Immigrants 94

Page 1

‫‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬ ‫گپی با مهاجرین شماره ‪94‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫‪1‬‬

‫گﭙی با مهاﺟرین‬ ‫ﻧﻮروز ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﻫﻤﮕﺎن ﺧﺠﺴﺘﻪ ﺑﺎد‬

‫شماره ‪ ،٩4‬سال دهم‪ 14 ،‬اسفند ‪13٩4‬‬ ‫‪Issue 94, Vol. 10, March. 04. 2016‬‬ ‫فصل نامه‪ ،‬رایگان‬


‫‪2‬‬

‫گﭙــی بــا مهــاﺟـرین‬ ‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫‪Chatting with Immigrants - Bilingual Monthly Magazine‬‬ ‫‪AHOURA SERVICES CENTRE‬‬

‫مرکز خدمات اهـورا‬ ‫کادر متخصﺺ ما آماده ارائه خدمات زیر می باشد‪:‬‬

‫‪Email: sahourai@yahoo.com‬‬ ‫‪Tel: 604- 783- 0955‬‬ ‫‪Fax: 1-888-439-2522‬‬

‫ماهنامه گﭙی با مهاﺟرین‬ ‫ناشر‪:‬‬

‫سیما اهورائی‬

‫سردبیر‪:‬‬

‫آویسا ایزدی‬

‫ویراستار و مترجم‪ :‬آویسا ایزدی‬ ‫مدیر تولید و روابﻂ عمومی و تبلیﻐات‪ :‬سیما اهورایی‬

‫همكاران افتخاری‪ :‬مهندس محمد عمادی‬ ‫رامین بهرامی (‪)Copies Depot‬‬

‫* زبان انگلیسی ‪IELTS‬‬ ‫* فارسی‬ ‫* فرانسه‬ ‫* ریاضی‪ ،‬فیزیﮏ‪ ،‬شیمی‬

‫تعمیرات کامﭙیوتر‬

‫آموزﺵ کار با کامﭙیوتر‬

‫امور تایﭗ و ترﺟمه‪:‬‬

‫تایﭗ و ویرایش متون‪( ،‬کتاب‪ ،‬جزوه‪ ،‬بروشور) انگلیسی‬ ‫و فارسی‪ ،‬ترجمه از فارسی به انگلیسی و بالعكس‬

‫خدمات سﻜنی گزینی ﺟهت تازه واردین‪:‬‬ ‫‪ -1‬مترجم همراه‬

‫‪ -2‬تكمیل فرمﻬای اداری و دولتی از قبیل ‪SIN, MSP, Citizenship‬‬

‫‪ -3‬رزومه نویسی‬

‫‪ -4‬مشاوره و پرکردن فرم های مﻬاجرتی (و اخذ ویزای توریستی)‬ ‫تحت نﻈر مشاور مﻬاجرتی مجاز‬ ‫‪ -5‬آموزش کتاب ‪ Citizenship‬و آمادگی برای قبولی در امتحان‬ ‫‪ -6‬ارائه سایر اﻃالعات ضروری جﻬت اسكان راحت تر تازه واردین‬

‫تﻠفن‪:‬‬

‫امور ﺣسابداری‪:‬‬ ‫تكمیل فرمﻬای مالیاتی پایان سال‬ ‫‪Book Keeping‬‬

‫امور تﺒﻠیﻐاتی‪:‬‬ ‫ﻃراحی بیزنس کارت‪ ،‬لوگو‬ ‫آگﻬی تبلیﻐاتی‬

‫ﻃراحی وب سایت‬

‫‪6٠٤-٧٨٣-٠٩۵۵‬‬

‫فاکﺲ‪1-٨٨٨-٤٣٩-٢۵٢٢ :‬‬ ‫ایمیل‪sahourai@yahoo.com :‬‬

‫خبرنگار و عكاس مجله‪ :‬ساالر شهنواز‬

‫چاپخانه‪:‬‬

‫‪COPIES DEPOT‬‬

‫هیﺌت تﺤریریه گﭙی با مهاﺟرین‬ ‫آویسا ایزدی‪ ،‬مهین خدابنده‪،‬‬ ‫مهرویه مغزی‪ ،‬علی نسیم‪ ،‬درین‪ ،‬مریم سمنانیان‪،‬‬

‫ﻋﻼقمندان مجﻠه " گﭙی با مهاﺟرین"‬

‫می توانند این نشریه را از ﻃریﻖ سایت‬ ‫‪WWW. DANESHMAND.CA‬‬ ‫مﻄالعه بفرمایند‬

‫‪Designed by: Daneshmand.ca‬‬

‫تایﭗ و صفحه آرائی‪ :‬سیما اهورائی‬

‫امور سرمایه گﺬاری‬ ‫ﺣساﺏ بازنشستگی ‪RRSP‬‬ ‫ﺣساﺏ تﺤﺼیﻠی فرزندان ‪RESP‬‬ ‫وام مسﻜن‬ ‫امور بیمه کوتاه و بﻠند مدت‬ ‫بیمه مسافرت‬ ‫سوپرویزا‬

‫تدریﺲ خﺼوﺻی‪:‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪3‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫یادداشت ناشر‬

‫را به تمامی خوانندگان عزیز از طرف خود و دست اندرکاران‬ ‫تبریک می گویم‪ .‬امیدواریم که سالی پر از برکت‪ ،‬موفقیت و‬ ‫شادکامی بهمراه داشته باشد‪« .‬آمین»‬

‫با درود خدمت خوانندگان عزیز‬ ‫به پایان سال ‪ 1394‬نزدیک می شویم و‬ ‫مثل هر سال با شادی به استقبال بهاری دیگر‬ ‫می رویم‪ .‬مراسم چهارشنبه سوری‪ ،‬جشن‬ ‫نوروز و پس از آن‪ ،‬سیزده بدر‪ ،‬خانواده های‬ ‫ایرانی مقیم ونکوور را بار دیگر گردهم می آورد‪.‬‬ ‫تاریﺦ مراسم مختلف که توسﻂ سازمانﻬای فعال در جامعه ایرانی‬ ‫برگزار می شود از قرار زیر است‪:‬‬ ‫یکشنبه ‪ 13‬مارچ بازار نوروزی توسط بنیاد کانادا و ایران‪ ،‬در کپیالنو مال‪،‬‬ ‫سه شنبه ‪ 15‬مارچ جشن بزرگ چهارشنبه سوری توسط اتحادیه ایرانیان‪،‬‬ ‫یکشنبه ‪ 20‬مارچ جشن نوروزی توسط بنیاد کانادا و ایران‪ ،‬و یکشنبه ‪ 3‬اپریل‬ ‫سیزده بدر توسط اتحادیه ایرانیان‪.‬‬

‫جشن است‪.‬‬

‫چیدن سفره هفت سین یکی از آداب مشترک در مراسم نوروز در بین‬ ‫مردمی است که نوروز را جشن میگیرند‪ .‬در بسیاری از نقاط ایران و برخی از‬ ‫نقاط افغانستان‪ ،‬سفره هفت سین پهن میشود‪ .‬در این سفره هفت چیز قرار‬ ‫میگیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سرکه‪ ،‬سنجد‪ ،‬سمنو‪ ،‬سیب‪،‬‬ ‫سبزه‪ ،‬سیر‪ ،‬سکه‪ .‬اما زرتشتیان مراسم نوروز را با چیدن هفت شین بر روی‬ ‫سفره هفت سین‪ ،‬به نوعی متفاوت برگزار می کنند‪.‬‬ ‫با آرزوی موفقیت برای همگان‪.‬‬

‫باعث خوشحالی اســت که بــاز هم بمناسبت جشن هــای ملی‬ ‫می توانیم شادیهایمان را با هموطنان عزیز تقسیم کنیم من هم نوروز باستانی‬

‫ﺻدور بیمه پزشﻜی‬ ‫بیمه مسافرتی‬

‫سوپر ویزا برای والدین‬

‫" این بیمه برای درخواست ویزا اﺟﺒاریست"‬

‫همانطور که می دانید‪ ،‬نوروز یکی از جشنهای بزرگ‬ ‫ملی ایرانیان است که در آغاز بهار و اولین روز سال و اول‬ ‫فروردین ماه برگزار می شود‪ .‬جشنی است باستانی‪ ،‬که‬ ‫هزاران سال پیشینه دارد‪ .‬نوروز نه تنها در فرهنگ و تاریخ‬ ‫ما و ملل و کشورهای همسایه و همریشه با ما پر سابقه ترین‬

‫سیما اهورایی‬

‫بهترین کیفیت‪ ،‬مﻄﻠوﺏ ترین قیمت در خدمات‬

‫"خانـه مـا"‬ ‫سرویسهای زیر ﺟهت سالمندان ﻋزیز اراﺋه می شود‪:‬‬ ‫•‬

‫خیاﻃی و انجام انواﻉ تعمیرات لباس‬

‫•‬

‫کوتاه کردن مو و آرایش صورت‬

‫•‬

‫همراهی جﻬت انجام امور پزشكی و غیرپزشكی از قبیل خرید روزانه‬

‫•‬

‫نﻈافت منزل (شستشوی البسه و تعویﺾ مالفه) و نﻈافت حیاﻁ‬

‫•‬

‫هم صحبتی ‪Companionship‬‬

‫•‬

‫انجام امور خارﺝ از منزل‪ :‬از قبیل امور بانكی و مراجعه به پستخانه‬

‫•‬

‫انجام امور اداری‪ ،‬پر کردن فرمﻬای اداری‪ ،‬نامه نگاری‪ ،‬ترجمه و امور مشابه‬

‫•‬

‫نگﻬداری و مراقبت از سﮓ و گربه شما در زمان مسافرت‬

‫•‬

‫آموزش کامﭙیوتر به زبان ساده‬

‫دارای گواهینامه و مجوزهای زیر‪:‬‬ ‫‪Member of Peer Counselling of BC‬‬ ‫‪Social Worker Training Certificate‬‬ ‫‪Food Safe Certificate‬‬ ‫‪First aid Certificate‬‬

‫پرهام اوشیدری تﻠفن تماﺱ‪٧٧٨ -٢٨٨-٧6۵٧:‬‬ ‫پدرام اوشیدری تﻠفن تماﺱ‪6٠٤-٧٨1-٤٠٧٩ :‬‬

‫تلفن "خانه ما"‬ ‫در خدمت شماست‬ ‫‪Email: hometoinfo@gmail.com‬‬ ‫‪6٠4٩133٩41‬‬


Friday March. 04. 2016, No. 94

1394 ‫ اسفند‬14 ‫ جمعه‬،94 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

4

They teach it at Stanford A thought to share...and sooooo true… “I just finished taking an evening class at Stanford. The last lecture was on the mind-body connection-the relationship between stress and disease. The speaker (head of psychiatry at Stanford) said, among other things, that one of the best things that a man could do for his health is to be married to a woman whereas for a woman, one of the best things she could do for her health was to nurture her relationships with her girlfriends. At first everyone laughed, but he was serious. Women connect with each other differently and provide support systems that help each other to deal with stress and difficult life experiences. Physically this quality “girlfriend time” helps us to create more serotonin-a neurotransmitter that helps combat depression and can create a general feeling of well being. Women share feelings whereas men often form relationships around activities. They rarely sit down with a buddy and talk about how they feel about certain things or how their personal lives are going. Jobs? Yes. Sports? Yes. Cars? Yes. Fishing, hunting, golf? Yes.

