1
نشریه پارسی زبان های مقیم آمریکا و کانادا شماره یکم /بیستم اکتبر ۲۰۱۱
قانون اساسی ضامن دارد
آقای عسگرد این صدای کجاست
گلستان و سی سال سکوت
وال استریت و حاشیه هایش گنگ های مکزیکی و سپاه قدس میدان جنگی در زندگی مشترک دوباره
مسی می گوید فوتبال زندگی من است یک زخم تازه بر پیکره میراث فرهنگی جولی با روسری راهی ایران مردی که هیچ کس نشناخت خدا حافظ استیوی
باب
ا م رو بردند
اشتراک نشریه هفت را از ما بخواهید
بنابر درخواست خوانندگان گرامی مجله هفت ،از شماره بعد شما می توانید با پر کردن فرم اشتراک این نشریه را هر ماه دو شماره در محلی که آدرس می دهید دریافت کنید. جزییات بیشتر و فرم اشتراک را می توانید در شماره دوم مجله ببینید و پر کنید. هفت همراه شماست
رادیو کوچه
راهی به سوی ارتباط متقابل بین مردم و رسانه .رسانه ای برای شهروندان .فرهنگ، اجتماع و اندیشه و هنر به همراه آخرین خبرها در رادیو کوچه. www.radiokoocheh.com
کامران موسوی
علی هریسچی
قانون اساسی ،ضامن حقوق اقلیت
قانون اساسی یک جامعه دمکراتیک نه تنها عهدهدار حمایت حقوق شهروندان در برابر حکومت است ،بلکه میبایست از حقوق اقلیت در برابر اکثریت هم دفاع کند. دمکراسی ب ه عنوان سیستمی که براساس رای اکثریت بنا شده است پتانسیل باالیی برای تبدیل به یک دیکتاتوری اکثریتی دارد .این به این معنی است که رای اکثریت میتواند موجب تقلیل و حتی تجاوز به حقوق اقلیت شود .به طور مثال اگر اکثریت رای به نوعی تبعیض مذهبی بدهد ،آنوقت اقلیت مذهبی از حقوق برابری برخوردار نخواهد بود و به حقوق او تجاوز شده است .این واقعیت هم در مورد تبعیض نژادی، قومیتی ،مذهبی و جنسی قابل اجراست و هم در مواردی که احزاب اکثریت با تغییر قوانین انتخاباتی و یا دیگر پیش نیازهای فعالیتهای سیاسی از مشارکت سیاسی گروههای رقیب میکاهند و به قدرت حداکثری خود ادامه میدهند. دیگر مواردی که موجب دیکتاتوری اکثریت میشود کاهش و تقلیل گستره حقوق شهروندی مردم است .این باین معنی است که قدرت حکومت در برابر مردم افزایش مییابد و مردم و به خصوص مردمی که دیدگاه متفاوتی از دیدگاه قدرت دارند بیشتر به حاشیه میروند و نمیتوانند در فرآیندهای سیاسی و یا اقتصادی با قدرت حاضر شوند و در صدد تغییر گروه اکثریت برآیند .یکی از مثالهای این نوع دیکتاتوری قوانین سخت سانسور و کاهش آزادی بیان است که با اجرای گزینشی آن از امکان بوجود آمدن و یا تبلیغ افکار جدید و چالشی جلوگیری کرد.
قانون اساسی به عنوان ضامن برقراری و تداوم دمکراسی نقشی کلیدی در برقراری توازن بین اکثریت و اقلیت را داراست .در یک جامعه دمکراتیک اکثریت نمیتواند قوانینی وضع کند که تبعیضآمیز باشد .اینجاست که گروهی که معتقد است قوانین وضع شده تبعیضآمیز هستند میتواند به دادگاه قانون اساسی برود و تقاضا کند که قانون وضع شده میبایست ملغی و یا تغییر کند. مثال عینی این بحث را میتوان در پروندههای زندانیان گوانتانامو مشاهده کرد .بعد از اینکه دولت بوش با پشتبانی اکثریت مجلس و سنای آمریکا قوانین دادگاههای نظامی آمریکا را تغییر داد تا دولت بتواند با دست باز با تروریستهایی که در جنگ با افغانستان و یا عراق دستگیر شدهاند رفتار کند، گروهی از دستگیرشدگان این بازداشتگاه به کمک وکالی آمریکایی این قوانین را به در دادگاه عالی آمریکا به چالش حقوقی کشیدند .آنها معتقد بودند که این قوانین حقوق اساسی زندانیان تروریستی را در مقایسه با دیگر زندانیان تقلیل میدهد و حمایت قانون اساسی را از این افراد دریغ میکند .بنابراین با اینکه این قوانین با اکثریت رای مجلس و سنا تصویب و به امضای رییسجمهوری هم رسیدهاند اما از امتحان قانون اساسی بر نمیآیند و میبایست تغییر کنند. باین ترتیب شش بار این قوانین و متممهای آن توسط دادگاه عالی آمریکا غیرقانونی شمرده شدند .در یکی از احکام مربوط قاضی کندی نوشت :با تمام اهمیتی که برقراری امنیت در جامعه دارد و ارزشی که فرایند دمکراتیک وضع هر قانون در امریکا به آن میبخشد ،ما نمیتوانیم قوانینی که به اصول اساسی ما خدشهای وارد میسازند و با ذات و روح برابری آن در تضادند را قانونی اعالم کنیم .حمایت قانونیایی که در قانون اساسی ما وجود دارد غیر قابل مصالحه است و میبایست به طور کامل اجرا شود حتی اگر اجرای آن سخت و یا غیربهینه باشد.
در رثای مهرداد
یاران موالف همه از دست شدند
کامران موسوی انگار همین دیروز بود كه در یك كلیسای قدیمی در شیكاگو و با نوای پیانوی اسفندیار میخواندیم كه: شهید جنگل ،یل سیه كل به تیرگیها ،زدی تو صیقل بله ،یك دیكتاتوری وحشی بود آنور دنیا كه با آن مخالف بودیم و در یك سازمان دانشجویی در اینور دنیا ،قصد براندازیش را داشتیم ،خیلی جدی و اكثرن صمیمانه .برای اینكار هم همیشه در سفر بودیم از این ساحل به آن ساحل و ازین شهر به آن شهر. كار هم میكردیم و درس هم میخواندیم و برخی مان هم دارای همسر و فرزند. به مانند تمام اجتماعات دانشجویی دیگر ،سازمان ما هم در تمام بالد فرنگ شعبههایی داشت و دفتر دستكی و دبیری و .....ما از اكالهما میآمدیم و مهرداد به همراه چندی دیگر از واشینگ ُتن دی سی .و به دلیل همین پایتخت نشینی ،آنان از یك نوع كاریزمای بدوی هم برخوردار بودند و به غیر از بچههای كالیفرنیا (مخصوصن بركلی كه خودشان را خیلی بها میدادند) فرض بر این بود كه آنها به طور اتوماتیك از بقیه بیشتر میفهمند .كه صد البته اینچنین نبود ،ولی اینان خود به این توهم دامن میزدند و خوش خوشانشان هم میشد. در بین واشنگ ُتنیها همه رقم تمایالت چپی از استالین تا ترتسكی و حتا گِرامشی موجود بود .مائوییست ولی نداشتند .چند نفر از رفقای واشینگ ُتن ولی بودند كه براستی سرشان میشد: اهل مطالعه بودند ،تحقیق میكردند ،مینوشتند ،و از همه مهمتر قادر به فكر كردن نسبتن مستقل از چهارچوبهای سازمان مادر و غیره بودند .مهرداد یكی از آنها بود. كاندیدای دكترای جامعهشناسی بود و توانایی متوسط به باالیی در هردو زبان داشت .بسیار خوب و متین بحث میكرد و با كنترل .خیلی كم پیش میآمد كه برآشفتهاش ببینی یا صدایش را --از عصبانیت --بلند (صدایش وگرنه حسابی رسا و خوش طنین بود) بسیار مردمدار بود و سازمان دهندهای بسیار قابل.
خوددار هم بود و برای همین هیچگاه كسی --در آن دوره یعنی --نتوانست مواضع نهایی سیاسی-اجتماعی او را درست و حسابی دریابد .درست است كه همه ما --با كمال تاسف-- دو نوع موضع درونی-بیرونی داشتیم (اینرا تا مقطع انشعاب، سازمان مادر دامن میزد و تشویق میكرد) ولی مهرداد حتا در جلسات درونی هم دستش را كاملن رو نمیكرد .گاهی در تندروی چنان میتاخت كه غلط كرد ترتسكی و گاه چنان از «برادر بزرگ» و «دوست خلقهای جهان» دم میزد كه انگار خود برژنف است. در آخرین نشست كه قرار بود --به پیروی از سازمان مادر-- منجر به انشعاب درونی سازمان دانشجویی ما نیز و به دور محور موضوع «مرحله انقالب» شود نیز به جرات میشود گفت كه مهرداد تنها عضو معتبر و مطرح سازمان بود كه به طور علنی به هیچیك از تمایالت ا-ق و ا-ر ،نه نه گفت و نه آری .ولی در عمل پس از انشعاب با بچههای ا-ق واشینگ ُتن و با پشتكاری خستگیناپذیر مخصوص خودش ادامه داد و با قلم زدن در ،نشر و توزیع ماهنامه «سوسیالیزم و انقالب» مان از هیچ كوششی فروگذار نكرد. آن انشعاب ،نابود شدن تقریبی سازمان مادر ،تالشی هر گونه جنبش انقالبی و تثبیت كامل حكومت جهل و سرمایه تاثیر كاملن یكسانی نیز بر جنبش دانشجویی ما گذاشت و همگان را به راه «خودسازی» انداخت. دوباره ،مهرداد یكی از معدود كسانی بود كه در خودسازی موفق شد .پا به راه آموزش --هم به عنوان مدرس و هم چون یك محصل --گذاشت ،راه را برای آیندگان روشنتر كرد و از آنرو ،به زندگانی خویش معنا داد. اوه ،مواضع سیاسی-اجتماعی آخرینش هم دیگر كاملن شفاف، دمكراتیك و مترقی بودند. هنوز صدایش در گوشم است :شكست دیروز ،تالش امروز نوید فرداست ،فردایی پیروز روحش شاد و بازماندگانش سربلند و قوی توضیح: موالف= مخالف و موافق به استعاره
of Rockville
"موقعیت استثنایی،قیمتهای استثنایی"
رامبد قریب finance manager
Tel: 240-715-4489 Lexus: 301-762-9009 ext: 4489 15501Frederick Road, Rockville, MD 20855-2110 Email: Rambod.Gharib@rockvillelexus.com
استخدام مشاور فروش
از سیبهای گاززده
تا سفیر عربستان
اردوان روزبه
«اظهارات احمدی نژاد در خصوص طرح ترور»
روز یکشنبه ،محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسالمی ،در یک مراسم دولتی در واکنش به متهم شدن ایران به طراحی توطئه ترور سفیر سعودی در واشینگتن اظهار نظر کرد و این فشارها را برای جلوگیری پیشرفت ایران دانست. به گزارش العربیه ،احمدی نژاد در این مراسم دولتی افزود: «امروز پرچمی از روحیه و فرهنگ ایران در مقابل مستکبران برافراشته شده که برای آنان پذیرفتن آن دشوار است به همین دلیل به دنبال طراحی برای سرکوب ملت ایران هستند و هر روز یک فضا سازی به راه میاندازند». او در ادامه میافزاید « :آنها هر روز برای جو سازی علیه ایران تالش و در این مرحله ایران را متهم به ترور میکنند اما باید به آنها تفهیم کرد که ترور کار آدم های بی فرهنگ است».
پس از رد تصمیم حکومت توسط پارلمان؛
«استرالیا متعهد به قرارداد فرستادن پناه جویان به مالزی» پس از عدم تصویب قانون بررسی پروندههای پناهجویان در خارج از کشور توسط پارلمان استرالیا ،دولت آن کشور هنوز برنامه مشخصی را در این مورد ارایه نکرده است. پس از این که دادگاه عالی استرالیا قرارداد فرستادن پناه جویان به مالزی را غیرقانونی خواند جولیا گیالرد نخست وزیر این کشور در آخر ماه اگست تغییرات در قانون مهاجرت را به پارلمان این کشور پیشنهاد کرده بود.
تسلیت به همکار
با خبر شدیم همکار خوبمان در نشریه هفت بهنام فروهر به سوگ عزیزی نشسته است .غم از دستدادن این عزیز بیشک به سادگی فراموش شدنی نیست .اما همراه خود بدان دوستانات را در نشریه هفت. اردوان روزبه سردبیر علی هریسچی مدیر اجرایی
در پی اظهارات کارگردان «یوسف پیامبر» در مورد بازیگران زن
«پاسخ بازیگران ایرانی به اظهارات سلحشور» تبر ،پنج بازیگر زن سینمای ایران ،در یادداشتی به اظهارات اخیر فرجاله سلحشور کارگردان مجموعه «یوسف پیامبر» که بازیگران زن ایرانی را «هرزه» خوانده بود ،پاسخ دادند. به گزارش خبرآنالین ،در این متن که به امضای ترانه علیدوستی ،پگاه آهنگرانی ،نگار جواهریان ،هانیه توسلی و باران کوثری رسیده ،آمده است« :جناب آقای سلحشور ،از اینکه میبینیم آن همه پرداختن به زوایای نورانی زندگی پیامبران و سرمشق قرار دادن منش ایشان تاثیری در کالمتان نداشته ،و در نهایت شهرتتان را از نفرتپراکنی و بیادبی در برابر همنوعانتان به دست آوردهاید ،بسیار متاسفیم». در بخش پایانی این متن آمده« :ای کاش لطف کنید سینمایی را که خجالت میکشیم بگوییم شما را یاد کجا میاندازد به حال خود رها کنید ،شاید که رستگار شوید و آرامش و صلح و محبت به وجدان نگرانتان بازگردد». الزم به ذکر است روز شنبه 14اکتبر ،فرجاله سلحشور در مصاحبهای بازیگران زن ایرانی را «هرزه» خوانده بود اما روز گذشته او اظهارات خود را تکذیب کرد و آن را «برداشت غلط از صحبتهایش» خواند.
یکی دو هفته گذشته روزهای خوبی برای بشریت به نظر من نبود .خبرهای بد کم میشنویم که چند خبر از دنیا رفتن هم مزید بر علت شد. اولین خبرش که به نظرم کم تکاندهنده هم نبود رفتن آقای «استیو پاول جابز» بود .مردی با نزدیک به سیصد اختراع ثبت شده .مردی که در طی سالهای فعالیتاش در سیب گاززده منشا خدمات بزرگی شد که بعید به نظر میرسد تاریخ اگر بد اخالق نباشد بتواند به این زودیها فراموشش کند. خبر تکاندهنده بود درست فردای روزی که آیفون تازه رونمایی شد احتمالن استیوی آخرین مبارزههایش را در آوردگاه تقدیر با ملک مرگ میکرد .بشر با همه داعیههایش و تمام خبرهای ریز و درشتاش در باب اکتشاف ژنهای چه و چه و درمان این و آن ،آخر در برابرسرطان سر فرود میآورد و جابز را از نه مردم آمریکا و سیب گاز زدهاش بلکه از جهانیان میگیرد. اما درست در همان روز و ساعتهایی که دنیا جابز را از دست داد .جامعه ایرانی «مهرداد مشایخی» را از دست داد .دکتر مشایخی فردی صاحب نظر و اندیشه بود که انصاف در بیان و کالمش زبانزد بود و همواره در طول سالهای بعد ۱۹۷۲ که مقیم آمریکا بود با تدریس و حضور در حوزه نظری ،افتخار جامعه پارسی زبان بود .آری سرطان بیرحم و تقدیر دست به یکی کردند تا گروهی را در بهت و غم فرو برند. اما در ادامه کالم باید از نشریه هفت بگویم .تلفنهای خوب داشتیم؛ پرمهر و صمیمی .نامههای الکترونیکی و دیدارهای حضوری که باید هرکدام از نظرهایی را که گفته میشد با گوش جان میشنویدیم.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق خبر غمانگیز از دست دادن استادی مسلم بیش از هر چیزی رنج محرومیت از بهره بیشتر را به یاد میآورد. دکتر مهرداد مشایخی استاد دانشگاه و صاحبنظیری اندیشمند بود که بیشک فقدان او برای همه عالقهمندان به وی به سادگی از خاطر نمیرود .نشریه هفت ضمن تسلیت به بازماندگان ایشان برای این عزیز از میان سفر کرده علو درجات و جایگاه رفیع را آرزومند است. اردوان روزبه سردبیر علی هریسچی مدیر اجرایی حسن زارعزاده دفتر کانادا
توجه« :نشریه هفت» یک رسانه مستقل و آزاد است که بدون گرایش های سیاسی و حزبی و در حوزههای خبر ،اطالع رسانی ،تحلیل ،فرهنگ ،اقتصاد ،هنر ،اندیشه و آموزشهای زندگی فعالیت میکند. این نشریه با پرهیز از قوم گرایی به اندیشه نزدیک شدن مردم در جهان و ارایه راه کارهای ارتباط بهتر بین اقوام و ملل مختلف میپردازد .اما بنابر محدویتها فقط به زبان پارسی منتشر میشود ولی امکان و بستری است برای تمام اقوام ایرانی. مطلب های منتشر شده در «نشریه هفت» بر اساس الگوی هیت تحریریه این نشریه و با اندیشه ارتباط با جامعه میزبانی است که در آن کشور ایرانیان و سایر ملل در آن ساکن و یا میهمان هستند .در الگوی نوشتاری خود در صورتی که قصد دارید همراه ما باشید امیدوار هستیم نکات باال را رعایت کنید .در صورت ترجمه متن یک نسخه اصل آن را ضمیمه کنید و فراموش نکنید تا حد امکان در بخش پارسی از کلمات این زبان استفاده کنید و برگردان مناسبی از کلمات قابل تبدیل داشته باشید. «هفت» آماده انتشار مطلبها ،نظرها ،پیشنهادها و انتقادهای شما به همراه عکسهایی است که میگیرید .به هر روی نشریه خودتان است .فراموش نکنید این نشریه منطبق با قوانین جاری کشور آمریکا را دارد .در مورد آگهیهای نشریه هم بررسی کنید و بعد منتشر میشود و نهایت امر مطلبها با نظر شورای تحریریه انتخاب می شود و همچنین سردبیری حق حک و اصالح مطلبهای ارسالی آن نیست و هر مطلبی در این نشریه قابل نقد و بررسی است. انتخاب چرا که ما مسوولیتی در مورد محتوای آن نمی پذیریم .فراموش نکنید مطلب های نوشته شده در «هفت» به الزام نظر صاحبان
از نظر دوست با مهر اصفهانی که میگفت نشریه را اشتراکیاش کنیم و مهربان یاری که اشکاالت امالیی را برگزیده و برایم فرستاده بود تا نظرهای دیگر که حتا آنهایی که کمی هم «اسپایسی»تر بود هم نشانه امید بود برای هفتی که اینک اولین شماره رسمیاش را بعد بررسی اشکاالت و رفع برخی عیب و آکهایش دست میگیرید .البته به زودی تارنمای آن نیز در خدمت دوستان خوب هفتی قرار خواهد گرفت با امکاناتی مناسب که بیشتر با هم دوست شویم. این شماره ویژهنامه کانادا هم اضافه شده است .از این پس پارسی دانها و پارسی زبانهای کانادایی هم افتخار خواندن هفت را به ما خواهند داد .هفت در کانادا نیز به صورت چاپ شده در این کشور با گستره تورنتو ،اونتاریو و مونترال توزیع خواهد شد. با مطلبهای تولید شده از دوستانی که با «دل» برای این شماره نشریه شما نوشتهاند همراه باشید .عیبها را به رخمان بکشید .البته یک عذرخواهی برای پیش شماره قبل هم بدهکار هستیم .ایرادی در صفحهبندی و تغییرات باعث ایجاد ایراد در متنهایی از نشریه چهارم پیششماره شده بود که سهوی از دست در رفت .ببخشید.
نشریه هفت در حوزه های خبر ،سیاست ،اندیشه، فرهنگ و هنر و اجتماع صاحب امتیازGlobal Social Networks LLC : سردبیر :اردوان روزبه /مدیر اجرایی :علی هریسچی تماس با اردوانeditor@haftmagazine.com : تماس با علیali.herischi@haftmagazine : صفحهآرایی و امور فنی :داریوس مدیا امور آگهیهاads@haftmagazine.com : تلفن تماس در آمریکا: )240(436-2535 ، )240(436-2536 توزیع در ایاالت متحده و کانادا
نشریه هفت در کانادا
شما در کانادا می توانید همراه نشریه هفت باشید .اگرنوشته یا گزارش ،آگهی و یا نیاز به دریافت نشریه دارید می توانید با دفتر این نشریه در تورنتو در تماس باشید.
مدیر دفتر کانادا :اردشیر زارع زاده Canada@haftmagazine.com
تلفن1-647-860-8485 : فکس1-888-767-6797 :
همراهان این شماره به ترتیب الفبا: اردوان روزبه ،اکبر ترشیزاد ،افشان برزگر ،امیرحسین آهویی ،آویده مطمئن فر، آرش آتشزاد ،بهنام فروهر ،پروانه وحیدمنش ،حسن زارع زاده اردشیر، دامون روزبه ،روزبه میر ابراهیمی ،رضا محدث ،سایه کوثری ،سحر بیاتی، سحر.ج ،علی هرسیچی ،عال ،فرورتیش رضوانیه ،کیان امانی، کیومرث سجادی ،کامران موسوی ،نیرماال ،محمد مصطفایی ،موری صفی, مصطفا خلجی ,مهران امیراحمدی ,مه شب تاجیک ،محبوبه شعاع. همچنین تهیه بخش خبرهای این نشریه با همراهی رادیو کوچه است
آثارتان را به آدرس contact@haftmagazine.com:ارسال کنید.
روزبه میرابراهیمی
در حاشیه «وال استریت» «نیویورک خشمگین» عنوانی بود که در خبر یکی از سایتهای رسمی قوه قضاییه جمهوری اسالمی ایران در مورد رویدادهای هفتهها اخیر نیویورک با آن روبرو شدم .خبر به نقل از خبرگزاری فارس بود که آن هم به نقل از خبرگزاری رویترز گزارش داده بود .هر چقدر در اینترنت جستجو کردم چنین ترکیبی را در منابع خبری انگلیسی نیافتم .البته واژه «کارگران خشمگین» یا «معترضان خشمگین» در این روزها بارها مورد استفاده گزارشنویسان آژانسهای خبری زیادی قرار گرفته است .اما معنای ترکیب «نیویورک خشمگین» چیز دیگری را به ذهن میرساند. این روزها تحوالت خیابانهای جنوب منهتن در راس خبرهای بسیاری از رسانهها قرار گرفته است .البته در مورد برخی از رسانههای اصلی آمریکایی این موضوع کمی دیرتر مورد توجه قرار گرفت .اما در دنیای امروز و با گسترش هر روزه فضاهای مجازی هر مانعی را میتوان از مسیر «نادیده ماندن» موضوعی کنار زد .به قول ضربالمثل معروف فارسی «دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد». حاال که کار به ضربالمثل کشید این یکی را هم بد نیست یادآوری کرد .حتمن بارها شنیدهاید که میگویند «عدو شود سبب خیر گاهی!» خب! داستان این روزهای نیویورک هم مصداقی شبیه به همین موضوع دارد. چطور؟ باید کمی به عقب برگردیم .من به شخصه اولین نشانههای حرکت اخیر که به «جنبش اشغال وال استریت» معروف شده را در روزهای منتهی به ۱۱ سپتامبر سال جاری دیدم .آن روزها زمان زیادی را چند روز پیش از آغاز دهمین سالگرد حمالت تروریستی به برجهای دوقلوی تجارت جهانی ،در کوچه و پس کوچههای جنوب منهتن (دانتوان) سپری کردم .کنجکاو و پیگیر برنامهها و فعالیتهای مرتبط با این مناسبت بودم .یکی از نکاتی که آن روزها شاهدش بودم «کارتن نوشتههایی» بود که در یکی دو جمع بسیار کوچک در حد شش یا هفت نفر دیدم با مضامینی علیه «وال استریت» و «فساد دستگاه مالی امریکا» .تازه در یکی از نوشتهها هم نوشتهای با عنوان «اشغال وال استریت» دیدم که یادم هست با خودم گفتم «اینها چی میگن!»« ،اشغال؟!» اما باگذشت زمان آن جمع کوچک صدایی بلند پیدا کرد .در یکی از اولین قدمها گروههای سازماندهنده ،فراخوانی برای تجمع در پارک «زاکوتی» که در نزدیکی ساختمان «وال استریت» واقع است دادند .فراخوان برای ۱۷سپتامبر بود .یعنی چند روزی پس از برگزاری مراسمهای ۱۱سپتامبر .فراخوان «سرازیر شدن» ،خواستار تجمع ۱۲ هزار نفری و تحصن برای «اشغال وال استریت» بود. تالشهایشان هرچند به هدفگذاری ۱۲هزار نفری نرسید اما جمعی قابل توجه به این فراخوان پاسخ دادند و هسته اولیه حرکت شکل گرفت .حرکتی که با حداقل دو اشتباه پلیس وسعت بیشتری یافت. در اولین اشتباه یک افسر پلیس به نام «آنتونی بولوگنا» ،در جریان اعتراضات ،اسپری گاز فلفل را بر روی صورت چند زن جوان پخش کرد. فیلم این حرکت به سرعت در فضای مجازی منتشر شد و پس از مدتی به رسانهها نیز رسید .پوشش این اقدام در رسانهها بخشهای بیشتری را متوجه رویدادهای حاشیه خیابان «وال استریت» کرد. جمع زیادی از معترضین و متحصنین در پارکی در کنار خیابان «لیبرتی» که در چند قدمی «گراند زیرو» قرار دارد مستقر شدند و چادر به پا کردند .پارکی که با تداوم هر روزه اعتراضات به مرکز اجتماعات تبدیل شده است .گروههای مختلف از فعاالن محیط زیست و هنرمندان و نقاشان گرفته تا تشکلها و اتحادیههای کارگری و سوسیالیستی در
آن به تبلیغ و ترویج ایدههای خود میپردازند. در وسط این میدان مرکزی راهاندازی شده که به اطالع رسانی و ارتباط با رسانهها اختصاص دارد و در عین حال لب تاپهای مختلفی روشن و در حال خبرپراکنی و ارتباطگیری هستند. اما پس از اسپری گاز فلفلی که سبب گستردهتر شدن اعترضات شد اشتباه دیگر ،بازداشت گسترده تظاهرکنندگان در ۲اکتبر بر روی پل تاریخی بروکلین بود .گزارشها حکایت از بازداشت ۷۰۰نفر داشت .اقدامی که هرچند توجیه پلیس برای برخورد« ،حفظ نظم شهر و روند ترافیک شهری» بود اما به سرعت در اقصا نقاط دنیا بازتاب داشت و جمع بیشتری را همراه معترضان کرد. تجمع و راهپیمایی این گروهها تقریبن هر روز در محوطه پارک و خیابانهای اطراف ادامه دارد .برخی از گروهها اعالم کردهاند که این حرکت را تا آغاز زمستان ادامه خواهند داد. بعداز ظهر ۵اکتبر ،۲۰۱۱نیویورک شاهد یکی از روزهای کمنظیر خود بود .جمعیت زیادی خیابانهای اطراف پارک محل تحصن را در اختیار خود گرفته بودند .پلیس پیادهروها را با حفاظهای میلهای جدا کرده بود .ظاهری که در طول این چند هفته برای عابران خیابانهای جنوب منهتن عادی شده است. گروههای معترض جمعیت تظاهراتکننده را ۱۲هزار نفر اعالم کردهاند اما پلیس این میزان را ۵هزار نفر ذکر کرد .من هم در آن روز در آنجا
حضور داشتم و میتوانم با قاطعیت بگویم جمعیت بسیار بیشتر از ۵هزار نفر بود. شاید در ابتدا بسیاری این جنبش را چندان جدی قلمداد نکردند اما باگذشت زمان افراد بیشتری به آن واکنش نشان دادند .تحلیل گران به سراغ یافتن ریشهها و عوامل پیدایی آن رفتهاند و جامعه شناسان به تکاپوی تحلیل جامعهشناسانه آن .و البته سیاستمداران هم به دنبال اهداف خود! آنچه قابل توجه است بلندشدن صدای خواستههای این بخشهای فعال جامعه آمریکا در طول همین مدت به ظاهر کوتاه است .صدایی که کمکم در سطحهای مختلف قدرت در حال شنیده شدن است .از برخی نمایندگان سنا گرفته تا باراک اوباما رئیسجمهوری امریکا. معترضان که خود را نماینده « ۹۹درصد» مردم آمریکا میخوانند با قدرت فزاینده بانکها و افزیش بیعدالتی اجتماعی بشدت مخالفند .آنها به «فساد حاکم بر وال استریت» اعتراض دارند و خود را «جنبشی غیرخشونتآمیز» میدانند« .جنبشی» که به تعبیر بسیاری از «بهار عربی» الهام گرفته است. اگر به محل استقرار متحصنین در پارک کنار خیابان «لیبرتی» بروید در میان «کارتن نوشتهها» میتوانید به زبان عربی نام «میدان التحریر» را نیز ببنید .اما شاید کمی زود باشد برای قضاوت .بخصوص که وقتی در اوج اعتراضات در جنوب منهتن به کوچه و پس کوچههای نزدیکش سر میزدی همچنان بارها و رستوانها پر بود از مردمی که به ظاهر زیاد برایشان اهمیتی نداشت که چند قدم آنطرفتر عدهای گلوپاره میکنند و فریاد اعتراض سر دادهاند .نمیدانم! شاید مخاطب آنها همین بخشها باشند! باید منتظر ماند و دید که در هفتهها و ماههای آینده آیا این حرکت تأثیری نیز بر معادالت سیاسی حاکم بر قدرت در آمریکا نیز خواهد گذاشت انتخابات ریاست یا خیر! بهخصوص که سال ۲۰۱۱سال منتهی به جمهوری بعدی نیز هست. 5
یادمان یک اندیشمند درگذشت نابهنگام زنده یاد دکتر مهرداد مشایخی استاد دانشگاه های منطقه واشنگتن بزرگ ، روشنفکر و کوشنده سیاسی آزادی خواه و عدالت طلب ،موجی از اندوه و تاثر را بر انگیخت .او آنچنان زیست که نامی نیکو از خود به یادگار گذاشت .ما فقدان این انسان فرهیخته و آرمانگرا و دوست مهربان را به خانواده محترم و بخصوص پدر و مادر ،همسر ،خواهر و برادر گرانقدر او تسلیت عرض نموده و ضمن اعالم همدردی ،برای آنها صبر وشکیبایی آرزومندیم .یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. عزیزه ،منیر و قاسم ابراهیمی ،مژگان احمد زاده ،مریم احمدی ،گیتی اخالقی ،مهدی ادهم ،بهناز ادهم ،هایده وسعید اردوبادی ،ارژنگ اسعد ،امیر اصغری ،علی افشاری ،فریده و محمد اقتداری ،کیومرث الیاسی ،فاطمه و جواد امان ،کیان امانی ،منصور امین زاده ،مهدی و حمیرا امینی ،فریبا امینی ،محمود امینی ،مهرنوش و سیروس انوری ،رویا و سیما ایرانمنش ،فریده ایروانی ،حسین و علی ایروانی ،وفا آذر بهاری ،حمیده آرمیده ،رحیم و پری باجغلی ،بیژن باران ،احمد باطبی ،اسماعیل باکو،عطیه بختیار،شهناز و ناصر بخشی ،محمد برقعی ،رویا برومند ،جهانگیر برومند ،بهزاد بشیری ،گالره بصیری ،سیامک بهرامی ،ژاله بهروزی ،عباس بهشتی ،هومن و ویولت بیگی ،یونس پارسا بناب ،حمید پرچم ،مجید پرچم ،پروین و احمد پوری ،رضا پیرزاده ،احمد تدین ،احمد تقوایی ،محمد تهوری ،نیره توحیدی ،طاهره توکلی ،سهراب جاهد ،هلن جاوید ،جهانشاه جاوید ،خسرو جاوید ،پریوش جالیی ،فریده جهانبین ،پویا جهاندار ،حسن جوادی ،رضا جوانشیر ،فرهنگ جوانشیر،ناهید و فریدون جیزان ،فریبا چاپک ،جمشید چالنگی ،آرام حسامی ،مریم حسین خواه ،عفت حسینی ،فاطمه حقیقت جو ،مهتاب حکمت ،هرمز حکمت ،ارسالن حمیدی ،شوکا و آرش حیدریان ،مصطفی خسروی ،علی خلیق ،فیروزه خواجه نوری ،امان خواجه نوری ،زهره خیام ،محمد داور،کمال داوودی ،فریبا داوودی مهاجر،آذر دشتی ،سیامک دهقانپور ،رضا ذاتی ،هادی راد ،نیما راشدان ،علی و مونا راکعی ،فرناز و فرشاد راوندی ،ایرج رجبی ،فرامرز و منظر رفیعی ،هوشنگ رفیعی ،محمد علی روحانی ،اردوان روزبه ،زهرا زاد حسینی ،میترا زادگان ،اردشیر زارع زاده ،لیال زند ،حمید زنگنه ،ماشاء اهلل ،زینت و مجتبی سادات مشعشعی ،محسن سازگارا ،الهه و افسانه سالور ،بهرام سروش ،فروغ و کژال سعادتمند ،امید و منیژه سعید ،کامران و مریم سلطان دانشور عامری ،داریوش سلطانی ،کیانوش سنجری ،سارا سهرابی ،شهین و اسد سهرابی ،رضا سیاووشی ،ناهید سینا ،رحیم شامبیاتی ،فرناز شاهی ،داراب شباهنگ ،زینت ،غزاله ،بهروز و پیروز شرفی ،نزهت،پری و پاول شهابی ،نادر صادقی ،فریبرز و فرزانه صارمی ،کوروش صحتی ،بیژن صف سری ، ،نینا صمصامی ،سعید ضرابیان ،ناهید و حمید طالب نژاد ،اشکبوس طالبی ،بابک طالبی ،وحید طباطبایی ،گیسو طباطبایی ،ناصر طهماسبی ،سعید طوسی ،شهره عاصمی ،علی عباس زاده ،محبوبه عباسقلی زاده ،غالم عباسی ،فریبا عباسی ،شهال و سیاووش عبقری ،نازلی عراقی ،حمید عصار ،کاظم علمداری ،نغمه علیزاده فر ،بهرام فرج نیا ،ماکان فردیس ،کوروش و کیوان فرشادی ،خسرو فرشچی ،حسن فرشچی ،خسرو و برژیت فرشی ،فروزنده فرنوش ،خانواده فروغی ،هما فلسفی ،فیروزه فوالدی ،مهدی قاسمی ،محمد جعفر قانون پرور ،نصرت قره داغی ،رضا قریشی ،رضا قسیمی ،ناصر قطاع ،فرانک قلعه باغی ،رضا قنادان ،مریم قنبری ،بهیار قهرمانی ،پری و صمصام کشفی ،حسین کمالی ،علی کمره ای ،ترانه و نوید گلشاهی ،امیر حسین گنج بخش ،رویا و سعید گنجعلی زاده ،اکبر گنجی ،وجیهه گودرزی ،اردشیر لطفعلیان ،مریم و مسعود ماه بانو زاده ،نادر مجد ،سهیال و روزبه محمد زاده ،فاطمه
و نسترن محمودیان ،پوران و امیر مشیری ،امیر معنوی ،پریوش مقدم ،ماهرخ مقدم ،ولنتاین مقدم ،هالله مقصود لو ،محمد مقصودی ،پریا و محمد مقصودی ،فرشید مقیمی ،رویا ملکی ،فرید منعمی ،علی اکبر مهدی ،سوزان مهرنما ،سید علی اکبر موسوی خوئینی ،پروانه موسویان ،گیتی موسویان ،کاویان میالنی ،افسر نادرشاهی ،مهدی ناظر ،الهه ناظم اف ،آرش نراقی ،خانواده نصیری ،فرشته و هوشنگ نظامی ،بورگان نظامی نرج آباد ،رسول نفیسی ،نادر و مریم نمازی ،مهرداد نمازی ،شهین نوائی ،مهدی نور بخش ،مجتبی واحدی ،محسن وحیدی ،مهوش وطن خواهی ،شهرام وفا کیش ،آذر وکیل آبادی ، ،مونیکا وکیلی ،آتی وکیلی ،شاهدخت ،نرگس،محمد ومریم یوسف زاده ،طاهره ،احمد و مهرداد یوسف زاده ،حسام یوسفی ،مهدی یوسفی
محبوبه شعاع «ابراهیم گلستان» کارگردان ،داستاننویس ،مترجم، روزنامهنگار و عکاس ایرانی ،در بیستوششم مهرماه سال 1301در شیراز زاده شد .پدرش واعظ و روزنامهنگار بود و روزنامهای به نام «گلستان» را منتشر میكرد ،كه در آن زمان طرفدار دولت و دربار بود .ابراهیم تحصيالت ابتدايی و دبيرستان را در شيراز گذراند و در سال ۱۳۲۰ در نوزده سالگی برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به تهران رفت اما درس و تحصیل را در نیمه راه رها کرد و به عضویت حزب توده در آمد و به عنوان عکاس در روزنامههای «رهبر» و «مردم» به کار مشغول شد. گلستان در سال ۱۳۲۶اولین قصهاش را با نام «به دزدی رفتهها» نوشت كه همان سال در ماهنامه مردم و بعدها در سال ۱۳۲۸در مجموعهای با عنوان «آذر ،ماه آخر پاييز» منتشر شد .اما خودش در این باره گفته اولين قصهاش را در پاسخ به يک موضوع انشا در دوره دبستان نوشته است موضوع انشا همان بود که هميشه بود «در عفو لذتی است که در انتقام نيست» او گفته من برای اين موضوع يک قصه نوشتم و اين اولين قصهای است که من نوشتم. او در همانسالها داستانهايی از ارنست همينگوی، ويليام فاكنر و چخوف را ترجمه كرد كه آنها را در مجموعهای تحت عنوان «كشتى شكستهها» منتشر ساخت .گلستان در اوایل دهه 1330به کار عکاسی و فيلمبرداری و خبرنگاری برای تلويزيونهای خارجی پرداخت و سپس به کار در روابط عمومی و انتشارات شرکت نفت در تهران مشغول شد و برای راديو ايران برنامه ساخت و پس از سال ،۱۳۳۶استودیوی سینمایی خود را با نام «استودیو گلستان» تاسیس کرد .او تعدادی فیلم مستند برای یکی از سازمانهای شرکت نفت ساخت که از آن میان میتوان به «یک آتش» و «موج
هميشه از ايران رفت و در انگلیس ساکن شد .وی همچنین تهیهکننده فیلم «خانه سیاه است» به کارگردانی «فروغ فرخزاد» است. اما آثار مکتوب گلستان از سبکی خاص برخوردار است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تاثیر پذیرفته از داستانهای کوتاه «ارنست همینگوی» میدانند ،گرچه خود وی تاثیرپذیری از هیچ نویسندهای را نمیپذیرد. همچنین وی از زمره نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی میشود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالبهای داستانی نوین ،اهمیت قایل شد و به آن پرداخت .از این جهت نقش او در مسیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجهاست. از میان آثار و کتابهای ابراهیم گلستان میتوان به« :آذر، ماه آخر پاییز» شامل هفت داستان« ،شکار سایه» شامل چهارداستان« ،جوی و دیوار و تشنه» شامل ده داستان، «اسرار گنج دره جنی»« ،مد و مه» سه داستان« ،خروس»، «نامه به سیمین» به همت عباس میالنی« ،مختار در روزگار» و «برخوردها در زمانه برخورد» اشاره کرد . ابراهیم گلستان که اکنون هشتادونهمین سالزندگی خود را پشترو دارد ،دو سه سال قبل از انقالب 1357استوديو
و مرجان و خارا» اشاره کرد .به دلیل این هم کاریها، عدهای از روشنفکران آن دوره به ابراهیم لقب «گلستان نفتی» داده بودند. ابراهیم گلستان اولین کارگردان ایرانی است که برنده جایزه بینالمللی شده بود و از متفکران هنرمند پیشرو ایران است و بسیاری از اتفاقات هنری پس از او گفته شده که وامدار اوست .او در سال ۱۳۴۰برای فیلم «یک آتش» موفق به دریافت مدال برنز از جشنواره «ونیز» شد.فیلمهای مستند او از لحاظ سینمایی جزو اولین و بهترین فیلمهای ایرانی مستند به شمار میآیند. گلستان در ۱۳۴۴نخستين فيلم بلند سينمايی و داستانیاش با نام «خشت و آينه» را ساخت که به زعم بسياری نخستين فيلم روشنفكری و غيرمتعارف سينمای ايران است .در سال ۱۳۴۵به سفارش بانک مركزی ايران مستند «گنجينههاى سلطنتى» را ساخت و تا رفتنش از ایران دو فيلم مستند ديگر با عناوين «خراب آباد» و «خرمن بذر» را عرضه داشت او در ۱۳۴۶به انگلستان رفت و چهار سال بعد دوباره به ايران بازگشت. و در سال 1352در ایران «اسرار گنج دره جنى» را ساخت و با توقيف آن پس از يک هفته نمايش برای
روز چهارشنبه 12 ،اکتبر صورت گرفت،
«تماس مستقیم واشنگتن و تهران در خصوص طرح ترور در آمریکا» ویکتوریا نولند ،سخنگوی وزارت خارجه آمریکا
قرار نمیدهم اما تنها به این اکتفا میکنم که ما درباره این موضوع با ایران تماس مستقیم داشتهایم».
