پانزدم اکتبر۲۰۱۳
شمارهدوازدهم|نشریهفرهنگیاجتماعیاقتصادیوسیاسی|ماهنامه
دفـتر حقـوقی هریسچـی
امور تحریمها ،انواع پروندههای مهاجرتی و امور تجاری
www.ibhlaw.com
قابل توجه فعاالن مدنی و سیاسی در ویرجینیا ،مریلند و واشینگتن شما میتوانید مصاحبهها و گفتوگوها و برنامههای تحلیلی خود را در استودیو کوچه ضبط کنید.
با ما در تماس باشید ۰۰۱۷۰۷۷۳۶۶۱۶۳-
دولتخمالفاست،قوهقضاییهاعدامیمکند
اردوان روزبه
________ به طور تقریبی بعید است کشوری با خصیصههای این چنینی نظیر ایران بیابید. کشوری که تیم مذاکره کنندهاش در حالیکه با آمریکا در حال گفتوگو برای بهبود روابط است ،در سالگرد تسخیر النه جاسوسیاش یعنی سفارت همان کشور پرچم آمریکا را در خیابان آتش میزنند و رهبر انقالبش فقط مانده است که «حواله» به کشورهای غربی و از جمله آمریکا بدهد .اما از طرف دیگر میگوید «آنچه تیم مذاکره انجام میدهد مورد تایید است ».آیا تاکنون به چنین «پارادوکس» غلیظی برخوردهاید؟ از سویی دیگر دولت یازدهماش بگوید شعارش اعتدال است در حالیکه قوه قضاییهاش در ظرف چند روز بیش از ۶۰زندانی را اعدام کند .البته آقای یونسی به نیابت از دولت اشاره کرد که این اعدامها وفق نظر دولت نبوده ،اما روشن نمیشود پس وفق نظر که بوده است. موضوع این است که حکم اعدام یکی از پر ماجراترین حکمها در ایران به حساب میآید .از سویی بنابر قبول برخی تعهدات به واسطه کنوانسیونهای بین ملل به طور رسمی قوه قضاییه میگوید حکمی تحت عنوان «اعدام» در ایران نداریم و از سویی دیگر با مجازات قصاص و مواردی این دست آدمها از طنابدار آویزان میشوند. این موضوع در طول سالهای گذشته ایران را در ردیف باالترین تعداد اعدام در جهان قرار داده است و این کشور در کنار کشورهایی نظیر چین و عربستان سعودی یکی از باالترین رتبهها را داراست .نکته جالب این جاست که کشور ما در خصوص آزادی بهرهوری از اینترنت ،اعتبار جهانی پاسپورت ،اعتبار پول همیشه در ته جدول لمیده است در حالیکه جایی نظیر رتبه اعدام یا آمار تصادفات و یا حجم زندانیهای سیاسی و عقیدتی و امنیتی همیشه در صدر جدول قرار میگیرد. به روایتی این روزها همه منتظرند تا ببینید «دولت اعتدال» چه خواهد کرد .آنچه مسلم است به نظر این نگارنده این دولت بیشک بدون پذیرش بخش مهمی از بدنه حاکمیت با این شعارها و روش حضور در جلسات خارجی و رفع محاق از جمهوری اسالمی آغاز به کار نکرده است ،اما از سویی عربده جوهایی نظیر برخی از امامهای جمعه ،فرماندههان سپاه و حتا برخی مداحها که همیشه نقشی کلیدی ولی غیر مشهود در سرنوشت مردم بازی کردهاند در نقد دولت ،درست نقطه مقابل کاری است که دولت روحانی دستکم نشان میدهد که دارد انجام میدهد .به تعبیر من ،آغاز این تغییرات و «انقالب مخملین» در داخل بیت رهبری بوده است .به دلیلهای بسیار زیادی که شاید در اینجا جایش نباشد ،رهبر ایران برای حفظ قدرت پذیرفته است تا این اصالحات انجام شود اما از سویی به قول خودش چون «اعتمادی» به آمریکا ندارد تالش میکند جریانهای اصولگرا و یا طرف دار والیت فقیه را نیز از دست ندهد تا دست کم در صورت عدم توفیق بتواند در جایی که اینک نشسته است باقی بماند .از سویی خوابهای آشفتهای که او پس از انتخابات و اعتراضهای ۸۸دیده است و شاید باور این که او برای عدهای قدرتمند نه «رهبر» که سنگر اول بوده است و آنچه که تصور میکرده نظر او بوده در واقع نظر جریان پرقدرت خاموش کادر رهبری جمهوری اسالمی بوده است ،او را به سمت این باور هل داده که دیگر تکرار جریانهایی نظیر احمدینژاد چیزی برای او باقی نخواهد گذارد. به هر روی چه در داخل ایران و چه در بیرون عده کسانی که از بهبود رابطه بین آمریکا و ایران خشنود نباشند کم نیست. از برخی دولتها نظیر عربستان سعودی و تعدادی از شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس تا آدمهایی که به طور مستقیم منافع فردی یا گروهیشان در طول سی و اندی سال گذشته در «آب گلآلود» رابطه ایرن و آمریکا بوده است. دوازدهمین شماره نشریه «هفت کوچه» دست شماست .محصول روزهای سخت گروهی روزنامهنگار که شاید بدترین دوره زندگیشان را میگذرانند .فراموش نکنید روزنامهنگاری جزو شغلهای پر خطر به حساب میآید. امیدواریم با راهنمایی و نظرهایتان مارا همیشه با نظارت در مسیر حفظ کنید. باقی بقایتان
آقاینتانیاهومیگوید،مردمایرانشلوارلینمیتوانند بپوشند.
هفت کوچه هر ماه یک شماره در حوزه فرهنگ سیاست اجتماع هنر و اندیشه صاحب امتیاز: بنیاد غیر انتفاعی فرهنگی کوچه و شرکت انتشاراتی هفت مدیر اجرایی :علی هریسچی سردبیر :اردوان روزبه دبیر خبر :کامبیز غفوری آرایه :گرافیک کوچه
همراهان این شماره :اردوان روزبه ،شادیار عمرانی ،فرشید فاریابی ،افسانه هژبری ،اکبر ترشیزاد ،الله محمدی ،مهدی آمیزش ،مهشب تاجیک ،آویده مطمئنفر ،بهروز کاظمی، روشنک آسترکی ،الهه ساحل ،احمدنوید پویان، عبدالستار دوشوکی ،غالم رضا شاهمرادی، رضا پرچی زاده ،ژیال بنی یعقوب ،دامون روزبه، رضا جوزانی ،کورش بیگپور «توضیح» مجموعهای که دست شماست حاصل مقالهها و نگاشتههای روزنامه نگاران همکار در رادیو کوچه است که بر اساس توافق بین گروه انتشارات هفت و بنیاد کوچه به طور مشترک منتشر میشود. با ما در تماس باشید contact@koochehmail.com radiokoocheh.com
سیاست «تحریمها میروند ،شاید دور شاید نزدیک» | اردوان روزبه | ۰5
۰۵
«قربان ،عید بر خاک افتادگان» | شادیار عمرانی | ۰۹ «دولت اعتدال و حقوق کارگران» | شادیار عمرانی | ۱۱
اندیشه،دانشوهرن «جنهای خانگی» | فرشید فاریابی | ۱۶ «افسانهخانه /روزی برای سپاس» | افسانه هژبری | ۱۸
۱۶
«مدرسهای برای کودکانی از تمام دنیا در روسیه» | منبع :بیبیسی | ۲۰ «بردگان جام جهانی قطر» | منبع :گاردین | ۲۴ «جهادگران جنسی ،حامله به خانه بازمیگردند» | منبع :العربیه انگلیسی | ۲۷ «رشوه ،سهم ناچیز ناداوران» | اکبر ترشیزاد | ۲۸
جامعه «رنجهایی که دیده نمیشوند» | اکبر ترشیزاد | ۳۰
30
«روز جهانی کودک» | الله محمدی ،مهدی آمیزش | ۳۲ «انتقام از خود» | مهشب تاجیک | ۳5 «منشور کورش به لس آنجلس رسید» | گزارش | ۳۷ «یک نگاه دزدکی به اتاق خواب» | مهشب تاجیک | ۳۹ «اعتیاد جرم یا بیماری» | دکتر آویده مطمئنفر | ۴۱ «رنجهایی که دیده نمیشوند» | اکبر ترشیزاد | ۴۳ «دریاچه ارومیه نفسهای آخر را میکشد» | بهروز کاظمی | ۴۶
اقتصاد «نگاهی به وضعیت مسکن در دولت یازدهم» | روشنک آسترکی | 5۰
50
افغانستان «امنیت حرف اول را میزند» | الهه ساحل | 5۲
۵۲
«نیروهای امنیتی توان تامین امنیت را پس از سال ۲۰۱۴دارند» | احمدنوید پویان | 5۴
مقاهلوارده «پاالیش آوارگان سیستانی از شهرهای خراسان» | عبدالستار دوشوکی | 55
55
«یارسان ،اسطورهای که باید از نو شناخت» | غالم رضا شاهمرادی | 5۸
ازدیگران «چگونه اسالمگرایان در پی دخالت آمریکا در ایران به قدرت رسیدند» | رضا پرچی زاده | ۶۴
وبالگستان «آن هشتاد زندانی سیاسی آزاد شدند یا نشدند» | منبع :وبالگ ژیال بنی یعقوب | ۷۰
۶4 70
● در گفتوگو با علی هریسچی ،کارشناس حقوقی
«تحریمها میروند، شاید دور شاید نزدیک»
اردوان روزبه
این گفت و گو در زمانی دارد منتشر میشود که مذاکرات رسمی ایران در ژنو با ایاالت متحده و کشورهای غربی به نقل از آقای «نتانیاهو» بزرگترین معامله «قرن» برای ایران است و در دیدار وزیر امور خارجه امریکا و او حتا کار به نگرفتم عکس مشترک کشـیده است .آقای نتانیاهو این توافق را اشتباهی فاحش خوانده است.
بیشک موج پر سرعت تغییر در پس از انتخابات یازدهم در ایران بسیاری را شوکه کرد .این تغییر از هر منظر که باشد به هر روی نکتهای نبود که بشود انکار کرد. ساده انگاری است که بخواهیم فرض کنیم تمام توافقات داخل و خارج همه در «بعد از پیروزی روحانی» در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری رخ داده است. شاید در زمانی دیگر و با دسترسی به منابع قوی و متقن بتوان در آینده نظر داد که در هیات رهبری در جمهوری اسالمی در ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای احمدینژاد چه گذشته است اما آن چه روشن است غرب نیز با دستهای گشاده دستکم گشادهتر از دوران رییسجمهوری دهم -در برابر جمهوری اسالمی ظاهر شده است.
این گفت و گو در زمانی دارد منتشر میشود که مذاکرات رسمی ایران در ژنو با ایاالت متحده
و کشورهای غربی به نقل از آقای «نتانیاهو» بزرگترین معامله «قرن» برای ایران است و در دیدار وزیر امور خارجه امریکا و او حتا کار به نگرفتم عکس مشترک کشیده است .آقای نتانیاهو این توافق را اشتباهی فاحش خوانده است. از سویی دیگر «باراک اوباما» رییس جمهوری ایاالت متحده نیز اشاره کرده است« :احتمال توافقی گام به گام وجود دارد که گام اول این است که هرگونه پیشبرد برنامه هستهای آنها متوقف شود تا راهی باز شود که بتوانیم تخفیف در تحریمها بدهیم». اما به طور عملی یک سوال مطرح است« :به معنای واقعی تحریمها کی برداشته خواهد شد؟» البته این سوال یک تکمله هم دارد و این که ،اگر همه کارها طبق روال پیش برود و در دو طرف سازهای ناکوکی شنیده نشود. برای مردم ایران شاید از همه چیز این موضوع مهم باشد که بدانند کی به طور واقعی در زندگیشان حس خواهند کرد که تحریمها
بارش از شانه آنها برداشته شده است« .علی هریسچی» حقوقدان و متخصص در ارزیابی جریان تحریمها است .از آقای هریسچی پرسیدم:
◦
مرکزهای تصمیمگیری در مورد تحریم علیه ایران کدام دستگاهها هستند و آیا به این معنا میتواند رییس جمهوری به طور مستقل در مورد رفع تحریمها تصمیم بگیرد؟
تصمیمگیری در مورد تحریمها علیه ایران سه مرجع حقوق دارند .دستورات رییس جمهوری، لوایح وضع شده و سوم قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد است .رییس جمهوری میتواند به طور مستقل مواردی را که خودش دستور داده لغو کند .البته بیشتر تحریمها علیه ایران نیز از طرف رییس جمهوری وضع شده است ،چندین تحریم هم جدیدن از سوی کنگره وضع شده که در واقع بر روی تحریم های قبلی که از سوی رییس جمهوری صادر شده ،سوار شده است. در روند رفع تحریمها مواردی که از سوی رییس جمهوری وضع شده است با نظر خود او قابل رفع است اما مشکل در مورد تحریمهایی است که از سوی کنگره وضع شده ،چرا که برای حذف آنها نیاز است که اکثریت نمایندهگان به حذف
و یا تغییر تحریمها رای مثبت بدهند .البته بر اساس سیاست کلی در آمریکا موضوع «تحریم» یک جریان سیاست خارجی محسوب میشود که همواره رییس جمهوری نقش قوی را در آن توانسته بازی کند و در این مدت به طور معلوم همواره کنگره پشتیبان سیاستهای دولت در جریان سیاست خارجه بوده است. به نظر من اگر به جایی برسد که نظر دولت آمریکا در روند گفتوگوها تامین شود موضوع رفع تحریمها خیلی پیچیده نخواهد بود .نباید فراموش کرد که رفع تحریمها منافع اقتصادیاش بیشتر متوجه جمهوری خواهان است تا دموکراتها. از طرفی دیگر هم با توجه به این که اعضای شورای امنیت سازمان ملل را هم همین اعضای گروه ۱+۵تشکیل میدهند در عمل پس از توافق نباید آنجا هم خیلی طول بکشد. اما نباید فراموش کرد مساله تحریمها کلید روشن و خاموش نیست که بشود به یک لحظه آنها را برداشت .این یک پروسه دست کم یک ساله است که طرفین به طور مشخص هر کدام پس از کسب توافق یک قدم به جلو خواهند گذاشت تا دیگری نیز یک قدم بردارد تا در مسیر قدم به قدم با حسن نیت طرفین تحریمها برداشته شود .البته این روند پله به پله با ارزیابی اولویتها خواهد بود که از نظر ایران کدام موارد
مهم تر و اوالتر است تا به نتیجه برسد.
◦
اما در همین مدت سنا و گنگره در تدارک افزایش تحریمها بودهاند از سویی بحث مذاکره و رفع تحریم مطرح میشود .این تناقض نیست؟
این درسته که این تناقض وجود دارد .به هر حال
تصمیمگیریدرمـــورد تحریمهـــا علیه ایران ســهمرجعحقوقدارند. دستوراترییسجمهوری، لـوایح وضع شده و سوم قطعنامههای شـــورای امنیت سازمان ملل متحد اســت .رییس جمهوری میتواند به طور مسـتقل مـــواردی را که خودش دستوردادهلغوکند.
جایی که این البیهای مخالف میتوانند ظهور کنند همین کنگره و سنا است .این نشان میدهد که گروهی در این سو مخالف توافق بر سر حل موضوع با ایران از سوی رییس جمهوریاند، البته این تعداد به الزام نمیتوان گفت اکثریت هستند ،اما کسان و گروههایی هستند که به نفع منافع اسراییل تالش میکنند .همانطوری که در آن سو در ایران نیز گروهی با این روند موافق نیستند و سعی در سنگاندازی و مخالفت دارند. از سویی آقای اوباما با مذاکره این جریان تحریمهای بیشتر از جمله کاهش فروش نفت ایران که میزان آن را به «صفر» خواهد رساند،را برای سه ماه به تعویق انداخته است .مسالهای که وجود دارد این است که این تحریمها بدون امضای رییس جمهوری عملی نخواهد شد اما چه رییس جمهوری مخالفت کند با منافعی که در بخشی از آن اسراییل قرار دارد و یا چه موافقت که در تضاد با مذاکرات فعلی است چرا که او در حال حاضر نمیخواد امضایش پای تحریمی باشد ،هردو در روند کار خلل ایجاد میکند به همین دلیل تالش بر این بوده که اساسن طرح این موضوع به صحن علنی مجلس نیاید تا کار روند خود را ادامه بدهد.
◦
نفس تحریمها چه تاثیری بر زندگی ایرانیان خارج از کشور داشته است؟
به هر صورت تحریمها تاثیر مستقیمی بر زندگی همه کسانی که به نوعی با ایران در تماس بودهاند داشته است .به هر روی از ساده ترین حالت که حتا حق خریدن سوغاتی که شامل تحریم بوده است را هم نداشته مانند یه لب تاب یا یک تلفن همراه .پرداخت هزینه تحصیل به دلیل تحریم بانکها بسیار سخت بوده و به هر روی بی تاثیر نبوده است .برداشتن تحریمها اگر معدلاش را بگیریم به هر حال به نفع همه ایرانیهایی است که با ایران در تماس بودهاند.
◦
در موضوعاتی که مطرح شده ،مساله آزادی برخی از داراییهای ایران در آمریکا شنیده میشود .به طور مشخص ایران چه داراییهایی نزد آمریکا دارد و آیا این داراییها میتواند به عنوان یک امتیاز وزن در مذاکره باشد؟
در واقع این بحث مهمی است .ما دو دعوا در مورد
داراییهای ایران داریم .اول موضوع داراییهای ایران که از زمان بیانیه الجزایر بالتکلیف مانده است که متاسفانه بعد از جریان گروگانگیری این دعوی بالتکلیف ماند و گروهی در ایران معتقدند در آمریکا داراییهایی که بابت خرید سالح و تجهیزات نظامی به دولت این کشور پرداخت شده است بالتکلیف مانده .دعوای دوم موضوع بلوکه کردن بخشی از داراییهای ایران است که در جریان تحریمها انجام شده ،نظیر ساختمانها و داراییهایی که ایران در آمریکا داشته است یا منابع مالی که از فروش نفت در بانکهای آمریکایی بلوکه شده. بخش اول داراییها به طور مشخص روشن نیست که به چه میزان است در بخش دوم هم مقداری از این داراییهای بلوکه شده به خانواده قربانیان جنایتهای تروریستی داده شده که در دادگاههای آمریکا محکوم ایران بوده است .به هر روی این دعوای سختی خواهد بود.
◦
با این ترتیب آیا میشود گفت طرح داراییها بیشتر جنبه سیاسی دارد و به طور کلی دیگر چنان هم دندانگیر نیست؟
در واقع میزان داد و ستدی که بین ایران و آمریکا در سالهای آتی انجام بگیرد به هیچ وجه با رقمی که االن در قالب داراییها مطرح میشود قابل مقایسه نیست .به نظر بیشتر بار سیاسی طرح این موضوع مد نظر است تا بار مادی آن که به نوعی نشانه حسن نیست در مذاکره باشد.
◦
با توجه به آنچه که گذشته و پیشروی است یا شما تصور میکنید دولت آمریکا در ایجاد یک آشتی مصمم است؟
سیاست کلی آقای اوباما از زمانی که به کاخ سفید آمد همین بود که موضوعات را بتوان با گفتمان حل کرد و او با گزینه جنگ موافق نبود .از طرفی موضوع ایران اگر در گذشته فقط بحثهای حقوق بشری بود امروز موضوعات هستهای فراتر از کشور و به صورت منطقهای مطرح است و یک موضوع حیاتی است .مساله اتمی ایران باید حل شود .هرچه زمان هم به جلوتر میرود در واقع محدوده زمانی بیشتر میشود به طوری که از طریق مذاکره ،جنگ و یا تحریمهای طاقتفرسا باید این موضوع حل شود. دولت آمریکا سعی دارد از طریق گفتوگو این
امانبایدفراموشکردمساله تحریمها کلید روشن و خاموشنیستکهبشودبه یکلحظهآنهارابرداشت. این یک پروسه دست کم یک ساله است که طرفین به طـور مشخص هر کدام پسازکسبتوافقیکقدم به جلو خواهند گذاشت تا دیگری نیز یک قدم بردارد تا در مسیر قدم به قدم با حـسن نیت طرفـین تحریمهـا برداشته شود. مساله را حل کند و حتا هزینههایش را در داخل و حتا در رابط با دولت اسراییل دارد میپردازد. شواهد صد درصد نشان دهنده این است که دولت اوباما در مذاکره به حل دموکرات موضوع مصمم است.
◦
با توجه به فشارهایی که از دو طرف وجود دارد ،چه گروههای بنیاد گرا در ایران و چه از سوی دیگر جریانهای مخالف در سنا و کنگره ،آیا میشود گفت که اوباما میتواند به تنهایی این کار را به سرانجام برساند؟
موضوع باید دید به نفع چه کسانی خواهد بود. از سویی مخالفان در ایران که با دو رویکرد اعتقادی و غرب ستیزی به این روند مخالفند که به نظر نمیرسد این شعارها دیگر کارکرد داشته باشند .دنیا دیگر دنیای ۳۵سال پیش نیست که امپریالیزم مفهوم قدیم را داشته باشد. اما گروه دوم کسانی هستند که مشروعیت کارشان وجود دشمن خارجی بوده است و وجود این دشمن توجیه کننده کاستیهایشان بوده است .از سوی دیگر در آمریکا هم گروههایی هستند که جنگ طلبند و به طور کلی این توافق را در راستای منافع آمریکاو اسراییل نمیدانند اما
در مجموعه حسن این جریان این است که به طور دقیق این توافق به نفع کسانی خواهد بود که منافع اقتصادیشان تامین میشود در واقع به نوعی رفع این دعوا ها به نفع همان مخالفان تمام خواهد شد به لحاظ اقتصادی. البته در نهایت باید در نظر داشت دو طرف مذاکره اگر به این مخالفتها به دید یک صدای اضافه «نویز» نگاه کنند و به کارشان ادامه دهند میتوانند به هدف تعیین شده برسند.
ما دو دعــوا در مورد داراییهای ایران داریـم. اول موضوع داراییهای ایران که از زمان بیانیه الجـزایر بالتکلیف مانده است که متاسفانه بعد از جریان گروگانگیری این دعوی بالتکلیف ماند و گروهی در ایران معتقدند در آمــریکا داراییهایی که بابت خرید سـالح و تجهیزات نظامی به دولت این کشور پرداخت شده اســت بالتکلیف مانده. دعوای دوم موضـــوع بلــوکه کردن بخشی از داراییهای ایران است که در جریان تحریمها انجام شده ،نظـیر ساختمانها و داراییهـایی که ایران در آمریکا داشـته است یا منــــابع مالی که از فروش نفت در بانـکهای آمــریکایی بلوکه شده.
«قربان، عید بر خاک افتادگان» شادیار عمرانی
در حالی که با فرا رسیدن روز عرفه و عید قربان ،کشورهای اسالمی،مِنجملهمسلمانانخاور میانه ،آمادهی برگزاری بزرگترین جشن مذهبی میشوند ،منطقه همچنان با خون و باروت و مرگ تزیین است .همزمان که رام اله شاهد ناآرامیها با باال رفتن حفاظ امنیتی اسرائیل است و تونس به دومین هفته تمرد وارد شده ،سوریه در التهاب شدید مخاصمات بین نیروهای مخالف دولت بشار اسد است .ربوده شدنیکجهانگردروسی توسط نیروهای اسالمگرا ،حمالت به شهرحلبکهبهکشتهشدنپنجاه نفر انجامید ،انفجار دو خمپاره در دمشق که دختری ٨ساله را به کام مرگ گرفت و ١١زخمی بر جای گذاشت ،اخباری نبودند که طی هفتهی گذشته نویدبخش روزهای خوش آتی باشند.
گزارشات دیدهبان حقوق بشر از سوریه تکاندهنده است :دست ارتش آزاد سوریه به قتل ۶٧نفر از علویان و ربودن ٢۰۰نفر در الذقیه طی ماه اوت گذشته آلوده است؛ جنایتی که سخنگوی ارتش آزاد ،فهد المصری ،مسوولیت آن را بر دوش «سلیم ادریس» ،رییس ستاد ارتش آزاد میگذارد .اما گزارش ۱۰۵صفحهای دیدهبان حقوق بشر بیست گروه مسلح معاند را مسوول جنایات در ۱۰روستای الذقیه میداند که از آن میان دو گروه اسالمگرای «حکومت اسالمی عراق و شام -القاعده» و «ارتش مجاهدین و انصار» هنوز زنان و کودکان را به گروگان نگه داشتهاند. در حالی که همزمان با فرا رسیدن عید قربان ،هیات هماهنگی وطنی برای تغییرات دموکراتیک -ائتالف شانزده حزب چپگرای انقالبی سوری ،طی بیانیهای خواستار توقف مخاصمات و خونریزی در این ایام شده ،از تمام گروههای متخاصم ،انقالبی و معاند دعوت
به آتش بس ،کمک به رسیدگی به وضعیت معیشتی ،و زخمیان سوری میکند -بیانیهای که صدور آن با تیتر «برای زندگی سوریین ،و در کرامت عید قربان» از سوی جناح چپ و کمونیست در ایامی مذهبی دور از ذهن مینمود ایمن الظواهری ،رهبر القاعده ،گروههایجهادی سوری را به اتحاد و شدت عمل در حمالت دعوت میکند .او این زمان را مغتنم میداند تا دو گروه القاعدهی «جبهه نصرت» و «حکومت اسالمی عراق و شام» پیروزی سیطره بر کل سوریه را پس از چیرگی به جشن بنشینند! خبرگزاری اسوشیتدپرس این اخبار را در حالی از بیروت گزارش میداد که بیروت نیز به سوگ نشسته است .این بار نه به خاطر تلفات جنگهای متعدد و یا بمبگذاری ،بلکه در غم از دست دادن نماد هویت ملی و استقامت لبنان، موسیقیدان بزرگ لبنانی ،استاد ودیع الصافی. ودیع فرانسیس ،معروف به ودیع الصافی،
سیاست
ودیع الصافی ،بزرگمردی که زبان اتحاد اقوام منطقه بود، مسیحی و مسلمان ،عرب و کرد و سریانی دوستش داشتند. بزرگترین موسیقیدان عصر حاضر لبنان ،در نوامبر ۱٩٢۱در خانوادهای سریانی-مارونی در شهر نیحا ،واقع در منطقه شوف جبل لبنان، منطقهای با تاریخ صوت و غنا و موسیقی منحصر به فرد ،چشم به جهان گشود. دنیای عرب صدای او را زمانی شناخت که وی در سن هفده سالگی برای اولین بار در مسابقهای رادیویی برندهی بهترین صدا شد .وی سالها در کنسرواتوار ملی موسیقی لبنان تِ ُنوری ثابت بود. همزمان ،حضور او در نمایشها و موزیکالهای بیروت و قاهره وی را در کنار دیگر بزرگان موسیقی چون صباح فخری ،فیروز و خانم صباح قرار داد. ودیع الصافی با ساخت بیش از سه هزار قطعه موسیقی به عنوان افتخار بسیاری از خوانندگان عرب در کارنامهی هنری آنها جاودانه شده است .مهاجرت سه سالهی او به برزیل وی را با موسیقی التین آشنا کرد .محصول این همقرانی آلبومی مرکب از موسیقی فولکلوری جبلی و فالمینکو شد که وی همراه با نوازنده و خواننده جیپسی ،خوزه فرناندز اجرا کرد .همچنین کار مشترک وی با آهنگساز لبنانی -یونانی ،میشل الفتریادیس ،شهرت ودیع الصافی را جهانی کرد. با این همه ودیع الصافی شهرت و محبوبیت خود را با یک مفهوم گره زده است :مقاومت لبنان .گرچه سرودهای مقاومت لبنان و سوریه بیش از هر کس مدیون موسیقیدان فقید «زکی
طبق گزارشات دیدهبان حقوق بشر از سوریه دست ارتش آزاد به قتل ۶٧نفر از علویان و ربودن ٢٠٠نفر در الذقیه طی ماه اوت گذشته آلوده است.
ناصیف» است ،سبک م ّوال جبلی -نوعی آواز بداهه مخصوص لبنان و سوریه و ناحیه جبل لبنان -و آمیختن آن با سبکهای فولکوریک عتابا ،میجانا و اشعاری در سبک ابوالزلف و این ادغام با مفاهیم وطنی و مقاومت ،ودیع الصافی را به عنوان نماد لبنان معرفی میکند، نمادی که پای از مرزهای جغرافیایی فراتر میگذارد و تمام سرزمینهای عربی ،خاورمیانه و اروپا را در مینوردد. در طول حیات خود ،ودیع الصافی عالوه بر خدمات بیشماری که به موسیقی و غنای عربی میکند ،شاگردان بزرگ بسیاری را نیز تربیت مینماید .وی به همراه پسرانش که هر یک خود موسیقیدانی شهیراند ،مدارس موسیقی زیادی تاسیس میکند ،و با خضوع در کنار خوانندگان جوان بسیاری همچون نجوا کرم ،وائل کفوری، زیاد خوری ،معین شریف ،ملحم زین ،عاصی الحالنی ،أدم ،شذی حصون ،رویدا عطیه و وائل جستار همخوانی میکند. اما یکی از مشهورترین آثار وی مجموعهی دو گانهی موسیقی آشوری-سریانی وی بود. رخدادی که در زمان خود تحسینی جهانی به همراه داشت و اجرای آن در یونسکو به ثبت رسید .وی در این دو قطعهی موسیقی در کنار شاعر بزرگ آشوری نینوس آهو ،با آهنگ «گریشال ایدا» به زبان آرامی غرب و دیگر شاعر بزرگ سریانی امانوئل سلیمان با قطعه «ایمن یا زونا» به زبان آرامی شرق به آهنگسازی «نوری اسکندر» قرار گرفت و دو اثر جاودانه را به تاریخ موسیقی خاورمیانه تقدیم کرد. گرچه او تا نود سالگی به طور منظم بر صحنه حاضر میشد و به اجرای زندهی قطعات موسیقی خود و بزرگانی چون فرید االطرش ،ام کلثوم و
ودیع الصافی با سـاخت بیش از سـه هزار قطعه موسـیقی به عنوان افتخار بسیاری از خوانندگان عرب در کارنامهی هنری آنها جاودانه شده است. عبدالوهاب اصرار داشت ،در یک سال پایان عمر خود با بیماری شدید قلبی و ریوی دست و پنجه نرم میکرد .شرایط جسمانی او پس از جراحی پا بسیار وخیم شد و در نهایت در یازدهم اکتوبر ،٢۰۱۳در بیمارستان بِلوو در منصوریه لبنان ،در حالیکه همچنان لبخند میزد و انگشتش را به نشان پیروزی باال گرفته بود لبنان را با یاد و افتخار خود برای همیشه تنها گذاشت. خدمات او به فرهنگ ،هنر و موسیقی لبنان و نیز محبوبیتش ورای مرزها ،ودیع الصافی را در تاریخ موسیقی خاورمیانه جاودانه کرده است. بزرگمردی که زبان اتحاد اقوام منطقه بود، مسیحی و مسلمان ،عرب و کرد و سریانی دوستش داشتند .و صدای او که نه گوسفندی ذبح میکرد و نه ماشهای میچکاند تا فخر انسانیت باشد .بلکه در گسترهی زور و مذهب و تعصب و قومیت و ولع ضدبشری سرمایهداری ،آوای وحدت و انسانیت و دوستی بود .یادش گرامی. این برنامه را تقدیم میکنم به بزرگمردانی چون نینوس آهو و ودیعالصافی ،و تمام مردم تحت ستم خاورمیانه که بر زخمهایشان هنوز دوایی نیست و از دردشان صدایی جز الحان آزاداندیشان. تنها صداست که می ماند
«دولت اعتدال و حقوق کارگران» با روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رییس دولت اعتدال و تدبیر ،شعفی فراگیر جامعهی ایرانی را به تغییری به سوی باز شدن فضای سیاسی و رفع فشارهای اقتصادی امیدوار کرد.
شادیار عمرانی حسن روحانی ،در اولین قدمها با سعی بر حفظ سطح امیدواری در جامعه ،در سیاست خارجی خود آغاز به اتخاذ روشهایی به ظاهر نرمتر کرده است .این در حالی است که گرچه با آزاد شدن تعدادی چند از زندانیان سیاسی خاص به طور نمادین تالش به وانمود کردن باز شدن فضای سیاسی در ایران نموده است ،با اتکا بر سیاست خصوصی سازی بخش اعظمی از طبقه کارگر و زحمتکشان از طبقه آسیبپذیر را نگران آیندهای سخت کرده است .آیندهای که میتواند با این استقبال دولت از سرمایهگذاری خارجی و پیشروی به سمت خصوصی سازی هر چه بیشتر ،شرایط زندگی را در حداقلهای نیاز و حقوق این طبقه عظیم از جامعه سختتر و سختتر کند. در حالی که سیاستهای دولت روحانی به شدت مورد استقبال اصالحطلبان و نئولیبرالها قرار گرفته است ،به شدت مورد انتقاد بخش قابل توجهی از طبقهی کارگر و فعاالن کارگری در ایران است .در هفتهی گذشته ۱۶۵ ،تن از فعاالن کارگری و سیاسی چپگرا با امضای بیانیهای اعتراض خود را به الیحهی اصالح قانون بیمهی تامین اجتماعی ابراز کردند .در این خصوص با بهرنگ زندی ،فعال کارگری و نویسنده ،و همچنین منصور اسانلو ،عضو
هیات موسسان سندیکاهای کارگری به گفتگو نشستهام .با هم میشنویم.
