roohanita-e baha'i

Page 1

‫روحانّیت بهائی‬

‫شمارۀ ‪١٢‬‬ ‫نگارش‪ :‬موژان مؤمن‪ ،‬ترجمه فاروق ایزدی نیا‬ ‫برای آن گروه از ما که در جهان پیشرفته تر زندگی می کنیم‪ ،‬علم به افزایش راحتی و‬ ‫آسایش جسمانی ما منجر شده و آزادی و زمان لزم برای ترّقی و توسعه را برای ما‬ ‫فراهم آورده است‪ .‬اّما کسانی که در جهان نوین زندگی می کنند گویی چندان سعادتمند‬ ‫تر و مسرورتر از اجداد خود در دورانهای گذشته نیستند و خواسته های آنها چندان تحّقق‬ ‫نیافته است‪ .‬بسیاری از آنها احساس می کنند در تمام طول زندگی خود بدون هدف و‬ ‫سط علم و تکنولوژی چه‬ ‫مقصدی معّین سر گردانند و نمی دانند با آزادی تأمین شده تو ّ‬ ‫کنند‪ .‬تصّور بسیاری از این کسان آن است که برای پر کردن این خل جواب را در تعقیب‬ ‫آنچه که فکر می کنند برای آنها خوشبختی و رضایت نفس به ارمغان می آورد‪ ،‬اعم از‬ ‫قدرت‪ ،‬ثروت یا روابط جنسی باید یافت‪ ،‬در حالی که تعداد روز افزونی از مردم سعی‬ ‫می کنند با روی آوردن به مسکرات و مواد مخّدر‪ ،‬از این بی محتوایی زندگی و یأس و‬ ‫حرمان ناشی از آن فرار کنند‪ .‬با این همه‪ ،‬معلوم شده که هیچ یک از این جوابها‬

‫پاسخگوی این نیاز محسوس نبوده است‪ .‬همه آنها به عدم رضایت‪ ،‬یأس بیشتر و از خود‬ ‫بیگانگی افزونتر منجر شده است‪ .‬این فرو پاشی و بی هدفی در زندگی ما در جامعه به‬

‫صورتهای مختلف انعکاس داشته و خود را نشان داده است که از آن جمله است‪:‬‬

‫گسستگی در روابط بین افراد‪ ،‬شکست ازدواجها و منجر شدن آنها به جدایی‪ ،‬تنهایی و‬ ‫‪.‬انزوا جوئی‪ ،‬جرائم وحشیانه غیر انسانی‪ ،‬تعداد فزاینده موارد خودکشی و امثال آن‬ ‫متجاوز از صد سال قبل‪ ،‬حضرت بهاء ا‪ ،‬که در آثار مقّدسه بهائی‪ ،‬خود را به طبیبی‬ ‫تشبیه فرموده اند که به معالجه امراض روحانی‪ ،‬که امروزه دامنگیر جهان شده‪ ،‬می‬ ‫پردازد‪ ،‬اظهار می دارند که ایشان وضعّیت جهان را مورد بررسی قرار داده‪ ،‬بیماری اش‬ ‫‪:‬را تشخیص داده و درمانش را اینگونه تجویز می فرمایند‬ ‫رگ جهان در دست پزشک داناست‪ ،‬درد را می بیند و بدانائی درمان‬

‫می کند‪ .‬هر روز‬

‫را رازی است و هر سر را آوازی‪ .‬درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر‪ .‬امروز را‬ ‫)نگران باشید و سخن از امروز رانید‪۱).‬‬


