نقش‌هایی یک‌شبه بر نقشه‌ای کهن.همشهری معماری

Page 1

‫تاریخ شهرسازی‬

‫همشهري​معماري آ‌رمانشهر‬

‫‪18‬‬

‫اصفهان فقط اصفهان صفوي نيست‬

‫نقش‌هاييکشبه‬ ‫برنقشه‌ايکهن‬ ‫«‌اصفهان عصر صفوي زيباس�ت‪ ،‬چش�م‌ها را خيره مي‌کند و آدم را به تحسين‬ ‫سازندگانش وامي‌دارد‪ ،‬اما چيزي کم دارد‪ ،‬همان چيزي که ساعت‌ها چرخيدن در‬ ‫مسجد جامع را لذت‌بخش مي‌کند‪ »...‬اين جمله بخشي از اين مطلب است؛ جايي‬ ‫که نويسنده مفهوم کلي «اصفهان» را در مقابل «اصفهان عصر صفوي» نشانده و‬ ‫هويتتاريخيواجتماعيمسجدجامعوميدانعتيقرابهرخهمهمظاهرساخته‬ ‫شده در دوره شاه‌عباس صفوي کشيده است‪ .‬اين مطلب تحليلي متفاوت از تاريخ‬ ‫شهرسازي اصفهان است‪ .‬خواندن آن را به همه عالقه‌مندان به تاريخ اجتماعي‬ ‫معماري و شهرسازي ايران توصيه مي‌کنيم‪.‬‬

‫اصفهان‪ ،‬لکه سبزي است که بين تمام لکه‌هاي قهوه‌اي رنگ مرکز ايران‬ ‫ليال خدابخش‬ ‫خوب به‌چشم مي‌آيد‪ .‬رودي که بحق زنده‌رود نام گرفته است از کوهرنگ‬ ‫کارشناس معماري از دانشگاه‬ ‫پيچ‌و‌تاب مي‌خورد تا در باتالق گاوخوني آرام بگيرد و سر راهش جلگه‬ ‫هنر اصفهان‬ ‫اصفهان را شکل بدهد‪.‬‬ ‫همين مي‌ش��ود که اصفهان و مناطق اطرافش ب��ا موقعيت ويژه و تنوع‬ ‫آب‌و‌هوايي خاصش��ان چنان يگانه‌اند که در هيچ دوره تاريخي و توسط‬ ‫هيچ حکومتي ناديده گرفته نمي‌شوند و دقيقا به همين خاطر است که از هر دوره تاريخي نشاني در اصفهان يافت‬ ‫مي‌شود‪ .‬شهر اليه‌اليه و به مرور ساخته شده و گاهي اين اليه‌ها چنان روي هم افتاده‌اند که تفکيک و تشخيص‬ ‫دوره‌هاي تاريخي توسعه و رشد اصفهان‪ ،‬بنام‌ترين باستان‌شناسان داخلي و خارجي را هم به‌ شک مي‌اندازد‪ ،‬که‬ ‫باالخره خشت اول اين ساختمان و آن ميدان را که گذاشته است؟‬ ‫نشانه‌هاي سکونت در اصفهان به خيلي وقت پيش برمي‌گردد‪ ،‬به آن موقع که هنوز گنبدهاي فيروزه‌اي و مناره‌هاي‬ ‫سر به فلک کشيده‪ ،‬نشان شهرها نبودند‪ .‬همان روزها بود که هسته اوليه اصفهان از ‪ 2‬سکونت‌گاه مجاور و متصل‬ ‫به هم تشکيل شد؛ جي يا گاباي که بعدها شهرس��تان ناميده شد و يهوديه يا جويباره که مکان اصفهان امروزي‬ ‫است‪ .‬اين اولين دوره شناخته شده از سکونت در اصفهان از اواخر دوره ساساني تا اوايل اسالم است که شهر عمال‬ ‫با هسته‌هاي شهري همجوار تعريف مي‌شده است‪.‬‬ ‫بعد‌ها اما به مرور ش��هر پيوسته‌تر و محصورتر شد و به تعريف امروز ما از ش��هر نزديک‌تر‪ .‬دوره‌اي نسبتا طوالني‬ ‫از ش��روع دوران عباس��ي تا اوايل قدرت‌گيري صفويه که به يک دليل مي‌تواند يک دوره تاريخي واحد محسوب‬ ‫مو‌بيش‬ ‫شود؛ شکل‌گيري عناصري که شهر را حول يک هس��ته مرکزي نسبتا متمرکز شکل مي‌داده‌اند‪ .‬شهر ک ‌‬

