Vorschau 118

Page 1








‫قصيده ي «سمرقند» سروده ي «انوري ابيوردي»‬ ‫قصيده ي «سمرقند» سروده ي «انوري ابيوردي» از‬ ‫شاعران قرن دوازده ميالدي است‪.‬‬ ‫این قصیده ی عاطفى‪ ،‬طلب كمكی فوري و از سر‬ ‫ناچارى از اهالی ایران و خصوصا خراسان از خاقان‬ ‫طمغاج؛ خان سمرقند است که در پی قتل عام‬ ‫هولناک ایرانیان بدست ترکان « ُغز» سروده شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫واقعه یورش غزان به ایران در دوره ی سلجوقی و‬ ‫کشتن «سلطان سنجر» و قصد تخریب پایتخت‬ ‫ایران سلجوقی‪-‬اصفهان‪ -‬با خون های بسیاری از‬ ‫ایرانیان همراه می شود که انوری ایشان را شهیدان‬ ‫میخوانند‪.‬‬ ‫قصيده انورى‪ ،‬با خطاب به باد سحر و خواهش از او‬ ‫براي رساندن پيغام مظلوميت ايرانيان آغاز مى شود‬ ‫و در اوايل قصيده سعي مي كند اوضاع نابسامان‬ ‫و رقت بار اهالي خراسان را با تصاوير سوزناك به‬ ‫خاقان منتقل كند‪.‬‬ ‫سپس از پادشاه و توانايي او تعريف و تمجيد مي كند‬ ‫خالصه اي از قصيده بلند «سمرقند»‪:‬‬ ‫‪‎‬به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر‬ ‫‪‎‬نامۀ اهل خراسان به بر خاقان بر‬ ‫‪‎‬نامه‌ای مطلع آن رنج تن و آفت جان‬ ‫‪‎‬نامه‌ای مقطع آن درد دل و سوز جگر‬ ‫‪‎‬نامه‌ای بر رقمش آ ِه عزیزان پیدا‬ ‫‪‎‬نامه‌ای در شکنش خون شهیدان مضمر‬ ‫‪‎‬نقش تحریرش از سینۀ مظلومان خشک‬ ‫‪‎‬سطر عنوانش از دیدۀ محرومان تر‬ ‫مم ِر صوت ازو گاه سماع‬ ‫‪‎‬ریش گردد َ‬ ‫‪‎‬خون شود مردمک دیده ازو وقت نظر‬ ‫‪‎‬تاکنون حال خراسان و رعایا بودست‬ ‫‪‎‬بر خداوند جهان خاقان پوشیده مگر؟‬ ‫‪‎‬نی نبودست که پوشیده نباشد بر وی‬ ‫‪‎‬ذره‌ای نیک و بد نه فلک و هفت اختر‬ ‫‪‎‬کارها بسته ب َود بی‌شک در وقت و کنون‬ ‫‪‎‬وقت آنست که ران َد سوی ایران لشکر‬ ‫‪‎‬خسر ِو عادل‪ ،‬خاقان معظم کز جد‬ ‫‪‎‬پادشاهست و جهاندار به هفتاد پدر‬ ‫‪‎‬دایمش فخر به آنست که در پیش ملوک‬ ‫‪‎‬پسرش خواندی سلطان سالطین سنجر‬ ‫‪‎‬چون شد از عدلش سرتاسر توران آباد‬ ‫‪‎‬کی روا دارد ایران را ویران یکسر؟‬

‫و به او يادآور مي شود كه پسرخوانده ي «سنجر»‬ ‫است و بايد انتقام پدر را از مهاجمان بگيرد‪.‬‬ ‫«انوري» دوباره در ميانه هاي چكامه اش‪ ،‬به شرح‬ ‫بدبختي ايرانيان در هنگام اين هجوم‬ ‫قتل و غارت و‬ ‫ِ‬ ‫ميپردازد و با اين سطرها كه بعدها به مثَل هاي‬ ‫متداول زبان فارسي تبديل شد‪ ،‬خاقان را به حمله‬ ‫به غزان تشويق ميكند‪:‬‬ ‫«شاد ّال به د ِر مرگ نبینی مردم»‬ ‫يا‬ ‫‪‎‬بر بزرگان زمانه شده خردان ساالر»‬ ‫‪‎‬بر کریمان جهان گشته لئیمان مهتر»‬ ‫انوري در ادامه اين قصيده از خاقان مى خواهد به‬ ‫اين حال پريشان رحم كند و به كمك مردم ايران‬ ‫بشتابد‪.‬‬ ‫در انتهاي قصيده انوري از پادشاه بابت ضعف هاي‬ ‫احتمالي شعر عذرخواهي ميكند‪ ،‬چون او به گفته ي‬ ‫انوري‪ ،‬شعرشناس است‪.‬‬