‫آثار مقّدسه بهائی‪ ،‬به عنوان بخشی از تشخیص بیماری‪ ،‬به بررسی و مطالعه عالم بشری‬ ‫میپردازد و در مییابد که ما ماهّیت و گوهر حقیقی خود را فراموش کرده و دیده بر آن‬ ‫جه نیستیم که ما واقعا که هستیم و در نتیجه بردۀ امیال و خواسته های‬ ‫بسته ایم و متو ّ‬ ‫نفسانی خود شده‪ ،‬جهت صحیح را از دست داده ایم و بنابراین بی هدف و سرگردان‬ ‫شده ایم‪ .‬در این میان به تجویزها و توصیه های پزشکان ناکار آمد و غیر حاذق اطمینان‬ ‫می کنیم و از درمانهای پزشک حاذق و حقیقی روی بر می گردانیم و غفلت می کنیم‪ .‬و‬ ‫بنابراین‪ ،‬حضرت بهاء ا در آثار مقّدسه بهائی‪ ،‬صل می دهند و ما را به شناخت و‬ ‫جه به گوهر و نفس حقیقی خود فرا می خوانند و ما را تشویق می کنند که خود را‬ ‫تو ّ‬ ‫از قید تصّورات و تخّیلت این جهان رها سازیم و به سوی خداوند‪ ،‬یعنی ذات حقیقی‬ ‫جه کنیم که جهت حقیقی در زندگی ما است‪ .‬تنها به این طریق است که ما‬ ‫متعالی تو ّ‬ ‫آنچه را که سبب حصول آرامش‪ ،‬صلح‪ ،‬رضایت و سعادت پایدار برای ما خواهد بود‪،‬‬ ‫‪.‬خواهیم یافت‬ ‫یاابن روح خلقتک غنیا کیف تفتقر و صنعتک عزیزا بم تستذل و من جوهر العلم اظهرتک‬ ‫)لم تستعلم عن دونی و من طین الحب عجنتک کیف تشتغل بغیری)‪۲‬‬ ‫حضرت بهاء ا می فرمایند که ما افراد بشر در دام ماّده گرایی اسیر و گرفتار شده‬ ‫جه نیستیم که‬ ‫ایم‪ .‬ما آنچنان مجذوب انگیزه کسب اشیاء این جهان فانی شده ایم که متو ّ‬ ‫اگر چه فکر می کنیم آشیانی را در تمّلک و اختیار داریم‪ ،‬اّما در واقع غالبا آنها ما را در‬ ‫اختیار خود گرفته اند‪ .‬هر چه متعّلقات و آنچه را که در اختیار داریم بزرگتر و گرانتر‬

‫باشد‪ ،‬ظلم و ستمی که آن متعّلقات بر زندگی ما تحمیل می کنند شدیدتر و بزرگتر است‪.‬‬

‫هر چه بیشتر داشته باشیم‪ ،‬حرص و آز ما بیشتر می شود تا بدانجا که این حرص و‬ ‫‪.‬طمع سیری ناپذیر خواهد شد‬ ‫یاابن النسان أنت ترید الذهب و أنا أرید تنزیهک عنه و أنت عرفت غناء نفسک فیه و أنا‬ ‫عرفت الغناء فی تقدیسک عنه لعمری هذا علمی و ذلک ظنک کیف یجتمع امری مع‬ ‫)أمرک‪۳).‬‬ ‫و حّتی کسانی که در دام ماّدیات نیفتاده اند‪ ،‬غالبا تحت تأثیر و تسّلط آنچه که در آثار‬ ‫‪.‬بهائی "ظنون و اوهام" موجود در ذهن ما نامیده میشود‪ ،‬قرار می گیرند‬ ‫یا ابن النسان قد مضی علیک ایام و اشتغلت فیها بما تهوی نفسک من الظنون و‬ ‫شمس ارتفعت‬ ‫الوهام‪ .‬الی متی تکون راقدا علی بساطک ارفع رأسک عن النوم ان ال ّ‬


‫ل تشرق علیک بأنوار الجمال‪۴).‬‬ ‫)فی وسط الزوال لع ّ‬ ‫بنابراین حضرت بهاء ا با نگاهی به اوضاع عالم بشری‪ ،‬ماّدی گرایی و تصّورات و‬ ‫‪:‬پندارهای واهی مبتنی بر آن را مورد سرزنش و ملمت قرار می دهند‬ ‫وای وای ای عاشقان هوای نفسانی از معشوق روحانی چون برق گذشته اید و به خیال‬ ‫شیطانی دل محکم بسته اید‪ .‬ساجد خیالید و اسم آن را حق گذاشته اید و ناظر خارید و‬ ‫نام آن را گل گذارده اید‪ .‬نه نفس فارغی از شما بر آمد و نه نسیم انقطاعی از ریاض‬ ‫قلوبتان وزید‪ .‬نصایح مشفقانه محبوب را به باد داده اید و از صفحه دل محو نموده اید‬

‫)و چون بهائم در سبزه زار شهوت و أمل تعیش می نمایید‪۵).‬‬ ‫حضرت بهاء ا به ما یادآوری می کنند که روزهای زندگی ما به سرعت سپری خواهد‬ ‫‪:‬شد در حالی که همچنان در شرایطی ناگوار و اسف بار اسیر و گرفتار خواهیم ماند‬ ‫ای مردگان فراش غفلت قرنها گذشت و عمر گرانمایه را به انتها رسانده اید و نفس‬ ‫پاکی از شما به ساحت قدس ما نیامد‪ .‬در أبحر شرک مستغرقید و کلمه توحید بر زبان‬

