متن مصاحبه اختصاصی رفیق غفار عریف با رفیق دکتور اناهیتا راتب زاد

Page 1

‫‪Sapidadam.com‬‬

‫متن مصاحبۀ اختصاصی غفارعريف‬

‫با رفيق دکتور اناهيتا راتبزاد‬ ‫مورخ ‪21 / 21 / 1122‬‬

‫‪1‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫‪ww.sapidadam.com‬‬ ‫سخنی چند بجای مقدمه ‪:‬‬

‫علی رغم اين که جامعه شناسی علمی توده های مردم را سازندگان واقعی تاريخ و نيروی محرکه و‬ ‫قاطع در روند تکامل جامعۀ بشری‪ ،‬ترقی اجتماعی و نوسازی انقالبی می داند؛ درعين زمان نقش‬ ‫شخصيتها و رهبران سياسی را در نحوۀ شکل گيری اين روند و ميزان سرعت ( ُتندی يا ُکندی) حرکت‬ ‫آن ‪ ،‬از نظر دور نداشته‪ ،‬پيرامون ارزشمندی جايگاه آنان درمسير تاريخ تکامل اجتماعی ‪ ،‬نمونه های‬ ‫روشن چنين منطق راه بردی بوضوح وجود دارد‪:‬‬ ‫« سير جبری و ضرور تاريخ ميتواند تندتر يا کندتر انجام گيرد ‪ ،‬از اين يا آن راه ‪ ،‬باين يا آن‬ ‫صورت عملی شود‪ .‬اگر جريان گذار و روند معين تاريخ و عمل قوانين عينی اجتماع جبری و حتمی‬ ‫است ‪ ،‬آهنگ گذار و اشکال آنها و نحوۀ عمل قوانين ‪ ،‬شکل و نوع حوادث به هيچ وجه ُمقدر نيست و‬ ‫ميتواند بينهايت متنوع باشد‪ .‬دراين موارد است که حضور و شرکت شخصيت نقش بازی می کند‪ .‬برای‬ ‫يک روند تاريخی معين ميتواند ُط ُرق گوناگون تحقق وجود داشته باشد‪ .‬اين وابسته بشرايط مشخص و‬ ‫نيروهای اجتماعی و مبارزۀ طبقات وغيره است‪.‬‬ ‫نقش رهبران و شخصيتها درست در همينجا نمايان ميگردد ‪ ،‬زيرا که آنها با استعداد سازماندهی و‬ ‫توانايی فرماندهی و قدرت رهبری خود ميتوانند درچگونگی تشکل توده ها‪ ،‬در ثمربخشی مبارزۀ توده‬ ‫های مردم و سيمای مشخص محصول مبارزۀ طبقاتی مؤثر واقع شوند و در اين رابطه ميتوانند سير‬ ‫حوادث را ُکند تر يا ُتند تر کنند ‪ ،‬نهضت را زودتر بشاهراه برسانند يا به کوره راه بغلطانند‪ ،‬نيل بهدف‬ ‫را آسانترکنند يا مشکلتر سازند » (‪)2‬‬ ‫هم ميهنان عزيز!‬

‫‪2‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫سرزمين باستانی مان نيز در تاريخ پراز فراز و نشيب خود ‪ ،‬مانند ساير کشورهای جهان ‪،‬‬ ‫دردامان خود رهبران و شخصيتهای پردرخشش ملی ـ سياسی و اجتماعی را زاده و پروريده‪ ،‬که‬ ‫هرکدام آنان به نحوی از انحا ء نقش معينی را در روند شکل گيری تغييرات و تحوالت اجتماعی ‪ ،‬ايفاء‬ ‫نموده اند و عملکرد هريک از اين شخصيت ها را تاريخ در بوتۀ آزمايش قرارداده و بر آنها قضاوت‬ ‫صورت گرفته است‪.‬‬ ‫اگر ازگذشته های دور بمنظور جلوگيری از درازای سخن صرف نظر گردد؛ هيچ گاه نمی توان از‬ ‫نقش رهبران و شخصيتهای مبارز نهضت مشروطيت اول و دوم‪ ،‬در امر براندازی فرمانروايی استعمار‬ ‫کهن در افغانستان که نه تنها منجر به کسب استقالل سياسی آن قبل از هرکشورديگر آسيايی گرديد؛ بل‬ ‫تصوير شکست پذيری سيستم استعمار را برای ساير ملل جهان به نمايش گذاشت؛ همينگونه از‬ ‫ارزشمندی رزم و پيکار حق طلبانۀ مبارزين و شخصيتهای جنبش مشروطيت سوم و نهضت‬ ‫دموکراتيک عدالتخواه جامعۀ افغانستان در سازماندهی ‪ ،‬تشکل و رهبری توده های مردم برضد‬ ‫فرمانروايی آل يحی و تغيير سلطنت مطلقه به شاهی نيمه مشروطه و سرانجام گذار آن به نظام‬ ‫جمهوريت و پايان بخشيدن به حاکميت فردی و سلطۀ يک خانواده که افغانستان را ملکيت شخصی و‬ ‫قدرت و فرمانروايی دراين سرزمين را تا ابد ميراث پدری خود می دانستند‪ ،‬انکار ورزيد‪.‬‬ ‫ازجمع شخصيتهای مطرح در پنج دهۀ اخير ميهن مان ‪ ،‬يکی هم رفيق دکتور اناهيتا راتبزاد وکيل و‬ ‫نمايندۀ منتخب مردم ناحيۀ سوم و چهارم شهر کابل دردورۀ دوازدهم شورای ملی؛ عضو پيشين دفتر‬ ‫سياسی کميته مرکزی حزب دموکراتيک خلق افغانستان ؛ بنيادگذار و رهبر سازمان دموکراتيک زنان‬ ‫افغانستان ؛ عضو شورای انقالبی و وزير تعليم و تربيۀ دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان و رئيس‬ ‫سازمان صلح و همبستگی ودوستی مردم افغانستان در دهۀ هشتاد ترسايی‪ ،‬می باشد که بيشترين و‬ ‫شيرين ترين روزهای حيات پربارش را‪ ،‬در دفاع از آزادی و برابری‪ ،‬سعادت و بهروزی مردم‬ ‫افغانستان ‪ ،‬آبادی و شگوفايی سرزمين مألوفش‪ ،‬سپری کرده و دراين راستا هرگز سر تعظيم و تسليم‬ ‫را دربرابر فرمانروايان جبار و چپاولگر بين المللی و حکمرانان دست نشاندۀ داخلی درطول پنج دهۀ‬ ‫اخير سدۀ بيستم ‪ ،‬فرود نياورده است‪.‬‬

‫‪3‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫هيأت رهبری کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان تصميم گرفت تا به گرامی داشت از‬ ‫هشتادمين سالگرد اين شخصيت نستوه و مبارز پرشور خستگی ناپذير ميهن و به پيشواز چهل و‬ ‫هفتمين سالگرد تأسيس ح‪.‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪ .‬وبمنظور کسب معلومات بيشتر راجع به ابعاد مختلف زندگی‬ ‫پردرخشش وی؛ دسترسی به راز و رمز رخدادهای حزب و جامعۀ مان که تا کنون گفته نشده است؛‬ ‫مصاحبۀ با ايشان صورت گيرد‪ .‬بدين جهت به نگارندۀ اين سطور وظيفه سپرده شد تا با اين فرزند‬ ‫راستين حزب و تهداب گذار نهضت دموکراتيک و برابری خواه زنان افغانستان اين ماموريت انجام و‬ ‫خوانندگان محترم را درجريان قرار دهد‪.‬‬ ‫محتويات مصاحبۀ انجام شده در بخش های جداگانه تقديم حضور خوانندگان گران ارج خواهد شد‪،‬‬ ‫که اينک بخش اول آن به نشر سپرده می شود‪.‬‬

‫خوانندگان عزيز !‬ ‫جای بس مسرت است که رفيق گران ارج دوکتور راتبزاد پيشنهاد ما را قبول فرمودند و‬ ‫زمينۀ آن را مساعد ساختند تا دقايقی چند پای صحبت اين شخصيت سياسی و اجتماعی خيلی ها‬ ‫مطرح و نقش آفرين درتاريخ معاصر افغانستان‪ ،‬بنشينيم و در رابطه به مهمترين و حياتی ترين‬ ‫حوادث و رويدادهای سياسی و تحوالت اجتماعی درکشور طی بيش از پنج دهۀ اخير‪ ،‬بويژه‬ ‫راجع به پايه گذاری و کار و فعاليت ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬همچنان نهاد های اجتماعی با اعتبار ميهن‬ ‫مان‪ ،‬يعنی سازمان دموکراتيک زنان افغانستان و سازمان صلح ـ همبستگی و دوستی جمهوری‬ ‫دموکراتيک افغانستان ‪ ،‬از زبان ايشان حرف های دقيق را بشنويم‪.‬‬ ‫خاطرنشان می گردد که در جريان اين مصاحبه سعی بعمل می آيد تا معلومات بيشتر راجع به‬ ‫پاره ای از مبرم ترين مسائل زندگی درون حزبی و رخدادهای بزرگ سياسی و اجتماعی دهه‬ ‫های پيشين بدست آيد و باالی زوايای تاريک شماری ازمسائل که منجر به ناهنجاری ها و‬

‫‪4‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫تلخکامی ها گرديده است‪ ،‬روشنی انداخته شود؛ بدين لحاظ ناگزيريم تا پرسش ها را اندکی‬ ‫مفصل تر و با جزئيات ‪ ،‬طرح نماييم‪.‬‬

‫رفيق محترم دوکتور راتبزاد!‬ ‫پيش از هرچيز ديگر‪ ،‬هشتادمين سالروز تولدی شما را از صميم قلب تبريک گفته ‪ ،‬عمر‬ ‫دراز و صحتمندی برای تان آرزو می نماييم‪.‬‬ ‫از اين که دعوت ما را به انجام اين صحبت دوستانه پذيرفتيد‪ ،‬بی نهايت سپاس گذارم‪.‬‬ ‫درآغاز‪ ،‬بايست بعرض برسد که در رسانه ی انترنتی بنام " دانشنامۀ آريانا " ‪ ،‬پيرامون‬ ‫زندگی شخصی و فعاليتهای سياسی و اجتماعی شما ‪ ،‬حرف های نگارش يافته که در بسا موارد‬ ‫با حقيقت درتضاد است و تعدادی از انسانهای صاحب غرض و مرض از اين يادداشتهای‬ ‫نادرست ‪ ،‬در سياه مشق های خويش استفادۀ سوء می نمايند‪ .‬بنابران بمنظور ارائه معلومات‬ ‫به خوانندگان سايت " سپيده دم " ‪ ،‬رد جعليات و شايعات پخش شده و لگام زدن به تالشهای‬ ‫تفتين گرانه ی دشمنان ضرورت آن پيش می آيد تا صحبت را نيز از همان بخش آغاز نماييم ‪.‬‬ ‫درنخست الزم ديده می شود تا بخاطر رد نادرستی هايی که در " دانشنامۀ آريانا " در ارتباط‬ ‫به زندگی شخصی شما ‪ ،‬رقم زده شده است ‪ ،‬پرسش ها را از همين زاويه مطرح سازيم‪:‬‬ ‫پرسش ‪ :‬مؤلفان زندگی نامه ی شما ‪ ،‬در " دانشنامۀ آريانا " تاريخ زاد روز تان را به‬ ‫استناد نوشته های انفرادی متعدد ( ع‪ .‬ق‪ .‬فضلی ـ اکتبر ‪ ، 2392‬دکتر خاکستر ـ ‪ ) 2399‬و با‬ ‫استفاده ازمنابع چاب شده ( گزارش مورخ ‪ 1 . 1 . 2391‬آقای اليوت کارمند سفارت امريکا در‬ ‫کابل ‪ ،‬عنوانی وزارت خارجۀ امريکا ـ ‪ ، 2313‬فرهنگ زندگی نامۀ افغانستان معاصر‪ :‬لودويک‬ ‫آدمک ـ ‪ ، ) 2392‬ماه اکتوبر ‪ 2392‬در محله ی گلدرۀ کابل ( با حفظ ضعيف بودن تاريخ های‬ ‫ذکر شده ) رقم زده اند‪.‬‬ ‫‪5‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫لطف فرموده بگوييد که دقيق ترين تاريخ کدام است؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬پيش از هر چيز ازشما و از همه رفقای کميتۀ فعالين ح‪.‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪ ،‬تشکر می کنم که‬ ‫يادی از اين جانب نموديد تا ازطريق اين مصاحبه بار دگر با کليه رفقاء و دوستان و همۀ‬ ‫فرزندان ميهنم هم صحبت شوم‪.‬‬ ‫درارتباط به پرسش شما بايد گفت که درکليه اسناد رسمی‪ ،‬تاريخ تولدم‪ ،‬ماه اکتوبر ‪2392‬‬ ‫در محله ی گلدره ی کابل درج شده است‪ ،‬پس دقيق ترين تاريخ می تواند همين باشد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬در " دانشنامۀ آريانا " به اتکای گزارش آقای اليوت و نوشته ی لودويک آدمک ‪،‬‬ ‫راجع به زمان و محل آموزش و تحصيل شما چنين معلومات داده شده است‪:‬‬ ‫ـ ختم صنف هشتم در ليسه ی ماللی درسال ‪ 2391‬؛‬ ‫ـ ادامۀ آموزش در رشته ی پرستاری در آموزشگاه نرسنگ در سال ‪ 2399‬برای يک سال ؛‬ ‫ـ آغار آموزش عالی در رشته ی پرستاری در سال ‪ 2393‬در مدرسه ی شيکاگو در امريکا‬ ‫و پايان تحصيل در سال ‪ 2311‬درهمان موسسه ی آموزشی امريکايی ( به قول اليوت ‪ 2319 :‬ـ‬ ‫‪ 2312‬مدرسه ی نرس ها در شيکاگو ) ؛‬ ‫ـ شروع تحصيالت عالی در دانشکده ی طب دانشگاه کابل در سال ‪ 2319‬و پايان تحصيل در‬ ‫همانجا در سال ‪. 2399‬‬ ‫می خواهم از زبان خود شما بشنوم که آيا معلومات داده شده درست و کامل می باشد ويا‬ ‫چيزهای قابل اصالح و يا افزود کردن درآن ‪ ،‬وجود دارد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درسال ‪ 2391‬از ليسۀ ماللی سند فراغت صنف هشتم را بدست آوردم و درهمان‬ ‫سال درآموزشگاه نرسنگ‪ ،‬فراگيری آموزش را در رشته ی پرستاری آغاز نمودم‪.‬‬

‫‪6‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درسال ‪ 2311‬با استفاده از يک بورس تحصيلی به آموزش عالی در رشته ی پرستاری‪ ،‬در‬ ‫مدرسه ی شيکاگو در اياالت متحده ی امريکا‪ ،‬پرداختم و درسال ‪ 2319‬با حصول سند فراغت ‪،‬‬ ‫به کشورم باز گشتم ‪.‬‬ ‫درسال ‪ 2319‬شامل دانشکده ی طب دانشگاه کابل شدم و درسال ‪ 2399‬بحيث پزشک (‬ ‫طبيب ) در رشتۀ طب معالجوی‪ ،‬فارغ التحصيل گرديدم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬اسم پدر بزرگوارتان ‪ ،‬زنده ياد احمد راتب ‪ ،‬بمثابۀ شخصيت سرشناس سياسی و‬ ‫مبارز پرشور راه آزادی و دموکراسی درافغانستان‪ ،‬همچنان چهرۀ پردرخشش فرهنگی و فعال‬ ‫مطبوعاتی کشور درنزد همه ی آگاهان و بيدار دالن سياسی ميهن مان ‪ ،‬نام آشنا و هميشه‬ ‫جاودان است‪.‬‬ ‫وليک در " دانشنامۀ آريانا " ‪ ،‬بربنياد حکايت های شخصی و با استفاده از مأخذ های‬ ‫متفاوت ‪ ،‬در رابطه به دشواری های که فضای زندگی را باالی شان تنگ ساخته بود و‬ ‫مشکالتی که حيات سياسی اش را تحت تهديد قرارداده بود‪ ،‬مطالب ضد و نقيضی به نشر رسيده‬ ‫است ‪ .‬از جمله نکات زيرين درآن درج است‪:‬‬ ‫ـ احمد راتب بمثابۀ نويسنده و عضو فعال جنبش جوانان افغان سهم گيرنده پرتحرک درتهيه‬ ‫متن قانون اساسی مصوب ‪ ،2319‬ناشر و صاحب امتياز هفته نامه ی" نسيم سحر" پس از‬ ‫سقوط سلطنت امير امان هللا خان به سبب پخش شبنامه ها و نشر رسالۀ " شغال بريتانيايی " در‬ ‫مخالفت با محمد نادرشاه ‪ ،‬بازداشت و زندانی شد ؛‬ ‫ـ درسال ‪ 2392‬از افغانستان تبعيد گرديد و در سال ‪ 2399‬درخارج از کشور درگذشت؛‬ ‫ـ روايت ديگر حاکی از آن است که درزندان درگذشته است؛‬ ‫ـ براساس معلومات مندرج درکتاب " پيشگامان ژورناليزم افغانستان " تأليف زرين‬ ‫انزورگر‪ ،‬مدتی عهده دار جنرال قنسولی افغانستان درمشهد بود‪ .‬درزمان سلطنت حبيب هللا‬ ‫‪7‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫کلکانی زندانی شد و پس ازچندی از زندان فرار کرد و راهی هند گرديد‪ .‬درآغاز سلطنت نادرشاه‬ ‫دوباره به افغانستان بازگشت نمود‪ ،‬اما به زندان افتيد؛‬ ‫ـ بنابر نوشتۀ زرين انزورگر با تکيه به شنيدن مطلبی از زبان شما‪ ،‬مبنی بر اين که " احمد‬ ‫راتب درسال ‪ 2921‬خورشيدی درتهران درگذشته و درجوار آرامگاه شاه عبدالعظيم مدفون‬ ‫است " ؛‬ ‫ـ داکتر حشمت حسينی حکايتی دارد ازاين قرار‪ :‬احمد راتب به خارج تبعيد نشده ‪ ،‬زيرا درآن‬ ‫زمان اين رسم معمول نبود‪.‬‬ ‫وی از زبان محمود ياور ( شوهر عمۀ شما ) حکايتی می آورد که موصوف در دورۀ‬ ‫نادرشاه روانۀ زندان شد‪ .‬قبل ازاين حادثه ‪ ،‬محمود ياور جواهرات گران بهای خود را دريک‬ ‫کمربند جابجا کرده بود و آن را به احمد راتب سپرد تا به همسرش ( عمه ی شما) بسپارد‪ .‬ليکن‬ ‫چنين نشد و ايشان به تنهايی همراه با جواهرات به ايران فرار کرد و از آن پس از مرده و زنده‬ ‫بودنش خبری دردست نيست‪.‬‬ ‫خوش خواهيم شد ‪ ،‬هرگاه دراين موارد بشمول تاريخ درگذشت پدر بزرگوارتان معلومات‬ ‫دقيق و درست را از زبان شما بشنويم ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬پدرم احمد راتب برطبق اسناد و مدارک تاريخی و به استناد حرف های که‬ ‫نزديکترين اقارب خانوادۀ مان درباره اش می گفتند ؛ عضو فعال جنبش جوانان افغان بود و در‬ ‫کميسيون تهيۀ متن قانون اساسی دوران شاه امان هللا ( مصوب ‪ )2319‬اشتراک داشت و هفته‬ ‫نامه ی " نسيم سحر" را منتشر می نمود‪.‬‬ ‫پس از سقوط سلطنت امان هللا خان به علت عضويت ( سابقه ) در جنبش جوانان افغان و‬ ‫پخش شبنامه درضديت با محمد نادرشاه و توطئه های انگليس عليه افغانستان ‪ ،‬همچنان نشر‬ ‫رساله ی " شغال بريتانيايی " به زندان انداخته شد‪.‬‬

‫‪8‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫در مورد اين که در سال ‪ 2392‬پدرم ازافغانستان تبعيد گرديده ‪ ،‬تاريخ دقيق نيست‪ .‬زيرا بعد‬ ‫از من ‪ ،‬مادرم يک پسر به دنيا آورد‪ .‬در هنگام تولد برادرم ‪ ،‬پدرم درتبعيد درخارج حيات به سر‬ ‫می برد و از بيرون به مادرم احوال فرستاد تا نام وی را احمد جواد بگذارد‪ .‬برادرم فعالا شکر‬ ‫زنده و صحتمند است‪.‬‬ ‫آنچه در کتاب " پيشگامان ژورناليزم افغانستان " درباره ی پدرم گفته شده است‪ ،‬درجا جايی‬ ‫درست می باشد‪ ،‬ازجمله ‪:‬‬ ‫« درزمان سلطنت حبيب هللا کلکانی زندانی شد و پس از چندی از زندان فرارکرد و راهی‬ ‫هند گرديد‪ .‬درآغاز سلطنت نادرشاه دوباره به افغانستان بازگشت نمود‪ ،‬اما به زندان افتيد‪».‬‬ ‫ليکن پدرم هيچ گاهی « عهده دار جنرال قنسولی افغانستان درمشهد » نبود؛ بلکه پدرکالنم‬ ‫‪ ،‬عبدالباقی در آن جا ماموريت داشت‪.‬‬ ‫در رابطه به اين مطلب که پدرم « درسال ‪ 2921‬خورشيدی درتهران درگذشته و در جوار‬ ‫آرامگاه شاه عبدالعظيم مدفون است » قابل تذکار می دانم‪:‬‬ ‫درسال ‪ 2311‬م ‪ ،‬وقتی که به مقصد تحصيل راهی شيکاگوی امريکا بوديم ‪ ،‬در اول پروگرام‬ ‫سفر را به تهران تنظيم کرديم و چند روزی را در آن جا سپری نموديم‪.‬‬ ‫درتهران ‪ ،‬درگورستان شهروندان افغانستان هرقدر پاليدم‪ ،‬آرامگاه ( قبر ) پدرم را پيداکرده‬ ‫نتوانستم‪.‬‬ ‫پدرم درزمان حياتش وصيت کرده بود که پس ازمرگ ‪ ،‬دروطن به خاک سپرده شود؛ چون‬ ‫اين خواست شان براورده شده نتوانست؛ بنابران يک خريطه ی پر از خاک وطن را که باخود به‬ ‫تهران برده بودم‪ ،‬از فرط درد و غم و مأيوسی‪ ،‬به سر و روی خود پاشيدم‪.‬‬ ‫اين که پدرم درزمان سلطنت محمد نادرشاه « درزندان درگذشته است » معلوم نيست‪.‬‬

‫‪9‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫در ارتباط به اين گفته که درزمان سلطنت محمد نادرشاه تبعيد افراد به خارج « رسم معمول‬ ‫نبود » می توان يک مثال روشن آورد‪:‬‬ ‫فاميل عنايت سراج ‪ ،‬برادر شاه امان هللا ‪ ،‬به ايران تبعيد شده بودند‪ ،‬که بعد از پايان گرفتن‬ ‫دوره ی صدارت سردار محمد هاشم خان ‪ ،‬دوباره به ميهن برگشتند‪.‬‬ ‫حکايت محمود ياور‪ ،‬شوهر عمه ی اين جانب ‪ ،‬راجع به پدرم ازريشه نادرست است‪.‬‬ ‫محمود ياور ‪ ،‬مربوط به خانواده ی " شاه غاسی " بود ‪ .‬حرف های وجود دارد ‪ ،‬که با‬ ‫همسر و فرزندانش رفتار نامناسب و خيلی ها زشت داشت و دارای سلوک نيکو نبود‪.‬‬ ‫پدرم در نوشته هايش اين روش او را انتقاد می نمود وزشتی هايش را برمال می ساخت‪.‬‬ ‫به نسبت ظلم و رفتار نامناسب درمقابل فاميل خود‪ ،‬يک پسر محمود ياور‪ ،‬درواکنش به‬ ‫اعمال پدر ‪ ،‬دست به عمل خود ُکشی زد‪ .‬بدين لحاظ اورا به زندان انداختند‪ .‬به زندان رفتن‬ ‫محمود ياور يک قضيه ی جنايی بود نه سياسی‪ .‬از حقيقت اين موضوع همه ی اقارب‪،‬‬ ‫خويشاوندان و دوستان نزديک فاميل آگاهی دارند‪.‬‬ ‫درحال حاضر آوردن حکايت های ازاين دست‪ ،‬آنچه در « دانشنامۀ آريانا » آمده است‪،‬‬ ‫بسيار آسان است؛ وليک ادعای خالف حقيقت راه بجايی نمی برد‪ .‬بنابران حرف های پيش پا‬ ‫افتاده تلقی می گردد و امکانی برای پذيرش ندارد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬رفيق راتبزاد ! مؤلفان زندگينامه در " دانشنامۀ آريانا " مصروفيت های وظيفوی‬ ‫شما را ‪ ،‬دردوره های مختلف ‪ ،‬متکی به معلومات داده شده از سوی ديگران ‪ ،‬بصورت پيهم‬ ‫رده بندی کرده اند‪ .‬اما بايد گفت که دربارۀ آن ماموريت های رسمی که به دوران زندگی و حيات‬ ‫سياسی و ايام کار و پيکار خالقۀ اجتماعی شما ارتباط پيدا می کند الزم است تا بطور جداگانه و‬ ‫بشکل مفصل روی آن صحبت صورت گيرد که چند لحظه بعد نوبت آن خواهد رسيد‪.‬‬

‫‪10‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درنخست طالب معلومات راجع به مصروفيت شما بحيث آموزگار در مدرسه ی قابلگی و در‬ ‫بيمارستان مستورات می باشيم که در " دانشنامۀ آريانا " آن را به گونۀ زيرين آورده اند‪:‬‬ ‫ـ پس از بازگشت از شيکاگوی امريکا ‪ ،‬مدتی آموزگار در دانشسرای قابلگی کابل ؛‬ ‫ـ بنابر نوشته ی لودويک آدمک ‪ ،‬تا سال ‪ 2319‬ميالدی به عنوان مدير نرسنگ ( پرستاری)‬ ‫دانشسرای ( تربيه معلم و بيمارستان مستورات ) مشغول بوديد‪.‬‬ ‫لطف فرماييد بگوييد که حقيقت موضوع چگونه بوده است ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬من تا اخير سال ‪ 2319‬م در امريکا بودم‪ ،‬پس از آن به وطن برگشتم و در مدرسه ی‬ ‫نرسنگ ( مکتب نرس قابلگی ) که مربوط به بيمارستان مستورات بود‪ ،‬بحيث آموزگار‪ ،‬به‬ ‫تدريس پرداختم‪.‬‬ ‫پرسش‪ :‬داکتر صاحب گرامی ! حال موقع آن رسيده است تا برگه های تاريخ زندگی سياسی‬ ‫و اوراق دفتر فعاليتهای اجتماعی و توده ای شما را بگشاييم و بسا حرف های ناگفته را از زبان‬ ‫خود شما بشنويم‪.‬‬ ‫هرچند طی دودهه ی اخير ‪ ،‬در اين جا و آن جا‪ ،‬مطالبی بشکل جسته و گريخته ‪ ،‬از سوی‬ ‫شماری از آگاهان و تحليل گران سياسی و واقعه نگاران‪ ،‬در اين باره ‪ ،‬نگارش يافته است؛‬ ‫وليک متأسفانه اين داده ها يا بسنده نبوده ـ ناتکميل و دارای نواقص اند ويا اين که رقبای‬ ‫سياسی ديروزی و امروزی ح‪ .‬د ‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬همچنان منحرفين نيمه راه و سنگر گريزان جبهۀ نبرد‬ ‫‪ ،‬درمتن آنها ديدگاههای مغرضانۀ خويش را گنجانيده اند ؛ از اينرو اکثرا گمراه کننده نيز می‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫واما ‪ ،‬اکادميسين دستگير پنجشيری که از جملۀ موسسان ( عضو اصلی کميته مرکزی‬ ‫منتخب کنگرۀ موسس ) حزب دموکراتيک خلق افغانستان بوده است‪ ،‬درمقاله ای بمناسبت‬ ‫هشتادمين سالگرد تولدی شما منتشرۀ سايت های " سپيده دم " و " پرچم " پيرامون شخصيت‬ ‫‪11‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫سياسی و اجتماعی شما چنين نوشته است ‪ ...« :‬درست پنجسال پيش از تأسيس "جمعيت‬ ‫دموکراتيک خلق" و درسال ‪ 2991‬خورشيدی ‪ ،‬به شيوه تفکر علمی و انديشه های پيشرو بانو‬ ‫دکتورس اناهيتا راتبزاد؛ درباره ی مقام تاريخی زن وبرابری حقوقی زنان با مردان ودرباره ی‬ ‫ضرورت اشترا ک فعال زنان در تنظيم حيات ملی و اجتماعی‪ ،‬آگاهی يافته بوده ام‪» ....‬‬ ‫ازمتن اين مقاله برمی آيد که شما درسال ‪ 2991‬درزمان صدارت محمد داوود و پنج سال‬ ‫پيش از توشيح قانون اساسی دهۀ دموکراسی (!)‪ ،‬وارد جهان سياست شده بوديد؛ توضيح‬ ‫بفرماييد که انديشه های سياسی چگونه در زندگی سياسی شما راه يافت؟‬ ‫آيا کسی از زمرۀ شخصيتهای سياسی آن روز مشوق تان درگرايش به جهان سياست بوده‬ ‫است ويا خير؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬نخستين بار انديشه های سياسی‪ ،‬با مطالعۀ يادداشت های که از پدرم ‪ ،‬نزد مادرم‬ ‫باقی مانده بود و دراختيارم قرارداده شدند‪ ،‬آشنايی پيدا کردم‪ .‬پس از آن پرزه های پدرم‪ ،‬توسط‬ ‫مامايم محمد رسول که پيشه ی بوت دوزی داشت‪ ،‬بدستم رسيد و به مطالعۀ آنها می پرداختم‪.‬‬ ‫بدين مفهوم که اندوخته فکری آغازين را در جهان سياست از پدرخود داشتم‪.‬‬ ‫ليکن در پسان ها که جريان فکری نهضت مشروطيت سوم و جنبش روشنگری اتحاديۀ‬ ‫دانشجويان دانشگاه کابل ‪ ،‬درميان جوانان راه خود را باز نمود و تعداد زيادی از آگاهان به اين‬ ‫گرايش ها پيوستند‪ ،‬من نيز با اشتياق تمام روابط خود را با شخصيتهای مطرح و پرنفوذ آن‬ ‫روزگار برقرار کردم‪.‬‬ ‫دراين دوران ‪ ،‬از صحبت های رفيق ببرک کارمل زياد آموختم و مشوقم در صحنه ی‬ ‫سياست ‪ ،‬ايشان بوده اند تا اين که به شکل فعال وظيفۀ تشکل زنان ميهن را در يک نهاد‬ ‫سياسی ـ اجتماعی بدوش گرفتم‪.‬‬

‫‪12‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش‪ :‬درمورد رفع حجاب و موضوع حقوق زنان ـ به قول مير محمد صديق فرهنگ ‪« :‬‬ ‫ازختم دورۀ پادشاهی امان هللا شاه به اين سو دولت درمسألۀ حقوق زنان روش ارتجاعی و‬ ‫محافظه کارانه داشت مدارس دختران مسدود گرديد‪ .‬محمد نادرشاه چنانچه ديده شد حجاب زنان‬ ‫را يکی از فقرات اساسی خط مشی خود اعالن کرد ‪ ...‬اما با گذشت وقت و زمان نيازمندی های‬ ‫نوی در جامعه پيدا شد که تعليم دختران را ضروری می ساخت‪ ،‬بنابرآن در دورۀ صدارت محمد‬ ‫هاشم خان مکتب قابله گی درکابل تاسيس گرديد که بعدها در دورۀ شاه محمود خان به شکل‬ ‫مکتب کامل العيار متوسطۀ دختران درآمد‪ .‬معلمه ها و متعلمه های اين مکتب برای بار اول رفع‬ ‫حجاب را ازجانب نسوان تبليغ و تقاضا کردند‪ ...‬اين تصميم بدون آنکه به شکل رسمی اعالن‬ ‫شود‪ ،‬در يکی از شبهای جشن سال ‪ 2313‬با ظاهرشدن ملکه و خانم های صدراعظم و وزير‬ ‫خارجه بدون روبند درمنطقۀ جشن عمالا در محل اجراء گذاشته شد‪)1 ( » ....‬‬ ‫ازاين که اين نخستين حرکت تبليغی و مطالبۀ حق مشروع و حياتی زنان ميهن مان از مکتب‬ ‫نرسنگ که شما بحيث معلم و سابقه دار آن بوديد‪ ،‬آغاز يافت؛ لطف فرموده بگوييد که اين‬ ‫پروسه چگونه شروع شد وزمانی که ازطرف حکومت وقت قبول و عملی گرديد ‪ ،‬شما با‬ ‫دستيابی به اين پيروزی ‪ ،‬چی وظايف ديگری را دربرابر خود می ديديد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬به هيچ کس پوشيده نمانده که يکی از توطئه های انگليس عليه نهضت امانی‪ ،‬که‬ ‫موجب تحريک ارتجاع سياه در داخل کشور شد ‪ ،‬دامن زدن به موضوع آموزش دختران و‬ ‫اعزام تعداد ديگری به خارج‪ ،‬غرض فراگيری تحصيالت عالی ‪ ،‬بود‪ .‬از اين رو محمد نادر شاه‬ ‫به هدف جلب حمايت و خوشنود ساختن نيروهای ارتجاعی‪ ،‬مطابق نقشه ی انگليس ها‪،‬‬ ‫مدارس دخترانه را مسدود کرد و در خط مشی حکومت خود‪ ،‬رعايت حجاب زنان را از جملۀ‬ ‫مهمترين وظايف حکومت پنداشت‪.‬‬

‫‪13‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫فقط نياز زمان و خواست مبرم جامعۀ روبه تکامل آن روز افغانستان درپيوند مناسبات‬ ‫دوستانه با ساير کشورها بود که ازسرگيری برنامه ی آموزش دختران را درمدارس‪ ،‬حتمی‬ ‫ساخت و مکتب قابلگی درکابل تاسيس گرديد‪.‬‬ ‫درآن وقتی که مدير مکتب نرسنگ بودم‪ ،‬سرطبيب شفاخانه ی مستورات‪ ،‬دوکتور صمد‬ ‫سراج بود و من درعين حال سمت معاونيت فنی سرطبيب را داشتم‪ .‬دراين جا ما با کتله ی‬ ‫وسيعی از نرس های جوان در ارتباط بوديم‪.‬‬ ‫درشفاخانه ی مستورات کار می کردم که به دختران اجازه داده شد تا به تحصيالت عالی‬ ‫بپردازند‪ .‬فاکولتۀ طب برای دختران ( جدا از مردان ) درهمين بيمارستان مستورات ايجاد گرديد‬ ‫و رئيس فاکولته محمد عثمان خان انوری بود‪.‬‬ ‫من نيز بحيث دانشجو‪ ،‬شامل دانشکده ی طب شدم‪ .‬دراين وقت وظايف ما اندکی سنگين تر‬ ‫گرديد‪ .‬زيرا دختران از صنف دوازدهم ليسه ها فارغ وغرض تحصيالت عالی بدين جا آمده‬ ‫بودند و سطح آگاهی نسبتا ا بلندتری داشتند‪.‬‬ ‫اما به زودی نيازهای مشترک‪ ،‬ميان ما رشته ها و پيوندها را محکم بست و زبان يکديگر را‬ ‫درک کرديم و بخاطر دستيابی به حقوق حقۀ خويش و رفع حجاب و رهايی زنان ميهن از قيد و‬ ‫بند مناسبات پوسيده ی فئودالی ‪ ،‬پروسه ی کار آگاهی دهنده آغاز يافت‪ .‬نشست های منظم‬ ‫ترتيب می داد يم و به تبادل افکار می پرداختيم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬معذرت می خواهم ‪ ،‬چهار سال بعدآن‪ ،‬رويدادهای بزرگ ديگری چون ‪ :‬استعفای‬ ‫سردار محمد داوود يک عضو مقتدر خانوادۀ حکمران از مقام صدارت ؛ توظيف دوکتور محمد‬ ‫يوسف بحيث نخست وزير؛ اعالم نظام شاهی مشروطه و تصويب قانون اساسی جديد سال‬ ‫‪ 2999‬خورشيدی‪ ،‬بوقوع پيوست؛ تأثير اين رخدادها درسرنوشت مردم و بويژه باالی نيمی از‬ ‫پيکر جامعۀ مرد ساالر افغانستان ‪ ،‬چقدر ملموس و سرنوشت ساز بود ؟‬

‫‪14‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬هرچند رفع حجاب زنان دردوره ی صدارت محمد داوود صورت گرفت و فاکولتۀ طب‬ ‫دختران از بيمارستان مستورات به علی آباد انتقال پيداکرد و برنامۀ آموزشی يکجا با مردان به‬ ‫پيش برده می شد؛ وليک با آنهم تغيير حکومت‪ ،‬اعالم نظام شاهی مشروطه و تصويب قانون‬ ‫اساسی جديد تأثيرات معين خويش را بر زندگی مردم و روان جامعه گذاشتند که درآن وقت خيلی‬ ‫ها قابل لمس بود و فضای بازتری برای تنفس به وجود آمد و زنان نيز توانستند ازاين تحوالت ‪،‬‬ ‫بويژه در شهرکابل به شکل مثبت مستفيد گردند ‪.‬‬ ‫دراين زمان نيز تنظيم و سازماندهی کار بازنان رابه عهده داشتم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬داکتر صاحب گران ارج! با تصويب و انفاذ قانون اساسی جديد درسال ‪3131‬‬ ‫خورشيدی (‪ 3693‬ميالدی ) تا حدودی فضای نسبتا ا باز سياسی در افغانستان بوجود آمد‪.‬‬ ‫به تعقيب اين رويداد تاريخی ‪ ،‬حزب دموکراتيک خلق افغانستان درنتيجۀ کار و فعاليت‬ ‫مثمر کميتۀ تدارک و در پرتو ارزشهای دموکراتيک قانون اساسی‪ ،‬با تدوير نخستين کنگرۀ‬ ‫خويش و تصويب خطوط کلی مرامنامه و اساسنامه و انتخاب اعضای اصلی و علی البدل‬ ‫کميته مرکزی و منشی اول و دوم حزب‪ ،‬اعالم موجوديت کرد؛ ولی بعضی از اعضای با‬ ‫اعتبار کميتۀ تدارک درکارتدوير کنگره اشتراک نکرده و ازحزب هم فاصله گرفتند ؛ پيرامون‬ ‫اين موضوع نظريات متفاوتی ارائه شده است‪.‬‬ ‫خواهشمندم تا جناب شما بمثابۀ شخصيت سياسی مطرح دراين برهۀ زمان و موسس‬ ‫سازمان دموکراتيک زنان افغانستان ‪ ،‬که خود تاريخ زندۀ اين جريانات هستيد؛ چشم ديد‬ ‫خويش را با هم ميهنان عزيز و بويژه نسل جوان کشور شريک سازيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬دراين رابطه دردو دهه ی اخير‪ ،‬در متون کتب و رساله های چاپ شده‪ ،‬مطالب‬ ‫متفاوت و گوناگون درج گرديده است ‪ ،‬که شماری از اين ديدگاهها آنقدر بدبينانه و خالف‬ ‫حقيقت می باشند که خوانش آنها انسان را دلگير می سازد ؛ وليک می توان گفت که رويداد‬ ‫ها درنوشته های شرکت کنندگان « کنگرۀ موسس » بخوبی بازتاب يافته است‪.‬‬ ‫محترم سلطان علی کشتمند درکتاب « يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی »‪ ( ،‬ج‬ ‫اول و دوم ‪ ،‬صص ‪ 311‬ـ ‪ ) 313‬و محترم دستگير پنجشيری در کتاب « ظهور و زوال‪»...‬‬ ‫و درمقال « نقش فعال ببرک کارمل درتأسيس جمعيت دموکراتيک خلق » دراين مورد‬ ‫معلومات مفصل ارائه نموده اند‪.‬‬ ‫‪15‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫هردو دوس ت عزيز اعضای اصلی کميته مرکزی حزب ( منتخب کنگرۀ موسس ) می‬ ‫باشند و با شخصيتهای شامل در" کميتۀ تدارک " در ارتباط تنگاتنگ بودند؛ بدين لحاظ‬ ‫معلومات داده شده از سوی آنان دقيق تر به نظر می رسد‪.‬‬ ‫چون خودم در " کنگرۀ موسس " اشتراک مستقيم نداشتم ؛ بنابران دربرابر چشم ديد و‬ ‫نوشته های دو شرکت کنندۀ کنگره ‪ ،‬جايی برای ابراز نظر کردن‪ ،‬باقی نمی ماند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬طوری که اکادميسين دستگير پنجشيری در مقالی تحت عنوان " نقش فعال ببرک‬ ‫کارمل درتشکيل جمعيت دموکراتيک خلق ـ بخش چهارم) نوشته است‪:‬‬ ‫« دکتر اناهيتا‪ ،‬استاد مير اکبر خيبر‪ ،‬محمد اسماعيل دانش وعبدالقدوس غوربندی در‬ ‫جريان کنگرۀ اول به علل تعصب مردساالری‪ ،‬معاذير قانونی وسفر های خدمتی ‪ ،‬اشتراک‬ ‫فعال ومستقيم نتوانسته بودند ‪)1( » .‬‬ ‫برمبنای اسناد منتشرۀ حزبی اعضای شرکت کننده درکنگره ازجانب حوزه های سياسی‬ ‫(حوزه ها از حلقات مطالعه ايجاد شده بود)‪ ،‬انتخاب و معرفی می شدند؛‬ ‫آيا شما هم مسؤوليت چنين حوزه های را برعهده داشتيد؟ آيا درآن زمان ازميان زنان هم‬ ‫تشکل سياسی ای درسطح حوزه وجود داشت ويا خير؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬به تعقيب ايجاد حوزه های سياسی مردان‪ ،‬حلقه های تشکل سياسی جداگانه را بر‬ ‫بنياد خواستهای مبرم زنان ميهن نيز به وجود آورده بوديم و کار و فعاليت ما در مطابقت با‬ ‫اوضاع سياسی و تحليل وضعيت اجتماعی درکشور‪ ،‬به پيش برده می شد ؛ ليکن شوربختانه‬ ‫دراين حصه نيز روحيۀ مرد ساالری حاکم بود و امکان تبارز مشخص تر را نداشتيم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬علت عدم حضور و شرکت تان را در کنگره ناشی از کدام انگيزه ها می دانيد؟‬ ‫آيا شرايط تسلط نظام مرد ساالری اجازه نمی داد ويا کميتۀ تدارک برخورد محافظه کارانه‬ ‫بعمل آورد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬گفته می توانم که هردو عامل ‪ ،‬در محروم ساختنم از حضور و شرکت فعال در‬ ‫«کنگرۀ موسس » نقش بازی نمودند‪.‬‬ ‫« کنگره ی موسس » درشرايط نيمه مخفی تدويريافته بود ؛ هنوز آغاز کار تمرين‬ ‫دموکراسی به استناد مواد قانون اساسی جديد‪ ،‬محسوب می گرديد‪ .‬ترس آن وجو د داشت که‬ ‫نيروهای امنيتی سرکوبگر نظام ‪ ،‬دست به پيگرد بزنند و از تدوير کنگره و تأسيس يک حزب‬ ‫انقالبی و تحول طلب جلوگيری بعمل آورند ؛ ليکن اين مسأله نمی توانست دليلی پنداشته شود‬ ‫‪16‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫مبنی برعدم حضور و اشتراک شخصيتهای که از طريق حوزه های سياسی به کنگره معرفی‬ ‫شده بودند ويا اين که با تمسک به آن حق شرکت زنان درکار کنگره سلب می شد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬اکادميسين دستگير پنجشيری درکتاب ظهور و زوال‪ ...‬می نگارد‪:‬‬ ‫« کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪.‬ا ‪ .‬با شناخت اهميت سياسی اين همه مسائل‪ ،‬کميسيونی را‬ ‫برای طرح و تدوين اصول مرامی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ .‬موظف ساخت‪ .‬اين کميسيون از ببرک کارمل‪،‬‬ ‫طاهر بدخشی‪ ،‬دستگيرپنجشيری و داکتر شاولی ترکيب يافته بود‪ .‬پيش نويس اصول مرامی‬ ‫از مجموع مآخذ و اسناد مرامی سازمانهای انقالبی منطقه تدوين و توسط منشی کميته‬ ‫مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪ .‬رئيس کميسيون [ ببرک کارمل ] مهيا شده بود‪ .‬درتمام ماههای زمستان‬ ‫سال ‪ 3133‬هفته دو تا سه شب روی واژه واژه و سطر سطر آن درمنزل داکتر اناهيتا واقع‬ ‫شيرشاه مينه مباحثات نقادانه و مسؤوالنه صورت می گرفت‪ ...‬طرح نهايی از سوی پلنوم‬ ‫کميته مرکزی و جلسه مشورتی با ارايش و پيرايشهای الزم تصويب گرديد‪)3( » .‬‬ ‫جناب داکتر صاحب! اگر معلومات بفرماييد که شما هم دراين جلسات بعنوان مشاور به‬ ‫نمايندگی از زنان افغا نستان و تهيه کنندۀ برخی مواد الزم‪ ،‬اشتراک می نموديد ويا درحاشيۀ‬ ‫جلسه قرارداشتيد؟ آيا اختالف هاي جدی ای که بعدها بروز کرد‪ ،‬دردرون اين جلسات مطرح‬ ‫ويا عاليم آن به مشاهده می رسيد ياخير؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬باکمال تأسف ‪ ،‬يادآور می شوم که بازهم درحاشيه قرارگرفتم و زمينۀ آن را‬ ‫نيافتم تا ديدگاههای خويش را پيرامون وضعيت زندگی نيمی از پيکر جامعه بطرز مشخص‬ ‫ارائه بدارم‪.‬‬ ‫يک مطلب جدی و خيلی ها مهم‪ ،‬قابل تذکار دانسته می شود‪ ،‬که حتا ازشمار اعضای‬ ‫کميتۀ تدارک‪ ،‬بودند کسانی که طرفدار تشکل زنان در يک نهاد سياسی و کسب آگاهی‬ ‫اجتماعی آنان‪ ،‬نبودند و نضج يابی و قوام يافتن نهضت حق طلبانۀ زنان عدالتخواه را نمی‬ ‫خواستند‪.‬‬ ‫هرگاه طرحی به دفاع از حقوق حقه ی زنان درجامعه ‪ ،‬درکار و زندگی روزمره ‪ ،‬در‬ ‫کانون خانواده ‪ ،‬درعرصه ی آموزش و پرورش ‪ ،‬درحمايه از طفل و مادر‪ ،‬در برابری حقوق‬ ‫با مردان وغيره مسائلی که به حيات سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی آنان ارتباط پيدا می کرد؛‬ ‫پيشکش می شد ‪ ،‬بی محابا دربسا موارد با مخالفتها روبرو می گرديدم‪.‬‬

‫‪17‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش ‪ :‬در " دانشنامۀ آريانا " از قول منابع متعدد‪ ،‬اما غير دقيق ‪ ،‬عضويت شما در‬ ‫کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ .‬از سال ‪ 3699‬قلمداد شده است و در ضمن آمده است که مدت‬ ‫سيزده سال عضويت کميته مرکزی و پنج سال عضويت دفتر سياسی را داشتيد‪.‬‬ ‫تا جايی که معلوم است ‪ ،‬اين ديدگاه ازريشه نادرست می باشد‪ .‬بهتر خواهد بود تا حقيقت‬ ‫را از زبان خود شما بشنويم ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬طوری که درسطور پيشتر تذکاريافت‪ ،‬بنابر عوامل متعدد از اشتراک در کنگرۀ‬ ‫بدور نگهداشته شدم ؛ ازاين رو درليست انتخاب اعضای اصلی و علی البدل کميته‬ ‫موسس ‪ُ ،‬‬ ‫مرکزی ‪ ،‬جايی برای درج اسم من وجود نداشت‪.‬‬ ‫پس از انشعاب سال ‪ ،3139‬در يک نشست وسيع کميته مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا (جناح پرچم)‬ ‫‪ ،‬سليمان اليق طرح نمود که سرنوشت دوکتور راتبزاد چه می شود؟‬ ‫درپاسخ به اين طرح ‪ ،‬رفيق کارمل اظهار داشت که در اصل بايد درکنگره ی موسس به‬ ‫جمع اعضای کميته مرکزی می پيوست‪.‬‬ ‫درهمين جلسه بود که به عضويت اصلی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬پذيرفته شدم و‬ ‫فيصلۀ صادره به تمام حوزه های حزبی ابالغ شد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬مطلب بنيادی و بسيار اساسی و چشمگير از زمرۀ فعاليتهای خالقانۀ شما‪،‬‬ ‫مسألۀ بنيادگذاری سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪ ،‬بمثابۀ يک نهاد اجتماعی خيلی فعال و‬ ‫پرتحرک است که اين آرزوی برحق زنان کشورمان به همت و پشت کار شما براورده شد‪.‬‬ ‫در " دانشنامۀ آريانا " به نقل قول از لودويک آدمک و با استفاده ازمطالب سالنامۀ‬ ‫افغانستان ( ‪ 3111‬ـ ‪ ) 3116‬تذکار رفته است که « سازمان دموکراتيک زنان افغانستان در‬ ‫جوزای ‪ 3133‬تحت رهبری دکتر اناهيتا راتبزاد بنياد گذاری شد که درکنار حزب دموکراتيک‬ ‫خلق افغانستان فعاليت سياسی می کرد و در اولين کنگره آن سازمان در سال ‪ 3699‬به‬ ‫عنوان رئيس آن انتخاب شد‪» .‬‬ ‫خواهشمند است دراين باره و استقامت های کاری سازمان درميان زنان ميهن مان‬ ‫معلومات بيشتر بدهيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درکليه اسناد و مدارک قابل اعتبار و مورد پذيرش مربوط به اين دوره ‪ ،‬تاريخ‬ ‫نگاران‪ ،‬مفسران و تحليلگران سياسی‪ ،‬آگاهان و پژوهشگران مسائل اجتماعی نگاشته اند که‬

