Immigrants Magazine, 088

Page 1

‫‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬ ‫گپی با مهاجرین شماره ‪88‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫‪1‬‬

‫گﭙی با مهاجرین‬

‫‪First Day of Fall‬‬ ‫شماره ‪ ،٨٨‬سال دهم‪ 1٤ ،‬شهریور ‪1393‬‬ ‫‪Issue 88, Vol. 10, Sep. 05. 2014‬‬ ‫فصل نامه‪ ،‬رایگان‬


‫‪2‬‬

‫گﭙــی بــا مهــاجـرین‬ ‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫‪Chatting with Immigrants - Bilingual Monthly Magazine‬‬ ‫‪AHOURA SERVICES CENTRE‬‬

‫مرکز خدمات اهـورا‬ ‫کادر متخصﺺ ما آماده اراﺋه خدمات زیر می باشد‪:‬‬

‫‪Email: sahourai@yahoo.com‬‬ ‫‪Tel: 604- 783- 0955‬‬ ‫‪Fax: 1-888-439-2522‬‬

‫ماهنامه گﭙی با مهاجرین‬ ‫ناشر‪:‬‬

‫سیما اهورائی‬

‫سردبیر‪:‬‬

‫آویسا ایزدی‬

‫ویراستار و مترجم‪ :‬آویسا ایزدی‪ ،‬مریم سمنانیان‬ ‫مدیر تولید و روابﻂ عمومی و تبلیغات‪ :‬فرین آینه ساز‬

‫همکاران افتخاری‪ :‬مهندس محمد عمادی‬ ‫رامین بهرامی (‪)Copies Depot‬‬

‫* زبان انگلیسی ‪IELTS‬‬ ‫* فارسی‬ ‫* فرانسه‬ ‫* ریاﺿی‪ ،‬فیزیک‪ ،‬شیمی‬

‫تعمیرات کامﭙیوتر‬

‫آموزش کار با کامﭙیوتر‬

‫امور تایﭗ و ترجمه‪:‬‬

‫تایﭗ و ویرایش متون‪) ،‬کتاب‪ ،‬جزوه‪ ،‬بروشور( انگلیسی‬ ‫و فارسی‪ ،‬ترجمه از فارسی به انگلیسی و بالعکس‬

‫خدمات سکنی گزینی جهت تازه واردین‪:‬‬ ‫‪ -1‬مترجم همراه‬

‫‪ -2‬تکمیل فرمهای اداری و دولتی از قبیل ‪SIN, MSP, Citizenship‬‬

‫‪ -3‬رزومه نویسی‬

‫‪ -٤‬مشاوره و پرکردن فرم های مهاجرتی )و اخذ ویزای توریستی(‬ ‫تحت نظر مشاور مهاجرتی مجاز‬ ‫‪ -5‬آموزش کتاب ‪ Citizenship‬و آمادگی برای قبولی در امتحان‬ ‫‪ -6‬اراﺋه سایر اﻃالعات ﺿروری جهت اسکان راحت تر تازه واردین‬

‫تﻠفن‪:‬‬

‫امور حسابداری‪:‬‬ ‫تکمیل فرمهای مالیاتی پایان سال‬ ‫‪Book Keeping‬‬

‫امور تبﻠیغاتی‪:‬‬ ‫ﻃراحی بیزنس کارت‪ ،‬لوگو‬ ‫آگهی تبلیغاتی‬

‫ﻃراحی وب سایت‬

‫‪۶٠٤-٧٨٣-٠٩۵۵‬‬

‫فاکﺲ‪١-٨٨٨-٤٣٩-٢۵٢٢ :‬‬ ‫ایمیل‪sahourai@yahoo.com :‬‬

‫خبرنگار و عکاس مجله‪ :‬ساالر شهنواز‬

‫چاپخانه‪:‬‬

‫‪COPIES DEPOT‬‬

‫هیﺌت تحریریه گﭙی با مهاجرین‬ ‫فرین آینه ساز‪ ،‬آویسا ایزدی‪ ،‬نازی لطفی‪ ،‬صنم سپهری‪،‬‬ ‫مهین خدابنده‪ ،‬مهرویه مغزی‪ ،‬علی نسیم‪ ،‬سوسن اسکافی‪،‬‬ ‫درین‪ ،‬علیرضا فدایی‪ ،‬مریم سمنانیان‪ ،‬رهگشا‬

‫عالقمندان مﺠﻠه " گﭙی با مهاجرین"‬

‫می توانند این نشریه را از طریق سایت‬ ‫‪WWW. DANESHMAND.CA‬‬ ‫مﻄالعه بفرمایند‬

‫‪Designed by: Daneshmand.ca‬‬

‫تایﭗ و صفحه آراﺋی‪ :‬سیما اهورائی‬

‫امور سرمایه گذاری‬ ‫حساب بازنشستگی ‪RRSP‬‬ ‫حساب تحﺼیﻠی فرزندان ‪RESP‬‬ ‫وام مسکن‬ ‫امور بیمه کوتاه و بﻠند مدت‬ ‫بیمه مسافرت‬ ‫سوپرویزا‬

‫تدریﺲ خﺼوﺻی‪:‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪3‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫یادداشت ناشر‬

‫امید داریم گپی با مهاجرین بتواند انتظارات خوانندگان عزیز‬ ‫را تا حدی برآورده ساخته و كاستی های آن را به همفکری‬ ‫دوستداران این مجله برطرف سازیم‪.‬‬

‫با درود فراوان خدمت خوانندگان عزیز‪،‬‬

‫پروردگار یاورتان باد‬

‫‪ 9‬سال از انتشار اولین شماره مجله گپی با مهاجرین‬ ‫می گذرد‪ .‬در تمام این مدت شما عزیزان‪ ،‬با ایمیلها و پیامهای‬ ‫تلفنی دلگرم كننده‪ ،‬ما را حمایت كردید و خوشحالیم كه در این‬ ‫راه با همفکری و انتقادهای سازنده به ما كمک كردید تا این نشریه‬ ‫به دست دوستدارانش برسد‪.‬‬

‫سیما اهورایی‬

‫جهان است شادان به پندار نیک‬

‫از همه خوانندگان محترم سپاسگزارم و امیدوارم كه همچنان‬ ‫با تبادل نظر‪ ،‬ما را در تهیه مطالب مفید و خواندنی یاری كنند‪.‬‬

‫ز پندار نیک است گفتار نیک‬

‫از عزیزانی كه در این سالها در كنارم بو دند و با پشتکار‬ ‫و تالش فــراوان‪ ،‬مرا در گــردآوری مقاله های مختلف یاری‬ ‫داده اند‪ ،‬سپاسگزارم‪ ،‬دستشان را به گرمی می فشارم و برایشان‬ ‫از صمیم قلب آرزوی تندرستی و موفقیت دارم‪ ،‬ایزد یارشان باد‪.‬‬

‫نیاید ز تو غیر کردار نیک‬

‫ﺻدور بیمه پزشکی‬ ‫بیمه مسافرتی‬

‫سوپر ویزا برای والدین‬

‫" این بیمه برای درخواست ویزا اجباریست"‬

‫ﭼو پندار و گفتار تو نیک شد‬

‫بهترین کیفیت‪ ،‬مﻄﻠوب ترین قیمت در خدمات‬

‫"خانـه مـا"‬ ‫سرویسهای زیر جهت سالمندان عزیز اراﺋه می شود‪:‬‬ ‫•‬

‫خیاﻃی و انجام انواع تعمیرات لباس‬

‫•‬

‫کوتاه کردن مو و آرایش صورت‬

‫•‬

‫همراهی جهت انجام امور پزشکی و غیرپزشکی از قبیل خرید روزانه‬

‫•‬

‫نظافت منزل )شستشوی البسه و تعویﺾ مالفه( و نظافت حیاﻁ‬

‫•‬

‫هم صحبتی ‪Companionship‬‬

‫•‬

‫انجام امور خارج از منزل‪ :‬از قبیل امور بانکی و مراجعه به پستخانه‬

‫•‬

‫انجام امور اداری‪ ،‬پر کردن فرمهای اداری‪ ،‬نامه نگاری‪ ،‬ترجمه و امور مشابه‬

‫•‬

‫نگهداری و مراقبت از سﮓ و گربه شما در زمان مسافرت‬

‫•‬

‫آموزش کامﭙیوتر به زبان ساده‬

‫دارای گواهینامه و مجوزهای زیر‪:‬‬ ‫‪Member of Peer Counselling of BC‬‬ ‫‪Social Worker Training Certificate‬‬ ‫‪Food Safe Certificate‬‬ ‫‪First aid Certificate‬‬

‫پرهام اوشیدری تﻠفن تماس‪٧٧٨ -٢٨٨-٧۶۵٧:‬‬ ‫پدرام اوشیدری تﻠفن تماس‪۶٠٤-٧٨١-٤٠٧٩ :‬‬

‫تلفن "خانه ما"‬ ‫در خدمت شماست‬ ‫‪Email: hometoinfo@gmail.com‬‬ ‫‪60٤91339٤1‬‬


Friday Sep.05. 2014, No. 88

1393 ‫ شهریور‬14 ‫ جمعه‬،88 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

4

First Day of Fall 22 Sept. is the first day of Fall. Hard to believe, at least for me. The air will slowly cool and the days will get shorter. It may rain a bit more. Perhaps we will see a snow flake or two. The grass will darken and become dormant and the small rabbit that lives in our yard will disappear. I will not worry for them-they will only grow stronger for the Spring. In the cycle of life there is a time of gray and dark brown-it only sets the stage for the green and blue of Spring.

I would never trade my amazing friends, my wonderful life, my loving family for less gray hair or a flatter belly. As I've aged, I've become kinder to myself, and less critical of myself. I've become my own friend. I don't chide myself for eating that extra cookie, or for not making my bed, or for buying that silly cement gecko that I didn't need, but looks so avante garde on my patio. I am entitled to a treat, to be messy, to be extravagant. * I have seen too many dear friends leave this world too soon; before they understood the great freedom that comes with aging. * Whose business is it if I choose to read or play on the computer until 4 AM and sleep until noon? I will dance with myself to those wonderful tunes of the 60 &70's, and if I, at the same time, wish to weep over a lost love.... I will. * I will walk the beach in a swim suit that is stretched over a bulging body, and will dive into the waves with abandon if I choose to, despite the pitying glances from the jet set. * They, too, will get old. * I know I am sometimes forgetful. But there again, some of life is just as well forgotten. And I eventually

remember the important things. * Sure, over the years my heart has been broken. How can your heart not break when you lose a loved one, or when a child suffers, or even when somebody's beloved pet gets hit by a car? But broken hearts are what give us strength and understanding and compassion. A heart never broken is pristine and sterile and will never know the joy of being imperfect. * I am so blessed to have lived long enough to have my hair turning gray, and to have my youthful laughs be forever etched into deep grooves on my face. * So many have never laughed, and so many have died before their hair could turn silver. * As you get older, it is easier to be positive. You care less about what other people think. I don't question myself anymore. * I've even earned the right to be wrong. * So, to answer your question, I like being old. It has set me free. I like the person I have become. I am not going to live forever, * but while I am still here, I will not waste time lamenting what could have been, or worrying about what will be. And I shall eat dessert every single day(if I feel like it).


