بوی خوش زن فرنود هزینه تمسخر ما را خواهد پرداخت تیغ سانسور با غالف اخالق
سناریوی ترور شخصیت چالشی به نام قانون اساسی
کودک نامشروع در ایران
میرزا کول دیسک ماست و بادمجان همه عمر دیر رسیدیم
هفت
تلوزیون ماهواره ای کانال هفت
با هدف خبر رسانی ،آموزش ،تفریح و سرگرمی به زودی میهمان خانه های شما خواهد بود. این شبکه تلوزیونی به دنبال یک ارتباط مستقیم با مخاطب ایرانی و پارسی زبان هم چنین اقوام بزرگ ایرانی است .ایران ،افغانستان ،تاجیکستان و تمامی ایرانیان در جهان.
نشریه پارسی زبان های مقیم آمریکا و کانادا پیش شماره سوم /پانزدهم اگوست 2011
روحانیت و زوال یک باور داد و ستدی مجرمانه در حبس رادیو کوچه
راهی به سوی ارتباط متقابل بین مردم و رسانه .رسانه ای برای شهروندان .فرهنگ، اجتماع و اندیشه و هنر به همراه آخرین خبرها در رادیو کوچه. www.radiokoocheh.com
نگاهی به سالهای پایانی قبل از انقالب
چالشی به نام قانون اساسی علی هریسچی فکر کنید که قراردادی برای خرید خانهایی بستهاید .این قرارداد به شما حقوقی میدهد ،به طور مثال این حق شما است که بعد از پرداخت قیمت خرید بتوانید از خانه استفاده کنید .حال اگر فروشنده از تحویل خانه به شما ممانعت ورود شما به دادگاه مراجعه میکنید .در دادگاه شما به قرارداد رجوع خواهید کرد که طبق قرارداد خرید شما ذیحق هستید و از دادگاه انتظار حق ستانی دارید .این اصلی است که همه با آن آشناییم. قانون اساسی قرارداد بین ملت و حکومت است .هر یک نسبت به دیگری حقوق و وظایفی دارند .اما قانون اساسی عالوه بر این ،روابط و ساختار ارکان حکومت را نیز تعریف میکند. در یکی از اولین پروندههای دادگاه عالی آمریکا ،قاضی جان مارشال اشاره میکند که اگر در قانون حقی تعریف شده است، و وقتی این حق پایمال شده باشد ،میبایست در قانون راهکاری برای حقستانی وجود داشته باشد .این تاکید به اهمیت داشتن حق و پایبندی به اعاده حقوق پایمال شده در دویست سال گذشته ،سرنوشت قضایی متفاوتی را برای آمریکا رقم زده است. اما در قانون اساسی ایران ،بدون نقد اصول و ساختار حکومتی تعریف شده در آن ،یک ایراد بزرگ وجود دارد که آنرا تبدیل به قانونی میکند که از پایه با اصل قانون در تضاد است. در قانون اساسی ایران شهروندان به عنوان طرف قرارداد ،در صورت تجاوز به حقوق اساسی شان که در قانون اساسی به آن اشاره شده است ،نمیتوانند به نهادی قانونی برای اعاده حقشان رجوع کنند .یعنی اینکه اگر حکومت به حقوق شهروندان که در قانون اساسی موظف به اعاده و تمکین در برابر آنهاست ،تجاوز کند ،دست ملت به جایی بند نیست. به زبانی دیگر ،قانون اساسی برای ملت حق اعاده دعوی بر اساس نقض حقوقی که خود (قانون اساسی) برای ملت در نظر نگرفته ،قایل نیست.
در قانون اساسی ایران شهروندان به عنوان طرف قرارداد ،در صورت تجاوز به حقوق اساسی شان که در قانون اساسی به آن اشاره شده است ،نمیتوانند به نهادی قانونی برای اعاده حق شان رجوع کنند
این واقعیت در قانون اساسی ایران باعث میشود که قانونی که در آن به شمار زیادی از حقوق شهروندی و انسانی ملت پرداخته شده است ،در عمل به کاغذ پارهایی میماند که هیچ شهروندی نمیتواند با اشاره بآن در دادگاه حق خود را بستاند. ممکن است بحث شود که شورای نگهبان با بررسی تمام قوانین کشور و سنجش تضاد هر قانونی با قانون اساسی در واقع در را برای تجاوز به حقوق شهروندان میبندد .اما این یکی از مشکالت بزرگ قانوننویسان دو قانون اساسی جمهوری اسالمی ایران بوده است .اول اینکه شورای نگهبان نمیتواند قانونگذاری کند بنابر این برای آن دسته از حقوقی که برای حمایتشان احتیاج به قانون است و مجلس کاری نکرده است ،نمیتواند کاری بکند .برای مثال برقراری شوراها که در قانون اساسی وجود داشت و بیش از بیست سال اجرا
جنبش دانشجویی ایران کامران موسوی بخش سوم ...جالب این است اینها را كسی میگفت كه بعد از آخرین سوء قصد به جانش در فروردین ١٣٤٤در كاخ مرمر ،در جلوی دوربین تلویزیون گفت كه این امام حسن بود كه مابین او و شمس آبادی ایستاد و به این ترتیب جلوی گ ُلوله ها را گرفته وی را از مرگ حتمی نجات داد .شاه در عین حال معتقد بود كه ماركسیسم د ُمده و ارتجاعی است .خمینی از این گفته او هم بُل گرفت و گفت كسی كه ماركسیسم متولد اروپای قرن ١٩را ارتجاعی میداند ،خودتان فهم كنید كه نظر واقعیاش در مورد اسالم ١٤٠٠ساله چیست و مسلمین نباید گول تضاهرات اسالمی او را بخورند. در یك چنین جو كجدار و مریز از سوی --هر دو --موافقان و مخالفان حكومت وقت ،چند واقعه نقش كاتالیست را در چپ دانشجویی وقت بیشتر رادیكال كردن و تهییج جنبش ِ بازی كردند .مثالهای آورده در پایین را میتوان نمونههایی از این وقایع دانست. مرگ غالمرضا تختی در دی ماه ١٣٤٦كه به ساواكنسبت داده شد سخنرانی «بحران ارزشها»ی علی اصغر حاج سیدجوادیدر دانشگاه تهران در آذر ماه ١٣٥٣كه پیآمدش شروع یكی از شدیدترین اعتصابها در دانشگاه از همان شب بود و ادامهاش به تعطیلی یك ترمی دانشكدههای فنی ،علوم و حقوق انجامید. جالب این است كه این اعتصابات به خصوص فقط در دانشگاه تهران انج َام گرفت و با بایكوت نسبی بقیه محیطهای آكادمیك كشور روبرو شد نمیشد ،میتوانست صد سال دیگر هم اجرا نشود و از دست شورای نگهبان هم کاری بر نمیآمد .دوم اینکه برای بررسی عادالنه هر گونه اختالفی احتیاج است که طرفین ادعا بتوانند نظرات خود را در برابر مرجعی بیطرف مطرح کنند .اما شورای نگهبان راهکاری برای شنیدن به مستدالت و دعاوی مردم را در برابر قانون شکنیهای حکومت را ندارد و در ضمن در اصل بی طرفی آن شک منطقیایی وجود دارد که از پایه وجاهت و مشروعیت آنرا برای اجرای چنین نقشی ازبین میبرد .هرچند که در قانون چنین مسوولیتی هم به این نهاد واگذار نشده است. اما این مشکل تنها از آن ملت نیست بلکه مشکالت ساختاری حکومت ،که در هر کشوری هم وجود دارد ،در ایران به بن بست حقوقی میرسند و همیشه از طریق ریش سفیدی و یا امر رهبری مختومه میشوند .ولی نهادی قانونی برای بررسی اختالفات بین قوای سه گانه و دیگر نهادها وجود ندارد و همانطور که در چند ساله گذشته دولت هشتم و نهم نشان دادهاند ،مشکالت ساختاری مهمی بین قوی وجود دارد که متاسفانه قانون اساسی برای رسیدگی به این اختالفات ندارد. در ادامه این بحث ،در شماره آینده به بررسی عملی تلفیق اعالمیه حقوق بشر با قانون اساسی میپردازم و از کاستیهای اعالمیه جهانی حقوق بشر برای تبدیل به قانون شدن آن خواهم نوشت. )Marbury v. Madison, 5 US 137 (1803
شبهای شعر کانون نویسندگان ایران كه از مهر ماه ١٣٥٦شروع شدند .در شب شعر ٢٣آبان همان سال --با تكخالی سعید سلطانپور --بیشتر از ده هزار نفر به دانشگاه صنعتی آریامهر آمدند .آنشب محاصره كردن دانشگاه توسط رژیم ،باعث تظاهرات خیابانی شد كه در طول آن صدها نفر دستگیر شدند .به دنبال این دستگیریها ،مادران و پدران و تماشاچیان دسته جمعی به دانشگاه صنعتی رفته و خواستار آزادی سلطانپور و سایر دستگیر شدگان میشوند .رژیم جا میزند و دستگیرشدگان را آزاد میكند به شرطی كه آنها دانشگاه را ترك كرده و به آرامی راه خود را گرفته و پراکنده شوند .آنها هم میپذیرند که از دانشگاه به خیابان بیایند .ولی به محض خروج از دانشگاه آریامهر ،آزادشدگان به پشتیبانان خیابانی میپیوندند و تظاهرات ادامه پیدا میكند .در خیابانهای نواب ،آذربایجان و کوچههای دور و بر در درگیری با پلیس تعدادی نفر زخمی میشوند .شعارهای این جمعیت از چه قبیل است؟ «شاه سگ زنجیری امپریالیسم آمریکاست»« ،برادری، :برابری ،حکومت کارگری»« ،کارگران برادرند ،برادران برابرند»
حسینه ارشاد كه بالفاصله پس از خیزش مرداد ٤٢در سال ١٣٤٣و به منظور تقویت گرایشات مذهبی توسط «محمد همایون» و «ناصر میناچی» تاسیس شد، در بین سالهای ١٣٤٩تا ،١٣٥١به مكانی برای تضعیف جنبش چپ -چه خودآگاه، چه ناخودآگاه -تبدیل شد
اعتصابهای شركت واحد در دیماه ١٣٥٦كه منجر بهخیابان آمدن رانندگان شركت اتوبوسرانی واحد و پس از آنان
رانندگان تاكسیرانی تهران و حمایت شدید دانشجویان تهرانی و متعاقب آنان مردم شد .این اعتصابها به سرعت خشن شده و به شدت سركوب شدند .در نهایت ولی دستآوردهای بسیار پربهایی برای خیزشه َای بعدی ازین جوشش بدست آمد .شعار «توپ ،تانك ،مسلسل دیگر اثر ندارد» یادگا ِر این خیزش بود، كه بعدها از آن به وفور استفاده ابزاری شد. به غیر از مرگ تختی ،مثالهای آورده شده در باال همه ماهیت
و رهبری چپی داشتند .حتی در آن مورد هم جنبش دانشجویی وقت از آن به نحو احسن استفاده كرده و مواضع متمایل به چپش را در سطح جامعه مطرح كرد .هستند كسانی كه به خاطر دارند «بیژن جزنی» را در صف مقدم مراسم به خاكسپاری تختی در خیابان گمرك همراه با شعارهای ضد حكومتی، كارگری و ضد امپریالیستی آتشینش را و درگیریهای فیزیكی متعاقبش را با ساواك و پلیس (الزم به گفتن است كه جزنی دست بزن خوبی هم داشت). ِ حسینه ارشاد كه بالفاصله پس از خیزش مرداد ٤٢در سال ١٣٤٣و به منظور تقویت گرایشات مذهبی توسط محمد همایون و ناصر میناچی تاسیس شد ،در بین سالهای ١٣٤٩ تا ،١٣٥١زمان تعطیل شدنش توسط ساواك ،به مكانی برای تضعیف جنبش چپ -چه خودآگاه ،چه ناخودآگاه -تبدیل شد. دراین موسسه دکتر علی شریعتی با سخنرانیهای آتشین، مخاطبینش را به اسالم ناب محمدی رهنمون میشد و از هر فرصتی برای تخطئه ،تحریف و به قول عامه ضایع كردن هرگونه بینش غیراسالمی استفاده میكرد .مرشدش هم فرانتس فانون بود .دكتر شریعتی در جلسات سخنرانیاش اجازه مطرح كردن هیچگونه نظر مخالف را نمیداد و با هرگونه سوالی كه مطابق میلش نبود با ق َاطعیت برخورد میكرد .در مورد كسانی كه مجیز خودش و مواضعش را میگفتند ،ولی قضیه جور دیگری بود. به عنوان مثال ،در یكی از جلسات بعد از گفتن عبارت «فالسفه ُپفیوزهای تاریخند» و در جواب اعتراض یكی از حضار كه« :تعریف شما از فلسفه چیست یك ،و دو این چه طرز گفت وگو و بحث است؟» سوالكننده معترض را به سرسپردگی رژیمی كه« :آزادی را از سر گرفته و به ته داده» متهم كرد (یافتن پرتغال فروش با خواننده). این معلم با یك چنین نحوهی استدالل و دادن چنین درسهایی باعث به وجود آمدن ،نشو و نما و شكوفایی با سرعت آن دسته از دانشجویان مسلمان در لباس انجمن اسالمی دانشجویانی شد كه قبل از آن گفتم از سال ٥٢به بعد ظاهر شدند .اینها اغلب به مانند فرزندان خلف دكتر رفتار كردند .همگان بی تحمل برای نظر مخالف ،پرخاشگر ،موذی، تظلمخواه و بزدل بودند و به نظر میرسید كه تنها دغدغه
فكریاشان و هدفشان هم حذف دانشجویان غیر مذهبی بود. و مجددن تكرار میكنم :ساواك نه تنها به آنها كاری نداشت، بلكه تشویقشان هم میكرد. در یك چنین جوی ،تغییرات عمدهای هم در سطح باالی مدیریت وزارت علوم و آموزش عالی و زیر شاخه آن سازمان امور دانشجویی رخ داد.
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسالمی:
«کشورهای خارجی در امور سوریه دخالت نکنند»
قاضی دادگاهی در آمریکا صادر کرد،
«حکم حبس برای یک ایرانی به جرم نقض قوانین تحریم آمریکا»
رامین مهمانپرست ،سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسالمی ،روز سهشنبه 16 ،اوت ،اعتراضهای مردمی علیه بشار اسد رییس جمهوری سوریه را «داخلی» خواند و کشورهای خارجی را به دخالت در امور این کشور متهم کرده است. به گزارش مهر ،آقای مهمانپرست در گفتوگو با خبرنگاران گفت« :مسئله سوریه یک مسئله داخلی این کشور است و دخالتهای خارجی هیچ سودی نخواهد داشت و فقط به تشدید تنشها منجر خواهد شد». او افزود« :همه کشورها از جمله کشورهای منطقه باید برای ایجاد ثبات و امنیت پایدار در سوریه تالش کنند». وی همچنین آمریکا را به دخالت در امور سوریه متهم کرد و گفت« :آمریکا و برخی دیگر از کشورها به دخالت در امور داخلی سایر کشورها عادت کردهاند و ملتها هم تاکنون بهطور مکرر نظرات خود را درباره دخالتهای آمریکا اعالم کردهاند». سرکوب اعتراضهای مخالفان بشار اسد در سوریه تاکنون بیش از 1800کشته در برداشته است و مقامات جمهوری اسالمی پیش از این نیز از رژیم حاکم در این کشور اعالم حمایت کرده بودند. این در حالی است که فشارهای بینالمللی علیه همپیمان استراتژیک جمهوری اسالمی افزایش یافته و آمریکا در جدیدترین واکنش اعالم کرده است که «سوریه بدون بشاراسد بهتر خواهد بود». کشورهای منطقه از جمله عربستان و ترکیه نیز به صراحت خواستار توقف کشتار و خونریزی در سوریه شدهاند و پیامهای آشکاری برای حمایت از معترضان به دمشق ارسال کردهاند. رامین مهمانپرست اما گفت« :کشورهای منطقه باید کمک کنند تا ثبات و امنیت در همه کشورهای منطقه برقرار شود… برهم زدن امنیت داخلی سوریه از خارج این کشور و با اهداف خاص دنبال میشود و تنها رژیم صهیونیستی است که از بیثبات شدن سوریه بهره میبرد». به اتهام جرایم اینترنتی و اقدام علیه امنیت ملی،
به گزارش خبرگزاری رسمی مصر، «ورود وزیر کشور لیبی و خانوادهاش به مصر»
صبح روز دوشنبه 15 ،اوت ،بر اساس احضاریه صادر شده برای حسامالدین بهمنآبادی از سوی دادسرای مستقر در زندان اوین ،وی به این دادسرا احضار شده است. به گزارش هرانا ،طبق این احضاریه این فعال حقوق بشری موظف است روز پنجشنبه ۲۷مرداد ماه خود را به دادسرای اوین معرفی کند. طبق احضاریه این دادسرا در صورت عدم حضور نامبرده حکم جلب وی صادر و به صورت غیابی از سوی دادگاه انقالب محاکمه خواهد شد. گفتنی است ،پیشتر و در پی مراجعه ماموران اداره اطالعات سپاه جهت بازداشت نامبرده در ۱۱اسفند ماه ۸۸اتهام آقای بهمنآبادی از سوی ایشان «جرایم اینترنتی و اقدام علیه امنیت ملی» عنوان شده بود.
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای خارجی ،در روزهای اخیر ،وزیر کشور لیبی و خانوادهاش این کشور را ترک و به مصر سفر کردهاند. به گزارش خبرگزاری رسمی مصر ،منا ،روز دوشنبه 15 ،اوت، مقامهای مصری ورود ،ناصر المبروک عبداله ،وزیر کشور لیبی به مصر را تایید کردهاند. هنوز مشخص نیست که ناصر مبارک عبداله به مصر پناهنده شده یا آنگونه که بر اساس گزارشها خود او به مقامهای مصری گفته ،برای تعطیالت به این کشور رفته است. در این حال مخالفان مسلح لیبی میگویند که کنترل بخش عمده نقاط استراتژیک شهر زاویه را در دست گرفتهاند. این در حالی است که شهروندان زاویه میگویند نیروهای سرهنگ قذافی برای بازپس گرفتن این شهر ،شروع به بمباران آن کردهاند. پیشتر ،رهبر لیبی در سخنرانی کوتاهی که صدای آن از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد ،از طرفدارانش خواست تا کشور را از دست خائنین و ناتو آزاد سازند.
«احضار بهمنآبادی ،فعال حقوق بشری ،به دادسرای اوین»
قاضی دادگاهی در آمریکا روز دوشنبه 15 ،اوت ،یک ایرانی را به جرم تالش برای صادرات تجهیزات رادیویی و قطعات موشکهای ضدتانک به ایران به بیش از ۴سال زندان محکوم کرده است. داوود بنیعامری ۳۸ ،ساله ،در ماه مه یک مورد اتهام تالش برای صادرات کاال و فناوری به ایران و یک اتهام تالش برای صادرات اقالم دفاعی بدون مجوز یا تایید دولت را پذیرفت. ساموئل دریقیان قاضی دادگاهی فدرال در شیکاگو حکم ۵۱ ماه حبس داوود بنی عامری را صادر کرد. پاتریک فیتزجرالد دادستان ایالت ایلینوی گفت« :متهم اقدام به صادرات غیرقانونی اقالمی به ایران کرد ،کشوری که به گفته او از تروریسم حمایت میکند .او با این کار ،امنیت ملی آمریکا را به خطر انداخت». در این پرونده همچنین فرد دیگری به نام آندرو تلمی۴۰ ، ساله از ایران ،که به تابعیت آمریکا درآمده متهم شده است. مجید موسوی دیگر متهم پرونده فراری است. به گفته دادستانها ،مجید موسوی پیش از ۱۰اکتبر ۲۰۰۸ با بنیعامری در کالیفرنیا تماس گرفت و از او خواست دستگاههای تست رادیویی را خریداری و به ایران صادر کند. بنی عامری پیش از برنامهریزی برای صدور سه مجموعه تست رادیویی مارکونی به دوبی ،به مقصد نهایی ایران ،تالش نکرد از دولت آمریکا مجوز بگیرد. مقامهای آمریکایی میگویند هیچ یک از این اقالم به ایران نرسید .بنیعامری که از زمان بازداشت در ماه سپتامبر ۲۰۰۹ زندانی بوده است همچنین به خریداری ۱۰قطعه برقی مورد استفاده در موشکهای ضدتانک از یک شرکت آمریکایی اذعان کرده است. این شرکت در ناحیه شیکاگو به طور مخفیانه تحت کنترل ماموران دولت آمریکا بود. هدف او صادرات این قطعات الکتریکی از طریق امارات متحده به ایران بود.
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم
اردوان روزبه
آنچه که دارید صفحه دوماش را ورق میزنید نشریه «هفت» شماره سه است .به همین سادگی سالم .به همین سادگی ممنون که صفحه دوم نشریه را ورق میزنید .این یعنی شما از روی جلد گذشتهاید و سرکی به داخل نشریه زدهاید .خب ،تا همین جایش هم سپاسمند همراهیهایتان هستیم. اگر مختصر بگویم و خیلی نخواهم زحمت فراهم کنم ،تا فرصتی بشود که به صفحه سه و چهار بروید و هفت را مروری کنید به چند نکته اشاره کنم و راهی شوم. دنیا همیشه آبستن حادثه و رخداد است .انگار بشر هیچ گاه قرار نیست روی آسایش و کرهای بدون دود و سوراخ ازن و درگیری و جنگ وقحطی را ببیند .وقتی شرق آرام میشود غرب شلوغ است و وقتی غرب در آرامش به صلح در خاورمیانه میاندیشد .خاورمیانه در آتش و خون میغلطد. اما در هفتههایی که گذشت بلخره دامنه اعتراضهایی که تونسیها اول بار تجربهاش کردند و مصریها ادامه دادند و لیبیاییها و بحرینیها و سوریها هنوز با آن دست و پنجه نرم میکنند به لندن هم کشیده شد. البته به نظر میرسد طنز تلخ ماجرا هم خودش شنیدنی بود. بازشدن درهای سفارت ایران در لندن بر روی پناهجویان معترض و اعالم خطرناک بودن سفر اتباع ایرانی به کشور انگلیس .آقای احمدینژاد برای معترضین لندنی پیام میدهد و پیشنهاد اعزام گزارشگر میکند و باز همه ما میمانیم که این رو است یا سنگ پا .به قول دوستی ،شاید بیربط هم این حرفها نباشد اما اشکال از دهانی است که از آن خارج میشود. به هر روی همینها کنار هم میشود دنیا خبر که بی مهابا هر روز گوش و چشم ما را پر میکند .در نشریه شماره سه به داستان «فرنود» پرداختهایم ،رویکردی به روحانیت را در یک نوشته داریم ،قانون اساسی را مرور میکنیم ،کودکان امروز در جنگهای سایبری و نگاهی به حقوق زنان در کنار بیش از چهل نوشته که تولید دوستان روزنامهنگاری است که شاید بسیاری از شما با نام آنها آشنا هستید. دو نکته دیگر هم بگویم و بروم .اول این که دوستانی بر رسم نوشتاری هفت نظر داشتهاند .باید اشاره کنم بسیاری از کلمات که در پارسی وارد شده است به نوعی در اصالت شیوه نگارش ما را ندارد .کلماتی مانند «اصال»« ،لطفا»« ،حتما» که به طور غلط از فرهنگ دستوری زبان عربی ،به نظرم من ناخواسته، وارد ادبیات مردمان پارسی زبان شده است. بهتر است به جای لطفا بنویسم با لطف و به حتم را به جای حتما .اما اگر نوشته به الزام قابل تغییر نیست مانند برخی مصاحبهها که نمیشود کلمات را عوض کرد ،دست کم وارداتی زداییاش کنیم و بنویسیم حتمن ،لطفن یا مواردی از این دست .این موضوع مورد توجه گروه زیادی از کسانی است
توجه« :نشریه هفت» یک رسانه مستقل و آزاد است که بدون گرایش های سیاسی و حزبی و در حوزههای خبر ،اطالع رسانی ،تحلیل ،فرهنگ ،اقتصاد ،هنر ،اندیشه و آموزشهای زندگی فعالیت میکند. این نشریه با پرهیز از قوم گرایی به اندیشه نزدیک شدن مردم در جهان و ارایه راه کارهای ارتباط بهتر بین اقوام و ملل مختلف میپردازد .اما بنابر محدویتها فقط به زبان پارسی منتشر میشود ولی امکان و بستری است برای تمام اقوام ایرانی. مطلب های منتشر شده در «نشریه هفت» بر اساس الگوی هیت تحریریه این نشریه و با اندیشه ارتباط با جامعه میزبانی است که در آن کشور ایرانیان و سایر ملل در آن ساکن و یا میهمان هستند .در الگوی نوشتاری خود در صورتی که قصد دارید همراه ما باشید امیدوار هستیم نکات باال را رعایت کنید .در صورت ترجمه متن یک نسخه اصل آن را ضمیمه کنید و فراموش نکنید تا حد امکان در بخش پارسی از کلمات این زبان استفاده کنید و برگردان مناسبی از کلمات قابل تبدیل داشته باشید. «هفت» آماده انتشار مطلبها ،نظرها ،پیشنهادها و انتقادهای شما به همراه عکسهایی است که میگیرید .به هر روی نشریه خودتان است .فراموش نکنید این نشریه منطبق با قوانین جاری کشور آمریکا را دارد .در مورد آگهیهای نشریه هم بررسی کنید و بعد منتشر میشود و نهایت امر مطلبها با نظر شورای تحریریه انتخاب می شود و همچنین سردبیری حق حک و اصالح مطلبهای ارسالی آن نیست و هر مطلبی در این نشریه قابل نقد و بررسی است. انتخاب چرا که ما مسوولیتی در مورد محتوای آن نمی پذیریم .فراموش نکنید مطلب های نوشته شده در «هفت» به الزام نظر صاحبان
که امروز به تاکید نگاهی به این موضوع دارند که اگر زبان پارسی را میشود عربی کرد پس کلمات عربی را هم میشود به نفع فارسی مال خود کرد .پس دوستان مد نظر داشته باشید که این روال ویرایش مطلبها در هفت است. دوم این که مراقب خودتان باشید .هوای آمریکای شمالی کمکم دارد سرد میشود .از هوای پاییزه لذت ببرید .احساس غربت مانند من نکنید و بدانید که میخواهیم با هفت همه یک خانواده بزرگ باشیم .برای خودتان در هفت بنویسید .از هر چه دوست دارید. شماره سوم هفت و شما و انتظار ما برای نظرهای مهربان مطبوعات و چند بخش دیگر تازه نظیر گزارش تصویری روز که کیان امانی روبه راه کرده است .البته گزارشهای خوب همکاران ما در حوزههای اجتماع و اقتصاد هم از بخشهای دیگر این شماره است. پیش شماره سوم در برابر شماست ،برای ارزیابی و اظهار نظر اگر بخوانید افتخار دادهاید .تلفن را بردارید و به شمارههای ما تماس بگیرید و ما را از ایدههای خوبتان آگاه کنید .نقد کنید که هیچ نکته غیر قابل نقدی در هفت وجود ندارد. عزت زیاد قابل توجه فارسی زبان های مقیم کانادا ایرانیان ،افغان ها ،تاجیک ها و فارسی زبان های مقیم کانادا از شماره بعدی میتوانند آخرین اطالعات و اخبار از برنامه ها و رویدادهای اجتماعی ،فرهنگی و تفریحی را در هفت دنبال کنند. با هم کاران هفت در تورنتو در تماس باشید.
نشریه هفت در حوزه های خبر ،سیاست ،اندیشه، فرهنگ و هنر و اجتماع صاحب امتیازGlobal Social Networks LLC : سردبیر :اردوان روزبه /مدیر اجرایی :علی هریسچی تماس با اردوانeditor@haftmagazine.com : تماس با علیali.herischi@haftmagazine : صفحهآرایی و امور فنی :داریوس مدیا امور آگهیهاads@haftmagazine.com : تلفن تماس در آمریکا: )240(436-2535 )240(436-2536 توزیع در ایاالت متحده و کانادا
،
نشریه هفت در کانادا
شما در کانادا می توانید همراه نشریه هفت باشید .اگرنوشته یا گزارش ،آگهی و یا نیاز به دریافت نشریه دارید می توانید با دفتر این نشریه در تورنتو در تماس باشید.
مدیر دفتر کانادا :اردشیر زارع زاده Canada@haftmagazine.com
تلفن1-647-860-8485 : فکس1-888-767-6797 :
همراهان این شماره به ترتیب الفبا:
آویده مطمئن فر ,اردوان روزبه ,اکبر ترشیزاد ,بیژن صف سری ,بهنام فروهر, پروانه وحید منش ,حسن زارع زاده اردشیر ,دامون روزبه ,رضا صدیق ,روزبه میر ابراهیمی ,سحر.ج ,شهرزاد صبا ,علی افشاری ,فریبا داوودی مهاجر ,فرورتیش رضوانیه ,کامران موسوی ,کیان امانی ,کیومرث سجادی ,مهران امیر احمدی, مه شب تاجیک ,محبوبه شعاع ,مینا حبیب ,مهدی عال, مصطفا خلجی ,مهر آفرین بهرامی ,علی هریسچی همچنین تهیه بخش خبرهای این نشریه با همراهی رادیو کوچه است آثارتان را به آدرس contact@haftmagazine.com:ارسال کنید.
که آنها را از حقوق ابتدایی خود به دلیل به فرض گناه پدر و مادر آنان محروم میسازد ،شمشیر را به روی بیگناهترین افراد جامعه میکشد .یکی از مهمترین دالیل عدم سرپرستی این کودکان از سوی مادران و خانوادههایشان ترس از همین اجحافها ،تهدیدها و توهینهاست .بنا بر گزارشی از بهزیستی حتا خانوادههایی که برای دریافت کودک به بهزیستی مراجعه میکنند خواستار کودکانی هستند که خارج از دایره زنا متولد شده باشند .این نگاه به کودکانی که هیچ نقشی در تولد خود ایفا نکردهاند تبعیض آشکار انسانی است که با هیچ منطق و اخالقی سازگاری ندارد .صرف خوانده شدن عقد در محضر یک روحانی کودک را هویتمند ،برخوردار از حق ارث، حضانت و نفقه و احترام میکند و تولد خارج از این دایره و بر مبنایی دیگر کودک را تا ابد متحمل گناهی میکند که خود مرتکب آن نیست.