‫‪18‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪ ،‬همزمان با تأسيس " جمعيت دموکراتيک خلق‬ ‫افغانستان" ويا چيزی کم و بيش ازآن تاريخ ‪ ،‬پايه گذاری شده است‪.‬‬ ‫اما‪ ،‬درسال ‪ ،3699‬کدام گردهمايی به نام کنگرۀ سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪،‬‬ ‫تدويرنيافته است‪.‬‬ ‫درارتباط به قسمت دوم سوال شما يادآوری می گردد که روند مبارزات دادخواهانۀ مردم‬ ‫افغانستان در مدت زمان بيشتر از نيم قرن اخير‪ ،‬نمی تواند جدا از پروسه ی کار و پيکار‬ ‫وطنپرستانه در راه رهايی زنان ميهن از ستم قرون وسطايی‪ ،‬به بررسی گرفته شود‪ .‬بدين‬ ‫مفهوم‪ :‬سعی و تالش همه جانبه در راه بيداری‪ ،‬آگاهيدهی و بسيج زنان ستمديدۀ افغانستان‬ ‫در يک نهاد اجتماعی ‪ ،‬جزء الينفک مبارزه ی سياسی مترقی درکشور‪ ،‬شمرده شده بود‪.‬‬ ‫رونق بخشيدن و سمت و سو دادن به نهضت حق طلبانه ی زنان و دختران ميهن با الهام‬ ‫از سنن پسنديدۀ جنبش بين المللی و دادخواهانه ی زنان جهان‪ ،‬ازهمان لحظه ی نخست پايه‬ ‫گذاری سازمان دموکراتيک زنان افغانستان و آغاز فعاليتهای اجتماعی آن‪ ،‬هدف اساسی ما را‬ ‫تشکيل می داد که به همت واالی مادران ـ خواهران و دختران بيداردل کشور و با تشويق ـ‬ ‫حمايت و پشتيبانی بيدريغ برادران همرزم خود‪ ،‬گامهای استوار را‪ ،‬در اين راستا برداشتيم‪،‬‬ ‫با عزم و اراده ی متين به پيش رفتيم و به موفقيتهايی دست يافتيم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬جناب شما درانتخابات دورۀ دوازدهم شورای ملی از زمرۀ کانديدان ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪.‬‬ ‫بوديد که به سبب اشتراک بی شايبه ی شهروندان کابل و سهمگيری پر رنگ زنان ‪ ،‬ازجمله‬ ‫اعضای سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪ ،‬درپروسۀ رأيدهی و رفتن به پای صندوق های‬ ‫رأی‪ ،‬شما موفقيت بدست آورديد و منحيث نماينده ی مردم از حوزه ی انتخاباتی نواحی سوم‬ ‫و چهارم شهر کابل ‪ ،‬به پارلمان راه يافتيد‪.‬‬ ‫دراين پروسه نقش و کميت مردانی را که درآن شرايط به شما رأی دادند چگونه ارزيابی‬ ‫می نماييد؟ همچنان هرگاه خاطرات فراموش ناشدنی از آن برهۀ تاريخ داشته باشيد‪ ،‬آن را با‬ ‫خوانندگان عزيز شريک سازيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬نظر به حکم مادۀ چهل و دوم قانون اساسی جديد سال ‪ 3131‬کشور‪ ،‬پروسه ی‬ ‫رفتن به پای صندوق های رأی‪ ،‬در ولسی جرگه ازتاريخ ‪ 31‬سپتمبر آغاز و به روز ‪13‬‬ ‫سپتمبر خاتمه پذيرفت‪.‬‬ ‫قبل ازآن‪ ،‬کانديدان برای پيشبرد مبارزات انتخاباتی خويش يک دوره ی سه ماهه را در‬ ‫اختيار داشتند تا به تبليغ برنامه های خود درميان رأی دهندگان بپردازند‪.‬‬ ‫‪19‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫کانديدان حزب دموکراتيک خلق افغانستان ‪ ،‬مطابق به پروگرام منظم و منسجم حزب که‬ ‫به اين مناسبت ترتيب داده شده بود و از "خطوط ُکلی مرامی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪.‬ا ‪ ،‬مصوب کنگرۀ‬ ‫موسس " مايه گرفته بود‪ ،‬دست به مبارزۀ انتخاباتی درشکل سياسی آن زدند‪.‬‬ ‫برای ما جای بس افتخار و مايۀ مسرت بود که فرزندان مردم افغانستان‪ ،‬ازجمله اعضای‬ ‫ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا باشور و هلهلۀ انقالبی‪ ،‬درمرکز و شماری از شهرهای بزرگ و ولسوالی های‬ ‫ديگر درواليات‪ ،‬نخستين بار‪ ،‬در جريان کمپاين انتخابات دورۀ دوازدهم شورا ‪ ،‬با گرفتن‬ ‫درسهای آموزنده از تجربه ی غنامند دورۀ هفتم شورای ملی‪ ،‬دربارۀ ضرورت استقرار‬ ‫حکومت مردم با رأی مردم‪ ،‬بربنياد دمو کراسی ملی؛ برآورده شدن حقوق و آزادی های‬ ‫دموکراتيک شهروندان؛ اتحاد و همبستگی برادرانۀ خلقهای افغانستان براساس اصول برابری‬ ‫حقوق همه افراد جامعه؛ ترقی و پيشرفت اقتصادی ـ اجتماعی برمبنای برنامه ريزی اقتصادی‬ ‫در سکتورهای دولتی و تشويق و حمايت از سرمايه های مختلط و خصوصی و جلب آنها‬ ‫دراعمار جامعه ؛ تعقيب سياست بيطرفی مثبت ـ فعال و صلحجويانه‪ ،‬دفاع از ديتانت ـ صلح‬ ‫جهانی و همزيستی مسالمت آميز؛ پشتيبانی ازجنبشهای آزاديبخش ملی و ضديت با ارتجاع ـ‬ ‫استبداد ـ استعمارـ استثمارـ امپرياليسم‪ ...‬بطرز گسترده‪ ،‬دربين اليه های اجتماعی ‪ ،‬به تبليغ‬ ‫و ترويج پرداختند و توجه مردم را به هدف ها و آرمانهای واالی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا جلب کردند‪.‬‬ ‫اشتراک اعضای بلند پايۀ ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا بحيث کانديدان دورۀ دوازدهم شورای ملی درسال‬ ‫‪ ، 3133‬زمينۀ آن را مساعد ساخت تا با مردم تماسهای نزديک برقرار گردد و نيازمندی‬ ‫شرکت توده ها درحيات سياسی و اجتماعی در جامعه بابرجستگی تبلور يابد‪.‬‬ ‫می خواهم خاطرنشان سازم که کميت بزرگی از مردان‪ ،‬يعنی برادران و فرزندان عزيزی‬ ‫که از دادن رأی خويش به اين جانب و ساير کانديدهای اناث دريغ نورزيدند ‪ ،‬وظيفۀ دفاع از‬ ‫حقوق زنان ‪ ،‬حق احترام به يک زن و به يک مادر را درعمل اداء نمودند که يک اصل بسيار‬ ‫ارزشمند شمرده می شود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬درمورد حادثۀ سوم عقرب ‪ 3133‬نظريات متفاوتی ارائه شده است‪ .‬از اين که‬ ‫اين حادثه در رابطه با نحوۀ جريان ابراز رأی وکال ء ( بگونۀ سری يا علنی )‪ ،‬بر حکومت‬ ‫دکتر محمد يوسف صدراعظم وقت درپيشروی تعمير شورای ملی صورت گرفت؛ ارزو می‬ ‫رود تا شما چشم ديد تان را بحيث وکيل و شاهد معتبر اين رخداد خونين‪ ،‬ابراز بفرماييد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬مطابق به حکم قانون اساسی‪ ،‬شورا به تاريخ ‪ 33‬اکتوبر ‪ 3691‬افتتاح شد و‬ ‫کار جلسات آن آغاز يافت که می بايستی به تاريخ ‪ 13‬اکتوبر ‪ ، 3691‬موضوع دادن رأی‬ ‫اعتماد به کابينه ی دوکتور محمد يوسف صدراعظم موظف‪ ،‬مطرح می گرديد‪.‬‬ ‫‪20‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درآن وقتی که در شورا‪ ،‬راجع به طرق رأی دهی مباحثۀ گرم و داغ جريان داشت‪،‬‬ ‫شماری از دانشجويان دانشگاه کابل و ساير موسسات تحصيالت عالی‪ ،‬دانش آموزان ليسه‬ ‫های مرکز‪ ،‬يکجا با تعدادی از شهروندان شهرکابل‪ ،‬داخل تاالر و خارج ازآن‪ ،‬باشور و شوق‬ ‫می خواستند ببينند که آزادی های سياسی و اصول دموکراسی تسجيل يافته درقانون اساسی‬ ‫جديد‪ ،‬درپارلمان نوتشکيل افغانستان‪ ،‬چگونه تطبيق و رعايت می گردد‪.‬‬ ‫در روزهای نخست‪ ،‬دانشجويان و دانش آموزان ( پسر و دختر ) در جای های که در‬ ‫داخل تاالر به مستمعين اختصاص يافته بود می نشستند و به صحبتها و بيانيه ی وکال ء‬ ‫گوش فرا می دادند‪.‬‬ ‫بتاريخ ‪ 13‬اکتوبر ‪ 1 ( 3691‬عقرب ‪ )3133‬صدر اعظم و اعضای کابينۀ جديد به‬ ‫غرض اخذ رأی اعتماد به مجلس شورا حاضرشدند‪ .‬دراين روز تعداد مستمعين درداخل تاالر‬ ‫نسبت به روزهای قبلی‪ ،‬زياد بود و چوکی ها همه پر بودند ‪.‬‬ ‫اين اولين بار بود که صدراعظم و وزرای نامزد و عدۀ کثيری از وکالی شورا با جوانان‬ ‫عالقه مند به سياست و طرفدار آزادی های دموکراتيک‪ ،‬آنهم در پارلمان کشور‪ ،‬روبرو‬ ‫گرديده بودند و نمی دانستند که با اين پديدۀ نو‪ ،‬به چه شيوه رفتار نمايند و با اشتياق‬ ‫روشنفکران ‪ ،‬مبنی بر ارج گذاری به اساسات دموکراسی مندرج درقانون اساسی چگونه‬ ‫برخورد کنند؟‬ ‫همان بود که عطش نيروهای تحول طلب و تشنه ی دموکراسی با دو برخورد دل سرد‬ ‫کننده ‪ ،‬سرکوب گرديد‪:‬‬ ‫ـ وزرای شامل ليست کابينه ی جديد پيشنهادی‪ ،‬به علت حضور پرشمار جوانان درشورا‪،‬‬ ‫به رسم اعتراض تاالر را ترک گفتند و با مشت محکم به شيوۀ استبدادی‪ ،‬به دهن دموکراسی‬ ‫کوبيدند؛‬ ‫ـ وکالی که از آزادی های سياسی و از رعايت اصول دموکراسی و احترام به آزادی های‬ ‫دموکراتيک مردم‪ ،‬بيزار بودند؛ پيشنهاد کردند تا جلسه ی رأی اعتماد به حکومت موظف‪،‬‬ ‫سری گردد و از ورود دانشجويان و دانش آموزان به داخل تاالر شورا‪ ،‬جلوگيری بعمل آيد‪.‬‬ ‫پيشنهاد به اکثريت آراء تاييد شد و علنی بودن رأی اعتماد و خواست برحق مردم‪ ،‬فدای‬ ‫تحمل ناپذيری آزادی های دموکراتيک و پا گذاشتن باالی اصول دموکراسی گرديد‪.‬‬ ‫راجع به رويدادهای آن روز و حادثه ی خونين مورخ سوم عقرب ‪ 11 (3133‬اکتوبر‬ ‫‪ ، ) 3691‬بقدر کافی نگاشته شده است‪ .‬فقط قابل تذکار می دانم که خروش مسالمت آميز‬ ‫‪21‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫نيروهای تحول طلب‪ ،‬شرکت گسترده و چشمگير نسل جوان و شهروندان کابل در گردهمايی‬ ‫ها و راه پيمايی ها دراين روز تاريخی‪ ،‬بنياد ارتجاع‪ ،‬استبداد و بيدادگران را تکان شديد داد‬ ‫که درمقابل سردار مغرور‪ ،‬جنرال عبدالولی با آتش گلوله ها و ريختن خون جوانان ميهن‪،‬‬ ‫دست به عقده گشايی زده‪ ،‬اين رويداد خونين را دردل تاريخ افغانستان ثبت نمود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬دردوران دموکراسی معروف به دهۀ قانون اساسی‪ ،‬خالف کليه موازين حقوقی‬ ‫و انسانی و بدون رعايت مصونيت پارلمانی وکالی انتخابی مردم‪ ،‬درداخل تاالر شورا در‬ ‫جريان نشست رسمی نمايندگان ‪ ،‬بجان اعضای فرکسيون پارلمانی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ .‬بشکل‬ ‫وحشيانه حملۀ فزيکی صورت گرفت و رئيس و اعضای فرکسيون ‪ ،‬ازجمله شما نيز بشدت‬ ‫مجروح شديد‪.‬‬ ‫اگر زحمت نمی شود توضيح بفرماييد که اين حادثه بدستور شاه و عمال وابسته به‬ ‫سلطنت صورت گرفته بود ويا حاميان امپرياليستی آنان نيز درآن نقش داشتند؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬بتاريخ ‪ 1‬قوس ‪ ( 3131‬نومبر ‪ )3699‬بودجۀ عادی و انکشافی دولت‪ ،‬در‬ ‫جلسه ی ويژه ی شورا به بحث گذاشته شد‪ .‬رفيق ببرک کارمل روی شاخص بودجوی وزارت‬ ‫دربار سلطنتی که مبالغ هنگفتی را احتوا می نمود‪ ،‬بسيار دقيق و با ديد نقادانه صحبت نمود‪.‬‬ ‫درهنگامی که ( ‪ 19‬نومبر ‪ )3699‬بيانيه ی رفيق کارمل بابرجسته ساختن جزئيات‬ ‫بودجه ی وزارت دربار ادامه داشت‪ ،‬وکالی وابسته به دربار و مدافع منافع محافل بيدادگر‪،‬‬ ‫اين تحليل علمی بر تخصيص بودجوی را ‪ ،‬مداخله درامورسلطنت دانستند و خشمگينانه‬ ‫فضای شورا را متشنج کردند تا اين که سردار عبدالرشيد وکيل ولسوالی پلخمری دستورداد و‬ ‫وکالی مرتجع خوش خدمت (!)‪ ،‬به سرکردگی غالم ربانی وکيل باال مرغاب واليت بادغيس ‪،‬‬ ‫به فراکسيون پارلمانی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬بطرز وحشيانه حمله نمودند و ما از اثر لت و کوب و‬ ‫ضرب و شتم غيرانسانی اين دشمنان آزادی و پامالگر حقوق حقۀ مردم افغانستان‪ ،‬به شدت‬ ‫زخمی شديم و در بيمارستان ابن سينا‪ ،‬بستری گرديديم‪.‬‬ ‫درآن روز ‪ ،‬وضعيت بوجود آمده درتاالرشورا نشان می داد که توطئه خيلی ها عميق‬ ‫است و نقشۀ حمله بر اعضای فراکسيون پارلمانی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬از قبل طراحی شده بود ‪ ،‬که‬ ‫خالف ارزشهای دموکراتيک مندرج درقانون اساسی و بدون درنظرداشت مصونيت پارلمانی‬ ‫نمايدگان واقعی و انتخابی مردم و پامال کردن کرامت انسانی‪ ،‬در معرض اجراء قرار گرفت‪.‬‬ ‫جريان حادثه گواه برآن است‪ ،‬که دراين توطئه همه نقش داشتند‪:‬‬ ‫هم شاه ‪ ،‬هم عمال وابسته به سلطنت و هم حاميان امپرياليستی آنان ‪.‬‬ ‫‪22‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش ‪ :‬سلطان علی کشتمند در کتاب ‪ ،‬يادداشتهای سياسی‪ ...‬نوشته است ‪:‬‬ ‫« ‪ ...‬سازمان دموکراتيک زنان افغانستان که کم و بيش همزمان و همگام با حزب‬ ‫دموکراتيک خلق افغانستان ايجاد شده و پس از انشعاب [ سال ‪ ]3139‬درتحت رهبری‬ ‫دوکتور اناهيتا راتبزاد دربست به جناح پرچميها پيوسته بود و همچنان سازمان دموکراتيک‬ ‫جوانان افغانستان که درجنب حزب تشکيل گرديد‪ ،‬پذيرش اعضای جديد را به حزب معرفی و‬ ‫توصيه مينمودند‪)1 ( » .‬‬ ‫درآن زمان سازمان دموکراتيک زنان افغانستان بعنوان يک نهاد اجتماعی‪ ،‬صرف مدافع‬ ‫حقوق زنان کشور بود ويا در مجموع از منافع تمام زحمتکشان ميهن اعم از مرد و زن‬ ‫حمايت و دفاع می نمود‪ .‬همچنان نقش و جايگاه شما بمثابۀ رهبر اين سازمان بزرگ‬ ‫اجتماعی درکادر رهبری جناح پرچم حزب و تصميم گيری ها‪ ،‬بعد از انشعاب سال ‪ 3139‬در‬ ‫کدام حد و چگونه بود ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬فعاليت پيکارجويانه در راه آزادی ‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬صلح ‪ ،‬ترقی ‪ ،‬پيشرفت و عدالت‬ ‫اجتماعی‪ ،‬يک اصل پذيرفته شده درنزد همه نهاد های سياسی و اجتماعی مترقی و تجددگرا‪،‬‬ ‫شمرده می شود‪.‬‬ ‫ضديت با استبداد‪ ،‬ارتجاع‪ ،‬استعمار ( کهنه و نو ) ‪ ،‬استثمار‪ ،‬نژادپرستی ‪ ،‬امپرياليسم‪...‬‬ ‫و مبارزه به مقصد رهايی ازستم طبقاتی و جنسی ‪ ،‬هدفی جز دستيابی به برابری و عدالت‬ ‫اجتماعی و حصول حقوق حقه ی سياسی و اقتصادی و اجتماعی‪ ،‬چيز ديگری را دنبال نمی‬ ‫کند‪ .‬ازاين رو مبارزه ی توده ای سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪ ،‬جزء انفکاک ناپذير‬ ‫پروسه ی نبرد عادالنۀ مردم ميهن مان به حساب می آمد و از منافع تمام زحمتکشان ( مرد‬ ‫و زن ) کشور دفاع می نمود‪.‬‬ ‫درپاسخ به قسمت دوم سوال شما بايد گفت که بعد از انشعاب سال ‪ ،3139‬در رابطه به‬ ‫کار و فعاليت سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪ ،‬طرزديد مردساالرانه ‪ ،‬کم و بيش رفع شده‬ ‫بود؛ ليکن با آنهم مشکالتی وجود داشت که بايست با آن دست و پنجه نرم می کرديم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬داکتر صاحب گرامی! شما درحالی که درانتخابات دورۀ دوازدهم باکسب آراء‬ ‫بيشتر ازتمامی رقبای انتخاباتی روانۀ پارلمان شديد و چهار سال هم خوب درخشيديد‪ .‬درحالی‬ ‫که رهبر يک سازمان بزرگ اجتماعی نيز بوديد؛ چرا خود را در انتخابات دورۀ سيزدهم‬ ‫شورای ملی کانديد نکرديد؟ آيا علت آن افزايش حجم کار درسازمان زنان بود ويا رهبری‬ ‫حزب بنابر حادثه ای که قبالا درشورا اتفاق افتاد ‪ ،‬مانع کانديداتوری شما شدند؟‬

‫‪23‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬تجربۀ انتخابات دوره ی دوازدهم شورا خيلی ها آموزنده بود‪ .‬دراين دورۀ تقنينی‬ ‫درمقابل دسايس و توطئه های گوناگون ‪ ،‬مقاومت و ايستادگی صورت گرفت و پالنهای شوم‬ ‫دشمنان مردم افغانستان خنثی ساخته شد‪.‬‬ ‫دو رويداد ‪3 :‬ـ حادثه ی تاريخی سوم عقرب ‪ 3133‬؛ ‪1‬ـ حمله ی و حشيانه به جان‬ ‫اعضای فراکسيون پارلمانی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪.‬ا در شورا ‪ ،‬به حزب ما ـ همچنان به سازمان‬ ‫دموکراتيک زنان و به کليه نيروهای ترقيخواه و وطنپرست کشور‪ ،‬اعتبار و پرستيژ قابل‬ ‫مالحظه ای بخشيد‪.‬‬ ‫کسب محبوبيت درميان نسل بالنده و جوان و رو آوردن تعداد زيادی از آگاهان سياسی به‬ ‫سوی حزب و سازمان زنان‪ ،‬سبب آن گرديد تا درحجم کار و فعاليت های سياسی و اجتماعی‬ ‫ما افزوده شود و انجام وظايف ثقلت و تمرکز بيشتر پيدا کند‪.‬‬ ‫مزيد بر افزايش حجم کار درفعاليتهای سياسی و اجتماعی ما‪ ،‬يک موضوع ديگر نيز در‬ ‫مسأله ی انصراف من از اشتراک درانتخابات دورۀ سيزدهم نقش داشت و آن اين که هرگاه‬ ‫دو کادر رهبری حزب در شهرکابل کانديد می گرديدند؛ درآن صورت رأی دهندگان حين رفتن‬ ‫به پای صندوقهای رأی ‪ ،‬تعدادی به رفيق کارمل و شماری به اين جانب رأی خويش را می‬ ‫ريختن د؛ درآن حالت با تقسيم شدن رأی ها به دو کانديد حزب‪ ،‬شانس موفقيت هردو پايين می‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫غير از آنچه در باال گفته شد ‪ ،‬هيچ حرف ديگری در ميان نبود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬درمورد انتخابات دورۀ سيزدهم شورای ملی ‪ ،‬مداخلۀ دولت درجريان انتخابات‬ ‫وزندانی شدن يک ع ضو رهبری حزب و سه کانديد برندۀ انتخابات ‪ ،‬نظريات متفاوت وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫ازآن جايی که شما بمثابۀ عضو هيأت رهبری حزب و رهبرسازمان دموکراتيک زنان‬ ‫افغانستان‪ ،‬درجريان انتخابات بحيث ناظر و فعال سياسی اشتراک داشتيد؛ اگر چشم ديد خود‬ ‫را برای خواننده گان بيان نماييد بر ما منت می گذاريد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬انتخابات دورۀ سيزدهم شورا دريک وضعيت بسيار پيچيده و نامطلوب به راه‬ ‫انداخته شد‪ :‬از يک طرف ارتجاع کهنه کار و مالکان ستمگر دوچشمه و باگوشهای باز ‪،‬‬ ‫روند انکشاف اوضاع سياسی را درکشور زير مراقبت داشتند ؛ ازسوی ديگر به تحريک‬ ‫مح افل سياه و عقبگرا می پرداختند تا درمقابل نيروهای سياسی ترقيخواه و وطنپرست صف‬ ‫آرايی کنند و دست به دسيسه و توطئه بزنند‪.‬‬ ‫‪24‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫هرچند تجربه ی دورۀ دوازدهم موجود بود و سطح آگاهی سياسی فرزندان اصيل مردم‬ ‫نيز نسبت به گذشته در وضع نسبی خوبی قرارداشت ؛ ليکن به هراندازه که بين نيروهای‬ ‫آگاه و مترقی نزديکی و تفاهم ايجاد می شد ‪ ،‬به همان اندازه محافل حاکمه ‪ ،‬مرتجعين دست‬ ‫راستی و نمايندگان ارتجاع سياه هارتر می شدند تا توطئه چينی کنند و مشکل آفرينی نمايند‪.‬‬ ‫اگر به برگه های تاريخ مراجعه صورت گيرد‪ ،‬دشواری های را که نمايندگان واقعی مردم‬ ‫دردوره ی هفتم شورا ( وکالی مربوط به حزب خلق بشمول شادروان محمودی و وکالی‬ ‫حزب وطن‪ ،‬ازجمله زنده ياد غبار) به آن سردچار بودند‪ ،‬دردوره ی سيزدهم نيز چنين اتفاق‬ ‫افتيد‪ .‬نيرنگی را که حکومت و مرتجعين وابسته به حکومت دردوره ی هشتم شورای ملی‬ ‫درمقابل کانديدهای مترقی مدافع منافع زحمتکشان ميهن بکار گرفتند و با دسايس و لطايف‬ ‫الحيل ‪ ،‬از ورود عبد الرحمان محمودی و مير غالم محمد غبار به پارلمان جلوگيری نمودند؛‬ ‫دردوره ی سيزدهم شورا عين مسأله در حصۀ کانديدان ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬نيز تکرار شد‪.‬‬ ‫مؤجز اين که ساختار نظام سياسی و بافت اجتماعی افغانستان طوری بود که به سبب‬ ‫مداخله ی علنی حکومت ‪ ،‬شايسته ترين فرزندان ميهن که از منافع واقعی مردم دفاع و‬ ‫نمايندگی می کردند‪ ،‬با ايجاد توطئه ها ‪ ،‬به پارلمان راه نيابند‪.‬‬ ‫پرسش‪ :‬نقش جريدۀ پرچم را در زمينۀ دفاع از حقوق و آزادی های دموکراتيک مردم؛‬ ‫در انتشار انديشه های پيشرو عصرما؛ در رشد و تکامل جنبش عدالتخواه کشور؛ در بازتاب‬ ‫خواستها و مطالبات برحق سياسی ـ اقتصای و اجتماعی زحمتکشان ميهن؛ درافشای ماهيت‬ ‫و چهره حقيقی حکومتهای فاسد‪ ،‬گروهها و محافل ارتجاعی ضدملی و حاميان بين المللی‬ ‫آنها و سرانجام‪ ،‬در معرفی و ارتقای سطح اعتبار اعضای حزب درنزد مردم افغانستان و‬ ‫جهان ‪ ،‬چگونه ارزيابی می نماييد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬هفته نامه ی " پرچم " ‪ « ،‬ناشر انديشه های دموکراتيک خلق افغانستان » ‪،‬‬ ‫ارگان نشراتی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬ادامه دهنده ی خط نشراتی جريدۀ " خلق " ‪ ،‬مشعل درخشانی‬ ‫بود که پس از انشعاب سال ‪ 3139‬اقبال چاپ يافت و با جسارت ازوضع رقتبار زندگی‬ ‫اقتصادی ـ اجتماعی زحمتکشان ميهن و از عقب افتادگی شديد جامعه‪ ،‬ناشی از تسلط ارتجاع‬ ‫فئودالی و استبداد و بيدادگری محافل حاکمه ی کشور‪ ،‬سخن گفت‪.‬‬ ‫در جريدۀ پرچم هدف های جنبش ملی دموکراتيک درافغانستان و وظايفی که بايست‬ ‫دراين مرحله به سررسانيده شود‪ ،‬باتفصيل تشريح و توضيح گرديد و پيرامون مبارزه در راه‬ ‫ايجاد حکومت دموکراسی ملی‪ ،‬بربنياد تشکيل جبهۀ وسيع متحد دموکراتيک و ملی ضد‬ ‫فئودالی و ضد امپرياليستی‪ ،‬حرف های دقيق و روشن انعکاس داده شد‪.‬‬ ‫‪25‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درتحت همين عنوان بود که درجريدۀ پرچم راجع به مشکالت عديده ای که دامنگير توده‬ ‫های مردم درسراسر کشور بود‪ ،‬تحليل های درست صورت می گرفت و وضعيت سياسی ـ‬ ‫اقتصادی ـ اجتماعی در افغانستان به بررسی گرفته می شد و بديل برون رفت ازحالت موجود‬ ‫ارائه می گرديد و روی هدف های استراتژيک و غايی صحبت بعمل می آمد‪.‬‬ ‫جريدۀ " پرچم " درکنار ساير نشريه های ملی و دموکراتيک و ترقيخواه کشور‪ ،‬در‬ ‫بيداری اذهان عامه وارتقای سطح آگاهی سياسی اعضای رزمندۀ حزب و همه ی وطنپرستان‬ ‫ميهن ‪ ،‬وظايف خود را بخوبی انجام داد؛ خوش درخشيد و نقش ارزنده ای را ‪ ،‬ايفاء کرد‪.‬‬ ‫جريدۀ " پرچم " به نشر مطالبی در رابطه به اصول مبارزۀ طبقاتی‪ ،‬حل اصولی پرابلم‬ ‫های ملی ؛ درمورد مسائل حاد بين المللی و پروسه ی مبارزۀ خلقهای جهان برضد استعمار‬ ‫(کهنه و نو) ـ استثمار‪ ،‬ارتجاع جهانی و امپرياليسم بين المللی‪ ،‬اپارتايد ‪ ،‬صهيونيسم‪...‬‬ ‫پرداخت ؛ از صلح ‪ ،‬آزادی ‪ ،‬دموکراسی ‪ ،‬ترقی ‪ ،‬پيشرفت و عدالت اجتماعی درجهان ؛ از‬ ‫همزيستی مسالمت آميز؛ از جنبشهای رهايی بخش ملی و نهضت های کارگری دفاع و‬ ‫پشتيبانی نمود‪....‬‬ ‫پس می توان گفت که جريده ی" پرچم " بهترين وسيله ی تبليغ و ترويج انديشه های‬ ‫عدالتخواهی ‪ ،‬ترقی و پيشرفت اجتماعی و مهمترين سالح بران مبارزه در زمينۀ افشای‬ ‫فعاليت های ضد انسانی دشمنان داخلی و بين المللی حزب ما و مردم افغانستان بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬توقيف جريدۀ پرچم‪ ،‬برمبنای کدام عوامل زيرين صورت گرفت؟‬ ‫ـ مداخلۀ کشورهای خارجی ‪ ،‬ازجمله امريکا و انگليس و سازمانهای استخباراتی آنها؛‬ ‫ـ سراسيمگی محافل حاکمه کشور ‪ ،‬بويژه جناح های سکون پرست و سرکوبگر سلطنت؟‬ ‫ـ فعاليتهای اطالعاتی خرابکارانه ی سازمانهای استخباراتی منطقه ‪ ،‬داير بر تحريک‬ ‫ارتجاع سياه ويا تبليغات گروههای راست و چپ افراطی؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬در توقيف جريده ی " پرچم " ‪ ،‬تمامی نکاتی را که شما به آنها اشاره نموديد‪،‬‬ ‫نقش داشتند؛ يعنی همه گروههای ارتجاعی‪ ،‬محافل حاکمۀ ستمگر داخلی ‪ ،‬ارتجاع منطقه و‬ ‫ابرقدرتهای غارتگر بين المللی که جريدۀ پرچم اعمال جنايتبار آنها را افشاء می نمود‪،‬‬ ‫نشرات بيشتر اين سالح بران حزب و زحمتکشان افغانستان را تحمل کرده نتوانستند ‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬در دهه ی قانون اساسی ‪ ،‬درنتيجۀ فعاليتهای گسترده و ابتکارات سازندۀ‬ ‫سازمان دموکراتيک زنان افغانستان ‪،‬از هشتم مارچ بعنوان روز همبستگی بين المللی زنان‬ ‫‪26‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫جهان ‪ ،‬در آغاز در کابل و سپس درتعدادی از مراکز واليات ‪ ،‬طی مارشهای پرشکوه‪ ،‬محافل‬ ‫و گرد همايی های شاندار ‪ ،‬تجليل و گرامی داشت بعمل می آمد‪.‬‬ ‫لطف فرموده بهترين خاطرات ماندگار خويش را از آن روزها بيان بداريد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درافغانستان عزيز‪ ،‬نهضت نسوان سابقه ی نزديک به يک صد سال دارد‪ .‬برای‬ ‫اولين بار‪ ،‬ملکه ثريا در بارۀ ضرورت رفع حجاب زنان‪ ،‬در نشريۀ امان افغان نوشت‪.‬‬ ‫درجرگۀ پغمان ( از ‪ 9‬ـ ‪ 33‬سنبله ‪ 3139‬مطابق ‪ 11‬اگست الی ‪ 1‬سپتمبر ‪ )3611‬بود‬ ‫که راجع به حقوق نسوان سخن زده شد و موضوع وضع قيود بر تعدد زوجات ( يک مرد‬ ‫درعين زمان نبايد چند همسر داشته باشد ) و تعيين حد اقل سن ازدواج ‪ ،‬مطرح گرديد‪.‬‬ ‫درهمين وقت بود که دختران جوان ميهن به غرض کسب آموزش علم به ترکيه اعزام‬ ‫شدند و از دادن حق آزادی برای زنان صحبت بعمل آمد‪.‬‬ ‫بدين شکل ديده می شود که در کشورما مبارزه درراه نهضت نسوان‪ ،‬ريشه ی در گذشته‬ ‫دارد ؛ هر چند دستاوردها خيلی اندک ويا هيچ نبود ؛ وليک نطفه های اوليه گذاشته شده بود‬ ‫که سرمشق آيندگان قرارگرفت‪.‬‬ ‫متأسفانه پس از سقوط دولت جوان امان هللا خان ‪ ،‬چند سالی ( الی تأسيس سناتوريم‬ ‫نسوان در کابل در سال ‪ ) 3619‬باالی زندگی زنان افغانستان ظلمت سايه افگند و حکومت از‬ ‫رفتن و شموليت دختران درمدارس ابتدايی نوبنياد‪ ،‬جلوگيری بعمل آورد و سواد آموزی زنان‬ ‫را کفر و الحاد دانست‪.‬‬ ‫اين تنها زمانی که حکومت‪ ،‬کار تجديد نظر درپروگرامها و لوايح معارف را روی دست‬ ‫گرفت‪ ،‬به تاسيس مدارس برای دختران نيز مجال داده شد و درسال ‪ 3633‬ليسۀ زنانۀ کابل‬ ‫افتتاح گرديد‪.‬‬ ‫بعد از پايان جنگ جهانی دوم ‪ ،‬دردورۀ صدارت شاه محمود خان بود که تعداد مکاتب‬ ‫دخترانه بيشترشد‪ .‬موسسۀ نسوان درسال ‪ 3639‬بوجود آمد و مجلۀ " ميرمن " به نشرات‬ ‫آغاز نمود‪.‬‬ ‫و اما‪ ،‬سنت فرخنده ی هشتم مارچ پس ازسال ‪ 3633‬درسطح جهان رسميت پيداکرد و‬ ‫بحيث روز بين المللی زنان شناخته شد‪ .‬درطول صد سال گذشته‪ ،‬زنان جهان ( ازجمله در‬ ‫افغانستان عزيز ) به مقصد نجات از ستم طبقاتی و جنسی‪ ،‬بخاطر حصول حقوق حقۀ خويش‬

‫‪27‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫‪ ،‬با تحجر فکری و انديشه يی ‪ ،‬با استبداد ـ ارتجاع ـ استعمار ـ استثمار ـ نژاد پرستی ـ‬ ‫امپرياليسم ‪ ...‬مبارزه نموده اند و دستاوردهای را نصيب شده اند‪.‬‬ ‫در دهه های چهل ‪ ،‬پنجاه و شصت خورشيدی ‪ ،‬درافغانستان از روز هشتم مارچ ‪،‬‬ ‫بوسيلۀ سازمان دموکراتيک زنان افغانستان ‪ ،‬تجليل و بزرگداشت بعمل می آمد و از آغاز‬ ‫کار‪ ،‬زنان و دخت ران آگاه و پيشتاز ميهن مان ‪ ،‬قادر گرديدند که برمحور انديشه های جنبش‬ ‫روشنگری و فعاليتهای روشنفکری ‪ ،‬کتله های وسيع زنان را به دور هدف های سترگ‬ ‫انساندوستانه ی اين روز‪ ،‬جمع و سازمان بخشند‪.‬‬ ‫بهترين خاطرۀ خود را از هشتم مارچ در سيمای ‪ ،‬تأمين تماسها و برقراری روابط‬ ‫دوستانه و صميمانه با همه ی مادران ـ خواهران و دختران ميهنم می بينم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬داکتر صاحب بزرگوار! دردهۀ دموکراسی ‪ ،‬ساير احزاب سياسی و سازمانهای‬ ‫اجتماعی فعاليت داشتند ؛ علی رغم اين که پيرامون ديدگاهها و فعاليتهای آنها نظرياتی ارائه‬ ‫شده است ؛ اما شماری ازنويسندگان از ديد خود راجع به خاستگاه ‪ ،‬انديشه و فعاليت آنها‬ ‫داوری کرده اند‪.‬‬ ‫ارزومندم تا شما بمثابۀ شخصيت متعادل و ژرف نگر ‪ ،‬ديدگاه خود را دراين باره‪ ،‬ابراز‬ ‫نماييد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬دراين برهه ی ازتاريخ کشور‪ ،‬هريک از نهادها ـ سازمانها و حزب های سياسی‬ ‫مترقی و عدالتخواه ‪ ،‬به اندازه و سهم خود ‪ ،‬درامر بيداری مردم ‪ ،‬نقش شايستۀ خويش را‬ ‫ايفاء نمودند و در دفاع از منافع زحمتکشان و مصالح عليای سرزمين آبايی مان وظيفۀ‬ ‫وطنپرستانۀ شان را اداء کردند‪.‬‬ ‫اين هم واضح است که هرکدام راه و رسم مربوط به خود را داشتند؛ ليکن گاه گاهی روی‬ ‫مسائل مهم و حياتی ‪ ،‬ميان کليه ترقيخواهان‪ ،‬تفاهم های نسبی بوجود می آمد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬طوری که همگان اطالع دارند‪ ،‬قانون احزاب سياسی از طرف هردو مجلس‬ ‫پارلمان افغانستان تصويب و غرض توشيح به پادشاه ارسال گرديد‪.‬‬ ‫اما شاه اين قانون را که فعاليت تمام احزاب سياسی را قانونمند می ساخت و راه را جهت‬ ‫نهادينه کردن نظام دموکراسی هموار می نمود‪ ،‬توشيح نکرد‪.‬‬ ‫شما علت اين برخورد سلطنت را پيرامون جلوگيری ازفعاليت قانونی احزاب سياسی و‬ ‫بالنتيجه تشکيل حکومتهای بدون پشتيبانۀ حزبی‪ ،‬در چه می بينيد؟‬ ‫‪28‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬قانون احزاب ‪ ،‬به مانند قانون انتخابات و قانون مطبوعات ‪ ،‬متمم قانون اساسی‪،‬‬ ‫بوده اند ‪ .‬دو قانون ( دوم و سوم ) در دورۀ انتقالی توسط فرمان تقنينی نافذ گرديد؛ ليکن‬ ‫قانون احزاب سياسی به طاق نسيان گذاشته شد‪.‬‬ ‫حکومت های دهه ی قانون اساسی‪ ،‬با تشکيل احزاب سياسی درعمل مخالفت می‬ ‫ورزيدند‪ .‬زيرا چنان طرز تفکر وجود داشت که حزب های نوتأسيس‪ ،‬شايد درانتخابات اکثريت‬ ‫کرسی های پارلمان را بدست آورند و در رقابت با حکومت قرار گيرند‪ .‬از اين رو آگاهانه در‬ ‫زمينۀ تصويب‪ ،‬توشيح و انفاذ آن مخالفت و کارشکنی می نمودند‪.‬‬ ‫از سوی ديگر شاه حاضر نبود تا درپای سندی امضاء بگذارد که درآينده در راه توقعات‬ ‫اعضای خاندان شاهی سدی ايجاد گردد و آزاردهنده تمام شود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬درمجموع برداشت شما از ارزشهای مندرج در قانون اساسی سال ‪ 3131‬؛‬ ‫نتايج دهه ی دموکراسی دوران سلطنت محمد ظاهرشاه و حکومت های غير حزبی آن بر چی‬ ‫منوال می باشد واين دوره را چگونه ارزيابی می نماييد‪.‬‬ ‫پاسخ ‪ :‬قانون اساسی بعد از توشيح ازجانب شاه ( نهم ميزان ‪ 3131‬ـ اول اکتوبر‬ ‫‪ ) 3693‬با آغاز کار حکومت دردورۀ انتقالی در معرض تطبيق قرارگرفت‪.‬‬ ‫تصويب و اعالم قانون اساسی در مجموع و به تناسب قوانين گذشته گام مهمی به سوی‬ ‫دموکراسی شمرده می شد و اصل تفکيک قوای سه گانۀ دولت ( اجرائيه‪ ،‬تقنينيه و قضاويه)‬ ‫در آن مسجل شده بود و در مواردی هم صالحيت پادشاه را محدود و دست اعضای خاندان‬ ‫شاهی را از مداخله در امور حکومت کوتاه می ساخت‪.‬‬ ‫درقانون اساسی پاره ای از ارزشهای دموکراتيک گنجانيده شده بود؛ ليکن جلوگيری از‬ ‫تشکيل قانونی احزاب سياسی ‪ ،‬که عمالا صورت گرفت‪ ،‬نمی توانست مانع زير سوال بردن آن‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫برای اولين بار برمبنای اين قانون چهار زن ‪ :‬رقيه ابوبکر ( ازکابل )‪ ،‬خديجه احراری‬ ‫(از هرات ) ‪ ،‬معصومه عصمتی ( از معروف قندهار ) و اين جانب ‪ ،‬به پارلمان راه يافتند‪.‬‬ ‫اما نبايد فراموش کرد که چگونگی تطبيق قانون بطور يکسان و رعايت ارزش ها و‬ ‫اصول دموکراتيک آن در زندگی افراد جامعه ‪ ،‬بايد مالک قضاوت باشد‪ ،‬نه آنچه با کلمات و‬ ‫افاده های زيبا به روی صفحۀ کاغذ ريخته شده است‪.‬‬

‫‪29‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫در دوران حکومت های دهۀ قانون اساسی ‪ ،‬درپهلوی اين که کارهای انجام يافت؛ وليک‬ ‫کليه مظاهری که با منافع حياتی توده های مردم و مصالح عليای کشور درتناقض بود‪ ،‬نيز‬ ‫وجود داشت‪:‬‬ ‫افغانستان به گونۀ بيرحمانه عقب نگهداشته شد؛ مناسبات توليدی پوسيده و استثمار‬ ‫گرانه حفظ گرديد؛ استبداد‪ ،‬بی عدالتی‪ ،‬قانون شکنی‪ ،‬بيروکراسی‪ ،‬آزار مردم‪ ،‬فقر اقتصادی‪،‬‬ ‫بيکاری‪ ،‬مرض‪ ،‬بی سوادی‪ ،‬بی سرپناهی‪ ،‬درهمه جای کشور بيداد می کرد؛ رشوه گيری‪،‬‬ ‫اختالس ‪ ،‬دستبرد به دارايی های عامه‪ ،‬چور و چپاول‪ ،‬قاچاق و غارتگری بی حساب صورت‬ ‫می گرفت ؛ مردم از ظلم و تعدی اربابان و حکام محلی به جان آمده بودند و دهها و صدها‬ ‫موضوع ديگر تجاوز به جان و منافع توده های مردم و ميهن ‪....‬‬

‫پرسش ‪ :‬جناب داکتر صاحب! به اجازۀ شما‪ ،‬می آييم به بحث روی انکشاف اوضاع‬ ‫سياسی و اجتماعی درافغانستان‪ ،‬در سالهای آغازين دهۀ پنجاه خورشيدی‪ ،‬وصحبت را‬ ‫پيرامون يک رويداد بزرگ تاريخی ديگر که تغيير و تحول را باخود به همراه آورد و منجر به‬ ‫سقوط نظام سلطنتی گرديد‪ ،‬ادامه می دهيم‪:‬‬ ‫صبح روز ‪ 19‬سرطان ‪ 3111‬مطابق ‪ 39‬جوالی ‪ ،3691‬سردار محمد داوود صدراعظم‬ ‫كشور‪،‬طی سالهای ‪ 3111‬تا‪3131‬خورشيدی ‪ ،‬كه مدت ده سال بعد را درکنج عزلت گذرانيده‬ ‫بود؛ ازطريق راديو افغانستان‪ ،‬سقوط سلطنت ‪ 33‬سالۀ محمد ظاهر پسرعم خويش را توأم‬ ‫با استقرار نظام جمهوری‪ ،‬اعالم داشت‪.‬‬ ‫شما بمثابۀ عضو هيأت رهبری ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و رهبرسازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪،‬‬ ‫عاليمی را درجامعه مب نی بر نياز سقوط نظام سلطنت و استقرار رژيم جمهوری ‪ ،‬احساس می‬ ‫کرديد؟ همچنان شما اين تغيير و تحول را با درنظرداشت سابقۀ زمامداری و کار های ديگر‬ ‫محمد داوود دربخشهای اقتصادی ـ اجتماعی درمقايسه به موجويت برخی آزادی های مدنی‬ ‫دردهۀ قانون اساسی ودموکراسی نيم بند سلطنتی ‪ ،‬به نفع نهضت و جامعۀ افغانستان می‬ ‫ديديد يا خير؟‬

‫‪30‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬از سال ( ‪ 3111‬ـ ‪ 3691 = 3131‬ـ ‪ ) 3691‬يعنی در دهه ی معروف به‬ ‫قانون اساسی‪ ،‬ازجملۀ پنج صدر اعظم افغانستان‪ ،‬چهار تن اول آن به ترتيب و پی درپی‪ ،‬از‬ ‫اثر بی ثباتی وضعيت سياسی ـ اجتماعی درکشور و فايق نيامدن به حل مشکالت اقتصادی‬ ‫مردم که سراپای جامعه را فراگرفته بود‪ ،‬مجبور به استعفاء شدند‪.‬‬ ‫موسی شفيق آخرين صدراعظم افغانستان دردهه ی دموکراسی ‪ ،‬زمانی از پارلمان رأی‬ ‫اعتماد بدست آورد و به کار آغاز کرد که کوهی از مشکالت اقتصادی و اجتماعی دامنگير‬ ‫مردم افغانستان بود و چاره جويی جهت حل آنها درپرده ی ابهام قرارداشت‪.‬‬ ‫به علت خود کامگی اوليای امور؛ خودسری حکام و اربابان محلی؛ موجوديت تضاد و‬ ‫تفاوت درگفتار و کردار زمامداران درتطبيق يکسان قانون؛ رعايت نشدن معيارهای عدالت‬ ‫اجتماعی در انکشاف متوازن و عملی ساختن پروژه های اقتصادی دارای خصلت و مشخصه‬ ‫ی زيربنايی؛ بی پروايی بی سرحد نسبت به احترام به حقوق شهروندی افراد ميهن ‪ ، ...‬نظام‬ ‫شاهی مشروطه اعتبار الزم کسب نکرد و نهادينه نشد‪ .‬باوجود اين که تحقق پالن پنج سالۀ‬ ‫اول ‪ ،‬پاره ی از تغييرات را درسيمای اقتصادی و اجتماعی جامعه وارد آورده بود و‬ ‫حکومتهای دهه ی قانون اساسی می توانستند ازنتايج حاصله از تطبيق پالن‪ ،‬بهره برداری‬ ‫سودمند نمايند و درسهای آموزنده را فرابگيرند و به اداره ی مملکت سروسامان دهند‪.‬‬ ‫وليک نه تﻨها تغﯿﯿﺮات مﺜﺒﺘی به نفع بهبود وضع زندگی مردم صورت نگرفت؛ بلکه زندگی‬ ‫تهی دستان ميهن بدتر شده می رفت و حکومت های اين دوره درحالی که قاعدۀ حزبی وتوده‬ ‫يی نداشتند؛ محبوبيت ونفوذی درميان مردم نيز کسب کرده نتوانستند‪.‬‬ ‫بنابران ‪ ،‬ناپايداری حکومتهای دهه ی دموکراسی باعث آن شد تا درافغانستان ثبات‬ ‫سياسی و پيشرفت اقتصادی مطابق نيازمندی های مبرم جامعه‪ ،‬بوجود نيايد و نارضايتی‬ ‫عمومی را به بار آورد و مردم از حالت سياسی حاکم برزندگی و سرنوشت شان ‪ ،‬دل خوش‬ ‫نداشته باشند‪.‬‬

‫‪31‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫انتخابات دوره ی سيزدهم شورا‪ ،‬تصوير اين ناپايداری و بی ثباتی سياسی را بخوبی به‬ ‫نمايش گذاشت‪:‬‬ ‫تعدادی از کانديدهای وابسته به سازمانهای سياسی و شخصيتهای مستقل درپروسه ی‬ ‫انتخابات شرکت ورزيدند؛ ليکن به سبب مداخله ی علنی و مستقيم ارگانهای دولتی‪ ،‬ايجاد‬ ‫موانع آشکار و پنهان ازسوی حکومت و راه اندازی دسايس ‪ ،‬تحريکات و مقاومت نيروهای‬ ‫ارتجاعی‪ ،‬بوسيلۀ شبکه های استخباراتی منطقه و غرب ‪ ،‬ازراه يافتن آنان به پارلمان‪،‬‬ ‫جلوگيری بعمل آمد‪.‬‬ ‫بطور مثال کانديدهای مربوط به ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ :‬ـ محترم قادر بهيار از ولسوالی خان آباد‬ ‫واليت کندز برندۀ انتخابات بود؛ اما نه تنها اين حق قانونی وی غصب گرديد؛ بلکه به زندان‬ ‫نيز اداخته شد؛‬ ‫ـ زنده ياد ها دی کريم ازحوزۀ اول و دوم ولسوالی پنجشير با کسب اکثريت آراء ‪ ،‬موفقيت‬ ‫غير قابل انتظار را برای هيأت حاکمۀ کشور ‪ ،‬بدست آورد؛ ولی برخالف قانون ‪ ،‬عوض‬ ‫احراز کرسی پارلمان‪ ،‬روانۀ کنج زندان گرديد؛‬ ‫ـ محترم دستگير پنجشيری‪ ،‬عضو اصلی کميته مرکزی ح‪ .‬د ‪ .‬خ‪ .‬ا و رهبری کنندۀ تيم‬ ‫انتخاباتی هادی کريم را‪ ،‬به اتهام گناهی که اصالا مرتکب نشده بود‪ ،‬نيز به هشت سال حبس‬ ‫فرمايشی محکوم و روانۀ زندان نمودند؛‬ ‫ـ مرحوم محمد هاشم ميوند وال‪ ،‬کانديد ولسوالی مقر واليت غزنی ‪ ،‬علت ناکامی خود را‬ ‫درانتخابات دوره ی سيزدهم ‪ ،‬مداخلۀ دولت در پروسۀ رأي دهی عنوان کرد؛‬ ‫ـ مير محمد صديق فرهنگ درمقابل محمد اسحق عثمان مربوط به جمعيت محافظه کار‬ ‫جبهۀ ملی‪ ،‬از حوزه ی اول انتخاباتی شهرکابل ‪ ،‬شکست خورد‪.‬‬ ‫هدف از ياد آوری اين مطالب‪ ،‬فقط بازگويی يک نمونۀ کوچک از روش قلدرمنشانۀ‬ ‫دستگاه حاکمه در نظام شاهی مشروطه و دهه ی قانون اساسی بود‪.‬‬ ‫‪32‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫در رابطه به نيازمندی سقوط سلطنت‪ ،‬سردار محمد داوود درنخستين بيانيۀ راديويی‬ ‫خويش درهمان صبحگاهان روز ‪ 19‬سرطان ‪ 3111‬با صراحت لهجه حرف زد و تغيير نظام‬ ‫شاهی را به رژيم جمهوری‪ ،‬ضرورت مبرم زمان دانست ‪.‬‬ ‫وی دموکراسی اي ن دهه را قالبی و تهداب آن را استوار برعقده و منافع شخصی و‬ ‫طبقاتی ؛ برتقلب‪ ،‬دسايس‪ ،‬دروغ‪ ،‬ريا و مردم فريبی عنوان کرده و ادعای دموکراسی و‬ ‫حکومت مردم را‪ ،‬جز انارشيسم و رژيم سلطنت مشروطه را‪ ،‬به غير از مطلق العنانی وادامۀ‬ ‫حاکميت خود کامه درسايۀ سياست تفرقه انداز و حکومت کن‪ ،‬چيز ديگری بحساب نياورد‪.‬‬ ‫دربحبوحۀ تشديد رقابتها ميان اعضای خاندان شاهی بخاطر تصاحب و حفظ قدرت ‪،‬‬ ‫جنرال سردار عبدالولی زياد فعال بود و تالش به خرج می داد تا بشکل يکه تازانه به کمک‬ ‫شبکه های استخباراتی و نظاميان طرفدار خويش‪ ،‬برمسند حکمروايی تکيه زند و صدای‬ ‫هرنوع ترقی خواهی و عدالت پسندی؛ آزادی و دموکراسی را به زور برچه درنطفه‪ ،‬خفه‬ ‫سازد ‪ ،‬ولی نتوانست تا به اين آرزوی ناروای خود برسد‪.‬‬ ‫اما دراين رقابت ها سردار محمد داوود با استفادۀ‬

‫از رشد جنبش دموکراتيک و‬

‫عدالتخواه جامعۀ افغانستان و وضع زندگيی رقتبار مردم؛ و تأمين ارتباط با افسران ترقيخواه‬ ‫و تحول طلب پايي ن رتبۀ اردو و جذب آنان به انديشه های تغيير نظام ‪ ،‬بتاريخ ‪ 19‬سرطان‬ ‫‪ 3111‬با انجام کودتای نظامی ‪ ،‬رژيم جمهوری را درکشور اعالم نمود‪ ،‬که درتاريخ‬ ‫افغانستان يک ساختار سياسی بکلی نو‪ ،‬جاگزين رژيم سلطنتی درحال زوال گرديد که اگر‬ ‫انحرافات بعدی رخ نمی داد بدون شک گامهای استواری را جهت تحقق خواستهای مبرم و‬ ‫حياتی توده های مردم بر می داشت و درنتيجه به نفع نهضت عدالتخواه جامعۀ افغانستان تمام‬ ‫می شد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬محمد داوود با کسب قدرت سياسی‪ ،‬قانون اساسی را ملغی ساخت که اين امر‬ ‫خالی از تأثير گذاری بر فعاليت احزاب سياسی و سازمانهای اجتماعی نبود‪ .‬اين تصميم رژيم‬ ‫جديد ‪ ،‬باالی پروسۀ کار و فعاليت احزاب سياسی و سازمانهای اجتماعی‪ ،‬ازجمله سازمان‬ ‫‪33‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫دموکراتيک زنان تا چه اندازه تأثير ناگوار بجا گذاشت؟ آيا بعد از آن فعاليت ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و‬ ‫سازمان دموکراتيک زنان متوقف شد ويا کما فی السابق ادامه يافت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬بعد از پيروزی کودتا ‪ ،‬نظام جمهوری درآغاز مرحله درسراسر افغانستان مورد‬ ‫تاييد و پشتيبانی همگانی واقع شد و ازشمار نيروهای ملی و دموکراتيک و ترقيخواه ‪ ،‬هيچ‬ ‫کسی ازهمکاری با آن دريغ نورزيد‪.‬‬ ‫استقبال بی شايبۀ مردم ازاين تحول‪ ،‬بيانگر بيزاری آنان از دوام رژيم شاهی و حکومت‬ ‫های مربوط به آن بود که نتوانسته بودند به خواستهای مردم پاسخ روشن بگويند‪.‬‬ ‫شايان ذکر دانسته می شود که رهبری نظام جديد جمهوری درسالهای آغازين پيروزی‪،‬‬ ‫دربرابر نيروهای مترقی‪ ،‬روش بالنسبه مناسب داشت و الی سال ‪ 3113‬ـ ‪ 3691‬و برگشت‬ ‫رئيس دولت از سفرهای طوالنی از کشورهای ايران‪ ،‬مصر‪ ،‬پاکستان‪ ...‬و طرح و تصويب‬ ‫قانون جزا و قانون اساسی ضد دموکراتيک در لويه جرگۀ فرمايشی ‪ ،‬به کدام اقدام‬ ‫سرکوبگرانه متوسل نشد که باعث اي جاد فضای خفقان آور سياسی گردد‪ .‬ازاين رو درشرايط‬ ‫نوين بوجود آمده ‪ ،‬ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و سازمان دموکراتيک زنان افغانستان کار ها و فعاليتهای‬ ‫خويش را خيلی ها سودمند و بدون ماجراجويی‪ ،‬به پيش می بردند و رده های صفوف و‬ ‫کادرها‪ ،‬از نظر کمی گسترده تر و از لحاظ کيفی منظم تر و فشرده تر می گرديد‪.‬‬ ‫گرچه پس ازالغای قانون اساسی سال ‪ ، 3131‬کميتۀ مرکزی نوتاسيس نظام جمهوری ‪،‬‬ ‫فرمانهای را صادر نمود که بموجب آن صالحيتهای به اين نهاد رهبری ( کميتۀ مرکزی) که‬ ‫در رأس آن محمد داوود قرارداشت‪ ،‬داده شد و رهبرکودتا به عنوان رئيس دولت و صدراعظم‬ ‫با اختيارات مافوق قانون براريکۀ قدرت نشست؛ با آنهم درسال نخست پشتيبانی ازنظام‬ ‫جمهوری چشمگير بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬درصورتی که محمد داوود قانون اساسی سال ‪ 3131‬را که يک دستاورد نسبی‬ ‫مبارزات جانبازانۀ آزاديخواهان کشور بود‪ ،‬ملغی اعالم نمود و آهسته آهسته بويژه پس از‬

‫‪34‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫انفاذ قانون جزا‪ ،‬فعاليت احزاب و سازمانهای سياسی و اجتماعی را توأم با ساير آزادی های‬ ‫دموکراتيک ( آزادی قلم ـ بيان ـ مطبوعات ـ تظاهرات ـ اعتصابات ـ تشکيل انجمن ها‪، ) ...‬‬ ‫ممنوع کرد؛ هردو جناح رهبری ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ، .‬روی کدام دليل و برهان از رژيم جديد حمايت‬ ‫نمودند؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬طوری که پيشتر گفته شد‪ ،‬درتاريخ سياسی افغانستان‪ ،‬اعالم نظام جمهوری يک‬ ‫تحول بکلی جديد بود و درهمان مقطع زمانی وارد آمدن تغيير درسيستم سياسی کشور‪ ،‬نياز‬ ‫جامعه به حساب می آمد؛ بنابران نظام جديد‪ ،‬من حيث يک پديدۀ نو و متحول نمی توانست از‬ ‫پشتيبانی نيروهای مترقی ‪ ،‬ازجمله ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا برخوردار نگردد‪.‬‬ ‫دراين جا می خواهم روی يک نکتۀ ديگر نيز تماس بگيرم و چند حرفی برمبنای‬ ‫قضاوتها ‪ ،‬نظريه پردازی ها و برداشتهای شخصی تعدادی از مﺆرخان و واقعه نگاران که در‬ ‫آثار خويش رويدادها و حوادث اين برهه ی از تاريخ ميهن ما را به رشتۀ تحرير کشيده اند‪،‬‬ ‫بگويم ‪.‬‬ ‫تاريخ علم است و با علم و دانش نمی توان و نبايد برحسب ميل و سليقه و عالقه مندی‬ ‫های شخصی ‪ ،‬گروهی و مناسبات فاميلی و منطقه يی ‪ ،‬برخورد کرد و آن را بازيچۀ دست‬ ‫خود ساخت‪.‬‬ ‫رشتۀ تاريخ مانند ساير بخشهای علوم با منطق‪ ،‬استدالل ‪ ،‬تجربه ‪ ،‬آموزش‪ ،‬دليل و‬ ‫برهان سرو کار دارد و نتايج حاصله از پژوهشهای علمی دراين عرصه ‪ ،‬برواقعيتها تکيه‬ ‫می زند‪ .‬بدين لحاظ حدس و گمانهای بدور از حقيقت ‪ ،‬قرينه سازی ها و صحنه پردازی های‬ ‫نادرست و غلط را نمی توان تاريخ دانست و برآن اعتباری بخشيد‪.‬‬ ‫در دو دهه ی اخير کتب بی شمار تاريخی به چاپ رسيده و عده ای از مؤلفان داخلی و‬ ‫خارجی روی قضايای مربوط به سقوط سلطنت و پيروزی کودتای ‪ 19‬سرطان ‪ 3111‬به‬ ‫داوری نشسته اند‪.‬‬

‫‪35‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫بی نياز از اثبات است که روزنامه نگاران و واقعه نويسان غير حرفه يی خارجی‪ ،‬پابند‬ ‫ا صول نگارش مسائل تاريخی نيستند و تعهدی ( چه اخالقی و چه مسلکی ) نسبت به اصول‬ ‫و حرفۀ تاريخ نگاری نداشته و از عمق رويدادها و پيشينه ی تاريخی سرزمينی که دربارۀ‬ ‫حوادث آن می نگارند‪ ،‬آگاهی کامل ندارند‪ .‬اين دسته از مؤلفان فقط خبرسازی‪ ،‬گرم ساختن‬ ‫بازار تبليغاتی و جذ اب کردن تيتر نشريه ها را بيشتر دوست دارند و ازاين مدرک پول وافر‬ ‫بدست می آورند‪ .‬اگر در آثار و نوشته های آنان يک حرف درست جا می يابد‪ ،‬درمقابل دهها‬ ‫سخن نادرست نيز گنجانيده می شود‪.‬‬ ‫علی رغم اين که شماری از شهروندان کشورمان با وارد بودن به اين دانش‪ ،‬تا حدودی‬ ‫که به آن دسترسی داشته ويا قدرت بيان آن را درخود می ديدند‪ ،‬درآثار خويش حقايق را‬ ‫بازگونموده اند؛ اما درمقابل‪ ،‬هستند عده ای از شهروندان افغانستان که دست به تاريخ‬ ‫نويسی و واقعه نگاری زده و آثار و نوشته های را به چاپ رسانيده اند که در برخی ازآنها‬ ‫تحريف حقايق و کتمان واقعيتها بخوبی به مالحظه می رسد‪ .‬آنان چگونه به خود حق داده‬ ‫اند که بيان حقيقت را فدای حس بدبينی و عقده گشايی نسبت به اين ويا آن شخصيت‪ ،‬اين ويا‬ ‫آن سازمان سياسی‪ ،‬نمايند و بر روی تاريخ که علم است با بی مباالتی پابگذارند‪.‬‬ ‫چه مطلبی می تواند درد آورتر از اين باشد که وزير کابينه وعضو کميته مرکزی نظام‬ ‫جمهوريی که دررهبری آن سردارمحمد داوود قرارداشت‪ ،‬بجای اين که در«اثرتاريخی »خود‪،‬‬ ‫به بيان واقعيتهای تاريخی آن دوران پرداخته باشد؛ درعوض‪ ،‬کتابش پر از توهين و دشنام‬ ‫است و مؤلف زشت ترين و رکيک ترين واژه ها و جمله ها را در حق رفقاء ‪ ،‬دوستان و‬ ‫همکاران کودتايی خويش روادانسته و به عفت‪ ،‬پاکدامنی‪ ،‬عزت و شرافت مادر‪ ،‬خواهر‪،‬‬ ‫همسر‪ ،‬دختر و خانواده های آن شﺮكا ی حکومت و همنشينان کميته مرکزی خويش تاخت و‬ ‫تاز نموده است که خيلی ها تأسف آور است‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬طوری که شما درجريان بوده ايد؛ محمد داوود ‪ 11‬روز بعد از پيروزی کودتا و‬ ‫اعالم نظام‪ ،‬برنامۀ کاری اش را تحت عنوان " خطاب به مردم افغانستان " اعالم و منتشر‬

‫‪36‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫نمود که دارای محتوای دموکراتيک و ترقيخواهانه بود ودرآن خواست ها و نيازهای مبرم و‬ ‫ضروری توده های مردم بازتاب روشن يافته بود‪.‬‬ ‫اما پس از مدت دوسال گرايشهای نوسانی ‪ ،‬حرکتهای عقب گرايانه ‪ ،‬روحيۀ غرور کاذب‬ ‫و خودخواهی های بی حد و حصر در رهبری ارکان دولت و بويژه درذهن و روان شخص‬ ‫رئيس دولت به آن پيمانه يی حاکم گرديد که نه تنها از تعهدات داده شده در بيانيۀ " خطاب به‬ ‫مردم " دست ک شيد ؛ بلکه با حاميان داخلی و بين المللی و حتا رفقای نزديکش که او را از‬ ‫کنج عزلت برداشته در رأس قدرت قراردادند ‪ ،‬نيز وداع گفت و سياست سرکوبگرانه را عليه‬ ‫نيروهای دموکراتيک و مدافع نظام‪ ،‬درپيش گرفت‪.‬‬ ‫شما علت اصلی اين گرايش انحرافی رژيم‪ ،‬بويژه شخص داوود را درچی می بينيد‪:‬‬ ‫ـ درفشارهای کشورهای غربی ‪ ،‬مانند امريکا ـ انگليس و ناتو و دولت های ارتجاعی‬ ‫عرب و منطقه ؛‬ ‫ـ در شدت يافتن مخالفت نيروهای افراطی راست و چپ با رژيم ؟‬ ‫ـ ويا در سﻄح رشد آگاهی اجتماعی نسل جوان کشور از جامعه شناسی علمی ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬پيش از ارائه پاسخ به اين پرسش شما ‪ ،‬الزم می افتد تا سردار محمد داوود را‬ ‫شناخت و راجع به پيشينۀ کاری و خوی و خصلت وی معلومات دردست داشت‪:‬‬ ‫سردار محمد داوود و برادرش سردار محمد نعيم‪ ،‬از دست پروردگان سردار محمد هاشم‬ ‫خان صدراعظم وقﺖ می باشند و توسط هﻤان کاکای خود در عرصۀ سياست به ميدان آمدند و‬ ‫به مقام های عالی وظايف دولتی ‪ ،‬باال کشيده شدند‪.‬‬ ‫دردورۀ صدارت محمد هاشم خان‪ ،‬سردار محمد داوود وظايف‪ :‬نايب الحکومۀ قندهار ‪،‬‬ ‫نايب الحکومه و قوماندان نظامی سمت مشرقی را به پيش برد‪.‬‬

