرند ،نه علیه آنها ،شهرهای خود ،يا کشورها بجنگند و نه هنوز به دشمنان خود در برابر آنها کمک کنند. 20آن را نیز به نظر می رسید خوب به ما برای دريافت سپر از آنها. 21اگر وجود دارد هر گونه رفقای بی عرضه ،که از کشور خود را به شما فرار کرده اند ،آنها را به شمعون کاهن بزرگ تحويل ،که او ممکن است آنها را با توجه به قانون خود را مجازات. 22همان چیزهايی که او به همین ترتیب به دمیتريوس پادشاه ،و آتالوس ،به آرياراث ،و آرساچه نوشت، 23و به تمام کشورها و به سامپسامیس ،و لسدمونی ها و به دلوس و میندوس و سیسیون و کاريا و ساموس و پامفیلیا و لیا و هالیسارناس و رودوس و آرادوس و کوس و سايد و آرادوس و گورتینا و کنیدس و قبرس و سیرن. 24و نسخه ای که در اين مورد به سیمون کاهن بزرگ نوشتند. 25بنابراين آنتیوکوس پادشاه در برابر دورا روز دوم اردو زد ،حمله به آن به طور مداوم ،و ساخت موتور ،که به معنی او خفه تريفون ،که او نه می تواند بیرون برود و نه در. 26در آن زمان شمعون او را دو هزار مرد انتخاب شده برای کمک به او فرستاده است .نقره نیز ،و طل ،و زره پوش بسیار. 27با اين وجود او آنها را دريافت نمی کند ،اما ترمز تمام اتحاد که او با او ساخته شده بود ،و عجیب و غريب برای او شد. 28علوه بر اين او را به آتنوبیوس ،يکی از دوستان خود ،به ارتباط با او فرستاده ،و می گويند ،شما را خودداری جوپا و گازرا؛ با برجی که در اورشلیم است ،که شهرهای قلمرو من هستند. 29مرزهای آن شما را هدف کرده اند ،و صدمه زيادی در زمین انجام می شود ،و تسلط بسیاری از مکان های در پادشاهی من. 30در حال حاضر ارائه شهرستانها که شما گرفته اند ،و ادای احترام از مکان های ،که در آن شما تسلط بدون مرزهای يهودا بدست: 31و يا ديگری به من برای آنها پنجصد استعداد نقره .و به خاطر ضرری که کردی و ادای احترام به شهرها ،پنجصد استعداد ديگر :اگر نه ،ما خواهیم آمد و علیه تو خواهیم جنگید. 32بنابراين آتنوبیوس دوست پادشاه به اورشلیم آمد :و هنگامی که او را ديدم شکوه و عظمت سیمون ،و قفسه از بشقاب طل و نقره ،و حضور بزرگ خود را ، او شگفت زده شد ،و به او پیام پادشاه گفت. 33سپس به پاسخ شمعون ،و گفت :به او ،ما نه گرفته سرزمین مردان ديگر ،و نه نگه داشتن که به ديگران ،اما ارث پدران ما ،که دشمنان ما به اشتباه در اختیار داشتن يک زمان خاص بود. 34بنابراين ما ،با داشتن فرصت ،نگه داشتن ارث پدران ما است.
35و در حالی که شما خواستار جوپا و گازرا ،هر چند آنها آسیب زيادی به مردم در کشور ما ،با اين حال ما به شما صد استعداد برای آنها .آتنوبیوس جواب داد که يک کلمه هم نیست. 36اما در خشم به پادشاه بازگشت ،و گزارش را به او از اين سخنرانی ها ،و از شکوه و شکوه سیمون ،و از همه آنچه او ديده بود :پس از آن پادشاه بیش از بی ادب بود. 37در اين میان زمان فرار از ترايفن با کشتی به اورتوسیاس. 38سپس پادشاه کنديبیوس را کاپیتان ساحل دريا ساخت و به او میزبانی از مردان پیاده و سواران را داد، 39و دستور داد او را به حذف میزبان خود را به سمت يهودا ;همچنین او را به ساخت تا Cedron،و به تقويت دروازه ها ،و به جنگ علیه مردم فرمان داد . اما در مورد خود پادشاه ،او به دنبال تريفن رفت. 40پس کندبیوس به جمنیا آمد و شروع به تحريک مردم و حمله به يهودا و گرفتن زندانیان مردم و قتل آنها کرد. 41و هنگامی که او ساخته شده بود تا Cedrou،او سواران وجود دارد ،و يک میزبان از footmen،به پايان است که صدور آنها ممکن است تاز بر راه يهودا ،به عنوان پادشاه او را فرمان داده بود. فصل16 1سپس آمد تا جان از گازرا ،و به سیمون پدرش گفت که چه کندبیوس انجام داده بود. 2بنابراين سیمون به نام دو پسر بزرگ خود ،يهودا و جان ،و گفت :به آنها ،من ،و برادر من ،و خانه پدرم ،تا به حال از جوانان من تا به امروز در برابر دشمنان اسرائیل جنگیده است .