Km 118

‫سردبير؛ سيامک بھاری‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪siabahari@yahoo.com‬‬

‫آبانماه ماه ‪١٣٩٣‬‬ ‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫ ﯾ د ع از ق‬ ‫ د ‬ ‫و ﯾ ﯿ ‬ ‫د ع از ق د ‬ ‫گفتگوی نشريه کودکان مقدمند‬ ‫با سيامک بھاری‪.‬‬ ‫دفاع از حق کودک چه جايگاھی در‬ ‫مبارزه و اعتراضات اجتماعی دارد؟‬ ‫•‬ ‫•‬

‫سيامک بھاری‬

‫•‬ ‫•‬ ‫•‬

‫امروز شما با ھر فعال جدی عرصه ھای‬ ‫مختلف اجتماعی و سياسی که روبرو‬ ‫بشويد‪ ،‬توجه شما را به موقعيت خطير‬ ‫جامعه‪ ،‬وضعيت فالکت بار معيشتی مردم‪،‬‬ ‫وضعيت انفجاری جامعه‪ ،‬توحش بيشتر‬ ‫حکومت اسالمی و از اين قبيل رجوع‬ ‫ميدھد‪ .‬در واقع ھر فعال سياسی اين را‬ ‫دريافته است‪ ،‬که تکانھای تند اجتماعی در‬ ‫حال وقوع است‪ .‬حکومت بيشتر از ھر وقت‬ ‫ديگر درمنگنه است‪ .‬از ريسمان سياه و سفيد‬ ‫می ترسد و برای ھمين ھم شمشير از رو‬ ‫بسته است‪ .‬حضور اعتراضی مردم ھر روز‬ ‫پر رنگتر ميشود‪ .‬حنای دستگاه ارعاب‬ ‫حکومت بی رنگتر از ھر وقت ديگر شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫به جنايت اسيدپاشی حکومت نگاه کنيد‪ ،‬ببنيد‬

‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬ ‫•‬

‫در اين شماره ميخوانيد‪:‬‬ ‫من و عصمت؛ افسانه وحدت‬ ‫تجمع معلمان حق التدريس ‪ . . .‬؛ شمس الدين امانتی‬ ‫ميزگرد کودکان‪ ،‬ايدئولوژی و مذھب‪ .‬گفتگو با افسانه وحدت‪ ،‬کريم شامحمدی‪،‬‬ ‫مھراب دشتی‪ ،‬مرجان واعظ و سيامک بھاری‪.‬‬ ‫سعيد شيرزاد فعال مدافع حقوق کودک بايد فورا آزاد گردد‪.‬‬ ‫اپيزود شماره پنج‪ ،‬ھر روز ميگذريم؛ ليال يوسفی‬ ‫پدوفيليسم در افغانستان؛ کبری سلطانی‬ ‫ده سال با نشريه کوکان مقدمند؛ مينو فتاحی‬ ‫‪٧‬ھزار کودک بی سرپرست بعد از شيوع ابوال؛ ترجمه‪ ،‬کريم شامحمدی‬ ‫جنايات داعش‪ ،‬تجاوز به کودکان و فروش زنان ‪. . .‬‬ ‫استقبال از روز جھانی کودک‬ ‫خبرھا و رويدادھا؛ تھيه و تنظيم؛ ليال يوسفی‬ ‫و‪...‬‬

‫سه شنبه شبھا از ساعت‬ ‫‪ ٢٠ /٣٠‬تا ‪ ٢١‬بوقت ايران‬ ‫‪ ١٨‬تا‪١٨ /٣٠‬بوقت اروپای مرکزی‬ ‫لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اطالع دھيد!‬

‫ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد‪.‬‬

‫‪٢‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫مردم چگونه کل دستگاھی که آمده بود با‬ ‫اسيدپاشی ادامه راه حکومتداری اسالمی‬ ‫را مھيا کند‪ ،‬سرجايش نشاندند‪ .‬عمال ھمه‬ ‫آنھا از باال تا پايين به غلط کردم افتادند‪.‬‬ ‫گوش جامعه از ھر وقت ديگری بيشتر‬ ‫صدای اعتراض را می شنود و ابراز‬ ‫ھمبستگی می کند‪ .‬نمونه فراوان است‪ .‬از‬ ‫اعتصابات کارگری و وسيعتر شدن دامنه‬ ‫سازمانيابی آن تا اعتراضات وسيع وعلنی‬ ‫به توحش جمھوری ا سالمی و کج کردن‬ ‫راه جامعه به سمت سکوالريسم و زندگی‬ ‫مدرن امروزی و غيره ھمه و ھمه وسعت‬ ‫دامنه پس زدن جمھوری اسالمی را نشان‬ ‫ميدھد‪ .‬ھمدردی و اعتراض وسيع و‬ ‫گسترده به اعدام ريحانه جباری را نگاه‬ ‫کنيد‪ ،‬شما جامعه ای را می بينيد که رسما و‬ ‫علنا دارد فرھنگ انسانی خودش را در‬ ‫مقابل توحش افسارگسيخته نشان ميدھد‪.‬‬ ‫جنبش دفاع از حق کودک‪ ،‬اعتراض به‬ ‫کار کودک‪ ،‬عليرغم اينکه فالکت اقتصادی‬ ‫کودکان بيشتری را قربانی ميکند و ابعاد‬ ‫کار مزدی کودکان دامنه بيشتری می يابد‬ ‫عليرغم فضای بگير و ببند حکومتی‪ ،‬اما‬ ‫اين جنبش علنی تر خود را در جامعه‬ ‫مطرح می کند‪.‬‬ ‫مدافع حقوق کودک بودن االن يک ترند‬ ‫اجتماعی است‪ .‬فعالينی آشکارا برای دفاع‬ ‫از حقوق کودک با جمھوری اسالمی‬ ‫درگير می شوند‪.‬‬ ‫نھادھای رنگارنگ و بی خاصيت‬ ‫جمھوری اسالمی که نام دفاع از حق‬ ‫کودک را يدک می کشند‪ ،‬ھر چه بيشتر‬ ‫زير فشار انتقادی و مطالباتی اين فعالين‬ ‫قرار می گيرند‪ .‬مطالبات جدی و پايه ای‬ ‫در دفاع از حق کودک جايگاه اجتماعی‬ ‫جدی تری می يابد‪.‬‬ ‫ھر روز اعتراض به بی مباالتی و بی‬ ‫مسئوليتی حکومت در قبال کودکان وضوح‬ ‫بيشتری می يابد‪ .‬مبارزه برای احقاق حقوق‬ ‫کودکان‪ ،‬مستقيما به مبارزه روزمره مردم‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫برای بھبود وضع زندگی خودشان گره‬ ‫خورده است‪.‬‬ ‫مبارزه برای حق کودک درخود يک‬ ‫مبارزه عميقا اجتماعی برای پايان دادن به‬ ‫فالکت اجتماعی است‪ .‬مستقيما به افزايش‬ ‫دستمزد گره ميخورد‪ .‬مستقيما سپر به سپر‬ ‫با قوانين ارتجاعی اسالمی ميشود‪ .‬قوانين‬ ‫قضايی و جزايی جمھوری اسالمی را به‬ ‫نقد می کشد و خواھان برچيده شدن بساط‬ ‫مذھب و دست درازی آن در زندگی‬ ‫کودکان می شود‪ .‬به يک معنا‪ ،‬اين جنبشی‬ ‫عميقا عدالتخواھانه و برابری طلبانه است‪.‬‬ ‫بھبود وضعيت کودکان بجز از راه بھبود‬ ‫وضعيت کل جامعه ممکن نيست‪ .‬رفاه‬ ‫کودکان‪ ،‬بارومتر رفاه جامعه است‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬با اين توضيحات‬ ‫آيا اين جنبش از جايگاه تعيين کننده ای در‬ ‫مبارزات اجتماعی برخوردار است؟ در‬ ‫چنين موقعيتی ھست؟‬ ‫سيامک بھاری‪ :‬نمونه برپايی روز جھانی‬ ‫کودک در سنندج را برای شما مثال ميزنم‪.‬‬ ‫ببنيد‪ ،‬اين مراسم چگونه مسايل اجتماعی‬ ‫که جامعه را تحت تاثير قرار داده است و‬ ‫از ھمين زاويه زندگی کودکان را تباه‬ ‫ساخته نشانه ميرود و به ھمين دليل مورد‬ ‫استقبال قرار می گيرد‪ .‬کودکان شين آباد و‬ ‫کودکان آسيب ديده از مين دو سمبل بی‬ ‫حقوقی آشکار کودکان در ايران است‪ .‬اين‬ ‫دو سمبل‪ ،‬محور برگزاری مراسم روز‬ ‫جھانی کودک در سنندج است‪ .‬طومار‬ ‫اعتراضی در دفاع از مبارزات مردم‬ ‫کوبانی بخش ديگر اين مراسم است و دھھا‬ ‫ابتکار خالقانه ديگر‪ .‬ھمه اينھا را به ھم‬ ‫بچسبانيد‪ ،‬مسقيما به شما چه ميگويد؟‬ ‫جايگاه اجتماعی جنبش بالنده ای را نشان‬ ‫ميدھد‪ .‬جنبشی که برای پيشروی اش راھی‬ ‫جز به ميدان آوردن جنبش برابری طلبی‪،‬‬ ‫آزاديخواھی و عدالت خواھی ندارد‪.‬‬ ‫اين ويژگی جنبش دفاع از حق کودک‬ ‫است‪.‬‬

‫ د ن ‬

‫ ﯾ ﯾ ن‬ ‫‪!" # ٢٤‬‬ ‫ & ل ‪$‬ﯾ‪$‬‬ ‫کانال ج دي د ب رن ام ه ھ ای ‪٢٤‬‬ ‫س اع ت ه خ ود را در ش ب ک ه‬ ‫"ن گ اه ش م ا" از م اھ واره‬ ‫ھاتبرد پخش ميکند‪.‬‬ ‫مشخصات شبکه "نگاه شما"‬

‫فرکانس‪١١٢٠٠ :‬‬ ‫پوالريزاسيون‪ :‬عمودی‬ ‫سيمبل ريت‪٢٧٥٠٠ :‬‬ ‫‪FEC: ٥/٦‬‬ ‫ب‪vv‬رن‪vv‬ام‪vv‬ه ھ‪vv‬ای ک‪vv‬ان‪vv‬ال ج‪vv‬دي‪vv‬د در‬ ‫شبکه نگاه ش‪v‬م‪v‬ا را ھ‪v‬م‪v‬چ‪v‬ن‪v‬ي‪v‬ن‬ ‫ميتوانيد از طريق ‪GLwiz‬‬ ‫در گزينه تلوي‪v‬زي‪v‬ون‪v‬ھ‪v‬ای اي‪v‬ران‪v‬ی‬ ‫مشاھده کنيد‪:‬‬

‫‪www.glwiz.com‬‬ ‫‪ ()*+‬ت & ل ‪$‬ﯾ‪$‬‬ ‫را ‪ !/‬دو‪ "#‬ن و ‪ ,-.‬ﯾ &" ن‬ ‫ا‪23‬ع دهﯿ‪.$‬‬

‫ د ن ‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٣‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬خوب پس چرا‬ ‫اين جنبش سراسری خود را در روز‬ ‫جھانی کودک نشان نميدھد‪.‬‬ ‫سيامک بھاری‪:‬‬ ‫اگر موانع امنيتی از سر راه اين جنبش‬ ‫کنار رود‪ .‬آنوقت مشخص ميشود که‬ ‫دھھا مجوز برگزاری مراسم جواب منفی‬ ‫گرفته است‪ .‬چند )ان جی او( از‬ ‫برگزاری مراسم روز جھانی کودک منع‬ ‫شده اند‪ .‬اما با اين وجود راه خود را يافته‬ ‫اند و به اشکال مختلف اين روز را به‬ ‫روز طرح مطالبات و خواستھای پايه ای‬ ‫حقوق کودکان بدل کرده اند‪ .‬مقابله‬ ‫دستگاه امنيتی جمھوری اسالمی با‬ ‫فعالين دفاع از حق کودک اين را بخوبی‬ ‫نشان ميدھد که اين مبارزه ای سراسری‬ ‫و وسيع است‪ .‬بھنام ابراھيم زاده‪ ،‬سعيد‬ ‫شيرزاد نمونه ھای بارز اين موانع امنيتی‬ ‫است‪.‬‬ ‫در جايی فضای مناسبتری برای ابراز‬ ‫وجود ھست‪ .‬فعالين شناخته شده ای‬ ‫ھستند که اين می توانند امکان ابراز‬ ‫اجتماعی آنرا مھيا کنند‪.‬‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬وظيفه عاجل‬ ‫فعالين دفاع از حق کودک با توجه به‬ ‫موقعيتی که بر شمرديد چی ھست؟‬ ‫سيامک بھاری‪ :‬مطالبات نھادھای مدافع‬ ‫حقوق کودک و اينکه با چه پرچم و چه‬ ‫مطالباتی در جامعه ديده می شوند جايگاه‬ ‫اجتماعی آنھا را نشان ميدھد‪ .‬اين‬ ‫مطالبات ماست که برای تحقق آن به‬ ‫اشکال گوناگون و متنوع مبارزه روی‬ ‫می آوريم‪ .‬برای مثال جمعيت دست‬ ‫سازی مانند )جمعيت امام علی( و نظاير‬ ‫آن اولويتشان برانگيختن ترحم و مخفی‬ ‫کردن و پوشاندن علل وضعيت دردناک‬ ‫کودکان و جامعه است‪ .‬برای اين قبيل‬ ‫جريانات‪ ،‬سازمان و تشکل معنا ندارد‪.‬‬ ‫ما درست در نقطه مقابل آن ھستيم‪ .‬علل‬ ‫تيره روزی کودکان و فالکت اجتماعی‬ ‫را مستقيما به دستگاه حکومتی و سيستم‬ ‫سرمايه داری حاکم مربوط ميدانيم‪.‬‬ ‫وظيفه عاجل ما با توجه به ارزيابی که‬ ‫در ابتدا مطرح کردم‪ ،‬مستقيما به سازمان‬ ‫دادن مبارزات اعتراضی مربوط می‬ ‫شود‪ .‬حق کودک را بايد به حق جامعه‬

‫تبديل کرد‪ .‬برای آن نيرو جمع کرد و‬ ‫حول مطالبات معين سازمان داد‪ .‬ما اين‬ ‫مطالبات را دقيق کرده ايم و در آخرين‬ ‫صفحه ھمين نشريه ھم می توانيد آنرا‬ ‫ببينيد‪.‬‬ ‫ارزيابی ما از موقعيت جنبش مطالباتی‬ ‫حقوق کودک حکم می کند که امر‬ ‫سازمان دادن اعتراضات اجتماعی و‬ ‫شکل دادن به مطالبات حق کودک را به‬ ‫عنوان ضرورت فوری روی ميز فعالين‬ ‫مدافع حقوق کودکان بگذاريم‪.‬‬ ‫اين موقعيت را بايد جدی گرفت‪ ،‬به‬ ‫درجه ای که حضور اجتماعی و طرح‬ ‫خواستھا و مطالبات‪ ،‬بھبود وضعيت‬ ‫کودکان را سبب شود‪ .‬به ھمان ميزان‬ ‫امکان پيشرفت ھای بعدی ميسر ميگردد‪.‬‬ ‫در عين حال يکی از فوری ترين‬ ‫خواستھای ما تالش سازمان يافته و‬ ‫سراسری برای آزادی بيقيد شرط فعالين‬ ‫زندانی حقوق کودکان است‪ .‬سازمان‬ ‫دادن اعتراضات اجتماعی در اشکال‬ ‫متنوع به کلی ما را در موقعيت ديگری‬ ‫قرار خواھد داد‪ .‬در اين باره حتما در‬ ‫شماره ھای بعدی گفتگو خواھيم کرد‪*.‬‬

‫‪8/‬ﯾ*‪ ,‬را ‪6 & 7,‬ارﯾ‪. . . 5‬‬ ‫بريشنا دختربچه ده ساله ای است که‬ ‫توسط محمد امان ﷲ بارز مالی مسجدی‬ ‫در کندوز‪ ،‬در شمال افغانستان وحشيانه‬ ‫مورد تجاوز قرار گرفت‪.‬‬ ‫اگر چه آخوند متجاوز مسجد به زندان‬ ‫محکوم شده است‪ ،‬اما مانند ھميشه‪،‬‬ ‫قربانی تجاوز جانش در خطر جدی‬ ‫است‪ .‬بريشنا نزد يک نھاد نيمه دولتی‬ ‫موقتا مخفی نگھداری ميشود‪ .‬ميخواھند‬ ‫بريشنا را بکشند‪ ،‬تا آبروی خانواده حفظ‬ ‫شود‪.‬‬ ‫او نه اولين است و نه آخرين‪ .‬تجاوز‬

‫مداوم به دختران و پسران توسط مالھا‬ ‫در مساجد گواه بی حقوقی دردناک‬ ‫کودکان در افغانستان است‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند کمپين نجات بريشنا‬ ‫را برای نجات جان او و ھزاران دختر و‬ ‫پسری که روزانه توسط مالھا‪ ،‬مقامات‬ ‫دولتی و متنفذين محلی مورد تجاوز قرار‬ ‫می گيرند‪ ،‬در دستور کار خود قرار‬ ‫ميدھد‪.‬‬ ‫ماھمه نھادھا‪ ،‬سازمانھا و مدافعين حقوق‬ ‫کودک و زنان را به ھمکاری دعوت می‬

‫کنيم‪ .‬اين يک کارزار سراسری است‪ .‬با‬ ‫اعتراض وسيع اجتماعی بايد به تجاوز‬ ‫به حقوق کودکان و زنان برای ھميشه‬ ‫خاتمه داد‪.‬‬ ‫ما دست ھمکاری‪ ،‬ھمفکری با ن‪m‬ھ‪m‬ادھ‪m‬ای‬ ‫مدافع حقوق کودک‪m‬ان و زن‪m‬ان ب‪m‬وي‪m‬ژه در‬ ‫افعانستان را به گرمی ميفشاريم‪.‬‬ ‫از طريق اي‪m‬م‪m‬ي‪m‬ل و ت‪m‬ل‪m‬ف‪m‬ن ن‪m‬ھ‪m‬اد ک‪m‬ودک‪m‬ان‬ ‫مقدمند‪ ،‬ميتوانيد با ما در تماس باشيد‪.‬‬ ‫‪Kodakanmoqadamand‬‬ ‫‪barnenforst@hotmail.com‬‬ ‫تلفن‪0046708526716 :‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٤‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ +‬و (‪9:‬‬

‫عصمت را چند ماھی بود ميشناختم‪ .‬زير‬ ‫ّ‬ ‫سن بود و چون تنھا به سوئد آمده بود و‬ ‫با جامعه آشنا نبود‪ ،‬تحت پوشش دولت‬ ‫بود و کمکش میکرديم تا بتواند کم کم‬ ‫وارد جامعه شود‪ .‬روزی در مرکز شھر‬ ‫با او قدم میزدم و از ھر دری ميگفتيم‪.‬‬ ‫ناگھان در کنار ويترين لباس عروس‬ ‫فروشی ايستاد‪ .‬به لباسھا که پر از چين‬ ‫و واالن و جزئيات ريز و سخت بود‬ ‫خيره شده بود‪ .‬فکر کردم جوانه و حتما ً‬ ‫به ھمسر آينده اش فکر میکنه و در‬ ‫ذھنش برای او لباس انتخاب میکنه‪.‬‬ ‫گفتم‪ :‬قشنگند‪ .‬نگاھی به من کرد و‬ ‫دوباره به لباسھا خيره شد‪ .‬بعد گفت من‬ ‫از اينھا ھم بھتر بلدم بدوزم‪ .‬من که‬ ‫حسابی تعجب کرده بودم گفتم‪ :‬چی‬ ‫ميگی؟ تو بلدی لباس عروسی بدوزی؟‬ ‫گفت آره خوب بلدم‪ .‬و برام از زندگيش‬ ‫گفت‪ .‬عصمت گفت وقتی خياطی را‬ ‫شروع کرد اول نيمکت کوچکی زير‬ ‫پايش ميگذاشت که به چرخ خياطی برسد‬ ‫تا بتواند بدوزد‪ .‬بعد کم کم نيمکت را‬ ‫برداشت و در سالھای آخر روی‬ ‫صندلی مينشست و ميدوخت‪ ١٧ .‬سالش‬ ‫بود و اقال ‪ ٧‬سال فقط خياطی کرده بود‪.‬‬ ‫ايران به دنيا آمدی؟‬ ‫بله‪.‬‬ ‫ھيچوقت احساس کردی که ايرانی‬ ‫ھستی؟ ‪-‬‬

