Chapar 156

Page 1






























‫‪ -۹‬سلبریتی خیلی امروزی‬ ‫مانند شخصیت های سرشناس یا به اصطالح‬ ‫سلبریتی های امروزی‪ ،‬زندگی چارلز دیکنز پس از‬ ‫رسیدن به شهرت با رسوایی های متعددی همراه بود‪.‬‬ ‫در حالی که هنوز متاهل بود‪ ،‬با یک هنرپیشه به نام‬ ‫الن ترنان رابطه پیدا کرد‪ .‬یک قطعه جواهر که قرار‬ ‫بود برای دوست دخترش ارسال شود به اشتباه به‬ ‫زنش تحویل داده شد که برایش خیلی بد شد! رفتار‬ ‫دیکنز نسبت به همسرش به محبوبیت او در میان‬ ‫طرفدارانش آسیب زد‪.‬‬ ‫‪-۱۰‬جایگاهی مانند خوانندگان راک‬ ‫با وجود بعضی شکست ها در زندگی شخصی‪ ،‬دیکنز‬ ‫از محبوبیت سرشاری به خصوص در آمریکا برخوردار‬ ‫بود‪ .‬او به طور مرتب به سفر می رفت‪ .‬امروز طرفداران‬ ‫خوانندگان مشهور برای دیدن هنرمند محبوبشان‬ ‫ساعت ها انتظار می کشند و گاه حتی شب را پشت‬ ‫در محلی که قرار است به آنجا برود سپری می کنند‪.‬‬ ‫طرفداران دیکنز هم رفتار مشابهی داشتند‪ .‬هنگامی‬ ‫که قرار بود در محلی داستان هایش را برای حاضران‬ ‫بخواند‪ ،‬مشتاقانش شب را پشت در سپری می کردند‬ ‫تا موفق شوند بلیط ورودی نصیبشان می شود‪.‬‬ ‫بسیاری از سفرهای دیکنز با هدف برگزاری جلسات‬ ‫کتابخوانی عمومی انجام می شد و او پول سرشاری از‬ ‫این راه کسب می کرد‪ .‬در مقابل‪ ،‬این سفرها و انرژی‬ ‫فراوانی که برای هر بار کتابخوانی به کار می برد‪،‬‬ ‫باعث خستگی او می شد‪.‬‬ ‫‪ -۱۱‬از مسافرت با قطار هراس داشت‬ ‫هنرپیشه شود اما در روزی که قرار بود برای آزمون‬ ‫هنرپیشگی برود‪ ،‬دچار سرماخوردگی شدیدی شد و‬ ‫این فرصت را از دست داد‪ .‬در عوض‪ ،‬شغلی به عنوان‬ ‫خبرنگار پارلمانی گرفت‪ .‬ظاهرا چارلز دیکنز مصمم‬ ‫بود که گزارش ها و داستان هایش به شکلی برجسته‬ ‫در روزنامه چاپ شود و به همین خاطر نام مستعار‬ ‫"بوز" را که غیرعادی و باعث جلب توجه می شد به‬ ‫کار برد‪ .‬این لقبی بود که اعضای خانواده به او داده‬ ‫بودند و اولین داستان هایش هم با همین اسم چاپ‬ ‫شد‪.‬‬

‫ناچیز بابت گراچیت در داستان سرود کریسمس به‬ ‫همان اندازه حقوقی بود که خود چارلز دیکنز هنگام‬ ‫کار در دفتر یک وکیل دعاوی دریافت می کرد‪.‬‬ ‫‪ -۷‬روی جلد کتاب های اولیه او نام "چارلز‬ ‫دیکنز" دیده نمی شود‬ ‫دیکنز به نویسندگی عالقه نداشت و مایل بود‬

‫‪ -۸‬نویسنده پرخواننده‬ ‫در ابتدا داستان های دیکنز به جای کتاب‪ ،‬به صورت‬ ‫پاورقی پی در پی در شماره های مجله ها منتشر‬ ‫می شد‪ .‬گاه سبک داستان نویسی از یک ماجرا به‬ ‫ماجرای دیگر و همراه با پیشرفت داستان تغییر می‬ ‫یافت‪ .‬اما دیکنز همیشه اطمینان حاصل می کرد که‬ ‫خوانندگانش مسحور داستان و مشتاق دنبال کردن‬ ‫آن هستند و به خاطر همین‪ ،‬در هر شماره داستان‬ ‫در صحنه ای حساس تمام می شد‪ .‬خوانندگان این‬ ‫داستان ها چنان مجذوب آنها بودند که در آمریکا‬ ‫برای دریافت آخرین شماره مجله که با کشتی از‬ ‫بریتانیا به آنجا فرستاده می شد‪ ،‬در بارانداز صف می‬ ‫کشیدند تا ببینند داستان به کجا کشیده شده است‪.‬‬

