سر-نینوا-زینب-کبری-علیها-السلام-

Page 1

‫مقدمة مترجم‬ ‫مقدمه‬ ‫فصل اوّل ‪:‬زينب کبري در تاريخ اسالم‬ ‫زينب قبل از واقعة کربال‬ ‫حضرت زينب (علیها السالم ) در مدينه‬ ‫پدرش‪ ،‬امام علي (علیه السالم )‬ ‫مادرش فاطمة زهرا ( علیها السالم )‬ ‫والدت حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫حضرت زينب‪ ،‬راوي خطبة مادرش‬ ‫خطبة اول‬ ‫زينب (علیها السالم ) و خطبة دوم مادرش‬ ‫حضرت زينب پس از وفات مادرش زهرا ( علیها السالم )‬ ‫ازدواج حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫عبداهلل بن جعفر با امام علي (علیه السالم ) و امام حسن (علیه السالم )‬ ‫عبداهلل بن جعفر با امام حسین (علیه السالم )‬ ‫حضرت زينب در کربال و کوفه‬ ‫بانوي قهرمان کربال‪ ،‬در شب عاشورا‬ ‫زينب (علیها السالم ) در روز عاشورا‬ ‫زينب و کاروان عازم کوفه‬ ‫خطبةحضرت زينب (علیها السالم ) در کوفه‬ ‫حضرت زينب (علیها السالم ) در شام‬ ‫زينب (علیها السالم ) در مجلس يزيد‬ ‫خطبة حضرت زينب (علیها السالم ) در مجلس يزيد‬ ‫حضرت زينب (علیها السالم ) پس از واقعة عاشورا‬ ‫آرامگاه دختران علي (علیه السالم ) که به نام زينب بودند‬


‫فصل دوم ‪:‬زينب کبري عقیله خاندان وحي و نبوت‬ ‫مقدمه‬ ‫بسم اهلل تعالي‬ ‫سخني دربارة اهلبیت (علیهم السالم )‬ ‫بخشي از متن روايت ثقلین‬ ‫حرمهاي آن حضرات‬ ‫بارگاه حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫احساس مسؤولیت مؤمنان نسبت به آن بارگاه باشكوه‬ ‫بشارتهاي قرآني به ايرانیان‬ ‫عقیلة وحي‬ ‫فصل سوم ‪:‬زينب کبري قافله ساالر کاروان خورشید‬ ‫مقدمه‬ ‫فرازهايي از تاريخ زندگاني زينب (علیها السالم )‬ ‫فاطمه و زينب (علیهما السالم )‬ ‫فرازهايي از تاريخ زندگاني زينب (علیها السالم )‬ ‫نام زنان امام علي (علیه السالم ) پس از حضرت زهرا ( علیها السالم )‬ ‫تفكیك حكومت‪ ،‬از وفات پیامبر (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) تا وفات زينب (علیها السالم )‬ ‫آيا زينب (علیها السالم ) معصوم بود‬ ‫القاب حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫حضرت زينب و امام سجاد (علیهما السالم )‬ ‫محل قبر حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫دربارة زيارت« مفجعه »‬ ‫فضائل حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫‪ 1‬ـ زينت پدر‬ ‫‪ 2‬ـ علم الهي‬ ‫‪ 3‬ـ عبادت و بندگي‬


‫‪ 4‬ـ عفت و پاکدامني‬ ‫‪ 5‬ـ واليت مداري‬ ‫‪ 6‬ـ روحیه بخشي‬ ‫‪ 7‬ـ صبر‬ ‫‪ 8‬ـ ايثار‬ ‫‪ 9‬ـ شجاعت و شهامت‬ ‫‪ 10‬ـ فصاحت و بالغت‬ ‫مصائب حضرت زينب (علیها السالم ) در کربال‬ ‫زينب در کنار پیكر امام حسین (علیه السالم ) در روز عاشورا‬ ‫آخرين سخنان زينب با حسین (علیه السالم ) در قتلگاه‬ ‫ابتكار حضرت زينب (علیها السالم ) قبل از يورش دشمن به خیمهها‬ ‫غمانگیزترين غروب کربال‬ ‫عبادت زينب‬ ‫درخواست از دشمن جهت عبور کاروان از قتلگاه‬ ‫نقل اخبار غیبي براي امام سجّاد (علیه السالم ) در قتلگاه‬ ‫اشعار زينب در مصائب وارده بر خاندان وحي‬ ‫پسران زينب (علیها السالم ) در کربال‬ ‫اشعار حضرت زينب (علیها السالم ) در کوفه‬ ‫داستان مسلم جصّاص( گچ کار )‬ ‫ورود علیا مخدره زينب (علیها السالم ) به مدينه‬ ‫مالقات ام البنین با زينب کبري (علیها السالم )‬ ‫زينب (علیها السالم ) کنار قبر رسول خدا ( صلي اللّه علیه و آله وسلم )‬ ‫احاديث و روايات حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫پیشدرآمد‬ ‫‪ 1‬ـ خطبة حضرت زهرا ( علیها السالم( ) خطبة فدك )‬ ‫‪ 2‬ـ روايت علل واجبات‬


‫‪ 3‬ـ مقام حضرت زهرا ( علیها السالم )‬ ‫‪ 4‬ـ ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السالم )‬ ‫‪ 5‬ـ روايتي در تأيید روايت امّ ايمن‬ ‫‪ 6‬ـ تولد امام حسین (علیه السالم )‬ ‫‪ 7‬ـ زهرا ( علیها السالم ) بانوي بهشتي‬ ‫‪ 8‬ـ نوحة حضرت زهرا ( علیها السالم ) در فراق پدر‬ ‫‪ 9‬ـ معجزهاي براي حضرت زهرا ( علیها السالم )‬ ‫‪ 10‬ـ علي (علیه السالم ) بهشتي است‬ ‫‪ 11‬ـ روايتي در فضیلت پدر‬ ‫کرامات حضرت زينب (علیها السالم )‬ ‫اثر خاك مقعنة زينب (علیها السالم )‬ ‫عنايت امام زمان (عَجَّل‏ اللّه‏ تعالي فرجَه الشريف ) به خادم حرم عمهاش زينب (علیها السالم )‬ ‫حضور حضرت زينب نزد محتضر‬ ‫زينب (علیها السالم ) و دعوت به صبر‬ ‫گرية مالئكة آسمان براي زينب (علیها السالم )‬ ‫شفاي پسري که از بام سرنگون شده بود‬ ‫شفاي نابینا‬ ‫شفاي همسر مرحوم آخوند مالعلي همداني‬ ‫اشعار زينبیه‬ ‫میالد ياور حسین‬ ‫نام زينب‬ ‫مظهر صبر و شهامت‬ ‫اگر زينب نبود‬ ‫شام را ويران کرد‬ ‫کعبة الرزايا‬ ‫کتابنامه حضرت زينب (علیها السالم )‬


‫ب ‪:‬کتابهاي خطي عربي‬ ‫ج ‪:‬کتابهاي چاپي فارسي‬

‫‪1‬‬ ‫بسم اهلل الرحمن الرحیم‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫از کالم امام حسین (علیه السالم ) به زينب کبري (علیها السالم ) هنگام وداع روز عاشورا‪:‬‬ ‫يا اُختَاه !ال تنْسَینِي في نافلَةِ اللَّیلِ؛‬ ‫خواهر جان !مرا در نماز شب فراموش مكن‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬ ‫سرّ نینوا‪ ،‬زينب کبري (‏علیها السالم)‬ ‫ترجمه و تألیف‪:‬‬ ‫محمدعلي محسنزاده‬ ‫‪11‬‬ ‫‪11‬‬


‫مقدمة مترجم‬

‫در تاريخ اسالم بانويي به عظمت« زينب کبري (علیها السالم ») کمتر ميتوان يافت ‪.‬پس از‬ ‫مادرش فاطمة زهرا ( علیها السالم ) و جدّهاش خديجة کبري (علیها السالم ) يگانه بانوي قهرمان تاريخ‬ ‫اسالم است که در دفاع از دين و مذهب‪ ،‬نام خود را بر تارك تاريخ ثبت کردهاست‪.‬‬ ‫معرفت واالي او در شناخت وظیفه‪ ،‬عقیدة استوار او در انجام تكلیف‪ ،‬و مواضع هوشمندانة او در‬ ‫اجراي وظیفه‪ ،‬او را به بانويي بينظیر‪ ،‬مبدّل ساخته است ‪.‬اين درست که او زن است‪ ،‬اما زني که تاريخ‪،‬‬ ‫مشحون از پايمرديهاي اوست !او يك زن است اما زني که مردانگي‪ ،‬از او پايمردي و صالبت و‬ ‫شهامت آموخته است‪.‬‬ ‫آري !از دختر عليّ مرتضي و فاطمة زهرا ( علیها السالم ) جز اين انتظار نميرود‪.‬‬ ‫يزيد بن معاويه که سرمست از پیروزي ظاهري خود در جنگ کربال‬ ‫‪12‬‬ ‫‪12‬‬ ‫است‪ ،‬بر زينب نهیب ميزند که« پدر و برادر تو از دين خارج شدند »!اما زينب که گويا هیچ‬ ‫داغ نديده است آنچنان غرّاء و فصیح سخن ميراند و آنچنان باشهامت خطبه ميگويد که خطابه و سخن‬ ‫وري علي و شهامت او در دلها زنده ميشود‪:‬‬ ‫‪«...‬اگرچه مصائب روزگار با من چنین کرد که با تو سخن گويم‪ ،‬اما من ارزش تو را ناچیز مي‬ ‫دانم ‪...‬جاي بسي شگفتي است که حزب خدا به دست حزب شیطان کشته شوند‪ ،‬و خون ما از پنجههاي‬ ‫شما بچكد‪ ،‬پارههاي گوشت بدن ما از دهان شما بیرون بیفتد و آن بدنهاي پاك و مطهر را گرگهاي‬ ‫وحشي بیابان دريابند و گذرگاه دام و ددان قرار گیرند»!‪...‬‬ ‫زينب در ساية معرفت برگرفته از تربیت در بیت وحي‪ ،‬به اين دانش رسیده است که‪ ،‬آنچه‬ ‫توانست امام حسین (علیه السالم ) را بكشد‪ ،‬يزيد نبود‪ ،‬بلكه فرهنگي بود که سردمدارش در آن زمان‪،‬‬ ‫حسین (علیه السالم ) هم يك نفر نبود که به دست يزيد کشته شد؛ بلكه سردمدار فرهنگ‬ ‫‏‬ ‫يزيد بود ‪.‬امام‬ ‫مقابله با پوچي و باطل در آن زمان بود ‪.‬فرهنگي که از سقیفه آغاز شد و سرانجام کارش به قتل امام‬ ‫حسین (علیه السالم ) کشیده شد ‪.‬بنابراين نه فقط قافله ساالري کاروان اسراي کربال را به دوش کشیده‬ ‫است که او سفیر و پیامرسان نهضت حسیني است به تمامي نقاط کشور اسالمي و مردم مسلمان نام!‬ ‫آري !اگر زينب نبود‪ ،‬کربال در کربال ميماند و نهضت حسیني آن‬


‫‪13‬‬ ‫‪13‬‬ ‫ذبح عظیم‬

‫)‪(1‬در پس کوه فتنهها‪ ،‬در پس طوفان حوادث و سیالبهاي روزگار غدار‪ ،‬در پس نقشه‬

