Km nr 117

‫سردبير؛ سيامک بھاری‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪siabahari@yahoo.com‬‬

‫مھر ماه ماه ‪١٣٩٣‬‬ ‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫اول ‬ ‫و‬ ‫ ز ﯾ ارس‬ ‫بازگشايی مدارس و آغاز سال تحصيلی‬ ‫جديد‪ ،‬ھمراه با تورم و گرانی سرسام آور‬ ‫از جمله وسايل و لوازم تحصيل و شھريه‬ ‫ھای سنگين‪ ،‬برای بخش عظيمی از جامعه‬ ‫نه تنھا يک رويداد مسرت بخش نيست‪ ،‬که‬ ‫به يک مصيبت دردناک بدل شده است‪.‬‬ ‫در حاليکه ھزاران خانواده به سبب گرانی‬ ‫کمرشکن و بيکارسازيھای وسيع ناچارا‬ ‫کودکشان را بعنوان نان آور بدست بيرحم‬ ‫بازار کار می سپارند‪ ،‬آموزش و پرورش‬ ‫جمھوری اسالمی با بی مباالتی و القيدی‪،‬‬ ‫از ترک تحصيل چندين ميليون کودک و‬ ‫نوجوان و عدم دسترسی آنھا به درس و‬ ‫مدرسه خبر ميدھد!‬ ‫نھادينه کردن تبعيض و نابرابری در‬ ‫دسترسی عمومی به تحصيل و دسته بندی‬ ‫مدارس با شھريه و استانداردھای بشدت‬ ‫متفاوت‪ ،‬بخشی از سياست دائمی آموزش و‬ ‫پرورش جمھوری اسالمی بوده است‪.‬‬ ‫صدھاھزار خانواده‪ ،‬با بازگشايی مدارس در‬ ‫نگرانی جدی برای سالمت جان فرزندان‬ ‫خود ھستند‪.‬‬ ‫وجود ھزاران مدرسه ناايمن‪ ،‬فاجعه بار‬ ‫بودن استانداردھای ايمنی کالسھای درس که‬ ‫خود اين وزارتخانه از آنھا بعنوان مدارس‬ ‫تخريبی و کالسھای خشتی نام ميبرد‪ ،‬ھمراه‬ ‫با عقب مانده ترين سيستم ھای گرمايشی و‬ ‫سرويسھای بھداشتی در مدارس بحق مايه‬ ‫نگرانی و اضطراب مدام خانواده ھاست‪.‬‬ ‫خاطرات تلخ و دردناک آتش سوزی در‬

‫در اﯾن شماره ميخوانيد‪:‬‬ ‫•‬

‫ھوﯾت شما چيست؟ سخنرانی کرﯾم شامحمدی‬

‫•‬

‫کمک ھای اوليه روانی افسانه وحدت‬

‫•‬

‫اپيزود ‪ . . .‬ليال ﯾوسفی‬

‫•‬

‫مجموعه وﯾژه آزادی بھنام ابراھيم زاده‬ ‫عروسک باربی و توليد نوشت افزار شمس الدﯾن امانتی‬

‫•‬

‫کودکان قربانی سياست ھای افزاﯾش جمعيت افرا دولت‬

‫•‬

‫آبادی‬ ‫•‬

‫قانونی شدن ازدواج کودکان در عراق تھمينه مقدم‬

‫•‬

‫آرامش فرزندم عاتکه بادله‬

‫•‬

‫خبرھا و روﯾدادھا ‪ . . .‬تھيه و تنظيم ليال ﯾوسفی‬

‫•‬

‫شين آباد ‪...‬‬

‫•‬

‫و ‪...‬‬

‫سه شنبه شبھا از ساعت‬ ‫‪ ٢٠ /٣٠‬تا ‪ ٢١‬بوقت ايران‬ ‫‪ ١٨‬تا‪١٨ /٣٠‬بوقت اروپای مرکزی‬ ‫لطفا ساعت پخش برنامه کودکان مقدمند را به ھمگان اطالع دھيد!‬

‫ما را از کيفيت برنامه ھا مطلع کنيد‪.‬‬

‫‪٢‬‬

‫ادامه از صفحه اول ‪. . .‬‬

‫مدارس ھمچنان در ذھن خانوادھھا و‬ ‫بسياری از کودکان باقی است‪.‬‬ ‫دخالت سازمان يافته مذھب و ترويج انواع‬ ‫خرافات‪ ،‬جای استانداردھای علمی در‬ ‫کتابھای درسی را گرفته است‪ .‬فضای‬ ‫پادگانی و غمزده مدارس بخشی ديگری از‬ ‫فاجعه آغاز سال تحصيلی است‪.‬‬ ‫وزارت آموزش و پرورش جمھوری‬ ‫اسالمی‪ ،‬با کسری بودجه چند صد‬ ‫ميلياردی به يکی از مغروض ترين‬ ‫وزارتخانه ھا مبدل شده است‪.‬‬ ‫در حاليکه بودجه برای انواع امور امنيتی‬ ‫و تبليغات قرون وسطايی مذھبی موجود‬ ‫است‪ .‬با وقاحت از کسر بودجه ‪٥٠٠٠‬‬ ‫ميلياردی آموزش و پرورش خبر ميدھند و‬ ‫در عين حال بودجه کافی برای گسترش‬ ‫پروژه ھای مضحکی مانند ترويج صلوات‬ ‫و عفاف و نماز و قاريان قرآن و حضور‬ ‫مداوم دستگاھھای امنيتی و نظامی در‬ ‫مدارس تحت عنوان بسيج و اردوھای‬ ‫راھيان نور‪ ،‬اعزام خيل آخوند به مدارس‪،‬‬ ‫تاسيس نمازخانه‪ ،‬ازدياد ساعات تدريس‬ ‫قرآن‪ ،‬اختصاص ميدھند‪.‬‬ ‫مغزشويی و آلوده کردن ذھن کودکان و‬ ‫نوجوانان‪ ،‬بخش اعظم سياست آموزشی در‬ ‫مدارس جمھوری اسالمی ايران است‪.‬‬ ‫ايجاد فضای غمبار و بسته و افزايش‬ ‫کنترل پليسی و امنيتی دانش آموزان و‬ ‫خانواده ھا‪ ،‬بی اعتنايی به ايمن سازی‬ ‫مدارس و تجھيزات گرمايشی‪ ،‬جان دانش‬ ‫آموزان را بطوری جدی تھديد ميکند‪.‬‬ ‫از مھد کودک تا آخرين مقطع تحصيلی‪،‬‬ ‫کودکان و نوجوانان مانند گروگانھا و غنايم‬ ‫جنگی در اسارت بارترين شرايط‪ ،‬گرفتار‬ ‫دستگاه ارتجاعی آموزش و پرورش ھستند‪.‬‬ ‫در عين حال‪ ،‬صدھا آموزگار شريف و‬ ‫زحمتکش‪ ،‬در اعتراض به وضعيت وخيم‬ ‫آموزشی دستگير‪ ،‬زندانی و يا و اخراج‬ ‫شده اند‪.‬‬

‫شماره ‪١١٧‬‬ ‫شروع سال تحصيلی تازه بايد با‬ ‫اعتراضات وسيع و ميليونی خانواده ھا‬ ‫برای آزادی آموزگاران در بند و تغيير‬ ‫شرايط غير انسانی و مخاطرات جانی‬ ‫دانش آموزان باشد‪.‬‬ ‫در ھمه جا بايد با خواستھا و مطالبات اوليه‬ ‫زير در مقابل زورگويی و بی مباالتی و‬ ‫القيدی آموزش و پرورش اعتراض کرد؛‬ ‫ــ خواھان آن شويد که آموزش رايگان و‬ ‫اجباری باشد‪ ،‬اخاذی ھرگونه وجھی تحت‬ ‫ھر نامی از خانواده ھا بايد فورا متوقف‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫ــ خواھان فوری تضمين و تامين امکانات‬ ‫رفاھی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بھداشتی و درمانی‬ ‫کودکان‪ ،‬برابر آخرين استانداردھای جھانی‬ ‫بوسيله دولت شويد‪.‬‬ ‫دولت موظف است استاندارد واحدی از‬ ‫رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی‬ ‫کودکان و نوجوانان را‪ ،‬در باالترين سطح‬ ‫ممکن‪ ،‬تضمين کند و کمک ھزينه ھای‬ ‫الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی‬ ‫و فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی‬ ‫کودکان و نوجوانان تامين کند‪.‬‬ ‫ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به‬ ‫منظور برخورداری ھمه کودکان از يک‬ ‫محيط زنده و خالق تربيتی و اجتماعی‪،‬‬ ‫مستقل از شرايط خانوداگی‪ ،‬حق ھمه‬ ‫کوکان است‪.‬‬ ‫ــ ھر نوع آزار‪ ،‬تنبيه بدنی‪ ،‬فشار و آزار‬ ‫روانی و ارعاب کودکان در مدارس و‬ ‫موسسات آموزشی بايد اکيد ممنوع گردد‪.‬‬ ‫حکومت اسالمی بزرگترين تھديد و دشمن‬ ‫کودکان ايران است‪ .‬بايد آنرا به عقب‬ ‫نشينی جدی در حمله به کودکان مان‬ ‫مجبور کرد‪.‬‬ ‫نھاد کودکان مقدمند‬ ‫شھريور ‪١٣٩٣‬‬ ‫سپتامبر ‪٢٠١٤‬‬

‫ د ن ‬

‫ ﯾ ﯾ ن‬ ‫‪ ٢٤‬‬ ‫ ل ﯾ ‬ ‫کانال ج دي د ب رن ام ه ھ ای ‪٢٤‬‬ ‫س اع ت ه خ ود را در ش ب ک ه‬ ‫"ن گ اه ش م ا" از م اھ واره‬ ‫ھاتبرد پخش ميکند‪.‬‬ ‫مشخصات شبکه "نگاه شما"‬

‫فرکانس‪١١٢٠٠ :‬‬ ‫پوالريزاسيون‪ :‬عمودی‬ ‫سيمبل ريت‪٢٧٥٠٠ :‬‬ ‫‪FEC: ٥/٦‬‬ ‫ب‪VV‬رن‪VV‬ام‪VV‬ه ھ‪VV‬ای ک‪VV‬ان‪VV‬ال ج‪VV‬دي‪VV‬د در‬ ‫شبکه نگاه ش‪V‬م‪V‬ا را ھ‪V‬م‪V‬چ‪V‬ن‪V‬ي‪V‬ن‬ ‫ميتوانيد از طريق ‪GLwiz‬‬ ‫در گزينه تلوي‪V‬زي‪V‬ون‪V‬ھ‪V‬ای اي‪V‬ران‪V‬ی‬ ‫مشاھده کنيد‪:‬‬

‫‪www.glwiz.com‬‬ ‫ ‪ "#‬ت ل ﯾ ‬ ‫را دو ن و &‪ $%‬ﯾ ن‬ ‫ا‪+,‬ع دهﯿ ‪.‬‬

‫ د ن ‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪٣‬‬

‫ه ﯾ‪2 4% 3‬ﯿ‪ 31‬و ‪& 1 2‬ن را ‪0‬ﯿﯿ‪ $ /‬؟‬ ‫متن سخنرانی کريم شامحمد دبير نھاد کودکان مقدمند در سمينار استکھلم‬

‫کريم شامحمدی‬ ‫خانمھا‪ ،‬آقايان به سمينار‬ ‫يک پرسش انتخاباتی خوش آمديد‪.‬‬ ‫ميخواھم صحبتم را در باره ھويت‪ ،‬بی‬ ‫مقدمه شروع کنم!‬ ‫من فقط يک انسان ھستم‪ .‬صرف نظر‬ ‫از ھر رنگی‪ ،‬سياه‪ ،‬سفيد‪ ،‬زرد و قرمز‪.‬‬ ‫صرف نظر از اينکه مذھبی داری يا نه‬ ‫داريد‪ .‬صرف نظر از اينکه با چه زبانی‬ ‫صحبت می کنيد و يا چه جنسيتی داريد‪،‬‬ ‫ھمه ما يک انسان ھستيم با تمام رنگھای‬ ‫زيبای طبيعی‪.‬‬ ‫زبان وسيله ای است برای حرف زدن‪.‬‬ ‫باورھا حق ھر کسی ھست که آنرا داشته‬ ‫باشد يا نه‪ .‬فرھنگ روش زندگی می‬ ‫باشد و غيره‪ ،‬ولی ھمه اينھا بازار و‬ ‫دکان و اسلحه ای شده است در دست‬ ‫طبقه دارا برای رسيدن به اھدافشان‪.‬‬ ‫من يک انسانم مثل ھر کس ديگر که کار‬ ‫می کند‪ .‬يعنی کاری اجتماعی و مشترک‬ ‫که پايه ھويت ھمه ما را تشکيل می دھد‪.‬‬ ‫نه! به ھيچ وجه نه! اين اقليت تراشيھای‬ ‫ھويت من نيستند‪ .‬جامعه را ملی و‬

‫مذھبی کرده اند و آنرا جامعه چند‬ ‫فرھنگی نام نھاده اند‪ ،‬چنين سياستی به‬ ‫غير از تبعيض چيز ديگری نيست‪.‬‬ ‫ھيچ کدام از اين تقسيم بنديھا را نمی‬ ‫پذيرم و ھويت من نيستند‪.‬من يک انسان‬ ‫ھستم و ھمه ما يک نژاد!‬ ‫اين ھويتھای ساختگی امروزه ھيچکدام‬ ‫ھويت من نيستند‪ .‬بلکه می خواھم جامعه‬ ‫مرا به عنوان يک انسان به رسميت‬ ‫بشناسد و احترام بگذارد‪ .‬که با ھم کار‬ ‫مشترک می کنيم و برای يک جامعه‬ ‫بھتر تالش می کنيم‪ .‬ما به يک جمعه‬ ‫مشترک نيازمنديم‪.‬‬ ‫يک سوالی دارم و اگر ما به اين سوال‬ ‫جواب درستی بدھيم راه حل بھتری پيدا‬ ‫خواھيم کرد‪.‬‬ ‫سوال اين است! علت و اساس رشد‬ ‫ناسيوناليسم‪ ،‬راسيسم و اسالميسم در‬ ‫دنيای امروز چيست؟‬ ‫بله خواستم توجه شما را به يک مصاحبه‬ ‫با ويلی ويمر جلب کنم‪ .‬ھر چه برداشت‬ ‫من از وضعيت دنيا امروز طوری ديگر‬ ‫است‪.‬‬ ‫سخنان ويلی ويمر آشکارا نشان از آن‬ ‫دارد که برخی از جناحھای سرمايه‬

‫داری جھانی با تشنج آفرينھا و جنگ‬ ‫افروزيھايی که امروز شاھد آنيم موافق‬ ‫نيستند‪.‬‬ ‫متوجه شده اند که مناسبات مطلوبشان در‬ ‫حال در ھم شکستن است و اگر اين‬ ‫سياست ادامه يابد جامعه ھا به سمت‬ ‫اضمحال و فروپاشی می روند‪.‬با توجه به‬ ‫اينکه امروز برخی جناحھای سرمايه‬ ‫داری و امپرياليسم جھانی ‪ ،‬در پی آتش‬ ‫افزونی بين المللی اند‪ ،‬ايجاد جبھه ای از‬ ‫ھمه نيروھای طرفدار تشنج زدايی و‬ ‫صلح اعم از چپ و راست‪ ،‬زحمتکشان‬ ‫فکری و يدی و سرمايه داران صلح جو‬ ‫برای خاموش کردن آتشھای افروخته‬ ‫شده و پيشگيری از جنگھای فاجعه بار‬ ‫که بشريت را با شتاب به سوی پرتگاه‬ ‫نابودی می کشند‪ ،‬بطور فزاينده ای‬ ‫فوريت پيدا می کند‪.‬‬ ‫‪ ٩٩‬سال پيش رزا لوکزامبورگ‪ ،‬انقالبی‬ ‫آلمانی نوشت که سرمايه داری دو راه‬ ‫پيش روی بشريت می گذارد‪ ،‬يا‬ ‫سوسياليسم يا بربريت!‬ ‫اين سخنان پس از ‪ ٩٩‬سال کماکان‬ ‫فعليت دارند‪ .‬اگر ھمه نيروھای طرفدار‬ ‫تشنج زدايی و صلح برای ايجاد مناسبات‬ ‫پايدار عادالنه اجتماعی و بين المللی‬ ‫نکوشند‪ ،‬تنھا درھای بربريت و انھدام‬ ‫تمدن بشری بروی انسان باز خواھد ماند‪.‬‬ ‫ببينيد‪ ،‬حتی نمايندگان سرمايه داران‬ ‫ھشدار می دھند که جامعه سرمايه‬ ‫داريشان در معرض فرو پايشی است و‬ ‫می خواھد راه چاره ای به قول خودشان‬ ‫پيدا کنند‪ ،‬ولی فراموش کرده اند که‬ ‫سرمايه داری به انتھای خط رسيده است‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪٤‬‬

‫و ابزارھای دستشان‪ ،‬اين ابزارھای‬ ‫ارتجاعی گنديده از جمله ناسيوناليسم‪،‬‬ ‫راسيسم و اسالميسم دارد کارايی‬ ‫خودشان را برايشان از دست می دھند‪.‬‬ ‫از ابتدای جنگ سرد تا حاال‪ ،‬بلوک شرق‬ ‫و غرب دو نيروی ارتجاعی و به غايت‬ ‫بربريت را به اصطالح در جھت منافع‬ ‫خودشان پر و بال داند و حاال توی‬ ‫باتالقی گير کرده اند که نمی دانند چگونه‬ ‫بيرون بيايند‪.‬‬ ‫سرمايه داری دولتی شرق )شوروی(‬ ‫تحت لوای کمونيسم‪ ،‬ناسيوناليسم روسی‬ ‫را پر و بال داد و افغانستان را اشغال‬ ‫کرد و بعد از ‪ ٩‬سال جنگ خونين يک‬

‫ميليون کشته را بجا گذاشت و مجبور به‬ ‫عقب نشينی شد‪ .‬حاال پوتين دو باره فيلش‬ ‫ھوای ھندوستان کرده است و می خواھد‬ ‫کشور گشايی کند و در اکرائين دخالت‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫از طرف ديگر سرمايه داری غرب‬ ‫)آمريکا( تحت لوای دموکراتيک در اين‬ ‫جنگ سرد مجاھيدين افغان‪ ،‬طالبانھا‬ ‫وخمينی را پر وبال دادند و اين نيروی‬ ‫ضد انسانی و به غايت بربر را سر کار‬ ‫نشاندند و ھنوز ھم که ھنوز است انواع‬ ‫و اقسام گروھھای تروريستی از جمله‬ ‫القاعده‪ ،‬الشاب‪ ،‬بوکوحرام و آخرش‬ ‫داعش که ظرفيت ھر جنايتی را دارد‬ ‫روی کار آمد‪.‬‬ ‫سرمايه داری راه بربريت را انتخاب کرد‬ ‫و اين دنيای سياھی را برای بشريت قرن‬ ‫بيست و يکم آفريد‪.‬‬ ‫آری‪ ،‬گروھھای اسالمی ھمچون طالبان‪،‬‬ ‫القاعده‪ ،‬الشباب‪ ،‬خمينی‪ ،‬بوکو حرام‪،‬‬ ‫داعش در کل اسالميسم‪ ،‬ناسيوناليسم و‬ ‫راسيسم در نتيجه بی عدالتيھای‬ ‫اجتماعی‪ ،‬نابرابری‪ ،‬سود ‪ ،‬رقابت و در‬ ‫کل بر بطن سياست جامعه سرمايه داری‬ ‫پديد آمده است يا توليد و باز توليد شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ولی من بر اين باور ھستم که گروھھا‬ ‫اسالمی طالبان‪ ،‬القاعده‪ ،‬الشباب‪ ،‬خمينی‪،‬‬

‫ د ن ‬ ‫بوکوحرام‪ ،‬داعش در کل اسالميسم‪،‬‬ ‫ناسيوناليسم و راسيسم در نتيجه بی‬ ‫عدالتيھا‪ ،‬نابرابری‪ ،‬سود‪ ،‬رقابت و در‬ ‫کل سياست جامعه سرمايه داری پديد‬ ‫آمده است يا توليد و باز توليد شده است‪.‬‬ ‫بنابراين تمام اين بدبختی ھا و بی عدالتيھا‬ ‫در شکاف طبقاتی و سيستم سرمايه داری‬ ‫نھفته است‪ .‬ملی گرايی و نژادپرستی با‬ ‫سرمايه داری متولد شد‪ .‬ولی مذھب که‬ ‫ھميشه سالح دست طبقات دارا بوده است‬ ‫در جامعه سرمايه داری ھم توليد و باز‬ ‫توليد شده است و شايد فرمش را عوض‬ ‫کرده باشند‪.‬‬ ‫جامعه نابرابر امروز به بربريت پر و‬ ‫بال داده است‪ .‬اين سه نيروی ارتجاعی و‬ ‫ضد انسانی را بکار گرفته اند که دنيای‬ ‫وارونه را توجيه کنند و خاک توی چشم‬ ‫مردم بپاشند و خود را از بن بستی که در‬ ‫آن گير کرده است به اصطالح خود‬ ‫خالص کند غافل از اينکه سرمايه داری‬ ‫آخر خط را طی می کند‪ .‬به نظر من ھم‬ ‫راھی که رزا لوکزمبورگ نشان داده‬ ‫است فعليت دارد‪ ،‬آنھم سوسياليسم است‬ ‫که جواب اين بربريت را دارد‪.‬‬ ‫در آخر خواستم تاکيدی مجددی داشته‬ ‫باشم که ھويت من چيست و کی آنرا‬ ‫تعين می کند‪*.‬‬

‫شرکت فعالين نھاد کودکان مقدمند درتظاھرات باشکوه عليه نژادپرستی در ميدان مرکزی شھر استکھلم‬

‫رفتار ھر جامعه با کودکان‪ ،‬محک ارزيابی درجه انسانی بودن آن جامعه است!‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪٥‬‬

