Immigrants 85

Page 1

‫‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬ ‫گپی با مهاجرین شماره ‪85‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫‪1‬‬

‫گﭙی با مهاﺟریﻦ‬

‫شماره ‪ ،٨5‬سال نهم‪ ١5 ،‬آﺫر ‪١٣٩2‬‬ ‫‪Issue 85, Vol. 9, Dec. 06. 2013‬‬ ‫فصل نامه‪ ،‬رایگان‬


‫‪2‬‬

‫گﭙــی بــا مهــاﺟـریﻦ‬ ‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫‪Chatting with Immigrants - Bilingual Monthly Magazine‬‬

‫‪AHOURA SERVICES CENTRE‬‬

‫مرکز خدمات اهـورا‬ ‫کادر متخصﺺ ما آماده ارائه خدمات زیر می باشد‪:‬‬

‫امور تایﭗ و ترﺟمه‪:‬‬ ‫تایپ و ویرایش متون )کتاب‪ ،‬جزوه‪،‬بروشور( انگلیسی‪/‬فارسی‬ ‫صفحه آرایی نشریات‬

‫‪Email: sahourai@yahoo.com‬‬ ‫‪Tel: 604- 783- 0955‬‬ ‫‪Fax: 1-888-439-2522‬‬

‫ماهنامه گﭙی با مهاﺟریﻦ‬ ‫ناشر‪:‬‬

‫سیما اهورائی‬

‫سردبیر‪:‬‬

‫آویسا ایزدی‬

‫ویراستار و مترجم‪ :‬آویسا ایزدی‪ ،‬مریم سمنانیان‬

‫تایپ و صفحه آرائی‪ :‬سیما اهورائی‬ ‫همکاران افتخاری‪ :‬مهندس محمد عمادی‬ ‫رامین بهرامی (‪)Copies Depot‬‬

‫آموزش کار با کامﭙیوتر‬

‫ترجمه متون از فارسی به انگلیسی و بالعکس‬ ‫مترجم همراه جهت انجام امور تازه واردین‬

‫تکمیل فرمهای اداری و دولتی از قبیل ‪SIN, MSP, Citizenship‬‬

‫رزومه نویسی جهت تازه واردین‬

‫امور ﺣسابداری‪:‬‬ ‫تکمیل فرمهای مالیاتی پایان سال‬

‫پرکردن فرم های مهاجرتی‬

‫‪Book Keeping‬‬

‫تدریﺲ خﺼوصی‪:‬‬

‫آموزش کتاب سیتی زن شیپ‬ ‫زبان انگلیسی ‪IELTS‬‬ ‫فرانسه‪ ،‬فارسی‬ ‫ریاضی‪ ،‬فیزیک‪ ،‬شیمی‬ ‫آموزش کامپیوتر‬ ‫ﻃراحی با ﺫﻏال‪ ،‬مداد و انواع ماژیک‬ ‫نقاشی با رنگ و روﻏن و نقاشی با آبرنگ‬ ‫ﻃراحی و ساخت انواع زینت آالت‬

‫تلفﻦ‪:‬‬

‫امور تبلیﻐاتی‪:‬‬ ‫ﻃراحی بیزنس کارت‪ ،‬لوگو‬ ‫آگهی تبلیغاتی‬

‫ﻃراحی وب سایت‬

‫امور سرمایه گﺬاری‬ ‫امور بیمـه‬

‫‪۶٠٤-٧٨٣-٠٩۵۵‬‬

‫فاکﺲ‪١-٨٨٨-٤٣٩-٢۵٢٢ :‬‬ ‫ایمیل‪sahourai@yahoo.com :‬‬

‫خبرنگار و عکاس مجله‪ :‬ساالر شهنواز‬

‫چاپخانه‪:‬‬

‫‪COPIES DEPOT‬‬

‫هیﺌت تحریریه گﭙی با مهاﺟریﻦ‬ ‫فرین آینه ساز‪ ،‬آویسا ایزدی‪ ،‬نازی لطفی‪ ،‬صنم سپهری‪،‬‬ ‫مهین خدابنده‪ ،‬مهرویه مغزی‪ ،‬علی نسیم‪ ،‬سوسن اسکافی‪،‬‬ ‫درین‪ ،‬علیرضا فدایی‪ ،‬مریم سمنانیان‪ ،‬رهگشا‬

‫عالقمندان مجله " گﭙی با مهاﺟریﻦ"‬

‫می توانند ایﻦ نشریه را از ﻃریﻖ سایت‬ ‫‪WWW. DANESHMAND.CA‬‬ ‫مﻄاﻟعه بفرمایند‬

‫‪Designed by: Daneshmand.ca‬‬

‫مدیر تولید و روابﻂ عمومی و تبلیغات‪ :‬فرین آینه ساز‬

‫تعمیرات کامﭙیوتر‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪3‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫یادداشت ناشر‬ ‫با درودی دیگر به خوانندگان عزیز‬ ‫ایــام کریسمس و جشن سال نو میالدی در راه اســت‪ .‬آیا‬ ‫می دانید که‪...‬‬ ‫برگزاری جشن های سال نو‬ ‫میالدی و میالد حضرت عیسی‬ ‫مسیح در جوامع گوناگون اندکی‬ ‫تفاوت است‪ .‬همه ارامنه جهان‪،‬‬ ‫سال نو میالدی و جشن میالد حضرت مسیح را مثل فرقه های‬ ‫دیگر‪ ،‬در اصل به یک صورت انجام می دهند‪.‬‬

‫با شب یلدا است‪ .‬شب یلدا یا «شب چله» شب اول زمستان و‬ ‫درازترین شب سال بــوده و فــردای آن با دمیدن خورشید‪،‬‬ ‫روزهــا بلندتر شــده و تابش نــور ایــزدی افــزون می شود‪.‬‬ ‫به همین دلیل‪ ،‬ایرانیان باستان‪ ،‬آخر پاییز و اول زمستان را شب‬ ‫زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر‬ ‫پا می کردند‪ .‬آیین شب یلدا یا شب چله‪ ،‬خوردن آجیل مخصوص‪،‬‬ ‫هندوانه‪ ،‬انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه‬ ‫نمادی دارند و نشانه برکت‪ ،‬تندرستی‪ ،‬فراوانی و شادکامی هستند‪.‬‬ ‫در این شب هم مثل جشن تیرگان‪ ،‬فال گرفتن از کتاب حافظ‪،‬‬ ‫مرسوم است‪.‬‬ ‫فرا رسیدن سال نو میالدی‬ ‫و برپایی این جشنها را به همه‬ ‫هموﻃنان عزیز شادباش می گوئیم‪.‬‬

‫جشن کریسمس را به تمام هموطنان خود‪ ،‬بخصوص هموطنان‬ ‫مسیحی تبریک گفته و برای آنها آرزوی شادکامی و موفقیت دارم‪.‬‬

‫سیما اهورایی‬

‫همچنین در این ماه‪ ،‬روز ‪ 30‬آذر (‪ 21‬دسامبر) مصادف‬

‫صدور بیمه پزشکی‬ ‫بیمه مسافرتی‬

‫سوپر ویزا برای واﻟدیﻦ‬

‫" ایﻦ بیمه برای درخواست ویزا اﺟباریست"‬

‫بهتریﻦ کیفیت‪ ،‬مﻄلوب تریﻦ قیمت در خدمات‬

‫"خانـه مـا"‬ ‫سرویسهای زیر ﺟهت ساﻟمندان عزیز اراﺋه می شود‪:‬‬ ‫•‬

‫خیاﻃی و انجام انواع تعمیرات لباس‬

‫•‬

‫کوتاه کردن مو و آرایش صورت‬

‫•‬

‫همراهی جهت انجام امور پزشکی و ﻏیرپزشکی از قبیل خرید روزانه‬

‫•‬

‫نظافت منزل )شستشوی البسه و تعویﺾ مالفه( و نظافت حیاﻁ‬

‫•‬

‫هم صحبتی ‪Companionship‬‬

‫•‬

‫انجام امور خارﺝ از منزل‪ :‬از قبیل امور بانکی و مراجعه به پستخانه‬

‫•‬

‫انجام امور اداری‪ ،‬پر کردن فرمهای اداری‪ ،‬نامه نگاری‪ ،‬ترجمه و امور مشابه‬

‫•‬

‫نگهداری و مراقبت از سگ و گربه شما در زمان مسافرت‬

‫•‬

‫آموزش کامپیوتر به زبان ساده‬

‫دارای گواهینامه و مجوزهای زیر‪:‬‬ ‫‪Member of Peer Counselling of BC‬‬ ‫‪Social Worker Training Certificate‬‬ ‫‪Food Safe Certificate‬‬ ‫‪First aid Certificate‬‬

‫پرهام اوشیدری تلفﻦ تماﺱ‪٧٧٨ -٢٨٨-٧۶۵٧:‬‬ ‫پدرام اوشیدری تلفﻦ تماﺱ‪۶٠٤-٧٨١-٤٠٧٩ :‬‬

‫تلفن "خانه ما"‬ ‫در خدمت شماست‬ ‫‪Email: hometoinfo@gmail.com ٦٠٤٦5٧٦٤25‬‬


Friday Dec.06. 2013, No. 85

4

1392 ‫ آذر‬15 ‫ جمعه‬،85 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

Culture

Christmas Story Christmas or Christmas Day is an annual holiday celebrated on December 25 that commemorates the birth of Jesus of Nazareth. The date of commemoration is not known to be Jesus’ actual birthday, and may have initially been chosen to correspond with either a historical Roman festival or the winter solstice. Christmas is central to the Christmas and holiday season, and in Christianity marks the beginning of the larger season of Christmastide, which lasts twelve days. Although traditionally a Christian holiday, Christmas is widely celebrated by many non-Christians, and some of its popular celebratory customs have pre-Christian or secular themes and origins. Popular modern customs of the holiday include gift-giving, music, an exchange of greeting cards, church celebrations, a special meal, and the display of various decorations; including Christmas trees, lights, and garlands, mistletoe, nativity scenes, and holly. In addition, Father Christmas (known as Santa Claus in North America, Australia and Ireland) is a popular mythological figure in many countries, associated with the bringing of gifts for children.

