سرمقاله
www.rooznamak.com info@ journalistnushiravan.com editor@iraniashistoryonthisday.com
ماهنامه فرهنگی -معلومات عمومی گستره توزیع :سراسری -بین المللی دارنده پروانه و مدیر مسئول :نوشیروان کیهانی زاده نشانی :تهران -خیابان دماوند -خیابان شهید علی صدیقیان -کوچه سوم -شماره 6 کدپستی17458 -43831 : تلفن)98-21(77425717 : مدیر اجرایی (داخلی) :کوروش کیهانی زاده صفحه آرا و گرافیست :حمیده خواجوی راد چاپ :موسسه ایران
...و روزنامک آنالین «ماهنامه چاپی» هم شد
ماهنامه «روزنامک» که نخستين شماره آن ـ شماره فروردين 1393که پس از چاپ ،از ارديبهش��ت به توزيع داده شده است يک نش��ريه غير انتفاعيِ فرهنگي و هدف از انتشار آن ،آموزش عمومي و کمک به ارتقاء س��طح آگاهي ها اس��ت ک��ه گفته اند؛ «دانس��تن» عامل و ابزار «توانستن» است .بيان مستقيم و يا غير مستقيم هر اشتباه ـ درسي براي همگان است و پيشگيري از تکرار آن ،درس براي بهتر زيستن و رفتار و روش درست داشتن در هر زمينه و تقويت خصلت هاي حسنه انساني و اخالقيات ،که هدف آموزش عمومي و تکليف هر رس��انه است و همچنين افزودن بر معلومات عمومي مخاطبان .قلمرو فرهنگ بسيار گسترده است و تعاريف آن را مي توان در لغت نامه ها و تأليفات انديشمندان يافت و خواند .بازنويس��ي رويدادهاي گذش��ته و حال به زبان و گرامر ژورناليستي ،علل و نتايج هر رويداد ـ گفتار و عمل ،تحليل آنها از ديدگاه مورّخ و صاحبنظر ،نظرات ابراز شده انديشمندان و بزرگان در طول زمان ،پيش��رفت هاي علمي و ادبي و تحوالت رسانه ها ،انعکاس زشتي ها و زيبايي ها از وظايف آموزشگر و هر دوستدار انسان است و همچنين شرح تجربه و مشاهدات و نيز بازگو کردن خاطرات (تلخ و شيرين). تجربه 58ساله ناشر و نويسنده اين ماهنامه از روزنامه نگاري، تاريخ نويس��ي و تدريس ـ راههاي بهتر و آسانت ِر کمک به ارتقاء مدنيّت ،پيشرفت هاي فرهنگي و افزايش معلومات عمومي در چارچوب آن پيشه را به دست داده است .بنابراين ،اين ماهنامه در همين چارچوب انتش��ار خواهد يافت ،به اميد اينکه بتواند به سهم خود به ايرانيان و پارسي زبانان کمک کند. اين ناش��ر با همين انديشه ،انگيزه و آرزو از آغاز شهريور ماه ( 1335آگوست )1956گام به دنياي رسانه ها ـ و همزمان در همه شاخه هاي آن :روزنامه ،مجله ،راديوتلويزيون ،عکس ،کتاب و دس��تگاه کمکي آنها؛ خبرگزاري گذارد ،شبانه روز کار کرد و نیاسود زیراکه عاشق بی قرار پیشه خود بود .يک لحظه از افزودن بر معلومات خود در همه اين رش��ته ها ب��ه عالوه «تاريخ» که با ژورناليسم قلمرو مشترک دارد غفلت نکرد و با تحمّل سختي ها به آن ادامه داده است. مروري بر نوش��ته هاي ناش ِر «روزنامک» در طول 58سال و بويژه در 23سال اخير ،هدف اورا که آموزش عمومي و خدمت فرهنگي است نشان مي دهد .اين ماهنامه تنها يک نويسنده دارد و اين نويس��نده ـ شخص ناشر اس��ت و بنا براين ،هزينه تحرير و تحريريه ن��دارد .اين نگارنده از پانزده��م ماه مي 25( 2002 ارديبهش��ت )1381روزنگار (کرونيکل) تاريخ ايران و عمومي براي ايرانيان و پارس��ي زبانان را به ص��ورت آنالين داير کرده اس��ت که بزرگترين آنالين فارسي از اين دس��ت در اينترنت (ش��بکه شبکه ها) است که از آن در نش��ريات و نطق ها نقل مي روزنامک آنالين از 12نوامبر 21( 2003آبان )1382 ِ ش��ود. به صورت يک روزنامه کوچک و ش��رح برخ��ي از رويدادهاي روز و گذش��ته داير ش��ده اس��ت که از اين پس ،ا ِديشِ ن آنالينِ ماهنامه «روزنامک» خواهد ب��ود ،با اين تفاوت که هر لحظه که يک رويداد جالب و يا مهم اتفاق افتد ،شرح واقعه بر مطالب آن اضافه خواهد شد. چرا اين نگارنده از فکر انتشار روزنامه به ماهنامه روي آورده است؟ .اين پرسشي است که در اين يکي ـ دو ماه از او شده است 1
و اين است پاسخ« :در فروردين 1359که از روزنامه اطالعات هم اخراج ش��ديم که هش��ت ماه پيش از آن مصادره شده بود و در دست بنياد مستضعفان بود ،به مقامات دولتي وقت مراجعه کرديم که علت را بگويند و طبق قانون و اس��تانداردها غرامت اخراج بدهند .گفتند که اخراج شما (همه) کار ما نبوده است .ما مي توانيم درصورتي که واجد ش��رايط باشيد و تقاضا کنيد پروانه نشريه به شما بدهيم[.قبال و با شماري ديگر از همکاران،از خبرگزاري و راديوتلويزيون اخراج شده بوديم .].طبق مقررات وقت« ،حقوق بگير دولت نبودن و روزنامه نگار بودن» از شرايط دريافت پروانه بود. اين نگارنده تقاضا ک��رد و در تيرماه 1359پروانه انتشار روزنامه «سپيده دم» را به دست آورد .مقدمات کار از ساختمان و ميز و ...را آماده کرد و در شهريورماه براي خريد «تايپ ستينگ» که دس��تگاه نوینی بود و مشکالت «الینو تایپ» را نداشت به لندن رفت که جنگ آغاز ش��د و خبردادند که چون کمبود کاغذ و مرکّب اس��ت دس��ت نگهدارد .پس از جنگ ،مراجعه شد گفتند که بايد پروانه قبلي با شرايط قانون مصوّب در 1364تطبيق داشته باشد که تقاضاي تطبيق ش��د .چندی بعد خبر دادند و بازهم بدون ذکر دليل ،که این نگارنده [با مدرک دکترا در تاریخ ،لیسانس و فوق لیسانس در روزنامه نگاری ،فوق لیسانس در علوم کتاب و ...و چهار دهه تجربه کار روزنامه نگاری و بدون پیشینه بد] صالحيت روزنامه دادن ندارد .به این رای اعتراض ش��د ولی هيات نظارت ـ پس از س��الها انتظار ـ در یک جلسه خود در تابستان ،1384به رغم داش��تن س��تون هاي متعدد با ذکر نام او و مقاالتش در روزنامه ها ازجمله دو روزنامه دولتی ايران و همشهري ،رأی قبلی مبنی بر «صالحيت نداش��تن» را تاييد کرد! ،بازهم بدون ذکر علت. نگارنده ضمن اعتراض به رای تازه و دنبال کردن اين اعتراض تا به امروز ،و گرفتن وکيل و رفتن به ديوان عدالت اداري ،کميسيون اسالمي حقوق بشر و ...به نوشتن براي روزنامه هاي تهران ادامه داد .يکي از انگيزه هاي او از اين کار (نوش��تن براي روزنامه هاي تهران) اين بود که به رغم آراء صادره ،ثابت شود که «صالحيّت» روزنامه نگاري داشته است. نگارنده چندي پس از انتصاب عليرضا ملکيان ـ مقاله نويس بنام و داراي تجربه سردبيري يک روزنامه بزرگ و زماني همکارـ به معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد به ديدار او شتافت و مشکل را درميان گذارد .ملکي��ان گفت که اگر هدف ،خدمت فرهنگي و ارتقاء معلومات عمومي و سطح آگاهي هاست و به تنهايي مي خواهد مطالب را بنويسد بهتراست که درخواست يک ماهنامه و يا دوماهنام��ه کند .نگارنده چندی بعد و در ش��هريور 1390 درخواست «ماهنامه روزنامک» را داد ولي خبري نشد .به وزير وقت نامه نوش��ت که چون از مرز 70سالگي گذشته نمي تواند زيادتر از این ،در ليس��ت انتظار بماند که جوابي نشنيد و به رغم اينکه وزير گفته بود که رسيدگي به درخواست ها به «روز» شده است يعني که ليست انتظار وجود ندارد ،اقدامي صورت نگرفت تا اينکه دولت تغيير کرد و نگارنده به وزير تازه که مردي شجاع به نظر مي رسد نامه نوشت و پروانه صادر شد.». اين نگارنده سپس با چند چاپخانه و توزيع کننده تماس گرفت و به اين نتيجه رسيد که اگر کاررا به منصف ترين آنها بدهد هر
نس��خه مجله (اجرت صفحه آرا ،ليتوگرافي ،چاپ ،بهاي کاغذ و هزينه توزيع) مي ش��ود هزار تومان ( 33پني آمريکا ـ يک سوم يک دالر) و مجله که غير انتفاعي است به همين بها عرضه شده اس��ت و اگر در آينده بتواند اعالن (آگهي) کسب کند ،به همان نسبت ارزانتر عرضه خواهد شد. کار آرايش صفحات را حمي��ده خواجوي راد (دختر صفر خواج��وي راد روزنامه نگار قديمي و همکار دهها س��اله در روزنامه اطالعات) برعهده گرفت و اين قسمت از مسئله حل شد ولي مسئله معرفي مجله و آش��نايي با آن باق��ي مانده بود که 16فروردين ب��ه ديدار حس��ين انتظامي معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد رفت .نگارنده با انتظامي از 23س��ال پيش آشناس��ت ،س��ردبير جام جم، همشهري و خبر بوده و مشکالت کار را به خوبي و بيش از هرکس ديگر مي داند .از کارها و اظهارات او در دو دهه گذشته چنين برمي آيد که وي آرزويي جز ارتقاء مطبوعات ايران ندارد ،نماينده انتخابي مديران مطبوعات در هيات نظارت بوده و دو دهه پيش که مدير کل مطبوعات داخلي بود دوره آموزش ضمن کار براي خبرنگاران تش��کيل داد ،داد کتاب هاي متعدد روزنامه نگاري برايش��ان نوشتند و ترجمه کردند و خودش هم چند کتاب در اين زمينه نوش��ت .وی در طبقه پايين س��اختمان روزنامه خبر يک باشگاه کوچک براي روزنامه نگاران ايجاد کرد و به موقع ،روزنامه خبر را «آنالين» کرد زيرا که کثرت ش��مار روزنامه هاي تهران مسئله ساز شده است. نگارنده در مالقات 16فروردين 1393با انتظامي به او گفت: مي دانيد که يک مجله فرهنگي و يا مجله اي با مطالب س��نگين بايد به جامعه معرفي شود .در کشورهاي ديگر اين کاررا نه تنها ش��بکه هاي تلويزيوني بلکه مقامات فرهنگي دولت مي کنند .به اين ترتيب که شماره نخست مجله را بدون پرداخت بها(رایگان) از ناشر دريافت مي کنند و با نامه و پيک براي مقامات و اعضاي پارلمان ،رس��انه ها و مدارس ،کتابخانه های عمومي و پژوهشي (دانش��گاهي) مي فرستند تا از محتواي آن اطالع حاصل کنند و در ترتيب دادن توزيع آن هم کمک مي کنند. وی به انتظامي گفت همان طور که مي دانيد طبق يک ضابطه قديمي ،روزنامه اي که پس از صد شماره به «دخل مساوي خرج» نرسد «شکس��ت خورده» تلقي مي شود و در مورد مجله هفتگي و هفته نامه تا 16ش��ماره و براي ماهنامه تا 4شماره و اين قاعده درباره «روزنامک» رعایت خواهد ش��د و اگر تا شماره چهارم از آن اس��تقبال نشود ،تا تصميم بعدي ،انتش��ار آن تنها به صورت آنالين که هزينه چاپ و مشکل توزيع ندارد ادامه خواهد يافت و چاپي آن در آمريکا و کانادا که در آنجا نياز به دريافت پروانه نيست .دولت براي معرفي يک کار فرهنگي که هزينه هم برايش ن��دارد بايد کمک کند .نگارنده به انتظامي تاکيد کرد که «مجله روزنامک» مطلق��ا از دولت و منابع ديگر کم��ک مالي دريافت نخواهد کرد زي��را که دريافت چنين کم��ک هايي مغاير اصول روزنامه نگاري است که قوه چهارم يک دمکراسي بشمار آمده و اين قوا بايد منفک از هم باشند« .روزنامک» به اصول ژورناليسم وفادار خواهد بود. نوشيروان کيهاني زاده روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
پاسخ به پرسشها
n.Keihanizadeh@ gmail .com مسائل مطبوعات و راه حل ها اگر حسين انتظامي با اين همه تجربه و آگاهي نتواند مسائل مطبوعات را حل کند هيچکس ديگر نخواهد توانست راه حل مسائل نشريات در ايران چيست؟ :پرسشي است که شماري بسيار از ناش��ر روزنامک و مؤل��ف تاريخ آنالي��ن ايرانيان (نوش��یروان کیهانی زاده) کرده اند که 6دهه روزنامه نگار بوده است. پاسخ: مس��ائل جاري نش��ريات ايران ،عمدتا از نيمه دهه 1370گسترش يافته اس��ت .تا آن زمان مس��ائل زياد نبود .تهران داراي 2روزنامه قديمي وابسته به حکومت ،يک روزنامه دولتي (ايران) ،يک روزنامه متعلق به شهرداري تهران و چند روزنامه کوچک ديگر با تيراژ کم بود .از نيمه دهه 1370شمار روزنامه ها چندبرابر ش��د و اين افزايش ـ که در سایر نقاط جهان مشاهده نمی شود ـ ظاهرا ادامه دارد .يک سبب اين افزايش به نظر من ،قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 است که شرايط صدور مجوّز براي انتشار روزنامه را داشتن حداقل ليسانس از دانشگاه 25 ،سال سن و نداشتن پيشينه و شهرت بد قرار داده است .به اين ترتيب همه ايرانيان (ميليون ها ت َن) که داراي مدرک دانش��گاهي ليس��انس و نداشتن پيشينه بد و سن معيّن باشند مي توانند درخواست مجوّز دهند و روزنامه ـ مجله دار ش��وند! .حال آنکه قوانين مطبوعاتي قبلي ايران از جمله قانون مصوّب سال ،1334حقوق بگير دولت نبودن و روزنامه نگاربودن (اهل این حرفه بودن) را از شرايط صدور مجوّز نشريه قرار داده بودند .غير روزنامه نگار و حقوق بگير دولت تنها مي توانست نشريه تخصّ صي داشته باشد .بيشتر کشورها قانون مطبوعات ندارند و آنهايي هم که دارند داراي ش��رط مالي هس��تند يعني که متقاضي بايد سرمايه کافي براي انتشار دست کم 6ماه روزنامه خودرا داشته باشد .در برخي از کشورها (از جمله اياالت متحده آمريکا) ،براي انتشار نشريه ،نياز به دريافت پروانه نيس��ت .براي مثال :در ش��هر واش��نگتن و حواش��ي آن که شمار پارسي زبانان به 200هزار تن هم نمي رسد چهار نشريه فارسي زبان! منتشر مي شود. يکي از مسائل هم نبود نظام نامه مطبوعاتي در جمهوری اسالمی ایران است ک��ه در آن انواع روزنامه ،روزنامه نگار ،س��ردبير اجرايي ،دبي��ر ميز ،خبرنگار، خبرگير ،نويسنده س��تادي و ...تعريف و شرايط احراز مشخّ ص مي شود .مثال با چند س��ال کار خبرنگاري و دبيريِ ميز مي توان سردبير اجرايي شد ـ با نوشتن صرف ًا مقاله و رساله و نيز ترجمه تفس��یر و خبر نمي توان روزنامه نگار بود .نظام نامه مطبوعات ،همچنین چگونگي س��ازمان روزنامه و سلسله مراتب را در آن روشن مي کند. مسئله ديگر در ايران اين اس��ت که دولت به نشريات کمک مالي مي کند و با اين کار امکان مي دهد که روزنامه با تي��راژ کم و محتواي ضعيف باقي بماند. سراغ ندارم که در کشوري ديگر به نش��ريات عمومي (غير دولتي) کمک مالي دهند .بررسي مقايسه اي مطالب نشريات نش��ان مي دهد که نشریه حرفه اي به مفهوم واقعي کلمه نيس��تند و به نظر «حزبي» مي آيند يعني که هرکدام و هر دسته ،از يک فکر و يک جناح خاص حمايت مي کنند ـ مستقيم و يا غير مستقيم. اصول ژورنالیس��م از پلکان ترقی فرد و افراد کردن نشریه حرفه ای (روزنامه و مجله) ،منظور خاص و فردی داشتن از انتشار و یا حزبی نویسی منع و نهی کرده و همچنین روزنامه نگار حرفه ای را از کارکردن به صورت اس��تخدامی (ثابت، نه حق التحریری و فری لنس بودن) برای چنین نش��ریات و نش��ریات دولتی. قرارگرفت��ن ده ه��ا روزنام��ه در کن��ار هم بر ک��ف خيابان يا مي��ز بیرونی
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
کيوس��ک ها ـ که منظره اجس��اد را در ذهن تداعي مي کن��د ـ به نظر من نوعي «کاالی معمولی» جلوه دادن روزنامه و مقام ژورناليس��م اس��ت و انبوه روزنامه در کنار ه��م ،روزنامه خ��وان را براي انتخ��اب يکي از آنه��ا دو دل و منصرف مي کند مخصوصا که انتخاب تيتر و مطالب صفحات اول ،تقريب ًا مشابهت دارد. در روزنامه داری؛ ش��خص «سردبير اجرايي» و در کس��ب و کار روزنامه و مجله؛ «توزیع» حرف اول را می زنند و عامل پیروزی هس��تند و سپس انتخاب دبیر و خبرنگاران که از وظایف سردبیر اجرایی است .آگهی ها و انتخاب آژانس آگهی عامل بعدی پیروزی یک نش��ریه هستند .ميزان س��رمايه و حدّ (سقف) تحمل زیان برای ش��ماره های اولیه در بقاء و پيشرفت یک نشریه موثر هستند. « توزيع نش��ريات» که اهميت درجه اول را در کس��ب و کار روزنامه داری دارد ،در ايران يک مس��ئله اس��ت .ما «هوم دليوري» نداريم و موسسات توزيع کننده متعدد هس��تند و ايجاد کيوس��ک ها در س��ال 1371به داليلي صورت گرفت و يکي از دس��ت اندرکاران آن اينک پناهنده آمريکاست .تا امر «توزیع» در چارچوب اصول و اس��تاندارد قرار نگیرد و از تجربه کشورهای دیگر استفاده نش��ود مس��ئله فروش و در نتیج��ه روزنامه خوانی حل نخواهد ش��د و کش��ور نخواهد توانس��ت از «قلم» برای دفاع از خود و ارتقاء س��طح فرهنگ و مدنیّت توده ها از طریق انتقال دانش و اندیش�� ِه اهل عل��م و تجربه بهره الزم را برگیرد. در جمهوري اس�لامي يک مس��ئله ديگر روزنامه هاي عمومي (حرفه اي)، قبول و چاپ اعالن تجاري و آگهي هاي کالس��ه شده [اصطالحا نيازمندي ها] در مطبوعات دولتي و وابس��ته به موسسات دولتي و شهرداري است ـ عملي که در هيچ کش��وري ديده نمي ش��ود .آگهي دولتي و قضايي ،بله .ولي ورود به کار رقابت با روزنامه هاي عمومي عملي درست نيست و تاريخ قضاوت منفي خواهد کرد .انتش��ار اعالن تجاري و کالسه شده در روزنامه هاي دولتي مانع پيشرفت ژورناليسم عمومي ايران شده است .اگر اين عمل موسسات عمومي توجيه پذير باش��د ،چرا نمي روند رستوران و خياطي هم باز کنند؟ .اگر سازمان تلفن شهري پيش شهر تهران داراي دفتر راهنماي تلفن و بمانند ساير کشورها و يا چند دهه ِ
حسین انتظامی
2
پاسخ به پرسشها
يلوپيج (معرفي کسب و کار) بود آگهي هاي کالسه شده به اين حد نبود. همچنين نبود «شاپر ـ نشريات رايگان ويژه چاپ آگهي هاي کالسه شده» باعث افزايش تيراژ ولي «بي توجهي خريدار روزنامه به خبرها و مطالب» نشريات دولتي و شهرداري شده که آسيبي بزرگ به ژورناليسم حرفه اي ايران است .نبود وسيله اينترنتي بمانند E. Bayبه زبان فارسي که خريد و فروش را تسهيل و افراد را از دادن اعالن هاي کالسه شده به روزنامه ها بي نياز مي سازد (تا نشريات مجبور باشند بروند به نشر خبر و نظر بپردازند)، مزيد بر علت« .اي بي» را يک ايراني جوان مقيم آمريکا س��اخته اس��ت. اين��ک يک روزنامه نگار باتجربه و عالقه مند به پيش��رفت و اعتالي روزنامه نگاري ايران و قبال سردبير چند روزنامه بزرگ ،معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد شده است که از جزييات مشکالت و راه حل ها آگاه است. اگر حس��ين انتظامي (معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد) نتواند مشکالت مطبوعات ايران را حل کند ،هيچ کس ديگر نخواهد توانس��ت .بنابراين، ضرورياستکهازاودراجرايبرنامهها،طرحهاوکارهايشحمايتکامل و بي دريغ شود .او با وزیری کار می کند که مردی شجاع به نظر می رسد. اينک چند راه حل: -1اصالح وضعيت توزيع و در چارچوب استاندار جهاني قراردادن آن. -2 در خبرگيري ،الگو قراردادن نس��خه ه��ای روزنامه هاي داخلی (اطالع��ات و کیه��ان) از نيمه دوم دهه 1330و تمام��ي دهه 1340در زمینه تولید مطلب (مت��اع روزنامه) و چگونگی عرضه آنها .در آن زمان خبرنگاران در ش��هر پراکنده و مستقيما خبر جمع آوري مي کردند .مثال روزنامه اطالعات يک خبرنگار بيمارس��تان ها داش��ت ک��ه باید از این بیمارستان به آن بیمارستان می رفت و جزئیات را گزارش می کرد ،يک خبرنگار اتوبوسراني داشت که بايد دائما با اتوبوس های شهری رفت و آمد مي کرد تا از مشکالت با خبر شود و برنگارد و يک خبرنگار مدارس که با معلم و شاگرد و پدر و مادر ها مصاحبه و مشکالت را گزارش مي کرد و .... -3 قطع هرگونه کمک دولتي به مطبوعات.
قواع��د مطبوعاتي مي گويد :اگر يک روزنامه تا 100ش��ماره خرج = دخل نکند ،مش��کل است که بتوان آن را نجات داد يعني که بيمار شده و بيماري آن سرطان است .روزنامه عمومی (غیر دولتی و غیر حزبی) دادن عالوه بر خدمت فرهنگی ،يک کس��ب و کار است یعنی که باید درآمدزا باش��د لذا ،اداره آن باید طبق اصول اقتصادی صورت گیرد .اگر يک فرد بخواهد روزنامه بدهد که نظرات خودرا به گوش برساند و يا اينکه براي نش��ر افکار خود و همفکرانش روزنامه داشته باشد ـ این ،روزنامه نگاری عمومی نیس��ت و خارج از تعاریف ژورنالیس��م است ـ در سابق به چنین فرد و یا افراد توصیه می شد که بروند ستون و یا صفحه ای از یک روزنامه معمولی را برای نشر افکار خود کرایه کنند و امروزه توصیه راه اندازی یک آنالین می شود که ساختن آن و اداره کردنش کم هزینه و آسانتر است. 4 ـ الزم است که در هيات نظارت ،از متقاضيان انتشار نشريه مصاحبه حضوری به عمل آيد ـ همانطور که سابقا براي انتصاب يک مدير دبستان از فرد داوطلب (متقاضی) در شوراي آموزش و پرورش شهر مصاحبه به عمل مي آمد .در اين مصاحبه ها؛ هدف متقاضي ،ميزان سرمايه گذاري او و سردبير اجرایی که در نظر گرفته باشد باید سئوال شود .بايد سردبیر اجرایی مشخص ش��ود زیراکه پیروزی و یا شکست نشریه به مهارت او بستگی دارد .نتيجه اين مصاحبه بايد مالک تصميم گيري در تاييد و يا رد درخواس��ت قرار گيرد .بدون داشتن يک سردبير اجرايي ماهر ،با تجربه و معروف نمي شود به پيروزي روزنامه اميدوار بود .در کشورهای دیگر برای جلب یک سردبیر اجرایی [با سردبیر کل اشتباه نشود] ،روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی باهم وارد رقابت و حتی مبارزه می شوند و انتصاب و کناره گیری چنین فردی «خبر اول رسانه ها» قرار می گیرد. 5 ـ ممنوع کردن روزنامه هاي دولتي و وابسته به موسسات عمومي از قبول آگهي هاي تجاري و کالسه شده که کار دولت نيست و چنين وظيفه اي ندارد .يا تش��ويق «موسسات عالقه مند» به انتشار شاپر و راه اندازي يک «اي بي» فارسي.
کاریکاتور 43ساله
ترسیم مورد اشاره مخاطب از این نگارنده (نوشیروان کیهانی زاده) کار روزنامه نگار و هنرمند بنام احمد سخاورز
3
یک مخاطب وبسایت 11ساله روزنامک که از اردیبهشت 1393 آنالین مجله بین المللی روزنامک شده است با ارسال ای ـ میل پرسیده است 11" :سال است که در وبسایت «روزنامک» کاریکاتور مردی را می بینم که اطراف اورا باندهای کاغذ شبیه طومار و تلِکس فراگرفته اند .این مرد کیست و کاریکاتور را چه کسی کشیده است و چرا از آنجا برداشته نمی شود؟.". پاس��خ :این کاریکاتور را احمد سخاورز در فروردین 1351از من کشیده است .در آن زمان ،او مترجم انگلیسی اخبار خبرگزاری ها برای رادیوتلویزیون دولتی ایران ب��ود [مترجم خبرگزاری رادیوتلویزیون و این��ک دفتر مرک��زی خبر] و من س��ردبیر اخبار بام��دادی رادیو و آخرین بخش اخبار تلویزی��ون 2و باهم کار می کردیم .من اخباررا از تلکس ها به صورت باندهای بلند و گاهی چندین متری جدا و خبرهایی را که انتخاب کرده بودم به تایپیس��ت دیکت��ه می کردم و گوینده می آمد مرور می کرد و می ب ُرد استودیوی پخش و می خواند .سخاورز مرا در این وضعیت و حالت ترسیم کرد .س��خاورز که از چهار دهه پیش در کانادا زندگی می کند و به کار هنر ادامه می دهد در این کش��ور به
Alan Sakhavarzمعروف اس��ت .او که در دانشگاه ،رشته ادبیات انگلیسی را به اتمام رسانیده از 1340برای مطبوعات و بویژه نشریات موسسه اطالعات کاریکاتور می کشید و ازجمله برای مطالب من زیر عنوان «در گوش��ه و کنار ش��هر» که در روزنامه اطالعات و اطالعات هفتگی چاپ می شد.
احمد سخاورز در سال 1970و در سال2012
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
پاسخ به پرسشها
ضعف جهانی روزنامه نگاری و فقر تاریخنگاری و قرارگرفتن جهانیان در تاریکی و بی خبری ـ تحلیل نشدن رویدادها یک مخاطب روزنامک آنالین از ناشر خواسته است که از دیدگاه خود ،دست کم یک مورد از علل ریشه ای مسائل امروز جامعه جهانی را بگوید. پاس��خ:به نظر من که یک نظر صرفا شخصی اس��ت؛ضعف جهانی روزنامه نگاری و فقر تاریخنگاری و تحلیل نشدن رویدادها؛ یک مورد از علل پدیدآمدن مسائل امروز جهان است و مورد اصلی و ریشه ای . روزی نیس��ت که مشاهده تداوم ضعف روزنامه نگاری و فقر تاریخنگاری و رو ب��ه کاهش گذاردن مورّخ به معنای واقعی کلمه مرا رنج ندهد .این ضعف و فقر ،از پایان جنگ جهانی اول رو به گسترش بوده است؛ بسیاری از خبرنگاران در گوش��ه و کنار جهان دیکته نوی��س ،رونویس بردار (کُپی کننده)و پش��ت میزنشین شده ،گزارشگران مشخّ ص ،انگشت ش��مار و عمدتا انگلیسی مامور پوش��ش رویدادهای بزرگ بویژه تظاهرات و قیام ها می ش��وند ،تفسیرنگاران دارندبی طرفی خودرا از دس��ت م��ی دهند ،تحلیلگران رو به کاهش هس��تند زیرا که متقاضی (رس��انه ها) برای خرید نظرات و محصول کار آنان بسیار کم شده اس��ت و تاریخدان تقریب ًا کاری نمی کند جز رفتن به کالس درس و تکرار شرح رویدادهای سابق (در طول تاریخ بش��ر) ـ بدون ذکر واقعی علل ،نتایج و اندرزهای��ی که هر رویداد می دهد و یا اینکه هم��ان مطالب تکراری را با قلمی دیگر کتاب می س��ازد و میلیاردها انسان در تاریکی و بی خبری باقی می مانند. این تضعیف جهانی که تعمّدی و خواس��ت مقام دوس��تان و پول پرستان است « دمکراسی» رادر بس��یاری از جوامع به صورت واژه ای مدفون در کتاب های لغت درآورده ،مقام هارا حرفه ای و تقریبا موروثی ساخته و کمپانی های بزرگ و اصحاب منافع را قادر به آوردن و بردن دولت ها کرده است. این دمکراس��ی (حکومت مردم در لغت) ،آن نیست که افالتون و ارسطو و اندیش��مندان عصر روشنگری اروپا و پدران ایجاد ایاالت متحده بیان کردند و تاکید بر آن داشتند که حقوق انسان نباید وجه المصالحه منافع قرار گیرد و ....
مقامات دولتی کشورهای توانمند تحوالت و رویدادها و علل و نتایج آنهارا از تحلیل های سازمان های اطالعاتی ـ امنیتی خود که سوابق را در آرشیوهایِشان و در محل نیز مامور و عامل دارند بدس��ت می آورند ولی مردم معمولی آنچه را که رس��انه ها به آنها بدهند که عمدتا اشاره است و ناقص و یا تبلیغ است و یا برای تلقین .برخی از اندیشمندان ،رسانه های همگانی را فروشگاه متاع نامعلوم لقب داده اند زیراکه مخاطبان (خریداران) س��فارش متاع آنها (خبر و نظر)را ن��داده اند و «ندید» خرید می کنند و اعتماد به روزنامه نگار بس��ته اند که همه واقعیات یک رویداد را کش��ف کند و برایش��ان به زبانی ساده و واژه های قابل درک و مأنوس بگوید ،آنان را در صحنه قراردهد تا روشن شوند و برای زندگی خ��ود برنامه ریزی کنن��د و مثالتصمیم بگیرند ک��ه در انتخابات بعدی به چه کسی رای دهند و این تصمیمی نیست که در شب انتخابات گرفته شود ،باید از مدت ها پیش روی آن تفکّر و کار شده باشد. دقّت نظرسنجی ها و بنگاههای سنجش نظرات و عقاید کم شده است .اشتباه دقّت در نظر س��نجی ها ( +و ) -معروف به Margin of Errorباال اس��ت. کار نظر س��نجی از ایالت پنسیلوانیای آمریکا و از س��ال 1824آغاز شد و آن استعالم نظر مردم منطقه درباره نامزدهای انتخابات آن سال ریاست جمهوری آمریکا بود که نتایج این نظرس��نجی حاکی از پیروزی اندرو جکس��ون بود که به حقیقت پیوس��ت .در آن زمان هنوز «صداقت» به معنای واقعی کلمه وجود داشت. بنیادگ��ذار روزنامه ای��ران با هدف جمع آوری نظرات م��ردم پیرامون هر موضوع حیاتی و مس��ئله روز ،در اطاق خبر این روزنامه ،یک میز« نظرسنجی» ایجاد کرد با شماری عضو که هنوز باقی است و ...الزم است که همه رسانه های همگانی چنین میزی داشته باشند و محصول کار آن را منتشر کنند تا مردم با ابراز نظر -در تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند :مشارکت در دموکراسی.
وضعیت مطبوعات ایران تا سال 1357 پرسش یک مخاطب روزنامک آنالین :وضعیت روزنامه های ایران تا سال انق�لاب چگونه بود .برای پای��ان نامه تحصیلی ام آن را الزم دارم که اس��تادم خواسته است نظر چند آگاه را بنویسم و شما ،یک انتخاب من هستید. پاس��خ اين اس��ت كه ايرانيان ،هيچگاه روزنامه کامل به مفهوم واقعي کلمه نداشته اند .تا ش��هريور 1320كه روزنامه هاي ايران« دولتي نگار» بودند و از اصول و روشهاي درس��ت روزنامه نگاري هم آگاهي نداشتند .بعد از شهريور 1320تا پايان جنگ جهانی دوم كه ايران تحت اشغال نظامي و مقررات زمان جنگ بود و سپس كش��مكش جناحهاي سياسي آغاز شد و در دوران حكومت دكتر مصدق هم كه مطبوعات آزادي عمل داشتند مسئله نفت آنها را به خود مشغول كرده بود .پس از براندازي 28امرداد وضعيت تازه اي حكمفرما شد و س��ختگيري ها تا نيمه دوم سال 1356كه شاه در ديدار از واشنگتن تحقير شد هر روز بيشتر مي شد. در اين دوره ،ايران روزنامه نگار خوب داش��ت ولي دستشان جز در دوران
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
نسبتا کوتاه دولت علی امینی بسته بود .لذا؛حادثه نويسي ،ورزشي نويسي ،هنري نويسي و ترجمه از منابع خارجي به ويژه از زبان انگليسي در اين زمينه ها رونق يافت .از اواخر سال 1356و به تدریج روزنامه هاي ايران با اينكه به چند خانواده و افرادي معيّن تعلق داشتند كه به خاطر حفظ سرمايه خود احتياط را از دست نمي دادند به تدريج آزادي عمل به دس��ت آوردند و همين آزادي به پيروزي انقالب كمك بس��يار كرد .اگر اين روزنامه ها تظاهرات قم را در صفحات اول خود منتشر نكرده بودند كه تبريزي ها بپا نمي خاستند و انتشار تظاهرات تبريز باعث تشويق اصفهاني ها ،شيرازي ها ،كرماني ها و مشهدي ها به بپاخيزي شد و ....آزادی عمل مطبوعات از تابستان (1357سال انقالب) بیشتر شد و فشار چندانی درکار نبود ،اما خودسانسوری (سانس��ور توسط ناشر ،سردبیر و دبیر میز) تا حدی وجود داشت .تضعیف قدرت ناشران از مهرماه سال ،1357سبب توانمندی سندیکای روزنامه نگاران شد و کمک کرد که از نیمه آبان اعتصاب 62روزه صورت گیرد و ...
4
گشتی در رویدادهای ماه
درگذشت گابریل گارسیا مارکز که روزها خبر اول رسانه ها بود
درگذشت گابریل گارس��یا مارکز داستان نگار ،روزنامه ن��گار و مؤل��ف ـ از نویس��ندگان ب��زرگ ق��رن 20و برنده چندی��ن جایزه ادبی ازجمل��ه جایزه ادبی نوبل س��ال 1982 هفدهم اپری��ل 28( 2014فروردی��ن )1393در خانه اش در مکزیک درگذش��ت .مارکز که در آمریکای التین به گابو Gaboمعروف اس��ت 87س��اله بود .مرگ او از ذات الریه اعالم ش��ده بود .وی پس از ترک بیمارس��تان و بازگش��ت به خانه فوت ش��ده بود .مارکز در س��ال 1999به س��رطان مبت�لا ش��ده بود ول��ی بر ای��ن بیم��اری فائ��ق آم��ده بود. مارکز ـ متولد کشور کلمبیا ـ نویسنده ای پُرکار بود و کار قلم را از دوران دانش��جویی و از روزنامه نگاری آغاز کرده بود .او در روزنامه های متعدد کار کرد ازجمله یونیورسال (از 1948 تا ،)1949هرالدو (از 1950تا ،)1952اسپکتادور (از 1954 تا 1955و نیز ،)1957مومِنتو (از 1957تا )1958و ...ـ در کلمبیا و ونزوئ�لا .وی در ونزوئال به س��ردبیری روزنامه هم ارتقاء یافته بود ـ روزنام��ه گرافیکا .اخبار کودتای ضد ژنرال Marcos Perez Jimezرا که 6سال دیکتاتوری کرده بود و ونزوئالیی ها از دست پلیس مخفی او آرامش نداشتند برای روزنامه های کلمبیا پوشش داده بود .دولت ژنرال جیمِز 23 ژانویه1958سرنگونوخوداوبهجمهوریدومینیکنتبعیدشد. مارکز پس از اینکه واقعیت غرق ش��دن یک کش��تی نیروی دریایی کلمبیارا در قالب گزارش ژورنالیس��تی اینوستیگیتیو افشاء کرد خش��م دولت این کش��ور را برانگیخت و روزنامه مربوط بناچ��ار وی را به عنوان «خبرن��گار اعزامی به اروپا» فرس��تاد و از امری��کای التین دور س��اخت .مارک��ز در اروپا بود که کار خاطره ن��گاری را آغاز کرد .کش��تی مورد بحث براثر نق��ص فنی ناش��ی از بی مباالت��ی غرق ش��ده بود ولی مقام��ات دولتی غرق آن را نتیجه توف��ان اعالم کرده بودند. مارکزمی کوشید که همیش��ه در میان مردم باشد تا واقعیت
ه��ا و کمبودها را لمس کن��د .او غالبا با اتوب��وس رفت و آمد می ک��رد و حت��ی هنگامی که به ای��االت متح��ده می رفت. مارکز در سال 1958با «مرس��دس» که 11سال انتظار اورا کشیده بود ازدواج کرد .این دو در دانشگاه باهم آشنا شده و وعده ازدواج داده بودند .مرسدس تا پایان عمر در کنار مارکز بود و ایندو دارای دو پسر شدند. جوانی و میانس��الی مارک��ز در ج��وّی در آمریکای التین گذش��ت که نزاع چپ و راس��ت و هرج و مرج ناش��ی از آن قطع نمی شد و او پس از س��بک و سنگینی کردن واقعیت ها و خواس��ت ها ،در کنار چپ ها قرار گرفت و این موضع خود را تا پایان عمر ترک نکرد .او در همین راستا ،با فیدل کاسترو دوست و معاشر شده بود .مارکز چند بار به کوبا رفته بود. کاس��ترو درب��اره مارک��ز گفت��ه ب��ود ... :مردی اس��ت که به واقعیت ها وفادار اس��ت و عاش��ق خوش��بختی بش��ر و زندگ��ی انس��ان ه��ا در آرام��ش و براب��ری .مارکز یک ض��د امپریالیس��ت ب��ود و متمای��ل ب��ه سوسیالیس��م. مارکز پس از اینکه در یک مقاله نوش��ت که دولت واشینگتن جنگ با مواد مخدررا با هدف مداخله در امور آمریکای التین به راه انداخته است خشم آن دولت را برانگیخت و صدور ویزا برای دیدار از آمریکا برایش تا مدتی ممنوع شده بود .با وجود این ،ویلیام کلینتون رئیس جمهوری پیش��ین آمریکا خودرا دوستدار مارکز می خواند و اوباما در اعالمیه خود به مناسبت مرگ او ،از وی با بهترین جمالت ستایش کرد. مارکز در یک مقاله پُر سر و صدا ثابت کرده بود که در هر تغییری در کشورهای ضعیف باید انگشت قدرت هارا مشاهده کرد .وی نوشته بود :قدرت ها درصدد هستند که از پیدایش هر مسئله در یک کشور ،به صورت فرصت و برای اجرای سیاست های خود استفاده کنند و لذا ،مسئله بزرگتر و بزرگتر می شود. داس��تان نویس��ی او س��بک وِیژه داش��ت که این س��بک را
گابریل گارسیا مارکز
Magic Realismگوین��د ک��ه مخلوط��ی از واقعی��ات و تخیّ�لات اس��ت .معروفتری��ن داس��تان او «صد س��ال تنها » One Hundred Years of Solitudeاس��ت (ش��رح 7نس��ل و در محیطی مشابه و نزدیک به زادگاه خود اوست)، «توفان برگ» که نخستین داستان او بود« ،کسی به سرهنگ نامه ننوشت»« ،عش��ق در زمان وبا»« ،خاطرات زنبازی های مالیخولیایی (خیالی)»« ،روزشمار پیش بینی»« ،خزان رئیس »The Autumn of Patriarchو ...هستند و داستانهای کوتاه متعدد ازجمله داس��تان مرد 90ساله و دختر 14ساله. مارکز در نوجوان��ی عمدتا با پدر ب��زرگ و مادر بزرگ خود زندگی کرده ب��ود و پدر بزرگش یک س��رهنگ لیبرال بود. مارکز پس از اینکه از آش��تی و س��ازش گروههای سیاسی کلمبیا و جنگ داخلی این کش��ور ناامید ش��د به مکزیک نقل مکان کرده بود.
...مداخله دوباره غرب در مسئله اوکراین یک اشتباه محاسبه بود و جهان را وارد یک دوره تاریخی تازه کرد ـ اوضاع جهان آن نخواهد بود که در 29سال گذشته شاهد بودیم
تاریخ نگاران تاریخ جهان رابه دوره های متعدد تقس��یم کرده اند که پیش از قرن 02دوره های آن طوالنی بود .برای مثال :افتادن قس��طنطنیه در س��ال 3541به دست تُرکان عثمانی را پایان قرون وس��طی و آغاز قرون جدید نوشته اند. همین تاریخ نگاران ،برای تاریخ معاصر بویژه در 541س��ال اخیر(از زمان پیروزی آلمان بر فرانسه و تامین وحدت آلمان در )1781دوره های فرعی کوتاه مدت قائل شده اند .انتخاب گورباچف به رهبری ش��وروی در 5891را آغاز یک دوره فرعی تازه نوشته اند که به فروپاشی بلوک شرق و جماهیریه ش��وروی منجر ش��د و جهان به دوران پیش ازجهانگشایی اسکندر مقدونی ـ جهان دارای یک ابرقدرت ـ بازگشت کرد. پیش از اس��کندر ،ایران تنها ابرقدرت جهان به مدت بیش از 002س��ال بود .مرحله تازه مسئله اوکراین که از زمستان 4102آغاز شده دارد جهان را وارد یک دوره تاریخی نوین می کند و به نظر می رسد که راه بازگشت ندارد. مروری بر تاریخ نشان می دهد که تحوالت بزرگ تاریخ، ناشی از یک اشتباه ـ اشتباه یک نفر و یا یک گروه بوده است. برای مثال :اگر غرورپیروزی ها و شوق قدرت نبود ،ناپلئون دچاراشتباه محاسبه نمی شد ،به روسیه پُربرف و یخ و پهناور حمله نمی ب ُرد و از میان نمی رفت .هیتلر این اشتباه ناپلئون را فراموش کرده بود که همان را تکرار کرد ،به روسیه حمله برد و نابود شد .گردانندگان حزب كمونيست شوروی با اشتباه محاس��به و کم دقتی و احیانا غفل��ت ،يازدهم مارس 5891 «ميخائيل گورباچف» 45ساله را در جاي چرننکو قراردادند 5
و اورا رهبر شوروي ـ يکي از دو ابرقدرت وقت کردند و با این اشتباه ،جهان وارد یک دوره تاریخی تازه 92ساله شد .اشتباه حزب حاکم شوروی این بود که چون نمي خواست چند ماه بعد ،باز هم يك مراس��م تدفين ديگر برگزار كند گورباچف 45ساله ولی از نسل دوم انقالب و با تجریه ای کمتر و تفکری دیگر و روانشناسی ضعیفرا برگزید ـ انتخابی که آغاز پايان عمر اتحاد جماهير ش��وروي سوسياليستي ،حاكميت حزب كمونيس��ت ،فروپاشي بلوك شرق بود (كه ايجاد اين بلوك، به قولی ب��ه بهاي خون 72ميليون تن از مردم ش��وروي در جریان جنگ دوم جهانی تمام ش��ده بود) و نیز عقب نشيني مارکسيسم (سوسياليس��م مطلق) .گورباچف به نظر قريب ب��ه اتفاق تحلیلگران ـ م��ردي زودباور و فاق��د دورنگری و معلومات عمومی الزم بود ،شايستگي رهبري جماهيريه اي پهناور همچون شوروي را نداشت ،در كار سياست سادگي مي كرد و مشاورانش بهتر از او نبودند .سادگی های گورباچف و باور وعده های غرب به فروپاشی بلوک شرق (پیمان ورشو) و خروج نیروهای ش��وروی از کش��ورهای عضو این پیمان انجامید .غرب وعده داده بود که پس از انحالل پیمان ورشو، ناتو منحل و یا تبدیل به یک گروه سیاسی خواهد شد!. در پ��ی این فروپاش��ی ب��ود که يلتس��ين ،شوش��کويچ و کرافچ��وک س��ران وقت جمهوري هاي (اس��ما) روس��يه، اوكراي��ن و بالروس هفت��م دس��امبر 1991در يك محفل خصوصي در استراحتگاه «بلوژفسکايا» واقع در بالروس ،ودکا نوشیدند و تصميم به انحالل شوروي گرفتند .به اين ترتيب
يک امپراتوري بزرگ با آن همه دندان اتمي ـ موشکي ،دهها هزار تانک ،صدها زيردريايي و رزمناو و پيشرفتهاي فضايي همانند برف بر شيرواني داغ ذوب شد و از ميان رفت. دوماي روس��يه انحالل اتحاد شوروي 96ساله مركب از 51منطقه (اسما کش��ور) را به آن ترتيب غير قانوني اعالم كرد زیرا که رفراندم سراس��ری ص��ورت نگرفته و از مردم نظرخواهی نش��ده بود ،ولی هنوز درباره اين مصوبه اقدامي صورت نگرفته است .بلشویک ها پس از پیروزی در انقالب 7191و جنگ داخلی پس از آن ،بر روسیه تزاری که اوکراین بخش اصلی آن بود نام «روسیه سوسیالیستی» گذاشته بودند که بعدا و با هدف ساخت یک جهان تک دولتی و به عضویت درآوردن همس��ایگان ،آن را به 51منطقه اس��ما جمهوری تقس��یم کردند و نام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بر آن نهاده بودند .نام روس��یه از کی اف یان روس (روس های منطقه کی اف ش��امل بخ��ش هایی از اوکرای��ن ،بالروس و روسیه) گرفته شده است. روسیه پس از فروپاشی شوروی ،طبق برنامه غرب غرق در فساد اداری ـ اقتصادی شد و نتوانست بپاخیزد .یلتسین «والدیمیر پوتین» را برجای خود نشانید و تصور می رفت که همرنگ او باشد ولی اخیرا حرکت های ناسیونالیستی از وی به چشم می خورد ازجمله ایستادگی در قبال مسئله سوریه و اوکراینو اس��تقرار ناوگان در مدیترانه .گرفتن عکس ،زیر تصویر تزار نیکالی دوم نخستین جرقه او بود. بقیه در صفحه48 روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
گشتی در رویدادهای ماه
روزی که پروفسور باستانی پاریزی مورّ خ ،مؤلف ،روزنامه نگار و شاعر بزرگ معاصر ایران فوت شد ـ كارهاي او ـ چند خاطره پندآموز با او دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی مورخ ،روزنامه نگار، نویس��نده ،پژوهشگر ،شاعر و استاد تاریخ در دانشگاه تهران، پنجم فروردین 25( 1393مارس )2014و در 89س��الگی در تهران درگذشت .وی س��وم دیماه 24( 1304دسامبر )1925در پاریز س��یرجان (استان کرمان) به دنیا آمده بود. استاد باس��تانی در ماههای آخر عمر از بیماری کبد رنج می ب ُرد. اس��تاد باس��تانی که در« تاریخ» دکترا داش��ت مراحل تدریس از دبستان و دبیرستان تا دانشگاه را طی کرده بود .او 49سال در دانشگاه تهران (از 1338تا ،)1387تاریخ تدریس کرد .اس��تاد باس��تانی از جوانی ـ همزمان با تدریس به کار روزنامه نگاری پرداخته بود و این کار را از کرمان آغاز کرده بود .وی نیز عقیده داشت که تاریخ نگاری و روزنامه نویسی در یک قلمرو واحد هستند و هرچه که امروز خبر نامیده می شود
بود و رفتاری بسیار دوستانه و خودمانی داشت .در نخستین جلس��ه کالس به مبص��ر گفت که هن��گام ورود او به کالس «برپ��ا» نگوید ،هرکس بخواهد به ه��ر طریق احترام بگذارد آزاد اس��ت ولی نه به «برپا» گفتن مبصر که یک امریه است و الزام آور .روش تدریس او نیز کتابی نبود ،باید یادداش��ت بر می داش��تیم .در نخستین جلس��ه گفت« :تاریخ ادبیات» یعنی تاریخ اندیش��ه ،دانش و هنر ـ همه چیز کتاب می شود [ادبیات] .جهانیان به عظمت تمدن و فرهنگ ما ـ ایرانیان ـ اذعان دارند ،مدیون آن هستند و در برابرش سر تعظیم فرود می آورند .این توجه ویژه ،تنها به خاطر ابرقدرت بودن ما در دوران هخامنشیان ،اشکانیان و ساسانیان و گسترش قلمرو ما تا اواسط لیبی در غرب و داشتن سواره نظام زرهپوش نبوده، به داشتن مردان فکر و خدمت ما به تمدن بشر است .ما بودیم که کتابخانه عموم��ی ،دارالترجمه و دارالتحریر دایر کردیم،
پروفسور باستاني پاريزي در 5مرحله عُمر
فردا و فرداهای دور می شود تاریخ .او همچنین به خبرنگاران اخبار پلیسی و قضایی توصیه می کرد که یادداشت های خودرا دور نریزند تا بعدا بتوانند آنهارا به داستان کوتاه بدل کنند و داستان نویس شوند و کارفرمای خودشان باشند و از معاریف جامعه .استاد باستانی به کرمان و کرمانیان عالقه ویژه داشت و این عالقه دو طرفه بود .استاد عالوه بر نوشتن هزاران خبر و مقاله برای نشریات ،بیش از 60کتاب ازجمله تاریخ کرمان و کرمان شناس��ی و داس��تان های متعدد تألیف کرده است. اشعار او نیز معروف هستند. این نگارنده (نوش��یروان کیهانی زاده) در دبیرس��تان و دانش��کاه از شاگردان استاد باستانی بود و خاطرات متعدد از شاگردی و تماس او دارد که الزم می داند به مواردی از آنها اشاره کند تا در «تاریخ» بمانند: “دوران حکوم��ت دکتر مصدق بود که گام به دوره دوم دبیرس��تان ـ دبیرستان پهلوی ش��هر کرمان ـ نهادم .استاد درس «تاریخ ادبیات» ما ،محمدابراهیم باستانی پاریزی بود ـ فردی متفاوت از دیگران؛ کراوات به گردن نداشت ،فروتن روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دانشگاه ساختیم ،رصد خانه تاسیس کردیم ،برای زبان عرب ال پس��تخانه و راه آسفالته ساخته «صرف و نحو» نوشتیم ،قب ً ایم ،آبراه در مصر و یونان ،در دوران اشکانیان « دموکراسی» داشتیم و ....آیا می توانید حدس بزنید که در هر بیت حافظ و ه��ر جمله س��عدی چقدر پن��د و اندرز و حکمت اس��ت؟. م��ا دانش ش��یمی و ریاضیات عالی (جب��ر و مثلثات و اصول لگاریتم) به وجود آوردیم ،فضاشناس��ی را تکمیل و گردش زمین را محاس��به کردیم .همچنین فلسفه و علم مدیریت را بروید اصول مدیریت دولتی را در کتاب خواجه نظام الملک (سیاست نامه) و کارنامک اردشیرپاپکان بخوانید .همه اینها در کتاب آمده است و تاریخ ادبیات شرح این تالیفات و افکار و به وجودآورندگان آنهاس��ت .ش��رح «ادبیات فارسی» به همین نام (پرشین لیترِچر) در همه کشورها تدریس می شود و این کتابهای ما به زبانهای دیگر ترجمه و بعضا تدریس می ش��وند .این را گفتم که به اهمیت ای��ن درس (تاریخ ادبیات ایران) پی ببرید. س��ال بعد با رای دانش آموزان ،دبی��ر روزنامه دیواری
دبیرس��تان شدم .احتماال برنده شدن من به خاطر اسمم بود، دبیرس��تانی ها از دیرزمان مرا «کیهان ـ اطالعات» صدا می کردند .مصاحبه با استاد باستانی پاریزی ،مطلب اول نخستین ش��ماره این روزنامه دیواری بود که گفت��ه بود دیماه 1304 هجری خورشیدی به دنیا آمده است. وی در این مصاحبه از روش تالیف کتابهای درسی تاریخ که به علل و نتایج هر رویداد توجه نکرده بودند انتقاد کرده بود و گفته بود که شرح رویدادها به تنهایی کافی نیست باید علل و نتایج ـ نتایج رویداد تا به امروز ـ منعکس شود تا درس دهد و اشتباهات تکرار نشود .برای مثال :اگر هیتلر شرح شکست ناپلئون از لشکرکشی غیر ضروری سال 1812به روسیه و از دس��ت دادن آن ارتش عظیم فرانسه را به دقت خوانده بود اشتباه اورا تکرار نمی کرد و در تابستان سال 1941به روسیه حمله نمی ب ُرد و از می��ان نمی رفت .وی دهها مثال دیگر زده ب��ود و درس تاریخ را در عین حال درس «میهن شناس��ی» و «جهان شناسی» خوانده بود .استاد باستانی در همین مصاحبه از منوچهر نیس��تانی (یکی از شاگردانش) که در آن سن کم، مجموعه شعر ـ شعر انتقادی ـ به چاپ رسانده بود یادکرده و بر مضمون (از نیس��تان تا مرا ب ُبریده اند )...گفته بود نیستانی در اشعار خود ،از جدایی ها (اختالف طبقاتی پولدار و بی پول و )...روایت کرده است. در آن زمان در ایران ،دانش آموز با قبول شدن در کالس پنجم دبیرستان ،دیپلم متوس��طه می گرفت و کالس ششم برای ورود به دانش��گاه و پایه این کار بود و سه شاخه داشت: ادبی ،ریاض��ی و طبیعی .دیپلمه های ریاضی نمی توانس��تند وارد دانشکده ادبیات و حقوق شوند و یا پزشگی بخوانند و به همین ترتیب دیپلمه های ادبی و طبیعی راهی به دانش��کده فنی و یا رشته علوم ریاضی نداشتند .در سال تحصیلی 1333 ـ ،1334من به اصرار پدرم که رشته ادبی را آغاز کار «پشت میزنش��ینی» و [به زعم او] مُفتخوری می پنداش��ت ،بناچار [بدون داشتن عالقه و حتی استعداد] در ششم ریاضی ثبت نام کرده بودم .اوایل آن سال تحصیلی ،استاد باستانی در محوطه دبیرستان پهلوی کرمان مرا دید و از وضعیت تحصیل پرسید گفتم در رش��ته ریاضی ثبت نام کرده ام .متاسف شد و گفت که در من استعداد تاریخ و «نوشتن» یافته و خوب بود که در شش��م ادبی به تحصیل ادامه می دادم ،و افزود که تحصیل و اشتغال در رشته خالف ذوق و استعداد نه تنها پیشرفت ندارد بلکه شادی و خوشوقتی هم در فرد به وجود نمی آورد و ناشاد و ناراض��ی بودن از خود در طول عم��ر ،یعنی عمر بی حاصل و ....ولی من باید میان خواس��ت پدر و رشته ادبی ،یکی را بر می گزیدم و من خواس��ت پدرم را ترجیح دادم و سال بعد در تهران به دانشکده مهندسی مخابرات (تلفن ،تلگراف ،بی سیم و )...وارد شدم ،اما تأسف استاد باستانی همچنان در ذهن من باقی مانده بود و در تابس��تان بعد (تابستان )1956 = 1335 همینکه آگهی پذیرش دانش��جو برای ش��رکت در نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران (به مفهوم کالسیک آن) را دیدم ،برای شرکت در امتحان ورودی آن (کنکور) ثبت نام کردم و به رغم شرکت صدها نفر در آن کنکور ،قبول شدم و از خیر مهندس شدن گذشتم .یکی از دروس این دوره ،تاریخچه و چگونگی کار خبرگزاری ها و ش��بکه های تهیه و ارسال خبر از نقاط دوردست بود. یک قس��مت از این درس ،تش��ریح ابتکار استاد باستانی پاری��زی بود که در اس��تان کرمان یک ش��بکه خبرنگاری و مطلب نویس��ی برای روزنامه اطالعات وق��ت ایجاد کرده بود که تحول بزرگی در ژورنالیسم ایران بشمار می رود و به مراتب بهتر از کار خبرگزاری های جهانی از قبیل رویترز بود. طبق این روش ،استاد باستانی کار خبرگیری و خبرنویسی را از دس��ت بقال و کفّاش که مشاهدات خود از وقایع را به یک 6
گشتی در رویدادهای ماه نفر دیگر دیکته می کردند تا بنویسد و می فرستادند و عموما ناقص و جنبه تبلیغ برای یک مقام معیّن داشت خارج ساخته و به تحصیلکردگان با استعداد و صاحب ذوق [پس از دیدن آموزش مربوط در محضر خود او ـ اس��تاد باستانی] سپرده و ا ِدیت این اخبار و مطالب را شخصا انجام می داد و می فرستاد. پس از اتمام نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران، ورود به این پیش��ه مادام العمر و اس��تخدام شدن ،بر تابلوی اعالنات تحریریه روزنامه اطالعات(اطاق خبر) بخش��نامه ای به امضای س��ناتور عباس مس��عودی ناشر این روزنامه و پی نوشت نورالدین نوری دبیر مربوط دیدم که همگان را از دست بردن در مطالب دریافت شده از کرمان (با ادیت استاد باستانی) ممنوع و تاکید کرده بود که استاد باستانی در تنظیم ژورنالیس��تیِ مطالب همتا ندارد و مطالب ارسالی او باید عینا به چاپخانه فرستاده شود .عالقه و احترام به استاد باستانی در موسسه اطالعات که همچنان ـ تا دم واپسین او ـ ادامه داشته خارج از هرگونه توصیف اس��ت .استاد باستانی پس از انتقال به تهران هم برای روزنامه اطالعات مقاله و تفسیر می نوشت و خالصه برخی از مقاالت او به سراسر دنیا مخابره می شد. استاد باستانی در پایتخت -با مدرک دکترا و سالها تجربه تدریس ،تحقیق و نوشتن ،در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تدریس تاریخ را برعهده گرفت و در اینجا هم ،من شاگرد او شدم و مش��اهده کردم که همان روشی را در تدریس که در مصاحبه با روزنامه دیواری دبیرستان پهلوی کرمان گفته بود دنبال می کند :توجه به علل و نتایج هر رویداد ـ زنجیره نتایج تا به امروز ،و باز تاکید دارد که روزنامه نگاری و تاریخنگاری دارای یک قلمرو هس��تند [پیشه مترادف] و هرچه که امروز خبر است فردا تاریخ می شود و اگر روزنامه نگار خبر را کامل ننویسد و به همه عناصر آن بویژه دو عنصر «چرا و چگونه؟» پاسخ ندهد ،کار تاریخنگار که باید رویداد را در آینده ای دور و یا نزدیک دنبال کند سخت و پُرهزینه خواهد کرد .آنگونه که من از درس استاد دکتر باستانی پاریزی استنباط کرده ام، وی داشتن روزنامه نگار و تاریخنگار ماهر را از عوامل قدرت یک ملت می دانس��ت ـ غرب را همین قدرت در جنگ سرد نیمه دوم قرن 20پیروز کرد. دکتر باس��تانی پاریزی همچنین از هواداران تحقیق یک مسئله معاصر (نه زیاد قدیمی) به سبک کارآگاه بود (مورّخ در نقش کارآگاه پلیس) .او می گفت که ریشه تداوم یک مسئله در یک کش��ور نتیجه نبود روزنامه نگار خوب و ماهر و تاریخ نویس عالقه مند به انس��ان و میهن دوست است زیراکه اگر به محض پدید آمدن یک مس��ئله ،آن را اعالم و عیان کنند، ابعاد پیدا نمی کند ،حل می ش��ود و پایان می یابد ،ریشه نمی دواند و سرطان جامعه نمی شود. س��الها پس از اتمام دوره فوق لیسانس تاریخ در دانشگاه ته��ران ،برای گرفتن دکترا در این رش��ته به آمریکا (ش��هر سانفرانسیس��کو) رفتم .پس از گذرانیدن واحدهای الزم در طول دو س��ال ،چند عنوان (تاپیک) برای نوشتن تز (رساله ـ پایان نامه) به من پیشنهاد کردند که از میان آنها «تاریخ ادیان ایران» را انتخاب کردم .باید س��ه استاد راهنما می داشتم که
نصرت اهلل معینیان در دهه 1340 7
تز به تأیید ،تصحیح و امضای هر س��ه می رس��ید .یک استاد سوئدی تبار و یک استاد فلسطینی تبار از میان استادان شاغل مدرسه را که مطالعات وسیع در ادیان داشتند برایم انتخاب، و نیز پیش��نهاد کردند که از دو اس��تاد ایرانی؛ دکتر باستانی پاریزی و دکتر زریاب خویی ـ یکی را انتخاب کنم و رساله من باید در تهران به تصحیح و امضای یکی از این دو برس��د تا دو استاد آمریکایی بررسی کنند و جلسه دفاع از آن تز تشکیل شود و بعد یک نسخه از آن به کتابخانه فرستاده شود تا مورد اس��تفاده ارباب رجوع قرارگیرد .دلیل انتخاب استاد ایرانی این بود که استادانِ خودشان نمی توانستند منابع ـ مآخذ من به زبان فارس��ی را بخوانند .استاد باستانی پاریزی را انتخاب کردم و او هم پذیرفت .دیدار با او و مشورت اقتضا می کرد که گاهی به خانه اش بروم .تعجب کردم که یک استاد دانشگاه با آن همه تجربه و شهرت ،روزنامه نگار و مولف دهها کتاب ـ در کوچ��ه ای در خیابان گرگان و در یک خانه ارزان قیمت و به قول فرنگیها؛ وُرکینگ کالس زندگی می کرد ،البته مملو از کتاب[ .وی س��الها بعد خانه اش را به کوی فرحزاد منتقل ک��رد .].در اظهار نظر و اصالح رس��اله م��ن مالحظه را کنار گذاشت ،س��ختگیری فراوان کرد بگونه ای که مجبور شدم چندبار آن را تجدید تایپ کنم و دو بار از مدیر گروه مربوط بخواهم که جلس��ه طرح رس��اله و دفاع از آن به تعویق افتد و باالخ��ره با اصالحیات و امضای دکتر باس��تانی به تصویب رسید و دکترا گرفتم. مراس��م دو هزار و پانصدمین سال تاسیس دولت واحد ایرانیان (امپراتوری = شاهنشاهی ایران) در مهرماه 1350و استقبال از نوش��ته من« :دوره های تاریخ ایران در یک نگاه» که تمامی صفحه 14روزنامه اطالعات وقت به آن اختصاص داده شده بود ،تصمیم مرا به ایجاد یک برنامه اصطالحا تقویم تاریخ (شرح یک رویداد گذشته ـ به مناسبتی -به روش و با گرامر ژورنالیستی) در تلویزیون دولتی انداخت .برای انجام این کار س��راغ همشهری عزیز و چش��م و چراغ کرمانیان ـ دکتر باس��تانی پاریزی که نام اورا بر یک بولوار این ش��هر و کتابخانه عمومی گذارده اند رفت��م .آنقدر مرا در اجرای آن تصمیم تشویق و تحس��ین کرد که دیگر درنگ نکردم .او در عین ح��ال منابع متعدد و مصوّر به م��ن معرفی کرد زیراکه مطالب تلویزیون باید تصویر داش��ته باش��د و این برنامه از بهمن 1350ت��ا بهمن 1351به صورت روزانه ـ هر ش��ب در پای��ان آخرین بخ��ش اخبار از کان��ال ( 2تلویزیون رنگی وقت به مدیریت ایرج گرگین) پخش ش��د و در سال 1353 روز به روز در بولتن خبرگزاری پارس (ایرنا) ـ برای نقل در روزنامه ها قرار گرفت .مدتی نیز در صفحه شش��م روزنامه اطالعات چاپ شد. در جریان تهیه این مطالب که کاری آسان نبود دهها بلکه صدها بار به دکتر باس��تانی تلفن کردم و کمک خواستم ،دقّت منابع و نیز تلفظ اس��امی و امالء آنهارا پرسیدم و ....این را هم ناگفته نگذارم که به تاکید نصرت اهلل معینیان مسئول رسانه های کشور (وزارت ارشاد کنونی) تا نیمه دهه 1340و معاون او عباس فروتن ـ همشهری دکتر باستانی پاریزی ـ دبیران اخبار خبرگزاری ،رادیو دولتی و تلویزیون غیر دولتی ،اگر ضمن کار، خبری از خارج دریافت می کردند که خبرگزاری مربوط سابقه تاریخی اش را بر آن نوشته بود باید تایید آن سابقه را از دکتر باستانی جویا می شدیم و در اجرای این تأکیدیه بارها حتی در ساعات بامدادی (ش��ش تا 8بامداد) به خانه او تلفن کردیم و پاسخ شنیدیم که کمک بزرگی به آموزش عمومی مردم بود. پس از 11س��ال اقامت در آمریکا ب��رای تجدید دیدار مادر و بس��تگان به ایران بازگش��ته بودم که این دیدار نسبتا کوتاه مصادف بود با دعوت غالمحسین کرباسچی شهردار وقت از جمعی از روزنامه نگارانِ خانه نش��ین و بیکارش��د ِه فروردین 1359برای راه اندازی روزنامه همشهری متعلق به شهرداری تهران در آذرماه .1371دوستان روزنامه نگار مرا هم برای شنیدن حرف های شهردار وقت با خود بردند .در این جلسه ،کرباسچی گفت که «نشریه همشهری» سیاسی و سراسری نخواهد بود و هدف از تاسیس آن ،رساندن پیامهای
غالمحسین کرباسچی
ش��هرداری و نیز راهنمایی کردن تهرانی ه��ا در زمینه های بهداشت ،فرهنگ ،خانه س��ازی ،اتومبیلرانی و اتومبیلداری و آم��وزش عمومی در همه زمینه های زندگانی و رس��اندن اخبار به صورت مطلق (نه تفسیر و اظهار نظر) است و هدف ارتقاء مدنیّت است .مثال رعایت نوبت در ایستادن درصف، احترام به حق عبور از معابر ،نریختن آشغال در جوی آب و .... ای��ن اظهارات م��را تحت تاثیر قرارداد ول��ی از آنجا که روزنامه نگار حرفه ای از کارک��ردن در روزنامه دولتی منع ش��ده اس��ت زیراکه از کِس��وَت «روزنامه نگار» خارج و به کس��وت کارمند (مامور) در می آید ،از قبول نوش��تن برای همش��هری ولو به ص��ورت «فری لنس» و مکاتب��ه ای اکراه داشتم که به ذهنم رسید در این زمینه با دکتر باستانی پاریزی مشورت کنم .به دانشکده ادبیات رفتم .دکتر باستانی داشت به خانه می رفت و در کنار اتومبیل پسرش که بدنه تصادفی داشت ایستاده بود .پس از شنیدن داستان دودلی من گفت :تو نباید علم و تجربه ات را به گور ببری .ایرانیان نیاز به استفاده از تجربه ،دانش و نظرات تو دارند ،نباید آنان را محروم کنی. دانش ،تجربه و مهارت های هر ایرانی س��رمایه کشور است و این س��رمایه باید بکار افتد و ....برو قبول کن ولی بهداشتی بنوی��س ،مطالبی در زمینه آموزش عموم��ی بنویس ،همان مطالب تقویم تاریخ را به روز کن و بنویس و ...حتما پیشنهاد را رد نکن ،امروزه با وسائلی که هست الزم نیست که در دفتر روزنامه حضور یابی ـ از همان آمریکا با فاکس بفرس��ت [در آن زمان هنوز ایمیل عمومیت نیافته بود] ،اگر بازهم تردید کردی ،حق التحریر نگیر که امضاء بدهی. با ش��نیدن توصیه او یکراست به ساختمان همشهری در خیابان ج��ردن رفتم و گفتم که می توانم در هرجا که باش��م برایش��ان یک پرسش و پاسخ پزش��کی ،یک صفحه تاریخ و پاورقی (پاورق) ،یک درمانگاه اتومبیل و یک ستون گشتی در دنیای خبرها ـ شامل خبرهای آموزشی غیر سیاسی درست می کنم که محمد عطریانفر ـ سردبیر کل پذیرفت و انتشار آنها سالها ادامه یافت و اینک دیگران آن را دنبال می کنند. دکتر باس��تانی پاریزی محبوب مردم کرمان بوده است که 55سال پیش در تحریریه روزنامه اطالعات از او شنیدم که گفت« :زادگاه ی��ک فرد همانند م��ادر ،هیچگاه حمایت خودرا از فرزند سلب و دریغ نمی کند ،آرامش بخش است و پناهگاهی اطمینان بخش” . الزم است با خدماتی که اس��تاد باستانی کرده است نام اورا در همه ش��هرها بر تاالرها ،م��دارس و خیابانها بگذارند. دهها بلکه صدها سال طول خواهد کشید تا ایران یک باستانی پاریزی دیگر به وجود آورد .در آمریکا ،شهری نیست که در آن خیابانی به نام «دورانت ـ یک تاریخ نگار» نباشد .به نظر من ،دکتر باستانیِ ما در نوشتن و پژوهش از «ویل دورانت» کمتر نیس��ت .در کش��ورهای دیگر ،به مناس��بت زادروز و سالمرگ اس��تادان ،نویس��ندگان و اندیش��مندان همطراز پروفسور باستانی پاریزی مراسم عمومی برگزار و تمبر پُست چاپ می شود و در آرامگاه ویژه مدفون می شوند و ....به امید چنین روزی در ایران. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
مشاهدات ناشر روزنامک و تجربه ،با هدف حل مسائل مشاهدات و تجربه های روزانه افراد ـ صرف نظر از کار و مقام آنان ـ اگر انعکاس یابد به حل مسائل و پیشگیری از مشکل کمک می کند .این مشاهدات و تجربه ها ممکن است به صورت خاطره ،روزهای زندگی ،تجربه ،تاریخ شفاهی، نظرسنجی ،گَ پی با همسایه و ...انعکاس یابد. تاریخ نگاران از همین مطالب بسیار عادی سر نخ به دست می آورند و یک قضیه را دنبال و بررسی می کنند و برای اطالع نسل های بعد بر می نگارند تا اشتباه تکرار نشود .از سال 1995که اینترنت همگانی شده و از طریق آن خبر رسانی می شود ،این خاطرات و شرح سفر و مشاهدات روزانه به صورت مطلب و متاع رسانه های نوشتاری درآمده است .به نظر می رسد که انتشار خاطرات و مشاهدات نه تنها از نظر جالب و بعضا بی سابقه بودن بلکه به لحاظ کمک به رفع مسائل جوامع بشری امروز و فردا ادامه خواهد یافت. در زیر شرح چند مشاهده و تجربه نوشیروان کیهانی زاده روزنامه نویس و تاریخ نگار -ناشر روزنامک آمده است:
جیب بری در اتوبوس ،گرفتن امضاء و اثر انگشت برای گرفتن سلفون!