‫‪37‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درسالهای اول حکومت دومﯿﻦ كاكای شان‪ ،‬شاه محمودخان ‪ ،‬سردار محمد داوود و‬ ‫سردار محمد نعيم به علت مخالفت با سياستهای ايﻦ کاکای خود به وظيفۀ وزيرمختاری‬ ‫درلندن و پاريس گمارده شدند و از وطن دور گرديدند‪.‬‬ ‫اما بعد از مدتی ‪ ،‬درکابينۀ شاه محمود خان ‪ ،‬سردار محمد داوود سمت وزارت دفاع را‬ ‫بدوش گرفت و سرانجام درسنبلۀ سال ‪ 3 ( 3111‬سپتمبر ‪ )3611‬ازجانﺐ شاه موظف به‬ ‫تشکيل کابينه شد‪.‬‬ ‫سردار محمد داوود درحکومتی که خودش صدراعظم کشور بود‪ ،‬در مقطع های زمانی‬ ‫معين وظايف ‪ :‬وزارت دفاع‪ ،‬وزارت داخله ‪ ،‬وزارت پالن را نيز شخصا ا به عهده گرفته و‬ ‫برادرش سردار محمد نعيم وزير خارجه و معاون صدارت بود‪.‬‬ ‫محمد داوود دردوران صدارت خود حل و انجام دو وظيفه را درپيش روی خود قرارداد‪:‬‬ ‫ـ مسأله ی پشتونستان ؛‬ ‫ـ انکشاف اقتصادی برپايۀ پالنگذاری و اقتصاد رهبری شده ‪.‬‬ ‫وی از دموکراسی و قايل شدن آزادی های دموکراتيک به مردم فاصله اختيار کرد و‬ ‫روش ديکتاتوری فردی و خاندانی را درجامعه مسلط ساخت‪.‬‬ ‫دراول ميزان ‪ 3111‬ـ ‪ 11‬سپتمبر ‪ ، 3619‬به عبد الملک عبدالرحيم زی وزير ماليه‬ ‫وظيفه سپرد تا کار تحقق شاخصهای نخستين پالن پنج ساله ی افغانستان را آغاز نمايد‪ ،‬اما‬ ‫بنابر مخالفت سردارمحمدنعيم‪ ،‬موصوف باساس فرمان مورخ ‪ 33‬سرطان‪3119‬‬ ‫سردارمحمدداود‪ ،‬از وزارت ماليه سبکدوش گرديد‪ .‬به تعقيب آن عبدالملک عبد الرحيم زی را‬ ‫که طراح و ترتيب دهنده ی پالن بود ‪ ،‬يکجا با شماری از شخصيتهای سرشناس و مبارز راه‬ ‫آزادی ‪ ،‬دموکراسی و مشروطيت ( اعضای حزب وطن به رهبری شاد روان مير غالم محمد‬ ‫غبار ) ازجمله ‪ :‬حاجی عبدالخالق‪ ،‬غالم حيدر پنجشيری‪ ،‬مير علی احمد شامل‪ ،‬محمد آصف‬ ‫آهنگ و نادرشاه هارونی ؛ بشکل مستبدانه و خالف کليه معيارهای حقوقی ‪ ،‬اخالقی و‬ ‫‪38‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫انسانی‪ ،‬بدون داشتن کوچکترين جرم و گناه‪ ،‬بصورت غير قانونی درسال ‪ ( 3119‬آغاز سال‬ ‫‪ )3619‬به زندان انداخت و آنان سالهای زيادی را درد خمه های مرگ گذرانيد ند‪.‬‬ ‫اضافه بايد كرد كه تطبيق پالن پنج ساله ی اول درسال ‪ 3133‬خورشيدی‪ ،‬به پايان رسيد و‬ ‫از پروژه های توليدی ـ اقتصادی مربوط به آن‪ ،‬بهره برداری شروع شد‪.‬‬ ‫بدين ترتيب ديده می شود که سردار محمد داوود‪ ،‬با داشتن تجربۀ کاری درموقفهای‬ ‫بلند دولتی‪ ،‬ازجمله ده سال در مقام صدارت‪ ،‬آن گونه که در اين دو دهه ی اخير‪ ،‬دربﺴاکتب‬ ‫و رساله های تاريخی دربارۀ زمامداری او پس از کودتای ‪ 19‬سرطان ‪ 3111‬نگاشته شده‬ ‫است‪ ،‬شخص سختگيری بود كه كمتر به نظريات معقول ديگران ارزش قايل می شد؛ بويژه‬ ‫اين که در کارهای رسمی و اداری پيرو مکتب سردار محمد هاشم خان بود و درمقابل رقبای‬ ‫سياسی خود‪،‬ازگذشت كار نمی گرفت؛خاصتاااينكه در کنار خود‪ ،‬برادرکارکشته ( سردارمحمد‬ ‫نعيم ) و شماری از آبد يده های دولتی مﺮبﻮط به گذشته رانيز داشت‪.‬‬ ‫بعد از کودتای ‪ 19‬سرطان ‪ ، 3111‬دوستان و نزديکان سردار و يک عده افراد ابن‬ ‫الوقت و فرصت طلب ديگر که جز به حصول منافع شخصی و رسيدن به مقامهای بااليی در‬ ‫ادارۀ دولت ‪ ،‬به چيز ديگری نمی انديشيدند‪ ،‬در روزنامه ها و جرايد و در پروگرامهای‬ ‫راديوی ‪ ،‬درتعريف و توصيف از م حمد داوود‪ ،‬آنقدرغلو کردند که بزودی رئيس دولت و‬ ‫صدراعظم افغانستان شخصيت افسانوی به خود گرفت و به يک اسطوره تبديل شد؛ كه اين‬ ‫تبليغات غيرضروری‪ ،‬دردسرهای بعدی رابه بار آورد‪.‬‬ ‫درگرايشهای انحرافی درجمهوری محمد داوود‪ ،‬عالوه بر مطالبی که درپرسش شما آمده‬ ‫است؛ موضوع های ديگری نيز بی تأثير نبودند‪:‬‬ ‫ـ دربعد داخلی‪ ،‬مزيد بر تراکم مشکالت اقتصادی و اجتماعی درجامعه ‪ ،‬دشمنی سرسختانه‬ ‫و کينه توزانۀ شماری از اعضای کابينه درمقابل نيروهای ترقيخواه و تحول طلب کشور‪ ،‬که‬ ‫پيوسته به تحريکات دست می زدند‪ ،‬نقش داشت‪ .‬دراين کارزار ‪ ،‬جنرال حيدر رسولی‬

‫‪39‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫وزيردفاع و عبد القدير نورستانی وزيرداخله و پيروان اين هردو‪ ،‬پيشگام تر از ديگران بودند‬ ‫و بحران آفرينی می کردند‪.‬‬ ‫ـ تصفيه های پی درپی و سبکدوش ساختن افسران تعليم ديده وبا تجربه و مسلکی از‬ ‫جزو تام های نظامی که از سال ‪ 3111‬آغاز يافته بود‪ ،‬شامل همين پروژه می شود‪.‬‬ ‫ـ در بعد خارجی ‪ ،‬فعاليتهای خرابکارانه ی دستگاههای استخباراتی ممالک همسايه‪ ،‬دول‬ ‫عربی و شيخ نشين های حوزۀ خليج و جهان غرب که درسال ‪ 3111‬درکشورما نفوذ پيدا‬ ‫کرده بودند‪ ،‬دربرهم زدن اوضاع سياسی درافغانستان‪ ،‬تأثير ويرانگرانه داشتند‪.‬‬ ‫ـ تالشهای خود خواهانۀ شاه ايران که به تشويق و حمايت اياالت متحدۀ امريکا صورت‬ ‫می گرفت و ساواک و سی ‪ .‬آی ‪ .‬ای ‪ ،‬درهمکاری با همدگر اقدامهای تخريبکارانه را‬ ‫هماهنگ می ساختند ‪ ،‬بادادن وعده های اقتصادی و کمک های مالی‪ ،‬گرايش محمد داوود را‬ ‫به سمت راست تا آن حدی سرعت بخشيدند که وی حتی از ادعاهای بلند باال ی خويش روی‬ ‫قضيۀ پشتونستان و مسأله ی آب رود هلمند‪ ،‬نﯿﺰعقب نشينی اختيار نمود‪.‬‬ ‫درتحت پوشش اين پالن بود که سردارمحمد داوود به ايران و کويت مسافرت کرد و با‬ ‫بسته ای از وظايف جديد که درضديت با نيروهای ترقيخواه انجام می پذيرفت‪ ،‬به وطن‬ ‫برگشت‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬داکترصاحب گرامی ! به اجازۀ شما دوباره برمی گرديم روی مسائل زندگی درون‬ ‫حزبی؛ علی رغم اين که مسألۀ وحدت هردو جناح حزب طی ده سال جدايی پيوسته مطرح‬ ‫بحث و جزء پروسۀ مبارزۀ حزبی ما بوده است؛ اما چی علل و نيازهای مبرمی موجب شد تا‬ ‫بعد از کودتای ‪ 19‬سرطان ‪ ، 3111‬بويژه درسال های ‪ 3113‬تا ‪ 3119‬روی اين پروسه با‬ ‫سرعت بيشتر کار صورت گيرد؟‬

‫‪40‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫آيا شرايط الزم برای وحدت هردو جناح حزب مساعد و موانع از ميان برداشته شده بود‬ ‫يا خير؟ ويا عوامل داخلی و خارجی ديگری موجب گرديد تا وحدت حزب به هرقيمتی که تمام‬ ‫می شد بايد صورت می گرفت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬دراوضاع و شرايط آن روزها درافغانستان که ارتجاع داخلی و امپرياليسم بين‬ ‫المللی دراشتراک مساعی با ارتجاع عرب و محافل ارتجاعی منطقه به تحکيم مواضع‬ ‫طرفداران خود دردرون نظام حاکم می پرداختند و هردو جناح ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬شديداا زير ضربه‬ ‫قﺮارگﺮفﺘه بود‪ ،‬مسأله ی وحدت مجدد حزب به يک ضرورت مبرم و به يک امر اجتناب‬ ‫ناپذير بدل شده بود‪.‬‬ ‫همه واقف اند که سردار محمد داوود‪ ،‬دست عبدالقديرنورستانی وزير داخله را در‬ ‫عملکرد سرکوبگرانه برضد ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬باز نگهداشته بود و اين وزير متعصب‪ ،‬صالحيت‬ ‫وارد کردن هرنوع فشاروضﺮبه ی الزم را برهردو جناح ح‪.‬د‪.‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬داشت‪.‬‬ ‫ازسوی ديگر ساواک ايران تمام تالش و کوشش خود را به خرج می داد تا محمد داوود‬ ‫بر ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا فشار وضﺮبه ی بيشتر وارد کند؛ حتی کمک های دولت ايران به جمهوری‬ ‫افغانستان‪ ،‬مشروط به عملی شدن اين شرط دانسته شده بود‪.‬‬ ‫دررابطه به وحدت مجدد حﺰبدرماه سرطان ‪ 3119‬و چگونگﯿی عملی شدن آن ‪ ،‬به شمول‬ ‫مشکالتی که در آغاز مرحله درسر راه آن قرارداشت ودشواری های بعدی كه ناشی از ناپخته‬ ‫بودن اين وحدت بروز كرد‪ ،‬دراين جا لزوم آن ديده نمی شود تا توضيحات بيشتر و مفصل تر‬ ‫ارائه گردد؛ زيرا رفقای ديگر به اين کار پرداخته اند‪.‬صﺮف می خﻮاهﻢ تايادآورشﻮم كه ما‬ ‫درامﺮپابﻨﺪی به وحﺪت حﺰب‪ ،‬رعايﺖ ‪،‬حفﻆ وتﺤﻜﯿﻢ هﺮچه بﯿﺸﱰآن‪،‬ازدل وجان صادق بﻮد يﻢ‪،‬‬ ‫مﺘﭑسفانه حﺮكات وحﺪت شﻜﻨانه ی حفﯿﻆ اهللا امﯿﻦ وشﺮكاﺀبﻮيﮋه پﺲ ازقﯿام ثﻮر‪ ،‬يﻜﭙارچه گﯿی‬ ‫حﺰب را‪ ،‬بﺮهﻢ زد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬نظرتان درمورد قتل های مرموز سال های ‪ 3119‬ـ ‪ 3119‬چيست؟‬

‫‪41‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫آيا بعد از ترور علی احمد خرم که بنا بﺮ ارائه گزارش و معلومات موثق اکادميسين‬ ‫دستگير پنجشيری رئيس نظارت و کنترول کميته مرکزی حزب واحد دموکراتيک خلق‬ ‫افغانستان‪ ،‬بدستور حفيظ هللا امين صورت گرفته بود؛ زنگ خطر در داخل رهبری حزب به‬ ‫صدادر نيامد؟ سپس وقتی که انعام الحق گران‪ ،‬پيلوت آريانا که ازنظرچهره با زنده ياد ببرک‬ ‫ُ‬ ‫توکلت علی هللا گفتند " ؟‬ ‫کارمل شباهت داشت‪ ،‬رهبری حزب تدابيری را اتخاذ کردند يا"‬ ‫پاسخ ‪ :‬بحران امنيت درشهرکابل وساير نقاط کشور زنگ خطری بود که بايد همه‬ ‫شهروندان افغانستان به پيامد های ناشی از آن توجه مبذول می داشتند و با احتياط الزم‬ ‫زندگی را دنبال می کردند‪ .‬هرچند درقدم اول نخبگان و فعاالن سياسی درليست آدمکشان‬ ‫حرفوی شامل ساخته شده بود ؛ وليک ازاين که درسازماندهی و بسط و گسترش بی امنيتی‪،‬‬ ‫افراد و گروههای مختلف با طرز ديد و انديشه های متفاوت و با انگيزه های رنگارنگ حصه‬ ‫می گرفتند؛ بنابران امکان وقوع هرنوع پيشامد خطرناک‪ ،‬تهديد کننده ومرگ آور متصور بود‬ ‫و جان و حيات هرکس می توانست درمعرض حمالت ناگوار قرارگيرد‪.‬‬ ‫اما برای کادرها و صفوف ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬به جﺰازتﻜﯿه بﺮاصﻮل وفﻦ مﺒارزه ی مﺨفی‬ ‫واجﺘﻨاب از هﺮنﻮع حﺮكﺖ و عﻤﻞ ماجﺮاجﻮيانه‪،‬کدام رهنمود مشخص ديگﺮیصادر نشده بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬به نظر شما‪،‬ترور استاد مير اکبر خيبر که صفحه ای از تاريخ افغانستان را‬ ‫ورق زد و رويداد هفتم ثور ‪ 3119‬و انتقال قدرت دولتی بر ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ .‬قهراا و جبراا تحميل‬ ‫گرديد؛ توسط چی کسی صورت گرفت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درمورد ترور رفيق گرامی استاد ميراکبر خيبر‪ ،‬در دو دهه ی اخير تحليل گران‪،‬‬ ‫نويسندگان و مورخان داخلی و خارجی آنقدر ضد و نقيض نوشته اند و عقده گشايی نموده اند‬ ‫که قريب است درالبالی آنها اصل واقعيت گم شود‪.‬‬ ‫از سال ‪ 3119‬به بعد ‪ ،‬ساواک ايران‪ ،‬گروههای بنيادگرای وابسته به سياستهای‬ ‫ارتجاعی جنرال ضياء الحق حاکم نظامی پاکستان‪ ،‬بشمول حلقۀ کوچک کينه جوی درون‬

‫‪42‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫حاکميت به رهبری عبداال هلل ـ قدير نورستانی و حيدر رسولی‪ ،‬برنامۀ ازبين بردن رهبران ح‪.‬‬ ‫د‪ .‬خ‪ .‬ا را ريخته بودند که درتطبيق اين پالن شوم از افراد و اشخاص معلوم الحال در ح‪ .‬د‪.‬‬ ‫خ‪ .‬ا ( حتی تا سطح اعضای کميته مرکزی ) نيز کار گرفتند‪.‬‬ ‫بدون هيچ شک و ترديد‪ ،‬سازماندهی ترور استاد ميراکبر خيبر توسط حفيظ هللا امين‬ ‫صورت گرفته است‪ .‬بعيد ا ز امکان نيست که دراجراء و عملی ساختن اين حرکت جنايتبار و‬ ‫دهشت افگنانه ‪ ،‬يک هماهنگی قبلی بين حزب اسالمی به رهبری گلبدين حکمتيار و عبدالقدير‬ ‫نورستانی وزيرداخله بوجود نيامده باشد‪ ،‬که فعال بودن عبدالقدوس غوربندی دراين روز‪،‬‬ ‫گواهی برآن می دهد‪ .‬زيرا درشامگاهان همان روز ( ‪ 11‬حمل ‪ 3119‬ـ ‪ 39‬اپريل ‪، )3691‬‬ ‫« خيبر به پيشنهاد و با همراهی يک تن از اعضای کميته مرکزی ( عبدالقدوس غوربندی) از‬ ‫منزل خويش به عزم قدم زدن برون برآمد‪ .‬معلوم نيست که چرا وی از مکروريان تا شيرپور‬ ‫( درمنزل غوربندی ) رفت و هنگام بازگشت در چند صد متری رخداد حادثه ازجانب نامبرده‬ ‫تنها گذاشته شد‪ .‬درهرحال هنگامی که وی درساعات شام درنزديکی های منزل خويش رسيده‬ ‫بود‪ ،‬درکنار سرک عمومی متصل به عمارت مطبعۀ دولتی باضرب گلوله به شهادت رسيد و‬ ‫قاتلين سوار برموتر فرارکردند‪.‬‬ ‫‪ ...‬بعدها معلوم شد که عبدالقدوس غوربندی با حفيظ هللا امين روابط معين و زد و بند‬ ‫داشت‪» .‬‬ ‫( ياداشتهای سياسی‪ ...‬س‪ .‬ع‪ .‬کشتمند ‪ ،‬ج‪ 3 .‬و ‪ 1‬صص ‪119‬ـ ‪) 111‬‬ ‫آقای انتونی ارنولد‪،‬در اثرخودتحت عنوان «كمونيسم دوحزبی افغانستان ـ خلق وپرچم» كه‬ ‫ازسويی انستيتوت هوور‪ ،‬دانشگاه استانفورد دركاليفورنيای امريكا در سال ‪ ۹۱۳۸‬به چاپ‬ ‫رسيده است‪ ،‬نيزاين مطلب را تﭑييد می دارد‪.‬‬ ‫همين گونه داکترحسن شرق می گﻮيد‪:‬‬

‫‪43‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫« ‪ ...‬اما آنچه به موضوع ارتباط ميگيرد روابط حفيظ هللا امين و بعضی از اعضای حزب‬ ‫انقالب ملی می باشد‪.‬‬ ‫وزيرداخله بروز پنج ثور ‪ 3119‬ازمحمد داؤد هدايت ميگيرد تا رهبران ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ .‬را‬ ‫دستگير نمايند‪ .‬اما حفيظ هللا امين تا ساعت ‪ 6‬صبح ‪ 9‬ثورکه برفقای حزبی خود جهت قيام‬ ‫مسلحانه بضد محمد داؤد هدايت ميدادند؛ درخانۀ خود بودند به استناد فلميکه درزمان حفيظ‬ ‫هللا امين تهيه شده بود‪.‬‬ ‫‪ ...‬دوستی آنها [قديرنورستانی و حيدر رسولی] با حفيظ هللا امين! محض بخاطر دشمنی‬ ‫با پرچمی ها بوده وغالم حيدر رسولی بحيث شخصی مسلمان و ملی دشمنی آشتی ناپذير خود‬ ‫را از کمونيست هرگز پنهان نميکردند وشايد دراثر همين توقعات طفالنه بوده باشد که‬ ‫برويداد ‪ 9‬ثور عبدالقدير شديدآ جراحت برداشته بود و او را بشفاخانۀ ‪ 333‬بستر اردو‬ ‫اشخاصی شناخته ناشده برای تداوی نقل داده بودند داکتر آدم درمل جراح مشهور اردو گفت‬ ‫که عبدالقدير خيلی آرزو داشت تا از زخمی بودن او به حفيظ هللا امين اطالع داده شود! اما‬ ‫شرايط آنروز امکان تماس را با حفيظ هللا امين ناممکن نموده وجراحات عبدالقدير به او‬ ‫اجازه نداد تا بيشتر از چند ساعت محدود زنده بماند‪ ( ».‬کرباس پوشان برهنه پا مؤلف داکتر‬ ‫حسن شرق صص ‪ 391‬ـ ‪) 393‬‬ ‫پرسش ‪ :‬بعد ازشهادت استاد خيبر‪ ،‬متناسب با نمايش قدرت درمراسم تشييع جنازه و به‬ ‫خاک سپاری وی‪ ،‬بويژه در مطابقت با صحبتهای رهبران حزبی‪ ( ،‬نورمحمد تره کی و ببرک‬ ‫کارمل )‪ ،‬که منشی اول با اعتراض گفتند‪ « :‬هرگاه هيأت حاکمۀ کشور‪ ...‬دستگاه اداره را‬ ‫ازوجود عناصرشناخته شده و نفوذ داده شده ارتجاع وابسته به امپرياليسم تصفيه نکند‪،‬‬ ‫مسؤوليت زنده گی مبارزان وطنپرست را تأمين نه نمايد و عليه تروريزم و تروريستها‬ ‫قاطعانه اقدام ننمايد‪ ،‬مسؤول عواقب ناشی ازآن خواهد بود‪ ».‬و منشی دوم حزب نيز بيان‬ ‫داشتند‪:‬‬

‫‪44‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫« رفيق شهيد و قهرمان ما اکبرخيبر با پيگيری به رفقا خاطرنشان می ساخت که سکوت‬ ‫مرگبار موجود سياسی را بايد شکست‪ ...‬خيبر با شهادت خود‪ ،‬سخت ترين سکوت را‬ ‫شکست‪....‬‬ ‫رفقا و دوستان! دراين آخرين مراسم و ادای احترام به خيبرشهيد اعالم ميداريم که ‪:‬‬ ‫قاتلين اين رفيق عزيز ما‪ ،‬اين فرزند اصيل خلق کشورعبارتند ازقوای ارتجاع داخلی به‬ ‫سردمداری ارتجاع سياه و افراطی و محافل راستگرای حاکم‪ ،‬ارتجاع منطقه و امپرياليسم‪،‬‬ ‫دررأس شبکه های جاسوسی امريکا‪ ،‬پاکستان و ايران وغيره و غيره همه و همه عمالا در‬ ‫يک جبهۀ نا مقدس سياه به مثابۀ دشمنان داخلی و خارجی خلق افغانستان‪ .‬بدين جهت ما‬ ‫درپيشگاه آرامگاه رفيق شهيد خويش يک بار ديگر سوگند خود را درمبارزه عليه ارتجاع و‬ ‫امپرياليسم تجديد مينماييم و به بانگ رسا اعالم ميداريم‪:‬‬ ‫رفيق شهيد خيبر!‬ ‫خلق افغانستان انتقام تو و ديگرهمرزمان شهيد تو عبدالرحمان ها‪ ،‬عبدالقادرها و‬ ‫نيازمحمد ها را خواهد گرفت‪" .‬‬ ‫آيا آمادگی الزم و پالن تدابير مشترک دربرابر حوادث احتمالی بعدی که بوقوع پيوست‪،‬‬ ‫اتخاذ گرديده بود يا خير؟‬ ‫آيا پلنوم کميته مرکزی ويا دست کم جلسۀ بيروی سياسی درمورد بررسی وضع‪ ،‬موضوع‬ ‫ترور خيبر ‪ ،‬تحليل و ارزيابی مارش ‪ 13‬هزارنفری اعضای حزب و دوستان آن داير گرديد؟‬ ‫هرگاه تدويريافته بود‪ ،‬آيا تصاميم همه جانبه بشمول تأمين هماهنگی ميان سازمانهای نظامی‬ ‫هر دو جناح حزب که در آن زمان فعاليت جداگانه داشتند؛ اتخاذ شده بود ويا خير؟ درغير آن‬ ‫چه انتظاری را از سردار محمد داوود ‪ ،‬در برابر اين مارش اعتراض گونه و صحبتهای ذکر‬ ‫شده داشتند؟‬

‫‪45‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬طوری که خودم شاهد بودم و حاال درنوشته های امروزی اعضای دفتر سياسی و‬ ‫شم ار زيادی از اعضای اصلی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬می خوانيم؛ همچنان در اظهاراتی‬ ‫که دربرنامه های راديو "بی ‪ .‬بی ‪ .‬سی " منتشره در کتاب « افغانستان درقرن بيستم »‬ ‫ازسوی آنان بعمل آمده است؛ به جز در حصۀ مراسم به خاک سپاری و محفل فاتحه خوانی‬ ‫که بايست با عظمت شاندا ر اجراء گردد ؛ روی کدام مطلب ديگری تصميم اتخاذ نگرديده بود؛‬ ‫بنابران کدام تدابير خاصی وجود نداشت‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬از ديد شما‪ ،‬چرا محمد داوود نسبت به اين حادثه المناک‪ ،‬مانند برخورد عاقالنۀ‬ ‫محمد ظاهرشاه در رويداد خونين ‪ 1‬عقرب ‪، 3133‬تصميم مدبرانه نگرفت وبه عوض‬ ‫گذاشتن مرحمی برزخم خونين اعضای حزب‪،‬بدون تكيه برعقل سليم‪ ،‬دست به حرکت تحريك‬ ‫آميززد و با سرنوشت خود ‪ ،‬خانواده خويش و مردم افغانستان بازيی ناکامی را انجام داد؟‬ ‫آيا از قدرت و توانمندی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪ .‬آگاهی و اطالعات کامل نداشت ويا ياران داخلی و بين‬ ‫المللی وی درضديت و انتقام جويی از حزب ما و سرکوب خونين نهضت دموکراتيک‬ ‫دادخواهانۀ مردم افغانستان ‪ ،‬مانند ايران‪ ،‬اندونيزيا و شيلی ‪ ،‬او را به انجام اين اقدام‬ ‫ناعاقﺒﺖانديشانه وادار نمودند؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬هرگاه برگه های کتاب « حقايق پشت پردۀ تهاجم اتحاد شوروی بر افغانستان »‬ ‫که به اين موضوع ارتباط پيدا می کند‪ ،‬به دقت کامل مطالعه گردد‪ ،‬بخوبی قابل دريافت است‬ ‫که کشورهای همسايه‬ ‫( ايران ـ پاکستان ) ‪ ،‬ارتجاع داخلی ‪ ،‬منطقه يی و حلقه های مرتجع درجهان عرب‪،‬‬ ‫درهمکاری و هماهنگی نزديک با امپرياليسم بين المللی‪ ،‬تا چه سرحد تالش ورزيدند و با‬ ‫تمام امکانات دست داشته برنامه ريزی کردند تا محمد داوود برضد تمام نيروهای ترقيخواه و‬ ‫تحول طلب و آزادي دوست افغانستان‪ ،‬بشمول رفقای روزهای درماندگﯿی پيشين خودش‪،‬‬ ‫تحريک شود‪.‬‬

‫‪46‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫اياالت متحدۀ امريکا‪ ،‬ايران‪ ،‬پاکستان‪ ،‬عربستان سعودی‪ ،‬کويت و تا حدودی انورالسادات‬ ‫درمصر‪ ،‬درقسمت جلب و وادار نمودن سردار محمد داوود و گروه «وفادار» به وی مبنی بر‬ ‫انصرافش از تطبيق برنامۀ ترقيخواهانۀ « خطاب به مردم افغانستان » و از صحنه برداشتن‬ ‫تمام نيروهای آزاديخواه و تحول طلب و کليه وطنپرستان طرفدار ترقی و عدالت اجتماعی‪،‬‬ ‫صدها مليون د الر سرمايه گذاری نمودند و مبالغ هنگفتی را دراين راه به مصرف رسانيدند‪،‬‬ ‫تا سرانجام به بهای جاری ساختن جوی های خون درافغانستان به اين آرزوی شوم و ضد‬ ‫انسانی شان رسيدند که همين اکنون نيز مردم ما از پيامد همان برنامه هاست که همه روزه‬ ‫قربانی می دهند‪.‬‬

‫داکتر صاحب گرامی !‬ ‫تا اين جا روی پاره ای از رويدادهای مهم تاريخی درافغانستان‪ ،‬در هشتاد سال اخير‪،‬‬ ‫به گونه ی پی در پی تماس گرفتيم‪ .‬حاال موقع آن رسيده است تا باب صحبت را پيرامون يک‬ ‫رخداد تاريخی ديگر که سرنوشت آتی جامعۀ افغانستان را رقم زد و با زندگی سياسی وفعاليت‬ ‫های حزبی ما نيز رابطه پيدا می کند‪ ،‬بگشاييم‪:‬‬ ‫پرسش ‪ :‬بتاريخ ‪ 9‬ثور ‪ 19 ( 3119‬اپريل ‪ )3691‬دولت سردار محمد داوود‪ ،‬از پيامد‬ ‫حمالت پيهم زمينی و هوايی افسران پايين رتبۀ اردوی ملی افغانستان ‪ ،‬سقوط نمود و جايش‬ ‫را رژيم جديدتری گرفت‪.‬‬ ‫تا کنون راجع به اين واقعه ‪ ،‬از سوی تحليلگران و صاحب نظران سياسی در داخل و‬ ‫خارج از افغانستان ارزيابی های متفاوت و قضاوتهای متضادی صورت گرفته است و‬ ‫ديدگاهها از همدگر خيلی ها فاصله دارند‪.‬‬ ‫می خواستم بدانم که ازنظر شما‪ ،‬رخداد هفتم ثور ‪ 3119‬يک انقالب بود ؛ يا به گفتۀ‬ ‫بعضی از عناصر ليبرال دموکرات‪ ،‬يک کودتا وياهم به تعبير ديگری يک قيام مسلحانۀ‬ ‫افسران و سربازان پايين رتبۀ نظام که درصورت تحقق اهداف مطروحه در خطوط اساسی‬ ‫وظايف انقالبی ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬منجر به پيروزی انقالب ملی ـ دموکراتيک درکشور می گرديد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬نزديک به سی و چهارسال از حادثه ی هفتم ثور ‪ 3119‬می گذرد و تا هنوز هم‬ ‫در محافل سياسی حيثيت يک بحث جنجال برانگيز را در خود حفظ کرده است‪.‬‬ ‫‪47‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫دراين مدت صدها عنوان کتاب‪ ،‬رساله ومقاله ازجانب نويسندگان‪ ،‬مورخان و پژوهشگران‬ ‫درافغانستان و درسراسرجهان‪ ،‬بويژه پس از پايان جنگ سرد و سقوط حاکميت سياسی ح‪ .‬د‪.‬‬ ‫خ‪ .‬ا‪ ،‬در ‪ 1‬ثور ‪ ،3193‬نگارش و به چاپ رسيده که در متون آنها‪ ،‬ديدگاه های خوشبينانه و‬ ‫نظرياتی درضديت به آن ‪ ،‬وجود دارد؛ درجايی بررسی ها خيلی باهم نزديک و درجای ديگر‬ ‫درتقابل با همدگر قرار می گيرند‪.‬‬ ‫بهر حال‪ ،‬آنچه مهم و درخور توجه می باشد ‪ ،‬اين است‪ ،‬که نسل بالنده و جوان امروزی‬ ‫و نسل های آيندۀ کشور‪ ،‬بايست دراين باره‪ ،‬معلومات درست و دقيق دردست داشته باشند‪.‬‬ ‫ازنظر جامعه شناسی علمی و از منظر انديشه های سياسی ‪ ،‬بر مبنای دانش فلسفی‬ ‫پژوهشگران و متفکران در دوسدۀ اخير‪ ،‬انقالب يک تحول کيفی و بنيادی‪ ،‬يک چرخش عظيم‬ ‫و اساسی درحيات سياسی‪ ،‬اقتصادی و اجتماعی يک جامعه می باشد که با پيروزی آن يک‬ ‫نظام اجتماعی کهنه و فرسوده ‪ ،‬جايش را به يک نظام اجتماعی نو و بالنده که راه را برای‬ ‫رشد و تکامل آتی جامعه باز وهموار سازد‪ ،‬وامی گذارد‪.‬‬ ‫انقالب توسط توده های مردم به راه انداخته می شود و بوسيلۀ آنان به پيروزی می رسد؛‬ ‫يعنی شرکت مؤثر زحمتکشان ( توده های زحمتکش جامعه ) بخاطر تعيين سرنوشت شان‪،‬‬ ‫مشخصۀ نخست هر خيزش انقالبی ‪ ،‬جهت نيل به تغيير و تحول می باشد‪.‬‬ ‫هر انقالب مستلزم داشتن بسترهای مناسب مادی و معنوی ( يعنی موجوديت شرايط الزم‬ ‫" عينی و ذهنی " ) برای دستيابی به پيروزی‪ ،‬استقرار نظم و امنيت و بسررسانيدن تحوالت‬ ‫اقتصادی ـ اجتماعی‪ ،‬می باشد و اين يک روند قانونمندی است که بايد با درجۀ رشد و تکامل‬ ‫فرهنگی جامعه سازگاری داشته باشد تا زمينه های مساعدی را جهت نيل به رشد و توسعۀ‬ ‫اقتصادی ـ اجتماعی و بهبود زندگی توده های مردم درابعاد وسيعتر و گسترده تر آن ‪ ،‬ميسر‬ ‫سازد و راه را برای انجام کار و فعاليتهای فکری و جسمی شهروندان ( نيروهای مولده ) و‬ ‫رفاه اجتماعی هموار سازد‪.‬‬ ‫اين يک بحث تيوريک است و آن را بجايش می گذاريم‪.‬‬ ‫اما درافغانستان تحول ‪ 9‬ثور ‪ 3119‬يک قيام نظامی افسران پايين رتبۀ ارتش بود که‬ ‫پس از تهاجم قوای امنيتی و استخباراتی رژيم حاکم به رهبری سردار محمد داوود‪ ،‬بر ح ‪ .‬د‬ ‫‪ .‬خ ‪ .‬ا و زندانی ساختن رهبران حزب ‪ ،‬بنا به دستور زمان و ضرورت دفاع از حيات هزاران‬ ‫عضو حزب و متحدين سياسی آن به راه انداخته شد‪.‬‬

‫‪48‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫تشکيل نخستين ساختار رهبری کشور‪ ،‬پس از سرنگونی رژيم سردارمحمد داوود ‪ ،‬زير‬ ‫نام " شورای نظامی ـ انقالبی " که در رأس آن افسران ارتش قرارداشت و سه روز بعد از‬ ‫ايجاد ‪ ،‬به شورای انقالبی مدغم گرديد‪ ،‬به حقانيت اين مطلب صحه می گذارد‪.‬‬ ‫ازسوی ديگر‪ ،‬اکثريت شخصيتهای نظامی فعال که در راه اندازی و پيروزساختن اين‬ ‫حرکت عسکری ‪ ،‬نقش اساسی و تعيين کننده داشتند‪ ( ،‬به استثنای محمد اسلم وطنجار که از‬ ‫اثر بيماری سرطان با زندگی بدرود گفته است) همه درقيد حيات هستند ؛ می شود گفت که‬ ‫حرف و سخن آنان درباره ی قيام هفتم ثور ‪ ( 3119‬هرگاه برپايۀ حقيقت و ازروی وجدان‬ ‫پاک و با رعايت معيارهای عالی اخالق و دانش سياسی و حس مردم دوستی و وجيبۀ‬ ‫وطنپرستی‪ ،‬گفته و به رشتۀ تحرير در آمده باشد ويا درآينده چنين کاری صورت می گيرد)‬ ‫نسبت به هر داوری ديگری که مؤلفان داخلی و خارجی درکتب و رساله های خويش‪ ،‬دراين‬ ‫مورد نموده اند‪ ،‬به مراتب باارزش تر و با اعتبارتر می باشد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پيش از راه اندازی واکنش نظامی افسران و سربازان اردوی ملی عليه تهاجم‬ ‫رژيم محمد داوود در هفتم ثور ‪ ،3119‬شب مورخ ‪ 1‬ثور ‪ 11 ( 3119‬اپريل ‪ )3691‬راديو‬ ‫افغانستان ابالغيۀ حکومت را مبنی بر بازداشت وزندانی ساختن رهبران و شماری از اعضای‬ ‫کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬پخش نمود‪ .‬ليکن فردای آن و در روز بعدی ( ‪ 9‬ثور ‪ )3119‬ما‬ ‫شاهد يک سردرگمی عجيب و غريبی در هردوطرف ( دولت ـ دفتر سياسی کميته مرکزی ح‪.‬‬ ‫د‪ .‬خ‪ .‬ا ) بوديم‪.‬‬ ‫سرد ار محمد داوود رئيس جمهور‪ ،‬دگرجنرال حيدر رسولی وزيردفاع و قوماندان قوای‬ ‫مرکز‪ ،‬تورن جنرال عبدالعزيز رئيس ستاد ارتش و تعداد ديگری از افسران عاليرتبه (‬ ‫قوماندان های فرقه های مرکز) خالف کليه اصول نظامی و مقررات عسکری‪ ،‬جزوتام های‬ ‫ارتش را از حالت احضارات نظامی خارج ساخته مصروف برگزاری جشن و اتن نمودند و‬ ‫عواقب ناشی از اقدام حملۀ دولت به ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا را ناديده گرفتند و خيلی ها به نيرو و قدرت‬ ‫اين حزب به گونۀ سطحی و ناعاقبت انديشانه برخورد کردند‪.‬‬ ‫درسمت ديگر‪ ،‬آن عده اعضای دفتر سياسی و اعضای اصلی کميته مرکزی ح ‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‬ ‫که تا هنوز در آزادی بسر می بردند ( ازجمله مسؤول بخش نظامی جناح پرچم) و خود را در‬ ‫منازل رفقای حزبی در نواحی مختلف شهرکابل مخفی ساخته بودند ‪ ،‬آگاهی نداشتند که در‬ ‫پايتخت کشور چه اتفاق پيش آمده است‪ .‬اين فقط کادرهای حزب بودند که اطالعات را به آنان‬ ‫انتقال می دادند‪ .‬آن گونه که عبدالکريم ميثاق گفته است ( افغانستان درقرن بيستم‪ ،‬برگه های‬ ‫‪113‬ـ ‪ ) 113‬حتی در ابتدا نمی دانستند که دربرابر وضع موجوده‪ ،‬چه نوع برخورد رادرپيش‬

‫‪49‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫گيرند‪ .‬تا اين که سه نفر ( سليمان اليق و بارق شفيعی اعضای دفتر سياسی با عبدالقدوس‬ ‫غوربندی عضو کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا) راه خود را با تسليم شدن به پوليس رژيم حاکم از‬ ‫ديگران جدا ساختند و سه عضو دفتر سياسی ( نوراحمد نور منشی کميته مرکزی و مسؤول‬ ‫بخش نظامی جناح پرچم ‪ ،‬سلطان علی کشتمند و عبدالکريم ميثاق) از مخفيگاههای قبلی به‬ ‫منطقۀ شش درک درمنزل داوود رزميار منتقل و بهم پيوستند و بدون تنظيم برنامه ای در‬ ‫انتظار تعيين سرنوشت قرار گرفتند‪.‬‬ ‫به نظرشما‪ ،‬درچنين يک حالت حساس و تعيين کننده ‪ ،‬به اين گونه بی تفاوتی ها نسبت‬ ‫به سرنوشت مردم ‪ ،‬آيندۀ کشور و زندگی مليونها انسان سرزمين ما‪ ،‬ازجمله هزارها عضو‬ ‫ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و کليه نيروهای دموکراتيک ـ مترقی و ميهن پرست ( لشکری و کشوری) چه نام‬ ‫گذاشت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬همه به ياد داريم که در دوسال اخير زمامداری محمد داوود‪ ،‬پس از ايجاد دو‬ ‫دستگی دربين طرفداران وی ‪ ،‬حيدر رسولی و قديرنورستانی ازچهره های سرشناس مدافع‬ ‫رژيم و افراد خيلی ها نزديک به رئيس جمهور بودند‪.‬‬ ‫موجوديت تعدادی از افراد محافظه کار و افراطی درحلقه ی وفاداران سردارمحمد داوود‬ ‫به مفهوم آن بود که دولت در عملکردها و اجراآت خويش به سمت قهقراء درحرکت است و‬ ‫نظام جمهوری روز به روز بسوی انحطاط سوق می يابد و فرسودگی خود را بيشتر ازپيش‬ ‫آشکار می سازد‪.‬‬ ‫برعالوه‪ ،‬فعاليتهای شبکه های استخباراتی دول همسايه‪ ،‬کشورهای غربی و ممالک‬ ‫عربی ‪ ،‬پيکر دولت افغانستان را مانند موريانه می خورد و رقابت ميان آنها‪ ،‬رژيم را در‬ ‫تنگنا قرارداده بود ‪ .‬زيرا به هراندازه که سردارمحمد داوود از لحاظ سياسی و اقتصادی به‬ ‫اين عفريت ها نزديک شده می رفت‪ ،‬به همان پيمانه پايگاه خود را دربين مردم افغانستان و‬ ‫حمايت روشنفکران ترقيخواه و تحول طلب‪ ،‬از دست می داد ‪.‬‬ ‫به هيچ کس پوشيده نيست‪ ،‬که برخالف آنچه که شاه ايران‪ ،‬جنرال ضياء الحق‪ ،‬پادشاه‬ ‫عربستان سعودی ازدوستی و نزديکی با رژي م محمد داوود حرف می زدند ؛ برعکس در قفا‬ ‫ساواک ايران‪ ،‬آی‪ .‬اس‪ .‬آی پاکستان درهمکاری با سی‪ .‬آی‪ .‬ای ‪ ،‬با پول عربستان سعودی ‪،‬‬ ‫گروههای بنيادگرا را تمويل مالی می کردند؛ تسليحات جنگی دراختيارشان می گذاشتند و آنها‬ ‫را به هدف خرابکاری درافغانستان ‪ ،‬تشويق‪ ،‬رهبری و استخدام می نمودند‪.‬‬ ‫درفضای يک چنين‪ ،‬حالت سردارمحمد داوود به تصفيه های وسيع و پی درپی دراردو‬ ‫پرداخت و با جابجايی شماری از افسران بی کفايت و فاقد شايستگی کاری‪ ،‬توسط حيدر‬ ‫‪50‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫رسولی در جزوتام های نظامی ‪ ،‬رهبری قوای دفاعی افغانستان ديگر کفايت و اهليت تحليل‬ ‫دقيق اوضاع پيچيده ی سياسی کشور را ازدست داده بود‪.‬‬ ‫اين که چرا اعضای دفتر سياسی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا در روز ‪ 9‬ثور ‪ 3119‬از‬ ‫ناحيۀ وضعيت پيش آمده دچار سردرگمی شده بودند‪ ،‬ناشی از آن می باشد که دستور قيام‬ ‫نظامی ازسوی رهبری ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا صادر نشده بود‪.‬‬ ‫اما حفيظ هللا امين مسؤول نظامی جناح خلق ح ‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا که درپروسۀ وحدت مجدد هردو‬ ‫جناح حزب در سرطان سال ‪ 3119‬عضويت دفتر سياسی کميته مرکزی حزب را ‪ ،‬به نسبت‬ ‫ماجراجويی های گذشته ‪ ،‬کسب کرده نتوانسته بود؛ عالوه برآن تصميم ديگری حاکی از آن‬ ‫بود که مسؤوليت بخش نظامی جناح خلق نيز از نزدش گرفته می شد‪ ،‬در صدد آن برآمد تا‬ ‫از اين زمان مناسب‪ ،‬برای برون رفت ازوضع نامطلوبی که بآن مواجه بود استفادۀ اعظمی‬ ‫نمايد‪.‬‬ ‫بنابران ‪ ،‬ترور استاد مير اکبرخيبر و روزهای پس از آن ( ‪ 39‬الی ‪ 19‬اپريل ‪3691‬‬ ‫ميالدی مطابق ‪ 11‬حمل ـ ‪ 9‬ثور ‪ ) 3119‬برای امين و تصميم گيری هايش ‪ ،‬زمان طاليی‬ ‫بود که با استفاده از آن در وضعيت پيش آمده و خالی موجود‪ ،‬دستور قيام را به نظاميان‬ ‫مربوط خويش صادر نمايد و سپس خود را به پوليس نيز تسليم کند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬چرا بعد از پيروزی قيام ثور ‪ 3119‬حفيظ هللا امين درحالی که عضويت بيروی‬ ‫سياسی حزب راهم دارا نبود ‪ ،‬به يک قوماندان (!) و فرمانروای ُکل کشور تبديل شد؟‬ ‫آيا اين پيشامد‪ ،‬نتيجۀ برتری و تحرک نظاميان جناح خلق نسبت به نظاميان جناح پرچم‬ ‫بود ويا تفوق و قصوری درنظاميان وجود نداشت ؛ بلکه علت اصلی را بايد در ضعف کار‬ ‫مسؤول حزبی جناح پرچم با نظاميان و رويدادهای آن روز که در پرسش باال روی آن مکث‬ ‫صورت گرفت‪ ،‬جستجو کرد ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬علی رغم اين که من درآن وقت عضويت دفتر سياسی کميته مرکزی حزب را‬ ‫دارا نبودم و رابطۀ کاری با نظاميان را هم بر عهده نداشتم؛ وليک به باورم نظاميان هردو‬ ‫جناح حزب در حا لی که شماری ازاعضای هيأت رهبری حزب زندانی شده و شمار ديگری‬ ‫رهسپار مخفيگاهها گرديده بودند و دوتن هم داوطلبانه خود را به پوليس تسليم کرده بودند؛‬ ‫درچنين اوضاع و احوال سرنوشت ساز برای حزب و مردم‪ ،‬آنان خود پيشتاز ابتکار عمل و‬ ‫تأمين وحدت باهمی شدند و قيام را تحت رهبری " دگروال عبدالقادر رئيس ارکان قوای‬ ‫هوايی‪ ،‬جگرن محمد رفيع رئيس ارکان و سرپرست قوماندانی قوای چهار زرهدار و جگرن‬ ‫محمد اسلم وطنجار قوماندان کندک تانک اين قوا‪ ،‬در روز هفتم ثور ‪ 3119‬آغاز و به‬ ‫‪51‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پيروزی رسانيدند‪ .‬بنابران از نظاميان هردو جناح حزب بجز شهامت ‪ ،‬ايثار و ازخود گذری‪،‬‬ ‫قصوری ديده نمی شود؛ بلکه بايست قوماندان (!) شدن حفيظ هللا امين و يکه تازی هايش‬ ‫را‪ ،‬در عوامل زيرين جستجو کرد‪:‬‬ ‫ـ اعضای کميته مرکزی ح‪ .‬د ‪ .‬خ‪ .‬ا ( بشمول دفتر سياسی و داراالنشاء ) خوب به ياد‬ ‫دارند که درنخستين روزهای پس از پيروزی قيام ‪ 9‬ثور ‪ ، 3119‬درجريان نشستهای رسمی‬ ‫‪ ،‬حفيظ هللا امين با استفادۀ سوء از عدم تصميم گيری بيروی سياسی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪.‬‬ ‫ا درقبال خطرات احتمالی حوادثی که بعداا بوقوع پيوست و خود با بهره برداری ازاين وضع‬ ‫دستور قيام را به نظاميان مربوط بروز ‪ 9‬ثور ‪ 3119‬صادرنمود؛ توسل به ماجراجويی ‪،‬‬ ‫بخاطر کشانيدن روندعادی کار امورمربوط بسوی نظاميگری و نظامی ساختن فضای شور و‬ ‫مشوره ‪ ،‬هرآنچه را که درتوان داشت به خرج داد‪ .‬هرگاه مقاومت سرسختانه ی رفيق ببرک‬ ‫کارمل ـ تاييد عده ای از رفقاء از موضعگيری های وی‪ ،‬درمقابل طرح ها و برنامه های خود‬ ‫خواهانه‪ ،‬ماجرجويانه وزورگويانۀ حفيظ هللا امين نمی بود‪ ،‬امکان برقراری ديکتاتوری فردی‬ ‫ازنوع پنوچت درافغانستان ( که بعداا بوقوع پيوست ) ازهمان روز اول‪ ،‬امکان پذير بود‪.‬‬ ‫ـ حفيظ هللا امين دربسياری از طرح های خويش که بصورت قطع با منافع مردم‪ ،‬مصالح‬ ‫عليای کشور ‪ ،‬برنامۀ حزب و آيندۀ جنبش مترقی درضديت قرارداشت و تنها نکات نظر‬ ‫خودش درآنها انعکاس پيدا می کرد‪ ،‬خيليها ماهرانه وبشکل مزورانه حمايت وتاييد نورمحمد‬ ‫تره کی را نيز بدست می آورد‪.‬‬ ‫ـ زورگويی ها و ماجراجويی های امين که از درون هرخواستۀ وی بوی گند برتری جويی‬ ‫قو می و جناحی ‪ ،‬انحصارگری و خودخواهی های شخصی‪ ،‬به مشام می رسيد‪ ،‬سبب ايجاد‬ ‫فضای عدم اعتماد و بروز اختالف تازه تر می شد که ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬کليه نيروهای ملی و‬ ‫دموکراتيک و وطنپرست‪ ،‬دولت نوبنياد و درمجموع مردم افغانستان‪ ،‬در مقابله به آن بهای‬ ‫سنگينی پرداختند‪.‬‬ ‫ـ ه مين گونه حفيظ هللا امين عالوه از کسب اعتماد بيش از حد منشی عمومی کميته‬ ‫مرکزی حزب ؛ از تسليم شدن و در خدمت قرارگرفتن تعدادی از اپورتونيستهای معامله گر و‬ ‫سازشکار از جناح پرچمی ها ( که عضويت اصلی کميته مرکزی و دفتر سياسی حزب را‬ ‫داشتند) نيز در تحکيم موضع خويش و به کرسی نشاندن پيشنهاد های خود مبنی بر باال‬ ‫کشيدن تعدادی از افسران جوان از حلقۀ طرفدارانش‪ ،‬به عضويت کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‬ ‫و شورای انقالبی جمهوری دموکراتيک افغانستان و تبعيد رفقاء بعنوان سفير‪ ،‬قدرت و‬ ‫صالحيت خويش را تحکيم بيشتربخشيد و به يک چهرۀ خطرناک سياسی مبدل گرديد‪.‬‬

‫‪52‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش ‪ :‬ازنظر شما ‪ ،‬تبعيد شماری از اعضای رهبری جناح پرچم ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا بعنوان‬ ‫سفير به خارج از کشور‪ ،‬يک کودتای تمام عيار نبود؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬از نخستين لحظه های پيروزی قيام افسران ارتش ( در هفتم ثور ‪ ، )3119‬در‬ ‫هنگام اتخاذ تصميم درمورد تعيين سرنوشت محمد داوود ‪ ،‬ياران و خانواده اش؛ تشکيل‬ ‫شورای نظامی و پس ازآن شورای انقالبی؛ اعالم و معرفی رژيم سياسی جديد به نام «‬ ‫جمهوری دموکراتيک افغانستان » به مردم افغانستان و به جهانيان؛ درکليه نشستها ( دفتر‬ ‫سياسی و داراالنشاء کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬شورای انقالبی و شورای وزيران) نشانه‬ ‫های روشن ازتبارز حرکتها بسوی تحميل روشهای يکه تازانه و اختناق آورسياسی‪ ،‬مسابقات‬ ‫فرکسيونی‪ ،‬چسبيدن به انتشار شعارهای ماجراجويانه و تحريک کننده‪ ،‬توأم با کجروشيها و‬ ‫غلط انديشی ها‪ ...‬به مشاهده می رسيد‪ ،‬که رفيق ببرک کارمل باقاطعيت درضديت بااين شيوه‬ ‫های ضد حزبی به مقابله برخاست واز پشتيبانی تعدادی از رفقای ديگر نيز برخوردار گرديد‪.‬‬ ‫قابل تذکار دانسته می شود که با تصويب و انتشار « خطوط اساسی وظايف انقالبی »‬ ‫درصورت موجوديت يک زعامت ژرف نگر‪ ،‬متعادل و افغانستان شناس‪ ،‬بسترهای مناسب‬ ‫کار و فعاليت سياسی درميان مردم و به نفع توده های مليونی کشورما ‪ ،‬بوجود می آمد ؛‬ ‫هرگاه تدابير عاقالنه گرفته می شد و دولت فراگيرملی تشکيل می يافت؛ زمينه های مساعدی‬ ‫جهت تطبيق تدريجی و بدون شتابزدگی برنامه های حزب و دولت مهيا و در فرجام پيروزی‬ ‫انقالب ملی و دموکراتيک و اعمار جامعه نوين در ميهن ما تحقق پيدا می کرد‪.‬‬ ‫اما شوربختانه که همه تالشهای ژرف انديشانه و پيگير رفقاء ‪ ،‬در رأس رفيق ببرک‬ ‫کارمل دراين راستا موجب شعله ور شدن آتش خشم ديرين و کينه توزانه ی ديوانگان قدرت‪،‬‬ ‫در رأس حفيظ هللا امين گرديد و آنان با تمام قوا درصدد طرحريزی و انجام توطئه ها و‬ ‫دسايس پی درپی برآمدند‪.‬‬ ‫تبعيد اعضای رهبری حزب ( جناح پرچمی ها) بعنوان سفير‪ ،‬پس از قتل عام خانوادۀ‬ ‫سردارمحمد داوود‪ ،‬سرآغاز توطئه ها و دسايس خائنانه ی ديگری بود که حفيظ هللا امين و‬ ‫شرکاء ‪ ،‬بمنظور پاکسازی دفاتر دولتی ( لشکری و کشوری) ازوجود کليه نيروهای ملی ـ‬ ‫دموکراتيک‪ ،‬مترقی‪ ،‬چيزفهم ‪ ،‬ژرف نگر و متعادل ‪ ،‬طرفدار صلح و پيشرفت و مدافع آزادی‬ ‫‪ ،‬دموکراسی و ترقی اجتماعی و خدمتگار صادق به ميهن و مردم و سپس محو فزيکی آنان‬ ‫به طرق مختلف و با استفاده از ابزارهای پوليسی و استخباراتی( بازداشت‪ ،‬شکنجه‪ ،‬زندان‪،‬‬ ‫محاکمۀ فرمايشی ‪ ،‬اعدام‪ ،‬تيرباران‪ ) ...‬به آن دست يازيدند و با اين ترفندها ‪ ،‬کودتاهای پی‬ ‫درپی را به راه انداختند تا بر حزب و دولت ( بويژه ارتش) تسلط کامل حاصل کرده باشند‪.‬‬