Wife: “Look at the old clothes I have

to wear. If anyone came to visit, they would think I was the cook!” Husband: “Well. They’d soon change their minds if they stayed for dinner!”

***

If I were to die first, would you remarry? “the

wife asks. “well,” says the husband. “I’m in good health, so why not?” “Would she live in my

Because gift-giving and many other aspects of the Christmas festival involve heightened economic activity among both Christians and non-Christians, the holiday has become a significant event and a key sales period for retailers and businesses. The economic impact of Christmas is a factor that has grown steadily over the past few centuries in many regions of the world.

Boxing Day Boxing Day is celebrated on December 26th. It is a statutory holiday in the federal jurisdiction and in Ontario. If it falls on a Saturday or a Sunday, the working day immediately preceding or following Boxing Day is considered a legal holiday. Boxing Day, also known as the Feast of St. Stephen (after the first Christian martyr), originated in England in the middle of the nineteenth century under Queen Victoria. Throughout the Christmas season, many organizations keep the original tradition of Boxing Day alive by donating their time, energy, and money to fill the Food Bank and provide gifts for the poor.

house?” “It’s all paid up, so yes.” “Would she use my golf clubs?” “No. She’s left-handed.”

My

***

five-year-old grandson was looking through some old photos when he noticed his grandfather in his marine dress blues. “What kind of costume is that?” he asked. “That’s not a costume.” His grandfather growied. “Men have died for that uniform.” The boy looked up and said. “So you stole it, then?”


‫‪5‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫سه چیز در زندگی ‪Three Things in life‬‬ ‫‪Things in life that are never certain:‬‬

‫سه چیز بسیار ارزشمند در زندگی‪:‬‬

‫سه چیز در زندگی پایدار نیستند‪:‬‬ ‫* رویاها ‪ * Dreams‬موفقیت ها‬ ‫* شانس‬

‫* عشق ‪Love‬‬

‫‪Success‬‬

‫‪Fortune‬‬

‫‪Three things in life that, once gone, never come‬‬ ‫‪back:‬‬ ‫سه چیز در زندگی که وقتی از کف رفتند باز نمی گردند‪:‬‬ ‫* زمان ‪ * Time‬گفتار ‪ * Words‬موقعیت ‪Opportunity‬‬ ‫***‬

‫‪Three things that destroy us:‬‬ ‫‪ * Arrogance‬زیاده طلبی‬

‫‪Greed‬‬

‫سه چیز در زندگی که هرگز نباید آنها را از دست داد‪:‬‬ ‫* آرامش ‪Peace‬‬

‫* امید ‪Hope‬‬

‫* صداقت ‪Honesty‬‬

‫***‬

‫‪Happiness in our lives has three primary‬‬ ‫‪principles:‬‬

‫* استفاده از امروز ‪Use Today‬‬

‫‪Anger‬‬ ‫‪Three things that humans make:‬‬

‫سه چیز انسانها را می سازند‪:‬‬ ‫* تعهد‬

‫‪Three things in life that may never be lost:‬‬

‫* تجربه از دیروز ‪Experience Yesterday‬‬

‫***‬

‫* کار سخت‬

‫***‬

‫خوشبختی زندگی ما بر سه اصل است‪:‬‬

‫سه چیز ما را نابود می کنند‪:‬‬ ‫* عصبانیت‬

‫* دوستان ‪Friends‬‬

‫* اعتماد به نفس ‪Self-Confidence‬‬ ‫***‬

‫* تکبر‬

‫‪Three things in life that are most valuable:‬‬

‫‪Hard Work‬‬

‫* امید به فردا ‪Hope Tomorrow‬‬ ‫***‬

‫‪Ruin our lives is the three principles:‬‬ ‫* صمیمیت‬

‫‪Sincerity‬‬

‫تباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است‪:‬‬ ‫* حسرت دیروز ‪Regret Yesterday‬‬

‫‪Commitment‬‬ ‫***‬

‫* اتالف امروز ‪Waste Today‬‬ ‫* ترس از فردا ‪Fear of Tomorrow‬‬

‫از خود شروع کنم‬

‫* با این زبون میشه جدایی انداخت‪ ،‬با همین زبون‬ ‫میشه وصل کرد‪.‬‬

‫* با این زبون میشه مسخره کرد‪ ،‬با همین‬ ‫زبون میشه روحیه داد‪.‬‬

‫* با این زبون میشه آتش زد‪ ،‬با همین زبون میشه‬ ‫آتش رو خاموش کرد‪.‬‬

‫* با این زبون میشه ایراد گرفت‪ ،‬با همین زبون‬ ‫میشه تعریف کرد‪.‬‬

‫زبونمون‬ ‫* اگر اختیار هیچ چی ُز نداشته باشیم‪ ،‬اختیار‬ ‫ُ‬ ‫رو که داریم‪...‬‬

‫* با این زبون میشه دل شکست‪ ،‬با همین زبون میشه دلداری داد‪.‬‬ ‫* با این زبون میشه آبرو برد‪ ،‬با همین زبون میشه آبرو خرید‪.‬‬

‫* این هم یه راه دیگه واسه‪« ...‬از خود شروع کردن»‬


‫‪6‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫خواص خاکشیر‬ ‫خاکشیر جزو آن دسته از خوراکیهایی است که خوردن آن باعث‬ ‫از بین رفتن عطش و تشنگی می شود ولی جدای از اینها خاکشیر‬ ‫درمان مناسبی برای مشکالت دختران الغر است چرا که اشتها‬ ‫می آورد و معده را تقویت می کند‪.‬‬

‫از این نسخه استفاده کنند‪ .‬این گروه اگر خاکشیر را با شیر میل کنند‬ ‫می‌توانند با نوشیدن این خاکشیر صبح ناشتا به درمان الغری و افزایش‬ ‫وزن خود کمک کنند‪ .‬به اعتقاد درمانگران‪ ،‬درصورتی که شیر تازه و‬ ‫طبیعی باشد میزان تاثیرگذاری این نسخه بیشتر می‌شود‪ .‬بنابراین‬ ‫افرادی که به شیر طبیعی دسترسی دارند بهتر است از شیر طبیعی و‬ ‫روستایی استفاده کنند‪.‬‬ ‫بهبود لکها با خاکشیر‪:‬‬

‫از خواص دیگر خاکشیر می توان به موارد زیر اشاره کرد‪:‬‬ ‫با جوش صورت وداع کنید‪:‬‬ ‫مخلوط ‪ 2‬قاشق غذاخوری خاکشیر با عرق شاه‌تره‪ ،‬عرق کاسنی و‬ ‫عرق بیدمشک ترکیب خوبی برای درمان جوشهای صورت است‪ .‬برای‬ ‫استفاده از این مخلوط کافی است یک استکان از هر یک از عرقهای‬ ‫گیاهی شاه‌تره‪ ،‬بیدمشک و کاسنی را با هم مخلوط کرده و آن را با ‪2‬‬ ‫قاشق غذاخوری خاکشیر ترکیب کنید‪.‬‬ ‫نوشیدن این ترکیب عالوه بر آن‌که جوشهای صورت را درمان‬ ‫می‌کند برای افرادی که دچار گرفتگی صدا هستند نیز موثر است‪.‬‬ ‫مدت درمان با این نسخه دست کم ‪ 3‬هفته است و پس از این مدت‬ ‫نتایج بهبود به مرور در چهره بیمار نمایان می‌شود‪.‬‬ ‫دفع سنگ کلیه‪:‬‬ ‫درمانگران‪ ،‬مصرف مخلوطی از خاکشیر و ترنجبین برای درمان سنگ‬ ‫کلیه در افرادی که به این بیماری مبتال هستند یا کلیه آنها استعداد‬ ‫ی را دارد‪ ،‬توصیه می‌کنند‪ .‬برای تهیه این نسخه خانگی کافی‬ ‫سنگ‌ساز ‌‬ ‫است ‪ 3‬قاشق غذاخوری ترنجبین را در یک لیوان آب به‌مدت ‪ 5‬ساعت‬ ‫خیسانده و پس از این مدت آن را صاف کنید‪ .‬سپس ترنجبین صاف‬ ‫کرده را با ‪ 2‬قاشق غذاخوری مخلوط کرده و آن را میل کنید‪ .‬نوشیدن‬ ‫این مخلوط به‌صورت روزانه به دفع سنگ کلیه کمک می‌کند‪.‬‬ ‫عالوه بر این افرادی که دچار بوی بد دهان به‌دلیل عفونت و مشکالت‬ ‫بلغمی هستند نیز می‌توانند از این نسخه استفاده کنند‪.‬‬ ‫اگر دوست دارید وزن اضافه کنید‪:‬‬ ‫افراد الغر و کسانی که تمایل دارند وزن خود را باال ببرند‪ ،‬می‌توانند‬