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪5‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین‬ ‫لطفاً به بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین‪ ،‬نخبه‬ ‫كمدی جهان توجه كنید‪:‬‬

‫‪16. To hear a song that makes you remember a‬‬ ‫‪special person.‬‬

‫‪1. To fall in love.‬‬

‫‪ -16‬آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما‬ ‫می‌یاره‪.‬‬

‫‪2. To laugh until it hurts your stomach.‬‬

‫‪17. To be part of a team.‬‬

‫‪ -1‬عاشق شدن‪.‬‬ ‫‪ -2‬آنقدر بخندی که دلت درد بگیره‪.‬‬ ‫‪3. To find mails by the thousands when you‬‬ ‫‪return from a vacation.‬‬ ‫‪ -3‬بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری‪.‬‬ ‫‪4. To go for a vacation to some pretty place.‬‬ ‫‪ -4‬برای مسافرت به یک جای خوشگل بری‪.‬‬ ‫‪5. To listen to your favorite song in the radio.‬‬ ‫‪ -5‬به آهنگ مورد عالقت از رادیو گوش بدی‪.‬‬ ‫‪6. To go to bed and to listen while it rains outside.‬‬ ‫‪ -6‬به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی‪.‬‬ ‫‪7. To leave the Shower and find that the towel is warm.‬‬ ‫‪ -7‬از حموم که اومدی بیرون‪ ،‬ببینی حوله ات گرمه!‬ ‫‪8. To clear your last exam.‬‬ ‫‪ -8‬آخرین امتحانت رو پاس کنی‪.‬‬ ‫‪9. To receive a call from someone, you don't see a lot, but‬‬ ‫‪you want to.‬‬ ‫‪ -9‬کسی که معموالً زیاد نمی‌بینیش ولی دلت می‌خواد ببینیش بهت تلفن‬ ‫کنه‪.‬‬ ‫‪10. To find money in a pant that you haven't used since‬‬ ‫‪last year.‬‬ ‫‪ -10‬توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی‌کردی پول پیدا‬ ‫کنی‪.‬‬ ‫‪11. To laugh at yourself looking at mirror, making faces.‬‬ ‫‪ -11‬برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی!!!‬ ‫‪12. Calls at midnight that last for hours.‬‬ ‫‪ -12‬تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه‪.‬‬ ‫‪13. To laugh without a reason.‬‬ ‫‪ -13‬بدون دلیل بخندی‪.‬‬ ‫‪14. To accidentally hear somebody say something good‬‬ ‫‪about you.‬‬ ‫‪ -14‬بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می‌کنه‪.‬‬ ‫‪15. To wake up and realize it is still possible to sleep for a‬‬ ‫‪couple of hours.‬‬ ‫‪ -15‬از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می‌تونی بخوابی!‬

‫‪ -17‬عضو یک تیم باشی‪.‬‬ ‫‪18. To watch the sunset from the hill top.‬‬ ‫‪ -18‬از باالی تپه به غروب خورشید نگاه کنی‪.‬‬ ‫‪19. To make new friends.‬‬ ‫‪ -19‬دوستای جدید پیدا کنی‪.‬‬ ‫‪20. To feel butterflies! In the stomach every time that you‬‬ ‫‪see that person.‬‬ ‫‪ -20‬وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین!‬ ‫‪21. To pass time with your best friends.‬‬ ‫‪ -21‬لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی‪.‬‬ ‫‪22. To see people that you like, feeling happy‬‬ ‫‪ -22‬کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی‪.‬‬ ‫‪23. See an old friend again and to feel that the things have‬‬ ‫‪not changed.‬‬ ‫‪ -23‬یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده‪.‬‬ ‫‪24. To take an evening walk along the beach.‬‬ ‫‪ -24‬عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی‪.‬‬ ‫‪25. To have somebody tell you that he/she loves you.‬‬ ‫‪ -25‬یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره‪.‬‬ ‫‪26. remembering stupid things done with stupid friends.‬‬ ‫‪To laugh .......laugh. ........and laugh ......‬‬ ‫‪ -26‬یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی‬ ‫و بخندی و ‪ .......‬باز هم بخندی‬ ‫‪These are the best moments of life....‬‬ ‫اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند‪.‬‬ ‫‪Let us learn to cherish them.‬‬ ‫قدرشون روبدونیم‬ ‫‪"Life is not a problem to be solved, but a gift to be‬‬ ‫"‪enjoyed‬‬ ‫زندگی یک هدیه است که باید ازش لذت برد نه مشکلی که باید‬ ‫حلش کرد‪ .‬وقتی زندگی ‪ 100‬دلیل برای گریه كردن به تو نشان میده تو‬ ‫‪ 1000‬دلیل برای خندیدن به اون نشون بده‪.‬‬ ‫ی چاپلین‬ ‫چارل ‌‬


‫‪6‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫فرموﻝ ‪ ١٠٠٠‬ساله ژاپنی ها برای زندگی بهتر‬

‫نکنید‪ .‬سیب منبع غنی فالنوئیدها است كه یك آنتیاكسیدان بسیار قوی‬ ‫است كه مانع از شکلگیری رادیکالهای آزاد در بدن میشود و میزان‬ ‫التهاب در بدن را هم كاهش میدهد‪.‬یك پیشنهاد ما درست كردن ماست‬ ‫سیب است‪ ،‬یعنی میتوانید قطعات سیب را به همراه جو‪ ،‬سیر و كشمش‬ ‫به ماست خودتان اضافه كرده و آن را به همراه غذایتان نوشجان كنید‪.‬‬

‫ماست گوارشی‬ ‫ترکیب‪ :‬ماست‪ +‬فالکسید‬ ‫نتیجه‪ :‬هﻀم بهتر غذاها‬ ‫معده انسان خانه بیش از ‪ 400‬نوع باكتری است كه اكثر آنها برای‬ ‫بدن انسان مفید هستند اما برخی از آنها هم خیلی مفید نیستند‪ .‬زمانی‬ ‫كه میکروبهای مضر بیشتر از مفید میشوند در كار دستگاه گوارش‬ ‫شما اختالل پیش میآید و معده انسان دچار درد و نبود راحتی میشود‪.‬‬ ‫ماستها به خصوص ماستهای پروپیوتیك میتوانند بر میزان باكتریهای‬ ‫مفید معده اضافه كنند اما خب اینكه چند قاشق ماست پروبیوتیك‬ ‫نوشجان كنید كافی نیست‪ ،‬برای باكتریهای موجود در این ماستها‬ ‫هم باید خوراكی جور كنید‪ ،‬بهترین غذا برای آنها فیبرهای موجود در‬ ‫فالكسید است‪ .‬پس خیلی راحت به كاسه ماست پروبیوتیك خود یك قاشق‬ ‫فالكسید اضافه كنید‪.‬‬

‫سیﺐ را پوست نکنید‬

‫ترکیب‪ :‬جوی دوسر‪ +‬سیب‬ ‫نتیجه‪ :‬داشتن قلب سالمتر‬ ‫جوی دو سر تركیبهای فوقالعاده در خودش دارد كه میتواند به بدن‬ ‫شما كمك كند‪ .‬اولین آنها بتاگلوكان است كه فیبری است كه میزان‬ ‫كلسترول خون را كاهش میدهد و دومی هم آونترامید است كه تركیبی‬ ‫است از تبدیل ‪( LDL‬یا چربی بد خون) به رادیکالهای آزاد كه در بدن‬ ‫آسیبرسان هستند‪ ،‬جلوگیری میكند‪ .‬اما اگر میخواهید قلبتان را با‬ ‫غذای مفیدتر بیمه كنید‪ ،‬سیب را هم به سفرهتان اضافه كنید اما یادتان‬ ‫باشد مواد مفید برای قلب در پوست سیب است پس پوست سیب را‬

‫مهیـن خدابنده‬ ‫عﻀو رسمی انجمن مشاوران حرفه ای و‬

‫عﻀو رسمی انجمن مربیان خانواده در بریتیش کلمبیا‬

‫مشاور روابﻂ خانوادگی‪ ،‬زناشوﺋی‬

‫‪MK‬‬ ‫‪Counselling‬‬

‫و تعﻠیم و تربیت کودک با ‪ ٢٠‬ساﻝ سابقه کار در کانادا‬

‫‪Mahin Khodabandeh, B.A.‬‬

‫‪Tel: 604.922.3088‬‬

‫‪mi.khoda@gmail.com‬‬

‫قسمت دوم‬

‫‪ ‬آیا مایﻠید بدانید ﭼه روشی رابﻄه شما را با دیگران‪ ،‬همسران و‬ ‫فرزندانتان بهبود می بخشد؟‬

‫‪ ‬آیا شما و همسرتان در تربیت فرزندتان اختالﻑ نﻈر دارید؟‬

‫برای مشاوره و آشناﺋی با روشهای موﺛر‪:‬‬

‫جهت مالقات و تنﻈیم وقت قبﻠی‪ ،‬لﻄفا با تﻠفن ‪ ۶٠٤-٩٢٢-٣٠٨٨‬تماس بگیرید‪.‬‬

‫عادت مفید ما ایرانیها‬

‫ترکیب‪ :‬چای سبز‪ +‬لیمو ترش‬ ‫نتیجه‪ :‬ﺿدسرﻃان‬ ‫چای سبز منبع فوقالعادهای‬ ‫از كاته چینهاست كه تركیبات قوی ضدسرطان هستند‪ .‬این تركیبات‬ ‫فوقالعاده كه سلولهای سرطانی را نابود میكنند یك نقطه ضعف دارند‬ ‫و آن هم این است كه نمیتوانند از سد معده عبور كنند‪ .‬در واقع فقط‬ ‫‪20‬درصد از كاتهچینهای چای سبز از معده عبور میكند و جذب بدن‬ ‫میشود اما تحقیقات دانشمندان دانشگاه یوتا نشان داده است با اضافه‬ ‫كردن آب یك لیموترش تازه یا یك قاشق چایخوری آبلیمو به یك لیوان‬ ‫چای سبز میتوانید میزان بیشتری از كاتهچینها را جذب كنید‪ ،‬اما یك‬ ‫نکته جالب هم اینكه اگر اندكی شکر به چای سبز اضافه كنید میزان‬ ‫كاتهچین كه جذب میكنید ‪3‬برابر میشود‪.‬‬