فقها معتقدند که این کودکان به دلیل وراثتی که از پدر و مادر خود بردهاند زمینه طغیان ،سرکشی و گناه را بیش از دیگران دارا هستند و بنا بر شریعت اسالم از بسیاری حقوق که مهمترین آن حق برخورداری از هویت پدر و مادر خویش است محروماند
نگاهی به پدیده کودک نامشروع در ایران
باری ابدی برای یک شب هم بستری پروانه وحیدمنش گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری کودک نامشروع تعریفی است که در ایران باری منفی به خود گرفته است .این اصطالح که در ادوار مختلف تاریخی با عناوین دیگری چون ولدالزنا ،حرام زاده و تخم هوس و ... مطرح میشد اصطالحی است که در بطن غیرشرعی بودن خود اصلیترین نیاز یک کودک یعنی حقوق ابتدایی و هویتی را از وی سلب میکند . بنا بر شریعت اسالم کودک نامشروع کودکی است که از یک رابطه غیرشرعی ،یعنی رابطهای که منجر به ازدواج دایم و یا موقت نشده باشد متولد گردد .به این رابطه در شرع اسالم عنوان «زنا» و به کودک متولد شده «ولدالزنا» اطالق میگردد .اين کودک نه منسوب به پدر است و نه مادر .او حق ندارد از نام پدر و مادرش استفاده کند و هيچگونه رابطه پدر و مادر و فرزند بين آنان نمیتواند وجود داشته باشد .ماده ٨٨٤قانون مدنى مقرر میدارد« :ولدالزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمیبرد« ».پدر و مادر کودک ،پدر و مادر قانونى او نيستند و حقى بر نگهدارى و تربيت کودک خويش ندارند». طبق فقه و قانون پدر و مادر او «زانى» و «زانيه» خوانده میشوند .فقها و حقوق دانان مسلمان اين سختگيرى را تاوان تخطی پدر و مادر از نظام حقوقى و عرف جامعه میدانند و علت آن را تاکيد شرع اسالم بر لزوم ازدواج ،ضرورت تشکيل خانواده و گردن نهادن به قانون میدانند.قها معتقدند که این کودکان به دلیل وراثتی که از پدر و مادر خود بردهاند زمینه طغیان ،سرکشی و گناه را بیش از دیگران دارا هستند و بنا بر شریعت اسالم از بسیاری حقوق که مهمترین آن حق برخورداری از هویت پدر و مادر خویش است محروماند .با این حال فقه اسالمی این کودکان را با وجود محروم ساختن
از تمامی حقوق انسانی مهدورالدم نمیداند .در قانون 1367 مدنی ایران متولد از زنا را ملحق به زانی نمیداند که باعث میگردد کودک غیرشرعی از حقوقی چون حضانت ،ارث و نفقه محروم شود .این قانون در تعارض آشکار با پیماننامه حقوق کودک است که کشورهای عضو را ملزم به رعایت آن برای تمامی کودکان بدور از تولد ،نژاد ،جنسیت ،قومیت، گرایش سیاسی و ....نموده است .در سال 1372ایران به طور مشروط پیماننامه حقوق کودک را پذیرفت ايران در كنار كشورهای برونئی ،جيبوتي ،قطر ،عربستان ،سنگاپور و روسيه در حالی این پیمان نامه را پذیرفت که حق تحفظ عدم مغایرت با قوانین کشور را برای خود قایل شده است .این در حالی است که هر گونه تخطی از قوانین این پیماننامه که با اهداف اصلی آن مغایر باشد طبق ماده 51آن مجاز نیست. به دلیل این محروم سازی کودکان از اولین و ابتداییترین حقوق خود هم اینک در ایران 20هزار کودک بودن شناسنامه وجود دارند .در نیمه اول سال جاری 236کودک به مراکز بهزیستی منتقل شدهاند که در مقابل نام پدر و مادرشان عنوان مفقوداالثر یاد شده است .از آنجا که شرع و قانون هیچ گونه هویتی را برای این کودکان قایل نیست اکثرن از جانب مادر رها شده و در خیابانها یافت میشوند .حتا کودکانی که پدر و مادر مشخصی دارند که براساس شرع ازدواج نکردهاند ،حق نگهداری کودک خود را ندارند و کودک با نامی مستعار و اسامی مستعار پدر و مادر خود بعد از شش سال از تولدش در مراکز بهزیستی دارای شناسنامه میشود.وضع کودکانی که مادران آنان حاضر به ترک کودک و تحویل آنان به مراکز بهزیستی نشدهاند وخیمتر است .این کودکان هرگز نمیتوانند شناسنامه داشته باشند و در معرض انواع آسیب های روحی – روانی و اجتماعی قرار میگیرند.این کودکان در جامعه اسالمی و با نوع نگاه تبعیضآمیزی که تبلیغ میشود با مشکالت عدیده روحی ،روانی و شخصیتی روبرو میشوند .جامعهای 5
کودکان نامشروع همیشه در میان جارو جنجالهای موجود گم میشوند .نگاه سنتی و آنچه شرع اسالم در خصوص این کودکان بر جامعه تحمیل میکند حتا فعالین حقوق بشر را از چنین معضل بشری غافل ساخته است .معضلی که روز به روز در حال افزایش است و هیچ تدبیری برای این کودکان غیرشرعی جز حذف قابلیتهای آنها و نادیده گرفتنشان صورت نمیگیرد اگرچه قرآن در سوره فاطر آیه 18معتقد است: ُ َو َال تَ ِز ُر َوا ِز َرة ٌ ِو ْز َر أخْ َری :هیچ کس بار گناه دیگری را به عهده نمی گیرد. با این حال کودکان نامشروع بار عشق پدر و مادر را تا ابد به دوش میکشند.
فرنود کوچک هزینه تمسخر ما را خواهد پرداخت
ادامه مطلب از صفجه 23 صادق گزارش ما ،به این موضوع باید توجه شود که آیا رفتار دیگران با نوشتن به طریقهای غیراخالقی ،ورود به حریم خصوصی ،بیان غیرمنصفانه و بیرحمانه نسبت به یک کودک و یا حتا مجری که باید علت رفتارش را جستوجو کرد، میتوان رگههایی از کودکآزاری یافت؟ یا میتوان آزار دیگر افراد را به دید شوخی و طنز نگریست؟ «زهره خیام» متخصص مددکاری اجتماعی است که برای «فایر فاکس کانتی» در ایاالت متحده به صورت تخصصی کار میکند .این مددکار اجتماعی اشاره میکند که موضوع را میتوان از چند بعد ارزیابی کرد .ا و رویکردش این است که باید پاسخ این سوال را یافت که چرا آزار دیگران میتواند جنبه شوخی و طنز به خود بگیرد«:به این موضوع از چند جنبه نگاه میکنم .یک جنبه بسیار مهم آن را تفریح عمومی مردم میبینم که از آزار دادن دیگران لذت میبرند و به این به عنوان مسئله فکاهی نگاه میکنند .در این مورد ویژه تصادفن هدف این برخورد یک کودک بوده اما متاسفانه در فرهنگ عامه ایرانی این شیوه برخورد وجود دارد و اگر این اتفاق زمینهای داشته باشد که به خود این کودک برگردد و یا به کسانی که در حوزه پیرامونی این کودک زندگی میکنند و این کودک
را ابزار آزار دیگران قرار دهد ،طبیعتن میتوان به این مسئله از جنبه کودکآزاری نگاه کرد ».خانم خیام مهمتر از همه را در این مورد بیاعتنایی جامعه به حوزه خصوصی افراد میداند او ادامه میدهد: «اما به اعتقاد من یک مشکل اساسی دیگری نیز وجود دارد و آن بیاعتقادی و بیاعتنایی به حوزه خصوصی انسانها در برابر حوزه عمومی است و من فکر میکنم اگر ضرورتن این برنامه پخش زنده نداشته میتوانسته ادیت شود .چون بچهها ساده و راستگو هستند و در مورد تجارب زندگی خود بدون فیلترهای بزرگساالن میتوانند صحبت کنند و از این نظر به نظر من میشد از این موقعیت اجتناب کرد .خیلی جای تاسف است جمعی از کسانی که از این رسانههای عمومی استفاده میکنند ،در واقع شرایط بسیار انسانی و طبیعی را که در مورد همه وجود دارد را به سخره بگیرند». به نظر شما چرا یک جامعه در این شرایط قرار میگیرد که میتواند تا این حد بیرحم باشد که یک کودک را به این راحتی به سخره بگیرد؟ در جوامعی که امید از دست میرود و ارزشهای انسانی دچار تنزل میشوند ،انسانها نامهربانتر و بیرحمانهتر عمل میکنند .فکر میکنم این بیرحمی بازتاب موقعیتهای روانی ویژهای است که انسانها دچار آن هستند و تالطمهای درونی این انسانها است که با هرز و مسخرهگی در مورد مقوالتی که در مورد همه انسانها صادق است ،شرایطی به وجود میآورند که کمبودهای خود را جبران کنند و این را بهانه بحث و تقابل نظر در مورد مسایل جنسی میدانند .به نظر من بخشی از آن هم مربوط به محدودیتهای موجود در جامعه است و سنتها و ارزشهایی که عقبافتادگیهای ذهنی و نظری را تقویت میکند». آیا ما بیرحم شدهایم؟ گزارش تمام میشود اما سوالها ادامه دارد .آیاها و چراها .به راستی مردم ما بیرحم و سنگدل شدهاند؟ چه چیزی باعث شده است که ما حتا برای لبخند دیگر هیچ نگرانی نداشته باشیم که ممکن است یک خنده ما بهای سنگینی برای دیگری داشته باشد .در همین روزها «احمد زیدآبادی» با نزدیک به دوسال زندان برای ساعتهایی توانست خانوادهاش را ببیند و رخدادهای دیگری که در سایه «شوشول» فرنود به فراموشی سپرده شد .کسی میگفت نباید اینها را با هم مقایسه کرد .آری درست است نباید مقایسه کرد .مردم حقشان خندیدن است ،اما نه به هم خندیدن، بلکه با هم خندیدن .کسی روی فیس بوک نوشته بود« :فرنود خوشنودی خود را از اینکه شوشولش افتاده تو دهن همه اعالم کرد ».و یا دیگری که «فردا 20:30اعترافات فرنود» را به تمسخر گرفته بود .این رخداد شاید جای بیش از این صحبت دارد .از بعدهای مختلف باید اشاره کرد و نقد کرد. جامعهای که سادهترین موضوعهای جنسی درش تابو است. جامعهای که خودش خودش را سانسور میکند .کشوری که حاکمیتاش بیشتر به بقا میاندیشد تا به رفاه .تورمی که دیگر خنده را سخت میکند و روزهایی که دیگر چیزی کسی را شاد نمیکند .در این شرایط خرد شدن یک کودک خردسال یا مجری که از ترس آیندهاش خود را به نشانه هدفگیری تبدیل میکند ،اهمیتی دارد؟ راه درازی پیش روی مردمی است که بسیاری از رفتارهای هنجار را شاید به فراموشی سپردهاند و همواره دیگری را متهم کردهاند .ما برای امنیت اجتماعی بیش از شعار باید تالش کنیم. فرنود فرزند ماست« .خاله نرگس» مجری کسی از خانواده ماست و ما مردمی هستیم که بیرحمانه به خودمان میتازیم و گناهاش را هم پیشاپیش به گردن حاکمیت میاندازیم. منتظر باشید باز به زودی چیزی تازه رخ خواهد داد تا باز به خودمان بخندیم و سر فرو بریم در هیچ.
علی افشاری
قلعهای برای حفاظت از سناریوهای ترور شخصیت
تخریب شخصیت مخالفان یکی از ابزارهای اصلی حکومتهای اقتدارگرا و غیر دموکراتیک است .آنها از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند تا معترضین به سیاستهای موجود و دعوتکنندگان به گفتمانهای آلترناتیو را افرادی مزدور ،منفعتطلب ،مادیگرا ،فاسد ،جاسوس ،مغرض، شهرتطلب ،بیمایه و آلت دست دشمن معرفی کنند. ترور شخصیت مخالفان فقط محدود به حمالت رسانههای حکومتی نمیشود .بلکه تشکیالت و سازمانی را در اختیار دارد که به صورت هدفمند ،منظم و برنامهریزی شده سناریو هایی را پرورده و اجرا مینماید .این سناریوها بسته به نیاز هر مقطع و اولویتهای ساختار سلطه سوژهای را برمیگزیند و منابعش را برای شکارش بسیج مینماید. هدف تخریب ،بیاعتبارسازی سوژه در جامعه است و همچنین با شیطنت به گونهای مانور داده میشود تا سوژه هدف تخریب، بیاعتبارسازی سوژه در جامعه است و همچنین با شیطنت به گونهای مانور داده میشود تا سوژه موردنظر در جمع مخالفان نیز مسالهدار شده و حمایت موثری از وی صورت نگیرد موردنظر در جمع مخالفان نیز مسالهدار شده و حمایت موثری از وی صورت نگیرد .خالی شدن محیط پیرامون سوژه فضا را برای منزویسازی وی مساعد میکند و بدینترتیب پس از مدتی فرد منتقد سرخورده شده و پتانسیل اعتراضی وی خنثی میگردد .جنگ روانی برای بیاعتبارسازی مخالفان به گونهای مهندسی میشود که جمع زیادی را به یک باره هدف قرار ندهد بلکه بیشتر تمایل به شکار تک سوژهها دارد تا با متمرکز کردن حمالت تخریبی ،حسی را به دیگران القاء کند که آنها در معرض خطر نیستند .این آسوده خیالی کاذب چون مانعی در مسیر ایجاد پوشش حمایتی برای قربانی ترور شخصیت عمل مینماید .حتی در مهندسی پروژههای بدنام سازی تالش میشود تا نقاط اختالف و درگیریهای سوژه با دیگر گروههای مخالف و یا نزدیکانش شناسایی گردد و از این تمایزات و حساسیتها بهرهبرداری شود. پسامد این بهرهبرداری در برخی موارد فقط به عدم پشتیبانی محدود نمیشود بلکه حتی باعث میگردد مخالفان دیگر و قربانیان آینده هتک حرمت و ترور شخصیت نیز ناخواسته به سمت درگیری با سوژه تحریک شده و فریب بازی گمراهکننده دستگاه سرکوب را بخورند .دردناکترین و وخیمترین حالت، سوژهای است که همزمان در مسلخ طرحهای غیرانسانی دستگاه امنیتی حکومت تمامیتخواه و خالء دید استراتژیک برخی از مخالفان آزادیخواه قربانی میگردد. حال برخی از این قربانیان تا جایی خراب میشود که به سمت همکاری با ماشین سرکوب روی میآورند. البته الزم به ذکر است در برخی موارد ،دستگاه امنیتی نیاز به برنامه خاص و یا طراحی پیچیده ندارد .برخی از مخالفین یا افراد تازهکاری که حمله به دیگران و بهخصوص به اشخاص
مشهور را نردبان صعود میپندارند ،خود این کار را انجام میدهند. توجه ویژه جامعه ایران و حتی نخبگان سیاسی به شایعهها و برخوردهای تخریبی باعث میشود تا این گونه حمالت مشتری داشته باشد .برخی از طریق حضور در شبه رسانهها و یا نشریات زرد با تهمت وافترابستن به برخی فعاالن سیاسی با عدول از موازین اخالقی برای خود موقعیت درست میکنند و پس از مدتی چهره میشوند. رقابتهای غیرمنصفانه و حسادتها دیگر عاملی است که برخی از مخالفین را به سمت تخطئه دیگران کشانده و یا به هنگام تخریب شخصیت جریان رقیب توسط حکومت به سکوت وا میدارد .بدیهی است نتیجه این رفتار ناخواسته آب به آسیاب دستگاه سرکوب ریختن و تضعیف کلیت جریانهای اپوزیسیونل است. دوام بقای نظامهای تمامیتخواه و استبدادی بر متفرقکردن و جزیرهوار ساختن مخالفان شان است .یکی از محورهای
در این میان رسانهها وظیفه مهمی بر دوش دارند .هر تریبونی که به فرد هتاک داده شود ،فضا را برای رشد وی و اغفال افکار عمومی مساعد میگرداند و بدینترتیب ویروسهای سیاسی گسترش مییابند اصلی این سیاست هژمونیککردن دیدگاهی است که مرز و تفاوت بین دفاع از حقوق یک کوشنده سیاسی – اجتماعی را با هم نظری کامل با مواضع و دیدگاههای وی انکار میکند. تا بدینترتیب هزینه حمایت افزایش یابد .وارونه این پنداشت غلط ،تصوری است که میپندارد الزمه وحدت در مقابل استبداد ،خودسانسوری و فرو گذاشتن برخوردهای انتقادی و یا به همریختن مرزهای هویتی در میان مخالفین است. اکنون در شرایطی که نیاز حاکمیت به ترور شخصیت نیروهای خواهان تغییر مثبت افزایش یافته و در صدد است بحران زوال مشروعیت را با تخریب و مشروعیتزدایی از نیروهای آزادی خواه و دموکراسیطلب جبران کند ،از نیروهای اپوزیسیون نیز هوشیاری مناسبی انتظار میرود .در وهله نخست نیاز است تا همه کوشندگان نسبت به ایجاد پوشش حمایتی از قربانیان سناریوهای امینتی وشبه رسانهای ترور شخصیت همت به خرج دهند .سپس باید به صورت کلی تخریب ،افترا ،توهین و اتهامزنی بال دلیل از سوی هر کسی بیان شود را محکوم کرد .اگر مخالف و رقیب و حتی مقامات حکومتی نیز آماج حمله غیرمنصفانه و کثیف قرار گرفت نباید خوشحال شد، بلکه باید با قاطعیت به مخالفت برخاست و تخریبکنندگان و انتقالدهندگان ویروسهای سیاسی را منزوی ساخت. دفاع از حقوق و برخورداری از فعالیت در فضای بهداشتی یک فعال سیاسی و اجتماعی و مصون ماندن شخصیت وی از تعرض ،ربطی به داوری در خصوص عملکرد ،زندگی خصوصی و هویت او ندارد .رعایت این اصل گامی ضرروی برای جلوگیری از مسموم ساختن عرصه عمومی است. همچنین تمیزگذاشتن بین انتقاد و تخریب را باید در نظر گرفت .در این میان رسانهها وظیفه مهمی بر دوش دارند. هر تریبونی که به فرد هتاک داده شود ،فضا را برای رشد وی و اغفال افکار عمومی مساعد میگرداند و بدینترتیب ویروسهای سیاسی گسترش مییابند. رعایت این نکات و اهتمام نیروهای اپوزیسیون اخالقگرا و مسوول میتواند قلعهای را شکل دهد تا جنبش دموکراسی خواهی ایران از دسیسههای گوناگون و جنگهای روانی دستگاه سرکوب و برخودهای غیراخالقی نیروهایی
شهرتطلب که برای معروفشدن به کارهای تخریبی به مثابه سهلترین راه ،روی میآورند ،در امان باشد. افراد تازهکاری که حمله به دیگران و بهخصوص به اشخاص مشهور را نردبان صعود میپندارند ،خود این کار را انجام میدهند. توجه ویژه جامعه ایران و حتی نخبگان سیاسی به شایعهها و برخوردهای تخریبی باعث میشود تا این گونه حمالت مشتری داشته باشد .برخی از طریق حضور در شبه رسانهها و یا نشریات زرد با تهمت وافترابستن به برخی فعاالن سیاسی با عدول از موازین اخالقی برای خود موقعیت درست میکنند و پس از مدتی چهره میشوند. رقابتهای غیرمنصفانه و حسادتها دیگر عاملی است که برخی از مخالفین را به سمت تخطئه دیگران کشانده و یا به هنگام تخریب شخصیت جریان رقیب توسط حکومت به سکوت وا میدارد .بدیهی است نتیجه این رفتار ناخواسته آب به آسیاب دستگاه سرکوب ریختن و تضعیف کلیت جریانهای اپوزیسیونل است. دوام بقای نظامهای تمامیتخواه و استبدادی بر متفرقکردن و جزیرهوار ساختن مخالفان شان است .یکی از محورهای اصلی این سیاست هژمونیککردن دیدگاهی است که مرز و تفاوت بین دفاع از حقوق یک کوشنده سیاسی – اجتماعی را با هم نظری کامل با مواضع و دیدگاههای وی انکار میکند. تا بدینترتیب هزینه حمایت افزایش یابد .وارونه این پنداشت غلط ،تصوری است که میپندارد الزمه وحدت در مقابل استبداد ،خودسانسوری و فرو گذاشتن برخوردهای انتقادی و یا به همریختن مرزهای هویتی در میان مخالفین است. اکنون در شرایطی که نیاز حاکمیت به ترور شخصیت نیروهای خواهان تغییر مثبت افزایش یافته و در صدد است بحران زوال مشروعیت را با تخریب و مشروعیتزدایی از نیروهای آزادی خواه و دموکراسیطلب جبران کند ،از نیروهای اپوزیسیون نیز هوشیاری مناسبی انتظار میرود .در وهله نخست نیاز است تا همه کوشندگان نسبت به ایجاد پوشش حمایتی از قربانیان سناریوهای امینتی وشبه رسانهای ترور شخصیت همت به خرج دهند .سپس باید به صورت کلی تخریب ،افترا ،توهین و اتهامزنی بال دلیل از سوی هر کسی بیان شود را محکوم کرد .اگر مخالف و رقیب و حتی مقامات حکومتی نیز آماج حمله غیرمنصفانه و کثیف قرار گرفت نباید خوشحال شد ،بلکه باید با قاطعیت به مخالفت برخاست و تخریبکنندگان و انتقالدهندگان ویروسهای سیاسی را منزوی ساخت. دفاع از حقوق و برخورداری از فعالیت در فضای بهداشتی یک فعال سیاسی و اجتماعی و مصون ماندن شخصیت وی از تعرض ،ربطی به داوری در خصوص عملکرد ،زندگی خصوصی و هویت او ندارد .رعایت این اصل گامی ضرروی برای جلوگیری از مسموم ساختن عرصه عمومی است. همچنین تمیزگذاشتن بین انتقاد و تخریب را باید در نظر گرفت .در این میان رسانهها وظیفه مهمی بر دوش دارند. هر تریبونی که به فرد هتاک داده شود ،فضا را برای رشد وی و اغفال افکار عمومی مساعد میگرداند و بدینترتیب ویروسهای سیاسی گسترش مییابند. رعایت این نکات و اهتمام نیروهای اپوزیسیون اخالقگرا و مسوول میتواند قلعهای را شکل دهد تا جنبش دموکراسی خواهی ایران از دسیسههای گوناگون و جنگهای روانی دستگاه سرکوب و برخودهای غیراخالقی نیروهایی شهرتطلب که برای معروفشدن به کارهای تخریبی به مثابه سهلترین راه ،روی میآورند ،در امان باشد.
خشونت کالمی و بی قدرتی زنان فریبا داوودی مهاجر در س الهای اخیر دهها مقاله و مطلب درباره خشونت نوشته شده است و با همه تالشهایی که برای مقابله با آن شده است اما هنوز در جوامع مختلف انسانی و همچنین ایران خشونت به چشم میخورد . خشونت به عنوان یک ابزار برای اعمال قدرت همواره بکار گرفته شده و در جوامع مختلف و دورانهای مختلف تاریخی شکل و شیوه و حدود آن نیز مختلف بوده است . در این میان خشونت علیه زنان و کودکان یکی از موارد رایج و خطرآفرین بوده است و اشکال غیر جسمی آن اگر چه دیده نمیشود ،اگر چه قابل لمس و اندازهگیری نیست اما روح وجسم یک زن را از خود آزرده میکند .
خشونت کالمی گونهای خشونت است که به جای مشت و کتک ،از کلمات بهره میگیرد .به جای ضرب و شتم از کلمات برای حمله یا آسیب و حتا کنترل استفاده میکنند .این جنبه از خشونت به جای زخمهای جسمی روح را متالشی میکند و با تحقیر و تهدید اعتماد به نفس یک زن را از او باز پس میگیرد .چنین زنی در ترس دایمی قرار دارد و این ترس بر روی زندگی زن سایه میافکند . خشونت کالمی فقط با فحش و ناسزا همراه نیست .آیا تابه حال تحقیر ناشی از یک جوک و یا شوخی که علیه یک زن به کار گرفته می شود را شنیدهاید؟ از خندههای بلند فردی یا دسته جمعی که شخصیت یک زن را نشانه میرود و در قالب مزاح بکار میرود چه احساسی داشتهاید؟ کمتر زنی است که نداند چگونه خشونت با مسخره کردن یا ایرادگیری مکرر و یا کلمات تحقیرآمیز و بی محلی و قهر چگونه اعمال میشود. در منزل دوست روشنفکری مهمان بودم .دخترنوجوانش به اظهار نظر پرداخت و پدر در مقابل ما از یک جمله استفاده کرد که من و ان دختر و دختر من مزه تلخ خشونت کالمی او را چشیدیم .پدر بیرحمانه بدون اینکه حتا نیم نگاهی به او کند گفت« :تو ساکت .الزم نکرده حرف بزنی» ممکن است در قاموس بسیاری مردان بهکارگیری چنین جمالتی عادی جلوه کند اماتنها زنان هستند که هم هدف و هم معنا و دالیل بهکارگیری چنین کلماتی را درک میکنند. کلماتی که تکرارش میتواند انواع و اقسام آسیبهای روحی را در زن درونی کند . اما تهمت و تحریف به رفتارها و حتا کالم یک زن ،قلب واقعیت یا بد جلوه دادن یک زن نه در مقابل دیگران که در روابط دو طرفه از بدترین روشهای خشونتآمیزی است که بهکار گرفته میشود .به خصوص تهمتهای اخالقی و کنترل رفت وآمد ،تلفن ،ایمیل ،لباس پوشیدن ،چگونگی ارتباطات اجتماعی و حتا تعیین مدل حرف زدن همه و همه از مصادیق ادامه مطلب در صفحه 18
نگاهی به شورای عالی سینما
رضا صدیق
خانهای روی آب
ماهیت راهاندازی شورای عالی سینما ،اثباتگر خال قانونی در قانونگذاری فرهنگی است .طبق گفتهی اعضای این شورا، دلیل راهاندازی شورای عالی سینما زودتر به نتیجه رسیدن تصمیمات کلی و جزیی فرهنگی و سینما با حضور شخص رییس دولت است .تصمیماتی که به طور مستقیم با شخص رییس دولت مطرح میشود تا با دستور او تصمیمات زودتر به نتیجه برسد .اما در اولین قدم -که ماهیت راهاندازی این شوراست -سه نکتهی مهم اثبات میشود: ۱پوسیده بودن و از کار افتادن قانون در بهثمر رسیدندرخواستها و مناسبات فرتوت برای اجرایی شدن نیازهای فرهنگی و به حق سینماگران. ۲بسط فرهنگ «حکم حکومتی» و سواستفاده از اهرم فشارو دستور سیاسی رییس دولت ،برای حل تصمیمهای سیلقهای مدیران و فرار از مناسبات فرهنگی و سینمایی. ۳دولتی بودن کامل سینمای ایران و نبود سینمای خصوصیو مستقل و تضعیف سینماگران مستقل با ایجاد مافیای قدرت و بسترهای حمایتی مالی و معنوی صد در صد دولتی. در اصل و با توجه به این سه نکتهی مهم ،تشکیل شورای عالی سینما یعنی خواستار تغییر قانون اساسی .قانونی که ناکارآمد و پوسیده است که مدیران فرهنگی را برای حل خواستههایشان دست به دامان حکم حکومتی کرده است. این شورای در ظاهر مدبرانه ،در ماهیتش فرهنگ مدیریت اهرمفشار و حکم حکومتی را ترویج میکند و در فرار از راهکارهای قانونی و قانونمداری در بحث فرهنگ و سینما،
بیراه نیست اگر هشدار دادهشود که فعالیتهای شورای عالی سینما ،نوید کودتایی سینمایی در بحث صنوف و سینماگران دارد. تصفیهحسابی که از دو سال پیش با از صحنه به درکردن خانه سینما شروع شد و حاال با ایجاد سازمان سینمایی ،ردای خالفت بر سینما را بر تن کرده است به دلیل تخصصی بودن ،نیاز به متخصصان و مشاوران تصمیمگیرندهای است که دلسوز سینما باشند و سینمای ایران و مشکالت ریشهایش را بهخوبی بشناسند ،نه اینکه مدیرانی که ذوب در تفکرات دگم خود ،دلخوش کردهاند به امضا و دستور رییس دولت؛ که این موضوع فینفسه صورت مسئله را پاک کردن است. اما گذشته از این موضوع و پاک کردن صورت مسئله با دستور رییس دولت در حل مشکالت – که ماهیت چنین شورایی را زیر سوال میبرد -فرض را بر این میگذاریم که تشکیل شورای عالی سینما از دید مدیریت بحران بنا شده و موقت است تا قانونگذاری جدیدی صورت بگیرد و بروکراسیهای کهنه و پوسیده را برطرف کند؛ با این فرض، باز به این شورا و عملکردش ،نقدهای جدی و اساسیای
وارد است .نقدهایی که وزیر ارشاد در جوابشان (با حضور در برنامه هفت) کلیگویی را انتخاب کرد و جواب صریحی به نبود اساسنامه و رویکرد جزیی و دقیق ،و اعضای دستچین شده و تکبعدی این شورا نداد. مباحث و گزارشهایی که حسینی (وزیر ارشاد) از عملکرد شورای عالی سینما مطرح کرد ،در برخی موارد به تناقضات ریشهای برمیخورد که نشان از نبودن برنامهای دقیق از سوی ندانستن عملکرد این شورای فرمایشی است که قرار است در این شورا چه اتفاقی بیفتد؟ گذشته از ترکیب اعضای شورای عالی سینما که نقدهای فراوانی از هنگام شروع جلسات به آن وارد شد و چینش غیرتخصصی و مدیر محور شورا با خط زدن مدیران خانه سینما -که از تاثیرگذارترین نهادهای سینما هستند -و دستچین کردن سینماگرانی که موافق و ذوب در سیاستهای دولت و حکومت هستند و عبور از منتقدان جدی غلط مدیریت فرهنگی کشور؛ نتیجهی اعالم شده از برگزاری جلسات ،پدیدهای شد به اسم «سازمان سینمایی» ،تناقضی که به آن اشاره شد در همین پدیده نمایان میشود .وزیر ارشاد به یکی شدن صنوف و با تاکید به تهیهکنندگان اشاره میکند که اختیارش با بخش خصوصی است -خصوصیسازیایی که تمام مدیرانش از تهیهکنندگان و ارتزاق کنندگان دولتی هستند -از طرفی هم به اختصاص وامهای میلیاردی و بودجههای کالن برای راهاندازی فعالیتهای صنوف اشاره میکند و سوال دولتی بودن سینمای ایران را با پاسخ منفی رد میکند .در عین حال هم خبر از تشکیل سازمان سینمایی میدهد .سازمانی که ساز و کارش دولتی است و بیشتر نقش تفکیک کنندهی خودی را از غیرخودی دارد تا رسیدگی به فرهنگ و سینما. ترکیب و تحلیل این تصمیمات ،جز به یکرنگ شدن مدیران و تصمیمگیرندگان سینما به سلیقهی دولت و حکومت و از طرفی هم جز به معنای از بین رفتن سینمای خصوصی نیست. بیراه نیست اگر هشدار داده شود که فعالیتهای شورای عالی سینما ،نوید کودتایی سینمایی در بحث صنوف و سینماگران دارد .تصفیهحسابی که از دو سال پیش با از صحنه به در کردن خانه سینما شروع شد و حاال با ایجاد سازمان سینمایی، ردای خالفت بر سینما را بر تن کرده است. تمام این بحثها زمانی مطرح میشود و وزیر ارشاد از استقبال نظرات مخالف صحبت میکند که خانه سینما در یک سال گذشته زیر بمباران فحاشیها و نامهها و فشارهای این وزارتخانه و معاونت سینمایی و همفکرانشان بوده و هست .حتا دادگاه به یکی از این حضرات بابت تهمتها و فحاشیهایش حکم چهارهزار تومان جریمه را داد که دهنکجی دیگری به خانه سینما بود .وزیر ارشاد در حالی سخن از وامهای میلیاردی میدهد که خانه سینما بودجهای در اختیار ندارد تا جشن هرسالهاش را برگزار کند ،بیمهها و مزایای صنوف سینمایی را تهیه کند و با مدیریت و تدبیر خود روی پا ایستاده .معاونت سینمایی و ارشاد ،خانه سینما را غیرقانونی میخوانند و شورای عالی سینما از صنوف و حمایت از صنوف میگوید .پارادوکسی (تناقضی) که در تحلیل رفتار و
حرکتش نوید اتفاقات خوبی را برای سینماگران ندارد .در حالی که اهالی صنوف در خانه سینما سالها است انتخابات برگزار میکنند و طبق آمار ،هفتاد درصد نیز در این رایگیریها شرکت میکنند و مهر تایید بر خانه سینما میزنند .همین تناقض رفتاری وزیر ارشاد و معاونت سینمایی در گفتار و عمل ،که از اعضای شورای عالی سینمای نیز هستند ،بر خروجی و نتایج این شورا ،تاثیر مستقیم میگذارد که نتیجهای جز تکقطبی شدن و کودتا در مدیریت صنفی سینمای ایران ندارد. گذشته از این انتقادات بیپاسخ از سوی مدیران امر ،که از دید وزیر ارشاد (طبق صحبتهایش در برنامهی هفت) سنگاندازی و ایرادهای بیپایه و اساس است؛ ایجاد سازمان سینما به معنای تشکیل سازمانی که قرار است بودجههای میلیاردی داشته باشد که هیچ نهادی جز شخص رییس دولت اجازهی نظارت و تحقیق و تفحص را در آن ندارد ،تاکید
تشکیل شورای عالی سینمایعنی خواستار تغییر قانون اساسی. قانونی که ناکارآمد و پوسیده است که مدیران فرهنگی را برای حل خواستههایشان دست به دامان حکم حکومتی کرده است بر «سازمان» بودن اتفاقی است که طبق قانون اساسی، موجب میشود که نهادهای نظارتی و مطبوعات نتوانند و اجازه نداشته باشند که بر نوع هزینه کردن بودجههای کالن و مدیریت سینمایی و فرهنگی این سازمان که در آمیخته با سیاست هم هست ،نظارت کنند. مطالع ه تاریخ دنیا نشان میدهد که تجربهی سازمانها و نهادهای دربسته و بدون نظارت ،جز به فساد مالی و منفعتطلبیهای مدیران ختم نخواهد شد .همین موضوعات – بهدلیل مشخص نبودن دقیق ساز و کار و چارت سازمان سینما -مشخص نبودن چینش مدیران و جنس مدیریتیای که قرار است در آنجا صورت بگیرد و از سوی دیگر معلوم نبودن اشخاصی که قرار است از طرف رییس دولت با حکم حکومتی تایید و در سازمان سینما مدیریت و فعالیت کنند، موجب نگرانی و ترسی است ،که عاقبت مدیریتی سینمای کشور را به ناکجا خواهد برد. سینما کالژی است از صنعت ،اقتصاد ،هنر و مدیریت و برنامهریزی؛ پس تا هنگامی که شورای عالی سینما مانند هندوانهای در بسته و بدون هیچ ناظر و با ترکیبی دستچین شده و ناقص به کارش ادامه میدهد و اساسنامهاش گنگ و تصمیماتش فرمایشی و هیتی و به دور از عقالنیت مدیریتیست ،راه به جایی نخواهد برد. اگر سعی کنیم تا خوشبینانه نگاه کنیم؛ شاید بیراه نباشد که عملکرد و وجود شورای عالی سینما و بچههای تازه زاییدهاش ،سازمان سینما را حکایت دکتری بدانیم که آمد دندان مریض را بکشد ،زد و چشمش را هم کور کرد. * تیتر این مطلب برگرفته از نام فیلمی اثر «بهمن فرمانآرا» است.