‫نه‪ ،‬من در ايران بدنيا آمدم‪ ،‬دوستانم‬ ‫ايرانی بودند‪ ،‬موزيک ايرانی گوش‬ ‫ميدادم‪ ،‬فيلم ايرانی میديم درست مثال‬ ‫مثل کودکی که مادر و پدرش از ايران به‬ ‫سوئد مھاجرت کرده باشند و در آنجا بچه‬ ‫دار شوند‪ .‬خوب اون بچه با آداب و‬ ‫رسوم سوئد آشنا تره تا کشور مادر و‬ ‫پدرش‪ .‬ما حتی بيشتر غذای ايرانی‬ ‫ميخورديم‪ .‬ولی ھرگز احساس راحتی‬ ‫نميکرديم‪.‬‬ ‫ميتونی بيشتر توضيح دھی؟ چرا‬ ‫احساس راحتی نميکردی؟‬ ‫ چون حتی رفتار مردم با کسی که‬‫صورت افغانی داشته باشه جور ديگری‬ ‫است ‪ .‬تو را ھميشه به چشم مھاجر و‬ ‫پايين تر از خودشون ميبينند‪ .‬نميشه بگی‬ ‫ھمه اينطور ھستند ولی از ‪ ١٠٠‬نفر يک‬ ‫نفر شايد تو را به چشم انسان برابر ببينه‪.‬‬ ‫حتی دوست خودم من به من گفت‪ ،‬ما که‬ ‫ايرانی ھستيم وضعمون خرابه شما که‬ ‫افغانی ھستيد ديگه چه گلهای داريد‪ .‬يعنی‬ ‫دائم به يادت مياد که تو افغان ھستی و‬ ‫بايد ساکت باشی‪ .‬يا حقوقی نداری‪ .‬يعنی‬ ‫دولت که ض ّد مھاجره‪ .‬مردم ھم ياد‬ ‫میگيرند ‪.‬يعنی طرزفکر مردم اينطوره‪.‬‬ ‫اين چيزھا را در کوچکی و در خانه‬ ‫بھشون ياد نميدند وقتی بزرگتر شدند‬ ‫خوب با ديگران اينطور رفتار ميکنند‪.‬‬ ‫ض ّد اين ھم ميشه بچهھايی که از والدين‬ ‫افغان ھستند‪ ،‬در ايران به دنيا میآيند و‬ ‫اين مسائل را که ميبينند از ايرانیھا‬ ‫بدشون مياد‪ .‬و اين مساله ھمينطور ادامه‬ ‫پيدا ميکنه‪.‬‬

‫احساس میکردی تحقير ميشی؟ ‪ -‬خوب‬ ‫معلومه‪ .‬چون ميشدم‪ .‬تقريبا ھمه جا‪.‬‬ ‫مدرسه میرفتی؟‬ ‫نه‬ ‫چرا؟‬ ‫ فکر میکنم سال ‪ ٧٣‬بود‪ ،‬خيلی برای‬‫افغانھا که در مشھد زندگی میکردند‬ ‫سال بدی بود‪ .‬بد جوری پليس و پاسدار‬ ‫به خانه افغانھا ميريختند و عده زيادی‬ ‫را دستگير کردند و به افغانستان‬ ‫بازگرداندند‪ .‬کارتھا را ھم قيچی‬ ‫میکردند که از اعتبار بيفته‪ .‬پدر من در‬ ‫ميدان شھر ميوه فروشی داشت‪ .‬او را در‬ ‫راه خانه گرفته بودند‪ .‬کارت سبز داشتيم‬ ‫آن را گرفتند و قيچی کردند و گفته بودند‬ ‫که بايد برگرديد‪ .‬ما در آن زمان در‬ ‫مشھد ساکن بوديم‪ .‬از مشھد فرار کرديم‬ ‫و به کاشان رفتيم‪ .‬اينطوری شانسی از‬ ‫ديپورت نجات پيدا کرديم ‪.‬ما درست‬ ‫جرات نميکرديم زندگی کنيم‪ ،‬مدرسه که‬ ‫ديگر جای خود داشت‪ .‬فکرش را ھم‬ ‫نميشد کرد‪ .‬تازه اگر ھم بگير و ببند نبود‬ ‫کودکان افغان اجازه نداشتند به مدرسه‬ ‫بروند‪ .‬يا راه نميدادند و يا شھريه بااليی‬ ‫ميگرفتند که ما ھرگز از عھده پرداختن‬ ‫آن بر نميامديم‪.‬‬ ‫سر کار میرفتی؟‪-‬‬ ‫آره‪.‬‬ ‫از چند سالگی شروع به کار کردی؟‬ ‫ از وقتی که يادمه‪ ،‬از وقتی فھميدم کيم‪.‬‬‫يعنی خودمو شناختم‪ .‬پدر من ميگفت ما‬ ‫به ايران پناه آورديم چون شيعه بوديم و‬

‫رفتار ھر جامعه با کودکان‪ ،‬محک ارزيابی درجه انسانی بودن آن جامعه است!‬

‫‪٥‬‬ ‫فکر میکرديم در ايران الاقل به ما ظلم‬ ‫نميکنند چون حکومت ھم شيعه ھستند‪.‬‬ ‫خمينی گفت اسالم مرز ندارد‪ .‬خيلی افغان‬ ‫ھا آنوقت به ايران پناه آوردند‪ .‬فکر‬ ‫میکردند مورد لطف قرار نگيرند الاقل‬ ‫تو سرشون نميزنند‪ .‬خيلی افغانھا وقتی‬ ‫جنگ بود به جبھه رفتند برای دولت‬ ‫ايران جنگيدند و کلی شھيد دادند‪ .‬وقت‬ ‫جنگ ھمه را با ما ھمه مسلمانيم و‬ ‫برادريم گول زدند ولی بچهھای ھمانھا‬ ‫را در مدرسه راه نميدادند‪ .‬پدر من بايد‬ ‫برای ما خواھر و برادرھا پول زيادی‬ ‫بابت مدرسه ميداد و ما اين پولھا را‬ ‫نداشتيم‪ .‬به اين داليل من از ھمان خيلی‬ ‫کودکی کار کردم ‪.‬‬ ‫چه کار ميکردی؟ ‪ -‬راستش زياد نميخوام‬ ‫در جزئيا تش وارد بشم‪ .‬ھم ٔه کار کردم‬ ‫ولی کار اصليم را از ‪ ١٠‬سالگی شروع‬ ‫کردم و خياطی بود و تا قبل از اينکه به‬ ‫سوئد بيام خياطی کار میکردم ‪.‬‬ ‫بدترين خاطرهای که داری چيه؟‬ ‫ کارفرمای من به قدری به من اطمينان‬‫داشت که ھمه زندگيش را حاضر بود به‬ ‫من بسپاره‪ .‬ھر چه پول براش مياوردند‬ ‫ميگفت به عصمت بدھيد که در کارگاھه‪.‬‬ ‫موھای من ھميشه بلند بود و ميگفت به‬ ‫اون پسری که موھاش بلنده بدھيد‪ .‬ھميشه‬ ‫من پول ھاش را جا به جا میکردم و‬ ‫مقدار زياد‪ .‬آدم مذھبی بود و در ماه محرم‬ ‫ھميشه مھمان زياد داشت و من ھم بايد با‬ ‫آنھا ميبودم‪ .‬کمکشان میکردم حتی در‬ ‫خانه شان‪ .‬ھمسرش من را خيلی دوست‬ ‫داشت ميگفت عصمت مثل پسرمه‪ .‬ولی‬ ‫ھيچوقت دستمزدم را کامل نميدادند‪.‬‬ ‫ميگفت من برات پس انداز میکنم‪.‬‬ ‫خودش ميلياردر بود‪ .‬ھر ماه ‪ ۵٠‬ھزار‬ ‫تايی از پول من بر ميداشت‪ .‬من مانتو‬ ‫ميدوختم در صدی برای ھر مانتو به ما‬ ‫اضافی ميداد که بيشتر کار کنيم و بيشتر‬ ‫مانتو بدوزيم‪ .‬حتی آن در صد را ھم به‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫من نميداد‪ .‬ميگفت برات پس انداز میکنم‬ ‫تا سرمايهای بشه‪ .‬بعد از يک سال و نيم‬ ‫دو سالی بھش گفتم االن ديگه نزديک ‪ ٢‬يا‬ ‫‪ ٣‬ميليونی پول شده و گفتم ميخوامش که‬ ‫خونه عوض کنيم‬ ‫ايشون خيلی با دولتیھا جور بود‪ .‬رئيس‬ ‫ّکل حج دوست صميمی ش بود‪ .‬از‬ ‫دوستان نزديک محسن رضايی بود و در‬ ‫انتخابات به نفع او خيلی فعال بود‪ .‬قدرت‬ ‫زيادی داشت و دولتیھا را ميشناخت و‬ ‫باشون روابط خيلی نزديک داشت‪.‬‬ ‫توليديش در خيابان ھفت تير بود‪ .‬ھم ٔه‬ ‫کار براش میکردم‪ .‬از اين فروشگاه به‬ ‫اون فروشگاه من را ميفرستاد‪ ،‬در خانه‬ ‫اش کار میکردم‪ ،‬خريد میکردم‪ ،‬پول جا‬ ‫به جا میکردم‪ .‬ھم ٔه کارھاش روی دوش‬ ‫من بود‪ .‬اينجا در سوئد ميبينم مردم بيشتر‬ ‫از ‪ ٨‬ساعت در روز کار نميکنند‪ .‬من از‬ ‫‪ ١٠‬سالگی پيش اين مرد روزی ‪١٢-١۶‬‬ ‫ساعت کار ميکردم ‪ .‬و ھميشه ميگفت‬ ‫من جبران میکنم‪ .‬دستمزدت را میدم‪.‬‬ ‫وقتی پولم را که مثال برام پس انداز کرده‬ ‫بود خواستم و گفتم مدت ھاست ھر شب‬ ‫اضافی کارکردم‪ .‬که رفتارش تغيير کرد‪.‬‬ ‫با ناراحتی گفت باشه پولتو میدم‪ .‬وقتی‬ ‫چند روز بعد دوباره گفتم پول را بده‪،‬‬ ‫گفت نميدم چه ميخوای بکنی؟ ھر کاری‬ ‫ميخوای بکن‪.‬‬ ‫خيلی قدرت داشت‪ .‬غير مستقيم گاھی‬ ‫ميگفت اگر کسی حرف اضافی بزنه‬ ‫ھزار کار میتونم به سرش بيارم‪.‬‬ ‫بندازمش تو ھلوفدونی‪ .‬آن شب خيلی حالم‬ ‫گرفت‪ .‬خيلی بھم برخورد‪ .‬اين آدم پول‬ ‫من را باال کشيد‪ .‬پولش از پارو باال‬ ‫میرفت‪ .‬حاجی آقايی که به متدين بودن‬ ‫در اون منطق ٔه معروف بود ولی حتی به‬ ‫پول يک بچهای که ھمه دوران کودکيش‬ ‫کار کرده بود باال کشيد‪ .‬اينقدر عصبانی‬ ‫بودم که چند بار تصميم گرفتم ھمه‬ ‫شيشهھای مغازه اشو را بشکنم‪ .‬باز به‬ ‫خاطر ھمسرش که مھربان بود کوتاه آمدم‬

‫ د ن ‬ ‫و کاری نکردم‪ .‬اونجا ديگه خيلی دستم‬ ‫اومد که ريش گذاشتن و تسبيح گرداندن‬ ‫اين حاج آقا ھابرای چيه‪ .‬باور کن خاله‪،‬‬ ‫اين مرد دخترای جوان ‪ ١۴- ١۵‬ساله‬ ‫کوچکتر از دخترای خودش که پول‬ ‫نداشتند را میبرد در اتاقی که پشت‬ ‫پيشخوانش داشت باشون ھر کاری‬ ‫ميخواست ميکرد و بھشون مانتو ميداد‪.‬‬ ‫ھمين آقايی که ھمه فکر میکردند خيلی‬ ‫امينه‪ .‬زنش فکر ميکرد خيلی مرد خوبيه‬ ‫و دوستش داشت‪ .‬خيلی خرش میرفت‬ ‫ميگفت ھر جا دچار مشکل شديد يا بھتون‬ ‫گير دادند اسم من را بگوييد کارتان گير‬ ‫نميکند‪ .‬وقتی که دور ھم جمع ميشدند با‬ ‫رئيس ّکل حج و بقيه حاجیھای دور و‬ ‫شراب‬ ‫و‬ ‫مينشستند‬ ‫برش‬ ‫ميخوردند ‪.‬ھميشه شراب در مخفيگاھش‬ ‫داشت‬ ‫سرگذشت ريحانه جباری من را به ياد‬ ‫کارفرمام انداخت‪ .‬اينا از امثال من که‬ ‫احتياج داريم را تا ميشه کار ميکشند و‬ ‫حتی دستمزدمون ھم نميدھند‪ .‬جلو مردم‬ ‫تسبيح ميگردانند و به شام غريبان دعوت‬ ‫ميکنند‪ .‬از اون ور به دختران جوان که‬ ‫محتاجند تعرض ميکنند و روز به روز‬ ‫جيبھاشون پر پول تر ميشه‪ .‬مخصوصا‬ ‫که دستش ھم با دولتیھا يکی بود‪.‬‬ ‫اين بدترين خاطره من بود‪ .‬به شخصی‬ ‫سالھا اطمينان کردم که انسان بسيار بدی‬ ‫بود‪ .‬خيلی چيزھا در ذھنم به ھم ريخت‪.‬‬ ‫اونجا بود که ديدم بايد از ايران برم و‬ ‫زندگی ديگری برای خودم بسازم ‪.‬‬ ‫عصمت حرفت با بچهھای که وضعيتی‬ ‫مثل آنوقت خودت دارند چيه؟‬ ‫بھشون ميگم جور ديگهای ھم ميشه‬ ‫زندگی کرد‪ .‬ميشه شاد بود‪ .‬ميشه کودک‬ ‫بود‪ .‬در کشورھای ديگه کار بچهھا‬ ‫ممنوعه کودک بايد مدرسه بره‪ .‬دولت‬ ‫نميذاره کودکی در خانه باشه و درس‬ ‫نخونه‪ .‬دولت حواسش به بچهھا ھست‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٦‬‬

‫ د ن ‬

‫ =‪ : + ?:‬ن > ا "‪$‬رﯾ< در ‪ < =+ / +‬ا‪;+2#‬‬

‫شمس الدين امانتی‬

‫با استناد به آمارھای رسمی و در کتاب‬ ‫ھای آمار آموزش و پرورش‪" ،‬پيشينه‬ ‫تدريس معلمين غيررسمی در آموزش و‬ ‫پرورش ايران با عنوان روزمزد يا با‬ ‫پرداخت حق التدريس به قبل از سال‬ ‫‪ ٤٢‬برميگردد‪ .‬طبق مصوب جلسه ‪٦٩٩‬‬ ‫سال‪ ٨٢‬شورای عالی آموزش و پرورش‬ ‫رژيم اسالمی و بند ‪١ /٢‬دستورالعمل‪/٩٥‬‬ ‫‪ ٧١٠‬سال ‪١٣٨٣‬درتعريف مربی پيش‬ ‫دبستانی آمده است‪ ،‬مربی کودک )پيش‬ ‫دبستانی( کسی است که مطابق ابالغ‬ ‫رسمی از ادارات آموزش و پرورش‬ ‫شھرستانھا و مناطق‪ ،‬در يکی از مراکز‬ ‫پيش دبستانی و مھدھای کودک فرھنگيان‬ ‫به خدمت اشتغال داشته باشد و برابر‬ ‫اسناد و مدارک ثبت شده از منابع‬ ‫آموزش و پرورش حق التدريس يا حق‬ ‫الزحمه دريافت داشته باشد‪".‬‬ ‫"پيش دبستانی‪ ،‬به دوره ای اطالق‬ ‫ميشود که کودکان در سنين ‪ ٤‬و ‪ ٥‬ساله‬ ‫زير نظر مربيان پيش دبستانی به مدت‬ ‫دو سال تحت پوشش برنامه ھای تربيتی‬ ‫قرار ميگيرند‪ .‬اين دوره دو ساله عالوه‬ ‫بر مراکز دولتی‪ ،‬در مراکز غير وابسته‬ ‫به وزارت آموزش و پرورش نيز تشکيل‬ ‫می شود‪".‬‬ ‫اينکه اين مصوبات و دستور العمل ھا‬ ‫ی فوق در حين استخدام مربيانی با اين‬ ‫مشخصات‪ ،‬منجر به استخدام واجدين اين‬ ‫شرايط در آموزش و پرورش رژيم‬

‫اسالمی خواھد شد يا نه‪ ،‬بعد از گذشت‬ ‫يک دھه‪ ،‬ھنوز در ھاله ای از ابھام‬ ‫است ‪.‬‬ ‫به مواردی از اين ابھامات و شخصيت‬ ‫شکنی مربيان پيش دبستانی‪ ،‬بخشی از‬ ‫محروم ترين قشر زحمتکش و اسير در‬ ‫نظام سرمايه داری اسالمی‪ ،‬به نقل‬ ‫از"حاجی بابائی" و "فانی"وزرای‬ ‫آموزش و پرورش در دولت احمدی نژاد‬ ‫و آخوند روحانی‪ ،‬اشاره کوتاھی خواھيم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫ھمزمان با آغاز مدارس در مھر‬ ‫ماه‪ ،١٣٩١‬مجلس رژيم اسالمی مصوبه‬ ‫ای را تصويب و به آموزش و پرورش‬ ‫اختيار داد تا"آزمون استخدامی ويژه ای‬ ‫برای مربيان پيش دبستانی برگزارکنند‪".‬‬ ‫اين مصوبه با بی اعتنائی وزير آموزش‬ ‫و پرورش رژيم اسالمی مواجه شد و‬ ‫روی دست نمايندگان مجلس ماند‪.‬‬ ‫در تابستان سال ‪" ٩٢‬حاجی بابائی"وزير‬ ‫دروغگو و رياکار آموزش و پرورش‬ ‫رژيم اسالمی‪ ،‬به منظور فريب افکار‬ ‫عمومی وعده برگزاری"آزمون استخدام‬ ‫مربيان پيش دبستانی"را داد‪ ،‬اما تا‬ ‫آخرين روز ھای وزارتش ھيچگونه‬ ‫آزمونی برگزار نشد و کماکان مربيان‬ ‫پيش دبستانی بالتکليف ماندند‪.‬‬ ‫درتابستان ‪٩٣‬مربيان پيش دبستانی‬ ‫منتظر برگزاری آزمونی بودند که اين‬ ‫بار"فانی" وزير آموزش و پرورش در‬ ‫دولت آخوند روحانی‪ ،‬وعده اش را داده‬ ‫بود که‪" ،‬آزمون در ‪ ١٧‬مرداد برگزار‬ ‫خواھد شد‪".‬طبق معمول اين وزير نيز‬ ‫ھمچون پيش کسوت خود دروغگو و‬ ‫فريبکار از آب در آمد و سپس به بھانه‬

‫"نداشتن بودجه و مجوز استخدام" اين‬ ‫آزمون را لغو کرد!؟‬ ‫يکی از خصوصيات نظام سرمايه داری‬ ‫حاکم بر ايران‪ ،‬تھديد و تحت فشار قرار‬ ‫دادن کارگران و اقشار تھيدست جامعه به‬ ‫منظور پائين آوردن سطح زندگی‪،‬‬ ‫توقعات انسانی و به گروگان گرفتن‬ ‫امکانات اوليه و ناچيز روزانه آنھا است‪.‬‬ ‫طبق روال حکومتی رژيم اسالمی‪ ،‬اين‬ ‫تھديد شامل مربيان پيش دبستانی در‬ ‫آموزش و پرورش و مراکز ديگری که‬ ‫وابسته به آموزش و پرورش نيستند و به‬ ‫عنوان نيروی غير رسمی و روزمزد در‬ ‫نقاط دور افتاده مشغول به کار ھستند را‬ ‫شامل خواھد شد‪ .‬به گزارش خبر نگار‬ ‫ايلنا‪" ،‬صبح روز ‪٢٩‬مھر‪١٣٩٣‬تعدادی‬ ‫از مربيان حق التدريس سازمان آموزش‬ ‫فنی و حرفه ای وابسته به وزارت كار به‬ ‫نشان اعتراض در مقابل ساختمان مجلس‬ ‫شورای اسالمی تجمع كردند‪ ،‬تجمع‬ ‫كنندگان خواستار رفع‬ ‫مشكالت كار قراردای نسبت به استخدام‬ ‫خود شدند‪".‬‬ ‫بال تکليفی مربيان پيش دبستانی‪ ،‬عدم‬ ‫امنيت شغلی و تجمع اعتراضی آنھا به‬ ‫حداقل حقوق يا در واقع دستمزد ناچيز‬ ‫روزانه شان که منجر به تجمع ھای‬ ‫اعتراضی پراکنده در جلو مجلس رژيم‬ ‫اسالمی خواھد شد قابل درک و پشتيبانی‬ ‫است‪ .‬اما اين نوع از اعتراضات به دليل‬ ‫عدم تشکل صنفی مستقل‪ ،‬پراکندگی محل‬ ‫کار و زيست‪ ،‬ترس از اخراج و عدم‬ ‫ھمراھی و پشتيبانی ساير معلمان و ديگر‬ ‫اقشار تھی دست جامعه‪ ،‬تا کنون منجر‬ ‫به تثبيت خواست واقعی خود دال بر‬

‫منفعت کودکان بر ھر مالحظه و منفعت ملی‪ ،‬مذھبی‪ ،‬نژادی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!‬

‫‪٧‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫استخدام رسمی در آموزش و پرورش و‬ ‫مراکز غير وابسته به اين نھاد حکومتی‬ ‫نشدەاند‪.‬‬ ‫علی رغم وضعيت نابسامان زندگی‬ ‫مربيان پيش دبستانی‪ ،‬بالتکليفی و‬ ‫وضعيت نامشخص شغلی چندين ساله و‬ ‫وجود بيکاری گسترده‪ ،‬آنان را وادار به‬ ‫کار با دستمزد کم و کار قراردادی و‬ ‫آموزش به کودکان در شرايط حساس‬ ‫سنی در مراکز پيش دبستانی کردە و‬ ‫ميکند‪.‬‬

