روحانّیت بهائی
شمارۀ ١٢ نگارش :موژان مؤمن ،ترجمه فاروق ایزدی نیا برای آن گروه از ما که در جهان پیشرفته تر زندگی می کنیم ،علم به افزایش راحتی و آسایش جسمانی ما منجر شده و آزادی و زمان لزم برای ترّقی و توسعه را برای ما فراهم آورده است .اّما کسانی که در جهان نوین زندگی می کنند گویی چندان سعادتمند تر و مسرورتر از اجداد خود در دورانهای گذشته نیستند و خواسته های آنها چندان تحّقق نیافته است .بسیاری از آنها احساس می کنند در تمام طول زندگی خود بدون هدف و سط علم و تکنولوژی چه مقصدی معّین سر گردانند و نمی دانند با آزادی تأمین شده تو ّ کنند .تصّور بسیاری از این کسان آن است که برای پر کردن این خل جواب را در تعقیب آنچه که فکر می کنند برای آنها خوشبختی و رضایت نفس به ارمغان می آورد ،اعم از قدرت ،ثروت یا روابط جنسی باید یافت ،در حالی که تعداد روز افزونی از مردم سعی می کنند با روی آوردن به مسکرات و مواد مخّدر ،از این بی محتوایی زندگی و یأس و حرمان ناشی از آن فرار کنند .با این همه ،معلوم شده که هیچ یک از این جوابها
پاسخگوی این نیاز محسوس نبوده است .همه آنها به عدم رضایت ،یأس بیشتر و از خود بیگانگی افزونتر منجر شده است .این فرو پاشی و بی هدفی در زندگی ما در جامعه به
صورتهای مختلف انعکاس داشته و خود را نشان داده است که از آن جمله است:
گسستگی در روابط بین افراد ،شکست ازدواجها و منجر شدن آنها به جدایی ،تنهایی و .انزوا جوئی ،جرائم وحشیانه غیر انسانی ،تعداد فزاینده موارد خودکشی و امثال آن متجاوز از صد سال قبل ،حضرت بهاء ا ،که در آثار مقّدسه بهائی ،خود را به طبیبی تشبیه فرموده اند که به معالجه امراض روحانی ،که امروزه دامنگیر جهان شده ،می پردازد ،اظهار می دارند که ایشان وضعّیت جهان را مورد بررسی قرار داده ،بیماری اش :را تشخیص داده و درمانش را اینگونه تجویز می فرمایند رگ جهان در دست پزشک داناست ،درد را می بیند و بدانائی درمان
می کند .هر روز
را رازی است و هر سر را آوازی .درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر .امروز را )نگران باشید و سخن از امروز رانید۱).
آثار مقّدسه بهائی ،به عنوان بخشی از تشخیص بیماری ،به بررسی و مطالعه عالم بشری میپردازد و در مییابد که ما ماهّیت و گوهر حقیقی خود را فراموش کرده و دیده بر آن جه نیستیم که ما واقعا که هستیم و در نتیجه بردۀ امیال و خواسته های بسته ایم و متو ّ نفسانی خود شده ،جهت صحیح را از دست داده ایم و بنابراین بی هدف و سرگردان شده ایم .در این میان به تجویزها و توصیه های پزشکان ناکار آمد و غیر حاذق اطمینان می کنیم و از درمانهای پزشک حاذق و حقیقی روی بر می گردانیم و غفلت می کنیم .و بنابراین ،حضرت بهاء ا در آثار مقّدسه بهائی ،صل می دهند و ما را به شناخت و جه به گوهر و نفس حقیقی خود فرا می خوانند و ما را تشویق می کنند که خود را تو ّ از قید تصّورات و تخّیلت این جهان رها سازیم و به سوی خداوند ،یعنی ذات حقیقی جه کنیم که جهت حقیقی در زندگی ما است .تنها به این طریق است که ما متعالی تو ّ آنچه را که سبب حصول آرامش ،صلح ،رضایت و سعادت پایدار برای ما خواهد بود، .خواهیم یافت یاابن روح خلقتک غنیا کیف تفتقر و صنعتک عزیزا بم تستذل و من جوهر العلم اظهرتک )لم تستعلم عن دونی و من طین الحب عجنتک کیف تشتغل بغیری)۲ حضرت بهاء ا می فرمایند که ما افراد بشر در دام ماّده گرایی اسیر و گرفتار شده جه نیستیم که ایم .ما آنچنان مجذوب انگیزه کسب اشیاء این جهان فانی شده ایم که متو ّ اگر چه فکر می کنیم آشیانی را در تمّلک و اختیار داریم ،اّما در واقع غالبا آنها ما را در اختیار خود گرفته اند .هر چه متعّلقات و آنچه را که در اختیار داریم بزرگتر و گرانتر
باشد ،ظلم و ستمی که آن متعّلقات بر زندگی ما تحمیل می کنند شدیدتر و بزرگتر است.