حمام خون در شهرهای عراق،
«بیش از یکصد کشته و زخمی در انفجارهای شهرهای عراق» بر اثر انفجار یک بمب جاسازیشده در خودرو و یک بمب کنارجادهای در شرق عراق ،در روز دوشنبه 15 ،اوت ،دستکم 80تن کشته و زخمی شدهاند. به گزارش الجزیره ،به نقل از مسووالن یک بیمارستان در شهر الکوت ،واقع در شرق عراق ،بر اثر این دو انفجار همزمان در این شهر ،دستکم 34تن کشته و 65زخمی شدهاند. به گفته این مسووالن بیشتر کشتهشدگان و مجروحان را زنان و کودکان شامل میشوند. اما به نقل از یک مسوول امنیتی در این حادثه 30تن کشته و 40نفر مجروح شدند. به گزارش پلیس ،این انفجار ساعت 5صبح روز دوشنبه به وقت محلی در مرکز شهر الکوت رخ داد. شهر الکوت در فاصله 160کیلومتری بغداد ،پایتخت عراق، قرار دارد. همچنین در انفجارهای دیگری در شهر جنوبی عراق ،نجف، 19تن کشته و 19نفر دیگر زخمی شدهاند. از سویی دیگر بر اثر حمالت انتحاری در استان دیاله 13 ،تن کشته شدهاند. پس از این انفجار در دیاله ،کلیه ساختمانهای اداری و مرتبط با دولت ،تخلیه شدند .مقامهای امنیتی علت این کار را احتمال بروز انفجارهای دیگر در این محلها اعالم کردند. مقامهای پلیس در شهر شمالی کرکوک نیز گزارشهایی از کشته شدن یک تن و زخمی شدن 9نفر بر اثر دو انفجار جداگانه خبر دادند .انفجار نخست بر اثر بمبجاسازی شده در یک خودرو و دومین انفجار بر اثر بمبجاسازشده در یک موتور سیکلت روی داده است. دو انتحارکننده نیز پس از منفجر کردن خود در شهر شمالی تکریت در 150کیلومتری شمال بغداد ،و در محل دفتر مبارزه با تروریسم عراق ،باعث کشته شدن 3نیروی پلیس و زخمی شدن 6نفر دیگر شدند .هدف این افراد آزاد کردن اعضای القاعده از زندان این شهر اعالم شده است. به گزارش مقامهای امنیتی آخرین انفجار روز دوشنبه در شهر کربال روی داد که منجر به کشته شدن 3تن شده است .هدف انتحار کننده در این انفجار یک ایستگاه پلیس گزارش شد. الزم به اشاره است بر اثر حمالت انتحاری و بمبگذاریهای در عراق در ماه ژوئیه ،2011دستکم 259تن کشته شدهاند. این حمله انتحاری دو هفته پس از آن صورت گرفته است که رییس جمهوری عراق با مقامهای آمریکا در خصوص آموزش نیروهای عراقی جهت تحویل گرفتن امنیت این کشور تا پایان سال ،2011گفتوگو کردهاند.
کیان امانی
پاش در تهران خشم محافظهکاران و رسانههایشان را برانگیخت .محافظهکاران جنگ تفنگهای آب مراسم را به طور تلویحی «بیغیرت» خواندند و پلیس عدهای از جوانان آب پاش را شرکتکنندگان در این دستگیر کرد .جنگ تفنگهای آبپاش به دعوت یک گروه فیسبوکی انجام شده بود.
زنان اسرائیلی با زیرپا گذاشتن ممنوعیت ورود فلسطینیها به اسرائیل ،به طور قاچاقی آنان را به تل آویو دعوت کرده تا یک روز را در کنار هم در تل آویو به رقص و پایکوبی بپردازند .این اعتراضی سمبلیک به دیوار و ایستگاههای گشتی است که اسرائیل برای جلوگیری از ورود فلسطینیان ایجاد کرده است.
عکس :نیویورک تایمز
عکس :تهران الیو
پلیس برای آرام کردن اوضاع در این منطقه مستقر شد .این درگیریها در اعتراض به درپی درگیریهای شب شنبه ششم اوت در لندن، این اعتراضها تعدادی از فروشگاهها تخریب و اموال بسیاری از آنها به غارت رفت. کشته شدن یک جوان توسط پلیس صورت گرفت .در
عکس :بریتیش پرس
یکی از طرفداران معمر قذافی توسط نیروهای مخ الف وی دست گیر شده ا ست. ب درگیر جنگ یش از پنج ماه است که لیبی داخلی است و مخالفان به دنبال سرنگونی سرهنگ قذافی هستند. عکس :گتی ایمیجز
عی از نزدیکان ،دوستداران، پور بختیارآخرین نخست وزیر پیش از انقالب با حضور جمتور مسوولین وقت جمهوری برگزار شد .ترور بختیار با دس شا بیستمین سالگرد ترورگورستان مونپارناس پاریس فعاالن سیاسی در وسالمی در پاریس انجام شد. ا عکس :مریم اشرافی
ماه رمضان در کشورها ی اسالمی آغاز شده اس ت. تع داد ی از در سماع در مسجد تار اویش ترکیه پیش از یخی گاالتا مولوی ش افطار مشغول رقص هر استانبول هستند. عکس :رویترز
در تب و تاب و اضطراب بود .معجونی از بیم و امید .آیا «پسر بروکلین» به آغوش خانوادهاش باز میگشت؟ جستجوگران با امید فراوان در پی گمشده بودند .پلیس نیز از همان ساعات اولیه تحقیقات گستردهای را آغاز کرده بود. کنجکاویام سبب شد تا نتوانم از کنار این خبر براحتی عبور کنم .فردای آن روز نیز پیگیر لحظه به لحظه تحوالت بودم. اما چهارشنبه روز خوبی نبود .چون خبر رسید که جسد کودک گم شده پیدا شده است .اما کاش فقط کشف جسد پایان ماجرا بود .اطالعات و جزییات حادثه خبر از جنایتی هولناک میداد .جسد «الیبی» کوچک تکه تکه شده بود .پاهایش در یخچال منزل قاتل پیدا شده بود و تکههای دیگر بسته بندی شده در سطل زباله یک محله دیگر .جزییات تکان دهنده بود. چگونه میشد کودکی معصوم و ۸ساله را اینگونه کشت؟ به چه جرمی؟ یافتههای تحقیقاتی پلیس از این جنایت دردناک بود« .الیبی کلتزکی» کودک ۸سالهای که برای اولین بار در بعد از ظهر دوشنبه از سفر تفریحی مدرسهاش بازگشته بود قرار بود چند خیابان آنطرفتر مادرش را ببیند« .الیبی» پس از گذر از
گزارش یک قتل روزبه میرابراهیمی پس از آزاد شدن از کارهای معمول روزانه به مبل تکیه داده بودم و در حال تماشای یکی از «شو»های هفتگی مورد عالقهام – آمریکن گات تالنت – بودم .سه شنبه شب بود و ۱۳جوالی .طبق معمول که برنامه به بخشهای پایانیاش میرسید در آگهیهای کوتاه مدت بین برنامهای ،برنامههای بعدی را نیز معرفی میکرد .طبق معمول اگر برنامه پس از پایان «شو» ،بخش خبری باشد ناگهان با مهمترین عنوان خبری ببننده را برای ماندن پای تلویزیون ترقیب میکنند. تاثیر این تبلیغ ،بستگی به سلیقه مخاطب و موضوعات مورد توجهاش دارد .گاه کنجکاو میشوی و گاه هم برایت هیچ رقبتی ایجاد نمیکند. اما آن شب خبر برایم تکان دهنده بود .درست در بین تماشای یک برنامه تفریحی سرگرمی ،خبر حکایت از ناپدید شدن یک کودک ۸ساله در محلهای از محلههای بروکلین داشت. چون محله مورد نظر فاصله زیادی با محل سکونت ما نداشت حس کنجاویام تشدید شده بود .یعنی همین چند مایلی خانه ما این اتفاق افتاده است؟ یعنی میتواند حادثه از یک گم شدن معمولی به فاجعهای نیز بیانجامد؟ چون یکی از عالقهمندیهایم نیز پیگیری و تماشای سریالهای پلیسی و جنایی است خودبخود صدها سناریو به ذهنم خطور کرد .اما داستان چه میتوانست باشد؟ کمی صبوری به خرج دادم تا نیم ساعت پایانی «شو» نیز گذشت و بخش خبری ساعت ۱۱شب آغاز شد .اولین خبر همین خبر بود .کودکی ۸ساله در راه بازگشت از سفرتفریحی مدرسه به خانهاش ناپدید شده بود .اما این موضوع به تنهایی دربرگیرنده «همه» اهمیت این خبر نبود چه در دنیا و بخصوص امریکا روزانه دهها گزارش از گم شدنها در رسانههای ملی و محلی مخابره میشود. اهمیت خبر به این بود که این کودک ۸ساله که «الیبی کلتزکی» ( ) Leiby Kletzkyنام داشت از یک خانواده اورتدوکس یهودی بود که در محله «بروو پارک» (
) Borough Parkبروکلین زندگی میکرد .این محله یک محله یهودی نشین است که تقریبن همه ساکنان محله، اورتدوکسهای یهودی هستند .به همین دلیل همواره این محله یکی از امنترین محلههای موجود در نیویورک نامیده میشد .ناپدیدشدن کودکی از این محله خود رویدادی کم نظیر بود که جلب توجه میکرد .اخبار شامگاهی سه شنبه شب خبر می داد که این کودک روز قبل (یعنی دوشنبه ۲ جوالی) ناپدید شده است و هرگز به مکانی که مادرش در آنجا در انتظارش بود نیامده است. این اولین بار بود که این کودک به تنهایی قرار بود مسافت پیاده شدن از اتوبوس مدرسه تا منزل که در خیابان پانزدهم محله «بروو پارک» واقع است را که چند خیابان بیشتر نبود طی کند« .الیبی» کوچک به عنوان عضوی از جامعه مذهبی محله ناپدید شده بود و همین موضوع کافی بود تا جمعیت کثیری از همان ساعات ابتدایی انتشار خبر در مقابل منزل خانواده وی تجمع کنند. گزارشهای تلویزیونی نشاندهنده حضور گسترده اورتدوکسهای یهودی در کوچهها و خیابانهای اطراف خانه بود .خانمها در یک بخش و آقایون در بخش دیگر .تیمهای داوطلب جستجوی وسیعی را آغاز کرده بودند .محله یکسره
چند خیابان احساس میکند گم شده است .از اولین کسی که راهنمایی میخواهد کمی بعدتر قاتل او میشود .قاتل «لوی آرون» ( ) Levi Aronنام دارد با ۳۵سال سن .وی نیز یکی از اورتدوکسهای مقیم بروکلین است با همان شکل و شمایل متمایز این گروه مذهبی. در فیلمهایی که پلیس از چند دوربین نصب شده در برخی تقاطعها بدست آورد «الیبی» کوچک را نشان میداد که با فاصله بدنبال فردی دیگر راه میرود .همین تصاویر کوتاه ویدیویی سرنخ مهمی برای یافتن قاتل شد .قاتل روز پنجشنبه به قتل اعتراف کرد. تحقیقات پلیس برای شناسایی مظنون این ماجرا در نیمههای شب به نتیجه میرسد .پلیس ساعت ۲:۴۰صبح به منزل قاتل مراجعه میکند .پس از ورود به منزل وقتی از «لوی» میپرسند «بچه کجاست؟» وی آشپزخانه را نشان میدهد .درب یخچال خونین بود .ماموران پلیس با بازکردن درب یخچال پاهای «الیبی» کوچک را مشاهده میکنند که در پالستیک پیچیده شده بود. قاتل در اعترافات خود «وحشت» را دلیل کشتن کودک ۸ ساله عنوان میکند .وی اعتراف میکند که پس از ربودن «الیبی» وی را همراه خود به عروسی یکی از آشنایان خود در حومه «مونسی» ( ) Monseyدر ۳۵مایلی محله «بروو
پارک» برده است .وی چند ساعتی آنجا بوده و میهمانهای حاضر در عروسی نیز در بازجوییهای پلیس شهادت دادهاند که وی را دیدهاند اما کسی کودکی را به همراه وی ندیده بود. قاتل میگوید وقتی که از عروسی بازگشت «دیروقت» شده بود و تصمیم میگیرد «الیبی» را به منزل خود که تقریبن۱۲ خیابان با منزل خانواده « کلتزکی » فاصله داشت ببرد .کودک شب را در منزل قاتل میماند و «لوی» نیز صبحش به محل کار خود میرود .قاتل در یک فروشگاه «سخت افزار» مشغول به کار بود .وی در بازجوییهای پلیس میگوید که با دیدن عکس های «الیبی» بر در و دیوار محله و خیابانهای اطراف و موج گسترده جستجوها «وحشت زده» میشود و پس از بازگشت به خانه تصمیم به کشتن کودک میگیرد. در تحقیقات بعدی از جسد مقتول هیچ نشانهای از آزار جنسی گزارش نشده است. قاتل در بازداشت بسر میبرد و وکیل وی ادعا کرده که موکلش «مشکل روانی» دارد و باید تحت آزمایش و بررسی
«الیبی» پس از گذر از چند خیابان احساس میکند گم شده است .از اولین کسی که راهنمایی میخواهد کمی بعدتر قاتل او میشود .قاتل «لوی آرون» ( ) Levi Aronنام دارد با ۳۵سال سن .وی نیز یکی از اورتدوکسهای مقیم بروکلین است با همان شکل و شمایل متمایز این گروه مذهبی
قرار بگیرد .وی در سلولش نیز تحت نظر قرار دارد .قاتل از پنجشنبه ۱۵جوالی تفهیم اتهام شده و پس از تکمیل بررسیهای پلیس و صدور کیفر خواست دادستان ،دادگاه در مورد مجازات وی تصمیمگیری خواهد کرد .شاید مشابه چنین جنایتی در تاریخ دادگاههای امریکا کم نظیر نباشد اما به تایید بسیاری از ساکنان اورتدوکس محله این جنایت در آن محیط شوکآور بوده است .تا چندین روز پس از افشای این جنایت منزل خانواده « کلتزکی » که به جز «الیبی» ،چهار دختر دیگر نیز دارند محل حضور گروهها و افراد مختلف برای ابراز همدردی بود .بلومبرگ شهردار نیویورک نیز در یکی از همین شبها برای ابراز همدردی با خانواده مقتول مدتی را در منزل آنها سپری کرد .در یکی از روزنامههای محلی خواندم که «ناچمن» ( ) Nachmanپدر «لیبای» گفت: «خداوند به آنها این افتخار را داد که این بچه را برای ۹سال بزرگ کنند ».یکی دیگر از همکیشان و ساکنان این محله نیز که فرزندش همکالسی «الیبی» بوده به یکی از روزنامهها گفته بود که پسرش از چرایی انتشار عکس همکالسیاش در روزنامهها میپرسد« .خدا بچهها را در ۹سالگی میبرد؟» پرسشی که پدر پاسخی برایش نداشت. ماجرای غم انگیز کودک ۸ساله محله «بروو پارک» سبب شد تا پروندههای قدیمیتری بازخوانی شود ۲۵ .ما مه ۱۹۷۹ «اتان پاتز» کودک ۶سالهای بود که در خیابان «پرنس» ( ) Princeدر محله «سوهو» ( ) Sohoبرای اولین بار به تنهایی قصد رفتن به سمت اتوبوس مدرسهاش ،درست دو خیابان آنطرفتر را داشت که هرگز دوباره دیده نشد. حتی جسدش هم هرگز پیدا نشد .وی بعدها تبدیل به نماد جنبشی شد که در سال ۱۹۸۳رونالد ریگان رییسجمهوری وقت امریکا روز ۲۵مه را «روز ملی کودکان گمشده» نامید.
نگاهی به روابط پولی و مبادالت در زندان شهرزاد صبا
دکتر «سعید خراط ها» جرم شناس و محققی که چند کار پژوهشی در مورد زندان انجام داده است ،در ارتباط با این نوع مبادله کاال به کاال در زندان میگوید« :در مقابل فعالیتهای خدماتی و نظافتی زندانیان دستمزد از طرف وکیل بند(رابط میان زندانیان و افسر نگهبان) به زندانی داده میشود ،این دستمزد عمدتن شارژ تلفن و سیگار است .البته سیگار و شارژ تلفن در حقیقت دومین کاالهای مبادالتی در زندان است و نقش پول خورد را ایفا میکند ».او به نوع دیگری از مبادالت در زندان اشاره میکند و توضیح میدهد« :شیوههای مبادالت دیگری نیز در زندان وجود دارد این نوع مبادالت در حد محدودتر صورت میگیرد مثل مبادالت کاال به کاال و تاناکورایی که بر اساس آن کاالی تاناکورایی یا دست دوم تعویض و مبادله میشود». ارزش مواد مخدر در زندان چند برابر ارزش آن در بیرون از زندان همه چیز در چند اشاره و رد و بدل شدن چند نگاه میگذرد، شخصی نزدیکتر میآید و یکی دیگر دور میشود ،شاید در یک لحظه تنها از کنار یکدیگر گذر کنند ،در عین عادی بودن حواس همه هست ،برخی دور و بر را به اصطالح «میپایند» و بعضی در چند لحظه معامله میکنند .معاملهای بدون کاال بدون پول ،کارها از بیرون صورت میگیرد ،پول به صندوق شخصی یک نفر وارد میشود و در کمتر از چند ثانیه کاال در اختیار زندانی است.
دادو ستدی مجرمانه در حبس
شهرام جزایری عرب جوان 29ساله 81به اتهام بزرگترین پرونده اختالس و تحصیل مال از راه نامشروع بازداشت و به عنوان مهمترین متهم اقتصادی پس از از انقالب به زندان رفت .اما جنجال پرونده او به همین جا ختم نشد؛ منابع آگاه میگفتند شهرام در بهترین شرایط زندان به سر میبرد ومبل شخصی ،یخچال ،تلویزیون ،تخت مناسب و بهترین امکانات را در سوئیت مخصوص به خود دارد .حتی شایعهها از وجود موبایل ،لب تاب و ماهواره هم خبر دادند .اما سازمان زندانها وجود چنین شرایطی را برای شهرام همواره تکذیب کرده و رئیس سازمان زندانها نیز در بهمن ماه بار دیگر وجود امکانات و تسهیالت خاص برای او را تکذیب کرد و گفت: «هیچ فرقی بین شهرام جزایری و یک افغانی که درایران مرتکب جرمی شده باشد ،نیست». با وجود انکارهای غالمحسین اسماعیلی منابع آگاه همچنان بر رفاه شهرام جرایزی عرب در زندان تأکید دارند .شاید این منابع کمی غلو کرده و در حقیقت زندانیان پولی در دست نداشته باشند اما داشتن رفاه بیشتر در صورت پر پول بودن صندوق یک زندانی در زندان چندان دور از واقعیت نیست. صندوق زندان در حقیقت حساب شخصی هر زندانی است که از بیرون از زندان و از سوی خانواده زندانی پول فرستاده میشود .زندانی با پولی که در صندوق خود دارد میتواند هر چیزی بخرد و یا حتا بخواهد برایش از بیرون چیزی را خریداری کنند .بنابراین متهم هرچه داراتر باشد و صندوقش پر پولتر میتواند در حتا زندان هم رفاه بیشتری داشته باشد. درحقیقت با توجه به قوانین زندان هیچ پولی در اختیار زندانیان قرار نمیگیرد و خرید به صورت کشیدن کارت از حساب صندوق زندانی انجام میشود؛ خرید از بوفه زندان و یا پرداخت پول به حساب زندانی دیگر از این طریق انجام میشود .نوع دیگر داشتن کاال یا گرفتن دستمزد در زندان به صورت کاال به جای کاالست .در این حالت فرد در مقابل وسیلهای که میگیرد و یا عمدتن کاری که انجام میدهد کاالیی میگیرد. این کاال سیگار یا کارت تلفن است ،ازرشمندترین چیزهایی که برای یک زندانی و در بین سلولهای رنگ و رو رفته زندان وجود دارد .عمده کارهای زندان و بخصوص کارهای خدماتی در زندان بر عهده خود زندانیان است و آنها در ازای پول چند نخ سیگار از همبندیهایشان میگیرند.
