osta

Page 1

‫ﻋﺒﺪﻟﻲ و اوﺳﺘﺎ – ﭼﻬﺎرﺷﻨﺒﻪ ‪ 17‬اﺳﻔﻨﺪ‬ ‫‪1‬‬

‫اوستا و عبدلی در نمايش ‪ :‬خانه تکانی‪-‬چھارشنبه‪ ١٧‬اسفند‬ ‫قابل توجه امير و جواد عزيز‬ ‫در مدت اجرای اين نمايش کيبورد اميرحسين جان باز باشدبرای موزيک و‬ ‫افکتھای ترسناک و ھيجان آور‪.‬‬ ‫جواد جان يک لباس و کاله ديوانه ھا برای امير در نظر بگيرکه از تيمارستان‬ ‫فرار کرده است‬ ‫امير جان اوايل نمايش اسماعيلی بعنوان نگھبان تيمارستان با حجره تماس تلفنی‬ ‫دارد به صدابردار بگو‬ ‫متن را زودتر ميفرستم تا فرصت کافی برای حفظ کردن داشته باشيد‬

‫عبدلی ماتم زده پشت ميز نشسته و آواز غمناکی زير لب زمزمه ميکند تا اينکه‬ ‫متوجه حضور دوربين می شود‪ .‬فوری بلند شده خود را مرتب می کند‬ ‫عبدلی‬

‫‪ :‬ا ‪ . . . .‬سالم عرض ميکنم ‪ /‬حال شما چطوره ؟ کی تشويش آوردين‬ ‫من حواسم نبود ببخشيد ‪ /‬آخه ميدونيد چی شده ؟ شب عيدی گاومون‬ ‫زاييده ‪ /‬البته ما بزغاله ھم نداريم چه برسه به گاو )با بغض (‬ ‫اوستام برای اينکه پولی به کسی نده خودش سه شبانه روز داشته تو‬ ‫خونه تکونی به خانمش کمک ميکرده که يھو از پله ھا می افته‬ ‫اين پشته سرش ‪ /‬يعنی مخچه اش می خوره به ميله ھای راه پله‬ ‫) باگريه ( بعدش ميره تو خوما ‪ /‬می برنش بيمارستان از خوما در‬ ‫مياد ميره تو جوما ‪ /‬يعنی جنون می گيره ‪/‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.