C O L O R I S G O O D!

Yesterday I went to the doctor for my yearly physical. My blood pressure was high.... My cholesterol was high.... I’d gained some weight, and I didn’t feel so hot. My doctor said eating right doesn’t have to be complicated and it would solve my physical problems.

But their feelings? -rarely. Women do it all of the time. We share from our souls with our sisters/ mothers, and evidently that is very good for our health. He said that spending time with a friend is just as important to our general health as jogging or working out at a gym. There’s a tendency to think that when we are “exercising” we are doing something good for our bodies, but when we are hanging out with friends, we are wasting our time and should be more productively engaged-not true. In fact, he said that failure to create and maintain quality personal relationships with other humans is as dangerous to our physical health as smoking! So every time you hang out to schmooze with a gal pal, just pat yourself on the back and congratulate yourself for doing something good for your health! We are indeed very, very lucky. Sooooo let’s toast to our friendship with our girlfriends. Evidently it’s very good for our health.

He said: Just think in colors. Fill your plate with bright colors. Try some greens, oranges, reds, maybe something yellow, etc. So I went right home and ate an entire bowl of m&m. And sure enough, I felt better immediately. I never knew eating right could be so easy!!!


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫‪5‬‬

‫آیا می دانید‪...‬‬ ‫* آیا می دانید سس مایونز به دلیل ترکیب خاصی که دار د در‬ ‫کنفرانسهای علمی به عنوان سم کبد معرفی می شود‬ ‫* آیا می دانید رنگهای افزودنی در نوشابه ها‪ ,‬ساندیس ها‪ ,‬کیکها‪,‬‬ ‫آدامسها و ‪ ...‬همه سرطان زا هستند‬ ‫* آیا می دانید ساندیسها‪ ,‬نوشابه ها‪ ،‬بیسکویتها‪ ،‬کیکها و‪ ...‬با قندهای‬ ‫مصنوعی چون ساخارین که ‪ 1000‬برابر شیرین تر از قند معمولی‬ ‫است ساخته می شود که دشمن کبد و کلیه می باشد‬ ‫* آیا می دانید قیمت روغن ها مایع مثل آفتابگردان اگر واقعی باشد‬ ‫حدود ‪ 12‬الی ‪ 15‬هزار تومان خواهد بود ولی االن در بازار ‪ 900‬الی‬ ‫‪ 800‬تومان است که از یک کیلو تخم آفتابگردان ارزانتر است‪.‬‬ ‫* آیا می دانید بیشتر محتوای روغن های مایع از پارافین خوراکی‬ ‫که محصول پاالیشگاهای نفت است درست شده است که کلسترول‬ ‫خون را افزوده موجب چربی خون و‪ ...‬می شود که کشنده است‪.‬‬ ‫* آیا می دانید در اکثر کارخانه های آبلیموهای صنعتی حتی یک‬ ‫عدد لیمو هم وارد نمی شود و آب لیمو صنعتی از (( آب کاه)) بعالوه‬ ‫برخی اسانسها و جوهر نمک تولید می شود که همین امر موجب ته‬ ‫نشین نشدن محتوای آب لیمو می باشد‬ ‫* آیا می دانید کره گیاهی دروغی بیش نیست و با مواد پایه ای نفت‬ ‫و در برخی کشورها فضوالت انسانی تولید می شود و موجب تشکیل‬ ‫پالک اتروم در عروق کرونر قلب و بیماری های ایسکمیک قلبی‬ ‫می شود و شعار "کره مارگارین (گیاهی) دوست قلب شما" فریب افکار‬ ‫عمومیست‪.‬‬ ‫* آیا میدانید مواد قندی موجوددر نوشابه ها موجب پوسیدگیدندانها‬ ‫می شود (دندان شکسته داخل نوشابه پس از ‪ 7‬ساعت حل می شود)‪.‬‬ ‫* آیا می دانید سس مایونز از همه غذاها مضرتر برای صدمه به‬ ‫پوست و جوش صورت است‪.‬‬ ‫* آیا می دانید پنیر پفک اغلب پنیر تلخ( پنیر فاسد) و گندیده تاریخ‬ ‫مصرف گذشته می باشد چسبندگی پفک براساس تحقیقات تا ‪ 7‬بار‬

‫مسواک هم تمیز نمی شود و موجب بی اشتهایی میشود و آمار مصرف‬ ‫پفک در ایران روزانه هر نفر ‪ 2‬عدد می باشد‪.‬‬ ‫… و اما چه کنیم؟‬ ‫بهترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند است و بهترین روغن‪ ,‬روغن‬ ‫حیوانی است‪ .‬روغن کنجد و زیتون هم بهترین روغن گیاهیست‪.‬‬ ‫بهترین نان نانهای سبوس دار است مثل نان سنگک‪ .‬بهترین نوشابه‬ ‫سکنجبین است که ترکیب مقداری عسل و سرکه می باشد بیش‬ ‫از صد نوع چای هم اکنون در کشور ما موجود است که متناسب‬ ‫با مزاجها‪ ،‬مصرف انواع آنها توصیه می شود مثل (چای کوهی‪ ،‬گل‬ ‫گاوزبان‪ ،‬سنبل الطیب‪ ،‬گزنه زنجبیل‪ ،‬گل نسترن‪ ،‬پونه‪ ،‬بابونه ‪،‬‬ ‫دارچین‪ ،‬آویشن‪ ،‬استخودوس‪ )... ،‬همراه کمی نبات بجای قند و شکر‬ ‫استفاده از خرما‪ ،‬ارده شیره انواع میوه ها کشمش‪ ،‬توت خشک‪ ،‬عسل‬ ‫بسیار بجاست‪.‬‬ ‫بهترین ظرف که هم کمبودهای خون بدن را جبران کرده و هم‬ ‫موجب میکروب زدائی از غذا می شود ظرف سنگی و مسی می باشد‬ ‫بهترین تنقالت آجیل های طبیعی هستند که به جهت طبع گرمشان‬ ‫بسیار مفید می باشند (مصرف آجیل ها جزء فرهنگ عمومی بوده‬ ‫است) غذاهای خورشی سنتی‪ ,‬غذاهای سرخ نشده‪ ،‬سبزی خوردن‬ ‫بویژه نعنا بجای ساالدهای امروزی‪ ,‬لبنیات پرچرب و دست نخورده‬ ‫(شیر و لبنیات باید جوشانده شود) حبوبات بخصوص نخود (اگر خیس‬ ‫شده و آب آن بدور ریخته شود موجب نفخ نمی شود) سس دست‬ ‫ساز طبیعی (مخلوط تخم مرغ و سرکه) بطور تازه قابل استفاده است‪.‬‬ ‫کلیه غذاهای طبیعی بطور تازه استفاده شود از خوردن میوه در غیر‬ ‫فصل آن خودداری شود‪ .‬ضمناً عمده میوه در محل جغرافیای رویش‬ ‫طبیعی آن مفیدتر است‪ .‬پوست میوه ها بعنوان ماسک جهت نرمی و‬ ‫زیبایی پوست بسیار مفید است میو ها و سبزی جات هرچه بیشتر در‬ ‫معرض نور خورشید قرار بگیرند مفیدترند‪ .‬فقط سنگ نمک و پودر آن‪,‬‬ ‫نمک سالم و قابل استفاده هستند‪ .‬استفاده از چوب مسواک(بنام چوب‬ ‫اراک) بعد از خالل دندان بهترین مسواک و ضدعفونی کننده طبیعی‬ ‫و مالش دهنده لثه ها خواهند بود‪.‬‬


‫‪6‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫افشای اسراری از درون بدن‬ ‫* بدن انسان روش‌های جالب و جذابی را برای فرستادن عالئم هشدار‬ ‫دهنده دارد كه این عالئم در واقع اسراری را از درون بدن فاش می‌سازند‪.‬‬ ‫به گزارش ایسنا؛ بدن انسان در تمام طول عمر به شیوه‌ای هوشمندانه‬ ‫و منحصر به فرد عالئم و نشانه‌های زیركانه و هشدار دهنده را بروز می‌دهد‬ ‫اما اكثر افراد به دلیل ناآگاهی از این روابط و عالئم‪ ،‬پیغام‌های حیاتی بدن‬ ‫را نادیده می‌گیرند كه حاصل آن به خطر افتادن سالمتی است‪.‬‬ ‫***‬ ‫روزنامه «دیلی میرور»‪ ،‬در گزارشی به چند راهكار جالب و‬ ‫شگفت‌انگیز به عنوان اسرار زندگی اشاره كرد كه بی‌تردید در‬ ‫زندگی روزمره‪ ،‬قابل استفاده و مفید خواهند بود‪:‬‬ ‫‪ -1‬دردناك شدن مچ پا می‌تواند نشان دهنده مشكالت كلسترولی باشد‪.‬‬ ‫به گفته متخصصان دردناك شدن مچ پا می‌تواند نشانه ابتدایی از افزایش‬ ‫ارثی سطح كلسترول بد خون باشد‪ .‬در واقع تشكیل كلسترول در اطراف‬ ‫زردپی آشیل‪ ،‬موجب بروز این درد می‌شود‪.‬‬ ‫ راه حل چیست؟‬‫اگر احساس كردید كه مچ‌ پایتان مدت سه روز یا بیشتر به طور مداوم‬ ‫درد می‌كند‪ ،‬حتما برای چكاپ كلسترول به پزشك مراجعه كنید‪ ،‬بویژه‬ ‫اگر سابقه خانوادگی ابتال به بیماری قلبی را دارید‪.‬‬ ‫***‬ ‫قوی بودن ریه‌ها نشان دهنده كاهش خطر ابتال به آلزایمر است‪.‬‬ ‫مطالعات نشان می‌دهد كه فعالیت ضعیف و نامطلوب ریه‌ها موجب‬ ‫می‌شود كه اكسیژن كمتری به مغز برسد و در نتیجه خطر ابتال به زوال‬ ‫عقل و آلزایمر افزایش پیدا می‌كند‪.‬‬ ‫برای جبران این مشكل سعی كنید تنفس عمیق انجام دهید به این‬ ‫ترتیب كه پنج ثانیه عمل دم و پنج ثانیه عمل بازدم هوا را انجام دهید‪.‬‬ ‫این كار موجب تقویت ریه‌ها می‌شود چون اكسیژن را به مقدار كافی و‬ ‫مناسب به مغزتان می‌رساند‪ .‬اگر این كار را شش نوبت در روز تكرار كنید‪،‬‬ ‫ریه‌های شما ‪ 20‬درصد قوی‌تر می‌شوند‪.‬‬ ‫***‬ ‫سفید شدن موها قبل از رسیدن به سن ‪ 30‬سالگی نشانه مهمی از‬ ‫ابتال به مشكالت تیروئیدی است‪ .‬متخصصان تیروئید تاكید دارند كه عدم‬ ‫تعادل در فعالیت غده تیروئید موجب اختالل در تولید رنگدانه‌ها در پیاز‬ ‫مو می‌شود‪.‬‬ ‫ راه حل چیست؟‬‫اگر موهایتان در سن پایین‪ ،‬سفید شده و هم چنین عالئم دیگری‬ ‫چون كاهش وزن‪ ،‬افسردگی و یا مشكالت عادت ماهانه دارید‪ ،‬حتما برای‬

