Pedram Baldari Born in 1981, Sanandaj, Iran. Education: Graduated From with BA in Architecture from Fine Art faculty of Tehran University, 2005.
Projects and Activities: Experience of Distance/Distance of Experience Performance at Café Konj, Tehran 2007 Suicide Mission Multimedia Theater, Directed by Safa Akbari, Fine art faculty of Tehran University.2007 Capturing A Moment Installation in memory of Flight No 655,Hormozgan 2007 writing poetry and collaboration with various Literature website
Artworks in the “Irreversible” or the way Baldari himself puts it “Irrexxxsible”, has been created with the same procedure of co-called fashion Photography, far from the studio in a hospital-like envioument with an X-ray Machine, unlike Helmut Newton’s attempts to satisfy his curiosity over what “three million dollars worth of diamonds look” like under an X-ray.
He put himself and his model under the electromagnetic radiation for extremely opposite reason, often wearing fake and mass-produced jewels, accessories, underwear from imported popular fashion brands, he brutally portrays his 21 century “fashion 2 times victims” as naked as possible, Bare to the bones, desexualized and empty, no matter skinny, fat or fit, far from consuming competitions and scale and size comparisons. Irrexxxsible is consist of series of 12 XRays illuminated by 12 Negatoscopes, the same old fashion X-ray Viewer light boxes which we are familiar with, in our orthopedist office. Each image in unique and impossible to reproduce as its the one and only result of this specific photographic action and that’s what exactly make them attractive as while keeps them away from the production and reproduction craze. Baldari’s installation immediately transforms the gallery into an observatory/Lab space, to study the under layers of the society, eliminating all its vivid color coatings and trending tricks. Amirali Ghasemi April 2010
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
36x43 cm
بازعکسناپذیری یا باز ِاکسناپذیری ،آنچنان که
بالداری با پیمودن مسیری مشابه عکاسی ُمد ،دور
رادیولژی بر ۱۲نگاتوسکوپ ،جعبهنوری که تقریبا
محیط بیمارستانی ،خود و مدلهایش را حتت اشعه
بالداری مینامدش ،مجموعهایست از ۱۲عکس
همه در مطب استخوانپزشکان مشابهاش را
از استودیو عکاسی ،این بار با دستگاه رادیولژی در
الکترومغناطیسی قرار میدهد و این دقیقا متضاد،
دیدهایم ،هرعکس به سبب شیوه ویژه تصویربرداری ،وقتی است که هلموت نیوتن ،برای ارضای حس
نسخهای یگانه و غیرقابل بازتولید است ،و همین آن کنجکاویاش - ،که جواهرات سه ملیون دالری زیر را جذابیتی دوچندان میبخشد ،چرا که از سودای
اشعه ایکس چگونه به نظر می رسند -مدل هایش
موضوعی اثر حول آن میگردد ،دورش میکند.
این اتفاق نیست ،نسخههای«اصل» و «مشابه» و
تولید و باز تولید دیوانهواری که یکی از جنبههای
را قطار میکند .آنچه تغییر کرده تنها زمانه و مکان «قالبی» ملحقات و زیورها و اشیا مارکدار این بار با تولید عمده سراسر جهان را درنوردیدهاند .وی
تصویر قرن بیستویکمی قربانیان مضاعف ُمد را،
برهنه اما ،عاری از جنسیت ،دور از رقابتهای جاری مصرفگرایانه ،سایزها و معیارهای الغری و پرورش
اندام ،بیرحمانه به رخ میکشد .
چیدمان بالداری گالری را ناگهان به فضایی با
کارکردی دوگانه بدل می کند :رصدخانهای اجتماعی
و آزمایشگاهی پزشکی تا الیه های زیرین جامعه را
بکاود ،حالی که البالی رنگهای تند و نیرنگ های
روزافزونش نهان نیست. امیرعلی قامسی فروردین ۱۳۸۹
باز عکس ناپذیری نه یک بازی زبانی نه مفهومی ست یکه؛ برای نام یک پروژهی هنری ،بلکه روند یک پروژه ی اجتماعی ست که محصول برایند نیروهای مقدم بر خود است که آن را در مسیرش یک طرفه می کنند. نیروهایی که بیش از آنکه به چشم بیایند در کار تغییرات بنیادین بافت اجتماع ما هستند ،مد و برند از
حلظه ای که به عنوان یک گفتمان وارد عرصه ی زبان روزمره می شوند بی معطلی همراه خود حجم وسیعی
از امکانات هژمونیک و اطالعاتی وارد خواهند کرد گویی انقالبی در کار بوده و حال این انقالب در کار ِ تولید سوژه های خویش است .فرزندانش آنها که آن را در بطن خود به صورت حقیقتی کلیت بخش و هویت گذار حمل می کنند و در بازی زبانی شکل گرفته مصادیق آن را به یکدیگر عرضه می دارند.