‫کمکھای اوليه روانی‬

‫افسانه وحدت‬

‫با امکانات و علم و دانشی که در دنيا‬ ‫وجود دارد‪ ،‬ميبايستی ھمه کودکان دنيا در‬ ‫آرامش ميخوابيدند و با لذت صبح را آغاز‬ ‫میکردند‪ .‬ميبايستی ھمه جور امکانات‬ ‫برای تفريح‪ ،‬شادی و بازی کودکان فراھم‬ ‫بود‪ .‬ھمه کودکان ميبايستی با حرمت و‬ ‫منزلت زندگی میکردند آنچنان که شايسته‬ ‫مقام اين انسانھای کوچک و مھم و عزيز‬ ‫است‪ .‬ميبايستی شرايطی فراھم میبود که‬ ‫کودک کودک بود و کسی حق خدشه وارد‬ ‫کردن به دنيای زيبا و پر ابتکار کودکيش‬ ‫را نميداشت‪ .‬اگر دنيای عادل وسيستمی‬ ‫انسانی وجود داشت‪ ،‬ھيچ کودکی ربوده‬ ‫نميشد‪ ،‬به بردگی گرفته نميشد‪ ،‬ھيچ‬ ‫کودکی مجبور نبود صحنه مرگ‬ ‫عزيزانش را ببيند‪ ،‬مجبور شود خانه و‬ ‫کاشانه اش را رھا کند وآواره بيابان شود‪،‬‬ ‫زير آفتاب ‪ ۴٠‬درجه بدون آب و غذا‬ ‫بدترين صحنهھا را تجربه کند و مرگ را‬ ‫جلو چشمانش ببيند‪ ،‬صحنه وحشتناک‬ ‫اعدام انسانی را تماشاگر باشد‪ ،‬به زندان‬ ‫برود و بدترين تحقيرھا به او روا شود‪.‬‬ ‫ھيچ کودکی نميبايستی اعدام ميشد‪.‬‬ ‫به راستی يک کودک چقدر توان کشيدن‬ ‫بار اين ھمه مصائب را دارد؟ تا چه حد‬ ‫ميتواند خون ريزی ببيند؟ شاھد صحنه‬ ‫ھای قتل و کشتار را باشد؟ اندوه‬ ‫ناگواراز دست دادن اطرافيانش را به‬ ‫دوش بکشد؟ چطور ميتواند به زندگی‬ ‫ادامه دھد با وجودی که ھمه امکانات و‬ ‫زيبايیھای زندگيش را به نابودی کشيده‬ ‫اند؟ آيا اين کودکان آيندهای خواھند‬

‫داشت؟‬ ‫اينھا ھمه نگرانی افرادی است که نظاره‬ ‫گر تصاوير وحشيانه ويرانی زندگی‬ ‫انسانھا و مھمتر از ھمه زندگی‬ ‫کودکان ھستند‪ .‬براستی زمانی که دولتھا‬ ‫و نيروھای تروريستی اسالمی اينچنين به‬ ‫جان مردم افتاده اند‪ ،‬خود ما تا چه اندازه‬ ‫ميتوانيم از اين ويرانیھا در زندگی‬ ‫کودکانمان تا حدی جلو گيری کنيم؟ آيا اين‬ ‫ضررھا به زندگی کودکان قابل جبران‬ ‫ھستند؟‬ ‫عدهای فکر ميکنند که کودکی ای که با‬ ‫مشکالت‪ ،‬ناماليمات و مصائب زيادی‬ ‫ھمراه بوده به آيندهای ناموفق ختم ميشود‪.‬‬ ‫ولی پژوھشھای متعددی که از افراد‬ ‫زيادی که در خانوادهھای پر مشکل‪،‬‬ ‫معتاد و بيماران روانی بزرگ شده اند‬ ‫انجام شده است‪ ،‬اين نطريه را تاييد‬ ‫نميکند‪ .‬مسلما دوران کودکی در زندگی‬ ‫اشخاص تاثير زيادی دارد ولی صرفا ً‬ ‫محروميت و مشکالت زندگی نميتواند او‬ ‫را به فردی بی ثبات و ناموفق تبديل کند‪.‬‬ ‫به کودکان بازمانده از جنايات و‬ ‫آدمکشیھای جمھوری اسالمی مثال در‬ ‫دھه ‪ ۶٠‬نگاه کنيم‪ .‬الگوھای بسياری‬ ‫وجود دارد که با وجود اينکه حکومت‬ ‫اسالمی عزيزانشان‪ ،‬پدر و مادر و‬ ‫نزديکانشان را به جرم داشتن فعاليت‬ ‫سياسی کشت و زندگيشان را تقريبا به‬ ‫نابودی کشيدولی بسياری از آنھا توانسته‬ ‫اند با کمک بزرگساالن ديگر زندگی‬ ‫نرمال و حتی موفقی برای خود بسازند‪.‬‬ ‫نمونهھايش در خارج کشور بسيارند‪ .‬ھر‬ ‫چند آنھا بار عظيم اين غم را و بارنفرت‬ ‫از رژيمی که پيام آور مرگ بوده و‬ ‫مسبب ھمه اين نگونبختی ھاست ھميشه‬ ‫به ھمراه خواھند داشت‪.‬‬ ‫ھاروارد گلدستين تحقيقی از يک گروه‬

‫ د ن ‬ ‫سالخورده که ھمگی در يک يتيم خانه قبل‬ ‫از جنگ جھانی بزرگ شده بودند انجام‬ ‫داده است‪ .‬شرايط در يتيم خانه بسيار‬ ‫سخت و طاقت فرسا بود‪ .‬تربيتی محدود‪،‬‬ ‫مذھبی و تنگ نظر با تنبيه بدنی شديد و‬ ‫روزانه‪ .‬بر عکس انتظاراتای و‬ ‫پيشداوریھايی که در مورد کودکانی که‬ ‫در اين شرايط بزرگ ميشوند‪ ،‬وجود‬ ‫دارد‪ ،‬اين اشخاص به انسانھايی خوب و‬ ‫محکم با توانائی باال در بزرگسالی تبديل‬ ‫شدند‪ .‬در حقيقت اين انسانھا در مقايسه با‬ ‫اطرافيانشان قوی تر و عالقهشان به‬ ‫زندگی بيشتر بود‪ .‬پژوھشھای زيادی از‬ ‫اين دست ثابت ميکند که فقط صرف‬ ‫وجود سختی و بدبختی در کودکی نميتواند‬ ‫مانع از موفقيت انسان در بزرگسالی‬ ‫شود‪.‬‬ ‫انسانھا زاده ميشوند که زندگی کنند‪ .‬ميل‬ ‫به يک زندگی خوب و اميد به داشتن يک‬ ‫آينده پر بار جوامع انسانی را از‬ ‫اوليهترين مراحل به پيشرفتھای اعجاب‬ ‫آور تکنيک و دانش سوق داده است‪ .‬اين‬ ‫اميد در طول تاريخ بشری باعث غلبه‬ ‫انسانھا بر مصائب بسياری بوده است‪.‬‬ ‫در کوهھای شنگال کودکانی که از تشنگی‬ ‫و گرسنگی و گرما مرگ را بارھا در‬ ‫نزديکی خود ديدند‪ ،‬با ديدن يک بطری‬ ‫آب و مقداری غذا اميد شان به زندگی‬ ‫برميگشت‪ .‬اين توانائی که در انسانھا‬ ‫ھست را بايد مورد توجه قرار داد‪.‬‬ ‫ميل به زندگی به راحتی از بين نميرود‪.‬‬ ‫ھر چند که ھيوالھايی اسالمی که فقط‬ ‫فرھنگ مرگ و عزا را در جامعه رواج‬ ‫داده اند‪ ،‬فقر و نگونبختی را به جامعه‬ ‫تحميل کرده اند باعث نابودی اميدھا و‬ ‫زندگیھای زيادی شده اند و آمار خود‬ ‫کشی افزايش بسياری يافته است‪ .‬ولی‬ ‫خود ما در تغيير اين روند در اطرافيان‬ ‫خود کامالً ميتوانيم موثر باشيم‪ .‬کورسويی‬ ‫اميد ميتواند ميل به زندگی را در انسانھا‬ ‫باز گرداند‪ .‬کودکان زيادی را ميتوانيم از‬

‫ د ن ‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪٦‬‬ ‫داشتن احساس بدبختی نجات دھيم و به‬ ‫زندگی اميدوار کنيم‪ .‬حتی ميل به مبارزه‬ ‫عليه رژيمی که مسبب ھمه اين‬ ‫مصيبتھا در کشوری پر از امکانات‬ ‫است‪ ،‬ميتواند روند نااميدی انسانی را‬ ‫تغيير دھد واميد را به او باز گرداند‪.‬‬ ‫خود من به عنوان کسی که ‪ ١۵‬سال است‬ ‫با جوانانی که با مشکالت بسياری در‬ ‫کودکی مواجه بوده اند کار ميکنم‪ ،‬و در‬ ‫اين زمينه تا توانستهام مطالعه و تحقيق‬ ‫کردهام ميتوانم بگويم که اکثريت انسانھا‬ ‫توانائی غلبه بر انواع مشکالت و دردھا‬ ‫را دارند‪ .‬اين توانائی بخصوص در‬ ‫کودکان بيشتر است‪ .‬از نزديک شاھد‬

‫بھبودی کودکان زيادی بودهام‪ .‬کودکانی‬ ‫که به يمن وجود طالبان در افغانستان و‬ ‫ايران درسن نوجوانی بيسواد ھستند‪ ،‬در‬ ‫زندگيشان فقط با فقر‪ ،‬جنگ‪ ،‬تحقير و بی‬ ‫حقوقی دست و پنجه نرم کرده اند ولی‬ ‫توانسته اند بر مشکالت غلبه کنند و در‬ ‫بزرگسالی موفقيتھای بسياری کسب‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫ھدف من از نوشتن اين سطورسعی در‬ ‫نشان دادن قدرتی که خود ما انسانھا در‬ ‫تغيير اين وضع داريم است‪ .‬ترس و‬ ‫نگرانی از تصاوير سياه و نااميد کنندهای‬ ‫که زندگی انسانھا را تحت الشعاع قرار‬ ‫داده بايستی تبديل به اميد به بھتر شدن و‬

‫تغيير اين اوضاع بشود‪ .‬ھمه ما به عنوان‬ ‫بزرگساالن بايد به ميدان بياييم‪ .‬نگذاريم‬ ‫کودکان بيشتر از اين آسيب ببينند‪ .‬با‬ ‫کمکھای حتی کوچک که از ھمه بر‬ ‫ميايد ميتوان بخش زيادی از آسيبھا ی‬ ‫وارد شده به کودکان اطرافمان را بھبود‬ ‫ببخشيم‪ .‬دانش زياد و تخصص‬ ‫بخصوصی الزم نيست ھمه ما قادر به‬ ‫نجات کودکان اطرافمان از کابوسھايی‬ ‫که نيروھای وحشی اسالميست برايشان‬ ‫بوجود آورده اند ھستيم‪.‬‬ ‫من در شمارهھای آينده سعی میکنم اين‬ ‫موضوع را بيشتر بشکافم‪.‬‬

‫*‬

‫ليال يوسفی‬

‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‪:‬‬ ‫ه ‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫ز‪،‬‬ ‫در‬ ‫ ‬

‫(‪ 0‬م و م و ﯿ دارد‪ .‬ه اه ن ﯿ ران را ; د ‪D+‬‬ ‫ا ‪ 4‬ﯿ ران ‪2 3‬ﯾ دار ‪ 1‬د? د‪.‬‬

‫ﯾ‬ ‫@‬ ‫ ‬ ‫‪1‬د‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ا!‬

‫ ﯿ ر ن‬

‫و ﯿ‪ 15

# 6‬ﯾ@ را ‪ 1!# -‬و رو ﯾ‪ 8‬از ‪-‬‬ ‫از اﯾ‪ 7 89‬ه ; ‪ 7‬دراز ‪6‬ﯿ‪ 1‬و ( را‬

‫‪!3‬‬

‫ ر ا ﯿ رﯾ ‬ ‫رﯾ ‬

‫و د‬

‫دارد‪.‬‬

‫در‬

‫ ‪/9‬‬

‫ ﯿ‪ :‬ر ‪6‬ﯿ‪1‬ن ; ا ﯿ‪ .1‬اﯾ‪ C ! 3‬ع !‪F‬اق ﯾ‪ 8‬‬ ‫رﯾ ‬

‫; د را از ; اد? ه ; ش ﯿ !‪ 1‬و‬

‫ *‪1‬ﯾ> د ‪ A 2 < ،1‬ر را ‪1,‬ا د‪.‬‬

‫ز! ا ﯿ دت

ا !‪1‬اوا ‪ ?1!#‬ا ‪.1‬‬

‫از او ‪ A‬ﯿ‪ :1 1‬ه و اﯾ‪ )9‬‬

‫‪ ) #‬ر( دم دره ا ‪ $%‬ا ه ﯿ‪ 0< 3‬ر ﯾ@ ا ‪ .‬او!‪ 1‬؟‬ ‫‪ .‬ر ‪ +, ( -‬‬

‫ * ‪ A‬ان در ‪ -‬ا ‪1‬ام و اب داد‪ ! 3! :‬ﯾ‪ /0‬و د ‬

‫زﯾ د از ه‪ % /‬ار ( و و‪ A 5C‬ر? و ‪4‬ﯿ‪ -L ،B‬ﯿ اﯾ‪ )9‬اب‪.‬‬

‫منفعت کودکان بر ھر مالحظه و منفعت ملی‪ ،‬مذھبی‪ ،‬نژادی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرھنگی و ايدئولوژيک مقدم است!‬

‫‪٧‬‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫ د ن ‬

‫استرس برای بھبود بيماری خود نياز‬ ‫دارد به جای آنكه زمانھای استراحتش‬ ‫رادر راه زندان و سالن ھای مالقات و‬ ‫دلشوره وضعيت پدر سپری كند‪.‬‬

‫پايان اعتصاب غذای بھنام ابراھيم زاده‬

‫انتقال دوباره نيما‪ ،‬فرزند بيمار‬ ‫زندانی سياسی بھنام ابراھيم زاده‬ ‫به بيمارستان محك‬ ‫طی ماھای اخير با تشديد تھديد‪ ،‬فشارھا و‬ ‫تبعيد ناعادالنه زندانی سياسی بھنام‬ ‫ابراھيم زاده به زندان رجايی شھر‪ ،‬فرزند‬ ‫بيمار اين كارگر زندانی‪ ،‬روز شنبه ‪٢٢‬‬ ‫شھريور ماه برای ‪...‬چندمين بار در ماه‬ ‫ھای اخير در بيمارستان محك تھران‬ ‫بستری و تحت نظر پزشكان اين مركز‬ ‫قرار گرفت‪.‬‬ ‫بعد از پنجشنبه سياه اوين )روز بازرسی‬ ‫در ‪ ٢٨‬فروردين ‪ ٩٣‬در بند ‪ ٣٥٠‬زندان‬ ‫اوين( و ضرب و شتم بھنام ابراھيم زاده‬ ‫و انتقال وی به سلولھای انفرادی بند ‪٢٤٠‬‬ ‫و ‪ ٢٠٩‬و بازجويی و پرونده سازی به‬ ‫اتھام درگيری با ماموران گارد در روز‬ ‫بازرسی و فعاليت ھای تبليغاتی و ارتباط‬ ‫با سازمان ھای حقوق بشری و در نھايت‬

‫بازرسی خودسرانه ماموران وزارت‬ ‫اطالعات از منزل اين كارگر زندانی و‬ ‫تبعيد ناعادالنه وی به زندان رجايی شھر‬ ‫فرزند بيمار وی نيما ابراھيم زاده بر اثر‬ ‫فشارھای روحی و استرس شديد بار‬ ‫ديگر به بيمارستان منتقل شد‪.‬‬ ‫نيما ابراھيم زاده در بھمن ماه ‪ ١٣٩١‬در‬ ‫نبود پدر خود و زمانی كه تنھا ‪ ١١‬سال‬ ‫داشت به سرطان خون مبتال شد و طبق‬ ‫گفته پزشكان بايد به مدت بيش از‪ ٣‬سال‬ ‫تحت نظر و شيمی درمانی قرار گيرد‪.‬‬ ‫الزم به ذكر است با تبعيد شدن بھنام‬ ‫ابراھيم زاده به زندان رجايی شھر امكان‬ ‫مالقات و ديدار خانواده با وی امكان پذير‬ ‫نمی باشد و خانواده بھنام بارھا نسبت به‬ ‫تبعيد ناعادالنه فرزندشان به مسئوالن‬ ‫اعتراض كرده اند و متاسفانه تاكنون‬ ‫پاسخی نگرفته اند‪ ،‬نيما عالوه بر مراقبت‬ ‫ھای پزشكی و دارو و درمان به حضور‬ ‫پدر و كانون گرم خانواده و عاری از‬

‫کارگران‪ ،‬تشکلھای کارگری‪ ،‬انسانھای‬ ‫شريف و آزاده‬ ‫ھمانگونه که در اطالعيهھای قبلی کميته‬ ‫دفاع از بھنام ابراھيم زاده اعالم کرده‬ ‫بوديم بھنام ابراھيم زاده از روز ‪١٧‬‬ ‫مرداد ماه دست به اعتصاب غذا زده بود‬ ‫و بعد از اعتصاب غذا ھم به زندان‬ ‫رجايی شھر تبعيد شد‪ ،‬بھنام به خاطر عدم‬ ‫پاسخگويی به خواستهھايش از سوی‬ ‫مسئول زندان و تبعيد به زندان رجايی‬ ‫شھر از روز دوشنبه ‪ ١٠‬شھريور ماه‬ ‫اعتصاب غذای خشک را شروع کرده‬ ‫بود که روز چھار شنبه ‪ ١٢‬شھريور‬ ‫مسئوالن زندان بھنام را به بند ‪ ١٢‬که بند‬ ‫سياسی میباشد انتقال دادند و بھنام ھم به‬ ‫اعتصاب غذای خود پايان داد‪.‬‬ ‫کميته دفاع از بھنام ابراھيم زاده ضمن‬ ‫تشکر از تمام تشکلھا و سازمانھای‬ ‫کارگری و انسانھای شريف و آزاده در‬ ‫داخل و خارج ايران که در اين مدت‬ ‫برای بھبود شرايط بھنام تالش کردند‬ ‫اعالم میدارد که بايد ھمچنان متحد و‬ ‫يک صدا برای آزادی تمامی فعالين‬ ‫کارگری زندانی و کارگران زندانی تالش‬ ‫کنيم‪.‬‬ ‫کميته دفاع از بھنام ابراھيم زاده‬ ‫چھاردھم شھريور ماه ‪١٣٩٣‬‬

‫‪٨‬‬

‫انتقال بھنام ابراھيمزاده به بند ‪١‬‬ ‫زندان رجايی شھر‬ ‫بھنام ابراھيمزاده که در پی حوادث ‪٢٨‬‬ ‫فروردين ماه بند ‪ ٣۵٠‬زندان اوين‬ ‫)معروف به پنجشنبه سياه( به سلولھای‬ ‫انفرادی بند ‪ ٢٠٩‬زندان اوين منتقل شده‬ ‫بود‪ ،‬به بند ‪ ١‬زندان رجايی شھر کرج‬ ‫تبعيد شد‪.‬‬ ‫بنا به اطالع گزارشگران ھرانا‪ ،‬ارگان‬ ‫خبری مجموعه فعاالن حقوق بشر در‬ ‫ايران‪ ،‬بھنام ابراھيمزاده عصر شنبه ‪١٣‬‬ ‫ارديبھشت ماه ابتدا از سوی مقامات‬ ‫قضايی به دادسرای شھيد مقدس زندان‬ ‫اوين احضار و پس از آن به سلول‬ ‫انفرادی بند ‪ ٢٠٩‬وزارت اطالعات منتقل‬ ‫شد‪.‬‬ ‫وی دو روز پيش )سهشنبه ‪ ٢١‬مرداد ماه(‬ ‫از بند ‪ ٢٠٩‬زندان اوين به بند ‪ ١‬زندان‬ ‫رجايی شھر کرج که به زندانيان عادی با‬ ‫محکوميتھای سنگين تعلق دارد تبعيد‬ ‫شد‪.‬‬ ‫يک منبع مطلع به گزارشگر ھرانا گفت‪:‬‬ ‫»بھنام ابراھيمزاده از روز ‪ ١٧‬مرداد ماه‬ ‫دست به اعتصاب غذا زده و اکنون در‬ ‫شرايط جسمی وخيمی بسر میبرد‪.‬‬ ‫خواسته بھنام بازگشت به بند ‪ ٣۵٠‬زندان‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫اوين و درمان بيماریھای جسمیاش‬ ‫است‪«.‬‬ ‫وی در ادامه بيان داشت‪» :‬در مدتی که‬ ‫بھنام در بند ‪ ٢٠٩‬بوده پرونده جديدی با‬ ‫موضوع اختشاش در زندان که مربوط به‬ ‫حوادث فروردين ماه بند ‪ ٣۵٠‬است‬ ‫برايش مفتوح شده است‪«.‬‬ ‫گفتنی است‪ ،‬بھنام ابراھيمزاده فعال‬ ‫کارگری که از سوی دادگاه انقالب به‬ ‫اتھام اجتماع و تبانی به ‪ ۵‬سال حبس‬ ‫تعزيری محکوم شده و در حال سپری‬ ‫کردن چھارمين سال محکوميت خود است‬ ‫در تاريخ ‪ ٢٢‬خرداد ‪ ٨٩‬توسط ماموران‬ ‫امنيتی دستگير شد و در دادگاه انقالب‬ ‫ابتدا به ‪ ٢٠‬سال زندان محکوم و حکم وی‬ ‫در دادگاه تجديد نظر به ‪ ۵‬سال حبس‬ ‫تعزيری تقليل يافت‪.‬‬

‫صدای بی صدای ما باشيد!‬ ‫اتحاديه ھای کارگری‪ ،‬سازمانھای‬ ‫انسادوست‪ ،‬تشکھای مدافع حقوق انسان و‬ ‫عفو بين الملل‪ ،‬سازمانھای مدافع حقوق‬ ‫کودک و مدافع حقوق زنان !جان بھنام‬ ‫ابراھيم زاده پدر فرزند بيمارم در خطر‬ ‫است!‬ ‫اين نامه را من و فرزند مريضم نيما که‬ ‫مبتال به سرطان خون است خطاب به شما‬ ‫ھمه وجدانھای بيدار مينويسيم!‬

‫ د ن ‬ ‫دوستان!‬ ‫امروز طی تماسی تلفنی از وضعيت‬ ‫خطير بھنام به ما گزارش دادند‪ .‬در اوج‬ ‫نگرانی و مردد از اينکه چه بايد بکنيم؟‬ ‫بله امروز از زندان رجائی شھر به ما‬ ‫خبر دادند که بھنام را به زندان رجائی‬ ‫شھر کرج بند ‪ ١‬سالن ‪ ٢‬منتقل کرده اند‪.‬‬ ‫بھنام بخاطر وضعيت جسمی و بی‬ ‫توجھی ھای فراوان که در زندان نسبت‬ ‫به وضعيت وی شده است‪ ،‬از روز ‪١٨‬‬ ‫مرداد ‪ ١٣٩٣‬در اعتصاب غذا بسر‬ ‫ميبرد‪.‬‬ ‫امروز باز به ما خبر ناگوار ديگری دادند‬ ‫که ماموارن زندان به بند ريخته و ھمه‬ ‫زندانيان را مورد ضرب شتم قرار داده‬ ‫اند‪ .‬بھنام ھم بدليل وضعيت وخيم جسمی‬ ‫و ھم اعتصاب غذا‪ ،‬حتی نتوانسته روی پا‬ ‫بايستد‪ .‬خبرھای ناگوار يکی بعد از‬ ‫ديگری در مورد وضعيت بھنام را‬ ‫دريافت ميکنيم‪ .‬بھنام را تنبيه کرده و به‬ ‫بند "تبھکاران "فرستاده اند‪ .‬اين بند نه‬ ‫تنھا پر از مواد مخدر است بلکه حتی‬ ‫امنيت جانی در اين بند نيست‪ .‬چرا که‬ ‫تعدادی از زندانيان چاقو و اسلحه سرد در‬ ‫بند با خود حمل ميکنند‪.‬‬ ‫دوستان! اين گزارشھايی است که دريافت‬ ‫ميکنيم و قلب ما ھر لحظه از جا کنده‬ ‫ميشود و مدام به خود ميگوييم چه بايد‬ ‫کرد؟ چندين سال است که من و فرزند‬ ‫بيمارم در وضعيتی سخت و طاقت فرسا‬ ‫بسرميبريم‪ .‬اگر چه کمکھا و محبتھای‬ ‫شما برای ما دلگرم کننده بوده و تحمل‬ ‫اين شرايط کامال غير انسانی را برای ما‬ ‫قابل تحمل كرده است‪ ،‬اما امروز ميبينم‬ ‫نيما‪ ،‬فرزندم جلوی چشمم ذره ذره آب‬ ‫ميشود و کاری از دست من برنميايد‪ .‬در‬ ‫اين سالھا چه شبھايی با فريادھای نيما از‬ ‫خواب پريدم‪ ،‬نوازشش داده و آرامش‬ ‫کردم و به او قول دادم اين روزھای‬