‫‪53‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش‪ :‬رهبری حزب درتبعيد‪ ،‬روی خاتمه بخشيدن به فرمانروايی جنايتبار حفيظ هللا امين‬ ‫که جوی های خون را درکشور جاری ساخته بود‪ ،‬کدام برنامه ای را رويدست داشتند ياخير؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬رهبری حزب درتبعيد‪ ،‬روزهای زندگی را درشرايط خيلی ها سخت و دشوار‬ ‫سپری می نمود‪ .‬زيرا حفيظ هللا امين با فرستادن نامه های رسمی از آدرس وزارت خارجه‬ ‫افغانستان به کشورهای که رفقاء درآن جاها مأموريت داشتند‪ ،‬مطالبه نموده بود تا همه تحت‬ ‫الحفظ به افغانستان برگردانيده شوند‪ .‬بنابران بجز تأمين ارتباط پستی و تلفونی با آنعده از‬ ‫دوستان و اعضای خانواده ها که بيرون ازکشور بسر می بردند‪ ،‬چيز ديگری وجود نداشت‬ ‫ونه امکانات طرح ويا سازماندهی کدام برنامه ی مشخصی دراختيار بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬ازتشکيل و فعاليت جانبازانۀ سازمان مخفی پرچمداران ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪ ،‬رهبری‬ ‫حزب درخارج کشور‪ ،‬چه وقت اطالع حاصل نمودند؟ آيااين اميد واری وجود داشت که‬ ‫سازمان مخفی حزب‪ ،‬باداشتن سازماندهندگان جوان در رأس خود‪ ،‬ازاين آزمون تاريخی‬ ‫پيروزمدانه بدر خواهد آمد ويا تصور سرکوب خونين آن می رفت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬در رابطه به اوضاع داغ در افغانستان درمطبوعات جهانی مطالب زيادی انعکاس‬ ‫داده می شد و راديوها اخبار روزمره را پخش می کردند‪ .‬درعين حال باشدت گرفتن ميزان‬ ‫فشار ( ت عقيب‪ ،‬پيگرد‪ ،‬بازداشت‪ ،‬زندان‪ ،‬شکنجه‪ ،‬اعدام‪ ،‬کشتارهای انفرادی و جمعی )‬ ‫برکتگوری های مختلف مردم‪ ،‬ازجمله اعضای ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ( پرچمی ها) سازمانهای مدافع‬ ‫حقوق بشر‪ ،‬مطالبی را به نشر می رسانيدند که مطالعۀ آنها تصوير روشنی را از وضعيت‬ ‫خونبار کشور دراختيار می گذاشت‪.‬‬ ‫تشديد سياست اختناق‪ ،‬وحشت و دهشت و بربريت سکانداران رژيم برمردم ‪ ،‬خود وسيلۀ‬ ‫آن شد تا همه ( بجز يک اقليت انگشت شمارخودخواه و جاه طلب و سرمست ازبادۀ قدرت)‬ ‫درمخالفت و درضديت با آن قرارگيرند و خشم و نفرت و انزجار عميق خويش را نسبت به‬ ‫حاکميت خودکامه تبارز دهند‪.‬‬ ‫مبارزۀ سياسی يک روند زنده و پويا می باشد و ستمگران تاريخ هيچ گاهی از راههای‬ ‫وارد آوردن فشارهای گوناگون برمبارزان صديق و مدافع منافع مردم و ميهن‪ ،‬موفق به نابود‬ ‫سازی روحيۀ مبارزه ی دادخواهانه نگرديده اند‪ .‬شايد درمقاطع زمانی ( کوتاه ويا طوالنی )‬ ‫مشکال ت و موانع را در مسير خط اصولی مبارزه بوجود آورده باشند؛ وليک هرگز آن را‬ ‫متوقف ساخته نتوانسته اند‪.‬‬ ‫ارزيابی باال درمورد رفقای عزيزما نيز صدق پيدا می کند‪ .‬فشارهای گوناگون ‪ ،‬پيگرد‪،‬‬ ‫توهين و تحقير‪ ،‬بازداشت و برخورد خصمانه با اعضای حزب ‪ ،‬انحراف از اهداف مرامی‬ ‫‪54‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫حزب ‪ ،‬قتل و کشتار دسته جمعی و انفرادی کتله های وسيع از روشنفکران و مردم بيگناه‬ ‫کشور ‪ ،‬مسائلی بودند که بايد دربرابر آن واکنش اصولی نشان داده می شد‪ .‬حقا که اين‬ ‫مأمول ورسالت بزرگ ازجانب کادرهای جوان حزب ما باتشکيل کميتۀ رهبری مخفی و‬ ‫سازماندهی الزم حزبی ‪ ،‬درعمل پياده گرديد‪.‬‬ ‫ازتشکيل کميتۀ رهبری مخفی پرچمداران ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬درخارج ازطريق دريافت نامه ها‬ ‫از دوستان و وابستگان مان ‪ ،‬اطالع بدست آورديم و اين اميدواری و اطمينان ‪ ،‬در ذهن و‬ ‫روان ما نيز وجود داشت که کادرهای جوان و رزمنده ی حزب‪ ،‬وظايف خويش را بدون‬ ‫س ازشکاری و جبن ويا دست زدن به اعمال ماجراجويانه و تحريک آميز‪ ،‬بخوبی و بسيار‬ ‫موفقانه به پيش خواهند برد‪.‬‬ ‫بايد گفت که سازماندهی و فعاليت خردمندانۀ کادرهای سرسپردۀ ح‪ .‬د ‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬دروجود‬ ‫رهبری کميتۀ مخفی و پايداری فعاالن و همه اعضای حزب در دوران اختفاء‪ ،‬درامر زنده‬ ‫نگهداشتن اصول و اهداف انساندوستانۀ حزب ما ‪ ،‬توأم با رشد آگاهی سياسی و کسب‬ ‫تجارب ـ تکامل و آبديده شدن آن ‪ ،‬برای همۀ ما خيلی ها افتخار آميز بوده است‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬بعد از ‪ 9‬جدی ‪ 3111‬در رسانه های غربی شايعاتی پخش گرديد که شادروان‬ ‫نورمحمد تره کی‪ ،‬در آخرين ماههای حياتش به اشتباهات خود مبنی بر اعتماد بی حدی که به‬ ‫امين داشت‪ ،‬پی برده و به اين خطای خود اعتراف کرده بود‪ .‬درضمن تعهد نموده بود که به‬ ‫جبران آن خواهد پرداخت‪ .‬اين مطلب بوسيلۀ گماشتگان امين برايش انتقال يافت و در فرجام‬ ‫منجر به بقتل تره کی شد‪.‬‬ ‫نظر شما درمورد چيست؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬بعد ازپيروزی قيام ‪ 9‬ثور ‪ ، 3119‬بنابر دستورزمان‪ ،‬برنامۀ عملکرد و اجراآت‬ ‫رهبری حزبی ـ دولتی بايست چنين می بود که ازدامن زدن به اختالفات گذشته جلوگيری بعمل‬ ‫می آمد و به بروز مخالفتهای تازه ميدان داده نمی شد؛ وحدت و همبستگی رزمجويانه در‬ ‫درون حزب حفظ و استحکام می يافت و هماهنگی الزم و صادقانه ميان نيروهای سالم انديش‬ ‫ـ ملی و دموکراتيک‪ ،‬ترقيخواه و وطنپرست به وجود می آمد؛ پايه های برقراری مناسبات‬ ‫نيک و حسن تفاهم با کتله های وسيع مردم توسعه پيدا می کرد؛ درپرتو بررسی عميق و‬ ‫همه جانبه ی چگونگی انکشاف اوضاع سياسی و اجتماعی درميهن ‪ ،‬شعارها استخراج می‬ ‫شد؛ در زمينۀ برونرفت از وضعيت عقب مانده ی سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی ‪ ،‬ابزارهای‬ ‫مؤثر تشخيص و انتخاب می گرديد و با تعيين هدف ها‪ ،‬بادرپيشگيری روشهای متناسب به‬ ‫اوضاع جامعه ‪ ،‬افغانستان بسوی شاهراه ترقی و پيشرفت سوق داده می شد‪.‬‬ ‫‪55‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫آنچه درباال گفته شد‪ ،‬درآن لحظه های سرنوشت ساز کمبود و حتی نبود آنها بيش از هر‬ ‫چيز ديگر محسوس بود‪.‬‬ ‫حفيظ هللا امين و يارانش ازروز نخست با حيله گری و توطئه های گوناگون‪ ،‬بخاطر به‬ ‫کرسی نشاندن خواستها ‪ ،‬عالقه مندی ها و تمايالت شخصی و گروهی خود‪ ،‬کليه پل های‬ ‫عقبی را قصدی و بسيار پالن شده ‪ ،‬ازبين بردند؛ آتش اختالفات درونی را سرازنو شعله ور‬ ‫ساختند و با دامن زدن به ناهنجاری ها‪ ،‬بحران سياسی بی اعتمای کشنده را در زندگی حزب‬ ‫عمداا بوجود آوردند‪.‬‬ ‫پيش از هرکس ديگر ‪ ،‬مرحوم ت ره کی خوب می فهميد که درقاموس و ابعاد شخصيت‬ ‫حفيظ هللا امين و همکارانش ‪ ،‬برای واژه های صداقت‪ ،‬راستی‪ ،‬وفا و صفا‪ ،‬اعتماد و رفاقت‪،‬‬ ‫دوستی و حق شناسی‪ ،‬تواضع و رحم‪ ،‬مروت و انساندوستی‪ ...‬جايی وجود ندارد‪.‬‬ ‫حفيظ هللا امين پروژه ی سرکوب خونين روشنفکران و تصفيه های قاتالنۀ درون حزبی‬ ‫را‪ ،‬آن گونه که برايش وظيفه داده شده بود‪ ،‬بسيار به سادگی و خيلی ها ماهرانه درعمل‬ ‫پياده کرد و با اتخاذ روشهای ماکياوليستی و از بين بردن حقوق و آزادی های اساسی مردم ‪،‬‬ ‫حزب را از درون منفجر و افغانستان را به پرتگاه سقوط رسانيد‪.‬‬ ‫برای شادروان نورمحمد تره کی ‪ ،‬ديگر دير و ناممکن شده بود که بتواند حفيظ هللا امين‬ ‫را از صحنه سياست و قدرت دولتی بردارد ‪ .‬زيرا دراصل و درحقيقت اين امين بود که روی‬ ‫هر مطلب و تمام امور تصميم می گرفت و آن را عملی می نمود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬ازديد شما کدام عوامل زيرين رهبری حزبی و دولتی‪ ،‬اتحاد شوروی وقت را‬ ‫وادار به فرستادن قوتهای نظامی به افغانستان‪ ،‬بمنظور سرکوب رژيم خونخوار امين نمود‪:‬‬ ‫ـ حادثۀ خونين هرات که منجر به تلفات بيشتر کادرهای نظامی حزبی و غيرحزبی بشمول‬ ‫مشاورين آن کشور دراثر برخوردهای نادرست و ضعف رهبری نظامی دولت در برابر‬ ‫شورشيان گرديد؛‬ ‫ـ قتل توطئه آميز نورمحمد تره کی رهبر حزبی و دولتی آن وقت که درپيش چشم سفير و‬ ‫نمايندۀ فوق العادۀ آن کشور صورت گرفت؛‬ ‫ـ افشای برنامۀ مشترک امين ـ گلب الدين پيرامون قتل عام تمام زندانيان سياسی ‪،‬‬ ‫روشنفکران و ساير اعضای رهبری و کادرهای هردو جناح حزب که ازدم تيغ جالدانش نجات‬ ‫يافته بودند ؛ آن گونه که اين موضوع بعد ازششم جدی ‪ ،3111‬در يک کنفرانس مطبوعاتی‬ ‫توسط سيد محمد گالبزوی وزير امور داخله به آگاهی مردم رسانيده شد ؛‬ ‫‪56‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ـ تشويش از سقوط دولت بدست بنياد گراهای اسالمی و پيروزی برنامۀ غرب و متحدين‬ ‫منطقه يی آنان و جاری ساختن حمام خون درافغانستان‪ ،‬آن گونه که دردهۀ ‪ 63‬به حقيقت‬ ‫پيوست؛‬ ‫ـ ويا بخاطر آنچه که مبلغين استخبارات دول غربی آن را " رسيدن به آب های گرم "‬ ‫زمزمه می کنند‪ ،‬بوده است ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬در رابطه به علل و عوامل گسيل سپاهيان شوروی به افغانستان و ارائه پاسخ‬ ‫مثبت به تقاضاها ی مکرر رهبران حزبی و دولتی آن وقت افغانستان ( نورمحمد تره کی و‬ ‫حفيظ هللا امين ) ازسوی رهبران اتحاد شوروی ‪ ،‬دردو دهۀ اخير آنقدر اسناد موثق و انکار‬ ‫ناپذير (کتب و رساله ها‪ ،‬يادداشتها و پروتوکول های محرم و اشد محرم‪ ،‬پژوهشهای سياسی‬ ‫و نظامی و استراتژيک‪ ،‬نامه ها و مکاتبه های رسمی منابع ديپلماتيک‪ ،‬رؤوس فيصله ها و‬ ‫تصاميم در نشستهای دفتر سياسی کميته مرکزی حزب کمونيست اتحاد شوروی‪ ،‬راپورها و‬ ‫گزارشهای کارمندان سی‪ .‬آی ‪ .‬آی و اعضای سفارت امريکا درافغانستان عنوانی وزارت‬ ‫خارج ه و دفتر مرکزی سی ‪ .‬آی ‪ .‬ای در امريکا‪ ،‬گزارش ژورناليستان خارجی و ارزيابی‬ ‫های تحليلگران سياست بين المللی‪ ) ...‬وجود دارد که ديگر هيچ نيازی به سرهم بندی مسائل‬ ‫ديده نمی شود‪.‬‬ ‫عالوه برآن جنراالن و کارمندان ارشد نظامی و مشاوران سياسی و ملکی اتحاد شوروی‬ ‫که ب ه نمايندگی از وزارت دفاع‪ ،‬وزارت داخله و ادارۀ امنيت ملی ( کا‪ .‬جی ‪ .‬بی)‪ ،‬استخبارات‬ ‫نظامی‪ ،‬رياست امورسياسی اردو‪ ،‬وزارت خارجه‪ ،‬شعبۀ روابط بين المللی کميته مرکزی‬ ‫حزب کمونيست‪ ...‬آن کشور درافغانستان فعال بودند‪ ،‬راجع به فرستادن نيروهای نظامی به‬ ‫افغانستان بيشترين مطالب را نگاشته اند‪.‬‬ ‫درمسأله ی تصميم گيری داير برفرستادن نيروهای نظامی به افغانستان‪ ،‬به باور من ‪:‬‬ ‫حادثۀ ‪ 13‬حوت ‪ 3119‬درواليت هرات‪ ،‬آغازگر موضوع گرديد؛ به تعقيب آن زندانی ساختن‬ ‫و کشتار انفرادی و دسته جمعی روشنفکران ميهن ‪ ،‬ازجمله اعضای حزب و شمار بيشتری‬ ‫از مردم بيگناه کشور‪ ،‬بويژه قتل توطئه آميز شادروان نورمحمد تره کی رهبر حزب و دولت‬ ‫ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬فکتور بااهميت ديگری را در اين تصميم گيری تشکيل می دهد؛ اما افشای برنامۀ‬ ‫مشترک امين ـ گلب الدين پيرامون قتل عام تمام زندانيان سياسی‪ ،‬روشنفکران و ساير‬ ‫اعضای رهبری و ک ادرهای هردو جناح حزب‪ ،...‬پای رهبران سياسی و نظامی اتحاد شوروی‬ ‫وقت را در امر گسيل نيروهای نظامی‪ ،‬جهت سرکوب رژيم خون آشام حفيظ هللا امين درششم‬ ‫جدی ‪ 3119‬کشاند‪.‬‬

‫‪57‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫مگر حرف « دسترسی ويا رسيدن به آب های گرم » اندکی کم وزن‪ ،‬بی پايه و بخشی از‬ ‫تبليغات مربوط به ا تهام زنی های دوران جنگ سرد پنداشته می شود و تاکنون سياستمداران‬ ‫و پژوهشگران مسائل بين المللی و نظريه پردازان استراتژيک نيز دراين رابطه نظرواحد‬ ‫نداشته اند‪.‬‬

‫محترم داکتر صاحب !‬ ‫به اجازه ی شما‪ ،‬حال وقت آن رسيده است تا روی مطالب بسيار مهم و اساسی ديگر در‬ ‫زندگی سياسی و اجتماعی مردم افغانستان‪ ،‬چگونگی انکشاف تحوالت درکشور و درباره ی‬ ‫مسائل جدی تر در حيات حزبی خود مان؛ دريک مرحله ی جديدتر کار و فعاليتهای سياسی و‬ ‫مصروفيت های وظيفوی‪ ،‬صحبت نماييم و از حرف های سودمند و پاسخ های مستدل شما‬ ‫بهره مند شويم ‪:‬‬ ‫پرسش‪ :‬پس از برچيده شدن بساط حاکميت حفيظ هللا امين جالد‪ ،‬در مرحلۀ جديد‪ ،‬وحدت‬ ‫مجدد همه جناح های اصولی و مسؤوليت پذير ح‪.‬د‪.‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬ضامن پيروزی نظام ؛ فايق آمدن‬ ‫بر مشکالت سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی ؛ عقيم ساختن دسايس آشکار و پنهان دشمنان‬ ‫داخلی و خارجی؛ تحکيم پايه های حاکميت سياسی و تقويت صفوف نيروهای مسلح کشور و‬ ‫زدودن تأثيرات سوء بجا مانده از اداره ی قبلی ‪ ...‬شمرده می شد‪.‬‬ ‫بغير ازمسائلی که درآن وقت در رسانه های جمعی انعکاس يافت‪ ،‬مطالب ديگری‬ ‫وجود دارد که خوانندگان عزيز ازآن اطالع حاصل نمايند؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬پس از سقوط زمامداری حفيظ هللا امين‪ ،‬هيأت رهبری حزبی و دولتی ‪ ،‬از‬ ‫نخستين لحظه ها در اولويت کاری خود‪ ،‬پيش ازهمه ازبين بردن فاصله ميان مردم و‬ ‫حکومت را که از اثر سياستهای نادرست ‪ ،‬افراط گری‪ ،‬ترور و وحشت رژيم قبلی‪ ،‬بعد از‬ ‫نيمۀ اول سال ‪ 3119‬به وجود آمده بود‪ ،‬قرارداد‪ .‬دراين راستا سعی بعمل آمد تا با مردم‬ ‫سياست نرمش وروش دوستانه درپيش گرفته شود واز آنان دلجويی صورت گيرد‪ ،‬که اعالن‬ ‫عفو عمومی و رهايی تمام زندانيان سياسی از محابس افغانستان اولين گام اين پروسه بود‪.‬‬ ‫درگام بعدی تالش بخرج داده شد تا مخالفتهای سازمان داده شده درميان اعضای ح‪.‬‬ ‫د‪ .‬خ‪ .‬ا ( پرچمی و خلقی ) ازبين رود و زمينه برای بروز و دامن زدن به اختالف ها و نزاع‬ ‫های تازه مساعد نگردد ‪.‬‬

‫‪58‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫نبايد ازياد برد که درآغاز درجه ی بدبينی‪ ،‬بدگمانی و بی اعتمادی نسبت به همدگر آنقدر‬ ‫زياد بود که زدودن آنها ايجاب تدابير ويژه ی اقناعی و پيشبرد کارهای توضيحی را می نمود‪.‬‬ ‫هدف اين بود که درآينده همبستگی و جوشش حزبی را خطری تهديد ننمايد ويا آن را خدشه‬ ‫دار نسازد‪.‬‬ ‫ليکن بدبختانه آن نا آرامی های که ازبابت اتخاذ سياستهای نابکار و سرکوبگرانۀ امين‬ ‫و شرکاء‪ ،‬ازقبيل ‪ :‬تبعيض سياسی‪ ،‬پاکسازی های وسيع از وظايف حزبی و دولتی ( ملکی و‬ ‫نظامی )‪ ،‬پيگرد های خونين‪ ،‬بازداشتهای گسترده ‪ ،‬شکنجه و عذاب دادن های غيرانسانی‪،‬‬ ‫به زندان انداختن‪ ،‬سربه نيست کردن‪ ،‬تيرباران و اعدام های وحشيانه‪ ،‬توهين‪ ،‬تحقير و‬ ‫دشنام دادن ها‪ ...‬دامنگير اعضای ح ‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا شده بود ـ مضاعف با توسل به روش دشمنی‬ ‫آشکار با مردم و ساير نيروهای ملی و دموکراتيک‪ ،‬ترقيخواه و وطنپرست و نابود سازی‬ ‫کتلوی گروههای از مردم از سوی آنان ‪ ،‬فضای اعتمادسازی و باهم نزديک شدن ‪ ،‬کار‬ ‫آسانی نبود‪.‬‬ ‫رفيق ببرک کارمل دراين راه مساعی بيش از حد بخرج داد‪ .‬در بيروی سياسی و ساير‬ ‫نهادهای عالی رهبری حزبی ‪ ،‬رفقاء را به خويشتن داری دعوت نمود‪ .‬بدين مفهوم‪ :‬رهبری‬ ‫حزبی و دولتی از نخستين روزها دراين راستا بسيار صادقانه گام گذاشت و تمام وسايل و‬ ‫امکان های انسانی را بکار گرفت تا فاصله ها ميان اعضای اصولی حزب ازبين برود‪،‬‬ ‫نزديکی ها درنظر وعمل ايجاد شود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬طوری که درميان اعضای حزب شايع شد؛ سازمان مخفی پرچمداران ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا‬ ‫‪ ،‬درهمان زمان پيرامون وحدت مجدد جناح های حزب ‪ ،‬سياست کادری حزب و دولت و‬ ‫برخورد قانونی با کسانی که دستهای شان تا آرنج به خون مردم بيگناه آلوده بود‪ ،‬ازجمله‬ ‫قاتالن معلوم الحال اعضای حزب ‪ ،‬پيشنهاد های مشخص را به رهبری حزب تقديم داشتند؛‬ ‫وليک نی تنها به نظر آنان پاسخ مثبت و قابل قبول داده نشد؛ بل که هيچ يک از هيأت رهبری‬ ‫اين سازمان‪ ،‬که درزمان حاکميت خونتای امين‪ ،‬قهرمانی های ماندگار ازخود بجا گذاشته و‬ ‫جاي گاه جناح پرچم ح‪.‬د‪.‬خ‪.‬ا را درجامعه و درپروسۀ وحدت مجدد تثبيت نمودند؛ درهيأت‬ ‫رهبری حزب ‪ ،‬دولت و حکومت گرفته نشدند‪.‬‬ ‫اگر دراين رابطه روشنی اندازيد ممنون می شوم ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬اين موضوع يک مطلب بکلی تشکيالتی می باشد و درجايی هم به وظايف‬ ‫کميسيون نظارت و کنترول کميته مرکزی حزب ارتباط می گرفت‪ .‬کسانی که کارهای‬ ‫تشکيالتی را پيش می بردند‪ ،‬بايد به اين پرسش ‪ ،‬پاسخ بگويند‪.‬‬ ‫‪59‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش ‪ :‬از آن جايی که سياست نادرست و زورگويانه ‪ ،‬روش های سرکوبگرانه ‪،‬‬ ‫حرکتهای ماجرا جويانه و ضد مردمی حفيظ هللا امين و شرکاء ‪ ،‬از خود تأثيرات سوء و‬ ‫ويرانگر را برحيات سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی ـ فرهنگی ـ ادبی ‪ ...‬مردم درجامعه به جا‬ ‫مانده بود؛ بنابران بعد از سقوط رژيم خوناشام امين‪ ،‬درآن مقطع زمانی خيلی ها حساس ‪،‬‬ ‫رهبری حزبی ـ دولتی ‪ ،‬بخاطر جلب اعتماد مردم و اطمينان بخشيدن به فردای بهتر زندگی‪،‬‬ ‫کدام تدابير و اقدامات عاجل و فوری را روی دست گرفت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درکشورهای نظير افغانستان‪ ،‬پس از پايان يک مرحله ی بحران‪ ،‬اوضاع سياسی‬ ‫ـ اقتصادی ـ اجتماعی‪ ،‬پيچيده گی های مربوط به خود را دارا می باشد‪ .‬همچنان متناسب با‬ ‫اين وضعيت‪ ،‬پيدا کردن راههای حل مناسب نيز پر از دشواری هاست‪.‬‬ ‫زيان ها و آسيب های که به پروسه ی رشد سکتور زراعت و سيستم آبياری که بخش‬ ‫مرکزی و شاخص عمده و رکن اساسی اقتصاد افغانستان را تشکيل می داد‪ ،‬رسيده بود و‬ ‫همين طور سکتورهای اقتصادی صنايع‪ ،‬معادن‪ ،‬ساختمان‪ ،‬مخابرات و مواصالت‪ ،‬انرژی‪،‬‬ ‫تجارت‪ ،‬تأمينات اجت ماعی‪ ...‬همه وهمه مشکالت خود را داشتند؛ راه برونرفت ازاين دشواری‬ ‫ها و حصول موفقيت دراين اوضاع و احوال ناهنجار کشور‪ ،‬مستلزم درپيش گيری روشهای‬ ‫علمی‪ ،‬منطقی و سنجيده شده بود‪ .‬سوال اين بود که چگونه می توان تنگناها را فراخ ساخت؛‬ ‫از کوره راههای تاريک عبور کرد و برای جامعۀ دردمند داروهای عالج را تجويز نمود‪.‬‬ ‫باتوجه به شرايط خاص جامعۀ مان درآن مقطع زمانی‪ ،‬جهت مقابله با مشکالت به ارث‬ ‫رسيده ازحاکميت قبلی ‪ ،‬ميبايستی راه حل های ملی و متناسب به امکان های موجود جستجو‬ ‫می شد و بروفق منافع و مصالح ملی‪ ،‬تغييرات و تحوالت ضروری سياسی ـ اقتصادی و‬ ‫اجتماعی درهماهنگی با نيازمندی های مبرم جامعه تحقق می يافت‪ .‬به مقصد دستيابی به‬ ‫اين هدف شريفانه‪ ،‬مهمترين وظيفه ی رهبری حزبی ـ دولتی را‪ ،‬مسأله ی جلب توجه مردم‬ ‫به روند تحوالت و افزايش رغبت آنان درامور سياسی‪ ،‬اقتصادی و اجتماعی‪ ،‬تشکيل می داد‪.‬‬ ‫همه واقف اند که درآن وقت به علت به وخامت گراييدن وضعيت سياسی درکشور‪ ،‬اکثر‬ ‫موسسات و نهادهای توليدی درزراعت و صنعت ( صنايع توليدی وابسته به دولت‪ ،‬واحدهای‬ ‫صنعتی مختلط و دستگاههای کوچک خصوصی ) و روند تجارت ( داخلی و خارجی ) خيلی ها‬ ‫ضعيف شده بود‪ .‬د راين حالت آنچه برای دولت از اولويت خاص برخوردار بود‪ ،‬تعقيب‬ ‫راههای مناسب برنامه ريزی شده ‪ ،‬بمنظور تعميل توسعۀ سياسی و اقتصادی و پيشرفت‬ ‫اجتماعی در کشور دانسته می شد‪.‬‬

‫‪60‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫بدين لحاظ برای دستيابی به اين هدف و حل موفقانه ی مشکالتی که درپيش روی ما‬ ‫قرارداشت‪ ،‬جلب همکاری صميمانه و مؤثر مردم ‪ ،‬امرخيلی ها ضروری پنداشته می شد‪.‬‬ ‫قدرمسلم اين است که زمينه سازی به مقصد ايجاد فضای اعتماد و تفاهم بامردم و آماده‬ ‫ساختن محيط مناسب بخاطر جلب همکاری آنان ‪ ،‬نيازمند موجوديت ثبات سياسی و اجتماعی‬ ‫می باشد و پيشرفت اقتصادی نيز منوط به همين فکتورها می شود‪ .‬بنابران رهبری حزبی و‬ ‫دولتی تمام توجه خود را دراين سمت و سو معطوف نمود و تدابير و اقدام های الزم را که‬ ‫ضامن شگوفايی اقتصاد‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬آموزش و پرورش و دفاع از حاکميت ملی‪ ،‬استقالل‬ ‫سياسی‪ ،‬آزادی‪ ،‬تماميت ارضی‪ ...‬بود‪ ،‬اتخاذ کرد و در راه تحقق آنها کوشيد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پس از سرنگونی باند حفيظ هللا امين و برگشت رهبری جناح پرچم و طرفداران‬ ‫شادروان نورمحمد تره کی از تبعيد ‪ ،‬وحدت مجدد هردو جناح حزب‪ ،‬توأم با گزينش رهبری‬ ‫جديد آن تأمين و رهبری دولتی ( شورای انقالبی و شورای وزيران )‪ ،‬از ترکيب هردو جناح‬ ‫حزب و شماری از شخصيتهای ملی ‪ ،‬روشنفکران و تکنوکراتهای غيرحزبی‪ ،‬تشکيل گرديد‪،‬‬ ‫که شما نيز درمقام عضو هيأت رئيسۀ شورای انقالبی و وزير تعليم و تربيه قرار داشتيد‪.‬‬ ‫وليک بعداا ازجانب برخی از اعضای رهبری و شماری از کادرهای جناح خلق گفته شد‪،‬‬ ‫که درترکيب رهبری حزب و دولت و گزينش کادرها‪ ،‬عدالت رعايت نشده ‪ ،‬همه مقام های‬ ‫کليدی حزب و دولت درانحصار جناح پرچم قرارداده شد‪.‬‬ ‫شما بمثابۀ عضو هيأت رهبری حزب و دولت وقت‪ ،‬اين ادعای آنان را قرين به حقيقت‬ ‫می دانيد يا خير؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬با سقوط سلطۀ خونين حفيظ هللا امين از رهبری حزب و حاکميت سياسی‬ ‫درافغانستان‪ ،‬براساس اعالميۀ مورخ ‪ 9‬جدی ‪ 2911‬مطابق ‪ 19‬دسمبر ‪ 2393‬و ‪ 21‬جدی‬ ‫‪ 2911‬مطابق ‪ 92‬دسمبر ‪ ، 2393‬ترکيب جديد هيأت رهبری حزبی ( دفتر سياسی ـ‬ ‫داراالنشاء و اعضای کميته مرکزی ) و دولتی ( هيأت رئيسه ی شورای انقالبی ـ اعضای‬ ‫شورای انقالبی و اعضای حکومت ) به معرفی گذاشته شد‪.‬‬ ‫درساختار جديد ‪ ،‬درگزينش اشخاص درمقامهای‬ ‫تن از شخصيتهای غير حزبی و دانشمندان مسلکی‬ ‫تناسب مساوی ( بويژه درمقامهای حکومتی ) بکلی‬ ‫متأسفانه درآغاز کار‪ ،‬به سبب پاره ای از ناگزيری‬

‫‪61‬‬

‫حزبی و دولتی ( سوای شموليت چند‬ ‫مربوط به حکومتهای پيشين ) اصل‬ ‫رعايت شده بود؛ وليک بايد گفت که‬ ‫ها‪ ،‬حضور شخصيتهای غيرحزبی و‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫تکنوکراتهای مسلکی در ترکيب اعضای شورای انقالبی و حکومت‪ ،‬کمرنگ بود که بعدها اين‬ ‫کمبود نيز درهردو بخش تا اندازۀ ممکن مرفوع گرديد‪.‬‬ ‫دراين جا می خواهم يادآورشوم که پس از ششم جدی ‪ ، 2911‬هيچ فردی مشخص به‬ ‫تنهايی بقدرت دست نيافته است؛ بلکه جمعی از اعضای رهبری‪ ،‬کادرها و فعاالن هردو جناح‬ ‫حزب ( پرچمی و خلقی ) بوظايف حزبی و دولتی همزمان گماريده شدند که با اين پيشامد‬ ‫حاکميت سياسی پيامد قيام نظامی ‪ 9‬ثور ‪ 19 ( 2919‬اپريل ‪ ) 2391‬وارد دورجديدی از‬ ‫فعاليت خود گرديد و درنتيجه مردم افغانستان ‪ ،‬ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬از يک توطئه ی‬ ‫سازمان يافته که در شرف وقوع بود‪ ،‬نجات پيدا کرد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬درآن روزهای پراز شادی و سرور که به مرحلۀ نجات کشور‪ ،‬مردم و حزب از‬ ‫وقوع يک فاجعۀ سازمان يافته براساس پالن مشترک حفيظ هللا امين و گلبدين حکمتيار‪،‬‬ ‫معروف است؛ يک هيأت بلند پايۀ سازمان همبستگی خلقهای آسيا و افريقا از کابل ديدار نمود‬ ‫و بارهبری حزبی و دولتی مالقات های را انجام داد ‪.‬‬ ‫به نظرشما بازديد هيأت از افغانستان درآن وقت‪ ،‬چه اهميتی را دارا بود؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬همه می دانيم که در دنيای سياست ‪ ،‬ارتجاع جهانی و امپرياليسم بين المللی ( در‬ ‫شرايط فعلی علم برداران نيو ليبراليسم و دهشت افگنان بين المللی ) در مقابل هرپديده ی‬ ‫نوين و مترقی و دربرابر هرتحول اجتماعی دارای خصلت مردمی‪ ،‬ازخود واکنش خشن و‬ ‫منفی نشان می دهند‪.‬‬ ‫رهبران دولتی‪ ،‬سياستمداران و احزاب بورژوازی و استرتژيستهای سياسی و نظامی‬ ‫کشورهای سرمايه داری به اقتضای ماهيت استثمارگرانه و جنگ طلبانه ی امپرياليسم و‬ ‫درمطابقت به هدف های کوتاه مدت و درازمدت خويش‪ ،‬هرآنچه را که در اختيار دارند‪ ،‬در‬ ‫ضديت با رژيم های مترقی ـ ملی و دموکراتيک و در بدنام سازی و بی اعتبار ساختن آنها ‪،‬‬ ‫انجام می دهند‪.‬‬ ‫سياست نيروهای امپرياليستی و متحدين بين المللی ـ منطقه يی و کشوری آنها ‪ ،‬در‬ ‫برابر هرنوع تحول ترقيخواهانه ی ضد استعماری ( کهنه و نو ) و ضد استثماری در سراسر‬ ‫جهان ‪ ،‬بويژه در آسيا ـ افريقا و امريکای التين‪ ،‬هميشه تخريبکارانه و مداخله جويانه بوده‬ ‫و می باشد‪ .‬ازاين رو آنان در امر تشويق ‪ ،‬تحريک‪ ،‬آموزش و پرورش‪ ،‬تمويل مالی و‬ ‫لوژستيکی و تأمين تسليحاتی عناصر ارتجاعی و گروههای خرابکار داخلی ضد ترقی و‬ ‫پيشرفت اجتماعی‪ ،‬به مقصد ناکامی و براندازی رژيم های مترقی نوبنياد‪ ،‬نقش اول رادارند‪.‬‬

‫‪62‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درآن روزها که مشخصه ی آن در سوال شما بازتاب يافته است‪ ،‬افغانستان با يک چنين‬ ‫سياست ( تجاوزگرانه و يک جنگ اعالم ناشده ی ) دول امپرياليستی و همسايه های مغرض‬ ‫و حريص خود‪ ،‬دست و گريبان بود‪ .‬بنابران ‪ ،‬بدون شک بازديد هيأت بلند پايۀ سازمان صلح‬ ‫و همبستگی خلقهای آسيا و افريقا به رياست خانم فاسينه بنگورای‪ ،‬نشانه ی دوستی و‬ ‫همبستگی بين المللی با مردم ‪ ،‬ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬دراصول اساسی ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬که حيثيت قانون اساسی موقت کشور را داشت و‬ ‫بتاريخ ‪ 33‬اپريل ‪ 3613‬مطابق ‪ 11‬حمل ‪ 3116‬از سوی شورای انقالبی به تصويب رسيده‬ ‫بود ؛ مزيد براين که در آن اساسات ساختار دولتی نظام سياسی و اقتصادی‪ ،‬آزادی های‬ ‫شهروندان و حقوق و وجايب آنان ‪ ...‬تسجيل يافته بود ـ افغانستان منحيث يک دولت‬ ‫صلحدوست ؛ پيرو سياست عدم انسالک ؛ متعهد به اصول همزيستی مسالمت آميز با دولتهای‬ ‫همسايه و کليه خلقهای جهان‪ ،‬برپايۀ اصول عدم مداخله درامورداخلی همديگر؛ ضديت با‬ ‫جنگ و جنگ افروزی و طرفدار تشنج زدايی؛ پشتيبان روابط دوستی و همکاری متقابل ميان‬ ‫ملل گيتی ‪ ،‬با رعايت احترام به حاکميت ملی ـ تماميت ارضی و منافع سياسی و اقتصادی‬ ‫طرفين ‪ ...‬به جهانيان معرفی گرديده بود‪.‬‬ ‫علی رغم اتخاذ يک چنين سياست صلحجويانه‪ ،‬چرا دنيای غرب به سردمداری اياالت‬ ‫متحدۀ امريکا درتبانی با کشورهای ارتجاعی عرب ‪ ،‬منطقه و جهان بشول جمهوری مردم‬ ‫چين ‪ ،‬جنگ اعالم ناشده ای را برضد مردم افغانستان به طرز وحشتناک به پيش بردند و‬ ‫دراين جنگ ويرانگر از پاکستان بمثابۀ تختۀ خيز تجاوز عليه مردم ما استفاده کردند؟‬ ‫همچنان درآن حالت رهبری حزب و دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان بخاطر حل و‬ ‫فصل سياسی و صلح آميز قضايای اطراف افغانستان و قطع مداخله درامورداخلی سرزمين ما‬ ‫ازخارج به چه اقداماتی متوسل شد و کدام راهها را درپيش گرفت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬اين ديگر بی نياز از اثبات است که باوجود ماهيت صلحجويانه و ترقيخواهانه ی‬ ‫سياست داخلی و خارجی دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان‪ ،‬کشورما به ميدان زورآزمايی‬ ‫ابرقدرتها مبدل گرديد‪.‬‬ ‫دنيای غرب به سردمداری اياالت متحدۀ امريکا درتبانی با ارتجاع جهان عرب‪ ،‬در رأس‬ ‫عربستان سعودی‪ ،‬درهمکاری مشترک با عظمت طلبان چين و رژيم صهيونيستی اسرائيل‪،‬‬ ‫بشمول پاکستان و ايران‪ ،‬جنگ اعالم ناشده ای را برضد مردم و نظام سياسی درافغانستان‪،‬‬ ‫بطرز وحشتناکی راه اندازی کردند و به پيش بردند که تلفات بزرگ انسانی و زيانهای عظيم‬ ‫مادی و اقتصادی را برای مردم و ميهن مان‪ ،‬به بار آورد‪.‬‬ ‫‪63‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫دراين جنگ ويرانگر‪ ،‬پاکستان درنقش تختۀ خيز تجاوز عليه مردم افغانستان اهميت‬ ‫جهانی به خود گرفت و دولت نظاميگر به رهبری جنرال ضياء الحق آشوب طلب‪ ،‬مداخالت‬ ‫آشکار را در امور داخلی افغانستان آغاز و تطبيق پروژه ی تشديد جنگ و خونريزی را در‬ ‫قلمرو افغانستان با ايجاد پايگاههای تربيت نظامی و برپايی مراکز آموزشی و تمرينهای عملی‬ ‫شيوه های جنگ‪ ،‬آدمکشی‪ ،‬تخريب و ويرانی‪ ،‬برای گروههای مخالف دولت افغانستان‪،‬‬ ‫سرعت بخشيد‪.‬‬ ‫دراين پروژه ی جنگ افروزی‪،‬‬ ‫سازمان " سيا " و " آی‪ .‬اس ‪ .‬آی "‬ ‫پاکستان در يک همبستگی خرابکارانه با‬ ‫ساير دستگاههای استخبارات جهنمی‬ ‫دنيای سرمايه داری‪ ،‬موساد اسرائيل و‬ ‫دول مرتجع عرب و ايران‪ ،‬گروههای‬ ‫مسلح جنگ افروز مخالف دولت‬ ‫سياف با جنرال حميد گل‬ ‫افغانستان را پس از دادن آموزش نظامی‪،‬‬ ‫سازماندهی و تشويق آنان به خرابکاری‬ ‫‪ ،‬ويرانگری‪ ،‬با سالح های مدهش و مرگبار دسته جمعی تجهيز و از طريق سرحدات بداخل‬ ‫افغانستان گسيل نمودند تا صلح‪ ،‬ثبات‪ ،‬آرامش و امنيت مردم مارا برهم بزنند و کشور را به‬ ‫ويرانه تبديل کنند‪.‬‬ ‫جمهوری اسالمی ايران بنوبه و به اندازۀ سهم خود درجنگ اعالم نا شده برضد مردم‬ ‫افغانستان اشتراک ورزيد و از گروههای هشت گانه مستقر در خاک خود‪ ،‬با تمام امکانات‬ ‫سياسی و مالی ووسايل نظامی‪ ،‬حمايت و پشتيبانی به عمل آورد‪.‬‬ ‫بدين ش يوه بود که دامنه ی جنگ‪ ،‬خونريزی‪ ،‬ويرانی و آتش افروزی درافغانستان‪ ،‬از‬ ‫سوی همسايه های جنوب شرقی‪ ،‬شرقی وغربی وسعت و گسترش پيدا کرد؛ خونين وخونين‬ ‫تر شده رفت‪.‬‬ ‫درشرايطی که مداخالت همسايه ها ( پاکستان و ايران ) درامورداخلی افغانستان‪ ،‬شدت‬ ‫می گرفت ( دردو دهه ی اخير کتب بی شماری راجع به هدف و ابعاد جنگ خانمانسوز در‬ ‫افغانستان‪ ،‬ازجمله کتاب " تلک خرس " به چاپ رسيده که حاوی حقايق انکار ناپذير دربارۀ‬ ‫نيات شوم ارتجاع جهانی و امپرياليسم درمورد کشورما‪ ،‬همچنان ابعاد وسيع مداخله‪ ،‬پالن‬ ‫گذاری و سازماندهی حمله و تجاوز بر افغانستان ‪ ،‬درخاک پاکستان و ايران می باشد )‪ ،‬رفيق‬ ‫‪64‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ببرک کارمل دربيانيه ی خود بمناسبت دومين سالگرد قيام هفتم ثور ‪ ، 3119‬نکات نظر‬ ‫جمهوری دموکراتيک افغانستان را در رابطه به بهبود مناسبات با کشورهای همسايه‪ ،‬بازتاب‬ ‫داد و پيشنهاد های مشخصی را ‪ ،‬ازجمله انجام گفتگوهای مستقيم و حل و فصل اختالف ها‬ ‫از راههای مسالمت آميز‪ ،‬پيشبرد مذاکره و گفتمان سياسی ‪ ،‬ارائه نمود که البته نکات نظر‬ ‫متذکره در تزسهای کميته مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪ ،‬به همين مناسبت‪ ،‬نيز به اطالع مردم افغانستان‬ ‫و جهانيان رسانيده شد‪.‬‬ ‫به تعقيب آن پس از تصويب و انفاذ اصول اساسی ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬بمثابۀ قانون اساسی موقت‬ ‫کشور‪ ،‬رهبری حزبی ودولتی افغانستان بارديگر خواهان حل و فصل اختالف ها ورفع سوء‬ ‫تفاهم ها با دول همسايه ( پاکستان و ايران) ازطريق سياسی و از راههای پيشبرد گفتگوهای‬ ‫سودمند‪ ،‬بخاطر ايجاد فضای اعتماد و بمنظور برقراری روابط و مناسبات دوستانه و برابر‪،‬‬ ‫برپايۀ احترام متقابل به استقالل سياسی‪ ،‬منافع و حاکميت ملی وتماميت ارضی طرفين‪ ،‬گرديد‪.‬‬ ‫اما‪،‬متأسفانه مداخله های رنگارنگ و پيهم دولت نظامی پاکستان در امورداخلی افغانستان‬ ‫‪ ،‬مطابق به خواست و نقشه ای ازقبل طرحريزی شده توسط نيروهای امپرياليستی (اياالت‬ ‫متحدۀ امريکا و متحدين بين المللی آن ) درهمدستی و همکاری با ارتجاع عرب ( عربستان‬ ‫سعودی‪ ،‬شيخ نشينان حوزۀ خليج و زمامداران مصر) عظمت طلبان چين ‪ ،‬آنقدر برهنه و‬ ‫آشکار صورت می گرفت که امروز کمتر کسی می تواند منکر آن باشد‪.‬‬ ‫باوجود همه مشکالتی که ازسوی دول همسايه ( پاکستان و ايران) بر ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬وارد‬ ‫می شد‪ ،‬با آنهم دولت افغانستان بتاريخ ( ‪ 33 / 1 / 3613‬مطابق ‪) 31 / 1 / 3116‬‬ ‫اعالميه ای را به نشر رسانيد که درآن روی پيشبرد مذاکرات برای حل و فصل سياسی مسائل‬ ‫و قطع فوری مداخله از خارج‪ ،‬تاکيد بعمل آمده بود‪.‬‬ ‫چون مردم افغانستان تشنه ی صلح و آرامش بودند و نياز مبرم به رشد و ترقی و‬ ‫حصول پيشرفت اجتماعی داشتند؛ از اين رو دولت افغانستان درآن وقت بسيار صادقانه به‬ ‫آغاز مذاکرات آمادگی و عالقه مندی نشان داد‪ .‬به همين اساس بود که آقای پيريز دوکويار‬ ‫معا ون سرمنشی سازمان ملل متحد به کابل ‪ ،‬اسالم آباد و تهران سفرنمود و باب پروسه‬ ‫مذاکرات را گشود‪.‬‬ ‫پس ازآن ‪ ،‬درجريان صحبتهای بعدی که درمرکز سازمان ملل متحد صورت گرفت‪،‬‬ ‫معلوم گرديد که بايست مذاکرات برمحور چهار موضوع عمده تمرکز داشته باشد‪:‬‬ ‫ـ خروج نيروهای شوروی از افغانستان ؛‬

‫‪65‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ـ قطع و پايان مداخالت پاکستان در امورداخلی افغانستان و جلوگيری از تکرار آن ؛‬ ‫ـ بازگشت آبرومندانۀ مهاجران به ميهن ؛‬ ‫ـ دادن تضمين های بين المللی داير بر پايان مداخالت پاکستان و عدم تکرار آن‪.‬‬ ‫ليکن نظاميگران پاکستان با توسل به دروغ و فريب اذهان عامه درجهان‪ ،‬با پافشاری‬ ‫ر وی اين حرف دروغ و دور ازحقيقت‪ ،‬که درامورداخلی افغانستان مداخله نمی دارند ؛ با‬ ‫لجاجت نظريات و پيشنهادهای معاون سرمنشی ملل متحد را نه پذيرفتند و به جنگ و‬ ‫خونريزی و صدور مخالفان مسلح خرابکار بداخل افغانستان ‪ ،‬ادامه دادند‪.‬‬ ‫بعد از پايان دور دوم مسافرت آقای پيريزدوکويار به افغانستان و پاکستان و ايران‪،‬‬ ‫حکومت ج‪ .‬د‪ .‬ا بتاريخ ‪ 33‬اگست ‪ ، 3613‬مطابق ‪ 11‬اسد ‪ 3193‬اعالميۀ جديدی را که‬ ‫حاوی پيشنهادهای تازه ای پيرامون پيشبرد مذاکرات صلح و حل سياسی مسائل ذيعالقه ميان‬ ‫طرفين بود ‪ ،‬به نشر رسانيد و دولت افغانستان ابتکار عمل را دردست گرفت‪ .‬دراين اعالميه‬ ‫ازسوی ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬انعطاف بيشتری نشان داده شده بود که موافقه به اشتراک نمايده ی خاص‬ ‫سرمنشی ملل متحد درميز مذاکرات‪ ،‬جزء آن بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬با وجود وضع اسفبار اقتصادی ـ اجتماعی ميراث شوم رژيم های گذشته‪ ،‬نظام‬ ‫اقتصادی و اجتماعی کشور درزير سطلۀ ماجراجويان و منحرفين به رهبری حفيظ هللا امين ‪،‬‬ ‫دچار بی نظمی شد و آسيب زياد ديد‪.‬‬ ‫در مرحله ی جديد‪ ،‬دولت بخاطر برون رفت از اين مشکالت و بی سر و سامانی ها چه‬ ‫اقدام های عملی و تدابير مؤثر را روی دست گرفت؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درگام اول‪ ،‬دولت باطرح و تطبيق پالنهای رشد اقتصادی و اجتماعی‪،‬تالش ورزيد‬ ‫تا آهنگ رشد اقتصادی را تسريع بخشد؛ دگرگونيهای اقتصادی و اجتماعی را بمنظور ارتقای‬ ‫سطح زندگی و رفاه مادی و معنوی توده های مردم وارد آورد؛ حيات سياسی و نظم دولتی را‬ ‫دموکراتيزه سازد؛ قانونيت دموکراتيک را درهمه ی امور پياده کند؛ از ملکيت های عامه و‬ ‫از سرمايه ها و جايدادهای شخصی حراست کند؛ گنجينه های علمی ـ ادبی ـ فرهنگی و آبدات‬ ‫تاريخی را از خطرنابودی و از گزند دستبرد چپاولگران نجات دهد و حفظ نمايد‪....‬‬ ‫بدين لحاظ‪ ،‬دولت دراين راه منابع مالی هنگفتی را به مصرف رسانيد و بغرض بهبود‬ ‫يابی سيستم کار و مديريت درعرصه های زراعت و آبياری‪ ،‬تجارت ‪ ،‬صنايع و ساختمان‪،‬‬ ‫سروی و استخراج معادن ‪ ،‬مخابرات و مواصالت ( هوايی و زمينی) ‪ ،‬آموزش و پرورش و‬ ‫امور فرهنگی ‪ ،‬مالی و سرمايه گذاری ها ( دولتی و مختلط ) و بخشهای خدمات اجتماعی‪،‬‬ ‫‪66‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫گامهای استواری برداشته شد که سبب رشد نسبی اقتصاد کشور(باوجود سبوتاژ و خرابکاری‬ ‫مخالفان مسلح دولت ) نظر به گذشته؛ بهترشدن نسبی زندگی اقتصادی مردم؛ بلند رفتن سطح‬ ‫آگاهی سياسی و اجتماعی و مهارتهای مسلکی و افزايش در تعداد باسوادان درجامعه گرديد‪.‬‬ ‫اگر دشواری های جنگ اعالم ناشده ی امپرياليستی و ارتجاعی در سر راه نهادهای‬ ‫دولتی قرارنمی داشت‪ ،‬حتما ا ابعاد و وسعت دستاوردها خيلی ها زياد می بود‪ .‬بازهم علت‬ ‫اصلی مشکالت دراين مرحله ‪ ،‬شدت گرفتن پروسه ی جنگ سرد بود که متأسفانه افغانستان‬ ‫برای پيشبرد و انجام آن انتخاب شده بود که مردم ما ازاين ناحيه متحمل زيانها و خساره‬ ‫های جبران ناپذير مادی و معنوی و تلفات انسانی بی شماری شدند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬ازآغاز سال ‪ 3116‬خورشيدی ( ‪ 3613‬ميالدی ) رهبری حزب و دولت به‬ ‫همکاری ‪ ،‬پشتيبانی و اشتراک مستقيم و فعال شخصيتهای ملی ـ آگاهان سياسی‪ ،‬شعراء ‪،‬‬ ‫نويسندگان ـ ژورناليستان ـ پژوهشگران ـ فرهنگيان ـ استادان دانشگاهها و موسسات‬ ‫تحصيالت عالی و مسلکی ـ معلمان ـ دانشجويان و دانش آموزان ـ هنرمندان خالق ـ تجار و‬ ‫سرمايه داران ملی ـ نمايندگان کارگران ‪ ،‬دهقانان و اصناف پيشه وری‪ ، ...‬شامل مرد وزن و‬ ‫پير و جوان‪ ،‬دست به يک سلسله ابتکارهای سازنده زد و اقدامهای سودمندی را در راستای‬ ‫تأسيس و ايجاد سازمانهای اجتماعی ـ صنفی و توده ای ‪ ،‬درپيش گرفت و عملی ساخت‪.‬‬ ‫دراين جا می خواستم حرف های ناگفته را دربارۀ تدوير کنفرانس سازمان دموکراتيک‬ ‫زنان افغانستان ( سال ‪ 3116‬ـ ‪ ) 3613‬جهت نوسازی و تجديد ساختار تشکيالتی آن ؛‬ ‫همچنان برگزاری نخستين کنفرانس سراسری موسس سازمان صلح‪ ،‬همبستگی و دوستی ج‪.‬‬ ‫د ‪ .‬ا ( ‪ 13‬مارچ ‪ 3613‬ـ ‪ 16‬حوت ‪ ) 3116‬که بطور مستقيم به عرصۀ کاری شما تعلق‬ ‫داشتند از زبان خود تان بشنوم؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬دردوران تسلط حفيظ هللا امين ‪ ،‬همانگونه که ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و حاکميت سياسی از‬ ‫مسير اصلی هدفهای برنامه يی به انحراف کشانيده شدند؛ به همين منوال مسير کار و فعاليت‬ ‫هدفمند صنفی و اجتماعی سازمان دموکراتيک زنان افغانستان نيز با تبعيد نمودن ‪ ،‬زندانی‬ ‫ساختن و مخفی شدن موسسان ‪ ،‬پيشگامان و فعاالن آن‪ ،‬به انحراف سوق داده شد‪.‬‬ ‫پس از سقوط رژيم ترور و اختناق حفيظ هللا امين‪ ،‬سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‬ ‫نيز بمثابۀ يک نهاد اجتماعی سراسری‪ ،‬مانند ساير ساختارهای سياسی ـ اجتماعی ‪ ،‬وارد‬ ‫دور جديدی ازکار و فعاليت خود گرديد‪ .‬البته بايد ازياد نبريم که ورود به اين مرحله و از‬ ‫سرگيری فعاليت سازمان باروحيۀ جديد‪ ،‬توأم با دشواری ها بود‪.‬‬

‫‪67‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درآغاز کار‪ ،‬سازمان می بايستی به ساختارهای تشکيالتی خود سروسامان می داد ؛‬ ‫دفاتر واحدهای مربوط درمرکز و واليات ايجاد می شد؛ سياست کادری برمبنای اصل اهليت و‬ ‫شايستگی و برگزيدن نخبگان و پيشتازان به وظايف با رعايت معيار های معين جابجايی‬ ‫گردانندگان برنامه ها در يک سازمان اجتماعی‪ ،‬به منصه ی اجراء قرارمی گرفت‪ ،‬که‬ ‫خوشبختانه تمامی مسائل به همت واالی زنان آگاه ميهن و به همکاری شايسته و دوستانۀ‬ ‫مادران ‪ ،‬خواهران و دختران فداکار بپاخاستۀ مان‪ ،‬بخوبی انجام پذيرفت و نتايج درخشانی‬ ‫بدست آمد‪.‬‬ ‫از آن جايی که دراصول اساسی ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬برابری حقوق زنان با مردان ‪ ،‬ازلحاظ قانونی‬ ‫تسجيل و صراحت يافته بود؛ بنابران سازمان دموکراتيک زنان افغانستان ضرورت داشت تا‬ ‫وضع عمومی زنان ميهن را بررسی نمايد‪ .‬از اين رو‪ ،‬درسال ‪ 3116‬ـ ‪ ، 3613‬کنفرانس‬ ‫سراسری سازمان دموکراتيک زنان افغانستان درکابل تدويريافت واز نمايندگان سازمان های‬ ‫دول آسيايی‪ ،‬افريقايی و امريکای التين‪ ،‬بشمول خانم والنيتناترشکوا نخستين زن فضانورد‬ ‫درجهان‪ ،‬دعوت بعمل آمد تا در کنفرانس اشتراک نمايند‪ ،‬که خوشبختانه اين دعوت پذيرفته‬ ‫شد و دوستان عزيز بااشتراک خويش ما را افتخار بخشيدند‪.‬‬ ‫درارتباط به بخش دوم پرسش شما‪ ،‬راجع به تدوير نخستين کنفرانس موسس سازمان‬ ‫صلح ‪ ،‬همبستگی و دوستی ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬بايد گفت که درمشی سياسی دولت افغانستان درعرصۀ‬ ‫سياست خارجی که دربيانيۀ رفيق ببرک کارمل مورخ ‪ 19‬دسامبر ‪ 3696‬مطابق ‪ 9‬جدی‬ ‫‪ 3111‬به پيشگاه مردم افغانستان ارائه شده بود‪ ،‬به مسأله ی همبستگی با جنبشهای ملی و‬ ‫دموکراتيک خلقهای تحت ستم و دفاع از مبارزۀ برحق مردم کشورهای آسيايی ‪ ،‬افريقايی و‬ ‫امريکای التين ‪ ،‬مبنی بر گزينش راه و رسم زندگی و در امر تعيين سرنوشت و رهايی از‬ ‫عقب ماندگی سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی آنان ؛ اهميت بزرگی داده شده بود‪.‬‬ ‫ازاين رو ‪ ،‬رهبران و فعاالن جنبشهای ملی ـ دموکراتيک و مترقی در اکثر ملل آسيايی‪،‬‬ ‫افريقايی و امريکای التين ا زداعيۀ صلح خواهانۀ ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و دولت ج‪ .‬د‪ .‬ا دفاع و پشتيبانی‬ ‫بعمل آوردند‪.‬‬ ‫انديشۀ تأسيس سازمان صلح ‪ ،‬همبستگی و دوستی ج‪ .‬د‪ .‬ا ازپابندی خلل ناپذير ما به‬ ‫تعقيب سياست بيطرفی مثبت و فعال‪ ،‬از وفاداری بی چون و چرای ما به اصول همزيستی‬ ‫مسالمت آميز بين خلقهای جهان‪ ،‬از دفاع قاطعانۀ ما از صلح و تشنج زدايی واز نفرت بی‬ ‫پايان ما ازجنگ و جنگ طلبی ـ استعمار ( کهنه و نو ) استثمار ـ امپرياليسم ـ فاشيسم ـ نژاد‬ ‫پرستی ـ صهيونيسم ‪ ...‬منشاء می گرفت‪.‬‬