‫در سال ‪ ۱۸۶۵‬قطار حامل دیکنز از روی یک پل‬ ‫سقوط کرد‪ .‬او که آسیب جدی ندیده بود‪ ،‬توانست‬ ‫خود را نجات دهد و به کمک سایر مسافران بپردازد‪.‬‬ ‫او به زخمی ها کمک کرد و به کسانی که در شُ رف‬ ‫مرگ بودند آرامش بخشید تا اینکه امدادگران از‬ ‫راه رسیدند‪ .‬در این میان موفق شد به داخل قطار‬ ‫هم برگردد و دستوشته نیمه تمام داستان "دوست‬ ‫مشترکمان" را بیرون بیاورد‪ .‬از آن زمان به بعد تا‬ ‫پایان عمر‪ ،‬هرگز سوار قطار نشد‪ .‬عالوه بر این از‬ ‫حضور در جلسه تحقیقات پیرامون این حادثه هم‬ ‫خودداری کرد چون با معشوقه اش سوار قطار شده‬ ‫بود و این می توانست رسوایی به بار آورد‪.‬‬ ‫‪ -۱۲‬تعلیق نهایی را بر جای گذاشت‬ ‫چارلز دیکنز در سال ‪ ۱۸۷۰‬در سن ‪ ۵۸‬سالگی‬ ‫درگذشت‪ .‬هنگام مرگ مشغول کار روی یک داستان‬ ‫جنایی از نوعی بود که تا آخرین لحظه نمی توان‬ ‫پایان آن را حدس زد‪ ،‬یک تعلیق واقعی‪ .‬داستان‬ ‫ماجرای مرموز ادوین درود به زودی خود به یک‬ ‫ماجرای مرموز مبدل شد‪ .‬هنگام مرگ دیکنز فقط‬ ‫نیمی از داستان نوشته شده بود و او هیچ سرنخی‬ ‫برای حدس زدن پایان مورد نظرش برجای نگذاشت‪.‬‬ ‫بسیاری از نویسندگان و طرفداران دیکنز در مورد‬ ‫اینکه این داستان باید چگونه به پایان برسد نظر داده‬ ‫اند‪.‬‬

‫‪39‬‬


‫چارلز دیکنز؛ ‪ ۱۲‬حقیقتی که درباره این نویسنده نمی‌دانستید‬

‫یکصد و پنجاه سال از درگذشت چارلز دیکنز گذشته‬ ‫است‪ .‬نام این نویسنده بریتانیایی با داستان هایی‬ ‫مانند الیور تویست‪ ،‬آرزوهای بزرگ‪ ،‬دیوید کاپرفیلد‪،‬‬ ‫یادداشت های پیکویک و آثار متعدد دیگر برای‬ ‫بسیاری از دوستداران ادبیات قرن نوزدهم آشناست‪.‬‬ ‫اما جنبه های دیگری از زندگی و عادات او هم وجود‬ ‫دارد که کمتر کسی از آنها با خبر است‪ .‬در اینجا‬ ‫با دوازده حقیقت کمتر شناخته شده از زندگی این‬ ‫نویسنده آشنا می شویم که " ِگ ِرگ جِ نر"‪ ،‬نویسنده و‬ ‫تاریخدان‪ ،‬آنها را گردآوردی کرده است‪:‬‬ ‫‪ -۱‬نشان خانوادگی دیکنز به خانواده چارلز‬ ‫دیکنز تعلق نداشت‬

‫‪-۳‬همه خانواده زندانی شدند‬ ‫تالش پدر چارلز دیکنز برای ارتقاء موقعیت اجتماعی‬ ‫خود فاجعه به بار آورد‪ .‬خرج پدر چارلز از دخلش‬ ‫فزونی گرفت و به خاطر ناتوانی در پرداخت بدهی‬ ‫هایش به زندان افتاد‪ .‬در آن زمان رسم بر این بود‬ ‫که همه اعضای خانواده بدهکار هم همراه او زندانی‬ ‫می شدند و تا بدهی شان را نمی دادند‪ ،‬همانجا می‬ ‫ماندند‪ .‬فقط به چارلز بخت برگشته‪ ،‬که فقط دوازده‬ ‫سال داشت‪ ،‬اجازه دادند آزاد بماند‪ .‬او در یک کارگاه‬ ‫تاریک و نمناک به شغل چسباندن برچسب روی‬ ‫بطری مشغول شد‪.‬‬

