نشریه هفت ,پیش شماره اول ,اول جوالی دوهزار و یازده نشریه پارسیان مقیم آمریکا و کانادا قیمت یک دالر
سپس آنها به سراغم آمدند
مرور ی ب ر ج ن ب ش دان شجویی پی ش ا ز ا ن ق ال ب ا ز کامران موسو
از علی افشاری
ی
من تو
می خوام
یه
ابو یا یک حقیقت
ت
در
هفت
تلوزیون ماهواره ای کانال هفت
با هدف خبر رسانی ،آموزش ،تفریح و سرگرمی به زودی میهمان خانه های شما خواهد بود .این شبکه تلوزیونی به دنبال یک ارتباط مستقیم با مخاطب ایرانی و پارسی زبان هم چنین اقوام بزرگ ایرانی است. ایران ،افغانستان ،تاجیکستان و تمامی ایرانیان در جهان.
مهشب تاجیک
را ه ان د ک ی و م ر ث س ج ا دی
رادیو کوچه، راهی به سوی ارتباط متقابل بین مردم و رسانه .رسانه ای برای شهروندان .فرهنگ ،اجتماع و اندیشه و هنر به همراه آخرین خبرها در رادیو کوچه.
شما می توانید رادیو کوچه را ازطریق کتاب صورت (; ویا آدرس اینترنتی www.radiokoocheh.comدنبال کنید.
اکنون زمان آن فرا رسیده است...
حسن سربخشیان
اندیشیدن به اینکه از دوازده هزار و اندی مایل به قول فرنگیها که اکنون به ناچار در جمعشان ماندگار شدم بس که دور افتاده از ریشهها هستم و اینکه تاوان کدامین اشتباه خود یا پدران و نسلهای گذشته را بر دوش میکشم هیچ کدام مشکل من نیست. راستش هست اما در بامداد جمعهای که اخبار فیس بوک این پدیده بدیع سالهای اخیر مرا به سوی نزدیک شدن ساعت اجرای حکم قصاص مجرمی که اسید پاشی را برایش در این لحظات باقی مانده در ایران به اجرا در خواهند آورد در اضطراب نگه داشته است ،ترجیح میدهم از درد خود مطبوعاتیها بنویسم و از درد اطالعرسانی و نبود امکان فعالیت آسان برای این قشر که با انتخابشان در برشی از زمان معاصر خود و خانوادهشان را با دردسری مضاعفتر مواجه کردهاند. قصد شکایت ندارم که هر که هر آنچه کرد بر خود کرد و در نتیجه باید تاوانش را هم درست یا غلط بر دوش کشد .اما در این میان تکلیف جامعه داخل کشور چیست؟ از سالی که وارد جامعه مطبوعاتی داخل کشور شدم اکنون
خارج از ایران داستان به نحو دیگریاست. این نشریات که به طور عموم هفته نامه هستند ،با اتکا به آگهیها و معمول به صورت رایگان توزیع میشوند و حوزه آنها هم ایالتهای محل انتشارشان است و لذا طبیعی است که محدودیتهایشان را بتوان با دید اغماز نگریست. چندی پیش در فروشگاهی ایرانی در ویرجینیا که به طور عمده محل عرضه این نوع نشریات است ازفروشنده نماینده کیهان چاپ لندن که به استثنا رایگان توزیع نمیشود ،تقاضای یک نسخه بیشتر را کردم و او در پاسخ گفت امکانش را ندارد که نسخهای بیشتر از آنچه درقبل درخواست داده ،دریافت کند و من با تعجب علت را جویا شدم که پاسخش بسیار نگران کننده بود .نماینده روزنامه مذکور در جواب من گفت در تمام امریکا که نزدیک هشتصد هزار ایرانی زندگی میکنند فقط سیصد نفر آبونمان این نشریه هستند و در صورت نیاز باید سفارش قبلی داده شود. این در حالیاست که اکثریت جامعه ایرانی ساکن در امریکا دارای تحصیالت عالیه و دارای موقعیت اجتماعی مناسبی هستند. اینک بعد از موج مهاجرت اجباری دوسال اخیر ایرانیان به خصوص در حوزه مطبوعات باید در انتظار به بار نشستن کمبودهای جامعه ایرانی خارج نشین بود هر چند جبران خال
این بار برای خود روزنامهنگارها توکا نیستانی /گفتگو
سوگ صابرانه در رثای هدی صابر
از وبالگ محمد نوریزاد امروز ،دوشنبه ،بیست و سوم خرداد ماه سال نود ،جسم «هدی صابر» را به دستهای خاکآلود خاک سپردیم .و بر سر مزارش ،بارها و بارها سرود سپاس سردادیم .من ،غربت، فراوان دیده و شنیده بودم .تشییع و به خاکسپاری «هدی ی با خود داشت .گاردها و سپرها و صابر» اما غریبی مضاعف اسلحههای اخم آلود ،با زبان بیزبانی به مردم محاصره شده میگفتند« :اگر حرف اضافی بزنید ،با ما طرفید .و مردم مظلوم هم چیزی اضافهتر از «سپاس» نگفتند. من بارها در همین همنوایی شورانگیز مردم داغدار گریستم .نه به هدی صابر و گذشتهی شریف او و یا حتا سرانجام غریبانهی او .و نه به خانوادهی عزادار او که ماموران امنیتی ،آنان را قابل ندانسته و از مرگ مردشان ،خبری به آنان نداده بودند ،بل از سوز مردمی که در اوج نفرت و انزجار ،باز به خدا پناه میبردند و باز از بزرگی او یاد میکردند. مردم برسر مزار «هدی صابر» ،یا پیش از آن ،بارها برسر جسم او ،سورهی حمد را با سوزی سوزان ،همنوایی کردند .به محض این که یکی در میآمد :الفاتحه ،مردم به یک جهش ،پای دررکاب ،به دامان سورهی حمد دست میبردند .انگار ماهها برای این همنوایی آموزش دیده بودند .کسی از نظم سرود، خروج نمیکرد .گام به گام ،کلمه به کلمه ،و آیه به آیه .سورهی حمد که تمام میشد ،بالفاصله همنوایی مردم ،به سمت سورهی توحید ،خیز برمیداشت. هدی صابر ،از پس عمری تالش صادقانه ،و خدمت به فرهنگ
این ملک ،بیآنکه مثل صادق محصولی و رحیمی و مشایی، به دزدی از اموال مردم روی برده باشد ،و مثل آقای جنتی و احمدینژاد ،مخاطبان خدا و رسول را از گرداگرد این سرزمین ستمدیده رانده باشد ،روی در نقاب خاک کشید .هدی صابر، معترضانه از ما روی گرداند .او در حال اعتصاب غذا ،از جان خود دست شست. او ،میتوانست برای ما ،بهقدر «بابی ساندز» قیمتی باشد. میتوانست با شکوه تشییع شود و خیابانی و کتابخانهای به اسمش مزین شود .اما او ،غریبانه و معترضانه رفت .هدی صابر ،نه مثل خیلیها که دم از دیانت و انقالب میزنند و خواسته و ناخواسته ،آب به آسیاب اجانب میریزند ،جاسوس و مزدبگیر آمریکا و اسراییل بود ،و نه جز فرا بردن آبروی مسلمانی ،هم و غمی داشت .او غریبانه از همهی ما روی بر گرداند و ما را با صادق محصولیها و رحیمیها و احمدینژادها و جنتیها تنها گذاشت تا ما خود به ترسیم فردایی که از دست ما گریز میکند ،دست ببریم. هدی صابر ،این نویسنده و فعال فرهنگی ،نه کارخانهای به اسم خود داشت نه دستی در اموال مردم .آن سوتر از نام بانوانهاش ،مرد بود .نام دو پسرش را به یاد مجاهدان راستین سرزمینمان ،حنیف و شریف نهاد .و هرگز ،دست از دامان قرآن برنداشت .هدی صابر ،یک مسلمان ایرانی ،با قامتی افراشته بود .او هرگز ،تن به ذلت نسپرد .و قلمش را به ناحق نیالود .روانش شاد ،و ضمیرش از ما جاماندگان خشنود.
عکس :حسن سربخشیان
بیش از ۱۶سال سپری شده است در این مدت بسیار آموختم از باتجربههای دور و برم و یک دهه اخیرش را با خبرگزاری آسوشیتدپرس در فضایی جهانی در قفسی گرفتار بودم تا بلکه بتوانم پاسخی برای همراه نشدن جامعه مطبوعاتی ایرانی در دستیابی به استانداردهای واقعی این نیاز امروز جامعه بشری بیابم. نبود امکان شنیدن صدایی متفاوت در داخل کشور بهجز آنچه نظام حاکم ترجیح میدهد را در تمام سالهای بعد از انقالب ۱۳۵۷بجز اوایل دهه آغازین آن همهگی شاهد بودیم و هستیم اما نکتهای همیشه در ذهن من مبهم و سوال برانگیز بود و آن اینکه چرا ایرانیان خارجنشین کاری ارزشمند و در خور توجه انجام نمیدهند؟ در عرصه مدیا این داستانیست البته دردناک .به عنوان مثال وقتی تا دوسال پیش هنوز ایران بودم به نظاره نشستن آنچه در تریبونی همچو صدای امریکا نیز به خورد ملت ایران داده میشد هیچگاه با استاندارد رایج حتا جامعهای که این برنامهها از آنجا برای داخل ایران تولید میشد سازگار نبود و نیست ،خود این تناقض بسیار آزار دهندهای بود. تنها عدم توانایی تولید برنامههای حرفهای تلویزیونی بخش فارسی در صدای امریکا که خود امریکاییان در تامین برنامههای مشابه انگلیسی زبانشان با ظرافت و دقتی مثال زدنی در حال انجام آنند میتواند نبود نیروی متخصص و روزنامه نگار در این حوزه باشد و این را زمانی به یقین دریافتم که نزدیک به دوسال اخیر را در این کشور سپری کردم. وارد جزییات این مسله نمیشوم که خود مجالی دیگر را طلب میکند اما در بخش چاپی و اطالعرسانی نشریات فارسی زبان
عدم حضور اینان در داخل کشور خود سالها طول خواهد کشید. اما اینکه به واقع جامعه ایرانی ساکن خارج کشور خواهان دریافت نشریاتی در سطح استاندارد روزنامهنگاری رایج در جهان باشند مقولهای مهم در دستیابی به جایگاه واقعی گردش آزاد اطالعات است. به نظر میرسد اکنون وقت آن رسیده باشد که ایرانیان یکبار برای همیشه تکلیف خود را برای پایداری آینده جایگاه این نوع رسانهها روشن کنند .در زمانی که میانگین سرانه مطالعه در داخل کشور بسیار پایینتر از سطح جهانی آن است ،ارتقا این سطح توسط دولت در داخل کشور با عنایت به محدودیتهای بیشمار در راهاندازی رسانههای صوتی و تصویری برای بخش مستقل و تعطیل کردن بیش از ۴۰۰نشریه در طول سالهای گذشته به بن بست رسیده است. با توجه با پتانسیل موجود در بین جامعه مطبوعاتی ایرانی خارجنشین که بر طبق آمار ارایه شده فقط در طول دوسال اخیر ۴۵۰نفر از آنان ایران را ترک کردهاند الزم است برای ادامه اطالعرسانی در حوزه نشریات و رسانههای صوتی و تصویری بازنگری اساسی صورت گیرد تا بتوان برای آیندهای روشن که در انتظار ایرانمان هست ،توشهای مناسب با خود به همراه داشته باشیم .اگر قرار است جلوگیری از روحیه انتقام برای قصاص در مواقعی نظیر آنچه در باال قید کردم برای جامعه داخل ایران تجویز شود بدون شک بدون آگاهسازی مردم از تمامی جنبههای تاثیرگذار چنین اقداماتی این امر میسر نخواهد بود .برای داشتن جامعهای آزاد نیاز اصلی داشتن رسانههایی آزاد است تا مردم توان انتخاب داشته باشند. به امید آنزمان تولد نشریه هفت خجسته باد ...
پیشروی مخالفان قذافی بهسوی غرب لیبی مخالفان مسلح سرهنگ معمر قذافی از غرب شهر مصراته به سوی طرابلس در حال پیشروی هستند و ناتو به حمالت خود به ادامه میدهد .در همین حال کانادا نیز شورای ملی انتقالی لیبی را بهعنوان نماینده این کشور به رسمیت شناخته است. در زلیتن که در غرب مصراته است ،ناتو اعالمیههایی برای نیروهای حامی سرهنگ قذافی پخش کرده که بر روی آنها به عربی نوشته شده است« :جایی برای اختفا نیست .اگر به تهدید غیرنظامیان ادامه دهید ،نابود میشوید».زلیتن در ۱۳۵کیلومتری طرابلس واقع است .مخالفان سرهنگ قذافی میگویند ناتو از آنها خواست پیش از پیشروی از مصراته به سوی زلیتن ،به جنگندههای این سازمان اجازه دهند مواضع نیروهای حکومت لیبی را بمباران کند. به گزارش رویترز ،حمالت موشکی به ژنراتورهای پاالیشگاه نفتی در نزدیکی بندر مصراته صدمه زده و مسیر انتقال سوخت را قطع کرده است .اواخر روز سهشنبه در طرابلس نیز دو انفجار شدید رخ داد .پیش از آن نیز دود در آسمان منطقه ای نزدیک باب العزییه ،مقر سرهنگ قذافی که بارها مورد حمله ناتو قرار گرفته است ،مشاهده شد .ناتو میگوید به یک سایت موشکانداز و یک خودروی زرهی حامل ضدهوایی حمله کرده است .در سایر نقاط کشور نیز درگیریهایی گزارش شده است.
ی در پرویز ملکشاهی یکی از دراویش طریقت نعمتاللهی گناباد شهرستان الشتر با صدور حکمی از سوی دادگاه انقالب به 3ماه و یک روز حبس و یکصد هزارتومان جزای نقدی محکوم شده است.به گزارش سایت مجذوباننور ،آقای پرویز ملکشاهی یکی از دراویش گنابادی که مجالس درویشی در منزل وی برگزار میشود، چندی پیش ،ماموران امنیتی به دستور دادستان الشتر ،وارد منزل وی شده و پس از توقیف برخی اموال وی ،او را بازداشت کرده و پروندهای برای وی تحت عنوان تمرد از دستور و توهین به ماموران تشکیل شده که پس از دفاعیات وکیل وی در نهایت، شعبه 101دادگاه عمومی جزایی شهرستان الشتر ملکشاهی را از جهت اتهام تمرد از دستور ماموران به 3ماه و یک روز و از بابت اتهام توهین به ماموران هم به 3ماه و یک روز حبس محکوم کردند .پس از ابالغ این حکم وکیل آقای پرویز ملکشاهی ،آقای احساناله حیدری به این حکم اعتراض کرد که از سوی شعبه 10 دادگاه تجدیدنظر استان لرستان تایید و تنها در خصوص اتهام توهین ،حبس وی را به جزای نقدی تبدیل کرد.در ادامه این گزارش آمده است که پروندهای دیگر نیز برای آقای ملکشاهی و تعداد دیگری از دراویش الشتر در دادگاه انقالب آن شهرستان هم اکنون تحت عنواین اتهامی تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در مجالس درویشی و توهین به رهبری در حال رسیدگی است.
کانادا شورای ملی انتقالی لیبی را به رسمیت شناخت
به اتهام سرپیچی از دستور ماموران امنیتی، محکومیت یک درویش گنابادی به حبس و جریمه نقدی
3
جنبش دانشجویی در ایران در سالهای پایانی قبل از انقالب اسالمی
کامران موسوی
از آنها مطلع هستند.علیرغم تنوع تمایالت ،این مبارزان دانشجویی كه سلفشان هواداران حزب توده و جبهه ملی و غیره بودند ولی خودشان در ماجران ١٥خرداد یا مشاركت داشته و یا آنرا به چشم خوددیده بودند ،دیگر فهمیده بودند كه راه كارهای معمول پیشتر تا مقطع سال ٤٢برای مبارزه با رژیم در عمل به بنبست رسیده و تاریخ مصرفشان منقضی شده است. دلیل این نتیجهگیری هم این بود كه عالوه بر ضروریتها و نیازهای ویژهی جامعه ایران ،شروع همزمان جنبشهای آزادی بخش در سایر نقاط جهان گویای این بود كه اوضاع دیگر در دنیا مثل سابق نبوده و برای مبارزه با ظلم ،چه داخلی چه خارجی ،بایست طرحی نو ریخت .سمبل این طرح نو هم آنچنانكه در پیش آمد ،كوبا بود.
دادستان تهران درباره مرگ صابر و سحابی
2
بخش اول
برخی جرمهای ناکرده را گردن نظام میاندازند
جنبشهای دانشجویی در داخل ایران به طور عمده از تهران و به تقریب بدون فاصله پس از تاسیس دانشگاه تهران در سال ١٩٣٤( ١٣١٣میالدی) شروع شدند .این نوشته ،لیكن، همانطوری كه از تیترش معلوم است تنها قصد تامل در
روز سهشنبه ،دادستان عمومی و انقالب تهران در کنفرانس مطبوعاتی در خصوص درگذشت هدی رضازاده صابر، روزنامهنگار و فعال سیاسی و همچنین هاله سحابی ،فرزند عزتاله سحابی فعال ملی-مذهبی به ارایه توضیحاتی پرداخته است. گزارش به فارس ،عباس ی جعفر د و لتآ با د ی درباره درگذشت هدی رضازاده صابر در زندان گفت: اوین «او روز جمعه اظهار کسالت دو میکند. بار به بهداری زندان منتقل میشود و بعد به دلیل کسالت بیش از حد از طریق رییس دادسرای زندان به بیمارستان منتقل میشود اما در بیمارستان دچار آنفارکتوس (ایست قلبی) میشود». به گفته دادستان تهران آنچه در این پرونده به عنوان ابهام از جانب دادستانی مطرح شده این است که باید گزارش وضعیت زندانی با سرعت بیشتری به دادستانی منتقل میشد. آقای جعفری دولتآبادی در ادامه افزود« :ما در چنین شرایطی به خانواده زندانی اطالع میدهیم و آنها اجازه دارند در هر بیمارستان و با هر پزشکی که مایل هستند صحبت کنند تا بیمار در آنجا تحت درمان قرار گیرد؛ البته این اتفاق با تاخیر رخ داد و امکان انتخاب بیمارستان وجود نداشت». او گفت« :ما پس از مرگ به کالبدشکافی تاکید داشتیم تا فوت این فرد مانند فوت هاله سحابی به کشور هزینه وارد نکند. جسد دو روز قبل به پزشکی قانونی منتقل شد و روز گذشته پس از معاینات به خانواده تحویل و دفن شد». هدی رضازاده صابر در اعتراض به مرگ هاله سحابی که در حین شرکت در مراسم تشییع پیکر پدرش عزتاله سحابی و بهدنبال درگیری با ماموران امنیتی دچار ایست قلبی شد و درگذشت ،اعتصاب غذا کرد. آقای صابر روز جمعه در زندان اوین پس از ده روز اعتصاب غذای تر ،دچار عارضه قلبی شد و روز شنبه در بیمارستان مدرس تهران درگذشت. دادستان تهران با تایید این نکته که جانباختن هاله سحابی در خارج از حوزه دادستانی تهران بوده است ،گفت« :اما وقتی موضوع مرگ به ما اعالم شد .طبق وظایف کاری خودمان بازپرس را به منزل متوفی فرستادیم و از آنها خواستیم که اجازه کالبدشکافی دهند اما خانواده سحابی اعالم کردند که نسبت به این موضوع شکایتی ندارند و این به صورت مکتوب در پرونده موجود است». به گفته عباس جعفری دولت آبادی به دلیل اصرار خانواده سحابی مبنی بر عدم کالبدشکافی ،جسد به پزشکی قانونی
ماهیت ایدئولوژیك جنبش دانشجویی در دهه قبل از انقالب ١٣٤٧تا -١٣٥٦را دارد ،ولی بهدلیل اینكه چنین بحثی درخال ممكن نیست ،پس بیایید كمی به عقب برگردیم. جنبش دانشجویی در ایران و كمی بعد از تولدش بیش از هر چیز ماهیت ضد سرمایه داری ،و در نتیجه «چپ» ،داشت و تنها نماد مشخص چنین تفكری در آنزمان شوروی جوان و ایدئولوژی غالبش یعنی ماركسیسم روسی بود. این گفته ولی بدان معنا نیست كه گرایشات دیگر چون گرایشات ملی ،اسالمی ،ملی-اسالمی ،سه جهانی ،مائویستی، و غیره در جنبش دانشجویی آن زمانها وجود نداشتند ،بلكه جبهه ملی بود ،حزب توده و سازمان جوانانش بودند ،نهضت مقاومت ملی بود ،ته مانده اخوان المسلمین --و تمام اعوان و انصارشان—به دیگرانی نیز بودند. تمام این جریانات ولی تا كی مطرح بودند؟ تا خیزش ١٥خرداد ١٣٤٢كه بیشك رهبری مذهبی داشت .لیك حكومت وقت، آن خیزش را به شدت سركوب كرده و در نتیجه باعث بدرون الك رفتن تمام نیروها شد ،بیتعارف و بدون استثنا .تمامشان به قول فرنگی ها " "dormantشدند. از بین تمام این شكست خوردگان ولی یكی دوباره بلند شد و آن چپ زخمدیده و خسته ولی پوست كلفت جدا شده و متنفر از حزب توده و ماركسیسم روسی بود و پر از امید. چرا امید؟ چون االن دیگر یك نمونه چپ پیروز ،مترقی و بالنده را در لباس كوبای جوان و زیبا در مقابل چشم داشت كه آمریكای قلدر و الت سرمایهدار دوران را به چالش كشیده و وی را در برابر دیدگان تمام محرومان و ستمدیدگان جهان به قولی سكه یك پول كرده بود. پس از عقبنشینی خرداد در همان سال ،١٣٤٢چپها در هیت گروه جزنی -ظریفی دوباره قد علم كردند .این گروه در سال ١٣٤٧به جمع دیگری مشهور به گروه احمدزاده -پویان پیوسته و به طور رسمی سازمان چریك های فدایی خلق ایران را تاسیس كردند. الزم به تذكر است كه تشکیل دهندهگان اصلی این دو گروه همهگی از دل جنبش دانشجویی در آمده بودند .آنها تمایالت مختلف از لنینیستی و مائویستی گرفته تا تروتسكی و گرامشی داشته و با اینكه دایم با هم در جدال ایدئولوژیك بودند ولی در عین حال همهگی متمایل به كوبا و مصمم به نبرد مسلحانه به عنوان مبارزه سیاسی نیز بودند .انشعابات آتی درون طیف فدایی نتیجه یك چنین درگیریهای ایدئولوژیك درون سازمانیاست كه اكثر افرادی که پیگیری میکنند.
منتقل شد و پس از بررسی آخرین وضعیت به خانواده وی تحویل داده شد. او در این باره همچنین گفت« :دادستانی تهران در موضوع زمان و مکان دفن هیچگونه دخالتی نداشته است .ما معتقد بودیم که کالبدشکافی از هاله سحابی نظام را بیمه میکرد .دشمنان بدانند که اینگونه نیست که بتوانند جرمهای ناکرده را همواره به گردن ما بیندازند». پیکر هاله سحابی به وسیله ماموران امنیتی و برخالف رضایت خانواده او به پزشکی قانونی و منزل پدری در لواسان منتقل و سپس برای دفن شبانه به گورستان بهشت فاطمیه لواسان انتقال یافت. در حالیکه اعضای خانواده هاله سحابی معتقدند برخورد فیزیکی ماموران امنیتی عامل جانباختن خانم سحابی بوده ،دستگاههای امنیتی در ایران اصرار دارند که مرگ او به شکل طبیعی رخ داده است. دادستان تهران در رابطه با اخبار منتشر شده درباره اعتصاب غذای برخی از زندانیان از گفت« :بارها گفتهایم که ما خود را مکلف به رعایت حقوق متهمان میدانیم .در زندانها نیز به مسووالن زندان تاکید کردهایم هرگونه مشکلی زندانیان دارند ،به دادستانی اعالم کنند». آقای جعفری دولتآبادی با تاکید بر اینکه اعتصاب غذا در حقیقت ضربه زدن به خود زندانی است ،گفت« :برخی از اعتصابها صحت ندارد و واقعن بزرگنمایی میشود .از سوی دیگر برخی زندانیان تصمیم شخصی میگیرند و طبعن این کار مورد تایید ما نیست». آقای جعفری دولت آبادی همچنین خبرهای منتشر شده مبنی بر «حصر خانگی برخی از افراد وابسته به دولت» را رد کرده است. پیش از این برخی گزارشهای تایید نشده از حصر اسفندیار رحیممشایی رییس دفتر رییس جمهوری اسالمی خبر داده بود.
"شرح عكس روي جلد" "روز كشته شدن رهبر القاعده در واشينگتن" آقاي اوباما در كاخ سفيد در برابر دوربين تلوزيون سي ان ان گفت اسامه بن الدن راهبر يكي از تند رو ترين گروه هاي بنياد گرا در مخفي گاهش در كشور پاكستان توسط اياالت متحده كشته شده است. يكم ماه مي دوهزار و يازده يعني ده سال پس از واقعه يازده سپتامبر بن الدن كشته شد. مردم واشينگتن در برابر كاخ سفيد اجتماع كردند ،شادي كردند و به سالمتي اوباما نوشيدند. براي ان ها مرگ باني يازده سپتامبر شادي افرين بود. آقاي اوباما گفت: "جهان از اين پس امن تر خواهد بود" اين جمله اي بود كه باورش نياز به زمان دارد. عكس از :اردوان روزبه
توجه« :نشریه هفت» یک رسانه مستقل و آزاد است که بدون گرایش های سیاسی و حزبی و در حوزههای خبر ،اطالع رسانی ،تحلیل ،فرهنگ ،اقتصاد ،هنر ،اندیشه و آموزشهای زندگی فعالیت میکند .این نشریه با پرهیز از قوم گرایی به اندیشه نزدیک شدن مردم در جهان و ارایه راه کارهای ارتباط بهتر بین اقوام و ملل مختلف میپردازد .اما بنابر محدویتها فقط به زبان پارسی منتشر میشود ولی امکان و بستری است برای تمام اقوام ایرانی. مطلب های منتشر شده در «نشریه هفت» بر اساس الگوی هیت تحریریه این نشریه و با اندیشه ارتباط با جامعه میزبانی است که در آن کشور ایرانیان و سایر ملل در آن ساکن و یا میهمان هستند .در الگوی نوشتاری خود در صورتی که قصد دارید همراه ما باشید امیدوار هستیم نکات باال را رعایت کنید .در صورت ترجمه متن یک نسخه اصل آن را ضمیمه کنید و فراموش نکنید تا حد امکان در بخش پارسی از کلمات این زبان استفاده کنید و برگردان مناسبی از کلمات قابل تبدیل داشته باشید. «هفت» آماده انتشار مطلبها ،نظرها ،پیشنهادها و انتقادهای شما به همراه عکسهایی است که میگیرید .به هر روی نشریه خودتان است .فراموش نکنید این نشریه منطبق با قوانین جاری کشور آمریکا منتشر میشود و نهایت امر مطلبها با نظر شورای تحریریه انتخاب می شود و همچنین سردبیری حق حک و اصالح مطلبهای ارسالی را دارد .در مورد آگهیهای نشریه هم بررسی کنید و بعد انتخاب چرا که ما مسوولیتی در مورد محتوای آن نمی پذیریم .فراموش نکنید مطلب های نوشته شده در «هفت» به الزام نظر صاحبان آن نیست و هر مطلبی در این نشریه قابل نقد و بررسی است.