‫هاي شوم ياوهگويان و خرافهپرستان بيدين؛ بلكه ضد دين‪ ،‬گم ميشد ‪.‬زينب است که نداي حسیني (علیه‬ ‫السالم ) را در گذر تاريخ به گوش تمامي عالمیان رسانده است ‪.‬ندايي که به شهادت دوست و دشمن‪،‬‬ ‫باعث احیاي مسلمین و بقاي اسالم گرديد ‪.‬به سه نمونه از سخنان مستشرقین دربارة پیام عاشورا توجه کنید‪:‬‬ ‫پروفسور براون ميگويد‪:‬‬ ‫‪«...‬گروه شیعه يا طرفداران علي (علیه السالم ) به قدر کافي‪ ،‬هیجان و از خود گذشتگي‬ ‫نداشتند؛ امّا پس از رخداد عاشورا‪ ،‬کار دگرگون شد ‪.‬تذکار زمین کربال‪ ،‬که به خون فرزند پیامبر‪ ،‬آغشته‬ ‫بود و يادآوري عطش سخت وي و پیكرهاي نزديكانش که در اطراف او روي زمین ريخته بودند‪ ،‬کافي‬ ‫بود که عواطف سستترين مردم را به هیجان در آورد و روحها را غمگین کند‪ ،‬چنان که نسبت به رنج‬ ‫و خطر حتي مرگ‪ ،‬بياعتنا شوند)‪».(2‬‬ ‫نیكلسن ميگويد‪:‬‬ ‫«حادثة کربال‪ ،‬حتي ماية پشیماني و تأسف امويان شد؛ زيرا اين واقعه‪ ،‬شیعیان را متّحد کرد و‬ ‫براي انتقام حسین همصدا شدند و صداي آنان در همه جا و مخصوصاً به نزد ايرانیان‪ ،‬که ميخواستند از‬ ‫نفوذ عرب آزاد شوند‪ ،‬انعكاس‬ ‫‪1‬ـ صافّات‪: 107‬‬ ‫‪2‬ـ تـاريـخ سـیـاسـي اسـالم‪ ،‬حـسن ابراهیم حسن‪ ،‬ترجمة ابوالقاسم پاينده‪ ،‬ج‪ ، 1‬ص‪352‬‬ ‫‪14‬‬ ‫يافت ‪».‬‬ ‫)‪(1‬‬

‫فیلیپ مينويسد‪:‬‬ ‫«فاجعة کربال‪ ،‬سبب جان گرفتن و بالندگي شیعه و افزايش هواداران آن مكتب گرديد‪ ،‬به طوري‬ ‫که ميتوان ادعا کرد که آغاز حرکت شیعه و ابتداي ظهور آن‪ ،‬روز دهم محرّم بود)‪».(2‬‬ ‫و زينب‪ ،‬سفیر اين نهضت است در مسیري که از کربال تا شام به دست يزيديان و براي شكست‬ ‫روحي کاروان حسیني و هتك حرمت حسین (علیه السالم ) طراحي شده بود؛ اما به شكست نهايي کفر‬ ‫تبديل گرديد ‪.‬به قول استاد کمال السید‪:‬‬ ‫«يزيد در مقابل منطق سرخ زينب (علیها السالم ) همچون مگس‪ ،‬کوچك و ناچیز شده بود و‬ ‫ميجنگد‬ ‫شايد براي نخستین بار بود که باور کرد حسین (علیه السالم ) هنوز زنده است ‪.‬هنوز در کربال ‏‬


‫دروازههاي دمشق برسد)‪!» (3‬‬ ‫‏‬ ‫و نزديك است که به‬ ‫آري !اين سنت جارية خداوند است که يزيديان در طول تاريخ با تدبیرهاي خود به دنبال‬ ‫«خاموش کردن نور الهي )‪» (4‬باشند؛ اما تقديرات خداوندي‪ ،‬همة آنها را با« مكر»ي )‪(5‬به يكجا نابود‬ ‫و« جُفاء )‪» (6‬ميکند و‬ ‫‪23‬‬ ‫‪23‬‬ ‫فصل اول‬ ‫زينب کبري ( علیها السالم ) در تاريخ اسالم‬ ‫تهیه و تنظیم‪:‬‬ ‫بعثه مقام معظم رهبري در کشور سوريه‬ ‫‪25‬‬ ‫‪25‬‬ ‫زينب ( سالم اهلل علیها ) قبل از واقعة کربال‬ ‫حضرت زينب (علیها السالم ) در مدينه‬ ‫آنچه پیش روي شماست‪ ،‬سرگذشت قهرمان کربال و شريك حضرت سید الشهداء امام حسین (‬ ‫علیه السالم ) در به سرانجام رساندن نهضت مقدسش‪ ،‬بانوي برگزيده‪ ،‬حضرت زينب کبري (علیها السالم‬ ‫)بنت علي بن ابيطالب (علیه السالم ) است‪.‬‬ ‫چرا زينب (علیها السالم ) در تاريخ اسالم داراي چنین جايگاه بلندي نباشد در حالي که تربیت‬ ‫شدة بیت نبوت و امامت است؛ جدّش حضرت محمد مصطفي (صلي اللّه علیه و آله وسلم) ‪ ،‬پدرش عليّ‬ ‫مرتضي (علیه السالم ) و مادرش فاطمة زهرا ( علیها السالم ) است‪.‬‬ ‫مناسب است که قبل از آشنايي با شخصیت آن بانوي بزرگوار‪ ،‬نگاهي گذرا به زندگي پدر و‬ ‫مادر گرامياش داشته باشیم‪.‬‬ ‫پدرش‪ ،‬امام علي (علیه السالم)‬ ‫در قدر و منزلت امیر مؤمنان‪ ،‬سید اوصیا‪ ،‬پیشواي پرهیزکاران‪،‬‬ ‫‪26‬‬


‫‪26‬‬ ‫رهبر روسپیدان ‪ ،‬حضرت علي بن ابي طالب (علیه السالم ) چه ميتوان گفت؟!‬ ‫)‪(1‬‬

‫از پیامبر گرامي اسالم (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) روايت شده است که دربارة آن امام همام‬ ‫فرمودهاند‪:‬‬ ‫«لو کانَ البَحرُ مِداداً و األشجارُ أقالماً و أوراقُها قِرْطاساً‪ ،‬و الجنُّ و اإلنسُ کُتّاباً‪ ،‬لما اُحْصوا‬ ‫)‪(2‬‬

‫مَناقِبَهُ»؛‬

‫«اگر درياها مرکب‪ ،‬درختان قلم‪ ،‬برگهاي درختان ورق‪ ،‬و جن و انس نويسنده شوند‪ ،‬نميتوانند‬ ‫فضیلتهاي او را به شماره درآورند‪».‬‬ ‫نوة ابن جوزي حنبلي دمشقي‪ ،‬از مجاهد‪ ،‬غالمِ ابن عباس نقل‬ ‫‪1‬ـ" قائد الغرّ المُحجّلین"‬ ‫‪2‬ـ کراجكي( قرن چهارم هجري)‪ "،‬کنز الفوائد"‪ ،‬ج‪ ، 1‬ص‪ 280‬؛ قابل ذکر است که کراجكي‬ ‫در کنز الفوائد‪ ،‬روايت را با اين الفاظ آورده است" ‪:‬لو أن الغیاض أقالم‪ ،‬والبحر مداد‪ ،‬والجن حساب‪،‬‬ ‫واالنس کتاب ما أحصوا فضائل علي بن أبي طالب (علیه السالم") ؛ اين روايت زيبا‪ ،‬در کتب مرجع‬ ‫زيادي نقل شده است که فهرستي از آنها را ارائه ميکنیم‪:‬‬ ‫کراجكي در الكنز‪: 128‬؛ خوارزمي در المناقب‪: 2‬؛ کنجي در کفاية الطالب‪: 251‬؛ حمويني در‬ ‫فرائد السمطین‪: 1 / 16‬؛ وعسقالني در لسان المیزان ‪: 5 / 62‬؛ ذهبي در میزان االعتدال ‪: 3 / 467‬همگي‬ ‫به نقل از ابن شاذان ‪.‬همچنین در کتاب شريف بحاراألنوار ‪: 40 / 70‬ح ‪ 105‬از کنز؛ در کشف الغمة ‪: 1‬‬ ‫‪/ 111‬؛ والطرائف ‪: 138‬ح‪ 216‬؛ و حلیة األبرار‪: 1 / 289‬؛ ينابیع المودة‪ ،: 121‬و غاية المرام‪ ،: 493‬ح‬ ‫‪1‬همگي از الخوارزمي ‪.‬و خوارزمي نیز در المناقب ‪: 235‬از معجم الطبراني؛ در بحاراالنوار ‪: 40 / 49‬‬ ‫ضمن ح ‪ 85‬از کشف الغمة‪ ،‬و در ص‪ ، 74‬ح ‪ 110‬از الطرائف ودر ص‪ ،75‬ح‪ 113‬؛ وأرجح المطالب ‪:‬‬ ‫‪ ،11‬وينابیع المودة ‪: 241‬از الفردوس ديلمي ‪.‬و خزاعي در أربعین ح( ‪ 38‬خطي)؛ ومصباح األنوار ‪: 121‬‬ ‫(خطي)‪ ،‬و تأويل اآليات ‪: 888‬ح‪ 13‬؛ عطاء اهلل شیرازي در األربعین؛ و أرجح المطالب ‪: 98‬از حافظ‬ ‫همداني در مناقب؛ ينابیع المودة ‪: 122‬از سعید بن جبیر و نهايتاً همداني در مودة القربي ‪: 55‬به نقل از‬ ‫عمر بن الخطاب ـ مترجم‪.‬‬ ‫‪27‬‬ ‫کرده است ‪:‬مردي به ابن عباس گفت ‪:‬آيا گمان ميکني فضائل علي (علیه السالم ) به سه هزار‬ ‫برسد؟ ابن عباس پاسخ داد ‪:‬اگر درختان قلم‪ ،‬درياها مرکب‪ ،‬جنیان و انسانها حسابدار و نويسنده شوند‪،‬‬


‫بازهم فضائل علي بن ابي طالب (علیه السالم ) به شماره درنميآيد)‪!(1‬‬ ‫نظر امام شافعي( محمد بن ادريس ـ متوفي ‪ 304‬ق )را در مورد حضرت علي (علیه السالم )‬ ‫پرسیدند‪ ،‬پاسخ داد‪:‬‬ ‫چه بگويم دربارة کسي که دوستانش مناقب او را از ترس‪ ،‬و دشمنانش از حسد‪ ،‬مخفي داشتهاند؛‬ ‫و در اين میان‪ ،‬آنچه که ظاهر شده است زمین و آسمان را پر کرده است!‬ ‫يكي از عالمان جبل عامل‪ ،‬گفتة او را اين چنین به نظم درآورده است‪:‬‬ ‫و لقد کَتَمَتْ آثارَ آلِ محمّدٍ‬ ‫مُحبّوهُم خَوفاً و أعدائُهُم بُغضاً‬ ‫فأُبرِزَ مِنْ بینِ الفَريقَینِ نَبْذةٌ‬ ‫)‪(2‬‬

‫بها مَأل اهللُ السماواتِ و االَرضا‬

‫‪50‬‬ ‫امام حسین (علیه السالم ) پس از شهادت ياران و همراهانش‪ ،‬بييار و ياور و تنها باقي ماند؛‬ ‫بنابراين تنها به جنگ و دفاع از خود پرداخت ‪.‬شمر به همراه گروهي پیاده نظام‪ ،‬از چپ و راست به‬ ‫سوي او آمد و حضرت را از تمامي جهات محاصره کرد ‪.‬عمر سعد نیز به او نزديك شد ‪.‬در اين حال‬ ‫زينب (علیها السالم ) از خیمه خارج شد و رو به عمر سعد کرد و فرمود ‪:‬اي پسر سعد !آيا اباعبداهلل‬ ‫کشته ميشود و تو نظاره ميکني؟ !اما عمرسعد روي خود را از او برگرداند)‪!(1‬‬ ‫زينب و کاروان عازم کوفه‬ ‫پس از وقايع روز دهم محرم‪ ،‬عمر سعد تا روز يازدهم محرم در صحراي کربال باقي ماند؛ سپس‬ ‫لشكر را به سوي کوفه حرکت داد ‪.‬او دستور داد کاروان دختران‪ ،‬خواهران و کودکان حسین (علیه‬ ‫السالم ) و همچنین امام سجاد (علیه السالم ) را با لشكر همراه سازند‪.‬‬ ‫هنگامي که زينب (علیها السالم ) پیكر بيجان برادرش امام حسین (علیه السالم ) را مشاهده کرد‬ ‫که دفن نشده است‪ ،‬فرياد زد‪:‬‬ ‫«يا محمداه !يا محمداه !صلّي علیكَ مالئكةُ السمّاءِ‪ ،‬هذا الحسینُ بالعراء‪ ،‬مرمّلٌ بالدّماء‪ ،‬مقطعُ‬ ‫األعضاء !يا محمداه !و بناتُكَ سبايا‪ ،‬و ذريّتُكَ مقَتَّلة تسفي علیها‬ ‫‪1‬ـ وقعه الطف‪ ،‬ص ‪ 252‬ـ ‪ 254‬به نقل از تاريخ طبري و ارشاد مفید‬ ‫‪51‬‬ ‫الصّبا»!؛‬