‫برای از بین بردن لک‌های پوست به‌ویژه صورت یکی از بهترین‬ ‫روش‌ها‪ ،‬نوشیدن خاکشیر و ترنجبین است‪ .‬افرادی که از این ترکیب‬ ‫به‌صورت روزانه و مستمر به‌مدت ‪ 3‬هفته استفاده کنند بعد از مدتی‬ ‫با روشنی پوست و از بین رفتن لکهای صورت و پوست‌شان روبه‌رو‬ ‫می‌شوند‪ .‬برای تهیه این ترکیب نیز الزم است ترنجبین را ‪ 5‬ساعت‬ ‫در آب بخیسانید و صاف شده آن را با ‪ 2‬قاشق خاکشیر مخلوط کرده‬ ‫و میل کنید‪.‬‬ ‫اگر دل ضعفه می‌گیرید‪ ،‬خاکشیر و عسل بخورید‪:‬‬ ‫برخی از افرا د هستند که در طول روز دچار دل ضعفه می‌شوند‪.‬‬ ‫این دل‌ضعفه ممکن است در طول روزهای گرم تابستان یا در ایام‬ ‫ماه رمضان به سراغ افراد مختلف بیاید‪ .‬برای پیشگیری از بروز این‬ ‫دل‌ضعفه کافی است‪ ،‬خاکشیر و آب عسل را با هم ترکیب کرده و میل‬ ‫کنید‪ .‬برای تهیه آب عسل باید یک لیتر آب و یک کیلو عسل را با هم‬ ‫بجوشانید‪.‬‬ ‫بعد از مدتی که این ترکیب جوشید کفی روی آن تشکیل می‌شود‬ ‫که باید از دیگر مواد موجود در ظرف جدا شود‪ .‬مابقی مواد همان‬ ‫ترکیبی است که برای بهبود دل‌ضعفه و پیشگیری از بروز آن مصرف‬ ‫می‌شود‪ .‬اگر چه عسل با حرارت‪ ،‬برخی از ویتامین‌ها و مواد مغذی خود‬ ‫را از دست می‌دهد اما در عین حال مواد مفیدی در آن باقی می‌ماند‬ ‫که برای درمان دل‌ضعفه بسیار مناسب است‪.‬‬ ‫اسهال را درمان کنید‪:‬‬ ‫ابتال به اسهال در فصل تابستان یکی از اختالالتی است که در‬ ‫کودکان بسیار شایع است‪ .‬درمانگران طب سنتی ایران برای درمان‬ ‫این مشکل‪ ،‬دارویی را تجویز می‌کنند که در تمامی خانه‌ها امکان تهیه‬ ‫و مصرف آن وجود دارد‪ .‬برای تهیه این دارو کافی است خاکشیر را بو‬ ‫داده و آن را با آب و عسل مخلوط کنید و به بیمار بدهید‪ .‬این ترکیب‬ ‫را متناسب با سن بیمار‪ ،‬هر ‪ 2‬ساعت یک بار برای او تجویز می‌کنند‪.‬‬ ‫میزان مصرف این مخلوط از یک قاشق غذاخوری تا یک سوم استکان‬ ‫برای خردساالن تجویز شده است‪.‬‬


7

Friday Dec.06. 2013, No. 85

1392 ‫ آذر‬15 ‫ جمعه‬،85 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

Benefits of Walking * The human body is made to walk. * Walking 30 minutes a day cuts the rate of people becoming diabetic by more than half and it cuts the risk of people over 60 becoming diabetic by almost 70 percent. * Walking cuts the risk of stroke by more than 25 percent. * Walking reduces hypertension. The body has over 100,000 miles of blood vessels. Those blood vessels are more supple and healthier when we walk. * Walking cuts the risk of cancer as well as diabetes and stroke. * Women who walk have a 20 percent lower likelihood of getting breast cancer and a 31 percent lower risk of getting colon cancer. * Women with breast cancer who walk regularly can reduce their recurrence rate and their mortality rate by over 50 percent. * The human body works better when we walk. The body resists diseases better when we walk, and the body heals faster when we walk. * We don’t have to walk a lot. Thirty minutes a day has a huge impact on our health. * Men who walk thirty minutes a day have a significantly lower level of prostate cancer. Men who walk regularly have a 60 percent lower risk of colon cancer. * For men with prostate cancer, studies have shown that walkers have a 46 percent lower mortality rate. * Walking also helps prevent depression, and people who walk regularly are more likely to see improvements in their depression. * In one study, people who walked and took medication scored twice as well in 30 days as the women who only took the medication. Another study showed that depressed people who walked regularly had a significantly higher level of not being depressed in a year compared to depressed people who did not walk. The body generates endorphins when we walk. Endorphins help us feel good.

* Walking strengthens the heart. Walking strengthens bones. * Walking improves the circulatory system. * Walking generates positive neurochemicals. Healthy eating is important but dieting can trigger negative neurochemicals and can be hard to do. * Walking generates positive neurochemicals. People look forward to walking and enjoy walking. * And research shows that fit beats fat for many people. Walking half an hour a day has health benefits that exceed the benefits of losing 20 pounds. * When we walk every day, our bodies are healthier and stronger. A single 30 minute walk can reduce blood pressure by five points for over 20 hours. * Walking reduces the risk of blood clots in your legs. * People who walk regularly have much lower risk of deep vein thrombosis. * People who walk are less likely to catch colds, and when people get colds, walkers have a 46 percent shorter symptom time from their colds. * Walking improves the health of our blood, as well. Walking is a good boost of high density cholesterol and people with high levels of HDL are less likely to have heart attacks and stroke. * Walking significantly diminishes the risk of hip fracture and the need for gallstone surgery is 20 to 31 percent lower for walkers. * Walking is the right thing to do. The best news is that the 30 minutes doesn’t have to be done in one lump of time. Two 15 minute walks achieve the same goals. Three 10 minute walks achieve most of those goals. * We can walk 15 minutes in the morning and 15 minutes at night and achieve our walking goals. * Walking feels good. It helps the body heal. It keeps the body healthy. It improves our biological health, our physical health, our psychosocial health, and helps with our emotional health. Walking can literally add years entire years to your life.


‫‪8‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫با خوراکی های شفابخش آشنا شوید‬ ‫?‪HEAD ACHE‬‬ ‫‪EAT FISH! Eat plenty of fish. Fish oil helps prevent‬‬ ‫‪headaches.‬‬ ‫‪So does ginger, which reduces inflammation and pain.‬‬

‫سرتان درد می کند؟‬ ‫ماهی بخورید‪ .‬ماهی زیاد مصرف کنید‪.‬‬ ‫روغن ماهی به پیش گیری از سردرد کمك‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫زنجبیل هم با کاهش تورم و درد عملكرد‬ ‫مشابهی دارد‪.‬‬

‫?‪HAVE FEVER‬‬ ‫‪EAT YOGURT! Eat lots of yogurt before pollen season.‬‬ ‫‪Also eat honey from your area (local region) daily.‬‬

‫تب دارید؟‬ ‫ماست میل کنید‪ .‬قبل از شروع فصل‬ ‫گرده افشانی ماست زیاد مصرف کنید‪.‬‬ ‫همچنین بطور روزانــه از عسل محلی‬ ‫منطقه خود میل کنید‪.‬‬

‫‪TO PREVENT STROKE:‬‬ ‫‪DRINK TEA! Prevent buildup of fatty deposits on artery‬‬ ‫‪walls with regular doses of tea.‬‬ ‫‪(Actually, tea suppresses my appetite and keeps the pounds‬‬ ‫!)‪from invading .... Green tea is great for our immune system‬‬

‫برای جلوگیری از سكته‪:‬‬ ‫چای بنوشید‪ .‬با مصرف مرتب چای‬ ‫از رسوب چربی بر روی دیواره شریان ها‬ ‫جلوگیری کنید‪.‬‬ ‫(در مورد خودم چای اثر خوبی برای کاهش اشتها داشته و مانع‬ ‫اضافه وزن شده است‪ ....‬چای سبز برای سیستم ایمنی فوق العاده‬ ‫است)!‬

‫?)‪INSOMNIA (CAN'T SLEEP‬‬ ‫‪HONEY! Use honey as a tranquilizer and sedative.‬‬

‫بیخوابی دارید؟‬ ‫عسل بخورید‪ .‬از عسل بعنوان داروی‬ ‫مسكن و آرامش بخش استفاده کنید‪.‬‬

‫?‪ASTHMA‬‬ ‫‪EAT ONIONS!!!! Eating onions helps ease constriction of‬‬ ‫‪bronchial tubes.‬‬ ‫‪(When I was young, my mother would make onion packs‬‬ ‫‪to place on our chest, helped the respiratory ailments and‬‬ ‫‪actually made us breathe better).‬‬

‫دچار آسم هستید؟‬ ‫پیاز بخورید‪ .‬مصرف پیاز التهاب نایژك ها‬ ‫را از بین می برد‪.‬‬ ‫(وقتی بچه بودم مادرم بسته پیاز درست‬ ‫می کرد تا روی قفسه سینه ما بگذارد‪ .‬برای درمان بیماری های‬ ‫تنفسی خوب بود و کمك می کرد بهتر نفس بكشیم)‪.‬‬ ‫?‪UPSET STOMACH‬‬ ‫!!!!!‪BANANAS and GINGER‬‬ ‫‪Bananas will settle an upset stomach.‬‬ ‫‪Ginger will cure morning sickness and nausea.‬‬

‫دل بهم خوردگی دارید؟‬ ‫موز و زنجبیل‪.‬‬ ‫موز به معده ای که اذیت شده کمك می کند‪.‬‬ ‫زنجبیل حالت تهوع صبحگاهی و دل آشوب را درمان می کند‪.‬‬

‫?‪BLADDER INFECTION‬‬ ‫‪DRINK CRANBERRY JUICE!!!! High-acid cranberry‬‬ ‫‪juice controls harmful bacteria.‬‬

‫اگر عفونت مثانه دارید؟‬ ‫آب قره قاط بنوشید‪ .‬آب قره قاط سرشار‬ ‫از اسید می باشد که باکتری های مضر را‬ ‫کنترل می کند‪.‬‬ ‫?‪BONE PROBLEMS‬‬ ‫‪EAT PINEAPPLE!!! Bone fractures and osteoporosis can‬‬ ‫‪be prevented by the manganese in pineapple.‬‬

‫دچار مشكالت استخوان هستید؟‬ ‫آناناس میل کنید‪ .‬شكستگی و مشكالت‬ ‫استخوکن با کمك منگنز موجود در آناناس‬ ‫قابل پیش گیری است‪.‬‬


9

maghzi@Live.com nedayzan.com

Friday Dec.06. 2013, No. 85

1392 ‫ آذر‬15 ‫ جمعه‬،85 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

My worst and closet enemy!

