مقدمة مترجم مقدمه فصل اوّل :زينب کبري در تاريخ اسالم زينب قبل از واقعة کربال حضرت زينب (علیها السالم ) در مدينه پدرش ،امام علي (علیه السالم ) مادرش فاطمة زهرا ( علیها السالم ) والدت حضرت زينب (علیها السالم ) حضرت زينب ،راوي خطبة مادرش خطبة اول زينب (علیها السالم ) و خطبة دوم مادرش حضرت زينب پس از وفات مادرش زهرا ( علیها السالم ) ازدواج حضرت زينب (علیها السالم ) عبداهلل بن جعفر با امام علي (علیه السالم ) و امام حسن (علیه السالم ) عبداهلل بن جعفر با امام حسین (علیه السالم ) حضرت زينب در کربال و کوفه بانوي قهرمان کربال ،در شب عاشورا زينب (علیها السالم ) در روز عاشورا زينب و کاروان عازم کوفه خطبةحضرت زينب (علیها السالم ) در کوفه حضرت زينب (علیها السالم ) در شام زينب (علیها السالم ) در مجلس يزيد خطبة حضرت زينب (علیها السالم ) در مجلس يزيد حضرت زينب (علیها السالم ) پس از واقعة عاشورا آرامگاه دختران علي (علیه السالم ) که به نام زينب بودند
فصل دوم :زينب کبري عقیله خاندان وحي و نبوت مقدمه بسم اهلل تعالي سخني دربارة اهلبیت (علیهم السالم ) بخشي از متن روايت ثقلین حرمهاي آن حضرات بارگاه حضرت زينب (علیها السالم ) احساس مسؤولیت مؤمنان نسبت به آن بارگاه باشكوه بشارتهاي قرآني به ايرانیان عقیلة وحي فصل سوم :زينب کبري قافله ساالر کاروان خورشید مقدمه فرازهايي از تاريخ زندگاني زينب (علیها السالم ) فاطمه و زينب (علیهما السالم ) فرازهايي از تاريخ زندگاني زينب (علیها السالم ) نام زنان امام علي (علیه السالم ) پس از حضرت زهرا ( علیها السالم ) تفكیك حكومت ،از وفات پیامبر (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) تا وفات زينب (علیها السالم ) آيا زينب (علیها السالم ) معصوم بود القاب حضرت زينب (علیها السالم ) حضرت زينب و امام سجاد (علیهما السالم ) محل قبر حضرت زينب (علیها السالم ) دربارة زيارت« مفجعه » فضائل حضرت زينب (علیها السالم ) 1ـ زينت پدر 2ـ علم الهي 3ـ عبادت و بندگي
4ـ عفت و پاکدامني 5ـ واليت مداري 6ـ روحیه بخشي 7ـ صبر 8ـ ايثار 9ـ شجاعت و شهامت 10ـ فصاحت و بالغت مصائب حضرت زينب (علیها السالم ) در کربال زينب در کنار پیكر امام حسین (علیه السالم ) در روز عاشورا آخرين سخنان زينب با حسین (علیه السالم ) در قتلگاه ابتكار حضرت زينب (علیها السالم ) قبل از يورش دشمن به خیمهها غمانگیزترين غروب کربال عبادت زينب درخواست از دشمن جهت عبور کاروان از قتلگاه نقل اخبار غیبي براي امام سجّاد (علیه السالم ) در قتلگاه اشعار زينب در مصائب وارده بر خاندان وحي پسران زينب (علیها السالم ) در کربال اشعار حضرت زينب (علیها السالم ) در کوفه داستان مسلم جصّاص( گچ کار ) ورود علیا مخدره زينب (علیها السالم ) به مدينه مالقات ام البنین با زينب کبري (علیها السالم ) زينب (علیها السالم ) کنار قبر رسول خدا ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) احاديث و روايات حضرت زينب (علیها السالم ) پیشدرآمد 1ـ خطبة حضرت زهرا ( علیها السالم( ) خطبة فدك ) 2ـ روايت علل واجبات
3ـ مقام حضرت زهرا ( علیها السالم ) 4ـ ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السالم ) 5ـ روايتي در تأيید روايت امّ ايمن 6ـ تولد امام حسین (علیه السالم ) 7ـ زهرا ( علیها السالم ) بانوي بهشتي 8ـ نوحة حضرت زهرا ( علیها السالم ) در فراق پدر 9ـ معجزهاي براي حضرت زهرا ( علیها السالم ) 10ـ علي (علیه السالم ) بهشتي است 11ـ روايتي در فضیلت پدر کرامات حضرت زينب (علیها السالم ) اثر خاك مقعنة زينب (علیها السالم ) عنايت امام زمان (عَجَّل اللّه تعالي فرجَه الشريف ) به خادم حرم عمهاش زينب (علیها السالم ) حضور حضرت زينب نزد محتضر زينب (علیها السالم ) و دعوت به صبر گرية مالئكة آسمان براي زينب (علیها السالم ) شفاي پسري که از بام سرنگون شده بود شفاي نابینا شفاي همسر مرحوم آخوند مالعلي همداني اشعار زينبیه میالد ياور حسین نام زينب مظهر صبر و شهامت اگر زينب نبود شام را ويران کرد کعبة الرزايا کتابنامه حضرت زينب (علیها السالم )
ب :کتابهاي خطي عربي ج :کتابهاي چاپي فارسي
1 بسم اهلل الرحمن الرحیم 2 2 از کالم امام حسین (علیه السالم ) به زينب کبري (علیها السالم ) هنگام وداع روز عاشورا: يا اُختَاه !ال تنْسَینِي في نافلَةِ اللَّیلِ؛ خواهر جان !مرا در نماز شب فراموش مكن. 3 3 سرّ نینوا ،زينب کبري (علیها السالم) ترجمه و تألیف: محمدعلي محسنزاده 11 11
مقدمة مترجم
در تاريخ اسالم بانويي به عظمت« زينب کبري (علیها السالم ») کمتر ميتوان يافت .پس از مادرش فاطمة زهرا ( علیها السالم ) و جدّهاش خديجة کبري (علیها السالم ) يگانه بانوي قهرمان تاريخ اسالم است که در دفاع از دين و مذهب ،نام خود را بر تارك تاريخ ثبت کردهاست. معرفت واالي او در شناخت وظیفه ،عقیدة استوار او در انجام تكلیف ،و مواضع هوشمندانة او در اجراي وظیفه ،او را به بانويي بينظیر ،مبدّل ساخته است .اين درست که او زن است ،اما زني که تاريخ، مشحون از پايمرديهاي اوست !او يك زن است اما زني که مردانگي ،از او پايمردي و صالبت و شهامت آموخته است. آري !از دختر عليّ مرتضي و فاطمة زهرا ( علیها السالم ) جز اين انتظار نميرود. يزيد بن معاويه که سرمست از پیروزي ظاهري خود در جنگ کربال 12 12 است ،بر زينب نهیب ميزند که« پدر و برادر تو از دين خارج شدند »!اما زينب که گويا هیچ داغ نديده است آنچنان غرّاء و فصیح سخن ميراند و آنچنان باشهامت خطبه ميگويد که خطابه و سخن وري علي و شهامت او در دلها زنده ميشود: «...اگرچه مصائب روزگار با من چنین کرد که با تو سخن گويم ،اما من ارزش تو را ناچیز مي دانم ...جاي بسي شگفتي است که حزب خدا به دست حزب شیطان کشته شوند ،و خون ما از پنجههاي شما بچكد ،پارههاي گوشت بدن ما از دهان شما بیرون بیفتد و آن بدنهاي پاك و مطهر را گرگهاي وحشي بیابان دريابند و گذرگاه دام و ددان قرار گیرند»!... زينب در ساية معرفت برگرفته از تربیت در بیت وحي ،به اين دانش رسیده است که ،آنچه توانست امام حسین (علیه السالم ) را بكشد ،يزيد نبود ،بلكه فرهنگي بود که سردمدارش در آن زمان، حسین (علیه السالم ) هم يك نفر نبود که به دست يزيد کشته شد؛ بلكه سردمدار فرهنگ يزيد بود .امام مقابله با پوچي و باطل در آن زمان بود .فرهنگي که از سقیفه آغاز شد و سرانجام کارش به قتل امام حسین (علیه السالم ) کشیده شد .بنابراين نه فقط قافله ساالري کاروان اسراي کربال را به دوش کشیده است که او سفیر و پیامرسان نهضت حسیني است به تمامي نقاط کشور اسالمي و مردم مسلمان نام! آري !اگر زينب نبود ،کربال در کربال ميماند و نهضت حسیني آن
13 13 ذبح عظیم
)(1در پس کوه فتنهها ،در پس طوفان حوادث و سیالبهاي روزگار غدار ،در پس نقشه