‫‪٩‬‬

‫سخت پايانی دارد‪ .‬اما انگار اين‬ ‫روزھای سياه و سخت برای ما پايانی‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫ما از وضعيتی که بھنام در آن بسر ميبرد‬ ‫بشدت نگران ھستيم‪ .‬از شما تقاضای‬ ‫کمک ميکنيم ‪.‬از شما ميخواھيم ھر کجا‬ ‫و به ھر شکلی شده است‪ ،‬تالش كنيد تا‬ ‫شايد اعتراضات جھانی پاسخی باشد‬ ‫برای آزادی بھنام‪ .‬باور کنيد ديگر‬ ‫طاقتمان از اين وضعيت بسر آمده است‪.‬‬ ‫بھنام نه قاتل است نه دزدی کرده است و‬ ‫نه مثل ميلياردرھا پول بيت المال را باال‬ ‫کشيده و نه از ديوار کسی باال رفته‬ ‫است‪ .‬بھنام تنھا خواھان حق انسانھای‬ ‫مثل خودش که ھر روزه حقشان پايمال‬ ‫ميشود بوده است‪ .‬بھنام از کودکانی دفاع‬ ‫کرده است که در گوشه خيابانھا شب را‬ ‫به روز و روز را به شب ميرسانند‪ .‬چرا‬ ‫بايد پاسخ انسانھايی که نوعدوست ھستند‬ ‫و وجدان بيدار دارند در اين مملکت‬ ‫باشد؟‬ ‫زندان‬ ‫نامه ھای بی پايان ما به مسئولين دولتی‬ ‫و بی پاسخی از جانب آنھا ديگر نيرويی‬ ‫برايمان باقی نگذاشته است‪ .‬ما از شما‬ ‫زنان و مردان‪ ،‬از شما نوعدوستان و از‬ ‫شما وجدانھای بيدار ميخواھيم ھمچون‬ ‫گذشته ما را تنھا نگذاريد ‪.‬از شما‬ ‫ميخواھيم بيش از ھميشه صدای ما باشيد‪.‬‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫از شما ميخواھيم با اقداماتی سراسری‬ ‫فشار بيشتری بر دستگاه قضای بياوريد‬ ‫تا بھنام‪ ،‬ھمسرم و پدر فرزند بيمارم آزاد‬ ‫شود‪ .‬ما پيشاپيش از ھرگونه اقدام شما‬ ‫در سراسر دنيا قدردانی ميکنيم‪.‬‬ ‫با احترام و به اميد آزادی بھنام ابراھيم‬ ‫زاده‬ ‫زبيده حاجی زاده و نيما ابراھيم زاده‬ ‫‪٢٨‬مرداد ‪١٣٩٣‬‬ ‫گزارشی از وضعيت بھنام ابراھيم زاده ‪،‬‬ ‫بخش کوتاه شده مصاحبه‬ ‫سايت اتحاد کارگری با محمود صالحی‬ ‫ھمچنان که ھمه اطالع دارند در تاريخ‬ ‫‪ ٢٨‬فروردين تعدادی از نيروھای ويژه‬ ‫امنيتی به بند ‪ ٣٥٠‬زندان اوين حمله‬ ‫کردند و زندانيان را مورد ضرب و شتم‬ ‫قرار دادند‪ .‬بعد از اين ضرب و شتم‬ ‫برای تعدادی از زندانيان پرونده سازی‬ ‫کردند و آنان را به جرم اختشاش در‬ ‫زندان به دادگاه معرفی کردند‪ ،‬از جمله‬ ‫بھنام ابراھيم زاده‪ .‬مسئوالن زندان با‬ ‫توجه به اينکه بھنام از ناحيه سر و کردن‬ ‫دچار آسيب شديد شده بود‪ .‬ايشان را به‬ ‫دکتر نبردند و با ھمان وضعيت جسمی‬ ‫او را به سلولھای انفرادی ‪ ٢٤٠‬انتقال‬

‫ د ن ‬ ‫داد‪.‬‬ ‫بعد از اينکه بھنام را به سلول انفرادی‬ ‫انتقال دادند مالقات او با خانواده اش را‬ ‫ھم قطع کردند تا اين لحظه که من با شما‬ ‫مصاحبه می کنم‪ .‬ھنوز مالقات بھنام‬ ‫آزاد نشده و تنھا يک بار آن ھم از طرف‬ ‫مسئوالن زندان با خانواده بھنام تماس‬ ‫می گيرند و از ھمسر و فرزند بھنام می‬ ‫خواھند تا جھت مالقات به زندان مراجعه‬ ‫کنند‪ .‬ھمسر بھنام و پسرش مراجعه می‬ ‫کنند بعد از اينکه مالقات تمام می شود‬ ‫مسئوالن امنيتی اين زن و بچه را به‬ ‫گروگان می گيرند و تحت الحفظ آنان را‬ ‫به منزل بھنام می برند تا خانه اين کارگر‬ ‫زندانی را بعد از ‪٤‬سال تفتيش کنند‪.‬‬ ‫به دنبال اين ھمه فشار که برای خانواده‬ ‫و خود بھنام ايجاد کردند‪ ،‬او را به زندان‬ ‫رجايی شھر کرج تبعيد کردند برای‬ ‫اينکه خانواده بھنام را از نظر اقتصادی‬ ‫دچار مشکل کنند ‪ .‬بھنام ابراھيم زاده به‬ ‫اعتراض به اين وضعيت که برای خود و‬ ‫خانواده او به وجود آورده بودند در‬ ‫تاريخ ‪١٧‬مرداد اقدام به اعتصاب غذا‬ ‫نمود‪.‬‬ ‫مسئوالن زندان به جای رسيدگی به‬ ‫وضعيت ايشان او را تھديد می کردند که‬ ‫دست از اعتصاب بر دارد و اما بھنام‬ ‫تسليم نشد و به اعتصاب خود ادامه داد و‬ ‫در تاريخ دھم شھريور اعتصاب تر خود‬ ‫را به اعتصاب خشک تبديل کرد‪ .‬در اين‬ ‫اعتصاب شايد بھنام از نظر جسمی با‬ ‫کاھش وزن روبرو شد باشد‪ ،‬اما از نظر‬ ‫روحی سرشار از انرژی و روحيه خيلی‬ ‫عالی دارد‪ .‬سرانجام در تاريخ ‪١٢‬‬ ‫شھريور بھنام ابراھيم زاده را به سالن‬ ‫زندانيان سياسی منتقل کردند و ايشان ھم‬ ‫به اعتصاب خود پايان داد‪.‬‬ ‫نامه زندانی در بند وبالگ نويس و فعال‬ ‫کارگری وحقوق کودکان به گزارشگر‬ ‫ويژه حقوق بشر سازمان ملل درامور‬ ‫ايران‪ ،‬آقای احمد شھيد‬

‫‪١٠‬‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫من "بھنام ابراھيم زاده" ازدرون زندان‬ ‫اوين بند سياسی ‪ ٣٥٠‬اوين که دوران‬ ‫حبس ‪٥‬ساله زندان خود را سپری می‬ ‫کنم‪،‬می باشم‪ .‬در ابتدا الزم ميدانم که‬ ‫بگويم بنده ھيچ گونه وابستگی حزبی‪،‬‬ ‫سياسی و حقوقی و جناحی به ھيچ حزب‬ ‫و سازمان و گروھی ندارم‪.‬‬ ‫اين نامه از جانب يک زندانی محبوس‬ ‫است که ‪...‬تنھا به جرم آشکار کردن بی‬ ‫عدالتی ھا و دفاع از کودکان‪ ،‬کارگران و‬ ‫زنان از طرف دستگاه قضايی ايران به ‪٥‬‬ ‫سال حبس ناعادالنه محکوم شده است که‬ ‫در تمام مدت دوران حبس متحمل ھزينه‬ ‫ھای فراوانی شده است‪.‬‬ ‫آقای احمد شھيد‪ ،‬آنچه که مرا بارديگر‬ ‫واداشته تا قلم به دست بگيرم نه فقط‬ ‫گذشت نزديک به ‪ ٤‬سال از عمرم در‬ ‫پشت ديوارھا و سيم خاردارھا بوده‪ ،‬بلکه‬ ‫اين احساس وارون حقايق و ژست حقوق‬ ‫بشری گرفتن توسط مأموران قضايی و‬ ‫امنيتی بوده که ظلم مضاعفی را‬ ‫براينجانب و خانواده ام تحميل نموده اند‪.‬‬ ‫شايد ھنوز افراد زيادی ھستند که نمی‬ ‫دانند چرا و چگونه بازداشت و محاکمه‬ ‫شده ام‪ .‬اگر در مقابل اين وارونه جلوه‬ ‫دادن حقيقت سکوت نمايم‪ ،‬خود نيز ظلم‬ ‫ديگری بر خود روا داشته ام‪.‬‬ ‫اينک پس از گذشت ‪ ٤‬سال که پرده از‬ ‫حقايق فراوانی برداشته شده است‪ ،‬نه تنھا‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫برای من بلکه برای خيلی از کسانی که‬ ‫دستگاھھای اطالعاتی‪ ،‬امنيتی و قضايی‬ ‫را از نزديک تجربه کرده اند ترديدی‬ ‫باقی نمانده که پشت به ظاھرفريبنده‬ ‫وپرده ھای شعارگونه‪،‬چه سختی ھا‬ ‫وظلمھايی نھفته است‪.‬‬ ‫بنده از آنچه که بر من گذشته برای آگاھی‬ ‫مردم و جامعه و در آخر مسئوالنی که در‬ ‫اين فجايع دست داشته اند مسايلی را ارايه‬ ‫نمايم تا شايد اين اقدام گامی باشد در‬ ‫راستای کاھش اتفاقات مشابه‪.‬‬ ‫آقای احمد شھيد من قصد ھيچ گونه‬ ‫جريان سازی جز بيان حقيقت و نگرانی‬ ‫خود و ديگر زندانيان ندارم‪ .‬بنده از ھمان‬ ‫لحظه درگيری در خيابان توسط نيروھای‬ ‫امنيتی‪ ،‬دستبند بدست بوسيله کادرھای‬ ‫نيروی انتظامی به شدت مورد ضرب و‬ ‫شتم‪ ،‬حتاکی‪ ،‬فحاشی و رفتارھای غير‬ ‫قانونی و انسانی قرار گرفته ام ‪ .‬توسط‬ ‫شدت ضربات وارده قفسه سينه ام و‬ ‫قسمتی از پايم به شدت آسيب ديد‪،‬متعاقب‬ ‫آن به سلول انفرادی بند ‪ ٢٠٩‬وزارت‬ ‫منتقل شدم‪.‬‬ ‫با انتقال من به انفرادی شروع ضرب و‬ ‫شتم و شرايط زندان سخت تر و‬ ‫غيرانسانی تر شد‪ ،‬چرا که حتی برای‬ ‫مداوای پزشکی من ھم ھيچ اقدامی‬ ‫نکردند‪.‬‬ ‫آقای احمد شھيد ضرب وشتم‪ ،‬حتاکی‪،‬‬ ‫فحاشی‪ ،‬توھين به خودم‪ ،‬مادرم‪ ،‬ھمسرم‬

‫ د ن ‬ ‫ازھمان لحظه اول بازجويی توسط بازجو‬ ‫وفرد ديگری که بعنوان شکنجه گر‬ ‫حضور داشت بر روی من صورت می‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫آنھا با زدن دستبند به دستھايم و چشم بند‬ ‫به چشمھايم امکان ھرگونه تحرکی را از‬ ‫من سلب کرده بودند‪ .‬تحمل انفرادی و‬ ‫بازجوييھای طوالنی مدت و ساير موارد‬ ‫امری بود که بايد به آن عادت ميکردم‪.‬‬ ‫در کنار اين موارد‪ ،‬در تمام مدت‪ ،‬بازجو‬ ‫در گوشم می خواند که نظام آسيب ديده و‬ ‫شما به زودی اعدام خواھی شد‪.‬‬ ‫تحقق اين وعده تا مدتھا بارھا وقتی در‬ ‫طول شبانه روز بدون ھيچ توضيحی مرا‬ ‫ازسلولی به سلولی ديگر و از بندی به‬ ‫بندی ديگر منتقل می کردند مرا در بيم و‬ ‫ھراس قريب الوقوع بودن اعدام قرار‬ ‫ميداد‪.‬‬ ‫طی ‪ ٨٠‬روز انفرادی و بازجويی‬ ‫ھيچوقت رنگ آفتاب را نديدم‪ .‬در ادامه‬ ‫چنين فشارھايی ودرمجموع ‪ ٤‬ماه تحمل‬ ‫سلول انفرادی بند ‪ ،٢٠٩‬بی خبری‬ ‫مطلق‪ ،‬عدم دسترسی به تلفن و عدم‬ ‫مالقات با خانواده منجر به اين پرسش در‬ ‫بين خانواده‪ ،‬اقوام‪ ،‬دوستان و رسانه ھا‬ ‫شده بود که آيا "بھنام ابراھيم زاده" زنده‬ ‫است؟!‬ ‫بعد از اتمام بازجويی و انفرادی بدين‬ ‫ترتيب بود که با دفاعيه و با گزارش‬ ‫کاری که برايم آماده شده بود به دادگاه‬ ‫رفتم اما نتيجه مواجه با بازجويی ھای‬ ‫پرحاشيه مأموران وزارت اطالعات فرد‬ ‫را به آنجا ميکشاند که حتی به دروغ بر‬ ‫عليه خود اعتراف کند ‪.‬‬ ‫اين اعتراف منبع حکم و رأی قاضی نيز‬ ‫قرار می گيرد‪ .‬چرا که در يک دادگاه چند‬ ‫دقيقه ای و فرمايشی بدون حق دفاع از‬ ‫خود ‪ ٢٠‬سال حبس ناعادالنه و محروميت‬ ‫از ادامه فعاليتھايم محکوم شدم‪.‬‬

‫‪١١‬‬

‫آقای احمد شھيد اکنون بر اثر ھمين‬ ‫برخوردھای تند و خشن و افراطی بارھا‬ ‫و بارھا دست به اعتصاب خشک‬ ‫طوالنی مدت زدم که منجر به آسيبھای‬ ‫شديد در نواحی گردن و گوش ودھان و‬ ‫کليه ھايم شده است‪ .‬متأسفانه بدليل عدم‬ ‫توجه مسئوالن‪ ،‬مورد درمان پزشکی ھم‬ ‫قرار نگرفتم‪.‬‬ ‫در حال حاضر تنھا فرزندم به سرطان‬ ‫خون مبتال شده و ھمسرم ھم نيز بينايی‬ ‫يکی از چشمانش مشکل پيدا کرده و نياز‬ ‫به عمل جراحی دارد‪ .‬با اين حال با‬ ‫ھمچنان با درخواست مرخصی من‪،‬‬ ‫مالقاتھای حضوری‪ ،‬حتی ارتباط با‬ ‫خانواده و فرزند بيمارم در بيمارستان‬ ‫مخالفت می کنند‪.‬‬ ‫آقای احمد شھيد بی قانونی‪ ،‬بی توجھی‬ ‫به حداقل حقوق شھروندی‪ ،‬ناديده گرفتن‬ ‫حق دادرسی و چگونگی بازداشت و‬ ‫محاکمات غير علنی و فرمايشی و دوره‬ ‫ھای طوالنی مدت بازداشت بدون تفھيم‬ ‫اتھام در سلولھای انفرادی در تمامی‬ ‫مراحل‪ ،‬زندانی سياسی‪ -‬عقيدتی از‬ ‫داشتن وکيل و حتی ديدار با وکيل تعيينی‬ ‫ھم توسط دادگاه محروم ميماند در پناه آن‬ ‫بی توجھی‪ ،‬وضعيت پزشکی زندانيان‬ ‫زندانيان بيمار واذيت و آزار زندانيان به‬ ‫شيوه ھای گوناگون ازجمله تھديدھای‬ ‫محيطی خودسرانه و دھھا مورد ديگر‬ ‫که دولت بطور سيستماتيک بر زندانيان‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫روا می دارند در اين نامه نمی گنجد‪.‬‬ ‫در پايان ضمن تشکر و قدردانی از بذل‬ ‫توجھتان به وضعيت حقوق بشر ايران‬ ‫اميدوارم تا دولتمردان ايران با‬ ‫درخواست ورود شما به ايران برای‬ ‫بررسی وضعيت حقوق بشر موافقت‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫باسپاس و تشکر‬ ‫بھنام ابراھيم زاده‬ ‫بھنام ابراھيمزاده‪ ،‬زندانی سياسی زندان‬ ‫رجايیشھر کرج در نھمين روز‬ ‫اعتصاب غذای خود به سلولھای‬ ‫انفرادی اين زندان منتقل شد‪.‬‬ ‫اين فعال کارگری که از روز ‪ ٢١‬مرداد‬ ‫ماه جاری به بند ‪ ١‬زندان رجايیشھر‬ ‫کرج منتقل شده بود‪ ،‬امروز ‪ ٢٧‬مرداد‬ ‫ماه به سلولھای انفرادی اين زندان برده‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫وی با خواسته بازگشت به بند ‪٣۵٠‬‬ ‫زندان اوين و يا بند زندانيان سياسی‬ ‫زندان رجايیشھر کرج دست به‬ ‫اعتصاب غذا زده است‪.‬‬ ‫بھنام ابراھيمزاده عصر روز ‪١٣‬‬ ‫ارديبھشت ماه ابتدا به دادسرای مقدسی‬ ‫اوين و سپس به سلولھای انفرادی بند‬ ‫‪ ٢٠٩‬اين زندان منتقل شده بود‪.‬‬ ‫وی از آن زمان تا ‪ ٢١‬مرداد ماه در بند‬ ‫‪ ٢٠٩‬و تحت بازجويی قرار داشت که‬ ‫منجر به گشوده شدن پروندهی جديدی‬

‫ د ن ‬ ‫برای وی با اتھام اغتشاش در زندان شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بنا به گفتهی منابع مطلع‪ ،‬اين پرونده‬ ‫مربوط به حملهی گارد زندان به بند‬ ‫‪ ٣۵٠‬زندان اوين در ‪ ٢٨‬فروردين ماه‬ ‫امسال است‪.‬‬ ‫گفتنی است‪ ،‬بھنام ابراھيمزاده فعال‬ ‫کارگری که از سوی دادگاه انقالب به‬ ‫اتھام اجتماع و تبانی به ‪ ۵‬سال حبس‬ ‫تعزيری محکوم شده و در حال سپری‬ ‫کردن چھارمين سال محکوميت خود‬ ‫است در تاريخ ‪ ٢٢‬خرداد ‪ ٨٩‬توسط‬ ‫ماموران امنيتی دستگير شد و در دادگاه‬ ‫انقالب ابتدا به ‪ ٢٠‬سال زندان محکوم و‬ ‫حکم وی در دادگاه تجديد نظر به ‪ ۵‬سال‬ ‫حبس تعزيری تقليل يافت‪.‬‬ ‫شاھرخ زمانی؛‬ ‫در حمايت از بھنام ابراھيم زاده ‪٤٨‬‬ ‫ساعت اعتصاب غذا می کنم!‬ ‫بھنام ابراھيم زاده فعال کارگری و فعال‬ ‫دفاع از کودکان را چھار سال بی گناه‬ ‫زندانی کردند ‪ ،‬حدود سه ماه پيش طی‬ ‫يورش ضد انسانی به بند ‪ ٣٥٠‬زندان‬ ‫اوين مورد شديد ترين ضرب و شتم قرار‬ ‫دادند و سپس به انفرادی منتقل کردند و‬ ‫در انفرادی بطور مستمر مورد آزار و‬ ‫اذيت ‪ ،‬بازجويی و شکنجه قرار دادند‪،‬‬ ‫در حالی که بھنام در سلول انفرادی بوده‬ ‫و از ‪ ٤‬سال پيش در زندان بوده است‬ ‫ماموران اداره اطالعات به خانه او‬ ‫يورش بردند و تمامی لوازم و اثاثيه خانه‬ ‫اش را جستجو ودرب و داغان کردند به‬ ‫بھانه اينکه دنبال مدرک عليه او می‬ ‫گردند کسی که چھار سال است در زندان‬ ‫می باشد چه مدرکی می توان در خانه‬ ‫کرايه ی او که طی چھارسال سه بار‬ ‫عوض شده است پيدا کرد؟ آيا اين پرونده‬ ‫سازی دروغين و ساختگی نيست؟ در‬ ‫تفتيش فريب کارانه منزل بھنام چون‬ ‫نااميد از يافتن مدرک بودند لب تاب نيما‬ ‫و تعداد ديگری از لوازم پسر بھنام را با‬

‫‪١٢‬‬

‫شماره ‪١١٧‬‬ ‫قانونی و به حق بھنام عملی شود ‪.‬‬ ‫شاھرخ زمانی‪ ،‬از زندان گوھر دشت‬ ‫کرج‬ ‫‪ ٢٦‬مرداد ‪١٣٩٣‬‬

‫وحيد اصغری‪ ،‬رسول بداغی‪ ،‬خالد‬ ‫حردانی‪ ،‬صالح کھندل‪ ،‬رضا منفرد‪،‬‬ ‫اسدﷲ ھادی‪ ،‬محمد امير خيزی‪ ،‬علی‬ ‫سالم پور‪ ،‬ابراھيم پوالدوند‪ ،‬سعيد‬ ‫ماسوری‪ ،‬محمدعلی منصوری‪ ،‬افشين‬ ‫حيرتيان‪.‬‬ ‫‪ ٢٧‬مرداد ماه ‪١٣٩٤‬‬