هر چه بیشتر داشته باشیم ،حرص و آز ما بیشتر می شود تا بدانجا که این حرص و .طمع سیری ناپذیر خواهد شد یاابن النسان أنت ترید الذهب و أنا أرید تنزیهک عنه و أنت عرفت غناء نفسک فیه و أنا عرفت الغناء فی تقدیسک عنه لعمری هذا علمی و ذلک ظنک کیف یجتمع امری مع )أمرک۳). و حّتی کسانی که در دام ماّدیات نیفتاده اند ،غالبا تحت تأثیر و تسّلط آنچه که در آثار .بهائی "ظنون و اوهام" موجود در ذهن ما نامیده میشود ،قرار می گیرند یا ابن النسان قد مضی علیک ایام و اشتغلت فیها بما تهوی نفسک من الظنون و شمس ارتفعت الوهام .الی متی تکون راقدا علی بساطک ارفع رأسک عن النوم ان ال ّ
ل تشرق علیک بأنوار الجمال۴). )فی وسط الزوال لع ّ بنابراین حضرت بهاء ا با نگاهی به اوضاع عالم بشری ،ماّدی گرایی و تصّورات و :پندارهای واهی مبتنی بر آن را مورد سرزنش و ملمت قرار می دهند وای وای ای عاشقان هوای نفسانی از معشوق روحانی چون برق گذشته اید و به خیال شیطانی دل محکم بسته اید .ساجد خیالید و اسم آن را حق گذاشته اید و ناظر خارید و نام آن را گل گذارده اید .نه نفس فارغی از شما بر آمد و نه نسیم انقطاعی از ریاض قلوبتان وزید .نصایح مشفقانه محبوب را به باد داده اید و از صفحه دل محو نموده اید
)و چون بهائم در سبزه زار شهوت و أمل تعیش می نمایید۵). حضرت بهاء ا به ما یادآوری می کنند که روزهای زندگی ما به سرعت سپری خواهد :شد در حالی که همچنان در شرایطی ناگوار و اسف بار اسیر و گرفتار خواهیم ماند ای مردگان فراش غفلت قرنها گذشت و عمر گرانمایه را به انتها رسانده اید و نفس پاکی از شما به ساحت قدس ما نیامد .در أبحر شرک مستغرقید و کلمه توحید بر زبان
می رانید .مبغوض مرا محبوب خود دانسته اید و دشمن مرا دوست خود گرفته اید و در
ارض من به کمال خّرمی و سرور مشی
می نمایید ،غافل از آن که زمین من از تو
بیزار است و اشیای ارض از تو در گریز .اگر فی الجمله بصر گشایی صد هزار حزن را )از این سرور خوشتر دانی و فنا را از این حیات نیکوتر شمری۶). ای پسران من ترسم که از نغمه ورقا فیض نبرده به دیار فنا راجع شوید و جمال گل )ندیده به آب و گل باز گردید۷). حضرت بهاء ا به ما توصیه می فرمایند که در اّیام عمر خود در این جهان خاکی که :بسیار کوتاه و زودگذر است ،از فرصت استفاده کنیم ای بنده من از بند ملک خود را رهائی بخش و از حبس نفس خود را آزاد کن وقت را )غنیمت شمر زیرا که این وقت را دیگر نبینی و این زمان را هرگز نیابی۸). در این جهان همه چیز به خاک باز خواهد گشت و بنابراین اگر ما چیزی بخواهیم که جاودانی و دارای ارزشی پایدار باشد ،حضرت بهاء ا می فرمایند ،باید به جهان :روحانی ،به ارزشها و اهداف ابدی روی بیاوریم