‫«اي محمد !اي محمد !درود فرشتگان آسمان بر تو باد !اين حسین توست که بر صحرا افتاد‬ ‫است در حالي که به خون خود آغشته و اعضاي بدنش قطعه قطعه شده است ‪.‬اي محمد !دخترانت به‬ ‫اسارت گرفته شدهاند و ذريهات کشته شدهاند و باد صبا بر بدنهاي برهنه و نازنین آنان ميوزد) ‪.» ( 1‬‬ ‫در اين هنگام دوست و دشمن به گريه افتادند و بانوان فرياد زدند و صورتهاي خويش را‬ ‫خراشیدند)‪.(2‬‬ ‫‪75‬‬ ‫يزيد به او دستور داد که میان حضرت زينب (علیها السالم ) و مردم مدينه جدايي اندازد ‪.‬او نیز‬ ‫به آن حضرت اعالم کرد که از مدينه خارج شود و در هر جاي ديگري که مايل است‪ ،‬زندگي کند)‪.(1‬‬ ‫حضرت زينب (علیها السالم ) به ناچار مدينه را در روزهاي پاياني ذيالحجة سال ‪ 61‬هجري ـ‬ ‫در حالي که هنوز سالگرد برادرش نرسیده بود ـ به همراه دو دختر خود« فاطمه »و« سكینه »ترك کرد‬ ‫و بر طبق اختالف نظر مورخان‪ ،‬به سوي شام يا مصر روانه شد‪.‬‬ ‫او پس از يك سال‪ ،‬در شامگاه روز شنبه پانزدهم ماه رجب سال ‪ 62‬هجري به جوار حق‬ ‫شتافت ‪.‬اختالفي که بر سر محل زندگي ايشان وجود دارد‪ ،‬در محل دفنش نیز‪ ،‬میان« مدينه»‪ «،‬مصر »و‬ ‫«شام »وجود دارد که در ادامه به اختصار به آن ميپردازيم‪.‬‬ ‫آرامگاه دختران علي (علیه السالم ) که به نام زينب بودند‬ ‫سید عُبیدلي نسّابه( م ‪: 277‬هـ ق )در کتاب« اخبار الزينبات »براي امام علي (علیه السالم ) دختر‬ ‫ديگري به نام« زينب »ذکر کرده است که او را« زينب صغري »ملقب ساخته است و معتقد است که‬ ‫مادرش ام ولد بوده است و عقیل برادر امام علي (علیه السالم ) او را براي پسرش محمد خواستگاري‬ ‫کرده است و امام نیز‪ ،‬او را به ازدواج محمد بن عقیل‬ ‫‪1‬ـ السیدة زينب و أخبار الزينبات‪ ،‬ص ‪ 19‬ـ‪22‬‬ ‫‪76‬‬ ‫درآورده است ‪.‬اين زوج فرزنداني به نامهاي قاسم‪ ،‬عبداهلل و عبدالرحمان داشتند ‪.‬اين زينب در‬ ‫مدينه وفات کرده است‪.‬‬ ‫عبیدلي‪ ،‬زينب ديگري با لقب« زينب وُسطي »را نام برده است )‪(1‬که همانند زينب صغري در‬ ‫مدينه دفن شده است‪.‬‬ ‫اما در مورد محل دفن قهرمان کربال‪ ،‬حضرت زينب کبري (علیها السالم ) سه نظر وجود دارد‪:‬‬ ‫نظر اول ‪:‬ايشان در قبرستان بقیعـ شهر مدينه ـ دفن شده است ‪.‬اين نظر‪ ،‬غیر مشهور است‪.‬‬


‫نظر دوم ‪:‬او در مصر دفن شده است‪.‬‬ ‫نظر سوم ‪:‬او در دمشق شام مدفون گرديده است‪.‬‬ ‫شیخ محمد جواد مغنیّه در کتاب خود« مع بطلة کربالء السیدة زينب (علیها السالم ) بنت‬ ‫امیرالمؤمنین (علیه السالم ») چنین نوشته است‪:‬‬ ‫‪100‬‬ ‫پرسیدند ‪:‬اي رسول خدا !اينان چه کساني هستند که خداوند در کتابش از آنان ياد کرده است؟‬ ‫پیامبر اسالم (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) دست به ران سلمان فارسي ـ که نزد حضرت نشسته‬ ‫بود ـ گذاشتند و فرمودند‪:‬‬ ‫)‪(1‬‬

‫«هذا و قومه‪ ،‬والذي نفسي بیده لو کان اإليمان منوطاً بالثريا لتناوله رجال من فارس»؛‬

‫«منظور‪ ،‬اين مرد و قوم او هستند ‪.‬قسم به خداي متعال !اگر ايمان منوط به رفتن و رسیدن به‬ ‫ثريا باشد‪ ،‬مرداني از جنس فارس به آن خواهند رسید»‪.‬‬ ‫آية سوم‪ ،‬فرمايش خداوند در سورة جمعه است‪:‬‬ ‫)‪(2‬‬

‫{آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ}؛‬

‫«و نیز قوم ديگري از آنان را که هنوز به عرب ملحق نشدهاند هدايت فرمايد»‪.‬‬ ‫در تفسیر اين آيه در مجمع البیان و غیر آن آوردهاند که پیامبر اسالم (صلي اللّه علیه و آله وسلم‬ ‫)اين آيه را تالوت کردند ‪.‬از حضرتش پرسیده شد ‪:‬آنان کیستند؟ حضرت دستش را بر کتف سلمان‬ ‫فارسي نهاد و فرمود‪:‬‬ ‫)‪(3‬‬

‫«لو کان اإليمان في الثريا لنالته رجال من هؤالء»؛‬ ‫‪1‬ـ بحاراألنوار‪ ،‬ج‪ ، 52‬ص‪22‬‬ ‫‪2‬ـ جمعه‪: 3‬‬ ‫‪3‬ـ بحاراألنوار‪ ،‬ج‪ ، 52‬ص‪22‬‬

‫‪101‬‬ ‫«اگر ايمان از ثريا آويخته شده باشد‪ ،‬مرداني از اين قوم بدان دست مييابند»‪.‬‬ ‫آري{ !ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِیهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ}؛« )‪(1‬اين فضل و کرامت خداوند‬ ‫است که به هر که بخواهد‪ ،‬ميبخشد»‪.‬‬ ‫«آيا شنیديد آن چه من شنیدم؟»!‬ ‫گفتند ‪:‬آري‪.‬‬


‫کسيکه جانم در دست اوست‪ ،‬من از اين مطلب آگاه نبودم تا شما شنیديد آن چه را‬ ‫‏‬ ‫فرمود« ‪:‬به‬ ‫من شنیدم‏»‪.‬‬ ‫قانونگذاري کرده بود‪:‬‬ ‫‏‬ ‫پس اندکي خاموش شد‪ ،‬آن گاه بر زبان آورد آن چه را خود‬ ‫«يجیر علي ‏المسلمین ادناهم؛‬ ‫مسلمانها حق دارد که پناه بدهد»‪.‬‬ ‫‏‬ ‫پستترين‬ ‫‏‬ ‫سپس برخاست و با آرامش و وقار به راه افتاد تا داخل خانة زينب شد‪.‬‬ ‫ميداد که انعكاس فريادش را بداند‪.‬‬ ‫زينب نشسته و منتظر بود و گويي گوش ‏‬ ‫بهوي گفت‪:‬‬ ‫پدر ‏‬ ‫دستبه سوي تو دراز نكند؛ زيرا تو بر اوحالل نیستي‏»‪.‬‬ ‫‏‬ ‫«از ابوالعاص نیكو پذيرايي کن‪ ،‬ولي‬ ‫ميلرزيد گفت‪:‬‬ ‫زينب که از خشنودي ‏‬ ‫نميدهید؟»!‬ ‫ميکنم؛ ولي آيا مالش را پس ‏‬ ‫«به خدا اطاعت ‏‬ ‫پدر جوابي نگفت و به سوي ياران خود بازگشت‪ ،‬ومرداني که کاروان قريش را گرفته بودند فرا‬ ‫خواند و چنین گفت‪:‬‬ ‫‪126‬‬ ‫‪126‬‬ ‫«نسبت اين مرد را با ما مي‏دانید و مالي از او به شما رسیده‪ ،‬و آن مالي است که خداي به شما‬ ‫ميدارم که شما نیكي کنید و مال او را پس دهید‪ ،‬و اگر هم نخواهید حق داريد و‬ ‫بخشیده‪ ،‬من دوست ‏‬ ‫شما به اين مال سزاوارتريد»‪.‬‬ ‫ميدهیم‪.‬‬ ‫گفتند ‪:‬پس ‏‬ ‫خالهاش‬ ‫ابوالعاص با زني که زماني همسرش بود‪ ،‬وداع گفت و مردي را که با او دوست و شوهر ‏‬ ‫بود ستايش کرد و به سوي مكه جهت انجام کاري رهسپار شد‪.‬‬ ‫در آن جا آن چه امانت از مردم نزد او بود‪ ،‬به صاحبانش برگردانید‪ ،‬سپس پرسید ‪:‬آيا کسي نزد‬ ‫من مالي دارد؟‬ ‫گفتند ‪:‬نه‪.‬‬ ‫گفت ‪:‬پس بدانید که من مسلمان شدم‪.‬‬ ‫و به سوي مدينه شد تا با پیغمبر بیعت کرده و بار دوم با زينب ازدواج کند)‪.(1‬‬ ‫پساز غزوة بدر‪ ،‬موقع هجرت از مكه به‬ ‫زينب عمر چنداني نكرد‪ ،‬و در اثر حادثهاي که براي او ‏‬ ‫مدينه‪ ،‬رخ داده بود‪ ،‬از جهان رخت بربست ‪.‬حادثه چنین بود که کافري زينب را در راه مدينه بديد و به‬


‫شكم او در‬ ‫پساز مسلمان شدن ابوالعاص و هجرتش به مدينه‪ ،‬رسول خدا (صلي اللّه علیه و آله وسلم )‬ ‫‪1‬ـ ‏‬ ‫همسرش زينب را به او برگردانید ‪.‬مدت جدايي اين دوهمسر‪ ،‬دوسال بود (‪.‬مسند احمد‪ ،‬ج‪ ، 1‬ص)‪351‬‬ ‫‪127‬‬ ‫حالي که باردار بود‪ ،‬حربه‏اي زد‪ ،‬زينب جنین خود را سقط کرد‪.‬‬ ‫ميسوخت‪ ،‬تا هنگامي که خواهر زينب‪ ،‬زهرا‪ ،‬نخستین‬ ‫زينب از دنیا رفت و پدر در آتش غم ‏‬ ‫دختر را آورد ‪.‬رسول خدا‪ ،‬نامش را زينب گذاشت‪.‬‬ ‫در روايتي ميخوانیم‪:‬‬ ‫«کُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السالم ) فَسَأَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقُمِّیِّینَ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ !تُصَلِّي النِّسَاءُ‬ ‫عَلَي الْجَنَائِزِ؟ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السالم ‪ ):‬إِنَّ زَيْنَبَ بِنْتَ النَّبِيِّ تُوُفِّیَتْ وَإِنَّ فَاطِمَةَ ( علیها السالم‬ ‫)خَرَجَتْ فِي نِسَائِهَا فَصَلَّتْ عَلَي أُخْتِهَ»؛‬

‫)‪(1‬‬

‫«نزد امام صادق ( علیه السالم ) نشسته بودم‪ ،‬مردي از اهل قم از حضرتش سؤال کرد ‪:‬آيا زنان‬ ‫ميتوانند بر جنازه نماز بخوانند؟ حضرت در پاسخ فرمودند‪:‬‬ ‫آري !زينب دختر پیامبر ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) وفات يافت و فاطمة زهرا ( علیها السالم‬ ‫)با تعدادي از زنان رفتند و بر جنازة او نماز گزاردند»‪.‬‬ ‫‪150‬‬ ‫ستورهن و ابديت وجوههن؛‬