بی توجهی چند ساله به قطع پیاده رو در یک خیابان پُر رفت و آمد و بر زمین افتادن و مجروح شدن من در شب بارانی در این خیابان
چند تجرب��ه و خاط��ره از رف��ت و آمد در ته��ران در اسفندماه :1392
جیب بری در اتوبوس
در تهران ،رفت و آمد من در شهر ،معموال با اتوبوس و مترو صورت می گیرد .این بار [اسفند ]1392به رغم تداوم افزایش اتومبیلدارها ،مسافران اتوبوس و مترو هم به گونه ای چشمگیر زیادتر از گذشته به نظر می آمدند و در واگن ها و اتوبوس ها، حتی جا برای ایستادن نبود .رعایت در صف نوبت ایستادن، ضعیف تر از گذشته به نظر می رسید .با وجود نصب «عالمت ویژه» در باالی صندلی های مخصوص سالخوردگان و عصایی ها در اتوبوس های خطوط سراس��ری ک��ه در تهران «بارت» گفته می ش��وند (اصطالحی که در منطقه سانفرانسیسکو هم در مورد متر ِو بی ا ِریا = قطار انتقال مس��افران در ناحیه خلیج سانفرانسیس��کو = بی ا ِریا رَپید تراتزیت بکار برده می شود)، قاعده توجه به سالخوردگان ،از سوی مسافران دیگر رعایت نمی ش��د و جوانترها برای نشستن روی این صندلی ها هجوم می بردند .از لهجه های مکالمات اتوبوس سوارها چنین بر می آید که مهاجرت روستانش��ینان به تهران و شهرهای بزرگ ادامه دارد .در اتوبوس و مترو ،فعالیت دستفروش ها و گدایان هم مشاهده می شد .تنها چند خط سراسری همچنان متعلق به شهرداری هستند و مابقی غیر دولتی شده اند و بمانند 60سال پیش( پیش از نوروز ،)1337از مس��افران پول نقد و یاکارت پیش خرید م��ی خواهند ـ و این بار 400تومان که در س��ال 1336یک قران (ی��ک ریال) بود .به خاطر دارم که صاحبان خطوط برای مخالفت با دولتی شدن (به صورت شرکت واحد درآمدن خطوط اتوبوسرانی ش��هری) در سال های 1335و 1336و تا نوروز 1337چه تظاهرات و سر و صداهایی به راه انداخت��ه بودند که برای روزنامه ه��ا و خبرنگارانی چون من، یک منبع خبر بود.
جیب مرا زدند!
هجده��م اس��فند ( 1392نهم م��ارس )2014در یک صرّافی میدان فردوسی 120 ،دالری را که در جیب داشتم با ریال مبادله کردم 372 ،هزار تومان ش��د (درآن روز؛هر دالر ب��رای خرید ـ 3هزار و ده تومان که یک ماه بعد 3هزار و 100تومان ش��د) .از آنجا برای دیدار دوس��تی به خیابان مطهّری (تخت طاووس) رفتم و در آنجا ـ در س��اعت 5بعد از ظهر وارد ایستگاه مترو در خیابان مفتّح (خیابان روزولت شمالی سابق) شدم ،مملو از مسافر بود .مسافر به حدی زیاد بود که ورودی واگن مترو بس��ته نمی ش��د .میان مسافرانِ ایستاده ،فاصله نبود .در ایستگاه «دروازه دولت» پیاده شدم و در 77سالگی پس از باال رفتن از دهها پله به خیابان رسیدم. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خواس��تم از پلکان برقی خیابان باال و پایین روم تا بر اتوبوس خط سراسری میدان آزادی ـ سه راه تهران پارس سوار شوم و ب��ه خانه بروم که پلکان از کار افتاده بود و باال و پایین رفتن از آن به علت ارتفاع هر پله ،دش��وار .در باالی پلکان نگاهی به س��اختمان های مُش��رف بر خیابان کردم ،بالکن ها رو به خرابی رفته بود ،شیشه پنجره ها کثیف و تعمیر و تمیز نشده بود ،تعجب کردم. اتوبوس هم بمانند مترو ،بسیار شلوغ و پُر بود و مسافران به هم فشرده ایستاده بودند .با اینکه بر بدنه درونی اتوبوس اخطار نصب کرده بودند که مس��افران مواظب جیب خود باش��ند ،به علت کثرت مسافر نتوانس��تم دست روی جیب بگ��ذارم و هنگامی که به خانه رس��یدم ،از 372هزار تومان اثری نبود و معل��وم بود که جیب��م را زده بودند ،کجا؟ ـ در مترو و یا اتوبوس -نمی دانم .با کارت بر اتوبوس سوار شده بودم ،نه دادن پول نقد تا از وضعیت جیب آگاه شوم .آن شب مهمان بودم و چون تا روز بعد که صرّافی ها باز می شدند پول نداشتم ،مجبور ش��دم از یک دوست بخواهم که مرا به خانه میزبان برساند و دوست دیگری بازگرداند.
دادن امضاء و اثر انگشت برای گرفتن سلفون! ترافیک سنگین تهران سبب شد که چندبار ،سر وقت به مطب دندانپرشک (دکتر شهرام کیهان ـ خیابان قائم مقام فراهانی ـ کوچه دهم ـ شماره 22ـ طبقه دوم) نرسم و چون در تهران ،سلفون (تلفون موبایل) ندارم ،مُنشی دکتر نتوانست تماس بگیرد و بداند که کجا هس��تم .سرانجام ،دندانپزشک تصمیم گرفت برایم یک سلفون با «سیم کارت» کوتاه مدت بخ��رد (گویا به مبلغ 75هزار تومان) تا در صورت داش��تن تاخیر در نوبت بعدی بداند که چرا دیر کرده ام .دکتر به من گفت که باید ش��خصا به یک نمایندگی «ایرانسِ ��ل» بروم تا کارت را فعّال کنند و شماره بدهند. بیست و چهارم اسفند 1392به یک نمایندگی ایرانسِ ل در پاس��اژ ماندانا (خیابان دماوند) رفتم ،متصدی آن گفت ک��ه باید یک فتوکپی از کارت ملّی خودرا ببرم و فُرم مربوط را هم امضاء کنم و ....فتوکُپی گرفتم و ب ُردم .گفت که تصویر کارت بای��د باالی صفحه باش��د و پایین آن تا حدی س��فید (خالی) و جا برای نوش��تن .در عین تعجب ،چنان کردم .در فُرم ،نام و مش��خصات مرا از روی کارت ملّی ،آدرس پُستی و مشخصات کامل محل سکونت نوش��تند و در منتهی الیه زیر برگه فتوکُپی و درگوشه سمت راست آن با فاصله چند س��انتیمتری از تصویر کارت ملی ،از من امض��اء گرفتند و خواستند که در کنار امضای خود انگشت هم بزنم! و مرکّب
انگشت زنی (انگش��ت نگاری) هم داشتند .گفتم که این کار مطابق استاندارد نیست .وقتی که یک فرد با در دست داشتن کارت شناس��ایی در حضور یک متصدی ورقه ای را امضاء کند ،نیاز به انگشت زدن ندارد .انگشت زدن ،چرا؟ .به عالوه، چرا باید باالی امضاء (یک فاصله چند س��انتیمتری) سفید باشد و این ،یعنی گرفتن نوعی «سفید امضاء» که می شود در آن قسمت سفید و خالی از نوشته ،هرگونه تعهد و قول و قراری را نوشت که ممکن است درد سر قضایی ببار آورد .متصدی گفت :همینکه هس��ت .ورقه را امضاء کردم و انگش��ت زدم ولی گفتم که باید بروم و مشورت کنم ،اگر پشیمان شوم می آیم و فتوکُپی را پس می گیرم. تلفنی با دو قانوندانِ آشنا مشورت کردم گفتند که بهتر است امضا و اثر انگشت خودرا پس بگیرم و اگر قرار باشد که سِ لفون (موبایل) داشته باشم ،تلفن یک آشنا را برای چند روز که الزم است عاریه بگیرم .به نمایندگی ایرانسِ ل بازگشتم و پس از ج ّر و بحث ،ورقه انگشت زده شده را پس گرفتم ،ولی فُرم را نداد .به او گفتم که این س��لفون (بدون کنترات) را در آمریکا از هر مغازه می ش��ود خرید و بعدا و در صورت لزوم از طریق اینترنت تمدید کرد. ماجرا را با دو روزنامه نگار (اس��ماعیل عباسی نویسنده همشهری و کاظم رهبر دبیر تحریریه شرق) در میان گذاشتم که هر دو در این باره از قول من مطلبی در ستون «مخاطبان» چاپ کردند تا ش��اید مقامات مرب��وط بخوانند و در ضوابط دریافت ش��ماره سِ لفون ایرانسِ ل در ایران بازنگری شود .در زیر کُپی مطلب روزنامه شرق در ستون مخاطبان آمده است:
8
مشاهدات ناشر روزنامک و تجربه ،با هدف حل مسائل
بیش از دو دهه از وضعیت پیاده رو نالیدم ،اقدامی نشد تا اینکه در شب بارانی بر زمین افتادم و مجروح شدم .امید است این بار« گوش شنوا» باشد! چندین س��ال بود که گفتم و نوش��تم که پیاده رو جنوبی خیابان بس��یار پُر رفت و آمد دماوند ،در ایستگاه داریوش ـ میان یک میوه فروش��ی و یک نمایش��گاه و تعمیرگاه خودرو و ی��ک بانک ـ به علت جلو آمده بودن یک س��اختمان قطع می شود و افراد پس از رسیدن به ساختمانِ جلوآمده باید از روی ش��بکه آهنی روی جوی آب که در برخی نقاط ،فاصله میله های آن از هم زیاد اس��ت بگذرند ،وارد خیابان شوند و پس از طی کردن چند ق��دم دوباره به پیاده رو بازگردند که برایشان مخاطره آمیز است .قطعا دیگران هم این مسئله را مطرح کرده بودند که هر روز در دیدرس کارکنان شهرداری هم بوده اس��ت .در دهه قبل حتی قضی��ه را به گوش رئیس وقت ش��ورای شهر تهران رس��انده بودم که دست اندر کار روزنامه نگاری بود و با هم آش��نا بودیم ،ولی مسئله همچنان باقی مانده است!. خانه من در کوی «تهران ش��رق» قرار دارد و بناچار هر روز دو ـ س��ه بار باید از این پیاده رو بگذرم .در سال 1390 ( 2011میالدی) در همین محل پای من میان آن میله های آهنی [فاصله دار] گیر کرد و آس��یب دید و قضیه بیان شد ولی موث��ر نیافتاد .به همگان گفتم که این پیاده رو در همانجا به دیوار یک ساختمان ختم! و قطع می شود و راهی نیست جز گام گذاردن به سواره ر ِو بسیار پُرترافیک .در همان نزدیکی، خط کشی ویژه عبور پیادگان وجود دارد که اتومبیلرانان به حق تق��دّ م پیادگان به عبور از آن ،چن��دان اعتناء نمی کنند (ضعف مدنیّت). اوایل شهریور س��ال 2013( 1392میالدی) یک روز پس از خروج از خانه که در کوی «تهران شرق» قرار دارد ،در همان محل [ضلع جنوبی پیاده رو خیابان دماوند در ایستگاه داریوش ـ مقابل ورودی بانک و نمایشگاه خودرو] و این بار به علت پله ی شیب دار داشتن پیاده رو (غیر مهندسی ساخته ش��دن آن) بر زمین افتادم که جریان آن رسانه ای هم شد [کُپی زیر] .معموال پیاده روهای غیر مس��طح ،یا پلّه معمولی کم ارتفاع دارند و یا ش��یب سراس��ری نه پلّ��ه ی مورّب با شیب های متناوب (مشابه دست انداز). همان روز (اوایل ش��هریور )1392خواستم با روزنامه ش��رق تماس بگیرم ،قضیه را بگویم تا برنگارند شاید مسئله در سطح وسیع تری مطرح و حل شود و نیز از احوال همکاران آش��نا ،در آن روزنامه جویا شوم ولی اطالعات تلفن ()118
شماره تلفن روزنامه شرق ـ با آن شهرت جهانی را نداشت!، تعجب کردم. [ تهران تنها ش��هری اس��ت که دفتر تلفن ندارد و تشابه اسمی افراد مانع از آن می شود که بدون دادن نشانی ،بشود از 118شماره تلفن یک فرد را بدست آورد .قبال تهران بمانند همه ش��هرهای جهان دارای دفتر تلفن و یلوپیج بود که یک رِفرِنس است ـ وسیله رفع نیاز برای همگان و ابزار کار برای خبرنگاران .نبو ِد «یلوپیج» است که مردم به خرید روزنامه های دارای «صفحات و یا ضمیمه آگهی های کوتا ِه معروف به نیازمندی ها» روی می آورند]. به رغم اعت��راض به وضعیت پی��اده رو ،بازهم اقدامی صورت نگرفت و ظاهرا ًگوش شنوا نبود .وضعیت این قسمت از خیاب��ان که هر روز هزاران نفر از آن عبور می کنند نه تنها به همان صورت باقی مانده اس��ت بلکه در طرف شرقی آن و چند قدمی میوه فروش��ی هم یک چهارچرخه جمع آوری زباله قرار داده اند که مزید بر علت است و گاهی کثرت میوه ها و س��بزی های گندیده که در چهارچرخه ریخته می شود به حدی زیاد اس��ت که به خیابان می افتن��د و یکی از همین میوه ها بود که 22اسفندماه 1392باعث زمین خوردن من و آسیب رسیدن به پایم شد. در این ش��ب بارانی و کم روشنایی ( 22اسفندماه )1392 در همان محل (محلی که پیاده رو قطع می شود ـ میان میوه فروش��ی و نمایندگی خودرو) پایم در خیابان پُر از آب باران و انعکاس نور چراغ اتومبیلها پ��س از برخورد به آب ،روی یک نصفه پرتقال گندی��ده که از جایگاه چرخدار محل جمع آوری زباله بی��رون افتاده بود قرار گرف��ت و لیز خورد و بر زمین افتادم و زانویم آس��یب دید ـ زخم برداشت و متورّم شد [عکس زیر]. دکتر به من 77ساله ـ فردی که با دانش ،قلم و مهارت
های خود 57 ،سال و 9ماه به ایرانیان و پارسی زبانان خدمت کرده ،بدون چشمداشت مالی بزرگترین تاریخ ژورنالیستی آنالین را برای ایرانیان به وجود آورده ،کمک بس��یار کرد تا همشهری ،روزنامه شهرداری تهران پا بگیرد که غالمحسین کرباسچی شهردار وقت به ما روزنامه نگاران قدیمی گفته بود که هدف از تاسیس آن ارتقاء مدنیّت و فرهنگ درجامعه و رفع مسائل شهری است ـ گفت که ممکن است به غضروف زیر کاسه زانو آسیب وارد شده باشد. عکس های زیر وضعیت هر دو سوی قسمت قطع شده پیاده رو در شب بارانی 22اسفند 1392و یک روز معمولی [شرق و غرب ساختمانی که پیاده رو را قطع کرده و زباله دانی 4چرخه کنار میوه فروش��ی] و زخم پای مرا نشان می دهد. اگر این حادثه در کش��وری دیگر روی داده بود ،فرد آسیب دیده به دادگاه درخواست می داد و صدها و میلیون ها دالر غرامت مطالبه می کرد.
انعکاس حادثه شهريور 1392 9
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
مشاهدات ناشر روزنامک و تجربه ،با هدف حل مسائل
مشاهدات شخصی از فرودگاه تا خانه ،از مِترو شهر تا اتوبوس از کتابخانه ملی که به تپه های شمالی شهر منتقل شده است! تا واژه های «من درآوردی» و .... در جوالی ( 2013تابس��تان )1392در ف��رودگاه بین المللی تازه تهران که تا شهر دهها کیلومتر فاصله دارد و اگر شهر ری از تهران جدا شود در حومه شهری دیگر قرار خواهد گرفت نخستین چیزی که جلب نظر کرد غلطک های انتقال جامه دان ها بود که بر خالف فرودگاههای دیگر مس��طّ ح و افقی هس��تند و دیده شد که به دفع��ات جامه دان های بزرگتر به دریچه ورودی آنها گیر می کنند و دریچه عمال مسدود می شود .در فرودگاههای دیگر، غلطک ها هرمی شکل هس��تند و جامه دان ها از باال سرازیر می شوند و مشکلی پیش نمی آید. پس از برداشتن جامه دان ها از روی غلطک ،نوبت به عبور از بازرسی گمرک رسید که برای آن کار ،دو صف طوالنی تشکیل ش��ده بود .در فرودگاههای دیگر این بازرس��ی های الکترونیک متعدد اند که متناس��ب با شمار مس��افران بکار می افتند و صف طوالنی آنچنانی مشاهده نمی شود. تهران مقصد نهایی بیشتر مسافران نیست و باید (به صورت کان ِکشِ ن) به فرودگاه مِهرآباد (فرودگاه پروازهای داخلی) منتقل و به ش��هر مورد نظر پرواز کنند ولی می��ان دو فرودگاه که دهها کیلومتر فاصله اس��ت وس��یله نقلیه رابط (خط اتوبوس و تراموا) وجود ندارد .در س��ایر فرودگاهها اتوبوس و تراموا وسیله انتقال هس��تند اما در تهران تنها تاکسی و اتومبیل سواری .بانویی که از مس��افران هواپیمای ما بود و مقصد نهایی اش اصفهان ،می گفت که 45هزار تومان مطالبه کرده اند تا وی را به فرودگاه مهرآباد برس��انند ،حال آنکه کرایه پرواز از تهران به اصفهان حدود صد هزار تومان اس��ت یعنی فق��ط دو برابر کرایه تاکس��ی میان دو فرودگاه .چرا نباید فرودگاه بین المللی تهران س��رویس اتوبوس انتقال به شهر و فرودگاه مهرآباد را داشته باشد؟! .وی گفت اگر به گفته او تردید باش��د به تلفن 1833که برای متقاضی تاکسی می فرس��تد تماس بگیرند و بپرسند ،خواهند شنید که کرایه 45 هزار تومان است.
کتابخانه مرکزی شهر برفراز تپه و به دور از مرکز شهر!
از دیرزمان می خواس��تم از مطلبی ک��ه در آذر ماه 1339در صفحه حوادث روزنامه اطالعات نوش��ته ب��ودم و به خاطر آن ش�لاق خورده و سرم را تراش��یده بودند کُپی بگیرم .به من گفته شد که کتابخانه ملی سالهاس��ت و از زمان محمد خاتمی به یک تپه ش��مالی ـ آن س��وی تپه های عباس آباد منتقل شده است، تعجب کردم! .معموال کتابخانه های ملی ـ مرکزی ش��هرها در وسط شهر و در دسترس عالقه مندان قرار دارند و کتابخانه ملی تهران قبال در خیابان قوام السلطنه (میان شهر) بود .به هر ترتیب که بود خودرا به تپه محل استقرار کتابخانه ملّی رساندم ،تاکسی در نقطه ای مشخّ ص مرا پیاده کرد که تا مدخل کتابخانه صدها متر فاصله (س��رباالیی) بود با شیبی تند ،افتان و خیزان خودرا به ورودی کتابخانه رسانیدم گفتند که باید کارت عضویت داشته باش��م و کارت عضویت در س��اعات معیّن روز صادر می شود. گفتم مراجعه من فقط برای یک بار اس��ت .در سایر کشورها اگر کسی نخواهد کتاب عاریه بگیرد ،نیاز به داشتن کارت عضویت ندارد .چ��ون اصرار من به جایی نرس��ید از همان راهی که آمده بودم بازگشتم.
واژه های «من درآوردی»
همان بامداد در وبس��ایت یک خبرگزاری داخلی با واژه «من درآوردی» دیگری رو به رو شده بودم ـ واژه «چینِش» که به جای گزینش بکار رفته بود .در اینجا «چینش» به صورت اسمِ مصدر چیدن بکار رفته بود که چیدن عمدتا به معنا و مفهوم کَندن (مثال چیدن میوه از درخت) و یا روی هم قرار دادن (چیدن آجرها روی هم) اس��ت و در منطقه کرمان ،دیوارهای گِلی و خشت و گِلی را «چینه و چینه ای» می گویند .به خیابان بوخارست (اینک خیابان احمد قصیر) ساختمان فرهنگستان رفتم تا بپرسم که این واژه های روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
«من درآوردی» ازجمله گفتمان و ...را چه کسانی و چگونه و چرا س��اخته اند و اگر مجموعه ای از آنها چاپ شده است خریداری کنم .در اینجا به من گفتند تا آنجا که می دانند ساخت این واژه کار فرهنگستان نیست ـ کار فرهنگستان یافتن جایگزین برای واژه های خارجی اس��ت و واژه های همچون کارب َر و ...ساخت دست اندرکاران فنون کامپیوتر اس��ت و کتابی از مجموعه این واژگان ندارند .گفت��م :پس چرا فرهنگس��تان مانع بکارب��ردن واژگان ال نمی گویدکه واژه خارجی«فاز» «،س��ناریو» و ..نمی ش��ود و مث ً فارسی پیشنهاد را نباید جمع عربی ببندند و پیشنهادات کنند« . س��بدکاال» که هر روز بکار برده می شود ترجمه از خارجی است، چرا باید روشن سازی را شفاف سازی بنویسند « ،سامانه بارش» یعنی چی؟ بکارب��ردن این واژه ها در روزنام��ه ها باعث ریزش مخاطبان می ش��ود و ...که گفت باید عیب کار به مسئوالن گفته ش��ود .چند قدم پایین تر به کتابفروشی «ش��هر کتاب» رفتم و از متصدی آن که مرا می شناخت پرسیدم که آیا کتابی در معرفی آن واژگان تدوین و انتشار یافته است؟ ،که پاسخ او هم منفی بود. تعج��ب من عمدتا از این بود که چرا رس��انه ها این واژگان را که بیشتر مردم با آنها آشنا نیستند و باعث ریزش مخاطب می شود بکار می برند .درروزنامه ،کتاب و در صورت بکاربردن واژه تازه باید واژه قدیمی اش هم در پرانتز نوش��ته شود .نشریات عمومی باید با ساده ترین واژگان که قابل درک و فهم مردم باشند نوشته شوند تا خواندنش سریع و آسان و بدون مکث و جستجوی معنای کلمه در ذهن باشد.
صرافی و بانک و آژانس هوایی!
از آنجا تا خیابان تخت طاووس (خیابان مطهّری) راهی طوالنی نیس��ت و سراشیب اس��ت ،آن را پیاده طی کردم و پیاده رفتن را در خیابان مطهری به س��مت شرق خیابان تا چند چهارراه ادامه دادم .به فاصله های کوت��اه از هم ،دهها بانک دیدم و صرّافی و یا آژانس مسافرتی و بانک ها عمدتا غیر دولتی و تازه تاسیس بودند (که اصل 44قانون اساسی جمهوری اسالمی بانک ها را از جمله موسسات دولتی بشمار آورده است) .یک موسسه ترجمه مدارک و ترتیب دادن مهاجرت به کانادا هم به چش��م خورد .از مشاهده آن همه آژانس مسافرتی و صرّافی تعجب کردم .یکی از صرّافی ها (محل خرید و فروش پول کشورهای دیگر) در یک خانه ایجاد ش��ده بود! .تا 4ـ 5سال پیش ،در تهران تنها یک صرافی به چشم می خورد ـ بس��یار کوچک در خیابان فردوس��ی که در یک زیر پله و به عرض یک متر دایر بود و به کس��انی ارز می فروخت که دارای حساب ویژه بودند و مجاز .در اواسط دهه 1370صرافی ها تعطیل و خرید و فروش ارز به آن صورت ممنوع و دشوار شده بود .مش��اهده آن همه بانک و صرافی ،این نظر سفرنامه نگاران فرنگی را به ذهن من آورد که متفق القول نوش��ته اند روانشناسی ایرانی به مروز زمان و پ��س از چند بار مورد تهاجم خارجی قرار گرفتن و حکوم��ت آلتائیک ها به گونه ای درآمده که اگر یکی از آنان از جوی آب بپرد مابقی هم خود را به جوی آب خواهند زد. همین روزنامه دادن ها ،بانک باز کردنها ،مهاجرت کردن ها و . ... پایتخت آمریکا دارای دو روزنامه و تهران نزدیک به 20روزنامه.
داستان اطاق شماره 13مترو تهران
معموال هربار که به تهران می روم سری به ساختمان قدیمی روزنام��ه اطالعات (واقع در خیابان خیام) می زنم که 24س��ال جوانی خودرا در آنجا س��پری کردم ،تا ببینم بر سر آن ساختمان چه آمده است و نیز خاطرات خودرا زنده کنم .به این محل رفتم همچنان خالی و بدون استفاده است( .موسسه اطالعات به جای دیگری در شمال شهر نقل مکان کرده است) .مقابل این ساختمان، ورودی مترو تهران قرار دارد که برای ساخت آن قورخان ِه تاریخی را خراب کردند .وارد راهروهای مترو ش��دم ،بانویی سالخورده را دیدم که با یک مامور مترو ج ّر و بحث داش��ت .ایس��تادم و به بحث آن��ان گوش فرادادم .آن بانو می خواس��ت کارت 6ماهه
مترو بگیرد ـ ظاهرا کارت ویژه سالخوردگان .اورا به اتاق شماره 13ـ ویژه این قبیل امور ـ فرستاده بودند و متصدی مربوط گفته بود که باید فتوکپی کارت شناس��ایی بی��اورد .در راهروهای این ایستگاه چند فروشگاه و محل کس��ب و کار وجود دارد ولی تنها یکی از آنها دارای ماشین فتوکپی است ،که بابت هر فتوکپی 30 تومان دریافت می کند .این محل میان دو ورودی مترو قرار گرفته است که برای عبور از آنها باید بلیت داشت و جر و بحث آن بانو با مامور مترو این بود که او نمی خواهد بر مترو سوار شود که بلیت داشته باشد ،می خواهد که چند قدم آن طرف ،تنها یک فتوکپی تهیه کند و بازگردد ،ولی مامور زیر بار نمی رفت .با این بانو صحبت کردم خودش را [یو ]..معرفی کرد .گفت اگر فتوکپی الزم باش��د باید همان اتاق 13دارای ماشین فتوکپی باشد ـ پولی و یا رایگان. نباید برای مردم درد س��ر و زحمت درس��ت کنند .اگر شهردار شهر -بمانند شهردار نیویورک -اتوبوس و مترو سوار شود از این مشکالت آگاه خواهد شد و مرتفع خواهد ساخت.
زحمت باالرفتن از 72پله و بافت قدیمی شهر
هوس مترو س��واری کردم و در ایس��تگاه دروازه دولت پیاده ش��دم برای باال آمدن و رس��اندن خودم به سطح خیابان مجبور ش��دم در این سن و سال و مشکل قلب؛ 72پله را بپیمایم ،زیراکه تنها قسمتی از راه ،دارای اسکلیتور بود. برخالف شمال شهر تهران که تا ارتفاعات البرز امتداد یافته است ساختمان های رو به خیابان در خیابان های انقالب ،فردوسی و ...زیبایی سابق را ندارند ،فرسوده و بی رنگ و رو شده اند و بعضا با پنجره های شکسته و بدون پرده به نظر می آیند .بافت قدیمی شهر تقریب ًا به همان صورت باقی مانده است حال آنکه می شد مجتمع های مسکونی را به جای حومه ش��هر؛ در آنجا ساخت .انقالبات سالهای 1342و 1357را جنوب شهری ها آغاز کرده بودند.
و اتوبوسرانی شهر
تهران تنها چند خط اتوبوسرانی دولتی دارد .به یاد دارم که در سالهای 1335و ،1336با چه مشکالتی اتوبوسرانی تهران دولتی ش��د و بعدا ً در اختیار شهرداری قرار گرفت .در آن سالها مالکان و رانندگان خطوط ( 14خیابان ژاله)( 12 ،خیابان ش��اه و امروزه خیابان جمهوری) و خط یک (خیابان نواب) برای ابراز مخالفت با دولتی کردن ،تظاهرات خونین کرده بودند .دوباره همان پرداخت پول نقد و مش��کالت خُرد کردن پول و ...تا آنجا که می دانم هیچ ش��هر بزرگی در دنیا ـ به دالیل متعدد ازجمله قطع رفت و آمد در صورت اعتصاب ـ اتوبوسرانی غیر دولتی ندارد. تصمی��م گرفتم با اتوبوس دولتی ـ اتوبوس دو ـ کابین به خانه باز گ��ردم .در اینجا دیدم که صندلی ماقب��ل آخر خالی بود ولی میله ای که در کنار آن قرار داش��ت مانع از نشستن آسان روی آن صندلی بود که می ش��ود این میله را چند س��انتیمتر جا به جا کرد تا نشستن روی صندلی آسان باشد .پرسیدم که آیا همه این اتوبوس��ها دارای چنین میله هایی در کنار دو صندلی ماقبل آخر هستند که پاس��خ ،مثبت بود ،تعجب کردم و به درستی نظ ِر بانو «یو »...پی بردم که گفت ش��هردار باید با اتوبوس و مترو رفت و آمد داشته باشد تا مشکالت مردم را لمس کند .اتوبوسی که من بر آن س��وار شده بودم ایس��تگاهها را اعالم نمی کرد و مسافران که در میان آنان غی ِر تهرانی هم بود ایس��تگاهها را از یکدیگر می پرسیدند! .مسافران برای س��وار شدن اگر کارت «پیش خرید» نداشته باش��ند ،هنگام سوارش��دن باید پول نقد بدهند ،درست همانند نیم قرن پیش .تاکس��ی ها تاکسیمتر ندارند و باید قبال با راننده درباره کرایه چانه زد. وقتی به خانه رس��یدم دو نفر آمده بودند و می گفتند توصیه بهداشتی شده اس��ت که باید خانه ها دستگاه تصفیه آب داشته باشد زیرا آب تهران دارای مشکل است و با دریافت 265هزار تومان دستگاه تصفیه خانگی برایم نصب کردند که پس از مدتی کوتاه از کار افتاد. 10
مشاهدات ناشر روزنامک و تجربه ،با هدف حل مسائل
راه ایرانی گرفتن دکترا و مدارک تحصیلی دیگر از تاجیکستان!
نگرانی تاجیک ها از اقامت و ازدواج چینیان با زنان تاجیک ـ تاجیکستان و نفت چند س��ال پیش ایمیل های متعدد از پارسی زبانان بخارا و سمرقند و چند پیام هم از تاجیکستان دریافت شد که خواسته بودند «تاریخ آنالین ایرانیان» به خط س��یریلیک هم برگردان شود تا بتوانند آسانتر بخوانند .در این زمینه با سفارتخانه های تاجیکس��تان در واشنگتن و در تهران تماس گرفته شد .وابسته فرهنگی تاجیکستان در تهران ،بانو منیژه رحیموا را برای این کار معرفی کرد .وی با دریافت حق التحریر (از این جانب نوشیروان کیهانی زاده مولف تاریخ آنالین برای ایرانیان و پارس��ی زبانان به آدرس ،)www.iranianshistoryonthisday.com چن��د ماه این کار را انجام داد .پس از قطع ناگهانی کار برگردان مطالب به س��یریلیک ،بار دیگر دریافت ایمیل ها از سر گرفته ش��د .به من توصیه ش��ده بود که در این زمینه ،موضوع با بنیاد (انیستیتو) شرق شناس��ی و زبان های شرقی در شهر دوشنبه، یا پژوهش��کده تاریخ و فرهن��گ تاجیک و همچنی��ن اتحادیه نویسندگان تاجیکس��تان (اتفاق نویسندگان) درمیان گذاشته ش��ود ،کمک خواهند ک��رد .بنابراین ،راهی نب��ود جز رفتن به تاجیکستان .این سفر در هجدهم آگوست 2013آغاز شد .برای رفتن به تاجیکستان نیاز به گرفتن ویزا بود .سفارت تاجیکستان در نیاوران اس��ت .روز مراجعه ،چند نفر دیگر در آنجا در صف نوبت تسلیم مدارک برای دریافت ویزا بودند .در طول دو ـ سه ساعت انتظار ،با تنی چند از منتظرین گفت و گوی خودمانی شد. استنباط من از این گفت و شنود این بود که این جماعت که مشاغلی در تهران داشتند برای تکمیل کار خود و گرفتن دکترا از یک دانش��گاه تاجیکستان می خواستند که به دوشنبه بروند. ویزاها یک ماهه بود! .از اظهارات این عدّ ه چنین برمی آمد که می شوددر مواردی با دادنهدیه،دریافت مدرک دکتریرا تسهیل کرد! .این گفت و شنود نشان داد که مدرک گرایی در جمهوری اسالمی رو به افزایش بوده است که نتیجه اش ارتقا مقام اداری ـ آموزشی افراد به استناد مدارک تحصیلیِ کاغذی است و زاینده بوروکراسی ،انواع مشکالت مدیریتی و .... پس از دریافت ویزا ،دیدار این جانب برای یک هفته برنامه ریزی ش��د و چون روز بازگش��ت دقیقا معیّن نشده بود ،بلیت یک طرفه پرواز از تهران به دوشنبه خریداری شد ولی آژانس مربوط گفت که نمی تواند کمکی در رزرو جا در پرواز از دوشنبه به تهران کند! و همچنین فهرستی از هتل های دوشنبه و ترتیب انتقال از فرودگاه به هتل را بدهد ـ کاری که آژانس های فروش بلیت در کشورهای دیگر انجام می دهند. رفتن ازخانه به ف��رودگاه بین الملل��ی تهران(فرودگاه امام خمین��ی) با تاکس��ی و پرداخت چهل و پنج ه��زار تومان انجام ش��د زیرا که این فرودگاه چند ساله هنوز سرویس اتوبوس و یا شات ِل ندارد که مس��افران از یک ترمینال در تهران به فرودگاه بروند و یا بیایند .کرایه تاکس��ی از شهر به فرودگاه امام خمینی 45هزار تومان ولی در آن زمان بلیت پرواز با هواپیما از تهران به کرمان (بی��ش از 500مایل) 138هزار تومان بود! ـ ضعف
این عکس در تابستان 1392از من و بهروزیان ،متصدی پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی گرفته شد 11
منطق قیمت گذاری. در س��الن انتظار فرودگاه ،در محلی که به گیت ش��ماره 26 ختم می ش��د و در آن روز ،ویژ ِه پرواز به شهر دوشنبه بود با تنی چند از منتظرین صحبت ش��د که هدف برخی از آنها ،رفتن به تاجیکستان برای گرفتن مدرک دکترا بود (به همان ترتیبی که از گفت و ش��نود با منتظرین دریافت ویزا استنباط شد) .تقریبا همه ویزای یک ماهه داش��تند .در این ویزاها روز ورود و خروج مسافر درج شده بود .با یک ماه اقامت که نمی شود در دانشگاه تحصیل کرد!. پس از انجام تش��ریفات ورود و گمرکی در فرودگاه ش��هر دوشنبه ،از آنجا که آژانس فروش بلیت هواپیما راهنمایی نکرده بودکهخطتاکسیرانیشماره 8مسافرانراازفرودگاهبهشهرمی رساند،ازیکاتومبیلران کهدرجستجویمسافربودپرسیدمکه برای بردنم به شهر چه مبلغی باید بپردازم؟ .گفت بیست و پنج سامانی ( 5دالر آمریکا) .راننده مرا به هتلی ب ُرد که برای اقامت روزانهچهلویکدالرمطالبهمیکرد.همانروزمتوجهشدمکه اگر آژانس فروش بلیت در تهران که تخصّ ص در فروش بلیت پرواز به تاجیکستان و آگاهی از شهر دوشنبه باید داشته باشد و اعالمکردهاستتورتاجیکستانترتیبمیدهد،راهنماییکرده بود می توانستم با خط تاکسیرانی شماره 8و پرداخت 3سامانی ( 60سنت) خودرا به شهر برسانم و در یک هتل ارزانتر اقامت کنم .فردی که در آژانس مسافرتی برای من بلیت صادر کرده بود با اینکه گذرنامه ام را به وی داده بودم ،التین نام مرا اشتباه نوشتهبودکهدرفرودگاهمقصددچارمختصرمشکلیشدهبودم.
سردردانشگاهملیتاجیکستاندرخیابانرودکی
اینها نشانه ضعف مسئولیت و بی اعتنایی است. برای م��ن ،موضوع مراجعه برخ��ی از ایرانیان برای گرفتن دکت��را تقدم یافته بود .به دانش��گاه ملّی تاجیکس��تان واقع در خیابان رودکی و س��اختمان های دیگر این دانش��گاه مراجعه کردم .موضوع گرفتن دکترا به آن ترتیب (که ش��نیده بودم) همه جا به گوش رس��ید .به سفارت جمهوری اسالمی ایران در خیابان ته��ران مراجعه کردم ،و مطلب را ب��ا یکی ـ دو کارمند س��فارت درمیان گذاش��تم ،تلویح ًا تائید کردند و گفتند چنین مطالب��ی را ش��نیده اند و احتم��االً به تهران هم گزارش ش��ده اس��ت .روز بعد به ساختمان «اتفاق نویسندگان تاجیک» رفتم ـ س��اختمانی بزرگ و مجهز بود که دولت ش��وروی در س��ال 1934آن را ساخته است .نویسندگان عضو این اتحادیه از همه امکانات و تسهیالت تحقیق و کار برخوردارند .این اتحادیه یک روزنامه ارگان تحت عنوان ادبی��ات و ...دارد .رئیس اتحادیه قول کمک به برگردان کردن مطالب بقیه ماه های تاریخ آنالین ایرانیان را به حروف سیریلیک داد .از آنجا به بنیاد شرق شناسی واقع خیابان رودکی رفتم .در آنجا از خواس��ت من استقبال شد و اف��رادی برای انجام آن کار معرفی ش��دند (البته ،با پرداخت حق التحریر به دالر از سوی این جانب) .به پژوهشگاه فرهنگ مشترک ایران و تاجیکس��تان که در چند قدمی سفارت ایران قرار دارد رفتم .متصدی آن یک ایرانی به نام بهروزیان اس��ت که قبال در فرهنگس��تان ایران در ته��ران کار می کرد .وی نیز
تابلویانستیتوزبان ،ادبیاتوشرقشناسی درآکادمیعلومتاجیکستان
وعده یافتن فردی برای تبدیل مطالب تاریخ آنالین به حروف سیریلیک داد. روز چهارشنبه ضمن دیدار از پارک های متعدد شهر دوشنبه و بوتانیکال گاردن کم نظیر این شهر که درخت هایی از سراسر جهان در آن جمع آوری ش��ده اس��ت ،به کسب نظرات مردم پرداختم .با آن ش��مار از تاجیکیان که گفت و گو ش��د ،از ورود چینیان به کش��ور خود و ازدواج با زنان تاجیک و فرزند دو رگه آوردن ابراز نگرانی می کردند .می گفتند شرط پکن به فعالیت های اقتصادی چینیان در تاجیکس��تان این اس��ت که این امور به دس��ت اتباع چینی انجام گیرد ،و این اتب��اع در طول اقامت، احتماال به توصیه دولت متبوع (چی��ن) با زنان تاجیک ازدواج می کنند .چینیان از این کار دو هدف دارند1 :ـ افزایش جمعیت چینی تبار تاجیکستان2 .ـ خرید خانه و زمین در تاجیکستان که مقررات خاص دارد .تاجیکستان با چین مرز طوالنی مشترک دارد و با کوچانیدن چینیان (هان ها) به مناطق مس��لمان نشین و تُرکیک زبان نزدیک به مرز تاجیکس��تان از جمله کاش��غر و ارومجی ،اکثریت ساکنان این مناطق را چینی کرده است و می تاجیکس��تان استراتژیک تکرار شود و ِ خواهد این وضعیت در ماهیت کشور تغییر یابد. موضوع دیگر که در کالم بیش��تر این تاجیکیان شنیده شد انتقاد از دولت های پیشین مسکو بود که مناطق تاجیک نشین سمرقندوبخارارابهازبکستاندادهاندونیزبرخیمناطقتاجیک نشین را به ترکمنستان( از جمله منطقه « مَرو» را) .آنان همچنین خواستار ایجاد یک خط اتوبوس��رانی میان ایران و تاجیکستان بودند و نیز طرد طالبان از مناطق شمالی افغانستان و امن شدن اینمناطق(مناطقتاجیکنشینافغانستان)تارفتوآمدزمینی میان ایران و تاجیکس��تان بی دغدغه باشد .بس��یاری از آنان می گفتند که سرزمینشان دارای ذخایر نفتی است ولی تاکنون تالشی جدّ ی برای استخراج آن نشده است. تاجیکستان استراتژیک و مَطمَح نظر قدرت ها فعال کشور ثروتمندی نیست ولی دارای ثبات اقتصادی است .در 22سال گذشته نرخ برابری سامانی (پول ملی تاجیکستان) با دالر آمریکا تغییرنیافتهوهردالربرابرپنجسامانیاست.تعجبدرایناست که در خیابان های دوشنبه اتومبیل آخرین سیستم و مرسدس بنز فراوان اس��ت .خیابان رودکی که ب��ه صورت یک بولوارد و مشابه بولوارد کش��اورز (نهر کرج) ایران است به لحاظ زیبایی شاید در سراسر جهان کم سابقه باشد .این خیابان بسیار طوالنی است و تا ارتفاعات مُشرِف بر دوشنبه امتداد دارد .طرح ساخت این خیابان ،ابتکاری و بی نظیر است. علیمحمدی کارمند وزارت امورخارجه ایران که در آن وقت ماموریت تاجیکستان داشت کمک فراوانی به من در دیدار از شهر دوشنبه و مراکز فرهنگی و پارک های آن کرد. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
ایجاد تاریخ آنالین ایرانیان www.iranianshistoryonthisday.com
لوگوی تاریخ آنالین برای ایرانیان و فارسی زبانان
18آگوست 27( 1971اَمُرداد )1350قرار شده بود که خبرگزاری پارس به مناسبت سالگشت درگذشت اُن ُره بالزاک Honore de Balzacنویسنده مبتکر و برجسته فرانسه ـ از بنیادگذاران رئالیسم در ادبیات اروپا که در عمر کوتاه خود 37داستان نوشت و نوشته هایش انعکاس واقعیات زندگانی م��ردم بود ـ مطلبی تهیه کند که روزنامه ها و رادیو تلویزیون هم آن را نقل کنند .در آن زمان از یکی شدن رادیو ـ تلویزیون ایران نزدیک به دو ماه گذش��ته بود ،امّا هنوز پخش رادیو از میدان ارگ به ساختمان جام جم منتقل نشده بود و خبرگزاری از آن خود نداشت .در آن تاریخ ،مآخذ سوابق مطالب علمی ـ ادبی ،تاریخ و بیوگرافی نویسی خبرگزاری عبارت بودند از: دائرةالمعارف کلمبیا ،ورلد بوک در 22جلد ،کتاب آکسفورد درب��اره افراد مه��م ،کرونیل آو ِد ورلد ،پیپل��ز آلماناک و آن قسمت از فرهنگنامه دهخدا که در دسترس بود.
دکتر فریدون وردی نژاد
یک دبیر خبر ـ بدون داشتن سابقه مطالعات تاریخ ـ مامور تنظیم آن مطلب شده بود و وی به اشتباه «ژان لوئی دو بالزاک» نویس��نده فرانس��وی قرن هفدهم ـ هجدهم (متول ّد هجدهم فوریه س��ال )1654را که برخی از مطالبش به نام «نامه های وارده» نوشته شده اس��ت به جای اُن ُره بالزاک نویسنده قرن نوزدهم آن کشور گرفته بود .مطلب به همان صورت پخش
ش��ده بود و یک استاد دانشگاه که از رادیو اتومبیل خود آن را ش��نیده بود ،تلفن کرده بود و خبرگزاری مجبور شده بود که نس��خه های بولتن خودرا جمع آوری کن��د تا روزنامه ها نقل نکنند و آبروریزی نش��ود .در آن زمان هنوز در ایران ارسال خبر با تلکس باب نشده بود و خبرها در بولتن قرار می گرفت و برای روزنامه ها ارسال می شد. این رویداد مرا بر آن داش��ت که مطلب «امروز در تاریخ» تهیه کنم که زمینه کار را از دوران دانش��جویی ام در دانشگاه تهران (گروه تاری��خ) آماده کرده بودم و گاهی به مناس��بت هایی که عالقه داش��تم مثال کارهای برجسته ایران باستان، رویدادهای جهانی سرنوشت س��از و یادبود معاریف مطلبی برای روزنامه اطالعات و خبرگ��زاری تهیه می کردم و یا در قالب «خبر روز» به رادیو می دادم. مراسم 2500ساله شدن اعالمیه کوروش بزرگ و ایجاد جامعه مشترک المنافع جهانی به مرکزیت ایران در مهرماه 1350و پخ��ش مطلب یک صفحه ای ام[ نوش��ته ی من ]در روزنامه اطالعات درآن باره توسط ایرج گرگین و به صورت مس��تقیم از رادیو و تلویزیون که مروری ب��ر تاریخ ایران بود کمک بسیار به تحقق آن اندیشه من کرد. کانال 2تلویزیون (تلویزیون رنگی وقت) ابتکار مرا پذیرفت و از بهمن ( 1350ژانویه )1971پخش «تاریخ در روزی چون امروز» در آخرین بخش اخبار مش��روح این کانال آغاز شد و ابوالحسن کمالی مدیر عامل وقت خبرگزاری پارس خواست که آن را برای درج در بولتن روزانه این خبرگزاری هم تنظیم کنم .روزنامه اطالع��ات نیز چندی بعد درج روزانه آن را در صفحه ششم خود آغاز کرد. در ده��ه ( 1370ده��ه 1990میالدی) دکت��ر فریدون وردی نژاد کارشناس مدیریت و رسانه ها ،مدیرعامل وقت خبرگزاری ملی ،موس��س روزنامه ایران و دانش��کده خبر از من خواست از آنجا که دانستن تاریخ َخرَد و توان اندیشیدن و درنتیجه انگیزه برنام��ه ریزی و اجرا را باال می بَرَد ،از تکرار اشتباه پیشگیری می کند ،برای روزنامه تازه تاسیس او ستون تاریخ بنویس��م که سالها به چاپ می رس��ید .نخست زیر این عنوان که خود او طرح کرده بود « :دانایی ـ توانی» که چندی
بعد این عنوان ب��ه «دانش و زندگی» تغییر یافت و در صفحه آخر چاپ می شد. وردی نژاد عقیده دارد که از یک کش��ور و یک نظام تنها با تفنگ ،بلکه با «قلم و تفنگ» باید پاسداری کرد -قلم هم ابزار آموزش است و هم دفاع-تعرض ها پس از جنگ جهانی دوم عمدت ًا رس��انه ای -نطق و نوشته ای اس��ت .وی با این نظرات یک سازمان کتاب هم در جوار تاسیسات خبرگزاری موسسه مطبوعاتی ایران به وجود آورد تا مولفان کتاب مشکل یافتن ناشر نداشته باشند. پ��س از کنار رفتن وردی ن��ژاد از روزنامه ایران بود که به اندیشه آنالین کردن کرونیکل ژورنالیستی خود برآمدم که از ماه می 2002در شبکه شبکه ها قرار گرفته است و روزانه تکمیل می ش��ود و در نوع خود بزرگترین آنالین اس��ت .این آنالین عظیم از احدی -فرد ی��ا دولت -کمک مالی دریافت نمی کند. روزی ک��ه کار تهی��ه فن��ی وبسایت آن را در تهران به «حمید معین» س��پردم که همچنان وِب مَس��تِر آن اس��ت و «هوس��ت» آن در آمری��کا (موسس��ه اکتیو س��رویس در ایالت واشینگتن)، مورد انتقاد دوس��تان و همکاران حمید معین قدیم قرارگرفت��م که چرا پس از اخراج ب��دون ذکر دلی��ل از کار مطبوعاتی ،د اوطلبانه می خواهم دست به این کوشش بزنم. در جری��ان تاس��یس هم ،بس��یاری بودن��د ازجمله چند روزنامه نگار قدیمی و بس��یار معروف که در آن زمان با کار من موافقت نداش��تند و می گفتند که دیگران پول نفت ایران را م��ی برند و می خورند و تو م��ی خواهی از جیب خود هر ماه چند هزار دالر هزینه کنی و برایش تاریخ بنویسی و همه هنر خ��ودت را در بزرگنمایی ایران و ایرانی بکار بری تا س��ودش نصیب آنان شود! .هیچکس باور نخواهد کرد که به تو کمک مالی نمی شود .در ایرانِ امروز هیچکس کار رایگان و ملّی نمی کند .صبر کن ببین پروانه روزنامه تو ـ س��پیده دم ـ را تجدید م��ی کنند ،غرامت اخراج ازربع قرن روزنامه نگاری تا س��ال 1359را به تو می دهند ،سپس تاریخ بنویس. گفتم این تاریخ را برای ایرانیان و پارس��ی زبانان ـ به زبان و گرامر روزنامه نگاری می نویس��م تا مفهوم و جاذب باش��د. اخراج ما و رد صالحیت به داش��تن «سپیده دم» کار یک و یا چند نفر است نه دهها میلیون ایرانی و پارسی زبان .از راه خود بازنگش��تم و تاریخ آنالین ایرانیان (برای ایرانیان) اینک 12 ساله شده است و همه جا از آن نقل می شود.