هاي شوم ياوهگويان و خرافهپرستان بيدين؛ بلكه ضد دين ،گم ميشد .زينب است که نداي حسیني (علیه السالم ) را در گذر تاريخ به گوش تمامي عالمیان رسانده است .ندايي که به شهادت دوست و دشمن، باعث احیاي مسلمین و بقاي اسالم گرديد .به سه نمونه از سخنان مستشرقین دربارة پیام عاشورا توجه کنید: پروفسور براون ميگويد: «...گروه شیعه يا طرفداران علي (علیه السالم ) به قدر کافي ،هیجان و از خود گذشتگي نداشتند؛ امّا پس از رخداد عاشورا ،کار دگرگون شد .تذکار زمین کربال ،که به خون فرزند پیامبر ،آغشته بود و يادآوري عطش سخت وي و پیكرهاي نزديكانش که در اطراف او روي زمین ريخته بودند ،کافي بود که عواطف سستترين مردم را به هیجان در آورد و روحها را غمگین کند ،چنان که نسبت به رنج و خطر حتي مرگ ،بياعتنا شوند)».(2 نیكلسن ميگويد: «حادثة کربال ،حتي ماية پشیماني و تأسف امويان شد؛ زيرا اين واقعه ،شیعیان را متّحد کرد و براي انتقام حسین همصدا شدند و صداي آنان در همه جا و مخصوصاً به نزد ايرانیان ،که ميخواستند از نفوذ عرب آزاد شوند ،انعكاس 1ـ صافّات: 107 2ـ تـاريـخ سـیـاسـي اسـالم ،حـسن ابراهیم حسن ،ترجمة ابوالقاسم پاينده ،ج ، 1ص352 14 يافت ». )(1
فیلیپ مينويسد: «فاجعة کربال ،سبب جان گرفتن و بالندگي شیعه و افزايش هواداران آن مكتب گرديد ،به طوري که ميتوان ادعا کرد که آغاز حرکت شیعه و ابتداي ظهور آن ،روز دهم محرّم بود)».(2 و زينب ،سفیر اين نهضت است در مسیري که از کربال تا شام به دست يزيديان و براي شكست روحي کاروان حسیني و هتك حرمت حسین (علیه السالم ) طراحي شده بود؛ اما به شكست نهايي کفر تبديل گرديد .به قول استاد کمال السید: «يزيد در مقابل منطق سرخ زينب (علیها السالم ) همچون مگس ،کوچك و ناچیز شده بود و ميجنگد شايد براي نخستین بار بود که باور کرد حسین (علیه السالم ) هنوز زنده است .هنوز در کربال
دروازههاي دمشق برسد)!» (3 و نزديك است که به آري !اين سنت جارية خداوند است که يزيديان در طول تاريخ با تدبیرهاي خود به دنبال «خاموش کردن نور الهي )» (4باشند؛ اما تقديرات خداوندي ،همة آنها را با« مكر»ي )(5به يكجا نابود و« جُفاء )» (6ميکند و 23 23 فصل اول زينب کبري ( علیها السالم ) در تاريخ اسالم تهیه و تنظیم: بعثه مقام معظم رهبري در کشور سوريه 25 25 زينب ( سالم اهلل علیها ) قبل از واقعة کربال حضرت زينب (علیها السالم ) در مدينه آنچه پیش روي شماست ،سرگذشت قهرمان کربال و شريك حضرت سید الشهداء امام حسین ( علیه السالم ) در به سرانجام رساندن نهضت مقدسش ،بانوي برگزيده ،حضرت زينب کبري (علیها السالم )بنت علي بن ابيطالب (علیه السالم ) است. چرا زينب (علیها السالم ) در تاريخ اسالم داراي چنین جايگاه بلندي نباشد در حالي که تربیت شدة بیت نبوت و امامت است؛ جدّش حضرت محمد مصطفي (صلي اللّه علیه و آله وسلم) ،پدرش عليّ مرتضي (علیه السالم ) و مادرش فاطمة زهرا ( علیها السالم ) است. مناسب است که قبل از آشنايي با شخصیت آن بانوي بزرگوار ،نگاهي گذرا به زندگي پدر و مادر گرامياش داشته باشیم. پدرش ،امام علي (علیه السالم) در قدر و منزلت امیر مؤمنان ،سید اوصیا ،پیشواي پرهیزکاران، 26
26 رهبر روسپیدان ،حضرت علي بن ابي طالب (علیه السالم ) چه ميتوان گفت؟! )(1
از پیامبر گرامي اسالم (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) روايت شده است که دربارة آن امام همام فرمودهاند: «لو کانَ البَحرُ مِداداً و األشجارُ أقالماً و أوراقُها قِرْطاساً ،و الجنُّ و اإلنسُ کُتّاباً ،لما اُحْصوا )(2
مَناقِبَهُ»؛
«اگر درياها مرکب ،درختان قلم ،برگهاي درختان ورق ،و جن و انس نويسنده شوند ،نميتوانند فضیلتهاي او را به شماره درآورند». نوة ابن جوزي حنبلي دمشقي ،از مجاهد ،غالمِ ابن عباس نقل 1ـ" قائد الغرّ المُحجّلین" 2ـ کراجكي( قرن چهارم هجري) "،کنز الفوائد" ،ج ، 1ص 280؛ قابل ذکر است که کراجكي در کنز الفوائد ،روايت را با اين الفاظ آورده است" :لو أن الغیاض أقالم ،والبحر مداد ،والجن حساب، واالنس کتاب ما أحصوا فضائل علي بن أبي طالب (علیه السالم") ؛ اين روايت زيبا ،در کتب مرجع زيادي نقل شده است که فهرستي از آنها را ارائه ميکنیم: کراجكي در الكنز: 128؛ خوارزمي در المناقب: 2؛ کنجي در کفاية الطالب: 251؛ حمويني در فرائد السمطین: 1 / 16؛ وعسقالني در لسان المیزان : 5 / 62؛ ذهبي در میزان االعتدال : 3 / 467همگي به نقل از ابن شاذان .همچنین در کتاب شريف بحاراألنوار : 40 / 70ح 105از کنز؛ در کشف الغمة : 1 / 111؛ والطرائف : 138ح 216؛ و حلیة األبرار: 1 / 289؛ ينابیع المودة ،: 121و غاية المرام ،: 493ح 1همگي از الخوارزمي .و خوارزمي نیز در المناقب : 235از معجم الطبراني؛ در بحاراالنوار : 40 / 49 ضمن ح 85از کشف الغمة ،و در ص ، 74ح 110از الطرائف ودر ص ،75ح 113؛ وأرجح المطالب : ،11وينابیع المودة : 241از الفردوس ديلمي .و خزاعي در أربعین ح( 38خطي)؛ ومصباح األنوار : 121 (خطي) ،و تأويل اآليات : 888ح 13؛ عطاء اهلل شیرازي در األربعین؛ و أرجح المطالب : 98از حافظ همداني در مناقب؛ ينابیع المودة : 122از سعید بن جبیر و نهايتاً همداني در مودة القربي : 55به نقل از عمر بن الخطاب ـ مترجم. 27 کرده است :مردي به ابن عباس گفت :آيا گمان ميکني فضائل علي (علیه السالم ) به سه هزار برسد؟ ابن عباس پاسخ داد :اگر درختان قلم ،درياها مرکب ،جنیان و انسانها حسابدار و نويسنده شوند،
بازهم فضائل علي بن ابي طالب (علیه السالم ) به شماره درنميآيد)!(1 نظر امام شافعي( محمد بن ادريس ـ متوفي 304ق )را در مورد حضرت علي (علیه السالم ) پرسیدند ،پاسخ داد: چه بگويم دربارة کسي که دوستانش مناقب او را از ترس ،و دشمنانش از حسد ،مخفي داشتهاند؛ و در اين میان ،آنچه که ظاهر شده است زمین و آسمان را پر کرده است! يكي از عالمان جبل عامل ،گفتة او را اين چنین به نظم درآورده است: و لقد کَتَمَتْ آثارَ آلِ محمّدٍ مُحبّوهُم خَوفاً و أعدائُهُم بُغضاً فأُبرِزَ مِنْ بینِ الفَريقَینِ نَبْذةٌ )(2
بها مَأل اهللُ السماواتِ و االَرضا
50 امام حسین (علیه السالم ) پس از شهادت ياران و همراهانش ،بييار و ياور و تنها باقي ماند؛ بنابراين تنها به جنگ و دفاع از خود پرداخت .شمر به همراه گروهي پیاده نظام ،از چپ و راست به سوي او آمد و حضرت را از تمامي جهات محاصره کرد .عمر سعد نیز به او نزديك شد .در اين حال زينب (علیها السالم ) از خیمه خارج شد و رو به عمر سعد کرد و فرمود :اي پسر سعد !آيا اباعبداهلل کشته ميشود و تو نظاره ميکني؟ !اما عمرسعد روي خود را از او برگرداند)!(1 زينب و کاروان عازم کوفه پس از وقايع روز دهم محرم ،عمر سعد تا روز يازدهم محرم در صحراي کربال باقي ماند؛ سپس لشكر را به سوي کوفه حرکت داد .او دستور داد کاروان دختران ،خواهران و کودکان حسین (علیه السالم ) و همچنین امام سجاد (علیه السالم ) را با لشكر همراه سازند. هنگامي که زينب (علیها السالم ) پیكر بيجان برادرش امام حسین (علیه السالم ) را مشاهده کرد که دفن نشده است ،فرياد زد: «يا محمداه !يا محمداه !صلّي علیكَ مالئكةُ السمّاءِ ،هذا الحسینُ بالعراء ،مرمّلٌ بالدّماء ،مقطعُ األعضاء !يا محمداه !و بناتُكَ سبايا ،و ذريّتُكَ مقَتَّلة تسفي علیها 1ـ وقعه الطف ،ص 252ـ 254به نقل از تاريخ طبري و ارشاد مفید 51 الصّبا»!؛