‫)‪(1‬‬

‫شدهي جّد ما !اين از عدالت است که زنان و‬ ‫اي پسر آزاد ‏‬

‫کنیزکان خويش را پشت پرده نشاني‪ ،‬و دختران رسول خدا ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) را به صورت‬ ‫صورتهاي آنان را آشكار ساختي»‪.‬‬ ‫‏‬ ‫اسیر به اين سو و آن سو بكشاني؟ نقاب آنان را دريدي و‬ ‫‪5‬ـ واليت مداري‬ ‫قرآن بدون هیچ قید و شرطي در کنار اطاعت مطلق از خداوند‪ ،‬دستور به اطاعت از پیامبر (صلي‬ ‫ميدهد{ ‪:‬يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ‬ ‫اللّه علیه و آله وسلم ) و صاحبان امر‪ ،‬يعني؛ ائمة اطهار ‪ :‬‏‬ ‫الرَّسُولَ وَأُوْلِي األَمْرِ مِنكُمْ‏}؛« )‪(2‬اي کساني که ايمان آوردهايد !از خداوند و رسول و اولي االمر اطاعت‬ ‫کنید»‪.‬‬ ‫زينب (علیها السالم ) که حضور هفت معصوم( پیامبراکرم (صلي اللّه علیه و آله وسلم) ‪ ،‬علي (‬ ‫علیه السالم) ‪ ،‬فاطمه (علیها السالم) ‪ ،‬امام حسن‪ ،‬امام حسین‪ ،‬امام سجاد و امام باقر )‪:‬را درك کرده‪ ،‬در‬ ‫تمامي ابعاد واليت مداري( معرفت امام‪ ،‬تسلیم بي چون و چرا بودن‪ ،‬معرفي و شناساندن واليت‪ ،‬فداکاري‬


‫در راه آن و )‪...‬سرآمد است ‪.‬او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بالي‬ ‫امام خويش قرار داد و خطاب به ولي خود گفت« ‪:‬روحي لروحك‬ ‫ص‪134‬‬ ‫ج‪ ، 45‬‏‬ ‫‪1‬ـ بحاراألنوار‪ ،‬‏‬ ‫‪2‬ـ نساء‪: 59‬‬ ‫‪151‬‬ ‫الفداء ونفسي لنفسك الوقاء؛[‬

‫)‪(1‬‬

‫اي ابالحسن ]روحم فداي روح تو و جانم سپر بالي جان تو‬

‫باد »‪.‬و سرانجام جان خويش را در راه حمايت از علي (علیه السالم ) فدا نمود و شهیدة راه واليت‬ ‫گرديد ‪.‬زينب (علیها السالم ) به خوبي درس واليتمداري را از مادر فرا گرفت و آن را به زيبايي در‬ ‫کربال به عرصة ظهور رساند‪.‬‬ ‫او از يك سو در جهت معرفي و شناساندن واليت‪ ،‬از طريق نفي اتهامات و يادآوري حقوق‬ ‫فراموش شدة اهل بیت تالش کرد ‪.‬از جمله در خطبة شهر کوفه فرمود« ‪:‬واني ترحضون قتل سلیل خاتم‬ ‫النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة؛ )‪(2‬لكه ننگ کشتن فرزند آخرين پیامبر و سرچشمة رسالت و‬ ‫آقاي جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟»‬ ‫و همچنین در مجلس ابن زياد‪(3) ،‬شهر شام‪ ،‬و مجلس يزيد‪ ،‬واليت و امامت را به خوبي معرفي‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫از سوي ديگر سرتاپا تسلیم امامت ‏بود؛ چه در دوران امام حسین (علیه السالم ) و چه در دوران‬ ‫لحظهاي که خیمهها را آتش زدند؛ يعني در آغاز امامت امام سجاد (‬ ‫‏‬ ‫امام سجاد (علیه السالم ) حتي در‬ ‫خیمهها را آتش زدند ما چه‬ ‫علیه السالم ) نزد آن حضرت آمد و عرض کرد ‪:‬اي يادگار گذشتگان ‪ ...‬‏‬ ‫کنیم؟ فرمود‬ ‫‪175‬‬ ‫ب الَّذي اَوْدي عَلي اِرَ ٍم‬ ‫مِثْلُ الْعَذا ِ‬

‫)‪(1‬‬

‫چه خواهید گفت ‪:‬هنگامي که پیامبر (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) به شما گويد ‪:‬شما که آخرين‬ ‫امّت هستید‪،‬‬ ‫با خانواده و فرزندان و عزيزان من چه کرديد؟ برخي را اسیر کرديد و برخي ديگر را آغشته به‬ ‫خون نموديد!‬ ‫پاداش من که نیكخواه شما بودم اين نبود که با اهل بیت و خويشان من پس از من بدي کنید‪.‬‬ ‫من ميترسم عذابي بر شما نازل شود مانند آن عذابي که قوم ارم را هالك کرد‪.‬‬


‫سپس امام زين العابدين (علیه السالم ) به عمهاش زينب خطاب کرد و چنین فرمود‪:‬‬ ‫«يا عمَّتي اُسكتي ففِي الْباقي مِنَ الْماضي اِعْتبار‪ ،‬وَاَنْتِ بِحَمْدِ اللّهِ عالِمَة غَیْرُ مُعَلَّمَةٌ‪ ،‬فَهِمَةٌ غَیْر‬ ‫مُفَهّمة‪ ،‬اِنَّ الْبُكاءُ وَالْحَنینَ اليَرِدانِ مَنْ قَدْ اَبادَهُ الدَّهْر فَسَكَتَتْ)‪».(2‬‬ ‫«اي عمه !خاموش باش‪ ،‬باقي ماندگان بايد از گذشتگان عبرت گیرند‪ ،‬تو بحمداللّه ناخوانده‬ ‫دانايي و نیاموخته خردمند ‪.‬گريه و ناله‪ ،‬رفتگان را باز نميگرداند‪ ،‬آنگاه حضرت‬ ‫‪1‬ـ االحتجاج‪ ،‬ج‪ ، 2‬ص‪305‬‬ ‫‪2‬ـ االحتجاج‪ ،‬ج‪ ، 2‬ص‪305‬‬ ‫‪176‬‬ ‫زينب ساکت شد»‪.‬‬ ‫به نظر حقیر چنین ميرسد ‪:‬شدت جنايات واقعة کربال به حدي تكان دهنده بوده است که‬ ‫يادآوري آن داغي سنگین همچون کوه بر دل و قلب کاروان اسرا‪ ،‬به ويژه امام سجاد (علیه السالم ) و‬ ‫حضرت زينب (علیها السالم ) بوده استَ؛ بنابراين گاه ميبینیم که زينب (علیها السالم ) از شدت ناراحتي‬ ‫و غم‪ ،‬ناله سر ميدهد و امام سجاد (علیه السالم ) او را تسلي ميبخشد و ـ همان طور که در صفحات‬ ‫قبل گذشت ـ گاه شاهد ناراحتي و غمگساري امام سجاد (علیه السالم ) هستیم و زينب (علیها السالم ) را‬ ‫تسلي بخش او ميبینیم؛ گرچه هر دوي اين عزيزان داراي روحي بزرگ و بینشي عمیق بودهاند ‪.‬به ويژه‬ ‫امام سجاد (علیه السالم ) که داراي علم امامت و عصمت بوده است و به يقین‪ ،‬انتساب بيتابي و از‬ ‫خودبيخود شدن به آن حضرت‪ ،‬صحیح نیست ‪.‬چه رسد به آنکه او بيتاب شود و زينب (علیها السالم‬ ‫)به او رازهايي را آموزش دهد ‪.‬آنچه نقل شده است‪ ،‬تنها ناراحتي و غمگساري از يك سو‪ ،‬و تذکر و‬ ‫دلداري از سوي ديگر است‪.‬‬ ‫داستان مسلم جصّاص( گچ کار)‬ ‫مرحوم مجلسي از برخي کتب معتبره بدون ذکر سند از مسلم جصّاص چنین نقل ميکند ‪:‬ابن‬ ‫زياد مرا براي تعمیر داراالمارة کوفه خواسته بود‪ ،‬من در آنجا مشغول گچ کاري بودم ناگهان صداي شیون‬ ‫از شهر کوفه شنیده شد‪ ،‬از خدمتکاري که ما را پذيرايي ميکرد‬ ‫‪177‬‬ ‫‪177‬‬ ‫پرسیدم چه خبر است که در کوفه جنجال به پا است؟ گفت ‪:‬سر يك خارجي را وارد کردند‬ ‫که بر يزيد شوريده بود ‪.‬گفتم ‪:‬اين شورشگر چه کسي است؟ گفت ‪:‬حسین بن علي (علیهما السالم )‬ ‫صبر کردم تا آن خدمتکار رفت‪ ،‬چنان مشت بر صورتم کوبیدم که ترسیدم چشمم از کار بیفتد !دستانم‬


‫را شستم‪ ،‬از پشت قصر بیرون رفتم تا اين که خود را به میدان کوفه رساندم‪ ،‬در آنجا ايستادم‪ ،‬مردم در‬ ‫انتظار اسیران و سرها بودند که نزديك چهل هودج بر چهل شتر بود‪ ،‬در میان آنها زنان و فرزندان‬ ‫فاطمه (علیها السالم ) بودند‪ ،‬امام چهارم (علیه السالم ) بر شتر بي جهاز سوار بود و خون از پاهايش‬ ‫فوّاره ميزد و با اين حال ميگريست و سخناني بیان ميفرمود‪.‬‬ ‫در اين میان شیون برخاست ديدم سرها را آوردند‪ ،‬سر حسین (علیه السالم ) جلوي آنها بود و‬ ‫آن سر‪ ،‬نوراني و مانند ماه بود‪ ،‬از همة مردم به پیامبر (صلي اللّه علیه و آله وسلم ) شبیهتر بود‪ ،‬ريشش‬ ‫خضاب شده‪ ،‬چهرهاش چون قرص ماه تابنده بود‪ ،‬باد محاسنش را به چپ و راست ميبرد ‪.‬چشم زينب (‬ ‫علیها السالم ) چون به سر برادر افتاد‪ ،‬پیشاني به چوبة محمل زد و ما به چشم خود ديديم که خون از‬ ‫زير روپوشش بیرون ريخت و با سوز دل به آن سر بريده خطاب کرد و گفت‪:‬‬ ‫يا هِالالً لَمَّا اسْتَتَمِّ کَماالً‬ ‫غالَهُ خَسْفُهُ فَأَبْدا غُرُوبا‬ ‫ما تَوَهَّمتُ يا شَقیقَ فُؤادي‬ ‫کانَ هذا مُقَدَّرا مَكْتُوبا‬ ‫‪178‬‬ ‫‪178‬‬ ‫يا أخي فاطِمَ الصَّغیرَةِ کَلِّمْها‬ ‫فَقَدْ کادَ قَلْبُها اَنْ يَذُوبا‬ ‫يا أخي قَلْبُكَ الشَّفیقُ عَلَیْنا‬ ‫ما لَهُ قَدْ قَسي وَصارَ صَلیبا‬ ‫يا أخي لَوْ تَري عَلِیّاً لَدَي الْأسْرِ‬ ‫مَعَ الْیُتْمِ ال يُطیقُ وُجُوبا‬ ‫کُلَّما اَوْجَعُوهُ بِالضَّرْبِ نادا‬ ‫كَ بِذُلٍّ يَغیضُ دَمْعا سَكُوبا‬ ‫يا أخي ضَمِّهِ اِلَیْكَ وَقرِّبْهُ‬ ‫وَسَكِّنْ فُؤادَهُ الْمَرْعُوبا‬ ‫ما أذَلَّ الْیَتیمِ حینَ يُنَادي‬ ‫)‪(1‬‬