‫در پی تشديد سرکوب و انحالل بندھای‬ ‫سياسی در زندانھای ايران و يورش‬ ‫وحشيانه نيروھای سرکوبگر به بند‬ ‫سياسی ‪ ٣٥٠‬اوين و ضرب و شتم و‬ ‫انفرادی و تبعيد غير قانونی زندانيان‬ ‫سياسی به بندھای عادی‪ ،‬بھنام ابراھيم‬ ‫زاده بعد ‪ ٩٧‬روز شکنجه جسمی و‬ ‫روحی در انفرادی ‪ ٢٠٩‬اوين بطور غير‬ ‫قانونی به بند يک زندان رجايی شھر‬ ‫تبعيد شده است اين فعال کارگری از‬ ‫ھمان روز انتقال غير قانونی و بر خالف‬ ‫قانون تفکيک جرايم به بند محکومين به‬ ‫اعدام که تعادل روحی ندارند و از اين‬ ‫جھت خطرناک ھستند در جھت اعتراض‬ ‫به تبعيد غير قانونی خود دست به‬ ‫اعتصاب غذا زده و خواستار انتقال به بند‬ ‫سياسی شده است ما تعدادی از زندانيان‬ ‫سياسی رجايی شھر ضمن اعتراض شديد‬ ‫به اين عمل خود سرانه و غير قانونی با‬ ‫ابراز نگرانی از وضعيت وخيم روحی و‬ ‫جسمی بھنام خواستار باز گرداندن فوری‬ ‫بھنام ابراھيم زاده و ديگر زندانيان‬ ‫سياسی از جمله شھرام چنيان و مھدی‬ ‫فراھی شانديز به بند سياسی می باشيم‪.‬‬ ‫از مردم آزاديخواه و نھاد ھای مدافع‬ ‫حقوق انسانی می خواھيم از ھر طريق‬ ‫ممکن به اين نقض قانون اعتراض کرده‬ ‫و در باز گرداند وی به حکومت‬ ‫جمھوری اسالمی فشار اورند‪.‬‬

‫مالقات با آقای احمد شھيد در استکھلم‬

‫انتقال غير قانونی فعال کارگری بھنام‬ ‫ابراھيم زاده را به بند غير سياسی‬ ‫محکوم می کنيم‬

‫خود بردند که ھنوز بدون ھيچ دليلی‬ ‫وسايل نيما را پس نمی دھند و اکنون‬ ‫بھنام را از سلول ھای انفرادی ‪٢٠٩‬‬ ‫اوين به بند يک ‪ ،‬سالن دو زندان گوھر‬ ‫دشت تبعيد کردند و بھنام در اعتراض‬ ‫نسبت به چنين ظلم و ستم از تاريخ ‪١٨‬‬ ‫مرداد ‪ ٩٣‬دست به اعتصاب غذا زده‬ ‫است ‪ ،‬او می خواھد تبعيد غير قانونی او‬ ‫را حذف کنند و به سالن ‪ ٣٥٠‬اوين بر‬ ‫گردانند و ھمچنين اجازه بدھند به مداوای‬ ‫بيماريھای خود که ھمگی حاصل زندان‬ ‫و شکنجه ھای طی چھار سال گذشته‬ ‫ھستند بپردازد‪.‬‬ ‫مطالبات بھنام صد در صد قانونی و حق‬ ‫ھر زندانی است‪ ،‬ضمن حمايت از‬ ‫اعتراض بھنام ابراھيم زاده از تمامی‬ ‫کارگران ‪ ،‬تشکل ھا و فعالين و مردم‬ ‫آزاديخواه می خواھم‪ ،‬به ھر طريق‬ ‫ممکن از بھنام دفاع و حمايت نمايند‪ ،‬با‬ ‫توجه به اينکه خود من زندانی ھستم و‬ ‫ھيچ کمک عملی در دفاع از بھنام نمی‬ ‫توانم انجام بدھم و تنھا کاری که می توان‬ ‫انجام بدھم اعتصاب غذا در جھت حمايت‬ ‫از ھمرزمم بھنام است‪ ،‬بنا براين از‬ ‫صبح روز يکشنبه مورخ ‪ ٢٦‬مردادماه‬ ‫‪ ٩٣‬به مدت ‪ ٤٨‬ساعت اعتصاب غذا می‬ ‫کنم و اعالم می کنم بايد خواسته ھای‬

‫ د ن ‬

‫)جمعى از زندانيان(‬ ‫حشمت اله طبرزدی‪ ،‬شاھرخ زمانی‪،‬‬

‫شکايت از جمھوری اسالمی ايران‬ ‫شاکی‪ :‬نھاد کودکان مقومند‬ ‫موضوع‪ :‬وضعيت بھنام ابراھيم زاده‬ ‫بھنام ابراھيم زاده به دنبال حمله‬ ‫نيروھای ويژه امنيتی جمھوری اسالمی‬ ‫به بند ‪ ٣۵٠‬زندان اوين در تاريخ بيست‬ ‫و ھشتم فروردين ماه و ضرب و شتم بی‬ ‫سابقه زندانيان سياسی در اين بند‪ ،‬ھمراه‬ ‫تعدادی از زندانيان سياسی بند ‪ ٣٥٠‬به‬ ‫انفرادی ھای ‪ ٢٤٠‬منتقل شد‪ .‬سپس در‬ ‫يازده ارديبھشت به ‪ ٣٥٠‬بازگردانده شد‬ ‫و بعد از دو روز مجددا به سلول انفرادی‬ ‫‪ ٢٠٩‬منتقل شد‪ .‬از اين تاريخ خبری از‬ ‫وی در دست نيست!‬ ‫بھنام ابراھيم زاده )اسعد(‪ ٣٤ ،‬ساله‪،‬‬ ‫فعال کارگری و مدافع حقوق کودکان‬ ‫زندانی سياسی در بند در زندان اوين‬ ‫است‪.‬‬ ‫فرزند سيزده ساله او‪ ،‬نيما ابراھيم زاده‬ ‫بعلت ابتال به بيماری سرطان در‬ ‫بيمارستان محک تھران بستری است‪.‬‬ ‫بھنام‪ ،‬در يازده ارديبھشت ‪ ١٣٨٨‬بجرم‬ ‫شرکت در مراسم اول ماه مه دستگير و‬ ‫پس از مدتی آزاد شد‪ .‬سيزده ماه بعد‪ ،‬در‬ ‫‪ ٢٢‬خرداد ماه ‪ ١٣٨٩‬در پارک الله‬ ‫تھران دستگير و بشدت کتک زده شد‪،‬‬ ‫بطوری که قفسه سينه اش شکست و با‬ ‫وضعيت وخيم جسمی به بند مخوف‬ ‫‪ ٢٠٩‬اوين منتقل شد‪ .‬چھار ماه تحت‬ ‫شديدترين شکنجه ھای روحی و جسمی‬

‫‪١٣‬‬

‫قرار گرفت‪ .‬قفسه سينه‪ ،‬پای چپ و گوش‬ ‫چپ او دچار آسيبھای جدی گرديد‪.‬‬ ‫جالدان اوين از او ميخواستند‪ ،‬در‬ ‫مصاحبه تلويزيونی عليه خودش اعتراف‬ ‫کند‪.‬‬ ‫بھنام مطلقا نپذيرفت و در اعتراض به‬ ‫رفتارھای وحشيانه بازجويان و شکنجه‬ ‫گران‪ ،‬دست به اعتصاب غذا زد‪ .‬پس از‬ ‫پانزده روز اعتصاب غذا‪ ،‬او را به بند‬ ‫‪ ٣٥٠‬زندان اوين منتقل کردند‪ .‬او در اين‬ ‫مدت از حق مالقات و تماس تلفنی با‬ ‫خانواده‪ ،‬ھمسر و فرزندش محروم بود‪.‬‬ ‫وی پس از ماھھا بالتکليفی در دادگاھی‬ ‫به رياست قاضی صلواتی معروف به‬ ‫قاضی مرگ‪ ،‬بدون امکان دفاع از خود و‬ ‫بدون اينکه وکيل مدافعش امکان دفاع از‬ ‫پرونده موکل خود را داشته باشد‪ ،‬به جرم‬ ‫واھی فعاليت عليه امنيت کشور‪ ،‬به ‪٢٠‬‬ ‫سال زندان و ده سال تبعيد و محروميت‬ ‫دائم از ھر نوع فعاليت اجتماعی محکوم‬ ‫گرديد‪.‬‬ ‫در نتيجه اعتراضات بين المللی و شکايت‬ ‫به مجامع حقوقی‪ ،‬پرونده به شعبه ديگری‬

‫شماره ‪١١٧‬‬ ‫ارجاع گرديد و حکم او به پنج سال حبس‬ ‫کاھش داده شد‪ .‬اين حکم قطعی نشد و او‬ ‫بدون حکم قطعی به زندان بازگردانده شد‪.‬‬ ‫در اين مدت خانواده بھنام‪ ،‬ھمسر و‬ ‫فرزندش‪ ،‬مداوما تحت آزار و فشارھای‬ ‫امنيتی قرار داشتند‪ .‬برای ھربار مالقات‪،‬‬ ‫بايد طی دوازده ساعت سفر به تھران‪،‬‬ ‫فقط ‪ ٢٥‬دقيقه مالقات کابينی با او‬ ‫ميداشتند‪.‬‬ ‫در اين حين‪ ،‬نيما پسر وی به سرطان‬ ‫مبتال و در بيمارستان محک بستری‬ ‫گرديد‪.‬‬ ‫بھنام در وضعيت فوق العاده دشواری‬ ‫قرار گرفت‪ .‬سرانجام با وثيقه ‪٢٠٠‬‬ ‫ميليون تومانی اجازه مرخصی کوتاه مدت‬ ‫به او داده شد تا بتواند چند روزی کنار‬ ‫فرزند بيمار و بستری اش باشد‪.‬‬ ‫مرخصی کوتاه مدت نيما به اتمام رسيد‪.‬‬ ‫مسئولين زندان با تمديد مرخصی اش‬ ‫موافقت نکردند و او مجددا به زندان‬ ‫بازگردانده شد‪ .‬بھنام ابراھيم زاده در راه‬ ‫بازگشت به زندان‪ ،‬در پيامی ويديويی‬ ‫گفت‪:‬‬ ‫"عليرغم ميل خودم به زندان برميگردم‪،‬‬ ‫به زندانی که ساللھا پشت ميله ھای آن‪،‬‬ ‫بدون اينکه جرمی مرتکب شده باشم!‬ ‫جرمم دفاع از حرمت انسانھا و انسانيت‬ ‫بوده است! جرمم‪ ،‬دفاع از ھم بندانی بوده‬ ‫است که ھم سرنوشت من بوده اند‪.‬‬

‫ د ن ‬ ‫کارگرانی که ماھھا دستمزد ناچيزشان‬ ‫پرداخت نشده است‪ .‬جرم من دفاع از‬ ‫کودکانی بوده است که در گوشه و کنار‬ ‫شھرھا سقفی بر سر نداشته اند‪ .‬جرم من‬ ‫دفاع از زنانی بوده است که ميخواھند‬ ‫زندگی انسانی داشته باشند‪ .‬من بايد برای‬ ‫جرمی که مرتکب نشده ام ھزينه سنگينی‬ ‫پرداخت کنم‪ .‬بايد سالھا پشت ميله ھای‬ ‫زندان مورد اذيت و آزار قرار بگيرم!‬ ‫اين خيلی ناحق است که به زندان‬ ‫برگردم!؟‬ ‫بايد فرزند بيمارم‪ ،‬که درگير بيماری‬ ‫لعنتی سرطان است را تنھا بگذارم‪.‬‬ ‫ھمسرم که چند سال است به تنھايی‪ ،‬ھم‬ ‫پدری کرده‪ ،‬ھم مادری کرده و ھم ‪٢٤‬‬ ‫ساعته مراقبت از فرزندمان که در‬ ‫بيمارستان بستری است را انجام داده را‬ ‫ھم مجددا تنھا بگذارم‪.‬‬ ‫من از ھمه وجدانھای آگاه و بيدار‬ ‫ميخواھم که من و خانواده مرا تنھا‬ ‫نگذارند‪ .‬در اين سالھا مورد محبت و‬ ‫مھربانی انسانھای زيادی در سراسر دنيا‬ ‫قرار گرفته ايم‪.‬‬ ‫سوال من از جھانيان اين است‪ :‬آيا دفاع‬ ‫از خود‪ ،‬دفاع از کارگران بايد منجر به‬ ‫زندان و سلب آزادی و آزار خانواده ام‬ ‫بشود!؟ من دلتنگ ھمسرم و فرزندم نيما‬ ‫ھستم‪". . .‬‬

‫ ‪ /‬و ‪ 5‬‬ ‫افسانه وحدت‬ ‫ھر ساله تعداد زيادی کودک و نوجوان از‬ ‫کشورھای خاورميانه و بخصوص‬ ‫کشورھای اسالم زده مجبور به ترک‬ ‫عزيزانشان ميشوند و مھاجرت ميکنند‪.‬‬ ‫تعداد اين نوجوانان ھر سال ه ب ي ش ت ر ش ده‬ ‫است‪ .‬امسال از سالھای قبل ھ م ک ودک ان‬

‫و نوجوانان بيشت ری ب ه اروپ ا م ھ اج رت‬ ‫ک رده ان د‪ .‬در م ي ان آن ھ ا ت ع داد زي ادی‬ ‫کودکان با پيشينه افغان ھستند که اکثرا در‬ ‫اي ران ب زرگ ش ده ان د و ي ا دوران‬ ‫نوجوان ي ش ان را در اي ران گ ذران ده ان د‪.‬‬ ‫مصاحبهای که مالحظه میکنيد از سحر‬ ‫نوجوان ايرانی‪ -‬افغان است‪.‬‬

‫‪١٤‬‬ ‫ادامه از صفحه پيش ‪٠ ٠ ٠‬‬

‫سالم س‪V‬ح‪V‬ر ع‪V‬زي‪V‬ز؛ ت‪V‬و در اي‪V‬ران ب‪V‬دن‪V‬ي‪V‬ا‬ ‫آمدی از مادر و پدر افغانستان‪V‬ی‪ ،‬م‪V‬یش‪V‬ه‬ ‫بگی وضعيتت چطور بود؟‬ ‫ من در ايران بدنيا امدم ول ی ھ ي چ وق ت‬‫خودم را ايرانی نميدونستم‪ .‬ھم ي ش ه ف ک ر‬ ‫میکردم با ھمه فرق دارم‪ .‬خ ي ل ی وق ت ھ ا‬ ‫احساس بدی داشتم‪ .‬ف ک ر م یک ردم چ ون‬ ‫افغانی ھستم ھمه جور بدی ب ه م ن ن گ اه‬ ‫میکنند‪.‬‬ ‫ميتونستی به مدرسه بری؟‬ ‫ نه چون ما شناسنامه نداشت ي م و ھ زي ن ه‬‫ھم خيلی باال بود‪.‬‬ ‫چقدر بايد پول ميداديد؟‬ ‫ خيلی زياد و چ ون م ا ک ارت ن داش ت ي م‬‫بيشتر بايد ھ زي ن ه م یدادي م‪ .‬م ق دارش را‬ ‫نميدانم ولی اينقدر برای ما زي اد ب ود ک ه‬ ‫مامانم اصال نميتوانست ما را ب ه م درس ه‬ ‫بفرستد‪.‬‬ ‫دوست داشتی به مدرسه بری؟‬ ‫خ ي ل ی زي اد‪ .‬خ واھ ر و ب رادرم ھ م‬ ‫ھمينطور‪ .‬ھميشه حسرت ميخورديم وقتی‬ ‫ميديديم بچهھ ا ب ه م درس ه م یرون د‪ .‬دل م‬ ‫برای انيفرم پوشيدن‪ ،‬ب رای ل م س ک ردن‬ ‫کتابھ ای درس ی‪ ،‬ب رای روی ص ن دل ی‬ ‫مدرسه نش س ت ن‪ ،‬ل ک م یزد م ن خ ي ل ی‬ ‫وقتھا گريه میکردم‪ .‬ميشنيديم بعضیھ ا‬ ‫به ما ميگفتند خوب معلومه نب اي د م درس ه‬ ‫بروی چون تو افغان ھستی‪.‬‬ ‫چه احساسی میکردی؟‬ ‫ خيلی ناراحت میشدم‪ .‬چرا ما نبايد ح ق‬‫میداشتيم؟ مگر ما انسان نب ودي م‪ .‬م ن ک ه‬ ‫به سوئد آمدم فقط ‪ ١۵‬سالم بود‪ .‬ف ورا م ن‬ ‫را خود دولت و اداره سوسيال در مدرسه‬ ‫ثبت نام کردند‪ .‬لباس و محل زن دگ ی ب ھ م‬ ‫دادند‪ .‬من را مثل بچهھای سوئدی ميبينن د‪.‬‬ ‫من اصال اي ن ج ا احس اس ب دی از اي ن ک ه‬ ‫مادر و پدرم در افغانستان متول د ش ده ان د‬ ‫ندارم‪ .‬اينج ا در م درس ه س ي اه و س ف ي د‪،‬‬ ‫افغانی‪ ،‬آفريقايی‪ ،‬سوئدی ھ م ه ب راب رن د‪.‬‬

‫شماره ‪١١٧‬‬ ‫کسی تحقي ر ن م ي ش ود‪ .‬رف ت ن ب ه م درس ه‬ ‫اجباری است و مجانی برای ھمه‪.‬‬ ‫خوب تو که در اي ران ج اي ی ک ه م ت ول د‬ ‫شدی اجازه مدرسه رفتن نداشتی و اي ن ج ا‬ ‫سر کالسی رفتی که ھمه در درس اقال ‪٧‬‬ ‫سال از تو جلو تر بودند در مدرسه‬ ‫چطور میگذره؟‬ ‫ راستش خ ج ال ت م یکش م‪ .‬ھ ن وز دارم‬‫چوب اون محروميتھا را م ي خ ورم‪ .‬م ن‬ ‫شبانه روز ھم درس بخون م ن م یت ون م ب ه‬ ‫بچهھای اينجا برسم‪ .‬ولی کمکم م یک ن ن د‪.‬‬ ‫اينجا مردم خيلی جالبند‪ .‬دوست دارن د ب ه‬ ‫بقيه کمک کنند‪ .‬من خيلی ک م ک گ رف ت م‪.‬‬ ‫االن کمی راه افتادم و دارم تا حدی زب ان م‬ ‫و رياضی را بھتر و بھتر میکنم‪ .‬مطمئ ن‬ ‫ھستم با تالش خودم و کمکی که م ي گ ي رم‬ ‫آينده خوبی خواھم داشت‪.‬من در ايران از‬ ‫رفتن به مدرسه و حق وق زي ادی م ح روم‬ ‫بودم‪ .‬االن به دخترانی فکر میکنم ک ه ن ه‬ ‫تنھا از رفتن به مدرسه محروم ھستند‪ ،‬ن ه‬ ‫ت ن ھ ا ح ق وق ی ن دارن د ب ل ک ه خ ي ل ی زود‬ ‫شوھرشان م ي دھ ن د‪ .‬دور و ب ر م ا زي اد‬ ‫ب ودن د ک ه خ ي ل ی ک وچ ک ش وھ رش ان‬ ‫ميدادند‪.‬‬ ‫برای تو ھم پيش آمد؟‬ ‫ آره‪ .‬مادرم مجبور شد من را شوھر بده‪.‬‬‫يعنی من را بفروشه‪ .‬تا بتونه برامون غ ذا‬ ‫بخره‪ ،‬وگرنه چکار ميکرد!؟‬ ‫فکر میک‪V‬ن‪V‬ی چ‪V‬را پ‪V‬در و م‪V‬ادری را ک‪V‬ه‬ ‫خيلی بچهھاشون را دوست دارن‪V‬دح‪V‬اض‪V‬ر‬ ‫م‪V‬ي‪V‬ش‪V‬ون‪V‬د ک‪V‬ودک‪V‬انش‪V‬ان را م‪V‬ج‪V‬ب‪V‬ور ک‪V‬ن‪V‬ن‪VV‬د‬ ‫ازدواج کند؟‬ ‫ از فقره چون پول ندارند‪ .‬مجبور ميشن‪.‬‬‫به خاطر اينکه نميتوانند ھزينه زندگي ش ان‬ ‫را تامين کنند‪.‬‬ ‫يعنی تو به مادرت حق ميدی؟‬ ‫ راستش نه‪ .‬نمیتون م ح ق ب دم‪ .‬ب ع ض ی‬‫وق ت ھ ا اي ن ق در عص ب ان ی م ي ش م ک ه داد‬ ‫میزنم‪ .‬آخه راه ديگری نب ود؟ چ را م ن؟‬

‫ د ن ‬ ‫يعنی ھمه زندگی من تباه بشه؟ يعنی آي ن ده‬ ‫ام نابود بشه؟ يعنی ھر روز زجر بک ش م؟‬ ‫آخه مگه م ا در زم ان پ ي غ م ب ر زن دگ ی‬ ‫میکنيم؟‬ ‫پس وقتايی که داد ميزنی به اين دليله؟‬ ‫ آره‪.‬ببخشيد که من گاھی مث ل دي وان هھ ا‬‫ھستم ولی دست خ ودم ن ي س ت‪) .‬ب غ ض ش‬ ‫ميترکد و گريه ميکند(‬ ‫سحر فکر ميکنی تقصير کيه؟ چرا اينقدر‬ ‫مردم در ايران اينقدر فقيرند؟‬ ‫راستش من اونوقت فکر میکردم تقص ي ر‬ ‫خودمونه‪ .‬مادرم مقصره‪ ،‬پ درم‪ .‬ن م ي دون م‬ ‫اصال فکر میکردم تقصير کيه يا نه‪ .‬فکر‬ ‫میکردم زندگی ھمينه‪ .‬فکر میکردم ھمه‬ ‫ذلّت ميکشند‪ .‬گاھ ی ک ه ب ا م ادرم خ ون ه‬ ‫پولدارھا میرفتم و ميديدم بچهھای آنھا‬ ‫چ ق در وس اي ل ج ال ب دارن د‪ ،‬ات اق زي ب ا‬ ‫لباسھای قشنگ دي گ ر دل م ن م ي خ واس ت‬ ‫نم از ب خ وان م‪ .‬اگ ر ھ م از ت رس م ام ان‬ ‫مجبور بودم الکی شعر ميخوندم‪ .‬مامان‬ ‫ھميشه ميگفت عدل خ دا‪ .‬اي ن ب ود؟ ازش‬ ‫که میپرسيدم مام ان اي ن ع دل ه م ي گ ف ت‬ ‫زبانت را گاز بگير‪ .‬اين ج ا در س وئ د ھ م‬ ‫ھمه اعتقادی که داشتم کامل از بين رف ت‪.‬‬ ‫من ھرگز دوست نداشتم چادر س رم ک ن م‪.‬‬ ‫از چادر متنف ر ب ودم‪ .‬ول ی ج اي ی ک ه م ا‬ ‫زن دگ ی م یک ردي م ب اي د ب ا چ ادر س ر‬ ‫ميکرديم و بيرون میرفتيم‪.‬‬ ‫االن که فکرش را میکنم میبينم درسوئ د‬ ‫اين دولته که به ما ميرسه‪ .‬عالوه بر غذا‪،‬‬ ‫لباس و مسکن‪ ،‬پول تو جيبی بھمون ميده‪.‬‬ ‫با احترام زندگی میکنم‪ .‬تو ايران که دائ م‬ ‫ميشنيديم ک ه ي ک ی از ح ک وم ت یھ ا پ ول‬ ‫زيادی دزديده‪ .‬خوب اونھ ا پ ول م ردم ه‬ ‫که ميدزدند‪ .‬بجای اينکه بچهھای فق ي ر را‬ ‫کمک کنند و يا کسی مثل م ن ب ه م درس ه‬ ‫بره‪.‬‬ ‫ممنون سحر جان از اي ن ک ه ام ک ان دادی‬ ‫باتو صحبت کنم‪.‬‬ ‫ام ي دوارم ح وص ل ه داش ت ه ب اش ی و اي ن‬ ‫صحبتھا را ادامه بدھيم‪.‬‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪١٥‬‬

