نشریه فرهنگی ،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر
سال سوم ،شماره هشتم ،شماره پیاپی ،21فروردین ،1393آوریل 2014 قیمت 3/5 :دالر کانادا
www.parnianmagazine.com
شماره آینده پرنیان ،اول می 2014منتشر خواهد شد
پرنیان دیجیتالی با امکانات متعدد را در وبسایت پرنیان www.parnianmagazine.comببینید و یا از طریق اپلیکیشن آن در Apple Storeو Google Playدانلود کنید.
نشریهفرهنگی،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر نشریه فرهنگی ،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر
سال سوم ،شماره هشتم ،شماره پیاپی ،21فروردین ،1393آوریل 2014 قیمت 3/5 :دالر کانادا
خواننده گرامی ،ضمن تشکر از شما به خاطر استفاده از اپلیکیشن پرنیان ،با وارد کردن کد کوپن زیر در سایت پارس کانادا ،هدیه 30امتیازی ما را پذیرا باشید. asxcki-234857-ksyumn
نغمه بلبالن یا قار قار کالغ
پیام نوروزی از دیرباز اهمیت بهسزایی در فرهنگ پارسی و بزرگداشت این عید مهم داشته است .اینکه شاعران اینچنین از نغمهسرایی بلبالن و شکفتن بنفشه شعرها سرودهاند بخشی به دلیل همین پیامآوری و خجستهگویی بوده است .اگر چه تاریخچه پیام و شادباش نوروزی کهن است اما امروزه در کاربردهای سیاسی معموال جز مقدمهای ،این پیامها ارتباط زیادی با نوروز ندارند و گاه از هر آنچه محتوای بهاری و نوروزی است تهیاند .دیگر برای مخاطبان این پیامها عادی شده است که رهبرانی در اوج بحرانسازی ،مشکلتراشی و تحمیل تحریمهایی کمرشکن که به ضرر سالمت و نشاط ی تمام میشود برای «این ملت عزیز» ،آرزوی شادابی و فرخندگی و ی «ملت عزیز ایران» و نسلهای بعد امروز و فردا میمنتکنند. یکی از بیمعناترین این نوع پیامهای نوروزی آنی بود که عالیجناب جان برد وزیرخارجه کانادا که دولت مطبوعش به فرموده کارشناسان حقوق بینالملل «احمقانهترین» و «غیرانسانیترین» تحریمهای ممکن را در حق شهروندان ساکن ایران و ایرانی-کاناداییهای کانادا اعمال کرده برای «ایرانیان عزیز» رسانهای کرد .ایشان در این پیام که از سر تصادف یا به عادت خطیبهای منبری ،برای رعایت حال پامنبریها ،این بار یادش نرفت که «خلیج فارس» ،خلیج عربی نیست از تغییر در دولت ایران بعد از انتخابات سال « ،92در حد کالم» میگوید و اینکه رفتارها تغییر نکرده است و اینکه مرغ ما هنوز یک پا دارد .خوب ،به فرض که ایشان از پیچیدگی وضعیت سیاسی ایران چندان مطلع نیست و بهفرض که ایشان تغییر رفتار سایر دولتهای غربی را – که تاثیر رفتارشان بر وضعیت ایران بسیار موثرتر از کانادا است -در قبال ایران ندیده باشد ،حداقل در همان حد تغییر لحن و کالم دولت ایران که میتواند در جهت کمک به حل مشکالت ایرانیان ساکن در هر دو کشور از خودش تغییر نشان بدهد ،نمیتواند؟ باالخره دیپلماسی را برای وزارت خارجه ساختهاند نه ارتش یا وزارت امنیت کشور ،غیر از این است؟ اما وقتی قدری عمیقتر شویم اوضاع حتی بدتر است .به فرض که همه سخنان و توجیهات جناب وزیر درست باشد؛ بهفرض که موضوع بسته شدن سفارتهای دو کشور در پایتخت یکدیگر که از همه طیفهای مختلف سیاسی –منهای خود گروه هارپر و حواریون -آن را نقد کردند ،واقعا الزم بوده باشد؛ بهفرض واقعا نشود برای هزاران پدر و مادر کهنسالی که االن مجبورند عالوه بر هزینهها و موانع مختلفی که تصمیمات عجوالنه و غیرمنطقی دولت کانادا بر سر راه دیدار خانوادههایشان در کانادا ایجاد کرده ،برای الزامات بیومتریک راهی ترکیه شوند و یا چون بسیاری قید سفر به کانادا را بزنند کاری کرد؛ اینها و دهها مورد دیگر هم هیچ ،آیا همین مصوبه تحریم ،وزیر خارجه را مکلف نکرده که درخواستهای موارد استثنا را بررسی کرده و در صورت صحت ،تایید کند؟ پس چرا االن قریب به دو سال است که ایشان به این موارد که همگی مربوط به شهروندان ایرانی-کانادایی است و یا ایرانیانی که برای انواع برنامههای مهاجرتی تقاضا داده و پرونده آنها فقط نیازمند به نقل و انتقاالت مالی است نگاه هم نیانداخته و حداقل آنها را رد نکرده است؟ اگر ایران چنان زندان مخوفی است که ایشان آن را ترسیم میکند ،آیا شخص ایشان با معطل کردن انسانهایی که بر اساس قوانین کانادا برای مهاجرت اقدام کرده و تمام وظایف و پرداختهای قانونی خود را هم انجام دادهاند و فقط منتظر حرکت قلم ایشان هستند در تداوم این وضعیت برای این افراد مقصر نیست؟ اصال این چه معنایی دارد که ایشان مرتبا در حال سرک کشیدن و اظهار نظر در مورد تمام وقایع این سر و آن سر عالم هستند – که عموما این اظهارنظرها هیچ تاثیری هم در تغییر وضعیت آن مناطق ندارد -اما سری به میز کار خود و تکالیف قانونی که مصوبه خودشان بر دوش ایشان گذاشته نمیزنند؟ حال شنیدن پیام شادباش نوروزی با این لحن و حال و از سوی چنین کسی برای آنهایی که ماههاست منتظر نظر ملوکانه ایشان هستند چقدر میتواند فرخنده و بهاری باشد؟ خوب اســت کسانی که برای جناب وزیر ســفره هفتســین میچینند و «درود» و «پیروز» یادش میدهند به ایشان خاطرنشان کنند که در ادبیات ایران فقط از بلبل و نغمهسراییهای بهاری سخن نرفته است؛ زمستان که طوالنی میشود فقط قار قار کالغ در خاطرهها میماند. سردبیر
جناب آقای دکتر سید سجاد صالحی مهربانی ،یاری و تبحر شــما در رسیدگی سریع و مراقبت از پارهتنمان در پرواز تهران- اســتانبول زیباترین عیدانه بود از یک هموطن دلسوز و انساندوست برای ما .صمیمانه دســتانتان را میفشاریم و امیدواریم این چند جمله از صمیم قلب را به عنوان قدردانی کوچک از والدینی که برای همیشه مدیون محبت شما هستند پذیرا باشید. نادیا غیوری -مجید بسطامی
www.parnianmagazine.com
سال سوم ،شماره هشتم ،شماره پیاپی 21
فروردین ،1393آوریل 2014
)ISSN 2291-2940 (Print )ISSN 2291-2959 (Online
ناشر :گروه رسانه ای پرنیان
Parnian Media Group Inc.
مدیر مسئول :علی مختاری manager@parscanada.com سردبیر :مجید بسطامی editor@parnianmagazine.com جانشین سردبیر :مصطفی مختاری pr@parnianmagazine.com پرسش یا سفارش آگهی:
ads@parnianmagazine.com
گرافیک و صفحهآرایی: محمد خوشکام ،حسین اسماعیلی مدیر فنی سایت و اپلیکیشن نشریه :شهاب مختاری گروه مترجمین و نویسندگان: نشاط تهرانی ،عبدالرسول دیانی ،میترا روشن ،وحید طلوعی ،محمد علی شاکرمی ،الهه عطاردی ،نادیا غیوری ،دکتر مرتضی قمشه ای ،ساقی مطهری ،وحیدالدین نمازی ،یحیی نطنزی تلفن و فکس دفتر مونترال: تلفن سفارش آگهی:
تلفن اشتراک نشریه:
Tel: 1 (514) 903-4726 fax: 1 (514) 439-4726
Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073 Montreal: 1 (514) 562-9950 Tehran: 0937-56-50-868 Montreal: 1 (514) 516-8184
پست الکترونیکinfo@parnianmagazine.com : وب سایتwww.parnianmagazine.com :
پرنیان از دریافت مقاالت و نوشــتههای مخاطبان استقبال میکند. مطالب برای انتشار باید در قالب فایل Wordباشد. نقل مطالب نشریه با ذکر ماخذ آزاد است .برای نقل مطالب سایت، به آییننامه مربوطه مراجعه نمایید. اســتفاده از طرحها و آگهیها بدون اجــازه کتبی غیرمجاز بوده و میتواند تبعات حقوقی داشته باشد. پرنیان هیچگونه مســئولیتی در قبال آگهی های چاپ شده ندارد. مسئولیت مقاالت منتشر شده با نویسندگان آنها است. بازنشر قصهها و قطعات ادبی نیازمند دریافت اجازه از نویسندگان است. یادداشت سردبیر
April 2014 . No21 5 parnianmagazine.com
سخن سردبیر
5نغمه بلبالن یا قارقارکالغ
توصیه شده ها 8توصیه شده ها
صفحه 16
سخنی با خوانندگان
10پاســخ کوبنده کبکی ها به تندروی های خانم ماروا صفحه 10
دیدگاه ها و سیاست های روز
11بایــد به کانادای دوران پیرســون و ترودو بازگشت
نگاهکاریکاتوریست
15کاریکاتور
گزارش
16در میــان جویندگان اطالعــات جزیی تر و کاربردی تر صفحه 11
البالی اخبار
صفحه 25
21سهمیه ویزاهای سال 2014در هر یک از دفاتر کانادا 22دو استعفای غیر منتظره در یک هفته 24تغییرات جدی در قوانین مهاجرتی کبک
موضوع ماه
25تکرار کمیک فرجام تراژیک حزب کبکی 28بررسی شکل گیری سوورانیته در کبک 32نسل دومی ها و انتخابات کبک
قصه من
صفحه 28
فهرست مطالب
فروردین .1393شماره 21
6
parnianmagazine.com
34جز غذاها ،همه چیز کانادا را دوســت دارم!
صفحه 40
صفحه 38
توصیه هایکاربردی
38الزامات قانونی در روند استخدام نیروی کار 40االن زمان مناسبی برای خرید خانه است؟ 44هجوم تکنولوژی و خطر نابودی نیمی از مشاغل
فرهنگ و ادب
46عشق دست نیافتنی در تالطم های سیاسی
هنر و سرگرمی
48چند نکته در مورد تولیدات جریان اصلی امریکایی سال 2013
صفحه 48
فهرست مطالب
April 2014 . No21 7 parnianmagazine.com
کبکیها باز پای صندوق رای رفتند ،این بار پرتعدادتر
تکرار کمیک فرجام تراژیک حزب کبکی
باید به کانادای دوران پیرسون و ترودو بازگشت
چهارشنبه 5مارس (مارچ) ،2014خانم پائولین ماروآ نخست وزیر استان کبک ،مست غرور از مشخص شدن نتایج نظرسنجیهایی که انتشار منشور ارزشهای کبک را در افزایش محبوبیت وی در میان فرانســهزبانان کبک خبر میدادند ،اعالم کرد روز هفتم ماه آوریل (ایپریل) در این استان انتخابات زودهنگام برگزار خواهد شــد ...در غروب هفتم آوریل ،با پیروزی قدرتمندانه لیبرالها و تشکیل دولت اکثریت ،پایانی کمیک برای تراژدی شکست رهبر PQرقم خورد. این گزارش را در صفحه 25بخوانید .
گفتگوی علی مختاری بــا ژولیوس گری دربــاره رفتارهای افراطی و
تبعیضآمیز دولت هارپر علیه ایرانیان و سایر اقوام
جولیوس (ژولیوس) اچ .گری وکیل سرشناس کانادایی -بهویژه در حوزه حقوق بشــر و طرح دعاوی علیه دولت -و یکی از برجســتهترین چهرههای آکادمیک کبک در حوزه حقوق ،فارغالتحصیل کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه مکگیل، عضو کانون وکالی کبک و کانادا ،سالها عضو Canadian Foundation for Individual Rightsبوده و برای چهار سال ریاست آن را برعهده داشته است. عالوه بر پروندههای حقوقی و قضایی ،وی به دلیل حمایت علنی از حزب NDP و انتقاد علیه سیاستهای دولت هارپر شهرت دارد .این گفتگو در ماه مارچ 2014 در دفتر وی انجام شده است. گفتگوی علی مختاری با این وکیل سرشناس را در صفحه11بخوانید .
بررسی شکلگیری سوورانیته در کبک دکتر وحیدالدین نمازی
به دست گرفتن قدرت و تشکیل دولت توسط حزب کبکی ،پیشنهاد تغییر در چارت آزادیها و مطرح نمودن دوباره سوورانیته و استقالل کبک سبب برانگیختن موجی از مباحث و در عین حال نگرانی درمورد شیوه لباس پوشیدن در ادارات و سازمانهای دولتی کبک شد...اگر بخواهیم ریشههای ملیگرایی کانادائیان فرانســویزبان را مورد بررسی قرار دهیم ،الزم است به کشف کانادا توسط ژاک کقتیه فرانسوی در سال 1534اشاره نماییم .در واقع ،پس از جابجایی قدرت از دست فرانسویها به نیروهای بریتانیایی انگلیسیزبان ،تاریخ کانادا شاهد مبارزات گوناگون فرانسویزبانان در طی قرون بعدی بوده است. این مقاله تحلیلی-تاریخی را در صفحه 28بخوانید .
توصیهشدهها
فروردین .1393شماره 21
8
parnianmagazine.com
عشقی دست نیافتنی در تالطمهای سیاسی
نگاهی به «شوهر عزیز من» نوشته فریبا كلهر الهه عطاردی
شــوهر عزیز من ،از معدود رمانهایی است كه در سالهای اخیر توانست بازار كتاب ایران را تحت شــعاع چاپهای متعدد خود قرار دهد و به ســرعت نام نویســنده آن فریبا كلهر را نزد كتابخوانان فارسیزبان پرآوازه سازد .اگرچه فریبا كلهر سالهاست كه در عرصه نویسندگی فعالیت دارد ،اما بیشتر آثار او تا پیش از «شوهر عزیز من» در حوزه نوجوانان بوده است .فریبا كلهر با نثر روان و سبك ویژه خود مروج نوعی از داستاننویسی است كه در میانه سبك فاخر و رمانهای عامهپسند جای میگیرند .او در سهگانه خود با نامهای «پایان یك مرد» و «شروع یك زن» و «شــوهر عزیز من» با دنبال كردن مضامین مشترك سیاست ،عشق و زندگی ،سرگذشت زنانی را به تصویر میكشد كه در عوالم تنهایی ،زندگی خود را مرور میكنند و در واگویههای ذهنی از عشقها ،حسرتها و ناكامیهایشان سخن میگویند« .شوهر عزیز من» ،در میان این سهگانه ،به واسطه وجود شخصیتهای به مراتب جاندارتر و روایتی دلنشین و پیراسته از زوائد موفقتر است. معرفی کتاب «شــوهر عزیز من» را در صفحه 46ببینید .
گزارش تکمیلی از برگزاری همایش
دوروزه زندگی و کار در سرزمین جدید
در میــان جوینــدگان اطالعــات جزییتر و کاربردیتر آرزو فاطمی
همچنان که در شماره گذشته در گزارشی مختصر بیان شد ،همزمان با روزهای آغازین اسفند ماه ،1392همایش دوروزه «زندگی و کار در ســرزمین جدید» توسط شرکت کاریابی بینالمللی کنپارس در سالن همایشهای رعد برگزار شــد .در طول اجرای این همایش و به منظور سنجش و ارزیابی نتایج آن ،روابط عمومی کنپارس از طریق نظرسنجیهای مکتوب ،همچنین به طور شفاهی و گفتگو با مهمانان اقدام به گردآوری نظرات و تحلیل آن نمود .در این مطلب به برخــی از گفت و گوهایی که خبرنگار کنپارس با حاضرین در همایش سراســری «زندگی و کار در سرزمین جدید» داشته است، اشاره شده است. متن گزارش تفصیلی آرزو فاطمی را در صفحه 16بخوانید .
االن زمان مناسبی برای خرید خانه است؟ از وبالگ مجید بسطامی
دوستانی میپرسند آیا هماکنون زمان مناسبی برای خرید خانه در تورنتو (یا دیگر شهرهای ایرانینشــین کانادا) هســت؟ آیا اگر صبر کنند قیمتها پایین نخواهد آمد؟ عمدتا این پرسش را دو گروه از افراد مطرح میکنند .گروه اول کسانی هستند که میخواهند اولین خانهاشان را در کانادا خریداری کنند و گروه دوم خریداران برای سرمایهگذاری در امالک و برای هر دو گروه یافتن پاسخ این پرسشها اهمیت زیادی دارد. توضیحات مجید بسطامی در مورد ابعاد مختلف این بحث را در صفحه 40ببینید .
توصیهشدهها
April 2014 . No21 9 parnianmagazine.com
نتیجه شگفتانگیز انتخابات کبک علی مختاری
manager@parnianmagazine.com
پاسخ کوبنده کبکیها به تندرویهای خانم ماروا
به دنبال اعالم انتخابات زودرس از سوی خانم پالین ماروا نخست وزیر دولت اقلیت حزب کبکی ،مردم کبک در روز ۷آوریل به پای صندوقهای رای رفتند و به جرات میتوان گفت که شگفتی آفریدند .دولت خانم ماروا ۱۸ماه پیش یعنی در ماه ســپتامبر ۲۰۱۲ به دنبال یک سلسله ناآرامی دانشجویی در مونترآل و نیز اخباری از فساد احتمالی اقتصادی در تیم دولت لیبرال وقت به رهبری ژان شاره به قدرت رسید .پیش از انتخابات سال ۲۰۱۲به نظر میرسید حزب کبکی به رهبری ماروا اکثریت پارلمان را به دست آورد و حزب لیبرال شکست سختی بخورد چرا که حزب کبکی بر موج نارضایتی دانشــجویی سوار شده بود و خانم ماروا گاه شــخصا در میان دانشجویان دیده میشد .اما نتیجه آنگونه که خانم ماروا انتظار داشت نبود و اگر چه خانم ماروا به عنوان اولین زن نخست وزیر کبک به قدرت رسید ولی دولت اقلیت چیزی نبود که وی به دنبال آن باشد و همچنان حزب لیبرال با ۵۰صندلی پارلمان مانعی بر تحقق اهداف حزب کبکی حضوری قوی داشت. خانم نخســت وزیر خیلی زود دست به کار شد و با طرح موضوعات جنجالی در حوزه زبان فرانسه، هویت کبکی و سکوالریســم تالش کرد حمایت مطلق فرانسهزبانان کبک را به دست آورد تو گویی افــول اقتصادی کبک و دیگر مشــکالت بر بخش فرانسهزبان کبک بیتاثیر است و آنها تنها آرمانهای ناسیونالیستی را پیگیرند .او با طرح الیحه جنجالی منشور ارزشهای کبکی که در آن استفاده از عالیم مذهبی از سوی کارکنان موسسات عمومی و دولتی منع میشد سرو صدای زیادی ایجاد کرد و به هیچ عنوان حاضر به عقبنشینی از این موضع که به زعم بســیاری از صاحبنظران نقض حق آزادی مذهبی در کبک بود نرفــت .وی به وضوح حمایت بخش تحصیل کرده جامعه فرانسوی و نیز حمایت بسیاری از حامیان فرهیخته و با ســابقه حزب را با حمایت طبقات پایینتر جامعه معامله کرد .در پی داغ شدن سخنی با خوانندگان
فروردین .1393شماره 21
10
parnianmagazine.com
بحث منشور ،نظرسنجیها نشان میداد که محبوبیت حزب کبکی بیشــتر شده و اینجا بود که خانم ماروا را به طمع دســتیابی به دولت اکثریت انداخت و به ناگهان انتخابات زودرس اعالم کرد به این امید که با به دست آوردن اکثریت پارلمان کبک ،بدون دغدغه لوایح جنجالی خود را ســامان دهــد و در آیندهای نزدیک زمینه رفراندم سوم جدایی کبک را فراهم کند. مــاروا در واکنش به انتقاداتی کــه از وی در حوزه اقتصاد میشــد تالش کرد با آوردن چهرهای جدید به حزب کبکی نشــان دهد که در حوزه تجارت و اقتصاد نیز حرفی برای گفتن دارد .او آقای پیر کارل پالدو مالک شرکتهای رسانهای و نیز میلیونر کبکی را بــه عنوان تاجری موفق به تیــم خود وارد کرد و او را در همــه کنفرانسهای خبــری در کنار خود داشــت .ولی این کاندیدای جدید انگیزه خود را از ورود به سیاســت جدا کردن کبک از کانادا و ایجاد کشــور کبک برای فرزندانش اعالم کرد .در آغازین روزها خانم ماروا هم با وی همراه شد و سخن از خوشآمدگویی به توریستهای کانادایی در کبک، داشــتن و یا نداشتن مرز و حفظ و یــا تغییر دالر کانــادا در کبک کرد اما دیر زمانی نگذشــت که نظرسنجیها از افول حزب کبکی خبر داد و خانــم ماروا بعد از آن دیگر سخن از استقالل نگفت .در مناظرهها نیز سخن از این داشت که این انتخابات در مورد برگزاری رفراندم استقالل کبک نیست و ما برای انتخاب دولت رای میدهیم. رفراندم هر زمان مردم کبک آماده بودند برگــزار میشــود و البد فرض بر این بود که رای دادن به او نشانهای بر آمادگی مردم برای رفراندم نیست!
نتایج انتخابات روز دوشنبه ،هفتم آوریل 2014در کبــک اما نه بزرگی بود به خانــم ماروا .انتخاباتی کــه در آن لیبرالها نه بــه دولت اقلیت ،بلکه بک یک اکثریت قوی دست یافتند .عالوه بر این نتیجه، مردم کبــک به افراطیگری و عدم صداقت حزب کبکی نــه گفتند؛ حزبی که تالش کرد با در مقابل هم قراردادن مردم و ایجاد مشکالت کاذب و ارایه راهحلهای سطحی برای آنها نفع سیاسی خود را تضمین کند. وجــه مثبت این انتخابات تاریخی هم از این جهت قابل تامل اســت که مردم کبک به ثبات سیاسی و اقتصادی و نیز ماندن به عنوان بخش مهمی از کشور کانادا رای دادند .مردم کبک به حیات سیاسی خانم ماروا پایان دادند و پیامی واضح به بقیه کانادا فرستادند که در این استان ،پرونده جدایی دست کم برای یکی دو دهه آینده در بایگانی حزب کبکی و دیگر احزاب جداییطلب خاک خواهد خورد.
