شهرآرا
سا ل پنجم شماره 1611يكشنبه 25دي 1390
Roozegaremaa@gmail.com "
نگاه
احمدعلي نامداريان
تاريخ ميخواهد نفس بكشد
دريچه
بازخواني يك تجربه خالق در مرمت شهري
بهشت بر فراز منهتن ليال خدابخش
آزموده را آزمودن خطاست
مسير راهآهن نيويورك(هايالين)قبل از تبديل شدن به پارك
س��ال ۱۸۴۷راهآهني در نيويورك س��اخته شد كه بنا ب��ود بار جابهجا كند ،اما مس��ير اين راهآهن درونش��هري معروف به وستس��ايد كه قرار داشت مايحتاج كارگاهها و كارخانههاي بيش��مار ش��هري صنعتي را به مقصد برس��اند در تقاطع با خيابانهاي ديگر ش��هر آنچنان حادثه آفريد كه خيابان دهم – آنجا كه به اين خطوط آهني ميرسيد -معروف شد به خيابان مرگ .حتي تالش گروهي از اسبسواران كه تحت عنوان كابوهاي وستس��ايد استخدام شده بودند تا پيش��اپيش قطار بتازند و پرچم تكان بدهند ه��م نتيجه نداد .پس بعد از س��الها بحث و جدال عمومي بر سر هزينه و فايده اين مسير آهني ،نهايتاً سال ۱۹۲۹سياستگذاران شهر با مسووالن راهآهن مرك��زي نيويورك تواف��ق كردند ت��ا راه متقاطع با ترافيك عمومي ش��هر را كه شده بود تهديدي براي جان ش��هروندان با مس��يري كه از باالي س��ر شهر و از دل كارخانهه��ا و كارگاهه��ا ميگذرد جايگزين كنند و بهاصطالح يك تقاطع غيرهمس��طح از مسير قطار باري بس��ازند .همين شد كه هايالين (high )lineمتولد ش��د؛ مسيري فلزي كه از روي شهر و از دل س��اختمانها عبور ميك��رد و مصالح اوليه را صاف ميبرد ميگذاش��ت توي كارخانهها -هنوز هم مقطعهايي از اين مسير كه از دل كارخانهها گذشته در شهر دستنخورده باقي مانده است. سالها لوكوموتيوهاي هايالين در شهر ميرفتند و ميآمدند و بهاصطالح خون ميشدند در رگهاي نيوي��ورك صنعتي .گوش��ت و مرغ را از دش��تهاي اطراف س��وار ميكردند و ميرساندند به كارگاههاي بس��تهبندي مواد غذايي .تا روزي كه نيويورك ديگر جاي كارخانه نبود؛ مراكز صنعتي يكي بعد از ديگري در شهر تعطيل شدند و خطآهن هايالين شد ردي از آهن زنگزده كه تنها نشانه حياتش علفهاي هرز و گلهاي وحشي بود. سال ۱۹۸۰بود كه بر سر تخريب كامل هايالين رقابتي بين دالالن زمين در نيويورك شروع شد تا با تخريب��ش زمينهاي اطراف را بهاصطالح احيا كنند و ب��ه قيمت خوبي بفروش��ند .به نظ��ر هم منطقي ميرس��يد .اگر قرار بود اين ري��ل فلزي كاري براي ش��هر نكن��د پس خوبتر ب��ود كه نباش��د و جلوي پيشرفت زمينهاي اطراف را هم نگيرد .در اين بين چيزي كه كس��ي ش��كي در آن نداشت اين بود كه اين پس��ماند ش��هري عجيب و غريب بايد از منطقه همسايگياش محو شود تا پتانسيل كامل محله براي پيشرفت بروز يابد. كمپين دوستان هايالين با تمام توجيهاتي كه مسووالن شهري براي محو هايالين داش��تند هنوز ه��م خيليها با تخريب آن مخالف بودند؛ آنها كه كودكيشان را كنار قطارهاي در رفت و آمد اين مسير گذرانده بودند و بعدها هم كه قطاري در كار نبود هر از گاهي كه از شهر پرهياهو خسته ميشدند خود را به بلنداي پل ميرساندند تا كمي نقش داناي كل را براي شهر بازي كنند و مث ً ال همه را ريز ببينند. هايالي��ن براي خيل��ي از اهالي محله چلس��ي نيويورك تمام ش��هر بود .نمادي از زندگي و پويايي ش��هر كه نميشد روزي نيويورك را بدون آن تصور كرد .