‫‪68‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫دراين کنفرانس بزرگ تعدادی از فعاالن صلح از کشورهای مختلف جهان‪ ،‬ازجمله از‬ ‫آسيا ـ افريقا و امريکای التين اشتراک ورزيده بودند و موقف صلح خواهانۀ دولت ج‪ .‬د‪ .‬ا را‬ ‫تقويت بخشيدند‪.‬‬ ‫نتيجه آن شد که رئيس سازمان صلح همبستگی و دوستی ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬بحيث معاون آقای‬ ‫رامش چندرا ‪ ،‬رئيس سازمان صلح و همبستگی خلقهای آسيا و معاون آقای نوری‬ ‫عبدالرزاق رئيس سازمان صلح و همبستگی خلقهای افريقا ‪ ،‬برگزيده شود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬درنيمه ی اول دهه ی هشتاد ‪ ،‬دربيست و سومين اجالس کنفرانس‬ ‫يونسکو‪ ،‬برنامه ی دهه ی بين المللی زن ‪ ،‬اعالم گرديده بود که ميبايستی درافغانستان نيز‬ ‫م نحيث يک عضو سازمان ملل متحد ‪ ،‬درجهت تحقق عملی اين برنامه ‪ ،‬حتی المقدور‪ ،‬گام‬ ‫های برداشته می شد و اقدام های عملی صورت می گرفت‪.‬‬ ‫برنامۀ سازمان دموکراتيک زنان افغانستان دراين راستا چه بود ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬پيش از اجالس بيست و سومين کنفرانس يونسکو و اعالم برنامه ی دهه ی بين‬ ‫المللی زن ‪ ،‬طوری که درسطور قبلی اشاره شد‪ ،‬درسال ‪ 3613‬کنفرانس سراسری سازمان‬ ‫دموکراتيک زنان افغانستان موفقانه تدوير يافت‪ .‬بدنبال آن مدتی بعد ازاين رويداد‪ ،‬نخستين‬ ‫گردهمايی سراسری زنان افغانستان‪ ،‬درکابل برگزارگرديد که درآن برعالوه بررسی وضع‬ ‫عموم ی زنان ميهن روی مسأله ی افزايش نقش زنان درجامعه ‪ ،‬همچنان راجع به چگونگی‬ ‫بلند رفتن سطح آگاهی اجتماعی ‪ ،‬بويژه دانش و معلومات حقوقی آنان‪ ،‬بحث و مذاکره بعمل‬ ‫آمد و تصاميمی اتخاذ گرديد‪.‬‬ ‫سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪ ،‬بربنياد احکام اصول اساسی ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬بيشترين‬ ‫فعاليت خويش را برمحور براورده شدن حق مسلم و قانونی زنان‪ ،‬از جمله‪:‬‬ ‫ـ رهايی زنان ازقيد سنتهای ناپسند و رسوم پوسيده ی فئودالی در کانون گرم خانواده و‬ ‫در جامعه ؛‬ ‫ـ محو خشونت عليه قشر زن‪ ،‬ارتقاء و تقويت نقش زنان در انکشاف اقتصادی و‬ ‫اجتماعی کشور ؛‬ ‫ـ سهمگيری فعال و پرتحرک زنان درتوليد اجتماعی ؛‬ ‫ـ فراهم آوری شرايط و تسهيالت الزم برای آموزش و پرورش دختران‪ ...‬تمرکز داده بود‪.‬‬

‫‪69‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫سازمان دموکراتيک زنان افغانستان سعی بليغ و تالش گسترده ای به خرج داد تا نقش‬ ‫زنان درجامعه ( منحيث‪ :‬مادر ـ همسرـ خواهر ـ فرزند ) به گونه ی واقعی اهميت کسب کند و‬ ‫آنان جايگاه شايستۀ خويش را در روند تحوالت اجتماعی احراز بدارند‪.‬‬ ‫ازهمين لحاظ بود که شرکت زنان و دختران درزندگی اجتماعی‪ ،‬درکارها و فعاليتهای‬ ‫خالقۀ ادبی ـ هنری ـ فرهنگی ـ پژوهشی چشمگير و وسيع شد و رونق پيداکرد‪.‬‬ ‫شمارزياد زنان و دختران دردواير دولتی مصروف کارشدند‪ .‬تعدادی اززنان دانشمند در‬ ‫نهادهای اجتماعی‪ ،‬فرهنگی و تحصيلی به انجام خدمت کمرهمت بستند‪ .‬درميان کارمندان‬ ‫دولت درمرکز و واليات‪ ،‬رقم برگماری زنان متخصص دارای صالحيتهای علمی‪ ،‬به وظايف‬ ‫مهم وپرمسؤوليت‪ ،‬روز به روز ‪ ،‬باال می گرفت‪.‬‬ ‫زنان و دختران با احساس ميهن درعرصه های آموزش و پرورش ‪ ،‬بهداشت و درمان‬ ‫بيماران‪ ،‬ژورناليسم و هنرهای زيبا‪ ،‬حقوق و جامعه شناسی‪ ،‬ادبيات و فرهنگ‪ ،‬صنايع و‬ ‫ساختمان‪ ،‬مخابرات و مواصالت‪ ،‬تجارت و بانکداری‪ ...‬بعنوان آموزگار‪ ،‬استاد دانشگاه‪،‬‬ ‫پزشک و کارمند متوسط طبی‪ ،‬انجنير‪ ،‬مهندس‪ ،‬حقوقدان‪ ،‬دانشمند اقتصاد‪ ،‬نويسنده ‪ ،‬شاعر‬ ‫‪ ،‬گزارشگر و تحليل گر سياسی و ادبی بيشترين شانس تبارز را يافتند و خوش درخشيدند‪.‬‬ ‫سطح پذيرش و استخدام زنان و دختران به کار درفابريکه ها و موسسه های توليدی‪،‬‬ ‫دردفاترخدم اتی ‪ ،‬درارگانهای دولتی و خصوصی‪ ،‬باال گرفت‪ .‬زنان بيوه که نان آور خانواده‬ ‫های خود بودند‪ ،‬درپرتو احکام قانون درپروسه ی کار و در روند زندگی اجتماعی از سهولت‬ ‫های الزم ‪ ،‬برخوردار گرديدند‪.‬‬ ‫درپروژۀ ملی مبارزه با بيسوادی ‪ ،‬درتشکيل بريگاردهای صلح سهم و اشتراک فعال‬ ‫زنان و دختران‪ ،‬فوق العاده عالی و قابل ستايش است‪.‬‬ ‫ايجاد کلوپ های زنان‪ ،‬بمنظور ديد و بازديد زنان و دختران باهمديگر ونشستها به هدف‬ ‫تبادل افکار و تجارب در رابطه به مسائل مبرم زندگی و بحث روی قضايای حاد در حيات‬ ‫سياسی و اجتماعی روزمره‪ ،‬گام با اهميت ديگری بود که نتايج خوب و مثبتی را به بارآورد‪.‬‬ ‫قابل ذکر است‪ ،‬که درکليه برنامه ها و پروگرامها‪ ،‬سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪،‬‬ ‫از همکاری صادقانه و حمايت دوستانه و همه جانبه ی نهادهای دولتی برخوردار بود‪.‬‬ ‫ارگانهای رسمی ج‪ .‬د‪ .‬ا درزمينۀ کمک به زنان و دختران ميهن‪ ،‬به سهم و نوبۀ خود‪،‬‬ ‫کارهای مؤثری را انجام دادند که تأثيرآن برزندگی سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی آنان بی‬ ‫نهايت باارزش وسازنده بود‪ .‬ازجمله به نمونۀ مثال می توان از مطالب زيرين يادآوری کرد‪:‬‬ ‫‪70‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ـ افتتاح و بازگشايی نمايشگاهها برای محصوالت صنايع دستی زنان به مقصد بازار‬ ‫يابی و فروش اين کاالها در مارکيت های داخلی و خارجی ؛‬ ‫ـ افزايش قابل مالحظه درتعداد مدارس دخترانه درمرکز و واليات و توجه الزم به کيفيت‬ ‫پروسه ی آموزش ؛‬ ‫ـ ايجاد و توسعۀ شبکه های کودکستانها و شيرخوارگاهها در محل های کار و زيست در‬ ‫مرکز و واليات؛‬ ‫ـ تأسيس پرورشگاه وطن‪ ...‬و صدها اقدام سودمند ديگر‪.‬‬ ‫اگر مشکالت جنگ تحميلی و دربعضی موارد دشواری های امنيتی و سنگ اندازی‬ ‫دشمنان داخلی وخارجی نمی بود‪ ،‬بدون شک دستاوردها و موفقيتها خيلی ها زياد می بود‪.‬‬ ‫پرسش‪ :‬درمرام دموکراتيک خلق ‪ ،‬منتشرۀ شمارۀ اول و دوم جريدۀ خلق‪ ،‬پيرامون‬ ‫تشکيل دولت ملی ـ دموکراتيک چنين آمده است‪:‬‬ ‫« پايه و اساس چنين حکومت بايد متشکل از جبهه متحد ملی متشکل از تمام نيروهای‬ ‫ترقيخواه دموکراتيک و وطنپرست ‪ ،‬يعنی کارگران‪ ،‬دهقانان‪ ،‬منورين مترقی‪ ،‬اهل حرفه‪،‬‬ ‫خورده بورژوازی ( مالکين کوچک و متوسط( و بورژوازی ملی ( سرمايه داران ملی ) باشد‬ ‫که در راه استقالل ملی‪ ،‬تعميم دموکراسی درحيات اجتماعی و به پايان رساندن جنبش‬ ‫دموکراتيک ضد امپرياليستی و ضد فئودالی مجاهده ومبارزه مينمايند‪ ».‬ص ‪ 319‬ج ‪3‬ـ‪1‬‬ ‫يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی‬

‫وليک اگر در دهۀ دموکراسی دوران سلطنت‪ ،‬بنابر توقيف قانون احزاب سياسی درارگ‪،‬‬ ‫از فعاليت رسمی احزاب سياسی و سازمانهای اجتماعی و تشکيل چنين جبهه ای‪ ،‬شاه‬ ‫جلوگيری بعمل آورد ؛ با پيروزی کودتای ‪ 19‬سرطان ‪ 3111‬فعاليت نيمه رسمی احزاب و‬ ‫سازمانهای اجتماعی نيمه فعا ل بکلی ممنوع و ديکتاتوری يک حزبی منحصر به يک خانواده‬ ‫اعالن گرديد؛ بعد از رويداد هفتم ثور ‪ 3119‬حفيظ هللا امين اکثريت رهبران و فعالين احزاب‬ ‫سياسی و سازمانهای اجتماعی و شخصيتهای مستقل ملی و سياسی را رهسپار زندانها نموده‬ ‫بخش بيشتر آنان را سرکوب خونين کرد؛ چرا بعد از ‪ 9‬جدی ‪ ، 3111‬بويژه بعد از تصويب‬ ‫و انفاذ اصول اساسی ج‪ .‬د‪ .‬ا چنين جبهۀ متحد و دموکراتيک برپايۀ احزاب سياسی تشکيل‬ ‫نگرديد و زمينه برای فعاليتهای تخريبی و تبليغات ضد ترقی و پيشرفت اجتماعی تنظيمهای‬ ‫بنيادگرای جهادی و باداران منطقه يی و بين المللی شان مساعد شد؟‬

‫‪71‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬ازآغاز سال ‪ 3116‬خورشيدی ( ‪ 3613‬م ) رهبری حزب و دولت به همکاری‪،‬‬ ‫پشتيبانی و اشتراک مستقيم و فعال شخصيتهای ملی ـ آگاهان سياسی ـ شعراء ـ نويسندگان ـ‬ ‫ژورناليستان ـ پژوهشگران ـ فرهنگيان ـ استادان دانشگاهها و موسسات تحصيالت عالی و‬ ‫مسلکی ـ معلمان ـ دانشجويان و دانش آموزان ـ هنرمندان خالق ـ تجار و سرمايه داران ملی ـ‬ ‫نمايندگان کارگران ‪ ،‬دهقانان و اصناف پيشه وری‪ ...‬شامل مرد و زن ‪ ،‬پير و جوان‪ ،‬دست به‬ ‫يک سلسله ابتکارهای سازنده زد و اقدامهای سودمندی را درراستای تأسيس وايجاد سازمان‬ ‫های اجتماعی ـ صنفی و توده ای‪ ،‬درپيش گرفت و عملی ساخت‪ ،‬که می توانست اساس و‬ ‫پايۀ محکمی برای تشکيل جبهه ی متحد ملی باشد و راه را جهت تحقق هدفهای ملی و‬ ‫دموکراتيک هموارسازد و جنبش را به پيروزی برساند‪.‬‬ ‫وليک نسبت تبليغات گسترده ای که ازجانب سازمانهای استخباراتی و رسانه های غربی‬ ‫برضد ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و دولت ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬جريان داشت؛ شوربختانه تعداد معينی از فعاالن سياسی‬ ‫دهه ی دموکراسی ( ‪ 3693‬ميالدی ) زيرتأثير دروغ پراگنی های جهان سرمايه قرار گرفتند‬ ‫و بدين صورت از همکاری با حزب و دولت بخاطر تشکيل جبهه ی متحد ملی و بمنظورگذار‬ ‫از اين مرحله ی تاريخ‪ ،‬تا حدودی مقاطعه نمودند‪ .‬بنابران اين مأمول مقدس ملی درآن زمان‬ ‫براورده شده نتوانست‪.‬‬ ‫بايست ازياد نبريم که درآن وقت جنگ سرد ميان شرق و غرب به نقطه ی اوج خود‬ ‫رسيده بود و افغانستان محل مناسبی برای پيشبرد آن تعيين شده بود‪ .‬ازسوی ديگر مطبوعات‬ ‫سراسری وابسته به ارتجاع جهانی و امپرياليسم بين المللی‪ ،‬آن طوری که گفته شد‪ ،‬جنگ‬ ‫روانی و تبليغات تمام عيار را برضد مردم و کشورما به راه انداخته بودند‪ .‬ماشين تبليغاتی‬ ‫دنيای غرب درهمدستی با دستگاههای اطالع رسانی سايردول که درضديت با منافع عليای‬ ‫سرزمين ما قرارگرفته بودن د‪ ،‬سيلی از اطالعات نادرست و فريبنده را دربارۀ افغانستان‪ ،‬به‬ ‫خورد مردم جهان می دادند تا ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و ج‪ .‬د‪ .‬ا را بدنام کنند‪.‬‬ ‫رسانه های گروهی ‪ ،‬بويژه راديو " بی‪ .‬بی‪ .‬سی " ‪ ،‬راديو صدای امريکا‪ ،‬راديو صدای‬ ‫آلمان ‪ ،‬راديو بين المللی فرانسه‪ ،‬راديو آزادی و اروپای آزاد‪ ،‬راديو صدای اسرائيل‪ ،‬راديو‬ ‫پاکستان‪ ،‬راديو صدای ايران ( شبکۀ خبر)‪ ،‬راديو چين‪ ،‬راديوهای اکثر ممالک عربی که به‬ ‫زبانهای مردم افغانستان نشرات داشتند؛ مواد خام برنامه های تبليغاتی خويش را بمنظور‬ ‫شايعه پراگنی‪ ،‬پخش افواهات‪ ،‬ترتيب راپورهای غلط ‪ ،‬بستن افتراآت عليه دولت و رهبران‬ ‫سياسی در افغانستان؛ ازمجرای استخبارات نظامی پاکستان ‪ ، I.S.I‬از شهر پشاور و کويته‬ ‫بدست می آوردند و بانشرآن ذهنيت مردم افغانستان وخلقهای جهان را مغشوش می ساختند‪.‬‬

‫‪72‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫بدين طريق دشمنان تاريخی مردم افغانستان با سرمايه گذاری و مصرف صدها مليون‬ ‫دالر‪ ،‬موفق شدند تا جلو تشکيل چنين جبهه ی متحد را بگيرند و بين نيروهای آگاه ترقيخواه‬ ‫و وطنپرست فاصله و بدبينی ايجاد کنند و مانع نزديکی آنان گردند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬جناب داکترصاحب! درصورتی که احزاب سياسی به استثنای سازمان انقالبی‬ ‫زحمتکشان افغانستان‪ ،‬ديگران بنابر عواملی که شما آن را برشمرديد برای انجام وظايفی که‬ ‫تاريخ دربرابرمان قرارداده بود؛ برای تشکيل جبهۀ متحد ملی ابراز موجوديت کرده نتوانستند‬ ‫و ياهم نکردند؛ به نظرشما آيا جبهۀ ملی پدروطن که با شرکت ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬سازمان انقالبی‬ ‫زحمتکشان افغانستان و ‪ 31‬سازمان اجتماعی و ساير شخصيتهای ملی ـ علمی و اجتماعی‬ ‫مستقل که شما از آنان ياد آورشديد‪ ،‬حيثيت و اعتبار همان " جبهۀ متحد ملی " تعريف شده‬ ‫در برنامۀ حزب را در پيشگاه جامعه بدست آورده توانست ويا خير؟ اگر پاسخ مثبت باشد‬ ‫آرزومندم تا بگونۀ نمونه از دستاورد های مشخص و قابل لمس آن ياد آور شويد تا نسل های‬ ‫امروزی کشور ازآن اطالع حاصل نمايند؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬جبهه ی ملی پدروطن به هدف رسيدن به آرمان تجمع کليه نيروهای آگاه و بيدار‬ ‫و وطنپرست افغانستان‪ ،‬دارای طرزديد و عقايد سياسی گوناگون ‪ ،‬شامل‪ :‬نمايندگان احزاب و‬ ‫سازمانهای سياسی و نهادهای اجتماعی که درگذشته فعاليت داشتند؛ روحانيون و علمای دينی‬ ‫و مذهبی پاکنهاد‪ ،‬روشنفکران‪ ،‬فرهنگيان‪ ،‬کارگران‪ ،‬دهقانان‪ ،‬اهل حرفه‪ ،‬تجار و سرمايه‬ ‫داران ملی و‪ ، ...‬بدور يک ساختار اجتماعی‪ ،‬بخاطر تحقق تحوالت و دگرگونی های اقتصادی‬ ‫ـ اجتماعی بسود زحمتکشان ميهن؛ تحکيم پايه های مردمی حاکميت؛ جلب همکاری های‬ ‫مردم و بسيج آنان جهت پايان بخشيدن به جنگ و خونريزی و تأمين صلح و امنيت سراسری‬ ‫درکشور؛ ايجاد روحيۀ همدلی و برابری ميان همه اليه های اجتماعی درميهن ‪ ،‬بتاريخ ‪31‬‬ ‫جون ‪ 3613‬مطابق ‪ 11‬جوزای ‪ 3193‬با شرکت بيش از يک هزارتن از نمايندگان طبقات و‬ ‫اقشار مختلف‪ ،‬از ميان همه مليت ها و اقوام‪ ،‬احزاب و سازمانهای اجتماعی ذکر شدۀ سراسر‬ ‫کشور‪ ،‬دريک همايش بزرگ تاريخی ( تدوير کنگرۀ موسس )‪ ،‬تشکيل و به کار آغاز کرد‪.‬‬ ‫در جريان کار کنگره عالوه بر تدوين آيين نامۀ جبهه ‪ ،‬به تعداد ‪ 61‬تن از ميان‬ ‫نمايندگان شرکت کننده درکار اين نشست‪ ،‬بحيث اعضای شورای مرکزی و ازجمع اين‬ ‫نمايندگان‪ 11 ،‬تن بشمول رئيس‪ ،‬معاونان و سکرتر مسؤؤل جبهۀ ملی پدروطن افغانستان ‪،‬‬ ‫درفضای آزاد و دموکراتيک انتخاب شدند‪.‬‬ ‫جبهۀ ملی پدروطن افغانستان وظيفه ی ملی و رسالت تاريخی داشت تا توده های مردم‬ ‫را به سوی حل مبرم ترين وظايف حياتی‪ ،‬ازجمله‪ :‬قطع جنگ و برادرکشی‪ ،‬تأمين صلح و‬

‫‪73‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫امنيت سراسری درکشور‪ ،‬سهمگيری فعال و همه جانبه در زمينۀ انجام وظايف اقتصادی ـ‬ ‫اجتماعی که درپيش روی حاکميت سياسی قرارداشت‪ ،‬می کشانيد تا با کمک‪ ،‬همکاری و‬ ‫شرکت باهمی آنان دگرگونی های اقتصادی‪ ،‬اجتماعی درهمه شئون زندگی مردم تحقق می‬ ‫يافت‪.‬‬ ‫جبهۀ ملی پدروطن ج‪ .‬د‪ .‬ا ازبدو تأسيس آن تا سال ‪ 3191‬خوش درخشيد و خدمات‬ ‫ارزنده و قابل توجه را در همه بخشهای زندگی انجام داد؛ وليک متأسفانه موجوديت جبهات‬ ‫درگيری نظامی و تداوم دسايس وتوطئه های ارتجاع داخلی و خارجی و نيروهای امپرياليستی‬ ‫‪ ،‬از جمله جنگ گسترده ی تبليغاتی برضد حزب و دولت از يکطرف و رويداد کمرشکن ‪33‬‬ ‫ثور ‪ 3191‬درون حاکميت ازجانب ديگر؛ همه درپيوند با هم موجب گرديد تا جبهه قادر به‬ ‫اجرای آن وظايف و رسالت بزرگی که تاريخ دربرابرش قرارداده بود‪ ،‬نگردد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬داکتر صاحب گران ارج! شما بعنوان عضو هيأت اجرائيه ی شورای مرکزی‬ ‫جبهۀ ملی پدروطن ‪ ،‬رهبر سازمان دموکراتيک زنان افغانستان و رئيس سازمان صلح‪،‬‬ ‫همبستگی و دوستی ج‪ .‬د‪ .‬ا؛ درمجموع نقش ‪ 31‬سازمان اجتماعی را که به کمک و‬ ‫همکاری دوستا نۀ ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ايجاد و ازحمايت و پشتيبانی بی دريغ دولت جمهوری‬ ‫دموکراتيک افغانستان برخوردار بودند؛ درزمينۀ تحقق خواستهای سياسی ـ اقتصادی و‬ ‫اجتماعی طبقات و اقشار زحمتکش جامعه ؛ درامر دفاع از داعيۀ صلح و تأمين امنيت‬ ‫سراسری درکشور؛ در ضديت با پديده شوم جنگ و شرارت پيشگان داخلی و خارجی و‬ ‫درنهايت‪ ،‬کسب حمايت توده های مردم ازبرنامه های کاری شان و رابطۀ آنها با جبهۀ ملی‬ ‫پدروطن ‪ ،‬چگونه ارزيابی می نماييد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬سازمانهای اجتماعی ( سازمان دموکراتيک زنان‪ ،‬سازمان دموکراتيک جوانان‪،‬‬ ‫اتحاديه های صنفی ‪ ،‬کوپراتيف های زراعتی‪ ،‬اتحاديۀ نويسندگان‪ ،‬سازمان صلح و همبستگی‬ ‫‪ ،‬اتحاديۀ هنرمندان‪ ،‬اتحاديۀ ژورناليستان‪ ،‬اتحاديۀ روشنفکران‪ ،‬شورای عالی علماء و‬ ‫روحانيون‪ ،‬شورای مشورتی اقتصادی‪ ،‬اتحاديۀ کارمندان طبی‪ ،‬اتحاديۀ معلمان ) که هرکدام‬ ‫از منافع و خواستهای صنفی طبقات و اقشار مربوطۀ خويش نمايندگی می کردند‪ ،‬پس از‬ ‫تاسيس ‪ ،‬بطور فعال در امور اجتماعی اشتراک ورزيدند و همه درمبارزه ی مشترک بخاطر‬ ‫بازتاب آرمانهای مردم و تحقق آن درزندگی اقتصادی ـ اجتماعی سهم گرفتند و نقش ارزشمند‬ ‫و با اهميتی را به نفع اقشار وسيع توده های مردم ‪ ،‬ايفاء نمودند‪.‬‬ ‫سازمانهای اجتماعی يک وسيلۀ خوب درامر تأمين ارتباط مستقيم با توده های مردم‬ ‫بودند که از طريق همين نهادها ‪ ،‬خواستهای مبرم و حياتی مردم تشخيص و انعکاس داده می‬

‫‪74‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫شد و از دولت تقاضا می گرديد تا درزمينۀ برجسته ترين مطالبات حياتی آنان اقدام های عملی‬ ‫را رويدست گيرد‪ .‬بنابران روابط اين سازمانها با جبهۀ ملی پدروطن درامر تشريک مساعی‬ ‫باهمی ‪ ،‬و بالنتيجه عبور از اين مرحلۀ دشوار تاريخ کشور‪ ،‬خيلی ها دوستانه و قابل ستايش‬ ‫بود و از موثريت الزم برخوردار بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬بنابر دعوت رسمی مقام های عالی رتبۀ حزبی و دولتی اتحاد شوروی‪ ،‬هيأت‬ ‫حزبی و دولتی ج‪ .‬د‪ .‬ا تحت رياست رفيق ببرک کارمل‪ ،‬بتاريخ ‪ 31‬اکتوبر ‪3613‬مطابق ‪11‬‬ ‫ميزان ‪ 3116‬از اتحاد جماهيرشوروی ‪ ،‬بازديد بعمل آورد‪.‬‬ ‫درترکيب اين هيأت شما نيز شامل بوديد‪.‬‬ ‫اگر امکان داشته باشد‪ ،‬لطف فرموده روی اهداف کلی و دستاوردهای تاريخی اين سفر‬ ‫مطالبی را با خوانندگان عزيز شريک سازيد ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درگام اول ‪ ،‬منظور ازاين دعوت رسمی‪ ،‬دادن اعتبار بين المللی به رهبری حزبی‬ ‫و دولتی ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬بود که جهان غرب درمخاصمت آشکار با اين دولت جوان و زعامت جديد‬ ‫آن قرار داشت‪.‬‬ ‫دراين مسافرت بين هيأت حزبی و دولتی افغانستان و رهبری حزبی ـ دولتی اتحاد‬ ‫شوروی‪ ،‬بجز چند موافقنامه ی همکاری های اقتصادی علمی ـ تخنيکی ؛ کدام پروتوکول ويا‬ ‫قرارداد سياسی و ديپلماتيک مشخصی به امضاء نرسيد‪ .‬زيرا موافقتنامه ی همکاری و حسن‬ ‫همجواری مورخ ‪ 1‬دسمبر ‪ 3691‬مطابق ‪ 33‬قوس ‪ 3119‬که ميان رهبران افغانستان و‬ ‫اتحاد شوروی ( نورمحمد تره کی و لئونيد برژنيف ) به امضاء رسيده بود و درسازمان ملل‬ ‫متحد راجستر شده بود‪ ،‬دارای اعتبار بين المللی بود و قوت قانونی داشت‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬از ديد شما ‪ ،‬موافقتنامۀ همکاری ـ دوستی و حسن همجواری مورخ ‪ 1‬دسمبر‬ ‫‪ 3691‬افغان ـ شوروی دارای چی ابعادی بوده و چقدر درتعيين سرنوشت مردم افغانستان‬ ‫ارزشمند و مهم می باشد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬پيش از اين که به اصل مطلب پرداخته شود‪ ،‬قابل تذکار ميدانم‪ ،‬که بنابراهميت‬ ‫اين موافقتنامه ‪ ،‬مرحوم ميرمحمد صديق فرهنگ ‪ ،‬اين سند را بحيث ضميمه دراخيرکتاب "‬ ‫افغانستان درپنج قرن اخير" درج کرده است‪.‬‬ ‫درماه دسمبر ‪ 3691‬يک هيأت بزرگ حزبی ـ دولتی افغانستان به رياست نورمحمد‬ ‫تره کی بنابر دعوت لئونيد برژنيف منشی عمومی کميته مرکزی حزب کمونيست و صدر‬

‫‪75‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫هيأت رئيسه ی اتحاد جماهير شوروی ‪ ،‬به مسکو مسافرت نمود‪ .‬درترکيب هيأت عالوه بر‬ ‫ديگران حفيظ هللا امين معاون صدراعظم و وزيرخارجه‪ ،‬نيز شامل بود‪.‬‬ ‫دراين ديدار رسمی سه سند مهم ميان رهبران حزبی و حکومتی هردوکشور‪ ،‬که همه‬ ‫مرتبط به همدگر بودند‪ ،‬به امضاء رسيد‪:‬‬ ‫ـ معاهدۀ دوستی‪ ،‬حسن همجواری و همکاری بين ج‪ .‬د‪ .‬ا و اتحاد جماهير شوروی‬ ‫سوسياليستی ‪ ،‬در ‪ 31‬ماده ؛‬ ‫ـ آيين نامه درارتباط به تشکيل کميسيون دايمی بين حکومت افغانستان و اتحاد شوروی‪،‬‬ ‫راجع به همکاری اقتصادی ‪ ،‬در ‪ 33‬پاراگراف ؛‬ ‫ـ موافقتنامه دربارۀ تشکيل کميسيون دايمی بين حکومتين افغانستان و شوروی‪ ،‬راجع‬ ‫به همکاری اقتصادی ‪ ،‬در ‪ 9‬ماده ‪.‬‬ ‫طوری که درمقدمۀ معاهده آمده است‪ ،‬اين سند برپايۀ وفاداری به هدف ها و اصول‬ ‫معاهده های سال ‪ 3613‬و ‪ 3613‬که تهداب و اساس روابط دوستی ميان خلقهای افغانستان‬ ‫و شوروی شمرده می شود‪ ،‬به امضاء رسيد که پس از تصويب‪ ،‬از روز مبادلۀ اسناد ‪ ،‬برای‬ ‫مدت ‪ 13‬سال اعتبار داشت و می توانست ‪ 1‬سال ديگر نظر به شرايط‪ ،‬به اعتبارآن افزود‬ ‫گردد‪.‬‬ ‫براساس شرح مادۀ چهارم معاهدۀ دوستی ‪ ،‬حسن همجواری و همکاری‪ ،‬زمامداران‬ ‫افغانستان ( تره کی و امين ) ‪ ،‬از ماه مارچ ‪ 3696‬ـ حوت ‪ 3119‬به بعد ‪ ،‬چهارده مرتبه‬ ‫ورود قوای نظامی شوروی را به افغانستان مطالبه نمودند و جمعا ا ‪ 13‬بار اين تقاضا تکرار‬ ‫گرديد‪ .‬تنها درماه دسمبر ‪ ، 3696‬مطابق ماه قوس ‪ 3111‬حفيظ هللا امين چهار نامۀ رسمی‬ ‫داير بر اعزام قوای نظامی به افغانستان‪ ،‬به مسکو فرستاد‪.‬‬ ‫پس از فروپاشی اتحاد شوروی و تشکيل حکومت تنظيمی درکابل ‪ ،‬دهها جلد کتاب‬ ‫دربارۀ حوادث و رويدادها درافغانستان به چاپ رسيده؛ همچنان اسناد سری و محرم که از‬ ‫محرميت خارج ساخته شده و در رسانه ها انتشار يافته اند؛ به مطالبی که درسطور باال روی‬ ‫آن اشاره صورت گرفت‪ ،‬مهر تاييد می گذارند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬رفيق راتبزاد !‬

‫‪76‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫حاال اگر موافق باشيد‪ ،‬برمی گرديم به طرح پرسشها پيرامون اساسی ترين مسأله در‬ ‫زندگی سياسی و ساختار تشکيالتی يک حزب انقالبی که فعاليت آن با زندگی مليونها انسان‬ ‫درجامعه ارتباط پيدا می کند‪.‬‬ ‫تا جايی که به ياد داريم ‪ ،‬شعله های آتش خشم عليه وحدت و يکپارچگی حزب ‪ ،‬با‬ ‫انگيزه های جاه طلبی‪ ،‬خودخواهی و غصب سکان های رهبری درحزب و دولت؛ دروجود‬ ‫شماری از اعضای دفترسياسی و اعضای اصلی کميته مرکزی ح‪.‬د‪.‬خ‪ .‬ا و کارمندان ردۀ اول‬ ‫مقام های حزبی و دولتی ‪ ،‬زبانه کشيد‪.‬‬ ‫می خواستم بدانم که واکنش و اقدامات الزم رهبری حزبی در مقابل فرکسيون بازان که‬ ‫متأسفانه درمقام های بااليی حزب ( دفتر سياسی و درترکيب اعضای اصلی کميته مرکزی )‬ ‫قرار داشتند وچوکيهای مهم وکليدی حزبی ـ دولتی باالي شان اعتماد شده بود‪ ،‬چگونه بود؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬دريک کشوری مانند افغانستان‪ ،‬دريک حزب سياسی متشکل از مبارزان راه‬ ‫صلح ‪ ،‬آزادی‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬ترقی‪ ،‬پيشرفت و عدالت اجتماعی ‪ ،‬که بخاطر تحقق هدفها و‬ ‫آرمانهای ملی و دموکراتيک و گذار از عقب ماندگی اقتصادی ـ اجتماعی سده ها‪ ،‬به ساحل‬ ‫ترقی ‪ ،‬تعالی و پيشرفت اجتماعی و تعميل تغييرات و تحوالت اساسی در حيات سياسی ـ‬ ‫اقتصادی ـ اجتماعی به نفع توده های مردم‪ ،‬آنهم درشرايط دشوار جنگی و اوضاع پيچيدۀ‬ ‫داخلی و جو نامساعد بين المللی ‪ ،‬کار و فعاليت می نمايد؛ عوامل و محرکات متعدد می تواند‬ ‫زمينه های پديد آمدن و رشد تمايالت فرکسيونی‪ ،‬هوسبازی های مقام خواهی وحدت شکنانه‬ ‫را بوجود آورد‪.‬‬ ‫عقب ماندگی سي اسی ـ اقتصادی جامعه‪ ،‬کمبود تجربه ی مبارزۀ سياسی‪ ،‬ضعف آگاهی‬ ‫سياسی و پايين بودن سطح درک اجتماعی؛ برداشت ناچيز از اصول مبارزه ی طبقاتی‪،‬‬ ‫خودخواهی ‪ ،‬جاه طلبی‪ ،‬تمايل به کسب مقامهای رهبری ‪ ،‬سليقه های شخصی‪ ،‬امتيازخواهی‪،‬‬ ‫بلند پروازی‪ ،‬بی بند وباری و دسپلين ناپذيری‪ ،‬چسبيدن به عاليق قومی ـ لسانی ـ سمتی و‬ ‫محلی‪ ،‬زد و بندهای پشت پرده مغاير اساسنامه ی حزب‪ ،‬رفاقت بازی های شخصی و رجحان‬ ‫روابط محفلی و گروهی بر ضوابط و اصول حزبی‪ ،‬گريز از انتقاد و دورشدن از اخالق عالی‬ ‫انتقاد پذيری؛ دامن زدن به تفرقه و اختالف و درپيش گرفتن حرکتهای جناحی و مسؤوليت‬ ‫ناشناسی و دريک کالم ‪ ،‬عدول از مؤلفه ها و موازين اساسنامۀ حزب و نقض احکام آن ‪،‬‬ ‫سبب پيدايش و افزايش گرايشهای فرکسيونی و تجزيه طلبانه در ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬گرديد‪.‬‬ ‫برداشت نادرست ازمفاهيم جامعه شناسی علمی ( عدم انطباق و کاربرد درست مفاهيم و‬ ‫ت ئوری مبارزۀ سياسی با پراتيک زندگی اجتماعی ) باعث ايجاد ذهنيت خرابکارانه درکار و‬ ‫‪77‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫عملکرد شماری از مهره های شناخته شده در هيأت رهبری حزب‪ ،‬دفتر سياسی و کميتۀ‬ ‫مرکزی شد و انگيزه ی را درفکر و دماغ آنان خلق کرد تا برمحور فعاليتهای فرکسيونی و‬ ‫گروهبندی‪ ،‬دست به توطئه و دسيسه بزنند و روی انديشه و خرد سياسی پابگذارند‪.‬‬ ‫فرکسيون بازان با حيله گری و خ ُرده گيری‪ ،‬پايه های ثبات سازمانی و تشکيالتی حزب‬ ‫را به بحران کشانيدند؛ اصول وحدت پذيری و يکپارچگی درزندگی حزبی را در ذهن و روان‬ ‫طرفداران انديشه های رهايی بخش و رزمندگان راه ترقی و پيشرفت اجتماعی‪ ،‬خدشه دار‬ ‫نمودند؛ مقررات عمومی حزب را پايمال و دسپلين حزبی و سياسی را نقض کردند؛ روند‬ ‫عادی کار حزبی و زندگی سياسی اعضای صادق حزب را که از دل و جان پابند اصول و‬ ‫موازين و رعايت دسپلين درون حزبی بودند‪ ،‬برهم زدند‪.‬‬ ‫درآن زمان‪ ،‬در گرماگرم حوادث که رويدادهای سياسی و نظامی درافغانستان يکی از‬ ‫داغ ترين و پرجنجال ترين معضله ‪ ،‬درجهان شمرده می شد و کشورما حيثيت يک نقطۀ داغ‬ ‫و متشنج را درپروسه ی جنگ سرد به خود گرفته بود‪ ،‬خيلی ها مشکل به نظر می رسيد که‬ ‫با بيماران درون حزبی آنهم در رده های رهبری حزبی و دولتی تصفيۀ حساب شود‪ .‬زيرا‬ ‫هرکدام اين فرکسيونها دارای ساختارهای جدا از تشکيالت رسمی حزب بودند‪ ،‬که به نوبۀ‬ ‫خود درسازمانهای اوليه و سايرنهادهای حزبی عضويت داشتند و ازميان صفوف خالف‬ ‫مقررات حزبی سربازگيری می کردند‪.‬‬ ‫رفيق ببرک کارمل دربيانيۀ تاريخی خويش درنشست وسيع کارمندان حزبی ـ دولتی بنام‬ ‫" فاز نوين بهبود کار " مواردی از فعاليتهای خرابکارانۀ فرکسيونی را برجسته ساخت و‬ ‫حرفهای به آدرس وحدت شکنان حواله نمود که ازسوی صفوف و کادرهای صادق ح‪ .‬د‪ .‬خ‪.‬‬ ‫ا ‪ ،‬با استقبال بی نظير روبرو گرديد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬چهره های اين فرکسيون بازان معامله گر و انحالل طلب و درکمين نشسته (‬ ‫مربوط به هردو جناح حزب ) که در زد و بند های خرابکارانه با شماری از مشاورين ( ملکی‬ ‫و نظامی ) خائن‪ ،‬فاسد و رشوه خوار روسی و درارتباط و همکاری نزديک با گروههای‬ ‫شورشی ضد دولتی‪ ،‬به حيات ننگين خويش با زرق و برق در درون حزب ادامه می دادند و‬ ‫در سايۀ حمايت و پشتيبانی آنان‪ ،‬ازانجام زشت ترين و شرم آورترين اعمال و حرکات‪ ،‬در‬ ‫ضديت با هدف ها و اصول حزبی‪ ،‬منافع مردم و ميهن و مصالح عليای کشور و درمقابل‬ ‫اعضای پاک نهاد حزب‪ ،‬دريغ نورزيدند؛ در نزد سپاهيان حزب (صفوف و کادرهای هميشه‬ ‫بيدار‪ ،‬سرسپرده‪،‬بارسالت ‪ ،‬باوفا و با ايمان ) هم درگذشته و هم در لحظۀ حاضر‪ ،‬آنقدر‬ ‫عريان است که ضرورت آن ديده نمی شود تا يکايک آنان را به معرفی بگيريم‪.‬‬

‫‪78‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫سلطان علی کشتمند در جلد سوم صص ‪ 933‬ـ ‪ 939‬کتاب خود( يادداشتهای سياسی‪)...‬‬ ‫به چند مورد از فعاليتهای فرکسيونی اشاره نموده که شوربختانه درآن بازتاب همه واقعيتها‬ ‫به نظر نمی خورد و ايشان تالش نموده تا از فعاليتهايی فرکسيونی که تحت نام خود وی و‬ ‫دوست ان نزديکش مانند نوراحمد نور و ديگران صورت می گرفت‪ ،‬پرده پوشی کند و از گفتن‬ ‫حقيقت طفره رود‪.‬‬ ‫اگر امکان داشته باشد لطف نموده ‪ ،‬دراين باره معلومات بيشتری را ارائه بفرماييد ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬از نظر جامعه شناسی علمی ‪ ،‬مسأله ی بقاء و ثمربخشی تالشهای يک حزب‬ ‫مترقی و معتقد به جهانبينی علمی و طرفدار تغييرات و تحوالت بنيادی درحيات سياسی ـ‬ ‫اقتصادی و اجتماعی درجامعه ‪ ،‬پيوند و وابستگی محکم به درجۀ پختگی و آبديدگی سياسی‬ ‫رهبران و کادرهای پيشتاز آن دارد ‪ ،‬که شرط اول آن را موجوديت و استحکام متداوم وحدت‬ ‫سياسی و سازمانی ‪ ،‬وحدت ارگانيک و صادقانه در نظر و عمل و ميزان جلب اعتماد و‬ ‫پشتيبانی توده های مردم از حزب و برنامه های آن می سازد‪.‬‬ ‫هرحزب مترقی ‪ ،‬منسجم ‪ ،‬متشکل و طرفدار صلح‪ ،‬آزادی‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬ترقی‪ ،‬پيشرفت‬ ‫و عدالت اجتماعی و متعهد به امر نجات توده های زحمتکش ( مرد و زن ) ميهن ازقيد و بند‬ ‫هر گونه ستم و اسارت ؛ تالش می ورزد تا افراد پاک‪ ،‬آگاه‪ ،‬وطندوست‪ ،‬صادق ‪ ،‬فعال و‬ ‫مدافع سرسپردۀ منافع مردم و ميهن را در صفوف خود تنظيم کند و در راه اتحاد و همبستگی‬ ‫کليه نيروهای ملی ـ دموکراتيک و ميهن پرست گام بگذارد‪.‬‬ ‫هرگاه در رده های رهبری و دربين کادرها و صفوف پابندی به اصول و موازين شايسته‬ ‫ی حزبی و ثابت قدمی در رعايت اخالق اجتماعی و صداقت در زندگی سياسی وجود داشته‬ ‫باشد‪ ،‬هرگز انحراف ها و فعاليتهای فرکسيونی درآن راه پيدا نمی کند و اگر چنين نبود‪،‬‬ ‫شيرازۀ حزب ازهم فرو می پاشد و دستخوش نابسامانی های غير کنترول می گردد که نتيجۀ‬ ‫آن ‪ ،‬شکست ‪ ،‬بربادی و ناکامی را در تحقق هدفها و وظايف‪ ،‬بدنبال می آورد‪.‬‬ ‫حزب دموکراتيک خلق افغانستان نيز نمی تواند از قاعده های عمومی و از اصول عالی‬ ‫ای که درباال از آنها ذکر بعمل آمد‪ ،‬مستثنا باشد‪.‬‬ ‫در ميان اعضای کميتۀ مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ( بشمول دفتر سياسی و داراالنشاء ) که‬ ‫اکثريت آنان درمقام های عالی حزبی ـ دولتی ( رؤسای شعبات کميته مرکزی‪ ،‬هيأت رئيسه ی‬ ‫شورای انقالبی‪ ،‬شورای وزيران‪ُ ،‬پستهای عالی نظامی در قوای مسلح ) توظيف بودند‪،‬‬ ‫شماری از آنان جفاکارانه و با استفادۀ سوء از اعتماد رهبری‪ ،‬با دسيسه سازی‪ ،‬توطئه‪،‬‬ ‫تفتين‪ ،‬کارشکنی و بد عهدی ‪ ،‬مصروف کارهای خرابکارانه ی فرکسيونی بودند و دربدنۀ‬ ‫‪79‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫حزب نقب می زدند تا با کاربرد چنين وسايل ضد حزبی عده ای از اعضای صادق حزب را‬ ‫اغوا نموده‪ ،‬بدين وسيله خود را به مقامهای رهبری حزبی و دولتی برسانند و سرانجام با‬ ‫کسب عضويت دفتر سياسی و داراالنشاء عالی ترين سکانهای رهبری حزبی و دولتی را‬ ‫غصب نمايند‪.‬‬ ‫برعکس کادرها و صفوف آگاه و وطنپرست به جبهه های گرم نبرد با دشمن و انجام‬ ‫وظايف سازندگی می رفتند؛ ازحاکميت دولتی و جان‪ ،‬مال و ناموس مردم دفاع می نمودند؛ در‬ ‫راه صلح و ثبات و تأمين نظم و امنيت جان می سپردند؛ معلول و معيوب می شدند و ازدل و‬ ‫جان به حفظ وحدت و يکپارچگی حزب وفادار بودند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬در رابطه به مسافرت غير رسمی هيأت حزبی ـ دولتی افغانستان تحت رياست‬ ‫زنده نام ببرک کارمل به اتحاد شوروی ‪ ،‬بنا بر دعوت ميخائيل گرباچف ‪ ،‬تا کنون حرف های‬ ‫ضد و نقيضی به خورد مردم داده شده است‪.‬‬ ‫سلطان علی کشتمند درجلد سوم ( صص ‪ 931‬ـ ‪ ) 933‬کتاب خود ( يادداشتهای سياسی‬ ‫‪ ) ...‬راجع به اين موضوع توضيحاتی داده است ؛‬ ‫بدون ترديد‪ ،‬هيأت حز بی ـ دولتی پس از ختم مشوره ها و صحبتها و بازگشت مجدد به‬ ‫ميهن ‪ ،‬گزارش کاری مفصلی به دفتر سياسی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ارائه داشته است‪.‬‬ ‫می خواستم بپرسم که چه حرف های ناگفته باقی مانده است و چه خوب خواهد بود تا‬ ‫خوانندگان عزيز آن را از زبان شما بشنوند؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درگزارش رسمی رفيق ببرک کارمل که به دفترسياسی کميته مرکزی ارائه‬ ‫نمودند‪ ،‬حرفی که از آن بوی تند تشنج خارج از دايره ی بحث های سالم سياسی ـ انتقادی و‬ ‫تشريح مو قف سازنده و اقناعی به مشام برسد‪ ،‬وجود نداشت و مظاهری جدی دال برتيرگی‬ ‫پر از خشم و کينه ی روابط و يا بحرانی بودن انفجارآميز فضای صحبت و مذاکره ی رهبران‬ ‫حزبی ـ دولتی دوکشور‪ ،‬درآن ديده نمی شد‪.‬‬ ‫حرف های را که پس از حذف رفيق ببرک کارمل از مقام رهبری حزبی ـ دولتی و تبعيد‬ ‫عمدی و اجباری ايشان از ميهن ‪ ،‬شماری از چهره های سياسی تازه بدوران رسيده و‬ ‫شامپيون بازسازی و علنيت (!) درکنفرانسهای مطبوعاتی ويا درنشستهای رسمی‪ ،‬خالف‬ ‫حقيقت دربارۀ اين مالقات به نفع خود و بمقصد تحکيم موضع نااستوار خويش دربين مردم و‬ ‫اعضای حزب‪ ،‬دراين جا و آن جا تبليغ می کردند‪ ،‬نمی توان بآن ارزش و اهميت قايل شد‪.‬‬ ‫زيرا ‪ ،‬سلطان علی کشتمند عضو دفتر سياسی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و صدراعظم ج‪ .‬د‪ .‬ا‬ ‫‪80‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫من حيث عضو اصلی هيأت رسمی حزبی ـ دولتی ‪ ،‬رويداد مذاکرات و سخنان رفيق ببرک‬ ‫کارمل و گرباچف را درميز مذاکره‪ ،‬درکتاب خود " يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی"‬ ‫( ج ‪ ، 1 .‬صص ‪ 931‬ـ ‪ ) 933‬تا حدودی بيان نموده است ‪ ،‬که می شود در اين جا بآن‬ ‫بسنده کرد‪.‬‬ ‫واما‪ ،‬آنچه را که درحال حاضر درمطبوعات ويا درمتون کتب و رساله ها و تحليل های‬ ‫سياسی ‪ ،‬پير امون اين موضوع پرداز داده می شود و بحيث مواد تبليغاتی ازآن استفاده‬ ‫صورت می گيرد ؛ بيشتر اين دروغ پراگنی ها‪ ،‬محصول تغيير اوضاع سياسی جهان پس از‬ ‫پايان جنگ سرد به نفع " نيو ليبراليزم " است که اين وضعيت نيز نمی تواند ديرپا باشد‪.‬‬ ‫زيرا واقعيتهای زندگی مردم در سراسرگيتی و عملکرد نيروهای سياسی استثمارگر و سلطه‬ ‫گرای جهانی‪ ،‬به شدت درتقابل با همدگر واقع شده اند که سرانجام حق بر باطل پيروز خواهد‬ ‫شد و حقيقت بامردم خواهد بود‪ ،‬نه بازورگويان و توطئه گران بين المللی !‬ ‫پرسش ‪ :‬انگيزه ی اعالم تز های دهگانه ی جاودان نام ببرک کارمل‪ ،‬چه بود و اهميت‬ ‫تاريخی آن را در چی می بينيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬ازآغاز دهه ی هشتاد‪ ،‬مسأله ی توسعه و تحکيم پايگاه اجتماعی حاکميت و جلب‬ ‫اعتماد مردم‪ ،‬پيوسته درسياست های ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا و در روش رهبری حزبی و دولتی اولويت‬ ‫داشت که اين موضوع در تمام اسناد پلينوم های کميته مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا ( از پلينوم اول الی‬ ‫هفدهم ) و در رونوشت نشستهای رسمی هيأت رهبری جمهوری دموکراتيک افغانستان تبلور‬ ‫روشن دارد‪.‬‬ ‫موجوديت تشنج درمناسبات بين المللی‪ ،‬تداوم جنگ سرد و رويارويی سياسی قدرتهای‬ ‫بزرگ برسرمسائل حاد جهانی‪ ،‬بعد از به قدرت رسيدن گرباچف‪ ،‬فقط برمحور قضايا در داخل‬ ‫افغانستان و اوضاع پيچيده درمرزهای شرقی و غربی کشورما ( پاکستان و ايران) خالصه‬ ‫می شد‪.‬‬ ‫درهمين وقت بود که شاخص مداخله ی آشکار پاکستان و ايران درامورداخلی افغانستان‬ ‫که جنگ اعالم ناشده را به کمک دول غربی و متحدين آنها‪ ،‬بشمول ارتجاع عرب و دولت‬ ‫چين‪ ،‬برضد وطن و مردم ما بطرز خونين و وحشتناک ادامه می دادند‪ ،‬دست کم گرفته شد و‬ ‫ابعاد ـ ماهيت و عواقب آن را‪ ،‬کمرنگ جلوه گر ساختند‪ ،‬تا زمينه های نزديکی و آشتی بين‬ ‫دسته ی تازه به دوران رسيده در اتحاد شوروی به رهبری گرباچف و جهان غرب و ارتجاع‬ ‫بين المللی به بهای فروپاشی نظام سوسياليستی دراتحادشوروی و سقوط رژيم های‬ ‫سوسياليستی در اروپای شرقی‪ ،‬تضعيف و بی پشتيوانه نمودن جنبشهای آزاديبخش و‬ ‫‪81‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ترقيخواه در سراسرجهان و تهی ساختن حزب های مردمی و انقالبی از برنامه ی عمل‬ ‫ترقيخواهانه و عدالت جويانه و زندگی نامه ی پويا‪ ،‬فراهم گردد‪.‬‬ ‫رهبری حزبی و دولتی افغانستان بادرک اين گرايش تسليم طلبانه که ازداخل افغانستان‬ ‫نيز ازميان اعضای رهبری‪ ،‬شماری با داشتن پايگاه استخباراتی و روابط خيلی ها نزديک با‬ ‫مشاوران ملکی و نظامی روسی‪ ،‬بخاطر رسيدن به هدف ها و آرزوهای ناپاک خود ‪ ،‬در‬ ‫خدمت اين ديدگاه قرارداشتند ؛ ضرورت داشت تا بمنظور حل صلح آميز دشواری های موجود‬ ‫‪ ،‬برقراری صلح ‪ ،‬دفاع از آزادی ‪ ،‬دموکراسی ‪ ،‬ترقی اجتماعی و دستيابی به پيشرفت های‬ ‫اقتصادی ـ اجتماعی‪ ،‬طرح های جديدتری را به پيشگاه مردم افغانستان و جهان‪ ،‬تقديم کند‪.‬‬ ‫مجموع خواستها و ديدگاههای نوين حزب و دولت در تزهای دهگانه ی رفيق ببرک‬ ‫کارمل بازتاب يافت که اگر توطئه های بعدی در مسير راه آن قرارداده نمی شد و به تطبيق آن‬ ‫مجال داده می شد‪ ،‬موفقيتهای چشمگيری را در قبال داشت ‪.‬‬ ‫اهميت تيزس ها دراين بود که رفيق ببرک کارمل آن را با بينش سياسی و بهره گيری از‬ ‫تجارب رويدادهای سايرکشورهای جهان و سير مبارزات و اندوخته های عملی سه دهه ی‬ ‫جامعۀ افغانستان و نتايج حاصلۀ بعدی آن‪ ،‬نگاشته بود و محتوای آن خيلی ها دقيق و مطابق‬ ‫شرايط آن روز جامعه ی افغانستان آماده گرديده بود و نياز های اساسی مردم را در خود‬ ‫نهفته داشت‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬هنوز زمانی زيادی از اعالم تزهای دهگانه سپری نگرديده بود که ارواح خبيثه‬ ‫ی امپرياليسم و ارتجاع جهانی با يک برنامه و نقشه ی منظم‪ ،‬به قصد براندازی رژيم های‬ ‫مترقی جهان‪ ،‬برآمدند و دراين راه با سرمايه گذاری هنگفت ‪ ،‬گرباچف و دستۀ خائن و خود‬ ‫فروختۀ اورا دراختيار داشتند‪.‬‬ ‫شوربختانه که جهت تحقق اين برنامۀ رهزنانه و تطبيق نقشۀ ذلت بار آن‪ ،‬درگام نخست‬ ‫سرزمين ما انتخاب شده بود و سرآغاز فروپاشی رژيم های مترقی جهان از همين جا ‪،‬‬ ‫مهندسی گرديد‪.‬‬

‫‪82‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش اين است که زمينه سازی ها برای راه اندازی کودتای ننگين ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬که‬ ‫ما آن را « جنايت سياسی سازمان يافته » برضد ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا و ج‪ .‬د‪.‬ا ـ حاکميت سياسی و‬ ‫منافع حياتی توده های مردم ‪ ،‬می دانيم ‪ ،‬چه وقت آغاز يافته بود و چه کسانی در آن نقش‬ ‫کليدی داشتند؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬جمی کارتر رئيس جمهور اسبق‬ ‫اياالت متحده ی امريکا‪ ،‬دربيانيۀ مورخ ‪11‬‬ ‫فبروری ‪ 3613‬مطابق ‪ 3‬حوت ‪ 3111‬خود‬ ‫که درباره ی اوضاع عمومی کشورش به‬ ‫شهروندان امريکا و به جهانيان معلومات می‬ ‫داد‪ ،‬در بخش توضيح و تشريح " دوکتورين‬ ‫جمی کارتر‪ ,‬ضياء الحق و برژنسکی‬ ‫کارتر " حوزۀ جنوب غرب آسيا را ‪ ،‬سومين‬ ‫منطقه ی استراتژيک برای امنيت اياالت‬ ‫متحده وانمود ساخت و درست سنگ تهداب آغاز توطئه های سازمان يافته عليه‬ ‫ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان ‪ ،‬در همين جا گذاشته شد و آن را قدم‬ ‫به قدم عملی نمودند‪.‬‬ ‫جهت تحقق " دوکتورين کارتر" درحوزۀ جنوب غرب آسيا ‪ ،‬بويژه در رابطه به سياست‬ ‫خصمانه ی امريکا در قبال افغانستان ازدوره ی رياست جمهوری رونالد ريگن و پس از آن ‪،‬‬ ‫اياالت متحده نظاميگران پاکستان به رهبری جنرال ضياء الحق ( بشمول احزاب مذهبی‬ ‫بنيادگرا ) را دراختيارداشت که اين کشور بعد از سقوط سلطنت رضاشاه پهلوی درايران‪،‬‬ ‫بمثابه ی بديل مناسب جای آن را گرفته بود‪.‬‬

‫برژنسکی مشاور امنيت ملی جمی کارتر‪ ،‬پالن پياده نمودن عملی سياستهای امريکارا‬ ‫درمورد افغانستان با ضياء الحق حاکم نظامی پاکستان‪ ،‬هماهنگ ساخت و حکومت پاکستان‬ ‫ازبابت همکاری با امريکا و اشتراک مستقيم درجنگ اعالم ناشده برضد مردم افغانستان‪ ،‬در‬ ‫شروع مرحله‪ ،‬ساالنه مبلغ يک و نيم مليارد دالر کمک نظامی امريکا را به قوای مسلح‬ ‫خويش ( بشکل باج گيری ) دريافت می کرد؛ ( مراجعه شود به کتاب تلک خرس ) ‪.‬‬ ‫دربرنامه های کاری جنرال ضياء الحق درضديت با مردم افغانستان‪ ،‬دور ساختن و حذف‬ ‫رفيق ببرک کارمل از رهبری حزب و دولت واز صحنه ی فعاليت سياسی درافغانستان ‪،‬‬ ‫دوامدار ساختن جنگ و خونريزی دراين سرزمين تا تطبيق اهداف کامل آن کشور‪ ،‬ازجمله‬ ‫‪83‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫بقدرت رساندن گروههای بنيادگرای مذهبی و نصب يک رژيم دست نشانده و فرمانبردار‬ ‫پاکستان درافغانستان‪ ،‬شامل بود‪.‬‬ ‫ازاين رو جنرال ضياء الحق درتمام مدت‪ ،‬شرط اشتراک درمذاکرات و حصول موفقيت و‬ ‫پيشرفت در گفت و گو ها را مربوط به کنارزدن رفيق ببرک کارمل ازقدرت می دانست واين‬ ‫موضوع از سال ‪ 3611‬به بعد صورت علنی بخود گرفت‪.‬‬ ‫پالن مسکو ـ اسالم آباد ـ واشينگتن در ضربه زدن به ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و سست ساختن پايه‬ ‫های حاکميت سياسی جمهوری دموکراتيک افغانستان تا رساندن آن به پرتگاه سقوط‪ ،‬به‬ ‫خواست جنرال ضياء الحق ‪ ،‬عربستان‬ ‫سعودی و اياالت متحده ‪ ،‬درديدار رسمی‬ ‫گرباچف و‬ ‫ريگن درشهر ريکجاويک مرکز " ايسلند "‬ ‫به امضاء رسيد‪ .‬دراين ميان فرکسيون بازان‬ ‫معروف در ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا و نفوذ داده شده ها در‬ ‫درون حاکميت سياسی‪ ،‬در بازی های‬ ‫اوپراتيفی و در زد و بند های استخباراتی از‬ ‫آغاز مرحله ‪ ،‬در تطبيق اين پروژۀ بنياد‬ ‫برانداز اشتراک ورزيدند‪ ،‬خوش خدمتی‬ ‫کردند و پاداشی بدست آوردند‪.‬‬