باید به کانادای دوران پیرسون و ترودو بازگشت
گفتگوی علی مختاری با ژولیوس گری دربــاره رفتارهای افراطی و تبعیضآمیز دولت هارپر علیه ایرانیان و سایر اقوام
جولیــوس (ژولیوس) اچ .گری وکیل سرشــناس کانادایی -بهویژه در حوزه حقوق بشر و طرح دعاوی علیه دولــت -و یکی از برجســتهترین چهرههای آکادمیــک کبک در حــوزه حقــوق ،متولد 1948 لهســتان اســت .وی که فارغالتحصیل سال 1973 در رشته کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه مکگیل است از 1974به عضو کانون وکالی کبک و کانادا درآمده اســت .گری همچنین برای مدتها عضو Canadian Foundation for Individual Rightsبوده و برای چهار ســال 1985-تا -1988 ریاســت این بنیاد را برعهده داشته است .از آخرین اقدامــات حقوقی جنجالی وی ،تالش برای گرفتن حق رای 5دانشجوی دانشگاه مکگیل بود که دولت
اقلیت کبک به آنها اجازه شرکت در انتخابات هفتم آوریل را نمیداد و نهایتا دادگاه به نفع یک نفر از آنها رای داد. عالوه بــر پروندههای حقوقــی و قضایی ،وی به دلیل حمایت علنی از حــزب NDPو انتقاد علیه سیاستهای دولت هارپر شهرت دارد .این گفتگو در ماه مارچ 2014در دفتر وی انجام شده است. مختاری :سالم و با سپاس از شما... گری :ســام .خوش آمدید .من پیــش از هر چیز میخواهم بپرسم که آیا شما در مجله خود (پرنیان) موضعگیری سیاسی هم دارید؟ درواقع هم بله و هم خیر .ما به مسائل و مشکالت
جامعه ایرانی-کانادایــی و موضوعاتی که بر این جامعه تاثیر میگذارد میپردازیم .امروز هم آمدهایم که در این مصاحبه ،در مورد سیاســتهای دولت کانادا در قبال ایران که به طور مســتقیم بر جامعه ایرانی-کانادایی ،به عنوان بخشی از بدنه جامعه کانادا تاثیر گذاشته است ،نظر شما را جویا شویم .البته ما به دنبال بررسی تاثیر این سیاستها بر دولت ایران از بعد سیاسی نیستیم و بحث ما از زاویه تاثیر این سیاستها بر جامعه ایرانی-کانادایی و از زاویه نقض حقوق مدنی ،حقوق بشر و حقوق طبیعی آنهاست. بفرمایید نظر شما در این باره چیست؟ خــوب ،مــن واقعا نمیفهمــم که چرا ســفارت کانادا در ایران تعطیل شــده است؛ در حالی که دیدگاهها و سیاستهای روز
April 2014 . No21 11 parnianmagazine.com
اگر در دنیای عرب یک کشــور باشد که مستحق تحریم باشد کشور عربستان است،
آن هم به دلیل رفتارهای نامناسب با زنان. اما میبینید که ما آنها را تحریم نمیکنیم
بسیاری از کشــورهای غربی دراین کشور هنوز دارای سفارت هستند .من متوجه نمیشوم که چرا کانادا در این مورد چنین موضــع گیری افراطی را در پیش گرفته اســت؟ چه در مــورد درگیریهای سیاسی خاورمیانه و اوکراین و یا هر چیز دیگر .چرا کانادا موضعی ســختتر از دیگر کشورهای غربی در پیش گرفته اســت .درک این موضوع برای من بسیار سخت است .من نمیتوانم درک کنم که چرا کانادا افراطیترین و سختترین موضعگیری سیاسی را درپ یش گرفته است .ما غالبا کشور صلحطلبی بودهایم .کشــوری که روابط خــود را با همه حفظ میکرد و حتی مثال در جریان بحران موشکی کوبا، رابطه خود را با کوبا برهم نزد .ما روابط حسنهای با کل بلوک شرق داشتهایم و از جمله در تبادل کاال و ارز .درجریان جنگ ســرد هم ما هیچ مشکلی برای دیدگاهها و سیاستهای روز فروردین .1393شماره 12 21
parnianmagazine.com
حرف زدن با رومانی و یا آلمان شــرقی نداشتیم و اکنون نمیدانم چرا مشکل داریم .البته شکی نیست که کانادا همواره موضعگیری خود را در موضوعات مختلف اعالم میکند .ما عضو پیمان ناتو هستیم .ما کشور بیطرفی نیستیم .اما در عین حال همیشه روابط خوبی با هر دو طرف داشــتهایم و در این مورد هم واضح اســت که هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوانیم همچون گذشته عمل کنیم. و شما فکر میکنید خسارتی که این مساله به حقوق جامعه ایرانی-کانادایی وارد میکند چگونه خواهد بود؛ زیرا افراد به عنوان شهروندان هر دو کشور ،در هردو طرف از خدمات کنسولی محروم شدهاند. بلــه ،آنهــا از برخی حقوق محروم هســتند و این میتواند بسیار سخت باشد .به ویژه بازدیدکنندگان از این کشــورها نمیتواننــد از حقوق طبیعی خود
اســتفاده کنند .به عالوه این میتواند به افرادی که در کانادا زندگی میکنند هم آسیب برساند .زیرا این حادثه باعث ترویج این تفکر میشــود که ایرانیان قانونگریزند یا همگی تروریســت هستند .من فکر میکنم که این بخشــی از موضوع اسالمهراسی در جامعه ماســت .جامعه ما فراموش کرده که زمانی کمونیستها بزرگترین دشمنان ما را در دهه 1950 تشکیل میدادند و حاال هم به نظرمیرسد که همگی نگران اسالم هستند .ما همگی میدانیم که 99درصد مردم مسلمان همواره مردمی صادق و کوشا بودهاند و هیچ سروکاری با حرکتهای افراطی و تروریستی ندارند و آنها به خوبی دیگر شهروندان ما به زندگی خود مشغول هستند .من فکر میکنم به وجود آوردن فضایی که در آن ایران کشوری متمایز نشان داده شود که همه باید از آن بترسند ،خسارتهای فراوانی به جامعه ایرانی وارد میکند که بسیار تاسفآور است .به همین صورت درمورد داشتن حق دریافت ویزا برای افراد .بازدیدکنندگان کشور کانادا هم به دریافت ویزا و خدمات کنسولی در دیگر کشورها نیازدارند تا در هنگام بروز مشکالتی همچون دستگیر شدن توسط پلیس و یا هر پیشامد دیگر ،بتوانند به آنجا مراجعه کنند؛ درست مثل دیگر کنسولگریها .همانطور که مثال اگر من به عنوان شهروند کانادایی در آلمان باشم، از حقوق من حمایت میکنند .باید بگویم که اگر ما روابط دیپلماتیک عادی و خوبی داشــته باشیم ،این مشکالت وجود نخواهد داشت .من فکر میکنم در حوزه روابط بینالملل ،کشــورها باید به جای برهم زدن روابط سیاسی با یکدیگرصحبت کنند. در ســال ۲۰۱۱دولت کانادا تحریمهایی را برای دولت ایــران در نظر گرفت ،اما دامنه این تحریمها بسیار گســترده است و تقریبا همه ایرانیان را شامل میشــود و به طور مشخص مردم عادی را بیش از
دولت فدرال کنونی در مورد سیاستهای خارجی مواضع سختی را درپیش گرفته که
شباهتی با کانادای شناختهشده پیشین ندارد دولت ایران هدف قرار داده است .آیا با این سیاست دولت کانادا موافقید؟ مشکلی که با تمام این قوانین وجود دارد این است که قرار بود این اقدامات تاثیر بازدارنده بر دولت ایران داشــته باشد .مثال وقتی قانونی وضع میشود که با شرکتهای دولتی قرارداد بسته نشود ،تاثیر آن برروی تجارت واضح خواهد بود .من بهشخصه اعتقادی به بایکوت ندارم .اما یک شاهد تاریخی وجود دارد که به نظر میرسد گفته مرا نقض میکند .چرا که به نظر میرسد که اقدامات و قوانین مختلف بر علیه آفریقای جنوبی تاثیرگذار بودند و توانســتند به ســرنگونی آپارتاید منجر شوند که بدون شک بسیار بسیار الزم وضروری بود .ولی در عین حال به نظر من یکی از احمقانهترین بایکوتها ،تحریم کوبا توسط ایاالت متحده بود که تاثیری بسیار بسیار منفی در پی داشت. برای من این سوال به وجود آمده است که چرا دولت کانادا نگرانی خود را به کسب و کارهای خصوصی و شــخصی افراد نیز تعمیم داده است .منظورم این اســت که مردم ایران قاعدتا باید بتوانند مانند مردم سایر کشورها شرکتهای خصوصی داشته باشند .بنا براین چــرا دولت باید بخواهد این اقدامات را علیه شرکتهای کوچک هم عملی سازد .من در تمامی دوران زندگــی خود با بایکــوت وتحریم مخالف بودهام .من خودم درسال 1972یک مشکل شخصی پیدا کردم .در آن زمان من در کشور انگلستان دانشجو بودم و تصمیم گرفتم که از کشور اسپانیا دیدن کنم و فرانکو هنوز در راس حکومت بود .آنها میگفتند که من نمیتوانم از اســپانیا دیدن کنم .میگفتند که رفتن به کشوری که هنوز بر اساس قوانین فاشیستی اداره میشــود منطقی نیست .اما من تصمیم گرفتم که به این کشــور سفر کنم .زیرا برای من این دیدار مهم بود و به نظر من به عنوان یک فرد غیراسپانیایی کاری نکرده بودم .من به عنوان یک فرد غیراسپانیایی در برابر فرانکو مقاومت کردم .بنا براین به این سفر رفتم و هرگز پشیمان نشدم .من هیچگاه به تحریم کشورها اعتقادی نداشتهام .به عقیده من موقعیتهای بسیار محدودی هســتند که در آنها مانند آفریقای جنوبی ممکن است تحریم راهحل مناسبی باشد .اما
در کل من با تحریــم مخالفم .همینطور از نظر من تحریمها همیشه موضوعی و غرضورزانه هستند. در برههای از زمان آنها کشــورهایی را فقط به دلیل چپگرا بودن تحریم میکنند و در زمانی دیگر دالیل و بهانههای دیگر را دستآویز قرار میدهند .به نظر من اگر در دنیای عرب یک کشور باشد که مستحق تحریم باشد کشــور عربستان است ،آن هم به دلیل رفتارهای نامناسب با زنان .اما میبینید که ما آنها را تحریمنمیکنیم. هنگام طرح موضوع تحریمها از سوی دولت کانادا، در مــورد حقوق افرادی کــه میخواهند به کانادا مهاجرت کنند نگرانیهایی وجود داشت .این افراد بر اساس قوانین خود کانادا باید اموال خود را منتقل کنند؛ حال آنکه بر اساس مقررات تحریم ،امکان ارایه هر گونه خدمات مالی به آنها منتفی بود .در آن زمان پاســخ این بود که این موارد به صورت موردی از سوی وزیر امور خارجه بررسی میشود و وی برای آنها مجوز صادر میکند .اما آقای وزیر از تابســتان ۲۰۱۲به بعد هیچ درخواستی را پاسخ نداده است. من شخصا بیش از ۲۰درخواست را از اکتبر ۲۰۱۲ برای ایشان فرستادهام که هیچیک پاسخی دریافت نکرده اســت .فکر میکنید این روش آقای وزیر خارجه و دولت کانادا مشروع است؟ هنگامی که شما یک پروسهای را ایجاد میکنید که نتیجهگیری از آن محتمل است و به خصوص زمانی که منوط به صــدور اجازه از یک وزارتخانه خاص اســت ،نباید احتمال نتیجهگیری از آن صفر باشد. این اصال منطقی نیست .من تصور میکنم هنگامی که قانون تصمیم میگیرد مواردی را استثنا کند باید بتوان تحت شرایط قانونی به این موارد دست یافت. این روشــی است که شما باید در نظر بگیرید .شما میتوانید بگویید که ایران برخی قوانین اساســی را نادیده میگیــرد و زیر پا میگذارد و میتوانید علیه آن اقدام کنید .اما در جایی که اشخاص عادی دارند آسیب میبینند باید راهحل اساسی ارائه دهید؛ مثال با گذاشتن این موارد در یک چهارچوب خاص .سپس باید دستیابی به آن را ممکن سازید .به نظر من در این خصوص یک نفر بایــد پروندهاش را به دادگاه
ببــرد .به عقیده من وقتی که شــما یک فرایندی را تعریف میکنید ،صفر نمیتواند عدد قابل قبولی برای خروجی آن باشد .احتماال در این مورد قانون نادیده گرفته شده است .من فکر میکنم باید یک نفر پرونده خود را به دادگاه فدرال بکشــاند .پیش آوردن یک فرایند قانونی و به نتیجه نرسیدن حتی یک مورد ،دال بر این است که این تصمیم نمیتواند تصمیمگیری منطقی بوده باشد .ممکن است که دولت کانادا بدون آنکه به مردم بیگناه آســیبی برســد راهی را برای برآوردن تمایالت خود برای تنبیه دولت ایران -برای اتفاقی که در مورد شهروند کشته شدهاش در زندان ایران روی داد -یافته باشــد .اما اگر هیچ راهی پیدا نشود این تصمیم نمیتواند منطقی بوده باشد. من شــخصا اعتقاد دارم که دولــت کانادا با عدم پاســخگویی به این درخواســتها نوعی تبعیض سیستماتیک را علیه ایرانیان اعمال میکند؛ چرا که در نهایت آنها را از امکان مهاجرت به کانادا به طور غیرعادالنهای محروم کرده است. بله ،این چیزی اســت که شما میتوانید آن را یک تصمیم غیرمنطقی بنامید و به نظر من خود به وجود آوردن سیستم صدور مجوز بدین معناست که قاعدتا باید مواردی باشند که بتوانند مجوز بگیرند .میخواهم مثالی بزنم .دادگاه عالی کانادا اعالم کرد که کســانی که برای مصارف پزشکی به ماده مخدر ماریجوانا نیــاز دارند در صورت صدور مجــوز میتوانند آن را دریافــت کنند .اما اگر هیچ مجوزی در این رابطه صادر نشــود ،شــخصی میتواند به دادگاه برود و شکایت خود را مبنی بر اینکه آنها به رای دادگاه عمل نمیکنند تحویل دادگاه دهد .رای دادگاه به این معنا بوده که برخی از مردم اجازه دریافت ماده مخدر را خواهند داشت .آنها میتوانند سختگیری بیشتری اعمال کنند و انجام آزمایشهای پزشــکی را برای آن ضــروری اعالم کنند ،اما باید حداقل برای تعداد معدودی افراد واجد شرایط ،مجوز صادر کنند .اکنون شما به من میگویید که تا آنجایی که شما میدانید هیچ مجوزی صادر نشده است .یکبار دیگر هم آن را بررســی کنید .اگر بخواهید پروندهای بر اساس موارد رد شده باز کنید به نظر من باید مستندات ،
دیدگاهها و سیاستهای روز
April 2014 . No21 13 parnianmagazine.com
قوی و محکم باشد. برای این تقاضاها حتی نتیجه و رای منفی هم صادر نشده است. و پاسخ نگرفتهاید .بله؛ شما در زمان الزم میتوانید این اسامی را پیش بکشــید .من خودم پروندههای مهاجرتی داشــتهام که بنا به دالیــل متفاوتی معلق ماندهانــد .هنگامی که مردم مثال برای 4تا 5ســال پاســخی دریافت نکرده باشند ،دادگاه یک مهلت 3 ماهه برای پاسخگویی به آنها مشخص میکند. در موارد دیگر ،آنها برخی مسائل مالی و اقتصادی را بهوجود آوردهاند ؛ به عنوان مثال یک موسسه مالی مانند TDدر اقدامی شــروع به بستن حسابهای برخی ایرانیان کرد. بله .من به تمامی موارد فکر میکنم .در برخی موارد آنها حتی کارتهای اعتباری مردم را از آنها گرفتهاند و برای موارد کوچک آنها را محکوم کردهاند .به نظر من یکــی از دلهرهآورترین جنبههای زندگی ما این است که افرادی بتوانند زندگی شما را مختل کنند؛ به وســیله مختل کردن کامپیوتر شــما ،یا با مختل کردن اعتبار شما و امثال آن .آنها باید خیلی مراقب باشند .این اقدامات نمیتواند بدون نظارت قضایی انجام شــود .از نظر من باید قوانینی تصویب شوند که فعالیتهای تبعیضآمیز بانکها را درخصوص مختل کردن یا بستن حساب مشتریان صرفا به دالیل قومیتی و یا ملیتــی خاص ،محدود کند .به نظر من بستن حسابها و توقیف فعالیتهای مالی مردم به دالیلی مثل نوع ملیت ،داشــتن سوابق قضایی ،نژاد، رنگ پوست و غیره عمل خطرناکی است و بانکها نباید تا این حد آزادی عمل داشته باشند. آنها حتی دلیل این کار خود را ذکر نمیکنند... در جریان هستم .اما این موارد تنها برای ایرانیها به وجود نیامده .مواردی از قبل در مورد فلســطینیها هم وجود داشته اســت .من خودم موارد مربوط به ســوابق جنایی را دیدهام .من دیــدهام که عدهای را از گرفتن حق بیمه محــروم کرده و آنها را محکوم کردهاند .به نظر من مشاغل و شرکتهای خصوصی باید محدودیتهایی در استفاده از آزادی تجارت و دستچین کردن و اعمال سالیق و نظرات شخصی برای مردم داشــته باشند .من از بانک TDو یا هیچ موسســه خاص دیگری نام نمیبرم و به نظر من بانکها و موسسات بیمهای که به دالیل تبعیضآمیز از پاسخگویی به مشتری طفره میروند ،باید تحت نظارت قانون قرار بگیرند .اما باید خاطر نشان کنم که این تنها مشکل ایرانیان نیست .مشکل این است که در جامعه ما هنگامی که آنها تصمیم به خارج کردن دیدگاهها و سیاستهای روز فروردین .1393شماره 14 21
parnianmagazine.com
یک شخص از اقتصاد عمومی بگیرند ،در واقعیت امر او را کامال رها کرده و نابود کردهاند و آنها به همین دلیل باید بیش از این مراقب باشند. اگر نکتهای هســت که مایل هستید در پایان به آن بپردازیدبفرمایید. من باز خاطر نشان میکنم که به عقیده من این موضوع تنها مساله ایرانیها نیست .به نظر من دولت فدرال کنونی در مورد سیاستهای خارجی مواضع سختی را درپیش گرفته که شباهتی با کانادای شناختهشده پیشین ندارد .با احترام به فلسطین ،اسرائیل ،ایران و اوکراین ،آنها اقدامات و عکسالعملهای تاسفبار مشــابهی را در برابر هر شخصی که مانند آنها فکر نمیکند نشــان دادهاند .به عقیده من این خطرناک اســت .به نظر من کانادا باید کشوری باشد که مردم را دور هم گرد میآورد ،که به مذاکرات صلح کمک میکند ،که روابط را تا آنجا که ممکن اســت حفظ میکند ،حتی نســبت به کســانی که نظرات آنها را کامال تایید نمیکند .به نظر من ما باید روابط سیاسی خود را به منظور کمک به اشخاص در هر دو سوی رابطه حفظ کنیم و بتوانیم کانالهای ارتباطی را برقرار نگهداریم .به نظر من طفره رفتن از حل مشــکالت مردم -که بازهم تاکید میکنم که تنها مشــکل در ارتباط با ایرانیان نیست -صرفا یکی از انتخابهای این دولت افراطی است .این اصال درست نیست .این اشتباه اســت .ما باید به دورهای برگردیم که یادآور کانادای دوران پیرســون و ترودو باشــد و نه صرفا کانادای امروز ،دوره استفان هارپر .
