اقتصاد قربانیپذیر :زندگیهای پرمخاطره و دورانداختنی /پیام حسنزاده
با آشکار شدن چیزها این امر روشنتر میشود که هر گونه تضاد و تقابل میان اقدامات قرنطینهای و حبسی و استراتژیهای ایمنی گله بخشی از ترفندهای پرفورماتیوی است که سرمایه را به زندگی اولویت میدهند .عالمگیری به این ترتیب نشان داده است که چگونه همواره پرفورمانس_ به مثابه مونتاژی از عواملی چون جنبههای نمایشی و تئاترگونه، تماشاگری ،توهمات شکل دهندهی واقعیت ،تحمیل نقشها و بازیهای از پیش تعیینشده_ نقشی اساسی در (باز)ساختن فرآیندهایی بازی میکند قربانی سرمایه میشود .در که توسط آنها زندگی ِ جریان کار ،پرفورمانس به عنوان ابرازی کارآمد که مکانیسمهای زیستسیاستی را ستایش میکند مورد استفاده قرار میگیرد .در اینجا ،پرفورمانس نباید به عنوان ابزاری متناقض با واقعیت پنداشته شود ،بلکه به عنوان توهمات ،نموداریها و تظاهراتی که واقعیت را ایفا میکنند .یعنی آنها موجب رقم خوردن چیزها میشوند و بدین ترتیب شکل دهنده به جهان و برسازندهی واقعیت هستند. بگذارید یک لحظه مکث کنیم و به اجرای نمایشهای «تشویق و کف زدن» بپردازیم که در آن کارگران خدمات اساسی در «خط مقدم» ،به ویژه کارکنان مراقبتهای بهداشتی و سالمت ،به طور علنی و سیاسی به عنوان قهرمانان زمانهی ما ستایش میشوند .قربانی شدن برای سرمایه به صحنه و منظرهای ظالمانه برای تماشا و ایستاده کف زدن تبدیل میشود .از نقش بستن واژهی «مرسی» در چراغانی برج ایفل تا پرفورمانسهای عمومی کف زدنهای ممت ِد دو دقیقهای از بالکنهای مجتمعهای شهرکهای طبقات متوسط از نیویورک تا اسپانیا و استانبول و اکباتان تا کمپینها و دورهمیهای دولتی سلبریتی محو ِر خوش رنگ و لعاب برای گرامی داشتن افرادی که جانهای خود را در «خطوط مقدم» به خطر میاندازند ،در همه و همه مردمی که بدون امنیت شغلی با «مخاطره» -حتی زیر اجبار برای حفظ قراردادهای خود ،خواه قانونی و خواه فاقد حداقلهای قانون کار -دست و پنجه نرم میکنند، بر مبنای قابلیت قربانی شدن یا قربانیپذیریشان به وسیلهی تکنیکها و سازوکارهای بزرگداشتی ارج نهاده میشوند .متأسفانه در جوامع زیستسیاست
زدهی ما نام قهرمان زمانی توسط قدرت احضار و حمایت میشود که الزم باشد که اشکال موجود استثمار ،با ستایش بعضی از کارگران و به فراموشی سپردن سیستماتیک دیگران ،مخدوش و پنهان شود. نولیبرالی مبتنی بر رقابت که ساختار در جامعهی ِ زندگیهای فردی و شغلی ما را بنا میکند ،ستایش کارگران خدمات سالمت و بهداشت به عنوان قهرمان- و به تبع آن شکوهمندسازی و تقدیس قربانی شدن آنها در مقابله با عالمگیری ویروس کرونا -نحوهی عمل و سازوکارهای دستگاه زیستسیاستی حاکم را پنهان میکند .هیچ چیز قهرمانانهای در این که شخصی باالجبار زندگیش را در مخاطره بیابد وجود ندارد تا از وخامت وضعیتی بکاهد که توسط رژیمهای نولیبرالی خلق شده است که از جانهای دورانداختنی رونق میگیرند. در قربانی بودن زندگی فرد به سرمایه چیز قهرمانانهای نهفته نیست .از آنجا که عالمگیری کرونا به مثابه انقطاعی در امنیت سرمایه مدیریت میشود که با حفاظت از زندگی غیر قابل تفکیک شناسانده میشود« ،قربانی دادن تبدیل به «پادزهری» میگردد که از طریق مرگ سرمایه را زنده نگه میدارد» (کوردال .)59بنابراین ،به جای استفاده از زبان حماسی و شرکت در فرآیندهای پرفورماتیو مشروعیتساز آن -که در نامرئی ساختن ذاتی سرمایه مؤثر اشکال موجود قدرت و استثمار ِ هستند -نیازمند آن هستیم که به روابط عمیقتری بیاندیشیم که رژیمهای زیستسیاستی قدرت از برابر چشمانمان مخفی میکنند. خطر پذیرش این زبان حماسی و ایفای نقشهای نسخهها و سناریوهای نولیبرال از سیاست قربانیپذیری در این است که به قدرت کمک میکند تا تمام نقدهای سیاسی و فرهنگی که میتواند نوری بر نیروها ،عذرها و پیشفرضهای بنیادین سازندهی این منطق زیستسیاستی باشند در خود مستحیل کرده و به روال عادی مسدود سازد .برای فوکو نقد یعنی «خواست بدین گونه حکومت نشدن» .با این حال این اراده همیشه در مقاومت و پیکار با رژیمهای حکومتمندی موجود شکل میگیرد .این خواست