یک نشریه با عالقه آمد ،هفت آمد اردوان روزبه آمدیم ،نشستیم و حرف زدیم و آخرش شد هفتی که میبینید. میدانید این بر میگردد به یک بیماری صعبالعالج -اگر نخواهم خیلی عربیاش کنم -یعنی غیر قابل درمان ما جماعت روزنامهنگار .عموم روزنامهنگارها حتا اگر آیپد نسل دو داشته باشند ،یا در هفتاد وب سایت مطرح چیز بنویسند و «برخط نویس» حرفهای باشند ،از خیر بوی کاغذ و صفحه بندی و نوشته روی کاغذ نمیتوانند بگذرند. این را تضمین میکنم که جانبهجان ما جماعت روزنامهنگار کنند، باز تا به نوشتن برای نشریه کاغذی برسد دست و دلمان مانند بید مجنون میلرزد و حالمان دگرگون میشود. اما هفت شد ،هفت .چون عدد خوشیمنی در نزد بسیاری است، چون قرار است هفتهای یک بار به دست شما برسد –البته بعد از انتشار چند پیش شماره اول -چون عدد هفت به ذات ،عدد خوش قیافهای است و چون به نوعی شروع یک مدیا دیگر از همین گروه است. سوال خواهید کرد :شاید در این وانفزایی که کثرت نشریههای ایرانی چشم نواز است ،آیا ورود نشریهای هفت به این عرصه ضرورت داشت؟ پاسخ به این سوال شاید نیاز به زمان داشته باشد ،چرا که به نظر میرسد محتوای هر رسانه میتواند ترازوی ارزیابی آن باشد .جمع خوبی از روزنامهنگاران و تحلیلگران گرد هم آمدند ،دست رد نزدند و در واقع همراهی هم کردند تا نوشتههایی که در این شماره میبینید به دست شما برسد. شعار ما این است« :رقابتی برای حقیقت» .قرار نیست به یک ضرب کار عجیبی کنیم .قرار است بنویسم و کار کنیم و چشم انتظار باشیم تا شما ما را و کارمان را و نوشتههایی که منتشر میشود را نقد کنید و منصفانه به عرصه ارزیابی و چالش بکشید و یا اگر دوست داشتید همراهی کنید. از طرفی نشریه هفت شما را در جریان آغاز به کار رسانهای دیگر در عرصه رسانههای دیداری خواهد گذاشت .هفت به نوعی خبرهای تلوزیونی را به شما خواهد رساند که در راه است .من در این جا دارم در مورد «کانال هفت» تلوزیونی متعلق به جامعه ایرانی صحبت میکنم .شاید به موقع بیشتر از کانال ماهوارهای هفت صحبت کردیم ،اما بیشک از طریق همین مجله شما در جریان پیشرفت کار زمانبندیها و آغاز به کار آن قرار خواهید گرفت. مشی ما انعکاس دیدگاهها و نظرهای مختلف است .بیشک آرا و نوشتهها به الزام نظر گردانندگان نشریه هفت نیست .شما نیز میتوانید دیدگاههای خود را بفرستید و یا پاسخی در برابر نوشتههای منتشر شده داشته باشید. هفت به هیچ گروه و مشرب و حزبی وابسته نیست .ما سعی خواهیم کرد جانب انصاف را رعایت کنیم و نزدیک به خواستههای مردم باشیم و در نهایت میخواهیم یک فرصت برای اطالع رسانی باشم .ما فقط روزنامه نگار هستیم. باقی بقایتان و عزتتان پاینده
نشریه هفت در حوزه های خبر ،سیاست ،اندیشه، فرهنگ و هنر و اجتماع صاحب امتیازGlobal Social Networks INC : سردبیر :اردوان روزبه /مدیر اجرایی :علی هریسچی تماس با اردوانeditor@haftmagazine.com : تماس با علیali.herischi@haftmagazine : صفحهآرایی و امور فنی :داریوس مدیا امور آگهیهاads@haftmagazine.com : تلفن تماس در آمریکا: )240(436-2535 )240(436-2536 توزیع در ایاالت متحده و کانادا همراهان این شماره به ترتیب الفبا: اکبر ترشیزاد ،آویده مطمئنفر ،آذین رباطی ،آرش بهمنش ،افشان برزگر ،اردوان روزبه ،توکا نیستانی ،حسن سربخشیان ،حسن زارعزاده اردشیر ،دامون روزبه ،داوود موسوی،روزبه میر ابراهیمی، شراره سعیدی،علی افشاری ،علی هریسچی ،فریبا داوودی مهاجر ، کیومرث سجادی ،کامران موسوی ،محبوبه شعاع ،مهشب تاجیک، مهران امیر احمدی ،مهرآفرین بهرامی ،نیلوفر رستمی همچنین تهیه بخش خبرهای این نشریه با همراهی رادیو کوچه است
،
آثارتان را به آدرس contact@haftmagazine.com:ارسال کنید.
کانادا شورای ملی انتقالی لیبی را به رسمیت شناخت، پیشروی مخالفان قذافی بهسوی غرب لیبی مخالفان مسلح سرهنگ معمر قذافی از غرب شهر مصراته به سوی طرابلس در حال پیشروی هستند و ناتو به حمالت خود به ادامه میدهد .در همین حال کانادا نیز شورای ملی انتقالی لیبی را بهعنوان نماینده این کشور به رسمیت شناخته است.در زلیتن که در غرب مصراته است ،ناتو اعالمیههایی برای نیروهای حامی سرهنگ قذافی پخش کرده که بر روی آنها به عربی نوشته شده است« :جایی برای اختفا نیست .اگر به تهدید غیرنظامیان ادامه دهید ،نابود میشوید ».زلیتن در ۱۳۵کیلومتری طرابلس واقع است.مخالفان سرهنگ قذافی میگویند ناتو از آنها خواست پیش از پیشروی از مصراته به سوی زلیتن ،به جنگندههای این سازمان اجازه دهند مواضع نیروهای حکومت لیبی را بمباران کند. به گزارش رویترز ،حمالت موشکی به ژنراتورهای پاالیشگاه نفتی در نزدیکی بندر مصراته صدمه زده و مسیر انتقال سوخت را قطع کرده است .اواخر روز سهشنبه در طرابلس نیز دو انفجار شدید رخ داد.پیش از آن نیز دود در آسمان منطقه ای نزدیک باب العزییه ،مقر سرهنگ قذافی که بارها مورد حمله ناتو قرار گرفته سیاستورزی ،در پروسه سیاست شرکت کند .باید مشکالت و مسایل است ،مشاهده شد .ناتو میگوید به یک سایت موشکانداز و یک بغرنج سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی را با سادهسازی برای جامعه مطرح خودروی زرهی حامل ضدهوایی حمله کرده است .در سایر نقاط کند و مردم را از برنامههای گروههای سیاسی با خبر سازد و این کشور نیز درگیریهایی گزارش شده است. برنامهها را متخصصانه به نقد بکشاند .و اینها تمام برای فراهم کردن فرصتی بهتر برای انتخاب شایستهتری برای کسب قدرت و خدمت به جامعه است.اما جامعه ما در نقطه دیگری از این معادله قرار دارد .در انتخابات ایران اصلح از میان دستچین شدگان قدرت انتخاب میشوند .و در نهایت هم شعاع قدرت بخش انتخابی حکومت بسیار ضعیفتر و بیاثر تر از بخش غیر انتخابی آن است .بنابر این رسانه در جامعه کنونی ما نفش و وظیفهایی متفاوت بر دوش دارد. و چون ما در حال گذاریم و هنوز تا برقراری یک جامعه مردم ساالر بسیار فاصله داریم ،نقش مهمتر رسانه امروز ،راهبری این گذار به مقصدی درست است .پر واضح است که جامعه ما آبستن حوادث یک یافته جدید متخصصان تغذیه عسل کلیه را ضد عفونی میکند مهمی است که آینده سیاسی و سرنوشت نسلهای بعد از ما را رقم خواهد زد.در این میانه سالهاست که مردم ،بجز اندک مدتی کوتاه ،مصرف عسل باعث افزایش ادرار و خرد شدن سنگهای مجاری از خیر رسانه آزاد و مستقل محروم بودهاند .مردم غریبه حکومت و ادرار و کلیوی میشود و کلیه را ضد عفونی میکند .به گزارش قدرتاند و حکومت اعتقادی و نیازی به جواب گویی به ملت را در کاغذ اخبار و به نقل از سایت توانا ،مریم مراداف متخصص تغذیه خود نمی بیند .جنبشهای سیاسی ما نا بالغ بوجود آمده و سیاست گفته« :عسل ضدعفونی کننده قوی است که برای ضد عفونی ورزان ما به آسانی از جرگه سیاست بیرون رانده شدهاند ،و انقالبهای کردن کلیه بسیار مفید است .اگر افراد عسل را به طور مداوم ما به بیراهه رفتهاند .و درمیان تمام بهانهها و دلیلها نمیتوان از مصرف کنند باعث افزایش ادرار و خرد شدن سنگ های مجاری نقش بیرسانهی آزاد بودن غافل شد.رسانه در روزگار مدرنی که در ادرار و کلیوی میشود همچنین عسل حاوی مقدار کمیپروتئین آن زندگی میکنیم نقشی حیاتی در تاثیر گذاری سیاسی و اجتماعی و به طور تقریبی فاقد نمک است ».این متخصص تغذیه افزود: دارد و در این مختصات سیاسی که گروههای فعال زیادی چه در «پروتئین و نمک دو مادهای است که نقش منفی را در عوارض ایران و چه در خارج بهدنبال جذب نیروی انسانی و پشتیبان فکری کلیوی ایجاد میکند و به دلیل اینکه بیماریهای کلیه متنوع و مشروعیت برای خود میگردند احتیاج به رسانهایی مستقل که است برای درمان با عسل به پزشک متخصص مراجعه کنند». بهنحوی حرفهایی اطالع رسانی کند و شفاف سازی کند به شدت عسل با اینکه بسیار شیرین است ولی قند موجود در آن به دندان احساس میشود .رسانهایی که بدون مصلحت اندیشی سیاسی از ها آسیبی وارد نمیکند ولی اگر شکر مدتی در دهان باقی بماند نقد نظر مخالفین و منتقدین و متحدین دولت جمهوریاسالمی به وسیله شکر باکتریهای موجود در دهان تجزیه میشود و لحظهایی باز نایستد.رسانه میبایست از کلیه ابزار مدرن استفاده کند اسید الکتیک تولید میکنند که برای دندانها مضر است.مراداف تا ارزشهای مدرن جامعه مدنی و مردم ساالری را از روزنههای اضافه کرده که عسل دارای نوعی آنتی بیوتیک طبیعی است و سانسور حکومتی به ذهن پویای جامعه برساند .رسانه باید ابزاری باشد هیچ اسیدی در دهان تولید نمیکند و حتی دندانها را ضدعفونی که متخصصها و نخبگان بتوانند نظراتشان را با جامعه در میان هم میکند .اگر چای با عسل مصرف شود به علت وجود ماده بگذارند تا سیاستورزی و غیر علمی بودن و مغلطه سیاسیون را بر فلورین در چای از فساد دندان جلوگیری میکند ولی اگر چای با مال کنند .از عمق و وفاداری مخالفین و منتقدین جامعه را با خبر سازد شکر مصرف شود خاصیت فلورین آن از بین میرود که در لحظههای حساس تاریخی روزهای آینده ،جامعه کورکورانه از گیر رمال در آمده دچار دزد نشود .باید آگاهی جامعه از سیاست مداران و فعاالن سیاسی به نحوی باشد که آینده را فرصت طلبان رقم نزنند. امروز مانند پیشتر و پیشتر به رسانهایی که معتمد مردم باشد و حقیقت را بر هر مصلحتی مقدم بهشمارد احتیاج داریم.
نقش حساس رسانه
علی هریسچی
دمکراسی سیستمی از حکومت است که اگر انحرافی از اصول اولیه آن رخ دهد ،امکان تغییر آن به یک دیکتاتوری اکثریت به آسانی قابل پیشبینی است .در این میان راهکارهای متعددی وجود دارد که از انحرافات سیستمی جلوگیری شود .از میان این راهکارها ،رسانه نقشی پایهایی و پر اهمیت را در برقراری و حفظ دمکراسی بر عهده دارد .در ایران امروز هم ،که با دمکراسی فرسنگها فاصله دارد ،چیزی از نقش رسانه نمیکاهد ،هرچند در ایران مسوولیتی متفاوت نسبت به یک جامعه دمکراتیک میتوان برای رسانه قایل شد.برای تعریف نقشی درست برای رسانه در ایران میبایست وضعیت ایران را بهخوبی دریابیم .اگر جامعه ایران را جامعهایی در حال گذار به دمکراسی بدانیم ،جامعهایی و حکومتی که در برقراری یک جمهوری ناکام ماندهاند و یک جریان غیر دمکراتیک پایههای ضعیف دمکراسی در ایران را هر روز ضعیفتر میکند و فشار ارگانهای غیر دمکراتیک برنهادهای مدنی و دمکراتیک جامعه هر روز بیشتر میشود. در جامعه امروز ما ،جریانهای فکری واپسگرا و عوام فریبی مشغول فعالیت هستند تا مردم را در جهت منافع قدرت طلبانه خود بفریبند و آزادی فکری جامعه را تصاحب کنند.سیستم حکومتی ایران در خود نهادها و راهکارهای مهم دمکراتی دارد که به مصیبت قدرت و زیاده خواهی صاحبان قدرت دچارشدهاند و در نبود دیگر مکانیسمهای حیاتی دمکراسی ،خود به ابزاری برای کسب مشروعیت و رقابت غیر سالم سیاسی بدل شدهاند. در جامعه دمکراتیک ،مدیا نقش اطالعرسانی بر عهده دارد: باید جامعه را از اجرای قرارداد بین ملت-دولت (قانون اساسی) مطلع سازد و رابطی باشد بین مردم و حکومت تا حکومت از خواستههای مردمی که به آنها خدمت میکند بداند و مردم از میزان تحقق خواستههایشان و برنامههای مطرح شده در زمان انتخابات با خبر باشند .این اطالعات مردم را کمک خواهد کرد تا نمایندگان خود را بهدرستی انتخاب کنند .چون در دمکراسی انتخابات نقش مهمی در تعیین قدرت دارد ،رسانه نقشی اساسی و پر اهمیت در شکلگیری این انتخاب بر عهده دارد .رسانهی آزاد ،بیپروا ،و بیغرض میبایست همچون امین مردم به درستی و با امانت داری واقعیت را به گوش مردم برساند و نقد قدرت کند. باید به مردم از پشت پرده قدرت بگوید و سعی کند تاریکخانهایی از قدرت برای مردم باقی نماند .میبایست بدون شرکت در
دولت استرالیا میگوید پناهنده نمیپذیریم صد تن از پناهجویان در بازداشتگاه مهاجرت در جزیره کرسمس استرالیا زمانی دست به شورش زدند که اداره مهاجرت استرالیا در خواست ویزه پناهندهگی آنها را رد نموده است. 1146تن از پناهجویان که از کشورهای ایران ،عراق ،افغانستان، سریالنکا و از بعضی کشورهای دیگر میباشند تحت بازداشت در جزیره کرسمس به سر میبرند که منتظر نتایج درخواست پناهندهگیشان از سوی دولت استرالیا میباشند. پولیس فدرال استرالیا زمانی از زور علیه تظاهر کنندهگان استفاده کردند که 100تن از بازداشت شدهگان مسلح با فلزات و پارچههای سمنتی (کانکریت) به پولیس و محافظان اردگاه حمله نمودند .پلیس به خاطر تحت کنترل درآوردن شورش مجبور به استفاده از اسپری فلفل و پرتاب بین بگ ( )Bean Bagگردید. کرس بوون وزیر مهاجرت استرالیا علت تظاهرات اخیر در اردگاه مهاجرین در جزیره کرسمس را رد درخواست پناهندهگی، پناهجویان از سوی دولت استرالیا عنوان نموده گفته است:
«تعدادی از افراد در اردوگاه جزیره کرسمس وجود دارند که پاسخ منفی مبنی بر دریافت پناهندهگی در استرالیا را دریافت نمودهاند». وی اضافه نمود« :این به آن معنی است ،قسمی که ما پیشتر به آن ها گفتیم ،ما آنها را به عنوان پناهندهگان واقعی نمیشناسیم و ما در نظر داریم آن ها را دوباره برگردانیم مگر این که در مورد درخواستهای آنها تجدید نظر صورت بگیرد ».داود جمال از گروه اجتماعی شبکه دادگستری به AAPگفته است، بازداشتشدهگان برعلیه آن چه را رد تصادفی درخواستهایشان از طرف دولت استرالیا میدانند دست به تظاهرات زدهاند. دولت استرالیا از سال 2010تا 2011میالدی رد درخواست پناهندهگی پناهجویان ایرانی را از 47درصد به 90درصد افزایش داده است ،این به آن معنی است که از هر 10پناه جوی ایرانی درخواستهای ابتدایی 9تن آنها از طرف دولت استرالیا رد میگردد.
با ممانعت ماموران امنیتی، ممنوعالخروجی نوه و عروس آیتاله امجد ،روحانی منتقد دولت
به گزارش رسانههای منسوب به اصالحطلبان ،عروس و نوه آیتاله امجد روحانی منتقد جمهوری اسالمی که روز دوشنبه، قصد خروج از کشور را داشتند با ممانعت ماموران امنیتی موفق به انجام سفر خود نشدهاند.به گزارش تحول سبز ،آنها مراحل عادی کنترل گذرنامه را طی کرده بودند و مشکلی برای خروج از کشور نداشتند اما به دالیل نامعلوم در هنگام سوار شدن به هواپیما با ممانعت ماموران امنیتی مواجه و مانع از سفر آنان شدند.گفتنی است آیتاله امجد ،روحانی منتقد دولت در سخنرانیهای خود سیاستهای جاری را محکوم میکند .وی در سخنرانی هفته گذشته خود ضمن انتقاد شدید به آنچه وی آنرا «غیبگویی و رمالی جمعی بیخرد و گمراه» مینامید با توجه به وقایع اخیر اعالم کرده بود« :اگر تا حاال پشت سر امثال بنده نماز خواندید و حاال سرکش شدیم و ظلم کردیم دیگر نماز نخوانید و استغفار کنید».
دبیر کل حزب موتلفه اسالمی گناه موسوی و کروبی نابخشودنی است
دبیر کل حزب موتلفه اسالمی ،از احزاب اصولگرا در ایران ،پیشنهاد سیدمحمد خاتمی ،رییس جمهوری پیشین ایران ،درباره لغو بازداشت زندانیان سیاسی و پایان حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی ،رهبران مخالف دولت را رد کرده است.به گزارش خبرآنالین ،محمدنبی حبیبی گفته است که «گناه دو نفری که حصر شدند را نابخشودنی میدانم و تساهل و تسامحی که معمولن آقای خاتمی در حرفهای خود به خرج میدهند را در شرایط حاضر حداقل برای آن دو نفر نابخشودنی میدانم». آقای حبیبی عنوان کرد« :ممکن است زمانی آن دو نفر (میرحسین موسوی و مهدی کروبی) که لطمات بزرگی به نظام وارد کردند،اعتراف و اعالم توبه و پشیمانی کنند . . .و ممکن است در منظر نظام نیز این توبه با شرایطی پذیرفته شود ولی آقایانی که االن محصور هستند ،تاکنون هیچ اقدامی برای پس گرفتن هیچ کدام از اقداماتشان نکردهاند ».او در عین حال حضور «عدهای از اصالحطلبان» در انتخابات را که «نظام ،والیت فقیه و ولی فقیه» را قبول دارند« ،مفید و الزم» دانسته است. محمد خاتمی ،در هفته اخیر در جریان سخنرانیها و دیدارهای عمومیاش خواستار آزاد کردن زندانیان و فعاالن سیاسی و اجتماعی ،لغو حصر رهبران مخالفان دولت و زمینهسازی برای بازگشت فضای کشور به حالت عادی شده بود.
پس از چند ماه تاخیر در طرح ادغام وزارتخانهها معرفی وزیر ورزش و جوانان به مجلس شورای اسالمی به گزارش رادیو و تلویزیون جمهوری اسالمی ،محمود احمدینژاد ،رییس جمهوری اسالمی در نامهای به هیت رییسه مجلس ،حمید سجادی ،فهرمان سابق رشته دو و میدانی را به عنوان وزیر وزارتخانه جدید ورزش و امور جوانان به مجلس معرفی کرده است. قانون ادغام سازمانهای ملی جوانان و تربیت بدنی و تشکیل وزارت ورزش و جوانان به عنوان طرح نمایندگان در اواسط دیماه سال گذشته تصویب شد و پس از آن به تایید شورای نگهبان رسید اما دولت برای چند ماه از اجرای این قانون سر باز زد .به گزارش خانه ملت، آقای احمدینژاد در نامه خود پنج ایراد هم به مصوبه مجلس در خصوص ادغام سازمانهای تربیت بدنی و امور جوانان و تشکیل وزارت جدید وارد کرده است.رییس جمهوری اسالمی با ارسال این نامه اعالم کرد« :به ناچار حمید سجادی را به عنوان وزیر معرفی میکند ».علی الریجانی ،رییس مجلس ،در واکنش به دریافت نامه آقای احمدینژاد گفته است« :معرفی وزیر چند کلمه بیشتر نیست و این نامه توجیه تخلف قانونی و عمل نکردن به قانون است».این در حالی است که تنش میان مجلس و دولت با شروع اختالف نظر بین رهبر جمهوری اسالمی و محمود احمدینژاد بر سر عزل و ابقای وزیر اطالعات از چندی پیش آغاز شده و افزایش یافته است.
رهبر لیبی:
«ناتو متهم به قتل و کشتار دستهجمعی است»
معمر قذافی ،رهبر لیبی ،کشورهای عضو سازمان پیمان آتالنتیک شمالی ،ناتو را متهم به قتل و کشتار دستهجمعی در این کشور کرده است .او در یک پیام صوتی که شامگاه چهارشنبه از تلویزیون دولتی لیبی منتشر شد، کسانیکه این بمباران را انجام دادند «مجرم» خواند.این اظهارات دو روز پس از کشتهشدن خانواده دستیارش در یک بمباران هوایی و ساعاتی پس از تدفین آنها پخش شد .ناتو از کشتهشدن غیرنظامیان ابراز تاسف کرده اما گفته است ساختمانی که مورد حمله قرار داده «مرکز فرماندهی و کنترل» بوده است .پیشتر فرانکو فراتینی ،وزیر امور خارجه ایتالیا برای ارسال کمکهای انساندوستانه به لیبی خواستار توقف فوری درگیریهای خشونتآمیز شد.او همچنین گفت که ناتو باید جزییاتی درباره حمالت هوایی در لیبی ارایه دهد و دستورالعملی درباره «اشتباهات فاحشی» که منجر به تلفات غیرنظامی میشود ،تهیه کند .اما آندرس فو راسموسن ،دبیر کل ناتو ،گفته است بمبارانهای هوایی برای حفاظت از غیرنظامیان صورت میگیرد و ادامه مییابد.او تکرار کرد که ناتو مشغول بررسی گزارش های لیبی درباره کشته شدن هفت غیرنظامی در بمباران هوایی هفته پیش است، اما افزود این نیروهای سرهنگ قذافی هستند ،نه ناتو ،که غیرنظامیان را هدف قرار میدهند.
5
نگاهی به تکنولوژی جدید شرکت اپل :آی کلود ()iCloud
کیومرث سجادی وقتی صحبت از تکنولوژی جدید میشود شرکتهای رقیب برای پیشی گرفتن از یکدیگر از هی چ تالشی فروگذار نمیکنند .شرکت اپل که هرگز دوست نداشته و ندارد از رقیبانی چون مایکروسافت ،گوگل، «اچ پی» ( )HPو … عقب بماند اینبار نیز در استفاده از تکنولوژی پردازش ابری 1چیزی برای مشتریان خود کم نگذاشته است و نسخه تجاری iOS5و iCloudرا پاییز امسال و بهصورت رایگان در اختیار دارندگان گوشیها و کامپیوترهای اپل قرار خواهد داد. با نصب سیستم عامل موبایل iOS5بر روی هر یک از دستگاههای
دیگر الزم نیست نگران ذخیره و نگهداری آن در جایی مطمئن باشید .بدون اینکه شما کاری جز فشردن دکمه و گرفتن عکس انجام دهید iCloudعکسهای شما را بارگذاری کرده و میتوانید آنها را در هر دستگاهی که همراه دارید مشاهده کنید iCloud .هزار عکس آخری که گرفتهاید را بهمدت ۳۰ روز نگهمیدارد تا بتوانید در این فرصت عکسهایتان را بازبینی کرده و عکسهای دلخواه را ذخیره کنید .همسر شما میتواند عکسی را که هماکنون گرفتهاید در خانه و بدون اینکه شما اقدامی جهت ذخیرهسازی آن انجام دهید ،بر روی آلبوم عکسهایتان در کامپیوتر خانگی شما مشاهده کند و یا پس از عکاسی ،عکسها را در کنار خانواده و در تلویزیون اپل خود مشاهده کرده و لذت ببرید. اسناد ( )Documentsخود را میتوانید در هر یک از دستگاههای اپل ایجاد کرده و در دستگاه دیگری اصالح و یا بازبینی کنید .نرمافزارهای خریداری شده توسط شما نیز
مهشبتاجیک هر فردی در مقام یک انسان حق دارد تا عالیق خودش را داشته و از موضوعی خوشش بیاید یا نیاید .مشکل زمانی آغاز میشود که
انسانها این حق را برای خود قایلشوند که بر اساس خوشآیند یا ناخوشآیندشان ،دست به اقداماتی زده و نفرتها و یا شیفتگیهایشان را در رفتارهای بیرونیشان در جامعه بروز دهند که در این میان در بیشتر موارد این اظهار انزجار از یک مساله است که سبب مشکالت فراوانتری در اجتماع میشود تا بروز عالقهمندیها به آن.
4
iPad، iPhoneو iPod touchکلیه اطالعات شما (موزیک، عکس ،نرم افزارها ،تقویم ،اسناد و غیره) توسط iCloudذخیره و سپس بهصورت خودکار و بیسیم به دیگر محصوالت اپل شما منتقل خواهند شد iCloud .فراتر از یک «هارد دیسک» ( )Hard Diskبر روی اینترنت خواهد بود و در واقع یک راهکار بینظیر برای دسترسی به تمامی اطالعات بر روی همهی دستگاههای اپل شما میباشد. iCloudبا ذخیره اطالعات شما بهصورت خودکار امکان دسترسی به همهی آنها را از طریق iPad، iPhone، iPod touch ، McBookو یا PCشخصیتان میدهد .کاربران میتوانند به سرعت به موزیک ،نرمافزارها و آخرین عکسهایشان دسترسی پیدا کنند .ایمیلها ،ارتباطها و قرارهای مالقات کاربران بدون دخالت کاربر و بهصورت لحظهای بهروزرسانی شده و همهجا و با هرکدام از محصوالت اپل در دسترس خواهند بود .بدون اینکه نیازی به انجام عمل خاصی توسط شما باشد iCloud ،همهی این کارها را برای شما انجام خواهد داد. وقتی که شما برای استفاده از iCloudثبتنام کنید ۵ ،گیگابایت فضای رایگان جهت ذخیرهسازی اطالعات در اختیار شما قرار میدهند. از آنجایی که این فضا شامل موزیکها ،نرمافزارها و کتابهایی که خریداری میکنید نمیشود و تنها شامل ایمیلها ،سندها ،عکسها و تنظیمات مربوط به حساب کاربریتان میباشد متوجه میشوید که این فضا بهاین راحتیها پر نخواهد شد. وقتی که iPhone، iPadیا iPod touchخود را به iOS5مجهز کنید کلیه برنامههای مورد عالقه شما با تکنولوژی iCloudمنطبق شده و تمامی برنامهها توسط همهی دستگاهها قابل دسترسی بوده و بهصورت خودکار بهروز خواهند شد. ی کردهباشید با هر آهنگی را که در «آی تونز» ( )iTunesخریدار استفاده از Cloudمیتوانید در تمامی دستگاههای اپل خود داشته باشید و در هر زمان و مکانی که اراده کردید با استفاده از iPod ، macBookیا رایانه شخصیتان آهنگی را دانلود کرده و گوش دهید .با پرداخت ساالنه ۲۴دالر در سال iTunes،کلیه آهنگهای شما را که از جایی جز iTunesخریداری کرده و در مجموعه خود داشته باشید در کتابخانهی ۱۸میلیون آهنگی خود جستوجو کرده و با کیفیت kbps ۲۵۶به کتابخانه iTunesشما اضافه میکند. هنگامی که با دوربین دیجیتال اقدام به عکس گرفتن میکنید،
همانند کتابها و موزیکها از این پس در تمامی دستگاههای اپل شما قابل استفاده هستند .از این پس ایمیلها و ارتباطهای شما همیشه همراه شما خواهند بود و با در دست داشتن هرکدام از محصوالت اپل از آخرین قرارهای مالقات خود مطلع خواهید شد. «پردازش ابری» ( )Cloud Computingدر یک جمله به معنای دسترسی به اطالعات و نرمافزارهای مختلف از طریق شبکهای از رایانهها بهجای استفاده از یک رایانه محلی میباشد که بستر این شبکه اغلب از طریق اینترنت فراهم میشود. درخواست ده نماینده مجلس،
وزیر دادگستری باید علل درگذشت صابر را بررسی کند
روز چهارشنبه ۲۵ ،خرداد ،ده نماینده اصالحطلب مجلس شورای اسالمی ،طی تذکری از وزیر دادگستری خواستند تا دالیل فوت هدی رضازاده صابر ،از فعاالن ملی مذهبی را بررسی و اعالم کند. به گزارش پارلمان نیوز ،این ده نماینده نامه خود خطاب به مرتضی بختیاری ،وزیر دادگستری نوشتهاند که در خصوص علل درگذشت هدی صابر ابهاماتی وجود دارد که ضروری است تا دستگاه قضا نسبت به رفع آن اقدام نماید. این در حالی است که روز گذشته فریده جمشیدی ،همسر هدی صابر ،روزنامهنگار زندانی و فعال ملی مذهبی که به دنبال اعتصاب غذا در زندان درگذشته است ،گفت که به قوه قضاییه شکایت میکند و خواستار معرفی آنچه وی عامالن «شهادت» شوهرش خوانده میشود. او اعالم کرد که در صورتی که مقامات ایرانی به خواسته او توجهی نکنند ،از نهادهای بینالمللی درخواست کمک خواهد کرد. از سویی دیگر ،روز سهشنبه ۲۴خرداد عباس جعفری دولت آبادی ،دادستان عمومی و انقالب تهران ،گفت که آنچه در این پرونده به عنوان ابهام از جانب دادستانی مطرح شده این است که باید گزارش وضعیت زندانی با سرعت بیشتری به دادستانی منتقل میشد.