معامالت مواد مخدر در زندان هنوز تمام نشده و مهمترین کاربرد صندوقهای شخصی زندانیان عالوه بر خرید و مبادالتی چون لباس ،خوراکی یا حتا تلویزیون و تجهیزات برای شهرام جزایری ،معامله برای خرید و فروش مواد مخدر در زندان است گروهها و مافیای مواد مخدر در زندانها از اینکه در حبس هم مرتکب جرم میشوند ،ناراحت نیستند ،مواد مخدر یکی از مهمترین معامالت و مبادالت کاال برای آنهاست .دکتر سعید خراط ها معتقد است« :یکی از قابل توجه ترین منظرها در مورد وضعیت اقتصاد زندانیان ،نقش مواد مخدر در مراودات آنهاست ».این نقش آنقدر پررنگ است که اگرچه هیچ آماری در مورد انجام این معامله در زندانها وجود دارد اما تبدیل به یکی از مهمترین معامالت اقتصادی در میان زندانیان شده است .کاالیی که در زندان بسیار گرانبها است« .در نبود پول و به دنبال آن کم شدن ارزش پول در زندانها ،مواد مخدر جایگزین پول شده است و درصد زیادی از زندانیان از همین راه با یکدیگر معامله میکنند». در کنار دیگر کاالها مانند سیگار و شارژ تلفن که از آنها به عنوان دومین و سومین کاالهای رد و بدل شده بین زندانیان نام برده شد ،مبادالت دیگری نیز در زندان صورت میگیرد که مهمترین جایگاه را در اقتصاد زندان و برای زندانیان ایفا میکند.خراط ها اساس مبادالت اقتصادی در زندان را «وابسته به موادمخدر» میداند و میگوید« :بسیاری از زد و بندهای مالی داخل زندان نیز در ارتباط با نظام سلسله مراتبی مواد مخدر شکل میگیرد». مقام ،منزلت و قدرت یک زندانی در زندان نیز بسته به موادمخدر اوست و به طور عموم این افراد دارای گروه و دستههای مربوط به خود هستند و حرف در زندان و میان
سلولهای زندان حرف آنان است .بسیاری از آنچه در فیلمها نشان داده میشود و روابطی که سوژههای سینمایی فیلمسازان قرار میگیرد در زندانها به صورت واقعی آن وجود دارد« .هر زندانی براساس ویژگیهای شخصیتی و مراودات بیرونی (بیرون از زندان) که به میزان برخورداری آنها از مواد مخدر بستگی دارد ،در مراتب و مبادالت مواد مخدر زندانها ایفای نقش میکند». صندوق زندان در حقیقت حساب چند ارزشی ها ن زندا در موادمخدر شناس به گفته این جرم شخصی هر زندانی است که از بیرون برابر خود حد واقعی آن در بیرون از زندان دارد و توضیح میدهد« :ارزش پول در زندان با حدود 30درصد کاهش از زندان و از سوی خانواده زندانی همراه است .یعنی یک تراول 50هزار تومانی در محیط زندان پول فرستاده میشود .زندانی با پولی حدود 35تا 40هزار تومان ارزش دارد ،این درحالی است که که در صندوق خود دارد میتواند هر ارزش مواد مخدر در زندانها 20تا 25برابر بیشتر از ارزش چیزی بخرد و یا حتا بخواهد برایش از بیرون از زندان آن است ،زیراکه در زندان مبنا پول نیست ،بیرون چیزی را خریداری کنند بلکه مواد است». آمدن پایین و رفتن باال در نیز دیگری عوامل به گفته او این از آنان نیز سالم بودند. برابر 25 تا 20 میزان این «البته گذارد ی م تأثیر مواد قیمت این مجری پژوهش حاضر مرکز آموزشی و پژوهشی سازمان دارد، بستگی زندان به آن ورود میزان به نیز مواد ارزش بودن زندان ها است که باهمکاری ستاد مبارزه با موادمخدر و در بعضی زندانها وارد کردن سختتر است و به طور مسلم UNODCبود. در اینگونه زندانها نسبت به زندانهایی که مواد راحتتر مواد مخدر در زندانها یک گوهر گرانبهاست که برخورداری وارد میشوند قیمت و ارزش آن باالتر میرود .اما در هر حال از آن منزلت اجتماعی در زندان ،آسایش ،راحتی و تأمین ارزش مواد مخدر در زندان از هر پولی مهمتر است و در عموم هزینههای جاری است .مبادالتی که دور از چشم و به صورت زد و بندها جایگزین پول میشود». مخفیانه صورت میگیرد اما کمتر مسوولی است که منکر وجود بندهای و زد در توانایی و مخدر به گفته او برخورداری از مواد آن در زندانها شود ،به طوری که سال 88سهراب سلیمانی نقش زندانیان از بسیاری برای مواد مخدر و واسطهگری مدیركل زندانهای استان تهران خبر از تأیید صدور حكم بندهای و زد و مخدر مواد از برخورداری حیاتی دارد .این اعدام یكی از زندانبانهای زندان رجاییشهركرج داد .این افراد اجتماعی جایگاه و منزلت ارتقای موجب مربوط به آن زندانبان به اتهام حمل و انتقال مواد مخدر به زندان بازداشت در زندان میشود. شده بود .به گفته سلیمانی «این شخص با سوءاستفاده رفته رفته و دارد طوالنی سابقه زندان به مخدر «واردات مواد ازدوكتاب نهجالبالغه و فرهنگ عاشورا كه كتابهای قطوری مبنای به واردات این جامعه در مخدر مواد شیوع با گسترش و هستندمقدار 395گرم تریاك و 485گرم كراك را جاسازی افرادی و زندانیان اقتصادی کنش ترین ی حیات و اصلیترین كرده» تا به زندانیان برساند .البته این زندانبان بعدها مورد مرتبط با زندان تبدیل شده است». عفو و بخشش قرار گرفت اما معامالت مواد مخدر در زندان ها ن زندا وارد راهی چه از مخدر خراط ها در مورد اینکه مواد هنوز تمام نشده و مهمترین کاربرد صندوقهای شخصی معمول طور به زندان به مخدر مواد میشود میگوید « :ورود زندانیان عالوه بر خرید و مبادالتی چون لباس ،خوراکی یا حتا مواد که افرادی به گیرد، ی م صورت اصلی توسط چندین گروه تلویزیون و تجهیزات برای شهرام جزایری ،معامله برای خرید شود. ی م گفته حمال رساند، ی م زندانی به و را وارد زندان کرده و فروش مواد مخدر در زندان است. او ممکن است با خوردن مواد نقش انتقال آنها را انجام دهد .عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: خوردن مواد مخدر مسئلهای است که سخنگوی قوه قضاییه «عدم پذیرش دالیل مسکو نیز انجام آن را تأیید کرده است .محسنی اژهای آبان ماه سال در مورد عدم تحویل موشکهای اس»-۳۰۰ گذشته در نشستی به موضوع بلعیده شدن مواد توسط متهمان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اشاره کرد و گفت« :درمواردی دیده شده متهمان تا 700گرم اسالمی با اعالم اینکه ایران دالیل مسکو برای عدم تحویل مواد مخدر را بلعیدهاند و به داخل زندان بردهاند ».او در ادامه موشکهای اس -300را تاکنون نپذیرفته است ،گفت« :تحویل اعالم کرد« :البته با هماهنگیهای انجام شده و خریداری این موشکها به تهران یکی از محورهای گفتوگوی دبیران دستگاههای اسكنر قوی درتالش هستیم تا این موضوع را شورای عالی امنیت ملی ایران و روسیه است». به صفر برسانیم و بتوانیم بگوییم مشكل موادمخدر را حل به گزارش مجلسنیوز ،سیدحسین نقوی حسینی نشست دبیران شورای عالی امنیت ایران و روسیه را مهم ارزیابی کرد كردهایم». و گفت« :سه محور عمده در این نشست باید مورد گفتوگوی زندان داخل را مخدر مواد که دومی دسته ها خراط به گفته طرفین قرار گیرد». از بیرون به و آزادند وثیقه قید با که هستند زندانیانی میکند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به تعهد روسها زندان میروند و مشغول به کار هستند .این زندانیان موظند در مورد تحویل اس -300اظهار داشت« :گفتوگوی زیادی در ساعتهایی و یا شبها به زندان بازگشته و حضور خود را بین ایران و روسیه برای تحویل این موشکها صورت گرفته که تاکنون تهران دالیل مسکو را رد کرده و بر این اساس اعالم کنند. تحویل موشکهای اس ۳۰۰از دیگر محورهای این گفتوگو کننده ک کم افراد دیگر از توانند ی م زندان مأموران میان در این خواهد بود». مخدر مواد حجم از درصد 30 حدود ها آن باشند. معتادان به الزم به اشاره است پیشتر رییسجمهوری روسیه پس از رد و بدل شده در زندانها را بر عهده دارند». تحریم ایران در خصوص فروش سالحهای سنگین از جمله بیشتر مصرفکنندگان مواد مخدر در زندان اختالل روانی سیستم اس ،-300در دستوری جدید ،جمهوری اسالمی را از سرمایهگذاری در هر نوع فعالیت تجاری مرتبط با استخراج دارند دکتر «جعفر ابوالبهری» در سال 81پژوهشی بر روی 1436اورانیوم ،تولید یا استفاده از مواد و فنآوریهای هستهای در خاک روسیه منع کرده است. زندانی از 5ستان کشور در مورد سوءاستفاده مواد مخدر در زندانها انجام داد .براساس این پژوهش مهمترین ماده مصرفی در زندان تریاک بوده است .در این پژوهش در مورد سالمت روانی مصرفکنندگان مواد در زندان آمده است 87 :و نیم درصد از افراد مشکوک به اختالل روانی و 12و نیم درصد
انتخابی مناسبتر از سایر دانههای روغنی
ضعف اصالحطلبان درشناخت ساختار قدرت
مهران امیراحمدی
اپوزوسیون خارج از کشور همواره از سوی اصالح طلبان حکومتی به عدم شناخت کافی نسبت به شرایط داخلی در یک دهه اخیر متهم گشته ،این در حالی است که وقتی کمی عمیقتر به رخدادهای حساس سالهای یک دهه گذشته از 18تیر تا انتخابات متوالی در پی آن بنگریم ،متوجه این حقیقت میگردیم که اپوزوسیون خارج کشور چندان به بیراهه نرفته بلکه این اصالح طلباناند که به رغم تغذیه از فضای داخل نه تنها درک درستی از شرایط نداشته بلکه همواره در محاسبات خود دچار خطا شده و میشوند ،اشتباهاتی که تاوان آن بیش از پیش بر دوش ملت ایران سنگینی میکند .به جرات میگویم که ایشان به رغم اینکه خود سالها در راس قدرت بودند و قریب به هشت سال در این اواخر هم دولت و هم مجلس را در اختیار داشتهاند ،به طرز عجیبی حتی در شناخت ساختار حکومتی که خود در آن دخیلاند ،عاجزنشان میدهند .این فرضیه را از این جهت بیان میکنم که بارها قبل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری از زبان ایشان شنیدیم که میگفتند« :اگر ملت حضور گسترده در انتخابات داشته باشد جریان اقتدارگرا نمیتواند بر نتایج آن تاثیر سوء بگذارد. افزون بر آن به کرات این نکته از جانب دوستان مطرح گشت که اگر مردم در انتخابات 1384حضور مییافتند به طور قطع احمدینژاد از صندوقهای رای سر بیرون نمیآورد .ناگفته نماند احمدینژاد در همان دوره اول ریاست جمهوریاش نیز با رای مردم انتخاب نشد بلکه با دستکاری در نتایج اولیه انتخابات به مرحله دوم رسید. مع الوصف اصالحطلبان با مطرح کردن اینکه حضور گسترده مردم در انتخابات 1388مانع از آن میشود که احمدی نژاد بتواند بار دیگر با دستکاری آرا به قدرت برسد ،مردم را پای صندوقهای رای کشانیدند اما در آخر شاهد بودیم که به رغم حضور گسترده مردم و برخالف پیشبینی تئوریسینهای اصالحات ،یک دستکاری ناباورانه در نتایج انتخابات به نفع احمدینژاد حاصل گشت .در واقع بر خالف گمانهزنیهای سران اصالحات به وضوح دریافتیم که برای حاکمیت رای مردم حتی در چارچوب شاخصهای قانونی جمهوری اسالمی پشیزی نمیارزد .البته چنین امری عجیب نبوده و نیست چون از نظامی که شاکله قانون اساسیاش منبعث از فرامین الهی است تا قراردادهای اجتماعی نباید هم بیش از این انتظار داشت. اما خطای محاسباتی دیگر اصالحطلبان این بود که فکر میکردند فشار و تظاهرات کنترلشده خیابانی میتواند حاکمیت را وادارد تا برخواست مردم گردن بنهد.دراین مورد نیز متوجه شدیم که باز دوستان دچار توهماند چرا که حاکمان نه تنها به خواست معترضان میلیونی گردن ننهادند بلکه با خشونت بیسابقهای به سرکوب مطالبات مردم پرداختند .این در حالی است که اگر اصالح طلبان حکومتی اندکی درایت به خرج میدادند ،شیشه عمر حاکمیت به یکباره در 25خرداد 1388خرد میگشت .بهتر بگویم ،فرمان ترک خیابان توسط سران اصالحات در واقع اکسیر شفابخشی بود که درعمل کالبد نیمهجان حاکمان به خصوص شخص خامنهای را جانی
مزایای استفاده از روغن زیتون دکتر آویده مطمئنفر روغن زیتون نه تنها همان خواص درمانی در رژیم غذایی را دارد که روغنی که از دانهها به دست میآید ،بلکه طعم و عطر برتری دارد .روغن زیتون اثرات دارویی فراوانی دارد. مهمترین آنها ترویج سالمت قلب است .مصرف منظم روغن زیتون شما را در برابر بیماریهای کرونری قلب ،آنژین قلبی، سکته قلبی یا انفرکتوس میوکارد محافظت میکند .روغن زیتون تهدید ترومبوز را نیز کاهش میدهد .در یک مطالعه در آفریقای جنوبی توسط جراح مشهور قلب کریستیان برنارد،
تازه بخشید. اما این مقدمه را از این جهت گفتم که در یکی دو ماه اخیر زمزمههایی از جانب اصالحطلبان حکومتی و برخی از نیروهای سنتی جمهوری اسالمی به گوش میرسد مبنی برحضور مجدد ایشان در انتخابات مجلس .جالبتر اینکه این زمزمهها حتی از زبان بر خی از اصالحطلبان اخراج شده از ساختار حاکمیت رانده میشود که هیچ بختی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان ندارند .البته کسانی چون کواکبی نماینده حال حاضر مجلس ،شاید در این بختآزمایی به سالمت بیرون آیند و آن هم مقدور نخواهد گشت جز با قربانی کردن موسوی و کروبی ازجانب ایشان.
اپوزوسیون خارج از کشور به رغم اینکه نتوانسته از فضای داخلی تغذیه کند ،چندان بیراهه نرفته است چرا که در واقع پیش بینیهایشان در چند سال اخیر بیشتر با واقعیت نزدیک بوده
براستی چرخ را مگر چند بار اختراع کردهاند که ما باید به رغم چنین تجربیاتی باز در کارگاه زمان همچنان به اختراعات ناقص دوستان که هیچ کارکردی جز یاس و سرخوردگی به ارمغان نیاورده است ،دل خوش داریم .آیا ساده انگاری و خوشبینیهای کودکانه ،میتواند مردم ایران را به مطالباتش برساند .غمگینانهتر اینکه دوستان عنوان میکنند« :راهی جز این رویکرد برای ملت ایران نمانده و باید تنها به بازی ریاکارانه حاکمان تن دهیم» تا همچنان ،شعور و وجدان جمعی ملت ایران به سخره گرفته شود. و اما حرف آخر :حاکمیت و شخص خامنهای این بار هم با گرمکردن تنور رو به خاموشی انتخابات توسط برخی به ظاهر اصالحطلب ،تا چند صباحی دیگر مجلس خودساخته و مطیع خویش را از برج عاج به تماشا خواهد نشست اگرچه زینت این بزم تصنعی و زودگذر چند کس بیمقدار چون کواکبی باشند.اما نکته کلیدی این بحث به این جا ختم میشود که اپوزوسیون خارج از کشور به رغم اینکه نتوانسته از فضای داخلی تغذیه کند ،چندان بیراهه نرفته است چرا که در واقع پیش بینیهایشان در چند سال اخیر بیشتر با واقعیت نزدیک بوده تا آقایانی که خوب بلدند چگونه بر اسب مطالبات مردم سوار شوند ،هرچند سوارکاران قابل و مطمئنی نباشند.
که اولین پیوند قلب موفق را انجام داد ،نشان داده است که روغن زیتون به اندازه روغن ماهی در کاهش سطح فیبرینوژن در خون موثر است .این پروتئین ،عامل اصلی لخته شدن خون است و هر چه سطح آن باالتر باشد ،تهدید ترومبوز بیشتر است .روغن زیتون در کنترل سطح کلسترول بسیار مهم است .این درست است که روغن زیتون سطح کلسترول را به اندازه روغن دانهها کاهش نمیدهد ولی در واقع ،روغن زیتون اگر چه سطح کلسترول مضر LDLرا کاهش نمیدهد اما سطح کلسترول مفید HDLرا افزایش میدهد .و از آن جایی که سطح کلسترول مفید باید از سطح کلسترول مضر باالتر باشد ،مصرف روغن زیتون در این زمینه بسیار مهم است .استفاده از روغن زیتون ،بیش از هر روغن دیگری ،با مانع شدن از اکسیداسیون لیپوپروتئینها محافظت بیشتری در برابر آتروزکلروز ( arterioschlerosisرسوب مواد زاید و چربی در سرخرگها) ،آنژین قلبی ،بیماری عروق کرونر و انفرکتوس میوکادر ،ارایه میدهد .اکسیداسیون لیپوپروتئین ،یک نوع چربی کم وزن که در خون در جریان است و حاوی مقدار زیادی از کلسترول است که به نام LDL شناخته شده ،عامل اصلی تولید ateroschlerosisاست. مطالعات متعددی نشان داده است که اسیدهای چرب اشباع شده مانند اسید اولئیک در روغن زیتون ،از اسیدهای چرب اشباع نشده در ممانعت از اکسیداسیون لیپوپروتئینها موثرتر هستند .به عبارت دیگر ،روغن زیتون نسبت به روغن دانهها در پیشگیری از aterioschlerosisموثرتر است حتا اگر روغن دانه سطح کلسترول خون را به میزان باالتری کاهش میدهد.
روغن زیتون در ترویج عمل کرد درست کبد و در برخی موارد نارسایی کبد به علت هپاتیت، سیروز ،مسمومیت دارویی و یا علت های دیگربسیار مفید است.
محققان اسپانیایی مدرسه ملی سالمت در مادرید عنوان میکنند که روغن زیتون خطر ابتال به سرطان سینه را کاهش میدهد .یک پژوهش مشترک توسط دانشگاه آتن در یونان و دانشگاه هاروارد ایاالت متحده آمریکا نیز تایید کرد که افزایش مصرف روغن زیتون ،یعنی بیشتر از یک بار در روز، خطر ابتال به سرطان سینه را از ۲۵تا ۳۵درصد کاهش میدهد. از سوی دیگر ،استفاده از مارگارین با خطر باالی ابتال به این بیماری همراه است .روغن زیتون در ترویج عملکرد درست کبد و در برخی موارد نارسایی کبد به علت هپاتیت ،سیروز و یا مسمومیت دارویی و یا از منابع دیگر نیز بسیار مفید است. این پژوهش تجربی با حیوانات آزمایشگاهی تایید شده است. روغن زیتون در موارد اختالل galbladerکیسه صفرا و درناژ صفرا نیز بسیار مفید است.انجمن قلب آمریکا و سازمان بهداشت جهانی پیشنهاد میکنند که نیمی از مصرف روزانه اسیدهای چرب باید شامل اسیدهای چرب اشباع نشده monounsaturatedباشد. روغن زیتون و آوکادو منبع اسید اولئیک ،منبع اسید چرب اشباع نشده monounsaturatedدر رژیم غذایی سالم هستند.
پس از اعالم جدایی «جنیفر لوپز» از «مارکجنیفر لوپز عشق را میفهمد با «بن افلک»
بهنام فروهر
قلب «سارایوو» در تسخیر پناهی و جولی دنیای شایعه ها و راست و باید ها و نباید های هنر برای خودش مخاطب های خودش را دارد .از این شماره یک صفحه داریم که نامش پاپاراتزی است .از شایعه های دور و بر هنرمندان تا خبرهای سینمایی .شما هم اگر شایعه داغ سراغ دارید برای پاپاراتزی ارسال کنید.
آنتونی» ،هنرمندان آمریکایی مجلههای معتبر آمریکایی از جمله «الیف استایل» (Life )Styleو «یو.اس ویکلی» ( ،)US Weeklyهمچنان با نشر مطالبی در تالشند تا از این دو به عنوان سوژه استفاده کنند. این در حالی است که یکی از این نشریات با اعالم این نظر که جنیفر لوپز در آستانه پیوستن مجدد به «بن افلک» است اعالم کرد که جنی قصد داشته که با ازدواج با مارک آنتونی از بن افلک انتقام عشقی بگیرد و پس از هفت سال زندگی با مارک این انتقام را گرفته است.
از سویی دیگر برخی نشریات نیز اعالم کردند که جنی ممکن است که بار دیگر با مارک زندگی خود را آغاز کنند اما لوپز به صراحت گفته است« :دیگر امکان ندارد». وی گفت« :من به عشق اعتقاد دارم اما بعضی اوقات فراموش میکنیم که میزان آن از سوی طرف دیگر ممکن است کم شود».
پناهی و جولی قلب سارايوو را تسخیر کردند همزمان با برگزاری مراسم اختتاميه جشنواره فيلم سارايوو (Sarajevo International Film « ،)Festivalآنجلينا جولی» بازيگر شناخته شده سینما و «جعفر پناهی» کارگردان و سینماگر ایرانی جايزه ويژه قلب طاليی هفدهمين دوره اين جشنواره بينالمللی را به خود اختصاص دادند. آنجلينا جولی که به همراه برد پيت در هفدهمين دوره اين جشنواره بينالمللی حضور داشت ،هنگام دريافت جايزه مورد تشويق فوقالعاده حاضرين در مراسم اختتاميه جشنواره سارايوو قرار گرفت ،به طوری که پس از دريافت جايزه به تماشاگران گفت« :اگر به تشويق من ادامه دهيد، حتمن گريه میکنم». جعفر پناهی نیز که به پاس فعالیتهای سینماییاش در این جشنواره تقدیر شد ،به دلیل محکومیتهایش قادر به حضور در این مراسم نبود. جولی پس از این جشنواره در یک کنفرانس خبری در خصوص سفرهای آینده به دیگر کشورها گفت« :چین در میان اماکنی است که میخواهم آن را کشف کنم .همچنین میخواهم برمه را از نزدیک ببینم البته نه در شرایطی که این کشور تحت حاکمیت نظامی سرکوبگرایانه است».
فوتبال هم بازی کنیم باز هم سکسی هستیم فقط جام جهانی آلمان نبود که فوتبال زنان را در رسانهها مطرح کرد. درباره زنانی که فوتبال را بازی یا داوری میکنند همیشه جنجال وجود داشته است .و این بار در خود آلمان ،پنج دختر ملیپوش در گزارش تصویری یک مجله معروف ظاهر شدهاند که با گزارشهای ورزشی متداول تفاوت دارد و سر و صدای زیادی به پا کرده است. پس از اینکه در جام جهانی فوتبال زنان در سال 2011 در آلمان« ،هوپ سولو» ( )Hope Soloدروازهبان آمریکا به عنوان جذابترین بازیکن انتخاب شد ،پنج فوتبالیست زن جوان آلمان نیز در مجله پلیبوی ( )PlayBoyاقدام به انتشار عکس کردند. این در حالی است که این بازیکنان هدف از اینکار را انتقاد از کسانی اعالم کردند که گفته بودند زنان ورزشکار به خصوص فوتبالیست زیبایی و جذابیت زنانه خود را از دست میدهند.
عزیزدردانه «آلپاچینو» بازداشت شد دختر 21ساله آل پاچینو به اتهام مستی حین رانندگی بازداشت شد. «جولی پاچینو» شنبه در حال رانندگی در وست هوستون نیویورک بود که توسط پلیس متوقف شد .بر این اساس پلیس با گرفتن آزمایش از وی متوجه شد جولی مست بوده و وی را بالفاصله بازداشت کرد. پلیس میگوید ساعت یک و پنج دقیقه بامداد شنبه بود که در خیابان وست هوستون مانهاتان راننده اتومبیل متوقف شده و از وی خواسته شد تا در تست مستی شرکت کند .پلیس بعد از آزمایش سر پایی متوجه شد جولی پاچینو بیش از حد الکل مصرف کرده و نباید رانندگی کند. به همین خاطر مطابق قوانین و مقررات دختر بازیگر معروف رسمن بازداشت شده و به اداره پلیس برده شد .آل پاچینوی 71ساله در دو قلوهای خود را به خصوص جولی را بسیار دوست دارد .وی در اداره پلیس اعتراف کرده که سه قوطی خورده و چند نخ سیگار هم کشیده و بعد از خانه بیرون زده است .همچنین پالک ماشین وی که مربوط به ایالت کالیفرنیا است نیز منقضی شده بود و باید تجدید پالک نیز کند.
همسر پیشین «واینهاوس»: من مقصر مرگ ایمی بودم «بلیک فیلدر سیویل» (،)Blake Fielder-Civil همسر پیشین «ایمی واینهاوس» ،خواننده 27ساله آمریکایی که در 23ژوئیه ،به دلیل نامعلومی درگذشت، در خصوص این حادثه عنوان کرد« :من میتوانستم ایمی را نجات دهم». وی اعالم کرد که «همه از مشکل شدید اعتیاد ایمی خبر داشتند و هماکنون من را به طور غیرمستقیم در مورد مرگش مقصر میدانند». او ادامه داد« :من باید راهی برای ترک این مواد پیدا میکردم».
اشاره ای به مزایای بازی های کامپیوتری یا ویدیویی
نگاهی به سینمای کیارستمی
سیاست شکلاول شکلدوم
کودکان امروز خالق تر و باهوش تر از همیشه
اکبرترشیزاد بسیاری «عباسکیارستمی» را غیرسیاسیترین سینماگر ایران میدانند .واقعیت این است که اگر بخواهیم به تعبیر عوامانهی موجود از هنر و سینمای سیاسی بسنده کنیم که اثر هنری را در حد یک بیانیهی حزبی تقلیل میدهند ،این سخن پربیراه نخواهد بود .نظرات و جهتگیریهای سیاسی خود «کیارستمی» نیز به ظاهر تاییدکنندهی این قضاوتغالب در مورد آثار اوست .او بارها از تنها فعالیتسیاسی در طول عمرش که به پیروزی انقالباسالمی در ایران انجامیده است ،به این دلیل که این انقالب نتایج ناخوشایندی را در بر داشته ،اظهار پشیمانی کرده است« .کیارستمی» همچنین در پاسخ به نامهی «بهمنقبادی» که در انتقاد از غیراجتماعی بودن فیلمهایش نگاشته است ،اظهار میکند« :اگر منظور از فیلمهای اجتماعی، فیلمهای سیاسی است باید بگویم من از آن پرهیز میکنم. برای اینکه فیلمهای سیاسی تاریخ مصرف مشخصی دارند .به اعتقاد من هنر باید مقداری خودش را از مقولهی سیاست جدا نگه دارد .ولی هر فیلمی که شما بسازید و فیلم خوبی باشد، به هر حال راجع به انسان امروز است .انسان هم یک موجود اجتماعی است .راستش من فیلمهای شعارگونه را دوست نمیدارم .فکر میکنم در شان هنر نیست». اما به گمان من اگر نوع نگاهمان به مقولهی سیاست را بازتر کرده و زاویهی دیدمان را تغییر دهیم ،این نوع موضعگیری در برابر آثار «کیارستمی» نه تنها درست نخواهد بود بلکه برعکس باید «عباسکیارستمی» را سیاسیترین فیلمساز ایرانی بدانیم، چرا که سیاست را به هر مفهومی که بگیریم ،شرقی ،غربی، مدرن و یا کالسیکاش ،به هر حال با جامعه و اجتماع سر و
باید «عباسکیارستمی» را سیاسیترین فیلمساز ایرانی بدانیم ،چرا که سیاست را به هر مفهومی که بگیریم ،شرقی ،غربی ،مدرن و یا کالسیکاش ،به هر حال با جامعه و اجتماع سر و کار دارد و هنر جدای از نوع ،سبک و یا خاستگاهش به نوعی بازگو کنندهی روح دوراناش است
کار دارد و هنر جدای از نوع ،سبک و یا خاستگاهش به نوعی بازگو کنندهی روح دوراناش است ،یعنی در حقیقت هر اثر هنری خلقشده بازتابدهندهی شرایط اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی زمانهاش است .با این معیار سینمای «کیارستمی» به دلیل صادقانهبودنش در هر دوره و زمانی انعكاسی از شرایط موجود در ایران بوده است .برای درک سادهتر این موضوع کافی است برای نمونه به یکی دو فیلم از ساختههای او نظری گذرا بیاندازیم. فیلم «قضیه شکلاول ،شکلدوم» فیلمی است که «کیارستمی» آنرا در سال 1358و در بحبوحهی تغییرات سیاسی ،فرهنگی و اجتماعی ایران پس از انقالباسالمی ساخته است .این فیلم مستند دربارهی یک معلم است که یکی از دانشآموزان در میانهی تدریسش به روی میز میزند، هنگامیکه تعدادی از شاگردان دوست خود که چنین عملی را انجام داده است لو نمیدهند ،او همگی آنها را از کالس اخراج میکند« .کیارستمی» فیلم را به یک مساله دشوار دراماتیک تبدیل میکند ،بدین صورت که «شکلاول» شامل
کیومرث سجادی
دانشآموزانی میشود که زیر بار نام بردن از شخص گناهکار نمیروند و در «شکلدوم» یکی از دانشآموزان مقصر را معرفی میکند و اجازه مییابد به کالس برگردد .پس از هر یک از این برداشتها ،گفت وگو دربارهی پیداکردن راه حل صحیح اخالقی برای این مسئله ،با دهها نفر از مطرحترین سیاستمداران و روشنفکران دوران انقالب به نمایش در میآید. این فیلم نمایشگر روحجمعی و رفتارهایاجتماعی غالب بر جامعهی انقالبی و ایدوئولوژی زدهی آن روز ایران است .پاسخ بخش فراوانی از افرادی که طرف گفت وگو هستند ،برآمده از یک دیدگاه خشک و تودهوار است که خودآگاه و ناخودآگاه و به روشهای مختلف سعی میکنند تا حق را به اکثریت داده و انتخابهای فردی را مورد سرزنش قرار دهند .روحیهی ریاکاری و تزویر در گفتار بسیاری از این شخصیتهای شناختهشدهی فرهنگی ،هنری و سیاسی به خصوص برای بینندگانی که پس از سالها و با آگاهی از مواضع و جهتگیریهای سیاسی و فرهنگی بعدی این افراد به تماشای فیلم نشستهاند ،به خوبی به چشم میخورد .برای مثال وقتی که بیننده صحبتهای «صادقخلخالی» حاکمشرع دادگاههای انقالب را دربارهی لزوم رافت و مهربانی میشنود ،ناخودآگاه خندهاش میگیرد و یا هنگامی که «نورالدینکیانوری» رهبر «حزبتوده» در سرزنش لودادن رفقا سخن میراند ،آدمی انگشت به دهان میماند که آیا این فرد همانی است که چندی بعد شمار فراوانی از مبارزین چپ را در همکاری با رژیم جمهوریاسالمی معرفی کرد و غیرمستقیم مسبب مرگشان شد؟ جالب اینجاست که در طول فیلم صادقانهترین ،منطقیترین و انسانیترین اظهارنظرها و سخنان را افرادی بر زبان میآورند که از همهی طرفهای گفت وگو عامیتر و بیادعاترند. نزدیک به دو دهه پس از آن «کیارستمی» فیلم دیگری ساخت به نام «طعمگیالس» .این اثر دربارهی مردی میانسال است که قصد خودکشی دارد و قبرش را در کنار درختی کنده است. او به دنبال کسی است که پس از مرگش بر روی جسد او خاک بریزد .مرد در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش میگیرد ،به درک تازهای از معنای زندگی میرسد .این فیلم به زیبایی نمایانگر فضای سرد ،اندوهگین و ناشاد حاکم بر جامعهی ایران در اواخر دههی هفتاد است .فیلم به نوعی نشاندهندهی پایان عصر ایدئولوژیگرایی در کشور بوده و سستشدن و عدم کارکرد ارزشهای سنتی و مذهبی را در طبقهی متوسط به خوبی به تصویر میکشد. اگر پس از این و با چنین دیدی به تماشای دیگر آثار «عباسکیارستمی» بنشینیم ،به سادگی در خواهیم یافت که به سختی میتوان فیلمساز ایرانی دیگری را مانند او پیدا کرد که به این اندازه فیلمهایشان نمایشگر روح زمانه باشند.
خیلی از والدین تصور می کنند که بازی های کامپیوتری و ویدیویی ،مانند بسیاری از فعالیتهای سرگرمکننده و اعتیاد آور کودکان ،به طور عمومی ،اتالف وقت و باعث از بین رفتن مغز کودکان شان می شود .از طرفی بازی های ویدیویی خشن توسط بعضی از کارشناسان به عنوان عامل خشونت در جوانان و سر زدن رفتارهای ضد اجتماع مورد شماتت قرار گرفته است. اما بسیاری از دانش مندان و روان شناسان دریافته اند که بازیهای کامپیوتری خواص بسیاری دارند که مهم ترین آن ها باهوش تر شدن کودکان است .این بازی ها به کودکان مهارت های سطح باالی فکر کردن را که در آینده به آن نیاز خواهند داشت می آموزند. بازی های ویدیویی برای کودکان تان یک تمرین مغزی واقعی هستند .در بسیاری از بازی ها برای برنده شدن نیاز به مهارت هایی است که سطح باالیی از فکر کردن را می طلبند .بسیاری از این مهارت ها حتی در مدرسه نیز آموزش داده نمی شوند. پیروی کردن از دستورالعمل ها و حل مشکالت با استفاده از منطق نمونه هایی از این مهارت ها هستند. از دیگر موارد می توان به هماهنگی چشم و دست ،رانندگی خوب و مهارت های فضایی اشاره کرد .در بازی های تیراندازی ،کاراکتر بازی ممکن است بطور همزمان اقدام به دویدن و تیراندازی نماید .شخص انجام دهنده ی بازی باید موقعیت کاراکترهای بازی ،سرعت آن ها ،این که تفنگ کجا را نشانه رفته است و آیا تیر به هدف می خورد و غیره را دنبال کند .تمام این فاکتورها باید مورد محاسبه قرارگیرند و سپس بازی کن باید تفسیر مغز را با عکس العمل خود
استقامت و پشتکار ،الگوشناسی ،استدالل استقرایی ،قضاوت مستدل ،کارگروهی و هم کاری در هنگام بازی با دیگران بخشی دیگر از مهارت هایی است که بازی های ویدویی آن ها را تقویت می کنند از طریق حرکت دست ها و نوک انگشتانش هماهنگ کند .این روند نیاز به هماهنگی ویژه ای بین چشم و دست و توانایی زیادی در تجسم فضایی دارد تا منجر به موفقیت بازیکن شود. تحقیقات در بزرگساالن نشان می دهد ،داشتن تجربه بازی های ویدویی حتا به بهبود مهارتهای جراحی نیز کمک می کند .یکی از دالیلی که متخصصان برای افزایش مهارت های خلبان های جنگی امروزی می آورند ،بزرگ شدن این نسل از خلبانان با بازی های کامپیوتری است .مدیریت منابع و منطق یکی دیگر از مزایای بازی های کامپیوتری می باشد .بازی گر یاد می گیرد که چگونه منابع محدود را مدیریت کند و استفاده بهینه از منابع را مانند زندگی واقعی فراگیرد. عملکرد چند وظیفه ای ،پیگیری هم زمان چندین المان متغیر و مدیریت هدف های چندگانه .در بازی های استراتژیک ،به عنوان مثال ،هنگامی که یک شهر را توسعه می دهید ،یک سورپرایز غیرمنتظره مانند یک دشمن ممکن است پیش آید. این قضیه بازی کن را وادار می کند تا انعطاف داشته و بتواند
به سرعت تاکتیک خود را عوض کند .تفکر سریع ،تحلیل و تصمیم گیری فوری! گاهی بازی کن این عمل را که یک تمرین واقعی برای مغز است ،هر ثانیه از بازی تکرار میکند. بنابر گفته ی محققان دانشگاه «روچستر» (، )Rochester بازی ها حوادث استرس زا را شبیه سازی می کند که می تواند وسیله ای مناسب برای تمرین موقعیت های مشابه در زندگی واقعی باشد .تحقیقات علمی نشان می دهد که انجام بازی های «اکشن» مغز را مجبور به تصمیم گیری های فوری می کند .بازی های ویدیویی می تواند جهت تمرین دادن سربازان و یا جراحان نیز مورد استفاده قرار گیرد. بازی کن های جوان مجبور می شوند دستورالعمل ها را بخوانند .داستان بازی را پیگیری کنند و اطالعات الزم را از متون بازی دریابند .هم چنین از توانایی های ریاضی خود برای برنده شدن در بسیاری از بازی ها که نیاز به آنالیز عددی و مدیریت منابع دارد ،استفاده کنند. استقامت و پشت کار ،الگوشناسی ،استدالل استقرایی ،قضاوت مستدل ،کارگروهی و هم کاری در هنگام بازی با دیگران بخشی دیگر از مهارت هایی است که بازی های ویدویی آن ها را تقویت می کنند. بازی های کامپیوتری کودکان شما را با تکنولوژی و دنیای آنالین آشنا می کند .شما باید بپذیرید که در دنیای «های تکنولوژی» زندگی می کنید .این بازی ها به کودکان شما کمک میکند تا خود را با این شرایط وفق داده و این موضوع برای دختران که کم تر از پسران جذب دنیای «های تکنولوژی» می شوند ،می تواند مهم تر باشد. شاید هر بازی ای برای هر فردی و با هر سنی پیشنهاد نشود اما تفکر سنتی حاکم بر بسیاری از پدر و مادرها در منع کلی کودکان شان از انجام این گونه بازی ها می تواند منجر به عدم شکوفایی بسیاری از استعدادها و خالقیت های آن ها شود.