‫بِأبیهِ وَال يَراهُ مُجیبا‬

‫اي ماهي که چون به سر حد کمال رسید ناگهان خسوفش او را در ربود و غروب کرد؛‬


‫اي پارة دلم !گمان نميکردم سرنوشت و تقدير ما اين گونه باشد؛‬ ‫اي برادر !با فاطمة خردسال سخن گوي‪ ،‬زيرا نزديك است دلش آب شود؛‬ ‫برادرم !دل تو بر ما مهربان بود‪ ،‬چرا سخت شده است؛‬ ‫‪200‬‬ ‫نخواهد شد؛ و اگر کسي شما را دوست بدارد‪ ،‬گناهان کوچك( غیر کبیره )به او ضرري نمي‬ ‫رسانند»‪.‬‬ ‫در ارزش اين روايت‪ ،‬همین بس است که امام سجاد ( علیه السالم ) آن را براي فردي به نام‬ ‫«زائده »نقل ميفرمايد و سپس ميگويد ‪:‬اي زائده !اين روايت را مهم و باارزش بدان که اگر در طلب‬ ‫آن يك سال بر روي زمین سفر کني‪ ،‬ارزش دارد‪.‬‬ ‫‪6‬ـ تولد امام حسین (علیه السالم)‬ ‫روايت زير‪ ،‬خبر تولد امام حسین (علیه السالم ) ميباشد که روات از امام سجاد (علیه السالم ) و‬ ‫او از حضرت زينب (علیها السالم ) و او از حضرت فاطمه (علیها السالم ) آن را نقل کرده است‪:‬‬ ‫«أخبرنا أبو المفضل رضي اهلل عنه‪ ،‬قال حدثنا أبوبكر محمد بن مسعود النبلي‪ ،‬قال حدثنا الحسین‬ ‫بن عقیل األنصاري‪ ،‬قال حدثني أبو إسماعیل إبراهیم بن أحمد‪ ،‬قال حدثنا عبد اهلل بن موسي‪ ،‬عن أبي خالد‬ ‫عمرو بن خالد‪ ،‬عن زيد بن علي[ عن أبیه علي ]بن الحسین‪ ،‬عن عمته زينب بنت علي (علیه السالم) ‪ ،‬عن‬ ‫فاطمة (علیها السالم ) قالت‪:‬‬ ‫کان دخل إلي رسول اهلل صلي اهلل علیه وآله وسلم عند والدتي الحسین (علیه السالم) ‪ ،‬فناولته إياه‬ ‫في خرقة صفراء‪،‬‬ ‫‪201‬‬ ‫‪201‬‬ ‫فرمي بها وأخذ خرقة بیضاء ولفه فیها ثم قال ‪:‬خذيه يا فاطمة فإنه إمام ابن إمام أبواألئمة التسعة‪،‬‬ ‫من صلبه أئمة أبرار والتاسع قائمهم»؛‬

‫)‪(1‬‬

‫«امام سجاد (علیه السالم ) از عمهاش زينب روايت کرده است که مادرش فاطمه زهرا ( علیها‬ ‫السالم ) فرمود‪:‬‬ ‫هنگامي که حسین (علیه السالم ) را به دنیا آوردم‪ ،‬رسول خدا ( صلي اللّه علیه و آله وسلم )‬ ‫نزد من آمد ‪.‬فرزند را در پارچهاي زرد پیچیدم و به حضرت دادم ‪.‬او پارچة زرد را کناري گذاشت و‬ ‫کودك را در پارچة سفیدي پیچید و به من فرمود ‪:‬فاطمه جان !بگیرش !او امام و فرزند امام است و نه‬ ‫امام از نسل او خواهند بود که نهمین آنها قائم آنها خواهد بود»‪.‬‬


‫‪7‬ـ زهرا ( علیها السالم ) بانوي بهشتي‬ ‫در آيات و روايات متعددي وارد شده است که در بهشت هیچ ناپاکي و ناراحتي وجود ندارد؛‬ ‫بنابراين زناني که وارد بهشت خواهند شد‪ ،‬فاقد خون حیض‪ ،‬نفاس و ‪...‬خواهند بود‪.‬‬ ‫از آنجا که حضرت زهرا ( علیها السالم ) زني بهشتي در قالبي دنیايي است‪ ،‬از او چه در ايام‬ ‫عادي و چه هنگام زايمان‪ ،‬خوني خارج نشده است ‪.‬به روايت زير از زبان امام سجاد (علیه السالم ) به‬ ‫نقل از عمهاش زينب (علیها السالم ) و او از اسماء به نقل از پیامبر گرامي اسالم (صلي اللّه علیه و آله‬ ‫وسلم ) توجه کنید ‪:‬‬ ‫‪1‬ـ کفاية األثر‪ ،‬ص‪194‬‬ ‫‪202‬‬ ‫«وعنه( القاضي أبو إسحاق إبراهیم بن مخلد بن جعفر الباقرحي)‪ ،‬قال ‪:‬حدثتني خديجة‪ ،‬قالت ‪:‬‬ ‫حدثنا أبو عبد اهلل‪ ،‬قال ‪:‬حدثنا أبو أحمد‪ ،‬قال ‪:‬حدثنا محمد بن زکريا‪ ،‬قال ‪:‬حدثنا عبید اهلل بن محمد بن‬ ‫عائشة‪ ،‬قال ‪:‬حدثنا إسماعیل بن عمرو البجلي‪ ،‬عن عمر بن موسي‪ ،‬عن زيد بن علي‪ ،‬عن أبیه‪ ،‬عن زينب‬ ‫بنت علي‪ ،‬قالت ‪:‬حدثتني أسماء بنت عمیس قالت‪:‬‬ ‫قال لي رسول اهلل ( صلي اللّه علیه و آله وسلم ) وقد کنت شهدت فاطمة قد ولدت بعض ولدها‬ ‫فلم نر لها دماً‪ ،‬فقلت ‪:‬يا رسول اهلل‪ ،‬إن فاطمة ولدت فلم نر لها دماً !فقال رسول اهلل ( صلي اللّه علیه و‬ ‫آله وسلم ‪ ):‬يا أسماء‪ ،‬إن فاطمة خلقت حورية إنسیة»؛‬

‫)‪(1‬‬

‫«حضرت زينب (علیها السالم ) از اسماء بنت عمیس روايت ميکند که او گفته است‪:‬‬ ‫در تولد يكي از فرزندان فاطمه‪ ،‬نزد او بودم‪ ،‬ولي خوني از او خارج نشد؛ به پیامبر خدا ( صلي‬ ‫اللّه علیه و آله وسلم ) عرض کردم ‪:‬فاطمه فرزندي به دنیا آورد ولي خوني از او خارج نشد؟ !پیامبر (‬ ‫صلي اللّه علیه و آله وسلم ) فرمودند ‪:‬اي اسماء !فاطمه زني بهشتي است که در قالب دنیايي و انساني‬ ‫آفريده شده است»‪.‬‬ ‫‪225‬‬ ‫ديدم که به من فرمود ‪:‬آخوند چنین نذري کرده و بیمارش شفا يافته برخیز و برو پولت را‬ ‫بگیر )‪.(1‬‬ ‫‪1‬ـ سید نعمت اهلل حسیني‪ ،‬مردان علم در میدان عمل‪ ،‬ج‪8‬‬ ‫‪226‬‬


‫اشعار زينبیه‬

‫میالد ياور حسین‬

‫آن شب که گل از دامن مهتاب ميريخت‬ ‫شبنم به پاي نخل باور آب ميريخت‬ ‫آن شب که غم آهنگ شادي ساز ميکرد‬ ‫قفل اسارت را به گرمي باز ميکرد‬ ‫آن شب که ساقي بوسه بر پیمانه ميزد‬ ‫گیسوي شب را بهر مستان شانه ميزد‬ ‫آن شب که بهر باغ دل غم الله ميکاشت‬ ‫درنیستان نینوا ني ناله ميکاشت‬ ‫آن شب شفق ديوان فتح نور ميخواند‬ ‫بهر فلق شعر شب عاشور ميخواند‬ ‫شهر مدينه طالب ديدار حق بود‬ ‫چشم انتظار مطلع الفجر فلق بود‬ ‫فطرس فراز آسمانها بال ميزد‬ ‫فرياد آزادي و استقالل ميزد‬ ‫کاي اهل عالم در ديار شور و شادي‬ ‫زد خیمه روز پنجم ماه جمادي‬ ‫ديوان خلقت را خدا زيب و فري داد‬ ‫ساقي کوثر را ز کوثر کوثري داد‬ ‫شیر خدا را داد خالق ماده شیري‬ ‫قامت قیامت دختر روشن ضمیري‬ ‫‪227‬‬ ‫‪227‬‬


‫جبريل بر ختم رسل پیغام ميداد‬ ‫پیغام از پیروزي اسالم ميداد‬ ‫ميگفت يا احمد شكوه باور آمد‬ ‫بهر حسینت سینه چاك سنگر آمد‬ ‫بر خلق عالم نعمتي عظميست دختر‬ ‫سوم گل و گلواژه زهراست دختر‬ ‫دختر مگو چون همتي مردانه دارد‬ ‫از آية( قالُوا بَلي )پیمانه دارد‬ ‫دختر مگو که دختران را رهبر آمد‬ ‫بيپرده گويم صبر را پیغمبر آمد‬ ‫بر روي ما تا مهر رخشان در گشايد‬ ‫در بردباري مثل او مادر نزايد‬ ‫از صبر او دين خدا پاينده گردد‬ ‫هر مردهاي ز انفاس گرمش زنده گردد‬ ‫ثابت قدم مانند او گیتي نديده‬ ‫زيرا خدا او را حسیني آفريده‬ ‫در روز عاشورا که روز آزمون است‬ ‫او فارغ التحصیل آن دار الفنون است‬ ‫قنداقهاش را تا که پیغمبر گرفتي‬ ‫صد بوسه از رخسارة او برگرفتي‬ ‫در دست پیغمبر ز ديده اشك ميريخت‬ ‫کز اشك او از چهره او رشك ميريخت‬ ‫در دست باب تاجدارش گريه ميکرد‬ ‫گويي که از هجر نگارش گريه ميکرد‬ ‫با گريهاش صلح حسن را زنده کرد او‬ ‫چون غنچه بر روي حسینش خنده کرد او‬ ‫يعني تو را جان برادر خواهر آمد‬


‫خواهر نه تنها ياور و همسنگر آمد‬


‫نام زينب‬

‫‏‬ ‫است‬ ‫صبح ازل طلیعة ايام زينب‬ ‫‏‬ ‫است‬ ‫پاينده تا به شام ابد نام زينب‬ ‫در راه دين لباس شهامت چو دوختند‬ ‫‏‬ ‫است‬ ‫زيبنده آن لباس بر اندام زينب‬ ‫‪228‬‬ ‫‪228‬‬ ‫مظهر صبر و شهامت‬ ‫من آن فرشتهام که به دنیا نشستهام‬ ‫حورايم و‪ ،‬به دامن تقوا نشستهام‬ ‫من چشمهام جدا شده از کوثر بهشت‬ ‫طوبايم و‪ ،‬به گلشن طاها نشستهام‬ ‫عطر واليتم من و‪ ،‬پیچیده در فضا‬ ‫نور محبتم که به دلها نشستهام‬ ‫آن اخترم که جلوهگرم از دو آفتاب‬ ‫آن گوهرم که پیش دو دريا نشستهام‬ ‫من زينبم که مظهر صبر و شهامت‬ ‫و زمكرمت به طارم اعلي نشستهام‬ ‫نور علي و فاطمه در جان من دمید‬ ‫چون در کنار حیدر و زهرا نشستهام‬ ‫ايمان آن دو را به وراثت گرفتهام‬ ‫ايثار آن دو را به تماشا نشستهام‬ ‫من ديدهام کالس دبستان وحي را‬ ‫در پاي درس خواجه اسرا نشستهام‬ ‫دارم نشان زين ابیها من از پدر‬


‫چون در حريم ام ابیها نشستهام‬ ‫‪229‬‬ ‫‪229‬‬ ‫من تربیت به دامن زهرا گرفتهام‬ ‫در بزم انس عصمت کبري نشستهام‬ ‫بابم علي چو نقطة بسم اهلل است و من‬ ‫چون کسره پاي نقطه آن با نشستهام‬ ‫سنگیني رسالت خونها سبب شده است‬ ‫من در نماز شب اگر از پا نشستهام‬ ‫از بسکه داغ بر جگر من نشسته است‬ ‫آتش به جان چو اللة صحرا نشستهام‬ ‫با اين مقام‪ ،‬آن همه ديدم ستم ز دهر‬ ‫کز بار غم شكسته و از پا نشستهام‬ ‫در چار سالگي غم چل سالهام رسید‬ ‫تا در فراق سید بطحا نشستهام‬ ‫من ديدهام شهادت مادر به چشم خود‬ ‫در سوگ آن حبیبة يكتا نشستهام‬ ‫رخسار غرقه خون علي ديدهام‪ ،‬دريغ‬ ‫آن دخترم که در غم بابا نشستهام‬ ‫داغ حسن‪ ،‬شرارة غم ديدهام‪ ،‬دريغ‬ ‫آن دخترم که در غم بابا نشستهام‬ ‫در انقالب سرخ حسیني به ياريش‬ ‫بر بارة اسارت و غمها نشستهام‬ ‫‪230‬‬ ‫‪230‬‬ ‫برخاستم بپاي به هر جا که او بخواست‬ ‫و آنجا که او نشست من آنجا نشستهام‬ ‫يا از غم شهادت عباس سوختم‬ ‫يا در عزاي زادة لیال نشستهام‬