‫گرباچف و ريگن درشهر ريکجاويک مرکز‬ ‫" ايسلند "‬

‫داکتر صاحب گرامی !‬ ‫اگر اجازه شما باشد صحبت را پی ميگريم‪.‬‬ ‫بفرماييد !‬

‫‪84‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش‪ :‬به تاريخ های ‪ 31‬و ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬مطابق ‪ 1‬و ‪ 3‬می ‪ ( 3619‬در روزاول‬ ‫پالن تدابيرنظامی ـ استخباراتی برای انجام کودتا بشمول ايجاد هماهنگی دروظايف سرکوب‬ ‫گرانه ی امنيتی (!) برحسب دستور سازماندهندگان داخلی و خارجی آن و در روزدوم پياده‬ ‫نمودن اين توطئه ی بنياد برانداز ضد حزبی و مردمی درعمل) به شماری از کادرهای‬ ‫سرشناس و فعال‪ ،‬توسط کارمندان امنيت دولتی درمنازل شان‪ ،‬حکم صادرۀ رهبری کودتا به‬ ‫شرح زير ابالغ گرديد‪ « :‬شما نظر به امر کميتۀ مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬امروز اجازۀ خارج شدن‬ ‫از منازل خويش را نداريد! »‬ ‫به باور و اعتقاد کادرها و فعالين ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و از ديد من ‪ ،‬اين حکم ضد دموکراتيک و‬ ‫مغاير اصول زرين زندگی نامه ی حزب‪ ،‬هرگز نمی توانست فيصله و تصميم کميته مرکزی‬ ‫حزب ما باشد؛ بلکه بيشتر يک برخورد زورگويانه ی استخباراتی ـ پوليسی را می رسانيد که‬ ‫سازماندهندگان و اجراکنندگان اين توطئه ی شرماور‪ ،‬خواستند با اين ترفند و نيرنگ بازی ها‬ ‫‪ ،‬صداهای اعتراض را درگلو خفه سازند و جلو هرگونه مخالفت را دربرابر کودتا بگيرند‪.‬‬ ‫آيا دراين روز نشست کميته مرکزی ويا بيروی سياسی که شمانيز يکی از اعضای دفتر‬ ‫سياسی بوديد ‪ ،‬تدوير يافته بود ؛ و دراين رابطه مطالبی مطرح شده بود يا خير؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬همه اعضای ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و کليه آگاهان سياسی جامعۀ ما بخوبی واقف اند که‬ ‫درآن روزهای بحرانی و پر از تشنج درحيات حزبی مان ‪ ،‬بويژه اين که رهبر حزب ‪ ،‬رفيق‬ ‫ببرک کارمل‪ ،‬براساس يک سناريوی ازقبل توافق شده ميان بازيگران اصلی اين توطئه‪ ،‬از‬ ‫بدور‬ ‫صحنۀ سياسی و حضور فزيکی درمقام رهبری حزبی و دولتی بداخل کشور‪ ،‬قصدی ُ‬ ‫نگهداشته شده بود؛ بنابران هيچگونه نشست رسمی و قانونی داراالنشاء و دفتر سياسی‬ ‫کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬تدويرنيافته بود که درآن يک چنين فيصله ای صادر شده باشد‪.‬‬ ‫عالوه برآن ‪ ،‬تصاميم و فيصله های مقام های حزبی که فقط به مسائل زندگی درون‬ ‫حزبی ارتباط می گرفت‪ ،‬بشکل رسمی ازطريق مراجع رسمی وابسته به شعبات کميته مرکزی‬ ‫ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬به رفقای حزب ابالغ می گرديد‪ ،‬نه بوسيلۀ قاصدان امنيتی و کارمندان‬ ‫استخباراتی ‪ ،‬آنهم توأم با تهديد و سلب حقوق و آزادی های دموکراتيک و شهروندی !‬ ‫آنچه دربارۀ اين پيشامد درمتن سوال شما تذکار رفته است‪ ،‬بيشتر پذيرفتنی پنداشته‬ ‫می شود و من به آن نظر موافق ابراز می دارم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پس از کودتای ننگين ‪ 33‬ثور ‪ ، 3191‬درنخستين روزها‪ ،‬عليه مخالفان اين‬ ‫رويداد ناميمون‪ ،‬ازخشونت و زورگويی کارگرفته شد‪ .‬مامورين عاليرتبۀ حکومت که اعضای‬ ‫حزب بودند؛ پاکترين‪ ،‬صادق ترين و باايمان ترين کادرها و صفوف حزب درمرکز و واليات؛‬ ‫‪85‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫اعضای سازمانهای اجتماعی ( شامل مرد و زن ) ‪ ،‬به سبب اعتراض بر غيرقانونی بودن اين‬ ‫مضحکه‪ ،‬از وظايف سبکدوش ساخته شدند‪.‬‬ ‫دروزارت های قوای مسلح ( دفاع ‪ ،‬داخله ‪ ،‬امنيت دولتی ) افسران شرافتمند و وفادار به‬ ‫ميهن و مردم ياخانه نشين گرديدند وياهم سند تقاعد جبری پيش از وقت قانونی را بدست‬ ‫آوردند‪ .‬درکادر رهبری رياست امور سياسی درهرسه وزارت با گزينش افراد وابسته به‬ ‫فرکسيونهای تازه بدوران رسيده‪ ،‬تغيير وارد آمد‪.‬‬ ‫برخی از رؤساء و کارمندان حرفوی شعبات کميته مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪ ،‬به صف اردوی‬ ‫بيک اران پيوستند‪ .‬حتا برخالف سنت پسنديده و تاريخی مردم افغانستان‪ ،‬مبنی بر رعايت حد‬ ‫اعلی احترام به مقام زن ‪ ،‬از کاربرد خشونت و زورگويی درمقابل زنان کارمند دردفاتر حزبی‬ ‫ـ دولتی و سازمانهای اجتماعی نيز دريغ نورزيدند و شماری ازآنان را ازوظايف اخراج کردند‬ ‫(در شماره های متعدد جريده ی پامير ارگان نشراتی شهرداری کابل و کميتۀ حزبی شهرکابل‪،‬‬ ‫ليست اخراج شدگان به نشر رسيده است ) ‪....‬‬ ‫شما دليل اصلی اين همه اقدامهای سرکوبگرانه ضد حزبی را عليه اعضای ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا‪،‬‬ ‫آنهم از سوی کسانی که سنگ رفاقت حزبی را برسينه می کوبيدند‪ ،‬در چه می بينيد؟‬ ‫پاسخ ‪:‬درهمه جا و در همه وقت‪ ،‬اين اصول کلی برای همگان قابل قبول است‪ ،‬که حزب‬ ‫های سياسی پيوسته درآن راهی گام می گذارند ؛ کار و فعاليت می کنند ؛ مساعی خويش را‬ ‫به خرج می دهند ؛ انرژی مادی و معنوی به مصرف می رسانند و انتظار موفقيت را دارند‬ ‫که کليه سعی و تالش و فعاليتهای آنها بربنياد اتحاد‪ ،‬همبستگی و يکپارچگی همه اعضای آن‬ ‫استوار باشد‪ .‬دراين حالت تنها درپيش گيری روشهای خردمندانه و کاربرد درست اصول‬ ‫مبارزۀ سياسی می تواند مورد پذيرش واقع شود‪ .‬درغير اين صورت‪ ،‬حاصل کار‪ ،‬تنفر و‬ ‫انزجار است و بس ‪.‬‬ ‫دريک نهاد سياسی مترقی آراسته به زيور دانش جامعه شناسی علمی‪ ،‬تنها کاربست‬ ‫روشهای اصولی و دموکراتيک می تواند اصالت ‪ ،‬پاکی و شايستگی آن را حفظ نمايد‪.‬‬ ‫برعکس پهن ساختن فضای اختناق ‪ ،‬کاربرد زور‪ ،‬تهديد و تخويف‪ ،‬تحميل ارادۀ فردی و‬ ‫گروهی‪ ،‬تطميع و رشوه دهی سياسی‪ ...‬به اصالت ‪ ،‬پاکی و شايستگی آن ‪ ،‬بعنوان يک‬ ‫سازمان انقالبی مدافع صديق منافع توده های مردم لطمۀ شديدی وارد می نمايد ‪.‬‬ ‫داشتن شناخت از سيرتاريخ و تکامل زندگی اقتصادی ـ اجتماعی انسانها وکسب آگاهی‬ ‫از روان افراد جامعه ‪ ،‬تشخيص و تفکيک خواستهای معقول و منطقی انسانها از تقاضاهای‬

‫‪86‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫نادرست‪ ،‬انسان را قادر به آن می سازد تا پديده های تاريخی‪ ،‬سياسی‪ ،‬اقتصادی و اجتماعی‬ ‫را بشکل درست آن درک کند‪.‬‬ ‫رابطه ی سياستمداران‪ ،‬رهبران و زمامداران با شهروندان دريک کشور ويا با اعضای‬ ‫يک سازمان سياسی پيشرو‪ ،‬بايست درپرتو يک چنين طرز تفکر استوارباشد؛ يعنی داشتن ‪:‬‬ ‫" اطالع از قواعد و موازين حتمی و ضروری علمی ‪ ،‬يکی از شرايط مهم حفظ رهبران و‬ ‫مسؤولين امور از ذهنيگری (سوبژکتيويسم) ويا حل مسائل به اتکاء اراده ( ولونتاريسم) و‬ ‫غرق شدن در تجارب تنگ و محدود علمی ( پراتيسيسم ) است" ‪.‬‬ ‫(ص ‪ 199‬ج اول نوشته های فلسفی و اجتماعی دکتر احسان طبری)‬ ‫انقالبی نماهای خودکامه که با ايجاد جو اختناق و اتخاذ روشهای يکه تازانه و راه‬ ‫اندازی انواع دسيسه ‪ ،‬بطورنامشروع بر قدرت تکيه می زنند‪ ،‬با عوامفريبی شعارهای رفع‬ ‫مشکالت سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی را سر می دهند تا فرصت کمايی نمايند و به سرباز‬ ‫گيری درميان آن عده افراد جامعه بپردازند که از قضايای سياسی و نيرنگ های آنان بی خبر‬ ‫اند ؛ وليک درعمل درسايۀ اين شعارها‪ ،‬بخاطر بقای خود در قدرت و درمسند فرمانروايی‪،‬‬ ‫دست و پای مدافعان واقعی تغيير ‪ ،‬تحول‪ ،‬ترقی و پيشرفت اجتماعی را قطع می کنند‪.‬‬ ‫حوادثی که در دهه ی هفتاد سدۀ بيستم بوقوع پيوست‪ ،‬می تواند يک درس آموزنده و‬ ‫تاريخی باشد‪:‬‬ ‫حکومت مردم پسند سلوادور آلندی درکشور چلی و رژيم نو تأسيس شيخ مجيب‬ ‫الرحمان در بنگله ديش‪ ،‬از اثر توطئه ی سازمان يافته و برطبق نقشه ی سی ‪ .‬آی ‪ .‬ای ‪،‬‬ ‫توسط مهره های درون نظام ( درچلی به قوماندۀ جنرال پنوچت رئيس ستاد ارتش و دربنگله‬ ‫ديش به رهبری خونده کار مشتاق احمد وزيرتجارت و تجارت خارجی ) سقوط داده شد و‬ ‫طرفداران هردو حکومت جوان و ترقيخواه به استقبال بدترين سرنوشت ( چوبه های دار‪،‬‬ ‫تيرباران‪ ،‬مفقود االثر‪ ،‬شکنجه‪ ،‬بازداشت‪ ،‬حبس و زندان‪ ،‬تعقيب و پيگرد‪ ،‬سبکدوشی از‬ ‫وظايف ‪ ) ...‬رفتند‪.‬‬ ‫ميهن عزيزما افغانستان نيز از زمرۀ ممالک عقب نگهداشته شده در قاره ی آسيا می‬ ‫باشد‪ ،‬که با رويدادهای سياسی دوران جنگ سرد‪ ،‬قربانی معامله گری ها و سازشهای فاجعه‬ ‫بار سيا سی ابرقدرتها‪ ،‬بمنظور خاطرخواهی ازنظاميگران پاکستان و آخوندهای ايران گرديد و‬ ‫مسير حرکت انقالبی به جلو‪ ،‬با سازمان دادن واجرای توطئه توسط مهره های بلند پايه در ح‬ ‫‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و در درون حاکميت سياسی ج‪ .‬د‪ .‬ا‪ ،‬در ابتدا به انحراف و درگام بعدی به استقامت‬ ‫تباهی کشانيده شد که درنتيجه مردم افغانستان‪ ،‬از جمله رفقای ما بهای آن را پرداختند‪.‬‬ ‫‪87‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پرسش ‪ :‬پس از کودتای ننگين ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬دور جديدی از کاربرد اختناق سياسی‬ ‫در مقابل صدها عضو ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا به علت تسليم ناپذيری به رهبران کودتايی ازخود راضی و‬ ‫تبارز ضديت با سياستهای ارتجاعی ‪ ،‬خودفروشانه و زندگی براندازآنان ‪ ،‬فرا رسيد‪.‬‬ ‫دراين کارزار زورگويانه ‪ ،‬زندگی صادق ترين وباايمان ترين فرزندان مردم افغانستان‬ ‫(ملکی و نظامی) درمعرض خطرهای گوناگون واقع شد ‪ .‬آن همه ستمکاری ها و بيدادگری‬ ‫های را که زمامداران حزبی ـ دولتی از ماه سنبله ‪ 3119‬براعضای حزب ( پرچمی ها) و‬ ‫ساير نيروهای ملی و دموکراتيک و درمجموع برمردم افغانستان‪ ،‬رواداشتند‪ ،‬در بسا موارد‪،‬‬ ‫بويژه در برخورد با مخالفان درون حزبی‪ ،‬دوباره رايج گرديد‪ .‬ماهيت عملکردها در هردو‬ ‫مرحله يکسان بود؛ صرف بازيگران صحنه ( چهره های اصلی و فرعی ) عوض شده بودند‬ ‫و شيوۀ تطبيق مجازات تشنگان قدرت از همدگر فرق می کرد‪ .‬ازجمله تعدادی از رفقای عزيز‬ ‫برطبق نقشه های خائنانه انتقام گيران و عقده گشايان نو بدوران رسيده‪ ،‬با سوق دادن جبری‬ ‫و عمدی آنان به جبهه های نبرد بی برگشت‪ ،‬جانهای شيرين خود را ازدست دادند؛ شمار‬ ‫بي شتری از رفقای ارجمند را اجنتهای دستگاه استخبارات سايه وار تعقيب می نمودند که در‬ ‫بين آنان تعدادی از زنان و دختران نيز شامل بودند که هرگز تسليم خط انحرافی‪ ،‬معامله گری‬ ‫ها و سبکسری های زورگويانه ارباب قدرت نشدند‪.‬‬ ‫شما انگيزه ی اصلی تحميل اين همه جور و ستم و جفاکاری ها را درمقابل رفقای که‬ ‫از دل و جان صادق به مردم و ميهن خود بودند‪ ،‬در چه می دانيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬رهبران احزاب سياسی که ادعای خدمت به مردم و ترقی و پيشرفت را در يک‬ ‫مملکت دارند‪ ،‬حين احراز قدرت سياسی بايست‪ ،‬با درپيشگيری روشها و سياستهای اصولی‬ ‫و ساز نده ‪ ،‬کليه نهادهای سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی را مطابق به اقتضای نيازمندی های‬ ‫جامعه ؛ منافع توده های مردم و مصالح عليای کشور‪ ،‬به چرخش درآورند‪.‬‬ ‫هر سيستم سياسی ـ دولتی وهر سازمان سياسی احتياج به قدرت دارد تا با استفاده از‬ ‫آن هدف های برگزيدۀ مرامی و برنامه يی خود را درجامعه پياده نمايد ‪ ،‬اين که اين قدرت و‬ ‫حاکميت چگونه و برپايۀ کدام معيارها و مؤلفه های حقوقی و اجتماعی‪ ،‬تمثيل می شود‪،‬‬ ‫بازتاب دهندۀ روح قدرت ‪ ،‬يعنی ارکان تشکيل دهندۀ حاکميت ‪ ،‬بويژه رهبری آن است‪.‬‬ ‫رهبران سياسی و دولتمردانی که به قيمت گردن نهادن به معامله های سياسی ضد منافع‬ ‫ملی ‪ ،‬براريکۀ قدرت تکيه می زنند و ميخواهند که با اعمال تند روی های سياسی وحرکتهای‬ ‫ماجراجويانه‪ ،‬مخالفان‪ ،‬منتقدان و رقبای سياسی و شخصی خود را از صحنۀ مبارزه دورکنند‬ ‫‪ ،‬به حاشيه برانند‪ ،‬نابود سازند ويا به ناحق و با دسيسه سازی و توطئه گری آنان را در نظر‬ ‫‪88‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫مردم بدنام‪ ،‬خوار و حقيرنمايند؛ هيچ گاهی با اين سياستمداران و رهبران حزبی ودولتی‪،‬‬ ‫موفقيت همراهی نخواهد کرد ‪ .‬زيرا آنان کمر به نابودسازی قصدی هستۀ مرکزی يک حزب‬ ‫سياسی و کنار زدن کارمندان ماهر‪ ،‬مجرب‪ ،‬متخصص ‪ ،‬آموزش ديده ی دولتی و کارآگاه‬ ‫سياسی ‪ ،‬می بندند که بااين کار ‪ ،‬تعادل منظم کاری درنهادهای متشکلۀ حزب و دولت برهم‬ ‫می خورد و سرانجام بحران سياسی را دردرون يک سازمان حزبی ويادولتی ببارآورده‪،‬‬ ‫اجرای وظايف اصلی به فراموشی سپرده می شود که درنتيجه حزب ودولت را از براورده‬ ‫ساختن مبرم ترين و اساسی ترين نيازمندی های سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی جامعه‪ ،‬باز‬ ‫داشته از حرکت درمسير اصلی منحرف و به بيراهه سوق می دهد‪.‬‬ ‫درشرايطی که افغانستان دريک وضعيت پيچيده و دشوار سياسی و نظامی قرارداشت‪،‬‬ ‫راه برونرفت از مشکالت و حل وفصل موفقانه ی وظايف اقتصادی و اجتماعی ‪ ،‬هنگامی‬ ‫ميسر می گرديد که ساختار تشکيالتی حزب استحکام می يافت و سرنوشت آن دربازی های‬ ‫سياسی بين المللی ميان ابرقدرتها به حراج گذاشته نمی شد و شيرازۀ آن ازهم فرونمی‬ ‫پاشيد؛ دستگاه دولت و حزب از نفوذ عناصر عقده مند و انتقام جو‪ ،‬منزه و درامان می بود‪.‬‬ ‫محترم ميرصاحب کاروال درکتاب " درسهای تلخ و عبرت انگيز افغانستان" از نقشه و‬ ‫پالن رهبران جديد ( حزبی و دولتی) اتحادشوروی در صعود مهره ی دلخواه آنان‪ ،‬در رهبری‬ ‫حزب و دولت و زد وبندهای چهره های بسيار آشنا در دفتر سياسی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‬ ‫با مقام های شوروی ( درافغانستان باسفيرشوروی و کارمندان دستگاه " کی‪ .‬جی‪ .‬بی " و‬ ‫مشاورين ارشد نظامی و ملکی و بواسطۀ اين نهادها بارهبران درمسکو) درتطبيق اين پالن‬ ‫درضديت با رفيق ببرک کارمل و ساير رفقای حزبی‪ ،‬پرده برداشته است‪.‬‬ ‫سرکوب رفقای حزبی‪ ،‬کاربرد خشونت عليه آنان‪ ،‬برطرفی ها‪ ،‬به زندان انداختن ها‪،‬‬ ‫پيگرد سياسی‪ ،‬زجر وشکنجه ی فزيکی و روحی آنان‪ ،‬همه اجزاء و شاخص های متشکله ی‬ ‫يک پروژه ی کالن نابودسازی کامل ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا بودند که بين مسکوـ اسالم آباد ـ واشينگتن با‬ ‫هماهنگ ساختن فعاليتهای دستگاههای استخباراتی‪ ،‬روی آن توافق صورت گرفته بود و‬ ‫پرونده ی آن به امضاء رسيده بود‪.‬‬ ‫بخاطر درعمل پياده کردن و اجرای اين برنامه‪ ،‬درافغانستان ‪ ،‬دردرون ح‪ .‬د‪.‬خ‪.‬ا‪ ،‬افراد‬ ‫جاه طلب‪ ،‬خودخواه و تشنۀ رسيدن به قدرت‪ ،‬به کار گماريده شدند تابا خشونت و نظاميگری‬ ‫و چسبيدن به حربه ی تفتين ‪ ،‬افترا‪ ،‬دروغ و الفزنی‪ ،‬دوکتورين زهراگين را در بازار معامله‬ ‫گری های خاطرخواهانه و درزد وبندهای پروتوکولی درسطح بين المللی به پيروزی رسانند؛‬

‫‪89‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫حزب و حاکميت سياسی را بی پايه و بی پشتوانه ی مردمی سازند و ستون فقرات هردو را‬ ‫درهم شکنند‪.‬‬ ‫انگيزۀ اصلی آنچه شما در پرسش تان مطرح نموديد‪ ،‬همين بود و بس‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬براساس پروژه ی ازقبل توافق شده ميان " کريملن ـ قصر سفيد و اسالم آباد"‬ ‫و حيله گری ها و مکرورزی های رهبری (!) جديد‪ ،‬کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ( ازجمله دفتر‬ ‫سياسی و داراالنشاء ) گام به گام از وجود سابقه داران منتخب کنگره ی موسس پاک ساخته‬ ‫شد؛ در عوض يک مشت افراد سست عنصر‪ ،‬معامله گر ‪ ،‬مقام خواه و به اصطالح ناراضی‬ ‫های شامل درفرکسيونهای ضد حزبی ‪ ،‬باال کشيده شدند و با اين ترفند با زورگويی ‪ ،‬حرافی‪،‬‬ ‫الفزنی و کژروشی باسرنوشت حزب و حاکميت سياسی آن بازی نمودند و در سمت ديگر‬ ‫مردم را به گروگان گرفته بودند‪.‬‬ ‫دراين مقطع زمانی‪ ،‬دربسا موارد گزينش و پيش کشيدن شماری از افراد به وظايف‬ ‫حزبی ـ دولتی‪ ،‬نه بر مالک اصل شايستگی‪ ،‬لياقت‪ ،‬کاردانی‪ ،‬پاکی‪ ،‬تقوا‪ ،‬تواضع‪ ،‬سابقه ی‬ ‫نيک ‪ ،‬داشتن نيت پاک خدمت به مردم و ميهن و برخورداراز دانش علمی و بينش سياسی ‪،‬‬ ‫صورت می گرفت ؛ بلکه بيشتر صبغۀ معامله گری ‪ ،‬ارتباطات خصوصی و وفاداری های‬ ‫شخصی و فرکسيونی داشت‪.‬‬ ‫درزمره ی رفقای گرامی ای که خالف کليه معيارهای تشکيالتی و در ضديت با موازين‬ ‫و اصول زرين اساسنامه ی حزب ‪ ،‬با خصومت ورزی آشکار و بصورت کينه توزانه توسط‬ ‫تيم تاز ه بدوران رسيده‪ ،‬از دفتر سياسی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و هيأت رئيسه ی شورای‬ ‫انقالبی ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬کنار زده شدند‪ ،‬يکی هم شما بوديد‪.‬‬ ‫می خواستم بدانم که اين حق مشروع شما و ديگران چگونه و روی چه تمسک حزبی‬ ‫و قانونی‪ ،‬سلب شد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬دراين جا يک مطلب بکلی آشکار و صاف و روشن است ‪:‬‬ ‫اين جانب هرگز و هيچ گاهی از عضويت دفتر سياسی کميته مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا وهيأت‬ ‫رئيسه ی شورای انقالبی ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬استعفاء نداده ام؛ بلکه اين حق مشروع ام را با استفاده‬ ‫از سالح زور و قدرت دولتی وبه کاربردن دسيسه های پی درپی عليه ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬از من و‬ ‫ساير رفقاء دزديدند و قاپيدند!‬

‫‪90‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫بدين منوال آنچه در " دانشنامۀ آريانا " درمورد انجام وظايف من « درسمت سرپرست‬ ‫وزارت اطالعات و فرهنک‪ ،‬وزير تحصيالت عالی و وزير صحت عامه » تذکار رفته خالف‬ ‫واقعيت می باشد و من در ُپست های ذکرشده انجام وظيفه نه نموده ام‪.‬‬ ‫بار ديگر يادآور می شوم که اخراج و کنار زدن رفقای که برضد عقب گرد سياسی‬ ‫مرگبار و سياستهای ارتجاعی و تسليم طلبانۀ دسته ی حاکم ساخته شده برقدرت حزبی و‬ ‫دولتی ‪ ،‬صدای اعتراض خود را بلند نموده بودند؛ جزء همان برنامه ی بزرگی بود که در‬ ‫پاسخ به پرسش گذشته به آن اشاره بعمل آمد‪.‬‬ ‫رهبر حزبی ـ دولتی اتحادشوروی فقط بخاطر به ثمر رسانيدن سياست پروستريکا و‬ ‫گالسنوست ‪ ،‬که بايست تنها مناسبات سودجويانه ی دسته ی کاری رهبر تازه بقدرت رسيده‬ ‫درحزب کمونيست و دولت اتحاد جماهيرشوروی را با اياالت متحده ی امريکا و دنيای غرب‬ ‫و ارتجاع بين المللی ‪ ،‬به بهای نابودسازی سيستم جهانی سوسياليسم و سقوط دادن رژيم‬ ‫های مترقی ‪ ،‬ازجمله متالشی ساختن ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و پايان دادن به سلطۀ حاکميت ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪،‬‬ ‫برآورده می ساخت ؛ به کمک ع ُمال داخلی ‪ ،‬تهاجم خويش را بر ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و رهبر آن ‪،‬‬ ‫رفيق ببرک کارمل‪ ،‬با ساز و برگ نظامی و اعالم وضعيت اضطراری درمرکز افغانستان‪ ،‬در‬ ‫موجوديت " گريچکوف " رئيس ادارۀ اول " کی‪ .‬جی‪ .‬بی " و جنرال شبارشين معاون " کی‪.‬‬ ‫جی‪ .‬بی "‪ ،‬درکابل آغازکرد و توطئه دريک هماهنگی کامل باچهره های آشنا در دفتر سياسی‬ ‫کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و اشتراک وزرای قوای مسلح ( دفاع ـ داخله و امنيت دولتی )‬ ‫انجام يافت‪.‬‬ ‫پيامدهای مشهود اين سازشکاری های رهبری جديد اتحادشوروی با جهان غرب به‬ ‫سردمداری اياالت متحدۀ امريکا و همسويی با ارتجاع بين المللی ‪ ،‬به پروسۀ صلح و‬ ‫همزيستی مسالمت آميز ميان خلقها‪ ،‬درمجموع برای جامعۀ بشری خيلی ها فاجعه بار بود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پس از انجام گرفتن کودتای ننگين ‪ 33‬ثور ‪ ، 3191‬دراين مرحله ای از‬ ‫عقبگرد سياسی و اجتماعی‪ ،‬سازمان دموکراتيک زنان افغانستان ‪ ،‬از رهگذر هدف ها و از‬ ‫لحاظ تشکيالتی بار ديگر دستخوش نابسامانی های عمدی شد‪.‬‬ ‫واک نش شما دربرابر تهاجم ويرانگرانۀ تيم برسر اقتدار که زيرنام دروغين " بازسازی"‬ ‫(!) عليه سازمان دموکراتيک زنان افغانستان صورت گرفت‪ ،‬چگونه بود ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬همان طوری که ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬زير ضربات يک تهاجم توطئه آميز قرارگرفت و‬ ‫پارچه پارچه ساخته شد تا به زعم و باورخام سازمان دهندگان آن ‪ ،‬ديگر نامی از ترقی ‪،‬‬ ‫پيشرفت‪ ،‬آزادی‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬دفاع از حقوق زحمتکشان و حقوق شهروندی‪ ،‬مبارزه در راه‬ ‫‪91‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫بهروزی مردم و تأمين عدالت اجتماعی ‪ ،‬نفرت از جنگ و جنگ افروزی و از ارتجاع ‪،‬‬ ‫استبداد‪ ،‬استثمار‪ ،‬امپرياليسم ‪ ، ...‬برمبنای دانش جامعه شناسی علمی‪ ،‬دربرنامه ی کاری‬ ‫بدنۀ باقی مانده ی آن ‪ ،‬برزبان رانده نشود‪ .‬بدين سان سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‬ ‫نيز که به خون دل ‪ ،‬سعی و تالش شباروزی و فداکاری بيدريغ چندين سالۀ زنان آگاه ‪،‬‬ ‫بيدار‪ ،‬پيکارجو و رنج کشيدۀ افغانستان به پا ايستاده شده بود و راه خود را دربخشهای‬ ‫وسيعی از زنان و دختران ميهن ما گشوده بود؛ بايد بخاطر تطبيق پالن داده شده ( گرباچف ـ‬ ‫ريگن و جنرال ضياء ) ‪ ،‬به سمت نيستی و نابودی سوق داده می شد‪.‬‬ ‫براساس برنامۀ " باز سازی (!) " و " علنيت (!) " گرباچف بود که خواستند درآغاز‬ ‫درکادر رهبری سازمان دموکراتيک زنان افغانستان‪ ،‬تغيير وارد کنند؛ ازاين رو تصميم گرفتند‬ ‫تا پلينوم سازمان را داير نمايند‪.‬‬ ‫بسيار جالب و خيلی ها عجيب و خنده آور است که پلينوم يک سازمان اجتماعی تدوير‬ ‫می يابد؛ وليک اجندای آن که بدستور و هدايت رهبری تازه بدوران رسيده درحزب‪ ،‬تنظيم‬ ‫شده بود‪ ،‬در اختيار رئيس برحال سازمان گذاشته نمی شود و موضوع های که بايد در پلينوم‬ ‫روی آن بحث و مذاکره صورت گيرد‪ ،‬رئيس سازمان از آن اطالع پيدا نمی کند‪.‬‬ ‫بهرحال ‪ ،‬پلينوم سازمان دموکراتيک زنان افغانستان تحت رياست منشی عمومی کميته‬ ‫مرکزی ح‪.‬د‪.‬خ‪ .‬ا (!) داي ر گرديد و رئيس برحال سازمان زنان ‪ ،‬درنقش تماشاگر پرده های‬ ‫سناريوی ازقبل ترتيب داده شده‪ ،‬درترکيب هيأت رئيسه بجای خود نشسته بود؛ اما حق حرف‬ ‫زدن را نداشت‪ .‬مانند آن که محکمه ی داير شده بود تا حکم صادره را به مجرم (!) ابالغ‬ ‫نمايند‪.‬‬ ‫بعد از صحبتهای تکراری پيرامون بازسازی(!) و علنيت (!) برای چند دقيقه تفريح‬ ‫اعالن شد‪ .‬دردهليز ‪ ،‬خانم فريده رصيف‪ ،‬کارمند دفتر مرکزی سازمان دموکراتيک زنان‪،‬‬ ‫نزدم آمد و دستانش را به گردنم آويخت؛ درحالی که اشک از چشمانش جاری بود‪ ،‬از‬ ‫تصميمی که مبنی بر سبکدوشی من گرفته شده بود‪ ،‬برايم اطالع داد‪ .‬بايد گفته شود که تا اين‬ ‫موقع از اين موضوع خبرنداشتم‪.‬‬ ‫به فريده جان رصيف دلداری داده گفتم‪ :‬فرق نمی کند‪ ،‬کدام چيز غير منتظره اتفاق‬ ‫نيفتاده‪ ،‬درمبارزۀ سياسی اين فراز و نشيبها وجود دارد‪ .‬دقايقی بعد خانم فيروزه به طرفم آمد‬ ‫و مانند فريده جان ‪ ،‬دستهايش را به گردنم انداخت؛ من حرفی به گفتن نداشتم‪.‬‬

‫‪92‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫با ازسرگيری کار پلينوم‪ ،‬منشی عمومی کميته مرکزی حزب‪ ،‬خانم فيروزه را به‬ ‫حاضرين ‪ ،‬بصفت رئيس سازمان دموکراتيک زنان افغانستان ‪ ،‬معرفی کرد و من برايش در‬ ‫وظيفۀ جديد ( رهبری سازمان دموکراتيک زنان افغانستان ) ‪ ،‬آرزوی موفقيت نمودم‪.‬‬ ‫کار پلينوم پايان پذيرفت و روی هدف ها و فعاليتهای بعدی سازمان دموکراتيک زنان‬ ‫افغانستان‪ ،‬صحبت صورت نگرفت‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬در راستای پياده شدن برنامۀ ننگين ضد ملی و عقبگرايانۀ ( ريگن ـ گرباچف )‬ ‫تحت نام " بازسازی " (!) کار و فعاليت سازمان صلح ـ دوستی و همبستگی افغانستان ‪ ،‬به‬ ‫چی سرنوشتی سردچار گرديد ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬سازمان صلح ـ دوستی و همبستگی جمهوری دموکراتيک افغانستان يک نهاد‬ ‫خيلی ها پرتحرک بود که بهترين کادرهای حزبی ـ دولتی‪ ،‬دارای تحصيالت عالی و اکادميک‬ ‫در رشته های حقوق ‪ ،‬اقتصاد ‪ ،‬ديپلماسی و روابط بين المللی و مسلط به لسانهای زنده ی‬ ‫جهان ‪ ،‬درآن مصروف کار بودند‪.‬‬ ‫اين فرزندان صديق مردم افغانستان‪ ،‬بسيار صادقانه و با روحيۀ سرشار از مردم دوستی‬ ‫و وطنپرستی‪ ،‬وظايف خويش را دنبال و از آرزوهای صلح خواهانۀ خلقهای افغانستان و‬ ‫عالقه مندی آن ان به تداوم دوستی‪ ،‬همکاری های متقابل وهمبستگی برادرانه با ملل ترقيخواه‬ ‫و صلح جوی جهان‪ ،‬درنشست ها و گردهمايی های منطقه يی و بين المللی‪ ،‬نمايندگی می‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫وليک متأسفانه مانند ساير عرصه ها‪ ،‬دراين جا نيز روحيۀ دل سردی و بی برنامه گی‬ ‫حاکم شد و شور و شوق کار ازميان رفت‪ .‬نشر منظم مجله ی صلح و سوسياليسم را درآغاز‬ ‫دچار سکتگی ساختند تا اين که بکلی متوقف گرديد و آهسته آهسته دروازه های سازمان را‬ ‫نيز بستند‪.‬‬ ‫قابل تذکار دانسته می شود که درسال ‪ 3191‬بعد از رخدادهای ناگوار در زندگی حزبی‬ ‫و سياسی ما‪ ،‬نشست سازمان صلح ـ دوستی و همبستگی خلقهای اسيا درهند ‪ ،‬دردهلی جديد‬ ‫برگزار گرديد‪ .‬چون من معاون رئيس اين سازمان ( معاون آقای رامش چندرا ) بودم ‪ ،‬از من‬ ‫دعوت به اشتراک درآن نشست بعمل آمد؛ باوجود اين که از ُپست رياست سازمان صلح ـ‬ ‫دوستی و همبستگی برطرف شده بودم؛ وليک بنابراين که من معاون انتخابی آن سازمان‬ ‫بودم‪ ،‬از آن رو ‪ ،‬رهبری حزبی ـ دولتی افغانستان اين اجازه را برايم داد تا درکارکنفرانس‬ ‫اشتراک ورزم ؛ همانا من درآن جلسه اشتراک ورزيدم و بيانيه ام را ايراد نمودم ‪.‬‬

‫‪93‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫اما مرتبه ی دوم که بايست در گردهمايی سازمان صلح ـ دوستی و همبستگی خلقهای‬ ‫آسيا ـ افريقا در کشور مصر شرکت می کردم‪ ،‬اين بار در نخست اجازه ندادند تا درآن نشست‬ ‫اشتراک نمايم؛ اما بازهم از اين که من سمت معاون رئيس اين سازمان با اعتبار خلقهای‬ ‫آسيا ـ افريقا را دارا بودم؛ از آن رو در اثر تقاضای پيهم آقای نوری عبدالرزاق رئيس آن‬ ‫سازمان ‪ ،‬بهانه جويی های غيرقانونی فروکش نمود و من در جلسه شرکت کردم و درنوبت‬ ‫خود بيانيه ام ايراد نمودم‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پس از جنايت سياسی ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬در حجم کمک های نظامی و اقتصادی ‪،‬‬ ‫امدادهای مالی ـ مادی ـ فنی ـ علمی و تخنيکی اتحاد شوروی به افغانستان‪ ،‬نسبت به گذشته‪،‬‬ ‫افزا يش چشمگيری بعمل آمد‪ .‬از جمله ی سالح های پيشرفته و مدرن برعالوه تانک های‬ ‫زرهدار و توپ های دورمنزل‪ ،‬راکتهای " سکاد " و " اوراگان " دراختيار نيروهای مسلح‬ ‫افغانستان قرار داده شد‪.‬‬ ‫درچوکات شورای وزيران و دربعضی وزارت های سکتوری ‪ ،‬اداره های ويژه ای بوجود‬ ‫آمد که روابط خاص را تأمين و از طريق آنها کمک ها را سيل آسا به افغانستان سرازير می‬ ‫کردند؛ مثل ‪:‬‬ ‫ـ اداره ی همکاری های مستقيم ( شورای وزيران ) ؛‬ ‫ـ رياست تعاونی ـ تجارتی و دوستی ( وزارت تجارت )؛‬ ‫ـ رياست تجارت نظامی ( وزارت دفاع ملی )؛‬ ‫ـ ادارۀ تجارت سرحدی ‪....‬‬ ‫وليک رهبران کودتايی و مبلغان خوش خدمت آنان با ژستهای ساختگی بخاطر بدنام‬ ‫ساختن و اتهام وارد کردن به گذشته ‪ ،‬با پنهان نمودن حقايق از چشم مردم‪ ،‬تمثيل ورود‬ ‫کاهش درحجم کمک ها را می نمودند‪.‬‬ ‫امروز ترجمۀ دهها سند محرم ‪ ،‬حاوی فيصله ها و تصاميم دفتر سياسی حزب کمونيست‬ ‫اتحاد شوروی‪ ،‬روی صفحه ها در شبکه ی جهانی انترنت گذاشته می شود که حقيقت‬ ‫موضوع را برمال و چهره های اشخاص دروغگو را افشاء می سازد‪.‬‬ ‫متن اين اسناد نشان می دهد که روابط رهبران حزبی ـ دولتی ( دولت و حکومت )‬ ‫افغانستان با رهبری حزبی ـ دولتی شوروی ‪ ،‬چقدر عميق بود و به چه تعداد پيشنهاد ها‬

‫‪94‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫مبنی بر دريافت انواع کمک ها به مقام های اتحاد شوروی ‪ ،‬ازجمله به شخص گرباچف ‪،‬‬ ‫ارائه و جواب مثبت بدست آورده بودند‪.‬‬ ‫می خواستم نظر شما را دربارۀ اهداف اين پنهان کاری ها و خاک زدن ها به چشم مردم‬ ‫‪ ،‬بدانم ؟‬ ‫پاسخ‪ :‬در دانش جامعه شناسی علمی باوضاحت کامل بيان شده است ‪ ،‬هنگامی که‬ ‫حاکميت سياسی و حزب برسراقتدار در يک کشور‪ ،‬دراثر دخالت مستقيم ابرقدرتها بمنظور‬ ‫نصب کردن مهره های دلخواه خويش درقدرت و رهبری حزب‪ ،‬دچار بحران و ناهمگونی‬ ‫های عمدی ساخته می شود؛ هدف اصلی و نهايی سرازيرکردن کمکهای بی حد و حصر‬ ‫اقتصادی و نظامی از سوی ابرقدرتها و ايجاد دفاتر ويژه ؛ بجز به محاصره کشيدن حاکميت‬ ‫سياسی بحران زده درآن جا و تبديل آن درنقش عملی کنندۀ هدف ها و براورده ساختن‬ ‫خواستها ی خرابکارانه و غرض آلود هريک از آن ابرقدرها‪ ،‬چيز ديگری بوده نمی تواند‪.‬‬ ‫دراين حالت‪ ،‬ابرقدرتها با برنامه ی ارسال سيل آسای کمک های اقتصادی و نظامی‬ ‫باقيد و شرط‪ ،‬آنقدر اعمال نفوذ می کنند و چهره ی نهادهای دولتی و کارمندان عالی رتبۀ‬ ‫ملکی و نظامی را نخست مسخ و درگام بعدی وابسته به خود می سازند که ارزشها و معيار‬ ‫های دولتداری و رهبری سياسی ازنظر سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی رنگ می بازد‪.‬‬ ‫قدرتهای بزرگ از نيمۀ دوم دهۀ هشتاد ميالدی به بعد براساس توافقهای پروتوکولی‬ ‫ميان همدگر‪ ،‬وضعيت را در عده ای از ممالک عقب نگهداشته شده که در راه تحکيم استقالل‬ ‫سياسی و اقتصادی و حاکميت ملی خويش گامهای متين و استوار برمی داشتند‪ ،‬انها را تا آن‬ ‫اندازه به سود پالنهای بنياد برانداز خود وادار نموده و سوق دادند که به آسانی قادرشدند تا‬ ‫نظام های مترقی را دراين کشورهای تازه به پا خاسته‪ ،‬از درون متالشی سازند‪ .‬زيرا خصلت‬ ‫مصرفی کمک ها و سود جويی های شخصی ازآن درداخل ممالک دريافت کنندۀ امداد ها‪ ،‬در‬ ‫امر بوجود آوردن تغييرات بنيادی و زيربنايی درساختارهای اقتصادی ـ توليدی داخلی‪ ،‬ياری‬ ‫نمی رساند ؛ بلکه وابستگی اقتصادی و تابعيت سياسی زمامداران باد آوردۀ اين گونه دولت‬ ‫ها ر ا به رهبران شرير و فتنه گر قدرتهای بزرگ‪ ،‬تا آن درجه ای صعود می دهد که با پايين‬ ‫آمدن سطح کمک ها و درفرجام قطع کامل آن؛ همچنان درصورت پايان گرفتن حمايت سياسی‬ ‫و ديپلماتيک که درآغاز به گرمی و درزيرپوشش فعاليتهای استخباراتی انجام می يافت‪ ،‬به‬ ‫گونۀ مفهوم شده زوال حتمی را درپی می داشته باشد‪.‬‬ ‫اما‪ ،‬جان مطلب دراين جاست که معامله گران و مداخله گران بين المللی ‪ ،‬بنابرداشتن‬ ‫سابقه پنهانی درزمينۀ هماهنگی و همکاری مشترک با رهبری جديد حزبی ـ دولتی اتحاد‬ ‫‪95‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫شوروی ‪ ،‬پس از نيمۀ دوم دهه ی هشتاد ميالدی‪ ،‬با باال کشيدن افراد مشخص و ايجاد گروه‬ ‫انحصاری و اختصاصی مربوط به خود درداخل احزاب و دردرون نظام های سياسی کشورها‪،‬‬ ‫برنامه های خرابکارانۀ خويش را به پيروزی رسانيدند که از آن روز تا کنون مصيبتها و‬ ‫بربادی مادی و معنوی‪ ،‬دامنگير بشريت صلح خواه ‪ ،‬تحول طلب و مدافع آزادی‪ ،‬دموکراسی‪،‬‬ ‫ترقی و پيشرفت و عدالت اجتماعی شده است‪.‬‬ ‫در رابطه به افغانستان ‪ ،‬بکلی روشن شده است که گرباچف و شيواردنادزی با دستۀ‬ ‫کاری آنان‪ ،‬پالن بربادی ميهن و مردم مان و سپردن سرنوشت آيندۀ آن را بدست نيروهای‬ ‫ارتجاع داخلی‪ ،‬امپرياليسم و ارتجاع جهانی و منطقه يی ‪ ،‬مدتها قبل طرح نموده بودند که با‬ ‫قرارگرفتن در رهبری حزبی ـ دولتی‪ ،‬از آغاز سال ‪ )3619 ( 3191‬در تطبيق عملی آن با‬ ‫دنبال کردن مکارگی های سياسی و فتنه گری های استخباراتی و دادن رشوه و تطميع افراد‬ ‫سست عنصر‪ ،‬فروخته شده و عقده مند داخلی‪ ،‬اقدام نمودند‪.‬‬ ‫قابل ذکر است که در رابطه به کمک ها کدام مالحظۀ منفی از سوی من وجود ندارد ‪.‬‬ ‫صرف مسأله روی پنهان کاری زعامت حزبی ـ دولتی جديد (!) بوده است که برگذشته اتهام‬ ‫وارد می نمودند که گويا درعقب کمک های اتحاد شوروی به حاکميت خود ادامه می دادند‪.‬‬ ‫سازماندهندگان و برپاکنندگان کودتای ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬که درگذشته نيز مهره های‬ ‫کليدی درحاکميت‪ ،‬درمقامهای عالی رهبری حزبی ـ دولتی ( حکومت‪ ،‬دستگاه استخبارات ‪،‬‬ ‫قوای دفاعی و امنيتی‪ ،‬تشکيالت حزبی ‪ )...‬بودند‪ ،‬تعهد سپرده بودند که با دريافت کمک های‬ ‫رنگارنگ جديد‪ ،‬گذشته ی پر افتخار حزب و حاکميت رازير حمالت زشت گويی ها قرارداده ‪،‬‬ ‫خوار و حقير می شمارند؛ اين کار را تا فرجام انجام دادند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬درشرايطی که کودتاچيان ‪ 33‬ثور ‪ ،3191‬بعد از غصب کامل قدرت حزبی و‬ ‫دولتی ‪ ،‬بخاطر تعميل هدايت و تطبيق فرمان زمامدار قصر کريملن و خشنودی هرچه بيشتر‪:‬‬ ‫حکمروای قصرسفيد ‪ ،‬نظاميگران پاکستان ‪ ،‬آخوند های ايران و گروههای ارتجاعی درداخل؛‬ ‫بطور يک جايی وبا يک برنامۀ منظم‪ ،‬ابتدا بازورگويی آغاز و سپس بااقدامهای سرکوبگرانه‬ ‫به تضعيف و پارچه ـ پارچه کردن حزب با برهم زدن وحدت ‪ ،‬دست به کارشدند و درنهايت به‬ ‫قصد نابودی ح‪.‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و سقوط حاکميت سياسی کمربستند و دراين راستا از هيچ وسيله ای‬ ‫دريغ نورزيدند؛‬ ‫ازجانبی هم درحالتی که گرايشهای قوم پرستی ‪ ،‬قبيله گرايی توأم با دامن زدن اختالفات‬ ‫سمتی و لسانی در فرکسيونهای داخل حاکميت و در رأس رهبری همه روزه تقويت می يافت‬ ‫و شيرازۀ زندگی مردم را متالشی می کرد؛ درچنين اوضاع و احوال چسبيدن بيش از حد و‬ ‫‪96‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫تبليغات ميان تهی در سمت وسوی جادۀ يکطرفه ای بنام " مصالحۀ ملی " کذايی و بی سرحد‬ ‫‪ ،‬که مخالفين داخلی و خارجی آن را از ابتدا نه پذيرفتند؛ آنهم با صرف هزينۀ مليونها دالر‪،‬‬ ‫چی دردی را مداوا می کرد و چه می توانست باشد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬هرگاه مجموعۀ کليه اسناد رسمی حزبی ـ دولتی ( بيانيه ها ‪ ،‬طرحها‪ ،‬پيشنهادها‪،‬‬ ‫مصوبه ها‪ ،‬تصاميم و فيصله ها ) دراختيار ما قرارداشته باشد‪ ،‬درالبالی آنها بخوبی قابل‬ ‫دريافت است ‪ ،‬که پس از سقوط سلطۀ سرنيزه ی حفيظ هللا امين و شرکاء‪ ،‬پيگيری سياست‬ ‫صلح ـ آشتی و وفاق ملی ‪ ،‬بمنظور جلب همه نيروهای سياسی فعال و وطنپرست‪ ،‬ملی و‬ ‫دموکراتيک‪ ،‬بشمول شخصيتهای سياسی مستقل بسوی حاکميت‪ ،‬پيوسته درمحراق توجه‬ ‫بوده و به آن ارزش بسزايی داده شده است‪ .‬درپاسخ به پرسشهای قبلی شما روی اين مسأله‬ ‫بطور همه جانبه تماس گرفته شد که ضرورت به تکرار دوبارۀ آنها ديده نمی شود‪.‬‬ ‫اما پلينوم شانزدهم کميته مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا بصورت مشخص با تحليل عينی اوضاع‬ ‫داخلی و شرايط سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی درکشور‪ ،‬بابرنامۀ توسعۀ پايه های اجتماعی‬ ‫انقالب و حاکميت سياسی‪ ،‬به موضوع مصالحه و آشتی ملی ‪ ،‬بمفعوم علمی و عملی آن‬ ‫پرداخت و رهنمود های تطبيقی ويژه ای صادر نمود‪.‬‬ ‫اين ديگر بکلی مبرهن است که طرح سقوط حاکميت سياسی ج‪.‬د‪ .‬ا و نابودی ح‪ .‬د‪.‬خ‪.‬ا‪،‬‬ ‫ازقبل دربرنامۀ کاری گرباچف و شواردنادزی گنجانيده شده بود که بارسيدن بقدرت اين طرح‬ ‫را با دنيای غرب به رهبری اياالت متحدۀ امريکا و متحدين آن در منطقه هماهنگ ساختند‪.‬‬ ‫بنابران گرباچف وشواردنادزی درمقابل ابتکارهای سازنده ی رهبری حزبی ودولتی افغانستان‬ ‫دست به توطئه زدند وبا باال کشيدن مهره های خاص وهمکاران استخباراتی خود در‬ ‫افغانستان‪ ،‬خواستند تا برنامه های بنياد برانداز آنان هرچه زودتر به پيروزی برسد و پروسۀ‬ ‫سقوط حاکميت مطابق به پالن غرب‪ ،‬بدون توقف ‪ ،‬درمعرض تطبيق قرارداده شود‪.‬‬ ‫طرح مصالحه ی ملی که کودتاچيان ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬به آن فخر فروشی و فضل نمايی‬ ‫می کردند و تا هنوزهم‪ ،‬در اين جا و آن جاباعنوان کردن برخی مفاهيم آن بصورت مجرد و‬ ‫دگم می خواهند تا بار گران گناههای خويش را در سقوط حاکميت کتمان نمايند ؛ هيچ گاهی‬ ‫زادۀ افکار و تراويده از ذهنيت مسموم شده ی آنان ‪ ،‬نبوده است‪.‬‬ ‫جنرال گروموف فرمانده سپاه چهلم ارتش شوروی درافغانستان در کتاب « ارتش‬ ‫سرخ درافغانستان »‪ ،‬سلينکين نويسنده و شرق شناس روسی درکتاب « افغانستان درمنگنۀ‬ ‫ژئوپوليتيک»‪ ،‬همچنان سوگالف ازشمار مشاورين نظامی روسی درافغانستان‪ ،‬روشن ساخته‬ ‫اند که سناريوی مصالحۀ ملی کودتاچيان ‪ 33‬ثور ‪ ، 3191‬در کاخ کريملن نگاشته شده بود‬ ‫‪97‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫و گماشتگان آنان درافغانستان بايد مانند يک نطاق راديو تلويزيون آن را می خواندند و به‬ ‫کرسی می نشاندند‪.‬‬ ‫سياست مصالحه ی ملی ( سناريوی قصر کريملن ) که با لفاظی‪ ،‬الفزنی‪ ،‬بزرگ منشی‪،‬‬ ‫خودستايی‪ ،‬ياوه سرايی و فريبکاری به آن چسبيده بودند‪ ،‬صرف بمثابۀ ابزار فشار و وسيلۀ‬ ‫زورگويی دردست يک اقليت مغرور و جاه طلب در رهبری ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و دولت ج‪ .‬د‪ .‬ا به‬ ‫هدف بيرون کشيدن فرزندان صديق حزب و وطن از مقامات حزبی و دولتی؛ انتقام گرفتن‪،‬‬ ‫بدنام ساختن‪ ،‬به زندان انداختن‪ ،‬تعقيب و پيگرد سياسی و حتا قلع و قمع فزيکی رقبا و‬ ‫مخالفان دارای انديشهای خارايين اصوليت حزبی درداخل حزب و دولت ‪ ،‬با درپيشگيری‬ ‫روشهای ذهنيگرايانه و طرزديد فردی ‪ ،‬خدمت کرد‪.‬‬ ‫ازاين رو طرح مصالحۀ ملی ساخت گرباچف و شرکاء نه تنها هيچ گونه جای پای در‬ ‫ميان تنظيم ها درپاکستان و ايران‪ ،‬طرفداران شاه سابق و درنزد پشتيبانان بين المللی و‬ ‫منطقه يی آنها باز کرده نتوانست ؛ بلکه هميشه رد گرديد؛ درعين زمان‪ ،‬مورال جنگی‬ ‫مخالفان را از موضع جنگ و گريز و تسليمی گروپی و انفرادی‪ ،‬بحالت تعرض و تصرف‬ ‫ولسوالی ها و شماری از واليات ارتقاء داد ‪.‬‬ ‫همين گونه درميان اعضای حزب و جامعه بنابراين که‪ ،‬هيچ گونه صداقتی درآن نهفته‬ ‫نبود کسی را بجانب خود جذب نکرد ! پيوسته ازسوی شماری از تحليلگران و آگاهان سياسی‬ ‫اين سوال مطرح می گرديد که رهبری حزبی (!) و زمامدار دولتی (!) ابتداء با رفقای پيشين‬ ‫خود‪ ،‬از در مصالحه پيش بيايد؛ هرگاه به اين موفقيت دست يافت و ازباالی االغ خود خواهی‬ ‫‪ ،‬زورگويی و سرکوبگری استخباراتی خود پايين آمد‪ ،‬شايد يک اميد کوچک ‪ ،‬ولی خيلی ها‬ ‫ضعيف به گشودن باب مذاکره و گفت و گوها ‪ ،‬پيدا شود‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬آگاهی از ديدگاههای جناب شما دربارۀ چند و چون موافقتنامه های ژنيو‪ ،‬خيلی‬ ‫ها ضروری ديده می شود‪ ،‬بسيار خوش می شويم هرگاه لطف فرماييد آن را با خوانندگان‬ ‫عزيز سايت سپيده دم شريک سازيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬موافقتنامه های ژنيو که بتاريخ ‪ 19‬حمل ‪ 31 ( 3199‬اپريل ‪ )3611‬ميان‬ ‫افغانستان و پاکستان به امضاء رسيد و فرستاده های ديپلماتيک دو قدرت بزرگ ‪ ،‬اياالت‬ ‫متحدۀ امريکا و اتحاد شوروی به عنوان تضمين کنندگان تحقق عملی مفاد موافقتنامه ‪ ،‬در‬ ‫پای آن امضاء گذاشتند‪ ،‬بحث و مذاکره پيرامون آن از سال ‪ )3611 ( 3193‬آغازيافته بود‪.‬‬ ‫پيشبرد چند دور مذاکرات غيرمستقيم بين نمايندگان افغانستان و پاکستان درمقر سازمان‬ ‫ملل تحت سرپرستی فرستادۀ خاص سرمنشی اين سازمان و دربسا موارد توافق های حاصله‬ ‫‪98‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ميان طرفين شالوده ی اين موافقتنامه را تشکيل می داد که مدتها قبل شروع شده بود و در‬ ‫فاصله های زمانی متفاوت‪ ،‬وزارت خارجۀ ج‪ .‬د‪ .‬ا از چگونگی پيشرفت گفت و گوها و‬ ‫مشکالتی که درپيش روی آن قرارداشت‪ ،‬اطالعيه ها به نشر می سپرد‪ .‬يعنی سازماندهی و‬ ‫ابتکار آغا ز مذاکرات و ارائه پيشنهادهای مفيد و سازنده ‪ ،‬توأم با حسن نيت و پابندی و‬ ‫صداقت به دوام آن بخاطر دستيابی به چهارچوب يک صلح عادالنه ‪ ،‬اصولی و قابل پذيرش‬ ‫به هردو طرف‪ ،‬به گذشته تعلق دارد که ما به آن افتخار می کنيم‪.‬‬ ‫اما متأسفانه معاهده ی که بعدها به امضاء رسيد ‪ ،‬تنها زمينۀ خروج قوای شوروی را‬ ‫از افغانستان فراهم ساخت‪ .‬افغانستان بازهم کما کان بمثابه ی ميدان جنگ و دخالت امريکا و‬ ‫پاکستان و ايران و عربستان سعودی و صحنه ی تاخت و تاز گروههای مسلح مخالف دولت‪،‬‬ ‫باقی ماند‪ .‬زيرا گرباچف و يارانش آرزو داشتند تا سياست " بازسازی و علنيت (!) " را در‬ ‫نزديکی با جهان غرب و به کمک و همکاری آنها در راستای تأمين منافع و برآورده ساختن‬ ‫خواستهای دنيای ستم پيشه گان‪ ( ،‬جهان سرمايه داری بيدادگر) ‪ ،‬به سرمنزل مقصود‪،‬‬ ‫برسانند‪.‬‬ ‫خيره سری و بی پروايی طراحان سياست " بازسازی و علنيت " و همسويی آنان با‬ ‫خواستها و سياستهای اياالت متحده ی امريکا ـ پاکستان و ايران در قبال افغانستان‪ ،‬موجب‬ ‫غرق شدن ميهن ما در باتالق جنگ‪ ،‬ويرانی و بربادی‪ ،‬بيشتر از گذشته گرديد‪ .‬زيرا پس از‬ ‫امضای موافقتنامه های ژنيو ‪ ،‬دولت موقت تنظيم های جهادی درپاکستان با توافق عربستان‬ ‫سعودی ساخته شد و کوشش پاکستان اين بود که شناسايی بين المللی بدست آورد وساز و‬ ‫برگ و تشکيالت اداری آن بداخل افغانستان انتقال داده شود‪ .‬ازاين رو به بی ثبات سازی‬ ‫وضعيت و تشديد جنگ و مداخله آشکار در امور داخلی کشورما‪ ،‬ابعادتازه تری بخشيد و‬ ‫پروسۀ آن را شدت بيشتر داد‪.‬‬ ‫سفارت های دول غربی و تعدادی از ممالک ديگر به تصور بی پايه ی اعالم موجوديت‬ ‫فوری حکومت گروههای جنگی درکابل‪ ،‬ناشی از تبليغات دروغين استخبارات پاکستان و‬ ‫مشاهده ی سراسيمگی و دست و پاچگی دولتمداران افغانستان و رفتن آنان به فرودگاه کابل‬ ‫و آمادگی به ترک وطن درصورت پيشامدهای غير مترقبه؛ دروازه های خود را بستند و‬ ‫کارمندان خويش را از افغانستان بيرون کشيدند‪.‬‬ ‫وزيرخارجۀ اتحادشوروی ‪ ،‬شوارد نادزی‪ ،‬وزيرخارجۀ امريکا جوج شولتز که درپای‬ ‫موافقتنامه های ژنيو درنقش تضمين کنندگان دولتهای متبوع خويش ‪ ،‬امضاء گذاشته بودند؛‬ ‫اعالميه های جداگانه و متضاد با رؤوس عهدنامه ی ژنيو را ‪ ،‬به نشر سپردند‪.‬‬