Who is your closet and your worst enemy?! A friend asked. And I said: My worst and closet enemy is my mind! She said shockingly: But it is the power of your mind that can do miracles in your body and/or in your life. I said: Yes ‘she’ is the one ....’she’ , my mind, can do miracles in my body and/or in my life but she can be my worst enemy too! She asked: How? I said: Remember that ‘she’ is the closet living identity, living inside of my head .....‘she’ talks all the time, ‘she’ listen less, ‘she’ makes suggestions all the times and ‘she’ has the power to guide me to heaven and to the hell too! Again she asked: How? And I said: ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ is criticizing others, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ dose not listen to what other people have to say because ‘she’ so occupied and stuck in the ‘answer’ , ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ turns into a magnifying glass for ot her people’s shortcomings and a piece of dark -glass for my own, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ advices me to stay in my comfort- zone if I want to be safe and secure, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ prevents me from jumping from one reality to the other, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ tells me to close the doors to all because of my broken heart, ‘she’ turns into my worst enemy, when she advices me to stop taking risks, ‘she’ turns into my worst enemy, when she sows the seed of ego in ‘her’ useless land, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ sits on

‫ ونکوور‬،‫ مهرویه مغزی‬: ‫نوشته‬

the manmade throne, thinking that ‘she’ can rule the whole world not knowing that her ‘people’ is only herself, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ pushes back my heart’s intuitions to make more room for her own territory, ‘she’ turns into my worst enemy, when she reminds me of mine and other people shortcomings all the times, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ becomes judgmental, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ feeds me ‘doubts’, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ sows the seeds of fears in the land of my heart, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ divides people in two groups, the good and the bad ones, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ blocks my way out of my comfort- zone, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ turns into a heavy stone fasten on my feet, preventing me of flying with the power of my spirit and having out of body experiences, ‘she’ turns into my worst enemy, when ‘she’ becomes a burrier between my soul and my body! So ‘she’, my mind, can turn into the worst and closet enemy to my soul , to my heart and sometimes to my body since ‘she’ knows well that my heart and my soul have no memory’s box to keep all the memories of the past and even the present memories in themselves so ‘she’ is the one who is reminding them that who have made me suffer ... ‘she’ is the one who can knit a thick ‘net’ around them both that no one could come closer to them..... ‘she’ is the one who can turn into a black cloud between the ‘sun’, my spirit, and my body! So ‘she’ could be the worse and the closet enemy to my soul and to my body, when ‘she’ is not surrendered to the light emitting from my soul to reflecting it on my body!


‫‪10‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪arnasim5@gmail.com‬‬

‫خانه خدا و گنبد خضرا‬

‫بنام یگانه دانای مهربان‬ ‫تقصیر و تراشیدن سر‪ :‬این عمل نیز در جهت هدف کلی حج است‪ ،‬از‬ ‫خودیت فاصله گرفتن و تزکیه بیشتر را بدست می دهد‪ .‬بر سر سفره رحمت‬ ‫هیچ کس ازاین خوان پر نعمت بی نصیب نخواهد ماند‪.‬‬ ‫نمونه هایی اشاره کنم‪ :‬سه نفر از پنج نفری که هم اطاق بودیم‪ ،‬خواب‬ ‫معنوی دیدند و فیض بردند‪ .‬همسفری در زمان باران که مدت کمی بارید زیر‬ ‫ناودان طال بود و دل شاد‪ ،‬گردید‪ .‬یکی از عالقمندان امام غزالی که برای یافتن‬ ‫مقبره ایشان نتوانسته بود در وطن حتی یک تابلو کوچک بیابد‪ ،‬متوجه شد‬ ‫که نام یکی از بهترین پاساژهای مجاور کعبه بنام ایشان است ومسرور گشت‪.‬‬ ‫همسفری که بدلیل مریضی‪ ،‬زیارت او به تاخیر افتاده بود آنچنان غرق عبادت‬ ‫شد که اشک هایش به دلش صفا داد و لطف خدا را به این طریق متوجه گردید‪.‬‬ ‫خانمی در رویایی راهنمایی شد که کدام نفس اماره اش مشکل ساز است‪ .‬گر رو‬ ‫به سوی"او" کنی‪ ،‬دست خالی بر نمی گر دی‪.‬‬ ‫داستان ها‪ :‬یک داستان را از چند داستان مرتبط با سفر برایتان بازگو می‬ ‫کنم‪:‬‬ ‫داستان بلدرچین‪ :‬این داستان مرا به یا د سوسماری که در دیوار‬ ‫گیر افتاده بود و سوسمار دیگر به او خدمت می کرد‪ ،‬انداخت‪ .‬همسفری‬ ‫می گفت دو نفر از برازجان عازم بوشهر شدند‪ .‬در مسیر‪ ،‬آشیانه بلدرچینی‬ ‫را با دو جوجه یافتند‪ .‬پای آنها را به جایی بستند تا در برگشت آنها را با‬ ‫خو د ببرند‪ .‬بر خالف انتظار‪ ،‬سفر به درازا کشید‪ .‬در برگشت گفتند راستی‬ ‫نمی دانیم بلدرچین ها چه شدند؟ وقتی آنها را یافتند متعجبانه دیدند که‬ ‫والدین آنها چون بسته بوده اند‪ ،‬به آنها غذا رسانیده اند‪ .‬بلی این طبیعت خلقت‬ ‫است‪.‬‬ ‫اتفاقات‪ :‬بیایید بر آنچه دراین سفر پیش می آید تامل کنیم‪ .‬بجاست حج‬ ‫گزار به افراد مسن و ناتوانی که حج بجا می آورند‪ ،‬حاجیانی که مستضعف بنظر‬ ‫می رسند‪ ،‬هتل آنها صحن مسجد پیامبر و اطراف مسجدالحرام است‪ ،‬اتفاقات و‬ ‫غیره توجه کند‪ .‬قران به چشم‪ ،‬گوش و دل مکررا اشاره نموده است‪ .‬بجاست ما‬ ‫نیز همیشه و از جمله در این سفرکه به منظور خودسازی است به این سه توجه‬

‫‪In a calm voice, the husband said, “Honey, you‬‬ ‫‪remember the jewelry store we went into about‬‬ ‫‪5 years ago, you know, the one where you fell in‬‬ ‫‪love with that diamond necklace that we could not‬‬ ‫‪afford and I told you that I would get it for you one‬‬ ‫”?‪day‬‬ ‫‪The wife choked up and started to cry and said,‬‬ ‫”‪“Yes, I remember that jewelry store.‬‬ ‫”‪He said, “Well, I’m in the bar right next to it.‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫قسمت سوم‬

‫تهیه کننده‪ :‬علی نسیم‬

‫کنیم یعنی چشمها را باز کرده و ببینیم‪ ،‬گوش ها را تیز کرده و بشنویم و دل را‬ ‫صفا داده و به فهمیم (انشاالله)‪.‬‬ ‫بررسی مشکالت سفر‪ :‬سفر بدون مشکل نمی باشد که البته در روند‬ ‫انسان شدن مفید است‪ .‬صبر‪ ،‬فهمیدن دیگران و غیره جزیی از این سفر‬ ‫است ولی بررسی منصفانه آن هم ضرورت دارد‪ .‬فرهنگها‪ ،‬استانداردهای‬ ‫متفاوت و سطوح آگاهی مختلف‪ ،‬بــودن اختالف را در حج طبیعی‬ ‫می نماید‪.‬‬ ‫مشکالت در دو بعد هستند‪:‬‬ ‫الف‪ :‬جهان اسالم‬

‫ب‪ :‬کاروان و کشور خاص‬

‫برای فهمیدن به این دنیا و بطور خاص به این دیار آمده ایم‪ .‬برای‬ ‫ندانستن جریمه نمی کنند ولی رفعت هم نخواهند داد و وای بر آنانکه‬ ‫بدانند و درســت عمل نکنند‪ .‬دستور قــران "دانــه خــردل" است یعنی‬ ‫کوچکترین چیز محاسبه خواهد شــد‪ .‬خوشابحال کسی که نه تنها‬ ‫آنرا در حج که در همه امور‪ ،‬در سر لوحه توجه خو د‪ ،‬قرار دهد‪.‬‬ ‫با کالم خدا با مردان حق‪ :‬بیایید محمد گونه غار حرایی را برای‬ ‫تعمق برگزنیم‪ ،‬عبادت مسیح وار را الگو قرار دهیم‪ ،‬کشتیبانی را به "او"‬ ‫واگذاریم و همچون نوح بگوییم‪ :‬پروردگارا! مارا در منزلگاهی پر برکت‬ ‫فرو آر‪ ،‬و تو بهترین فرود آورندگانی!‪ ،‬چون موسی نظر به "او" کرده و گوییم‪:‬‬ ‫پروردگارا! هر خیر و نیکی به من فرستی‪ ،‬به آن نیازمندم‪ .‬به تسلیم ابراهیمی‬ ‫بیاندیشیم‪" :‬مطیع فرمانم"‪ .‬تقاضای سلیمان‪ ،‬مدنظرمان باشد‪" :‬پروردگارا! مرا‬ ‫ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد‪ ،‬که تو‬ ‫بسیار بخشنده ای!" یا درخواستی حسین وار کنیم‪" :‬هر نعمت که به هر یک از‬ ‫بندگان عطا می کنی‪ ،‬به من بهترین آن را عطا بفرما"‪ .‬بگوییم‪" :‬پروردگارا! مرا در‬ ‫هر کار با صداقت وارد کن‪ ،‬و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود‪ ،‬حجتی یاری‬ ‫کننده برایم قرار ده!"‪ .‬چون شعیب بر "او توکل کرده" و کار را به خودش واگذار‬ ‫کنیم که "نسبت به بندگانش بیناست"‪ .‬نیکوکار باشیم و "تسلیم" که صالح را‬ ‫می داند و تقاضا کنیم‪" :‬پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر‬ ‫روشندل باشید‬ ‫چیز توانایی!"‪.‬‬