‫چكاپ كامل و درمان به موقع به یك متخصص غدد مراجعه كنید‪.‬‬ ‫***‬ ‫گرم نگه داشتن پاها احتمال سرماخوردگی را كاهش می‌دهد‪.‬‬ ‫وقتی پاها سرد می‌شوند‪ ،‬عروق خونی در بینی بسته و منقبض می‌شوند‬ ‫كه در نتیجه گلبول‌های سفید خون در این منطقه از مبارزه با عفونت‌ها‬ ‫دست می‌كشند و محل ورود میكروب‌ها به بدن باز می‌شود‪.‬‬ ‫بنابراین توصیه می‌شود جوراب بپوشید و مطمئن شوید كه با گرم نگه‬ ‫داشتن پاها‪ ،‬سیستم دفاعی بدنتان به طور كامل كار می‌كند‪.‬‬ ‫***‬ ‫خندیدن پس از صرف هر وعده غذایی‪ ،‬میزان قند خون شما را‬ ‫پایین می‌آورد‪.‬‬ ‫متخصصان معتقدند عضالتی كه ما از آنها برای خندیدن استفاده‬ ‫می‌كنیم برای دریافت انرژی‪ ،‬قندخون را مصرف می‌كنند و این فرآیند‬ ‫خطر ابتال به دیابت‪ ،‬چاقی و حتی برخی از سرطان‌ها را كاهش می‌دهد‪.‬‬ ‫بنابراین بعد از شام در آرامش كامل روی مبل بنشینید و مدتی به‬ ‫تماشای فیلم كمدی مورد عالقه‌تان بپردازید‪.‬‬ ‫***‬ ‫راه رفتن و حرف زدن همزمان‪ ،‬موجب كمردرد می‌شود‪.‬‬ ‫وقتی در حین راه رفتن‪ ،‬صحبت هم می‌كنیم این كار مانع از همزمانی‬ ‫تنفس ما با گام‌هایمان در هنگام برخورد پاها به زمین می‌شود‪ .‬این عدم‬ ‫هماهنگی‪ ،‬موجب می‌شود كه بخشی از ضربه‌های ناشی از برخورد گام‌ها‬ ‫به زمین به كمر وارد شود و موجب بروز كمردرد می‌شود‪.‬‬ ‫توصیه می‌شود دفعه بعد اگر به هنگام خرید كردن موبایلتان زنگ زد‪،‬‬ ‫یك گوشه بنشینید و با تلفن صحبت كنید‪.‬‬ ‫***‬ ‫فشار دادن پاها روی هم مانع از ضعف كردن و بی حالی می‌شود‪.‬‬ ‫اگر بعد از سریع برخاستن از جای خود احساس سرگیجه پیدا كردید یا‬ ‫حس كردید كه منگ شده‌اید و چشمانتان سیاهی می‌رود با این حركت‬ ‫ساده می‌توانید جریان خون را به سرعت به مغز بفرستید و ضعف و‬ ‫سرگیجه خود را متوقف كنید‪.‬‬ ‫ابتدا هر دو پای خود را روی زمین قرار دهید‪ .‬بعد یكی از پاها را روی‬ ‫پای دیگربیاندازید و تا جایی كه می‌توانید در این وضعیت پاها را روی‬ ‫هم فشار دهید‪ 30 .‬ثانیه در این وضعیت بمانید تا خون به مغزتان برسد‬ ‫و حالتان بهتر شود‪.‬‬


7

Friday March. 04. 2016, No. 94

1394 ‫ اسفند‬14 ‫ جمعه‬،94 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

The History of Norooz Haft-Sin A major part of the New Year rituals is setting a special table with seven specific items present, Haft Sin (Haft shin, seven crops before Islam). In the ancient times each of the items corresponded to one of the seven creations and the seven holy immortals protecting them. Today they are changed and modified but some have kept their symbolism. All the seven items start with the letter «S»; this was not the order in ancient times. Zoroastrians today do not have the seven «S» but they have the ritual of growing seven seeds. The ancient Iranians also grew seven seeds as a reminder that this is the seventh feast of the creation, while their sprouting into new growth symbolized the festival’s other aspect as a feast of resurrection and of eternal life to come. Wheat or lentil representing new growth is grown in a flat dish a few days before the New Year and is called “Sabzeh” (meaning green shoots). Decorated with colorful ribbons it is kept till the last day and will be disposed off on “Sizdeh be dar”, the 13th day while outdoors. A few live gold fish (the most easily obtainable animal) are placed in a fish bowl. In the old days they would be returned to the riverbanks, but today most people will keep them till they die. Mirrors are placed on the spread with lit candles as a symbol of fire. Zoroastrians today place the lit candle in front of the mirror to increase the reflection of the light. Mirrors were significant items in Zoroastrian symbolism art and architecture, and still are an integral part of most Iranian celebrations including marriage ceremony. They are used extensively in Iranian mystical literature as well and represent self-reflection. All Iranian burial shrines are still extensively decorated with mirrors, a popular decorative style of the ancient times. Light is regarded as sacred by the Zoroastrians and the use of mirrors multiplies the reflection of the light. Wine was always present. Since the Muslim conquest it has been replaced by vinegar since alcohol is banned in Islam. Egg a universal symbol of fertility corresponding to the mother earth, Sepanta Armaiti is still present. The eggs are hard-boiled and traditionally are colored in red, green or yellow, colors favored by Zoroastrians. Recently following the Easter Egg tradition, any color is used and they are elaborately decorated. The eggs are offered to children as treats. Fresh garlic is used to warn off bad omen. This is a modern introduction. There is no evidence that it was used in this context before.

By: Massome price

However the ancient Iranians would grow seven different herbs for the New Year and garlic might have been one of those. Samano a thick brownish paste is present today. It is a nutritious meal and could have been part of the feasts. It is also possible that it has replaced Haoma. This is a scared herbal mix known for its healing properties. It was a major cult on its own with many rituals and ceremonies. The cult is still performed by the Zoroastrians today, but is abandoned by the rest of the Iranians. Coins symbolizing wealth and prosperity, fruits and special sweets and baked goods are present as well. (Courtesy of Massoume Price) A few days prior to the New Year, a special cover is spread on to the Persian carpet or on a table in every Persian household. This ceremonial table is called cloth of seven dishes, (each one beginning with the Persian letter cinn). The number seven has been sacred in Iran since the ancient times, and the seven dishes stand for the seven angelic heralds of life-rebirth, health, happiness, prosperity, joy, patience, and beauty. The symbolic dishes consist of: 1- Sabzeh or sprouts, usually wheat or lentil representing rebirth. 2- Samanu is a pudding in which common wheat sprouts are transformed and given new life as a sweet, creamy pudding and represents the ultimate sophistication of Persian cooking. 3- Seeb means apple and represents health and beauty. 4- Senjed the sweet, dry fruit of the Lotus tree, represents love. It has been said that when lotus tree is in full bloom, its fragrance and its fruit make people fall in love and become oblivious to all else. 5- Seer which is garlic in Persian, represents medicine. 6- Somaq sumac berries, represent the color of sunrise; with the appearance of the sun Good conquers Evil. 7- Serkeh or vinegar, represents age and patience.


‫‪8‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪ravinasim@hotmail.com‬‬

‫چگونه خود را بشناسیم؟‬

‫به نام یگانه دانای مهربان‬ ‫شناخت آن چه در زندگی با آن برخورد داریم‪ ،‬ضروری است‪ ،‬در غیر‬ ‫این صورت نمی دانیم که رفتارمان با آن چگونه باشد‪ .‬انسان با خودش‬ ‫بیش از هر چیز و در هر لحظه برخورد دارد‪ ،‬پس شناسایی خودش‬ ‫بسیار ضرورت دارد‪ .‬یافتن معنا در زندگی در گرو شناخت هستی‪ ،‬خالق‬ ‫و شناخت خود بعنوان جزیی از مجموعه هستی است لذا سئوال اساسی‬ ‫من که هستم؟ در زندگی مطرح می شود‪ .‬معموالً مردان حق و استادان‬ ‫معنوی برای توضیح مطالب از طبیعت کمک می گیرند‪ ،‬لذا با پیروی از‬ ‫راه ایشان مثالی از طبیعت بزنم‪ :‬دانه‪ ،‬گل و گیاه چنانچه در زمینی پر‬ ‫از خار و خاشاک‪ ،‬پوشیده از علف های هرز‪ ،‬روی تخته سنگ و یا در‬ ‫محل نامناسبی قرار گیرد‪ ،‬امکان رشد آن فراهم نخواهد شد اما اگر در‬ ‫زمینی مناسب کاشته شود‪ ،‬احتمال رشد آن زیاد خواهد بود‪ .‬آب و هوا‬ ‫و تامین مواد غذایی‪ ،‬برداشتن علف های هرز و رسیدگی های الزم‪ ،‬بر‬ ‫رشد آن موثر و کمک کننده خواهد بود‪ .‬یک اصل مهم در این جا دیده‬ ‫می شود و آن این که دانه در خود قدرتی ویژه دارد و ماهیت وجودی‬ ‫دانه است که توان جوانه زدن و رشد را موجب می شود‪ .‬درکل‪ ،‬همه‬ ‫دانه ها‪ ،‬این ماهیت وجودی را دارا هستند‪ .‬در انسان نیز ماهیت وجودی‬ ‫به ودیعه گذاشته شده است‪ .‬از طرفی همان طور که شرایط بر میزان‬ ‫رشد و کیفیت نهال و محصول موثر هستند‪ ،‬شرایط بر انسان نیز البته با‬ ‫پروسه ای پیچیده تر‪ ،‬تاثیر گذار است‪ .‬اصل بعدی این است که دانه‪ ،‬گل‬ ‫و گیاه آنچه را در واقعیت هستند‪ ،‬ارائه می دهند‪ .‬همانی که از ماهیت‬ ‫وجودی آنها نشات می گیرد‪ .‬گل در همه حال زیبایی را ارائه میدهد؛ چه‬ ‫در مجاورت خار واقع شود‪ ،‬چه در دست یک فقیر و چه روی میز یک‬ ‫ثروتمند قرار گرفته باشد‪ .‬در همه حال عطرش را در فضا پخش می کند؛‬ ‫چه در یک کلبه و یا چه در یک قصر باشد‪ .‬گل نرگس سعی نمی کند که‬ ‫به شکل گل سرخ در آید‪ ،‬هر کدام خودشان هستند و همانی که هستند‬ ‫ارائه می کنند‪ .‬معموال این مطالب در مورد انسان به شکل دیگری نمود‬ ‫پیدا می کند و چنان تحت تاثیر شرایط و اجتماع قرار می گیرد که آنچه‬ ‫از او ظهور می کند چندان با ماهیت وجودی او یا «خود واقعی» اش‪،‬‬ ‫انطباق ندارد‪ .‬رسیدیم به همان سوال؛ من که هستم؟‬ ‫به جمع بندی زیر‪ ،‬توجه کنید‪:‬‬ ‫الف‪ :‬سئوال های مربوط به قبل از زندگی‪ :‬از کجا آمده ایم؟ خدا‬ ‫چیست؟ انسان چه بوده است؟ آیا خدا وجود دارد؟ خلقت چگونه است؟‬ ‫ب‪ :‬سئوال های مربوط به زندگی‪ :‬چرا اینجا هستیم؟ انرژی کیهانی و‬ ‫کوانتوم چیست؟ جبر و اختیار چگونه است؟ طبقات درون و آسمان ها‬ ‫چه هستند؟ کودک درون و معلم درون که هست؟ چرا رویا وجود دارد؟‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫تهیه کننده‪ :‬راوی نسیم‬