‫روزنامه اعتماد در سال ‪١٣٩٠‬مطلبی‬ ‫تحت عنوان"پيش دبستانی در ساير کشور‬ ‫ھا" را منتشر کرد که بخشی از آن مربط‬ ‫به روسيه بود"در روسيه يک ھفته بعد از‬ ‫انقالب اکتبر ‪ ١٩١٩‬ادارهای برای‬ ‫آموزش و پرورش کودکان پيش از‬ ‫دبستان ايجاد شد و يک سال بعد از آن‬ ‫تربيت مربيان اين مراکز نيز آغاز شد‪ .‬از‬ ‫سال ‪١٩٢٠‬نيز اين آموزشھا جزء‬ ‫الينفک و اجباری آموزش عمومی شد‪.‬‬ ‫مھدکودکھا که کودکان ششماھه تا سه‬ ‫ساله را میپذيرفتند زير نظر وزارت‬ ‫بھداری فعاليت میکردند و کودکستانھائی‬ ‫که کودکان سه تا شش سال را میپذيرفتند‬ ‫زير نظر وزارت آموزش و پرورش‬ ‫فعاليت میکردند‪ .‬بخش عمده ھزينه اين‬ ‫مراکز )حدود ‪٩٠‬درصد( بر عھده دولت‬ ‫بود و مابقی ھزينهھا را خانوادهھا‬ ‫میپرداختند‪".‬‬ ‫حاکمان رژيم اسالمی‪ ،‬به دنبال قيام مردم‬ ‫به پا خواستە ايران در سال ‪١٣٥٧‬تا‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫کنون‪ ،‬قادر به حل استخدام رسمی مربيان‬ ‫پيش دبستانی و چگونگی شيوه تعليم و‬ ‫تربيت کودکان در اين بخش از مراکز‬ ‫آموزشی به شيوه مورد نظر خود نشده‬ ‫اند‪ .‬اما مسئولين آموزشی رژيم جھت‬ ‫دستيابی به سيستم تعليم و تربيت بر مبنای‬ ‫آموزه ھای دينی‪ ،‬توسط مبلغين و افراد‬ ‫آموزش ديده در مراکز آموزشی‪ ،‬مصمم‬ ‫تر از گذشته بفکر تثبيت متد ارتجاعی‬ ‫خود ھستند‪.‬‬ ‫حميدرضا کفاش‪ ،‬معاون پرورشی وزير‬ ‫آموزش و پرورش رژيم در گفت و گو با‬ ‫خبرنگار خبرگزاری فارس‪ ،‬گفت‬ ‫"ھماکنون ‪ ١٨‬ھزار و ‪ ٢٠٠‬مشاور و ‪٥٧‬‬ ‫ھزار معاون و مربی پرورشی رسمی و‬ ‫‪ ٥‬ھزار مربی قرآنی در آموزش و‬ ‫پرورش داريم‪ ،‬که ‪ 3‬ھزار نفر آنھا‬ ‫رسمی شدهاند و الباقی قرارداد کار معين‬ ‫دارند که پيمانی میشوند‪ ،‬در سازماندھی‬ ‫جديد اين ‪ 5‬ھزار مربی قرآنی در مدارس‬ ‫قرآن و دارالقران ھا فعاليت میکنند‪ ،‬اگر‬ ‫در اين دو مورد نياز نباشد به عنوان‬ ‫مربی پرورشی فعاليت میکنند‪".‬‬ ‫به دنبال اظھارات اين معاون‪ ،‬اولويت‬ ‫ھای استخدامی مورد نظر نامبرده‪ ،‬با‬ ‫مربيان قرآنی خوش صدائی است که نه‬ ‫احتياجی به مدرک تحصيلی دارند و نه‬ ‫نيازی به آموزش‪ ،‬تازه اگر اين مربيان‬ ‫قرآنی در اين دو مدرسه دينی مازاد‬ ‫"مربی‬ ‫بعنوان‬ ‫ميتوانند‬ ‫باشند‪،‬‬ ‫پرورشی"فعاليت کنند!؟‬ ‫فرمولبندی فوق بر مبنای قرآن و امتياز‬ ‫به قرائت آن با صدای بلند و غرا در‬ ‫مدارس و مراکز آموزشی يعنی استخدام‬ ‫رسمی! مضافآ مازاد )‪٢‬ھزار نفر از ‪٥‬‬ ‫ھزارنفر( مورد نظر معاون پرورشی از‬ ‫اين قاريان قرآن‪ ،‬بالفاصله و بدون‬ ‫ھيچگونه اعتراضی از جانب اين مالھای‬ ‫خوش صدا و داد و بيداد مسئولين رژيم‬ ‫در آموزش و پرورش‪ ،‬دال بر اينکه‬ ‫بودجه نداريم‪ ،‬دستور العملی در اين‬

‫ د ن ‬ ‫رابطه به ما ابالغ نشده و ‪ ...‬اين ‪ ٢‬ھزار‬ ‫آخوند خوش صدا و متخصص در مراسم‬ ‫سوگواری‪ ،‬يک شبه به عنوان مربی‬ ‫پرورشی استخدام رسمی خواھند شد‪.‬‬ ‫رژيم اسالمی‪ ،‬عليرغم ھمه تالش خود‬ ‫بمنظور ايجاد موانع در راه استخدام‬ ‫رسمی مربيان پيش دبستانی با سابقه ای‬ ‫‪١٠‬ساله‪ ،‬و بکار گيری نيرو ھای خودی‬ ‫موفق به آموزش بر مبنای دين و تفکيک‬ ‫بر مبنای جنسيت در مراکز آموزشی‬ ‫نشده و نخواھد شد‪.‬‬ ‫اين عدم موفقيت را خانم"رخساره‬ ‫فضلی"مديرکل دفتر آموزش پيشدبستانی‬ ‫وزارت آموزش و پرورش‪ ،‬در رابطه با‬ ‫جزئيات برنامهھای دوره پيش دبستانی‬ ‫در مصاحبه با خبرگزاری فارس‪ ،‬را‬ ‫چنين توضيح می دھد "اين سومين برنامه‬ ‫ما است که بھم ريختگی زيادی دارد‪ ،‬اما‬ ‫با جديت دنبال ميکنيم و امسال برای‬ ‫نخستين بار يک ويژه نامه پيش دبستانی‬ ‫را آماده کرده ايم که به زودی در سطح‬ ‫کشور منتشر می شود‪".‬‬ ‫دليل به ھم ريختگی برنامه ھای مورد‬ ‫نظر"رخساره فضلی"عدم موفقيت سيستم‬ ‫آموزش بر مبنای دين و شريعت اسالمی‬ ‫است که مدت ھاست در جوامع مترقی‪،‬‬ ‫مدرن و سکوالر محلی از اِعراب ندارند‪.‬‬ ‫استخدام رسمی‪ ،‬پرداخت حق بيمه و باز‬ ‫نشستگی‪ ،‬پايان دادن به دغدغه معيشت‬ ‫روزانه‪ ،‬حق مسلم و بی چون و چرای‬ ‫مربيان پيش دبستانی است‪.‬‬ ‫از مبارزات مربيان پيش دبستانی‪ ،‬معلمان‬ ‫زحمتکش و مبارز در راه رسيدن به‬ ‫حقوق پايمال شده آنھا توسط رژيم سرمايه‬ ‫داری جمھوری اسالمی حمايت کنيم‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٨‬‬

‫ د ن ‬

‫کودکان؛ ايدئولوژی و مذھب‬ ‫گفتگوی نشريه کودکان مقدمند با‬ ‫افسانه وحدت‪ ،‬کريم شامحمدی‪ ،‬مھراب دشتی‪ ،‬مرجان واعظ و سيامک بھاری‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬به ميزگرد ما‬ ‫خوش آمديد‪ ،‬لطفا پاسخ دھيد که آيا‬ ‫کودکان ايدئولوژی و مذھب دارند؟‬

‫افسانه وحدت‬

‫با سالم به شما و خوانندگان نشريه‪ .‬از‬ ‫قديم به درستی گفته اند کودک مثل‬ ‫کتابيست که صفحه ھايش سفيد‬ ‫است‪ .‬کودک آزاد به دنيا ميايد‪ .‬عاری از‬ ‫ھر مذھبی‪ ،‬ايدئولوژی ای‪ ،‬فرھنگی‪،‬‬ ‫سنتی و پيشداوری ای‪ .‬حاال اگر اين‬ ‫کودک در محيطی چشم بگشايد که به‬ ‫حقوقش به عنوان يک انسان و آينده اين‬ ‫جھان احترام گذاشته شود و بدون اينکه‬ ‫استقاللش خدشه دار شود رشد کند‪ ،‬اگر‬

‫به فرايض مذھبی مجبورش نکنند و به او‬ ‫امکان بدھند از خالقيتی که در وجود ھر‬ ‫کودکی نھفته است استفاده کند‪ ،‬از آموزش‬ ‫علمی بدون دخالت مذھب و خرافات بھره‬ ‫مند باشد‪ ،‬آنوقت ميشود منتظر بود که‬ ‫صفحات آن کتاب نوشته نشده با دريايی‬ ‫از ابتکار‪ ،‬انسانيت‪ ،‬خالقيت و سالمت‬ ‫فکری پر شود‪ .‬عکس اين ھم صادق‬ ‫است‪ .‬آنھايی که کودک را ملک شخصی‬ ‫ميدانند‪ ،‬از حقوق مدنی و اجتماعی‪،‬‬ ‫آموزش و تفريح منعش ميکنند‪ ،‬شرکتش‬ ‫در فعاليتھای اجتماعی را جرم تلقی‬ ‫ميکنند‪ ،‬از معاشرت با جنس مخالف‬ ‫منعش ميکنند‪ ،‬و با تحميل مذھب ھزار و‬ ‫يک بال سرش مياورند‪ ،‬صفحات کتاب را‬ ‫به تيرگی ميکشانند و زندگی کودک را به‬ ‫تباھی‪.‬‬ ‫کودک با مذھب به دنيا نميآيد ھمانطور‬ ‫که کودک مجرم به دنيا نميآيد‪ .‬ھمانطور‬ ‫که کودک فقير به وجود نميآيد‪ .‬کودک‬ ‫تصادفی در خانوادهای مذھبی‪ ،‬ثروتمند يا‬ ‫فقير به دنيا ميايد‪ .‬اينکه اين کودک بعدا‬ ‫قرار است در زندگی‪ ،‬در مدرسه‪ ،‬و در‬ ‫جامعه چه به سرش بيايد اين به جامعه و‬ ‫خانواده ای که کودک در آن پا به جھان‬ ‫ميگذارد برميگردد‪ .‬کودک متولد در‬ ‫خانواده مذھبی متعصب‪ ،‬يک قربانی‬ ‫است‪ .‬بايستی تمکين کند‪ ،‬زير فشار و‬

‫تحميل سيستماتيک پدر و مادر باشد تا‬ ‫مذھب به ارث رسيده را بپذيرد‪ .‬ھر چه‬ ‫خانواده مذھبی تر‪ ،‬و در مورد ايران‬ ‫اسالمی تر‪ ،‬به ھمان نسبت اختناق و‬ ‫کودک ستيزی بيشتر‪ .‬حاال تکليف اين‬ ‫کودک که قرعه به نامش افتاده و در‬ ‫خانواده سکتاريست يا مذھبی به دنيا آمده‬ ‫چيست؟ يا بايستی با استقاللش به عنوان‬ ‫يک انسان آزاده‪ ،‬با آزاديش برای دخالت‬ ‫داشتن برای آينده خودش‪ ،‬برای بدنش‪،‬‬ ‫آنچه انتخاب ميکند‪ ،‬آنچه به تن ميکند و‬ ‫آنچه آموزش ميبيند‪ ،‬برای ھميشه وداع‬ ‫کند يا جامعه بايستی به کمکش برود‪ .‬اگر‬ ‫اين کودک در ايران به دنيا آمده باشد‪،‬‬ ‫ھيچ پناھی ندارد‪ .‬با دولت قرون وسطی‬ ‫ای طرف است که نه تنھا پناھی به او‬ ‫نميدھد بلکه با قوانين شريعت در کمينش‬ ‫نشسته است تا راه زندگی اجتماعی و‬ ‫متعارف او را نابود کند‪ .‬که با بسيج‬ ‫نوزادان و آموزش مذھبی مملو از‬ ‫تبعيض و خرافات و آپارتايد جنسی‬ ‫حساب کودکيش را برسد‪ .‬ولی اگر در‬ ‫اروپا به دنيا بيايد‪ ،‬که مردم با مبارزات‬ ‫خود مدت ھاست که حساب مذھب را‬ ‫رسيده اند و حداقل در سياست و اداره‬ ‫مملکت دستش را کوتاه کرده اند و دولت‬ ‫را وادار به تامين رفاه و امنيت کودک‬ ‫کرده اند طور ديگری ميشود‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٩‬‬ ‫پدر و مادر صاحب فرزندانشان نيستند‬ ‫مسول آنھا ھستند تا زمانی که کودک‬ ‫رشد فکری و جسمی الزم را برای‬ ‫مستقل شدن طی کند‪ .‬اگر زمانی مادر و‬ ‫پدر کودک عقب مانده ذھنی باشند‪ ،‬بيمار‬ ‫روانی باشند‪ ،‬متعصب و مذھبی باشند و‬ ‫بخواھند بچهھايشان را وادار به انجام‬ ‫فرائض مذھبی کنند يا روسری سر‬ ‫دخترشان کنند‪ ،‬آنوقت بايستی نھادھای‬ ‫دولتی دخالت کنند و آنھا را کمک کنند و‬ ‫يا سرپرستی کودک را به عھده بگيرند‪.‬‬ ‫در ايران ھمه اين بالھا را خود دولت‬ ‫سر کودک مياورد‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬نـظر شما در‬ ‫باره تعلق کودک به ايدئولوژی دارد و نه‬ ‫مذھب چه ھست؟‬

‫کريم شامحمدی‬

‫به نظرم کودک نه ايدئولوژی دارد و نه‬ ‫مذھب! چونکه مذھب و ايدئولوژی‬ ‫ساخته دست بزرگسالھا‪ ،‬ساخته دست‬ ‫انسانھا است‪ .‬البته انسان موجودی‬ ‫انتزاعی نيست‪ ،‬در رابطه با جامعه و‬ ‫حکومتھا قرار دارد‪ .‬اين جامعه و‬ ‫حکومت ھا ھستند که اين دنيای وارونه‬ ‫را ساخته اند و مذھب را ھم برای توجيه‬ ‫اين جھان وارونه آفريده اند‪ .‬مذھب را به‬ ‫عنوان ارث‪ ،‬آنھم نه ارث مادری يا‬ ‫فاميلی بلکه به عنوان ارث پدری در‬ ‫گوشه و کنار دنيا علم کرده اند‪ .‬مذھب‬ ‫فقط توجيه دنيای وارونه و اسلحه دست‬ ‫طبقات دارا نيست‪ ،‬بلکه مذھب تئوری‬ ‫توجيه مردساالرانه ھم ھست‪ .‬کودکی که‬ ‫به دنيا می آيد‪ ،‬بدون اينکه اطالعی از‬ ‫چيزی داشته باشد و حتی ھنوز که در‬ ‫گھواره است‪ ،‬مھر مسلمان زاده‪ ،‬يھودی‬ ‫زاده يا مسيحی زاده و غيره بر‬

‫پيشانيشان زده می شود‪ .‬به اين صورت‬ ‫در ايام کودکی مرزبندی و گروه بنديھا‬ ‫را در ذھن کودک شکل می دھند‪ .‬که به‬ ‫دنيای خيالی به مثابه دنيای خوشبختی‬ ‫در دنيای ديگر عادت بگيرند که رسم و‬ ‫رسوم مذھبی جزء نرم زندگيش بشود‪.‬‬ ‫توليد و باز توليدش می کنند با تبليغات‬ ‫روز مره بزرگش می کنند‪.‬‬ ‫بودجه ھنگفتی را برايش خرج می کنند‪،‬‬ ‫چونکه برای توجيه اين نظم وارونه‬ ‫برای ھدفی که در سر می پرورانند‬ ‫نيازش دارند‪ .‬بنابراين نقد بر مذھب‪،‬‬ ‫مبارزه عليه مذھب مبارزه عليه اين‬ ‫دنيای وارونه ھم ھست‪ .‬رھايی از دست‬ ‫مذھب رسيدن به خوشبختيھای واقعی ھم‬ ‫ھست‪.‬‬ ‫در نتيجه بايد گفت که نھاد کودکان‬ ‫مقدمند جھت گيری درستی را گرفته‬ ‫است و وظيفه ما فعالين نھاد کودکان‬ ‫مقدمند اين است که بيش از پيش به اين‬ ‫امر واقف باشيم که بايد دست مذھب را‬ ‫در آموزش و پرورش و در زندگی‬ ‫کودکان قطع کرد‪.‬‬

‫مھراب دشتی‪:‬‬ ‫پيش از ھرچيز بايد بگويم که کودک‪،‬‬ ‫انسانی است که بدون آن که بخواھد و‬ ‫تمايلش را اعالم کرده باشد‪ ،‬اتفاقی و‬ ‫تصادفی از يک پدر و مادر به دنيا می‬ ‫آيد که ممکن است مذھب داشته باشند‪.‬‬ ‫ممکن است دارای سنتی باشند‪ .‬ممکن‬ ‫است باورھای تعصبی خاصی داشته‬ ‫باشند‪ .‬اما کودک ھنگام تولد و حتی سال‬ ‫ھا بعد نيز نه مذھب دارد‪ ،‬نه تابع سنتی‬

‫ د ن ‬ ‫است و نه تعصب دارد‪ .‬به گروه و‬ ‫جمعيت و نحله مذھبی ای ھم نمی پيوندد‪.‬‬ ‫چون که مساله اش نيست‪ .‬امرش نيست‪.‬‬ ‫پدر و مادر و جامعه ھم موظفند برای‬ ‫کودکان‪ ،‬زمينه ھا و شرايطی ھمانند و‬ ‫يکسان و عادالنه برای يک زندگی شاد و‬ ‫کودکانه و انسانی فراھم کنند تا رشد کنند‬ ‫و استعدادھای خود را شکوفا کنند و در‬ ‫فعاليتھای اجتماعی شرکت نمايند‪ .‬اينھا‬ ‫ازجمله حقوق کودکانند که انسانی اند و‬ ‫به ھمين اعتبار ھم جھانی و جھانشمولند‪.‬‬ ‫کودک وقتی به دنيا می آيد ‪ ،‬زبان ندارد‪.‬‬ ‫بنابراين اگر کودک نوزاد را در يک‬ ‫قبيله سرخپوستی قراردھند‪ ،‬زبان ھمان‬ ‫قبيله را ياد می گيرد‪.‬‬ ‫کودک وقتی به دنيا می آيد‪ ،‬نام ندارد‪ .‬نام‬ ‫را بزرگترھا برايش انتخاب می کنند و‬ ‫چه بسا که دردوران نوجوانی‪ ،‬بيشتر اين‬ ‫نامھا مورد عالقه کودکان نيست و آنھا‬ ‫سعی می کنند نامھای ديگر و دلخواه‬ ‫خود را روی خودشان بگذارند‪.‬‬ ‫کودک در بدو تولد‪ ،‬پرچم ندارد‪ .‬و‬ ‫تابعيت از جمله حقوق اعتباری و تبعی‬ ‫است‪ .‬کودک در ھنگام تولد‪ ،‬دين ندارد‪.‬‬ ‫کودک‪ ،‬جھان بينی و ايدئولوژی ندارد‪.‬‬ ‫اينھا‪ ،‬انتخابی است‪ .‬چرا که اين ھر دو‪،‬‬ ‫محصول تجربه و شناخت است و کودک‬ ‫اين تجربه و شناخت را ندارد‪ .‬دين و‬ ‫ايدئولوژی‪ ،‬ارثی نيست که از راه ژن و‬ ‫کروموزوم و خون به کودک منتقل شود‪.‬‬ ‫مذھب و ايدئولوژی‪ ،‬روبنای زندگی اند‪.‬‬ ‫جزو مسائل بيولوژيک و ارگانيک‬ ‫)زيستی( او نيستند‪ .‬کودکی که از پدر و‬ ‫مادر ھموفيلی و يا ديابتی متولد می شود‪،‬‬ ‫ممکن است به ھمان بيماری مبتال‬ ‫شود ‪.‬اما کودکی که از پدر و مادری‬ ‫فاشيست و يا ليبرال‪ ،‬به دنيا می آيد نمی‬ ‫توان او را به اعتبار بينش و تعلق فکری‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪١٠‬‬ ‫پدر و مادرش‪ ،‬ليبراليست و يا فاشيست‬ ‫خواند‪ .‬کودک‪ ،‬کودک به دنيا می آيد‪ .‬به‬ ‫اعتبار اينکه از نتيجه آميزش دو انسان به‬ ‫وجود می آيد‪ ،‬انسان است‪ .‬اين است آن‬ ‫ھويت اصلی کودک‪ .‬در جوامع دين زده‬ ‫و ايدئولوژيک‪ ،‬کودکان عالوه بر اذيت و‬ ‫آزار و بی حقوقی که تحمل می کنند‪،‬‬ ‫بطور تقليدی از دين خانواده و جامعه‬ ‫پيروی می کند‪ .‬ھمان طور که گفته شد‪،‬‬ ‫مذھب و ايدئولوژی‪ ،‬عارضه ای است که‬ ‫اگر می خواھد باشد‪ ،‬در دوران رشد‬ ‫وزمانی که در برخورد با محيط و کسب‬ ‫تجربه ھای زيست اجتماعی قرار گرفته‬ ‫بنا بر مطالعات و عالقه و سليقه خود حق‬ ‫دارد که دين داشته باشد و يا نداشته باشد‪.‬‬