◦
شادیار عمرانی :در خدمت آقای «بهرنگ زندی» هستیم ،از فعال سیاسی و کارگری و همچنین نویسنده .ایشان از امضاکنندگان بیانیهای هستند که در هفتهی گذشته در اعتراض به الیحهی اصالحیهی قانون تامین اجتماعی منتشر شد .آقای زندی ،به برنامهی «چشم سوم» خوش آمدید.
بهرنگ زندی :سالم و درود به شنوندگان «چشم سوم»
◦
شادیار عمرانی :جناب زندی ،در گرماگرم مذاکرات هستهای ایران و آغاز گفتگوی دولت روحانی با دولت اوباما ،که بازخوردهای نسبتا مثبتی در رسانهها منعکس شد ،طرح اصالحیهی قانون تامین اجتماعی نیز مطرح شد و ما هفتهی گذشته دیدیم که بیانیهای در اعتراض به این اصالحیه نوشته شد. شما از امضاکنندگان این بیانیه بودید .می خواهیم که بیشتر دربارهی این اصالحیه بدانیم و اینکه چرا به آن اعتراض کردید؟
بهرنگ زندی :این اصالحیه قانون تامین
اجتماعی در آبان ماه ۱۳٩۱در دوران ریاست آقای مرتضوی ،مورد تصویب واقع شد و به مجلس در یک سکوت کامال محفلی و خبری از طرف تمام رسانهها تحویل داده شد .اتحادیههای کارگری در آن زمان صحبتهای زیادی در مورد این اصالحیه کردند .اما پیگیریهای الزم برای اعتراض و بازگرداندن قانون تامین اجتماعی به همان قانون فعلی صورت نگرفت .این قانون در هیاهوهای جنگ سوریه ،در گرماگرم گفتگوهای ایران و آمریکا در نیویورک در راه مجلس بود و میخواست مثل سایر قانونهای جنجال برانگیز که در عمر حکومت جمهوری اسالمی سابقهی زیادی از تصویب قانونهایی از این دست داریم در یک سکوت کامال خبری و رسانهای مورد تصویب واقع شود. واکنشی که ما نشان دادیم روشنگری در این زمینه است که این هشدار را داریم به ۳۶میلیون بیمه شدهی اصلی و تبعی میدهیم که این قانون به هر عنوان تصویب شود خطرات و صدمات و لطمات جدیای به وضعیت معیشت و بهداشتی مزدبگیران خواهد زد که بخش عمدهای از آن را کارگران صنعتی و خدماتی تشکیل میدهند که جزو خانودهی تامین اجتماعی هستند .در این زمینه ۱۶۵تن از نویسندگان و فعالین چپ این بیانیه را صادر کردند که باز هم در صدر اخبار
سیاست
بهرنگ زندی :این قاـنون به هر عنـوان تصـویب شود خطرات و صدمات و لطماتجدیایبهوضعیت معیشــت و بهداشـتی مزدبگیرانخواهدزد کارگری قرار بگیرد .و بیشتر تاثیر خود را روی اتحادیهها ،سندیکاها ،و مجامع عمومی کارگران قرار دهد که به عنوان ضروریترین خواسته و مطالبات طبقهی کارگر در دورهی حاضر ،به نظر من باید مطرح شود.
◦
شادیار عمرانی :جناب زندی ،از مفادی که در این الیحه برای اصالح آمده است ،ما هم افزایش سن بازنشستگی را داشتیم ،که خیلی جنجال برانگیز است ،و هم افزایش دو درصدی پرداخت بیمه توسط کارگران. از طرفی ،پرسشی که بسیاری از شنودگان پیشتر مطرح کرده بودند ،سوالی بود که چه نقشی دولت میتواند در بخش بیمه داشته باشد؟ به خصوص وقتی شرکتهای بیمه اغلب شرکتهای غیردولتی هستند .شما در این بیانیه به سه جانبهگرایی ای که دولت پیشه کرده است اشاره کردهاید .آیا ممکن است در این مورد برای شنودنگانمان بیشتر توضیح دهید؟
بهرنگ زندی :ببینید ،تاکید ما این است که این قانون بر اساس سه جانبهگرایی تصویب شده است. این بحثی است که از چندین سال پیش مطرح شده است ،و قانون تازهای نیست .هر قانون کار و هر قانون تامین اجتماعی را به اسم سه جانبهگرایی، یعنی حضور نمایندگان دولت ،کارگران و کارفرمایان اسمگذاری کردند .و تاکید میکنم که در هر کدام از این قانونها ،نمایندهی کارگران هم حضور داشتند .اما بحث بیمه ،که شما در صحبتهایتان گفتید که شرکتهای خصوصی هم در بیمه وجود دارند ،خود همین شرکتهای خصوصی که از دوران آقای خاتمی ،بیمههای خصوصی همراه با
بانکهای خصوصی به وجود آمد ،تعهدات بیمهی خودشان را به کارگران به هیچ عنوان نمیتوانند ارائه دهند .همین بحث و مساله بیمهی «دی» ،و بدهیهایی که نسبت به حق بیمهی کارگران در استان البرز و تهران دارد .این بحث تازهای است و بسیاری از شرکتهای خصوصی دیگری که در زمینهی بیمه کار میکنند .خود سازمان تامین اجتماعی هم در این قانون وقتی یک الیحهی اصالحی را اجرا میکند و در خروجی سایتش قرار میدهد ،در اولین خط مینویسد که «با تاکید بر سهجانبهگرایی». هیچ کارگری به نظر من چه نمایندهی واقعی کارگران باشد و چه خودش را نمایندهی واقعی کارگران نداند ،نمیتواند زیر قانونی را امضا کند که از او میخواهد دو درصد اضافهتر پرداخت کند ،و حق بیمه درمانی شامل فرانچیز اضافه پرداختی باشد ،و از او میخواهد که پنج سال بیشتر کار کند ،و بعد سن بازنشستگیاش را پنج سال افزایش دهند .آن چیزی که در واقع مطرح است به نظر من باید مینوشتند «دو جانبهگرایی دولت و کارفرما» .چون سازمان تامین اجتماعی، به هیچ عنوان سازمان نمایندهی کارگران و مدافع کارگران نیست و این را با کارشکنیهایی که مدام میکند ثابت کرده است .و دولت هم به خوبی با این الیحهها که ما به آن اعتراض کردیم ،پشتیبانی میکند. هر قانونی باید با نظر مستقیم کارگران و نمایندگان واقعی آنان ،بدون حضور دولت با حضور کارفرمایان و کارگران صورت بگیرد و آن چیزی که باید اتفاق بیفتد ،حذف دولت و چانهزنی کارگران با کارفرمایان است .به نظر من در وضعیت موجود این خواستهی حداقلی است و کل این بیانیه ۱۶۵تن خواستهاش این است که این الیحه به مجلس نرود و جلوی آن گرفته شود .و امیدوارم روشنگریهای دیگری نیز نه تنها از طرف این نویسندگان بلکه از طرف دلسوزان واقعی طبقهی کارگر و فعاالن واقعی طبقهی کارگر نیز صورت بگیرد.
◦
شادیار عمرانی :ممنونم از حضورتان در برنامه و شب شما خوش.
بهرنگ زندی :ممنون از شما. در ادامه در خدمت آقای منصور اسانلو هستیم، عضو هیات موسسان سندیکاهای کارگری و
اولین رییس هیات مدیرهی سندیکاهای کارگران شرکت واحد پس از سال .۱۳۸4آقای اسانلو به برنامه خوش آمدید. منصور اسانلو :سالم .ممنونم از شما
◦
شادیار عمرانی :جناب اسانلو ،طی اخباری که اخیرا به دست ما رسید ،و در پی آن بیانیهای هم حتا منتشر شد اصالحیهای بر قانون حق بیمه تامین اجتماعی به مجلس داده شده است .و این قانون بسیاری از حقوق حقهی کارگران را تضییع میکند. مثل افزایش سن بازنشستگی ،به صرف باال رفتن امید به زندگی ،یا افزایش دو درصدی پرداخت حق بیمه و این سهجانبهگراییای که دولت در بخش تامین اجتماعی پیشه کرده است. از شما سوال دارم که در مورد این الیحه نظرتان را بگویید .و به ما بگویید که چنانچه این الیحه به تصویب رسد چه بخشی از جامعه و کارگران متضرر خواهند شد؟ چگونه متضرر خواهند شد؟ و همچنان میخواهم بدانم که آیا سابقهای اینچنین در تصویب اینچنین قوانین قبال در دولت پیشین وجود داشته است یا خیر؟
منصور اسانلو :ببینید ،مدتی است که ما میبینیم که تمام تغییراتی را که میخواهند در قوانین موجود بدهند ،اعم از تامین اجتماعی ،قانون کار و قوانین حمایتی که بازماندههایی هست از قوانینی که در دوران حتا قبل از انقالب داشتیم ،و بعد در دههی شصت و اوایل انقالب که حضور نیروهای انقالبی و وجود کارگران که با اعتصاب سراسری خودشان انقالب را به پیروزی رساندند ،را دارد کمرنگتر میکند. و این تغییر قوانین همهشان دست به دست هم دادهاند ،تا آن امکاناتی را که در حالت حداقلی خودش هنوز برای کارگران باقی مانده است را از دست آنها خارج کند .از جمله همین تغییر بیمههای تامین اجتماعی .شما نگاه کنید ،اینها دارند دو سال به پرداخت حق بیمهها اضافه میکنند ،یعنی کارگران باید دو سال بیشتر کار کنند تا بتوانند به سن بازنشستگی برسند .از آن طرف دو سال هم سن بازنشستگیشان باالتر میرود .چون دو سال باید حق بیمهشان را پرداخت کنند .و از آن طرف دو درصد هم به آن
حق بیمهی هفت درصدشان دارند اضافه میکنند تا ٩درصد شود .و باز این دارد از کیسههای بسیار نازک شدهی دستمزدهای کارگری میرود. و اینکه حتا نگاه کنید موازی با تغییر بیمههای تامین اجتماعی ،که به ضرر کارگران اینطور پیش میرود ،در راستای تغییر قانون کار و یک جور آییننامههای داخلی وزارت کار آمدند و طرح استاد-شاگردی را به اجرا در آوردند .و آنجا هم باز کارگران جوان دو سال باید زیردست یک کارفرما بروند و شروع به کار کنند ،بدون اینکه از حق بیمه ،بازنشستگی ،و حمایتهای قانونی و حمایتی در چارچوبهای تصویب شدهی حداقلی قانون کار برای کارگران پیش بینی شده [برخوردار شوند] .و اینجا شما می بینید که اینها بسیار هماهنگ با هم دارند پیش میروند .و دست آوردهایی که کارگران ایران طی صد سال گذشته با مبارزات سندیکایی و جانفشانیهای زیاد به دست آورده بودند و این حداقلها در زمان انقالب هم به نظر من نه تنها تثبیت نشد بلکه به خطر افتاد با به وجود آوردن قوانینی مثل شوراهای اسالمی کار به جای سندیکای مستقل کارگری ،امروز چون به نظر میرسد صاحبان سرمایه و قدرت حکومتی و دولتی ،چون میدان را دارند کامال خالی میبینند ،و یک نیروی سازمانیافتهی کارگری را در مقابل خودشان ندارند ،نه تنها به دستآوردهای کارگران حمله میکنند ،بلکه به نوعی کارگرها را از حق حیات محروم میکنند. و این رشته در جمهوری اسالمی سر دراز دارد .در دوران دولت اصالحات هم ما دیدیم کارگاههایی که از پنج کارگر کمتر و سپس از ده کارگر کمتر داشتند ،آنها را هم از شمول قانون کار خارج کردند .و عمال میلیونها نفر
از کارگران و خانوادههایشان از پوششهای تامین اجتماعی و قانون کار خارج شدند .این تغییر بیمههای تامین اجتماعی یعنی قانونی که االن دارند پیشنهاد میکنند ،مطمئن باشید که در پشت خودش پیامدهای بسیار خطرناک و بدتری را برای کارگران خواهد داشت .اگر کارگران ما آگاه نشوند و با ایجاد تشکلها ،و تقویت تشکلهای موجود ،و به هم پیوستنشان، و ایجاد نشریات مستقل کارگری ،کع در آنها این مطالب را به هم برسانند ،و این اطالعات را به همدیگر بدهند ،خیلی بدتر خواهد شد. نبودن یک سازماندهی کارگری ،و نداشتن این قدرت متحد و سراسری نیروی زحمتکشان در سراسر ایران ،میدان را کامال خالی گذاشته و برای کسانی که به عنوان کارفرمای حکومتی نه تنها به طبقهی کارگر و حتا بخش خصوصی غیر دولتی را هم از هم پاشوندهاند .و عمال کل کشور را به درآمد نفت وابسته کردهاند .و این درآمد نفت هم برایشان مهم نیست که بین سه تا پنج میلیون یا شش میلیون از کسانی که حول و حوش خود حکومت هستند ،می توانند پوشش ایجاد کنند .و بقیهی مردم و طبقهی کارگران و زحمتکشان ،اصال برای آنها مهم نیستند. به همین دلیل من از همینجا هشدار میدهم، به همکاران خودم ،به کارگران ایران ،و به کسانی که صدای من را میشنوند ،و دلسوزی دارند نسبت به امر طبقهی کارگر ،و مسائلی که به زندگی آنها مربوط میشود ،حتما به این موضوع به طور جدی بپردازند .و با ایجاد تشکلهای داخلی ،و کمپینهایی و جمعآوری امضا و با حضورهایی در جاهای مختلف، جلوی مجلس و یا جلوی وزارت کار ،و یا ایجاد تشکلها در محیطهای کار ،نسبت به این تغییر
منصور اسانلو :امروز صاحبان سرمایه و قدرت حکومتی و دولتی ،نه تنها به دستآوردهای کارگران حمله میکنند، بلکه به نوعی کارگرها را از حق حیات محروممیکنند.
سیاست
قانون بیمه تامین اجتماعی ،که کامال به ضرر کارگران است ،در میدان حاضر شوند و مخالفت خودشان را نشان دهند. حدود هفت یا هشت ماه پیش سندیکای کارگران شرکت واحد ،نسبت به هر دو تغییر قانون کار و بیمههای تامین اجتماعی ،که آن موقع پیشنویسهایشان مطرح شده بود ،دو بار یا سه بار اظهار نظر کرد .بعد در رسانههای عمومی هم اعتراض خودش را به این موضوع عنوان کرد .و یک بیانیهای هم در این رابطه صادر شد .که خود من آن موقع در آخرین جلساتی که داشتم در جریانش بودم .و قرار بر این شد که ما اعتراضات خودمان را نسبت به این تغییر قوانین به ضرر کارگر اعالم کنیم. همینطور سندیکای فلزکاران مکانیک و نقاشان ساختمان ،همینطور سندیکا یا اتحادیهی
منصور اسـانلو :و ایــن تغییـراتی کهداردپیـش میآید همـهاش به ضرر طبقهیکارگرهستند.
کارگران پروژهای و اتحادیه آزاد کارگری ،و کانون مدافعان حقوق کارگر در داخل کشور ،و اتحادیه کارگران خباز سقز هم تا آن جایی که من اطالع دارم مخالفت خودشان را با این تغییر قوانین به ضرر کارگران ،در تحلیلها و بیانیههای خودشان ،و نظراتی که ارائه دادهاند اعالم کردهاند. اما این کافی نیست .این باید به کف جامعه برود، به بدنهی کارگری پیوند بخورد ،و تبدیل به یک جنبش اجتماعی شود و کمپینی را به راه بیندازد که توجه تمام کارگرها ،مردم ،زحمتکشان را به خودش جلب کند .حتا کارمندها و آموزگاران را .چون که همانطوری که مسالهی مثال این تغییر بیمهها به ضرر کارگران دارد میشود که دو سال بیشتر باید حق بیمه بدهند ،دو درصد بیشتر حق بیمه بدهند ،در نهادهایی که این قوانین را تصویب میکنند سه جانبهگرایی واقعی اصال نیست .چون نمایندگان واقعی کارگری و تشکالت واقعی کارگری و کارمندی حضور ندارند که قوانین را تصویب کنند. پس با ایجاد تشکلها میشود که بر همهی اینها تاثیر گذاشت و با رسانهای کردن ،مطرح کردن ،اطالعیه دادن ،اعالمیه چاپ کردن، پخش کردن و در اختیار هم قرار دادن ،و در محیطهای کار و زندگی دربارهی این موضوعات صحبت کردن .به هر حال این تغییرات ،چه در
بیمههای تامین اجتماعی و چه در قانون کار و چه مربوط به آموزش و پرورش ،در رابطه با آموزگاران دورههای آمادگی و پیش دبستانی، آموزگاران حق التدریسی ،ساعتی و غیر رسمی و پیمانی و در بخشهای پرستاری و کارمندی هم که سالهاست که همه را به شکل قراردادی و پیمانی و از طریق شرکتهای بیمهای خصوصی که کارگر را میگیرند و اجاره میدهند ،به نوعی بردهداری است ،و این شرکتها کامال غیرقانونی هستند و در هیچ کجای قانون هم پیشبینی نشدهاند ،در رابطه با استثمار کارگران و اینکه با یک کارفرما قرارداد میبندند و یک بخشی از حقوق کارگر را آنها میخورند ،یک بخشی را هم کارفرما ،و کارگری هم که به سر کار میآیند ،به خاطر بیکاری بزرگی که در جامعهی ما هست ،با کمترین دستمزد و کمترین امکانات و بدون بیمه و پشتوانههای حقوقی و حقیقی قانونی ،شروع به کار می کند. من از شما ممنونم که این مصاحبه را با من کردید ،و این تغییراتی که دارد پیش میآید همهاش به ضرر طبقهی کارگر هستند و از همین االن کارگران و کارمندان و آموزگاران باید در برابر اینها موضع بگیرند ،با همدیگر بنشیند و گفتگو کنند ،تشکلهایی که موجود هستند و آنجاهایی که تشکلی موجود نیست ،تشکلها ایجاد شوند ،بیانیهها صادر شود و متحدا و در یک پیوند سراسری به دولت آقای روحانی ،که روی کار آمده ،یادآوری کنند که تو قولهایی دادی برای حمایت از کارگران و کارمندها و زحمتکشان و به رسمیت شناختن نهادهای آنها ،و رساندن حداقل دستمزد به نرخ واقعی تورم ،که االن در جامعهی ما از 4٢درصد هم باالتر رفته است .خصوصا در امر مسکن ،و خورد و خوراک و پوشاک .باید ایستادگی کرد، و هشدار میدهیم که اگر این ایستادگی نشود مطمئنا بعد از این تغییرات مقدماتی ،تغییرات بعدی خواهد آمد که خیلی بدتر از اینها خواهد شد .و به همین ترتیب دستآوردهای کارگران در امر تامین اجتماعی و کار و زندگی از دستشان خواهد رفت.
◦
شادیار عمرانی :خیلی متشکرم آقای اسانلو، شبتان خوش
منصور اسانلو :شب شما به خیر
«جنهایخانگی»
● خاطرات و داستانهای کودکی
...یک ماه از خراب شدن حال خدیجه میگذشت .هر دوا و دارو علفی و دعانویس و رمالی بود دیده بودن و بیفایده بود .حاال دو روز بود جنگیر و دعانویس باالی سرش بودن.
فرشید فاریابی
همزمان با جشن های تابستانی گوتنبرگ که دنزدیک هم که رسیدن به تندی گفت :سالم و سریع رد شد و رفت .حاال حس میکرد «رضا» داره دنبالش میآد .جرات نداشت پشت سرش نگاه کنه .رضا صداش زد .جواب نداد .گوشاش داغ شده بود .سرش داشت میترکید. رضا گفت :کارت دارم. رضا که اومد کنارش «خدیجه» خودشو کشید
کنار دیوار .ولی همین باعث شد تا رضا راحتتر بتونه دستشو دور شونهاش حلقه کنه .نفس خدیجه تو سینه حبس شده بود .تا اومد به خودش بیاد رضا لبهاشو گذاشته بود رو لپش و داشت بوسش میکرد .خدیجه تکون نمیخورد. انگار مسخ شده بود .رضا هم دست بردار نبود. شاید گربهای که از روی دیوار پرید و یا شاید دست رضا که داشت سعی میکرد زیر لباسش بلغزه باعث شد تکونی به خودش بده و با تمام قدرتش اون رو کنار بزنه و بدوئه .رضا دنبالش میاومد .شاید هم نمیاومد .جرات نداشت پشت سرش نگاه کنه .فقط میدویید. اون شب کابوسهاش ده برابر هر شب بود. چند بار به بهونه تشنگی المپا را باال کشید. صدای خواهرش در اومد و ننه هم از اون اتاق سرش هوار کشید .بدنش میلرزید .صبح که شد اول رفت سر سفره و چند تا نون برداشت و گذاشت تو کیسه برای مزد بده به حمومی .چون نمیتونست برای بار دوم از ننهاش پول برای حموم رفتن بگیره .لباس هم برداشت .برگشتن باید هر طوری شده میرفت حموم .باید بدنش را که کثیف شده میشست تا اجنه دست از سرش بردارن و بذارن شبها بخوابه.
ظهر وقتی دید هنوز خاکها و بناها اون جا هستن و جمع نشده پشیمون شد و برگشت. رفت خونه .عین کوره تنش میسوخت .دیوارها دیگه گچ نبود .همش اوهام بود .صورت بود. صورت اجنه .یک دفعه چشماش سیاه شد و دیگه چیزی ندید. یک ماه از خراب شدن حال خدیجه میگذشت. هر دوا و دارو علفی و دعانویس و رمالی بود دیده بودن و بیفایده بود .حاال دو روز بود جنگیر و دعانویس باالی سرش بودن .همه گفته بودن دیگه فایده نداره .در تملک اونهاست .کاری نمیشد کرد .یک ماه چیزی نخوردن باعث شده بود صورتش مثل دوک بشه .چشماش بیفروغ بود .وقتی نگاه میکرد انگار آدمها را نمیدید. دکتر شهر گفته بود باید بیارن بخوابونن تیمارستان .دیگه چارهای نبود .اگه این جوری میموند میمرد .تیمارستان شهر مجانی بود. الزم هم نبود کسی پیشش باشه .اگه بیشتر میموند توی روستا روی زندگی خواهرش هم تاثیر میگذاشت .الاقل این جوری به مردم میگفتن مریض خونه شهر گذاشتنش. آفتاب تازه طلوع کرده بود که «صغرا خانم» مادر رضا روی پشت بوم خونه «اقدس» خواهرش
وقتی که داشت کمکش مالفه زوی بند پهن میکرد ،ماشین قراضهای را دید که جلوی کوچه خونه همسایه نگه داشت .بعد دختر مریض را در حالی که مادر و خواهرش زیر بازوهاش را گرفته بودن به سمت ماشین بردن. رو به خواهرش کرد و گفت :این دختر «بلقیس» نیست که میبرنش؟ خواهرش حاملهاش سری تکون داد و گفت :آره. همون خدیجه .بدبخت جنی شده. زن با اشاره به شکم خواهرش انگشتش را گاز گرفت و با چشم غره خواست ازین حرفها نزنه. بعد هر دو تشتهای خالی از مالفه را برداشتند و به سمت پلهها رفتند.
اون شب کابوسهـاش ده برابر هر شب بود .چند بار بهبهونهتشنگیالمپاراباال کشید .صـدای خواهرش در اومد و ننه هم از اون اتاق سرش هوار کشـید. بدنش میلرزید .صبح که شد اول رفت سر سـفره و چند تا نون برداشت و گذاشـت تو کیسه برای مزد بده به حمومی .چون نمیتونست برای بار دوم از ننهاشپولبرایحمومرفتن بگیره .لباس هم برداشت. برگشتن باید هر طوری شده میرفت حموم .باید بدنش را که کثیف شده میشـست تا اجنه دست از سرش بردارن و بذارن شبها بخوابه.
● به بهانه روز شکرگزاری در کانادا
«افسانهخانه /روزی برایسپاس»
همونطورکهشایدبدونید،روزشکرگزاریدرامریکایشمالیازجشنهاوتعطیلیهایمهمهستکهدر اونمعمولنخانوادههابراییکوعدهغذاینیمروزیمفصلوسنتیدورهمجمعمیشنتابرآنچهسال پیشبرآنهارفتهتاملیکنندوآنچهکهدارندراقدردانستهوبادیگرانتقسیمکنند.ایدهایزیباکهریشه درسدههایپیشدارهو اشکالمختلف اون روبینمللمختلفدنیا ازجملهایرانیاننیزمیتوانیافت. افسانه هژبری
● عکس از افسانه
ریشه تاریخی روز شکرگزاری در امریکای شمالی در سنتهای مذهبی و فرهنگی مهاجران اروپایی است که قرن ها پیش کشورهای امریکا و کانادا رو بنا نهادند ،اما این روز به مرور در بین قشرهای «سکوالر» این جوامع نیز اهمیت پیدا کرده و میشه گفت مفهومها و یا انگیزههای برگزاری اون نیز به همین ترتیب گسترش پیدا
کرده .اجازه بدید با تاریخچهی کوتاه این روز شروع کنیم. اول اینکه روز شکرگذاری در امریکا و کانادا متفاوت هستند -هم در تاریخ ،و هم در دلیل برگزاری ،هر چند که در آداب برگزاری اونها شباهتهای زیادی هست .در کانادا ،دومین دوشنبه ماه اکتبر ،یعنی همین دوشنبه ٢٢مهر هفتهی آینده به نام «ثنکسگیوینگ دی» یا «ژوور دو الکسیون دو گراس» شناخته میشه
که در اکثر ایالتها ،تعطیلی عمومی هست. به یک روایت ،ریشهی روز شکرگزاری کانادایی برمیگرده به قرن شانزدهم وقتی که سیاحی به نام “مارتین فروبشر” از انگلیس راه افتاد و بدنبال در نوردیدن اقیانوس آرام ،طی سفری طوالنی و خطرناک باالخره به نقطه ای در شمال کانادای کنونی رسیده و مرحمت خداوند رو شکر گفت. به روایت دیگر ،روز شکرگزاری در واقع در اوایل قرن ۱٧با مهاجران فرانسوی به کانادا
آمد .مهاجران اولیه فرانسوی هر سال در آخر فصل برداشت یعنی اوایل پاییز جشن بزرگی به همین مناسبت و در سپاس از برکت زمین و لطف ایزد و تالش انسان برگزار میکردند .همین روایت دوم میگه به مرور که مهاجران دیگر اقوام اروپایی ،از آلمان و اسکاتلند و ایرلند به این سمت اقیانوس آمدند ،هر یک بخشی از سنت جشن برداشت محصول خودشون رو آوردند و در مراسم اصلی ادغام کردند .در اون مقطع، ظاهرن ما در کانادا بوقلمون نمیخوردیم در این روز .رسم امریکایی ها بود که برای شکرگذاری بوقلمون میخوردند .اما طی انقالب امریکا، یک عده از وفاداران به امپراطوری بریتانیا به کانادا فرار کردند و عادت بوقلمون پزی رو هم با خودشون آوردند. در بارهی ریشهی روز شکرگزاری در امریکا که هر سال در چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر برگزار میشه نیز به همین ترتیب اختالف نظر و روایتهای متفاوتی وجود داره ،اما نظریهی قالب اینه که اولین روز شکرگزاری در سال ۱۶٢۱توسط «زائران» یا مهاجران برگزار شد که طی جشنی سه روزه اولین برداشت محصول خود در دنیای جدید رو جشن گرفته و خداوند رو بخاطر اون شکر گفتند .اصولن جشن روز شکر گزاری در امریکا بزرگتر ،یا شاید بهتره بگم عمومی تره از کانادا برگزار میشه .مثلن اونها رژه و کارناوال و این حرف ها هم دارند در این روز که ما ،دست کم در استان کبک نداریم .چیزی که مشترک داریم با امریکائی
پختن و خوردن دسته جمعی، عمـدتن با خانــواده ،در مرکز جشن روز شکرگزاری اسـت. گفتم عمدتن ،چون رسم بر اینه که افراد خانواده دور و نزدیک در این روز به هم بپیوندند .اما آنچه اولویت و مرکزیت داره روحیه ی تقسیم سفره و بخشش و دادن است.
ها غذاهایی است که در این روز تهیه و مصرف میشه -البته اون هم ویژگی های منطقه ای خاص خودش رو داره. پختن و خوردن دسته جمعی ،عمدتن با خانواده، در مرکز جشن روز شکرگزاری است .گفتم عمدتن ،چون رسم بر اینه که افراد خانواده دور و نزدیک در این روز به هم بپیوندند .اما آنچه اولویت و مرکزیت داره روحیه ی تقسیم سفره و بخشش و دادن است .از جمله ،نهادهای خیریه در استقبال این روز خیلی فعال میشن تا برای نیازمندان نیز غذا و محفلی گرم فراهم کنند .و غذاهایی که میبایست تهیه و ارایه بشه هم تابع حکم سنت است .غذا حتمن یک ناهار مفصله از بوقلمون شکم پر و بریانی که طرز تهیه اش حسابی دنگ و فنگ دار و نسبتن پیچیده است، اما برخی بجای بوقلمون ،اردک یا غاز رو شکم پر و تنوری میکنند .همراهغذاها و دسرها هم همه مربوط به فصل هستند :سس «کرن بری»، سس گوشت ادویه دار یا همون “گریوی” ،انواع ُسس و دسر با کدو تنبل درست شده ،پوره سیبزمینی شیرین ،تخممرغ آبپز پوست شده، خوراک لوبیا سبز ،ذرت ،هویج و کلم رنده شده، چغندر پخته .برای دسر هم انواع پای :پای کدو، پای سیب ،پای سیبزمینی شیرین ،پای کرم شکالت. امروزه ،جشن روز شکر گذاری با همین مضمون و مفهوم یعنی جشنی برای سپاس از برکات زمین و خدا و همینطور شراکت و بخشش بصورت گردهمآیی خانوادگی ،فستیوال و کارناوال و یا اتفاقات گروهی در دیگر نقاط دنیا در یکی از روزهای پاییز برگزار میشه ،بعنوان مثال در آلمان ،ژاپن ،لیبریا ،و هلند. حتما میدونید ،یا اگر نمیدونستید ،از برنامه هفته ی پیش شهرزاد کریمی در رادیو کوچه ،یادآوری شد براتون که در نزد ما ایرانیان هم جشن مهرگان که قدمت چهار هزار ساله داره دقیقن به مفهوم مهرورزی ،قدردانی از ایزد عدالت و دادگستری و شادی برای پایان فصل کشاورزی، از زمانهای کهن اهمیت ویژهای داشته که البته چون توسط دولتهامون به رسمیت شناخته نشده و نمیشه نه تعطیله و نه بطور رسمی جشن گرفته میشه. نتیجه ای که میخوام بگیرم اینه :اگر در غرب است یا که در شرق ،اگر ریشهای در هزاره دارد یا سده ،و یا اگر با انگیزه ای مذهبی ،فرهنگی،
روز شکرگذاری در امریکا و کانادا متفاوت هستند -هــم در تـــاریخ ،و هم در دلیل برگزاری ،هر چند که در آداب برگزاری اونها شباهتهای زیادی هست .در کانادا ،دومین دوشنبه ماه اکتبر ،یعنی همین دوشنبه ٢٢مهر هفتهی آینده به نام «ثنکسگیوینگ دی» یا «ژوور دو الکــسیون دو گراس» شـناخته میشه که در اکثر ایالتها ،تعطیلی عمومی هست. یا شخصی است ،تامل برای سپاس و شکر گذاری بسیار روا و بهجاست .سپاس رو میشه متوجه نهادی فلسفی-انتزاعی مثل خدا کرد، یا متوجه نیرویی طبیعی مثل خاک و باران ،یا متوجه وجودی قابل لمس و کنترل ،مثل خود -بسته به آنچه باور دارید .اما چه خوبه که در مقطعی از سال یا فصل ،در یک دست کم ،لختی بر سالی که گذشت تامل کنیم و قدر دان آنچه داریم باشیم ،که هنوز داریم: سپاسگذار نیروی جسمی و سالمتی (هر چند اندک هر چند رو به زوال) ،سپاسگذار نیروی ذهنی و قدرت تالش برای معاش ،قدردان عزیزانی که در دور و نزدیک داریم .و قدردان عزیزانی که روزی «داشتیم» حتا ،چرا که بودن و داشتنشون چیزی به وجودمان اضافه کرده که از دست دادنی نیست .در اون لحظه ی تامل، که صد البته می-بایست با خوردنی و نوشیدنی لذتبخش تر بشه ،چه خوب که با عزیزانمون باشیم اگر میتونیم ،یا اگر بخت یار نیست و نمیتونیم ،چه خوب که سفره خودمون رو با دیگرانی که شاید مثل ما تنها هستند تقسیم کنیم .چه خوب که همیشه قدر آنچه داریم - هر چندکوچک -رو بدونیم. دلتون شاد و سفره تون پر برکت!