روزی که به جای «ثابت ایمانی» مرا جریمه کردند
در ژوئن ،1960فرانسه به مس��تعمره خود ماداگاسکار ـ چهارمین جزیره بزرگ جهان و اینک کشوری 22میلیونی ـ واق��ع در جنوب قاره آفریقا و در اقیانوس هند اس��تقالل داده بود و خبر روز شده بود. قرار بر این بود که گوین��ده اخبار رادیو 20 ،دقیقه پیش از پخ��ش به اطاق خبر ( اطاق تنظیم خبر برای رادیو و تلویزیون غیردولتی وقت ) در خبرگزاری پارس که تا اس��تودیو پخش چند قدمی بیش فاصله نداشت بیاید و خبرهارا با حضور دبیر و یا سردبیر بخواند ،اشکال را بپرسد و با خود ببرد. دبیر خبر ،التین اس��امی و کلمات بیگان��ه را در کنار آنها و کَس��رِه ،ضمّه و فتحه هارا در باال و پایین می نوش��ت و با خط مایل مکث ،عبارات را از هم جدا می کرد تا در خواندن مطلب روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
اشکالی پیش نیاید. نورالدین ثابت ایمانی همان روزها وارد کار خبر و گویندگی شده بود و جوانی بود بسیار زیبا و مؤدب .وی آن روز در خبر اس��تقالل ماداگاسکار که از س��ال 1895مستعمره فرانسه و قبال پادش��اهی بود ،پایتخت این کشور ،شهر Tananarive را Tananarioتلف��ظ کرد .با اینک��ه در آن زمان در ایران، شمار کسانی که تلفظ درست این نام را می دانستند از انگشتان دست تجاوز نمی کرد ،مرا ـ نه ثابت ایمانی را 5روز دستمزد جریمه کردند حال آنکه من التین اس��م را نوشته بودم .وقتی اعتراض کردم گفتند یک نفر هم که متوجه اش��تباه شود پی به ضعف معلومات ما و در نتیجه ضعف وطن می بَرَد و ایران زمانی بزرگترین امپراتوری جهان بود و مهد تمدن ،نباید اشتباه
کنیم .سالها از این واقعه گذشت ،رادیو و تلویزیون در هم ادغام ش��دند و ما به ساختمان خیابان جام جم نقل مکان کردیم .در اینجا یک روز ثابت ایمانی (متوفی در لس آنجلس در سپتامبر )2012ش��تابان نزد من آمد و گفت :در خبرها آمده بود که نام پایتخت ماداگاسکار را به ( Antananarivoشهر هزار نگهبان) تبدیل کرده اند که در تلفظ تقریبا همان است که من خوانده بودم ،برو 5روز جریمه ات را پس بگیر! .غرض از ذکر این خاطره این بود که بیاد بماند که آن روزها چه دقتی برای تنظیم خبر وجود داشت بگونه ای که نباید یک اسم نامأنوس به اشتباه تلفظ می شد ،مبادا که از اهمیت ایرانی کاسته شود. به عالوه ،استخدام دس��تمزدی خدمه کار خبر برای این بود که بیم اخراج داشته باشند و دقت کنند. 12
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
سرنوشت ویرجینیاسیتی در انتظار کشورهای نفتدار که پول بادآورده خودرا هدر می دهند افزای��ش درآمد ایران از فروش نفت از پاییز 1352( 1973 هجری) و در پی تحریم صدور نفت کشورهای عربی ،ناگهان آن را پولدار کرد و چون از قاعده اس��تاندارد طال خارج شده بود به چاپ ریال به صورت انبوه دست زد تا دستمزدها را باال ببرد که تورّم زا بود و بهای مستغالت چند برابر شد و چون نرخ برابری دالر و ارزهای دیگر ثابت نگهداشته شده بود مسافرت ایرانیان جهت س��رمایه گذاری و تحصیل در کش��ورهای دیگر و خرید خودرو دس��ت دوم از آلمان چندین برابر ش��د ـ به گونه ای که تنها از آگوست 1976تا سپتامبر 1977هفتاد و سه هزار ایرانی برای تحصیل وارد آمریکا ش��ده بودند .خروج دالرهای نفتی از آغاز ناآرامی ها و از زمس��تان ( 1978زمستان 1356هجری) فزونی یافت و از به��ار 1357( 1978هجری و س��ال انقالب) به صورتی که به فرار تعبیر ش��ده ب��ود .این وضعیت و اینکه این
ساختمانهاییدرویرجینیاسیتیکهکسیدرآنهازندگینمیکند
پاراگراف های نخست مقاله ویرجینیاسیتی در شماره 15573روزنامه اطالعات -صفحه ششم
پول از محل فروش نفت و مواد معدنی که ذخایری تمام ش��دنی هستند و مناطق نفتدار مدعیانی هم دارند مرا در فروردین 1357 هجری (و در آن زمان فروردین )2537برآن داشت تا ماجرای سرنوشت ویرجینیاس��یتی ایالت نوادای آمریکا را برای صفحه ششم روزنامه اطالعات (صفحه نظر و اندیشه و امروز درتاریخ) بنویسم که شاید درس عبرت شود که نشد و خارج ساختن ارز از ای��ران ادامه یافت و از نیمه دوم دهه 1380چند برابر ش��د و طبق گزارش های رسانه ای در طول شش سال در آن دهه 630 میلیارد دالر هزینه شد و شمار مهاجران از ایران از رقم 5میلیون
فراتر رفت .ایران پهناور می تواند با جزیی تالش بی نیاز از واردات محصوالت کشاورزی ،دارو و ...شود .ویرجینیاسیتی زمانی از پرتو معادن طال و نقره کوههای مجاور آن ش��هری بزرگ ،ثروتمند و خوشگذران بود که پس از تهی شدن این معادن ،به صورت شهر ارواح درآمده و تنها توریس��ت ها از آن دیدن می کنند .مولف تاریخ آنالین ایرانیان این ش��هر ارواح دارای هزاران ساختمان خالی از سکنه از جمله هتل ها ،زندان ،اطاق اعدام با گاز و ...را در س��ال 1977که خبرنگار اعزامی روزنامه اطالعات به آمریکا و مقیم سانفرانسیسکو بود دیدن کرده بود.
شخص خود» توجه کنند -حمایت از جامعه نه فرد ِ ایرانیان به «مدیریت نَفس = شش��م آبان ( 1335اکتبر ،)1956دو ماه و ش��ش روز از روزنامه نگار شدن من گذشته بود که برای شنیدن اظهارات کارشناس اعزامی سازمان ملل ،مامور تنظیم و ارتقاء مدیریت مخابرات ایران و پروفسور دانش مدیریت ـ به باشگاه دانشگاه تهران رفتم .مجید دوامی سردبیر وقت روزنامه اطالعات این ماموریت را به من داده بود .این اس��تادرا« دکتر رنه» خطاب می کردند .دکتر رن��ه [که نام کام��ل اورا فراموش کرده ام] در آغاز س��خنانش گفت که تجربه او در ایران برایش مسلّم ساخته که ایرانیان به مدیریت نفس (مدیریت شخص خود- برنام��ه ریزی برای زندگی خود -کنت��رل خود) توجه کامل ندارن��د و ف��ردی که برای خ��ودش هدف ،برنام��ه و بودجه تنظیم نکند (و به قول آمریکایی��ان :پالنینگ ،پروگرامینگ و باجِتینگ) ،ممکن است عمری را در عذاب بگذراند مخصوصا در دو دهه آخر عمر که عمر متوس��ط ـ طبق یک آمار جهانی، فعال (در آن سال ـ سال 67 )1956سال است [در سال 2012 هفتاد و هش��ت سال و چند ماه] .بنابراین ،اندرزهای امروز من «مدیریت نفس» است .اجتماع امروز ِ (پروفسور رنه) درباره ما کوچک و 60ـ 70نفری اس��ت و من از رس��انه های تهران خواسته ام خبرنگار بفرستند و حرف های مرا منتشر کنند تا به گوش صدها هزار تن برسد که این ،هدف و ماموریت من است. عادت ایرانی��ان ـ آن طور که من دیده ام [تجربه کرده ام] ـ حمایت کامل و توجه به بس��تگان و دوستان نزدیک است تا جامعه ـ جامعه شهری ،کش��وری و جهانی .تجربه نشان داده است که حمایت از بس��تگان و نزدیکان [افراد معدود] پاسخ مورد انتظار را نمی دهد زیراکه جوامع بسته و فئودالیته از میان رفته ،پراکندگی به وجود آمده و .... وی س��پس پاندولی را به دست گرفت و تا مقابل چهره اش باال ب ُرد و گفت طبق یک اصل فیزیک ـ مکانیک ،هر نیرویی با 13
به وجود آورنده خود مخالفت می کند و این مخالفت درس��ت در جهت عکس آن نیرو اس��ت .وی سپس پاندول را به سمت راست و به اندازه 90درجه باال ب ُرد و رها ساخت که در جهت مخالف (مقابل) تقریبا تا 90درجه باال رفت .وی گفت که این آزمایش در انس��ان هم صادق اس��ت و بنابراین باید به جای تمرکز بیش از ح��د در حمایت از فرد [دوس��ت و فامیل] ،به حمایت و پیش��بُرد جامعه پرداخت که به جای پشیمانی آخر عمر ،شادمانی و انبساط دست می دهد و جامعه همواره و حتی پس از مرگ قدردان خواهد بود و «تاریخ» حافظه جامعه است. به عالوه ،حمایت از فرد ـ دوست و فامیل ـ گاهی فرد حامی را به سوء استفاده و فساد آلوده می سازد که بدنامی ببار می آورد و احتماال گرفتاری قضایی. وی س��پس گفت :مس��ئله دیگ��ر ایرانیان ک��ه در منطقه خاورمیانه عمومیت دارد «ازدواج به اصطالح با چشم بسته» است .رس��یدن به س��عادت در این نوع ازدواج شانسی است
مجید دوامی سردبیر وقت روزنامه اطالعات
زیراکه ش��ناخت کامل قبلی وج��ود ن��دارد و ترتیب دادنی (اَرِنجمِنت) است .باید دانست که ازدواج مهمترین و سرنوشت س��ازترین اقدام یک انس��ان در طول عمر است .ممکن است یک انس��ان با زن و ش��وهر ناهماهنگ و نامتناسب بسازد که این تحمّل را نمی توان شادی ،رضا و سعادت نام نهاد« .تحمّل و شکیبایی در طول ازدواج» خس��تگی آور و کوتاه کننده عُمر است .اگر ازدواجِ اول مطلوب نباش��د ازدواج های بعدی هم تعریف نخواهند داشت و ممکن اس��ت چند بار در طول عمر تکرار ش��وند و هربار بر گرفتاری قبلی بیافزایند .جامعه نیز از این ازدواج ها آس��یب می بیند زیرا که فرزندان محصول این نوع ازدواج ها دارای مش��کل هستند .معموال ازدواج های زیر 23س��الگی برای دختران و زیر 27سالگی برای پسران خالی از مسئله نخواهد بود. وی ک��ه به زبان فرانس��ه س��خن می گفت و ی��ک مترجم اظهارات اورا ترجمه می کرد آنگاه به انتخاب ش��غل و رشته تحصیل و گریز از انواع اعتیاد ازجمله سیگار و الکل و معاشرت بیش از ح��د با جنس مخال��ف ،و همچنین تاکی��د بر رعایت بهداش��ت (خواب کافی و تغذیه الزم) و نخود هرآش نشدن و اتالف عمر نکردن پرداخت و عقاید خودرا در این زمینه ها به تفصیل بیان داشت. این نگارنده (ن .کیهانی زاده) اظهارات آن روز پروفس��ور رنه را در حد یک س��وم صفحه روزنامه تنظی��م کرد و به میز سردبیری داد ولی این مطلب را تنها در 15سطر چاپ کردند و آن هم در چاپ اول روزنامه (ویژه ارس��ال به شهرس��تانها) زیراکه «پروف ریدر» ارشد روزنامه و در آن زمان علی جواهر کالم گفته بود که جامعه سنتی وقت ،آن توصیه ها را نمی تواند تحمل و درک کند مخصوصا در باب آش��نایی دختر و پس��ر پیش از ازدواج. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
کسی حاضر نمی شد مدیرکل شود
اطاق مدیرکل میز و صندلی و پنجره هایش شیشه نداشت! ایران تا نیمه دوم سال 1973( 1352میالدی) که عرب ها صادرات نفت خودرا متوقف کردند و بهای نفت خام چند برابر شد ،یک کشور نسبتا فقیر بود و افرادی که حرص مقام بزنند زیاد نبودند و گاهی اوقات برای یافتن یک فرد برای انتصاب به مقامی غیر اقتصادی مثال مدیریت آموزش و پرورش مدت ها صرف وقت می شد و کار به التماس کردن می کشید .یک نمونه آن را در شهریور 1335که تازه خبرنگار شده بودم به چشم دیدم. تهران بزرگ شده بود و دولت می خواست در این شهر یک اداره کل آموزش و پرورش تاسیس کند و امور مدارس شهر را به این اداره بسپارد .برای تاسیس این اداره در بخشی از جنوب زمین دبس��تان نظامی واقع در خیابان سپه که رو به روی پارک
شهر قرارداشت یک عمارت ساخته بودند ولی به حد کافی میز و صندلی نداشت و برای انداختن شیشه های پنجره ها پول نبود. مسئله بزرگتر ،یافتن مدیرکل و کارمند برای این اداره بود. معلمان می گفتند که چرا باید 18س��اعت تدریس در هفته و 9ماه در س��ال را رها کنند و کار 36ساعت در هفته و 11ماه و چند روز در سال را بپذیرند؟! .برای پُرکردن اطاق ها ،از مردم و سازمانهای دیگر خواس��ته بودند که اگر میز و صندلی اضافی دارند اهداء کنند .نمی شد نامه و هرگونه کاغذ دیگررا روی میز باقی گذاش��ت زیراکه پنجره ها بدون شیشه بود و باد نامه هارا پراکنده می ساخت .بدتر از همه ،کسی حاضر نمیشد مدیرکل این اداره ش��ود .می گفتند که با کدام پول؟ ،مگر دیوانه هستیم
که درد سر بپذیریم. باالخره دکتر فاطمی مس��ئول اداری وقت وزارت فرهنگ (وزارت آم��وزش و پروش) از دوس��ت خ��ود مصطفی زمانی ـ دوس��ت ش��خصی که پس از بازنشسس��ته ش��دن به اتفاق مدرس��ه عالی دختران را در ونک تاس��یس کردند و اینک یک دانش��گاه ـ خواس��ت که مدیرکلی آموزش و پرورش تهران را بپذیرد .ولی ،اطاق مدیرکل میز و صندلی نداش��ت و «مصطفی زمان��ی» از خانه خود می��ز و صندلی آورد و چ��ون پنجره های اطاق شیش��ه نداش��ت و مگس ها و زنبورهای پارک شهر وارد اط��اق مدی��رکل می ش��دند ،وی چند «مگس کُ��ش» خریده ب��ود و هرکس ک��ه وارد اطاق می ش��د یکی از مگ��س کُش ها را به دس��ت می گرفت ت��ا مگس هارا از اط��راف خود پراکنده کند و .... اینک کس��انی که آن وضعیت را ندیده و یا در جایی نخوانده اند با پول تمام شدنی نفت اسراف می کنند و هرکس می خواهد که مقام دولتی داشته باشد ،از سوبسیدها (یارانه) استفاده کند، ماهانه 45هزار تومان به هر ایرانی پول نقد می دهند .او وقتی که با تحریم صدور نفت و معامالت بانکی رو به رو می شوند؟ ....
اظهارات همیشه تازه ابوالفضل لسانی درباره نفت به دانشجویان روزنامه نگاری در تابستان 1335 در نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران (نیمسال اول )1335که من (ن .کیهانی زاده) هم یکی از شاگردان آن دوره بودم ،عالوه بر دروس «خبرگیری»« ،خبرنویس��ی»« ،ادیت و تیتر نویس��ی»« ،فیچر نویسی»« ،مقاله = نظر نویسی»« ،صفحه آرایی»« ،غلط گیری و عالمات ویژه اش»« ،فتوژورنالیس��م»، «آش��نایی به ن��وع و فونت ح��روف ،چاپ و گراور س��ازی = لیتوگرافی»« ،روابط عمومی»« ،فنون مصاحبه و کس��ب نظر»، «تاریخچه چاپ و رسانه»« ،طرز کار خبرگزاری ها و تاریخچه آنها»« ،تهیه و تنظیم خبر برای رادیو ـ تلویزیون»« ،ادیت نوار و فیلم و انتخاب موزیک فاصله» و «هنر و فنون انتخاب مطلب خارجی و ترجمه» که توسط استادان داخلی و خارجی تدریس می شد ـ حقوق دانان ،اقتصاددانان ،کارشناسان بهداشت و ... نیز اندرزها و هشدارهای پوشش این نوع مطالب را به صورت تدریس یادآور می شدند ،راهنمایی می کردند ،با به دست دادن واژه ها و اصطالحات ویژه .درسی به نام «معلومات عمومی الزم برای روزنامه نگار و روش به دس��ت آوردن اطالعات الزم از رِفرِنس ها ،امروزه +سرچ انجین ها» هم وجود داشت. فردی را که برای آشناس��اختن شاگردان کالس از دستگاه قضایی و دادن احتیاط ها و تدریس واژه های ویژه انتخاب کرده بودند سناتور ابوالفضل لس��انی ـ یک حقوق دان و قبال مشاور قضایی (وکیل دعاوی) بود. وی یاد داد که چه کس��ی مورد سوء ظن است ولی مدارک قاضی پسند در دست نیست تا اتهام بر او وارد آید (مظنون) ،چه
کسی را متهم باید بنویسیم و مجرم کیست .مراحل کار قضایی با اصطالحات ویژه .طرز کار پلیس به عنوان ضابط دستگاه قضایی و ....وی همچنین اندرز داد که درباره مسائل در دست تحقیق در دادسرا (دادستانی و بازپرسی ها) سراغ قاضی نرویم که مجاز به افشاء تحقیقات در این مرحله نیستند ،ولی خودمان می توانیم که در راهروهای دادگس��تری و خارج از ساختمان با اصحاب دعوا و یا شهود مصاحبه کنیم و یا به محل حادثه و منازل افراد برویم و خودمان تحقیق کنیم و بنویسیم. لسانی س��پس اختصاصی ـ ملی بودن موارد قضایی (ارث، ازدواج و ...ک��ه قض��ات قوانین و مقررات آن در هرکش��ور با کش��ور دیگر تفاوت دارد) و محلی بودن (تص��ادف اتومبیل، ن��زاع و )...آنهارا بیان کرد و گفت ک��ه مثال در زمینه ازدواج و طالق هرکس در هرجا که باش��د تابع قوانین وطن خود است که بخش ملّی رس��یدگی قضایی را تشکیل می دهد و نمی توان اموال یک تبعه خارج��ه را که در ایران فوت کند برپایه قوانین ایران محاس��به و میان ورّاث قس��مت کرد و بالعکس .اگر یک تبعه خارجی در ایران مرتکب چاقوکشی و یا تصادف اتومبیل شود در همین جا محاکمه و طبق قانون محل مجازات می شود که بخش «محلی» رسیدگی قضایی است .چنانچه رسیدگی به یک جرم محلی به دولت متبوع و خارجی مجرم احاله ش��ود به این عمل کاپیتوالسیون گفته می شود و نهایت ضعف حاکمیت ملت را نشان می دهد. لس��انی آنگاه خواست که هرکس سئوالی دارد بپرسد .همه
گروهی از دانشجویان نخستین دوره آموزش کالسیک روزنامه نگاری ایران در تابستان 1335هجری
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
سئواالت درباره کتاب جنجالی او «طالی سیاه = نفت» بود که همان زمان انتش��ار یافته بود .او نوش��ته بود که اگر ایران نفت نداشت «آلمان آسیا» می شد و .... خالصه پاسخ های لسانی در آن جلسه به پرسش ها از این قرار بود: تا كش��ورهاي خاور ميان��ه داراي نفت هس��تند بدبختند و آنهارا آرام نخواهند گذارد؛ و بهتر بود كه اين منطقه ،فاقد نفت بود تا همانند قرون قديم و وس��طا به پيشرفتهاي فكري ،ادبي و علمي نائل مي ش��د و اروپا را در فنون و صنايع پشت سر مي گذارد .درآمد بادآورده نفت ،مردم کشورهاي نفتدار را تنبل، ازخودراضی و مفتخور و دراین کش��ورها ،این پول تقریبا مُفت ایجاد مبارزه برسر کس��ب مقام می کند و صدها مشکل دیگر ازجمله فساد دولتی ،اعتیاد ،ریا ،تملق و تظاهر. سناتور لس��انی گفت که درآمد حاصل از فروش نفت باید ذخیره ش��ود نه مصرف و به عبارت دیگر :طالی س��یاه برود و طالی زرد به جای آن بیاید .زیراکه نفت یک ذخیره تمام شدني است ،میراث همگان است .مثل فرش خانه است که نباید آن را فروخت و پولش را خورد و سپس روی زمین نشست .آدم عاقل یک عضو بدن خودرا نمی فروشد که نان بخورد. لسانی در آن جلسه حرف هایی زد که در 20سال گذشته و مخصوصا هفت سال (از 1384تا )1391به تحقق پیوسته است. افزایش درآمد ایران از فروش نفت از اکتبر 1973دگرگونی هایی به وجود آورد و کاهش و به دست انداز افتادن این درآمد از نیمسال ، 2012دارد به گونه ای دیگر تاثیر ایجاد می کند. هش��تم فروردين ،1342دولت وقت ايران تمامي درآمد ده س��اله پس از 28امُرداد س��ال 1332ايران از نفت خودرا دو ميلي��ارد و پانصد ميليون دالر (هر س��ال به طور متوس��ط 250ميليون دالر) اعالم كرد .اين درآمد ش��امل سهم ايران از صادرات نفت (توس��ط كنسرس��يوم) و مصرف داخله بود. درآمد س��االنه ايران از نفت خود در سال 1386بيش از 300 برابر آن زمان بود و طبق گزارش هاي رس��انه اي سال 1391 هجري به نقل از افراد ،دولت جمهوري اس�لامي در هفت سال پس از سال ( 1384پيش از تشديد تحريم ها) ششصد ميليارد دالر و عمدتا درآمد نفت را هزينه کرده بود .گفته ش��ده است که درآمد ارزی حاصله از صادرات نفت در آن 7س��ال ،رقمی بیش از 700میلیارد دالربود. ابوالفضل لس��اني مولف كتاب طالي سياه (نفت) ،حقوقدان معروف ،اندیشمند و سناتور 18ديماه 8( 1337ژانويه )1959 قرباني يك دروغ تلفني شد ،سكته كرد و درگذشت. 14
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
روزنامه نگار حرفه ای بودن خطر از دست دادن جان دارد ـ یک نمونه آن پس از اتمام نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران، در شهریورماه ( 1335دهه آخر آگوست )1956در سمت خبرنگار شركتها و بازار در میز اقتصادي (بیزنس دسک) روزنامه اطالعات مش��غول به كار شدم .دستمزد ثابت هر خبرنگار تازه کار در آن سالها 250تومان ( 35دالر) بود ولی دریافتی آخر ماه ممکن بود به هزاران تومان برسد .زیراکه در آن زمان روش پرداخت دس��تمزد به اعضای تحریریه «پوا َنی» بود.
نوشیروان کیهانی زاده در سال 1335 (1956میالدی)
به این ترتیب که هر روز پس از انتش��ار روزنامه ،مطالب چاپ ش��ده هر خبرنگار (تنها خبرنگار ،نه نویسندگان ثابت = س��تادی) قیمت گذاری و هر 15روز محاس��به می شد، اگرجمع ارزشگذاری (اصطالحا؛ پوان ها) بیشتر از مقرری ثابت بود ،آن مبلغ پرداخت می ش��د و گرنه ،دستمزد ثابت و این روش ،خبرنگاران را به تالش و رقابت برانگیخته بود بویژه که ارزش اخبار و مطالب اختصاصی بس��یار باال بود. [اخبار ارس��الی روابط عمومی وزارتخانه ه��ا و خبرگزاری پارس قیمت گذاری نمی ش��د و تنظیم آنها کار دبیر میز و نویسنده ستادی بود ،نه خبرنگار حوزه مربوط .امروزه ،کار خبرنگاران داخلی عمدتا ش��ده است کُپی کردن مطالب از وبسایت خبرگزاری ها که در آن زمان کار آنان به حساب نمی آمد و ارزشگذاری نمی شد.]. این روش و نیز تاثیر دروس دوره آموزش روزنامه نگاری که «روزنامه نگار» نباید دیکته نویس و رونوشت بردار باشد، باید برود و همانند کارآگاه پلیس مطلب بدست آورد و چشم و گوش مردم باشد مرا برانگیخته بود تا خطر کنم .همین خطر کردن چند بار برای من درد سر ساز شد و حتی تا پای مرگ به پیش ب ُرد ،و يك بار آن به خاطر افشاي ماجراي افزايش قيمت نمك در تهران بود. از اس��فند ( 1335مارس )1957در تهران بهای نمك طعام رو ب��ه افزایش گذارده و در به��ار 1336به 10برابر سابق رسیده بود. قضی��ه را پيگيري كردم و متوجه ش��دم ک��ه یک تاجر معدن��دار (و ...د) با پرداخت پول به س��ایر صاحبان معادن نمك (معادل درآمدشان از استخراج نمک) از آنها خواسته
که ديگر نمك توليد نكنند و كمبود عرضه ناشی از این اقدام، به��ای نمك طع��ام را 10برابر کرده و این پ��ول به جیب او می رود که تنها معادن وی فعالیت دارد. جزئیات قضیه را طبق کش��ف خود نوش��تم و در صفحه اخب��ار اقتصادی روزنامه که دبیر آن دکتر مهدی بهره مند (اقتصاددان و در دهه بعد ،از بنیادگذاران روزنامه آیندگان) بود به چاپ رس��ید و مقام دولتی مربوط با خواندن مطلب درصدد تعقیب آن معدندار برآمد. تاجر نمك به روزنامه تلفن زد و مرا براي مصاحبه با تعیین وقت به دفترش (که در طبقه دوم ساختمانی در ابتدای کوچه کیهان ـ خیابان فردوسی جنوبی ،مقابل شعبه مرکزی بانک صادرات واقع ب��ود) دعوت کرد .قبول كردم ،اما وقتي وارد دفتر شدم خودرا به جای تاجر ،با دو چاقوکِش رو به رو دیدم و براي حف��ظ جان ،به بالکن دفتر دوی��دم و از طبقه دوم به بيرون (پیاده رو خیابان فردوسی) پريدم .خوش شانسی من در آن روز این بود که زیر بالکن ،چرخ طوّافی یک میوه فروش دوره گرد قرار داشت و پُراز میوه ،سبزی و ...بود .روی بساط او افتادم و تنها به مچ پایم آسیب وارد شد .یک اسکناس 20 تومانی (که در آن زمان ارزش دهها برابر امروز را داشت) به طوّاف دادم ،ساکت شد و بدون تماس با پلیس با تاکسی
کپی گوشه ای مصاحبه روزنامه ایران با کیهانی زاده درباره خاطرات او
خودرا به بیمارستان سینا که چندان دور نبود رساندم. بیمارستان خواس��ت به کالنتری پلیس خبر دهد گفتم که سرم گیج رفت به داخل جوی آب افتادم و کسی مقصر نیست و شکایت ندارم .روز بعد با پای گچ گرفته به روزنامه رفت��م و صدایش را درنیاوردم .چرا؟ ،زیراکه می دانس��تم ناش��ر روزنامه اطالعات از جنجال واهمه دارد و مآال اخراج می ش��وم .در آن زمان در تهران تنها دو روزنامه (کیهان و اطالعات) بودند که توان پرداخت دس��تمزد به نویسنده را داشتند و کارکردن برای روزنامه های دیگر که تیراژ زیر ده هزار داشتند چندان نان آور نبود!. ناشران اطالعات و کیهان هم باهم توافق کرده بودند که اگر یکی از آنها یک خبرنگار و نویس��نده استخدامی (نه حق التحریری)را بیرون کند ،دیگری تا دو سال حق استخدام وی را نداشته باشد و چنین وضعیتی خالی از نگرانی نبود و برای یک اخراجی از این دس��ت ،تنها یک جا باقی مانده بود و آن خبرگزاری پارس و رادیو با ظرفیت محدود بود.
ر .اعتمادی و قضیه نورآفاق
دکتر مهدی بهره مند -دبیر وقت میز اقتصادی روزنامه اطالعات 15
و داس��تان نگار شده اس��ت تنها روزنامه نگار اينوستيگيتيو تاريخ ژورناليس��م ايران اس��ت ك��ه از اي��ن روش در همه عمر روزنامه نگار بودنش دس��ت نكش��يد .ي��ك نمونه از كاره��اي ر .اعتم��ادي (روزنامه نگار حرف��ه اي بنام و ملي گراي اي��ران) دراين زمين��ه ،به اختصار از اين قرارس��ت: اعتمادي اوايل دهه 1340زني به نام «نورآفاق» را كشف كرده بود كه اين زن به مقابل دبيرستانهاي دخترانه جنوب شهرتهران ومحلههايفقيرنشينپايتختميرفتودختران زيبا و مخصوصا آنان كه پدر باالي سر نداشتند و با ناهنجاري خانوادگي دست به گريبان بودند مي يافت و فريب مي داد و به باغي در زعفراني ِه شميران مي ب ُرد و در آنجا آنان ،جمعي از رجال وقت را كه عموما سالخورده بودند سرگرم مي كردند. اعتم��ادي ب��ا تعقي��ب فعالي��ت ه��اي نورآف��اق در ناحی��ه دبيرس��تان خس��رو (دخت��ران) واق��ع در انتهاي خياب��ان عباس��ي خاك��ي (امت��داد ن��وّاب فعل��ي) ،قضيه را كش��ف و دنب��ال مي كند و ماوقع را منتش��ر مي س��ازد. دادس��تان وقت تهران با خواندن مطل��ب در روزنامه، يكي از بازپرس��ان دادسرا به نام اس��كندر فزوني را که یک قاضی کرمانش��اهي بود مامور تعقيب قضيه م��ي كند و .... اين افشاگري (انتشار آن ماجرا) كه موضوع مفصلي است
من مدعی نیس��تم که یک روزنامه نگار اینوس��تیگیتیو Investigative Journalisب��ودم ،ر .اعتم��ادي خبرنگار وقت موسس��ه اطالع��ات كه بع��دا (از نیمه دهه )1340س��ردبير مجله جوانان و پس از انقالب خانه نشين
سرانجام منجر به تصفيه بزرگي در مقامات وقت شد و ....اين را ناگفته نگذاريم که دولت وقت از ادامه انتش��ار مطلب در مطبوعات جلوگيري کرد و تنها دو -سه شماره بيشتر چاپ نشد ولي همين مقدار هم براي اطالع مردم از اوضاع روز و برانگيختن خشمشان کافي بود. «اعتمادی» موفق ش��ده بود که تیراژ مجله جوانان را که چند هزار نسخه در هفته بود ظرف چند ماه به چند صدهزار برساند که هزاران نسخه از آن در هرات و شهرهای غربی و شمالی افغانستان و نیز پیشاور (در پاکستان) و همچنین شیخ نش��ین های خلیج فارس توزیع می شد .یک مجله «فارسی زبان» چاپ لس آنجلس که داس��تان ه��ای ر .اعتمادی را پاورق خود کرده است ،طبق آمار دولت آمریکا ،هر هفته در بیش از یکصد هزار نس��خه در حدود صد صفحه چاپ می شود و بیش از 150هزار دالر آگهی دارد .این ارقام همچنین حکایت از کثرت مهاجران ایرانی می کند. در روزنامه نگاری یک ضرب المثل جهانی است به این مضمون ک��ه روزنامه نگار هیچگاه خودرا بازنشس��ته نمی داند ـ در دوران خانه نش��ینی و حت��ی در زندان و تبعید هم داستان و خاطره می نویسد و در سالخوردگی سفر می کند و سفرنامه نگار و مقاله نویس می شود (ابراز نظر کننده درباره موضوعات روز). یک خاطره ب��ا «ر .اعتمادی» :اواخ��ر دهه 1340بود. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده عالوه بر دبیری اخبار ،از زمستان 12( 1347دیماه) تصدی صفحه 5روزنامه اطالعات (صفحه گ��زارش روز ـ فیچِ ر) به من واگذار ش��ده بود که عمدتا خ��ودم (و بدون دریافت حق التحریر اضافی) مطالب آن را می نوش��تم که با ذکر نام نویسنده چاپ می ش��د و در آرشیوها و کتابخانه ها موجود است. ی��ک روز اعتم��ادی ک��ه از نوجوان��ی ی��ک مل��ی گرا (ناسیونالیس��ت ایرانی) بوده است و همه آن را می دانستند برایم یک مصاحبه بس��یار طوالنی با احم��د مدنی کرمانی (دریادار) فرس��تاد که «فیروز مجللی» خبرن��گار نظامی ـ استراتژیک روزنامه (متوفی در واشنگتن) آن را انجام داده بود .مدنی گفته بود که آس��یب پذیری ایران نه از مرزهای شمالی (شوروی) اس��ت نه از مرزهای شرقی (افغانستان و پاکس��تان) ،بلکه از مرزهای جنوب��ی (خلیج فارس) و غربی (عراق) اس��ت که ش��اهرگ های ما (نف��ت و گاز) در آنجا ق��رار دارد و ق��درت های جهان��ی این را م��ی دانند ،اطاق فکر (اندیش��کده ـ انس��تیتوی مطالعات و بررسی) دارند، رویدادهای روز را تحلیل و از فرصت های پیش آمده برای اجرای سیاست هایش��ان دقیقا استفاده می کنند و ....باید با تمام وجود مراقب هرگونه حرکتی در آن مناطق ـ از بغداد،
ر .اعتمادی خبرنگار وقت موسسه اطالعات
ریاض تا ابوظبی و ُعمّان باشیم ،نیروی دریایی را هرچه بیشتر تقویت کنیم ،کماندو دریایی (مورین = تفنگدار) برای واکنش سریع داشته باش��یم و ....به عالوه ،اقتصاد خودرا از اتکاء به درآمد نفت رها س��ازیم ،در جوار دفتر هر وزیر و مدیر یک هیات مشورتی بگذاریم تا تصمیمات ـ یکنفره گرفته نشود، دیوان کیفر را با هدف فس��ادزدایی دولتی فع��ال تر کنیم، ناراضی تراشی نکنیم و .... مطلب حس��اس بود و ب��ه س��ردبیر اجرایی(روزنامه)
داده ش��د تا نظر دهد ،س��ردبیرآن را خواند و گفت :مدنی واقعیت هارا گفته و هشدارهای او عین حقیقت است ولی می دانی که ش��اه پس از خواندن مطلب ـ اگر به همین صورت چاپ ش��ود ،چه خواهد گفت؟ .خواهد گف��ت :مدنی غلط کرده و نه تنها با ما بد خواهد شد و مسعودی (سناتورعباس مسعودی ناشر روزنامه) را به مهمانی های خصوصی دعوت نخواهد کرد بلکه مدنی را هم که پس از مدت ها خانه نشینی، آکتیو کرده دوباره خانه نشین خواهد ساخت. چ��ون اعتم��ادی اص��رار ب��ه چ��اپ ش��دن مصاحبه ادیت ای��ن و آن و حذف داش��ت ،مطلب پس از چندب��ار ِ قسمت های حسّ اس( از دیدگاه دولت وقت ) به چاپ رسید ولی باوجود این کم و زیاد شدن ها ،نارضایتی مقامات وقت را برانگیخ��ت؛ دبیری صفحه 5را از م��ن گرفتند و آن را به علیرض��ا طاهری (برادر امیر طاه��ری) دادند و برای اینکه دلخور نش��وم ،مرا معاون س��ردبیر روزنامه و مسئول چند میز ازجمله اخب��ار خارجی ،فرهنگی ،حوادث ش��هری و ... کردند. علت اینکه این بار ممنوع القلم نش��دم این بود که عضو انتخابی شورای آموزش و پرورش بودم و در دور دوم با بیش از چهارصد هزار رای در تهران سه میلیونی آن وقت.
گزارش ترور رهبر سوسیالیست های ژاپن ،صحنه ترور
و مخالفت مترجمان ایرانی اخبار بین الملل با نقل ا ِعمال نظرهای Big4 بامداد سیزدهم اکتبر 21( 1960مهرماه )1339بود و بحث آن رو ِز جلس��ه دبیران تحریریه روزنامه اطالعات بر سر ترور Inejiro Asanumaرهبر 62ساله حزب سوسیالیست ژاپن، که چگونگی و جزئیات آن از تلویزیون های این کش��ور پخش شده بود .تصویر صحنه ترور که همان وقت از طریق «رادیوفتو» دریافت ش��ده بود ـ ب��ه رغم ضعف کیفیّت عک��س رادیویی ـ دیدنی و کم س��ابقه بود .همین بحث را آخ ِر شب پیش از آن در خبرگزاری پارس داشتیم [که در آنجا ،اخبار رادیودولتی و نیز تلویزیون غیر دولتی تنظیم می شد و به طریقه استَنسیل در بولتن نیز قرار می گرفت تا برای روزنامه های صبح ارسال شود .].توکیو (محل ترور آس��انوما) از لحاظ وقت ،چهار ساعت و 30دقیقه جلوتر از تهران است .ترور در جریان مناظره سران احزاب ژاپن صورت گرفته بود که در آس��تانه انتخابات عمومی این کشور برگزار شده بود .در اثنای مناظره که در یک تاالر عمومی شهر و
در برابر دوربین شبکه های تلویزیونی جریان داشت یک جوان ژاپنی که بیش از 17س��ال و 8ماه از عمرش نمی گذشت به نام Otoya Yamaguchiکه گفته ش��ده بود یک ناسیونالیست افراطی بود در حالی که یک قمه (س�لاحی کوتاه تر از قدّ اره و به طول تقریبی 45سانتیمتر) و در ژاپن معروف بهWakizashi در زیر کُت خود پنهان کرده بود وارد محل شده و ضربه ای عمیق به شکم «آس��انوما» وارد کرده و هنگام وارد آوردن ضربه دوم دستگیر و آسانوما در بیمارستان فوت شده بود. خبرگزاری های 4گانه ( Big4ـ دو آمریکایی ،یک انگلیسی و یک فرانسوی) که کنترل خبررسانی جهانی را به دست داشتند [که هنوز هم با همدستی س��رچ انجین ها دارند] تالش فراوان برای اثبات ناسیونالیس��ت و راس��تگرا بودن ض��ارب (اوتویا) بکار برده بودند تا انگیزه قتل را ناش��ی از اختالف ایدئولوژیک به دس��ت دهند .به عالوه ،ضمن شرح حال «آس��انوما» که به
صحنه ترور ـ تصویری که در گوشه و کنار جهان در رسانه ها انتشار یافت ،در «تاریخ» قرارگرفت و تهیه کننده آن را مشهور ساخت روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خبرهای مربوط اضافه ش��ده بود از افراطی ش��دن و متمایل به «مائو» شدن او و یک بار لباس مائویی بر ت َن کردن ،به پکن رفتن و دولت واش��نگتن را دشمن مش��ترک ژاپن و چین خواندنش نوشته بودند و .... مترجمین وقت خبرگ��زاری پارس و روزنامه ها که در هر دو محل کار می کردند و عموما چپگرا و بعضا از کمونیست های پیشین بودند ،تنها با انتش��ار خبر ترور به صورت مطلق (بدون نقل ترجمه متن سابقه نویسی شده خبرگزاری های چهارگانه) موافقت داشتند و استدالل می کردند که یک جوان 17ساله تا به آن حد راس��تگرا نیست که دست به قتل بزند و طرح و نقشه ترور دقیقا و از پیش و با هدف های دیگر تهیه ش��ده و هدف از آن ایجاد انش��عاب در حزب سوسیالیست ژاپن بوده است که تا مدت��ی پس از جنگ جهان��ی دوم ،حزب ب��زرگ ژاپن بود و روزگاری 143کرسی در پارلمان داشت و ...و هدف ،ایجاد یک حزب سوسیال دمکرات از انشعاب و تجزیه حزب سوسیالیست اس��ت .این مترجمین چپگرا که بعدا دبیر و سردبیر هم شدند و در جریان انقالب س��ال 1357زمینه اعتصاب 62روزه رسانه های کش��وررا فراهم س��اختند می گفتند که اتفاقا «آس��انوما» یک میهندوس��ت بود و با اینکه در دهه 1930نماینده مجلس بود در جریان جنگ جهانی دوم دس��ت از سیاست کشید تا در کشور(ژاپن) تفرقه نباشد. استدالل مترجمان پذیرفته شد و خبر ترور به صورت مطلق تنظیم و به چاپ رس��ید .تصوير صحنه ترور که بعدا این عکس از سوی سازمان پولیتزر و «انجمن جهانی عکس خبری» برنده جایزه شد توس��طYasushi Nagaoکه برای پوشش خبری مناظره در تاالر حاضر بود برداشته شده بود .پخش فیلم چگونگی قتل آسانوما از تلویزیونهای ژاپن ،مردم این کشوررا خشمگین کرده بود که تبعاتی داشت. خودکش��ی اوتویا (ضارب) س��ه هفته بعد در زندان پلیس توکیو و با طنابی که از روانداز (ملحفه) ساخته بود ،بر درستی نظر مترجمان افزود زیراکه قرار نبوده است یک متهم به جرم مشهود (علنی) سه هفته در دست پلیس باشد .به عالوه ،بر دیوار سلول زندان کلمات زنده باد امپراتور مشاهده شده بود .به همانگونه که در جلسه 13اکتبر 1960تحریریه روزنامه گفته شده بود، حزب سوسیالیست ژاپن تجزیه شد و از بطن آن ،حزب سوسیال دمکرات به وجود آمد. 16
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
ناشر روزنامه فرمان ترور خودش را شوخی آوریل 1958قرارداد و تیراژ روزنامه اش را 13برابر کرد!
به درستي روشن نيست كه فرنگي ها چرا نخستين ماه فصل بهار را «آوريل = ايپريل و »...نام گ��ذارده اند .تا زمان انتخاب ژانوي��ه به عنوان آغاز س��ال نو ميالدي ،س��ال جهان غرب نيز بمانند سال ايرانيان با بهار شروع مي شد .در التين جديد و قديم، آپريليس و آپرير به مفهوم بازش��دن اس��ت؛ شايد كه خواسته بودند نخستين ماه بهار را كه با باز شدن گل و گياه همراه است، چنين نامي بدهند .به هرحال تا پايان هزاره اول ميالدي در نوشته تاريخنگاران اثري از عادت «ش��وخي كردن ـ آن هم ش��وخي ه��اي بزرگ كه در ش��نونده ايجاد ترديد باق��ي نگذارد» ديده نمي شود. بنابراين ،شوخي آوريل = اپریل كه در كشور هاي انگليسي زبان ب��ه «ايپريل فولز دي» معروف اس��ت مرب��وط به هزاره دوم اس��ت و يكم آوريل به آن اختصاص دارد .در روم باستان در چن��د روز نخس��ت آوريل ،براي ونوس جش��ن مي گرفتند ولي ش��وخي كردن هايي از دس��ت «ش��وخي آوري��ل» دركار نبود .پژوهش��گران به اين نتيجه رس��يده اند كه انگلوساكسون ه��ا (مهاجرين آلمان��ي به جزاير انگلس��تان) ش��وخي آوريل را باب ك��رده اند زيرا پي��ش از اين مهاج��رت ،بوميان جزاير انگلس��تان ،براي بهار ه��م یک خدا قائل بودند ب��ه نام« آيپور = ايپ��روس» و انگلوساكس��ون ه��اي مهاجركه همانند س��اير آرين ها يكتاپرست بودند درباره آن به «جوك گويي» پرداختند كه ادامه يافته است. مطبوعات ايران به ويژه مجالت از ديرباز به «شوخي آوريل» فرنگي ها اش��اره و گاهي هم نكاتي از آن را ترجمه و منتشر مي كردند تا روز يكم آوريل ( 1958فروردين .)1337در اين روز، روزنامه فرمان (در آن زمان ،يكي از روزنامه هاي صبح تهران که من هم گاهی برایش مقاله می نوشتم) من باب شوخي آوريل، گزارش ترور «عباس شاهنده» ناشر اين روزنامه را با تيتر درشت در صفحه اول و به صورت مشروح چاپ و منتشر ساخت .طبق
اين ش��وخي كه خيلي جدّ ي و ژورناليس��تي نوشته شده بود ،در آخرين لحظه ارس��ال آخرين صفحه روزنامه به چاپخانه (شب پيش از انتش��ار) مردي وارد دفتر عباس شاهنده (بعدا نماينده مجلس) ناشر روزنامه فرمان در خيابان الله زار ـ انتهاي كوچه تئاتر دهقان مي شود و اورا با شليك گلوله ترور مي كند و .... ب��ا اينكه در گوش��ه ديگر روزنام��ه و در الب�لاي مطالب، ذكر ش��ده بود ك��ه اين گ��زارش ش��وخي آوريل اس��ت؛ در ته��ران ولول��ه بپاش��د و مردم��ي ك��ه تيت��ر روزنام��ه را در دس��ت روزنام��ه فروش ه��ا مي ديدن��د براي خري��د هجوم مي بردند.
ابراهيم خليل سپهري سردبير سابق ژورنال دو تهران
س��ردبير روزنامه كه اين موضوع را پيش بيني كرده بود به چاپخانه (چاپخانه خودكار ايران) گفته بود كه آماده براي تكرار چاپ روزنامه (چاپ دوم و سوم) باشد .فروش روزنامه فرمان در آن روز براي عده اي هم وسيله كسب شده بود كه به چاپخانه مراجعه و هر روزنامه را که يك قران و ده شاهي (يك و نيم ريال) بود مي خريدند و در كوچه و خيابان با صداي بلند كه «شاهنده»
نگرانی تهران از کودتای یک سروان در الئوس و «مارشال» شدن من!
يك سروان الئوس��ی به نام «كُنگ ل ِه» که از مشاهده فساد اداری ـ اقتصادی در وطن خود خشمگین شده بود نهم آگست ( 1960امُرداد )1339با یک گردان نیروی چترباز (کماندو) كودتا كرد و زمام امور الئوس را به «س��ووانا فوما» س��پرد كه مردي ميانه رو و ضد فس��اد و قبال هم دو ب��ار رئيس دولت و طرف اعتماد مردم ب��ود .فوما قبال این نظر خودرا اعالم کرده بود که در كشوري چون الئوس ،دولت بايد ائتالفي و نماينده همه گروهها باشد و .... ش��اید تا آن زمان این تنها کودتای نظامی در یک کش��ور بود که به دست یک س��روان انجام شده بود .روی کارآمدن س��ووانا فوما و تشکیل دولت ائتالفی س��بب شد که به تدریج
سروان Kong Le
17
کمونیس��تهای الئوس (ح��زب پاتت الئو و ش��ریک ائتالف) ق��درت را ب��ه دس��ت گیرن��د و نظام الئ��وَس کمونیس��تی شود .تنظیم این خبر در خبرگزاری پارس و پخش آن به همان صورت از رادیو ایران ،باعث نگرانی مقامات وقت تهران شد که کودتاکردن یک افس��ر جزء بدآموزی دارد [ممکن است اندیشه کودتاکردن را درسروان ـ سرگردهای ایران به وجود آورد!] .جلسه سردبیران اخبار در دفتر ابوالحسن کمالی مدیر عامل وقت خبرگزاری (خواهرزاده محمد مسعود روزنامه نگار بنام) برای چاره جویی تشکیل شد. هریک پیشنهادی داد ،مصطفی قریب گفت که لزومی ندارد که درجه نظامی کودتاگر ـ اگر از سرتیپ پایین تر باشد ـ ذکر شود و من به شوخی گفتم :قلم دست خودمان است ،کودتاگر را «مارشال» می نویسیم و از آن پس همه کارکنان خبرگزاری ازجمله کمالی (و گویا اینک مقیم آمریکا) مرا «مارشال» صدا می کردند و هنوز هم قدیمی های خبرگزاری خطاب می کنند. دهه پیش فریدون وردی نژاد اس��تاد وقت رشته مدیریت در دانش��گاه تهران و موسس روزنامه ایران و دانشکده خبر از من پرس��ید که چرا جاللیان مدیر دفتر خبرگزاری (از قدیمی ها که چند سال بعد فوت شد) تورا مارشال می گوید که قضیه را برای��ش گفتم ،گفت که جریان را همین امروز در دانش��گاه برای شاگردانش بازگو می کند. وردی نژاد که یک مرد بی جانشین در تاریخ معاصر ایران است در آن زمان مدیر عامل« ایرنا» هم بود..
ترور شد تا چند برابر مي فروختند .اين فروشندگان موقت باعث گسترش فروش آن روزنامه در گوشه و كنار تهران شده بودند. روزنامه فرمان كه قبال روزانه حدود شش هزار نسخه تيراژ داشت در آن روز 87هزار نس��خه فروخت تا كاغذ موجود در چاپخانه كه اول كوچه كيهان (در خيابان فردوسي) قرارداشت پايان يافت[ .در آن زمان تهراني ها با اينكه روزنامه هاي صبح اخبار پشت پرده منتشر مي كردند؛ عادت به خريدن روزنامه هاي عصر را داشتند]. در آن بره��ه چن��د روزنامه ن��گار با تجربه و برجس��ته به مديريت ايرج نبوي يك شركت براي تامين مطالب نشريات؛ از هرقبيل تاس��يس كرده بودند و شاهنده (كه بعدا فرزندش نمايندگ��ي خبرگزاري آلم��ان را در تهران تاس��يس كرد) با اينكه تحریریه و س��ردبير داش��ت [و ابراهيم خليل سپهري سردبير سابق ژورنال دو تهران و مدير عامل اسبق خبرگزاري پارس سردبير آن بود] ،برخی ازمطالب خودرا از آن شركت مطبوعاتی خريداري مي كرد ،لذا به درستي معلوم نشد كه اين شوخي ،ابتكار چه فردي بوده است .در آن زمان هنوز ساواك وجود نداشت و دايره مطبوعات اداره اطالعات پليس (امروزه؛ ني��روي انتظامي) با چند كارمند و به رياس��ت محرمعلي خان نشريات را زير نظر داش��ت .دو روز بعد به نشريات گفته شد كه اين چنين شوخي ها موقوف. ش��وخي هاي آوريل ديار فرنگ كه به خبرگزاري هاي آنها هم سرايت كرده ،براي ايران يك حسن داشت و آن دقت بيشتر در انتخاب و ترجمه خبرهاي خبرگزاري هاي خارجي بود .قبال به خبرگزاري پارس تاكيد شده بود كه اوايل آوريل دقت كنند كه يك جوك به جاي خبر ترجمه و منتشر نشود و درنتيجه ،در آن چند روز تا گزارش��ي از چند منبع نمي رسيد به پخش راديو و بولتن خبرگزاري داده نمي شد و این «دقّت کردن» به تدریج عادت شد -عادتی بسیار مفید.
کشور مالی
کش��ور آفریقاییِ صحرایی «مالی» مس��تعمره فرانسه و روزگاری یک امپراتوری ،در تابس��تان 1960اس��تقالل یافت و در نتیج��ه درباره آن هر روز خبر داش��تیم .اخبار س��ر هر س��اعت که از رادیو ایران پخش می شد ،هرکدام عنوانی داشت گرفته ش��ده از نام همان کشور بود تا جلب توجه مخاطب شود .مثال« :در ترکیه»« ،در عراق» و ....که به این روش ،تنظیم «تی »Tگویند که در نشریات (رسانه های نوشتاری) از سبک هرم یا مثلث معکوس استفاده کنند که مطلب اصلی در نخس��تین پاراگراف ذکر می شود .در مورد «مالی» نوش��تن «دَر» مقدم بر آن ،یک واژه مرکب با مفهوم زش��ت به وجود می آورد که یکی دو بار هم پخش شد و مخاطبان به تلفن 27000رادیو (که در حکم «پابلیک ادیتور» رس��انه های امروز بود) متوس��ل و اعتراض کرده بودند .قرار ش��د بنویسیم «در س��رزمین مالی» که پخش آن نیز باعث اعتراض کارمند مالیایی فارسی دان سفارت فرانسه در تهران شد .هنوز نظام حکومتی مالی هم مشخص نشده بود که بنویسیم «درجمهوری مالی» .به هر حال برای راضی کردن آن مالیایی فارس��ی دان مجبور شدیم که در اخبار بامدادی یک روز در تیرماه 1339یک فیچر 5دقیقه ای پخش کنیم که «مالی» کش��وری اس��ت یک میلیون و 240کیلومتری ب��ا 7میلیون جمعیت (اینک 15میلیون)، فرانس��وی زبان که می��ان الجزایر ،موریتان��ی ،کُت دو ور (ساحل عاج) و سِ نِگال واقع شده و روزگاری یک امپراتوری بوده است و ....رئیس خبرگزاری پارس و مهندس عاطفی (ش��وهر مولود عاطفی) رئیس وقت رادیو هم بخشنامه بر در و دیوار چسبانیدند که چنان اشتباهی تکرار نشود. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
مشکالت کشیک روزنامه نگار در تعطیالت نوروزی
پیش از جنگ 8ساله عراق و ایران ،روزنامه های ایران هرسال به مناسبت عید نوروز ،جز در سالهایی که 29اسفند (روز ملی شدن نفت) مصادف با پنجشنه بود و یا اینکه سال نو از اواسط هفته آغاز می شد تنها سه روز تعطیل بودند [که اینک 15ـ 16روز است! و احتماال به دلیل نبود اعالن و تکفروشی چشمگیر] .از آنجاکه وقوع رویداد تعطیلی نمی شناسد ،در آن زمان [پیش از انقالب] در آن 3 و یا 4و 5و گاهی 6روز تعطیلی ،در روزنامه ها «کشیک» برقرار می کردند ـ همچنین در ساعات نیمه شب تا بامداد ،در خبرگزاری پارس و رادیوتلویزیون و در اینجا مدیر کشیک .کار این دو سازمان شبانه روزی بود و در تمامی ساعات خبرنگار و دبیر داشتند ،ولی نه افرادی در سطح مدیر .افرادی که قرار بود در آن چند روز کارکنند ،در مورد روزنامه ها باید قادر بودند که درصورت لزوم «فوق العاده = ا ِکسترا» منتشر کنند و در خبرگزاری با مقامات بسیار باالی کشور تماس داشته باشند و از چنان معلومات و تجربه برخوردار باشند که بتوانند به پرسش های آنان پاسخ دهند و در رادیوتلویزیون ـ در نیمه شب و ساعات پس از آن در مورد پخش یک خبر حسّ اس و یا تردیدآور رأس ًا تصمیم بگیرند ـ تصمیمی که برای کشور درد سر سیاسی ایجاد نکند. چند مورد از خاطرات من از این کشیک ها:
پخش زادرور زرتشت از رادیو دولتی برای نخستین بار ششم نوروز 1342بود و من سردبیر کشیک خبرگزاری و اخبار رادیو ،و جهانگیر تفضّ لی وزیر مشاور و مسئول انتشارات و رادیو کش��ور [که بعدا ب��ه وزارت اطالعات و جهانگردی تبدیل و پس از انقالب ،با افزودن بخش��ی از وزارت فرهنگ و هنر برآن ،وزارت ارش��اد اسالمی ش��ده است .].جهانگیر تفضّ لی که قبال هم به ش��هر قم سینما س��یّار فرستاده بود و با دعوت از چند ادیب ازجمله «اخوان ثالث» س��رگرم پارسی کردن واژه ها در خبرها بود ،ناگه��ان تصمیم گرفته بود که مطلبی درباره زرتشت به مناسبت سالروز تولد او ،در اخبار بامدادی ششم فروردین پخش شود.