«اي محمد !اي محمد !درود فرشتگان آسمان بر تو باد !اين حسین توست که بر صحرا افتاد است در حالي که به خون خود آغشته و اعضاي بدنش قطعه قطعه شده است .اي محمد !دخترانت به اسارت گرفته شدهاند و ذريهات کشته شدهاند و باد صبا بر بدنهاي برهنه و نازنین آنان ميوزد) .» ( 1 در اين هنگام دوست و دشمن به گريه افتادند و بانوان فرياد زدند و صورتهاي خويش را خراشیدند).(2 75 يزيد به او دستور داد که میان حضرت زينب (علیها السالم ) و مردم مدينه جدايي اندازد .او نیز به آن حضرت اعالم کرد که از مدينه خارج شود و در هر جاي ديگري که مايل است ،زندگي کند).(1 حضرت زينب (علیها السالم ) به ناچار مدينه را در روزهاي پاياني ذيالحجة سال 61هجري ـ در حالي که هنوز سالگرد برادرش نرسیده بود ـ به همراه دو دختر خود« فاطمه »و« سكینه »ترك کرد و بر طبق اختالف نظر مورخان ،به سوي شام يا مصر روانه شد. او پس از يك سال ،در شامگاه روز شنبه پانزدهم ماه رجب سال 62هجري به جوار حق شتافت .اختالفي که بر سر محل زندگي ايشان وجود دارد ،در محل دفنش نیز ،میان« مدينه» «،مصر »و «شام »وجود دارد که در ادامه به اختصار به آن ميپردازيم. آرامگاه دختران علي (علیه السالم ) که به نام زينب بودند سید عُبیدلي نسّابه( م : 277هـ ق )در کتاب« اخبار الزينبات »براي امام علي (علیه السالم ) دختر ديگري به نام« زينب »ذکر کرده است که او را« زينب صغري »ملقب ساخته است و معتقد است که مادرش ام ولد بوده است و عقیل برادر امام علي (علیه السالم ) او را براي پسرش محمد خواستگاري کرده است و امام نیز ،او را به ازدواج محمد بن عقیل 1ـ السیدة زينب و أخبار الزينبات ،ص 19ـ22 76 درآورده است .اين زوج فرزنداني به نامهاي قاسم ،عبداهلل و عبدالرحمان داشتند .اين زينب در مدينه وفات کرده است. عبیدلي ،زينب ديگري با لقب« زينب وُسطي »را نام برده است )(1که همانند زينب صغري در مدينه دفن شده است. اما در مورد محل دفن قهرمان کربال ،حضرت زينب کبري (علیها السالم ) سه نظر وجود دارد: نظر اول :ايشان در قبرستان بقیعـ شهر مدينه ـ دفن شده است .اين نظر ،غیر مشهور است.
نظر دوم :او در مصر دفن شده است. نظر سوم :او در دمشق شام مدفون گرديده است. شیخ محمد جواد مغنیّه در کتاب خود« مع بطلة کربالء السیدة زينب (علیها السالم ) بنت امیرالمؤمنین (علیه السالم ») چنین نوشته است: 100 پرسیدند :اي رسول خدا !اينان چه کساني هستند که خداوند در کتابش از آنان ياد کرده است؟ پیامبر اسالم (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) دست به ران سلمان فارسي ـ که نزد حضرت نشسته بود ـ گذاشتند و فرمودند: )(1
«هذا و قومه ،والذي نفسي بیده لو کان اإليمان منوطاً بالثريا لتناوله رجال من فارس»؛
«منظور ،اين مرد و قوم او هستند .قسم به خداي متعال !اگر ايمان منوط به رفتن و رسیدن به ثريا باشد ،مرداني از جنس فارس به آن خواهند رسید». آية سوم ،فرمايش خداوند در سورة جمعه است: )(2
{آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ}؛
«و نیز قوم ديگري از آنان را که هنوز به عرب ملحق نشدهاند هدايت فرمايد». در تفسیر اين آيه در مجمع البیان و غیر آن آوردهاند که پیامبر اسالم (صلي اللّه علیه و آله وسلم )اين آيه را تالوت کردند .از حضرتش پرسیده شد :آنان کیستند؟ حضرت دستش را بر کتف سلمان فارسي نهاد و فرمود: )(3
«لو کان اإليمان في الثريا لنالته رجال من هؤالء»؛ 1ـ بحاراألنوار ،ج ، 52ص22 2ـ جمعه: 3 3ـ بحاراألنوار ،ج ، 52ص22
101 «اگر ايمان از ثريا آويخته شده باشد ،مرداني از اين قوم بدان دست مييابند». آري{ !ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِیهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ}؛« )(1اين فضل و کرامت خداوند است که به هر که بخواهد ،ميبخشد». «آيا شنیديد آن چه من شنیدم؟»! گفتند :آري.
کسيکه جانم در دست اوست ،من از اين مطلب آگاه نبودم تا شما شنیديد آن چه را فرمود« :به من شنیدم». قانونگذاري کرده بود: پس اندکي خاموش شد ،آن گاه بر زبان آورد آن چه را خود «يجیر علي المسلمین ادناهم؛ مسلمانها حق دارد که پناه بدهد». پستترين سپس برخاست و با آرامش و وقار به راه افتاد تا داخل خانة زينب شد. ميداد که انعكاس فريادش را بداند. زينب نشسته و منتظر بود و گويي گوش بهوي گفت: پدر دستبه سوي تو دراز نكند؛ زيرا تو بر اوحالل نیستي». «از ابوالعاص نیكو پذيرايي کن ،ولي ميلرزيد گفت: زينب که از خشنودي نميدهید؟»! ميکنم؛ ولي آيا مالش را پس «به خدا اطاعت پدر جوابي نگفت و به سوي ياران خود بازگشت ،ومرداني که کاروان قريش را گرفته بودند فرا خواند و چنین گفت: 126 126 «نسبت اين مرد را با ما ميدانید و مالي از او به شما رسیده ،و آن مالي است که خداي به شما ميدارم که شما نیكي کنید و مال او را پس دهید ،و اگر هم نخواهید حق داريد و بخشیده ،من دوست شما به اين مال سزاوارتريد». ميدهیم. گفتند :پس خالهاش ابوالعاص با زني که زماني همسرش بود ،وداع گفت و مردي را که با او دوست و شوهر بود ستايش کرد و به سوي مكه جهت انجام کاري رهسپار شد. در آن جا آن چه امانت از مردم نزد او بود ،به صاحبانش برگردانید ،سپس پرسید :آيا کسي نزد من مالي دارد؟ گفتند :نه. گفت :پس بدانید که من مسلمان شدم. و به سوي مدينه شد تا با پیغمبر بیعت کرده و بار دوم با زينب ازدواج کند).(1 پساز غزوة بدر ،موقع هجرت از مكه به زينب عمر چنداني نكرد ،و در اثر حادثهاي که براي او مدينه ،رخ داده بود ،از جهان رخت بربست .حادثه چنین بود که کافري زينب را در راه مدينه بديد و به
شكم او در پساز مسلمان شدن ابوالعاص و هجرتش به مدينه ،رسول خدا (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) 1ـ همسرش زينب را به او برگردانید .مدت جدايي اين دوهمسر ،دوسال بود (.مسند احمد ،ج ، 1ص)351 127 حالي که باردار بود ،حربهاي زد ،زينب جنین خود را سقط کرد. ميسوخت ،تا هنگامي که خواهر زينب ،زهرا ،نخستین زينب از دنیا رفت و پدر در آتش غم دختر را آورد .رسول خدا ،نامش را زينب گذاشت. در روايتي ميخوانیم: «کُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السالم ) فَسَأَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقُمِّیِّینَ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ !تُصَلِّي النِّسَاءُ عَلَي الْجَنَائِزِ؟ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السالم ):إِنَّ زَيْنَبَ بِنْتَ النَّبِيِّ تُوُفِّیَتْ وَإِنَّ فَاطِمَةَ ( علیها السالم )خَرَجَتْ فِي نِسَائِهَا فَصَلَّتْ عَلَي أُخْتِهَ»؛
)(1