‫می رانید‪ .‬مبغوض مرا محبوب خود دانسته اید و دشمن مرا دوست خود گرفته اید و در‬

‫ارض من به کمال خّرمی و سرور مشی‬

‫می نمایید‪ ،‬غافل از آن که زمین من از تو‬

‫بیزار است و اشیای ارض از تو در گریز‪ .‬اگر فی الجمله بصر گشایی صد هزار حزن را‬ ‫)از این سرور خوشتر دانی و فنا را از این حیات نیکوتر شمری‪۶).‬‬ ‫ای پسران من ترسم که از نغمه ورقا فیض نبرده به دیار فنا راجع شوید و جمال گل‬ ‫)ندیده به آب و گل باز گردید‪۷).‬‬ ‫حضرت بهاء ا به ما توصیه می فرمایند که در اّیام عمر خود در این جهان خاکی که‬ ‫‪:‬بسیار کوتاه و زودگذر است‪ ،‬از فرصت استفاده کنیم‬ ‫ای بنده من از بند ملک خود را رهائی بخش و از حبس نفس خود را آزاد کن وقت را‬ ‫)غنیمت شمر زیرا که این وقت را دیگر نبینی و این زمان را هرگز نیابی‪۸).‬‬ ‫در این جهان همه چیز به خاک باز خواهد گشت و بنابراین اگر ما چیزی بخواهیم که‬ ‫جاودانی و دارای ارزشی پایدار باشد‪ ،‬حضرت بهاء ا می فرمایند‪ ،‬باید به جهان‬ ‫‪:‬روحانی‪ ،‬به ارزشها و اهداف ابدی روی بیاوریم‬


‫)ای دوستان به جمال فانی از جمال باقی مگذرید و به خاکدان ترابی دل مبندید‪۹).‬‬ ‫به این ترتیب خداوند بیان می دارد که جواب ما‪ ،‬یعنی دستورالعمل برای رفع بیماری‬ ‫هایی که عالم انسانی را مبتل ساخته‪ ،‬جوابی که موجب آرامش و آسایش درونی مورد‬ ‫جه به خدا‪ ،‬در روی آوردن به روحانّیت و دور شدن‬ ‫نیاز انسانی را فراهم می آورد‪ ،‬در تو ّ‬ ‫‪.‬از ماّدیات است‬ ‫جه بوجهی و أعرض عن غیری لن سلطانی باق لیزول ابدا و ملکی دائم‬ ‫یا ابن البیان و ّ‬ ‫)ل یحول ابدا و ان تطلب سوائی لن تجد لو تفحص فی الوجود سر مدا ازل‪۱۰).‬‬ ‫حضرت بهاء ا بیانات زیادی در خصوص طریق ترّقی و توسعه روحانی که فرد باید در‬ ‫پیش بگیرد‪ ،‬نازل فرموده اند‪ .‬در شرحی مختصر مانند مقاله حاضر فقط می توان به چند‬ ‫‪.‬نکته معدود پرداخت‬ ‫اّولین قدم‬ ‫در خصوص پیمودن طریق روحانّیت‪ ،‬این نکته در آثار بهائی و نیز کتب مقّدسه سایر ادیان‬ ‫واضح و بدیهی است که اّولین قدم در این راه را خود افراد بشر باید بردارند‪ .‬بیان‬ ‫حضرت مسیح در انجیل اینچنین نقل شده است‪" :‬بکوبید که برای شما باز کرده خواهد‬

‫شد")‪ (۱۱‬ما باید اّولین حرکت را انجام دهیم و در را بکوبیم‪ .‬در قرآن این کلمات را‬

‫زیارت می کنیم‪" :‬واّلذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سبلنا")‪ (۱۲‬پس اّولین تلش را ما انجام‬

‫می دهیم و بعد خداوند ما را هدایت خواهد کرد‪ .‬در آثار بهائی نیز مشاهده می کنیم‬

‫‪:‬که برداشتن قدم اّول به عهده خود ما گذاشته شده است‬ ‫ای پسر حب از تو تا رفرف امتناع قرب و سدره ارتفاع عشق قدمی فاصله قدم )‪(۱۳‬‬ ‫)اّول بردار و قدم دیگر بر عالم قدم گذار و در سرادق خلد وارد‬

‫شو )‪۱۴‬‬

‫در آثار بهائی مشاهده می کنیم که قلب انسان به آینه تشبیه شده که به هر چه توجیه‬ ‫جه کند اشیاء آسمانی را‬ ‫نماید‪ ،‬همان را منعکس خواهد ساخت‪ .‬اگر به سوی آسمان تو ّ‬

‫نشان می دهد و اگر به زمین روی کند‪ ،‬تعّلقات زمین را منعکس خواهد ساخت‪ .‬بنابراین‬