)ای دوستان به جمال فانی از جمال باقی مگذرید و به خاکدان ترابی دل مبندید۹). به این ترتیب خداوند بیان می دارد که جواب ما ،یعنی دستورالعمل برای رفع بیماری هایی که عالم انسانی را مبتل ساخته ،جوابی که موجب آرامش و آسایش درونی مورد جه به خدا ،در روی آوردن به روحانّیت و دور شدن نیاز انسانی را فراهم می آورد ،در تو ّ .از ماّدیات است جه بوجهی و أعرض عن غیری لن سلطانی باق لیزول ابدا و ملکی دائم یا ابن البیان و ّ )ل یحول ابدا و ان تطلب سوائی لن تجد لو تفحص فی الوجود سر مدا ازل۱۰). حضرت بهاء ا بیانات زیادی در خصوص طریق ترّقی و توسعه روحانی که فرد باید در پیش بگیرد ،نازل فرموده اند .در شرحی مختصر مانند مقاله حاضر فقط می توان به چند .نکته معدود پرداخت اّولین قدم در خصوص پیمودن طریق روحانّیت ،این نکته در آثار بهائی و نیز کتب مقّدسه سایر ادیان واضح و بدیهی است که اّولین قدم در این راه را خود افراد بشر باید بردارند .بیان حضرت مسیح در انجیل اینچنین نقل شده است" :بکوبید که برای شما باز کرده خواهد
شد") (۱۱ما باید اّولین حرکت را انجام دهیم و در را بکوبیم .در قرآن این کلمات را
زیارت می کنیم" :واّلذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سبلنا") (۱۲پس اّولین تلش را ما انجام
می دهیم و بعد خداوند ما را هدایت خواهد کرد .در آثار بهائی نیز مشاهده می کنیم
:که برداشتن قدم اّول به عهده خود ما گذاشته شده است ای پسر حب از تو تا رفرف امتناع قرب و سدره ارتفاع عشق قدمی فاصله قدم )(۱۳ )اّول بردار و قدم دیگر بر عالم قدم گذار و در سرادق خلد وارد
شو )۱۴
در آثار بهائی مشاهده می کنیم که قلب انسان به آینه تشبیه شده که به هر چه توجیه جه کند اشیاء آسمانی را نماید ،همان را منعکس خواهد ساخت .اگر به سوی آسمان تو ّ
نشان می دهد و اگر به زمین روی کند ،تعّلقات زمین را منعکس خواهد ساخت .بنابراین
جه سازیم و از جاذبه های ما باید سعی کنیم قلوب خود را به موضوعات الهی متو ّ ناپایدار و زودگذر این جهان فانی در گذریم .خود ما هستیم که باید اّولین تلش را به کار ببریم تا آینه قلب به سوی آنچه که لیق است برگردانده شود .اگر ما به سوی جه نباشیم ،نور او نمی تواند در آینه ما بدرخشد و به ما روشنی بخشد و خداوند متو ّ
:محّبت او نمی تواند در جان و دل ما رخنه کند و منعکس شود )یا ابن الوجود أحببنی لحبک ان لم تحّبنی لن احّبک أبدا فاعرف یا
عبد )۱۵
انقطاع بعد از برداشتن اّولین قدم و بذل اّولین سعی و کوشش ،باید خود را از این جهان منقطع سازیم .باید سعی کنیم قلب خود را از وابستگی به اشیاء این دنیای فانی ،که حضرت بهاء ا به خاک یا گل و لی تشبیه و ما را به تطهیر آینه قلبمان از آن توصیه :می فرمایند ،پاک و آسوده سازیم .ایشان می فرمایند قلبک ثم طهره عن الّدنیا و زخرفها و ل تدخل فیه حب المغایرین لّنک لو تدخل
فیه ...