‫حکومتي مس��لط پيدا مي‌کند و به تعريفي ش��ايد‬ ‫منظم‌تر مي‌ش��ود‪ .‬اما هنوز خط‌و‌نشان‌هاي تحکم‬ ‫ش��ده‌اي رويش جا نمي‌ان��دازد و ش��هر روي پاي‬ ‫خودش آرام‌آرام رشد مي‌کند‪.‬‬ ‫در همين دوره است که بازار اصفهان به مرور شکل‬ ‫مي‌گيرد و با ش��کل‌گيري مراکز تجمع اثرگذاري‬ ‫مثل مس��جد جامع در اطرافش قدرتمند مي‌شود‪.‬‬ ‫مسجد جامع روي بقاياي به‌جا‌مانده از آتشکده‌هاي‬ ‫ساساني س��ر بر‌مي‌آورد و خش��ت روي خشت باال‬ ‫مي‌آيد‪.‬‬ ‫در تمام چيزي قريب به ‪2‬هزار س��ال‪ ،‬مسجد مدام‬ ‫مرمت و نو مي‌شود‪ ،‬انگار که هر سال نشانه‌هايي از‬ ‫مخاطبان جديدش به خود سنجاق کند و چيزي را‬ ‫به حافظ ‌ه بسپارد‪.‬‬ ‫پايان اين دوره و شروع اقتدار صفوي در شهر را اما‬ ‫مي‌توان نقطه عطفي براي اصفهان دانست؛ آن‌جا که‬ ‫شاهان مقتدر صفوي تصميم به توسعه همه‌جانبه‬ ‫ش��هر مي‌گيرند‪ .‬ش��اه عباس صفوي که بسياري‬ ‫اصفهان امروز را ميراث به‌جا‌مان��ده از او مي‌دانند‪،‬‬ ‫مرکز قديمي شهر را رها مي‌کند و تصميم مي‌گيرد‬ ‫محله سرس��بزتر و بي‌مزاحم‌تر کوش��ک را تجديد‬ ‫آرايش کند‪.‬‬ ‫منطقي به نظر مي‌رسد که براي سکونت جمعيت رو‬ ‫به ازدياد شهر بايد نواحي بکر خارج از حصار و باروي‬ ‫ش��هر را فعال کرد‪ .‬پس ش��اه‌عباس دانشمندان و‬ ‫هنرمندان را از سراسر امپراتوري ايران فرا‌مي‌خواند‬ ‫تا دانش و هنرشان دس��ت به دست بدهد و چيزي‬ ‫درخور قدرت و شأن خاندان صفوي بسازد‪.‬‬ ‫ايده‌هاي مطرح شده‪ ،‬ش��هر را از نو پي مي‌ريزند‪،‬‬ ‫مقياس‌هاي شهري را از نو تعريف مي‌کنند و ارتباط‬ ‫و مراوده نهاده��اي اجتماعي و اقتصادي و مذهبي‬ ‫شهر را از نو شکل مي‌دهند‪.‬‬ ‫طول و عرض اصفهان صفوي چي��ز ديگري از آب‬ ‫درمي‌آيد و مقياس‌هاي جدي��د به کلي اصفهان را‬ ‫دگرگون مي‌کنند‪ .‬اصفهان دوره صفوي به شهري‬ ‫مهندسي ش��ده‪ ،‬خط‌کشي ش��ده و منظم تبديل‬ ‫مي‌شود که ديگر بايد روي اصول و قاعده رشد کند‬ ‫و بپراکند‪.‬‬ ‫تمامي اين خصوصيات‪ ،‬توس��عه اصفهان در عصر‬ ‫صفوي را چنان يگانه مي‌کند که با هيچ دوره قبل‬ ‫يا بعدش قابل قياس نيست‪ .‬شاه‌عباس تمام آن‌چه‬ ‫پيش از او بر اصفهان گذشته بود را کنار مي‌گذارد و‬ ‫همه چيز را نونوار مي‌کند‪ .‬هر چند شاه عباس براي‬ ‫گرفتن اي��ن تصميم بزرگ هرگ��ز تنها به قدرتش‬ ‫تکيه نکرد و با در نظر گرفتن همه جوانب کار‪ ،‬سعي‬ ‫در جذب بازاريان و استفاده از مغزهاي متفکر عصر‬ ‫خودش مثل ش��يخ‌بهايي کرد اما باز هم عنصري را‬ ‫ناديده گرفت‪ ،‬عنصري که بود و نبودش به تنهايي‬ ‫مي‌تواند معناي شهر را دگرگون کند و آن مشارکت‬ ‫مردمي در ساخت شهر است‪.‬‬ ‫تمام آن‌چه ش��اه عب��اس در زم��ان حيات خويش‬ ‫تصميم به آن مي‌گيرد طرح‌ريزي نقش��ه ش��هري‬ ‫براي اصفهان اس��ت‪ .‬نقش��ه‌اي حس��اب شده که‬ ‫تکليف ش��هروندان را از ه��ر لحاظ روش��ن کند؛‬ ‫راس��تاي چهارباغ محور گسترش ش��هر مي‌شود‬ ‫که از دروازه دولت ش��روع شده و به باغ هزارجريب‬ ‫خاتمه مي‌يابد‪.‬‬