‫کمی تغییر در خوراکی محبوب‬

‫ترکیب‪ :‬مرﻍ‪ +‬سیبزمینی )شیرین(‬ ‫نتیجه‪ :‬داشتن سیستم ایمنی قویتر‬ ‫از قدیم‪ ،‬بسیاری از‬ ‫مردم عادت داشتند مرغ‬ ‫سرخكرده یا آبپــز را با‬ ‫سیبزمینی سرخ كرده‬ ‫نوشجان كنند اما ما یك پیشنهاد بهتر داریم؛ خوراك مرغ آبپز با‬ ‫سیبزمینی آبپز شیرین‪.‬سیبزمینیهای شیرین بهترین منبع طبیعی‬ ‫ویتامین ‪ A‬است كه به بدن در مبارزه با عفونتها كمك میكند اما خب؛‬ ‫خوردن ویتامین ‪ A‬بدون داشتن مقدار كافی روی در بدن یعنی یك‬ ‫اشتباه‪ .‬دكتر باركوكاس در این زمینه میگوید‪« :‬روی به مقدار زیاد در‬ ‫گوشت مرغ و تا حدودی در گوشت گاو و بوقلمون وجود دارد‪ ،‬روی برای‬ ‫متابولیسم و حمل ویتامین ‪ A‬در بدن الزم است‪ .‬اگر فقط سیبزمینی‬ ‫شیرین بخورید مقداری ویتامین ‪ A‬وارد بدن میكنید كه بدن نمیتواند‬ ‫از آن استفاده كند و در نتیجه این مقدار ویتامین ‪ A‬هدر میرود‪ ،‬برای‬ ‫همین هر وقت خواستید خوراك مرغ بخورید سیبزمینی شیرین را هم‬ ‫همراه آن مصرف كنید»‪ ،‬البته میتوانید سوپ سیبزمینی هم با گوشت‬ ‫سینه مرغ و سیبزمینی شیرین و سبزی تهیه كنید‪.‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫‪7‬‬

‫ازدواج در ضرب المثل‬ ‫‪ -1‬هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با‬ ‫چشم هایت (ضرب المثل آلمانی)‬ ‫‪ -2‬مردی كه به خاطر پول زن می گیرد به نوكری می رود‬ ‫(ضرب المثل فرانسوی)‬ ‫‪ -3‬لیاقت داماد به قدرت بازوی اوست‬ ‫(ضرب المثل چینی)‬ ‫‪ -4‬زنی سعادتمند است كه مطیع شوهر‬ ‫باشد‌(ضرب المثل یونانی)‬

‫شكمش را در دست بگیر (ضرب المثل اسپانیایی)‬ ‫‪ -16‬اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او‬ ‫ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار (ضرب المثل تركی)‬ ‫‪ -17‬ازدواج مقدس ترین قراردادها‬ ‫محسوب می شود (ماری آمپر)‬ ‫‪ -18‬ازدواج مثل یك هندوانه است كه‬ ‫گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار‬ ‫بد (ضرب المثل اسپانیایی)‬

‫‪ -5‬زن عاقل با دامــاد بی پول خوب‬ ‫می سازد‪( .‬ضرب المثل انگلیسی)‬

‫‪ -19‬ازدواج زودش اشتباهی بزرگ و‬ ‫دیرش اشتباهی بزرگتری است‪.‬‬

‫‪ -6‬زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است‬ ‫(ضرب المثل انگلیسی)‬

‫‪ -20‬ازدواج كردن و ازدواج نكردن هر‬ ‫دو موجب پشیمانی است (سقراط)‬

‫‪ -7‬زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهد در كلبه ای خرابه هم‬ ‫زندگی می كنند (ضرب المثل آلمانی)‬ ‫‪ -8‬داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی‬ ‫لیاقت است (ضرب المثل لهستانی)‬ ‫‪ -9‬دختر عاقل جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد‬ ‫(ضرب المثل ایتالیایی)‬

‫‪ -21‬ازدواج مثل اجرای یك نقشه جنگی است كه اگر در آن‬ ‫فقط یك اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود‪.‬‬ ‫(بورنز)‬ ‫‪ -22‬ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد برای پول هم از‬ ‫بین می رود (روالند)‬ ‫‪ -23‬ازدواج همیشه به عشق پایان داده است (ناپلئون)‬

‫‪ -10‬داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بداخالقی‬ ‫محروم گشته ای(ضرب المثل فرانسوی)‬

‫‪ -24‬اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند دو نفر را بدبخت‬ ‫كرده است (ناشناس)‬

‫‪ -11‬دو نوع زن وجود دارد با یكی ثروتمند می شوی و با‬ ‫دیگری فقیر (ضرب المثل ایتالیایی)‬

‫‪ -25‬انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ولی می توانیم‬ ‫مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم (خانم پرل باك)‬

‫‪ -12‬در موقع خرید پارچه حاشیه ان را خوب نگاه كن و در‬ ‫موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن (ضرب المثل چینی)‬

‫‪ -26‬با زنی ازدواج كنید كه اگر مرد بود بهترین دوست شما‬ ‫می شد (بردون)‬

‫‪ -13‬تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب‬ ‫كن (ضرب المثل چینی)‬

‫‪ -27‬با همسر خود مثل یك كتاب رفتار كنید و فصل های‬ ‫خسته كننده او را اص ً‬ ‫ال نخوانید (سونی اسمارت)‬

‫‪ -14‬برای یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی‬ ‫(ضرب المثل چینی)‬ ‫‪ -15‬اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار‬

‫‪ -28‬برای یك زندگی سعادتمند مرد باید كر باشد‬


‫‪8‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫از خوبی ها سخن بگو‬ ‫لذت هایت را به زبان بیاور مغزت هوشیارانه آن را دریافت‬ ‫می کند وبه کار می برد‬ ‫نتیجه تحقیقات پرفسور سمیعی‪:‬‬ ‫ساختار کوچک هیپوتاالموس در مغز ماده ی‬ ‫آزاد کننده ی هورمونی را ترشح می کند به نام‬ ‫کورتیکوتروفین‪ ...‬این ماده به همراه هورمونش‬ ‫وظیفه ی تامین انرژی الز م بدن برای مقابله‬ ‫با استرس و شرایط بحران اضطراب را دارد‪ ...‬در‬ ‫واقع همان چیزی ست که به بدن کمک می‬ ‫کند بتواند مدیریت هیجان داشته باشد‪...‬اما عمر‬ ‫این ماده فقط یک سال است و گاهی به صورت‬ ‫خودکار درمغز ترشح می شود‪ .‬پروفسور سمیعی‬ ‫تحقیقاتی انجام داد برای دانستن این مطلب که‬ ‫چه چیزهایی باعث ترشح بیشتر این ماده در برخی افراد و یا قطع‬ ‫و تاخیر ترشح درفرد دیگر می شود‪ ...‬نتیجه تحقیقات چندی پیش‬ ‫در سایت پروفسور سمیعی منتشر شد‪.‬‬ ‫نتیجه ی تحقیقات برای علم روانشناسی بی نظیر بود و‬ ‫بسیار جالب‪:‬‬ ‫‪ -1‬وقتی شما از منظره ای یا دیدن چیزی لذت می برید و از آن‬ ‫به صورت کالمی تعریف م کنید و اهل به به و چه چه کردن هستید‬ ‫میزان ترشح این ماده در مغز افزایش می یابد‪.‬‬

‫‪ -2‬وقتی شما یک پارچه ‪.‬گلبرگ گل یا چیزی لطیف را لمس‬ ‫می کنید و احساس خوشایندی دارید میزان ترشح این ماده در مغز‬ ‫افزایش می یابد‪...‬‬ ‫‪ -3‬وقتی شما دست می زنید یا همان به اصطالح‬ ‫کف می زنید حتی وقتی دریــک کنفرانس حضور‬ ‫داریــد و یا در یک مهمانی و حتی به مدت زمانی‬ ‫کوتاه میزان ترشح ایــن مــاده را در مغز افزایش‬ ‫می دهید‪ ...‬پس درود بر آنها که از هر چیز لذت بخش که‬ ‫می بینند و حس می کنند تعریف می کنند!‬ ‫درود بــــر آنـــهـــا کــــه عــــــادت دارنـــــد‬ ‫چشمهایشان را پــر کنند از زیــبــایــی هــای‬ ‫بی نظیر طبیعت! درود بر آنها که وقتی قرار است کف‬ ‫بزنند به افتخار کسی بی رمق و رفع تکلیف این کار را‬ ‫نمی کنند! چقدر خوب که بدانیم رفتار ما و لذت های ما چه بصری‬ ‫و چه لمسی باعث می شود بدن در کنترل هیجانات و استرس‬ ‫های روزهای بعد ذخیره های مفیدی اندوخته کند‪ ....‬و باعث ترشح‬ ‫بیشتر ماده های موثر مغز در آرامشمان شود‪....‬‬ ‫پس یادت باشد‪ :‬لذت هایت را به زبان بیاور مغزت هوشیارانه آن‬ ‫را دریافت می کند و به کار می برد‪ .‬درود بر پروفسور سمیعی و همه‬ ‫نامداران این سرزمین‪...‬‬

‫‪Good Morning‬‬

‫‪Joke‬‬ ‫‪The woman in front of me was having her‬‬ ‫‪eyesight tested for her driver’s licence, first‬‬ ‫‪with her glasses on then off. “here’s your‬‬ ‫‪licence” the examiner said when she was‬‬ ‫‪finished. “but there’s a restriction. You need‬‬ ‫”‪to wear glasses to drive your car”. “sweetie‬‬ ‫‪the woman declared, “I need them to find‬‬ ‫”‪my car‬‬