‫از پاي در نیامدم از هر بال ولي‬ ‫پیش سر حسین من از پا نشستهام‬ ‫آمد سويم مؤيد و ميگفت عمه جان‬ ‫بر درگهت براي تمنا نشستهام‬ ‫مؤيد‬


‫اگر زينب نبود‬

‫سرّ ني در نینوا ميماند اگر زينب نبود‬ ‫کربال در کربال ميماند اگر زينب نبود‬ ‫چهرة سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ‬ ‫پشت ابري از ريا ميماند اگر زينب نبود‬ ‫چشمه فرياد مظلومیّتِ لبْ تشنگان‬ ‫در کوير تفته جا ميماند اگر زينب نبود‬ ‫زخمة زخميترين فرياد در چنگ سكوت‬ ‫از طراز نغمه وا ميماند اگر زينب نبود‬ ‫‪231‬‬ ‫‪231‬‬ ‫در طلوع داغ اصغر‪ ،‬استخوان اشك سرخ‬ ‫در گلوي چشمها ميماند اگر زينب نبود‬ ‫ذوالجناح دادخواهي بيسوار و بيلگام‬ ‫در بیابانها رها ميماند اگر زينب نبود‬ ‫در عبور از بستر تاريخ‪ ،‬سیل انقالب‬ ‫پشت کوه فتنه جا ميماند اگر زينب نبود‬ ‫قادر طهماسبي«فريد»‬ ‫شام را ويران کرد‬ ‫زينب آمد شام را يكباره ويران کرد و رفت‬ ‫اهل عالم را ز کار خويش حیران کرد و رفت‬ ‫از زمین کربال تا کوفه و شام بال‬ ‫هر کجا بنهاد پا فتح نمايان کرد و رفت‬ ‫با لسان مرتضي از ماجراي نینوا‬ ‫خطبهاي جانسوز اندر کوفه عنوان کرد و رفت‬


‫با کالم جانفزا اثبات دين حق نمود‬ ‫عالمي را دوستدار اهل ايمان کرد و رفت‬ ‫فاش ميگويم که آن بانوي عظماي دلیر‬ ‫از بیان خويش دشمن را هراسان کرد و رفت‬ ‫‪232‬‬ ‫‪232‬‬ ‫بر فراز ني چو آن قرآن ناطق را بديد‬ ‫با عمل آن بيقرين تفسیر قرآن کرد و رفت‬ ‫در ديار شام بر پا کرد از نو انقالب‬ ‫سنگر استمگران را سست بنیان کرد و رفت‬ ‫خطبهاي غرا بیان فرمود در کاخ يزيد‬ ‫کاخ استبداد را از ريشه ويران کرد و رفت‬ ‫زين خطب اتمام حجت کرد بر کافردالن‬ ‫غاصبین را مستحق نار نیران کرد و رفت‬ ‫از کالم حق پسندش شد حقیقت آشكار‬ ‫اهل حق را شامل الطاف يزدان کرد و رفت‬ ‫شام غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود‬ ‫وقت رفتن شام را شام غريبان کرد و رفت‬ ‫دخت شه را بعد مردم در خرابه جاي داد‬ ‫گنج را در گوشة ويرانه پنهان کرد و رفت‬ ‫ز آتش دل بر مزار دختر سلطان دين‬ ‫در وداع آخرين شمعي فروزان کرد و رفت‬ ‫با غم دل چون که ميشد وارد بیت الحزن‬ ‫سروي دلخسته را محزون و ناالن کرد و رفت‬ ‫‪233‬‬ ‫‪233‬‬


‫کعبة الرزايا‬

‫شاهباز طبعم باز عندلیب شیدا شد‬ ‫يا که طوطي نطقم طوطي شكرخا شد‬ ‫رفرف خیالم رفت تا مقام او ادني‬ ‫يا براق عقلم را جا بهعرش اعلي شد‬ ‫مشتري شدم از جان مدح زهره روئيرا‬ ‫منشي عطارد را خامه عنبر آسا شد‬ ‫گوهري نمايان شد از خزانة غیبي‬ ‫وز کتاب الريبي آيهاي هويدا شد‬ ‫از معاني بكرم زال چرخ شد واله‬ ‫حسن دختر فكرم باز در تجلي شد‬ ‫يكه تاز فكرت را باز شد دو ته زانو‬ ‫تا بمدحت بانو همچو چرخ پويا شد‬ ‫در حريم آن خاتون ره نیابد افالطون‬ ‫اسم اعظم مكنون رسم آن مسمي شد‬ ‫اوست بانوي مطلق در حرمسراي حق‬ ‫بزم غیب را رونق آن جمال زيبا شد‬ ‫برج عصمت کبري دخت زهرة زهرا‬ ‫کو به غرة غرا مهر عالم آرا شد‬ ‫‪234‬‬ ‫‪234‬‬ ‫از فصاحت گفتار و ز مالحت رفتار‬ ‫سر حیدر کرار در وي آشكارا شد‬ ‫گلشن امامت را گلبن کرامت بود‬ ‫باغ استقامت را رشك شاخ طوبي شد‬ ‫طور علم رباني طور حكم سبحاني‬


‫با کمال انساني در جمال حورا شد‬ ‫عقل بندة کويش‪ ،‬عشق زندة بويش‬ ‫وامق مه رويش صد هزار عذرا شد‬ ‫عرش فرش در گاهش پیش کرسي جاهش‬ ‫در پناه خر گاهش کل ما سوي اهلل شد‬ ‫آسمان زمین بوسش ماه شمع فانوسش‬ ‫پرده دار ناموسش ساره بود و حوا شد‬ ‫کعبة األماني بود در کنها الیماني بود‬ ‫مستجار جاني بود لیك اسیر اعدا شد‬ ‫شد بر اشتر عريان بادلي ز غم بريان‬ ‫مهد عصمتش گريان ز انقالب دنیا شد‬ ‫حكم برمنا يا داشت مرکز باليا گشت‬ ‫قبلة البرايا بود کعبة الرزايا شد‬ ‫در سرادق عصمت در حجاب عزت بود‬ ‫بي حجاب و بي خرگه کوه و دشت پیماشد‬ ‫‪235‬‬ ‫‪235‬‬ ‫شد عقیلة عالم رهسپار شام غم‬ ‫چشم چشمة زمزم خونفشان به بطحاشد‬ ‫يكه شاهد وحدت دخت خسرو اسالم‬ ‫شمع محفل جمعي بدتر از نصاري شد‬ ‫آنكه آستانش بود رشك جنة الماوي‬ ‫همچو گنج شايانش در خرابه مأوي شد‬ ‫کمپاني‬ ‫« و آخِرُ دَعوانا أن الحمد هلل رَبّ العالمینَ »‬ ‫‪236‬‬ ‫‪236‬‬ ‫کتابنامه حضرت زينب (علیها السالم)‬


‫الف ‪:‬کتابهاي عربي‬ ‫‪1‬ـ ابنة الزهراء بطلة الفداء ‪.‬علي احمد شلبي ‪.‬بیروت‪.‬‬ ‫‪2‬ـ اخبار الزينبات ‪.‬سید ابوالحسین يحیي اعرج عبیدلي مدني ‪.‬با مقدمة آيةاهلل العظمي نجفي‬ ‫مرعشي( ‪.‬چاپ سوم ‪:‬قم‪, 1401‬ق‪). 161‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬ ‫‪3‬ـ بطلة کربالء ‪.‬عايشه عبدالرحمن بنت الشاطي( ‪.‬بیروت ‪,‬دارالكتاب العربي‪, 1979‬م‪). 169‬ص ‪,‬‬ ‫رقعي‪.‬‬ ‫اين کتاب از نثري شیوا برخوردار است و پنج بار به فارسي ترجمه گرديده است‪.‬‬ ‫‪4‬ـ تاريخ السیدة زينب ‪.‬محمدعلي احمد مصري( ‪.‬قاهره‪, 1931‬م‪). 19‬ص‪,‬‬ ‫تاريخ زندگاني و توصیف مزار آن حضرت در مصر است‪.‬‬ ‫‪237‬‬ ‫‪237‬‬ ‫‪5‬ـ تاريخ السیدة زينب (علیها السالم ‪ ).‬محمود علي ببالوي( ‪.‬قاهره‪, 1343‬ه ق‪). 48‬ص‪.‬‬ ‫‪6‬ـ تاريخ السیدة زينب (علیها السالم ‪ ).‬گروه نويسندگان( ‪.‬قاهره ‪,‬نشر العلوم و المعارف ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪7‬ـ تاريخ المشهد الزينبي ‪.‬حسن محمد قاسم مصري ‪.‬مدير مجله هدي االسالم( ‪.‬چاپ اول ‪:‬قاهره ‪,‬‬ ‫بي تا‪).‬‬ ‫‪8‬ـ حفیدة الرسول ‪9:‬نفحات من مسیرة السیدة زينب (علیها السالم ‪ ).‬احمد شرباصي ازهري ‪.‬‬ ‫(قاهره ‪,‬الدار القومیه ‪,‬بي تا‪). 92‬ص‪.‬‬ ‫‪9‬ـ حیاة زينب الكبري ‪.‬شیخ جعفر نقدي( ‪.‬قم ‪,‬مكتبة المفید‪, 1362‬ش ‪/ 1404‬ه ق‪). 156‬ص ‪,‬‬ ‫وزيري‪.‬‬ ‫يكي از بهترين کتابها دربارة زندگي حضرت بوده و به فارسي نیز ترجمه گرديده است‪.‬‬ ‫‪10‬ـ خطب الحوراء زينب (علیها السالم ‪ ).‬سید جاسم حسن شبّر ‪.‬چاپ نجف‪.‬‬ ‫‪11‬ـ دراسة عن السیدة زينب ‪.‬ايرينه کالزوني ‪.‬مستشرقة ايتالیايي‪.‬‬ ‫ظاهراً به چاپ رسیده است‪.‬‬ ‫‪12‬ـ الرسالة الزينبیة ‪.‬حافظ شمس الدين محمدبن طولون دمشقي‪.‬‬ ‫‪13‬ـ الرسالة الزينبیة ‪.‬شمس الدين ابوالخیر سخاوي مصري‪.‬‬ ‫‪14‬ـ زينب ( علیها السالم ‪ ).‬احمد زکي ابوشادي مصري( ‪.‬چاپ مصر‪, 1343‬ه ق‪).‬‬ ‫‪15‬ـ زينب اخت الحسین (علیه السالم ‪ ).‬محمد حسین اديب کربالئي( ‪.‬نجف ‪,‬بي نا‪, 1384‬ه ق ‪).‬‬ ‫‪72‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬


‫‪238‬‬ ‫‪238‬‬ ‫‪16‬ـ زينب بُطولة و جهاد ‪.‬حبیب آل جامع( ‪.‬بیروت ‪,‬دارالقاري‪, 1406‬ه ق‪).‬‬ ‫‪17‬ـ زينب بنت علي ‪.‬عبدالعزيز سید االهل( ‪.‬چاپ دوم ‪:‬قاهره ‪,‬مكتبة العلمیة‪, 1961‬م‪). 174‬ص ‪,‬‬ ‫رقعي‪.‬‬ ‫‪18‬ـ زينب (علیها السالم ) ولیدة النبوة و االمامة ‪.‬ام عالء و ام صادق( ‪.‬لندن ‪,‬مؤسسة الوفاء ‪,‬‬ ‫‪1408‬ق‪).‬‬ ‫‪19‬ـ السیدة زينب (علیها السالم ‪ ).‬علي محمد علي دخیل( ‪.‬بیروت ‪:‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪20‬ـ السیدة زينب ‪.‬محمود شرقاوي‪.‬‬ ‫‪21‬ـ السیدة زينب (علیها السالم ‪ ).‬حسن محمد قاسم مصري( ‪.‬م‪ 1355‬ه ق ‪).‬قاهره‪.‬‬ ‫وي اين رساله را به عنوان مقدمهاي مفصل بر( اخبار الزينبات )عبیدلي ‪,‬چاپ قاهره ‪,‬سال ‪1333‬‬ ‫نگاشته است‪.‬‬ ‫همچنین نويسنده به جز اين کتاب و کتاب شماره ‪ 7,‬سلسله مقاالتي دربارة حضرت زينب و‬ ‫مرقدش در مجله هدي االسالم نگاشته است ‪.‬اين کتاب به فارسي ترجمه شده است‪.‬‬ ‫‪22‬ـ السیدة زينب بنت الزهراء و ثورة کربالء في الوجدان الشعبي ‪.‬رضا حسین صبح( ‪.‬بیروت ‪,‬‬ ‫دارالزهراء ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪23‬ـ السیدة زينب عقیلة بني هاشم ‪.‬محمد فهمي عبدالوهاب( ‪.‬تونس ‪,‬دار بوسالمة‪, 1985‬م ‪).‬‬ ‫‪43‬ص‪.‬‬ ‫‪24‬ـ السیدة زينب (علیها السالم ) المثل األعلي للفضیلة والعفاف ‪.‬گروه نويسندگان‪.‬‬ ‫‪239‬‬ ‫‪239‬‬ ‫(قاهره ‪,‬نشر العلوم و المعارف االسالمیة ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪25‬ـ سیرة زينب سالم اهلل علیها ‪.‬گروه نويسندگان( ‪.‬بیروت ‪,‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪26‬ـ الطاهرة السیدة زينب بنت علي ( علیهما السالم ‪ ) .‬عبدالخبیر خولي( ‪.‬قاهره ‪,‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪27‬ـ عقیلة بني هاشم ‪.‬سید علي بن الحسین هاشمي( ‪.‬نجف ‪,‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪28‬ـ عقیلة الطهر و الكرم السیدة زينب ‪.‬شیخ موسي محمد علي( ‪.‬چاپ سوم ‪:‬بیروت ‪,‬عالم‬ ‫الكتب‪, 1985‬م‪). 164‬ص‪.‬‬ ‫‪29‬ـ العقیلة الطاهرة السیدة زينب بنت علي (علیه السالم ‪ ).‬احمد فهمي محمد محامي مصري ‪.‬‬ ‫(قاهره ‪,‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬


‫‪30‬ـ عقیلة الوحي ‪.‬آيت اهلل سید عبدالحسین شرف الدين موسوي‪.‬‬ ‫فصل دوم کتاب حاضر‪ ،‬ترجمة اين رساله شريف است‪.‬‬ ‫‪31‬ـ في رحاب بطلة کربالء ‪.‬ابراهیم محمد خلیفه( ‪.‬بیروت ‪,‬مؤسسة البالغ‪, 1985‬م‪). 144‬ص‪.‬‬ ‫‪32‬ـ في رحاب السیدة زينب ‪.‬سید محمد بحرالعلوم( ‪.‬چاپ دوم ‪:‬بیروت ‪,‬دارالزهراء‪, 1400‬ق ‪).‬‬ ‫‪201‬ص‪.‬‬ ‫اين کتاب به فارسي ترجمه شده است‪.‬‬ ‫‪33‬ـ القصیدة الزينبیة ‪.‬سیدعلي سیدرضا هندي( ‪.‬نجف ‪,‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪34‬ـ المحاجة الزرنبیة في الساللة الزينبیة ‪.‬جالل الدين عبدالرحمن ابن‬ ‫‪240‬‬ ‫‪240‬‬ ‫ابي بكر سیوطي شافعي( ‪.‬فاس ‪,‬قاعدة المغربیة‪, 1232‬ه‪ .‬ق‪).‬‬ ‫‪35‬ـ المرأة في ثورة الحسین (علیه السالم ‪ ).‬غادة جابر( ‪.‬بیروت ‪,‬دارالتعارف ‪,‬بیروت‪, 1979‬م‪).‬‬ ‫‪36‬ـ المرقد الزينبي ‪.‬فرج آل عمران قطیفي( ‪.‬چاپ نجف ‪:‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪37‬ـ مرقد العقیلة زينب = کشف الغیهب في تحقیق مرقد العقیلة زينب ‪.‬محمد حسنین سابقي‬ ‫پاکستاني ‪.‬با تقريظ شیخ محمدحسین حرزالدين عقیلي نجفي( ‪.‬بیروت ‪,‬مؤسسة األعلمي‪, 1979‬م‪).‬‬ ‫‪38‬ـ مع بطلة کربالء زينب بنت امیرالمؤمنین ‪.‬شیخ محمدجواد مغنیة( ‪.‬بیروت ‪,‬دارالجواد و‬ ‫دارالتیار‪, 1984‬م ‪).‬اين کتاب به فارسي ترجمه شده است‪.‬‬ ‫‪39‬ـ وفاة زينب الكبري ‪.‬شیخ حسین بالدي بحراني( ‪.‬نجف ‪,‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪40‬ـ وفاة زينب الكبري (علیها السالم ‪ ).‬شیخ فرج الدين آل عمران قطیفي( ‪.‬نجف ‪,‬مطبعة‬ ‫الحیدرية‪, 1379‬ه ق‪). 74‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫‪41‬ـ ويژه نامه مجله الموسم( ‪.‬ش ‪4,‬ج‪1, 1989‬م‪/ 1410‬ه ق‪). 430‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫شامل مقاالت و اشعار فراوان دربارة زندگي ‪,‬خطبهها و مدفن حضرت زينب کبري‪.‬‬ ‫‪241‬‬ ‫‪241‬‬ ‫ب ‪:‬کتابهاي خطي عربي‬ ‫‪42‬ـ ام کلثوم العقیلة زينب (علیها السالم ) صرخة للعدل و صاروخ علي الجور ‪.‬سید مهدي‬ ‫سويج‪. 800‬ص‪.‬‬ ‫رك ‪:‬مجله( الموسم )س ‪ 1‬ش ‪ 3‬ص‪1162 (1410‬ق‪).‬‬ ‫‪43‬ـ ترجمة السیدة زينب و دراسة تحلیلیة لمسیرتها ‪.‬شیخ محمدحسنین سابقي پاکستاني‪. 500‬ص‪.‬‬


‫اين کتاب به دو زبان اردو و عربي نگارش يافته است‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬مرقد العقیلة زينب (علیها السالم‪) /24.‬‬ ‫‪44‬ـ ثواب المُدرِك لزيارة زينب (علیها السالم ) والشیخ مدرك ‪.‬شیخ عبدالغني نابلسي‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬ايضاح المكنون‪1/348.‬‬ ‫مدرك بن زياد ‪,‬يكي از صحابة پیامبر ‪ 9‬بوده و در جانب غربي مرقد حضرت زينب مدفون است‪.‬‬ ‫‪45‬ـ رسالة في تصحیح قبر السیدة زينب ‪.‬سید عبدالرزاق موسوي مقرم؛ مؤلف را عقیده بر آن‬ ‫است که مدفن حضرت در مصر ميباشد ‪,‬اما بعد از آن از اين رأي برگشته و قائل به بودن قبر در قريه‬ ‫(راويه )دمشق گرديد و در اثبات آن‪ ،‬رسالة مذکور را نگاشت‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬مرقد العقیلة زينب (علیها السالم‪) /75.‬‬ ‫‪46‬ـ زينب العقیلة ‪.‬سید عبدالرزاق موسوي مقرم‪.‬‬ ‫‪242‬‬ ‫‪242‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬مقدمة مقتل الحسین‪.‬‬ ‫‪47‬ـ زينب الكبري ( علیها السالم ‪ ).‬حاج شیخ زينالعابدين بن محمد کريمخان کرماني ‪.‬‬ ‫‪1326‬ه ق‪. 64‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪48‬ـ شرح خطبة الزينبیة (علیها السالم ‪ ).‬عالمه میرزا حیدر قلیخان سردار کابلي‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬علماء معاصرين‪/293.‬‬ ‫‪49‬ـ عرف الزرنب في شرح حال السیدة زينب (علیها السالم ‪ ).‬شمس الدين ابي العون محمد بن‬ ‫احمد سالم سفاريني نابلسي حنبلي‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬هدية العارفین ‪ 2/340,‬کشف الظنون ‪ 2/98,‬مسلك الدرر ‪ 4/31,‬األعالم ‪ 6/14,‬معجم‬ ‫المؤلفین‪8/262.‬‬ ‫‪50‬ـ عرف الذربن بترجمة سیدي مدرك بن زياد و السیدة زينب (علیها السالم‪).‬‬ ‫حافظ اسماعیل بن محمد بن عبدالهادي عجلوني شافعي‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬کشف الظنون ‪ 2/146,‬مؤرخو دمشق‪/67.‬‬ ‫‪51‬ـ العقد المنظوم في احوال ام کلثوم زينب ( علیها السالم ‪ ).‬شیخ محمدحسنین سابقي پاکستاني‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬مرقد العقیلة زينب (علیها السالم‪) /120.‬‬ ‫‪52‬ـ کلمة العقیلة السیدة زينب (علیها السالم ‪ ).‬شهید سید حسن حسیني شیرازي ‪.‬اين کتاب را‬ ‫در ضمن تألیفات نويسنده در مقدمة آثارش به شمار آوردهاند‪.‬‬


‫‪53‬ـ لوائح القبول و المنحة و االعراز في الرحلة لزيارة السیدة زينب (علیها السالم ) و سیدي‬ ‫مدرك و عمر الخباز ‪.‬عبداهلل بن عمر افیوني‪.‬‬ ‫‪243‬‬ ‫‪243‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬کشف الظنون‪2/416.‬‬ ‫‪54‬ـ مصیبة مجددة = احزان المؤمنین في قصة العفیفة بنت امیرالمؤمنین ‪.‬محمدبن عیسي بن‬ ‫عبدالحسین‪.‬‬ ‫ر‪.‬ك ‪:‬الذريعة‪21/132.‬‬ ‫ج ‪:‬کتابهاي چاپي فارسي‬ ‫‪1‬ـ اساور من ذهب في احوال ام المصائب زينب ‪.‬شیخ مهدي اصفهاني ابن شیخ محمدعلي ثقة‬ ‫االسالم( اصفهان ‪,‬بي نا‪, 1350‬ه ق‪).‬‬ ‫‪2‬ـ انقالبيترين بانوي تاريخ‪ ،‬حضرت زينب (علیها السالم ‪ ).‬بي مؤلف( مشهد ‪,‬قاسمي ‪,‬‬ ‫‪1364‬ش)‪ 108،‬ص‪.‬‬ ‫‪3‬ـ بانوي شجاع زينب کبري ‪.‬شیخ محمدجواد مغنیه( م‪1400‬ه ق ‪).‬ترجمه احمد صادقي‬ ‫اردستاني( ‪.‬تهران ‪,‬خزر ‪,‬بي تا‪). 279‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪4‬ـ بانوي کربال زينب دختر زهرا ( علیها السالم ‪ ).‬عايشه عبدالرحمن بنت الشاطي ‪.‬ترجمة سید‬ ‫رضا صدر( ‪.‬چاپ پنجم ‪:‬قم ‪, 22‬بهمن‪, 1364‬ش‪). 180‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪5‬ـ بزرگ بانوي جهان زينب ‪.‬مهدي ملتجي( ‪.‬تهران ‪,‬اشرفي‪, 1353‬ش ‪). 154,‬رقعي‪.‬‬ ‫همراه با متن و ترجمة زيارت حضرت‪.‬‬ ‫‪244‬‬ ‫‪244‬‬ ‫‪6‬ـ ترجمة خاتون دو سرا ‪.‬سید علینقي فیض االسالم اصفهاني( ‪.‬چاپ دوم ‪:‬تهران ‪,‬مرکز انتشارات‬ ‫فیض االسالم‪, 1366‬ش)‪ 254،‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫‪7‬ـ ترجمة خطبههاي حضرت زينب ‪.‬جواد فاضل‪ (1335‬ـ‪ 1380‬ه ق)‪ (،‬تهران ‪,‬علمي ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪8‬ـ ترجمة منظوم خطبة حضرت زينب کبري (علیها السالم( ) در مجلس يزيد ‪).‬محمد افتخاري‬ ‫ساوجي( قم ‪,‬بي نا‪, 1353‬ش)‪ ،‬جیبي‪. 13‬ص‪.‬‬ ‫‪9‬ـ حضرت زينب کبري ‪.‬سید محمدبن يوسف فیض کابلي بهسودي( ‪.‬نجف ‪,‬مطبعة العدل ‪,‬بي‬ ‫تا)‪ 36،‬ص ‪,‬رقعي‪ ،‬سربي‪.‬‬ ‫‪10‬ـ حضرت زينب کبري (علیها السالم ‪ ).‬شیخ جعفرنقدي‪ (1303‬ـ‪1370‬ه ق ‪).‬ترجمه حسین‬