● فرزندان انقالبیون سرتاسر دنیا
«مدرسهای برای کودکانی از تمام دنیا در روسیه»
در سال ،١۹۳۳مدرسهای شبانه روزی منحصر به فردی تاسیس شد تا خانهای باشد برای کودکان انقالبیون سرتاسر دنیا« ،ماوو زدونگ»« ،جاسپ بروز تیتو»« ،دلورس ایباروری» در این مدرسه بودهاند .هنوز هم این مدرسه وجود دارد ،اما با این تفاوت که تعداد کمی از افراد آن خارجی هستند. در سال ،۱٩۳٩یک دختر ٩ساله فلسطینی خود را تنها ،و غرق در گریه ،در یک خانه کودک در روسیه یافت. داولیا سعدی ،بیشتر از ٧۰سال بعد میگوید: «چقدر درد داشت ،یادم میآید که تا چه حد گریه کردم» مادر سعدی آن زمان به لبنان برگشت تا به مبارزات کمونیستی ،همینطور به همسر خود که مدیر حزب کمونیست سوریه و لبنان و فلسطین بود بپیوندد. «از مادرم بعد از سالها پرسیدم :چطور توانستی این کار را بکنی؟ او گفت :چه کار میتوانستم بکنم؟» داولیا میگوید« :والدین ما آنقدر شور و هیجان درگیریهای انقالب را داشتند که توانستند کودکان خود را در کشوری غریب رها کنند. تمام زندگیشان غیر عادی و ناهنجار بود». کودکی سعدی در اینتردام ،مدرسه بین المللی روسیه ،در ٢۵۰کیلومتری شمال شرق شهر مسکو گذشت. دههها بعد ،او با خاطرات انس گرفته بود، مانند خیلی از دانش آموزان قبلی ،که آهنگهای انقالبی را میخواندند ،و با شادی و وجد بر این باور بودند که والدین آنها در تالش هستند تا دنیا را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کنند.
مدرسه تمام تالشش را میکرد تا بچهها به زبان ،تاریخ و فرهنگ خودشان درسها را یاد بگیرند ،و مشقتهایی برای یافتن معلمانی که حتی زبانهای نادر را بدانند کشید./ برخالف دانش آموزان خود کشور شوروی ،این دانش آموزان میتوانستند اخبار و اطالعات خارج از کشوری را دریافت کنند و همینطور این اجازه را داشتند تا به کشورهای دیگر سفر کنند تا بتوانند با والدین خود مالقات کنند. داولیا سعدی فرزند بزرگ ماوو زدونگ را به یاد آورد« .ماوو آنایینگ» کسی که در آنجا با سرگی یوون فو شناخته میشد. داستان زندگی او پایان بسیار غم انگیزی داشت .در راه برگشتش به چین ،به گفته یکسری از دانش آموزان قدیمی اینتردام ،بین ماوو آنایینگ و پدرش درگیریهایی ایجاد شد .آنایینگ پدرش را به ایجاد مکتب خود بزرگ بینی یا کیش شخصیت (در این آیین یک شخص با استفاده از رسانههای گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجههی عمومی آرمانی و قهرمانانهای ارائه میدهد) متهم کرد. تا حدی که به این دلیل به صورت داوطلبانه به جنگ کره پیوست و در آنجا جان خود را از دست داد. نظریه ساخت یک مدرسه شبانه روزی برای کودکان انقالبیون توسط یک فعال سوئیسی
منبع :بیبیسی
داولیا سعدی فرزند بزرگ ماوو زدونگ را به یاد آورد. «ماوو آنایینگ» کسی که در آنجا با سرگی یوون فو شناختهمیشد. به نام «منتونا موزر» ،که خانوادهاش بنیانگذار کمپانی ساخت ساعت موزر بودند ،ارائه شد. زمانی که او در سال ۱٩٢۶به روسیه سفر کرد، جذب سیاست حذب کمونیست شد و تصمیم گرفت که بخشی از میراث خود را وقف ساخت مدرسهای برای این منظور کند. او به کمک یکی از هموطنانش به نام «فریتز پالتن» که به دلیل کمک به مهاجران روسی، همچون لنین ،که میخواستند از سوئیس به کشورشان باز گردند ،بسیار شناخته شده بود، این کار را انجام داد. گفته میشود که پالتن سفر با قطاری را ترتیب داد ترتیب میدهد تا لنین را از منطقه تحت اشغال نازیها به سنپطرزبورگ ببرد.
اوایل خانه برای بچهها ،در نزدکی پودولسک، در جنوب شهر مسکو ،ساخته شد ،اما بعدها در سال ۱٩۳۳ساختمانی جدید در شهر ایوانوف، که بودجه آن شهر توسط کارگران نساجی تامین میشد ،بنا شد. اولین کسانی که قرار بود به این مدرسه آورده شوند بچههای افراد ضد فاشیست از کشورهای بلغارستان و آلمان بودند ،اما در گذر زمان فعاالن سیاسی از نقاط مختلف جهان فرزندان خود را به ایوانوف فرستادند .کودکان و نوجوانانی که از کشورهای یونان ،اطریش ،ایتالیا ،اسپانیا ،شیلی، ایران ،آنگوال ،اتیوپی ،و سومالی به آنجا رفتند. از لیست این کشورها ،میتوان نقشهای از کشمکشها و ستیزههای قرن ٢۰ام و گسلهای سیاسی آنها تشکیل داد. کودکان همچنان در طی دورههای محاصره لنین گراد در جنگ جهانی دوم و بعد از حادثه چرنوبیل در سال ۱٩۸۶نیز به ایوانوف آورده میشدند. درکل ۵۰۰۰ ،دانش آموز از ۸۵کشور مختلف در اینتردام درس خواندند. چیزی که خیلی از دانش آموزان پیشین اینتردام به آن اهمیت میدادند روح جهانیای بود که در مدرسه وجود داشت. بئاتریس اوتیگو پوتاوا دختر یکی از سیاست
داولیا میگوید« :والدین ما آنقدر شور و هیجان درگیریهای انقالب را داشتند که توانستند کودکان خود را در کشوری غریب رها کنند .تمام زندگیشان غیر عادی وناهنجاربود».
اندیشه ،دانش و هنر
مداران برجسته کنیایی که دوستی نزدیکی هم با عضو دفتری دیرینه شوروی داشته ،میگوید: «اینتردام به من چشم اندازی جهانی در مورد همه چیز داد .من به طور قطع هیچگونه حالتی از ملی گرایی را نمیپذیرم ،چه سیاه باشد چه سفید ،هیچ تفاوتی برای من ندارد .صادقانهتر بگویم ،شما باید چیزها را آنگونه که هستند نشان دهی ،و مردم را همانگونه که هستند دوست داشته باشی». دو نفر دیگر از دوستان او ،تاوانی آیالنی از اتیوپی و ورسامی آیدی از سومالی همین نظر را دارند« :ما هردو آفریقایی هستیم ،در حالی که کشورانمان با یکدیگر جنگ داشته اند .با این حال این تفاوتی به حال ما نمیکند ،ما با یکدیگر برادریم .این آن چیزی است که اینتردام به ما آموزش داده است». ده سال گذشته ،تا کنون که مدرسه ۸۰امین سالگرد خود را میگذراند ،سالهای سختی برای اینتردام بوده است .اقداماتی در راستای تبدیل آن به یک مدرسهی ارتشی صورت گرفت که با نوشتن نامه از طرف دانش آموزان به رئیس
جمهور وقت ،والدیمیر پوتین و اعتصاب غذای دانش آموزان این برنامه لغو شد .مدرسه از این تغییر نجات پیدا کرد ولی وجه بین المللی خود را از دست داد. اکنون اکثر بچهها از روسیه و متحدان سابق جماهیر شوروی و اغلب هم از مناطق بین قومی هستند .اما اخیرا اجتماعی از دانش آموزان فارغ التحصیل و قدیمی این مدرسه از مقامات روسیه تقاضا کردهاند تا دوباره آن به مدرسهای بین المللی تبدیل کنند. گفته آنها این است که ،این مکان میتواند هنوز هم خانهای برای بچههایی باشد که در کشورهای جنگ زدهای مانند سوریه و لیبی زندگی میکنند ،یا مناطق مصیبت زدهای که از زلزله ،سونامی و دیگر بالیای طبیعی رنج میبرند. اگرچه که دوران انقالبهای کمونیستی به پایان رسیده است ،آنها سخنشان این است که نسلی دیگر از کودکان میتوانند بزرگ شوند و به نام «سفیران فرهنگ روسیه» در جاهای مختلف جهان به این کشور خدمت کنند.
اولین کسـانی که قـرار بود به این مدرسه آورده شوند بچههای افراد ضد فاشـیست از کشورهای بلغارستان و آلمان بودند، اما در گذر زمان فعاالن سیاسی از نقاط مخـتلف جهان فرزنـدان خود را بـه ایوانوف فرسـتادند. کودکان و نوجوانانی که از کشورهاییونان،اطریش، ایتالیا ،اسپانیا ،شیلی، ایران ،آنگوال ،اتیوپی ،و سومالی به آنجا رفتند.
ﮔﺮوﮔﺎنﮔﯿﺮی ﺳﺎل ۱۹۷۹زﻧﺪﮔﯽ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ آﻣﯿﺰ و ﭘﺮ از اﻣﯿﺪ رﮐﺴﺎﻧﺎ را ﺑﻬﻢ ﻣﯽرﯾﺰد و ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ او ﻧﯿﻮﯾﻮرک را ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ اﯾﺮان ﺗﺮک ﮐﻨﺪ. او در ﺗﻬﺮان ﺑﻌﺪ از ازدواﺟﯽ ﻧﺎﺑﻪﺳﺎﻣﺎن و ﺑﻪ دﻧﯿﺎ آوردن ﯾﮏ ﻓﺮزﻧﺪ ،ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽرﺳﺪ ﮐﻪ اﻧﻘﻼبﻫﺎ اﮔﺮ ﭼﻪ روی اوراق ﮐﺘﺎبﻫﺎی ﺗﺎرﯾﺦ ﺷﮑﻮه اﻧﮕﯿﺰ و ﺷﻮق آور ﻫﺴﺘﻨﺪ وﻟﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺼﺎﯾﺐ و ﻣﺸﮑﻼت زﯾﺎدی را ﺑﺮای ﻣﺮدﻣﯽ ﮐﻪ آن را ﺑﻪ وﺟﻮد آورده اﻧﺪ اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻗﺎﻧﻮنﻫﺎی ﺳﺨﺖ اﻧﻘﻼﺑﯽ ،مبﺒﺎرانﻫﺎی ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺻﺪام ﺣﺴﯿﻦ و دﻓﻦ دو ﻋﺰﯾﺰ در ﺑﻬﺸﺖ زﻫﺮا ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ رﮐﺴﺎﻧﺎ اﯾﺮان ﻣﺤﺒﻮﺑﺶ را ﺗﺮک ﮐﻨﺪ. او ﺑﻌﺪ از ﭼﻨﺪ ﺳﺎل اﻗﺎﻣﺖ در اروﭘﺎ راﻫﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﯽآن ﮐﻪ ﺑﺪاﻧﺪ زﻧﺪﮔﯽ ﺳﺨﺘﯽ در اﻧﺘﻈﺎر او اﺳﺖ .اﻣﺎ ﯾﮏ ﺳﻔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮه ﺑﻪ ﭘﺎرﯾﺲ ﴎﻧﻮﺷﺖ رﮐﺴﺎﻧﺎ را ﺑﺮای ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﻮض ﻣﯽﮐﻨﺪ. اﮔﺮ ﻓﯿﻠﻢ »آرﮔﻮ« ﺟﻨﺒﻪای از داﺳﺘﺎن ﮔﺮوﮔﺎنﮔﯿﺮی را ﺑﻪ منﺎﯾﺶ ﻣﯽﮔﺬارد ،رﻣﺎن »اﻧﻘﻼب رﮐﺴﺎﻧﺎ« ﻋﻼوه ﺑﺮ دادن ﺗﺼﻮﯾﺮ ﮐﺎﻣﻠﯽ از ﺑﺤﺮان ﮔﺮوﮔﺎنﮔﯿﺮی ﻋﻮاﻗﺐ آن را در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮدم اﯾﺮان و رﮐﺴﺎﻧﺎ ﺑﻪ منﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﮔﺬارد.
ﺑﺮای اﻃﻼع ﺑﯿﺸﱰ از اﯾﻦ رﻣﺎن ﺑﻪ آدرس ﺗﺎرمنﺎی ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ.
● فیفا زیر سوال
«بردگان جام جهانی قطر» منبع :گاردین
در حدود دوجین از کازگران مهاجر نپالی تبار در هفتههای گذشته در قطر جان خود را از دست دادهاند ،و خیلیهای دیگر هم زیر فشار کارهای طاقت فرسا و وحشتناک بیشتر از دست خواهند داد. این نتایج به دست آمده طبق بررسیهای روزنامه گاردین انجام شده است ،که اعتراضات و تحقیقات بیشتری را در مورد آماده سازی قطر برای میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲در پی خواهد داشت.
تابستان امسال ،تقریبا در هر روز یک کارکر نپالی جان خود را از دست داده است ،خیلی از آنها مردان جوانی بودند که دچار حمله ناگهانی قلب شدهاند .تحقیقات به دست آمده نشان میدهد که هزاران نفر نپالی تبار ،که بزرگترین گروه کارگری را در قطر تشکیل میدهند ،در آماده شدن برای سال ،٢۰٢٢بر خالف قانون تعریف
شده سازمان بین المللی کار ،با بهره کشی و سو استفاده کاری تا این حد روبه رو میشوند. طبق مدارک به دست آمده از سفارت نپال در دوحه ،حداقل 44کارگر در روزهای بین 4ژوئن تا ۸آگوست جان باختهاند .بیش از نیمی از آنها به وسیله سکته و حمله قلبی ،و حوادث زمان کار مردهاند. همچنین بررسیها باعث فاش شدن: * مدارکی ازکار اجباری در یک پروژه زیر بنایی بزرگ جام جهانی * به گفته بعضی از کارگران ،حقوق آنها برای ماهها است که پرداخت نشده و به این منظور نگه داشته شده تا از اقدام به فرار آنها جلوگیری کنند. * بعضی دیگر میگویند که کارفرماها گذرنامههای آنها را توقیف میکنند و با امتناع از صدور کارت شناسایی برای آنان به قصد تعدیل نیرو آنها را
تحویل پایگاههای مهاجران غیرقانونی میدهند. * تعدادی از آنها گفتهاند که به آنها به آب مجانی در گرمای طاقت فرسای صحرا دسترسی ندارند. * حدود ۳۰نفر از کارگران برای فرار از شرایط بیرحمانه کاریشان از سفارت نپال در دوحه طلب پناهندگی کردهاند. این اظهارات حلقهای از بهره کشیها را توسط رهبران قطری از مردم مسکین و فقیر نپال نشان میدهد .سرتاسر این تصویر بیانگر این است که یکی از غنیترین کشورها با سوءاستفاده از یکی از فقیرترین ملتها درحال آماده شدن برای یکی از مهمترین مسابقات ورزشی در دنیا میباشد. یکی از مهاجران که در شهر توسعه یافته لوسیل (یک شهر 4۵بیلیون دالری که شامل استادیوم ٩۰۰۰۰نفری برای برگزاری فینال مسابقات است) کار میکند ،میگوید« :ما میخواهیم که از اینجا برویم ،ولی شرکت به ما این اجازه را نمیدهد .من بسیار از این طرز رفتار آنها با ما ناراحتم ،اما ما بسیار درمانده هستیم .از آمدن به اینجا پشیمانم ،اما چه کاری میشد کرد ،ما مجبور بودیم که به اینجا بیاییم تا بتوانیم زنده بمانیم ،اما به نظر این شانس را نداشتهایم». گروه سازماندهی جام جهانی ،کمیته عالی قطر ،٢۰٢٢به گاردین گفته است« :هرکاری که تا بحال انجام گرفته ،مستقیما به جام جهانی ربط داشته است ».اگرچه که گفتهاند ،شدیدا نگران اظهاراتی هستند که بر علیه پیمانکاران ساخت و ساز شهر لوسیل انجام گرفته است ،و این امر را مهمترین نگرانیشان قرار میدهند .همچنین افزودند« :ما از این موضوع مطلع شدهایم که مقامات مربوطه دولت در حال انجام تحقیقاتی در مورد این موضوع هستند». تحقیقات گاردین همچنین منجر به کشف یک شرکت ساخت و ساز قطری شد که مردان کارگر آن ۱٢نفری در ۱اطاق در خوابگاههای کثیف با شرایطی منزجر کننده ،که منجر به مریضی میشوند ،میخوابند .بعضی از آنها میگویند که از آنها بیگاری میکشند و آنها مجبورند برای ذرهای غذا گدایی کنند. «رام کومار ماهارا» ٢٧ساله میگوید« :ما ٢4 ساعته مجبوریم با شکم خالی کار کنیم؛ ۱٢ ساعت کار ،سپس تمام شب بدون هیچ غذایی. وقتی که به کارفرمایم در اینباره اعتراض کردم، او به من حمله کرد ،و مرا از کمپ کارگران
بیرون انداخت و هیچ چیز به من نداد .من مجبور بودم تا از کارگران دیگر تقاضای مقداری غذا کنم». تقریبا تمام این کارگران مهاجر بدهکارند ،چون باید به افرادی که آنها را استخدام کردهاند برای کارشان پول بدهند .این پرداخت قرضها ،که با پرداخت نشدن حقوق کارگرها همراه است، توقیف اسناد آنها و توانایی نداشتن در ترک محل کار ،به جود آوردن بیگاری ،و نوعی از برده داری مدرن که ٢۱میلیون نفر از جمعیت جهان تحت تاثیر این موارد قرار میگیرند .سفیر کشور نپال در قطر« ،مایا کوماری شارما» ،اخیرن امارات را به یک «زندان آشکار» تشبیه کرده است. «آیدان مک کواد» ،سرپرست گروه بین المللی ضد برده داری گفت« :مدارک فاش شده توسط گاردین مالک واضحی در باب استفاده از سیستم کار اجباری در قطر است .در واقع این شرایط کار و تعداد حیرتانگیز مرگ و میر کارگران آسیب پذیر متاثر از کار اجباری و برده داری از زمانهای گذشته است ،زمانهایی که با انسانها مانند اشیا رفتار میشد .حال دیگر خطر اینکه جام جهانی بر اثر کار اجباری ساخته شود یک احتمال نیست بلکه اتفاقی است که در حال رخ دادن میباشد». قطر باالترین نسبت کارگران مهاجر به جمعیت بومی را در جهان دارد .بیش از ٩۰درصد نیروی کار را مهاجران تشکیل میدهند و انتظار میرود که کشور تا حد ۵ .۱میلیون بیشتر از قبل کارگر استخدام کند تا بتواند استادیومها ،جادهها ،بنادر و هتلهای الزم برای مسابقات را بسازد. نپالیها تقریبا %4۰از کارگران مهاجر قطر را تشکیل میدهند .بیش از صد هزار نپالی به قصد امارات کشورشان را ترک کردهاند .سیستم تاریک کارگزاران استخدام در آسیا و پیمان کاران در قطر ،کارگران مهاجر را در معرض بهره کشی و سوءاستفاده قرار میدهد .کمیته عالی مربوط اصرار دارد که استانداردهای مناسب برای کارگران در تمام قراردادهای جام جهانی تعیین خواهد شد ولی در کنار این حرف باید توجه کرد که مجموعهی پیچیدهای از مدیران پروژه ،شرکتهای ساخت و ساز ،تامین کنندگان کار و آژانسهای استخدام و غیره وجود دارد که باید اداره شود. با توجه به برخی برآوردها ،قطر میزان ۱۰۰
طبـق مدارک به دسـت آمده از سفارت نپال در دوحه ،حـداقل ۴۴کارگر در روزهای بین ۴ژوئن تا ٨آگوست جان باختهاند. بیش از نیمی از آنها به وسـیله سکته و حـمله قلبی ،و حوادث زمان کار مردهاند. بیلیون دالر برای ساخت پروژهها و پشتیبانی از جام جهانی هزینه خواهد کرد .عالوه بر ٩عدد استادیومی که بر پایهی جدیدترین تکنولوژیها بنا شدهاند ،کشور به میزان ٢۰بیلیون دالر برای جادههای تازه تاسیس 4 ،بیلیون دالر برای راه ارتباطی بین بحرین و قطر و ٢4بیلیون دالر برای شبکه راه آهن سریع السیر هزینه کرده و ۵۵۰۰۰اتاق هتل برای جا دادن به طرفداران و تماشاچیان ،همچنین یک فرودگاه جدید نیز احداث شده است. جام جهانی بخشی از برنامهی بزرگ ساخت و ساز قطر است که در دو دههی گذشته تمام تالشش بر پایه دوباره جلوه پیدا کردن پادشاهی کوچکش در آن بیابان بوده است .با اینکه قطر شروع به ساخت استادیوم برای سال ٢۰٢٢کرده ولی زیربنای پروژههای بزرگی مثل شهر لوسیل انجام شده که طبق گفتهی مدیران آمریکایی پروژه نقش مهمی را در جام جهانی ٢۰٢٢ایفا خواهد کرد. شرکت مهندسی انگلیسی به اسم هال کرو (عضو گروه )CH2Mمشاور ارشد این پروژه است که مسیولیت طراحی و نظارت بر ساخت و ساز را بر عهده دارد. گروه CH2Mگفته ما هیچ گونه اغماضی در عمل کرد اجباری و یا هرگونه عمل قاچاق انسان نداریم. هالکرو اظهار داشته است« :نقش نظارت ما در این ساخت و ساز و دستگاههایی که برای پیشبرد کار استفاده میشود ،تماما از تمام مقررات کار در
اندیشه ،دانش و هنر
راستای حفظ سالمت ،امنیت و محیط زیست انجام میگیرد .در این کار ،شرایط استخدام و بیگاری کشیدن از کارگران از طرف پیمانکاران آنها به هیچ وجه جزء حیطه وظایف ما محسوب نمیشود». برخی از نپالیها که در این پروژه مشغول به کار هستند داستان غم انگیزی دارند .همهی آنها متحمل بدهیهای زیاد با نرخ بهره تا %۳۶ هستند و این در حالی است که مجبور به کار بدون حقوق نیز میشوند. فردی خود را به نام «س .ب .د» معرفی کرده است و در لنگرگاه شهر لوسیل کار میکند، میگوید« :کمپانی دستمزد ما را نزد خود نگه داشته تا از فرار ما جلوگیری کند ».تعدادی از آنها میگویند که پیمان کاران آنها گذرنامههایشان را گرفتهاند و در حالی که از صدور کارت شناسایی برای آنها امتناع میکنند به آنها میگویند که شما تحت پوشش دستگاه حقوقی قطر هستید. یک کارگر ساخت داربستهای فلزی اظهار داشته است« :مدیر ما همیشه میگوید که تا هفتهی دیگر کارتهای شناسایی ما را به ما خواهد داد ».کسی که به مدت دو سال بدون داشتن کارت شناسایی در قطر کار کرده است. بدون داشتن اسناد و مدارک معتبر ،کارگران مهاجر هنوز هم تحت نظر سازمان مهاجران غیر قانونی قرار دارند ،اغلب نمیتوانند محل
یکی از آنان که به دلیل ترس از اذیت شـدن نام خــود را فاش نمیکند، میگوید«:مادوستداریم که اینجا را ترک کنیم ،اما کمپانی مربوط به ما اجازه این کار را نمیدهد ،اگر فرارکنیم،مجرممحسوب میشویم ،و در نتیجه آن پیدا کـردن کار برایمـان سختمیشود.
کار خود را بدون ترس از دستگیر شدن ترک کنند ،زیرا مستحق داشتن هیچ حق قانونیای نیستند .تحت قوانین «کفاال» ،سازمان حمایت از کارگران ،کارگران حق تغییر یا ترک کار خود را بدون اجازه شرکتی که در آن کار میکنند را ندارند. یکی از آنان که به دلیل ترس از اذیت شدن نام خود را فاش نمیکند ،میگوید« :ما دوست داریم که اینجا را ترک کنیم ،اما کمپانی مربوط به ما اجازه این کار را نمیدهد ،اگر فرار کنیم، مجرم محسوب میشویم ،و در نتیجه آن پیدا کردن کار برایمان سخت میشود .اگر پلیس ما را دستگیر کند ،به کشور خود فرستاده میشویم .اگر فرار کنیم نمیتوانیم دیگر مجوز اقامت بگیریم». دیگر کارگران اظهار داشتهاند که آنها را مجبور کردهاند تا ساعتها در دمای ۵۰درجه سانتی گراد بدون حتی دسترسی به آب کار کنند. وزارت کار قطر اظهار داشته است که ،قوانین دولتی سفت و سختی در مورد کار در گرما وجود دارد ،که شامل تهیه غذا و پرداخت فوری حقوق کارگران میشود. «وزارت کار برای به اجرا در آمدن این قانون و پرداخت شدن به موقع حقوق کارگران سرکشیها و بازرسیهایی را انجام میدهد تا از انجام سریع موضوع اطمینان کامل حاصل شود .اگر شرکتی در راستای این قوانین عمل نکند ،وزارت برای آن
جریمههایی را در نظر میگیرد و پرونده آن را به مقامات قضایی ارجاع خواهد داد». سازمان امالک و مستغالت شهر لوسیل بیان کرده است« :شهر لوسیل به هیچ وجه در برابر نقض حقوق کارگران و سالمت و امنیت آنها را سکوت نمیکند .ما به طور دائم در حال گوشزد کردن انتظاراتمان از پیمانکاران و زیردستانشان به آنها هستیم .گاردین فعالیتهای غیر قانونی یکی از پیمان کاران را افشا کرده است .ما این بیانات را بسیار مهم و جدی میدانیم و این اظهارات را در اختیار مقامات قضایی مربوطه برای انجام تحقیقات در این مورد قرار میدهیم. بر اساس این بازرسیها و تحقیقات انجام شده ،ما اقدامات مناسبی را درخور کسانی یا سازمانهایی که این قوانین را نقض کردهاند انجام میدهیم». وضعیت اسفبار کارگران باعث ایجاد نگرانیهای جدیای برای فوبالستهای سال ٢۰٢٢خواهد شد. دبیر کل سازمان اتحادیه کارگری نپال« ،آمش اوپادیایا» میگوید« :همه در حال بحث در مورد جام جهانی قطر و چند صد فوتبالستی هستند که قرار است در این مسابقات شرکت کنند ،اما هیچ کس به فکر مشقت و سختیهایی که هزاران کارگر مهاجر میکشند و جانشان را از دست میدهند نیست .کسانی که در نوبتهای متعدد به سختی کار میکنند تا بتوانند ورزشگاههایی را بسازند که مسابقات فوتبال در آنها انجام گیرد.
● وزیر کشور تونس
«جهادگرانجنسی،حاملهبهخانهبازمیگردند» «لطفی بن جددو» وزیر کشور تونس روز پنجشنبه گذشته گفت که تعدادی از دختران تونسی که برای انجام «جهاد جنسی» به سوریه سفر کرده بودند ،باردار به خانه برگشتند.
منبع :العربیه انگلیسی
این وزیر مستقل در مجلس ملی تونس گفت« :دختران تونسی بین بیست ،سی و یا یکصد شریک جنسی از بین شورشیان را تجربه میکنند و به نام جهاد جنسی ،محصول تماس جنسی را با خود به ارمغان میآورند .درحالیکه ما سکوت کردیم و کاری نمیکنیم». بن جددو گفت« :وزارت کشور حدود ششهزار تونسی را از ماه مارس سال ٢۰۱۳از سفر به سوریه منع کرده و ۸۶نفر از افراد مظنون به
تشکیل “شبکه” که جوانان تونسی را برای “جهاد” به سوریه ارسال میکنند دستگیر کرده است». وی در مصاحبه با گروههای مدافع حقوق بشر در مورد تصمیم دولت برای ممنوعیت سفر”جهادگران” مشکوک گفت« :بسیاری از کسانی که ممنوعیت سفر داشتند کمتر از ۳۵ سال سن داشتند». بن جددو بیان کرد« :جوانان ما در خط مقدم قرار گرفتهاند و آموزش داده میشوند که چگونه سرقت کنند و به روستاهای سوریه حمله کنند». مفتی سابق تونس شیخ عثمان در ماه آوریل گفته بود که سیزده دختر تونسی در سفر به سوریه برای ارائه خدمات جنسی به شورشیان در مبارزه برای سرنگونی رژیم بشار اسد ،فریب خوردهاند. مفتی ،که پس از آن روز ،از پست خود برکنار شد، اصطالح «جهاد جنسی» را به عنوان شکلی از فحشا توصیف کرد. او به خبرنگاران گفت« :درحال حاضر دختران به اجبار برای جهاد در سوریه فرستاده میشوند. سیزده دختر برای جهاد جنسی فرستاده شدهاند. این چیست؟ این نمونهای از فحشا است .این آموزش فساد اخالقی است». در ماه اوت« ،مصطفی بن عمر» مدیر کل
سرویس امنیت عمومی گفت« :سلول جهاد جنسی در منطقه غرب کشور که در آن مبارزان القاعده حضور داشتند ،ویران شد». بن عمر به خبرنگاران گفت که گروه وابسته به القاعده ،انصار الشریعه ،با سواستفاده از دختران کوچک ،از آنها برای ارائه خدمات جنسی به مبارزان مرد جهادی استفاده میکنند.
مفتی سابق تونس شیخ عثمان در ماه آوریل گفته بود که سیزده دختر تونسی در سفر به سوریه برای ارائه خدمات جنسی به شورشیان در مبارزه برای سرنگونی رژیم بشاراسد،فریبخوردهاند. مفتی ،که پس از آن روز ،از پست خود برکنار شد ،اصطالح «جهاد جنسی» را به عنوان شکلی از فحشاتوصیفکرد.