‫ د ن ‬

‫ و ‪ 8‬ر و ‪7‬ﯿ ‪ 3%‬ا‪ 6‬ار‬ ‫ ر ‪ :‬و ‪ 9‬و دﯾ‪! $‬؟‬

‫شمس الدين امانتی‬

‫به گزارش مرکز اطالع رسانی آموزش و‬ ‫پرورش‪ ،‬فانی وزير دولت روحانی با‬ ‫اعالم آمادگی برای ورود به سال‬ ‫تحصيلی جديد گفت"سال تحصيلی جديد‬ ‫باحضور ‪ ١٢ /٥‬ميليون دانشآموز‪ ،‬حدود‬ ‫يک ميليون معلم درصد و پنجھزار‬ ‫مدرسه آغاز میگردد‪ .‬وی افزود"‬ ‫امسال‪ ١٣٠‬ميليون جلد کتاب چاپ شده‬ ‫است که از فردا در سراسر کشور توزيع‬ ‫آن آغاز میشود‪".‬‬ ‫"فانی"بااشاره به اينکه در سال تحصيلی‬ ‫جديد به دنبال تھيه و تدوين نقشه راه برای‬ ‫اجرای سند تحول ھستيم‪ ،‬خاطرنشان‬ ‫کرد" ‪ ٤٠‬راھکار از ‪ ١٣٠‬راھکار سند‬ ‫تحول در قالب ‪ ٩٩‬برنامه و فعاليت در‬ ‫سال تحصيلی جديد اجرايی میشود‪".‬‬ ‫نامبرده در آدامه گفت‪" :‬آموزش و‬ ‫پرورش در سال تحصيلی جديد مصمم‬ ‫است که حتی يک دانش آموز ‪٦‬تا‪١١‬ساله‬ ‫خارج از مدرسه نماند"‪ ،‬وی گفت‪ ،‬سال‬ ‫تحصيلی‪٩٤ –٩٣‬سال انسداد مبادی‬ ‫بیسوادی است‪ ،‬آموزش و پرورش به‬ ‫عنوان متولی اين حوزه در دولت يازدھم‬ ‫تالش میکند ھيچ دانشآموزی بيرون‬ ‫مدرسه نماند‪".‬اين حيله شرعی و‬ ‫اينکه"تالش متوليان"با وجود ده ھا ھزار‬ ‫کودک کار و بازمانده از تحصيل که ھر‬ ‫سال تعداد آنھا رو به افزايش است‪،‬‬ ‫چگونه تحقق می يابد بيش از يک دروغ‬ ‫اسالمی نيست که رژيم حاکم بر ايران‬ ‫‪ ٣٥‬سال است در عرصەھای گوناگون‬

‫آنرا بستەبندی و تحويل مردم ايران می‬ ‫دھد‪.‬‬ ‫بنا به گفته اين وزير دولت روحانی"در‬ ‫حال حاضر وزارت آموزش و پرورش با‬ ‫کسری ‪ ٥٠٠٠‬ميليارد تومانی بودجه رو‬ ‫به رو است‪".‬سالی که نکوست از بھارش‬ ‫پيدا است! به دنبال اظھارات اين وزير بی‬ ‫تدبير و نا اميد در دولت روحانی‪ ،‬معاون‬ ‫آموزش ابتدايی وزارت آموزش و‬ ‫پرورش گفت"مشغول ساماندھی نيروی‬ ‫انسانی در مناطق مختلف ھستيم و به‬ ‫طور قطع در ابتدای مھر ھيچ مدرسه و‬ ‫کالسی بدون معلم نخواھد ماند‪!".‬‬ ‫ھر ساله قبل ازگشايش مدارس در ايران‬ ‫تحت حاکميت رژيم اسالمی‪ ،‬مأمورين‬ ‫رژيم و آخوند ھای ريز و درشت در‬ ‫آموزش و پرورش‪ ،‬بمنظور فريب افکار‬ ‫عمومی ضمن تبليغ و ترويج آموزش بر‬ ‫مبنای دين و تفکيک بر مبنای جنسيت‪ ،‬با‬ ‫توسل به حيله شرعی سعی در اشاعه‬ ‫افکار کھنه پرستانه در مدارس و مراکز‬ ‫آموزشی را دارند‪ .‬اما به دليل اينکه اين‬ ‫افکار ارتجاعی در تعارض با خواست‬ ‫واقعی دانش آموزان و معلمين سکوالر و‬ ‫آزاديخواه بوده و ھست‪ ،‬شکست خورده و‬ ‫سپس به بھانه ھای گوناگون نيمه و ناتمام‬ ‫رھا خواھند شد‪.‬‬ ‫طرح ھای ارتجاعی سياست گذارن رژيم‬ ‫اسالمی در وزارت آموزش و پرورش‬ ‫دولت"تدبير و اميد"‪ ،‬درسه ماھه دوم‬ ‫)تير‪ ،‬مرداد و شھريور( سال‪،٩٣‬‬ ‫درمقايسه با سالھای گذشته شتاب بيشتری‬ ‫بخود گرفته است‪ ،‬تا جائيکه کار به فتوای‬ ‫شرعی حجت االسالم ھای رژيم اسالمی‬ ‫در رابطه با توليدات جديد نوشت‬ ‫افزار"اسالمی ‪ -‬ايرانی"نيز رسيده است‪.‬‬

‫به گزارش خبرگزاری تسنيم‪" ،‬مراسم‬ ‫رونمايی از‪١٠٠‬طرح جديد از توليدات‬ ‫نوشت افزار اسالمی ايرانی در روز ‪٢٠‬‬ ‫مرداد سال‪ ،٩٣‬با حضور حجت االسالم‬ ‫سالک رئيس کميسيون فرھنگی مجلس‬ ‫شورای اسالمی و حجت االسالم شھاب‬ ‫مرادی رئيس سازمان فرھنگی ھنری‬ ‫شھرداری تھران و جمعی از اھالی‬ ‫فرھنگ و خانواده شھدا در مجتمع‬ ‫سرچشمه برگزار شد‪ ،‬حجت االسالم‬ ‫مرادی گفت میخواھيم نوشت افزاری‬ ‫ارائه دھيم که متناسب با الگوھای اسالمی‬ ‫ايرانی باشد‪ .‬به جای اينکه از‬ ‫عروسکھايی مثل باربی و يا‬ ‫شخصيتھای کارتونھای آمريکايی‬ ‫استفاده کنيم تالش داريم که نوشت‬ ‫افزارھا رنگ و بوی ملی و دينی داشته‬ ‫باشند‪".‬‬ ‫اما آنچه که مھم و واقعی است ديدگاه‬ ‫متفاوت دانش آموزانی است که قرار است‬ ‫از نوشت افزار ھائی استفاده کنند که بر‬ ‫خالف فتوای اين آخون ھا نه بوئی از دين‬ ‫دارد و نه رنگی از مليت‪.‬‬ ‫آنچه از ھمه بيشتر نظر اکثريت والدين‬ ‫خانواده ھای پر جمعيت کارگری و افراد‬ ‫کم در آمد جامعه را جلب کرده و خواھد‬ ‫کرد‪ ،‬نه عروسک باربی و نه نوشت‬ ‫افزارھائی دينی با چاشنی ملی است‪ ،‬بلکه‬ ‫در درجه اول ھزينه سرسام آور نوشت‬ ‫افزارھائی است که خانواده ھای فقير و‬ ‫تھی دست ايران تحت حاکميت رژيم‬ ‫اسالمی‪ ،‬که اکثريتی از جمعيت ايرانيان‬ ‫را شامل خواھند شد‪ ،‬توانائی و قدرت‬ ‫خريد آنرا ندارند‪ .‬اما ناديده گرفتن‬ ‫خواست فرزندان اين خانواده ھای تھی‬ ‫دست و عواقب روحی اين کمبودھا که‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪١٦‬‬ ‫تأثيری به مراتب مخرب تر نسبت به‬ ‫والدين خود که قادر به خريد نوشت‬ ‫افزارھائی با تصويرھايی از عروسک‬ ‫باربی و سوپرمن نيستند دارد‪ ،‬قابل تأمل‬ ‫است‪.‬‬ ‫در بررسی ھای ميدانی که توسط خبر‬ ‫نگار پانا‪ ،‬در بازارھای فروش اين نوع‬ ‫از اسباب بازی ھا به عمل آورده‪ ،‬عدم‬ ‫دسترسی و تأثيرات مخرب اين کمبود را‬ ‫بر روحيات دانش آموزان شاھد خواھيم‬ ‫بود‪.‬‬ ‫بخشی از اين بررسیھای ميدانی نشان‬ ‫می دھد که قيمت دفترچه ھای دولتی‬ ‫سرسام آور و در اغلب موارد خريد و‬ ‫تھيه آن در توان مالی اکثريت قابل‬ ‫مالحظه ای از والدين دانش آموزان در‬ ‫سال تحصيلی ‪٩٣‬ـ ‪٩٤‬نيست‪".‬ليال‬ ‫اشرفی"که با دو دختر دو قولويش برای‬ ‫خريد لوازم التحرير به"شھروند"آمده به‬ ‫خبرنگار پانا می گويد"من اصال دوست‬ ‫ندارم که بچه ھا با دفترھای نقش و‬ ‫نگاری سرکالس درس باشند اما موقع‬ ‫خريد بيشتر اين طرحھای باربی و‬ ‫کارتونھا نظر دخترانم را جلب می کند و‬ ‫از من می خواھند که آنھا را بخرم‪ .‬وی‬ ‫ادامه می دھد‪ ،‬مثال سال قبل دخترم به‬ ‫خاطر اينکه سر ديکته حواسش به دفتر‬ ‫بغل دستيش که رفته بود چند خط عقب‬ ‫مانده بود و معلم ھم قبول نمی کرد‪ ،‬برای‬ ‫ھمين امسال آمدم از"شھروند"خريد کنم‬ ‫اما ظاھر اين دفترھا را ھم اصال دوست‬ ‫ندارم‪ .‬دخترھا ھم دفترھای فانتزی را‬ ‫بيشتر دوست دارند‪".‬‬ ‫"ابراھيم صافی"از فروشندگان لوازم‬ ‫التحرير در خيابان کريم خان به خبرنگار‬ ‫پانا‪ ،‬گفت"طرحھای ايرانی که بر روی‬ ‫لوازم التحرير زده می شود آنقدر بدسليقه‬ ‫کار شده که من خودم ھم اصال آنھا‬ ‫را روی ويترين نمی گذارم‪".‬‬ ‫در ھمين باره"محسن اشراقی"که حدود‬ ‫‪١٥‬سال است روی طراحی لوازم التحرير‬

‫کار می کند می گويد‪" :‬تنوع و جذابيت‬ ‫در شخصيتھای خارجی بيشتر از ايرانی‬ ‫است برای ھمين ما ھم دوست داريم که‬ ‫از آنھا استفاده کنيم‪".‬در اين بررسی‬ ‫ميدانی ھيچ يک از توليد کننده گان‪،‬‬ ‫فروشنده گان و مصرف کننده گان عالقه‬ ‫ای به خريد نوشت افزار از نوع‬ ‫"اسالمی‪ -‬ايرانی"‪ ،‬با رنگ و بوی ملی و‬ ‫دينی مورد نظر حجت االسالم ھای ريز‬ ‫و درشت رژيم اسالمی را ندارند‪.‬‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬آموزش و پرورش‬ ‫رژيم اسالمی در سال‪١٣٩١‬طی بخشنامه‬ ‫ای‪ ،‬بمنظور ترويج فرھنگ ايرانی ـ‬ ‫اسالمی و ھمچنين جلوگيری از ورود‬ ‫فرھنگ و شخصيتھای انيميشنی غربی‬ ‫به داخل مدارس‪ ،‬ھرگونه لوازمالتحرير‬ ‫اعم از کتاب‪ ،‬دفتر‪ ،‬کيف‪ ،‬مداد و ساير‬ ‫لوازم مورد نياز دانشآموزان که طرحھا‬ ‫و آرمھای غيرايرانی و غيراسالمی داشته‬ ‫باشد‪ ،‬جلوگيری میکند"‪.‬‬ ‫نگاھی گذرا به قيمت صعودی تعدادی از‬ ‫انواع دفترچه ھای عادی و فانتزی و‬ ‫شروع خريد آنھا در سال‪ ٩٣‬در بازار‬ ‫آزاد توسط والدين دانش آموزان‪ ،‬نشان از‬ ‫عدم اجرای اين بخشنامه است‪.‬‬ ‫دفترچه‪٤٠‬برگ‪٥٧٠‬تومان‬ ‫‪٦٠‬برگ‪٨٥٠‬تومان‪،‬‬ ‫‪٨٠‬برگ‪١١٠٠‬تومان‬ ‫دفترچه سيمی‪٨٠‬برگ‪١٥٥٠‬تومان‬ ‫دفترچه ‪ ٦٠‬برگ فانتزی‪٢٣٠٠‬تومان‬ ‫دفتر‪١٠٠‬برگ نيمه فانتتزی‪٤٥٠٠‬تومان‬ ‫دفتر‪٨٠‬برگ فانتزی گالسه ‪٤٠٠٠‬تومان‬ ‫خودکار ايرانی‪١٠٠٠‬تومان‬ ‫خودکار خارجی‪٢٠٠٠‬تومان‬ ‫مداد‪١٠٠٠‬تومان‬ ‫مداد پاک کن‪٦٠٠‬تومان‬ ‫دفترچه زبان انگليسی فانتزی‪٣٥٠٠‬تومان‬ ‫و ‪...‬‬ ‫طبق بررسی اين خبرنگار‪ ،‬اگر يک‬ ‫خانواده برای فرزندش دو عدد خودکار‪،‬‬ ‫يک عدد مداد اتود‪ ،‬يک عدد پاک کن‪،‬‬

‫ د ن ‬ ‫دو‬ ‫دفترچه‪٢٠٠‬برگ‪،‬‬ ‫يک‬ ‫دفترچه‪١٠٠‬برگ‪ ،‬يک دفترچه‪٨٠‬برگ‪،‬‬ ‫دو دفترچه‪٦٠‬برگ‪ ،‬يک کيف با قيمت‬ ‫متوسط ‪٤٠‬ھزارتومانی‪ ،‬يک کفش به‬ ‫طور متوسط‪٥٠‬ھزار تومان و يک‬ ‫روپوش مدرسه با قيمت‪٣٠‬ھزار تومان‬ ‫بخرد‪ ،‬به طور متوسط به‪١٥٣‬ھزار‬ ‫‪٢٠٠‬تومان ھزينه نياز دارد‪.‬‬ ‫ھزينه سرسام آور نوشت افزار ھا‪ ،‬با‬ ‫تصوير عروسک باربی و يا با رنگ و‬ ‫بوی "ملی و دينی"‪ ،‬ھمراه با ھزينه‬ ‫سرويس‪ ،‬شھريه و ‪ ....‬برای خانواده‬ ‫کارگران و قشر زحمتکش جامعه تحت‬ ‫حاکميت رژيم اسالمی‪ ،‬با توجه به فقر‬ ‫ناشی از بيکار ی روز افزون و گرانی‬ ‫مايحتاج عمومی زندگی را بر اين خانواده‬ ‫ھا دشوار و غير قابل تحمل کرده و‬ ‫خواھد کرد‪.‬‬ ‫ما خواھان‪ ،‬آموزش رايگان در کليه‬ ‫سطوح و برای کليه افراد ھستيم‪ ،‬اجباری‬ ‫بودن آموزش تا سن‪١٦‬سالگی برای ريشه‬ ‫کن کردن بی سوادی و تأمين زندگی‬ ‫ھمراه با امنيت‪ ،‬تفريح‪ ،‬آموزش کودکان‬ ‫و قرار گرفتن کليه کودکان و نوجوانان‬ ‫زير‪١٨‬سال که فاقد تأمين معيشتی و‬ ‫امکانات خانوادگی می باشند‪ ،‬خواست و‬ ‫آرزوی انسانھای سکوالر‪ ،‬آزاديخواه‪،‬‬ ‫انقالبی و سوسياليست است‪.‬‬ ‫بررسی جوانب مختلف ھزينه تحصيلی و‬ ‫عدم توان مالی اقشار وسيعی از خانواده‬ ‫ھای زحمتکش‪ ،‬بخشی از مشکالت عديده‬ ‫ای است که به قدمت عمر رژيم سرمايه‬ ‫داری اسالمی حاکم بر ايران‪ ،‬کماکان‬ ‫توليد و باز توليد خواھد شد‪ .‬متأسفانه به‬ ‫دليل عدم توازن قوا بين طبقه کارگر و‬ ‫سرمايه دار و به دليل عدم شکل گيری‬ ‫آلترناتيو چپ و سوسياليستی در برابر اين‬ ‫رژيم ضدانسانی و ھار‪ ،‬اين مھمان‬ ‫ناخوانده بر سر سفره خالی والدين دانش‬ ‫آموزان تا انقالبی ديگر ماندنی است‪* .‬‬

‫ممنوعيت ھر نوع دخالت و دست درازی مذھب در زندگی گودکان!‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪١٧‬‬

‫ د ن ‬

‫ د ن = ﯿ ‪ 9‬ا‪ 6‬اﯾ< ‪04‬ﯿ‪3‬‬ ‫افرا دولتآبادی‪،‬‬ ‫منبع‪ :‬راديو زمانه ھا‬ ‫سالھاست که ديگر حضور کودکان‬ ‫خيابانی در چھار راه ھای شھرھای‬ ‫بزرگ به تصويری تکراری تبديل شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫کودکان نيروی کار ارزانی ھستند که‬ ‫توسط شمار زيادی از کارفرمايان‬ ‫استثمار میشوند يا مورد بھرهبرداری‬ ‫گروهھای مافيايی برای گدايی و‬ ‫فالفروشی قرار میگيرند‪.‬‬ ‫‪۶۴‬درصد کودکان کار بيماری قلبی‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫کودکان کار به کودکان کارگری گفته‬ ‫میشود که به صورت مداوم و پايدار به‬ ‫خدمت گرفته میشوند‪ .‬اين امر آنان را در‬ ‫بيشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه‬ ‫دوران کودکی بیبھره میسازد و سالمت‬ ‫روحی و جسمی آنھا را تھديد میکند‪ .‬در‬ ‫ايران در اغلب مواقع اصطالح کودکان‬ ‫خيابان در مورد کودکان کار نيز استفاده‬ ‫میشود‪ ،‬اما در ادبيات جامعهشناختی بين‬ ‫اين دو تمايز وجود دارد‪.‬‬ ‫اصوالً کودکان کار دارای خانواده ھستند‬ ‫و برای گذران معيشت خانواده کار‬ ‫میکنند‪ ،‬اما کودکان خيابانی‪ ،‬کودکانی‬ ‫فاقد والدين و بیخانمان ھستند‪ .‬در ايران‬ ‫اين دو تعريف در اغلب مواقع معادل ھم‬ ‫به کار برده میشود‪.‬‬ ‫در حال حاضر سياست افزايش جمعيت‬ ‫در دستور کار دولت و مجلس قرار گرفته‬ ‫است؛ سياستی که از جھات مختلف‬ ‫میتواند مورد بررسی قرار بگيرد‪ .‬يکی‬ ‫از اين وجوه‪ ،‬پيوند بين سياستھای‬ ‫افزايش جمعيت و وضعيت کودکان کار و‬ ‫خيابان در آينده نزديک است‪.‬‬ ‫به گفته مديرکل دفتر آسيبھای اجتماعی‬

‫وزارت تعاون‪ ،‬کار و رفاه اجتماعی‪ ،‬بر‬ ‫اساس نتايج سرشماری سال ‪ ٩٠‬مرکز‬ ‫آمار‪ ،‬تعداد شاغالن شھری در رده سنی‬ ‫‪ ١٠‬تا ‪ ١۴‬سال‪ ٢٣ ،‬ھزار و ‪ ۶١٩‬نفر و‬ ‫در رده سنی ‪ ١۵‬تا ‪ ١٩‬سال‪ ٣٢٣ ،‬ھزار‬ ‫و ‪ ۴٩۴‬نفر بوده است‪ .‬ھم اکنون ‪٧۵‬‬ ‫درصد شاغالن ‪ ١٠‬تا ‪ ١۴‬سال و ‪٨۶‬‬ ‫درصد شاغالن ‪ ١۵‬تا ‪ ١٩‬سال مرد‬ ‫ھستند‪ .‬اين در حالی است که بر اساس‬ ‫قانون کار ايران‪ ،‬کودکان زير ‪ ١۶‬سال‬ ‫در ايران نبايد به کار گماشته شوند‪.‬‬ ‫ھمچنين مطالعات انجام شده در سال‬ ‫‪٩٢‬نيز نشان می دھد بيشترين تعداد‬

‫زير ‪۶‬‬ ‫سال‬ ‫‪۶-١١‬‬ ‫سال‬ ‫‪١٢-١۴‬‬ ‫سال‬ ‫‪١۵-١٨‬‬ ‫سال‬ ‫جمع‬

‫درصد‬ ‫دختران‬

‫درصد‬ ‫پسران‬

‫درصد کل‬

‫‪٠.٨‬‬

‫‪٨.٩‬‬

‫‪٩.٨‬‬

‫‪٣.۴‬‬

‫‪٣٠.٩‬‬

‫‪٣٣.٢‬‬

‫‪٢.٠‬‬

‫‪٣٢.٨‬‬

‫‪٣۴.٨‬‬

‫‪٢.١‬‬

‫‪٢٠.١‬‬

‫‪٢٢.٢‬‬

‫‪٧.٣‬‬

‫‪٩٢.٧‬‬

‫‪١٠٠.٠‬‬

‫کودکان خيابانی را پسران تشکيل میدھند‬ ‫و بررسی اوليه وضعيت تابعيت مراجعان‬ ‫نيز مشخص کرده که بيشتر کودکان‬ ‫خيابانی‪ ،‬يعنی ‪ ٧۵/١‬درصد آنان ايرانی‬ ‫و بقيه افغان يا عراقی ھستند‪.‬‬ ‫نسبت سنی و جنسی کودکان کار‬ ‫براساس اخرين آمارھا ‪ ۶٠‬درصد از‬ ‫کودکان کار‪ ،‬به دليل فقر اقتصادی‪،‬‬ ‫بيکاری‪ ،‬اعتياد‪ ،‬بدسرپرستی و نا آگاھی‬ ‫والدين راھی خيابانھا میشوند‪ .‬اغلب‬ ‫آنان نيز دارای پدر و مادر ھستند و با آنھا‬ ‫زندگی میکنند‪.‬‬