‫همشهري​معماري ‪ .‬ويژه​نامه​معماري​وشهرسازي‬ ‫تهرانشهر ‪ .‬آذر​ماه​نود‬

‫‪19‬‬


‫تصويري از مسجد امام‪ .‬اين مس��جد که يکي از نشانه​هاي مجسم‬ ‫معماري ايراني‪-‬اسالمي است در دوره صفوي به دستور شاه عباس به‬ ‫عنوان يکي از دو رکن اصلي ميدان نقش جهان ساخته شد‪.‬‬

‫تاریخ شهرسازی‬

‫همشهري​معماري آ‌رمانشهر‬

‫‪20‬‬

‫ميدان نقش جهان س��اخته مي‌ش��ود تا با همجوار‬ ‫کردن هس��ته‌هاي مذهبي‪ ،‬اقتصادي و اجتماعي‬ ‫ش��هر‪ ،‬مرکز حکومت��ي قدرتمند بس��ازد و حتي‬ ‫محله‌هاي گوناگون براي سکونت قشرهاي مخلتف‬ ‫در نظر گرفت��ه مي‌ش��وند مثال محل��ه جلفا براي‬ ‫س��کونت ارامنه و محله عباس‌آباد براي س��کونت‬ ‫مهاجرين عمدتا ترک اصفهان‪ .‬پس از اين بايد براي‬ ‫هر کنشي در ش��هر ابتدا سراغ نقشه را گرفت؛ کجا‬ ‫مي‌توان خريد کرد؟ کجا مي‌توان ساکن شد؟ کجا‬ ‫مي‌توان نيايش کرد و کجا مي‌توان به گشت‌و‌گذار‬ ‫پرداخت؟‬ ‫مرکز قدي��م اصفهان‪ ،‬ميدان��ي در مجاورت محله‬ ‫جويباره‪ ،‬کهنه شده بود و انگار ديگر به کار نمي‌آمد‪.‬‬ ‫ميدان که فض��اي باز بزرگي بين مس��جد جامع و‬ ‫مسجد علي را شامل مي‌ش��د عتيق نام مي‌گيرد تا‬ ‫کمي حرمتش حفظ شود اما با ساخت ميدان جديد‬ ‫که نو بود و درخشان و خيره‌کننده عمال ديگر کسي‬ ‫را به سمت خود نمي‌کشد‪ .‬عتيق گرچه امروز هنوز‬ ‫هم قابل حديابي است اما يکسره زير ساختمان‌ها‬ ‫رفته است‪.‬‬ ‫اين مرکز شهر س��لجوقي که روزي وسعتي حدود‬ ‫‪2‬برابر وسعت امروزي‌اش داشت زماني ميدان اصلي‬ ‫ش��هر اصفهان بوده اما بعد با گسترش صفوي بازار‬ ‫به سمت جنوب‪ ،‬به ميدان جديد الحاق مي‌شود و‬ ‫هرگز از زير سايه زيبايي خيره‌کننده ميدان نقش‬ ‫جهان بيرون نمي‌آي��د‪ .‬ميداني که بنا به دس��تور‬ ‫ملوکانه‪ ،‬چند ‪10‬س��اله ساخته ش��د و بزک کرده‬ ‫تمام آن‌چ��ه کمي آن طرف‌تر طي چند صد‌س��ال‬ ‫آرام و آهس��ته ش��کل گرفته بود را براي چند سده‬ ‫منزوي کرد‪.‬‬ ‫پرونده فراز‌و‌نشيب‌هاي اصفهان به همين جا ختم‬ ‫نمي‌شود‪ .‬دوره بعدي که در رشد و توسعه اصفهان‬ ‫قابل ردگيري است با افول حکومت قدرتمند صفوي‬ ‫ش��روع مي‌ش��ود‪ ،‬حکومتي که اصفهان را به شهر‬ ‫«ترين‌ها»‌ تبديل کرد‪ .‬با معماري و شهرس��ازي‌اي‬ ‫که هم به‌لحاظ وسعت و هم به‌لحاظ کارآيي بسيار‬ ‫متنوع و پوياست‪.‬‬ ‫باشکوه‌ترين مساجد‪ ،‬عظيم‌ترين ميدان‌ها‪ ،‬زيباترين‬ ‫پل‌ها و خيابان‌ها و بزرگ‌ترين بازارها‪ ،‬مدرسه‌ها و‬ ‫کاروانسراها در طول کمي بيش از ‪ 2‬سده حکومت‬ ‫ش��اهان صفوي در اصفهان هنرمندان��ه پرداخته‬ ‫شدند‪.‬‬ ‫بناها و عماراتي که در نوع خود در اوج کمال هنري‪،‬‬ ‫استحکام و کارآيي‪ ،‬چنان باش��کوهند که در نگاه‬ ‫اول نمي‌توان قضاوتشان کرد‪ .‬شايد گذر زمان بهتر‬ ‫بتواند اين همه زيبايي و يگانگ��ي را قضاوت کند‪،‬‬ ‫آن‌چنان که کرد‪.‬‬ ‫آن‌گاه که با اف��ول قدرت صفوي در ش��هر و روي‬ ‫کار آم��دن خاندان قاج��ار تمام آن‌چ��ه صفويه با‬ ‫ضرب‌االجل پول و ق��درت هوا کرده ب��ود ناگهان‬ ‫بي‌صاحب ماند و يتيم ش��د‪ .‬تمام آن‌چه از اس��ناد‬ ‫و نقش��ه‌هاي دوره قاجار به جا مانده نشانگر از هم‬ ‫گسيختگي اس��تخوان‌بندي کارکردي شهر است‪.‬‬ ‫ديگر به سختي مي‌شد س��راغ آن همه نظم تعبيه‬ ‫شده را گرفت‪ ،‬خيابان‌ها سريع و بي‌حساب‌و‌کتاب‬ ‫با هم تقاطع مي‌کنند و س��اختمان‌ها يکي پس از‬ ‫ديگري بي‌حرمت مي‌شوند و اين دقيقا روندي است‬