تصویری از زرتشت
«مطلب تهیه شده» قبال برای دکتر بهمنش استاد تاریخ قرون قدیم و دکتر باس��تانی پاریزی تلفنی خوانده شده بود و حکایت داشت که زرتش��ت تنها پیامبر قوم آرین (ساکن از ش��مال هند و ایران تا اروپا و بوی��ژه آلمان) بوده و «کردار نيک ،پندار نيک ،و گفتار ني��ک» را تبلیغ و خوبی ها و خوبی کردن را آم��وزش داده و بدی ها و بدی ک��ردن ها از جمله دروغگویی را نهی کرده اس��ت و زادروز اوـ ششم فروردین ـ درس��ت اس��ت و ریاضی دانها و تقویم نویسان آن را تایید کرده اند .به عالوه ،شرح اُوِستا و تفسیرهای آن .علت اصلی سقوط امپراتوری ایران در قرن هفتم میالدی نیز به حساب بی اعتنائی و دورشدن بزرگان و اعیان کشور از آموزش های زرتشت به دست داده شده بود. مطلب پخش ش��د و همه ما که در آنجا بودیم ،در انتظار واکنش های احتمالی منفی .یک پایمان اطاق خبر خبرگزاری بود و پای دیگرمان البی س��اختمان پخش که تلفن 27000 هم در آنجا بود و مخاطبان از طریق آن نسبت به برنامه های پخش شده و عمدتا درهمان ساعت نظر می دادند. تا ظهر آن روز ،جز تمجید و تعریف خبری نش��د و چون حتی یک نظر مخالف نرس��ید ،تفضّ لی گف��ت که مطلب در اخبار مش��روح بعد از ظهر و ش��ب نیر تکرار ش��ود و به این ترتیب نوشتن مطلب درباره زرتشت و نامگذاری خیابان و کوچه به اس��م او امری عادی شده و پس از انقالب هم ادامه داشته است.
افشاء مذاکرات محرمانه تشکیل کنفدراسیون ایران و افغانستان در نوروز سال 1960( 1339میالدی) ،سردار محمدداود صدراعظ��م وقت افغانس��تان به ايران آم��ده بود .موضوع مذاکرات اعالم نش��ده بود ولی س��الها بود ک��ه صحبت از ايجاد كنفدراس��يون ايران و افغانس��تان در مي��ان بود .در مذاکرات محرمانه نوروز 1339سردار محمدداود خان با مقامات ارشد دولت ایران ،طرح ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان مطرح شده بود که [معمّاگونه!] به روزنامه های اروپا درز کرده بود. افش��اء این موضوع ،چهارم فروردی��ن 1339صورت گرفته بود و من سردبیر کش��یک خبرگزاری پارس بودم. در آن زمان تنه��ا خبرگزاری پ��ارس و دو روزنامه کیهان و اطالع��ات مش��ترک خبرگ��زاری های جهان��ی بودند و گیرنده و تله پرینترهای آنهارا داش��تند .خبرگزاری پارس مش��ترک همه آنها بود و آن دو روزنامه بزرگ ؛ تنها «بیگ .»4خبرگ��زاری پارس اخبار همه رادیوهای منطقه و جهان را هم مانیتور می کرد .با افش��اء مذاکرات محرمانه تهران، تلفن مقامات باال برای کس��ب اط�لاع از خبرگزاری آغاز شد. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
آنان مخصوص��ا واکنش ها را می خواس��تند که بدانند. واکنش مخالفت آمیز مس��کو و لندن شدید و علنی بود ،نه در لفّاف و غیر مس��تقیم .مسکو از آن می ترسید که با عملی شدن تش��کیل کنفدراس��یون ،تاجیکیان «منطقه فرارود» دوباره بپاخیزند و خواهان الحاق به آن کنفدراسیون شوند و لندن بیم داش��ت که خط مرزی «دورَند» مآال غیرقانونی اعالم و قبایل پشتون که با ترسیم این خط ازهم جدا شده اند و در پاکس��تان به «پاتان و پ َختون» معروف و دهها میلیون نفر هس��تند به افغانستان بپیوندند و یا کشور پختونستان را ایجاد کنند و وارد کنفدراسیون شوند و پاکستان که در بخش شرقی اش هم مسئله داشت فروپاشد. ظاهرا همین مخالفت ها مانع از اجرایی شدن طرح شد .شاه (پهلوی دوم) بعدا -خودش مشترک اسوشییتدپرس شد و تلکس این خبرگزاری را در دفتر کارش نصب کرد و رفتن پی در پی به س��راغ آن و خواندن خبرها که یک کشش در فرد به وجود می آورد وقت وی را گرفت و مشاهده اخبار و نظرها در تصمیم گیری هایش موثر افتاد. سیاست لندن 150سال پیش افغانهارا که با سایر ایرانیان
داراي نياکان (تاريخ) ،زبان و فرهنگ مش��ترک هستند از ایران جدا کرده اس��ت و به همين صورت چند سال پس از آن ،روس ها تاجيكیان فرارود (پارسيان)را كه اينک در چند كشور ازجمله تاجیکستان زندگي مي كنند .افعانستان نامی است که دولت لندن بر ایران خاوری گذارده است.
محمد داودخان
18
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
قضیه قتل ملک فیصل پادشاه کشور سعودی به دست برادرزاده معتادش و انتشار روزنامه به صورت فوق العاده بيس��ت و پنجم مارس 1975بود که ی��ک خبر با عناوین بس��یار ـ بس��یار فوری روی تله پرینتره��ای خبرگزاری ها قرارگرفت .این خبر چند سطری حاکی از تیر خوردن فيصل بن عبدالعزیز آل س��عود پادشاه وقت کش��ور سعودي ـ 69 س��اله ـ در کاخ س��لطنتي رياض در تاالر ويژه مالقات ها به دست برادرزاده 31س��اله اش «امیرفيصل ابومساعد» بود. در روزنامه اطالعات کشیک داشتم .در اطاق خبر ،من بودم، یک عکاس (فتوژورنالیست) و یک راننده (شوفُر). خبرهای فوری خبرگزاری ها حکایت از انتقال ملک فیصل به بیمارستان داش��ت و هنوز معلوم نبود که از لحاظ مرگ و زندگی در چه وضعیتی است .خبرهای بعدی نشان می داد که دو گلوله به ناحیه س��ر او اصابت کرده بود .با تجربه ای که از اخبارگلوله خورده ها و به ویژه اصابت گلوله به سر داشتم که احتمال زنده ماندن ضعیف است ،بدون درنگ با کشیک های حروفچینی ،صفحه بندی و ماشین چاپ (روتاتیف) که در خانه هایش��ان باید گوش بزنگ بودند تلفنی تماس گرفتم و راننده کش��یک را برای آوردن آنان فرستادم .جریان را به مهندس محمدحسین کُردبچه سردبیر وقت روزنامه خبر دادم که خانه اش در تجریش ـ ایس��تگاه باغ فردوس بود ،گفت که مطالب و عکس ها (آرشیوی و دریافت ش��ده ازدستگاه تله فتو) باید به اندازه یک صفحه روزنامه آماده ش��ود و پشت آن صفحه را هم با اخبار نوروزی دیگر پُر کنیم تا اگر فیصل فوت ش��ود، همان ساعت یک فوق العاده دو صفحه ای (یک ورقی) منتشر سازیم. اخبار خبرگزاری ها از آن لحظه تقریبا تماما درباره رویداد ریاض بود و تفس��یرها و اظهارنظرهای مربوط و هر تفسیر و اظهارنظر بر پیچیدگی مسأله می افزود ازجمله: ـ ملک فیصل (که از 1964پادش��اه شده بود و پیش از آن یک بار وزیر امور خارجه و دو بار نخست وزیر بود و با برادرش ـ پادشاه وقت که فردی ولخرج و خزانه خالی کن بود درگیری داش��ت) یک اصالح طلب بود ،سازمانهای اداری و مدیریت هارا مدرنیزه کرده و به رغم مخالفت های داخلی فرس��تنده تلویزیون ایجاد کرده و آموزش و پرورش را به دختران تعمیم داده بود و بنابراین ،دشمنان داخلی متعدد داشت.
ملک فیصل
ـ ملک فیصل از ناسیونالیسم فلسطینی حمایت می کرد و با این کار ،باعث دشمنی اس��رائیلی ها شده بود .وی همچنین خواهان وحدت عربی به صورت��ی دیگر (متفاوت از تز جمال عبدالناصر و قذافی) بود. ـ ضد کمونیس��م بود و با گس��ترش نفوذ مسکو در جهان عرب بویژه در عراق ،س��وریه ،مصر و یمن مخالفت داشت و به مخالفان کمونیسم و مس��کو کمک می رسانید و در نتیجه، روس ها دشمن خونی او بودند. ـ سهم بیشتری از درآمد نفت سعودی می خواست که در انحصار یک کمپانی آمریکایی ـ سعودی بود .دستگاه تبلیغاتی شوروی از این موضوع بهره برداری کرده و احتمال داده بود که ترور فیصل ممکن است به ترغیب سازمان اطالعات مرکزی آمریکا صورت گرفته باشد!. ـ به استناد نقشه های جغرافیایی امپراتوری ایران از آغاز تاسیس تا سال 637میالدی که سراسر مناطق غربی و جنوب غربی خلیج فارس ازجمله کویت ،قطیف ،حساء ،جزایر بحرین و شبه جزیره قطر جملگی «بحرین» خوانده می شدند و گوشه ای از قلمرو آن امپرات��وری بودند ،به کویت ،جزایر بحرین و قطر نظرداشت و .... در عین حال ،گ��زارش ها و تفس��یرهای متع��دد درباره امیرفیصل ابومس��اعد (ضارب) نیز واصل شده بود که نشان می داد:
ـ فیصل ابومساعد که درچند دانشکده در آمریکا و بعدا در بیروت تحصیل می کرد شاگرد درس خوانی نبود و به همین سبب دائما تغییر دانش��گاه می داد ،معتاد به مواد مخدّ ر شده بود ،در آمریکا یک دوس��ت دختر داش��ت و به همین دالیل، ملک فیصل کمک مالی ماهانه به اورا به 3هزار و پانصد دالر کاهش داده بود و این مبلغ برای یک معتا ِد ولخرج کافی نبود و به وطن بازگشته بود تا .... ـ «ض��ارب» مرگ برادر خودرا قت��ل و ماموران دولتی را مسئول آن می دانست و .... گزارش های تکمیل ش��ده بعدی چنین ترسیمی از قضیه داشت: فیصل ابومس��اعد که کینه عمویش (مل��ک فیصل) را به سبب کاس��تن از مقرری اش (کمک مالی و پرداخت ماهانه) به دل گرفته بود ،در روز حادثه در حالی که یک ِروِلوِر در زیر عبای خود پنهان کرده بود با اس��تفاده از وقت دیدار عمومی ملک فیصل وارد تاالر مربوط در کاخ س��لطنتی ش��د .ملک فیصل عادت داش��ت که در برابر هر دیدارکننده سر خودرا پایین آورد تا این فرد بر آن بوس��ه زند و در برابر امیرفیصل، ابومساعد هم چنین کرد که وی به جای بوسه ،دو گلوله به سر او زد که گارد کاخ وی را دستگیر کرده و بازجویی از او ادامه دارد. خبر بعدی خبرگزاری ها ،اعالمیه کاخ سلطنتی ریاض مبنی بر درگذش��ت ملک فیصل بود و با این خبر ،انتشار فوق العاده روزنامه اطالعات (شماره ا ِکس��ترا) قطعی شد .سابقه کارها، بیوگرافی و عکس های ملک فیصل از آرشیو روزنامه گرفته شد و ش��ماره فوق العاده انتشار یافت و نفس راحتی کشیدیم. [امیرفیصل ابومساعد پس از محاکمه ،نزدیک به سه ماه بعد ـ هجده��م ژوئن 1975ـ در مأل عام گردن زده ش��د .دولت س��عودی اخیرا تصمیم گرفته اس��ت که اعدام با شمشیر در مأل عام ـ میدان ش��هر ـ را به شلیک گلوله در محوطه زندان تبدیل کند.]. ملک فیصل که برخالف سایر ش��اهزادگان سعودی يک همسر بيش نداشت در گوري ناشناخته مدفون شده است .در پی درگذشت ملک فیصل ،پرنس خالد برادر او و وليعهد وقت سعودي بر جايش نشست.
...و تايپيست اخبار راديو باعث تشديد اختالف مصر و ايران و جنگ رادیویی چند ساله دو کشور شد! ش��اید همگان ندانند که یک اشتباه تایپی باعث تشدید جنگ سرد (جنگ رسانه ای ـ جنگ الفاظ) مصر و ایران شد که از سپتامبر ( 1961شهريور )1340تا سپتامبر 1970 (درگذشت جمال عبدالناصر در )1349ادامه داشت. تيرگ��ي روابط مصر با ايران از چند س��ال پيش از آن ،و زماني آغاز ش��ده بود كه شاه اعالم كرده بود كه برسميت شناخته شدن اسرائيل از س��وي ايران تازگي ندارد و ما از همان آغاز ،اسرائيل را شناخته بوديم. قضیه از این قرار اس��ت :مصر و س��وريه قبال با هم يكي شده و جمهوري متحد عرب را تشكيل داده بودند كه بعدا يمن هم به آنها پيوس��ته بود .سوری ها در سپتامبر 1961 وح��دت خود با مصر را که از فوریه 1958تحقق یافته بود لغو کردند و دولت اردن تقريبا بالفاصله استقالل جمهوري سوريه را به رسميت شناخت. خبرگزاري پارس (ايرنا ـ که تا تابس��تان س��ال 1350 اخب��ار خود را مس��تقيما و بالواس��طه از رادي��وي دولتی سراس��ري پخ��ش مي ك��رد) اين خب��ر را از آژانس��هاي خب��ري گرفت��ه و پ��س ادي��ت س��ردبیر وق��ت (ای��ن 19
نگارنده -نوش��یروان کیهان��ی زاده) ،آن را براي ارس��ال به رادي��و جهت پخ��ش به تايپيس��ت مي دهد ت��ا تايپ كند. تايپيست تازه کار (ن .ص .الف) که همان هفته استخدام ش��ده بود کلمه «اردن» از دس��تخط س��ردبیر را «ايران»
جمال عبدالناصر
مي خوان َد و «ايران» تايپ مي کند و مصحّ ح (مسئول مقابله متن با تايپ) هم متوجه اين اشتباه تايپي نمي شود ،زيرا كه خبر دير واصل ش��ده بود و به ساعت پخش اخبار فوری و کوتاه (سر هر ساعت) چيزي باقي نمانده بود. خب��ر به همان ص��ورت از راديو ايران پخش مي ش��ود و مانیتورین��گ رادیو قاه��ره آن را ضبط و ب��ی درنگ به عبدالناصر منعکس می کند .دولت مصر اندکي بعد بدون اين که منتظر دريافت گزارش رس��مي و اظهار نظر تهران شود سريعا و شديدا نسبت به عمل ایران (که چنین عملی صورت نگرفته بود) واکنش نش��ان مي دهد و دولت ايران (که قصد شناس��ايي جمهوري س��وريه را در روزهاي بعد داشت) ،با توجه به حمله شديد راديو مصر و ناسزاگویی به شخص شاه (پهلوی دوم) ،در برابر امر انجام شده قرار مي گيرد و به جاي اعالم واقعيت (اش��اره به اشتباه تايپي) ،در برسميت شناختن س��وريه تعجيل و روز بعد تصميم خود را اعالم مي دارد و جنگ رس��انه اي دو کشور وارد مرحله ش��ديد خود مي ش��ود و ادامه می یابد که بخشی از تاریخ خاور میانه است. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
چند خاطره از دوران امیر اسداهلل علم:
سگ عَلم و ممنوع القلم شدن روزنامه نگار ! ماجرای زهر داده شدن ِ تاسیس شرکت برای تامین هزینه های حزب ! 25فروردين 14( 1357اپریل 1978و سال انقالب) روزی است که اميراسداهلل علم در 59سالگي در آمريكا از بيماري سرطان درگذشت .از آنجا که وی دو دهه مشاور ردیف یکم و یار ش��اه (پهلوی دوم) بود و سرکوب شدن خونین تظاهرات مذهبیون ـ بازاریان درخردادماه 1332 در دوران نخس��ت وزی��ری او صورت گرفت��ه و کدورت روحانیون با ش��اه از این دوره شدت گرفته بود -رابطه با َعلَم به چند خاطره اشاره می کنیم.
های تاس��یس ش��ده آن روز را از مهدی نراق��ی رئیس اداره ثبت ش��رکت ها می گرفتم و به موسسان و مدیران آنها تلفن می کردم تا چرا؟ و چگونه؟ را به دس��ت آورم .در طول مدتی کمتر از یک ماه ،چند ش��رکت با مش��ارکت امیراسداهلل علم تاسیس شده بود و تلفن کردن به او که همان زمان حزب مردم را به وجود آورده بود و سرش شلوغ ،دشوار بود. ب��ه دبیرخانه حزب م��ردم رفتم که در خیابان ش��اهرضا (خیابان انقالب کنونی) ـ س��ه راه خیابان صب��ا واقع بود و این ساختمان به همان صورت و همان رنگ آسمانی کمرنگ و شکلِ مدوّر تا س��ال ها اخیر باقی مانده و ب��ر در ورودی آن قفل زده بودند« .علم» وقتی شنید که از روزنامه رفته بودم ،مرا پذیرفت. پرسش های خودرا مطرح کردم .گفت تاسیس شرکت های در ارتباط با کار کشاورزی از سوی اوـ یک سیاستمدار!ـ تعجب ندارد .او در رش��ته کش��اورزی تحصیل کرده ،در خراس��ان صاحب چندین ملک و مزرعه است و برای اشتغال کارکنان و اعضای حزب که خرج دارند ،این شرکت ها را تاسیس کرده است که خالف نیست. س��پس پرسید که چه کسی مرا فرستاده و پشت این قضیه است! و افزود که این نوع پرس��ش ها که تاکنون برایش قابل پیش بینی نب��ود بوی توطئه می دهد که گفتم ما آموزش های دکتر ویلسون را اجرا می کنیم .به روزنامه که رسیدم ،سناتور مس��عودی ناش��ر روزنامه تلفن کرد و گفت که «عَلم» نگران توطئه بود ک��ه در دفاع از تو گفتم؛ کیهان��ی زاده یک کرمانی خالص و اهل این حرف ها نیس��ت و با تمامی پول دنیا هم نمی شود اورا خرید .مسعودی خواست که خبررا بگونه ای بنویسم که تعبیر و تفسیر بد نداشته باشد.
س��ال 1336بود و من خبرن��گار میز اقتص��ادی روزنامه اطالعات .دکتر ویلس��ون آمریکایی (رئی��س گروه آموزش روزنامه نگاری دانش��گاه یوتا) که به ایران دعوت شده بود تا در طول 4ماه اقامت خود ،روزنامه نگاران ش��اغل ایرانی را با روش های اصولی تهیه و تنظیم خبر و تحریر مقاله آش��نا کند به ما آموخته بود که نوشتن خبر ،بدون تحقیق عینی و به خورد مخاطب دادن مطلب تبلیغی ،ناقص و نادرست ـ مخاطبی که به روزنامه نگار اعتماد کرده اس��ت ـ یک خیانت به انسانیت، شرف و و جدان انسانی است. پوش��ش اخبارتاس��یس ش��رکت های تازه و ی��ا تغییرات ش��رکت های قدیمی ،از وظای��ف من در «بیزن ِس دِس��ک» روزنامه اطالعات وقت بود .آخر وقت هر روز لیست شرکت
سگ عَلم ماجرای مردن ِ
اميراسداهلل علم
حزبی ها خرج دارند!
آخرین روز نخس��تین هفت��ه مهرماه ( 1347س��پتامبر )1968بود و م��ن دبیر خبر در تحریریه روزنامه اطالعات. صفحه اخب��ار حوادث ش��هری -طبق برنامه ،س��اعت 12 (ظهر) بسته ش��ده بود و نمونه ی صفحه را سردبیر اجرایی امضاء کرده بود که «خلیل بهرام��ی» خبرنگار میز حوادث س��گ امیراسداهلل علم ِ وارد تحریریه ش��د و گفت که الشه را ب��ه پزش��گی قانونی منتقل ک��رده اند تا عل��ت مردن آن تشخیص داده شود .رئیس این س��ازمان از چند کارشناس حیوانات (اصطالحا دامپزش��ک) برای معاینه الش��ه سگ دعوت کرده و می گوید که در تاریخ پزش��کی قانونی ایران،
این نخس��تین الشه س��گ اس��ت که به آنجا فرستاده شده است. بهرام��ی گفت که در آنجا ،بعضی م��ی گفتند از آنجا که علم معاشر نزدیک شاه است جاسوسان شوروی سگ را زهر داده اند تا بدون ترس ،هر وقت که بخواهند وارد خانه شوند و میکروفن (باگ) بگذارند و یا اسنادرا بدزدند و پاره ای هم اشاره می کردند که علم س��گ را که بانویش به خانه آورده بود خودش زه��ر داده تا هنگام ورود و خروج در س��اعات آخر ش��ب ،پارس نکند و بانویش بیدار نشود و سئوال نکند که کجا بوده و یا به کجا می رود و علم س��ابقه خوشگذرانی و بعضا با شاه دارد.
خلیل بهرامی
مطلب جالب و جیمزباندی بود .گفتم که بدون اش��اره به شنیده ها که اثبات نش��ده اند ،خبررا در چند جمله بنویسد. خبربا «الینوتایپ» حروف چینی ش��د و من به صفحه بندی رفتم ،یک خبررا از صفحه بیرون آوردم و بدون دادن اطالع به س��ردبیر ،آن خبر را بر جایش گذاردم و روزنامه به همان صورت چاپ شد و غوغا بپا کرد .من متهم شدم که با انتشار خب��ر به تحقیق��ات پلیس لطم��ه زده بودم ،راه ف��رار برای جاسوس��ان ش��وروی (کا -گ-ب) بازک��ردم و ....تعویض صفح��ه بدون اطالع س��ردبیر ،همه را نس��بت به من دچار س��وء ظن کرده بود و یک دلیل نیرومند بود در دست علم و دولت .به رغم دفاع سخت سندیکای روزنامه نگاران ،بر اثر فشار علم ،دولت وقت مرا ممنوع القلم کرد .ممنوع القلم بودن متفاوت از اخراج است ،روزنامه نگار هر روز به روزنامه سر می زند ،دس��تمزد می گیرد ولی اجازه نوشتن ندارد .ممنوع القلم شدن من تا 12دی ماه آن سال ( 3ماه و چند روز) ادامه داشت.
مادر 10ساله!
انتش��ار خب��ر مادرش��دن ی��ک دخت��ر ده س��اله ب��ه نام «بی��زر حمیدوی��چ» در اکتب��ر 1960در یوگوس�لاوی در روزنام��ه های تهران که تی��راژی بی��ش از تیراژهای امروزه داشتند و افزودن سابقه مادرشدن یک دختر 5ساله و 8ماهه به نام «لینا مدینا» در 14ماه می 1939در کش��ور پ ِرو بر آن خبرکه پس��ر او در زمان وضع حملِ بیزر 21 ،ساله بود مردم ایران را به خ��ود آورد و ماه بع��د وزارت فرهنگ (که بعدا به آموزش و پرورش تغییر نام داد) اعالم کرد که در پی انتش��ار آن خبر ،ش��مار دختران در دبس��تان های غیر دولتیِ مختلط نصف ش��ده اس��ت زیرا که قبال خانواده ها گمان نمی کردند که دختر 6تا ده س��اله هم می تواند مادر شود .این خبر که در روزنامه ها منعکس ش��ده بود بر میزان احتیاط و دقت کردن خانواده ها افزوده بود. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
لينا مدینا مادر خردسال از کشور پ ِرو ،جراردو (کودک او) و دکتر لوزادا 11 ،ماه پس از زاييدن لینا مدینا. دکتر لوزادا پزشگ ویژه لینا بود 20
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
اواخر نوامبر ( 1974آذرم��اه )1353بحث درباره روش س��نجش نظر مخاطبان روزنامه ،وقت چند جلس��ه شورای دبیران تحریریه روزنام��ه اطالعات را گرفته بود ،بدون اخذ نتیجه .انتشار روش «فربر» آمریکایی در همان ماه این بحث را به میان آورده بود .قبال بارها ایراد گرفته ش��ده بود که چرا خبرها و مطالبی انتش��ار می یابد که مخاطب ندارند و تنها به خاطر ارضای دولت و یا یک فرد درج می شوند و جای مطالب پُرمخاطب را می گیرند و بعضا خریدار روزنامه را خشمگین می سازند. «فربر» هش��تم نوامبر س��ال 1974ميالدي روش علمي تازه اي را براي س��نجش نظر خوانندگان رسانه هاي چاپي و تقس��يم بندي مطالب آنها به :مهم ،جالب ،و الزم و نيز تعيين «درص��د» خوانندگان راض��ي از يك مطلب و ي��ا ناراضي از آن را اعالم داش��ت كه اين تكنيك پذيرفته و بعدا به س��اير رس��انه ها تعميم داده ش��ده و تحت عنوان «ميديا ريسرچ» ب��ر دروس دوره دوم تحصي�لات عال��ي (ف��وق ليس��انس) رشته هاي ارتباطات همگاني اضافه گرديده و در حال تكامل است. در مورد رسانه هاي چاپي و رسانه هاي صوتي و تصويري (راديو ـ تلويزيون) اين روش بر دو گونه است و سنجش درباره
«ميديا ريسرچ»
كتاب و فيلم سينمايي كه دو نوع رسانه ديگر هستند به گونه هاي ديگري است. « فربر» و كارشناسان ديگري كه دراين زمينه كار كرده اندبرايمطلبمهم،مطلبجالبويامطلبالزمدريكرسانه چاپيتعريفنوشتهاندوتبليغ(بهصورتآگهيــياشكلديگر از جمله خبر پولي) را از مطلب غير تبليغ مشخص ساخته اند. برپاي��ه اين روش ها و تعاريف ،در حوزه حرفه س��نجش افكار ،بنگاههاي ويژه س��نجش رسانه ها به وجود آمده است كه س��نجش مخاطبان راديو ــ تلويزي��ون را « » Ratingو رسانه هاي چاپي را « Research In The Print Media » عنوان داده اند .از آن پس تنها نتايج بررس��ي اين بنگاهها به دليل ماهيّت مستقل و بي طرفانه اي كه باید داشته باشند مورد قبول است و س��نجش هاي ديگر «داخلي» تلقي مي شود كه فقط براي اطالع س��ردبيركل جهت اصالح كار تحريريه اش مي تواند مالك عمل قرار گيرد. از آنجا كه بايد اين س��نجش ها ،هم ارزش باشند از دهه گدش��ته قرار براين شده است كه پرسش��نامه ها و سئواالت يكنواخت باشند .اگر يك سردبير بخواهد در مورد خاصي هم بررسي شود ،از پرسشنامه اي تحت عنوان «ضميمه» استفاده مي شود .سئوال شوندگان بر حسب مورد ،قبال فهرست بندي
مي ش��وند ،مثال متاهل يا مج��رد ؛ داراي تحصيالت عالي و يا كمتر .همچنين بر حس��ب در آمد ساالنه و سن و جنس و نوع ش��غل و ....با اين روش است كه رسانه ها دائما به اصالح كار خود دست مي زنند تا ازقافله پيشرفت عقب نمانند و مخاطبان بيشتري را جلب كنند .صاحبان آگهي و آژانس های مربوط هم با توجه به طبقه مخاطب (نه ،تيراژ) تصميم مي گيرند كه به كدام نشريه آگهي و يا خبر پولي خود را بدهند. تيراژ (نس��خه هاي فروش رفته) اهميت نش��ريه را تعيين نمي كند ،كالس و طبقه خواننده (مخاطب) است كه به نشريه اهميت مي دهد و رديف آن را در ميان نشريات تعيين مي كند. شهرت و مهارت نويسندگان و ميزان تجربه و تحصيالت و مقبوليت اجتماعي سردبير اجرايي نيز يكي از عوامل تعيين اهميت يك نش��ريه و ش��بكه تلويزيوني اس��ت .بسياري از مخاطبان ،نويسنده مورد نظر خود را به هر جا كه برود دنبال و نشريه اي را كه وي در آن مشغول به نوشتن است مي خوانند و عمدتا براي حل اين مس��ئله بوده اس��ت كه در كشورهاي پيشرفته مقاالت نويسندگان معروف و مورد عالقه و اعتماد مخاطبان ،از طرف س��نديكاهاي مربوط ،همزمان ميان همه روزنامه ها و شبكه هاي تلويزيوني توزيع مي شود و پرداخت حق التحریر منوط به نقل کرن آن است.
یک کتاب و یک فیلم دفاع نوه از پدر بزرگ عالقه كهن و قلبي نوه ها و پدربزرگ ها را در سراسر جهان تقویت کرد
درس��ت ني��م ق��رن پ��س از اع��دام «هيدك��ي توج��و » Hideki Tojoنخس��ت وزير ژاپن در زمان جنگ جهاني دوم ،نوه او بان��و «يوكو ايوانامي» با تالیف كتاب و تولید فيلمي كه همزمان 13اپریل 1998به توزیع داده شدند به دفاع از پدربزرگ خود پرداخت و اورا ب��ه صورت يك قهرمان ملي ژاپن��ي ها معرفي كرد تا ژاپني هاي نس��ل تازه از نو «توجو» را بشناسند .عمل «يوكو» در عين حال باعث شد كه در سراسر جه��ان عالقه كهن و قلبي بين ن��وه و پدربزرگ بيش از پيش تقويت شود. انتشار اخبار مربوط به کار بانو «يوكو ايوانامي» چنان تاثیر گذار بود که نتایج نظر س��نجی های متعاقب آن نشان داد که مناسبات نوه ها و پدر بزرگ ها تا چند برابر سابق تحکیم و به یکدیگر نزدیک تر ش��ده و در چند کشور نوه ها حتی به دفاع فیزیکی از پدر بزرگ ها دست زده بودند و خود من (نگارنده) ش��اهد یک مورد از این دفاعیات پُراحساس یک نوه بودم که به زد و خورد منجر شد. «توجو» در نوامبر 1948سه سال و چند ماه پس از تسليم ژاپن و اشغال اين كشور توسط نيروهاي نظامي آمريكا اعدام ش��د .یوکو همچنین ثابت کرده است که پس از بمباران اتمی و اش��غال نظامی ژاپن و بازداش��ت «توجو» قلمها بر ضد او به كار افتاده بود و نوش��ته هاي دهه هاي بعدي نيز كه به نقل از
Hideki Tojo
مطالب دو دهه اول پس از جنگ بود كمكي به تجديد حيثيت «توجو» نكرد« .يوكو» نوه «توجو» كه مي دانس��ت قلم ها در خدمت فاتح اس��ت در صدد دفاع از پدر بزرگش بر آمد كه هنگام اعدام او ده سال بيشتر نداشت. يوكو ك��ه قضاوت درب��اره كارهاي پدر بزرگ��ش را غير منصفانه و يكجانبه م��ي ديد از دوران تحصيل در دانش��گاه به تهيه اس��ناد و مدارك درباره كارها ،افكار و آرزوهاي پدر
بزرگ پرداخته بود و پس از اين كه زمان را مناس��ب ديد به نوش��تن كتاب و همزمان تهيه يك فيلم س��ينمايي از كارهاي توجو پرداخت .زيرا ،به نظر «يوكو» فيلم س��ينمايي به عنوان يك رسان ِه نافذ در ذهن مردم عادي كه از پشت پرده سياست بي خبرند تاثير بيش��تر و آني مي گ��ذارد .وي همزمان فيلم و كتاب را آماده ساخت. فيلم طوري تهيه شده بود كه نخست ،افكار و كارهاي توجو را منعكس مي ساخت و سپس نوبت به دستگيري ،اقدام وي به خودكشي در زندان ،محاكمه و اعدام او مي رسيد و بيننده را متاثر مي ساخت .دراين فيلم وسايل شخصي توجو در زندان نشان داده شد كه اينك در موزه قرار گرفته است. با اي��ن فيلم و اي��ن كتاب ،يوكو موفق ش��د ك��ه بارديگر پدربزرگش را به ويژه نزد نسل نوین ژاپن به صورت يک مظهر غرورمليدرآورد.یوکوثابتکردهاستکههدفژاپنازتوسل به جنگ ،بيرون راندن غرب از مشرق زمین و منطقه اقیانوس آرام بود و طرح نقش��ه حمله غافلگيرانه به ناوگان آمريكا در پرل هاربور ،آزادی هاوایی بود که قرنها یک کشور پادشاهی مستقل بود و آمریکایی ها با هزار دوز و کلک و به راه انداختن اعتصاب ،ناآرامی و برخ��ورد داخلی آنجا را تصاحب کردند. مورخاني كه فيلم و كتاب يوكو را ديده اند آن را تاريخ واقعي «توجو» مي دانند.
پدیده «ال نی نیو» و تلفات در اقیانوس آرام هر چند سال یک بار پدیده ای به نام El Nino=El ninyoکه یک تغییر آب و هوا است مشاهده می شود که به صورت یک باند عریض از شرق اندونزی تا س��احل پرو امتداد می یابد و غرب ایاالت متحده (کالیفرنیا و )...را مه آلود ناشی از بخار آب دریا می کند که در بزرگراهها خالی از وقوع حادثه رانندگی نیست .در س��ال 1997این نگارنده شاهد یک حادثه از این دست در سانتا باربارا بود و رفت و آمد برای مدتی قطع شد و روز بعد یک روزنامه محلی این عکس را از آن حادثه چاپ کرده بود که 11کشته و 4مجروح داشت .علت وقوع حادثه خیس بودن و در نتیجه لیز بودن کف بزرگراه و دید کم رانندگان تشخیص داده شده بود. «ال نی نیو» یک واژه اسپانیایی است. 21
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده
...و به انقالبیون پیوست
دو حکم متفاوت یک دادگاه ،یک مرد آرام تهرانی را انقالبی کرد و تا تشکیل یک گروه مسلح پیش بُرد ر .اعتمادی روزنامه نگار بنام و سردبیر وقت مجله جوانان (تهران) ،از دهه ( 1340دهه 1960میالدی) کار ژورنالیستی تازه ای ابتکار کرده بود که عبارت بود از دعوت از کارشناسان هر رش��ته به دفتر آن مجله ـ هر هفته در روز و ساعات معیّن و قراردادن تلفن های مس��تقیم و ویژه مجله در اختیار آنان تا مستقیما به پرسش های مخاطبان مجله از گوشه و کنار ایران پاسخ دهند و این پرسش و پاسخ در همان شماره مجله انتشار می یافت تا دیگران هم ،راه حل مس��ائل خودرا بیابند .برخی از این پرس��ش ها انتقاد از تصمیمات دولت و انتصابات غلط و ...بود. این پرس��ش و پاس��خ ها ،مخاطبان فراوان داشت به گونه ای که در دی ماه ( 1356در آن زمان؛ س��ال 2536ایرانی)، غالمحسین صالحیار سردبیر وقت روزنامه اطالعات تصمیم گرفت که چنین ساعات پرسش و پاسخ و صفحات و یا ستون ه��ای مربوط را در این روزنامه دایر کند -کار دش��واری بود و دبیران میزها س��عی در فرار از قبول این مش��کل داشتند و س��رانجام ،صالحیار لباس ژنرال و فرمانده تحریریه را پوشید و هر موضوع از این پرسش و پاسخهارا به دبیر یک میز اطاق خبر س��پرد و چون کمبود آورد ،دو موضوع را به من که دبیر میز اخبار بین الملل ،تفسیرنویس و یکی از چند معاون او بودم واگ��ذار کرد .یکی از دو موضوع :آموزش و پرورش و دیگری مس��ائل خانواده بود .آموزش و پرورش در تخصّ ص من بود، ولی مس��ائل خانواده؟! .قرارشد که پرویز ایرانزاد (او هم یک ع��زب و مجرد و در آن زمان معاون دبیر اخبار بین الملل) در قسمت مسائل خانواده کمک کند. در تابستان ( 1357سال 2537وقت) که انقالب هنوز در مرحله تظاهرات و راهپیمایی ها بود و گاهی صف راهپیمایان از مسجد قبا در قلهک تا میدان انتهای خیابان کریمخان زند (اینک میدان ولی عصر) امتداد داشت و ممانعت چندانی هم وجود نداشت! ،مردی به ظاهر 40ساله به ساختمان روزنامه مراجعه و مس��ئول ستون پرسش و پاسخ مس��ائل خانواده را خواس��ت و اجازه گرفت که وارد تحریریه شود و در کنار میز من بنشیند و درد دل کند. او به ش��رح احوال خ��ود و اینکه دو ب��ار ازدواج کرده بود پرداخت و به من گفت :هنوز قانون حمایت از خانواده به اجرا درنیامده بود .روزی که برای طالق دادن زن اول به دفترخانه مربوط رفتیم ،یک دختر چند ماهه داش��تیم که آن زن از حق خود به نگهداری کودک که باید تا هفت س��الگی در حضانت او باشد گذش��ت و طالق گرفت .من کودک را به خانه مادرم بردم و به او سپردم. زن سابق چون موفق به یافتن کار نشده بود چندی بعد سراغ من آمد که بچه را به او بازگردانم .من متوجه شدم که او کودک را برای این می خواه��د که با پولی که اوالً بابت نگهداری اش باید بدهم امرار معاش و ثانی ًا در هر فرصت ،ایجاد دردسر کند. قبول نکردم و او ب��ه دادگاه رفت .ماوقع را در دادگاه گفتم که قاضی گفت حضانت (نگهداری) دختر تا هفت س��الگی تمام، هم «حق» و ه��م «تکلیف» مادر اس��ت .او قبال از «حق» خود گذشته اس��ت ولی از «تکلیف» نمی شود گذشت .مثال؛ نظام وظیفه تکلیف یک مرد ایرانی است و مرد ایرانی نمی تواند از این تکلیف شانه خالی کند .این قاضی سپس حکم داد که چون نگهداری طفل دختر تکلیف مادر است باید بدون چون و چرا وی را به مادر بازگردانم و هر ماه هم 800تومان (پول آن روز = 115دالر) بابت مخارج طف��ل به مادرش بدهم که ندادن این پول جرم است و مجازات زندان دارم. این مرد س��پس حکم دادگاه را به من (نگارنده این سطور) داد تا بخوانم .همان بود که او گفته بود و قاضی نوشته بود :مادر از حق خود گذشته و نه از تکلیف که از انجام تکلیف نمی توان روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
شانه خالی کرد و .... این مرد(مراجعه کننده به روزنامه) اضافه کرد :چندی بعد ازدواج مجدد کردم و زنم از من خواس��ت که نسبت به مادر دخترم مهربان باش��م و من در کارت تبریک عید که برایش پُس��ت کردم نوشتم که قبول دارم که حق نگهداری طفل با او است .هدف من ،این حق تا 7سالگی بود تا مطمئن شود که در این فاصله مزاحمتی برایش ایجاد نخواهم کرد .دو ماه پس از ورود دخترم به هشت سالگی سراغش رفتم تا طفل را به خانه خودم ببرم .دو ماه تاخیر به این س��بب بود که مدرسه تعطیل شود و به درس کودک لطمه نخورد زیراکه که منازل ما ازهم 14کیلومتر فاصله داشت. زن س��ابق به من جواب رد داد و گف��ت که دخترش را به دس��ت نامادری نخواهد داد .من به همان دادگاه دادخواست دادم که در این زمان عنوانش شده بود «دادگاه خانواده» ولی جز قاضی ،کارکنان دفتری دادگاه همان ها بودند که قبال دیده بودم .دادگاه مادر دخترم را احضار کرد و در روز رس��یدگی، قاضی به استناد نوشته کارت تبریک نوروز ،حق نگهداری را به مادر دختر داد .تعجب کردم و خواس��تم که پرونده قبلی را بخواند و گفتم که نگهداری دختر پس از هفت سالگی برعهده من (پدر) است و من نمی توانم از این تکلیف سر ساز زنم .قاضی گفت که بعد تصمیم خواهد گرفت ،و پس از گذشت چند روز حکم او مبنی بر ر ّد دادخواس��ت من به دستم رسید .او سپس حکم دوم را به من (نگارنده این سطور) داد و خواندم. این مرد س��پس گفت :ببینید ،یک دادگاه به فاصله شش سال دو جور حکم داده است .در یک حکم می گوید که تا هفت سالگی تکلیف مادر اس��ت و در حکم دیگر تکلیف مرا پس از هفت ساله شدن نقض می کند.
پرویز ایرانزاد در سال 1995
این مرد گفت :از آن پس به هرجا که رفتم پاس��خ مساعد نش��نیدم و ش��نیده ام (ولی ش��اهد و مدرک ندارم) که مادر دخترم ،برای رد درخواس��ت من متوسل به این و آن هم شده بود .بنابراین ،درک می کنم که چرا مردم به خیابانها ریخته و خواهان اصالح و دگرگونی اوضاع دولتی شده اند ،ایران به یک خانه تکانی عمیق نیاز دارد .او سپس مواردی از بوروکراسی بد و قوانین و ضوابط به دور از منطق و کهنه را برشمرد. این مخاطب روزنامه سپس خواست که قضیه را در صفحه مربوط بنویس��یم ش��اید کمک به اصالح کار شود و گفت که روزنام��ه ها می توانند از طریق انعکاس مس��ائل به یافتن راه ح��ل برای آنها کمک کنند .او گفت که به خاطر کمک به رفع مشکالت دیگران و حل مس��ائل عمومی به اینجا (روزنامه) آمده است ،نه فقط مسئله خودش. موض��وع را به همین ص��ورت و کمی خالصه تر نوش��تم و ب��ه حروفچینی و صفحه بندی فرس��تادم« .پ��روف ریدر» ارش��د ،نمونه صفحه را نزد من آورد و گفت که بدون کلیشه کردن(کُپی ) دو حکم دادگاه و یا دس��ت کم افزودن شماره و تاریخ احکام ،چاپ مطلب ممکن اس��ت گرفتاری قضایی (نه، سیاسی) درست کند و کار به احضار از سوی دادستان بکشد
که در این شرایط کشور و ناآرامی ها درست نیست و ما نباید برای خودمان درد س��ر درست کنیم .با این استداللِ «پروف ریدر» که بدون امضای او صفحات به دس��ت چاپ س��پرده نمی ش��ود آن مطلب در آن ش��ماره منتشر نشد و انتشار آن به بعد موکول شد. چند روز بعد همان مرد تلفن کرد و درباره مطلب پرس��ید که قضیه را گفتم و خواس��تم که احکام را بیاورد تا کپی کنیم. گفت فتوکپی می آورد .گفتم« ،پروف ریدر» گفته اس��ت که باید خودمان کپی بگیریم تا مطمئن ش��ویم که احکام درست اند و ممکن اس��ت که کپی ها را به دس��ت خبرن��گار قضایی روزنامه بدهیم تا ببرد و صحّ ت و سُ ��قم (درستی و نادرستی) آنهارا به دس��ت آورد .آن مرد ،خشن شد و حرف هایی زد و در پایان حرفهایش گفت که بهتر اس��ت او هم به معترضین (انقالب) بپیوندد. چند ماه گذش��ت ،تظاه��رات و راهپیمایی ه��ا به انقالب منتهی شد. چند روز پس از پیروزی انقالب [و به گمانم روز 26بهمن ماه ]1357از نگهبانی روزنام��ه اطالعات به من تلفن کردند که چند نفر مسلح به تفنگ برنو ،ام ـ 1و کارابین آمده اند و مرا می خواهند .نگران شدم و نزد سردبیر (غالمحسین صالحیار) رفتم و گفتم که آمده اند مرا ببرند ،نخس��ت ،توصیه کرد که بروم و در گوشه ای پنهان شوم تا دکتر علیرضا نوری زاده دبیر میز اخبار سیاسی و انقالب درباره قضیه تحقیق کند .سردبیر پس از کمی تأمل گفت که صبر کنم تا خودش از نگهبان درباره آن افراد سئوال کند. نگهبان به س��ردبیر گفته بود که آ« افراد که 9نفر هستند و هرکدام دو س��بد گل و بوته زینتی هم باخود دارند و رئیس آنان که س�لاح کمری دارد می گوید که قب�لا دکتر کیهانی زاده را در تحریریه روزنامه مالقات کرده و می خواهد دنباله حرفهایش را به او بزند. صالحیار ک��ه اجازه داده ب��ود باال آیند (ب��ه طبقه چهارم س��اختمان ،اطاق خبر) به من گفت که موضوع دستگیری در کار نیست ،نگران مباش .گفتم بیایند باال. دو ـ سه دقیقه بعد ،همان مرد ـ مردی که ماهها پیش با دو حکم متفاوت یک دادگاه ـ آمده و درد دل کرده بود در راس 8 تفنگدار با دس��ته های گل وارد شد ،مرا در برگرفت و پیشانی مرا بوسید و در کنار من و صالحیار نشست .اعضای تحریریه خواستند دور ما جمع شوند که صالحیار اجازه نداد. آن مرد گفت که پس از آنکه مطلب در روزنامه چاپ نشد و به درستی حرفهای من اعتماد نشد ،دست از کار کشیدم و به انقالب پیوستم .دوستان و نزدیکانم را که هشت نفرشان اینجا هستند با خود همدس��ت کردم ،جان برکف نهادیم و مبارزه کردیم و روز 21بهمن به ساختمان تسلیحات (صنایع نظامی) رفتیم و تعدادی اسلحه به دست آوردیم .از آنجا به کالنتری ( 6میدان ثری��ا ـ انتهای خیابان گ��رگان) رفتیم و در تصرف کالنتری ش��رکت کردیم و سالحهای بیش��تری را صاحب ش��دیم و روز بعد مردم را تشویق به آتش زدن دادگستری و پرونده ها کردیم و همان شب هم یک کمیته انقالبی که عمال یک کمیته فرعی است تشکیل دادیم و در صدد هستیم که به یک کمیته بزرگتر بپیوندیم. این مرد که نام��ش را فراموش ک��رده ام و از آن پس هم دیگر اورا ندیدم گفت :به این لحاظ به روزنامه آمده است که بگوید وقتی که به درد دل مردم نرس��ند و مسائل را بررسی و حل نکنند و در اطاق های دربس��ته و «ندید» تصمیم بگیرند راهی جز انقالب وجود ندارد .م��ن حتی یک لحظه هم تصور نمی کردم که به تظاهرات بپیوندم ،وارد انقالب شوم ،دست به اسلحه ببرم ،از جان بگذرم و .... 22
خاطرات ژورنالیستی نوشیروان کیهانی زاده وی گفت که این سبدهای گل و بوته های زینتی را به اینجا آورده اس��ت تا به کوی نویسندگان ببرند و به پاس اعتصاب 62روزه روزنامه نگاران در آنجا توزیع کنند. این مرد ،که در دیدار نخست ،گفته بود لیسانسیه ادبیات فارسی و کارمند یک کمپانی نیمه دولتی است اظهار امیدواری کرد که این انقالب درموسسات دولتی موثر افتد و بازسازی واقعی ش��وند و خودرا خادم مردم بدانند نه آقاباالس��ر آنان، فس��اد دولتی از ایران ریشه کنی واقعی ش��ود و مردم برادر و برابر باشند. صالحیار همان لحظه با وانت روزنامه ،س��بدهارا به کوی نویسندگان (شهر آرا) فرس��تاد و ایرانزاد را که ساکن همان کوی بود با همان وانت به آنجا فرستاد تا سبدها در راهروهای بلوک ها مجتمع قرار داده ش��وند و کسی آنهارا به خانه خود نبرد. انگیزه خودس��وزی محمد بوعزیزی 26ساله ـ یک میوه فروش دوره گرد (طوّاف) در شهرک« سیدی بوزید» کشور تونس در دس��امبر 2010از همان دست است که آن ایرانی خش��مگین از دو حکم متفاوت یک دادگاه تهران بیان کرده و اورا انقالبی ساخته بود. خودسوزی «بوعزیزی» آتش انقالبی را روشن ساخت که
نه تنها دگرگونی عمیق در تونس ـ زمانی کارتاژ و مطمح نظر قدرتها در طول تاریخ ـ ایجاد ک��رد بلکه افراد و توده ها را در جهان روشن ساخت که چگونه حق خود بستانند. انقالب تونس س��پس به چند کش��ور عرب سرایت کرد،
رژیم قذافی و خود او در لیبی از میان رفتند ،حس��نی مبارک و دولت او در مصر برکنار شدند ،رئیس جمهور یمن کنار رفت و ...رش��وه خواهی یک کارمند شهرداری از بوعزیزی و نزاع متعاقب آن باعث خودسوزی و انقالب شد.
چند عکس اداغام شده از بوعزیزی و انقالب
کودتا در آسمان! ـ توطئه بي سابقه برضد پادشاه مراكش و کتک خوردن مدیر ناظر بر پخش خبر از رادیو ایران
یک روز برای حفظ مقام و منزلت دست ملک حسن دوم را می بوسد و روز بعد قصد کشتن او می کند! .چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
16آگوست 1972رويدادی بي سابقه در آسمان مراكش (مغرب عربي) ،خبر نخس��ت رس��انه های جهان قرارگرفته بود .در ای��ن روز 4جنگن��ده نيروي هواي��ي مراکش از نوع اف ـ ، 5در آس��مان هواپيماي حامل حسن دوم پادشاه وقت این کشور از نوع بوئينگ 727را كه با همراهان از سفر فرانسه به پايتخت باز مي گشت محاصره کردند و يکي از اين جنگنده ها به س��وي هواپيماي پادشاه آتش گشود ،چند گلوله به بدنه هواپيما اصابت کرد ولي به سرنش��ينان آن آسيب نرسيد! و هواپيم��ا در حالت اضطراري در ف��رودگاه که همان نزدیکی قرار داش��ت برزمين نشس��ت و چون کنترل نداشت با صف مستقبلين برخورد کرد و هشت تن از آنان را کشت .همزمان، چند هواپيماي ديگر با راكت و گلوله به كاخ س��لطنتي و برج مراقبت فرودگاه شليک کردند و گروهي را مجروح ساختند و اعالم ش��د که يک کودتاي نظامي در جريان است ـ توسط همان گروهي که س��ال پيش از آن (س��ال )1971دست به کودتاي نافرجام زده بودند. طول��ي نکش��يد که يکانه��اي نظام��ي وفادار به پادش��اه، كودتاگران را س��ركوب كردند و همان ش��ب اعالم ش��د که ژن��رال محمد ا ُفقير وزير دفاع و رئيس س��تاد ارتش (که قبال وزير کشور و پيش از آن رئیس س��ازمان اطالعات و امنیت مراکش بود) در خانه اش با شليک گلوله خودکشي کرده است. بعدا کساني که جس��د ژنرال را ديده بودند گفته بودند که با اصابت 5گلوله کشته شده بود و خودکشي با شليک 5گلوله نه 23
تنها سابقه نداشته بلکه غير ممکن است .وي قبال مورد اعتماد کامل حسن دوم بود و دخترش ملکه (مليکا) به عنوان نديمه و فرزند خوانده پدر ملک حسن دوم در کاخ سلطنتي زندگي مي کرد .دختر افقير سالها همبازي فرزندان حسن دوم بود. از آنجا که پنج گلوله (!) به شكم و گردن افقير اصابت كرده بود ،خود كش��ي او با ترديد رو به رو ش��ده بود که هنوز( پس از گذش��ت 5دهه) جزئيات قضيه افشاء نشده است و معلوم نيست که از چه ناحيتي ژنرال افقير کشته شده است؛ از سوي س��لطنت طلبان به خاطر همدس��تي با کودتاگران و يا توسط کودتاگران و اين احتمال هم وجود دارد که ضعف او در کشف و جلوگيري از کودتا به قتل وي انجاميده بود. دستگيري ،بازداشت و تبعيد تحت مراقبت شديد بستگان افقير (زن و فرزندان و )...به مدت دو دهه آن هم در صحراي مراکش نشان مي دهد که وي به نوعي در کودتا دست داشت که خشم پادشاه را که در 1929متولد و در 1999درگذشت برانگيخته ب��ود .ملکه دختر ژنرال افقير پ��س از رفع توقيف و س��فر به فرانس��ه ،کتابي پُرمخاطب تحت عنوان «زندگي سرقت شده» منتشر ساخته که حاوي جزئيات زندگي در کاخ سلطنتي ،رفتار پادشاه ،کارهاي پدرش از زماني که يک افسر مراکش��ی ارتش فرانس��ه در ويتنام بود تا به آخر ،نيز سختي دوران زندان و تبعيد در صحرا اس��ت .اين کتاب به چند زبان ترجمه شده است. ژن��رال افقير ن��ه تنها به ترتي��ب؛ رئيس پلي��س و امنيت مراكش ،وزير کش��ور و وزير دفاع بود بلکه دوست نزديک و از معاشران حسن دوم بشمار مي رفت که نسبت به وفاداري او جاي ترديد وجود نداش��ت .وي در دس��تگيري ش��رکت کنندگان در کودتاي نافرجام سال 1971شرکت کرده بود. جريان اين کودتا که گفته شد با حمايت سرهنگ قذافي رهبر وقت ليبي صورت گرفته بود از اين قرار بود :در مراسم چهل و دومين زادروز ملک حسن دوم ،گروهي دانشجوي افسري دست به دستگيري مدعوين و شرکت کنندگان در مراسم زده بودند ولي این عمل با مداخله گارد سلطنتي شکست خورده و دستگير شده بودند .دستگيرشدگان در بازجويي گفته بودند که جمهوري طلب هستند و مي خواستند که با دستگيري و يا حذف پادشاه به اين هدف برسند .آنان همچنين گفته بودند که از رابطه نسبتا دوستانه ملک حسن دوم با اسرائيل دلخور بوده اند .در کودتاي دوم نيز اين جمهوريخواهان دست داشتند.
و اما در ایران ،محم��ود جعفریان معاون مدیر عامل وقت سازمان رادیو تلویزیون دولتی ـ خودش و یا به اشاره و تاکید مقامات باالتر ـ به مدیریت اخبار رادیو (تورج فرازمند و اخیرا متوفی در آمریکا) نوش��ته بود که خبر کودتا تا روش��ن شدن جزئیات پخش نشود و یا تنها دردو ـ سه جمله ،مبهم و بدون اش��اره به کودتا و تنها ذکر فرود اضطراری هواپیما و برخورد با صف مستقبلین. من سردبیر اخبار بامدادی رادیو بودم و این نامه به دست من نرسیده بود و لذا خبررا که تا آن زمان و به آن صورت بی سابقه و بازتاب دهنده موارد متعدد بود آنچنان کامل تنظیم و سابقه نویسی کردم که پخش آن ده دقیقه طول کشید .هنوز ساعت به 7و 30دقیقه نرسیده بود که جعفریان سراسیمه به س��ازمان( رادیو و تلویزیون) آمد ،و من ،بانو فیروزه امیرمعز (گوینده اخبار بام��دادی آن روز) و محمد قربانی مدیر ناظر بر اجرای پخش برنامه های بامدادی را به دفتر خود واقع در طبقه سوم س��اختمان احضار و پرخاش کنان به جان محمد قربانی که کوتاه قد و ضعیف الجثه بود افتاد و او را س��یلی زد، حال آنکه وی خالفی مرتکب نشده بود .چرا با من چنین نکرد زیراکه اوال درش��ت هیکل تر از او بودم ،ثانیا معاون سردبیر روزنامه اطالعات ،مدرّس تاریخ و نیز عضو انتخابی شورای آموزش و پرورش با بیش از چهارص��د هزار رای در تهران سه میلیونی.
پشت جلد کتاب ملیکا دختر ا ُفقیر درباره واقعه روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطراتی از نوشیروان کیهانی زاده که داستان خواهند شد بیشتر داستان نگاران بنام جهان بویژه نویسندگان داستانهای کوتاه ،قبال خبرنگار و حادثه نویس ـ تهیه کنندگان رویدادهای پلیسی ـ قضایی بوده اند و یکی از آنان همین مارکز (گابو) بود که اخیرا فوت شد .این نگارنده (ن .کیهانی زاده) بیش از یک دهه حادثه نویس روزنامه اطالعات و دبیر اخبار پلیسی ـ قضایی این روزنامه بود و یک برنامه روزانه نیم ساعته از این دست به نام «در گوشه و کنار شهر» هم برای رادیو دولتی تهیه می کرد .بعدا ً نیز صفحاتی با همین عنوان در مجالّت تهران داشت .وی با هدف تنظیم برخی از ماجراها به صورت داستان کوتاه ،به جمع آوری آنها پرداخته بود .در بهار 1342به فکر افتاده بود که با برخی از زنان محله بدنام مصاحبه کند و بعدا با عکس های آنان کتاب کند ،که همه یادداشت ها تا آن زمان ،که در اتومبیل او بودند یک شب در ساعات منع رفت و آمد شبانه [برقرار شده پس از قیام خردادماه )1342سرقت شدند .این ،کار سارق معمولی نبود زیراکه فقط یادداشت ها و نه دوربین عکاسی گرانبهای او که اینک یک عتیقه است به سرقت رفته بود .عکس گرفتن از زنان محله جلب توجه کرده و سوء ظن برانگیخته بود مخصوصا که سپهبد نصیری فرماندار نظامی وقت تهران از نگارنده به خاطره وقایع آذرماه [ 1339موضوع سر تراشیدن و شالق زدن) و قرارگرفتن روزنامه نگاران ایران در آستانه اعتصاب و اعتراض جهانیان دلخور بود .بخشی از آن ماجراهای پلیسی ـ قضایی ازجمله موارد قصد خودکشی که بعدا داستان خواهند شد در زیر آمده اند و این صفحات ادامه خواهند داشت .با به سرقت رفتن یادداشت ها اسامی فراموش شده اند.