حب الغیر لن یستشرق علیه انوار تجلی ا لن ا ما جعل لحد من قلبین ...و لما سک بحب ا و أعرض جعله ا واحدا ینبغی لحضرتک بأن ل تدخل فیه حبین .اذا تم ّ عن حب ما سواه ...لم یکن مقصودی فیما القیناک ال تنزیهک عن الشیاء الفانیة و
)ورودک فی جبروت الباقیة )۱۶ حضرت بهاء ا تأکید می فرمایند که در قلوب ما فقط برای یک نوع محّبت فضا وجود دارد و بنابراین به عهده ما است که تصمیم بگیریم آیا محّبت خداوند را در آن داخل کنیم .یا عشق به این دنیای فانی را به آن راه بدهیم ای دوست لسانی من قدری تأّمل اختیار کن هرگز شنیده ئی که یار و اغیار در قلبی )بگنجد؟ پس اغیار را بران تا جانان بمنزل خود درآید۱۷) . حضرت بهاء ا بیان می فرمایند که اگر ما واقعا طالب ترّقی روحانی باشیم ،باید خود را آماده سازیم که از اشیاء این دنیای فانی منقطع گردیم .در ذکر نکات مهم و اصلی :که لزمه جستجوی روحانی است ،حضرت بهاء ا می فرمایند ای برادر من شخص مجاهد که اراده نمود قدم طلب و سلوک در سبیل معرفت سلطان ل ظهور و بروز تجّلی اسرار غیبی الهی قدم گذارد ،باید در بدایت امر قلب را که مح ّ است از جمیع غبارات تیره علوم اکتسابی و اشارات مظاهر شیطانی پاک و منّزه فرماید و صدر را که سریر ورود و جلوس محّبت محبوب ازلی است لطیف و نظیف نماید و همچنین دل را از علقه آب و گل یعنی از جمیع نقوش شبحیه و صور ظلیه مقّدس ب او را بجهتی بی دلیل ب و بغض در قلب نماند که مبادا آن ح ّ گرداند بقسمی که آثار ح ّ
میل دهد و یا بغض او را از جهتی منع نماید ...و باید در کل حین توّکل بحق نماید و )از خلق اعراض کند و از عالم تراب منقطع شود و بگسلد و برب الرباب در بندد۱۸). بنابراین ،آثار مبارکه بهائی شرایط طالب حقیقی در سبیل روحانی را یک به یک بر میشمارند .توصیف روحانّیت در این آثار ایجاب
می کند که به کسب فضیلت ها
.بپردازیم فضیلت ها اگر به ادامه بیانی که در بال نقل شد نظر اندازیم ،مشاهده می کنیم فضائلی که در :سبیل روحانّیت باید کسب شود یک به یک ذکر شده است .نفس خود را بر احدی ترجیح ندهد .افتخار و استکبار را از لوح قلب بشوید .بصبر و اصطبار دل بندد و صمت را شعار خود نماید ...از تکّلم بی فائده احتراز کند غیبت را ضللت شمرد و به آن عرصه هرگز قدم نگذارد ،زیرا غیبت سراج منیر قلب را .خاموش نماید و حیات دل را بمیراند .به قلیل قانع باشد و از طلب کثیر فارغ سکین و متکّبرین را نعمت شمرد .مصاحبت منقطعین را غنیمت شمارد و عزلت از متم ّ مت و اقتدار در طلب آن نگار کوشد .در اسحار به اذکار مشغول شود و به تمام ه ّ ب و ذکر بسوزاند و از ماسوی ا چون برق در گذرد .غفلت را به نار ح ّ .بر بی نصیبان نصیب بخشد و از محرومان عطا و احسان دریغ ندارد .رعایت حیوان را منظور نماید تا چه رسد به انسان و اهل بیان )از جانان جان دریغ ندارد و از شماتت خلق ،از حق احترازنجوید۱۹).