‫جه سازیم و از جاذبه های‬ ‫ما باید سعی کنیم قلوب خود را به موضوعات الهی متو ّ‬ ‫ناپایدار و زودگذر این جهان فانی در گذریم‪ .‬خود ما هستیم که باید اّولین تلش را به‬ ‫کار ببریم تا آینه قلب به سوی آنچه که لیق است برگردانده شود‪ .‬اگر ما به سوی‬ ‫جه نباشیم‪ ،‬نور او نمی تواند در آینه ما بدرخشد و به ما روشنی بخشد و‬ ‫خداوند متو ّ‬


‫‪:‬محّبت او نمی تواند در جان و دل ما رخنه کند و منعکس شود‬ ‫)یا ابن الوجود أحببنی لحبک ان لم تحّبنی لن احّبک أبدا فاعرف یا‬

‫عبد )‪۱۵‬‬

‫انقطاع‬ ‫بعد از برداشتن اّولین قدم و بذل اّولین سعی و کوشش‪ ،‬باید خود را از این جهان‬ ‫منقطع سازیم‪ .‬باید سعی کنیم قلب خود را از وابستگی به اشیاء این دنیای فانی‪ ،‬که‬ ‫حضرت بهاء ا به خاک یا گل و لی تشبیه و ما را به تطهیر آینه قلبمان از آن توصیه‬ ‫‪:‬می فرمایند‪ ،‬پاک و آسوده سازیم‪ .‬ایشان می فرمایند‬ ‫قلبک ثم طهره عن الّدنیا و زخرفها و ل تدخل فیه حب المغایرین لّنک لو تدخل‬

‫فیه ‪...‬‬

‫حب الغیر لن یستشرق علیه انوار تجلی ا لن ا ما جعل لحد من قلبین ‪ ...‬و لما‬ ‫سک بحب ا و أعرض‬ ‫جعله ا واحدا ینبغی لحضرتک بأن ل تدخل فیه حبین‪ .‬اذا تم ّ‬ ‫عن حب ما سواه ‪ ...‬لم یکن مقصودی فیما القیناک ال تنزیهک عن الشیاء الفانیة و‬

‫)ورودک فی جبروت الباقیة )‪۱۶‬‬ ‫حضرت بهاء ا تأکید می فرمایند که در قلوب ما فقط برای یک نوع محّبت فضا وجود‬ ‫دارد و بنابراین به عهده ما است که تصمیم بگیریم آیا محّبت خداوند را در آن داخل کنیم‬ ‫‪.‬یا عشق به این دنیای فانی را به آن راه بدهیم‬ ‫ای دوست لسانی من قدری تأّمل اختیار کن هرگز شنیده ئی که یار و اغیار در قلبی‬ ‫)بگنجد؟ پس اغیار را بران تا جانان بمنزل خود درآید‪۱۷) .‬‬ ‫حضرت بهاء ا بیان می فرمایند که اگر ما واقعا طالب ترّقی روحانی باشیم‪ ،‬باید خود‬ ‫را آماده سازیم که از اشیاء این دنیای فانی منقطع گردیم‪ .‬در ذکر نکات مهم و اصلی‬ ‫‪:‬که لزمه جستجوی روحانی است‪ ،‬حضرت بهاء ا می فرمایند‬ ‫ای برادر من شخص مجاهد که اراده نمود قدم طلب و سلوک در سبیل معرفت سلطان‬ ‫ل ظهور و بروز تجّلی اسرار غیبی الهی‬ ‫قدم گذارد‪ ،‬باید در بدایت امر قلب را که مح ّ‬ ‫است از جمیع غبارات تیره علوم اکتسابی و اشارات مظاهر شیطانی پاک و منّزه فرماید‬ ‫و صدر را که سریر ورود و جلوس محّبت محبوب ازلی است لطیف و نظیف نماید و‬ ‫همچنین دل را از علقه آب و گل یعنی از جمیع نقوش شبحیه و صور ظلیه مقّدس‬ ‫ب او را بجهتی بی دلیل‬ ‫ب و بغض در قلب نماند که مبادا آن ح ّ‬ ‫گرداند بقسمی که آثار ح ّ‬


‫میل دهد و یا بغض او را از جهتی منع نماید ‪ ...‬و باید در کل حین توّکل بحق نماید و‬ ‫)از خلق اعراض کند و از عالم تراب منقطع شود و بگسلد و برب الرباب در بندد‪۱۸).‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬آثار مبارکه بهائی شرایط طالب حقیقی در سبیل روحانی را یک به یک بر‬ ‫میشمارند‪ .‬توصیف روحانّیت در این آثار ایجاب‬