«نزد امام صادق ( علیه السالم ) نشسته بودم ،مردي از اهل قم از حضرتش سؤال کرد :آيا زنان ميتوانند بر جنازه نماز بخوانند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آري !زينب دختر پیامبر ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) وفات يافت و فاطمة زهرا ( علیها السالم )با تعدادي از زنان رفتند و بر جنازة او نماز گزاردند». 150 ستورهن و ابديت وجوههن؛
)(1
شدهي جّد ما !اين از عدالت است که زنان و اي پسر آزاد
کنیزکان خويش را پشت پرده نشاني ،و دختران رسول خدا ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) را به صورت صورتهاي آنان را آشكار ساختي». اسیر به اين سو و آن سو بكشاني؟ نقاب آنان را دريدي و 5ـ واليت مداري قرآن بدون هیچ قید و شرطي در کنار اطاعت مطلق از خداوند ،دستور به اطاعت از پیامبر (صلي ميدهد{ :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ اللّه علیه و آله وسلم ) و صاحبان امر ،يعني؛ ائمة اطهار : الرَّسُولَ وَأُوْلِي األَمْرِ مِنكُمْ}؛« )(2اي کساني که ايمان آوردهايد !از خداوند و رسول و اولي االمر اطاعت کنید». زينب (علیها السالم ) که حضور هفت معصوم( پیامبراکرم (صلي اللّه علیه و آله وسلم) ،علي ( علیه السالم) ،فاطمه (علیها السالم) ،امام حسن ،امام حسین ،امام سجاد و امام باقر ):را درك کرده ،در تمامي ابعاد واليت مداري( معرفت امام ،تسلیم بي چون و چرا بودن ،معرفي و شناساندن واليت ،فداکاري
در راه آن و )...سرآمد است .او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بالي امام خويش قرار داد و خطاب به ولي خود گفت« :روحي لروحك ص134 ج ، 45 1ـ بحاراألنوار ، 2ـ نساء: 59 151 الفداء ونفسي لنفسك الوقاء؛[
)(1
اي ابالحسن ]روحم فداي روح تو و جانم سپر بالي جان تو
باد ».و سرانجام جان خويش را در راه حمايت از علي (علیه السالم ) فدا نمود و شهیدة راه واليت گرديد .زينب (علیها السالم ) به خوبي درس واليتمداري را از مادر فرا گرفت و آن را به زيبايي در کربال به عرصة ظهور رساند. او از يك سو در جهت معرفي و شناساندن واليت ،از طريق نفي اتهامات و يادآوري حقوق فراموش شدة اهل بیت تالش کرد .از جمله در خطبة شهر کوفه فرمود« :واني ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة؛ )(2لكه ننگ کشتن فرزند آخرين پیامبر و سرچشمة رسالت و آقاي جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟» و همچنین در مجلس ابن زياد(3) ،شهر شام ،و مجلس يزيد ،واليت و امامت را به خوبي معرفي نمود. از سوي ديگر سرتاپا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امام حسین (علیه السالم ) و چه در دوران لحظهاي که خیمهها را آتش زدند؛ يعني در آغاز امامت امام سجاد ( امام سجاد (علیه السالم ) حتي در خیمهها را آتش زدند ما چه علیه السالم ) نزد آن حضرت آمد و عرض کرد :اي يادگار گذشتگان ... کنیم؟ فرمود 175 ب الَّذي اَوْدي عَلي اِرَ ٍم مِثْلُ الْعَذا ِ
)(1
چه خواهید گفت :هنگامي که پیامبر (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) به شما گويد :شما که آخرين امّت هستید، با خانواده و فرزندان و عزيزان من چه کرديد؟ برخي را اسیر کرديد و برخي ديگر را آغشته به خون نموديد! پاداش من که نیكخواه شما بودم اين نبود که با اهل بیت و خويشان من پس از من بدي کنید. من ميترسم عذابي بر شما نازل شود مانند آن عذابي که قوم ارم را هالك کرد.
سپس امام زين العابدين (علیه السالم ) به عمهاش زينب خطاب کرد و چنین فرمود: «يا عمَّتي اُسكتي ففِي الْباقي مِنَ الْماضي اِعْتبار ،وَاَنْتِ بِحَمْدِ اللّهِ عالِمَة غَیْرُ مُعَلَّمَةٌ ،فَهِمَةٌ غَیْر مُفَهّمة ،اِنَّ الْبُكاءُ وَالْحَنینَ اليَرِدانِ مَنْ قَدْ اَبادَهُ الدَّهْر فَسَكَتَتْ)».(2 «اي عمه !خاموش باش ،باقي ماندگان بايد از گذشتگان عبرت گیرند ،تو بحمداللّه ناخوانده دانايي و نیاموخته خردمند .گريه و ناله ،رفتگان را باز نميگرداند ،آنگاه حضرت 1ـ االحتجاج ،ج ، 2ص305 2ـ االحتجاج ،ج ، 2ص305 176 زينب ساکت شد». به نظر حقیر چنین ميرسد :شدت جنايات واقعة کربال به حدي تكان دهنده بوده است که يادآوري آن داغي سنگین همچون کوه بر دل و قلب کاروان اسرا ،به ويژه امام سجاد (علیه السالم ) و حضرت زينب (علیها السالم ) بوده استَ؛ بنابراين گاه ميبینیم که زينب (علیها السالم ) از شدت ناراحتي و غم ،ناله سر ميدهد و امام سجاد (علیه السالم ) او را تسلي ميبخشد و ـ همان طور که در صفحات قبل گذشت ـ گاه شاهد ناراحتي و غمگساري امام سجاد (علیه السالم ) هستیم و زينب (علیها السالم ) را تسلي بخش او ميبینیم؛ گرچه هر دوي اين عزيزان داراي روحي بزرگ و بینشي عمیق بودهاند .به ويژه امام سجاد (علیه السالم ) که داراي علم امامت و عصمت بوده است و به يقین ،انتساب بيتابي و از خودبيخود شدن به آن حضرت ،صحیح نیست .چه رسد به آنکه او بيتاب شود و زينب (علیها السالم )به او رازهايي را آموزش دهد .آنچه نقل شده است ،تنها ناراحتي و غمگساري از يك سو ،و تذکر و دلداري از سوي ديگر است. داستان مسلم جصّاص( گچ کار) مرحوم مجلسي از برخي کتب معتبره بدون ذکر سند از مسلم جصّاص چنین نقل ميکند :ابن زياد مرا براي تعمیر داراالمارة کوفه خواسته بود ،من در آنجا مشغول گچ کاري بودم ناگهان صداي شیون از شهر کوفه شنیده شد ،از خدمتکاري که ما را پذيرايي ميکرد 177 177 پرسیدم چه خبر است که در کوفه جنجال به پا است؟ گفت :سر يك خارجي را وارد کردند که بر يزيد شوريده بود .گفتم :اين شورشگر چه کسي است؟ گفت :حسین بن علي (علیهما السالم ) صبر کردم تا آن خدمتکار رفت ،چنان مشت بر صورتم کوبیدم که ترسیدم چشمم از کار بیفتد !دستانم
را شستم ،از پشت قصر بیرون رفتم تا اين که خود را به میدان کوفه رساندم ،در آنجا ايستادم ،مردم در انتظار اسیران و سرها بودند که نزديك چهل هودج بر چهل شتر بود ،در میان آنها زنان و فرزندان فاطمه (علیها السالم ) بودند ،امام چهارم (علیه السالم ) بر شتر بي جهاز سوار بود و خون از پاهايش فوّاره ميزد و با اين حال ميگريست و سخناني بیان ميفرمود. در اين میان شیون برخاست ديدم سرها را آوردند ،سر حسین (علیه السالم ) جلوي آنها بود و آن سر ،نوراني و مانند ماه بود ،از همة مردم به پیامبر (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) شبیهتر بود ،ريشش خضاب شده ،چهرهاش چون قرص ماه تابنده بود ،باد محاسنش را به چپ و راست ميبرد .چشم زينب ( علیها السالم ) چون به سر برادر افتاد ،پیشاني به چوبة محمل زد و ما به چشم خود ديديم که خون از زير روپوشش بیرون ريخت و با سوز دل به آن سر بريده خطاب کرد و گفت: يا هِالالً لَمَّا اسْتَتَمِّ کَماالً غالَهُ خَسْفُهُ فَأَبْدا غُرُوبا ما تَوَهَّمتُ يا شَقیقَ فُؤادي کانَ هذا مُقَدَّرا مَكْتُوبا 178 178 يا أخي فاطِمَ الصَّغیرَةِ کَلِّمْها فَقَدْ کادَ قَلْبُها اَنْ يَذُوبا يا أخي قَلْبُكَ الشَّفیقُ عَلَیْنا ما لَهُ قَدْ قَسي وَصارَ صَلیبا يا أخي لَوْ تَري عَلِیّاً لَدَي الْأسْرِ مَعَ الْیُتْمِ ال يُطیقُ وُجُوبا کُلَّما اَوْجَعُوهُ بِالضَّرْبِ نادا كَ بِذُلٍّ يَغیضُ دَمْعا سَكُوبا يا أخي ضَمِّهِ اِلَیْكَ وَقرِّبْهُ وَسَكِّنْ فُؤادَهُ الْمَرْعُوبا ما أذَلَّ الْیَتیمِ حینَ يُنَادي )(1