● شاد و تندرست
«رشوه ،سهم ناچیز ناداوران»
«اینکه نادال چیزی استفاده نکند را هیچ کس باور ندارد .او هفت ماه بازی نکرده ،بعد فوریه برمیگردد و به یکباره ١٠تا از ١٢تا جامی را که بازی کرده میبرد .این غیرممکن است! غیرممکن»
اکبر ترشیزاد
دانیل کولرر Daniel Koellererتنیسباز سابق اتریشی که خود در مارس ٢۰۱۰توسط دادگاه بینالمللی ورزش ( )CASبه دلیل دست داشتن در چندین مورد تبانی ،از بازی و مربیگری به طور مادامالعمر محروم شده است در اظهاراتی جنجال برانگیز رافایل نادال را متهم به استفاده از دوپینگ کرد .این بازیکن
۳۰ساله به هفتهنامه اتریشی «اشپورتووخه» گفته است: «اینکه نادال چیزی استفاده نکند را هیچ کس باور ندارد .او هفت ماه بازی نکرده ،بعد فوریه برمیگردد و به یکباره ۱۰تا از ۱٢تا جامی را که بازی کرده میبرد .این غیرممکن است! غیرممکن» کولرر ادعا کرد که در تنیس شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه باالترین مقامات تنیس
دوپینگهای نادال را الپوشانی میکنند: «در واقع غیبتهای هر چند وقت یک بار او به خاطر آسیبدیدگی ،در اصل همان محرومیتهای دوپینگاند منتها با لباس مبدل! اگر این شایعات درست باشند و این به صورت غیررسمی تحمل میشود ،به نظر من یک گستاخی بیشرمانه است». به ادعای سایت رسمی باشگاه پرسپولیس، امیرحسین حاجیزاده فوتبالیست نه سالهای
یکی از سنتهای بجا و درست برنامهی نود پیگیری مشکالت و معضالتی است که در فوتبال ما وجود دارد .برای نمونه بررسی فسـاد مالی و پرداخت رشـوه به بازیکنان و مربیان در لیگ یک ،یکی از حرکـتهایی بود که هر چند اندک اما در نهایت تا انـدازهای به تغییر وضعیت ساختار و فضای حاکم بر لیگ یک فوتبال ما منجر شد. که با حرکات تکنیکی خود توجه خیلیها را به خود جلب کرده بود و پخش گزارشی از او در برنامه نود با استقبال بسیاری از باشگاهها برای به استخدام درآوردن او و زیر نظر گرفتن این پدیده همراه بوده است ،طی قراردادی ده ساله به باشگاه پرسپولیس تهران پیوسته است. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رای خود را در خصوص تیمهای استقالل تهران و ذوب آهن اصفهان اعالم کرد .بر این اساس به سبب تخلفاتی که دردیدار دو تیم ذوب آهن اصفهان و استقالل از هفته نهم لیگ برتر که روز ٢۱ شهریور در اصفهان برگزار شد صورت گرفته است ،کمیته انضباطی امیر قلعهنویی سرمربی استقالل ،کریم بوستانی مربی این تیم ،محمد مهدی نظری بازیکن استقالل ،سینا عشوری بازیکن تیم ذوب آهن و باشگاههای استقالل تهران و ذوبآهن اصفهان را محروم و جریمه کرد .همچنین کمیته انضباطی از آندارنیک تیموریان بازیکن تیم استقالل به علت رفتار شایسته و خویشتنداری تشکر و قدردانی کرد. نایب رییس بانوان فدراسیون کاراته در سخنانی عجیب در مورد حذف تیم کاتای ایران از بازیهای کشورهای اسالمی به دلیل پوشش غیرمتعارف گفت: «این اقدام عجیب بود ،اما برای ما افتخار است
که به خاطر حجاب از مسابقات حذفمان کنند!» اشرف امینی در گفتوگو با خبرنگاران افزود: «تیم داوری پس از اعتراض مصریها تیم ایران را حذف کرد و اجازه نداد در فینال مبارزه کند ،اما سوال ما این است اگر حجاب ملیپوشان ایران مشکل داشت ،چرا در همان مبارزات اول تیم ما را کنار نگذاشتند؟ نمیدانم که داوران چرا این تصمیم را گرفتند .پوششی که ملیپوشان ما استفاده کردند مورد تایید فدراسیون جهانی بود و هیچ مشکلی نداشت .باختن ما به خاطر مساله حجاب مهم نیست ،مهم این است که این اتفاق در بازیهای کشورهای اسالمی رخ داد که ما اصلن انتظارش را نداشتیم». منصور مهدیزاده دارنده مدال طالی رقابتهای کشتی آزاد سال ۱٩۶۵در گفتوگو با خبرنگاران دربارهی قهرمانی تیم ملی کشتی ایران اظهار کرد: «این قهرمانیها بهترین زمانی است که میتوان با آن موفقیتهای گذشته را یادآوری کرد تا از قهرمانان آن زمان هم تقدیر صورت بگیرد .قهرمانی ایران نشان میدهد که هر جا کنندهی کار حضور داشته باشد ،انگیزههای ملی و استعدادهای جوانان بیدار شده و این موفقیتها به دست میآید». وی با اشاره به نقش رسول خادم در موفقیت تیم ملی کشتی ،افزود: «رسول و بقیه همکارانش آگاهی دارند و تجربیاتشان دست به دست هم داد تا به موفقیت برسند .البته با یک گل بهار نمیشود ،بلکه باید موفقیتها و پشتوانهسازی مستمر باشد تا پیروزی اصلی در المپیک به دست بیاید .اکتفا به داشتههای فعلی همان اشتباه گذشته خواهد بود». مهدیزاده با بیان این که فدراسیون کشتی نباید این قهرمانی را به نام خود تمام کند ،خاطر نشان کرد« :امکانات کشتیگیران اصلن در حد تیم ملی نبود .این کادر فنی و کشتیگیران بودند که از جان و جوانی خود مایه گذاشتند .فدراسیونی که آن اتفاقات مغولستان برای تیم نوجوانانش به وجود آمد ،نمیتواند این موفقیت را به حساب خود بگذارد». کی از سنتهای بجا و درست برنامهی نود پیگیری مشکالت و معضالتی است که در فوتبال ما وجود دارد .برای نمونه بررسی فساد مالی و پرداخت رشوه به بازیکنان و مربیان در لیگ یک، یکی از حرکتهایی بود که هر چند اندک اما در نهایت تا اندازهای به تغییر وضعیت ساختار و
فضای حاکم بر لیگ یک فوتبال ما منجر شد. موضوع پرداخت رشوه به داوران و تاثیری که حمایت آنها از تیمهای ثروتمند در تغییر نتایج لیگ حرفهای فوتبال میگذرد تازهترین اقدام عادل فردوسیپور در برنامهی نود است .این اقدام با طرح اتهام علی دایی بر علیه محسن قهرمانی داور بازی پرسپولیس و سپاهان که نحوهی داوریاش سبب باخت تیم پرسپولیس شد ،آغاز و به دیگر داوران و نتایج بازیهای دیگر این فصل و فصول گذشته در لیگ حرفهای ما نیز کشیده شد .در این میان اما گویا نکتهای مهم و بنیادین از چشمها پنهان مانده است .داوران فوتبال ما به نسبت بازیکنان شاغل در لیگ حرفهای از سطح تحصیالت و معلومات باالتری برخوردارند و برای رسیدن به این مکان و جایگاهی که در آن قرار دارند رنجهای فراوانی را متحمل شدهاند .واقعیت این است که داوران هم مانند همهی افراد دیگر اجتماع انسانند و نباید به دید افرادی معصوم به آنان نگاه کرد .در فوتبالی که شمار فراوانی از مربیان و بازیکنان بیارزش که سطح دانش فنی و فیزیکی آنان بسیار پایینتر از استاندارد الزم است ساالنه میلیاردها تومان پول دریافت میکنند و حتا برخی از شاغلین در لیگ یک مالک خانههای میلیاردی و اتومبیلهای چند صد میلیونی هستند ،سهم داوران ما دستمزدهاییست ناچیز و نتیجهی این ظلم آشکار رواج فساد مالی و دریافت رشوه بوده است .نمیتوان از بخش عمدهای از جامعهی داوری که ممکن است عمر قضاوتشان در سطوح باال به پنج سال هم نرسد انتظار داشت که تقوا پیشه کنند و چشم خود را بر این همه تبعیض ببندند .عاقبت بیتوجهی به معیشت داروان که بسیاری از آنان درآمدی به جز همین دستمزدهای ناچیز ندارند همین شرایط کنونی است و با ادامهی روند موجود ،روز به روز وخیمتر هم خواهد شد.
«این اقدام عجیب بود ،اما برای ماافتخاراستکهبهخاطرحجاب از مسابقات حذفمان کنند!»
●پسنشینیتند
«رنجهایی که دیده نمیشوند»
اکبر ترشیزاد
هر بار که سخن از مصایب و رنجهایی به میان میآید که بر منتقدین و مخالفان سیاسی نظام جمهوری اسالمی میرود ،همه ناخودآگاه به یاد اعدامشدگان، زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان میافتند و با آنان احساس همدلی میکنند.
شکی نیست که هیچکس نمیتواند بزرگی این درد و رنجها را پنهان کند و بر آن چشم ببندد اما چنین به نظر میرسد که گویا در این میان تنها گروهی که فراموش شده و کمتر از آنان و سختیهای که بر ایشان رفته و میرود یاد میشود پناهندگان سیاسی و تبعیدشدگان ناخواسته هستند. واقعیت این است که زندان و تحمل فشارهای جسمی و روحی و روانی برای هر انسانی با هر میزان از بردباری و مقاومت سخت است اما میشود گفت که شرایط فردی که از کشور خارج میشود تا در تبعیدی ناخواسته در کشور دوم ،منتظر پاسخ مثبت برای ورود به محل امن دیگری شود اگر سختتر از یک زندانی نباشد کمتر از آن نیست .یک محکوم به حبس حداقل میداند که باید تا چه زمان در زندان بماند و امید دارد تا پس از سپری شدن این زمان به جمع خانوادهاش بازگردد اما یک فعال سیاسی و یا روزنامهنگاری که دوران پناهجویی خود را
میگذارند هرگز نخواهد فهمید که ممکن است چه زمانی بتواند از این شرایط رها شود .یک زندانی در بدترین حالت ممکن به طور هفتگی یا ماهانه میتواند خانوادهاش را مالقات کند اما یک پناهجو یا حتا پناهنده ممکن است که آرزوی دیدار اعضای خانواده و یا بازگشت به وطنش را با خود به گور ببرد. فشارهای روحی و روانی که بر پناهجویان میرود بیش از هر قشر دیگری از منتقدین و مخالفان جمهوری اسالمی است .بسیاری گمان میکنند که فردی که در اثر فشارهای نظام ،کشور خود را ترک کرده در حقیقت از زیر بار مشکالت و مسوولیتهایش شانه خالی کرده است و به جای آن آسایش را برگزیده است در صورتی که واقعیت امر چیز دیگری است .فرد پناهجو از سویی بناچار خود را در پروسهای کشنده گرفتار میکند که زمان رهایی از آن معلوم نیست و از دیگر سو همچنان پیگیر و نگران سرنوشت مردم
و کشوری است که در راه کمک به آنان به چنین روزگاری گرفتار شده است .او خانوادهی خود را هم درگیر این مسیر دردناک و طاقتفرسایی میکند که زمان و مکان پایانش نامعلوم است و در حقیقت برای او و همراهانش حق انتخاب چندانی وجود ندارد .بسیاری در این راه سالمت جسمی و روحی خود و خانوادههایشان را از دست میدهند و عدهای پس از سالها انتظار حتا نمیتوانند پاسخ مناسبی برای پروندهی پناهجویی خود بگیرند و یا اگر به عنوان پناهجو شناخته شوند ممکن است پس از ماهها و سالها هیچگاه کشور سومی برای پذیرش آنها پیشقدم نشود. یکی دیگر از مشکالت پناهجویان و تبعیدیان، شرایط دشوار اقتصادی آنهاست .بخش فراوانی از فعاالن سیاسی و روزنامهنگارانی که از ایران گریختهاند ،اگر مال و اموالی اندکی هم برایشان باقی مانده بوده است آن را باختهاند چرا که اگر آپارتمان کوچکی هم از خود داشتهاند به عنوان وثیقهی آزادیشان از زندان به گرو گذاشته و اگر اندک سپردهای داشتهاند به قاچاقچیان دادهاند تا بتوانند به طور غیرقانونی از کشور خارج شوند. از همین روست که به طور معمول با دست خالی از کشور فرار کردهاند و چون اجازهی کار در کشور دوم را هم ندارند و از سوی دیگر مشکالتی چون عدم آشنایی با زبان بیگانه نیز به آنها اضافه شده وضعیت آنها اسفناکتر نیز شده است .به همین سبب است که تحمل سالها انتظار برای روشن شدن وضعیت پناهندگی و مهاجرت به کشور سوم برای آنها غیرقابل تحمل میشود و شماری را به جنون و حتا خودکشی میکشاند. باید گفت که متاسفانه در اثر سودجویی بسیاری از ایرانیانی که به دروغ و برای استفاده از مزایای! اقامت بدون ویزا در کشوری دیگر ،برای خود پروندههای غیرواقعی پناهندگی باز کردهاند شرایط برای این هموطنان فداکار سختتر از پیش هم شده است .تغییر وضعیت این عزیزان نیاز به عزمی جدی از سوی ایرانیان داخل و خارج از کشور دارد و با نوشتن یک مقاله ،و یا تهیهی یک نامه و یا امضای دادخواست حل و فصل نخواهد شد .حل این موضوع در گرو پیگیری جدی و دیدار با مقامات عالی رتبه و بانفوذ کشورهای قدرتمند و همچنین گفتوگو با فعاالن حقوقبشر و شخصیتهای سیاسی مستقل برای فشار بر دولتهای پناهندهپذیر جهت تسریع در کار این عزیزان است.
● دنیای کودکان
«روزجهانیکودک»
امروز ،شانزدهم مهرماه ،جشنی است برای کودکان ایران .کودکانی که شانزده روز است که به مدرسه میروند ،یا آنهایی که در حسرت میز و صندلی و مداد و پاک کن و کیف و کتاب مدرسهاند .روز جهانی کودک را تبریک میگوییم ،گرچه این روز نه در همهی جهان و نه برای همهی کودکان جهان روز شادمانی و جشن است.
روز جهانی کودک طبق چندین روایت در تاریخهای مختلف در اقصانقاط دنیا شناخته و اجرا میشود .این روز که به روز همبستگی جهانی کودکان به منظور شناخت هر چه بیشتر هم و تبادل اعتقادات و دیدگاههای فرهنگی یکدیگر شناخته شده میبایست همچون روز جهانی زن ،روز جهانی کارگر و مناسبتهای جهانی دیگر به رسمیت شناخته شود .درهمهی کشورها یک روز به آن اختصاص داده شود .اما متاسفانه یکی از مبهم ترین روزها و مناسبتهای جهانی میباشد .اینجاست که مفهوم جهانی بودن این روز مورد پرسش قرار میگیرد. اولین سالهای روز کودک یا روز کودکی به سالهای ۱۸۶٧و ۶۸برمیگردد .برخی از کلیساها در امریکا اولین روزهای ماه ژوئن هر سال را به این روز اختصاص داده بودند.در سال ۱٩۰4 نویسنده و فعال حقوق زنان و کودکان سوئدی،الن کی Ellen key -کتابی به نام «سده کودکی» نوشت که در آن ویژگیهای سده پیش رو را برای کودکان پیش بینی کرد .در این کتاب الن کی روی موضوع چگونگی روابط کودک و والدین و تاثیر تنبیه بدنی بر کودکان تاکید کرد.
دیدگاههای او حول محور رعایت حقوق کودکان در مراکز آموزشی و خانواده که هرگونه تنبیه و آزار کودکان را رد میکرد میچرخید. در ترکیه پایه گذاری روز کودک در تاریخ ۱٩٢۰روز تولد آتاتورک پدر ترکیه نوین در تاریخ ٢4اوریل بود بطوریکه این روز دیگر پیرو آن فرهنگ مذهبی و کلیسایی نبود. س از برپایی نخستین کنفرانس در سوئیس به نام کنفرانس «ژنو» در سال ۱٩٢۵که با حضور ۵4کشور تشکیل شد و از ایران نیز نماینده ای از چهره های اصالحگرای دوره مشروطه به نام میرزا یحیی دولت آبادی شرکت داشت حمایت از کودکان و رسیدگی به نیازهای آنها بیشتر مورد توجه قرار گرفت. پس از پایان جنگ جهانی دوم که هزاران کودک درگیر فقر ومعلولیت و گرسنگی و رنج شده و هزاران کودک بی سرپرست و بی پناه و بی دفااع در سراسر جهان دچار شدیدترین زخمهای روحی گشتند بار دیگر موضوع کودکان و مسئله امنیت و رفاه و آسایش آنان مطرح گردید و متعاقب آن «مجمع عمومی سازمان ملل متحد» به جهت سرپرستی از کودکان باقی مانده از جنگ در دسامبر « ۱٩4۶صندوق بینالمللی اضطراری کودکان سازمانملل» به عنوان یکی از ارگانهای دائمی ،شناخته شد .در سال ۱٩4٩در نشست ساالنه «اتحادیه بینالمللی دموکراتیک
الله محمدی ،مهدی آمیزش
ایران ،پیماننامه جهانی حقوق کودکرادرتاریخ ١۴شهریورماه ( ١۳٧٠سپتامبر )١۹۹١ ،۵امضاء کرد و مجلس در اول اسفند ماه سال ( ١۳٧٢فوریه )١۹۹۴ ،٢٠ آن را به تصویب رساند .اما بعد از امضای آن در جایی میگوید: «دولت جمهوری اسالمی ایران این حق را برای خود محفوظ میداند که مفاد یا بندهایی از پیمـاننامه را که در تعارض با قوانین اسالمی و قوانین داخلی باشد ،به اجرا در نیاورد». زنان» در پاریس ،روز اول ژوئن به عنوان روز بینالمللی کودک اعالم و در اتحاد جماهیر شوروی به عنوان روز جهانی کودک انتخاب شد. بعد از آن بسیاری از کشورها از جمله آذربایجان، بالروس ،ویتنام ،رومانی ،پرتغال و ...اوکراین که جمعا 4٩کشور شدند به این جمع پیوسته و این روز را در تقویمهای خود به ثبت رساندند. در ایران روز ۸اکتبر مصادف با ۱۶مهر و در هند، روز تولد “جواهر لعل نهرو” ( ۱4نوامبر) به عنوان روز کودک نامگذاری شد .پس از آن در سال “ ۱٩۵٩اعالمیه حقوق کودک” و در سال ۱٩۸٩ “کنوانسیون حقوق کودک” به تصویب رسید. «پیماننامه حقوق کودک» یک کنوانسیون بینالمللی است که :حقوق اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کودکان را بیان میکند. دولتهایی که این معاهده را امضا کردهاند موظف به اجرای تمامی مفاد آن هستند ،شکایتهای راجع به آن ،به «کمیته حقوق کودک ملل متحد» تسلیم میشود .این کنوانسیون در ٢۰ نوامبر ۱٩۸٩مورد تائید «مجمع عمومی سازمان ملل متحد» قرار گرفت و از ٢سپتامبر ۱٩٩۰ الزماالجرا شد .تاکنون ۱٩۳کشور این سند را
امضا کرده و در ۱4۰کشور اجرا میشود. در حالی که ساالنه هزینههای غیرقابل تصوری صرف تولید انواع سالحهای هستهای و غیر هستهای میشود ،کودکان بسیاری از گرسنگی، عدم امکانات بهداشتی ،سوء تغذیه و ...میمیرند. طبق آمار «سازمان بهداشت جهانی» ساالنه سه میلیون کودک زیر پنج سال به خاطر گرسنگی مفرط می میرند .همزمان این آمار نشان می دهد که ٢۵درصد کل کودکان نیز به دلیل تغذیه نادرست ،رشد مناسب ندارند .آثار دیرپای گرسنگی ،فقر و مسکنت بر کودکان بسیار بیشتر از آن چیزی است که تاکنون تصور می شد. بنابر این مجمع عمومی سازمان ملل؛ این اعالمیه حقوق کودک را با این هدف که ایام کودکی توأم با خوشبختی بوده و از حقوق و آزادیهایی که درپی خواهد آمد بخاطر خود وجامعهاش بهرهمند شود ،رسم ًا به آگاهی عمومی میرساند و از پدران ومادران و زنان ومردان بعنوان افراد جامعه، سازمانهای داوطلب ،مقامات محلی و دولتها خواستاراست تا این حقوق را به رسمیت شناخته و درجهت رعایت این حقوق ازطریق قوانین وسایر تمهیداتی که به تدریج و با توجه به 4اصل که در « اعالمیه جهانی حقوق کودک مصوب اجالس مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیستم نوامبر »۱٩۵٩تدبیر گردیدند ،اهتمام ورزند. ایران ،پیماننامه جهانی حقوق کودک را در تاریخ ۱4شهریور ماه ( ۱۳٧۰سپتامبر )۱٩٩۱ ،۵
امضاء کرد و مجلس در اول اسفند ماه سال ( ۱۳٧٢فوریه )۱٩٩4 ،٢۰آن را به تصویب رساند .اما بعد از امضای آن در جایی میگوید: «دولت جمهوری اسالمی ایران این حق را برای خود محفوظ میداند که مفاد یا بندهایی
«مجمع عمومی سازمان ملل متحد» به جهت سرپرستی از کودکان باقی مانده از جـنگ در دسـامبر « ١۹۴۶صندوق بینالمللی اضطراری کودکان سازمانملل» به عنـوان یکی از ارگانهای دائمی ،شناخته شد. در سال ١۹۴۹در نشست ساالنه «اتحادیهبینالمللیدموکراتیک زنان» در پاریس ،روز اول ژوئن به عنوان روز بینالمللی کودک اعــالم و در اتحاد جمــاهیر شوروی به عـنوان روز جهانی کودک انتخاب شد.
از پیماننامه را که در تعارض با قوانین اسالمی و قوانین داخلی باشد ،به اجرا در نیاورد» .که این امر برای تمامی کشورها صدق میکند .دیریست که در افغانستان ،عراق ،سوریه ،فلسطین، ایران و ...کودکان مورد شدیدترین استثمارها
هنوز جسم و جان میلیـونها کودک زیر فشار کار فرسوده میشود،فرصت کودکی کردن و رشد بهنجار از بسیاری کودکان کهناخواستهواردبازارکارومورد اسـتثمار جامعه سرمایهداری قرار میگیرند ،دریغ میگردد، علیرغم تمامــی این تالشها و تمهیــدات از جانب سازمان بینالملل باالخص یونیسـف، همچنان اولین قربانیان جنگ، فقر،گرسنگیواعتیاددرجهان کودکانهستند
از سوی دولتها قرار میگیرند ،هنوز جسم و جان میلیونها کودک زیر فشار کار فرسوده میشود ،فرصت کودکی کردن و رشد بهنجار از بسیاری کودکان که ناخواسته وارد بازار کار و مورد استثمار جامعه سرمایهداری قرار میگیرند، دریغ میگردد ،علیرغم تمامی این تالشها و تمهیدات از جانب سازمان بینالملل باالخص یونیسف ،همچنان اولین قربانیان جنگ ،فقر، گرسنگی و اعتیاد در جهان کودکان هستند، این کودکان هستند که همچنان به دلیل عدم بهداشت و درمان مناسب و محرومیت از تحصیل و آموزش مناسب آسیبهای جبران ناپذیری میبینند .بهره کشی از کودکان در جوامع سرمایهداری و مذهبی مقوله تازهای نیست. آسیبهای جبران ناپذیر کار کودکان و کودکانی که وارد بازار تجارت اسلحه ،مواد مخدر و سکس میشوند نیز مقولهی دردناکیست که باید از مدعی حقوق بشر جانب دولت ها و دولتمردان ِ و حقوق کودکان مورد رسیدگی قرار بگیرند .بر اساس ماده یک حقوق کودک ،کودک به هر انسان کمتر از ۱۸سال گفته میشود ،در حالی که همچنان شاهد اعدام کودکان زیر ۱۸سال در برخی کشورها بخصوص ایران هستیم. باشد که روز جهانی کودک بهانهای شود برای اتحادی جهانی به سوی پایان دادن به تراژدی کودکان و رویای کودکی به جهان تمام کودکان بازگردد.
«انتقام از خود» هنگامیکهحرفازخودکشیبهمیانمیآیدهمهذهنهابهایرانمعطوفمیشود.واقعیتایناست کهاینپدیدهدرکشورهایدیگرهموجوددارد،افغانستان،پاکستان،هند،آذربایجان،تاجیکستان،حتا ترکیه هم آمار باالیی از خودکشی زنان را به خود اختصاص دادهاند اما ایران سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی زنان رو به افزایش است و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. مهشب تاجیک
رتبههای اول و دوم را در این زمینه کشورهای چین و هندوستان دارند .خودکشی انواع مختلف و راههای گوناگونی دارد اما چونین به نظر میرسد که از این میان تمامی این راهها ،خودسوزی خشنترین روشی است که فرد با استفاده از آن خود را از ادامه حیات محروم میکند .در حقیقت میشود گفت که در این راه ،فرد قصد دارد تا با خودسوزیاش اطرافیان را ادب یا تهدید کند .خودسوزی
زنان ریشهها و دالیل متفاوتی دارد اما شاید بتوان گفت که در این میان دو عامل فرهنگی و اقتصادی نسبت به دیگر عوامل نقش پررنگتری دارند .برای مثال در غرب کشور که بیشترین میزان خودسوزی زنان را دارد به سبب هم مرز بودن با کشور عراق و تعامالت فرهنگی و مراودات اقتصادی و کاالیی که در طول سالیان طوالنی میان آنان صورت گرفته شده است به شدت تحت تاثیر فرهنگ و تعصبات عربی-عراقی است و برای نمونه چادر عربی که یکی از نمادهای فرهنگ عربی است را میشود بر سرزنان شهر دید. عامل دوم فقر است که به هیچوجه نمیتوان آنرا نادیده گرفت .محرومیت در غرب کشور بیداد میکند .در این استانها زیرساخت اقتصادی وجود ندارد ،کشاورزی در حال از بین رفتن است ،دامداری از بین رفته و در سالهای اخیر در بحث مسایل صنعتی هم رشدی وجود نداشته است .برای نمونه استان ایالم تنها یک کارخانهی سیمان دارد که ٩۰ درصد کارکنانش غیربومی هستند .سنت یکی دیگر از ریشههای مهم در به وجود آمدن این فاجعه است .دو قبیله برای اینکه نزاع را پایان دهند ،هدیه یی رد و بدل میکنند که این هدیه ،یک دختر است .دختری کم سن و
سال که به عقد مردی هشتاد ساله یا پسری پانزده ساله در میآید .البته این عقد هم ازدواج قانونی نیست. یعنی این هدیه از حداقل حقوق زنان عادی هم برخوردار نیست و مثل یک کنیز است. یک دسته از زنانی که دست به خودسوزی میزدند ،چنین زنانی هستند .زنهایی که به خاطر جنگ قدرت که مردهایشان رقم زنندهی آن هستند قربانی میشوند .در این مناطق هنوز بخش عمدهای از شهروندان جامعه به وابستگیهای قومی خود افتخار میکنند که بروز آشکار آن را میشود در مقاطعی چون انتخابات محلی شوراها و یا مجلس شورای اسالمی به چشم دید. با وجود همهی این مسایل میشود گفت که فقر اقتصادی و فرهنگی بر روی یکدیگر تاثیرات غیرقابلانکاری گذاشتهاند .این یک واقعیت است که بیش از آنی که خود «فقر» سبب عصیان شود این «احساس فقر» است که آدمی را میشوراند .بگذارید تا مثالی بزنیم. یک شبکهی تلویزیونی برای تبلیغ مادهای غذایی ،در تصاویر خود از یک خانهی ویالیی بزرگ ،باغی زیبا و زن و مردی جوان استفاده میکند که بر سر یک میز صبحانه مفصل
جامعه
نشستهاند .بیننده به جای خود محصول به چیزهای اطراف این تبلیغ متمرکز میشود و زندگی خود را با این افراد مقایسه میکنند. حال تصور کنید که این تصاویر میتواند چه تاثیر مخربی بر روی فردی که حتا پول اجارهی یک آپارتمان ۵۰متری را هم ندارد داشته باشد .به سبب مشکالت اقتصادی وحشتناک که دامنگیر خانوادههای این مناطق از کشور است ،فرد آن قدر وقت فراغت ندارد که بتواند برای آموزش خود و خانوادهاش زمان بگذارد .در این مناطق عدم دسترسی آسان به امکانات موجود ،ضعف مالی و وجود تعصبات خانوادگی ،زنان و دختران خانهدار برای استفاده از زمانهای آزاد خود برنامهریزی صحیحی ندارند و در برخی از محالت به ویژه مناطق حاشیهای ،بیشتر ساعات روز را به نشستن در کوچه یا جلوی در میگذرانند و یا بینندهی سریالهای تلویزیونی پیش پا افتادهی ایرانی و یا غربی هستند. مشکالت حقوقی زنها در این مناطق سبب شده است که چنین زنانی راهی برای فرار از مشکالت خود نداشته باشند و بدین سبب
بسیار آسیبپذیرتر باشند .این زنها هیچ راه گریزی از هنجارها و قواعدی که از پیش نوشته شده ندارند و باید تبعیت کنند و در چارچوبهای همان قوانین زندگی کنند .این یک حقیقت است که برای نسل گذشتهی این زنان ،مرد فردی بود که حرف اول و آخر را در تمامی مسایل خرد و کالن میزد ،اما اکنون بسیاری از آنان به روشهای مختلف تا اندازهای در جریان تحوالتی که در مورد حقوق زنان در ایران و جهان در حال اتفاق است قرار گرفتهاند .در نتیجه به راحتی نمیتوانند با مسایلی همچون تعدد زوجات ،خیانت همسر و اعتیاد کنار بیایند .آنها حاال نمیخواهند تا به آسانی بپذیرند که هیچ حق و حقوقی ندارند و باید تابع محض همسر باشند .با تمامی اینها آنان هیچ راهی برای دفاع از حق و حقوق خود ندارند .دادگاه عادلی وجود ندارد و اگر دارد در اثر سنتها و باورهای موجود بازهم همیشه طرف مردان را میگیرند .در نتیجه وقتی این مشکالت روی هم انباشته شد ،باعث میشود که این زنان هیچ راه گریزی به غیر از کشتن خود آنهم به فجیعترین شکل ممکن پیدا
ســنت یکی دیگـر از ریشههای مهــم در به وجود آمدن این فاجعه است.دوقبیلهبرایاینکه نزاع را پایان دهند ،هدیه یی رد و بدل میکنند که این هــدیه ،یک دختر است .دختری کم ســن و سال که به عقد مردی هشــتاد ساله یا پسری پانزده ساله در میآید. نکنند .تا بدین طریق انزجار خود را از اطراف و اکنافشان به گوش مابقی هم برسانند اگر که گوش شنوایی باشد.
● با استقرار در موزه «پاول گتی»
«منشور کورش به لس آنجلس رسید»
«منشور کوروش» یا نخستین بیانیه حقوق بشر ،با همکاری بنیاد فرهنگ و موزه بریتانیا، روز گذشته (سه شنبه نهم مهرماه -اول اکتبر) در موزه «پاول گتی» لس آنجلس درایالت کالیفرنیا در آمریکا به نمایش در آمد. گزارش
دکتر «وستا سرخوش ُکرتیس» مسئول «سکههای مشرق زمین» موزه بریتانیا در گفتوگو با خبرنگار «رادیو کوچه» دراین خصوص گفت« :منشور کورش که یکی از شاخصترین آثار باستانی موزه بریتانیا محسوب میشود ،از مشهورترین آثار دنیای باستان و فرمان صادر شده از سوی کوروش کبیر ،پادشاه ایران ( ۵۳۰-۵۵٩پیش ازمیالد) است». وی در ادامه خاطر نشان کرد« :منشور کوروش ،به عنوان نخستین سند از حقوق بشر در “بابل” واقع درعراق کنونی در سال ۱۸٧٩ میالدی و در جریان کاوشهای باستانشناسی که با حمایت موزه بریتانیا دراین کشور صورت گرفت ،کشف شد واز آن زمان تاکنون دراین موزه نگهداری شده است .این اثر طی ۱۳۰ سال گذشته در این موزه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و از سوی تمام مردم جهان به عنوان نماد گذشت و احترام به مردمان مختلف و مذاهب مختلف ،مورد ستایش و احترام است .به طوری که یک نسخه از این اثر ساخته و در سازمان ملل متحد در نیویورک قرار داده شده است».
«بیتا میالنیان» مدیر اجرای بیناد فرهنگ نیز با اشاره به اینکه این بنیاد حدود یک سـال بر روی پروژه آوردن منشــور کـورش به لس آنجلس بسیارفعال بوده است گفت« :با اینکه محل اقامت دائم این منشور در موزهبریتنیادرلندنهست من فکر میکنم چون لس آنجلس بیشترین تعداد ایرانیان خارج از کشور را در خود جای داده ،گویی این منشور وارد خانه دوم خود شده است...
جامعه
دکتر «وستا سرخوش ُکرتیس» با اشاره به اینکه منشور کورش ،طی ۱۳۰سال گذشته دو بار برای نمایش به ایران فرستاده شد گفت: «این منشور برای نخستین بار در برگزاری جشن ٢۵۰۰در ایران به معرض نمایش درآمد وبرای بار دوم ،در سال ٢۰۱۱ - ٢۰۱۰به صورت امانت در اختیار موزه ملی ایران قرار گرفت که توسط بیش از یک میلیون نفر از ایرانیان مورد بازدید قرار گرفت .اکنون نیز این نخستین بار است که مردم و مخاطبان موزههای بزرگ آمریکا فرصت دارند تا از نزدیک با این اثر منحصر بفرد وبا اهمیت جهانی ،رویاروی شوند». این اثر در قالب یک نمایشگاه ویژه ،شامل ۱۶اثر باستانی ،و با عنوان «منشور کوروش و پارس باستان» درموزه «پاول گتی» لس آنجلس در کالیفرنیا به نمایش در آمد .این نمایشگاه همچنین نمایانگر نوآوریهایی است که توسط ایرانیان در دنیای باستان و در خاورمیانه -حدفاصل ۵۵۰تا ۳۳۱پیش از میالد -به جهانیان عرضه شده بود .دوران قدرت امپراتوری پارسیان که بزرگترین امپراتوری شناخته شده جهان تا آن زمان بوده است. همچنین «جان کورتیس» مسئول اصلی
برگزاری این نمایشگاه که از موزهداران و متخصصین آثار خاورمیانه در موزه بریتانیاست درهمراهی با همکاران خود این نمایشگاه را مدیریت میکند. «بیتا میالنیان» مدیر اجرای بیناد فرهنگ نیز با اشاره به اینکه این بنیاد حدود یک سال بر روی پروژه آوردن منشور کورش به لس آنجلس بسیارفعال بوده است گفت« :با اینکه محل اقامت دائم این منشور در موزه بریتنیا در لندن هست من فکر میکنم چون لس آنجلس بیشترین تعداد ایرانیان خارج از کشور را در خود جای داده ،گویی این منشور وارد خانه دوم خود شده است البته ما سعی کردیم در کنار نمایش منشور ،سمینارهای مختلفی را در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران برگزار کنیم». این نمایشگاه که طی تور ویژهای در سال ٢۰۱۳روانه آمریکا شده است تا کنون در موزههای «اسمیت سونیان» ،موزه هنرهای زیبا در «هوستون» و موزه هنر «متروپولیتن» در نیویورک و موزه هنرهای آسیایی در سان فرانسیسکو به نمایش درآمده است.
«اینمنشوربراینخستین بار در برگــزاری جشن ٢۵٠٠در ایران به معرض نمـایش درآمد وبرای بار دوم ،در سال ٢٠١١ - ٢٠١٠ به صورت امانت در اختیار مــوزه ملی ایران قـرار گرفت که توسط بیش از یک میلیون نفر از ایرانیان مورد بازدید قرار گرفت. اکنوننیزایننخستینبار است که مردم و مخاطبان موزههـای بزرگ آمریکا فرصت دارند تا از نزدیک با این اثر منحصر بفرد وبا اهـمیت جهانی ،رویاروی شوند».
«یک نگاه دزدکی به اتاق خواب» باال بردن سطح دانش و آگاهی افراد جامعه دربارهی بدن و همینطور جامعهشناسی و رفتارهای مربوط به بدن ،در شکلگیری رفتارهای جنسی و به دنبال آن رفتارهای اجتماعی بالغانه تاثیر ویژهای خواهد داشت.