‫چه ارتباطی بین رویا و سفر روح هست؟ چرا مریض می شویم؟ آیا فرقی‬ ‫بین دین و معنویت هست؟ آیا خداوند به فکر بنده اش می باشد؟ چرا به‬ ‫انسان قدرت اندیشه داده شده است؟ چرا بر زمان «حال» تاکید می شود؟‬ ‫من روح هستم یا جسم؟ آگاهی چیست؟‬ ‫ج‪ :‬سئوال هایی مربوط به بعد زندگی‪ :‬بعد از مرگ به کجا می رویم؟ آیا‬ ‫اصطالح مرگ یعنی نابودی درست است؟ جهنم و بهشت چیست؟ بعد از‬ ‫مرگ چه خبر است؟ روح چیست؟‬ ‫نوع سئوال ها برای افراد فرق می کند‪ ،‬به دلیل این که هر فرد در عالم‬ ‫«ویژه و منحصر به فرد» می باشد و نه تنها شیارهای انگشت او بلکه از هر‬ ‫نقطه نظر منحصر به فرد است‪ .‬زمین یک مدرسه بزرگ است و هر فردی‬ ‫در مرحله و کالس خاص خودش در آن قرار دارد‪ .‬مشابه مدرسه‪ ،‬یکی در‬ ‫کالس سوم است‪ ،‬یکی در کالس دهم و غیره و البته هر فرد‪ ،‬مسئولیت‬ ‫و نقش خاصی در زندگی دارد‪ .‬در کل هر فردی در مرحله ای از رشد و‬ ‫آگاهی است و لذا نیاز خاص خودش را دارد و سوءال هایش نیز منطبق‬ ‫با نیازهای اوست‪ .‬به هر حال مسئولیت کلیه ی اعمالش به عهدۀ خودش‬ ‫خواهد بود‪ .‬نگاه کردن به انسان ها با این بینش‪ ،‬می تواند ما را به طور جدی‬ ‫در درک بهتر حقیقت کمک کند‪ .‬وقتی مشتاقانه «طالب» درک کردن‬ ‫باشیم‪ ،‬راه هایی برای رسیدن به آن باز می شود‪« .‬طالب» بودن‪« ،‬تمرکز»‬ ‫برخواست و بخرج دادن نهایت «همت»‪ ،‬ما را به سمت مقصود رهنمون‬ ‫می کند‪ .‬تالش ها‪ ،‬تجارب‪ ،‬مطالعات‪ ،‬و یاد گرفتن ها نتیجه داده‪ ،‬بموقع‬ ‫هدایت می شویم و کمیت ها به شکل کیفیت نمود پیدا خواهد کرد‪ .‬علم‬ ‫و دانش باالترین فضیلت است اما بگفته استادی معنوی‪« :‬برای خرد‪ ،‬فهم‬ ‫و هدایت فقط چشم به خدا داشته باش و آنچه را داد‪ ،‬قلباً بپذیر و مپندار‬ ‫که هیچوقت بی او هستی»‪ .‬چنانچه مشتاقانه و با ایمان و روحیه ای‬ ‫«باز» به جستجو بپردازیم‪ ،‬خصومت‪ ،‬کینه و انتقام جویی را کنار گذاشته‬ ‫و بخشش را مد نظر داشته باشیم‪ ،‬عشق‪ ،‬صفا و صمیمیت کم کم‬ ‫وجودمان را فرا می گیرد‪ ،‬افزایش انرژی را در خود متوجه می شویم‪،‬‬ ‫فیض و رحمتی که همیشه شامل حالمان بوده است را حس خواهیم کرد‬ ‫و شیرینی آن را که بسیار گواراست‪ ،‬به طریقی درک خواهیم نمود‪ .‬آری‬ ‫به ضمیر برتر خویش متصل و به روشن بینی وارد می شویم‪ .‬در مسیر‬ ‫خودشناسی قرار گرفته و در آن زمان‪« ،‬خود واقعی» را از «اگو» یعنی‬ ‫خود اکتسابی از اجتماع‪ ،‬تشخیص خواهیم داد‪ .‬یادمان باشد که؛ با کلمه‬ ‫«باران» خیس نمی شویم‪ .‬باید زیر «باران» برویم و شخصاً آن را تجربه‬ ‫کنیم‪ ،‬تا خیس شویم‪ .‬درکی که در پرتو عشق‪ ،‬ما را در بر گرفته است‪،‬‬ ‫با گسترش این عشق‪ ،‬عمیق و عمیق تر می گردد و فهم بهتری از جهان‬ ‫هستی‪ ،‬خالق و خودمان نصیبمان می شود‪ .‬مراقبه یکی از روش هایست‬ ‫که در تجربه کردن این روند‪ ،‬بکار گرفته می شود‪.‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫‪9‬‬

‫با یک نابینا می شود آهنگ گوش کرد‪.‬‬

‫اما این مهمه‬

‫با یک کر و الل می شود شطرنج بازی کرد‪.‬‬

‫که وقتی از زندگی کسی رد می شی‪،‬‬

‫با یک معلول ذهنی می شود رقصید‪.‬‬

‫رد پای قشنگی از خودت به جا بگذار‬

‫با یک آدم نشسته روی ویلچر می شود قدم زد‬

‫همیشه میشه تموم کرد‪.‬‬

‫ولی‬

‫فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد‪...‬‬

‫با یک آدم بی احساس‪،‬‬

‫مواظب همدیگه باشیم!‬

‫نه می شود حرف زد‪ ،‬نه بازی کرد‪ ،‬نه قدم زد و نه شاد زندگی کرد!!!‬

‫از یه جایی به بعد‪ ...‬دیگه بزرگ نمی شیم‪ ،‬پیر میشیم‪.‬‬

‫یک ضرب المثل چینی می گوید برنج سرد را می توان خورد‪،‬‬

‫از یه جایی به بعد‪ ...‬دیگه خسته نمی شیم‪ ،‬می بُریم‪.‬‬

‫چای سرد را می توان نوشید اما نگاه سرد را نمی توان تحمل کرد‪...‬‬

‫از یه جایی به بعد‪ ...‬دیگه تکراری نیسیتم‪ ،‬زیادی هستیم‪!!...‬‬ ‫پس قدر خودمون‪ ،‬دوستانمون و زندگی مونو و ک ً‬ ‫ال حضور خوشرنگ‬ ‫مون رو تو صفحه دفتر خلقت بدونیم واال محبت تجارت پایاپای نیست‪.‬‬

‫مهم نیست کف پاتو ُشستی یا نه؟!‬ ‫حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر‪.‬‬

‫مناسﺒترین قیمت برای ایران ‪ ،‬اروپا‬

‫‪6‬‬

‫اﻃﻠﺲ‬

‫خاور میانه ‪ ،‬استرالیا و سایر نﻘاﻁ دنیا‬

‫منتخﺐ بهترین سرویﺲ آژانﺲ هواپیمایی در نورﺙ شور‬ ‫‪216 - 1500 Marine Drive., 2nd Floor, North Vancouver, BC, V7P 1T7‬‬ ‫‪Fax: 604-982-1470‬‬ ‫‪Email: info@atlas-travel.ca‬‬

‫‪Tel: 604.982.1116‬‬


‫‪10‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫قیمت معجزه‬ ‫وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود‪ ،‬شنید که پدر و مادرش‬ ‫درباره برادر کوچکترش صحبت می کنند‪ .‬فهمید برادرش سخت‬ ‫بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند‪ .‬پدر به تازگی کارش‬ ‫را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر‬ ‫را بپردازد‪ .‬سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت‪ :‬فقط معجزه‬ ‫می تواند پسرمان را نجات دهد‪.‬‬

‫داروســاز گفت‪ :‬متاسفم دخترجان‪ ،‬ولی ما اینجا معجزه‬ ‫نمی فروشیم‪.‬‬

‫سارا با ناراحتی به اتاق‬ ‫خوابش رفت و از زیر تخت‪،‬‬ ‫قلک کوچکش را درآورد‪.‬‬ ‫قلک را شکست‪ ،‬سکه ها را‬ ‫روی تخت ریخت و آنها را‬ ‫شمرد‪ ،‬فقط ‪ 5‬دالر‪.‬‬ ‫بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه باالتر به‬ ‫داروخانه رفت‪ .‬جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه‬ ‫کند ولی داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه ای هشت‬ ‫ساله شود‪ .‬دخترک پاهایش را به هم می زد و سرفه می کرد‪ ،‬ولی‬ ‫داروساز توجهی نمی کرد‪ ،‬باالخره حوصله سارا سر رفت و سکه ها‬ ‫را محکم روی شیشه پیشخوان ریخت‪.‬‬