مقولهای است که توجه چندانی به آن نشده است .اگر مسایل و مشکالت این زنان را با شاخصهای رفاه مقایسه کنیم، شکاف گستردهای مشاهده خواهیم کرد .برای مثال بهداشت، آموزش و یادگیری ،اشتغال و موقعیت اقتصادی فرد ،مشارکت در فرصتهای اجتماعی ،محیط فیزیکی و زیستی ،محیط و مهشبتاجیک روابط اجتماعی در مورد این زنان و عامل فقر اقتصادی بویژه هر روز اخبار جدیدی از زنانی میشنویم که به آنان به تعیین کنندهی اصلی وضعیت نابسامان آنهاست. اصطالح سرپرست خانواده یا خانوار میگویند .زنانی که هر زنان سرپرست خانواده به نسبت مردان سرپرست خانواده دچار کدام به دلیلی سرپرستی یک خانوادهی چند نفره را به عهده مشکالت بیشتری میشوند .مسالهی چند نقشه بودن زنان گرفتند و تعدادشان هم در کشور ما نه تنها کم نیست که هر سرپرست خانواده یکی از مسایلی است که سبب آسیبهای روز هم زیاد میشود .این زنان که گاهی از سواد هم بهرهی جدی به این زنان میشود .این زنان در آن واحد چندین نقش چندانی ندارند به دالیلی مانند مرگ نابهنگام شوهر ،علیل مختلف را ایفا میکنند .مانند رسیدگی به امور خانه ،رسیدگی شدن و از کارافتادگی آنها به هر دلیل و طالق و یا اگر ازدواج به امور فرزندان به تنهایی و کار در بیرون با تبعیضهای نکرده باشند مرگ پدر و مادر یا از کارافتادگی آنها سرپرست بیشتر .در این مواقع آنها میخواهند تا کار بیرون را نیز خانوادهی خود میشوند. با کیفیت کار خانه انجام دهند و بدینگونه دچار تعارض کافی است نگاهی به آمار و سپس به وعدههایی که به این میگردند .آنها از روزانه فشار بسیار زیادی را تحمل میکنند. زنان میشود بیاندازیم .این زنان برای تحت حمایت قرار چنانچه از منابع حمایتی در خانواده و اجتماع برخوردار باشندبا گرفتن بهزیستی باید پس از ثبتنام ماهها منتظر بمانند و مشکالت کمتری روبهرو خواهند بود و آسیب کمتری خواهند پس از آن با گرفتن مبالغی بسیار جزیی امور خود را بگذرانند .دید و درصد مشکالت روانی آنان کمتر خواهد شد ولی دادن کارتهایی مانند خرید از ترهبارها یا کارتهای بیمه یا چنانچه حمایتی نداشته باشند حتا در نگهداری از فرزندان و یا کارتهای حمل و نقل عمومی رایگان به آنها بیشتر مواقع از موسساتی وجود نداشته باشد که آنها را تا حدی تحت حمایت حد ثبتنام فراتر نمیرود. خود بگیرد آنان مجبور هستند که خود به تنهایی بار همهی مشکالت را به دوش بکشند و این باعث آسیبهای جدی به ادامه مطلب از صفحه 24 مقولهای که زنان سرپرست خانوار را به آنان خواهد شد ،چه بسا که هماکنون بیشتر اینگونه است و اذعان میکنم ،خوشحالتر میشدم که یکی از آن دخترکان زنانی محتاج تبدیل میکند ،نبود یا ضعف این زنان بدون کمک و به نهایت آسیبپذیر هستند. سیاستهای اجتماعی است که به ندرت کم از آنجا كه درصد بسیاری از زنان سرپرست خانوار ،خانهدار چنین برق نگاهی را مشعشع میکرد ولی خوب مهم نبود بوده و هیچگاه به دنبال معاش و پول در آوردن نبودند در میدانستم که چیز خوبی در انتظارم من است که آنجا پیش ترینها را برای این زنان تامین میکند بازار اقتصادی نمیتوانند شغل مناسبی انتخاب كنند بنابراین پیرزن است. مقولهای که زنان سرپرست خانوار را به زنانی محتاج تبدیل به دنبال مشاغل نیمه تخصصی و كم ارزش هستند و نسبت پیرزن برای من دویست دالر پرداخت...البته پرت کرد در میکند ،نبود یا ضعف سیاستهای اجتماعی است که به به مردان دستمزد كمتری دریافت میكنند در نتیجه زندگی صورت فروشنده ،نمیدانم البد فکر کرده بود قرار است ندرت کمترینها را برای این زنان تامین میکند .همچنین همراه با فقر دارند مشكل دیگر این زنان نداشتن مسكن است مرا با ده دالر بخرد ،واقعیت این است که همهی انسانها نبود سیستم حمایت کنندهی جبران کسری درآمدها از طرف كه به دلیل پایین بودن درآمد نمیتوانند مسكن مناسبی اجاره هم شعور درست و حسابی ندارند .مرا در یک کیف بوگندو نهادهای دولتی و یا حداقل بودن خدمات این سیستمها از كنند و مجبورند در مناطق نامناسب كه اجاره كمتری دارد گذاشت که حصیری بود و تمام تن مرا میخورد .ولی با عوامل گسترش فقر این زنان است .بسیاری از زنان سرپرست سكونت داشته باشند که این موضوع در تربیت فرزندان آنها همهی اینها میدانستم که آینده مال من شده است .حس یک عروسک خیمه شببازی هیچوقت اشتباه نمیکند ،به خانوار از فقدان یک چتر حمایتی و تامین مالی رنج میبرند .نیز تاثیر بهسزایی دارد. خانهی نمور ولی زیبایی رسیدیم ،پیرزن کیک زیبایی خرید. فقدان تامین اجتماعی برای بخش بزرگی از مردم بویژه روستاییان ،کارگران روزمزد و موقت ،کارکنان مشاغل توانمندسازی آنها و همچنین آشنا کردن راستش یکم ترسیدم .نکند من هدیهی یکی از نوههای غیررسمی و فقرای شهری چنان ناامنی بدنبال میآورد که این گروه از زنان با حقوقشان تا مورد تبعیض روانی او میشدم که اولین حرکتش این بود که شلوار مرا با مرگ مردان نانآور و سرپرست خانوار بحرانهای پی در قرار نگیرند از اولویتهای مربوط به امور درآورد تا ببیند من زنم یا مرد و بعد هر چی دکتر بازی بلد پی بنیان خانوارهای تحت سرپرستی زنان را میلرزاند .این این زنان است است روی من پیاده کند...نه...نه به خودم دلداری دادم، هیچوقت یک پیرزن برای دکتر بازی نوهاش دویست دالر گروه از زنان بدلیل عدم آموزشهای اولیه با وقوع پدیده بیهمسری ،ناگزیر از ورود به بازار کار سیاه ،ناامن ،پر از شعارهایی از قبیل تمام زنان تحت پوشش بیمهی اجتماعی پول را توی صورت کسی نمیکوبد .از همین عروسکهای تبعیض و تعدی جنسی و شغلی میشوند .استثمار جنسی و قرار میگیرند یا خدماتی ویژه به خصوص در مورد نگهداری از پالستیکی میخرد که از اول معلوم است زن است یا مرد. جسمی از این گروه از زنان در نبود هرگونه حمایت دولتی و فرزندان دردی از این قشر دوا نمیکند .تنها با انتقال خدمات خالصه ناگهان همه جا سیاه شد .ای بابا مگر قرار است مرا اجتماعی از آنان راه محتوم بسیاری از زنان این خانوارهاست .حمایتی و پرداخت مستمری به خانوادههای تحت پوشش سورپریز کنی ،چشمهای مرا چرا میبندی؟ ب بازی یک خیمه شب دلیل دیگری که برای مشکالت این زنان میتوان نام حمایتهای بیمهای و تامین اجتماعی ،زمینه مناسبی فراهم و بدین شکل من عروسک خیمهش برد محدودیت شبکهی روابط اجتماعی زنان و در نتیجه میگردد که این زنان روی پای خود بایستند .از سوی دیگر ،باز فلج شدم .او در صحنه به زمین خورده بود و فلج شده محدودیت دسترسی این زنان به سرمایههای اجتماعی است .فرایند توانمندسازی زنان میتواند در حوزههای مختلف دنبال بود ،عروسکش باعث شده بود که به زمین بخورد و پاهایش این محدودیتها خود دالیل و پیامدهای متعددی دارد .یکی شود .برای مثال ،در زمینه فرهنگی ،با توجه به میزان باالی بشکند و قطع نخاعی شود .نمیدانم ،چه شده بود ،چون از این محدودیتها قطع روابط با خانوادهی همسر پس بیسوادی در میان زنان سرپرست خانوار ،بتوان شرایط ادامه عروسکهای قدیمی اینکارها را نمیکردند .و او عاشق من شد .با هم دست دادیم ،نخها و شروع به چرخیدن کردیم، از طالق است و دیگری ترجیح دادن تنهایی بر ارتباط با تحصیل را برای آنها فراهم کرد. سایرین .گاهی هم شرمساری از شغلی که انجام میدهند به طور مسلم دولت نمیتواند تنها به دادن خدمات اقتصادی پیرزن برای پسرش دست میزد و میخندید ،کاش مادر باعث میشود این زنان از دیگران و روابط با آنان کناره بگیرند به این گروه از زنان اکتفا کند .توانمندسازی آنها و همچنین من هم بود تا او هم خوشحال میشد .من به شغل آبا و و گاهی هم وضعیت شغلی و رسیدگی به خانواده فرصت انجام آشنا کردن این گروه از زنان با حقوقشان تا مورد تبعیض قرار اجدایامان بازگشته بودم .امید به زندگی هردوی ما تابیده شد .من و او بعد از سالها یک گروه شدیم و با دنیا به چنین کاری را برای آنان نمیگذارد. نگیرند از اولویتهای مربوط به امور این زنان است .دولت جلو میرفتیم ،او دستهای متبحری داشت و من پاهای رفاه اجتماعی زنانی که سرپرستی خانوار را برعهده دارند ،موظف است عالوه بر حمایت بیمهای از زنان سرپرست
زنان بدون مردان
خانوار ،زمینه اشتغال و آموزش فنی و حرفهای را نیز برای آنها مهیا كند .همچنین باید در نظر داشت با بررسی زنان سرپرست خانوار این فعالیتها در مناطق مختلف متفاوت است ،زیرا میزان تواناییها در شهرها و روستاهای مختلف متفاوت است و گاهی در برخی از خانوادهها زنان به هیچ وجه توانایی ادارهی خانواده را نداشتهاند ولی این وظیفه از سر اجبار به آنان محول شده است. در راستای استقالل این زنان برنامههای ترویجی و آموزشی در ابعاد گوناگونی همچون مدیریت خانه و خانواده ،مهارتهای کارآفرینی و خوداشتغالی ،مباحث تربیتی-رفتاری فرزندان و مهارتهای زندگی برای آنان از ملزومات است .همچنین توجه نهادهای کاریابی دولتی و غیردولتی به زنان سرپرست خانوار جویای کار الزم است .برای کاهش مشکالت اینگونه زنان همچنین میتوان تسهیالتی در راهاندازی کارهایی مانند تولیدیها و مشاغل خدماتی و یا فروشندگی قایل شد تا آنها بتوانند در این زمینه به خودکفایی الزم برسند .به این ترتیب با این روند به حمایتهایی که در بیشتر مواقع آنها را وابسته به دولت یا سایر ارگانها نگاه میدارد کمتر نیاز داشته باشند تا با قطع هرگونه کمکی از طرف این نهادها که کم هم اتفاق نمیافتد دچار مشکالت عدیده نشوند.
فرزی ،میرقصیدیم و سالنهای خالی و متروکه دروباره به خاطر ما پر میشد .روزهای خوبی بود .یکبار برایم تعریف کرد که در اجراهای قبلیاش عاشق زنی شده که هر شب به تماشای برنامههای او میآمده است .و او میخواسته با زن ازدواج کند و اینکه دستان او عروسک را چنان میچرخانده که جادو میکرده است .ولی یک شب نخهای عروسک در پایش پیچیده و او را به زمین انداخته و او برای همیشه ویلچر نشین شده است .دلم برایش سوخت ،چرا عروسک با او چنین کرده؟ البته این وسط یادش رفت که تعریف مرا هم بکند هی میگفت من ،دستهای من ،دستهای جادویی من...پس ما چی پاهای ما ،پاهای جادویی ما ،چشمان نافذ ما...بگذریم این سوال برای من بود...تا اینکه ... همهچیز از یک روز خوب شروع شد ،ما میرقصیدیم و جمعیت دست میزدند ،به میان جمعیت رفتیم و شروع به هنرنمایی کردیم .مردم دست میزدند و من سنگ تمام میگذاشتم. پاهای من سالن را با خود یکی میکرد .به سراغ زنی رفتیم و شروع به رقص کردیم ،ناگهان دستهای او مرا به جلو برد و پاهایم هم دوید به سمت زن ،شاید باور نکنید اگر بگویم اینبار واقعن دستهای او بود ،نه پاهای من و در لجظهای با بوی خوش زن مست او را بوسیدم و دنیا برای من رنگ ب بازی را دیگری شد ،من همیشه عروسکهای خیمهش بوسیده بودم و چوبها و پارچهها را و هیچگاه چیزی را چنین نرم و لطیف حس نکرده بودم و من عاشق شدم ،عاشق یک زن .یک زن با بویی خوش و نرم .فاصله گرفتیم و من گیج بوی او خود را به دستهای عروسک گردان سپردم ،و دیگر هیچ چیز نمیدیدم جز او .زن همه چیز من شد .او هم زیاد به کافه میآمد و مستقیم به من زل میزد .من عاشق او و نگاهش بودم .تا اینکه روزی موقع رقص دو نفره ما به سمت او رفتیم ،بویش را از فاصلههای دور میفهمیدم .آن روز قیژ و قیژ ویلچر اذیتم میکرد .نمیدانم ،اولین بار بود که این صدا را میشنیدم .من میرقصیدم با شور و حرارت و به سمت او میرفتم .عروسک گردان دستهایش را بلند کرد .همه ساکت شدند ،او چیزی به من داد تا من به زن بدهم ،حلقه بود .و من آنرا از طرف مرد دیگری به زنی که عشقم بود دادم ،بازهم مسخ شده بودم .و زن حلقه را قبول کرد .ناگهان فهمیدم که چرا عروسک قبلی او را به زمین پرت کرده بود...زنی که هر دو ما عاشقش بودیم... من فرار کردم ،االن گوشهی یک زیرزمین نمورم که هر روز آب در آن باالتر میآید .من به زودی غرق میشوم و مادرم مستعمل .نسل ما منقرض شد .من غرق میشوم به خاطر بوی خوش یک زن .ولی من مرد عروسکگردان را هل ندادم، آنهم به خاطر بوی خوش یک زن. برای ورود به حوزه سخت افزار،
«گوگل» شرکت آمریکایی موبایل و تلفن «موتوروال» را خرید» غول اینترنتی «گوگل» با خرید «موتوروال» ،شرکت آمریکایی موبایل و تلفن ،اولین گام مهم برای ورود به حوزه سخت افزار را برداشته است .گوگل برای خرید شرکت موتوروال مبلغ ۱۲میلیارد و ۵۰۰میلیون دالر را به صورت یکجا پرداخت کرد. موتوروال یکی از بزرگترین شرکتهای سازنده موبایل است که در ساخت گوشیهای تلفن همراه از سیستم عامل گوگل موسوم به آندروید استفاده میکند. با این حال موتوروال در سالهای اخیر از رقبایش نظیر اپل، سامسونگ و اچتیسی عقب افتاده است.
روحانیت ،زوال یک باور چرخشی در نظر مردم در برابر طبقه روحانی
بیژن صفسری
کتاب این روزهای ملت ایران خواندنیتر شده است ،کتاب این روزهای من و ما را میگویم ،اگر چه همه در بند و اسیر، اما قفس هر چه تنگتر ،پرپر زدن بیشتر ،حاال دیگر عابد و زاهد بودن منعی برای پرهیز از ظلم نیست .گویی زندگی مهربانی بر نمیدارد باید سنگدل باشی ،که جاذبه زمین، جذابتر از آن است که بگذارد انسان آسمانی شود ،آنچنانکه روحانیت شیعه نه از عرش بر فرش که پایههای قدرت این مردان خدای جوی در اعماق منجالب ظلم فرو رفته است. میگویند زمامداران یک امت بیگمان باید نسبت به دو اصل مهم اداره امور مردم کوشا و هوشیار باشند ،و آن دو اصل مهم، اول جلب اعتماد مردم نسبت به دولتمردان خود ،دوم حفظ و حراست از شان و منزلت و اقتدار ملی آن جامعه است که این دو اصل در شرایط کنونی در کشور ایران ،برغم همه ادعاهای دولتمردانش وجود ندارد و چرایی آن هم روشن است که طی سیدوسال حکومت روحانیت و دین باوران ،ملت ایران جز فقر و فالکت و منزوی شدن در دنیا و غارت ثروت ملی ،از این جماعت خدا جوی دیندار خیری نبرده است . سه مقوله روحانیت ،مذهب و اخالق همواره از دیر باز پیوند ناگسستنی داشتند چه در غرب قبل از رنسانس و چه در شرق که تاکنون این پیوند وجود دارد ،این مثلث چنان همآغوشی دارند که تجلی آن در ذهنیت تودههای مردم این چنین است که فروریختن یکی از این سه مقوله ،سبب فرو ریختن سایر ارکان نیز میگردد .بهطور مثال به هر نسبت که از اعتبار روحانیت کاسته شود باورهای دینی و عقاید مذهبی متزلزل و معیارهای اخالقی لوث میشود. بی شک نخستین تجربه زمامداری و اداره امور یک کشور آن هم توسط روحانیت ،بعد از وقوع انقالب ۵۷درایران اتفاق افتاده است ،به دیگر سخن بعد از وقوع انقالب ۵۷روحانیت شیعه در مقام یک آزمایش مهم تاریخی قرار گرفت که امروز پس از سیودو سال زمامداری این قشر از جامعه و چگونگی تعامل و ارتباط آن با قدرت زیر ذرهبین نگاه نسل حاضرقرا گرفته است ،خاصه نسل مهاجر ایرانی که با وجود دوری از سرزمین نیاکانش اما به همه آنچه در کشش و کوشش برای آزادی در کشورش میگذرد چشم دوخته ،اما از شگلگیری پیوند سه ضلع مثلث روحانیت ،مذهب و قدرت پس از انقالب، کم اطالع بوده که این نوشتار کوششی است برای تنویر افکار نسل امروز مهاجر ایرانی که برای همهگان نیز خالی از فایده نخواهد بود. قبل از هر چیز باید دانست که در جامعه روحانیت شیعه از دیرباز برای دخالت روحانیون در امور سیاسی اختالف نظر وجود داشته و بزرگترین مرجع دینی که نسبت به دخالت روحانیت در امر سیاست مخالفت میورزید و تا زمان حیاتش مانع از فعالیت سیاسی روحانیون میشد ،آیتاله بروجردی بود که در اوایل سلطنت پهلوی دوم ،پس از فوت آیتاله حایری موسس حوزه علمیه قم ،از سوی سه مرجع بزرگ آن زمان معروف به مراجع ثالثه ،از عتبات به قم دعوت شد ،تا جانشین آیتاله حایری شود .در شناخت عظمت و دینداری این مرجع مخالف دخالت روحانیون در کار سیاست و دولت ،همینقدر
بس که در دو قرن و نیم اخیر ،شیعیان ،سه دوره ،مرجع و
اسالمی را تشکیل دادند و ماهنامهای به نام «گفتار ماه» بهراه انداختند و بعد هم کتاب جنجالی «بحثی در باره مرجعیت و روحانیت» را منتشر کردند که مورد توجه زیادی قرار گرفت .افرادی که در این انجمن فعال بودند ،علی مطهری، سیدمحمد بهشتی ،سیدموسی صدر ،سیدمرتضی شبستری، علی غفوری ،سیدابوالفضل زنجانی ،سیدمحمد باقر سبزواری، حسن مزینی ،میرزا محمدتقی جعفری ،عالمه طباطبایی، مهدی بازرگان بودند.
رهبر مطلق داشتند :اول شیخ مرتضا انصاری ،دوم میرزا محمد روحانیت پس از انقالب
حسن شیرازی (میرزای شیرازی فتوا دهنده تحریم تنباکو) سوم آقای بروجردی بود ،که دو نفر اول در خارج ایران بسر میبردند اما آقای بروجردی اولین مرجع تقلید شیعیان بود که در قم متمرکز شده بود و برتمام شیعیان جهان مرجعیت داشت و چنان شهره آفاق بود که در عربستان به این مرجع لقب «المجتهد» داده بودند چرا که خدمات با ارزشی در باال بردن موقعیت مذهب شیعه انجام داده بود .از جمله اولین مرجع تقلیدی بود که مبلغهایی به کشورهای خارج فرستاد
اما با این همه جامعه روحانیت از پیش و پس از انقالب با
خط امام و چندین گروه و دسته دیگر میکنند که هریک از اعضای شاخص روحانی این گروهها ،در نزد مردم بیشتر به نام گروههایی که در آن عضویت دارند شناخته میشوند .که این خود نیز میتواند یکی از دالیل وجود رقابت در بین روحانیون برای کسب بیشتر قدرت باشد .حکایت امروز روحانیت در این آب وخاک بیشباهت به حکایت ارسطو معلم اول نیست ،که درباره او نقل است «انه نبی ضیعوه» یعنی پیامبری که عاقبت از فریب قدرت ضایع و تباه شد و این گفته بنا بر قول روحانیت
گویی آن نقل قول از سید جمال اسد آبادی مصداق امروز این آب و خاک گشته که «در غرب اسالم هست ،مسلمان نیست ،اما در کشور ما مسلمان هست ولی اسالم نیست
بود .بسیاری از روحانیون مترقی و شاگردان این مرجع تقلید نامی جهان شیعه بر این باورند که روش آقای بروجردی از جمله جلوگیری از مساله سازی ،کوشش در وحدت اسالمی و شناسایی اسالم در جهان خارج و همکاری دین و علم و برقراری حساب و کتاب در دستگاه مرجعیت بود و به قطع حسن تفاهم و روابط دوستانه او با رهبران سنی مذهب باعث شد تا شیخ شلتوک ،مفتی بزرگ اهل سنت آن فتوای تاریخی معروف را در مورد به رسمیت شناختن مذهب شیعه صادر کند. اولین گروهبندی رسمی سیاسی علما و مجتهدها بیفاصله پس از فوت آقای بروجردی بهوجود آمد که در سه گروه تقسیم شدند: اول ،گروه علمای رادیکال که به رهبری روحاله خمینی و متشکل از روحانیهایی چون محالتی شیرازی ،صادق روحانی ،آیتاله طالقانی بود که خواسته هایشان به شرح زیر بود: • عدالت اسالمی از طریق سیستم پارلمانی حقیقی نه از طریق حکومت فردی • مخالفت با استثمار فقرا و لزوم مبارزه با فساد باال دستیها • توسعه صنایع و مخالفت با توسعه زیاد از حد شهرها • مخالفت با اتکا به سرمایهگذاری خارجی دوم ،گروه علمای رفرمیست به سرگروهی آیتاله مرتضی مطهری و با همکاری آیتاله سیدمحمد بهشتی ،محمدابراهیم آیتی ،سیدمرتضی شبستری و حتا دکتر علی شریعتی هم در این گروه بودند. سوم ،گروه علمای محافظهکار که وارث افکار و نظرهای آقای بروجردی بودند که بعد از فوت وی قدرت علمای قم و روحانیون و واعظ مشهور -به استثنای روحانی معروف «فلسفی» که به رادیکالها بیشتر نزدیک بود -در دست اینان بود که شامل آیتاله شریعتمداری ،میالنی در مشهد ،عالمه طباطبایی در قم بود .این گروه بیشتر طالب صلح و آرامش سیاسی بودند. از سه گروه یاد شده رفرمیستها اولین گروه سیاسی علما بودند که بیست ماه بعد از فوت آقای بروجردی انجمنهای
دو طیف اقلیت و یک طیف اکثریت مواجه بوده و هست که عبارتند از:
طیف اقلیت حامی حکومت طیف اقلیت تحول خواه طیف اکثریت بیتفاوت و غیر سیاسی
اقلیت تحولگرا انقالبی نیست بلکه خود را اصالحطلب میداند و از آنجا که اقلیت متصل به قدرت به دلیل حضور رسانهای نمود چشمگیرتری نسبت به دو گروه دیگر داشته و موقعیت آن دو گروه به خاطر در حاشیه بودن یا پنهان بودن از رسانهها از افکار عمومی هم پنهان ماندهاند ،این تصور در جامعه پدید آمده است که روحانیت یعنی همین کسانی که همواره روی آنتن حضور دارند .از این رو موضع جامعه حاوی تفکیک میان روحانیت نیست. پس از انقالب رابطه مردم با روجانیت با توجه به سابقه تاریخی این قشر از جامعه و انتظارهایی که بهعنوان یک باور نسبت به انجام رسالتی که ازاین مردان خداجوی در بین مردم وجود داشت تغییر یافت ،خاصه که پس از انقالب روحانیت به طور رسمی به سه گروه روحانیت حاکم ،روحانیت پویا و روحانیت خاموش تقسیم بندی شدند .طرفه آنکه در محاورهها و حتی نوشتهها هم این تقسیمبندی ،مصطلح و رایج است .بیشک چنین تفکیکی که پیش از انقالب در فرهنگ مردم این آب و خاک وجود نداشته و همه از طلبه گرفته تا مرجع تقلید ،روحانیت خوانده میشدند ،حاصل یودو ساله جامعه روحانیت شیعه در ایران است عملکرد س که حتا خود بعد از انقالب ـ نسبت به انتخاب راه روش سیاسی و تلقی که از حکومت دینی داشته ـ اقدام به ایجاد گروهبندیهای سیاسی از قبیل روحانیت مبارز ،روحانیون
شیعه خود ازحدیثهای نبوی است .امروز این پرسش مطرح است که به راستی چرا پس از انقالب روحانیت از جایگاه دیرینهی خود نزد مردم به دور افتاده است؟ چرا انشقاق بین مردم و روحانیتی که در طول تاریخ این سرزمین اهورایی، همواره تنها ملجا و پناه مردم در برابر قدرت بودند به وجود میآید و چنان میشود که بههیچ یک از آنها امیدی نمیتوان بست چه رسد به اینکه زلف آزادی به رسالتشان گره زد؟ چه بر سر روحانیت شیعه آمده که همواره با دغدغه حفظ میگویند زمامداران یک امت بیگمان باید نسبت به دو اصل مهم اداره امور مردم کوشا و هوشیار باشند ،و آن دو اصل مهم ،اول جلب اعتماد مردم نسبت به دولتمردان خود ،دوم حفظ و حراست از شان و منزلت و اقتدار ملی آن جامعه است اسالم و نه دغدغه ملی ،حامی مردم این آب و خاک بودهاند، اما امروز در اثر عملکرد برخی از هم کسوتان خود ،نه تنها شاهد دینگریزی نسل فردای این بالد اسالمی هستند که در کنار تضعیف باورهای دینی مردم ،به تنزل جایگاه خود به نظاره نشستهاند گویی آن نقل قول از سید جمال اسد آبادی مصداق امروز این آب و خاک گشته که «در غرب اسالم هست ،مسلمان نیست ،اما در کشور ما مسلمان هست ولی اسالم نیست». هر که پیری چنین گمره بود کی مریدش را به جنت ره بود
کوشایی از خود نشان دهد. زمانی که حاتمی به مرز بیست سالگی میرسد ،در دی ماه ۱۳۴۳به ابتکار هنرمندان و مسووالن هنرستان ،دانشکده هنرهای دراماتیک نیز تاسیس میشود و او با قبولی در آزمون ورودی وارد این دانشکده آیین چراغ خاموشی نیست ،همه عمر دیر رسیدیم میشود؛دانشکدهای که به زعم او فضای آموزشی مطلوبی داشت و میان به بهانه زادروز «علی حاتمی» استادان و دانشجویان آن هماهنگی سازندهای برقرار بود. حاتمی نخستین نمایش نامهاش را با عنوان «دیب» (دیو) محبوبه شعاع نوشت و در اردیبهشت ماه ۱۳۴۴در تاالر دانشکده و باحضور خیابان در 1323 سال مرداد سوم و ت بیس در «علی حاتمی» کودکان موسسه آموزشی فرهنگ آرزو به اجرا درآورد .پس ای ه محل همان شد. متولد اردیبهشت، کوچه شاهپور تهران، از آن نمایشنامههای «ساتن»« ،قصه حریر»« ،ماهیگیر»، به غ ا د و پایه سه زیر در هزاردستان نویس ش که رضا خو «حسن کچل»« ،چهل گیس»و«شهرآفتاب ومهتاب»را برای انگشتی شش مستنطق به سکونتش محل نشانی عنوان تاتر نوشت. گفت. می و اجرای این نمایشها حاتمی را به عنوان یک نمایشنامه خانه پ چا دریک آرا ه صفح سمت پدرش بودو دار ه خان علی مادر نویس صاحب سبک معروف کرد .او خود نقل کرده بود: را داشت و او دومین فرزند خانواده بود .شوق نمایشنامه «چون نمایشنامهها را آهنگین و ریتمیک مینوشتم بعضیها نویسی در نوجوانی پای او را به تماشاخانههای اللهزار باز کرد ،شایع کرده بودند مادربزرگی دارم که مسن است و این در آنجا مسحور بازی هنرمندانه«جعفر توکل»شد و آرزوکرد نمایشنامهها را مینویسد و به دلیل مسن بودن و امتناع از روزی برسد که توکل در نمایشی به کارگردانی خود او بازی شهرت اسم خودش را پای نمایشنامهها نمیگذارد ،بنابراین کند .این ایام مصادف بود با رسیدن شبکه برق تهران به محله من آنها را امضا میکنم». شاهپور و پیچیدن طنین صدای رادیو در خانه آنها. چندصباحی این حرفها و شایعات در محافل هنری پشت و نویسنده حاتمی خود گفته وقتی «نصرتاله محتشم» سر حاتمی زده میشد تا این که سال ۱۳۴۵به منظور رفع سوتفاهم نمایش مدرنی با عنوان«آدم و حوا» یا «برج زهر مار» مینویسد که تحولی در کار او محسوب میشود و همین نمایش موجب آشنایی او با مسووالن تلویزیون شد که درآن ایام در کار جذب افراد مستعد بودند. نخستین فیلمنامه کاملی که علی حاتمی ارایه میدهد«حماسه عشقی شب جمعه» ()۱۳۴۶ نام داشت که «هژیر داریوش» کارگردان و فیلم شناس، آن را به صورت یک فیلم کوتاه در آورد. سال 1348کیمیایی ومهرجویی و تقوایی فیلمهای قیصر ،گاو و آرامش را میسازند و حاتمی در تدارک به حق باید علی حاتمی را پرشورترین ساختن حسنکچل. فیلمساز وابسته به آداب و سنن ایرانی هدف مشترک این فیلمسازان دوری جستن از بازار فیلمفارسی دانست فیلمسازی که با تیزبینی و هوشمندی بود. خاصی توانسته حال و هوای زندگی ،آداب و حسن کچل قبل از این که به فیلم درآید نمایشنامه آن رسوم و باورهای ایرانیان را به تصویر بکشد و توسط «داود رشیدی» با بازی «پرویز فنیزاده»« ،اسماعیل دیالوگهای فیلمهای او بسیار درخشان و قابل داورفر»« ،یداله شیر اندامی»« ،عصمت صفوی» و «مهین شهابی» در فروردین ۱۳۴۸در تاالر بیست و پنج شهریور توجه هستند اجرا شد و بدین ترتیب علی حاتمی بهصورت جدی وارد بازیگر حرفهای تاتر ،نمایشنامه رادیویی را در رادیو اجرا فعالیتهای سینمایی شد .و پس از آن حدود پانزده فیلم بلند میکردباعث میشد حساسیت و نیروی تخیل من به شدت سینمایی و مجموعه تلویزیونی ساخت که فیلمهای «طوقی»، بر انگیخته شود. «باباشمل»« ،قلندر»« ،خواستگار»« ،ستارخان» ،مجموعه هایی ه مای روی گرفت تصمیم حاتمی که بود از همان ایام تلویزیونی «مثنوی مولوی» ،مجموعه تلویزیونی «سلطان کرد شروع بنابراین کند. کار ایرانی و ملی های از داستان صاحبقران»« ،سوتهدالن»« ،هزاردستان»« ،حاجی کرد ی م تحصیل نهم کالس در که هنگامی او نوشتن. به واشنگتن»« ،کمالالملک»«جعفر خان از فرنگ برگشته»، هنرستان به نویسی نامه ش نمای اولیه اصول آموختن برای «مادر» و «دلشدگان» از آن جملهاند. هنرپیشگی میرود ،اما از بد حادثه چند روز بعد هنرستان و اما سرانجام علی حاتمی بعدازماهها مقاومت در مقابل هنرپیشگی تعطیل میشود. بیماری سرطان که او را سخت نحیف و رنجور ساخته بود در آزاد هنرستان که کند ی م جلب را پس از آن اعالنی نظر او پانزدهم آذر سال 1375در تهران در گذشت و در بهشتزهرا درنگ ی ب وحاتمی است شده تاسیس هنرهای دراماتیک به خاک سپرده شد .آخرین فیلم علی حاتمی «جهان پهلوان گیری ت سخ کند. ی م نام ت ثب نویسی ه نام در رشته نمایش تختی» نام داشت که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی هایی ه نام ش نمای به نسبت هنرستان رییس «مهدی نامور» او ،بعد از مجموعه هزاردستان بود ،او این فیلم را زمانی شروع شود اجرا هنرستان سالن در تا نوشتند ی م نوآموز که هنرجویان به ساخت کرد که با بیماری دست و پنجه نرم میکرد ودر شگردهای و فنون فراگیری در که دارد ی م برآن حاتمی را نهایت مرگش مهلت نداد فیلم را به پایان برساند وپساز مرگ و حساسیت پردازی، و وگ گفت ویژه به نویسی، ه نمایشنام او ادامه این فیلم بهکارگردانی«بهروزافخمی»ادامه یافت و به
سرانجام رسید. حاتمی دو فیلم نود دقیقهای نیز ساخته بود که این دو فیلم مبتنی بر هزاردستان با تدوین «واروژ کریممسیحی»به نامهای «کمیته مجازات» و «طهران ،روزگار نو» ساخته شد که بعد از درگذشت او به نمایش در آمد.الزم به ذکر است «لیال حاتمی»«،زری خوشکام» و «علی مصفا» هنرپیشهگان سینما ،فرزند ،همسر و داماد علی حاتمی هستند.