‫مرجان واعظ‬ ‫در دنيای امروز که پيشرفت علم و‬ ‫تکنيک با سرعت بسيار زيادی به پيش‬ ‫ميرود و زندگی اکثريت مردم را تحت‬ ‫تاثير خود قرار ميدھد مسئله نقش دين و‬ ‫مذھب در زندگی کودکان اھميت خاصی‬ ‫دارد‪ .‬اين پديده که آيا کودکان مذھب دارند‬ ‫موضوع بحثھای متعددی بوده و بعنوان‬ ‫يک مسئله حساس به شمار ميايد‪.‬‬ ‫پژوھشھای مختلفی در اين زمينه انجام‬ ‫شده و نتايج اين تحقيقات با ھم بسيار‬ ‫تناقض دارد‪.‬‬ ‫يک دليل اصلی اين تناقضھا ديدگاھھای‬ ‫مختلفیاست که پژوھشگران برای تجزيه‬ ‫کردن اين پديده استفاده کردهاند‪ .‬وقتيکه‬ ‫من برای جواب به اين سوال به دنبال‬ ‫تحقيقات موجود ميگشتم برای خودم اين‬ ‫سوال پيش آمد که آيا غير از اين است که‬ ‫يک کودک بعنوان يک انسان جديد‬ ‫تصادفا و مستقل از اراده خود در خانواده‬

‫ايی پا به حيات ميگذارد‪ .‬کودک خانواده و‬ ‫يا محيط اطراف و آنچه که در آن‬ ‫میگذرد را انتخاب نکرده است‪ .‬حاال اگر‬ ‫خانوادھای که کودک در آن دوران‬ ‫کودکی خود را ميگذارند مذھبی باشند و‬ ‫سنتھا و تعصبات خاص خود را داشته‬ ‫باشند احتمال اينکه کودک ھم ھمان مذھب‬ ‫و سنتھا را به ارث ببرد بيشتر است و بر‬ ‫عکس اگر خانواده به ھيچ فرقه و مذھبی‬ ‫تعلق نداشته باشند کودک ھم بی مذھب‬ ‫بار می آيد‪.‬‬ ‫ولینظر شخصی من اين است که کودک‬ ‫در چه خانواده ای پا به حيات میگذارد‬ ‫مثل يک قرعهکشی و بخت آزمائی است‪.‬‬ ‫کودکان با مذھب به دنيا نمیآيند اين‬ ‫محيط اطراف آنھا است که آنھا را با‬ ‫مذھب و يا بی مذھب میکند‪ .‬کودکان‬ ‫بطور مستقل از خانواده و يا محيط‬ ‫اطراف مذھب و ايدولوژی خاصی‬ ‫ندارند‪ .‬اين محيط اطراف کودک است که‬ ‫داشتن مذھب را به آنان تحميل میکند‪.‬‬ ‫سنتھا و دين داشتن فقط تاثير باورھای‬ ‫خانواده و محيطی است که کودکان در آن‬ ‫رشد می کنند‪ .‬البته اين موضوع ھم‬ ‫بستگی به سن کودک دارد‪.‬‬

‫اين انسانھا ھستند که مذھب را ميسازند و‬ ‫آنرا به کودکان خود ياد ميدھند‪ .‬برچسب‬ ‫زدن مذھب به کودک تازه متولد شده‪،‬‬ ‫مجبور کردن آن به پيروی و فرمان بردن‬ ‫کورکورانه از دين به اين معنی است که‬ ‫بزرگساالن اعتقاداتی در مورد خلقت‪،‬‬ ‫دنيا‪ ،‬روش زندگی‪ ،‬اخالقھای جنسی‪،‬‬ ‫سقط جنين و غير را به کودکان تحميل‬ ‫ميکنند و اين نوعی سوء استفاده ذھنی از‬

‫ د ن ‬ ‫کودک است‪ .‬ھمانطور ھم که در باال به‬ ‫آن اشاره کردم با پيشرفت علم و تکنينک‬ ‫کودکان با حس کنجکاوی خود و با‬ ‫آموزش و پرورش بر اساس علم قادر‬ ‫ھستند که به دنبال دليل علمی پديدهھای‬ ‫گوناگون بروند‪ .‬اين وظيفه جامعه و دولت‬ ‫است که اين آلترناتيو را برای کودکان‬ ‫مستقل از وضعيت اقتصادی و باورھای‬ ‫مذھبی خانوادهھای آنان تضمين کند‪.‬‬

‫سيامک بھاری‬ ‫می خواھم از اين فرصت استـفـاده کـنـم و‬ ‫از اھــمــيــت ايــن مــوضــوع کــه کــودکــان‬ ‫ايــدئــولــوژی و مــذھــب نــدارنــد و تــاثــيــر‬ ‫مستقيمش بر حق کودکان صحبت کنم‪.‬‬ ‫اين چه نيرو يا جنبش و يا رسـم و آيـيـنـی‬ ‫است که کودک را بايد به ايدئولوژی خـود‬ ‫متعلق کند؟ چرا چنـيـن مـی کـنـد؟ ايـن چـه‬ ‫نيرويی است کـه بـايـد ھـويـت بـخـشـی بـه‬ ‫کودک را از سر تعلـق بـه مـذھـب‪ ،‬آب و‬ ‫خاک تعريف کنـد‪ .‬چـرا وقـتـی کـودک در‬ ‫خانواده ای مسـلـمـان مـتـولـد مـيـشـود‪ ،‬در‬ ‫گوش نوزاد تازه متولد شده اذان ميگوينـد؟‬ ‫در شناسنامه کودک مذھبش را پـيـشـاپـيـش‬ ‫می نويسند؟ چـرا ايـنـطـور اسـت؟ رفـتـار‬ ‫مدرن و سکوالر با کـودک طـبـعـا خـالف‬ ‫اين است‪.‬‬ ‫مذاھب از ھر رنگ و قماشی که باشند به‬ ‫کودک مانند يک شيی و کاال می نگرند‪.‬‬ ‫برای نمونه در مذھب اسالم کودک متعلق‬ ‫به کيست؟ پاسخ ساده است‪ ،‬متعلق به‬ ‫پدر‪ ،‬جد پدری و به ھمين ترتيب تا به‬ ‫آخر اين مرد است که صاحب کودک‬ ‫است‪ .‬ھمانطور که حتی اسم گذاری برای‬ ‫کودک از پدر و جد پدری نتيجه ميشده‬ ‫است‪ .‬حسن ابن علی يعنی حسن پسر‬

‫‪١١‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫علی‪ ،‬نه حسن ابن فاطمه‪ .‬پدر "مرد"‬ ‫صاحب قضيه است‪ .‬اين تعلق و تصاحب‬ ‫و مايملک ريشه تاريخی دارد‪ .‬دقيقا از‬ ‫مالکيت بر زمين‪ ،‬اشيا و اوالد و احشام‬ ‫و غيره می آيد‪ .‬بنابراين ويژگی‪ ،‬کودک‬ ‫شخصيت مستقلی نيست‪ ،‬چيزی شبيه‬ ‫احشام و اشيا است که صاحب مذکری‬ ‫دارد‪ .‬اين تملک در ادامه منطقا به مذھب‬ ‫پدری ھم بر ميگردد‪ .‬بنابراين از استقالل‬ ‫و قدرت انتخاب خبری نيست‪ .‬کودک‬ ‫ھمانطور که متعلق به قوم و قبيله و‬ ‫طايفه و مليت خاصی است‪ ،‬به ھمان‬ ‫ترتيب متعلق به مذھب پدر و ابا و اجداد‬ ‫ش ھم ھست‪ .‬حاال ھر چقدر ھم که اسالم‬ ‫بگويد اکرموا اوالدکم و احسنوا آدابکم‪،‬‬ ‫فرزندانتان را گرامی بداريد و با آداب و‬ ‫روش پسنديده با آنان رفتار کنيد‪ .‬زياد‬ ‫تفاوتی نمی کند‪ ،‬مادام که گرامی داشتن‬ ‫معنايش پذيرفتن استقالل کودک بعنوان‬ ‫يک انسان مستقل نباشد‪ .‬اين اصل را بايد‬ ‫اول پيش بکشيم تا مشخص شود اصال‬ ‫دعوا بر سر چيست و چرا ما بر اينکه‬ ‫کودک مذھب و ايدئولوژی ندارد‪ ،‬تاکيد‬ ‫می کنيم‪ .‬در واقع ما داريم کودک را از‬ ‫شر چيز معينی دور می کنيم‪.‬‬ ‫به استفاده از کودکان در جنگ ايران و‬ ‫عراق نگاه کنيد‪ .‬کودکان‪ ،‬فرزندان اسالم‬ ‫اند که در راه اسالم جان ميدھند و شھيد‬ ‫می شوند‪ .‬مجوز اين جنايت به سادگی از‬ ‫ھمين ويژگی گرفته شده است‪.‬‬ ‫تعيين و تامين حقوق کودک‪ ،‬يعنی‬ ‫پذيرفتن استقالل شخصيتی او‪ ،‬اين دقيقا‬ ‫مقابل گروکشی و تعلق تراشی مذاھب‬ ‫قرار می گيرد‪.‬‬ ‫حتی عباراتی مانند آقا زاده و بنده زاده و‬ ‫شاھزاده و خانزاده و غيره ھم که ظاھرا‬ ‫بار مذھبی ندارد‪ ،‬ھمگی توصيف تعلق‬ ‫اجباری کودک به جايگاه پدر و يا‬ ‫خانواده اند‪.‬‬ ‫ما در اينجا می خواھيم ضرورت عملی‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫کردن شعار دست مذھب از زندگی‬ ‫کودکان کوتاه را تاکيد کنيم‪ .‬ميخواھيم‬ ‫کودک را از زير دست و پای مذھب و‬ ‫زنجير اسارتی که به پای کودک می‬ ‫پيچد و تعلقات اجباری و کاذبی که برای‬ ‫کودک ميتراشد نجات دھيم‪ .‬فراموش‬ ‫نکنيم‪ ،‬اينکه کودک ھيچ مذھب و‬ ‫ايدئولوژی ندارد بايد ضربدر سن تعيين‬ ‫شده برای کودک گردد‪ .‬اين از ھر مھمی‬ ‫مھم تر است‪ .‬ھمه انسانھای زير ھيجده‬ ‫سال کودکند و به ھيچ مذھب و‬ ‫ايدئولوژی نبايد نسبت داده شوند‪.‬‬ ‫بر طبق فقه شيعه دختران مسلمان در نه‬ ‫سالگی به سن تکليف ميرسند‪ .‬يعنی برای‬ ‫رفتن به جھنم و بھشت بايد آماده باشند!‬ ‫اين را قوانين فقھی و مذھبی تعيين می‬ ‫کنند‪ .‬برای مذھب اين يک فرض مسلم‬ ‫است که کودکانش بخشی از قلمرو‬ ‫ايدئولوژيکش محسوب ميشوند‪ .‬مذھب‬ ‫تعجيل دارد ھر چه زودتر به سن کودکی‬ ‫خاتمه دھد‪ .‬تا سربازان مکلفش را بتواند‬ ‫رسما امر و نھی کند‪.‬‬

‫برای جمھوری اسالمی دست اندازی به‬ ‫حيات کودکان يک امر سياسی ـ‬ ‫ايدئولوژيک است‪ .‬برگزاری مراسمھای‬ ‫کودک ستيزانه سه سالگان حسينی و‬ ‫صدور کارت نوزدان بسيجی و جشن‬ ‫تکليف‪ ،‬قمه زنی کودکان خردسال تا‬ ‫بسيج دانش آموزی و اعزام به جبھه و‬ ‫غيره از ھمين جا نشات ميگيرند‪.‬‬ ‫نگاه مختصر به کتابھای درسی کودکان‬ ‫در سطح ابتدايی نشان از دست درازی‬ ‫مستقيم مذھب درھمه شئون زندگی‬ ‫کودک دارد‪ .‬قوانين مجازات اسالمی در‬ ‫حق کودکان يک نمونه ديگر از ھمين‬

‫ د ن ‬ ‫توحش مذھبی است‪.‬‬ ‫در يک جامعه آزاد و سکوالر کودک‬ ‫بدون تعلق ايدئولوژيک و مذھبی است‪.‬‬ ‫حفظ و نگھداريش‪ ،‬تربيت و آموزشش‬ ‫دقيقا بر پايه ای نئوترال و خنثی نسبت به‬ ‫مذاھب است‪.‬‬

‫نشريه کودکان مقدمند؛ نقش آموزشھای‬ ‫مذھبی در ايجاد آپارتايد جنسی در ميان‬ ‫کودکان چبيست؟‬ ‫افسانه وحدت‪ :‬بنيان آپارتايد جنسی را‬ ‫اصال مذاھب گذاشته است‪ .‬مذھب نقش‬ ‫اساسی در تبعيض و موقعيت فرودست‬ ‫زنان در طول تاريخ داشته است‪ .‬در ھمه‬ ‫مذاھب و بخصوص اسالم‪ ،‬خيلی صريح‬ ‫و روشن زن را فرودست تر و بی حقوق‬ ‫تر از مردان ميدانند‪ .‬درجه دوم بودن زن‬ ‫حکم الھی و قرانی است‪ .‬البته اين‬ ‫موضوع ھم به سوال قبلی بر ميگردد که‬ ‫کودک بدون مذھب به دنيا ميايد‪ .‬دختر و‬ ‫پسر که متولد ميشوند به طور طبيعی‬ ‫دوست دارند با ھم باشند و با ھم رشد‬ ‫کنند‪ ،‬با ھم از ھمان دوران خرد سالی‬ ‫معاشرت کنند‪ ،‬با ھم بخندند‪ ،‬ورزش‬ ‫کنند‪ ،‬درس بخوانند‪ ،‬با ھم شادی کنند و‬ ‫ھمه اين مسائل را با ھم تجربه کنند‪ .‬اين‬ ‫سير طبيعی رشد کودکان است‪ .‬مذاھب‬ ‫بخصوص مذھب اسالم‪ ،‬ضد معاشرت‬ ‫آزادانه دختر و پسر ھستند و ھميشه‬

‫‪١٢‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫خواسته اند از اين امر طبيعی جلو گيری‬ ‫کنند‪ .‬به ھمين دليل ھميشه برای جلو‬ ‫گيری از معاشرت دختر و پسر بايد از‬ ‫زور و تنبيه و سرکوب و حتا قتل استفاده‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫آپارتايد جنسی به نظر من موقعيت زن‬ ‫در ايران را دقيق بيان ميکند‪ .‬اينکه دختر‬ ‫و پسر را در مدرسه‪ ،‬دانشگاه‪ ،‬اتوبوس و‬ ‫ورزشگاه جدا کردند‪ ،‬از مقاومت مردم‬ ‫ترسيدند وگرنه ميخواستند حتی‬ ‫بيمارستانھا و کتابھای درسی را ھم جدا‬ ‫کنند‪ .‬دختر را حتی شايسته آن نميدانند که‬ ‫برابر با پسران درس بخواند‪ ،‬چون از‬ ‫نظر اينھا دختر برای خانه داری و بچه‬ ‫داری آفريده شده است‪.‬‬ ‫مھمترين عامل ايجاد آپارتايد جنسی در‬ ‫ايران به نظر من منافع جمھوری‬ ‫اسالميست که تحت لوای مذھب و قوانين‬ ‫اسالمی و آپارتايد جنسی حفظ ميشود‪.‬‬ ‫تفرقه و جدايی بين زن و مرد‪ ،‬يعنی‬ ‫تفرقه در جنبش مردم برای آزادی و‬ ‫برابری‪ .‬آموزش مذھبی در مدارس و‬ ‫ترساندن کودکان از آتش جھنم و ھزار تا‬ ‫اراجيف و قصهھای عھد عتيق و شستشو‬ ‫مغزی دادن کودکان ميتواند بيعدالتیھا و‬ ‫فقر را به دنيای ديگر حواله بدھد‪ .‬ميتواند‬ ‫ثروت آيت ﷲھا را توجيه کند و ثروتمند‬ ‫بودن و فقير بودن را جزو سرنوشت‬ ‫انسانھا بشمارد و به اين ترتيب‬ ‫دزدیھايشان ھم توجيه ميشود‪ .‬مذھب و‬ ‫آموزشھای مذھبی ھميشه در خدمت‬ ‫طبقات حاکم بوده و اصال به اين دليل‬ ‫مذھب را از روزاول علم کردند‪.‬‬ ‫ولی جنبش آزادی زن ھم جنبشی‬ ‫قديميست که بيش از ‪ ١٠٠‬سال عليه زن‬ ‫ستيزی و حقير شمردن زن در جريان‬ ‫بوده است و االن نقطه عطفش در خاور‬ ‫ميانه است‪ .‬جنبش آزادی زن در ايران‬ ‫عليه حکومتی مذھبی وحشی اھميت‬ ‫زيادی دارد و ميتواند اسالم را برای‬ ‫ھميشه الاقل از سياست و آموزش کنار‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫بگذارد‪ .‬آيت ﷲ ھا سعی کردند با سرکوب‬ ‫و شکنجه زن را ھر چه بيشتر در زندان‬ ‫حجاب فرو ببرند االن جنبش برھنگان‬ ‫راه افتاده‪ .‬سعی کردند آموزش را تماما ً‬ ‫مذھبی کنند‪ ،‬خودشان اذعان ميکنند که‬ ‫اکثريت جوانان ايران شديدا ضد مذھب‬ ‫ھستند‪ .‬دوره سياه جنبش اسالمی رو به‬ ‫اتمام است‪ .‬آپارتايد جنسی ھم مانند‬ ‫آپارتايد نژادی در افريقای جنوبی به‬ ‫زودی به زباله دان تاريخ فرستاده خواھد‬ ‫شد‪.‬‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬خشونت عليه‬ ‫کودکان در محيط ھای مذھبی به چه‬ ‫صورت است؟ آيا مدارس مذھبی را‬ ‫صحيح ميدانيد؟‬ ‫کريم شاه محمدی‪:‬‬ ‫خشونت عليه کودکان در محيط ھای‬ ‫مذھبی ھم فيزيکی است و ھم روحی‪.‬‬ ‫چونکه کودک بعنوان مايملک پدر و در‬ ‫سطح پائين تر مادر به حساب می آيد و‬ ‫تبعيض جنسی ھم جزيی از قوانين و‬ ‫مقررات و تئوری مذاھب است‪.‬‬ ‫در دنيای امروز‪ ،‬در قرن بيست و يکم‬ ‫ھم تئوری نسبيت فرھنگی توجيه گر‬ ‫چنين خشونتھا و بی حقوقی به کودکان‬ ‫است‪ .‬در خيلی از کشورھای اروپايی از‬ ‫جمله سوئد که مبتکر ممنوعيت تنبيه‬

‫ د ن ‬ ‫کودکان بوده است و قانونا ھم ممنوع‬ ‫اعالم شده است‪.‬‬ ‫ولی با تز نسبيت فرھنگی روی خيلی از‬ ‫بی حقوقی به کودکان تحت لوای فرھنگ‬ ‫خودشان روپوش گذاشته می شود‪ .‬به‬ ‫نظرم سنتھای مذھبی از جمله ختنه‬ ‫کودکان‪ ،‬حجاب اسالمی‪،‬محروم کردن‬ ‫کودکان در فعاليتھای اجتماعی نه فقط‬ ‫خشونت فيزيکی و روانی عليه کودک‬ ‫است بلکه به لحاظ اجتماعی تعرض به‬ ‫حقوق کودک است‪ .‬مدارس مذھبی يکی‬ ‫از اين محيطھا می باشد‪ ،‬که رسما با‬ ‫امکانات دولت چنين خشونتی را عليه‬ ‫کودکان چه به لحاظ فيزيکی و چه به‬ ‫لحاظ روانی رسميت می بخشند‪.‬‬ ‫مدارس مذھبی نه فقط محيطی است که‬ ‫از روشھای قرن حجر برای آموزش‬ ‫کودکان به کار می رود بلکه محيطی‬ ‫است که کودکان را برای اھداف سکتھای‬ ‫مذھبی آماده می کند‪.‬‬ ‫ما شاھد نمونه ھای متعددی بوده ايم که‬ ‫نوجونان را به جبھه ھای جنگ فرستاده‬ ‫اند و از آنھا بعنوان مين روب و معبر‬ ‫بازکن و غيره استقاده کرده اند‪ .‬يا بعنوان‬ ‫انتحاری خود را منفجر کرده اند‪.‬‬ ‫تنبيه کردن‪ ،‬بی حرمتی‪ ،‬تحقير و قتلھای‬ ‫ناموسی تتمۀ دوران عشيرتی است‪.‬‬ ‫مذھب‪ ،‬تئوری توجيه آن دوران است و‬ ‫ھمين امروز ھم ھيمنطور عمل می کند‪.‬‬ ‫قتلھای ناموسی و خشونتھای ناموسی‬ ‫جزيی از اين پديده بوده و ھست‪ .‬ما چند‬ ‫سال است در عرصه ھای گوناگون عليه‬ ‫آن جنگيده ايم و بايد بيش از پيش قد علم‬ ‫کرد و جلو اين دست درازی‪ ،‬تجاوز‪ ،‬بی‬ ‫حرمتی و بی حقوقی به کوکان را سد‬ ‫کرد‪.‬‬