در جامعهی که به دلیل عرف و حکمرانی مذهب صحبت دربارهی مسایل جنسی خارج از چارچوبهای تعیین شده به نوعی رفتاری مغایر با نگرشهای رایج محسوب میشود نمیتوان به سادگی آنها را مطرح کرد و به شفافسازی پرداخت .درک و فهم سکسوالیته خود به ذاته فرایند پیچیدهای است که باید در مراحل مختلف به صحبت و درک آن پرداخت. صحبت و مهمتر از آن کند و کاو در این مسئله تنها راه حلی است که میتواند به افراد برای درک و شناخت بهتر خودشان و راهنمایی نسل بعد از خودشان کمک کند .اگر با سکسوالیته به عنوان موضوعی که باید در پستو باشد و نباید عمومی شود برخورد کنیم ،به طور حتم در نسلهای بعدی با مشکالت فزایندهای در راستای این ناآگاهی مواجه خواهیم شد. بسیاری از افراد در یک جامعهی بسته از منظر اطالعات پیرامون یک موضوع زمانی که فرزندشان به دنیا میآید ،حتا نمیتوانند به او حول محور شناخت جنسیت و برخورد همراه با ارتباطی صادقانه کمک کنند .این پیش آگاهیها و به دنبال آن آگاهی باعث خواهد شد
که افراد بتوانند سطح راحتی خود را نسبت به مسایل جنسیت و سکسوالیته باال ببرند و این را به فرزندان خود هم منتقل نمایند .درست مثل سوال همیشگی که کودکان به محض شناخت جنسیت خود از پدر و مادر میکنند در ارتباط با مقایسهی آلتهای تناسلی و یا سواالتی که در مورد اینکه کودکان چگونه متولد میشوند. پدر و مادر اگر آگهی و راحتی الزم را در ارتباط با این مسایل کسب کرده باشند ،میتوانند پاسخ مناسب و در خور را به کودک خود بدهند ،به جای ساختن داستانهای مختلف. چگونگی انتقال اطالعات مربوط به سکسوالیته به فرزندان کار سادهای نیست .والدین اولین آموزگاران رشد سالم جنسی کودک خود هستند .ارزشهای اعتقادی آنان به کودکانش واگذار میشود و در این راستا اگر که با نگاهی جزمی نگر به سکسوالیته و مسایل پیرامون آن و همچنین جنسیت بخواهند که فرزندان خود را پرورش دهند ،به طور حتم نسل آتی با مشکالت فراوانی روبهرو خواهد شد .نداشتن دانش جنسی از کودکی تا نوجوانی و جوانی ،مسایل بهداشتی، روانی و رفتاری گستردهای را در بر خواهد گرفت .اما شناخت به افراد کمک خواهد کرد تا با بلوغ جنسی خود بتوانند مشکالت مربوطه را سر و سامان دهند .والدین همیشه بازتابی هستند
مهشب تاجیک
از هر آنچه کودک در آن به شناخت میرسد .در گذشته به دلیل عدم اطالعات کافی و همچنین باورهای خاص و همراه با شرم و حیا نسبت پیرامون این موضوعات بسیاری از افراد جامعه مفاهیمی زیادی را از دست میدادند و با عدم آشنایی با تعریف و کارکرد آنها وارد یک زندگی ناسالم جنسی میشدند اما امروز این دسترسی به اطالعات کمک خواهد کرد تا در باب تجارب مربوط به خود و کودکانش تامل و تفکر کنند و بهتر بتوانند با جنسیت و مسایل جنسی فرزند خود آگاه کنند تا او وارد زندگی سالمتری شود.
کودکان باید یاد بگیرند تا با جنســیت ،هویت جنسی و گرایشی که راحـتترند رشد نمایند و ارزشگذاریهـــای تنگنظرانه و در غالبهای از پیش تعیین شـده جنسیت و هویت جنسی آنها را به رنج و محنتبرایشانتبدیلنکند.
آغاز جنسیت برای هر کودکی با کنجکاویهای فراوانی همراه است .این کنجکاویها از لمس آلت خود و دیگران و سوالها و سعی در مشاهد شروع میشود .گاهی والدین بدون اطالعات و دانشآموختهها نسبت به کنجکاوی کودکانش در مورد دست زدن به اعضا و یا سواالت متعدد نگران میشوند و این رفتارها را غیرنورمال تلقی میکنند .والدین کودک باید بدانند که آغاز جنسیت برای کودک شاکلهی مفاهیم وسیعی میشود که باید به مرور به او آموزش داده شود .از آناتومی و فیزیولوژی و رشد و گذران مراحل مختلف گرفته تا گرایش و رفتار جنسی و حتا فانتزیهای مربوط به آن .کودک باید ملتفت شود که جنسیت و مسایل جنسی ما نه تنها در اعمال ما تجلی مییابد ،بلکه در همهی احساسات ما و وجود و حتا چگونگی ما هم موثر است .در این راستا والدین باید در نظر داشته باشند که ارزشها و نورمهای مربوط به نگرشهای جامعه در شکل نگاه کودکان آنها تاثیر نگذارد و ظلم و ستمی را که به دلیل باورها و عرفها افرادی را در معرض خطر قرار میدهد با آموزش نادرست از طریق فرزندانشان ادامه نیابد .کودکان باید یاد بگیرند تا با جنسیت ،هویت جنسی و گرایشی که راحتترند رشد نمایند و ارزشگذاریهای
تنگنظرانه و در غالبهای از پیش تعیین شده جنسیت و هویت جنسی آنها را به رنج و محنت برایشان تبدیل نکند.
چگونگیانتقالاطالعاتمربوط به سکسوالیته به فرزندان کار سادهای نیست .والدین اولین آموزگاران رشد سالم جنسی کودک خود هستند .ارزشهای اعتقــادی آنان به کودکانش واگذار میشود و در این راستا اگر که با نگاهی جزمی نگر به سکسوالیته و مسایل پیرامون آن و همچـنین جنســیت بخواهند که فرزندان خود را پرورش دهــند ،به طور حتم نسل آتی با مشکالت فراوانی روبهرو خواهد شد.
«اعتیاد جرم یا بیماری» در ایران ،مصرف و سوءمصرف مواد مخدر سابقه طوالنی دارد .گیاهانی که افیون و حشیش از آنها تولید میشود از گیاهان بومی فالت ایران بوده و خواص دارویی و روان گردان آنها از چند هزار سال قبل توسط ساکنان این منطقه شناخته شده بوده است. دکتر آویده مطمئنفر
بنابر نوشتهای از هرودوت ،خواص روان گردان حشیش برای اقوام آریایی شناخته شده بود و از این ماده در مراسم عزاداری برای تسکین روح استفاده میشده .خواص تریاک ،توسط محمد زکریای رازی و ابوعلی سینا توصیف شده است .اما شواهد سوءمصرف مواد مخدر در موارد غیرپزشکی بسیار نادر است .خواص اعتیادآورافیون و پدیده «تحمل» برای اولین بار ،توسط ابوریحان بیرونی توصیف و تشریح شده است.
آمارهای رسمی ایران که متاسفانه هیچ گاه به واقعیت نزدیک نیست ،حکایت از آن دارد که در ایران دو میلیون نفر به طور حرفهای مواد مخدر مصرف میکنند و حدود ۸۰۰هزار نفر نیز مصرف کنندگان تفننی موادمخدر هستند .ولی گفته می شود که ٩۰هزار نفر هر سال به تعداد معتادان در ایران اضافه می شود و از آن جایی که نهایتن، پایان راه تمام معتادان تفننی به اعتیاد حرفهای ختم میشود ،من فکر می کنم که حتا بنابر این آمار رسمی ،مشکل اعتیاد و استفاده از مواد مخدر مشکل بسیار بزرگی برای نسل های آینده ایران خواهد بود. اعتیاد به عنوان وابستگی جسمی و روانی به مواد روان گردانی مانند الکل ،تنباکو ،هروئین و دیگر مواد مخدر که از سد خونی مغز عبور و محیط شیمیایی مغز را به طور موقت تغییر میدهند تعریف میشود. اعتیاد میتواند به عنوان درگیری مداوم با یک ماده و یا فعالیت عالرغم پیامدهای منفی آن نیز تعریف شود .اگراین لذت بردن است که در ابتدا دنبال میشود ولی بعد از یک دوره ،درگیری با مواد و یا فعالیت مخدر برای داشتن یک احساس طبیعی مورد نیاز میشود .در حال حاضر برخی از متخصصان روانشناسی “اعتیاد” را شامل وابستگیهای روانی غیر طبیعی به چیزهایی
مانند قمار ،غذا ،پورنوگرافی ،کامپیوتر ،اینترنت، کار ،ورزش ،تماشای تلویزیون و یا انواع خاصی از فیلمهای غیر پورنوگرافی ،وسواسهای معنوی، آسیب به خود و حتا خرید در نظر میگیرند. بنابر تعریف انجمن پزشکی آمریکا ،اعتیاد ،بیماری اولیه ،و مزمن مغز از پاداش ،انگیزه ،حافظه و مدارات مربوط است .اختالل عمل کرد این مدارات به نشانههای بیولوژیک ،روانی ،اجتماعی و معنوی مشخصی منجر میشود و در دنبال کردن پاداش فردی و یا رفع درد با استفاده از مواد مخدر و رفتارهای دیگر منعکس میشود .اعتیاد توسط اختالل در کنترل رفتاری ،ولع مصرف ،ناتوانی مداوم از خودداری ،کاهش توجه به مشکالت مهم رفتار و روابط میان افراد مشخص میشود .مانند سایر بیماریهای مزمن ،اعتیاد میتواند شامل دوره هایی از عود و بهبودی باشد .بدون درمان و یا فعالیتهای بهبود دهنده ،اعتیاد پیش رونده است و میتواند به معلولیت و یا مرگ زودرس منجر شود. اصطالح اعتیاد گاهی اوقات به وسواسهای جبری که وابسته به مصرف مواد نیستند ،مانند خرید اضطراری ،سکس اضطراری ،پرخوری ،مشکل قمار و اعتیاد به کامپیوتر نیز استفاده میشود .در این نوع کاربرد مشترک ،اعتیاد رفتاری که اعتیاد به یک روند و یا اعتیاد به چیزهای غیرمادی نیز نامیده میشود یک اضطرار یا اجبار است که شخص را
جامعه
در فعالیتهای خاصی درگیر میکند که عواقب مضری برای سالمت فرد ،وضعیت روانی ،و یا اجتماعی او دارد .اعتیاد رفتاری مضر یا منحرف در نظر گرفته میشود اگر عواقب آن برای فرد معتاد و کسانی که با آنها مرتبط است منفی باشد. اعتیاد یک بیماری مزمن عصبی بیولوژیک است که عوامل ژنتیک ،روانی ،و محیط زیستی در به وجود آمدن و توسعه آن موثر است. وابستگی فیزیکی حالتی است که سندرم خاصی با قطع ناگهانی مصرف یک دارو ،کاهش دوز سریع ،کاهش سطح دارو در خون ،و یا تجویز آنتاگونیست آشکار شود .پدیده « تحمل »، انطباق فیزیکی بدن به مواد مخدر است .و مقادیر بیش تری از دارو در طول زمان برای دستیابی به اثر اولیه آن در بدن مورد نیاز است. « شبه اعتیاد » ،Pseudoaddictionواژهای است که برای توصیف رفتارهای بیماران هنگامی که درد باقی مانده است استفاده میشود .وقتی که درد درمان نشده باشد ،بیمار ممکن است که فقط به پیدا کردن دارو تمرکز داشته باشد و به دنبال مواد مخدر باشد .حتا بیماران میتوانند به رفتارهایی مانند استفاده غیرقانونی از مواد مخدر و فریب در تالش برای به دست آوردن شکلی از تسکین متوسل شوند .چیزی که «شبه اعتیاد» را از اعتیاد واقعی متمایز میکند این است که این گونه رفتارها زمانی که درد به طور موثر درمان شود ،فرو مینشیند. توسعه اجتماعی نیز نقش مهمی در مصرف مواد مخدر و اعتیاد بازی میکند .فرضیه چشم انداز توسعه ،که توسط تورنبریThornberry
اعتیاد به عنوان وابستگی جسمی و روانی به مــواد روان گـردانی مانند الکل، تنباکو،هروئینودیگرمواد مخدر که از سد خونی مغز عبـور و محیط شیمیایی مغز را به طور موقت تغییر میدهند تعریف میشود.
در سال ۱٩۸٧مطرح شد ،این است که دوره زندگی یک فرد فرایندی است که در آن شرایط زندگی تغییر ،نقاط عطفی برآورده میشوند و یا از دست میروند ،قوانین جدید اجتماعی ایجاد شده در حالی که قوانین قدیمی رها میشوند. هنجارهای شناخته شده ای که به طور گسترده پذیرفته شده است در مورد زمانی که برخی از وقایع باید در زندگی یک فرد اتفاق بیافتد وجود دارند .مطالعه عوامل اجتماعی دخیل در استفاده از مواد مخدر عمدتن بر دوران نوجوانی یا بزرگ سالی متمرکز شدهاند ،اما جای تعجب است که مقدار قابل توجهی از کاربران کوکائین تا زمان اواسط بزرگ سالی استفاده از کوکائین را شروع نمیکنند. حاد یا تفریحی ،استفاده از بیش تر داروهای روان گردان باعث انتشار و عمل کرد طوالنی مدت دوپامین و سروتونین در مدار پاداش میشوند. انواع مختلف موادمخدر نیز همین اثرات را با روشهای مختلف تولید میکنند .دوپامین به نظر میرسد که بزرگترین اثر را دارد و عمل کرد آن مشخص است .هنگام بررسی اساس بیولوژیک اعتیاد به مواد مخدر ،نخست باید مسیرهایی که در آن مواد مخدر عمل میکنند و چگونه مواد مخدر میتواند این مسیرها را تغییر دهد را درک کرد .مدار پاداش ،که به عنوان سیستم مزولمبیک mesolimbicنیز شناخته شده است ،تعامل مناطق مختلفی از مغز را مشخص میکند. تقریبا تمام داروهای اعتیاد آور ،به طور مستقیم یا غیر مستقیم ،سیستم پاداش را در مغز با جاری شدن سیل دوپامین در این مدار هدف قرار میدهند .وقتی یک فرد هم چنان “مدار پاداش” را تحریک می کند ،مغز با تولید کمتر هورمون و یا با کاهش تعداد گیرنده ها در مدار پاداش با موج دوپامین سازگار میشود .در نتیجه ،تاثیر مواد شیمیایی بر روی مدار پاداش کاهش مییابد و توانایی فرد از لذت بردن از چیزهایی که قبلن لذت آور بوده است کاهش مییابد .این کاهش باعث میشود که کسانی که به دوپامین معتاد هستند ،مصرف مواد مخدر خود را به منظور تالش برای برگرداندن سطح ” هورمون احساس خوب ” به سطح نورمال، افزایش دهند .توسعه تحمل دوپامین در نهایت میتواند به تغییرات عمیقی در نورون ها و مدارهای مغز ،با خدشه دار کردن شدید سالمت
اعتیاد یک بیماری مزمن عصـبی بیولوژیک است که عوامل ژنتیک ،روانی ،و محیط زیستی در به وجود آمدن و توسعه آن موثر است .وابستگی فیزیکی حـالتی است که سندرم خاصی با قطع ناگهــانی مصـرف یک دارو ،کاهش دوز سریع ،کاهـش سطح دارو در خون ،و یا تجـویز آنتاگونیست آشکار شود. پدیده « تحمل» ،انطبـاق فیزیکیبدنبهموادمخدر است. طوالنی مدت مغز بیانجامد .آنتی سایکوتیک های مدرن برای جلوگیری از عمل کرد دوپامین طراحی شدهاند .ولی متاسفانه ،این مقابله با مسدود کردن عمل کرد دوپامین میتواند باعث عود بیماری افسردگی ،و در نتیجه افزایش رفتارهای اعتیادآور شود. عالوه بر مدار پاداش ،فرض بر این است که مکانیسم های استرس نیز نقش مهمی در اعتیاد دارند .کریک Kreekوکب Koob فرض کردهاند که استفاده از مواد مخدر ،عوامل آزاد کننده کورتیکوتروپین ( ،)CRFمحور هیپوتاالموس هیپوفیز آدرنال ( )HPAو دیگر سیستمهای استرس در آمیگدال را فعال میکند. این فعال سازی ،بی نظمی عاطفی در ارتباط با اعتیاد به مواد مخدر را تحت تاثیر قرار میدهد. آنها دریافتهاند که با باال گرفتن استفاده مواد مخدر ،حضور عوامل آزاد کننده کورتیکوتروپین CRFدر مایع مغزی نخاعی ( )CSFانسان نیز افزایش پیدا میکند. در برنامه آینده کوچه سالمتی بیش تر به این موضوع و روشهای ترک اعتیاد خواهیم پرداخت.
●پسنشینیتند
«رنجهایی که دیده نمیشوند»
اکبر ترشیزاد
محققان به تازهگی دریافـتهاند که عاشق شدن تنها حدود یک پنجم ثانیه طول میکشد .عشق نه تنها همان احساس شادیای که در هنگام استفاده از کوکایین به وجــود میآید را بـه وجود میآورد ،بلکه برروی بعضـی از قسمتهای مغز نیز اثر میگذارد.
هنگامی که یک فرد عاشق میشود۱۲ ، منطقه از مغز ،پشت سر هم ،مواد شیمیایی مانند دوپامین ،اکسی توسین ،آدرنالین و وزوپرسین که موجب القای خوشحالی میشوند را رها میکنند .توابع پیچیده شناختی مانند نمایش روان ،استعاره و تصویر بدن با احساس عاشق بودن تحریک میشوند .سطح باالی فاکتور رشد عصب در خون یا «ان جی اف» در زوجهایی که تازه عاشق شدهاند ،این واقعیت که عشق اساس علمی دارد را ثابت کرده است .اجازه بدهید دریابیم که عشق چیست.
هیچ معجون عشق یا سحر و جادویی وجود ندارد که بتواند برای عاشق شدن مورد استفاده قرار گیرد ،اما شیمی ،قطعن نقش مهمی را در این مورد بازی میکند .شیمیای که بین دو عاشق وجود دارد ،در واقع سیلی از
مواد شیمیایی مغز و هورمونها است .هنگامی که کسی برای ما جذابیت دارد« ،نوراپینفرین» که هم هورمون و هم انتقال دهنده عصبی است، توسط غده «آدرنال» ترشح میشود و در کنار اپی نفرین /آدرنالین ،انرژی ناگهانی الزم در زمان استرس ،معروف به پاسخ «جنگ یا فرار» را تهیه میکند .عرق کردن کف دست و تپش قلب توسط سطوح باالی این هورمون ایجاد میشود. «نور اپی نفرین» ،هم چنین باعث تحریک تولید «آدرنالین» میشود که فشار خون را ،زمانی که ما در نزدیکی آن فرد جذاب هستیم باال میبرد. «فنیل اتیل آمین» یا «پی ای ای» ،انتقال دهنده عصبی در مغز است که باعث عاشق شدن ما به صورت دیوانهوار میشود .این فرم طبیعی «آمفتامین» که مثل سیل ،مناطقی از مغز را در بر میگیرد ،در هیجان جنسی درگیر است .مطالعات نشان میدهد که افرادی که ابراز عالقه باالیی به یکدیگر دارند ،به همان اندازه ،سطح «فنیل
اتیل آمین» باالیی دارند« .دوپامین» یک مادهی شیمیایی است که به طور طبیعی تولید و به عنوان یک انتقالدهنده عصبی در مغز استفاده میشود. «دوپامین» به عنوان یک هورمون عصبی توسط «هیپوتاالموس» منتشر میشود که به عنوان مسوول همهی مشکالت عشق رمانتیک مورد سرزنش قرار میگیرد« .دوپامین» یک محرک طبیعی است که باعث وجد ،تمرکز حواس ،انگیزه و رفتار هدفگرا میشود« .دوپامین» هم چنین با انواع اعتیادها همراه است. به نظر میرسد که اثر «پی ای ای» تنها در حدود سه تا پنج سال اول یک رابطهی عاشقانه دوام دارد .پس از ایجاد عادت به «پی ای ای»، افسانههای پرشور سرد میشود و میتواند به یک احساس تحسین مبدل شود« .اکسی توسین
«اکسیتوسینپپتیدی»درمغز است که به نجات این رابطهی عاشقانه میشـتابد ،که در غیر این صورت ،ارتباط ،کوتاه مدت خواهدبود.
پپتیدی» در مغز است که به نجات این رابطهی عاشقانه میشتابد ،که در غیر این صورت ،ارتباط، کوتاه مدت خواهد بود« .اکسی توسین» از غدهی «هیپوفیز» ترشح میشود و مغز و نواحی تناسلی زنان و مردان را تحت تأثیر قرار میدهد .این امر موجب افزایش حساسیت به لمس و تشویق ما به نظافت و نوازش در هر دو جنس میشود. «اکسی توسین» هورمونهای استرسزا را نیز در بدن کاهش میدهد« .اکسی توسین» در زمانی که ما دست یکدیگر را بگیریم یا کسی را نوازش کنیم ،منتشر میشود .به نظر میرسد که «اکسی توسین» هورمونی است که مدتها پس از این که اثر «پی ای ای» از بین برود ،باعث اتصال ما با فرد مورد عالقه میشود .عشق ماندگار از مزایای «اکسی توسین» و «سروتونین» تثبیت شده است .با این حال ،به نظر میرسد که برخی از مردم ،قادر به حفظ روابط بلند مدت نیستند ،زیرا آنها اثرات سبکبالی «آمفتامین» را به اثرات کاهشدهندهی درد «اندورفین» ترجیح میدهند .به نظر میرسد که کمبود «وزوپرسین» ،دلیل این است که مردان النهی عشق را ترک میکنند و به دنبال زوج جدید میروند. مطالعات اخیر نشان میدهد که بخشهای مختلف مغز در عشق درگیر هستند .به عنوان
مثال ،عشق بیقید و شرط که بین مادر و کودک وجود دارد ،توسط مناطق مشترک و متفاوت مغز برانگیخته میشود که در وسط مغز واقع شده است ،در حالی که عشق پرشور ،از منطقهای از مغز برانگیخته میشود که با پاداش و مناطق شناختی که مرتبه باالتر شناختی ،مانند تصویر بدن را در بر میگیرند ،درگیر است. بر اساس مطالعه منتشر شده در شماره جوالی مجله نوروفیزیولوژی ،درد و ناامیدی ناشی از رد یک شریک عاشقانه ،ممکن است نتیجهی فعالیت بخشهایی از مغز در ارتباط با انگیزه، پاداش و اعتیاد باشد .هر چه بیشتر از زمان رد عاشقانه میگذرد ،فعالیت کمتری در این منطقه از مغز در ارتباط با پیوند وجود دارد .هم چنین، مناطق مرتبط با شرایط دشوار عاطفی و ارزیابی دستاوردهای خود ،فعال میشود .این نشان میدهد که افراد رد شده در عشق ،برای درک و یادگیری از وضعیت دشوار خود ،در تالش برای پیدا کردن آنچه که میتواند پاسخ انطباقی به رد باشد میکوشند .اگر پاسخهای مرتبط به وابستگی با روزهایی که میگذرد ،کاهش مییابد و خروج از عشق ،فرایند یادگیری است، شواهد واقعی فیزیولوژیکی دقیقی میتواند وجود داشته باشد که بر اساس آن ،تمام زخمها با زمان بهبود مییابند.
با استفاده از سرویس اپلیکیشن «کوچه» به جمع چهل و دو هزار نفری همراهان کوچه بر روی آیفون و آیپد بپوندید. KOOCHEH APP IN APP STORE
فیس بوک رادیو کوچه ،خبرها و گزارشها از ایران ،افغانستان و تاجیکستان. بیگ الیک! این جا کوچه است در کتاب صورت
Facebook/radiokoocheh
● حرف کافی استt
«دریاچه ارومیه نفسهای آخر را میکشد»
«شیوا شفاهی» دانشآموخته رشته حقوق محیط زیست در آلمان است .طی سالهای دور و زمان سکونت در ایران ،از جمله فعالین و محققین زیست محیطی بوده و دغدغه محیط زیست ایران پس از مهاجرت به آلمان همچنان همراه اوست.
باید با دریاچه ارومیه وداع کنیم؟
گفتوگو حوزه اصلی تحقیقاتی ایشان بررسی قوانین آب و خاک است که در این زمینه مجموعه مقاالت و پژوهشهایی از جمله مقایسه قوانین آب در ایران و آلمان ارائه کردهاند. «بحران دریاچه ارومیه» یکی از مسایلی است که ایشان طی سالهای گذشته به آن پرداختهاند .آنچه میشنوید مصاحبه «بهروز کاظمی» با خانم دکتر «شیوا شفاهی» در مورد بخشی از راههای برون رفت از بحران دریاچه ارومیه است.
◦
بهروز کاظمی :با سالم خانم شفاهی و ممنون از این که دعوت ما را پذیرفتید.
شیوا شفاهی :من هم درود می فرستم به شما و همه همکارانتان و همه عزیزانی که دلواپس محیط زیست ایران هستند.
◦
بهروز کاظمی :متشکرم .خانم شفاهی سوال خیلی کلی و مهم این است که آیا
شیوا شفاهی :من فکر میکنم وداع کردن با دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین آبگیر دائمی آسیای غربی کمی زود باشد هر چند که با این روندی که پیش میرویم کمی جبران کردنش سخت است .مثالی هست که می گوید «ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است» یعنی باید از همین امروز شروع کنیم که راهی برای جلوگیری از بین رفتن این دریاچه پیدا کنیم و این لحظه را غنیمت بدانیم و برای فردا نگذاریم.
◦
بهروز کاظمی :با این همه تاکیدی که در مورد نجات دریاچه ارومیه می شود و از آقای روحانی به عنوان رییس جمهوری ایران که چه در سازمان ملل و چه در ایران تاکید ویژه بر روی نجات این دریاچه داشتند تا آقای چیت چیان به عنوان وزیر نیرو و مسئولین سازمان محیط زیست و کارشناسان بر روی آن تاکید دارند ،واقعا مشکل و گیر قضیه کجاست که گره این مساله همچنان کور مانده است؟
شیوا شفاهی :شما درست میفرمایید .بسیار سمینار و کنفرانس و نشست و فریاد در مورد محیط زیست این قسمت از کشورمان وجود داشته است و البته این طبیعی است .چون
بهروز کاظمی
اما آیا این کارگروه راه درست می رود یا قرار است دوباره در ادامه روشهای گذشته بنشینیم و با هم حرف بزنیم و دعوا کنیم و در آخر از هم جدا شویم و تمام بشود؟ این مسایل هست که باعث حل نشدن این مشکل شده است .اجازه بدهید من از نظر حقوقی هم نگاه کوچکی به این مساله بکنم .با این روند اصل 4۵و ۵۰ قانوناساسی هم زیر پا گذاشته شده است. قوانین توزیع عادالنه آب به درستی اجرا نشده است؛ قوانین و مقررات حفاظت محیط زیست زیر پا گذاشته شده است .مدیریت تامین نیروی آب و برق و افزایش تولیدات کشاورزی که شاید از نظر مدیریت تولید برای وزارت کار و امور اجتماعی ،برای وزارت اقتصاد و دارای و وزارت نیرودر کشور خوب باشد از این مساله نفع میبرند ولی از نظر سازمان محیط زیست این اصال چیز جالبی نیست .چون قوانین محیط زیست زیر پا گذاشته شده است. ● شیوا شفاهی
آنجا یکی از جالبترین زیست گاههای طبیعی جانوران در جهان به حساب میآید .خب باید هم حرف زده بشود اما مهم این است که چه زمانی این حرفها به عمل میرسد؟ بگذارید من فقط گوشهای از مسائل این دریاچه را بگویم. دریاچه ای که همچنان در کنار آن چاه عمیق حفر میشود. همچنان سدهایی بر روی رودهایی که به سمت جنوب این دریاچه میآید زده میشود و هنوز کار علمی در این مورد انجام نمیشود .کار علمی به
آیا این کارگروه راه درست مـیرود یا قــرار است دوباره در ادامه روشهای گذشته بنشینیم و با هم حرف بزنیم و دعوا کنیم و در آخر از هم جدا شویم و تمام بشود؟
معنای اینکه سدی که زده میشود باید پشتوانه علمی داشته باشد ،باید بررسی علمی شده باشد که به طور مثال چگونه باید بر روی آبی که به حوزهای ریخته می شود سد بزنیم؟ این آب سرمنشأیی دارد و به یک حوزهای ریخته میشده است که آن حوزه دریاچه ارومیه بوده است. زرینه رود ،تلخه رود و ...رودهایی هستند که به این دریاچه سرازیر میشدند و االن سد زده شده و اگر دقت کنیم خیلی کارها به وجود آمده است و کشاورزی ایجاد شده و افراد بسیاری به عنوان کشاورز و تولیدکننده محصوالت کشاورزی کار پیدا کردهاند که برای کشور الزم است .اجازه بدهید من اینجا به نکته دیگری اشاره کنم: باید ببینیم آیا ازچاهی که زده شده و از آن آب برداشته میشده است امروز هم آب شیرین برداشت میشود یا اینکه ما یواش یواش به حوزههای آب شور میرسیم؟ یا به طور مثال نکته دیگر این است که آب و فاضالب چندین کارخانهای که مستقیم وارد این دریاچه میشود و همکاران متخصص این همه در موردش از بعد قانونی و محیط زیستی صحبت کردهاند؛ واقعا آیا قدمی در این مورد برداشته شده است؟ حرف خیلی زیاد زده میشود .االن آقای روحانی کار گروهی که بسیار به جا است وشاید اولین قدمی باشد که در این زمینه برداشتهاند تشکیل دادهاند
◦
بهروز کاظمی :در بحث دریاچه ارومیه به نظر میرسد سه گروه خیلی تاثیرگذار هستند :دولت ،مردم و نهادهای بینالمللی. ما راجع به دولت و مردم صحبت زیاد شنیده ایم ولی واقعا نهادهای بین المللی، گروهها ،کارشناسان و تیمهای متخصص چقدر میتوانند برای حل این بحران تاثیرگذار باشند؟
شیوا شفاهی :ما یک پیمان بینالمللی به نام «معاهده رامسر» داریم که در سال ۱٩٧۰به امضای ایران و ۱۶۰کشور دیگر دنیا رسیده است که جا دارد اینجا اشارهای هم به نام «اسکندر فیروز» که یکی از بزرگان محیط زیست ایران و بنیانگذار این معاهده بودند بکنم. در این معاهده آمدند و حقوق تاالبها را بررسی کردهاند و تاالبهایی را که در فهرست تاالبهای با اهمیت جهان قرار میگیرد از نظر اکولوژی ،گیاهی ،جانوری و هیدرولوژیکی مورد بررسی قرار دادند .یعنی سیستم محیط زیست یا همان اکوسیستم را که به دو بخش زنده و مرده تقسیم میشود .بخش زنده آن یعنی جانوران و گیاهان و همینطور موجودات ذرهبینی و بخش مرده آن که آب ،امالح ،هوا و خاک است .در مورد دریاچه ارومیه هم دقیقا مساله
اگر ایران در حوزه محیط زیستجاییدچارمشکل بشود و نیاز پیدا کند که کشورهایدیگربرایبقای جانوران به کمک او بیایند میتوانددرخواستکمک بکند. همین است .دریاچه ارومیه در فهرست این تاالبها قرار گرفت ۱۶۰ .کشور دنیا آن زمان در مورد حفظ آن متعهد شدند .اگر کشورها کار خودشان را درست انجام ندهند این دریاچهها یا تاالبها و رودها وارد یک گروه دیگری به نام «مونترو» می شوند که در این گروه منترو هم باز کشورهای دنیا و سازمان ملل متعهد میشوند که در مورد آن پژوهشهای علمی، پژوهشهای اقتصادی و کمکهای الزم را انجام بدهند .االن به دلیل آن معاهدات در مورد دریاچه ارومیه ما می توانیم درخواست کمک بکنیم .خوشبختانه تحریمها در این زمینه هم
طی یکی دو هفته گذشته برداشته شده است. اگر ایران در حوزه محیط زیست جایی دچار مشکل بشود و نیاز پیدا کند که کشورهای دیگر برای بقای جانوران به کمک او بیایند میتواند درخواست کمک بکند .من اینجا پرانتزی باز می کنم که اگر دریاچه ارومیه از بین برود (که امیدواریم این اتفاق هیچ وقت نیفتد) بسیاری از پرندگان و جاندارانی که آنجا زندگی میکنند از بین میروند .پس دنیا موظف به این میشود که در این زمینه به ما کمک کند. خوشبختانه من دیدم آقای چیتچیان وزیر محترم برلین آلمان نشستی بین نیرو اعالم کردند که در ِ ایران ،آمریکا و سایر کشورهای اروپایی برای رسیدگی به مساله دریاچه ارومیه برگزار میشود که من امیدوار هستم در این نشست نیروهای واقعا علمی را پیدا کرده و با اسامی کاری نداشته باشند .بلکه افکار نواندیش ،نیروهای جوان و افرادی از کشورمان بیایند که واقعا این افراد در زمینه آب و محیط زیست تخصص داشته باشند و حرفهایی از همتایان آمریکایی و اروپایی و پروفسورهایی که در دانشگاه مشغول تدریس هستند بشنوند و در ایران عملی کنند.
◦
بهروز کاظمی :با توجه به بحرانی شدن
وضعیت دریاچه ارومیه و خطر نابودی آن در کوتاه مدت ،چه راهکار فوری باید در نظر گرفته بشود؟ من امروز که تصاویر دریاچه ارومیه راچک میکردم واقعا بحرانی و ناراحتکننده است.