ایاالت متحده میگوید بر سر ماجرای «توطئه ترور» سفیر عربستان سعودی در آمریکا ،واشنگتن به طور مستقیم با مقامهای جمهوری اسالمی تماس برقرار کرده است. ویکتوریا نولند ،سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ،روز پنجشنبه به خبرنگاران گفت« :ما تماس مستقیم با ایران داشتهایم .من جزئیات بیشتری از این در اختیار شما
در همین زمینه ،یک مقام آمریکایی به شبکه خبری «سی ان ان» گفته است ،چنین تماسی روز چهارشنبه و به ابتکار آمریکا صورت گرفته است. این سخنان در حالی بیان شد که باراک اوباما ،رییس جمهوری ایاالت متحده ،اعالم کرده که مقامهای جمهوری اسالمی را مسوول این ماجرا میداند و از احتمال در نظر
4
4
گرفتن تحریمهای شدیدتری علیه تهران خبر داده است. به گزارش «سی ان ان» دو مقام وزارت امور خارجه آمریکا نیز گفته اند که سوزان رایس ،سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد ،با محمد خزایی ،سفیر جمهوری اسالمی در سامان ملل متحد در خصوص این موضوع دیدار کرده اند. در کیفرخواستی که علیه منصور ارباب سیار ایرانی تبعه آمریکا و غالم شکوری (منتسب به سپاه قدس) آمده ،این دو قصد داشتهاند از طریق باندهای مواد مخدر مکزیک، سفیر عربستان در واشنگتن را ترور کنند.
خود را فروخت و به انگلستان كوچ کرد و در خانهای قصرمانند در استان ساسکس در انگلستان زندگی خود را ادامه داد. وی از ثمره ازدواج خود با فخری گلستان دو فرزند دارد که فرزند اول او «کاوه» عکاس خبری ایرانی بود که در سیزدهم فروردين 1382خورشیدی برابر با 2003میالدی در آغاز حمله آمريکايیها به عراق در کردستان عراق در اثر انفجار مين کشته شد و دومین فرزند او لیلی مترجم و نویسنده است و در ایران فعالیت میکند. گفته شده که ابراهیم گلستان پس از سی سال سکوت ،باالخره در سال 1386با درخواست «عباس میالنی» ریيس بخش مطالعات ايرانی دانشگاه استنفورد برای شرکت در یک جلسه پرسش و پاسخ موافقت کرد .وی که برای شرکت در این جلسه از محل اقامتش شهر ساسکس در انگلستان ،راهی «سالن کابرلی آديتوريم» دانش گاه استنفورد در «پاولو آلتو» در نزديکی شهر سنفرانسيسکو شده بود ،پیش از آغاز این جلسه جنجالی ،صدابرداری از اين جلسه را قدغن اعالم کردهبود. میالنی در معرفی وی ،شرح مفصلی از سوابق سیاسی و ادبی او ارایه داده و فعالیتهای او را در زمره آثار ماندگار تاریخ قرن بیستم هنر ایران دانسته است.
«بازداشت ۷۴نفر در نیویورک» در دومین روز از گسترش اعتراضهای جهانی به تبعیضهای مالی و نظام سرمایهداری ،پلیس 74تن از تظاهرکنندگان و اعضای «جنبش وال استریت» را بازداشت کرده است .این در حالی است که با افزایش تعداد معترضان در نیویورک این افراد در میدان تایمز این شهر که یک نقطه گردشگری نیز به شمار میرود ،به تجمع خود ادامه دادهاند. دامنهی این اعتراضها به سایر شهرهای امریکا نیز کشیده شده و در لسآنجلس نیز نزدیک به 5هزار نفر در این تظاهرات شرکت کردند. بنا بر گزارشهای رسیده در ادامه آغاز اعتراضها در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان از روز شنبه ،امروز نیز شهرهای لندن ،تورنتو ،رم،کواالالمپور ،فرانکفورت ،آتن و اوکلند شاهد تظاهرات اعتراضآمیز حامیان جنبش وال استریت بود. این تظاهرکنندگان خواهان توجه بیشتر سیاستمداران به سودجوییهای بنگاههای اقتصادی هستند. گفتنی است که این تظاهرات روز گذشته در رم به خشونت کشیده شد و واکنش نخست وزیر ایتالیا را برانگیخت.
در پی اعالم دولت آمریکا در خصوص نقش ایران در ترور یک سفیر
کیان امانی
گنگهای مکزیکی و سپاه قدس تا سفیر کبیر عرب
پس از اتهام دولت امریکا به ایران برای طرح ترور سفیر عربستان سعودی توسط نیروی قدس سپاه پاسداران در واشنگتن هنوز زوایای تاریک این ماجرا روشن نشده اما واکنشهای متفاوتی را در میان مقامات دولتهای امریکا، ایران ،عربستان و حتا دیگر کشورهای جهان داشته است. باراک اوباما رییس جمهوری امریکا در مورد صحت ادعای دخالت ایران در توطئه ترور سفیر عربستان سعودی ابراز اطمینان کرده و سعود الفیصل ،وزیر خارجه عربستان سعودی گفته ریاض در حال بررسی چگونگی پاسخ به اقدام ایران است .آیتاهلل خامنهای رهبر جمهوری اسالمی ایران هم در جریان یک مراسم نظامی گفته تکرار شیوههای ابلهانه و بیخاصیت سیاستگذاران درمانده پریشان غربی برای ایران هراسی ،باز هم نتیجه نخواهد داشت و بار دیگر طعم تلخ شکست را خواهند چشید. بیشک اگر چنین اتهامی اثبات شود ایران هزینه گزافی در قبال آن خواهد پرداخت .هزینهای که برخی معتقدند به اعمال فشار و تحریمهای گستردهتر ختم خواهد شد و عده کمتری معتقد به برخورد نظامی غرب با ایران هستند. گفت وگوی زیر یک روز پس از طرح این اتهام از سوی دولت امریکا با مهراگیز کار حقوقدان و وکیل مدافع ،علی افشاری فعال و تحلیلگر سیاسی و امیرحسین گنج بخش فعال سیاسی جمهوریخواه صورت گرفته است. نظر شما درباره اتهام اخیر آمریکا به ایران درباره طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن و پاسخ ایران چیست؟
مهرانگیز کار :با اینکه خودم و خانوادهام قربانی ستمگریهای جمهوری اسالمی هستیم اما سوال شما را بر پایه مبانی حقوقی که به آن اعتقاد دارم پاسخ میدهم و نمیتوانم ذهنیت حقوقیام را کنار بگذارم و فقط سیاسی به این ماجرا نگاه کنم .در حال حاضر هیچگونه نظر قطعی درباره این اتهام نمیتوانم داشته باشم به دلیل اینکه بر پایه مبانی حقوقی ما معتقد به اصل برائت هستیم .اصل برائت فقط در مورد فرد کار نمیکند بلکه در مورد دولتها هم صادق است و این به معنی آن است که وقتی اتهامی به یک فرد یا یک مجموعه یا حتی یک دولت وارد میشود این فقط در حد یک اتهام است و تا زمانی که در آخرین دادگاه و در مرحله نهایی رسیدگی این اتهام ثابت نشده باشد ما از نظر حقوقی نمیتوانیم به یک چنین اتهامی چندان اعتبار قایل شویم و فقط میتوانیم بررسی و نگاه کنیم که چگونه به این اتهام رسیدگی میشود و چه مدارک و شواهدی در دادگاههای رسیدگی کننده اعالم و ابراز میشود در آن صورت میشود مرحله به مرحله درباره این مدارک و شهود صحبت کرد .در حال حاضر ما فقط با یک پرونده اتهامی مواجه هستیم و هنوز آن مراجعی که اتهام را به دولت ایران وارد کردهاند اعالم نکردهاند که به این اتهام رسیدگی و تبدیل به محکومیت شده است .بنابرین ما تا آن زمان نمیتوانیم کاملن تائید کنیم که آیا این اتهام وارد هست یا خیر و این دادگاهها هستند که باید در نهایت با توجه به مدارک و دالیل بگویند که این اتهامات وارد هست یا خیر .به عبارت دیگر ما بر مبنای اصل برائت که هم در حقوق داخلی مورد توجه و اعتناست و هم در حقوق بینالمللی با این موضوع روبرو میشویم ولی اگر بخواهیم بحث سیاسی را مطرح کنیم آنوقت وارد حیطه دیگری میشویم که به نظر من باید منتظر شویم تا اساسن تکلیف
این اتهامات از نظر حقوقی روشن شود و سپس بحثهای سیاسی و تنبیه و واکنشهای جهانی مطرح میشود .به نظرم تا پیش از محکومیت نهایی در دادگاهها نهایی ورود به این بحثها بیش از آنکه حقوقی باشد سیاسی است.
علی افشاری :فعلن در این خصوص به دلیل اینکه تنها اتهاماتی از سوی مقامات آمریکایی به مقامات جمهوری اسالمی عنوان شده نمیتوان اظهارنظر قطعی کرد و این طرح هم طرح بسیار عجیبی است که بیشتر شبیه سناریو فیلمهای هالیوودی است و بنابراین در مرحله نخست بسیار دشوار است که بشود قضاوت کرد و باید صبر کرد تا مقامات آمریکایی مستنداتشان را ارایه دهند اما از آنجا که وزیردادگستری امریکا و دیگر مقامات بلندپایه آمریکایی نظیر هیالری کلینتون و جوزف بایدن موضعگیری کردهاند به هر حال این فرض را نشان میدهد که دستشان پر است و بیگدار به آب نزدهاند .اظهار نظر قطعی درباره این موضوع نیازمند اطالعات بیشتری است اما اگر بخواهیم فرض را بر این بگذریم که این ادعا درست است میشود گمانه زنی کرد که احتمالن ارتباط بین این اقدام و انگیزههای حکومت ایران را باید در موضعگیریهایی دانست که در سالهای قبل احمدینژاد مدعی بود که نظام امریکا را یک نظام در حال عفول و سقوط توصیف میکرد ولی به تازگی و به طور مشخص از سال گذشته تا به حال شخص رهبر جمهوری اسالمی هم مواضع مشابهی را اتخاذ کرده و میبینم که در سفر اخیرش به کرمانشاه هم به صراحت اعالم می کند که همین «جنبش ضدسرمایهداری اشغال وال استریت» امریکا را زمین خواهد زد .یا عنوان میکند که این مرحله آخر بنیان سرمایهگذاری است و میتوان در نظر گرفت که این اقدام یک نوع تالش دفاعی از سوی حاکمیت به خصوص از سوی الیه های افراطی آن بوده که سطحی از درگیری را در خاک
امریکا ایجاد کنند اما آنها به طور قطع این آگاهی را هم دارند که چنین اقدامی با واکنش تند امریکا همراه خواهد بود اما تصور و ارزیابیشان این بوده که چنین واکنشی در سطح یک حمله محدود نظامی خواهد بود که چه بسا آن را به منزله فرصتی قلمداد میکنند تا بتوانند اختالفها و تضادهایی را که درون خود جبهه اصولگراها به وجود آماده را مهار کنند و بین خودشان وحدت و از طرفی هم توجیهاتی را برای ایجاد
فضای پلیسی در کشور ایجاد کنند و به نوعی هم عدم انسجام بین مردم و حکومت را کاهش دهند و با طرح اینکه کشور در آستانه جنگ هست بتوانند بخشی از نیروهای جامعه را با شعارهای ناسیونالیستی بسیج کنند .در نهایت این طرح خیلی عجیب و غیر عقالنی است و یک محاسبه ساده نشان میدهد که منفعتی برای حاکمیت ایران ندارد و ایران را به طور کامل در وضعیت یک بازنده قرار خواهد داد اما به هر حال این را هم باید در نظر داشت که ممکن است این یک طرح از سوی عناصر نفوذی امریکا به یک خط گمراه کننده در حاکمیت ایران به خصوص نیروهای نظامی مانند نیروی قدس داده باشند و آنها را در این مسیر گمراه کرده باشند اما این هم فقط یک فرضیه است که با توجه به نوع واکنشی که مقامات امریکا داشته و ویژگیهایی که نظام سیاسی امریکا دارد که یک ناظم سیاسی باز است و مسایل به سختی در آن مخفی میماند و هزینههای افشاگری در آن خیلی باال است احتمال این فرضیه را زیاد نمیکند .اما باید منتظر اطالعات بیشتر بود تا بتوان ارزیابی درستی کرد. امیرحسین گنج بخش :من کاملن گیج شدهام .شرایطی که در این مساله مطرح شده حتا به گفته وزیر دادگستری امریکا هم شبیه فیلمهای هالیوودی است که یک کشوری تصمیم بگیرد از طریق یک کارتل قاچاقچی مواد مخدر یک رستورانی را در واشنگتن منفجر کند که سفر یک دولت خارجی را در آنجا ترور کند .داستان عجیب و غریبی است و همه را دچار گیجی کردهاست ولی به ظاهر بر اساس گفتههای وزیر دادگستری امریکا مدارک و اسنادی که وجود دارد تا حدودی در اثبات این اتهام حرکت میکند.
اگر در نظر بگیریم این اتهام از سوی آمریکاییها ثابت شود آیا فکر میکنید تحریمهای گستردهتری در انتظار ایران خواهد بود یا شاهد جنگ دیگری در خاور میانه خواهیم بود؟
مهرانگیز کار :همه اینها قابل پیش بینی است .اگر به واقع فرصتهای درست و قانونی وجود داشته باشد و پروسه صحیح را طی کند و ایران در مورد این اتهام محکوم شود جامعه جهانی با امریکا همراهی خواهد کرد .اتحاد جامعه جهانی برای اینکه یک رژیمی تضعیف یا حتا تقویت شود خیلی اهمیت دارد .در این مورد خاص اگر کار به محکومیت بکشد و محکومیت به صورت صحیح و قانونی بر پایه قوانین بینالملل ثابت شود به نظرم جامعه جهانی و حتا آن بخش از جامعه جهانی که در حال حاضر درباره ایران بسیار با احتیاط عمل میکند هم به دولت امریکا میپیوندد و نه فقط دولت ایران در خطر تحریمهای بیشتر قرار میگیرد بلکه ممکن است در خطر برخوردهای نظامی یا درگیر شدن با یک جنگ منطقهای هم قرار بگیرد. علی افشاری :فرض جنگ را خیلی بعید میدانم .هرچند که رییس کمیته امنیت داخلی در سنا گفته بود همه گزینهها بر روی میز قرار دارد ولی من گزینه برخورد نظامی را در کوتاه مدت امکانپذیر نمیدانم ولی فکر میکنم آن چیزی که مقامات دولت امریکا به دنبالش هستند ارتقاع
کیفی تحریمها از سطح کنونی به سطح باالتری است و به تحریمهای کمرشکن نزدیک میشود و چه بسا این چیزی است که در ماه های گذشته مقامات آمریکایی مشغول بررسی آن بودهاند و قطعن تبعات آن برای حکومت ایران سنگین خواهد بود .فکر میکنم این اتفاق در بحرانهایی که در ۳۳ سال گذشته بین ایران و امریکا وجود داشته سنگینترین بوده و به نظر میرسد شدت برخورد دولت امریکا هم با دولت ایران بیشتر خواهد شود .طرح ترور یک مقام سعودی یکی از جنبههای عجیب این ماجراست اما اگر فرض بر درستی
این اتهام باشد و مقامات ایران یک مقام سعودی را انتخاب کردهاند میتوان در نظر گرفت که این موضوع با بحرانی که در روابط ایران و عربستان پس از حوادث بهار عربی به وجود آمده و در حال حاضر مناسباتی مانند جنگ سرد میان ایران و عربستان برقرار است و در چارچوب این بحران مقامات حکومت ایران خواستهاند ضربه شصتی به مقامات عربستان نشان دهند و چه بسا بخواهند عنوان کنند عربستان در داخل خاک امریکا هم آسیب پذیر است .همزمان اعالم شده که گویا قرار بوده سفارت اسراییل در آمریکا هم مورد حمله قرار بگیرد و ممکن است ایران میخواسته با این کار به همسویی بین اسراییل و عربستان در این قضیه دامن بزند .به هر حال بخشی از نیروهای حکومتی و شبهه حکومتی در ایران در رد این قضیه و توجیه چنین سناریویی مدعی هستند که یکی از اهداف آمریکاییها با طرح این اتهام این بوده که عربستان و کشورهای عربی را به اسرائیل نزدیک کنند و بر خالف روندی که پس از بهار عربی میان کشورهای عربی و اسرائیل به وجود آمده و رابطه بین کشورهای عربی و اسرائیل تیرهتر از قبل شده آمریکاییها از این طریق میخواهند این فاصله را کم کنند. امیرحسین گنج بخش :صحبتهایی که تا به حال شنیدهام نشان از منزوی کردن هر چه بیشتر و کوشش در جهت تحریمهای بیشتر علیه ایران دارد .اگر کمی عقل در سر رهبران سیاست خارجی امریکا باشد باید موضوع حمله نظامی به ایران از روی میز برداشته شود چون این حرکت و عملی است که به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست که چه عواقبی در
ادامه مطلب در صفحه 18
پائولو کوئیلو و سریالهای ماه رمضان
مصطفا خلجی
بررسی تطبیقی سریالهای تلویزیون جمهوری اسالمی ویژه ماه رمضان با آثار پائولو کوئیلو ،به خوبی میزان تأثیرپذیری سازندگان این سریالها را از آثار این نویسنده نشان میدهد .این در حالی است که مقامات جمهوری اسالمی طی سالهای اخیر با حمالت گسترده علیه پائولو کوئیلو ،ضمن ممنوع کردن ترجمه ،انتشار و توزیع کتابهایش ،آن ها را منبع «افکار خرافی»« ،عرفانهای دروغین»« ،فساد اخالقی»« ،همجنس گرایی» و ...میدانند. به نظر میرسد ،پس از آن که پائولو کوئلیو ترجمه فارسی آثارش را به صورت رایگان روی اینترنت قرار داد ،این نویسنده مشهور برزیلی با حضور ناخواستهاش در سریالهای تلویزیونی ،یک بار دیگر به جمهوری اسالمی «رودست» زده است. عالوه بر «مذهبیسازی» سریالهای تاریخی ،چند سالی است که سیاست تلویزیون جمهوری اسالمی در تولید فیلم و سریالهای اجتماعی-خانوادگی نیز از نگاه و پرداخت رئالیستی به قصهها ،به روی کردی دینی سوق پیدا کرده است و تالش میشود با ساخت هر سریال ،پیامی دینی ،منطبق با قرائت رسمی جمهوری اسالمی از دین ،به مخاطب منتقل شود. اما این سیاست از آن جا که یک «دستور از باال به پایین» از سوی کسانی است که صرفن به نتیجهگیری دینی میاندیشند ،امر فیلم و سریالسازی را در تلویزیون جمهوری اسالمی مختل کرده و آشفتگی و بیکیفیتی سریالها را به حد بسیار پایینی رسانده ،که حتا صدای اعتراض رسانههای حکومتی را نیز بلند کرده است. یکی از نشانههای آشفتگی در سریالهای مذهبی تلویزیون ،که پخش آنها در ماه رمضان بیشتر میشود« ،سردرگمی» سازندگان این سریالها در پیدا کردن سوژههای مذهبی است .این سردرگمی ناشی از فقدان دانش دینی و هم چنین محدودیتهای گمراهکننده تلویزیون جمهوری اسالمی است که سریالسازان را به سمت مضامینی پیشپاافتاده میکشاند؛ مضامینی که قبلن جمهوری اسالمی خود علیه آن ها موضع گرفته و نقدشان کرده است. به نظر میرسد سیاست دینیسازی سریالها در تلویزیون ایران، عرصه را برای جوالن جن و پری باز کرده و گویی تنها با «ارواح»، «فرشتگان» و «شیاطین» میتوان به مخاطب مفهومی دینی را
سحر .ج
منتقل کرد. کپیبرداری از رمانهای پائولو کوئیلو مجموعه تلویزیونی «سقوط یک فرشته» ساخته بهرام بهرامیان که ماه رمضان امسال از شبکه یک سیما پخش شد ،داستان دو دختر جوان است
که با هم بزرگ شدهاند؛ یکی به همراه مادرش و تحت سرپرستی او تولیت یک امامزاده را به عهده دارد و دیگری با پدرش زندگی میکند .داستان اصلی از آن جا شروع میشود که پسری جوان و ناشناس ،وارد محله آن ها میشود و بعد از مدتی
سارا ،دختری که با پدرش زندگی میکند ،چنان به عشق این پسر که در واقع نماد شیطان است و روایت داستان را هم به عهده دارد، گرفتار میشود که همه حرمتها را میشکند و هرچه را بد است انجام میدهد. داستان «سقوط یک فرشته» ،همان قصه قدیمی فریفتن آدم از سوی شیطان و نبرد خیر و شر است .این قصه تکراری که با سریال «او یک فرشته بود» آغاز شد و در سریال «کما» ادامه پیدا کرد، اکنون نیز تنها با تغییر شخصیتها یک بار دیگر کپیبرداری شده است. اما به نظر میرسد «سقوط یک فرشته» و دیگرسریالهای مشابه، به گونهای متأثر از رمان «شیطان و دوشیزه پریم» نوشته پائولو کوئیلو ساخته شدهاند. در «شیطان و دوشیزه پریم» مردی غریبه وارد دهکدهای میشود ،و با یک توطئه ،دهکده را درگیر مکر خود میکند .او در جست و جوی پاسخ این پرسش است که آیا انسان در ذات خویش نیک است یا بد. ت کند در این داستان ،غریبه ،شانتال پریم را انتخاب میکند تا ثاب انسان ذاتن شر است .درست مثل سریال «سقوط یک فرشته» که نیما ،شیطان داستان و غریبه قصه ،سارا را انتخاب میکند. در «سقوط یک فرشته» هم بیگانه قرار است همه را آزمایش کند اما در میان اعضای خانواده فقط یک نفر و در میان افراد محل فقط عده کمی به او میگرایند. اما باز هم شباهتهایی میان سریال «سقوط یک فرشته» و رمانهای کوئیلو وجود دارد؛ به عنوان نمونه ،نوشتن قرآن روی دیوار توسط بازیگر نقش «یاور» ،جوان عقبافتاده ،یادآور بخشهایی از
آزادی آزادی؛ آزادی چه شرمگینی ازحضورت آزادی؛ آزادی تو حاصل مرگی؛ کودک خونی؛ یادآور شکنجهای آزادی؛ آزادی چه شرمگینی از حضورت
رمانهای مختلف پائولو کوئیلو مثل «سفر به دشت ستارگان» یا «کیمیاگر» است .در داستان کیمیاگر هم جوان اسپانیایی در صحرا با مردی روبهرو میشود که به او میآموزد نوشتههای روی شنها را بخواند یا در «سفر به دشت ستارگان» سالک از استاد خود میآموزد که روی آب ریخته بر زمین نقشهایی بکشد و آن ها را بخواند. یا دیالوگهایی مانند «مردم قرآن خودشونو میخوان ،دیگه نمیشه مثل این قرآنو پیدا کرد و نمیشه روش قیمت گذاشت» که در این سریال از زبان «یاور» ،گفته میشود یادآور شمشیر مقدسی ست که در داستان «سفر به دشت ستارگان» با شمشیرهای دیگر فرق دارد. در «سقوط یک فرشته» هم قرآن دزدیده شده با دیگر قرآنها فرق دارد ،اما دقیقن مشخص نیست تفاوت آن در چیست. سریال «سیامین روز» ،ساخته جواد افشار نیز که ماه رمضان امسال هر شب از شبکه دوم پخش شد ،داستان یک محکوم به اعدام است که وقتی باالی دار میرود ،طناب دار یک دفعه بریده و جوان نجات پیدا میکند ،اما درست بعد از نجات از مرگ است که یک فرشته بر او نازل میشود و خبر میدهد که به خاطر فطرت پاکش از قصاص نجات پیدا کرده! و البته ماموریتی دارد که باید تا سی روز آینده انجام دهد و پس از آن از دنیا خواهد رفت. این سریال را میتوان با رمان «دیدار با فرشتگان» پائولو کوئیلو مقایسه کرد که قهرمان داستان برای دیدار با فرشته نگهبانش راهی سفری چهل روزه به صحرا میشود .همچنین میشود تیتراژ آغازین سریال را که دو فرشته روی قبرها نشستهاند و یکی از سکانسها را که سیاوش داخل یکی از قبرها میخوابد تا تمرین مرگ کند ،با «خاطرات یک مغ» مقایسه کرد که شخصیت اصلی مجبور به انجام تمرین مردن و به خاک سپرده شدن در قبر داخل ذهن خود است. همان طور که در داستان «دیدار با فرشتگان» ،راهنمای کوئیلو به او میآموزد که فرشته نگهبانش باید چه ویژگیهایی داشته باشد، در سریال «سیامین روز» هم سیاوش ،شخصیت اصلی که موفق به دیدار البته ناخواسته فرشته نگهبان خود با نام «پارسان» شده ،به نزد روحانی محله خود میرود تا ویژگیهای فرشته واقعی را از او بپرسد .روحانی هم به او یاد میدهد که چگونه فرشتهاش را امتحان کند تا قالبی نباشد و به او میآموزد که در مقابل فرشته نام «امام زمان» را بر زبان بیاورد؛ اگر تعظیم کرد ،فرشته واقعی است و اگر نه ،شیطان است. در نقدهایی که جمهوری اسالمی علیه پائولو کوئیلو منتشر کرده آمده است که چرا «میکائیل» ،یکی از بزرگ ترین فرشتگان الهی، بر یک زن جادوگر نازل میشود و این زن مخاطب الهام فرشته قرار میگیرد و حتا به وی دستوراتی میدهد .در صورتی که در سریال «سیامین روز» یک قاتل محکوم به مرگ فرشته نگهبانش را بیآنکه بخواهد میبیند و فرشته حتی به او زمان مرگش را هم اعالم کرده و از او میخواهد که در این سی روز باقیمانده از عمرش وظیفه خود را انجام دهد. سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» ،به کارگردانی علیرضا افخمی نیز که ماه رمضان امسال از شبکه سوم سیما پخش میشود ،قصه یک «روح سرگردان» است .این سریال ،قصهی یک پسری است که عاشق دختر قیم خود شده و پس از یک درگیری به کما میرود و بازی ارواح شروع میشود .نمیتوان گفت که موضوع «روح سرگردان» که پیشتر نیز در چند فیلم و سریال دیگر تکرار شده، به طور مشخص از آثار پائولو کوئیلو گرفته شده ،بلکه این موضوع الگوبرداری از فیلمها و رمانهایی است که در غرب و بر اساس تفکر مسیحیت شکل گرفته .این در حالی است که یکی از اتهامات جمهوری اسالمی به پائولو کوئیلو «ترویج مسیحیت» است. در اسالم برخالف الهیات مسیحی چیزی به نام روح سرگردان وجود ندارد .به همین دلیل چند سالی است که سریالسازان تلویزیون جمهوری اسالمی به این نتیجه رسیدهاند برای نشان دادن روح سرگردان میتوانند از روح آدمهای به کما رفته استفاده کنند .در واقع سازندگان این سریالها ،اعتقادات کسانی مثل پائولو کوئیلو یا جری زوکر ،کارگردان فیلم معروف «روح» را اسالمیزه کردهاند .به عنوان نمونه ،برخی از سکانسهای «پنج کیلومتر تا بهشت» مثل سکانس رد شدن روح از دیوار ،یا جسم انسانها یا چگونگی بردن روح مرده به عالم دیگر ،کپی دقیق و بدون تغییر از فیلم «روح» است. اما یک تفاوت بنیادین میان سریالهای تلویزیون با آثار پائولو کوئیلو وجود دارد :در این سریالها همیشه یک شخصیت روحانی درستکار، شخصیت داستان را به خیر راهنمایی میکند ،اما در اغلب رمانهای کوئیلو کشیشی وجود دارد که به بدی گرایش داشته و گاه منشا شر میشود.
کیان امانی
شبی سیاه برای انقالب مصر .این تیتر روزنامه الشرق چاپ مصر پس از درگیریهای خونین بین مسیحیان قبطی و اسالمگرایان تندرو مصری بود .این درگیری یکشنبه شب پس از به آتش کشیده شدن یک کلیسا توسط اسالمگرایان تندرو به وجود آمد و منجر به کشته شدن ۲۴نفر شد .عکس :نیویورک تایمز
وز چهارشنبه ششم رسیده است .از ر هرهای دیگر آمریکا پرسون» واشینگتن ت» از نیویورک به ش ور در میدان «مک سخیر «وال استری ل میدهند با حض ی سهامی بانکها موج جنبش ت ها را جوانان تشکی های مالی شرکتها ن شتر آ ی آمریکا ،سیاست معترض که بی عکس :کیان امانی ی اقتصادی و سیاس اکتبر مردم ن سپری میکنند. ت به وضعیت کنون را هم در این میدا ایتخت آمریکا نسب ض دارند و شبها پ سیاستمداران اعترا و تسلط آنها بر
نهم اکتبر سالروز تولد جان لنون خواننده ،آهنگساز و شاعر بود .جان لنون از شناختهترین و برجستهترین چهرههای دنیای موسیقی راک در انگلستان و یکی از اعضای موسس گروه بیتلز بود .در دسامبر ۱۹۸۰در حالیکه لنون همراه با همسرش یوکو اونو به آپارتمان خود در ساختمان داکوتا در شهر نیویورک باز میگشت به دست پمن به ضرب یکی از طرفداران سابقش به نام مارک دیوید َچ َ چهار گلوله کشته شد .عکس :مجله رولینگ استون
ما سرنگونی رژیم را می خواهیم .این بش نو ار ش ا ته سد ای م س ی گ ت ویند از زمان که در دستا ن آغ ک از ا ود عت ک را س ض ور عک ها س: در م ی میبینید. انقالبیون سوری اه مارس تاکنون مخالفان حکومت بیش از 3000ن فر جا ن خ ود را از دست دادهاند.