بِأبیهِ وَال يَراهُ مُجیبا
اي ماهي که چون به سر حد کمال رسید ناگهان خسوفش او را در ربود و غروب کرد؛
اي پارة دلم !گمان نميکردم سرنوشت و تقدير ما اين گونه باشد؛ اي برادر !با فاطمة خردسال سخن گوي ،زيرا نزديك است دلش آب شود؛ برادرم !دل تو بر ما مهربان بود ،چرا سخت شده است؛ 200 نخواهد شد؛ و اگر کسي شما را دوست بدارد ،گناهان کوچك( غیر کبیره )به او ضرري نمي رسانند». در ارزش اين روايت ،همین بس است که امام سجاد ( علیه السالم ) آن را براي فردي به نام «زائده »نقل ميفرمايد و سپس ميگويد :اي زائده !اين روايت را مهم و باارزش بدان که اگر در طلب آن يك سال بر روي زمین سفر کني ،ارزش دارد. 6ـ تولد امام حسین (علیه السالم) روايت زير ،خبر تولد امام حسین (علیه السالم ) ميباشد که روات از امام سجاد (علیه السالم ) و او از حضرت زينب (علیها السالم ) و او از حضرت فاطمه (علیها السالم ) آن را نقل کرده است: «أخبرنا أبو المفضل رضي اهلل عنه ،قال حدثنا أبوبكر محمد بن مسعود النبلي ،قال حدثنا الحسین بن عقیل األنصاري ،قال حدثني أبو إسماعیل إبراهیم بن أحمد ،قال حدثنا عبد اهلل بن موسي ،عن أبي خالد عمرو بن خالد ،عن زيد بن علي[ عن أبیه علي ]بن الحسین ،عن عمته زينب بنت علي (علیه السالم) ،عن فاطمة (علیها السالم ) قالت: کان دخل إلي رسول اهلل صلي اهلل علیه وآله وسلم عند والدتي الحسین (علیه السالم) ،فناولته إياه في خرقة صفراء، 201 201 فرمي بها وأخذ خرقة بیضاء ولفه فیها ثم قال :خذيه يا فاطمة فإنه إمام ابن إمام أبواألئمة التسعة، من صلبه أئمة أبرار والتاسع قائمهم»؛
)(1
«امام سجاد (علیه السالم ) از عمهاش زينب روايت کرده است که مادرش فاطمه زهرا ( علیها السالم ) فرمود: هنگامي که حسین (علیه السالم ) را به دنیا آوردم ،رسول خدا ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) نزد من آمد .فرزند را در پارچهاي زرد پیچیدم و به حضرت دادم .او پارچة زرد را کناري گذاشت و کودك را در پارچة سفیدي پیچید و به من فرمود :فاطمه جان !بگیرش !او امام و فرزند امام است و نه امام از نسل او خواهند بود که نهمین آنها قائم آنها خواهد بود».
7ـ زهرا ( علیها السالم ) بانوي بهشتي در آيات و روايات متعددي وارد شده است که در بهشت هیچ ناپاکي و ناراحتي وجود ندارد؛ بنابراين زناني که وارد بهشت خواهند شد ،فاقد خون حیض ،نفاس و ...خواهند بود. از آنجا که حضرت زهرا ( علیها السالم ) زني بهشتي در قالبي دنیايي است ،از او چه در ايام عادي و چه هنگام زايمان ،خوني خارج نشده است .به روايت زير از زبان امام سجاد (علیه السالم ) به نقل از عمهاش زينب (علیها السالم ) و او از اسماء به نقل از پیامبر گرامي اسالم (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) توجه کنید : 1ـ کفاية األثر ،ص194 202 «وعنه( القاضي أبو إسحاق إبراهیم بن مخلد بن جعفر الباقرحي) ،قال :حدثتني خديجة ،قالت : حدثنا أبو عبد اهلل ،قال :حدثنا أبو أحمد ،قال :حدثنا محمد بن زکريا ،قال :حدثنا عبید اهلل بن محمد بن عائشة ،قال :حدثنا إسماعیل بن عمرو البجلي ،عن عمر بن موسي ،عن زيد بن علي ،عن أبیه ،عن زينب بنت علي ،قالت :حدثتني أسماء بنت عمیس قالت: قال لي رسول اهلل ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) وقد کنت شهدت فاطمة قد ولدت بعض ولدها فلم نر لها دماً ،فقلت :يا رسول اهلل ،إن فاطمة ولدت فلم نر لها دماً !فقال رسول اهلل ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ):يا أسماء ،إن فاطمة خلقت حورية إنسیة»؛
)(1
«حضرت زينب (علیها السالم ) از اسماء بنت عمیس روايت ميکند که او گفته است: در تولد يكي از فرزندان فاطمه ،نزد او بودم ،ولي خوني از او خارج نشد؛ به پیامبر خدا ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) عرض کردم :فاطمه فرزندي به دنیا آورد ولي خوني از او خارج نشد؟ !پیامبر ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) فرمودند :اي اسماء !فاطمه زني بهشتي است که در قالب دنیايي و انساني آفريده شده است». 225 ديدم که به من فرمود :آخوند چنین نذري کرده و بیمارش شفا يافته برخیز و برو پولت را بگیر ).(1 1ـ سید نعمت اهلل حسیني ،مردان علم در میدان عمل ،ج8 226
اشعار زينبیه
میالد ياور حسین
آن شب که گل از دامن مهتاب ميريخت شبنم به پاي نخل باور آب ميريخت آن شب که غم آهنگ شادي ساز ميکرد قفل اسارت را به گرمي باز ميکرد آن شب که ساقي بوسه بر پیمانه ميزد گیسوي شب را بهر مستان شانه ميزد آن شب که بهر باغ دل غم الله ميکاشت درنیستان نینوا ني ناله ميکاشت آن شب شفق ديوان فتح نور ميخواند بهر فلق شعر شب عاشور ميخواند شهر مدينه طالب ديدار حق بود چشم انتظار مطلع الفجر فلق بود فطرس فراز آسمانها بال ميزد فرياد آزادي و استقالل ميزد کاي اهل عالم در ديار شور و شادي زد خیمه روز پنجم ماه جمادي ديوان خلقت را خدا زيب و فري داد ساقي کوثر را ز کوثر کوثري داد شیر خدا را داد خالق ماده شیري قامت قیامت دختر روشن ضمیري 227 227
جبريل بر ختم رسل پیغام ميداد پیغام از پیروزي اسالم ميداد ميگفت يا احمد شكوه باور آمد بهر حسینت سینه چاك سنگر آمد بر خلق عالم نعمتي عظميست دختر سوم گل و گلواژه زهراست دختر دختر مگو چون همتي مردانه دارد از آية( قالُوا بَلي )پیمانه دارد دختر مگو که دختران را رهبر آمد بيپرده گويم صبر را پیغمبر آمد بر روي ما تا مهر رخشان در گشايد در بردباري مثل او مادر نزايد از صبر او دين خدا پاينده گردد هر مردهاي ز انفاس گرمش زنده گردد ثابت قدم مانند او گیتي نديده زيرا خدا او را حسیني آفريده در روز عاشورا که روز آزمون است او فارغ التحصیل آن دار الفنون است قنداقهاش را تا که پیغمبر گرفتي صد بوسه از رخسارة او برگرفتي در دست پیغمبر ز ديده اشك ميريخت کز اشك او از چهره او رشك ميريخت در دست باب تاجدارش گريه ميکرد گويي که از هجر نگارش گريه ميکرد با گريهاش صلح حسن را زنده کرد او چون غنچه بر روي حسینش خنده کرد او يعني تو را جان برادر خواهر آمد
خواهر نه تنها ياور و همسنگر آمد
نام زينب
است صبح ازل طلیعة ايام زينب است پاينده تا به شام ابد نام زينب در راه دين لباس شهامت چو دوختند است زيبنده آن لباس بر اندام زينب 228 228 مظهر صبر و شهامت من آن فرشتهام که به دنیا نشستهام حورايم و ،به دامن تقوا نشستهام من چشمهام جدا شده از کوثر بهشت طوبايم و ،به گلشن طاها نشستهام عطر واليتم من و ،پیچیده در فضا نور محبتم که به دلها نشستهام آن اخترم که جلوهگرم از دو آفتاب آن گوهرم که پیش دو دريا نشستهام من زينبم که مظهر صبر و شهامت و زمكرمت به طارم اعلي نشستهام نور علي و فاطمه در جان من دمید چون در کنار حیدر و زهرا نشستهام ايمان آن دو را به وراثت گرفتهام ايثار آن دو را به تماشا نشستهام من ديدهام کالس دبستان وحي را در پاي درس خواجه اسرا نشستهام دارم نشان زين ابیها من از پدر