‫در قرون گذشته‪ ،‬خاندان های اشرافی و حتی خانواده‬ ‫های برخوردار از موقعیت نسبتا ممتاز اجتماعی برای‬ ‫خود نشان یا آرم خانوادگی داشتند‪ .‬دیکنز در سال‬ ‫‪ ۱۸۱۲‬متولد شد اما خانواده او واقعا رتبه اجتماعی‬ ‫مهمی نداشت اما پدرش چنان مشتاق پذیرفته شدن‬ ‫در طبقه ممتاز جامعه بود که نشان خانوادگی یک‬ ‫خانواده مرفه دیگر را برای خانواده خود "اقتباس"‬ ‫کرد‪.‬‬

‫‪38‬‬

‫‪ -۵‬دیکنز به دست انداختن دیگران شهرت‬ ‫داشت‬ ‫اگرچه چارلز دیکنز به عنوان یک غول ادبی شهرت‬ ‫دارد اما در زندگی واقعی گاه به گاه خود را از قید‬ ‫و بند آداب و رسوم آزاد می کرد‪ .‬مثال در یک مورد‬ ‫برای تحت تاثیر قرار دادن همسر آینده اش کاترین‪،‬‬ ‫در حالی که لباس یک ملوان را پوشیده بود از پنجره‬ ‫خانه پدری کاترین به داخل پرید و برای مدتی با‬ ‫حرکاتی تند رقصید و بعد دوباره از پنجره بیرون رفت‬ ‫و بعدا با لباس عادی به در ورودی ساختمان مراجعه‬ ‫کرد‪ .‬هیچوقت هم از این خل بازی یاد نکرد‪.‬‬

‫‪ -۲‬قرار بود خواهر چارلز دیکنز به شهرت برسد‬ ‫چارلز دومین فرزند از هشت فرزند خانواده بود‪.‬‬ ‫همانطور که در باال دیدیم‪ ،‬خانواده اش چنان مشتاق‬ ‫دستیابی به امتیازات اجتماعی بود که در صدد برآمد‬ ‫از طریق یکی از فرزندان به جایی برسد‪ .‬اما برای این‬ ‫منظور‪ ،‬چارلز جوان انتخاب نشد بلکه قرعه به نام‬ ‫خواهرش‪ ،‬فنی افتاد‪ .‬او را برای تحصیل به آکادمی‬ ‫سلطنتی موسیقی لندن فرستادند که یک آموزشگاه‬ ‫سطح باال محسوب می شد‪ .‬چارلز از اینکه او را برای‬ ‫تحصیل به جای معتبری نفرستادند‪ ،‬سخت آزرده‬ ‫خاطر بود‪.‬‬

‫ماجراهای کار در این کارخانه بعدا به عنوان بخشی از‬ ‫داستان دیوید کاپرفیلد روی کاغذ آمد‪ .‬در ابتدا قرار‬ ‫بود این کتاب به شکل خود‪-‬زندگینامه چارلز دیکنز‬ ‫منتشر شود اما او چنان از زندانی شدن خانواده و‬ ‫شغل برچسب زنی خجل بود که در عوض‪ ،‬آن را به‬ ‫صورت یک داستان تخیلی منتشر کرد‪ .‬اما در عنوان‬ ‫همین داستان هم نشانه ای رمزدار از زندگی واقعی‬ ‫دیکنز مشاهده می شود‪ .‬نام قهرمان کتاب دیوید‬ ‫کاپرفیلد است و حروف اول اسم و فامیل او معکوس‬ ‫حروف اول نام و نام خانوادگی چارلز دیکنز است‪.‬‬

‫‪ -۶‬اگر شما را می شناخت وارد کتابش می کرد‬

‫‪ -۴‬خجالت می کشید زندگینامه اش را روی‬ ‫کاغذ بیاورد‬

‫اگرچه داستان های دیکنز حاکی از قوه تخیل و‬ ‫قدرت تصور کم نظیر اوست اما از اتقاقات و اشخاص‬ ‫واقعی حتی وقایع زندگی خود برای پردازش داستان‬ ‫هایش استفاده می کرد‪ .‬هنگام کار در کارگاه برچسب‬ ‫زنی بطری با فردی به نام باب فاگین آشنا شد و بعدا‬ ‫همین اسم را در الیور تویست به کار برد‪ .‬نام سام ولر‬ ‫در کتاب یادداشت های پیکویک الهام گرفته از نام‬ ‫پرستار دوره کودکی او به نام مری ولر است‪ .‬دستمزد‬







































Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.