شیوا شفاهی :راهکاری که من االن میتوانم بگویم شاید برای نمایندگان آذربایجان شرقی و غربی جالب نباشد .اما از نظر من و افراد دیگری که درگیر مساله محیط زیست هستند باید از چاهها آب برداشت نشود و سدها کمی باز بشود. چون مساله آبرسانی از ارس یا دریای خزر یا حوزههای آبگیر دیگر زمان طوالنی را میبرد. با توجه به اینکه قسمت جنوبی واقعا در حال خشک شدن است باید مقداری از برداشت آب از چاهها کاسته بشود و نوع کشاورزی تغییر پیدا کند .من متخصص کشاورزی نیستم اما آنگونه که همکاران محیط زیستی من میگویند باید این اتفاق بیفتد .باید روشهای کشاورزی تغییر پیدا کند ،باید برداشت آب از چاهها محدود بشود؛ باید جلوی ورود فاضالبها گرفته بشود؛ باید آب سدها را به خاطر کشاورزی نبندند که این تکه از کشورمان تشنه نماند چون خطرهای بعدی بسیار زیاد است .اجازه بدهید من دو سه نکته دیگر را اشاره کنم .واقعا استفاده از انرژی فسیلی یکی از بزرگترین مشکالت ما در طی
سال های گذشته در کل کشور بوده است چرا که عدم استفاده از انرژی پاک و استفاده دائمی از منابع فسیلی باعث این شده است که ما زوائدی داشته باشیم که باعث آلودگی هوا را در منطقه بشود .دو سه روز گذشته در سوئد کنفرانسی در همین زمینه برگزار شد .به خاطر گرم شدن زمین ما باید مصرفمان را در این زمینه پایین بیاوریم. متاسفانه میان گذری (پل) که وجود دارد یکی از دالیل دیگر است که به آن زیاد توجه نمیشود و در مورد آن صحبت زیادی نمیشود ولی این پل میانگذر مشکالتی را به وجود آورده است و ِ ما نباید فراموش کنیم این پلی که دو سوی این دریاچه را به هم متصل کرده است شاید از این نظر که منجر به این شد که دو طرف دریاچه با هم تبادل فرهنگی و تجاری داشته باشند و اینکه باعث کاهش تصادفات در جادهها شد و یا اینکه باعث تقویت گردشگری (نه اکوتوریسم بلکه توریسم) شد ،جالب باشد ولی نتیجه آن برای دریاچه ارومیه جالب نبود .نکته دیگر پسآبهای صنعتی کارخانههای مجاور دریاچه هستند که وارد دریاچه می شوند .خب دریاچه یک سیستم بسته است و هرگونه ماده ای که به آن وارد بشود اشتباه است .اینها مواردی است که باید رسیدگی بشود یا حداقل اینکه از امروز قوانین را درست اجرا کنند. شنیدم که خانم ابتکار گفتهاند قرار است خزانهای که از محل جرائم محیط زیستی بوده است را در اختیار سازمان قرار بدهند و این از خبرهای بسیار خوشحال کننده است. چون از نظر من متخلفین محیط زیستی باید جریمه بشوند و باید جرائم پرداخت بشود .چون نگهداری محیط زیست بسیار هزینهبر است و امیدوارم که درست بشود.
◦
بهروز کاظمی :شما به نوعی سوال آخر من را هم جواب دادید .من با توجه به
ازنظرمنمتخلفینمحیط زیستیبایدجریمهبشوند وبایدجرائمپرداختبشود
اماازنظرمنوافراددیگری که درگیر مساله محـیط زیســت هستند باید از چاههاآببرداشتنشودو سدهاکمیبازبشود.چون مساله آبرسانی از ارس یا دریای خزر یا حـوزههای آبگیر دیگر زمان طوالنی را میبرد. شناختی که از شما دارم که در حوزه محیط زیست بسیار فعال هستید چه در رسانه های مجازی و چه از طریق اقدامهای عملی؛ اگر خیلی کوتاه بفرمایید که اگر االن از شما بخواهند که به عنوان یک دغدغه دار حوزه محیط زیست به مسئولین مربوطه در حد دو -سه جمله کوتاه پیشنهادی بدهید چه می فرمایید؟
شیوا شفاهی :من فکر می کنم باید روی صحبتم رییس سازمان باشد و از ایشان و آقای چیتچیان وزیر نیرو خواهش بکنم که کسانی را که به برلین میآورند از بین افرادی انتخاب کنند زیست دریاچه تخصص که واقعا در زمینه محیط ِ داشته باشند .یعنی االن مشکل دریاچه ارومیه عدم آبرسانی به آن و مشکل خشک شدنش است .باید کسانی را که رشته هواشناسی و زمین شناسی خوانده اند و همچنین اساتید دانشگاهها را همراه خود بیاورند .این شاید یک خواسته من از سرکار خانم ابتکار و آقای چیتچیان باشد و خواسته دوم من این است که واقعا قانون را اجرا کنند .من تصورم این است که اگرهمین قوانینی که داریم به دقت اجرا بشود و در اختیار مردم هم قرار داده شود که مردم بدانند آن را باید اجرا کنند و پس از اینکه مردم آگاه شدند باید این شناخت به وجود بیاید که اگر قوانین را اجرا نکنند جریمه میشوند تا بتوانیم محیط زیست را حفظ کنیم .فکر میکنم این چیزها مسائلی است که من از خانم ابتکار و آقای چیتچیان بخواهم.
شنیدم که خانم ابتکار گفتهاند قرار است خزانهای که از محل جرائم محیط زیستی بوده است را در اختیار سازمان قرار بدهند و این از خبرهای بسیار خوشحال کننده است.
«نگاهیبهوضعیتمسکن در دولت یازدهم» با روی کار آمدن دولت یازدهم بسیاری از مردم در انتظار آغاز تغییرات چشمگیر در وضعیت اقتصادیکشورهستند.
این انتظار پیرامون بازار مسکن نیز به چشم می خورد .هر چند پس از انتخابات بازار مسکن از رکود سنگین خارج شده است ،اما وضعیت هنوز راضی کننده نیست ،میزان معامالت افزایش نیافته است و دلیل آن هم مشخص نبودن آینده بازار مسکن و بی ثباتی قیمت مسکن است. در زمان تبلیغات ریاست جمهوری یکی از موضوعاتی که بیشترین توجه مردم را به خود جلب کرده بود ،برنامه های اقتصادی کاندیداها و راهکارهای کنترل تورم آنها بود که این توجه پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ،به سمت برنامه های وی در خصوص کاهش تورم و کنترل قیمتها رفت .اما برخی کارشناسان بر این باور هستند که وضعیت مسکن حداقل در کوتاه مدت و میان مدت در حالتی از رکود باقی خواهد ماند و تغییرات خاصی در این حوزه مشاهده نخواهد شد. این در حالی است که برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند که با توجه به عدم تغییرات اساسی در مؤلفه های مربوط به حوزه مسکن این حوزه همچنان بحرانی باقی خواهد ماند و برخی دیگر نیز تغییر و تحوالت سیاسی در کشور را نوید آینده ای مثبت در بخش مسکن می دانند. همچنین ماجرای زیاد شدن وام مسکن همچنان بر سر زبان ها است کارشناسان این بخش معتقدند ،با وجود افزایش مبلغ وام
مسکن به ۵۰میلیون تومان ،بازهم به دلیل افزایش هزینههای ساخت و مصالح ساختمانی این مبلغ چندان مناسب نیست و باید میزان وام اختصاصی به ساخت و ساز بیشتر باشد .از سوی دیگر متقاضیان خرید مسکن نیز معتقدند کمک هزینه خرید مسکن بسیار ناکافی است و کمک چندانی برای خرید خانه به بی خانه ها نمیکند. ایرج رهبر رئیس هیئت مدیره کانون سراسری انبوه سازان کشور در گفتگو با فرارو گفته است: «برای شرایط کنونی بازار مسکن نمی توان از عنوان ثبات قیمتی استفاده کرد .ما انتظار داریم با روشن شدن طرح ها و برنامه های دولت برای بازار مسکن قیمت ها پایین بیاید ،نه آنکه افزایش یابد». رییس هیئت مدیره کانون سراسری انبوه سازان
هر چند پس از انتخابات بازار مسکن از رکود سنگین خارج شده است ،اما وضعیت هنوز راضی کننده نیست و میزان معامالت افزایش نیافته است
روشنک آسترکی
مهمترین عامـل تاثیرگذار در جهت افزایش قیمت مسـکن، نرخ تورم عمومی میباشد. کشور با بیان اینکه رکود در خرید و فروش مسکن ناشی از دو علت است گفت« :دلیل اول، افزایش قیمت غیرمتعارف مسکن در چند سال گذشته است .این مسئله همیشه وجود داشته که وقتی یک جهش حبابی و غیرمتعارف رخ می دهد قدرت خرید مردم و تعادلی که در گذشته وجود داشته بهم می خورد و لذا مردم یا قدرت خرید خود را از دست می دهند یا برای خرید صبر می کنند». وی همچنین افزود« :دلیل دوم مربوط به تغییر و تحوالتی بود که در عرصه سیاسی رخ داد و در دولت یازدهم برنامه و روند کاری مسکن تغییر کرد و عنوان کردند مسکن مهر متوقف خواهد شد و تنها همان تعهدات قبلی را ادامه خواهند داد و قرار است طرح جدیدی برای مسکن ارائه شود؛ لذا مردم منتظرند جزئیات طرح جدید اعالم شود».
اما علی نوذرپور کارشناس فعال بازار مسکن طی گفتگویی اذعان داشت« :اکنون آرامش و ثباتی در حوزه سیاسی شکل گرفته و این امر تاثیر خود را در حوزه اقتصاد گذاشته و باعث شکل گرفتن ثبات و آرامش در حوزه های مختلف مانند مسکن شده است». وی ادامه داد« :اما دولت هنوز برنامه و سیاستی را در حوزه مسکن اجرا نکرده است تا انتظار داشته باشیم اتفاق خاصی بیفتد .یعنی وزارت راه و شهرسازی برنامه ای ارائه نداده تا بدانیم قرار است در حوزه مسکن چه سیاستی اجرا شود». دکتر بهروز ملکی تحلیل گر بازار مسکن نیز معتقد است« :مجموعهای از عوامل اقتصادی و سیاسی بر رفتار قیمتها در بازار مسکن تاثیر می گذارد؛ اما اینکه برآیند این عوامل ،به کدام سو خواهد بود ،نیازمند بررسی است». وی ادامه داد« :مهمترین عامل تاثیرگذار در جهت افزایش قیمت مسکن ،نرخ تورم عمومی میباشد .بر اساس اطالعات رسمی ،رشد شاخص بها در نیمه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود 4۰بوده است؛ رشد شاخص بهای کاالها و خدمات مصرفی نیز نشان دهنده میزان کاهش ارزش واقعی ریال است .لذا به طور طبیعی در شرایط تورمی ،قیمت اسمی مسکن برای جبران کاهش ارزش ریال افزایش می یابد».
در این میان بخش مسکن به عنوان یکی از شاخص های تورم که سهم زیادی را در سبد خانوار دارد،توجه زیادی را می طلبد تا از این آشفتگی رهایی پیدا کند و تمامی اقشار جامعه توان خرید مسکن را داشته باشند اما افزایش نرخ مسکن در چند سال گذشته موجب نگرانی در میان خریداران مسکن شده است. در واقع افزایش بی سابقه نرخ مسکن تا جایی ادامه پیدا کرد که کارشناسان لقب “سونامی مسکن” را به آن دادند .براین اساس نرخ مسکن یکبار در دوران پس از جنگ و دوبار در ۸سال گذشته با افزایش تصاعدی شدید روبرو شد و تعداد زیادی از متقاضیان مسکن را از بازار حذف کرد.
نرخ مسکن یکبـار در دوران پس از جنگ و دوبار در ٨سال گذشته با افزایـش تصاعـدی شدید روبرو شد و تعداد زیادی از متقاضیان مسکن را از بازار حذف کرد
● درانتخاباتافغانستان
«امنیت حرف اول را میزند»
در حال حاضر مرحله ثبت نام برای نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای والیتی درافغانستان تمام شده است .تا اکنون ٢٧نامزد برای ریاست جمهوری و بیش از ۳٠٠٠نفر برای شوراهای والیتی ثبت نام نمودهاند. الهه ساحل
در حال حاضر مرحله ثبت نام برای نامزدان انتخابات ریاست جمهوری وشوراهای والیتی درافغانستان تمام شده است .تا اکنون ٢٧نامزد برای ریاست جمهوری وبیش از ۳۰۰۰نفر برای شوراهای والیتی ثبت نام نمودهاند. حاال امنیت برگزاری انتخابات یکی از چالشها و یکی از اولویتهای کاری برای برگزاری این پروسه د ر سرتاسر افغانستان خواهد بود. دراین گزارش به سراغ شهروندان والیت هرات رفتم و دقیقا یک پرسش را مطرح نمودم. آیا ناامنی در انتخابات پیشرو چه تاثیر خواهد گذاشت؟
رییس شورای والیتی هرات «سید وحید قتالی» مدعی است که انتخابات در هر صورتاش باید برگزارشود او به توان نیروهای داخلی باور دارد و میگوید باید به هر حال انتخابات امنیت را دور بزند واین امر مهم و حیاتی در کشور اتفاق بیافتد و باعث سربلندی مرد ما شود. در زمان انتخابات قبلی نیز تنها نگرانی از جانب همه تامین امنیت بود که خوب با تمام دلهره وترس مردم به پای صندوقهای رای رفتند .اما انتخابات پیشرو یک پیچیده گی دیگر هم دارد. برابری با خروج نیروهای بین المللی از کشور.
«خلیل پارسا» هماهنگ کننده شبکه جامعه مدنی در والیت هرات از او هم در مورد تامین امنیت انتخابات پرسیدم .آقای پارسا معتقد است که هم نیروهای مخالف تدابیری برای خود گرفتهاند و هم نیروهای خودی اما هیچ تضمینی برای تامین امنیت وجود ندارد. برای تامین امنیت انتخابات گذشته همواره نیروهای بین المللی نیز با نیروهای خود همکار بودند .اما برای تامین امنیت انتخابات ۱۳٩۳نیرو بین المللی در کنار نیروهای داخلی وجود نخواهد داشت.
«جیالنی فرهاد» مسوول تنها خبرگزاری دولتی به این باور است که مسووالن تالشهای زیادی را برای برگزاری انتخابات با امنیت باال در سر دارند اما وضعیت کلی کشور دلهره و نگرانی را بیشتر کرده است. از «استوری کریمی» در مورد بد امنی و حضور زنان پرسیدم او معتقد است که در سالهای پیش که چالش اساسی امنیت نبود زنان حضور کمرنگ و نامحسوسی را داشتند حاال که مشکل امنیت سر راه انها برای رای دهی وجود دارد. «فاطمه» کارگر یک مجتمع مسکونی است و تنها نان آورخانه از اوهم در مورد امنیت انتخابات پرسیدم .او گفت که در انتخابات شرکت نمیکند .زیرا ممکن درآن روز مشکل امنیتی به وجود بیاید .فاطمه میگوید او تنها نان آور خانه است درصورت بروز مشکل برایش ٧نان خور بیسرپرست خواهند ماند. خانم فاطمه از من خواست به خاطر مشکالتی که دارد از پخش صدایش خودداری کنم. با وجود همه اینها و تالشهای دولت مرکزی و نیروهای امنیتی برای برگزاری یک انتخابات بدون خون ریزی و صدای تیرو تفنگ باز هم چالش اصلی مردم افغانستان تامین امنیت انتخابات در تمامی دوران پروسه انتخابات خواهد بود. برای برآورده شدن خواست مردم افغانستان مبنی برفضای امن باید منتظر گذر زمان بود.
رییس شورای والیتی هـرات «سید وحـید قتالی» مدعی اسـت که انتخابـات در هــر صورتاش باید برگزارشـود او به توان نیروهای داخلی باور دارد و میگوید باید به هر حال انتخـابات امنیت را دور بزند واین امر مهم و حیاتی در کشور اتفاق بیافتد و باعث سربلندی مرد ما شود.
● والی بلخ
«نیروهای امنیتی توان تامین امنیت را پس از سال ٢٠١۴دارند»
«عطا محمد نور» والی بلخ که در همایشی تجلیل از بیست و سومین سال روز اتحاد «جمهوری فدرال آلمان» در شهر «مزارشریف» صحبت می کرد ،گفت« :آزادی در اکثریت کشورهای که پا به عرصه نوین زندگی سیاسی گذاشتند ،از برکت جهاد مردم افغانستان است». احمدنوید پویان
● عکس از نوید پویان
آقای نور بیان داشت« :جامعه جهانی نباید افغانستان را پس از سال ۲۰۱۴ میالدی تنها بگذارد و اجازه ندهند تا افغانستان یک بار دیگر به سرنوشت دههای ۷۰خورشیدی برگردد .زیرا مردم افغانستان نیازمند هم کاریهای جامعه جهانی پس از بیرون شدن نیروهای نظامی بین المللی از این کشور میباشند».
والی بلخ هم چنان از جامعه جهانی خواستار
تقویت ،ظرفیت سازی و تجهیز نیروهای امنیتی افغان پس از سال ٢۰۱4میالدی گردید و از توانایی تامین امنیت افغانستان توسط نیروهای ارتش ملی این کشور خبرداد. گفتنی است که مراسمی به منظور تجلیل و گرامی داشت از بیست و سومین سالروز اتحاد «جمهوری فدرال آلمان» در کنسولگری این کشور در شمال افغانستان برگزار شد. در این همایش «عطا محمد نور والی بلخ»« ،ژنرال یورگ فولمر» فرمانده آیساف در حوزه شمال، شماری از مسووالن نظامی افغان ،مقامهای محلی
والیت «بلخ» و «جوزجان» و برخی از مسووالن نهاد های جامعه مدنی شرکت کردند. «آلمان» هم اکنون پنج هزار سرباز در افغانستان دارد که مصروف انجام وظایف نظامی در این کشور میباشند. با آنکه بعد از ٢۰۱4میالدی کشور های عضو سازمان ناتو با حضور نظامی خود در «افغانستان» پایان میدهند اما «آلمان» میگوید که بعد از این مدت هم بیش از ۸۰۰سربازش در افغانستان باقی خواهد ماند که در بخش آموزش و پرورش نیروهای افغان مصروف خواهند بود.
● فاجعه شرم آور
«پاالیشآوارگانسیستانیازشهرهایخراسان» مطلبی که در پی میآید ،نوشتهای برای انتشار در تارنمای کوچه است که از سوی نویسنده در اختیار رادیو کوچه قرار گرفته است .انتشار این
نوشته در راستای تعامل و نقد و بررسی دیدگاهها و ایدهها است و به الزام ،رادیو کوچه آن را تایید و یا رد نمیکند .در صورتی که در مورد این نوشته
نقد و یا نظری دارید ،این رسانه خود را موظف به انتشار پاسخ شما میداند .این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر می شود.
عبدالستار دوشوکی
کوچ و مهاجرت اقوام ایرانی از یک استان به استان دیگر سابقه ای دیرینه دارد .بعنوان مثال بسیاری از هموطنان خراسانی ،کرمانی و یزدی و غیره در استان سیستان و بلوچستان مقیم هستند و در مقایسه با بلوچ ها و زابلی (سیستانی) های بومی از مناصب دولتی و امکانات بسیار شایسته اقتصادی از طریق رانت خواری حکومتی و امتیازات ویژه برتر برخوردار هستند .البته سیستانی ها هم بدلیل
خشکسالی هامون و عدم رسیدگی دولت به معضالت جدی آنان مجبور به مهاجرات به دیگر نقاط کشور از جمله خراسان و ترکمن صحرا شده اند .اما میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا اسمان است .برای درک بیشتر این تفاوت به دو خبر زیر که در طی چند روز گذشته در سایت ها و روزنامه های ایران منتشر شده اند توجه فرمائید ،با عنایت به این واقعیت که مهاجرین خراسانی (حتی بی سوادهای آنها) در استان سیستان و بلوچستان در رده های باالی دولتی و تجاری مشغول فعالیت هستند و هرگز مورد توهین و تعدی مردم بومی بلوچ و زابلی قرار نگرفته اند. خبر اول از اخبار صدا و سیما :اکثریت اعضای بلوچ و سیستانی شورای شهر زاهدان (مرکز استان سیستان و بلوچستان) یک مهاجر خراسانی بنام سید مسلم سیدالحسینی را بعنوان شهردار زاهدان انتخاب کردند. خبر دوم از خبرگزاری فارس و سایت خبری سبزوار نیوز :اقدامات کوج اجباری زابلی ها از سبزوار فراهم شد. حسین میر دشتی معاون برنامه ریزی و امور اداری فرمانداری سبزوار گفت که مهاجرت زابلی (سیستانی) ها که به دلیل خشکی هامون مجبور به مهاجرات شده اند ،یک
معضل اجتماعی و فراگیر است و بزودی کوچ اجباری خواهند شد .وی گفت ” :شغل اصلی این افراد از منطقه سیستان و زابل به سبزوار می آیند خرید و فروش حیواناتی چون سگ و االغ و تکدی گری در حاشیه شهر می باشد” وی گفت“ :فرهنگ متفاوتشان سبب ایجاد منظره بسیار نامطلوب در شهرستانی که ساالنه میلیون ها زائر و مسافر از آن عبور می کنند شده است” و باید شهر از وجود آنها “پاالیش” شود. در فروردین ماه ۱۳٩۱شاهد ممنوعیت ورود افغانها به پارک های اصفهان بودیم که این عمل زشت و نژادپرستانه مقامات اصفهانی باعث اعتراض بر حق هموطنان و “طومارنویسان” شد .اما این بار بحث فقط در مورد ممنوعیت ورود به پارک ها نیست ،بلکه “پاالیش” اجباری هموطنان نگونبخت و بی پناه از سطح شهرها می باشد .در ضمن باید یادآور شوم که این هموطنان زابلی مهاجر شیعه و فارس زبان هستند و زبان و فرهنگ و مذهب متفاوتی با اهالی خراسان ندارند .اما متاسفانه جمهوری اسالمی سرطان متعفن خودپرستی و جانورخویی را دربدنه تقریبا ً همه جامعه تزریق کرده است و آنها را تبدیل به نیمه انسانهای خودخواه و مسخ شده نموده است که
کارتون به متن ربطی ندارد
● اعدام یعنی راهی برای هر چه که پاسخی برایش نمییابیم ،اثر رضا جوزانی
رنج و درد هزاران هموطن آواره نه تنها آنها را آزرده نمی کند ،بلکه با بی فرهنگی ،شقاوت تمام ،بیخردی و انسانی گریزی نومیدکننده خود را بنمایش میگزارند .آنها همانند بسیاری از هموطنان خودمحور ایرانی از سیستان و بلوچستان فقط داستان رستم و ارضش را می خواهند که بخشی از ایران باشد و نه انسانهای آن سرزمین را .در مورد “حیوان نامیدن” این انسانهای دون صفت نیز هیچگونه عذرخواهی نخواهم کرد زیرا این شعر سعدی بعنوان یک اصل اخالقی توسط همه ایرانیان پذیرفته شده است که بنی آدم اعضـای یکـدیگرند ،که درآفـرینش ز یک گوهرند. چوعضوی به درد آورد روزگار ،دگـر عضـوها را نمانـد قـرار .تو کز محنت دیگران بیغمی،
نشـایـد کـه نامت نهند آدمی .چطور شد که خراسانی ها در شاهنامه خویش به رستم و سهراب افتخار می کنند ،اما امروز با فرزندان آنها اینگونه رفتاری دارند. مسبب اصلی آوارگی هموندان سیستانی و مورد توهین و اذیت و آزار قرار گرفتن آنها توسط مشتی انسان مسخ شده ،و عامل عمده سقوط انسانیت در ایران و تبعیض های ضد انسانی رایج ،نظام جمهوری اسالمی می باشد که پایه های آن بر اساس فساد ،تبعیض و تباهی بنا شده است .در نظامی که ٧۵درصد تا ۸۰ درصد اقوام و اهل سنت ایران در کردستان، ترکمن صحرا و بلوچستان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت می کنند و به دولت به اصطالح تدبیر و امید رای می دهند ،ولی
سهم آنها فقط یک “دستیار رئیس جمهوری” در بین بیش از یکهزار مقام ارشد لشکری و کشوری می باشد؛ نمی توان به تدبیر آن امیدی بست .در بین وزراء و معاونین وزرای
چطور شـد که خراسـانیها در شاهنــامه خویش به رســتم و سهراب افتخار میکـنند ،اما امــروز با فرزندان آنها اینگونه رفتاریدارند.
در طی ماههای اخیر بسیاری از کشورهای به اصطالح “کافر” غربینظیرآلمانوسوئدهزاران آواره سوری را بعنوان پناهنده پذیرفته و به آنها سـرپناه و امکانات دادهاند .این در حالی اسـت که دولت به اصـطالح تدبیر و امید جمهوری اسالمی ایران برای آوارهگان هموطن سیستانی پشیزی ارزش قائل نیست. ۱۸وزارت خانه ،و معاونین و مشاورین متعدد رئیس جمهور (رئیس جمهوری که ۶میلیون ســـنی به او رای دادند) ،و روسا و معاونین ُ بیش از ۱٢۶نهاد و سازمان های دولتی ،سفراء، مدیر کل ها ،و نهاد های مختلف حکومتی،
اقتصادی ،فرهنگی و غیره و همچنین مقامات ارشد نظامی ،ارتش ،نیروهای انتظامی ،بسیج و سپاه حتی یک نفر (تکرار میکنم حتی یک ســـنی ایرانی نفر) از بین ۱۵میلیون اقوام ُ وجود ندارد .متاسفانه نمایندگان مجلس که در باتالق فساد و رانتخواری و تباهی غوطه ور هستند سکوت را پیشه نموده اند و تالش خود را فقط برای کسب مقام جهت قوم و خویشان و حامیان مالی خود تحت شعار بظاهر فریبنده “انتصاب مدیران بومی” (بخوان مزدوران بومی) متمرکز نموده اند .اگرچه تنها سید باقر حسینی نماینده زابل چند کالمی به حمایت از سیستانی های آواره سخن رانده است که قابل تقدیر می باشد .البته در کنار جالدوز انتقاد به دیگران باید سوزن نقد را به تن خویش نیز فرو برد و اعترف کرد که خود اهل سنت و اقوام نظیر بلوچها ،کردها ،عربها و ترکمن ها نیز مقصر هستند چون همانند برده ها بره وار به پای صندق های رای می آیند و برای انتخاب تبعیضگران خود حتی در مقایسه با شیعیان ُقـمی ،تهرانی؛ یزدی ،کاشانی و سمنانی کاسه داغتر از آش می شوند و میزان مشارکت آنها دوبرابر دیگران است؟ در نتیجه چرا باید برای مردمانی که خودشان برای خودشان ارزش
قائل نیستند ،ارزش قائل شد؟ در طی ماه های اخیر بسیاری از کشورهای به اصطالح “کافر” غربی نظیر آلمان و سوئد هزاران آواره سوری را بعنوان پناهنده پذیرفته و به آنها سرپناه و امکانات داده اند .این در حالی است که دولت به اصطالح تدبیر و امید جمهوری اسالمی ایران برای آواره گان هموطن سیستانی پشیزی ارزش قائل نیست؛ و مردم “شریف”“ ،با فرهنگ” و شهید پرور خراسان نیز اینگونه نابخردانه و غیر انسانی با خانه بدوشان آواره سیستانی برخورد می کنند ،و خواهان “پاالیش” شهر خود از این آورگان نگونبخت می باشند .وانگهی رسانه ها و فعاالن مدنی نیز در مقابل این فاجعه انسانی شرم آور سکوت را اختیار نموده اند .براستی اگر این قربانیان سیستان و بلوچ ایرانی نبودند و به آن افتخار نمی کردند ،آیا در این دنیا سرنوشتی بهتر از اینها نمی داشتند؟ پس جــــرم آنها چیست؟ راستی سهم آنها از ُ ایرانی بودن چیست؟ عبدالستار دوشوکی مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
● خیزش مردم یارسان برای احیای هویت ملی و مذهبی کردها
«یارسان ،اسطورهای که باید از نو شناخت» مطلبی که در پی میآید ،نوشتهای برای انتشار در تارنمای کوچه است که از سوی نویسنده در اختیار رادیو کوچه قرار گرفته است .انتشار این
نوشته در راستای تعامل و نقد و بررسی دیدگاهها و ایدهها است و به الزام ،رادیو کوچه آن را تایید و یا رد نمیکند .در صورتی که در مورد این نوشته
نقد و یا نظری دارید ،این رسانه خود را موظف به انتشار پاسخ شما میداند .این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر می شود.
غالم رضا شاهمرادی
کردها در طول تاریخ حیات خویش بسیار جفا دیدهاند و مبارزات آنها برای احقاق حقوق خود بر کسی پوشیده نیست .جنبشها و یا قیامهای شیخ عبیداهلل نهری ،شیخ محمود برزنجی ،شیخ سعید پیران ،اسماعیل آقا سمکو، قیام آگری داغ ،قیام درسیم ،جمهوری مهاباد وبسیاری موارد دیگر از نمونههای حق خواهی کردها هستند .اما در این میان خیزش مردم یارسان برای احیای هویت ملی و مذهبی کردها
رنگ و بوی دیگری دارد ونیاز به نگاهی نو از جانب تحلیلگران و فعاالن کردستان دارد وبه جرات میتوان گفت که مبارزات مردم یارسان برای دستیابی به هویت خویش به پیشاهنگی بالویل ماهی در قرن دوم و بعدها به رهبری سلطان سهاک در قرن هفتم در تاریخ مبارزات کردها بینظیر است. آیین یارسان را رمز و رازی میدانند که در روز ازل در داخل دری نهفته بوده است ،یاران مقرب آن را کشف کرده ،در حضور خاوندگار پیمان و بیاوبس ازلی بسته میشود ،به صورت رازی به ودیعه گذاشته شده ،سینه به سینه حفظ ونگهداری میشود تا اینکه در قرن هفتم توسط سلطان سهاک و یاران نزدیکش آشکار میشود و به صورت قوانین مدون در اختیار پیروان قرار میگیرد. اما بررسی موضوع یارسان نیازمند کنکاش تاریخی و یافتن فلسفه پیدایش آن است و بدون نگاه جامع شاید نتوان به ابعاد مهم آن دست یافت .شاهد آن هستیم که مطالب زیادی در این باره مکتوب شده است و بیشتر نویسندگان و محققان سعی بر آن دارند که یارسان را شاخهای افراطی از اسالم و تشیع معرفی کنند واز طرف دیگر فعاالن یارسانی هم به دالیل مختلف هنوز نتوانستهاند به یک اجماع برسند. با توجه به شواهد و دالیل زیادی میتوان گفت
که آیین یارسان تالشی در جهت بازیابی هویت «ملی و مذهبی» کردها بوده است .در اینجا منظور از «ملی» همان ملت کرد و «مذهبی» دین و آیین مردم سرزمین کرد است .کردها میراثدار فرهنگی غنی در منطقه هستند ،مادها به سرکردگی کردان بزرگترین امپراطوری منطقه را تشکیل دادند و همه را زیر یک پرچم گرد آوردند ،آنها پیرو آیین میترایسم یا مهرپرستی بودند که بعدها حکومت سیاسیشان توسط هخامنشیان برچیده شد و دینشان در زمان ساسانیان و توسط زرتشت از میان رفت و دین رسمی به مزدانیسم تغییر کرد که البته آثار مهرپرستی در آن هویداست .الزم به ذکر است که آیین مهرپرستی ،هندویسم ویارسان قرابت بسیاری به هم دارند که از حوصله این بحث خارج است .این آیینها فقط یک دین نیستند بلکه روش زندگی اجتماعی و سیاسی هم هستند به طوری که انتخاب شاهان به صورت شورایی و بر اساس آموزههای دینی بوده است. با استناد به منابع دفتری به جای مانده از اندیشمندان یارسان ،سعی میشود تا موضوع هویت خواهی مردم یارسان در طول تاریخ حیات خویش در دو بخش جداگانه دینی (مهرپرستی) وملی (تشکیل حکومت کردی) بررسی شود.