گفت و شنود با 4مرد که قصد مردن کرده بودند: مردی که سند نخوانده را امضا کرده بود ـ با چک وعده دار اتومبیل خرید و بدون داشتن گواهینامه رانندگی و مادرش را کور کرد ـ اعتیاد به دزدی ـ امان از فرزند نااهل
وقتی که نخوانده امضاء کنیم ساعت 9ش��ب بود که به بیمارس��تان لقمان الدوله ا َدهم رسیدم و یکراست به بخش مسمومین که شلوغ و پُر از رفت و آمد بود رفتم .در اطاق انتظار چند روپوش سفید آویزان بودند تا هرکس که اجازه عیادت از مسموم می یافت ،یکی را بپوشد و وارد اطاق مربوط شود و من بدون کسب اجازه چنین کردم و وارد یکی از اطاق ها ش��دم که تابلو «بیماران مَرد» داشت و چهار مسموم در آنجا بستری بودند. نخستین مسموم که توجه مرا به خود جلب کرد ،مرد جوانی بود که به سقف اطاق خیره شده بود .به او نزدیک شدم و پس از احوال پرسی علت مسموم شدنش را پرسیدم .گفت: «می دانید که در ایران ،مدارس مختلط نیس��ت و امکان معاشرت پیش از ازدواج و حتی در یک اطاق نشستن با دختر و دو نفری صحبت کردن ،تقریبا وجود ندارد .من برای تحصیل از ش��هر خود به تهران آمده بودم و چون در کنکور دانشگاه قبول نش��دم ،به صورت آموزگار پیمانی موقت به استخدام فرهنگ تهران (آموزش و پرورش) درآمدم ،دریافتی ماهانه من 250توم��ان ( 35دالر آن وقت) بود .در خانه یک بانوی سالخورده ،یک اطاق کوچک به ماهی 22تومان اجاره کرده بودم و دو س��ال در آنجا بودم و در این مدت با بس��تگان این زن آشنا شدم. صاحب خانه دائما برایم از محاسن و خوبی های خواهرزاده اش که تایپیس��ت یک بانک بود تعری��ف و تمجید می کرد و به به و چه چه می گفت .من این دختر خانم را بیش از دو س��ه بار ،آن هم با چادر و روس��ری ندیده بودم .س��رانجام اشاره به خواستگاری کردم .گمان می کردم که از خواستگاری تا ازدواج چند سال و دست کم چند ماه طول بکشد و «خواستگاری» حق ایجاد نمی کند و می شود هر زمان تغییر تصمیم داد .ولی چنین نش��د و به فاصله چند هفته به دام افتادم و خیلی آسان و بدون هزینه زیاد بس��اط عقد گسترده ش��د ،قرار شد که مَهر شش هزار تومان باشد .در جریان مراسم روز عقد و سر سفره ،عاقد که از بستگان خانواده عروس بود از من امضاء گرفت و رفت. من وضعیت استخدامی خودرا با شرکت در کالسهای درس دکتر عیسی صدیق (تاریخ آموزش و پرورش ،اصول آموزش و پرورش و روش های تدری��س) و گذرانیدن امتحان کتبی و عملی به رسمی تبدیل کرده بودم. یک روز مدیر مدرس��ه از من خواست که رونوشت (کپی) عقدنامه و اصل شناسنامه خود و زنم را ببرم تا درخواست «حق تأهُل» برایم کند .وقتی این مدارک را به دس��ت مدیر دادم و خواند ،نگاهی با تعجب به من انداخت و زن تو که آیا دیوانه ام؟، گفتم :نه .گفت تو با 250تومان حقوق که از ماه آینده مبلغی هم بابت بازنشس��تگی از آن کسر خواهد شد چرا 60هزار تومان مَهریه ک��رده ای ،اگر زن تو این مَهریه را به اجرا بگذارد با نیم عُشر س��هم اداره ثبت اسناد می ش��ود 63هزار تومان و چون پرسیدکه بدهی و مبلغ سنگین است و بدون ضمانت معتبر قابل تقسیط نیس��ت تا ابد الدهر باید بازداشت باشی .گفتم که قرار بود شش هزار تومان باش��د ،گفت مگر پیش از امضاء کردن، روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دفتر عقد را نخواندی؟ .گفتم عاقد عجله داش��ت که به خانه ای دیگر ب��رود و یک عقد دیگررا انجام دهد .مدیر گفت :پس درست است که گفتم مغز نداری. وی نگاهی به شناس��نامه زنم افکند ک��ه آن را با اکراه از او (زنم) گرفته بودم و گفت که این زن 9سال از تو بزرگتر است، گفتم« :نه ،فقط دو سال» .گفت توضیحات شناسنامه را نخوانده ای که نوش��ته اند طبق حکم دادگاه ،سن او هفت سال کاهش داده شده اس��ت و این کار را برای ازدواج کرده تا کسی نفهمد «دختر تُرشیده» است. یکراس��ت به بانک رفتم و ب��ه زنم اعتراض ک��ردم که به خواس��ت او مرا از بانک بیرون کردند .من ،از آن پس به خانه نرفتم و چند روز بعد اجرائیه وصول مهریه را از طریق مدرسه دریافت کردم که در آن ده روز مهلت پرداخت داده شده بود. نداشتم بدهم و درخواست قسط بندی هم پذیرفته نشد که پس از گذشت دو هفته از اداره ثبت اسناد به مدرسه نوشته بودند که برایم جانشین تعیین کند و اگر اشیاء دولتی در اختیار دارم بگیرد که می خواهند مرا بازداشت کنند .و بنابراین ،راهی جز خودک��ش یبرایم باقی نمانده بود ولی میزان س��م کافی نبود و فقط مسموم شدم و مرا به اینجا آورده اند .اما این مسئله باقی مانده است و ... خرید اتومبیل با چک بی محل مسموم دیگر ،مردی 33ساله بود .علت را پرسیدم ،گفت که بدون تفک��ر و پیش بینی عواقب کار ،فرصتی پیش آمد که اتومبیل بخرم .ولی نه پول داشتم و نه گواهی رانندگی .اتومبیلی را که در دس��ترس قرارگرفته بود و از ساخت آن بیش از سه سال نگذشته بود به هش��ت هزار تومان خریداری کردم و به فروشنده اش به امید دریافت وام از محل کار ،چک یک ماهه دادم .سازمان محل کار به من گفت که زودتر از سه ماه دیگر نمی توانم وام بگیرم و نگران شدم. به اندیشه استقراض از مادرم افتادم ،به خانه او رفتم و برای خوش حال کردنش وی را سوار بر اتومبیل کردم و به «دربند» بردم که در بازگشت در سراش��یبی دربند ،اتومبیل با دیواره س��نگی رودخانه برخورد کرد و آتش گرفت .بیرون کشیدن مادرم از اتومبیل به دلیل درهم شکستن دَر مشکل و وقتگیر بود و شعله های آتش به دست و صورت او آسیب زد .هر دو دست من نیز ـ همین طور که می بینید ـ هنگام بیرون کشیدن مادرم دچار سوختگی شده است .همان لحظه مادرم را به بیمارستان تجریش و مراهم به کالنتری پلی��س دربند منتقل کردند .از اینجا مرا به بیمارستان تجریش بردند تا پانسمان شوم که در بیمارستان به من گفتند که ممکن است یک چشم مادرم که در آنجا بستری بود و تمامی سر و صورت و دستهایش را باند پیچی کرده بودند کور شود .در همانجا بودم که برادرانم آمدند و به رغم وجود پلیس در کنارم مرا کتک زدند .در کالنتری ضامن دادم و به خانه رفتم ولی رنج مشاهده منظره صورت مادرم مرا رها نساخت ،خودم را مقصر دیدم و عزم خودکشی کردم .چهل قرص مسکّن خوردم که دو ساعت بعد خواهرانم و شوهرانشان
به خانه هجوم آوردند تا مرا کتک بزنند که چرا باعث کور شدن مادرم شده بودم ولی من تحت تاثیر دارو گیج شده بودم و تلو ـ تلو می خوردم و ب��ا اولین ضربه لنگه کفش خواهرم بر زمین افتادم و تقریبا بیهوش شدم که مرا به این بیمارستان رساندند. درمان ش��ده ام ولی چهره مادرم که آنقدر دوس��تش دارم به حالت اول باز نخواهد گشت و چشم او بینا نخواهد شد و عذاب وجدان در تمامی عمر ،مرا ترک نخواهد کرد. اعتیاد به دزدی کردن مس��موم دیگر گفت که 25ساله اس��ت و از بچگی و شاید سه چهار سالگی معتاد به دزدی ش��ده و راهی هم برای ترک کردنش ندارد .در خانه ،در مدرس��ه ،در محل کار و در خانه بستگان و از دوستان دزدی کرده و هفت بار به زندان افتاده ولی اصالح نشده است .از طبقه متوسط جامعه است و نیاز به دزدی کردن ندارد اما عادت او شده است .چند سال پیش که خواستند برای او زن بگیرند ،کیف نامزدش را که باهم به س��ینما رفته بودند زد! .س��ه روز پیش که اورا از زندان آزاد کردند به خانه عمویش رفت .عمو ضمن نصحیت وعده داد که به او سرمایه بازکردن مغازه بدهد که چند دقیقه بعد که عمو به توالت رفت جیب کت اورا که به چوب رختی آویزان بود زد و از خانه فرار کرد ولی از این وضعیت خود پش��یمان شد ،یک بطری نفت از نفت فروشی خرید و سرکشید (نوشید) و به پارک شهر رفت و روی یک نیمکت دراز کشید و در انتظار مُردن بود که باغبان پارک که خسته شده بود در گوشه نیمکت نشست و بوی نفت که با هر نفس از دهانش خارج می ش��د باغبان را دچار تردید کرد ،علت را پرسید و لکنت زبان بر تردید او افزود .در همین حال یک مامور پلیس در حال گذش��تن از آنجا بود که باغبان جریان را به او گفت. وی چنین دیدم خواس��تم که فرار کنم که پلیس دستگیرم کرد و در کالنتری متوجه نفت خوردن من شدند و مرا به اینجا آوردند و روده شوی کردند و خوابانیدند. امان از بچه های نااهل سراغ آخرین مس��موم آن اطاق رفتم که مردی 50ـ 60 س��اله به نظر می رس��ید که گفت :امان از دست فرزند نا اهل، نباید زنی می گرفت��م که در خانواده او عقل کامل وجود ندارد و همه خرفت هستند و بچه های من هم خرفت شده اند و آدم خرفت نا اهل و هیچکاره است .حرف این مرد که به اینجا رسید، سرپرس��تار شیفت شب وارد اطاق شد و از من پرسید که آنجا چکار دارم .به او گفتم که اطاق تابلو «ورود ممنوع» ندارد .که مرا با همان روپوش سفید نزد نگهبان بیمارستان برد که چند قدم دورتر ایستاده بود .نگهبان گفت :خانم ،ایشان روزنامه نگار هستند و کارشان همین است .کاری از دست من بر نمی آید ،به اطاق زنان که نرفته بودند بگوییم لخت بودند و از این حرفها. سرپرستار رفت و من روپوش را به نگهبان دادم و سراغ بیماران هراتی رفتم ولی اهمیت بخش مس��مومین به عنوان یک منبع خبر در ذهن من باقی ماند و قضیه دنبال شد.. 24
خاطراتی از نوشیروان کیهانی زاده که داستان خواهند شد
عقد ازدواج در پاسگاه پلیس دوم مهرماه ( 1339س��پتامبر )1960شاهد یک ازدواج در پاسگاه پلیس شهرنو (رِد الیت دیستکریک Red-light districtتهران که پس از انق�لاب ،ویران و تبدیل به پارک شده اس��ت) بودم .در آن زمان صاحبان خانه های آن محله (براث ِل ها) عواملی داش��تند که به روس��تاها و نقاط دورافتاده می رفتند و با توسّ ��ل به نیرنگ های مختل��ف ازجمله وعده ازدواج ،اس��تخدام و یا با ازدواج موقّ��ت (صیغه) ،عمدتاًزنان
15آذر ( 1336دسامبر )1957کالنتری 19پلیس تهران (منطقه جمشیدآباد و بیمارستان هزار تختخوابی) دختر جوانی ب��ه نام «مارینا» را به اتهام اسیدپاش��ی به دادس��رای تهران فرستاده بود .مارینا متهم بود که به صورت خواستگار سابق خود اسید پاشیده و اورا نازیبا کرده است .مارینا به من گفت که «خواستگار» مدت ها اورا معطل گذارده بود بگونه ای که چند ش��انس خوب شوهر کردن را از دست داده بود .دو روز پیش (پیش از اسیدپاشی) که به او گفتم تصمیم بگیرد و تکلیف
مطلّقه و عقیم (نازا) را فریب می دادند ،به تهران می آوردند و با طرح نقشه به خانه مورد نظر در «محله!» تحویل می دادن و ...صفرعلی زن مطلّقه نازایی به نام منوّر 22س��اله را وعده داده ،به تهران آورده ب��ود ولی در لحظه انتقال به «محله!» به دام پلیس افتاده بود .دادیار دادسرای مجتمع قضایی جنوب غربی پایتخت با این شرط که صفرعلی طبق وعده اش با منوّر (دراپ چارج) ِ ازدواج کن��د حاضر به بایگانی ک��ردن پرونده
دختر اسیدپاش
مرا روش��ن کند ،گفت که مردم می گویند من به مراتب از تو زیباتر هستم و می توانم زن بهتر و خوشگل تر بدست آورم و نباید خودرا با ازدواج با تو حرام کنم .به عالوه ،س��ن من هنوز برای ازدواج مناسب نیست و یک سال هم از تو کمتر است .با این پاسخ و پس از آن همه وقت گذرانی ،اندیشه انتقام به من دست داد .پیش خود گفتم که باید به او درسی بدهم تا وقت مردم را تلف نکند و زیبایی اورا س��لب کنم .دیروز مقداری اسید باطری اتومبیل از یک باطری ساز خریدم و سراغ نامزد
شده بود و صفرعلی که 3سال زندان را در برابر خود دیده بود، ش��رط را قبول کرده بود .دادیار به پلیس نوش��ته بود که مَهر باید 20هزار تومان (پول آن روز) باش��د و در عقدنامه شرط شود که در صورت طالق قبل از 5سال زندگی مشترک ،این مَه��ر دو برابر خواهد بود .ازدواج ص��ورت گرفت و خبر آن همان روز با عکسی از مراس��م عقدکنان در پاسگاه پلیس در روزنامه اطالعات انتشار یافت تا موجب تنبّه دیگران شود.
س��ابق رفتم .به او گفتم که مگر چشم نداشت همان چند روز اول زیبایی خودش و مرا مقایس��ه کن��د و ببیند که اگر از من زیباتر است ،خواس��تگاری را فسخ کند و مرا رها .گفت :حاال چی ش��ده ،برو دنبال کار خودت دختر ،نوب َر آورده ای؟ و ... که اسید داخل شیشه را که زیر پالتوی خود پنهان کرده بودم به صورتش پاشیدم و اینک هم آماده مجازات شدن هستم. این خبر در صفحه حوادث شهری شماره 16آذر 1336 روزنامه اطالعات با عکس مارینا چاپ شده است.
زن دو برابر ماجرای شنیدنی پسر جوان و بی پول شهرستانی که در تهران یک ِ سن خودرا صیغه کرده بود و پدید آمدن مشکالت متعدد بعدی فروردین 1342بود .با پرویز یاحقی [موس��یقی دادن و روزنامه نگار] جهت تهیه مطلبی برای برنامه رادیویی «در گوشه و کنار شهر» به دادسرای ناحیه 5تهران [یک مجتمع قضایی] رفته بودیم .در اینجا با ماجرای شنیدنی و پند آموز دیگری رو به رو شدیم .ولی ،چون یکجانبه بود (طرف دیگر طرف حاضر هم راضی ب��ه مصاحبه با رادیو ِ قضی��ه نبود) و و پخش صدای خود نبود به یادداش��ت کردن اظهارات او بسنده کردیم. این فرد مرد جوانی که به اظهار خودش 24ساله بود آمده بود تا از دادیار دادس��را ـ به اصطالح آن زمان «مرجوعه» بگیرد و به کالنت��ری پلیس ببرد تا ط��رف اورا احضار و به دادسرا بفرستند. او گفت« :از یکی از شهرهای استان اصفهان هستم و نمی خواهم که نام زادگاهم را در روزنامه بنویسید تا همشهریان بدانند که به دادسرا آمده ام .در آنجا ،همه از قضیه من اطالع دارند و با هر اش��اره مبهم خواهند دانست که مربوط به من است .من تازه وارد 19سالگی شده بودم که دیپلم دبیرستان گرفتم .پدرم قول داده بود که پول کافی برای فرس��تادنم به تهران تهیه کند تا بیایم و در کنکور دانشگاه شرکت کنم و اگر قبول ش��وم به درس خواندن ادامه دهم .از شانس بد ،پدرم در آن تابستان بیمار شد ،سر کار نرفت و پولی که وعده داده بود به دست نیاورد و من در آغاز شهریورماه با 173تومان عازم تهران ش��دم .در کنکور آن سال قبول نشدم و تصمیم گرفتم که در تهران بمانم و در کالس آمادگی برای کنکور سال بعد اسم بنویسم .پدرم موافقت نکرد و من مجبور شدم که کاری بیایم و به درآمد خودم متّکی باشم. در ب��ازار تهران ـ تیمچه حاجب الدول��ه در یک چینی ـ بلور فروشی کار یافتم با مزد هر روز 33ریال .یافتن اطاق در آن ناحیه برای اجاره کردن دشوار بود زیراکه به مرد مجرّد (عزب) اطاق اجاره داده نمی شد .به جاروکِش تیمچه متوسل شدم ،برایم در خانه ای متعلق به یک بیوه زن یک زیرزمین 2 متر در 3مت ِر بدون آب و برق ـ هرماه 18تومان پیدا کرد و من به آنجا نقل مکان کردم .صاحب خانه با مادر و خواهرش زندگی می کرد .خواهرش علی��ل بود و هر دو خواهر باالی .50پس از چند هفته ،س��ر و کله خواهر سوم که بعدا گفتند 52ساله است و مطلّقه پیدا شد .به تدریج و ضمن صحبت، 25
به من پیشنهاد صیغه کردن اورا دادند ـ صیغه شفاهی .گفتند که یائسه است و دارای چند هزار تومان پول و مقداری طال و در یک کارگاه تولید پوشاک (خیّاط خانه) هم کار می کند و اگر اورا صیغه کنم ،همه هزینه مرا متقبّل می شود. زیر بار نرفتم؛ تا اینکه بیکار شدم و نیازمند به پول .اشاره به قبول پیش��نهاد کردم و صیغه جاری شد و ما شدیم زن و شوهر برای کوتاه مدت ،که س��ه ـ چهار ماه بعد به من خبر داد حامله اس��ت .تعجب کردم و گفتم مگر نگفته بودی که یائسه هستی؟ .گفت :نه و افزود که 43ساله است و مگر زن 43ساله هم یائسه می شود .گفتم که به من گفته بودند 52 ساله ای .پرسید که چه کسی گفته ،هرکه را نام بردم ،حاشا زد .چاره ای نبود جز صبر کردن تا زایمان صورت گیرد. پس از این جر و بحث ،به من گفت که نه تنها کمک مالی نمی کند بلکه باید ـ طبق قانون ـ هزینه خانوار را تأمین کنم. گفتم ندارم .گفت هر ماه یک سفته بده تا او از جیب خودش خرج کند و هر وقت داشتم بگیرد. وضع حمل همزمان بود با کنکور دانش��گاه .در یک روز واحد ،من از دختردار شدن خود و قبولی در دانشگاه اطالع یافتم .آن زن پس از آگاه شدن از قبولی من در دانشگاه گفت که نخواهد گذاشت درس بخوانم و از آن پس تا به امروز ،کار ما شده است مرافعه و گَز کردن راه دادگستری .یک بار مرا متهم به صیغه کردن بدون ثبت نکاح کرد و گفت که وعده داده بودم سر فرصت آن را ثبت دهم ،که مرا مجبور به ثبت صیغه و تبدیل آن به عقد دائم با مَهر 7هزار تومانی کردند
پرویز یاحقی
که چند روز بعد هم آن مَهر را به اجرا گذاشت ،جریان را به خانواده ام اطالع دادم و کمک خواستم تا توقیف نشوم .پدرم مجبور ش��د که خانه اش را گرو بگذارد .از آن 7هزار تومان 4هزار تومانش را پول نقد دادم و مابقی قسط بندی شد .اورا غیابا مطلقه کردم که قانون و ش��رع اجازه داده است ولی از روز بعد کار او ش��ده بود آمدن به دانشکده و بد گفتن از من نزد دانشجو و استاد و بهانه اش گاهی بیماری کودک ،زمانی ندادن نفقه و اتهام بدگویی من از او ،تهدید کردنش و ...که همه اش دروغ بود .با این کارها ،در دانش��کده زبانزد شده بودم و چند شانس ازدواج با همکالسی هارا از دست دادم. ضمن تحصیل برای خود یک کار دولتی یافتم ولی آنقدر به آنجا آمد و مزاحمت ایجاد کرد که عذر مرا خواستند. باالخره درس من در میان این مشکالت تمام شد و یک موسس��ه مختلط آلمانی ـ ایرانی مرا اس��تخدام کرد به این شرط که به آلمان بروم و در آنجا 6ماه کارآموزی کنم .یک همشهری ـ همکالسی دوره دبیرستان که لیسانسیه قضایی ش��ده بود به من توصیه کرد که قبل از رفتن به آلمان همه طلب این زن و نفقه کودک را نقدا و یکجا بدهم و رسید بگیرم و گرنه ـ در غیاب ـ می رود و ش��کایت می کند و ورقه جلب مرا می گیرد که مس��ئله ساز خواهد بود .به خانه اش رفتم و قضیه را گفتم که ناگهان فریاد کشید و مرا متهم کرد که رفته بودم اورا بکشم و پرونده ای تشکیل شد امّا به خیر گذشت و منع تعقیب صادر شد لکن مسئله دادن پول و گرفتن رسید باقی مانده که زیر بار نمی رود و امروز آمده ام تا دادگستری با احضار او مسئله را حل کند
[الزم به توضیح اس��ت که از سال 1341تا پایان 1343 و با هدف درس گرفتن مردم از اشتباهات دیگران با پخش ماجرا از رادیو دولتی ،یک برنامه رادیویی روزانه 30دقیقه ای به نام «درگوشه و کنار شهر» ابتکار کرده بودم که پرویز یاحقی یکی از گزارش��گران آن بود .برای تهیه مطالب این برنام��ه؛ به کالنتری های پلیس ،پاس��گاههای ژاندارمری، بیمارس��تان های س��وانح و مجتمع های قضایی می رفتیم و با اصحاب پرونده ها و مراجعه کنندگان گفت و ش��نود می کردیم و در پایان هر موضوع ،قوانین مربوط و راه و چاه را به دس��ت می دادیم و این برنامه «صد درصد شنوند ِه راضی» داشت]. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
خاطراتی از نوشیروان کیهانی زاده که داستان خواهند شد
جوانی که همزمان از 7دختر خواستگاری کرده بود! اردیبهش��ت 1346بود و یکی از مس��ئولیت های من در روزنامه اطالعات ،دبیری صفحه ح��وادث این روزنامه بود که شش خبرنگار و یک عکاس (فتو ژورنالیست) مطالب آن را تهیه می کردند. یکی از روزهای این ماه (ماه م��ی )1947یداهلل ذبیحیان خبرنگار حوزه قضایی خبری آورد که ش��رح خواس��تگاری همزمان یک جوان 19س��اله و در آستانه 20سالگی از هفت دختر بود!. از این خبر چنین بر می آمد که این جوان در ش��هریور ماه سال پیش از آن از شهر خود به تهران فرستاده شده بود تا در کنگور (مسابقه ورودی دانشگاه) شرکت کند. وی در کنکور دانش��کده ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته ش��ده بود و چون ش��نیده بود که در این دانش��کده می شود از کالس ها غیبت کرد رفته ب��ود و آموزگار نیمه وقت یک دبستان غیردولتی هم ش��ده بود .از آنجاکه در این دبستان، مختصر انگلیس��ی هم به دانش آموزان تدریس می ش��د و نمی خواس��ت مورد ایراد قرارگیرد ،در ساعات شب در یک کالس زبان انگلیسی انجمن ایران و آمریکا نیز ثبت نام کرده بود. ای��ن جوان در این س��ه محل هر دختری را ک��ه دیده بود آمادگی دارند ،خواس��تگاری کرده بود و به خانواده آنان راه یافته بود و این دختران که در انتظار فرارسیدن روز نامزدی، عقدکنان و عروسی بودند از وضعیت یکدیگر خبرنداشتند.
مدیر دبستان به تدریج متوجه ش��ده بود که این معلم نیمه وقت (دانشجو) تنها مایل است که با خواهران شاگردان خود درباره مش��کالت تحصیلی دانش آم��وز مذاکره حضوری کند و پس از اینکه ش��نیده بود که از خواهر یک دانش آموز خواس��تگاری کرده بود ،در زمینه احض��ار خواهران دانش آموزان به او اخطار داده بود. یکی از دختران مورد خواس��تگاری او دانشجوی دانشگاه بود و رفت و آمد خانوادگی برقرار کرده بودند .این جوان در اردیبهشت 1346به خواستگاری یک دختر همکالس خود در کالس زبان انگلیس��ی رفته بود بدون اینکه شناخت قبلی از خانواده دختر داشته باش��د و بداند که دختر عموی همان دانشجویی است که قبال خواستگاری کرده بود. ج��وان مورد بح��ث دراینج��ا و در روز خواس��تگاری ،به اصطالح «لو» می رود ،به این ترتیب :پدر دختر از برادر خود دعوت به دیدن خواس��تگار دخترش می کند و او با پس��ر و دخترش می آیند و پس از دیدن خواستگار متوجه می شوند که او همان است که از دخترشان خواستگاری کرده است! پس از مختصر مشاجره لفظی به جان او می افتند ،کتک می زنند و کار به پلیس کشانده می شود و معاون دادسرای تهران پرونده را جهت تحقیقات بیشتر به آگاهی پلیس می فرستد و یک کارآگاه کارشناس این نوع وقایع پس از تحقیق و پرس و جو ،پی به خواستگاری همزمان این جوان از هفت دختر می ب َرد و با همه آنان مصاحبه می کند که تنها سه نفرشان حاضر
به شکایت می شوند. به ذبیحیان گفتم که می خواهم این جوان را شخصا ببینم و او با چند تلفن کردن اطالع داد که قرار است فردا جوان مورد بحث را به شورای روانشناس��ی بفرستند و در اینجا می شود اورا دید .شورا پیش از رسیدن مابه محل ،تشخیص داده بود که جوان به سبب دور شدن از خانواده و «مادری بودن» دچار مشکالت عاطفی ش��ده و هدف او از رفت و آمد با خانواده ها رفع کمبودهای عاطفی ناش��ی از دور شدن از مادر بوده ،و نه تماس آنچنانی با دختران و احیانا سِ کس. با این جوان یک گفت و ش��نید کوتاه داش��تم که گفت که تنها کش��ش و انگیزه او آشنا شدن و معاش��رت با خانواده ها نبود بلکه در نظر داش��ت که در تابس��تان با یکی از این هفت دختر -دختری که مناسب تر باشد -نامزد شود و ازدواج کند. مشکل او نداشتن پول بود زیرا که پدرش هرماه صد و بیست تومان برای او می فرس��تد و دبس��تان غیر دولتی هم ماهانه، بدون احتساب سه ماه تابستان به او 210تومان می دهد که این پول کافی برای تش��کیل خانواده نبوده است و در پی این جنجال ،مدیر دبستان از خردادماه عذر اورا خواسته است. خانواده های شاکی ـ جز یکی از آنها با اطالع از نظر شورای روانشناس��ان ،از ش��کایت خود صرف نظر کردند و معاون دادسرا به ش��اکی باقیمانده گفت که جرم صورت نگرفته و اگر بر شکایت خود باقی باش��د باید وکیل بگیرد و به دادگاه حقوقی دادخواست دریافت غرامت بدهد.
مقام دانشگاهی ،ولی به دور از منطق طبق معم��ول ،در یکی از روزهای به��ار 1338هجری که برای پوشش اخبار مسمومین به بخش مربوط در بیمارستان لقمان الدوله ادهم رفته بودم که این بخش پس از نوس��ازی با پول (هدیه) ی��ک بازرگان ،به نام او «بخش مس��مومین جابر انصاری» ش��ده بود .در آن روز در آنجا دو «قصد خودکش��ی کرده» را دیدم که مش��کل واحدی داشتند :بی دقتی و ضعف اندیشه و تأمل دیگران. احس��اس کردم و امیدوار بودم که انتش��ار اظهارات آنان، دیگران و مخصوصا مقام��ات اداری را به خود آورد و عواقب اظهارات شان را قبال درنظر آورند. ِ تصمیمات و یک��ی از این دو که مردی جوان بود و ظاهرا بیس��ت و چند ساله گفت: در ش��هریور 1334از شهر خود برای ش��رکت در کنکور (امتحان مس��ابقه ورودی) دانش��گاه ب��ه تهران آم��دم .در کنکورهای آن ماه قبول نش��دم .در مهرم��اه و یک روز پیش از بازگش��ت به شهر خود ،دوستی را در خیابان دیدم که گفت دانش��گاه تهران و دانشس��رای عالی برای رف��ع کمبود دبیر ریاضی ،مشترکا تصمیم به ایجاد یک دوره شبانه ریاضی (دوره لیسانس) گرفته اند و امروز آخرین روز ثبت نام جهت شرکت در کنکور آن است .دوستم گفت که به دلیل بازگشت دیپلمه های ریاضی به شهرهای خود ،شانس قبول شدن در این کنکور زیاد است و شنیده است که 5ـ 6کالس 50نفره می خواهند دایر کنند .گفتم که چرا در روزنامه خبر آن را ننوش��ته بودند که گفت :خیلی ِدل َت خوشه ،کسی به فکر من و تو که نیست. با شنیدن این خبر ،از بازگشت منصرف شدم و به ساختمان قدیمی دانشکده علوم ـ ادبیات واقع در سه راه ژاله رفتم و در صف نوبت ایس��تادم که مردی از مقامات دانشگاه (دکتر ح) مرا راه نداد زیراکه قبال ارزش تحصیلی (ریز نمرات) نفرستاده بودم و جز کارت تحصیلی کالس ششم ریاضی ،مدرکی با خود نداشتم .گفت از کجا بداند که من دیپلمه ریاضی هستم ،گفتم: فقط یک دیوانه بدون داشتن دیپلم می آید و پول می دهد تا در امتحان کنکور ش��رکت کند .برای شما چه فرق می کند اجازه روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دهید ثبت نام کنم ،اگر قبول ش��وم و دیپلمه نباش��م به کالس راهم ندهید .به عالوه ،تا زمان برگزاری کنکور سه روز فاصله هس��ت ،اجازه دهید اس��م مرا موقتا ثبت کنند ،فردا می روم و درخواست ارسال ریز نمرات می کنم که 48ساعته واصل می شود و اگر تا روز برگزاری امتحان ورودی ریز نمرات به اینجا نرسد مرا به جلسه راه ندهند. به جای تأمل روی اس��تدالل منطقی و قول من؛ در حالی که سرم جیغ کش��ید که برایش تکلیف تعیین می کنم مرا از آنجا بیرون کرد و ش��انس بزرگ خودرا از دس��ت دادم و به شهر زادگاه بازگش��تم و قضیه را برایم پدرم گفتم که به خشم آمد که چ��را زودتر برای ثبت نام اقدام نک��رده بودم و مرا از خانه بیرون انداخت .بناچار و برای سیرکردن شکم ،کارگر (عمله) راهسازی در بیابان شدم .فراموشی ناشی از سختی این کار مانع از آن شد که به موقع به تهران آیم و افسر وظیفه شوم ،لذا مرا غایب و فراری از خدمت وظیفه اعالم و محروم از افسرشدن کردند .چهارسال عملگی مرا به خود آورد که اندیشه کنم که اگر به آن وضعیت ادامه دهم ،سرانجام «سَ رعمله» خواهم شد و آن مقام دانشگاه را که یک لحظه روی حرف من تفکر نکرده بود مسئول همه بدبختی ام دانستم و قصد پایان دادن به عمر خود کردم ،تریاک خوردم و در اطاق بار یک کامیون کمپرسی که در خیابان پارک شده بود خوابیدم که بامدادان راننده اش آمد و آن را روشن کرد و طبق معمول ،خواست که کارکردن اط��اق بار را امتحان کند که با باال رفتن اطاق بار پایین افتادم و راننده مرا نیمه جان به اینجا آورد. چرا مرا به دبستان شهرنو فرستادند؟! مسموم از جان گذش��ته دیگر هم مرد جوانی بود که گفت آموزگار پیمانی اس��ت .او علت قصد خودکش��ی اش را چنین بیان داشت :دیپلمه بودم و بیکار که فرهنگ تهران (آموزش و پرورش) آگهی استخدام معلم پیمانی برای مدارس دورافتاده شهر داد .اسم نوش��تم و چون معدل باال داشتم پذیرفته شدم. گفتند که محل کار من ناحی��ه دهم آموزش و پرورش تهران خواهد بود .به آنجا مراجعه کردم ،معاون ناحیه به من گفت که
باید به دبس��تانی بروم که در ساختمان سابق کالنتری شهرنو در خیابان جمشید (دروازه قزوین) تاسیس شده و چون به گِرد شهرنو (محل فاحشه خانه های تهران وقت) دیوار کشیده اند عیب و خطر ندارد. گفتم که چرا من باید به این دبستان بروم ،ما 9نفر هستیم که به اینجا(ناحیه دهم آموزش و پروش تهران) فرستاده شدیم، کالس های خالی مدارس را از راه قرعه کشی میان ما قسمت کنید که عادالنه باشد .برآشفت و به کارمند کارگزینی گفت که به کارگزین��ی کل (کارگزین��ی وزارت فرهنگ و امروزه؛ آموزش و پرورش) بنویس که این آقا نیامده ،تمرّد می کند و ما اورا نمی خواهیم. با شنیدن این دس��تور به یکباره همه چیز خودرا بربادرفته دیدم و به عذرخواهی افتادم که من چیزی نگفتم و تمرّد نکردم، فقط گفتم که قرعه کشی کنید تا عدالت برقرار باشد و حاال که دوست ندارید مرا به همان مدرسه بفرستید. با رفتن به این مدرس��ه که ش��اگردان آن عمدتا فرزندان زنان محله (شهرنو) بودند و بیشترشان بدون پدر و نامشروع، نامزد خودرا از دست دادم ،چون از شهرستان به تهران آمده بودم ،دائ��ی ام مرا از خان��ه اش بیرون کرد و ب��ا آمد و رفت مادران شاگردانم به مدرسه ،گفت و گو با من درباره وضعیت درس��ی فرزندان و باالخره دعوت از من ...عادت به رفتن نزد آنها و شهرنو کردم ،س��یگاری و معتاد به مواد مخدر ،و از فکر دانشگاه رفتن و پیشرفت خارج شدم و در سال سوم ماندن در آن دبستان به یک بیماری س��خت مقاربتی نیز دچار شده ام و چون از رفتن به موقع به بیمارس��تان و ثبت شدن نام من در دفتر بیمارستان به عنوان یک بیمار مقاربتی شرم و بیم داشتم، بیماری در بدن من ریش��ه گرفت و س��خن از عمل جراحی به میان آمد که بهتر دیدم خودم را بکشم اما میزان داروی خواب آور مصرف شده برای مردنم کافی نبود و مرا به اینجا آوردند و من همه بدبختی های خودرا نتیجه تصمیم خالف منطق آن مقام می بینم که مارا از طریق قرعه کشی عادالنه میان مدارس توزیع نکرد. 26
خاطراتی از نوشیروان کیهانی زاده که داستان خواهند شد
خودکشی به خاطر عقیم بودن س��الروز وضع حمل یک زن 67ساله ،مرا به یاد مصاحبه با زنی در تهران انداخت که آرزوی بچه دار ش��دن داشت و برای رسیدن به این آرزو ،چهار بار ازدواج کرده بود و چون به سن یائسگی نزدیک و مأیوس شده بود اقدام به خودکشی کرده بود ولی نجات یافته بود .ش��رح این مصاحبه در دیماه ( 1340ژانوی��ه )1962در صفح��ه 14روزنامه اطالعات انتش��ار یافت .او زنی ثروتمند بود که جز با ش��وهر اول ،بقیه شوهرانش را به صالحدید و تش��خیص پزشک و پرداخت پول انتخاب کرده بود .پس از اینکه یک پزش��ک بیمارستان ش��وروی در تهران به او گفت که باید چند دهه دیگر منتظر بماند تا علم پزشکی به جایی برسد که بشود نطفه ی به وجود آمده در آزمایشگاه را در زهدان او قرار دهند ،از ادامه زندگی مایوس ش��د و با اتومبیل خود به بیابانی در کرج رفت و پس از خوردن سَ ِم آفات نباتی در همان اتومبیل خوابید و منتظر مُردن شد .ژاندارم های گشت به تصور اینکه در آن اتومبیل فساد (سِ ��کس) می کنند به اتومبیل نزدیک شدند و آن زن را به بیمارستان رس��اندند که نجات یافت ،ولی گفته بود که نمی خواهد بدون فرزند زنده بماند! .نداشتن فرزند برایش یک عقده روانی شده است .و اما ماجرای وضع حمل زن 67 ساله که شنیدنی است: شانزدهم ژانويه 2005در يك بيمارستان شهر ب ُخارِست يك زن رومانياي��ي (متولد 31ماه می )1938كه در ماه می آن سال 67سال شده بود يك دختر به دنيا آورد .اين بانو تا آن زمان ،س��الخورده ترين زني بود كه فرزند به دنيا آورده بود .وي دوقلو آبستن بود كه درژانویه 2005و در هفته سی و سوم حاملگی يكي از دو جنين كه او هم دختر بود در زهدان فوت ش��د و پزشكان مجبور شدند دختر دوم را در هفته سی و چه��ارم ( 8ماه و چند روزگی) به طريقه عمل س��زارين به دنيا آورند ،زیراکه بیم آن بود که این دختر هم فوت ش��ود. پزشکان که از پیش ،قضیه را پیش بینی کرده بودند ،دو نطفه ( ) Embryoدر زهدان قرار داده بودند .پزشكان اين دو نطفه را كه از تركيب دو اس��پرم Spermو دو تخمك Ovum
يك مرد و یک زن جوان و برخوردار از سالمت جسم و روان در لوله آزمايش (ب ُشقاب َک آزمایشگاه) به وجود آمده بودند 5روز بعد در رحم (زهدان) بانو «ادريانا» كه در آن س��ن و سال خواهان بچه بود قرار داده بودند و دو نطفه در رحم رشد و نمو كرده و به جنين تبديل شده بودند. این عمل که )IVF (In Vitro Fertilizationنام دارد از س��ال 1978در مورد زن و مرد عقیم و یا زنان یائس��ه که خواهان فرزند هس��تند بکار می رود .خارج ساختن تخمک از بدن یک زن ،تا حدّ ی دش��وار است و نیاز به مختصر عمل جراحی دارد .اس��پرم و تخمک پس از قرارگرفتن در محیط مناس��ب و در کنار هم ،ترکیب می شوند ،نطفه می سازند ،با ازدیاد سلول ،تقسیم س��لولی و رُشد ،جنین به وجود می آید. به اين ترتيب و با این روش علمی؛ بانوی رومانیایی 67ساله كه «ادريانا ليسكو » Adriana Lliescuنام دارد ـ استاد
Adriana
دانش��گاه بود و مولف 25كتاب و عمدت��ا کتاب كودكان و داس��تان ،به آرزوی خود رسید و داراي فرزند شد و نام اِلیزا ـ ماریا بر نوزاد گذارده شد. بچه به دنیا آوردن یک بانوی 67ساله ،در آن زمان خبر اول رسانه ها ش��ده بود و آدریانا را مش��هور عالم ساخت و ف��روش کتاب های او چند برابر و ب��ه زبانهای دیگر ترجمه شدند .آدریانا که در رشته ادبیات و نویسندگی دکترا دارد و تا پیش از بازنشستگی ازدانشگاه ،ادبیات رومانیایی تدریس می کرد درباره انگیزه بچه دارشدن ـ دو دهه پس از یائسگی ـ گفته است :در 20س��الگی و زمانی که دانشجوی دانشگاه بودم ش��وهر کردم .شوهرم 24س��اله بود .طولی نکشید که حامله ش��دم و همچنین مبتالء به بیماری سِ ��ل .پزش��کان توصیه س��قط جنین کردند و گفتند که ممکن است بیماری سِ ل روی جنین اثر س��وء داشته و عمری در زحمت باشد .با سقط جنین موافقت کردم .دو سال پس از سقط جنین و اکراه از حاملگی مجدد ،ش��وهرم از من جدا شد و از آن پس ،من با قلم و تدریس ازدواج کردم و سراغ شوهرکردن نرفتم .پس از عبور از شصت سالگی احساس کردم که پس از بازنشسته شدن ودر روزگار پیری ،تنها خواهم ماند که اندیشه حاملگی به طریقه IVFکه امری عادی ش��ده بود به سرم راه یافت، با یک پزشک ویژه این کار تماس گرفتم و او در سال 2004 موفق به یافتن اسپرم و تخمک برایم شد و دارای فرزند شدم. پنج سال بعد (ژانویه )2010که روزنامه نگاران سراغبانو ادریان��ا رفتند تا وضعیت اورا ببینن��د و از دخترش عکس بگیرن��د گفته بود که فرزن��دش الیزاـ ماریا را دوس��ت دارد، دختری باهوش ،حرف ش��نو و دوست داش��تنی است زیراکه پ��در و م��ادر بیولوژیک او به دقّ��ت انتخاب ش��ده بودند ولی نگرانی او اینک این است که پیش از 18ساله شدن الیزا ،فوت کند و دخترش تنها بماند .از این روس��ت که از همه بستگان و آشنایانش قول گرفته است که در صورت فوت او ،الیزا را تنها نگذارند .پدر و مادر بیولوژیک اِلیزا ناشناس مانده اند و هنگام اهداء اسپرم و تخمک حاضر به دادن هویت خود نشده بودند.
خودکشی یک پلیس ایرانی 15آذرماه 6( 1336دس��امبر )1957خبر رسید که یک پلیس ج��وان ،در کالنتری ( 14واقع در نزدیکی میدان ژاله و امروزه ،میدان شهداء) مقابل میز افسر نگهبان با شلیک گلوله خودکش��ی کرده است ـ خبری بود کم سابقه .برای تحقیق به محل رفتم .خبر درس��ت بود و پاسبان ش��ماره 2331پلیس تهران؛ علی س��لیمی 25س��اله و دارای خانه از آن خود ،رفاه کامل و بدون نگرانی و مشکل پس از بازگشت از گشت محل،
27
مقابل میز افسر نگهبان کالنتری به حالت خبردار می ایستد و می گوید که برای نجات از عذاب وجدان راهی نیس��ت جز ت َرک این دنیا و س��پس سالح کمری خودرا از غالف خارج و شلیک می کند که گلوله به زیر قلب اصابت و پاسیان علی در بیمارستان ش��فاء یحیائیان ـ واقع در همان منطقه ـ جان می سپارد .افسر نگهبان گفت که مات مانده بود که هدف پاسبان ش��ماره 2331از گفتن عذاب وجدان چیست و باور نمی کرد
که بخواهد خودکش��ی کند .یک پاسبان دیگر که علی را پس از ورود به کالنتری دیده و با او احوال پرسی و مختصر گفت و شنود کرده بود گفت :علی با دوچرخه به گشت محل رفته بود زیراکه محل پُر از کوچه و پس کوچه است .او که جوانی همیشه خندان و ش��اد بود در لحظه ورود به کالنتری «گرفته ،غمزده و عرق ریزان با دست های لرزان» بود و گفت که با دو چرخه ـ در کوچه با یک کودک 3ـ 4س��اله که به سوی مادرش می دوید تصادف کرد و مش��اهده خون کودک بی گناه و به ظاهر فقیر که از بینی و دهانش سرازیر شد وجدان اورا چنان حسّ اس و مُتأل ّم ساخته که نمی خواهد زنده بماند .علی دوچرخه را در جای مش��خّ ص قرار داد و به سوی اطاق افسر نگهبان رفت و من باور نمی کردم که این حادثه و مشاهده خون کودک تا این حد در روحیه علی سلیمی موثر واقع شده که بخواهد خودکشی کند که ناگهان از اطاق افسر نگهبان صدای شلیک گلوله بلند شد .خودکشی او باید به همه درس وجدان بدهد .اواخر عُمر و در روزهای پیری که یک انس��ان گذشته خود و کاری هایی را که کرده مرور م��ی کند ،از کارهای بد دچار عذاب وجدان می شود ولی برای جبران آنها نمی تواند کاری کند. به بیمارستان ،س��راغ کودک مجروح رفتم ،حالش خوب بود .مادر او گفت که وی مقصر بود -نه پاسبان .باید که دست کودک را رها نمی ساخت. خبر این رویداد ،روز بعد در صفحه حوادث روزنامه چاپ شد ،اما با قدری ادیت! دبیر میز و احتماال به اشاره مقامات!. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دوربین هم تاریخ می نویسد
ادامه جنگ با گاو در قرن 21 اين عکس که صحنه يک «جنگ با گاو» در کشور کلمبيا (آمریکای التین) را نشان مي دهد از سوي کمیته عکس خبریِ انجمن جهاني روزنامه ها يک عکس برنده جايزه اعالم شده است .اين عکس حکايت از آن دارد که اين قبيل بازي هاي خشن در قرن 21نيز ادامه دارد .کلمبيا وارث اين بازي اسپانيايي است .کلمبياي اسپانيايي زبان و کاتوليک مذهب قرنها مستعمره اسپانيا در قاره آمريکا بود.
باغ وحش و بی احتیاطی! 14 اپریل 2007در باغ وحش شهر تايپه واقع در تايوان ،تمساح يك دست كارمند باغ وحش را به دهان كشيد و به همان گونه كه در عكس ديده مي شود از زير آرنج قطع كرد. ساير كاركنان باغ وحش به كمك رسيدند و دست قطع شده را از دهان تمساح بيرون كشيدند« .چانگ پويو» كارمند مجروح باغ وحش به بيمارستان منتقل و جرّاحان دست قطع شده و جويده شده وي را در جاي خود پيوند زدند.
خشونت و بي رحمي كاپيتاليسم - معمّاي روسيه شبكه تلويزيوني «اي بي سي» آمريكا اين تصوير را به نقل از خبرگزاری انگلستان منتشر ساخته و گزارش كرده بود كه این خبرگزاری اين عكس را 21 مارس ( 2008دوم فروردين )1387در ميدان سرخ مسكو (نه چندان دور از ديوارهاي کاخ كرملين) برداشته و مخابره كرده است .عكس ،يك زن سالخورده روس را نشان مي دهد كه گدايي و دست تمناي پول به سوي اين و آن دراز مي كند ،وضعيتي كه در آن كشور از سال 1917تا آخرین روز 1991مشاهده نمي شد .هدف از انقالب خونين اكتبر 1917آن بود كه انسان ـ انساني كه دوران جواني را كار كرده ،در دوران پيري به گدايي كردن نيافتد .قطعا به اين زن ،زماني كه جوان بود گفته شده بود كه آينده اش تأمين خواهد بود و نبايد نگران دوران پيري اش باشد .اين زن در كشوري گدايي مي کرد كه اقتصاد آن به دليل صدور نفت و گاز رو به ترقي بوده و هر سال بر شمار ميليادرهاي آن! افزوده مي شود .عكس هاي اين ميلياردرها كه تا 1991به دليل سوسياليستي بودن كشور آه در بساط نداشتند مجله «فوربس» را پُر كرده است .چگونه و چرا در يك كشور سوسياليستي سابق ،برخي «يكشبه!» ميلياردر (نه ميليونر) مي شوند و شماري زیاد به گدايي مي افتند كه قابل پيش بيني نبود .اين هم يك معمّاي ديگر در كشور لنين .شبكه اي .بي .سي آمريكا كه قاعدتا بايد مدافع كاپيتاليسم باشد اين عكس را به اين صورت توصيف كرده بود :خشونت و بي رحمي هاي كاپيتاليسم (كه روسيه بارديگر گرفتار آن شده است). روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
28
دوربین هم تاریخ می نویسد
روزی که خودرو 850دالري فورد وارد بازار شد 13فوریه 1903نخستين خودرو 850دالري فورد در كارخانه اش در خيابان ماك واقع در شهر ديترويت ميشيگان ساخته شد كه بعدا به يك پزشك فروخته شد . نام اين خودرو « مدل ــ آ » بود .موتور اين خودرو بنزين سوز داراي دو سيلندر و توان آن هشت اسب بخار بود و مي توانست تا 48كيلومتر در ساعت حركت كند .تا آن زمان ،اتومبيل يك كاالي لوكس بود .هنري فورد با ساختن فورد« مدل ـ آ» آن را به صورت يك وسيله ضروري زندگاني در آورد كه هركس استطاعت خريد آن را داشته باشد و بخواهد در وقت صرفه جويي كند و زودتر به كارش برسد تهیه کند .به اين ترتيب داشتن اتومبيل از انحصار ثروتمندان خارج شد. اين خودرو با كمك مهندس ويليز طراحي شده بود و مزد كارگران سازنده آن يك دالر و نيم در هر روز بود .با ورود همين اتومبيل كوچك و ارزان به بازار ،آمريكا به صورت كشور اتومبيل در آمد كه زندگي كردن بدون آن در اين كشور دشوار است .بسياري هستند كه مي گويند آمريكائيان عاشق اتومبيل هستن د و بدون آن احساس كمبود مي كنند. اتومبيل فورد« مدل ــ آ» عمدتا براي مصرف داخل آمريكا بود و مدلهاي گرانتر صادر مي شد.
عکسی که جهان را بر ضد حاکمان ویتنام جنوبی وقت برانگیخت- عکسی که اهمیت فتو ژورنالیست را بازتاب داد همزمان با تعرض «تت ،» Tetاين عكس يکم فوريه 1968در روزنامه ها انتشار يافت و خشم عمومي را در سراسر جهان بر ضد حاكمان ويتنام جنوبي وقت برانگيخت و صداي اعتراض آمريكائيان را كه چرا دولتشان از چنين مقامهايي حمايت مي كند بلند كرد و تظاهرات ضد جنگ ويتنام شدت يافت .عكس ( سمت راست) ،رئيس پليس سايگون را نشان مي دهد كه در ميان خيابان و در مأل عام مغز يك «ويت كنگ» دست بسته (مبارز راه وحدت ويتنام) را با تپانچه خود هدف قرار داده است که اين ويت کنگ لحظه اي بعد بر زمين غلطيد و جان داد .اين فردرا كه توسط ماموران دستگير شده بود نزد رئيس پليس كه در خيابان مراقب اوضاع شهر بود برده بودند تا بگويند که اعتراف نمي كند و از او كسب تكليف كنند كه رئيس پليس كه درجه عكس تنها ،چنان در افكار ِ سرهنگي [و طبق برخي گزارش ها ژنرالي] داشت به اين صورت اورا كشت .اين جهانیان تاثير گذارد كه بعد از سقوط سايگون در بهار سال 1975كساني كه عكس را ديده بودند شاد كرد. بنابراين ،عكسي است تاريخي كه بيش از يك كتاب ،حقايق را بيان مي دارد. عکس را «ادي آدامز » Eddie Adamsفتو ژورنالیست آمريکايي که اتفاقا در صحنه حضور داشت برداشت که بالفاصله از طريق «راديو فتو» به سراسر جهان ارسال شد .وي از جزئيات صحنه رويداد ،عکس تهيه کرده است که در زير آمده اند.
Eddie Adams
29
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دوربین هم تاریخ می نویسد
کشتار در شرپ ویل
Sharpeville Massacre
21مارس سال ( 1960مصادف با نوروز ايرانيان) ،پليس آفريقاي جنوبي و در آن زمان یک دومینیون انگلستان به ریاست الیزابت دوم ،در «شرپ ويل» واقع در نزديكي يوهانسبورگ به سوي سياهپوستاني كه تشكيل يك اجتماع مسالمت آميز جهت اعتراض به وضع يك قانون خالف منطق و وجدان داده بودند آتش گشود .در اين تيراندازي غيرالزم 69تن كشته و 180گلوله خورده ديگر در بيمارستانها بستري شدند. اين قانون ،ورود سياهپوستاني را كه كارت ويژه (پروانه ورود!) نداشتند از گشت و گذر در محله هاي سفيدپوست نشين منع مي كرد و تخلّف از آن جريمه داشت .صدور پروانه ورود به محله های سفیدپوستان را برعهده پليس قرارداده بودند .تيراندازي ساعت يك و نيم بعد از ظهر آن روز صورت گرفته بود. بسياري از مجروحين از ترس زنداني شدن ،حاضر به رفتن به بيمارستان نشده بودند« .تاريخ» از اين تيراندازي به عنوان « مساكر= قتل عام شرپ ويل» نام مي ب َرد .آفریقای جنوبی در 31ماه می 1961از صورت دومینیون انگلستان خارج و جمهوری شد و طولی نکشید که سفیدپوستان آن (اعقاب مهاجران هلندی و اروپاییان دیگر که 9درصد جمعیت هستند) راه تبعیض در پیش گرفتند ـ راهی که تا دهه 1990ادامه داشت. جمهوری فدرال آفریقای جنوبی که 53میلیون جمعیت دارای 3پایتخت است :پایتخت اجرائی ،پایتخت پارلمانی و پایتخت قضایی.. عکس باال که بهتر و درست تر از قلم ،عمق این فاجعه را نشان می دهد همان روز ازگوشه ای از صحنه کشتاردر شرپ ویل Sharpeville Massacre گرفته شده است .انتشار این عکس بود که صداي اعتراض نسبت به آن کشتاررا در گوشه و کنار جهان بلند کرد و . ....
بهرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت علي خان شمس الدين در مالزي شهرت به سلطان مار و عقرب داشت زيرا كه بارها بوسيدن و نوازش مارها و رها ساختن عقرب ها به سر و صورتش را به معرض نمايش گذارده بود (عكس باال) ،اما در 2006 درجريان چنين نمايشي در كواالالمپور ،يك مار كبري برضد او كودتا كرد و با نيش زهرآگين خود علي خان 48ساله را به بيمارستان فرستاد كه چند روز بعد در آنجا درگذشت .علي خان از 21سالگي کار نمايش با مار و عقرب آغاز کرده بود.
گدایی در کشور نفت ناآرامی های عراق ادامه دارد و کشتار در این کشورقطع نمی شود.خبرگزاري ها گزارش كرده بودند كه در پي برقراري هرآرامش نسبي در عراق ،گدايان بارديگر در خيابانها و معابر شهرهاي این کشور ظاهر مي شوند .این خبرگزاري ها عكس مقابل از يك گدا در بغداد را به عنوان اثبات اين نظر خود ارسال كرده بودند که در رسانه ها انتشار یافته است. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
30
دوربین هم تاریخ می نویسد
9نفر وزیر زن در یک کابینه اسپانیا -وزیر دفاع 7ماهه حامله بود خوزه لوئیس رودریگز زاپاترو Zapartoدبيركل حزب سوسياليست و نخست وزير وقت اسپانيا (از 2004 تا 2008و از 2008تا 21دسامبر 14 )2011اپریل 25( 2008فروردین) كابينه هفده نفري دور دوم رياست خود بردولت اين كشور را با 9وزير زن و هشت وزير مرد تشكيل داد كه پس از سپردن تعهد به رعايت قانون اساسي ،از همين روز كار خودرا آغاز كردند (عكس باال) .بانو «كارمه چاكُن » و در آن روز سي و هفت ساله و هفت ماهه حامله وزير دفاع! اين كابينه شده بود .اين نخستين بار در طول تاريخ بود كه يك زن وزير دفاع اسپانيا مي شد ـ كشوري كه روزگاري ابرقدرت اروپا و مالك عمده آمريكاي التين و داراي مستعمرات متعدد در آسيا و آفريقا بود .در آن روز «كارمه» با لباس حاملگي و شكم برآمده از برابر گارد احترام و دسته موزيك نظامي گذشت و كار تازه خود را آغاز كرد (عكس باال)[ .حزب سوسياليست اسپانيا در انتخابات سال 2011 اين کشور شکست خورد و از دولت کنار رفت]
کم حوصله شدن نسل تازه و افزايش ميزان مشاجرات در هواپيماها با اين كه انجام هر اقدامي در هواپيما ،كه امنيت پرواز و سرنشينان را به مخاطره افكند جرم شناخته شده و داراي كيفر است ،گزارش ها حكايت از رو به افزايش بودن مشاجرات هوايي ميان مسافران با يكديگر و با خدمه پرواز دارد .اين افزايش مربوط به كشوری معيّن نيست و در سراسر جهان مشاهده مي شود. شبكه تلويزيوني CBSآمريکا ضمن پخش گزارشي در اين زمينه ،اين عكس را به عنوان نمونه صحنه مشاجره در يك هواپيماي مسافربر منتشر كرده بود. 31
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
فروردین در گذر تاریخ
هرکه نامُخت از گذشت روزگار -نيز ناموزد ز هيچ آموزگار این صفحات ماهانه را با بیت رودکی ،متول ّد 858و متوفی در 940میالدی ـ پدر شعر فارسی نوین که در باال آمده است آغاز کرده ایم که یک روزنگا(کرونیکل) به روش تاریخ نویسی ژورنالیستی است که در این روش ،سَ بک ،اصول و قواعد خبر و نظرنویسی (کوتاه ،روشن و آموزنده ـ فرهنگی) بکار برده می شود و درباره کارها و نظرات افراد و رویداد های پندآموز گذشته است و هدف از آن آموزش عمومی ،ارتقاء سطح دانش و آگاهی ها ،سرمشق گرفتن و نیز پیشگیری از اشتباه با درس گرفتن از اشتباه دیگران و گذشتگان است .در تاریخ نگاری ژورنالیستی باید یک مبدأ ـ روز ،هفته و ماه ـ در دست داشت و نوشتن مطلب را از آن آغاز کرد بنابراین ،مطالبی که در زیر آمده است ارتباط با فروردین ماه ( 21مارس تا 20اپریل) داشته است.
نوروز ،پيدايش آن و منطقه جهانی نوروز
نوروز و آيين هاي باش��كوه آن ،مس��يري س��ه هزار ساله را پيموده تا به ما رس��يده اس��ت« .نوروز» كهنسالترين آيين ملي در جهان اس��ت كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان و مردمی اس��ت که در محدوده امپراتوری پیشین پارس��یان زندگی می کنند« .نوروز» روز ملي و جشن همه كس��اني اس��ت كه در فالت ايران (ايران زمين) ـ خود و يا نياكانش��ان به دنيا آمده اند و تاريخ و فرهنگ مش��ترك دارند ،و نیز ساكنان سرزمين هايي كه در طول قرون و اعصار، امپراتوري پارسیان را تشكيل داده بودند .چند دهه است که مورخان معاصر ،کش��ورهایی را که «نوروز» جشن ملی آنان است «منطقه نوروز» نوشته اند؛ از آناتولی تا دره سِ ند ،بخشی از هند ت��ا کوههای پامیر و از آس��یای میانه و قفق��از تا خلیج فارس .اصحاب نظر بعید نمی دانند ک��ه با ایجاد اتحاد میان این کشورها ،یک بلوک سیاسی -فرهنگی تازه به وجود آید و وزنه ای سنگین در سیاست جهان شود. آيين هاي برگزاري نوروز در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چش��مگير نكرده و به همين سبب ،عامل وحدت فرهنگي ساكنان «منطقه نوروز» به شمار آورده شده است كه آن را در هرگوشه از جهان كه باشند ،يكسان برگزار مي كنند و بزرگ مي دارند .از زمان پیدایش این عید ملی تاکنون ـ در نوروز ،خانه ها با گل و سبزه آراسته می شوند ،مردم لباس نو برتن می کنند و نخس��ت به ديدن [دستبوس] سالخوردگان خانواده ،بيماران و از كارافتادگان م��ي روند و ...و این تداوم، انديشمندان را بر آن داشته که «نوروز» را مظهر پايدار تمدن و فرهنگ ايراني بدانند. از آغاز سده 21تالش هاي چشمگير ،تازه و عمدتا غیر دولتی به منظور تحكيم رش��ته هاي فرهنگي و خويش��اوندي (مِهر ،همدلي ،انس و الفت) س��اكنان منطق��ه نوروز صورت مي گيرد. در بس��ياري از آثار گذش��ته ن��گاران ،از جمله در تاريخ طبري ،شاهنامه فردوس��ي و آثار بيروني؛ نوروز به جمشيد ـ شاه افسانه اي و در تالیفات ديگر به کيومرث نسبت داده ش��ده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و ش��ب و از سر گرفته شدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت ،بهترين روز در سال دانسته اند .ترويج آموزش هاي زرتش��ت ـ تنها پيامبري كه از ميان آرين ها برخاس��ته ـ به نوروز جنبه معنوي بخشيد، زيرا زرتش��ت بر كردار ،گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و هرعمل خالف عدالت را نفي مي كرد و تحوالت تاريخ را نتيجه كشمكش ب��دي و خوبي مي دانس��ت و م��ي گفت كه س��رانجام با شكس��ت قطعي بدي؛ آرامش، صفا ،ش��ادي ،صميميت و عدال��ت جهانيان تأمين خواهد شد. ك��وروش بزرگ مؤس��س امپراتوري اي��ران كه از مادر« ،م��اد» و از پدر« ،پارس» بود نخستين حكمران ايراني بود كه نوروز را عيد رسمي اعالم داشت و در سال 534پيش از ميالد دس��تورالعملي براي اجراي مراسم روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دولتي آن تدوين كرد و ابالغ داشت. در دوران هخامنش��يان ،ي��ازده روز اول فروردي��ن (فرورتيش��ن) ويژه انجام مراس��م نوروز ب��ود .پس از تكميل ساختمان عظيم و زيباي تخت جمشيد در پارس و گشايش آن، آيين هاي رسمي نوروز ،با شكوه بيمانندي در آنجا و در تاالر صد ستون برگزارمي شد .داريوش دوم به مناسبت نوروز ،در سال 416پيش از ميالد سكه زرين ويژه اي ضرب كرد .سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند .رسم دادن س��که به عنوان عيدي از زمان هرمز دوم -شاه ساساني در سال 304ميالدي آغاز ش��ده است .شاهان ساسانی پس از اردشیر یکم ،اگر در مس��افرت نبودند ،آیین های نوروزی را در تیس��فون ـ پایتخت وقت ـ برگزار می کردند .در دوران اشکانیان ،آیین های نوروزی 5روزه و در دوران ساسانیان با افزودن زادروز زرتش��ت (ششم فروردین) و روز خوش یُمن (روز نامزدی و ازدواج ،روزهفتم فروردین) 7روزه ش��د و از زمان اعالم 29اس��فند به نام روز ملی ش��دن نفت عمال یک روز دیگر بر آن اضافه شده است .نوروز ايراني بر حسب سال مصادف اس��ت با يكي از اين س��ه روز در تقويم تازه ميالدي (گريگوري) 21 ،20 :و يا 22مارس (مارچ) .پس از شکس��ت امپراتوری ساس��انیان از اعراب مس��لمان در نیمه قرن هفتم میالدی ،تا مدتي مراسم نوروز در ايران به صورت خصوصی و خانوادگي برگزار مي شد .از زمان عباسيان به دليل بسط نفوذ ايرانيان در دس��تگاه خلفاي اين دودمان ،مراسم نوروز به اين دستگاه راه يافت ولي يك عيد رسمي (روز ملي) نبود .مردآويز زياري (مازندراني) از قهرمانان ملي ايرانيان كه بر قس��مت بزرگي از ايرانزمين حكومت مي كرد و اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود ،كمر به احیاء و برگزاري آيين هاي ملي ايران از جمله تيرگان ،مهرگان ،سده ،چهارشنبه سوري و مهمتر از همه نوروز بس��ته بود و تاكيد داشت كه مراسم عينا و مطابق عهد ساسانيان برگزار شود و پس از او ،بوئیان و دودمانهای دیگر. نادرشاه پس از پیروزی بر ارتش هند چندین روز منتظر شد
تا در نوروز وارد دهلی شود .كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعالم شهر شيراز به پايتختي ايران ،از سال 1761ميالدي به بعد هر س��اله س�لام نوروزي را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده مي شود ،برگزار مي كرد .نوروز چند سال است که جهانی شده است.