هموفوبیا از دو کلمه «هموسکشوال» و «فوبیا» برگرفته شده است. کلمهی «همو» به هـمجنسگرایان و همجنسگرایی اشاره دارد و «فوبیا» به معنی ترس و واهمه است که به وضعیت روانی فرد اشاره دارد و معرف ترس فرد از یک مساله مشخص میباشد.
هموفوبیا به معنی ترس از همجنسگرایی و همجنسگراهراسی است. صدالبته این مساله تنها در حد حرف باقی نمیماند و به موضوعاتی و مشکالتی بیش از یک ترس ساده میپردازد .امروزه در عرف عام منظور از هموفوبی احساس نفرت و خشم و ناراحتی شدید نسبت به افراد همجنسگرا بهطور کلی است .در ظاهر اولین بار این کلمه توسط یک روانپزشک آمریکایی به نام Weinberg George طی یک سخنرانی برای یک گروه همجنسگرا در 1965بهکار برده شد که بعدها در کتابش به نام «اجتماع و همجنسگرایی سالم» در 1971هم از آن استفاده کرد .در حقیقت ریشهی مسالهی همجنسگرا ستیزی ،تعریف سنتی است که از اخالقیاتعرفی و سنتهایرایج در یک جامعه وجود داشته و رفتار و عمل برخالف این باورها و اعتقادات به نوعی سبب خدشه وارد آوردن به یک امر پذیرفتهشدهی جمعی شده و واکنشهای متفاوتی را برمیانگیزد. اکثریت جنسی یا دگرجنسگرایان ذهنیت مناسبی نسبت به همجنسگرایان ندارند .دالیل متعددی باعث این قضیه میشود. افرادی که خود را دگرجنسگرا میدانند ،با تعصب و بر اساس باورهای از پیش تعیین شده با هـمجنسگرایان برخورد میکنند و فقط به این دلیل که دیگری در چارچوب تعریف غالب جامعه از رفتار مردانه و زنانه و شکل «تعریفشده« و مسلط فرهنگ اجتماعی نمیگنجد، او را سزاوار تحمل سختی و تحقیر و توهین و بیارزشی میدانند. هموفوبیا به ترس افراد از بیرون گذاشتن پای خود از چارچوب عرفی موجود اجتماعی در مورد نقش جنسی و رفتار جنسی منجر میشود تا جایی که حتا اگر کسی مفهوم همجنسگرایی را هم پذیرفته باشد باز از اینکه یکی از افراد خانواده خود همجنسگرا باشد ،ناراحت میشود شروع به آوردن دالیل برای پنهان کردن این مساله میکند. یکی دیگر از این مسایل به فضاسازیهای ذهنی غلط برمیگردد
که گاه حکومتها مسبب آن هستند و به وسیله ابزارهای مختلف از جمله رسانههای خود ،این افکار را به خورد جامعه میدهند .مسالهی دیگر باورهای عمومی نسبت به این گرایش است .همجنسگرایی در گذشته به عنوان یک بیماری محسوب شده و حتا در بسیاری از دادگاهها متهمین به ارتکاب قتل ،برای کاهش جرم خود ،با نسبت دادن همجنسگرایی به مقتول راهی برای دفاع و اثبات بیگناهی خود پیدا میکردند. ترس هم یکی از دالیلی است که به نوعی هموفوبیا را در یک جامعه رواج میدهد .ترس و وحشتی که بر افرادی که چارچوبها را کنار میزنند و از خط قرمزها عبور میکنند ،تحمیل میشود .این مساله از طریق انواع فشارها مانند خشونت، تحقیر و همینطور انگ اشاعهی فرهنگ بیگانگان و مهمتر از آن طرد شدن فرد از ساختار خانواده و به دنبال آن اجتماع بر فرد تحمیل میشود و که میتواند اثرات سو و نتایج زیانباری را متوجه او نماید. از لحظه فهم کودک ،پدر ،مادر و اطرافیان همه در مورد مفاهیم مرد و زن و مختصات ذهنی و فرهنگی خود درباره آنها و همچنین توقعاتی که دارند با هزار فرم مختلف صحبت میکنند و به شدت تالش میکنند تا هنجارهای موجود در یک جامعه را برای کودک ایزوله نمایند تا او هم با همین باورها رشد کرده و تفکری غیر از این نداشته باشد .تا از آسیبهای اجتماعی به دور بماند ،غافل از اینکه شاید آسیبهای عدم شناخت خود مشکالت به شدت جدیتری را برای او بوجود بیاورد. هموفوبیا همچنین توسط ساختارهای اجتماعی مختلف نیز تبلیغ میشود. با نگاهی ساده به ساختارهای فرهنگی ،اقتصادی ،سیاسی، اجتماعی و مذهبی موجود میتوان متوجه شد که چگونه همهی اینها هوموفوبیا را تبلیغ و ترویج میکنند و با هزاران قانون نوشته و نانوشته ،گذر از هموفوبیا را ناممکن کردهاند .این مساله جدای از تهدیدی که برای جان افراد است با ترویج و اشاعهی باورهای عمومی رایج حتا به افراد اجازهی فکر کردن به این نوع مسایل از دریچههای دیگر را هم نمیدهد تا بدین شکل شخص فرصت نداشته باشد به گونهای دیگر به مسایل از
دریچهای دیگر بنگرد.حضور قوی هموفوبیا در جامعه و فرهنگ مردم، باعث میشود که انسانها به این فکر نکنند که در واقع چه کسی هستند و چه تعریفی از خود دارند .ادامه حضور در چارچوب هموفوبیا باعث میشود که افراد در کنار انسانهای دیگر که آنها هم هموفوبیا زده هستند ،باقی بمانند ،خود را از فشار ،خشونت ،تهدید و طرد شدن توسط دیگران در امان نگه دارند و هزینهای هم نپردازند .آنها از مقابله با هموفوبیای درون خود معاف میشوند و در نتیجه از رو در رو شدن با خویشتن و احساس و نیاز درون خود ،باز میمانند .این باور باعث میشود که راحتتر فرافکنی کنند ،یعنی مشکل ترس عمیق درونی خود را به هـمجنسگرایان و دیگر اقلیتهای جنسی نسبت میدهند و آنها را مسوول ناهنجاریهای موجود معرفی میکنند. گروهی دلیل میآورند که فرهنگ ،جامعه و دین ما همجنسگرایی را نمیپذیرند .جامعه ،دین و فرهنگ ما تافته جدا بافتهای از جوامع و فرهنگهای دیگر نیست .همین مشکالتی که امروز هـمجنسگرایان کشور با آن دست به گریبان هستند ،در جوامع دیگر هم وجود داشته است .تاریخ همجنسگرایی تک خطی و رشد کننده نیست .این تاریخ مملو از پروسه دخالتها حتا علوم مختلف با استراتژی درمان و پیشگیری از سوی علوم پزشکی و روانشناسی هم در سالهای بین 1850تا 1970وجود داشته است .پزشکی بعدها همجنسگرایی را از لیست بیماریها حذف کرد .پس تغییر باورها سخت نیست و باور امروز ما ممکن است بیست سال دیگر غلط از آب دربیاید پس بهتر است با تعصب و کورکورانه بر روی چیزی پافشاری نکنیم .ولی مسالهی امروز تنها یک ترس ساده نیست .بنا به این باور همجنسرایان تحت شدیدترین سرکوبها و تحقیرهای اجتماعی هستند ،انسانهایی هستند که با انتخاب این روش زندگی ،در جامعهای با فرهنگ همجنسگرا هراسی به طور دایم در تیررس تهدیدهای آشکار و نهان هستند .ما نیازمند قابل رویت کردن همجنسگرایی هستیم .با نگرشی جدید و شکستن باورهای عام و تبدیل همجنسگرایی به یک مساله در جامعه و صحبت کردن و شناساندن افراد همجنسگرا به طور صرف به عنوان یک انسان میتوانیم از بسیاری از خطوط قرمز عبور کرده و همجنسگرا هراسی و همجنسگرا ستیزی را تبدیل به یک زیست مسالمت آمیز جدای از باورها کنیم.
در پی اعمال فشار های بیشتر به محیط های دانشجویی
پادگانی در دانشگاه یا دانشگاهی در پادگان فریبا داوودی مهاجر
چندی پیش حسین نادریمنش ،معاون آموزشی وزارت علوم با تاکید بر اینکه بحث تفکیک جنسیتی دانشگاهها طبق مصوبه صدوبیستو یکمین جلسه شورای عالی انقالب فرهنگی است میگوید «:ما به دنبال ترغیب دانشگاههای غیرانتفاعی به سمت راهاندازی دانشگاههای پسرانه و یا دخترانه هستیم البته برای ایجاد دانشگاههای دولتی تک جنسیتی نیز مانعی وجود ندارد و فکر نمیکنیم اگر تعداد دانشگاههای تک جنسیتی بیشتر شود اشکالی را به وجود بیاورد». وی زمان اجرای این طرح را منوط به تصویب مجلس میداند. چندی بعد مخبر کمیسیون آموزش مجلس نیز اعالم کرد: «موضوع طرح تصویب جنسیتی در دانشگاهها به زودی در کمیسیون آموزش مورد بررسی قرار میگیرد ».پس از این اظهار نظر با ابالغ دستورالعمل شورای انقالب فرهنگی درباره عفاف و حجاب به دانشگاهها احتمال آغاز غیر رسمی طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهها شدت گرفت. در خبری دیگر مدیر کل امور فرهنگی وزارت علوم ،تحقیقات و فناوری با اشاره به مصوبه شورای عالی انقالب فرهنگی در خصوص عفاف و حجاب در دانشگاهها اعالم کرد« :بر اساس دستورالعمل شورا در جایی که امکان برگزاری کالسهای مجزا وجود داشته باشد تفکیک کالسها صورت میگیرد». او اشاره کرد که در این مصوبه بر تفکیک جنسیتی میان دختران و پسران تأکید شده است و در بخش عفاف و حجاب باید فضاسازی مطلوبی در دانشگاهها صورت گیرد .با توجه به این صحبت در صورت اجرایی شدن این طرح در کلیه دانشگاهها باید رعایت شده و همه کالسها با توجه به تفکیک جنسیتی و جدا سازی کالسهای دختر و پسر باید صورت گیرد .در هیاهوی مسایل سیاسی و اختالفات جناحهای سیاسی نه تنها این سلسله بحثها کاهش نیافت که به عنوان یک بحث شیرین مورد توافق تداوم یافت و هر کدام از مسووالن به فراخور پستهای سیاسی و سلیقههای متفاوت در اثبات آنکه بیش از یکدیگر به ناموس کلیه زنان ایران عالقمند هستند در اینباره نظر دادند .در این راستا «سیدصدرالدین شریعتی» ،رییس دانشگاه عالمه طباطبایی در گفتوگو با خبرگزاری مهر از تفکیک جنسیتی تعدادی از کالسهای این دانشگاه در سال جدید تحصیلی خبر داد و گفت: «جدا شدن کالسهای دانشجویان دختر و پسر فقط مربوط به کالسهای دروس عمومی است که تعداد جمعیت دانشجویاناش بیشتر است». آقای شریعتی در این زمینه ادامه داد« :جدا کردن کالسهای دانشجویان دختر و پسر به قطع جزو برنامهریزیهای این دانشگاه خواهد بود .دانشکدهها برنامهریزی کردهاند که کالسهای دروس عمومی را که دارای تراکم جمعیتی باالیی هستند به دو کالس دخترانه و پسرانه تقسیم کنند». البته قبل از ایشان ،سرپرست امور فرهنگی معاونت دانشجویی وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی ،پیرامون جزییات آییننامهی پوشش دانشجویان علوم پزشکی به اظهار نظر پرداخته و وزارت علوم دولت احمدینژاد از اجرای آییننامهی انضباطی دیگری با عنوان «مصادیق غیر مجاز پوشش دانشجویان دختر و پسر» خبر داده بود .همزمان با این دسته اظهار نظرها و به گزارش دانشجونیوز ،صدها تن از دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به حرکت توهین آمیز مسووالن این دانشگاه در رابطه با تفکیک جنسیتی سرویسهای دانشگاه تهران به کوی دانشگاه روز دوشنبه 29فروردین با تجمع در محل ایستگاه این سرویسها به این امر اعتراض کردندچرا که مسووالن دانشگاه و کوی دانشگاه تهران در اقدامی توهین آمیز سرویسهای این دانشگاه را به دو دسته زنان و مردان تقسیم کرده بودهاند که این امر موجب اعتراض شدید دانشجویان شد .دانشجویان معترض عالوه بر تجمع در اقدامی ابتکاری به صورت مختلط سوار سرویسها شدند .قبل از این تجمع نیز برخی از دانشجویان و اعضای شورای صنفی کوی
دانشگاه در مذاکرات خود با مسووالن دانشگاه خواهان ملغا شدن این امر شده بودند که هیچگونه جوابی به این خواسته داده نشده بود و تنها اعالم شده بود این مسئله با دستور مستقیم فرهاد رهبر ریاست دانشگاه تهران انجام گرفته است. کار در کنترل فضاهای دانشجویی به جایی رسید که در روز یکشنبه یازدهم اردیبهشت جمعی از نیروهای لباس شخصی که تابهحال در دانشگاه مازندران رویت نشده بودند به همراه بسیج دانشجویی اقدام به تفکیک جنسیتی و ضبط کارتهای دانشجویی دانشجویان دختر و پسر پرداختند و اقدام به ترساندن و ایجاد وحشت در دانشگاه پرداختند .اگر چه اخبار فوق بخشی از سلسله اتفاقاتی است که در این زمینه در دانشگاهها صورت میگیرد ولی همین اخبار نشان دهنده برخورد با دانشجویان در زمینه جدا سازی جنسیتی و کنترل پوشش و رفتار آنها در دانشگاهها است .اما همه این اخبار و اتفاقات بیهدف و یا بدون برنامه نیست بلکه پروژهای است که مهندسی شده در کل ارکان نظام از مدرسه تا تلویزیون تا دانشگاه و ادارات دولتی پیگیری میشود و البته اهداف مشخص و تعیین شدهای نیز دارد که میتوان به تعدادی از آنها اشاره کرد .حکومت ار طریق جداسازی به دانشگاه و جامعه القا میکند و دایم تکرار میکند که زنان از جنس دیگری هستند .میتوانند موجب انحراف اخالقی جامعه شوند و باید جدا نگه داشته شوند .جداسازی در دانشگاهها نه برای حفظ سالمت جامعه که برای کنترل دایمی همه ارکان و نهادهای اجتماعی از جمله دانشگاهها است .حکومت به بهانه این کنترل سایه خود را بر سر همه دانشگاهها پهن میکند و القا میکند که ما میتوانیم و قدرت داریم که هیچ حریم امن و خصوصی باقی نگذاریم .ما میتوانیم رفتارهای شما را کنترل و هدایت کنیم و نه تنها رفتارهای عادی که رفتارهای سیاسی دانشجویان را در ید قدرت خود داشته باشیم. متاسفانه در هیاهوی سیاسی موجود امکان توجه به موضوعاتی از این دست که فضا را برای اعمال رفتارهای سیاسی مختلف آماده میکنند نیست .رفتارهایی که فضاهای مختلف از جمله دانشگاه را تبدیل به پادگان کرده و به جای روابط انسانی عادی میان دانشجویان و اساتید فضای امنیتی و پلیسی را حاکم میکند .اسازی جنسیتی دانشجو را تحقیر میکند .گویی دانشجویان توانایی کنترل روابط میان خود را دارند .عدهای صغیر یا مجنون که دیگران برایشان تصمیم میگیرند .تحقیر دانشجو منزلت اجتماعی این قشر را کاهش میدهد .قشری که میتواند یک نهاد مرجع باشد تبدیل به گروهی میشود که باید همواره تحت نظر باشد .بدیهی است که در چنین شرایطی امید و نشاط از دانشگاه رخت بر بسته و احساس انفعال و بیاثری در دانشجو گسترش پیدا میکند و به این ترتیب دانشجو از هرگونه تحرک سیاسی و اجتماعی امتناع میکند .بدون شک سلسله تصمیمات گرفته شده از این دست بر خالف حقوق شهروندی و نقض صریح آزادیهای عمومی یک انسان است که سالها است مهمترین بخش جامعه علمی در ایران یعنی دانشگاهها را از خود متاثر ساخته است و به همین دلیل نمیتوان به راحتی از روی چنین تصمیمات و سیاستگذاریهایی گذشت. متاسفانه سطح نقض حقوق بشر در ایران آنچنان وسیع است که افکار عمومی و رسانهها حساسیت الزم به مواردی این چنین را از دست دادهاند . .در نهایت یک یا دو گزارش و خبر همه حساسیتی است که نشان داده میشود .در حالیکه بدون شک پرداختن به موضوعهایی که میتواند فرهنگ سازی کند یا رفتارهای سیاسی و اجتماعی را شکل دهد مسایلی اساسی و زیر بنایی است که باید به آن توجه شود. در یک نگاه گذرا به ایران میتوان دریافت که رفتارهای اجتماعی و اصول اخالقی در ایران تغییر کرده است .اعتماد و سرمایه اجتماعی به شدت کاهش یافته است .روابطی بدون احترام و حتا عالقه و عشق میان افراد و خانواده و مردم رایج شده است و آسیبهای اجتماعی به شدت گسترش یافته است .همه اینها حاصل سیاست فرهنگی حساب شده و غلطی است که بستر یک حکومت را فراهم میکند.
تلوزيون ماهواره اي كانال هفت رقابتي براي حقيقت در حوزه تحليل وخبر اموزش و سرگرمي به زودي........................ ایران ،افغانستان ،تاجیکستان و تمامی ایرانیان در جهان
7
آذین رباطی
ب و س ه ی قرمز
6
ایستگاه مركزی كلن ،آن باال جایی كه نشسته بود و منتظر قطار بود او را به یاد فیلمهای جنگ جهانی میانداخت، بعضی از قطارهایی كه میآمدند و میرفتند همان اندازه قدیمی بودند ،به قدمت تاریخ و همان فضای خاكستری آن سالها را با خود داشتند. كمی سردش شد ،از كوله پشتی ژاكت سفیدی كه خالهای سیاه داشت را در آورد ،فكر كرد با تاپ مشكی سفیدش جور است .فكر كرد با این لباس و رژ لب قرمز جذابتر می شود. نزدیك رسیدن قطار بود ،قطاری كه قرار بود ساعت 18:59 به پاریس برسد .برای آخرینبار نگاهی به ایستگاه كلن انداخت ،نگاهی به عظمت كلیسای كلن برای وداع .فضا به طور عجیبی نوستالژیك بود .قطار رسید ،سوار شد ،سه ساعتونیم دیگر می رسید ،فكر كرد میتواند سه ساعتونیم به هر چیزی كه دوست دارد فكر كند .سه ساعتونیم میتواند شوق یك دیدار را مزهمزه كند ،تجربهی حسهایی كه قبلتر دچارشان نشده بود .جایش را پیدا كرد و نشست، كمی دلهره ،كمی دلشوره و اشتیاقی بی حد. چندین بار نقشهی مترو پاریس و نقشه جاهای دیدنی پاریس را زیر و رو كرد،به دوستش فكر كرد و به انتظار ،به حس غریب انتظار ،فهمید ساعتهایی هستند كه به اندازهی روزها طول میكشند و این كه هر چیزی را پایانی است. نگاهی دو باره در آینهای كوچك ،تجدید عطر ،رژ لب قرمز با دقت و نفسی عمیق.از پنجره كه بیرون را نگاه كرد باران پاییزی به آرامی میبارید.زودتر از همه بلند شد ،با چمدانی در دست و كولهپشتی بر پشت ،كنار در ایستاد تا اولین نفری باشد كه پیاده میشود .قدم روی سكو گذاشت به اطراف نگاه كرد .دوستش را ندید ،یكآن دلهره ،اگر هنوز نیامده باشد؟ اگراشتباهی به یك سكوی دیگر رفته باشد؟ صورتها و صداها همه محو بودند ،تنها صدای كشیدن چمدان روی سكو و طپش قلبی زیر ژاكت خال دار .گاهی نگاهی به پشت سر میانداخت تا مبادا ندیده باشد او را .دوستش قد بلند بود از دور هم میشد ببینیش .لحظهای چمدان را رها كرد تا نفسی تازه كند سرش پایین بود فكر كرد چرا این سكو تمام نمیشود .سرش را باال آورد ،بویی آشنا،چهرهای آشنا،دستی آشنا ،یاری آشنا .در آغوش آشنایی بود كه تمام این راه را برای او آمده بود .آغوشی برای تالفی روزهای دلتنگی .شانه به شانه زیر نم باران ،كولهای به دوش او و چمدانی در دستان دوست از ایستگاه شمالی پاریس بیرون آمدند .برگشت تا در روشنای رو به غروب پاییز صورت او را نگاه كند ،خندهاش گرفت .فكر كرد كی این همه بوسیدماش؟
دامون روزبه
از ک
زندگی ما با گجتها گره خورده ،حتا اگر در غار ،جنگل ،قطب شمال، سواحل هاوایی یا بیت آقا زندگی کنیم.تو این صفحه میخوایم به شما یک سری از جدیدترین گجتها و گاهی خبرهای علمی یا مسائلی که در حول محور گجتها می چرخن رو معرفی کنیم. اما شاید این سوال پیش بیاد که گجت چیه اصلن! در ویکی پدیا فارسی وقتی سرچ کنید «گجت» ،این توضیح میاد :اَبزارک یا به وسائل و تجهیزات کوچک و تازهاختراعی گفته میشود که در آنها فناوری نویی بهکار رفته باشد و برای انجام کارهای مخصوصی بهدرد بخورد .ابزارکهایی ( )Gadgetsکه قسمتهای متحرک داشته باشند را برخی اوقات دستگاهک ( )gizmoمیگویند. اما توضیح سادهتر :وقتی چاه دستشویی منزل شما میگیره ،از چی استفاده میکنید؟ جواب چاه باز کنه! وسیله که با دو فشار چاه محترم رو باز میکنه .خوب این خودش یه گجت ساده و قدیمی هستش و در خونه بسیاری یافت میشه .پس بدون هیچ توضیح اضافه ،البته به غیر از توضیح باال ،میریم برای خبرها و گجتهای روز.
لیه آقای ژنگ تا آب تو چراغ نفتی آب به ناف چراغ ببندید پیکنیک رفتن و یک شب استراحت در چادر ،یکی از لذت بخشترین شرارتهای زندگیه .در این جور برنامهها ،ابزارکها یا عبارتی گجتها، یکی از اساسیترین رولهای داستان رو بازی میکنن. ممکنه پیش بیاد که شما کولهپشتی خودتو پر از وسایل کنید و جایی برای یک منبع نور نداشته باشید .در این جاست که محصولی از شرکت «یانکو دیزاین» به دردتون میخوره. این گجت در حقیقت یک شیشه آب دستیه که درون سر این شیشه، یه چراغ از نوع «ال ایی دی» کار گذاشته شده .همینجور که در تصویر هم هست ،خیلی خالصه میشه گفت ،شیشه رو پر از آب کنید ،از کوه باال برید ،خسته شدید؟ آب بنوشید ،تو چادر نور ندارین؟ دکمه چراغ شیشه که رو درش هست رو فشار بدید .البته نصفه شب خواستید به دوستاتون پز بدین که چه گجت باحالی دارین ،مواظب حیوونای جنگل که جذب نور چراغ می شن باشید.
زاد ولد فیس بوک فیس بوک دیگر برای کمتر کسی ناشناخته محسوب میشه و به نوعی راحت میشه از روی این دیکشنری آدمها ،دوستان قدیم رو پیدا کرد .شما با یک شناسه میتونین بگین کی هستین ،از کجا اومدین ،چی گوش میدین ،چه شکلی هستید و حتا با اون به معرفی محصوالت تولیدی تون بپردازید .اینها گوشهای از جذابیت فیس بوک هست که دل صدها میلیون نفر رو برده. اما این توضیحات رو دادم تا بگم که بد نیست بدونین جمعیت این کشور باحال داره به 700میلیون میرسه و بزودی مارک زوکربرگ و شرکا این موفقیت بزرگ را جشن خواهند گرفت. یک کشور اینترنتی با جمعیت 700میلیون ،فقط کافیه یک روز مارک تصمیم به تعطیلی بگیره ،در یک اتفاق نادر 350میلیون نفر میرن میشینن پایان نامهشونو تکمیل میکنم و دیگه توی فیس بوک وول نمی زنن.
شیشه های خود شور
آلودگی هوا یکی از مشکالت شهرهای بزرگ به حساب میاد .افزایش تولید خودرو از یک سو ،گازهای گل خانهای از اینور و نابودی جنگل ها از اونور ،باعث شدن تا روزبهروز هوایی آلودهتر به آبششهای خود تحویل دهیم. خدا خیر بده محققین و مخترعین رو که به فکر آلودگی هوا هستن .در همین راستا در یک فناوری جدید پنلهای سبز ساختمان رو به وجود آوردن ،این پنلها انواع مختلفی از جنس دیاکسید تیتانیوم یا آلومینیوم دارند ،بعد از این که آلودگی های محیط زیست در اثر گرمای خورشید تجزیه شد ،در مواجه با این پنلها تنها آلودگیهایی باقی میمونند که در اثر بارش باران از بین میرون.. طراحان این پنلها میگن که با نصب حدود هزار متر مربع از آن ،میشه در هر روز آلودگی تولیدی توسط چهار خودرو را از بین برد .از بین بردن این میزان آلودگی ،فقط و فقط از دستان توانمند 80درخت بر می یاد.
کلیه هامو چند میخری، آی پد می خوام
یک جوونک 17ساله چینی که به شدت عالقه مند به خرید آیپد 2 بود ،دست به حرکتی عجیب زد .این پسر که از اول زندگی اسمش «ژنگ» بوده توانایی مالی خرید آیپد دو را نداشته .خالصه کلی تو اینترنت میگرده ببینه مردم چطوری پول در میارن .آخرشم به این نتیجه میرسه که یکی از کلیههای خودش رو به قیمت 20.000یوآن (معادل 3.000دالر) بفروشه .پدر اینترنت بسوزه که توش میشه دالل خرید کلیه هم پیدا کرد .تو یه روز سرد زمستونی یا شایدم گرم تابستونی ،دالل تو یک بیمارستان با وی قرار میگذاره ،پس از خارج شدن کلیه از بدنش و ترخیص از بیمارستان ،ژنگ پول را دریافت میکنه و به نزدیک ترین فروشگاه اپل میره. نکته جالب اینه که او به جا آی پد ،ترجیح داد با پولش یه مک بوک و یه آیفون بخره .اما … مادرش! مادرش وقتی میفهمه پسر احمقش رفته این کارو کرده اول دو دستی تو سر خودش زده بعدم تیز رفته مطب پلیس … ببخشید ،اداره پلیس و از این بیمارستان شکایت کرده.