‫‪Human Life Would Be Perfect If...‬‬ ‫‪Anger Had A STOP Button‬‬ ‫‪Mistakes Had A REWIND Button‬‬ ‫‪Hard Times Had A FORWARD Button‬‬ ‫!!‪And Good Times A PAUSE Button‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪9‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫ده واقعیت جذاب در مورد مغز انسان‬ ‫مغز انسان و شناخت پیچیدگی‌های خاص آن همواره برای بشر جذاب‬ ‫بوده است‪ .‬همواره انسان یک نمونه شگفت‌انگیز برای شناخت به شمار‬ ‫می‌رود و موارد بی‌شماری در مورد انسان ناگفته باقی مانده است‪ .‬در این‬ ‫مقاله به ده واقعیت جذاب درباره‌ی مغز انسان خواهیم پرداخت‪ ،‬تا شاید‬ ‫دید بهتری نسبت به مهمترین عضو بدن خود داشته باشید‪.‬‬

‫نویسنده‪ :‬آرمان والی‬

‫واقعیت پنجم‪ :‬هر فکری که می‌کنید یک اتصال عصبی جدید‬ ‫در مغزتان ایجاد می‌کند‪.‬‬ ‫مغز از آن چیزی که تصور می‌کنید انعطاف‌پذیر‌تر است و به مرور زمان‬ ‫تغییر می‌کند‪ .‬اگر در همین لحظه به موضوع جدیدی فکر کردید‪ ،‬مطمئن‬ ‫باشید در مغز شما به همان میزان اتصال عصبی جدید ایجاد شده است‪.‬‬ ‫واقعیت ششم‪ :‬یک فرد معمولی روزانه ‪ 70‬هزار فکر انجام‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫شما همیشه در حال فکر کردن هستید‪ .‬با تغییر این تفکرات‪ ،‬شما‬ ‫می‌توانید به طور کل سیم‌کشی عصبی مغزتان را تغییر دهید‪.‬‬

‫واقعیت اول‪ :‬بیشتر وزن مغز را آب تشکیل می‌دهد و بخش‬ ‫جامد عمدتا از جنس چربی است‪.‬‬ ‫بیشتر مردم تصور می‌کنند که مغز به طور کامل جامد است‪ ،‬اما این‬ ‫افراد اشتباه می‌کنند‪ 75 .‬درصد مغز را آب تشکیل می‌دهد‪ .‬بخش جامد‬ ‫مغز نیز از جنس چربی است و تقریبا ‪ 10‬تا ‪ 12‬درصد مغز را تشکیل‬ ‫می‌دهد‪ .‬بقیه مغز از جنس پروتئین‪ ،‬هیدروکربن و نمک است‪.‬‬ ‫واقعیت دوم‪ 160,000 :‬کیلومتر رگ‌خونی در مغز وجود دارد‪.‬‬ ‫این به این معنی است که اگر تمام رگ‌های خونی مغز را در امتداد‬ ‫یکدیگر قرار دهیم شما می‌توانید آن را ‪ 4‬بار دور کره زمین بپیچانید یا‬ ‫اینکه کره ماه را با رگ‌های مغز دو نفر به زمین متصل کنید‪.‬‬ ‫واقعیت سوم‪ :‬مغز شما بین ‪ 10‬تا ‪ 23‬وات برق تولید می‌کند‪.‬‬ ‫این قدرت برای روشنایی دو المپ کم مصرف کافیست‪ .‬بخش عمده‌ای‬ ‫از این قدرت تولید شده به منظور ارتباط عصبی مغز با دیگر اعضا استفاده‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫واقعیت چهارم‪ :‬استفاده از غذای سالم هوش را افزایش می‌دهد‪.‬‬ ‫طبق تحقیقاتی که در یک موسسه در نیویورک انجام شده‪ ،‬اگر شما‬ ‫در وعده ناهار غذایی بخورید که هیچگونه مواد نگهدارنده و یا طعم‌دهنده‬ ‫مصنوعی نداشته باشد‪ 14 ،‬درصد در تست ‪ IQ‬امتیاز بهتری کسب‬ ‫خواهید کرد‪ .‬این کشف بسیار چشمگیر است و نشان می‌دهد که عملکرد‬ ‫مغز به شدت به نوع تغذیه وابسته است‪.‬‬

‫واقعیت هفتم‪ :‬خندیدن فرایند پیچیده‌ای است و از ‪ 5‬بخش مغز‬ ‫استفاده می‌کند‪.‬‬ ‫خندیدن موضوع خنده‌داری نیست‪ ،‬این فرایند بخش‌های زیادی از مغز‬ ‫را درگیر می‌کند‪ .‬خندیدن برای فعالسازی مغز‌ بسیار موثر است و مواد‬ ‫شیمیای تقویت‌کننده‌ای در بدن شما در هنگام خندیدن رها می‌شود‪.‬‬ ‫تحقیقات نشان می‌دهد که خندیدن برای چند دقیقه در هر روز موجب‬ ‫بهبود وضعیت روحی‪ ،‬افزایش احساس خوشبختی و افزایش عملکرد مغز‬ ‫در خالقیت می‌شود‪.‬‬ ‫واقعیت هشتم‪ :‬تردستی موجب تغییرات سریع در مغز می‌گردد‪.‬‬ ‫تردستی و یادگیری کارهای پیچیده جدید تاثیر بسیار مثبتی بر روی‬ ‫مغز انسان دارد‪ .‬تردستی و حرکات پیچیده موجب رشد بخش خاصی از‬ ‫مغز می‌شود‪ ،‬بنابراین اتصاالت عصبی در مغز افزایش چشمگیر می‌شود‪.‬‬ ‫همچنین کارها و مسائل پیچیده می‌تواند موجب رشد چشمگیر مغز‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫واقعیت نهم‪ :‬مغز توانایی احساس درد را در هیچ صورتی ندارد‪.‬‬ ‫مغز قادر به حس کردن درد در خود نیست و تنها می‌تواند درد‬ ‫بخش‌های دیگر بدن را دریافت کند‪ .‬در واقع هیچ دریافت کننده دردی‬ ‫در مغز وجود ندارد‪.‬‬ ‫واقعیت دهم‪ :‬ارتفاع مغز انسان ‪ 9.3‬سانتی متر است‪.‬‬ ‫مغز از آن چیزی که مردم تصور می‌کنند کوچکتر است‪ .‬اندازه مغز ‪16‬‬ ‫در ‪ 14‬در ‪ 9.3‬سانتی متر و وزن آن ‪ 1.3‬کیلوگرم است‪ .‬در همین ‪1.3‬‬ ‫کیلوگرم ‪ 200‬میلیون سلول عصبی (نرون) وجود دارد‪.‬‬


‫‪10‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪ravinasim@hotmail.com‬‬

‫سفر روح و معراج‬

‫بنام یگانه دانای مهربان‬ ‫عروج روحانی و جسمانی‪ :‬عروج روحانی موردی است که توسط‬ ‫پیامبران و مردان حق اتفاق افتاده است‪ .‬گفته شده است که پیامبر گرامی‬ ‫اسالم بیش از یکبار عروج روحانی داشته اند اما آن چه به عنوان "معراج"‬ ‫شناخته شده فقط یک بار اتفاق افتاده است‪" .‬معراج" معجزه است و دارای‬ ‫ویژگی معجزه می باشد‪ .‬در "معراج" باور عمده بر عروج جسمانی است‪ .‬گر‬ ‫چه عروج روحانی را هم مطرح کرده اند اما در هر حالت‪ ،‬نکته خاص آن‪،‬‬ ‫عروج به آسمان هفتم است‪ .‬هر عروج روحانی به معنای عروج به آسمان‬ ‫هفتم نیست‪ .‬عروج روحانی به آسمان هفتم‪ ،‬ویژه است و این برداشت درست‬ ‫نیست که مردان حقی که موفق به عروج روحانی شده اند به آسمان هفتم‬ ‫رسیده اند‪ .‬معنای معراج روحانی؛ تدبر در مصنوعات الهی و مشاهده عظمت‬ ‫خداوند به گونه ای است که فکر و ذکر حق همه وجود عروج کننده را فرا‬ ‫گیرد‪ ،‬از مراتب امکانی در مراحل باطنی و قلبی عبور کند و از عالیق دنیوی‬ ‫رها گردد‪ .‬پس از این مراحل قرب مخصوص دست می دهد که قابل توصیف‬ ‫نیست‪ .‬اکثر پیامبران‪ ،‬مردان حق و پاک دالن این مرتبه را دارا بوده اند‪ .‬خود‬ ‫پیامبر نیز معراج روحانی داشته اند ولی قران "معراج" را بعنوان یک امتیاز‬ ‫فوق العاده و مخصوص پیامبر بیان کرده است‪ .‬در کل باید به "معراج" همان‬ ‫طور نگریست که به عصای حضرت موسی می نگریم و یا همان گونه که به‬ ‫زنده شدن مرده توسط حضرت مسیح نگاه می کنیم‪ .‬اما از طرفی هم گفته‬ ‫اند که در معراج‪ ،‬بحث عالم ملکوت است که فاقد بعد و جسمیت است لذا‬ ‫انسان نیز باید در آن‪ ،‬همان سنخیت را داشته باشد‪ .‬همچنین گفته شده که‬ ‫معراج با جسم مثالی یعنی جسمی که انسان در برزخ دارد و مادی نیست‪،‬‬ ‫انجام شده است‪ .‬به هر حال‪" ،‬معراج"‪ ،‬تحقیقی بیشتر نیاز دارد‪.‬‬ ‫معراج‪ :‬سوره اسرا و سوره نجم که به معراج اشاره دارند‪ ،‬بر این که این‬ ‫امر در بیداری اتفاق افتاده گواهی می دهد‪ .‬دانشمندان سنی و شیعه نیز‬ ‫بر همین باور هستند‪ .‬البته در روایتی از حسن بصری آمده که «این امر در‬ ‫خواب واقع شده است» و یا خبری که از عایشه نقل شده؛ «به خدا سوگند‬ ‫بدن پیامبر از میان ما نرفت تنها روح او به آسمان ها پرواز کرد» که گفته‬ ‫شده جنبه سیاسی داشته و برای خواباندن جنجالی که موضوع "معراج" بین‬ ‫عده ای بوجود آورده بوده است‪ ،‬مطرح شده است‪ .‬کتاب "محمد پیغمبری‬ ‫که از نو باید شناخت" نوشته ک‪-‬و‪ -‬گیورگیو ترجمه ذبیح الله منصوری به‬