روزي كه حالج ،يک ایرانی انقالبي اعدام شد 27مارس سال 922ميالدي (در آن سال مصادف با ششم نوروز) حسين ابن منصور معروف به «حالّج» صوفي ،انقالبي، نويس��نده ،ش��اعر و آموزگار ايراني به تصميم وزير المقتدر عباس��ي خليفه وقت با ش��قاوت تمام اعدام شد .حالج كه در سال 858ميالدي در واليت طور بيضاء از ايالت فارس به دنيا آمده بود و 64سال از عمرش گذشته بود در بغداد كشته شد. وي برضد مالکان بزرگ و هرگونه استثمار ،و به نوعي خواهان برابري اقتصادي -اجتماعي مردم ،و ايجاد جامعه بدون طبقه و تبعيض بود .حالج دس��ت به سفر هاي متعدد و طوالني زده و از درياي س��رخ تا خليج بنگال را ديدن ك��رده و همه جا به آموزش افكار خود پرداخته ب��ود .او درباره افکار بودا ،ماني و فالسفه يونان باستان و نيز انديشه هاي سوسياليستي مزدک تحقيق و مطالعه کرده بود .حالج بر خالف ساير انديشمندان معاصر خود و قرون وس��طا ،تفكراتش را به ميان توده ها برده بود و به همين سبب دشمني مقامات وقت را نسبت به خود كه از روشن ش��دن توده ها و وقوف آنان بر اهميت و حقوق خود هراس داشتند برانگيخته بود.
سالمرگ دینوری ـ رواج دروغگویی مقامات و ایجاد طبقه خواص امپراتوری ایران را فرو پاشاند
درگذش��ت احمد دين��وري (احمد بن داود) اندیش��مند، مورخ و ادي��ب ایرانی را دهه آخر ماه مارس 895مي�لادي (ای��ام ن��وروز) نوش��ته اند. وي از پژوهش��گران و نويس��ندگان دوران س��امانيان بود که تاجیکیان (پارسیان) دمی از بزرگداشت آنان فروگذار نمی کنند .آثار دين��وري متعدد و معروفتري��ن آنها «اخبار الطوال» ش��امل رويدادهاي تاريخي تا پایان عصر ساسانیان (يزدگرد سوم) است. مورخان معاصر با تفس��یر نوش��ته های دینوری و نویسندگان عصر سامانیان به این نتیجه رس��یده اند که «دروغگویی مقامات- فساد اداری» و تشکیل طبقه خواص مرکب از ش��اهزادگان ،امیرزادگان و ثروتمندان و بزرگان در س��ه دهه پی��ش از تعرّض عرب و مبارزه آش��گار و پنهان اف��راد این طبقه با یکدیگر برسر کس��ب قدرت و نیز افزایش ش��کاف طبقاتی در جامعه ایرانِ وقت س��ه عامل اصلی اضمحالل امپراتوری ساسانیان بودند. 32
فروردین در گذر تاریخ
اعالميه رسميت يافتن نظام جمهوري اسالمي و تاکيد بر برادر و برابر بودن ايرانيان و محو اثر نفتخوار ،مفتخوار و فرصت طلب
دوازدهم فروردين 1358هجري ( 1979میالدی و امسال مصادف با یکم اپریل) اعالميه رسميت يافتن نظام جمهوري اسالمي در ايران ،كه به امضاي آية اهلل عُظمی روح اهلل خميني انتش��ار يافته و در روزنامه هاي تهران به چاپ رسيده بود با اين جمالت آغاز مي شد:
«جمهوري اس�لامي را اعالم مي كنم .ش��ما با راي قاطع خود به جمهوري اسالمي؛ حكومت عدل الهي را اعالم كرديد، حكومتي كه در آن اقش��ار ملت به يك چشم ديده مي شوند و نور عدالت الهي برهمه و هم��ه به يك طور مي تابد و باران رحمت قرآن و سنّت بر همه كس به يكسان مي بارد .مبارك باد برشما كه در آن ،اختالف نژاد مطرح نيست و همه برادر و برابرند.». اعالميه چنين ادامه مي يافت« :مبارك باد بر شما روزي كه در آن ،تمام اقش��ار ملت به حقوق حقه مي رسد .كشور از دس��ت چپاولگران و غارت پيش��گان نجات يافت .مقدرّات خودرا به دس��ت گيريد .مج��ال به فرصت طلب��ان ندهيد. نگذاريد نفتخواران و مفتخواران به صفوف فشرده شما رخنه كنند .».به عبارت دیگر؛ در جمهوری اسالمی نباید نفتخوار،
مفتخوار و فرصت طلبی تحمّل و «تبعیض» مشاهده شود واز آنجا که طبق این اعالمیه ،افراد ملت باید به یک چشم دیده ش��وند ،لذا در جمهوری اس�لامی ایران نباید طبقه خواص و آق��ازاده و از این قبیل وجود داش��ته باش��د و از امتیازهایی برخوردار شوند. باید اصول قانون اساس��ی جمهوری اسالمی مصوب دی ماه ( 1358دس��امبر )1979که در چارچوب و برای اجرای اعالمیه 12فروردین تدوین شده اند مطلقا نقض و یا نادیده گرفته نشوند .باید دس��تگاه قضایی جمهوری اسالمی ایران دارای یک دادگاه قانون اساسی باشد .اصل 30قانون اساسی حکم به رایگان ب��ودن آموزش و پروش می دهد که در نظام پادش��اهی از سال 1974( 1353میالدی) چنین بود و مطلقا رایگان و یکنواخت .ولی اینک می بینیم که ایران دارای هزاران مدرسه پولی حتی در دوره تعلیمات عمومی شده است .اصل
44و بدون برگزاری رفراندم ،در مواردی تغییر مسیر داده و ....ضروری است که یک هیأت حقوق دان تشکیل شود تا به صورت مستقل و یا در جوار شورای نگهبان ـ ناظر بر رعایت و اصول قانون اساس��ی و اعالمیه اجرایی مورّخ 12فروردین 1358باشد و موارد نقض و بی اعتنایی را اعالم و به قوه قضایی ارجاع کن��د .در اعالمیه دوازدهم فروردین ،اطالق حکومت عدل الهی به «جمهوری اسالمی ایران» موضوعی است بسیار مهم که باید گوش و چش��م مقامات دولت به آن باشد ،زیرا که مسئولیت اجرا با ایشان است.
آیت اهلل خمینی
در اين اعالميه اساسی كه به صورت يك سند در تاريخ ايران باقي خواهد ماند و به آن اس��تناد خواهد شد همچنین آمده اس��ت كه « 12فروردين» ك��ه روز تحقق حكومت اهلل است از بزرگترين اعياد مذهبي و ملي ایران است و ملت بايد اين روز را جشن بگيرد و زنده نگهدارد. طب��ق اصول و قواع��د متداول [اس��تاندارد جهانی] ،این اعالمیه که پایه و زیربنای جمهوری اس�لامی و حکم به اجرا درآمدن این نظام است باید س��رلوحه برنامه و کار مقامات جمهوری اسالمی باشد و مفاد آن با دقّت تمام به اجرا درآید و در رعایت آن یک لحظه غفلت نشود .تاریخ که یک قاضی
عادل اس��ت بعدا چگونگی اجرای این اعالمیه را که آغازگر فصلی نوین در تاریخ هزاران س��اله ایرانیان و انتقال به نظام اسالمی (قرآنی) است و نیزمیزان تطبیق رفتارها را قضاوت خواهد کرد« .تاریخ» را نمی شود پاک کرد .شیعه اثنی عشری از اوایل قرن ش��انزدهم میالدی (آغ��از حکومت صفویان) مذهب رسمی ایران بوده اس��ت ،ولی نظام کشور(حکومت، قوانی��ن ،ضوابط ،اخ�لاق ،راه و روش) کامال اس�لامی نبود. بنابرای��ن ،اعالمی��ه 12فروردین ،1358پای��ان آن دوران خوانده شد ـ دورانی که بی عدالتی و نابرابری موجود در آن به انقالب 13ماهه 1356ـ 1357انجامید. در دهه گذشته در هر مناس��بتی تاکید در رعایت مفاد اعالمیه 12فروردین 1358آیة اهلل خمینی در برقراری نظام اسالمی ،و نیز اصول قانون اساسی شده بود. تفس��یرنگاران ،بویژه از آغاز دهه 1370به این سوی ،با مش��اهده اخباری در زمینه فساد دولتی ،سوء استفاده برخي خواص ،مفتخواری ،ا ِس��راف ،نابرابری ه��ا ،تبعیض و نقض حقوق و مواردی از این دس��ت در جمهوري اس�لامي ايران، جم�لات آمده در اعالمی��ه 12فروردی��ن 1358آیت اهلل خمینی را بازنویسی می کنند و آخرین یادآوری آن در جریان رسیدگی به پرونده سوء استفاده بانکی دهها میلیاردی و نیز مصرف 600ـ 700میلیارد دالر پول نفت در 7سال! بود. رفراندم مربوط به تغییر نظ��ام حکومتی ،روزهاي دهم و يازدهم فروردين 1358برگزار ش��ده بود .احمد صدر حاج س��يدجوادي وزير كش��ور وقت (دولت موقت به نخس��ت وزيري مه��دي بازرگان) ني��ز 12فروردين 1358اعالميه جداگانه اي منتشر ساخته بود .طبق اعالميه دولت موقت ،در آن رفراندم 20 ،ميليون و 288هزار تن ( 98و دو دهم درصد آراء) به حذف س��لطنت و برقراري نظامي اس�لامي «بله» و 241هزار تن «نه» گفته بودند .احمد صدر حاج سيدجوادي 11فروردي��ن 31( 1392م��ارس )2013در 96س��الگي درگذشت .وی ـ یک حقوق دان ـ در اوایل دهه 1340برای مدتی دادستان تهران بود.
گذشت 2هزار و 187سال از دمکراسی ایران به نوش��ته مورخ��ان رومي ـ يونان��ي و ارمن��ي و تطبيق تقويم ها ،مِهرداد يکم ـ ششمين شاه ايران از دودمان اشكانيان [معروف ب��ه مهرداد بزرگ] در مارس س��ال 173پيش از ميالد (نوروز) دراجتماع بزرگان ايران اعالم كرد كه تصميم گرفته است كشور داراي ضوابط التغيير (اصول اساسي) شود تا حقوق و تكاليف همه [دولت و ملت] در آن روشن باشد. اين تصمي��م مِهرداد م��ورد تاييد حاضران در نشس��ت قرارگرفت و ايران داراي قانون اساس��ی و دو مجلس شد كه مجموعه این دو مجلس را « ِمهِستان» مي گفتند (مِه به كسر «ميم» به معناي بزرگ) .انتخاب وليعهد از ميان شاهزادگان، اعالن جنگ و پيشنهاد صلح ،بسيج نيرو ،عزل شاه درصورت ديوانه ش��دن ،بيماري ممت��د ،ارتکاب اش��تباه (حتی بدون داشتن س��وء نیّت) و ...و نیز تغيير اش��ل ماليات ها و صدور دستور ضرب س��كه با تصوير تازه ،تعيين شاهان ارمنستان، تاييد تشريفاتي (ضمني) شاهان پارسي تبار سرزمين پنتوس (منطقه ساحلي جنوب و جنوب شرقی درياي سياه در آناتولي به پايتختي ش��هر س��ينوپ) و همچنین انتصاب فرمانده كل ارت��ش براي ي��ك دوره معيّن و يا مديري��ت جنگ از جمله اختيارات مِهستان (سنا) بود. در موارد متعددِ ،مهِس��تان كه بنیادی مشابه سناي روم بود ش��خص ش��اه را به عنوان فرمانده ارتش ،فرمانده جبهه 33
و مس��ئول لشكركشي تعيين كرده بود .مِهستان از سال 135 پیش از میالد ( 2149سال پیش) و پس از تکمیل شهرسازی تیسفون (واقع در 36کیلومتری جنوب بغداد امروز) و انتقال پایتخت ایران به این شهر ،جلس��ات خودرا در اینجا برگزار می کرد. ش��هر تیسفون در ساحل دجله از سال 135پیش از میالد تا س��ال 637میالدی به مدت 772سال پایتخت ایران بود که در این س��ال و پس از نبرد قادسیه ،به دست عرب افتاد و رو به ویرانی گذارد ولی خرابه کاخ خسروانوش��یروان (طاق کَس��ری) همچنان باقی مانده و پابرجا است که تاریخ نگاران آن را «کاخ عَدل» لقب داده اند زیراکه انوش��یروان در آنجا [مستقیما و بدون واسطه] با مردم معمولی دیدارمی کرد و به درد دل آنان گوش فرا می داد. به نوش��ته مؤلفان تاريخ دمكراس��ي ،دردوران اشكانيان [پارتي��ان ـ خراس��انیان] كه عالقه مند و معتقد به انديش��ه هاي فالسفه يونان باس��تان بودند ،ايران از نوعي دمكراسي برخوردار بود. به عالوه ،در اين دوره اياالت دوردس��ت؛ ارمنستان و ... خودمختار بودند و لذا ايجاب مي كرد كه پارلمان وجود داشته باشد تا نظر همگان شنيده شود. مورّخان اروپایی ايجاد مِهستان را یک اقتباس ايرانيان از
روميان نوشته اند كه باور كردن اين ادعا دشوار است زيرا كه هنگام اعالم دمکراس��ی در ایران ( 173سال پيش از ميالد ـ دو هزار و 187س��ال پيش) هنوز دولت روم با ايران همسايه نشده بود و برخورد نداش��ت ،هنوز بازماندگان اسكندريان برمناطق يوناني نش��ين و مصر حكومت مي راندند ،به عالوه اندیش��ه دمکراسی و واژه آن از فالس��فه یونان باستان است که این اندیش��ه به جنوب یونانی نش��ین ایتالیا (سیراکوز = سیراکیوز) انتقال یافته بود و .....
تصوير مِهرداد يکم بر سکه اش
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
فروردین در گذر تاریخ
تحريم مسابقه هاي ورزشي 1980مسكو از سوی غرب و بهره برداری سیاسی غافلگیر شدن پوتین در زمستان 2014
دوازده��م اپریل 23( 1980فروردين در س��ال )1359 دولت واشنگتن با هدف اعتراض به عمليات نيروهاي نظامي شوروي در افغانستان بازيهاي المپيك مسكو را تحريم كرد. درپي اين اقدام واشنگتن ،بيش��تر دولت هاي بلوك غرب و دوستانشان دست به تحريم مسابقه هاي ورزشي مسكو زدند كه در تابستان آن سال انجام شد .اين تحريم ،سياست را علني
تر از هميشه وارد دنياي ورزش و مسابقه هاي جهاني المپيك كرد كه بايد جرياني غير سياسي باش��ند و قراربود به دور از بازي هاي سياسي و هرگونه ارعاب دولتي و بهره برداري ـ به صورت تغيير افكار عمومي انجام شوند. در ای��ن ماجرا ،بلوک غ��رب از «امپراتور رس��انه ای» نيرومند خود جهت منفي سازي اذهان جهانيان عليه شوروي
سالروز ایجاد نخستین بنیاد تالیف و ترجمه جهان در ایران -اشاره ای هم به کتابخانه مَرو-
نخستین بنیاد تالیف و ترجمه کتاب در جهان ،ماه اپریل سال 552میالدی (فروردین ماه) و در ایران آغاز بکار کرد. محاس��بات پاره ای از مورخان 19اپریل و برخي ديگر 24 اپریل همان س��ال را روز آغاز کار این بنیاد به دس��ت داده است. این بنیاد به تصمیم خسروانوشیروان ـ شاه ساسانی ایران دایر شده بود .نخستین بنیاد تالیف و ترجمه جهان در جوار خود یک کتابخانه عمومی ـ پژوهش��ی داشت که در همين سال تکميل شده بود .برای انتقال کتاب از گوشه و کنار جهان به این بنیاد جهت ترجمه ،خسروانوش��یروان حتی پزشک ویژه خود «ب ُرزویه» را به هند فرس��تاد و محصول این سفر، آوردن کتاب «کلیلِه و دِمنِه» به ایران بود که به پارسی میانه (پارس��ی ساس��انی) و بعدا به عربی و دوباره به پارسی نوین (پارسی دری) ترجمه شده است .در هر فصل این کتاب ،از محاور ِه دو جانور ،پند و اندرز فراوان و حتی در کشورداری و سیاست به دست می آید. برای مثال :دِمنه (ش��غال) در یک ج��ای از این کتاب به کَلیله (ش��غال دیگر) ب��ه این مضمون پند م��ی دهد که اگر افراد مج ّرب ،کارش��ناس و دلس��وزرا مایوس و از اطراف خود پراکنده س��ازد ،وقت خودرا صرف لذّ ات جسمانی از جمله توجه به جنس مخالف ،سرگرمی و خوشگذرانی کند، مجازات گَر باش��د و ...کش��ور رو به خرابی خواهد گذارد و ملت از دست خواهد رفت. چهار س��ده پس از خسرو یکم ،سامانیان چنین مرکزی را در ج��وار «کتابخانه عمومی مَرو» به وجود آوردند .دائرة المع��ارف كتاب و چ��اپ «كتابخانه م��رو» را كه به همت س��امانيان تاسيس شده بود و تا تهاجم چنگيزخان به منطقه فرارود داير بود ،بزرگترين كتابخانه عمومي و مركز تاليف و ترجمه كتاب در جهان قديم بشمار آورده است كه روزانه در آن دست كم چهارصد محرّر كتاب ها را تكثير (رونويسي) مي كردند .همين مركز به احياء زبان و ادب فارس��ي كمك بس��يار كرد .طرز كار كتابخانه مرو الگ��وي کتابخانه های عمومی و نیز پژوهشی جهان امروز قرار گرفته است.
«م��رو» اينک در ايال��ت ماريِ ! جمهوري ترکمنس��تان قرارگرفته است. باید دانس��ت که نخس��تين كتابخانه عموم��ي (پابليك اليبراري) در جهان نیز كه هر باس��وادي حق داشت به آن دسترسي داش��ته باشد 19اپریل س��ال 33پيش از ميالد ( 2047سال پيش) در شهر رُم گشايش يافت و ظرف 509 سال (تا سال 476ميالدي) شمار اين نوع كتابخانه در قلمرو روم به رقم 26رسيد. پيش از رومي ها ،س��ومري ها؛ آش��وري ها؛ بابلي ها و... داراي نوعی كتابخانه بودند ولي اين كتابخانه ها در دسترس همگان نبود كه كتابخانه سفالي آشوري ها معروفترين آنها اس��ت .در ايران ،مطالب عمومي را كه هركس مي توانست ب��ه آن مراجعه كند بر س��نگ ح��ك مي كردن��د از قبيل سنگنبشته های تخت جمشید و بيستون و ....درزیر تصوير سنگنبشته حاوي دعاي جاوداني داريوش بزرگ براي ميهن آمده است كه تاکنون بر جاي مانده است.
کتیبه (سنگنبشته)دعای داریوش بزرگ
و هموار س��اختن راه براي اجراي مقاصد سياس��ي اش بهره برداری فراوان کرد .س��ران مسكو غافلگير ش��ده بودند .با وجود این ،در زمستان ،2014پوتین ماجرا را فراموش کرد و یا نادیده گرفت و بازی های زمستانی را در سوچی برگزار کرد که دیدیم انفجار ایستگاه قطار در ولگوگراد و جریان اوکراین را برایش درست کردند و...
آن دوران که ایران صادرکننده برنج بود
در این سال ها ،رسانه ها خبر از واردات برنج به ایران م��ی دهند و گاهی هم انتقاد از برنج آل��ود ِه وارده از هند است .در دهه 1330ایران یک کشور صادرکننده برنج بود .برای مثال :در مارس 1337( 1958هجری) خبر داده بودند که در چهارماه قبل از آن 25 ،هزار تُن برنج از ایران به شوروی صادر شده است .طبق قرارداد منعقده در 11آبان 1336به امضای پاکدامن ـ یک مقام وزارت گمرکات ای��ران و گاردیچیک رئیس دفت��ر بازرگانی ش��وروی در تهران ،مقرر ش��ده بود که هر چهارماه ـ و چهار ماه به چهارماه 25هزار تُن برنج ایرانی به شوروی صادر شود و صدور این برنج که به جای آن کاالی روسی وارد خواهد شد از بندر پهلوی (انزلی) صورت گیرد .در این قرارداد آمده بود که ایران می تواند با دادن «ریال» خود نیز از شوروی کاال وارد کند.
نشست قدرت ها برای تعیین سرنوشت ضعیف ها که هنوز ادامه دارد
17اپري��ل 1878از س��ران دولته��اي توانمند اروپا دعوت شد كه براي كوتاه كردن دست دولت عثماني از متصرفاتش در اروپ��ا كه قدمت آن به قرن پانزدهم مي رس��يد در برلین اجتماع كنند .انگيزه اين كار اين بود كه نبايد اجازه داده شود كه دولتي از مشرق زمين بر قسمتي از اروپا استيال داشته باشد .اجتماع برلین ،كار براندازي عثمان��ي را كه از قبل به صورت پراکنده آغازش��ده بود تشديد كرد كه ظرف 40سال به اضمحالل اين امپراتوري انجاميد .مسائل امروز جهان عرب زاييده فروپاشي همين امپراتوري است که در این قس��مت انگلستان و فرانسه برجایش نشستند .این ،نشست های دولت های معروف به توانمند برای تعیین مس��یر زندگی ملل ضعیف و فاقد سالح بازدارنده اتمی ادامه دارد.
جنگ سرد ـ پیدایش این واژه ـ چگونگی و راه پیروزی در آن واژه مرکّ��ب «جن��گ س��رد» 16اپری��ل 27(2014 فروردین) ش��صت و هفت س��اله ش��د که برای نخس��تین ب��ار در 16اپریل ، 1947برن��ارد باروک (باروخ) مش��اور یهودی ه��ری ترومن رئی��س جمهوری وق��ت آمریکا آن را در یک س��خنرانی رس��می به زب��ان آورد و «والتر لیپمَن» مقال��ه نگار یهودی مطبوع��ات آمریکا عن��وان تالیف اکتبر س��ال 1947خود ق��رارداد که به مفهوم درگی��ری با نطق و نوشته (رسانه ای) ،تش��نّج ممتد و خصومت میان دو قدرت [در ابعاد سیاس��ی ـ اقتص��ادی و فرهنگ��ی] عمومیت یافته است. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
پیش از ب��اروک و لیپمن« ،ج��ورج اورول » G. Orwell روزنامه نگار انگلیس��ی در مقاله ای ک��ه در 19اکتبر 1945 انش��ار یافت بدون بکار ب��ردن واژه مرکّب «جنگ س��رد»، نوشته بود :بکارگیری بمب اتمی از سوی آمریکا در جنگ با ژاپن س��ایر دولتها را به اندیشه داشتن آن فرو برده و با توجه به قدرت تخریبی اين جنگ افزار ،بکاربردنش آخرین گزینه خواه��د بود و بنابرای��ن؛ از این پس ،درگی��ری ها به صورت س��رد (درگیری رسانه ای ،تحریم ،پشت هم اندازی ،تشدید مبارزات داخلی ،ایجاد رقابت و دش��منی خارجی ،تش��ویق شورش و اعتصاب ،ترغیب ترورهای داخلی ،تشویق و بسط
فساد اداری در کش��ور مورد هدف ،انواع تلقین و )...و بدون بکار بردن نیروی نظامی خواهد بود مگر اینکه یکی از دو طرف بسیار ضعیف ،یک سرزمین تقسیم شده و یا پُرآشوب و مملو از اختالفات داخلی باشد. گذشت زمان و رويدادها نشان داد که پیش بینی «اورول» درست بود.جبهه هاي جنگ سرد؛ داخلي و خارجي هستند و قلم و زبان جنگ افزار اصلی .دولتی برنده اس��ت که تحلیلگر بهتر و با تجرب��ه ـ در س��ازمانهای امنیتی ،اندیش��کده ها و رس��انه های خوب داشته باش��د که دولتمردان و مردم را به موقع روشن سازند. 34
فروردین در گذر تاریخ
روزی که پ ِرسپولیس شاه نشین (پایتخت) ایران اعالم شد
اردشیر یکم (شاه هخامنش��ی ایران و به نوشته مورّخان یونانی؛ اردشیر درازدس��ت) که بر جای پدر نشسته و شاه ایران شده بود نیمه اپریل سال 465پيش از ميالد (فروردین ماه) تصمیم گرفت كه تخت جمشيد (پ ِرسپولیس) پايتخت اول ايران (شاه نشين) باشد. اردش��یر یکم در پاس��ارگاد برجای پدرش خشایارشا نشسته بود که بر س��رزمینی از دانوب تا سند و از سیردریا تا س��ودان ،مصر و ش��رق ليبي امروز حکوم��ت می کرد. محاس��بات تقویمی 16 ،اپریل آن س��ال ( 27فروردین) را روز برگزاری مراس��م پایتخت ش��دن «تخت جمشید» به دست داده است. آیین ه��ای نوروز س��ال 465پيش از مي�لاد در تخت جمشيد برگزار شده بود ،ولي 27روز پس از نوروز ،تصمیم شاه وقت به انتقال پایتخت س��لطنتی از پاسارگاد به تخت جمش��ید [که فاصله ای زیاد از هم ندارند] اعالم شده بود تا به اطالع مردم برس��د .چرا این تصمیم چهار هفته پس از نوروز اتخاذ و اعالم ش��ده بود؟ احتم��االً باقی بودن برخی
خُ رده کاری های ساختمان .طرح ساختن تخت جمشيد از داريوش بزرگ است .کار ساختن شهر ،كاخ رئیس کشور و تاالرهاي پذيرايي تخت جمش��ید 51سال طول كشيده بود .در همان روز [با احتس��اب و تطبيق تقويم ها مصادف
عکس تخت جمشید (امپراتوری پارسیان)
خراسان بزرگتر ناگهان ترکستان روسیه شد! احتماالت تازه
22فروردين 1300هجري ( 11اپريل )1921و 50روز پس از كودتاي ژن��رال رضاخان پهلوي و برخاس��تن مجدد بوی ناسیونالیس��م ایرانی ،دولت مسكو با عجله تمامي نواحي وابسته به امپراتوري روسيه در منطقه «فرارود» ازجمله نواحي تاجيک نشين و پارسي زبان اين منطقه را «تركستان و در افواه، معروف به ترکستان روسيه» اعالم كرد .روس ها در نیمه دوم قرن نوزدهم وابس��تگي هاي منطقه فرارود (آسياي ميانه) را كه به صورت «خان نش��ين» بود با ايران قطع كردند و ضمن سازش با دولت لندن ،رود جيحون (آمودريا) را در آن ناحيه، خط فاصل مناطق نفوذ انگلس��تان و روسيه قراردادند .روس ها آخرين ناحی��ه ای را که در این منطقه از ايران جدا کردند، سرخس و ا َشک آباد (نسا) بود. در دوران حکومت هاي اسالمي دمشق و بغداد ،آن منطقه به عالوه افغانستان شمالي و غربي امروز و خراسان ايران کُلاّ «خراسان» خوانده مي شد که شهرهاي مهم آن عبارت بودند از :خجند (مس��قط الراس قوم آرين = آريايي ها) ،س��مرقند، بخارا ،مرو ،بلخ ،توس (مشهد) ،هرات ،خوارزم و نيشابور[ .در نيمه قرن بيس��تم ،در آمريکا کتابي تحت عنوان «خراسان» تاليف ش��ده اس��ت که جزئيات تاريخ و جغرافياي خراسان بزرگتررا ش��رح داده اس��ت .اين کتاب در دانشگاههايي که «رشته مطالعات خاورميانه» دارند تدريس مي شود .].در دهه
هاي بعد و در چارچوب جماهیریه شوروي ،اين منطقه با ترسيم خطوط! و بدون توجه به واقعيت هاي تاريخي ،به چند جمهوري تقسيم شد .در آن تقسيم بنديهاي بلشويكي ،شهرهاي پارسي نش��ين بخارا و سمرقند به جاي تاجيكس��تان ،به ازبكستان و «مَرو» با تغییر نام به ماری! به تركمنستان داده شدند .اوايل دهه 1990مقامات ارشدِ هر یک از اين جمهوري ها با همان مرزبندي «مَن درآوردی ب ُلشویک های مسکو» اعالم استقالل كردند تا قدرت و مقام! را حف��ظ کنند كه از اين زمان در اين منطقه برخي معارضات نژادي و فرهنگي مشاهده شده است و بعضا خونين ،و آینده منطقه ـ در پی تحوالت جاری اوکراین و تغیی��ر چهره دادن والدیمیر پوتین ـ ب��ا توجه به وجود انبوه روس ها و هواداران مسکو و تجدید اتحاد در مناطق جدا شده ـ روشن نیست و هر آن و با هر بهانه و فرصت ،احتمال جنگ داخلی و مداخله مس��کو وج��ود دارد و در این زمینه کاری از دست س��ازمان ملل و غرب برنخواهد آمد .طبق یک نظریه،
هرگونه درگیری مس��تقیم دو دولت دارنده سالح هسته ای، به جنگ اتمی منجر خواهد ش��د و در هفت دهه گذشته دیده نشده اس��ت که اختالف دو دولت دارنده سالح هسته ای ،تا درگیری مستقیم آنها پیش رفته باشد .روسیه به لحاظ وسعت، بزرگترین کشور جهان و از زمان حکومت کمونیست ها دارای پناهگاههای متعدد انفجار اتمی و رادیواکتیو است.
با 16اپریل 2هزار و 474سال پیش] همچنين اعالم شده بود كه «ش��وش» همچن��ان پايتخ��ت اداري ايران و محل ادارات دولت��ي خواه��د بود كه در فصل گرم��ا ،كارمندان ادارات م��ي توانن��د از آنجا به ش��هر هم��دان (اکباتان ـ هکمتانه) بروند و در این شهر انجام وظيفه كنند .در اعالمیه مربوط آمده بود که ممكن اس��ت ش��اه نيز زمستان را در آنجا (شهر شوش) باش��د .به همين سبب مورخان يوناني، ايران دوران هخامنش��یان را ،كشوري داراي سه پايتخت، نوشته اند. سیس��تم ارتباط و پس��تخانه ایران 25قرن پیش چنان مجهز و پیش��رفته بود که هر خب��ری در کمتر از یک هفته به اطالع همه اتباع امپراتوری می رس��ید .ساختمان تخت جمشيد كه توسط اسكندر مقدوني [شاگرد ارسطو و ظاهرا اهل فلسفه و مدنیّت!] به آتش كشيده شد از نظر وسعت و هنر معماري و فن مهندسي مهمترين عمارت پيش از ميالد و نماد تمدن بشر عهد باستان و نشانه عظمت ايران و ايراني است و هويت ملي ایرانیان بشمار مي رود.
بازسازی شوش و ساختن آپادانا
اپریل سال 693پيش از ميالد (در بيشتر كتابهاي تاريخ؛ 17 اپریل = 28فروردین) ،و پيش از تاس��يس يک دولت واحد در ايران ،ارتش آشور بانيپال (حکمران مناطقي در شرق مديترانه به پایتختی نینوا ـ موصل ـ در شمال عراق امروز) شهر شوش را متصرف شد و ويران ساخت. دولت همدان [دولت طايفه ايراني ماد -س��اکن مناطقی از محو ِر «ری» در جهت غرب ایرانزمین] چند دهه بعد با كمك دولت باب ِل (به مرکزیت جنوب عراق امروز) ،دولت س��تمگر آشور را كه به صورت يك امپراتوري درآمده بود برانداختند و از صفحه روزگار پاك كردند .دولت همدان سپس چند گروه ايراني [از طايفه ماد] را به سرزمين آشور منتقل كرد و در آنجا س��كني داد تا مانع احياء آن دولت س��تمگر شوند و كُردهاي عراق ،تركيه و سوریه فرزندان (اعقاب) همان مادهای اعزامی هستند كه فرهنگ ایرانی خودرا همچنان حفظ كرده اند .شوش در دوران هخامنش��يان بازسازي و پايتخت اداري و زمستاني ايران شد و كاخ آپادانا در آن بنا گرديد .داريوش بزرگ پس از ساختن آپادانا در شوش ،بر يك لوح سنگي اين جمله را نوشت كه به يادگار مانده است« :به نام اهورامَزدا ،من اين كاخ را در شوش ساختم» .كار س��اختن كاخ در سال 521پيش از ميالد پايان يافت .شهر شوش در 110كيلومتري شمال اهواز و 280 كيلومتري جنوب خرم آباد قراردارد.
زمانی که ایران دارای بی سیم و رادیو شد
31فروردی��ن 1305در تهران اعالم ش��د که 6روز بعد ـ شش��م ارديبهش��ت ( 26اپری��ل )1926و دو روز پس از تاجگذاري رضاشاه ،بي سيم قصر (معروف به بي سيم پهلوي) در خيابان ش��ميران (چهارراه س��يد خندان ام��روز و در آن زمان خارج از ش��هر) آغاز بکار خواهد کرد و ايران مجهز به مخابرات (تلگراف) بدون سيم خواهد شد. مراسم آغاز بکار بی س��یم در رو ِز اعالم شده برگزار شد و رضاش��اه (پهلوی یکم) آرزوهای خود برای ایران و ایرانی را در زیر دكلهاي آن در دل خ��اک قرارداده بود .این دکلها ک��ه از آثار تاریخی ایران هس��تند اخیرا درج��ای خود دیده نمی شوند .وزارت پُست و تلگراف و تلفن (مخابرات) به محل بی سیم که دهها س��ال «باغ بی سیم» گفته می شد نقل مکان کرده اس��ت .مقدمات تاسيس بي س��يم و نصب دستگاهها 35
با كمك آلماني ها دو س��ال طول كش��يده بود .دولت مسکو بالفاصله تجهي��ز ايران ب��ه مخابرات بي س��يم را به تهران تبريك گفت. 14سال بعد ـ پنجم ارديبهشت 25( 1319اپریل )1940 راديو تهران در محل باغ بی س��یم و با استفاده از دو فرستنده 20كيلو واتي و دو كيلو واتي موجود و ويژه ارسال تلگرام آغاز بكار كرد و سه بار در شبانه روز به فاصله هشت ساعت از هم، اخبار داخله و خارجه و تفسیرهای مربوط را پخش می کرد .از آنجاکه هنوز نوار ضبط صوت س��اخته نشده بود برنامه هاي راديو تهران ـ از موس��یقی تا گفتار و نمایش به صورت زنده پخش می شد. اخب��ار در خبرگزاری پارس(امس��ال 80 ،س��اله) که در آن زم��ان در س��اختمانی در مج��اورت س��اختمان وزارت
امورخارجه (مرکز شهر) قرار داشت تهیه و در دو نسخه و با دو موتوسیکلت سوار به باغ بی سیم ارسال می شد .فلسفه دو موتورسوار این بود که اگر یکی از آنها در میان راه دچار آسیب دیدگی شود ،موتور سوار دیگر اخبار را به موقع برساند. اخبار خارجه عمدتا از خبرگزاری آلمان ترجمه می ش��د زیراکه دولت وقت متمایل به آلمان شده بود و قرار بود که به اتحاد «محور» مرکب از آلمان ،ایتالیا و ژاپن بپیوندد و با ارتش خود که با احضار دوره های ذخیره ،بالغ بر نیم میلیون می شد از دو نقطه ـ خراسان و آذربایجان ـ به شوروی بتازد که زیر حمالت آلمان قرار داش��ت و قفقاز و منطقه فرارود را که در قرن نوزدهم از دست داده بود پس بگیرد که قربانی خیانت عوامل داخلی دولت لندن ش��د و افراد ارتش ـ بدون اطالع فرمانده کل قوا ـ به خانه فرستاده شدند! و .... روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
فروردین در گذر تاریخ
روزی که نیروی هواییِ 90ساله ایران دارای جت جنگنده شد
در رابط��ه با پيمان بغداد ــ يك��ي از اتحاديه هاي نظامي وقت غرب پيرامون شوروي ــ دولت آمريكا 24فروردين 13( 1339اپری��ل )1960و در جريان اجالس س��ران آن اتحادی��ه در تهران که پ��س از کناره گیری عراق به س��نتو (سازمان پیمان مرکزی) تغییر نام داده بود ،به نيروي هوايي ايران جت جنگ��ده از نوع «اف »86 -تحوي��ل داد و به اين ترتيب ،ايران براي نخس��تين بار داراي جنگنده جت ش��د. جنگن��ده اف ـ 86در س��ال 1946و درجریان رقابت های نظامی واش��نگتن با مسکو ساخته و در سال 1949به نیروی هوایی آمریکا تحویل شده بود ،زیرا که روسها جنگده میگ ـ 15وارد نیروی هوایی خود کرده بودند .این دو نوع جنگنده در جریان جنگ کره به مصاف هم شتافتند و در آسمان شبه جزیره کره به جان هم افتادند. مستش��اران نظام��ي آمری��کا در ایران در گزارش��ها و خاط��رات خود که به صورت کتاب انتش��ار یافته اس��ت از مهارت خلبانان ايراني در بكار ب��ردن جت هاي جنگنده به ويژه در عمليات آكروبات ابراز ش��گفتي ك��رده بودند .اين مستشاران نوش��ته اند که اين اس��تعداد ايراني را قبال نمي توانستند باور كنند .در يادداشت هاي يكي از اين مستشاران (که در خاطرات دولتم��ردان آمريکايي نیز مورد اس��تناد قرارگرفته است) به ميهندوستي خلبانان نيروي هوايي ايران
اشاره شده و چنين آمده است :در چند مورد كه هواپيما (جت جنگنده) در حال سقوط بود خلبان ايراني با اينكه مي توانست بي��رون بجهد و جان خود را نجات دهد ،در كابين باقي مانده
یک جنگنده اف(86-نیروی هوایی آمریکا)
بود تا آخرين تالش را جهت نجات جنگنده كه براي وطنش ذيقيمت و كمياب بود بكار بَرَد و جانش را بر سر اين احساس كه جز وطندوستي نام ديگري ندارد از دست داده بود. دولت ايران پنج س��ال پس از دریاف��ت جت اف ـ 86 از آمریکا ،و در جريان جنگ پاكس��تان و هن��د ،تعدادي از اين جنگن��ده ها را (به گونه ای محرمانه و احتماال به اش��اره واشنگتن) در اختيار پاكستان قرارداد. ایران قبال و به خواست سازمان ملل ،یک اسکادران جت جنگنده به جمهوری کنگو فرستاده بود تا مانع پیشروی تجزیه طلبان این کشور و فروپاشی کنگو (کنگو سابق بلژیک که تازه استقالل یافته بود) شوند .کمپانی های اروپایی الماس ،عامل تحریک تجزیه طلبان بودند. ايران از خرداد 90( 1303س��ال پی��ش) داراي نيروي هوايي اس��ت .اين نيرو در ش��هريور 1320به رغم به خانه فرس��تاده ش��دن افراد نيروي زميني (در نتيجه خيانت دو افسر ارش��د) ،تا آخرين قطره بنزين از آس��مان وطن دفاع جانانه کرد. در جریان خیانت شهریور 1320تنها لشکرهای کرمان و کرمانش��اه اعالمیه مرخص کردن س��ربازان را که امضاء فرمانده کل قوا نداشت نپذیرفته و در برابر تعرّض نظامیان انگلیسی دست به دفاع زده بودند.
تاسيس شركت نفت انگلستان و ايران امتیاز «دارسي» و مداخالت جهاني کمپانی هاي نفتي
14اپریل س��ال 1909و ده ماه و 18روز پس از رسیدن نخس��تين چاه در مس��جد س��لیمان [خوزس��تان] به نفت، شركت نفت انگلس��تان و ايران [Anglo-Persian Oil ]Companyبرپایه امتیازنامه «دارسی» تاسيس و در لندن به ثبت داده شد .پس از ثبت شركت در اپریل سال ،1909دو ل ُرد انگليسي متعاقب هم مدير عامل آن شدند ،ولي «دارسي» تا زمان مرگ در سال 1917عضو هيات مديره بود. در س��ال 1914و در آس��تانه جنگ جهاني اول نيروي دريايي انگلس��تان 51درصد سهام شركت نفت انگلستان و ایران را دراختيار گرفت ك��ه بعدا تا 97درصد آن متعلق به دولت انگلستان شد. نخس��تین چاه 26ماه می 1908در عمق 400متری به نفت رسیده بود و متعاقب آن دو چاه ديگر. «ويليام ناكس دارسي »William Knox D’Arcy از اش��راف زادگان انگليسي كه از 17س��الگي با خانواده اش براي مدتي دراس��تراليا زندگي مي كرد و به استخراج طال از كوه «مورگن» س��رگرم بود پس از بازگشت و ادامه زندگي در لندن متوجه وجود نفت در ايران شد .پيش از او ژوليوس رويتر (موسس خبرگزاري رويتر) با مطالعه يادداشتهاي يك زمين شناس فرانسوي كه قبال از ايران ديدن كرده بود به فكر گرفتن امتياز اكتش��اف و استخراج آن از دولت تهران افتاده بود ولي موفق نشده بود. «دارس��ي» از طري��ق همكارانش برمفاد يادداش��تهاي زمين شناس فرانس��وي و نيز تالشهاي رويتر وقوف يافت و با برقرارکردن ارتباط ب��ا رئيس الوزراء وقت ايران از طریق یک دوست مشترک و واسطه! قراردادن این دوست ،به رغم اعتراض سفارت روس��يه در تهران به هدف رسید .قرارداد دارس��ی در سال 1901براي مدت 60س��ال امضاء شد و با هدف کاس��تن از شدت اعتراض دولت روس��یه ،پنج استان ايراني مجاور مرز روس��يه از ش��مول آن قرارداد مس��تثني گرديد .دارسي براي دريافت امتياز نفت ايران مبلغ ناچيزي با وعده تعدادي سهم به ايران داده بود. دارسي براي اكتش��اف و استخراج نفت ايران ،مهندس جورج رينولدز را به ايران فرس��تاد و در س��ال 1905نيز با روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
شركت انگليسي نفت برمه شريك شد. قرارداد دارس��ی در س��ال 1313هجری با تمهیدات و یک رش��ته بازی های ماهرانه ،برای 60سال دیگر تمدید ش��د و کمپانی Anglo-Persian Oil Companyنام Anglo-Iranian Oil Companyبرخ��ود نهاد! .این قرارداد درپی یک رش��ته اعتراضات ملی ب��ه رهبری دکتر محمد مصدق ـ ناسیونالیس��ت بنام ـ و پس از ترور نخست وزیر وق��ت ژنرال رزم آرا ،در اس��فند 1329با رای پارلمان ایران به صورت یکجانبه لغو و نفت ایران ملی شد که پس از کودتای انگلیسی ـ آمریکایی 28امُرداد 19( 1332آگوست )1953عمال در اختیار کنسرس��یومی مرکب از شرکتهای نفت��ی غرب قرارگرفت .در این کنسرس��یوم س��هم کمپانی انگلیس��ی Anglo-Iranian Oil Companyچه��ل درصد ،سهم پنج کمپانی آمریکایی 40درصد و سهم کمپانی های هلندی و فرانسوی 20درصد تعیین شد .دولت آمریکا با این شرط حاضر به مشارکت در براندازی دولت دکتر مصدق شده بود که پس از براندازی ،نفت ایران در انحصار انگلستان نباشد [و به کمپانی های نفتی غرب و در آن زمان معروف به هفت خواهران داده شود]. ش��رکت نفت��ی Anglo-Iranian Oil Company از زم��ان تاس��یس کنسرس��یوم نفت ای��ران ب��ه British
William Knox D’Arcy
Petroleumو اختص��ارا BPتغییر نام داده و دو بارهم لگو آن تغییر یافته است. این کمپانی از 1959فعالیت خودرا که تا آن زمان محدود به خاورمیانه بود به سایر نقاط جهان از دریای شمال تا خلیج مکزیک گس��ترش داده و عالوه بر اکتش��اف و اس��تخراج و تصفیه ،به خرده فروشی هم پرداخته و در سال 2011دارای 23هزار جایگاه فروش بنزین بوده است و با بازی در خرید و فروش و یا اعالم [فرضا س��اختگی] نقص فنی یک پاالیشگاه و تغیی��رات در جایگاههای فروش می تواند بهای بنزین و در نتیجه نفت خام را نوسان دهد و بالعکس .در هر نوسان سازی
ساختگی بهای نفت ،رسانه ها نقش موثر دارند و روزنامه نگار اگر در قبال جامعه احساس مسئولیت کند و وفادار به اصول ژورنالیسم باش��د می تواند این بازی هارا [با افشاگری] نقش بر آب سازد.
از آغاز قرن بیس��تم تاکنون ،در بسیاری از رویدادهای کشورهای نفتدار ،دس��ت کمپانی های نفتی غرب دیده می شود .در 11سال نخس��ت قرن 21تصرف عراق ،گسترش استقرار نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس ،حوادث خونین دارفور ،رویدادهای نیجریه و آنگوال ،باالبردن مصنوعی بهای نفت در س��ال 2008ـ س��ال انتخابات آمریکا و به پیروزی رس��اندن نامزد م��ورد نظر ،مس��ئله لیبی در س��ال ،2011 باالب��ردن مجدد بهای بنزی��ن در آمریکا در بهار این س��ال (بهار )2011تا زمینه برای موافقت رئیس جمهور این کشور به اج��اره دادن بخش دیگری از مناطق نفتی خلیج مکزیک و آبهای س��احلی هموار شود همه جا نفت و دست کمپانی های مربوط در کار بوده اس��ت .رویداد ن َشت نفت خام از یک چاه اجاره ای کمپانی بی پی (نفت انگلستان) در خلیج مکزیک در سال 2010سبب شد که واگذارکردن مناطق بیشتری در این خلیج برای استخراج نفت متوقف و ممنوع شود. درآمد ناشی از نفت در برخی کشورهای دارنده این ماده تاثیرات منفی داشته است .مورخان درآمد روسیه از نفت را از عوامل فساد اقتصادی و مافیا بازی این کشور ،مصرفی شدن جامعه روسیه و ...می دانند« .نفت» همچنین ریشه اختالف ایاالت متحده و ونزوئال را تشکیل داده است. 36
فروردین در گذر تاریخ
...و این بار 22کمپانی نفتی غرب جای «بی پی» را در بلعیدن نفت ایران گرفتند اشاره ای به تحريکات لندن و زيانهاي داشتن نفت 13اپریل ( 1954فروردین )1333كنسرسيوم شركتهاي عامل نفت ايران مركب از 22كمپاني آمريكايي ،انگليس��ي، فرانسوي و هلندي تاسيس خودرا رسما اعالم داشت .پيش از س��ال 1330هجری ،نفت ايران در انحصار انگلستان بود. نفت ايران در پي مبارزات پيگير ملت ،طبق قانون 29اسفند 1329ملي شد كه دولت انگلستان دست به تحريم اقتصادي و محاصره دريايي ايران زد و بيش از دو سال مانع صدور نفت شد و س��رانجام هم با كمك دولت آمريكا و جمعي از عوامل داخلي ،كودتاي 28امُرداد س��ال 1332را ب��راه انداخت و دولت ملّ��ي دكتر مصدق را که منتخب م��ردم بود بركنار و همه رشته ها را پنبه كرد. مورخان و اصحاب نظر در تاليفات متعدد نوش��ته اند که به س��ود ايرانيان بود که نفت نداش��تند .اينان داليل متعدد
براي اثبات اين «تز» به دس��ت داده اند ک��ه به زعم آنان به تنبل کردن ايرانيان و خدماتي ش��دن ايران (به جاي توليد)، ويژه خواري (رانت) و فس��اد ناش��ي از آن و مبارزه و رقابت بر س��رقدرت مي انجامد و نيز طمع خارجيان و نگراني هاي مربوط .دولت لندن در جريان مبارزه 30ماهه خود با مصدق، از برخي از رسانه ها و مصاحبه هاي مشاهير انگليسي استفاده کرد ازجمله پيش کش��يدن موضوع تقس��يم درآمد نفت با افغان ها ب��ه بهانه اينکه يعقوب ليث بود که خوزس��تان را از دست خليفه عباس��ي خارج و ادامه مهاجرت قبایل عرب را به خوزس��تان ممنوع کرد و او برخاس��ته از منطقه اي بود که امروزه در افغانستان قراردارد .همچنین به میان آوردن منافع مشترک اقوام ایرانی که روزگاری تابع یک دولت بودند و .... [افغانستان نامی است که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده
اند ـ قبال چنین نامی وجود نداشت.]. به باور مورخان ،اگر قرارداد دوجانبه سال 1921تهران و مسکو نبود ،دولت لندن که نیروی نظامی (زمینی ـ هوایی) به عراق و کش��تی جنگی اضافی به خلیج فارس فرستاده بود در سال 1951( 1330میالدی) با هدف تصرف و جداکردن خوزستان ،دست به تعرض نظامی به ایران می زد و .... به نظر مورخان ،در س��ال ،1951دولت واشنگتن به دو دلیل حاضر به همکاری لندن برضد ایران نشد؛ درگیر بودن در جنگ کره و نگرانی از ورود ارتش سرخ به ایران به استناد مفاد قرارداد ،1921که اگر روس ها وارد می شدند راه ورود و نفوذ غرب به تمامی خاورمیانه و بخش باختری آسیای جنوبی بسته می ش��د ،تاریخ جهان در مسیری دیگر قرار می گرفت و بلوک شرق و شوروی فروپاشی نمی شد.
نيرنگ «كاراكاال» براي تصرف ايران ،و قتل او
هشتم اپريل س��ال 217ميالدي «كاراكاال» امپراتور 29 ساله روم در ا ِربال (اربيل ــ شمال عراق امروز) به دست يك س��نتوريو (افس��ر رومي) كه از نيرنگهاي او خسته شده بود كشته ش��د .كاراكاال كه در سر هواي اسكندر شدن و تصرف ايران را داشت چون با جنگ نمي توانست به اين هدف برسد به نيرنگ متوسل شده بود و از «ميترا» دختر اردوان پنجم ـ شاه وقت ايران خواستگاري كرده بود .اردوان نخست حاضر به قبول درخواست او نبود ولي بعدا با اكراه آن را پذيرفت. كاراكاال كه مادرش از سوريه بود ،ارتش خود مركب از 32لژيون (لش��كر) را در سوريه گذارد و با دسته اي كوچك از افس��ران و افراد نيروي ويژه رهسپار ش��هر تيسفون (36 كيلومتري جنوب بغداد امروز) پايتخت آن زمان ايران شد تا ظاهرا با ميترا ازدواج كند .اردوان و سران كشور ،بدون حمل سالح در خارج از شهر به استقبال داماد آينده ايران شتافتند كه به دام «كاراكاال» افتادند و جز اردوان و تني چند از بزرگان، بقيه به دست همراهان كاراكاال كشته شدند و كاراكاال سريعا
ب��ه ا ِربال رف��ت و در آنجا منتظر ارتش خود ش��د تا حمله به تيس��فون را آغاز كند كه چند روز بعد در همان شهر به قتل رسيد .علت قتل ،ظاهرا اين بود كه كاراكاال دو روز پيش از آن دس��تور اعدام يك افسر رومی را داده بود كه به دست برادر این افسر به قتل رس��يد .كاراكاال شهرت به سفّاكي و نيرنگ داشت .وي برادر خودرا هم كشته بود تا مدعي نداشته باشد. ماكرينوس جانشين موقّت كاراكاال به ايران پيشنهاد صلح داد كه پيش��نهاد او ر ّد شد و ارتش ايران نيروي رومي را شكست داد به گونه اي كه همه س��ربازان شمال افريقايي اين ارتش، معروف ب��ه موريتانيايي ها كه بهترين رزمندگان ارتش روم بودند كشته و يا اسير شدند و ماكرينوس كه چنين ديد مجبور به پذيرفتن ش��رايط سخت ایران براي اعالم ترك مخاصمه ازجمله پرداخت غرامت شد .اين آخرين جنگ ايران و روم در دوران حكومت 475س��اله اش��كانيان بود .اين سلسله 9 سال بعد به دست اردشير ساس��اني حاكم منطقه ای مرکب از فارس ،کرمان ،سیستان بزرگتر و مکران برانداخته شد.
تصوير مجسمه Caracalla
پس از انقالب؛ ادامه ممنوع الخروج و ممنوع المعامله شدن مقامات و ثروتمندان 90درصد تولید تریاک در افغانستان!
س��ازمان ملل 15اپری��ل 26( 2013فروردین) اعالم کرد که کشت خشخاش در افغانس��تان و محصول تریاک این کشور در سه س��ال پیش از آن ـ منتهی به 2012رو به افزایش بوده و در س��ال 2012هفت��اد و پنج درصد تریاک جهان از افغانس��تان برداشت ش��ده و با این روند ،محصول تریاک افغانس��تان در س��ال 2013به 90درصد کُل تولید جهانی این ماده مخدر خواهد رس��ید .اعالمیه این سازمان حکایت از زیر کش��ت خش��خاش بودن 154ه��زار هکتار زمی��ن در افغانس��تان و بویژه در ای��االت جنوبی و در صدر آنها؛ قندهار و هِلمند داشت .در اعالمیه آمده بود که بیشتر تریاک محصول افغانس��تان تبدیل به هروئین و در سراسر جهان توزیع می شود .به عالوه ،افزایش کشت خشخاش به ناامنی ،فساد دولتی و ایجاد گروههای قاچاق و عمدتا مسلح دامن می زند که زیانهای جهانی متعدد دارد. 37
31فروردی��ن 1358گزارش ش��ده بود ک��ه در 51روز گذش��ته 5هزار و 713تن دیگر بر ش��مار ممن��وع الخروج شدگان از کش��ور و ممنوع المعامله ها افزوده شده است .از این ش��مار به عنوان خارج کردگان ارز از کشور در سال های 1356و ،1357سوء اس��تفاده کنندگان از مقام و منزلت با هدف کسب مال ،مفسدین و زمین خواران نام برده شده بود و گفته شده بود که فعال [آن زمان] اینان تنها در مظان اتهام هس��تند و تحقیق درباره آنان و فعالیت های قبلی شان ادامه دارد. [قبال] نهم اس��فندماه 1357و 17روز پس از سقوط نظام سلطنتی ،اعالم ش��ده بود که تا آن روز در ایران 16 ،هزار ت َن ممنوع الخروج از کشور و ممنوع المعامله شده بودند و گفته شده بود که باید رسیدگی ش��ود که اموالشان را از چه راهی به دست آورده اند؛ راه درس��ت و یا نادرست .به عالوه ،چه مبالغی از کشور خارج کرده اند و با چه هدف و این پول ها که متعلق به ملت و از محل فروش نفت [ثروت ملی] است اینک در کجا هستند و با آنها چه می کنند. در اعالمیه نهم اس��فندماه آمده بود که این رس��یدگی ها شامل افرادی هم می ش��ود که در جریان انقالب (از دی ماه
1356تا 21بهمن )1357کش��ور را ترک کرده اند[ترک کرده بودند] .گفته شده بود که اگر مالی خارج کرده باشند و ثابت شود که این مال از راه سوء استفاده و ا ِعمال نفوذ به دست آمده باش��د ،قضیه به دولت محل اقامت اعالم خواهد شد تا آنان را جهت محاکمه ـ و اگر درخواست شود با حضور نماینده آن دولت ـ تحویل دهد و یا اینکه خود آن دولت برپایه موازین بین المللی ،با حضور وکیل دولت ایران محاکمه کند .قاعدتا دولت های دیگر هم نباید افراد فاس��د را پناه و اقامت دهند. مال غارت شده به هر کشوری که انتقال یابد باید حرام تلقی ش��ود .حمایت از یک فاسد زیبنده هیچ دولتی نیست .اموال مورد سوء استفاده متعلق به کشور (تمامی ملت) است نه فرد و اف��راد معیّن .مواردی وجود دارد که ف��رد و یا افراد از یک فراری و یا ساکن کشور شاکی هستند ،که در این موارد ،شاکی خصوصی ـ خود و یا وکیل او باید اقامه دعوی کند. از س��ی ام بهمن ماه 1357نقل و انتقال دارایی مقامات، ثروتمن��دان و افراد مورد س��وء ظن و یا ش��اکی دار تا پایان رسیدگی ممنوع و فهرست اسامی به محاضر اسناد رسمی و مراجع مربوط داده ش��ده بود و تا مدت ها بر این شمار اضافه می شد. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
فروردین در گذر تاریخ
دوبچک و سرنوشت ـ پدیده ای در قرن 20 Alexander Dubchekالكس��اندر دوبچ��ك 17اپریل 28( 1969فروردین) از سمت دبير يکم حزب كمونيست چك اسلواكي كه در ژانويه 1968به آن سمت برگزيده شده بود بركنار ش��د .وي در آن زمان يک مهندس 47ساله بود .دوبچك (متولد 27نوامبر 1921و متوفي در 7نوامبر )1992پس از احراز دبير يکمي حزب كمونيست حاكم بر چك اس��لواكي رهبر اين كشور عضو پيمان ورشو شده بود و نسبت به سوسياليسم ،روش ماليمي در پيش گرفته بود كه بي شباهت به سوسيال دمكراسي نبود. اين روش كه دوبچك آن را «سوسياليسم با چهره خندان» مي خواند با مخالفت دولتهاي كمونيستي ديگر و در صدر آنها دولت مس��كو قرار گرفته بود و چون دوبچك ـ يک اسلواک ـ حاضر به تغيير روش خود نشد ،در آگوس��ت 1968ارتشهاي كشورهاي عضو پيمان ورشو وارد پراك شدند ،نخست اورا از رهبري کشور و هفت ماه بعد از دبير يکمي حزب حاکم بركنار و به س��مت سفير در ترکيه منصوب كردند. به اين هم اكتفا نشد و دوبچك در سال 1970به اتهام ضعف وفاداري نسبت به سوسياليسم مارکسيستي ،از حزب كمونيست
نيز اخراج و براي كار به يك كارخانه فرستاده شد ،حال آنکه از 18 س��الگي به عضويت حزب کمونيست در آمده بود .پدر الکساندر دوبچک پیش از تول ّد او ،ساکن شهر شيکاگو (آمريکا) بود که چون افکار چپگرايانه داشت و با ش��رکت اياالت متحده در جنگ اول جهاني مخالف بود اين کشور را ترک و به اسلواکي بازگشت و پس از پيروزي انقالب بلشويکي روسيه به اين کشور رفت و براي آشنا س��اختن قرقيزهاي امپراتوري روسيه در آن منطقه (قرقيزستان کنونی) مستقر شد .الکساندر که هنگام ترک آمريکا در شکم مادر بود در اس��لواکي به دنيا آمد و دوران نوجواني را در قرقيزس��تان بود .بيست سال بعد از برکناري از حزب و پس از انحالل پيمان ورشو و خروج حزب كمونيست از دولت و امور اجرايي ،دوبچک بارديگر وارد صحنه ش��د و به رياس��ت پارلمان انتخاب گرديد و گفت كه از اعتقاد خود به سوسياليس��م دس��ت برنداشته است ـ سوسياليس��م عملي شدني؛ عقيده اي مشابه سوسياليسم قرن 21 که طراح آن هوگو چاوس بود ـ سوسياليس��م با رعايت ارزشها و روانشناسي انسان و اخالقيات .پس از تاكيد اين نكته ،طولي نكشيد كه اعالم ش��د كه وي هفتم نوامبر 1992در يك حادثه رانندگي
Alexander Dubchek
كشته شده اس��ت! .پنجاه درصد هموطنان او در يک نظر سنجي گفته بودند که قرباني يک طرح ترور شده است .گورباچف هم در دسامبر 1991وفاداري خود را به سوسياليسم اعالم داشت كه چند روز بعد ،شوروي را منحل و اورا «بدون مقام» كردند! .از دوبچک نکته های تأمل برانگیز متعدد باقی مانده است از جمله این نکته: « می توان ی��ک گُل را نابود کرد ولی نمی از آمدن بهار جلوگیری کرد .».مرور زمان درستي تفکر دوبچک را تا حدي زياد نشان داده است زيراکه انسان شيئي مشابه ماشين نيست و نمي توان انگيزه، احساس و عواطف را از او گرفت و تنها شکمش را سير کرد.