‫نشانه‌هاي سکونت در اصفهان به خيلي وقت پيش برمي‌گردد‪ ،‬به آن‬ ‫موقع که هنوز گنبدهاي فيروزه‌اي و مناره‌هاي سر به فلک کشيده‪،‬‬ ‫نشان شهرها نبودند‪ .‬همان روزها بود که هسته اوليه اصفهان از‬ ‫‪ 2‬سکونت‌گاه مجاور و متصل به هم تشکيل شد؛ جي يا گاباي که‬ ‫بعدها شهرستان ناميده شد و يهوديه يا جويباره که مکان‬ ‫اصفهان امروزي است‬ ‫که تا همين امروز هم ادامه دارد‪ ،‬روندي که خيلي‌ها منتقد سرسختش هستند اما واقعيت امروز اصفهان است‪.‬‬ ‫شهر نيازهايي دارد که ديگر در قاب تنگ اصفهان پرشکوه صفوي نمي‌گنجد‪ .‬ديگر نمي‌شود خوابي را که شاه‌عباس‬ ‫براي اصفهان ديد‪ ،‬تعبير امروزي کرد‪.‬‬ ‫قصه اين است؛ شهري که پيوسته و آرام در مس��يري گام مي‌زد‪ ،‬ناگهان مورد عنايت بي‌حد و حصر قرار گرفت‪،‬‬ ‫طوري که جهان انگشت به دهان ماند‪ .‬اما اين روند غيرطبيعي به اجبار بايد جايي قطع مي‌شد‪ .‬آن‌جا که قدرت‬ ‫مس��لط نتواند يا نخواهد اين عنايت را پي بگيرد‪ .‬رس��يد روزي که صفويه ديگر نب��ود و بعدي‌ها هم به هر دليل‬ ‫نخواستند صفوي عمل کنند‪.‬‬ ‫انصاف نيست که تمام چهارصد سال سپري شده بر اصفهان پس از صفوي را در يک دوره تاريخي تحول قرار داد‪،‬‬ ‫چون اين روند در تمام اين چهارصد سال با يک سرعت شتاب نگرفته است و در دوره‌هاي مختلف تاريخي ماهيت‬ ‫و علل متفاوتي داشته اس��ت هر چند در نهايت يک معنا براي شهر داشته؛ تخطي از نقشه شهري شاه‌عباس که‬ ‫سعي کرده بود منطقي‪ ،‬مستدل و پاسخگو باشد‪.‬‬ ‫مرکز اصفهان از همان اوايل شکل‌گيري‪ ،‬محله جويباره بود‪ .‬شهر از همان جا شروع شده بود و با‌گذشت زمان از‬ ‫همان‌جا هم رشد مي‌کرد‪ .‬ميدان عتيق در جنوب‌شرقي همين محله‪ ،‬قرن‌ها قلب تپنده سياسي اقتصادي شهر‬ ‫بود‪ .‬مسجد جامع که خيلي‌ها دايره‌المعارف معماري اس�لامي نام‌گذاري‌اش کرده‌اند مرکز مذهبي و اجتماعي‬ ‫شهر بود‪.