‫‪99‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫در اعالميۀ وزيرخارجۀ امريکا آمده بود‪ « :‬در دوام کمک های شوروی به دولت‬ ‫افغانستان‪ ،‬اياالت متحده ‪ ،‬کمک های خود را به گروههای مسلح مخالف اين دولت که در‬ ‫خاک پاکستان مستقر هستند‪ ،‬ادامه می دهد‪» .‬‬ ‫دراعالميۀ وزير خارجۀ شوروی آمده بود‪ « :‬کمک ها به دولت افغانستان در مطابقت‬ ‫به مواد موافقتنامه ی ( ‪ 1‬دسمبر‪ ) 3691‬صورت می گيرد‪» .‬‬ ‫با استنتاج ازمتن اين دو اعالميۀ متضاد و بويژه اين که هردو طرف به ادامه ی کمک‬ ‫به دو جانب منازعه رسما اعتراف و اصرار می ورزيدند؛ پس دراين حالت‪ ،‬از موافقتنامه‬ ‫های ژنيو چه انتظاری در راستای امر صلح و چه ارزشمندی ای به " مشی مصالحۀ ملی‬ ‫ساخت مسکو" داشت؟‬ ‫درست ازاين رو بود که دخالت خارجی‪ ،‬بی ثباتی‪ ،‬جنگ و خونريزی و تشديد منازعه‬ ‫در افغانستان‪ ،‬ابعاد وسيعتر و گسترده تر به خود گرفت‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پس از سپری شدن يکی دوسال از جنايت ‪33‬ثور ‪ ، 3191‬درديدگاهها و‬ ‫روابط سازماندهندگان ‪ ،‬انجام دهنده ها و اشتراک کنندگان فعال برپايی اين نمايش مضحک و‬ ‫شرمآور ‪ ،‬تغيير و تفاوتهای خصمانه بوجود آمد‪.‬‬ ‫آنانی که در روز ‪ 33‬ثور و روزهای پيشتر ازآن ‪ ،‬بدستور گرباچف و شواردنادزی و‬ ‫در موجوديت معاون ادارۀ " کی ‪ .‬جی ‪ .‬بی " و معاون وزير داخلۀ شوروی درکابل به گونۀ‬ ‫غير رسمی حالت فوق العاده را برقرار نموده بودند ؛ واحد های ويژه ی نيروهای مسلح (‬ ‫دفاع ـ داخله ـ امنيت دولتی ) را درنقاط مختلف شهرجابجا کرده بودند؛ تلفون های منازل رفقا‬ ‫را غيرفعال ساخته بودند؛ پروازهای هوايی را از فرودگاه کابل لغو کرده بودند؛ گروگان گيری‬ ‫و بازداشتهای شبانه ی رفقا را هدايت داده بودند؛ کارهای توضيحی و اقناعی را با نشان‬ ‫دادن زور و تهديد به پيش می بردند ـ به مرورزمان با رهبر جوان(!) خود ساختۀ خويش و‬ ‫دستۀ مربوط به او‪ ،‬اختالف پيدا نمودند و روی الش متعفن ( تقسيم قدرت و منفعت ) عليه‬ ‫يکديگر قرار گرفتند و برضد همدگر توطئه کردند‪.‬‬ ‫اين که چه عواملی روابط دوستانه (!) را ميان رهبر(!) و بازيگران کودتا ( صالح‬ ‫محمد زيری‪ ،‬نوراحمد نور‪ ،‬سلطان علی کشتمند‪ ،‬سيد محمد گالبزوی‪ ،‬نظرمحمد‪ ،‬نجم الدين‬ ‫کاويانی‪ ،‬ظهور رزمجو‪ ،‬فريد مزدک‪ ) ...‬به تدريج تيره و تار ساخت و چرا دانه های شطرنج‬ ‫قدرت وفادار به کودتا نسبت به همدگر بی اعتماد شدند و سرانجام با روحيۀ تصفيۀ حساب‬ ‫های شخصی ‪ ،‬خصومت و انتقام گيری ‪ ،‬خودخواهی و جاه طلبی‪ ،‬تعدادی ازآنان درفواصل‬

‫‪100‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫متفاوت‪ ،‬نوبت وار به دنبال سرنوشت عجيب و غريبی رفتند و به حاشيه رانده شدند؛ در نزد‬ ‫اعضای شرافتمند حزب‪ ،‬تا حدودی روشن است‪.‬‬ ‫اما‪ ،‬می خواستم نظر توضيحی کامل تری از جناب شما که همۀ آنان را نسبت به ساير‬ ‫اعضای حزب خوب تر و بهتر می شناسيد‪ ،‬بشنوم ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬برای پاسخ به اين پرسش شما می خواهم تا کمی به عقب برگرديم‪:‬‬ ‫زمانی که طرح مشترک ريگن و گرباچف در ريک جاويک ايسلند‪ ،‬بخاطر برچيدن بساط‬ ‫دولتهای سوسياليستی و نظام های دموکراتيک ‪ ،‬به امضاء رسيد و تطبيق آن در دستورکار‬ ‫رهبر حزبی و دولتی اتحاد شوروی قرارگرفت؛ گرباچف در حصۀ تطبيق اين برنامه در‬ ‫افغانستان با کوهی ازمشکالت و موانع جدی مواجه بود‪ .‬زيرا طرف مقابل او درافغانستان ‪،‬‬ ‫در رهبری حزب‪ ،‬دولت و قوای مسلح کشور شخصيت شناخته شده و مبارز آشتی ناپذير ضد‬ ‫استبداد ‪ ،‬ارتجاع و امپرياليسم ‪ ،‬رفيق ببرک کارمل قرارداشت‪.‬‬ ‫زنده ياد ببرک کارمل ازجملۀ پرچمداران نهضت مشروطيت سوم‪ ،‬از موسسين پيشگام‬ ‫و عضو فعال کميته تدارک کنگرۀ موسس ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا بود‪ .‬همچنان وی هشت سال وکيل و‬ ‫نماينده منتخب مردم شهرکابل و رهبرفرکسيون پارلمانی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا درپالمان دوره های‬ ‫دوازدهم و سيزدهم شورای ملی افغانستان دردهه ی دموکراسی سلطنت محمدظاهرشاه بود ‪.‬‬ ‫رفيق ببرک کارمل درمقام رهبری‪،‬در رشد و تکامل حزب و تأمين ارتباط آن با توده‬ ‫های مردم از طريق کار داهيانه درراستای تاسيس سازمانهای اجتماعی و نسج يابی نهضت‬ ‫دموکراتيک عدالتخواه افغانستان تا سرحد احراز قدرت سياسی و نجات آن از زير ضربات‬ ‫خ ُرد کنندۀ سلطنت ‪ ،‬جمهوريت خودکامۀ محمد داوود و رژيم خونتای حفيظ هللا امين و احيای‬ ‫مجدد وحدت حزب در ششم جدی ‪ 3111‬و تشکيل دولت جديد نقش مرکزی و سازنده ای‬ ‫راايفاء نمود‪.‬‬ ‫در دوران زعامت ببرک کارمل ‪ ،‬حزب ‪ ،‬دولت و قوای مسلح کشور به نحو شايسته ی‬ ‫اداره و رهبری شد‪ .‬با تدوين اصول اساسی جمهوری دموکراتيک افغانستان عملکرد‬ ‫شهروندان و کارمندان دولت قانونمند گرديد‪.‬‬ ‫ببرک کارمل در تشکيل جبهۀ ملی پدروطن و ‪ 31‬سازمان اجتماعی عضو آن‪ ،‬نقش‬ ‫فعال و تعيين کننده داشت و وحدت جناح های حزب را تا حد ممکن آن جوشش بخشيد‪.‬‬ ‫در زمان رهبری کارمل‪ ،‬پروسۀ آزاد سازی روستاها از زير سلطۀ تنظيم ها آغاز و‬ ‫درحال رشد قرارداشت؛ فرماندهان تنظيم های جهادی‪ ،‬گروه گروه بدولت و جبهۀ ملی پدر‬ ‫‪101‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫وطن می پيو ستند؛ تنظيم های جهادی مقيم پاکستان و ايران ‪ ،‬مورال جنگی خود را تاحدودی‬ ‫از دست داده بودند‪.‬‬ ‫درهمين دوره‪ ،‬پروسۀ آموزش و پرورش جوانان درداخل و خارج کشور سرعت بخود‬ ‫گرفت و درحال رشد بود؛‬ ‫درجبهۀ اقتصاد و عرضه ی خدمات اجتماعی نيز دستاوردها خيلی ها چشمگيربود که‬ ‫تفصيل همۀ آن در کتاب " يادداشتهای سياسی‪ " ...‬س ‪ .‬ع ‪ .‬کشتمند قابل دريافت است‪.‬‬ ‫بنابران در موجوديت يک چنين وضعيت‪ ،‬تطبيق برنامۀ " ريگن ـ گرباچف ـ جنرال‬ ‫ضياء " درافغانستان ‪ ،‬جهت برانداختن نظام دموکراتيک تحت رهبری رفيق ببرک کارمل و‬ ‫باال کشيدن شخصيتی که بصورت نسبی جای وی را در نظام دلخواه خود شان پرکند ‪ ،‬که هم‬ ‫برای اعضای حزب و هم برای دولت و متحدين سياسی و جامعۀ افغانستان دريک حد معين‪،‬‬ ‫قابل قبول باشد‪ ،‬دريافت آن برای رهبر شوروی خيلی ها دشوار بود‪.‬‬ ‫ازاين رو گرباچف و هم رکابانش بمنظور تطبيق اين برنامه به مشاورين ملکی و‬ ‫نظامی دستور دادند تا درگام نخست کار تبليغی را درميان اعضای کميته مرکزی و کادرهای‬ ‫ملکی و نظامی دولت درسه بخش انجام دهند‪:‬‬ ‫ـ گفته شود که ببرک کارمل به بيماری ای مبتال است ‪ ،‬که انجام کار دولتی به ادامۀ‬ ‫زندگی اش آسيب بزرگی می رساند‪ .‬وی بايد تحت مداوا قرار گيرد و استراحت نمايد؛‬ ‫ـ کارمل مخالف مصالحه با مخالفين و سازش با کشورهای غرب و منطقه است؛ با‬ ‫موجوديت وی در مقام رهبری حزب و دولت ؛ مخالفين مسلح‪ ،‬رهبران کشورهای منطقه‬ ‫بويژه ( پاکستان و ايران ) و رهبران غرب ازجمله ( امريکا و انگليس) ‪ ،‬حاضر به قطع‬ ‫جنگ‪ ،‬صلح و آشتی ملی نخواهند شد ‪.‬‬ ‫ـ درميان فرکسيون های ضد حزبی‪ ،‬موضوع سبکدوشی کارمل و جاگزينی شخصيتی از‬ ‫بين سردسته های آنها‪ ،‬به يک مسابقۀ کاری و پيش کشيدن موضوع خدمت درراستای تطبيق‬ ‫برنامه " مصالحۀ ملی ” آشتی با تنظيم های جهادی و نزديکی و دوستی با جهان غرب و‬ ‫کشورهای منطقه ‪ ،‬در رأس امريکا ‪ ،‬انگليس‪ ،‬پاکستان ‪ ،‬ايران و عربستان سعودی‪ ،‬و‬ ‫نکوهش از تاريخ گذشتۀ حزب و دولت‪ ،‬قرارداده شود و به هرکدام وعدۀ دادن مقام رهبری‬ ‫حزب و دولت اعالم گردد‪ .‬درحالی که گرباچف به گفته ی سلطان علی کشتمند‪ ،‬قبال ُ تصميم‬ ‫خود را گرفته بود‪:‬‬

‫‪102‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫« درسال ‪ ، 3619‬هنگاميکه قراربود نجيب هللا درحزب جاگزين ببرک کارمل گردد‪،‬‬ ‫شايعات زيادی در درون حزب و رهبری آن دراين باره پخش ميگرديد‪ ،‬ديدارها و صحبتها‬ ‫بعمل می آمد‪ ،‬جانبداری ها و مخالفتها صورت ميگرفت‪ .‬دراين ميان از سوی برخی از مراجع‬ ‫شوروی ها نيز فعاليتهايی بسود نجيب هللا به گونۀ غير مشهود انجام می شد‪ .‬درابتدا مطرح‬ ‫شده بود که برای نخستين بار درکادر رهبری اتحاد شوروی رهبرجوانتر (ميخائيل گرباچوف)‬ ‫قدرت را بدست گرفته است وبايد به پيروی از آن‪ ،‬درافغانستان نيز چنين تغييراتی رونماگردد‪.‬‬ ‫بعدها گفته ميشد که رهبر آيندۀ افغانستان بايد پشتون باشد‪ .‬زيرا ممکن است که قبايل آنسوی‬ ‫خط ديورند درمبارزه برضد مداخالت پاکستان برخيزند‪ .‬همچنان امکان دارد که تنظيم های‬ ‫مسلح ‪ ،‬متشکل از پشتونها که از لحاظ شمار بيشتر اند‪ ،‬بخش بيشتر سالح و کمک ها را از‬ ‫خارج بدست ميآورند و مورد اعتماد پاکستان هستند‪ ،‬بارهبری پشتونها درکابل سرمذاکره و‬ ‫آشتی را باز نمايند‪ .‬البته اين پيشبينی ها و نظريات ديگر ازاين قبيل‪ ،‬پندارهای واهی ای بيش‬ ‫نبودند‪ ( ».‬ص ‪ 699‬ـ ج ‪.) 1‬‬ ‫ازاين که تطبيق اين پالن درمورد سبکدوشی ببرک کارمل که برای همه اعضای حزب‬ ‫شخصيت سياسی باوزن و قابل احترام بود‪ ،‬دشواری های جدی را بهمراه داشت‪ .‬بنابران‬ ‫گرباچف درآغاز کار عملی کودتا ‪ ،‬کارمل را تحت عنوان يک ديدار کاری غيررسمی به مسکو‬ ‫دعوت نمود‪.‬‬ ‫اين دعوت (!) جمعا ‪ 11‬روز را دربرگرفت؛ طی اين مدت به مشاورين نظامی و ملکی‬ ‫وظيفه سپرده شد تا با کار تبليغی تشديدی جهت تعويض رهبری‪ ،‬که گويا خواست حزب و‬ ‫دولت شوروی و جهان غرب می باشد و يگانه راه عملی شدن برنامۀ صلح افغانستان‪،‬‬ ‫پنداشته می شود که کارمل با آن مخالفت می ورزد؛ اقدامات عملی را با استفاده از بخش‬ ‫خدمات مخفی رويدست گيرند‪.‬‬ ‫در روز تجليل از هفتم ثور ‪ ، 3191‬نخستين اقدام کودتايی بمشاهده رسيد که‪،‬‬ ‫فوتوهای ببرک کارمل را در هنگام رسم و گذشت‪ ،‬از نزد اعضای حزب جمع آوری کرده‪،‬‬ ‫ازدادن شعار و ياد آوری نام" رفيق ببرک کارمل" که سنت همه سالۀ حزبی بود‪ ،‬جلوگيری‬ ‫بعمل آمد‪.‬‬ ‫ازميان همه اعضای حزب تنها رفيق محبوبه زهين ‪ ،‬يکی از کادرهای با احساس وفعال‬ ‫حزب که فوتوی رهبرش را تسليم نکرده بود و حين عبور ازپيشروی " لوژ " ‪ ،‬فوتوی رفيق‬ ‫کار مل را بلند کرده شعار " زنده باد رهبر محبوب القلوب ما رفيق ببرک کارمل " را سرداد؛‬ ‫وليک درهمان جا دستگير و برای مدتی تحت نظارت و بازپرس قرارگرفت‪.‬‬

‫‪103‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫با مشاهدۀ اين عمل ضد حزبی و ضد قانونی گروپ کودتاچي‪ ،‬شماری از اعضای کميته‬ ‫مرکزی حزب‪ ،‬نامه ای به سفارت شوروی ارسال کرده و درآن تشويش و نگرانی اعضای‬ ‫حزب ‪ ،‬دولت و مردم را پيرامون توقف غيرموجه ‪ 31‬روزۀ رهبرحزبی و دولتی افغانستان‬ ‫در مسکو و آغاز نشانه های کودتا را عليه حزب و دولت ‪ ،‬ابراز و خاطرنشان نمودند‪ ،‬که‬ ‫هرگاه کارمل بزودی به کشور باز نگردد‪ ،‬هرحادثۀ خونينی که در درون حاکميت صورت گيرد‬ ‫مسؤوليت عواقب آن مستقيما بدوش رهبری حزبی و دولتی اتحاد شوروی خواهد بود‪.‬‬ ‫چهار روز بعد بتاريخ ‪ 31‬ثور ‪ 3191‬رفيق کارمل به ميهن بازگشت؛ اما فرودگاه کابل‬ ‫توسط نيروهای نظامی واستخباراتی شوروی و پوليس مخفی وفادار به کودتاچيان درمحاصره‬ ‫قرارداشت ‪.‬‬ ‫حين ورود رفيق کامل به فرودگاه به هيچ کس اجازۀ رفتن به استقبال وی داده نشد و‬ ‫رهبر حزب و دولت افغانستان را مانند يک اسير جنگی به ارگ انتقال دادند و ارتباطش را با‬ ‫بيرون قطع نمودند و مظاهراتی که از جانب اعضای حزب درمورد رفع محاصرۀ رهبر حزب‬ ‫و دولت و مالقات باوی درشهرکابل صورت گرفت‪ ،‬با زورگويی و سرکوبگری پاسخ داده شد‪.‬‬ ‫سپس ارگ درمحاصره نيروهای نظامی و استخباراتی شوروی و تيم کودتاچی قرارگرفت‬ ‫و استعفای وی با تهديد و فشارهای نظامی ـ اوپراتيفی تا سرحد جلوه دادن خوف با دست‬ ‫زدن به برخورد خونين‪ ،‬گرفته شد که شمۀ کوچکی از اين رويداد در کتاب « خاطرات نيم‬ ‫قرن » تأليف داکتر صالح محمد زيری ذکرشده است‪.‬‬ ‫اما بعد از پيروزی کودتا و برکناری اعضای صادق حزب از مقام های حزبی و دولتی‪ ،‬تا‬ ‫سرحد اخراج از حزب و فرستادن به زندان و جبهات بی برگشت؛ بخش ديگر برنامۀ ريگن ـ‬ ‫گرباچف ‪ ،‬اين بود تا اختالفات دردرون کودتاچيان برسر تقسيم قدرت ‪ ،‬مرحله به مرحله‬ ‫درمعرض اجراء قرار گيرد و تا سقوط حاکميت به فرجامش برسد‪ .‬زيرا برنامه اين بود تا از‬ ‫اين عناصر بمثابۀ چوب سوخت بخاطر طبخ غذای مورد نياز برای سالطين جهان غرب‬ ‫استفاده گردد نه بمنظور نگهداشت در قدرت و حاکميت ‪.‬‬

‫‪104‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ارگ درمحاصره نيروهای نظامی و استخباراتی شوروی و تيم کودتاچی‬

‫پرسش ‪ :‬باطلب پوزش‪ ،‬درسرهم بندی مسائل طوری به پيش رفتيم که الجرم بايست بار‬ ‫دگر‪ ،‬راجع به زندگی درون حزبی دردوران رهبری جديد ‪ ،‬پرسشهای را طرح نماييم‪.‬‬ ‫کنفرانس سراسری ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬دوبار در دو مقطع زمانی متفاوت تدويريافت‪:‬‬ ‫ـ نخستين کنفرانس سراسری درماه حوت سال ‪ 3193‬؛‬ ‫ـ دومين کنفرانس سراسری درماه ميزان سال ‪ ( 3199‬اکتوبر ‪.) 3619‬‬ ‫ازنظر شما بمثابۀ عضو بيروی سياسی حزب ‪ ،‬بين اين دو کنفرانس ‪ ،‬ازلحاظ شکل ‪،‬‬ ‫مضمون ‪ ،‬ماهيت ‪ ،‬اصول تشکيالتی و تأثيرگذاری مثبت هريک در تحکيم وحدت حزب و‬ ‫نيرومندی بيشتر آن درمبارزه برضد دشمنان تاريخی مردم افغانستان ‪ ،‬چه تفاوت ها موجود‬ ‫بود؟‬

‫‪105‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬نخستين کنفرانس سراسری ح ‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬که درذات خود از لحاظ کمی و کيفی ‪،‬‬ ‫بزرگترين گرد همايی نمايندگان انتخابی واحدهای حزبی ( ملکی و نظامی) از مرکز و واليات‬ ‫بود و درکار آن هيأت های نمايندگی حزب های دول سوسياليستی و نماينده های احزاب‬ ‫شماری از کشورهای غربی و منطقه نيز شرکت ورزيده بودند؛ چگونگی وحدت حزب و‬ ‫استحکام هرچه بيشترآن را ‪ ،‬توأم با وارد آوردن تغييرات در اساسنامه و برنامه ی عمل‬ ‫حزب ‪ ،‬دردستور کار خود قرارداد و درزمينه تصاميم مقتضی اتخاذ نمود‪.‬‬ ‫کنفرانس سراسری اول همان طوری که با دلگرمی و عالقه مندی ‪ ،‬درامر بزرگ تأمين‬ ‫وحدت حزبی تدوير يافت‪ ،‬بدان سان خيلی ها موفقانه پايان گرفت و از خود تأثير بس بزرگ‬ ‫و مثبتی در روح و روان اعضای وحدت خواه و مسؤوليت پذيرحزب‪ ،‬بجا گذاشت‪.‬‬ ‫سازمانهای اوليۀ حزبی در سراسر ميهن برای نخستين بار نمايندگان خويش را‬ ‫ازطريق انتخابات آزاد و دموکراتيک‪ ،‬برگزيدند و دراين زمينه تجارب سودمندی آموختند‪.‬‬ ‫مهمتر از همه ‪ ،‬در اين کنفرانس همه رفقای حزبی ( موافق و مخالف ) نمايندگان‬ ‫منتخب سازمانهای اوليه‪ ،‬بدون مانع و کاربرد شيوه های خشن ضد حزبی که درکنفرانس دوم‬ ‫عملی گرديد ؛ حق اشتراک و ابراز نظر حزبی را پيداکردند‪.‬‬ ‫دومين کنفرانس سراسری که در شرايط پس از کودتای ‪ 33‬ثور‪ ،‬بتاريخ ‪ 19‬ميزان‬ ‫‪ 31 ( 3199‬اکتوبر ‪ )3619‬در کابل داير گرديد و آمادگی ها برای تدوير آن درفضای بسيار‬ ‫م تشنج و بحرانی درون حزب توأم با دونظر متضاد و دو تعريف مشخص از مصالحۀ ملی ‪:‬‬ ‫يکی نظر اکثريت اعضای حزب پيرامون اعالم و تحقق مصالحه ملی برمبنای تزسهای‬ ‫دهگانه بود که مطابق آن برنامۀ مصالحه از موضع يک حزب متحد و يکپارچه و يک دولت‬ ‫قوی و نيرومند با مخالفين داخلی و بين المللی با حفظ توازن قوا ‪ ،‬بمنظوراستحکام استقالل‬ ‫ملی و تإمين نظم و امنيت درسراسر کشور دريک پروسۀ زمانی صورت می گرفت و زمينه‬ ‫های مساعد را برای عودت قوای نظامی شوروی به وطن شان و بازگشت تمام مهاجرين را‬ ‫به ميهن مان تضمين و مهيا می نمود ؛ و ديدگاه دومی‪ ،‬طرح مصالحۀ ملی ميخائيل گرباچف‬ ‫بود که محتوای آن بازگشت بخير و عافيت سربازان شوروی به کشور شان ؛ تهی کردن‬ ‫اعضای حزب از اعتقاد های حزبی ؛عقب نشينی مرحله به مرحله در زندگی حزبی و دولتی تا‬ ‫سرحد تسليمی قدرت دولتی به مخالفين مسلح ؛ سرکوب خونين منتقدين اين طرح از جانب‬ ‫رهبری جديد حزب و دولت را دربر می گرفت ‪.‬‬ ‫پروسۀ انتخاب نمايندگان اعضای حزب درسازمانهای اوليه‪ ،‬سازمانهای ناحيه وی و‬ ‫ولسوالی درفضای نسبتا آزاد و دموکراتيک انجام پذيرفت که درنتيجه بيش از ‪ 13‬درصد‬ ‫‪106‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫اعضای طرفدار طرح اول ( مصالحه ملی مطابق تزسهای دهگانه ) ازجانب اعضای حزب‬ ‫برگزيده شدند‪ .‬اين وضع تيم رهبری تازه بدوران رسيده را خيلی سراسيمه نمود و آنان‬ ‫دريافتند که هرگاه نمايندگان انتخابی حزب به کنفراس سراسری راه يابند ؛ آنان با داشتن‬ ‫اکثريت آراء و پيش کشيدن طرح خويش و استدالل قوی حزبی روی آن ؛ برنامۀ مصالحۀ‬ ‫سپارش شدۀ ما را با اکثريت آراء رد می نمايند‪ .‬بنابران ‪ ،‬تيم رهبری جديد مطابق به هدايت‬ ‫مسکو برآن شد تا نمايندگان برگزيدۀ اعضای حزب را در کنفرانسهای شهری و واليتی مجال‬ ‫انتخاب و رفتن به کنفرانس سراسری ندهند‪.‬‬ ‫در ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و ساير احزاب دموکراتيک و چپ قاعده عمدتا اين بوده که اعضای‬ ‫داراالنشاء ‪ ،‬دفتر سياسی و کميته مرکزی حزب ‪ ،‬از جانب رهبری حزب به سازمانهای‬ ‫نواحی ‪ ،‬شهری و واليتی معرفی می شوند تا درجريان انتخابات به اعضای سازمان مربوط‬ ‫بحيث کانديد پيشنهاد گردند‪ .‬درکنفرانس دوم درمورد ديگران اين معمول انجام يافت؛ صرف‬ ‫رفيق ببرک کارمل که عضويت بيروی سياسی حزب را دارا بود و اين جانب که هنوز‬ ‫عضويت کميته مرکزی حزب را داشتم؛ هردو از اشتراک درانتخابات و رفتن به کنفرانس‬ ‫سراسری؛ خالف حکم مادۀ ششم اساسنامۀ حزب‪ ،‬محروم شديم‪.‬‬ ‫اين تصميم ضد حزبی رهبری جديد(!) وجدان بيدار سراسر اعضای حزب را جريحه‬ ‫دارنمود‪ .‬درمقابل اين عمل آنان‪ ،‬نمايندگان انتخابی اعضای حزب در کنفراس حزبی واليت‬ ‫جوزجان‪ ،‬رفيق ببرک کارمل را به اتفاق آراء بحيث نماينده به کنفرانس سراسری برگزيدند؛‬ ‫همين گونه ‪ 13‬تن نمايندگان انتخابی اعضای حزب در ناحيۀ هفتم شهرکابل اين جانب را به‬ ‫اتفاق آراء بحيث نمايندۀ خويش غرض اشتراک در کنفراس شهرکابل انتخاب کردند‪.‬‬ ‫اما واکنش گرباچف و گماشتگان داخلی آن دربرابراين حق مشروع و قانونی انتخاب‬ ‫کننده ها و انتخاب شده ها اين بود که تمام رفقای رأی دهندۀ رفيق کارمل و اين جانب را نه‬ ‫تنها از رفتن به کنفرانس ؛ بلکه ازمقام های حزبی و دولتی و حتا اکثريت آنان را از عضويت‬ ‫حزب نيز اخراج نمودند‪ .‬به تعقيب آن همين که اکثريت اعضای اصولی و متعهد به حزب و‬ ‫ميهن ازجانب اعضای نماينگان واليات و شهرکابل بحيث نماينده به کنفرانس سراسری‬ ‫انتخاب شدند؛ کارتهای عضويت آنان قيد و نه تنها از شرکت آنان در کنفراس سراسری‬ ‫جلوگيری بعمل آمد؛ بلکه (‪ )39‬تن آنان از عضويت بيروی سياسی‪ ،‬داراالنشاء و کميته‬ ‫مرکزی حزب نيز اخراج شدند که دراين جمع بنده هم شامل بود و درعوض ‪ ،‬همان کانديدان‬ ‫رهبری جديد(!) در شهرکابل و شماری از واليات که به اکثريت و بعضا به اتفاق آراء رد شده‬ ‫بودند ‪ ،‬به کنفرانس بصورت انتصابی فرستاده شدند و با اين شيوه که درتاريخ حزب ما و‬

‫‪107‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ساير احزاب مترقی جهان نظير آن ديده نشده است کنفرانس آغاز و سپارش های گرباچف و‬ ‫شواردنادزی‪ ،‬بوسيلۀ ويکتور پولنيچکه عملی کرديد‪.‬‬ ‫هيچ نيا زی به اثبات نيست که گفته شود‪ :‬مشی مصالحۀ ملی درمقام هدف استراتژيک‬ ‫ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ( پس از ‪ 33‬ثور ‪ )3191‬يک سياست ناکام‪ ،‬فاقد موثريت سياسی و اجتماعی‬ ‫ويک بازی سياسی ـ اوپراتيفی برنامه ريزی شدۀ غرب بود که حتا برگزاری يک کنفرانس‬ ‫سراسری را نيز به آن اختصاص دادند تا س ود جويی های کال نی را که درقارۀ آسيا داشتند‬ ‫فرجام بخشند‪ .‬زيرا ‪ ،‬تعقيب مشی استراتژيک بنام مصالحۀ ملی‪ ،‬جنگ و خونريزی را نه تنها‬ ‫پايان نه بخشيد؛ بلکه درپرتو اين مشی اين جنگ نسبت به گذشته خونين تر و ويرانگرترشد‪.‬‬ ‫اما‪ ،‬اين که پروسه ی انتخاب نمايندگان درسازمانهای حزبی درمرکز و واليات غرض‬ ‫اشتراک درکنفرانس سراسری به چه شکل صورت گرفت و درکدام هوا و فضا انجام يافت و‬ ‫چه نتايجی را اربابان قدرت ازآن بدست آوردند‪ ،‬اندکی روی آن درباال مکث شد‪.‬‬ ‫درجريان اين انتخابات نمايندگان بود که شماری از چهره های سرشناس در کميته‬ ‫مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ( بشمول دفتر سياسی و داراالنشاء) و تعدادی از وزرای حکومت بخت‬ ‫خود را آزمايش کردند و ديدند و دريافتند که درميان حزبی های صادق و شرافتمند (کادرها و‬ ‫صفوف) ديگر برای آنان جايی باقی نمانده است و تجريد شده اند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬دومين کنگرۀ نام نهاد ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬ازتاريخ ( ‪ 9‬ـ ‪ ) 9‬سرطان ‪ 3196‬درکابل‬ ‫تحت شرايط خاص پوليسی‪ ،‬فعل و انفعال های استخباراتی و تدابير شديد امنيتی ‪ ،‬تدوير يافت‬ ‫و درپايان آن گوهر ناب انديشه و عمل انقالبی را بدست باد سپردند و با برنامۀ انسانی و‬ ‫زندگينامۀ آن به تعبير خام سازمان دهندگان رديف اول اين خيمه شب بازی‪ ،‬وداع گفته شد‪.‬‬ ‫اين مضحکه که ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا را از راه راست و روشن مبارزه به کژراهه سوق داد‪ ،‬در‬ ‫شرايطی برگزارگرديد که سپاهيان سرسپردۀ آن به اشتراک و همکاری صادقانه و بيدريغ همۀ‬ ‫ميهن پرستان‪ ،‬قبالا از يک آزمون بزرگ ‪ ،‬سرافراز و سرخ رو‪ ،‬بدر آمده بودند‪:‬‬ ‫ـ شکست قوای نظامی پاکستان و نيروهای شورشی درجبهه های جنگ درجالل آباد و‬ ‫دفع حمالت آنان ؛‬ ‫پيروزی نيروهای مسلح افغانستان دراين رويارويی بسيار مهم و با اهميت که در واقعيت‬ ‫امر موفقيت ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و دولت و حکومت افغانستان را درخاطره ها تداعی می نمود؛ به‬ ‫جهانيان ثابت ساخت که ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬و حاکميت سياسی آن از ظرفيت های الزم بالفعل و بالقوه‬

‫‪108‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫سياسی ‪ ،‬دفاعی و نظامی برخوردار است و نمی شود آنها را درمعادله ها و سنجش های بين‬ ‫المللی ناديده گرفت‪.‬‬ ‫درنتيجۀ اين پيروزی‪ ،‬دشمنان داخلی و خارجی حزب و دولت جمهوری دموکراتيک‬ ‫افغانستان‪ ،‬بويژه " سی‪ .‬آی‪ .‬ای " و " آی‪ .‬اس‪ .‬آی "‪ ،‬فعاليتهای اطالعاتی ‪ ،‬استخباراتی و‬ ‫تبليغاتی را در درون حاکميت و در رأس رهبری ملکی و نظامی ‪ ،‬بخاطر ايجاد اختالفات ميان‬ ‫دو عنصر خود خواه و جاه طلب ( دکتور نجيب هللا رئيس دولت و شهنواز تنی وزيردفاع ) با‬ ‫شدت و حدت تمام آغاز نمودند‪ .‬سرانجام درنتيجۀ بی کفايتی نجيب هللا درامر رهبری سالم‬ ‫امور حزبی‪ ،‬دولتی و قوای مسلح کشور و بازداشت دو جنرال نظامی بدون اطالع و موافقۀ‬ ‫وزير دفاع خويش‪ ،‬از يکطرف ؛ جذب و تسليم شدن انتقام جويانۀ شهنواز تنی وزيردفاع‬ ‫افغانستان جهت تطبيق برنامۀ " آی‪ .‬اس‪ .‬آی " و سازمان " سيا " ‪ ،‬از جانب ديگر ‪ ،‬منجر‬ ‫به کودتای ناکام مورخ ‪ 3191 / 31 / 39 /‬جنرال تنی گرديد‪ ،‬که اين حادثۀ ماجراجويانه در‬ ‫حقيقت امر هم ضربۀ شديدی بر اعتبار سياسی رژيم نزد مخالفين داخلی و بين المللی وارد‬ ‫ک رد وهم کمر حزب‪ ،‬حاکميت دولتی و بويژه اردوی ملی افغانستان را شکست و زمينه را‬ ‫برای سقوط حاکميت مساعد ساخت‪.‬‬ ‫وليک با وجود آن برازندگی درجنگ جالل آباد دروجود وحدت عمل تمام جناحهای‬ ‫حزب در مقابل دشمنان داخلی و خارجی وطن و مردم مان و تحميل اين کودتا و انفجار‬ ‫خونين درون حاکميت‪ ،‬که مستلزم تداوی الزم و تدابير خردمندانه بود‪ ،‬برعکس دسته ی‬ ‫کودتاچی ‪ 33‬ثور ‪ ، 3191‬درکنگرۀ دوم ‪ ،‬ضربۀ محکم و ُخرد کنندۀ ديگری را بر پيکر‬ ‫زخمی حزب و دولت وارد آورد و دست به تغيير کلی نام حزب ‪ ،‬برنامۀ عمل و اساسنامۀ ح‪.‬‬ ‫د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬با سمتگيری ارتجاعی و راستگرايانه زدند و برآن نام" حزب وطن " متعلق به زنده‬ ‫ياد ميرغالم محمد غبار را خالف تمام اصول پذيرفته شده و موازين حزبی گذاشتند‪.‬‬ ‫هدف از اين گرايش(‪ ) 313‬درجه ای رهبران حاکم به سمت راست و مرگ آفرين تا‬ ‫افتيدن دردامن ارتجاع و امپرياليسم و پابوسی ذلت بار ستمگران بين المللی ‪ ،‬چه بود؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬دراين جا بايد به سه موضوع جداگانه و مرتبط باهم پرداخته شود‪:‬‬ ‫الف ‪ :‬ـ بتاريخ ‪ 39‬حوت ‪ 9 ( 3199‬مارچ ‪ )3616‬تهاجم وسيع و مشترک ارتش منظم‬ ‫و توپخانه ی پاکستان ؛ گروههای مسلح مخالف دولت مستقر درخاک پاکستان؛ اجيران‬ ‫دهشت افگن عربی ـ کشميری و پاکستانی‪ ،‬براساس برنامه ی سازمان داده شده توسط‬ ‫استخبارات نظامی پاکستان ‪ ،‬در همکاری و هماهنگی با " سی ‪ .‬آی ‪ .‬ای " ‪ ،‬تحت رهبری‬ ‫جنرال حميدگل صورت گرفت‪.‬‬ ‫‪109‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫آمادگی ها و ترتيب پالن حمله بر جالل آباد به مقصد سقوط آن شهر مهم و استراتژيک‬ ‫( نزديک به مقرنظاميان پاکستان وتنظيمها) در شرق کشور‪ ،‬قطع ارتباط شاهراه ترانسپورتی‬ ‫و سرانجام انتقال حکومت موقت تنظيم ها به داخل خاک افغانستان؛ برمی گردد به عملکرد‬ ‫های کمرشکن " مشی مصالحه ی ملی (!) " دولت افغانستان مبنی بر تخليۀ برخی مناطق‬ ‫درنو ار مرزی از وجود نيروهای مسلح افغانستان که درنتيجه به سادگی به اشغال نظاميان‬ ‫پاکستان و گروههای هفت گانه درآمدند و آنان به زودی مقادير بزرگ سالح و مهمات جنگی‬ ‫پيشرفته را بدون موانع و مشکالت به گدامهای اسلحه و به جبهات و مواضع جنگی انتقال‬ ‫دادند‪.‬‬ ‫اما در داخل کشور جناح اکثريت حزب‪ ،‬علی رغم اين که عملکردهای زندگی برانداز‬ ‫دولت را در راستای مشی يک جانبۀ مصالحه ی ملی محکوم وآن را سرآغاز سرکوب خونين‬ ‫حزب و حاکميت بيان می داشتند؛ ولی درجنگ جالل آباد و تهاجم ارتش پاکستان و ارتجاع‬ ‫سياه داخلی و منطقه ‪ ،‬همگی متحدا از وطن‪ ،‬مردم حاکميت ملی و تماميت ارضی افغانستان‬ ‫دفاع قهرمانانه بعمل آوردند‪ .‬حتا درآن روزها گفته می شد که زنده ياد رفيق ببرک کارمل از‬ ‫تبعيد درمسکو و محمود بريالی برادرش با شماری از بهترين کادرهای حزب که ازجانب‬ ‫رهبری خردمند(!) حزب در زندان بسر می بردند ‪ ،‬به همه رفقا پيام فرستادند ‪ ،‬که با تهاجم‬ ‫ارتش و مليشای پاکستان ‪ ،‬موضوع بود ونبود استقالل ملی و تماميت ارضی ميهن و مردم‬ ‫مان مطرح است؛ بايست در مجموع از وطن ‪ ،‬از همشريان جالل آباد و حاکميت موجود‪،‬‬ ‫باوجود جفاهايی را که انجام داده و می دهد‪ ،‬دفاع بعمل آيد‪ .‬بنابران پيروزی در جنگ جالل‬ ‫آباد درآن مقطع زمانی‪ ،‬نتيجۀ قهرمانی فالن ويا بهمان شخص که توسط بعضی اشخاص‬ ‫زمزمه می گردد ‪ ،‬نبوده ؛ بلکه نتيجۀ وحدت عمل تمام جناح های حزب ‪ ،‬شهامت‪ ،‬قهرمانی‬ ‫و فداکاری همه ارگانهای قوای مسلح بشمول قوای هوايی و کادرهای ملکی و نظامی مستقر‬ ‫در جبهۀ جنگ و انتقال مهمات و مواد لوژستيکی ازعقب جبهه وآمادگی های نيروهای‬ ‫ريزرفی درسراسرکشور بود‪.‬‬ ‫ب ‪ :‬ـ راه اندازی کودتای نظامی مشترک به رهبری شهنواز تنی عضو دفتر سياسی‬ ‫کميته مرکزی ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا و وزير دفاع افغانستان و گلبدين حکمتياررهبر حزب اسالمی ‪ ،‬يکی‬ ‫از مق رب ترين گروه مسلح مخالف دولت درنزد " آی ‪ .‬اس ‪ .‬آی " و " سی‪ .‬آی‪ .‬ای " ‪،‬‬ ‫بيشتر به يک درامه ی سياسی شباهت دارد که سناريوی آن بدست خود رهبری حزبی ـ‬ ‫دولتی افغانستان نگاشته شده بود‪.‬‬

‫‪110‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫در رابطه به جهات نظامی کودتای مورخ ‪ 39‬حوت ‪ 9 ( 3191‬مارچ ‪ )3663‬محمد‬ ‫نبی عظيمی در کتاب " اردو و سياست " ( صص ‪ 311‬ـ ‪ )331‬و سلطان علی کشتمند‬ ‫درکتاب " ياد داشتهای سياسی‪ ( " ...‬صص ‪ 3333‬ـ ‪ )3331‬معلومات داده اند‪.‬‬ ‫جنبه های سياسی ـ نظامی ‪ ،‬داليل و پيشينه ی اقدام به اين عمل عسکری را از سوی‬ ‫شهنوازتنی ‪ ،‬محمود قارييف در کتاب " افغانستان پس از بازگشت سپاهيان شوروی" (‬ ‫صص ‪ 63‬ـ ‪ )99‬نگاشته است ‪ ،‬که ضرورت به تکرار دوباره ی آن همه موضوع ها ديده‬ ‫نمی شود‪.‬‬ ‫کودتا به قوت دستان توانا و اراده ی نيرومند و عزم متين نيروهای مسلح افغانستان به‬ ‫شکست مواجه شد و کودتاچيان به مرکز سوق و رهبری خود فرار نمودند‪.‬‬ ‫ج ‪ :‬ـ دومين کنگرۀ ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا که بتاريخ ‪ 9‬سرطان ‪ ( 3116‬جوالی ‪ )3663‬تدوير‬ ‫يافت و کار آن مدت دوروز دوام کرد‪ ،‬بنابرنوشتۀ محمود قارييف مشاور ارشد نظامی رئيس‬ ‫جمهور افغانستان‪ ،‬تقاضای رسمی برگزاری آن ازقبل وجود داشت؛ ( چند روز پيشتر از دست‬ ‫زدن شهنوازتنی به کودتا ) ‪.‬‬ ‫به قول قارييف‪ ،‬درنشست مورخ ‪ 6‬حوت ‪ 19 ( 3191‬فبروری ‪ )3663‬دفترسياسی‬ ‫کميته مرکزی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا که منشی عمومی گزارش خود را پيرامون نتايج بررسی پيشنهادها‬ ‫دربارۀ تغيير نام حزب ‪ ،‬وارد آوردن تعديالت و تغييرات دراساسنامه و برنامۀ عمل ‪ ،‬ارائه‬ ‫نمود ‪ ،‬برسر دعوت کنگره اختالف نظرها پديدارشد‪.‬‬ ‫رفقای خلقی ( نيازمحمد مومند ‪ ،‬صالح محمد زيری‪ ،‬دستگير پنجشيری‪ ،‬محمد اسلم‬ ‫وطنجار ) بطور جدی از دعوت کنگرۀ ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا جانبداری کردند و چنين می پنداشتند که‬ ‫نبايد مناسبات درون حزبی را تيره وتار سازند؛ زيرا راههای حل و فصل سياسی مسأله ی‬ ‫افغانستان مشخص شده است‪ ،‬آنچه که مورد پذيرش منشی عمومی حزب نبود وبا اما و‬ ‫اگرها‪ ،‬به اين تقاضا برخورد می کرد‪.‬‬ ‫حال اگر موضوع های‪ " :‬الف ‪ ،‬ب ‪ ،‬ج " را دريک پيوند منطقی با همدگر درنظر‬ ‫گيريم ‪ ،‬اين نتيجه بدست می آيد‪:‬‬ ‫ـ آنچه را که گرباچف با راه اندازی کودتای ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬خواهان آن بود‪ ،‬بدست‬ ‫آورد!‬ ‫ـ جنگ جالل آباد را " آی‪ .‬اس‪ .‬آی" و " سی‪ .‬آی‪ .‬ای " با گسيل بخشی از ارتش و‬ ‫مليشای پاکستان ‪ ،‬گروههای جنگی داخلی و دهشت افگنان بين المللی‪ ،‬به راه انداختند تا‬ ‫‪111‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫درآغاز شهر جالل آباد را تصرف نموده حکومت موقت را به داخل خاک افغانستان انتقال و‬ ‫به آن اعتبار بين المللی کسب کنند ؛ قدرت دفاعی افغانستان و توانايی رزمی قوای مسلح‬ ‫کشور را بکلی تضعيف نمايند و بعدا نظام را سقوط دهند؛‬ ‫ـ کودتای مشترک شهنواز تنی و گلبدين حکمتيار‪ ،‬درعمل و پيامدهای بعدی آن ‪ ،‬بر‬ ‫عالوه ايجاد دودستگی در ميان صفوف و کادر رهبری ‪ ،‬کمر نيروهای مسلح افغانستان را‬ ‫نيز خم کرد‪ .‬همچنان لياقت و کفايت(!) دوکتور نجيب هللا را درمورد اين که چگونه " آی‪.‬‬ ‫اس‪ .‬آی " و حکمتيار توانستند وزيردفاع حکومتش را با شماری از جنرال های اردو ‪ ،‬از‬ ‫نزدش گرفته به آغوش دشمن تاريخی ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و مردم افغانستان ‪ ،‬به اسالم آباد انتقال‬ ‫دهند‪ ،‬به نمايش گذاشت‪.‬‬ ‫ـ دومين کنگرۀ نام نهاد ‪ ،‬ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا را مسخ و از مضمون ‪ ،‬ماهيت و محتوای مترقی‬ ‫و از بينش سياسی ‪ ،‬برمبنای دانش جامعه شناسی علمی تهی کرد تا ديگر از ارزشهای عالی‬ ‫جهانشمول چون‪ :‬مبارزۀ طبقاتی برضد بی عدالتی اقتصادی ـ اجتماعی ‪ ،‬تأمين عدالت ‪،‬‬ ‫مساوات‪ ،‬برابری‪ ...‬درکشور ‪ ،‬نامی برزبان رانده نشود‪.‬‬ ‫بدين سان پيمانی را که گرباچف با جهان غرب ‪ ،‬در رأس اياالت متحده ی امريکا و‬ ‫ارتجاع جهانی و منطقه يی‪ ،‬در رأس عربستان سعودی ـ پاکستان و ايران‪ ،‬در رابطه به‬ ‫سقوط تدريجی حاکميت ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا و دولت ج‪ .‬د‪ .‬ا ‪ ،‬بسته بود درعمل پياده شد و بدين طريق‬ ‫ارتجاع و امپرياليسم به هدف خود رسيدند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پس از تهی ساختن ح‪ .‬د‪ .‬خ ا از مضمون انساندوستی و مبتذل کردن و بی‬ ‫محتوا ساختن برنامۀ عمل و اساسنامه ی آن و برگردانيدن پروگرام های حزب و دولت به‬ ‫سمت راست و در ضديت آشکار با منافع زحمتکشان ميهن‪ ،‬پايگاه اجتماعی آنها نيز ازبين‬ ‫رفت و دوستان عنعنوی خود را از دست دادند‪.‬‬ ‫حوادث نيمه ی دوم سال ‪ 3193‬بخوبی نشان داد که زمامداران گيرمانده درجال خود‬ ‫خواهی و تمايالت قبيله گرايانه‪ ،‬ديگر قدرت اداره و صالحيت سياسی رهبری امور را ندارند‬ ‫و روز به روز در انزوا قرار می گيرند‪.‬‬ ‫با بروز اين نشانه ها‪ ،‬به نظر شما چه بايد می شد؟‬ ‫شما عوامل داخلی و خارجی سقوط حاکميت را در چه می بينيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬در ارتباط به جزء اول سوال شما بايد گفت که با خرابی روز افزون وضعيت‬ ‫سياسی و نظامی در افغانستان و سقوط پی درپی مناطق در جنوب و جنوب شرقی کشور‪،‬‬ ‫‪112‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫رهبری حزبی ـ دولتی نه تنها حساسيت موضوع را درک نه نمود ؛ بلکه با اقدام های‬ ‫ناسنجيده و شتابزده ‪ ،‬دامنه ی اختالفات گروهی‪ ،‬قومی ‪ ،‬قبيله يی‪ ،‬سمتی‪ ،‬لسانی را توأم با‬ ‫تحميل سليقه های فردی و ديدگاههای شخصی برديگران ‪ ،‬وسعت بيشتر داد‪.‬‬ ‫اين درحالی بود که در دسمبر ‪ ، 3663‬باردگر وزير خارجه شوروی و وزيرخارجه‬ ‫امريکا درپای سندی امضاء گذاشتند که برمبنای آن به قطع تحويلدهی اسلحه به طرفين‬ ‫منازعه ( دولت و گروههای مسلح مخالف) به توافق رسيدند‪ .‬ليکن همه ديدند که پاکستان و‬ ‫ايران‪ ،‬کما کان دسته های طرفدار به خود را‪ ،‬مانند گذشته مسلح می ساختند‪.‬‬ ‫ازسوی ديگر بعد از فروپاشی اتحادشوروی‪ ،‬بوريس يلسن رئيس جمهور فدراتيف‬ ‫روسيه ‪ ،‬اعتبار از اول جنوری ‪ ، 3661‬تمام کمک ها را به دولت افغانستان قطع کرد‪.‬‬ ‫اگر به بيانيه های اخير رهبر حزب و دولت افغانستان ( در تجليل از هفتادو دومين‬ ‫سالگرد استقالل افغانستان مورخ ‪ 19‬اسد ‪ ، 3193‬با وکال و سناتوران شورای ملی ج‪ .‬ا‬ ‫مورخ ‪ 1‬ميزان ‪ ، 3193‬افتتاح هشتمين اجالس شورای ملی ج‪ .‬ا مورخ ‪ 9‬حوت ‪ ، 3193‬با‬ ‫علماء و روحانيون و نمايندگان شهرکابل و نواحی آن در ماه حمل ‪ )3193‬مراجعه شود‪،‬‬ ‫درهمه ی آنها يک چيز به روشنی قابل دريافت است که کليه اقدامات دولت در راستای‬ ‫مصالحه ی ملی و تشکيل حکومت ائتالفی ‪ ،‬توافق با پيشنهادها و پالنهای صلح ملل متحد‪،‬‬ ‫استقبال از اعالميۀ مشترک شوروی و امريکا راجع به افغانستان وغيره هميشه خصلت يک‬ ‫جانبه را داشت و طرف مقابل هيچ گونه تمايل به تاييد و پذيرش آنها از خود نشان نداده بود‪.‬‬ ‫پرسيده می شود که درچنين يک حالت بحرانی و خطرناک‪ ،‬پهن کردن فضای خوف و‬ ‫ترس درميان کارمندان و کارکنان لشکری و کشوری؛ سبکدوشی ها ويا تعويض عمدی‬ ‫افسران وفادار به آبادانی و شگوفايی ميهن و آزادی و سعادت مردم که درپيروزی جنگ‬ ‫جالل آباد و درسرکوب کودتای شهنوازتنی سهم بارز داشتند‪ ،‬از وزارت های قوای مسلح ؛‬ ‫برکناری کارمندان ملکی ازوظايف بخاطر تحکيم پايه های قدرت انحصاری فردی و بسط‬ ‫سياست و کرکتر خودکامگی ؛ کاربرد خشونت و زورگويی درمقابل مدافعان صديق حاکميت‬ ‫سياسی‪ ، ...‬چه دردی را مداوا می کرد و چه پيامد های مفيد و انسانی را می توانست درپی‬ ‫داشته باشد؟‬ ‫به يک سخن ‪ :‬رهبری حاکم آن وقت با اين روشهای ضد حزبی و ضد مردمی‪ ،‬زمينه‬ ‫های ايجاد تفاهم و اعمار فضای اعتماد را بکلی ازبين بردند و همه پل های عقبی را يکی پی‬ ‫ديگر نابود ساختند‪ .‬يعنی چيزی که بايد موجود می بود و روی آن اتکاء صورت می گرفت و‬ ‫به مردم روحيه داده می شد ‪ ،‬همه را ازميان برداشتند‪.‬‬ ‫‪113‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫فقط اين سازشکاران و معامله گران گزافه گو بودند که به گونه اشتراک فعال درکودتای‬ ‫‪ 33‬ثور ‪ ، 3191‬از وضعيت پيش آمده سود بردند و دربازی های سياسی در حلقه ی فعاليت‬ ‫های بنياد برانداز گروههای مسلح مخالف اشتراک ورزيدند‪.‬‬ ‫آنچه مربوط به عوامل داخلی و خارجی سقوط حاکميت می شود‪ ،‬بررسی ها و نظريات‬ ‫متفاوتی پيرامون آن ابراز گرديده است ؛ اما تحليل علمی و مستندی که با ارائه ی فاکتهای‬ ‫مشخص درمورد اين تراژيدی غم انگيز بداخل (‪ )13‬ماده در برنامۀ کميتۀ فعالين ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‬ ‫درسايت " سپيده دم " به نشر رسيده است ‪ ،‬خيلی ها دقيق و همه جانبه می باشد و من بکلی‬ ‫با آن موافق هستم‪.‬‬

‫( بخش هفتم )‬ ‫داکتر صاحب گرانقدر! اجازه بفرماييد تا وارد مرحلۀ ديگری از زندگی اندوهبار‬ ‫حزبی خود مان و در مجموع جامعۀ افغانستان شويم و پرسشهای را مطرح سازيم‪:‬‬ ‫پرسش ‪ :‬پس از فرار نافرجام داکتر نجيب هللا‪ ،‬گروههای جنگی به کابل و سايرشهرهای‬ ‫افغانستان سرازير شدند‪ .‬حکومت ساخته شدۀ " آی‪ .‬اس‪ .‬آی " پاکستان در پشاور درتوافق‬ ‫با عربستان سعودی‪ ،‬ايران ‪ ،‬امريکا‪ ،‬انگليس و ساير دول غربی‪ ،‬به افغانستان انتقال داده‬ ‫شد و حين رسيدن به پايتخت کشور‪ ،‬آتش جنگ های خانمانسوز و بنياد برانداز درسراسر‬ ‫وطن مان زبانه کشيد‪.‬‬ ‫آيا می شود به اين نتيجه رسيد که زمينه سازی برای سقوط حاکميت و بعد از آن در‬ ‫وجود گروههای شورشی ‪ ،‬بالهای صادرشده به آدرس مردم افغانستان ( جنگ ‪ ،‬خونريزی‪،‬‬ ‫ويرانی و بربادی ‪ ...‬به مقياس وسيع ) پيامد همان توافق خائنانه ميان مسکو ـ واشينگتن و‬ ‫اسالم آباد ( گرباچف ـ ريگن ـ ضياء الحق ) ‪ ،‬با اجيرساختن و خريدن معامله گران داخلی‬ ‫بود يا خير؟‬

‫‪114‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پاسخ ‪ :‬بلی ! درافغانستان همان توافق خائنانه ميان مسکو ـ واشينگتن و اسالم آباد (‬ ‫گرباچف ـ ريگن ـ ضياء الحق ) ‪ ،‬وحشت و دهشت ‪ ،‬سيه روزی و بد بختی ‪ ،‬جنگ و‬ ‫خونريزی‪ ،‬قتل و کشتار انفرادی و دسته جمعی را ببار آورد که تا هم اکنون ادامه دارد‪.‬‬