اکنون مستلزم نقد زیستسیاست نولیبرال است. بنابراین به جای تنها تحسین کردن و کف زدن برای کارگرانی که در پای منافع طبقهی سیاسی، بورژوازیِ رانتی قربانی میشوند نیازمند شرکت در تالش مبتکرانه و انتقادی درازمدتی هستیم که به قبضهی سرمایه در نمیآید .ما باید بیاندیشیم به این که چگونه این آیینها و پرفورمانسها در خدمت منافع نخبگان سیاسی و دستهبندیها و اختالفاتِ مخلوق آنها هستند. از این گذشته ،قدرت نمیخواهد ما همدیگر را تحت استثمار یک زیستسیاست همگانی و واحد بازشناسیم .قدرت نمیخواهد که ما ناهمگونیها و نامتقارنیهای سیاسی و اقتصادی قدرت را که طی قرنها توسط طبقه و نژاد شکل یافتهاند دگرگون ت کننده در سازیم .با این حال ،پارادوکسی بیثبا ذات زیستقدرت حضور دارد .همان ساختارها و نیروهایی که پایههای حاکم بر حکومتمندی را تضمین میکنند موجبات تضعیف و سرنگونی آن را فراهم میسازند .به تأکید هارت و نگری « ،دقیقاً کثرت و تمامیت این شبکهی سیستماتیک و درهم تنیده است که موجب شکنندگی و آسیبپذیری زیستقدرت میشود و در عین حال امکان به منصهی ظهور در آمدن شبکههای اجتماعی جدیدی را میسر میسازد که از خالل آنها کنش جمعی ممکن است گسترش یابد» . بنابراین زیستقدرت چهارچوبی پربازده را برای خلق مسیرهای سیاسی و اجتماعی جایگزین به دست میدهد که اشکال موجود قدرت و استثمار در زمانهی فاجعهبار کنونی را افشا میکنند .پرداختن به این امر مهم است چرا که آنچه ما نیازمند آن هستیم، اصالح شیوهی زیستسیاستی تولید نیست بلکه باید به تمامی از آن خروج کرد .در شرایط تفوق ارزشهای ی جدید و روابط نولیبرالی نیاز به اندیشیدن به زندگ اجتماعی جدید به طرزی رادیکال از همیشه بهنگامتر است.
51
زیبایی "زیبایی" میتواند تعاریف بسیار زیادی داشته باشد و برای هرچیز قابل تصوری بکار برده شود" .زیبایی شناسی" بحثهای مختلف علمی و قابل پذیرش در میان صاحبنظران و دانشمندان دربارهی زیباییست. بحثهایی مثل زیبایی چیست ،چرایی درک زیبایی، چگونه زیبایی را درک کنیم و تحلیل وجههای مختلف زیبایی یک موجود خاص مثل یک مخلوق از مخلوقات الهی (یک پرنده) یا یک اثر هنری یا یک ادراک زیبایی مانند عشق که در آن سنخ ادراکات زیبایی وجود دارد ،همه و همه از مباحث زیباییشناسی است. بستگی به نوع نگاه شما دارد که زیبایی را در چه فاکتورهایی ببینید و یا چه چیزهایی را زیبا بدانید. طبق تئوری آشوب که در هر بی نظمی نظمی وجود دارد ،من نیز به آن معتقدم که در هر زشتی زیبایی وجود دارد که مختص خود اوست .کافیست زیباییها را بصورت دقیقتری ببینیم ،در آن صورت متوجه خواهید شد که حتی در زشت ترین ساختار فیزیکی موجودات ،زیبایی منحصر به فردی نهفته است. مبحث "زیبایی شناختی" بسط وسیعی دارد اما در این مقاله به بخش کوچکی از زیبایی شناختی میپردازیم که آن را میتوان بصورت محسوستری مورد تحلیل و نقد قرار داد. "زیبایی " یکی از مهمترین مسائل روز است که بین دختران و زنان جوان و همینطور در مردان مطرح است. چگونه زیبا شدن ،زیبا ماندن ،آراستگی و آراسته بودن از مهمترین مشغلههای این روزهای جامعهست که برای حفظ و ایجاد آن نیز تالش زیادی میشود .