‫می کند که به کسب فضیلت ها‬

‫‪.‬بپردازیم‬ ‫فضیلت ها‬ ‫اگر به ادامه بیانی که در بال نقل شد نظر اندازیم‪ ،‬مشاهده می کنیم فضائلی که در‬ ‫‪:‬سبیل روحانّیت باید کسب شود یک به یک ذکر شده است‬ ‫‪.‬نفس خود را بر احدی ترجیح ندهد‬ ‫‪.‬افتخار و استکبار را از لوح قلب بشوید‬ ‫‪.‬بصبر و اصطبار دل بندد و صمت را شعار خود نماید‬ ‫‪ ...‬از تکّلم بی فائده احتراز کند‬ ‫غیبت را ضللت شمرد و به آن عرصه هرگز قدم نگذارد‪ ،‬زیرا غیبت سراج منیر قلب را‬ ‫‪.‬خاموش نماید و حیات دل را بمیراند‬ ‫‪.‬به قلیل قانع باشد و از طلب کثیر فارغ‬ ‫سکین و متکّبرین را نعمت شمرد‬ ‫‪ .‬مصاحبت منقطعین را غنیمت شمارد و عزلت از متم ّ‬ ‫مت و اقتدار در طلب آن نگار کوشد‬ ‫‪.‬در اسحار به اذکار مشغول شود و به تمام ه ّ‬ ‫ب و ذکر بسوزاند و از ماسوی ا چون برق در گذرد‬ ‫‪.‬غفلت را به نار ح ّ‬ ‫‪.‬بر بی نصیبان نصیب بخشد و از محرومان عطا و احسان دریغ ندارد‬ ‫‪.‬رعایت حیوان را منظور نماید تا چه رسد به انسان و اهل بیان‬ ‫)از جانان جان دریغ ندارد و از شماتت خلق‪ ،‬از حق احترازنجوید‪۱۹).‬‬


‫آثار مقّدسه بهائی تعلیم می دهند که ما باید طالب کسب فضائلی چون محّبت‪ ،‬عدالت‪،‬‬ ‫صبر و بردباری‪ ،‬قابلّیت امانت‪ ،‬صداقت و امثال آن باشیم‪ .‬در این مختصر امکان توصیف‬ ‫‪.‬جمیع این فضیلت ها نیست‬ ‫مسائل و مشکلت‬ ‫حضرت بهاء ا خطاب به نفوسی که طالب طی طریق در سبیل روحانّیت هستند می‬ ‫فرمایند که آنها به نحوی اجتناب ناپذیر با مسائل‪ ،‬امتحانات و مشکلت روبرو خواهد شد‪.‬‬ ‫همین اقدام برای گسستن بندهای ماّدی گرایی‪ ،‬حرص و تمایلت نفسانی که ما را به‬ ‫این جهان وابسته می سازد‪ ،‬کار بسیار دشوار و دردناکی است‪ .‬حضرت بهاء ا می‬ ‫فرمایند که این درد همیشه با ما خواهد بود‪ ،‬و در حین سفر در وادی طلب روحانی‪،‬‬ ‫‪.‬مرکب همیشگی ما است‬ ‫مرکب این وادی در دست و اگر درد نباشد هرگز این سفر تمام نشود و عاشق در این‬ ‫رتبه جز معشوق خیالی ندارد و جز محبوب پناهی نجوید ‪ ...‬پس باید بنار عشق حجابهای‬

‫نفس شیطانی سوخته شود تا روح برای ادراک مراتب سید "لولک" لطیف و پاکیزه گردد‪.‬‬ ‫))‪۲۰‬‬ ‫اگر درد نباشد ترّقی و پیشرفت امکان ندارد‪ .‬حضرت عبدالبهاء‪ ،‬نحوه تأثیر درد و رنج در‬

‫زندگی ما را توصیف فرموده اند‪ .‬وقتی از ایشان سؤال شد که‪" ،‬آیا در این جهان‪ ،‬درد و‬

‫‪:‬رنج بیشتر در ترّقی نفس و روح تأثیر دارد یا لّذت و سرور؟"‪ ،‬ایشان جواب دادند‬

‫جان و روح انسان زمانی ترّقی و تعالی دارد که به وسیله رنجها مورد آزمایش واقع‬ ‫شود‪ .‬زمین را هر چه بیشتر شخم زنید‪ ،‬تخم گیاه بهتر رشد خواهد کرد‪ ،‬و محصول بهتر‬ ‫خواهد شد‪ .‬همانطور که شخم در زمین شیاری عمیق ایجاد می کند‪ ،‬و آن را از علفهای‬ ‫هرز و خار و خس پاک و طاهر می سازد‪ ،‬رنج و بل نیز انسان را از امور جزئّیه این‬ ‫زندگی دنیوی رهایی می بخشد تا به مرحله انقطاع کامل واصل گردد و در این جهان به‬ ‫سرور الهی ناظر باشد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬انسان نابالغ است‪ ،‬خام است‪ .‬حرارت آتش رنج‬ ‫جه خواهید شد که‬ ‫و درد او را به مرحله بلوغ میرساند‪ .‬به اّیام ماضیه فکر کنید متو ّ‬