همين باعث ش��د سال ،۱۹۹۹همان موقع كه هايالين از هميش��ه به نابودي نزديكتر بود دو نفر از اهالي منطقه ،گروهي به نام «دوستان هايالين» تشكيل بدهند و شروع به عضوگيري كنند .هر چند اولين هدف «دوس��تان هايالين» تنها جلوگيري از ناب��ودي آن بود ،اما بعدتر از دل همين گروه ايدهاي براي حفاظت از خط آهن متروك مطرح شد كه به يك��ي از خالقترين ايدههاي تغيير كاربري و مرمت شهري تبديل شد. «دوستان هايالين» كه حاال ديگر تعدادشان كم نبود ايده تبديل مس��ير هايالين به پاركي شهري و ايجاد فضايي عمومي در دل شهر نيويورك را مطرح كردن��د .اعضاي اين گروه معتق��د بودند اگرچه اين ساختمانها هس��تند كه شهر را شكل ميدهند اما آنچه روح ش��هر را توصيف ميكن��د فضاهاي بازي است كه امكان گرد هم آمدن شهروندان را ميدهد و عرصههايي براي تعامالت مدنيشان ايجاد ميكند. ب��ا اين تفكر «دوس��تان هايالين» كمكم تبديل به اجتماعي گس��ترده از شهروندان ش��دند كه حامي توس��عه عمومي مسير هايالين براي پيادهها بودند. اين گروه نهايتاً توانست در سال ۲۰۰۴بودجه شهري الزم براي مرمت و تغيير كاربري راه آهن متروك را از ش��هرداري بگيرد ،پروژه را كليد بزند و كاري كند كه كمكم همه باورش��ان شود كه ميشود به جاي با خاك يكسان كردن و از نو ساختن با كمي فكر آنچه هست را تبديل به احسن كرد. طرحي برخاسته از زمينه طراح پارك شهريهايالين معمار منظر جيمز كورنر اس��ت ك��ه با همكاري ش��ركت معماري ديلر اسكوفيديو در مسابقهاي شركت كرد كه او را رقيب معماران برجستهاي مثل زاها حديد و استيون هال و ماي��كل ونواكنبرگ كرد ،اما درنهايت س��ناريويي كه براي اين ريل فلزي متروك نوش��ته بود توانست ب��ه تعادلي بي��ن پاكيزگي و ژوليدگ��ي كيفيتهاي
صنعتي هايالين برس��د و پيروز اين مس��ابقه شود. كورن��ر در جاي��ي گفته اس��ت« :م��ا هايالين را به عنوان روباني دراز و پرپيچ و خم اما با س��ناريوهاي فرعي ويژه تصور ميكرديم .ما ميخواس��تيم حس ت��داوم هايالين را حف��ظ كنيم ام��ا در عين حال تنوعهايي هم در آن به وجود بياوريم ».طرح شامل نيمكتهاي چوبي است كه انگار از سطح كف پارك جدا ش��دهاند ،همچنين بسياري از قسمتهاي خط آهن حفظ و به بخشهايي از پيادهرو تبديل شدهاند و معماري محوطه پارك را ش��كل دادهاند .در نتيجه هم��كاري با معمار منظ��ر هلندي پي��ت اودولفت، كورنر محدوده گس��تردهاي از س��بزينگي پيشنهاد ميده��د كه ب��ا تاكيد زياد بر علفه��اي بلند و ني، گلهاي وحش��ي و علفهاي ه��رزي را كه در طول زمان رهاس��ازي هايالين در مس��ير آن رشد كرده بود يادآوري ميكند. معجزهاي براي آهن زنگزده پاركها در شهرهاي بزرگ معموالً به عنوان نوعي پناهگاه تصور ميشوند ،جزيرههايي سبز كه قرار است در مي��ان دريايي از بت��ن و آهن كمي آرامشبخش ن هايالين متفاوت است .در مواجهه باشند .اما داستا با هايالين اولين چيزي كه جلب نظر ميكند دقيقاً همان چيزي است كه پاركهاي شهري براي دوري از ن خلق شدهاند – سازهاي سياه ،خشن و سنگين كه آ زماني راهآهني غيرهمسطح را نگه ميداشته ،راهآهني كه روزي واگنهاي باري را مستقيماً ميآورده جلوي كارخانهها و انبارها و حداقل از اين نگاه بيشتر شبيه يك يادگار باس��تاني متروك به نظر ميرسد تا يك واحه شهري. ت��ا همين اواخ��ر ،هايالين درواق��ع يك عتيقه شهري در حال فروپاشي بود اما تقريباً يك دهه بعد از اينكه مسووالن شهري سعي كردند آن را از چهره نيوي��ورك پاك كنند ،ام��روز به يكي از نوآورترين و دعوتكنندهترين فضاهاي عمومي شهر نيويورك و شايد كل امريكا تبديل شده است .