به نظر من خود به وجود آوردن سیســتم صدور مجــوز بدین معناست که قاعدتا باید مواردی باشند که بتوانند مجوز بگیرند
سامان ترابی Saman Torabi
نگاه کاریکاتوریست
April 2014 . No21 15 parnianmagazine.com
گزارش تکمیلی از برگزاری همایش دوروزه زندگی و کار در سرزمین جدید
در میان جویندگان اطالعات جزییتر و کاربردیتر
آرزو فاطمی
یادآوری همچنان که در شــماره گذشته در گزارشی مختصر بیان شد ،همزمان با روزهای آغازین اسفند ماه ،1392 همایش دوروزه «زندگی و کار در سرزمین جدید» توسط شرکت کاریابی بینالمللی کنپارس در سالن همایشهای رعد برگزار شــد .این برنامه در ادامه سلسله همایشها ،کارگاهها و دورههای آموزشی که شرکت کنپارس به منظور افزایش آمادگی متقاضیان مهاجرت به کانادا برگزار میکند ،با حضور مدیریت این مجموعه و ســخنرانانی دیگر از کشور کانادا ،و با حضور متقاضیــان مهاجرت که در مراحل نهایی
با توجه به وضعیت مهاجرتی اکثر کســانی
که در این همایش شرکت کردهاند ،االن جایش هست که روی جزئیات کار بشود... گزارش
فروردین .1393شماره 21
16
parnianmagazine.com
ورود به کانادا بودند ،در دو بخش سمینار و کارگاهی برگزار شد. این همایش با دو محور؛ •«شروع و ادامه زندگی در سرزمین جدید» در روز نخست و •«کار در سرزمین جدید (کسب آمادگی برای کاریابی موفق قبل و بعد از ورود به سرزمین جدید)» در روز دوم برگزار شد ،و در هر روز موضوعات مرتبط با محور اصلی ،در 5بخش ارائه شــد .همچنین هر دو روز میزگرد پرسش و پاسخ با حضور آقایان علی مختاری
مدیر کنپارس ،حسین میرزاخانی و مهران علیپور و خانم یاسمین المع ســخنرانانی که از کانادا دعوت شده بودند ،برگزار شد. افزون بر نشستهای همایش 14 ،کارگاه جنبی با ۶ محور: •«هفت روز نخست در سرزمین جدید»، •«راهانــدازی کســب و کار کوچــک و تهیه طرح تجاری»، •«ثبت نام پرستاری و دورههای آر-ان»، •«راهاندازی تجارت (بیزینس) و سرمایهگذاری در کانادا»،
دکتر دیروز نکتههایی را گفتند و توضیحات خوبی ارائه دادند که من تا ساعت 12و 1
شب به همه دوســتانم زنگ زدم و به آنها گفتم .این خیلی مهم است. •«کارگاههای آمادگی برای مصاحبه شغلی» و •«رزومهنویسی و کاورلتر» در روزهای اول تا ســوم اســفند برگزار شد که با استقبال نسبتا خوبی بهویژه در مورد رزومهنویسی و مصاحبه شغلی مواجه شد .در این کارگاهها که تالش شــده بود بر موضوعات خاص ،به صورت جزیی ی تمرکز شود؛ با بیان نمونهها و مثالهایی و کاربرد توسط مدرسان کارگاه؛ مخاطبان با موضوعات که در فضاهای شغلی و کسب و کار ایران چندان شناخته شده نیست ،آشنا شدند. قابل ذکر است که در حاشیه این نشست ،نمایشگاه جنبی برپا بود که DVDهای نشســت مهرماه ۹۰ برای اولین بار در قالب یک مجموعه شامل ۶فیلم و با ۴۰درصد تخفیف ویژه همایش ،عرضه شــد. همچنین کتابچه «چای ســرد» که شامل گفت و گو با افراد موفق در مصاحبه کبک است ،هم به صورت رایگان ارایه شد .عالوه بر این هدایای دیگری هم در قالب کوپنهای تخفیف مراکز آموزشی یا بهداشتی و یا سی دی نشریه پرنیان به شرکتکنندگان اهدا شد. در پایــان ،مدیریت کنپارس ،دکتر علی مختاری در وبالگ خود از همــه موکلینی که با حضور در این برنامه در جهت تحقق شعار کنپارس ،یعنی مهاجرت موفق به کشــور جدید تالش کردند و همچنین از غیرموکلینی که با حضور در این برنامه ،عالقه خود به کسب دانش و مهارتهای مورد نیاز در سرزمین جدید را به نمایش گذاشتند تشکر کرد .وی بهویژه از آقایان مهران علیپور و حسین میرزاخانی که مدرس کارگاههای آموزشی بودند ،همچنین روابط عمومی کنپارس که مســئولیت اجرای برنامهها و تهیه مواد آموزشی و اطالعرسانی را برعهده داشت تقدیر نمود. یادآوری میشود که برگزاری نشستها و کارگاهها بخشی از برنامههای آموزشــی کنپارس ،به منظور
افزایش آگاهی و آمادگی در متقاضیان مهاجرت به کانادا بهویژه موکلین شرکت بوده که از اولین ماههای فعالیت شرکت در موضوعات و اشکال مختلف انجام پذیرفته و این شرکت تالش نموده بهرغم چالشهای متعدد اجرایی بهویژه به دلیل تالطمهای سیاســی و اجتماعی در ایران که برگزاری چنین برنامههایی را با دشواری مواجه میسازد ،این روند متوقف نشود. همایش کنپارس از نگاه حاضران در طول اجرای این همایش و به منظور ســنجش و ارزیابی نتایــج آن ،روابط عمومی کنپارس از طریق نظرسنجیهای مکتوب ،همچنین به طور شفاهی و گفتگو با مهمانان اقدام به گردآوری نظرات و تحلیل آن نمود .در ادامــه به برخی از گفت و گوهایی که خبرنگار کنپارس با حاضرین در همایش سراسری «زندگی و کار در سرزمین جدید» داشته است ،اشاره میکنیم .در این گفت و گوهــا انتقادات و نظراتی مطرح شد که میتواند کنپارس را در اجرای هرچه موفقتر همایشهای بعدی یاری کند. فرناز برومندی از موکلین کنپارس بعد از برنامه روز اول گفت :من خیلی راضی هســتم و واقعا استفاده کردم ،اطالعات خیلی خوبی ارائه شــد و پرسش و پاسخ هم باید خیلی خوب باشد .ما االن ویزایمان را هم گرفتهایم و به زودی خواهیم رفت .باید از همه چیز تشکر کنم. مسعود محرابی و عطیه بهروش ،زوجی که در انتظار دریافت ویزا به سر میبرند و مدیکال خود را دریافت کردهاند معتقد بودند؛ برنامه خیلی خوب بود .عطیه عنوان نمود« :نکاتی که گفته شد به نظرم خیلی خوب بود .ما همه این مطالب را پیشــتر در سایت خوانده بودیم ،البته نکتههای جدیدی هم مطرح شد ،ولی به صورت کلی سرفصلها در سایت شرکت کنپارس
بود ».مسعود معتقد بود« :با توجه به وضعیت مهاجرتی اکثر کسانی که در این همایش شرکت کردهاند ،االن جایش هســت که روی جزئیات کار بشود ،البته ما ایرانیها خیلی از این چیزها را میشنویم ولی باز کار خودمان را میکنیم ،اما برای کسانی که استفاده کنند بسیار مفید بود. دربــاره همایش باید بگویم مــن فکر میکنم کالم آقای بسطامی خیلی شیواتر بود .سخنرانان امروز هم خیلی خوب بودند ،اما یادم میآید در همایش سال 90چالشی که در بحث راجع به فدرال و کبک بین دکتر مختاری و آقای بســطامی در پنل بوجود آمد خیلی آموزنده بود .به نظر من در میان افرادی که اینجا هستند خیلیها نمیخواهند کبک بمانند و دلشان به همان میزان انگلیسی که میدانند خوش است .اینها 20درصدشان هم شاید نخواهند مونترال بمانند ،که من دلیلش را ترس از زبان فرانسه میدانم .کسی مثل من البته تکلیفش کامال با خودش روشن است ،اما همه اینطور نیستند .به نظر من کلیت بحثها خیلی خوب اســت ،و کارگاهها هم تخصصیتر اســت. بنابراین ما در ســه کارگاه رزومهنویسی ،آشنایی با مشاغل ،و هفت روز اول ثبت نام کردیم». دکتر انتخابی از موکلین کنپارس که در حال انتقاد به یکی از ســخنرانهای برنامه بود ،در پاسخ به سوال خبرنگار کنپارس گفت« :شــاید چون خیلی شاکی هستم بهتر است با من مصاحبه نکنید .ببینید خیلی از حرفها به صورت کلی گفته میشود .اینکه شما میروید آنجا سرویسهای تلفن متفاوتی هست و بسته به شرایطتان یکی را انتخاب میکنید ،این خیلی کلی است ،یعنی این را همه میدانند .برخی از مسائل هم خیلی خیلی ابتدایی مطرح میشود .این برای من که دوماه دیگر میخواهم بروم آنجا و امروز آمدهام استفادهای بکنم فایدهای ندارد .راهحلش این بود
گزارش
April 2014 . No21 17 parnianmagazine.com
اگر این نشست و اطالعاتی که امروز به ما داد ،در طول دوســال پیش که از مرحله
فایل نامبر به ویزا رســیدیم برگزار شــده بود ،خیلی با آگاهی و آمادگی بیشــتری میتوانستیممهاجرتکنیم
که بگویند این کارتهای ســرویسهای تلفنی هســت با این آدرسهای اینترنتی ،شــما مثال این یکی را انتخاب کنید بهتر اســت ،یعنی با توجه به تجربهشان بگویند کدام را انتخاب کنید .ما آمدهایم از تجربیات این سخنرانها استفاده کنیم .من که نیامدهام خودم بروم بسنجم از کدام کارت استفاده کنم بهتر اســت ،خوب برای ایــن کار الزم نبود بیایم اینجا. ولی وقتی ایشان میگوید این موارد هست که شما میتوانید انتخــاب کنید ،چه کمکی به من میکند؟ در چندین مورد ســخنران همینطور برخورد کردند و من از این بابت خیلی شاکی هستم .توقع من این بود که این همایش و محورهایش خاصتر باشــد، مثــا اینکه بگویند آقا میخواهید خانه پیدا کنید ما مراجعه کردیم این چیزها را دیدیم و این موردها بهتر بوده اســت .برای کاریابی این موارد هست و کدام بهتر اســت .به نوعی باید تجربه زیستشان را در اختیار ما میگذاشتند ».خبرنگار کنپارس در روز دوم همایش هم به سراغ دکتر انتخابی رفت و نظر ایشان را جویا شــد ،وی گفت« :امروز خیلی خوب بود. نظرم راجع به دیروز همانی بود که گفتم .ولی امروز واقعا فرق کرده بود .مباحث خیلی هدفدار و بسیار مفید بود .بنظرمن نسبت به دیروز کامال متفاوت بود. اطالعاتی داده شد که واقعا کاربردی است و به درد آدم میخورد». شــروین محرمزاده که از غیرموکلین بود ،نظر خود را اینگونه بیان کرد« :من لدینگ کردهام و پی آر هم گرفتــم .حاال آمدهام و برمیگــردم .درباره همایش باید بگویم با توجه به اینکه روز اول است ،هنوز به گزارش
فروردین .1393شماره 21
18
parnianmagazine.com
دغدغههایی که خواستهام نرسیدم ،مطالب عنوان شده برای کســانی که نرفتهاند ،خوب بود ولی من چون رفتم و برگشتم برایم یک چیزهایی تکراری است. محمدعلی یوسفی از موکلین کنپارس که در مرحله انتظار برای مدیکال بســر میبرد ،بیان کرد« :کارگاه بد نبود .ولی با توجه به اینکه تنوع مشاغل زیاد بود خیلــی به درد من نخورد ،چــون کار من در حوزه ســاختمان بود ولی در کارگاه ،شغلهای دیگر هم بودند .من همایش صبح نبودم .به نظرم باید برای هر شغل به صورت تخصصی کارگاه میگذاشتند .ببینید مثال ده شــغل در یک کارگاه شرکت کردهاند خیلی فرصت نیســت که هر شغلی به سواالت خود و به خواستههایش در زمینه شغلیاش بپردازد .اما در کل محورها و موضوعات خوب و مفید است». وحید ماشــاالهی غیرموکل نیز گفــت« :واقعا فکر نمیکردم اینقدر عالی باشــد ،برنامه تا اینجا خیلی خوب بود .من حتی از چند نفر پرسیدم و همه همین نظر را داشتند .من و همسرم در انتظار ویزا هستیم. فکر میکنم در طول 4ســاعت از صبح تا حاال تمام موارد الزم مطرح شــد .نکته قابل ذکر اینکه به نظر من زمان کارگاه خیلی کم بود ،برای مواردی که در کارگاه مطرح شــد ،دوســاعت کم است و حداقل 4ساعت وقت میخواستیم». تنها خانوادهای که با فرزند کوچک خود آمده بودند، علی مختاری غیر موکل به همراه همســرش آالله شــاهعلی و دخترش ملودی مختــاری بودند .آالله گفت« :ما یک خانواده ســه نفره هســتیم ،مدیکال گرفتهایم و از قشم آمدیم .تا اینجای برنامه خوب بود،
البته ما اصلش برای کارگاه فردا آمده بودیم اما امروز هم موارد کلی خوبی مطرح شــد .هرچند ما بیشتر برای ونکوور اطالعاتی میخواســتیم که ارائه نشد. ولی خوب دانســتن مواردی غیر از این هم خوب بود ».علی نیز گفــت« :ما مثل بچههای درسخوان قبلش تمام ســایت کنپارس را بطور کامل خوانده بودیم و خیلی از مطالب برایمان تکراری بود .جای آقای بســطامی هم خالی بود چون ما مطالب ایشان را هــم میخواندیم .خوب البته ما برای کارگاههای فردا بیشتر برنامه داریم ».ملودی کوچک نیز گفت: «ملودی مختاری هستم .هم صبح بودم و هم عصر. خسته شــدم ولی توی تاالر کمی استراحت کردم. امروز از حرفهایی که گفته شد راجع به مدرسه در کانادا یاد گرفتم .و چون دکتر مختاری گفت بچهها مثل اسفنج هستند میخواهم از او بپرسم چرا این را گفت؟ و اینکه بچهها در کانادا مثل اسفنج هستند یعنی چه» دکتر اکبرپور ،پزشــک و از موکلین کنپارس اظهار داشت« :برنامه صبح بنظرم عالی بود .عنوان با محتوایی که ارائه دادند همخوانی داشــت .اما کارگاه مشاغل چون من پزشک هســتم چندان به کارم نیامد ،ولی بد هم نبود و دانســتنش به نوعی الزم هم بود .فکر میکنم برای کارگاه یک روزه توقع بیشتری نمیشود داشت ولی کاش برای برنامه بعدی چند روزه بشود، تا تخصصیتر به برخی موضوعات برای کسانی که سوالهای خاصر دارند برسند .در کارگاه هم بهتر است از مولتیمدیا استفاده شود ،این آخر مونولوگها برای من خیلی خستهکننده شده بود». احمدرضا کاظمی از موکلیــن کنپارس و در انتظار ویــزا گفت« :من دفعه قبل یعنی ســال 90نیز در همایشهای کنپارس شــرکت کردم ،مطالب خیلی مرتبط و خوب است .اما در کارگاهها بعضی اوقات سواالتی پرسیده میشود که بحث را به حاشیه میبرد. بنظرم مدیر کارگاه نباید بگذارد بحث به حاشیه برود. درباره محتوا باید بگویم بر اساس نیازهای افراد بود و عنوانهای نشست و کارگاهها و تازگیشان خیلی
...من تحــت تأثیر این همایش میخواهم بحث رزومهام را بطور جدی پیگیر باشم ،و همینجا آمادهاش کنم.
خیلی خوب است ».رضا معیری دوست غیر موکل احمدرضا نیز بیان کرد« :من هم در تأیید صحبتهای آقای کاظمی باید بگویم در کارگاهها ،خیلیها چون نگران مسائل خودشان هســتند سواالتی را مطرح میکنند که کالس را به حاشیه میبرد و بحث اصلی را عوض میکننــد .مثال مــا در کارگاه هفت روز نخست بودیم ،که مدرس به دلیل سواالت مکرری که طرح شد و جواب دادند مجبور شدند از برخی مطالب مهم با عجله بگذرند». یلــدا اقبال موکل کنپارس گفــت« :برنامه دیروز و امروز واقعا عالی بود .هــم اطالعات خیلی خوبی بــرای رفتن میدهد و هم ما را از فضای غیر واقعی دور میکند .هرچند دانستن واقعیتها ممکن است
خیلی خوشایند نباشد اما باید آگاه بود .من و همسرم هرکدام در یک کارگاه شرکت کردیم که هردویمان هم راضی بودیم .نقاط قابل اصالح هم وجود دارد، مثال تایم سخنرانیها کوتاهتر بشود .بین سخنرانیها با فاصلههای کمتر استراحت بدهند که آدم بتواند بعد از رفع خستگی با آمادگی بیشتری از برنامهها استفاده کند .اطالعرسانی هم طوری باشد که بتوان مطلع شد، چون ما تا خبر دار شدیم و آمدیم به خودمان بجنبیم کارگاهها پر شده بود .در واقع ما از دست دادیم .در مجموع همه چیز خیلی خوب بــود .آقای علیپور سعی کردند هرچه در چنته دارند ارائه بدهند ،آقای میرزاخانی هم تمام سعیشان را کردند ،دکتر هم که مثل همیشه خوب بودند».
حمیدرضا توکلی غیر موکل گفت« :ویزایم را گرفتهام و خرداد ماه میوم .دیروز نبودم و امروز در همایش تا ظهر شرکت کردم .اطالعات خوبی دادند به کسانی که میخواهند به کشور دیگری بروند و نیاز دارند .تا حدودی برایم خوب بود ولی من باید دیروز هم در همایش شرکت میکردم که از دست دادم». نادری اصل از موکلین کنپارس در روز دوم همایش معتقد بود« :برنامه دیروز اطالعات مفیدی به من داد ولی برنامه امروز احساس کردم چیزهایی بود که از طریق اینترنت کسب کرده بودم .امروز سخنرانی دکتر برایم مفید بود ،ولی بقیــهاش را در اینترنت خوانده بودم .روز اول محتوا و موضوعات همخوانی داشت. چون بیشــتر خود دکتر صحبت کرد .اما خیلی
گزارش
April 2014 . No21 19 parnianmagazine.com
من قبال بــه همکارانتان گفته بودم که باید یک پک [در زمینه راهاندازی کسب و کار]
را آماده داشته باشند ولی خوب توجه نشد و این البته یک گله هســت و انتقاد نیست، به این دلیل که انتظار از مجموعهای مثل کنپارس خیلی باال است
از مــوارد دیگر واقعا با ســرچ کردن در اینترنت بدســت میآید .نکته مهم قابل ذکر اینکه یک سری اطالعات بر میگردد به تجربیات کسانی که در آنجا زندگی کردهاند .مثال دکتر دیروز نکتههایی را گفتند و توضیحات خوبی ارائه دادند که من تا ساعت 12و 1شب به همه دوستانم زنگ زدم و به آنها گفتم .این خیلی مهم است .انتقاد اینکه همایش واقعا به لحاظ زمانی استاندارد نبود ،یعنی خیلی طوالنی بود .مثال امروز بحث کاورلتــر را در آخر مطرح کردند و این موضوع را هیچکس به هیچوجه نمیدانســت ولی اینقدر خســته بودیم که خود من نتوانستم به خوبی استفاده کنم .بعد اینکه صبح هر مطلبی که طرح میکنیم بگوییم؛ عصر در کارگاه مفصل به آن میپردازیم کار خوبی نیست .ما اینجاییم که اطالعات بدهیم نه اینکه بیزنس کنیم برای کارگاههای عصر .پس باید مطالب را بیشتر ارائه کنیم تا وعده حضور در کارگاه را بدهیم .ما چون خانوادگی از موکلین پرو پا قرص دکتر مختاری هستیم این انتقاد را مطرح کردم». حمیدرضا آهنگی ویزایش را دریافت کرده و بعد از عید به کانادا میرود ،او گفت« :جز دو روز نشست، با همسرم در دو کارگاه هم شرکت کردیم .با قاطعیت بگویم اگر این نشست و اطالعاتی که امروز به ما داد، در طول دوسال پیش که از مرحله فایل نامبر به ویزا رسیدیم برگزار شده بود ،خیلی با آگاهی و آمادگی بیشتری میتوانستیم مهاجرت کنیم .البته مشاورها و کارشــناسهای کنپارس خیلی به ما کمک کردند ولی خوب طوری که اینجا مطالب باز و شکافته شد، کامال متفاوت بود ،و دیدیم که چقدر بهتر بود زودتر در جریان قرار میگرفتیم ».همســر حمیدرضا ،مینا احمدیپور نیز گفت« :کارگاهها و موضوعاتش خیلی خوب بود .هرچند بهتر بود کمی جزئی و ریزتر به مسائل پرداخته میشد .به دلیل کمبود وقت هم خیلی سواالت ما بیجواب ماند چون فرصت پاسخ دادن
گزارش
فروردین .1393شماره 21
20
parnianmagazine.com
نشد که گفتند در وبالگ دکتر به سواالت باقیمانده جــواب داده میشــود .رویهمرفته خیلی خوب بود ،چون با مطالبی که طرح شد بسیاری از شک و ابهاماتمان برطرف شد». زهره جعفری ،غیر موکل و در انتظار ویزا اســت، وی گفت« :دیــروز در همایش حضور نداشــتم. اما امروز و فردا هســتم .در این نشست ابعادی که برای متقاضیان مهاجرت تاریک بود ،روشــن شد. مخصوصا ســخنگوی دوم خیلی خوب بود .مثال قسمت رزومهنویســی عالی بود .کاورلتر موضوع خیلی جدیدی بود .زمینههای خوبی در این همایش مطرح شد .ممنون از شما». خواجهپور از موکلین کنپارس نیز معتقد بود« :همایش خیلی خوب بود .بهتر است در هر سال ،حداقل دو بار این همایش تکرار بشــود نه اینکه فقط یک بار در سال .این کمک میکند که اطالعات ما تکمیلتر بشود .من تحت تأثیر این همایش میخواهم بحث رزومهام را بطور جدی پیگیر باشم ،و همینجا آمادهاش کنم». احمد عسکری رانکوهی از موکلین کنپارس بود که برای شــرکت در این همایش از شــهر رشت آمده بود .او بیان کرد« :برنامه خوب بود .من بیشتر از هر چیزی روی کارگاهها متمرکز هســتم .در سمینارها مطالبی گفته میشود که بیتأثیر نیست ولی کارگاهها میتواند خیلی کارگشــا باشــد ،چون در کارگاهها
ســواالت مختلفی مطرح میشود که مسائل زیادی را بــاز میکند .من در کارگاههــای دیروز خیلی از چیزهایی را که فکر میکــردم از بین رفت ،کارگاه ســرمایهگذاری و بیزنسهای کوچک .نوع مسائلی که مطرح شــد دیدگاه من را خیلی عوض کرد ،در بســیاری از موارد .البته من قبال به همکارانتان گفته بودم که باید یک پک را آماده داشته باشند ولی خوب توجه نشد و این البته یک گله هست و انتقاد نیست، به این دلیل که انتظــار از مجموعهای مثل کنپارس خیلی باال اســت .خوب ایراد دیگر اینکه کارگاهها عصر بود ،و با توجه به اینکه صبح هم ســمینار بود خیلی خستهکننده شد .به هرحال این آموزشها داده میشود که آگاهی باال برود و زحمت خود شما کمتر بشــود پس باید بازدهی داشته باشد .حتی اگر شده آموزشها به صورت آنالین مطرح بشود». مینو منصورزاده از موکلین کنپارس و در انتظار ویزا گفت« :همایش خیلی خوب بود .مخصوصا همایش دیروز خیلی مفیدتر بود .امروز کلیگوییتر بود ،ولی دیروز عالی بود .شاید هم چون مطالب امروز راجع بــه کار بود و به لحاظ زمانی من فرصت بیشــتری داشتم تا به جایی برسم که به این موضوع فکر کنم، خیلی برایم جالب توجه نبوده است .در کل میتوانم بگویم همه چیز خوب بود .ممنون». با تشکر از تکتم هادیزاده و زهرا عنابستانی در تهیه این گزارش
در گروه اقتصادی شامل نیروی متخصص و سرمایهگذاری مشخص شد:
سهمیه ویزاهای سال ۲۰۱۴در هر یک از دفاتر کانادا اداره مهاجرت کانادا ســهمیه برنامهریزی شده برای نهایی کردن پروندههــا و صدور ویزا در هر یک از دفاتر ویزای کانادا در گروه اقتصادی را مشــخص کرد .گروه اقتصادی economicشــامل ویزاهای نیروی متخصص فــدرال ،نیروی متخصص کبک، سرمایهگذاری فدرال و کبک ،گروه تجربه کانادایی CECو برنامههای استانی است. در دفتر آنکارا مجموعا 3900پرونده در گروه اقتصادی در سال 2014نهایی خواهند شــد که 600مورد آن مربوط به نیــروی متخصص کبــک و 1550مورد
نیروی متخصص فدرال است .همچنین 1000پرونده ســرمایهگذاری کبک و 550پرونده سرمایهگذاری فدرال هم در این ویزاآفیس به نتیجه خواهند شــد. در پاریس که از گذشته تعدادی از پروندههای آنکارا (انتقالی از سوریه) به آنجا منتقل شده جمعا 10419 ویزا صادر خواهد شــد که 9400مورد آن در زمینه ویزای نیروی متخصص کبک است. بیشــترین تعداد پروندههای خاتمه یافته به ترتیب مربــوط به دفاتر لندن بــا 16627مورد (لندن نظیر پاریس ،یکی از مراکز RPCاســت که بررســی
پروندههای منطقهای را بر عهده دارد و پروندههای در آن منحصرا مربوط به خود این دفتر نیست) ،مانیل با کمی کمتر از 16هــزار پرونده ،دهلی نو با کمی بیش از 14هزار مورد و هنگ کنگ با حدود 13هزار و پانصد پرونده خواهند بود. در مجموع برای نهایی شــدن وضعیت 183هزار و 760پرونده در گروه اقتصادی برنامهریزی شده است. جدول زیر ویزاهای مربوط به دو منطقه و مجموع همه مناطق را نشان میدهد[ .برای مشاهده فهرست کامل ،اینجا را ببینید ].