‫والدين اين کودکان اغلب جزو افراد‬ ‫فرودست و تھيدست جامعه ھستند که‬ ‫برای آنان تھيه وسايل پيشگيری از‬ ‫بارداری با توجه به ھزينه ھايی که دارد‪،‬‬ ‫آسان نيست‪ .‬حال با حذف کليه وسايل‬ ‫رايگان پيشگيری از بارداری و ھمچنين‬ ‫اوضاع اقتصادی کشور‪ ،‬نگرانیھايی در‬ ‫مورد افزايش تعداد کودکان کار و خيابان‬ ‫شکل گرفته است‪ ،‬کودکانی که‬ ‫کودکیشان بين حجرهھا‪ ،‬خيابانھا و‬ ‫کارخانهھا به تاراج خواھد رفت‪.‬‬ ‫اين کودکان که از صبح تا شب بجای‬ ‫تحصيل و بازی‪ ،‬مشغول درآوردن يک‬ ‫لقمه نان ھستند‪ ،‬در معرض ھزار و يک‬ ‫آسيب اجتماعی قرار دارند و به نظر می‬ ‫رسد به وضعيت آنھا در طرح افزايش‬ ‫جمعيت ھيچ توجھی نشده است‪.‬‬

‫کودکان کار و بيماریھای مختلف‬ ‫حضور کودکان کار در محيط ھای‬ ‫مختلف آنان را در برابر يک سری‬ ‫رفتارھا و بيماريھا آسيبپذير میکند‪.‬‬ ‫کودک‪ ،‬قدرت تشخيص کافی ندارد و‬ ‫توانايی او در پرھيز از رفتارھای‬ ‫خطرناک در حدی نيست که بتواند‬ ‫مراقبت شايستهای از خودش در برابر‬ ‫فشارھا و محيط پيرامون اش به عمل‬ ‫بياورد‪ .‬اين امر زمينهھای ابتالی او به‬ ‫آسيبھای اجتماعی را افزايش میدھد‪.‬‬ ‫براساس اخرين آمارھا ‪ ۶٠‬درصد از‬ ‫کودکان کار‪ ،‬به دليل فقر اقتصادی و نا‬ ‫آگاھی والدين راھی خيابانھا میشوند‪.‬‬ ‫مطالعه مصرف مواد در بين کودکان‬ ‫خيابانی نشان میدھد که حدود پنج درصد‬ ‫از پسران نوجوان خيابانی دارای سابقه‬ ‫مصرف مواد بودهاند‪ .‬ھمچنين اين درصد‬ ‫در بين دختران نيز نزديک يک درصد‬ ‫است‪.‬‬

‫شماره ‪١١٦‬‬

‫‪١٨‬‬ ‫بر اساس آمارھای موجود ميزان ابتال به‬ ‫بيماری ايدز نيز در کودکان کار و‬ ‫خيابان‪ ،‬چھار برابر بيشتر از ساير‬ ‫کودکانی است که تحت حمايت بھزيستی‬ ‫قرار دارند‪.‬‬ ‫اين کودکان که به دليل فقر‪ ،‬سالمت‬ ‫جسمانی مناسبی ندارند‪ ،‬به گفته وزير‬ ‫بھداشت و درمان دچار سوء تعذيه و‬ ‫نيازمند کمکھای فوری ھستند‪.‬‬ ‫ساير آمارھا ھم حاکی از آن است که‬ ‫کودکان کار به انواع بيماری ھا مبتال‬ ‫ھستند‪ .‬به گفته فروغ عليپور‪ ،‬عضو‬ ‫ھيئت موسس موسسه خيريه کودکان کار‬ ‫»کوک«‪٧٢ ،‬درصد از اين کودکان از‬ ‫بيماری ھای چشمی و ‪۶١‬درصد از‬ ‫بيماریھای تنفسی رنج میبرند‪۶۴ .‬‬ ‫درصد کودکان کار بيماری قلبی‪٨٢ ،‬‬ ‫درصد بيماری پوستی و ‪ ۶٩‬درصد نيز‬ ‫اختاللھای شنوايی دارند‪.‬‬ ‫به نظر می رسد افزايش جمعيت شيعه يه‬ ‫قيمت قربانی کردن سالمت جسم و روان‬ ‫ھمه شھروندان به ويژه کودکان کار تمام‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫کودکانی که دولتمردان آنان را از خاطر‬ ‫برده اند‬ ‫به رغم تصويب آئيننامه سامان دھی‬ ‫کودکان کار و خيابان در سال ‪ ،٨۴‬طی‬ ‫ھشت سال اخير‪ ،‬حتی شورای ساماندھی‬ ‫کودکان کار و خيابان که نخستين گام در‬ ‫راستای مطالعه وضعيت اين کودکان به‬ ‫شمار میرود‪ ،‬ھنوز تشکيل نشده است‪.‬‬ ‫کودکان کار به انواع بيماری ھا مبتال‬ ‫ھستند‪ .‬به گفته فروغ عليپور‪ ،‬عضو‬ ‫ھيئت موسس موسسه خيريه کودکان کار‬ ‫»کوک«‪٧٢ ،‬درصد از اين کودکان از‬ ‫بيماری ھای چشمی و ‪۶١‬درصد از‬ ‫بيماریھای تنفسی رنج میبرند‪۶۴ .‬‬ ‫درصد کودکان کار بيماری قلبی‪٨٢ ،‬‬ ‫درصد بيماری پوستی و ‪ ۶٩‬درصد نيز‬ ‫اختاللھای شنوايی دارند‪.‬‬ ‫به گفته معاون بھزيستی کشور با تصويب‬

‫ د ن ‬

‫اين آئيننامه‪ ،‬وظيفه ساماندھی اين افراد و‬ ‫خانوادهھای آنان به صورت قانونی به‬ ‫سازمان بھزيستی محول شده است‪.‬‬ ‫در حال حاضر تعداد مراکز سازمان‬ ‫بھزيستی برای ساماندھی کودکان خيابانی‬ ‫‪ ۴١‬مرکز است که در سال ‪ ،٩٢‬پنج‬ ‫ھزار کودک خيابانی در آنھا پذيرفته‬ ‫شدند‪.‬‬ ‫اين در حالی است که به گفته اين مسئول‬ ‫برای اجرای بھينه اين فعاليت‪ ،‬بايد حداقل‬ ‫‪ ٣۵‬مرکز غير دولتی با سرانه ھزينه‬ ‫راهاندازی به ميزان ‪ ٨٠٠‬ميليون ﷼ به‬ ‫مراکز موجود اضافه شود‪ .‬ھزينه اشتغال‪،‬‬ ‫مسکن‪ ،‬حرفهآموزی‪ ،‬بيمه بازنشستگی و‬ ‫توانمندسازی بلندمدت جھت ھر کودک و‬ ‫خانواده او به طور متوسط ‪ ۴٠‬ميليون‬ ‫﷼ است‪.‬‬ ‫درصد‬ ‫پسران‬

‫درصد‬ ‫دختران‬

‫درصد کل‬

‫زير سن‬ ‫مدرسه‬

‫‪٣.٢‬‬

‫‪١/٠‬‬

‫‪۴.٢‬‬

‫دانش‬ ‫آموزان‬ ‫ابتدايی‬

‫‪٣٠.۵‬‬

‫دانش‬ ‫آموزان‬ ‫راھنمايی‬

‫‪١٩.٧‬‬

‫‪٢.٢‬‬

‫‪١.٧‬‬

‫‪٣٢.٧‬‬

‫‪٢١.۴‬‬

‫دانش‬ ‫آموزان‬ ‫متوسطه‬

‫‪١٠.۵‬‬

‫‪٠.٨‬‬

‫‪١١.٣‬‬

‫ترک‬ ‫تحصيل‬

‫‪٢٨.٨‬‬

‫‪١.۶‬‬

‫‪٣٠.۴‬‬

‫جمع‬

‫‪٩٢.٧‬‬

‫‪٧.٣‬‬

‫‪١٠٠.٠‬‬

‫)درصد کودکان کار کشور براساس وضعيت تحصيل و جنس(‬

‫از سوی ديگر مصوبه ھيئت وزيران در‬ ‫مورد ساماندھی کودکان خيابانی از سوی‬ ‫‪١١‬دستگاه موظف مورد توجه قرار‬ ‫نگرفته است و در عمل دستگاهھای ذی‬

‫ربط مسئوليتی در قبال اين کودکان قبول‬ ‫نمیکنند‪.‬‬ ‫يکی ديگر از مشکالت اين کودکان اين‬ ‫است که در حال حاضر مجوزھای مراکز‬ ‫غير دولتی فعال در زمينه کودکان کار و‬ ‫خيابان توسط وزارت کشور صادر‬ ‫میشود که اين مسئله عمالً امکان نظارت‬ ‫تخصصی بر فعاليتھای اين مراکز و‬ ‫ھمچنين ھمکاری بين سازمان بھزيستی با‬ ‫اين مراکز را مختل کرده است‪.‬‬ ‫اگر حاکميت به راستی دغدغهاش داشتن‬ ‫نيروی جوان و پرتوان در کشور است‬ ‫چرا اين کودکان را رھا کرده است؟‬ ‫کودکان کار و نازل بودن يارانه ھا‬ ‫آمارھای رسمی که در جدول زير درج‬ ‫شده است نشان میدھد ‪ ٣٠‬درصد‬ ‫کودکان کار تحصيل را رھا میکنند‪.‬‬ ‫ھرچه از مقطع ابندايی به متوسطه‬ ‫نزديک میشويم‪ ،‬درصد کودکانی که با‬ ‫وجود کار کردن به تحصيل ادامه‬ ‫میدھند‪ ،‬کمتر میشود‪.‬‬ ‫میشود گفت افزايش تعداد درسھا که وقت‬ ‫بيشتری برای تمرين و يادگيری از‬ ‫کودکان میگيرد در کنار سختی کار آنھا‬ ‫را از ادامه تحصيل باز میدارد‪.‬‬ ‫تخصيص بودجه برای کمک به بھبود‬ ‫وضعيت اقشار نيازمند يکی از وظايف‬ ‫دولتھاست که مغفول مانده است‪.‬‬ ‫فاطمه دانشور‪ ،‬عضو اتاق بازرگانی‬ ‫ايران و مديرعامل موسسه خيريه‬ ‫مھرآفرين گفته است‪» :‬طبق آخرين‬ ‫اطالعات مرکز آمار ايران يک ميليون و‬ ‫‪ ٧٠٠‬ھزار کودک در ايران به صورت‬ ‫مستقيم درگير کار ھستند و بررسیھا‬ ‫نشان میدھد ھر کودک ماھيانه ‪ ٨٠‬تا‬ ‫‪ ١٠٠‬ھزارتومان درآمد دارد‪.‬‬ ‫شايد از اين اظھارات بتوان نتيجه گرفت‬ ‫در صورتيکه اين مبلغ برای خانوادهھای‬ ‫اين کودکان تامين شود‪ ،‬شرايط برای‬ ‫بازگشت آنان به محيط مدرسه و خانه‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪١٩‬‬

‫ د ن ‬

‫گزارشی از کنفرانس ھويت و مشروعيت‬

‫کنفرانس ھويت ومشروعيت به عنوان‬ ‫يک سوال انتخاباتی از جانب نھاد‬ ‫کودکان مقدمند‪ ،‬مطرح شد و و مقابل‬ ‫احزاب پارلمانی سوئد قرار گرفت‪ .‬روز‬ ‫پنجشنبه چھارم سپتامبر در شھر‬ ‫استکھلم‪ ،‬کنفرانس با حضور نمايندگانی‬ ‫از حزب چپ ‪ ،‬حزب سبزھا‪ ،‬حزب‬ ‫مرکز‪ ،‬حزب دموکرات مسيحی‪ ،‬حزب‬ ‫ليبرال مردم‪ ،‬نھاد حق زنان‪ ،‬يک فعال‬ ‫اجتماعی و کارشناس در مردم شناسی‪،‬‬ ‫يک نويسنده و ھمچنين نھاد کودکان‬ ‫مقدمند برگزار شد‪.‬‬ ‫نکته اصلی که نھاد کودکان مقدمند دنبال‬ ‫ميکرد‪ ،‬ھويت تراشی برای افراد و بويژه‬ ‫مھاجران و نسبيت فرھنگی که مدام‬ ‫احزاب گوناگون پارلمانی سوئد با توصل‬ ‫به آن‪ ،‬ھويتھای دلبخوھی برای افراد و‬ ‫احاد جامعه ميتراشند بود‪ .‬در واقع سوال‬

‫ادامه از صفحه پيش ‪. . .‬‬ ‫فراھم خواھد شد‪.‬‬ ‫علی باقرزاده رئيس سازمان نھضت‬ ‫سوادآموزی نيز چندی پيش از اختصاص‬ ‫يک ميليون ﷼ کمک ھزينه سوادآموزی‬ ‫به کودکان کار خبر داد و گفت‪» :‬اين مبلغ‬ ‫تنھا يک کمک ھزينه تحصيلی است و‬ ‫مدتی که اين کودکان دوره سوادآموزی‬ ‫پايه )حدود چھارماه( را طی میکنند به‬

‫محوری اين سمينار عطف توجه به اين‬ ‫نکته کليدی بود که ھويت انسانی است يا‬ ‫قومی و مذھبی!؟ چگونه ما بعنوان يک‬ ‫انسان ھويت می يابيم‪ .‬مسله فرھنگ و‬ ‫جابجايی انسانھا از کشوری به کشور‬ ‫ديگر و جايگزينی فرھنگ و رسوم در‬ ‫جای ديگری به چه شکلی در می آيد؟‬ ‫مذھب چه نقشی در زندگی روزمره‬ ‫کودکان و بزرگساالن دارد با توجه به‬ ‫مساله مھاجرت و زندگی در کشوری دوم‬ ‫با فرھنگ‪ ،‬زبان و اداب و رسوم جديد‬ ‫ھويت چگونه دستخوش تغيير می شود؟‬ ‫قوانين چقدر ميتواند در زندگی جوانان و‬ ‫بزرگساالن تاثير بگذارد؟ و نوع روش و‬ ‫برخورد ما با اين موارد به چه صورتی‬ ‫ميتواند باشد؟‬ ‫موضوعات‪ ،‬سواالت و مباحث کنفرانس‬ ‫عموما در اين حول و حوش بود‪.‬‬ ‫سخنرانان و نمايندگان احزاب ھر کدام بنا‬ ‫به موضع سياسی و اجتماعی خود به اين‬ ‫مباحث پرداختند‪ .‬تعدد نظرات با توجه به‬ ‫کثرت سخنرانان مشھود بود در بحث‬ ‫خود ھرکدام به جنبه ھايی از اين‬

‫آنھا تعلق میگيرد‪ «.‬آيا چھارماه برای با‬ ‫سواد شدن يک کودک کافی است؟‬ ‫کودکی مھمترين دوران زندگی ھر انسانی‬ ‫است که میتواند تاثير به سزايی در‬ ‫وضعيت زندگی فرد در بزرگسالی و‬ ‫سپس جامعه داشته باشد‪.‬‬ ‫آيا کودکانی که به جای بازی فقط کار‬ ‫میکنند‪ ،‬آن ھم معموال کارھای سخت و‬ ‫يدی در محيطھايی که آنان را در معرض‬ ‫آسيبھای جسمی و جنسی قرار میدھد‪،‬‬

‫موضوع با ديد خود اشاره کردند‪.‬‬ ‫تکيه بر نسبيت فرھنگی و تقسيم جامعه‬ ‫به خودی و غير خودی‪ ،‬اطالق "فرھنگ‬ ‫و رسوم خودشان" در مقابل ايده ای که‬ ‫تاکيد دارد "ھمه انسان ھستيم" و زندگی‬ ‫اجتماعی داريم اينکه او کدام جغرافيا آمده‬ ‫ايم از چه نژاد‪ ،‬رنگ پوست‪ ،‬جنسيت‪،‬‬ ‫مليت و مذھبی ھستيم تعيين کننده نيست‪.‬‬ ‫اينھا بخشی از ھويت تراشی بر مبنای‬ ‫نسبيت فرھنگی است و عميقا ارتجاعی و‬ ‫در نھايت ضد بشری است‪ .‬اينھا نبايد‬ ‫مبنای ھويت تراشی برای فرد و جامعه‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫دخالتگری فعال حاضرين در کنفرانس و‬ ‫طرح پرسشھای اساسی در باره موضوع‬ ‫مذھب‪ ،‬مھاجرت‪ ،‬تحصيل‪ ،‬ھويت تراشی‬ ‫ھای کاذب و تقسيم بندی ھای ھويتی‬ ‫جامعه و مظرات و خطرات آن‪،‬‬ ‫مشکالت مھاجرين در زمينه ھای مختلف‬ ‫بحث و تبادل نظر شد‪.‬‬ ‫بعد از اتمام کنفرانس نيز بحث ھا کماکان‬ ‫ادامه يافت و کال مورد استقبال قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬

‫می توانند در بزرگسالی شخصيتی سالم‬ ‫داشته باشند؟ کودکانی که فقر‪ ،‬حسرتھای‬ ‫زيادی در زندگی برای آنان به وجود‬ ‫آورده‪ ،‬چگونه میتوانند در آينده پدر يا‬ ‫مادر خوبی برای کودکان خود باشند؟‬ ‫چرا دولتمردان به جای اجبار غير مستقيم‬ ‫افراد به فرزندآوری‪ ،‬قطع دسترسی‬ ‫رايگان به وسايل پيشگيری از بارداری و‬ ‫ازدياد نسل شيعيان‪ ،‬به فکر سالمت جسم‬ ‫و روان کودکان کار و والدين آنھا نيستند؟‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪٢٠‬‬

‫قانونی شدن ازدواج کودکان در عراق‬ ‫روزنامه گاردين‬ ‫ترجمه‪ :‬تھمينه مقدم‬ ‫تالش سازمان ما بر اين است که حق ھر‬ ‫کودکی است تا در مدرسه حضور پيدا‬ ‫کند‪ ،‬و تنھا راه برای اينکار متوقف کردن‬ ‫فعاليتھای قرون وسطی است‪.‬‬ ‫انتظار می رود عراقی ھای واجد شرايط‬ ‫رای دادن‪ ،‬در آينده به احزابی رای دھند‬ ‫که طرفدار ازدواج کودکان در سن‬ ‫‪٩‬سالگی می باشند‪ .‬اين قوانين مطابق فقه‬ ‫اسالمی شيعه است که چندی قبل در ھيات‬ ‫دولت عراق مطرح شد‪ .‬بر اساس اين‬ ‫قانوان دختران در سن ‪ ٩‬سالگی آماده‬ ‫ازدواج می شوند‪ .‬سن قانونی ازدواج در‬ ‫حاضر در عراق ‪ ١٨‬سال می باشد‪.‬‬ ‫اين بربريت و عقب گرد‪ ،‬به پدران اين‬ ‫حق را واگذار می کند که تنھا قيم و‬ ‫سرپرست کودکان دختر از سن ‪ ٢‬سالگی‬ ‫باشند و به طور قانونی می توان به‬ ‫کودکان تجاوز )ازدواج( نمود‪.‬‬ ‫تصويب اين قانون زنان عراقی را به‬ ‫ھراس افکنده است به طوری که دولت در‬ ‫پاسخ به نگرانی ھای گسترش يافته روز‬ ‫‪٨‬مارس گذشته را عزای عمومی اعالم‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫حسن المشيدی وزير قوه قضايه عراق که‬ ‫پيشنھاد پيش نويس اين قانون را داده است‬ ‫عضو حزب کوچک فدايی اسالمی است‬ ‫که منسوب به نخست وزير المالکی می‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫تصويب اين قانون کودکان سن دبستانی‬ ‫را بيش از پيش ضعيف می کند‪ ،‬حتی‬ ‫بدون قانون جديد تعداد کودکان در حال‬ ‫ازادواج در عراق در حال افزايش است‪.‬‬ ‫در سال ‪١٥ ، ١٩٩٧‬درصد ازدواجھا‬ ‫شامل دختران زير ‪ ١٨‬سال بوده است‬ ‫طبق آمار دولتی عراق اين آمار به‬

‫‪٢٠‬درصد در سال ‪ ٢٠١٢‬افزايش پيدا‬ ‫کرده که تقريبا ‪٥‬درصد ازدواجھا در سن‬ ‫‪١٥‬سال می باشد‪.‬‬ ‫به دليل افزايش فشار مالی بر خانواده ھا‪،‬‬ ‫وقتی پيشنھاد مھريه قابل توجھی می شود‬ ‫دختران ناگزير از ازدواج به آن تن می‬ ‫دھند‪ ،‬و اين موضوع فعالين حقوق کودک‬ ‫را نگران می سازد‪ .‬آنھا نگران اين‬ ‫وضعيت ھستند که اگر اين قانون جديد‬ ‫تصويب شود روند ازدواج تشديد می يابد‪.‬‬ ‫اما فقط کشور عراق نيست که دچار اين‬ ‫وضعيت وخيم است؛ در دنيا ‪ ١٠‬ميليون‬ ‫دخترانی که در سن مدرسه ھستند غايب‬ ‫می باشند که نتيجه آن ازدواج ناموفق‬ ‫"عروس بچه ھا" ھستند‪.‬‬ ‫تعداد ازدواج کودکان در کشورھای ديگر‬ ‫نيز در حال ازدياد است‪ ،‬در کشور‬ ‫موريتانی ختنه بھانه ای است برای‬ ‫ازدواج؛ در اين کشور دختران را بايد در‬ ‫سن ‪ ٨‬سالگی ختنه کنند تا در سن ‪٩‬‬ ‫سالگی برای ازدواج آماده شوند‪ .‬در يمن‬ ‫کشوری که سازمان ملل تخمين زده است‬ ‫بيش از ‪٥٠‬درصد دختران قبل از ‪١٨‬‬ ‫سالگی ازدواج کرده اند و حداقل سن‬ ‫ازدواج برای آنھا وجود ندارد‪ .‬ھمچنين‬ ‫دولت نيجريه تصميم دارد سن ازدواج را‬ ‫برای دختران پايين بياورد‪ .‬ھند کشوری‬ ‫که تجاوزھای اخير باعث اعتراض‬ ‫ميليونھا نفر در خيابان شده است‪ ،‬نشان‬ ‫می دھد که ‪٤٠‬درصد دختران زير ‪١٨‬‬ ‫سال "عروس بچه" ھستتند‪.‬‬ ‫واقعيت اين است که يک راه بی خطر‬ ‫مانع ازدواج کودکان است و آن فرستادن‬ ‫دختران به مدرسه می باشد يک دختر‬ ‫باسواد نه تنھا احتمال ازدواج در سن ‪-٨‬‬ ‫‪٩‬و ‪ ١٠‬سالگی کمتری دارد‪ ،‬بلکه اين‬ ‫احتمال در سن ‪ ١٨‬سالگی ‪ ٦‬مرتبه کمتر‬ ‫می شود‪.‬‬