درگیریها در شهر سرت میان هواداران و مخالفان قذافی به اوج خود رسیده است .مخالفان هنوز موفق به تصرف کامل این شهر نشدهاند .نقطه قوت هواداران قذافی شناخت کامل منطقه و همچنین تجهیزات مناسب نظامی از جمله سالحهایی با قابلیت دید در شب است که در اختیار دارند .عکس :اسوشیتدپرس
ارزیابی جدید سازمان ملل متحد بیانگر افزایش شصت درصدی میزان تولید موادمخدر در افغانستان نسبت به سال گذشته است .باال رفتن قیمت مواد مخدر در جهان و بیتوجهی و حتا همکاری برخی مقامات دولتی و پلیس از دالیل اصلی این افزایش تولید است .بیشتر کشتزارهای خشخاش در افغانستان در والیتهای جنوبی و غربی این کشور قرار دارند .عکس :رویترز
عال
«حقیقت همیشه یک رویه است...آیا این دروغی دو رویه نیست؟
فریدریش نیچه
فیلمی که این بار پیشنهاد میکنم ،عالوه بر اینکه ایدهی بسیار جالبی دارد و خالقانه است .شاید برای تماشاگر ایرانی بیشتر به خاطر دیدن تصاویر بسیاری از چهرههای شاخص انقالب پنجاه و هفت ایران جالب باشد. فیلم«قضیه ،شکل اول...شکل دوم» در سال7919میالدی یا 1358شمسی درست چند ماه پس از انقالب به کارگردانی عباس کیارستمی به شکل نهایی خودش رسید .ایدهی این فیلم مستند به این شکل پرداخته می شود که دانش آموزی در کالس درس هنگامی که معلم در حال کشیدن طرحی بر روی تخته سیاه است ،ریتم خاصی را با دست بر روی میز میزند .معلم از دو ردیف آخر کالس میخواهد کسی را که این صدا را ایجاد کرده معرفی کنند و یا به مدت یک هفته از کالس اخراج شوند. در بخشی از فیلم دانش آموزان همکالسی خودشان را لو نمیدهند .در اینجا سلسلهای از مصاحبهها با افراد مختلف انجام میشود تا نظرشان را در مورد این قضیه ابراز کنند .شاید نکتهای که فیلم را امروز بعد از گذشت 32 سال جذابتر میکند این است که تقریبن تمام کارشناسها و افرادی که نظراتشان را اعالم میکنند ،افرادی مشهور و تاثیرگذار در ایران بعد از انقالب و تعدادی از آنها جزو چهرههای کلیدی آن بودهاند. طیف گستردهی اعتقادات و جهان بینیها و دیدگاههای سیاسی–اجتماعی افراد در این فیلم شگفت آور است. ا فر ا د ی چو ن « صا د ق خلخا لی » ،
« ابراهیم یزدی»« ،کمال خرازی »، «نورالدین کیانوری»« ،دکتر متین دفتری»، «صادق قطبزاده » و بسیاری دیگر که همه در زمان فیلم و بعد از آن از چهرههای مهم سیاسی ایران بودهاند و یا افرادی که در عرصه هنر فعال بوده و هستند ،چون «عزتاهلل انتظامی»« ،مسعود کیمیایی»« ،نورالدین زرین کلک»، «نادر ابراهیمی»« ،علی موسوی گرمارودی» و.... بخش دیگر فیلم در جایی شکل میگیرد که یکی از هفت دانشآموز بعد از چند روز خارج از کالس ایستادن ،به کالس بر میگردد و یکی از دانش آموزان را به عنوان فرد موردنظر به معلم معرفی میکند و در ازای این کار بر سر کالس درس مینشیند. در بخشی که در مورد مقاومت بچهها صحبت میشود، نکتهی جالب توجه این است که بیشتر این کارشناسان با توجه به فضای انقالبی آن دوران این رویداد را به نوعی استعارهای از رابطه مردم و یا مخالفان با یک قدرت سیاسی
درخواست عربستان از بان کیمون
«مطرح شدن توطئه ترور در شورای امنیت»
نمایندگی دایم عربستان در سازمان ملل متحد روز شنبه به طور رسمی از دبیرکل سازمان ملل متحد خواست تا شورای امنیت را در جریان توطئه ترور سفیر عربستان در ایاالت متحده آمریکا ،بگذارد. به گزارش فردا به نقل از خبرگزاری دولتی سعودی ،نمایندگی عربستان در سازمان ملل ،در بیانیه خود این «توطئه» را «نقض قوانین بینالمللی ،قطعنامههای سازمان ملل متحد و همه کنوانسیونها و معیارهای انسانی» دانسته است و خطاب به بان کی مون تصریح کرده است« :همه کسانی که در این اقدام شنیع دست داشتهاند باید محاکمه شوند». این در حالی است که ایران اتهامات وارد شده از سوی ایاالت متحده مبنی بر قصد ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط دو تبعه ایران را رد کرده است. گفتنی است «عادل الجبیر» سفیر عربستان که یک چهره لیبرال عربستان برای دنیای غرب محسوب میشود ،در دهه نود وارد وزارت امور خارجه عربستان شد .در جریان حمالت 11سپتامبر او به عنوان دیپلمات عربستان فعالیتهای بسیاری انجامداد .او فارغالتحصیل دانشگاه جورج تاون است و در سفارت عربستان در امریکا به عنوان مشاور و مسوول رسانهای و اطالعرسانی سفارت عربستان فعالیت میکرد .انگلیسی بیعیب او باعث شد تا پس از حوادث 11سپتامبر بتواند بسیاری از کاستیها را کنترل کرده و از آسیبهای بیشتر جلوگیری کند. به گزارش نیویورک تایمز ،او در سال 2007وارد سفارت عربستان در واشنگتن شد در حالی که در آن زمان با 44سال سن جوانترین سفیر عربستان محسوب میشد .گفته میشود که در مورد او همه بر یک نکته تاکید دارند که هر کسی که به جبیر که اکنون به مشاور مورد اعتماد ملک عبداهلل تبدیل شده ،حمله کند ،بدین معنا است که به شخص پادشاه حمله کرده است.
میپندارند و همبستگی دانشآموزان را حرکتی انقالبی و شایان تقدیر میدانند .بخش کوچک دیگری از کارشناسها و پرسش شوندگان این رویداد را نه یک استعاره سیاسی که یک موقعیت آموزشی در نظر میگیرند و این اتحاد را به نوعی همبستگی برای یک عمل ناهنجار و یا یک آشوب میبینند و در نتیجه حق را به معلم میدهند و تعداد دیگری هم معلم را از این جهت که دانشآموزان را در چنین شرایطی قرار داده نکوهش میکنند. در جایی که در مورد پسری که دوستش را لو داده صحبت میشود نیز اختالف نگاهها چشمگیر است .از اینکه سایرین باید این فرد را به باد کتک بگیرند تا ادب شود ،تا اینکه او به یک بینش درونی رسیده است که دوستانش آن را هنوز درک نمیکنند و یا این دیدگاه که او در اصل قربانی شرایط عجیبی است که معلم به وجود آورده. این فیلم توانایی آدمها برای در نظرگرفتن رویدادها به عنوان نشانه و استعاره دانستن یک پدیده را به بهترین نحو
مشخص میکند .معلم برای بخشی از کارشناسها در نقش پلیس مخفی حکومت قبلی نمایان میشود و دانشآموزان یک گروه انقالبی که بر سر دوراهی تسلیم یا مقاومت قرار دارند .این همان ارزشگذاری پدیدهها بر اساس فرو کاستن آنها به نمونههای مشابه و بر پایه باورها و اعتقادات پیشینی است .همین طور نشاندهنده خصلت ذاتی ذهن انسانها در مقولهبندی رویدادها و سعی در کشف جوهر مشترک بین پدیدهها است .در فیلم آن عدهای که این رخداد را به عنوان یک پدیده مستقل بررسی میکنند به نتایج کاملن متفاوتی میرسند؛ اینکه دانش آموزان نمیبایست با این کار حق همکالسیهای دیگر را ضایع میکردند و یا معلم این فیلم توانایی آدمها برای در نظرگرفتن رویدادها به عنوان نشانه و استعاره دانستن یک پدیده را به بهترین نحو مشخص میکند. نباید کالس را به این شکل اداره میکرد و پیشنهاد راه حلهایی برای جلوگیری از اینگونه اتفاقها. در کل فیلم را میشود نمایش تکثر برداشتهای انسانها از یک رویداد دانست .هرچند عباس کیارستمی با نمایش تیتراژ پایانی که با چندین برابر شدن و اجرای دسته جمعی ریتمی که دانشآموز بر روی میز زد ،همراه است ،به نوعی به تداعی شدن تفسیر انقالبی و سیاسی – اجتماعی از این پدیده در ذهن مخاطب کمک میکند. در آخر دیدن این فیلم مستند را به همه پیشنهاد میکنم ،فیلمی که عالوه بر مفاهیم مهم شامل تصاویر و عقاید گروهی از انسانها است که اکنون بعد از گذشت 32سال دیدن آنها و خصوصن مقایسه دیدگاههای دیروز و امروز و یا یادآوری سرنوشت آنها خالی از لطف نیست و کمک به درک جو حاکم بر بخشی از تاریخ معاصر و فضای ذهنی افراد دخیل در آن میکند.
از سوی کانون وکال مطرح شد
«درخواست توقف حکم اعدام در مالزی» مدیره کانون وکالی مالزی از نخست وزیر این کشور خواستهاند تا به عنوان بخشی از برنامه تغییراتی کشور ،اجرای حکم اعدام در مالزی را متوقف کند. به گزارش کاغذ اخبار ،رییس این کانون «لیم چی وی» در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته است« :برخی شخصیتهای سیاسی فکر میکنند برای انجام هر کاری ابتدا باید نظر مردم را جلب کرد .برخی بر همه پرسی تاکید دارند ولی من فکر میکنم نخست وزیر باید این قدرت و شجاعت را داشته باشد که نقش تعیین کننده را در این خصوص ایفا کند». این در حالی است که وزیر دفتر نخست وزیری مالزی ،خواستار مراجعه به آرای عمومی در این باره شده و اعالم کرده است که پیرامون این موضوع در کابینه بحثهایی صورت گرفته است و اگر تصمیمی در این خصوص گرفته شود همانند برچیده شدن قانون امنیت داخلی به اطالع مردم خواهد رسید .او تاکید کرده است که نظر مردم برای دولت مهم است. مخالفان اعدام چند اندونزیایی در مالزی از سوی دیگر ،ریاست کانون وکالی مالزی در سخنان خود با اشاره به این که اجرای اعدام باعث کم شدن جرم و جنایت نشده گفته است که دولتهای خارجی هم در گذشته بدون اجرای همهپرسی ،قانون اعدام را منسوخ کردهاند و نخست وزیر نباید تسلیم افکارعمومی در این زمینه بشود. او گفته است که اجرای قانون اعدام برای مردم نفعی ندارد و این کار تنها به خاطر دالیل احساسی و برانگیختگی به اجرا در میآید .هنوز مردم مالزی به آمارها توجه نکردهاند که با وجود حکم قطعی اعدام برای متهمین به قاچاق مواد مخدر، این عمل نه تنها کاهش نیافته بلکه تعداد قاچاقچیان رو به افزایش نیز گذارده است« .لیم» در این زمینه خواستار دادن آگاهی بیشتر به مردم شده است. بنا به اعالم وزارت کشور مالزی ،از سال ۴۴۰ ، ۱۹۶۰نفر به اتهامهای مختلف در مالزی اعدام شدهاند و اکنون هم ۶۹۶ نفر منتظر اجرای اعدامشان هستند.
زندگی دوباره یا میدان جنگ؟ مه شب تاجیک
ازدواج مجدد به معنای پایان یک زندگی مشترک و آغاز یک زندگی مشترک دیگر نیست ،بلکه از دید ما در بیشتر اوقات به منزله ی ترسیم دوباره و اغلب دردناک حد و مرزهای خانوادگی و جامعه است .آیا برای کسی که شکست خورده یا شریک خود را به هر دلیلی از دست داده است ،ازدواج دوباره مهم است؟ به ندرت کسی این سوال را جدی تلقی می کند و با اینکه پاسخ آن را از قبل میدانیم، اما بهتر است کمی درمورد آن فکر کنیم. سالها پیش اگر مرد یا زنی بیوه می شد ،دو گونه ی متفاوت با آنها برخورد می شد ،مردان به دلیل شرایط خاصی که برای آنها تعریف شده بود و داشتن کودکان خردسال اجازه ی ازدواج مجدد را داشتند ،اما برای زنان که شرایط آنها یکسر نادیده گرفته می شد و اعتقاد بر این بود که خود می توانند از نگهداری اطفال با کمک مالی دیگران بربیایند ،ازدواج مجدد در بیشتر موارد امری نکوهیده بود و زنان تا سالهای سال مجبور بودند تا به روی تمام نیازهای خویش سرپوش گذاشته و نقش مادر فداکار را ایفا کنند .اما مساله ای که در کشور ما به خصوص در این زمینه مطرح است ،بحث ازدواج مجدد و درآمیختن آن با مساله ی چند همسری است .در کشور ما زمانی که بحث ازدواج مجدد پیش می آید ،بیشتر افکار معطوف به مساله ی چند همسری می شود .و اینکه بنابر قوانینی به طور کامل مرد ساالرانه این اجازه به مردان داده می شود که با دالیلی واهی ،گاهی هم البته به ندرت به جز مساله ی هوسرانی دست به ازدواج مجدد بزنند .اما مساله تنها این نیست و ازدواج مجدد مساله ای است که از زوایای مختلف قابل بررسی است. زنان و مردان بسیاری هستند که بر اثر طالق و یا فوت همسر قبلی اشان تصمیم به ازدواج برای بار دوم یا چندم می گیرند .ازدواج مجدد مساله ی ازدواجهای مکرر با وجود داشتن خانواده نیست و اجازه ای نیست که با ریاکاریهای شرعی و قانونی تنها به مردان و خواست آنها داده شده باشد و نیازها و عواطف زنان به طور کلی آن نادیده گرفته شده باشد .بلکه مساله ی یک زندگی دوباره است ،یک شروع مجدد .مردان که همیشه در نادیده گرفتن حقوق زنان گامهایی عظیم به نفع خود برداشتند و بر می دارند به گونه ای مساله ی ازدواج مجدد را مذمت شده مطرح می کردند که کم کم این مساله در خود زنان هم نهادینه شده بود که ازدواج مجدد نقشی از یک هوس است و آنها باید تمام سالهای عمر خود را در یاد همسر از دست رفته بسوزند و بسازند. ازدواج مجدد اما برای خود آیین خاصی در کشور ما داشت .زنان و مردانی که همسرانشان فوت کرده یا طالق گرفته بودند ،برای انتخاب و شروع یک زندگی دوباره مسیر سختی را پیش روی داشتند .به خصوص برای زنان .آنان از یکطرف با مساله ی بیوگی دست به گریبان بودند که در چشم بسیار از مردان به عنوان یک طعمه ی بالقوه بودند
و از طرفی اگر ازدواج می کردند مجبور به دست و پنجه نرم کردن با مسایل بسیاری بودند که قانون و جامعه پیش روی آنان می گذاشت .برای مثال بسیاری از زنان جوان بعد از بیوه شدن حق سرپرستی فرزندانشان را از دست می دادند ،و حتا اگر از نظر مالی استطاعت نگهداری فرزندان خود را داشتند ،قانون صالح نمی دید که کودکان در دامن مادر خود بزرگ شوند .به همین دالیل زنان تا سا لها تمام نیازهای روحی و جسمی خود را نادیده می انگاشتند و تن به ازدواج دوباره نمی دادند. ازدواج مجدد حق هر انسان بالغی در هر سن و سالی است. و فرقی هم نمی کند ،زن باشد یا مرد یا کودکی داشته باشد یا خیر .اگر فردی به هر دلیلی بعد از دوباره مجرد شدن، احساس نماید که نیاز به فردی دارد که در کنار او باشد ،به طور مسلم این مساله حق طبیعی اوست و محدود کردن او به هر دلیلی اعم از عرف و شرع پیامدهای سنگینی از جمله ،بی اعتمادی ،انزوا ،بی حوصلگی یا کناره گیری از اجتماع و حتا خودکشی را برای او به ارمغان می آورد، که جامعه با نگاههای قضاوت کننده ی دایمش در قبال این مساله مسوول است .افراد مجرد شده به طور عمومی دچار سیکلی از ناامیدی هستند و حتا اگر تمایلی به ازدواج داشته باشند ،حضور فرزندان ،اخالق رایج اجتماع و توقع خویشاوندان را مانعی بر سر راه خود می بینند که طبق روال معمول این مساله برای زنان صد برابر مردان است. ازدواج های دوم عواقب مختلفی ممکن است داشته باشد، ازدواج های دومی که کامیاب شده ،ازدواج های دومی که از همان ابتدا محکوم به فنا بوده ،ازدواج های دومی که توسط بچه ها خراب می شود ،ازدواج های دومی که بچه های دو طرف به خوبی با هم خو می گیرند و کنار می آیند ،ازدواج های دومی که به خاطر محدودیت های مالی شکست می خورند ،و ازدواج های دومی که دوام می یابند اما افراد در آن سعادتمند نیستند .پس می بینیم که مانند هر مساله ی دیگری این مساله هم در عین سادگی، پیچیدگی های خاص خود را دارد که هزار و یک دلیل باعث موفقیت یا عدم موفقیت آن می شود .ولی ازدواج های دوم و سوم بیشتر از هر مساله ای در یک جامعه با مسااله ی قضاوت روبه رو هستند .یعنی جدای از اینکه عده ای می خواهند و آرزو دارند که فردی که برای بار دوم ازدواج کرده شکست بخورد ،اما مساله ی قضاوت کردن در این باره حتا در الیه های پنهان افراد وجود دارد.
راه های ساده ای اما وجود دارد که شاید با عمل به آنها بتوان بسیاری از مشکالت را در این زمینه مرتفع نمود. به طور حتم زندگی در یک خانواده جدید و سازگار شدن با آن ،به گذشت زمان نیاز دارد تا همه افراد خانواده در شرایط جدیدشان احساس راحتی کنند و بتوانند خود را با این موقعیت ،وفق دهند .پس الزم است که افرادی که وارد مرحله ی جدیدی از یک زندگی می شوند که از گذشته در جریان بوده است به خود و تمامی خانواده وقت بدهند ،زمان باعث می شود ،افراد با هم سازگاریهای بیشتری پیدا نموده و نگاههای و رفتارهای خود را که قبلن شاید از مواضعی خاص داشتند کنترل بیشتری نمایند. همچنین در ازدواج مجدد بنا به شرایط خاص ممکن است اختالف سنی بیشتری وجود داشته باشد ،از سویی در این حال فرزندان حاصل از ازدواج قبلی ممکن است در گروههای سنی بسیار متفاوتی قرار داشته باشند .این امر می تواند وضعیتی به وجود آورد که فرزندان بالغ حاصل از یک ازدواج ،فرزندان دانشآموز حاصل از ازدواج دیگر و فرزندان تازه به دنیا آمده از ازدواج مجدد در کنار یکدیگر قرار گیرند .به طور حتم رفتارهای درست و بی اغماض ،می تواند رابطه ای متعادل و مسووالنه برای هر یک از بچه ها بوجود بیاورد .مسلم است که هر یک از کودکان قبلی از ازدواج های پیشین این تصور را دارند که فرد جدید جایگزین پدر یا مادر آنها شده است، بنابراین موضعی سخت و دفاعی اتخاذ نمایند ،اگر فرد تازه وارد هم صبوری و کنترل خود را از دست بدهد ،و یا والد قبلی در جبهه ی کودکان خود قرار بگیرد، خب مسلمن مساله ای به جز شکست در انتظار آنان نخواهد بود. اگر ما با یک دید انسانی به ماجرا نگاه کنیم ،که شروع هر زندگی بنا به هزاران دلیل ممکن است به پایان برسد و این مساله ناقض روابط انسانی نیست بلکه به نوعی در دل آن است ،می توانیم خود را از نگرشهای متعصبانه و خشک رهایی بخشیم و اگر فردی به شروعی دوباره نیاز داشت ،اگر نمی توانیم به او کمک کنیم ،حداقل با همدلی خود ،اعتماد به نفس الزم را در او بوجود آوریم، نه اینکه با رفتارهای غیر عقالنی و نگاههای قاضی منشانه او را محکوم به فنا نماییم.
گفت وگو با لیونل مسی مردی که فوتبال را آنطور که ما دوست داریم بازی میکند
فوتبال زندگی من است
ماهنامه «»four four two برگردان :رضا محدث شانزده ساله بود که برای اولین بر در تیم اول بارسلونا با بزرگان این تیم وارد زمین تمرین شد .نوجوانی که از دوری خانه کمی دلتنگ شده بود ،در میان هیاهوی سایر بازیکنان که با ماشین های گران قیمتشان سرتمرین می آمدند ،به محل تمرین آمد .آن روز هیچ کدام از طرفدارانی که برای تشویق و تماشای تیم محبوبشان به نوکمپ آمده بودند تصور این را هم نمی کردند که روزی این نوجوان ریز جثه تبدیل به ستاره ی تیمشان شود. بازیکنان دیگر به سختی میشناختندش .اما همه ی آن ها چیزی در مورد آرژانتینی تازه وارد شنیده بودند .حاال زمان آن رسیده بود که به عنوان تازه وارد به تیم اصلی به او خوش آمد بگویند« .لیونل مسی» حاال هم بازی جدید آن ها است. رونالدینهو اولین نفری است که وقتی مسی به زمین می آید سراغش می رود .با لهجه برزیلی و آرژانتینی فریاد می زند سالم هم تیمی. فرانک ریکارد اولین بار وقتی او شانزده ساله بود در یک بازی دوستانه به زمین مسابقه فرستادش .چند ماه بعد وقتی لیونل هفده ساله شد ،در دربی کاتاالنیا به زمین مسابقه رفت. او حاال ستاره تیمش است و بعضی ها اصلن بارسلونا را با نام
او می شناسند .مصاحبه ای که می خوانید ،در آخرین شماره ماهنامه « »four four twoبه بهانه آغاز لیگ قهرمانان اروپا انجام شده. مسی آرام ،مؤدب و کمی هم خجالتی است« .با وجود این که خیلی جوان هستم زیاد عالقه ای به بیرون رفتن ندارم .بیشتر دوست دارم تنها در خانه بمانم به موسیقی آرژانتینی گوش کنم ،تلویزیون تماشا کنم ،پلی استیشن بازی کنم و یا از اینترنت استفاده کنم .می توانم کالسه زبان بروم .دوست دارم انگلیسی یاد بگیرم،چون خیلی احتیاج دارم». زیاد عالقه ای به مصاحبه کردن ندارد و دوست ندارد خودش را درگیر حواشی فوتبال کند .می گوید« :بازیکن باید تمام تالشش را در زمین انجام دهد و اجازه بدهد که بیننده از این طریق در مورد او قضاوت کند نه به واسطه مصاحبه هایش با رسانه ها». با آمدن گواردیوال به بارسا در سال ،۲۰۰۸هر دوی آن ها تصمیم می گیرند یک تیم جدید بسازند .از آن تاریخ بارسا تمام قهرمانی های اسپانیا را کسب کرده و از سه لیگ قهرمانان اروپا به دو قهرمانی رسیده .افتخاری که بسیاری از تیم های بزرگ در جهان آرزویش را دارند. فصلی که با بارسا داشتی فصل بی نظیری بود. کمی درموردش صحبت کن.
از فصلی که داشتیم بسیار خوشحالم .قهرمانی در اروپا پساز قهرمانی دا اللیگا و سوپر جام اسپانیا بی نظیر بود. چه احساسی داری وقتی در تیمی بازی میکنی که شکست ناپذیر به نظر می رسد و تمام تیم های دنیا حسرت داشتن چنین تیمی را می خورند؟ این یک امتیاز و البته یک افتخار است.خوشحالم که درتیمی با این خصوصیت هستم و خوشحالم که بارسا می تواند آینه فوتبال زیبا در جهان باشد. چقدر از این که تیمی مثل منچستر یونایتد را در فینال بردید هیجان زده شدید .چه طور این کار را کردید؟ بازی با منچستر اصلن مسابقه آسانی برای ما نبود .انگلیسکشوری است با فرهنگ و درک باالی فوتبال .بنابرین همیشه کیفیت بازیکنان در تیم های این کشور بسیار باالست .منچستر تیمی است که عالقه زیادی به بازی تهاجمی و البته بازیکنان با مهارتی دارد .ما توانستیم بیشتره مسابقه را در کنترل خود داشته باشیم تا یک پایان خوش به همراه داشته باشد .اما باز هم تاکید میکنم که اصلن مسابقه راحتی برای ما نبود. ًگل زدن همیشه لذتبخش است،اما زدن ًگل پیروزی به طور حتم احساس خوبی برای تو داشته است؟ هرگل ویژگی خاص خودش را دارد ،اما باید اعتراف کنمکه گلی که در ویمبلی و در مسابقه فینال زدم برای من لذت بخش ترین ًگل فصلم بود .چرا که تیم را به چهارمین قهرمانی تاریخ باشگاه در اروپا نزدیک کرد. بسیاری از تیم ها تالش می کنند سیستم معروف استعداد یابی بارسا را دنبال کنند ،تا چه اندازه این روش برای موفقیت تیم مفید است؟ این روش در طول سالها بسیار خوب جواب داده.سرمایهگذاری روی استعدادهای جوان نتیجه بخش است .همین کار موجب می شود تا بازیکنان در تیم های بزرگ راحت تر با هم بازی کنند .برای مثال ژاوی و اینیستا را ببینید ،پاس های بدون اشکال آن ها به هم ،نتیجه همین سرمایه گذاری ها است .هم چنین بسیار مهم است که بازیکنان با هم دوست باشند .ما زمان زیادی را با هم سپری می کنیم .گاهی بیشتر از زمانی که با خانواده هستیم .این صمیمیت باعث می شود که درک بهتری از هم در زمین داشته باشیم. پس از یک فصل خوب ،چطور خودتان را برای یک فصل جدید آماده می کنید؟ تا چه حد گواردیوال در این آماده سازی نقش دارد؟ تیم ما به اندازه ی فصل گذشته با انگیزه است .ما احتیاجیبه انگیزه دادن نداریم .هم این که افتخارات سال گذشته را تکرار کنیم به ما انگیزه خوبی می دهد .هیچ چیزی در فوتبال زیباتر از آن نیست که با تیمی که دارید عنوان قهرمانی کسب کنید .گواردیال و سایر اعضای تیم (کادر فنی،تدارکات و مدیریت) با تالش شان کار را برای ما آسان می کنند .اما باز هم می گویم که ما نیازی به ایجاد انگیزه نداریم ،چرا که به اندازه کافی با انگیزه هستیم .همان اراده فصل قبل در میان بازیکنان هست.
این که بارسلونا می خواهد تاریخ ساز شود تا چه اندازه روی شما فشار روانی ایجاد می کند؟ به طور مثال قهرمانی درلیگ قهرمانان اروپا برای دو سال متوالی؟ قهرمانی در اروپا برای دو سال متوالی ،برای باشگاه مابسیار تاریخی و به یاد ماندنی خواهد شد ،چرا که هیچ تیمی تا به امروز به چنین افتخاری دست نیافته است .اگر با همین اراده و همین دوستی در تیم پیش برویم و البته اگر مصدومیت گریبان تیم را نگیرد و البته شانس هم روی خوش به ما نشان بدهد هیچ چیز غیر ممکن نیست. در مورد بازی خودت ،چطور در فصل گذشته تا این حد پیشرفت داشتی؟ ۵۳گل در ۵۵مسابقه؟! همیشه می شود پیشرفت داشت .چرا که صددرصد بودنغیر ممکن است .چیز با اهمیت در اینجا برد تیم است .اگر شانس با من است و گل می زنم ،این در درجه دوم برای من قرار دارد .قهرمانی و کسب نتیجه برای من در درجه اول است و اگر ۵۳گل به ثمر رساندم این در جایگاه دوم قرار میگیرد. چهمیکنیکههمیشهباانگیزههستیوالبتهتشنهگلزنی؟ من هر روز صبح خوش حال و سر حال از خواب بیدارمی شوم .وقتی به کاری که می کنید تعهد و عالقه داشته باشید ،همین باعث می شود تا شما خوشحال و شاداب برای گذراندن روز از خواب بیدار شوید .من به کاری که می کنم اعتقاد دارم و بزرگترین تفریح من همین کار است ،این یعنی انگیزه برای من. و چگونه می توانی فوتبال را از زندگی تفکیک کنی؟ من تالش می کنم روش زندگی ام را تغییر ندهم .تالشمی کنم دوستان و خانواده ام را از فوتبال تفکیک کنم.من یک انسان معمولی هستم که برای گذراندن زندگی فوتبال بازی می کنم و شغلم فوتبال است. به خاطر سبک بازی که انجام می دهی ،خطاهای زیادی روی تو صورت می گیرد .چطور خودت را آرام نگاه می داری و آیا نگران مصدومیت احتمالی نیستی؟ فوتبال یک ورزش محکم و رقابتی است و تیم حریف تمامتالشش را انجام می دهد تا به بهترین نحو مقابل شما قرار بگیرد تا از دروازه اش محافظت کند .چیزی که من از آن متنفرم ،خشونت در فوتبال است .کاری که ما می کنیم این است که فقط فوتبال بعضی می کنیم و به همین دلیل است که مردم به تماشای ما می آیند .اصلن به مصدومیت و مصدوم شدن در طول مسابقه فکر نمی کنم. شما بعد از این گفت وگو باید در مقابل دوربین « »dolce and Gabbanaقرار می گیرید .به عنوان آخرین سوال ما همیشه عادت به دیدن شما با لباس ورزشی داریم ،چه احساسی دارید از اینکه به عنوان مدل یکی از معروفترین برندهای لباس شده اید؟ ترجیح می دهم فوتبالیست باشم تا مدل .اما لباس خوب رادوست دارم و دوست دارم در لباسی که می پوشم راحت باشم، که در این لباس ها این احساس را دارم.
ارزش دموکراسی در سکوالریزم آن است مهران امیراحمدی
جامعه در حال گذار ایران در دو دهه اخیر بیش از هر زمانی با مفاهیم متعددی در حوزههای سیاست ،جامعه شناسی و فلسفه روبرو بوده که به تدریج از ابعاد تخصصی به حوزههای متفاوت فرهنگ عمومی راه یافتهاند .اما آنچه مسلم واژگانی چون دموکراسی ،سکوالریسم و دموکراسی دینی! بیش از سایر مفاهیم ،موجبات بحث و مناقشه در بین روشنفکران و اهل قلم این دیار را فراهم آورده است. این مقدمه را از این جهت بیان کردم که در ماههای اخیر برخی از صاحبان قلم و اندیشه بیش از پیش نگاه شان به مفاهیمی چون سکوالریسم وضرورت و یا عدم ضرورت آن درنظام جایگزین جمهوری اسالمی ،معطوف گشته است .شوربختانه هنوز برخی که بنیان تفکراتشان ریشه در دموکراسی دینی! یا اسالم رحمانی دارد به انحای مختلف به عدم ضرورت ارزشهای سکوالریستی در نظام سیاسی آینده ایران تاکید میورزند و طوری القا میکنند که با همین قانون اساسی فعلی و یا با رویکرد به اسالم رحمانی میتوان آیندهای دموکراتیک را برای ایران به نظاره نشست .این در حالی است که مصادیق مفهومی و تاریخی موجود ،از بطالن چنین رویکردهایی در خاورمیانه ،به خصوص کشورمان خبر میدهد .افزون بر آن ،دوستان غافل از این رویکرد تاریخی و مفهومیاند که در اساس ارزشها و هنجارهای سکوالریستی در کنار آموزههای حقوق بشری ،شرط الزم، جهت شکلگیری یک نظام دموکراتیک هستند و تجربه ثابت کرده که هر مدلی از دموکراسی که فاقد ارزشهای سکوالریستی است در عمل با توجه به مصادیق تاریخی ،به استبداد گراییده است. سکوالریسم مخرج مشترک تمام دموکراسیهای پویا در جهان معاصر است
به دیگر سخن گاهی شاهد بودهایم که در برخی از جوامع در حال گذار از نظام های استبدادی به فرایند دموکراسی ،نتایجی که طی یک انتخابات و یا رفراندوم دموکراتیک حاصل گشته نهتنها ضامن شکلگیری ،تداوم و بقای نهادها و ارزشهای دموکراتیک نگشته بلکه به تدریج جوامع مورد نظر را به واگشتی امتداد یافته در مسیر استبداد و سنتهای متحجرانه سوق داده است .این نقیضه بیش از آنکه ریشه در فرایند دموکراسی داشته باشد منبعث از مدل و نوع فرایند مذکور است .نمونههای عملی این فرضیه بهخصوص در منطقه خاورمیانه قابل مشاهده است .برای مثال در ایران بعد از انقالب ،مردم طی یک فرایند دموکراتیک نظامی را برگزیدند که فاقد ارزشهای سکورالیستی و حقوق بشری بود .در پی آن طولی نکشید سیستم سیاسی به قدرت رسیده ،به سبب فقدان ارزشهای مذکور فرایندی را که خود از طریق آن به قدرت رسیده بودند به نابودی کشاند .افزون بر آن ،افغانستان امروزی نیز مدعی است که پایبند یک نظام دموکراتیک است .این در حالی است که تالش برای دسترسی به حقوق طبیعی و بدیهی شهروندان افغان که در بسیاری از کشورهای دموکراتیک و توسعه یافته جز بدیهیترین نیازهای بشری است نه تنها مذموم و کفرآمیز بلکه رفتاری غیرقانونی و غیرحقوقی تلقی میشود .بیخود نیست که می گویند دموکراسی همیشه نتایج مطلوبی به بار نخواهد آورد اما این ناباروری بیش از
سرگردان میان بیم و امید
هرچیزی ناشی از این نکته است که قوانین نظام جمهوری اسالمی افغانستان فاقد ارزشهای سکوالریستی است. هماکنون بسیاری از روشنفکران ،هنرمندان و زنان افغانی تحت فشارهای طاقت فرسایی از جانب جامعه عرفی -دینی و نظام قضایی مبتنی بر قوانین دینی ،قرار گرفتهاند .بهتر بگویم دموکراسی افغانستان به رغم اینکه از طرق دموکراتیک بنا شده ولی به خاطر اینکه فاقد ارزشهای سکوالریستی و حقوق بشری است در عمل به یک ساختار سنتی مبدل گشته که بدیهیترین حقوق شهروندی در آن سرکوب میشود. درواقع یکی از علل اصلی و ساختاری جوامعی چون ایران و افغانستان که مانع از وصول به یک دموکراسی پایدار گشته، تجربه ثابت کرده که هر مدلی از دموکراسی که - فاقد ارزشهای سکوالریستی است در عمل با توجه به مصادیق تاریخی ،به استبداد گراییده است
تکیه حاکمان این سرزمین بر اصولی است که در اساس با روح و ماهیت دموکراسی در تنافر است .قوانین حقوقی در جوامع یاد شده بر اصولی استوار است که طبق نصح صریح متون مذهبی کمتر قابل نقص و فسخ است .بهتر بگویم حتا اگر حاکمان کشورهای مذکور هیچ نگاه مستبدانهای به عرصه قدرت نداشته باشند باز این اصول ،ارزشها و هنجارهای دینی است که به واسطه تحمیل خود بر عرصههای حقوقی ،سیاسی و اجتماعی ،در عمل موجبات رویکرد به سنتهای استبدادی را فراهم میکند .به همین دلیل است که سکوالریسم مقدم بر دموکراسی و شرط الزم برای حصول به آن است .ناگفته نماند اگرچه سکوالریسم شرط الزم برای دسترسی به یک دموکراسی نهادینه شده است ،اما هیچگاه شرط کافی نیست. نظامهایی چون سوریه فعلی و یا عراق زمان صدام حسین به رغم اینکه مرزهای پررنگی بین موازین دینی و مولفههایی سیاسی و اجتماعی ترسیم کرده بودند ولی هیچگاه نمیشد شاخصههای یک نظام دموکرات را در آنها یافت .به نظر میرسد سکوالریسم و موازین حقوق بشری در کنار هم، تداوم دهنده دموکراسیهای موجود در جهان معاصر هستند. بنابراین سکوالریسم شرط الزم برای برقراری دموکراسی اخالقی در تمام جوامع بشری است .بهتربگویم :سکوالریسم مخرج مشترک تمام دموکراسیهای پویا در جهان معاصر است. حرف آخر: به طور قطع مردم ایران بیش از هرزمانی مستعد تغییر و دگرگونی در مسیر حرکت به یک جامعه دموکراتیک هستند اما آنچه مسلم تجربه تاریخی نشان داده که تکیه بر آموزههای دینی در امر حکومتداری نه تنها سودی برای جامعه ایران نداشته بلکه موجبات یک رجعت تاریخی واپسگرایانه را برای ایرانیان به ارمغان آورده است .بنابراین بر روشنفکر ما زیبنده نیست تا بسان سیاستمداران با محافظهکاری و مالحظهکاری ،آب در جام سوراخ بنیانهای فرسوده بریزد .پس یادمان باشد ،دموکراسی بدون سکوالریسم یعنی استبداد ممتد.