‫)بزرگترین انسانها بیشتر از همه از رنج و درد بهره برده اند‪).‬ترجمه‬

‫به این ترتیب‪ ،‬رنج برای پیشرفت روحانی ما لزم است و لذا اگر ماهّیت حقیقی آن را‬ ‫‪:‬درک کنیم از آن استقبال خواهیم کرد‬


‫یا ابن النسان بلئی عنایتی ظاهره نار و نقمة و باطنه نور و رحمة‪ .‬فاستبق الیه لتکون‬ ‫)نورا ازلیا و روحا قدمیا و هو أمری فاعرفه‪۲۲) .‬‬ ‫مقصود از عالم عنصری‬ ‫تمام آنچه که تاکنون در این مقاله ذکر شد مشابه آن چیزی است که می توان در اسلم‬ ‫و سایر ادیان نیز یافت‪ .‬بسیاری از عارفان بزرگ‪ ،‬قدیسان مشهور و نفوس روحانی‬ ‫عبارات مشابهی را در مورد لزوم انقطاع و نیز فضائل سبیل الهی مرقوم داشته اند‪ .‬در‬ ‫بخشی از آثار مقّدسه سایر ادیان بیاناتی مشابه آنچه که از آثار بهائی نقل شد مشاهده‬ ‫میگردد‪ .‬آنچه که در تعالیم بهائی متفاوت است در جزئیات عملی و ساختارهایی است که‬ ‫‪.‬برای پیمودن سیر صعودی در سبیل روحانی ارائه شده است‬ ‫در بسیاری از سایر سّنت های روحانی‪ ،‬جنبه های عملی سبیل روحانی در دست‬ ‫راهنمایان روحانی مانند کشیش‪ ،‬گورو‪ ،‬شیخ یا مرشد در آئین صوفیه‪ ،‬راهب بزرگ دیر و‬ ‫صومعه و امثال آن نهاده شده است‪ .‬در بسیاری از سنن روحانی‪ ،‬چون این جهان به‬ ‫سکین آن سّنت توصیه شده‬ ‫عنوان منشأ انحراف ما از سبیل روحانی شناخته شده‪ ،‬به متم ّ‬ ‫است که‪ ،‬چه به صورت ریاضت یا حضور در جامعه رهبانی‪ ،‬خود را از این جهان‬ ‫‪.‬خلصی بخشند‪ .‬توصیه تعالیم بهائی خلف هر دو جنبه مزبور در سبیل روحانی است‬ ‫حضرت بهاء ا بیان می فرمایند که استفاده از یک راهنمای روحانی بشری‪ ،‬عملی‬ ‫خطرناک است‪ .‬در عین حال که راهنمایان روحانی اصیل و واقعی بی گمان وجود دارند‪،‬‬ ‫اّما بسیاری نیز ریاکار و فریبکارند یا مردم را به خطا رهبری می کنند‪ .‬خداوند مقّدر‬ ‫فرموده که روزگار رهبر روحانی یا رهبر حرفه ای مذهبی‪ ،‬چه شیخ باشد یا مل یا‬ ‫کشیش یا گورو و یا رهبان‪ ،‬سپری و تمام شده است‪ .‬هر فردی اکنون وظیفه دارد که‬ ‫‪.‬آثار الهی را خود بخواند و طریق روحانی را برای خویش بیابد و بشناسد‬ ‫در همه اوقات‪ ،‬سبب صد عباد و منع ایشان از شاطیء بحر احدّیه علمای عصر بوده اند‬ ‫ب ریاست و‬ ‫که زمام آن مردم در کف کفایت ایشان بود و ایشان هم بعضی نظر بح ّ‬ ‫بعضی از عدم علم و معرفت‪ ،‬ناس را منع‬

‫می نمودند‪ ،‬چنانچه همه انبیاء به اذن و‬

‫اجازه علمای عصر سلسبیل شهادت را نوشیدند و به اعلی افق عّزت پرواز نمودند‪ .‬چه‬ ‫ظلمها که از رؤسای عهد و علمای عصر بر سلطین وجود و جواهر مقصود وارد شد و‬ ‫به این اّیام محدوده فانیه قانع شدند و از ملک لیفنی باز ماندند‪ .‬چنانچه چشم را از‬ ‫مشاهده انوار جمال محبوب بی نصیب نمودند و گوش را از بدائع نغمات ورقاء مقصود‬