آدم ورزشکار با اعتصاب غذای تر ده روزه نمیمیرد فریده جمشیدی همسر هدی صابر ،روزنامهنگار زندانی و فعال ملی-مذهبی که بهدنبال اعتصاب غذا درگذشت ،روز دوشنبه ،اعالم کرد به قوه قضاییه شکایت میکند و خواستار معرفی عامالن آنچه وی «شهادت» شوهرش خوانده و کمک نهادهای بینالمللی شده است.به گزارش بیبیسی ،خانم جمشیدی اظهار داشت که از قوه قضاییه میپرسد چرا به او و فرزندانش اجازه داده نشد که در آخرین لحظات زندگی آقای صابر با او مالقات کنند ،چرا از شوهرش مراقبتهای پزشکی نشد و چرا بر اساس شهادت زندانیان وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است وی با اشاره به نامه ۶۴نفر از زندانیان سیاسی اوین گفت که آقای صابر بهدلیل اختالل در سیستم گوارشی به بهداری اوین برده شد ،اما در آنجا مورد ضرب و شتم «فردی که ظاهرن پزشک اما در واقع از نیروهای امنیتی بوده است» قرار میگیرد .این زندانیان بند ۳۵۰اوین با ارسال نامهای شهادت دادند که «هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری از سوی مامورانی که حدس میزنند ماموران امنیتی و اطالعاتی بودهاند به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است». خانم جمشیدی گفت که کالبد شکافی انجام شده است ،اما مقامهای مسوول گفتهاند که نتیجه را «چند هفته دیگر» اعالم میکنند. به گزارش رسانههای داخلی ایران ،رییس بهداری بازداشتگاه اوین گفته است که آقای صابر اعتصاب غذا نداشت و علت مرگ وی «سکته قلبی وسیع» بوده است.اما همسر او میگوید« :بر فرض هم که او سکته کرده ،آیا شخصی که دو بار سکته کرده و در اعتصاب غذا بوده است را باید ببرند و کتک بزنند؟» خانم جمشیدی گفت که در آخرین مالقاتی که روز دوشنبه قبل با او داشته حال او «خوب» بوده و چون اعتصاب غذای تر کرده بوده و ورزشکار بوده ،دلیلی نداشته که بعد از ده روز اعتصاب غذا فوت کند. وی گفت زندانیان سیاسی دیگری بودهاند که دو تا سه ماه اعتصاب غذای تر کرده ،اما زنده ماندهاند.در همین حال براساس گزارشهای رسیده از تهران ،مراسم یادبود هدی صابر روز پنجشنبه ۲۶خرداد ماه در مسجد قلهک در خیابان دولت برگزار میشود.
احتمال تعطیلی وجود دارد
هوای تهران در شرایط بسیار ناسالم حضور ذرات گرد و غبار در هوای تهران سبب شده است که کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران روز دوشنبه تشکیل میشود. به گزارش خبرآنالین ،محمدرضا محمودی معاون عمرانی استانداری درباره این موضوع میگوید که در جلسهای که ساعت 6 امروز برگزار میشود با حضور کارشناسان تاثیر گردوغبار بر سالمت شهروندان بررسی میشود و اگر به نتیجه برسیم که این تاثیر خطرناک است امکان تعطیلی فردا وجود دارد. وی ادامه میدهد« :اما اگر در حد توصیه باشد و سالمت شهروندان در خطر نباشد برای عدم حضور سالمندان و بیماران قلبی هشدار میدهیم ».محمودی با بیان اینکه ذرات معلق میزان آالیندههای اندازهگیری شده در شهر تهران کمتر از 2.5میکرون است میافزاید« :هوای تهران در شرایط بسیار ناسالم قرار دارد و در کمیته امروز تصمیمهایی برای مقابله با این ریزگردها گرفته خواهد شد». این در حالی است که سال گذشته نیز این مشکل در تهران و هم برخی شهرستانهای ایران به خصوص در غرب و جنوب غرب نیز مشاهده شده بود.
خداوند زیباترین تراژدی را برای مرگت نوشت
ارزش راهبردی خصلت بیثبات سازی
منازعات داخلی بلوک قدرت علی افشاری کشمکش اخیر در قدرت بین رهبری و احمدی نژاد از زوایای مختلف مورد توجه قرار گرفته است. اما در این میان نکته مهمی که شایسته است در کانون توجه قرار بگیرد نقش این رویداد در تشدید بی ثباتی حاکمیت است. منشا این اختالف به عدم توافق بر سر نحوه توزیع قدرت در آینده بر میگردد .حلقه یاران احمدی نژاد نه تنها خواهان حفظ کنترل قوه مجریه و دولت هستند بلکه میخواهند حوزه نفوذ و قدرتشان را گسترش داده و حداقل قوه مقننه را نیز در اختیار بگیرند .خیز برداشتن آنها برای در دست گرفتن مهمترین دستگاه امنیتی کشور باعث شد تا رهبری دامان شکیبایی از دست بدهد و به شکلی غیر متعارف به رویارویی آشکار با دولتی بپردازد که تا پیش از آن به نحو همه جانبهای پشتیبانی کرده بود و آن را سالمترین و کارآمدترین دولت ایران پس از مشروطه نام نهاده بود. رهبری برای این جریان کارکرد موقتی قایل بود و سکونت دایمی آنان بر خوان قدرت را پذیرا نبود .اما جریان مقابل که بر اساس اراده معطوف به قدرت و توهم برخورداری از حمایت گسترده در بخشهای محروم و معترضان غیر سیاسی، موقعیت خود را مستحکم میدید نیز به مقاومت دست زد. البته اختالفات بینشی و مسلکی نیز در گسترش این شکاف موثر است .این حلقه که افراد شاخص ان کم شمار است و حتا در داخل دولت و مدیران دولت احمدی نژاد نیز در اقلیت محض قرار دارد و از سابقه و ریشه مستحکم در گذشته نظام جمهوری اسالمی نیز برخوردار نیست ،میپندارد میتوان بدون نیاز به وساطت روحانیت و ولی فقیه با امام زمان ارتباط برقرار کرد و بدین ترتیب در عمل ادعای نیابت عامه فقها در دوران غیبت را به چالش کشیده است .حمایت آنها از والیت فقیه و رهبری مشروط به همسویی مواضع سیاسی است و این قضیه جنبه تاکتیکی دارد و فاقد بعد استراتژیک است .بنابراین در شکاف پیش آمده احمدینژاد اقتدار رییس جمهوری را پیش نیاز اقتدار والیتفقیه دانست و بدینترتیب اعالم کرد که تسلیم والیت فقیه تئوری که بر تبعیت کامل از دستورهای رهبری تاکید دارد و هیچ استقاللی برای قوای سهگانه قایل نیست ،نمیگردد. این مقاومت خط قرمز اصول گرایان والیت محور است. بدینترتیب تضادی در حکومت نضج گرفته است که امکان مصالحه در آن وجود ندارد .اگر چه طرفین تمایلی برای رسیدن زود هنگام به کارزار نهایی ندارند اما سرعت تحوالت مستقل از اراده طرفین ،شتاب چشمگیری یافته است. این تضاد آشتی ناپذیر که به زودی به مرحله تعیین تکلیف میرسد این پتانسیل را دارد که مرحله جدیدی از بیثباتی در دورن نظام سیاسی را پدید آورد .کشمکش برای حذف احمدینژاد و دورانگذار برای تثبیت کارگزار جدید تنشهای زیادی را در دورن حکومت بوجود میآورد .حتا اگر رهبری و نیروهای حامیاش بتوانند مشکل احمدی نژاد را حل کنند باز تبعات منفی آن گریبانگیرشان میشود و موقعیت رهبری بیش از پیش در دورن نظام سیاسی تزلزل مییابد. خال قدرت پس از احمدینژاد نیز دور جدیدی از رقابتها در دورن اصولگرایان را شکل میدهد که میتواند وحدت کنونی آنها را بر هم زده و به گسترش دامنهبی ثباتی منجر شود. توجه به تاثیری که شکاف جدید در قدرت در بیثباتی نظام سیاسی و تضعیف ساختار سرکوب و کاستن از فشار آن بر جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران دارد ،مسئله استراتژیک
نامه ای از شریف صابر به پدرش هدی صابر
امروز دوشنبه است و روز مالقات با شما .در سالن انتظار چندین نفر که شما محرم رازهایشان بودهاید پیش ما آمده و درد دل میکنند. یک دختر جوان به ما میگوید ،پدرم 5ساله که زندانه و حکمش اعدامه ،یک مرد جوان میگوید این آخرین مالقتمه و پدرم قراره دو روز دیگه اعدام بشه.من با تمام وجود برای آنها متاسف شدم و به ناگاه صدایی ترسناک از قلبم برای تو درآمد و هراسانم کرد .اما عقلم پاسخ داد« :پدر تو فردی اسم و رسمدار و هیچکس نمیتونه بهش حتا دست بزنه و چه برسه که مثل این افراد زجر کشیدهی گمنام ،بکشنش». اما ای دل غافل بعد از یک ساعت اسمها را میخوانند ،پردههای مندرس باال میروند و پدرم وارد میشود .همه برایش دست تکون میدن .مثل همیشه اول میرود با همه خوش و بش میکند .بعد میآید پیش ما اما مثل همیشه چهرهاش با طراوت نیست و غمی در چشمانش پیداست.پدر نشست و گوشی را برداشت .به من گفت چرا این جوری هستی؟ گفتم هیچی ولی بابا خوش به حالت نبودی،نبودی و صحنههایی رو که ما دیدیمو ،ندیدی .با تعجب نگاهم کرد ،گفتم بابا مهندس فوت شده .چشمان بغضآلودش من رو همراهی میکرد.گفتم خودشون زیر تابوت رو گرفتن ،خودشون دفنش کردن و خودشون هم صلوات حلقه یاران احمدی نژاد میفرستادند و میخندیدن .گفتم بابا یک چیزی بگم ناراحت نمیشی؟ گفت نه بگو باباجان ،بابا سرمزار مهندس به حنیف گفتم نه تنها خواهان حفظ کنترل قوه مجریه و دولت االن دارم بیست سال دیگه بابامون رو میبینم که همین انسانهای هستند بلکه میخواهند با تقوا با همین شرایط فجیع و اسفبار دفنش میکنند .بابام گفت حوزه نفوذ و قدرتشان حاال چرا بیست سال دیگه؟ با خنده گفتم آخه خوب تو جوونی ،تازه را گسترش داده و حداقل 52سالته؛ خندید و گفت ادامه بده ،گفتم ساعت یازده صبح به ما قوه مقننه را نیز در اختیار خبر دادن که هاله خانم کشته شده ،اشکهای پدرم که تا به حال مجال دیدنشان را نداشتم از چشمان زیبایش سرازیر شد و با بغض بگیرند. گفت «خیلی نامردن».بعد مامان گوشی رو گرفت ،گفت« :هدی جان اعتصابت رو بشکن ،هدی جان من مریضم؛ یک کاری کن بیای و کلیدی برای نیروهای خواهان تغییر مثبت است. بیرون و از من مراقبت کنی .پدرم در جواب گفت« :فریده جان این ظرفیت را باید به خوبی شناخت و ازآن در راستای عزیزم ،من اینجا دستم بسته است .این تنها کاریه که میتونم بکنم. تحرک بخشیدن به اعتراضات ،روحیه بخشی و سازماندهی من اینجا خیلی متاثرم و اعتصاب غذا یک کم آرومترم کرده». نیروها و هستهها و بازسازی و تقویت شبکههای اجتماعی گفتی «شریف جان تندروی نمیکنم آخه من که خواستهای برای موجود استفاده مناسب کرد. خودم ندارم .فقط برای اعتراضه ،شاید بتونم جلوی این جور کارها را این فرصتها محدود هستند و در بهره جستن از آنها بگیرم ،هر وقت احساس کنم حالم بده ،به خاطر شماها اعتصابم رو باید بهنگام بود .و گرنه این فرصتها هم از دست میرود میشکنم .بعدش تازه یادت نیست پارسال من سه ماه متوالی روزه و هزینهها و خسران آن بر دوش جامعه سنگینی میکند. گرفتم ،االنم روزی 50دقیقه در حیاط کوچک زندان میدوم». در میدان سیاست رویداد ها و حادثه های پیش بینی نشده و پسرک اعالم میکنه وقت تمام است خداحافظی کنید .با خنده تو خارج از مسیر مبارزه بعضی موارد میتوانند تاثیرات شگرفی پرده رفت پایین و تو گفتی مواظب مامانتون باشید .و خداحافظی آخر در ایجاد تحوالت داشته باشند. رو از پشت پرده با ما کردی و رفتی در حصارت جای گرفتی ،ما رفتیم خواست ،انگیزه و هدف حلقه یاران احمدینژاد ،همسو با خونه و به زندگی روزمرهمان ادامه دادیم .هفته به پایان رسید و جمعه منافع ملی و مطالبات دموکراسی خواهانه نیست اما تبعات شد.جمعه شب مامان با فریادی بلند خواب را از ما ربود .گفت خواب ناخواسته و امتداد طبیعی و منطقی فاصله گرفتن آنها از خیلی بدی از باباتون دیدم .من هم با خنده گفتم مامان جان چیزی بخش مسلط قدرت موقعیت برای بروز و تجلی نارضایتیها نیست،بابا رو که نمیتونن کاریش کنن ،ولی خوب پدر جان ،من که فراهم میکند .این امر به نوبه خود فضا را برای ساماندهی علم غیب نداشتم که تو همون ساعت کشته شدی ،آخه هیچکس به اعتراضات مردمی که سمتوسو و خصلتی بهطور کامل ما نگفت تو رفتی.شنبه هم با خیالی آسوده گذشت و یکشنبه رسید. متفاوت با جریان احمدینژاد دارد هموار میکند. من و مامان و حنیف رفتیم سرکار ،ساعت ده صبح شد .یک خانم اگر بخش مسلط قدرت و نیروهای افراطی و والیت مدار روزنامهنگار زنگ زد و گفت آقای صابر مرده!! من هم با عصبانیت بتوانند نافرمانی و تمرد شکل گرفته در کانون قدرت را مهار تمام گفتم خانم متوجه هستید چی میگید و تلفن را قطع کردم .دیگه سازند آنگاه توان و نیروی آنها در بسط و تداوم اختناق موج تلفنها شدت گرفت .حنیف راه افتاد بره بیمارستان ببینه که سیاسی افزایش مییابد .ولی اگر این مصاف با فعال شدن حرفها دروغه و تکذیبش کنه ،ساعت یازده صبح برادر عزیزم زنگ برنامهریزی شده و هوشمندانه جنبش سبز و نیروهای زد گفت« :جسد بابا رو دیدم .بابا از جمعه توی سردخونه است» ،با دموکراسی خواه همراه شود ،آنگاه احتمال فرسایش یافتن خنده گفتم حنیفجان چیزی خوردی یا دیوونه شدی!؟ با گریه گفت: ماشین سرکوب و در نتیجه تضعیف آن تقویت میشود. «نه شریف جان به خدا راسته ،بابا رو باالخره کشتن ،شریف جان مرد یکی از لوازم اصلی این اتفاق دور شدن و پرهیز اپوزیسیون باش برو دنبال مامان بیاین بیمارستان مدرس». دموکراسیخواه از برخورد ایدیولوژیک و جزماندیش با خنده من ،اول تبدیل به بغض شد و بعد سکوت و مرور خاطرات و تحوالت سیاسی است .در عوض باید با مالحظه ماهیت بعد اشک و ماتم .خالصه پدر عزیزم االنه که بیست دقیقه مالقات دگرگونی پذیر و سیال سیاست ،رویکردی پویا و کابینیمون تموم بشه ،من رفتم بیمارستان دیدم مامانم نشسته ولی انعطافپذیر در تجزیه و تحلیل وقایع را در پیش گرفت. گریه نمیکنه ،با صدای بلند گفتم خدایا شکرت همش دروغ بود ،ولی به این فکر نکردم که مامانم اصلن این جور وقتها گریه نمیکنه، برای هاله هم اصلن گریه نکرد .بعد آقا لطفی رو دیدم که زارزار گریه به اتهام همکاری با گروههای میکرد .پدر جان تا حاال گریهاش را ندیده بودم. مذهبی، من با حیرت مردم را میدیدم و تو دلم میگفتم اینها دیوانه شدن. سه برای حبس پانزده سال بهترین دوستم آمد و با گریه من رو بغل کرد .بعد من کمکم داشت کرد شهروند باورم میشد .رفتم پیش مامان ،گفتم مامان جان گریه کن ،بابا دیگه راحت شد .دیگه نمیتونن ببرنش زندان ،بغلش کردم و با خوشحالی در روزهای اخیر و با صدور احکام جداگانه برای تمام گفتم دیگه بازجوها مزاحم زندگی ما نمیشن .ولی پدر عزیزتر سه شهروند اهل سنت توسط دادگاه انقالب ،آنها از جانم ،گریز از این که همان بازجوها و همان شخص بینام و در مجموع به پانزده سال حبس تعزیری محکوم نشانی که همیشه در بند 2الف سپاه در مقابل صدای بلند و رسای شدهاند. تو ،علیرغم مقام باالیش سرخم میکرد و سکوت از روی ناچاری صادره حکم براساس نیوز، موکریان گزارش به را برمیگزید ،در سردخانه داشت از پیکر بیجان تو با شور و شعف محمدی حسام زاده، و خسر عبداله دادگاه سوی از عکس میگرفت .تا نشان مزددهندهگان با تقوا دهد و ارتقا یابد. در است ماه ۲۰ حدود که تختی محمود هیمن و خالصه پدر عزیزتر از جانم ما را با احترام تمام بردند در اتاقی در های ه گرو با کاری م ه اتهام به برند ی م سر به زندان انتهای بیمارستان ،قاضی قتل گفت« :خانم صابر لطفن شکایتتان مذهبی هر کدام به ۵سال حبس محکوم شدهاند. را بنویسید .اگر قصوری در مرگ شوهرتان رخ داده باشد ،من عامالن گفتنی است این سه شهروند هم اکنون در زندان آن را پیدا میکنم ».بعد من تو دلم گفتم عجب آدمهای پاک و با رجاییشهر کرج دوران محکومیت خود را سپری ایمانی هستند و حتمن تقاص خون پدرم را میگیرند .ولی 5دقیقه میکنند. بعد متوجه صدای فریاد مردم شدیم که میگفتند جسد رو دارند
میبرند .بعدش ما به سمت سردخانه دویدیم .دیدیم بله ،دارند پیکر بی روح تو رو میدزدند. مامان رفت خودش رو گذاشت الی در سردخانه و با فریاد گفت نمیشه ببریدش ،جسد رو بدید به من .پدر جان تو که حتا به نگاههای غریبه بر صورت همسرت حساس بودی ،نمیدانی چه دستهای ناپاکی در آن لحظه بدن مادر مرا لمس کردند ،و آنقدر بر بدنش کوفتند که تمام دست و بازوهایش کبود شد .آن افراد با تقوا وقتی دیدند مادر من اصلن این ضربات و کوفتگیها را حس نمیکند .ما را به ناچار بر باالی پیکر تو بردند .پدر عزیزم تازه فهمیدم مرگ واقعیتی است نزدیک؛ مادر باز هم گریه نمیکرد.حنیف گفت: «چرا پای سمت چپ پدرم غرق در خون است ».جماعت فربه فریاد زدند جای آزمایش است .بعد من گفتم این پارگیهای درشت روی کمرش برای چیست؟ جماعت فربه خندیدن و گفتن پسرجان بعدن بهت نشون میدیم ،این خراشها برای چیه .پدرجان جسد غرق در خونت همان ابهت و طراوت همیشگیات را داشت .و بدن بیروحت هم با قدرت تمام به آسمان نگاه میکرد .اصلن انگار زنده بودی، نشستم و پیشانی نورانی اما سرد تو رو لمس کردم شاید از زمین بلند شی ،ولی دیدم نه و یاد حرفت افتادم که میگفتی« ،اگر خوب باشیم خدا با ماست ».پدرجان آخه تو که به کسی بدی نکردی ،پس چرا پیکرت غرق در خون بر روی زمین خفته است.قاضی قتل اصرار عجیبی برای پاره پاره کردن بدن تو داشت .میگفت« :باید جسد رو کالبد شکافی کنند ،آخه شاید سم خورده باشه» ،اما با حمله ما مواجه شد و با فشار جمعیت ناخودآگاه حرفش را سریع پس گرفت. مامان فریاد میزد کالبد شکافی نمیخوام ،جسد را نمیذارم بدزدید. بعد مامان به زور سوار آمبوالنس شد و پیکر تو رو بدون رضایت ما، روانه پزشکی قانونی کردند .البته همراه با گارد زرهپوش و اسکورت. پدر عزیزم چقدر بزرگی که این جماعت باتقوا از پیکر بدون روح تو هم اینقدر وحشت دارند .آخه شاید مثل سال 79هنوز هم نگران براندازیشان توسط پیکر بدون روح تو باشند. پدر عزیزم در پزشکی قانونی به جای دلجویی ،از ما بازجویی به عمل آمد و انتهای بازجویی را به اینجا کشاندند که «ما پیکر هاله را دیدیم ،اصلن جای مشتی روی بدنش نبود .اون نباید به خاطر مرگ طبیعی هاله اعتصاب غذا میکرد». قرار شد بدون رضایت ما پیکر تو را کالبدشکافی کنند و ساعت 6 عصر به ما تحویل دهند .اما به ناگاه بازجوهایت از 2الف سپاه به صحنه خودساخته هجوم آوردند و گفتند «اجازه داده نشده ،جسدشو صبح بیاید بگیرید» .ما هم بهخاطر فشار شدید و شرایط بد آنجا با تو بدرود گفتیم و به جمع دوستانت پیوستیم و آن شب فقط ناله بود و ضجه و گریه و فراوان تبریکهایی که برای شهادت تو به سمت ما سرازیر میشد .پدرجان صبح ساعت 8قرار تشیع جنازه با مردم گذاشتیم ،آن روز وحشتناک ،وضعیت روحی خانواده اکنون سه نفرهمان ،بسیار بد بود .اما با دلگرمیهای بزرگی مواجه شدیم. خیل عظیم مردم از پیرمردهای 80ساله تا همسران شهدای جنگ و خانوادههایی که در سالهای دور و نزدیک به مانند ما فاجعهبار، داغدار شده بودند .همه آن 2000نفر فقط به ما تبریک میگفتند و ما را در آغوش گرمشان میگرفتند و از خاطرههایشان با تو میگفتند. ما اصلن آنها را نمیشناختیم ولی گویی که سالهاست در کنار ما زندگی میکردهاند.پنج ساعت مردم قدرشناسی که تو عاشقانه دوستشان داشتی به انتظار ایستادند .تا این که مقامات اجازه دادند تو غریبانه و مظلومانه در پارکینگ محصور آمبوالنسها ،به قول خودشان تشییع شوی ،تمام مردم به احترام شرافت تو در برابر پیکرت زانو زده و میگریستند و ما هم برای التیام زخمهای چرکینمان ،بر پیکرت نماز میخواندیم.افراد با تقوی هم در حال فیلمبرداری از پیکر عریان و سالخی شده تو در غسالخانه بودند .امید که این فیلمها در آیندهای بسیار نزدیک به دست پرتوان مردم برسد 20 .نفر از افراد با تقوی آمدند زیر تابوتت را بگیرند ،اما دوستان شجاعت آنان را کنار زدند و تو را سوار آمبوالنس کردند .تو را همراه با هزار زره پوش تا دندان مسلح نزد عمو مهدی در قطعه 100بردند ،پدرجان قبر خالیات در محاصره و قبرکنت هم از بازجوهایت در سپاه بود. مامان داد میزد« :هدی جان شهادتت مبارک» ،حنیف میگفت: «بابام شیره ،برای شیر که گریه نمیکنن ،همتون بخندید» .من هم مات و مبهوت ولی خوشحال از آزادیت از قفس به ناگاه چشمانم به صورت زیبا و جوانت در خاک افتاد و دنیا برایم ماه خرداد شد و عالقه وافر تو به شهادت در این ماه پر خاطره.پدرجان تو را به خاک سپردیم و ده روز از شهید شدنت میگذرد .چه شهید شدنت برای اعتصاب باشد و چه به شهادت دوستان غیورت در زیر مشت و لگد بازجویان باتقوا باشد .باز هم برای ما مایه افتخار و شعف است.کشته شدن تو بدترین و یا شاید بهترین ترجیع بند برای آغاز 23سالگیام باشد .و به قول خودت :به امید یاری دوست ،راه مردانگی را پیش گیری .ای سخت جان /روان پرتوان از پشت دیوارهای اوین ،هدی هر روز به افتخار نام پاکت با گل رز به دیدارت میآیم. من با کمال افتخار و تمام قد در مقابل مزار بینام و نشان و تخریب شدهات ،میایستم و کرنش میکنم و آزادیت را از زندان تن تبریک میگویم. باشد که دیدارمان نزدیک باشد افع ٌة” (سوره یس ل َو ْق َعت َها کاذبَ ٌة – خَ َ افض ٌة َّر َ “إ َذا َو َق َعت الْ َو َ اقع ُة – لَ َ واقعه) آنگاه که قیامت که بودنی است ،واقع شود و در واقع شدن آن هیچگونه دروغی نباشد .خداوند برخی را پست میکند و بعضی را باال میبرد. آخرین ساعت ماه مقدس خرداد
9
نگاه تحلیلی به حاکمیت جمهوری اسالمی
حسن زارعزاده اردشیر
یخش اول
8
محبوبه شعاع
به بهانه دومین سالگرد کشتهشدن «ندا آقاسلطان»
سیام خرداد برابر با دومین سال روز به قتل رسیدن «ندا آقاسلطان» است .او که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات 22 خرداد ۱۳۸۸در چنین روزی در محله «امیر آباد» تهران به ضرب گلوله کشته شد .ندا در ایران و خارج از ایران ،بهعنوان نماد اعتراض ایرانیان و ندای آزادی خواهی ایرانیان و نماد صدای اعتراض دموکراسی خواهان در این اعتراضات شناخته میشود. «ندا آقاسلطان» در پنجم بهمن سال 1361خورشیدی در تهران به دنیا آمد .او فرزند دوم خانواده بود ،پدرش کارمند شهری با درآمد متوسط و مادرش خانهدار است .ندا پس از تحصیل «فلسفه اسالمی» در دانشگاه آزاد تهران ،تصمیم گرفت در صنعت توریسم فعالیت کند .به همین دلیل او به کالسهای خصوصی زبان ترکی رفت و قصد داشت به عنوان راهنمای تورهای مسافرتی مشغول به کار شود .اما در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد 1388سرنوشت او تغییر کرد. به گفته «هاجر رستمی مطلق» ،مادر ندا ،او و ندا هر روز در تجمعات اعتراضی به نتایج شرکت میکردهاند ،او میگوید« :بهدلیل بیماری خونیاش نتوانسته ندا را در روز حادثه همراهی کند و ندا به همراه معلم موسیقیاش «حمید پناهی» به تظاهرات رفت». حمید پناهی در این رابطه گفته بود« :ندا فعال سیاسی نبود ،ولی نسبت به نتیجه انتخابات مانند خیلی مردم دیگر ناراحت بود ».مادرش به او اصرار کرده بود که در خانه بماند ولی او پاسخ داده بود که از مرگ نمیترسد و گفته است« :نگران نباشید ،فقط یک گلولهاست و پس از آن همه چیز تمام میشود». مادر ندا نیز در همین خصوص گفته بود« :قرار شد تلفنی با هم در تماس باشیم .من از شب قبل دلشوره داشتم ،اصرار داشتم ندا نرود .اما او نپذیرفت و همراه استادش رفت .من در طول مسیر مدام با ندا در تماس بودم .در آخرین تماس ندا گفت گاز اشکآور زدهاند و ما داخل یک کوچه فرعی هستیم تا سوار ماشین شویم. نزدیک ساعت شش و نیم بعدازظهر بود که استادش تماس گرفت و گفت پای ندا تیر خورد ه است». ما سراسیمه خودمان را رساندیم به بیمارستان شریعتی، ابتدا کسی چیزی به من نمیگفت اما وقتی فهمیدم ،از هوش رفتم و دیگر چیزی متوجه نشدم ،او همچنین گفته بود« :به ما گفتن که ندا دشمن شخصی داشته است .مگر ندا چه کاره بود که دشمن شخصی داشته باشد .او نه وکیل بود ،نه وزیر بود .یک جوان ساده که مانند دیگر جوانان کشورش نسبت به سرنوشت خود و جامعهاش حساس بوده ،فقط همین». «آرش حجازی» ،پزشک و نویسنده ایرانی که شاهد وقوع ماجرا بود و تالش ناموفقی برای جلوگیری از خونریزی و مرگ ندا داشته ،عامل قتل را از موتورسواران بسیج میداند.