زمانی که ايران و روم براي قاطعترين جنگ دنياي باستان آماده مي شدند اواخر اپريل س��ال 53پيش از ميالد ،ايران و روم در آستانه جن��گ كارهه (حّ ران) قرار داش��تند كه «دوپ��وي» در صفحه 129تاليف خود ــ تاري��خ جنگ ــ از آن به عنوان قاطعترين نبرد نظامي بش��ر در قرون قديم نام برده است .در اين جنگ، كراسوس كنسول اول روم كشته شد و از ارتش آن كشور كمتر از پنج هزار تن موفق به فرار شدند .جنگ اواخر بهار روي داد. كراس��وس پس از س��ركوب خوني��ن قيام اس��پارتاكوس تصميم گرفت با ايران وارد جنگ ش��ود تا بر ش��هرت و ثروت خود بيافزايد .س��ناي روم از جنگ با ايران اكراه داش��ت ،زيرا كه به سبب طول كش��يدن دوران صلح از توان رزمي ايران به درستي آگاه نبود ،ولي كراس��وس اصرار بر اين جنگ داشت. به نوش��ته پلوتارك براي حمله به ايران ،كراس��وس هفت لژي��ون رومي و چهار ه��زار پي��اده كمكي آماده س��اخت .به منظ��ور احتياط ده هزار س��وار غير رومي از جمله هزار س��وار گاليائي (فرانسوي) را هم بر اين نيرو اضافه كرد و با تجهيرات فراوان از طريق س��وريه به سوي تيس��فون به حركت درآمد. س��پهبد س��ورنا س��رفرمانده ارتش اي��ران با س��پاهيان خود ك��ه به اس��لحه تازه مجه��ز بودن��د و از تاكتي��ك نوين اس��تفاده مي كردند از تيس��فون ع��ازم جلوگيري از او ش��د. دو ارتش در دش��ت حران كه رومي��ان كارهه (كارئه) مي خواندند به هم رسيدند .حّ ران به فاصله نه چندان دور از فرات ش��مالي در دشتي خش��ك و پر باد و غبار بر سر راه كاروانها ،به ويژه راهي كه به شهر باس��تاني «اور» ختم مي شد واقع شده و آثار باستاني آن هنوز باقي اس��ت .قدمت اين شهر به دو هزار
سال پيش از ميالد مي رسد .نام آن از زبان سومري گرفته شده و به معناي «چهار راه مس��افران» است .آب اين شهر از چاهها تامين مي شد. پس از رس��يدن دو نيرو به يكديگر در دشت حران ،سورنا كوش��يد كه كراس��وس و ژنرالهايش متوجه آرايش و نقش��ه جنگي او ،مخصوصا س��واره نظ��ام زره پوش نش��وند و جنگ پس از باال آمدن خورش��يد و گرم ش��دن هوا آغاز ش��ود زيرا كه سورنا مي دانس��ت دسترسي س��ربازان كراسوس به آب دشوار اس��ت .کراس��وس که خودرا در محاصره دید پسرش پوبليوس را با چن��د هزار رومي و همه س��واران گاليايي مامور شكس��تن خط محاص��ره كرد ك��ه در اين ت�لاش پوبليوس و بيش��تر افراد او كش��ته شدند و بقيه نيز به اس��ارت در آمدند.
کراسوس
نيروهاي ايراني براي تضعيف روحيه روميان سر«پوبليوس» را بر نيزه كردند و به آنان نشان دادند .كراسوس كه چنين ديد تصميم به عقب نشيني به شهر حران كه داراي حصار بود گرفت، ولي موفق نش��د؛ جانش را از دست داد و از آن سپاه انبوه ،كمتر از پنج هزار تن موفق به رساندن خود به آن سوي فرات شدند. در م��ورد ش��مار تلفات ،ارق��ام متفاوت اس��ت .پلوتارك بيش از 20هزار تن كش��ته ،ده هزار اس��ير و هزاران زخمي كه بيشترشان بعدا جان باختند ذكر كرده است .اسيران رومي به سغديا = س��غديانا (فرارود و عمدتا تاجيكستان امروز) جهت كار زراع��ت منتقل ش��دند و مورخ��ان چيني در ب��اره اقامت آنان در س��غديا مطالب متعدد نوش��ته اند .س��ر كراس��وس همراه ب��ا ژنرالهاي اس��ير رومي به تيس��فون براي مش��اهده اورودس ( اورود ــ هيرودس ) ش��اه وقت فرستاده شدند . پلوتارك در باره «سورنا» سر فرمانده نيروهاي ايران در اين جنگ نوشته اس��ت كه او از يك خانواده اصيل پارسي بود و در امور نظامي نبوغ داشت و شخص دوم ايران پس از شاه بشمار مي رفت .به استناد اين نوش��ته و نوشته هاي ديگر «سورنا» از كيانيان سيس��تان بود و در نزديكي شهر زرنگ (درنگيانا) و نه چندان دور از ساتراپي (استان) آريا (هرات و فراه امروز) به دنيا آمده بود و درحقيقت از همش��هريان رستم زال ،پهلوان افسانه اي ايران بود و يعقوب ليث نيز بعدا از همين منطقه برخاس��ت. بيش��تر نيروهايي كه س��ورنا در جنگ با كراس��وس بكار برد از ش��رق ايران (خراس��ان ،سيس��تان و كرم��ان) بودند. اين جنگ باعث تحقير روميان در جهان آن روز شد.
شورش سیستان بزرگتر و تعرض غافل گیر کننده ارتش روم به ایران و ...
در پي چند شكس��ت نظامي روم از ايران و قتل دو امپراتور اين كشور كه با ايران وارد جنگ شده بودند ،ماركوس پروبوس ( 282 - 232میالدی) و از س��ال 276امپراتور روم و درگیر بپاخیزی طوایف ژرمن (گُت ها ،آلمان ها ،فرانک های شمالی و ،)...در مارس 280و به مناس��بت ن��وروز ایرانیان به بهرام دوم ش��اه ساس��اني ايران که او نیز در 276میالدی بر جای پدر نشسته بود پيشنهاد امضاي يك پيمان صلح داد كه بهرام به سبب مشكالتي كه در خاور ايرانزمین (سیستان بزرگتر و اینک به صورت چند ایالت جنوبی و جنوب غربی افغانس��تان و گوش��ه ای از یک استان ایران) داشت و به عالوه ،درگیری و اختالف نظر با بزرگان کش��ور 26 ،اپريل این سال (سال 280 روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
ميالدي) اين پيشنهادرا در اصل پذيرفت ،اما قراردادي امضاء نشد .سه سال بعد هم پروبوس در يك توطئه نظامی که طراح آن «مارکوس کاروس» فرمانده گارد امپراتوری معروف به «گارد پراتوریان» بود به قتل رسيد و «كاروس» خودرا امپراتور موقت خواند .كاروس که خبرداشت ارتش ایران گرفتار مسئله سیس��تان اس��ت و راهی طوالنی در پیش دارد تا برای دفاع، خودرا به غرب دجله برساند و نیز براي اينكه توجه سناي روم را به تاييد خود جلب كند به ايران لشكر كشيد و بهرام دوم را غافلگير كرد که انتظار چنين حمله اي را نداشت .كاروس پس از تصرف سلوکیه و عبور از فرات ،تا تيسفون پيش آمد كه در اينجا به مرگ ناگهاني از اين دنيا رفت.
درباره مرگ او که تنها حدود یک س��ال اقتدار داشت ،هر مورّخ علتی به دس��ت داده است ازجمله مرگ بر اثر جراحت ناش��ی از اصابت تیر یک س��رباز ایرانی ،مرگ بر اثر اصابت آذرخش ناشی از توفان و رعد وبرق ،مرگ براثر بیماری و .... با اين تجربه ،از آن پس بهرام دوم ،ديگر به اش��ارات صلح آميز روميان توجه نمي كرد و راه خودرا مي رفت .این تجربه، موبدِ موبدان را برآن داشت که مداخله کند و شاه را با بزرگان ایران آش��تی دهد و آنان را با هم متحد و یکپارچه کند .مسئله سیس��تان بزرگتر با ش��ورش هرمز حاکم ای��ن ایالت بر ضد برادرش بهرام دوم آغاز ش��ده بود .هرمز خودرا برای پادشاه شدن شایسته تر می دانست. 38
فروردین در گذر تاریخ
قتل ابراهام لینکن 14 Abraham Lincolnاپریل 25( 1865فروردین) و پنج روز پس از پايان جنگ داخلي 4س��اله آمريكا ،ابراهام لينكلن(لينکن) 56س��اله رئيس جمهوري وقت اين كش��ور
لینکن
درجايگاه ش��ماره 7تماشاخانه فورد در مركز شهر واشنگتن هدف گلوله «جان ويلكس بوث » John Wilkes Booth يك بازيگر 26ساله تئاتر و از هواداران كنفدراسيون آمريكا (طرف��داران كاه��ش قدرت دول��ت مرك��زي -جنوبي ها) قرارگرفت و چند س��اعت بعد (ساعت 7و 22دقيقه بامداد 15اپریل) درگذشت .جان بوث پس از تيراندازي به لينكلن كه در كنار زنش نشس��ته بود و صحنه نمایش را تماش��ا مي كرد فرياد زد :جن��وب انتقام گرفت« .بوث» چند دقیقه پس از ساعت ده شب به وقت واشنگتن از فاصله يك متر و نيمي، تنها يك گلوله به پش��ت جمجمه لينكلن ش��ليك كرده بود. ضارب پس از شلیک گلوله ،از پنجره تماشاخانه فرارکرد و با اسبي كه از قبل زير پنجره آماده بود از محل دور شد .لینکلن از حزب جمهوریخواه ،شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا4 ،
بوث -قاتل لینکن
س��ال و یک ماه حکومت کرده بود .همزمان با تيراندازي به لينكلن (لينكن) ،در جاي ديگر به «ويليام سيوارد» وزير امور خارج��ه او چاقو زدند که بر اثر ضربات وارده مجروح ش��ده بود[ .سيوارد عمدتا شهرت خودرا از خریدآالسكا از تزار وقت روسیه براي آمريكا به دست آورده است] .پس از درگذشت لينكلن كه دومين دور رياست جمهوري خودرا آغاز كرده بود، معاون وي «اندرو جانسون» برجايش نشست.
آغاز و پایان جنگ داخلی آمریکا در ماه اپریل ـ سیاست گذشت و ر ّد انتقام
جنگ داخلی آمری��کا 12اپریل 23( 1861فروردین) با گلوله باران شدن پایگاه نظامی «فورت سامتر» در کارولینای جنوبی آغاز ش��د ،درست چهار سال طول کشید و نهم اپریل 20( 1965فروردین 4سال بعد) پایان یافت. در این بزرگترین برادرکُش��ی 618 ،هزار نظامي (258 هزار جنوبي و 360هزار شمالي) كشته شدند و ويراني وسيع و تلفات غير نظامي بي شمار به بار آمد. ژنرال «رابرت لي» فرمانده نيروهاي كنفدراسيون آمريكا (جنوبی ها که خواس��تار خودمختاري هرچه بيشتر اعضاي اتحاديه و استقالل داخلي کامل بودند ـ کنفدراسیون طلبان) پس از س��قوط شهر ريچموند (حاكم نش��ين ايالت مشترک
المناف��ع ويرجينيا) و از دس��ت دادن خط دفاع��ي رودخانه اپاماتكس ،با اینکه هنوز 27هزار مرد مس��لح و صدها توپ و خمپاره انداز در اختیارداش��ت ،تصميم گرفت که تس��ليم ش��ود .وي پيش از ظهر 9اپريل در ساختمان دادگاه شهرك اپاماتكس ،نامه تس��ليم خودرا نوشت ،امضاء كرد و به ژنرال گرانت فرمانده نیروهای فدراسیون (دولت واشنگتن) داد. ژنرال گرانت (که بعدا رئيس جمهور آمريکا شد) پس از دريافت تسليم نامه «لي» اجازه داد كه او ،افسران و افرادش با اس��بان و سالحهاي سبك خود به هرجا كه بخواهد بروند و تاکيد کرد که هيچكدام از آنان ب��ه خاطر كارهايي كه تا آن روز انجام داده بودند مجازات نخواهد ش��د ،ولي پس از اين
ـ هرگونه خطا از نوع تجزيه طلبي ،مجازات خواهد داش��ت و دو ژنرال سپس دست يگديكر را فشردند و از هم جدا شدند. همين «گذشت» باعث شد كه خصومت دنباله نداشته باشد. «لی» بعدا رئیس دانشگاه ش��د و در بسیاری از شهرها نام او بر تاالرها و خیابانها و نیز یک جاده سراس��ری گذارده ش��ده است 130 .سال بعد در آفریقای جنوبی هم چنین شد و پس از افتادن حکومت به دست اکثریت (سیاهان) ،دولت بجای انتقامگیری از س��فیدان ،اعالم کرد که هرکس در سال های طوالنی تبعیض نژادی مرتکب خالف و جنایت ش��ده بیاید اعتراف کند ،پوزش بخواهد و عفو شود و مسائل پایان یافت و کشور آسیب ندید.
کوبا 64سال زیر تحریم های آمریکا جان اف كندي رئيس جمهوري وقت آمريكا 17اپریل سال 28( 1961فروردین) ،و كمتر از سه ماه از آغاز زمامداري اش با شكس��ت يك تعرض نظامي به كوبا رو به رو شد .نقشه اين تعرض در دوران حكومت آيزنهاور كه 20ژانويه آن سال پايان يافته بود طرح شده و در نيمه اپريل با حمايت سازمان اطالعات مركزي آمريكا (سيا) به اجرا در آمده بود. طبق اي��ن طرح ،صدها تن از فراريان كوبايي كه توس��ط آمريكا مسلح ش��ده بودند و ش��ماري ديگر ،در منطقه خليج خ��وك ها به خاك كوبا حمله ب ُردند كه اين تعرض شكس��ت خورد و 743تن از حمله كنندگان اس��ير شدند كه بعدا فيدل كاسترو هركدام از آنان را با يك تراكتور معاوضه و آزاد كرد. دشمني دولت آيزنهاور با دولت كاسترو در كوبا از زماني
آغاز شد كه كاسترو اعالم كرد يك سوسياليست است و نظام كوبا سوسياليس��تي خواهد بود و سپس دس��ت به ملّي كردن شركتها و كسب و كار آمريكائيان در كوبا زد .قدمت فعاليت بازرگاني بعضي از موسس��ات آمريكائي در كوبا به اوايل قرن 20و اندكي پس از پيروزي آمريكا در جنگ با اسپانيا در سال 1898مي رسيد. حزب سوسياليس��ت کوبا (پيرو ماركسيس��م -لنينيسم) در س��ال 1925تاسيس ش��ده بود .اين حزب پس از پيروزي انقالب كاسترو در 1959به تدريج زمام امور اين كشور را به دست گرفته اس��ت .فيدل كاسترو كه مبارزه اساسي خودرا از 1953آغاز كرده بود پس از يك شكس��ت ،در سال 1959از تبعيد به كوبا بازگشت و با 9هزار انقالبي مسلح به ديكتاتوري
باتيستا پايان داد .دولت واشنگتن در آغاز كار گمان نمي كرد كه كاسترو «كمونيست» باشد ،و چپگرايي را خصلت هر انقالبي مي دانست. 24اپريل 1961جان اف .كندي مسئوليت شكست حمله ب��ه خليج خوكها را پذيرفت و از آن زمان روابط آمريكا با كوبا قطع و این کشور به رغم نرمش اخیر ،همچنان زیر تحریم های آمریکا قرار دارد. كريس��تف كلمب در نخستين سفر دريايي خود به سوي غرب ،در 1492به كوبا رس��يد و اين جزيره را از مستملكات اسپانيا اعالم داشت كه اين سلطه تا پايان قرن 19ادامه داشت و پدر كاس��ترو از مهاجران اس��پانيايي بود .بذر توتون ،گوجه فرنگی و سیب زمینی از کوبا به سایر قاره ها انتقال یافته است.
روزی که ارتش شوروی اتریش را از هیتلری ها گرفت ـ مسکو 27میلیون کشته داد ولی همه دستاوردهایش را برباد داد!
13اپریل سال 1945ارتش شوروي شهر وين را تصرف ك��رد و 90هزار ت��ن از نظاميان هيتلر را به اس��ارت گرفت. اتريش (س��رزمين ژرمن نشين) در س��ال 1938به آلمان پيوسته و يكي از اياالت آلمان (رايش سوم) شده بود. ش��وروي در جري��ان جنگ جهان��ي دوم ،از زمان حمله ارت��ش هيتلر به آن كش��ور در 1941تا تص��رف برلين در ،1945نزدي��ك به 27ميليون كش��ته ،تلفات داد ـ حال آن كه جم��ع كل تلفات آمريكا در دو جبهه اروپا و آس��يا به نيم ميليون نفر هم نرسيد .اواخر دهه ، 1980غرب موفق به فریب دادن گورباچف و دس��تیارانش شد و هر آنچه را که شوروی 39
از شکس��ت هیتلر به دس��ت آورده بود داوطلبانه از دس��ت داد! .دولت وقت مسكو (گورباچف) اواخر دهه 1980پس از دريافت وعده هايي از سران غرب ،داوطلبانه با انحالل پيمان ورش��و موافقت كرد به اين اميد كه «ناتو» هم منحل شود كه برخالف انتظار مسكو ،پس از فروپاشي اسرار آميز شوروي، ناتو نه تنها منحل نشد بلكه گسترش يافت و به مرزهاي سابق شوروي رس��يد و از اپریل 2004به ليتواني ،لتوني و استوني سه کشور از کشورهاي سابق شوروي وارد شده و در همانپایگاههایی که با پول روسها در اين سه کشور بالتیک شوروی منحله ساخته شده اند استقرار یافته است.
وزير دفاع روس��يه در اپریل 2007و 16س��ال پس از فروپاشي شوروي ،براي نخستين بار اظهارداشت که در نيمه دوم دهه 1980روس ها فريب غرب را خوردند که با ابطال پيمان ورشو و تخليه اروپاي شرقي از نيروهاي خود موافقت کردند که دنباله آن فروپاشي شوروي بود .وی افزود «:روزی که روس ها به واقعیت های پش��ت پرده فروپاش��ی کش��ور تزارها پی ببرند ،آن وقت اس��ت که بوی اتم به مشام خواهد خورد و » .... هفتم اپریل 2010اعالم شده بود که هنوز روسیه دارای 12هزار سالح اتمی است و مابقی جهان جمعا 8هزار. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
نظرات اندیشمندان در گذر زمان
زادروز «توماس هابز» فيلسوف بزرگي كه انسان را موجودي ذاتا خودخواه ،سلطه گر و استثمارگر خواند و راه حل ارائه داد
پنجم اپریل ( 16فروردین) زادروز توماس هابز فيلسوف و نويسنده انگليسي است كه انسان را موجودي ذاتا خودخواه، قدرت طلب ،خواهان س��لطه بر همنوع و استثمار ديگران دانسته است .وي در 1588به دنيا آمد 91 ،سال عمر كرد و چهارم دسامبر 1679درگذشت .نظرات هابز در دهه های اخیر و بویژه در جریان بحران مالی سال 2009که آزمندی چند آمریکایی آن را به وجود آورده و همه جهان را در آن غرق و گرفتار ساخته بیش از هر زمان دیگر نقل و یادآوری می ش��د زیرا که وی راه حل مس��ئله را هم به دس��ت داده است. هابز كه واقعيت عقايد و فرضيه هاي او هر روز آشگارتر از روز پيش مي شود ،طبيعت بشر را در ارتباط با نفس خود و جامعه تعريف كرده و گفته اس��ت كه رفتار يك انس��ان تابع خودخواهي ذاتي اوس��ت و س��ه عامل باعث منازعه انسانها مي شود :رقابت بر سر منابع محدود براي تملك ،بي
اعتمادي نسبت به يكديگر ،و باالخره عشق و عالقه وافر به جالل و شكوه (قدرت) .وي تصريح مي كند كه تا اين عوامل
وجود داشته باشد نزاع (جنگ) و در نتيجه «ترس» از ميان نخواهد رفت و در چنين محيطي همه چيز نامطمئن است. ب��ه اظهار هابز ،تا بي اعتمادي نس��بت ب��ه ديگران در زندگاني روزمره وجود داشته باشد بيم و خطر نزاع و جنگ هم ادامه خواهد داشت .هابز گفته است :پيشرفتهاي مادي و ساختن ش��هرهاي قشنگ ،طبيعت انس��ان را تغيير نمي دهد .متمدن ترين كش��ور اگر بر كش��ور ديگر پيروز شود نسبت به مغلوب رفتاري خشن و غیرانسانی خواهد داشت. هابز نوش��ته اس��ت كه در غياب يك قانون بين المللي داراي ضمانت اجرايي استوار و اطمينان بخش ،كشورهاي ضعيف شكار قوي ترها مي شوند ،و به همين گونه انسانها در چنگال انسان دارای نیرو و اختیارات .هابز می گوید که براي تحت كنترل درآوردن اين وضعيت نامطلوب در يك جامعه ملي و بر طرف كردن احساس ترس و نیز تامين آسايش و جلوگيري از تجاوز افراد به حقوق و آزادي يكديگر و ...نياز به وجود يك دولت نيرومند در آن جامعه اس��ت كه بتواند بر خودخواهي اف��راد فائق آيد .چنين دولتي بايد توانمندي همه جانبه و قدرت تمام عيار داشته باشد و اين «حاكم تمام عیار» بايد متناسب با نياز روز وارد عمل شود و از قدرت و اختیارات خود استفاده كند .هابز گويد كه «قدرت حاكم» باید بگونه ای به چش��م خورد و مسلط برکار خود باشد که حس استثمار و زورگويي در یک فرد از افراد را براي حصول به برتري و زندگاني فردی بهتر برای شخص خود مهار كند تا آرامش برقرار باشد و در جامعه ای که کینه افراد نسبت به فرد وجود نداشته باشد آرامش برقرار خواهد بود و نبود ترس از انتقام گیری و نیز احساس ستم و بی عدالتی؛ آرامش خیال به وجود می آورد که الزمه خوشبخت زیستن است. هاب��ز درباره ش��رايط دولت گوي��د :دول��ت ـ فرد يا گروه ـ وقتي مش��روعيت حكومت كردن خواهد داشت و مردم بايد اختيار و سرنوش��ت خود را به آن بس��پارند كه همه اتب��اع را به يك چش��م بنگرد و تبعيض قائل نش��ود.
روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دولتی را موانع رشد و مدنيّت جامعه می دانست
Thomas Hobbes
يك دول��ت نباي��د كاري كند كه ب��ه اتباعش آس��يب و زي��ان وارد آي��د .انجام دقی��ق تکالیف و وظای��ف؛ میزان شایستگی یک دولت را به دس��ت می دهد .دربرابر ،اتباع هم بايد وفادار باش��ند و از انجام تكاليف شانه خالي نكنند. هابز تاكيد بريافتن راهي جهت پايان دادن به احساس تنفر آشگار و پنهان ميان انسانها و جوامع دارد و هنر دولت را در تحقق اين امر مي داند .به زعم هابز ،دولت بايد مانع تنازع مردم بر سر منافع و ربودن آن توسط قويتر ها و زرنگتر ها شود .هدف يك دولت از مجازات افراد نه تنها بايد اصالح مقصر ،بلکه “ تنبّه “ ديگران باش��د ،نه چشم در برابر چشم. بی طرفی و بلوغ دستگاه قضایی یک کشور بیش از هرعامل دیگر باعث کنترل دولت و اتب��اع و محافظت از حقوق هر دو می شود و وای به حال کشوری که از یک دستگاه قضایی واجد ش��رایط برخوردار نباشد و در این مورد ،شرط اصلی، یافتن قاضی عادل دارای توان تشخیص و قضاوت و رعایت بی طرفی و انصاف اس��ت و انتصاب و حمایت همگانی از او. هابز قانون طبيعي و طبقه بندي آن را به تفصيل ش��رح داده و آن را ب��ه قانون عمومي و مصوبات پارلماني را قانون موضوعه تعبير كرده كه افراد را از انجام كارهايي منع و به انجام اموري تشويق مي كند و همه تاكيد او بر اين است كه اگر در جامعه (ملي و بين المللي) كنترل خودخواهي افراد از دست حاكم و مجري قانون (قانون طبيعي ـ قوانین موضوعه) خارج ش��ود صل��ح و آرامش ،آزادي و امنيت ،س��عادت و آس��ودگي خيال رخت ب��ر خواهد بس��ت و برقراركردن مجدد نظم ،كاري آس��ان نخواهد بود .به اين ترتيب ،هابز اهميت ويژه براي دس��تگاه قضايي يك جامعه قائل است و بر بي نظر و عالم بودن قاض��ي تاكيد مي كند و قاضی واجد ش��رایط را موجودي كمياب و در نتيج��ه گرانبها مي داند. هاب��ز در جاي ديگري از نوش��ته هايش 15اصل براي كنترل خودخواهي افراد بيان داشته كه مهمترين اصل آن نفي و تقبيح «نخوت» است. تاليف��ات مهم هاب��ز عبارتن��د از« :لوي يات��ان (فريت دريايي)» ،پيشنويس فلسفي رابطه حكومت و جامعه ،مسائل مربوط به آزادي و ضرورتها و فرصتها ،بحث فيلس��وف و دانشجو ،علل جنگ داخلي انگلس��تان ،و «ايلياد و اديسه». فرضيه هاب��ز درباره حكومت ،وي را ب��ه صورت يكي از پدران علوم سياسي در آورده است.
نويسنده داستان «خودكشي» انتحار كرد! «ياسوناري كاواباتا» داستان نويس بلند آوازه ژاپني كه بيش از يكصد داس��تان نوشته است 16اپریل 27( 1972 فروردین) در 73سالگي خودكشي كرد .وي دو سال پس از نوشتن داستان يك خودكش��ي ،بدون اين كه يادداشتي در اين زمينه بر جاي گذارد انتحار كرد. Yasunari Kawabataکه 14ژوئن 1899به دنیا آمده بود برنده جايزه نوبل ادبيات سال 1968شده بود .او
«فیکته» که فساد و تباهی و جرم
نخستين ژاپني است كه چنين جايزه اي را به دست آورده بود .به س��بب يتيم ش��دنش در كودكي و از دس��ت دادن والدي��ن ،تاثير تنهاي��ي و متكي به خود ب��ودن در همه آثار «كاواباتا» آشگار است .سبك داس��تان نويسي او شباهت فراوان به نوش��تن خبر حادثه براي رس��انه ها دارد؛ ساده، ب��دون لفّاظي و بازي با قلم ،و قراردادن س��ريع خواننده در نتيجه داستان.
19ماه می ، 1762زادروز فیلس��وف آلمانی یوهان گُتلی��ب فیکته Johann Gottlieb Fichteاس��ت که 19ماه می 1762به دنیا آمد و 52سال عمر کرد. عقاید فیکته (فیچته ـ فیشته) درچندین زمینه مطابق عقاید دکارت و کانت اس��ت .وی اصول تازه ای درباره احساس فردی (درونی) و آگاهی ها و تفاوت تفکر بر این پایه به دست داده و پرهیزگاری و درستکاری را ستون ساخت تمدن و پیشرفت دانسته است. بخشی از دوران او مصادف بود با برتری فرانسه در اروپا (زمان فتوحات ناپلئون) و سلطه فرانسه بر ایالت های آلمانی که فیکته در س��ال 1808با چند سخنرانی در برلین ،ناسیونالیس��م آلمانی را جان داد و از این رو، از پدران این ناسیونالیس��م بشمار آورده شده است .او خطاب به آلمانی های زیر اش��غال نظامی فرانسه گفته بود :آلمانی(ژرمن) باش��ید ،ش��خصیت و خصوصیات ارثی و خصلت های نژادی خودرا حفظ کنید تا باردیگر پیروزی را در آغوش کش��ید .خودرا نبازید و در برابر وضعیت تسلیم نشوید. این اصل که در جامعه شناس��ی آمده و از اصول این علم ش��ده است از فیکته اس��ت« :جامعه ای که در آن فس��اد و تباهی و جرم ملی (دولتی) وجود داش��ته باشد رشد نخواهد کرد ،متمدن محسوب نخواهد شد و دچار تفرقه خواهد بود و تحت سلطه.».
سالروز درگذشت آناتول فرانس ـ نکته های جالبی از او
16اپری��ل ( 27فروردی��ن) زادروز آناتول فرانس Anatole Franceنويسنده معروف فرانسوي است كه در سال 1844متولد و 12اکتبر 1924فوت شد .وي برنده جايزه نوبل ادبيات سال 1921است. آناتول فران��س يك��ي از پُركارترين نويس��ندگان فرانسه ،عضو آكادمي علوم اين كشور در عين حال يک شاعر بود و داراي سه مجموعه شعر است. وی ب��ه م��وازات داس��تان نويس��ي ،روزنام��ه ن��گاري هم م��ي كرد و درگي��ر امور سياس��ي نيز بود. مهارت و اس��تعداد او در نوش��تن كم نظير بود .گاهي طنز سياس��ي ه��م م��ي نوش��ت .ش��هرت او در عالم ادبيات با انتش��ار داس��تان «جنايت سيلوس��تر بونار » The Crime of Sylvestre Bonnardآغ��از ش��د .مولفان تاريخ ادبيات وي را بزرگترين نويس��نده فرانسه در عصر خود توصيف کرده اند. آناتول فرانس که قبال فرانس��وا آناتول نام داش��ت در ط��ول عمر نويس��ندگي اش 25داس��تان 9 ،کتاب غير داس��تاني ،ي��ک کتاب تاري��خ 4 ،نمايش��نامه و 4 خاطره نوش��ت که 4خاطره او پُر از نکته و اندرز است. داستانهاي معروف آناتول فرانس جزيره پنگوئن ،زنبق سرخ ،شورش فرشتگان ،كتاب دوست من عنوان دارند و . ...چند نکته از آناتول فرانس: *داشتن برنامه کافي نيست ،بايد به آن اعتقاد داشت. * عمر کوتاه اس��ت ،اي��ن را مي دانيم ول��ي آن را هدر مي دهيم. * حماقت کردن بدتر از شرارت کردن است. * وجدان مورخ نبايد اجازه دهد ک��ه تاريخ را فاتحان بنويسند. 40
نظرات اندیشمندان در گذر زمان
سالمرگ ژان پل سارتر که درباره «بودن و زيستن» و اين كه آدم محكوم است كه آزاد باشد ابراز نظر کرد
ژان پل سارتر
ژان پل سارتر انديشمند ،نويس��نده ،نقدنگار ،بيوگرافي نويس و فعال سياسي فرانسوي قرن 20و از اصحاب فلسفه اگزيستانسياليس��م Existentialismپانزده��م اپریل 1980درگذشت. وي که 75س��ال عمر كرد دوم ماه م��ي 1905به دنيا آمده بود .س��ارتر درباره «بودن و زيس��تن» و اين كه آدم محكوم است كه آزاد باشد و همچنين بي تفاوتي ها در قبال انس��انيت بحث كرده و نظر داده است .س��ارتر از فالسفه
چپگرا اس��ت و درموارد متعدد عقايد او با نظرات ماركس تفاوت زياد ندارد. س��ارتر برنده جايزه نوبل س��ال 1964شد ولي آن را نپذيرفت و اعالم داش��ت که دولت ها و يا انستيتوها نبايد جايزه و پاداش به اهل فکر و قلم به دهند ،اين مردم هستند که با خريد نوش��ته ها و افکار آنان پ��اداش مي دهند و قدر مي نهند .اين تفکر س��ارتر به ص��ورت يک اصل درآمده و نويسنده ،متفکر و روزنامه نگار از دريافت پاداش از دولت و هر مقام ديگر ممنوع ش��ده اس��ت .به استناد همين اصل، چند سال پيش که محمد خاتمي به برخي از روزنامه نگاران ايراني کامپيوتر کيفي هديه داد و در نوروز ( 1391مارس )2012که احمدي نژاد به خبرنگاران عيدي داد از اين دو اقدام انتقاد شد و .... س��ارتر بود که با تاکيد گفت که ش��رح مشاهدات به مراتب ماندني تر ،آموزنده تر و جالب تر از نوشتن خبر است و به روزنامه نگاران توصي��ه کرد که چنين کنند .توصيه او به تاريخنگاران «نوشتن بيوگرافي» براي اشخاص بود .وي عقيده داشت که شرح زندگاني هر فرد ،ولو يک تبعه ساده، جالب و آموزنده و حاوي نکات تاريخي و سند است.
از مارکسيسم به ناسيونال سوسياليسم
H. Comte Saint Simon
«سن سیمون»: در یک جامعه طبقاتی ،طبقه توانگر نمی تواند بر جان و مال خود ایمن باشد سن سیمون ،اشراف زاده فرانسوی که برای حل مسائل بشر فرضیه نوشت که به سوسیالیسمِ سن سیمونی معروف ش��ده اس��ت 19ماه می 1825به دنیا آمد .وی استثمار در هر شکلی را عملی ضد انسانی می دانست و فئودال و بورژوا (سرمایه دار) را زائیده بی قاعدگی جامعه و ضعف فرهنگ و فقر تمدن و نبود نظم می دانست. س��ن س��یمون که عقای��د او توس��ط فرضیه پ��ردازان سوسیالیس��ت دیگر ازجمله «مارکس» اقتباس شده است گفته است که برای زدودن فقر و بدبختی از یک جامعه باید بس��یج ملی برای تولید صورت گیرد و تولید همه را بی نیاز می کند و فقر ناپدید می ش��ود .وی معتق��د و مروج اقتصاد تعاونی و مالکیت عمومی ابزار و منابع تولید بود .او می گفت که در ذات بشر است که نسبت به فئودال و بورژوا بدبین و بدگمان باشد و همین بدبینی ایجاد دشمنی طبقاتی می کند که نتایج وخیم خواهد داشت .در یک جامعه طبقاتی ،طبقه توانگر نمی تواند بر جان و مال خود ایمن باشد .سن سیمون را پدر فرضیه شایس��ته ساالری هم می دانند زیراکه اثبات کرده اس��ت که میان سعادت ،رفاه و پیشرفت یک جامعه و شایستگی مدیریت آن نسبت مستقیم وجود دارد .مدیریت باید در دست شایستگان باش��د و در هر جامعه شمار کمی هستند که همه شایستگی ها و ش��رایط را دارا هستند و اگر چنین فردی یافت نشود ،امور جامعه باید به دست شورای شایستگان سپرده شود و مدیر خوب فردی است دانا ،بی نظر و مثبت گرا و به دور از آزمندی و خودپرستی. 41
73س��ال از درگذش��ت «ورن��ر زومب��ارت Verner » Sombartفيلس��وف و اقتصاددان آلماني و مولف كتاب هاي «چرا سوسياليسم در اياالت متحده موفق نمي شود؟»، «زندگاني در محيط كاپيتالسم و در چارچوب سوسياليسم»، «چرا اديان الهي كاپيتاليس��م را تاييد نك��رده اند»« ،اقتصاد ماركسيستي» گذش��ت که در چنین ماهی در سال 1941و در 65سالگي فوت شد. وي به هم��ان گونه كه درخود دي��ده و تجربه كرده بود؛ عقيده داش��ت كه افراد چپگرا ،نخست تمايل ماركسيستي دارند ولي به تدريج كه تجربه كسب مي كنند و پا به سن مي گذارند اين ايده به سوسياليستي ،سپس سوسيال دمكراسي و از اين مرحله به ناس��يونال سوسياليس��تي تحول پيدا مي كند .وي ثابت كرده اس��ت ك��ه تمايالت ي��ك چپگرا ،در پايان تحول خود به ناسيونال سوسياليسم تا پايان عمر در او باقي خواهد ماند و س��لب شدني نخواهد بود و به اين ترتيب همه راهها به ميهندوس��تي (ناسيوناليس��م) ختم مي شود. گذشت زمان ،درستي انديشه زومبارت را ثابت كرده است. در ماه مي 2005به مناسبت شصت و چهارمين سالگرد درگذشت «ورنر زومبارت» ،برخي از اصحاب نظر كه درباره افكار او با رس��انه ه��ا مصاحبه كرده بودند ضمن اش��اره به تحوالت دو دهه آخر قرن بيستم و نگاهي به عملكرد رهبران تازه چند كشور داراي نظامهاي ايدئولوژيك گفته بودند كه پيش بيني اين فيلسوف تحقق يافته و ايدئولوژي هايي كه پايه جهاني داشته اند با ناسيوناليسم هر ملت درآميخته و صورت ملي به خود گرفته اند.
Verner Sombart
مجسمه سيسرو
فن سخنرانی عمومی و اهميت آن
نیمه اپريل س��ال 60پي��ش از ميالد «سيس��رو» انديش��مند ،خطيب ،نويس��نده و سياس��تمدار رومي (ايتاليايي) كتاب فن سخنراني عمومي (خطابه – پابلیک سپیچ) را به پايان رسانيد .وي در مقدمه اين كتاب كه قواعد آن هنوز تدريس مي ش��ود ياد آور شده است: هركس كه بخواهد مقام عمومي داش��ته باشد بايد در ايراد نطق و دس��ت كم نوش��تن مطالبي كه مي خواهد عرضه بدارد مهارت داشته باش��د تا موفق شود و اگر احساس كند كه در نوشتن گزارش و نطق نمي تواند به مهارت برسد بايد فردي امين و وفادار را در كنار خود داش��ته باش��د كه گزارش و نطق او را برايش بنويسد. سیسرو در اين كتاب ساختار يك نطق ،انتخاب كلمات و تنظيم جمالت و حتي طرز ايس��تادن و اشاره كردن و حركت دس��ت و گردن و صورت را هنگام ايراد نطق عمومي تش��ريح كرده اس��ت .اندرزها و روش (متُد) سيسرو اينك مورد توجه سران بس��ياري از كشورها به ويژه آمريكاست كه هركدام براي نوشتن سخنراني هاي رسمي خود يك و يا چند نطق نويس دارند.
توکویل و معادله دمکراسی الكس��يس توکوی��ل Alexis de Tocqueville انديش��مند ليبرال ،تاريخدان و نويسنده فرانسوي در 54 س��الگي درگذش��ت .توكويل عميق ًا هوادار آزادي عمل ف��رد (آزادي فردي) بود و از احتم��ال اين كه «اكثريت» به استبداد و س��تمگري و زورگويي بپردازد نگران بود .او كه زماني وزير امور خارجه فرانس��ه بود تأليفات متعدد از جمله «دمكراس��ي آمريكا» و «نظام پيش��ين [فرانسه] و انقالب [فرانسه]» دارد .بيش��تر تاليفات و رساله هاي توكويل درباره دمكراسي است .يكي از فرضيه هاي او در اين زمينه در اين معادله كه خودش آن را نوشته خالصه شده اس��ت :برابري در حقوق +نبودن تبعيض در جامعه +آزادي = دمكراسي توكويل از هواداران تش��كيل انجم��ن هاي داوطلبانه در هر زمينه و حرفه بود و م��ي گفت :مردمي كه در يك موضوع و امر ،منافع و خواست مشترك دارند مي توانند به صورت يك بدنه و به مثابه يك خانواده به حل مشكل كمك كنن��د و دولت ناچار مي ش��ود در اين زمينه ياري دهد و «جامعه مدني» وقتي تحقق مي يابد كه انجمن ها به احقاق حقوق افراد كمك داوطلبانه كنند .به نظر توكويل، بهترين رئيس دولت آن اس��ت كه در دوران حكومتش آحاد مردم آرامش خيال داش��ته ،ترس نداشته و ارعاب و تعرّض در ميان نباش��د و تنها در چنين محيطي اس��ت كه پيش��رفت حاصل مي شود و حالوت زندگي كه هدف بش��ر اس��ت تامين خواهد بود .توكويل در زمينه نوشتن و نويسندگي و حتي س��خنراني ،بر رعايت ساده نوشتن و ساده گفتن بود .وي در اين زمينه گفته است :مردم دروغ را آسانتر مي پذيرند تا يك حقيقت پيچيده را. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
نظرات اندیشمندان در گذر زمان
سالمرگ مارك توين طّناز بنام نوشتن داستان برپایه تجربه
John Maynard Keynes
سالمرگ پدر مکرواکونومیکس ـ توجه به اشتغال
John Maynard Keynesج��ان ام .كين��ز اقتصاد دان بن��ام و پدر مكرواكونوميكس (ماكرو) 21 اپريل 1946پس از 63سال زندگي كردن درگذشت. ط ّراح «كنزيان اكونوميك��س» پنجم ژوئن 1883در انگلس��تان به دنيا آمده بود .دكتر کينز در سال 1936 فرضيه عمومي اشتغال ،بهره و پول را نوشت و آن را در كتابي تحت همين عنوان منتشر ساخت و اصل «بيزنس سايكل» را به دست داد .وي بود كه مداخله دولت براي رساندن كشور به مرحله اش��تغال كامل (به هر بها) و جلوگيري از ركود را امري الزم و ضروري اعالم كرد. دكتر كينز قواعد متعدد براي اصالح ساختار اقتصاد به دست داده است .اين فرضيه پرداز اقتصادي ايجاد یک نظام بي��ن المللي پول را که منطقی ،بی طرفانه و مطابق اصول باشد مورد تاكيد قرار داده است.
ساميوئل النگهورن کلمنس (مارک توين) داستان نگار و طنّاز بنام آمريکايي 21اپریل 1910در 75سالگي از اين جهان ديده بربس��ت .مارك توين س��ي ام نوامبر 1835در شهر فلوريداي ايالت ميسوري به دنيا آمده بود. وي سفرهاي متعدد كرد ازجمله ديدار از اروپا و خاورميانه .او كه نام مستعار «ماركتوين» را برخود نهاده بود مشاغل گوناگوني ازجملهكاردرچاپخانه،معادنوناخداييكشتیرودخانهپيماـرود «مي سي سي پي» ـ را پشت سر گذارده بود که به نوشتن داستان برپایه تجربه های خود روی آورد .داستانهاي او و طنزهايش پر از نكته هاي ظريف و جالب است كه ضرب المثل انگليسي زبان ها شده اند .برخي از نقد نگاران ادبي ،وي را بزرگترين نويسنده داس��تانهاي طنزآميز قرن نوزدهم خوانده اند« .تافت» رئيس جمهوري وقت آمريكا در اپريل 1910ضمن صدور اعالميه اي رس��مي ،فوت «مارك توين» را ضايعه اي بزرگ برای بشریت خوانده بود .دانشگاه آكس��فورد (انگلستان) به مارك ،دكتراي ادبيات داده بود .بکار رفتن واژه ن ِگرو (نیگِر= کاکاس��یاه) برای خطاب کردن یک سیاهپوس��ت آمریکایی از سوی مارک توین در قرن نوزدهم ،در س��ال 2011جنجال بزرگی بپاساخت زیرا که برخی منابع با توجه به انتخاب ش��دن یک سیاهپوس��ت به ریاس��ت جمهوری آمریکا ،آن عبارت را سانسور کرده بودند و این خودسانس��وری مورد انتقاد مقاله نگاران رسانه ها و ادیبان قرارگرفته بود و مدت ها مورد بحث بود.
نوشته هاي كازانووا روزهاي زندگي
پنجم اپری��ل زادروز جياكوما كازانووا (کاس��انووا) نويس��نده ايتاليايي قرن هجدهم است كه در جهان به مردي زن باره! و همه فن حريف ش��هرت يافته است. وي که در اپريل (آوریل) 1725درشهر بندری «ونيز» تولد يافته بود در 1798درگذش��ت .مهمترين تاليف کازانووا «روزهاي زندگي» است كه در قالب آن و شرح کارها و تفک��رات روزانه خود اوضاع اجتماعي قرن 18 اروپارا به طرزي ماهرانه و بدون تكلّف و پرده پوش��ي ترسيم كرده اس��ت .وي تاليفات و ترجمه هاي ديگري دارد ازجمله ترجمه سرودهاي زرتشت كه به صورت Operaتنظي��م كرده ،و نيز ترجم��ه عقايد ولتر ،تاريخ ناآرامي هاي لهستان و .... بررسي كتاب روزهاي زندگي كازانووا نشان مي دهد كه وي دائما ميان كش��ورهاي اروپ��اي غربي و جنوبي و مركزي در رفت و آمد بوده و در اين كش��ورها هر كاري را از نظامی گري تا جاسوسي و سفارت (كار ديپلماتيك) انج��ام داده ب��ود .ابداع «الت��اري و قرعه کش��ی بخت آزمایی» را هم به نام او ثبت كرده اند .كازانووا بر زبانهاي فرانسوي ،آلماني و اس��پانيايي كامال مسلط بود .شهرت او در كار نوشتن بمانند عشقبازی هایش چشمگير بوده است .پدر و مادر او هردو در تئاتر كار مي كردند.
سازنده زبان واحد جهاني اسپرانتوـ هدف او از اين كار دكت��ر «لودوي��گ الزاروس زامنه��وف Ludovic » Lazarus Zanmenhofمبتك��ر زب��ان جهان��ي «اس��پرانتو» كه واژه ه��اي آن از بس��ياري از زبانهاي رايج گرفته ش��ده اس��ت 14اپریل س��ال 1917درگذش��ت. زامنهوف عقيده داش��ت كه وج��ود زبانهاي متعدد در جهان باعث جدايي م��ردم از هم ،ب��روز اختالفها و جنگها مي ش��ود .او تاكيد بر اين داش��ت كه اگر ي��ك زبان ــ ولو به صورت زبان دوم و يا زبان رس��انه ها ب��ه ويژه كتاب ــ ميان مردم در سراس��ر جهان مشترك باشد ،به دليل بسط تفاه��م و تبادل انديش��ه ،دانش ،هنر و اطالعات بس��ياري از مس��ائل به وجود نمي آيد و انس��انها موفق خواهند ش��د از ميراث مش��ترك كه همان��ا تجربه گذش��تگان (تاريخ) اس��ت ،و نيز احس��اس و عواط��ف يگديگر آگاه ش��وند و درد و ش��ادي ه��م را درك كنن��د و عقايد به جاي س��طح محدود در همه جهان انتش��ار يابد و مش��كالت حل شود. ب��ه باور زامنهوف ،وجود يك زبان واحد جهاني در كنار زبان مادري ،مردم را در گوشه و كنار جهان به هم مربوط مي كند ،رسوم يكنواخت و فرهنگ غني مي شود و مسائل ناشي از تفاوت و اختالف فرهنگها از ميان مي رود .وي گفته است كه زبان اسپرانتو ساده تر از همه زبانها است و فراگيري آن آسان. زامنهوف يك پزشك بود .وي 15دسامبرسال 1859 در ش��هر بياليس��توك لهس��تان كه در آن زمان در قلمرو روس��يه بود به دنيا آمده بود .چهار گ��روه مختلف الزبان و با فرهنگهاي متفاوت در اين ش��هر زندگي مي كردند كه به همين سبب باهم تفاهم نداشتند و در نزاع و كشمكش دائمي بودند. اي��ن چهار گروه عب��ارت بودند از :روس��ها ،لهس��تاني ه��ا ،آلمان��ي ه��ا (ژرم��ن ه��ا ) و يهودياني كه ب��ه زبان« يدي��ش» تكلم م��ي كردند .زامنه��وف از نوجوان��ي از اين وضعيت در رنج بود .بعدا از اي��ن اختالف پي به اختالفات مل��ل و كش��ورها ب��رد و راه ح��ل را وجود يك زب��ان دوم بين الملل��ي يافت و به س��اختن اين زبان همت گماش��ت. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
وي كه در دانش��گاههاي مسكو ،ورشو و برلين تحصيل كرده بود زبان انگليس��ي ،التين و يونان��ي را هم فراگرفت و به س��اختن زبان بين المللي اس��پرانتو س��رگرم ش��د .او س��اده ترين گرامر (دس��تور زبان) را براي اسپرانتو تدوين كرد و واژه هايي انتخاب كرد كه با پس��وند و پيش��وندها و افزودن ريشه كلمات بش��ود با هر واژه دهها كلمه ساخت و يادگرفت��ن اي��ن زب��ان و بكار ب��ردن آن را آس��ان كرد. زامنهوف در كتاب��ي كه در س��ال 1887تحت عنوان «لينگوو انترناسيا» منتشر ساخت نوشته است كه او اطمينان مي دهد اگر اس��پرانتو جهاني ش��ود عدم تفاه��م ،نفرت و تبعيض از جهان رخت برخواهد بست و همزيستي مسالمت آميز و صلح پايدار برقرار خواهد ش��د و بش��ر با استفاده از بهترين استعدادها به پيروزي هاي بزرگ و سعادت و رفاه دس��ت خواهد يافت .زامنهوف نوش��ته است كه زبان دوم مشترك باعث گس��ترش ارتباط طبيعي انسانها و دوستي و وفاق خواهد ش��د .وي تحقق اين آرزو را تش��كيل جنبش هاي تروي��ج اس��پرانتو و حمايت دولته��ا از آن ذكر كرده است. به اظهار بس��ياري از جامعه شناسان ،در آغاز كار توجه به زبان اس��پرانتو زياد بود ،در بيش��تر كش��ور ها آن را در آموزشگاههاي غير دولتي تدريس مي كردند و زماني بيش از پنج ميليون نفر آن را مي دانستند ولي انگليسي زبانها كه سعي داشته اند اين زبان (زبان انگليسي) و در نتيجه فرهنگ و روش زندگاني خودشان جهاني شود به« اسپرانتو» پشت كردند و ديگران هم نس��بت به آن بي اعتنا ش��دند و امروز بسياري هس��تند كه حتي نام اين زبان و زحمتي را كه براي ساخت آن كشيده شده است نشنيده اند.با وجود اين ،عده كساني كه در سراس��ر جهان آن را مي دانند 2تا 3ميليون برآورد شده است .تفاوت تلفظ زبان انگليسي در كشورهاي مختلف و بي قاعدگي گرامر آن و تفاوت استعمال(یوسیج) واژه ه��ا اخيرا توجه به اس��پرانتو را بارديگ��ر افزايش داده است.
Giacomo Casanova
درگذشت كاشف راديوم در يك حادثه خياباني! دكتر پيركوري فيزيكدان فرانسوي كه به اتفاق زنش «ماری» راديوم و پلوتونيوم را كش��ف كرد و به فيزيك اتمي جان تازه داد 19اپریل سال 30( 1906فروردین) در يك حادثه خياباني در پاريس كشته شد .وي پانزدهم ماه می س��ال 1859در همين ش��هر به دنيا آمده بود. دكتر كوري پس از فراغت از تحصيل در دانشگاه ،كار در آزمايشگاه و تحقيق و تدريس را درپيش گرفته بود. وي نخست روي كريستالوگرافي و سپس مغناطيس به تحقيق پرداخته بود و در مبحث مغناطيس ،قانون كوري را در رابطه تاثير حرارت بر خاصيت مغناطيس نوشته است .پیر با كمك زنش در سال 1898موفق به كشف راديوم شد .این زن و ش��وهر در 1902همچنین موفق شدند عنصر راديواكتيو «راديوم» را ايزوله كنند و سپس پلوتونيوم و با اين عمل ،راه براي گسترش فيزيك اتمي و دس��تيابي به انرژي اتمي و نيز بمب باز شد و ....جايزه نوبل فيزيك س��ال 1903به اين زن و شوهر دانشمند تعلق گرفت .مادام کوري در سال ( 1911و 5سال پس از مرگ شوهر) نيز برنده جايزه نوبل در شيمي شد .وی پنجم جوالی 1934درگذشت.
پيرو ماری كوري 42
در دنیای رسانه ها :کتاب ،روزنامه ،مجله ،رادیو و تلویزیون ،فیلم و عکس و ابزارهای کمکی آنها :خبرگزاری ها ،سرچ اینجین ها
اظهارات بسیار مهم بنیادگذار فتوژورنالیسم« :عکس »سند تاریخ است در پایان جنگ داخلی آمریکا ـ در اپریل « 1865متيو بريدي» بنیادگذار حرف ِه عكس خبري (فتوژورنالیسم) در جمع روزنامه نگاران وقت ،چندین نویس��نده و م��درّس درباره اهمیت عکس خبری ـ عکس��ی که واقعیت ها را منعکس کند ،ضمن بکار بردن این اصطالح که وارد کتاب های درس��ی هم ش��ده است گفت: « دوربی��ن هم قلم اس��ت ـ قلمی که آس��ان تر و بدون خدش��ه واقعی��ت هارا بیان می دارد ،واقعیت زش��ت و یا زیبا .دیدن یک عکس می تواند احساس و عواطف را تغییر دهد و انسان را اصالح کند .تاریخ را نمی شود پاک کرد و همین طور عکس را .عکس سند تاریخ اس��ت .تاریخ نگار باید عکس را سند خود قرار دهد .تاریخ نویسی بدون عکس باید ناکامل به حساب آید ».وی 24ژانویه 1863تصمیم گرفته بود که تصاوی��ر صحنه های جنگ داخلی آمریکا و عکس اجساد کشته شدگان این جنگ را در ویترین هایی در چهارراهها و میدان های شهرهای بزرگ این کشور قراردهد تا مردم فاجعه برادرکُشی را به چشم ببینند و مصرّانه پایان یافتن آن را خواستار شوند. «بریدی» كه در 15ژانویه 1896در 72سالگي درگذشت با ابتکار فتوژورنالیس��م ،دریچه بزرگی را در حرفه روزنامه نگاري بازکرد .مش��اهده صحنه هاي دلخراش جنگ كريمه در س��ال
« 1855متيو» را به فكر ابداع «حرفه عكس خبري» انداخته بود. فن «گرفتن عکس» در سال 1826در فرانسه زاده شده بود. متيو برای پوش��ش دادن جنگ داخلي آمريكا ( 1861ـ )1865 یک گروه عکاس آشنا با کار خبر [عکاسی که اصول روزنامه نگاری را بداند و استعداد و اشتیاق این کاررا داشته باشد] مرکب از 23 نفر ایجاد ک��رد و این گروه از صحنه ه��ای جنگ ده هزار عکس گرفت .ب��ه عالوه ،عکس هم��ه معاریف وقت و ب��زرگان قبایل سرخپوست را که در کتابهای تاریخ و فیچرنویسی بکار می روند.
متيو بریدی
داستان نگار ژاپنی که بانی ایجاد گورستان ویژه برای نویسندگان شد 20اپریل ( 31فروردین) سالمرگ «فومیو نیوا» داستان نگار ژاپنی اس��ت که 80داس��تان و چند مجموعه مرکب از 100داستان کوتاه و ده کتاب غیر داستانی نوشت و در سال 2005از بیماری ذات الریه درگذشت .وی که نوامبر 2004 به دنیا آمده بود یکصد س��ال و پنج ماه عمر کرده بود« .نیوا» در طول جنگ جهانی دوم در کسوت خبرنگار به جبهه های جنگ در چین و گینه نو رفته بود و در نبرد دریایی آگوست 1942معروف به نبرد«س��اوو آیلند» بر اثر گلوله ای که به ناو «چوکای» اصابت کرد مجروح ش��ده بود .وی در این ناو برجریان آن نبرد دریایی نظاره می کرد. دو داس��تان او درباره جنگ معروف هس��تند؛ داس��تان «گروهان از دست رفته » و داستان «جنگ دریایی» .نیوا که در دهه های 1960و 1970به مدت شش سال رئیس انجمن نویسندگان ژاپن بود تالش کرد که نویسندگان ،پس از فوت دارای یک گورس��تان ویژه باشند (مشابه گورستان مشاهیر در کشورهای دیگر) تا مخاطبان و عالقه مندان بتوانند بدون مش��کل در یافتن ،با دیدار از گور آنان یادشان را زنده کنند و در این تالش موفق شد ،و اینک ژاپنی های اهل قلم بمانند بسیاری از کش��ورها دارای چنین گورس��تانی شده اند .نیوا
بمانند بسیاری از اندیشمندان باور داشت که نویسندگان که آرزویی جز سعادت بشر و تالش برای تحقق این آرزو ندارند و در پی مال و منال نیس��تند در زمره نامداران ملی و جهانی هستند و بر دولت ها است که جایگاه آنان را محفوظ بدارند. داس��تانهای پُرخواننده نیوا که به انگلیس��ی و اسپانیایی ترجمه شده اند عبارتند از« :درخت بودا»« ،ماهی شیرین» ، «سنین پُراز نفرت» و ...