ستونهاي سياه فلزي كه روزي خط آهني رها شده را حمل ميكردند حاال ي��ك پارك معلق را حم��ل ميكنند – پاركي كه هم تفرجگاه اس��ت ،هم ميدان شهري و هم باغ گياهشناس��ي .پاركي كه قدم زدن در آن شبيه هيچ تجربه ديگري در نيويورك نيس��ت؛ ش��ناور ش��دن هفت متر باالتر از س��طح زمين كه در آن واحد هم به زندگي خيابان متصلات ميكند و هم از همهمه آن دور نگهات ميدارد. راحتتر بود كه كل مس��ير آهني هايالين را از روي نقش��ه پاك كرد و به جايش پاركينگ و واحد مس��كوني س��اخت ،ام��ا كمپين اهال��ي محله براي حفاظت و نگهداري از هايالين كه كمكم داشت به زبالهدان تبديل ميش��د ،راه ديگري را انتخاب كرد؛ راه��ي كه قرار بود با يك تير چند نش��ان بزند .هم تاريخ و هويت شهر را حفظ كند ،هم جلوي افزايش تراكم شهر را بگيرد ،هم به اكولوژي و تصفيه هواي آلوده ش��هر كمك كند .مقاومت اهالي محله چلسي در برابر محو هايالين يك واكنش دستهجمعي بود به آنچه ميخواس��ت تمام خاطرههاي چند نسل از نيويوركيه��ا را هم��راه هايالين محو كند و احياي هايالين به عنوان مسيري سبز براي استفاده عموم حالتي نمادين براي شهر داشت ،انگار كه كسي زمان را براي ش��هر نيويورك به عقب برگردانده باشد ،به قبل از صنعتي شدن ،به قبل از دود و بوق ماشينها. مسيري كه روزي صدا و لرزش حركت لوكوموتيوهاي باري را از البهالي ش��هر عبور ميداد حاال سبزي و آرامش را به دل ش��هر ميبرد .اين تغيير كاربري را ميتوان نمادي از بازگشت طبيعت به شهر دانست، بازگش��تي قهرمانان��ه بعد از يك دوره 120س��اله از س��بكي از زندگي كه حاال ديگ��ر خيلي هم طرفدار ن��دارد .حاال ديگر خيليها هس��تند كه دلش��ان با صداي اگزوز ماش��ينها نميلرزد و روياي صنعت و سرعت وسوسهشان نميكند ،انگار كه دلشان براي دنياي قبل از زغالسنگ تنگ شده باشد و بخواهند كمي عقبعقب در تاريخ راه بروند. در نيوي��ورك هم مثل هر ش��هر ب��زرگ ديگري معم��والً «چيزهاي خ��وب» آس��ان رخ نميدهند، جايي كه طرحهاي خوب غالباً ،اگر كه اص ً ال ساخته شوند ،مصالحه ميش��وند .هايالين اما در اين بين يك اس��تثناي مبارك است ،تحققي نادر از وضعيت نيويورك معاصر كه در آن ايدهاي خارقالعاده نهتنها تش��خيص داده ش��ده بلكه بهتر از آن چيزي از آب درآمده كه كسي تصورش را ميكرد .نيويورك را هم كه كنار بگذاريد اين در هر شهري معمول نيست كه ايدهاي غيرمعمول و فريبنده براي يك فضاي عمومي راه��ش را از ميان رونده��اي طراحي ،چانهزنيهاي سياس��ي و روالهاي فرسايشي ساختوساز باز كند و دس��تنخورده و سالم همانطور كه در ذهن طراح شكل گرفته بود اجرا شود .همه اين ويژگيها باعث ش��ده پروژه هايالين صرفاً يك پروژه مرمت شهري نباشد .شايد بشود اين پروژه را آغازگر نگاه جديدي دانس��ت كه بايد در اداره ش��هرها كمكم تسلط پيدا كند تا كمي از مش��كالت شهرنشينان رفع و رجوع شود .آزمون و خطاي تمام اين سالها حاال به مرحله جديدي رسيده كه تازه اول راه احياي كيفيت زندگي در شهرهاي بزرگ است .تداوم هايالين به اين شيوه، تداوم تجربههاي جماعتي اس��ت كه به جاي خراب كردن اصالح ميكنند و از تغيير و تجربه بيم ندارند....