Economic Live-in Canadian Caregivers Experience (Dependants Class )abroad
TOTAL ECONOMIC TARGET
Federal Skilled Workers
Federal Business
1,533 2,619 268 3,900 634 1,025 2,639 1,173 299 1,390 1,240
1,400 110 1,550 34 200 126 171 134 5 114
150 550 300 12 125 25 5 20
8 2 -
952 1,015 13,475 145 15,945 14,180 3,728 770 66,580 183,760
695 103 250 80 2,200 8,100 2,180 355 8,600 50,000
3 2 5,575 21 300 450 300 46 150 12,400
25,000 25,000
Provincial/ Territorial Nominees
Africa & Middle East 800 58 800 3 150 200 75 150 27 8 180 15 93 2 6 4 900 2 Asia & Pacific 40 150 900 10 2,000 2,000 19 4 9,625 3,550 5,000 30 1,000 43 350 1 25,800 55,000 6,060
Quebec Business
400 30 1,000 125 125 88 30 15 20 4 14 3,000 17 80 400 130 8 30 6,300
Quebec Skilled Workers
275 236 600 400 250 2,378 650 30 1,350 200
Abu Dhabi Accra-RPC Amman Ankara-RPC Beirut Cairo Dakar Nairobi Pretoria Rabat Tel Aviv Beijing-RPC Colombo Hong Kong Islamabad Manila New Delhi-RPC Singapore-RPC Sydney Australia
50 650 4 190 200 75 10 Centralized Processing Region 7,000 Overseas Allocated Targets 29,000
البالی اخبار
April 2014 . No21 21 parnianmagazine.com
با پایان کار فالهرتی و ردفورد
دو استعفای غیرمنتظره در یک هفته
از فالهرتــی ...تا همین 3-2سال پیش به عنوان یکی از جانشــینان بالقوه
در هفته ســوم ماه مــارچ و در حالیکه رقابتهای انتخاباتی در کبک مرتبا گرمتر میشد ،دو استعفای بسیار مهم و البته غیر منتظره در خارج از این استان روی داد .یکی در دولت فدرال و دیگری در دولت البرتا کــه البته میتواند تاثیرش بســیار عمیقتر از هارپر برای رهبری حزب محدوده این استان باشد. یاد میشد خداحافظی قدیمیترین عضو کابینه هارپر از دولت
اگر چه دولت هارپر چند عضو کلیدی و مهم دارد اما جیم فالهرتی با همه آنها یک تفاوت عمده داشت، او تنها وزیری بود که در 8سال گذشته یعنی از زمان به قدرت رســیدن هارپر ،وزیــر داراییminister financeبود و هیچگونه جابجایی در کابینه تجربه نکــرده بود .در واقع اگــر بدانیم که عمده تبلیغات هارپر بــر روی موفقیتهای اقتصادی دولتش بوده و همچنان که برخــی تحلیلگران بیان کردند ،برند هارپر-فالهرتی را نتیجه این دوره همکاری بدانیم، این اســتعفا و خروج از کابینه را باید پایانی بر یک دوران دانست. موافقان و منتقــدان فالهرتی در فاصله روزهای بعد، نکات مختلفــی از ضعفها و قوتهــای وی بیان کردند اما یک نکته مهم این اســت که حتی منتقدین در مجمــوع از وی به نیکی یاد کرده و کارنامه کاری او به ویژه در دوران ســخت رکود اقتصادی را مثبت البالی اخبار
فروردین .1393شماره 21
22
parnianmagazine.com
ارزیابی کردند .البته شکی نیست که فالهرتی این شانس را داشــت که سکان اقتصاد کانادا را از دستان یکی از بهترین وزیران دارایی کانادا که بعدا نخست وزیر این کشور شــد (پل مارتین) تحویل گرفت اما مجموعه سیاســتهای وی هم برای اینکه کانادا بتواند آخرین کشوری باشد که وارد دوران رکود شد و اولین کشوری که از آن خارج شــد ،بسیار موثر بود .به ویژه نباید از یاد برد که در فاصله آن ســالهای بحرانی 75 ،درصد اقتصاد کانادا درگیر اقتصاد همسایهای بود که بدترین شــرایط اقتصادی دوران رکود را تجربه میکرد و در واقع باعث و بانی اصلی آن رکود عمیق و طوالنی بود. از فالهرتی که زمانی برای رهبری حزب محافظهکار استان انتاریو تالش کرد – و البته موفق نشد به این سمت برسد -و بعد به دعوت هارپر به کابینه حزب محافظهکار فدرال رفت تا همین 3-2سال پیش به عنوان یکی از جانشــینان بالقوه هارپر برای رهبری حزب یاد میشد اما بعد از اینکه در 2-1سال گذشته اقتصاد کانادا نتوانست آن طور که باید و شاید شکوفا
شــود و خود فالهرتی هم با بیماری پوستی نادری مواجه شد این جایگاه تا حد زیادی متزلزل شد .با این حال او همواره تاکید میکرد که نمیخواهد سیاست و شــغلش را کنار بگذارد و در بزرگترین تغییرات کابینه که سال 2013رخ داد و هارپر یک خانهتکانی شدید انجام داد ،بهرغم همه شایعهها ،فالهرتی سر جایش باقی ماند .حتی در ماههای پایانی سال 2013 در پاسخ به خبرنگاران گفته بود که در انتخابات سال 2015مجددا شرکت میکند پس وقتی در ساعات بعد از ظهر سهشــنبه 18جوالی خبر استعفایش را اعالم کرد و گفت کــه از ژانویه و بعد از گفتگو با اعضای خانواده به این تصمیم رسیده و در این فاصله به چند تن از دوستانش هم این تصمیم را اعالم کرده باز کمتر کسی بود که از شنیدن این خبر شوکه نشود. البتــه در جریــان ارائه بودجه امســال در ماه فوریه (که برخالف همیشــه ،حدود یک ماه زودتر عرضه شــد) با حذف یکی از مهمترین قولهای انتخاباتی محافظهکاران از قانون بودجه -یعنی امکان تقســیم درآمــد بین زوجهای بچهدار بــرای کاهش مالیات خانواده ،-بین فالهرتی و چند تن از اعضا استخواندار کابینه از جمله جیسن کنی اختالفاتی پدید آمد و حتی ســطح نزاع تا هارپر هم باال رفت و شاید این یکی از دالیلی باشــد که استعفای فالهرتی را دستکم به جلو انداخته باشد .در این مورد بسیاری معتقدند که فالهرتی با اتخاذ یک تصمیم از زاویه یک اقتصاددان، بر علیه وجه سیاسی-تبلیغاتی حزب که در انتخابات آتی اهمیت دارد عمل کرده است .چه دلیل این استعفا این بوده باشــد یا نه ،به نظر نمیرسد که جو الیور، جانشــین فالهرتی یک وزیر دائمی برای مهمترین پست کابینه هارپر باشد و وی در صورت پیروزی در انتخابات سال 2015باید فکر یک اقتصاددان همفکر، همراه و معتبر باشد .موردی که یافتنش برای وی هر روز دشوارتر از قبل به نظر میرسد. در آخرین ساعات آمادهسازی نشریه خبر رسید که جیم فالهرتی در سن 64سالگی در اثر سکته قلبی از دنیا رفته است .به رغم همه تفاوتهای دیدگاهی و سیاسی ،قطعا نام او به عنوان یکی از خدمتگذاران به کانادا در خاطرهها باقی خواهد ماند.
پیروز بزرگ انتخابات
البرتا و خداحافظی زود هنگام
همه آنها که مسائل سیاسی کانادا را دنبال میکنند به خاطر دارند که خانم الیسن ردفورد با چه دشواری توانســت به یک پیروزی خیرهکننده در انتخابات البرتا دســت یابد و رقیب به شدت دست راستی خود و رهبــر Wildroseخانم دنیل اســمیث را شکســت دهد .اما ردفورد با افشــای جزییات پرداختهای خارج از قاعدهاش ،از مدتی قبل تحت فشار خصوصا از سوی همحزبیهایش بود .با این حال هیچکس انتظار نداشــت که با چنین سرعتی از رهبری حزب و نخســت وزیری استان استعفا دهد .چهارشــنبه 19مارچ ،2014او اعالم کرد که یکشنبه همان هفته ،آخرین روز کاری وی خواهد بود .بدین ترتیب او به سرنوشــت چند رهبر قبلی حزب محافظهکار البرتا دچار شد .درست است که این حزب بیش از 4دهه ســکان رهبری استان را برعهده دارد اما رهبرانش عموما با مسائلی مشابه، درگیــر اختالفات درونی حزبی میشــوند که به دلیل حضور مداوم در قدرت ،روشهای پاالیشی مناسب و کار سیاسی زیر فشار احزاب مخالف را تمرین نکردهاند و به همین دلیل خطاهای کوچک
به بزرگ و آنها به ســلب اختیــار و فروافتادن از حزب محافظهکاران پیشرو البرتا بیش از 4 قدرت ختم میشود؛ اتفاقی که برای رهبری چون دهه ســکان رهبری استان را برعهده دارد ردفورد بهرغم همه شایســتگیهایش و از جمله موفقیــت در اداره امور اســتان و ارائه یک بودجه اما رهبرانش عموما با مسائلی مشابه ،درگیر متناسب و بدون کسری افتاد .باید دید کدام چهره اختالفات درونی حزبی میشــوند که به حزب محافظهکاران پیشرو استان سکان امور را در دلیل حضور مداوم در قدرت ،روشهای دست میگیرد و او چه سرنوشتی خواهد داشت .پاالیشــی مناسب و کار سیاســی زیر فشار تا آن زمان این حزب و استان را رهبر موقت ،دیو احزاب مخالف را تمرین نکردهاند هنکوک اداره خواهد کرد .
البالی اخبار
23 parnianmagazine.com April 2014 . No21
تغییرات جدی در قوانین مهاجرتی کبک وزیر مهاجرت و جوامــع فرهنگی کبک 18فوریه قانون جدید مهاجرت را به مجلس این اســتان ارائه کرد تا تغییراتی عمیق و جــدی در قانون فعلی که مربوط به سال 1968است پدید آورد. به گفته وزیر ،هدف از قانون جدید کاستن از زمان بررسی پروندهها و بهروزرسانی روشهای بررسی و انتخاب نیروهای کاری مورد نیاز کبک ،اهمیت دادن بیشــتر به ارزشهای مورد پذیرش عموم در کبک بهویژه زبان فرانسه و پذیرش مسئولیت بیشتر دولت در قبال انطباقپذیــری و ادغام مهاجران در جامعه کبک و بهویژه در بازار کار این استان است. روشــی که دولت پس از تصویــب این قانون اجرا خواهد کرد و به گفته وزیر پیشتر در کشورهایی چون استرالیا و نیوزلند به صورت موفقیتآمیزی اجرا شده به این صورت خواهد بود که داوطلبان در ابتدا باید عالقهمندی خود را برای مهاجرت به کبک بر اساس معیارهای معینی که مشخص خواهد شد اعالم کنند و بدین ترتیب مشــخصات آنهــا وارد یک «بانک داوطلبان» خواهد شد .سپس وزارت مهاجرت کبک بر اساس مجموعهای از اولویتها و نیازهای استان، به گزینش میان این داوطلبان عالقهمند دست خواهد زد و برای تعدادی از آنها دعوتنامه خواهد فرستاد و این افراد پس از آن به تکمیل فرمها و ارسال مدارک بر اســاس روند معمول اقدام خواهند کرد و منتظر نتیجه بررسیها خواهند شد .بدین ترتیب دولت فقط به آن دســته از مشاغل مورد نیاز و آن دسته از افراد که برای کبک در اولویت هســتند ویزای مهاجرت خواهد داد. اســامی داوطلبانی در آن بانک اسامی که برای آنها دعوتنامه ارسال نشود و مدت مربوطه به پایان برسد، از بانک حذف خواهد شد اما آنها اگر عالقهمند بودند میتوانند دوباره درخواست جدید بدهند. به طور خالصه مراحل باال به صورت زیر است: ورود اســامی داوطلبــان بــه بانک اســامی بر مبنایاعالم عالقهمنــدی statement of interestآنها و مجموعهای از معیارها؛ ارسال دعوتنامه برای تعدادی از داوطلبان بر اساسنیازهایکبک؛ تکمیل فرمها و ارســال مدارک توســط کسانیکهدعوتنامه دریافت کردهاند؛ حذف اســامی کســانیکه بعد از مدتی مشــخصالبالی اخبار
فروردین .1393شماره 21
24
parnianmagazine.com
دعوتنامه دریافت نکردهاند از بانک اسامی داوطلبان؛ بر اســاس این قانون جدید ،موارد دیگری از جمله مقابله بــا متقلبان ،و مجازات شــدیدتر و دریافت جریمه در مورد مشاوران مهاجرت متخلف در نظر گرفته شده است. در این خبر اشارهای به وضعیت پروندههای فعلی و نحوه رســیدگی به آنها بر اساس قانون جدید نشده است. در این خبر اشارهای به وضعیت پروندههای فعلی و نحوه رســیدگی به آنها بر اساس قانون جدید نشده است. در فاصله سالهای 2009تا 2011که دولت فدرال کانادا محدودیتهای زیادی برای پذیرش پروندههای مهاجرتی اعمال کرد ،کبک با هجوم گسترده متقاضیان مهاجرت به این استان روبرو شد و آمار پروندههای دریافتی به حدود 100هزار مورد رســید .در حال حاضر نزدیک به 80هزار پرونده همچنان در سیستم موجود است. در روزهای بعد این اســتان اعالم کرد که از ابتدای ماه ایپریل ،تنهــا 6500پرونده نیروی متخصص و 500پرونده ســرمایهگذاری و خوداشتغالی خواهد پذیرفت .
وزارت مهاجرت کبک بر اساس مجموعهای از اولویتها و نیازهای اســتان ،به گزینش
میان این داوطلبان عالقهمند دست خواهد زد و برای تعدادی از آنها دعوتنامه خواهد فرستاد
کبکیها باز پای صندوق رای رفتند ،این بار پرتعدادتر
تکرار کمیک فرجام تراژیک حزب کبکی
چهارشــنبه 5مارس (مــارچ) ،2014خانم پائولین ماروآ نخســت وزیر اســتان کبک ،مست غرور از مشخص شدن نتایج نظرسنجیهایی که انتشار منشور ارزشهای کبک را در افزایش محبوبیت وی در میان فرانسهزبانان کبک خبر میدادند ،اعالم کرد روز هفتم ماه آوریل (ایپریل) در این استان انتخابات زودهنگام برگزار خواهد شد. اگرچه از فردای روز انتخابات سال گذشته در کبک و پیروزی نسبی رهبر حزب کبکی در آن و تشکیل یک دولت اقلیت مشخص بود که این دولت تا پایان 4سال دوام نخواهد آورد اما خانم ماروآ که از سوی منتقدین به تالش برای برگزاری یک انتخابات زود هنگام متهم شده بود همواره و تا ماه گذشته ،انتخابات در سال 2014را رد میکرد. البته منتقدین دالیل جدی برای عدم صداقت خانم ماروآ در این مورد داشــتند .دولــت وی در تمامی ماههای به قدرت رســیدن به جای تمرکز بر روی مسائل مهمی چون رشد اقتصادی و کاهش بیکاری، با پیش کشــیدن لوایح جنجالی چــون اجبار کردن کارفرمایان کبکی به بکارگیری زبان فرانسه در محیط
کار و مهمتر از همه انتشار منشور ارزشهای کبکی عمال در راستای دوقطبی کردن جامعه کبک و ایجاد آمادگی ذهنی برای یک انتخابات زودهنگام تالش کرده بود. [درباره اقدامات افراطی خانم ماروآ این مطلب علی مختاری را ببینید. درباره قانون ،101تاکید بر کاربرد زبان فرانسه و تاثیر آن بر کارفرمایان کبکی ،این مطلب نشاط تهرانی را ببینید. درباره رابطه منشور ارزشهای کبکی و بازار کار ،این مقاله دکتر حافظیان را ببینید. درباره نقش شــکافنده و دوقطبی کننده این منشور، این مقاله مجید بسطامی را ببینید. درباره تاثیر اعالم منشــور ارزشها و عکسالعمل اســتانهای مجاور کبــک ،این مطلــب را ببینید]. همانطور که تحلیلگران سیاســی پیشبینی کرده بودند ،دولت اقلیت کبک از منشور ارزشهای کبکی، به عنوان یک گوه جداییکننده استفاده کرد و توانست اکثریت فرانســهزبان این اســتان را در برابر اقلیت انگلیسیزبان و مهاجر (که عموما در مونترال ساکن
هستند) قرار دهد و خود را حافظ واقعی ارزشهای کبکی از جمله زبان فرانسه و سکوالریسم ضد دینی نشان دهد و احزاب مخالف را مدافع وضع موجود. نتایج نظرســنجی که روز چهارشنبه ساعاتی قبل از اعالم خانم ماروآ منتشر شد خود گویای دالیل شتاب خانم نخست وزیر است .این نتایج نشان میدادند که در میان فرانسهزبانان ،وی 20درصد از حزب بعدی پیش است درحالی که در کل استان این نسبت37 ، درصد برای حزب کبکی 35 ،درصد برای لیبرالها و 15درصد برای CAQاست. نحوه اعالم زمان انتخابات هم خود گویای عالقهمندی و اصرار این حزب بر انتخابات زودهنگام بود چون بــرای تصویب الیحه بودجه حاضــر به مذاکره با دو حزب دیگر و انجام کمترین تغییرات نشــد (که برای یک دولت اقلیت ،انجام چنین کاری به معنای بهانهتراشــی برای انتخابات اســت) و در حالیکه حزب لیبرال ،اپوزســیون رسمی دولت در مجلس کبک (موسوم به شورای ملی) بدون اعالم مخالفت رســمی ،خواهان فرصت بیشــتر برای مطالعه متن بودجه شده بود ،خانم ماروآ این امر را نپذیرفت موضوع ماه
April 2014 . No21 25 parnianmagazine.com
بخــش قابل توجهی از پیروزی خانم ماروآ در انتخابات گذشــته را میبایســت مدیون حرکتهای اعتراضی دانشــجویان در مخالفت با برنامه دولت لیبرال استان در افزایش شهریههای تحصیلی دانست
و به بهانه عدم پذیرش دو حزب رقیب ،انتخابات زودهنگام اعالم کرد. رفراندوم سوم ،برگ برنده یا پاشنه آشیل؟
اما مهمتر از بحث انتخابات در کبک و تشکیل دولت، موضوع رفراندوم اســتقاللخواهی یا جداییطلبی کبک بوده اســت .از ســال 1976تــا کنون هر دو باری که حزب کبکی اکثریت داشته برای برگزاری رفراندوم تالش کرده و البته هر دو بار در ســالهای 1980و 1995شکســت خــورده (البته پرســش رفراندوم در این ســالها متفاوت بوده اســت ).اما در ســال 1995درجه این شکست بسیار اندک بود و با رای تنهــا 50.58درصد از رایدهندگان ،کبک بخشی از کانادا باقی ماند .حال در صورت تشکیل دولت اکثریت توســط حزب کبکی ،حتی اگر وی در تمام ایام مبارزات انتخاباتی انکار کند ،مهمترین دستور کار خانم ماروآ برگزاری رفراندوم سوم میبود تا به رویای طوالنی خود و همفکرانش از 50ســال پیش تا کنون جامه عمل بپوشاند .این همان خطری است که تام مولکیر ،رهبر حزب NDPکه خود به عنوان یک کبکی ،مدتها با جداییطلبان این استان در چالش بوده ،هفته قبل از آن به عنوان بزرگترین خطر به قدرت رسیدن دولت اکثریت خانم ماروآ از آن یاد کرد .اما رویای خانم ماروآ و دوســتانش که برای بسیاری از کبکیها کابوس محسوب میشود عمال به کابوس وی هم تبدیل شد و شاید این تنها وجه مشــترک وی و بسیاری از مخالفانش در کبک باشد :کابوس رفراندوم .رهبر لیبرالها از همین نقطه ضعــف خانم ماروآ یعنی ناتوانــی وی در رد کامل موضوع رفراندوم در حالیکه نظرســنجیها نشان موضوع ماه
فروردین .1393شماره 21
26
parnianmagazine.com
میدادنــد بیش از دو ســوم کبکیها از چنین امری استقبال نمیکنند به عنوان یک عامل فشار بر وی و یک پارامتر تاثیرگذار بر افکار عمومی رایدهندگان اســتفاده کرد و با بزرگ و نزدیک نشان دادن خطر پیروزی PQتوانست یک موج عظیم انسانی بر علیه این حزب به راه بیاندازد و تعداد زیادی از کسانیکه تا کنــون رای نمیدادند را به پای صندوقهای رای بیاورد .از سوی دیگر با همین استراتژی ،وی توانست تعدادی از هواداران PQرا که نمیخواستند با رای به دیگر احزاب ،به حزب محبوب خود خیانت کنند و از سوی دیگر حاضر نبودند برنامههای پرمناقشه خانم ماروآ را تایید کنند خانهنشــین ســازد تا در روز انتخابات با عــدم حضور در پای صندوقهای رای ،ســبب کاهــش کرســیهای PQشــوند. کثیفترین مبارزات انتخاباتی تاریخ کبک!
مبارزاتی که خیلی سریع و بدون آمادگیهای مرسوم، حداقل از نظر افکار عمومی اســتان ،آغاز شده بود نمیتوانست عادی باشــد .یک وجه غیرعادی این مبارزات این بود که از همان آغاز ســهم عمدهای از مبارزه ،نه به توصیف برنامهها و نقاط قوت خود بلکه به بــر آفتاب افکندن ضعفهای حریف اختصاص یافتــه بود .این حقیقت بهویژه در اولین مناظره میان کاندیداها نمود یافت که رهبران احزاب میکوشیدند خود را از مواضعی که به مسائل شخصی و فردی آنها میپرداخت دور کنند .اما هر چقدر تاریخ انتخابات نزدیکتر میشــد خویشتنداریها کاهش بیشتری مییافت و بازار تهمت و افشاگری داغتر میشد .در این عرصه شاید بیش از همه رفتارهای حزب کبکی نمود داشت تا با بازگشت به موضوعات جنجالی و
متمایزکننده پیشتر مطرح شده ،خود را مجددا به صدر جدول بازگرداند. تالش خانم ماروآ رهبر حزب کبکی و نخست وزیر دولت موقت این اســتان از زمانی شدت گرفت که نظرســنجیها نشــان دادند حزب لیبرال به رهبری فیلیپ کویار ،اندکی از دیگر احزاب پیشی گرفته و احتمال میرود پیروز انتخابات باشد .اگر چنین اتفاقی میافتاد که افتاد ،به معنای یک شکست فاجعهآمیز و پایان عمر سیاسی خانم ماروآ تعبیر میشد که پیروزی نسبی انتخابات گذشته را به امید دستیابی به دولت اکثریت ،با شکســت معاوضه کرده است .به همین دلیل وی همه اندوختههای ماههای گذشته را به میدان آورده تا شاید نظر رایدهندگان را تغییر دهد. ماروآ میدانســت کــه وی با توجه به شــعارها و برنامههای اعالم شده بعید است بتواند رای سبد خود را چندان افزایش دهد و بیشــتر امیدش به این بود که با فشــار به رهبر حزب رقیب و زیر سوال بردن وی ،جلوی افزایش رای او را بگیرد .در این مســیر و برای کاهش آرا حزب لیبرال ،حتی مدتی مانده به انتخابات ،از ســوی مسئوالن PQچنین مطرح شد که دانشجویان انگلیسیزبان مونترال که از استانهای دیگر آمدهاند میخواهند رایدزدی! کنند .رســانهها هم گزارشهایی مبنی بر سختگیریهای غیرطبیعی در شناســایی شهروندان این استان منتشر کردند که واکنش مســئوالن اســتان را به دنبال داشت .چنین مواردی چندان ســابقه نداشته و نشان میداد حزب کبکی در نظر داشــت از هر ابزاری برای کاهش آرا رقیب خود اســتفادهکند .جالب اینجاست که حتی برخی دانشجویان که در انتخابات قبلی کبک شرکت کرده بودند این بار با جواب منفی روبرو میشدند. این در حالی بود که بخش قابل توجهی از پیروزی خانم ماروآ در انتخابات گذشته را میبایست مدیون حرکتهای اعتراضی دانشجویان در مخالفت با برنامه دولت لیبرال استان در افزایش شهریههای تحصیلی دانست .در واقع ماروآ که پیروزیاش را تا حد زیادی باید مدیون جنجالهای همین دانشجویان میدانست از ترس اینکه موج جدیدی این بار برعلیه وی شکل بگیرد ،خواست از قدرتش برای محدود کردن رای مخالفان استفاده کند. با این حال آخرین مناظره تلویزیونی 4رهبر احزاب شرکت کننده در انتخابات استان کامال مشخص کرد که از نظر رهبران ،چه کســی بیش از همه شــانس پیروزی دارد وقتی که تقریبــا تمام زمان مناظره به حمله ســه کاندیدای غیرلیبرال ،بــه رهبر لیبرالها اختصاص یافته بود. فیلیپ کویار ،رهبر جدید لیبرالها که زمان بســیار
کوتاهی اســت به این سمت رسیده در مناظرههای اخیر موفق نشان داد و به خوبی توانست از گذشته خود دفاع کند و از موضوعات مناقشهبرانگیز و برخی نقاط تاریک در گذشته حزب ،فاصله بگیرد .وی با استداللهای محکم در نقطهای کامال مخالف خانم ماروآ ایستاده بود و مثال برخالف وی ،چند فرهنگی و چند زبانی در کبک را ســبب ایجاد فرصتهای بیشتر برای شــهروندان این استان دانست .نکتهای که کامال در تضاد با سیاســتهای PQدر تصویب قوانین برای اســتفاده اجباری از زبان فرانسه است. در کنار اینها ،استراتژی عمومی تبلیغاتی لیبرالها در برجسته کردن مخاطراتی که بحث خدامختاری کبک میتواند به دنبال داشــته باشد نیز عامل دیگری در موفقیت این حزب بوده است. اما در هفته آخر مبارزات که با شــدت گرفتن تب انتخابات و مشخص شدن نتایج برخی نظرسنجیها معلوم گشت PQبا شیبی تند در حال سقوط است تیر خالصی بــه اعتبار حزب وارد شــد؛ زمانیکه گزارشهایی از تالش شوهر مرموز خانم ماروآ برای دریافت کمکهای مالی خــارج از قانون ،از برخی شــرکتهای معتبر مطرح شــد .خانم ماروآ تالش مضاعفی برای خروج از بحران کرد اما عمال نتیجه زیادی عایدش نشد.