چون در حريم ام ابیها نشستهام 229 229 من تربیت به دامن زهرا گرفتهام در بزم انس عصمت کبري نشستهام بابم علي چو نقطة بسم اهلل است و من چون کسره پاي نقطه آن با نشستهام سنگیني رسالت خونها سبب شده است من در نماز شب اگر از پا نشستهام از بسکه داغ بر جگر من نشسته است آتش به جان چو اللة صحرا نشستهام با اين مقام ،آن همه ديدم ستم ز دهر کز بار غم شكسته و از پا نشستهام در چار سالگي غم چل سالهام رسید تا در فراق سید بطحا نشستهام من ديدهام شهادت مادر به چشم خود در سوگ آن حبیبة يكتا نشستهام رخسار غرقه خون علي ديدهام ،دريغ آن دخترم که در غم بابا نشستهام داغ حسن ،شرارة غم ديدهام ،دريغ آن دخترم که در غم بابا نشستهام در انقالب سرخ حسیني به ياريش بر بارة اسارت و غمها نشستهام 230 230 برخاستم بپاي به هر جا که او بخواست و آنجا که او نشست من آنجا نشستهام يا از غم شهادت عباس سوختم يا در عزاي زادة لیال نشستهام
از پاي در نیامدم از هر بال ولي پیش سر حسین من از پا نشستهام آمد سويم مؤيد و ميگفت عمه جان بر درگهت براي تمنا نشستهام مؤيد
اگر زينب نبود
سرّ ني در نینوا ميماند اگر زينب نبود کربال در کربال ميماند اگر زينب نبود چهرة سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابري از ريا ميماند اگر زينب نبود چشمه فرياد مظلومیّتِ لبْ تشنگان در کوير تفته جا ميماند اگر زينب نبود زخمة زخميترين فرياد در چنگ سكوت از طراز نغمه وا ميماند اگر زينب نبود 231 231 در طلوع داغ اصغر ،استخوان اشك سرخ در گلوي چشمها ميماند اگر زينب نبود ذوالجناح دادخواهي بيسوار و بيلگام در بیابانها رها ميماند اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ ،سیل انقالب پشت کوه فتنه جا ميماند اگر زينب نبود قادر طهماسبي«فريد» شام را ويران کرد زينب آمد شام را يكباره ويران کرد و رفت اهل عالم را ز کار خويش حیران کرد و رفت از زمین کربال تا کوفه و شام بال هر کجا بنهاد پا فتح نمايان کرد و رفت با لسان مرتضي از ماجراي نینوا خطبهاي جانسوز اندر کوفه عنوان کرد و رفت
با کالم جانفزا اثبات دين حق نمود عالمي را دوستدار اهل ايمان کرد و رفت فاش ميگويم که آن بانوي عظماي دلیر از بیان خويش دشمن را هراسان کرد و رفت 232 232 بر فراز ني چو آن قرآن ناطق را بديد با عمل آن بيقرين تفسیر قرآن کرد و رفت در ديار شام بر پا کرد از نو انقالب سنگر استمگران را سست بنیان کرد و رفت خطبهاي غرا بیان فرمود در کاخ يزيد کاخ استبداد را از ريشه ويران کرد و رفت زين خطب اتمام حجت کرد بر کافردالن غاصبین را مستحق نار نیران کرد و رفت از کالم حق پسندش شد حقیقت آشكار اهل حق را شامل الطاف يزدان کرد و رفت شام غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود وقت رفتن شام را شام غريبان کرد و رفت دخت شه را بعد مردم در خرابه جاي داد گنج را در گوشة ويرانه پنهان کرد و رفت ز آتش دل بر مزار دختر سلطان دين در وداع آخرين شمعي فروزان کرد و رفت با غم دل چون که ميشد وارد بیت الحزن سروي دلخسته را محزون و ناالن کرد و رفت 233 233
کعبة الرزايا
شاهباز طبعم باز عندلیب شیدا شد يا که طوطي نطقم طوطي شكرخا شد رفرف خیالم رفت تا مقام او ادني يا براق عقلم را جا بهعرش اعلي شد مشتري شدم از جان مدح زهره روئيرا منشي عطارد را خامه عنبر آسا شد گوهري نمايان شد از خزانة غیبي وز کتاب الريبي آيهاي هويدا شد از معاني بكرم زال چرخ شد واله حسن دختر فكرم باز در تجلي شد يكه تاز فكرت را باز شد دو ته زانو تا بمدحت بانو همچو چرخ پويا شد در حريم آن خاتون ره نیابد افالطون اسم اعظم مكنون رسم آن مسمي شد اوست بانوي مطلق در حرمسراي حق بزم غیب را رونق آن جمال زيبا شد برج عصمت کبري دخت زهرة زهرا کو به غرة غرا مهر عالم آرا شد 234 234 از فصاحت گفتار و ز مالحت رفتار سر حیدر کرار در وي آشكارا شد گلشن امامت را گلبن کرامت بود باغ استقامت را رشك شاخ طوبي شد طور علم رباني طور حكم سبحاني
با کمال انساني در جمال حورا شد عقل بندة کويش ،عشق زندة بويش وامق مه رويش صد هزار عذرا شد عرش فرش در گاهش پیش کرسي جاهش در پناه خر گاهش کل ما سوي اهلل شد آسمان زمین بوسش ماه شمع فانوسش پرده دار ناموسش ساره بود و حوا شد کعبة األماني بود در کنها الیماني بود مستجار جاني بود لیك اسیر اعدا شد شد بر اشتر عريان بادلي ز غم بريان مهد عصمتش گريان ز انقالب دنیا شد حكم برمنا يا داشت مرکز باليا گشت قبلة البرايا بود کعبة الرزايا شد در سرادق عصمت در حجاب عزت بود بي حجاب و بي خرگه کوه و دشت پیماشد 235 235 شد عقیلة عالم رهسپار شام غم چشم چشمة زمزم خونفشان به بطحاشد يكه شاهد وحدت دخت خسرو اسالم شمع محفل جمعي بدتر از نصاري شد آنكه آستانش بود رشك جنة الماوي همچو گنج شايانش در خرابه مأوي شد کمپاني « و آخِرُ دَعوانا أن الحمد هلل رَبّ العالمینَ » 236 236 کتابنامه حضرت زينب (علیها السالم)
الف :کتابهاي عربي 1ـ ابنة الزهراء بطلة الفداء .علي احمد شلبي .بیروت. 2ـ اخبار الزينبات .سید ابوالحسین يحیي اعرج عبیدلي مدني .با مقدمة آيةاهلل العظمي نجفي مرعشي( .چاپ سوم :قم, 1401ق). 161ص ,جیبي. 3ـ بطلة کربالء .عايشه عبدالرحمن بنت الشاطي( .بیروت ,دارالكتاب العربي, 1979م). 169ص , رقعي. اين کتاب از نثري شیوا برخوردار است و پنج بار به فارسي ترجمه گرديده است. 4ـ تاريخ السیدة زينب .محمدعلي احمد مصري( .قاهره, 1931م). 19ص, تاريخ زندگاني و توصیف مزار آن حضرت در مصر است. 237 237 5ـ تاريخ السیدة زينب (علیها السالم ).محمود علي ببالوي( .قاهره, 1343ه ق). 48ص. 6ـ تاريخ السیدة زينب (علیها السالم ).گروه نويسندگان( .قاهره ,نشر العلوم و المعارف ,بي تا). 7ـ تاريخ المشهد الزينبي .حسن محمد قاسم مصري .مدير مجله هدي االسالم( .چاپ اول :قاهره , بي تا). 8ـ حفیدة الرسول 9:نفحات من مسیرة السیدة زينب (علیها السالم ).احمد شرباصي ازهري . (قاهره ,الدار القومیه ,بي تا). 92ص. 9ـ حیاة زينب الكبري .شیخ جعفر نقدي( .قم ,مكتبة المفید, 1362ش / 1404ه ق). 156ص , وزيري. يكي از بهترين کتابها دربارة زندگي حضرت بوده و به فارسي نیز ترجمه گرديده است. 10ـ خطب الحوراء زينب (علیها السالم ).سید جاسم حسن شبّر .چاپ نجف. 11ـ دراسة عن السیدة زينب .ايرينه کالزوني .مستشرقة ايتالیايي. ظاهراً به چاپ رسیده است. 12ـ الرسالة الزينبیة .حافظ شمس الدين محمدبن طولون دمشقي. 13ـ الرسالة الزينبیة .شمس الدين ابوالخیر سخاوي مصري. 14ـ زينب ( علیها السالم ).احمد زکي ابوشادي مصري( .چاپ مصر, 1343ه ق). 15ـ زينب اخت الحسین (علیه السالم ).محمد حسین اديب کربالئي( .نجف ,بي نا, 1384ه ق ). 72ص ,جیبي.