سيدمهديطباطبايي
پارك شهري هايالين
«خوش به حال��ت امريكا ،كاخهاي قديمي نداري ».وقتي به اين جمله ميانديشيم ،نيزهها و قلعههاي تاريخ عذابمان ميدهد .اينك همه ج��اي دنيا چه دندانها براي هم تيز نميكنند و س��ر ارث و ميراث تاريخ به جان هم افتادهاند تا پاي تاري��خ و ميراثاش را از گليمش درازتر كنن��د .حتي كش��ورهاي تازهپا مث��ل كره هم ميگويند :انا رجل .حاال ما در پاس��خ به گزاره باال ميگوييم ك��ه اينجا از كاخهاي قديمي پر اس��ت و هيچ نگراني هم در كار نيست .تاريخ اينجا زياد هم دس��ت و پاي كسي را نميبندد و آنقدر متواضع است كه راه را براي خيابانها و خطهاي ممتد سفيدش به راحتي باز ميكند و كالهش را هم به احترام برميدارد .يا مثل بعضي بازنشستهها صبح به صبح شال و كاله ميكند و به آمار بيكاران ميافزايد .ديدگاه تفكر مدرن خداحافظي با تاريخ بوده است و نگاه موزهاي به بناهاي تاريخي .آن هم به بعضي از آنها .بناهايي كه با قرص و آمپول س��رپا هستند .بودنشان براي آن است كه هر وقت نوستالژي جامعه درد گرفت نگاهي به آنها بيندازد .بعضي وقتها هم، بيكاري بناهاي تاريخي در خيابانها و چهارراهها و بيكاري لودرها و بيلها در پاركينگها مديران را ب��ه فكر ميان��دازد كه حاال در و تخته به هم ميآين��د ،كلنگها را روب��ان ببنديد و قيچي افتتاح بياوريد .مساله اين است كه به حال خود گذاشتن اين بناهاي ارزشمند يا به نوعي باعث ابتذال آنها ميشود يا بعضيها را قلقلك ميدهد كه در عصر تفكيك و تجميع ،دس��تي به سر و روي گذشته بكش��ند .حاال كه همه جا عنوان ميشود بازنشستهها سرمايههاي كشورند -هر چند كه عموماً با س��رمايهداري مخالفند -اين سرمايههاي بيزبان هم بايستي در شكلدهي به زندگي عمومي شهروندان نقش ايفا كنند .نه به سياق مدرن موزه شوند و نه قرباني سياستهاي اشتغالزايي يكشبه .اينكه هر بناي تاريخي چه كاربري جديدي ميتواند داشته باشد به مطالعه بينارشتهاي نيازمند است و مشاركت محلي .در هر دوره زماني م��ردم نيازهايي دارند كه براي برطرف كردن آن ميكوشند .ميتوان از بناهاي تاريخي به گونهاي اس��تفاده ك��رد كه در رفع نيازهاي كنوني مردم كمك كند بدون تخريب آنان .اصفهان به عنوان يكي از شهرهاي تاريخي داراي بناهاي ارزشمند زيادي است .از جمله آنها حمامهاي تاريخي است .حمام خسرو آقا حمامي ب��ود در دل ناحيه تاريخي اصفهان .كنار گوش مي��دان امام و حد فاصل دروازه دولت و ميدان نق��ش جهان در تقاطع با خيابان اس��تانداري. شبي وقتي شيخ لطفاهلل براي نماز صبح آماده ميشد ،شاه عباس هنوز خواب بود و در خيابان هم آدمي قدم نميزد ،حمام ويران شد .به همين راحتي يكي از ارزشمندترين حمامهاي صفوي طعمه ش��د .هنوز هم الشه حمام پيداست .به جايش هماينك خياباني خوابيده و چراغ خطري كه هميشه بيدار است .تمام ماشينها مجبورند به احترام حمام نود ثانيه بايستند .خزينه حمام روزي حمام را گرم ميكرد و امروز خزانه بعضي را .فارغ از اينكه مقصر كيس��ت ،اين تخريب از نوعي نگاه خبر ميدهد .