‫کتاب نسیم عشق‬

‫سفر روح و معراج‬ ‫نویسنده‪ :‬راوی نسیم‬ ‫قیمت فروش‪ :‬همت واال (کل سود به خیره داده خواهد شد)‬ ‫جهت اطالعات بیشتر با شماره‪ 6049312292 :‬تماس بگیرید‬

‫قسمت سوم‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫منبع‪ :‬کتاب "نسیم عشق" تهیه کننده‪ :‬روای نسیم‬

‫دو نظریه پرداخته است؛ نظریه اول بر پیامبر بودن ایشان و لذا امکان عروج‬ ‫با جسم اشاره دارد به این معنی که جسم خاکی با سرعت فوق العاده به‬ ‫آسمان رفته است‪ .‬نظریه دوم عدم لزوم رفتن جسم خاکی به آسمان را‬ ‫مطرح می کند و به همه جا رفتن روح در رویا اشاره دارد اما با این باور که‬ ‫پیامبر توانسته روح خود را در بیداری به آسمان ببرد‪ .‬بضاعت این جانب در‬ ‫حد موشکافی این موضوع نیست و بجاست که محققان دینی به بررسی آن‬ ‫به پردازند‪ .‬به برداشت من رسیدن به این که "معراج" در واقع سفر روح است‬ ‫و به طوری ویژه برای فردی خاص پیش آمده است‪ ،‬کافی است و منظور‬ ‫این مقاله را برآورده می کند‪ .‬بحث "معراج" با بحث پیامبری گره می خورد‬ ‫و خداوند می گوید که چنین کرد‪ .‬همان طور که مرده زنده می شود و‬ ‫چوب اژدها می گردد‪ ،‬انسان هم امکان دارد با جسم به طبقات هفت گانه‬ ‫سفر کند‪ .‬نکته ای که این مقاله می خواهد به آن بپردازد این است که این‬ ‫آسمان ها دارای سطوح انرژی مختلف هستند و سطوح آگاهی مختلف را‬ ‫می طلبند‪ .‬کسی می تواند به سطح خاصی از آگاهی عروج کند که دارای‬ ‫آن سطح آگاهی باشد‪ .‬نعمت و حکمت خدایی با خداست و هر آنچه "او"‬ ‫بخواهد فورا تحقق می یابد‪" .‬معراج"‪ ،‬لطف خدایی در باره بنده ای خاص‬ ‫بوده است‪ .‬پیامبر گرامی از مسجدالحرام به بیت المقدس برده شده اند و از‬ ‫آنجا به آسمان عروج کرده اند‪ .‬عالوه بر اشاره قرآن‪ ،‬پیامبر نیز پس از سفر‪،‬‬ ‫شواهدی از آن را اعالم کردند که بعدا توسط کاروان های بین راه‪ ،‬تایید‬ ‫گردید‪ .‬معراج را می توان به عنوان سفر روحی که در شکل خاصی صورت‬ ‫گرفته است‪ ،‬قلمداد کرد‪.‬‬ ‫روح و سطح آگاهی‪ :‬دو بحث مهم کلیدی سطح آگاهی و روح در موضوع‬ ‫"معراج" مطرح هستند‪ .‬بحث حکمت‪ ،‬آگاهی خدایی و علم لدنی در دین‬ ‫وجود دارد‪ .‬سطح آگاهی منتج از همین حکمت و خرد است‪ .‬در"معراج" هم‬ ‫بحث سطح اگاهی بطور جدی مطرح است یعنی تا فردی دارای سطح آگاهی‬ ‫متناسب با آسمان هفتم نباشد امکان عروج به آن جا را ندارد‪ .‬این حکمت یا‬ ‫پیشکش ویژه خدایی است؛ مشابه آنچه در قران آمده که به حضرت یحیی‬ ‫در کودکی علم داده شد و به پیامبری برگزیده گردید و یا در پی ممارست‬ ‫و تالش فرد حاصل می شود که لطف حق شامل او گردیده‪ ،‬برکت و حکمت‬ ‫یابد‪ .‬بحث نامیرا بودن روح و این که بعد از فوت و ترک کالبد جسمانی‪،‬‬ ‫به خدا رجعت می کند نیز نکته ی دیگری است که جا دارد در موضوع‬ ‫"معراج" به آن پرداخته شود‪ .‬موضوع برگشت به خدا‪ ،‬هم در دین و هم در‬ ‫معنویت پذیرفته شده است‪ .‬روحی که در زمان حضور در کالبد جسمانی‬ ‫به مراتب باالتری رسیده باشد‪ ،‬در رجعت در مراتب باالتری مستقر خواهد‬ ‫شد و بالعکس‪ .‬در بحث "معراج" اگر عروج جسمانی انجام شده باشد که ما‬ ‫مسلمانان عمدتا بر این عقیده هستیم‪ ،‬چون مطلب معجزه است پس امکان‬ ‫پذیر است‪ .‬در این صورت‪ ،‬جدایی روح و بدن مشاهده نمی شود گر چه بحث‬ ‫تکامل روح کماکان به قوت خود باقی است و چنانچه عروج روحانی و یا بحث‬ ‫جسم مثالی باشد‪ ،‬تفکیک روح و جسم مطرح است‪ .‬در هر دو حالت فوق‬ ‫به دلیل اهمیت تشخیص این که "خود واقعی" ما روح است‪ ،‬توجه و تعمق‬ ‫به بحث روح در کنار سطح آگاهی‪ ،‬موجب ارتقا فهم شده و ما را در نزدیک‬ ‫شدن به حقیقت یاری می کند‪.‬‬ ‫ادامه در شماره آینده‬


‫‪11‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫جمالت الهام بخﺶ‬ ‫خداوندا ‪...‬‬ ‫خداوندا تو می دانی که من دلواپس فردای خود هستم‬ ‫مبادا گم کنم راه قشنﮓ آرزوها را‬ ‫مبادا گم کنم اهداﻑ زیبا را‬

‫امید‬

‫در یک آزمایشگاه چند تا موش رو تو استخر آب‬ ‫انداختند و زمان گرفتند تا ببینند موشها چند ساعت‬ ‫دوام میارند‪.‬‬

‫مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت‬

‫حداکﺜر زمانی رو که تونستند دوام بیارند ‪ 17‬دقیقه‬ ‫بود‪.‬‬

‫که من تنهاترین تنهام؛ انسانم‬

‫سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکﺜر ‪17‬‬ ‫دقیقه می تونند زنده بمونند تو همون استخر انداختند‪.‬‬

‫مرا تنها تو نگذاری‬

‫خدا گوید‪:‬‬

‫اما این بار قبل از ‪ 17‬دقیقه نجاتشون دادند‪ .‬بعد از‬ ‫اینکه موشها زمانﻲ رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو‬ ‫تو استخر انداختند‪.‬‬

‫تو ای زیباتر از خورشید زیبایم‬ ‫تو ای واﻻترین مهمان دنیایم‬

‫حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟‬

‫تو ای انسان!‬

‫‪ 26‬ساعت‪ ،‬یعنی حدود ‪ 95‬برابر بیشتر از قدرت‬ ‫واقعی شون‪.‬‬

‫بدان همواره آغوش من باز است‬

‫پس از بررسی های ﻻزم دانشمندان به این نتیجه‬ ‫رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که اونها‬ ‫امیدوار بودند تا دستی باز هم اونها رو نجات بده و‬ ‫تونستند این همه دوام بیارند‪.‬‬

‫شروع کن‪...‬‬ ‫یﻚ قدم با تو‬ ‫تمام گامهای مانده اش با من ‪...‬‬

‫آمین‬

‫مناسبترین قیمت برای ایران ‪ ،‬اروپا‬

‫‪6‬‬

‫اطﻠﺲ‬

‫خاور میانه ‪ ،‬استرالیا و سایر نقاﻁ دنیا‬

‫منتخﺐ بهترین سرویﺲ آژانﺲ هواپیمایی در نورﺙ شور‬ ‫‪216 - 1500 Marine Drive., 2nd Floor, North Vancouver, BC, V7P 1T7‬‬ ‫‪Fax: 604-982-1470‬‬ ‫‪Email: info@atlas-travel.ca‬‬

‫‪Tel: 604.982.1116‬‬


Friday Sep.05. 2014, No. 88

12

1393 ‫ شهریور‬14 ‫ جمعه‬،88 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

‫قورباغه ها‬ This one wouldn't give up! !‫این یکی نمی خواست منصرف بشه‬ At the end everyone else had given up climbing the tower. Except for the one tiny frog who, after a big effort, was the only one who reached the top! ‫ به جز اون قورباغه کوچولو که بعد‬.‫باالخره بقیه از ادامه ی باال رفتن منصرف شدند‬ !‫از تالش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید‬ THEN all of the other tiny frogs naturally wanted to know how this one frog managed to do it? ‫بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کار رو انجام داده؟‬ A contestant asked the tiny frog how he had found the strength to succeed and reach the goal? ‫اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟‬ It turned out.... ...‫و مشخص شد که‬ That the winner was DEAF!!!!

Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.... Who arranged a running competition. ‫روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه ی‬ .‫دو بدهند‬ The goal was to reach the top of a very high tower. .‫هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود‬ A big crowd had gathered around the tower to see the race and cheer on the contestants. ... ...‫جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند‬ The race began.... ....‫و مسابقه شروع شد‬ Honestly,no one in crowd really believed that the tiny frogs would reach the top of the tower. ‫ کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به‬،‫راستش‬ .‫نوک برج برسند‬ You heard statements such as:

!!!‫برنده ی مسابقه کر بوده‬ The wisdom of this story is: Never listen to other people's tendencies to be negative or pessimistic. ... because they take your most wonderful dreams and wishes away from you -- the ones you have in your heart! Always think of the power words have. Because everything you hear and read will affect your actions! :‫نتیجه ی اخال قی این داستان اینه که‬ ‫ چون اونا زیباترین‬...‫هیچ وقت به جمالت منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید‬ !‫ چیز هایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید‬،‫رویاها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند‬ ‫ چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی‬.‫همیشه به قدرت کلمات فکر کنید‬ .‫اعمال شما تأثیر میگذاره‬ Therefore: ALWAYS be.... POSITIVE! And above all:

‫پس‬ ‫همیشه‬ ‫مثبت فکر کنید‬ ‫و باالتر از اون‬

Be DEAF when people tell YOU that you cannot fulfill your dreams! !‫کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید رسید‬

Always think: :‫و هیشه باور داشته باشید‬

God and I can do this! !‫من همراه خدای خودم همه کار می تونم بکنم‬

:‫شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید‬ 'Oh, WAY too difficult!!' '!!‫ عجب کار مشکلی‬،‫'اوه‬ 'They will NEVER make it to the top.' '.‫'اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند‬ or: :‫یا‬ 'Not a chance that they will succeed. The tower is too high!' '!‫ برج خیلی بلنده‬.‫'هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست‬ The tiny frogs began collapsing. One by one.... ...‫قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند‬ Except for those, who in a fresh tempo, were climbing higher and higher.... ...‫بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند باال و باالتر می رفتند‬ The crowd continued to yell, 'It is too difficult!!! No one will make it!' '!‫ 'خیلی مشکله!!! هیچ کس موفق نمی شه‬،‫جمعیت هنوز ادامه می داد‬ More tiny frogs got tired and gave up.... ...‫و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف‬ But ONE continued higher and higher and higher.... ....‫ باال و باز هم باالتر‬،‫ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد باال‬


‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪13‬‬

‫داستان کوتاه‬ ‫می گویند در كشور ژاپن مرد میلیونری زندگی می كرد كه از درد‬ ‫چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها‬ ‫و آمپولها را بخود تزریق كرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود‪.‬‬ ‫وی پس از مشاوره فراوان با پزشكان و متخصصان زیاد‪ ،‬درمان‬ ‫درد خود را مراجعه به یك راهب مقدس و شناخته شده می بیند‪.‬‬ ‫وی به راهب مراجعه می كند و راهب نیز پس از معاینه وی به او‬ ‫پیشنهاد كه مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نكند‪.‬‬ ‫وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود‬ ‫دستور می دهد با خرید بشكه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز‪،‬‬ ‫رنگ آمیزی كند‪.‬‬ ‫همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض‬ ‫می كند‪ .‬پس از مدتی رنگ ماشین‪ ،‬ست لباس اعضای خانواده و‬ ‫مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و تركیبات‬ ‫آن تغییر می دهد و البته چشم دردش هم تسكین می یابد‪.‬‬

‫یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود‪ .‬در همان‬ ‫موقع یک قایق کوچک ماهیگیری رد شد که داخلش چند تا ماهی بود‪.‬‬ ‫از ماهیگیر پرسید‪ :‬چقدر طول کشید تا این چند تا ماهی رو گرفتی؟‬ ‫ماهیگیر‪ :‬مدت خیلی کمی‪.‬‬ ‫تاجر‪ :‬پس چرا بیشتر صبر نکردی تا بیشتر ماهی گیرت بیاد؟‬ ‫ماهیگیر‪ :‬چون همین تعداد برای سیر کردن خانواده ام کافی است‪.‬‬ ‫تاجر‪ :‬اما بقیه وقتت رو چیکار می کنی؟‬ ‫ماهیگیر‪ :‬تا دیر وقت می خوابم‪ ،‬یه کم ماهی گیری می کنم‪،‬‬ ‫با بچه ها بازی می کنم بعد میرم توی دهکده و با دوستان شروع‬ ‫می کنیم به گیتار زدن‪ .‬خالصه مشغولیم به این نوع زندگی‪.‬‬ ‫تاجر‪ :‬من تو هاروارد درس خوندم و می تونم کمکت کنم‪ .‬تو باید‬ ‫بیشتر ماهی گیری کنی‪.‬‬ ‫اون وقت می تونی با پولش قایق بزرگتری بخری و با درآمد اون چند تا‬ ‫قایق دیگر هم بعدا اضافه میکنی‪ .‬اون وقت یه عالمه قایق برای ماهیگیری‬ ‫داری‪.‬‬ ‫ماهیگیر‪ :‬خوب‪ ،‬بعدش چی؟‬

‫بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشكر از راهب‪ ،‬وی را به منزلش‬ ‫دعوت می نماید‪ .‬راهب نیز كه با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد‬ ‫می شود متوجه می شود كه باید لباسش را عوض كرده و خرقه ای‬ ‫به رنگ سبز به تن كند‪ .‬او نیز چنین كرده و وقتی به محضر بیمارش‬ ‫می رسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسكین یافته؟‬ ‫مرد ثروتمند نیز تشكر كرده و می گوید‪" :‬بله‪ .‬اما این گرانترین‬ ‫مداوایی بود كه تاكنون داشته!" مرد راهب با تعجب به بیمارش‬ ‫می گوید بالعكس این ارزانترین نسخه ای بوده كه تاكنون تجویز‬ ‫كرده ام‪ .‬برای مداوای چشم دردتان‪ ،‬تنها كافی بود عینكی با شیشه‬ ‫سبز خریداری كنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود‪.‬‬ ‫برای این کار نمی توانی تمام دنیا را تغییر دهی‪ ،‬بلکه با تغییر‬ ‫چشم اندازت می توانی دنیا را به کام خود درآوری‪ .‬تغییر دنیا کار‬ ‫احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان ارزانترین و موثرترین‬ ‫روش می باشد‪.‬‬ ‫آسان بیندیش ـ راحت زندگی كن‬ ‫تاجر‪ :‬به جای اینکه ماهی ها رو به واسطه بفروشی اونا رو مستقیماً‬ ‫به مشتری ها میدی و برای خودت کارو بار درست می کنی‪ ...‬بعدش‬ ‫کارخونه راه می اندازی و به تولیداتش نظارت می کنی‪ ...‬این دهکده‬ ‫کوچک رو هم ترک می کنی و می روی مکزیکوسیتی! بعد از اون هم‬ ‫لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورک‪ ...‬اونجاست که دست به کارهای‬ ‫مهم تری می زنی‪...‬‬ ‫ماهیگیر‪ :‬این کار چقدر طول می کشه؟‬ ‫تاجر‪ :‬پانزده تا بیست سال‪.‬‬ ‫ماهیگیر‪ :‬اما بعدش چی آقا؟‬ ‫تاجر‪ :‬بهترین قسمت همینه‪ ،‬در یک موقعیت مناسب که گیر اومد‬ ‫میری و سهام شرکت رو به قیمت خیلی باال می فروشی! این کار‬ ‫میلیون ها دالر برات عایدی داره‪.‬‬ ‫ماهیگیر‪ :‬میلیون ها دالر! خوب بعدش چی؟‬ ‫تاجر‪ :‬اون وقت بازنشسته می شی! می ری یه دهکده ی ساحلی‬ ‫کوچیک! جایی که می تونی تا دیر وقت بخوابی! یه کم ماهیگیری کنی‪،‬‬ ‫با بچه هات بازی کنی! بری دهکده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنی‬ ‫و خوش بگذرونی‪.‬‬


‫‪14‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫جمالت پندآمیز‬ ‫هرگز اشتباه نکن‪.‬‬ ‫اگر اشتباه کردی ‪ ...‬تکرار نکن‪.‬‬ ‫اگر تکرار کردی ‪ ...‬اعتراف نکن‪.‬‬ ‫اگر اعتراف کردی ‪ ...‬التماس نکن‪.‬‬ ‫اگر التماس کردی ‪ ...‬دیگر زندگی نکن‪.‬‬ ‫اگر قادر نیستی خود را باال ببری همانند سیب باش تا با افتادنت‬ ‫اندیشه‌ای را باال ببری‪.‬‬ ‫وقتی كبوتری شروع به معاشرت با كالغها می كند پرهایش سفید‬ ‫می ماند‪ ،‬ولی قلبش سیاه میشود‪ .‬دوست داشتن كسی كه الیق‬ ‫دوست داشتن نیست اسراف محبت است‪.‬‬ ‫عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست‪ ...‬عشق اینست که‬ ‫من چترم را روی دلدار بگیرم و او نبیند‪ ....‬نبیند و هرگز نداند که‬ ‫چرا در زیر باران خیس نشد‪.‬‬ ‫انسان هم می تواند دایره باشد و هم خط راست‪ .‬انتخاب با خودتان‬ ‫هست‪ .‬تا ابد دور خودتان بچرخید یا تا بینهایت ادامه بدهید‪.‬‬ ‫گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم نه لبخندمی زنیم نه‬ ‫شکایت می کنیم فقط احمقانه سکوت می کنیم‪.‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫سخنی از ناپلئون‬

‫بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهای‬ ‫قوی ‪ ....‬بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق‬ ‫عروسکا‪.‬‬ ‫خوشبختی مثل یك توپ است وقتی در حركت است به دنبالش‬ ‫ی زنیم‪.‬‬ ‫می دویم و وقتی ایستاده است به آن لگد م ‌‬ ‫التماس به خدا جرأت است‪ .‬اگر برآورده شود‪ ،‬رحمت است‪ ،‬اگر‬ ‫برآورده نشود‪ ،‬حکمت است‪ .‬التماس به انسان خفت است‪ .‬اگر‬ ‫برآورده شود‪ ،‬منت است‪ ،‬اگر برآورده نشود‪ ،‬ذلت است‪.‬‬ ‫عشق مثل آبی است درون دستت كه اگر از آن غافل شوی جز‬ ‫خاطره چیزی برایت باقی نمی ماند‪.‬‬ ‫همیشه در شیرین ترین لحظات زندگی در انتظار تلخی باش که‬ ‫غم و شادی با هم است مانند مرگ و زندگی‪ ...‬با همه مهربان بودن‬ ‫و بخشنده بودن است که جاودانه است‪.‬‬ ‫آرام باش‪ ،‬توكل كن‪ ،‬تفكر كن‪ ،‬آستین ها را باال بزن آنگاه دستان‬ ‫خداوند را می بینی كه زودتر از تو دست به كار شده اند‪.‬‬ ‫پروانه اغلب فراموش می کند که روزی کرم بوده است‪.‬‬ ‫مهربانی را در نقاشی کودکی دیدم که خورشید را سیاه کشیده‬ ‫بود که پدرش زیر نورخورشید نسوزد‪.‬‬ ‫در کوهپایه های عشق دستت را به کسی نده تا از ان نترسی که‬ ‫در ارتفاعات دستت را رها کند‪.‬‬