اکبرترشیزاد در خبرها آمده بود که در سال گذشته بخش عمدهای از مهاجرانی که از طریق قاچاق و بوسیلهی قایق خود را به استرالیا رساندهاند اتباع ایرانی بودهاند و این در حالی است که در سالهای گذشته همیشه ایرانیان در این زمینه در اقلیت قرار داشتهاند .این موضوع از دو جهت قابل بررسی است .نخست آنکه این روش یعنی سفر به همراه زن و فرزند از طریق گذر از اقیانوس آن هم به کمک لنجهای کهنه و فرسوده خطرناکترین روش ممکن است و کسی که این روش را بر میگزیند باید از خیلی چیزها گذشته باشد تا به چنین کاری دست بزند .موضوع مهم دیگر سطح باالی تحصیالت ،دانش و زبان انگلیسی پناهجویان ایرانی در مقایسه با دیگر پناهجویان است .به قضاوت اکثر کارشناسان بخش عمدهای از این پناهجویان متعلق به طبقهی متوسط اجتماع ایران هستند. حکایت پناهندگی و هجرت از ایران پس از انقالب ،حکایتی طوالنی و دردناک است .با نگاهی گذرا به وضعیت این هموطنان میتوان دید که در دههی اول پس از انقالب بخش عمدهای از مهاجران و پناهجویان را افرادی تشکیل میدادند که یا از وابستگان به نظام شاهنشاهی بودند که به طور معمول از نظر اقتصادی و علمی در وضعیت مناسبی به سر میبردند و یا عضو گروههای سیاسی مخالف جمهوریاسالمی بودند که به سبب ترس از جانشان از ایران گریخته بودند .مراحل انجام پناهندگی این افراد با وجود مشکالتی که در سر راهشان بود زیاد با مشکل مواجه نمیشد و به هر صورت مورد پذیرش قرار میگرفت .در دههی دوم انقالب نوع مشکالتی که گریبان جامعهی جوان ایران را گرفته بود از جنس دیگری بود .بخش عمدهای از مهاجران و پناهجویان را نسلی از جوانان تشکیل میدانند که به طور عمده برای جستجوی یک زندگی بهتر و یافتن و برخورداری از حداقلهای زندگی ترک وطن میکردند .گرچه که آن سالها هنوز هم شماری از پناهجویان را مخالفان سیاسی تشکیل میدادند اما دغدغه بخش عمدهای از آنان را اقتصاد و آزادیهای اجتماعی تشکیل میداد. در تمامی این سالها خروج قشر تحصیلکرده از کشور نه
به شکل پناهندگی که بیشتر برای ادامهی تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا صورت میگرفت و اگر مهاجرتی هم بود با مطالعه انجام شده و این قشر به طور معمول در کشور تازه از جایگاه اجتماعی و اقتصادی بهتری نسبت به داخل کشور برخوردار میشدند .خالصهی کالم اینکه قشر فرهیختهی مملکت به راحتی و با هر فشار کوچکی حاضر به ترک وطن نبودند .تفکر عمومی این طبقه ،بشتر بر ماندن و اصرار بر تغییرات فرهنگی در جامعه بود ،هر چند که این روند کند و طوالنی مدت باشد .پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88و اعتراضات شدید مردمی و سرکوب وحشیانهی آن از سوی حکومت و در پی آن جو اختناقآمیز شدیدی که بر کشور حاکم شد بسیاری از چیزها را تغییر داد .به قضاوت تمامی کارشناسان و کنشگران سیاسی و اجتماعی، بیشتر معترضانی که در جریان اعتراضات خیابانی به صحنه آمدند از قشر متوسط بودند .با سرکوب شدید این جنبش و به نوعی ایجاد یاس و ناامیدی در بین قشری که اصالحات اجتماعی و سیاسی را آخرین نقطهی امید خود برای تغییر در جامعه میدیدند ،شرایط را به سمتی برد که آنان هجرت به هر روش ممکن را تنها راه در پیش روی خود دیدند .این افراد نه از آن موقعیت ویژهی اقتصادی برخوردار بودند که بتوانند با سرمایهگذاری در کشورهای دیگر زمینهی اقامت خود را فراهم آورند و نه دیگر به لحاظ روحی و روانی در شرایطی قرار داشتند تا چند سال دیگر در کشور بمانند تا مقدمات مهاجرت قانونی آنان به کشورهایی مانند «کانادا» و یا «استرالیا» فراهم شود .کسی که با زن و بچهاش به دریا میزند پای قید همهچیز را زده باشد .چنین شده که به طور ناگهانی آمار پناهجویان ایرانی که از طریق دریا خود را به «استرالیا» رساندهاند در سال 2011به نسبت 2009بیش از ده برابر شده است .غمانگیزترین بخش ماجرا اینجاست که تقاضای پناهندگی بخش فراوانی از این هم وطنان از سوی این کشور پذیرفته نشده ماههاست که در اردوگاههای «استرالیا» سرگردانند و حتا زمزمههایی از بازگرداندن آنها به کشور «مالزی» نیز به گوش میرسد .اطالعرسانی به هر طریق ممکن شاید تنها چیزی است که از دست ما برای هموطنانمان بر میآید و وظیفهی انسانی ما حکم میکند که از این کمک کوچک نیز برای این عزیزان کوتاهی نکنیم.
سحر بیاتی
مهم نیست کجای دنیا زندگی میکنیم ،در نهایت سرزمین همه ما ایران است ،با میراث چند هزار ساله فرهنگی .در واقع میراث فرهنگی و بناهای تاریخی بزرگترین نقطه قوت سرزمین ما است .اما امروز این میراث کهن زخم بر تن دارد از ترکه بیداد و ستم ،مدیریت غلط و ستیز با تاریخی که راستیهای افراطی در پیش گرفتهاند .دزدیده شدن مجسمههای شهری ،بیتوجهی به بناهای هزار ساله ،کوبیدن میخ بر پیکره مسجدی که از دوران صفویه به یادگار مانده و دزدی و حتی حراجی اشیا باستانی و تاریخی ،عدم تعیین حریم بناها ،کاوشهای غیر مجاز و هزار قصه پر غصه از آنچه ساسانیان ،اشکانیان ،هخامنشیان ،صفویان و سایر سلسلههای
تایید شد .حیدریپور در این باره گفت« :ما در جریان نبودیم هماکنون هم پروندهای در خصوص این موضوع مفتوح است و ما شروع غیرقانونی آن را انکار نمیکنیم اما من شخصن ترجیح میدهم این موضوع را بدون جنجال حل و فصل کنم». همان زمان در یکی از روزنامههای پر تیراژ ایران نوشتم: «تاسیسات مترو هماکنون با آخرین پایه سیوسه پل 40متر فاصله دارد و در آن مکان مستقر شده است جالب اینجاست که شعبه 5دادگستری اصفهان دستور ممنوعیت عبور تونل مترو را از زیر چهارباغ عباسی صادر کرده است ،حتی موافقان این طرح که در راس آن شورای شهر اصفهان حضور دارد، حداقل فاصله مجاز برای عبور تونل مترو را 150متری
اصفهان پس از عبور از زیر رودخانه زاینده رود در حدود 30 رینگ (طولی معادل 40متر) در كنار سی وسه پل به اشتباه حفاری كرد و همان جا متوقف شد .آن روزها بحث درباره این دستگاه و آسیب احتمالی وارد شده به سی وسه پل بر پایه حدس و گمان بود. نه خبرنگاران اجازه ورود به تونل را داشتند و نه كارشناسان میراث فرهنگی ،مسووالن شهری و مترو نیز در این باره اظهار نظر نمیكردند ،حتا خود من که از تماس تلفنی بی پاسخ نا امید شده بودم با وجود چند سفر به اصفهان هرگز موفق به دیدار هیچ یک از آنها نشدم ،با این حال برخی افراد محلی میگفتند همان روزها خاكی زرد رنگ و متفاوت در میان
سازمان میراث فرهنگی در تخریب تاریخ ایران زمین از هیچ تالشی کوتاهی نمیکند پیشین برای ما به یادگار گذاشتهاند تنها بخشی از ستمی است که به تاریخ سرزمین ما این روزها روا داشتهاند. فعاالن حقوق بشر خارج از ایران در تالش برای رساندن صدای زندانیان ،دانشجویان ،روزنامهنگاران و سایر اصنافی هستند که در ایران تحت فشارهای هر روزه کمر خم میکنند اما چه کسی داد این بناهای تاریخی را که هر کدام هزار قصه در دل دارند از تاریخ پربار سرزمین ما به گوش جهان خواهد رساند؟ حاال که دوستداران میراث فرهنگی ،روزنامهنگاران این حوزه و کارشناسان و باستان شناسان داخلی هر روز بیشتر از روز قبل تحت فشار قرار میگیرند شاید بهتر باشد رسانههای فارسی زبان خارج از ایران آستین باال بزنند و دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران در فضای آزاد و امن کوچ این وظیفه را به دوش بکشند تا فردا برای نسلهای بعدی چیزی هم از این تاریخ پر شکوه به یادگار باقی بماند .در روایت سرزمین من تالش میکنم عالوه بر معرفی بناها و میراث فرهنگی ایران به آنچه امروز بر آنها میگذرد نیز اشاره کنم. از مترو اصفهان تا ترک سی و سه پل اینجا اصفهان است ،نصف جهان؛ کهن دیاری با دهها یادگار تاریخی؛ اینجا موزهای جهاننماست که زندگی در آن جاری است ،که گواراترین لحظههای ناب را در فصل خزانش میتوان حس کرد؛ یک شهر به دیرینگی تاریخ و تاریخی به دیرینگی ایران زمین.قلب تپنده ایران ،در مرکز این دیار جاودان با موقعیت جغرافیایی ویژه ،آن سان که در دوره سلجوقیان و در دوره صفویه ،مرکز تاریخ هنر و فرهنگ ایران زمین شد تا جایی که هنرمندان شیرینسخن آن را به زیبایی در اشعار خود به نیکی ستودهاند تا اینکه امروز، به الهام از اندیشههای واالی نیاکان ،شهرتی جهانی یافته و پایتخت فرهنگی جهان اسالم لقب گرفته است .پایتختی که معروفترین پل تاریخیاش رو به نابودی است. سال 88پیش از آغاز دور دوم اعتراضات پس از انتخابات بود به گمانم مهر ماه که به دیدار رئیس میراث فرهنگی اصفهان رفتم تا درباره حرف و حدیثهای پیش آمده بر سر عبور مترو از چهار باغ و احتمال تخریب سی و سه پل به گفت و گو بنشینم. «ای کاش مترو از زیرچهارباغ گذر نمیکرد» این را حیدریپور میگفت ،هرچند اصرار داشت که بدون جنجال ماجرای متروی اصفهان را حلو فصل کند اما غیرممکن بود با مردم اصفهان برخورد میکردی و حرفی از مترو نمیشنیدی. یکی از مسایلی که این همه حرف و حدیث را به همراه داشت ،شروع پروژه متروی اصفهان بدون اطالعرسانی به میراث فرهنگی بود که این موضوع توسط ریاست سازمان نیز
سیوسهپل عنوان کردهاند .با این حال مجریان همچنان به کار خود ادامه میدهند». برخالف مدیریت سازمان میراث فرهنگی اصفهان ،که او هم بیشتر تالش میکرد هیجان و کنجکاوی روزنامهنگاران را با ایجاد فضایی دوستانه به سکوت و تعارف تبدیل کند ،اعضای شورای شهر هیچ تمایلی به پاسخگویی نشان ندادند و با وجود تالشهای بسیار ،این توفیق نصیب ما نشد که پاسخ آنها را در خصوص عبور مترو از چهارباغ و نزدیکشدن آن به سیوسه پل بشنویم .حیدریپوررئیس سازمان میراث فرهنگی اصفهان در خصوص نزدیک شدن مترو به سیوسه پل گفت: «در حال حاضر هر کجا مصوبه قانونی برای آثار تاریخی وجود حتا اگر دستگاه حفار تونل مرمت شود و دارد باید براساس قانون حرکت کرد و هرگز از مسایل قانونی مترو اصفهان شروع به كار كند ،قطارها باید در این عرصه کوتاه نخواهم آمد ،در هفته آینده نیز مشاورانی دست كم هر پنج دقیقه یك بار از زیر سی انتخاب میشوند تا مطالعات مشاوران شرکت کاواک روی وسه پل عبور كنند، سیوسهپل را بررسی و نظر خود را اعالم کنند». هر بار عبور قطار برابر است با یك بار انحراف دستگاه حفاری از مسیر تونل لرزیدن سی وسه پل هفته آینده هم آمد و رفت و اگر جلسه با کارشناسان هم برگزار شد ،حداقل خبری به رسانهها نرسید .آنچه بیشتر موجب نگرانی بود انحراف دستگاه حفار تونل مترو اصفهان و بود .دور جدیدی از اعتراضات مردم در ایران با پیش آمدن برخورد آن با پی سی وسه پل بود دستگاه حفر تونل دستگاهی مناسبتهایی چون سیزدهم آبان و شانزدهم آذر آغاز شد ،در دست دوم متعلق به شرکت آلمانی «هنركرشت» است .با ادامه هم ظهر عاشورا و حماسه سازان 9دی ،اخبار اصفهان انحراف از مسیر تونل شرقی خط شمال -جنوب مترو 12 12 خاكهای حفاری شده تونل دیده شد كه این مساله نگرانی بیش از پیش كارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی را موجب شد .همچنین گفته میشد این خاك ناشی از برخود دستگاه با پایههای پل در زیر زمین است .حتی با این وجود هم اجازه تحقیق و بررسی دقیق در این باره صادر نشد تا همچنان مساله مترو و سی وسه پل در هالهای از ابهام باقی بماند. زمان گذشت نه خبری از پایان پروژه مترو بود نه خبری از ادامه کار ،تنها خبر توقف پروژه تا روشن شدن تصمیم دادگاه
با حجم باالی تخریبهای متعدد در شوش و مقبره فردوسی و راه اندازی حراج اشیا باستانی در کیش کمرنگ شد تا اینکه در آخرین ماه های سال گذشته ،مسووالن شهری اصفهان و شركت مترو بعد از توقف دوساله دستگاه در زیر زمین و خوابیدن كار حفاری مترو اعالم كردند كار خود برای اصالح مسیر دستگاه را آغاز خواهند كرد .همان ایام بار دیگر وقوع حادثهای در فاصله كمتر از 10متری از رمپ جنوبی زنگ خطر دیگری بود که به گوش همه رسید جز مسووالن شهر اصفهان ،شكافی در حدود یك و نیم در سه متر و عمق نزدیك به دو تا سه متر در نزدیكی سی وسه پل باز شد كه مسووالن به صورت شبانه آن را پر كردند و اطالعاتی دقیق از دالیل اصلی آن منتشر نكردند .این نشست درست در نقطهای بوده كه دستگاه حفار آخرین حفاریها را انجام داده است .راهكارهای پیشنهادی كارشناسان و مسووالن شهری و شركت مترو اصفهان تاكنون نتیجهای نداده و دستگاه همچنان در جای خود متوقف است. شهریور ماه امسال بالخره خبر از ترک برداشتن سی و سه پل منتشر شد .خبری که دو سال پیش کارشناسان و دوستدارن میراث و روزنامهنگاران فعال این حوزه بارها و بارها پیشبینی کرده بودند. در همین حال یك منبع آگاه در اداره كل میراث فرهنگی استان اصفهان كه نخواسته بود نامش ذكر شود به «شرق» گفته بود « :در آسیب رساندن دستگاه و مترو اصفهان به سی وسه پل هیچ شكی نیست ،هم اكنون نیز دستگاه شانه به شانه ضلع جنوبی پل و روبه روی هتل متوقف شده است. آخرین راهكاری كه مسووالن در دست دارند ایجاد یك حفره بزرگ در میدان اول چهارباغ در هزارجریب است تا شاید بتوانند با دسترسی به دستگاه تیغههای آن را مرمت كنند .حتی شایعههایی به گوش میرسد كه قطع كردن آب زایندهرود برای حل معضل این دستگاه حفار و فراهم كردن شرایط برای مرمت آن است». هرچند در دیدار دو سال پیش با حیدریپور رئیس میراث فرهنگی اصفهان وی این راهکار را اعالم کرده بود اما از غیر ممکن بودن اجرای آن نیز سخن گفت و افزود «:خطر ایجاد این حفره از خطر گذشتن دستگاه از زیر سی و سه پل کمتر نیست و تخریب و آسیبی که این حفاری در پی دارد کم از ادامه کار نخواهد بود». این كارشناس در پاسخ به این سوال كه آیا كارشناسان سازمان میراث فرهنگی از تونل و دستگاه حفار بازدید كردهاند ،نیز به خبرنگار شرق گفته بود « :تعدادی از كارشناسان سازمان برای دیدن وضعیت یك بار وارد تونل شدهاند اما هیچ كدام اجازه مصاحبه و اعالم نظر ندارند». این در حالی است که همچنان کارشناسان سازمان میراث فرهنگی ریاست این سازمان در اصفهان و مسووالن سازمان مرکزی میراث فرهنگی همچنان در اینباره سکوت میکنند. شکاف و ترک سی و سه پل تازه آغاز ماجراست چرا كه حتا اگر دستگاه حفار تونل مرمت شود و مترو اصفهان شروع به كار كند ،قطارها باید دست كم هر پنج دقیقه یك بار از زیر سی وسه پل عبور كنند ،هر بار عبور قطار برابر است با یك بار لرزیدن سی وسه پل ،پلی تاریخی که باید هر روز فشار لرزههایی معادل یک و نیم ریشتر زلزله را در هر پنج دقیقه تحمل کند. داستان متروی اصفهان دیگر به قصه هزار و یک شب تبدیل شده که تازه این بخشی از آن است و مساله عبور مترو از قدیمیترین خیابان اصفهان «چهارباغ» و حرف و حدیث بر سر اینکه مترو بهانهای بوده برای دسترسی به اشیا باستانی خود مجالی دیگر میخواهد برای پرداختن بیشتر و توضیح مفصل ماجرا.
پل مک کارتنی برای بار سوم ازدواج و اشتباه میکند
بهنام فروهر
گزارشها حاکی از آن است که «سر پل مککارتنی»، خواننده معروف بریتانیایی و از اعضای سابق گروه «بیتلز» روز یکشنبه ۹اکتبر برای سومین بار ازدواج کرده است. گفته شده که قرار است پل مککارتنی با «نانسی شول» آمریکایی در لندن ازدواج کند اگرچه این عضو سابق گروه بیتلز از تایید ازدواج خود خودداری کرده است. «لیندا» ،همسر اول پل مک کارتنی در سال ۱۹۹۸به علت سرطان پستان درگذشت .او در سال ۲۰۰۸طی ماجرای جنجالی از «هدر میلز» ،همسر دوم خود طالق گرفت.
آنجلینا جولی به ایران میآید شکیرا پس از جدایی از پیکه مشاور اوباما شد «جرارد پیکه» ،بازیکن تیم فوتبال «بارسلونا»ی اسپانیا و «شکیرا» ،خواننده ،دوستی خود را به هم زدند. این دو که در ماههای اخیر با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده بودند و پس از اعالم تاریخ نامزدی و عروسی در هفته جاری اعالم کردند که دیگر با هم ارتباطی ندارند. این موضوع از زمانی آغاز شد که شکیرا برای اجرای برنامههایش از اسپانیا خارج شده بود و به وی در این سفرها خبر دادند که جرارد با دختر جوانتر دیگر رابطه برقرار کرده است. شکیرا اعالم کرده است که دیگر به جرارد عالقهای ندارد و به وی برای مشهور شدن نیازی نداشته است. همزمان در یک اقدام بحث برانگیز باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا ،شکیرا را به عنوان مشاور آموزشی کاخ سفید انتخاب کرد. به گزارش روزنامه واشنگتن پست از جمله دالیل انتخاب شکیرا به این مقام کارهای انسان دوستانه وی در سالهای پیش از جمله کمک در آموزش کودکان نیازمند است. همچنین این خواننده پاپ آمریکا از باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال 2008حمایت کرده بود.
«آنجلینا جولی» هنرمند آمریکایی به احتمال فراوان تا پایان سال به ایران میآید تا در یک فیلم ایرانی حضور پیدا کند. «علی سرتیپی» (تهیهکننده سینما) در گفتوگوی اختصاصی با «ایلنا» با اعالم این موضوع افزود« :آنجلینا جولی در سالهای اخیر به کشورهای مختلفی همچون پاکستان سفر کرده است .او در گفتوگویی با یک نشریه خارجی از عالقه خود برای سفر به ایران سخن گفته و تاکید کرده بود که به فرهنگ ایرانی و اسالمی عالقه دارد». سرتیپی ادامه داد« :در حال مذاکره با مدیر برنامههای آنجلینا جولی هستیم تا درصورت انجام توافقات نهایی با این هنرمند و همچنین هماهنگی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی و تایید این وزارتخانه ،آنجلینا جولی به ایران سفر کند و در یک فیلم ایرانی حضور پیدا کند». سرتیپی بدون اشاره به جزییات بیشتر این فیلم گفت« :از دو هفته پیش این مذاکرات آغاز شده است و بعد از انجام توافقات اولیه با مدیر برنامهها و تایید وزارت ارشاد، جزییات بیشتری از این فیلم اعالم میشود».
دیکاپریو :بلیک فقط در تابستان داغ بود «لئوناردو دیکاپریو» و «بلیک الیولی» دو هنرمند آمریکا پس از پنج ماه رابطه عاشقانه از یکدیگر جدا شدهاند. این دو اعالم کردند که دیگر با هم رابطه رومانتیک ندارند اما همچنان با هم دوست هستند. هیچ یک از این دو هنرمند علت این جدایی را بیان نکردند. این در حالی است که پس از اعالم این خبر بلیک با «رایان رینلودز» دست در دست هم دیده شدند .بلیک روز چهارشنبه در «بینتاون» محلی که هماکنون رایان در حالی بازی در یک فیلم است دیده شده است.
دمی مور :داشتن رابطه هم حدی دارد
«آشتون کاچر» و «دمی مور» دو هنرمند آمریکایی به پایان دوران زناشویی خود نزدیک میشوند .این دو پس از بروز مشکالتی که از سوی آشتون ایجاد شد تصمیم به این کار گرفتهاند. دمی مور که مدعی شده بود آشتون با زنان زیادی در ارتباط است در هفته گذشته در پیامی در شبکه اجتماعی توییتر گفت: «همه چیز تمام شد». وی اعالم کرد که همسرش با دختری به نام «سارا لیل» در ارتباط است و دیگر هیچ احساسی به دمی مور ندارد.
سایه کوثری آخرین روزهای شهریور ماه روزنامههای ایران و خبرگزاریها تیتر یک اخبار خود را به موضوع اختالس سه هزار میلیارد دالری در ایران اختصاص دادند. آنطور که در ابتدا در خبرها منتشر شد ماجرا از این قرار است كه فردی به نام امیر منصور آریا آنطور که گفته شد با تبانی و نفوذ به شعبه بانك صادرات در محل كارخانه فوالد ،اقدام به صدور LCهای (اعتبار اسنادی ریالی داخلی) جعلی به مبالغ دهها میلیارد تومان میكرده است و بدون آنكه پولی بابت آنها به بانك بپردازد ،آنها را پس از دریافت به بانكهای دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پایینتر از قیمت رسمی LC میفروخته است. به نظر میرسید که کل ماجرای اختالس و به جیب زدن سه هزار میلیارد دالر در بانکهای ایران به همین شکل بوده است که عاقبت پس از یك اشتباه ،توسط بانك صادرات كشف و به نهادهای نظارتی گزارش میشود تا بزرگترین پرونده اختالس كشور رقم بخورد. بعد از آن در خبرها آمد که اگرچه رقم اختالس این پرونده 2 هزار و 800میلیارد تومان اعالم شده ،اما این رقم تنها مربوط به بخشی از تخلفات الف.خ است و با ادامه تحقیقات ،ابعاد این پرونده در بانكها و موارد دیگر افزایش یافته است. به نظر میرسید امیرمنصور آریا بدون رعایت مراحل قانونی و از محل همین سوءاستفادههای مالی با پشتیبانی برخی مقامات دولتی از محل دریافت وام از بانك صادرات به چنان ثروتی رسیده بود و بعد از آن اقدام به تاسیس بانک آریا کرده بود که مجوز تاسیس آن هم صادر شده بود .هرچند پس از فاششدن مساله اختالس ،مجوز تاسیس این بانک هم باطل شد. پس از آنکه بانک مرکزی وعده داد گزارش کامل اختالس سه هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات را منتشر کند، خبرهایی مبنی بر ارتباط نزدیکان دولت با این اختالس منتشر شد .غالمرضا اسداللهی عضو هیات رئیسه کمیسیون اصل ۹۰ مجلس اعالم کرد که بررسی پرونده اختالس سه هزار میلیارد تومانی از بانک صادرات و ارتباط آن با نزدیکان دولت در اولویت کار این کمیسیون قرار گرفت .او که این اختالس را بزرگترین تخلفمالی در ایران نامید اظهار کرد که به دلیل عدم نظارت دقیق و کارآمد ،اختالس ،فساد و تخلف در بانکهای کشور به راحتی انجام میشود. در مقابل ابراهیم درویشی ،مدیر اداره نظارت بر بانکهای بانک مرکزی با انتقاد از فرافکنی مدیران بانکها درباره این فساد مالی از آماده بودن گزارش کامل بازرسان درباره این اختالس خبر داد. او اعالم کرد که به زودی اسامی بانکها و شعب آنها در اختیار عموم مردم قرار خواهد گرفت و مشخص میشود که ریشه اصلی این اختالس کجا بوده است. اما محمود بهمنی ،رئیسکل بانک مرکزی در همان روزهای ابتدایی از عملکرد بانکها دفاع کرد و نسبت تخلفات در این سیستم را پایینتر از بسیاری دستگاههای دیگر ارزیابی کرد. محمد جهرمی ،مدیرعامل بانک صادرات که پیش از این در دولت نهم وزیر کار بوده است نیز گفت « :این اختالس از بانک صادرات نبوده و نیست و در واقع هفت بانک با جعل اسناد بانک صادرات اقدام به این فساد مالی کردهاند که بانک صادرات آن را کشف کرد». در همان روزهایی که موضوع اختالس هنوز در صدر اخبار قرار داشت ناگهان خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خاوری، مدیرعامل بانک ملی ایران به کانادا فرار کرده است. پس از آن مدیرعامل بانک صادرات در بیانیهای به بیان ناگفتههای خود از اختالس بزرگ پرداخت و با اشاره به فرار مدیرعامل سابق بانک ملی به کانادا ،مطرح کرد :اکنون عوامل مرتبط با محمودرضا خاوری در بانک مرکزی و دولت درصدد رفع و رجوع این فرار که با کمک و پشتیبانی برخی از آنان انجام گرفته است ،هستند».
پروندهای که باز نشده،بسته شد
در این بیانیه آمده بود« :حق این بود که بنده پس از کشف این فساد بزرگ در شبکه بانکی که منشأ آن از سال 1388-قبل از حضور بنده در بانک صادرات ایران -با تبانی یک رئیس شعبه و مالک یک کارخانه شروع شده بود ،از مردم عزیز عذرخواهی مینمودم و استعفا میدادم؛ اما دالیل زیر سبب انجام نشدن آن شد. باید بگویم عال رغم پیگیریهای انجا م شده توسط اینجانب و «ادامه هیاهو و جنجال ،به خصوص اگر عدهای به دنبال استفادههای دیگر از این مسایل باشند ،به صالح نیست و همه باید مراقب باشند». تماس با وزارت اطالعات و قوه قضائیه برای دستگیری متهمان اصلی ،کسانی که پشتیبان اصلی این فساد بودند ،موضوع را به نحوی در رسانهها مطرح کردندکه گویی تمام اتهامها و تقصیرها متوجه بانک صادرات ایران و مدیر عامل آن بوده است. این افراد در صدد بودند با فرافکنی ،گناهان خود را پنهان نموده و آدرس غلط به مردم بدهند .از اینرو ،مجبور شدم مصاحبه نمایم و برخی از ابعاد گستردهی این فساد را در بخشهای بانکی و مسووالن اجرایی برای مردم بازگو کنم و با پیگیریهای جدیتری از گذشته ،به دنبال عوامل اصلی این فساد در بانک مرکزی و بدنه دولت و شبکه بانکی باشم اما این مصاحبه برای این عوامل گران تمام شد». در ادامه این بیانیه میخوانیم« :امروز هم با کنارگذاشتن بنده باز هم آدرس غلطی را به مردم میدهند ،زیرا با فرارآقای خاوری (مدیر عامل بانک ملی) به کانادا برخی از آنان دچار سردرگمی و دستپاچگی شدهاند .خاوری که با توجه به گستردگی فساد در بانک ملی در این پرونده و پروندههای دیگر ،احتمال دستگیری خود را به خاطر ارتباط با این پروندهها و عوامل پشت پرده آنها میداد به کانادا گریخت و اکنون عوامل مرتبط با وی در بانک مرکزی و دولت درصدد رفع و رجوع این فرار ،که با کمک و پشتیبانی برخی از آنان انجام گرفته است ،هستند و از ترس گستردهتر شدن ابعاد این موضوع با شخص اصلی پیگیریکننده و شکایتکننده اصلی این پرونده برخورد نمودند». هرچند با فرار خاوری به نظر میرسید بازی اختالس تغییر کرده و متهم اصلی شناخته شده است اما به عقیده کارشناسان اقتصاد و تحلیلگران ،خاوری تنها حلقه کوچکی از زنجیر اصلی بود که شاید برای فاشنشدن دست متهمان اصلی دستور خروج او از کشور صادر شده است. فرار خاوری از ایران و برنگشتن او که یکی از مدیران باسابقه بانکی کشور است و از سویی سکوت وی در خصوص اختالس 3هزار میلیارد تومانی باعث تعجب همگان شد. درحالی که مسووالن قوه قضاییه پیش ازاین تاکید کرده بودند اگر خاوری به ایران باز نگردد مقصر اصلی این اختالس محسوب خواهدشد اما به گفته فرمانده نیروی انتظامی تاکنون دستوری برای پیگیری پرونده خاوری صادر نشده است. در حالیکه در روزهای نخست فرار خاوری از ایران ،ذهنها از امیر منصور آریا به خاوری معطوف گشته بود و عدهای سادهلوحانه او را مقصر و اختالسکننده اصلی پنداشتند اما اکنون با دستور عدم پیگیری این مساله از سوی مقامات باالی ایران، دیگر نه کسی انتظار برگشت خاوری را دارد و نه کسی منتظر بررسی عادالنه این پرونده است. احمدینژاد هم که در روزهای ابتدایی کشف اختالس گفته بود سکوتش طوالنی نخواهد بود هفته گذشته اعالم کرد« :دولت برای آنکه وجهه ایران اسالمی در دنیا تخریب نشود ،در مقابل همه هجمهها سکوت میکند». وی گفت« :کسانی در مقابل ما صف کشیده و ما را به انحراف متهم میکنند که بسیاری از مشکالت کشور ناشی
از مدیریت آنها بر جامعه است و حاال ما را به انواع و اقسام تهمتها متهم میکنند». وی همچنین تاکید کرد« :من به دنبال دفاع از کسی نیستم و سکوت را برای منافع کشور ترجیح میدهم ،اما معتقدم خدا از بندگان خود دفاع خواهد کرد». این درحالی است که درست سه هفته پیش از آن در واکنش به کسانی که دستگاههای دولتی را به مشارکت در اختالس متهم کرده بودند گفته بود« :ما باز هم سکوت میکنیم که به خاطر مقام رهبری است ،البته این سکوت وحدت بخش طوالنی مدت نخواهد بود». و با آنکه مصطفی پور محمدی ،رئیس سازمان بازرسی کل ایران ،پیشتر پرونده اختالس خبرساز اخیر را «بیسابقهترین پرونده فساد مالی در کشور» توصیف کرده بود ،آیتاهلل خامنهای در مورد پرونده این اختالس گفت« :ادامه هیاهو و جنجال ،به خصوص اگر عدهای به دنبال استفادههای دیگر از این مسایل باشند ،به صالح نیست و همه باید مراقب باشند». وی با اشاره به اطالعرسانی رسانهها درخصوص این اختالس تاکید کرد« :رسانهها بیش از این نباید به جنجال و هیاهو درباره این ماجرا ادامه دهند ،بلکه باید به مسووالن اجازه دهند تا عاقالنه ،مدبرانه ،قوی و با دقت قضایا را پیگیری و بررسی کنند». رهبر جمهوری اسالمی در واکنش به اتهاماتی که در ارتباط با این اختالس به مسووالن کشور وارد شده اظهار داشت« :عدهای میخواهند از این ماجرا برای زیر سوال بردن مسووالن استفاده کنند ،در حالی که مسووالن در دولت ،مجلس و قوه قضائیه مشغول انجام وظیفه خود هستند». وی در عین حال اطمینان داد که مسووالن سه قوه مصمم به مقابله با این حادثه و پیشگیری از حوادث مشابه هستند و افزود که آنها «این ماجرا را تا آخر پیگیری خواهند کرد و دستهای خائن قطع خواهد شد». و در نهایت آنکه در حالی که موضوع اختالس در دستور کار هفته گذشته جلسه شورای پول و اعتبار قرار داشت ،محمد ی فارس گفت که با ارسال نامهای موضوع نهاوندیان به خبرگزار اختالس از دستور کار جلسه شورا خارج شد. پیش از این اعالم شد که جلسه هفته گذشته شورای پول و اعتبار با موضوع اختالس اخیر و اصالح قوانین بانکی و گشایش اعتبار اسنادی برگزار خواهد شد. کلید زده باشند .براساس اخباری که از بازار تهران مخابره شده طالفروشانی اعتصاب را کلید زدهاند که بازارشان در همسایگی پارچهفروشان قرار گرفته است.