‬‬ ‫مسجدي که روي پايه‌هاي آتشکده‌هاي ساساني بنا شد و طي ‪2‬هزار سال آرام‌آرام شکل گرفت‪ ،‬در مجاورت با بازار‬ ‫لو‌انفعاالت اجتماعي شکل داد که انگار تکليف تمام سختي‌هاي‬ ‫اصلي شهر چنان هسته قدرتمندي از روابط و فع ‌‬ ‫جامعه‌اي متکثر را روش��ن کرده و تمام پيچيدگي‌هايش را در چند سطر‪ ،‬خالصه و روشن و درشت نوشته است‬ ‫بدون اين‌که بخواهد اين تکثر را طبقه‌بندي و منظم و مرتب در قفسه‌هاي جداگانه بايگاني کند‪.‬‬ ‫اصال آن‌چه ميدان عتيق را براي اصفهان هويت‌بخش و ارزشمند مي‌کند همين شکل‌گيري تدريجي‌اش است‪.‬‬

‫اين‌جاس��ت که باستان‌شناس��ان گيج مي‌شوند و‬ ‫به حدس و گم��ان روي مي‌آورند‪ ،‬س��ال‌ها کاوش‬ ‫و بررسي‌ش��ان نهايتا مي‌ش��ود يک رديف اس��م و‬ ‫تاريخ که دس��ت آخر هم معل��وم نمي‌کند باالخره‬ ‫مسجد جامع را چه کسي س��اخت و ميدان عتيق‬ ‫را چه کسي خط‌کش��ي کرد و اين يعني مشارکت‬ ‫در ساخت‪ .‬مشارکت به معناي واقعي کلمه‪ .‬چيزي‬ ‫که شهر را براي ساکنانش سرش��ار از حس معنا و‬ ‫تعلق مي‌کند‪.‬‬ ‫‌اصفهان عصر صفوي زيباس��ت‪ ،‬چش��م‌ها را خيره‬ ‫مي‌کند و آدم را به تحسين سازندگانش وامي‌دارد‪،‬‬ ‫اما چي��زي ک��م دارد‪ ،‬همان چيزي که س��اعت‌ها‬ ‫چرخيدن در مس��جد جامع را لذت‌بخش مي‌کند‪.‬‬ ‫اصفه��ان صفوي از فرط زيبايي چش��م را مي‌زند و‬ ‫به همين دليل است که بهترين هدف گردشگران‬ ‫سراسر دنياست اما براي ساکنان اصفهان هنوز هم‬ ‫مس��جد جامع بهترين نقطه اصفهان است‪ .‬همين‬ ‫اس��ت که هنوز هم ميدان عتيق زنده‌ت��ر‪ ،‬پوياتر و‬ ‫کاربردي‌تر از همتاي ش��يک و اتوکشيده خودش‬ ‫کار مي‌کند‪.‬‬ ‫عتي��ق هنوز ه��م ي��ک ميدان ش��هري اس��ت اما‬ ‫نقش جهان ماکتي زيباس��ت براي لنزهاي مشتاق‬ ‫و حريص توريس��ت‌هاي از راه رس��يده‪ .‬اصفهاني‌ها‬ ‫خ��وب مي‌دانن��د هن��وز ه��م مايحت��اج زندگي را‬ ‫باي��د از عتي��ق تهيه ک��رد ن��ه از مغازه‌ه��اي تميز‬ ‫نقش جهان که شده محل فروش پفک و يخ‌در‌بهشت‬ ‫و صنايع‌دستي چيني‪.‬‬ ‫در اين بين منابع آموزش��ي معماري و شهرسازي‬ ‫ما هم تا بوده سياست‌هاي صفوي در قبال اصفهان‬