‫ د ن ‬ ‫با وجودی که کودکان از ازدواج امتناع‬ ‫می کنند اما در کشورھای شبه قاره‬ ‫ھمچنان در حال افزايش است‪ .‬پاکستان‬ ‫اولين کشوری است که با تعداد زيادی‬ ‫ازدواج کودکان روبرو است و حاال در‬ ‫بنگالدش‪ ،‬و بزودی در برخی کشورھا‬ ‫اين قانون در حال تنظيم شدن است مانند‬ ‫ماالوی‪.‬‬ ‫مشاھده می شود که دختران در زمان‬ ‫کوتاھی به سرنوشتی که ديگران برايشان‬ ‫تصميم می گيرند‪ ،‬تسليم می شوند‪.‬‬ ‫من خيلی افتخار می کنم که با گروھی‬ ‫کار می کنم که متشکل از افرادی با‬ ‫پيشينه فعال در گروه "اتحاد فوری برای‬ ‫تحصيالت" می باشد‪.‬‬ ‫ھدف اين گروه به حداقل رساندن افراد‬ ‫محروم از تحصيل می باشد و اين بدان‬ ‫معناست که ھيچ کودکی نبايد ازدواج کند‪.‬‬ ‫ما به جنبش حقوق دختران که در‬ ‫کشورھای در حال توسعه ملحق شده ايم‬ ‫که شامل‪" :‬آزادی کالمال ھری" در‬ ‫انجمن مشترک نپال‪" ،‬نيل فارمی" منطقه‬ ‫آزاد‪ ،‬ازدواج بچه ھا در بنگالدش‪ ،‬باشگاه‬ ‫حمايت از کودکان در اوگاندا و گروه‬ ‫توانمند سازی دختران اندونزی‪.‬‬ ‫افراد زيادی از ھلند به جنبش "ازدواج‬ ‫کودکان ممنوع" به رھبری پرنس مايل‬ ‫اورنج ملحق شده اند که بيش از ‪٣٠٠‬‬ ‫سازمان ملی قبال نيز به او ملحق شده‬ ‫بودند‪ .‬آنھا تالش می کنند ازدواج کودکان‬ ‫را به وسيله قانون متوقف کنند‪ ،‬سن‬ ‫واقعی کودکان ثبت شود‪ ،‬قوانين منع کننده‬ ‫موجود را اجرا کنند و نھايتا بچه ھا را به‬ ‫مدرسه بفرستند‪.‬‬ ‫حقوق کودکان در سراسر دنيا بايستی‬ ‫رعايت شود و ما به تمام کشورھا سر می‬ ‫زنيم تا به بربريت ازدواج کودکان پايان‬ ‫دھند و مطمئن شويم که تمام کودکان در‬ ‫مدرسه ھستند و مشغول آموزش می‬ ‫باشند‪.‬‬

‫شماره ‪١١٦‬‬

‫‪٢١‬‬

‫&را < ‪ 6‬ز م ‪. . .‬‬ ‫عاتکه بادله‬

‫اين روزھا دخترم را با لبخند می بينم‪.‬‬ ‫لبخندی که فکر درگيرم را آرامش ميدھد‪.‬‬ ‫صبح بدون ناراحتی و بدون اينکه من‬ ‫بفھمم از خواب بيدار ميشود و با اشتياق‬ ‫و عالقه برای رفتن به مدرسه آماده می‬ ‫شود آرام قدم برميدارد‪ ،‬لباسھايش را می‬ ‫پوشد‪ ،‬آرايش کمرنگی ميکند‪ .‬وقتی در‬ ‫آينه خودش را نگاه ميکند احساس‬ ‫رضايت از خود را در چھره اش می‬ ‫بينم‪ .‬لباسھايی را می پوشد که از رنگھای‬ ‫مورد عالقه اش است‪ :‬صورتی‪ ،‬قرمز‪،‬‬ ‫بنفش‪ ،‬آبی روشن‪ ،‬زرد‪ ،‬طوسی‪ ،‬از ھر‬ ‫رنگ که دلش بخواھد‪ .‬شايد ھم گاھی‬ ‫مشکی و تيره در ھرصورت از ھر‬ ‫رنگی که دوست دارد‪.‬‬ ‫مھمتر از ھمه موھايش را يک روز باز‬ ‫ميگذارد و روز ديگر می بندد و با‬ ‫ھيجان به طرف مدرسه ميدود‪ .‬ھيچ‬ ‫شباھتی با سال پيشش ندارد که ھر روز‬ ‫صبح با بی ميلی و اکراه به مدرسه‬ ‫ميرفت ومجبور به پوشيدن يک لباس فرم‬ ‫تيره ميشد که ديگر برايش جالب نبود‪.‬‬ ‫چون تنوعی برايش نداشت يک لباس‬ ‫تيره تکراری و مقنعه ايی که ھرچه‬ ‫گردنش را تنگتر ميکرد بازھم مورد‬ ‫بازخواست مدير و معلم مدرسه قرار‬ ‫ميگرفت‪ .‬ھرصبح با ترس و دلھره از‬ ‫بازخواست شدن سوار سرويس مدرسه‬ ‫شده و به طرف مدرسه ميرفت‬ ‫ولی اينجا‪:‬‬

‫ھرصبحی که او را اينچنين مشتاق می‬ ‫بينم دلم ميلرزد از شادی و خرسندم از‬ ‫اينھمه آزادی‪ .‬بعد از اينکه از مدرسه‬ ‫برميگردد‪ ،‬وقتی منتظرم که خستگی را‬ ‫در چھره اش ببينم انتظارم از برگشتش‬ ‫اين است که مانند سالھای گذشته در‬ ‫ايران که ازمدرسه برميگشت و عصبی‬ ‫و خسته بود‪ ،‬معترض از برخورد سخت‬ ‫گيرانه معلم و فرار از چشمھای خشمگين‬ ‫مدير‪ ،‬از طرز پوشش و حرف ھميشگی‬ ‫اش که مامان فردا دوتا امتحان دارم وقت‬ ‫ندارم حتی ناھار بخورم چبز ديگری‬ ‫نشنوم‪ .‬اما خوشبختانه اين بار باز لبخند‪،‬‬ ‫باز خوشحالی!‬ ‫اين بار با صدای بلندتر می خندد و می‬ ‫گويد چقدر خوب بود چقدر به من امروز‬ ‫با ھمه خوش گذشته چقدر ناھاری که‬ ‫دادند خوشمزه بوده‪ ،‬مامان اصال فکر‬ ‫نميکنم ميرم مدرسه فکر ميکنم ھرروزبا‬ ‫دوستام ميرم گردش‪ ،‬از اون احترامی که‬ ‫به من ميشو‪ ،‬گاھی مادر احساس ميکنم‬ ‫شايد دليلی دارد ولی ھرچی فکر ميکنم‬ ‫اينھا که از ما پولی نگرفتند ما که کاری‬ ‫برايشان نکرده ايم‪ ،‬پس چرا اينھمه‬ ‫امکانات رو بی دليل در اختيارم‬ ‫ميگذارند‪ ،‬از دفتر و کتاب و ناھار و لپ‬ ‫تاب مجانی که در اختارم گذاشته اند بعد‬ ‫احترامم ھم ميگذارند کودکم از اينھمه‬ ‫محبت بی دليل متعجب است!‬ ‫روز اولی که از ايران خارج شدم‪ ،‬تمام‬ ‫نگرانيم موقعيت اجتماعی و تحصيلی و‬ ‫زبان فرزندم بود چون در کشوری که‬ ‫فرزندم به دنيا آمد‪ ،‬مشکالت مدرسه و‬ ‫تحصيليش بار سنگينی بود که با بزرگتر‬ ‫شدنش ھر روز سنگين ترو مشکلتر‬ ‫ميشد‪ .‬ما در شرايطی وارد يک کشور‬ ‫اروپايی می شديم که يک درصد ھم‬

‫ د ن ‬ ‫احتمال نميدادم به اين زودی و بدون‬ ‫دردسر وارد مدرسه شود‪ .‬درصورتيکه‬ ‫مسئولين مدرسه حتی مليت بجه امرا‬ ‫سوال نکردند‪ .‬بلکه با کمال ميل و مانند‬ ‫يک شھروند عادی آن کشور با او‬ ‫برخورد شد و خيلی با احترام و راحت‬ ‫ثبت نام انجام شد واالن ھيچ مشکلی ازاو‬ ‫بر روی شانه ھايم سنگينی نمی کند‪.‬‬ ‫از اين ھمه آرامش و شادی فرزندم لذت‬ ‫می برم ولی وقتی به تفاوتھا وتبعيض ھا‬ ‫می انديشم و مقايسه ميکنم کودکم را با‬ ‫کودکان سرزمين قبلی اش‪ ،‬دلم به درد‬ ‫ميايد‪ ،‬کودکانی که دلھره و استرس و‬ ‫نگرانی برای دنيای کوچکشان بسيار‬ ‫زود است و اين ھمه فشار دنيای‬ ‫کودکيشان را از آنھا ميگيرد و پلی‬ ‫ميسازد که در زمان کوتاھی دنيای‬ ‫کودکيشان را به بزرگسالی وصل ميکند‬ ‫وخيلی زود دنيای شادشان را از آنھا می‬ ‫گيرد و طعم کودکی را فراموش ميکنند‪.‬‬ ‫زمان کودکی و شادی از جھان کوچک‬ ‫خود زمان کوتاھی است ولی اگر اين‬ ‫لحظات کوتاه با بی سازمانی و بی‬ ‫برنامگی و بی توجھی کوتاھتر شود‬ ‫ظلمی است که خاموش بودن در برابرش‬ ‫خود ظلم بزرگتری است‪ .‬بايد اين حق را‬ ‫گرفت بايد خواست که اين موجودات بی‬ ‫دفاع سھمشان را از زندگی بگيرند و اين‬ ‫زمانی امکان پذير است که برای رفع اين‬ ‫مشکالت راھی يافت و در برابر بی‬ ‫توجھی دست اندر کارن قد علم کرد‪.‬‬ ‫اين بی امکاناتی و بی توجھی و بی‬ ‫اھميتی به کودکان تنھا درد و مشکل‬ ‫جامعه آن کشور نيست ولی مشکلی است‬ ‫پايه ای و ريشه ای که بخش عظيمی از‬ ‫حال و آينده مردم را دچار مشکالت جدی‬ ‫کرده و ميکند‪.‬‬ ‫کودکان و نوجوانان ريشه اصلی درخت‬ ‫تنومند يک کشورند‪ ،‬بی توجھی به اين‬ ‫ريشه‪ ،‬نتيجه و ميوه اش فرار مغزھا و‬ ‫استعدادھای درخشان است‪.‬‬

‫‪٢٢‬‬

‫گرد آوری و تنظيم از‬ ‫ليال ﯾوسفی‬

‫ازدواج ‪ ۴٠‬ھزار دختر زير ‪ ١۵‬سال‬ ‫‪ ٧٠٠٠‬نفر از اين تعداد با پسران زير ‪٢٠‬‬ ‫سال ازدواج کرده اند‪.‬‬ ‫‪ ٣‬نفر از مردان باالی ‪ ٧۵‬سال با دختران‬ ‫کمتر از ‪ ١۵‬سال و ‪ ١۶‬نفر با دختران‬ ‫کمتر از ‪ ٢٠‬سال ازدواج کردهاند‪.‬‬ ‫‪٤‬بانوی بيش از ‪ ٧۵‬سال با پسران کمتر‬ ‫از ‪ ٢٠‬سال ازدواج کردهاند‪.‬‬ ‫ھمشھری آنالين‬ ‫ازدواج ‪ ٣١‬ھزار دختربچه زير ‪ ١۵‬سال‬ ‫ايرانی در عرض ‪ ٩‬ماه‬ ‫دويچه وله‪ :‬بر اساس آخرين آمار ارائه‬ ‫شده از سوی سازمان ثبت احوال ايران‪،‬‬ ‫ازدواج ‪ ٣١‬ھزار دختربچه زير ‪ ١۵‬سال‬ ‫ثبت شده است‪ .‬بر مبنای اين آمار بيش از‬ ‫يک سوم ازدواجھای اين مدت‪ ،‬مربوط به‬ ‫دختران زير ‪ ١٩‬سال است‪.‬‬ ‫اين رقم معادل پنج درصد کل ازدواجھای‬ ‫ثبتشده در اين مدت است‪.‬‬ ‫حدود ‪ ١٧٨‬ھزار تن از زنانی که طی اين‬ ‫مدت ازدواج کردهاند نيز بين ‪ ١۵‬تا ‪١٩‬‬ ‫سال داشتهاند‪.‬‬ ‫اين بدان معنی است که طی ‪ ٩‬ماه اول‬ ‫سال ‪ ،١٣٩٢‬بيش از ‪ ٣۶‬درصد زنانی که‬

‫شماره‪١١٧‬‬

‫ازدواجشان در ايران ثبت شده کمتر از‬ ‫‪ ١٩‬سال داشتهاند‪ ،‬يعنی بيش از يک سوم‬ ‫کل ازدواجھای ثبتشده‪.‬‬ ‫مقايسه اين آمار با آمار سال پيش از آن‬ ‫يعنی ‪ ١٣٩١‬نشان میدھد که ميزان‬ ‫ازدواج دختران کمتر از ‪ ١۵‬سال افزايش‬ ‫داشته است‪ .‬تعداد دختران ميان ‪ ١٠‬تا ‪١۴‬‬ ‫سالی که در کل سال ‪ ١٣٩١‬ازدواج‬ ‫کردند‪ ٢٩ ،‬ھزار و ‪ ٨٢٧‬نفر بود در‬ ‫حالی که تنھا در ‪ ٩‬ماه اول سال ‪ ،٩٢‬اين‬ ‫رقم به ‪ ٣٠‬ھزار و ‪ ٩۵۶‬نفر رسيده است‪.‬‬ ‫بر اساس آمار جزيیتر در سال ‪،١٣٩١‬‬ ‫‪ ٢٣۵‬نفر از دختران زير ‪ ١۵‬سال با‬ ‫مردان باالی ‪ ٣۵‬سال‪ ،‬نزديک به ‪١٠٠‬‬ ‫تن از دختران زير ‪ ١۵‬سال با مردان‬ ‫باالتر از ‪ ۴٠‬سال و ‪ ۶٠٢‬نفر از دختران‬ ‫بين ‪ ١۵‬تا ‪ ١٩‬سال نيز با مردان ‪ ۴٠‬سال‬ ‫به باال ازدواج کردهاند‪.‬‬ ‫بر اساس کنوانسيون بينالمللی حقوق‬ ‫کودک که ايران نيز آن را امضا کرده‪،‬‬ ‫تمامی افراد زير ‪ ١٨‬سال کودک محسوب‬ ‫میشوند‪ .‬اين ميثاق بينالمللی ھمچنين‬ ‫ازدواج کودکان را ممنوع کرده است‪.‬‬ ‫اين در حالی است که بر اساس قوانين‬ ‫ايران‪ ،‬سن ازدواج برای دختران ‪ ١٣‬سال‬ ‫و برای پسران ‪ ١۵‬سال است ولی قانون‬ ‫اين اجازه را به پدر يا جد پدری دختر‬ ‫داده که به تشخيص خود و با مصلحت‬ ‫کودک‪ ،‬او را قبل از ‪ ١٣‬سالگی نيز به‬ ‫عقد ازدواج درآورد‪.‬‬ ‫افزايش ساعت کالسھای قرآن در مدارس‬ ‫از مھرماه‬ ‫خبرگزاری ميزان‪) ،‬قوه قضائيه(‪:‬‬ ‫محمد رضا مسيبزاده مديرکل قرآن نماز‬

‫ د ن ‬

‫و عترت وزارت آموزش وپرورش‪:‬‬ ‫از مھر ماه امسال ساعت کالسھای قرآن‬ ‫در مدارس افزايش می يابد‪ ،‬وی از افتتاح‬ ‫‪ ٦٠٠‬مدرسه قرآنی ھمزمان با آغاز سال‬ ‫تحصيلی جديد خبر داد‪.‬‬ ‫در حال حاضر ‪ ٢‬ھزارو سيصد مدرسه‬ ‫قرآنی در نظام آموزشوپرورش فعاليت‬ ‫میکنند که عالوه بر درسھايی مربوط به‬ ‫مقطع تحصيلی خود طبق دستور العمل‬ ‫اين وزارتخانه برخی از فعاليتھای قرآنی‬ ‫را نيز در برنامه درسی خود دارند‪.‬‬ ‫آماری از روابط جنسی در ايران‪:‬‬ ‫‪ ١٧ /٥‬درصد دانش آمزان روابط‬ ‫ھمجنسگرايی داشته اند‪ ٨٠ .‬درصد‬ ‫دختران در چند دبيرستان دخترانه تھران‬ ‫رابطه با جنس مخالف را تجربه کردهاند‬ ‫به گزارش پارسينه‪ ،‬مرکز پژوھشھای‬ ‫مجلس شورای اسالمی ايران‪ ،‬نوزدھم‬ ‫خرداد گزارشی با عنوان »ازدواج موقت‬ ‫و تاثير آن بر تعديل روابط نامشروع‬ ‫جنسی« روی وبسايت خود منتشر کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در اين گزارش با استناد به نامهای از‬ ‫وزارت آموزش و پرورش‪ ،‬نتايج تحقيق‬ ‫بر ‪ ١۴١‬ھزار و ‪ ۵۵۵‬دانش آموز دختر‬ ‫و پسر دوره متوسطه در سال تحصيلی‬ ‫‪ ١٣٨٧-١٣٨۶‬منتشر شده است‪.‬‬ ‫بر اساس اين تحقيق‪ ١٠۵ ،‬ھزار و ‪۴۶‬‬ ‫نفر دانش آموز يعنی ‪ ٧۴.٣‬درصد دارای‬ ‫رابطه »غير مجاز با جنس مخالف«‬ ‫بودهاند‪.‬‬ ‫ھمچنين طبق اين گزارش‪ ،‬در سال‬ ‫تحصيلی ‪١٣٧٦‬ـ ‪١٣٧٨‬از ‪١٤١٥٢٢‬‬ ‫دانش آموز )دختر و پسر( دوره متوسط‬ ‫در کل کشور تعداد ‪٢٤٨٨٩‬نفر )‪١٧ /٥‬‬

‫‪٢٣‬‬ ‫درصد )دارای روابط ھمجنسگرايی‬ ‫)لواط و مساحقه( بودند‪.‬‬ ‫به نوشته اين گزارش‪ ،‬بر اساس اظھارات‬ ‫کارشناسان در سال ‪ ١٣٨٨‬در دھه‬ ‫‪ ١٩٦٠‬و ‪١٩٧٠‬ميالدی سن روسپيگری‬ ‫باالی ‪ ٣٠‬سال بود‪ ،‬اما اکنون سن‬ ‫روسپگيری به ‪ ١٥‬سال به باال رسيده‬ ‫است‪ .‬تحقيقات دانشگاه شھيد بھشتی نشان‬ ‫داده است که آمار روسپيگری بين زنان‬ ‫متاھل بيشتر از مجردھاست و ‪ ١١‬درصد‬ ‫روسپيان شھر تھران با اطالع‬ ‫ھمسرانشان دست به روسپيگری می‬ ‫زنند‪.‬‬ ‫در سال ھای ‪ ١٣٨٨‬و ‪ ١٣٨٩‬آمار کشف‬ ‫باندھای فساد ‪ ٣٠‬الی ‪ ٣٥‬درصد افزايش‬ ‫داشته است‪.‬‬ ‫گزارش مرکز پژوھشھای مجلس‬ ‫ھمچنين به يک تحقيق انجام شده توسط‬ ‫محمود گلزاری‪ ،‬عضو ھيات دانشگاه‬ ‫عالمه طباطبايی اشاره کرده است‪.‬‬ ‫بر اساس اين تحقيق‪ ٨٠ ،‬درصد دختران‬ ‫مورد پرسش در چند دبيرستان دخترانه‬ ‫تھران گفتهاند که رابطه با جنس مخالف‬ ‫را تجربه کردهاند‪.‬‬ ‫به گزارش پارسينه‪ ،‬محمود گلزاری‪،‬‬ ‫معاون ساماندھی امور جوانان وزير‬ ‫ورزش و جوانان‪ ٢١ ،‬ارديبھشت امسال‬ ‫نيز گفته بود که بر اساس گزارشھای‬ ‫آموزش و پرورش‪۴٠،‬درصددانشآموزان‬ ‫رابطه با جنس مخالف را از ‪ ١۴‬سالگی‬ ‫شروع کردهاند‪.‬‬ ‫ارتباط پيش از دانشگاه‬ ‫به گفته وی‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫دختران و پسران نسبت به ‪ ٣٠‬سال پيش‪،‬‬ ‫سه برابر شده و زمان شروع رابطه‬ ‫جنسی نيز به دوره راھنمايی رسيده است‪.‬‬ ‫تھيه کنندگان گزارش مرکز پژوھشھای‬ ‫مجلس تاکيد کردهاند که اين آمار گوشهای‬ ‫از حقيقت را نشان میدھد نه ھمه آن را‪.‬‬ ‫تجمع اعتراضی مربيان پيشدبستانی از‬ ‫روز يکشنبه ‪ ١۶‬شھريورماه‬

‫شماره ‪١١٦‬‬ ‫)ايلنا(‪ ،‬تجمع اعتراضی مربيان‬ ‫پيشدبستانی به منظور مشخص شدن‬ ‫تکليف استخدام دستکم ‪ ٣٠‬ھزار مربی‬ ‫پيشدبستانی‪ ،‬مقابل نھادھای دولتی آغاز‬ ‫شد‪ .‬تاکنون ھيچ مقام دولتی حاضر نشده‬ ‫پاسخ روشنی به مطالبات معترضان بدھد‪.‬‬ ‫دبستانی معترض عموما از‬ ‫مربيان پيش‬ ‫ِ‬ ‫شھرھای ديگر خود را به تھران‬ ‫رساندهاند‪.‬‬

‫تجمع کنندگان به صدور بخشنامه اخراج‬ ‫مربيان پيشدبستانی‪ ،‬اجرا نشدن قانون‬ ‫تعيين تکليف آنان‪ ،‬امتناع دولت از‬ ‫تخصيص رديف بودجه استخدامی و‬ ‫»توھين« محمود عسگریآزاد‪ ،‬معاون‬ ‫توسعه مديريت و سرمايه انسانی‬ ‫رئيسجمھور در جلسه علنی مجلس‪،‬‬ ‫معترضاند‪.‬‬ ‫عسگریآزاد در مجلس گفته بود که در‬ ‫دوره رياست جمھوری محمود احمدی‬ ‫نژاد‪ ،‬بشکل غيرقانونی ‪ ٧۶‬ھزار نفر در‬ ‫آموزش و پرورش استخدام شدند که ‪١٠‬‬ ‫ھزار و ‪ ۶۴٠‬نفر آنھا »بيسواد« بودهاند‪.‬‬ ‫شماری از مربيان پيشدبستانی ايرانی به‬ ‫به اجرا نشدن قانون تعيين تکليف‬ ‫وضعيت استخدامی‪ ،‬احتمال اخراج و‬ ‫ھمچنين "توھين يک مقام دولتی"‬ ‫معترض ھستند‪.‬‬ ‫مربيان معترض میگويند محمود‬ ‫عسگری آزاد‪ ،‬معاون توسعه مديريت و‬ ‫سرمايه انسانی‪ ،‬آنھا را "بیسواد" خوانده‬ ‫و به آنان توھين کرده است‪.‬‬ ‫در نامه اعتراضی آنھا خطاب به حسن‬ ‫روحانی‪ ،‬آمده است که "بنابر مصوبه ‪١٩‬‬ ‫مھر ماه ‪ ١٣٩١‬بايستی مربيان طی دو‬ ‫سال به استخدام آموزش و پرورش در‬ ‫میآمدند اما متاسفانه با کارشکنی آموزش‬ ‫و پرورش چنين نشد و به بھانهھای‬