آثار مقّدسه بهائی تعلیم می دهند که ما باید طالب کسب فضائلی چون محّبت ،عدالت، صبر و بردباری ،قابلّیت امانت ،صداقت و امثال آن باشیم .در این مختصر امکان توصیف .جمیع این فضیلت ها نیست مسائل و مشکلت حضرت بهاء ا خطاب به نفوسی که طالب طی طریق در سبیل روحانّیت هستند می فرمایند که آنها به نحوی اجتناب ناپذیر با مسائل ،امتحانات و مشکلت روبرو خواهد شد. همین اقدام برای گسستن بندهای ماّدی گرایی ،حرص و تمایلت نفسانی که ما را به این جهان وابسته می سازد ،کار بسیار دشوار و دردناکی است .حضرت بهاء ا می فرمایند که این درد همیشه با ما خواهد بود ،و در حین سفر در وادی طلب روحانی، .مرکب همیشگی ما است مرکب این وادی در دست و اگر درد نباشد هرگز این سفر تمام نشود و عاشق در این رتبه جز معشوق خیالی ندارد و جز محبوب پناهی نجوید ...پس باید بنار عشق حجابهای
نفس شیطانی سوخته شود تا روح برای ادراک مراتب سید "لولک" لطیف و پاکیزه گردد. ))۲۰ اگر درد نباشد ترّقی و پیشرفت امکان ندارد .حضرت عبدالبهاء ،نحوه تأثیر درد و رنج در
زندگی ما را توصیف فرموده اند .وقتی از ایشان سؤال شد که" ،آیا در این جهان ،درد و
:رنج بیشتر در ترّقی نفس و روح تأثیر دارد یا لّذت و سرور؟" ،ایشان جواب دادند
جان و روح انسان زمانی ترّقی و تعالی دارد که به وسیله رنجها مورد آزمایش واقع شود .زمین را هر چه بیشتر شخم زنید ،تخم گیاه بهتر رشد خواهد کرد ،و محصول بهتر خواهد شد .همانطور که شخم در زمین شیاری عمیق ایجاد می کند ،و آن را از علفهای هرز و خار و خس پاک و طاهر می سازد ،رنج و بل نیز انسان را از امور جزئّیه این زندگی دنیوی رهایی می بخشد تا به مرحله انقطاع کامل واصل گردد و در این جهان به سرور الهی ناظر باشد .به عبارت دیگر ،انسان نابالغ است ،خام است .حرارت آتش رنج جه خواهید شد که و درد او را به مرحله بلوغ میرساند .به اّیام ماضیه فکر کنید متو ّ
)بزرگترین انسانها بیشتر از همه از رنج و درد بهره برده اند).ترجمه
به این ترتیب ،رنج برای پیشرفت روحانی ما لزم است و لذا اگر ماهّیت حقیقی آن را :درک کنیم از آن استقبال خواهیم کرد
یا ابن النسان بلئی عنایتی ظاهره نار و نقمة و باطنه نور و رحمة .فاستبق الیه لتکون )نورا ازلیا و روحا قدمیا و هو أمری فاعرفه۲۲) . مقصود از عالم عنصری تمام آنچه که تاکنون در این مقاله ذکر شد مشابه آن چیزی است که می توان در اسلم و سایر ادیان نیز یافت .بسیاری از عارفان بزرگ ،قدیسان مشهور و نفوس روحانی عبارات مشابهی را در مورد لزوم انقطاع و نیز فضائل سبیل الهی مرقوم داشته اند .در بخشی از آثار مقّدسه سایر ادیان بیاناتی مشابه آنچه که از آثار بهائی نقل شد مشاهده میگردد .آنچه که در تعالیم بهائی متفاوت است در جزئیات عملی و ساختارهایی است که .برای پیمودن سیر صعودی در سبیل روحانی ارائه شده است در بسیاری از سایر سّنت های روحانی ،جنبه های عملی سبیل روحانی در دست راهنمایان روحانی مانند کشیش ،گورو ،شیخ یا مرشد در آئین صوفیه ،راهب بزرگ دیر و صومعه و امثال آن نهاده شده است .در بسیاری از سنن روحانی ،چون این جهان به سکین آن سّنت توصیه شده عنوان منشأ انحراف ما از سبیل روحانی شناخته شده ،به متم ّ است که ،چه به صورت ریاضت یا حضور در جامعه رهبانی ،خود را از این جهان .خلصی بخشند .