-۱هویت دینی
برداشتها و نگاههای متفاوتی راجع به دین مردم یارسان وجود دارد که هر کدام برای اثبات ادعای خویش دالیلی را مطرح میکنند که از این میان میتوان سه نوع نگاه غالب بر این مساله را مطرح کرد. نگاه اول از سوی حاکمیت و محققان مسلمان است که بسیار کوشیدهاند یارسان را تحت عنوان «اهل حق» مسلکی عرفانی برگرفته از اسالم واز غالت شیعه معرفی کنند و گاهی با پیش کشیدن نام حضرت علی ،امام اول شیعیان ،و با استناد به دالیل غیر منطقی یارسان را علی اللهی مینامند و حتی علی اللهیها ،نصیریهها، ایزدیها ،علویها و دراویش را با یارسان یکی میدانند .اما حاکمیت به این تبلیغات منفی بسنده نکرده و شهروندان معتقد به یاری را از داشتن حقوق اولیه محروم کرده است. به عنوان مثال میتوان به اجبار دانش آموزان، دانشجویان ،سربازها و کارمندهای دولتی برای بجای آوردن فرایض دینی مسلمانان ،تراشیدن شارب پیروان یارسان با توسل به زور ،اخراج کارمندان ازمشاغل دولتی به اتهام مسلمان نبودن وعدم اقرار به دین اسالم ،جلوگیری از برگزاری آزادنه مراسم دینی و برخورد با فعاالن دینی، عنوان نکردن آیین یارسان در اصل دوازدهم و سیزدهم قانون اساسی به عنوان اقلیت دینی، بیحرمتی ماموران دولتی به شهروندان یارسانی که منجر به خودسوزیهای اخیر گردید ومهمتر از همه فتوای مراجع تقلید مبنی بر منحرف ،کافر و نجس خواندن شهروندان یارسان اشاره کرد. نگاه دوم خاص جامعه یارسان است و درصد زیادی از پیروان را به خود اختصاص میدهد، اینکه یارسان صرفا یک دین است که به صورت ازلی بوده و سلطان سهاک آن را آشکار کرده است ،دینی که «یاری» نام دارد و کامال مستقل از سایر ادیان است علت استقالل آن داشتن کتاب مقدس به نام «دفتر» ،انجام مراسم دینی مختص به خود ،عدم اعتقاد به معاد و باور به اصل «دونادون» ،بجای آوردن فقط سه روز روزه در سال و موارد دیگر است. این دسته از افراد موانع زیادی در جهت شناسایی و رشد یارسان داشتهاند آنها با اعتقاد به «سرمگو» وجلوگیری از نشر منابع کالمی سهم زیادی در منزوی کردن جامعه یارسان داشتهاند،
با برجسته کردن موضوعات فرعی چون شارب و ...جامعه یارسان را از داخل دچاربحران کردهاند و با روی آورن به افسانه سازی و مقدس کردن اصول یاری ،راه هرگونه نقد را به روی دگراندیشان بستهاند. از جمله افرادی که در این گروه جای دارند «سیدها» هستند ،سیدها درسه یا چهار قرن اخیر ومخصوصا بعد از حکومت صفویان توانستند جای خود را در میان یارسان باز کنند .آنها نقش روحانیون ،کشیش ویا خاخامها را دارند همانطور که روحانیون خود را کلید دار ادیان میدانند ،سیدها هم میهمانان ناخواندهای هستند که با نفوذ معنوی خویش یارسان را از هدف اصلی خویش گمراه کردند ،کار تا بدانجا پیش میرود که به خود اجازه تصمیم گیری به جای مردم بدهند و کاندیدای اصلح انتخابات را به مریدان خویش معرفی کنند. این شرایط نتیجه بسته ماندن جامعه یارسان، جلوگیری از نشر منابع کالمی ،دور کردن و غیر یار پنداشتن دگراندیشان ،تحمیل سیدها و جزم اندیشی ریش سفیدها و کالم خوانها میباشد که متاسفانه جامعه یارسان را دچار چندگانگی و بحران کرده است. نگاه سوم هم اما در میان مردم یارسان و غیر یارسان طرفدارانی دارد ،به باور این گروه باورها و عقاید دینی یارسان ریشه در ماقبل اسالم دارد و با آیینهای «مهرپرستی» و «هندویسم» قرابت دارد و آن را در ادامه آیینهای کهن میدانند، آیین کهن کوردها مهرپرستی بوده است که همخوانی بسیاری با هندویسم دارد لذا این گروه بر اساس تحقیقات خویش به این نتیجه رسیدهاند که باورهای دینی مردم یارسان ریشه در عهد باستان دارد و پس از سیطره ساسانیان و زرتشت پیامبر ،عقاید آنها از بین رفته و با پیروزی اسالم بر ایران بار دیگر سعی در زنده کردن و بازیابی هویت دینی خویش برآمدهاند تا هم از غلبه اسالم بر عقایدشان جلوگیری کنند و هم به اصل خویش بازگردند. ناری ( ٧۳۶-۶٧۸هجری) از یاران سلطان سهاک وجزو چهلتن میفرماید: نامیما مهره /ناقله الست نامیما مهره/دوانزهم حه لقه م ،نو دجله و دهره/هر کس غفلت کرد /،آنه پیش زهره /از زیام نه ژیر هورشیت انور/چوگا نیامان پا وپردیور توضیح :رسم الخط کوردی در نوشتار کالمها
خیزش مردم یارسان برای احیای هویت ملی و مذهبی کردها رنگ و بوی دیگری دارد ونیاز به نگاهی نو از جانب تحلیلگرانوفعاالنکردستاندارد.
رعایت نشده و همانطور که در دفاتر مکتوب است در اینجا هم نوشته میشود. ترجمه فارسی :نامم مهر است و از ازل هم نامم مهر بوده است دوازدهمین حلقه حقیقت روزگار هستم وهر کس از حقیقت غافل ماند دنیا به کامش زهر است ،من درزیرخورشید انور زندگی میکردم و پس از آن به همراه یاران پا به پردیور گذاشتیم. در سروده فوق ناری از دون گذشته خود میگوید که مهر بوده و نشان از مهرپرستی ساکنان سرزمین دارد و تاکید میکند که درپناه خورشید زیست کردهام که کنایه از مهرپرست بودن است همانطور که میدانیم خورشید نماد مهریها بوده است. مصطفی داودان (۶4٢هجری) از یاران نزدیک سلطان سهاک میفرماید: کوره آهر بیم سوزنده گردون /چرخ وردم قرام شوله م دا فزون /سینه م بیوساج چتر چل ستون /کوره آهر بیم ناقله هامون ترجمه :کوره آتش بودم عالم را میسوزاندم، چرخیدم و شعلهام فزونی گرفت سینهام ساج شد و چتر چهل ستون (آسمان) شد کوره آتش بودم تا بلندای عالم. داودان به وضوح از دون خود میگوید که به مانند خورشید بر پهنه آسمان بوده و گرمابخش هستی بوده است ،بر همه ما روشن است که کوره آتش کنایه از خورشید است و خورشید هم در باور مهرپرستی مظهر مهر است .در سروده فوق از ساج گفته شده که منظور همان ساج نار است و در نزد مردم یارسان مقدس است ،ساجنار وسیلهای برای پخت نان میباشد اما در اصطالح یارسان همان چشمه خورشید است که ساج نان میپزد و چشمه خورشید هستی میبخشد. سید احمد میرسور (٧4۵-۶۵٢هجری) برادر سلطان سهاک و ازنام آوران یارسان میفرماید:
مهمتر از همه میتوان به فتــوای مراجع تقلـید مبنی بر منحرف ،کافر و نجس خواندن شهروندان یارسان اشاره کرد.
قوزه جم بیمهر هیچ جا نین باو /بیسرناو آوی نمیلو آسیاو ترجمه :جمی که به «مهر» اعتقاد نداشته باشد در جایی رواج ندارد و مثل آسیابی است که بدون آب میچرخد. در اینجا منظور از جم همان جمخانه است که محل عبادت و مشورت مردم یارسان است و میرسور مهر را از نشانههای بارز جم میداند. بابا هندو (قرن پنج) از یاران نزدیک شاخوشین تاکید میکند که از ازل هندو بوده: جه اصل الس /هندوه نامی جه اصل الس /جاگه م زابلن چنی خاس وکس /مکوشم پری یاران همدس ترجمه :از ازل هم نامم هندو بوده واکنون در زابل هستم وبا همراهان خویش در پی یاران میگردم. نگارنده بر این باور است که تاکید بابا هندو بر نام خویش بیدلیل نبوده و فعالیت کنونی خویش را در راستای دون قبلی خود میداند ،قبال هم به ارتباط یارسان با هندویسم اشاره شد. شکی نیست که یارسان ولو در مقام صرف دینی، تفاوت اساسی و ماهوی با اسالم دارد ،در این زمینه میتوان به کالم دفتر استناد کرد. سلطان سهاک خاوندگارمی فرماید: یاری بکرو قند شاری یاری بوزیش و پوپه داری /یاریش مکرو و ژار ماری اراوسا یاری پی یاران تمام نکری /چه امت محمد بیانی روژی پنج وقت نماز بکری در اینجا سلطان سهاک به وضوح از فاصله خویش با اسالم میگوید و حتی قصد دارد که از گسترش آن به سرزمین خویش جلوگیری کند او که معتقد به راه خویش است با خود عهد میکند اگر نتواند آیین یارسان را پایه ریزی کند باید به اجبار به اسالم روی آورد و فرایض مسلمانی به جای آورد و بر خالف میل باطنی خویش مانند امت محمد پیامبراسالم ،روزانه پنج نوبت نماز به جای آورد.
-۲هویت ملی
موضوع هویت ملت یارسان بسیار مهمتر وفراتراز مساله دین است ،یارسان پیامآور تمدن، فرهنگ و زبان کردی است که باید از نو شناخته شود .جامعه یارسان را تحت عناوین جعلی علی اللهی ،اهل حق و ...به حاشیه راندند و آنها را در حد یک دین یا مسلک تنزل دادند و سرزمین
کردستان را از وجود آنها محروم کردند .مردمی که ازمهرپرستی نشان دارند و پیشقراوالن حق خواهی کردها هستند شایسته است جایگاه واقعی خویش را الاقل در میان کردهای منطقه بازیابند ،بدون یارسان فرهنگ ،زبان ،موسیقی، ادبیات و تاریخ کردستان اعتبار الزم را نخواهد داشت .وحدت ملی کرد نیازمند بازشناسایی هویت کردی یارسان است. یارسان نه واکنشی علیه اسالم است و نه در ادامه جنبشهای ایرانی چون خرمدینان و سیاه جامگان ،نه صوفیان سرفروبرده در الک خویش هستند و نه فرقهای افراطی از تشیع است. تقربیا اکثر کالمها به زبان کردی گوران سروده شده و مرکزاصلی فعالیت عالمان یارسان در کردستان جنوبی و شرقی (کردستان ایران و عراق) بوده است ودر تشکیالت سلطان سهاک غیر از کردها کسان دیگری حضور نداشتند. وجود پیروان فارس و ترک زبان هم تنها زمانی مطرح است که یارسان به مثابه یک دین تلقی شود .در قرن نهم به بعد و با رسمی شدن مذهب تشیع توسط صفویان یارسان به مثابه یک دین درمیان فارسها و ترکها پیروانی پیدا کرد. مجموعه عواملی از جمله ایجاد خاندانهای متفاوت ،نفوذ معنوی سیدها ،آسمیله شدن توسط سردمداران حکومت شیعی ،تحقیقات غیرواقع بینانه پژوهشگران ایرانی ،خاطرات سیاحان ناآگاه غربی وآثار به جا مانده از سرایندگان کالم در سدههای اخیر باعث ایجاد تغییر و انحرافاتی در اصل فلسفه پیدایش یارسان شدند. با وجود همه جفاهایی که در حق یارسان روا شده است نیاز است که همه فعاالن کرد یارسانی و غیر یارسانی به دور از تعصب و تنگ نظری گرد و خاک نشسته بر چهره واقعی این تمدن غنی را زدوده و به عنوان تجربهای موفق در راه رسیدن به آرمانهای خویش به کار برند. در این راستا الزم دیدم که با نگاهی به مستندات کالمی هدف اصلی خیزش یارسان را به تصویر بکشم که همانا دستیابی ملت کورد به هویت و حقوق واقعی به تاراج رفته است که اندیشمندان یارسانی مردم کرد را مستحق برخورداری از یک حکومت عادل و دادگستر میدانستند. اسامی اساطیری چون کیکاوس ،رستم ،هوشنگ، گیو ،جمشید و ...در کالم بزرگان به وفور یافت میشود .شاهان اساطیری که نماد عدل و داد بودهاند مربوط به دورههای پیشدادی و کیانی
هستند و بنا به برخی نوشتهها این دوره معادل دوره مادها بوده و اندیشمندان یارسانی خود را از دون شاهان اساطیری میدانند که خواهان برقراری حکومتی عادل و دادگستر هستند. شاه ویسقلی (سال )۸۱۰عالم یارسانی میفرماید: اصلمن چه کرد /بابوم کردنان اصلمن چه کرد/ من آو شیرنان چنی دسته گرد /سلسله سپای ضحاک کردم هرد ترجمه :من کرد هستم و نژادم کرد است و کرد زادهام ،من آن شیرمردی هستم که به همراه دالوران گرد (کرد) سپاهیان ضحاک را درهم شکستیم. همه ما داستان ضحاک مار به دوش را میدانیم که هر روز غذای مارها ازمغز سر دو جوان بوده است تا باالخره آشپز از هر دو جوان یکی را نجات داده و نجات یافتگان همان کوردها هستند به قول فردوسی: کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد که زآباد ناید به دل برش یاد و سرانجام با رستاخیزمردی از دیار کرد به نام کاوه آهنگر ضحاک نابود میشود و شاه ویسقلی خود را از دون کاوه میداند که برای مبارزه با ضحاک زمان به پا خواسته است. سلطان سهاک میفرماید:
اصلمن چه کرد /کردی ونا کرد اصلمن چه کرد/ شیر ازلینا ،بورم کردن ورد/سرخیل دوستاننان دوستان مکم گرد ترجمه :اصل ونژاد من کرد است و کردی را پایه گذاشتم ،شیر ازلی هستم که ببر را از بین بردم، سرکرده دوستان هستم و آنها را گردآوری میکنم. سطان سهاک خود را از دون بنیانگذاران کرد میداند و با شهامت خویش مخالفان را از سرراه برداشته است و کسان زیادی از کردان را که دارای هدف واحدی هستند دور هم جمع کرده است ،منظور ایشان همان یارسان است که کردها جهت حق خواهی و نشر آیین خویش دور هم گرد آمدهاند. پیرموسی از یری تنان (سه نفر یار نزدیک به سلطان سهاک) و یار نزدیک سلطان سهاک میفرماید: یکسر کرده و ،کورد و کوردستان /هم و معجزات هم و سفره ه وخوان /غالمان دیشان و معجزاتش/برگ خودرنگی بیو خالتش/تمام کوردستان دا و براتش در اینجا هم پیر موسی ،سلطان سهاک را خطاب قرار میدهد که کار کرد و کردستان را به سرانجام رساند و امور را به سامان کرده وآن را به بابا یادگار میسپارد .الزم به ذکر است که بابا
یادگار توسط شورای هفت نفره به مقام پادشاهی میرسد و امور یارسان به آن عالم یارسانی میرسد. ودر جایی دیگر بابا سرهنگ دودانی (سال ۳٢4هجری) از ذات داران یارسان میفرماید: سرهنگ دودان /از که ناممن سرهنگ دودان/ چنی ایرمانان مگیلم هردان /مکوشم پری آیین کوردان ترجمه :سرهنگ دودان هستم و با همراهانم همه جا را میگردم و تالشم در جهت برقراری آیین کردان است. با نگاهی به کالمهای فوق میتوان به این باور رسید که کردان یارسان همان بازماندههای مادهای باستان هستند که در تالشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند .در اینجا آیین صرفا دین نیست بلکه به باور من مجموعهای از باورها و اصول اجتماعی ،مذهبی و سیاسی است آیین در معنای لغوی یعنی آنچه در قبل مرسوم و معمول بوده است که شامل سنتها ،اصول و عقاید میشود پس مردم یارسان در طول تاریخ خویش به دنبال بازیابی هویت گمشده و به تاراج رفته خود هستند. پیر بنیامین از راز خود پرده بر میدارد و میفرماید: دلیل بو داود ،پیر بو بنیامین /جی پردیورا بستنمان آیین /آیینمان نیان پی رو سرزمین ترجمه :داود دلیل شد و پیر بنیامین در مقام پیر برآمد ،در پردیور آیین را مقرر کردیم و آن را بر روی سرزمین بنیان نهادیم. باالخره کار و تالش یارسان به سامان میشود و آیین آنها بر روی سرزمین کردستان پایه ریزی
جنبـشها و یا قیامهای شیخعبیداهللنهری،شیخ محمود برزنجی ،شــیخ سعیدپیران،اسماعیلآقا سمکو،قیامآگــریداغ، قــیام درسیم ،جمهوری مهاباد و بســیاری موارد دیگر از نمونههــای حق خواهیکردهاهستند.
میشود ،الزم به ذکر است که آیین یارسان با مهرپرستی و هندویسم تفاوت ظاهری دارد و دلیل آن هم تدوین قوانین و مقررات جدید از سوی بنیانگزاران یارسان است که طی سالها تالش و مبارزه و مشورتهای زیاد وبا حضور خاوندگاریعنی سلطان سهاک مدون گردید. اصوال یارسان واژهای کردی است و مرکب از «یار» به معنای دوست و طرفدار است و «سان» داللت بر مکان دارد مثل کوردسان ،قه ور سان و ...پس واژه یارسان به معنای مکان یاران است ویاران هم ا زنژاد کرد هستند که میتوان آن را معادل با کوردسان دانست.
مردمیارسانازپیشروانو پیشقراوالندستیابیبه حقوق حقه کردها بودهاند و کنار گذاشتن آنها جفا در حـق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوبمیشود.
در فلسفه یارسان انسان و خدا در کنار هم هستند و فاصله زمین تا آسمان ادیان دیگر براشته شده است ،انسان با نردبان دونادون در حال خاوندگار شدن است انسانی که شایسته بهترین هاست انسان در این بینش نه عذاب اخروی میبیند ونه پاداش معنوی میگیرد ،انسان در یارسان نماد بارز آگاهی و رشداست ،لذا در تمدن یارسان انسان کرد شایسته حکومتی کرد و دادگستر است. جا دارد از فعالین و احزاب کردی انتقاد کرد که مردم یارسان از پیشروان و پیشقراوالن دست یابی به حقوق حقه کردها بودهاند و کنار گذاشتن آنها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب میشود و با این کار قطعا بخش عظیمی از فرهنگ و آیین کردان را به دست فراموش سپردهاند .نمونه این بیمهریها عدم توجه به جایگاه ویژه یارسان در مناسبتها و معادالت سیاسی منطقه است و متاسفانه از طرف پژوهشگران مسلمان کرد هم مورد تبعیض قرار گرفتهاند و امیدواریم مردم کردستان و منطقه واقعیت تاریخی و اجتماعی مردم یارسان را پذیرفته و حق برابر با دیگر مردم مسلمان در برخورداری از امکانات داشته باشند. عابدین ( ٧٢۰هجری) از یاران سلطان سهاک میفرماید: دستی خلکی بگره له ژین /با اوانیش وک تو
کــردان یارسان همـان بازماندههـــای مادهای باستان هستند کــه در تالشند تا آیین کردان را زندهوبرقرارکنند. بژین/چونکه همو هر وک یکن /لر و جاف و لولو و لکن ترجمه :دست مردم را بگیرید و به آنها زندگی بدهید بگذار آنها هم مثل تو زندگی کنند چرا که همه مثل هم هستند فرقی ندارد لر ،جاف یا لولو و لک باشد. در این کالم ،عابدین که خود از گوران است به صراحت تمام خلق و مخصوصا خلق کرد را به اتحاد میخواند و همه لرها ،لکها و جافها را یکی میداند و ناگفته پیداست که همه آنها کرد هستند ،لذا نگاه مردم یارسان به همه کردها نگاهی بدون تبعیض است و همه را برابر میداند و انتظار میرود که مردم کرد غیر یارسانی هم به این باور برسند و در عمل شاهد همزیستی مسالمت آمیز باشیم.
در ﭘﯽ ﻓﺮاﺧﻮان ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻋﮑﺎﺳﯽ ﺟﺸﻨﻮاره ﭘﺎﯾﯿﺰی ﻋﮑﺲ رادﯾﻮ ﮐﻮﭼﻪ ،اﯾﻤﯿﻞﻫﺎی زﯾﺎدی ﺑﺮای ﻣﺎ ارﺳﺎل ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﮔﺮاﻣﯽ ،از ﺟﺰﯾﯿﺎت ﺑﺮﮔﺰاری اﯾﻦ ﺟﺸﻨﻮاره ﺳﻮال ﮐﺮده ﺑﻮدﻧﺪ .ﺗﻮﺿﯿﺤﺎت زﯾﺮ در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺳﻮاﻻت راﯾﺞ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪهاﻧﺪ: ﻣﻮﺿﻮع ﺟﺸﻨﻮاره آزاد اﺳﺖ ،ﻋﮑﺲﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ .ﻧﺎم »ﺟﺸﻨﻮاره ﭘﺎﯾﯿﺰی« اﻟﺰاﻣﯽ ﺑﺮای ارﺗﺒﺎط ﻋﮑﺲﻫﺎ ﺑﺎ ﻓﺼﻞ ﭘﺎﯾﯿﺰ اﯾﺠﺎد منﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻋﮑﺲﻫﺎ را ﺑﻪ آدرس ﺻﻔﺤﻪ ﻓﯿﺲﺑﻮک ﮐﻮﭼﻪ ﯾﺎ اﯾﻤﯿﻞﻫﺎی دﯾﮕﺮ رادﯾﻮ ﮐﻮﭼﻪ ارﺳﺎل ﻧﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ .ﺗﻨﻬﺎ ﻋﮑﺲﻫﺎﯾﯽ در ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﴍﮐﺖ داده ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻤﯿﻞ festival@koochehmail.comﺑﺎ ﴍاﯾﻂ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه در زﯾﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎده ﺷﻮﻧﺪ. ﻫﺮ ﺟﻤﻌﻪ ،ﻋﮑﺲﻫﺎی ﻣﻨﺘﺨﺐ ﻫﻔﺘﻪ در ﯾﮏ ﮔﺎﻟﺮی ﻣﻨﺘﴩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ .ﭘﺲ از آﺧﺮﯾﻦ ﮔﺎﻟﺮی ﮐﻪ در ﻫﻔﺘﻪ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﻪ منﺎﯾﺶ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ،ﯾﮏ ﻫﯿﺎت ﺳﻪﻧﻔﺮه ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ اوﻟﯿﻪ ﻋﮑﺲﻫﺎ ،ﺗﻌﺪادی از آنﻫﺎ را در ﺻﻔﺤﻪ ﻓﯿﺲ ﺑﻮک رادﯾﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻪ رای ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮔﺬاﺷﺖ و ﺗﻌﺪاد رای ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن، ﺑﺮﻧﺪه ﻧﻬﺎﯾﯽ را ﻣﺸﺨﺺ ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد .ﻫﺮ ﻓﺮد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ و ﺑﯿﺶ از ﯾﮏ ﻋﮑﺲ وی ﻧﯿﺰ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﮔﺎﻟﺮی منﺎﯾﺶ داده ﺷﻮﻧﺪ اﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ اﺛﺮ از ﯾﮏ ﻓﺮد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ در ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﴍﮐﺖ ﮐﻨﺪ .رای دﻫﻨﺪﮔﺎن ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﯿﺶ از ﯾﮏ ﻋﮑﺲ رای دﻫﻨﺪ.
ﺟﺎﯾﺰه اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺮﻧﺪه ،ﯾﮏ دﺳﺘﮕﺎه آیﭘﺪ ﯾﺎ ﻣﻌﺎدل ﻗﯿﻤﺖ آن ﺑﻪ دﻻر در اﯾﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻻزم ﻧﯿﺴﺖ ﺣﺘام دورﺑﯿﻦ ﻋﮑﺎﺳﯽ ﺣﺮﻓﻪای داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ .ﺷام ﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﺎ ﻫﺮ دورﺑﯿﻦ ﻋﮑﺎﺳﯽ دﯾﺠﯿﺘﺎﻟﯽ ﮐﻪ در دﺳﱰس ﺷامﺳﺖ ﯾﺎ ﺑﺎ دورﺑﯿﻦ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮاه ﺧﻮد ،ﻟﺤﻈﻪ ﯾﺎ رویدادی را ﺛﺒﺖ منﺎﯾﯿﺪ. ﺗﺼﻮﯾﺮ را ﺑﺪون ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ادﯾﺖ ،ﺑﺎ ﻧﺎم ﺧﻮدﺗﺎن ،زﻣﺎن ﻋﮑﺴﱪداری و ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﮐﻮﺗﺎه درﺑﺎره ﻋﮑﺲ و اﺷﯿﺎء، ﻣﻨﺎﻇﺮ ﯾﺎ اﻓﺮادی ﮐﻪ در آن دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ،ﺑﺮای ﻣﺎ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﺪ. در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻞ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ ﻧﺎم اﺻﻠﯽ ﺗﺎن درج ﺷﻮد ،ﺣﺘﻤﻦ ﻗﯿﺪ ﮐﺮده و ﯾﮏ ﻧﺎم ﻣﺴﺘﻌﺎر ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﮐﻨﯿﺪ اﻣﺎ ﺑﺮای رﻋﺎﯾﺖ ﻣﻘﺮرات ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻧﴩ اﺛﺮ ،ﻧﺎم اﺻﻠﯽ ﺧﻮد را ﺑﺮای ﻣﺎ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﺪ. ﻋﮑﺲﻫﺎی ﺧﻮد را ﺑﻪ اﯾﻦ اﯾﻤﯿﻞ ارﺳﺎل ﮐﻨﯿﺪ:
festival@koochehmail.com
در ﺑﺎﮐﺲ ﻋﻨﻮان ) (Subjectاﯾﻤﯿﻞ ،ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ» :ﺟﺸﻨﻮاره ﻋﮑﺎﺳﯽ ﭘﺎﯾﯿﺰی« ﺑﺮای اﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ از ﺗﺼﺎوﯾﺮ ﺷام اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ ،در ﻣنت ،ﻧﻮﺷﺘﻪی زﯾﺮ را ﮐﭙﯽ ﮐﻨﯿﺪ: ﻋﮑﺲ/ﻋﮑﺲﻫﺎی ارﺳﺎﻟﯽ ،اﺛﺮ ﺧﻮدم اﺳﺖ .ﻣﻦ ﺑﺎ ارﺳﺎل ﻋﮑﺲ ﺑﺮای »رادﯾﻮ ﮐﻮﭼﻪ« ﺗﻮﺳﻂ اﯾﻦ اﯾﻤﯿﻞ ،ﻣﻮاﻓﻘﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺣﻖ اﺳﺘﻔﺎده از آن را ﺑﻪ ﻫﺮ ﺻﻮرﺗﯽ ،ﺑﺪون ﻣﺤﺪودﯾﺖ زﻣﺎﻧﯽ ،ﻣﮑﺎﻧﯽ ﯾﺎ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﺑﻪ »رادﯾﻮ ﮐﻮﭼﻪ« ﺑﺪﻫﻢ .ﺑﺪﯾﻬﯽ اﺳﺖ ﻋﺪم رﻋﺎﯾﺖ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﮐﭙﯽ راﯾﺖ ،ارﺳﺎل ﻋﮑﺲ دﯾﮕﺮان و ﯾﺎ ﻣﺸﺨﺼﺎت ﻓﺮدی ﻧﺎدرﺳﺖ ﺿﻤﻦ آنﮐﻪ ﻣﺴﻮوﻟﯿﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ آن ﺑﺮ ﻋﻬﺪه ارﺳﺎل ﮐﻨﻨﺪه اﺳﺖ .ﺣﻖ ﴍﮐﺖ در ﻗﺮﻋﻪ ﮐﺸﯽ ﺑﺮای ﺟﺎﯾﺰه را ﻧﯿﺰ از ﻓﺮﺳﺘﻨﺪه ﺳﻠﺐ ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد.
«چگونهاسالمگرایاندرپیدخالت
آمریکادرایرانبهقدرترسیدند» مطلبهایی که در این بخش رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته
و یا مرامی باشد ،نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست .اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما
ارسال کنید .این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر میشود.
روز بیستوپنجم شهریورماه گذشته، مقالهای از «رضا پرچیزاده» در بخش «از دیگران» رادیو کوچه با عنوان «آیا آمریکا آخوندها را در ایران به قدرت رساند؟» منتشر شد .نویسنده پس از بازخوردهای گوناگون بر آن شد تا مواردی بر این مقاله بیفزاید .نسخهی پیش رو که افزودههای بسیاری نسبت به مطلب قبلی داشته و در آن از اسناد و منابع بیشتری استفاده شده است ،توسط صاحب قلم در اختیار رادیو کوچه قرار گرفته است. این متن را در زیر میخوانید:
از دیگران
رژیم جمهوری اسالمی و برخی همراهان دیروز و بریدگان امروزش که گرچه عمدتا در تبعید به سر می برند و ظاهرا در تقابل با این رژیم قرار دارند ،اما به نظر میرسد که کماکان به «انقالب اسالمی» و آرمانهای «ضد استکباری»اش وفادار باشند؛ هر کجای دنیا که تقی به توقی می خورد، انقالبی یا «کودتایی» می شود و حکومتی جبار -به خصوص از نوع «اسالمگرایانه»اش سرنگون می شود ،دست «آمریکای جنایتکار»را می بینند و با حالتی «شعاری» ،بیشتر بر اساس «ترس تاریخی» «ایدئولوژی کور» و ملغمه ای از ِ ِ
و کمتر بر اساس فاکتهای انکارناپذیر و استدالل منطقی ،مدام بر طبل مذمت «استکبار جهانی» میکوبند و از دست «امپریالیسم» و «دخالت خارجی»اش در اطراف و اکناف کره ارض و بلکه فراتر از آن گالیه می کنند. اکنون ،صرف نظر از اینکه آنچه جمهوری اسالمی امروز در افغانستان و عراق و به خصوص در سوریه میکند خود نه تنها مصداق «دخالت خارجی» است که هیچ دست کمی از «امپریالیسم» آن هم از نوع به شدت خشونت- آمیزش ندارد ،مدارک و شواهد فراوانی وجود متحدان دارد که نشان میدهد خود آخوندها و ِ آن زمانشان هم ،در کشاکش سالهای پایانی
کالرک چندی بعد ،در جریـان گروگانگـیری دیپلـوماتهای آمریکاییدرتهران،تالشکردتا ازرفاقتخودباخمینیاستفاده کرده و به عنوان نماینده کارتر باب مذاکره را با وی به جهـت آزادی گروگانها باز کند
رضا پرچی زاده
«جنگ سرد» ،در حقیقت به کمک دشمن خونیشان« ،آمریکای جهانخوار» ،در ایران به «مصلحت» قدرت رسیدند؛ منتهی امروز چون به ِ هیچکدامشان نیست ،هیچکدام نیز دراینباره هیچ نمیگویند .سوای از این حقیقت که قصه همکاری آخوندها با آمریکا تنها به این یک مورد محدود نمی شود و سری دراز دارد ،در این مقاله تنها قصد دارم همکاری آخوندها و متحدانشان با آمریکا و نقش آمریکا در به قدرت رسیدنشان در ایران در جریان انقالب ۱۳۵٧را از طریق کند و کاو در چندین سند و مدرک مربوط بررسی کنم. به عنوان پیش-زمینه ،جودیث وایر ،در گزارش مفصلی تحت عنوان «چگونه کارتر و برژینسکی کارت اسالمگرایی را بازی کردند» که برای شماره ( ٧آگوست/نوامبر )۱٩۸۰ سیاسی ای آی آر نوشته، تحلیلی هفته-نامه ِ ِ خالصه ای از اسنادی که «شورای روابط خارجی نیویورک» به نام «پروژه مطالعات دهه هشتاد» منتشر کرده را ارائه میکند؛ که به خوبی سیاست دولت جیمی کارتر ،رئیس جمهور وقت آمریکا ،و به خصوص مشاور امنیت ملیاش، زبیگنیو برژینسکی ،در قبال ایران و خاورمیانه را مشخص میکند؛ سیاستی که زمینه را برای به قدرت رسیدن آخوندها و متحدانشان در ایران فراهم کرد .چنانکه وایر می نویسد« :این سیاست در قبال ایران و خاورمیانه ،دو هدف استراتژیک عمده را دنبال می کرد :اول اینکه از انقالب اسالمی به عنوان عاملی برای وارد کردن «شوک» به جهان استفاده کند تا ،مطابق تعریف شورای روابط خارجی نیویورک ،اقتصاد جهانی را ،عمدتا در اثر بحرانی که در بازارهای نفت و ارز بینالمللی به دلیل انقالب ایران ایجاد می شد ،به «قهقرای کنترل شده» ببرد. دوم اینکه انقالب اسالمی طراحی شده بود تا گسترش «بنیادگرایی اسالمی» در جهان اسالم را رقم بزند .موج ناپایداری ای که از طریق چنین بحرانی ،در درجه اول از سوی ایران ،در منطقه متساعد می شد ،اساس سیاست به اصطالح «کمان بحران» ( )Arc of Crisisبرژینسکی بود؛ که به توسط آن جناح جنوبی شوروی در طغیانهای اسالمی غرق می گردید». از قضا ،بیست و پنج سال بعد ،دیوید فاربر ،در کتاب خود به نام گروگان :بحران گروگانگیری
در ایران و اولین برخورد آمریکا با اسالم رادیکال ( ،)٢۰۰۵در تایید آنچه وایر گفته ،می
نویسد« :حجم زیادی از اسنادی که به تازگی آزاد شده ،نشان می دهد که دولت کارتر ،به خصوص مشاور شورای امنیت ملی اش ،زبیگنیو برژینسکی ،به اهمیت ژئوپولیتیکی اسالم سیاسی برای منطقه [خاورمیانه] نظر داشته اند. با این وجود ،گرفتاری های گروگانگیری ،که به حمایت خمینی از گروگانگیران نیز انجامید، پذیرش احتمال چالشهای استراتژیکی ای که اسالم سیاسی خشونت-آمیز می توانست در بلندمدت برای منافع بین المللی ایاالت متحده ایجاد کند را دشوار نمود» (.)4 نمونه این اقبال به اسالمگرایی را در حمایت دولت کارتر از خمینی در زمانی که در فرانسه رحل اقامت افکنده بود مشاهده میکنیم .چنانکه محمد هاشمی ،برادر علی اکبر هاشمی رفسنجانی و رئیس دفتر او به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ،عنوان کرده« :در روزهای آخر توقف حضرت امام در پاریس در سال ۱۳۵٧که من در پاریس در خدمت امام بودم ،آقای جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا نمایندهای را به پاریس اعزام کرد؛ و نماینده آقای کارتر به همراه نماینده ژیسکاردستن ،رئیسجمهور وقت فرانسه ،از حضرت امام درخواست مالقات کردند. حضرت امام اجازه دادند که نماینده رئیسجمهور آمریکا و رئیسجمهور فرانسه برای مالقات و
گفتوگو به حضور حضرت امام برسند .این دو نماینده حدود ساعت ۱۰شب به محل اقامت حضرت امام در نوفللوشاتو آمدند ،خدمت امام رسیدند و حدود یک ساعت و نیم با امام مذاکره و گفتوگو کردند .حدود ساعت ۱٢شب اقامتگاه حضرت امام را ترک کردند .حضرت امام بعد از گفتوگو و مذاکره با این نمایندگان فرمودند: اعالم کنید که من در اولین فرصت به ایران برمیگردم». چنانکه رابرت دریفوس می گوید ،نماینده کارتر کسی نبود مگر رمزی کالرک ،دادستان کل سابق ایاالت متحده و رفیق شفیق برژینسکی و هوادار دوآتشه اسالمگرایی در خاورمیانه .در مقاله ای تحت عنوان «بحران در ایران در حال گسترش است» در شماره ( 4ژانویه ۵/فوریه )۱٩٧٩ای آی آر ،دریفوس چنین می نویسد که «گرمترین حمایتی که خمینی اخیرا جلب کرده ،از سوی رمزی کالرک بوده است ،که
...انقالب اسالمی طراحی شده بود تا گستـرش «بنیادگرایی اسالمـی» در جهان اسـالم را رقم بزند...