‫ د ن ‬ ‫مختلف آزمونی که قرار بود ‪ ١٧‬مرداد‬ ‫برگزار شود‪ ،‬منتفی گرديد‪".‬‬ ‫پس از آن شماری از اين مربيان در مقابل‬ ‫کاخ رياستجمھوری و ساختمان آموزش‬ ‫و پرورش تجمع کردند‪ .‬تجمع اين مربيان‬ ‫باعث شد که بخشی از خيابان سپھبد قرنی‬ ‫در تھران بسته شود‪.‬‬ ‫معترضين ميگويند"ساعت کاری و محل‬ ‫کار ما با معلمان رسمی يکی است‪ ،‬اما‬ ‫حقوق کمتری میگيريم‪ .‬میگويند‬ ‫کارگران ھر روز ‪ ٨‬ساعت کار میکنند‬ ‫اما شما ‪ ۴‬ساعت کار میکنيد‪ ،‬پس بايد‬ ‫نصف مزد پايه حقوق بگيريد و ‪ ١۵‬روز‬ ‫بيمه شويد‪".‬‬

‫از ھر ده دختر‪ ،‬يک دختر ھدف خشونت‬ ‫جنسی قرار گرفته است‬ ‫بر اساس گزارش جديدی که به وسيله‬ ‫سازمان ملل متحد منتشر شده‪١٢٠ ،‬‬ ‫ميليون دختر در سراسر جھان مورد‬ ‫تجاوز و آزار جنسی قرار گرفتهاند‪.‬‬ ‫ھمچنين در سال ‪ ،٢٠١٢‬از ھر پنج‬ ‫قربانی قتل در سراسر جھان‪ ،‬يک نفر‬ ‫کودک بوده است‪.‬‬ ‫اين گزارش به وسيله صندوق کودکان‬ ‫ملل متحد‪ ،‬يونيسف و بر اساس اطالعات‬ ‫به دست آمده از ‪ ١٩٠‬کشور تھيه شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بر اين اساس‪ ،‬يونيسف نتيجه گيری کرده‬ ‫است که کودکان در سراسر جھان به‬ ‫طور گسترده ای در معرض خشونت ھای‬ ‫روانی‪ ،‬بدنی و جنسی قرار دارند‪.‬‬ ‫اين خشونتھا شامل خشونت ھای جنسی‪،‬‬ ‫زورگويی و تنبيه بدنی و روانی آزار‬ ‫دھنده به وسيله والدين و سرپرستان است‪.‬‬ ‫يونيسف در گزارش خود گفته است که ده‬

‫‪٢٤‬‬ ‫درصد دختران تا سن ‪ ٢٠‬سالگی مورد‬ ‫تجاوز و خشونت جنسی قرار میگيرند‪.‬‬ ‫اين رقم برابر با ‪ ١٢٠‬ميليون دختر است‪.‬‬ ‫يک سوم از دختران نوجوان و جوان‬ ‫متاھل نيز به دست ھمسران خود مورد‬ ‫آزار روحی‪ ،‬جسمی و جنسی قرار‬ ‫میگيرند‪.‬‬ ‫در سال ‪ ٩۵ ،٢٠١٢‬ھزار کودک و‬ ‫نوجوان در سراسر جھان بقتل رسيدهاند‪.‬‬ ‫بيشتر قربانيان از ساکنان آمريکای التين‬ ‫و حوزه کارائيب بودهاند‪.‬‬ ‫ھمچنين از ھر ده کودک‪ ،‬شش کودک به‬ ‫دست سرپرستان خود تنبيه بدنی شده اند‪.‬‬ ‫به نوشته گزارش يونيسف‪ ،‬بيشتر موارد‬ ‫خشونت عليه کودکان در مکانھايی‬ ‫صورت میگيرد که بايد برايشان امن‬ ‫باشد‪ ،‬مانند خانه‪ ،‬مدرسه و جامعه‪.‬‬ ‫ينا به گزارش يونيسف بطور فزايندهای‪،‬‬ ‫اين خشونتھا در محيط اينترنت رخ‬ ‫میدھد يا به دست اعضای خانواده‪،‬‬ ‫معلمان‪ ،‬ھمسايگان‪ ،‬غريبه ھا و کودکان‬ ‫ديگر رخ میدھد‪.‬‬ ‫خشونت عليه کودکان در بعضی از‬ ‫کشورھا ھمچنان قابل قبول است و در‬ ‫بسياری از موارد قربانيان به خاطر ترس‬ ‫آن را گزارش نمی کنند‪.‬‬

‫‪١٠‬درصد بيسوادان تھران کودکان کار‬ ‫ھستند‬ ‫رايو زمانه‪ :‬آيت جعفری معاون‬ ‫سوادآموزی‪ ،‬آموزش و پرورش تھران‬ ‫میگويد از بين ‪ ١١۶‬ھزار نفری که در‬ ‫سرشماری سال ‪ ١٣٩٠‬در تھران بیسواد‬ ‫شناخته شدهاند‪ ،‬ده درصد را کودکان کار‬

‫شماره ‪١١٦‬‬ ‫تشکيل میدھند‪ .‬که تعداد واقعی میتواند‬ ‫بيش از اين باشد‪.‬‬ ‫دليل عدم حضور اين افراد در فضای‬ ‫آموزشی بیسرپرستی آنھا يا اعتياد‬ ‫خانوادهھايشان ذکر شده است‪ .‬وی اظھار‬ ‫داشته که با کارفرمايان اين کودکان‬ ‫مذاکره خواھد شد تا اقدامی برای‬ ‫سوادآموزی آنھا انجام گيرد‪ .‬اين در حالی‬ ‫است که به کارگماردن افراد زير ‪١۵‬‬ ‫سال‪ ،‬طبق قانون کار ايران ممنوع است‪.‬‬ ‫بخش قابل توجھی از کودکان کار را‬ ‫فرزندان خانوادهھای مھاجر افغان تشکيل‬ ‫میدھند‪ .‬آنھا به دليل نداشتن شناسنامه و‬ ‫اقامت غيرقانونی‪ ،‬امکان رفتن به مدرسه‬ ‫را ندارند‪.‬‬ ‫آموزش رقص در مھد کودک ھا‪ ،‬فاجعه‬ ‫است‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬آخوند سيدھاشم حسينی‬ ‫بوشھری مدير حوزهھای علميه با ابراز‬ ‫تاسف از اينکه امروز در برخی‬ ‫مھدکودک ھا به جای انتقال فرھنگ اھل‬ ‫بيت با رقص و موسيقی کودکان را تغذيه‬ ‫می کنند‪ ،‬گفت‪ :‬اين مسئله فاجعه است‪.‬‬ ‫چرا که قلب کودکان پاک است و وقتی با‬ ‫الگوھای اشتباه تربيت می شوند‪ ،‬در آينده‬ ‫دچار مشکالتی خواھند شد‪ .‬بايد مھد‬ ‫کودکان بر اساس مکتب اھل بيت فعاليت‬ ‫کنند و الگوھای منطبق با ائمه را برای‬ ‫کوکان ترسيم کنند‪.‬‬ ‫‪٨‬ميليون کودک و ‪٧٠٠‬ھزار مھد کودک‬ ‫ايسنا‪ ،‬دوشنبه‪ :‬حجتاالسالم علی پھلوان‪،‬‬ ‫مديرکل امور فرھنگی سازمان بھزيستی‬ ‫کشور‪ ،‬گفت‪» :‬از ‪ ٨‬ميليون کودکی که در‬ ‫سراسر کشور ھستند‪ ،‬تنھا ‪ ٧٠٠‬ھزار‬ ‫کودک تحت پوشش مھدکودکھا قرار‬ ‫دارند‪«.‬‬ ‫وی با بيان اينکه مھد کودکھای سراسر‬ ‫کشور کمتر از ‪ ١٠‬درصد کودکان را‬ ‫تحت پوشش خود قرار دادهاند‪ ،‬افزود‪:‬‬

‫ د ن ‬ ‫»آنچه در اولويت فعاليتھای سازمان‬ ‫بھزيستی قرار دارد توسعه مھدھای‬ ‫کودک و توجه به قشر کودک است‪«.‬‬ ‫محروميت دانش آموزان "خاوری" از‬ ‫تحصيل‬ ‫خبرگزاری ھرانا – صدھا دانش آموز از‬ ‫قوم خاوری که در استان خراسان‬ ‫رضوی زندگی میکنند از تحصيل در‬ ‫مدارس دولتی محرومند‪.‬‬ ‫بنا به اطالع گزارشگران ھرانا‪ ،‬طی‬ ‫سالھای گذشته کودکان قوم خاوری بدليل‬ ‫نداشتن شناسنامه از تحصيل در مدارس‬ ‫دولتی محروم ھستند‪.‬‬ ‫اين خانواده ھا سالھا پيش از عراق‬ ‫مھاجرت کرده اند‪ .‬ابتدا کارت رانده‬ ‫شدگان از عراق را به آنھا دادند‪ .‬ولی دائم‬ ‫وضعيت شناسايی آنھا را تغيير دادند‪.‬‬ ‫کودکانشان سالھاست که از تحصيل در‬ ‫مدارس دولتی محرومند و فقط‬ ‫خانوادهھايی که استطاعت مالی دارند‬ ‫میتوانند فرزندانشان را در مدارس غير‬ ‫انتفاعی ثبت نام کنند‪ .‬بارھا تجمعات‬ ‫مسالمت آميز انجام دادهاند ولی برخورد‬ ‫مسئوالن اين بود که نمايندگان آنھا را‬ ‫بازداشت کردند و ھنوز ھم چندتن از‬ ‫ايشان در زندان بسر میبرند‪.‬‬ ‫قوم خاوری ايرانيانی بوده اند که پس از‬ ‫کشف حجاب به عراق مھاجرت کرده و با‬ ‫انقالب اسالمی به ايران بازگشتند و در‬ ‫طول ‪ ٣۶‬سال گذشته از حقوق شھروندان‬ ‫عادی محروم بوده اند‪.‬‬ ‫کسری بودجه ‪ ٥٠٠٠‬ميلياردی آموزش‬ ‫و پرورش‬ ‫ايسنا‪ ،‬علی اصغرفانی وزير آموزش و‬ ‫پرورش گفت‪ :‬آموزش و پرورش در حال‬ ‫حاضر حداقل ‪ ٥٠٠٠‬ميليارد تومان‬ ‫کسری اعتبارات دارد و چارهای برای‬ ‫مشکالت آموزش و پرورش جز توسعه‬ ‫بکارگيری بخش خصوصی نداريم‪.‬‬

‫ د ن ‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫‪٢٥‬‬

‫شينآباد ‪. . .‬‬ ‫دخترم از نگاه کردن به آينه واھمه دارد‬

‫به نقل از خبرگزاری ايسنا‬ ‫خالصه و تنظيم نشريه کودکان مقدمند‬ ‫جالل مرادی پدر يکی از دانشآموزان‬ ‫حادثه ديده شينآبادی ميگويد‪ :‬حتی يک‬ ‫﷼ تحت ھر عنوانی دريافت نکردهايم‪.‬‬ ‫وی در ادامه ميگويد‪ :‬وضعيت ‪ ١٢‬کودک‬ ‫در آتش سوخته شينآبادی در مقايسه با ‪١٤‬‬ ‫کودک ديگر بسيار وخيم است به نحوی که‬ ‫ديه ‪ ٣٠٠‬ميليونی تومانی برای برخی از‬ ‫اين کودکان تعلق گرفته ولی ريالی‬ ‫پرداخت نشده است؛ بيمه ايران ادعا‬ ‫میکند که مبلغ قابل پرداخت در زمان‬ ‫حادثه ديدن دانشآموزان شينآبادی در سال‬ ‫‪ ١١٤ ،٩١‬ميليون بود‪ ،‬به طور مثال ديه‬ ‫يکی از اين دانشآموزان را که ‪٢٥٠‬‬ ‫ميليون تومان است تقسيم بر ‪ ٢‬کرده و‬ ‫عنوان میکنند مبلغ ‪ ١٢٥‬ميليون تومان از‬ ‫‪ ١١٤‬ميليون تومان مورد تعھد در آن‬ ‫زمان بيشتر بوده است‪.‬‬ ‫ھماکنون در سال ‪ ،٩٣‬سقف تعھد بيمه‬ ‫‪ ١٤٠‬ميليون تومان است و طبق قانون بايد‬ ‫به روز حساب شود‪ ،‬اما متاسفانه اين‬ ‫بھانهھا را مطرح کرده و از پرداخت ديه‬ ‫سر باز میزنند‪.‬‬ ‫پدر سيما مرادی در رابطه با وضعيت‬ ‫درمانی فرزندش می گويد‪ :‬در جلسه ھيات‬ ‫دولت مطرح کرديم که از وضعيت‬ ‫درمانی اين کودکان راضی نيستيم؛ وزير‬ ‫وقت آموزش پرورش‪ ،‬حاجی بابايی به ما‬

‫قول داده بود که کودکانمان را حتی اگر‬ ‫الزم باشد به خارج از کشور اعزام میکند‬ ‫ولی به قول خود عمل نکرد!‬ ‫امروز حتی کودکانمان را به‬ ‫بيمارستانھای خصوصی منتقل نمیکنند‪.‬‬ ‫از نحوه برخورد پزشکان گرفته تا خدمات‬ ‫پزشکی ارائه شده ناراضی ھستيم‪.‬‬ ‫بيماران ما را از اين اتاق به آن اتاق‬ ‫پاسکاری کرده و تحت عناوين مختلفی‬ ‫مانند کمبود پزشک‪ ،‬کمبود پرستار و نبود‬ ‫تخت از ارائه خدمات خودداری میکنند‪.‬‬ ‫مشکالت زيادی داريم‪ ،‬بيشتر خانوادهھای‬ ‫دانشآموزان حادثه ديده جزو افراد فقير‬ ‫بوده و زير خطر فقر زندگی میکنند‪ ،‬حتی‬ ‫در تامين ھزينهھای اياب و ذھاب نيز با‬ ‫مشکل مواجهايم‪ ،‬بطوریکه ھر‪ ٤‬ماه يک‬ ‫بار نسبت به پرداخت ھزينهھای اياب و‬ ‫ذھاب اقدام میکنند‪.‬‬ ‫وی با بيان اينکه‪" ،‬نوبخت" معاون‬ ‫برنامهريزی و نظارت راھبردی دولت‬ ‫قول رسيدگی به وضعيت اين کودکان را‬ ‫داده است‪ ،‬اظھار کرد‪ :‬قولھای داده شده‬ ‫از سوی دولت روحانی ھمانند دولت‬ ‫گذشته فقط در حد حرف است‪.‬‬

‫انگشتان خود را از دست داده و صورتش‬ ‫سوخته است چگونه از نگاه کردن به آينه‬ ‫واھمه دارد!‬ ‫وی در رابطه با نحوه برخورد مسئوالن‬ ‫شھرستانی نيز اظھار کرد‪ :‬متاسفانه‬ ‫فرماندار پيرانشھر به کودکان حادثه ديده‬ ‫شينآبادی نگاھی اجتماعی ندارد‪ ،‬فرماندار‬ ‫پيرانشھر حتی يک بار از اين کودکان در‬ ‫خانهشان بازديد نکرده‪ ،‬آيا اگر دختر آقای‬ ‫فرماندار دچار حادثه میشد‪ ،‬ايشان‬ ‫عملکرد اين چنينی داشتند!؟‬ ‫تقاضا داريم که مراحل رسيدگی به‬ ‫فرزندانمان بطور جدی پيگيری شود‪.‬‬

‫از صفحه فيسبوک کودکان مقدمند‬ ‫ديدن کنيد‪ ،‬عضو اين صفحه بشويد‬ ‫و با آن ھمکاری کنيد‪ .‬اخبار‪،‬‬ ‫مقاالت‪ ،‬عکس و ھر اطالعی از‬ ‫وضعيت کودکان را دراين صفحه‬ ‫منتشر کنيد‬ ‫)‪(Kodakan moghadamand‬‬ ‫دبير نھاد کودکان مقدمند‬ ‫کريم شامحمدی‬

‫‪shamohammadi3@gmail.com‬‬

‫تماس با نھاد کودکان مقدمند‬

‫پدر يکی از دانشآموزان حادثه ديده‬ ‫شينآبادی در رابطه با وضعيت روحی‬ ‫فرزند خود گفت‪ :‬وضعيت روحی ‪١٢‬‬ ‫کودکی که حال آنھا وخيم است مناسب‬ ‫نيست‪ ،‬تقاضا دارم لحظهای تصور کنيد که‬ ‫دختر ‪ ١٣‬و ‪ ١٤‬سالهای که گوش و‬

‫‪barnenforst@hotmail.com‬‬ ‫‪Tel: 0046-702468454‬‬ ‫‪Fax: 0046-706199054‬‬ ‫‪Address: Barnen Först‬‬ ‫‪Box 48‬‬ ‫‪151 21 Södertälje Sweden‬‬ ‫سردبيرنشريه فارسى‬ ‫سيامک بھاری‬ ‫‪siabahari@yahoo.com‬‬ ‫نشريه فارسى ماھانه منتشر ميشود و در‬ ‫سايت كودكان مقدمند قابل دسترس است‪.‬‬

‫‪www.barnenforst.com‬‬

‫‪٢٦‬‬

‫شماره ‪١١٧‬‬

‫ د ن ‬

‫خواستھای فوری جنبش دفاع از حقوق کودکان‬ ‫نھاد کودکان مقدمند به منظور تسھيل پيشروی و متشكل ش‪V‬دن ھ‪V‬رچ‪V‬ه ب‪V‬ي‪V‬ش‪V‬ت‪V‬ر ج‪V‬ن‪V‬ب‪V‬ش دف‪V‬اع از‬ ‫حقوق کودکان و احقاق حقوق کودک مفاد زير را بعنوان خواستھای فوری و حداقل جن‪V‬ب‪V‬ش دف‪V‬اع‬ ‫از حقوق کودکان در ايران اعالم ميدارد‪:‬‬ ‫‪١‬ــ تضمين و تامين امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬بھداشتی و درمانی کودکان برابر آخرين استانداردھای جھانی‬ ‫بوسيله دولت‪ .‬دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی کودکان و نوجوانان‬ ‫را‪ ،‬در باالترين سطح ممکن‪ ،‬تضمين کند و کمک ھزينه ھای الزم و خدمات رايگان پزشکی و آموزشی و‬ ‫فرھنگی را مستقل از وضعيت خانوادگی کودکان و نوجوانان تامين کند‪.‬‬ ‫‪٢‬ــ ايجاد مھد کودک ھای مجھز و مدرن به منظور برخورداری ھمه کودکان از يک محيط زنده و خالق تربيتی‬ ‫و اجتماعی‪ ،‬مستقل از شرايط خانوداگی ‪.‬‬ ‫‪٣‬ــ تضمين حقوق برابر برای ھمه کودکان صرفنظر از محل تولد‪ ،‬انتساب به مليت يا مذاھب مختلف‪ .‬ممنوعيت‬ ‫ھرنوع تبعيض عليه کودکان دختر و پسر‪ ،‬مھاجر و غير مھاجر و کودکانی که داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫‪٤‬ــ ممنوعيت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان‬ ‫‪٥‬ــ لغو کليه قوانين قصاص و اعدام درمورد کودکان‪ ،‬ممنوعيت نگھداری کودکان در زندان‪ .‬ايجاد مراکز‬ ‫بازآموزی با امکانات رفاھی‪ ،‬آموزشی و پرورشی مدرن ھمراه با کمک ھای مؤثر پزشکی و روانپزشکی برای‬ ‫نوجوانان بزھکاربا ھدف بازگرداندن زندگی شايسته به آنان‪.‬‬ ‫‪۶‬ــ ممنوعيت حجاب کودکان!‬ ‫‪٧‬ــ کودک مذھب ندارد‪ .‬کودکان بايد از ھر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاھب و نھادھای مذھبی مصون‬ ‫باشند‪ .‬جلب افراد زير شانزده سال به فرقه ھای مذھبی و مراسم و اماکن مذھبی ممنوع است‪.‬‬ ‫‪٨‬ــ ممنوعيت دخالت مذھب در آموزش و پرورش و لغو فوری تبعيض و تمايز در ھمه عرصه ھا و سطوح‬ ‫آموزشی ميان دختر و پسر‪ .‬مختلط شدن مدارس در ھمه سطوح تحصيلی‬ ‫‪٩‬ــ مقابله قاطع قانونی با استفاده جنسی از کودکان! حتی اگر تحت نام ازدواج صورت بگيرد‪ ،‬جرم سنگين‬ ‫جنايی محسوب ميشود‪ .‬رابطه جنسی افراد بزرگسال با افراد زير ‪ ١٨‬سال‪ ،‬ولو با رضايت آنھا‪ ،‬ممنوع است و‬ ‫جرم جنايی محسوب ميشود ‪.‬‬ ‫‪١٠‬ــ ممنوعيت ھر نوع آزار کودکان در خانواده‪ ،‬مدارس و موسسات آموزشی و در سطح جامعه بطور کلی‪.‬‬ ‫ممنوعيت اکيد تنبيه بدنی‪ .‬ممنوعيت فشار و آزار روانی و ارعاب کودکان‪.‬‬ ‫‪١١‬ــ ممنوعيت بخدمت گرفتن کودکان در نھادھای نظامی‪ ،‬انتظامی و امنيتی‪.‬‬ ‫اين مطالبات فوری جنبش انسانی دفاع از حقوق کودکان در ايران و خواستھای حداقل و عاجل برای رھانيدن‬ ‫کودکان از محروميت و بيحقوقی و دست درازی مذھب و مقابله با کودک آزاری سيستماتيک توسط جمھوری‬ ‫اسالمی است‪ .‬نھاد "کودکان مقدمند" ھمه انسانھايی که قلبشان برای حقوق کودک ميطپد و کليه تشکلھا و‬ ‫نھادھای مدافع حقوق کودک را بمبارزه برای تحقق اين خواستھا فراميخواند‪.‬‬

‫برپايی يک دنيای بھتر برای کودکان ممکن است‪ ،‬به نھاد کودکان مقدمند بپيونديد!‬