توصیه تعالیم بهائی خلف هر دو جنبه مزبور در سبیل روحانی است حضرت بهاء ا بیان می فرمایند که استفاده از یک راهنمای روحانی بشری ،عملی خطرناک است .در عین حال که راهنمایان روحانی اصیل و واقعی بی گمان وجود دارند، اّما بسیاری نیز ریاکار و فریبکارند یا مردم را به خطا رهبری می کنند .خداوند مقّدر فرموده که روزگار رهبر روحانی یا رهبر حرفه ای مذهبی ،چه شیخ باشد یا مل یا کشیش یا گورو و یا رهبان ،سپری و تمام شده است .هر فردی اکنون وظیفه دارد که .آثار الهی را خود بخواند و طریق روحانی را برای خویش بیابد و بشناسد در همه اوقات ،سبب صد عباد و منع ایشان از شاطیء بحر احدّیه علمای عصر بوده اند ب ریاست و که زمام آن مردم در کف کفایت ایشان بود و ایشان هم بعضی نظر بح ّ بعضی از عدم علم و معرفت ،ناس را منع
می نمودند ،چنانچه همه انبیاء به اذن و
اجازه علمای عصر سلسبیل شهادت را نوشیدند و به اعلی افق عّزت پرواز نمودند .چه ظلمها که از رؤسای عهد و علمای عصر بر سلطین وجود و جواهر مقصود وارد شد و به این اّیام محدوده فانیه قانع شدند و از ملک لیفنی باز ماندند .چنانچه چشم را از مشاهده انوار جمال محبوب بی نصیب نمودند و گوش را از بدائع نغمات ورقاء مقصود
محروم ساختند .این است که در جمیع کتب سماویه ذکر احوال علمای هر عصر شده )... )۲۳ حضرت بهاء ا بیان می فرمایند در عین حال که صومعه ها و دیرها و ریاضت روحانی :شاید نقشی در گذشته ایفا کرده اند ،اّما امروزه دیگر وجودشان ضرورت و لزومی ندارد سلم و بهاؤه عندا مذکور. اعمال حضرات رهبه و خوری های مّلت حضرت روح علیه ال ّ ولکن الیوم باید از انزوا قصد فضا نمایند و بما ینفعهم و ینتفع به العباد مشغول گردند). )۲۴ خداوند بیان می فرماید که این عالم عنصری ،نه تنها در طلب و جستجوی روحانی ما، .سد راه به شمار نمی رود ،بلکه در واقع فقط برای کمک به ما خلق شده است ای پسر وجود در بادیه های عدم بودی و ترا بمدد تراب امر در عالم ملک ظاهر نمودم و جمیع ذّرات ممکنات و حقائق کائنات را بر تربیت تو گماشتم ،چنانچه قبل از خروج از بطن ام دو چشمه شیر منیر برای تو مقّرر داشتم و چشمها برای حفظ تو گماشتم و ب ترا در قلوب القا نمودم و بصرف جود ترا در ظل رحمتم پروردم و از جوهر فضل ح ّ و رحمت ترا حفظ فرمودم و مقصود از جمیع این مراتب آن بود که بجبروت باقی ما درآئی و قابل بخششهای غیبی ما شوی و تو غافل چون به ثمر آمدی از تمامی نعیمم غفلت نمودی و به گمان باطل خود پرداختی ،بقسمی که بالمّره فراموش نمودی و از )باب دوست بایوان دشمن مقر یافتی و مسکن نمودی۲۵). به این ترتیب ،آثار مبارکه این عالم عنصری را به عنوان اطاق درس عظیمی به تصویر می کشند که افراد بشر در آن به کسب تعلیم و تربیت روحانی می پردازند .اّما ،ما را به حال خود و تنها با وسائل و تدابیر خود رها نساخته اند بلکه به ما مرّبیان روحانی را که بنیانگذاران ادیان عالم هستند داده اند ،تا راهنمایی و هدایت لزم برای ترّقی و پیشرفت روحانی ما را در اختیارمان می گذارند .حضرت بهاء ا می فرمایند ما با زندگی در این
جهان و نه با طلب گسستگی از آن ،به این پیشرفت روحانی نائل خواهیم شد .در حالی کر لزم می خصی کناره گیری از این جهان برای روی آوردن به دعا و تف ّ که میزان مش ّ کر و تأّمل ضروری است ،اّما باید با این جهان باشد،و تمام ادیان به ما گفته اند این تف ّ نیز در آمیزیم و به آن نیز مشغول شویم تا صفات روحانی که طالب کسب آنها می .باشیم به حد کمال برسند اگر در این جهان زندگی نکنیم و خود را در اوضاع ملموس زندگی روزمّره در جریان