‫بدين معنی ‪ :‬اگر به سير انکشاف منفی حوادث در جهان‪ ،‬پس از نيمۀ اول دهه ی هشتاد‬ ‫ميالدی ‪ ،‬يک نظر عميق بيندازيم و آنچه درنقاط مختلف دنيا اتفاق افتاد‪ ،‬مالک قضاوت قرار‬ ‫دهيم‪ ،‬درآن صورت به اين نتيجه می رسيم که پيش کشيدن سياست " بازسازی (!)" و "‬ ‫علنيت (!)" ‪ ،‬پروژه ی تسليم دهی جهان ترقيخواه ‪ ،‬پيشرو و عدالت پسند به قيمت بازی با ‪،‬‬ ‫سرنوشت صدها مليون انسان از جبهه ی کار و زحمتکشی ‪ ،‬به سيستم ستم سرمايه و به‬ ‫عقبگرايی و دهشت افگنی بين المللی بود که با پايان گرفتن جنگ جهانی دوم‪ ،‬امپرياليسم به‬ ‫هدف دست يافتن به آن ‪ ،‬هزارها بليون دالر را به مصرف رسانيده بود تا به اين آرزوی شوم‬ ‫خود برسد‪.‬‬ ‫به گونۀ مثال ‪ ،‬دوکتورين زهراگين و خانمان برانداز گ ُرباچف و دستۀ کاری وی در‬ ‫رابطه به افغانستان‪ ،‬همچنان موقف زورگويانه و موضعگيری های بسيار خصمانۀ‬ ‫امپرياليسم بين المللی برهبری اياالت متحدۀ امريکا‪ ،‬در همدستی با عربستان سعودی‪،‬‬ ‫پاکستان و ساير نيرو های ارتجاعی در منطقه بشمول آخوندهای ايران‪ ،‬در قبال انکشاف‬ ‫اوضاع سياسی و نظامی در ميهن ما‪ ،‬گويای روشن همان مطلبی است که در پرسش شما‬ ‫مطرح گرديده است‪.‬‬ ‫آنان تحقق و عملی ساختن اجزای پروژه ی " بازسازی(!) " و " علنيت(!) " را از‬ ‫افغانستان شروع کردند و تا فروپاشی اتحادشوروی دنبال گرديد و دردهه ی نود ميالدی آن را‬ ‫در سيمای شعله ور کردن آتش جنگ های خانمانسوز داخلی درتعدادی از کشورها‪ ،‬ازجمله‬ ‫در افغانستان و يوگوسالويای سابق‪ ،‬تغيير شکل دادند‪ .‬درآغاز دهه ی دوم قرن بيست و يکم‪،‬‬ ‫اين آفت زندگی برانداز در يک شکل ديگر وبا ماهيت متفاوت به دول عربی درشمال افريقا‬ ‫انتقال يافت و درحال حاضر مرکز خاورميانه را تحت تهديد قرارداده است‪.‬‬ ‫پرسش‪ I.S.I :‬و احزاب مذهبی پاکستان‪ ،‬در همکاری و توافق با ‪ C.I.A‬و انتلجنت‬ ‫سرويس انگلستان‪ ،‬ابتدا گروه افراطی طالبان را بوجود آوردند و آهسته ـ آهسته از قندهار‬ ‫شروع کرده‪ ،‬درمناطق جنوبی ‪ ،‬جنوب شرقی و جنوب غربی و پس از دوسال به کابل و‬ ‫سرانجام دربخشهای ازشمال کشور مسلط ساختند ؛ وحشت و بربريت را بر سرنوشت مردم‬ ‫قايم و مستولی نمودند‪.‬‬ ‫‪115‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫همه می دانند که گروههای جنگی مخالف ( جهادی ها ) نيز به تحريک و تشويق و‬ ‫حمايت مالی و پولی ‪ ،‬پاکستان‪ ،‬ايران‪ ،‬عربستان سعودی‪ ،‬امريکا ‪ ،‬انگليس‪ ،‬چين ‪ ،‬فدراتيف‬ ‫روسيه و ساير دول غربی؛ بخاطر دستيابی کامل به الش قدرت ‪ ،‬کشور ما را به مناطق‬ ‫جنگی تقسيم و جنگ ساالران بشکل ملوک الطوايف ‪ ،‬حاکميت می راندند و مردم را چور و‬ ‫غارت می کردند و کمر بربادی ميهن مان را بسته بودند‪.‬‬ ‫شما علت اصلی اتخاذ اين سياست دوگانه را در رابطه به حوادث ذکرشده درافغانستان‪،‬‬ ‫از سوی ممالک همسايه و قدرت های بزرگ جهان ( امريکا ـ انگلستان ) درچه می بينيد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬ديگر به هيچ کسی پوشيده نمانده است که استعمارنو و استثمارگران و سلطه‬ ‫جويان بين المللی ‪ ،‬درزيرپوشش به اصالح کمکهای اقتصادی و فرهنگی‪ ،‬فعاليتهای‬ ‫استخبار اتی دستگاههای جهنمی خويش را درکشورهای جوان و تازه به پا خاسته رنگ و‬ ‫رونق " دوستانه (!) " داده‪ ،‬پيوسته درتالش هستند تا بر ممالک عقب نگهداشته شده ‪،‬‬ ‫بويژه ازطريق سازمانهای سياسی طرفدارخود و نهادهای مذهبی سياسی شدۀ آنها اعمال‬ ‫نفوذ کنند و عملکردها و حيات سياسی شهروندان را زير نظارت گيرند و اهرم های اقتصادی‬ ‫را درکنترول خود درآورند تا جامعه را درمجموع ازلحاظ مادی و معنوی ـ سياسی واقتصادی‪،‬‬ ‫وابسته به خود سازند‪.‬‬ ‫قدرتهای سلطه گرا به کمک متحدين منطقه يی و نمايندگان پرتاب شدۀ خويش در داخل‬ ‫کشورهای جوان و روبه انکشاف‪ ،‬درضديت با جنبشهای مترقی و نظام های سياسی ترقی‬ ‫پسند‪ ،‬درقاره های آسيا ـ افريقا و امريکای التين قرار گرفته وبا سرمايه گذاری های کالن و‬ ‫کمرشکن و بدست آوردن نيروی کار و موادخام ارزان‪ ،‬استقالل و حاکميت ملی اين کشورها‬ ‫را تحت نفوذ و کنترول مستقيم خود قرارمی دهند‪ ،‬وبا رونق دادن صدور سرمايه و گرم کردن‬ ‫بازار تسليحات جنگی و تنظيم فعاليتهای تبليغاتی و استخباراتی دراين ممالک‪ ،‬اختالفهای‬ ‫قومی و منطقه يی را دامن می زنند و آشوبگری ها و ناامنی ها را ايجاد می نمايند تا بدين‬ ‫وسيله برعوامل سياسی واقتصادی ملل درحال رشد تسلط کامل پيدا کنند وسرانجام آرمانهای‬ ‫ترقيخواهانۀ احزاب و سازمانهای پيشرو متعلق به مليونها انسان آزادی دوست و عدالتخواه‬ ‫را به ناکامی سوق دهند و دولتهای جوان ترقی پسند را سرکوب خونين نمايند‪ .‬آنچه را که‬ ‫درافغانستان و ساير ممالک تازه به استقالل رسيده درچهار دهه ی اخير انجام دادند‪.‬‬ ‫در رابطه به قضايای ميهن خود مان‪ ،‬باز هم مجبور هستيم به گذشته مراجعه نماييم‪:‬‬ ‫همه ی ما شاهد آن بوده ايم که باخروج کامل نظاميان شوروی از افغانستان‪ ،‬اياالت‬ ‫متحدۀ امريکا ‪ ،‬انگلستان و در مجموع جهان غرب يکجا با ارتجاع بين المللی ( عربستان‬ ‫‪116‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫سعودی‪ ،‬شيوخ حوزۀ خليج‪ ،‬پاکستان‪ ،‬آخوندهای ايران ) به دوام حکومت سازی های گذشته‬ ‫‪ " ،‬آی ‪ .‬اس ‪ .‬آی " را موظف ساختند تا بار دگر حکومت موقت گروههای مخالف دولت‬ ‫افغانستان را در پاکستان تشکيل دهد‪.‬‬ ‫پس از اين رويداد‪ ،‬آنها با اتخاذ تمامی تدابير و اقدام ها و طرح پالن های جنگی ‪،‬‬ ‫تالش کردند تا حاکميت سياسی را در افغانستان‪ ،‬با استفاده از ابزار نظامی ساقط سازند و به‬ ‫جای آن حکومت موقت ساخته شده در پشاور را بعد از انتقال بداخل قلمرو افغانستان‪ ،‬نصب‬ ‫نمايند‪ .‬ازاين رو ‪ ،‬دراين مقطع زمانی کارت برنده در نزد " سی ‪ .‬آی ‪ .‬ای ‪ " ،‬آی ‪ .‬اس ‪.‬‬ ‫آی " و ساير دستگاههای جهان سرمايه داری ‪ ،‬همين گروههای هفتگانه و هشتگانه بودند‪.‬‬ ‫تنظيم های جهادی با تصاحب قدرت‪ ،‬با شعله ور ساختن جنگ های ميان گروهی تباه‬ ‫کن و فاجعه آفرينی های بيشمار( انسانی‪ ،‬سياسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ) ...‬که‬ ‫بازهم ريشه در دخالت خارجی ها‪ ،‬بويژه همسايه های ناسالم و دشمن صفت و رقابت مذهبی‬ ‫بين عربستان سعودی و ايران برسر رهبری جهان اسالم ‪ ،‬داشت ؛ نتوانستند که درآن مرحله‬ ‫خواستهای سياسی ـ اقتصادی ـ استراتژيک و جيوپوليتيکی حاميان بين المللی و منطقه يی‬ ‫خويش را برآورده سازند‪.‬‬ ‫ناکامی گروههای جهادی در تطبيق پالنها و برنامه های امريکا‪ ،‬انگلستان‪ ،‬عربستان‬ ‫سعودی‪ ،‬پاکستان و ايران درقبال افغانستان‪ ،‬باعث شد تا " سی ‪ .‬آی ‪ .‬ای " و " آی‪ .‬اس‪.‬‬ ‫آی " در توافق با متحدين خويش ‪ ،‬گروه طالبان را با سرباز گيری از درون همان تنظيمهای‬ ‫جهادی‪ ،‬بوجود آورند و گام به گام برسرنوشت مردم و مملکت حاکم گردانند‪.‬‬ ‫محتويات کتاب " تلک خرس" پاسخ همه پرسش ها را بدست می دهد !‬ ‫پرسش ‪ :‬در دورانی که جنگ ‪ ،‬ويرانی‪ ،‬قتل و قتال ‪ ،‬چور و چپاول‪ ،‬غارت دارايی های‬ ‫عامه‪ ،‬تجاوز به مال وناموس مردم‪ ...‬دروطن ما بيداد می کرد و شيرازه ی زندگی فردی و‬ ‫حيات اجتماعی درجامعه ناشی از زورگويی افراد مسلح تنظيم ها و دوام زد و خورد های‬ ‫مسلحانه ی بنياد برانداز‪ ،‬ازهم فرو می ريخت؛ رهبران حزبی کودتايی ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬بار‬ ‫ديگر مرتکب خطای نابخشودنی شدند ؛ وطن ‪ ،‬مردم و بيش از دوصد هزار عضو حزب ‪،‬‬ ‫اعم از صفوف و کادرها و حدود هشت صد هزار متحدين سياسی خويش را بحال خود ‪ ،‬تنها‬ ‫و دربی سرنوشتی رها کردند و خود آنان ‪ ،‬با استفاده از وسايل و امکانات متعدد ‪ ،‬ازجمله‬ ‫داشتن روابط و زد و بندها با رهبران و قوماندان های تنظيم های جهادی‪ ،‬کشور را ترک‬ ‫گفتند ‪.‬‬

‫‪117‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫ازديد شما ‪ ،‬چرا اين همه بی تفاوتی های جانسوز ‪ ،‬در رابطه به سرنوشت يک حزب ‪ ،‬و‬ ‫متحدين سياسی آن رخ داد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬اين موضوع برمی گردد به همان سناريوی ساخته شده در قصر کرملن که‬ ‫ژاندارم بين المللی و نظاميگران پاکستان نيز به آن صحه گذاشته بودند‪.‬‬ ‫مطابق اين سناريو‪ ،‬آن عده افراد فرصت طلب ‪ ،‬ماجراجو و تماميت خواه که مقام های‬ ‫اساسی حزب و سکان های کليدی قدرت دولتی را در دست داشتند ‪ ،‬جهت مکدر ساختن‬ ‫فضای احترام متقابل و متزلزل کردن اصولی ترين معيارهای زندگی حزبی و مبارزۀ سياسی‬ ‫درجهت دفاع از منافع توده های مردم ‪ ،‬دست به دسيسه سازی ها ‪ ،‬توطئه گری ها و بذر‬ ‫تخم حسادت و کينه توزی‪ ،‬زدند تا زندگی و فعاليت ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬را از اصول پذيرفته شده ‪،‬‬ ‫تهی نمايند و درنهايت ستون فقرات حزب و نظم اجتماعی در جامعه درهم شکند‪.‬‬ ‫حوادث سياسی در حزب ‪ ،‬در درون جامعه و در حاکميت دولتی‪ ،‬طوری انکشاف يافت‬ ‫که رهبری باد آورده و شماری از کادرهای بی ايمان ‪ ،‬درزيربار رويدادها کمرخم کردند و با‬ ‫حزب و آرمانهای انسانی آن از دريچه ی جفاکاری پيش آمدند‪ .‬بنابرآن آنان پس از تضعيف‬ ‫روحيه و قدرت رزمی حزب و متالشی نمودن شيرازۀ زندگی آن؛ با اجرای نقش خرابکارانه‬ ‫درجهت برههم زدن اوضاع سياسی درافغانستان و سرانجام ‪ ،‬تسليم دادن حاکميت سياسی به‬ ‫مخالفين ‪ ،‬سر از گريبان تنظيم های جنگی جهادی بيرون آوردند‪.‬‬ ‫در رسانه های گروهی جهانی ‪ ،‬در آثار و نوشته های تحليلگران سياسی بوضاحت‬ ‫صراحت داده شده است که حتا قبل از راه اندازی کودتای شهنوازتنی‪ ،‬شماری ازچهره های‬ ‫سرشناس در رهبری ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و در حاکميت سياسی آن ‪ ،‬با احزاب و فرماندهان مقتدر‬ ‫گروههای جهادی درتماس و زد وبند بودند و روابطی را ميان همدگر برقرارکرده بودند‪،‬‬ ‫ازجمله تعدادی با حزب اسالمی حکمتيار و عده ای با شورای نظار و چندتای ديگر با حزب‬ ‫وحدت اسالمی و يکی دوی ديگرهم با محاذ ملی و جبهه ی نجات ملی و سرانجام با شاه‬ ‫سابق نيز‪ ،‬قرار و پيمان داشتند‪.‬‬ ‫در يک کالم‪ ،‬ازقاعده تا رأس و از رأس تا قاعده اهرم ‪ ،‬بودند کسانی که بجز بذر تخم‬ ‫بی اعتمادی و انگيختن آتش کينه ميان کتله های وسيع مردم و دربين کادرها و رده های‬ ‫صفوف‪ ،‬وظيفه ی ديگری نداشتند‪ .‬آنان با چسبيدن به مسائلی چون برتری جويی های قومی‬ ‫و لسانی و قبيله يی ويا هم حرکت های نمايشی و کذايی بدفاع از اين و يا آن قوم و مليت ‪،‬‬ ‫زمينه را جهت پارچه پارچه ساختن ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا فراهم نمودند‪ .‬بنابران دراين حالت نمی شود‬

‫‪118‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫از دلسوزی و عالقه مندی آنان در رابطه به سرنوشت مردم‪ ،‬کشور‪ ،‬جنبش مترقی‪ ،‬حزب و‬ ‫متحدين سياسی آن ‪ ،‬سخن گفت‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬در سالهای دهۀ نود ميالدی الی حمالت دهشت افگنانۀ يازدهم سپتمبر ‪ 1333‬و‬ ‫سقوط حاکميت قرون وسطايی طالبان فرهنگ ستيز‪ ،‬هيچ يک از اين رهبران عاليقدر(!) به‬ ‫خود زحمت ندادند تا باری هم دربارۀ کار وفعاليت آيندۀ حزب و روی تعيين سرنوشت سياسی‬ ‫اعضای آن احساس مسؤوليت نمايند و رهنمودی صادرکنند‪.‬‬ ‫اگر گاه گاهی دراين جا و آن جا شور و شعفی بوجود آمده بود ويا نشستهای ترتيب داده‬ ‫شد و گرد همايی صورت گرفت‪ ،‬فقط و فقط ابتکار خود کادرها و صفوف و نتيجۀ کارصادقانۀ‬ ‫آنان بود و بس !‬ ‫چرا چنين برخورد غيرمسؤوالنه درمقابل حزب و بی تفاوتی توأم با سازشکاری و تسليم‬ ‫طلبی نسبت به روشن ساختن آيندۀ سياسی سپاهيان رزمندۀ آن درپيش گرفته شد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬به باور من اين دوستان ما ‪ ،‬جامعه شناسی علمی و سير حوادث و رخدادهای‬ ‫جوامع بشری را پيرامون سرنوشت فراز و فرود جنبشهای انقالبی و مبارزات سياسی احزاب‬ ‫و سازمانهای ترقيخواه و پيشرو جهان ‪ ،‬بدرستی مطالعه و درک نکرده و درسهای آموزنده‬ ‫را از متن آنها فرا نگرفته بودند‪.‬‬ ‫آنان می پنداشتند که منزلگه مبارزۀ سياسی فقط تا سرحد رسيدن به قدرت سياسی‬ ‫است؛ هرگاه يک حزب سياسی درجريان مبارزه‪ ،‬قدرت سياسی را بدست آورده نتواند ويا‬ ‫درحالت رسيدن به هدف‪ ،‬حاکميت سياسی را از دست بدهد‪ ،‬مبارزۀ حزبی را خاتمه يافته‬ ‫پنداشته‪ ،‬ح زب را رها کرده ‪ ،‬بخاطر رسيدن بقدرت ويا شرکت درحاکميت ‪ ،‬درصدد تشکيل‬ ‫حزبی " مطابق ُمود روز" و " ارضای خاطر اربابان قدرت" گرديده‪ ،‬روی تمام افتخارات‬ ‫حزبی‪ ،‬گذشتۀ سياسی و انديشه های پيشرو و جهانشمول عصر‪ ،‬خط بطالن کشيده راه‬ ‫معامله‪ ،‬سازش و تسليم طلبی را با دشمنان تاريخی حزب‪ ،‬وطن و مردم ‪ ،‬درپيش گيرد!‬ ‫روی همين برداشت نادرست و درک ضعيف آنان از سير رويدادهای جهان ( مانند‬ ‫کشورهای ايران ـ اندونزی ـ شيلی ـ سودان و عراق )‪ ،‬بوده و آنان نه فهميدند ويا نخواستند‬ ‫بدانند که چگونه احزاب انقالبی و پيشرو اين کشورها‪ ،‬علی رغم تحمل تلفات سنگين‪ ،‬نه تنها‬ ‫ازمبارزه دست نکشيدند و مانند اين دوستان ما‪ "،‬مراسم دعاء و نيايش و فاتحه خوانی "‬ ‫برپا نکردند؛ بلکه از گذشته آموختند‪ ،‬آبديده شدند و احزاب خويش را برای مبارزات دشوار‬ ‫و سرنوشتساز آينده آماده کرده و تجديد نيرو بخشيدند‪ .‬هسته های زيستمند را حفظ و پوسته‬ ‫های فرسوده را بدور انداختند‪.‬‬ ‫‪119‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫همين درک و مطالعۀ ضعيف اين دوستان عزيز بود که بار نخست دردهۀ هشتاد‬ ‫ميالدی ازموضع اصول حزبی خويش انحراف نموده دست به تشکيل فرکسيونهای ضد حزبی‬ ‫زده‪ ،‬سپس بدستور ميخائيل گرباچف و شرکاء کودتای ‪ 33‬ثور ‪ 3191‬را عليه حزب راه‬ ‫اندازی نمودند‪ .‬پس از سقوط حاکميت‪ ،‬دربازی های سياسی جديد به دنبال عاليق و سليقه‬ ‫های فريبندۀ غربی ( دوران انحطاط فکری دموکراسی لگام گسيختۀ کنونی ) ‪ ،‬برآمدند و‬ ‫بيشتر تمايل و وابستگی به افکار و عقايد " اقتصاد بازار آزاد " ‪ " ،‬نيوليبراليسم " و زرق‬ ‫و برق " دنيای سرمايه داری " پيدا کردند و گذشته را به فراموشی سپردند‪ .‬پس با چنين‬ ‫اوضاع و احوال وبا تسلط انحطاط فکری درروان آنان‪ ،‬بجز انتظار بی تفاوتی و بی مسئوليتی‬ ‫‪ ،‬خيمه شب بازی های سياسی‪ ،‬گذشتۀ حزبی خود و آرمانهای انسانی حزبی که آنان را‬ ‫هويت سياسی داد و به جامعه معرفی نمود دشنام دادن؛ کدام توقع ديگری از ايشان وجود‬ ‫داشته نمی تواند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬از برکت تأثيرگذاری ضربه های کاری و مرگبار بم افگن های ‪ 11‬ـ ‪ B‬و‬ ‫راکتهای دورمنزل توماهاک و حمالت هوايی و زمينی هفت هفته ای پيمان تجاوزکار ناتو‪،‬‬ ‫درتحت فرماندهی اياالت متحده ی امريکا و شرکت نظاميان انگليسی؛ جورج بوش و تونی‬ ‫بيلر‪ ،‬توسط تفنگداران دريايی‪ ،‬دموکراسی بی قاعده و قانون را به افغانستان صادرکردند‪.‬‬ ‫پس از تأسيس ادارۀ موقت ‪ ،‬تشکيل حکومت انتقالی ‪ ،‬تصويب و انفاذ قانون اساسی و‬ ‫قانون احزاب ؛ تعدادی از خواب برده های سياسی مربوط به حلقه رهبری و کادرهای بانام و‬ ‫بی نام حزب ما نيز تکان خوردند و ازخواب طوالنی بيدار و از بستر غفلت برخاستند و در‬ ‫ساحۀ حاکميت جمهوری اسالمی افغانستان‪ ،‬احزاب جديدی را بامهر و نشان اقتصاد بازار‬ ‫آزاد و دربرکردن لباس دموکراسی صادرشده ای کارتل ها ‪ ، ...‬دردفاتر رسمی دولت دست‬ ‫نشاندۀ کابل‪ ،‬ثبت و راجستر کردند و بدين ترتيب از يک حزب متشکل و يکپارچۀ نيمۀ اول‬ ‫دهۀ شصت خورشيدی‪ ،‬سرانجام بسان کشور اندونيزيا‪ ،‬جزاير خ ُرد و کوچک را درداخل و‬ ‫برون از مرزها‪ ،‬بوجود آوردند‪.‬‬ ‫می خواستم بپرسم که به نظر شما‪ ،‬بريدن اين دوستان ديروزی مان از ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و‬ ‫دوری گزينی آنان از آئين نامه و زندگی نامۀ آن ‪ ،‬سبب پاکيزگی صفوف رزمندۀ اين حزب‬ ‫شهيدان و قهرمانان می گردد ويا کاروان پيشروندۀ جنبش انقالبی ميهن مان رامتوقف می‬ ‫سازد؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬هرگاه يک نگاه ژرف به روند کار و فعاليت و وضعيت فعلی حزبهای انقالبی و‬ ‫مترقی جهان انداخته شود ‪ ،‬درهمه جا با آواز بلند فقط يک صدا را می شنويم ‪ :‬صفوف حزب‬

‫‪120‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫بايد از وجود تصادفی ها ‪ ،‬معامله گران‪ ،‬فرصت طلبان و از انحرافات راست و چپ افراطی‪،‬‬ ‫پاک و منزه ساخته شود و اصالت انقالبی و انسان دوستانۀ آن حفظ گردد ‪.‬‬ ‫تجارب حاصله از روند فراز و فرود جنبشهای انقالبی زحمتکشان جهان می رساند که‬ ‫در رده های صفوف و کادرها و در حلقه ی رهبری حزب های مدافع آرمانهای طبقۀ کارگر و‬ ‫کليه زحمتکشان ‪ ،‬ازسوی نيروهای ارتجاعی و امپرياليستی ‪ ،‬افرادی نفوذ داده می شود که‬ ‫در اصل و از ابتداء به اصول و انديشه های مرامی و قانون زندگی حزبی متعهد نبوده و به‬ ‫دانش جامعه شناسی علمی معتقد و وفادار نمی باشند؛ وليک متأسفانه آنان با استفاده از حيل‬ ‫و ذرايع متعدد‪ ،‬خود را به جايی می رسانند تا حزب سياسی و جنبش انقالبی را ازدرون‬ ‫ضربه بزنند‪.‬‬ ‫کنون عملکرد امروزی اين دسته افراد نشان می دهد که آنان عاری از تربيت الزم‬ ‫حزبی‪ ،‬تقوی سياسی‪ ،‬صفای معنوی و پاکيزه سرشتی بودند و باوجود داشتن مسؤوليت های‬ ‫مهم وظيفوی در گذشته‪ ،‬فعال تالش دارند تا انديشه های مترقی و خرد سياسی احزاب و‬ ‫جنبشهای انقالبی را که از درونمايه و ظرفيت علمی الزم برخوردارهستند‪ ،‬به هيچ گيرند و‬ ‫روند فعاليت دادخواهانه و دوران مبارزۀ پرشور و انقالبی فرزندان مردم را که بخاطر بسر‬ ‫رسانيدن آرمانهای واالی ترقی ‪ ،‬پيشرفت‪ ،‬عدالت اجتماعی و اعتالی سطح زندگی توده های‬ ‫زحمتکش و استقرار قانونيت دموکراتيک و انسانساالری درجامعه و در امر دفاع از صلح‪،‬‬ ‫آزادی‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬عدالت خواهی ‪ ،‬حقوق بشر‪ ،‬فراهم آوری شرايط زندگی انسانی‪...‬‬ ‫صورت گرفته بود‪ ،‬عمل واهی ـ خشن و بی نتيجه جلوه دهند‪.‬‬ ‫مرور زمان و پراتيک زندگی‪ ،‬سيماهای اين افراد را به همگان به معرفی خواهد‬ ‫گذاشت‪ .‬ازجمله آن عده از اعضای پيشين ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا را که امروز با پر رويی در رابطه به‬ ‫حزب و جنبش انقالبی افغانستان برچسب زدن های پر از بغض و کينه و ادعاهای بی اساس‬ ‫را دامن می زنند‪ ،‬به جهان مترقی شناساند‪ .‬بدين لحاظ دستور زمان و سير حرکت تکاملی‬ ‫تاريخ حکم می کند که بايست حزب و جنبش انقالبی از شر اين طيف عناصر رهايی يابند و‬ ‫آنان از ميان توده های زحمتکش جامعه تجريد و به کنار رانده شوند‪.‬‬ ‫حرف آخر اين که ‪ ،‬آن عده از مهره های سياسی ديروزی که امروز ‪ ،‬در جايگاه و در‬ ‫موقف خدمتگذاری به هدف ها و پالن های اسارت آور ارتجاع و امپرياليسم قرار گرفته اند‪،‬‬ ‫خوشبختانه که چهره های حقيقی آنان در روزهای دشوار زندگی حزبی و رويدادهای تاريخی‬ ‫ميهن ما برمال شده ‪ ،‬ديگر نخواهد توانست تا به بهای زيرپا گذاشتن برهه های افتخار آميز‬ ‫گذشتۀ حزب ما و فعاليتهای انسانی آن ‪ ،‬به تجارت سياسی بپردازند ويا خوش خدمتی کنند‪.‬‬

‫‪121‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫زيرا آنان نه تنها دربرابر تاريخ‪ ،‬ميهن ‪ ،‬جامعه و حزب ما خجالت زده هستند؛ بلکه شانسی‬ ‫برای پذيرش در نزد مردم را نيز ندارند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬ديدگاه شما درمورد اشغال افغانستان توسط امريکا و ناتو که سازمانهای‬ ‫جداشده از بدنۀ حزب ما ازآن انکارمی ورزند و حتا حرفی از ذکر واژۀ " امپرياليسم "‬ ‫امريکا و انگليس و جنايات آنان درکرۀ زمين ‪ ،‬برزبان نمی آورند؛ ادامۀ اين وضع و مدت‬ ‫دوام آن درکشورما ؛ علت مخالفت های کشورهای ايران و پاکستان درقبال حضور ناتو‬ ‫درچيست؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬درتهاجم نظامی امريکا ـ انگليس و متحدين آنها به افغانستان بيشتر عالقه مندی‬ ‫های اقتصادی ( نفت و گاز ‪ ،‬بازارهای فروش محصوالت ‪ ،‬تجارت اسلحه ‪ ،‬بهره برداری از‬ ‫منابع زيرزمينی ) و موقعيت جيوپولتيک و جيو استراتژيک کشورما ‪ ،‬نقش داشت‪ ،‬نه تأمين‬ ‫صلح و ثبات و امنيت و تحکيم پايه های ساختارهای دولتی بخاطر بازسازی نهادهای سياسی‬ ‫ـ اقتصادی ـ اجتماعی در سرزمين جنگ زده و ويران مان‪.‬‬ ‫اگر روند رويدادهای را که از آغاز دهۀ هفتاد ميالدی درخاک پاکستان ‪ ،‬درضديت با‬ ‫مردم افغانستان شکل گرفت و تا امروز ادامه دارد درنظر گيريم‪ ،‬به روشنی ديده می شود که‬ ‫در کليه مسائل مربوط به حوادث زندگی برانداز افغانستان‪ ،‬دولت های امريکا و انگليس و‬ ‫متحدين آنها دخالت مستقيم داشته ؛ پول ‪ ،‬اسلحه‪ ،‬هزينه ی برپايی مراکز آموزشی و تربيتی‬ ‫تروريستها و مخالفين دولتهای افغانستان ازطرف آنها تهيه و در اختيار جنگ افروزان‬ ‫گذاشته شده است‪ .‬بنابران گروههای مجاهدين ‪ ،‬طالبان و زمامداران کنونی‪ ،‬همه از ساخته‬ ‫های خود آنها می باشند‪ .‬علت درپيشگيری روشهای کجدار و مريز در مقابل دهشت افگنان‬ ‫فعلی نيز همين مسأله است‪.‬‬ ‫برای آنها فرق نمی کند که از شمار آنها کدام يک در قدرت باشد؛ مهم اين است که چه‬ ‫کسی هدف های دور و نزديک و منافع آنها را بخوبی و بوجه احسن تأمين کرده می تواند!‬ ‫حق اوليت به آن تعلق می گيرد‪.‬‬ ‫پاکستان بمثابه ی آله ی فشار و زورگويی دردست ارتجاع جهانی و امپرياليسم بين‬ ‫المللی هميشه يک بازيگر خوب در اختيار اشغالگران و غارتگران ميهن ما بوده است‪.‬‬ ‫مخالفت و چانه زنی های پاکستانی ها درحال حاضر بمنظور باج گيری بيشتر ‪ ،‬می باشد‪.‬‬ ‫امريکايی ها به کمک دول غربی می خواهند با استفاده از پشتيبانی عربستان سعودی و‬ ‫شيوخ حوزۀ خليج ‪ ،‬به بلند پروازی های جمهوری اسالمی ايران نقطۀ پايان بگذارند‪.‬‬

‫‪122‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫آخوندهای ايران اين موضوع را درک کرده اند و به مخالفت خود ادامه می دهند‪.‬‬ ‫رشد ـ توسعه و ثبات اقتصادی سرزمين پهناور هند برای جامعه ی غربی خيلی ها‬ ‫نگران کننده است؛ دراين حالت پاکستان با دامن زدن به اختالفات سرحدی و برسر معضله ی‬ ‫کشمير ‪ ،‬بخاطر مصروف نگهداشتن هند‪ ،‬برای جهان غرب و دولت چين‪ ،‬اهميت بيشتر پيدا‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫جمهوری های مستقل مشترک المنافع درآسيای ميانه با داشتن منابع سرشار نفت و گاز‬ ‫وساير منابع معدنی و مارکيتهای تجارتی به مقصد فروش توليدات صنعتی غربی‪ ،‬نبايد از‬ ‫زير چشم دورباشند‪.‬‬ ‫کليد رسيدن به تمامی اين هدف ها و آيديال ها را سرمايه داران " نيو ليبراليسم "‬ ‫درافغانستان يافته اند؛ بايد دراين جا حضور و نفوذ خود را قايم کنند و بارسنگين مشکالت را‬ ‫مردم آزاده ی ما باالی شانه های خويش بردارند‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬شما آيندۀ جنبش انقالبی افغانستان را درپيوند با اوضاع موجود چگونه پيش‬ ‫بينی می نماييد ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬راه دشواری درپيش روی نيروهای انقالبی و وطنپرست مدافع انديشه های‬ ‫رهايی انسان های زحمتکش و توليد کنندگان واقعی نعمات مادی ازقيد و بند بيدادگری ‪،‬‬ ‫قراردارد ‪ ،‬بويژه اين که در اين ده سال اخير سرمايه داری جهانی با صرف هزينه های کالن‬ ‫‪ ،‬کوشيده تا افکار اجتماعی را به نفع سياستهای سودجويانۀ خود تغيير دهد؛ وليک‬ ‫خوشبختانه دراين عرصه نه تنها موفقيت چندانی نداشته است؛ بلکه يک نفرت عميقی عليه‬ ‫آن در سراسرکشورها‪ ،‬ازجمله در ميهن ما بوجود آمده است‪.‬‬ ‫دشواری راه نبايد مانع کار گردد؛ فداکاری می طلبد و به هرکدام ما الزم است تا اين‬ ‫آمادگی را داشته باشيم تا روح مبارزۀ سياسی را زنده نگهداريم و به آن نفس تازه بخشيم‪.‬‬ ‫بحران مالی و اقتصادی فعلی که کشورهای سرمايه داری را فراگرفته‪ ،‬اوضاع را به‬ ‫سود نيروها و احزاب مترقی درمورد صحت بودن ادعا های شان پيرامون نظام گنديدۀ‬ ‫سرمايه داری ‪ ،‬تغيير داده است‪ .‬می شود کارهای سياسی زيادی را به سر رسانيد‪.‬‬ ‫پرسش ‪ :‬بعنوان پرسش آخر‪ ،‬پيام شما بمثابۀ يکی از اعضای بااعتبار و سابقه دارهيأت‬ ‫رهبری پيشن ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا که تا کنون هم وزنۀ سياسی و جايگاه شايستۀ تان در صدر اين‬ ‫حزب محفوظ است و همواره ازطريق صحبتهای آموزنده و رهنمودهای حزبی ـ سياسی‬

‫‪123‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫خويش ‪ ،‬درقلب همه اعضای صادق ‪ ،‬با ايمان و فساد ناپذير آن‪ ،‬از احترام خاص برخوردار‬ ‫می باشيد؛ در اوضاع و احوال کنونی کشور ووضعيت موجود مردم دربند کشيدۀ مان چيست؟‬ ‫شما کار و فعاليت کميتۀ فعالين ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا را چگونه ارزيابی می داريد؟ چه کمبودی ها‬ ‫و نواقص در کار و فعاليت سياسی آن ‪ ،‬بويژه درمتن طرح پيشنهادی اهداف مرامی و برنامه‬ ‫يی و طرح پيشنهادی اساسنامۀ حزب‪ ،‬وجود دارد که در رفع آنها بپردازيم ؟‬ ‫پاسخ ‪ :‬از آنچه که در پاسخ به پرسشهای شما تا ايندم گفته آمد اگر استنتاج بعمل آوريم‬ ‫‪ ،‬مارا به پذيرش اين اصل زرين و غير قابل انکار معتقد می سازد که کار و تالش انسان‬ ‫جهت حرکت از وابستگی فردی و جمعی درچنگ قوای طبيعی و اجتماعی‪ ،‬درجهت وارستگی‬ ‫فردی و جمعی از چنگ قوای طبيعی و اجتماعی و رسيدن آدمی به بهروزی و خوشبختی‪ ،‬از‬ ‫ارزشهای عالی و ماندگار جامعۀ بشری درمسير تاريخ تکاملی آن می باشد‪ .‬بنابران حرکت‬ ‫تکاملی تاريخ بمثابۀ ناموس بشريت ترقيخواه است و جامعۀ بشری از اين ناموس بزرگ‬ ‫خويش به قيمت نثار کردن جان و حيات خود دفاع و پاسداری نموده است‪.‬‬ ‫اما بقول دانشمند بزرگ عصرمان دکتر احسان طبری" " حرکت تاريخ دارای سمتی است‬ ‫پيشرونده و اين سمت درمجموع درجهت پيشرفت و تکامل بشريت است‪ .‬ترديدی نيست که‬ ‫مسير تاريخ پر از اعوجاج ( کجی و پيچيدگی) است و در آن به قول لنين درجازدنها و‬ ‫جهشهای بزرگ به قهقرا هم ديده می شود‪ ،‬ولی اگر مراحل کوتاه مدت را کنار بگذاريم و به‬ ‫ُکل تکامل تاريخ بنگريم سير پيشرونده مشهود است‪ .‬اين يک اصل روشن و مسلمی است که‬ ‫امروز‪ ،‬جز کسانی که دچار غرض يا گمراهی خاص اند‪ ،‬قادر نيستند با استدالل علمی و‬ ‫تجربی آن را منکر شوند‪....‬‬ ‫مضمون تکامل اجتماعی عبارت است از سير دايمی بشر درجهت آرمان اساسی خود‪،‬‬ ‫يعنی تامين سعادت مادی و معنوی فردی و جمعی درتناسب با يکديگر‪ .‬شرط و محمل‬ ‫اساسی تامين سعادت واقعی همگانی عبارت است از رفع دايمی نيازمندی های فوق العاده‬ ‫متنوع و روز افزون مادی و معنوی فرد فرد انسانها و همۀ آنها درهماهنگی بايکديگر‪.‬‬ ‫محمل تحقق اين عمل معرفت به قوانين طبيعت و اجتماع و غلبه بر جبر اين قوانين است‪.‬‬ ‫بدين ترتيب شکافتن محتوی " سعادت واقعی فردی و جمعی در تناسب با يکديگر" و بيان‬ ‫شرايط و محمل های اساسی و ضروری نيل بدان نشان می دهد که چه کار عظيمی بايد در‬ ‫زمان و مکان انجام گيرد تا هدف ( که آن نيز هرگز به شکل مطلق قابل دسترسی نيست) در‬ ‫درجات دم به دم عاليتری به دست آيد‪....‬‬

‫‪124‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫اين مسيری است گام به گام ‪ .‬هر نسلی باکار و پيکار خود گامی در اين مسير به جلو‬ ‫برمی دارد‪ ( » .‬نوشته های فلسفی و اجتماعی ـ دکتر احسان طبری‪ ،‬ج اول صص ‪ 393‬ـ ‪) 391‬‬ ‫در سرزمين دردمند مان افغانستان نيز اين " کار و پيکار" رسالتمندانه بوسيلۀ راد‬ ‫مردان بزرگ تاريخ‪ ،‬بويژه توسط جنبش مشروطيت اول‪ ،‬دوم و سوم آغاز و تا حدودی سمت‬ ‫و سو داده شد؛ وليک ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا اين رسالت انسانی را با محتوای وسيع تر و گسترده تر و‬ ‫با درک اين اصل قبول شدۀ عصرمان که مبارزۀ طبقاتی اهرم اساسی حرکت به پيش و نيروی‬ ‫محرکۀ اساسی تحول و به سخن کوتاه " موتور تاريخ " می باشد؛ بر اساس ضرورت زمان‬ ‫و بخاطر رنجهای بيکران مردم ستمديدۀ ميهن مان ‪ ،‬به شکل منسجم تر و متشکل تر و فعال‬ ‫تر درحيات سياسی جامعه آغاز نمود‪.‬‬ ‫به همين لحاظ بود که ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا درنخستين سند مرامی خود حفظ و تحکيم پايه های‬ ‫استقالل ملی و تماميت ارضی و مبارزه در راه آزادی‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬ترقی ‪ ،‬پيشرفت اقتصادی‬ ‫و سياسی‪ ،‬برابری و عدالت اجتماعی را ازوظايف مبرم خود شمرد؛ از گذار قانونمند ازعقب‬ ‫ماندگی سياسی ـ ا قتصادی ـ اجتماعی به مرحلۀ ترقی و تکامل اجتماعی و برقراری يک نظام‬ ‫عادالنه در کشور که درآن مردم بتوانند از آزادی‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬برابری و حقوق مساوی‬ ‫برخوردار گردند‪ ،‬سخن گفت‪.‬‬ ‫ح‪ .‬د‪.‬خ ‪.‬ا راهها و وسايل رسيدن به اين هدف ها و آرمانها را در قدم اول از طريق‬ ‫تأسيس حکومت دموکراسی ملی برپايه ی تشکيل جبهه ی متحد ملی به اشتراک همه نيرو‬ ‫های ملی و دموکراتيک ـ وطنپرست و انقالبی؛ با تعقيب راه رشد غير سرمايه داری‪ ،‬بمنظور‬ ‫گذار از مناسبات توليدی فئودالی به يک مرحلۀ مترقی تر آن و مبارزه عليه استثمار‪ ،‬استعمار‬ ‫( کهنه و نو ) ‪ ،‬ارت جاع‪ ،‬امپرياليسم‪ ...‬پيشبينی نمود که در فرجام شرايط را برای تحقق‬ ‫دگرگونی های بنيادی در همه شئون زندگی ‪ ،‬هموار می ساخت‪.‬‬ ‫متأسفانه رقابت ابرقدرتها در دوران جنگ سرد؛ تشديد جنگ اعالم ناشده ی ارتجاع و‬ ‫امپرياليسم برضد مردم افغانستان و در ضديت با حاکميت سياسی در دهه ی هشتاد ترسايی؛‬ ‫مداخله ی آشکار کشورهای همسايه ( ايران و پاکستان ) در امورداخلی ميهن ما؛ همچنان‬ ‫اشتباهات‪ ،‬خطاها ‪ ،‬لغزشها‪ ،‬ناروايی ها‪ ،‬معامله گری ها‪ ،‬سازشکاری ها‪ ،‬انحرافات‪،‬‬ ‫زورگويی ها‪ ،‬قانون شکنی ها‪ ،‬سرکوبگری ها ‪ ،‬اختناق و حتا خيانت عده ای از رهبران‬ ‫حزبی ـ دولتی در دومرحله ی از حاکميت ( عملکرد افراد و اشخاص مشخص‪ ،‬يعنی مشتی از‬ ‫عناصر معلوم الحال و بدنام بود‪ ،‬نه از همه اعضای حزب) زمينه ساز آن گرديدند که نقشۀ‬ ‫مداخله گرانۀ ارتجاع و امپرياليسم باصرف هزينه چندين مليارد دالری‪ ،‬درافغانستان به‬

‫‪125‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫پيروزی برسد و مسي ر تعقيب راه انکشاف و تکامل اجتماعی با بحرانهای جدی سياسی ـ‬ ‫اقتصادی ـ اجتماعی ‪ ،‬مواجه گردد و سرانجام بنيادگرايی باطرز تفکر قرون وسطايی‬ ‫برسرنوشت مردم و مملکت ما حاکم ساخته شود‪.‬‬ ‫بدين معنی‪ :‬ارتجاع و امپرياليسم موفق شدند که با تکيه بر طرح های اسارت آور دهۀ‬ ‫هفتاد ميالدی ( دهه ی پنجاه خورشيدی) سرزمين مارا با برپايی پايگاههای تربيت نظامی و‬ ‫تأسيس مراکز آموزشی درخاک پاکستان و ايران‪ ،‬برای نيروهای مخالف حاکميت سياسی در‬ ‫افغانستان‪ ،‬برباد دهند و ارتجاع سياه را برسرنوشت مردم و ميهن مان‪ ،‬حاکم گردانند‪.‬‬ ‫پوره بيست سال است که مردم بال کشيده ی افغانستان در سه دوره ‪ ،‬درتحت حاکميت‬ ‫گروههای مجاهدين‪ ،‬در امارت اسالمی طالبان و در جمهوری اسالمی فعلی‪ ،‬دشوارترين‬ ‫روزهای زندگی را سپری می نمايند و با واپسگرايی و ستم قرون وسطايی دست و گريبان‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫اگر به گذشته ی چهل ساله اخير يک نگاه ژرف انداخته شود ‪ ،‬بخوبی می توان ديد که‬ ‫از کودتای ‪ 19‬سرطان ‪ ( 3111‬جوالی ‪ )3691‬به بعد ‪ ،‬اياالت متحده ی امريکا ‪ ،‬انگلستان‬ ‫و ساير دول غربی‪ ،‬اسرائيل‪ ،‬عربستان سعودی‪ ،‬ايران‪ ،‬پاکستان‪ ،‬چين ‪ ...‬با راه اندازی‬ ‫فعاليت های استخباراتی‪ ،‬در ضديت آشکار با منافع اقتصادی و سياسی مردم ما وعليه‬ ‫مصالح عليای ميهن مان‪ ،‬قرارداشتند و نخستين نا آرامی های مسلحانه ی ضد دولتی را‬ ‫برضد افغانستان‪ ،‬از قلمرو پاکستان به راه انداختند‪.‬‬ ‫وليک پس از پيروزی قيام نظامی هفتم ثور ‪ 19 ( 3119‬اپريل ‪ ، )3691‬بويژه از‬ ‫آغاز دهه ی هشتاد ميالدی‪ ،‬مداخله و تجاوز بيگانگان بر افغانستان شکل ديگری به خود‬ ‫گرفت ‪ .‬اين بار ممالک غربی برهبری اياالت متحده ی امريکا ‪ ،‬عربستان سعودی‪ ،‬مصر ‪،‬‬ ‫صاحبان مونوپول های نفتی حوزۀ خليج ‪ ،‬آخوندهای ايران‪ ،‬پاکستان‪ ،‬چين ‪ ...‬با ايجاد‬ ‫(‪ )313‬باب پايگاه و مراکز آموزشی و تربيت نظامی و فعاليتهای تروريستی ودهشت افگنی‪،‬‬ ‫با تمويل تجهيز و تسليح مخالفان دولت افغانستان‪ ،‬استخدام و صدور عساکر اجير و سهم‬ ‫گيری مستقيم اردوی پاکستان درتحريکات نظامی ضد تماميت ارضی و استقالل و حاکميت‬ ‫ملی کشورما؛ بمنظور نيل به هدف های استراتژيک سياسی و توسعه طلبانه‪ ،‬جنگ را از‬ ‫قلمرو پاکستان و از سرحدات ايران نيز عليه مردم افغانستان تشديد بخشيدند که ويرانی ها و‬ ‫تلفات انسانی آن تا دهه ی نود ميالدی‪ ،‬بشمول جنگهای تنظيمی و طالبان‪ ،‬حاصل آن بود‪.‬‬ ‫دولت های پاکستان و ايران ‪ ،‬برخالف منشور ملل متحد و اصول جنبش عدم انسالک و‬ ‫ساير مقرره ها و اساسات حقوق بين المللی ‪ ،‬درامورداخلی افغانستان به دخالت پرداختند و‬ ‫‪126‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫مداخله و تجاوز مسلحانه ی مستقيم و آشکار را توأم با اتخاذ سياست تروريزم دولتی برضد‬ ‫حاکميت سياسی درافغانستان ادامه دادند که تابه امروز همان سياست را تعقيب می دارند‪.‬‬ ‫با ارائه اين تصوير روشن از وضعيت ‪ ،‬بوضاحت می بينيم که برای نيروهای مؤثر‬ ‫سياسی مدافع صلح‪ ،‬آزادی‪ ،‬دموکراسی‪ ،‬ترقی ‪ ،‬پيشرفت و عدالت اجتماعی درافغانستان‪،‬‬ ‫عالمی از مشکالت و دشواری ها از گذشته به ميراث باقی مانده است که حتا درحال حاضر‬ ‫سبب پراگندگی های سياسی‪ ،‬بروز پرابلم های بزرگ قومی‪ ،‬سمتی‪ ،‬لسانی و باعث ايجاد‬ ‫فضای بی اعتمادی درجامعه گرديده است ‪ ،‬که استقالل ملی ‪ ،‬تماميت ارضی ‪ ،‬روند شکل‬ ‫يابی وحدت ملی و ساير ارزشهای فرهنگی و تاريخی مان را نه تنها تهديد می کند؛ بلکه زير‬ ‫سوال قرارداده است‪.‬‬ ‫همان گونه که ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا درپر مخاطره ترين لحظه ها از منافع زحمتکشان ‪ ،‬از‬ ‫حاکميت ملی‪ ،‬از تماميت ارضی و از استقالل واقعی ( سياسی و اقتصادی) کشور و از آرمان‬ ‫استقرار حاکميت مردمی درافغانستان‪ ،‬دفاع بعمل آورده است؛ بار دگر کميتۀ فعالين ح‪ .‬د‪ .‬خ‪.‬‬ ‫ا‪ ،‬ابتکار عمل را بدست گرفت و در شرايطی که نمايندگان ارتجاع سياه ‪ ،‬تماميت خواهان‬ ‫قبيله گرا و طرفداران « نظم نوين نيو ليبراليستی » بر سرنوشت مردم و برنظام سياسی‬ ‫موجود حاکم اند؛ طرح « اهداف مرامی و برنامۀ ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا » و طرح « اساسنامۀ جديد ح‪.‬‬ ‫د‪ .‬خ‪ .‬ا » را آماده نمود و هردوسند معتبر زندگی ساز حزب را در معرض نظرخواهی‬ ‫اعضای حزب و جامعۀ افغانستان گذاشت ‪.‬‬ ‫طرح جديد « برنامه ی عمل » و « اساسنامه ی حزب » که کميتۀ فعالين ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪،‬‬ ‫آنها را تنظيم و در سايت « سپيده دم » به نشر رسانيده است از نظر شکل و محتوی‪ ،‬بر‬ ‫محورانديشه های پرجاذبۀ پيشرو عصر تدوين گرديده و از منافع زحمتکشان ميهن مان و‬ ‫جهان دفاع می نمايد‪ ،‬بدون شک درميان کليه نيروهای ملی ـ دموکراتيک ‪ ،‬ترقيخواه و‬ ‫وطنپرست قابليت پذيرش را دارد‪ ،‬ابتکاری است عظيم ‪ ،‬که من پشتيبانی خويش را از هر‬ ‫دوسند ذکرشده ‪ ،‬اعالم می دارم‪.‬‬ ‫در طرح جديد « برنامۀ عمل ‪ »...‬فعاليت گذشتۀ و وضعيت فعلی حزب و جامعۀ مان‬ ‫بازتاب روشن دارد و دربحث « چه بايد کرد » وظايف آيندۀ حزب درزمينۀ ساختار سياسی ـ‬ ‫اقتصادی و اجتماعی وطن و جامعۀ افغانستان‪ ،‬تعيين و مشخص شده است‪.‬‬ ‫حال وقت آن است تا آنعده رفقای عزيزی که به تأمين صلح و ثبات‪ ،‬دموکراسی و‬ ‫عدالت اجتماعی‪ ،‬سعادت مردم و فراهم آوری آزادی های سياسی و اجتماعی برای جامعۀ‬ ‫افغانستان ‪ ،‬می انديشند؛‬ ‫‪127‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫به اصول مبارزۀ قانونمند سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی‪ ،‬بخاطر ايجاد تغييرات بنيادی‬ ‫درهمه عرصه های زندگی جامعۀ مان ‪ ،‬وفادار اند؛‬ ‫به ارزشه ای واالی انديشه‪ ،‬بينش و خرد سياسی برمبنای دانش جامعه شناسی علمی ‪،‬‬ ‫باورمند هستند؛‬ ‫به ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و آغاز فعاليت نوين آن مطابق به تحليل جامع از اوضاع و شرايط امروز‬ ‫و فردای کشور معتقد می باشند ؛‬ ‫از پراگندگی های سياسی و بی سرنوشتی نهضت چپ دموکراتيک ‪ ،‬رنج می برند؛‬ ‫بخاطر نجات مردم دربند کشيدۀ افغانستان از بحران موجود سياسی ـ اقتصادی ـ‬ ‫اجتماعی که به اصطالح مردم ما « کارد به استخوان رسيده است »‪ ،‬احساس مسؤوليت‬ ‫می نمايند؛‬ ‫از استقالل ملی ‪ ،‬تماميت ارضی و تأمين وحدت ميان توده های مردم و جلوگيری از‬ ‫فروپاشی بيشتر جامعه و سرانجام از همه ارزشهای ملی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬ادبی و تاريخی ميهن‬ ‫دفاع می کنند‪ ...‬بنابرحکم زمان و ضرورت انجام رسالت بزرگ تاريخی ‪ ،‬با کميتۀ فعالين ح‪.‬‬ ‫د‪ .‬خ‪ .‬ا اعالم همبسگی کنند و با مساعی و تالش مشترک هدف های برگزيده شده را درعمل‬ ‫تحقق بخشند و آرمانهای بزرگ مندرج در طرح « برنامۀ عمل حزب » مان را به حقيقت‬ ‫تبديل بدارند‪.‬‬ ‫زيرا وحدت و همبستگی تمام اعضای پراگنده ‪ ،‬ولی با اعتقاد حزب که از کفايت و‬ ‫درايت الزم سياسی برخوردار هستند‪ ،‬امر ضروری پنداشته می شود‪.‬‬ ‫همين گونه کميتۀ فعالين ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا نيز مکلفيت تاريخی دارد تا با استفاده از وسايل‬ ‫ممکن به آدرس تمام اعضای صادق و متعهد ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا ‪ ،‬بشمول آنعده از اعضای کميته‬ ‫مرکزی پيشين اين حزب که تا کنون به آرمانهای بزرگ و انسانی آن باورمند هستند و در‬ ‫جريان حوادث سی سال اخير راه انحراف را درپيش نگرفته اند‪ ،‬مراجعه و از هريک آنان‬ ‫دعوت رفيقانه بعمل آورند تا جايگاه خويش را در کميتۀ فعالين ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا‪ ،‬احراز و يکجا‬ ‫دست بدست هم داده‪ ،‬بجانب تدوير کنفرانسهای حزبی و سرانجام تدوير کنگرۀ تاريخساز‬ ‫ح‪.‬د‪.‬خ‪ .‬ا گام بردارند و حزب را از بی سرنوشتی کنونی ( برنامه يی و تشکيالتی و زعامت‬ ‫جديد ) ‪ ،‬نجات بخشند‪.‬‬

‫‪128‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫اين خواست مبرم و حياتی ( وحدت باهمی) کليه اعضای حزب‪ ،‬می تواند در آينده منجر‬ ‫به تأمين همبستگی رزمجويانه ميان کليه نيروهای مترقی عدالتخواه و تحول طلب‪ ،‬درامر‬ ‫تشکيل جبهه ی متحد ملی و دموکراتيک درافغانستان گردد و رسالتش را درزمينۀ استقرار‬ ‫حکومت قانون و نظام دموکراسی انجام دهد و به رنجهای بيکران مردم عذاب کشيدۀ‬ ‫افغانستان نقطۀ پايان بگذارد‪.‬‬ ‫رفيق عزيز دوکتور راتبزاد!‬ ‫از اين که پيشنهاد ما را پذيرفتيد و به انجام اين مصاحبه حاضر شديد و ازطريق اين‬ ‫صحبتها‪ ،‬حرف های ناگف ته تاريخی را به اعضای ح‪ .‬د‪ .‬خ‪ .‬ا و هم ميهنان عزيزمان ‪ ،‬بيان‬ ‫داشتيد و دراخيرنيز سخن های رهنمود دهنده حزبی را برای ما وتمامی اعضاء وهواخواهان‬ ‫ح‪ .‬د‪ .‬خ‪.‬ا‪ ،‬لطف فرموديد و با بزرگواری و حوصله مندی تمام به همه پرسشهای ما پاسخ‬ ‫ارائه نموديد و وقت گرانبهای تان را دراختيار ما گذاشتيد؛ از نام کميتۀ فعالين ح‪ .‬د‪.‬خ‪ .‬ا ‪،‬‬ ‫ازشما جهان سپاس و امتنان می کنم‪.‬‬ ‫شاد و موفق باشيد !‬

‫غفار عريف‬

‫‪129‬‬


‫‪Sapidadam.com‬‬

‫مآخذ ‪:‬‬

‫‪ .2‬ماترياليزم تاريخی ‪ ،‬مؤلف دکتر احسان طبری ـ ص ‪. 111‬‬ ‫‪ .1‬افغانستان درپنج قرن اخير‪ ،‬مؤلف ميرمحمد صديق فرهنگ‪ ،‬ج دوم‪ ،‬صص‬ ‫‪ 912‬ـ ‪.911‬‬ ‫‪ .1‬مقالۀ اکاد ميسين دستگير پنجشيری ‪ ،‬منتشره ی سايت آريايی سال ‪. 1336‬‬ ‫‪ .3‬کتاب ظهور و زوال‪ ...‬مؤلف دستگير پنجشيری ج ـ ‪ ،3‬صص ‪396‬ـ ‪.391‬‬ ‫‪ .1‬يادداشتهای سياسی‪ ...‬سلطان علی کشتمند ج ‪ 3 ،‬ـ ‪ ،1‬ص ‪. 313‬‬

‫‪www.sapidadam.com‬‬ ‫سپيده دم‬

‫‪130‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.