‫چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت‪ :‬شما را به خدا‪ ،‬او خیلی‬ ‫مریض است‪ ،‬بابایم پول ندارد تا معجزه بخرد این هم تمام پول من‬ ‫است‪ ،‬من کجا می توانم معجزه بخرم؟‬ ‫مردی که گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت‪ ،‬از‬ ‫دخترک پرسید‪ :‬چقدر پول داری؟‬ ‫دخترک پول ها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد‪ .‬مرد‬ ‫لبخندی زد و گفت‪ :‬آه چه جالب‪ ،‬فکر می کنم این پول برای خرید‬ ‫معجزه برادرت کافی باشد!‬ ‫بعد به آرامی دست او را گرفت و گفت‪ :‬من می خواهم برادر و‬ ‫والدینت را ببینم‪ ،‬فکر می کنم معجزه برادرت پیش من باشد‪.‬‬ ‫آن مرد‪ ،‬دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شیکاگو‬ ‫بود‪.‬‬

‫داروساز جا خورد‪ ،‬رو به دخترک کرد و گفت‪ :‬چه می خواهی؟‬ ‫دخترک جواب داد‪ :‬برادرم خیلی مریض است‪ ،‬می خواهم معجزه‬ ‫بخرم‪.‬‬ ‫داروساز با تعجب پرسید‪ :‬ببخشید؟!!‬ ‫دخترک توضیح داد‪ :‬برادر کوچک من‪ ،‬داخل سرش چیزی رفته‬ ‫و بابایم می گوید که فقط معجزه می تواند او را نجات دهد‪ ،‬من هم‬ ‫می خواهم معجزه بخرم‪ ،‬قیمتش چقدر است؟‬

‫فردای آن روز عمل جراحی‬ ‫روی مغز پسرک با موفقیت انجام‬ ‫شد و او از مرگ نجات یافت‪.‬‬ ‫پس از جراحی‪ ،‬پدر نزد دکتر‬ ‫رفت و گفت‪ :‬از شما متشکرم‪،‬‬ ‫نجات پسرم یک معجزه واقعی‬ ‫بود‪ ،‬می خواهم بدانم بابت هزینه عمل جراحی چقدر باید پرداخت‬ ‫کنم؟‬ ‫دکتر لبخندی زد و گفت‪ :‬پنج دالر بود که پرداخت شد‪.‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫‪11‬‬

‫ﺟمﻼت زیﺒا‬ ‫سخنی از ناپﻠﺌون‬ ‫هرگز اشتباه نکن ‪....‬‬ ‫اگر اشتباه کردی ‪ ...‬تکرار نکن‬ ‫اگر تکرار کردی ‪ ...‬اعتراف نکن‬ ‫اگر اعتراف کردی ‪ ...‬التماس نکن‬ ‫اگر التماس کردی ‪ ...‬دیگر زندگی نکن‬

‫دوست داشتن‬ ‫ممکنه نتونیم چیزائی که دوست داریم و داشته باشیم ولی‬ ‫می تونیم چیزائی که داریم و دوست داشته باشیم‪.‬‬

‫انتخاﺏ دوست‬

‫کسی رو برای دوستی انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که‬ ‫نخوای برای اینکه تو قلبش جائی داشته باشی خودت رو کوچیک‬ ‫کنی‪.‬‬

‫امید‬

‫ژید‬

‫عظمت واقعی در آن نیست که هرگز سقوط نکنیم؛ بلکه در آن‬ ‫است که هر بار سقوط کردیم‪ ،‬دوباره برخیزیم‪.‬‬

‫به دلمون یاد بدیم‬

‫ما نمی تونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه ولی میتونیم به‬ ‫دلمون یاد بدیم که اگه شکست لبه های تیزش دست اونی رو که‬ ‫شکستش نبره‪.‬‬

‫دنیا‬

‫هیچوقت به خدا نگویید‪ :‬من یك مشکل بزرگ دارم‬

‫دنیا دو روز است‪.‬‬

‫به مشکلتان بگویید‪ :‬من یك خدای بزرگ دارم‬

‫یک روز با تو و روز دیگر علیه تو‪.‬‬

‫ﻋشﻖ‬

‫عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست‪ ...‬عشق اینست که‬ ‫من چترم را روی دلدار بگیرم و او نبیند‪ ....‬نبیند و هرگز نداند که‬ ‫چرا در زیر باران خیس نشد‪.....‬‬

‫نگاه‬

‫سعی نکن عظمت در نگاه تو باشد‪..........‬‬ ‫سعی کن عظمت در آن چیزی باشد که به آن می نگری‪..........‬‬

‫از خدا خواستن‬

‫از خدا خواستن شجاعت است بدهد نعمت است ندهد حکمت‪ .‬از‬ ‫بنده خواستن حماقت است بدهد منت است ندهد ذلت‪.‬‬

‫روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست ناامید مگرد‬ ‫زیرا هر دو پایان پذیرند‪.‬‬

‫مرکز خدمات اهورا‬ ‫تهیه و تنﻈیم فرمهای مالیاتی شخﺼی‪:‬‬ ‫‪* No Income‬‬ ‫‪* Employment‬‬ ‫‪* Student‬‬ ‫‪* Capital Gain‬‬ ‫‪* Self - employment‬‬ ‫‪6٠٤- ٧٨٣- ٠٩۵۵‬‬ ‫‪* Seniors‬‬ ‫لﻄف ًا ﺟهت اﻃﻼﻋات بیشتر‬

‫با تﻠفن ما تماﺱ ﺣاﺻل فرماﺋید‬

‫با تخفیف ویﮋه برای دانشجویان و سالمندان‬


‫‪12‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫استفاده از لیمو برای معالجات‬ ‫تنها طعم‪ ،‬عطر و رنگش نیست که خیلی ها را مجذوب خود کرده‬ ‫است‪ ،‬بلکه این لیموی خوش رنگ و بو‪ ،‬خواص بسیاری نیز دارد‪.‬‬ ‫نگاهی کلی به فواید لیمو می اندازیم یﻚ ضد عفونی کننده‬ ‫ﻃبیعی است و از مسمومیت های عفونی پیشگیری می کند‪:‬‬ ‫* در تمیز کردن و میکروب زدایی داخل بدن نقش مؤثری دارد‪.‬‬ ‫* به خاطر خاصیت هضم کننده می تواند مسکن مفیدی هنگام بروز‬ ‫اختالالت هاضمه باشد‪.‬‬ ‫* برای ارتقا بخشیدن به فعالیت کبد مفید است‪ .‬برای تسکین درد‬ ‫کبد‪ ،‬هر روز یك ساعت قبل از صبحانه‪ ،‬یك قاشق غذاخوری لیمو را در یك‬ ‫لیوان آب گرم مخلوط کرده و نوش جان کنید‪.‬‬ ‫* برای درمان بیماری هایی مانند ماالریا بسیار مؤثر ظاهر می شود‪.‬‬ ‫* افرادی که از روماتیسم مزمن یا نقرس رنج می برند‪ ،‬با نوشیدن مرتب‬ ‫آبلیمو قدم مؤثری برای درمان بیماری خود برداشته اند‪.‬‬ ‫* خانم های باردار با خوردن آن می توانند به رشد استخوان های جنین‬ ‫خود کمك بزرگی کرده باشند‪.‬‬ ‫* حاوی پتاسیم‪ ،‬کلسیم‪ ،‬فسفر و منیزیم است‪.‬‬ ‫* برای تسکین بیماری آسم بسیار سودمند است‪ .‬برای تسکین آسم‬ ‫خود‪ ،‬هر روز یك ساعت قبل از وعده های غذایی یك قاشق غذاخوری‬ ‫آبلیمو بخورید‪.‬‬ ‫* هنگام سرماخوردگی‪ ،‬گلو درد و سرفه از آن غافل نشوید‪.‬‬ ‫* آبلیمو به نحوه عملکرد آنزیم های موجود در کبد قدرت می بخشد‪.‬‬ ‫* اکسیژن و کلسیم موجود در کبد را در بهترین حالت خود نگه‬ ‫می دارد و در نتیجه به بهبود اکسیژن موجود در خون کمك می کند‪.‬‬

‫‪Celebrate The Moment‬‬

‫سـفره ﻋﻘـد‬

‫ﺑﺎ ﺷﻜﻮﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﻋﻘﺪ‪ ،‬ﺩﺭ ﻃﺮﺡ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺒﮏ ﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮﻉ‬ ‫ﻭ ﺟﺪﻳﺪ‪ ،‬ﺑﺮﺍی ﺑﻪ ﻳﺎﺩﻣﺎﻧﺪﻧﻰ ﺗﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺷﻤﺎ‬

‫* به خاطر داشته باشید میزان استفاده از لیمو به عواملی چون سن و‬ ‫وضعیت جسمانی بستگی دارد‪ .‬حتی گفته می شود بعضی از افراد نسبت‬ ‫به این میوه حساسیت دارند‪.‬‬ ‫* یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای سالمتی خود انجام دهید‬ ‫این است که روزانه یك لیوان آبلیموی حل شده در آب‪ ،‬نوش جان کنید‪.‬‬ ‫لیمو بخورید به صد دلیل!‬ ‫معالجه ی آنﮋین با لیمو‬ ‫برای شستشوی حلق و حنجره از لیمو کمک بگیرید‪ .‬کمی آب لیمو‬ ‫و آب مقطر را مخلوط کرده و هر یک ساعت یک بار آن را قرقره کنید‪.‬‬ ‫معالجه ی زخم و خراشهای سطحی پوست با لیمو‬ ‫به جای آب اکسیژنه برای شستشوی زخم و خراشهای سطحی پوست‪،‬‬ ‫می توانید آب لیمو را بگیرید و دو برابر به آن آب بیفزایید و با آن زخمها‬ ‫و خراشهای سحطی پوست را بشویید‪.‬‬ ‫درمان اختالالت هاضمه با لیمو‬ ‫در تمام مواردی که اختالل هاضمه به وجود می آید از قبیل‪ :‬دل به هم‬ ‫خوردگی و نفخ شکم‪ ،‬معالجه با لیمو تجویز شده است‪.‬‬ ‫در این مورد دو عدد لیمو را با پوست و هسته برش بزنید و آن را در‬ ‫یک لیتر آب داغ‪ 1 -2 ،‬ساعت خیس کنید‪ ،‬بعد فشرده و آب آن را با قند‬ ‫یا شکر شیرین کرده و هر روز یک لیوان بنوشید‪.‬‬ ‫درمان و خونریزی لﺜهها‬ ‫یک قطعه پنبه را در لیوانی که محتوی آب لیمو است فرو کرده و روزی‬ ‫دو بار (صبح و شب) آن را به لثههای خود بمالید و با انگشتان خود ماساژ‬ ‫دهید‪ ،‬ولی مواظب باشید آب لیمو به دندانهای شما نرسد‬ ‫معالجه ی میگرن و سردرد‬ ‫وقتی میگرن و سردرد دارید‪ ،‬در یک فنجان قهوه یا چای غلیظ یک برش‬ ‫لیمو بیندازید و بنوشید‪ .‬مصرف آن موجب تسکین درد و میگرن می شود‪.‬‬ ‫رفع سرگیجه و دل شوره‬ ‫استفاده از لیموترش سرگیجه را رفع می نماید‪ .‬همچنین اگر لیمو با‬ ‫کمی عسل خورده شود‪ ،‬باعث آرامش شده و دل شوره را برطرف می کند‪.‬‬ ‫معالجه ی سكسكه‬ ‫گذاشتن یخ و لیمو روی زبان سکسکه را درمان می کند‪.‬‬