و اما در آخر به حق باید علی حاتمی را پرشورترین فیلمساز وابسته به آداب و سنن ایرانی دانست فیلمسازی که با تیزبینی و هوشمندی خاصی توانسته حال و هوای زندگی ،آداب و رسوم و باورهای ایرانیان را به تصویر بکشد و دیالوگهای فیلمهای او بسیار درخشان و قابل توجه هستند و در سینمای ایران اگر بینظیر نباشد حتمن کم نظیر هستند.
پنجره هواپیما به وسعت پنجره کامیون دامون روزبه هر موقع سوار هواپیما شدم ،اولین کاری که کردم بستن پنجره هواپیما بود .یا نور زیاد خورشید چشم آدم را سوخاری میکرد یا شب بود و پشم هم دیده نمیشد .اگر هم همه چیز مرتب بود ،پنجره اینقدر کثیف بود که کلن بیخیال همه چیز میشدیم و از بقیه چیزها در هواپیما لذت میبردیم. اما به تازگی شرکت بوینگ این مشکل بزرگ را حل کرده است. بوینگ ۷۸۷جدید ،بهترین پنجرهها را در بین تمام هواپیماها دارد .در این هواپیما پنجرههای کوچک اطراف که با یک پرده پالستیکی پوشانده میشدند ،حذف شده و پنجرههای بزرگتری جایگزین شدهاند که میزان تاریکی آنها قابل تنظیم است و امکان تنظیم میزان نور ورودی را به شما میدهد. این پنجرهها ۴۸سانتی متر ارتفاع داشته و ۶۵درصد بزرگتر از پنجرههای معمول هواپیماها هستند .این به این معنی است که دیگر برای دیدن سطح زمین و آسمان بهصورت همزمان، نیازی نیست چشم درد بگیرید. امکان کنترل نور وارد شونده به هواپیما در این پنجرهها ،زیر سر ژل حساس به الکتریسیتهای است که فضای میان پنجره دو جداره بوینگ ۷۸۷را پرکرده است .هرگاه میزان جریان الکتریکی در این ژل افزایش یابد ،آن را تیرهتر میکند و با کاهش جریان الکتریکی ،ژل روشنتر میشود .یک سیستم عالی که در عین سادگی نتایج درخشانی را به بار آورده است. اما بازهم من ترجیح میدهم پنجره هواپیما را ببندم و از مهماندار لذت ببرم! فیس مسنجر یکی از کمبودهای فیسبوک ،نبود یک نرمافزار مسنجر بود. گفتم بود چرا که دیگر این کمبود با نرمافزار جدید فیس بوک حل شد. فیس بوک نرم افزار موبایلی را معرفی کرد که بطور مستقل قابلیت چت گروهی را برای سیستم عاملهای موبایل فراهم میسازد .این نرم افزار مجانی در حال حاضر برای دانلود در دسترس عموم است .از مهمترین ویژگیهای این نرمافزار میتوان به اشتراک گذاشتن مکانها ،اشتراک گذاشتن عکسها و مهمتر از همه قابلیت ارسال سریع پیغامها به یک دوست و یا یک گروه از دوستان در فیس بوک اشاره کرد .ما از همین نوشته اعالم میکنیم که تغییرات در فیس بوک را مدیون گوگل پالس هستیم. به هر حال شرایط نشان میدهد که موفقیت گوگل پالس در این مدت کوتاه ،بدجور رفقای فیس بوکی را نگران کرده است. در ضمن این نرمافزار را میتوانید از دانلود سنترهای سیستم عامل موبایل خود به صورت مجانی دریافت کنید.
سونی اریکسون فارسی دوست و اما یک خبر خوب برای طرفداران سونی اریکسون .این شرکت در یک اقدام منتظره ،از سایت فارسی سونی اریکسون رونمایی کرد. این وب سایت بخشهای گوناگونی همچون معرفی گوشیها و لوازم جانبی با مشخصات کامل به زبان فارسی ،پشتیبانی، عیبیابی ،شگردها و ترفندهای استفاده هرچه بهتر از محصوالت ،دفترچه راهنما و به روز رسانی دستگاه ،معرفی و اطالعات شرکت و مسوولیتهای اجتماعی را شامل میشود. سونی اریکسون با این کار انگار قصد داشته بیشتر خودش را در دل فارسی زبانان جا کند.
شعار هر بسیجی ،حمله به فیس بوکچی گروه «انونیموس» یک سری هکر هستند که تاکنون سایتهای زیادی را مورد نوازش قرار دادند. آنها حتی در یک اقدام سایتهای دولتی ایران را هک کردند و بسیاری از اطالعات را برای دانلود بر روی اینترنت گذاشتند در حالی که چند ماه قبل حسابی خدمت سایت پی پال و سونی رسیده بودند. اما این روزها شایعاتی به گوش میرسد مبنی بر این که این گروه هکری در اطالعیه خود در یوتیوب آورده است فیسبوک اطالعات را به آژانسهای دولتی میفروشد و به شرکتهای امنیتی اطالعاتی برای جاسوسی از مردم سرتاسر جهان دسترسی مخفی اعطا کرده است .این گروه هکری با اشاره به تاریخ ۱۴آبان اعالم کرده است که این شبکه اجتماعی پس از این تاریخ دیگر به ارایه سرویس به کاربران قادر نخواهد بود و از کاربران فیسبوک خواسته است تا برای دفاع از آزادی اطالعات و حفظ حریم شخصی خود به کمپین نابودی فیسبوک ملحق شوند. اما این در حالی است که گروه هکر «انونیموس» تکذیب کرد که شبکهی اجتماعی فیسبوک را منهدم میکند .سخنگویان این گروه در توییتر اظهار داشتند که در پشت این تهدید قرار ندارند ولی اذعان کردند که کسانی که این حرف را زدهاند ممکن است اعضایی از این گروه باشند که به طور مستقل دست به چنین کاری زده باشند .سخنگوی دیگری به خبرگزاری فرانس پرس گفت که سازمان او فاقد یک ساختار هرمی است و اعضای آن هویت خود را پنهان میکنند .اما باز هم برای اطمینان بیشتر به توصیه فرورتیش رضوانیه ،عکس تمام کسانی در فیس بوک تو نخشون هستید را سیو کنید تا بعد حسرت نخورید.
ماست بادمجان فرورتیش رضوانیه نیمهشب از خواب بیدار میشوید .فكرتان خیلی مشغول است .نامزدتان این روزها به خاطر چند اتفاق ناراحت است و برایش نگران هستید .خوابتان نمیبرد .یادتان میآید كه از صبح تا شب چیزی نخوردید .احساس ضعف و گرسنگی میكنید. از روی تخت بلند میشوید و به آشپزخانه میروید .یخچال پر از خوراكیهای مختلف است اما میلی به خوردن هیچكدام از آنها ندارید .ظرف ماست و بادمجان را برمیدارید و به طرف اتاق میروید اما میان راه یادتان میآید كه قاشق نیاوردید. دوباره به سمت آشپزخانه برمیگردید ولی ناگهان دستتان به لبه دیوار میخورد و ظرف ماست رها میشود و روی زمین میافتد .زیر پایتان را نگاه میكنید .ماست به شعاع دو متر روی فرش پخش شده است .باورتان نمیشود كه نصفهشب باید تمیزكاری كنید. روی زمین زانو میزنید و ماست ریخته شده را با قاشق جمع میكنید تا داخل ظرف بریزید ،ولی میدانید كه خیلی طول میكشد .با عجله داخل آشپزخانه میروید و یك قاشق چوبی بزرگ برمیدارید ،ولی پایتان لیز میخورد .برای این كه تعادلتان را از دست ندهید ،به اطراف چنگ میاندازید تا چیزی را بگیرید .در همین لحظه دستتان به سبد سیمی كنار ظرفشویی گیر میكند و آن را روی زمین میاندازید. تمام بشقابهای بلوری روی سرامیك كف آشپزخانه میافتند و خرد میشوند .برای چند دقیقه همانجا میایستید و به این كه چطور بدبختی نیمهشب به سراغتان آمده ،فكر میكنید. وقتی تمام ماست را جمع میكنید و دوباره داخل ظرف میریزید ،هنوز مقداری از آن روی فرش است .به آشپزخانه میروید .به خاطر دارید كه مدتی قبل شامپو فرش را داخل كابینت زیر سینك دیده بودید .آن را همانجا پیدا میكنید .به هال برمیگردید و شامپو را روی فرش میریزید ،اما ناگهان سرتان گیج میرود .همیشه با این كه مادرتان به خانهتان بیاید و به وسایل زندگیتان دست بزند مخالفت كردهاید ،اما او اهمیتی نمیدهد .شك ندارید كه كسی جز او نمیتواند وایتكس را داخل ظرف شامپو فرش بریزد و این تغییر مهم را روی آن ننویسد. نمیدانید چطور بوی وایتكس را از بین ببرید .مطمئن هستید كه تا صبح نمیتوانید با وجود آن بوی تند و بد و مزخرف بخوابید .تصمیم میگیرید فرش را داخل حمام ببرید و بشویید .نیمساعت بعد وقتی كارتان تمام میشود ،با خودتان فكر میكنید كه چطور میتوانید فرش را خشك كنید. تصمیم میگیرید دیگر هرگز نیمهشب سراغ یخچال نروید. فرش را تا میكنید و آن را تا تراس میبرید .وقتی مشغول آویزان كردن آن از نردهها هستید ،چون سنگین شده ،ناگهان از دستتان در میرود و به پایین سقوط میكند .داخل حیاط خانم صاحبخانه را نگاه میكنید .فرش دقیقا روی قسمتی از باغچه افتاده كه او بذر گلهای هلندیاش را كاشته بود و از بچههایش هم بیشتر به آنها اهمیت میدهد و رسیدگی میكند.
رییس جمهوری یمن:
«خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام پارلمانی هستم» علی عبداله صالح رییس جمهوری یمن در سخنانی در همایش قبایل هوادار خود در صنعا پایتخت یمن ،تاکید کرد که او به «قدرت دل نبسته و خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام پارلمانی و صیانت از قانون اساسی شد». به گزارش العربیه ،این نخستین سخنرانی علی عبداله صالح از زمان ترور نافرجام او بهشمار میآید .حدود دو ماه پیش رییس جمهوری یمن در پی انفجاری در مسجد ریاست جمهوری این کشور زخمی شد. پس از آن او و شماری دیگر از زخمیهای این حادثه ،برای معالجه به عربستان منتقل شدند. صالح که از راه ویدیو کنفرانس سخنرانی میکرد ،تاکید کرد که به یمن باز خواهد گشت .او گفت که انقالب جوانان یمن را افراد سوجود و قدرتطلب به سرقت بردند. از چندماه پیش یمن شاهد اعتراضهایی با خواست سرنگونی نظام علی عبداله صالح است. رییس جمهوری یمن تاکید کرد که هیچ مانعی برای تسلیم قدرت به عبد ربه منصور معاون خود ندارد. از زمان ترور نافرجام صالح و خروج او از یمن ،اداره موقت این کشور را عبد ربه منصور بر عهده دارد .تسلیم قدرت به عبد ربه منصور و آغاز مرحله انتقالی ،از خواستههای اپوزیسیون یمن است. كالفه هستید .روی مبل مینشینید و فكر میكنید .نمیدانید صاحبخانه غرغروی زشتتان فردا چه حرفهایی به شما میزند .در همین لحظه به یاد همسرتان میافتید .از این كه او هنوز با شما راحت نیست و درد و دل نمیكند و همه چیز را توی خودش میریزد ،ناراحت هستید .وقتی یادتان میآید كه كلی ظرف بلوری شكسته هم در آشپزخانه دارید، حالتان بدتر میشود .تصمیم میگیرید بخوابید .ظرف ماست را ری میز میگذارید و از جایتان بلند میشوید ،اما در جایتان میخكوب میشوید .كمی فكر میكنید .سرتان را به طرف میز برمیگردانید .ظرف ماست بادمجان خالی و یك قاشق لیسیده آنجاست.
به گزارش خبرگزاری رسمی مصر، «ورود وزیر کشور لیبی و خانوادهاش به مصر»
در پی منتفیشدن استیضاح وزیر آموزش و
حاکمیت حسن زارع زاده اردشیر
بخش سوم
نظام جمهوری اسالمی که از طرفی میخواهد به جهان نشان دهد پایبند قوانین بینالمللی است و از طرف دیگر ثابت کند کشوری متحول با اقتصادی قوی در حال ایجاد است ،دوره سازندگی را با پروژههای بزرگ نفتی ،گازی و پتروشیمی که از سال ۵۷متوقف شده بود ،آغاز کرد و بار دیگر سرو کله شرکتهای انحصاری و بینالمللی در کشور پیدا شد .از نظر اجتماعی در این دوران ،تنها به ظاهر تغییری جزئی به سود جوانان با آزادی نسبی در پوشاک و معاشرت پدید آمد ولی از نظر ایجاد نهاد دموکراتیک با قدرتی که نیروی نظامی و امنیتی پیدا کرده بودند ،حرکتی اجازه رشد نداشت .خرید سالح از غرب و شرق جهت تقویت نیروی نظامی و به خصوص سپاه پاسداران به راحتی انجام گرفت به طوریکه کشورهای همسایه از ترس جمهوری اسالمی قدرتمند ،همه بسوی خریدهای میلیاردی اسلحه غرب هجوم آورده و قراردادهای سنگین پروژهای امضا کردند تا منافع غرب را در منطقه باال برده و از جمهوری اسالمی دور کنند .انرژی هستهای و به طبع نوع اتمیاش مخفیانه از طریق داللهای پاکستانی و لیبی پا گرفت ،تا حکومت حرف جدیدی را در منطقه بزند و در این کشاکش شوروی که از ابتدای پیروزی سال ۵۷ روابطش را با مسوولین نظام بهبود بخشیده بود و نیروی سیاسی وابسته بخود را در اختیار رژیم قرار داده بود ،توانست تکنولوژی فرسودهاش را به اضافه فروش سالحهای شرقی به آنها تحمیل کند .مقامات حکومت که از نظر کشورداری و قوانین مدنی بسیار ناآگاه و عقب مانده بودند هیچگاه نتوانستند روابط درستی با کشورهای جهان بگیرند ،کاری که کشورهایی همچون آفریقای جنوبی پس از پیروزی جنبش خود به دقت
جناح چپ حاکمیت که تحت دگردیسی بود و قدرت را دیرزمانی از دست داده بود، روی به اصالحات آورد چرا که خفقان حاکم موجب میشد تا مردم به پای صندوقهای رای کشانده شوند
انجام داد ،حکومت تنها توانست ضمن داشتن روابط معمولی با کشورهای جهان ،با کشورهای کوچکی که پولی از جمهوری اسالمی دریافت میداشتند روابط بهتری داشته باشد که از نظر بینالمللی جایگاهی نداشتند .کشورهایی همچون ترکیه که سود سرشاری از جنگ ایران و عراق بردند ،یا سوریه که نفت مجانی برای حمایت تروریستهای رژیم همچون حماس و حزب اهلل میگرفت ،و یا کشوری همچون کره شمالی که سالح پیشرفته اما قدیمی را تحویل دهد و باالخره چین که مترصد بود بازار کاالهای بی کیفیتاش را به روی جمهوری اسالمی بگشاید تا صنعت بیجانش را نابود کند ،که کرد .حال که دولت ۸ساله رفسنجانی به پایان میرسید نیاز به مهرهای جدید برای تداوم کار بیش از پیش محسوس بود چرا که
پرورش،
«تجمع اعتراضی معلمان حقالتدریسی در مقابل مجلس» پس از اعالم منتفیشدن استیضاح حمیدرضا حاجیبابایی وزیر آموزش و پرورش دولت جمهوری اسالمی ،یکشنبه بعدازظهر ،معلمان حقالتدریسی در مقابل مجلس دست به تجمع زدهاند. به گزارش ایسنا ،جمعی از معلمان خرید خدمتی ،بعدازظهر یکشنبه آنچه «پیگیری مطالبات صنفی خود» اعالم کردهاند ،در مقابل مجلس شورای اسالمی جمع شدهاند. گزارشهای رسیده از میدان بهارستانی حاکی از این بوده است که نماینده معلمان مانند گذشته ،استخدام رسمی خود و یا تداوم فعالیت این معلمان در کالسهای درس به عنوان نیروی شرکتی را از دالیل اصلی تجمع اعالم کرده است. گفتنی است از دالیل اصلی استیضاح آقای حاجیبابایی، عدم رعایت قانون مصوب مجلس در اولویت دادن استخدام رسمی برای معلمانی است که به صورت پیمانی، شرکتی ،خرید خدمت و حقالتدریسی در این وزارتخانه کار میکنند ،عنوان شده است .با این وجود ،تنها یک هفته پس از اعالم وصول طرح استیضاح ،نمایندگان با معاونان وزیر جلسه برگزار کردند و با استمهال سهماهه ،موافقت شده است. ناظران میگویند تجمع روز گذشته ،برای چندمین بار طی ماههای اخیر است که توسط معلمان غیررسمی که وضعیت ارتباط استخدامی آنها با وزارت آموزش و پرورش مورد رضایتشان نیست ،در مقابل مجلس شورای اسالمی صورت میگیرد. نتیجه دولت فاسد رفسنجانی جز افزایش فقر و گرانی خفقان سیاسی نبود و مردم و جوانان معترض در گوشه کنار کشور فریاد اعتراض سر میدادند .از این رو بود که دولت اصالحات شکل گرفت. جناح چپ حاکمیت که تحت دگردیسی بود و قدرت را دیرزمانی از دست داده بود ،روی به اصالحات آورد چرا که خفقان حاکم موجب میشد تا مردم به پای صندوقهای رای کشانده شوند .در حقیقت کلمه اصالحات نه برای مردم ،بلکه برای قشر جناحهای حاکم مطرح بود تا زیر سایه اصالحات قدرت را تقسیم کنند .نظام که تحت فشار مردم قرار داشت و به ناچار به دولت اصالحات تن داد تا به فرصتی برای تداوم بقای خود تبدیل کند ،شرایطی را موجب گردید تا در فضای اصالح طلبی موج جدیدی در مردم و به ویژه جوانان ایجاد شده و نهادهای دموکراتیک دانشجویی ،معلمان، زنان و غیره که همیشه در تالش بودند آنرا بوجود آورند، پا بگیرد .خاتمی و سران اصالح طلب تنها قادر بودند دو سال به فریب مردم ادامه دهند و سرانجام پوسته نظام از ظاهر دلفریبش آشکار گشت؛ قتلهای زنجیرهای ،سرکوب دانشجویان و کشتار ۱۸تیر ،سرکوب سندیکاهای مستقل کارگری ،سرکوب کمپینهای زنان ،سرکوب تشکل معلمان و موارد دیگر همه از همان زمان اصالحات آغاز شد.