و نتیجه... در غروب هفتم آوریل ،با پیروزی قدرتمندانه لیبرالها و تشکیل دولت اکثریت ،پایانی کمیک برای تراژدی شکست رهبر PQرقم خورد .خانم ماروآ که حتی نتوانست از حوزه رایگیری خودش به مجلس راه یابد بیش از هر زمان دیگری متوجه خســارتهای وارده به حزب شــد .حزبی که بیــش از هر زمان دیگری دچار دودســتگی و تشتت شده است و به زمانی دراز برای ترمیم و بازگشــت به جایگاه خود زمان الزم دارد .البته عجلهای در کار نیست چون آنها حداقل برای 4سال دیگر و پایان این دوره لیبرالها فرصت برای بازنگری خود دارند .
ماروآ میدانست که وی با توجه به شعارها و برنامههای اعالم شــده بعید است بتواند
رای ســبد خود را چندان افزایش دهد و بیشتر امیدش به این بود که با فشار به رهبر حزب رقیب و زیر سوال بردن وی ،جلوی افزایش رای او را بگیرد
موضوع ماه
27 parnianmagazine.com April 2014 . No21
دکتر وحید الدین نمازی Vahid Namazi
یادآوری :این مطلب قبــل از اعالم نتیجه انتخابات هفتم آوریل نگارش یافته است. به دســت گرفتن قدرت و تشــکیل دولت توسط حزب کبکی ،پیشــنهاد تغییر در چارت آزادیها و مطرح نمودن دوباره سوورانیته و استقالل کبک سبب برانگیختن موجی از مباحث و در عین حال نگرانی درمورد شیوه لباس پوشیدن در ادارات و سازمانهای دولتی کبک شــد .در این میان ،مباحث مطرح شده نشــان میداد که ممنوعیت حجاب برای خانمهای مسلمان دلیل اصلی تغییرات پیشنهاد شده بوده است. البته در این ارتباط ،روند رو به افزایش تعداد مهاجرین از کشورهای مسلمان به استان کبک و افزایش بانوان با حجاب اسالمی در بعضی از سازمانهای بهداشتی، دولتی ،خصوصی و تجاری نیــز از جمله عواملی بودند که میتوانستند به درک علت این پیشنهادات کمک نمایند .از طرف دیگر ،مشکالت اقتصادی در پیش روی این دولت ،قادر نبودن عمل به وعدههای انتخاباتی و دلسرد شدن بســیاری از طرفداران هم ایجاب مینمود تا موضوع دیگری مطرح گردد که شاید بتواند نظرها را با انحراف از مشکالت اصلی به سوی جایگزینی هر چند توهمی جلب نموده و عامل نزدیکی آرا و جذب نظرات متفرق ساکنین این استان گردد .با توجه به این که ایده اصلی این حزب بر مفهوم ســوورانیته برای کبک شکل گرفته ،این نوشتار بر آن است که با مروری تاریخی و اجمالی بر شکلگیری این خواسته ،به بررسی کوتاه دیدگاههای حزب کبکی و مخالفین آن بپردازد. موضوع ماه
فروردین .1393شماره 21
28
parnianmagazine.com
بررســی شــکلگیری سوورانیته در کبک مروری تاریخی
اگر بخواهیــم ریشــههای ملیگرایــی کانادائیان فرانســویزبان را مورد بررســی قــرار دهیم ،الزم است به کشف کانادا توسط ژاک کقتیه فرانسوی در ســال 1534اشاره نماییم .در واقع ،پس از جابجایی قدرت از دســت فرانسویها به نیروهای بریتانیایی انگلیسیزبان ،تاریخ کانادا شاهد مبارزات گوناگون فرانســویزبانان در طی قرون بعدی بوده است .در این میان ،به جنبش وطنپرستان یا پتریوت کبک در آغاز قرن نوزدهم میتوان اشاره نمود که با پایهگزاری حزب کانادائی توســط فرانســویزبانان کانادائی همراه میگردد .وجه مشخص این حزب ،مقاومتی بارز در مواجهه با سیاســتهای حزب محافظهکار بریتانیا بود .پس از شکســت تاریخی این گروه در شورشهای سالهای 1838و ،1839قانون اتحادیه در سال 1840به اجرا در میآید .قانون مذکور نظامی مستقر مینماید که هدف آن جذب فرهنگی و زبانی کانادائیهای فرانسویزبان در فرهنگ بریتانیا میباشد. در این مقطع است که دوره تاریخی ادامه حیات کبک با ارشاد کلیسای کاتولیک و در جهت حفظ فرهنگ
فرانســویزبانان شکل میگیرد .این گروه ،عالوه بر افزایش رشد جمعیت ،در مقابل سیل ورود مهاجرین بریتانیایی خونسردانه و منفعالنه عمل میکنند .جمعی از ایشــان به دنبال دستیابی به امنیت شغلی و حفظ فرهنگ خود ،کبک را ترک مینماینــد .این اقدام، مبنای ایجاد کبکیهای برونمرز و ظهور جنبشهای مستمر مقاومت در نواحیی نظیر فلوریدای امریکا، شــمال انتاریو ،پرری و غرب کانادا میگردد .بدین ترتیب ،این ملیون برونمرزی ،از سال ،1881سعی به ارتقای فرهنگ کبک تحت نام جامعه ملی آکادی میپردازند. درعین حال ،به نظر میرســد که روند درخواست ســوورانیته در مقطع تاریخی اخیر کبک ،ریشه در شــکلگیری انقالب آرام دارد که از سالهای 1960 آغاز میگردد .در واقع ،در این ســالها حرکتهای اســتقاللطلبانهای با زمینههای ایدئولوژیکی عمدتا سوسیالیســتی پا به عرصه سیاسی کبک میگذارند. بــرای مثال ،اولین ســازمانی که هدف مشــخص استقالل کبک را دنبال میکند در سال 1957به دست ریمونــد باربو و به نام آلیانس لورانســین پیریزی
شارل دوگل ...در سخنرانی معروف و تاریخیاش در بالکن شهرداری مونترال ،شعار زندهباد کبک و ســپس زندهباد کبک آزاد را سر میدهد که این عمل ســبب آزردگی خاطر شدید دولت فدرال میگردد
میگردد .در شــروع ســال 1960گردهمائی برای استقالل ملی و جنبش سوسیالیست برای استقالل بنیانگزاری میشوند که از درون همین حرکتهای با خمیرمایههای عقیدتی چپ ،جبهه افراطگرای آزادی کبک در سال 1963متولد میگردد که راهکار کاربرد خشونت را در نیل به هدف استقالل کبک مورد نظر قرار میدهد .اگر به بستر تاریخی این مقطع هم نگاه شود ،مال حظه میشــود که بسیاری از مستعمرات پیشــین اروپایی همچون الجزایر ،کنگو ،ســنگال، جامائیکا و کامرون نیز به اســتقالل میرسند و آثار نویسندگانی همچون کارل مارکس ،فرانتس فانون وآلبرت ممی در جهتدهی فکری فعالین سیاســی آن دوره محتمال بیتاثیر نبودهاند .درست در همین زمان اســت که شارل دوگل ،رئیس جمهور فرانسه و اعطاکننده استقالل به ملت الجزایر ،هم درتابستان 1967به کانادا ســفر نموده و در سخنرانی معروف و تاریخیاش در بالکن شــهرداری مونترال ،شعار زندهباد کبک و سپس زندهباد کبک آزاد را سر میدهد که این عمل سبب آزردگی خاطر شدید دولت فدرال میگردد بطوریکه وی ناچار میگردد که سفرش را نیمهکاره رها نموده و کشور را ترک نماید .از طرف دیگر ،در پائیز همان سال ،رنه لهوک که پیشتر بعنوان عضو حزب لیبرال محســوب شده و حتی به مقام وزارت هم رســیده بود پس از اینکه مجمع عمومی حزب از بحث درباره سوورانیته امتناع میورزد ،اقدام به ترک حزب و تشکیل جنبش سوورانیته-مشارکت به منظور متحد ساختن نیروهای هوادار سوورانیته مینماید .وی در این امر موفق شــده بطوریکه در ظرف یکســال پس از آن تاریخ با پیوستن چند تن از جنبشهای اســتقاللطلب ،حزب کبکی تاسیس میشود. حادثه مهمی که در ایــن مقطع رخ میدهد مربوط به وقایعی میشود که به بحران اکتبر در سال 1970 شهرت یافته است .در این وقایع ،جبهه آزادی کبک که قبال به ســمتگیری خشونتآمیز آن اشاره شد اقدام به ربــودن مقامات دولتی کبــک در مونترال مینماید .این جبهه از ســالهای 1963تا 1970به اعمالی از قبیل بمبگزاری در ساختمان بازار بورس اوراق بهادارمونترال ،ادارات دولتی و نظامی ،راه آهن، شهرداری و بویژه صندوقهای پستی واقع در ناحیه مرفه و انگلیسیزبان وست مونت ،دستبرد به بانکها و دزدیــدن چندین تن دینامیت از مناطق صنعتی و نظامی دســت میزند .این عملیات بــا ربودن موضوع ماه
29 parnianmagazine.com April 2014 . No21
در ســال 1990از همراهی بعضی از نمایندگان کبک در احزاب لیبرال و محافظهکار پیشرو ،حزبی با عنوان بلوک کبکوا درعرصه انتخابات فدرال شکل میگیرد که هدف اصلی آن کمک به پیشبرد سوورانیته درسطح فدرال و کمک بــه جدایی کبک از کانــادا پس از برگزاری یک رفراندم موفقیتآمیز میباشد
جیمز کراس ،کمیسیونر تجارت بریتانیا و بویژه پیر لپورت ،وزیــر کار دولت در حالیکه با برادرزادهاش در چمن جلوی منزل مشــغول بازی فوتبال بوده و چندی پس از مفقود شــدن ،جنازهاش پیدا میشود تکمیل میشود .به دنبال این رخدادها و درخواست ربرت بوراســا ،نخســت وزیر کبک ،و ژان دراپو، شــهردار مونترال ،و همزمان با نخست وزیری پیر ترودو،حکومــت نظامی در مونترال برقرارشــده و صدها نفر دستگیر میگردند. اگر چه این اقدامات ســبب شــد که خطر حمایت از جریانات خشونتگرای جدائیطلب که توانسته بودند در مدتی حدود 10سال جای پایی پیدا کرده بودند خنثی شود ،با این حال ،حمایت از جنبشهای جدائیطلب غیرخشونتگرا افزایش مییابد تا آنجا که حزب کبکی موفق میگردد در انتخابات ســال 1970برای نخســتین بار به 7کرسی درمجمع ملی موضوع ماه
فروردین .1393شماره 21
30
parnianmagazine.com
دســت یافته و سپس در انتخابات 1976با دستیابی به 71کرسی ،حائز اکثریت انتخابات در مجمع ملی گردد .قابل توجه اینکــه در ایام مبارزات انتخاباتی، این حزب از هدف سوورانیته-مشارکت در صورت پیروزی در انتخابات چشمپوشی میکند .معذلک ،با بدست گرفتن قدرت این موضع به کناری نهاده شده و در 20می 1980اقدام به رفراندم سوورانیته مینماید که با پاسخ منفی در حدود 60درصد از رایدهندگان مواجه میگــردد .در عین حال ،در انتخابات ،1981 این حزب با درصد بیشــتری از آرا و دستیابی به 80 کرسی در مجمع ملی مجددا تشکیل کابینه داده بدون اینکه دیگر موضوع سوورانیته را مد نظر قرار دهد. پس از آن رنه لهوک در سال 1985بازنشست شده و درســال 1987فوت مینماید و در ســال ،1985 انتخابات به پیروزی حزب لیبرال میانجامد. در این زمان باید اشــاره نمود که در ســال 1990از همراهی بعضی از نمایندگان کبک در احزاب لیبرال و محافظهکار پیشــرو ،حزبی با عنوان بلوک کبکوا درعرصه انتخابات فدرال شــکل میگیرد که هدف اصلی آن کمک به پیشبرد سوورانیته درسطح فدرال و کمک به جدایی کبک از کانادا پس از برگزاری یک رفراندم موفقیتآمیز میباشــد .بلوک موفق میشود با رهبری لوسین بوشارد درانتخابات فدرال در سال 54 ،1993کرسی از 75کرسی کبک را بدست آورده و نیز عنوان اپوزیسیون رسمی در سطح فدرال را از آن خویش سازد .از طرف دیگر ،حزب کبکی در کبک موفق میگردد در انتخابات سال 1994با کسب آرای حدود 45درصد رایدهندگان و با رهبری ژاک پاریزو بار دیگر تشکیل کابینه دهد .آخرین تالش این حزب برای رفراندم سوورانیته در سال 1995انجام میشود که با اختالف بسیار اندکی به شکست میانجامد. اهداف سوورانیته از دیدگاه حزب کبکی
ســایت رســمی حزب کبکی به معرفی سوورانیته میپردازد که اجمالی از آن بدین شرح است: ظرفیتی برای یک ملت تا تصمیمات مربوط به خودش را در کمال آزادی بگیرد ،بازتعریف پایههای دموکراسی و مدرن نمودن سیســتم سیاســی خود ،بازنمودن تمام افقهای خود و مورد شناســائی قرارگرفتن در جهان بهعنوان کبکی ،با اتکا بر هیدروالکتریسیته از واردات نفت رها شده و به انتخاب محیط و توسعه پایداردست یابد ،استرداد پول خود با داشتن تنها یک اظهارنامه مالیاتی ،یک وزارت بهداشت و یک وزارت دارائی ،باز سرمایهگذاری مالیات بر اساس انتخاب
و ارزشهای خویش بطوریکه پول کبکیها صرف غنی شدنشان شود ،انتخاب عدالت اجتماعی ،مراقبت از کارکنان فصلی و حمایت از کارکنان خود توسط تنها یک قانون و بهمنظور برابری دستمزد ،اطمینان از روابط برابر با ملل اولیه ،پذیرش و جا انداختن بهتر مهاجرین در یک فرهنگ مشترک ،ایجاد یک کشور فرانسهزبان در امریکا بدون پیچیدگی و ترس از آینده زبانی ،صحبت با دنیا از طرف خود و تصمیمگیری درباره سیاســت خارجــی و روابط برابــر با دیگر کشورها ،مذاکرات تجاری منطبق با شرایط و به نفع خود ،آزادی از هزینههای سلطنت و مدرنیزه نمودن نظام سیاسی ،ثبت دستاوردهای علمی و سیاسی بنام خود ،مجال ظهور در همه عرصهها برای ساخت جهانی که بجای یکسانسازی ،گوناگونی فرهنگی و زبانی را ارج بگــزارد ،خروج از چندفرهنگی تحمیلی کانــادا که ظرفیتهای دفاع از هویت و فرهنگ ملی در نهادهایمان را به مخاطره انداخته و مانع شده که انتخابهای خود همچون جامعه فرانسویزبان و الئیک را برقرار سازیم. دیدگاه مخالفین سوورانیته
مخالفین سوورانیته نیز به ادلهای تمسک ورزیدهاند. برای مثال ،ملــل اولیه کانادا اســتدالل میکنند که اولویت و تقدم در تملک سرزمین و قوه قانونگذاری به آنها اولویت بیشــتری از کبک در برخورداری از حق خودگردانی اعطا میکنــد .یا اینکه یک کبک مستقل چگونه میخواهد به معاهداتی که پیشتر بین ملل اولیه و حکام فرانسوی و بریتانیائی منعقد شده و پس از آن نیز از جانب دولت فدرال کانادا رعایت گردیده وفادار باقی بماند ،و بعالوه چرا این حق برای دیگر اقوام کانادا وجود نداشــته باشد .همینطور در نامه سرگشــادهای که به امضای جمعی و از جمله لوسین بوشــار در 19اکتبر 2005منتشر میگردد از همگی سیاستمداران ،روشنفکران ،رهبران سندیکاها، هنرمندان ،تجار و همه آنهایی که دوستدار کبک بوده و خواهان آیندهایی کامروا برای این جزیره کوچک فرانسهزبان در امریکا هستند ،با توجه به پیری و کاهش جمعیــت ،رقابت جهانی و موانع اقتصادی در پیش رو ،دعوت میشود تا به سه نکته مهم توجه نمایند: روشنبینی و اسیر توهم نشدن ،مسئولیتپذیری و همه بارها را بدوش دولت ننهادن ،و آزادی و جرات اندیشیدن درمسیری غیر از آنچه که در طول 40سال گذشته واقع گردیده است. از نکاتی که بنظر میرســد الزم اســت مورد دقت
نظر قرار گیرد تناقضی است که در بعضی از اهداف ســوورانیته در ارتباط با یکدیگر وجود دارد .حزب کبکی از طرفی تمایل دارد جامعهای بسازد که در آن به گوناگونی فرهنگی و زبانی ارج گذاشته شود و از طرف دیگر با تحمیلی نامیدن چندفرهنگی کانادا و مخالفت با آن میخواهد جامعهای الئیک که دارای یک فرهنگ و یک زبان مشترک است بنا نموده و اقدام به پذیرش مهاجرین و جذب ایشان در آن بنماید .این موضع صریح و روشــن حزب مذکور به این معنی اســت که دیگر چندفرهنگی یک ارزش و گنجینه محسوب نگردیده و باید مهاجرین کبک خود را آماده ی که از سازند تا به محض ورود با ارزشهای فرهنگ ابتدای تولد با آن رشد یافتهاند وداع نمایند .در واقع، در حالیکه در دهههای گذشته بسیاری از پناهندگان سیاسی و اجتماعی تمایل داشتند بهدلیل آزاداندیشی و جو آزادتر سیاســی و فرهنگی کبک در مقایسه با سایر استانها روی به این استان آورند ،عملی شدن اهداف سوورانیته معرفی شده توسط حزب کبکی این خطر را خواهد داشــت که نه تنها اســتقبالی از مهاجرت به کبک صورت نگیرد ،بلکه قبلیها هم به ی است که پیامدهای فکر مهاجرت مجدد بیفتند .بدیه این روند وسیعتر از این مختصر بوده که سعی خواهد شد تا در فرصتهای بعدی بدان پرداخته شود . مآخذ و منابع: Front de libération du Québec, http:// _en.wikipedia.org/wiki/Front_de lib%C3%A9ration_du_Qu%C3%A9bec. Namazi, V. (2011). Les trajectoires de l’immigration de l’intégration professionnelle des immigrants iraniens travaillant comme chauffeurs de taxi à Montréal, Thèse de doctorat, Université de Montréal October Crisis, http://en.wikipedia.org/ wiki/October_Crisis. Pour un Québec lucide, http://classiques. _uqac.ca/contemporains/finances publiques_qc/manifeste_qc_lucide.pdf
ملل اولیه کانادا اســتدالل میکنند که اولویت و تقدم در تملک ســرزمین و قوه قانونگذاری به آنها اولویت بیشتری از کبک در برخورداری از حق خودگردانی اعطا میکند
موضوع ماه
31 parnianmagazine.com April 2014 . No21
نسل دومیها و انتخابات کبک
نشاط تهرانی
Neshat Tehrani
این نوشــتار در حالی نوشــته میشود که شمارش معکوس برای انتخابات اســتانی کبک شروع شده ...اینجا همه احزاب شبیه هم اســت .ماراتونی نفسگیر که هر روز شگفتیهای هستند و هر کس روی کار تازهای میآفریند .از بسیاری جهات انتخابات پیش بیاید فرق خیلی زیادی در رو که در 7آوریل 2014برگزار میشــود یکی از مهمترین اتفاقات سیاسی این استان در سالهای اخیر اوضاع ما نخواهد داشت... به شمار میرود که نتیجه آن میتواند تاثیر زیادی بر جنبههای سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی این استان داشته باشد. در ســال 2012پارتی کبکــوا با بهــره گرفتن از اعتراضهای دانشجویی و سوار شدن بر موج شایعات و تبلیغات منفی که حزب لیبرال را در موضع ضعیفی قرارداده بود به صورت دولت اقلیت به قدرت رسید. البته این حزب امید زیادی داشــت که بتواند دولت اکثریت را از آن خود کند ولی موفق نشــد و از آن زمان همواره بر آن بوده است تا در فرصت مناسب انتخابــات مجدد برگزار کند تا به اکثریت مورد نظر خود دست یابد. در طــول این مــدت پارتی کبکــوا در جامه عمل موضوع ماه
فروردین .1393شماره 21
32
parnianmagazine.com
پوشــاندن به بســیاری از وعدههای انتخاباتی خود بخصوص در زمینههای اقتصادی موفقیت چندانی کسب نکردهاست اما به جای آن سه گام خطرناک برداشته است تا بستر مناسبی برای کسب آرای بیشتر فراهم کند .تالش پارتی کبکوا از سال 2012بر این بوده که از طرفی با طرح مسائل جنجالآفرین مانند قانونهای ســختگیرانه درباره زبان فرانسه (قانون ،)101الیحــه ارزشهای کبک و نیز تاکید بر ایجاد کشور مستقل کبک و برگزاری رفراندوم از طرفی به جلب نظر رایدهندههای سنتی این حزب بپردازد و از طرف دیگر فضایی کامال دوقطبی در جامعه ایجاد کند که البته در ایــن زمینهها تا حدودی موفق بوده اســت اما اثراتی که طرحهای اخیر بر جامعه داشته بسیار نامطلوب بوده و بخصوص خشونت و تنش را در جامعه گسترش داده است و حتی رکود اقتصادی و نگرانی صاحبان مشاغل شده است .تا جایی که در روزهای اخیر پارتی کبکوا به صورت کامال واضحی از مواضع تند و افراطی خود کوتاه آمده و سعی کرده تا تمرکز خود را بر مســائل اقتصادی قرار دهد و از بحثهای جنجالبرانگیز فاصله گیرد. اما نکته بارز و قابل توجهی که در انتخابات اخیر به چشم میخورد توجه خاص اقشار جوانتر جامعه و دانشــجویان و نیز مهاجران به ایــن انتخابات و حساســیت آنها به نتایج آن است .این نکته تفاوت اصلی انتخابات گذشته با انتخابات هفتم آوریل است. در انتخبات گذشته با این که مهاجران و نسل جوان بخش بســیار مهمی از واجدین شرایط رای دادن را تشکیل میدادند به نظر میرســید توجه زیادی بر احزاب شرکت کننده و سرنوشت انتخابات نداشتند. اما به نظر میرســد نوعی جنبش دانشــجویی در انتخابات اخیر به جریان درآمده که قراراســت سهم مهمی در تعیین سرنوشت استان کبک در این برهه از زمان داشته باشد. در روزهای اخیر ثبت نام دانشــجویان بخصوص دانشجویان غیرکبکی انگلیسیزبان برای شرکت در انتخابات به حدی زیاد بــود که دولت اقلیت را به شــدت نگران کرده و به واکنش واداشــت و باعث شد تا این دولت پا را از حداقلهای قانونی که برای واجدین شرایط رای دادن تعیین شده فراتر بگذارد و ســعی کند با درخواست مدارک بیشتر ،از شرایط اقامت دانشــجویان متقاضی شــرکت در انتخابات اطمینان حاصل کند تا به تعبیری از تاثیر «غیر کبکیها» در انتخابات جلوگیری کند .ناگفته نماند این اقدام از طرف دیگر احزاب و همچنین اقشار مختلف جامعه به شدت مورد انتقاد قرارگرفت.