‫محروم ساختند‪ .‬این است که در جمیع کتب سماویه ذکر احوال علمای هر عصر شده ‪)...‬‬ ‫)‪۲۳‬‬ ‫حضرت بهاء ا بیان می فرمایند در عین حال که صومعه ها و دیرها و ریاضت روحانی‬ ‫‪:‬شاید نقشی در گذشته ایفا کرده اند‪ ،‬اّما امروزه دیگر وجودشان ضرورت و لزومی ندارد‬ ‫سلم و بهاؤه عندا مذکور‪.‬‬ ‫اعمال حضرات رهبه و خوری های مّلت حضرت روح علیه ال ّ‬ ‫ولکن الیوم باید از انزوا قصد فضا نمایند و بما ینفعهم و ینتفع به العباد مشغول گردند‪).‬‬ ‫)‪۲۴‬‬ ‫خداوند بیان می فرماید که این عالم عنصری‪ ،‬نه تنها در طلب و جستجوی روحانی ما‪،‬‬ ‫‪.‬سد راه به شمار نمی رود‪ ،‬بلکه در واقع فقط برای کمک به ما خلق شده است‬ ‫ای پسر وجود در بادیه های عدم بودی و ترا بمدد تراب امر در عالم ملک ظاهر نمودم‬ ‫و جمیع ذّرات ممکنات و حقائق کائنات را بر تربیت تو گماشتم‪ ،‬چنانچه قبل از خروج از‬ ‫بطن ام دو چشمه شیر منیر برای تو مقّرر داشتم و چشمها برای حفظ تو گماشتم و‬ ‫ب ترا در قلوب القا نمودم و بصرف جود ترا در ظل رحمتم پروردم و از جوهر فضل‬ ‫ح ّ‬ ‫و رحمت ترا حفظ فرمودم و مقصود از جمیع این مراتب آن بود که بجبروت باقی ما‬ ‫درآئی و قابل بخششهای غیبی ما شوی و تو غافل چون به ثمر آمدی از تمامی نعیمم‬ ‫غفلت نمودی و به گمان باطل خود پرداختی‪ ،‬بقسمی که بالمّره فراموش نمودی و از‬ ‫)باب دوست بایوان دشمن مقر یافتی و مسکن نمودی‪۲۵).‬‬ ‫به این ترتیب‪ ،‬آثار مبارکه این عالم عنصری را به عنوان اطاق درس عظیمی به تصویر‬ ‫می کشند که افراد بشر در آن به کسب تعلیم و تربیت روحانی می پردازند‪ .‬اّما‪ ،‬ما را به‬ ‫حال خود و تنها با وسائل و تدابیر خود رها نساخته اند بلکه به ما مرّبیان روحانی را که‬ ‫بنیانگذاران ادیان عالم هستند داده اند‪ ،‬تا راهنمایی و هدایت لزم برای ترّقی و پیشرفت‬ ‫روحانی ما را در اختیارمان می گذارند‪ .‬حضرت بهاء ا می فرمایند ما با زندگی در این‬

‫جهان و نه با طلب گسستگی از آن‪ ،‬به این پیشرفت روحانی نائل خواهیم شد‪ .‬در حالی‬ ‫کر لزم می‬ ‫خصی کناره گیری از این جهان برای روی آوردن به دعا و تف ّ‬ ‫که میزان مش ّ‬ ‫کر و تأّمل ضروری است‪ ،‬اّما باید با این جهان‬ ‫باشد‪،‬و تمام ادیان به ما گفته اند این تف ّ‬ ‫نیز در آمیزیم و به آن نیز مشغول شویم تا صفات روحانی که طالب کسب آنها می‬ ‫‪.‬باشیم به حد کمال برسند‬ ‫اگر در این جهان زندگی نکنیم و خود را در اوضاع ملموس زندگی روزمّره در جریان‬