در حالیکه در دومین سالگرد جنبش سبز و آستانه یازدهمین سالگرد جنبش 18تیر قرار داریم ۳۱ ،سال از حکومت جمهوریاسالمی که ستون فقراتش با این جنبشها به لرزه درآمد میگذرد ،حکومتی که سعی کرد خالفت عباسیان را که هم رل والیت فقیه و هم سلطان را داشتند پیاده کند ،ولی نتیجه ایکه داد نه جمهوری بود ،نه اسالمی خلفایعباسی، بلکه ملغمهای از همه و هیچکس درآمد .شاه سابق که در اوج قدرت خود با خودبینی فراوان به دلیل موقعیت استراتژیک کشور و در اختیار داشتن بودجه فکر میکرد غرب و شرق باید باو کرنش کنند ،با آغاز مخالفاتهای مردمی و سپس عدم تمایل غرب به ابقای او اعتماد بهنفس خود را از دست داده و کشور را رها کرد .جنبش خودجوش داخل کشور نیز در نبود نهادهای دموکراتیک که توسط شاه سرکوب شده بودند ،به روحانیهایی که سیستمشان حتا به کمک شاه و کرنشش جلوی مذهب، قدرت پیدا کرده بود و غرب نیز بعنوان آلترناتیو پذیرفته بود، پناه آورد .در نتیجه جمهوری اسالمی که شعارش اولین بار در ۱۷شهریور ۱۳۵۷سر داده شد ،قدرت را بهدست گرفت و سالها طول کشید تا اکثریتی از مردم درک کنند نظام جمهوری اسالمی نیز همچون سلطنت و یا جمهوریهای مستبد طوالنی، قادر نیست دموکراسی و حقوق بشر را در کشور پیاده کند، نکتهای که اینک در کل منطقه آسیا و آفریقا آشکار شده است. روحانیون بهقدرت رسیده که کشور داری را بلد نبودند ،دست بهسوی نیمه ملی مذهبیها دراز کردند و با تفسیرهایی از قران تصور میکردند راه نجات جامعه در ترکیب مذهب و قوانین جدید است و اینچنین دولت موقت از آستین روحانیت پیدا شد. زمانی نگذشت تا روحانیونی که در مراسم ختم و روضه هایشان بدون داشتن سوادی از همه مسایل جهان حرف میزدند ،بهفکر کسب قدرت بیشتر در کشور افتادند و زمانیکه از مدارک پاره شده سفارت تسخیر شده امریکا تنها وابستگی دولت موقت به غرب تحلیل شد ،زمان دولتش نیز سرآمد .افراد منفرد دولت به گفته وی ،هنگام اعتراضات مردمی در خیابان ،ناگهان پلیس موقت که از افراد سیاسی سرشناس قدیمی ولی بدون داشتن ضد شورش اقدام به پرتاب گاز اشکآور به سمت معترضین کرد تشکل و آگاهی کافی بودند ،بهراحتی از قدرت کنار رفته و تنها و موتورسواران نیز به سمت معترضان یورش بردند که باعث شد به سهمی که از اقتصاد رانتی نصیبشان شده بود ،قانع شدند .جمعیت ،که ندا هم در میان آنها بود ،در طول خیابان خسروی به قول یک نفر در آن سالها که گفت عملکرد رییس دولت شروع به دویدن کنند .جمعیت در تقاطع خیابان خسروی و خیابان موقت مانند فردیست که در داخل قطاری است که از تهران صالحی در حال متفرق شدن بود ،و چند نفری ایستاده بودند تا به مشهد در حرکت است و این شخص داخل قطار بهسمت ببینند چه باید بکنند. تهران می آید و روشن است که هیچ زمان به تهران نمیرسد ،حجازی ادامه میدهد که در همین هنگام ناگهان صدای شلیکی چنانکه ندانست چگونه قدرت را گرفته و چرا از دست میدهد ،شنیدیم .از دوستم که کنارم ایستاده بود پرسیدم که چی بود؟ گلوله زیرا که در این گرفتن و دادن توانایی نداشت ،جز مهرهای که بود؟ او گفت که میگویند گلولههای پالستیکی میزنند .در همان چندی رل محوله را بازی کند .بدینسان ،روحانیتی که با تن لحظه من برگشتم و دیدم که خون از سینه ندا که در چند متری دادن به جنگ با عراق ،ضمن ارسال پیام شیعه تجاوزگر به من ایستاده بود فواره میزند. همسایهگان که قصد صدور ایدئولوژی خود به منطقه را دارد ،ندا که برای لحظهای با ناباوری خونریزی خود را مشاهده میکرد، هم نیروی جوان کشور را از بین برد ،هم اقتصاد کشور را نابود تعادل خود را از دست داد و بر زمین افتاد ،تالش برای جلوگیری کرد و هم زمان خرید تا کلیه نیروهای دموکراتیک و چپ را از خونریزی در ناحیه اصابت گلوله که به گواه حجازی از روبهرو از میان بردارد .روحانیت که رییس جمهور دیگری پیدا کرده شلیک شده و کمی پایینتر از ناحیه گردن بود ،نتیجه نداد و ندا در بود ،هم مدعی سیاست بود و هم مدعی اسالم شناسی ،در کمتر از یک دقیقه جان سپرد. ظرف سه سال همه نهادهای دموکراتیک و صنفی مربوط به کاسپین ماکان( ،نامزد ندا آقاسلطان) ماجرا را اینگونه بیان کرده کارگران ،زنان ،اقوام ،معلمان ،دانشجویان ،ادیان و سایرین را است« :جسدش را با زحمت زیاد توانستیم تحویل بگیریم .البته که پس از پیروزی جنبش ۵۷شکل گرفته بود سرکوب و به جسد ندا در پزشکی قانونی تهران نبود ،در پزشکی قانونی خارج جایشان نهادهای وابسته دولتی و حکومتی و یا سازمانها و از تهران بود .مسوالن پزشک قانونی خواستند که بخشهایی گروههای سیاسی وابسته خود را جایگزین کرد .زمانی نگذشت از بدنش از جمله قسمتی از استخوان رانش را بگیرند و پزشکی که روحانیون و نیروهای وابسته رییس جمهوری را خلع کردند تا قانونی نگفت برای چه کسی اعضا را میخواهد استفاده کند ،هیچ با رهبر گروه سیاسی قدرتمند مخالف حکومت به خارج کشور توضیحی در این زمینه داده نشد». پناه ببرند و در نتیجه هر دو موقعیت سیاسی خود را برای همیشه و خانواده ندا موافقت کردند برای اینکه زودتر جسد را تحویل در داخل کشور از دست بدهند .در تمام این سالها همه مقامات بگیرند ،چون ممکن بود همین موضوع باعث تعویق تحویل جسد و مسووالن کشوری در سرکوب و اعدام مخالفین جمهوری بشود .جسد او را پس از تحویل در قطعهای از بهشت زهرا در عصر اسالمی یکپارچه و متحد بودند و هر گروهی که از حکومت یک شنبه سیو یکم خرداد دفن کردیم ،البته کسان دیگری هم که افتاد ،یادش آمد که مردمی هم هستند و فوری ادعای اینکه از در درگیریها کشته شده بودند را هم آنجا آورده بودند ،انگار منطقه اول مخالف سرکوب بودهاند را انتشار دادند.
از پیش برای این افراد تعیین شده بود. ماکان در ادامه گفته بود :مقامات امنیتی ایران طی حکمهای مختلف به بیمارستانها ،کلینیکها و جراحان و پزشکی قانونی عنوان کرده بودند که نباید گواهی فوت براثر شلیک گلوله باشد ،مسلمن به این دلیل که در آینده شکایت بینالمللی توسط خانوادهها به عمل نیاید. در مورد قتل ندا آقاسلطان در رسانههای حامی یا نزدیک به دولت، روایتهای مختلف و متفاوتی ارایه شد .روزنامه جوان« ،ارگان سپاه پاسداران» مدعی شد که خبرنگار سرویس بیبیسی ،برای قتل ندا سلطان ،اوباش را اجیر کرد ه بود. خبرگزاری رسمی «ایرنا» مدعی شد که شواهد به دست آمده توسط کارشناسان انتظامی و امنیتی کشور ،این فرضیه را تقویت میکند که ندا آقاسلطان اشتباهی به عنوان خواهر یکی از اعضای مجاهدین خلق کشته شده است.
روز بیستویک خرداد ۱۳۸۹فیلمی به نام «تقاطع» از شبکه سه تلویزیون ایران پخش شد .در این فیلم پس از طرح فرضهای مختلف درباره قتل ندا ،ادعا شد زن ناشناسی که هفتتیری در کیفش پنهان کرده بوده ،ندا را کشته است .در این فیلم ادعا شد هر سال در سیام خرداد ،گروه مجاهدین خلق یک نفر را در ایران میکشد. آرش حجازی ضمن انتقاد از این فیلم ،آن را از این جهت که شش ادعای ضدونقیض قبلی دولت ایران رد کرد و مهم دانست 1- :زنده بودن و زندگی ندا در یونان ۲-جعلی بودن فیلم کشتهشدن ندا ۳واقعی نبودن اصابت گلوله به ندا و وجود پمپ خون در دستش ۴قاتل بودن حجازی ۵-اصابت گلوله به سر ندا ۶-تکذیب حضور«عباس کارگرجاوید» ،بسیجی حاضر در صحنه.
مشاهده کردهایم که در برابر سبعیت و تهدیدها ایستادگی کردهاند ،و تصویر آزاردهنده زنی را دیدهایم که در خیابان تا حد مرگ خونریزی کرد». برای چندین روز شبکههای تلویزیونی عمده آمریکا به طور دایم تصاویر ویدیویی لحظه جان دادن ندا را پخش کردند .به گزارش مرکز تحقیقاتی «پیو» ،ویدئوی مرگ آقاسلطان در هفته آخر ماه ژوئن پربینندهترین ویدیوی خبری در سایت «یوتیوب» بوده است. صحنه جان سپردن ندا آقا سلطان نیز به عنوان بهترین فیلم خبری سال ۲۰۰۹شناخته شد« .جایزه روزنامهنگاری جورج پولک» ،تصویربردار ناشناسی که با استفاده از گوشی تلفن همراه صحنه قتل ندا آقا سلطان را ضبط کرد ه است نیز به عنوان بهترین تصویربردار خبری سال 2010شناختهشد. و اما آثار و فعالیتهای فرهنگی،هنری بسیاری پیرامون ندا منتشر شد که از آن میان میتوان به شعری از «شمس
لنگرودی» ،ترانهای از «فرامرز اصالنی» با نام «برای همه نداهای ایران» نام برد و در سبک رپ در ایران و خارج از ایران ترانههایی در مورد او از خوانندگان همچون «شاهین نجفی» و «هیچکس» منتشر گردید. همچنین «پاوال سلیتر» ،مجسمهساز صاحبنام آمریکایی دو تندیس برنزی جداگانه از ندا آقاسلطان بهنام «فرشته ایران» ساخت که در اکتبر و نوامبر ۲۰۰۹از آنها بهترتیب در کاخ هنرهای زیبای شهر سانفرانسیسکو و «کنفرانس بزرگداشت زنان ایرانی» در شهر واشنگتن تالششد. برداری سی پرد هواداران جنبش سبز در کشورهای میانه با ددریاین هلند و ژاپن نیز ،تمبر یادبود سهراب اعرابی و ندا آقاسلطان منتشر گردید .در تاریخ بیست ژوئن ،۲۰۱۰ آهنگ مردم دنیا ( )People Of The Worldبه مدت یک هفته در وبگاه رسمی «کریس دیبرگ» قرار گرفت ،وی این آهنگ را به ندا تقدیم کرد و او را نماد حقیقتجویی و آزادیخواهی و مبارزه با خشونت و سرکوب معرفی کرد.
ندا در ایران و خارج از ایران ،بهعنوان نماد ندای اعتراض ایرانیان و ندای آزادیخواهی ایرانیان و نماد صدای اعتراض دموکراسی خواهان در این اعتراضات شناخته شد و برخی از عنوان «فرشته آزادی» برایش استفاده کردند. تصاویر و عکسهای ندا بالفاصله در سایتها و رسانههای خبری مختلف در سراسر جهان به عنوان نمادی از کشته شدگان درگیریهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران منتشر شد و منبعها: مجله «تایم» تصویر وی را به عنوان یکی از ده نماد اعتراضی برتر ویکیپدیا بیوگرافی ندا آقاسلطان دنیا انتخاب کرد. «باراک اوباما» با دیدن فیلم قتل ندا ،به خبرنگاران گفت« :که دیدن این فیلم مایه دلشکستگی است ».او افزود« :ما زنان شجاعی را
آرتریت روماتویید
دکتر آویده مطمئن فر
«آرتریت» میتواند پس از ضربه ،عفونت و یا یک پارگی ساده بهوجود بیاید اما همچنین میتواند نتیجه بیماری ایمنی که به موجب آن بدن بافتهای خود را مورد حمله قرار میدهد باشد و گاهی اوقات هم هیچ دلیلی برای توضیح عالیم این بیماری پیدا نمیکنیم .در
اوایل بزرگسالی نیز رخ دهد .در زنان ،آرتریت روماتوئید دو تا سه برابر شایعتر از مردان است .گرچه دانشمندان هنوز علت آن را کشف نکردهاند ولی بهنظر میرسد که مبدا ایمنی آن تحتتاثیر وراثت و روش زندگی است. «آرتریت عفونی» وقتی رخ میدهد که عفونت بهطور مستقیم یک مفصل را تحتتاثیر قرار دهد و التهاب ایجاد کند« .آرتریت یک واکنشی» نیز از عفو نت منجر میشود ولی دراین نوع آرتریت عفونت بهطور مستقیم
در برنامه گذشته کوچه سالمتی همچنان گفته شد که دو فرم اصلی آرتریت« ،استووآرتریت» و آرتریت «روماتویید» است .و همانطور که هفته پیش قول داده بودم، امروز در مورد نوع دیگر از این بیماری مفاصل که در مجموعه بیماریهای آرتریت قرار دارند یعنی آرتریت روماتویید صحبت میکنیم. آرتریت روماتویید یک بیماری التهابی است .اولین مفاصلی که غالبن تحتتاثیر قرار میگیرند مفاصل دست ،مچ دست و پا هستند .سایر ارگانها میتوانند تاثیر قرار گیرند چرا که التهاب میتواند کل بدن را تحتتاثیر قرار دهد .این نوع از ورم مفاصل معمولن حدود سن ۴۰تا ۶۰سالگی اتفاق میافتد ،اما میتواند در
ترجمه از کاغذ اخبار
مفصل قرار ندارد. «آرتریت نوجوانان» نوعی نادر از بیماری آرتریت روماتویید است که در کودکان و نوجوانان اتفاق میافتد ولی اغلب با باال رفتن سن کاهش مییابد« .آرتریت پسوریاتیک» شکلی از آرتریت است که با وجود ضایعات پوستی پسوریازیس معمولی همراه است .در «نقرس» ،رسوب کریستال در مفاصل، بهصورت اسید اوریک و «پسودو نقرس»(، )pseudogout بهصورت فسفات کلسیم باعث التهاب و درد ،اغلب در انگشت شست پا است. «لوپوس» نیز یک نوع آرتریت در نظر گرفته میشود زیرا یکی
از بیماریهای ایمنی مزمن است .این یک بیماری بافت همبند یا «کنجونکتیف» است که میتواند در شایعترین و جدیترین نوع خود باعث التهاب پوست ،عضالت ،مفاصل ،قلب، ریهها ،کلیهها ،خون و عروق و سیستم عصبی شود .بیماری «اسکلرمودرمی» یا پینه خوردگی پوست ،نیز یک بیماری ایمنی مزمن است که مشخصه آن سختشدن پوست و صدمه بافت همبند است .این بیماری میتواند مفاصل را نیز تحتتاثیر قرار دهد و باعث ایجاد نشانههای آرتریت التهابی معمولی باشد. «اسکلرودرمی سیستمیک» میتواند اندامهای داخلی مثل قلب ،ریهها ،کلیهها و دستگاه گوارش را تحتتاثیر قرار دهد. «اسپوندیل آرتریت انکیلوزانت» التهاب مزمن مفاصل مهرههای ستون فقرات است که بهتدریج گسترش مییابد و باعث سفتی و درد تمام ستون فقرات و باسن میشود« .سندرم گوگرو اسیوگرن» یک بیماری ایمنی خیلی بد خیم است که در درجه اول بر غدهها و غشای مخاطی چشمها و دهان اثر میگذارد و باعث خشکی و کاهش تولید اشک و بزاق میشود .در شکل اولیه آن ،فقط این غدد را تحتتاثیر قرار میدهد و در فرم ثانویه آن ممکن است با بیماریهای دیگر ایمنی مثل آرتریت روماتویید و لوپوس همراه شود« .پلی میوزیت» نیز یک بیماری نادر است که موجب ایجاد التهاب در عضالت و از دست رفتن قدرت آنها میشود. بیماریهای دیگری نیز مانند التهاب کف پا ،فیبرومیالژی، بیماری الیم ،بیماری پاژه ،بیماری رنو و سندرم تونل کارپین به اشکال مختلف با آرتریت ارتباط دارند و گاهی اوقات در ارتباط با آنها رخ میدهند .اکثر بیماریهای آرتریتی مزمن هستند و برخی از آنها میتواند به زوال ساختارهای مفاصل بیانجامد. در واقع ،خشکی مفاصل باعث کاهش تحرک مفصل و آتروفی عضالت اطراف آن میشود چیزی که پیشرفت بیماری را افزایش میدهد .با گذشت زمان ،فرسایش غضروف ،استخوان و ساییدگی مفاصل باعث تغییر شکل مفاصل میشود. اشکال مختلف آرتریت عالیم و تکامل منحصر به خود را دارند که در میان افراد متفاوت است .بهعنوان مثال« ،استئو آرتریت» عمدتن با درد و سفتی در یک مفصل آشکار میشود ولی آرتریت روماتویید اغلب با تورم و قرمزی چند مفصل هم راه است .با این حال توجه داشته باشید که درد مفاصل و عضالنی
د ر م ر ی خ م ا در میخواهند
«در مریخ مادر میخواهند» (،)Mom’s Needed on Mars انیمیشنی سهبعدی است که در آن تکنیکی به کار گرفته شده که مشابه کارهای پیشین تهیهکنندهی آن است« .رابرت زمکیس» ( )Robert Zemeckisتهیه کنندهای است که در انیمیشنهای وی ،افراد و جانواران با جزییات فراوان و شباهتهای بسیار زیاد با دنیای واقعی به تصویر کشیده میشوند .مشخصهای که تبدیل به نوعی برچسب بر فیلمهای او شده است. «میلو» کودکی است که از انجام کوچکترین کاری در خانه فراری است .از نظر او مادرش غر غرو است .کارهایی که مادرش از او میخواهد نظیر جمع و جور کردن اتاق و یا خوردن بروکلی برایش هیچ جاذبهای ندارد .اما اتفاقاتی در راه است تا نظر میلو را نسبت به مادرش تغییر دهد .شبی بیگانگانی از سیارهی مریخ برای دزدیدن مادرش به خانهی آنها میآیند .میلو که نمیتواند مانع آنها بشود تصمیم میگیرد برای برگرداندن مادرش به مریخ برود .در مارس کودکان توسط رباتهای پرستار نگهداری میشوند .اما سوپروایزر کی و دستیارش به این نتیجه رسیدهاند که رباتها به یادگیری نظم و انضباط احتیاج دارند. کاری که مادرهای زمینی انجام میدهند .به همین دلیل مادر میلو را به آنجا آوردهاند تا پس از یک فرآیند شستوشوی مغزی از او برای آموزش رباتها استفاده کنند .میلو پس از آگاهی از این موضوع میداند که فرصت چندانی برای نجات مادرش ندارد .باقی فیلم تالشهای میلو برای نجات مادرش را به تصویر میکشد .اتفاقاتی که حدس زدن پایان آن کار دشواری نیست. نویسندگی و کارگردانی این انیمیشن را سیمون ولز بر عهده داشته است .او که نتیجهی هربرت جورج ولز ،نویسندهی سرشناس انگلیسی است ،در سال ۲۰۰۲فیلم ماشین زمان را بر اساس داستانی از جد بزرگ خود کارگردانی کرد .او در آن فیلم موفقیت چندانی کسب نکرد .نتیجهای که در مورد فیلم آخرش نیز به نوعی تکرار شد. صحنهآرایی و صورت شخصیتها بسیار متفاوت است از آنچه که قبلن در فیلمهای کودکان دیدهایم .داستان با روایتی طنزگونه آغاز میشود .روندی که در ادامهی داستان و با کشیده شدن ماجرا به فضا رو به افول مینهد .روایت به گونهای پیش میرود که در انتها متوجه نمیشویم که چه کسی واقعن در مارس به مادر احتیاج دارد .ایدهی اصلی فیلم که امکان ربوده شدن مادر کودکان توسط بیگانگان را به تصویر میکشد به نوعی پیامی منفی در بطن خود دارد .کسب امتیاز ۴از ۱۰در تارنمای IMDBنشان میدهد که فیلم در جلب نظر مخاطبان توفیق چندانی نداشته است.
وجه مشترک همه انواع آرتریت است. راههای مختلفی برای کاهش خطر ابتال به آرتریت دژنراتیو مانند آرتروز وجود دارد و موثرترین راه قطعن حفظ وزن سالم است اما برای پیشگیری از آرتریت التهابی راههای بسیار کمی وجود دارد .درد آرتریت در افراد به طرق متفاوت تجربه میشود .شدت آن تا حد زیادی به شدت و وسعت بیماری بستگی دارد. گاهی اوقات درد بهطور موقت از بین میرود و اغلب فعالیتهای روزانه باید دوباره سازماندهی شوند. ما هنوز تمام مکانیسمهای بیولوژیک دخیل در پیدایش درد ورم مفاصل را نمیشناسیم ولی بهنظر میرسد که کاهش اکسیژن در بافتها نقش عمده داشته باشد و این کمبود اکسیژن خود با التهاب در مفاصل و تنش در عضالت ایجاد میشود .بنابراین ،هر چیزی که به شلشدن عضالت و ترویج گردش خون در مفاصل کمک کند درد را کاهش میدهد .خستگی ،اضطراب ،استرس و افسردگی احساس درد را افزایش میدهد. اولین سالح در مقابل درد ورم مفاصل استراحت است ،بهخصوص برای کسانی که استرس ،اضطراب و خستگی عصبی دارند. تمرینات تنفسی ،روانی و روشهای آرام بخش مدیتیشن راههایی برای کمک به بدن برای رسیدن به آرامش است .توصیه میکنم که افرادی که از اینگونه درد رنج میبرند حداقل هشت تا ۱۰ ساعت در شب بخوابند تا درد به حداقل برسد. افراد مبتال به ورم مفاصل برای حفظ تحرک مفصل و حفظ توده عضالنی باید ورزش کنند .تمرینات انجامشده در آب گرم ،استرس کمتری در مفاصل ایجاد میکند .شنا و دوچرخهسواری به بهبود تناسب قلبی عروقی و آمادگی جسمانی بهطور کلی و در نتیجه به افزایش رفاه و کمک به کنترل وزن افرادی که از این بیماریهای آرتریتی رنج میبرند کمک میکند .ورزش همچنین یک اثر ضد درد بهخاطر انتشار «اندورفین» در بدن دارد .با این حال ،مهم است که برای تعادل بین دورههای استراحت و فعالیت ،به بدن خود گوش داد .خستگی و درد شاخص خوبی هستند .زمانی که خود را نشان میدهند باید زمانی را برای استراحت در نظر گرفت ولی استراحت بیش از حد میتواند باعث سفتی عضالت و مفاصل شود .هدف بنابراین تعادل بین دورههای فعالیت و استراحت است که کاملن منحصر به فرد خواهد بود.
11
پروژه هدفمند سازی فشارها
از یکم تیرماه هزینه حمل و نقل افزایش یافت تامل دولت در اعالم افزایش قیمت بلیت هواپیما
آرش بهمنش مقدمه زمستان سال گذشته زمانی که طرح هدفمند سازی یارانهها آغاز شد کارشناسان از تورم تدریجی سالهای آتی خبر داده بودند ( )۱تورمی که با شیبی مالیم خود را در آمار منتشر شده سال گذشته بانک مرکزی نشان داد .اما تورم تنها نگرانی کارشناسان نبود .آنها بیم بیتوجهی به تولید را داشتند و نگران محقق نشدن رشد اقتصادی بودند )۲( .رشدی که به گزارش بانک جهانی در سال گذشته میالدی یک درصد بوده و در سال آینده به صفر خواهد رسید )۳( .به این ترتیب به نظر میرسد آنچه کارشناسان بیماش را داشتند در حال به وقوع پیوستن است :تورم رکود و فشار دوچندان بر قشارهای ضعیفتر جامعه. مهماننوازی زیر عالمت فقر این روزها ایرانی ها از مهمان چندان خوششان نمیآید .سعید که در محله شمیرانات ساکن است میگوید« :با قیمتهایی که میوه و نان و مواد خوراکی پیدا کرده اگه مهمان داشته باشم بیچارهام». مریم که در شهرک غرب زندگی میکنداین مشکل را با نخریدن برخی مواد خوراکی حل میکند«:االن دیگر تنقالت آب میوه و آجیل کمتر تهیه میکنم». گرچه اقالمی که مریم اشاره میکند مواد خوراکی مورد مصرف روزانه نیستند و مهمان و مهمانی رفتن را هم میتوان در فهرست فعالیتهای روزمره کمرنگ کرد اما نگرانی بخشی از بدنه حاکمیت از کاهش مصرف مواد اصلی و در نتیجه سو تغذیه ناشی از آن است)۴( . برای احسان این موضوع نگرانی نیست بخشی از زندگیاش در جنوب ایران است« :به جای برنج ماکارونی درست میکنیم. بادمجون و سیب زمینی و تخممرغ هم ارزانتر از گوشت در میآیند». او و همکارانش که به تازگی کارشان را گرچه موقت از دست دادهاند هر روز نگران تهیه غذای مناسب روز بعد خوداند .روزهایی که به کندی در سراشیبی رکود و تورم پیش میروند. نمایندگان مخالف دولت در مجلس شورای اسالمی تورم سال جاری را ۴۰درصد پیشبینی کردهاند و چشم انداز روشنی نیز برای اقتصاد و رشد اقتصادی ندارند.