‫‪١٣‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬آيا حجاب برای‬ ‫کودک با روان کودکی اش سازگاری‬ ‫دارد؟‬ ‫مھراب دشتی‪:‬‬ ‫مساله حجاب نيز ازجھاتی مانند دين و‬ ‫ايدئولوژی است‪ .‬اتفاقا اين پديده‪ ،‬خود‬ ‫زاييده ی دين است که به زور و بطور‬ ‫تقليدی و کورکورانه به کودکان )دختر‬ ‫بچه ھا( تحميل می شود‪ .‬در بعضی از‬ ‫دين ھا و از جمله در اسالم با آن که‬ ‫دختران تا ‪ ٩‬سالگی مسئوليتی درپوشاندن‬ ‫موی سر و قسمت ھايی از بدن خود‬ ‫ندارند‪ ،‬اما در کودکستان ھا و مدارس‬ ‫ابتدايی و حتی در مھد کودک ھا به زور‬ ‫حجاب سر کودک ميکنند تا به او عادت‬ ‫بدھند‪ .‬اين کار ضمن آن که جلوی رشد‬ ‫طبيعی کودک را می گيرد‪ ،‬آزادی اش را‬ ‫محدود می کند‪ .‬کودک می بيند که نمی‬ ‫تواند مانند پسربچه ھای ھمسن خود‬ ‫مويش را درآفتاب و ھوای آزاد رھا کند و‬ ‫از ھمين جاست که خودش را از ديگران‬ ‫جدا می بيند‪ .‬دختر بچه‪ ،‬با پيچيده شدن در‬ ‫روسری و مقنعه و چادر – آنھم به‬ ‫صورت اجباری‪ -‬خود را در زندان‬ ‫احساس می کند‪ .‬اعتماد بنفسش را از‬ ‫دست می دھد‪ .‬در کودکستان و مدرسه به‬ ‫او گفته می شود که حجاب فقط پوشش‬ ‫نيست‪ .‬عالوه بر پوشش بايد نخندد‪ .‬ندود‪.‬‬ ‫ھرلباسی را که دوست دارد نپوشد‪ .‬چون‬ ‫که دختر است و دختر بايد وقار! داشته‬ ‫باشد‪ .‬دختر بايد سنگين باشد‪ .‬و به اين‬ ‫ترتيب ازھمان دوران کودکی از دختر‪،‬‬ ‫موجودی درجه ی دوم می سازند و زمينه‬ ‫ھمه ی اين تبعيض ھا و تفاوت ھای‬ ‫ساختگی و جداسازی ھا و تحقيرھا و بی‬ ‫حقوقی ھا از حجاب شروع می شود‪.‬‬ ‫حجاب از آن جا که در درجه ی اول با‬ ‫آزادی کودک به مثابه انسان مغايرت‬ ‫دارد‪ ،‬برای کودک مخرب است و به جسم‬ ‫وجان کودک‪ ،‬آسيب می رساند‪ .‬روح‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫کودک سرشار از شادی و راحتی و آزاد‬ ‫بودن و زندگی است وجسم کودک مملو‬ ‫از تراوت وتازگی و لطافت است‪ .‬اين‬ ‫روح و روحيه با محدوديت حجاب‬ ‫سازگاری ندارد جالب است که پشت‬ ‫حجاب کودکان‪ ،‬منفعت صنعتی به نام‬ ‫مذھب خوابيده است‪.‬‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬آيا آموزش‬ ‫مفيدی در مذھب برای کودکان وجود‬ ‫دارد؟‬ ‫مرجان واعظ‪:‬‬ ‫به نظر من مذاھب سر دوستی و محبت با‬ ‫کودکان ندارند‪ .‬مقصود من افراد مذھبی‬ ‫نيست‪ ،‬قوانين و دستورات مذھبی است‪.‬‬ ‫اين دو را با ھم قاطی نکنيم‪ .‬شما در ھيچ‬ ‫مذھبی راجع به حقوق کودکان چيزی نمی‬ ‫يابيد! مذاھب به قرون و اعصار گذشته‬ ‫تعلق دارند‪ .‬در زمان پيدايش و حتی‬ ‫شکوفايی مذاھب‪ ،‬حق کودک اصال مقوله‬ ‫مورد توجه آن مذھب نبوده است‪ .‬رسوم‬ ‫قبيله ای و عشيرتی که به قوانين مذھبی‬ ‫تبديل شده‪ ،‬در آن دوران منطقا ھم نمی‬ ‫توانسته به حق کودک بپردازد‪ .‬در عين‬ ‫حال بھا ندادن به کودکان و در زمره‬ ‫احشام قلمداد کردن آنھا مستقيما به مذاھب‬ ‫راه يافته است‪ .‬برای مثال به قربانی‬ ‫کردن اسماعيل توسط ابراھيم پيامير دقت‬ ‫کنيد‪ .‬ابراھيم برای بدست آودرن دل‬ ‫خداوندش‪ ،‬فرزند دلبندش را به قربانگاه‬ ‫می برد‪ .‬يا مثال در داستانھای موسوم به‬ ‫عاشورا‪ ،‬حسين فرزند خردسالش که فکر‬ ‫کنم اسمش علی اصغر بوده است را سر‬

‫ د ن ‬ ‫دست بلند ميکند که طرف مقابل ھم آن‬ ‫کودک را با تير می زند‪ .‬تصاحب کودکان‬ ‫دختر يک نمونه ديگر از کودک ستيزی‬ ‫مذاھب است‪ .‬مثال ابوبکر دختر‬ ‫خردسالش عايشه را که شش و يا ھفت‬ ‫ساله است را به محمد پنجاه و پنج ساله‬ ‫ميدھد‪ .‬محمد پيامبر است و قوانين‬ ‫اسالمی از او سرچشمه می گيرد‪.‬‬ ‫بنابراين او دارد سنگ بنای کودک‬ ‫ستيزی و بی حقوق کردن و تجاوز به‬ ‫حريم کودک را قانونی و شرعی و حتی‬ ‫واجب ميکند‪ .‬نگاھی به قوانين جزايی‬ ‫اسالمی در جمھوری اسالمی بيندازيد‪،‬‬ ‫مو به مو بر مدار ضديت با کودک و‬ ‫دوران کودکی اوست‪ .‬در واقع ميخواھم‬ ‫بگويم که مذاھب تعريفی برای کودکی‬ ‫ندارند‪ .‬اين مقوله ای نبوده که به آن توجه‬ ‫کنند‪ .‬ھزار و يک قانون برای انواع‬ ‫معامالت و ازدواج و طالق و اداب‬ ‫جنسی و دينی دارند‪ .‬اما کودک و حقوقش‬ ‫حتی جزيی حاشيه ای از موضوعات‬ ‫مورد توجه آنھا نيست‪.‬‬ ‫حجاب کودکان يک نمونه بارز از دخالت‬ ‫خشن مذھب در زندگی کودکان است‪.‬‬ ‫فشار برای پذيرفتن قوانين مذھبی و‬ ‫اجرای آن از سنين خردسالی کودک‬ ‫شروع ميشود و برای مثال در مذھب‬ ‫اسالم برای دختران نه سال و پسران‬ ‫پانزده سال قمری پايان کودکی و آغاز‬ ‫سن تکليف است‪ .‬مذاھب و مشخصا‬ ‫مذھب اسالم در اساس کودک ستيزند‪.‬‬ ‫حاال با ھر روايتی نگاه کنيد‪ ،‬مثال کم‬ ‫نيست‪ .‬از جمھوری اسالمی تا طالبان و‬ ‫غيره ھمه جا بساط کودک آزاری اسالمی‬ ‫گسترده است‪.‬‬ ‫حاال اميدوارم موقعيتی باشد که جواب اين‬ ‫سوال را در نشريات آينده ھم دنبال کنيم‬ ‫چرا که جواب اين سوال ابعاد بسيار‬ ‫متفاوتی از زندگی کودکان را در‬ ‫برمیگيرد و با توجه به سن کودکان در‬ ‫دوره رشد تاثيرات مختلفی را مطرح‬

‫‪١٤‬‬ ‫میکند‪ .‬تربيت دينی کودکان يکی از‬ ‫ابتدايیترين بعد نقض حقوق کودکان‬ ‫است‪ .‬پرورش و دخالت مذھب در زندگی‬ ‫کودکان به معنی ياد دادن کودک و تشويق‬ ‫آن به اطاعت کورکورانه از يک سری‬ ‫قوانين و سنتھای عقب مانده است‪.‬‬ ‫نکته حائز اھميت‪ ،‬فرضيه و تصوراتی‬ ‫است که ما متاسفانه راجع به دين کودکان‬ ‫می کنيم وطبيعی می پنداريم که کودک‬ ‫مسلمان زاده‪ ،‬مسلمان باشد و يا کاتوليک‬ ‫و يا ھر دين ديگری‪ .‬در حالی که در‬ ‫مورد باروھای غير دينی چنين انتظار و‬ ‫فرضی وجود ندارد مثال اينکه به طور‬ ‫پيش فرض بپنداريم که کودک يک پدر‬ ‫عالقمند به پرنده شناسی و يا اقتصاد و‬ ‫غيره بطور خودکار و حتما عالقه مند به‬ ‫پرنده شناسی و يا اقتصاد می باشد‪ .‬مساله‬ ‫ای که انديشمندان مختلفی نظير ريچارد‬ ‫داوکينز به آن اشاره کرده اند که به شدت‬ ‫مخالف اين ھستند "که به کودکان و‬ ‫مخصوصا ً به خردساالن برچسب "بچه‬ ‫ھای کاتوليک" يا "بچه ھای پروتستان"‬ ‫بزنند‪ .‬به نظرم اين کار خيلی شريرانه ای‬ ‫است چون در واقع معادل اين است‬ ‫که فرض کنيم باورھا‪ ،‬جھان بينی‪ ،‬و‬ ‫اعتقادات دينی والدين به طور خودکار به‬ ‫کودک ارث می رسند‪" .‬انتظار اينکه‬ ‫کودکان را در مسائل و باورھای دينی‬ ‫وارد کنيم و از آنھا بخواھيم رويکردھا و‬ ‫رفتارھای دينی داشته باشند دقيقا به مانند‬ ‫اين است که از آنھا بخواھيم راجع به‬ ‫سياست يا اقتصاد وارد شده و نظر داشته‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫ايده مدرسه ھای مذھبی‪ ،‬حتی بيش از اين‬ ‫بی پايه و زيان بار است‪ .‬داوکينز مثال‬ ‫جالبی در اين مورد ارائه می دھد‪" :‬حال‬ ‫تصور بفرمائيد که چه می شود اگر خود‬ ‫ما ھنگام تولد کودک به او برچسب قرمز‬ ‫يا آبی بزنيم‪ .‬اين بچه را به مدرسه ی آبی‬ ‫ھا بفرستيم و آن يکی را به مدرسه‬ ‫قرمزھا‪ .‬به کودکان آبی بياموزيم که قرار‬ ‫است بعدھا ھمسران آبی داشته باشند‪ ،‬و‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫کودکان قرمز ھم ھمسران قرمز داشته‬ ‫باشند‪ .‬با اين وصف‪ ،‬آنھا ھم وقتی بچه‬ ‫دار شدند‪ ،‬ھمان طوق را بر گردن طفل‬ ‫شان می نھند و قس عليھذا‪ .‬و اگر اين‬ ‫نسخه را تا به ابتدا دنبال کنيم به کجا می‬ ‫رسيم؟ آيا توضيح بيشتری الزم است؟"‬ ‫تربيت و تدريس دين الزمه ياد دادن‬ ‫اصول و ارزشھای انسانی و اخالقی‬ ‫نيست‪ .‬اين حق اوليه ھر کودکی در ھر‬ ‫کجای دنيا است که ذھن بی آاليش و‬ ‫پاکش توسط ويروس مذھب و يا ھر گونه‬ ‫باورھای مشابه ای آلوده نشود‪ .‬اين وظيفه‬ ‫اجتماع است که ھمانطور که اجازه تنبيه‬ ‫جسمانی به والدين نمی دھد‪ ،‬اجازه‬ ‫ارتکاب چنين آزارھايی که اثر ماندگاری‬ ‫در زندگی کودک خواھند داشت را نيز به‬ ‫والدين و يا مسولين مراقبت کننده آنھا‬ ‫ندھند‪ .‬ذھن آلوده کودک‪ ،‬می تواند‬ ‫باورھای غلط را پر و بال داده و بعد ھم‬ ‫به نسل بعدی بباوراند و منتقل کند‪.‬‬ ‫اجبار کردن کودکان به بيان و انجام‬ ‫اعتقادت مذھبی چه در خانواده و چه در‬ ‫محيط مدرسه نقض کردن حقوق کودک‬ ‫است‪.‬‬

‫نشريه کودکان مقدمند‪ :‬کودک از ديد‬ ‫مذاھب کيست؟‬ ‫سيامک بھاری‪ :‬اجازه بدھيد اين موضوع‬

‫ د ن ‬ ‫را با يک نمونه و مثال از توحش مذھبی‬ ‫در حق کودک توضيح بدھم که کار را ھم‬ ‫ساده تر کرده باشم‪.‬‬ ‫به فقه شيعه و توضيحاتش در باره کودک‬ ‫"نامشروع" نگاه کنيد! ھمان که به اسامی‬ ‫ولدالزنا و يا حرامزاده و از اين قبيل‬ ‫خطاب ميشود! اين يک نمونه کامل و‬ ‫دقيق از ديد مذھب در حق کودک است‪.‬‬ ‫تخم حرام! بند ناف کودک و اتصال آن به‬ ‫بزرگسالی و ادامه زندگی کودکی است که‬ ‫از ھمه جا بی خبر از بد حادثه در جھنمی‬ ‫که مذھب به پا کرده است متولد گرديده‬ ‫است‪ .‬کودکی که فارق از ھر رسم و‬ ‫آيينی متولد شده مستقيما در آتشی که رسم‬ ‫و رسوم و قوانين مذھبی برايش فراھم‬ ‫کرده اند ميسوزد‪ .‬کودک از ديد مذھب‬ ‫موجودی بی ھويت است که تعلقش به‬ ‫خانواده و اجداد به او ھويت می بخشد‪.‬‬ ‫برای نمونه به تبصر ماده پانزده قانون‬ ‫ثبت اسناد جمھوری اسالمی نگاه کنيد‪:‬‬ ‫"تابعيت يک رابطه معنوی و سياسی‬ ‫است که شخصی را به دين يا دولت‬ ‫معينی مرتبط می سازد‪ ،‬به ھمين جھت‬ ‫دو نوع تابعيت دينی و سرزمينی وجود‬ ‫دارد‪ .‬تابعيت در ايران‪ ،‬متاثر از دو‬ ‫سيستم خاک و خون است‪ .‬کودکی که‬ ‫يکی از پدر و مادرش ھنگام بستن نطفه‬ ‫اش مسلمان باشند‪ ،‬تبعه اسالم محسوب‬ ‫می شود‪ ".‬توجه داريد که اين نمونه‬ ‫تيپيکی است که نشان ميدھد کودک در‬ ‫مذھب اسالم کيست‪.‬‬ ‫تراژديھای رفتار با کودکان در جنگ‬ ‫بالکان در دھه نود ميالدی از ھمه‬ ‫طرفھای متخاصم چيزی نيست که‬ ‫فراموش شده باشد‪.‬‬ ‫بقيه مذاھب ھم به ھمين منوال با کمی باال‬ ‫و پايين نسبت به کودک مينگرند‪.‬‬ ‫موضوع حقوق کودک اساسا تاريخ‬ ‫پرسابقه ای ندارد‪ .‬مربوط به عصر تجدد‬ ‫بشر است و نگاھی که عمدتا در جوامع‬ ‫پيشرفته تر نسبت به حقوق انسان و طبعا‬ ‫نسبت به حقوق کودک شکل گرفته است‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪١٥‬‬ ‫ادامه ميزگرد از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫مذاھب تاريخا و منطقا نمی توانسته اند‬ ‫حق و حقوقی برای کودک قابل شوند‪ .‬به‬ ‫ھمين دليل ھم تئوريسينھای مذھبی با‬ ‫ھزار حيله و نيرنگ تالش دارند در‬ ‫کتابھای مذھبی شان چيزی در اين باره‬ ‫بيابند که بتوانند خود را نسبت به حقوق‬ ‫کودک متعھد نشان دھند‪ .‬منتھی رفتار‬ ‫عملی مذاھب از کليسا تا کنيسه و مسجد و‬ ‫معبد بشدت کودک ستيز است‪ .‬نمونه‬ ‫رفتار ابراھيم پيامبر با اسماعيل خيلی‬ ‫مثال روشنی است که بخوبی جايگاه و‬ ‫شان کودک را در مذاھب نشان ميدھد‪.‬‬ ‫رفتار کودک ستيزانه حکومت اسالمی در‬ ‫ايران يک نمونه تاريحی از رفتار‬ ‫وحشيانه نسبت به کودک و حقوق کودک‬ ‫است‪.‬‬ ‫بنابراين کودک از ديد دين اسالم موجودی‬ ‫بی ھويت و بی حقوق است که نسبت و‬ ‫تعلقش را مذھب تعيين می کند‪ .‬عبارات‬ ‫بچه مسلمان‪ ،‬بچه يھودی و يا مسيحی‬

‫توضيح ھمين بی حقوقی است‪.‬‬ ‫اما يک نکته مھم را در ھمين جا ميخواھم‬ ‫تاکيد کنم‪ ،‬کريم شامحمدی ھم به درست‬ ‫به آن اشاره کرد‪ ،‬نسبيت فرھنگی‪،‬‬ ‫دوشادوش مذھب برای کودکان خطر‬ ‫آفرين است‪ .‬اگر دين حقی برای کودک‬ ‫قايل نيست‪ ،‬معتقدين به تز نسبيت‬ ‫فرھنگی با قبول اينکه اين فرھنگ‬ ‫آنھاست‪ ،‬سنت و آيين آنھاست‪ ،‬اينطور‬ ‫رشد کرده اند‪ ،‬دست دين را برای اجرای‬ ‫ھر نوع دست درازی به حق کودک‪ ،‬در‬ ‫پيشرفته ترين کشورھای که مذھب اين‬ ‫امکان را از دست داده که مسقميا دستش‬ ‫در زندگی کودکان دراز باشد‪ ،‬باز‬ ‫ميگذارد‪ .‬خدمات بی شبھه نسبيت‬ ‫فرھنگی به دست درازی مذھب و ھجوم‬ ‫به حق کودکان در اروپا و ساير‬ ‫کشورھای پيشرفته بخشی از اين سناريو‬ ‫است‪ .‬ميخواھم يکبار ديگر به ضرورت‬ ‫کوتاه کردن دست مذھب از زندگی‬ ‫کودکان تاکيد کنم‪ .‬بجز اين سعادتی برای‬

‫ د ن ‬ ‫کودکان متصور نيست‪.‬‬ ‫نشريه کودکان مقدمند‪:‬‬ ‫از حضور ھمگی شما در اين ميزگرد‬ ‫سپاسگزاريم‪ ،‬اينکه موضوعات ميزگرد‬ ‫مورد توجه خوانندگان نشريه قرار گرفته‬ ‫است‪ ،‬خوشحاليم‪ .‬پروژه ای که ما پيش‬ ‫رو داريم طوالنی و وسيع است‪.‬‬ ‫ميزگردھا وسيله ای است تا به نکات‬ ‫کليدی که فعالين دفاع از حق کودک نياز‬ ‫دارند‪ ،‬پرداخته شود‪ .‬به سواالتی که اينجا‬ ‫و آنجا مطرح ميشود و گاھا حتی بعنوان‬ ‫مانعی برای پيشرفت کارھا ست بپردازد‪.‬‬ ‫تالش ما اين است که عزيزان بيشتری را‬ ‫در ميزگردھا شرکت دھيم‪ ،‬سواالت و‬ ‫نکات حساب شده تری را مطرح کنيم و‬ ‫در اين راه جدا به کمک شما خوانندگان‬ ‫عزيز نشريه نيازمنديم‪.‬‬ ‫پيشنھادات خود را با ما درميان بگذاريد‪،‬‬ ‫نظر بدھيد و در اين باره ما را کمک‬ ‫کنيد‪.‬‬

‫‪ #‬ﯿ‪- $‬ﯿ‪8‬زاد ل د ع از ق د ن‬ ‫‪ /‬ﯾ‪ $‬را ‪.‬زاد ‪ -‬د!‬

‫خبرگزاری ھرانا –‬ ‫پرونده سعيد شيرزاد فعال حقوق کودک‬ ‫به دادگاه انقالب فرستاده و برايش‬ ‫کيفرخواست صادر شد‪.‬‬

‫به گزارش خبرگزاری ھرانا‪ ،‬پرونده‬ ‫سعيد شيرزاد زندانی سياسی زندان اوين‬ ‫پس از صدور کيفرخواست به دادگاه‬ ‫انقالب فرستاده شده اما ھنوز برای وی‬ ‫تعيين شعبه نشده است‪.‬‬ ‫يک منبع مطلع در اين خصوص گفت‪:‬‬ ‫»وکيل سعيد شيرزاد آقای اميرساالر‬ ‫داوودی طی مراجعه به دادگاه انقالب‬ ‫مطلع شده که کيفرخواست صادر شده اما‬ ‫ھنوز تعيين شعبه نشده است‪«.‬‬ ‫وی در ادامه بيان داشت‪» :‬بيش از ‪١٠‬‬ ‫روز است که چھار ماه بازداشت موقت‬

‫شيرزاد که توسط شعب ٔه ‪ ۶‬بازپرسی اوين‬ ‫طی دو مرحله به صورت دوماه‪-‬دوماه‬ ‫صادر و تمديد شده بود‪ ،‬تمام شده است‪.‬‬ ‫در واقع در تاريخ ‪ ١٢‬مھرماه اين قرار‬ ‫بازداشت تمام شده است‪«.‬‬ ‫وی در پايان بيان داشت‪» :‬بازداشت اخير‬ ‫سعيد شيرزاد به علت پيگيری وضعيت‬ ‫کودکان زندانيان مرتبط با سازمان‬ ‫مجاھدين بوده است‪«.‬‬ ‫سعيد شيرزاد ‪ ١٢‬خرداد ماه سال جاری‬ ‫در محل کار خود در پااليشگاه تبريز‬ ‫بازداشت و سپس به تھران انتقال يافت‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪١٦‬‬