مقالهای در روزنامه بالتیمور سان به تاریخ ۹ژانویه ،١۹٧۹ احتمال وجود قصد کودتا در باالیی ارتش برخی الیههای ِ را تایید میکند« :شش ژنرال هستند که طرح کودتا را دنبال میکنند .سرلشکر خسروداد [فرمانده هوانیروز] ،یکی از اعضای این گروه که به صراحت حرف از کودتا میزند ،به مطبوعات گفته که اگر بختیار شاه را مجبور به خروج از کشور کند« ،گور خودش را کنده است».
از دیگران
به عنوان نماینده غیررسمی برژینسکی عمل می کند .وی در پاریس با خمینی مالقات کرد تا مراتب وفاداری اش را به مالی دیوانه اعالم کند. مطبوعات فرانسه ،که اخیرا کمپینی ضدخمینی به راه انداخته اند ،در ٢4ژانویه یکصدا اعالم کردند که واشنگتن با خمینی ساخت و پاخت کرده تا از جمهوری اسالمی مورد نظر وی حمایت کند». کالرک چندی بعد ،در جریان گروگانگیری دیپلوماتهای آمریکایی در تهران ،تالش کرد تا از رفاقت خود با خمینی استفاده کرده و به عنوان نماینده کارتر باب مذاکره را با وی به جهت آزادی گروگانها باز کند؛ اما خمینی او را به حضور نپذیرفت ،و در نتیجه کالرک مجبور شد دست خالی از استامبول به آمریکا مراجعت کند. در همین گیر و دار ،در آن سوی دنیا، روزنامه ایزوی یِستیا ( )Izvestiaدر شوروی سابق ،در مقاله ای تحت عنوان «امید بستن به سرهنگان» ( ٢۶دسامبر ،)۱٩٧۸با رتوریک دوآتش ِه کمونیستی می نویسد« :در حالی که اینطور به نظر می رسد که خط رسمی واشنگتن، به رسمیت شناختن پادشاهی در ایران باشد ،در مطبوعات [آمریکا] سرتیترهای منتشر میشود مثل «اگر شاه سقوط کند( »...نیوزویک) .در
همین راستا ،به نظر میرسد که فعالیتهای سرویسهای جاسوسی متعدد آمریکا در ایران، ساختاری مناسب منافع متوجه ایجاد تغییرات ِ ایاالت متحده و مونوپولیهای غربی در این کشور باشد .چندین سناریو در دست پیشبرد است .نیویورک تایمز بدون هیچ توضیحی ادعا می کند که سرلشکرها و سرهنگان «که وفاداریشان به شاه قطعی نیست ،در فکر کودتا هستند»». حقیقت نیز همین است که در این زمان، سرویسهای جاسوسی و غیرجاسوسی آمریکا جدا در حال فعالیت برای پیشبرد آنچه بودند که خود «منافع ملی آمریکا» در ایران تصور می کردند .داستان از آنجا آغاز میشود که در دسامبر ( ۱٩٧۸دی ،)۵٧رابرت هویزر (-۱٩٢4 ،)۱٩٩٧ژنرال چهارستاره نیروی هوایی ارتش آمریکا و معاون الکساندر هیگ ،رئیس «ستا ِد اروپایی ارتش آمریکا» و از فرماندهان ناتو ،از ِ سوی کاخ سفید به قصد ماموریتی با اهداف نامعلوم به تهران اعزام میشود .حضور هویزر در تهران البته امر غریبی نبوده است ،و به گفته شاه در کتاب پاسخ به تاریخ ( ،)۱۳۵۸مسافرتهای وی به ایران «جنبه تشریفاتی نداشت ،و او برای دیدار با فرمانده قوای مسلح ایران که یکی از کشورهای عضو پیمان مرکزی [سِ نتو] بود ،به ایران میآمد» ( .)٢4۵با این وجود ،باز به گفته شاه« :رفت و آمدهای ژنرال هویزر همواره از چند هفته قبل برنامه ریزی میشد ،ولی این بار جنبه ای اسرارآمیز داشت» (.)٢4۵ به نوشته روزنامه اطالعات -که در آن زمان به دست انقالبیون افتاده بود -به مورخه چهارشنبه ۱۸بهمن « ،۱۳۵٧در آمریکا رسما اعالم شده بود که سفر هویزر با تالشهای آمریکا در مورد مسئله وجود سالحهای پیشرفته آمریکایی موجود در ایران بستگی داشته است، اما مقامهای نزدیک به دولت آمریکا میگویند ماموریت اصلی هویزر آن بود که بکوشد ارتشیان را ترغیب به کنار ماندن از آشوبهای سیاسی نماید» .در ادامه هم از قول هاردینگ کارتر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ،نقل شده که «ماموریت هویزر آن بوده است که با مقام های نظامی ایران درباره روابط نظامی دو کشور و فروش اسلحه گفتگو کرده و نیز در مورد حمایت آمریکا از قانون اساسی و دولت بختیار با آنان مشورت نماید و امیدوار باشد که نظامیان ایران
نیز از (بختیار) حمایت کنند». در این باره ،دیوید فاربر می نویسد که «ماموریت اصلی ژنرال هویزر این بود که با امرای عالی- رتبه ارتش ایران دیدار کند ،آنها را از تداوم حمایت آمریکا خاطرجمع کند ،و متقاعدشان کند تا در صورتی که شاه ایران را ترک کرد -که خیلی محتمل هم بود -در ایران بمانند .چنانکه رئیس سختگیر هویزر ،ژنرال الکساندر هیگ ،نیز هدف در آن زمان به هویزر خاطرنشان کرده بودِ ، ماموریت او به طرز خطرناکی مبهم بود .هیگ بعدا چنین نوشت که مشخص نبود که آیا هویزر به قصد «کودتا کردن» به ایران فرستاده شده بود؛ و یا ،چنانکه بعدها در یک گزارش عملیاتی «حساس» اما نه «فوق سری» ذکر شده بود ،به منظور «تشویق [ارتش] به ادامه حمایت از دولت قانونی ایران [دولت بختیار]»)٩۸( . اما شاه در این باره نظر متفاوتی دارد .به نظر وی ،سفر هویزر به تهران به قصد تسهیل انتقال قدرت به انقالبیون بوده است« :باالخره من یک بار ژنرال هویزر را به اتفاق سفیر آمریکا ،آقای سالیوان ،مالقات کردم .تنها چیزی که مورد عالقه هر دوی آنها بود ،دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود» ( .)٢4۶در این مدت، «ژنرال هویزر از ارتشبد قره باغی ،رئیس ستاد ارتش ،خواست که مالقاتی بین او و مهدی بازرگان ترتیب دهد .ارتشبد قره باغی این تقاضا را به من گزارش داد .نمیدانم در این مالقات چه گذشت [هوشنگ نهاوندی در کتاب خمینی در فرانسه در این باره مینویسد که «یکی از مالقات های ژنرال هویزر با محمد بهشتی و مهدی بازرگان ۱۰ساعت به طول انجامید»]. میدانم که ارتشبد قره باغی از تمام قدرت خود استفاده کرد تا فرماندهان ارتش ایران را از هر گونه اقدام و تصمیمی بازدارد .او اکنون تنها کسی است که از جریان این مطلب اطالع دارد، زیرا فرماندهان و امرای ارشد ارتش ایران یکی پس از دیگری به قتل رسیدند ،و تنها ارتشبد قره باغی بهوسیله مهندس بازرگان از قتل نجات یافت .پس از آنکه من ایران را ترک کردم ،ژنرال هویزر باز چندین روز در ایران اقامت داشت .در این هنگام چه گذشت؟ تنها چیزی که میتوانم بگویم این است کهربیعی ،فرمانده نیروی هوایی ایران ،طی محاکمهاش به قضات گفت« :ژنرال هویزر شاه را مثل یک موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد»» (.)٢4٧-٢4۶
● هایزر
حقیقت این است که هویزر به احتمال زیاد نه برای تهییج ارتش به دفاع از بختیار ،بلکه مطابق آنچه شاه میگوید ،برای مطمئن شدن از عدم دخالت ارتش در درگیری میان نیروهای سیاسی متخاصم -یعنی عین آنچه که به نظر میرسد آمریکا میخواست اخیرا در مصر هم پیاده کند اما موفق نشد -که میتوانست به فروپاشی ارتش منتهی شود و بدین ترتیب منافع آمریکا را در ایران و در خاورمیانه به خطر بیندازد به تهران آمده بود .از قضا ،ویلیام َسفایر به تاریخ ۱۸ ژانویه ۱٩۸۰مقاله ای در نیویورک تایمز تحت عنوان «هویزر در ایران چه گفت؟» نوشت (در سن پیترزبورگ تایمز منتشر شده) و در آن به شواهد و گفتگوهایی اشاره کرد که میتواند در این باره بسیار روشنگر باشد. چنانکه سفایر مینویسد ،مطابق اسناد پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) ،ژنرال دیوید جونز ،رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا ،در دسامبر ۱٩٧۸پیغامی برای هیگ در بروکسل میفرستد با این مضمون که کارتر ،رئیس جمهور وقت آمریکا ،میخواهد هویزر را برای مالقات با امرای ارتش ایران به تهران بفرستد .در پاسخ به سوال هیگ که «هویزر را به چه منظوری میخواهید به تهران بفرستید؟» جونز اظهار میدارد که «ماموریت او تنها به این قصد خواهد بود تا مطمئن شویم که ارتش ایران در این شرایط بحرانی از هم نخواهد پاشید» .هیگ،
ضمن مخالفت با فرستادن یک فرد نظامی به ماموریتی سیاسی ،اعتراض میکند که در این شرایط هر تالشی از سوی آمریکا برای بیرون راندن شاه از ایران میتواند به فاجعه بینجامد. در اینجا چارلز دانکن ،معاون وزارت دفاع ،وارد معرکه میشود ،و به هیگ اصرار میکند که «هدف از فرستادن هویزر به ایران تنها قوت قلب دادن به ارتش است تا به حمایت آمریکا دلگرم باشد ،مبادا که از هم بپاشد» .وقتی که هیگ باز هم زیر بار نمیرود ،در حوالی کریسمس (دهم یا یازدهم دی) ،کارتر به دانکن دستور میدهد تا کانال هیگ را نادیده بگیرد و خودش مستقیم با هویزر ارتباط گرفته او را روانه ماموریت کند؛ امری که باعث میشود هیگ در مدتی کوتاه از پست خود استعفا دهد .هویزر زمانی به تهران قدم میگذارد که ماموران «سی آی ای» مدام از تهران به واشنگتن خبر کودتای قریب الوقوع ارتش به قصد جلوگیری از افتادن قدرت به دست آخوندها را گزارش میکردهاند. از قضا ،مقالهای در روزنامه بالتیمور سان به تاریخ ٩ژانویه ،۱٩٧٩احتمال وجود قصد باالیی ارتش را تایید کودتا در برخی الیه های ِ میکند« :شش ژنرال هستند که طرح کودتا را دنبال میکنند .سرلشکر خسروداد [فرمانده هوانیروز] ،یکی از اعضای این گروه که به صراحت حرف از کودتا می زند ،به مطبوعات گفته که اگر بختیار شاه را مجبور به خروج از
کشور کند« ،گور خودش را کنده است» .او در ٩ دسامبر [ ]۱٩٧۸به الفیگارو گفته بود که «شاه کشور را ترک نخواهد کرد ،زیرا در آن صورت کشور به دست کمونیستها خواهد افتاد .ارتش هرگز دولتی به رهبری بختیار یا هیچ عضوی از جبهه ملی را نخواهد پذیرفت .ما می خواهیم که شاه کشور را رهبری کند»» .با این وجود ،پس از ورود هویزر به تهران و مذاکره او با امرای ارتش و بهشتی و بازرگان ،کودتا منتفی می شود. از باقی ماجرا بر اساس وقایعی که روی داد و برخی اسناد و مدارک نسبتا موثق داخلی و خارجی اطالع داریم .ابتدا در ٢۰بهمن ،پادگان قصرفیروزه تهران ،ظاهرا با همکاری هما فرانی که در آنجا خدمت میکردند ،به اشغال درمیآید و زرادخانه اش به تاراج می رود .چنانکه وایر مینویسد« :این قره باغی بود که تمام و کمال با هویزر همکاری کرد تا مصالحه میان بختیار و نخست وزیر منصوب خمینی ،مهدی بازرگان، را بر هم زند .با همکاری ربیعی [فرمانده نیروی هوایی] ،هویزر و قره باغی شورش پادگان قصرفیروزه را کلید زدند؛ امری که به بروز خشونت شدید در تهران و در نتیجه سقوط بختیار منتهی شد .در حالی که هواداران خمینی به خیابانهای تهران ریخته بودند ،قره باغی،
چنانکهوایرمینویسد«:اینقره باغیبودکهتماموکمالباهویزر همکاری کرد تا مصالحه میان بختیار و نخست وزیر منصوب خمینـی ،مهدی بازرگـان ،را بر هم زند .با هـمکاری ربیعی [فرمانده نیروی هوایی] ،هویزر و قره باغـی شورش پادگـان قصرفیروزه را کلید زدند؛ امری که به بروز خشونت شدید در تهران و در نتیجه سقوط بختیار منتهیشد.
از دیگران
دست هویزر ،به ارتش دستور داد دست در ِ تا به پادگانها بازگردد؛ و بدین ترتیب قبضه قدرت توسط خمینی کامل گردید» (همانجا). سپس ،ارتش در روز ٢٢بهمن ۱۳۵٧طی اعالمیهای که دو نوبت در بعد از ظهر از رادیو پخش میشود« ،بی طرفی» خود را اعالم میکند« :ارتش ایران وظیفه دفاع از استقالل و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تاکنون در آشوبهای داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولتهای قانونی این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد .با توجه به تحوالت اخیر کشور ،شورای عالی ارتش در ساعت ۱۰:۳۰تشکیل و به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعالم و به یگانهای نظامی دستور داده شده که به پادگانهای خود مراجعه نمایند .ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بود و خواهد بود و از خواستههای ملّت شریف با تمام قدرت پشتیبانی مینماید». شاپور بختیار ،نخست وزیر سی-و-هفت-روزه ایران در بحران انقالب ،بعدا بارها نالید و از جفای امرای ارتش و از «پفیوزی»شان گالیه کرد؛ و مدام این را تکرار میکرد که «اگر ارتش تنها چند روزی مقاومت میکرد ،من خمینی را بر سر میز مذاکره مینشاندم» تا مملکت بالکل بر باد نرود .اما حقیقت این است که ارتش عمال هیچ وقت در اختیار بختیار و پشت دولت او نبود؛ و بدین ترتیب، در نتیجه ِ دل بستن بختیار به آن هم امیدی واهی بود. این حقیقت زمانی مشخص می شود که می بینیم ارتشبد فریدون جم ،که با وجود قوم و خویشی ای که با شاه داشت -شوهر شمس پهلوی بود -اما از ارتشیهای مستقل بود، بعد از معرفی کابینه بختیار به شاه ،که جم در آن به سمت وزارت جنگ گماشته شده بود، بالفاصله از دولت استعفا می دهد .دلیل این امر را وایر ،در مقاله ای تحت عنوان «تهدید کودتای نظامی» که در شماره ٢٢/۱۵( ٢ ژانویه )۱٩٧٩ای آی آر نوشته ،این میداند که «شاه ،تحت فشار شدید از سوی [اردشیر] زاهدی و دار و دستهاش ،از واگذار کردن فرماندهی کامل ارتش چهارصدهزار نفری به بختیار سر باز زده بود» .بدین ترتیب ،وقایع
در پشت پرده جور دیگری رقم خورده بود که بختیار در آن زمان نمیتوانسته چندان از آن اطالعی داشته باشد. حال ،پس از بررسی همه این اسناد و شواهد، سوالی که در اینجا پیش میآید این است «ارتش دست-پرورد ِه که چگونه است که ِ آمریکا» که طبیعتا باید از «حکومت دست- نشانده آمریکا» دفاع کند ،به ناگاه تغییر رویه میدهد و در برابر «دشمنان آمریکا» اسلحه بر زمین میگذارد؟ مقامات جمهوری اسالمی و البته بسیاری از همراهان دیروز و مخالفان امروزش ،در طول سی و خوردهای سال پس از انقالب همیشه کوشیدهاند تا اقدام ارتش در اعالم بیطرفی را امری «خودجوش» و به حقانیت خود به ملت قالب کنند؛ چنانکه نشانه ِ در قضیه همافران نیز چنین کردهاند .حکایت رومانتیک «گل در براب ِر گلوله» معرف نسبتا ِ حضور بسیاری هست .طبیعتا اعتراف به این حقیقت که «ضدِامپریالیستها» به کمک خو ِد امپریالیسم قدرت را در ایران قبضه کردند البته باید هم برای همه اینها تابوی بزرگی باشد .از آن طرف ،آمریکا هم هیچ وقت به صراحت اعالم نکرده که این بال را در حقیقت خود بر سر خود و بر سر ایران آورده است؛ امری که تبعاتش به مراتب بدتر از کودتای ٢۸مرداد ۱۳۳٢بوده است .در این باره ،ظاهرا باید کماکان منتظر «آزاد شدن» اسناد رسمی باشیم. با این وجود ،اعدا ِم بالفاصله ارتشبدها، افسران فراوان و سپهبدها ،سرلشکرها و ِ کلی ارتش و جایگزینی تقریبا پاکسازی ِ ِ کامل آن با سپاه پاسداران -که ارتش ایدئولوژیک رژیم است -به شدت با این ادعای «خودجوش» بودن اعالم بیطرفی تناقض دارد .اگر ارتش با طیب خاطر و با آگاهی از حقانیت آخوندها اعالم بیطرفی کرده بود ،پس چگونه است که برخی از سران برجسته آن بالفاصله تیرباران میشوند؟ و چرا ارتش در طول سالها پاکسازی سیستماتیک میشود؟ و چرا امروز این سپاه است که نه تنها در حوزه نظامی که در حیطه سیاسی، اقتصادی ،اجتماعی و ..حرف اول را میزند؟ اینها همه به خوبی نشان میدهد که علی رغم اعالم بیطرفی ارتش ،از آنجا که مالیان میدانستند که این قضیه حقیقتا از کجا آب
درنهایت،چنانکهمشخصاست، دولتمـردان آمریکا ،در تـب و تاب سالهای واپسین جنگ سرد ،با رویکردی کوته-بینانه، منافع ملی خویـش در ایران را تنها در گروی حفظ ارتشی میدیدند که طی سـالیان دراز میلیاردها دالر خرج تجهیزش کردهبودندتابدینوسیلهازیک طرف جلوی نفوذ کمونیسم در ایران و فراتر از ایران را بگیرند و از طرف دیگر آن را به پلیس خاورمیانهتبدیلکنند.. بعدی ارتش به خورده است ،از تغییر روی ِه ِ دنبال تغییر استراتژی احتمالی آمریکا در هراس بودهاند ،فلذا تصمیم میگیرند که تا موقع مناسب است کار را یکسره کنند .از قضا ،سرلشکر خسروداد ،که به شهادت اسناد یکی از فرماندهان ارتش بود که به شدت بر کودتا اصرار می ورزید ،از اولین کسانی بود که به دستور صادق خلخالی ،اولین «حاکم شرع» جمهوری اسالمی ،در روز ٢4بهمن بر روی پشت بام مدرسه رفاه اعدام شد. بدین ترتیب ،به نظر میرسد که بالتکلیفی در واشنگتن که به اتخاذ راهبردی نادرست از سوی آمریکا در قبال انقالب ایران انجامید، اصلیترین عامل به قدرت رسیدن آخوندها و متحدان چندگاهی شان در ایران بوده باشد. چنانکه جان سی کمپبل ،در نقد کتابی که هویزر سالها بعد درباره این واقعه به نام ماموریت به تهران ( )۱٩۸٧نوشت ،در شماره بهار ۱٩۸٧ مجله امور خارجه بیان میکند ،با وجودی که هویزر در این کتاب از اهداف واقعی سفرش به تهران و از دستورات دقیقش چیزی نمیگوید، اما آنچه میگوید به خوبی نشان از بالتکلیفی واشنگتن در آن مقطع در قبال مساله ایران دارد .از قضا ،چنانکه هوشنگ نهاوندی نقل
میکند ،دو رئیس جمهور بعدی آمریکا نیز به طور سربسته به خطای استراتژیک واشنگتن در این باره اعتراف کردهاند .رونالد ریگان طی مناظره انتخاباتی با رقیب دموکرات خود ،والتر ماندیل ،اظهار کرده بود که «سیاست غلط ما که باعث سقوط شاه ایران شد ،لکه سیاهی در تاریخ ایاالت متحده است» .جورج بوش پدر هم بعدها گفته بود که «مأموریتی که به ژنرال هویزر به منظور فلج کردن ارتش ایران تفویض شد ،یک خطای بزرگ بود». در نهایت ،چنانکه مشخص است ،دولتمردان آمریکا ،در تب و تاب سالهای واپسین جنگ سرد ،با رویکردی کوته-بینانه ،منافع ملی خویش در ایران را تنها در گروی حفظ ارتشی میدیدند که طی سالیان دراز میلیاردها دالر خرج تجهیزش کرده بودند تا بدینوسیله از یک طرف جلوی نفوذ کمونیسم در ایران و فراتر از ایران را بگیرند و از طرف دیگر آن را به پلیس خاورمیانه تبدیل کنند؛ و بین اینکه شاه یا اسالمگرایان بر آن ارتش فرمان برانند تفاوتی قائل نمی شدند؛ و از همه اینها مهمتر اینکه به «استقالل» و «آزادی» ایران چندان اهمیتی نمی دانند؛ لذا به غلط قدمی برداشتند که نه تنها ارتش ایران را در عمل نابود کرد ،که تمام ایران و بلکه قسمتی عمده از خاورمیانه را از حوزه نفوذ آنها خارج ساخت و از یک طرف تحت سلطه دشمن دیرین شان روسیه و از طرف دیگر به زیر یوغ «استکبارستیزان» جنایتکار انداخت. در خاتمه ،تذکر این نکته را الزم می دانم که پرداختن به تمام این حقایق ،به معنی تقلیل وقایع سالهای ۵۸-۵٧در ایران به «تئوری توطئه» و در نتیجه نفی حقیقت «انقالب» نیست؛ بلکه به منظور روشن کردن این حقیقت است که انقالب ایران نیز تقریبا مانند تمام انقالبهای دیگر قبل و بعد از خود ،نه در «خالء ایدئولوژیکی» که در «بافتا ِر» ()context «عملی» داخلی ،خارجی عوامل مجموعه ای از ِ ِ المللی به-هم-پیوست ِه معاصر روی داد و بین ِ که کمیت و کیفیت هر کدامشان -از جمله دخالت آمریکا -بر آنچه که بعدا در ایران حاکم شد تاثیرات علی و معلولی داشته است؛ و البته جهت تغییر در اینکه امروز نیز هر حرکتی به ِ منتج ایران ،طبیعتا و به طرز اجتناب-ناپذیریِ ، عوامل مشابه خواهد بود. مجموعه ای از ِ
«آن هشتاد زندانی سیاسی آزاد شدند یا نشدند» مطلبهایی که در این بخش رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد ،نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست .اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید
برای ما ارسال کنید .این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر میشود.
منبع :وبالگ ژیال بنی یعقوب
محسنی اژهای ،دادستان کل کشور در مصاحبهای گفته است که ۸۰نفر از زندانیان سیاسی( البته به گفتهی او امنیتی و فتنه )۸۸مورد عفو قرار گرفتهاند .با فاصلهای کوتاه ،بسیاری از رسانههای پوزیسیون و اپوزیسیون به پوشش گسترده این خبر دست زدند.برخی از رسانههای حرفهای تر از جمله تلویزیونهای ماهوارهای خبری خارج از کشور حتی بر اساس این خبر
تحلیلهای متعددی را مبنی بر گشایش فضا و آزادی گسترده زندانیان سیاسی پس از روی کار آمدن رییس جمهوری جدید ،حسن روحانی مطرح کردند .خیلیهای در شبکه های اجتماعی ابراز شادمانی گسترده ای کردند و نوشتند آب زنید راه را ،که امشب تعداد زیادی از زندانیان آزاد میشوند. کسانی نوشتند همه زندانیان سیاسی رجایی شهر آزاد خواهند شد.کسانی نوشتند همه زندانیان اوین و ... خالصه اینکه :صفحه های فیس بوک و برخی از وب سایتها آکنده از انواع گمانه زنیها و شایعهها شد. یک -چند روز پیش از آن نیز آزادی دوازده نفر از زندانیان سیاسی موجب ایجاد چنین جوی شد و حجم شادی برای آزادی دوازده زندانی سیاسی در فضای شبکه های اجتماعی بقدری زیاد بود که بسیاری از رسانههای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی آن را نشانه باز شدن فضا در ایران گرفتند و کم نبودند کسانی که نوشتند و گفتند که بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد شدند و این از دستاوردهای دولت روحانی است.و کمتر رسانه ای به این موضوع اشاره کرد که ما در ایران ۱۰۰۰ زندانی سیاسی داریم و ۱٢نفر بخش کوچکی از زندانیان سیاسی را دربرمی گیرد.از این دوازده نفر
تعدادی در ماههای پایانی و حتی روزهای پایانی دوران محکومیت خود به سر می بردند. دو -سال گذشته که هنوز محمود احمدی نژاد رییس جمهور بود به مناسبت عید فطر ،هشتاد و هفت نفر از زندانیان سیاسی مورد عفو رهبری قرار گرفتند .از مجموع این افراد ۶۰ ،تا ٧۰نفرشان به طور کلی آزاد شدند و برخی مورد کاهش حکم قرار گرفتند .اسامی افراد عفو شده ،با فاصله اندکی در وب سایتهای مختلف از جمله سایت کلمه و جرس منتشر شد و همچنان نیز قابل دسترس است .آن موقع به درستی بسیاری از رسانهها نوشتند که هنوز بسیاری از زندانیان سیاسی در زنداناند ...و کسی آزادی هشتاد و چند زندانی سیاسی را (که اسامیشان هم مشخص بود)نشانه گشایش فضا نگرفت. سه -مقایسه رویداد مربوط به آزادی زندانیان سیاسی در عید فطر سال ٩۱با عید فطر سال ،٩٢ نشان از کاهش شدید آزادیهای امسال نسبت به عید فطر سال گذشته میدهد .عالوه براین امسال هیچ زندانی سیاسی در روز عید یا قبل از آن آزاد نشد ،در حالی که در سال پیش و سالهای پیش از آن ،یکی -دو روز مانده به عید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان آزاد می شدند.امسال عفوهای
وبالگستان
مربوط به عید فطر با تاخیری نزدیک به دو ماه اعالم شد که ظاهراً عبارت از همان ۱٢نفری است که در هفته پایانی شهریور امسال آزاد شدند. حتی اگر هشتاد نفر هم آزاد شوند ،نسبت به سال گذشته پیشرفت خاصی در این زمینه حاصل نشده است.
چهار -به نظرم کمتر کسی مصاحبه محسنی اژهای را دقیق مطالعه کرد .در این مورد از مردم عادی و حتی فعاالن غیر روزنامه نگار انتظاری نمیرود.اما از روزنامه نگاران و رسانهها این انتظار می رود که وقتی تیتر میزنند به گفته محسنی اژهای ۸۰زندانی سیاسی آزاد میشوند ،دست کم مصاحبه را دقیق خوانده باشند .گرچه مصاحبه ابهام زیادی دارد اما تقریبا او هیچ کجا نگفته که هشتاد نفر آزاد میشوند .خالصه گفتههایش چنین است :در روزهای اخیر ۸۰نفر عفو شدهاند ،برخی حبسشان بخشیده شده ،برخی اصال مجازات حبس نداشتهاند و جریمه نقدیشان بخشیده شده و برخی هم کاهش حکم گرفتهاند. بنابراین محسنی اژه ای هم نگفته بود که هشتاد نفر آزاد شده یا می شوند که گروهی از رسانهها با آب و تاب فراوان خبر از آزادی هشتاد نفر دادند.اگر خبرنگاران با دقت این مصاحبه را خوانده بودند ،به طور طبیعی باید به دنبال پاسخ این سوال میرفتند که چند نفر از این هشتاد نفر حبسشان بخشیده شده و به طور کامل آزاد شدهاند؟ از خبرنگاران حاضر در جلسه مطبوعاتی نیز انتظار میرفت که برای شفاف شدن موضوع از محسنی اژهای سوالهای دقیقتری بپرسند ،از جمله اینکه چند نفر از این هشتاد نفر کام ً ال آزاد شده یا میشوند؟ وقتی میگویید در روزهای اخیر مشمول عفو شدهاند آیا این عفو در روزهای قبل اجرا شده یا قرار است در روزهای آینده اجرا شود؟ و مهمتر از همه ،پرسش در باره اسامی آزادشدگان بود. نمیدانم آیا هیچ کدام از روزنامه نگارانی که با ذوق و شوق خبر آزادی ۸۰نفر را دادند ،در روزهای بعد از انتشار خبر شان ،در جستجوی اسامی آزاد شدهها برآمدهاند یا نه؟ آیا شایسته نبود که از مراجع موثق قضایی در این خصوص سؤال و برای اطالع مخاطبان منتشر میکردند. پنج -برداشت من از مصاحبه محسنی اژهای این است که به احتمال زیاد منظورش از لیست عفو هشتاد نفره همان دوازده نفری بودند که هفته
قبلش آزاد شده بودند و هیچ بعید نیست که بقیه همچنان که خود نیز گفته مشمول بخشش جریمه نقدی و یا کاهش حکم شده باشند .اما حتی تا این لحظه اسامی آن ۶۸نفر دیگر نامشخص است. یعنی ما نمیدانیم که چه کسانی مورد بخشش جریمه نقدی و یا تقلیل حکم قرار گرفتهاند و تا زمانی که این فهرست مشخص نشود ،عفو هشتاد نفر میتواند مورد تردید قرار بگیرد. شش -کسانی از مصاحبه دادستان کل کشور این نتیجه را گرفتهاند که هشتاد نفر وعده داده شد در عید غدیر آزاد خواهند شد .محسنی اژهای در هیچ کجای مصاحبه چنین چیزی را نگفته است .بلکه تنها در پاسخ به این سؤال که آیا برنامهای مجدد برای آزادی زندانیان امنیتی دارید یا خیر ،گفته است :بدون شک هم به صورت معیاری و هم به صورت غیر معیاری برنامه داریم و به مناسبتهای مختلف در طول سال همچون عید قربان ،عید غدیر و ٢٢بهمن ،آزادی زندانیان را خواهیم داشت. توجه کنیم که او در پاسخ به سؤالی در باره آزادی مجدد زندانیان این پاسخ را داده است.بنابراین عفو هشتاد نفر یک موضوع جداگانه بوده که باید تاکنون تحقق یافته باشد و ارتباطی به عید غدیر ندارد .او اکنون از برنامههای مجدد سخن گفته است. در سالهای اخیر ،معموال به مناسبتهای مختلف و اعیاد مذهبی تعدادی از زندانیان عادی و سیاسی مورد عفو قرار گرفتهاند و اتفاق تازهای نیست. هفت -ای کاش روزنامه نگاران و رسانهها با دقت بیشتری مسوولیت حرفه ای و اخالقی خود را انجام بدهند .آیا کسانی که به راحتی نوشتند هشتاد زندانی سیاسی آزاد میشوند ،میدانند چند خانواده را آن شب امیدوار و بعد ناامید و مأیوس کردند؟ میدانند چند نفر از همسران زندانیان سیاسی و یا فرزندانشان آن شب تا صبح خیره بر در خانههای خود ماندند تا شاید عزیزانشان از راه برسند؟ آیا میدانند با بزرگنمایی چنین اخباری این تصور را برای افکار عمومی به وجود آوردهاند که بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد شدهاند و این میتواند حساسیت آنها را نسبت به موضوع زندانیان سیاسی کم کند؟ آیا میدانند که برخی از زندانیان سیاسی از انتشار اخبار غیرواقعی در این خصوص رنجیدهاند؟ و از همه مهمتر آیا میدانند که حق ندارند صحت و دقت خبر را قربانی سرعت و یا ذوق زدگی خود کنند؟
A joint publication of Seven Publishing Company Inc., and Koocheh Foundation Inc.
Executive Manger: Ali Herischi Executive Editor: Ardavan Roozbeh News Editor:Kambiz Ghafouri
رسانهها در امنیت کامل هستند ،نگران نباشید .اثر رضا جوزانی