43
روز جهانی کتاب
23اپریل (سوم اردیبهشت) روزبزرگداشت «سِ روانتس» داس��تان نگار اس��پانیایی که از 1923در این کشور و دهها کش��ور اس��پانیایی زبان دیگر برگزار می ش��د «روز جهانی کتاب» تعیین و اعالم ش��د و از آن پ��س در این روز در همه کشورهای عضو سازمان ملل ،مراسمی با هدف تشویق تالیف و خواندن کتاب و بزرگداش��ت و قدردانی از نویس��ندگان برگزار می شود و کتابخانه های عمومیِ آماد ِه بکار ،گشایش می یابن��د و جوایز مؤلفان داده می ش��ود .در س��ال 2013 فیچرهای روزنامه ها که به آن مناس��بت تنظیم ش��ده بود اختص��اص به کتابه��ای دیجیتالی (ای ـ بوک) داش��ت که در تابلِت قرارم��ی گیرند و بمانند کت��اب چاپی خوانده می ش��وند .انتش��ار این نوع کتاب نیاز به هزین��ه چاپ و کاغذ ندارد .ميگوئل دو سروانتس ساودرا نويسنده داستان بسيار مع��روف «دان کيهوت = دون كيش��وت Don Quixote اس��ت كه در س��ال 1547به دنيا آمد و 69سال عمر كرد. قريحه دو سروانتس که در جوانی یک نظامی بود در داستان نويس��ي و خلق داس��تان در سراس��ر جهان زبانزد است .از س��الها پیش ،در ایران در نیمه اول اردیبهش��ت ،نمایشگاه کتاب برگزار می ش��ود .در س��ال 2014( 1393میالدی)، این نمایش��گاه از دهم اردیبهش��ت آغاز بکار کرده و ده روز دایر است.
زادروز پوریا سوری روزنامه نگار، شاعر و داستان نویس جوان
Niwaدر میانسالی
«ایران تایمز بين المللي» 44ساله شد «ايران تايمز بين المللي» یک روزنامه دو زبانه (فارس��ي ـ انگليس��ي) برون مرزي كه در ش��هر واش��نگتن منتش��ر مي ش��ود 29اس��فند 1349كار خود را آغاز كرد و امسال وارد چهل و چهارمین س��ال عمر خود شده است .ناشر اين روزنامه ،جواد خاكباز اس��ت كه در س��ال )1958( 1337 گام به پیش��ه روزنامه نگاری گذارده و پيش از انتشار ايران تايمز ،از نويسندگان نشريات موسسه اطالعات در تهران بود و همزمان در روزنامه اطالعات [فارسي زبان] و تهران جرنال[نشريه انگليسي زبان موسسه اطالعات] قلم مي زد. او پیشتر ،از نویسندگان کیهان بود .خاکباز (دارای تحصیالت دکترا) مدتی نیز سردبیر مجله «ستاره تهران» بود .خاکباز از چند س��ال پيش از انتقال ب��ه آمري��كا ،آرزوي خودرا با همكارانش در ميان گذارده بود كه مي خواهد در واشنگتن يك نش��ريه منظم دو زبانه منتشر كند ـ نشريه اي مستقل و حرفه اي كه ديكته كسي را ننويسد ،بي طرفي و انصاف را شعار خود قراردهد ،به ژورناليسم اصيل وفادار بماند و هزينه
Cervantes
هايش را تنها خريداران و اصحاب اعالن و آگهي تامين كنند. محتوای ایران تایمز نشان می دهد که خاکباز به ژورنالیسم اصیل همچنان وفادار مانده است. در زمان تاسیس ایران تایمز که در سراسر جهان توزیع می شود و کتابخانه های آمریکا عموما مشترک آن هستند شمار ايرانيان دانش��جو و مقيم آمريكا به پنجاه هزار ت َن هم نمي رسيد که اینک سال هاس��ت از رقم یک میلیون تجاوز کرده است.
دهم فروردين 30( 1362م��ارس )1983زادروز پوريا سوري؛ روزنامه نگار ،داستان نویس و شاعر ایرانی است که در اراك به دنیا آمده است. پوری��ا در روزنامه های ش��رق ،فرهیخت��گان ،ياس نو، روزگار و اعتم��اد و همچنی��ن در مج�لات صب��ح آزادي، تجربه ،م��ردم و جامع��ه ،ایراندخت ،نافه ،آس��مان و پيك س��بز تجربه کار دارد .او مدت ها دبیر (ادیتور) صفحه آخر روزنامه «ش��رق» بود و مس��ئول صفحه ش��عر در روزنامه «فرهيختگان» .سوری؛ جدای از فعالیت روزنامه نگاری ،در حوزه ادبیات (شعر و داستان) هم به صورت حرفه ای ،فعّال بوده است .یک داس��تان طنز او به مدت دو سال در روزنامه ش��رق به صورت پاورق به چاپ می رسید که به شکل کتاب در دست چاپ است .وی چهار سال دبیر یک کانون دانشگاهی شعر بود و اینک (دوره دهم) از اعضای دفتر شعر جوان است.
پوریا سوری روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
در دنیای رسانه ها :کتاب ،روزنامه ،مجله ،رادیو و تلویزیون ،فیلم و عکس و ابزارهای کمکی آنها :خبرگزاری ها ،سرچ اینجین ها
نشریه انقالبی زنان آمریکا «سوزان انتوني» بانوي آمريكايي كه از یکم ژانويه 1868 ( 146سال پیش) نش��ريه «انقالب» را منتشر كرده بود پس از دو ماه و چند هفته ،از 21مارس آن سال [مصادف با آغاز بهار = نوروز ایرانیان] با دعوت ازچند نويسنده مبارز ازجمله «اليزابت ستانتون» نشريه خودرا كه در نيويورك انتشار مي يافت به «منادي حق» تغییر نام داد .اين نش��ريه که كار خود را با دفاع از «خواست حق راي در انتخابات براي زنان» آغاز كرده بود سپس به س��اير حقوق درخواستی بانوان گسترش داد .اين نش��ريه كه در 16صفحه و ب��ا هزينه اي برابر 600 دالر براي هر شماره انتشار مي يافت سپس خواستار دستمزد برابر براي كار برابر (صرف نظر از مرد و یا زن بودن) و دادن اهميت ب��ه اتحاديه هاي كارگري و صنفي به عنوان مدافعان حقوق اعضاي خود شد .آنگاه خواستار قانونی شدن طالق شد که در مذهب کاتولیک ممنوع (غیر شرعی) است. اين نشريه در جريان مبارزات خود تا به آنجا پيش رفت كه خواستار انتصاب زنان به كشيشي در كليساهاي كاتوليك شد .هنگامي كه نشريه «منادی حق» دچار مسائل پولي شد و سوزان انتونی جريان را در سرمقاله نشریه نوشت؛ برخالف تص��ور ،مردي به ن��ام «جورج ترين» پرداخ��ت همه هزينه نشريه را بر عهده گرفت. هشدار «موراي گارت» آخرين سردبير «واشنگتن استار»:
روزنامه های چاپی یکنواخت شده اند
پنج��م اپريل 10( 2004س��ال پی��ش در 16فروردین) «موراي گارت» آخرين سردبير «واش��نگتن استار» در 79 سالگي از بيماري قلبي درگذش��ت .وي از ( 1955به مدت 49س��ال) ب��ه كار روزنامه ن��گاري و عمدت��ا در مجله تايم اشتغال داشت .واشنگتن استار كه در 1852آغاز بكار كرده و روزگاري مهمترين روزنامه پايتخت آمريكا بود در س��ال 1978به مبلغ 20ميليون دالر توسط كمپاني تايم خريداري شده و تا 1981كه تعطيل شد به سردبيري «گارت» انتشار مي يافت .كمپاني تايم دهها ميليون دالر هزينه كرد تا از مرگ «واشنگتن اس��تار» كه عصرها منتشر مي شد جلوگيري كند كه موفق نشد. بيماري قلبي «گارت» نتيجه استرس هايي بود كه در آن روزنامه به او وارد ش��ده بود ،زيرا که براي يك روزنامه نگار حرفه اي مشاهده مرگ تدريجي يك رسانه بسيار دردناك است« .گارت» سرانجام به اين نتيجه رسيد كه دوران روزنامه هاي عصر با توجه به گسترش اخبار تلويزيوني و پوشش وسيع آنها مخصوصا در ساعات عصر به پايان رسيده و نظر خود در اين زمينه را اعالم داشت .وي گفته بود كه مردم خسته از كار روزانه ،عصرها لميدن در مبل و گوش كردن به اخبار سمعي ـ بصري تلويزيون را ترجيح مي دهند و حوصله به دست گرفتن روزنامه و خواندن آن را در آن ساعات ندارند. وي در زمين��ه روزنام��ه نگاري معتقد به تجربه ،تس��لط روزنام��ه نگار بر علوم پايه و معلوم��ات عمومي و عالقه اش به مردم بود. گارت بعدا نوش��ته بود :شكست «واشنگتن استار» تنها به دليل كاهش خوانندگان نبود ،بلكه روزنامه نگاران با تجربه هم به موازات كاهش تيراژ ،آنجا را ترك مي كردند و نام آشناي آنان از باالي ستونها ناپديد مي شد و كيفيت مطالب پايين مي آمد .گارت از جمله روزنامه نگاراني بود كه مي گفت رسانه هاي چاپي به س��بب نقل مطالب خبرگ��زاري ها؛ يكنواخت شده اند و آنالین های روزافزون مزید برعلت و جهان به يك انقالب مطبوعاتي نياز دارد زيرا كه يكنواختي و درجا زدن به حدي طوالني شده است كه با «تحول» مسئله حل نمي شود. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
محمد ُخدادی مدیر عامل تازه خبرگزاری ملی (ایرنا) و برنامه های او برای بازگرداندن این خبرگزاری به دوران شهرت ـ نگاهی به پیشینه ایرنا مدیریت ت��ازه خبرگزاری ملی ـ ایرن��ا برای برگزاری هشتادمین س��الروز تاس��یس این خبرگزاری که نوزدهم اَمُرداد ( 1393دهم آگوست )2014است آماده می شود. این خبرگزاری ملی به نام خبرگ��زاری پارس که تا بهمن 1350تنها خبرگزاری ایران ب��ود نوزدهم ا َمرداد 1313 تاسیس شد .از زمان تاسیس رادیو ایران در 1319نه تنها برای روزنامه ها بلکه برای این رادیو هم خبر تهیه و تنظیم می کرد و از س��ال 1334اخبار 24س��اعته رادیو ایران را مستقیما به استودیوهای پخش ارسال می داشت و از سال 1337اخب��ار تلویزیون غیر دولتی را .ب��ه این ترتیب ،این خبرگزاری عظیم دارای چهار سرویس اصلی بود :اخبار ویژه (اصطالحا؛ غیر منتش��ره) که برای مقامات ازجمله رئیس کشور و رئیس دولت فرس��تاده می شد ،اخبار روزنامه ای ویژه ارسال برای جراید و گاهی صفحه به صفحه ،اخبار رادیو شامل 3بخش مش��روح و گاهی یک ساعته و 21بخش 3 دقیقه ،دو فیچر روز و دو تفسیر ،اخبار تلویزیون غیر دولتی برای پخش در شب و بعدا ظهر و شب با عکس و فیلم .سه سرویس کوچکتر (فرعی) :ارسال اخبار اقتصادی داخلی و خارجی برای مشترکان و عمدتا بازرگانان و شرکت ها در برابر دریافت پول ،حوادث شهری شامل اتفاقات پلیسی و قضایی که فقط برای روزنامه ها و مجالت ارسال می شد و بخش تهیه و تنظیم فیچر و گزارش روز و عمدتا برای ارسال به مجالت و نیز روزنامه ها جهت استفاده در صفحات الیی. خبرگزاری پارس در آغاز تاس��یس به نوعی وابس��ته ب��ه وزارت امور خارجه بود و آژانس پارس گفته می ش��د که پ��س از ایجاد اداره انتش��ارات و تبلیغ��ات که بعدا به انتش��ارات و رادیو تغییر نام داد به این اداره پیوست و این اداره از دهه 1340دارای وزیر ش��د و یکی ـ دو س��ال بعد به وزارت اطالعات و جهانگردی و اینک فرهنگ و ارشاد تبدیل شده اس��ت .تا دهه 1340یک معاون نخست وزیر بر آن ریاست می کرد. ایج��اد تحول در خبرگزاری مل��ی (خبرگزاری پارس) مربوط به زمان انتصاب نصرت اهلل معینیان است که ناصر شیرزاد معاون او در عین حال مدیر عامل خبرگزاری بود. از این زمان بود که با جلس��ه ای کردن استخدام (دریافت مزد بالفاصله پس از انجام کار) روزنامه نگاران کش��ور و زبان دان ها به آن جلب شدند ،خبرگزاری دارای نمایندگی در سایر کشورها ش��د و خبرنگاران اعزامی باید دست کم ده س��ال تجربه کار خبر می داش��تند و زبان کش��ور محل ماموریت و یا زبان انگلیس��ی را می دانس��تند و اگر روزانه کمت��ر از 5خبر و ترجم��ه مقاالت روزنامه ه��ای محل را می فرس��تادند جریمه می شدند .به این سبب میان آنان و آژانس های خبری بزرگ ش��دیدا رقابت بود .خبرگزاری پارس از همین زمان دارای یک دستگاه عظیم مانیتورینگ شد که رادیوهای کشورهای مختلف بویژه رادیوهای عربی و روسی را به صورت خودکار ضبط می کرد .پس از نصب این مانیتورینگ ،میز ترجمه و بولتن کردن اخبار عربی هم بر وظایف خبرگزاری اضافه شد. پنج ماه پس از یکی شدن رادیو و تلویزیون دولتی و انتقال پخش اخب��ار رادیو از میدان ارگ (می��دان 15خرداد) به ساختمان جام جم از بهمن ماه 1350و تاسیس خبرگزاری رادیوتلویزیون که چن��دی بعد به دفتر مرکزی خبر تغییر ن��ام داد از اهمیت خبرگ��زاری پارس کاس��ته و دو واحد تنظیم اخبار رادیویی و تلویزیونی آن حذف شد .مدیریت وقت س��ازمان رادیوتلویزیون دولتی ،تلویحا به سردبیران خبر گفته بود که حتی االم��کان از اخبار خبرگزاری پارس
محمدخُ دادی
استفاده نکنند و اگر بکنند نام این خبرگزاری را ذکر نکنند. خصومت نرم از زمان انتصاب حس��ینقلی جوانشیر به ِ این مدیر عاملی خبرگزاری آغاز شده بود زیرا که جوانشیر قبال سردبیر اخبار تلویزیون دولتی بود و در پی یک درگیری با مدیریت این دستگاه کناره گیری و هویدا نخست وزیر اورا مدیر عامل خبرگزاری کرده بود .جوانشیر قبال عمال مشاور مطبوعاتی هویدا بود. تضعیف خبرگزاری تا پیروزی انقالب ادامه داشت که پس از انقالب به خبرگزاری جمهوری اس�لامی (اختصارا ایرنا) تغییر نام داده ش��د .تح��وّل دوم خبرگزاری از زمان مدیری��ت عامل دکتر فری��دون وردی نژاد آغاز ش��د که روزنامه دولتی نزدیک به 200ساله را احیاء و به نام روزنامه ایران ضمیمه آن کرد و برای تأمین کادر خبری رس��انه ها دانش��کده خبر و نیز سازمان نش��ر کتاب را تاسیس ،برای نابینایان روزنامه داد و دو روزنامه عربی و انگلیسی زبان و نیز یک روزنامه ورزشی بر آن افزود و شروع کرد به دیجیتالی کردن خبرگزاری .پس از او شتاب این تالش ها تا حدبی کُند شد که در شهریور 1392محمد خُ دادی از همکاران سابق وردی نژاد که تجربه خبرنگاری ،دبیری میز و س��ردبیری خبرگزاری و مدیریت و س��ردبیری روزنامه «ایران دیلی» را در کارنامه خود دارد مدیر عامل ایرنا ش��د و برنامه های خودرا اعالم داشت که تحقّق آنها آغاز شده است و در سه ماه آینده و تا هشتادمین سالروز «ایرنا» تکمیل خواهند شد و او تصمیم دارد که با هدف بازگرداندن ایرنا به شهرت قدیم، زادروز گسترده ای برای آن برگزار کند. برنام��ه هایی را که خُ ��دادی اعالم داش��ته عبارتند از: اولویت دادن و گسترش فعالیت های ایرنا در منطقه (منطقه خودمان که در دو دهه اخیر منطقه نوروز خوانده می شود) بویژه کشورهای فارسی زبان و احیانا سیریلیک کردن برخی از خبرها برای اس��تفاده تاجیک ها و فارسی زبانان بخارا و سمرقند .تکمیل و گسترش آرشیو خبری شامل عکس ها و مطالب قدیمی و آسان ساختن دسترسی به آنها ،بازپخش ایمیلی اخبار ،نقل دیدگاهها (مقاالت و نظرات) مندرج در روزنامه ها ،افزودن اخبار حوادث شهری ،نصب خبرخوان در فرودگاهه��ا ،بانک ها ،راه آه��ن و ...با هدف در جریان اوضاع قرار گرفتن مردم در همه اوقات ،ایجاد س��رویس نظر سنجی و انتش��ار نتایج آن ،توجه هرچه بیشتر به تهیه فیچر ،گسترش برنامه اس.ام .اس SMS خبری ،تهیه مطالب حاش��یه ای و تحلیل .عالوه براینها برقراری اس��تایل های ویژه ازجمله رس��م الخط درست و قراردادن معانی واژه های نامأنوس در پرانتز .توجه به همه عناصر خبر هنگام تنظیم تا زحمت (ادیت مجدد) رس��انه های مش��ترک کم ش��ود و خواندن خبر جای سئوال برای مخاطب باقی نگذارد و باالخره ایجاد یک شورای راهبردی در خبرگزاری مرکب از روزنامه نگاران با تجربه و بنام. بقیه در صفحه48 44
دانستنی ها شهرک باستانی ایران که ناشناخته مانده است ـ شهری که 68سال پیش مطابق فرضیه افالتون برای خود مدیر انتخاب کرد ـ تاریخچه راین ـ خشک شدن چشمه آب معدنی گَزگ و قنات های جلگه راین
در تابس��تان ( 1324آگوس��ت )1945که اخبار مربوط به تس��لیم ش��دن ژاپن درپی بمباران اتمی این کشور و پایان یافتن جنگ جهانی دوم در جبهه خاوردور سایر اخبار داخله و خارجه را تحت الشعاع خود قرار داده بود مردم رایِن Rayen ـ منطقه ای در جنوب شرقی شهر کرمان ـ به تصمیم اداره کل غلّه و نان در خارج ساختن دویست تُن غلّه از این منطقه و نیز ناپدید شدن جزوه های خطی چندصد ساله قرآن از حُ سینیه (نمازخانه اصطالحا پایین شهر که احتمال سرقت آنها توسط عتیقه فروش ها وجود داشت) و موارد دیگر اعتراض کردند که چرا به رغم پایان یافتن جنگ بازهم باید غلّه از آنجا خارج شود .در طول جنگ ،غلّه ایران به روسیه جنگزده فرستاده می شد و در داخله کمبود وجود داشت .چون پاسخ نرسید ،راینی ها تصمیم گرفتند (که مطابق فرضیه افالتون) برای شهر کوچک خود یک مدیر (شهردار ،کدخدا و )...انتخاب کنند تا نه تنها از جانب آنان سخن بگوید بلکه تمشیت امور را به داشت داشته باش��د ـ کاری که برای نخستین بار در یک منطقه محدود در ایران ،پس از حکومت خسروانوشیروان صورت می گرفت. راینی ها (به روش انتخاب ش��هردار در کشورهای دیگر ـ نه ،بخشدار و فرماندار) در رای گیری که در محل دبستان آن شهر کوچک و باستانی به عمل آمد چنین مدیری را انتخاب کردن��د و جریان را به اس��تاندار کرمان و نیز نخس��ت وزیر وقت (محس��ن صدر) اطالع دادند .اس��تاندار کرمان که در برابر کار انجام شده ای قرار گرفته بود به مدیر انتخابی حُ کم «کَدخُ دایی» داد که ساکنان محل حُ کم را نپذیرفتند و گفتند که کدخدا اختصاص به روستای کم جمعیت دارد نه راین که شهری است تاریخی با چند هزار جمعیت .استاندار استدالل کرد که نه تنها روستاها ،بلکه شهرهای در سطح راین در زمان ساسانیان و بویژه عهد انوش��یروان دادگر کدخدای انتخابی داش��ته اند و دادن عنوان کدخدا به مدیر انتخابی راین نباید تعجب داشته داشته باشد ،کدخدا مقامی باالتر از عنوان دِهدار است و ....این ج ّر و بحث تا پایان دوره چهار ساله مدیریت آن فرد (متوفی در 79سالگی در سال )1363ادامه داشت و پس از آن دوره ،رایِن دارای ش��هردار انتخابی شد که معروفترین این شهرداران افالتون میرحسینی بود. از آنجا که پیش از انتخابات خود جوش راین ـ شرط شده بود که مدیر انتخابی تقاضای دس��تمزد نکن��د ،هزینه اداری نداشته و حتی هزینه مکاتبات و مق ّر (دفتر) خودرا هم بر عهده بگیرد و این مدیریت مطلق ًا رایگان باش��د و ایجاد هزینه برای مردم نکند ،مدیر انتخابی در خانه خود تاالری زیبا و نه چندان بزرگ به وجود آورد تا جلسات در آنجا منعقد شوند. و اما درباره راین؛ این شهرک بسیار قدیمی در دامنه کوه هزار و در س��ر راه جیرفت به کرمان و بندرعباس واقع ش��ده است و دارای ایستگاه راه آهن .گردش��گران اروپایی آن را ـ
یکی از مناطق خوش آب و هوای جهان توصیف کرده اند .در تالیفات مربوط به امور نظامی آمده است که صنعتگران راین در عهد ساس��انیان برای ارتش ایران شمشیر ،نیزه ،زوبین و زره می ساختند .پرورش اسب و قاطر نیز در ناحیه راین برای فروش به ارتش یک پیش��ه دیگر بود .صنعت شمشیرسازی راین از قرن دوازدهم هجری خورشیدی به تدریج تبدیل به چاقوسازی ،و س��اخت بیل و کلنگ و ابزار کار شد .در دوران حکومت مص��دق که ایران زیر تحری��م دولت لندن بود یک صنعتگر راینی به نام ماشااهلل هدایتی با کوره ،چکش و سوهان، وس��ایل یدکی برای جنگ افزارهای ارتش از جمله تیربار می س��اختَ .ا رگ های راین (دژهای نظامی و قلعه های دفاعی) که یکی از آنها تقریبا به همان صورت اولیه پابرجاست و آثار دژ دیگری باقیس��ت ،ش��هرت جهانی دارند .در دهه 1340 قرار بود یک گُردان از نیروهای ویژه ارتش (کماندو) در راین مستقر شود که عملی نشد. پس از افتادن کرمان به دست اعراب مسلمان ،یک واحد نظام��ی عرب «راین» را م��ورد حمله ق��رار داد ولی موفق به تصرف آن نشد و بناچار در محلی ـ چندین فرسنگ دورتر از راین مستقر شد که بعدا نام قریة العرب بر این محل گذاردند ولی بیشتر کرمانی ها آن را «دِه تازیان» می خوانند.. راین در طول تاریخ خود ش��اهد چند جنگ بزرگ بود از جمله نبرد دو دسته از نیروهای آلتائیک (تُرک زبانان) که بر سر حکومت و سُ لطه برکرمان با هم جنگیدند و این جنگ در جلگه راین صورت گرف��ت .یعقوب لیث صفّار ـ قهرمان ملی ایرانیان ـ در پاییز سال 868میالدی و پیش از اخراج عرب از شهر کرمان ،یک توقف چند روزه در راین داشت. ماجرای حمله شبانه چهار ژاندارم کرمانی از افراد پاسگاه «نی بید» به یک تیپ هندی ـ انگلیسی در شهریور 1320در جلگه راین که میان دو کوه َگلَکی و عس��کرو (اینک ایس��تگاه راه آهن راین) چادر زده بود معروف است .لشکر هفت پیاده کرمان مستقر در پادگان سرآسیاب ـ یکی از دو واحد نظامی ایران بود که بخش��نامه نخجوان ـ ضرغامی را برای مرخص کردن س��ربازان نپذیرفته بود و اس��تدالل کرده بود که فاقد امض��ای فرمانده کل قوا اس��ت و به این جه��ت تیپ اعزامی دولت لندن از هند به کرمان (از طریق زاهدان) ،در جلگه راین متوقف شده بود که ش��بانه هدف شبیخون آن چهار ژاندارم سوار قرار گرفت و برخی از چادرهای آن به آتش کشیده شد و تلفات داد .این چهار ژاندارم تا پایان جنگ جهانی دوم و صدور بخشنامه عفو عمومی در کوه هزار به سر بردند و تالش متفقین برای دس��تگیری آنان به جایی نرس��ید زیرا که دائما در حال تغییردادن مکان بودند. درباره راین نوشته اند که زنان این منطقه تا همین دهه های اخیر چادر س��فید و یا گلدار بسر می کردند و در آنجا از چادر
4تن از معاريف متولد راين ،از راست به چپ :عباس اژدری 77ساله معمار معروف استان کرمان و مشوّق تاسیس کارخانه کلمپه سازی راین ـ محمد بهمن زاده مدرّس ریاضیات ،متصدّ ی آموزش ضمن کار ،مدیر نمونه سال 1374و بانی یک موسسه خیریه در راین ـ اکبر بهشتی 75ساله رئیس مجمع امور صنف تولیدی کرمان و رئیس شورای حل اختالف شماره 23ـ ایرج میرحسینی 75ساله سرمایه گذار و عمران گر بنام 45
مش��کی اثری نبود.در جریان عقدکنان نی��ز عروس ها چادر سفید به سر می کردند تا نشان دهند که با چادر سفید به خانه شوهر می روند و با کفن سفید (مَرگ) از آنجا خارج می شوند. در روستاهای راین از عهد باستان سبک معماری خاصی به کار برده می شد که هنوز آثار آن مشاهده می شود و به آن، سبک «طاق کسری» گویند که مرکب از یک طاق بدون دَر و در طرفین آن دو و یا چهار اتاق است .اعضای خانواده از طاق بدون دَر (اصطالحا صفه) برای نشستن گرد هم و خوردن غذا استفاده می کنند و هنگام خواب به اتاق ها می روند. ش��هرت راین از عهد باس��تان به س��نگ مرمر ویژه آن هم بوده است که سبزرنگ اس��ت .از این سنگ ها در بناهای دوردس��ت از جمله عمارت «تاج محل» هند که کار ساختن آن در ژانویه 1653پایان یافت نیز اس��تفاده شده است .این مرمرها با شتر و از طریق قندهار به هند انتقال داده شده بود. در آن زمان و تا نیمه قرن نوزدهم ،افغانستان بخشی از ایران بود .افغانس��تان نامی است که انگلیس��ی ها بر ایران خاوری گذارده اند. ش��هرت دیگر راین بخاطر آب معدن��ی و نیمه گرم آن، آب گَزگ Gazgبود .چش��مه این آب در چند معروف ب��ه ِ کیلومتری شمال راین و در دامنه کوه قرار داشت .در این منطقه از صدها سال پیش حوضچه هایی مُسقّف ساخته شده بود و در کنار این حوضچه ها ،یک اقامتگاه همگانی زیبا (به صورت ُمتِل های امروز) و محلی برای صرف ناهار در زیر یک چنار بزرگ. جالب اینجاست که استفاده از این اقامتگاه و حوضچه ها مطلقا رایگان بود .این آب معدنی خواص درمانی بس��یار داشت که مورد تائید پزشکان اروپایی هم قرار گرفته بود .قرار بود در این محل یک هتل بزرگ ساخته شود زیرا که از گوشه و کنار کشور برای اس��تفاده از این آب معدنی به آنجا می رفتند ولی پس از انقالب و آزاد شدن حفر چاه عمیق در آن منطقه (جلگه راین)، چشمه آب معدنی گَزگ که یک روستای بزرگ به همان نام را نیز آبیاری می کرد ،خشک ش��ده است .به همچنین قنات های دیگر خشک شده اند و یا کم آب. آسیاب های راین نیز شهرت تاریخی داشتند .این آسیاب آب کوه قرار گرفته بودند و این آب ها در مسی ِر نه ِر معروف به ِ در سراشیبی درجریان است .این سراشیبی ـ ساخت آسیاب هارا تس��هیل کرده بود .به گفته یک ش��اهد عینی ،در راین از این آس��یاب ها که برای تماشاگر می توانستند جالب باشند و پیشرفت فنی ایرانیان قدیم را منعکس کنند ،دیگر اثری دیده نمی ش��ود و بر روی کامل ترین و زیباترین آنها که پایین تر از همه قرار داشت یک خانه بنا شده است!. از آنجا که راین دارای آب و هوایی خوش اس��ت و دارای باغهای میوه و در دامنه کوه ،یک بررسی برای ساختن مجتمع هایی جهت بازنشستگان و سالمندان در آنجا و نیز هتل های توریستی که در دهه های 1340و 1350صورت گرفته بود متوقف شده اس��ت .این بررسی به این سبب بود که مورخان و کتاب نویس��ان قرون وسطی و جدید «راین» را منطقه ای به دس��ت داده اند که طول عمر مردم آن نسبت به نقاط دیگر بیشتر است همچنی��ن قرار بود که باغهای متعدد کش��ت نهال گردو ایجاد شود زیراکه از عهد باستان ،ناحیه راین به داشتن درخت های بسیار تنومند گردو شهرت داشت که پس از جنگ جهانی دوم و تضعیف رعایت ضوابط و نظامات دولتی ،بسیاری از این درخت ها قطع ش��دند و در ساخت دَر و پنجره ،میز و صندلی بکار رفتند .مهندس غالمحس��ن محمودی (متولد راین) و از مديران سرجنگلداري استان کرمان که اینک بازنشسته شده و به صورت کارشناس رسمي دادگستري فعالیت دارد طرح جالبی برای احیاء گردوکاری تهیه کرده بود .به اظهار آگاهان در 3ـ 4دهه اخیر بس��یاری از راینی ها به کرمان و یا تهران و حتی به برون مرز مهاجرت کرده اند. روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دانستنی ها
روزی صادق هدایت خودکشی کرد
12اپریل 23( 1950فروردین 64س��ال پیش)صادق هدايت از داستان نگاران نامدار ایران در پاريس خودكشي كرد«.صادق هدايت» 16فوریه ۱۹۰۲در تهران متولد شده بود و هنگام خودکش��ی 49س��اله بود .وی از تبار رضاقلي هدایت ـ نویس��نده ،مورخ و ش��اعر قرن س��یزدهم ایران است .صادق از سال 1305تا 1309در بلژیک و فرانسه به تحصیالت خود ادامه داد و دربازگشت به وطن به موازات کار قلم ،در بانک ملی و سپس اداره تجارت و آنگاه وزارت امورخارجه و ...بکار پرداخت زیرا که داستان نگاری ،مجله نویسی و کار قلم نمی توانس��ت هزینه های اورا تامین کند و روانشناس��ی ایرانیان وقت نویسندگی را همانند نقاشی و موس��یقی شغل واقعی نمی پنداش��ت .صادق با داشتن این همه کار حتی موفق به خرید خانه نش��د و در خانه قدیمی پدری زندگی می کرد .در سال 1314هجری اورا به خاطر چندجمله که در داستان وَغ وَغ ساهاب نوشته بود به اداره پلیس احضارکردند و چون انتظار آن را نداشت در روحیه اش تاثیر عمیقا منفی باقی گ��ذارد ،به هند رفت و نزد یک پارس��ی هندی به تحقیق درباره فارس��ی عهد ساس��انیان پرداخت .داستان نويسي ايران با آثار صادق هدايت وارد عصر تازه اي شده بود كه در نيم قرن گذشته در اين زمينه
پیشوای سیک ها
گورو «نانك »Nanakپيشواي سيكها 15اپریل سال 1469در تالوندي واقع در پنجاب غربي (پاكستان امروز) به دنيا آمد و از 32س��الگي به ترويج عقايد خود پرداخت كه پيروان فراوان دارد .نانك بر ضد استثمار بود و آموزش مي داد كه خدا از كسي متنفر نيست و مردم نيز بايد چنين باشند .نانك از كودكي با هندو و مسلمان دوست بود .وي قادر بود كه به زبان پارس��ي نيز بگويد و بنويسد .نانك كه از زندگان��ي لوكس و تجمالت بيزار بود در س��ال 1539 درگذشت.
صادقهدایت
نتوانسته است پا به پاي ساير ملل پيش برود .نوشته های او عبارتند از :زنده بگور ،انسان و حیوان ،سایه مغول ،سه قطره خون ،اصفهان نصف جهان ،س��ایه روشن ،وغ وغ ساهاب، بوف کور ،ترانه های خیام ،سگ ولگرد ،علویه خانم ،حاجی آقا ،سه ترجمه از پارسی ساسانی :کارنامک اردشیر پاپکان، گزارش گمان شکن و شهرستانهای ایران ،به عالوه ترجمه آثار نویسندگان بزرگ اروپایی از چخوف ،آرتورکریستین سن تا شینسلر. صادق هدایت س��ال 1329به پاریس رفت و نوزدهم فروردین 1330در آنجا با استنش��اق گاز خودکشی کرد و همانجا مدفون شده است.
روزی که پروین اعتصامی درگذشت
نخستین فرستنده تلویزیونی غیر آزمایشی
25فوری��ه 1928آژانس دولتی آمری��کا که ناظر بر ارتباطات همگانی اس��ت [پدر «اف س��ی س��ی» امروز] نخس��تین پروان��ه تاس��یس تلویزیون [رس��انه صوت و تصویری] را به نام متقاضی آن «چارلز فرانسیس جِنکینز» صادر کرد و این تلویزیون که نخستین فرستنده تلویزیونی دائمی جهان به مفهوم امروز (غیر آزمایشی) بود نزدیک به پنج ماه بعد ـ دوم ژوئیه 1928در «ویتون» ایالت مریلند (حاشیه شهر واشنگتن) آغاز بکار کرد. این شبکه که تصویر و صدای آن منطقه ای به شعاع 40 کیلومتررا پوش��ش می داد در آغاز کار هر هفته پنج شب برنامه پخش می کرد و بیش��تر برنامه های آن نمایش و فیلم سینمایی بود .آزمایش عمومی پخش تصویر بر روی امواج (تلویزیون) از س��ال 1923و پس از ساخت المپ مِلح ناتریوم (انعکاس نور بر حسب روشنی و تاریکی شیئی) آغاز شده بود. از آنجا که تلویزیون با موج بلن��د کار می کند تا دهها سال و تا زمان پیدایش ماهواره و کابل نوری ،هر فرستنده مربوط به یک منطقه محدود بود .جنکینز در سال 1934 و در 86سالگی درگذشت.
پروين اعتصامي شاعره بنام ايران معاصر 15فروردين 4( 1320اپريل )1941در 34سالگي در تهران فوت شد. وي 25اس��فند 1285در تبريز به دنيا آمده بود و پدرش يوسف اعتصام الملك از نويسندگان و مترجمان كشور بود. اش��عار پروين كه عمدتا به سبك خراسان هستند پيرامون زندگي مردم و احساس خود او از زندگاني بوده اند .قطعه شعر او درباره رنجبران مشهور است.
دکترسالک کاشفواکسنپوليو نانک
پروين اعتصامي
سرانجام قديمي ترين مجله طنز 23مارس( 1992سوم فروردین )1371در لندن اعالم شد كه شماره هش��تم اپريل (دو هفته بعد) نشريه «پانچ» ـ قديمي ترين مجله طنز ـ آخرين ش��ماره آن خواهد بود و تعطيل خواهد شد .واژه پانچ Punchدر زبان انگليسي به مفهوم «ضربه مشت» و همچنين «شربت چاشني دار» است كه با طنزنگاري مي توان هر دو مفهوم را پوشش داد .تيراژ اين مجله ،كه در زمان تعطيل ش��دن توس��ط كمپاني ناشر «ديلي اكس��پرس» به چاپ مي رسيد ،از 175هزار به 33 هزار نسخه كاهش يافته و ديگر «سود ده» نبود. ( HenryMayhewهنري مي هيو) اين مجله را در سال
لوگو پانچ روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
(1842نيمهاولقرننوزدهم)درانگلستانبهوجودآوردهبود. توقف انتش��ار اين مجله ،بحث و تفسير فراوان به دنبال داش��ت؛ ازجمله اينكه چون مجله روش قديمي خودرا كه انتقاد ضمني از امور بود ،به چاپ كردن كارتون و ش��وخي نگاري براي س��رگرمي و جوك نويس��ي تبديل كرده بود مخاطبانش را ازدس��ت داده بود .اين بحث س��بب شد كه «محمد فاي��د» مصري درصدد تجديد انتش��ار آن برآيد و در س��ال 1996آن را دوب��اره زنده كند .اي��ن بار با همه كوشش��ي كه بكار رفت ،اين مجله نتوانس��ت به سوددهي برس��د و درنتيجه در س��ال 2002بارديگر تعطيل ش��د. نقدنگاران اين بار نوشتند كشورهايي چون انگلستان كه انتقاد كردن صريح و نوشتن هرگونه نظر مخالف منعي ندارد و محدود نيست ،ديگر (مانند قديم) جاي مجله صرفا طنز نيست و در اين ممالك طنزنگار بايد سراغ كارتون و شوخي نويسي جهت سرگرمي و تفريح (خنده) برود كه روزنامه ها هرهفته يك و يا چند صفحه از اين قبيل مطالب به ضميمه خود منتشر مي كنند و بازار رسانه ها بيش از همين گنجايش ندارد ،مخصوصا كه حق التحرير طنزنگار و كاريكاتوريست خيلي باالست.
پایان نگرانی از بیماری فلج کودکان Polio
12اپریل 23( 1955فروردین) رس��ما اعالم شد که واكس��ن بيماري پوليو (فلج اطفال) آزمایش ش��ده ،موثر و مطمئن اس��ت .این واکس��ن که دوم جوالی 1952در دانشگاه پیتسبورگ ساخته شد دوره آزمایشی سه ساله را گذرانده بود .كاشف اين واكسن ،دكتر يوناس ادوارد سالك (يونس سالک) بود که پدر و مادرش از روسیه به آمریکا مهاجرت کرده بودند و وی در نیویورک به دنیا آمده بود. دکتر سالک كه در سال 1995و در 81سالگی درگذشت بابت اين كشف مهم خود پولي نگرفت ،امتياز آن را به ثبت نداد و تالش خودرا به عنوان هديه اي به بش��ريت اعالم داشت. بيماري پولیو تا آن زمان (اپریل )1955قربانيان فراوان گرفته و همگان را نگران س��اخته بود .در سال 1952تنها در ای��االت متحده آمریکا 58هزار تن به آن مبتال ش��ده بودند .در مواردي ،بزرگس��االن ه��م از قربانيان «پوليو» بودند و معروفترين این قربانیان «فرانكلين دالنو روزولت» رئیس جمهور ایاالت متحده ب��ود که از 1933تا 1945 براین فدراسیون ریاست کرد .وي که سي و دومين رئيس جمهور آمريكا بود اپریل ( 1945ده سال زودتر در همين ماه) درگذشته بود. 46
دانستنی ها
کاهش ارزش غذایی محصوالت کشاورزی با بکاربردن روش های ژنتیک -زیان ها و ... بررس��ي هاي بيوكميست ها كه روي دس��ته اي از ميوه ها و س��بزي ها به عمل آمده نش��ان داده است آن دسته از ميوه ها و سبزي هايي كه با روش كشاورزي تازه به عمل آمده بودند ارزش غذايي كمتري داشته و در مقايسه با ميوه ها و سبزي هاي ديگر(ارگانیک) ،ويتامين ها و مواد معدني موجود در آنها به مراتب كمتر بوده است. مي��زان اي��ن كمبود ،طب��ق اظه��ار «دانول��د ديويس» بيوكميست دانشگاه تكزاس (آمريكا) ـ شعبه شهر آستين 38درصد بوده اس��ت .اين پژوهشگر هفدهم اپريل 2006 ( 28فروردین) اعالم داشت كه اين كاهش ارزش غذايي را در 13ن��وع ويتامين و مواد معدني مهم موجود در ميوه ها و سبزي هاي مورد آزمايش خود ازجمله كلسيم ،فسفور ،آهن، و نيز پروتئين ،ويتامين «ث» ،ويتامين «ب» و ...س��نجش و مشاهده كرده است. بكار بردن مواد ش��يميايي و روش ه��اي ژنتيك و ...كه به منظور افزاي��ش محصول و دفعات محصول دهي نبات و بزرگي دانه ها ،برگ ها و ميوه ها جهت افزايش وزن و جلب مشتري و در نتيجه كسب درآمد بيشتر از كشاورزي باعث كاهش مواد الزم ش��ده اس��ت .به عبارت ديگر ،بكار بردن روش ه��اي تازه ،تنها به س��ود اصحاب كش��اورزي (توليد كننده) بوده ،نه مصرف كننده اين محصوالت .مصرف كننده به علت كاهش ورود مواد الزم به بدنش ،با اين كه در حجم خوردن تغييري حاصل نش��ده ،سالمت و تندرستي اش به مخاطره افتاده است. تفس��ير اين اعالميه و اظهارات اين است كه از اين ميوه ها و س��بزي ها بايد به ميزان تقريب��ا دو برابر خورد تا همان
نتايج غذايي به دس��ت آيد ،كه وارد كردن غذا به دس��تگاه گوارش با حجم دو برابر اگر آسان نباشد داراي زيان است. بيوكميس��ت ها دليل اين كاهش م��واد مفيد را در بكار بردن تكنيك هاي تازه كش��اورزي دانسته كه هدف از آنها توليد سريع و باردهي هرچه بيشتر بوته است و گفته اند كه در اين روش ها ،زمان الزم براي توليد ميوه و سبزي طي نمي شود و توجه شركت هاي كشاورزي و كشاورزان ،توليد سريع و محصولي با وزن بيش��تر است و به اين سبب همه تدابير را بكار مي برند تا «ميوه »بزرگتر باش��د و زودتر به دست آيد و به بازار برس��د و پول عايد آنان سازد و درنتيجه به ارزش
تاسیس کشور بلژیک و نگاهی کوتاه به تاریخچه و ساختار آن نشس��ت نوزدهم اپری��ل 30( 1839فروردی��ن) لندن «استقالل ،بیطرفی و سلطنتی بودن» بلژیک را تضمین کرد و همین «تضمین بازی ها» از علل دو جنگ جهانی قرن 20بود و ترس از سالح اتمی است که مانع جنگ جهانی دیگری شده است ،نه ابتکار و خردمندی «دولت ـ مَردان». بلژیک از زمان سلطه رومی ها که یک ایالت این امپراتوری به نام «گالیا بلژیکا» بود تا انقالب سال 1830به صورت یک کشور مس��تقل نبود و حاکمیت ملّی نداشت .در این انقالب بود که اس��تقالل بلژیک اعالم ش��د و نشس��ت سال 1831 ق��درت های اروپایی آن را تایید و نشس��ت 1839لندن این ساکنان منطقه به آن ترتیب استقالل ِ استقالل را تضمین کرد. یافت ِه 30هزار کیلومتری (و اینک 11میلیون نفری) سه گروه
بوده اند؛ فالندرها در ش��مال ،والون ها در جنوب و آلمانی ها در جنوب ش��رقی .فالندرها به زبان فلمیش (فلمینگ) تکلم می کنند و «والون ها» فرانکو فون (فرانس��وی زبان) هستند با فرهنگ های مختلف و در زمان برت��ری هر قدرت اروپایی؛ اسپانیا ،فرانسه و ...تابع آن قدرت و در نتیجه ،صحنه جنگها. ناپلئ��ون در س��ال 1815در واترل��و (ناحی��ه ای در نزدیکی بروکسل) شکست نهایی خورد .از این زمان بود که بلژیکی ها به اندیشه استقالل افتادند .بلژیک یکی از کشورهای دو زبانه جهان است و اینک عمال پایتخت ناتو و اتحادیه اروپا .اشتراک زبان ،نژاد و فرهنگ با دو همسایه ،سبب شده بود که اتحادیه بنه لوکس (هلند ،بلژیک و لوکزمبورگ) به وجود آید .هرسه کشور از موسسان اتحادیه اروپا هستند.
زادروز «ويرجينيا وولف» بانویی که برای «نوشتن» زاده شده بود و نقد کتاب را وظیفه جراید می دانست بانو «ويرجينيا وولف» مؤلف و داستان نگار انگليسي 28 مارس س��ال 8( 1941فروردین ) 1320ـ در 59سالگي و در جریان جنگ جهانی دوم ـ خودرا در رودخانه «اوز» غرق كرد .وی بيست و پنجم ژانويه 1882به دنيا آمده بود. ويرجينيا كه 26س��ال كتاب نوش��ت معتقد بود كه نقد كتاب يك وظيفه عمومي جرايد اس��ت و اين كار بايد توسط «كارشناس ادبيات» صورت گيرد ،نه هركس .وي هرگونه نوش��ته بویژه كتاب [چاپی و اینک :دیجیتالی] را موثرترين وسيله نفوذ در افكار و نيز آموزش عمومي توصيف كرده است. معروفترين تاليفات و داستانهاي بانو ويرجينيا كه درباره اش گفته اند «براي نوشتن زاده شده بود» عبارتند از :سفر ،شب و روز ،دوشنبه يا سه شنبه ،اطاق جيكوب ،خانم دالوي ،چراغ راهنمايدريايي،ارالندو،اطاقخودم،آنسالها ،راجرفرايو.... 47
ش��وهر بانو ويرجيني��ا كمك بزرگي در كتاب نويس��ي به او بود. ويرجينيا وولف از يك خانواده اش��رافي انگلس��تان بود و از نوجواني به محافل روش��نفكران انگليس��ي راه يافته بود. در س��ال 1941ه��ر دو خانه محل س��كونت ش��هری بانو ويرجينيا توس��ط هواپيماهاي آلماني بمباران ش��ده بود و او ب��ه ناچار به خانه ييالق��ي اش نقل مكان ك��رده بود .اين دو بمباران و مسائل ديگر ويرجينيا را افسرده و بيمار كرده بود. وي پيش از خودكش��ي در يادداش��تي خطاب به شوهرش نوشته بود :نمي توانم بيش از اين ،اوضاع را تحمل كنم .قدرت تمركز حواس و خويش��تنداري را از دست داده ام و باالتر از هم��ه ،نمي خواهم ت��و را بيش از اين در رن��ج و زحمت قرار دهم ....
غذايي آن توجه ندارند .در اين ميان ،نگاه مصرف كننده به دولت متبوع اس��ت كه وارد عمل ش��ود و از حقوق او دفاع كند .قاعدتا نبايد س��ودبري به زيان سالمت مردم باشد ،و دولت ها هستند كه بايد از جان و مال اتباع خود محافظت و محارست كنند .توليد ميوه و سبزي بايد مراحل طبيعي اش را طي كند و از اندازه و حجم طبيعي اش بزرگتر نباشد كه مقدار اضافي ،فقط آب است و بي خاصيت ،ولي پول به جيب توليد كننده سرازير مي كند .همين نتايج قبال در مورد محصوالت كش��اورزي و دامي ديگر به دست آمده و هشدارهاي الزم داده شده بود.
شهرهای یهودی نشین جهان بیس��تم اپریل 1657دولت هلند ب��ه یهودیانی که به نیوآمس��تردام (نیویورک کنون��ی) مهاجرت کرده بودند آزادی مذهبی داد و به این مناس��بت هر سال در این روز، ش��هرهایی که بیش از یکصد هزار یهودی در آنجا زندگی می کنند گزارش می ش��ود .انگلیسی ها پس از تصرف نیو آمستردام و خارج ساختن آن از دست هلندی ها در سال ،1664سال بعد نام دوک آو یورک ـ بعدا پادشاه انگلستان ـ را بر آن نهادند و نیویورک شده است .در گزارش اپریل ( 2013فروردین ،)1392شهرهای یهودی نشین ردیف باال از این قرار بودند: ـ ت ِل ا َویو 3 :میلیون ـ نیویورک 2 :میلیون و 39هزار ـ ل ُس آنجلس 633 :هزار ـ اورشلیم (قُدس) 580 :هزار ـ شهرهای فلوریدای جنوبی جمعا 550 :هزار ـ پاریس 310 :هزار ـ فیالدلفیا 282 :هزار ـ اتالنتا 270 :هزار ـ شیکاگو 265 :هزار ـ بوئنوس آیرس 256 :هزار ـ بوستون 230 :هزار ـ سانفرانسیسکو 220 :هزار ـ لندن 205 :هزار ـ واشنگتن 178 :هزار ـ تورونتو 165 :هزار ـ کی ا ِف (اوکراین) 122 :هزار ـ مسکو 115 :هزار ـ سن پترزبورگ (روسیه) 104 :هزار ـ مونترال (کانادا) 102 :هزار ـ بالتیمور ،الس وگاس ،سن دیاگو و دیترویت هرکدام اندکی بیش از 100هزار روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
دانستنی ها
كاكائو فشار خون را پايين مي آورد ـ اصل کاکائو
پژوهش��گران آلماني در پي يك بررس��ي و پژوهش طوالني ،دهم اپريل 21( 2007فروردین 7سال پیش) اعالم كردند كه كاكائو فش��ار خ��ون را پايين مي آورد و مصرف آن براي «قلب» فايده بخش است. كاكائو در مناطق اس��توايي قاره های آمريكا ،آفريقا و آس��يا مي رويد .كاكائو ،در اصل از درختان بومي قاره آمريكا بود كه اس��پانيايي ها آن را به مناطق ديگر جهان بردند و كشت كردند. بومي��ان قاره آمريكا آن را به صورت ش��ربت در مي آوردند و «شكالت» مي خواندند كه واژه شكالت هم از مكزيك به ساير نقاط جهان برده شده است .پودر كاكائو كه در ساخت شكالت بكار مي رود از هسته ميوه كاكائو (عكس زیر) به دست مي آيد كه اصطالحا لوبياي كاكائو خوانده مي ش��ود .بنابراين ،شكالت هرچه سياهتر باشد (شكالت تلخ) براي قلب و دستگاه گردش خون نافع تر اس��ت .كاكائو را به صورت چاي و قهوه هم مصرف مي كنند.
51میلیون بازنشسته در آمریکا در آغاز س��ال مالی ،2004در واشنگتن اعالم شد که در آن زمان ش��مار س��الخوردگاني ک��ه در اياالت متحده آمريکا ازصندوق بازنشستگي عمومي (شوسل سکیوریتی=تأمیناجتماعی)مستمریدریافتمیکنند به رقم 46ميليون رسيده است یعنی یک ششم جمعیت کشور .در اين سال جمعيت اين کشور 290ميليون نفر بود که در سال 2014از 315ميليون بيشتر شده است. در سال 2013درصد مستمری بگیران نسبت به کل جمعیت تغییر نکرده بود و 51میلیون بود. در آمریکا یک فرد می تواند دو و یا چند بازنشستگی بگیرد؛ از موسسه و موسسه هایی که کار کرده و نیز از سوشل سکیوریتی (تأمین اجتماعی) ،به این شرط که از درآمد خود به هر 2موسسه بازنشستگی داده باشد. در آمریکا هرکس که 4س��ال تم��ام و یا 16فصل متناوب ،درصد س��هم سوشل س��کیوریتی از درآمد حاصل از کارکردن خود (فقط کارکردن ،نه درآمدهای دیگر)را داده باش��د م��ی تواند پس از رس��یدن به 65 سالگی تمام بازنشسته شود. همچنین در این کش��ور «ازکارافتادگان» می توانند از دول��ت ایالت خ��ود کم��ک هزینه (ماب��ه التفاوت درآمد و هزین��ه) و نیز هزینه درم��ان دریافت دارند (مِدیک ا ِید که ویژه بینوایان هم هست).
پيدايش حكومت پارلماني درجهان
میوه کاکائو
53سال از فضانوردی انسان گذشت دانشمندان ش��وروي 12اپریل 23( 1961فروردین) میهن خود را به نخستين كشوري در جهان معروف ساختند كه انس��ان به مدار زمين فرستاد .در اين روز سرگرد روس ـ «يوري گاگارين» با ماهواره وُستوك ــ 1به فضا فرستاده شد ،كره زمين را دور زد و به زمین بازگردانده شد كه در آن زمان عملي باور كردني نبود .اين كار ،درعین حال جهان را وارد يك مسابقه موشكي ـ فضايي كرد .نتيجه همين مسابقه بود كه موشك اينك جاي بسياري از سالحها را گرفته و در ارتش��ها حرف اول را مي زند .در اپریل 2011به مناسبت پنجاهمین سالگرد فرستاده شدن گاگارين به مدار زمين ،در 70کشور جهان مراسم ويژه برگزار شد.
سرگرديوريگاگارين روزنامک -اردیبهشت -1393شماره یکم
سوم اپريل 1077ميالدي ،منطقه خودمختار فريول = فريولي ( )Friuliواقع در ش��مالي شرقي ايتاليا داراي حكومت پارلماني و مجلس شد .اين ،قديمي ترين نظام پارلماني جهان اس��ت و پس از آن انگلس��تان .در نظام پارلماني ،مجل��س مقنّنه (نمايندگان م��ردم) دولت را انتخ��اب مي كند و دولت پاس��خگوي مجلس اس��ت و اگر اعتم��اد مجلس را ازدس��ت بدهد منح��ل خواهد شد. «فريول��ي» مي��ان س��احل ش��مالی آدرياتي��ك و كوههاي آل��پ قرارگرفته و از اس��لواني فاصله چنداني ن��دارد .اين منطقه كه در عهد باس��تان محل س��كونت دس��ته اي از كِلت ها Celtبود بعدا ضميمه امپراتوري روم گرديد و باره��ا مورد حمله قبايل ژرم��ن و ...قرار گرفت. شهر «يودين »Udineمق ّر حكومت «فريولي» يك ميليون نفري است ،كه مردمي قانونمند و با مدنيّتي بسيار باال دارد .در طول قرن بيستم نزديك به يك ميليون تن از مردم اين منطقه به ساير نقاط اروپا ،قاره آمريكا و استراليا مهاجرت كردند.
زادروز «رادار»
راب��رت الكس��اندر واتس��ون ـ��ـ وات فيزيك��دان اسكاتلندي بیس��ت و پنجم فوریه 1935دستگاه تعیین محل پرواز هواپيما در آسمان و فاصله آن تا این دستگاه را که س��اخته بود به معرض نمايش گذارد كه اختصارا «رادار» نام گرف��ت .در دوران جنگ جهاني دوم از اين دستگاه براي آگاه شدن از حمالت هوايي آلمان به خاك انگلستان استفاده شد و اينك وسيعا مورد استفاده است. پادشاه انگلستان در 1942به سازنده رادار لقب «سِ ر» داد . .واتسون ــ وات كه در 1892به دنيا آمده بود در 1973درگذشت.
محمد خُ دادی مدیر عامل تازه خبرگزاری ملی (ایرنا) ...
بقیه از صفحه44 محم��د خُ دادی متولد چهارم دیم��اه 1341و تجربه او در کار خبر: خبرن��گار میز اقتصادی ایرن��ا ،خبرنگار ایرن��ا در هند، س��ردبیر اخبار جهانی ایرنا و عضو ش��ورای مش��ورتی این خبرگزاری ،از اعضای شورای تاس��یس روزنامه ایران که ریاست آن با فریدون وردی نژاد بود (دهه 1370و آغاز کار شورا در سال ،)1373مدیر و سردبیر ایران دیلی (روزنامه انگلیسی زبان موسس��ه ایران) ،دبیر اول سازمان (ائتالف) خبرگزاری های کش��ورهای عضو جنبش غیر متعهد ،دبیر اول سازمان خبرگزاری های مؤتلفه قاره آسیا و اقیانوسیه، هماهنگ کننده خبرگزاری های کشورهای عضو ا ِکو و پس از آن دبیر اول سازمان خبرگزاری های کشورهای حاشیه دریای مازندران (کاس��پیان سی) ،مدیر و سردبیر ماهنامه نفت ،گاز و پتروش��یمی ،تهیه کننده چند برنامه ش��هری ـ اجتماعی و عمدتا به صورت گزارش زنده برای تلویزیون. خدادی در یک برهه سمت های دیپلماتیک هم داشت. خُ دادی که کار ژورنالیستی را از زمان جبهه و جنگ آغاز کرده از س��وی مجمع عمومی خبرگزاری با توجه به تجربه و مهارت های او و با حکم علی جنتی وزیر ارش��اد منصوب شده است.
مداخله دوباره غرب... بقیه از صفحه5 پوتین در انتظ��ار فرصت برای بازگردانی��دن کریمه به روس��یه بود (که خروش��چف آن را ضمیم��ه زادگاه خود ـ اوکراین اس��می وقت کرده ب��ود) و تجدید اتح��اد قطعات منفصله امپراتوری روس��یه که این فرصت را غرب با اشتباه خود و حمایت از تظاهرات تازه «کی ا ِف» در زمستان 4102 به دست او داد و راه بازگشت بسته شد. غرب جنگ کریم��ه در نیمه قرن نوزده��م که در آن قدرت های اروپایی به جان روس��یه افتاده بودند فراموش کرده بود .ممکن اس��ت تمامی کاری که آغاز شده است به دس��ت پوتین انجام نش��ود ولی تردید نیست که حرکات جاری روس��یه به بیداری ناسیونالیسم روس که به دست کمونیست ها ،الکل ،س��یگار و مادی گریبه خواب رفته بود منجر خواهد شد. در دوره تاریخی تازه ،اتحادیه اروپا تضعیف خواهد شد، جهان ش��اهد جنگ های داخلی بویژه در اروپا خواهد بود، حربه تحریم جز در مورد چین که بیش از یک تریلیون دالر اوراق خزانه داری آمریکارا در دس��ت دارد و کش��ورهای دارای نفت و نیازمند ب��ه واردات مواد غذایی چندان موثر نخواهد بود ،برخی از قطعات منفصله روس��یه تزاری سابق به وحدت بازگشت خواهند کرد ،اوضاع خاورمیانه ،منطقه مدیترانه و آسیای جنوبی حساس تر خواهد شد ،نظام پولی و ترکیب قدرت ها تغییر خواهد کرد و ....درصورت ادامه مداخله در اوکراین ،برای مسکو براه انداختن جنگ داخلی در آن س��رزمین و برخی کش��ورهای دیگر اروپای شرقی آس��ان است و به رغم تهدیدها و ...درگیری مستقیم با یک قدرت اتمی از مرحله حرف تج��اوز نخواهد کرد .همه این وضعیت را یک اشتباه محاسبه غرب باعث شد که خواست از وجود بازی های المپیک در سوچی استفاده کند .حال آنکه پوتین از فرصت انفجار بمب در ایستگاه راه آهن ولگوگراد بهره گیری سیاس��ی نکرد و دولتی دیگررا متهم به دس��ت داشتن در آن و تهدید نظامی نکرد .به هر حال این رشته سر دراز خواهد داشت. 48