10
تغییر الگوی مصرف :ترس به جای امید هدف اصلی اجرای طرح هدفمند سازی یارانهها اصالح الگوی مصرف بود هدفی که اغلب یا تمام کارشناسان با آن موافقند .اما آیا زمینه چنین تغییری فراهم است و آیا طی ماههای گذشته چنین تغییری رخ داده است؟ مجید کارشناس اقتصاد درباره اصالح الگوی مصرف بعد از اجرای طرح می گوید«:من پیش از آغاز طرح هدفمندی یارانهها الگوی مصرف خودم را اصالح کرده بودم .بنابراین جایی برای تغییر در آن ندارم ».اما آیا جامعه هم دست به چنین تغییری زده یا میزند«:برای بررسی تغییر رفتار جامعه نیاز به اطالعات آماری داریم .اما آنچه نظریههای اقتصادی به ما میگویند این است که با کاهش درآمد به سرعت نمیتوانیم شاهد کاهش مصرف باشیم». محسن مدیر پروژههای یک شرکت خدماتی که ساکن مناطق مرکزی تهران است در تایید این مطلب میگوید«:ما که مصرف
مهرآفرین بهرامی
انرژی زیادی نداشتیم که بخواهیم کاهشش بدهیم». اما برای عدهای این تغییر در الگوی مصرف به خصوص در حوزه انرژی بخش غیر قابل انکاری از نتایج مثبت اجرای این طرح است .مهدی که به تازگی کار جدید خود را همراه با زندگی مشترکاش در کرج آغاز کرده از این موضوع راضی است«:بلخره در تاریخ ایران یک نفر پیدا شده که حتا به زور میخواهد به ما بگوید که درست مصرف کنیم .من با این شیوه مخالفم اما نتیجهاش مثبت است». مخالفت مهدی با شیوه اجرای طرح تا حدودی به در نظر نگرفتن عوامل روانی اجرای آن باز میگردد .اما کاشناسان نگران زیر ساختهایی بودند که اجرای چنین طرحی نیازمند آنها است. پیش نیازهایی که کاهش مصرف انرژی و جبران افزایش هزینهها بتواند بر بستر آن شکل بگیرد. «چرا دولت که میدانست قصد اجرای این طرح دارد طی ۳-۴ سال گذشته به ساکنین ساختمانها تکلیف نکرد تا کنتورهای آب و گازشان را تفکیک کنند تا امروز به خاطر مبالغ باالی هزینه انرژی به جان یکدیگر نیفتند؟» سوالی که سعید مطرح میکند در کنار دهها پرسش دیگر مانند توسعه نیافتن شبکه حمل و نقل عمومی بهینه نبودن مصرف سوخت خودروهای داخلی مناسب نبودن سوخت تولیدی داخل و توسعه نیافتن فرهنگ مصرف نظرات بسیاری از کارشناسان منتقد دولت در زمینه اجرای این طرح است. اما برای کسانی مانند مهدی هم که نگاه مثبتی به نتایج این طرح دارند الگوی مصرف تنها بخش تغییر یافته زندگی این روزهایشان نیست« :تناسب نداشتن درآمدها و هزینهها نگرانم میکند». احسان هم ترس از آینده را در کنار گرانیهایی که هر روز شاهد است یکی دیگر اتفاقاتی میداند که بعد از اجرای طرح هدفمندی به جان خودش و کسانی که با آنها در ارتباط است افتاده است. این ترس از نگاه کارشناسان امور اجتماعی همراه با بیاعتمادی عمومی به عملکرد دولت نتایج احتمالی مثبت هر طرحی را زیر سوال خواهد برد. طرح غلط در زمان غلط «مدلهای بسیار موفق و با نتایج قابل قبولی سالها است در دنیا در حال اجرا شدن است .برای نمونه مدلهای گسترش و تقویت سیستمهای تامین اجتماعی که به نوعی برای محافظت افراد از موارد شکست بازار طراحی شدهاند» مجید با اشاره به این موضوع تاکید میکند که طرح اجرا شده فعلی از مدل خاصی تبعیت نمیکند و همین موضوع نتایج منفی غیر قابل انکار آن را پر رنگ تر میکند. اما به نظر او و عدهای از کارشناسان اقتصاد سیاسی این طرح در زمان نادرستی نیز اجرا شده است.
مهدی از بیاعتمادی عمومی نسبت به عملکرد دولت حرف میزند«:همهجا حرف از قطع شدن همین آب باریکه است .از این که یارانهها دیگر پرداخت نشود». توگوهای اخیر مجلس و دولت البته این نگرانی با توجه به گف چندان هم بعید به نظر نمیرسد و آنچنان که احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس پیش بینی کرده با توجه به درآمدهای احتمالی دولت یا پرداخت مبالغ پیش بینی شده قطع خواهد شد یا از سهم تولید بیشتر کاسته میشود که در بلند مدت به موج بیکاری خواهد افزود. بیاعتمادی به دولت و عملکردش تا آن جاست که سعید تعیین نرخ تاکسیها و مشاجرات رانندهها با مسافرین بر سر کرایه و پرداخت مابقی مبلغ را رفتاری از قبل برنامه ریزی شده میداند. این موضوع را گروهی از منتقدان با شرایط سیاسی سالهای اخیر بیتناسب نمیدانند و گمان میکنند زمان انتخاب شده برای اجرای طرح از این نظر نیز مناسب نبوده است. شرایط توصیف شده بعد از اجرای طرح هدفمند سازی یارانهها چه آنگونه که آمار و ارقام توصیف میکنند چه به صورتی که در سخنان بخشهایی از بدنه حکومت مطرح است و چه در قالب حرفهای مطرح شده از زبان مردم از فضای نامطمئنی سخن میگوید که رشد قیمتها کاهش درآمدها تنشهای اجتماعی و بیاطمینانی از آینده شاید از اولین نتایج آن باشند. پرهیز از نتایج منفی طرح مانند بیکاری یا بی عاطفهگی آنچنان که احسان و مریم از شرایط حاضر توضیف میکنند نیازمند مطالعه و نقد است که با شرایط سیاسی حاکم و نوع برخورد دولت با منتقداناش اجرای آن بعید به نظر میرسد و تنها باید منتظر دمیدن سحر ماند. )۱دکتر رضا صداقت – سایت تابناک ۳۰آذر http:// ۱۳۸۹ /www.tabnak.ir/fa/news/137281دورنمای- اقتصاد-ایران-از-پس-اجرای-طرح-هدفمندی-یارانه-ها؟ )۲محمد نهاوندیان – پایگاه اطالع رسانی صبا ۲۱اردیبهشت http://www.sabainfo.ir/newsdetail۱۳۹۰ 79639-fa.html http:// )۳روزنامه شرق ۳۱فروردین ۱۳۹۰ sharghnewspaper.ir/News/90/01/31/13837. html )۴حسینعلی شهریاری نماینده مجلس دویچه وله ۹می http://www.dw-world.de/dw/ ۲۰۱۱ article/0,,15062392,00.html
وقتی نیمه شب هم حتا خوابش را می بنید
گروه ترجمه
همه ما خوب میدانیم که فست فودها برایمان مضر هستند اما باز هم وقتی چشمانمان به یک بسته بندی شکیل چیپس میافتد با وجودی که گرسنه نیستیم ،نمیتوانیم از آن دست بکشیم و در پاکت آن را باز نکنیم. به گزارش کاغذ اخبار و به نقل از ایسنا ،به نظر میرسد به این خاطر که نمیتوانید و نباید آن را بخورید ولع بیشتری پیدا میکنید درست مثل میوه ممنوعهای که حضرت آدم و حوا نباید از آن میخوردند. اما به طور واقع چه جذابیت و کششی در این خوردنیها وجود دارد که باعث میشود شما در رژیم غذایی سالم خود تقلب کنید و تعهد خود را برای خوردن غذای سالم زیرپا بگذارید .کارشناسان تغذیه میگویند که این دشواری در چشم پوشی از فست فودها به خاطر خواص اعتیاد آور آنها است .این کارشناسان ادعا کرده اند که فست فودها و تنقالت واقعا مثل تنباکو و هروئین اعتیادآور هستند. این خوردنیها به دلیل اینکه حاوی مقادیر زیادی سدیم (نمک) و سایر مواد نگهدارنده هستند در واقع مثل سوپر مواد اعتیادآور عمل میکنند و به همین خاطر ترک کردن آنها به اندازه ترک سیگار کار دشواری است. این کارشناسان تاکید دارند که هرچند ترک فست فودها و تنقالت کار دشواری است اما اگر تصمیم قاطع بگیرید و با جدیت تالش کنید مثل ترک سیگار و ترک اعتیاد ،امکان پذیر است. البته فاکتورهای دیگری نیز وجود دارند که این کار را برای شما دشوار میسازد .برای مثال آگهیها و تبلیغات در این زمینه به انسان خیانت میکنند .تاکنون اتفاق افتاده است که قربانی تبلیغات شده باشید .برای
مثال ،اینکه یک خوردنی را هرگز حتی لمس هم نکرده باشید اما با دیدن آگهیهای فریبنده بسیار راغب شوید که هرطور شده آن خوردنی را بهدست آورده و مصرف کنید. از سوی دیگر خلق و خو و حالت احساسی ما و همچنین گرسنه ماندن زیاد از فاکتورهایی هستند که ما را فریب میدهند و به خوردن غذاهای پرکالری ترغیب میکنند. بنابراین با یک برنامه غذایی مشخص و به موقع میتوانید این فاکتور را نیز تحت کنترل درآورید.همچنین در بسیاری از موارد ما از روی احساساتمان خوردنیها را انتخاب میکنیم برای مثال با تماشای یک تصویر زیبا در تلویزیون از فرد الغری که بستنی خوشمره میخورد تشویق میشویم که تنقالت بخوریم. آگاهی از این فاکتورها به ما کمک میکند که راحت تر بتوانیم اعتیاد به فست فودها و تنقالت را ترک کنیم.
چرا به فست فودها معتاد می شویم ?
از روز یکم تیرماه و با مصوبه دولت قیمت بلیت قطارهای برون شهری 12تا 14درصد ،قیمت بلیت تک سفره مترو تهران 50تومان و کرایه تاکسیهای درون شهری برای هر مسیر 50تا 100تومان افزایش یافت و این در حالی است که مقدار افزایش قیمت بلیت هواپیما نیز ظرف چند روز آینده اعالم خواهد شد .به گزارش خبرگزاریهای داخلی ایران ،قائم مقام وزارت راه و ترابری گفت« :با افزایش قیمت بلیط هواپیما موافقت شده است و به زودی نرخهای جدید از سوی سازمان هدفمندی یارانهها اعالم میشود ،زیرا قیمت بنزین و دیگر لو حاملهای انرژی آزاد شده است بنابراین باید قیمت حم نقل هم افزایش یابد». شرکت قطارهای مسافربری رجا نیز از روز گذشته (اول تیرماه) با اعمال 12تا 14درصد افزایش به نرخهای قبلی مسیرهای حمل و نقل برون شهری خود به مشتریان خدمات ارایه داد ،در حالی که شرکتهای خصوصی زیر مجموعه راه آهن جمهوری اسالمی ،پیش از آغاز سال جدید نیز 8درصد به نرخهای قبلی خود افزوده بودند. قیمت بلیت مترو تهران نیز پس از کشمکشهای طوالنی میان شهرداری و دولت بر سر بودجه ،باالخره برای بلیتهای تک سفره با بیشترین افزایش نسبت به سایر انواع بلیتها50 ، تومان افزایش قیمت به وجود آمد و در این میان رانندگان تاکسی نیز بینصیب نماندند و پس از چراغ سبز دولت ،با این استدالل که رقم تاکسی -متر برای مردم قابل توجیه نیست، برای هر مسیر اقدام به افزایش 50تا 100تومانی کرایه به تشخیص خود کردند.بر این اساس قیمت بلیت قطار در مسیر تهران -مشهد در باالترین قیمت ،قطارهای غزال بنیاد از 26 هزار و 500تومان به 30هزار و 200تومان افزایش یافت و در همین مسیر با ارزانترین بلیت ،یعنی قطار درجه دو اتوبوسی قیمت از 5هزار تومان به 5هزار و 700تومان افزایش یافت و در مسیر تهران -تبریز نیز با قطارهای سبز تبریز ،قیمت بلیت از 17هزار تومان قبل به 19هزار و 140تومان افزایش یافته است و همچنین در مسیر تهران -اهواز با قطارهای معمولی پلور سبز کوپهای قیمت از 14هزار و 400تومان به 16هزار و 400تومان رسیده است.افزایش هزینه حمل بار بر همه کاالها تاثیر میگذاردیک کارشناس صنعت حمل و نقل در این باره به رادیو کوچه گفت« :عموم مردم در مبحث افزایش قیمت حمل و نقل ناخودآگاه به بخش مسافری بیشتر توجه میکنند و هر کسی با خودش فکر میکند که چه مسیرهایی را با چه وسیله نقلیهای طی میکند و در هرکدام چه میزان افزایش اتفاق میافتد .اما در حوزه حمل و نقل تاثیر نهایی حداقل دو برابر میشود چرا که هزینه حمل بار نیز به تبع آن افزایش مییابد و قیمت تمام شده اجناس مورد استفاده مردم نیز افزایش مییابد و از دو جنبه افزایش هزینه به مردم تحمیل میشود». این کارشناس تصریح کرد« :هر چند مسووالن تنها افزایش اعمال شده را روی سایت فروش قطارهای برون شهری اعمال کردهاند و درباره افزایش قیمت حمل بار ریلی رقم جدیدی ذکر نکردهاند ،اما اعمال هرگونه افزایش قیمت در این بخش ،سایر بخشهای حمل و نقلی بار را نیز متاثر میکند ».انتظار افزایش 30درصدی قیمت بلیت هواپیما یکی از فعاالن صنعت هواپیمایی نیز در خصوص افزایش قیمت بلیت هواپیما به رادیو کوچه گفت« :قیمت بلیت پروازهای
خارجی طبق بازارهای آزاد بینالمللی تعیین میشود اما درباره نرخ پروازهای داخلی نیز مسوولین همواره با استناد به این نکته که تنها 3درصد از مردم مشتری شرکتهای هواپیمایی هستند و همه اقشار جامعه (بر خالف قطار و اتوبوس) با آن درگیر نیستند از اعمال افزایش قیمت ابایی نداشتهاند». وی ادامه داد« :تاکنون قیمت سوخت هواپیما برای پروازهای داخلی لیتری 400تومان و برای پروازهای خارجی لیتری700 تومان درنظر گرفته شده بود که در این مرحله قیمت سوخت هواپیما احتمالن دوباره افزایش مییابد تا به دنبال آن به درخواست شرکتهای هواپیمایی برای افزایش دوباره قیمت بلیت جامه عمل پوشانده شود». این کارشناس تصریح کرد« :قبل از هدفمند شدن یارانهها، قیمت بلیت هواپیما 30درصد افزایش یافت و هماکنون نیز با توجه به فرسودگی ناوگان و نیاز به تعمیرات بخشی از هواپیماها و همچنین خرید هواپیماهای جدید ،این شرکتها انتظار دارند تا حداقل 30درصد دیگر افزایش قیمت اعمال شود اما تصمیمگیرنده نهایی دولت است و نهایت باید منتظر اعالم رسمی ستاد هدفمند شدن یارانهها در این باره بود ».وی خاطر نشان کرد« :شاید علت تاملی که دولت برای عدم اعالم رسمی قیمتهای جدید بلیت هواپیما داشته است ،پیشگیری از به وجود آمدن جو نارضایتی احتمالی در مردم و نمایندگان مجلس، قبل از معرفی علی نیکزاد به عنوان وزیر وزارتخانههای ادغام شده مسکن و راه و ترابری باشد و اینکه دولتمردان در حال سنجیدن اوضاع که در صورت مساعد نبودن شرایط تا معرفی نهایی و رای اعتماد علی نیکزاد صبر میکنند».
افشان برزگر
وقتی خبر رو خوندم ،اصلن باورم نمیشد .یعنی اینقدر؟ البته بعدش که یکم فکر کردم دیدم زیاد هم دور از ذهن نیست .خودم نمونه بارزش هستم .همچین که از خواب پا میشم ،دوباره خوابم میآد .خیلی وقتا حسش نیست و خستهام .اگه االن تصمیم بگیرم کاری کنم ،خدا میدونه که کی به سرانجام برسه .امروز ،فردا. امروز ،فردا .از خود که بگذریم ،دیگه به قول معروف دو دره کردن و پیچوندن جزو کارهای الینفک ما ایرانیها شده. همه اینا با هم این شده که ایرانیها رکورد بزنن و بعد از عربها و آفریقاییها ،تنبلترین ملتهای دنیا باشند .بله تو این دنیا ما ایرانیها فقط از عربها و آفریقاییها زرنگتریم .باورتون میشه؟ شاید این موضوع در ابتدا عجیب و شاید خندهدار باشه ،اما همین حس تنبلی باعثشده که ایران با وجود تمام امکانات و منابعی که داره ،جزو کشورهای در حال توسعه و در برخی مواقع جزو کشورهای عقب افتاده قرار بگیره و کلی ناهنجاری بوجود بیاره که باعث و بانیش خودمون هستیم. روانشناسان موکولکردن کارهایی که قصد انجام آنرا داریم به آینده را تعریف تنبلی میدانند که جوهره این رفتار ،به تعویق انداختن ،تعلل ورزیدن، سبکگرفتن و سهلانگاری در کار است. ظهور تنبلی ،وجوه و اشکال مختلفی دارد .سطحی و بیرونیترین الیه آن ،مترادف با فقر حرکتی است .فردی تنبل است که هیچ رغبت و اشتیاقی به تحرک و جنب و جوش نداشته و از پویایی و جست و خیز در گریز است .جامعه و افراد در این بیحرکتی ،به استفاده بیش از حد از تکنولوژی گرایش دارند و مثلن برای طی نزدیکترین فاصلهها از خودرو استفاده میکنند. جامعهای که افراد آن برای انجام امور کوچک و بزرگ در زندگی شخصی و یا مناسبات اجتماعی و عمومی ،همیشه کار امروز را به فردا میاندازند ،عادت به آن دارند تا بنشینند و فقط تماشاکننده خوبی باشند ،تصمیمسازی و تصمیمگیری را به دیگران واگذار میکنند .برای صحبت بر سر یک موضوع جدی و مهم بیحوصله و بیحالند ،عادت به فکر کردن ندارند و برای هر انتخابی تعلل میکنند. بر اساس این تعریفها ،آمارهای مجله جهانی ارزیابی رفتار بینالمللی نشان میدهد که 45درصد از جوانان ایرانی دچار تنبلی فردی هستند و همین امر نیز موجبشده که عالوه بر این که ایرانیان دارای تنبلی باالتر از متوسط جهانی باشند ،بعد از اعراب و آفریقاییان رتبه سوم تنبلی فردی و اجتماعی را از آن خود کنند. البته بهنظر میرسد ،تنبلی ایرانیان محدود به زمان حال نیست
...آیا ایرانیها تنبل هستند... و این موضوع ریشه در تاریخ دارد ،بهطوری که با مرور برخی سفرنامهها میتوان شواهدی از تنبلی ایرانیان به دست آورد ،بهطور مثال پزشک شخصی «ناصرالدینشاه» که یک اتریشی بوده گفته که اگر ایرانی را به حال خود بگذارید بیشتر به آسودن رغبت دارد. یا یک سرگرد ارتش انگلیس که در سال 1298هجری شمسی به ایران آمده بود ،ایرانیان را اینگونه توصیف میکند که ایرانیان مردمانی باهوش هستند .ضریب هوشی آنان در کل باالست و یکی از نقاط قوت آنان محسوب میشود .اما افسوس که در بین آنان تنبلی به وفور یافت میشود که از علل اصلی عقبافتادگی آنها نیز محسوب میشود. متخصصان علوم رفتاری میگویند بهدلیل تنبلی است که در کشور ما فرهنگ یقه سفیدی پذیرفتهشده ،یعنی افراد درس میخوانند تا کار نکنند و اگر کسی درس نخواند ،باید کارکند و فرار کردن از کار و زحمت ،یک نوع زندگی است .در گذشته هر کس که کار میکرد و بیشتر زحمت میکشید ،زرنگ قلمداد میشد ،اما امروز برعکس شده است و هرکس بیشتر کار کند ،پخمه به حساب میآید و از زیر کار در رفتن زرنگی محسوب میشود. عدم تمایل به درس خواندن در مدارس و دانشگاهها ،از زیر کار فرار کردن کارمندان ،میزان باالی تماشای تلویزیون ،سرانه پایین کتابخوانی ،تمایل زیاد به استخدام در دستگاه دولتی، تمایلنداشتن به کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی ،پایینبودن میزان مشارکت اجتماعی ،فردگرایی افراطی ،مراعاتنکردن حقوق شهروندی ،تخلفات رانندگی ،پایینبودن میزان بهرهوری و گسترش فعالیت شبکههای هرمی از جمله نمادهای بارز و غیرقابل انکار وجود تنبلی در کشور است.
تعطیلی روزهای بینالتعطیلین را از دیگر عوامل کاهش بهرهوری و رواج تنبلی در کشور میدانند .البته برخی دیگر از کارشناسان نیز بر این باورند که اگر تعداد روزهای تعطیل در کشور کاهش و ساعتهای کاری نیز افزایش پیدا کند ،تاثیری بر افزایش بهرهوری و جنبوجوش افراد نخواهد گذاشت و انگیزه آنها برای کار را بیشتر نمیکند.
ریشه اصلی تمام این تنبلیها و فرار کردن از بار مسوولیت را میتوان در ضعف فرهنگ و وجدان کاری ،سو مدیریت و سیستم پوسیده اداری کشور جستوجو کرد مقایسه ساعتهای کاری در ایران و سایر کشورها نیز نشانه دیگری از همهگیربودن تنبلی اجتماعی درکشور است .براساس آمارهای رسمی ارایهشده از سوی دولت ایران ،متوسط کار مفید روزانه در بخش دولتی کشور یک ساعت و چهار دقیقه و در بخش خصوصی دو ساعت و شش دقیقه است. عالوه بر این ،آمارها نشان میدهد که سرانه کار مفید در ایران ساالنه فقط 800ساعت است ،در حالی که این میزان در ژاپن دو هزار و 420ساعت ،در کره جنوبی ،1900در چین یک هزار و ،420در آمریکا یک هزار و ،360در ترکیه هزار و ،330در پاکستان هزار و 100و در افغانستان 950ساعت است .در این میان ساعت کار مفید ایران تنها از کویت و عربستان بیشتر است، چراکه ساعت کار مفید در کویت 600ساعت و عربستان 720 ساعت در سال است. البته بسیاری از کارشناسان آمارهای ارایهشده توسط دولت را خوشبینانه و دور از واقعیت میدانند ،بهطوری که آنان اعتقاد دارند که میزان کار مفید در ادارهها و دستگاههای دولتی فقط ۲۲دقیقه در طول روز است ،چراکه اغلب کارمندان دستگاههای مختلف اداری و دولتی کشور تعصب کاری ندارند و بیشتر ساعات توگذار در اینترنت کار را صرف تلفن ،گفتوگو با همکاران و گش میکنند و هیچ نظارتی نیز از سوی مسووالن باالدستی به مدت زمان کار مفید افراد در ادارهها و دستگاههای دولتی وجود ندارد. در کنار این موضوع برخی از کارشناسان ،وجود تعطیالت زیاد و
ریشه اصلی تمام این تنبلیها و فرار کردن از بار مسوولیت را میتوان در ضعف فرهنگ و وجدان کاری ،سو مدیریت و سیستم پوسیده اداری کشور جستوجو کرد.
البته کارشناسان عوامل دیگر همچون تورم نیروی انسانی در بدنه اداری ،موازی کاریهای اجرایی ،کمبود برنامههای میانمدت و درازمدت ،نبود ابزار اندازهگیری نتایج کار ،ضعف سیستم تشویقی و تنبیهی ،ترجیحدادن منافع شخصی بر منافع ملی ،تقدیرگرایی، تمایل به کارهای زودبازده و یک شبه ،خودمداری ،احساس بیقدرتی ،بیگانگی شهروندان از حکومت ،ناامیدی ،بدبینبودن به دیگران و آینده و نداشتن اعتماد به خود را از عوامل گسترش تنبلی اجتماعی در جامعه میدانند. این عوامل باعثشده که در بسیاری از ادارات و دستگاههای دولتی و غیردولتی با یک بیکاری پنهان مواجه شویم ،بهطوری که فرد به ظاهر شاغل است ،اما عملن بیکار محسوب میشود. البته نباید این موضوع را نیز فراموش کرد که بسیاری از مشاغل خصوصن در بخش دولتی ایران بیخاصیت بوده و بود و نبود آنها هیچ تاثیری بر روند رسیدگی بر امور ندارد. اما راهکار چیست؟ چگونه میتوان این خصلت تاریخی ایرانیان را که در زندگی آنها جا خشک کرده است را تغییر داد؟ کارشناسان میگویند تنها راه ،نهادینه کردن فرهنگ کار و حس مسوولیتپذیری و ایجاد یک انقالب عظیم در سیستم اداری کشور است که نهادینهسازی فرهنگ کار در جامعه ابتدا باید از مهدهای کودک و مدارس شروع کرد. اما بهنظر میرسد سیستم آموزشی کشور نیز جایی برای تنبلپروری است ،چرا که در حالی که دانشآموزان ژاپنی 220 روز ،دانشآموزان آمریکایی 200روز و دانشآموزان اروپایی 180 روز در سال به مدرسه میروند ،دانشآموزان ایرانی تنها 160 روز پشت نیمکت مینشینند که همین روزها نیز با بارش برف و آلودگی هوا و صدها حادثه دیگر ،با تعطیلی مواجه میشوند. اما آنچه مسلم است این است که فرهنگ کار در ایران بهشدت بیمار است و نیاز به مداوای فوری دارد .در کشوری که به ازای هر چهار نفر تنها یک نفر شاغل است ،از دست دادن زمان که تنها دارایی است که نمیتوان آن را ذخیره کرد ،بسیار دردناک بوده و آیندهای نامعلوم را برای نسل آینده رقم خواهد زد.