‫ﺗﻠﻔﻦ ﺭﺯﺭﻭ‬

‫‪Tel: 604.913.0399‬‬

‫در نهایت اینکه تب و گریﭗ را هم می توان با لیمو درمان یا مهار نمود‪.‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫‪13‬‬

‫گوناگون‬ ‫استفاده از سمی ترین گیاه بعنوان دکور‬ ‫در ادارات و منازل‬

‫سمی ترین گیاه بعنوان دکور در ادارات و منازل‬ ‫گیاه بسیار خطرناک "دیفن باخیا" که‬ ‫اکثر جا هادر منازل و دفاتر نگهداری می‬ ‫شود بسیار سمی بوده و می تواند به مرگ‬ ‫افراد بویژه کودکان منجر شود‪.‬‬ ‫به گزارش آخرین نیوز‪ ،‬در صورتی که‬ ‫قطعه ای از برگ آن خورده شود انسان را‬ ‫می کشد ‪ -‬دست زدن به برخی از انواع آن‬ ‫بعد از تماس با چشم انسان را کور می کند‪.‬‬ ‫پل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده‬ ‫بود‪ .‬شب عید هنگامی كه پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه‬ ‫شیطانی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین‬ ‫می كرد‪.‬‬ ‫پل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید‪ " :‬این ماشین مال شماست‪،‬‬ ‫آقا؟"‬ ‫پل سرش را به عالمت تائید تكان داد و گفت‪ :‬برادرم به عنوان عیدی‬ ‫به من داده است"‪.‬‬ ‫پسر متعجب شد و گفت‪" :‬منظورتان این است كه برادرتان این ماشین‬ ‫را همین جوری‪ ،‬بدون این كه دیناری بابت آن پرداخت كنید‪ ،‬به شما‬ ‫داده است؟ آخ جون‪ ،‬ای كاش‪"...‬‬ ‫البته پل كام ً‬ ‫ال واقف بود كه پسر چه آرزویی می خواهد بكند‪.‬‬ ‫او می خواست آرزو كند‪ .‬كه ای كاش او هم یك همچون برادری می‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫اما آنچه كه پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد‪ ":‬ای كاش‬ ‫من هم یك همچون برادری بودم‪".‬‬

‫این گیاه مانند برگ انجیری بسیار سمی است و باید از دسترس‬ ‫نوزادان و کودکان نوپا که احتمال می دهید برگ های آن را به‬ ‫دهان بگذارند‪ ،‬دور نگهداشته شود در صورت بلعیده شدن‪ ،‬به دهان‬ ‫و زبان آسیب می رساند و شخص قادر به تکلم نیست‪.‬‬ ‫نام فارسی اصیل این گل ‪ ،‬دیفن باخیا است که اشاره به سمی‬ ‫بودن برگ آن دارد‪ .‬گیاهی است برگ زینتی‪ .‬زادگاهش برزیل است‪.‬‬ ‫ساقه‌ها نرم و آبکی و نقش و رنگ برگها سبز رنگ بوده و آراسته به‬ ‫لکه‌های سفید کرمی و زرد کمرنگ است که از دو طرف برگ دیده‬ ‫می‌شوند‪ .‬ساقه‌ها غالبا بدون انشعاب و برگهای انتهایی همیشه در‬ ‫حال رشد و فعالیت می‌باشند و برگهای پایینی به تدریج ریزند و‬ ‫ساقه حالت سخت به خود می‌گیرد‪ .‬نسبت به عدم تهویه هوای اتاق‬ ‫و آبیاری بیش از اندازه حساس است‪.‬‬

‫پل لبخند زد‪ .‬او خوب فهمید كه پسر چه می خواهد بگوید‪ .‬او می‬ ‫خواست به همسایگانش نشان دهد كه توی چه ماشین بزرگ و شیكی‬ ‫به خانه برگشته است‪.‬‬ ‫اما پل باز در اشتباه بود‪ ..‬پسر گفت‪ " :‬بی زحمت اونجایی كه دو تا پله‬ ‫داره‪ ،‬نگهدارید‪.".‬‬ ‫پسر از پله ها باال دوید‪ .‬چیزی نگذشت كه پل صدای برگشتن او را‬ ‫شنید‪ ،‬اما او دیگر تند و تیز بر نمی گشت‪.‬‬ ‫او برادر كوچك فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل كرده بود‪ .‬سپس‬ ‫او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره كرد‪:‬‬ ‫"اوناهاش‪ ،‬جیمی‪ ،‬می بینی؟ درست همون طوریه كه طبقه باال برات‬ ‫تعریف كردم‪ .‬برادرش عیدی بهش داده و او دیناری بابت آن پرداخت‬ ‫نكرده‪.‬‬ ‫یه روزی من هم یک همچون ماشینی به تو هدیه خواهم داد‬ ‫‪ .‬اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین‬ ‫مغازه های شب عید رو‪ ،‬همان طوری كه همیشه برات شرح می دم‪،‬‬ ‫ببینی‪".‬‬

‫پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با یك انگیزه آنی گفت‪:‬‬ ‫"دوست داری با ماشین یه گشتی بزنیم؟" "اوه بله‪ ،‬دوست دارم‪".‬‬

‫پل در حالی كه اشكهای گوشه چشمش را پاك می كرد از ماشین پیاده‬ ‫شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند‪.‬‬

‫تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی كه از‬ ‫خوشحالی برق می زد‪ ،‬گفت‪" :‬آقا‪ ،‬می شه خواهش كنم كه بری به طرف‬ ‫خونه ما؟"‪.‬‬

‫برادر بزرگتر‪ ،‬با چشمانی براق و درخشان‪ ،‬كنار او نشست و سه تائی‬ ‫رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند‪.‬‬ ‫در مسابقه زندگی گل زدن خیر! بلکه گل شدن هنر است!‬


‫‪14‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫چند داستان کوتاه‬ ‫داستان اول‬

‫تلفن با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود‪...‬‬ ‫***‬

‫هوشمندانه سوال کنید‪.‬‬ ‫در بازگشت از کلیسا‪ ،‬جک از دوستش ماکس می پرسد‪:‬‬ ‫«فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟‬ ‫ماکس جواب می دهد‪ :‬چرا از کشیش نمی پرسی؟»‬ ‫جک نزد کشیش می رود و می پرسد‪:‬‬ ‫«جناب کشیش‪ ،‬می توانم وقتی در حال دعا کر دن»هستم‪ ،‬سیگار‬ ‫بکشم‬ ‫«کشیش پاسخ می دهد‪ :‬نه‪ ،‬پسرم‪ ،‬نمی شود‪ .‬این بی ادبی به مذهب‬ ‫است‪».‬‬ ‫جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند‪.‬‬ ‫«ماکس می گوید‪ :‬تعجبی نداره‪ .‬تو سوال را درست مطرح نکردی‪ .‬بگذار‬ ‫من بپرسم‪».‬‬ ‫ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد‪« :‬آیا وقتی در حال سیگار‬ ‫کشیدنم می توانم دعا کنم »؟‬

‫داستان سوم‬ ‫اشتباه فرشتگان‬ ‫درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده می شود‪.‬‬ ‫پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند‬ ‫و می گوید‪:‬‬ ‫جاسوس می فرستید به جهنم!؟‬ ‫از روزی که این آدم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث‬ ‫است و جهنمیان را هدایت می کند و…‬ ‫حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است‪:‬‬ ‫با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی‬ ‫خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند‪.‬‬ ‫***‬

‫داستان چهارم‬

‫کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد‪ :‬مطمئناً ‪ ،‬پسرم‪ .‬مطمئناً!‬

‫در روزگار قدیم‪ ،‬پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار‬ ‫داد‪ .‬سپس در گوشه‌اى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر‬ ‫بر می‌دارد‪ .‬برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ‬ ‫رسیدند‪ ،‬آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند‪ .‬بسیارى از آن‌ها نیز به‬ ‫شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند‪ .‬ا ّما هیچیک‬ ‫از آنان کارى به سنگ نداشتند‪...‬‬

‫ساعت ‪ ۳‬شب بود که صدای تلفن‪ ،‬پسری را از خواب بیدار کرد‪.‬‬

‫سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید‪ .‬بارش‬ ‫را زمین گذاشت و شانه‌اش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ‬ ‫را به کنار جاده هل دهد‪ .‬او بعد از زور زدن‌ها و عرق ریختن‌هاى زیاد‬ ‫باالخره موفق شد‪.‬‬

‫***‬

‫داستان دوم‬ ‫مادر …‪( ..‬نمیدونم اسم این داستان رو چی بذارم)‬

‫پشت خط مادرش بود‪ .‬پسر با عصبانیت گفت‪ :‬چرا این وقت شب مرا‬ ‫از خواب بیدار کردی؟‬ ‫مادر گفت‪ ۲۵ :‬سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار‬ ‫کردی‪.‬‬ ‫فقط خواستم بگویم تولدت مبارک‪.‬‬ ‫پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد‪.‬‬ ‫صبح سراغ مادرش رفت‪ .‬وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز‬

‫هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آن‌ها را بر دوش بگیرد و به‬ ‫راهش ادامه دهد متوجه شد کیسه‌اى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته‬ ‫است‪ .‬کیسه را باز کرد پر از سکه‌هاى طال بود و یادداشتى از جانب شاه‬ ‫که این سکه‌ها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند‪ .‬آن مرد‬ ‫روستایى چیزى را می‌دانست که بسیارى از ما نمی‌دانیم!‬ ‫هر مانعى‪ ،‬فرصتى است‪.‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫‪15‬‬