‫ د ن ‬

‫شم ا‬

‫ره‬ ‫پنج‬

‫ﻫﺮ روز ﻣﻴﮕﺬرﻳﻢ‬ ‫ﻋﺒﻮﺳﺶ ﻛﻤﻲ ﺑﺎز ﺷﺪ و ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭘﺖ و ﭘﻬﻦ و ﺳﺎده ﭼﻴﻜﺎر؟‬ ‫دﻻﻧﻪ اي روي ﺻﻮرﺗﺶ آﻣﺪ‪ .‬ﭼﺎي را روي ﻣﻴﺰ‬

‫‪ -‬ﺻﺪاﻳﻢ را آوردم ﭘﺎﻳﻴﻦ‬

‫ﮔﺬاﺷﺖ و ﺧﻮاﺳﺖ ﺑﺮود ﻛﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪم‪ :‬ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﺘﻪ؟‬

‫‪-‬ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺎرت ﭼﻄﻮره؟‬

‫ﺟﻮاب داد‪ :‬ﻫﻔﺪه!‬

‫‪ -‬ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺑﻪ‪ ،‬ﺣﻘﻮﻗﻢ ﻫﻢ ﺧﻮﺑﻪ و ﺧﻴﻠﻲ آدم‬

‫‪ -‬دروغ ﻧﮕﻮ!‬

‫ليال يوسفی‬ ‫ﺳﻔﺎرش ﭼﺎي را ﻳﻚ ﻣﺮد ﺟﺎ اﻓﺘﺎده از ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﻪ ‪ -‬ﺋﻪ! ﺧﺐ ﭘﺎﻧﺰده!‬ ‫ﺑﻮد‪ ،‬اﻣﺎ ﻫﻤﺎن ﻃﻮر ﻛﻪ ﺳﺮم ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮد و ﻣﺸﻐﻮل ‪ -‬اﻳﻦ ﺷﺪ ﻳﻪ ﭼﻴﺰي!‬ ‫ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﻄﻠﺒﻲ ﺑﻮدم‪ ،‬زﻳﺮ ﭼﺸﻤﻲ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻣﻴﻜﺮدم ﻛﻪ ‪ -‬ﻣﺪرﺳﻪ ﻧﻤﻴﺮي؟‬ ‫ﺑﺎ آن ﻗﺪ و ﺑﺎﻻي ﻛﻮﭼﻜﺶ ﺳﻴﻨﻲ ﻫﺎي ﺳﻨﮕﻴﻦ و ‪ -‬ﻧﻪ!‬ ‫ﺑﺰرگ ﭼﺎي را از آﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ي رﺳﺘﻮران ﺑﻪ ﺳﺮ ‪ -‬ﭼﺮا؟‬ ‫ﻣﻴﺰﻫﺎ ﻣﻴﺒﺮد‪.‬‬

‫‪ -‬ﺧﻮدم دﻟﻢ ﺧﻮاﺳﺖ!‬

‫ﺧﻮﺑﻴﻪ!‬ ‫ﻣﻲ ﺧﻮاي ﻛﻤﻜﺖ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ درس ﻫﻢ ﺑﺨﻮﻧﻲ؟‬‫ﺗﺮﺳﺎن ﻋﻘﺐ ﻋﻘﺐ رﻓﺖ‪.‬‬ ‫ ﻧﻪ ﻣﻦ ﮔﺎرﺳﻮﻧﻲ را دوﺳﺖ دارم‪.‬‬‫ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺳﺮﻛﺎرش‪ .‬ﻛﻤﻲ ﺑﻌﺪ ﻳﺎدش رﻓﺘﻪ ﺑﻮد‪ ،‬ﺳﻔﺎرش‬ ‫ﻳﻚ ﻏﺬا را ﺑﻪ آﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺑﮕﻮﻳﺪ و ﺳﺮوﺻﺪاي‬ ‫ﻣﺸﺘﺮي درآﻣﺪ‪ .‬دوان دوان رﻓﺖ ﻧﺰدﻳﻚ ﺻﻨﺪوق‬

‫از دوروﺑﺮ ﻣﻴﺰ ﻣﻦ رد ﻧﻤﻴﺸﺪ‪ ،‬ﺳﺮش ﺧﻴﻠﻲ ﺷﻠﻮغ ﺑﻮد‪ - .‬ﺑﺎز دروغ!؟‬ ‫ﻫﻤﺎن ﻣﺮد ﺟﺎ اﻓﺘﺎده ﮔﺎه ﮔﺎه ﺑﻬﺶ ﭼﺸﻢ ﻏﺮه ﻣﻴﺮﻓﺖ ‪ -‬ﺧﺐ ﺧﺎﻧﻢ‪ ،‬ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺎ ﻣﻴﺪوﻧﻲ ﭼﻘﺪر زﻳﺎده!؟ ﺳﺮش‪ .‬ﺑﺮاي ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﺮﺟﺎﻳﺶ ﺧﺸﻚ ﺷﺪه ﺑﻮد‪.‬‬ ‫و ﭘﻴﺸﺨﺪﻣﺖ ﺟﻮان ﺗﺮي در ﺑﻴﻦ اﻳﻦ رﻓﺖ و اووووووو! ﻛﻠﻲ ﺧﻮاﻫﺮ وﺑﺮادر دارم‪ .‬ﭘﻮل ﻻزم ﺻﺪاﻳﺶ در ﺳﺮم ﺗﻜﺮار ﺷﺪ‪ .‬ﻣﻦ ﻛﺎرم را دوﺳﺖ‬ ‫ﺗﺎ ﺗﻮﺿﻴﺤﻲ ﺑﺪﻫﺪ‪ .‬ﻣﺮد ﺟﻮان دوﺑﺎﻣﺒﻲ زد ﺗﻮي‬

‫آﻣﺪﻫﺎ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ را ﺑﻪ او ﺗﺬﻛﺮ ﻣﻴﺪاد‪ .‬ﻣﺪﺗﻲ ﮔﺬﺷﺖ دارﻳﻢ‪.‬‬ ‫ﻛﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎن ﺑﺎ ﻳﻚ اﺳﺘﻜﺎن ﭼﺎي در دﺳﺖ و ﻧﻪ ‪ -‬ﻧﻤﻴﺸﻪ ﻧﺼﻒ روز ﻛﺎر ﻛﻨﻲ؟‬

‫دارم!‪ .‬ﻧﻔﺴﺶ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﻴ‪Ĥ‬ﻣﺪ‪ .‬ﻓﺮﺳﺘﺎدﻧﺶ ﺑﻴﺮون ﻛﻪ‬ ‫ﭼﻴﺰي ﺑﺨﺮد‪ .‬ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪم و ﻳﻚ ﭼﺎي ﻳﺦ زده و‬

‫ﻳﻚ ﺳﻴﻨﻲ ﺑﺰرگ ﻛﻨﺎر ﻣﻴﺰم ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪ‪ .‬ﻧﮕﺎﻫﺶ )ﺻﺪاﻳﺶ را آورد ﭘﺎﻳﻴﻦ(‬ ‫ﻛﺮدم و ﺿﻤﻦ ﺗﺸﻜﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪي زدم‪ ،‬ﭼﻬﺮه ي ‪ -‬ﻧﻪ! ﺑﻬﻢ اﺟﺎزه ﻧﻤﻴﺪن‪ ،‬ﻣﻴﮕﻦ درس ﻣﻴﺨﻮاي ﺑﺮاي اﻧﻌﺎم ﻛﻪ ﻫﻴﭻ دردي را درﻣﺎن ﻧﺒﻮد‪*.‬‬

‫ﻳﻚ ﻧﻮﺷﺘﻪ ي ﻧﺼﻔﻪ ﻧﻴﻤﻪ روي ﻣﻴﺰ‪ .‬ﺑﺎ دو ﺳﻜﻪ‬

‫ممنوعيت ھر نوع دخالت و دست درازی مذھب در زندگی گودکان!‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪١٧‬‬

‫ د ن ‬

‫‪$B‬و ﯿ ﯿ‪ 5A‬در ا ‪ "A& C‬ن‬

‫کبری سلطانی‬ ‫اين دومين گزارش کميسيون حقوق بشر‬ ‫از نتايج تحقيق در مورد بچهبازی در‬ ‫افغانستان است‬ ‫کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان‬ ‫دومين گزارش تحقيقی خود در مورد‬ ‫"عوامل و پيامدھای بچهبازی در‬ ‫افغانستان" را منتشر کرده است‪.‬‬ ‫اين تحقيق که در چھارده واليت افغانستان‬ ‫و با شرکت ‪ ١٩٠٠‬نفر صورت گرفته‪،‬‬ ‫دريافته که افراد پولدار و زورمند کودکان‬ ‫بين ‪ ١٠‬تا ‪ ١٨‬سال را برای "بھرهکشی‬ ‫جنسی استخدام" میکنند‪.‬‬ ‫کميسيون حقوق بشر میگويد که در اين‬ ‫تحقيق با عامالن و قربانيان بچهبازی‪،‬‬ ‫آگاھان و متنفذان محلی‪ ،‬مقامھای دولتی‪،‬‬ ‫اعضای جامعه مدنی‪ ،‬استادان دانشگاه و‬ ‫شاھدان اين عمل مصاحبه شده است‪.‬‬ ‫ثريا صبحرنگ عضو کميسيون حقوق‬ ‫بشر‪ ،‬ھنگام نشر اين تحقيق گفت که يافتن‬ ‫موقعيت اجتماعی عامالن بچهبازی از‬ ‫اھداف اين تحقيق بود و آنھا دريافتهاند که‬ ‫بيشتر افرادی که اين عمل را مرتکب‬ ‫میشوند "پول داران‪ ،‬زورمندان و تفنگ‬ ‫دارانی" ھستند که از فقر و درماندگی‬

‫کودکان استفاده میکنند‪.‬‬ ‫مواردی از استخدام کودکان توسط‬ ‫نيروھای پليس نيز گزارش شده که‬ ‫کميسيون مستقل حقوق بشر میگويد‬ ‫موفق به مستندسازی اين موارد نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫خانم صبحرنگ گفت که عامالن بچهبازی‬ ‫عمدتا افراد بی سواد اند و بعضی از آنھا‬ ‫حتی پانزده پسربچه را ھمزمان نگھداری‬ ‫میکنند‪.‬‬ ‫او گفت که بيشتر بچهھا )قربانيان( در ‪٨‬‬ ‫سالگی به دام میافتند و تا زمانی که ريش‬ ‫در میآورند )شانزده سالگی( مورد بھره‬ ‫کشی قرار می گيرند‪.‬‬ ‫عامالن راضی‪ ،‬قربانيان ناراضی‬ ‫گزارش حقوق بشر نشان میدھد که ‪٨۶‬‬ ‫درصد عامالن گفته اند که از اين پديده‬ ‫راضی اند در حالی که ‪ ٨٧‬درصد‬ ‫قربانيان ناراضی اند و در تالش رھايی‬ ‫از اين وضعيت بوده اند‪.‬‬ ‫در گزارش مختصری از اين تحقيق آمده‬ ‫که ‪ ۵۶‬درصد عامالن بچه بازی در‬ ‫افغانستان افراد بين ‪ ٣١‬تا ‪ ۵٠‬سال ھستند‬ ‫و اکثر قربانيان زير ھجده سال اند‪.‬‬ ‫سيما سمر رئيس کميسيون مستقل حقوق‬ ‫بشر افغانستان میگويد که برای مبارزه با‬

‫پديده بچه بازی بايد مردم حساسيت نشان‬ ‫دھند و نيروھای امنيتی‪ ،‬عامالن را تحت‬ ‫پيگرد قرار دھند‪.‬‬ ‫در قوانين افغانستان بچه بازی جرم‬ ‫شناخته نشده و خانم سمر گفت که پديده‬ ‫بچهبازی به شکلی در جامعه پذيرفته شده‬ ‫است که تکان دھنده و آزار دھنده است‪.‬‬ ‫او گفت که از دولت میخواھد عمل‬ ‫بچهبازی را جرم معرفی کند و عامالن‬ ‫اين قضيه به دادگاه کشانده شوند و حمايت‬ ‫ھای قانونی و عملی از قربانيان وجود‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫به نظر کميسيون حقوق بشر پديده بچه‬ ‫بازی در افغانستان رو به گسترش بوده و‬ ‫"عدم حاکميت قانون و فساد اداری‪ ،‬ابھام‬ ‫و خالء قانونی‪ ،‬دسترسی محدود به‬ ‫عدالت‪ ،‬فقر‪ ،‬نا امنی و موجوديت‬ ‫گروهھای مسلح غير مسئول" در ترويج‬ ‫اين عمل نقش داشته اند‪.‬‬ ‫"کودکان؛ بردگان جنسی"‬ ‫بچه بازی در قوانين افغانستان به طور‬ ‫صريح تعريف نشده اما چون اين اقدام‬ ‫"نوعی بھرهکشی و بدرفتاری جنسی"‬ ‫است و در آن کودکان به عنوان "بردگان‬ ‫جنسی" نگھداری و مورد سو استفاده‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪١٨‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ ١٠‬سال با نشريه کودکان مقدمند‬ ‫مينو فتاحی‬ ‫از آشناييم با نشريه کودکان مقدمند‪ ،‬يک‬ ‫دھه ميگذرد‪ .‬يعنی از اولين شماره آن‪،‬‬ ‫ھمان که پرچم )داشتن جھانی شاد و امن‬ ‫حق کودکان است( را بلند کرد‪.‬‬ ‫از آنروز تا بحال ‪ ١١٨‬شماره چاپ شده‬ ‫است مطالبی که در يک دھه نوشته شده‬ ‫در واقع تاريخ مکتوب دوره ای از زندگی‬ ‫بچه ھا است‪ .‬کودکانی که بزرگ شدند يا‬ ‫ھنوز کوچک ھستند و يا ‪ . . .‬البته‬ ‫موضوع کودکان مربوط ومحدود به زمان‬ ‫و مکان خاصی نيست‪ .‬تجربه نشريه‪،‬‬ ‫نشان داده که ھميشه در باره مسائل‬ ‫کودکان عکس العمل نشان داده است‪.‬‬ ‫خواه در ايران و يا در افغانستان‪ ،‬سوئد‬ ‫سوريه‪ ،‬عراق‪ ،‬نيجريه و يا ‪ . . .‬باشد‪.‬‬ ‫اين نشريه حاصل دسترنج رفقايی است‬ ‫که به ساختن جھانی شاد وامن برای‬ ‫کودکان باور دارند وبرای احقاق آن‬ ‫مبارزه ميکنند‪.‬‬ ‫کودکان مقدمند عليه اشکال مختلف‬ ‫تعرض مذھب به کودکان ايستاد‪ ،‬حجاب‬ ‫کودک‪ ،‬ختنه‪ ،‬ازدواج کودک‪ ،‬آموزش‬ ‫مذھب‪ ،‬کودک آزاری مذھبی به ھر شکل‬ ‫آن‪ ،‬از شالق شکنجه تا زندان و اعدام و‬ ‫سنگسار‪.‬‬ ‫کودکان مقدمند عليه حکومتی است که‬ ‫باعث قربانی و آسيب ديدن کودکان در‬ ‫حوادث راھيان نور‪ ،‬آتش سوزی مدرسه‬ ‫شين آباد‪ ،‬مسموميت ناشی از گاز مدارس‪،‬‬ ‫معلولين و مصدومين سرويسھای مدارس‪،‬‬ ‫دانش آموزانی که مورد تجاوز و تعرض‬ ‫جنسی و روح قرار گرفتند‪.‬‬ ‫کودکان مقدمند‪ ،‬عليه حکومتی است که‬ ‫باعث قتل و کشتار معلوليت آوارگی و بی‬ ‫سرپرستی کودکان در جنگ تبعاتش مانند‬ ‫مينھای خنثی نشده و پيوستن بچه ھا به‬ ‫نيروی ھای نظامی ميشود‪.‬‬

‫کودکان مقدمند عليه برده داری و کار‬ ‫کودک و ھرگونه سواستفاده از کودکان‬ ‫تحت عناوين مشاغل خانگی و بيگاری‬ ‫است‪.‬‬ ‫کودکان مقدمند بشدت عليه قوانينی است‬ ‫کودکان را مرزبندی می کند‪ .‬کودک‬ ‫مھاجر‪ ،‬کودک بی شناسنامه‪ ،‬کودک يتيم‬ ‫و‪...‬‬ ‫کودکان مقدمند‪ ،‬عليه حکومتی است که‬ ‫عالوه براينکه باعث مرگ‪ ،‬معلوليت‪،‬‬ ‫آوارگی و بی سرپرستی کودکان در جنگ‬ ‫ميشود‪ .‬با اختصاص بودجه ھای سرسام‬ ‫آور و به اسم قھرمان پروری دفاع از‬ ‫خاک و ميھن و مذھب باعث پيوستن بچه‬ ‫ھا به نيروی ھای نظامی ميشود که نتيجه‬ ‫اش قتل و کشتار آنان است‪.‬‬ ‫کودکان مقدمند عليه سيستم و حکومتی‬ ‫است که دليل اصلی تنفروشی‪ ،‬اعتياد‪،‬‬ ‫فقر‪ ،‬سرطان‪ ،‬اختالالت ژنتيک‪ ،‬ايدز‬ ‫خودکشی و افسردگی و مرگ کودکان‬ ‫سقط شده و نارس است‪.‬‬ ‫ھمچنين در اين يک دھه کودکان مقدمند‬ ‫مدافع شادی و رفاه و امنيت کودکان بود‪.‬‬ ‫حق بازی و تحصيل غذای خوب‪ ،‬آواز‬ ‫خواندن رقصيدن‪ ،‬حق استفاده از‬ ‫فرصتھای يکسان برای دختر و پسر‬ ‫ايرانی و مھاجر‪ ،‬با ھر موقعيت اقتصادی‬ ‫و فرھنگی بدون در نظر گرفتن اينکه‬ ‫والدين و سرپرستانش چه باور و اعتقادی‬ ‫نسبت به مذھب دارند‪.‬‬ ‫در اين ده سال نشريه‪ ،‬اطالعيه و بيانيه‬ ‫ھايی را چاپ نمود که در محکوم نمودن‬ ‫عاملين و مقصرين ايجاد شرايط سخت‬ ‫برای کودکان بود‪.‬‬ ‫در اين ده سال از طريق نشريه آموزش‬ ‫حقوق و رفتار با کودک ارائه شد‪ .‬ده عيد‬ ‫جشن سال نو و روز جھانی کودک‪ ،‬روز‬

‫جھانی عليه کار کودک و ھمچنين‬ ‫فستيوال آدم برفی و غيره‪.‬‬ ‫بايد گفت ھنوز برای داشتن يک زندگی‬ ‫شاد و امن برای کودکان راه درازی در‬ ‫پيش است در ايران تا زمانی حکومت‬ ‫نکبت اسالمی بر سرکار است چنين‬ ‫امری متحقق نمی شود‪ .‬حکومتی که‬ ‫عالوه بر اينکه ھيچ اھميت و ارزشی‬ ‫برای کودک و زندگيش قائل نيست‪ .‬بلکه‬ ‫جلوی حمايت مردم ومدافعين از حقوق‬ ‫کودکان را نيز ميگيرد‪.‬‬ ‫اما بايد به ھر شکل ممکن جلوی اين‬ ‫وحشيگری حکومت ضد کودک ايستاد‬ ‫اجازه نداد بيش از اين کودکان قربانی‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫نشريه‪ ،‬برنامه تلويزيونی ھفتگی و‬ ‫رفقايی که دفاع از حقوق کودکان بخش‬ ‫جدی از زندگيشان است اين امکان را‬ ‫فراھم کرده اند که انسانھای شريفی که‬ ‫قلبشان برای زندگی کودکان می تپد حول‬ ‫پالتفرم مندرج در نشريه جمع شوند و با‬ ‫اتحاد و مبارزه کودکان را از اين دنيای‬ ‫تاريک نجات داد‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪١٩‬‬

‫ د ن ‬

‫‪ ٧٠٠٠‬کودک بی سرپرست بعد از شيوع ابوال‬ ‫ترجمه از متن سوئدی‬ ‫توسط کريم شامحمدی‬

‫در پی ھمه گير بودن بيماری ابوال‬ ‫ھزاران نفر از کودکان در غرب آفريقا‬ ‫بی سر پرست شدند‪.‬‬ ‫به گفته سازمان ملل متحد‪ ،‬از ھنگامی که‬ ‫بيماری ابوال شيوع پيدا کرده است‪ ،‬بيش‬ ‫از ‪ ٧٠٠٠‬کودک در اواسط ماه اکتبر‬ ‫يک يا ھر دو پدر و مادر خود را از‬ ‫دست داده اند‪.‬‬ ‫تا به امروز‪ ،‬ويروس ابوال جان بيش از‬ ‫‪ ۴۴٠٠‬نفر را گرفته است بيشتر آنھا در‬ ‫ليبريا‪ ،‬سيرالئون و گينه بوده اند‪.‬‬ ‫حمل و نقل اجساد در اين کشورھا که‬ ‫سخت آسيب ديده اند بيشتر و بيشتر می‬ ‫شود‪ .‬گسترش عفونت ادامه دارد و يک‬ ‫منحنی سراشيبی را طی می کند‪.‬‬ ‫بنا به قول انستيتوی پيشگيری از‬ ‫بيماريھای واگير در آمريکا گفته شده‬ ‫است که تخمين زده ميشود‪ ،‬آلودگی در‬ ‫اين منطقه در بدترين حالت به يک‬ ‫ميليون و چھارصد ھزار نفر تا آخر‬ ‫ژانويه برسد‪.‬‬ ‫به گزارش يونيسف که در اواخر سپتامبر‬ ‫منتشر شد حداقل ‪ ٣٧٠٠‬کودک که اوليای‬ ‫خودشان را به خاطر ابوال از دست داده‬ ‫اند بی سرپرست شده اند‪ .‬طبق پيش بينی‬ ‫يونيسف تعداد کودکان بی سرپرست تا‬ ‫اواسط اکتبر دو برابر خواھد شد‪.‬‬