دفتر حقوقی هریسچی امور مهاجرت ویزاهای سرمایه گذاری جستجو و خرید شرکتهای واجد شرایط برای ویزای سرمایه گذاری کلیه امور کنسولی و کسب مجوزهای قانونی برای سرمایه گذاری
گرین کارت سرمایه گذاری
دفاع از حقوق گسترش منافع و ایجاد موقعیتهای بهتر برای شما
یک جلسه مشاوره رایگان
سرمایه گذاری یک میلیون دالری سرمایه گذاری پانصد هزار دالری در مراکز مورد تایید اداره مهاجرت
پرونده های دادگاههای مهاجرت ,اخراج از آمریکا تبعیت آمریکا
گرین کارت از طریق کار
امور تجاری
انواع ویزاهای کاری و تغییر نوع ویزا پناهندگی پناهندگی سیاسی و مذهبی تقاضای پناهندگی مذهبی از خارج از آمریکا
ویزای دانشجویی
کسب پذیرش دانشگاه در سطوح مختلف کسب ویزا تغییر دانشگاه و کلیه امور کنسولی
Tel: 301-363-4540 www.ibhlaw.com
13
ثبت شرکت تجاری تنظیم اساسنامه و صدور سهام خرید و فروش شرکتها جستجو برای موقعیت های سرایه گذاری و شرکتهای زنجیره ای تنظیم قراردادهای تجاری کرایه اماکن تجاری هماهنگی برای کسب وامهای شرکتهای کوچک دعاوی مدنی در دادگاههای ایالتی و فدرال آمریکا دعاوی مربوط به امور تجاری و امور قراردادها
امور تحریمهای تجاری
کسب مجوز صادرات به ایران محصوالت پزشکی و امور عام المنفعه کسب مجوز برای معامالت بانکی
7201 Wisconsin Avc Suite 450 Bethesda, MD, 20814
یک کاندیدای ریاست جمهوری از لس آنجلس نیلوفر رستمی نیکنام الیاس ،پانزده سال پیش برگه نامزدی ریاست جمهوری را در دفتر حفظ منافع ملی ایران در آمریکا پر کرد با این فکر که اگر سران حکومت اسالمی ذره ای شعور داشته باشند او را میپذیرند، اما چنین نشد و اکبر هاشمی رفسنجانی برای بار دوم رییس جمهور ایران شد. نیکنام را در یکی از کافههای شلوغ خیابان وست وود لس آنجلس میبینم ،او طبق معمول هر شب آمده است تا کارت های تلفناش را به ایرانیان بفروشد ،نیکنام 60ساله ،دارای دکتری ادبیات فرانسه از دانشگاه سوربون این روزها از خرید و فروش کارت تلفن روزگارش را میگذارند، او اینجا خیلی معروف است به قول یک ایرانی ساکن لسآنجلس« :فقط کافیست زنگی به او بزنیم تا خودش را برساند ،در واقع او با کارت های تلفنش مهره ارتباطی زنده ما با ایران است .اگر رییس جمهور نشد اما با همین کارتهای تلفن هزاران ایرانی به وسعت لس آنجلس مدیوناش هستند». او که نرم نرمک قهوهاش را می خورد از فعالیتهایش برای نامزدی ریاست جمهوری نیز میگوید و اینکه تمام فعالیتهایش به ایران ختم نشده است .او مدعی است جورج بوش ،ژاک شیراک و دیگر سران بزرگ جهان متاثر افکار او هستند .آن درپی میآید گفت و گویی است با کاندیدای ریاست جمهوری ایران از لس آنجلس:
12
چطور شد که به فکر کاندیداتوری ریاست جمهوری ایران افتادید؟ داستان درازی دارد ،به تقریب تمام زندگیم وقف کمک به ایران شده است .در دوره جنگ که سربازان کمبود دارو داشتند من در فرانسه دانشجو بودم و شروع کردم به چاپ آگاهی در روزنامه که هر کس داروی زیادی دارد برای من بفرستد، داروها را که میگرفتم به سفارت ایران در فرانسه میفرستادم و بقیه داروهای که مثل شربت گلو در ایران زیاد بود به سازمان پزشکان بدون مرز میفرستادم .آن روزها مشغول درس خواندن در دوره دکترای ادبیات فرانسه بودم آنجا چند نفر از فامیلهای رفسنجانی هم دانشجو بودند ،سعی میکردم درباره مسایل کشور نظر بدهم تا آنها حرفها و نصحیتهای من را به رفسنجانی برسانند ،مگر کل رژیم را سر عقل بیاورم که متاسفانه سر عقل نیامد .بعد مدتی حس کردم که رفسنجانی از طریق فامیلهایش من را شناخته است و در بعضی موارد نصایح من را به کار میبندد ،بنابراین فکر کردم که پیشنهادم برای ریاست جمهوری ایران کار عاقآلنهای باشد و حکومت ایران هم با زبان خوش سر عقل بیاید و رژیم را به من واگذار کند .اینطوری شد که درخواست نامهای سه ،چهار صفحهای را برای ریاست جمهوری ایران نوشتم و چند هزار تا از آن را میان ایرانیان لس آنجلس پخش کردم ،بعد از آن سه رادیو و تلویزیون اینجا به سراغم آمدند و با من گفتوگو کردند ،مثل پرویز کاردان ،میبدی و سیروس نیا. در این درخواست چه چیزهای نوشته بودید؟ این درخواست نامه من برای نامزدی ریاست جمهوری بود .هنوز چند نسخهاش را دارم .حدود 200ساعت برای نوشتنش وقت گذاشتم .فکرکردم اگر یک ذره عقل در سر داشته باشند من را انتخاب کنند. که به نظر شما عقلی در کار نبود؟ نه متاسفانه نبود .و من و امثال من از بازی کنار گذاشته شدند. ولی شما که سالها دور از ایران بودید چطور فکر میکردید که صالحیت کاندیداتوری را دارید؟ من اگر در ایران نبودم که دلیل مهمی نمیشود .مهم این بود که قلب و روحم در ایران است ،احتیاجی نیست که حتمی آنجا باشم .مهم این است که رییس جمهوری باهوش ،تحصیل کرده و انسان باشد که همه اینها را من داشتم. اگر شما را به عنوان رییس جمهوری میپذیرفتند آنوقت تصمیمتان این بود که به ایران برگردید یا از همین جا ،در آمریکا ایران را اداره میکردید؟ اگر من را قبول میکردند خب من هم جرات میکردم که به ایران بروم .ولی واقعیت اینه که اینقدر در ایران خون ریخته شده ،مثل دریای خون که من خیلی دلخوش به برگشت نبودم. ولی مجبور بودید به آن دریای خون برگردید چون رییس جمهوری بودید؟ بله خب دیگر چاره ای نبود ،برمیگشتم .همه جان من فدای ایران است.
شما از ویژگیهای رییس جمهوری گفتید ،آیا فکر میکردید به اندازه کافی باهوش بودید، نظر اطرافیانتان چه بود؟ کسانی که صالحیت داشتند درباره من نظر بدهند استادانم بودند که تمامشان نمره الف به من داده بودند. در کارنامههای من همش نمره الف بود .فقط سال اول دانشگاه یک بی داشتم .من همیشه دانشجوی ممتاز بودم. در دوره های دیگر هم شما کاندید شدید؟ ببینید من در همان درخواست نامهی ریاست جمهوری خود نوشته بودم بنده نامزد ریاست جمهوری برای انتخابات جاری و آتی هستم .یعنی اگر چهار سال بعد نامه جدیدی کسی از من به دستش نرسد میتواند به همان نامه اولیه استناد کند ،من انتخاب شدنم را باز گذاشته بودم تا اگر رژیم ذرهای شعورش را داشته باشد امثال من را در چهار سال بعد هم در دور بیاورند .من این امکان را بهشان دادم که بتوانند به من دوباره رجوع کنند و صدایم کنند و بگویند که اسم شما را در لیست میگذاریم و اگر دوست داشتید تشریف بیارید ایران. دیگر رژیم امتحانش را برای من پس داده .من بار اول گفتم سنگ مفت و گنجشک مفت .من که میدانم چه کسی هستم ،آنها هم میدانند .اگر ذرهای شعور داشتند همان بار اول بعد از درخواستم میگفتند بفرما ،اما وقتی نگفتند دیگر چه اصراری بود دوباره کاندید شوم .مثل کسی که او را به مهمانی راه نمیدهند دوباره هیبگردد و بگوید ما را در خانهتان راه بدهید ،هر چند که آنجا خانه ما است و خانه آنها جهنم دره است.
پیامهای مرا برای نجات از رادیو دنبال کنید
چرا فکر میکردید اگر شما انتخاب میشدید اوضاع ایران بهتر میشد؟ اول بگویم که یک پوست پسته ارزشش بیشتر از این رژیم است .اگر پوست پسته هیچکاری نکند ،با ماشین از روی کسی رد نمیشود ،مرد را به دار نمیکشد ،به مردم شلیک نمیکند ،گلوله خالی نمیکند در قلب ندا. اسید نمیپاشد...
نامه اول متوجه شدم که ترتیب اثر میدهد و حتا در مصاحبههایش کلماتی از من را تکرار میکند .بنابراین تشویق شدم و مدت دو سال هر هفته چند صفحه نامه برایشان مینوشتم و راهنمایی میکردم که 75درصد از راهنماییهایم را استفاده می کرد .مقداری نامه هم خطاب به فیدل کاسترو ،گورباچف و ملکه انگلیس و ژاک شیراک نوشتم.
شما چه برنامهای برای ایران داشتید؟ من ...خب من همان برنامه ای که شما دارید را داشتم . آخر من که نمیخواهم رییس جمهوریشوم ،من برنامهای ندارم! من طرفدار جمهوری انسانی هستم ،در نامهام هم نوشته بودم .به کل برنامه من هم مثل شماست یعنی اجرای عدالت اجتماعی ،انصاف ،مهربانی و تقسیم ثروت.
این نامهها را به چه آدرسی میفرستادید؟ نامههای که برای کاخ سفید بود به آدرس کاخ سفید میفرستادم. نامه ژاک شیراک را چون خودم زبان فرانسه می دانم به زبان فرانسه در چهار صفحه نوشتم و برای کاخ الیزه در شانزلیزه پاریس فرستادم و بقیه هم به همین ترتیب .من به ژاک شیراک اخطار کردم که آزمایشات هستهای باعث زلزله می شود اما او گوش نکرد و آخرش هم باعث زلزلههای در جهان شد.
همه اینها را چطور میخواستید اجرا کنید؟ اجرا میکردم .حاال که دیگر رییس جمهوری نشدم نمیتوانم برنامههایم را لو بدهم.
بگذریم از زلزله ،میگویند به اوباما نیز نامههایی نوشتهاید؟ خب آقای اوباما از آنجا که رشته حقوق خواندند مقدار زیادی متوجه حرفهایشان هستند که منطقی و قانونی باشد درست برعکس سران کشور ما که فقط روی خرافات و رمالی نظر میدهند .من حدود 50 صفحه نامه برای آقای اوباما دارم که باید تایپ کنم و بفرستم .این نامهها در امور مختلف مانند چگونه آتش سوزی را مهار کنیم ،برای زلزله چه کارهای میشود کرد ،است و اینکه ورزشهای احمقانهی مثل مسابقات رانندگی ،بوکس و کاراته باید در امریکا و سراسر جهان ممنوع شود .همچنین درباره نفت هم راهنمایی های کردم. آخر من تحلیلهای درستی از بازار نفت دارم .سه سال پیش قیمت نفت شدید باال رفت و من نامهای در چهار صفحه به جورج بوش نوشتم که نصف آن درباره نفت بود و با همان نصفه صفحه توانستم قیمت نفت را از گالنی 47دالر به 35دالر کم کنم .االن هم نگاه میکردم دوباره گران شده که باید شروع کنم به نامه نگاری.
نامه اعالم نامزدی ریاست جمهوری را چرا فقط بین ایرانیان لس آنجلس پخش کردید؟ من ارتباطی با ایرانی ها یا سازمان خاصی در ایران نداشتم .همه فامیل من در کالیفرنیا هستند .من نامهام را بین دو ،سه هزار ایرانی اینجا پخش کردم و دیگر واگذار کردم به همت و فهم و شعور بقیه که اگر می فهمیدند من چه شخصی هستم باید نامهام را فاکس میکردند به رابطههایشان در ایران .که همه من را بشناسند .به طور علنی که کسی جرات نمیکرد در خیابانهای ایران نامهام را پخش کند ،فقط باید مخفی پخش میشد. پس باید قبل آمدن شما به ایران یک انقالب دیگر هم میشد؟ شاید ،شاید من باعث پیوند دوستی بین آمریکا و ایرا ن میشدم. ظاهرا شما نامه های به رییس جمهوری کشورهای دیگر هم نوشتهاید؟ در آخرین سال ریاست جمهوری جورج بوش من اکثر اتفاقات خاورمیانه را هدایت میکردم .در واقع من به جورج بوش کمک میکردم .موقع حمله صدام به کویت در 21سال پیش ،من حس کردم بوش پدر نمیداند چه عکس العمل درستی در خاورمیانه نشان دهد. اما من که 22سال ایران بودم 11 ،ساکن اروپا و چند سال هم امریکا و در واقع سه قاره را تجربه کردم تجربه بیشتری از بوش پدرم داشتم و با اندیشه خاورمیانهای هم آشنا بودم بنابراین شروع کردم به نامه نوشتن و از همان
چرا فکر میکنید برای بوکس و آتش سوزی باید به اوباما نامه بنویسید؟ شما نمیفهمید من طرحهای بزرگی دارم .اینها طرح های بزرگی است. االن چطور راهنمایی و مشاورههایتان را به مردم ایران ارایه میدهید؟ من گهگاه و وقتی حس میکنم که نیاز به راهنمایی و نصحیت من دارند روی خط رادیوهای فارسی لس آنجلس میروم ،یعنی در زمانهای که به شنوندهها اجازه صحبت میدهند ،زنگ میزنم و تحلیلهایم را ارایه میدهم .چند روز پیش هم روی خط "پرشین رادیو" رفتم و به دولت ایران اخطار دادم که بهتر است با زبان خوش خودتان حکومت را رها کنید و بروید پیکارتان .گفتم که زحمت کشیدید ،لطف کردید که پدر مردم را در آوردید ،آنها را به خون کشیدید حاال قبل اینکه مردم به چشمتان اسید بپاشند بروید کنار.
با اوضاع فعلی ایران هنوز هم میخواهید رییس جمهوری شوید؟ شاید یک ماه دیگر مردم این رژیم را سرنگون کند ،یا این رژیم خودش با زبان خوش حکومت را واگذار کند و اعالم شود که هر کس و هر حزبی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری اقدام کند که آنوقت من هم کاندیدا میشوم چون در آنزمان وجود من اثر بخش خواهد بود 15 .سال پیش من این شانس را بهشان دادم که من را هم در لیست بگذارند و خودشان را نجات بدهند تا اوضاع ایران به حالت عادی برگردد .اما اگر رژیم به همین حالت بماند دیگر نمی خواهم رییس جمهور شوم آخر اینها موسوی و کروبی را که از خودشان بودند با اردنگی رد کردند. شما خودتان کدام سیاستمدار فعلی ایران را ترجیح میدهید؟ همین موسوی و کروبی اگر میگذاشتند بیایند سرکار تا حدودی خدا را شکر میکردیم چو ن کاچی بهتر از هیچی بود. هر دوره ریاست جمهوری منتظر بودید که ملت بیایند سراغتان؟ بله دیگه .مردم البته دستشان بسته است هر کسی گرفتاری خودش را دارد و نمیشود خیلی ایراد گرفت. ولی شما منتظر بودید؟ خب من توقع داشتم خود مردم بیشتر دنبال کار را بگیرند ،مثل دو امدادی ،وقتی یک نفر چوبی را میگیرد و 20متر میدود و بعد به نفر بعدی میدهد میتوانستند مردم و مطبوعات پیشوازم بیایند و خودشان دنباله کار را بگیرند. بهتان توجه نکردند دلخورهستید؟ نه آنطور هم ناراحت نیستم ،همان سه مصاحبه در رادیو هم باعث خرسندی و رضایت من بود .ولی این رژیم 33سال است که زده به سیم آخر .. با توجه به اینهمه اتفاق در ایران ،نگران نیستید که به رادیو و تلویزیون زنگ میزنید و اظهار نظر میکنید؟ نه خیلی .اگر اینها اتمی شعور داشته باشند میتوانند بفهمند که اگر من چیزی میگویم خدایی است ،و به نفع آنها است و میفهمند که قلب من پاک است و فقط از سر خیرخواهی برای همه و حتا آنها صحبت می کنم تا ایران هر چه زودتر از این کشتارگاه و از این فواره خون نجات پیدا کند.
انقالب؛ تدام اجتناب ناپذیر اصالحات مهران امیر احمدی
به بهانه رونمایی کتاب مازیار بهاری...و سپس آن به سراغ او رفتند اردوان روزبه کتاب «مازیار بهاری» روزنامهنگار ،نویسنده مستندساز در یک تور این روزها در شهرهای مختلف رونمایی میشود« .سپس آنها به سراغ من آمدند» روایت سه آدم است .پدر بهاری که در زمان آخرین پادشاه ایران به زندان افتاده ،خواهرش که در ده شصت هجری شمسی طعم زندان را چشیده و در نهایت روایت خود او از چهار ماه زندانی که بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران تجربه کرده است. آقای بهاری از امید در این کتاب یاد می کند ،امید به تغییر و امید به بهبود روابط و مناسبات در ایران .او مراسم رونمایی کتابش را پیشتر در نیویورک داشته است و به واشینگتن آمده و بعد راهی کانادا خواهد شد.
مازیار بهاری درست روزهایی کتابش را رونمایی میکند که روزهای سالگرد آغاز اعتراض مردمی به نتیجه انتخابات است و این شاید اتفاقی نباشد .این روزنامهنگار از یکصد و هجده روز زندانش ،فقط یازده روزش را بیرون از زندان انفرادی گذرانده است .میگوید« :چه شکنجهای بزرگتر از این که از ارتباط با دیگر انسانها محروم باشی». اتهام او جاسوسی ،براندازی و مدیریت رسانهای برای براندازی نرم بوده ،اتهامی که او نپذیرفت اما به نقل از خود وی به زور در برابر دوربین او را برای تحت فشار گذاردن فعاالن قرار دادند .دوربین «پرس تی وی» اعترافهایی از وی را منتشر کرده و این روزها پس از شکایت آقای بهاری این تلوزیون ثبت شده در انگلیس که متعلق به جمهوری اسالمی است ،باید توضیح بدهد چطور بدون اجازه وی فیلمهایی را که تحت فشار از او گرفتهاند نمایش داده. فرصت دیدار بهاری در رونمایی کتابش در واشینگتن دست داد .در یکی از شعبههای کتاب فروشیهای «سیاست و نثر» Politic & Broseدرست وقتی که صفحه اول کتابش را برای عالقهمندان امضا میکرد. «سپس آنها سراغ شما آمدند» ،واقعن چه کسانی آمدند؟ کتاب ،خاطرات خانوادگی من است .در مورد پدر من در دهه 30 شمسی و خواهرم در دهه 60و خود من در دهه 80شمسی که زندان بودیم ،نوشته شده است .در حقیقت کتابی است که سیر دیکتاتوری و استبداد را در ایران نشان میدهد .به همان صورت سیر امید را نیز نشان میدهد که پدر ،خواهر و خود من به آینده ایران امیدوار بودیم .آنها مبارزه سیاسی میکردند و من به عنوان خبرنگار کار میکردم .حکومت شاه با پدر من یک جور ،حکومت آیتاله خمینی با خواهرم و حکومت آیتاله خامنهای با من یک جور دیگر رفتار کرده بودند.این کتاب از استبدادی که در حال حاضر در ایران حاکم است ،به خوانندگان خارجی زمینه تاریخی میدهد .دوست داشتم در مورد آمال و آرزوهای مردم بنویسم. شما چهار ماه در ایران زندانی بودید .گفته میشود که در ایران
شکنجه شدید .بیشتر از این شکنجهها بگویید. 107روز از 118روزی که در زندان بودم را در سلول انفرادی گذراندم 107 .روز زندان انفرادی یعنی 107روز شکنجه. بعضیها میپرسند شکنجه هم شدی؟ این سوال مانند این است که بگویید سرطان یا تب دارم بعد بپرسند مریض هم هستی؟ خود سلول انفرادی شکنجه است .انسان موجود اجتماعی است، نیاز به محبت دارد و باید با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند و موقعی که انسانی که هیچ کاری مرتکب نشده را در سلول انفرادی میگذارید ،یعنی او را در حقیقت شکنجه میدهید. البته به اضافه سلول انفرادی هر روز تهدید به قتل ،اعدام ،اذیت و آزار خانواده من و همینطور چک ،لگد و مشت هم بود .اما بزرگترین شکنجه به نظر من همان سلول انفرادی بود.
از شما اعترافات تلویزیونی گرفته شد و پرس تیوی آن را پخش کرد و شما شکایت کرده بودید و این شکایت هم موفقیتآمیز بوده .در حال حاضر پروسه این پرونده در چه وضعیتی است؟ «آف کام» ،که نهاد ناظر بر رسانهها در بریتانیا است ،شکایت من را قبول کرده اما هنوز مجازاتی برای پرس تیوی تعیین نشده و معلوم نیست چقدر طول بکشد. بعد از تمام شکنجهها از زندان خارج شدید .فکر میکنید اگر پایه و اساسی نداشته پس به چه ترتیبی نگهداری شدید؟ این سوالی است که باید از حکومت جمهوری اسالمی بپرسید. در ابتدا به من گفتند جاسوسی و بعد گفتند مسوول رسانههای خارجی در ایران و در صدد انقالب مخملی بودی بعد از چند هفته صحبت از مسایل خصوصی و جنسی میکردند و بعد هم که از ایران بیرون آمدم و من را به سیزده سال و نیم محکوم کردند ،از هیچکدام از آن سه اتهام خبری نبود و در مورد توهین به رهبری، رییس جمهوری و نگهداری مدارک بود که در زندان در مورد آنها صحبت نکرده بودیم و همه آن واهی بود و معلوم است که سناریویی داشتند که میخواستند من را در آن قرار دهند و از طریق من علیه افرادی اعترافاتی بگیرند .بعد از اینکه آن سناریو موفق نشد من را آزاد کردند ،طبق سناریوی دیگری بازجویم به قاضی گفته بود که محکومیتی برای من بنویسد .چون اگر قاضیای حتا یک کالس هم درس خوانده باشد چنین حکمی را نمینوشت که البته این حکم را به ما به صورت شفاهی گفتند. مواردی که طرح کردید چقدر برای مخاطب غیرایرانی ملموس بوده ،آیا بازخوردی از آن داشتید؟ چه نگاهی به کتاب شما دارند؟ حدود پنج روزی که کتاب بیرون آمده ،به نظر میرسد که خوب است .در پشت کتاب هم نویسندگان ،اندیشمندان، روزنامهنگاران معتبر حرفهای خوبی در مورد کتاب زدند .کتاب 380صفحه است و باید ببینیم چقدر طول میکشد آن را بخوانند. به نظر میرسد تا االن مردم توانستند با آن ارتباط بر قرار کنند.
در فرهنگ سیاسی ما طوری جا افتاده است که گویا مولفههای بهبود خواهی و انقالب همواره در تقابل و تنافر جدی با هم قرار دارند .اگر چه برداشت مورد نظر فقط مختص جامعه ایرانی نیست چنانچه در ادبیات سیاسی غرب نیز مواردی به چنین برداشت غلطی بر میخوریم .بیشک این نارسایی مفهومی چیزی نیست جز نگاه سطحی به مسایل سیاسی بدون توجه به قرائتهای تاریخی و تفاوتهای ساختاری-عرفی در جامعهای گوناگون. با این وجود با مطالعه انقالبات سیاسی و رویکردهای اصالحی در چند صدساله اخیر متوجه این نکته میشویم که در پشت هر انقالبی یک رویکرد اصالحی قرار دارد .به دیگر سخن کمترانقالبی را در دنیا میتوان یافت که از بستر اصالحات گذر نکرده باشد ،آنهم از مجرای اصالحات حکومتی .با نگاه به انقالبهای فرانسه ،روسیه،چین و ایران که میتوان از آنها به عنوان انقالبهای کالسیک و کبیر نام برد به این مهم پی میبریم که حاکمان همواره برای ایمن سازی حاکمیت خویش، مفرهایی تحت عنوان اصالحات ایجاد کردهاند تا به واسطه آن حاکمیت خویش را از زیر ضرب مطالبات صریح و به حق تودههای انسانی خارج سازند .اما این رویکرد تصنعی نه تنها باعث بقای ایشان نگشته بلکه در نهایت به انقالبات اساسی و بنیانی منتهی شده است. این رویکرد در فرانسه «لویی شانزدهم» نیز اتفاق افتاد ،جالب اینکه خود لویی از مبتکران و مروجان رویکرد اصالحی در فرانسه بود ،اما به دالیلی انقالب کبیر فرانسه (۱۷۸۹م) به مانند یک ضرورت تاریخی از قابله اصالحات حکومتی فارغ شده و در عمل مختصات سیاسی نوینی را در پیخود به ارمغان میآورد. چنین فراکردی در روسیه تزاری نیز تکرار میشود به طوریکه تزار روسیه با تن دادن به رویکردهای اصالحی ،به تشکیل پارلمان مبادرت میورزد (۱۹۰۵م ) تا کار به جایی برسد که منشویک ها ی سوسیال دموکرات تحت رهبری کرنسکی با عبور اصالحات فرمایشی طی یک انقالبی توفنده ،قدرت را به دست گرفته و الغای سلطنت را اعالم میکند .اگر چه دیری نمیپاید که انقالبی دیگر تحت قیومیت بلشویکها مکمل انقالب اول میشود (۱۹۱۷م ) .در انقالب مشروطه ایران نیز شاهد چنین اتفاقی هستیم چنانکه مظفرالدینشاه تحت فشار نیروهای دگرخواه ،تن به ایجاد مجلس شورای ملی و عدالتخانه داده و درعمل فرمان مشروطیت را صادر میکند( ۱۴مرداد )۱۲۸۵اما اصطحکاک جدی نیروهای موجد انقالب با حاکمان مستبد که قابل به درک مطالبات مردم نبودند باعث سرکوبی جنبه اصالحی مشروطیت میشود تا در نهایت مشروطه طلبان چارهای نمییابند جز در پیش گرفتن انقالبی بنیانی که منجر به فتح تهران ( ۲۸تیر ۱۲۸۸) از جانب ایشان میشود. جالب اینکه در انقالب سال 57نیز شاهد چنین رخداد اجتناب پذیری هستیم .با روی کار آمدن کارتر به عنوان رییس جمهوری ایاالت متحده ،شاه ایران تحت فشار دولت امریکا قرار گرفته تا تودههای مردمی تحت تاثیر شرایط سیاسی خفقانآور و نابرابریهای اقتصادی -اجتماعی رو به سوی اردوگاه شرق نیاورند ،بنابراین مفرهایی تصنعی برای تنفس وجدان جمعی مردم ایجاد میشود .روی کار آمدن دولتهای آموزگار،شریف ی از این فراکرد امامی ،ازهاری و در نهایت شاپور بختیار همهگ نشات میگرفته است .در واقع این بار نیز رویکردهای اصالحی به انقالب منجر میشو د و انقالب ایران درست منطبق با همین فراکرد اجتناب پذیر ،به وقوع میپیوندد. اما چرا چنین رویکردهایی در اساس از اصالحات به انقالب رسیدند و هیچگاه نتوانستند به تنهایی از جاده اصالحات به مقصود خود برسند؟. بیشک دلیل اصلی این روند اجتناب ناپذیر چیزی نبود و نیست جز اینکه حاکمان هیچگاه وفادارانه به اصالحات مطرح شده
نمینگریستند و فقط استفاده ابزاری از آن مد نظرشان بود. افزون بر آن نظامهای موجود چه به لحاظ حقوقی و چه به لحاظ ارزشی و هنجاری ظرفیت تحمل باورها و فراکردهای اصالحی را نداشتند .در واقع افکار اصالح طلبانه و مطالبات صریح مردم هیچگاه در ظرف چرک آلود و غیر شفاف و تنگ حکومتهای موجود نمیگنجید. ناگفته نماند در دو دهه اخیر شاهد انقالبهای مسالمت آمیز به خصوص در اروپای شرقی بودهایم که روند حرکتی آنان با انقالبهای کالسیک متفاوت است چراکه نه چندان ساختارشکنانه بودهاند و نه دست به تغییرات اساسی و بنیادی که مختص انقالبات کالسیک است زدهاند اما آنچه مسلم است به اهداف خود رسیدهاند .تفاوت انقالبهای رنگین و مسالمتآمیز با انقالبهای کالسیک را میتوان در این نکته جستجو کرد که در کشورهایی که انقالبهای مسالمت آمیز رخ داده ساختارهای سیاسی هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ عرفی قابلیت تغییر و انعطاف را داشتهاند در حالیکه انقالبهای کالسیک در نظام هایی رخ داده که به لحاظ محتوایی و حقوقی قابلیت چندانی برای تحول نداشتند. با این وجود رویکرد اصالحی که در طول دو دهه اخیر در ایران شکل گرفته بسیار شبیه به رویکردهای تاریخی گذشته است و نشان از این واقعیت دارد که دیگر نمیتوان به تداوم آن دلخوش داشت و باید دنبال عبور از آن و در پیش گرفتن راههای اجتنابپذیر تاریخی ،چون انقالب باشیم چرا که: ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسالمی مبتنی بر قوانینالهی و غیر قراردادی است که با روح اصالحات اساسی متنافر است. حاکمان اصلی یعنی صاحبان قدرت به خصوص شخص ولیفقیه در دو دهه اخیر به اصالحات به عنوان مفری برا ی نجات مواضع قدرت خود نگریسته و در نهایت حتا کوچکترین کورسوهای اصالحی را بر نمیتابد. –رهبران اصالحات نیز از درک رویکردهای اصالحی غافلاند و برایشان خارج شدن از چارچوبهای حقوقی و عرفی نظام غیر قابل تصور است .به دیگر سخن هیچگاه نمیتوانند خود را در ساختار نظامی دموکرات و سکوالر به عنوان یکی از مولفههای قدرت تصور کنند .بهتر بگویم مختصات رفتاری و ذهنی ایشان بسیار با مختصات مطالبات مردم متفاوت است .از این رو هیچ بختی برای حیات سیاسی خود در نظام سیاسی آینده نمیبینند. بنابر این حاضر نیستند به هیچ وجه بازی قدرت را خارج از قواعد حقوقی و عرفی جمهوری اسالمی به اجرا درآورند .بی خود نیست که بارها بر اجرای بی تنازل قانون اساسی تاکید داشته اند .به عبارت دیگر بخت حیات و زیست سیاسی ایشان در کنار اصولگرایان و محافظهکاران به مراتب بیشتر است تا در کنار نیروهای سکوالر و دگرخواه که به چیزی جز تحوالت ریشهای و اساسی نمیاندیشند. نکته مهمتر ،تجربه بیستسال اخیر نشان داده که فراینداصالحطلبی در ایران به پایان رسیده و باید دنبال راههای دیگری رفت .شکست خاتمی و تجربه دردآور انتخابات اخیر ریاست جمهوری بهترین دلیل بر این ادعا است. و اما حرف آخر: زمان به طرز سرسامآوری در حال سپری شدن است و عنصر زمان به ملتها اجاز نمیدهد تا به سان گذشته گامبهگام ،پای در دایره تکامل سیاسی بنهند ،از اینرو نیکوست که از درس پر تکرار تاریخ بیاموزیم و با عبور خود از رویکرد اصالحات و اصالحطلبان حکومتی که توان تحمل بار سنگین مطالبات مردم را ندارند ،دنبال کسانی باشیم که شرایط الزم برای رهبری این رویکرد بنیانی را داشته باشند .بهتر بگویم؛ با توجه به شرایط موجود و بسته بودن ساختار سیاسی – حقوقی جمهوری اسالمی که هیچ کورسویی برای بهبود خواهی نگذاشته است ،راهی جز انقالب برای مردم ایران متصور نیست.