«دولت برای آنکه وجهه ایران اسالمی در دنیا تخریب نشود ،در مقابل همه هجمهها سکوت میکند».
به نظر میرسد ورود بازار طال به ماجرای اعتصابات گرفتارهای بسیاری را برای سازمان امور مالیاتی رقم خواهد زد .تداوم اعتصاب تهران منجر به انتقال نارضایتیها به استانهای دیگر میشود .سال گذشته هم بازار تهران کلید اعتصاب را زد و سه هفته بر مواضعاش پافشاری کرد .مدتی بعد بازارهای شهرستانی به تهرانیها ملحق شدند و ماجراها قدری باال گرفت .سازمان امورمالیاتی ولی تنها یکسال به دستور احمدینژاد اجرای قانون را عقب انداخت .یکسال به پایان رسید و بازهم اعتصابات کلید خورد .پارچهفروشان ،طالفروشان و شاید صنوفی دیگر. اما آیا ماجرا به همین ختم میشود؟ به نظر میرسد تداوم سیاستهای اقتصادی فعلی دولت هر از چند گاهی اعتراضاتی را در پی داشته باشد .اکنون نیز نباید از نظر دور داشت که مدتها پیش از شروع اعتراضات بازاریان ،اعتصابات کارگری در ایران کلید خورده است و همچنان ادامه دارد و در حال شدت گرفتن است.
نیرماال
در جست و جوی صلح درونی یعنی به سکون آرامش محض رسیدن و آن موقع نسیم خنک که ما آنرا ویبراسیون یا همان ارتعاشات بدن مینامیم، در حین حرکت به باالی سر با تمامی سلولهای بدنمان برخورد کرده و آنها را تقویت و جوانتر مینماید .قدرت و سرعت حرکت این ارتعاشات در هر شخصی متفاوت است. زیرا وضعیت انرژیتیکی کانالها و مراکز در افراد ،حاالت خاصی بر روی قدرت و سرعت ارتعاشات در بدن ایجاد مینمایند . «مدیتیشن ،موجب سرعت بخشیدن به عبور انرژی کندالینی از مراکز و کانالهای بدن ما میشود» این انرژی با حرکت خود درون سیستم ظریف بدن ما ،بدون این که ما عملی فیزیکی انجام داده باشیم؛ تعادلی مابین جان، روح و روان ما برقرار میکند . با انجام مدیتیشن ،آگاهی فردی ما باال رفته و این آگاهی جدید ،به ما امکان میدهد تا کیفیت مراکز انرژیتیکی خویش و دیگران را درک کرده و در بهبودی آنها به خود و دیگران کمک نماییم. با مدیتیشن در اندک زمان کوتاهی ،در بدن ما نیرویی مخصوص و شفادهنده ،رشد پیدا میکند که این نیرو در بهبودی بسیاری از بیماریها از قبیل :فشارخون ،سردرد ،سینه پهلو ،نفستنگی ،سرگیجه ،سرطان ،امراض قندی ،دلهره، افسردگی ،تیروئید و غیره کمک فراوانی کرده و همچنین به ما کمک میکند که از هیجانات و استرسها و فشارهای ناشی از مسایل روزمره بکاهیم و بر اعصاب خود بیشتر مسلط شویم . همچنین مدیتیشن به ما کمک میکند تا باالنسی مابین روابط انسانی و عاطفی خود برقرار کنیم و ذهن خود را به مرور زمان به آرامشی همیشگی برسانیم. صلح درونی ،به معنای یكی شدن با خالق خود است و میبایست به طور طبیعی و بدون تالش فكری و یا فیزیكی صورت بگیرد. انسان با تكیه بر سیستم عصبی و دستگاههای ارگانیك احساسی خود ،قادر به درك جهان فیزیكی خارج ازخود است. عالوه براین انسان دارای یك سیستم انرژیتیك ظریف درونی نیز است .این پیكره انرژیتیك ،یك انرژی مادارانه است و درپایینترین مهرهی ستون فقرات ،در استخوان مثلث شكلی(لگن خاصره) به نام استخوان مقدس قرار دارد. این سیستم انرژیتیكی بدن دارای هفت مركز و سه كانال اصلی است. زمانی كه انرژی مادرانه از حالت خفته به حالت بیدار و فعال در بیاید تولدی معنوی در ما رخ میدهد كه ما این تولد را خود آگاهی مینامیم. این بیداری یا این تولد معنوی ،تحقق كاملی از حقیقت درونی ما است. این عمل بسیار طبیعی بوده و بدون هیچ گونه تالش جسمی و یا فكری صورت میگیرد و به بشریت این امكان را میدهد كه برای اولین بار معنای فلسفی و معنوی زندگی در زمان حال را تجربه كند.
کیومرث سجادی
برگردان و گردآوری :امیرحسین آهویی
ماخذ :فیلم جورنال ،هالیوود ریپورتر فرزند ویلیام کولبی جاسوس بزرگ قرن بیستم فیلمی از زندگی و کار پدرش ساخته که به زودی در سینماهای امریکا به نمایش در میآید .این فیلم به صورت مستند تهیه شده و نگاهی شخصی و عمیق به این شخصیت و دستاوردهایش را در بر میگیرد.
رها میکردند. سپس به برنامه جنجالی ققنوس -جایی که استراتژی ضد شورش متولد شد -فرستاده شد که میراثش تا به امروز در افغانستان و عراق طنینانداز است .در سال 1973از طرف نیکسون به ریاست CIA منصوب شد ،ولی دو سال بعد از آن تاریخ در جلسه شنود کنگره در مورد عملیات سری CIAشهادت داد :کاری که شغلش را به مخاطره انداخت .او در اقدامی طغیانگرانه بسیاری از اعمال پشت پرده و فوق سری CIAرا -که هرگز قبلن صحبتی از آن به میان نیامده و بررسی نشده بود ،فاش میکند؛ فعالیتهای غیرقانونی که بعدها به «جواهرات خانوادگی» معروف شد و CIAبعدها در سال
استیو جابز، مغز متفکر شرکت اپل
درگذشت «استیو جابز» ( ،)Steve Jobsتنها دو ماه پس از استعفای وی از مدیرعاملی شرکت اپل ،بهانه ای شد تا با نگاهی متفاوت و نه به عنوان مدیرعامل یک شرکت پول ساز بلکه به دید فردی که در راستای پیشرفت تکنولوژی در عرصه های مختلف به جامعه بشری خدمت کرده ،به بررسی زندگی و سوابق او بپردازیم. او که شرکت «اپل» ( )Appleرا در سال 1976تاسیس نمود در سال 1985از مدیرعاملی این شرکت استعفا داد و به عنوان نایب رییس و مدیرعامل شرکت «پیکسار» یکه-تاز پویانمایی رایانه ای در صنعت کامپیوتر ،مشغول به فعالیت شد .وی تا سال 1997که مجددن به شرکت اپل بازگشت به عنوان عضو هیات مدیره «والت دیزنی به تهیه کننده کارتون «داستان اسباب بازی ها» نیز مشغول شد .جابز در سال 1997با ایده ساخت و تولید «آی پاد» به اپل بازگشت تا بار دیگر نام این شرکت را بر سر زبان ها بیاندازد .او در ماه اگوست سال 2011از شرکت محبوبش استعفاء داد اما نتوانست این دوری را بیشتر از دو ماه تحمل کند و به دلیل بیماری سرطان برای همیشه دوستداران خود و شرکت اپل را ترک نمود. استیو جابز در سال 1984با طراحی سیستم عامل «مکینتاش»( ،)Macintoshبه عنوان اولین واسط های کاربری گرافیکی، بدون شک کمک شایانی به آن چه که تحت عنوان سیستم های عامل گرافیکی امروزی می بینیم نمود .استفاده از «موس» ( ، )Mouseقابلیت «درگ اند دراپ»( )Drag & Dropو بسیاری از توانمندی های گرافیکی سیستم عامل های امروزی را برای اولین بار در ابداعات و اختراعات استیو جابز که در سیستم عامل مک خود استفاده می نمود ،مشاهده می کنیم. بدون شک «آی فون» دنیای گوشی های موبایل و «آی پاد» دنیای تبلت ها را تکان داد .استفاده شایسته از تکنولوژی پردازش ابری و طراحی iCloudeتاثیر بسازایی در زندگی مردم خواهد گذاشت و سرعت و سهولت تبادل ،نگهداری و بازیابی اطالعات را چندین برابر خواهد کرد. در حالی که محصوالت شرکت اپل ،که اکثر آن ها نیز زایده تفکر و اندیشه های جابز هستند ،تنها محصوالت تجاری نبوده و همیشه اپل با وجود استیو جابز پیشگام در تولید تکنولوژی های جدید همراه با ایده های نو بوده ،به نظر بی انصافی می آید که استیو جابز با بیش از 300اختراع ثب شده را تنها مدیر عامل یک شرکت تجاری بدانیم که در راستای اهداف مالی شرکت ش فعالیت می کرده است. به خاطر تمام ایده هایش و کمک های شایانی که به پیشرفت تکنولوژی در سال های زندگی پرثمرش نمود ،تکنو هفت به احترام استیوجابز کاله خود را از سر بر می دارد...
کارل کولبی -کارگردان و تهیه کننده -فیلم داستان زندگی پدرش جاسوس بزرگ ،CIAویلیام کولبی را از دید شخصی و همچنین تاریخی بیان میکند. دوریس تومارکین -منتقد سینما -در مورد این فیلم میگوید: «مستندی بسیار جذاب است که برای ساختش تحقیقات وسیعی انجام شده و درسهای بسیاری راجع به جاسوسی و فیلمسازی در خود دارد». اگرچه فیلمساز در نهایت عنوان میکند که هرگز نخواهد توانست به طور کامل به عمق شخصیت مرموز قهرمان داستان دست یابد، اما مکاشفه کارل کولبی از زندگی و کار پدرش احساسی ،جذاب و از نظر تاریخی با ارزش است. کولبی سال 1996و به شکل مرموزی از دنیا رفت و جنازهاش هشت روز بعد از اینکه برای قایق سواری رفته بود در نیمههای شب کشف شد .او دوران شغلی طوالنی مدتی داشت که تقریبن مهمترین درگیریهای نیمه دوم قرن بیستم را در برمیگیرد .کولبی در سال 1942به دفتر خدمات استراتژیک پیوست که اولین آژانس اطالعاتی امریکا بود و مدت کوتاهی پس از آن با چتر در خط مقدم جبهه اروپای اشغال شده فرود آمد. پس از جنگ به سازمان تازه تاسیس شده CIAپیوست و در دهه پنجاه میالدی از طرف CIAبه ایتالیا فرستاده شد تا با پیروزی کمونیستها در انتخابات مقابله کند .در رم در ظاهر دیپلمات همکاری نزدیکی با واتیکان داشت تا حزب کمونیست ایتالیا را ضعیف کند .به افراد و احزاب خاص پول میرساند تا نتیجه انتخابات را دستخوش تغییر کند. از آنجا با پست ریاست دفتر CIAبه ویتنام رفت تا مراقب کودتای دیم -رئیس جمهور وقت ویتنام -باشد. بخش بزرگی از فیلم به دوره کاری کولبی در ویتنام اختصاص داده شده است ،ولی حتا چنین توجه خاصی هم آن طور که باید مه را از روی حقیقت جنگ ویتنام پاک نمیکند .البته بیان میکند که جنگ در واقع جنگ داخلی بود که باید آن را به دست مردم ویتنام
2007اسنادش را منتشر کرد. با اینکه در فیلم هرگز فیلمساز را نمیبینیم ،اما حضور و ارتباط منحصر به فردش با موضوع را همواره حس میکنیم .او چندین مصاحبه با همکاران کولبی انجام میدهد که در میان آنها میتوان به دانلد رامزفلد ،برنت اسکوکرفت ،زبیگنیو برژینسکی و جیمز اسکسینج به همراه روزنامهنگاران مطرحی همچون باب وودوارد ،سیمور هرش و تیم واینر اشاره کرد .مصاحبهها آشکارا با موضوعات شخصی درگیر میشوند و به تناوب «کولبی» در حین مصاحبه «پدرت» مخاطب قرار میگیرد .او حتا با مادرش باربارا هم مصاحبه میکند و به احساس گناه پدر در مورد غفلت از شرایط روحی خواهرش کاترین میپردازد که در سال 1973به دلیل صرع و آنورکسیا جانش را از دست داد .پدر و مادر کارل در سال 1983 جدا شدند. همچنین فیلمهای آرشیوی بسیاری نمایش داده میشوند که جالبترینش بحث جان و رابرت کندی و بسیاری دیگر از اعضای کابینه کندی در مورد برنامه های CIAبرای کودتا در جنوب ویتنام است. و در کل لحظات فیلم ،کولبی خیلی آرام با کت شلوار ساده ،کاله شاپو و عینک پنسی ایستاده و در نهایت مخاطب میفهمد که هرگز نمیتواند او را بشناسد و حقیقت وجودی او به اندازه مه پوشیده بر حقایق جنگ ویتنام غلیظ و تیره است .غم انگیزترین بخش فیلم جایی است که فرزندش میگوید« :فکر نمیکنم پدرم هیچ وقت کسی را دوست داشته و هرگز نشنیدم سخنی برخاسته از عواطف انسانی بر زبان بیاورد». کمپانی تولیدکننده :اکت 4انترتینمنت کارگردان و تهیهکننده :کارل کولبی تهیهکنندگان :دیوید جانسن و گریس گاگنهایم تدوین :جی فروند موسیقی :مایکل بیکن 104دقیقه ،محصول امریکا2011 ،
بیوفالونوییدی بسیار موثر دکترآویده مطمئن فر ویتامین Pدر واقع یک ویتامین نیست .به طور دقیقتر این اصطالح به موادی گفته میشود به نام فالونوییدها یا بیوفالونوییدها که به طور طبیعی در بسیاری از گیاهان وجود دارند .یکی از مزایای علمی ثابت شده مصرف بیوفالونوییدها این است که آنها بدن را برای جذب ویتامین Cآماده میسازد. بسیاری از ادعاهای دیگری در مورد فواید ویتامین Pوجود دارند که میتوان جلوگیری از التهاب و عفونت ،تسکین درد ،تقویت عروق خونی ،جلوگیری از آب مروارید ،تقویت سیستم ایمنی بدن ،درمان و جلوگیری از آلرژی و سرطان را نام برد .برخی از این ادعاها توسط مطالعات اولیه علمی حمایت میشوند ،اما دانش مندان هنوز نمیدانند که ویتامین Pچقدر موثر است و بنابر این هیچ توصیهای از یک دوز روزانه وجود ندارد .در هر حال، شکالت تیره ،چای سبز ،شراب قرمز ،سیب ،مرکبات ،و بسیاری از میوهها و سبزیجات دیگر منابع خوبی از بیوفالونوییدها در رژیم غذایی هستند.در حالی که ما زیاد در مورد ویتامین Pنمی شنویم ،واقعیت این است که فالونوییدها عناصر مهمی برای بدن ما هستند .جذب درست ویتامین ،Cجلوگیری از انبوه گلبولهای قرمز و پالکتهای خون ،ترویج سالمت مویرگی با کمک به عمل کرد صحیح مویرگها و همچنین کمک به جلوگیری از خونریزیهای مویرگی ،جلوگیری از خونریزی لثهای و همچنین درمان عروق خونی ضعیف در لثهها از جمله نقش مهم فالونوییدها به حساب میرود.کورستین یک بیوفالونویید است که به طور معمول ویتامین Pخوانده میشود .مطالعات نشان میدهد که کورستین خواص آنتی اکسیدانی دارد .به این معنی که مانع اکسیداسیون یا تجزیه برخی از مولکولهای دیگر از قبیل ویتامین Cمیشود .همچنین دارای برخی خواص ضد التهاب است که میتواند در درمان آرتریت ،که شامل التهاب مفاصل است مفید واقع شود .برخی ادعا میکنند که کورستین میتواند در درمان و پیشگیری سرطان مورد استفاده قرار گیرد اما این منافع هنوز ثابت نشده است .در هر حال ،به نظر میرسد که برای مقابله با بیماریهای جزیی مانند سرماخوردگی ،ویتامین Pمیتواند کمک بزرگی باشد و چون سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند ،این ویتامین برای تقویت دفاع طبیعی بدن در مقابل ویروسها و عفونت ها ضروری است .هم چنین ویتامین ،Pیک عنصر طبیعی ضد التهاب ،و یک ادرار آور طبیعی و مالیم است .بنابراین ،فشار خون باال ،آلرژیها ،بهبود زخمهای داخلی و پوستی ،دیگر شرایط بهداشتی و سالمتی هستند که در آن ویتامین Pمیتواند موثر باشد .روتین یکی دیگر از فالونوییدها است که توسط پزشکان محقق مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات نشان دادهاند که ،مانند کورستین ،روتین دارای خواص ضد التهاب است و همچنین گردش خون را بهبود میبخشد. مطالعات دیگر نشان میدهد که فالونوییدها میتوانند به طور کلی دیواره های رگهای خونی را تقویت کنند و اثرات مفیدی بر روی سیستم گردش خون داشته باشند. اضافه کردن منابع ویتامین Pبه رژیم غذایی روزانه نباید کار سختی باشد .مرکبات ،یک منبع عالی است .حتا پختن مرکبات ویتامین Pموجود در پالپ مرکبات را نابود نمیکند .انگور و آلو نیز حاوی ویتامین Pهستند .اسفناج نیز حاوی تعدادی از ایزوفالونوییدها از جمله ویتامین Pاست .توت سیاه و آرد گندم سیاه نیز از راههای خوش طعم دیگر برای اضافه کردن ویتامین Pبه رژیم غذایی است. توجه داشته باشید که مواد مختلفی ،از جمله دخانیات ،میتواند ویتامین Pرا از بدن شما تخلیه کنند .و حتا بدتر این است که مصرف سیگار با مصرف الکل همراه باشد .آسپرین ،آنتی بیوتیک، کورتیزون و بیشتر مسکنها نیز میتوانند مقدار زیادی ویتامین Pرا از بدن شما تخلیه کنند .برای خنثی کردن این اثرات ،شما باید تغییراتی در شیوه زندگی خود بدهید و یا مقدار مرکبات را در رژیم غذایی خود به طور قابل توجهی افزایش دهید.
حاکمیت
حسن زارع زاده اردشیر
قسمت پنجم
حکومت با دولت جدید و فردی در راسش که از گفتن دروغ آشکار و مردم فریبی باکی ندارد ،موجب گردید بیشترین افراد لمپن، بیکاره ،فاسد و جنایتکار دورش جمع گردند و این چنین کلیه منابع کشور در اختیار رهبری ،وابستگانش و سپاه قرار گیرد .حکومت که طی ۱۲سال ارکان قدرتش را چیده بود و باالخره سران اصالح طلب ،رفسنجانی و مدیران بیکفایتش ،جناح روحانیون و سایرین را از در خارج کرده بود ،در بعد غرور قدرت خوابیده و فکر نمیکرد که دیگر نیرویی باشد که بخواهد حکومت والیتی و سپاهی را زیر سوال ببرد. جناح جدیدی که از محافظهکاران سابق و فرماندهان سپاهی که لباس شخصی شده (ردههای پایین آنها لباس شخصیهای خیابان هستند که مردم را وحشیانه بخاطر پول نقد زیر کتک گرفتهاند) و در مجلس حضور یافته بودند تحت نام اصولگرایان با اتحاد گروههایی همچون موتلفه ،جناح روحانیت ،و سایر بنیادهای قدرت حاکمیت را در دست گرفتند و قدرت اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی را بین خود تقسیم کردند. مهره جدید ،مجتبی خامنهای به شخص پر قدرتی بدل شد که از طرف پدر برای گرفتن شغل والیت ،همچون جمهوریهای طوالنی و سلطنت در کشورهای استبدادی ،به صحنه آمد .در ادامه کار نیروهای سپاه و وابستگان که همه پروژههای نفتی و بزرگ را بدون
مناقصه گرفته بودند ،بتدریج بانکها را در اختیار گرفته و از طریق پولش شرکتهای بزرگ و مادر همچون مخابرات ،کشتیسازی، پتروشیمیها و غیره را تحت پوشش شرکت وابسته خاتم انبیا به تملک خود در آوردند .بخشی از سپاه که حامی حماس و حزب اهلل بودند با کسب قدرت و در اختیار داشتن پول فراوان ،آنها را به تحرکات بیشتری در منطقه وادار کردند تا از بحرانی که در منطقه ایجاد میکنند ،بر سر انرژی هستهای و سایر مسایل با امریکا و اروپا به توافق برسند ،که چنین فضایی نیز به کمک البیهای مقیم خارج فراهم شده بود. از طرف دیگر رییسجمهوری منتخب رهبر و سپاه و بافتی که
اگر جمعیت با شعار رای من کجاست به صحنه آمد و با شدت سرکوب نظام مواجه گردید، به تدریج با طرح شعارهای ساختارشکن نشان داد که به اصالحات اعتقاد ندارد چرا که هیچ جریانی در درون نظام اجازه نخواهد داد که نهادهای دموکراتیک شکل گرفته و دموکراسی و حقوق بشر برقرار شود وی را حمایت میکند ( مجتبی و سپاه ) در باد غرور قدرت خواستند تعدادی از شرکای قبلی را از دور خارج نموده و سهم آنها را صاحب شوند .این موضوع موجب شد میان اصولگرایان و شرکای موتلفه اختالف پیش آید که نمود آن در رسانهها منعکس گردید و جناحی که در حال از دست دادن قدرت بود به دروغ نمایشی را بازی کرد تا نشان دهد منظورش حمایت از مردم است .اما آنچه این قدرتهای پوشالی و مستبد همیشه فراموش میکنند ،نیروهای مردمی است که صبرش اندازه دارد و وقتی از حد بگذرد ،فورانی میکند که هیچ قدرتی جلودارش نیست .باین ترتیب بود که حماسه ۲۵خرداد با
میلیونها نفر که به خیابانها سرازیر شدند ،فریاد برآوردند که هرچه دارید از ماست و ما قدرت گرفتنش را داریم. اگر جمعیت با شعار رای من کجاست به صحنه آمد و با شدت سرکوب نظام مواجه گردید ،به تدریج با طرح شعارهای ساختارشکن نشان داد که به اصالحات اعتقاد ندارد چرا که هیچ جریانی در درون نظام اجازه نخواهد داد که نهادهای دموکراتیک شکل گرفته و دموکراسی و حقوق بشر برقرار شود .جوانان با سر دادن شعار «جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران» و «مرگ بر دیکتاتور» پایههای رژیم را بلرزه درآوردند .رژیم با توسل به شکنجه ،زندان و اعدامهای سیاسی تالش کرد جنبش جوانانی که رهبریاش در دانشگاهها شکل گرفته بود را سرکوب کند .جنبشی که بعد از ۱۸ تیر ۷۸کل ساختار رژیم را زیر سوال برده و امکان اصالحپذیری را نفی کرده بود .جنبشی که با راهاندازی جبهه متحد دانشجویی یکسال پس از دوم خرداد آغاز شد و با رادیکال شدن دفتر تحکیم و تالشهای کمپینهای زنان و جوانان قدرت پیدا کرد .در واقع رژیم که تالش میکرد جنبش تغییر نظام را خاموش نگاه دارد ،با آغاز جنبشهای منطقه ،دوباره با تظاهرات خیابانی از ۲۵بهمن سال پیش با چالش عمیقی روبرو شد که اینبار مرگ نظام و رهبرش را خواستار شدند .حکومت در اوج قدرت خود چنان زیر سوال رفته و در بنبستی گیر کرده که خالصی از ان غیر ممکن است؛ نه میتواند و نه میخواهد مهرههایی را فدا کرده با رفسنجانی برای کنترل وضعیت همکاری کند و نه میتواند میلیونها نیروی آزادیخواه را کنترل نماید .از این رو رژیم تالش میکند با تندتر شدن و باال بردن شدت سرکوب فضا را کنترل کند ولی آن نیز چارهساز نخواهد بود .ترفندهای رییس دولت برای نشان دادن ایرانی بودنش؛ که فقط از روی شناسنامهاش که متولد این کشور است ثابت میشود وگرنه ایشان و نه هیچ کدام دیگر از بافت حاکم چنین نشانی ندارند و سایر عملکردش نخواهد توانست بحرانی که پیش آمده را کنترل نماید.
در گزارش احمد شهید ارایه شد
«انتقاد شدید از افزایش چشمگیر اعدامها در ایران» نخستین ارزیابی احمد شهید ،گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران از وضع حقوق بشر در ایران عصر جمعه، در اختیار بی بی سی فارسی قرار گرفت. او در گزارش خود که قرار است تا ساعاتی دیگر به طور رسمی منتشر شود ،به نحوه رفتار با فعاالن جامعه مدنی ،آزادی اجتماعات ،حقوق زنان ،اقلیتهای قومی و مذهبی ،مجازات اعدام و حبس به خاطر ارتباط با نهادهای خارجی اشاره دارد. آقای شهید در این گزارش درباره وضع میرحسین موسوی و مهدی کروبی ابراز نگرانی کرده است او همچنین احکام «اختیاری و مستبدانه» زندان برای روزنامه نگاران زندانی و رفتار «تبعیض آمیز» با آنان را موجب نگرانی شدید دانسته است. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در بخش هنرمندان گزارش خود از حکم شش سال حبس برای کارگردانان سرشناس سینمای ایران ،جعفر پناهی و محمود رسول اف و حکم پنج سال زندان که در غیاب محسن نامجو برای این خواننده صادر شده، به عنوان نمونههای نقض حقوق بشر انتقاد کرده است. او در بخش حقوق زنان با اشاره به «قوانین تبعیضآمیز» علیه زنان در ایران به تالشهای فعاالن حقوق آنان پرداخته است. احمد شهید همچنین از افزایش چشمگیر اعدامها در زندان های ایران به شدت انتقاد کرده است و در پایان این گزارش ابراز امیدواری کرده است که حکومت ایران راه را برای گفتگوی سازنده باز کند.
ادامه مطلب ازصفحه 18
گنگهای مکزیکی و سپاه قدس تا سفیر کبیر عرب
Persian Gallery فرش مبلمان لوستر ما متخصص این کار هستیم
تعمیر ،رفو ،شستشو
قیمت گذاری ،خرید
فروش فرش های اصیل ایرانی
"حراج واقعی ،کلیه اجناس گالری از شانزده سپتامبر به حراج گذاشته شده اند" Phone: 240-683-1022 Email: John@persianogallery.com Website: www.persianogallery.com 201 Market st WE Gaithersburg MD 20878
قوا و شرایط در امریکا ایجاد کند .این حرف هم که این جنبش منجر به فروپاشی سیاسی امریکا خواهد شود به طور کامل بیاساس و از جمله همان رجز خوانیهایی است که مقامات حکومت در طول سالیان گذشته اتخاذ کردهاند.
امیرحسین گنج بخش :قدر مسلم این است که وقتی شما در یک کشور دموکراتیک مثل امریکا به سر میبرید هزینه دروغ گفتن خیلی زیاد است مثلن حتا کسانی که موضوع سالحهای کشتار جمعی صدام حسین را مطرح کردند و گفتند این یک بهانه برای حمله امریکا به عراق بود این را فراموش کردهاند که کمیسیونهای مستقل کنگره امریکا و کمیسیونهای مستقل دولتی بودند که به وضوح اعالم کردند که سالحهای کشتار جمعی در عراق وجود دارد .اینجا یک جامعه دموکراتیک است و دروغههای اینچنین در آن هزینه دارد حاال اگر یک فرض خیلی کوچکی را در نظر بگیریم که امریکا تصمیم گرفته این اتهام را برای حمله نظامی یا تحریمهای بیشتر بهانه کند به نظرم منطقی نیست .باید توجه کنیم که شیوه تجزیه و تحلیلی که در ذهن ما میگذارد با شیوه تجزیه و تحلیلی که در ذهن رهبران جمهوری اسالمی میگذرد متفاوت است برای مثال در موضوع بمبگذاری در مرکز یهودیهای آرژانتین ثابت شده که کار ماموران جمهوری اسالمی بوده است برای چنین چیزی یک آدم عاقل با خود فکر میکند که چرا باید ایران یک مرکز یهودیان را در کشوری مثل آرژانتین موردحمله قرار دهد؟ ولی االن ثابت شده که کار جمهوری اسالمی است یا حمله به عربستان سعودی و منفجر کردن برجهای الخبر که بر اثر آن 19نظامی آمریکایی کشته و 372تن دیگر زخمی شدند .در مورد این حمله هم آمریکاییها میدانستند که کار ایران است اما به خاطر عکسالعمل افکار عمومی جرات نداشتند که بگویند کار ایران بوده به خاطر اینکه افکار عمومی امریکا عکس العمل نشان میداد که چرا به کشوری که اینهمه سرباز آمریکایی را کشته حمله نمیکنید؟ بعید نمیدانم که چنین نقشه عجیب و غریب هالیوودی را کشیده باشند ولی بیشتر فکر میکنم جریانی که قصد چنین ترورهای را داشته میخواسته برای همیشه رابطه ایران و امریکا را خراب کند .این نکتهای است که در آن تردید ندارم و اگر که عملیات موفقیتآمیزی میشد در نهایت میتوانستند سرچشمه داستان را پیدا کنند اما آن موقع خیلی تاثیرات بیشتری میتوانست داشته باشد .ما باید بتوانیم اندیشه خمینی و خامنهای را وقتی که جنگ را برکت میداند درک کنیم .جنگ موضوع وحشتناکی است که باید تا آخرین لحظه از آن گریخت اما برای این افراد جنگ برکت میشود .ما باید با این منطق وارد شویم و فکر کنیم آنوقت میتوانیم این عملیات هالیوودی را هم درک کنیم.
گنگهای مکزیکی و سپاه قدس تا سفیر کبیر عرب
ادامه مطلب از صفحه 7
پی خواهد دشت .حمله به ایران میتواند عواقب بسیار بدی برای تمامیت عرضی ایران و حتی نیروهای دموکراسی خواه داشته باشد و بهتر است که فعلن کنار گذشته شود و بیشتر در زمینه فشار از طریق تحریمها و انزوای بینالمللی فعالیت شود .مورد هدف قرار دادن رهبران سیاسی ایران که مدام در مسافرت به سر میبرند و پولها را از کشور خارج میکنند هم تاثیر بسیار مثبتی نسبت به حمله نظامی خواهد داشت .البته هنوز معلوم نیست که چه تصمیمی بگیرند اما اگر تصمیم به واکنش نظامی بگیرند خیلی اشتباه خواهد بود. آیا این میتواند یک حرکت موازی در درون حاکمیت ایران باشد و توسط بخشی از آن مهندسی شده باشد؟
امیرحسین گنج بخش :تنها موضوعی که در این داستان به نظرم منطقی است این است که جریان احمدی نژاد در جست وجوی نزدیکی با امریکا بوده و لو رفتن چنین توطئهای تمام کوششهای احمدی نژاد و مشایی را برای نزدیکی به امریکا تا اطالع ثانوی از بین میبرد .شاید این در کشوری که سیستم حکومتی اش یک سیستم معقول باشد قابل فهم نباشد ولی در سیستم حکومتی ایران این اتفاقات سابقه دار است. یکسری نیروهایی در درون نظام از جمله شخص خامنهای هستند که از هرگونه نزدیکی بین ایران و امریکا هراس دارند و این نزدیکی را پایان عمر نهاد خود میدانند در حالی که همه دولتهایی که سر کار بودهاند در این سالها همیشه کوشش کردهاند که به غرب و امریکا نزدیک شوند یک مثال خیلی روشن آن هم در سال هزار و نهصد و نود و یک بود که هاشمی رفسنجانی رییسجمهوری وقت ایران قرار بود به اروپا سفر کند و همه گمانه زنیها از این نشانه داشت که این سفر بازگشایی سیاسی بزرگی از طرف جمهوری اسالمی خواهد بود اما در همان زمان شاپور بختیار ترور شد و تمام آن پروژه به هم ریخت .این ماجرا هم مقداری من را یاد آن داستان میاندازد و حتا فکر میکنم خودشان هم بدشان نمیآمده که این ماجرا لو برود تا کلن امید نزدیکی بین ایران و امریکا از بین برود .هر دولتی که در ایران سر کار می اید دیر یا زود به این نتیجه می رسد که باید با دنیا یک رابطه معقول برقرار کند این را در دوران رفسنجانی دیدیم در دوران خاتمی هم دیدیم در دوران احمدی نژاد اما تا این را بفهمد بیشتر از قبلیها طول کشید ولی میبینیم که تمام اخباری که میرسد بر این مساله تاکید دارد که دولت احمدینژاد قصد نزدیکی به آمریکا را دارد و این اتفاق این شانس را تقریبن از بین برد. یعنی فکر میکنید طرح این ترور از سوی گروه خامنه ای بوده و ربطی به جریان احمدی نژاد ندارد؟
امیر حسین گنج بخش :احمدی نژاد در این دورانها کوشش میکرده که به امریکا نزدیک شود حتا سال گذشته وقتی که آقای متکی به نیویورک آمد قرار بود ایران و امریکا نزدیک شوند و گفت وگوهای دوستانهای بین متکی و هیالری کلیتون انجام بگیرد ولی همانطور که در زمان دولت اصالحات خاتمی به دستشویی رفت و مخفی شد تا با بیل کلینتون دست ندهد و این باعث شد که روابط ایران و امریکا خرابتر از قبل شود همین اتفاق هم سال گذشته افتاد تا آنجا که باعث شد متکی توسط احمدینژاد از کار برکنار شود .به طور کلی به نظرم موضوع ایران و امریکا
به یک موضوع داخلی تبدیل شده و جزو سیاست خارجی ایران محسوب نمیشود و هر کسی هم سعی میکند از این موضوع در جهت منافع خودش استفاده کند .احمدی نژاد به زعم خودش تصورش این است که جنبش دموکراسی خواهی را که سرکوب کردند و کشتند و از بین بردند به همین دلیل برای اینکه در قدرت بماند باید با کشور های خارجی یک مناسبت خاصی را مثل مناسبت شوروی و امریکا برقرار کند از طرفی هم آقای خامنهای میداند که اگر حربه بمب اتم و امریکا و اسرائیل را از دست بدهد در عمل جایگاه خودش از بین میرود و دیگر کسی به او احتیاجی نخواهد داشت.