238 238 16ـ زينب بُطولة و جهاد .حبیب آل جامع( .بیروت ,دارالقاري, 1406ه ق). 17ـ زينب بنت علي .عبدالعزيز سید االهل( .چاپ دوم :قاهره ,مكتبة العلمیة, 1961م). 174ص , رقعي. 18ـ زينب (علیها السالم ) ولیدة النبوة و االمامة .ام عالء و ام صادق( .لندن ,مؤسسة الوفاء , 1408ق). 19ـ السیدة زينب (علیها السالم ).علي محمد علي دخیل( .بیروت :بي نا ,بي تا). 20ـ السیدة زينب .محمود شرقاوي. 21ـ السیدة زينب (علیها السالم ).حسن محمد قاسم مصري( .م 1355ه ق ).قاهره. وي اين رساله را به عنوان مقدمهاي مفصل بر( اخبار الزينبات )عبیدلي ,چاپ قاهره ,سال 1333 نگاشته است. همچنین نويسنده به جز اين کتاب و کتاب شماره 7,سلسله مقاالتي دربارة حضرت زينب و مرقدش در مجله هدي االسالم نگاشته است .اين کتاب به فارسي ترجمه شده است. 22ـ السیدة زينب بنت الزهراء و ثورة کربالء في الوجدان الشعبي .رضا حسین صبح( .بیروت , دارالزهراء ,بي تا). 23ـ السیدة زينب عقیلة بني هاشم .محمد فهمي عبدالوهاب( .تونس ,دار بوسالمة, 1985م ). 43ص. 24ـ السیدة زينب (علیها السالم ) المثل األعلي للفضیلة والعفاف .گروه نويسندگان. 239 239 (قاهره ,نشر العلوم و المعارف االسالمیة ,بي تا). 25ـ سیرة زينب سالم اهلل علیها .گروه نويسندگان( .بیروت ,بي نا ,بي تا). 26ـ الطاهرة السیدة زينب بنت علي ( علیهما السالم ) .عبدالخبیر خولي( .قاهره ,بي نا ,بي تا). 27ـ عقیلة بني هاشم .سید علي بن الحسین هاشمي( .نجف ,بي نا ,بي تا). 28ـ عقیلة الطهر و الكرم السیدة زينب .شیخ موسي محمد علي( .چاپ سوم :بیروت ,عالم الكتب, 1985م). 164ص. 29ـ العقیلة الطاهرة السیدة زينب بنت علي (علیه السالم ).احمد فهمي محمد محامي مصري . (قاهره ,بي نا ,بي تا).
30ـ عقیلة الوحي .آيت اهلل سید عبدالحسین شرف الدين موسوي. فصل دوم کتاب حاضر ،ترجمة اين رساله شريف است. 31ـ في رحاب بطلة کربالء .ابراهیم محمد خلیفه( .بیروت ,مؤسسة البالغ, 1985م). 144ص. 32ـ في رحاب السیدة زينب .سید محمد بحرالعلوم( .چاپ دوم :بیروت ,دارالزهراء, 1400ق ). 201ص. اين کتاب به فارسي ترجمه شده است. 33ـ القصیدة الزينبیة .سیدعلي سیدرضا هندي( .نجف ,بي نا ,بي تا). 34ـ المحاجة الزرنبیة في الساللة الزينبیة .جالل الدين عبدالرحمن ابن 240 240 ابي بكر سیوطي شافعي( .فاس ,قاعدة المغربیة, 1232ه .ق). 35ـ المرأة في ثورة الحسین (علیه السالم ).غادة جابر( .بیروت ,دارالتعارف ,بیروت, 1979م). 36ـ المرقد الزينبي .فرج آل عمران قطیفي( .چاپ نجف :بي نا ,بي تا). 37ـ مرقد العقیلة زينب = کشف الغیهب في تحقیق مرقد العقیلة زينب .محمد حسنین سابقي پاکستاني .با تقريظ شیخ محمدحسین حرزالدين عقیلي نجفي( .بیروت ,مؤسسة األعلمي, 1979م). 38ـ مع بطلة کربالء زينب بنت امیرالمؤمنین .شیخ محمدجواد مغنیة( .بیروت ,دارالجواد و دارالتیار, 1984م ).اين کتاب به فارسي ترجمه شده است. 39ـ وفاة زينب الكبري .شیخ حسین بالدي بحراني( .نجف ,بي نا ,بي تا). 40ـ وفاة زينب الكبري (علیها السالم ).شیخ فرج الدين آل عمران قطیفي( .نجف ,مطبعة الحیدرية, 1379ه ق). 74ص ,وزيري. 41ـ ويژه نامه مجله الموسم( .ش 4,ج1, 1989م/ 1410ه ق). 430ص ,وزيري. شامل مقاالت و اشعار فراوان دربارة زندگي ,خطبهها و مدفن حضرت زينب کبري. 241 241 ب :کتابهاي خطي عربي 42ـ ام کلثوم العقیلة زينب (علیها السالم ) صرخة للعدل و صاروخ علي الجور .سید مهدي سويج. 800ص. رك :مجله( الموسم )س 1ش 3ص1162 (1410ق). 43ـ ترجمة السیدة زينب و دراسة تحلیلیة لمسیرتها .شیخ محمدحسنین سابقي پاکستاني. 500ص.
اين کتاب به دو زبان اردو و عربي نگارش يافته است. ر.ك :مرقد العقیلة زينب (علیها السالم) /24. 44ـ ثواب المُدرِك لزيارة زينب (علیها السالم ) والشیخ مدرك .شیخ عبدالغني نابلسي. ر.ك :ايضاح المكنون1/348. مدرك بن زياد ,يكي از صحابة پیامبر 9بوده و در جانب غربي مرقد حضرت زينب مدفون است. 45ـ رسالة في تصحیح قبر السیدة زينب .سید عبدالرزاق موسوي مقرم؛ مؤلف را عقیده بر آن است که مدفن حضرت در مصر ميباشد ,اما بعد از آن از اين رأي برگشته و قائل به بودن قبر در قريه (راويه )دمشق گرديد و در اثبات آن ،رسالة مذکور را نگاشت. ر.ك :مرقد العقیلة زينب (علیها السالم) /75. 46ـ زينب العقیلة .سید عبدالرزاق موسوي مقرم. 242 242 ر.ك :مقدمة مقتل الحسین. 47ـ زينب الكبري ( علیها السالم ).حاج شیخ زينالعابدين بن محمد کريمخان کرماني . 1326ه ق. 64ص ,رقعي. 48ـ شرح خطبة الزينبیة (علیها السالم ).عالمه میرزا حیدر قلیخان سردار کابلي. ر.ك :علماء معاصرين/293. 49ـ عرف الزرنب في شرح حال السیدة زينب (علیها السالم ).شمس الدين ابي العون محمد بن احمد سالم سفاريني نابلسي حنبلي. ر.ك :هدية العارفین 2/340,کشف الظنون 2/98,مسلك الدرر 4/31,األعالم 6/14,معجم المؤلفین8/262. 50ـ عرف الذربن بترجمة سیدي مدرك بن زياد و السیدة زينب (علیها السالم). حافظ اسماعیل بن محمد بن عبدالهادي عجلوني شافعي. ر.ك :کشف الظنون 2/146,مؤرخو دمشق/67. 51ـ العقد المنظوم في احوال ام کلثوم زينب ( علیها السالم ).شیخ محمدحسنین سابقي پاکستاني. ر.ك :مرقد العقیلة زينب (علیها السالم) /120. 52ـ کلمة العقیلة السیدة زينب (علیها السالم ).شهید سید حسن حسیني شیرازي .اين کتاب را در ضمن تألیفات نويسنده در مقدمة آثارش به شمار آوردهاند.