‫کودکانی که در اطراف رھا می شوند‬ ‫يونيسف می گويد اکثر کودکانی که به‬ ‫دليل ابوال‪ ،‬پدر و مادرشان را از دست‬ ‫می دھند‪ ،‬خودشان ناچارا عھده دار‬ ‫زندگيشان می باشند‪ .‬ترس از اينکه‬ ‫سرايت اين بيماری از طرف اين‬ ‫خانوادھا بسيار زياد است‪.‬‬ ‫کودکان بازمانده از طرف ھمسايه ھا و‬ ‫بسته گانشان منتقل می شوند‪ .‬ترس از‬ ‫ويروس قويتر از روابط خانوادگی است‪.‬‬ ‫مانويل فونتين که رئيس يونيسف در‬ ‫غرب آفريقا مرکزی است می گويد ابوال‬ ‫يک پتانسيل مرگبار قوی را عليه عکس‬ ‫العمل روابط پايه ای انسانھا به وجود‬ ‫آورده است که عھده دار کودکان بيمار‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫يک ‪ ١٦‬ساله مجبور به مراقبت از تمام‬ ‫خانواده شد‬ ‫پروميس کوپر با دو برادر جوانتر خود‬ ‫در يک خانه زندگی می کنند‪ ،‬در يک‬ ‫منطقه فقير نشين در پايتخت ليبريا‪/‬‬ ‫مونرويا‪ .‬پدر و مادر او و خواھرش در‬ ‫ژوئيه و اوت درگذشتند‪ .‬او در حال‬ ‫حاضر کسی است که از بقيه بازماندگان‬ ‫خانواده مراقبت ميکند‪.‬‬ ‫او برای آسوشيتد پرس تعريف می کند‬ ‫که ھمسايه ھا از او و برادرش می ترسند‬ ‫که شايد اين بيماری را با خودشان حمل‬ ‫می کنند‪ .‬می گويد اگر من به جايی بروم‬ ‫صندلی ام را فوری اسپری می زنند‪ .‬آنھا‬ ‫صندلی را می شويند و اسپری می زنند‬ ‫و بعدا از آن استفاده می کنند‪ .‬کسی پول‬ ‫از دست ما نمی گيرد‪ .‬ما به حال خود‬ ‫رھا شده ايم‪.‬‬ ‫ابوال روابط خانوادگی را خرد می کند‪.‬‬ ‫تنھا کسی که از پروميس و برادرش ديدن‬

‫می کند مولتون فارلياست‪ .‬او يک فعال‬ ‫حقوق بشر در مونرويا است و تالش می‬ ‫کند که وقت کافی بدست بياورد برای‬ ‫رسيدگی به وضعيت اين سه خواھر و‬ ‫برادر و ھمچنين کسانی ديگر که در اين‬ ‫وضعيت به سر می برند‪.‬‬ ‫او تا آنجايی که در توان دارد به آنھا‬ ‫کمک می کند و چيزھای ضروری را‬ ‫برايشان می خرد‪ .‬او به آسوشيتد پرس‬ ‫گفت حد اقل ‪ ٢٨‬کودک فقط در اين‬ ‫منطقه کوچک بی سرپرست شده اند‪ .‬ابوال‬ ‫خانواده ھا را از ھم متالشی کرده است‪.‬‬ ‫آموزش بازماندگان‬ ‫يونيسف و نھادھای کمک دھنده از جمله‬ ‫سازمان نجات کودک در اين محل آسيب‬ ‫ديده حضور دارند‪ .‬اين نسبت به‬ ‫احتياجات آنھا اين واقعا يک مبارزه‬ ‫نابرابر است‪ .‬در ليبريا‪ ،‬يونيسف و‬ ‫مقامات محلی ‪ ٤٠٠‬پژوھشگر جديد برای‬ ‫مراقبت از کودکان بازمانده و تنھا‬ ‫آموزش می دھند‪ .‬در سيرالئون‪٢۵٠٠ ،‬‬ ‫نفر از کسانی که از ابوال جان سالم به در‬ ‫برده اند آموزش می بينند‪ .‬آنھا که بدنشان‬ ‫در مقابل ويروس مصونيت پيدا کرده به‬ ‫کودکانی که رھا شده اند و آلوده ھستند يا‬ ‫سالم کمک خواھند کرد‪.‬‬ ‫مانوئل فونتين می گويد ما از عھده چنين‬ ‫بحرانی با اين ابعاد بزرگ و با اين روش‬ ‫معمولی بر نمی آيم‪ .‬ما به شجاعت بيشتر‪،‬‬ ‫خالقيت بيشتر و بيشتر و منابع بيشتر‬ ‫نياز داريم‪.‬‬ ‫از ‪ ٢٠٠‬ميليون دالر آمريکايی که‬ ‫يونيسف در خواست کرده بود که از‬ ‫کودکانی که در اين منطقه آسيب ديده‬ ‫مراقبت کنند‪ ،‬فقط يک سوم آن به دست‬ ‫ما رسيده است‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٢٠‬‬

‫ د ن ‬

‫ ‪ ,‬ﯾ ت دا ‪D‬‬ ‫‪# !=,F-‬ﯿ‪ :"A‬ﯿ‪ E‬د ن و ر‪ /‬دن د‪8"G‬ان‬

‫داعش ‪ ١۵٠‬کودک را شش ماه شکنجه کرده است‬ ‫‪ ٢۵‬ھزار دختر ايزدی ربوده شده اند‪.‬‬

‫ديدبان حقوق بشر روز سهشنبه‪١٣ ،‬‬ ‫آبان‪ ،‬در گزارشی نوشت که گروه‬ ‫»خالفت اسالمی« )داعش سابق( با به‬ ‫گروگان بردن ‪ ١۵٠‬کودک آنھا را طی‬ ‫شش ماه تحت شکنجهھای مختلف قرار‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری رويترز‪ ،‬افراد‬ ‫داعش کودکان چھارده ساله اھل شھر‬ ‫کوبانی در شمال سوريه را تحت‬ ‫شکنجهھايی چون شالق زدن با کابل قرار‬ ‫داده و آنھا را مجبور کردهاند ويدئوھای‬ ‫سر بريدن افراد را تماشا کنند‪.‬‬ ‫اين کودکان که برای دادن امتحان مدرسه‬ ‫از کوبانی به حلب رفته بودند در تاريخ‬ ‫‪ ٢٩‬مه به اسارت داعش درآمدند و گروه‬ ‫آخر آنھا در ‪ ٢٩‬اکتبر آزاد شدند‪.‬‬ ‫ديدبان حقوق بشر که مقر آن در‬ ‫نيويورک است گزارش خود را بر اساس‬ ‫مصاحبه با چندين تن از اين کودکان‬ ‫اسيرشده تنظيم کرده و نوشته است که اين‬ ‫اقدامات داعش مصداقی از جنايت جنگی‬

‫است‪.‬‬ ‫بنا بر اين گزارش‪ ،‬افرادی که اين‬ ‫کودکان را به اسارت برده بودند اھل‬ ‫سوريه‪ ،‬اردن‪ ،‬ليبی‪ ،‬تونس‪ ،‬و عربستان‬ ‫سعودی ھستند‪.‬‬ ‫بنا بر اين گزارش‪ ،‬اين افراد عضو‬ ‫داعش‪ ١۵٠ ،‬کودک اسير را مجبور‬ ‫میکردند پنج بار در روز نماز بخوانند‪،‬‬ ‫آموزشھای فشرده دروس اسالمی ببينند‬ ‫و ويدئوھای نبرد داعش و صحنهھای سر‬ ‫بريدن مخالفان داعش را تماشا کنند‪.‬‬ ‫به گفته مصاحبهشوندگان‪ ،‬کودکانی که در‬ ‫اين امور کوتاھی میکردند »با شلنگ‬ ‫سبزی که از داخل آن سيم و کابل رد شده‬ ‫بود کتک میخوردند و بعضی بچهھا نيز‬ ‫فلک میشدند«‪.‬‬ ‫يکی از اين کودکان به ديدبان حقوق بشر‬ ‫گفت‪» :‬گاھی دنبال بھانه میگشتند تا ما‬ ‫را کتک بزنند‪ .‬ما را مجبور میکردند‬ ‫آيهھای قرآن را حفظ کنيم و ھر کس زود‬ ‫حفظ نمیکرد کتک میخورد‪«.‬‬

‫به گفته اين کودکان‪ ،‬نيروھای داعش به‬ ‫ھنگام آزاد کردن اين کودکان‪ ،‬پس از‬ ‫شش ماه‪ ،‬به آنھا گفتهاند که »آموزش‬ ‫دينی شما االن تکميل شده است«‪.‬‬ ‫اين کودکان ھماينک به ترکيه پناھنده‬ ‫شدهاند‪.‬‬ ‫به نوشته ديدبان حقوق بشر‪ ،‬فرزندان‬ ‫خانوادهھايی که بعنوان شبهنظامی در‬ ‫کوبانی عليه داعش میجنگند از بقيه جدا‬ ‫شده و با آنھا بدرفتاری بيشتری میشد‪.‬‬ ‫افراد داعش اين کودکان را تحت فشار‬ ‫گذاشتهاند تا نشانی بستگان خود را افشا‬ ‫کنند و به اين کودکان گفتهاند که »وقتی به‬ ‫کوبانی برسيم فاميلھای شما را تکهتکه‬ ‫میکنيم«‪.‬‬ ‫به گفته ديدبان حقوق بشر‪ ،‬ھمچنان‬ ‫گروھھای ديگری از کودکان و‬ ‫بزرگساالن در اسارت داعش به سر‬ ‫میبرند‪.‬‬ ‫گروه »خالفت اسالمی« چندی پيش‬ ‫اعالم کرد که زنان و کودکان ايزدی به‬ ‫اسارت گرفته شده در شمال عراق را‬ ‫»طبق شريعت اسالم« به عنوان برده‬ ‫ميان نيروھايش تقسيم کرده است‪.‬‬ ‫گروه داعش در نشريه رسمی خود‪ ،‬دابق‪،‬‬ ‫در مقالهای با عنوان »احيای بردهداری‬ ‫پيش از روز قيامت« نوشته است که‬ ‫داعش با اين عمل‪ ،‬جنبهای از شريعت‬ ‫اسالمی که به انحراف کشيده شده بود را‬ ‫به معنای درست خود برگردانده است‪.‬‬ ‫ويان دخيل‪ ،‬نماينده ايزدیھا در پارلمان‬ ‫عراق‪ ،‬پيشتر گفته بود که گروه داعش‬ ‫حدود ‪ ٢۵‬ھزار دختر ايزدی را ربوده‬ ‫است‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٢١‬‬

‫ د ن ‬

‫ا‪ I "#‬ل از روز ‪ ;& 7‬د در ‪$,,#‬ج‬

‫سنندج يک بار ديگر شاھد برگزاری‬ ‫مراسم با شکوه روز جھانی کودک بود‪.‬‬ ‫بيش از دو ھزار نفر در دفاع از حقوق‬ ‫کودکان به اين مراسم با شکوه پيوستند‪.‬‬ ‫مردم قھرمان سنندج و فعالين حقوق‬ ‫کودکان که با برگزاری فستيوالھای‬ ‫بزرگی چون "فستيوال آدم برفی ھا" و‬ ‫"جشن بادکنکھا" دفاع از حقوق کودکان‬ ‫را به يک سنت جا افتاده بدل کرده اند‪،‬‬ ‫امسال نيز روز جھانی کودک را با‬ ‫موفقيت برگزار کردند‪.‬‬ ‫انجمن بيماران سرطانی و موسسه خيريه‬ ‫روجيار که برگزار کنندگان اين مراسم‬ ‫بودند‪ ،‬با ابتکاری ارزنده کودکان آسيب‬ ‫ديده شين آباد و نيز کودکان صدمه ديده‬ ‫مين در روستاھای اطراف مريوان را به‬ ‫اين مراسم دعوت کردند‪.‬‬ ‫برای پذايرايی از کودکان ايستگاه گريم‬ ‫صورت و ايستگاه نقاشی با رنگ و‬ ‫روغن برپا گرديد بود‪ .‬نمايشگاه کتاب و‬ ‫سی دی کودکان‪ ،‬بخش يگری از مراسم‬

‫بود که مورد توجه شرکت کنندگان قرار‬ ‫گرفت‪ .‬اجرای موسيقی شاد توسط دو‬ ‫گروه از نوازندگان کودک‪ ،‬اجرای‬ ‫پانتوميم توسط ھنرمندان گروه تئاتر‬ ‫"تيک تاک"‪ ،‬انجام نمايش موزيکال‬ ‫توسط کودکان دبستانی و بازيھای محلی‬ ‫از ديگر بخشھای اين مراسم بود که‬ ‫مورد توجه ويژه شرکت کنندگان قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫امضای طومار چند متری در حمايت‬ ‫ازکودکان جنگ زده )شنگال کوبانی و‬ ‫غزه( بخش ديگری از مراسم بود‪ .‬صف‬ ‫طوالنی نوجوانان برای امضا اين طومار‬ ‫اھميت حمايت از ديگر ھمساالن در نقاط‬ ‫ديگر دنيا را نشان ميداد‪.‬‬ ‫پايان مراسم تجليل ازفعالين حقوق‬ ‫کودکان و نوجوان بود‪ .‬شخصيت ھای‬ ‫محبوبی که مورد احترام به حق شرکت‬ ‫کنندگان قرار گرفتند‪ .‬اھميت و جايگاه‬ ‫دفاع از حق پايمال شده کودکان را‬ ‫بخوبی نشان ميداد‪.‬‬

‫اين مراسم در حالی برگزار می شد که‬ ‫حمله تروريستھای اسالمی داعش به‬ ‫کوبانی و جنايات بی شمارشان در‬ ‫شنگال‪ ،‬صف وسيعی از انساندوستی را‬ ‫در منطقه رقم زده است‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‪ ،‬ضمن شادباش و‬ ‫گرامی داشت روز جھانی کودک‪ ،‬دست‬ ‫برگزار کنندگان مراسم سنندج را به‬ ‫گرمی ميفشارد‪.‬‬ ‫طبق اخبار منتشر شده در برخی از‬ ‫شھرھای ديگر نيز برای برگزاری‬ ‫مراسم روز جھانی کودک اقدام گرديده‬ ‫است‪.‬‬ ‫وضعيت فالکتبار اقتصادی مردم‪ ،‬صف‬ ‫ميليونی کودکان کار و خيابان و کودکان‬ ‫بازمانده از تحصيل‪ ،‬دفاع از حق کودکان‬ ‫را از ھر زمانی با اھميت تر کرده است‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫مھرماه ‪١٣٩٣‬‬

‫‪٢٢‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫عمومی ما نيز سه درصد از معتادان بين‬ ‫‪ ١٥‬تا ‪ ١٩‬سال ھستند‪ .‬در حال حاضر‬ ‫شيوع شناسی جديدی را برای سال ‪ ٩٣‬که‬ ‫از ھفته قبل شروع شده را در پی داريم‬ ‫نتايج آن بعد از پايان اعالم میشود‪.‬‬

‫گرد آوری و تنظيم از‬ ‫ليال ﯾوسفی‬ ‫در ايران‪ ،‬ھر ‪ ٥‬ساعت يک دانش آموز‬ ‫در تصادف جان خود را از دست می دھد‬ ‫جامعه شھری‪ -‬ايرنا‬ ‫محمد بخارايی رييس ھيات مديره جمعيت‬ ‫طرفداران ايمنی راھھا‪ :‬در ھر پنج‬ ‫ساعت يک دانش آموز در اثر تصادف‬ ‫جان خود را از دست می دھد‪.‬‬ ‫تصادفات جاده ای غولی خاموش در حال‬ ‫فرو بلعيدن جان مردم است‪ .‬در سال‬ ‫گذشته ‪ .‬ضمن مجروح‪ ،‬مصدوم و معلول‬ ‫شدن ‪ ٣٠٠‬ھزار نفر ‪١٨‬ھزار نفر نيز‬ ‫کشته شدند که يکھزار و ‪ ٨٠٠‬نفر آنان‬ ‫دانش آموز بودند‪.‬‬ ‫تصادفات سال گذشته بيش از ‪١ /٥‬‬ ‫ميليون نفر را درگير خود کرد و ‪٢٥٠‬‬ ‫ھزار نفر را نيز رو به فقر سوق داد که‬ ‫بسيار تکان دھنده است‪.‬‬ ‫رشد ‪ ١٠٠‬درصدی شيوع اعتياد بين‬ ‫کودکان زير ‪ ١٨‬سال‬ ‫حميد صرامی مديرکل تحقيقات و آموزش‬ ‫ستاد مبارزه با مواد مخدر‪ :‬در شيوع‬ ‫شناسی که در سال ‪ ٨١‬و ‪ ٩٠‬صورت‬ ‫گرفته‪ :‬طبق نتايج اين شيوع شناسی شاھد‬ ‫رشد ‪ ١٠٠‬درصدی شيوع اعتياد بين‬ ‫کودکان زير ‪ ١٨‬سال ھستيم و در جمعيت‬

‫طرح ملی حجاب در مدارس کشور آغاز‬ ‫شد‬ ‫به گزارش ايرنا‪ ،‬اجرای طرح ملی‬ ‫حجاب در مدارس پايه ابتدايی در ‪١٨‬‬ ‫استان‪ .‬آغاز شده است‪.‬‬ ‫محمد باقی' معاون فرھنگی برگزاری‬ ‫مسابقات علمی‪ ،‬ھنری و ورزشی با ھدف‬ ‫ارتقای سطح علمی و اعتقادی دانش‬ ‫آموزان‪ ،‬برگزاری مراسم ويژه صبحگاه‬ ‫حجاب‪ ،‬تشکيل شورای حجاب‪ ،‬جشن‬ ‫حجاب و عفاف را از مھمترين برنامه‬ ‫ھای اجرايی برای دانش آموزان برشمرد‪.‬‬ ‫رفتار غيرانسانی با بچه شيرخواره در‬ ‫زندان‬ ‫خبرگزاری ھرانا – جمشيد دھقانی‬ ‫زندانی سنی مذھب زندان رجايی شھر‬ ‫کرج که روز چھارشنبه توسط ماموران‬ ‫سالن مالقات مورد ضرب و شتم قرار‬ ‫گرفت از ناحيه بينی و استخوان باالی‬ ‫چشم راست دچار شکستگی شده است‪.‬‬ ‫بنا به اطالع گزارشگران ھرانا‪ ،‬ارگان‬

‫ د ن ‬

‫خبری مجموعه فعاالن حقوق بشر در‬ ‫ايران‪ ،‬پس از ضرب وشتم دو زندانی‬ ‫خانواده ايشان در روز‬ ‫سنی مذھب و‬ ‫ٔ‬ ‫چھارشنبه ‪ ٢۴‬مھر ماه و مراجعه جمشيد‬ ‫دھقانی به بھداری و عکس برداری از‬ ‫صورت اين زندانی پزشکان تشخيص‬ ‫دادهاند که بينی و استخوان باالی چشم‬ ‫راست وی شکسته و صورتش ھم به‬ ‫شدت ضرب ديده است‪.‬‬ ‫اين ضرب و شتم که توسط ماموران سالن‬ ‫مالقات و زندانبانان روی داد پس از‬ ‫ممانعت از انجام کامل مالقات و توھين به‬ ‫جمشيد و جھانگير دھقانی صورت گرفت‪.‬‬ ‫يک منبع مطلع در اين خصوص به‬ ‫گزارشگر ھرانا گفت‪» :‬خانواده اين دو‬ ‫زندانی نيز که مورد ضرب شتم قرار‬ ‫گرفتهاند يکی از خواھرانشان به شدت از‬ ‫ناحيه پا ضربه خورده که باعث کبودی‬ ‫آن شده و بچه شير خواره آنھا نيز حتی‬ ‫از دستشان رھا ويکی از مالقات کنندگان‬ ‫ديگر از افتادن به زمين جلوگيری کرده‬ ‫بود که اين حرکت غير انسانی باعث‬ ‫ناراحتی خانوادھای ديگر مالقات کنندگان‬ ‫شده‪«.‬‬ ‫گفتنی است‪ ،‬پس از اين اتفاق زندانيان‬ ‫اھلسنت سالن ‪ ١٠‬زندان رجايی شھر‬ ‫کرج ھمگی در اعتراض به اين نوع‬ ‫برخورد دست به اعتصاب غذا زده و‬ ‫اکنون در روز سوم اعتصاب غذای خود‬ ‫ھستند‪ .‬مسئولين تا اين لحظه حاضر به‬ ‫پاسخگويی به ايشان نشدهاند‪.‬‬ ‫کودکان کار در ايران‬ ‫روزبه کردونی‪ ،‬مديرکل دفتر امور‬ ‫آسيبھای اجتماعی وزارت تعاون‪ ،‬کار و‬ ‫رفاه اجتماعی ايران با اشاره به آخرين‬