جه خواهیم شد که به کسب صفات روحانی مانند عشق، آزمایشها قرار ندهیم ،چگونه متو ّ عدالت ،قابلّیت اعتماد و صداقت موّفق شده ایم؟ کر و بخشی از پیشرفت روحانی ما عبارت از انضباط روحانی در تلوت دعا و نماز و تف ّ مناجات ،رعایت روزه سالنه ،و سایر احکام الهی است .این نمونه و الگوی زندگی ما را در تماس دائم با ماهّیت حقیقی روحانی خود قرار می دهد و ما را به عالم روحانی که منشأ قدرت و قّوت ماست مّتصل می سازد .چنین احکامی در تمام ادیان وضع شده و .حضرت بهاء ا نیز احکام مشابهی را نازل فرموده اند نکته آخر آنکه ،حضرت بهاء ا جانشینی برای جوامع روحانی سایر ادیان به ما عنایت می فرمایند تا جای صومعه ها و جوامع تحت رهبری راهبان بزرگ ،شیوخ ،و گوروها را بگیرد .ایشان جامعه بهائی را ایجاد کرده اند و آن ساختاری است که جمیع افراد را در عالیتهایی که در کسب عالیتهایی چون مشاوره و اقدام مّتحد در خدمت به سایرین ،ف ّ ف ّ فضائلی که باید طالب کسب آنها باشیم به ما کمک میکند ،مشارکت می دهد .آرمان وحدت و ساز و کار مشاوره در جامعه بهائی ما را ملزم می کند که معایب نفس پرستی و غرور را در خود باز شناسیم و سعی کنیم این بیماری ها را معالجه نماییم .آرمان مشاوره مستلزم آن است که در درون خویش ،صفاتی چون صبر ،بردباری ،انصاف ،و سایر فضائل را به کمال برسانیم .در داخل جامعه بهائی ،پیشرفت روحانی مسئولّیت و .حق قانونی جمیع افراد است تا گروهی منتخب از رهبانها و نفوس مذهبی حرفه ای در ساختار جامعه بهائی ،اقتدار و اطاعت به افرادی مانند ملها ،شیخ ها ،کشیشها و گوروها تعّلق نمی گیرد بلکه به تشکیلت انتخابی مربوط می شود .به بهائیان توصیه می شود که برای کسب هدایت روحانی از ساز و کار مشاوره استفاده کنند تا به خرد جمعی .که در گروه نهفته است نائل گردند نه هوسها و معلومات نسبتا محدود فرد واحد :منابع و یادداشتها لوح مانکجی ،دریای دانش ،ص ۱_ ۳ کلمات مکنونه عربی ،شماره ۲_ ۱۳ کلمات مکنونه عربی ،شماره ۳_ ۵۶ کلمات مکنونه عربی ،شماره ۴_ ۶۲
کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۵_ ۴۴ کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۶_ ۲۰ کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۷_ ۱۳ کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۸_ ۳۹ کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۹_ ۱۴ کلمات مکنونه عربی ،شماره ۱۰_ ۱۵ انجیل لوقا ،باب ،۱۱آیه ۱۱_ ۹ سوره عنکبوت ،آیه ۱۲_ ۶۹ جه _۱۳ توضیح مترجم :حضرت بهاء ا میفرمایند" :مقصود از قدم در این مقالت تو ّ )است") .مائده آسمانی ،جلد ،۸ص ۲۲ کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۱۴_ ۷ کلمات مکنونه عربی ،شماره ۱۵_ ۵ سورة الملک ،مجموعه الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض ،ص ۱۶_ ۴۲ کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۱۷_ ۲۶ کتاب ایقان ،ص ۱۸_ ۱۴۸ کتاب ایقان ،صص ۱۹_ ۱۵۰ -۱۴۹ هفت وادی_ آثار قلم اعلی ،جلد ،۳صفحات ۹۹و ۲۰_ ۱۰۲ 21_ Paris Talks,p.178
کلمات مکنونه عربی ،شماره ۲۲_ ۵۱
کتاب ایقان ،ص ۲۳_ ۱۲ لوح بشارات ،مجموعه الواح مبارکه طبع مصر ،ص ۲۴_ ۱۱۹ کلمات مکنونه فارسی ،شماره ۲۵_ ۲۹