دفتر حقوقی هریسچی
در پاسخ به این اتهام مقامات ایرانی گفتهاند آمریکا برای گمراهی افکار عمومی شهروندانش از «جنبش اشغال وال استریت» که در حال گسترش به دیگر شهرهای آمریکا و حتی اروپاست چنین موضوعی را مطرح کرده است .چقدر این پاسخ ایران را مبتنی بر واقعیت میدانید؟
مهرانگیز کار :گمان نمیکنم اینطور باشد .فکر نمیکنم دولت امریکا در حالی که رییس جمهوریاش در ابتدا که دست صلح و آشتی به سوی ایران دراز کرده بود یک چنین خطر بزرگی کند و با اعتبار و آبروی خودش این چنین بازی کند .در عین حال که معتقدم این اتهام هنوز در حد یک اتهام است و هنوز ثابت نشده ولی فکر نمیکنم به همین سادگی دولت امریکا برای اینکه توجه افکار عمومی را از مسایل اقتصادی دور کند خودش را به این موضوع چسبانده باشد تا افکار عمومی را به این شکل منحرف کند .به عقیده من حتا به فرض منطقی بودن پاسخ ایران باز هم افکار عمومی امریکا از وضعیت اقتصادی منحرف نمیشود چون وضعیت اقتصادی آنچنان نابسامان است که مردم ناراضی امریکا به این تن نمیدهند که مسایل معیشتی خود را کنار بگذارند .من به این موضوع پایبند نیستم اما به هر حال به این پایبند هستم که دولت امریکا غنی سازی اورانیوم در ایران را نخواهد پذیرفت و آنرا خطری برای منافع ملی امریکا در منطقه تلقی میکند به خصوص که آقای اوباما همواره خواسته با دولت ایران درباره این موضوع وارد مذاکره شود اما هرگز این اتفاق نیفتاده است .ولی به این قایل هستم که در سطوح باالی حکومت ایران برای اینکه وارد چنین ریسک بزرگی نشوند یک نوع هوشیاری وجود دارد و اگر هم اثبات شود که این اتهامات وارد هستند فکر میکنم بخشی از حاکمیت ایران و نه همه آن مانند «سپاه قدس» که یک گروه جداگانه است میخواهند ایران را وارد جنگ کنند چون بقای خودشان را در این میبینند که ایران در منطقه وارد جنگ شود تا آنها بتوانند با استفاده از این وضعیت بحرانی کاملن همه نهادهای کلیدی سیاسی کشور را در اختیار بگیرند و غیر نظامیان و حتا روحانیون را از قدرت سیاسی کنار بگذارند .به نظرم این یک نقطه نظر و یک هدفی میتواند باشد که بخشی از نیروهای جمهوری اسالمی ایران دنبال میکنند یعنی به دنبال به وجود آوردن یک جنگ و درگیری با هدف تسخیر و تصرف تمام ارگانهای حکومتی حتا با کنار گذاشتن روحانیت هستند. علی افشاری :این یک بخش از جنگ روانی است که مقامات حکومت ایران به راه انداختهاند و به زعم خودشان میخواهند واکنش متقابلی انجام دهند اما یک ادعای بی اساس است چون آن چیزی که به عنوان یک جنبش ضد سرمایهداری مطرح میکنند هنوز در مرحله جنینی خود به سر میبرد و حداکثر از هزاران نفر تجاوز نمیکند و فعلن فاقد قدرت اثرگذاری است و نمیتواند تغییر چشمگیری در موازنه ادامه مطلب در صفحه 19
امور مهاجرت ویزای سرمایه گذاری گرین کارت سرمایه گذاری گرین کارت از طریق کار یا پناهندگی ویزای دانشجوی امور تجاری امور تحریم های تجاری پرونده های دادگاه های مهاجرت و اخراج از امریکا www.ibhlaw.com Tel . 301 363 4540 Wisconsin Ave Suite 450 Bethesda MD 20814 7201 ADS 120-001-1
پروانه وحیدمنش
وقتی بابا را بردند
«وقتی به گذشته فکر میکنم ،به روزهای دهه شصت که مادرم در زندان بود ،با تمام گوشت و پوست و استخوانم دلتنگیها و دردهای مهراوه و نیما ،پرهام و مینا و ....را حس میکنم ».اینها را حمید که حاال وارد دهه سوم زندگی خود شده است برایم میگوید و ادامه میدهد «:فقط کافی بود در مدرسه میفهمیدند مادر یا پدرت در زندان است ،از همه امکانات و شادیها عامدانه حذف می شدی ،به تو به عنوان عنصری خالف و مشکلساز نگاه میکردند و تو هرگز نمیدانستی دلیل اینهمه توهین چیست چون وارد بازیهای سیاسی نشده بودی .اما یادم هست پدرم هر سال اول مهر وقتی مرا راهی مدرسه میکرد به من میگفت چیزی از مادرم در زندان اوین نگویم ،میگفت از مالقاتهای هفتگی چیزی برای دوستانم تعریف نکنم و کسی نفهمدد که مادرم زندانی است». در روزهای دهه شصت که زندانهای ایران پر بود از زندانیان سیاسی و عقیدتی ،اخبار و اطالعات در خصوص زندانیان سیاسی ،کودکان آنها و شرایط زندانها به بیرون نفوذ نمیکرد .عرصه چرخش اطالعات بسیار محدود و کنترل شده بود .منیژه که خود 4سال را در زندانهای جمهوری اسالمی گذرانده است در این مورد می گوید «:در طول مدت 4سالی که زندان بودم تعدادی از اعضای خانوادهام که در اروپا و امریکا زندگی میکردند نمیدانستند که من زندانی شدهام. نه اینترنتی بود نه ایمیلی ،نه فیس بوکی که اخبار زندانیان سیاسی رد و بدل شود ،تلفن بود و پست .مادرم میگفت که حتی پای تلفن هم جرات نکرده بود به پسر عمویم بگوید من در زندانم». منیژه که دو دختر دارد که هر دو اینک در کانادا تحصیل میکنند در مورد زندانی سیاسی بودن و در همان حال مادر بودن میگوید «:روزهای هفته فقط برای من سپری میشدند تا مهشاد و مهرو را ببینم که دست در دست هم بهترین لباسهایشان را پوشیده بودند که برای کمتر از 20دقیقه مرا
ببینند .من صبحها به دخترانم فکر میکردم که چطور بدون من باید به مدرسه بروند .به دیکتههایشان فکر میکردم که هیچ وقت من برایشان نمیگفتم .حال بدی بود وقتی بعد از یک هفته ا نتظار اجازه مالقات به من و کودکانم داده نمیشد.
Aesthetic Dental Of Kentlands Your Smile Is Our Top Priority
همه امید به زندگی در من نابود میشد .بچهها بعدها برایم میگفتند که هر شب با چشم اشکی سر به بالش میگذاشتند. ترس هایشان از روزهای سال 67وقتی خبر اعدام بسیاری از Dr.Chitra Ghafari DDC زندانیان به بیرون رسید و مالقاتها هم قطع شده بود برایم عجیب بود .هر شب بچهها با ترس خبر اعدام من به خواب Bonding/White Fillings , Bridges , Crowns , Hygiene/Periodontal Health میرفتند .من قد کشیدن و بلوغ دخترانم را از پشت میلههای Teeth Whitening , ZOOMWhitening , Veneers , Dental Implants )Dentures/Partial Dentures , Extractions,Invisalign ,Root Canal (Endodontics زندان و کابینها شاهد بودم و باورم نمیشد دخترک های Inlays/Onlays , Crown Lengthening , Post Op Instructions 6-7سالهام را چهار سال بعد در قد و قامتی دیگر ببینم». ع -میم که پدرش اینک زندانی است و خواهری 10 ساله دارد میگوید «:نیازهای دخترها و پسرهای زندانیان Address: 60 Market st. Gaithersburg MD 20878 سیاسی در این روزها با فرزندان زندانیان سیاسی دهه شصت Tel . 240 631 9363 www.cgdentist.com متفاوت است .آن روزها جامعه فرد زندانی را تکریم نمیکرد و غالبن به خانواده زندانیان سیاسی بیاحترامی میشد و به تبع آن به کودکان آنها .اما این روزها این کودکان از سوی جامعه مورد احتراماند .کمتر پیش میآید که کسی بخواهد به آنها بیاحترامی کند .حتا معلمهایی که پیرو حکومت فعلی هستند گستاخی معلمان دهه شصت را در ارتباط با این کودکان ندارند چون میدانند جو حاکم بر جامعه تغییر کرده است .وقتی خواهر من عکس خودش را در صفحه فیس بوک ایرانیان دید با تعجب گفت یعنی اینهمه آدم پدر مرا میشناسند .او اگر چه از کمبود پدر در خانه رنج میکشد و من بارها دیدهام که در خانه گوشهگیری میکند و یا مدتها گریه ،اما رویکرد کلی جامعه با خانواده و کودکان زندانیان سیاسی نسبت به سالهای قبل تغییر واضحی کرده است». نسرین ستوده ،وکیل ،فعال حقوق زنان و مادر نیما و مهراوه چندی پیش در حالی که حتا از دسترسی به کاغذ نیز بعد از انتخابات نیز در نامهای خطاب به قاضی پرونده پدرش تصنعی را بشناسی که گاه به آن خیره میشوی؟ شاید بعدها محروم بود در نامهای که روی دستمال کاغذی برای پسرش خواستار آزادی او شد .او در این نامه به قاضی صلواتی ،قاضی از من و او ،از ما بپرسی که چرا جور دیگری میاندیشیدید تا نیما نوشت با او چنین سخن گفت «:از چه با تو سخن بگویم گرفتار بند زندان شوید ،شاید هم بزرگتر که شدی ،افتخار که با «اکنون» تو حرف زده باشم و نه آیندهات .چگونه برایت پرونده پدرش نوشت که میخواهد دوباره پدر خود را ببیند. مادر سپهر طباطبایی نیز در نامهای به پسر خود درد دوری کنی که پدر و مادرت در گذر این ملک از سیاهیها و تیرگیها توضیح دهم که آمدنم به خانه دست خودم نیست تا به سویت او از پدرش شهاب را چنین مینگارد «:قرارمون این بود كه نقشی داشتهاند. پر بکشم ،تو که به پدرت گفته بودی به مامان بگو کارش را بحرانهای آینده این کودکان چیست؟ ا ین کودکان در تمام کند و به خانه برگردد .ما نسل سومیها ،آخرین نسل سوخته باشیم .سپهر نازنینم اگر این روزها گاهی چشمای مامان سرخه ...اگر گاهی نگاه روزهای آینده زندگی خود با چه مشکالت و مسایلی روبرو چگونه برایت بگویم که بعضی روی شونههات سنگینی میكنه ...اگر بعضی وقتها خواهند بود؟ آیا آنها در سالها بعد پدر و مادرهای خود را هیچ «کاری» نمیتواند دیگران به زور میخوان كه تو لبخند بزنی و نمیتونی ...شماتت خواهند کرد یا به داشتن پدر و مادرهایی اینچنین مرا از تو این همه دور اگر امسال برای ثبت نام ،بدون بابا به مدرسه رفتی ...اگر افتخار میکنند .مینا که اینک 31سال دارد میگوید «:من کند ،در واقع هیچ «کاری» همه بچههای مدرسه ،محل یا حتا شهر ،بابای تو رو تو هرگز پدر ومادرم را تحسین نکردم .من بهترین روزهای حق ندارد مرا این همه از حبس شیشهای تلویزیون دیدن با لباس خاكستری و دمپایی زندگیام ،آوارگی میان خانه عمهها و خالهها بود ،گاهی با تو دور کند .هیچ «کاری» پالستیكی ...اگر و اگر و هزار اگر دیگر ...دلگیر نشو ...سهم همان سن کم میفهمیدم که آنها از این وضع خسته شدهاند. حق ندارد اینقدر حقوق تو از ایرانی بودن این نیست ...باور كن مردم این شهر به جز من یک دنیا حسرت را با خودم حمل کردم و اینک در سی کودکانم را نادیده بگیرد که سالگی میبینم که هیچ تغییری در وضعیت کشورم اتفاق طی 6ماه بازداشت به من از شرف ،عزت و غیرت بابای تو چیزی نمیگن». سمیرا صدری ،فعال دانشجویی نیز در نامهای به پسر نیفتاده و تنها کودکیهای من به حراج گذاشته شده است». یک ساعت مالقات با تو را ضحی اما بر خالف مینا از اینکه پدرش یک مبارز سیاسی بدهد ».نسرین ستوده هم خود بازداشت همسرش علی جمالی و دردها و مشکالتشان را اینگونه به زبانی کودکانه شرح میدهد «:تو خیلی کوچک بوده و در نهایت نیز در زندان اعدام شده است احساس غرور اینک به مدت 3ماه دیگر بودی ،میشود گفت که هنوز چند روزه بودی که بابا علی را میکند «:برایم مهم است که پدرم جور دیگری فکر میکرد نیز از دیدار کودکان خود بردند .او رفت و من تنها شدم ،نه تنهای تنها که تو بودی .و جور دیگری به زندگی نگاه میکرد .او مثل همه نبود .او محروم بوده و به تازگی اگرچه هنوز خیلی زود است تا هزاران خم زندگی و روزگار را برای کسب آزادی جان داد نه کسب نان و این برایم خیلی همسر وی دوباره به دادگاه بشناسی اما همگام با من تنها ،شانه به شانه پیش آمدی .شاید مهم است .او به من به عنوان فرزند خود نگاه نمیکرد .او همه فراخوانده شده است. هنوز چیز زیادی ندانی از این روزگار سیاه وماتمزدهی این فرزندان ایران را فرزند خود میدانست». پرهام زید آبادی پسر ملک اما اکنون دیگر خوب میفهمی که جای پدر خالیست .با وجود آنکه حقوق و قوانینی برای زندانیان سیاسی و احمد زیدآبادی یکی از نمیدانم تو چه گناهی داشتی که در بدو تولد ،این چنین از غم خانوادههای آنها در نظر گرفته شده است ،خانوادههای سرشناسترین روزنامهنگاران ایرانی در ویدیویی که سال هجران پدر ،سختی و آالم بی مرز و پر فراز و نشیب زندگی ،زندانیان سیاسی این روزها از ابتداییترین حقوق نیز محرومند گذشته برای پدر خود تهیه کرده بود ،درحالیکه گیتار غربت ،تهمت و تنهایی برنجی؟!! چرا باید در این مهمترین و کودکان این زندانیان سیاسی بار محرومیتی را به دوش مینواخت شعری را در باره دوری خود از پدرش میخواند. 21لحظههای زندگیات ،از پدر تنها قاب عکسی بی تحرک و میکشند که در آن هیچ نقشی نداشتهاند. سیاسی سپهر طباطبایی ،پسر شهاب طباطبایی از زندانیان 21
دکتر چیترا غفاری طبیب زاده با بیش از ۱۲سال سابقه طبابت
ازدواج
فرورتیش رضوانیه
هر كاری میكنید ،تا صبح خوابتان نمیبرد .سعی میكنید قضیه را فراموش كنید .اما نمیتوانید .نیمه شب است .به حمام میروید و با لباس ،زیر دوش آب سرد میایستید .اما فایدهای ندارد و هنوز ذهنتان درگیر است .تصمیم میگیرید در خانه بمانید و به شركت نروید .روی كاناپه دراز میكشید و تلویزیون را روشن میكنید .شما از چند سال قبل تاكنون از ازدواج با كسانی كه از سوی خانواده و دوستهایتان معرفی شدهاند ،فرار كردهاید .اما حاال به كسی عالقهمند شدهاید كه هیچ اطالعاتی درباره او ندارید .هیچ شبكهای برنامه جالبی پخش نمیكند .تلویزیون را خاموش میكنید و تصمیم میگیرید كه بخوابید. از خواب بیدار میشوید .احساس میكنید حالتان بهتر شده است .تلویزیون را روشن میكنید .یك روانشناس ،میهمان یك برنامه زنده است و درباره معیارهای انتخاب همسر صحبت میكند .دوباره حالتان بد میشود .با خودتان فكر میكنید كه هرطور شده ،باید بر احساس خود غلبه كنید و به زندگیتان ادامه بدهید. تصمیم میگیرید موضوع را با یكی از دوستهایتان در میان بگذارید و از او راهنمایی بخواهید .اما نمیدانید چطور قضیه را تعریف كنید .شما فقط یك مرتبه و تنها برای چند دقیقه آن شخص را دیدهاید و نمیدانید چگونه به این نتیجه رسیدهاید كه معیارهای همسر آیندهتان را دارد .ترجیح میدهید فعال با كسی صحبتی نكنید. با خودتان میگویید كه این احساستان به علت كار زیاد و نداشتن تفریح است و حتما بعد از چند روز استراحت ،حالتان خوب میشود .تلفن را برمیدارید و با شركت تماس میگیرید. رییس با عصبانیت میپرسد كه چرا موبایلتان خاموش است. شما میگویید حالتان خوب نیست و به چند روز استراحت نیاز دارید .او با درخواست مرخصی شما موافقت نمیكند و میگوید كه باید حتما در جلسه ظهر امروز حضور داشته باشید وگرنه موقعیت خوبی را از دست میدهید .شما در پاسخ میگویید كه هیچ چیزی برایتان مهم نیست و میخواهید از كار دور باشید. دوباره روی كاناپه دراز میكشید و میخوابید .وقتی بیدار میشوید ،ظهر است .حاال احساستان نسبت به آن شخص، چند برابر شده و دیگر نمیتوانید ذهنتان را كنترل كنید. تصمیم میگیرید برایش یك دسته گل بفرستید ،اما نام خودتان را روی آن ننویسید و هر روز این كار را تكرار كنید تا باالخره در زمان مناسبی خودتان را معرفی كنید .وقتی مطمئن میشوید كه میخواهید این كار را انجام دهید ،یادتان میآید كه حتی هنوز اسم آن شخص را نمیدانید .با تلفن به شركت زنگ میزنید و با دوستتان صحبت میكنید .بدون هیچ توضیحی مشخصات شخص مورد نظرتان را میگویید تا كشف كند كه چه كسی است و در كدام بخش كار میكند. دوستتان می گوید كه به موبایلتان زنگ می زند .تصمیم میگیرید تا آن موقع با خوردن یك سیب ،خودتان را سرگرم كنید .اما وقتی مشغول جدا كردن پوست آن هستید ،به فكر
فرو میروید و ناگهان با چاقو به دستتان آسیب میرسانید. به دنبال دستمال كاغذی میگردید اما متوجه میشوید كه چندین قطره خون روی سند اتومبیلتان كه روی میز بود، ریخته است .عصبانی میشوید .به حمام میروید و به دنبال محلول بتادین میگردید .ناگهان روی سرامیكهای خیس لیز میخورید و آرنج دستتان با لبه دستشویی برخورد میكند .از شدت درد روی زمین دراز میكشید و به خودتان میپیچید .در همین لحظه چیزی مشكوكی را داخل شلواری كه داخل سبد رختچركها ایست میبینید .هیچوقت فكر نمیكردید كه گوشی موبایل یك میلیون تومانیتان را زیر دوش آب از دست بدهید .آن را به اتاق میبرید و زیر سشوار خشك میكنید، اما روشن نمیشود .مطمئن هستید اگر بگویید كه گوشیتان چهل دقیقه زیر آب بوده ،شامل گارانتی نمیشود .صدای زنگ تلفن را میشنوید .به طرف هال میدوید تا به آن پاسخ بدهید. اما ناگهان انگشت پایتان به لبه قالیچه گیر میكند و با سر به زمین میخورید .گوشی را برمیدارید و دوباره آن را روی تلفن میگذارید تا تماس قطع شود .شماره 115را میگیرید و میگویید كه باید به بیمارستان بروید تا مطمئن شوید كه دچار خونریزی مغزی نشدهاید ،اما سرتان گیج میرود و نمیتوانید راه بروید .اپراتور میگوید كه منتظر بمانید. د ِر خانه را باز میكنید و لباس میپوشید تا آمبوالنس برسد. چند دقیقه بعد ،صدای آژیر را از داخل كوچه میشوید .از روی كاناپه بلند میشوید ،اما سرتان گیج میرود .دستتان را به اطراف میگیرید تا زمین نیفتید ،اما ناگهان تلویزیون LCD 42اینچ از روی میز میاندازید و مجسمهای كه عمود روی زمین افتاده ،صفحه آن را سوراخ میكند .باورتان نمیشود كه چنین اتفاقی افتاده است. در بیمارستان چشمهایتان را باز میكنید .دوستتان را میبینید كه كنارتان ایستاده است. «خودت را داغون كردی ،به خاطر مرخصی بیموقع هم سفر استرالیا را هم از دست دادی». «امیدوارم ارزشش را داشته باشه .درباره اون ماجرا تحقیق كردی؟» «آره! باهاش مشكل پیدا كردهای؟» «نه! فقط میخواستم بدونم كه كیه و توی شركت چیكار میكنه». «بچه رییس شركت است». «پس كارم در اومد!» «اگه باهاش در افتادی ،كارت تمومه .چون همسرش هم توی امور مالی شركت كار میكنه». «همسرش؟!» سرتان گیج میرود .شما اقامت سه ماهه در استرالیا را به خاطر یك فكر مسخره و بینتیجه ،از دست دادهاید .به تجهیزات كنار تختتان اشاره میكنید و از دوستتان میپرسید: «اگه با این دستگاه به كسی كه قلبش سالم است شوك وارد كنند ،چی میشه؟» «میمیره!» «قربون دستت! زحمتش را میكشی ،یا خودم این كار را بكنم؟»
کاله ،فیلم ،عمو استیو دامون روزبه در ابتدای میرزا کول دیسک امروز ،کاله از پسه کله برمی داریم به احترام سلطان هر چی تکنولوژی بی دردسر، برادر استیو جابز .او که نه آقازاده ای بود و نه حقوق بیکاری از پدرش می گرفت و مثل همه ی آدمهای بزرگ دنیا ،روز اول کوچک بود .با توجه به پیام مقام معظم برتری! قضیه را بیشتر از این کش نمی دهیم اما به قول دوستی ،اگر زندگی پس از مرگی باشد و حساب کتابی ،در برابر این بزرگان ،ما کی هستیم؟ چه کردیم؟! اما در راستای مرگ این ساالر اپل ،خبری برایتان دارم با این عنوان که سونی حقوق انحصاری تولید فیلم بر اساس زندگی نامه استیو جابز را در دستانش گرفت .قبل تر هم صحبت از انتشار کتاب که استیو جابز بود که توسط والتر ایساکسون مدیر سابق CNNو کنونی تایم نوشته شده است. این کتاب قرار بود در ۲۱نوامبر منتشر شود ولی به خاطر فوت جابز یک ماه به جلو انداخته شد و قرار است در تاریخ ۲۴اکتبر منتشر شود .این کتاب مجموعه بزرگی از مصاحبه با دوستان و آشنایان عمو استیو است و احتمالن شرکت سونی بر اساس اطالعات این کتاب ،فیلم زندگی او را خواهد ساخت. مجازی؛ کارت پستال های واقعی سال ها پیش فرستادن کارت پستال برای دوستان در شهرهای مختلف ،کار مرسومی بود و موجبات کیفور شدن شدید دریافتکننده را فراهم می کرد ،اما با گذشت زمان، این کارت پستال ها تغییر شکل دادن و تبدیل به ایمیل ها و مسیج ها شدند .گاهی شاید دلتان بخواهد یک کارت پستال واقعی برای یک زیدی بفرستید ،پس اپلیکیشن Cardsنام جدیدترین اپلیکشن اپل است که به درد شما می خورد. کار این اپلیکیشن درست کردن کارت پستال های متفاوت است .با استفاده از قالب های از پیش آماده متعدد و متن و عکس های خودتان می توانید کارت پستال های زیبا و متنوعی درست کنید .تا اینجای کار ،هیچ چیز متفاوت نیست و نمونه مشابه این نرم افزار بر روی اینرنت به شدت موجود است اما نکته اصلی در اینجا است که اپل این کارت ها را برای شما چاپ کرده! در پاکت قرار داده و برای فرد مورد نظر شما پست می کند ،و هنگامی که کارت به مقصد برسد به شما بر روی موبایلتان خبر می دهد و مبلغ را از حساب شما کم می کند .قیمت ها هم مقطوع ،برای چاپ و ارسال هر یک از آن ها 2.99$برای آمریکا و 4.99$برای دیگر نقاط دنیا باید بپردازید. صبر کنی فردا بوش هم میاد! حس کردن بو یا به قول خودم شنیدن بو ،از پشت کامپیوتر یا تلویزیون از دغدغه های بزرگ گجت سازهای دنیا بوده و هست .سال ها است که منتظر شنیدن بو از پشت تلویزیون و کامپیوتر هستیم اما اینطور که بو میاد این انتظار به سر آمده است.
در این قسمت همراه می شویم با پستی از سایت «نارنجی»: «این گجتی است که قرار است بعد چهارم را به دنیای کامپیوتری ما اضافه کند« :بو» .بله این قرار است دستگاهی باشد که می تواند بو تولید کند و البته فعلن هنوز در حد ایده اولیه است و ما به راحتی باورمان نمی شود که بتوان به زودی آن را وارد بازار کرد هر چند سازنده آن ادعا می کند با همکاری یک شرکت فرانسوی مشغول ساختن نسخه واقعی اش است .و هفته آینده نمونه اولیه اش را در یک نمایشگاه در لیسبون نشان کاربران خواهد داد. به هر حال دستگاه های تولید بو سال هاست که برای شرکت ها و افراد زیادی جذاب بوده و طرح های تحقیقاتی مختلفی برای اجرای آن ها صورت گرفته است .حتی نمونه هایی از آن ها هم در بعضی سینماهای دنیا پیاده سازی شده است. اما به هر حال هنوز نمی دانیم که چقدر با گذاشتن یک گجت بو ساز! در کنار کامپیوترهایمان فاصله داریم .در نهایت امیدواریم نتیجه اش بدبو نباشد».البته این را هم اضافه کنم از جمله بوهای تنظیم شده در این گجت می توان به بوی اسب ،بوی خانه قدیمی ،بوی رز ،بوی چوب و بوی بدن لخت و ...اشاره کرد.
پیاده روی در اعماق رودخانه کارون اما سری می زنیم به ایران با یک خبر علمی ،احساسی، معنوی! عرض رودخانه کارون در زیر پل اهواز به محلی برای پیادهروی تبدیل شدهاست! بله! خیلی ذوق کردید نه؟! می دونم! تشکر از مسوولین الزم نیست! سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان گفت: «زیر پل تاریخی و قدیمی اهواز ماهیهای زیادی مردهاند و حتا سربازان چادرهایی برپا کرده و در آن محل زندگی میکنند». مجتبی گهستونی با تاکید بر این نکته که همه بستر رودخانه کارون خشک نشده اما به دلیل گستردگی تشکیل جزایر در کارون ،موضوع خشکسالی کارون در منطقه اهواز به فاجعه تبدیل شدهاست. گفته میشود در دهه ،۵۰جزیرهای که به نام جزیره پارک معروف شده ۱۰ ،متر مربع بوده اما اکنون این جزیره نزدیک به ۱۳هکتار مساحت پیدا کردهاست .در طول سالهای گذشته طرحهای مختلفی برای استفاده از این جزیره مانند شهربازی ،موزه سازههای آبی و آثار تاریخی ،باغ پرندگان مطرح شدهاست.این فعال میراث فرهنگی و محیط زیست تاکید کرد که شهر اهواز به واسطه پر آبی کارون در این منطقه ایجاد شدهاست و کارون رودخانهای بود که امکان کشتیرانی در آن وجود داشت.گهستونی با یادآوری سد سازیهای انجام گرفته در بستر کارون گفت« :سدهای کارون ،۴ ،۳شهید عباسپور ،سد مسجدسلیمان ،گتوند علیا ،سد مخزنی گتوند و سدهای کوچک و بزرگ دیگر حجم زیادی از آب کارون را در خود جمع کرده و موجب خشکی رودخانه در مقاطع دیگر میشوند».جمعه بعد از ظهر ،ساعت ،6رود کارون! قرار اسب سواری!
افشان برزگر خدا رفتگان همه را بیامرزد .پدربزرگی داشتم که چند سال پیش فوت کرد ،اما تا آخرین لحظات زندگیاش ،چیزی که نظر همه را به خودش جلب میکرد ،سرزنده بودن این آدم بود .همیشه شاد بود و یک لبخند مسری روی لبهاش بود. فقر شادی در ایران ،موضوعی است که به هیچ وجه قابل انکار نیست ،هرچند مسووالنی در کشور هستند که همیشه این موضوع را مانند صدها موضوع بدیهی دیگر انکار میکنند
بود که 10درصد از کل جمعیت تهران را سالمندان تشکیل میدهند .حال سوال اساسی این است که چرا تاکنون الیحه «شهر دوستدار جوانان» که 70درصد از جمعیت تهران و کل کشور را تشکیل میدهند ،توسط شهرداری تهران و سایر شهرهای کشور حتا به صورت نمادین ارایه نشده است؟ این بیتفاوتی نسبت به مسایل جوانان را میتوان در هر سطحی و عرصهای به وضوح مشاهده کرد ،به طوری که دیگر هیچ تفاوتی میان لذتها و زحمتها نیست و زندگی اکثر جوانان ،سراسر زحمتی است که روزانه از سوی حکومت به آنها تحمیل میشود و اگر اندک لذتی نیز برایشان مهیا شود ،حاصل برنامهریزی و هزینهکرد شخصی است. کارشناسان و جامعهشناسان بر این باورند که حاصل سیاستهای کنونی این شده که سبک زندگی جوانان تفاوت چندانی با سبک زندگی افراد سالمند نداشته باشد که این سبک زندگی ،خود عاملی برای بروز سونامی پیری و کاهش احساس خوشبختی در بین جوانان کشور است. اگر به ایران باستان بنگریم ،زمانی که دین رسمی کشور «زردتشتی» بود ،در هر ماه از سال حداقل یک روز جشنی برپا میشد که تعداد این جشنها در بعضی ماهها مانند دی،
اکثر اوقات با جوانها و نوههاش بود .با هم سینما و کوه و کافیشاپ میرفتیم .اما همیشه شکایت داشت ،از اینکه چرا جوانهای امروزی اینقدر ناراحت و بیتفاوت هستند و اندازه سن خودشان انرژی ندارند. شاید ریشه روحیه شاد و بانشاط پدربزرگ من و خیلی از قدیمیها در این بوده که دوران کودکی و مخصوصن جوانی خوبی را پشت سر گذاشتهاند و الاقل خیلی از تجربههایی را که باید در این سنین تجربه میکردند را بدون محدودیت و استرس و دغدغه تجربه کردند و با یادآوری آن خاطرات خوب که همیشه هم تعریف میکنند ،دوران پیری الاقل طبیعی را پشت سر میگذارند. مشکل اصلی و اساسی فعلی در این است که به اما نسل ما چه؟ قطعن وضع اقتصادی و امکاناتی که در حال دلیل وجود مشکالت مختلف اجتماعی ،اقتصادی حاضر در اختیار ما قرار دارد ،نسبت به جوانان 50 40-سال و سیاسی ،اساسن هیچ تعریفی از شادی در گذشته بهتر است ،اما چرا آنها با وجود محدودیت امکانات به قول خودشان «دل خوش» داشتند و ما نداریم؟ چرا وقتی یه کشور وجود ندارد و برای ارایه تعریفی از این واژه دچار سردرگمی خواهیم شد نفر شوخطبع است و سعی در خنداندن ما دارد ،به او میگوییم «سرخوش» .اصلن آخرین باری که از ته دل قهقهه زدید کی بود؟ یادتان میآید یا نه؟ آخرین باری که احساس خوشبختی واقعی کردید ،چه؟ به قول بعضیها سوالهای سخت سخت نپرس .بله حق با شماست .اوضاع پیچیدهتره از این حرفهاست که فکر میکنید ،اما آیا ما هم مثل پدربزرگ و مادربزرگهایمان خاطرات خوشی از جوانی خواهیم داشت که برای فرزندان و نوههایمان تعریف کنیم؟ جامعهشناسان و روانشناسان غیر از این اعتقاد دارند ،آنها میگویند که جامعه خالی از شادی شده و این وضعیت باعث شده که سونامی پیری ،جمعیت جوان کشور را غرق کند. فقر شادی در ایران ،موضوعی است که به هیچ وجه قابل انکار نیست ،هرچند مسووالنی در کشور هستند که همیشه این موضوع را مانند صدها موضوع بدیهی دیگر انکار میکنند ،اما در ردهبندیهای جهانی ،نام ایران همیشه در انتهای لیست شادترین کشورهای دنیا قرار گرفته و حتا تاکنون به میانه جدول نیز نیامده است. در این ردهبندی که فاکتورهای فراوانی همچون ثبات سیاسی، میزان خط فقر در جامعه ،میزان بیکاری ،پایین بودن آمار طالق ،وجود بیمه همگانی ،وجود مدارس و دانشگاههای رایگان با کیفیت آموزشی مناسب ،هویت اجتماعی مشخص برای جوانان ،پایین بودن میزان جرم و جنایت و آلودگی محیط زیست و دهها مورد دیگر مورد بررسی قرار گرفته ،ایران در بین اسفند و فروردین به چندین روز هم میرسید و بنا به گواه 220کشور دنیا در جایگاه 202جای گرفته است. تاریخ ،مردم ایران زمین ،مردمانی شاد بودند ،اما چه شد که در این جدول ،دانمارکیها شادترین مردم جهان بودنند و بعد اکنون سهم ما از شادی به هیچ رسیده و بنابر آمارهای رسمی از آنها سوییسیها ،اتریشیها و ایسلندیها قرار دارند .نکته یک چهارم جمیت ایران حدود 18میلیون نفر با انواع و اقسام جالب اینکه براساس نتایج نظرسنجی یک رسانه در انگلستان ،بیماریهای روانی دست و پنجه نرم میکنند؟ 81درصد از مردم انگلیس به جای افزایش ثروت ،از دولت توقع آسیبشناسان عنوان میکنند که مصایبی که در طول تاریخ دارند که زندگی شادتری برایشان فراهم کند. هم چون لشکرکشیها ،تجاوزات و غارتهایی که بر ملت شهرداری که ن ای چند روز پیش خبری منتشر شد ،مبنی بر ایران رفته ،در ایجاد روحیه غمزدگی ما موثر بوده است .البته تهران ،الیحه «شهر دوستدار سالمند» را برای تصویب به به نظر میرسد که شرایط فعلی جامعه بسیار پیچیدهتر از این شورای شهر تهران ارایه خواهد داد .در این خبر عنوان شده است که بخواهیم عامل اصلی غمزدگی جامعه را در جنگها و کارزارهای گذشته بدانیم.