‫‪ 6‬دلیل سیر نشدن و ‪ 1‬دلیل سیر شدن‬ ‫میل شدید به غذا خوردن را بگذاریم به حساب اعصاب خرابمان یا‬ ‫عالقه زیادمان به غذا خوردن‪....‬‬ ‫اما متخصصان تغذیه می گویند برخی ترکیبات غذایی می توانند‬ ‫سر بدن را کاله بگذارند! یعنی بدنمان بعد از خوردن آن ترکیبات‬ ‫غذایی نمی فهمد که واقعا سیر شده یا نه‪ .‬این نوشته را بخوانید تا‬ ‫منظور متخصصان تغذیه را متوجه شوید‪.‬‬ ‫‪ -1‬نوشابه های گازدار‬ ‫نوشابه‪ ،‬آیس تی و دیگر نوشیدنی های شیرین‪ ،‬قند فوق العاده‬ ‫زیا دی دارند‪ .‬بنابر گزارش مركز تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا‪ ،‬قند‬ ‫موجود در این نوشیدنی ها باعث می شود فرد حتی بعد از اینکه‬ ‫واقعا سیر شد هم غذا بخورد‪ .‬این قند با تاثیری که بر نحوه استفاده‬ ‫بدن از لپتین‪-‬هورمون سیری می گذارد‪ ،‬مغز را گمراه می کند‬ ‫بنابراین فرد دلش می خواهد غذای بیشتری بخورد‪ .‬در نتیجه با‬ ‫تكرار این عادت نه تنها كالری بیشتری را وارد بدن خود می كند‪،‬‬ ‫بلكه بیش از پیش‪ ،‬احساس گرسنگی می کند و چند قدم به چاقی‬ ‫نزدیك تر می شود‪.‬‬ ‫‪ -2‬غذاهای كنسروشده‬ ‫بسیاری از غذاهای فرآیندشده ماده ای شیمیایی به نام بیسفنول‬ ‫دارند‪ .‬طبق تحقیقات انجام شده در دانشگاه هاروارد‪ ،‬بیسفنول با‬ ‫ورود به بدن سبب كاهش ناگهانی هورمون لپتین می شود و در‬ ‫نتیجه زمینه گرسنگی و چاقی را در فرد فراهم می کند‪ .‬پس هم‬ ‫به دلیل نمك فراوانی كه در این محصوالت هست و هم به دلیل‬ ‫احساس گرسنگی مداوم ‪ ،‬توصیه می شود از خوردن این دسته از‬ ‫مواد غذایی صرف نظر كنید‪.‬‬ ‫‪ -3‬حذف صبحانه‬ ‫محققان طی ‪ 4‬سال‪ 6 ،‬هزار و ‪ 764‬فرد سالم را مورد بررسی‬ ‫قرار دادند و دریافتند وزن افرادی که در وعده صبحانه شان معادل‬ ‫‪ 300‬كیلوکالری غذا می خورند ‪ 2‬برابر کسانی است که صبحانه ای‬ ‫شامل ‪ 500‬كیلوکالری (یا بیشتر) میل می کنند‪ .‬این پدیده کمی‬ ‫عجیب به نظر می رسد اما دلیل معقولی دارد مبنی بر اینكه خوردن‬ ‫صبحانه مفصل تر باعث می شود در طول روز سطح قند و انسولین‬ ‫خون کمتر افزایش یابد و در نتیجه فرد به طور ناگهانی احساس‬ ‫گرسنگی نکند‪.‬‬ ‫‪ -4‬نخوردن ساالد‬ ‫بسیاری از ما در برنامه غذایی مان مقدار کافی سبزیجات برگ‬ ‫سبز را نگنجانده ایم‪ .‬این گروه غذایی حاوی انواع ضروری ویتامین‬ ‫های گروه ‪ B‬هستند‪ .‬وجود این ریزمغذی ها در سبزیجات‪ ،‬آنها را‬

‫به خوراکی هایی ضدافسردگی‪ ،‬خستگی و چاقی تبدیل کرده است‪.‬‬ ‫محققان دانشگاه برکلی به افرادی که قصد کاهش وزن دارند توصیه‬ ‫می کنند حتما بخش بزرگی از برنامه غذایی شان را به سبزیجات‬ ‫اختصاص دهند‪ .‬در مطالعه ای که توسط این دانشمندان صورت‬ ‫گرفته مشخص شده افرادی که ذخایر فوالت بدنشان کافی است‬ ‫می توانند ‪ 8/5‬برابر افرادی که در بدنشان فوالت کافی ندارند وزن‬ ‫کم کنند‪ .‬سبزیجات برگ سبز همچنین منبع خوبی از ویتامین‬ ‫‪ K‬هستند‪ .‬این ویتامین هم می تواند سطح انسولین خون را‬ ‫متعادل کند و هم احساس گرسنگی فرد را کاهش دهد‪ .‬بنابراین‬ ‫سبزی خوردن‪ ،‬کاهو‪ ،‬انواع کلم‪ ،‬اسفناج و کرفس را حتما جزو‬ ‫خوراکی های روزمره خود قرار دهید‪.‬‬ ‫‪ -5‬كم آبی‬ ‫هنگامی که بدن در معرض کم آبی قرار می گیرد‪ ،‬شما را با‬ ‫احساس گرسنگی فریب می دهد! بنابراین‪ ،‬اگر به اندازه کافی غذا‬ ‫خورده اید و با گذشت زمان کوتاهی گرسنه می شوید‪ ،‬بهتر است‬ ‫بروید یک لیوان آب بنوشید تا احساس گرسنگی تان فروكش كند‪.‬‬ ‫یادتان باشد كه همیشه میل به خوردن نیست که شما را به سمت‬ ‫غذا می كشاند‪.‬‬ ‫‪ -6‬حواس پرتی های بصری‬ ‫پژوهشگران دانشگاه فالیندر استرالیا دریافته اند حواس پرتی های‬ ‫بصری می توانند جلوی احساس گرسنگی را بگیرند‪ .‬خودتان را با‬ ‫این روش امتحان کنید و ببینید که واقعا گرسنه هستید یا تنها‬ ‫هوس غذا کرده اید‪ .‬یک بشقاب از غذایی را که دوست دارید‪ ،‬در‬ ‫ذهنتان مجسم کنید‪ .‬اگر واقعا گرسنه باشید غذای خیالی امانتان را‬ ‫می برد و با دیدنش اشتهایتان بیشتر می شود اما اگر تصویر ذهنی‬ ‫غذا برایتان دلچسب و وسوسه انگیز نبود احتماال باید سرتان را به‬ ‫کاری گرم کنید تا حواستان پرت شود و بی خود به خوردن یک‬ ‫وعده غذایی حجیم نیندیشید‪.‬‬ ‫***‬ ‫‪ -1‬چای بعد از غذا دلیلی برای سیر شدن‬ ‫طبق نتیجه تحقیقات منتشرشده در مجله «دانشگاه تغذیه آمریکا»‪،‬‬ ‫مصرف چای سیاه بعد از غذاهایی که کربوهیدرات (قند) زیادی دارند‬ ‫سبب می شود که قند خون تا مدت ‪ 2‬ساعت و نیم بعد از صرف غذا‬ ‫تنها معادل ‪ 5‬تا ‪ 10‬درصد افت کند‪ .‬به همین دلیل فرد به مدت‬ ‫طوالنی تری احساس سیری می کند‪ .‬محققان معتقدند مواد پلی فنولی‬ ‫موجود در چای سیاه به آن خاصیت ضدگرسنگی می دهند‪ .‬البته‬ ‫می دانید كه نوشیدن این چای بالفاصله بعد از غذا یك عادت‬ ‫ایجادكننده كم خونی فقر آهن است‪.‬‬


‫‪16‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫ریسمان ذهنی‬ ‫شیوانا به همراه تعداد زیادى از شاگردان خود‬ ‫صبح زود عازم معبدى در آنسوى کوهستان شدند‪.‬‬ ‫ساعتى که راه رفتند به تعدادى دختر و پسر جوان‬ ‫رسیدند که در کنار جاده مشغول استراحت بودند‪.‬‬ ‫دختران و پسران کنار جاده وقتى چشمشان به‬ ‫گروه شیوانا افتاد شروع کردند به مسخره کردن‬ ‫آنها و براى هر یک از اعضاى گروه اسم حیوانى را‬ ‫درست کردند و با صداى بلند این اسامى ناشایست‬ ‫را تکرار کردند‪ .‬شیوانا سکوت کرد و هیچ نگفت‪.‬‬ ‫وقتى شبانگاه گروه به آنسوى کوهستان رسیدند و در معبد شروع‬ ‫به استراحت نمودند‪ .‬شیوانا در جمع شاگردان سوالى مطرح کرد و‬ ‫از آنها خواست تا اثر گذارترین خاطره این سفر یک روزه را براى‬ ‫جمع بازگو کنند‪ .‬تقریبا تمام اعضاى گروه مسخره کردن صبحگاهى‬ ‫جوانان کنار جاده را به شکلى بازگو کردند و در پایان خاطره از این‬ ‫عده به صورت جوانان خام و ساده لوح یاد کردند‪.‬‬ ‫شیوانا تبسمى کرد و گفت‪ :‬شما همگى متفق القول خاطره این‬ ‫جوانان را از صبح با خود حمل کردید و در تمام مسیر با این اندیشه‬ ‫کلنجار رفتید که چرا در آن لحظه واکنش مناسبى از خود ارائه‬ ‫ندادید!؟ شما همگى از این جوانان با صفت ساده لوح و خام یاد‬ ‫کردید اما از این نکته کلیدى غافل بودید که همین افراد ساده لوح‬ ‫و بى‌ارزش تمام روز شما را هدر دادند و حتى همین اآلن هم بخش‬ ‫اعظم فکر و خیال شما را اشغال کردند‪.‬‬

‫میوه‬ ‫در صحرا میوه كم بود‪ .‬خداوند یكی از پیامبران را فراخواند و‬ ‫گفت‪« :‬هر كس در روز تنها می تواند یك میوه بخورد‪».‬‬ ‫این قانون نسل ها برقرار بود‪ ،‬و محیط زیست آن منطقه حفظ شد‪.‬‬ ‫دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید‪ .‬مدتی بعد‪ ‌،‬آن جا‬ ‫منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت‪.‬‬ ‫اما هنوز هم مردم هر روز فقط یك میوه می خوردند و به دستوری‬ ‫كه پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود‪ ،‬وفادار بودند‪ .‬اما عالوه بر‬ ‫آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها‬ ‫استفاده كنند‪ .‬این فقط باعث می شد كه میوه ها روی زمین بریزند‬ ‫و بپوسند‪ .‬خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت‪« :‬بگذارید هرچه‬ ‫میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت‬ ‫كنند‪».‬‬