مصادیقی که به زودی نه بر سطح زیستی آنها که در درون آن به عنوان بخشی بدیهی نهادینه می گردد ذکر این مساله بس که برند ها از ساعت و دست بند شروع کرده و به لباس های زیر می روند یا با عطرهای
خاص خود سوژه هایشان را وارد الیهی دیگر امر منادین می کنند در واقع هاله ای منادین اطراف سوژه شکل
خواهد گرفت که به متامی محصول سازوکار ِ مد است .هاله ای بنیامینی با همهی ویژگی های آن منهای این نکته که اثر هنری نه یک شیئ که سوژهای برخاسته از مجموع اشیاء است و آن هاله نیز تا یک سال بعد به
تاریخ خواهد پیوست و تنها بویی که از آن می رسد کهنگی ست و از مد رفتگیی که قابل حتمل نیست مگر
که به رنگ امروز در آید .نشانی ست از میزان به روز بودن و جهانی بود فرد ،حساسیت او اطالعات او و
حتی هویت فردی و سطح اجتماعی اش .متامی این امکانات را تنها می شد در انقالبات اجتماعی یا حرکت های وسیع ملی یافت اما اکنون ما با الیهای دیگر از توزیع و تولید سوژه سازی روبه رو هستیم با چنان
نیرویی که بی شک ما را در عکس ناپذیری ِ ناگذیرش خیره ساخته است.
و این پروژه هنری در جهت راه یافنت از طریقی دیگر به ساحتی متفاوت از رابطه ی سوژه – برند است ،الیه
ای تقلیل یافته یا شاید دیگر شده ،موقعیتی مسلح برای دیدن یا نفوذ کردن تالشی برای گونهای دیگر دیدن ِ
اصول موضوعهی موجود در رابطهی بدن – برند.
عامل شروع این پروژه ،برند ،مد و تکثیر شدن ناگهانی مارک های معروف جهانی به هر طریقی و با هر
کیفیتی ،تقلبی و واقعی ،با بارهای خاص خودشان و تفکیک هایی که میان اصل پوشان و تقلبی پوشان به
همراه داشت ،ظرف کمتر از یکی دو سال در متام مملکت بود .به خصوص نسل امروز و به همان نسبت تاثیر
بسزای آن روی کنش و گفتمان سکسوال (به عنوان یکی از مهمترین گفتمان های جوامع بشری) ،میان مصرف کنندگانش در جامعه.
روش کار من عکاسی با همان سبک عکاسی مد از مدلهای زن و مرد ِ انتخاب شده ،با لباسها و زیور آالت مارک دار مانند لباس زیر ،شلوار ،گوشواره ،گیره ی سر ،عینک و ...منتها با روش تاباندن اشعه Xو در
محیط بیمارستانی به جای آتلیه های زیبای عکاسی و با تهی کردن عکس ها از جنسیت زنانه – مردانه
زیبایی صورت ها و بدن ها و صرفا منایشی از سکسوالیه ی تهی شده از جنسیت و به صورت خالص.
که در نهایت تعدادی عکس رادیولوژی از میان ده ها عکس گرفته شده به صورت نهایی آماده شد با این
وصف که فیلم وعکس در این مدیوم یکی بوده و امکان ظهور و چاپ مجددی از آنها نیست ،نه نگاتیوی
موجود است .فیلم اصلی هر چه هست پوزیتیوی نهایی است که ما را از داشنت هرگونه کپی یا برداشت دیگر محروم می کند ،همه چیز آجناست و هیچ چیزی به جز آن نیست ،و درست همانند موقعیتی که در آن ثبت گشته است باز عکس ناپذیر خواهد ماند گویی بازگشتی هم برای او نیست .
پدرام بالداری؛ فروردین 1389
پدرام بالداری
متولد فروردین 1360
فارغ التحصیل از رشته معماری دانشکده هنر های زیبا 1384
جتربه فاصله – فاصله جتربه ،پرفورمنس کافه کنج سال 1385 عملیات انتحاری ،موتی مدیا هنرهای زیبا سال 1387
ثبت یک حلظه ،اینستالیشن یادبود پرواز 655سال 1387
Irrexxxsible An Installation by Pedram Baldari
باز اِکس ناپذیری چیدمانی از پدرام بالداری
Boomerang Art Gallery Friday 16th of April – Monday 26th of April 2010 Daily visting hours: 4-8 pm No 15, 10th St, Vozara Ave.Tehran, Ira Special Thanks to all the people who made this possible with their kind support: Amirali Ghasemi Dr. Marjan Nemati Hamid Nikkhah Ehsan Alirezaei Mohammad Araghi Mahsa Mashkouri Noushin Hakimjavadi Catalog Designed by Newbookz (Shahab Tondar) Cover Artwork by Sam Keshmiri Curated by Amirali Ghasemi
نگارخانه بومرنگ ۱۳۸۹ اردیبهشت۶ فروردین تا۲۷ جمعه ساعت چهار تا هشت شماره پانزده،خیابان دهم، وزرا،تهران سپاس و قدردانی از دوستانی که بدون آنها این پروژه امکان پذیر منی شد و بی دریغ مرا در مراحل این کار یاری منودند امیرعلی قامسی دکتر مرجان نعمتی حمید نیکخواه احسان علیرضایی محمد عراقی مهسا مشکوری نوشین حکیم جوادی شهاب تندر، نیوبوکز استودیو:طراح کاتالوگ روی جلد از سام کشمیری