‫‪The Love Story‬‬ ‫‪A couple Christmas went shopping on Christmas‬‬ ‫‪Eve and the mall was packed.‬‬ ‫‪As the wife walked through the mall she was‬‬ ‫‪surprised to look up to find her husband was‬‬ ‫‪nowhere around.‬‬ ‫‪She was quite upset because they had a lot to do,‬‬ ‫‪so she called him on her mobile phone to ask him‬‬ ‫‪where he was.‬‬


‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪11‬‬

‫امید نباید هرگز خاموش شود‪!...‬‬ ‫چهار شمع به آرامی می سوختند‪ ،‬محیﻂ آن قدر ساکت‬ ‫بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید‪.‬‬ ‫اولین شمع گفت‪« :‬من صلﺢ هستم‪ ،‬هیچ کس نمی تواند‬ ‫مرا همیشه روشن نگه دارد‪.‬‬ ‫فکر می کنم که به زودی خاموش شوم‪ .‬هنوز حرﻑ شمع‬ ‫صلﺢ تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد‪» .‬‬ ‫شمع دوم گفت‪« ... :‬من ایمان هستم‪ ،‬واقع ًا انگار کسی‬ ‫به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رﻏبتی ندارم که‬ ‫بیشتر از این روشن بمانم‪ ».‬حرﻑ شمع ایمان که تمام شد‪،‬‬ ‫نسیم مالیمی وزید و آن را خاموش کرد‪.‬‬

‫چهارمین شمع گفت‪« :‬نگران نباشید‪ ،‬تا وقتی من روشن‬ ‫هستم‪ ،‬به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن‬ ‫کنیم‪ .‬من امید هستم‪».‬‬ ‫چشمان کودک درخشید‪ ،‬شمع امید را برداشت و بقیه‬ ‫شمع ها را روشن کرد‪.‬‬ ‫بنابراین شعله امید هرگز نباید خاموش شود‪.‬‬ ‫ما باید همیشه امید و ایمان و صلﺢ و عشق را در وجود‬ ‫خود حفﻆ کنیم‪.‬‬

‫وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه گفت‪« :‬من عشق‬ ‫هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم‪ ،‬چون مردم مرا‬ ‫به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند‪ ،‬آنها حتی‬ ‫فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند‬ ‫و عشق بورزند‪ » .‬پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد‪.‬‬ ‫کودکی وارد اتاﻕ شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند‪.‬‬ ‫او گفت‪« :‬شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن‬ ‫بمانید‪ ،‬پس چرا دیگر نمی سوزید؟»‬

‫مناسبتریﻦ قیمت برای ایران ‪ ،‬اروپا‬

‫‪6‬‬

‫اﻃلﺲ‬

‫خاور میانه ‪ ،‬استراﻟیا و سایر نقاﻁ دنیا‬

‫منتخب بهتریﻦ سرویﺲ آژانﺲ هواپیمایی در نورﺙ شور‬ ‫‪216 - 1500 Marine Drive., 2nd Floor, North Vancouver, BC, V7P 1T7‬‬ ‫‪Fax: 604-982-1470‬‬ ‫‪Email: info@atlas-travel.ca‬‬

‫‪Tel: 604.982.1116‬‬


‫‪12‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫چقدر چیز هست که من نمی دونستم شما چی؟‬ ‫* آیا می دانید سس مایونز به دلیل ترکیب خاصی که دار د در‬ ‫کنفرانسهای علمی به عنوان سم کبد معرفی می شود‪.‬‬ ‫* آیا می دانید ساندیسها‪ ،‬نوشابه ها‪ ،‬بیسکویتها‪ ،‬کیکها و‪ ...‬با قندهای‬ ‫مصنوعی چون ساخارین که ‪ 1000‬برابر شیرین تر از قند معمولی‬ ‫است ساخته می شود که دشمن کبد و کلیه می باشد!؟‬ ‫* آیا می دانید رنگ‌های افزودنی در نوشابه ها‪ ،‬ساندیس ها‪ ،‬کیکها‪،‬‬ ‫آدامسها و‪ ...‬همه سرطان زا هستند!؟‬ ‫* آیا می دانید قیمت روغن ها مایع مثل آفتابگردان اگر واقعی باشد‬ ‫حدود ‪ 12‬الی ‪ 15‬هزار تومان خواهد بود ولی االن در بازار ‪ 900‬الی‬ ‫‪ 800‬تومان است که از یک کیلو تخم آفتابگردان ارزانتر است!؟‬ ‫* آیا می دانید بیشتر محتوای روغن های مایع از پارافین خوراکی‬ ‫که محصول پاالیشگاهای نفت است درست شده است که کلسترول‬ ‫خون را افزوده موجب چربی خون و‪ ...‬می شود که کشنده است!؟‬ ‫* آیا می دانید در اکثر کارخانه های آبلیموهای صنعتی حتی یک‬ ‫عدد لیمو هم وارد نمی شود و آب لیمو صنعتی از «آب کاه» بعالوه‬ ‫برخی اسانسها و جوهر نمک تولید می شود که همین امر موجب ته‬ ‫نشین نشدن محتوای آب لیمو می باشد!؟‬ ‫* آیا می دانید کره گیاهی دروغی بیش نیست و با مواد پایه ای نفت‬ ‫و در برخی کشورها فضوالت انسانی تولید می شود و موجب تشکیل‬ ‫پالک اتروم در عروق کرونر قلب و بیماری های ایسکمیک قلبی می‬ ‫شود و شعار "کره مارگارین (گیاهی) دوست قلب شما" فریب افکار‬ ‫عمومی‌ست!؟‬ ‫* آیا می دانید مواد قندی موجود در نوشابه ها موجب پوسیدگی‬ ‫دندانها می شود (دندان شکسته داخل نوشابه پس از ‪ 7‬ساعت حل‬ ‫می شود)!؟‬ ‫* آیا می دانید سس مایونز از همه غذاها مضرتر برای صدمه به‬ ‫پوست و جوش صورت است!؟‬ ‫* آیا می دانید پنیر پفک اغلب پنیر تلخ (پنیر فاسد) و گندیده‬ ‫تاریخ مصرف گذشته می باشد چسبندگی پفک براساس تحقیقات تا‬ ‫‪ 7‬بار مسواک هم تمیز نمی شود و موجب بی اشتهایی می شود و آمار‬ ‫مصرف پفک در ایران روزانه هر نفر ‪ 2‬عدد می باشد!؟‬ ‫… و اما چه کنیم؟‬ ‫* بهترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند است‪.‬‬

‫* بهترین روغن‪ ،‬روغن حیوانی است‪.‬‬ ‫* روغن کنجد و زیتون هم بهترین روغن گیاهی است‪.‬‬ ‫* بهترین نان نانهای سبوس دار است مثل نان سنگک‪.‬‬ ‫* بهترین نوشابه سکنجبین است که ترکیب مقداری عسل سرکه‬ ‫و‪ ...‬می باشد‪.‬‬ ‫* بیش از صد نوع چای هم اکنون در کشور ما موجود است که‬ ‫متناسب با مزاجها مصرف انواع آنها توصیه می شود مثل ( چای کوهی‪،‬‬ ‫گل گاوزبان‪ ،‬سنبل الطیب‪ ،‬گزنه‪ ،‬زنجبیل‪ ،‬گل نسترن‪ ،‬پونه‪ ،‬بابونه‪،‬‬ ‫دارچین‪ ،‬آویشن‪ ،‬استخودوس‪ )...،‬همراه کمی نبات بجای قند و شکر‬ ‫استفاده از خرما‪ ،‬ارده شیره انواع میوه ها کشمش‪ ،‬توت خشک‪ ،‬عسل‬ ‫بسیار بجاست‪.‬‬ ‫* بهترین ظرف که هم کمبودهای خون بدن را جبران کرده و هم‬ ‫موجب میکروب زدائی از غذا می شود ظرف سنگی و مسی می باشد‪.‬‬ ‫* بهترین تنقالت آجیل های طبیعی هستند که به جهت طبع‬ ‫گرمشان بسیار مفید می باشند (مصرف آجیل ها جزء فرهنگ عمومی‬ ‫بوده است)‪.‬‬ ‫* غذاهای خورشی سنتی‪ ،‬غذاهای سرخ نشده‪ ،‬سبزی خوردن بویژه‬ ‫نعنا بجای ساالدهای امروزی‪ ،‬حبوبات بخصوص نخود (اگر خیس شده‬ ‫و آب آن بدور ریخته شود موجب نفخ نمی شود)‪.‬‬ ‫* کلیه غذاهای طبیعی بطور تازه استفاده شود از خوردن میوه در‬ ‫غیر فصل آن خودداری شود‪.‬‬ ‫* عمده میوه در محل جغرافیای رویش طبیعی آن مفیدتر است‪.‬‬ ‫* پوست میوه ها بعنوان ماسک جهت نرمی و زیبایی پوست بسیار‬ ‫مفید است‪.‬‬ ‫* میو ها و سبزیجات هرچه بیشتر در معرض نور خورشید قرار‬ ‫بگیرند مفیدترند‪.‬‬ ‫* فقط سنگ نمک و پودر آن‪ ،‬نمک سالم و قابل استفاده هستند‪.‬‬ ‫* استفاده از چوب مسواک(بنام چوب اراک) بعد از خالل دندان‬ ‫بهترین مسواک و ضدعفونی کننده طبیعی و مالش دهنده لثه ها‬ ‫خواهند بود‪.‬‬


‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪13‬‬

‫دیدهای متفاوت از زنان‬ ‫برای تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود‪ ،‬کاری‪ ،‬زنی‪ ،‬آرمانی‬ ‫"مارکوس آنا"‬ ‫ ‬ ‫و‪...‬‬ ‫منشأ هر کار بزرگی زن است‪ ،‬زن کتابی است که جز به مهر و محبت‬ ‫"المارتین"‬ ‫خوانده نمی شود‪ .‬‬ ‫چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند‪ ،‬مهربانی اوست‪ ،‬نه سیمای‬ ‫"ویلیام شکسپیر"‬ ‫زیبایش‪.‬‬

‫زن شاهکار خلقت است‪.‬‬

‫"برنارد شاو"‬

‫زیباترین خوی زن‪ ،‬نجابت اوست‪.‬‬

‫"ارد بزرگ"‬

‫در دنیا تنها دو چیز زیباست‪ ،‬زن و گل‪.‬‬

‫"مالرب"‬

‫تمدن چیست؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است‪" .‬امرسون"‬ ‫زن رسماً مربی مرد و م ّهذب اخالق اوست‪.‬‬

‫"آناتول فرانس"‬

‫اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد؟ "ناپلئون"‬ ‫مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان‪.‬‬ ‫ ‬

‫"رومن روالن"‬

‫مردان قانون وضع می کنند و زنان اخالق به وجود می آورند‪.‬‬ ‫ ‬

‫"کونته ورسیه"‬

‫با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد‪.‬‬ ‫ ‬

‫"بردون"‬

‫خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند‪.‬‬ ‫ ‬

‫"رابیندرانات تاگور"‬

‫هرچه ایمان مرد به هوشش بیشتر شود زن بهتر می تواند گولش بزند‪.‬‬ ‫ ‬

‫"لرد بایرن"‬

‫زن تاج سر آفرینش است‪ ،‬او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی‬ ‫"گوته"‬ ‫است‪.‬‬ ‫زنانیکه می خواهند مرد باشند‪ ،‬زنانی هستند که نمی دانند زن هستند‪.‬‬ ‫ ‬

‫"الکساندر دوما"‬

‫زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند‬ ‫"برنارد شاو"‬ ‫خود را زیبا جلوه دهند‪.‬‬ ‫هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن‬ ‫"شیلر"‬ ‫ ‬ ‫او را همراهی کرده است‪.‬‬ ‫زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد و مرد عاقل می گذارد که‬ ‫"مارک تواین"‬ ‫ ‬ ‫زنش او را تربیت کند‪.‬‬ ‫هیچ چیز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند‪ ،‬چون همیشه‬ ‫"جونسون"‬ ‫آنرا مربوط به خود می داند‪.‬‬ ‫مردانیکه بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی می کنند خود بیشتر‬ ‫"ارد بزرگ"‬ ‫از دیگران به نهاد زن می تازند‪.‬‬ ‫زنان بخوبی مردان می توانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر‬ ‫"داستایوفسکی"‬ ‫می گویند تا در حفظ آن شریک باشند‪.‬‬ ‫اگر شناخت زن و مرد نسبت به ویژگی های درونی و بیرونی یکدیگر‬ ‫"ارد بزرگ"‬ ‫بیشتر گردد کمتر دچار گسست می شوند‪.‬‬ ‫زن کانون پرفروغ خانواده‪ ،‬مرکز مهر‪ ،‬مظهر عشق‪ ،‬نمایشگر پاکی‪ ،‬نمونه‬ ‫"اقبال الهوری"‬ ‫عطوفت و چشمه عنایت است‪.‬‬ ‫آیندۀ اجتماع در دست ما دران است‪ .‬اگر جهان به میانجیگری زن‬ ‫گرفتار شود‪ ،‬تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد‪" .‬ابوفور"‬ ‫به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است‪ ،‬به همان‬ ‫"میشله"‬ ‫اندازۀ قدرت فرمانروایی او شدیدتر و استوارتر است‪.‬‬ ‫زن وقتیکه دوست بدارد‪ ،‬غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هر‬ ‫چه عاطفه‪ ،‬مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد‪.‬‬ ‫"آلفونس دوده"‬ ‫کسانیکه ازدواج کرده اند خود را ناراضی نشان می دهند و می گویند‬ ‫زن بد است‪ ،‬زیرا می خواهند فقط و فقط خودشان از این موهبت تم ّتع‬ ‫"دیسرائیلی"‬ ‫گیرند‪ .‬‬


‫‪14‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫نقل قول های گرانبها‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬


15

Friday Dec.06. 2013, No. 85

1392 ‫ آذر‬15 ‫ جمعه‬،85 ‫گپی با مهاجرین شماره‬

Listening to Complainers is bad for your brain Exposure to nonstop negativity actually impairs brain function. Here’s how to defend yourself. Do you hate it when people complain? It turns out there’s a good reason: Listening to too much complaining is bad for your brain in multiple ways, according to Trevor Blake, a serial entrepreneur and author of Three Simple Steps: A Map to Success in Business and Life. In the book, he describes how neuroscientists have learned to measure brain activity when faced with various stimuli, including a long gripe session. “The brain works more like a muscle than we thought,” Blake says. “So if you’re pinned in a corner for too long listening to someone being negative, you’re more likely to behave that way as well.” Even worse, being exposed to too much complaining can actually make you dumb. Research shows that exposure to 30 minutes or more of negativity-including viewing such material on TV--actually peels away neurons in the brain’s hippocampus. “That’s the part of your brain you need for problem solving,” he says. “Basically, it turns your brain to mush.” But if you’re running a company, don’t you need to hear about anything that may have gone wrong? “There’s a big difference between bringing your attention to something that’s awry and a complaint,” Blake says. “Typically, people who are complaining don’t want a solution; they just want you to join in the indignity of the whole thing. You can almost hear brains clink when six people get together and start saying, ‘Isn’t it terrible?’ This will damage your brain even if you’re just passively listening. And if you try to change their behavior, you’ll become the target of the complaint.” So, how do you defend yourself and your brain from all the negativity? Blake recommends the following tactics: 1. Get some distance: “My father was a chain smoker,” Blake confides. “I tried to change his habit, but it’s not easy to do that.” Blake knew secondhand smoke could damage his own lungs as well. “My only recourse was to distance myself.” You should look at complaining the same way, he says. “The approach I’ve always taken with

complaining is to think of it as the same as passive smoking.” Your brain will thank you if you get yourself away from the complainer, if you can. 2. Ask the complainer to fix the problem: Sometimes getting distance isn’t an option. If you can’t easily walk away, a second strategy is to ask the complainer to fix the problem. “Try to get the person who’s complaining to take responsibility for a solution,” Blake says. “I typically respond to a complaint with, ‘What are you going to do about it?’” Many complainers walk away huffily at that point, because he hasn’t given them what they wanted, Blake reports. But some may actually try to solve the problem. 3. Shields up! When you’re trapped listening to a complaint, you can use mental techniques to block out the griping and save your neurons. Blake favors one used by the late Spanish golfer Seve Ballesteros during a match against Jack Nicklaus--a match the crowd wanted Ballesteros to lose. “He was having difficulty handling the hostility of the crowd,” Blake says. “So he imagined a bell jar that no one could see descending from the sky to protect him.” Major League Baseball pitchers can sometimes be seen mouthing “Shields on!” as they stride to the mound, he says. He adds that his own imaginary defense is “more like a Harry Potter invisibility cloak.” A related strategy is to mentally retreat to your imagined favorite spot, someplace you’d go if you could wave a magic wand. “For me, it was a ribbon of beautiful white sugary sand that extended out in a horseshoe shape from a private island,” Blake says. “I would take myself to my private retreat while people were ranting and raving. I could smile at them and nod in all the right places and meanwhile take myself for a walk on my private beach.” Blake first saw the picture of the island in a magazine, and the image stuck with him. Eventually, he got a chance to try it for real. “It turned out the island was for rent, and it was the same one I’d seen,” he says. “So I rented it for a week. And I got to take that walk.”