‫را جزوه کرده‌اند و روي تکرار گذاش��ته‌اند‪ ،‬ما هم‬ ‫هزار بار از رويش مش��ق کرده‌ايم و به خود باليديم‬ ‫آن‌قدر که فکر ک��ردن به چيزي ج��ز زيبايي‌اش‬ ‫برايمان غيرممکن ش��ده‪ .‬انگار که باورش برايمان‬ ‫سخت باشد که ممکن اس��ت جايي از اين سناريو‬ ‫اشتباه باشد‪.‬‬ ‫اين‌جا هم معماري ما نگاه يک بعدي‌اش را تحميل‬ ‫مي‌کند و س��اختمان و فضا و مکان را تنها از روي‬ ‫پالن و مقطع و پرس��پکتيو و رنگ و لعاب قضاوت‬ ‫مي‌کند‪ ،‬بدون نگاه کردن به پس و پيش تاريخي و‬ ‫اجتماعي‌اش‪ .‬ب��دون در نظر گرفتن اثرات مثبت و‬ ‫منفي‌اش در طول زمان و بدون انعطاف و انصاف‪.‬‬ ‫ما تنها ياد گرفته‌ايم اصفه��ان عصر صفوي را الگو‬ ‫قرار دهي��م ‪ -‬چيزي که از بس��ياري جنبه‌ها واقعا‬ ‫هم قابل الگو‌برداري است– اما نمي‌شود از ميدان‬ ‫نقش‌جهان تنها رعايت نسبت‌هاي طاليي هندسي‬ ‫را ياد گرفت و ديگر کاري به وضع و حال امروزش‬ ‫نداشت‪.‬‬ ‫خوش��بختانه هيچ کس هرگ��ز به م��ا نگفته که‬ ‫اگر بنا باش��د الگويي از مدل توسعه‌اي شاه‌عباس‬ ‫بگيريم ش��ايد بهترين کار اين باشد که يک کاغذ‬ ‫سفيد جلويمان بگذاريم و همه چيز را از نو شروع‬ ‫کنيم‪ ،‬تمام داش��ته‌هاي اصفهان را کنار بگذاريم و‬ ‫بدون دغدغه به توسعه و عمران و‌آبادي بپردازيم‪،‬‬ ‫همان کاري که ش��اه‌‌عباس با قلب سنتي اما کهنه‬ ‫اصفهان کرد‪.‬‬ ‫از اين ديدگاه ش��ايد آن‌که امروز برج جهان‌نما را‬ ‫يک‌ش��به باال مي‌برد و حمام خسرو آقا را يک شبه‬ ‫پايين مي‌ريزد‪ ،‬خلف‌ترين شاگرد مکتب شاه‌عباس‬

‫باشد‪ ،‬پس انگار بي‌جهت است اگر بخواهيم با‌ارزش‌هاي صفوي بر کارش خرده بگيريم‪.‬‬ ‫با تمام اين‌ها اما اصفهان ذاتا حامل زندگي است‪ .‬شهري که در طول تاريخ حياتش همواره شهر مهمي بوده يک‬ ‫پيام دارد و آن اين‌که خودش مي‌تواند گليمش را از آب دعواها و درگيري‌هاي سياسي باال بکشد و سرپا بماند‪.‬‬ ‫همان‌طور که در تمام فراز و نشيب‌هاي تاريخي اين کار را کرده‪ .‬شايد ويران کردن اينچنين شهري کار دشواري‬ ‫نباشد اگر اراده ملوکانه بر آن واقع شود‪ ،‬اما اين ويراني مطمئنا چند صباحي بيشتر دوام نمي‌آورد و دير يا زود باز‬ ‫مغلوب نيروي زاينده اصفهان مي‌شود‪.‬‬ ‫توضیح پایانی‬