مشکل اصلی و اساسی فعلی در این است که به دلیل وجود مشکالت مختلف اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی ،اساسن هیچ تعریفی از شادی در کشور وجود ندارد و برای ارایه تعریفی از این واژه دچار سردرگمی خواهیم شد .همچنین در حال حاضر دست یافتن و انجام اموری برای جوانان شادیآور است که اساسن جزو حقوق اولیه و ابتدایی هر انسان به شمار میرود ،اما از آنجا که رسیدن به این خواستهها به دلیل شرایط کشور با موانع سخت و عدیدهای همراه است ،جوانان هنگام یافتن شغل و یا فراهم کردن شرایط ازدواج ،خود را در اوج قله خوشبختی تصور میکنند. حال ریشه این غمزدگی و فقر شادی در کشور چیست؟ مگر نه اینکه در کشوری همچون هند که آمار فقر و بیکاری در آن باالست ،اما فرهنگ شادی در این کشور هنوز زنده است و مردم از کوچکترین فرصتی برای شادی کردن استفاده میکنند؟ آسیبشناسان بر این باورند که در ایران این سنتگرایان هستند که به نام دین و مذهب ،شادی کردن را نوعی گناه میدانند و از جبهه خود نیز عقبنشینی نمیکنند. سنتگرایان بر این باورند که هر تغییر میتواند بنیانهای اخالقی و ارزشی جامعه را متزلزل کند ،بنابراین در حال حاضر جامعه ایران بیش از آنچه که به فرهنگ اهمیت بدهد ،به سنتها پایبند است ،سنتهایی که اغلب آنها مانع از پویایی جامعه شده است و برآیند ،آن شده که تمام عناصر فرهنگی موجود در جامعه کنونی ایران علیه شادی باشد. در این شرایط هم غیرطبیعی نیست اگر حکومت ،جوانان و نوجوانانی که با تفنگ آبپاش یکدیگر را خیس میکنند و یا در پارک «پردیسان»« ،خز پارتی» برگزار میکنند را با عینک
جوانان کشور بیاید که حاصل آن نیز در بدترین حالت خودکشی روزانه 11نفر در کشور و در بهترین حالت مسافرت 5هزار نفر در هر هفته به کشورهایی نظیر ترکیه ،ارمنستان ،امارات و مالزی است. در این میان کارشناسان امر معتقدند که گسترش شادی در جامعه ،آنقدر که آسیبها و بزههای اجتماعی حاصل از نبود آن برای جامعه هزینه دارند ،هزینهبر نیست ،چرا که میتوان با «مهندسی شادی» و رعایت قوانین حاکم بر جامعه ،البته قوانین مکتوب نه تفسیرهای شخصی از قوانین ،این کار را انجام دهیم. برگزاری کنسرتهای موسیقی ،ارایه اجازه به زنان برای ورود به استادیومهای ورزشی ،راهاندازی کارناوالهای متنوع، توجه به مدگرایی ،استفاده از رنگهای شاد و روشن و صدها و صدها مورد دیگر که هیچ یک با قوانین فعلی کشور در تناقض نیستند ،میتواند به مرور زمان این خال عمیق را پر کند. اما به نظر میرسد ،سنتگرایان همچنان بر مواضع نخنما شده خود تاکید دارند و هر نوع حرکتی که بوی شادی و نشاط را میهد در نطفه خفه کرده و با بدترین روشهای ممکن به مبارزه با آن اقدام میکنند. در آخر دوباره این سوال را میپرسم ،آیا جوانان امروز همچون پدربزرگها و مادربزرگهایشان خاطراتی خوش برای تعریف کردن برای کودکان و نوههایشان خواهند داشت؟ اصلن به سن پیری خواهند رسید؟ به نظر میرسد این نسل زودتر از آنچه تصور میشود ،پیر شده .دختران و پسرانی که با وجود چهرههای بدون چین و چروک ،دلهای پژمرده و پیر دارند.
نه به اعدام و پنج تراژدی مرگ
سوظن و به چشم اراذل و اوباش و فتنهگر ببیند و از آببازی آنها به عنوان «شبیخون فرهنگی» یاد کند. در این هنگام هم که سیاستها و برنامهریزیها علیه شادی است ،از در و دیوار شهرها غم و غصه میبارد ،شلوغی ،ترافیک، آلودگی هوا ،آلودگی صوتی و حتا آلودگی بصری همچون استفاده از رنگهای تیره و سرد ،اینها همه باعث میشود که مردم روز به روز ،عصبیتر ،غمگینتر و البته در نهایت آسیبپذیرتر شوند. وجود چنین فضای مسمومی باعث شده که مهلکترین آسیب، یعنی بیانگیزگی و بیتفاوتی به سراغ بخش قابل توجهی از
از جان گرفتن انسانها ادامه مطلب از صفحه 22 وجود ندارد ،گرفتن جان آدمی به راحتی و سهولت بیشتری انجام میشود ،در حالی که با راهکارهای علمی و کارشناسانه به راحتی میتوان از وقوع جرم جلوگری کرد ،مجرم را بازپروری نمود و به جامعه بازگرداند .البته جامعهای که فضای آن سالم باشد. مطمئنن افراد در جامعه ناسالم و هنجارشکن ،ناسالم و هنجارشکن خواهند بود و همچنین مجرمینی که هنجارشکنی میکنند ،اگر تربیت نشده و تادیب نگردند ،جامعه سالم را فاسد خواهند کرد و این وظیفه دولتهاست که بین این دو با اعمال سیاستهای کارآمد توازن برقرار کند. فراموش نشود که در حکومتهای دیکتاتوری مثل کشور جمهوری اسالمی ایران ،حکومتها برای باالبردن قدرت خود از یک سو و از سوی دیگر برای ارعاب شهروندان خود از مجازاتهای خشونتبار و غیرانسانی استفاده میکنند .در این نوع حکومتها حتا برای عقاید مخالف نظام و یا برای ارتکاب جرمهای سیاسی مجازات اعدام تعیین شده است .در جمهوری اسالمی افراد بسیاری به دلیل عقاید مخالف با عقاید حاکمیت به اعدام محکوم شده و به بهانههای مختلف از جمله محاربه و ارتداد اعدام میگردد. نتیجه اینکه اعمال مجازات اعدام به دلیل ،یا دالیل ایدئولوژیکی یا به خاطر بیلیاقتی حکومتها خود یک نوع جنایت علیه بشریت به حساب میآید ،به یقین اگر مجازات اعدام برداشته شود و دیگر از این مجازات در قوانین به بهانههایی که گفته شد استفاده نگردد ،سیاستهای حکومتها نیز تغییر خواهد کرد، حکومتها برای پیشگیری از وقوع جرم راهکارهایی را استفاده میکنند که در آنها خشونت معنی و مفهومی پیدا نمیکند. راههایی را انتخاب میکنند که با علم و تکنولوژی روز و همچنین هدف کشورهای جهان در سازمان ملل که هزاره سوم را هزاره صلح و امنیت نام نهادهاند ،مطابقت کند. یقین دارم روزی اعدام از تمام قوانین کشورهای جهان برداشته خواهد.
نه به اعدام و پنج تراژدی مرگ
محمد مصطفایی /وکیل دادگستری
دهم اکتبر هر سال برای فعاالن حقوق بشر و به خصوص برای افراد و گروههایی که به طور جد مخالف اعدام هستند ،روز حساس و پر مشغلهای است .این روز را نه میتوان گرامی داشت و جشن گرفت و نه میتوان از آن به بدی یاد نمود ،چرا که در حال حاضر هستند کشورهایی که از مجازات مرگ برای – به زعم خود – پیشگیری از وقوع جرم و عبرت دیگران استفاده میکنند و در ماه دهها نفر را یا از طنابدار آویزان میکنند و یا سرشان را با شمشیر قطع میکنند و از راههای دیگر برای گرفتن جان آدمی استفاده مینمایند. به همین دلیل این روز را نمیتوان گرامی داشت .اما خوشبختانه هستند کشورهایی که در قوانینشان مجازات مرگ ندارند و تالش میکنند تا دیگر کشورهایی از اعدام استفاده میکنند ،این مجازات غیر انسانی ،وحشیانه و ناقض حقوق بشر را از قوانینشان برداشته و بزدایند .به هرحال زمانی میتوانیم این روز را گرامی بداریم که دیگر هیچ کشوری از کشورهای جهان از مجازات اعدام استفاده نکند و به جای روز مبارزه با اعدام روز صلح و برابری و برادری جایگزین کنیم. در شروع سخن توجه گرامیتان را به پنج تراژی مرگ در پنج نقطه جهان و با سرنوشتی متفاوت ،جلب میکنم: دوبلین 1848 در سال 1848میالدی در شهر دوبلین ایرلند ،نه جوان به مرگ محکوم شدند .قرار شد پس از حلقآویز کردن این نه جوان ،اندام آنها با اسب در شهر و اطراف آن به زمین کشیده شود .احکام این نه جوان پیش از ملکه ویکتوریا صادر شده بود .زمانی که ایشان ملکه بریتانیا شدند ،ایرلند نیز مستعمره بریتانیا بود .ملکه ویکتوریا فردی با روحیات انسانی بود ،ایشان توان اعدام این نه نفر را نداشتند، به همین دلیل دستور دادند تا آنها را به استرالیا که این کشور نیز مستعمره بریتانیا بود ،اعزام نمایند .چهل سال از این ماجرا گذشت، چالز دافی ( ) Daffy Chars Gavanنخست وزیر استرالیا، ملکه ویکتویا را به استرالیا دعوت کرد و از او استقبال گرمی نمود .در اولین مالقات ،چالز به ملکه ویکتوریا گفت :شما من را میشناسید؟ من یکی از نه نفری هستم که شما دستور دادید اعداممان نکند و به استرلیا اعزام شدیم .ملکه متعجب شد و از سرنوشت هشت نفر دیگر پرسید و چالز سرنوشت هشت نفر دیگر را نیز تعریف کرد ،هر یک از آنها یک شخصیت عالی رتبه در کشور استرالیا و دیگر کشورها از جمله کانادا و آمریکا شده بودند. آمریکا اوت 1989 «تروری دیویس» مرد سیاهپوستی است که از سال 1989به اتهام قتل یک پلیس آمریکایی در بازداشت بوده و چهار بار برای اعدام آماده شده و هر بار اعدام وی توسط وکیلش و با دستور دادگاه متوقف میشد .پس از 22سال کابوس مرگ ،با آنکه بسیاری از سیاسیون و روشنفکران و فعالین حقوق بشر خواستار توقف اعدام وی بودند ،دولت آمریکا این فرد ،که گویا دلیل محکمه پسندی بر اثبات اتهامش وجود نداشت را در روز 21سپتامبر 2011اعدام کرد .تروری پیش از مرگش به خانواده مقتول میگوید ،من آن کسی نیستم که شما میبایست اعدامش کنید ،قاتل فرزند شما کس دیگری است .باراک اوباما نیز در پی انتقادها و اعتراضهایی که از سوی مخالفین اعدام و به خصوص مخالفیت اعدام تروری صورت گرفت ،گفت« :من شخصن در این پرونده نمیتوانستم دخالت کنم. ایران 16جوالی 2011 «علیرضا مالحسنی» نوجوان 17سالهای بود که در روز 16 جوالی سال 2011با یکی از قویترین مردان ایران در خیابانی در شهر کرج درگیر میشود .علیرضا الغر اندام و جثهای بسیار ضعیف دادشت و مقتول فردی قوی هیکل و از نیروی بسیار باالیی برخوردار بود .ترس و وحشت از قدرت بی حد و اندازه مقتول ،که یکی از قویترین مردان ایران به حساب میآمد ،و نیز غرور نوجوانی علیرضا ،عقبماندگی فرهنگی حکومت ،عدم تکامل رشد عقالنی، بیتدبیری جمهوری اسالمی و صدها عامل دیگر باعث شد تا او دست به چاقو برده و مرتکب قتل شود .او بدون داشتن محاکمه عادالنه ،در کوتاهترین مدت محکوم به مرگ در مال عام میشود. در روز 21سپتامبر رئیس دادگستری کرج خبر از معرکه اعدام این نوجوان 17ساله میدهد .رسانههای دولتی اخبار اعدام قریبالوقوع این نوجوان را به صورت گسترده منعکس میکنند و در نهایت هزاران نفر در میدانی در کرج دور هم گرد آمده و پلیس این نوجوان را به میدان مرگ میآورد .او به شدت گریه میکرد و طلب بخشش مینمود و خدا و پیامبران و امامان را و حتا مادرش را قسم میداد
تا او را نجات دهند ،اما هیچ کس صدای او را نمیشنید ،حاضران صوت و کف میزدند و منتظر بودند تا لرزش بدن این نوجوان را در باالی چوبه دار ببینند .برای خبرنگاران و عکاسان فضایی باز شده تا بتوانند از لحظه مرگ این نوجوان عکس و فیلم بگیرند .علیرضا وقتی به باالی چارپایه دار میرفت بدنش میلرزید ،چندین بار در حال افتادن بود و در نهایت به باالی دار رفت و ملتی لرزشهای بدن و جان دادنش را دیدند .او تنها 17سال داشت ،بدون اراده مرتکب قتل شدهبود .اما قاتالن او که به اصطالح دارای عقل و شعور بودند او را با اراده و قصد قتل ،کشتند. 22جوالی سال 2011اسلو نروژ روز 22جوالی سال 2011جوانی نروژی به دلیل تعصبات ایدئولوژیکی ضد اسالمی ( دلیلی که فاقد پشتوانه عقالنی و منطقی است ) بمبی قوی ساخته و در نزدیک محل کار نخست وزیر نروژ کار میگذارد ،بمب را منفجر میکند و 8نفر کشته میشوند .پس از مدت کوتاهی با اسلحه اتوماتیکی که تهیه کرده بود به جزیره کوچکی در اسلو به نام اوتاوا میرود .در این جزیره کودکان و نوجوان حزب حاکم برای تبادل نظر در خصوص موضوعات سیاسی نروژ دور هم جمع شده بودند« ،آندرس برویک» به آنجا میرود و 69نفر را که همگی دارای سنهای 14تا 17بودند را به قتل میرساند. این حمله تروریستی ،شوکی عظیم برای ملت نروژ ،دولت و حتی جهانیان بود ،کشوری با مردمانی مهربان ،آرام و صلحطلب که امروز شاهد چنین جنایت هولناکی بودند .آندرس برویک دستگیر میشود و در همان ابتدای امر ،وکیلش را معرفی میکند و حال عادالنه در حال محاکمه است .اما شوک دیگر در این کشور بوجود آمد ،دولت نروژ ار مردم خواست به احترام جان باختگان در روز 27جوالی در محل حادثه در اسلو جمع شوند ،حدود 150هزار نفر از جمعیت پانصد هزار نفری اسلو ،نه با مشتهای گره کرده و خشونت طلبانه ،بلکه با شاخههای گل به خیابانها آمدند ،بی آنکه خواستار مرگ کسی شوند ،از دولت بخواهند که آندرس اعدام شود، یا اینکه سختگیریهای خاصی برای او در دادرسی به عمل آید. با شاخههای گل سرخ و سفید به نشانه صلح به خیابانها آمدند ،یاد جان باختگان را گرامی داشتند ،شعر خواندند ،دعا کردند و گفتند که ما ملتی فهیم و آگاه و انسانیم ،ترور و قتل را با ترور و اعدام
علیرضا وقتی به باالی چارپایه دار میرفت بدنش میلرزید ،چندین بار در حال افتادن بود و در نهایت به باالی دار رفت و ملتی لرزشهای بدن و جان دادنش را دیدند .او تنها 17سال داشت ،بدون اراده مرتکب قتل شدهبود .اما قاتالن اوکه به اصطالح دارای عقل و شعور بودند او را با اراده و قصد قتل ،کشتند پاسخ نمیدهیم و جالب اینکه آندرس در نهایت به 21سال حبس محکوم خواهد شد. عربستان سعودی 8اکتبر سال 2011 روز هشتم اکتبر سال 2011با وجود مخالفت فعاالن حقوق بشر به اعدام و حتا نحوه اعدام ،عربستان صعودی در ریاض و تبوک، هشت تبعه بنگالدشی و دو تبعه عربستانی را به شمشیر سرشان را به اتهام سرقت و قتل میبرد .چند ماه پیش نیز اعدام یک خدمتکار اندونزیایی به وسیله شمشیر اعتراضات گستردهای را در برداشت و دولت اندونزی نسبت به این موارد عکسالعمل از خود نشان داد. از اینگونه تراژدیها بسیار است ،برخی غمناک و نتیجهای خشونتطلبانه دارد و برخی نیز غمناک و نتیجه صلحطلبانه.... در ایران وکالت نوجوانی را به عهده داشتم که هفت بار پای چوبهدار رفت و هر بار به طریقی او را از مرگ نجات میدادم .بهنود شجاعی در حالی اعدام شد که هزاران نفر از مردمان ایران ،اشخاص معروف و چهرههای هنری و سیاسی از مسوولین جمهوری اسالمی خواسته بودند که او را اعدام نکنند ،اما او ناباورانه در مقابل چشمان من به دار آویخته شد و جان داد. ویکتو هوگو میگوید« :آیا گمان میدارید اعدام درس عبرت است؟ چرا؟ به خاطر آنچه میآموزد؟ مگر با درس عبرت چه میآموزد؟ این را که نباید کشت؟ نباید کشت را چگونه میآموزد؟ با کشتن !!! »....
مسلم است که کشتن یا همان اعدام کردن ،تاکنون نتوانسته است ابرازی برای پیشگیری از وقوع جرم باشد ،چرا که تاریخ و تجربه، نشان داده است که نه تنها با اعدام افراد ،آمار جرم و جنایت کاهش نیافته است ،بلکه افزایش نیز یافته است .اعدام در پنهان و در منظر عمومی هر دو باعث شده است تا انسانها بر خشونت خود بیافزایند، قبح کشتن از بین برود و انگیزه و قصد کشتن در انسانهایی که مستعد ارتکاب جرم هستند ،مهیا و آماده شود .برخی از حکومتها در انظار عمومی معرکه اعدام را به پا میکنند ،از قبل بوق و کرنا میکنند که قرار است ،جوان قاتلی یا متجاوزی یا به هر دلیل دیگر برای درس عبرت دیگران در میدان شهر اعدام شود .روز اعدام فرار میرسد و حکومت با اعدام در مال عام میآموزاند که چطور میتوان جان دیگری را گرفت ،میآموزد که جان گرفتن انسانها ،عملی سهل و آسان است ،کافی است طنابی بر گردن دیگری انداخت و او را خفه کرد .حکومت با این عمل میآموزاند که اعدام هیچ قباحت و زشتی ندارد. اما در حقیقت این طور نیست ،امروز اعدام نه برای درس عبرت و نه برای پیشگیری از وقوع جرم استفاده میشود ،اعدام در عصر کنونی تنها یک «توجیه» است .حکومتهایی که از مجازات اعدام اینکه اعمال مجازات اعدام به دلیل ،یا دالیل ایدئولوژیکی یا به خاطر بیلیاقتی حکومتها خود یک نوع جنایت علیه بشریت به حساب میآید ،به یقین اگر مجازات اعدام برداشته شود و دیگر از این مجازات در قوانین به بهانههایی که گفته شد استفاده نگردد ،سیاستهای حکومتها نیز تغییر خواهد کرد در قوانین خود استفاده می کنند ،تنها دو نوع افکار و کردار را توجیه میکنند: نخست اینکه در کشورهای اسالمی ،حاکمان برای آنکه خود را پایبند به موازین شرع و اسالم قلمداد کنند و بگویند آنچه شرع گفته است ،غیرقابل تغییر است و «باید» احکام اسالمی اجرا گردد، به نام اسالم دست به مجازات مرگ میزنند ،برای جرم قتل به آیات قران و به حدیث و روایات استناد میکنند و میگویند هرکس 22 22دیگری را به قتل برساند میبایست قصاص گردد .همچنین در
همجنس بازی مردان یا محاربه یعنی جنگیدن علیه اسالم به وسیله اسلحه و مواردی اینچنینی که بر گرفته از احکامی شرع ،بوده است که در 1400سال پیش انجام میپذیرفت. به عبارت دیگر مجازاتهای وحشیانهای همچون اعدام ،سنگسار، قطع دست و پا و کورکردن چشم و ...برگرفته از ایدئولوژی اسالمگرایانه افراطی است که برخی از حاکمان خود را به نمایندگی از خدا پایبند به اجرای آن میدانند و به نام اسالم جنایت میکنند، در حالی که همه میدانند اسالم نیز میتواند همانند ادیان دیگر دین رفعت و بخشش و مهربانی و دوستی و برابری و برادری باشد. دوم اینکه در کشورهای غیر اسالمی حکومتهای که شایستگی و لیاقت اداره حکومت را ندارند و نمیتوانند با راههایی پیشرفته و مثمرثمر از وقوع جرم جلوگیری کنند ،و یا اینکه قادر نیستند فضای اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی جامعهای را که اداره میکنند را به نفع مردم و سالمسازی اجتماع پیش ببرند ،دست به مجازاتهای وحشیانهای چون اعدام میزنند .این دسته از کشورها میتوانند کشورهای اسالمی هم باشند ،بهانه اصلی این دسته از کشورها ،تنها پیش گیری از وقوع جرم و ارعاب جامعه است ،در حالی که علم جرم شناسی اثبات میکند که اعدام راه مناسب و شایستهای برای پیشگیری از وقوع جرم نیست ،همانطور که گفته شد اعدام ،نهتنها تاکنون بازدارنده از وقوع جرم نبوده است ،بلکه روز به روز بر تعداد و آمار جرم افزوده است .پس اعدام درس عبرت و پیش گیرنده از وقوم جرم نیست .عالوه برآن که انسانها اگر چه در زمانهای گذشته انتقامجو بودهاند ،اما امروز این انتقامجویی به دلیل حکومت قانون و تشکیل اجتماع از بین رفته است و دیگر نمیتوانیم از «انتقام» در اجتماع و روابط انسانها استفاده کرد. گفتیم دولتهایی که قادر نیستند کشور خود را به خوبی اداره کنند از اعدام استفاده میکنند و فرقی در این مورد نمیکند که کشوری اسالمی باشد یا غیر اسالمی ،فرق کشورهای اسالمی و غیراسالمی در اعمال اعدام این است که در کشورهای اسالمی یک ائدولوژی اسالم گرایانه افراطی حاکم است ،همچون ایدئولوژی که حکومت طالبان در افغانستان داشت و حال در ایران این ایدئولوژی حاکم است ،و مهمتر اینکه در برخی از کشورهای اسالمی از اعدام ،آنهم اعدامهای فلهای استفاده میکنند که هیچ ریشه و توجیه شرعی ندارد ،از جمله اعدام برای مواد مخدر که هیچ توجیه شرعی ندارد. در این گونه حکومتها ،چون ابا و ترسیادامه مطلب در صفحه 23
خروج از کشور آقای محمود خاوری مدیر عامل بانک ملی جمهوری اسالمی ،بزرگترین بانک دولتی در ایران ،به کانادا پرونده اقامت سران نظام جمهوری اسالمی به کشورهای بزرگ غربی را بار دیگر سر زبانها انداخت تا داغ آنها که سالها است روی این موضع کار کردهاند ،تازه شود .این موضوع به ویژه از آن جایی اهمیت پیدا میکند که وی دارای ثروت و امالک قابل توجهی در کانادا است که این امر توجه بسیاری به عدم توجه دولت کانادا به نقض حقوق بشر توسط مقامات جمهوری
اسالمی را نشانه میرود. بر اساس تحقیقاتی که نگارنده انجام داده است ،محمود خاوری ملکی در تورنتو به ارزش سه میلیون دالر دارد که در سال 2007خریداری شده و با احتساب چند سال تورم و نوسات اقتصادی در کانادا هم اینک این ملک دارای ازشی نزدیک چهار میلیون دالر است .این خانه دو طبقه دارای 15اتاق و 7دستگاه حمام و دستشویی است و از ویژگیهای یک قصر چیزی کم ندارد .از جمله یک بخش ویژه سونا و جکوزی ،امکانات صوتی تصویری و دیگر امکانات رفاهی را در خود دارد .این خانه که در گران قیمتترین نقطه تورنتو قرار دارد در آپریل سال 2007 به قیمت سه میلیون و یکصد و نود و هشت هزار دالر برای فروش گذاشته شده بود که با دویست و هفتاد هزار دالر پایینتر
به نام محمود خاوری و خانم ماندانا خلیلی خریداری شده است .در این منزل فرزندان او ،پرندیس ،مهدی و اردالن نیز زندگی میکنند اما در پی مراجعه به منزل برای مصاحبه ت وگو خودداری کرده و حتا از گف حاضر نشدند نام خود را بگویند. امالک محمودرضا خاوری در تورنتو تنها به منزل سه میلیون دالری که در سال 2007در تورنتو خریداری کرده است محدود نمیشود .ملک دوم محمود رضا خاوری در خیابان علم وود ( )Elmwoodدر منطقه ویلودیل ( )Willodaleقرار دارد که در ماه ژوئیه سال 2001به مبلغ 615 هزار دالر به نام محمودرضا خاوری و ماندانا خلیلی شاورینی خریداری شده است. ملک سوم اما تنها به نام خانم ماندانا خلیلی شاورینی ثبت شده است که یک کوچه پائینتر از ملک دوم در خیابان هالیوود ( )Hollywoodواقع است .این ملک در ماه ژوئیه سال 2010 به ارزش 660هزار دالر خریداری شده است اما در حال حاضر در اختیار یک پیمان کار قرار گرفته تا یک خانه لوکس دو طبقه از آن ساخته شود. همچنین فرزند او ،اردوان خاوری ،صاحب چندین آژانس مسافرتی از جمله آژانسی به نام جری کاپلین Jerry capelin Travelو کاسبیهای دیگر است .خاوری در دوران ریاست خود در بانک سپه وامهای قابل توجهی به فرزند خود داده تا در کانادا سرمایهگذاری کند .خانواده خاوری از چند سال قبل تابعیت کانادا را دریافت کردهاند و فعالیتهای اقتصادی در ونکوور و تورنتو دارند. خاوری پس از استعفا به کانادا آمد .او که با ماموریت اداری در لندن بود که در همان جا استعفای خود از مدیر عاملی بانک ملی را اعالم کرد و عازم کانادا شد تا خیال بسیاری از مقامات جمهوری اسالمی را از بابت عدم فاش شدن پشت پردههای اختالس سه هزار میلیاردی در ایران راحت کند .مدیر عامل برکنار شده بانک صادرات نیز او را متهم کرده است که در این اختالس دست دارد. پیش از این مهمترین اختالس در تاریخ جمهوری اسالمی اختالس 123میلیاردی بود که در سال 1374توسط حشمتاهلل طبرزدی ،مدیر مسوول نشریه پیام دانشجو که امروز در زندان است ،مطرح شد .در آن پرونده نیز تالش برخی مقامات جمهوری اسالمی برای ایجاد مانع در برابر رسیدگی قضایی به طور کامل آشکار بود اما به مدد سماجت و تالش حشمتاهلل طبرزدی و نیز اختالف در سطوح باالی قدرت سرانجام این پرونده با محکومیت فاضل خداداد به اعدام و مرتضی رفیق دوست به حبس ابد بسته شد .فاضل خداداد آن زمان در بیرون از کشور بود اما با وعده و وعیدهایی به کشور بازگشت و به فاصله کمی بازداشت و اعدام شد. محمود خاوری این تجربه را به یاد دارد و خوب میداند که حفظ منافع سردمداران جمهو ر ی اسالمی از جان او با ارزشتر
است و چه بسا که در سادهترین حالت قربانی اختالفات درون حکومتی نیز شود و با چوبه داری که در انتظارش است این پرونده نیز بسته شود .البته مبلغ اختالس امروز قابل مقایسه با آن زمان نیست اما هر دو نیز از طریق بانک صادرات ایران انجام گرفته است و در هر دو مقامات جمهوری اسالمی تالش کردهاند تا پای افراد رده باالی حکومتی به پرونده کشیده نشود. از سوی دیگر زندگی در کانادا نیز برای خاوری راحت نخواهد بود چرا که ایرانیان مقیم کانادا از حضور او در کانادا خشنود نیستند .طلب بخشش از ایرانیان و افشای بسیاری از دانستههای پشت پرده در مورد جمهوری اسالمی از سوی محمود خاوری و نیز کمکهای انسان دوستانه ،میتواند شرایط زندگی او را در کنار دیگر ایرانیان کانادا تسهیل کند در غیر این صورت حضور او در کانادا با اعتراضات مدنی همراه خواهد بود. اگرچه اقامت خانواده خاوری و شخص او در کانادا به صورت قانونی انجام شده است اما باید از دولت کانادا پرسید که آیا نسبت به حضور فردی عالی رتبه در کانادا از حکومتی که اینک نوع برخوردش با مردم آن مورد توجه جامعه بینالمللی است، سکوت خواهد کرد و یا اقدام درخور شانی انجام خواهد داد. حضور مقامات و وابستگان جمهوری اسالمی در کانادا چنانچه با حمایت دولت کانادا روبرو شود در واقع ادعای کانادا در دفاع و گسترش حقوق بشر در جهان را زیر سوال میبرد. اینها همه در حالی است که پناهندگان ایرانی تحت نظر سازمان ملل در ترکیه و سایر کشورها سرگردان هستند و پرونده مهاجرت آنها گاهی بیش از چند سال طول میکشد، چگونه است که مقامات جمهوری اسالمی که درآمدشان از جیب مردم ایران است ،به راحتی میتوانند اقامت کشورهای غربی را دریافت کنند .حتا بسیاری از ایرانیانی هستند که نمیتوانند برای بستگان درجه یک خود ویزای دیدار تهیه کنند و در هنگام عروسی ،زایمان و اتفاقات دیگر از دیدار فامیل و بستگان خود محروم هستند .همچنین شرکتهای کوچکی وجود دارند که با مشکل انتقال پول به دلیل تحریمها روبر شدهاند ،اما وابستگان مقامات جمهوری اسالمی ،با استفاده از اموال مردم ایران و رانتها و وامها ،در کانادا و دیگر کشورهای غربی زندگی میکنند و با پولشویی و وارد کردن مبالغ میلیونی به سرمایهگذاری ،تجارت و کسب و کار مشغول هستند. بسیاری از مردم ایران که به دلیل شرایط سخت زندگی و محدودیتها و خطراتی که آنها را تهدید میکند مجبور میشوند کشور را ترک کنند ولی برای انتقال اندک دارایی خود با مشکالتی روبرو هستند .ولی سرمایهداران جمهوری اسالمی میلیونها دالر را از طریق بانکهای اروپایی ،جزایر آزاد و واسطههای مالی با تکیه بر قدرت نفوذ مافیای دولتی، سپاه و البی های خود به کانادا منتقل میکنند. امروز زمان آن رسیده است که دولت کانادا و دیگر کشورها که به راحتی این افراد را میشناسند دست به اقدام اساسی بزند و با اعمال تحریم روی مقامات جمهوری اسالمی به وعدههای خود مبنی بر دفاع از حقوق بشر جامه عمل بپوشانند .این اقدام تاثیری به مراتب بیشتر از تهدیدات نظامی و غیره خواهد داشت.
بازتاب اقامت مدیر سابق بانک ملی در تورنتو در مطبوعات کانادا
اقامت پر ماجرای محمودرضا خاوری مدیر عامل مستعفی بانک ملی ایران در کانادا همچنان موضوع داغ در محافل کانادایی است. روزنامههای کانادایی به طور مشروح به این مساله پرداخته و حضور او در کانادا را به عنوان یکی ازمقامات بلندمرتبه جمهوری اسالمی به چالش کشیدهاند. روزنامه «گلوب اند میل» در کانادا اولین نشریهای بود که تصویر منزل سه میلیون دالری خاوری در تورنتو را چاپ کرد و به نظر میرسد همچنان در تعقیب موضوع است تا اطالعات دست اولی را جمع آوری کند .این روزنامه مینویسد« :مقامات کانادایی هنوز در این زمینه صحبت نکردهاند ،اما کانادا هیچ قرار داد استرداد مجرمین با ایران ندارد و از طرفی نمیتواند طبق قانون افراد را به کشورهایی بازگرداند که در آنها زندانی شکنجه و یا در معرض اعدام قرار میگیرد». این روزنامه معتقد است که اختالس سه هزار میلیاردی ممکن است سیاست در ایران را تحت تاثیر قرار دهد به ویژه که احمدینژاد به تازهگی با چالش اساسی در برابر ولی فقیه روبرو شده و رقبای او در حال ضعیف کردن او هستند. روزنامه «تورنتو استار» نیز که خبر اختالس و حضور خاوری در تورنتو را پوشش داده است ،مینویسد که به منزل خاوری مراجعه کرده اما فردی که ماشینش را جلوی در پارک کرده بود حاضر نشده است به سواالت آنها پاسخ دهد. روزنامه مترو چاپ تورنتو نیز تیتر زده است «گفته میشود مدیر بانک ملی ایران در تورنتو مخفی شده است». پاسخ خانواده خاوری به خبرنگاران نهتنها محمود رضا خاوری بلکه دیگر اعضای خانواده او حاضر نیستند در مورد اختالس سه هزار میلیاردی و نیز حضورشان در تورنتو سخن بگویند .فرزندان خاوری هر زمان که خبرنگاران کانادایی را در برابرمنزل خود دیدهاند تنها تکرار کردهاند توضیحی نداریم .آنها حتا از معرفی خودشان خودداری میکنند. یک شنبه گذشته وقتی به منزل او مراجعه شد فردی که خود را سرایدار معرفی میکرد آمد و گفت« :از خانه ما دور شوید» و سپس گفت« :اگر نروید به پلیس تلفن میکنم ».سپس فرزند بزرگتر خاوری «مهدی» در میان خبرنگارها حاضر شد و نه تنها خود را معرفی نکرد بلکه در پاسخ به سوالهایی در مورد شرایط آنها به انگلیسی گفت با من انگلیسی صحبت کنید و سپس همان پاسخی که به خبرنگاران کانادایی داده بود را تکرار کردno « : »comment واکنش ایرانیان کانادا نهتنها اموال و داراییهای خانواده محمودرضا خاوری در کانادا و نحوه انتقال پول از ایران به کانادا توسط آنها مورد سوال ایرانیان است بلکه عده زیادی همواره میپرسند چگونه یک مقام مهم جمهوری اسالمی توانسته است با تمام تحریمها و محدودیتهایی که برای جمهوری اسالمی وجود دارد ،شهروندی در کانادا دریافت کند و به کسب و کار مشغول شود .در این رابطه قرار بود عدهای از ایرانیان مقیم تورنتو در برابر منزل او تجمع کنند اما پلیس شهر به درخواست جبهه متحد دانشجویی برای اخد مجوز پاسخ مثبت ندادهاست. واکنش دولت کانادا برخی منابع به «هفت» گفتهاند که مقامات کانادایی در حال گفت وگو با محمودرضا خاوری هستند تا او را متقاعد کنند در مورد وضعیت خود با رسانهها صحبت کند .دولت کانادا هنوز موضع رسمی نگرفته است اما در برابر برخی تماسها از سوی رسانهها و فعاالن مدنی گفتهاند که «در حال بررسی موضوع هستند». یکی از دالیلی که تجمع در برابر منزل خاوری از سوی «جبهه متحد دانشجویی» لغو شد به موضعگیری دولت کانادا بر میگردد. این نهاد دانشجویی گفته است در صورت عدم رسیدگی به موضوع و نیز بیتوجهی خاوری به خواست ایرانیان دست به تجمع خواهد زد.