‫‪16‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫نتیجه تحقیقات پروفسور سمیعی‬ ‫ساختار کوچک هیپوتاالموس در مغز ماده ی آزاد کننده‬ ‫ی هورمونی را ترشح می کند به نام کورتیکوتروفین‪ ...‬این ماده‬ ‫به همراه هورمونش وظیفه ی تامین انرژی الزم بدن برای مقابله با‬ ‫استرس و شرایط بحران اضطراب را دار ‪ ...‬در واقع همان چیزی ست‬ ‫که به بدن کمک می کند بتواند مدیریت هیجان داشته باشد‪ ...‬اما‬ ‫عمر این ماده فقط یک سال است و گاهی به صورت خودکار در مغز‬ ‫ترشح می شود‪.‬‬ ‫پروفسور سمیعی تحقیقاتی انجام دا د برای دانستن این مطلب‬ ‫که چه چیزهایی باعث ترشح بیشتر این ماده در‬ ‫برخی افراد و یا قطع و تاخیر ترشح در فرد دیگر‬ ‫می شود‪...‬‬ ‫نتیجه تحقیقات چندی پیش در سایت پروفسور‬ ‫سمیعی منتشر شد‪.‬‬ ‫نتیجه ی تحقیقات برای علم روانشناسی‬ ‫بی نظیر بود و بسیار جالب‪:‬‬ ‫‪ -1‬وقتی شما از منظره ای یا دیدن چیزی لذت‬ ‫می برید و از آن به صورت کالمی تعریف می کنید‬ ‫و اهل به به و چه چه کردن هستید میزان ترشح این ماده در مغز‬ ‫افزایش می یابد‪.‬‬ ‫‪ -2‬وقتی شما یک پارچه گلبرگ گل یا چیزی لطیف را لمس‬ ‫می کنید و احساس خوشایندی دارید میزان ترشح این ماده در مغز‬ ‫افزایش می یابد‪...‬‬

‫سکوتی عجیب‬ ‫مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد چون‬ ‫می‌خواست ازش یه سوال بپرسه…‬ ‫راننده جیغ زد‪ ،‬کنترل ماشین رو از دست داد… نزدیک‬ ‫بود که بزنه به یه اتوبوس… از جدول کنار خیابون رفت باال…‬ ‫نزدیک بود که چپ کنه… اما کنار یه مغازه توی پیاده رو‬ ‫متوقف شد…‬ ‫برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و‬

‫‪ -3‬وقتی شما دست می زنید یا همان به اصطالح کف می زنید‬ ‫حتی وقتی در یک کنفرانس حضور دارید و یا در یک مهمانی و‬ ‫حتی به مدت زمانی کوتاه میزان ترشح این ماده را در مغز افزایش‬ ‫می دهید‪...‬‬ ‫پس درود بر آنها که از هر چیز لذت بخش که می بینند و حس‬ ‫می کنند تعریف می کنند!‬ ‫درود بر آنها که عادت دارند چشمهایشان را پر کنند از زیبایی های‬ ‫بی نظیر طبیعت!‬ ‫درود بر آنها که وقتی قرار است کف بزنند به افتخار کسی‬ ‫بی رمق و رفع تکلیف این کار را نمی کنند!‬ ‫چقدر خوب که بدانیم رفتار ما و لذت های ما چه بصری‬ ‫و چه لمسی باعث می شود بدن در کنترل هیجانات و‬ ‫استرس های روزهای بعد ذخیره های مفیدی اندوخته‬ ‫کند‪ ...‬و باعث ترشح بیشتر ماده های موثر مغز در آرامشمان‬ ‫شود‪...‬‬ ‫پس یادت باشد‪:‬‬ ‫لذت هایت را به زبان بیاور مغزت هوشیارانه آن را دریافت می کند‬ ‫و به کار می برد‪.‬‬ ‫درود بر پروفسور سمیعی و همه نامداران این سرزمین‪...‬‬

‫بدل نشد… سکوت سنگینی حکمفرما بود‪.‬‬ ‫تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت‪" :‬هی مرد! دیگه‬ ‫هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ‬ ‫ترسوندی!"‬ ‫مسافر عذرخواهی کرد و گفت‪" :‬من نمی‌دونستم که یه‬ ‫ضربه‌ی کوچولو آنقدر تو رو می‌ترسونه"‪.‬‬ ‫راننده جواب داد‪" :‬واقع ًا تقصیر تو نیست… امروز اولین‬ ‫روزیه که به عنوان یه راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم…‬ ‫آخه من ‪ 25‬سال راننده‌ی ماشین جنازه کش بودم…!"‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪17‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫هراﺱ از ﻃوفان‬ ‫کشیش سوار هواپیما شد‪ .‬کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او میرفت تا‬ ‫در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ میرفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی‬ ‫خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد‪ .‬در جای خویش قرار گرفت‪ .‬اندکی‬ ‫جدی به نظر نمیرسید‪ .‬مسافران‬ ‫گذشت‪ ،‬ابری آسمان را پوشانده بود‪ ،‬ا ّما زیاد ّ‬ ‫شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد‪.‬‬ ‫هواپیما از زمین برخاست‪ .‬اندکی بعد‪ ،‬کمربندها را مسافران گشودند‬ ‫تا کمی بیاسایند‪ .‬پاسی گذشت‪ .‬همه به گفتگو مشغول؛ کشیش در دریای‬ ‫اندیشه غوطهور که در جمع بعد چهها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید‬ ‫گذاشت‪ .‬ناگاه‪ ،‬چراغ باالی سرش روشن شد‪" :‬کمربندها را ببندید!" همه با اکراه‬ ‫جدی نگرفتند‪ .‬اندکی بعد‪ ،‬صدای ظریفی‬ ‫کمربندها را بستند؛ ا ّما زیاد موضوع را ّ‬ ‫ً‬ ‫از بلندگو به گوش رسید‪" ،‬از نوشابه دادن فعال معذوریم؛ طوفان در پیش است‪".‬‬ ‫موجی از نگرانی به دلها راه یافت‪ ،‬ا ّما همانجا جا خوش کرد و در چهرهها اثری‬ ‫ظاهر نشد‪ ،‬گویی همه میکوشیدند خود را آرام نشان دهند‪ .‬باز هم کمی گذشت‬ ‫و صدای ظریف دیگربار بلند شد‪" ،‬با پوزش فع ً‬ ‫ال غذا داده نمیشود؛ طوفان در‬ ‫شدت دارد‪ ".‬نگرانی‪ ،‬چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش‬ ‫راه است و ّ‬ ‫برده باشد‪ ،‬از درون دلها به چهرهها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد‪.‬‬ ‫طوفان شروع شد؛ صاعقه درخشید‪ ،‬نعرهء رعد برخاست و صدای موتورهای‬ ‫غرش خود محو و نابود ساخت؛ کشیش نیک نگریست؛ بعضی‬ ‫هواپیما را در ّ‬ ‫دستها به دعا برداشته شد؛ ا ّما سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود؛‬ ‫طولی نکشید که هواپیما همانند چوبپنبه بر روی دریایی خروشان باال رفت‬ ‫و دیگربار فرود افتاد‪ ،‬گویی هماکنون به زمین برخورد میکند و از هم متالشی‬ ‫میگردد‪ .‬کشیش نیز نگران شد؛ اضطراب به جانش چنگ انداخت؛ از آن همه‬ ‫که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود‪ ،‬هیچ باقی نماند؛ گویی حبابی بود‬ ‫که به نوک خارک ترکیده بود؛ پنداری خود کشیش هم به آنچه که میخواست‬ ‫بگوید ایمانی نداشت‪ .‬سعی کرد اضطراب را از خود برهاند؛ ا ّما سودی نداشت‪.‬‬ ‫همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر‬ ‫جان به سالمت به در خواهند برد‪.‬‬ ‫نگاهی به دیگران انداخت؛ نبود کسی که نگران نباشد و به گونهای دست به‬ ‫دامن خدا نشده باشد‪ .‬ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال؛ آرام و بیصدا‬ ‫نشسته بود و کتابش را میخواند؛ یک پایش را جمع کرده‪ ،‬زیر خود قرار داده‬ ‫بود‪ .‬ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت؛ آرام و آسودهخاطر نشسته بود‪ .‬گاهی‬ ‫چشمانش را میبست‪ ،‬و سپس میگشود و دیگر بار به خواندن ادامه میداد‪.‬‬ ‫پاهایش را دراز کرد‪ ،‬اندکی خود را کش و قوس داد‪ ،‬گویی میخواهد خستگی‬ ‫سفر را از تن براند؛ دیگر بار به خواندن کتاب پرداخت؛ آرامشی زیبا چهرهاش را‬ ‫در خود فرو برده بود‪.‬‬ ‫هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه میکرد‪ ،‬گویی طوفان مشتهای گره کردۀ‬ ‫خود را به بدنﮥ هواپیما میکوفت‪ ،‬یا میخواست مسافران را که مشتاق زمین‬ ‫سفت و محکمی در زیر پای بودند‪ ،‬بترساند‪ .‬هواپیما را چون توپی به باال پرتاب‬ ‫میکرد و دیگربار فرود میآورد‪.‬‬ ‫ا ّما این همه در آن دخترک خردسال هیچ تأثیری نداشت‪ ،‬گویی در گهواره‬ ‫نشسته و آرام تکان میخورد و در آن آرامش بیمانند به خواندن کتابش ادامه‬ ‫میداد‪.‬‬