و همه چیز به خوبی در دست ما ،که ما اسرائیل اغلب تحويل داده اند. 3اما در حال حاضر من پیر ،و شما ،به رحمت خدا ،از سن کافی هستند :شما به جای من و برادر من ،و رفتن و مبارزه برای ملت ما ،و کمک از آسمان با شما باشد. 4بنابراين او انتخاب خارج از کشور بیست هزار مرد جنگ با سواران ،که در برابر Cendebeusرفت ،و استراحت در آن شب در مودين. 5و هنگامی که آنها در صبح افزايش يافت ،و به دشت رفت ،بنگر ،يک میزبان بزرگ بزرگ هر دو از footmenو سواران در برابر آنها آمد :با اين حال بروک آب آنها را betwixtوجود دارد. 6بنابراين او و مردم خود را در برابر آنها تن به تن :و هنگامی که او را ديدم که مردم می ترسیدند به بیش از آب بروک ،او رفت و اول بیش از خود ،و سپس مردان ديدن او را از طريق پس از او گذشت. 7که انجام می شود ،او مردان خود را تقسیم ،و سواران در میان footmenمجموعه :برای سواران دشمنان بسیار بسیاری بودند. 8سپس آنها را با ترومپو مقدس صدا :پس از آن Cendebeusو میزبان خود را به پرواز قرار داده شد ،به طوری که بسیاری از آنها کشته شدند ،و بازمانده آنها را به نگه قوی گت. 9در آن زمان برادر يهودا جان زخمی شد ;اما جان هنوز هم از آنها پیروی می کرد ،تا اينکه به شهر شدرون که کندبیوس آن را ساخته بود ،رسید. 10بنابراين آنها حتی به برج در مزارع ازوت فرار ;پس آن را با آتش سوزاند تا حدود دو هزار نفر از آن ها کشته شوند .پس از آن او به سرزمین يهودا در صلح بازگشت. 11علوه بر اين در دشت Jerichoبود بتولموس پسر ابوبوس ساخته شده کاپیتان ،و او تا به حال فراوانی از نقره و طل: 12برای او پسر کشیش بزرگ در قانون بود. 13که در آن قلب خود را بلند ,او فکر برای رسیدن به کشور به خود ,و پس از آن مشورت فريبانه در برابر سیمون و پسران خود را به آنها را نابود. 14در حال حاضر سیمون بازديد از شهرستانها که در کشور بودند ،و مراقبت از سفارش خوب از آنها؛ در آن زمان او با پسرانش ،ماتاتیاس و يهودا ،در صد سال سه و هفدهم ،در ماه يازدهم ،به نام سابات ،خود را به جنیفر پايین آمد: 15جايی که پسر ابوبوس آنها را فريبنده به کمی نگه داريد ،به نام دوس ،که او ساخته شده بود ،آنها را يک ضیافت بزرگ ساخته شده است :با اين حال او مردان وجود دارد پنهان شده بود. 16بنابراين هنگامی که سیمون و پسرانش تا حد زيادی مست کرده بودند ،پتولمى و افرادش بلند شدند و سلح های خود را برداشتند و بر سیمون به محل ضیافت آمدند و او و دو پسرش و برخی از خدمت کارانش را به کشتی هديه کردند. 17که در آن انجام او مرتکب خیانت بزرگ ،و پاداش بد برای همیشه. 18سپس پتولمي اين چیزها را نوشت و به پادشاه فرستاد تا او را میزباني بفرستد تا به او کمک کند و کشور و شهرها را به او تحويل دهد. 19او ديگران را نیز به گازرا فرستاد تا جان را بکشند :و به تريبون ها نامه فرستاد تا به او بیايد ،تا او به آنها نقره و طل و پاداش بدهد. 20و ديگران او را به اورشلیم ،و کوه معبد فرستاده است. 21در حال حاضر يکی از دور به گازرا اجرا کرده بود و به جان گفت که پدر و برادر خود را کشته شدند ،و ،نقل قول او ،پتولمی hathفرستاده شده به قتل تو نیز. 22در اين هنگام که او شنیده ،او را شگفت زده شد :بنابراين او دست بر روی آنها که آمده بودند به او را نابود ،و آنها را به زمین زد .زيرا او می دانست که آنها به دنبال او را دور. 23همانطور که در مورد بقیه اعمال جان ،و جنگ های خود را ،و اعمال شايسته که او انجام داد ،و ساختمان ديوار که او ساخته شده ،و اعمال خود را، 24بنگر ،اين در تو تاريخ کشیش خود را نوشته شده است ،از زمانی که او کشیش بزرگ پس از پدرش ساخته شده است.