نگاهي كه حكايت از آن دارد كه امروزه به بناهاي تاريخي نيازي نيست و يا الاقل در اولويت نيازها نيست .حال آنكه با تغيير مناسب كاربريها ميتوان نيازهاي امروز را برآورده كرد .جين جيكوبز از «محيط عاطفي» س��خن ميگويد .محيطي كه امكان اجتماعي بودن و رش��د ش��خصيت اجتماع��ي را فراهم ميكند .وي معتقد است در اثر تفكرات و نگاه مدرنيستها ،محيط عاطفي از بين رفته و نظارت اجتماعي ،گمگشتگي ،ترس و از خودبيگانگي به دنبال آورده است و به اين نتيجه رسيده كه سالمت رواني و امنيت در محيطهاي تاريخي با وجود سطح بهداشت پايينتر به مراتب بيشتر از شهرهاي مدرن است .چند خيابان آن طرفتر در يكي از محالت قديمي اصفهان به نام دردشت و كوچه حاج محمدجعفر ،حمام وزير ساكن است. اين حمام هم متعلق به عصر صفوي است .اين حم��ام پس از مرمت ب��ه كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان تبديل ش��ده است .فارغ از آنكه آيا اين طرح مرمتي صد درصد موفق بوده يا نه ،اختصاص يك مكان تاريخي براي كانون پرورش فكري كودكان قابل تحس��ين است .با اين تغيير كاربري هم كالبد حمام همچنان در خاطره جمعي ساكنان محل خواهد ماند و هم اينكه خاطرههاي نسل جديد را خواهد ساخت. مقايس��ه كنيد اين طرح را با حمام خسرو آقا. بنايي كه قرنها خاطره جمعي شهر را ميساخته و صبح به صبح با خميازه مغازههاي همس��ايه بيدار ميش��ده ،سهساعته تخريب ميشود .اما در حم��ام وزير ضمن اينكه حمام به حال خود رها نشده و از نگاه موزهاي به آثار تاريخي پرهيز شده ،در سرنوشت و روزمرگيهاي سكنه نقش ايفا ميكند .فرآيند تبديل يك بناي تاريخي به يك بناي موثر ،فرآيندي پيچيده است .مديران و كارشناس��ان نبايد به تنهايي هم تصميمساز و هم تصميمگير باش��ند .ساختار بوروكراتيك و دس��تگاههاي دولتي آنقدر بزرگ شدهاند كه مردم را نميبينند .يا اگر صحبتي از مش��اركت در پروژه ميش��ود مشاركت همهجانبه نيست. هماينك بايد به دولتها گفت! عقبتر بايستيد؛ تاريخ ميخواهد نفس بكشد.
11
جدول سودوكو سخت شماره 118
حل سودوكو آسان شماره 117
هماكنون بيش از يك قرن از رشد انقالبي ش��هرهاي صنعتي جهان و ظهور كالنشهرها ميگذرد ،شايد بهترين تصوير از شور و شوق پيش��گامان ساختن شهرهاي هيوالوار مدرن را بت��وان در فيلم س��ينمايي «متروپوليس» فريتس النگ ،س��اخته 1927مشاهده كرد. شهري با آسمانخراشهاي سر به فلك كشيده، راههاي تو در تو ،جادههايي معلق بر فراز شهر، كارگراني كه زير زمين و حكمراناني كه روي زمين زندگي ميكنند .اين فيلم نشانگر روح زمانهاي است كه در آن يك چيز حرف اول را ميزد؛ پيشرفت انسان .همگام با ايدهپردازي آرمانش��هرگرايان مدرن در عرصه انديشه و هنر ،معماران آن روزگار هم بيكار ننشس��ته بودند و تحت تاثير روح زمانه سوداي عينيت بخش��يدن به ايدههاي آرماني رايج و ساختن فضاهاي��ي براي ابرانس��ان را داش��تند .هيچ عجيب نيس��ت كه اين ايدهپ��ردازان آرماني نزديكي بس��ياري با تن��دروان زمانه خويش در عرص��ه سياس��ت داش��تند .