سرپرست روزنامه ایران :چادر مناسبترین حجاب است
«ارسال پرونده روزنامه ایران به دادگاه»
دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسالمی ،روز دوشنبه 15 ،اوت ،در خصوص آخرین وضعیت پرونده ویژهنامه «خاتون» در روزنامه ایران گفت« :کار فرهنگی باید به گونهای باشد که در جهت تقویت مسایل فرهنگی گام بردارد». غالمحسین محسنی اژهای عصر دوشنبه ،در هفدهمین جلسه سخنگوی قوه قضاییه اظهار داشت« :در ماده 6 قانون مطبوعات 12بند از مواردی که رسانهای حق انتشار آن را ندارند از جمله بیان اختالف طبقاتی ،توهین به موازین اسالمی و انتشار مواردی که موجب جریحه دارد شدن احساسات مردم میشود مشخص شده است .در گذشته اگر نشریهای در این زمینه مرتکب تخلف میشد تنها مدیر مسوول آن تحت پیگرد قرار میگرفت این در حالی است که پس از اصالح قانون مطبوعات و براساس تبصره ماده 9 عالوه بر مدیر مسوول نویسنده مطلب یا افراد مرتبط با جرم قابل تعقیب هستند». وی تصریح کرد« :همچنین در ماده 4قانون مطبوعات شرایط انتشار ضمیمه نیز مشخص شده است .در این زمینه اگر تخلفی صورت گیرد و موضوع شخصی باشد فرد شاکی میتواند اقدام به پیگیری پرونده کند در غیر این صورت اگر جرم جنبه عمومی داشته باشد داد ستان به عنوان نماینده مدعیالعموم و هیئت نظارت بر مطبوعات موضوع را پیگیری میکند .البته باید دانست که اقدام هیئت نظارت بر مطبوعات و قوه قضاییه منافی هم نیست». محسنی اژهای تصریح کرد« :پرونده روزنامه ایران امروز در هیت نظارت مطرح شده و ضمن تذکر جدی به دادگاه ارسال میشود .در این مورد دادستان تهران و هیت نظارت بر مطبوعات وارد عمل شدند و بر این اساس فرد دیگری نمیتواند اقدام به توهین و تعرض کند». الزم به اشاره است روز شنبه 13 ،اوت ،عباس جعفری دولتآبادی دادستان تهران ،علیاکبر جوانفکر سرپرست روزنامه ایران ،منسوب به دولت جمهوری اسالمی ،را به جریحهدار کردن عفت و اخالق عمومی متهم و علیه وی اعالم جرم کردهاست. دادستان تهران در بیانیه روز گذشته ،خود نوشته که روزنامه دولت در ضمیمه مرداد ۱۳۹۰تحت عنوان «خاتون یک» با «حمله به چادر و طرح حجاب و عفاف و ترویج اباحهگری در حوزه پوشش اسالمی» ،مطالبی درج کرده که «جریحهدار کننده عفت و اخالق عمومی» است. این در حالی است که روزنامه ایران با صدور بیانیهای از انتشار آنچه «ویژهنامه وزین و ارزشمند» خاتون خوانده ،دفاع کرده و هدف این ویژهنامه رایگان را «تبیین نقش حجاب در حفظ عفت و پاکدامنی زن مسلمان ایران و تجلیل از مقام و منزلت وی» اعالم کرده است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای خارجی ،در روزهای اخیر ،وزیر کشور لیبی و خانوادهاش این کشور را ترک و به مصر سفر کردهاند. به گزارش خبرگزاری رسمی مصر ،منا ،روز دوشنبه، 15اوت ،مقامهای مصری ورود ،ناصر المبروک عبداله ،وزیر کشور لیبی به مصر را تایید کردهاند. هنوز مشخص نیست که ناصر مبارک عبداله به مصر پناهنده شده یا آنگونه که بر اساس گزارشها خود او به مقامهای مصری گفته ،برای تعطیالت به این کشور رفته است. در این حال مخالفان مسلح لیبیمیگویند که کنترل بخش عمده نقاط استراتژیک شهر زاویه را در دست گرفتهاند. این در حالی است که شهروندان زاویه میگویند نیروهای سرهنگ قذافی برای بازپس گرفتن این شهر ،شروع به بمباران آن کردهاند. پیشتر ،رهبر لیبی در سخنرانی کوتاهی که صدای آن از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد ،از طرفدارانش خواست تا کشور را از دست خائنین و ناتو آزاد سازند. بنا بر بیانیه روابط عمومی روزنامه دولت ،وب سایتهای خبری «مدعی دفاع از جریان اصولگرایی» از جمله سایت رجانیوز بخشی از مطالب ویژه نامه مذکور و به ویژه اظهارات مهدی کلهر ،مشاور رسانهای پیشین محمود احمدینژاد و علیاکبر جوانفکر درباره چادر مشکی و حجاب اسالمی را تحریف کردهاند. این روزنامه به عنوان نمونه ،با اشاره به انتقادات انجام شده علیه بخشی از اظهارات آقای کلهر مبنی بر اینکه «رنگ متکبرانه مشکی را ناصرالدین شاه از مجالس اشرافی عیاشی شبانه در اروپا به ایران آورد» نوشته است« :وی فقط رنگ مشکی را به جهت وارداتی بودن آن از فرانسه و انگلیس ،یک امر اشرافی و متکبرانه توصیف کرده است و نه اصل چادر را که در آن زمان زنان ایرانی از چادرهای نقشدار و کاملن پوشیده استفاده میکردند». روزنامه دولت ایران گفته است که علیه سایتهای «هتاک» شکایت خواهد کرد. در مقابل ،سایت رجا نیوز نیز روزنامه ایران را متهم کرده که به جای عذرخواهی از آنچه آنها «افتضاح دینی» دانسته ،به فرافکنی روی آورده است. از سوی دیگر ،مهدی طائب ،رییس قرارگاه عمار و از چهرههای اصولگرا« ،پسماندههای جریان انحرافی» را متهم کرده است که از طریق روزنامه ایران به مقابله با چادر روی آوردهاند. همزمان با ادامه انتقاد از مطالب روزنامه ایران در مورد حجاب از جمله از سوی روزنامه کیهان ،سرپرست این روزنامه خود را طرفدار چادر به عنوان مناسبترین حجاب برای زنان دانسته است. علیاکبر جوانفکر ،سرپرست روزنامه ایران ضمن رد انتقاداتی که از محتوای ویژهنامه این روزنامه در مورد حجاب به عمل آمده ،گفته است که او از «حجاب برتر» حمایت میکند
تصویرنوشتهای یک مسافر
بیوزنترین با ردایی سپید بر تن سحر .ج
بیوزنترین بودم سوار بر آبهای مواج .آنچنان پر از نور و گرما ،که حس میکردم میتوانم در تاریکیها نفوذ کنم و تمام جهان را روشن کنم .با ردایی سپید بر تن و خورشیدی بر دست ،بر روی تمامی دریاهای جهان رقصیدم و دنیا را از آنچه که پر بودم ،پر کردم؛ قلبهای قرمز به نشان عشق، سپید به نشان صلح ،آبی به نشان آرامش و زرد به نشان روشنایی و شفافیت. دوشنبه ۲۸جوالی ۲۰۰۸ساعت ۱۲:۱۰دقیقه صبح این همه ،رویای همه ما باشد؛ که جهانی بسازیم سراسر صلح و عشق و آرامش و نور ویرجینیا .دوشنبه ۸آگوست ۱۲:۲۵ ۲۰۱۱-صبح
خشونت کالمی و بی قدرتی زنان ادامه مطلب از صفحه 4
خشونت کالمی و روانی است که زنان تجربه میکنند. چه بسیار زنانی را دیدهام که پوشش چادر داشتهاند و با اندک بازشدن چادرشان تهمت فاحشگی را شنیدهاند و چه بسیار زنان بیحجاب که برای صحبتکردن با یک مرد و یا شیوه حرفزدن مواخذه شدهاند و زنانی که شک همسران خود را مانند زندگی با سرطانی دایمی تعبیر کردهاند .بگذریم از زنانی که در جلوی جمع نیز مواجه با چنین اتهاماتی بودهاند . اما «تهدید» از شدیدترین خشونتهایی است که علیه زنان به کار گرفته میشود و میتواند در زن ترس و کنترلی دایمی ایجاد کند .آزاری است که با اثر بلندمدت آسیبی بلند مدت ایجاد میکند و تصمیمات و انگیزههای یک زن را کنترل و بر
هویت زن مسلط میشود. در خشونت کالمی قربانی گاهی با القای احساس گناه یا شرم و خجالت در خدمت گرفته میشود .مریم دختر جوانی که پس از بچهدارشدن در رشته پرستاری قبول شده بود .او همیشه با این جمله روبرو بود که تو از حق بچه و حق همسرت می زنی .بچه را از شیر مادر محروم میکنی .در مقابل خدا مسوولی و جواب من و بچه را در مقابل خدا نمیتوانی بدهی. مریم در مقابل این حرفها در نهایت عقبنشینی کرد و در خانه نشست و در تمامی فرصتهای بعدی زندگیاش همواره با چنین القایی روبرو بود و دوست دیگرم که همسری با
قلدری ،بدنام کردن ،بیاهمیت کردن، محدودکردن ،مخالفت دایم ،دروغگویی، سرزنش ،دستانداختن ،طعنه زدن ،نام یا لقب درستکردن و فرد را با آن صدازدن ،دادزدن، خشمگین و عصبی برخوردکردن یا اظهارات و حرفهای منفی درباره لباس ،ظاهر ،نژاد ،دین، اخالقگرایی ،زندگی جنسی و غذا و آشامیدنی طرف مقابل زدن هر کدام میتواند دایره خشونت کالمی را تعریف کند
ادعای روشنفکری دارد ،احساس شرم را به شکل دیگری تجربه کرده است .این زن که امروز در آستانه 50سالگی است اگرچه حجاب ندارد ولی شکل لباس پوشیدنش بوسیله همسرش با تزریق احساس خجالت کنترل شده به گونهای که این زن هر لباسی که میپوشد نگران قضاوت مردم درباره سالمت اخالقی خودش است .نگران اینکه مبادا دوستان و همکاران فکر کنند که او زن سبک و بیمبادالتی است و
میترسد که مبادا مردم درباره او بد فکر کنند .احساس گناه او ناشی از 23سال زندگی مشترک او با مردی است که با شیو ههای مختلف این حس رادر او ایجاد کرده است. اما از دیگر مصادیق خشونت کالمی و روانی دور نگه داشتن و یا قطع رابطه با خانواده زن و ممنوع کردن زن از رفتن به خانواده فامیل و حتا پدر و مادرش زد .این روش زن را از سیستمهای حمایتی فامیلی محروم میکند و زن در احساس بیپناهی و نداشتن حامی ازتسلیم به عنوان ابزار حمایتی دفاع میکند و حتا به مردی که این بیپناهی را ایجاد کرده احساس وابستگی گاهی بیمارگونه و اطاعت بی چون و چرا پیدا میکند. زنانیکه تحت انواع خشونت قرار دارند آرامآرام دچار بیچارگی و درماندگی میشوند و به انسانی منفعل و ترسو در پروسه طوالنی تبدیل میشوند .چنین زنانی از اینکه روزی بتوانند رهایی و تغییر وضعیت را تجربه کنند نا امید میشوند و امید به آینده را از دست میدهند . اما فراموش نکنیم که خشونت کالمی و رفتاری به موارد باال محدود نمیشود .قلدری ،بدنام کردن ،بیاهمیت کردن ،محدود کردن ،مورد پرسش و بازجویی قراردادن و بیاهمیت نشاندادن ،مخالفت دایم ،دروغگویی ،سرزنش، دستانداختن ،طعنه زدن ،نام یا لقب درست کردن و فرد را با آن صدازدن ،داد زدن ،خشمگین و عصبی برخوردکردن یا اظهارات و حرفهای منفی درباره لباس ،ظاهر ،نژاد ،دین، اخالقگرایی ،زندگی جنسی و غذا و آشامیدنی طرف مقابل زدن هر کدام میتواند دایره خشونت کالمی را تعریف کند. اما در پایان باید به یک نکته اساسی اشاره کرد؛ خشونت
پدر جان خانه ات تاریک بود
مینا حبیب
پدر جان خانه ات تاریک بود .تنها روزنه ای باریک داشت که از آن نور کمی سوسو میزد .بر در و دیوار خانه همه جا چیزی آویزان بود ،ولی در آن تاریکی هیچ چیز به جز ابهام نبود .در تاریکی جانم فرسوده میشد. نمیدانستم که برای بقای حیات به آن نور که از روزنههای بسیار باریک میتابید نیاز دارم ،ولی مشتاق بودم بدانم چرا از بیرون خانه میترسی .اگر آنجا جهنم آتشین است ،چرا این جهنم مورچهها را که داخل و خارج میشوند ،نمیبلعد. به مورچه هم رشک میبردم .حتی حیوانات هم از ما آزادتر بودند ،شادتر بودند ،اما تو میگفتی ما اشرف مخلوقاتیم .اگر چنین است پس چرا آنها چنانند و ما چنین .آه آنروز که دل به دریا زدم و تمام قابهای کهنهای را که تو بر پنجرهها آویخته بودی برکندم .باورم نمیشد که پنجرهای همیشه برایم بوده .آنجا به همان نزدیکی ،پنجرهای همیشه بوده تا به بیرون بنگرم. آه ،دنیای واقعی چه زیباست .آن نور ،خورشیدی نورانی است که بر حقایق میتابد .گرمایش تنم را گرم میکند و به آن جانی دوباره میبخشد .آه که حقایق در نور چه زیباست .برای تو و برادران و خواهرانم افسوس میخورم .شما هنوز در آن خانه پر ابهام اسیر افکاری پوسیده و مبهم ،در تاریکی به سیاهی شب دلخوش کردهاید ،و به قابهای کهنه اجدادتان دلبستهاید .وای از آن روز که در همین قبر تاریک بدون دیدن خورشید ،بدون استنشاق از هوای تازه ،بدون دیدن حقایق ،چون اجداد خود بار بسته و به تاریکی مطلق روید. وای از آن روز. حال قابها را بشکنید و دور بیاندازید .پنجرهها را باز کنید تا ناپاکیهای خانه را ببینید و تمیز کنید .هوای تازه را استنشاق کنید و از بوی تعفن آن خانه بگریزید .بگذارید تا وزش باد هوای متعفن آن را پاک کند .اینجا جهنم نیست .شما خانه خود را چون جهنم ساختهاید .همه چیز مرده و پوسیده و مبهم است .چشمهای شما در تاریکی آن زندان کور شده. چشمهایتان را با روشنایی تابش آفتاب حقیقت در فضای آزادی شفا دهید .در زیر نور آفتاب در همین بهشت برین زمین که خدا برای من و تو خلق کرده منتظرت میمانم. میمانم و میدانم باالخره روزی آن دیوارهای بسیار پوسیده فرو میریزد و نور خودش را به تو میرساند. کالمی و رفتاری فقط در فضای خانوادگی بهکار گرفته نمیشود .زنان در فضای سیاسی و اجتماعی و اصولن عرصه عمومی همواره تحت خشونت روانی و کالمی هستند .زنان را با این روش از عرصه عمومی حذف و یا کنترل میکنند تا عرصه عمومی مردانه باقی بماند .شما زنها را میبینید ،کار میکنند و مشاهده میشوند .اما حضور آنها تاثیرگذار و توام با قدرت برای تغییر نیست .زنان سیاسی و فعال و زنانی که مایل به تاثیرگذاری هستند در معرض همین خشونت برای کنترل هر چه بیشتر هستند .چنین زنانی مزه ترس از قضاوت و تهمت و همه روشهایی را که بر شمردیم چشیدهاند و هزینه ایستادگی خود را پرداخت کردهاند و البته بسیار زنانی که عقبنشینی کرده و حضور تاثیرگذار خود را به صفر رساندهاند. مقابله با اعمال چنین خشونتی اگر چه سخت ولی برای گذار به دموکراسی اجتنابناپذیر است.
نزدیک 70درصد بمبهای انداخته شده در عراق کاملن هدایت شده بودند که از مقر فرماندهی و با موقعیتیابی از طریق مختصات جهانی و یا لیزر هدایت میشدند
چه کسی برنده واقعی جنگ آمریکا و عراق بود؟
اطالعات و تکنولوژی کلید پیروزی آمریکا در عراق کیومرث سجادی برگرفته از Manuel Cereijo پیروزی سریع نیروهای آمریکایی در عراق بزرگترین پیروزی نظامی تاریخ جنگهای مدرن بود .آمریکا چگونه اینکار را کرد؟ بهطور کلی ،جواب یک کلمه است .اطالعات ،عکسها و دادههای ناوبری که توسط ماهوارهها و هواپیماهای بدونسرنشین داده میشد ،کمک بزرگی به نیروهای ائتالف برای از بین بردن ابهامات موجود کرد .هنوز هم اتفاقات ناخواسته رخ میداد ،اما نیروهای آمریکا و انگلیس این اجازه را به فرماندهان سربازان پیادهنظام و تانکهایشان میدادند که بدانند خود و دشمنانشان دقیقن در چه موقعیتی قرار دارند. از آن مهمتر اینکه فرماندهان ائتالف میدانستند که نیروهایشان کجا هستند .در مقابل ،در ازای تاکتیکهای حمله هوایی و تعداد قابل مالحظه عملیاتهای ویژه زمینی، نیروهای عراقی بیشتر جنگ را در درگیری با تاریکی بهسر میبردند .بسیاری از عملیاتهای ویژه همچنان محرمانه است ،اما بسیاری معتقدند که آمریکا در همان ساعات ابتدایی جنگ سیستم فرماندهی و کنترل نیروهای عراقی را از کار انداخت و آنها را حتا از داشتن اطالعات ابتدایی در مورد وضعیتشان محروم کرد. ماهوارهها موثرترین وسیله بودند .آمریکا آخرین تجهیزات ماهوارهای نظامی را داشت .حدود 100دستگاه در مدار حرکت میکردند و لینکهای ارتباطی امن ،اطالعات ناوبری، جزییات روی زمین و مشاهدات جوی خود را در اختیار فرماندهان آمریکایی قرار میدادند. فرماندهان بر روی زمین عکسهای لحظهای به همراه اطالعات مربوط به اهداف را بر روی لپتاپهایشان دریافت میکردند .ماهوارههای جاسوسی با لنزهایی که توانایی خواندن تیتر روزنامهها را از فضا داشتند نیز به آنها در پیدا کردن اهداف کمک میکردند .ماهوارههای راداردار تصویربرداری «الکروس» ( )Lacrosseمیتوانستند در تاریکی و در هر آبوهوایی دید داشته باشند .دستگاههای موقعیتیابی دستی ،سربازان را قادر میساخت تا بتوانند موقعیت دقیق خود را در هر لحظه تشخیص دهند.
کامپیوترهای متصل بههم ،دستگاههای موقعیتیابی و هدایت لیزری به فرماندهان کمک کردند تا زمان شناسایی و زدن یک هدف را از ساعتها به دقایقی کاهش دهند. هواپیماهای بدونسرنشین کنترل از راهدور نقش عمدهای را در این نبرد بازی میکردند. « ، »RQ-4A Global Hawkجت 13.4متر طول، نیروی هوایی آمریکا که در ارتفاع 60هزار پایی پرواز میکرد ،میتوانست تصاویر از مناطقی به بزرگی ایالت «آیوا» ( )Iowaرا تصویربرداری راداری کرده و از صدها هدف معمولی عکسبرداری کند .لنز دوربینهای هواپیماهای بدونسرنشین میتواند یک فرد یونیفرم پوش را از بین جمعیت تشخیص داده و عکسبرداری نماید. نزدیک 70درصد بمبهای انداخته شده در عراق کاملن هدایت شده بودند که از مقر فرماندهی و با موقعیتیابی از طریق مختصات جهانی و یا لیزر هدایت میشدند .بعضی از این بمبها آنچنان برای یک هدف خاص درنظر گرفته شده بودند که هیچ ماده انفجاری را حمل نمیکردند .برای محدود کردن منطقه تخریب بمبها به جای مواد انفجاری با بتون پر شده بودند و اثر تخریبی آنها محدود به انرژیای بود که برای خراب کردن یک ساختمان کوچک و یا یک پناهگاه زیرزمینی الزم بود. بمبهای ضدزره و تخریبکننده پناهگاه بهراحتی در خطوط دفاعی عراقیها نفوذ میکردند .سربازان آمریکایی با پوشیدن جلیقههای ضدگلوله «کوالر»( )Kevlarو کاله میتوانستند از خود در برابر اکثر صالحهای دستی معمولی محافظت کنند .از عینکهای دید در شب استفاده میکردند. در بستهبندیهای آماده و به میزان نیاز غذا مصرف میکردند. آنها با تانکها و وسایل نقلیهای که از مواد سبک و مستحکم ساختهشد ه بودند ،سریعتر و باقدرت مانور بیشتری از هر وسیلهای که عراقیها استفاده میکردند ،و با کمک توپخانهها و موشکهایی با قابلیت قدرت کشتار شدید به همراه دقت بسیار باال از مسافتهای دور به پیش میرفتند. گ به سبک چنین تسلط تکنولوژیکی در میدان جنگ ،جن گذشته را کاملن منسوخ کرده است.
نگاهی به فیلم «دست نوشتهی ساراگوسا»
«افسون هزار و یکشب در قرن بیستم» مهدی عال «توهم بهترین لذت است»اسکار وایلد
این مقاله یکی از سری مقالههایی است که زیر عنوان«دیدنیها کم نیست» نوشته شدهاند و قرار است به معرفی و تحلیل بعضی آثار سینمایی کمتر دیده شده ولی بسیار تماشایی و تاثیرگذار بپردازند .آثاری که به دالیل مختلف فراموش شدهاند اما در بسیاری از آثار مطرح و مشهور سینمایی به شدت اثر گذاشتهاند و به نوعی پایههای فکری و تکنیکی سینمای امروز جهانند .در کنار شناخت این فیلمها سعی میکنیم با شناخت بستر مکانی و زمانی که اثرهنری در اون شکل گرفته ،با بخشی از تاریخ فرهنگ جهان آشنا شویم. فیلمی که میخوام پیشنهاد کنم یک تجربهی عجیب سه ساعته است .هزارتوی شگفتانگیزی از چندین داستان و شخصیت.ژان«پوتوتسکی»( )Jan Potockiکه خودش هم شخصیت جالبی داره ،رمان « دستنوشتهی یافتهشده در ساراگوسا»رو در اوایل قرن نوزده میالدی در لهستان مینویسه« .پوتوتسکی» نویسنده،مردمشناس،زبانشناس، سفرنامهنویس ،ماجراجو(اولین لهستانی که با بالون سفر کرد) و ارتشی بود. فیلم «دستنوشتهی ساراگوسا» در سال 1965توسط « ُویچییِخ هاس»()Wojciech Hasکارگردان لهستانی ساخته میشه و موردتوجه مردم و منتقدین لهستانی قرار میگیره و برندهی جایزه گرگ طالیی جشنواره فیلم بخارست میشه .اما کمکم خاطرهی فیلم کمرنگ میشه و به غیر از در کشورهای بلوک شرق تقریبن در کمتر جایی دیده میشه .فیلم «دست نوشتهی ساراگوسا»یکی از فیلمهای مورد عالقه «لوییس بونوئل»( )Luis Bunuelکارگردان بزرگ سوررئالیست بوده به طوری که فیلم رو سه مرتبه تماشا کرده«.مارتین اسکورسیزی»()Martin Scorsese و «فرانسیس فورد کاپوال»()Francis Ford Coppola هم توجه و عالقهی ویژهای به فیلم نشون دادهاند تا جایی که به همراه «جری گارسیا»( ،)Jerry Garciaنوازنده و آهنگ ساز گروه «گریتفول دِد»( )Grateful Deadبخشی از هزینهی ترمیم و انتشار نسخه کامل و بدون سانسور فیلم روبه عهده گرفتند. داستان رمان و فیلم بسیار تحت تاثیر داستانهای قرون وسطایی به ویژه دکامرون است و همینطور عالوه بر مضمون ،سبک داستانگویی شباهت بارزی با «هزار و یک شب» داره. در مجموع سبک روایت در این فیلم یکی از جالبترینها در تاریخ سینما است .روایت به صورت «داستان در داستان»
پیش میره یعنی گاهی شخصیتی در فیلم ،داستانی رو شروع به تعریف کردن میکنه؛ و شخصیتهای همین داستان خودشون داستان جدیدی رو با شخصیتهای تازه روایت میکنند و این روند گاهی تا چندین مرتبه تکرار میشه به همین خاطر بازگو کردن داستان فیلم کار چندان سادهای نیست اما اگربخوام سعی خودمو کرده باشم باید بگم که داستان فیلم در زمان جنگهای ناپلئون در اسپانیا میگذره،جایی که دو فرمانده درگیر در یک جنگ ،دستنوشتهای رو پیدا میکنند و محو تماشای عکسها و خواندن داستانها میشن و فراموش میکنند که در حال جنگ با یکدیگرند.داستان کتابی که این دو پیدا کردند مربوط به یک فرمانده اسپانیایی است که برای رسیدن به کوههای «سییرا مورنا»()Sierra Morenaاز منطقهای عبور میکنه که همراهانش از نفرین شده بودن اون محل هشدار داده بودند.در این منطقه فرمانده وارد کاروانسرایی میشه و اونجا دو خواهر شاهزادهی مسلمان رو مالقات میکنه که از مرد میخوان که با هر دوی اونها ازدواج کنه به شرطی که اسالم رو بپذیره؛فرمانده که سرمست این پیشنهاده ،نوشیدنی که بهش داده میشه رو مینوشه و بیهوش میشه و بعد از این در کنار یک چوبه دار و چند جسد به هوش میاد... فیلم به این شکل به طرز گیرایی شروع میشه و در ادامه فرمانده با چندین شخصیت دیگه از جمله یک دیوانه که دچار یک عشق ممنوع بوده و حاال تحت درمان یک کشیشه ،یک «کابالیست»(عرفای یهودی) ،یک ریاضیدان ،رییس کولیها، شیخ گوملز و تعداد زیادی شخصیت که سایرین ماجرای اونها رو میگن ،آشنا میشه و اتفاقات عجیبی رو تجربه میکنه مثل دستگیری توسط «انکزسیون اسپانیایی» (گروه تفتیشگر عقاید)و حملهی گروه مسلمان به همراه دو خواهر شاهزاده و نجات مرد و باز هم همان نوشیدنی و بیهوشی و... فکر میکنم همین چند سطر کافی باشه تا نشون بده که با سبک روایت در این فیلم یکی از جالبترینها در تاریخ سینما است.روایت به صورت «داستان در داستان» پیش میره یعنی گاهی شخصیتی در فیلم ،داستانی رو شروع به تعریف کردن میکنه و شخصیتهای همین داستان خودشون داستان جدیدی رو با شخصیتهای تازه روایت میکنند
چه داستان عجیب،عمیق و دیدنی مواجهیم. این فیلم که کمتر دیده شده ،در عین جذابیت به موضوعهای مهمی میپردازه که محوریترین دغدغههای آثار قرون وسطایی رو شامل میشوند ،مسایلی چون دین ،ایمان ،تعصب ،سکس، گناه،عشق ،تنبیه و برخورد سه دین یهود ،مسیحی و اسالم. مسایلی که هم در آثار شرقی به خصوص «هزارویک شب»وهم در آثار غربی مانند «دن کیشوت»«،دکامرون»«،داستانهای کانتنبری»(«پازولینی»( )Pasoliniدو فیلم بر اساس «دکامرون» و «داستانهای کانتنبری ساخته») و ...مطرح میشوند .مسایلی که بعضی در اثربرخورد تمدنها شکل گرفتند و امروزه همچنان مطرح هستند و بعضی همراه با شروع عصر روشنگری.
تیغ سانسور با غالف اخالق
مصطفا خلجی گرچه تاریخ سانسور دولتی در ایران فقط به دورهی جمهوری اسالمی مربوط نمیشود ،اما محدودیتهای نشر پس از انقالب ،57هر روز شکل و شمایل تازهای به خود میگیرد؛ از سویی دولتمردان جمهوری اسالمی مدعی پاسداری از قلم هستند ،از سویی دیگر تیغ وزارت ارشاد یا قلمها را میشکند و یا اگر نوشتنی در کار بوده ،با همین تیغ بریده بریده میشود. این ادعاهای قلمدوستانه و این رفتارهای قلمستیزانه چنان در هم تنیده که هیبتی یکپارچه به خود گرفته است و روز به روز بر فربگیاش افزوده میشود. نامگذاری روز قلم در ایران از سوی دولت ،نمونهی خوبی برای شناخت این ریاکاری است؛ ریاکاریای که در اغلب موارد به آشفتگی هم شبیه میشود و گاه مثل آشی میماند که آن قدر شور شده که خود آشپز هم فهمیده! دولت که چند سالی است عرصه را برای خلق کتاب به ویژه کتابهای ادبی ،چنان بسته است ،روزی را( 14تیر) به نام «روز قلم» نامگذاری کرده و به ظن خود میخواهد به این وسیله از نویسندگان تجلیل کند؛ اما آن چه در عمل اتفاق میافتد این است که هر سال تعداد کمتری از نویسندگان به این روز توجه میکنند و این فقط صدای دولت است که هر سال بلندتر و بلندتر میشود. اما امسال «شیرینکاری»های دولت برای اهالی قلم به اوج خود رسیده بود؛ وقتی که خبر تدوین یک منشور اخالقی برای نویسندگان از زبان مدیرعامل خانه كتاب وابسته به وزارت ارشاد اعالم شد. این منشور با بهانه جلوگیری از کتابسازی مطرح شد ،اما آنچه در عمل اتفاق میافتد محدودیتی تازه برای نشر است که میخواهد به کمک سانسور بیاید و مهمتر از آن به سانسور وجههای اخالقی بدهد. گرچه اغلب نویسندگان و اهالی قلم با روحیات و سکنات دولت در زمینه نشر آشنایی دارند ،اما این طرح جدید چنان تعجببرانگیز بود که حتا صدای مخالفت معاون سابق وزیر که روزی در همین دولت احمدینژاد زمام تمام امور نشر را در اختیار داشت هم در آمد. محسن پرویز که حتمن بهتر از همهی نویسندگان و اهالی قلم ،جانشینان خود را در وزارت ارشاد میشناسد ،گفت که «منشور اخالقی ،نویسندگان را یاد کمیته انضباطی میاندازد». بالفاصله بعد از اعالم این خبر ،چندین نویسنده و ناشر که بیشتر آنها نزدیک دولت و حکومت نیز هستند و یا دولت مشکل چندانی با آنها ندارد به انتقاد از این طرح پرداختند. به عنوان مثال «رضا حاجیآبادی» كه در كنار نویسندگی، مدیریت نشر هزاره ققنوس را هم برعهده دارد ،گفت كه از ویژگیهای مشترک دیگر بین بیشتر این چنین آثاری طنز است.طنز فوقالعاده جالب و عمدتن سیاهی در«دست نوشتهی ساراگوسا»جریان داره که تا حدودی در جهت طنز «ماریو مونیچللی»(،)Mario Monicelliخصوصن در فیلم «برای طال و عشق»()For Love and Goldقرار میگیره(دیدن فیلم «برای طال و عشق»روهم به هیچ قیمتی از دست ندید) و این جذابیتها تا پایان غافلگیر کنندهی فیلم ادامه پیدا میکنه. در آخر امیدوارم که این اثر رو که داستانش در فضای اشرافی اواخر قرن 18نوشته شده و در جو کمونیستی دههی 60 لهستان فیلمبرداری شده است رو در هر کجا که هستید پیدا کنید و ببینید که هنر چگونه مرزهای سیاسی و زمانی و مکانی رو درمینورده.
اخالق را نمیتوان در قالب یك آییننامه و اساسنامه درآورد. جواد جزینی هم که خود یکی از نویسندگان حوزه هنری (زیر نظر رهبر جمهوری اسالمی) به شمار میآیدبه خبرگزاری مهر گفت« :تدوین منشور اخالقی نویسندگان از سوی خانه كتاب وابسته به معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در شرایطی كه نویسنده به راحتی با منع انتشار اثرش روبهرو شده و از كار بیكار میشود امری بیهوده است». وی اضافه کرد« :امروز نهایت بیاخالقی نسبت به نویسنده از سوی دستگاههای متولی امر فرهنگ روا داشته میشود. اثری به راحتی حتا بعد از صدور مجوز توقیف میشود و نویسنده آن را وادار به اصالحی میكنند كه نظر او نیست؛ این كار حتا درباره داستانهای دینی هم مصداق دارد؛ در چنــیـن شرایطی به نظرم صحبت كردن از اخالق كمی ریاكارانه است». امروز نهایت بیاخالقی نسبت به نویسنده از سوی دستگاههای متولی امر فرهنگ روا داشته میشود .اثری به راحتی حتا بعد از صدور مجوز توقیف میشود و نویسنده آن را وادار به اصالحی میكنند كه نظر او نیست «سیدعلی کاشفی خوانساری» ،نیز که همواره در تشکیالت وزارت ارشاد حضور داشته ،تدوین منشور اخالق نویسندگی را نیازمند وجود صنف واحد نویسندگی میداند که در حال حاضر در ایران وجود ندارد. او معتقد است که ادارات دولتی نمیتوانند اخالق را در حوزه نوشتن به اجرا درآورند و این کار یک امر صنفی است. «مصطفا رحماندوست» ،رییس بخش کودکان و نوجوانان کتابخانه ملی ،نیز به خبرگزاری مهر گفت« :معنای فراهم کردن منشور اخالق نویسندگی را نمیفهمم چرا که تا به حال ما در این زمینه کمبود نداشتهایم». وی از نظر خود به موضوع مهمتری اشاره کرد و افزود: «مهمترین مشکلی که امروزه ادبیات ایران دارد ،پایین بودن سطح مطالعه است .مطالعه در ایران هنوز حرفهای نشده و متاسفانه نویسندگان ما از این طریق نمیتوانند حتا امرار معاش کنند». همچنین «احمد بیگدلی» ،یکی از برگزیدگان جایزه کتاب سال جمهوری اسالمی در واکنش به خبر تدوین منشور اخالق نویسندگی اظهار داشت« :طی سالهایی که بر ما گذشته و گیر و دارهایی که به کتاب داده شده ،خود به خود نویسندگان وقتی قلم به دست میگیرند ،مجبورند کلماتی را به کار نبرند و کلماتی را مورد استفاده قرار دهند .اسم آن را با وجود اینکه به عینه نمیخواهم خودسانسوری بگذارم ،اما به احتمال زیاد نام آن همین است». نویسنده «اندکی سایه» با اشاره کنایهآمیز به سانسور و ممیزی افزود« :این گرفت و گیرها باعث شده نویسنده امروز خود به خود مواظب باشد ،دستش و قلمش از خط قرمزها فراتر نرود و به نظرم همین مساله خود یک منشور اخالقی است که در ذهن نویسندهها ثبت و ضبط شده و گریزی از آن نیست». «قباد آذرآیین»نیز در گفتوگویی اظهار داشت« :معتقدم در اصل الزم نیست چنین بحثهایی مطرح شود ،ولی متاسفانه از چنین اصطالحاتی زیاد به کار میبرند و من که اصلن نمیفهمم یعنی چی؟» صرفنظر از اینکه تدوین منشور اخالقی از سوی وزارت ارشاد چه میزان در توقف فرآیند نشر ایران تأثیرگذار باشد ،و یا اصلن این طرح به مرحله عمل برسد یا خیر ،آن چه مسلم است این است که طرح چنین ایدههایی آن هم در عصر ارتباطات و اینترنت نه تنها جمهوری اسالمی را به اهداف خود نزدیکتر نمیکند ،بلکه زحمتی و لعنتی اضافهتر برای خود میخرد.