اما در این نوشتار قصد این بود که به نقش جوانان ایرانی بخصوص نسل دوم مهاجر در انتخابات مورد بررسی قرارگیرد .متاسفانه در جامعه ایرانی مستندات خاصی که بتواند آمار درستی از تعداد و گرایشهای سیاسی ایرانیان مقیم استان کبک به دست بدهد وجود ندارد و اطالعات موجود تنها برمبنای مشــاهدات پراکنده ارائه میشود اما از شواهد چنین برمیآید که ایرانیان بخصوص نسل جوان مانند خیلی از اقلیتهای قومی برای شرکت در انتخابات عزمشان را جزم کردهاند و این بار کمی بیش از قبل درگیر مســائل روز جامعه شدهاند .خیلی از ایرانیان با این که چندین دهه گذشته را در کبک به سر بردهاند برای اولین بار تصمیم دارند رای بدهند .در این راستا با چند نفر از جوانان ایرانی مقیم مونترال صحبت کوتاهی داشتیم که به چکیدهای از آنها در زیر اشاره میکنیم: امیر دانشــجوی ســال دوم رشــته اقتصاد که یازده ســال است در مونترال زندگی میکند میگوید «من فکر میکنم جوانان به این انتخابات خیلی بیشــتر از انتخابات قبل توجه دارند .به خاطر این که نسبت به مسائلی که مطرح شده خوشبین نیستند و آینده خود را در خطر میبینند .بخصوص ما به شــدت با ایده جدایی کبک از کانادا مخالفیم اما من و همساالن من اعتقاد داریم حزب لیبرال از نظر اقتصادی خوب عمل نکرده است .آنچه من در بین دوستان کانادایی خودم مشاهده کردهام این است که بیشتر دوستان کانادایی من ترجیح میدهند رای خود را به حزب همبستگی کبک بدهند .البته این دوستان آگاه هستند که حزب همبستگی موافق استقالل کبک است اما زیاد نگران این مسئله نیستند به خاطر این که گمان میکنند حزب همبستگی این مسئله را در اولویت اهداف خود قرار نداده است .اما دوســتان ایرانی من همه قصد دارند به حزب لیبرال رای بدهند .خیلیها را میشناسم که اولین بار است قصد دارند در انتخابات شرکت کنند و در انتخابات قبل اصال نه عالقه و نه انگیزهای برای شــرکت در انتخابات یا کسب اطالع درباره احزاب نداشــتند اما امسال با جدیت پیگیر بحثها و اخبار هستند و حتی خانوادههای خود را تشویق میکنند تا برای جلوگیری از مشکالتی که باور دارند با روی کار آمدن پارتی کبکوا نصیب کبک میشود در انتخابات شرکت کنند و به حزب لیبرال رای بدهند. ساناز 19ساله و دانشجوی کالج میگوید« :خانواده من زیاد سیاسی نیستند در ایران هم سیاسی نبودند و عالقهای به این مسائل نداشتند در ضمن اعتقاد دارند اینجا همه احزاب شبیه هم هستند و هر کس روی کار بیاید فرق خیلی زیادی در اوضاع ما نخواهد داشت
اما من حتما در انتخابات شــرکت میکنم و سعی میکنم پدر و مادرم را هم تشویق کنم در انتخابات شرکت کنند .من به حزب لیبرال رای میدهم چون بقیه احزاب با این که برنامههای اقتصادی بهتری دارند ولی هنوز بر جدایی کبک از کانادا تاکید دارند و من فکر میکنم این مسئله در سرنوشت من موثر است. من مونترال را بســیار دوست دارم و قصد ندارم در آینده به جای دیگری نقل مکان کنم اما متاسفانه فکر میکنم اگر پارتی کبکوا یا احزاب دیگر که طرفدار جدایی هستند به قدرت برسند و بخواهند کبک را مستقل کنند من چارهای غیر از ترک کبک به نظرم نمیرسد». کیــان در مونترال به دنیا آمده و 18ســال دارد و در این انتخابات «رای اولی» به حســاب میآید اعتقاد دارد شــرکتش در انتخابات زیاد فرقی نمیکند .او میگوید« :من در انتخابات شــرکت نمیکنم چون فرقی نمیکند .ما در منطقهای زندگی میکنیم که همه انگلیسیزبان هستند و حزب لیبرال با درصد باالیی از «آرا پیروز میشود به همین دلیل فکر میکنم رای دادن یا ندادن من فرقی نمیکند ضمن این که راستش من فکر میکنم حتی حزب لیبرال با این که طرفدار جدایی نیست برنامههای اقتصادی خیلی قوی ندارند و در واقع من طرفــدار هیچ یک از احزاب موجود نیستم اما در بین دوستان ایرانیام کسانی را میشناسم که همه به حزب لیبرال رای میدهند». از ســارا 20ســاله در مورد دیدگاه و دانش سیاسی همساالن و دوستان ایرانیاش سوال میکنم که چنین پاسخ میدهد« :به نظر من دوستان من چه ایرانی و چه غیر ایرانی خیلی اطالع دقیق از سیاست و احزاب و مواضع آنها ندارند .در انتخابات اخیر هم خیلی تحت تاثیر تبلیغات کاندیداها قرار دارند مثال چند روز پیش که خانم داوید به دنشگاه آمده بود و سخنرانی کرده بود اغلب بچهها تصمیم گرفتند به حزب همبستگی کبک رای بدهند .امروز که یکی از نمایندگان حزب لیبرال برای سخنرانی در دانشگاه حاضر شد خیلی از همانها تصمیم گرفتند بــه لیبرالها رای بدهند. به خاطر همین همه اعتقاد دارند مناظره آخر قبل از انتخابات خیلی مهم است .البته این بار دوستان من خیلی بیشتر از قبل صحبت از رای دادن میکنند. به هر روی انتخابات هفتم آوریل اســتان کبک هر نتیجهای که داشته باشد اثر آن در سرنوشت این استان و حتی تاثیر آن بر سایر استانهای کانادا انکارناپذیر است .آنچه مشخص است در این انتخابات جوانان و مهاجران نقش به سزایی ایفا میکنند و آنها آینده این استان را رقم خواهند زد .
در روزهــای اخیــر ثبت نام دانشجویانبخصوصدانشجویان غیرکبکی انگلیســیزبان برای شــرکت در انتخابات به حدی زیاد بود که دولت اقلیت را به شدت نگران کرده...
موضوع ماه
April 2014 . No21 33 parnianmagazine.com
من مهتابم و این قصه من است
جز غذاها ،همه چیز کانادا را دوست دارم! گفتگوی میترا روشن با یک دختر ناشنوای ایرانی مقیم کانادا
میترا روشن
Mitra Roshan
مهتاب یک دختر زیبا و ناشنوای چهلساله است که از پانزده سال پیش به کانادا آمده است .او میگوید که عاشــق کاناداست! مهتاب باسواد و اهل کتاب و جدول است .تا آخر دبیرستان را در مدرسه ناشنوایان تهران درس خوانده اســت و در ریاضیات و نقاشی همیشــه در کالس ،بهترین نمرهها را داشته است. همچنین در شنای نوجوانان مدال نقره به دست آورده
اســت .مهتاب پس از فوت پــدر و مادر ،با خواهر بزرگش به کانادا مهاجرت کردند .ســرمای کانادا و همه سختیهای مهاجرت برایش در مقابل امتیازاتی که در زندگی در کانادا پیدا کرده است چیزی نیست: «من در ایران همیشــه تحت مراقبت بودم .از لحاظ قانونی هم گفتند مهجور هستم و اجازه ندارم خودم تنها به پولم دست بزنم یا تصمیم بگیرم .چون صرع
در کانــادا از همه لحاظ آزاد هستم .خودم از کارت
بانکم اســتفاده میکنم، اجارهام را میدهم...
قصه من
فروردین .1393شماره 21
34
parnianmagazine.com
و بیماری روحی داشتم نباید تنها زندگی میکردم، همیشــه در کنار یکی از اعضای فامیل بودم .اجازه نداشــتم برای خودم بیرون بروم و آزاد نبودم تا هر لباسی را که میخواهم بپوشم .یکبار در خیابان حمله صرع به من دست داد و پس از بهوش آمدن ،نفهمیده، روســریام را باز کردم؛ مجبور شدم که یک ساعت کنار خیابان بنشــینم تا دختر داییام ماموران را قانع
از اداره پلیس به خانه ما زنگ زدند و گفتند که پرونده را بستهاند .حتی گفتند در این ماجرا تقصیر خود مهتاب
بوده و نباید به آن خانم اعتماد میکرده است! کند که من بیمار هستم و حتی ممکن است در حال حمله تشــنج صرع ،به خودم ادرار کنم...در کانادا از همه لحاظ آزاد هستم .خودم از کارت بانکم استفاده میکنم ،اجارهام را میدهم و ...من با دوستان ناشنوایم در یک ساختمان بزرگ زندگی میکنیم .هرکدام برای خودمان یک ســوییت ساده اجارهای با آشپزخانه و یک حمــام داریم .هفتهای یکی دو روز با خانوادهام هستم و بقیه را در خانه مخصوص ناشنوایان زندگی میکنم .همســایهها از دوستانم هستند و دائم با هم حــرف میزنیم و به هم کمک میکنیم .در کبک دو زبان اشاره هست .یکی زبان اشاره انگلیسی و یکی فرانســه که با هم خیلی فرق دارند .من هردو را یاد گرفتهام ولی انگلیسی را بهتر میدانم .اگرچه بیشتر دوستان صمیمیام ناشنوایان فرانسویزبان هستند». مهتاب عاشــق گردش بیرون از خانه و پوشــیدن لباسهای رنگ و وارنگ است« :خواهرهایم همیشه حتی در آخر هفتهها کار میکنند .ولی ناشــنواها و پیرهای بازنشسته بیکار هستند و من تقریبا همیشه با دوستان ناشنوایم بیرون میروم .فقط اگر هوا خراب باشد در خانه میمانیم و با اینترنت و اسکایپ حرف میزنیم .اینجا ناشنواهای هر محل ،خودشان هفتهای یکبار در یک کافیشــاپ جمع میشوند .هفتهای یک روز هم در یک رستوران ارزانقیمت که غذای خوب دارد قرار میگذارند .ناشنواها اینجا بین پانصد تا هشتصد دالر ماهانه حقوق میگیرند .البته وسایلی مثل ســمعک یا تلفن مخصوص یا مترجم تلفنی یا حضوری برای ناشــنوایان مجانی است .ولی چون همه مســتقل زندگی میکنند کمک دولت صرف اجــاره خانه ،غذا ،مترو و اتوبوس و برق و اینترنت و ...میشود و برایشان دیگر پولی نمیماند .اگر مثل من خوششانس نباشند و خانوادهای نداشته باشند که به آنها کمک کند ،در فقر زندگی میکنند .مخصوصا اگر همراه با ناشــنوایی ،معلولیت دیگری هم داشته باشند .بعد هم اینجا اکثر ناشنواها بیسواد هستند و حتی الفبا یاد نگرفتهاند! ولی اگر کامپیوتر داشته باشند میتوانند با هم حرف بزنند .ولی بیشترشان حتی یک کامپیوتر قدیمی هم ندارند .من خودم یک کمی پول دارم .یکی از برادرهایم که در امریکاست هم به من کمک میکند .هرچه الزم داشته باشم برایم میخرد و
میفرستد .هرچند سال یکبار هم مرا به خانه خودش میبرد .ناشــنواهای دیگر به من حسودی میکنند! مخصوصا چون خانهام خیلی تمیز است یا وسایل خوبی دارم .میگویم خوب شما هم میتوانید تنبل یا کثیف نباشــید! به جای اینکه پولتان را به سیگار و مشــروب و لوتو بدهید ،برای خودتان چیزهای قشنگ بخرید! من خیلی کم دیدهام که یک ناشنوا کار کند .یعنی منظورم کار مرتب اســت وگرنه خیلیها
گاهگاهی در مقابل مبلغی کم هرکاری که از دستشان بر بیاید را انجام میدهند .البته اگر کسی به آنها کار بدهد .بعضیها هم به مردم کارت میفروشــند .از آن کارتهایی که رویش عالمتهای زبان اشاره را نوشته است». از مهتاب میپرســم آیا بین خودش به عنوان ایرانی با بقیه ناشــنوایان کانادایی فرقی میبیند و او جواب میدهد« :مــن یک کمی جدیتر هســتم .آنها قصه من
35 parnianmagazine.com April 2014 . No21
بیشــتر میخندند و شــوخی میکنند .از برخی شوخیهایشان مخصوصا اگر مودبانه نباشد خوشم نمیآیــد .دوســتانم مثل من خیلی تمیز نیســتند، دستهایشــان را مرتب نمیشویند و یا اگر چیزی روی زمین بیافتد برمیدارند و میخورند...من از کار غیر قانونی هم خیلی بدم میآید .اگر ببینم یکی سر دیگری کاله میگذارد یا مالش را برمیدارد ،یا دروغ میگوید ،خیلی عصبانی میشــوم! من یک مدت با یک خانم ناشــنوای انگلیســی زندگی میکردم که میگفــت خیلی مرا دوســت دارد و برای او ،من با بقیــه دخترهایش فرقی ندارم ولی بعد از چند وقت همه قبضهای خانــه و اجارهنامه را به نام من کرد و خودش هــم طال و جواهرهای یادگاری مادرم را از من قرض کرد و همه پولهایم برداشــت و برای ســه ماه به یک کشور دیگر رفت .من یکی دوهفته بــدون آب و غــذا در انتظار برگشــت او در خانه منتظرشدم و بعد به ســراغ خانوادهام رفتم و کمک گرفتم .با خواهرم به اداره پلیس رفتیم و از آن خانم شکایت کردم .آنجا به مترجم ناشنوایان پلیس هرچه میدانســتم را گفتم ،مثل اینکه دختر این خانم (که ناشنوا هم نیســت) با من دعوا کرده و میگوید که طالهایم دست اوست و پس هم نمیدهد ،خودش یک خانه در خارج شهر دارد و در آنجا مواد مخدر قایم میکند و پول میگیرد .یــا اینکه او و مادرش یکبار پول از جیب یکی از دوستانشــان برداشتهاند. وقتی مترجم اینها را برای پلیس میگفت به من گفتند که مواظب باشم چون این جور افراد خطرناک هستند و باید دستگیر شوند .ولی بعد که به سراغشان رفتند نمیدانم چرا همه چیز تمام شــد .از اداره پلیس به خانه ما زنگ زدند و گفتند که پرونده را بستهاند .حتی گفتند در این ماجرا تقصیر خود مهتاب بوده و نباید به آن خانم اعتماد میکرده است! من برای دستبند و گردنبند جواهر مادرم خیلی گریه کردم ولی بعد سعی کردم فراموش کنم و ناراحت نباشم». از مهتاب میپرسم که چه چیز کانادا را خیلی دوست دارد و کدامش را اصال دوســت ندارد؟ در جواب میگوید« :آزادی زندگی در اینجا را خیلی دوســت دارم .دولت با ناشــنواها مهربان است .یک استقالل مالی ،هر چند کم میدهند .اینکه میتوانم با دوستان ناشنوایم به رستوران و پارک و کنسرتهای مجانی خیابان برویم؛ -اینجا سالی یکبار فستیوال ناشنوایان است و ناشنوایان کشورهای دیگر هم میآیند و دور هم جمع میشــویم -...اما غذاهای کانادا را خیلی دوســت ندارم .مثل غذاهای ایران خوشمزه نیست. خوراکیهــای ایران را هیچ کشــور دیگری ندارد! قصه من
فروردین .1393شماره 21
36
parnianmagazine.com
غذاهای اینجا یک نواخت است .برای سالمتی هم خیلی خوب نیســت .معده من حساس است و با غذاهای اینجا دلم درد میگیرد! خوشبختانه خواهر وسطی من که با او خیلی صمیمی هستم هفتهای یک روز را مخصوص من گذاشــته است! او به کارهایم میرسد ،اگر دکتر یا کار اداری داشته باشم مرا بیرون میبرد و اگر در خانه باشیم برایم غذاهای خوشمزه ایرانی درســت میکند و یک ظرف هم میدهد تا برای دوستان ناشنوایم ببرم! من عاشق دستپخت او هستم .یاد غذاهای خوشمزه مادرم میافتم .مثل او هم موقع آشپزی برایم آواز میخواند!» مهتــاب در جواب اینکه آیا دلش میخواهد به ایران برگردد کمی فکر میکند و میگوید« :آره! ولی فقط بــرای یک مدت کوتاه! آنهم برای غذاها و میوهها ،و اینکه به شمال بروم و یاد بچگیهایم بیفتم و چند نفر از فامیلها را ببینم .ولی اگر زیاد بمانم حوصلهام سر میرود .آخر در ایران حتی یک دوســت ناشنوا هم نداشتم .بعد هم ایران همهاش دعواست .مردم ناراحت و عصبانی هستند .من در روز باید چند تا دارو بخورم تا زنده بمانم .نباید عصبانی یا ناراحت شــوم چون تشنج بیشــتری میگیرم .ایران برای حال من خوب نیست .من چند سال پیش یک بار رفتم تا سهم ارثم را از خواهر کوچکم که در ایران است ،بگیرم .شوهرش عصبانی شد و با من دعوا کرد! بعد هم گفت که آدم مهمی است و مرا به جایی میبرد که اول معلوم شود من در کانادا چه کارها کردهام .البته خانوادهام کمک کردند ،وکیل هم گفت که چون مهجور هستم دادستان فورا میتواند پولم را پس بگیرد .با اینحال ما شکایت نکردیم و برادر و خواهرهای دیگرم کمک کردند و بیشتر پولم را برایم پس گرفتند .ولی چند ماه دعوا و گریه و اوقات تلخی داشــتم .خواهرم هم از آن روز دیگر با من قهر کرده است». از مهتاب میپرسم چه آرزو یا هدفی برای آینده دارد و او در جواب میگوید« :من خیلی دوست دارم کنار خواهر و برادرهایم باشــم و به آنها کمک کنم .من بخاطر بیمــاریام نمیتوانم ازدواج کنم و یا بچهدار شــوم .برای همین باید حتما با خانوادهام باشــم .با خواهر وسطیام در کانادا قرار گذاشتهایم یک خانه خوب درست کنیم و وقتی پیر شدیم ،برادرهایمان را که تنها و در کشورهای دیگر زندگی میکنند را اینجا پیش خودمان بیاوریم .دلم میخواهد یکبار دیگر مثل دوران کودکی همهمان دور هم جمع شــویم و همه سختیهای سالهای گذشته را فراموش کنیم».
دلم میخواهد یکبــار دیگر مثل دوران کودکی همهمان
دور هم جمع شــویم و همه سختیهای سالهای گذشته را فراموش کنیم
وظایف قانونی کارفرمایان در قبال کارمندان -بخش چهارم
الزامات قانونی در روند استخدام نیروی کار
محمد علی شاکرمی Ali Shakarami
استخدام نیروی انسانی جدید هم به مانند بسیاری از امور دیگر در کانادا نیازمند توجه و دقت باال است. کارفرمایان میبایســت موارد مهمی را در پروســه اســتخدام از درج آگهی در وبســایتهای کاریابی و ســایتهای اجتماعی گرفته تا نحوه مصاحبه و انجام اقدامــات اداری رعایت کرده و قوانین مدون دولتهای استانی و فدرال را در این ارتباط مد نظر قرار دهند. رعایت برابری و تســاوی بین افــراد و اجتناب از برخوردهای تبعیضآمیز در تمامی مراحل استخدامی از مواردی هســتند که در این مقاله به اجمال به آنها پرداخته خواهد شد. صرف نظر از اینکه آیا کارفرمایان به دنبال بکارگیری فرد جدیدی برای سازمان خود بوده و یا قصد ارتقاء فردی از داخل شــرکت به شغل و مسئولیتی باالتر را دارند ،میبایســت در تمامی مراحل استخدامی، اســتانداردهای دولت کانــادا در زمینــه برابری و تســاوی حقوق افراد یعنی قانون حقوق بشر کانادا Canadian Human Rights Actو قانــون
برابــری شــغلی Employment Equity Act را رعایت نموده و از اینکــه در هیچیک از مراحل استخدامی رفتاری تبعیضآمیز از طرف سازمانشان اعمال نشده باشد ،اطمینان حاصل نمایند. یازده محدوده تاکید شده در قانون حقوق بشر کانادا که به واسطه آنها احتمال اعمال تبعیض علیه نیروی کار کانادایی وجود دارد عبارتند از: نژاد، قومیت، رنگ پوست، سن، جنسیت، دین و مذهب، تمایالت جنسی، وضعیت تاهل، شرایط خانوادگی، معلولیت فیزیکی و حتی محکومیت کیفری که توسط دادگاههای کانادا به آن رسیدگی شده و فرد دوره تادیبی خود را طی
کرده باشد. بنابراین بر طبق قانون بســیار حائز اهمیت است که تمامی کارفرمایان کانادایی از اینکه ویژگیهای فردی متقاضیان هیچگونه تاثیری بر روی روند اســتخدام آنها نداشــته و با تمامی افــراد از رنگها ،مذاهب، جنسیتها و سنین متفاوت به طوری یکسان رفتار و تنها بر اساس میزان قابلیتها و مهارتهایشان مورد سنجش قرار گرفته باشند ،اطمینان حاصل نمایند. باید به این نکته نیز توجه داشت که مسئولیت هرگونه رفتار تبعیضآمیزی از طرف افراد یک بنگاه اقتصادی بر علیه فرد تازه استخدام شده و یا در حال استخدام نیز به عهده کارفرما بوده و طبق قانون ،اوســت که مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. بدین صورت کارفرما موظف است در مواردی که فرد یا افرادی در درون ســازمان اقدام به رفتارهای تبعیضآمیز و بیاحترامــی در هر یک از زمینههای یازدهگانه ذکر شده ،نسبت به افراد در حال استخدام مینمایند ،ســریعا واکنش نشــان داده و با دخالت در این مــوارد نه تنها جلوی هرگونه فرقگذاری و
مســئولیت هرگونــه رفتار تبعیضآمیزی از طرف افراد یک بنگاه اقتصادی بر علیه فرد تازه اســتخدام شده و یا در حال اســتخدام نیز به عهده کارفرما است
توصیههای کاربردی
فروردین .1393شماره 21
38
parnianmagazine.com
تبعیض را بگیرد بلکه با خاطیان برخورد نماید. طبق قانون برابری و تســاوی کانادا و قانون تطبیق تکالیف Duty of Accommodateکارفرمایان برای رعایــت عدالت و انصاف ممکن اســت در مواردی مجبور به رفتاری متفاوت و غیر یکسان با متقاضیان مختلف گردند .به عنوان مثال درخواست انجام امتحان کتبی برای استخدام در یک شغل معین به طوری یکسان و از تمامی افراد متقاضی منصفانه نبوده و کارفرما میبایست به منظور ایجاد شرایطی یکســان ،در مورد افرادی که دارای مشــکل بینایی هستند نوع دیگری از تســت و مصاحبه را تدارک ببیند .همچنین مطمئن شــوند که معابر ورودی و خروجی ســاختمان بنگاه اقتصادیشان برای افراد ســوار بر ویلچر هم امکانات الزم را داشته باشد .به این ترتیب و بر طبق این قانون ،شانس استخدام برای همــه افراد اعم از معلول و غیــر معلول ،زن و مرد، مسن و جوان ،متاهل و مجرد یکسان بوده و همگی از حقوق و شرایطی برابر برخوردار خواهند بود. البته قانــون تطبیق تکالیف کانــادا کارفرمایان را بصــورت صد در صد محدود نکــرده و چنانچه
شرکتها برای تبعیت از این قانون دچار مشکالت تکنیکی و یا هزینههای باال و غیر پیشــبینی شده گردند دولت با ارائه کمکهــای مالی ،آنها را در استانداردســازی مراحــل استخدامیشــان یاری میکند. از طرف دیگر سازمانهایی که زیر نظر دولت فدرال کانادا (و نه تمام دولتهای اســتانی) فعالیت دارند، حتی موظــف به رعایت الزامات بیشــتری در این خصوص بوده و به عنوان مثال میبایست در روند استخدامی خود شرایط و امکانات را برای افراد نابینا نیز فراهم نمایند .طبق قانون برابری شــغلی کانادا، سازمانهای دولتی مرتبط با دولت فدرال موظف به ایجاد فرصتهای شغلی مساوی برای بومیان اولیه کانادا ،زنان ،افراد دارای معلولیت جســمی و حتی اقلیتهای قابل تشخیص ()Visible Minorities در مقایسه با دیگران نیز میباشند. در مقاالت بعدی به دیگر الزامات کارفرمایان در روند استخدامی افراد پرداخته خواهد شد. این نوشتار بر اســاس اطالعات سایتهای رسمی دولتی در مارچ 2014تکمیل شده است .