متروپوليس تصويرگ��ر يك ش��هر آرماني ،اما فاشيس��تي ب��ود ،اين گ��روه قدرتمند و برگزي��ده بودند كه ح��ق حيات بر روي زمين و اس��تفاده از موهبات ش��هر آرماني را داشتند در حالي كه كارگران محرك اقتصاد شهر آرماني ،محكوم به زندگي زير زمين بودند .مايكل س��وركين معم��ار و منتقد امريكاي��ي در ارائه تصويري از انديش��ه آرمانش��هرگرايانهاي كه پشتيبان ش��هرهاي صنعتي قرن بيس��تم بود ،معتقد است« :آرمانشهر بهشت عقلگرايان است ،با مكمل نوين و بزرگش كه همان علم اس��ت و سيستمهاي اقتصادي و اجتماعي و تشكيالت لجس��تيكي موازياش ،با واسطهگري و هاله پوزيتيويس��تي ،هم در نمود بيروني و هم در دستاوردهايش ،با تكيه بر افسانه خودمختاري، خ��ود را ب��ه واس��طه مجموع��هاي از حقايق خداگونه ،فراتر از وكالت بشري قرار دادهاند». ام��ا ش��روع جنگهاي جهان��ي و فروريختن آرمانش��هرهاي قرن بيس��تمي ،بس��ياري از انديش��مندان را در وحش��ت انديش��ههاي آرمانگرايانه فرو برد .براي انديشمنداني چون هانا آرنت و آيزايا برلين آشويتس نقطه پاياني آرمانشهر بود! ادامه در صفحه 15 جدول سودوكو آسان شماره 118
حل سودوكو سخت شماره 117
قانونهاي حل جدول سودوكو - 1در هر سطر و ستون بايد اعداد يك تا 9نوشته شود .بديهي است كه هيچ عددي نبايد تكرار شود. -2در هر مربع 3×3اعداد يك تا 9بايد نوشته شود و در نتيجه هيچ عددي نبايد تكرار شود. جدول شماره 1607
افقي - 1اثری از هرمان ملویل -كسان و افراد - 2آبزی مفید -انقالبی فرانس��ه كه در حمام كشته ش��د -فیلمی ساخته آلفرد هیچكاك - 3گل شقایق -خانه -قوم وحشی - 4حقه و كلك -پیشوا -قلعه حكومتی - 5انبار كش��تی -از قاریان قرآن – بهرهوری سیاس��ی - 6گروه��ی از مردم -از گیاهان دریایی – صفت پس��نديده - 7 نامی دخترانه -صدا ،صوت -گرسنه نیست - 8مال -شهر فارس - 9پرس��تار كودك -خاطر -عرب - 10ش��اگرد مغازه -تبریک گفتن -خس��یس - 11اثری از «آنتوان چخوف» نویسنده روسی علت – از الفبای انگلیسی - 12رنگ دریا -دادگاه بینالمللی -اس��تاد و زبردست - 13گرفتگی زبان -واحد مایعات – پردهدری - 14فس��اد و تباهی -نالیدن -جلگه وس��یع - 15فعال و كاری كشوری در قاره كهن.حل جدول شماره 1606
حسين امينيان ho_aminian@yahoo.com
عمودي - 1مكان عبادت -كش��ورها - 2تاالر بزرگ -رش��د كردن -س��ازی كه با لب نواخته میش��ود - 3مخفی -مخفف تو را – جداییناپذیر - 4از میوههای تابستانی -خلل رسانیدن -آزمون كوتاه - 5همیشه داد و فریاد كردن -استفراغ - 6دهان -آشیانه جغد -نهنگ - 7اسب چاپار -سجده كردن -به گرو بردن - 8پرنده وحشی حاللگوشت -دومین دورقمی -یك عامیانه – پردهدر – 9 زمانها ،اوقات -من میدانم – خطكش بیگانه - 10ابریشم ناخالص -جنون مردمآزاری -مخفف ش��اه - 11فتنه ،بدی -حیران – فاس��د - 12نیك -نتایج -دروغ بستن - 13چادر دوختهنشده كه حاجیان میپوش��ند -محل س��وخت اتومبیل -موش خرما - 14داداش -مچ دس��ت -دوستان خاموش - 15پرده تاشو -رودی در امریكا كه به خلیج مكزیك میریزد.