وقتی جامعه نسبت به خود بیترحم میشود
اردوان روزبه
فرنود کوچک هزینه تمسخر ما را خواهد پرداخت
شوشولت را می بویند مبادا شسته باشیاش روزگار غریبیست فرنود این آخرین نوشتهای است که من از روی صفحه فیس بوکم پاک کردم و امکان گذاردن پیام بر روی صفحهام را بستم. در ظرف دو روز مجبور شدم چندبار این کار را بکنم .حذف نوشتهای در مورد کودک خردسالی به نام «فرنود». نه فرنود و نه کس دیگری فکر نمیکرد جامعه ما آن قدر مستعد برای جوسازی باشد که با گفتن چند کلمه کودکانه توام با صداقتی که بیشک فقط میتواند از باطن آیینهگونه یک کودک بر آید ،موجی به راه بیافتد. حتا به قول «فرورتیش رضوانیه» روزنامهنگاری که صفحه «فرنود راستگو» را در فیس بوک راه انداخته بود ،باور کردنی نبود که در این صفحه تعداد اظهار عالقهها یا همان «الیک»هایش به بیش از سیهزار برسد ،آن هم در کمتر از دو روز .اظهار نظرها مانند همیشه آغاز شد .گروهی به فشارهای نظام موضوع را مربوط کردند .گروهی این حرکت را نشانه بیصداقتی «خاله نرگس» مجری برنامه که نشانه و سمبل دروغگویی حاکمیت بوده است ،دانستند. از سویی دیگر نیز رسانههای طرف دار حاکمیت این حرکت را شکست جنبش سبز قلمداد کردند .طرفداران صفحه فیس بوک فرنود راستگو از سی هزار گذشت و از کامنتهای مستهجن تا سیاسی و احساسی و شعرهای تغییر یافته تا عکسهایی که به طنز بخشی از بدن فرنود هفت ساله بود را منتشر کردند که به قول راهانداز این صفحه کارش بشود شبانهروز پاک کردن این نوشتهها .باالترین موضوع داغ بخش مشخصی از بدن فرنود خردسال شد در حالی که« :فرنود پسرک خردسالی بود که وقتی مجری از او در یک برنامه تلوزیونی پرسیده بود آیا او کارهایش را خودش انجام میدهد با صداقت گفته بود که وقتی دستشویی میرود خودش ،خودش را میشوید». صفحه فرنود در فیس بوک گل کرد ،خواستم برم دنبال کسی که صفحه را ساخته بود .اما صبر کردم .آیا فرنود احساس خوبی به آدمهایی داشت که در این صفحه برایش چیزی مینوشتند؟ چند جوان بر روی یوتیوب صحنه را بازسازی کردهاند و گروهی نیز نظرسنجی گذاشتهاند .راستی فرنود یک خطاکار است؟ آیا کسانی که میخواهند به موضوع و یا خواسته دیگری برسند این پسر خردسال را نشانه نگرفتهاند؟ مهدی میگوید« :به نظرم ما بیرحم شدهایم» او کاربری است که در ابتدا به صفحه فرنود راستگو الیک داده و به قول خودش بعد از کامنتها «دیس الیک» کرده است .ادامه میدهد« :اول برایم جالب بود که فرنود و راستگوییاش حرف جالبی است برای اینکه بگوییم چرا آدمها خودشان را سانسور میکنند .اما راستش چند ساعت بعد که رفتم باور نمیکردم آدمها به این راحتی بتوانند همه چیز یک کودک را به بازی بگیرند». فرورتیش رضوانیه روزنامهنگار و طنزپرداز است .به قول خودش «متاسف» است که این صفحه را راه انداخته .فرورتیش بعد از
اینکه تعداد الیکها به سی هزار نفر میرسد امکان نوشتن باشند و عدهای هم کامنتهای دیگران را کپی میکردند. روی این صفحه را میبندد« .دیگر کنترلش از دستم در رفته بعضیها تصاویر گرافیکی و پوستر درست میکردند و بعضیها بود .همه بیرحمانه هر چه میخواستند مینوشتند .من دلم به عکسهای مستهجن میگذاشتند و من آنها و حرفهای بد فرنود سوخت .اول قصدم این نبود ،اما دیگر کسی به قصد را سانسور میکردم .همچنین عدهای هم حرفهای سیاسی اصلیام توجه نداشت .حتا گروهی مرا با ایمیل تهدید میکردند میزدند .حرفهای سیاسی که متاسفانه اولین بار در باالترین که نمیگذارند این کار را بکنم». شاهد بودیم که یک یوزر حرفی میتوانست بزند که هزاران هزار ی س صفحه این کرد ی م از او پرسیدم :آیا خودش فکر نفر بخوانند .جایی که همه چیز سیاسی میشود مخاطب بگیرد آن هم در چند ساعت؟ فرورتیش رضوانیه «نگذاریم شوشول فرنود به دست بیگانگان دنبال چه بود که این صفحه را راه انداخت؟ بیفتد»... روزی که ویدئو روی یوتیوب و سایتهای دیگر میترکوند این بخشی از نوشتههای این روزها است که بر روی من با فردی در حال چت کردن بودم بین صحبتها گفتم جامعههای مجازی دست به دست میشود .بازی که انگار کاش عکسی از آن ویدئو بگیرم و در فیس برای او پروفایلی حتا لبهاش به جریانات بعد انتخابات هم گیر میکند .مواردی بسازم .نهایتن صد نفر عضو میشوند .من با این هدف که یک که پیشتر به عنوان یک فصل خطاب مطرح میشد ،امروز موضوع روز را در فیس بوک بیاورم این صفحه را ساختم و موضوع خنده میشود. عکس فرنود را گذاشتم و حرف زشتی هم نه در عنوان و نه در گروهی میگویند این ناشی از نگاه اجتماع به شرایط فعلی صفحه ننوشتم .بلکه نوشتم «فرنود راستگو» چرا که راستگو است .گروهی دیگر میگویند مردم خستهاند و این بهانهای بود .من خواستم این پاکی و بیآالیشی کودکانه که باعث شده است برای ابراز این بهم ریختهگی روحی اما به واقع اگر مردم کل سانسورها و خطمشیهای صدا و سیما که از زمان آقای خسته شوند به همین راحتی میتوانند از همهچیز بگذرند؟ هاشمی و الریجانی و ضرغامی بوده ،زیر سوال بره بولد شود« .علی افشاری» فعال و تحلیلگر سیاسی میگوید« :فضای با توجه به اینکه نه کسی بعد از آن تحت تعقیب قرار گرفته و بسته سیاسی یکی از دلیلهایی است که به این موارد عادی نه کسی ناراحت شده است. بعدی دیگر میبخشد». مقصر خاله نرگس مجری برنامه بوده که میکروفن را جلوی آقای افشاری در پاسخ به این سوالم که چرا درست در شرایطی که مردم نگران بسیاری از کسانی هستند که در زندانها به فرنود پسرک خردسالی بود که وقتی مجری سر میبرند و از فرصت جامعههای مجازی برای مطرح کردن از او در یک برنامه تلوزیونی پرسیده بود آیا او مشکالت آنها استفاده میکنند و در نهایت با اقبالی محدود کارهایش را خودش انجام میدهد با صداقت روبهرو میشود چطور یک رخداد ساده میتواند تا این حد گفته بود که وقتی دستشویی میرود خودش ،مورد اقبال واقع شود ،گفت« :برای شناخت منشا این استقبال باید توجه کنیم که این اتفاق در چه زمینهای رخ داده .به خودش را میشوید نظر من وجود یک نظام سیاسی بسته و سانسور باعث شده مجری یه بحث سادهای که میتوانست با خنده آن را رد کند یک بچه گرفته و میپرسد کدام کار شخصی را خودت و توجهی به آن نشان ندهد ،به دلیل نگرانی از طبعات این کار انجام میدهی؟ آنقدر سالها یک برنامه را ادامه میدهند بالفاصله آن برخورد غیرطبیعی را نشان دهد .و اینطور یک تا سوژههایشان تمام میشود و از روانشناس هم در اتفاق ساده به یک پدیده اجتماعی تبدیل میشود که در عین برنامههایشان استفاده نمیکنند بنابراین سول خیلی ابلهانه حال تبعات سیاسی دارد چون به نوعی میتوان هم رگههای است که از بچهای چنین سوالی پرسیده شود .کدام کودکی اعتراض نسبت به این سانسور که عمل سیاسی است و هم است که بگوید خودم روغن ماشینم را عوض میکنم؟ اولین رفتار مردم را دید .اما نمیتوان این عامل را به یک عامل کار شخصی که به هر بچهای یاد میدهند همین است و او سیاسی محدود کرد. هم با صداقت بیان کرده. در ظاهر جامعه که نسبت به مسایل و قسمتهای جنسی بعد از این اتفاق نریتور عروسک موشک در این برنامه به حساسیتهایی وجود دارد اما در عین حال پارادوکسی هم محض اینکه میشنود ،میگوید« :آخی »..اما مجری تحت وجود دارد که در ناخودآگاه انسانها اینگونه نیست و چهبسا تاثیر قرار نمیگیرد و میگوید« :ماشین لباسشویی خودت رو در دل این تضاد قضیه فرنود راستگو مطرح میشود و باال روشن میکنی؟ نه نه اشتباه گفتی »...که سعی میکند قضیه میگیرد». را بپیچوند .این اتفاق بارها در برنامههای تلویزیون افتاده و این فعال سیاسی همچنین در بخشی دیگر از اظهاراتش در در مسابقههای تلفنی مردم چیزهای دیگه گفتند و مجری پاسخ به این سوال که اگر فرض کنیم بخش عمدهای از مجبور بوده بپیچوند و من فکر میکنم بخشنامهای باشد برای فیس بوکیها را افرادی تشکیل میدهند که از سطح سواد مجریها و تهیهکنندگان تا مردم فکر کنند اشتباه شنیدند. باالتری برخوردارند و همچنین در همین محیط پیشتر عرض تو صفحهای را ساختی و نزدیک به 26هزار نفر در اعتراضهایشان را مطرح میکردند ،امروز به نوعی رویکرد 3روز در آن عضو شدند .چه چیزی را در این صفحه دیدی؟ دیگر در این فضا برخورد میکنیم ،به نظر شما چه چیزی به عنوان کسی که از ابتدا تمام پستهای روی این صفحه رخ داده است؟ ادامه میدهد« :استفاده از کلمات مستهجن و را رصد میکردم به جرات میگویم 80درصد به قصد شوخی واژههای نامناسب مصداق خشونت علیه کودک است .هم امر و خنده و تفریح آمده بودند و هر پنج دقیقه یک بار کامنت منفی است و هم از پخش نخبه جامعه پذیرفته نیست .اما باید میگذاشتند و دوست داشتند خودشان تولیدکننده کامنتها بدانیم جامعه کاربران فیس بوک ایرانی به بخش نخبه جامعه 23
تعلق دارند .اما پارهای از برخوردها ،گفتهها و گردش اطالعاتی در فیس بوک وجود دارد که نمیتوان آنها را با صفت نخبهگرایانه توصیف کرد .به هر حال شاهد گرایشهای عوامگرایانه و برخوردهای سطحی هستیم. اگر چه این موضوع مشکل سانسور در محدودیتهای سیاسی و تبعات منفی فضای بسته سیاسی را نشان میدهد اما از زاویه دیگر هشداری میدهد و زنگ خطری را به یاد میآورد که نیروهای مخالف هم نباید هر موضوعی را دستمایه برخوردهای انتقادی خود قرار دهند یا از شیوهها و روشهایی استفاده کنند که با فاکتورهای اخالقی سازگار نیست و سرنوشت کودک را
ما برای امنیت اجتماعی بیش از شعار باید تالش کنیم .فرنود فرزند ماست« .خاله نرگس» مجری کسی از خانواده ماست و ما مردمی هستیم که بیرحمانه به خودمان میتازیم و گناهاش را هم پیشاپیش به گردن حاکمیت میاندازیم تحت شعاع برنامههای چه سیاسی و چه تفریحی خود قرار دهند». ین نشانه یک اجتماع بیمار است. رفتارهای بیترحم و به دور از گذشت و شفقت نشانههای یک اجتماع بیمار است« .آیدا منفرد» کارشناس روانشناسی میگوید« :به نظر من ماجرای فرنود یک نوع دگرآزاری است که به ابعاد و اشکال مختلف هر روز در جامعه ما رخ میدهد». او همچنین ادامه میدهد « :با نگاه گذرا فرنود و انعکاس گسترده آن در دنیای مجازی و تعداد رو به افزایش مخاطبانی که در فیس بوک بودند و نگاه به نظرات آنها به این نتیجه میرسیم که یک مشکل نهفته اجتماعی وجود دارد. «لکال» روانشناسی که پیرو خط فروید است ،بر این عقیده بود که انسانها دیگری را آیینه خود میکنند و مشکالت و آسیبهای خود را که در درونشان نهفته است در دیگری پیدا میکنند .شاید در این مورد هم خود فرنود آیینهای باشد برای مخاطبانش .کشور ما در صد سال اخیر با مسایل مختلفی دست و پنجه نرم کرده است مانند جنگ ،انقالب ،مشکل بیکاری ،معضالت اجتماعی و فقر که تمام این عوامل دست به دست هم دادند تا آسیبهای اجتماعی را درست کنند .مردم هم وقتی خواستند با این موارد دست و پنجه نرم کنند از آینده ترس داشتند .ترس از نداشتن شغل مناسب ،اعتیاد و فقر که هرکدام به تنهایی آسیبزا است که تحمل آن تبدیل به استرس میشود .اگر این استرس رشد کند در قالب چیز دیگری سر باز میکند». وقتی آزار دیگران جنبه فکاهی به خود بگیرد. در روی کردهای آسیبشناسانه در داستان فرنود کوچک و
ادامه مطلب در صفحه 5
علی نیکزاد مامور ویژه هیت دولت شد
اختیارات تام دولت در ساخت آزادراه تهران شمال
مهرآفرین بهرامی
«علی نیکزاد» ،وزیر مسکن و شهرسازی نماینده ویژه رییس جمهوری و هیت وزیران برای رفع موانع موجود بر سر ساخت آزادراه تهران – شمال با کلیه اختیارات این هیت شد تا بخشی از عقبماندگیهای 17ساله ساخت این آزادراه را جبران کند. علی نیکزاد در حالی به این سمت منصوب شده است که پیش از این کارگروه متشکل از وزیران راه و ترابری ،مسکن و شهرسازی ،جهاد کشاورزی ،دادگستری ،رییس سازمان حفاظت از محیط زیست و مدیر عامل شرکت آزادراه تهران – شمال این مسوولیت را بر عهده داشتند و نتوانسته بودند بازدهی الزم را داشته باشند و اکنون وزیر مسکن و شهرسازی با اختیارات کامل باید یک تنه به حل مشکالت 17ساله ساخت این آزادراه بپردازد ،مشکالتی که همواره از سوی مدیران و مسووالن اجرایی این پروژه انکار میشود و در عمل تنها پیشرفت 13درصدی پس از 17سال گذشت از زمان آغاز ساخت آن به ارمغان آورده است. «حمید بهبهانی» ،وزیر سابق راه و ترابری گفته بود که ساخت آزادراه تهران – شمال جزو اولویتهای کاری وی در دوران وزارتش نیست و در وزارت راه و ترابری پروژههای جدیتر از این آزادراه وجود دارد اما این که چطور با تغییر وزیر راه و ترابری ،ساخت این آزادراه به اولویت وزارت مسکن و شهرسازی درآمده و وزیر این وزارتخانه با اختیارات تام باالترین مقامات مسوول کشور ،مامور به حل مشکالت این پروژه شده است خود جای تامل و بررسی دارد. اطالع رسانی محدود و قطره چکانی درباره میزان پیشرفت و نحوه عملکرد طرف چینی و ایرانی این آزادراه نیز خود جزو ابهامات نحوه اجرای این پروژه بوده است اما مهمترین
علتهایی که گاهی درباره علل تاخیر در اجرای این پروژه بیان شده است؛ تحریم ،مشکالت مالی خارجی ،خروج طرف چینی از اجرای پروژه ،ورود سپاه پاسداران به طرح ،مشکالت تصرف اراضی منابع طبیعی عنوان شده است. سهمخواهی مهمترین علت عدم اجرای این پروژه است یک کارشناس حوزه راه و ترابری در این باره گفت: «سهمخواهی هریک از طرفهای مرتبط با موضوع ساخت آزادراه تهران – شمال مهمترین علت طوالنی شدن زمان اجرای این پروژه تا 17سال بوده است و از مجریان این طرح تا روستاییانی که مالک زمینهای مجاور این آزادراه هستند، در روند ساخت و بهرهبرداری این پروژه سهمخواهی میکنند و هرکس میخواهد از این سفره ،بزرگترین لقمه را برای خود بردارد ،به همین دلیل تاکنون تنها 13درصد پیشرفت فیزیکی در این طرح به وجود آمده که آن هم بیشتر مربوط به قطعه اول این آزادراه است و قطعات دو و سه هنوز دست نخورده و در حد طرح باقی مانده است». این کارشناس افزود« :درگیری با طرفهای خارجی این پروژه که در نهایت منجر به ورود چینیها به این طرح شد و از طرف دیگر با جدیتر شدن تحریمها مسئله تامین فاینانس (بودجه) 200میلیارد دالری به حالت تعلیق درآمد که در نهایت مجری ساخت و توسعه آزادراههای کشور از جاری شدن 200میلیارد دالر فاینانس در این پروژه و اجرای عملیات ساخت در قطعه اول خبر داده است و این در حالی است که برخی دیگر از مرتبطین این پروژه ،این اظهار نظر را واقعی نمیدانند و اعتقاد دارند که این اخبار تنها برای پاسخگویی به عملکرد ناکرده چینیها در این پروژه عنوان شده است».
پروژههای راهسازی در ایران مشکالت کمبود اعتبار ،مشکالت خرید سیمان ،قیر ،پرداخت حقوق کارگران و غیره را که منجر به عقب افتادن زمان بهرهبرداری آنها میشود ،دارند ،اما پروژه ساخت آزادراه تهران – شمال عالوه بر مشکالت عمومی کل پروژهها ،به یک پروژه سیاسی تبدیل شده است وی خاطر نشان کرد« :از مجموع چهار قطعه این آزادراه به طول 121کیلومتر که بزرگراه همت تهران را به کمربندی چالوس -تنکابن وصل میکند ،ممکن است قطعه چهار آن یعنی از نوشهر تا مرزنآباد تا پایان سال جاری به بهرهبرداری برسد و قطعه یک به طول 32کیلومتر از تهران تا شهرستانک نیز احتمالن در سال 91افتتاح میشود و قطعه سه و چهار نیز که قطعات دشوارتر این پروژه از لحاظ ساخت محسوب میشود نیز ،همچنان بالتکلیف باقی میماند». پروژه آزادراه تهران – شمال یک پروژه سیاسی شده است یکی از مجریان پروژه شرکت ساخت و توسعه آزادراههای کشور نیز در این باره گفت« :انتصاب وزیر مسکن و شهرسازی برای پیگیری مشکالت این پروژه به معنی شکست کلیه برنامههای قبلی در خصوص اجرای این طرح است و چنانچه نیکزاد نیز نتواند گرههای کور این طرح را باز کند به معنی شکست تمام عیار دولت و مجموعه هیت وزیران در اجرای یک پروژه آزادراه 121کیلومتری است». وی ادامه داد« :عموم پروژههای راهسازی در ایران مشکالت کمبود اعتبار ،مشکالت خرید سیمان ،قیر ،پرداخت حقوق کارگران و غیره را که منجر به عقب افتادن زمان بهرهبرداری آنها میشود ،دارند ،اما پروژه ساخت آزادراه تهران – شمال عالوه بر مشکالت عمومی کل پروژهها ،به یک پروژه سیاسی تبدیل شده است و هر تغییری در روند اجرای آن معنایی سیاسی میدهد و به همین دلیل نیز تاکنون پیشرفت مناسبی نداشته است».
ادامه حمله ارتش سوریه به الذقیه، «بیش از سی کشته در الذقیه سوریه پس از چهار روز» فعاالن حقوق بشر و ساکنان شهر الذقیه در سوریه اعالم کردند که در چهارمین روز از حمله نیروهای دولتی و ارتش به این شهر ،روز سهشنبه 16 ،اوت، تیراندازیهای بیشتری در آن رخ داده است. بر اساس گزارشها ،از روز شنبه 13 ،اوت ،که حمله نیروهای دولتی به شهر الذقیه آغاز شد ،بیش از 35 تن کشته شدهاند. مقامات رسمی سوریه میگویند که این عملیات نظامی برای مقابله با گروههای مسلح انجام میشود. الزم به اشاره است مسووالن سازمان ملل متحد بار دیگر درباره وضعیت حدود ۵هزار نفر از پناهندگان فلسطینی که از اردوگاهشان در الذقیه گریختهاند ،ابراز نگرانی کردهاند.
ب و ی خ و ش ی ک زن مهشبتاجیک نخها را که پیچاند کمی دستم درد گرفت ،نخها قدیمی شده و دیگر با دستم سازگاری ندارد ،انگار که دستم مال خودم نیست، تکانهایش مصنوعی است .یکهو همه چیز خراب شد .همه چیز خوب پیش میرفت و من حتا یاد گرفته بودم برقصم، نه الکی بسیار حرفهای ،بعد از اون رقصها ،نخها و دستها چفت هم شده بود و وقتی رقص را شروع میکردیم ،انگار که من در باد میپیچیدم .تا اینکه یک روز کار مسخرهای کردم و همه چیز خراب شد .همهاش هم تقصیر خودم شد .همیشه پدربزرگم به من میگفت که عروسک خیمه شببازی باید عاقل باشد وگرنه به فنا میرود و من دارم به فنا میروم. همهچیز از یک روز خوب شروع شد .روزهایی خوبی که ما دستهای او و من و نخها یکی شده بودیم با هم میرقصیدیم ،میخواندیم ،حتا من اپرا یاد گرفته بودم ،یکبار دوتایی با هم یک رقص شبیه «مایکل جکسون» اجرا کردیم و سالن را ترکاندیم ،او نخهای مرا جادو میکرد و من چشمهای تماشاچیان را ،خوشحال بودیم و دنیا مال ما شده بود و دنیای آنروزها دنیای خوبی بود .من او توانسته بودیم، خیمه شببازی را که سالها بود منسوخ شده بود ،دوباره زنده کنیم .پدر من از زور بیکاری تمام استخوانهایش نرم شد و مادرم به خاطر زندگی امان مجبور شد برود و از در یک مغازه آویزان شود ،یعنی هر بار که در مغازه باز میشد میکشید به پاهایش و رنج زیادی را تحمل میکرد ،آن هم مادرم که روزی پدرش بزرگترین عروسک خیمهشب بازی در کل اروپا بود ،و بعضی میگفتند که او دست خیمهشب باز را حرکت میدهد .بگذریم .من تنها فرزند چنین خانوادهی داغانی بودم و نسلمان به فنا رفته بود. من بعد از تمام شدن درسم تصمیم گرفتم به دنبال شغلی آبرومند بگردم ،میخواستم پولی جمع کنم و مادرم را پایین بیاورم که دیگر برای خودش زندگی کند ،غبار پیرترش کرده بود و خسته و مریض بود و پایش در اثر برخورد مداوم با در مغازه که هی باز و بسته میشد ،آرتروز گرفته بود .مدتی رفتم و در یک دکور ثابت ایستادم ،دکور یک مغازه بود که کیف و کفش میفروخت ،یارو صاحب مغازه از عروسک خیمهشب بازی قدری میفهمید که یک بز از کوانتوم ،فقط برای پز روشنفکری مرا کنار کفشهای قرمز 400دالری گذاشته بود .و زنهایی که کفش را میدیدند ،آه خدای من چقدر من بدبخت بودم ،که هر روز مجبور بودم جیغهای بنفش دخترکان را تحمل کنم ،که کفش را میدیدند و ذوق میکردند و محض رضای خدا یکدانه جیغ که چه عرض کنم یک آه کوچک کسی برای دیدن من نکشید .تا اینکه آن چهرهی مشعشع مرا پشت ویترین مغازه دید ،پیرزن چشمانش برق زد و داخل آمد و شروع به صحبت راجع به من کرد ،البته ادامه مطلب در صفحه 12
خانه
درباره ما
از وبالگ شاه توت /مسعود مشهدی
خوراک ها: دیدگاه ها
جستجو نوشته ها
بستگی دارد پیاز را چه کسی تجویز کند
دیشب داشتم یه كتاب در باره احادیث جعلی میخوندم كه خوابم برد… آقا خواب دیدم توی مكه بغل دست یه پیاز فروش نشستم و پیاز فروش هی میزنه پشت دستش میگه چه خاكی تو سرم كنم حاال…بدبخت شدم رفت…! گفتم چی شده یا اَخی…؟ سرش رو بلند كرد گفت« :پیازام داره خراب مِشه .كلی شتر بار زدم از مدینه پیاز آوردم َمكه اما دریغ از یك خریدار». هنوز حرفش تموم نشده بود كه دیدم پیشنماز مسجد َمكه داره میره برای نماز كه صداش كردم گفتم« :یا شیخ دست ای پیاز فروش به دامن َعبات… پیازاش داره خراب مِشه .كلی پیاز از مدینه آورده به امید استفاده ولی اهالی مكه اَ َصن پیاز نمیخورن». شیخ یه نگاهی به پیازفروش كرد گفت«:كیلو چنده اینا؟» پیاز فروش گفت« :هر كیلو نیم سكه ».شیخ گفت«:اگه میخوای پیازات فروش بره 50سكه بریز توی این جیب عبا ».پیاز فروش یه نگاهی به من كرد كه یعنی چیكار كنم…؟ گفتم بریز و پیاز فروش 50سكه ریخت توی جیب شیخ. جناب شیخ گفت«:همین االن یك كیسه پیاز هم میفرستی درب منزل» و پیاز فروش گفت« :چشم» شیخ گفت«:یه كاغذ مینویسی پیاز مدینه هر كیلو 3سكه و به هر نفر هم یك كیلو بیشتر نمیدی ».مرد پیاز فروش گفت«:یا شیخ دیوانه شدی..؟ مردم نیم سكه هم نمیخَ َرن اون َوخ تو میگی 3سكه؟ تازه من از خدا میخوام به هر كس یك كیسه پیاز بفروشم .تو میگییك كیلو بیشتر نَ َدم؟» شیخ یك نگاه عاقل اندر سفیهی به پیازفروش انداخت و گفت« :ای َملعون …اگه چیزایی كه گفتم گوش نكنی پیازات به فروش نمیره…تو فقط همین كاری كه گفتم میكنی» و روانه مسجد شد منم به دنبالش. نماز كه تموم شد شیخ رفت باالی منبر گفت«:نقل است از امام محمدباقر كه روزی مردی به خدمت ایشان رسید و گفت یا ابالحسن بنده یك غلطی كردم سه تا زن گرفتم اما دیگه كشش ندارم … نمیكشه یا ابالحسن .چه خاكی نشریه هفت را در کتاب صورت (; دنبال کنید توی سرم بكنم؟» ابالحسن گفت«:پیاز مدینه را در مكه بخور اونوخ ناجور میكشه .از رسول خدا شنیدم كه هر كس ورد تا صبح با هفتاد هزار حوری بهشتی اَلیش به َدر میكند و تازه صبح قبراق و سرحال میگه پیاز مدینه را در مكه بُخُ َ دیگه نبود؟» خالصه شیخ صداش رو به سرش كشید كه ای اونایی كه از مردی افتادین یا كمرتون شله .پیاز مدینه بخورین كه آب روی اتشه! هنوز حرف شیخ تموم نشده بود كه دیدم كسی پای منبر نیست .از مسجد كه اومدم بیرون دیدم جلوی پیاز فروشییك صفی كشیدن مرد و زن كه اون سرش ناپیدا و دارن پیاز میخرن كیلویی سه سكه و تازه التماس میكنن كه بیشتر از یك كیلو بده. رفتم جلو و به پیاز فروش كه سر از پا نمیشناخت كمك كردم تا نوبت یه پیرزن شد .پیرزن التماس میكرد میگفت: «الهی خیر ببینی ننه جان به مو دوكیلو بده .دعات ُم ُك ُنم ن ِنهُ .مو شوهرم چند ساله كه بُخار ُمخار ن ِدره دیگه .ایشاهلل ای پیاز مدینه ره بُخوره حاجت ُموره بده .خشك رفته دیگه ای زمین ال َم َصب بس كه آب ن ِخورده». خالصه اونروز پیاز فروش همه پیازاش رو فروخت ویه دونه پیاز َمقبول هم به من داد .فرداش رفتم دم بساط پیاز فروش دیدم داره سكه هاش رو میشمره كه پیرزن دیروزی اومد گفت« :خیر ببینی الهی پیاز مدینه نیاوردی هنوز؟» پیاز فروش گفت«:مگه یك كیلوی دیروز افاغه نكرد بی بی؟» پیرزن خنده ریزی كرد گفت «:وا….خاك عالم .چی چیزا ُم ُپرسی تو؟» پیاز فروش گفت« :نقل است از امام صادق كه هر كس پیاز مدینه رو در مكه بفروشه مثل دكتر Concessionaire: GSN / Global Social Networks حرمی ُمگم .دیشب به زور ل ِنگ كفش دا ُدم یك كیلو پیازه حرمه؟ خوب حاال كه َم َ حرمه نَنه جان .پیرزن گفت وا… َم َ َم َ Chief Editor: Ardavan Roozbeh ُ م. د افتا م ف زفا شب یاد دیشب، بود شبی چی آمد. حاجی تا م د ِر ك گیرا آرا ِه م د خو ایوون رو م ت ِنداخ ا جا بعد خورد خالی خالی ُ ُ ُ ُ editor@haftmagazine.com Executive Manager: Ali Herischi آخی…یادش بخیر… چله تموز بود هوایم داغ بره همی رختخواب انداختن رو پشت بوم براما… نصف شب بس كه ali.herischi@haftmagazine.com زمین جیغ كشیدم همسادهها با چوب آمدن روبوم فكر كردن دزد آمده… دیشبم تا سحر داشت بیل ِم َز ُد آب مِداد ای & Graphic, Technical supervision Page editor: Darius Company خُ شكه … همچی دلُم وا َرفت كه نَگو ن ِنه….خالصه همه چیش خوب بود ولی َد َهنِش خیلی بوی پیاز مِداد… غروب Advertising Assistance: باید بُ ُرم مِسجد ببینم ای امام جعفر باقر كه الهی به قربونش بُ ُرم حدیثی چیزی بره بوی پیازن ِگفته؟ خالصه ن ِنه پیاز كه ads@haftmagazine.com آ ُوردی دوسه كیسه برفِست َدر خانه ما… پیر بری اِلهی. For any question please contact: Contact@haftmagazine.com جیبم در ا ُور َدم گاز ز َدم ببینم ا ِفاغه می ُكنه یا نه كه از بَس تند بود از خواب من كه چشما گِرد شده بود پیاز دیروزی رو از َ 240-436-2536 پری َدم .اقا دهنم بدجور خشك شده بود و بوی پیاز میداد ناجور. 240-436-2535
Haft (Seven) is part of the Global Social Networks Inc. Haft is an independent weekly magazine for Persian community around the world. Haft’s mission is to provide an opportunity for Persian speaking people around the world to connect and communicate, this publication by using its online resources creating a forum for exchange of ideas and bettering the community. Articles published in each issue do not necessarily represent Haft or Global Social Networks Inc’s opinion or point of view. This publication welcomes articles and contribution without any geographical, ideological, racial, ethnical, or religious limitation. The editorial board will select the articles; among the criteria for selecting an article for publication are quality, professionalism, and respect for the community. If you are interested to contribute, please send your article as an attachment to the editor. If you have translated an article, please send us the original article along with your translation. Selecting the material for printing is the sole discretion of the editorial board. Haft is published in the Unites States and US laws govern its operation. In addition, we are not responsible for the contents of each advertisement. It is your duty to research before doing business with them, we do not accept any responsibility for their business conduct.
In USA and Canada
Avideh Motmaen far, Ardavan Roozbeh, Akbar Torshizad, Bijan Saf Sari, Behnam Frouhar, Parvaneh Vahid Manesh, Hassan Zare Zadeh Ardeshir, Damoon Roozbeh, Reza Sedigh, Roozbeh Mir Ebrahimi, Sahar J.,Shahrzad Saba, Ali Afshari, Fariba Davoodi Mohajer, Farvartish Rezvanieh, Kamran Mousavi, Kian Amani, Kioumarth Sajadi, Mehran Amir Ahmadi, Mhshab Tajik, Mahboubeh Shoaa, Mina Habib, Mehdi Ala, Mostafa Khalaji, Mehrafarin Bahrami, Ali Herischhi contact@haftmagazine.com