کارفرمایان بــرای رعایت عدالت و انصاف ممکن است در مواردی مجبور
به رفتــاری متفاوت و غیر یکســان با متقاضیان مختلف گردند
توصیههای کاربردی
39 parnianmagazine.com April 2014 . No21
مجیدبسطامی
editor@parnianmagazine.com
االن زمان مناسبی برای خرید خانه است؟ از وبالگ مجید بسطامی
توصیههای کاربردی
فروردین .1393شماره 21
40
parnianmagazine.com
دوستانی میپرسند آیا هماکنون زمان مناسبی برای خرید خانه در تورنتو (یا دیگر شهرهای ایرانینشین کانادا) هست؟ آیا اگر صبر کنند قیمتها پایین نخواهد آمد؟ عمدتا این پرسش را دو گروه از افراد مطرح میکنند .گروه اول کسانی هستند که میخواهند اولین خانهاشان را در کانادا خریداری کنند و خوب! اگر این احتمال وجود داشته باشد که قیمت خانه در ماههای آینده کاهش قابل توجهی داشته باشد ترجیح میدهند مدتی صبر کنند و با هزینه کمتری سراغ خانه بروند یا با هما میزان سرمایه ،خانه بهتری تهیه کنند .گروه دوم کسانی هستند که به سرمایهگذاری در این عرصه فکر میکنند؛ بهویژه ایرانیان تازهوارد که فعال قصد اقامت ندارند و میخواهند با خرید یک خانه و اجاره آن ،جای پایی در کانادا بازکنند و منبع درآمد و سرمایهای برای خود تامین کنند .در اینجا سعی میکنم تا آنجا که سواد عمومی نویسنده از مطالعه گزارشهای مرتبط با این بحث اجازه میدهد به این پرسش پاسخ دهم. اول ،آنچه در ادامه بیان میشود به عنوان موضوعات کلی و براساس نتایج تحلیلهای اقتصادی کارشناسان است .بدیهی است که وضعیت قیمتها در یک شهر یا یک منطقه خاص از آن شهر ممکن است تابع شرایط خاصی باشد که با فرمولهای رایج و عمومی مطابقت نکند .مثال در چند سال اخیر، در مناطقی که در ناحیه تحصیلی اطراف دبیرستان ریچموندهیل قرار دارند قیمت خانه بسیار بیشتر از سایر نواحی این شهر افزایش یافته که دلیل آن، رتبه بسیار باالی این دبیرستان (اول در استان انتاریو و یکی از 5دبیرستان کل کانادا) در آزمونهای پایه است .به همین دلیل مثال اگر قیمت خانه در یک ســال آینده در کل ریچموندهیل کاهش یابد بعید است که در منطقه مرتبط با این مدرسه چنین اتفاقی بیافتد .این مثال را از این جهت بیان کردم که توضیح دهم آگاهی از مشــخصات ویژه هر منطقه مسئله بسیار مهمی است و در زمانی که قصد خرید دارید ،دریافت مشاوره از فرد خبره و مورد اعتماد ضروری است. دوم ،تقریبا همــه اقتصاددانان کانادایی بر این نکتــه اتفاق نظر دارند که قیمت خانه در کانادا به طور غیر واقعی افزایش یافته و سایر شاخصهای اقتصادی مرتبط ( ،affordabilityرقم بدهی عمومی ،نرخ سرمایهگذاری شــرکتهای بزرگ ســاخت مســکن در اجرای طرحهای جدید ،سهم هزینههای خانوار در مقایســه با متوســط قیمت خانه )...از این واقعیت حکایت میکنند که وضعیت مسکن یک دوران بازگشتی خواهد داشت و ایــن قیمتها نمیتوانند در این حد باقی بمانند و قطعا کاهش خواهند یافت .در واقع ،این اقتصاددانان بر سر اصل موضوع اختالف ندارند بلکه اختالف بر سر این است که -1این کاهش دفعی خواهد بود یا تدریجی و -2رقم آن به شــکلی خواهد بود که به یک بحران در بازار مسکن (که میتواند به ایجاد بحران در سایر بازارهای سرمایهای و مالی نظیر امریکا) منجر شود یا نه .اغلب تحلیلها بر این موضوع متکی است که بعید است این کاهش شدید و توام با ایجاد فضای بحرانی شود چون هم دولت قبلی لیبرال و هم دولت محافظهکار به شکلی نسبتا خوب ،با استفاده از ابزارهای
مالی و سیاستگذاری از بروز چنین بحران احتمالی جلوگیری کردهاند .نمونه چنین ابزاری ،محدودسازی شرایط پرداخت وام به خریداران اولین خانه از نظر سقف زمان دریافت وام و پیش پرداخت است. ســوم ،اما از ســوی دیگر گروه دیگری (عموما از غیراقتصاددانان و بیشتر فعاالن بازار خرید و فروش امالک) هستند که یادآوری میکنند چنین سخنانی تازگی ندارد و حداقل از پایان سال 2012و در تمامی سال 2013عدهای از خالی شدن حباب قیمتها در بازار مسکن خبر میدادند درحالی که به غیر از چند مورد محدود مثال کاهش قیمتها در بریتیش کلمبیا و یا توقف نصبی افزایــش قیمتها در بازار کاندو در تورنتو ،سال 2013تقریبا تماما به افزایش قیمت گذشت به طوریکه در پایان این سال به رکوردهای جدید در افزایش قیمت مسکن دست یافت .ضمن اینکه مثال اتفاقی که در بازار کاندو افتاد فاصله بسیار زیــادی با پیشبینیهای اقتصاددانان داشــت که از یک افت قیمت حداقــل 6درصدی خبر میدادند. این منتقدان معتقدند که افزایش قیمت منزل کماکان در ســال 2014هم ادامه خواهد یافت حاال شاید با سرعت و شیب مالیمتر اما علل افزایش قیمت خانه سر جای خود است و چون این علتها فعال هستند، معلولها هم به کار خود ادامه میدهند. چهارم ،عمدتا دو عامــل را میتوان موتور حرکت قیمتها در سالهای اخیر دانست که یکی فراگیرتر است و دومی ،اگرچه محدود اما به شکلی که توضیح خواهم داد تاثیر خود را داشته است .عامل اول کاهش شدید نرخ بهره به واسطه بروز رکود اقتصادی از سال 2008بوده که همچنان از سوی بانک مرکزی کانادا در همان شرایط نگه داشته شده است .البته بانکهای کانادایی به مرور و به ویژه برای وامهای بلندمدتتر (که وام مســکن هم از آن گروه اســت) این نرخ را اندکی افزایش دادهاند امــا چون کماکان نرخ بانک مرکزی بســیار پایین است در مجموع رویاییترین نرخهای بهره در تاریخ کانادا برای وام مسکن چه در مورد نرخ شناور ( variableکه متناسب با افزایش یا کاهش نرخ پایه primeتغییر میکند) و چه ثابت ( fixedکه در یک بازه زمانی مشخص و توافق شده بین 3تا 5ســال ،ثابت میماند) در این چند ساله به
حضور مهاجــران ثروتمند چینی و ایرانی و برخــی نقاط دیگر در شــهرهایی چون ونکوور ،تورنتو و مونترال به شدت بر روی بازار مسکن این شهرها تاثیر گذاشته است
مشتریان پیشنهاد شده است .این نرخهای بسیار پایین سبب شدهاند که پرداخت اقساط وام زیر 1500دالر در ماه برای خریــد کاندو یا تاونهاس کامال عادی شود و چنین عددی ،اجارهنشینی را برای کسانیکه حداقلی از پسانداز برای خرید خانه داشــتند غیر منطقی جلــوه میداد و به هجوم متقاضیان از جمله زوجهای جــوان و تازه مهاجران به بازار مســکن انجامید که نتیجــهاش داغ ماندن تنور قیمتها بوده است .از ســوی دیگر نرخ بهره بسیار پایین ،سبب شد که سپردهگذاری چه به صورت انواع حسابهای
ســرمایهگذاری و چه در بازار سهام ،از سود بسیار ناچیزی که عموما کمتر از نرخ تورم یا معادل همان بوده برخوردار شود که در مقابل متوسط سود بازار امالک ،ضرر کردن محسوب میشود و به همین دلیل بسیاری از خانهدارها هم تشویق شدند که با خارج کردن سرمایههای خود از بانکها یا بازار سهام (غیر امالک) از این نرخ بهره بسیار پایین بهرهمند شوند و آپارتمانها یا خانههای دیگری به قصد اجاره دادن و ســرمایهگذاری درازمدت تهیه کنند .خود همین فشار تقاضا ،بر افزایش نرخ مسکن موثر بود .همه توصیههای کاربردی
April 2014 . No21 41 parnianmagazine.com
تقریبا همه اقتصاددانان کانادایی بر این نکته اتفاق نظر دارند که
قیمت خانه در کانــادا به طور غیر واقعی افزایش یافته و سایر شاخصهای اقتصادی مرتبط از این واقعیــت حکایت میکنند که وضعیت مسکن یک دوران بازگشتی خواهد داشت
اینها به همان عامل اول یعنی پایین بودن نرخ بهره مربوط میشود. پنجم ،اما عامل دوم که بیشتر در شهرهای بزرگ کانادا موثر بوده اما موج آن به تدریج به شهرهای کوچکتر اطراف شهرهای بزرگ و سایر نقاط کانادا هم رسیده بحث مهاجرت اســت؛ هم مهاجــرت از خارج به داخل و هم مهاجرت بین استانی .در همه دهه اخیر و بهویژه در این 6-5سال ،حضور مهاجران ثروتمند چینی و ایرانی و برخی نقاط دیگر در شهرهایی چون ونکوور ،تورنتو و مونترال به شــدت بر روی بازار مسکن این شهرها تاثیر گذاشته است .این وضعیت که خصوصا در مورد چینیهــا و ایرانیها به دلیل وضعیت اقتصاد دولتی این کشورها توام با پولهای بادآورده ،فسادهای مالی و یا ارزش افزوده فراوان به دلیل افزایش غیرطبیعی قیمت در یک بخش یا تفاوت چشــمگیر نرخ ارز ،به نوعی سرمایهداری نوظهور منجر شــده کامال مشهود است .مثال شما میتوانید االن چینیهایــی را در تورنتو ببینید که از نظر طبقه اجتماعی تا دو دهه پیش حتی عضو طبقه متوســط قرار نمیگرفتهاند اما به واسطه رشد سریع ،غیرطبیعی و نامتوازن اقتصادی ،با فروش یک خانه بزرگ پدری در پکن یا شانگهای ،هماکنون 3-2خانه در تورنتو به صورت نقدی خریداری کردهاند .نظیر همین مثالها را به فراوانی میتوان در مورد ایرانیها هم دید .توجه داشته باشید که مثال در مونترال ،هر دو این ملیتها، تقریبا تمامی ظرفیت ویزای ســرمایهگذاری استان کبک را تشکیل میدهند و خرید و فروش چند هزار توصیههای کاربردی
فروردین .1393شماره 21
42
parnianmagazine.com
خانه در بازار نسبتا کوچک کانادا ،تاثیری عظیم دارد. اما نباید پنداشــت که این موضوع فقط محدود به کسانیکه با ویزای سرمایهگذاری وارد کانادا میشوند بوده است .برعکس ،تعداد بسیار زیادی از کسانیکه در چند سال اخیر با ویزای نیروی متخصص به کانادا آمدهاند از نظر ســن و ســال ،تخصص و موقعیت اجتماعی در شــرایطی بودهاند که امکان مالی برای خرید یــک خانه ولو کوچــک را در همان ابتدای ورود داشتهاند و خیلیها هم چنین کاری را به همان دلیلی که پیشتر بیان شد (نوعی سرمایهگذاری) انجام دادهاند .به اینها باید طیف گستردهای از سوریها (و بعضا لبنانیها) هم اشــاره کرد که به واسطه جنگ داخلی در این کشور به کانادا سرازیر شدهاند و عموما از افراد طبقات متوسط به باالی این کشور بودهاند که درگیر اردوگاههای پناهندگان در کشورهای اطراف نشدهاند .افزایشهای عجیب و غریب در قیمت خانه به ویژه در برخی نقاط مطلوبتر زندگی در شهرهای ونکوور و تورنتو را باید حاصل همین عامل دومی یعنی حضور مهاجران ثروتمند دانست .در کنار اینها، باز به دلیل همان رکود پیشــتر مطرح شده ،افزایش شدید نرخ بیکاری در برخی استانهای ثروتمند کانادا و بازار کار بســیار موفق در برخی استانهای میانی و غربی ،ما با یک روند بســیار شــدید مهاجرت از اســتانهایی چون انتاریو و بریتیش کلمبیا به سمت استانهای چون البرتا ،ساسکاچوان و منیتوبا مواجه بودهایم که قیمت خانه را در این استانها هم افزایش داده است بهویژه که یک مهاجر دائم به این استانها،
با فروش یک خانه متوسط یا آپارتمان در شهر قبلی، میتوانســت یک خانه بزرگ در این شــهرها تهیه کنــد .با توجه به واقعیتهای موجود ،اگر چه روند مهاجرت بین استانی چون سالهای گذشته و به ویژه فاصله 2010تا 2012نیســت اما با مراجعه مستقیم آن دسته از مهاجران نیروی متخصص که واقعا برای کار به کانادا میآینــد! این روند افزایش جمعیت و باال رفتن تقاضا برای مسکن در این استانها متوقف نخواهد شد. ششــم ،به عنوان یک جمعبندی از مجموعه این بحثها میتوان باز به ســوال اول بازگشــت .آیا قیمت منــزل در کانادا بــهزودی کاهش خواهد یافت؟ نظر اقتصاددانان که ســرجای خود اســت و از نظر آنها ،شــاخصههای اقتصادی مطرح شده خیلی بیش از حد منتظر گذاشــته شدهاند! اما در مــورد دو عامل محرکه قیمت مســکن یعنی نرخ بهره و مهاجرت ،واقعیتهای اقتصادی میگویند بانک مرکزی باید در سال 2014باالخره نرخ بهره را افزایــش دهد چون رونق اقتصاد در همســایه جنوبــی (امریکا) ،و افزایش احتمالی نرخ بهره در این کشور چنین امری را اجتنابناپذیر کرده است. البته همان برآوردها میگویند که این افزایش شدید نخواهد بود اما وارد دورهای از افزایش نرخ خواهد شــد که الزم اســت تا خیلی باالتر از اینها برود و اگر قرار باشد ظرف 3-2سال به نرخ قبل از سال ( 2008حدود 6درصد) برسد آن وقت خریداران عجولی که بدون در نظر گرفتن ضرورت پرداخت
چیزی حدود 2500دالر در ماه به عنوان قســط ماهانه وام ،اقدام به خرید کرده بودند ،با مشــکل مواجه خواهند شــد که خود میتواند به افزایش تمایل به فروش ســریع و تبدیل بازار مسکن به بازار خریدار و کاهش قیمت منجر شــود .پارامتر دوم یعنــی مهاجرت هم تا حد زیادی از قدرتش کاسته شده است .برنامه سرمایهگذاری فدرال که عمال پروندهاش بسته شده و بعید است اصال باز شود .در مورد ســرمایهگذاری کبک هم اگر چه با مانعتراشیهای مداوم دولت فدرال ،این برنامه ســرعت الزمه را ندارد اما به دو دلیل تاثیر آن در آینده در کل بازار مســکن کانــادا کاهش خواهد یافت .اول اینکه دولت فدرال اصرار جدی دارد که دولت کبک محدودیتهایی در مورد انتقال سریع دارندگان ویزای سرمایهگذاری کبک به سایر نقاط اعمال کند (االن چیزی باالی 75درصد چینیهایی که با این ویزا به کبک میآیند بالفاصله به دو استان انتاریو و بریتیشکلمبیا و البته بیشتر به دومی میروند و یکی از دالیل فروش بسیار زیاد خانههای یــک و نیم میلیون دالری با باال در ونکوور را همین گروه دانســتهاند) و دوم اینکه دولت خانم ماروا (البته اگر در انتخابات ماه ایپریل کبک پیروز شــود) که اهمیت زیادی به احیا جایگاه کبــک میدهد ،احتماال از اینکه تعداد زیادی از دارندگان این نوع ویزا ،کبک را تنها به عنوان دروازه ورود به کانادا میدانند راضی نیست .در مورد ویزای نیروی متخصص هم که تا پایان ســال 2014تقریبا وضعیت اکثریت کسانیکه از نظر شغلی ،سنی و جایگاه اجتماعی در کشور مبدا در شرایطی بودهاند که چنان تاثیری روی بازار مسکن کانادا بگذارند روشن شده و ورود آنها به کانادا پایان خواهند یافت و باقیمانده آنها در ســالهای بعد به تعدادی نخواهند بود که تاثیر جدی در بازار داشــته باشند .نســل بعدی مهاجران نیروی متخصص هم جوانانی هستند که برای ساختن یک زندگی جدید به کانادا میآیند و بعید است که حداقل تا 4-3ســال اول حضور در این کشور ،در وضعیتی از نظر استقرار و ثبات شغلی و مالی باشند که خرید مسکن برایشان اولویت داشته باشد .به همین دلیل به نظر میرسد که از سال 2014به بعد (به ویژه از نیمه دوم این سال) ما شاهد یک مسیر برگشتی در قیمتها و یا حداقل سکونی که در سالهای بعد به مسیر برگشتی مبدل میشود خواهیم بود. البته همانطور که بیان شــد اگر کاهش قیمتی اتفاق بیافتد به احتمال زیاد تدریجی و با شیب مالیم خواهد بود اما هیچکس را توان پیشبینی آینده نیست یا حداقل نگارنده دارای چشم آیندهبین نیست. توصیه من به آنها که قصد خرید خانه دارند این است که اگر در این کار مصمم هستند با مطالعه جدی و مشاوره افراد صدیق این کار را انجام دهند و از خرید خانههای گران با پیشپرداخت کم ( 5درصد) اجتناب کرده و ســراغ خانههای ارزانتر با پرداخت اولیه باالتر ( 10درصد پیش پرداخت یا بیشــتر) بروند .همچنین چنانچه از قدرت مالی و سطح درآمدی خود در 4-3ســال آینده اطمینان ندارند ،وامهای با نرخ بهره ثابت را به متغیر اولویت دهند .
ما با یک روند بسیار شدید مهاجرت از استانهایی چون انتاریو و بریتیش کلمبیا به سمت استانهای چون البرتا، ساسکاچوان و منیتوبا مواجه بودهایم که قیمت خانه را در این استانها هم افزایش داده است
توصیههای کاربردی
43 parnianmagazine.com April 2014 . No21
هجوم تکنولوژی و خطر نابودی نیمی از مشاغل اخیرا در وبسایت Workopolisمطلبی تحقیقی با عنوان 10شغلی که تا 10سال آینده وجود نخواهند داشت به چاپ رســید .بعد از آن هر روز خبرهای تازهای به گوش میرسد از اینکه در آینده تکنولوژی روباتیک (یا به عبارت سادهتر اتوماتیک) بسیاری از مشاغل را با خطر نابودی مواجه خواهد ساخت. ایــن تکنولوژیها میتوانند برایتــان زمین را جارو کنند ،ماشینتان را پارک کنند و یا در مسابقات دشوار برندهاتان کنند .حتی وبسایت Amazone.com خبــر داده که به زودی پرندههــای بدون راننده و با هدایت از راه دور ،dronesسفارش خریدتان را به در منزل خواهند آورد .بهزودی روباتها این قدرت را خواهند داشت که خیلی از کارها را بهتر از خود ما انسانها انجام دهند. بر اســاس تحقیقی که بهتازگی انجام شده ،حدود 47درصد از مشــاغل در امریکای شمالی به دلیل کامپیوتری شدن در معرض خطر جدی نابودی قرار دارند .مشــاغل «در خطر جدی نابودی» به مشاغلی میگویند که ممکن است «طی یک یا دو دهه آینده به صورت اتوماتیک و بدون دخالت انســان انجام شــوند ».در این تحقیق این احتمال برای 702شغل از مشاغل موجود ،ممکن در نظر گرفته شده است. بیشترین خطر حذف برای مشاغل در حد متوسط
بر اساس گزارش آسوشیتد پرس که دادههای موجود در مورد مشــاغل در 20کشــور مختلف و خطر کامپیوتری شدن آنها را بررسی نموده بود ،تقریبا همه مشاغلی که درآمدی حدود 38تا 68هزار دالر دارند به دلیل حضور تکنولوژی حذف خواهند شد. مشاغل پذیرشگران بیمه ،متصدیان ورود اطالعات، بازاریابهای از راه دور و تکنسینهای کتابخانه از
بیشتر کارهای مدیریتی ،بیزینسی و مالــی که در آنها انجام کار به هوش اجتماعی بــاال نیاز دارد، در معرض کمترین خطر حذف توسط کامپیوتر قرار دارند توصیههای کاربردی
فروردین .1393شماره 21
44
parnianmagazine.com
جمله مشــاغلی هستند که به دلیل کامپیوتری شدن به احتمال زیاد حذف خواهند شد .از دیگر مشاغل متوسط که احتمال حذفشان به دلیل کامپیوتری شدن بسیار باالست میتوان به مشاغلی چون تلرهای بانک، منشیهای حقوقی ،کارمندان بیمه ،صندوقداران و مشاوران معامالت ملکی اشاره کرد. قابل حــذف نبــودن مهارتهــای اجتماعی و خالقیتها
آینده کار گرچه این امکان هست که حدود نیمی از شغلها در آینده نزدیک به صورت اتوماتیک انجام شوند ،اما این مطالعه نشان نداده که حتما این اتفاق خواهد افتاد یا خیر .در این مطالعه زمانی که بحث از خطر کامپیوتر برای مشاغل انسانی مطرح میشود به نقش نهادهای قانونگزار و تصمیمگیر (از جمله دولتها) توجهی نشده است. باید این نکته را هم به یاد داشــته باشــیم که خیلی از تکنولوژیهایی که امروز مولــد کارهای زیادی شدهاند ،برای مثال اینترنت و اسمارتفون ،حتی تا همین 50سال پیش هم برایمان قابل تصور نبودند. در حال حاضر میلیونها نفر در مشــاغل مرتبط با اینترنت به کار مشغول هستند .تکنولوژیهای جدید گرچه ممکن اســت که جایگزین برخی از مشاغل شوند اما در عین حال خود مولد مشاغل تازهای هم هستند .به غیر از این باید این را هم یادمان باشد که همیشه الزم است کسی باشد که وقتی کامپیوتری کار نکرد دیگران را خبر کند .