‫‪‎‬احتمال دارد عجله انوري و اضطرابي كه منجر به‬ ‫بعضي سهل انگاري هاي وزني شده است بابت‬ ‫اضطراري است كه در سرودنش داشته و اين ممكن‬ ‫است به اين دليل باشد كه قاصد يا مسافري در حال‬ ‫عزيمت به سمرقند بوده و انوري ميخواسته شعر را‬ ‫به سرعت به او برساند‪.‬‬ ‫‪‎‬به هر روی تصویری که انوری از حمله غزان میدهد‬ ‫بیش از حد تاسف بار و مشمئزکننده مي باشد و او‬ ‫با استادی از پس این کار برآمده است‪.‬‬

‫‪‎‬ای کیومرث‌بقا پادشه کسری عدل‬ ‫‪‎‬وی منوچهرلقا خسرو افریدون فر‬

‫‪‎‬رحم‌کن رحم بر آن قوم که نبود شب و روز‬ ‫‪‎‬در مصیبتشان جز نوحه‌گری کار دگر‬

‫‪‎‬قصۀ اهل خراسان بشنو از سر لطف‬ ‫‪‎‬چون شنیدی ز سر رحم به ایشان بنگر‬

‫‪‎‬رحم‌کن رحم برآن قوم که جویند جوین‬ ‫‪‎‬از پس آنکه نخوردندی از ناز شکر‬

‫‪‎‬این دل افکار جگر سوختگان می‌گویند‬ ‫‪‎‬کای دل و دولت و دین را به تو شادی و ظفر‬

‫‪‎‬رحم‌کن رحم بر آنها که نیابند نمد‬ ‫‪‎‬از پس آنکه ز اطلسشان بودی بستر‬

‫‪‎‬خبرت هست که از هرچه درو چیزی بود‬ ‫‪‎‬در همه ایران امروز نماندست اثر؟‬

‫‪‎‬رحم‌کن رحم بر آن قوم که رسوا گشتند‬ ‫‪‎‬از پس آنکه به مستوری بودند سمر‬

‫‪‎‬خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان‬ ‫‪‎‬نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر؟‬

‫‪‎‬گِر ِد آفاق چو اسکندر بر گرد ازآنک‬ ‫بدل اسکندر‬ ‫‪‎‬تویی امروز جهان را ِ‬

‫‪‎‬بر بزرگان زمانه شده خردان ساالر‬ ‫‪‎‬بر کریمان جهان گشته لئیمان مهتر‬

‫‪‎‬از تو رزم ای شه و از بخت موافق نصرت‬ ‫‪‎‬از تو عزم ای ملک و از ملک‌العرش ظفر‬

‫‪‎‬بر در دونان احرار حزین و حیران‬ ‫‪‎‬در کف رندان ابرار اسیر و مضطر‬

‫‪‎‬همه پوشند کفن گر تو بپوشی خفتان‬ ‫‪‎‬همه خواهند امان چون تو بخواهی مغفر‬ ‫‪...‬‬ ‫‪‎‬بی‌گمان خلق جگرسوخته را دریابد‬ ‫‪‎‬چون ز درد دلشان یابد از این‌گونه خبر‬

‫‪‎‬شاد اال بدر مرگ نبینی مردم‬ ‫‪‎‬بکر جز در شکم مام نیابی دختر‬ ‫‪...‬‬ ‫‪‎‬بر مسلمانان زان نوع کنند استخفاف‬ ‫‪‎‬که مسلمان نکند صد یک از آن باکافر‬ ‫‪‎‬هست در روم و خطا امن مسلمانان را‬ ‫‪‎‬نیست یک ذره سالمت به مسلمانی در‬ ‫‪‎‬خلق را زین غم فریادرس ای شاه‌نژاد‬ ‫‪‎‬ملک را زین ستم آزاد کن ای پاک سیر‬ ‫‪...‬‬

‫‪‎‬تا جهان را بفروزد خور گیتی‌پیمای‬ ‫‪‎‬از جهان‌داری ای خسرو عادل بر خور‬
































26














‫آگهی تدریس زبان انگلیسی تلفن‪:‬‬

‫‪015213212679‬‬

‫جلسات خانه ایران‬ ‫هامبورگ‬

‫دومین و چهارمین شنبه هر ماه از‬ ‫ساعت ‪ 6‬بعد از ظهر‬ ‫‪Dulsburg Süd 12‬‬











‫همکاران‬

‫فهرست مطالب‬




Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.