‫عشق روی پیاده رو‬ ‫مصطفی مستور‬ ‫یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای‬ ‫فیلم او را تماشا کردم‪ .‬دو سال گذشت‪ .‬جیبهایم خالی بود و من‬ ‫هنوز عاشق فروغ بودم‪ .‬گرسنگی از یادم رفته بود‪.‬‬ ‫یک روز فروغ پرسید‪« :‬کی ازدواج می کنیم؟»‬ ‫گفتم‪« :‬اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب‬ ‫و برق و تلفن و قسط های عقب افتادۀ بانک و تعمیر کولر آبی و‬ ‫بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل‬ ‫دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان از کلۀ سحر تا بوق سگ‬

‫و گرسنگی و جیبهای خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و‬ ‫تکرار و مرگ فکر کنم‪. . . .،‬‬ ‫و تو به جای عشق باید دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و‬ ‫خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشوئی و جارو برقی‬ ‫و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی‪....‬‬ ‫هر دومان یخ می زنیم‪ .‬بیشتر از حاال پیش همیم اما کمتر از حاال‬ ‫همدیگر را می بینیم‪ .‬نمی توانیم ببینیم‪ .‬فرصت حرف زدن با هم را‬ ‫نداریم‪ .‬در سیالۀ زندگی دست و پا می زنیم‪ ،‬غرق می شویم و جز‬ ‫دلسوزی برای یک دیگر کاری از دستمان ساخته نیست‪ .‬عشق از‬ ‫یادمان می رود و گرسنگی جایش را می گیرد!‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫‪15‬‬

‫فواید باور نکردنی موز‬ ‫موز یکی از مفیدترین میوه هایی است که مصرف آن آسان است‪.‬‬ ‫اما آیا می دانستید که پوست موز نیز مانند خود موز غنی از پتاسیم‪،‬‬ ‫کلسیم و ویتامین ‪ D‬است و ناراحتی های متعدد پوستی را رفع‬ ‫می کند و از طرفی برای گیاهان باغچه نیز مفید است؟ در این‬ ‫مطلب از «‪ »MSN‬به مواردی درباره استفاده مفید از پوست موز‬ ‫اشاره شده است‪.‬‬

‫اگر قصد چادر زدن یا کوه نوردی دارید‪ ،‬چند موز همراه خود‬ ‫ببرید‪ .‬در صورت تماس با گیاه پیچک سمی قسمت داخل پوست‬ ‫موز را روی قسمت های آسیب دیده بمالید تا خارش و ناراحتی‬ ‫کاهش یابد‪ .‬با تکرار این کار ناراحتی شما تسکین پیدا می کند‪.‬‬ ‫پوست موز‪ ،‬زگیل را در مدت کوتاهی از بین می برد‪ .‬قبل از‬ ‫خواب‪ ،‬پوست موز را به زگیل بمالید‪.‬‬

‫موز بیماری داءالصدف را درمان می کند‪ ،‬کافی است قسمت‬ ‫داخل پوست موز را روی پوست بمالید‪ .‬ابتدا پوست قرمز خواهد شد‬ ‫اما با استفاده دائمی متوجه تغییرات پوست خواهید شد‪.‬‬

‫نقره‪ ،‬لوازم چرمی مانند کفش‪ ،‬کیف‪ ،‬مبل و ‪ ...‬را ابتدا با مالیدن‬ ‫پوست موز و سپس کشیدن پارچه خشک برق بیندازید‪.‬‬

‫قسمت داخل پوست را روی لکه های آکنه بمالید و طی چند روز‬ ‫نتیجه موثر آن را ببینید‪.‬‬

‫اگر پوست شما زخم شده است و به پماد ضدعفونی کننده‬ ‫دسترسی ندارید می توانید پوست موز را به زخم بمالید‪.‬‬

‫داستانی از یک درس مهم زندگی‬

‫مورد موافق بودند‪ .‬بعد از یک بحث طوالنی‪ ،‬جوانترین الک پشت‬ ‫برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد‪.‬‬ ‫الک پشت کوچولو ناله کرد‪ ،‬جیغ کشید و توی الکش کلی باال‬ ‫و پایین پرید‪ ،‬گر چه او سریعترین الک پشت بین الک پشت های‬ ‫کند بود!‬ ‫او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون‬ ‫برنگشته چیزی نخوره‪ .‬خانواده قبول کردن و الک پشت کوچولو به‬ ‫راه افتاد‪.‬‬

‫یک (روز) خانواده ی الک پشتها تصمیم گرفتند که به پیک‬ ‫نیک بروند‪ .‬از آنجا که الک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی‬ ‫موارد یواش عمل می کنند‪ ،‬هفت سال طول کشید تا برای سفرشون‬ ‫آماده بشن!‬ ‫در نهایت خانواده ی الک پشت خانه را برای پیدا کردن یک‬ ‫جای مناسب ترک کردند‪ .‬در سال دوم سفرشان (باالخره) پیداش‬ ‫کردند‪ .‬برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند‪ ،‬و سبد‬ ‫پیک نیک رو باز کردند‪ ،‬و مقدمات رو آماده کردند‪ .‬بعد فهمیدند‬ ‫که نمک نیاوردند!‬ ‫پیک نیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود‪ ،‬و همه آنها با این‬

‫سه سال گذشت‪ ...‬و الک پشت کوچولو برنگشت‪ .‬پنج سال ‪...‬‬ ‫شش سال ‪ ...‬سپس در سال هفتم غیبت او‪ ،‬پیرترین الک پشت‬ ‫دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده‪ .‬او اعالم کرد که قصد داره‬ ‫غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد‪.‬‬ ‫در این هنگام الک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک‬ ‫درخت بیرون پرید‪« ،‬دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید‪ .‬منم‬ ‫حاال نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!!!!!!!‬ ‫نتیجه اخالقی‪:‬‬ ‫بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه‬ ‫که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن‪ .‬آنقدر‬ ‫نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عمال)‬ ‫هیچ کاری انجام نمی دیم‪.‬‬


‫‪16‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫عشق و محبت‬ ‫دو چیز را همیشه فراموش كن‪:‬‬ ‫خوبی كه به كسی می كنی‪.‬‬

‫بدی كه كسی به تو می كند‪.‬‬

‫همیشه به یاد داشته باش‪:‬‬ ‫در مجلسی وارد شدی زبان را نگه دار‪.‬‬ ‫در سفره ای نشستی شكم را نگه دار‪.‬‬ ‫در خانه ای وارد شدی چشمان را نگه دار‪.‬‬ ‫در نماز ایستادی دل را نگه دار‪.‬‬ ‫دنیا دو روز است‪:‬‬ ‫یك با تو و یك روز علیه تو‪.‬‬ ‫روزی كه با توست مغرور مشو و روزی كه علیه توست مایوس نشو‪ .‬چرا‬ ‫كه هر دو پایان پذیرند‪.‬‬ ‫به چشمانت بیاموز كه هر چیزی ارزش نگاه ندارد‪.‬‬ ‫به دستانت بیاموز كه هر گلی ارزش چیدن ندارد‪.‬‬ ‫به دلت بیاموز كه هر عشقی ارزش پرورش ندارد‪.‬‬ ‫دو چیز را از هم جدا كن‪:‬‬ ‫عشق و هوس‬ ‫‪I will forgive any hurts or injuries that come my way.‬‬ ‫‪6. TODAY I WILL DO SOMETHING NICE FOR‬‬ ‫‪SOMEONE, BUT I WILL NOT DO IT SECRETLY:‬‬ ‫‪I will reach out anonymously and bless the life of another.‬‬ ‫‪7. TODAY I WILL TREAT OTHERS THE WAY I‬‬ ‫‪WISH TO BE TREATED:‬‬ ‫‪I will practice the golden rule - “Do unto others as I would‬‬ ‫‪have them do unto me” - with everyone I encounter.‬‬ ‫‪8. TODAY I WILL RAISE THE SPIRITS OF‬‬ ‫‪SOMEONE I DISCOURAGED:‬‬ ‫‪My smile, my words, my expression of support, can make‬‬ ‫‪the difference to someone who is wrestling life.‬‬ ‫‪9. TODAY I WILL NUTURE MY BODY:‬‬ ‫‪I will eat less; I will eat only healthy foods. I will thank‬‬ ‫‪God for my body.‬‬ ‫‪10. TODAY I WILL GROW SPIRITUALLY:‬‬ ‫‪I will spend a little more time in prayer today: I will begin‬‬ ‫‪reading something spiritual or inspirational today; I will‬‬ ‫!)‪find a quiet place (at some point during the day‬‬

‫چون اولی مقدس است و دومی شیطانی‪ ،‬اولی تو را به پاكی می برد و‬ ‫دومی به پلیدی‪.‬‬ ‫در دنیا فقط سه نفر هستند كه بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط‬ ‫به خاطر خودت خواسته هایت را بر طرف می كنند‪ ،‬پدر و مادرت و نفر‬ ‫سومی كه خودت پیدایش می كنی‪ ،‬مواظب باش كه از دستش ندهی و‬ ‫بدان كه تو هم برای او نفر سوم خواهی بود‪.‬‬ ‫چشم و زبان‪ ،‬دو سالح بزرگ در نزد تواند‪ ،‬چگونه از آنها‬ ‫استفاده می كنی؟‬ ‫مانند تیری زهرآلود یا آفتابی جهانتاب‪ ،‬زندگی گیر یا زندگی بخش؟‬ ‫بدان كه قلب كوچك است پس نمی توانی تقسیمش كنی‪ ،‬هرگاه‬ ‫خواستی آنرا ببخشی‪ ،‬با تمام وجودت ببخش كه كوچكیش جبران شود‪.‬‬ ‫هیچگاه عشق را با محبت‪ ،‬دلسوزی‪ ،‬ترحم و دوست داشتن یكی ندان‪،‬‬ ‫همه اینها اجزاء كوچكتر عشق هستند نه خود عشق‪.‬‬ ‫همیشه با خدا درد دل كن و به او توكل كن‪ ،‬آنگاه می بینی كه چگونه‬ ‫قبل از اینكه دست به كار شوی‪ ،‬كارها به خوبی پیش می روند‪.‬‬ ‫از خدا خواستن عزت است‪ ،‬اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود‬ ‫حكمت است‪.‬‬ ‫از خلق خدا خواستن خفت است‪ ،‬اگر برآورده شود منت است اگر نشود‬ ‫ذلت است‪.‬‬ ‫هر چه می خواهی از خدا بخواه و در نظر داشته باش كه برای او غیر‬ ‫ممكن وجود ندارد و تمام غیر ممكن ها فقط در نظر ماست‪.‬‬