از جمله هزینههای هنگفت و زمان زیاد صرف جراحی پالستیک و سالنهای زیبایی و ... اما نکته مهمی که همهی ما گاهی فراموش میکنیم و یا اص ً ال به آن توجهی نداریم ،شناخت زیبایی ست. زیبایی شناختی در این مقاله دو بُعد سادهتری دارد که نگاه شما را به آن معطوف میکنیم :زیبایی صورت و زیبایی سیرت. برخی افراد در نظر زیبایی شناختی عمومی از فاکتورهای زیبایی برخوردار نیستند ،اما چیزی که این روزها حائز اهمیت است کسانی هستند که اغلب فاکتورهای زیبایی را دارند. چشمان زیبا و نافذ ،لبان خوش فرم و خوش رنگ، ابروهای کمان و خوش حالت ،پوستی شفاف و بدون کک و یا لکههای آفتابی ،بینی قلمی و خوش تراش و یا حتی فرم فک که ساختار صورت را تشکیل میدهد. همهی این فاکتورها میتوانند طبق سلیقهی افراد در اولویت بندی قرار بگیرند و یا برخی از آنها حتی
42
نادیده گرفته شوند و اهمیت چندانی نداشته باشند. برای عدهی زیادی زیبایی به داشتن تمام موارد ذکر شده خالصه میشود و در مقابل بعضیها به داشتن یکی دو مورد اکتفا میکنند. تعداد کمی از افراد که خود را در بازار آشفتهی زیبا شوندگان پیدا میکنند اما خود را در جمع افراد زیبا نمیدانند و هزینهی زیبا شدن را هم ندارند ،متاسفانه دچار افسردگی میشوند و تحت تاثیر موج منفی قرار میگیرند.
اما در واقع چیزی که بر روی افراد و زندگی آنان بطور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر میگذارد ،زیبایی درون است .در ادامه به درک و لمس این موضوع خواهید رسید. زیبا رویان جهان دو دستهاند. دستهی اول کسانی هستند که زیبایی قابل توجهی دارند و جزو زنان و مردان جذاب هستند اما صفات اخالقی منفی دارند. دسته دوم کسانی هستند که زیبایی نسبی و یا معمولی دارند و نسبت زیبا و حتی زشت به آنان نمیتوان داد ،اما دارای صفات اخالقی مثبتی هستند. در دستهی اول با اینکه این افراد زیبایی قابل توجهی دارند اما در ضمیر ناخودآگاه دیگران ،چهرهی آنان چندان دلپذیر نیست. اما چرا؟ اثبات شده است که سلولهای آب در مواقع عصبانیت، آرامش ،استرس و یا هیجان دچار تغییرات زیادی میشود و نیز هفتاد درصد بدن انسان را آب تشکیل میدهد .در نتیجه سلولهای بدن نیز با هر گونه تغییرات روحی و روانی دستخوش فعل و انفعاالت میشوند.
بنابراین جسم و صورت افراد نیز از درون آنها تاثیر پذیر است .بقول سعدی بزرگ: رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر بنابراین خلق و خویی که در مقابل روح و روان پاک آدمی بایستد و خالف زیبایی را اثبات کند تاثیر منفی روی صورت میگذارد. به عنوان مثال گاهی شما با افرادی در طول روز برخورد میکنید .با اینکه در نظر اول وی را فردی زیبا مییابید اما نمیتوانید با او ارتباط برقرار کنید ،یا رفتاری را از او میبینید که شایستهی زیبایی ظاهری او نیست. چنین فردی فاکتورهای زیبایی شناختی یا زیبایی صورت را داراست اما اثری از سیرت زیبا در او نخواهید یافت. مقابل این دسته از افراد ،دسته دوم قرار میگیرند. در ِ کسانی که صورت زیبایی ندارند و ترکیب اجزای صورت آنها در کنار یکدیگر از چهرهی آنها فردی معمولی ساخته است .گاهی فرد مورد نظر از نظر "زیبایی شناختی" در سطحی از انتظار عمو ِم امروزی قرار ندارد ،اما چنان رفتار زیبا و خلق مهربانی دارد که انگار چشمان او با شما حرف میزند .چهرهی گرم و گیرایی دارد و همیشه قلب شما و اطرافیانش را مالک است .کالم او به زیبایی باز میشود و درون زیبایش را به نمایش میگذارد .آری چنین فردی به راستی خوش کالم است ،لبخند زیبایی دارد و آرامش عجیبی در وجود او موج میزند. چنین افرادی؛ چه زن و چه مرد با هر ساختاری از صورت زیباترین افراد هستند و از نظر خانواده، دوستان ،همکار و جامعه بهترین هستند و وجود آنها همیشه باعث انرژی مثبت است. کاش به جای بازار داغ زیبا شدن و ساعتها وقت گذاشتن در سالنهای زیبایی و صرف هزینههای هنگفت ،برای داشتن اخالقی مناسب و شایسته در خور انسانیت و شأن آدمیت نگاه تازهتری برگزینیم و برای ساختن درونمان به زیبایی و زیبا ماندن تالش کنیم. نویسنده :رعنا محمدی