اخبار رویدادهای محلی در کانادا
گفت وگو با مسیح جانمی
جوان ایرانی در راه قهرمانی کشتی کج لیگ امریکا
موری صفی
مسیح وقتی در خیابانهای تورنتو قدم بر میدارد توجه خیلیها را جلب میکند .او خوش هیکل و قدبلند است .در اولین نگاه تصور میکنی به حتم جزو فایترهای یو اف سی باشد اما نه ،او برای قهرمانی در کشتی کج آمریکا تمرین میکند« .مسیح جانمی» از سال 2005ساکن هوستون تگزاس شده و قبل از آن در ایران زندگی کرده است. در ابتدا میخواهم از سابقه خود در ایران بگوید. از 13سالگی تمرینات ورزشی خودم را آغاز کردم و درورزشهای جودو و تکواندو و در نهایت در 15سالگی عضو تیم کشتی آزاد فوالد مبارکه اصفهان شدم .همراه با این تیم موفق به کسب یکی از چهار رتبه برتر در مسابقات استانی شدم .بعد از آن به تمرینات بدنسازی به صورت نیمه حرفهای و وزنهبرداری پرداختم. در وزنهای میانی وزنهبرداری ،همراه با فوالد مبارکه مقام سوم در دو دوره را به دست آوردم. هفت :کی از ایران خارج شدی و چطور به امریکا رفتی؟ سال 2004از ایران خارج شدم و به مدت یک سال در ترکیه بودم.در ترکیه به عنوان مربی شخصی بدنسازی کاری به من پیشنهاد شد که آن را قبول کردم و به مدت شش ماه به این کار ادامه دادم تا زمانی که به امریکا آمدم. هفت :در امریکا فعالیتهای ورزشی خود را چگونه ادامه دادی؟ در بدو ورود به امریکا یک سال دورههای مدلهای ورزشی رادیدم که بیشتر به تبلیغات ورزشی میپردازند و موفق به کسب دیپلم مدلینگ شدم .در امریکا با توجه به عالقه من به بدنسازی و با کمک یکی از قهرمانان ایرانی بدنسازی در امریکا به کارم ادامه دادم و توسط این قهرمان با کشتی کج حرفهای به خصوص )world wrestling entertainment (WWEآشنا شدم و عالقهمندی خود را برای حضور در این رشته حرفهای اعالم کردم .دوست قهرمانم یکی از قهرمانان کشتی کج لیگ امریکا در سالهای گذشته را که یک ایرانیاالصل است به نام آقای «خسرو وزیری» که در مسابقات با لقب « »ron Shikمشهور هستند و از قهرمانان دهه هفتاد و هشتاد بود به من معرفی نمود .پس از تحقیق زیاد در نهایت تلفن ایشان را به دست آوردم و موفق به تماس تلفنی با نماینده ایشان شدم .که ایشان هم یک ایرانیاالصل هستند .نماینده ایشان در کانادا اقامت داشتند .پس ابراز عالقه خود به کشتی کج و ارسال عکسهایم برای او ،پس از 45دقیقه با من تماس گرفتند و از سختیهای این ورزش برای منگفتند .همه چیز را پذیرفتم .پس از مالقات از من خواستند که یا به تورنتو بیایم و شش ماه دوره آموزشی را در این شهر باشم و یا برایم یک مربی خصوصی به هوستون تگزاس بفرستند .در نهایت تصمیم گرفته شده به تورنتو بیایم .و در حال حاضر دوره آموزشی مخصوص خود را میگذرانم. در ضمن پس از یک هفته آمدن به تورنتو در اوایل ماه جون آقای Iron Shikبه تورنتو آمدند و از نزدیک مرا مورد تایید قرار دادند .وقتی تواناییهای مرا دیدند در هفته اول یکی از معروفترین مربیان کشتی کج به نام « »Ron Hutchisonرا به دیدن من آوردند .ایشان مربی کشتیگیران معروفی هم چون « »Edgeبودند و ایشان آموزش مرا بر عهده گرفتند. هفت :از نحوه تمرینات و تعداد ساعات تمرینهایت بگو... هر روز دو ساعت با دانش خودم به ورزش بدنسازی میپردازمو هر روز بعد از ظهر سه ساعت با مربیام به آموزشهای تکنیکی کشتی کج میپردازیم و در ضمن در این میان سه روز در هفته به کالس تمرینات UFCو MMAمیروم که با تکنیکهای جدید آشنا بشوم. هفت :بعد از این تمرینات فشرده شش ماهه چه برنامهای داری و در نهایت ما کی شما را روی رینگ کشتیهای امریکا خواهیم دید؟ بعد از تورنتو به میامی فلوریدا خواهم رفت و در مدرسه WWEیک دوره شش ماهه دیگر را خواهم گذراند و پس از آن امیدوارم در مسابقات سال آینده در امریکا روی رینگ کشتی بروم. هفت :برگردیم به کشتی سنتی کشور خودمان .نظرت در مورد قهرمانان کشتی ایرانی چیست؟ من به ورزشکاران ایرانی به خصوص کشتیگیران بسیارعالقمندم و به پیشکسوتان کشتی ایران خیلی احترام میگذارم. به خصوص به جهان پهلوانی هم چون تختی ،حبیبی و نامیان دیگر. ولی در اینجا باید بیان کنم در قدیم کشتیگیران ما با مرام کشتی
موزه ملی کانادا تا ری خ را ب ه ن م ای ش میگذارد دولت کانادا ت
صم یم دارد آثار چند صدساله 20اکتبر از ساعت 5تا 8عصر در موزه خود و همچنین آثار کهن دی گر ک شو رها را از سراسر جهان در روز ملی کانادا جمع آو عالقهمندان م یتوانند برای دیدار از این آثار به آدرس ری و به نمایش بگذارد. شم برای در اره 0 38 یافت اطالعات بیشتر با ا خیابان ساسکس ین شماره ( -990-1985)613تماس حاصل ن در شهر اتاوا مراجعه و یا مایند.
اطالعیه برگزاری کالسهای ورزشی و آموزشی در تورنتو
واحد ارتباطات مرکز بینالمللی حقوق بشر در ایران ،در نظر دارد برای سه ماه پائیز امسال کالسهای آموزشی و ورزشی در ردههای سنی نوجوانان و جوانان در منطقه «نورت یورک» برگزار کند. تعدادی از این کالسها شامل :فوتبال ،ورزشهای رزمی (کاراته ،دفاع شخصی بانوان) ریاضی ،فیزیک ،بازیگری ،شیرینیپزی و ... هستند. هر کالس یک یا دو نوبت در هفته برگزار شده و تازه واردان به کانادا در اولویت ثبتنام قرار دارند. برای ثبت نام در کالس مورد نظر ،شماره تلفن ،نام کامل و تاریخ تولد خود را به ایمیل زیر ارسال کنید تا جدول برنامهها را دریافت کنید. info@humanrightsintl.com
فستیوال بزرگ شکالت در تورنتو
از روزهای 2تا 23اکتبر فستیوال بزرگ شکالت در تورنتو برگزار میشود. در این فستیوال که از سال 2006تا کنون هر ساله برگزار میشود ،دوستداران شکالت میتوانند با طعمهای جدید آشنا شوند. جهت اطالع بیشتر به سایت زیر مراجعه کنید: www.torontochocolatefestival.com میگرفتند و برای پهلوانی و درس جوانمردی به میدان میرفتند ولی امروزه کشتیگیران کشتی میگیرند تا فقط قهرمان شوند. تا آنجا که به یاد دارم جهان پهلوان تختی هرگز برای پول به میدان نرفت برای همین هم اسطوره شد و لقب جهان پهلوان را بدست آورد. هفت :آیا در صورت اینکه امکانش پیش بیاید حاضری به عنوان کشتیگیر تیم ملی ایران در مسابقات شرکت کنی؟ صددرصد و با کمال میل حاضرم .حتا اگر از نظر مالی هم برایمامکاناتی وجود نداشته باشد .چون ورزش را برای ورزش انجام میدهم و کسب افتخار برای مملکتم مهمتر از هر چیز دیگری است. هفت :در خاتمه هر چه میخواهد دل تنگت بگو... در وهله اول از شما و از مجله هفت به خاطر این مصاحبه تشکرمیکنم که به فکر رشد جوانان ایرانی در جامعه خارجی هستید و اگر اجازه بدهید از دو برادر ورزشکار و پیشکسوت بدنسازی مقیم امریکا و کانادا« ،کیوان» و «بهنام صمیمی» که در دادن اعتماد به نفس و ایدههای ورزشی به من کمک کردند و همچنین آقای Jian Magenکه ایشان موجبات تمرین من در تورنتو در کنار مربی نامی خودم را فراهم آوردند تشکر کنم. در آخر آرزوی موفقیت و سالمتی وداشتن روحیه ورزشی برای تمام جوانان ایرانی را دارم و پیشنهاد میکنم با پشتکار و عالقه و 24 تحمل سختیها رسیدن به اهداف خود را در پیش گیرند.
24
رقص در امتداد جاده ابریشم
در روز 29اکتبر ،برنامهای با عنوان «رقص در امتداد جاده ابریشم» برگزار میشود .این برنامه که شامل اجراهای متنوع رقص با حضور گروه «خورشیدخانم» به کارگردانی «آرام بیات» است در عصر روز 29اکتبر در مرکز هنرهای نمایشی و هنری ریچموندهیل سنتر واقع در شماره 10268خیابان یانگ برگزار می شود. تلفن تماس-221-3090)416( :
کالس رقص شکم در استودیو هفت وادی سه شنبهها ،تا ۲۵اکتبر ۲۰۱۱ PM - 8:30 PM 7:00 مکانHaft Vadi Bellydance Studio : Ahrens St W 100 ,Kitchener, N2H
کنفرانس دکتر فرهنگ هوالکوئی یکشنبه ۲۳ ،اکتبر ۲۰۱۱ PM - 5:00 PM 2:00 آدرسSheraton Parkway Toronto North: Hotel & Suites Highway 7 East 600 ,Richmond Hill, L4B
کنسرت گروه کر ملی ایران به رهبری کمال طراوتی در تورنتو جمعه ۱۴ ،اکتبر ۲۰۱۱ PM 8:00 آدرسMarkham Theatre For Performing : Arts ,Anthony Roman Centre N Town Centre Blvd 171 ,Markham, L3R Canada
اطال عیه کانون فرهنگ و هنر ایرانیان انتاریو
در تاریخ ۲اکتبر ،۲۰۱۱مجمع عمومی فوق العاده کانون فرهنگ و هنر ایرانیان انتاریو تشکیل شد و آقایان یوسف حیدری و اسماعیل سنجانی ،به عنوان اعضای هیات مدیره انتخاب شدند که جای اعضای غایب و مستعفی هیات مدیره را پرکنند .در تاریخ ۸اکتبر ،۲۰۱۱هیات مدیره اولین جلسه خود را تشکیل داد و مسوولیتها را بدین شرح تقسیم نمود: - ۱اسماعیل سنجانی ،رییس هیات مدیره - ۲بدری قهرمان ،نایب رییس - ۳پروانه صدریان ،خزانهدار - ۴منوچهر چهاردولی ،دبیر - ۵یوسف حیدری ،منشی
برنامه ماه نوامبر زمان :ساعت هفت و نیم عصر روز یکشنبه ۶نوامبر .۲۰۱۱ مکان :اریول کومیونیتی سنتر ۲۹۷۵ ،دان میلز رد (شمال شپرد ،جنوب فینچ)
برنامه
۱هنرنمایی شرکتکنندگان ۲برنامه شاد موسیقی ،رقص ،آواز ،و پایکوبی به مناسبت مهرگان: گالویژ محمدی ،آواز استاد صابریان ،سنتور و ارگ استاد فروهر رسته ،ویلون استاد منوچهر چهاردولی ،تنبک
۳سخنرانی دکتر عزت مصلی نژاد
ورودیه :اعضا مجانی ،غیر اعضا :همت عالی ،از دو دالر تا یک ساختمان چند صد هزار دالری برای کانون. لطفن به مناسبت مهرگان و ارزش واالی شادی در فرهنگ ایرانی، با لباسهایی با شادترین رنگها در این برنامه شرکت کنید. برنامه کانون :اولین یکشنبه هر ماه تلفن روابط عمومی۶۴۷۸۹۱۱۷۲۹ : با عضویت در کانون ،از فرهنگ و هنر حمایت کنید.
با برتری حزب لیبرال در انتخابات انتاریو
انتخاب مجدد رضا مریدی به عنوان نماینده پارلمان انتخابات مجلس ایالت انتاریو سرانجام در روز شش اکتبر به پیروزی حزب لیبرال به پایان رسید تا شهرهایی مانند تورنتو ،اتاوا و همیلتون که غرق در فضای سیاسی پرتنش میان احزاب لیبرال ،محافطه کار و نئودمکرات بودند ،آرام آرام سردی زودهنگام زمستان را حس کنند .ولی در این میان پیروزی قاطع دکتر رضا مریدی نماینده شهر ریچموند هیل برای بار دوم در انتخابات مجلس ایالتی گرمای خاصی به جمع ایرانیان بخشید. حزب لیبرال ایالت انتاریو با 53صندلی برنده این انتخابات اعالم شد ،اما به دلیل اینکه یک صندلی دیگر نیاز داشت تا دولت اکثریت نام گیرد ،مجبور خواهد شد تا با حزب محافظهکار با 37صندلی و حزب «اندیپی» (نئودمکرات) با 17صندلی، در اداره استان انتاریو به توافق برسد .دالتون مگ گینتی رئیس حزب لیبرال در دو دوره موفق شده بود تا دولت اکثریت را تشکیل دهد. سران این احزاب یعنی «آندریا هوروات» از نئودمکرات« ،تیم هوداک» از محافطهکار و «دالتون مک گینتی» از حزب لیبرال و رییس دولت فعلی انتاریو هر سه از حوزههای انتخابیه خود به عنوان نمایندگان مجلس انتخاب شدند. در این میان صدها ایرانی کانادایی عصر روز پنج شنبه شش اکتبر هم زمان با اعالم نتایج انتخابات در رستوران شیراز و در کنار آقای مریدی جمع شده بودند تا پیروزی او را جشن بگیرند .رضا مریدی توانست با کسب 18040رای و اختالف قابل توجهی نسبت به رقیب محافظه کار خود ،برای دومین بار از منطقه ریچموندهیل به عنوان نماینده مجلس ایالتی انتخاب شود. در این مجلس غیر ایرانیان و اعضای خانواده وی نیز حضور داشتند. او طی سخنانی از همه کسانی که از او حمایت کردهاند تشکر کرد و قول داد همچنان به تالشهای خود برای مردم حوزه انتخابیهاش و همچنین جامعه ایرانی با قدرت بیشتری ادامه دهد. گفتنی است او سال گذشته نوروز را از طریق پارلمان در کانادا به ثبت رساند تا همه ساله نوروز در کانادا نیز جشن گرفته شود.
محمد خاتمی:
«مسووالن بهانه به دست قدرتهای بیرونی ندهند»
محمد خاتمی ،رییس جمهوری پیشین ایران ،ضمن ابراز نگرانی از افزایش برخورد منفی خارجی نسبت به جمهوری اسالمی، گفته است« :به نظر میرسد که بهانهگیریها علیه ما روزبهروز بیشتر و در این اواخر تشدید شده است». وی ارتباط این تحوالت با موضوعاتی مانند انتخابات در کشورهای غربی را نامحتمل ندانسته است .به گزارش سایت باران ،آقای خاتمی که با شماری از مسووالن سابق امور سیاسی ،امنیتی و اطالعاتی دیدن کرده بود ،گفت که برخورد خشن و خصمانه با ایران محکوم است و افزود که زیان چنین برخوردی بیش و پیش از همه متوجه مردم خواهد بود. رییس جمهوری پیشین ایران با تاکید بر اینکه انتقادهای داخلی نباید دستآویز توجیه دخالت بیگانگان شود ،افزود: «مواضع و رفتارها و گفتارها به خصوص از سوی مسووالن نیز باید به گونهای باشد که بهانهای به دست قدرتها و جریانات بیرونی که مصالح ملی و امنیت و تمامیت ارضی ما را هدف قرار دادهاند ندهد». این اظهارات در حالی بیان شده است که آمریکا و عربستان ایران را به طراحی برنامهای جهت ترور سفیر عربستان در 26 واشینگتن متهم کردهاند. 26
لیگ برتر فوتبال ایران،
«تساوی تیمهای فوتبال راه آهن و استقالل تهران» دیدار تیمهای فوتبال راه آهن و استقالل تهران در چارچوب هفته دهم لیگ برتر فوتبال ایران که در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد با نتیجه یک بر یک به پایان رسید. در ابتدای این بازی این تیم فوتبال استقالل تهران بود که موقعیتهای خطرناکی را بر روی دروازه راه آهن شهرری ایجاد کرد و ضربه فرهاد مجیدی در دقیقه یک به وسیله میرهانی هاشمی از روی خط دروازه بازگشت داده شد. در دقیقه 15بازی داور این دیدار ضربه پنالتی را به سود راه آهن اعالم کرد و حسین کاظمی بازیکن اسبق استقالل این ضربه را روانه دروازه سید مهدی رحمتی کرد که دروازه بان استقالل موفق به مهار آن و توپ های برگشتی شد اما در نهایت با غفلت مدافعان استقالل دروازه رحمتی به وسیله عباسفرد باز شد. نیمه دوم این بازی نیز با برتری استقالل آغاز شد و این تیم موقعیت های زیادی را بر روی دروازه راه آهن ایجاد کرد. در دقیقه 75این بازی فرهاد مجیدی کاپیتان استقاللی ها با یک سانتر زیبا باعث شد تا مجتبی جباری با یک ضربه سر دقیق دروازه حسن رودباریان را باز کند. با با به ثمر رسیدن گل تساوی این دیدار ،استقاللیها میل بیشتری به گلزنی نشان دادند و بارها موقعیتهای خوبی را برروی دروازه راه آهن که از نظم تیمی خوبی برخوردار نبود ایجاد کردند. با تقسیم امتیازات در این دیدار استقاللی ها با 20امتیاز در رده دوم جدول رده بندی لیگ برتر فوتبال ایران قرار گرفتند و تیم نفت تهران همچنان صدرنشین باقی ماند.
نامه وارده /آرش آتشزاد تذکار از مجله هفت: آن چه در پی می آيد نوشته ای است از یکی از خوانندگان نشریه هفت .پیشتر از این اشاره کرده بودیم که این نشریه آماده انتشار نوشته ها و کار های شما است .خوشحال خواهیم شد اگر بر این نوشته نقد و یا نظری دارید برای ما بفرستید تا در پاسخ آن را منتشر کنیم .شما نوشته خود را می توانید برای سردبیر مجله هفت ارسال کنید .هم چنین توجه داشته باشید مطلب های وارده به الزام نظر گرداننده گان نشریه هفت نیست و فقط در راستای تحقق ارتباط بین مخاطبان و طرح اندیشه ها و به تضارب کشیدن آرا منتشر می شود .با ما در تماس باشید با editor@haftmagazine.com جناب آقای رامین عسگرد اگر بخواهیم از رشته درازی به نام صدای آمریکا صحبت کنیم بی شک از حد این نوشته و گفته و من و شما خارج است .چرا که هر کسی اگر مدتی فقط مخاطب این رسانه بوده ،بی شک از بسیاری مطلب ها که در مورد آن نوشته شده مطلع و مواجه با سوال های درشت و ریزی است که شاید هنوز بی پاسخ مانده است. روزها پیش از این وقتی صحبت از مشکالت و موانع در صدای آمریکا می شد همیشه روی صحبت به آقای «علی.س» بود .کسی که بعد از نشان ندادن فیلم صحنه از دست رفتن ندا آقا سلطان مورد انتقاد قرار گرفت و بحث و جدل بر سر باید ها و نباید های حرفه ای اش مطرح شد .البته که در آن زمان با روشن شدن زوایای مختلف حرکت های غیر حرفه ای وی در دوران زمام داری اش حجم اعتراض ها باال گرفت و بسیاری نیز به عمل کردهای او و آقای الکس.ب پرداختند ،از «گنگ کباب بازار» تا خاصه سفارش ها برای پرداخت رقم های متفاوت برای برخی افراد و کار های تولیدی شان. اما داستان وقتی که بحث انتخاب مدیر جدید مطرح شد به نظر بسیاری جدی تر آمد .یعنی سیاست صدای آمریکا می خواست عوض شود؟ افراد مختلفی وارد بازی انتخاب شدند .از برخی آمریکایی های وزارت امور خارجه تا «شهریار آهی» از اروپا و برخی دوستان از رسانه ملکه معظم که قصد صدارت بر صدای آمریکا داشتند اما مشاور آقای پترایوس گوی سبقت ربود و بر مسند صدارات این رسانه دولتی آمریکا به زبان فارسی تکیه زد. بگذارید این جا به خود شما بگویم آقای عسگرد که امید بسیاری به شما بود .یعنی همان بدو ورود خوش نامی شما ،سابقه کارتان در میز ایران وزارت امور خارجه و رابطه شما با برخی از فعاالن دانش جویی ایران همه باعث شد بپذیریم که خبرهای خوبی در راه است و مردم ایران می توانند از وجود یک رسانه بی طرف و سالم از این پس بهره ببرند .حتا تماس های شما با برخی دوستان رسانه ای حرفه ای که در دوران قبل به طور کامل مهجور مانده بودند و مشورت گرفتن از برخی صاحب نظران خارج از کشور که سابقه راه اندازی رسانه در اروپا داشتند همه گواه این بود که روش شما روشی سیستماتیک برای تغییرات بنیادین است. آقای عسگرد اگرچه این روزها صدر خبرها خانه چند میلیونی اقای خاوری در کانادا است و یا ترور نافرجام سفیر عربستان سعودی و یا حتا سیاست های مالی آقای اوباما اما حتمن می دانید که بسیاری سیاست های طرد کننده صدای آمریکا را در حذف نیروهای بخش تولید اش را دنبال می کنند. «احمد.ب و کوروش.ص» امروز اخراج می شوند« .جمشید.چ» روی میزش یک باره نامه اخراج می یابد« .لونا.ش» کوبیده از فرانسه تا به این جا برای بازگشت آن هم به دعوت تیم خود شما نیمه راه برگشت می خورد و البته بگذریم که شایعه اخراج یکی دو نفر دیگر از این تیم نیز برای ماه آینده بر سر زبان ها است.
به راستی آقای عسگرد در صدای آمریکا اگر بر منوال سیاست انقباض مالی این حذف ها را بگذاریم آیا فقط این افراد شایسته حذف بودند ،به راستی دولت ایاالت متحده فقط برای دو سه نفر که درست در بخش تولید ،کار روزانه داشتند بودجه اش ته کشید؟ نامه به آقای رییس در صدای آمریکا
در میان می توانید کلمات رکیک را بشنوید .ایشان خوشحال است که برنامه آش شله قلمکاری را ارایه می کند که مانده است فقط در بخش پزشکی و امور مالیاتی اظهار نظر کند .راستی قرار نبوده است این برنامه طنز باشد؟ این اتفاق که ایشان با این ذوق و سلیقه اش می تواند با بودجه ای آزاد در هر حوزه وارد شود .هر کسی را به باد تمسخر بگیرد و یک روز مصاحبه بگذارد و یک روز چهره هفته ای انتخاب کند که بر سر موضوعیت کارش ابهام وجود دارد ،به نظر شما کار پیچیده ای است؟ راستی شما در اختیار کسانی که اخراج شده اند آیا همین بودجه را گذاشتید و کار نشد؟ البت فکر می کنم خوب است سری به امور پرسنلی صدای آمریکا زده شود تا مروری هم بر شکایت های رسیده از ایشان بشود .دیگر اجازه بدهید وارد ماجرای جناب مجری و نمایش عکس عضو مبارک در کالب نشوم که بی شک اصلن شایعه است و ربطی به ایشان ندارد .البته به هر روی ایشان «از بچه گی در تلوزیون بوده است» این کافی است برای تمام دست رسی ها و امکاناتی که ایشان باید بهره مند باشد تا بتواند برنامه ای بسازد که بیشتر بر سر موج سوار است تا دانش حرفه ای. جالب است بدانید ظهور و حضور این برنامه گل سر سبد مدیون «سامان.الف» است که یکی از خالق ترین ادیتورهای تصویری این سازمان بود .دلیل کافی هم آن که ،این برنامه در زمان مدیریت آقای «الکس.ب» ،یک امریکایی (گویا امریکای التین تبار) مجوز ساخت و پخش گرفت .کسی که یک کلمه هم فارسی نمی دانست و به اندازه ی یک حرف از ایران را هم نمی شناخت. لذا آقای الکس فقط تصاویر اغلب گرافیکی و متنوعی را که سامان طی این برنامه کنار هم می چید یا تدوین می کرد ،می دید و تحسین می کرد .درحالی که به اندازه ی یک واژه هم از محتوای کالمی و مفاهیم نامفهوم آن را که مجری می گفت ،درک نمی کرد .معیار زیاد دیدن این روزها شده است یک مالک زیرکانه اما کاش می شد نظر کارشناسان را شنید .رفتار توهین آمیز با میهمانان ،ارایه فیلم های مستهجن که به راحتی اجازه پخش در این برنامه می گیرند و شاید عدم نظارتی که شجاعت هر حرکتی را به مجری داده است .البته بگذارید به نقش فراموش شده سامان در این برنامه و حضور اش هم اشاره کنم که تمام کار آقای مجری مدیون اوست و او نیز در میان این هجوم گم شده است. می گویند رمز موفقیت برخی «پرخاش گری افقی» یعنی با افراد هم سطح یا به زعم خودشان پایین تر با پرخاش رفتار کردن برای بقا و «پاچه خواری عمودی» که بقا را از جهت دیگر ضمانت کند، است .به هر روی بد است که یک رسانه در برنامه طنز اش هر آشی پخته شود .در مرگ سیامک پورزند در سوگ پدر گفت و گو کند ،شو های تلوزیونی راه بیندازد .از فعاالن سیاسی میزگرد بالتکلیف ساخته شود و بعد فیلم مستهجن یک مرد را پخش کند که خودش را به خانمی در تظاهراتی نزدیک می کند و بعد هم تاکید شود که این مربوط به طرفداران احمدی نژاد است .راستی این فرصت چگونه به دست یک مجری رسیده است که اینک برای آزادی بیشتر راهی دفتر مستقلی در شهر نیویورک است .آقای عسگرد ،آیا شما به این موضوع توجه دارید؟ وجود این «شتر گاو پلنگ» به نظر برخی افراد نه نشان از توانمندی مجری که نشان از رابطه مناسب او دارد .امیدوارم این خرده را به دل نگیرید .شاید شما هم این نظر را شنیده باشید که یکی از مخاطبان نه چندان اهل فن در خصوص این برنامه گفته است: «پارازیت برنامه ی بی مزه و سو استفاده گرانی است که در نبود فضای رقابت ،گوی میدان را به انحصار از آن خود کرده اند و گمان می کنند در «خلق آثار هنری» موفق اند ،مثل سپاه پاسداران ِانقالب اسالمی ِجمهوری اسالمی که مدعی است در بخش خصوصی اقتصاد ایران موفق است .آیا در اساس جایی برای رقابت وجود دارد؟» من می دانم روزهای اول شما همان شوقی را داشتید که ابراز
جناب آقای عسگرد با شما هستم، این صدای کجاست یعنی بقیه در جای خود از این جماعت نزدیک به دویست نفر محکم نشسته بودند و کارشان به ضرورت تمام بود؟ .آیا دست دیگری در کار نبوده است .بلخره می گویند برخی در راه روهای ساختمان معظم «وی او ای» برخی از دوستان که ید طوالیی در شاخه و شانه کشی دارند پیشتر گفته بودند ،وقتی قرار است آقای «آرش.س» کارشناس برنامه «پ» شود جای خانم «لونا.ش» این جا نیست .گروهی آن زمان گفتند این شاخ و شانه کشی ،بازی است و کار به این ساده گی هم نیست که یک مجری برنامه بتواند این گونه در دوران اصالحات جدید در این رسانه کسی را «حذف» کند،اما درست چند روز بعد وقتی عذر این خانم خواسته شد .به نظر رسید که بله می تواند .حذف کند و خوب هم می تواند. آقای عسگرد باید به شما صادقانه بگویم که بسیاری همین چند رخ داد را از چشم شما دیدند .حتا اگر کسی دیگر شاخ و شانه اش را کشید .شاید پای البی هایی برای تغییر سیاست در برابر جمهوری اسالمی مطرح است؟ خب وقتی بی جواب بماند ،ایده های مختلف هم مطرح می شود .شما به دل نگیرید. اما گروهی دیگر می گویند باز همان سیاست دوران آقای «علی.س» بویش به مشام می رسد .در دوران او کسی حق نداشت حرفه ای باشد که او به هزار دلیل با یک بهانه ناکارش می کرد امروز هم به نظر می رسد تا کسی قصد دارد رفتاری حرفه ای داشته باشد باید منتظر باشد روی میزش نامه ای بیابد که «از ماه دیگر به شما احتیاجی نیست» می خواهید برایتان مثال بزنم؟ شما خانم «م.ن» را در صدای آمریکا حتمن می شناسید .ایشان که خود دیپلمه بودند در پی یک ماجرا که بهتر است توضیحی ندهم و بگذاریم سر به مهر بماند به همراه یک فرد دیگر به آمریکا راهی می شود.سابقه فعالیت وی در نشریات بر می گردد به یک نشریه که به واسطه همان دوست پایشان باز شد و در آمریکا کار را با صندوق داری یک فروشگاه شروع می کنند و بعد هم یک باره تبدیل به روزنامه نگار شده و تحویل صدای آمریکا می شود .آیا شما در مورد این ماجرا چیزی شنیده اید؟ برای ارزیابی این نظر کافی است یک بار دیگر از آقای «کامبیز.م» در خصوص این گزینش بپرسید ایشان حتمن به عنوان سردبیر ارشد وقت می توانند بهتر توضیح دهند .اما ترس از این رفت که نکند باز داستان همان است .امروز خیلی از دوستان شما صحبت از بی بی سی می کنند .روش سازی های بی بی سی هم کاری در بی بی سی و ده چیز دیگر ،اما به واقع شما اینک همین روال را طی می کنید؟ آیا شما در کار گزینش امروز و اخراج نیروها معیار های حرفه ای یک روزنامه نگار را مد نظر قرار داده اید؟ امروز خیلی ها این نگرانی را دارند که نکند گروهی دیگر به همان روش گذشته «هایر و فایر» می کنند .بگذارید این جا هم کمی به موضوع حضور برنامه ای که یک بعدش مورد توجه قرار گرفته است هم بپردازم. برنامه ای که به نظر خیلی ها گل سر سبد صدای آمریکا است. راستی آقای عسگرد نگاهی کارشناسانه به این برنامه شده است؟ بگذریم از مجری این برنامه که به وفور در بیان و کلمات اش یکی
Haft (Seven) is part of the Global Social Networks Inc. Haft is an independent weekly magazine for Persian community around the world. Haft’s mission is to provide an opportunity for Persian speaking people around the world to connect and communicate, this publication by using its online resources creating a forum for exchange of ideas and bettering the community. Articles published in each issue do not necessarily represent Haft or Global Social Networks Inc’s opinion or point of view. This publication welcomes articles and contribution without any geographical, ideological, racial, ethnical, or religious limitation. The editorial board will select the articles; among the criteria for selecting an article for publication are quality, professionalism, and respect for the community. If you are interested to contribute, please send your article as an attachment to the editor. If you have translated an article, please send us the original article along with your translation. Selecting the material for printing is the sole discretion of the editorial board. Haft is published in the Unites States and US laws govern its operation. In addition, we are not responsible for the contents of each advertisement. It is your duty to research before doing business with them, we do not accept any responsibility for their business conduct.
می کردید .چهره ای اصالح طلب که تالش در تغییر دارد .آیا هنوز این احساس را دارید؟ می گویند آقای عسگرد وقتی شما خانم «ستاره.د» را به عنوان یک نیروی عملیاتی با سواد آکادمیک انتخاب کردید بسیاری باور کردند که موسم تغییر در راه است .اما اینک خود شما چه فکر می کنید .شنیده اید که وقتی ایشان برنامه هفته گی را می دهد یکی از دوستان که سمت همراهی شما را دارند بیرون به برنامه ساز ها می گویند «آن چه من می گویم را تهیه کنید نه آن چه او می گوید» .اجازه بدهید ذهن شما را با شایعه سودای جانشینی سمت فعلی شما از سوی این دوست مکدر نکنم .اما به نظر شما فقط یک برنامه شایسته است که روی صفحه فیس بوک برخی دوستان در حوزه مدیریت شما لینک شود .آیا «سیامک.د» برنامه ساز ضعیفی است؟ آیا ماه «منیر.ر» فعالیت اش قابل طرح نیست. یا «جمشید.چ» برنامه هایش قابل طرح نبوده است .شاید این هم نوعی تبعیض باشد ،نظر خود شما چیست؟ راستی چند بار کارهای «ابراهیم.ب ،مریم.الف ،احمد.ت» را خوانده اید؟ متاسفم امروز گروهی در صدای آمریکا «دارنده ی افکار طوفانی» به حساب می آیند که جز به جز در مورد کارشان در صورت لزوم باید صحبت کرد. راستی چه شد که جلوی تمام پروژه هایی که مشاور شما خانم «رودی.ب» در ابتدا تایید و همه را جذب کار بهتر کرد ،گرفته شد؟ دست پنهانی در کار است؟ این روز ها ما فقط شایعه بستن سایت و رادیو را می شنویم. آقای عسگرد نوشته ای کوتاه بود برای هم دلی با شما که به نظر می رسد خواهان اصالحات در صدای آمریکا بودید .اما سخت به نظر می رسد این روزها تند بادها ،تندباد اصالحات باشد .راستش را بخواهید بعد هفت هشت ماهی که آمده اید امیدوار بودیم صدای آمریکا از قالب رسانه ای که منطبق با ارزشیابی باندی و گروهی توسط فردی بود که اینک در اتاقش با رتبه چهارده باالترین حقوق را می گیرد و تسبیه می گرداند و بازی کامپیوتری می کند ،خارج می شد و با نخبه ساالری و ارزشیابی مناسب گوی سبقت را از سایرین می ربود و در ارزش یابی خیلی زود می توانست جایی در خور باز کند. شاید مرور کنید بد نباشد .هنوز دیر نیست.
نشریه هفت را در کتاب صورت (; دنبال کنید
Concessionaire: GSN / Global Social Networks Chief Editor: Ardavan Roozbeh / Executive Manager: Ali Herischi editor@haftmagazine.com / ali.herischi@haftmagazine.com & Graphic, Technical supervision Page editor: Darius Company Advertising Assistance: ads@haftmagazine.com For any question please contact: Contact@haftmagazine.com 240-436-2536 240-436-2535 In USA and Canada Ardavan Roozbeh, Akbar Torshizad, Ali Herischi, Afshan Barzegar, Amir Hosein Ahouie, Arash Atashzad, Avideh Motmaen Far, Ala, Behnam Frouhar, Damoon Roozbeh, Farvartish Rezvanieh, Hassan Zare Zadeh Ardeshir, Kian Amani, Kamran Mousavi, Kioumarth Sajadi, Mahshab Tajik, Mohamad Mostafaie, Mostafa Khalaji, Mahboobeh Shoa, Mehran Amir Ahmadi, Mouri safi, Parvaneh Vahid Manesh, Roozbeh Mir Ebrahimi, Reza Mohades, Nirmala, Sayeh Kosari, Sahar J., Sahar Bayati contact@haftmagazine.com