‫اگر حیوانى که وسایل ما را حمل مى‌کرد‬ ‫توسط افسارى که به گردنش انداخته شده‬ ‫بود طول مسیر را با ما همراهى کرد‪ .‬آن‬ ‫جوانان با یک ریسمان نامریى که خود‬ ‫سازنده آن بودید این کار را کردند‪ .‬در تمام‬ ‫طول مسیر بارها و بارها خاطره صبح و تک‬ ‫تک جمالت را مرور کردید و آن صحنه‌ها را‬ ‫براى خود بارها در ذهن خویش تکرار کردید‪.‬‬ ‫شما با ریسمان نامریى که دیده نمى‌شود‬ ‫ولى وجود داشت و دارد‪ ،‬از صبح با جمالت و کلمات آن جوانان بازى‬ ‫خورده‌اید‪ .‬و آنقدر اسیر این بازى بوده‌اید که هدف اصلى از این سفر‬ ‫معرفتى را از یاد برده‌اید‪ .‬من به جرات مى‌توانم بگویم که آن جوانان‬ ‫از شما قوى‌تر بوده‌اند چرا که با یک ادا و اطوار ساده همه شما را‬ ‫تحت کنترل خود قرار داده‌اند و مادامى که شما خاطره صبح را در‬ ‫ذهن خود یدک بکشید هرگز نمى‌توانید ادعاى آزادى و استقالل‬ ‫فکرى داشته باشید و در نتیجه خود را شایسته نور معرفت بدانید‪.‬‬ ‫یاد بگیرید که در زندگى همه اتفاقات چه خوب و چه بد را در زمان‬ ‫خود به حال خود رها کنید و در هر لحظه فقط به خاطرات همان‬ ‫لحظه بیندیشید‪ .‬اگر غیر از این عمل کنید‪ ،‬به مرور زمان حجم‬ ‫خاطراتى که با خود یدک می‌کشید آنقدر زیاد می‌شود که دیگر‬ ‫حتى فرصت یک لحظه تماشاى دنیا را نیز از دست خواهید داد‪.‬‬

‫پیامبر با پیام تازه به شهر آمد‪ .‬اما سنگسارش كردند‪ ،‬چرا كه آن‬ ‫رسم قدیمی‪ ،‬در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد‬ ‫راحت تغییرش داد‪ .‬كم كم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند‬ ‫این رسم بدوی از كجا آمده‪ .‬اما نمی شد رسوم بسیار كهن را‬ ‫زیر سؤال برد‪ ،‬بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها كنند‪.‬‬ ‫بدین ترتیب‪ ،‬می توانستند هر چه می خواهند‪ ،‬بخورند و بقیه را به‬ ‫نیازمندان بدهد‪ .‬تنها كسانی كه خود را قدیس می دانستند‪ ،‬به آیین‬ ‫قدیمی وفادار ماندند‪.‬‬ ‫اما در حقیقت‪ ،‬آن ها نمی فهمیدند كه دنیا عوض شده و باید‬ ‫همراه با دنیا تغییر كنند‪.‬‬ ‫از کتاب‪" :‬پدران‪ ،‬فرزندان‪ ،‬نوه ها"‬ ‫(پائولو کوئلیو)‬


‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪17‬‬

‫یادی از دکتر شریعتی‬ ‫دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد‪ ،‬خویشاوندان‬ ‫ثروتمندش در عزایش گوسفندها سربریدند‪.‬‬

‫خـــدایـــا‪ ،‬بـــه مـــن تــوفــیــق تـــاش در‬ ‫شــکــســت‪ ،‬صــبــر در نــومــیــدی‪ ،‬رفــتــن‬ ‫بـــی هـــمـــراه‪ ،‬جــهــاد بـــی ســــاح‪ ،‬کــار‬ ‫بــی پـــا داش‪ ،‬فــداکــاری در ســکــوت‪ ،‬دین‬ ‫بی دنیا‪ ،‬عظمت بی نام‪ ،‬خدمت بی نان‪ ،‬ایمان‬ ‫بی ریا‪ ،‬خوبی بی نمود‪ ،‬مناعت بی غرور‪ ،‬عشق‬ ‫بی هوس‪ ،‬تنهایی در انبوه جمعیت‪ ،‬و دوست‬ ‫داشتن بی آنکه دوست بداند‪ ،‬روزی کن‪.‬‬

‫***‬ ‫از خداوند چیزی برایت می خواهم که جز خدا در‬ ‫باور هیچکس نگنجد!‬ ‫***‬ ‫در بــیــکــرانــه زنــدگــی دو چــیــز افسونم‬ ‫کــــرد‪ ،‬آبــــی آســـمـــان کـــه مـــی بــیــنــم و‬ ‫می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم‬ ‫که هست‪.‬‬ ‫***‬ ‫روزگاریست که شیطان فریاد می زند‪ :‬آدم پیدا کنید! سجده‬ ‫خواهم کرد‪.‬‬ ‫***‬ ‫در دردها دوست را خبر نکردن‪ ،‬خود نوعی عشق ورزیدن است!‬ ‫***‬ ‫گاهی گمان نمی کنی ولی می شود‪ ،‬گاهی نمی شود که‬ ‫نمی شود!‬ ‫گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو‬ ‫می شود!‬ ‫گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو‬ ‫می شود!!!‬ ‫***‬ ‫ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫***‬ ‫مشکالت انسانهای بزرگ را متعالی می سازد و انسانهای کوچک‬ ‫را متالشی‪.‬‬ ‫***‬

‫***‬ ‫بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست‬ ‫اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست التماسه‪.‬‬ ‫***‬ ‫زخمی بر پهلویم هست روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب‬ ‫می خورم و همه گمان می کنند که من می رقصم‪.‬‬ ‫***‬ ‫نامم را پدرم انتخاب کرد ‪ ،‬نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر‬ ‫بس است‪ ،‬راهم را خودم انتخاب می کنم‪.‬‬ ‫***‬ ‫دلی که از بی کسی تنها است‪ ،‬هرکس رامی تواند تحمل کند‪!.‬‬ ‫***‬ ‫به دکتر شریعتی گفتند استاد سیگار طول زندگی رو کوتاه‬ ‫می کنه‪ ،‬دکتر در جواب گفتند من به عرض زندگی فکر می کنم‪.‬‬ ‫***‬ ‫در دشمنی دورنگی نیست‪ ،‬کاش دوستانم هم در موقع خود چون‬ ‫دشمنان بی ریا بودند‪.‬‬ ‫***‬ ‫خیلی اوقات آدم از آن دسته از چیزهای بد دیگران ابراز انزجار‬ ‫می کند که در خودش وجود دارد‪.‬‬


‫‪18‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫ماهاتما گاندی‬ ‫ماهاتما گاندی می گوید‪ ،‬یادمان باشد که‪:‬‬

‫می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم‪،‬‬

‫من می‌‌توانم خوب‪ ،‬بد‪ ،‬خائن‪ ،‬وفادار‪ ،‬فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم‪.‬‬

‫چرا که ما هر دو انسانیم‪.‬‬

‫من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم‪.‬‬

‫این جهان مملو از انسان‌هاست‪،‬‬

‫من می‌توانم سکوت کنم‪ ،‬نادان و یا دانا باشم‪.‬‬

‫پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد‪.‬‬

‫چرا که من یک انسانم‪ ،‬و این‌ها صفات انسانى است‪.‬‬ ‫تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم‪،‬‬ ‫و تو هم به یاد داشته باش‪ :‬من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى‪.‬‬

‫قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است‪.‬‬

‫من را خودم از خودم ساخته‌ام‪،‬‬ ‫تو هم به یاد داشته باش‬

‫دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌ستایند‪،‬‬

‫منى که من از خود ساخته‌ام‪ ،‬آمال من است‪،‬‬

‫حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند‪،‬‬

‫تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند‪.‬‬

‫دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم‪،‬‬ ‫چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت‪،‬‬

‫لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان‬

‫نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى‪،‬‬

‫و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى‬

‫من قابل ستایشم‪ ،‬و تو هم‪......‬‬

‫و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه‬ ‫ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى‪.‬‬

‫یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتادبه خاطر بیاورى که‬ ‫آن‌هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى همه انسان هستند و داراى‬ ‫خصوصیات یک انسان‪ ،‬با نقابى متفاوت‪ ،‬اما همگى جایزالخطا‪.‬‬

‫می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم‪ ،‬و من هم‪.‬‬

‫اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى‪ ،‬نامت را انسانى‬ ‫باهوش بگذار‪.‬‬

‫تختتان کنار پنجره باشد؟‬

‫ن پزشک پرسیدم شما‬ ‫هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى‪ ،‬از روا ‌‬ ‫چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان‬ ‫نیاز دارد یا نه؟‬ ‫روان‌پزشک گفت‪ :‬ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق‬ ‫چایخورى‪ ،‬یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او‬ ‫می‌خواهیم که وان را خالى کند‪.‬‬ ‫من گفتم‪ :‬آهان! فهمیدم‪ .‬آدم عادى باید سطل را بردارد چون‬

‫بزرگ‌ تر است‪.‬‬ ‫روان‌پزشک گفت‪ :‬نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد‪...‬‬ ‫شما می‌خواهید تختتان کنار پنجره باشد؟‬ ‫نتیجه گیری‪:‬‬ ‫‪ -1‬راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست‪.‬‬ ‫‪ -2‬در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود‪.‬‬ ‫در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار‬ ‫پیشنهادی‪.‬‬ ‫‪ -3‬همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست‪.‬‬


‫‪19‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫نﻜات ﺟالﺐ‬ ‫* دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی نیست‬ ‫چیزی توی زندگیت کم باشه‪.‬‬ ‫* دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که میگی و‬ ‫خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی شه‪.‬‬ ‫* دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار دلت‬ ‫می گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می شه‪.‬‬

‫شمارش و حساب و کتاب‪.‬‬ ‫* دوست یعنی من از بودنت مفتخر و سربلندم نه سر به زیر و‬ ‫شرمنده‪.‬‬ ‫* ادعا نمی کنم که همیشه به یاد دوستانم هستم ولی ادعا‬ ‫می کنم که لحظاتی که به یادشون نیستم هم دوستشون دارم‪.‬‬

‫* دوست یعنی وقت اضافه؛ یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی‬ ‫وقت اضافه‪.‬‬ ‫* دوست یعنی تنهایی هام رو می سپرم دست تو چون شک ندارم‬ ‫می فهمیش‪.‬‬ ‫* دوست یعنی یه راه دو طرفه‪ ،‬یه قدم من یه قدم تو؛ اما بدون‬

‫‪Daneshmand Magazine‬‬

‫مجله هفتگی‬ ‫هفتکی‬ ‫مجﻠه‬

‫‪Persian, Weekly‬‬

‫‪For Western Canada‬‬

‫آموزشی‪ ،‬علمی‪ ،‬فرهنگی‬ ‫به زبان فارسی‪ ،‬ویژه غرب کانادا‬

‫مجله دانشمند را می توانید هر هفته‬ ‫از طریق وب سایت نیز مطالعه کنید‪:‬‬

‫‪www.Daneshmand.Ca‬‬

‫‪Tel: 604.913.0399‬‬ ‫‪Fax: 604.913.0390‬‬ ‫‪Email: Info @ Daneshmand. Ca‬‬ ‫‪www. Daneshmand. Ca‬‬


‫‪20‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،94‬جمعه ‪ 14‬اسفند ‪1394‬‬

‫‪Friday March. 04. 2016, No. 94‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.