‫طرح احياي ميدان عتيق چند س��الي اس��ت محل بحث‌هاي گرمي شده‪ ،‬طرحي که ش��هرداري اصفهان آن را‬ ‫کليد زد و براي معرفي و توجيه‌اش در وب‌سايت رس��مي خود نوشت‪« :‬محور تاريخي‪ -‬فرهنگي اصفهان اساس‬ ‫اس��تخوان‌بندي اين شهر بوده و در تمام دوره‌هاي تاريخي به‌عنوان س��تون فقرات ساختار کالبدي‪ ،‬اقتصادي و‬ ‫اجتماعي محسوب مي‌شده است‪.‬‬ ‫درحال‌حاضر نيز استخوان‌بندي فعال شهري بر پايه همين ساختار استوار است‪ .‬اين محور از محل ميدان کهنه‬ ‫و مسجد جامع عتيق آغاز شده و به باغات هزار جريب در دامنه کوه صفه منتهي مي‌شود‪ .‬مجموعه ميدان کهنه‬ ‫و مس��جد جامع عتيق يکي از مهم‌ترين قطعات و گره آغازين اين محور اس��ت که به‌لحاظ کم‌توجهي به آن در‬ ‫دوره‌هاي اخير‪ ،‬داراي بيشترين نارس��ايي به‌خصوص به‌لحاظ اجتماعي و فضايي بوده و سازماندهي آن به‌عنوان‬ ‫يکي از اصلي‌ترين عناصر تاريخي اصفهان امري اجتناب‌ناپذير است تا بتواند به‌عنوان يک فضاي شهري فعال و‬ ‫توانا‪ ،‬بخش شمال شرق اصفهان را به‌طور خاص و کل شهر را به‌طور عام تقويت كند‪ .‬هدف از احيا و بازسازي اين‬ ‫مجموعه‪ ،‬بازگرداني و حفاظت از ارزش‌هاي تاريخي ابنيه و گذرهاي موجود و همچنين ايجاد محرک‌هايي براي‬ ‫توسعه‪ ،‬نوسازي و بهسازي بافت تاريخي پيرامون آن است»‪.‬‬ ‫تمام آن‌چه ش��هرداري اصفهان به آن اشاره مي‌کند روي کاغذ درست اس��ت‪ ،‬اينکه محور تاريخي اصفهان بايد‬ ‫تقويت و احيا شود و اين‌که اين بافت سنتي و تاريخي به‌لحاظ اجتماعي مشکالت زيادي دارد‪ .‬اما عجله و شتاب‬ ‫شهرداري براي بهره‌برداري از چنين طرح بزرگي را نمي‌توان توجيه کرد‪ .‬طرحي که عالوه بر اثرگذاري اجتماعي‬ ‫زيادي که دارد در حس��اس‌ترين نقط��ه اصفهان به‌لحاظ تاريخي قرار گرفته و ش��ايد منطقي‌ت��ر بود که قبل از‬ ‫حفاري‌هاي غيرکارشناسانه و س��رازير کردن بودجه‌هاي دوپينگي براي زودتر به نتيجه رسيدنش کمي بيشتر‬ ‫رويش تامل مي‌شد‪.‬‬ ‫احياي بافتي چنين کهن چيزي نيست که طي چند سال و با برگزاري چند جلسه و کميسيون بتوان موفقيتش را‬ ‫تضمين کرد‪ .‬ميدان عتيق را بدون زيرگذر و پاساژ و پارکينگ هم مي‌شد احيا کرد اگر به جاي بودجه‌هاي هنگفت‬ ‫کمي مشارکت مردمي جلب مي‌شد‪.‬‬

‫نمايي از گنبد مسجد شيخ لطف اهلل‬

‫نمايي از ورودي مسجد جامع اصفهان‬

‫نمايي از حياط مسجد جامع‬

‫همشهري​معماري ‪ .‬ويژه​نامه​معماري​وشهرسازي‬ ‫تهرانشهر ‪ .‬آذر​ماه​نود‬

‫‪21‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.