‫عمادزاده‪ (13251411‬ق)‪ ،‬با مقدمة عالمه سیدعبدالحسین شرف الدين( ‪.‬چاپ دوم ‪:‬تهران ‪,‬سعدي ‪,‬بي‬ ‫تا)‪ 470،‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫‪11‬ـ حضرت زينب بزرگ بانوي کربال ‪.‬عبداألمیر فوالدزاده‪ (،‬قم ‪,‬کانون نشر انديشههاي اسالمي ‪,‬‬ ‫‪1411/ 1369‬ش)‪ 65،‬ص ‪,‬مصور ‪.‬ويژة نوجوانان‪ ،‬وزيري‪.‬‬ ‫‪12‬ـ الخصائص الزينبیه يا ويژگيهاي حضرت زينب ( علیها السالم ‪ ).‬سید نورالدين حائري‬ ‫جزايري‪ (1313 1384‬ق ‪).‬مقدمه ‪:‬محمدتقي تاج الدين چاپ سوم ‪:‬قم ‪,‬حضرت مهدي‪, (1404‬ه ق ‪/‬‬ ‫‪1362‬ش)‪ 372،‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫بر اين کتاب تقريظهايي از مرحوم آيت اهلل العظمي سید ابوالحسن‬ ‫‪245‬‬ ‫‪245‬‬ ‫اصفهاني و آيت اهلل سید محمد فیروزآبادي درج گرديده است‪.‬‬ ‫‪13‬ـ خطبهاي از حضرت زينب (علیها السالم ‪ ).‬ترجمه ‪:‬علي گلزادة غفوري‪. 56‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫اين کتاب ترجمة خطبة حضرت در کوفه است و به فارسي و انگلیسي منتشر شده است‪.‬‬ ‫‪14‬ـ خطابة زينب کبري (علیها السالم ) پشتوانه انقالب حسین بن علي (علیه السالم ‪ ).‬محمد‬ ‫مقیمي( ‪.‬تهران ‪,‬سعدي ‪,‬بي تا‪). 386‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫‪15‬ـ دختر علي (علیه السالم ) زينب (علیها السالم ) قهرمان کربال‪ ،‬علي عطايي خراساني( تهران ‪,‬‬ ‫اسالمیه‪, 1348‬ش)‪ 112،‬ص‪.‬‬ ‫‪16‬ـ در رهگذر کوفه و شام ‪.‬حسین عمادزاده( تهران ‪,‬بي نا ‪,‬بي تا‪).‬‬ ‫‪17‬ـ دسته گلي در مدايح و مصائب زينب قهرمان کربال ‪.‬بدون مؤلف ‪.‬با مقدمة علي عطايي‬ ‫خراساني( مشهد ‪,‬اسالمي‪, 1347‬ش‪). 97‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬ ‫‪18‬ـ زندگاني حضرت زينب (علیها السالم ‪ ).‬عبدالحسین مؤمني( تهران ‪,‬جاويدان ‪,‬بي تا)‪،‬‬ ‫‪292‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫به انضمام زيارت و اشعاري دربارة حضرت‪.‬‬ ‫‪19‬ـ زندگاني حضرت زينب‪ ،‬مصطفي اولیايي( قم ‪,‬اسالمي‪, 1363‬ش)‪ 63،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪20‬ـ زندگاني زينب کبري (علیها السالم ‪ ).‬شهید سید عبدالحسین دستغیب( ‪.‬تهران‪,‬‬ ‫‪246‬‬ ‫‪246‬‬ ‫ناس‪, 1368‬ش)‪ 130،‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬ ‫‪21‬ـ زندگاني و احواالت صديقة صغري زينب کبري سالم اهلل علیها ‪.‬محسن صائب صیدلي( ‪.‬قم ‪,‬‬


‫امام مهدي‪, 1364‬ش)‪ 64،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪22‬ـ زينب بانوي قهرمان کربال ‪.‬عايشه بنت الشاطي ‪.‬ترجمه مهدي آيةاهلل زاده نائیني و حبیب‬ ‫چايچیان( ‪.‬چاپ پنجم ‪:‬تهران ‪,‬امیرکبیر‪, 1348‬ش)‪ 191،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪23‬ـ زينب حماسهاي بر فراز تاريخ ‪.‬سید حسن دبیري حاج سید جوادي( ‪.‬تهران ‪,‬نويد ‪,‬‬ ‫‪1360‬ش)‪ 226،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪24‬ـ زينب در حساسترين دوران زندگي خود ‪:‬از عاشورا تا اربعین ‪.‬بدرالدين نصیري( ‪.‬چاپ‬ ‫چهارم ‪:‬تهران ‪,‬محمدي‪, 1368‬ش)‪ 330،‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬ ‫‪25‬ـ زينب در کاروان کوفه و شام ‪.‬امیرتیمور معیني( ‪.‬چاپ اول ‪:‬تهران ‪,‬بي نا‪, 1358‬ش)‪،‬‬ ‫‪310‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪26‬ـ زينب شجاع در عاشوراي حسیني ‪.‬موسي فرهنگ رازي( ‪.‬تهران ‪,‬خزر‪, 1350‬ش)‪ 224،‬ص ‪,‬‬ ‫جیبي‪.‬‬ ‫‪27‬ـ زينب کبري عقیلة بني هاشم دختر علي بن ابي طالب ‪.‬عايشه عبدالرحمن بنت الشاطي ‪.‬‬ ‫ترجمه ‪:‬سید جعفر غضبان( کرمانشاه ‪,‬بي نا‪, 1332‬ش)‪ 194،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫اين کتاب براي دومین بار به نام( زينب قهرمان کربال )در‪ 140‬صفحه‬ ‫‪247‬‬ ‫‪247‬‬ ‫رقعي ‪,‬در سال‪ 1344‬ش توسط انتشارات محمد حسن علمي به چاپ رسیده است‪.‬‬ ‫‪28‬ـ زينب کبري فريادي بر اعصار ‪.‬اسماعیل منصوري الهیجاني( چاپ اول ‪:‬تهران ‪,‬مجتمع شهید‬ ‫مطهري‪, 1369‬ش)‪ 200،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪29‬ـ زينب کبري (علیها السالم ) قهرمان انقالب کربال ‪.‬حسن ناجیان( تهران ‪,‬بي نا‪, 1351‬ش)‪،‬‬ ‫‪191‬ص‪.‬‬ ‫‪30‬ـ زيارت مفجعة حضرت زينب کبري (علیها السالم ‪ ).‬مهدي ملتجي( تهران ‪,‬اشرفي ‪,‬‬ ‫‪1353‬ش)‪ 52،‬ص‪.‬‬ ‫‪31‬ـ ستارگان درخشان زينب کبري (علیها السالم ‪ ).‬محمدجواد نجفي( ‪.‬تهران ‪,‬اسالمیه ‪,‬‬ ‫‪1368‬ش( ‪).‬ضمن زندگاني حضرت زهرا)‪ 52،‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬ ‫‪32‬ـ سرگذشت راست يا حضرت زينب (علیها السالم) ‪ ،‬جالل الدين فارسي( ‪.‬تهران ‪,‬آسیا ‪,‬بي‬ ‫تا)‪ 53،‬ص‪.‬‬ ‫‪33‬ـ سیري در زندگاني حضرت زينب ( ‪.‬علیها السالم) ‪ ،‬سید محمد بحرالعلوم ‪.‬ترجمة امیر‬


‫وکیلیان ‪,‬کريم جعفري( چاپ اول ‪:‬تهران ‪,‬حكمت‪, 1369‬ش)‪ 128،‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫‪34‬ـ سیري کوتاه در زندگاني زينب کبري يا قهرمان زنان جهان‪ ،‬محمود حكیمي( چاپ پنجم ‪:‬‬ ‫قم ‪,‬نسل جوان‪, 1368‬ش)‪ 112،‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬ ‫‪35‬ـ شیر زن کربال‪ ،‬عايشه بنت الشاطي‪ ،‬ترجمة سید جعفر شهیدي( تهران ‪,‬حافظ‪, 1350‬ش)‪،‬‬ ‫‪126‬ص‪.‬‬ ‫‪248‬‬ ‫‪248‬‬ ‫‪36‬ـ صدفهاي شكسته( سیر ايمان در اسالم و زينب شیرزن نینوا ‪).‬نعمت اهلل قاضي شكیب‬ ‫(تهران ‪,‬علمي‪, 1340‬ش)‪ 20،‬ص ‪,‬جیبي‪.‬‬ ‫‪37‬ـ الطراز المذهّب في احوال سیدتنا زينب‪ ،‬عباسقلي خان سپهر ‪,‬فرزند میرزا محمد تقي خان‬ ‫صاحب ناسخ التواريخ‪ ،‬تصحیح ‪:‬محمدباقر بهبودي( تهران ‪,‬اسالمیه ‪,‬بي تا)‪ 2،‬جزء‪, 680‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬ ‫يكي از بهترين و جامعترين کتابها درباره حضرت زينب است‪.‬‬ ‫‪38‬ـ قهرمان صبر يا زندگاني عالمه فاضله زينب کبري (علیها السالم) ‪ ،‬محمد غالمي( تهران ‪,‬بي‬ ‫نا‪, 1351‬ش)‪ 336،‬ص‪.‬‬ ‫‪39‬ـ غنچة گل نشكفته ‪.‬علي اکبر پیروي( ‪.‬تهران ‪,‬انجمن ادبي حضرت حجة‪, (1386‬ه ق ‪/‬‬ ‫‪1345‬ش)‪ 23،‬ص ‪,‬جیبي‪ ،‬سنگي( نسخ‪).‬‬ ‫‪40‬ـ قهرمان کربال زينب (علیها السالم) ‪ ،‬عايشه بنت الشاطي‪ ،‬مترجم ‪:‬ناشناخته( تهران ‪,‬سعیدي ‪,‬‬ ‫‪1364‬ش)‪ 146،‬ص‪.‬‬ ‫‪41‬ـ قهرمان کربال زينب کبري (علیها السالم) ‪ ،‬ترجمة( اخبار الزينبیّات )و( السیدة زينب )‬ ‫برگردان ‪:‬سید محمدجواد نجفي مرعشي‪ ،‬مقدمه ‪:‬آيت اهلل العظمي نجفي مرعشي( م‪1411‬ق( ‪).‬تهران ‪,‬‬ ‫فراهاني‪, 1401‬ق)‪ 202،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪42‬ـ نقش زينب کبري در رهبري الهي‪ ،‬حسن سعید( ‪.‬اصفهان ‪,‬حسینیة عمادزاده‪, 1399‬ق)‪،‬‬ ‫‪17‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫به عنوان مقدمه بر کتاب( الخصائص الزينبیه‪).‬‬ ‫‪249‬‬ ‫‪249‬‬ ‫‪43‬ـ نگاهي کوتاه به زندگاني زينب کبري (علیها السالم) ‪ ،‬سید هاشم رسولي محالتي‪ (،‬تهران ‪,‬‬ ‫سازمان تبلیغات اسالمي‪, 1369‬ش)‪ 83،‬ص ‪,‬رقعي‪.‬‬ ‫‪44‬ـ نور و ظلمت در جهان‪ ،‬علي پرورش( تهران ‪,‬چاپخانة فردوسي‪, 1350‬ش)‪ 381،‬ص ‪,‬وزيري‪.‬‬


‫‪45‬ـ نهج الهداية ‪:‬خطبههاي حضرت زينب وام کلثوم و فاطمه بنت الحسین درشهر کوفه و شام ‪.‬‬ ‫هاشمي حسیني نژاد( مشهد ‪,‬انجمن اسالمي تراشكاران و ريخته گران ‪,‬بي تا)‪ 64،‬ص ‪,‬رقعي)‪.(1‬‬



Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.