پس از شکست خانگی برابر عراق،
«تیم فوتبال امید ایران از المپیک بازماند» تیم ملی امید ایران با شکست مقابل عراق از راهیابی به المپیک 2012لندن بازمانده است .تیم امید ایران که در بازی رفت در اربیل 1-صفر مقابل عراق پیروز شده بودند ،در بازی برگشت در ورزشگاه آزادی در یک بازی ضعیف 2-صفر مغلوب عراق شدند و با شکست 2-1در مجموع از ادامه مسابقات حذف شدند. شکست تیم امید باعث شد تا طلسم حضور فوتبال ایران در المپیک همچنان ادامه داشته باشد. آخرین حضور فوتبال ایران در المپیک به سال 1976بازمیگردد که ایران تا مرحله یک چهارم نهایی نیز صعود کرد .ایران جواز حضور در المپیک 1980را نیز بهدست آورد اما به دلیل تحریم رقابتها در مسکو حاضر نشد. پس از آن فوتبال ایران در 9دوره بعدی موفق به کسب جواز حضور در المپیک نشده است و حاال همه نگاهها به المپیک 2016است.
15
روزبه میرابراهیمی روزنامهنگاری از آن حرفههای یک طرفه است .یعنی وقتی به آن ورود میکنی درب خروجیاش یافت نمیشود .البته این تعبیر به آن معنا نیست که یک روزنامهنگار همیشه امکان روزنامهنگاری را خواهد داشت اما دلش پس از ورود همواره همراه این حرفه است و عمرش تا نفسهای آخر در مسیرهای پر پیچ و خم آن سرگردان. سختیهای روزگار و تلخکامیهای گاه و بیگاهش نیز واقعی است انکار ناپذیر .همه روزنامه نگاران در طول دوران حرفهایشان لحظاتی را تجربه کردهاند که به پرسش «خب که چه؟!» رسیده باشند .گاه از غم نان و گاه از درد ناتوانی در بیان آزاد. اما کمتر روزنامهنگاری را دیدهام که هم از دیده و هم از دل از روزنامهنگاری کنده باشد .اگر مقطعی نیز فاصله را تجربه کرده باشد در اولین فرصت دوباره پا در این دریای پر تالطم گذاشته است. شاید اگر خوش شانس بوده باشد و «نعمت» استخدامی بودن را تجربه کرده باشد پس از چند دهه به طور رسمی «مهر بازنشستهگی» را در مدارک خود ببیند اما برای یک روزنامهنگار
واقعبینی و میانهروی ،ویژگیهای گمشده اکبر ترشیزاد چه خوشمان بیاید و چه نیاید« ،اکبرگنجی» یکی از مهمترین کنشگران و پژوهشگران سیاسی و علمی سیسالهی اخیر ایران است .این البته به هیچ عنوان به معنای درستی و یا بر حق بودن تمامی نظریات و مواضع سیاسی ،علمی و یا فلسفی او نیست ،بلکه بدین معناست که نادیده گرفتن «گنجی» نشان از عدم درک و شناخت واقعیتهای تاریخی جامعهی ایران پس از انقالب دارد .او در ابراز جهتگیریها و برداشتهای فکریاش انسان صادقی است .ویژگی دیگر «گنجی» شجاعت اوست. زمانی که جوان بیست و چندسالهای بیش نبود به ادامهی جنگ
14
سرکوبگر و توتالیتور میداند و علیرغم آنکه بر وجود زندانیان سیاسی در زندانهای ایران و شکنجه و قتل و جنایت در این سیستم بهطور کامل صحه میگذارد اما نمیتواند این واقعیت را هم نادیده بگیرد که این رژیم در مقایسه با بسیاری از همتایان خود مانند رژیم سوریه و یا دولت گذشتهی مصر از درجهی خشونت و میزان استبداد کمتری برخودار است .جالب اینجاست که «اکبر گنجی» سخنان خود را بر اساس مدارک شخصیاش استوار نمیکند ق بشری بلکه آنها را بر مبنای گزارشهای سازمانهای حقو بینالمللی درباره ایران مستدل کرده است. واقعبینی ،میانهروی و انصاف چیزی است که شاید بیش از هر چیز دیگری در میان اپوزیسیون ایرانی نایاب بوده و هست. وقتی «گنجی» به درستی و از سر شجاعت اعالم کرد که باید پذیرفت که بسیاری از جنایتهایی که به دولت گذشته نسبت داده میشده غیرواقعی بوده است ،بسیاری از مدافعان خاندان «پهلوی» برایش سوت و کف زدند ،اما امروز که او باز از سر
تحلیل درست شرایط و واقعیتهای موجود اظهار کرده است که نباید اعمال انجام نشده و کارهای سرنزده را به دولت جمهوری اسالمی نسبت داد و در جنایتهای آن اغراق کرد ،همان دوستان فغانشان بلند شده است! اگر از کاه کوه ساختنها ،از یک کشته هزاران پشتهی خیالی ساختنها و ندیدن پیشرفتها و واقعیتها در حکومت گذشته ،سبب اشتباهاتی شد که سالهای سال مردم باید تاوان آن را پس بدهند ،با چه منطقی همان رفتار ی اسالمی مجاز و استراتژی نادرست در مقابل دولت جمهور شمرده میشود .دوستان عزیز ،شترسواری دوال دوال نمیشود. اگر واقعبینی و انصاف چیز خوبیست که هست ،همیشه خوب است و اگر تندروی و دادن نسبتهای ناروا به یک سیستم و همه را با یک چوب راندن نادرست است که هست ،همواره چنین است .باالخره یک روز و یک جا باید نقطهی پایانی برای این شیوهها و برخوردهایمان با مخالفین بگذاریم و چه بهتر که آن اتفاق خجسته امروز پیش بیاید.
از جمله جذابیتهای این حرفه سیالیتاش است .هیچ روزی تکرار روز قبلش نیست و هر روزش میتواند دنیایی نو یا تجربهای جدید باشد .هر روزش تولدی است و آغاز شبش پیامآور «پایانی» برای آغازی دوباره.
خ ر و جم
خط خطی بی خط کش
شاید تنها چیزی که معنا نداشته باشد همین «بازنشستهگی» است.
گذر از هر دورهای به دورهای جدیدتر برای برخی مرگ شیوههای پیشین را معنا بخشیده است .تلویزیون ،نشر چاپی را هدف قرار داد و ماهوارهها ،تلویزیون را .اینترنت شیوههای سنتی را از دور خارج کرد و دنیای مجازی و ابزارهایش درهای جدیدی را به سوی این حرفه باز گشود. اگر روزی رویدادی در گوشهای از دنیا« ،روزها» را طلب میکرد تا به گوش دیگران برسد امروز رقابت بر سر ثانیهها و صدم ثانیهها است .دنیای روزنامهنگاری امروز حتا در مقایسه با چند ماه پیش از این نیز تفاوتهای بسیاری را به خود دیده است چهرسد به ماهها، سالها ،دههها و سدههای گذشته. دنیای امروز ما دنیای بیمرزی است که در آن گردش اطالعات و تبادل دیدگاه و نظر ،عادیترین فعل روزانه انسانها را تشکیل میدهد .حال در این دنیا چرا باید همچنان نشریهای چاپی را منتشر کرد؟ من از جمله کسانی هستم که با وجود اعتراف به قدرت رسانههای دیجیتال و زوال هر روزه دنیا رسانههای سنتی و چاپی همچنان باور دارم کارکرد رسانههای چاپی به پایان خود نرسیده است .هنوز لذت در دست گرفتن یک روزنامه یا مجله و خواندن آن در ساعاتی که چشمها از مانیتور کامپیوترهای شخصی و یا صفحه تلویزیون خسته است وجود دارد .شاید اشتیاق و متقاضیان آن بسیار کمتر از گذشتهاند اما همچنان هستند. میتوان هم معترف به پیشرفتهای دنیای رسانهای بود و هم در مسیرهای گذشته با احتیاط همچنان قدم برداشت.
تاریخ روزنامهنگاری نیز در نوع خود جذابیتی غیر قابل انکار به همراه دارد .تاریخی که تحوالتی شگرف را در خود د ید ه ا ست . سیر تحول
م ن و ع! امروز با کمترین پیموده است.
با عراق پس از آزادسازی خرمشهر اعتراض کرد و هنگامیکه به سبب افشاگریهایش دربارهی فاشیزم مذهبی به زندان افتاد، از نوشتن نامههای سرگشاده و تند به «علی خامنهای» دست نکشید و روزهای فراوانی را در زندان در حال اعتصاب غذا به سر برد. هر کسی میتواند با مواضع و واکنشهای «گنجی» موافق یا مخالف باشد .برای نمونه میشود خروج او از جلسهی اعطایجایزه به کاریکاتوریست دانمارکی را حرکتی در دفاع از محدودکردن آزادی بیان و غیردموکراتیک دانست .اما هیچکدام از اینها نباید سبب شود بسیاری از تحلیلها و اظهارنظرهای واقعبینانهی او را هم نادیده گرفت« .گنجی» به تازگی و در مصاحبه با یکی از شبکههای ماهوارهای خارج از کشور اظهاراتی کرده که خون برخی از دوستان اپوزیسیون و بهطور عمده سلطنتطلبان را به جوش آورده است .بیایید تا در ابتدا نگاهی گذرا به سخنان او داشته باشیم« .گنجی» میگوید که باوجود اینکه جمهوری اسالمی را حکومتی غیردموکراتیک،
روزنامهنگاری زمان از اختراع دستگاه چاپ و سیاهه سازیهای کاغذی تا دنیای دیجیتال توقف مسیر خود را
آری ما علیه دروغ به پا خواستهایم حسن اسدی زیدآبادی حسن اسدی زیدآبادی ،دبیر کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت که در حال حاضر در زندان اوین در اعتصاب غذا به سر میبرد ،در نامهای خطاب به مردم ایران دالیل اعتصاب غذای خود و ۱۱زندانی سیاسی دیگر را شرح داد. به گزارش ادوارنیوز ،این زندانی سیاسی در بخشی از نامه خود نوشته است« :ما دست به اعتصاب غذا زدهایم تا ثابت کنیم که انکار زندانیان سیاسی و به دست فراموشی سپردن آنها و به قولی حل مسئله آنان از طرق حذف امری ناشدنی است» متن کامل این نامه به شرح زیر است:
اعتصاب نوشت /علیه دروغ اکنون بیش از دو سال از شکلگیری جنبش سبز میگذرد، حرکتی ملی که از وجوه مختلف قابل تحلیل و بررسی است و تا کنون نیز از زوایای مختلف به آن پرداخته شده است. جنبشی ملی علیه هرگونه تمامیتخواهی در عرصههای مختلف سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی .جنبشی که برآمده از احساس مشترک و عمومی بیزاری ملی از اشکال مختلف تبعیض و بیعدالتی است و در پی آن است که دست تمامیتخواه حاکمیت را از حوزههای گوناگون زیست فردی و اجتماعیش کوتاه کند .اکنون فرصت و مجال تحلیلهای عمیق و بسیط نیست اما اگر باور داریم نقص گسترده و نظام ضد حقوق و آزادیهای عمومی سالهاست که در این کشور نهادینه و به امری روز مره مبدل گشته است ،در پی یافتن جرقه و سنگ آتشزنه شعله ور شدن انبارهای باروت نارضایتی، نمیتوان از یک عامل اساسی غافل شد و آن چیزی نیست جز توهین آشکار به شعور و تمامیت فردی رای دهندگان در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۸۸که به هر حال باور داشتند که خواست آنان نادیده گرفته شده است ،یکی از تابلوها و نمادهای به یاد ماندنی جنبش سبز شعار (دروغ ممنوع) بوده و هست، واقعیت آنست که موج اجتماعی حامی اصالحطلبان در وهله اول واکنشی سریع به اکاذیبی بود که از سوی دولت وقت و با در دست داشتن انحصار رسانهای تالش میشد به خورد افکار
عمومی داده شود. همین روند نامیمون در جریان سرکوب اعتراضات مردمی و بازداشت گسترده فعاالن سیاسی و مدنی نیز ادامه داشت به شکلی که از سویی توسل به قلب واقعیت و تکذیب ناشیانه فجایعی که در برابر دیدگان ملت روی میداد به مهمترین سیاست رسانههای رسمی و برخبی مقامات بدل گشت و از سوی دیگر اعمال فشار به زندانیان برای انکار عقاید و باورهایشان رویهای رایج در جریان محاکمات فرمایشی و ناعادالنه زندانیان سیاسی بود .و این اصرار بر دروغگویی البته حاصلی نداشت جز شدت گرفتن نارضایتی و اعتراضات مردمی در سطوح مختلف جامعه و ریزشهای فراوان از میان باورمندان به ادعاهای پوسید ه و نخنمای تمامیتخواهان. اما امروز نیز بخشی از آنچه ۱۲نفر از زندانیان سیاسی را بر آن داشته است که در اقدامی اعتراضی دست به اعتصاب غذا بزنند ایستادگی در برابر سلطه دروغ و دروغگوییست. واقعیت آنست که ما نمیتوانیم آنچه را به چشم خویش دیدهایم انکار کنیم .از ما بر نمیآید که همبند ارجمند و وارستهمان (شهید هدی صابر) اینچنین با مسامحهکاری و بیتدبیری از ما بگیرند و آنگاه علنن بگویند که او در اعتصاب غذا نبود و یا اینکه هنوز پیکر مرحوم عزتاله سحابی تشییع و تدفین نشده اسباب جانستانی از یک زندانی سیاسی دیگر (شهید هاله سحابی) را فراهم آورند و آنگاه با نمایش دهها دروغ در رسانه ملی در پی شانه خالیکردن از بار مسوولیتهای خویش باشند .نه این در توان مانیست که از کنار این همه دروغ بگذریم و دم بر نیاوریم ،ما گر چه هر کدام به مثابه گروگانی از یک جناح و گروه سیاسی قربانی سواستفاده جریان اقتدارگرا از قانون و قوه قضاییه شدهایم ،تا با حبس و در بند کشیدن ما منافعشان را پیگیری کنند ،اما میخواهیم ندا برآوریم که آقایان :مرگ یک انسان و خونی که به ناحق ریخته شده است چیزی شبیه نرخ تورم و نرخ بیکاری نیست که بتوان آنرا واژگونه نمایش داد. اگر تالش میکنید تا با بر پایی دادگاههای فرمایشی و نمایشی ،گروگانگیری سیاسی از میان فعاالن سیاسی و مدنی و تعداد زیادی از شهروندان معترض را اقدامی قانونی و حقوقی جا بزنید باور کنید که چنین معاملهای را با جان و حیات
انسانها نمیتوانید که به انجام برسانید.
ما دست به اعتصاب غذا زدهایم تا ثابت کنیم که انکار زندانیان سیاسی و به دست فراموشی سپردن آنها و به قولی حل مسئله آنان از طرق حذف امری ناشدنی است .سخن ما اینست که جرم ما نه اجتماع و تبانیست و نه تشویش اذهان عمومی و یا نشر اکاذیب که این همه تنها از کسانی برمیآید که برای تحریف و تغییر اراده ملی ،اجتماع و تبانی میکنند .و آنگاه برای الپوشانی و انکار جرم خود ،به نشر اکاذیب میپردازند. جرم ما و سایر دوستان دربند ما شجاعت در انتقاد شرح مظالمی است که به مثابه امر به معروف و نهی از منکر خطاب به حاکمان بیان شده است ،جرم ما روایت نقض حقوق انسانهاست ،ما میگوییم حاکمیت مسوول اعمال خود است و نمیتواند از زیر بار مسوولیت آن شانه خالی کند. وقتی یک زندانی بدون هرگونه قرار و یا توجیه قانونی ،ماهها در زندان محبوس میماند مسوول مستقیم مرگ وی عامالن بازداشت خودسرانه او هستند. ما می گویم پهلوان هدی صابر شجاعانه و مومن به راهی که برگزیده بود به دیار باقی شتافت ،اما آیا در حبسکنندگان او که حقوق انسانها را لگدمال میکنند هم شجاعت بیان حقیقت را دارند؟ آیا اگر حادثهای برای یکی از ما ۱۲نفر واقع شود باز هم مسووالن قضایی و امنیتی یا یک پزشک مجهولالهویه در بهداری زندان اوین در مصاحبه با رسانههای دروغ خواهند گفت: «او در اعتصاب غذا نبود… ..وی بر اثر حمله قلبی ناشی از بیماری مزمن درگذشت…!!!».. آری ما علیه دروغ به پا خواستهایم بند ۳۵۰زندان اوین خردادماه ۹۰
آمریکا :ایرانایر برای سپاه تسلیحات حمل میکند،
تحریم شرکت هواپیمایی جمهوری اسالمی از سوی آمریکا دولت آمریکا روز پنجشنبه بیست و سوم ژوئن با صدور بیانیهای شرکت هواپیمایی جمهوری اسالمی (ایرانایر) ،دو شرکت عمده ایرانی و یک شهروند این کشور را به اتهام نقض تحریمها ،ارتباط با سپاه و کمک به حزباله لبنان تحریم کرده است. به گزارش رویترز ،مقامهای آمریکایی گفتهاند که شرکت ایران ایر برای سپاه پاسداران و وزارت دفاع جمهوری اسالمی تسلیحات حمل و نقل میکند .این در حالی است که دولت جمهوری اسالمی هنوز به دور تازه تحریمهای اعمال شده از سوی دولت باراک اوباما واکنش نشان نداده است. خزانهداری ایاالت متحده همچنین «شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان» و «شرکت تایدواتر خاورمیانه» را تحریم کرده است .تایدواتر خاورمیانه در امور خدمات بندری و دریایی فعالیت دارد. مقامهای آمریکا گفتهاند که سپاه پاسداران از این شرکت برای انتقال محمولههای «غیرمجاز» استفاده میکند .بر اساس اطالعات موجود در وب سایت این شرکت ،تایدواتر خاورمیانه از شرکتهای خصوصی بوده که پس از انقالب مصادره شده و طی سالهای گذشته ،در مالکیت مشترک نهادهایی نظیر بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید بوده است. وزارت خزانهداری اعالم کرد که در حال حاضر سپاه پاسداران، بانک مهر و شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان کنترل این شرکت را در دست دارند .شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان نیز از سوی آمریکا تحریم شده است. همچنین دولت باراک اوباما یک شهروند ایران به نام بهنام شهریاری و شرکت بازرگانی بهنام شهریاری را هم تحریم کرده است .به گفته خزانه داری آمریکا ،این ایرانی به نمایندگی از سوی شرکت کشتیرانی الینر ترانسپورت کیش در کمک تسلیحاتی به گروه حزباله لبنان دست دارد. الزم به اشاره است آمریکا روز دوشنبه نیز ۱۰شرکت کشتیرانی و سه شخصیت حقیقی را به خاطر ارتباط با برنامه هستهای و موشکی ایران تحریم کرده بود.
Bunalu Festival/davood mosavi فستیوال بونالو /داوود موسوی /حیدر آباد
روایت ما
شراره سعیدی
من عاشق عاشورا و تاسوعا بودم ،می تونستم شلوار جین ام را بپوشم ،النگوهام رو بندازم ،جلوی روسری مو گرد کنم و از چادر بگذارم بیرون و از صبح با بچه ها بزنم تو کوچه و تا خود شب هم نیام خونه ،فکر کن هیچکس هم نمی گفت کجا بودی ،اما از دو سال پیش تا حاال اصلن دیگه دوست اش ندارم ،نه که دوست اش نداشته باشم، ازش می ترسم ،دست خودم نیست ،نزدیک این روزها که می شه خواب نما می شم ،همش فکر می کنم زهرا اومده دنبالم ،با اون قد دراز و صورت زردنبوش ،وقتی می خندید دندونهای زشتش حال آدمو بهم می زد ،نمی دونم اون پسره خل وضع چه جوری از زهرا درازه خوشش اومد ،ولی چند روزی بود که دنبالش می اومد ،صبح ها از جلوی نانوایی تا خود مدرسه و از مدرسه تا سر کوچه خونمون ،من که اصلن ازش خوشم نمی اومد به زهرا هم گفتم ،گفت حسود هرگز نیاسود ،راستش با این که پسره اصلن تیکه ای هم نبود اما من حسودیم می شد ،هم خوشگل تر بودم، هم بابام پیش نماز نبود ،خوب اینا برای عاشق داشتن مزیته ،اما به زهرا می گفتم فکر کنم می خواد گولت بزنه، همه بچههای هم مسیرمون فهمیده بودند توی اون سوز و سرما ،زهرا یک عاشقی داره که اگر دیر کنه ،مثل سگ می لرزه اما نمی ره ،هی الکی می گفت من تا حاال نگاش نکردم .چه شکلیه؟ سر امتحانات ثلث اول بود ،ساعت 10می رفتیم تا 12 امتحان می دادیم و برمی گشتیم که یکهو دیدم پسر خله اومد نزدیک مون ،داشتم سنکوب می کردم ،زهرا که داشت غش می کرد ،سرش پایین بود ،اومد و خیلی سریع یک ورق مچاله انداخت زمین و رفت ،اون روز از شدت حسودی امتحان ام را خراب کردم ،پسره نامه داده بود2 ، صفحه پشت و رو ،من عاشقتم و دارم می میرم براتو و می خوام بیام خواستگاریت و از این حرفای خوب ،به زهرا گفتم خر نشیا ،این جوجه ،دبیرستانیه ،چه جوری می یاد خواستگاری .با اون چشم های زشت از حدقه دراومدش نگام کرد و پررو گفت :عیبی نداره عقد می کنیم تا بزرگ
«رفع مفسده»
بشیم. دیگه شبانه روز نداشتم ،همش توی آینه زل می زدم به خودم ،چشم های درشت ،لبای خوشگل ،صورت سفید و تپل ،اون وقت اینقدر بدشانس ،چه جوری این پسره منو که با زهرا بودم ندید ،اونوقت اون دراز و زشت رو دید؟ بعد از امتحانات مثل همیشه دنبال مون بود ،داشتیم می رفتیم خونه ،یکهو یک دوچرخه ای که داشت از بغل مون رد می شد ،رکاب اش گرفت به چادر زهرا و چادرش و کشید ،اصلن نفهمیدم چی شد ،پسر خله آن چنان با سرعت خودشو رسوند به ما و چادر پاره زهرا رو کشید رو سرش و با دوچرخه سواره کتک کاری کرد که انگار خواب می دیدم، وسط دعوا هم سر زهرا داد زد تو برو خونه واینستا این جا ،تا اینو گفت زهرا انگار شوهرش باشه سریع پشت اش رو کرد و منم دنبال اون زود رفتیم خونه ،زهرا داشت از خوشحالی می مرد ،هی می گفت :دیدی چقدر عاشقمه ،انگار شوهرمه ،این جوری برام غیرت داره، انشاله برای تو هم هم چین عاشقی پیدا بشه ،وای خدای من ،دیدی چقدر دوست ام داره؟ تا برسیم خونه انقدر این حرفا رو زد که دیگه باورم شد امروز فرداست که زهرا عروس بشه. وسطای زمستون بود ،سه روزی می شد که پسره نیومده بود ،زهرای زردنبو ،زردتر شده بود و داشت قالب تهی می کرد ،راستش منم حالم خوب نبود ،همش چشم هام دنبال اش می گشت ولی نبود که نبود ،منم دیگه دل شوره گرفته بودم ،عادت داشتیم که با زهرا یواشکی عقب را بپاییم و تا چشم مون بهش افتاد بزنیم زیر خنده. گفتم زهرا بریم دم مدرسه اش ببینیم چرا نیومده .رفتیم ولی بازم هرچی وایستادیم نبود که نبود ،طفلکی من و زهرا مریض شده بودیم که آقا بعد یک هفته سالم و سرحال سروکله اش پیدا شد و یک راست هم تو کوچه درختی اومد تو شیکم مون و زل زد تو چشم های زهرا و گفت ،به مامانم گفتم ،بعد عاشورا نشون می یاریم واست ،بهت زده نگاش می کردیم که یکهو
دست زهرا رو گرفت و یک مشت نقل ریخت تو دستش، چندتاش هم افتاد زمین. شب تو مسجد ،مثل همیشه ردیف آخر با بچه ها نشسته بودیم ،من اصلن حوصله حرف زدن و خندیدن نداشتم، پیرزن های ردیف جلو هی به بچه ها چشم غره می رفتن و سیس سیس می کردن ،زهرا دهن-اش یک متر از خنده باز شده بود و تا دندان های عقل اش را می شد شمرد، باباش پشت بلندگو می گفت :امر به معروف و نهی از منکر واجبه ،برای رفع مفسده واجبه ،خدای نکرده اگر روزی این فعل خدایی فراموش بشه ،امت اسالمی برباد می ره... جانمازم رو جمع کردم و زود رفتم دم در خروجی مردونه.
Haft (Seven) is part of the Global Social Networks Inc. Haft is an independent weekly magazine for Persian community around the world. Haft’s mission is to provide an opportunity for Persian speaking people around the world to connect and communicate, this publication by using its online resources creating a forum for exchange of ideas and bettering the community. Articles published in each issue do not necessarily represent Haft or Global Social Networks Inc’s opinion or point of view. This publication welcomes articles and contribution without any geographical, ideological, racial, ethnical, or religious limitation. The editorial board will select the articles; among the criteria for selecting an article for publication are quality, professionalism, and respect for the community. If you are interested to contribute, please send your article as an attachment to the editor. If you have translated an article, please send us the original article along with your translation. Selecting the material for printing is the sole discretion of the editorial board. Haft is published in the Unites States and US laws govern its operation. In addition, we are not responsible for the contents of each advertisement. It is your duty to research before doing business with them, we do not accept any responsibility for their business conduct.
روز عاشورا بود ،از خونه که اومدم بیرون سر کوچه چشمم به پسر خله افتاد ،لباس سیاه بهش می اومد، کوچه یک جوری بود ،مثل خانوما سعی کردم آروم راه برم ،پسر خله همین طوری زل زده بود بهم ،رسیدم دم خونه زهرا اینا که نذری هم می دادن ،روضه هم داشتند ،صدای مادر زهرا از همه بلندتر بود ،همه سیاه پوشیده بودند ،زهرا درازه ،دراز به دراز با دهن گشاد و باز رو آخرین پله سنگی وسط یک دایره سرخ افتاده بود ،حاج آقا نگام کرد و آهسته گفت :دستت درد نکنه، نگذاشتی رسوا بشم. نشریه هفت را در کتاب صورت (; دنبال کنید
Concessionaire: GSN / Global Social Networks INC Chief Editor: Ardavan Roozbeh / Executive Manager: Ali Herischi @editor@haftmagazine.com / ali.herischi haftmagazine.com & Graphic, Technical supervision Page editor: Darius Company’s Advertising Assistance: ads@haftmagazine.com For any question please contact: Contact@haftmagazine.com 240-436-2536 240-436-2535 In USA and Canada Akbar Torshizad, Avideh Motmaenfar, Azin Robati, Arash Behmanesh, Afshan barzgar, Ardavan Roozbeh, Touka Neyestani, Hasan Sarbakhshian, Hassan Zarezadeh Ardeshir, Damoon Roozbeh, DavoodMousavi, Roozbeh Mir Ebrahimi, Sharareh Saiidi, Ali Afshari, Ali Herischi, Fariba Davoodi Mohajer, Kiumarth Sajadi, Kamran Mousavi, Mahboubeh Shoa, Mahshab Tajik, Mehran Amir Ahmadi, Mehr Afarin Bahrami, Niloofar Rostami. contact@haftmagazine.com