فولکر گرهاردت ایمانوئل کانت:عقل و حیات ترجمه آرش هنرور شجاعی به پروفسور فولکر گرهاردت،استاد فلسفه اجتماعی و سیاسی دانشگاه هومبولد برلین آلمان که سرگرم نگارش نسخه ای کامل تر از کتاب برای جشنواره کانت در سال 2014است و آن را برای اول بار در اختیار من قرار داده است و اجازه چاپ آن به فارسی را داده است و به همسرم به خاطر تشویق و هم دلی و هم راهی هایش
پیش گفتار هرگز دیر نیست که عاقل و فرزانه شویم، اما هر زمان دشوار تر می شود، آنگاه که دیر این دید پدید آید که راه بیفتیم )کانت(256،4، فلسفه نقادی ایمانوئل کانت فلسفه ای است برای جهان انسانی.ویژگی ایههن جهههان در آن اسههت کههه انسههان را تنههها در گرو تل ش خویش قرار می دهد.اما آنگاه که این دید بتواند برای انسان معنایی بیابد،بایههد بههه نحههو شخصهی هههم قابههل محاسبه باشد :هر کس باید با تل ش خویش سهمی در راستای پیشرفت فرهنگ انسانی و با آن شرط دازاین خههود را شناساند. علی رغم تمرکز خود روی قضیه می توان محاسبه شخصی از دل اثر فلسفی کانت برون کشید.از ایههن روی شههرط شخصی تل ش زیسته غیر قابل باور وی نیز از علقه ای فلسفی برخوردار است.با در نظر داشتن ایههن امههر،دیههدگاه هایی تازه فراروی انسان پدید می آیند در باره اثر به ناچار از نسل ها پیش تفسیر شده وی.آنچههه پیههش مههی آیههد،کههه دیری تنها سقراط نماینده آن به نظر می رسههید و تههازه از پههس از کیرکگههارد و نیچههه مفهههومی ارایههه مههی دهههد.و آن خصوصیت اگزیسستانسیال فلسفیدن است.تازه با کانت می توان آن را مشخص یافت،می توان فهم نمود که فلسفه نقادی که چنان وامدار دانش نوین است هرگز صرف نظرنکردهازاینکه "فرزانگی ی جهانی" باشد. عنوان فرعی کتاب در دست در درجه نخست هدف می گیرد که در هم بستگی نظام مند عقل و حیات را وانماید.می خواهد نشان دهد که عقل و حیات هر چیزی جز متضاد همند.کانت به مفهوم حیات نیاز داردتاو مفهوم عقل را فهم پذیر نماید.و آنگاه که سراغ این مطلب می رود که نظریه خردکننده و تا به امروز هنوز به اندازه کههافی ارج ننهههاده خود درباره حیات را پدید آورد،از مفهوم عقل مدد می گیرد تا به حیات دلیلی در خود بدهد. آنگاه که این هم بستگی در میان است،می تواند در وهله دوم کامل شخصی به اگزیستانس خود کانت نسبت د اده شود.ما در اینجا دازاینی داریم که خود را تنها نه وقف تحلیل کرده است ،بلکه خود را تسلیم نیاز به آن را هههم کههرده است.علی رغم موقعیت بدوی اجتماعی بد و وضع روانی کم توان و علی رغم مقههاومت هههای بههی شههمار ،بازگشههت های سنگین و شماری بسیار رو به افزونی از دشمنان کانت توفیق داشت که از حیات خویش اثری با بزرگی به یاد ماندنی حاصل کند.هنوز بیست و پنج سال سن نداشت که اهدافی برای خویش تعیین نمود که تازه در شصت سههالگی حسب برنامه به نظر محققشان نمود.می توان فهم نمود که بعد ها این نظر پدید آمد که در کانت عقهل دیگهر خهود بهه خود به خود نمی آید،بلکه دیگر نیازی نداشته که واقعا بزید. اما باید دانستکه ادعای خشک پیش گفتار کتاب نخستینش»:من مسیر را برای خود نقش نموده ام «...ادعایی چونان در برابر آموزگار ش که تازه سرگرم است با عوض نمودن راه دانشی برای وی – و می بینیم که چه انههدازه جههرات و راه جویی در حیات کانت است.زندگی نامه کانت نمونه ای است برای آنکه عقل و حیات متقابل نیازمند همند. برای فهم نمودن این بستگی دوسویه جدا بایسته است که افق دوگانه نظام مند برای ارتباط عمههومی عقههل و حیههات و در برابر هم ایستایی آنها را در دازاین امانوئل کانت دریهابیم.در آن م ی تهوانیم نمهونه انسهانی را بهبینیم کهه از گهذر اثر ش به اعتباری فوق العاده در قضیه رسیده است. شخصی بودگی خودآگاه و جهههانی بههودگی نهههاده در اثههر عناصههر فرهنههگ انسههانی انههد.تههازه در فاصههله قطههبی شههان ساختارهای دازاین انسانی می توانند پدید آیند.یگانگی آنها تبار در تضادهایی دارد که در عمل همیشههه تههازه بایههد از آنها فرا رفت.فهم نظری آنها است که علیق نظام مند من به آن راجع می شوند.به خاطر آنههها بههه ایههن پرسههش هههای تاریخی می پردازم. در مورد کانت این امر بالطبع با این نیت نیز انجام می یابد که حق بدهم که تا چه انهدازه از او آمهوخته ام.سهی س ال پیش متنی را نگاشتم که در اصل بنا بود تفسیری از کانت از آب در آید.اما از آنجا که بیش از چهارصههد صههفحه در زمینه می چرخیدم و تنها پنجاه صفحه برای کانت باقی بود،می بایست این ادعا را پس گیرم و در عنوان فرعی تنها از تمهیدی برای تفسیری از کانت گفتم .اینک اما می توانم آنچه را آن روز با عنوان عقل و علقه اعلن کرده اما به فرجام نرسانده بودم ،پیش نهم.اگر امروز در جای علقه از حیات می گویم،شاید این نشانه ای از بیشی شناخت باشد.
باید بالطبع به زبان بیاورم که توشه آغازین را واقعا هم شهرح و بسههط دهههم.بههرای همیههن بایههد سههپاس گههزار همسههرم باشم.بی یاد آوری خطاناپذیر وی به وعده ای داده شده این کتاب یقینا هنوز هم نگاشته نشده بود.پس به وی تقههدیمش می کنم،هر چند نمی توانم از آن مطمئن باشم که در همه جا هم موافق من است. از همکارانم سپاس گههزارم کهه در تصهحیح متههن بههه مههن یهاری رسهاندند ،بهه نهام ژاکلیههن کهارل،نیکهول کههرول،یانهها سویدرسکی،هولگر زدرشتروم و هکتور ویتور. هامبورگ|برلین 21ژولی 2002 فولکر گرهاردت
در آمد دانش و فرزانگی جهانی ورودی تازه به کانت