‫جه خواهیم شد که به کسب صفات روحانی مانند عشق‪،‬‬ ‫آزمایشها قرار ندهیم‪ ،‬چگونه متو ّ‬ ‫عدالت‪ ،‬قابلّیت اعتماد و صداقت موّفق شده ایم؟‬ ‫کر و‬ ‫بخشی از پیشرفت روحانی ما عبارت از انضباط روحانی در تلوت دعا و نماز و تف ّ‬ ‫مناجات‪ ،‬رعایت روزه سالنه‪ ،‬و سایر احکام الهی است‪ .‬این نمونه و الگوی زندگی ما را‬ ‫در تماس دائم با ماهّیت حقیقی روحانی خود قرار می دهد و ما را به عالم روحانی که‬ ‫منشأ قدرت و قّوت ماست مّتصل می سازد‪ .‬چنین احکامی در تمام ادیان وضع شده و‬ ‫‪.‬حضرت بهاء ا نیز احکام مشابهی را نازل فرموده اند‬ ‫نکته آخر آنکه‪ ،‬حضرت بهاء ا جانشینی برای جوامع روحانی سایر ادیان به ما عنایت‬ ‫می فرمایند تا جای صومعه ها و جوامع تحت رهبری راهبان بزرگ‪ ،‬شیوخ‪ ،‬و گوروها را‬ ‫بگیرد‪ .‬ایشان جامعه بهائی را ایجاد کرده اند و آن ساختاری است که جمیع افراد را در‬ ‫عالیتهایی که در کسب‬ ‫عالیتهایی چون مشاوره و اقدام مّتحد در خدمت به سایرین‪ ،‬ف ّ‬ ‫ف ّ‬ ‫فضائلی که باید طالب کسب آنها باشیم به ما کمک میکند‪ ،‬مشارکت می دهد‪ .‬آرمان‬ ‫وحدت و ساز و کار مشاوره در جامعه بهائی ما را ملزم می کند که معایب نفس پرستی‬ ‫و غرور را در خود باز شناسیم و سعی کنیم این بیماری ها را معالجه نماییم‪ .‬آرمان‬ ‫مشاوره مستلزم آن است که در درون خویش‪ ،‬صفاتی چون صبر‪ ،‬بردباری‪ ،‬انصاف‪ ،‬و‬ ‫سایر فضائل را به کمال برسانیم‪ .‬در داخل جامعه بهائی‪ ،‬پیشرفت روحانی مسئولّیت و‬ ‫‪.‬حق قانونی جمیع افراد است تا گروهی منتخب از رهبانها و نفوس مذهبی حرفه ای‬ ‫در ساختار جامعه بهائی‪ ،‬اقتدار و اطاعت به افرادی مانند ملها‪ ،‬شیخ ها‪ ،‬کشیشها و‬ ‫گوروها تعّلق نمی گیرد بلکه به تشکیلت انتخابی مربوط می شود‪ .‬به بهائیان توصیه می‬ ‫شود که برای کسب هدایت روحانی از ساز و کار مشاوره استفاده کنند تا به خرد جمعی‬ ‫‪.‬که در گروه نهفته است نائل گردند نه هوسها و معلومات نسبتا محدود فرد واحد‬ ‫‪:‬منابع و یادداشتها‬ ‫لوح مانکجی‪ ،‬دریای دانش‪ ،‬ص ‪۱_ ۳‬‬ ‫کلمات مکنونه عربی‪ ،‬شماره ‪۲_ ۱۳‬‬ ‫کلمات مکنونه عربی‪ ،‬شماره ‪۳_ ۵۶‬‬ ‫کلمات مکنونه عربی‪ ،‬شماره ‪۴_ ۶۲‬‬


‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۵_ ۴۴‬‬ ‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۶_ ۲۰‬‬ ‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۷_ ۱۳‬‬ ‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۸_ ۳۹‬‬ ‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۹_ ۱۴‬‬ ‫کلمات مکنونه عربی‪ ،‬شماره ‪۱۰_ ۱۵‬‬ ‫انجیل لوقا‪ ،‬باب ‪ ،۱۱‬آیه ‪۱۱_ ۹‬‬ ‫سوره عنکبوت‪ ،‬آیه ‪۱۲_ ۶۹‬‬ ‫جه _‪۱۳‬‬ ‫توضیح مترجم‪ :‬حضرت بهاء ا میفرمایند‪" :‬مقصود از قدم در این مقالت تو ّ‬ ‫)است"‪) .‬مائده آسمانی‪ ،‬جلد ‪ ،۸‬ص ‪۲۲‬‬ ‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۱۴_ ۷‬‬ ‫کلمات مکنونه عربی‪ ،‬شماره ‪۱۵_ ۵‬‬ ‫سورة الملک‪ ،‬مجموعه الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض‪ ،‬ص ‪۱۶_ ۴۲‬‬ ‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۱۷_ ۲۶‬‬ ‫کتاب ایقان‪ ،‬ص ‪۱۸_ ۱۴۸‬‬ ‫کتاب ایقان‪ ،‬صص ‪۱۹_ ۱۵۰ -۱۴۹‬‬ ‫هفت وادی_ آثار قلم اعلی‪ ،‬جلد ‪ ،۳‬صفحات ‪ ۹۹‬و ‪۲۰_ ۱۰۲‬‬ ‫‪21_ Paris Talks,p.178‬‬

‫کلمات مکنونه عربی‪ ،‬شماره ‪۲۲_ ۵۱‬‬


‫کتاب ایقان‪ ،‬ص ‪۲۳_ ۱۲‬‬ ‫لوح بشارات‪ ،‬مجموعه الواح مبارکه طبع مصر‪ ،‬ص ‪۲۴_ ۱۱۹‬‬ ‫کلمات مکنونه فارسی‪ ،‬شماره ‪۲۵_ ۲۹‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.