‫‪٢٣‬‬ ‫ادامه خبرھا از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫تحقيقات انجام شده در مورد وضعيت‬ ‫کودکان کار و خياباناعالم کرد‪" :‬حدود‬ ‫‪ ۶٠‬درصد کودکان کار و خيابان ايرانی‬ ‫ھستند و ‪ ۴٠‬درصد ديگر غير ايرانی‬ ‫ھستند‪".‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری آنا وابسته به‬ ‫دانشگاه آزاد اسالمی‪ ،‬آقای کردونی‬ ‫امروز سهشنبه ‪ ٢۵‬شھريورماه ھمچنين‬ ‫گفته است که ‪۴۵‬درصد از اين کودکان‬ ‫بين ‪ ١٠‬تا ‪ ١۴‬سال ھستند و تنھا ‪٣۴‬‬ ‫درصد از اين کودکان در حال تحصيل اند‬ ‫و ‪ ۴٠‬درصد ترک تحصيل کرده و ‪٢۴‬‬ ‫درصد اصال به مدرسه نرفتهاند‪.‬‬ ‫مطالعات نشان می دھد در تھران بيشتر‬ ‫پديده "کودکان در خيابان" ديده میشود‬ ‫که پس از کار روزانه در خيابان‪ ،‬شب به‬ ‫منزل باز می گردند‪.‬‬ ‫‪ ۶۵‬درصد کودکان خيابانی اتباع بيگانه‬ ‫ھستند‪.‬‬ ‫بيشتر کودکان کار و خيابان به دليل‬ ‫"تجاوز" به ايدز مبتال شدهاند‪.‬‬ ‫مينو محرز که درباره کودکان خيابانی و‬ ‫ايدز در ايران تحقيق کرده‪ ،‬به ايسنا‪،‬‬ ‫خبرگزاری دانشجويان ايران گفته است‪:‬‬ ‫بيشترين راه ابتال‪ ،‬تجاوز به کودکان‪ ،‬ھم‬ ‫بين دختران ھم پسران بوده است و در‬ ‫ميان کودکان سنين باالتر ھم اعتياد يکی‬ ‫ديگر از راهھای انتقال ويروس است‪.‬‬ ‫بر اساس تحقيقی که انجام شده‪ ،‬بيشترين‬ ‫ميزان شيوع ايدز در کودکان کار و‬ ‫خيابان بين ‪ ١٠‬تا ‪ ١٨‬سال است‪.‬‬ ‫چھار تا پنج درصد اين کودکان‪ ،‬ناقل‬ ‫ويروس اچآیوی‪ ،‬عامل بيماری ايدز‬ ‫ھستند‪ .‬بعضی از اين کودکان افغان و‬ ‫بعضی ايرانی ھستند؛ گروھی از اين‬ ‫کودکان به دليل اعتياد پدر و مادر در‬ ‫خيابان دستفروشی میکنند‪.‬‬ ‫ميزان شيوع ابتال به ايدز در بين کودکان‬ ‫خيابانی ‪ ۴۵‬برابر کل جامعه است‪.‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬ ‫مسئوالن وزارت کار میگويند ‪ ٢۴‬درصد‬ ‫کودکان کار خيابانی ھرگز مدرسه‬ ‫نرفتهاند و تنھا ‪ ٣۴‬درصد آنان در حال‬ ‫حاضر مشغول تحصيل ھستند‪.‬‬ ‫مناطق محروم آموزشی‬ ‫به گزارش خبرگزاری مھر‪ ،‬مناطق‬ ‫مرزی‪ ،‬محرومترين مناطق کشور ھستند‬ ‫‪ ۵١‬دھستان در ھشت استان کشور‬ ‫ازجمله آذربايجان غربی‪ ،‬چھارمحال‪،‬‬ ‫خراسان جنوبی‪ ،‬خوزستان‪ ،‬سيستان و‬ ‫بلوچستان‪ ،‬کرمان‪ ،‬لرستان و ھرمزگان‬ ‫به عنوان محرومترين مناطق آموزشی‬ ‫کشور شناسايی شده است‪.‬‬ ‫معلمان مناطق محروم‪ ،‬با مشکالتی چون‬ ‫نبود حقوق کافی‪ ،‬دو زبانه بودن مدارس‬ ‫و شمار زياد دانشآموزان در کالس ھای‬ ‫درس روبهرو ھستند‪.‬‬ ‫اين امر در سالھای اخير‪ ،‬ترک تحصيل‬ ‫دانشآموزان و دو شغله شدن معلمان را‬ ‫در پی داشته است‪.‬‬

‫آموزش تخصصی نماز در مھدھای‬ ‫کودک‬ ‫به گزارش ايرنا‪ ،‬رييس سازمان بھزيستی‬ ‫کشور ‪ :‬به ‪ ١٠٠‬ھزار کودک در مھدھای‬

‫ د ن ‬ ‫کودک آموزش ھای تخصصی نماز ارايه‬ ‫می شود‪.‬‬

‫بوکو حرام ‪ ۶٠‬دختر نيجريهای ديگر را‬ ‫ربود‬ ‫شاھدان عينی خبر دادهاند که در شمال‬ ‫شرقی نيجريه اين گروه تروريستی‬ ‫اسالمی پس از قتل چندين مرد‪ ،‬چندين‬ ‫دختر و زن جوان را ربوده است‪.‬‬ ‫"بوکو حرام" به دو روستا در شمال‬ ‫شرقی نيجريه حمله کرده و حدود ‪۶٠‬‬ ‫دختر و زن جوان ديگر را ربوده است‪.‬‬ ‫گفته میشود که ‪ ۴٠‬نفر در "واگا‬ ‫مانگورو" و ‪ ٢٠‬نفر در "گراتا" ربوده‬ ‫شدهاند ‪.‬گروه "بوکو حرام" ھنوز حدود‬ ‫‪ ٢٠٠‬دانشآموز دختر را که سال پيش‬ ‫ربوده بود‪ ،‬گروگان نگه داشته است‪.‬‬ ‫طبق خبر ديگری‪ ،‬در يک بمب گذاری‬ ‫انتحاری بيش از پنجاه دانش آموز توسط‬ ‫اين گروه تروريستی اسالمی به قتل‬ ‫رسيده اند‪.‬‬ ‫دادگاه سودان ازدواج دختری ‪ ۵‬ساله را‬ ‫لغو کرد‬ ‫دادگاھی در يکی از شھرھای سودان حکم‬ ‫به لغو ازدواج دختری ‪ ۵‬ساله با مردی‬ ‫‪ ۴۵‬ساله داد‪ .‬طبق قوانين جاری سودان‪،‬‬ ‫ازدواج میتواند از ‪ ١٠‬سالگی به بعد‬ ‫انجام گيرد‪ .‬اين ازدواج سه سال پيش‬ ‫انجام شده بود‪.‬‬ ‫سازمان دفاع از حقوق زنان و کودکان‬ ‫"سيما" که پيگير پرونده ازدواج دختری‬ ‫‪ ۵‬ساله با مردی ‪ ۴۵‬ساله است‪ ،‬اعالم‬ ‫کرد که دادگاھی در سودان حکم به لغو‬ ‫اين ازدواج داده است‪.‬‬

‫‪٢٤‬‬ ‫ادامه خبرھا از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫به گفته اين سازمان‪ ،‬اين تصميم روز‬ ‫دھم مھرماه در اومدرومان‪ ،‬بزرگترين‬ ‫شھر سودان در نزديکی خارطوم‪ ،‬پايتخت‬ ‫اين کشور گرفته شد ‪.‬‬ ‫ناھد جبرﷲ‪ ،‬مدير اين سازمان میگويد‪،‬‬ ‫پيمان ازدواج سه سال پيش بسته شد‪ .‬اين‬ ‫دختر اکنون ‪ ٨‬سال دارد‪.‬‬ ‫سازمانھای حقوق بشری به اين مورد‬ ‫اعتراض کرده و خواستار رسيدگی به آن‬ ‫در دادگاه شدند‪.‬‬ ‫بنا بر دادهھای سازمان سيما )‪،(Sima‬‬ ‫خانوادهھای اين کودک و مرد مورد نظر‬ ‫توافق کرده بودند که ازدواج زمانی‬ ‫تماميت يابد که دختر به سن ‪ ١۵‬سالگی‬ ‫رسيده باشد‪ .‬اما از آن جا که مرد حاضر‬ ‫به پايبندی به اين توافق نبود‪ ،‬خانواده‬ ‫دختر به سازمان "سيما "اطالع داده و از‬ ‫آن خواسته شد تا گامھای قانونی را‬ ‫بردارد‪.‬‬ ‫طبق قوانين جاری سودان‪ ،‬ازدواج از سن‬ ‫‪ ١٠‬سالگی به بعد مجاز است‪ .‬دادگاه بر‬ ‫اساس ھمين قانون‪ ،‬تشخيص داد که در‬

‫ادامه از صفحه ‪١٧‬‬ ‫پدوفيليسم در افغانستان‬ ‫قرار میگيرند‪ ،‬منتج به "سلب آزادی‬ ‫کودکان" میشود‪.‬‬ ‫ثريا صبح رنگ میگويد‪" :‬وقتی بچهھا‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫ د ن ‬

‫اين مورد مرز قانونی رعايت نشده و‬ ‫ازدواج بايد ملغی گردد‪.‬‬

‫در سال ‪ ،١٣٩٢‬بخشی از اضافهکاری‬ ‫معلمان‪ ،‬پاداش بازنشستگی‪ ،‬حقالزحمه‬ ‫امتحانات خرداد و دی ‪ ١٣٩٢‬و البته‬ ‫حقالزحمه مديران و مسئوالن اجرايی‬ ‫)که از دو سال پيش باقی مانده( پرداخت‬ ‫نشد‪.‬‬ ‫آموزش و پرورش در ھر ماه ‪ ۵٠‬ميليارد‬ ‫تومان اضافیکاری به معلمان بدھکار‬ ‫است‪ .‬ھمچنين حق بيمه طاليی معلمان از‬ ‫سال ‪ ١٣٩١‬پرداخت نشده است‪.‬‬ ‫آموزش و پرورش ايران با انواع‬ ‫چالشھای عميق محتوايی نيز روبهرو‬ ‫است‪ :‬از نظر علمی کارآيی کافی ندارد و‬ ‫دانشآموزان در طول سالھای تحصيل‪،‬‬ ‫برای ورود به بازار کار آماده نمیشوند و‬ ‫در کل آموزش و پرورش در رسيدن به‬ ‫اھداف خود ناموفق است‪.‬‬ ‫افزون بر اين که آموزش بيش از آنکه‬ ‫جنبه علمی داشته باشد‪ ،‬جنبه ايدئولوژيک‬ ‫دارد‪ .‬ميليونھا کودک بدليل فقر از‬ ‫تحصيل محروم اند و بازگرداندن آنھا به‬ ‫مدارس‪ ،‬وظيفه وزارت آموزش و‬ ‫پرورش است‪*.‬‬

‫)قربانيان بچهبازی( به دردشان‬ ‫)بچهبازھا( نمیخورند يا اين بچه ھا را به‬ ‫شکل برده با خود نگه میدارند و در‬ ‫مواردی به ازدواج يکی از اعضای‬ ‫خانواده خود در میآورند که تحت تسلط‬ ‫خودشان باقی بمانند و يا ھم آنھا را رھا‬ ‫میکنند که باعث تداوم اين روند میشود‬ ‫و چون قربانی در طول برده بودن از‬ ‫ھمه امتيازات حقوق بشری محروم بوده‪،‬‬ ‫عقده میگيرد و خود به عامل بچهبازی‬ ‫تبديل میشود‪".‬‬

‫و برای عامالن آن حبس طوالنی در نظر‬ ‫گرفته شده است اما اين ماده کافی نيست‬ ‫چون در فعل بچهبازی تنھا تجاوز جنسی‬ ‫صورت نمیگيرد بلکه "ساير اشکال آزار‬ ‫جنسی مانند لمس کردن‪ ،‬ماساژ‪،‬‬ ‫رقصاندن در محافل خصوصی و‬ ‫عمومی" نيز انجام میشود‪.‬‬ ‫اين کميسيون ھمچنين میگويد که مبارزه‬ ‫با پديده بچه بازی نيازمند توجه به سالمت‬ ‫کودکان قربانی‪ ،‬مبارزه با فرھنگ‬ ‫معافيت از مجازات‪ ،‬تقويت روحيه احترام‬ ‫به حقوق بشر و اقدامات عملی برای‬ ‫مسئوليت پذيری نھادھای امنيتی است‪.‬‬ ‫پسران را لباس زنانه میپوشانند و در‬ ‫محافل می رقصانند‪*.‬‬

‫کمبود پنجاه ھزار معلم در آموزش و‬ ‫پرورش جمھوری اسالمی ايران‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬وزارت آموزش و‬ ‫پرورش با کمبود ‪ ۵٠‬ھزار نيرو به ويژه‬ ‫در مقطع ابتدايی مواجه است‪.‬‬ ‫در شرايطی که وزارت آموزش و‬ ‫پرورش با کمبود ‪ ۵٠‬ھزار نيرو‪ ،‬به ويژه‬ ‫در مرحله ابتدايی روبرو است‪ ۵٨ ،‬ھزار‬ ‫نيروی مازاد در آموزش و پرورش وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫اين نيروھای مازاد‪ ،‬به داليل مختلف از‬ ‫جمله مشکالت جسمانی و ھمچنين عدم‬ ‫نظارت در به کارگيری‪ ،‬عليرغم فعاليتی‬ ‫در امور آموزشی و پرورشی ندارند‪.‬‬ ‫‪ ١٣‬ھزار نيروی فرھنگی در سال جاری‬ ‫باز نشسته خواھند شد‪.‬‬ ‫معلمان مقاطع مختلف تحصيلی از وزير‬ ‫آموزش و پرورش رضايت ندارند و اين‬ ‫عدم رضايت با وضعيت معيشتی آنان‬ ‫ارتباط مستقيم دارد‪.‬‬

‫کميسيون حقوق بشر میگويد که در‬ ‫قوانين افغانستان در ماده ‪ ۴٢٧‬قانون‬ ‫جزا‪ ،‬عمل زنا و لواط ممنوع خوانده شده‬

‫ د ن ‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫‪٢٥‬‬

‫روز ‪ ;& 7‬د را ‪ !/‬روز‬ ‫ا "‪8‬اض ﯿ! ‪ ;J ;/‬د ن ‪$/‬ل ‪,‬ﯿ‪5‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‪ ،‬ھمراه و ھمگام با‬ ‫جھان متمدن‪ ،‬با گرامی داشت روز جھانی‬ ‫کودک‪ ،‬ھمه شما انسانھای شرافتمند را به‬ ‫پيوستن و تالش در صف دفاع از حقوق‬ ‫کودکان فراميخواند‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫اکتبر ‪٢٠١٤‬‬

‫امروز است‪.‬‬ ‫در شرايطی به استقبال روز جھانی کودک‬ ‫می رويم که ھيچگاه جھان چنين برای‬ ‫کودکان خطرناک نبوده است‪ .‬ھيچگاه‬ ‫کودکان چنين بی پناه‪ ،‬قربانی کشمکشھای‬ ‫سياسی‪ ،‬خشونتھای مذھبی و نژادی و فقر‬ ‫و فالکت اقتصادی نبوده اند‪.‬‬ ‫عليرغم پيشرفتھای شگرف تکنولوژيک و‬ ‫دستاوردھای ارزشمند علمی‪ ،‬در بسياری‬ ‫از کشورھای جھان‪ ،‬نشانه ای از بھبود‬ ‫وضعيت کودکان ديده نمی شود‪ .‬گرسنگی‪،‬‬ ‫بيماری و جنگھا ھمچنان اولين قربانيانش‬ ‫را از ميان کودکان می گيرد‪.‬‬ ‫از سوريه و عراق و افغانستان تا نيجريه‬ ‫و دارفور ‪ . . .‬کودکان قربانيان خاموش‬ ‫دستجات تروريست اند‪ .‬دولتھای بسياری‬ ‫از کشورھا عليرغم تظاھر به حمايت از‬ ‫حقوق کودکان‪ ،‬عامدانه چشم بر واقعيت‬ ‫ھولناک زندگی کودکان می بندند و خود‬ ‫شريک و سازمانده آن ھستند‪.‬‬ ‫کار کودکان ھمچنان بيرحمانه کودکی‬ ‫کودکان را در مقياسی جھانی‪ ،‬به يغما می‬ ‫برد‪ .‬دست درازی مذاھب در زندگی‬ ‫کودکان بيداد ميکند و قربانی می گيرد‪.‬‬ ‫کمبود تغذيه و آموزش کودکان‪ ،‬ھمچنان‬ ‫يک فاجعه دردناک برای بشريت جھان‬

‫در مقابل اين توحش افسارگسيخته‪ ،‬جبھه‬ ‫ای جھانی از بشريت انساندوست و‬ ‫متمدن‪ ،‬در جدالی گسترده و بی وقفه عليه‬ ‫فقر و ارتجاع مذھبی‪ ،‬عليه بی حقوقی‬ ‫کودکان‪ ،‬برای برپايی جھانی شاد و ايمن‪،‬‬ ‫صف کشيده است‪.‬‬ ‫جھان متمدن درگير نبردی نابرابر در تمام‬ ‫سطوح سياسی‪ ،‬اقتصادی و اجتماعی با‬ ‫وضعيت موجود است‪ .‬نمی توان در‬ ‫جھانی ماالمال از نابرابری‪ ،‬حقوق‬ ‫کودکان را تامين کرد‪ .‬نمی توان با باز‬ ‫بودن دست مذاھب‪ ،‬کودکان را از گزند‬ ‫اين ھيوال در امان داشت‪ .‬حقانيت و‬ ‫ضرورت دفاع از حق کودکان دقيقا‪،‬‬ ‫مقابله با اين نابرابری و کوتاه کردن دست‬ ‫مذاھب و سنن عقب مانده از زندگی‬ ‫کودکان است‪ .‬اين ھيوال را بايد شکست‬ ‫داد تا امنيت کودکان تامين شود‪.‬‬ ‫ساختن جھانی شاد و ايمن برای کودکان‬ ‫ممکن است‪ .‬خيالپردازی و رويا نيست‪.‬‬ ‫ميتوان جھانی به دور از نابرابريھای‬ ‫اجتماعی و اقتصادی داشت‪ .‬اين رسالت‬ ‫بشريت متمدن است‪.‬‬

‫از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند‬ ‫ديدن کنيد‪ ،‬عضو اين صفحه بشويد‬ ‫و با آن ھمکاری کنيد‪ .‬اخبار‪،‬‬ ‫مقاالت‪ ،‬عکس و ھر اطالعی از‬ ‫وضعيت کودکان را دراين صفحه‬ ‫منتشر کنيد‬ ‫)‪(Kodakan moghadamand‬‬ ‫دبير نھاد کودکان مقدمند‬ ‫کريم شامحمدی‬

‫‪shamohammadi3@gmail.com‬‬

‫تماس با نھاد کودکان مقدمند‬

‫‪barnenforst@hotmail.com‬‬ ‫‪Tel: 0046-702468454‬‬ ‫‪Fax: 0046-706199054‬‬ ‫‪Address: Barnen Först‬‬ ‫‪Box 48‬‬ ‫‪151 21 Södertälje Sweden‬‬ ‫سردبيرنشريه فارسى‬ ‫سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬ ‫نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در‬ ‫سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است‪.‬‬

‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫‪٢٦‬‬

‫شماره ‪١١٨‬‬

‫ د ن ‬

‫خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان‬ ‫نھاد کودکان مقدمند به منظور تسھيل پيشروی و متشكل ش‪v‬دن ھ‪v‬رچ‪v‬ه ب‪v‬ي‪v‬ش‪v‬ت‪v‬ر ج‪v‬ن‪v‬ب‪v‬ش دف‪v‬اع از‬ ‫حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جن‪v‬ب‪v‬ش دف‪v‬اع‬ ‫از حقوق کودکان در ايران اعالم ميدارد‪:‬‬ ‫‪١‬ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی‬ ‫بوسيله دولت‪ .‬دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان‬ ‫را‪ ،‬در باالترين سطح ممکن‪ ،‬تضمين کند و کمک ھزينه ھای الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و‬ ‫فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند‪.‬‬ ‫‪٢‬ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خالق تربيتی‬ ‫و اجتماعی‪ ،‬مستقل از شرايط خانوداگی ‪.‬‬ ‫‪٣‬ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد‪ ،‬انتساب به مليت يا مذاھب مختلف‪ .‬ممنوعيت‬ ‫ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر‪ ،‬مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫‪٤‬ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان‬ ‫‪٥‬ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان‪ ،‬ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان‪ .‬ايجاد مراکز‬ ‫بازآموزی با امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای‬ ‫نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان‪.‬‬ ‫‪۶‬ــ ممنوعيت حجاب کودکان!‬ ‫‪٧‬ــ کودک مذھب ندارد‪ .‬کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون‬ ‫باشند‪ .‬جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است‪.‬‬ ‫‪٨‬ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح‬ ‫آموزشی ميان دختر و پسر‪ .‬مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی‬ ‫‪٩‬ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان! حتی اگر تحت نام ازدواج صورت بگيرد‪ ،‬جرم سنگين‬ ‫جنايی محسوب ميشود‪ .‬رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ‪ ١٨‬سال‪ ،‬ولو با رضايت آنھا‪ ،‬ممنوع است و‬ ‫جرم جنايی محسوب ميشود ‪.‬‬ ‫‪١٠‬ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده‪ ،‬مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی‪.‬‬ ‫ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی‪ .‬ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان‪.‬‬ ‫‪١١‬ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی‪ ،‬انتظامی و امنيتی‪.‬‬ ‫اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن‬ ‫کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماتيک توسط جمھوری‬ ‫اسالمی است‪ .‬نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه تشکلھا و‬ ‫نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای تحقق اين خواستھا فراميخواند‪.‬‬

‫برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است‪ ،‬به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!‬