53ـ لوائح القبول و المنحة و االعراز في الرحلة لزيارة السیدة زينب (علیها السالم ) و سیدي مدرك و عمر الخباز .عبداهلل بن عمر افیوني. 243 243 ر.ك :کشف الظنون2/416. 54ـ مصیبة مجددة = احزان المؤمنین في قصة العفیفة بنت امیرالمؤمنین .محمدبن عیسي بن عبدالحسین. ر.ك :الذريعة21/132. ج :کتابهاي چاپي فارسي 1ـ اساور من ذهب في احوال ام المصائب زينب .شیخ مهدي اصفهاني ابن شیخ محمدعلي ثقة االسالم( اصفهان ,بي نا, 1350ه ق). 2ـ انقالبيترين بانوي تاريخ ،حضرت زينب (علیها السالم ).بي مؤلف( مشهد ,قاسمي , 1364ش) 108،ص. 3ـ بانوي شجاع زينب کبري .شیخ محمدجواد مغنیه( م1400ه ق ).ترجمه احمد صادقي اردستاني( .تهران ,خزر ,بي تا). 279ص ,رقعي. 4ـ بانوي کربال زينب دختر زهرا ( علیها السالم ).عايشه عبدالرحمن بنت الشاطي .ترجمة سید رضا صدر( .چاپ پنجم :قم , 22بهمن, 1364ش). 180ص ,رقعي. 5ـ بزرگ بانوي جهان زينب .مهدي ملتجي( .تهران ,اشرفي, 1353ش ). 154,رقعي. همراه با متن و ترجمة زيارت حضرت. 244 244 6ـ ترجمة خاتون دو سرا .سید علینقي فیض االسالم اصفهاني( .چاپ دوم :تهران ,مرکز انتشارات فیض االسالم, 1366ش) 254،ص ,وزيري. 7ـ ترجمة خطبههاي حضرت زينب .جواد فاضل (1335ـ 1380ه ق) (،تهران ,علمي ,بي تا). 8ـ ترجمة منظوم خطبة حضرت زينب کبري (علیها السالم( ) در مجلس يزيد ).محمد افتخاري ساوجي( قم ,بي نا, 1353ش) ،جیبي. 13ص. 9ـ حضرت زينب کبري .سید محمدبن يوسف فیض کابلي بهسودي( .نجف ,مطبعة العدل ,بي تا) 36،ص ,رقعي ،سربي. 10ـ حضرت زينب کبري (علیها السالم ).شیخ جعفرنقدي (1303ـ1370ه ق ).ترجمه حسین
عمادزاده (13251411ق) ،با مقدمة عالمه سیدعبدالحسین شرف الدين( .چاپ دوم :تهران ,سعدي ,بي تا) 470،ص ,وزيري. 11ـ حضرت زينب بزرگ بانوي کربال .عبداألمیر فوالدزاده (،قم ,کانون نشر انديشههاي اسالمي , 1411/ 1369ش) 65،ص ,مصور .ويژة نوجوانان ،وزيري. 12ـ الخصائص الزينبیه يا ويژگيهاي حضرت زينب ( علیها السالم ).سید نورالدين حائري جزايري (1313 1384ق ).مقدمه :محمدتقي تاج الدين چاپ سوم :قم ,حضرت مهدي, (1404ه ق / 1362ش) 372،ص ,وزيري. بر اين کتاب تقريظهايي از مرحوم آيت اهلل العظمي سید ابوالحسن 245 245 اصفهاني و آيت اهلل سید محمد فیروزآبادي درج گرديده است. 13ـ خطبهاي از حضرت زينب (علیها السالم ).ترجمه :علي گلزادة غفوري. 56ص ,رقعي. اين کتاب ترجمة خطبة حضرت در کوفه است و به فارسي و انگلیسي منتشر شده است. 14ـ خطابة زينب کبري (علیها السالم ) پشتوانه انقالب حسین بن علي (علیه السالم ).محمد مقیمي( .تهران ,سعدي ,بي تا). 386ص ,وزيري. 15ـ دختر علي (علیه السالم ) زينب (علیها السالم ) قهرمان کربال ،علي عطايي خراساني( تهران , اسالمیه, 1348ش) 112،ص. 16ـ در رهگذر کوفه و شام .حسین عمادزاده( تهران ,بي نا ,بي تا). 17ـ دسته گلي در مدايح و مصائب زينب قهرمان کربال .بدون مؤلف .با مقدمة علي عطايي خراساني( مشهد ,اسالمي, 1347ش). 97ص ,جیبي. 18ـ زندگاني حضرت زينب (علیها السالم ).عبدالحسین مؤمني( تهران ,جاويدان ,بي تا)، 292ص ,رقعي. به انضمام زيارت و اشعاري دربارة حضرت. 19ـ زندگاني حضرت زينب ،مصطفي اولیايي( قم ,اسالمي, 1363ش) 63،ص ,رقعي. 20ـ زندگاني زينب کبري (علیها السالم ).شهید سید عبدالحسین دستغیب( .تهران, 246 246 ناس, 1368ش) 130،ص ,جیبي. 21ـ زندگاني و احواالت صديقة صغري زينب کبري سالم اهلل علیها .محسن صائب صیدلي( .قم ,
امام مهدي, 1364ش) 64،ص ,رقعي. 22ـ زينب بانوي قهرمان کربال .عايشه بنت الشاطي .ترجمه مهدي آيةاهلل زاده نائیني و حبیب چايچیان( .چاپ پنجم :تهران ,امیرکبیر, 1348ش) 191،ص ,رقعي. 23ـ زينب حماسهاي بر فراز تاريخ .سید حسن دبیري حاج سید جوادي( .تهران ,نويد , 1360ش) 226،ص ,رقعي. 24ـ زينب در حساسترين دوران زندگي خود :از عاشورا تا اربعین .بدرالدين نصیري( .چاپ چهارم :تهران ,محمدي, 1368ش) 330،ص ,جیبي. 25ـ زينب در کاروان کوفه و شام .امیرتیمور معیني( .چاپ اول :تهران ,بي نا, 1358ش)، 310ص ,رقعي. 26ـ زينب شجاع در عاشوراي حسیني .موسي فرهنگ رازي( .تهران ,خزر, 1350ش) 224،ص , جیبي. 27ـ زينب کبري عقیلة بني هاشم دختر علي بن ابي طالب .عايشه عبدالرحمن بنت الشاطي . ترجمه :سید جعفر غضبان( کرمانشاه ,بي نا, 1332ش) 194،ص ,رقعي. اين کتاب براي دومین بار به نام( زينب قهرمان کربال )در 140صفحه 247 247 رقعي ,در سال 1344ش توسط انتشارات محمد حسن علمي به چاپ رسیده است. 28ـ زينب کبري فريادي بر اعصار .اسماعیل منصوري الهیجاني( چاپ اول :تهران ,مجتمع شهید مطهري, 1369ش) 200،ص ,رقعي. 29ـ زينب کبري (علیها السالم ) قهرمان انقالب کربال .حسن ناجیان( تهران ,بي نا, 1351ش)، 191ص. 30ـ زيارت مفجعة حضرت زينب کبري (علیها السالم ).مهدي ملتجي( تهران ,اشرفي , 1353ش) 52،ص. 31ـ ستارگان درخشان زينب کبري (علیها السالم ).محمدجواد نجفي( .تهران ,اسالمیه , 1368ش( ).ضمن زندگاني حضرت زهرا) 52،ص ,جیبي. 32ـ سرگذشت راست يا حضرت زينب (علیها السالم) ،جالل الدين فارسي( .تهران ,آسیا ,بي تا) 53،ص. 33ـ سیري در زندگاني حضرت زينب ( .علیها السالم) ،سید محمد بحرالعلوم .ترجمة امیر
وکیلیان ,کريم جعفري( چاپ اول :تهران ,حكمت, 1369ش) 128،ص ,وزيري. 34ـ سیري کوتاه در زندگاني زينب کبري يا قهرمان زنان جهان ،محمود حكیمي( چاپ پنجم : قم ,نسل جوان, 1368ش) 112،ص ,جیبي. 35ـ شیر زن کربال ،عايشه بنت الشاطي ،ترجمة سید جعفر شهیدي( تهران ,حافظ, 1350ش)، 126ص. 248 248 36ـ صدفهاي شكسته( سیر ايمان در اسالم و زينب شیرزن نینوا ).نعمت اهلل قاضي شكیب (تهران ,علمي, 1340ش) 20،ص ,جیبي. 37ـ الطراز المذهّب في احوال سیدتنا زينب ،عباسقلي خان سپهر ,فرزند میرزا محمد تقي خان صاحب ناسخ التواريخ ،تصحیح :محمدباقر بهبودي( تهران ,اسالمیه ,بي تا) 2،جزء, 680ص ,وزيري. يكي از بهترين و جامعترين کتابها درباره حضرت زينب است. 38ـ قهرمان صبر يا زندگاني عالمه فاضله زينب کبري (علیها السالم) ،محمد غالمي( تهران ,بي نا, 1351ش) 336،ص. 39ـ غنچة گل نشكفته .علي اکبر پیروي( .تهران ,انجمن ادبي حضرت حجة, (1386ه ق / 1345ش) 23،ص ,جیبي ،سنگي( نسخ). 40ـ قهرمان کربال زينب (علیها السالم) ،عايشه بنت الشاطي ،مترجم :ناشناخته( تهران ,سعیدي , 1364ش) 146،ص. 41ـ قهرمان کربال زينب کبري (علیها السالم) ،ترجمة( اخبار الزينبیّات )و( السیدة زينب ) برگردان :سید محمدجواد نجفي مرعشي ،مقدمه :آيت اهلل العظمي نجفي مرعشي( م1411ق( ).تهران , فراهاني, 1401ق) 202،ص ,رقعي. 42ـ نقش زينب کبري در رهبري الهي ،حسن سعید( .اصفهان ,حسینیة عمادزاده, 1399ق)، 17ص ,رقعي. به عنوان مقدمه بر کتاب( الخصائص الزينبیه). 249 249 43ـ نگاهي کوتاه به زندگاني زينب کبري (علیها السالم) ،سید هاشم رسولي محالتي (،تهران , سازمان تبلیغات اسالمي, 1369ش) 83،ص ,رقعي. 44ـ نور و ظلمت در جهان ،علي پرورش( تهران ,چاپخانة فردوسي, 1350ش) 381،ص ,وزيري.
45ـ نهج الهداية :خطبههاي حضرت زينب وام کلثوم و فاطمه بنت الحسین درشهر کوفه و شام . هاشمي حسیني نژاد( مشهد ,انجمن اسالمي تراشكاران و ريخته گران ,بي تا) 64،ص ,رقعي).(1