‫کشیش ابداً نمیتوانست باور کند؛ در جایی که هیچیک از بزرگساالن از امواج‬ ‫ترس در امان نبود‪ ،‬او چگونه میتوانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش‬ ‫خویش حفظ کند‪ .‬باالخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد‪ ،‬به مقصد رسید‪،‬‬ ‫فرود آمد‪ .‬مسافران‪ ،‬گویی با فرار از هواپیما از طوفان میگریزند‪ ،‬شتابان هواپیما‬ ‫را ترک کردند‪ ،‬ا ّما کشیش همچنان بر جای خویش نشست‪ .‬او میخواست راز‬ ‫این آرامش را بداند‪ .‬همه رفتند؛ او ماند و دخترک‪ .‬کشیش به او نزدیک شد و‬ ‫از طوفان سخن گفت و هواپیما که چون توپی روی امواج حرکت میکرد‪ .‬سپس‬ ‫از آرامش او پرسید و سببش؛ سﺆال کرد که چرا هراس را در دلش راهی نبود‬ ‫آنگاه که همه هراسان بودند‪.‬‬ ‫دخترک به سادگی جواب داد‪" ،‬چون پدرم خلبان بود؛ او داشت مرا به خانه‬ ‫میبرد؛ اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به‬ ‫سالمت به مقصد خواهد رساند؛ ما عازم خانه بودیم؛ پدرم مراقب بود؛ او خلبان‬ ‫ماهری است‪ ".‬گویی آب سردی بود بر بدن کشیش؛ سخن از اطمینان گفتن و‬ ‫خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!‬ ‫***‬ ‫بسا از اوقات انواع طوفانها ما را احاطه میکند و به مبارزه میطلبد‪ .‬طوفانهای‬ ‫ذهنی‪ ،‬مالی‪ ،‬خانگی‪ ،‬و بسیاری انواع دیگر که آسمان زندگی ما را تیره و تار‬ ‫میسازد و هواپیمای حیات ما را دستخوش حرکات غیر ارادی میسازد‪ ،‬آنچنان‬ ‫که هیچ ارادهای از خود نداریم و نمیتوانیم کوچکترین تغییری در جهت حرکت‬ ‫طوفانها بدهیم‪ .‬همه اینگونه اوقات را تجربه کردهایم؛ بیایید صادق باشیم و‬ ‫صادقانه اعتراف کنیم که در این مواقع روی زمین سفت و محکم بودن به مراتب‬ ‫آسانتر از آن است که روی هوا‪ ،‬در پهنﮥ آسمان تیره و تار‪ ،‬به این سوی و آن‬ ‫سوی پرتاب شویم‪.‬‬ ‫ا ّما‪ ،‬به خاطر داشته باشیم‪ ،‬که پدر ما که در آسمان است‪ ،‬خلبانی هواپیما را به‬ ‫عهده دارد و با دستهای آزموده و ماهر خویش آن را در پهنهء بیکران زندگی‬ ‫هدایت میکند‪ .‬او ما را به منزل خواهد رساند؛ او مقصد ما را نیک میداند و‬ ‫هواپیمای زندگی ما را از طوفانها خواهد رهانید و به سرمنزل مقصود خواهد‬ ‫رساند‪ .‬نگران نباشید‪.‬‬

‫مرکز خدمات اهورا‬

‫کادر متخﺼﺺ ما آمادﻩ اراﺋه خدمات زیر می باشد‪:‬‬

‫تهیه و تنﻈیم فرمهای ماﻟیاتی شخﺼی‪* No Income :‬‬ ‫‪* Employment‬‬ ‫‪* Student‬‬ ‫‪* Capital Gain‬‬ ‫‪* Self _employment ۶٠٤- ٧٨٣- ٠٩۵۵‬‬ ‫‪* Seniors‬‬ ‫ﻟﻄف ًا ﺟهت اﻃالعات بیشتر‬

‫با تلفﻦ ما تماﺱ ﺣاصل فرماﺋید‬

‫با تخفیف ویﮋه برای دانشجویان و سالمندان‬


‫‪18‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫خودت را دوست داشته باش‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫آرامش را حس کردم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫هر روز در خودم تعمق کردم‪ .‬این مقدمه دوست داشتن خود است‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫از تنها بودن خوشم آمد‪ ،‬در خلوت سکوت محاصره شدم و شگفت‬ ‫زده به فضای درون وجودم گوش کردم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫از طریق گوش کردن به ندای وجدانم‪ ،‬خودم رئیس خودم شدم‪ .‬این‬ ‫طوری خدا با من صحبت می کند‪ ،‬این ندای درونی من است‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫خودم را بی جهت خسته نمی کردم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫در خود حضور یک احساس معنوی را حس کردم که مرا هدایت می‬ ‫کند‪ ،‬سپس یاد گرفتم که به این نیروی معنوی اطمینان کنم و با آن‬ ‫زندگی کنم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫دیگر آرزو نداشتم که زندگی ام طور دیگری باشد‪ .‬به این نتیجه‬ ‫رسیدم که زندگی فعلی برای سیر تکاملی ام مناسب ترین است‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬

‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫آن قسمت از وجودم یا روحم که همیشه تشنه توجه بود‪ ،‬ارضا شد‬ ‫و این شروعی برای پیدایش آرامش درون بود‪ .‬این جا بود که توانستم‬ ‫شفاف تر ببینم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫فهمیدم که در مکان درست و زمان درستی قرار دارم‪ ،‬سپس راحت‬ ‫شدم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫برای خودم رختخواب پر قو خریدم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫خصوصیتی را که می گفت همیشه باید ایده آل باشم ترک کردم‪،‬‬ ‫آن دیو لذت کش را‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫بیشتر به خودم احترام گذاشتم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫تمام احساساتم را حس کردم‪ .‬آنها را بررسی نکردم‪ ،‬بلکه واقعاً حس‬ ‫کردم‪.‬‬ ‫وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم‬ ‫فهمیدم که ذهن من می تواند مرا آزار دهد‪ ،‬یا گول بزند‪ ،‬ولی اگر از‬ ‫آن در راه قلب و درونم استفاده کنم‪ ،‬می تواند ابزار بسیار سودمندی‬ ‫باشد‪.‬‬

‫دیگر احتیاجی نداشتم که به وسیله چیزها یا مردم احساس امنیت‬ ‫کنم‪.‬‬

‫کالم ناب از دکتر علی شریعتی‬ ‫* من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم‪.‬‬ ‫چون آنها از روی عشق و عالقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت‬ ‫نماز می خوانند ‪.‬‬ ‫***‬ ‫* به سه چیز تکیه نکن‪ ،‬غرور‪ ،‬دروغ و عشق‪ .‬آدم با غرور می تازد‪ ،‬با‬ ‫دروغ می بازد و با عشق می میرد‪.‬‬ ‫***‬

‫* زن عشق می كارد و كینه درو می كند‪ ...‬دیه اش نصف دیه توست‬ ‫و مجازات زنایش با تو برابر‪ ...‬می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو‬ ‫مختار به داشتن چهار همسر هستی‪ ....‬برای ازدواجش در هر سنی اجازه‬ ‫َولی الزم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج‬ ‫كنی ‪ ...‬در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو‪ ...‬او كتك می خورد و‬ ‫تو محاكمه نمی شوی ‪ ...‬او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می‬ ‫كنی‪ ...‬او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد‪ ...‬او بی خوابی‬ ‫می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ‪ ...‬او مادر می شود و‬ ‫همه جا می پرسند نام پدر؟؟‪....‬‬


‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪19‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬

‫عشﻖ و آرامش‬ ‫استادﻯ از شاگردانش پرسید‪ :‬چرا ما وقتی عصبانی هستیم داد میزنیم؟‬ ‫چرا مردم هنگامی که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر‬ ‫هم داد میکشند؟‬

‫سپس استاد پرسید‪ :‬هنگامی که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه‬ ‫اتفاقی میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلی به آرامی با هم‬ ‫صحبت میکنند‪.‬‬

‫شاگردان فکرﻯ کردند و یکی از آنها گفت‪ :‬چون در آن لحظه‪ ،‬آرامش‬ ‫و خونسردیمان را از دست میدهیم‪.‬‬

‫چرا؟ چون قلبهایشان خیلی به هم نزدیك است‪ .‬فاصله قلبهاشان‬ ‫بسیار کم است‪.‬‬

‫استاد پرسید‪ :‬این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است‬ ‫ا ّما چرا با وجودﻯ که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا‬ ‫نمیتوان با صداﻯ مالیم صحبت کرد؟ چرا هنگامی که خشمگین هستیم‬ ‫داد میزنیم؟‬

‫استاد ادامه داد‪ :‬هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد‪ ،‬چه اتفاقی‬ ‫میافتد؟‬

‫شاگردان هر کدام جوابهایی دادند ا ّما پاسخهاﻯ هیچکدام استاد را‬ ‫راضی نکرد‪...‬‬ ‫سرانجام او چنین توضیح دا د‪ :‬هنگامی که دو نفر از دست یکدیگر‬ ‫عصبانی هستند‪ ،‬قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد‪ .‬آنها براﻯ این که‬ ‫فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند‪ .‬هر چه میزان عصبانیت و خشم‬ ‫بیشتر باشد‪ ،‬این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند‪.‬‬

‫آنها حتی حرف معمولی هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا‬ ‫میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود‪.‬‬ ‫سرانجام‪ ،‬حتی از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر‬ ‫نگاه میکنند!‬ ‫این هنگامی است که دیگر هیچ فاصلهاﻯ بین قلبهاﻯ آنها باقی‬ ‫نمانده باشد‪.‬‬

‫‪Daneshmand Magazine‬‬

‫مجله هفتﮕی‬ ‫هفتکی‬

‫‪Persian, Weekly‬‬

‫‪For Western Canada‬‬

‫آموزشی‪ ،‬علمی‪ ،‬فرهنگی‬ ‫به زبان فارسی‪ ،‬ویژه غرب کانادا‬

‫مجله دانشمند را می توانید هر هفته‬ ‫از طریق وب سایت نیز مطالعه کنید‪:‬‬

‫‪www.Daneshmand.Ca‬‬

‫‪Tel: 604.913.0399‬‬ ‫‪Fax: 604.913.0390‬‬ ‫‪Email: Info @ Daneshmand. Ca‬‬ ‫‪www. Daneshmand. Ca‬‬


‫‪20‬‬

‫گپی با مهاجرین شماره ‪ ،85‬جمعه ‪ 15‬آذر ‪1392‬‬

‫‪Friday Dec.06. 2013, No. 85‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.