آنچه در “بهشت زهرا” گذشت…
مهدی پسر زهرا در پی شرکت در تظاهرات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ مفقود میشود. جستجو برای پیدا کردن مهدی، زهرا و پسر دیگرش حسن را که یک وبلاگ نویس است به لایههای درونی سیستم قضایی جمهوری میبرد، یک هزارتوی مملو از دروغ که به زندانها، پزشکی قانونی، بیمارستانها و مکانهای دیگر ختم میشود. خاله مریم، دوست قدیمی و وفادار زهرا نیز در جریان این ماجراهای وحشتناک در کنار آنها است. جستجوی آنها برای پیدا کردن مهدی، راز وحشتناک جمهوری اسلامی را فاش میکند، یک حقیقت که زهرا نمیتواند آن را پنهان کند، و حسن بهای آن را میپردازد. او مجبور میشود به استانبول در ترکیه فرار کند. دنیای زهرا از هم متلاشی میشود، اما شخصیت او استوار برجای میماند. چهار سال بعد، ما به داستان بازمیگردیم. چند روز قبل از نوروز ۱۳۹۲ است، زهرا و مریم دوباره در کنار یکدیگر هستند و ایران در شرف یک انتخابات ریاست جمهوری دیگر است.