‫‪10 Rules For A Good Day‬‬

‫‪1. TODAY I WILL NOT STRIKE BACK:‬‬ ‫‪If someone is rude, if someone is impatient, if someone is‬‬ ‫‪unkind... I will not respond in a like manner.‬‬ ‫‪2. TODAY I WILL ASK GOD TO BLESS MY‬‬ ‫‪“ENEMY”:‬‬ ‫‪If I come across someone who treats me harshly or‬‬ ‫‪unfairly, I will quietly ask God to bless that individual.‬‬ ‫‪I understand the “enemy” could be a family member,‬‬ ‫‪neighbor, co-worker, or a stranger.‬‬ ‫‪3. TODAY I WILL BE CAREFUL ABOUT WHAT I‬‬ ‫‪SAY:‬‬ ‫‪I will carefully choose and guard my words being certain‬‬ ‫‪that I do not spread gossip.‬‬ ‫‪4. TODAY I WILL GO THE EXTRA MILE:‬‬ ‫‪I will find ways to help share the burden of another‬‬ ‫‪person.‬‬ ‫‪5. TODAY I WILL FORGIVE:‬‬


‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪17‬‬

‫من باور دارم‪...‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫جر و بحث دو نفر با هم به معنى این که آن‌ها همدیگر را‬ ‫که دعوا و ّ‬ ‫دوست ندارند نیست‪ .‬و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آن‌ها‬ ‫همدیگر را دوست دارند نمى‌باشد‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى‬ ‫ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که دوستى واقعى به رشد خو د ا دامه خواهد دا د حتى در دورترین‬ ‫فاصله‌ها‪ .‬عشق واقعى نیز همین طور است‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که ما مى‌توانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب ما را‬ ‫به درد آورد‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که زمان زیادى طول مى‌کشد تا من همان آدم بشوم که مى‌خواهم‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و‬ ‫عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که‬ ‫آن‌ها را مى‌بینم‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم‪ ،‬صرفنظر از این که‬ ‫چه احساسى داشته باشیم‪.‬‬ ‫من باور دارم ‪...‬‬ ‫که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم‪ ،‬او مرا تحت کنترل خود‬ ‫در خواهد آورد‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام گیرد را در زمانى که باید‬ ‫انجام گیرد‪ ،‬انجام مى‌دهد‪ ،‬صرفنظر از پیامدهاى آن‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى به ما‬ ‫ضربه بزنند‪ ،‬به کمک ما مى‌آیند و ما را نجات مى‌دهند‪.‬‬

‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم ا ّما این‬ ‫به من این حق را نمى‌دهد که ظالم و بیرحم باشم‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشته‌ایم و آنچه از آن‌ها آموخته‌ایم‬ ‫بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد گرفته‌ایم‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم‪ ،‬گاهى باید یاد‬ ‫بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که صرفنظر از این که چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و‬ ‫غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که زمینه‌ها و شرایط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثیرگذار‬ ‫بوده‌اند ا ّما من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که نباید خیلى براى کشف یک راز کند و کاو کنم‪ ،‬زیرا ممکن است براى‬ ‫همیشه زندگى مرا تغییر دهد‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کام ً‬ ‫ال‬ ‫متفاوت را ببینند‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى‬ ‫آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫که گواهى‌نامه‌ها و تقدیرنامه‌هایى که بر روى دیوار نصب شده‌اند براى ما‬ ‫احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد‪.‬‬ ‫من باور دارم‪...‬‬ ‫«شادترین مردم لزوماً کسى که بهترین چیزها را دارد نیست‪ ،‬بلکه کسى‬ ‫است که از چیزهایى که دارد بهترین استفاده را مى‌کند‪».‬‬


Friday Sep.05. 2014, No. 88

1393 ‫ شهریور‬14 ‫ جمعه‬،88 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

18

It's neat. You'll laugh... I would never trade my amazing friends, my wonderful life, my loving family for less gray hair or a flatter belly. As I’ve aged, I’ve become kinder to myself, and less critical of myself. I’ve become my own friend.. I don’t chide myself for eating that extra cookie, or for not making my bed, or for buying that silly cement gecko that I didn’t need, but looks so avante garde on my patio. I am entitled to a treat, to be messy, to be extravagant. I have seen too many dear friends leave this world too soon; before they understood the great freedom that comes with aging. Whose business is it if I choose to read or play on the computer until 4 AM and sleep until noon? I will dance with myself to those wonderful tunes of the 60 &70’s, and if I, at the same time, wish to weep over a lost love ... I will. I will walk the beach in a swim suit that is stretched over a bulging body, and will dive into the waves with abandon if I choose to, despite the pitying glances from the jet set. They, too, will get old. I know I am sometimes forgetful. But there again, some of life is just as well forgotten. And I eventually remember the important things.

‫چیزی بــرای نگرانی باقی‬ .‫نمی مونه‬ ‫ دو چیز وجود‬،‫اما اگه بمیری‬ ‫ اینكه‬:‫داره كه نگرانش باشی‬ .‫به بهشت بری یا به جهنم‬ ‫ چیزی‬،‫اگر به بهشت بری‬ ‫برای نگرانی وجود نداره؛ ولی‬ ‫ اون قدر‬،‫اگه به جهنم بری‬ ‫مشغول احوالپرسی با دوستان‬ ‫قدیمی می شی كه وقتی‬ ‫برای نگرانی نداری پس در‬ ‫واقع هیچ وقت هیچ چیز برای‬ .‫نگرانی وجود نداره‬

‫زندگی‬ ‫دو حالت داره‬ ‫فقط دو چیز وجود داره که‬ ‫ اینكه سالمی یا‬:‫نگرانش باشی‬ .‫مریض‬ ‫ دیگه چیزی‬،‫اگر سالم هستی‬ .‫نمونده كه نگرانش باشی‬ ‫ فقط دو چیز‬،‫اما اگه مریضی‬ :‫وجود داره كه نگرانش باشی‬ ‫اینكه دست آخر خوب می شی‬ .‫یا میمیری‬ ‫اگه خوب شدی كه دیگه‬

Sure, over the years my heart has been broken. How can your heart not break when you lose a loved one, or when a child suffers, or even when somebody’s beloved pet gets hit by a car? But broken hearts are what give us strength and understanding and compassion. A heart never broken is pristine and sterile and will never know the joy of being imperfect. I am so blessed to have lived long enough to have my hair turning gray, and to have my youthful laughs be forever etched into deep grooves on my face. So many have never laughed, and so many have died before their hair could turn silver. As you get older, it is easier to be positive. You care less about what other people think. I don’t question myself anymore.. I’ve even earned the right to be wrong. So, to answer your question, I like being old. It has set me free. I like the person I have become. I am not going to live forever, but while I am still here, I will not waste time lamenting what could have been, or worrying about what will be. And I shall eat dessert every single day (if I feel like it). MAY OUR FRIENDSHIP NEVER COME APART ESPECIALLY WHEN IT’S STRAIGHT FROM THE HEART!

......‫برگشتی را خرد می كند‬ ‫ كتیبۀ سه هزار ساله‬،‫فقر‬ ‫ای است كه روی آن یادگاری‬ .....‫نوشته اند‬ ‫ پـــوســـت مـــوزی‬،‫فـــقـــر‬ ‫اســـت كــه از پــنــجــره یك‬ ‫اتومبیل به خیابان انداخته‬ .....‫می شود‬

‫فقر‬ ‫ فقر همه‬......‫می خواهم بگویم‬ .......‫جا سر می كشد‬ ‫ عریانی‬،‫ گرسنگی نیست‬،‫فقر‬ ......‫هم نیست‬

........‫ همه جا سر می كشد‬،‫فقر‬

"‫ چیزی را "نداشتن‬،‫فقر‬ ‫ آن چیز پول‬،‫ ولــی‬،‫اســت‬ .......‫ طال و غذا نیست‬.....‫نیست‬

‫ شب را "بی غذا" سر‬،‫فقر‬ ‫ روز را "بی‬،‫ فقر‬...‫كردن نیست‬ ...‫اندیشه" سر كردن است‬

‫ همان گرد و خاكی است‬،‫فقر‬ ‫كه بر كتابهای فروش نرفتۀ یك‬ ......‫كتابفروشی می نشیند‬

‫دکتر شریعتی‬

‫ تیغه های برنده ماشین‬،‫فقر‬ ‫ كه روزنامه های‬،‌‫بازیافت است‬


19

Friday Sep.05. 2014, No. 88

1393 ‫ شهریور‬14 ‫ جمعه‬،88 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

Mother ‫مادر‬ God couldn't be everywhere and therefore he made Mothers... .‫از آنجایی كه خداوند نمی توانست همه باشد مادر را آفرید‬ THE MOST BEAUTIFUL PERSON ON THIS EARTH… OUR BEST CRITIC … YET OUR STRONGEST SUPPORTER… "MOTHER"

DID YOU EVER THINK LIKE THIS!!! ‫آیا تا بحال به این فکر كرده اید؟‬ Do you know? ‫آیا می دانید؟‬ a human body can bear only upto 45 Del (unit) of pain. .‫ واحد درد را تحمل كند‬45 ‫بدن انسان تنها قادر است تا آستانه‬ But at the time of giving birth, a woman feels upto 57 Del of Pain. .‫ واحد درد را تحمل می كند‬57 ‫اما در زمان زایمان یك مادر تا‬ This is similar to 20 bones getting fractured at a time!!!! .‫ استخوان بدن در آن واحد شکسته شود‬20 ‫این مانند اینست كه‬ LOVE UR MOM... .‫به مادر خود عشق بورزید‬

Daneshmand Magazine

‫مجله هفتگی‬ ‫هفتکی‬ ‫مﺠﻠه‬

Persian, Weekly

For Western Canada

‫ فرهنگی‬،‫ علمی‬،‫آموزشی‬ ‫ ویژه غرب کانادا‬،‫به زبان فارسی‬

‫مجله دانشمند را می توانید هر هفته‬

Tel: 604.913.0399 Fax: 604.913.0390 Email: Info @ Daneshmand. Ca www. Daneshmand. Ca

:‫از طریق وب سایت نیز مطالعه کنید‬

www.Daneshmand.Ca


‫‪20‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،88‬جمعه ‪ 14‬شهریور ‪1393‬‬

‫‪Friday Sep.05. 2014, No. 88‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.