مشــاغلی که بــه احتمال زیــاد کامپیوتــر به این زودیها نمیتواند جای آنهــا را بگیرد ،عبارتند از ، recreational therapistsمتخصصــان کار درمانی ،پزشکان ،مشاوران بهداشت روانی ،مدیران منابع انسانی و تحلیلگران سسیستم کامپیوتر. نتیجهای که از این تحقیق به دســت آمده این است: «بیشتر کارهای مدیریتی ،بیزینسی و مالی که در آنها انجام کار به هوش اجتماعی باال نیاز دارد ،در معرض کمترین خطر حذف توســط کامپیوتــر قرار دارند. همین امر در مورد اغلب مشاغل مرتبط با آموزش، )(Endnotes بهداشت و سالمت ،هنر و رسانه نیز صدق میکند. برای این که ببینید شغلتان در کدام محدوده از خطر 1-http://www.futuretech.ox.ac.uk/sites/ قرار میگیرد ،میتوانید به این فهرست کامل (1ص _futuretech.ox.ac.uk/files/The_Future_of Employment_OMS_Working_Paper_0.pdf )57مراجعه کنید.
عشقی دست نیافتنی در تالطمهایسیاسی
نگاهی به «شوهر عزیز من» نوشته فریبا كلهر الهه عطاردی
نگاه انتقادی نویســنده به وقایع انقالب و سرنوشت ســهمگینی كــه بــرای كوروش ،شوهر زن راوی در این رمان درنظر گرفته شده داستان را به ورطهای سیاســی اجتماعــی فرو میكشاند
فرهنگ و ادب
فروردین .1393شماره 21
46
parnianmagazine.com
شــوهر عزیز من ،از معدود رمانهایی است كه در سالهای اخیر توانســت بازار كتاب ایران را تحت شعاع چاپهای متعدد خود قرار دهد و به سرعت نام نویسنده آن فریبا كلهر را نزد كتابخوانان فارسیزبان پرآوازه ســازد .اگرچه فریبا كلهر سالهاست كه در عرصه نویســندگی فعالیت دارد ،اما بیشتر آثار او تا پیش از «شــوهر عزیز من» در حوزه نوجوانان بوده است. فریبا كلهر با نثر روان و ســبك ویــژه خود مروج نوعی از داستاننویسی است كه در میانه سبك فاخر و رمانهای عامهپسند جای میگیرند .او در سهگانه خود با نامهای «پایان یك مرد» و «شــروع یك زن» و «شوهر عزیز من» با دنبال كردن مضامین مشترك سیاست ،عشق و زندگی ،سرگذشــت زنانی را به تصویر میكشــد كه در عوالم تنهایی ،زندگی خود را مرور میكنند و در واگویههای ذهنی از عشقها، حسرتها و ناكامیهایشان سخن میگویند« .شوهر عزیز من» ،در میان این ســهگانه ،به واســطه وجود شخصیتهای به مراتب جاندارتر و روایتی دلنشین و پیراسته از زوائد موفقتر است. سیما انتظاری ،راوی و شخصیت اصلی كتاب «شوهر عزیز من» در واگویههای ذهنی ،داستان زندگیاش را روایت میكند .او زنی پخته و به میانسالی رسیده است كه وقتی همسرش را در یک جریان سیاسی از دســت میدهد ،زبان به روایت خاطراتی میگشاید که گرهخورده در گذشته اوست .دختری که در اوج انقالب فرهنگی تحت تأثیر مبارزین انقالبی تالش میکند تا جایگاهی برای خود بیابد؛ اما از آن جا که نه به رشد فکری باال رسیده و نه ریاکار و سیاستباز است و تزلزل شخصیتی هم دارد ،به خاطر سادگی از گوش دادن به آهنگ ویکتور خارا با نسرین ماجدی، صمیمیتریندوستشصحبتمیکندوهمینبهانهای میشود برای اخراجش از کتابخانه و اتمام دوستیاش با نســرین .بعدها او در یک دفتر مجله با سردبیری مردی به نام آقای آذر مشغول کار میشود .با مدرس
کالس ایدئولوژیاش که سابق بر این با نسرین در آن شرکت میکرد و مردی بود مذهبی و تمام شاگردان دخترش که فقط سه نفر بودند را سخت تحت تأثیر قرار داده بود ،ازدواج میکند؛ اما درســت در شب عروسی با اعتراف همین مرد حزباللهی ،درمییابد که همسرش به اصرار مادرش تن به این ازدواج داده اســت و او پیش از این عاشق کس دیگری بوده و حال نیاز به پاکســازی روح دارد تا بتواند زندگی زناشــوییاش را با سیما آغاز کند .این پیرایش روح پنج سال طول میکشد و سیما از همسرش کینهای دیرینه به دل میگیرد و حتی بعد از بازگشت کورش از جنــگ و ابراز پشــیمانی از این همه بیتوجهی حاضر نمیشود عشــق او را بپذیرد و در تصورات و خیاالتش بــا درخت توت خانه پــدری ،از تنها عشقش ،سهراب ،که حاال همسر خواهر کوچکش، سوسن است ،صحبت میکند .سهراب که در همان دوران جنگ در اثر سکتۀ قلبی فوت میکند ،عالقۀ شدیدی به سرپرستی کودکان بیسرپرست داشته و برخالف خواست سوسن ،پسری به نام آرش را هم به فرزندی میپذیرد که هنوز رسمی نشده ،مرگ از راه میرسد .سیما که از مرگ سهراب سخت آشفته میشــود آرش را به نزد خود میآورد و ســالها او را به یاد معشــوقاش نگه میدارد و حتی زمانی که دست از لجاجت برمیدارد و ظاهرا ً به عشق همسر تن میدهد اما یاد یار ،شبانهروز با اوست. ســیما بعد از آشتی با کورش به بهانۀ ادامه تحصیل کورش بعد از جانبازی ،آن هم به هدف خدمت به جامعه به کانادا سفر میکند و پسرش شاهین را در آن کشور به دنیا میآورد؛ اما بعد از اتمام تحصیالت کورش وقتی بــه ایران باز میگردنــد ،کورش در دانشگاه مشغول تدریس میشود اما به خاطر تحریک دانشجویان از دانشگاه ،اخراج شده و مدتی بعد هم ترور میشود. نگاه انتقادی نویسنده به وقایع انقالب و سرنوشت سهمگینی كه برای كوروش ،شوهر زن راوی در این رمان درنظر گرفته شده داستان را به ورطهای سیاسی اجتماعی فرو میكشــاند .از ســوی دیگر روایت تراژیك و سركشــیدن به دنیای محرمانههای سیما انتظاری كه به مدد كابوسهای آشــفته و جستجو برای یافتن دوباره عشــق ناكام وی انجام میگیرد، تصویرگر جهانی ذهنی زنی اســت كه ناخواســته زندگیاش گرفتار بازیهای سیاســی شــده است. اگرچه گذشــت زمان «شوهر» داســتان را به مرد عزیزی تبدیل میكند كه راوی در سوگ او نشسته است اما همچنان یاد و خاطره معشوق دست نیافتنی
و عشــق ممنوع زن ،سهراب ،اســت كه او را آرام میكند .خاطرهای كه بــا درخت توت خانه پدری سیما در محلههای قدیمی شهر پیوندی ناگسستنی دارد و یادآوری این عشــق را به نمادی از حسرت برای تلخكامی و ناكامیهای ســیما در زندگیاش تبدیل میكند .روایت تحســینبرانگیز نویسنده از دنیای ذهنی زن راوی است که از «شوهر عزیز من»، داستانی خواندنی میسازد .روایتی كه آشوبهای دهه شــصت را زنده و سرنوشت مردان و زنانی را روایت میكند كه بر بستر سیاست ،نطفه عشقشان شــكل گرفت و شــاید به جز ناكامی و حســرت یادگاری برایشان به جای نماند. گفتنی است كه رمان «شوهر عزیز من» سال 92نیز در لیست پرفروشترینهای سال قرار گرفته است و در آســتانه سال نو چاپ ششــم رمان روانه بازار كتاب شده اســت .این رمان که فروردین 91برای نخســتین بار منتشر شد در کمتر از دو سال به شش چاپ رسیده و بازتابهای فراوانی نیز داشته است. بهطوری که عالوه بر نامزدشــدن در برخی جوایز ادبی ،از سوی بسیاری از منتقدان نیز رمانی خواندنی و خوشپرداخت عنوان شده است. در بخشهایی از كتاب میخوانیم: «خوابیدهام .در آپارتمانی اجارهای در تورنتو .در طبقه سی و چهارم .در آپارتمانی که از پنجرههای بزرگش میتوانم اووووه تا آخر شهر را ببینم و آنقدر به آسمان نزدیک باشــم که اگر دستم را دراز کنم گلهای رز ابری سرانگشتهایم را لمس کند. خوابیدهام .خستهام از ســفر دور و درازی که زمان را بههم ریخته و انگار عقربهها زمان صفر را نشــان میدهند .خواب خوابم .باید بیشــتر از اینها بخوابم. دوســت دارم همین طور بخوابم و خواب سهراب را ببینم .حس آزادم در خواب میگوید ســهراب تا اینجا آمده .تا اینور دنیا .خواب ســهراب را میبینم ش را میخواهد .دستش را به طرفم دراز که امانتیا میکند و زنجیــرش را میخواهد .زنجیر به گردنم اســت هنوز و ته ته قلبم را لمس میکند .میگویم: «نه». اما ســهراب دست بردار نیســت .میگوید« :مهلت امانتداری به پایان رســیده ».و من بازهم زنجیر را به او نمیدهم .با گرمایی که روی صورتم باال و پایین میرود بیدار میشــوم و کورش را میبینم که روی صورتم خم شده است .میگوید« :نترس جانم .منم. میخواهم چشمهایت را ببوسم». کتاب «شوهر عزیز من» را نشر آموت در سال 1391 منتشر کرده است .
فریبا كلهر با نثر روان و سبك ویــژه خود مــروج نوعی از داستاننویسی اســت كه در میانه سبك فاخر و رمانهای
عامهپسند جای میگیرند
فرهنگ و ادب
April 2014 . No21 47 parnianmagazine.com
چند نکته در مورد تولیدات جریان اصلی امریکایی سال 2013 نسخهای از این نوشتار با تفاوتهایی ،پیشتر در نشریه سینمایی 24منتشر شده است
با پایان یافتن برنامهها و جشــنهای متنوع انتخاب برترینهای سینمایی مرتبط با آثار سال ،2013در این نوشتار سعی شده به برخی ویژگیهای سینمای 2013جریان اصلی main streamامریکا پرداخته شود. بازیهای درخشان ،فیلمنامههای خوب
به باور نویســنده ،سینمای ســال 2013فاقد فیلم شاهکار بود .یعنی چیزی که با اشتیاق بخواهی دوباره ببینی و به دیگران هم توصیه کنی؛ اما در یک برآیند کلی ،وضعیت این سینما بهتر از چند سال اخیر بود. قهرمانان واقعی سال 2013را باید بازیگران دانست. اگرچه وضعیت عمومی فیلمنامهها هم نســبت به سالهای گذشــته در مجموع بهتر بود اما نمیتوان به کیفیت بسیار باالتر تیمهای بازیگری اشاره نکرد؛ هم مسئوالن انتخاب بازیگر حرفهایتر عمل کردند و هــم بازیگران پرتالشتر .کاهــش یا اضافه وزن جنونآمیز هم تنها یک جنبه از این تالشها بود! به همین فهرستهای گلدن گلوب و اسکار و انجمن بازیگران امسال نگاه کنید .واقعا جای بازیگرانی چون تام هنکس و رابرت ردفــورد در میان کاندیداهای اسکار خالی نیست؟ خوب ،آنها را میتوان جایگزین چه کسانی کرد؟ امسال با اعالم این بازیگران زن و
هنر و سرگرمی
فروردین .1393شماره 21
مرد نقش اول به عنوان برنده ،حداقل به دو-سه نفر دیگر ظلم نشده است؟ و اگر آنهای دیگر برنده اعالم میشــدند ،در حق اینها اجهاف نشده بود؟ میتوان نام یک دوجین فیلم را ذکر کرد که بدون بازیهای درخشــان بازیگرانشــان ،آنها به رتبههایی بسیار پایینتر سقوط میکردند و میتوان اسامی فیلمهایی را آورد که اگر بازیگرانشان به این خوبی نبودند ،االن جایشان در رتبههای باالی جدول توجهات نبود. مجموعه این دو مورد یعنی فیلمنامههای متوسط به باال و بازیهای خوب و عالی سبب شدند که همان نکتهای که در ابتدا اشاره کردم اتفاق بیافتد و دست منتقد و یادداشتنویس در بازی ستاره دادن به فیلمها نلرزد. ت تلخ درامهایی با طعم شکال
کمــدی-درام ،درام کمیک؛ چند فیلم مطرح ســال 2014را میتوانید نــام ببرید که در ذیل این عنوان دســتهبندی شــدهاند :جزمین پژمرده ،دغلکاری امریکایی ،نبراسکا ،او ،فیلومینا ...عنوانی که در واقع منظورش درامهای تلخی پیچیده در لفافه طنز است یا برعکس .حتی در فیلم کمدی «گرگ وال استریت» تراژدی آنقدر ملموس اســت که نشود آن را یک کمدی صرف نامید .دلیل این امر چیست؟ آیا تعداد
زیادی کارگردان امریکایی به طور ناگهانی تصمیم گرفتهاند که ترکیب این دو ژانر را بیشتر مورد تجربه و تجزیه و تحلیل قرار دهند تا جنبههای زیباییشناسانه این ادغام هویدا شــود یا دلیل این امر به شرایط این روزهــای امریکاییها بازمیگردد کــه هنوز از زیر رکودی که بیش از 6سال پیش آغاز شد به صورت تمام و کمال خارج نشدهاند و بسیاری از وعدههای رییس جمهوریشــان به ویژه در مورد بیمه درمانی همگانی در وضعیت سالمت قرار ندارد! یک بار دیگر به ایــن فیلمها نگاه کنید و آنها را در کنار آثار صرفا درامی چون «از کوره دررفته»« ،ماد»، «اگســت :اســیج کانتی» ،و ...قرار دهید و ببینید که چقدر مضامین مشابه دارند .همه آنها از مرگ کامل آنچه زمانی رویای امریکایی خوانده میشد ،از مرگ شهرهای صنعتی ،نابودی طبقه متوسط و...میگویند. اگر این اشــل را وسیعتر کنیم تقریبا همه آنها دارند درباره قهرمانی درگیر در یک موقعیت بسیار خطیر ســخن میگویند .حــاال میخواهد ایــن قهرمان، کالهبرداری باشــد که بــه زور مامور جاهطلب اف بی آی باید خــود را داخل مافیای آدمکش بیاندازد (دغلکاری امریکایی) یا دریانورد بینام و نشانی که باید برای نجات خود« ،همه چیز را از دست بدهد» یا زنی از طبقه فرادست که همه چیزش را برباد داده و باید در فقر و نکبت و جنون دستوپا بزند (جزمین پژمرده) و یا کارگــر کارگاهی که باید انتقام فرجام تراژیک برادر سربازش را بگیرد (از کوره دررفته) یا کابویی که تنها چند روز با مرگ فاصله دارد (باشگاه داالس بایرز) و ...؛ همه درگیر یک بحران جدیاند که برای خندههای سرخوشانه و بیقید جایی باقی
سینمای سال 2013فاقد فیلم شاهکار بود .یعنی چیزی که با اشتیاق بخواهی دوباره ببینی و به دیگــران هم توصیه کنی؛ اما در یک برآیند کلی ،وضعیت این سینما بهتر از چند سال اخیر بود 48
parnianmagazine.com
حاال دیگر شــنیدن نام ایران و مشــاهده بدمنهای ایرانــی (عموما با بازی افغانها
در این نقشها) در هر فیلم یا ســریالی که به موضوعات امنیتی و جاسوسی میپردازد کامال عادی شده است نگذاشتهاست .درست شبیه موقعیت مخاطبان همین فیلمها. حضور پر رنگ دین ،جهان ماقبل/مابعد آخرالزمان
همچون سالهای گذشــته ،دین و آموزههای دینی حضور بســیار پررنگی در فیلمهای ســال 2013 داشــتهاند .البته به نظر میرســد که برخالف سال گذشته ،وجه طرفدارانه و باورانه در آن بسیار قویتر از وجوه الهادی و یا انتقادی است .منهای فیلمهایی که مشخصا مذهبی هستند و یا باورهایی چون روح و جهان دیگر در آنها قدرتمندانه به عنوان اصل بیان میشود (مثال )Conjuringو یا بر وجوه اخالقی تاکید زیادی دارند ،بخشی از این احساس به حضور پررنگ مضامین آخرالزمانی و مابعد آخرالزمانی در فیلمهای سال 2013بازمیگردد .به نظر میرسد که تاثیر سال 2012به عنوان سالی که قرار بود جهان به آخر برسد همچنان بر فیلمها زیاد است .به فیلمهایی چون این آخرشــه ،This is the Endورلدزاند ،World’s Endالیســیوم ،Elysiumفراموشی .... Oblivionنــگاه کنید که همگی کم یا بیش در همین ارتباط هستند .همان طور که درباره برخی از این فیلمها پیشتر اشاره کرده بودم مهم این است که حتی با لحن کمــدی یا انتقادی ،پایبندی خود را به
باورهای مذهبی (عموما کتب مقدس) نشان میدهند. اینکه در فیلمهای مورد اشاره چقدر مضامین مذهبی اصل است و یا نیست در اینجا چندان اهمیت ندارد (مثال الیســیوم به همان اندازه که از واژگان و تعابیر مذهبی وام میگیرد فیلمی ،سوسیالیستی با شعارهایی نه چندان محبوب مذهبیون راســتگرای امریکایی اســت ).بحث این است که آنها با اشارات مکرر به آموزههای کتب مقدس مسیحی یا یهودی در واقع ایــن آموزهها را به ســطح اول مباحــث جامعهای بازمیگرداننــد که روز به روز از رونق کلیســاها و کنیسههایش کاسته میشود. از زاویــه انتقادی ،به نظر میرســد کــه «فیلومینا» پرقدرتترین فیلم ســال 2013باشد که پیشتر در یادداشت مربوط به آن به تفصیل به دو جنبه متفاوت مذهبی در فیلم اشاره شده است .در « 12سال بردگی» نیز شــکل دیگری از یک نقد مالیم در مورد تاثیر آموزههای مسیحی در گسترش و ترویج بردهداری در امریکا دیده میشود. در مورد نحوه انعکاس آموزههای مذهبی در فیلمهای امریکایی (بهویژه جریان اصلی) از یک نکته بسیار مهم نباید غافل شد .مسیحیت همیشه در امریکا (و نتیجتا در هالیوود) از جایگاه ویژهای برخوردار بوده اما در چند دهه اخیر بیش از هر سوژه دیگری به تیغه
شکافنده و دوقطبیساز سیاسی-اجتماعی مبدل شده است .محافظهکاران این کشور به ویژه بخش تندروی آنها در تی پارتی مدافع ارزشها و قرائتهای سنتی از مسیحیت کاتولیک هستند و موارد پرمناقشهای نظیر اصالت داشــتن معنای ظاهری کتاب مقدس، تعریف خانواده تنها به صورت سنتی ،باور به اصالت نابرابریهــای ذاتی بین جنســیتها ،نژادها ،اقوام، رنگها ،نفی هرگونه اقدامی که دخالت در مشــیت الهی محسوب شود (از جمله تحقیق در سلولهای بنیادی) ...بخشی غیرقابل تفکیک از این گروه است. در ســوی دیگر ،مدافعان ارزشهای مدرنتری که به حقوق اقلیتهای اجتماعی ،ایمان به اراده آزاد و یا قرائتهای جدیدتر از دین باور دارند قرار دارند که در میان دموکراتها طرفداران بیشتری دارند .به همین دلیل بخشــی از جدالهای مذهبی (مستقیم یا اســتعارهای) روی پرده ســینما در واقع به نزاعی بازمیگردد که در عرصه جامعه و سیاست میان این دو تفکر وجود دارد. سال 2014را با دو فیلم درباره زندگی پیامبران آغاز کردهایم که در زمان نگارش این یادداشت هر دو روی پرده هستند یعنی Son of Godکه اقتباسی خیلی متعهدانه و کالسیک از انجیل درباره مسیح است (در واقع نســخه سینمایی شده یک مینیسریال) و فیلم «نوح» ساخته آرنوفســکی (که به دلیل ویژگیهای کارگردان ،اثری مناقشهبرانگیز شده است)؛ اگر اکران فیلم ریدلی اسکات Exodus: Gods and Kings در باره موســی و هجرت قوم بنی اسراییل که فعال برای دسامبر 2014برنامهریزی شده به تاخیر نیافتد، همین تعداد فیلم به خوبی نشان میدهد وزن مباحث مذهبی در ســینمای این ســال چه میزان است .
هنر و سرگرمی
49 parnianmagazine.com April 2014 . No21
اینکه ابرقهرمانان این فرنچایز چه مشخصاتی داشته باشند، اینکه چقدر انسان باشند یا نباشند ،اینکه چقدر باورمند باشند یا نباشند و...همگی در تربیت نسل آینده ...تاثیر میگذارد
فانتزی ،دنبالهها و فرنچایزهای سینماساز
میشود در این باره صحبت کرد که چقدر آثار ابرژانر فانتزی که سینمای وحشت ،علمی-خیالی ،حماسی و کامیک استریپ را زیر چتر خود دارد در سال 2013 از نظر کمی و کیفی رونق داشتهاند .اما مهمتر از آن پدیدهای است که این ابرژانر بیش از همه در آن نمود دارد ،فرنچایز .البته بحث فرنچایزهای سینمایی فراتر از یک ژانر ،فراتر از بحث دنبالهسازی و حتی فراتر از بحث برند میرود .این پدیده باالترین وجه صنعتی سینما را نمایش میدهد که بر روی سایر وجوه اعم از رسانهای ،هنری و بازاریابی هم سایه افکنده است و به ســینما اجازه میدهد ســرمایهگذاریهایی در دلش انجام شود که شاید االن به غیر از چند صنعت محــدود نظیر تجهیزات نظامی ،خودروســازی ،و تکنولوژیهای ارتباط جمعی کمتر بتوان نمونههایش را دید. مثــا االن به اتفاقی که دارد در درون کمپانی مارول در ارتبــاط بــا کامیکهای زیرمجموعــه اونجرز Avengersمیافتــد بنگریــد .از دل این فرنچایز میلیارد دالری ،چندین مجموعه دنبالهای (آیرنمن، تور ،کپتن امریکا ،خود اونجرز )..به نمایش درآمده یا درخواهــد آمد و با اینکــه االن مارول متعلق به دیسنی است اما به واسطه قراردادهای قبلی و بزرگی پروژههای هر کدام از آن دنبالهسازیها ،چند کمپانی بزرگ دیگر هم درگیر این مجموعه تولیدات هستند. این احتمال وجود دارد که یک فرنچایز عظیم دیگر یعنی اسپایدرمن هم که االن صحبت از تولید سالی یک فیلم بر اساس آن میرود در آینده به این مجموعه بپیوندد (اســپایدرمن در اصــل کامیک ،عضوی از اونجرز است اما کمپانی سونی ،مالک حقوق سینمایی آن تا کنون حاضر نشده روی پرده به این مجموعه بپیوندد)؛ در کنار اینها دهها ســریال زنده و انیمیشن (هم برای کودکان ،هم جوانان و هم بزرگساالن) در دست ساخت یا نمایش اســت .مارول سال 2013 سریال موفق .Agents of S.H.I.E.L.Dرا عرضه
هنر و سرگرمی
فروردین .1393شماره 21
50
parnianmagazine.com
کرد که احتماال تا چند فصل ادامه خواهد یافت و...در کنار اینها میلیونها دالر دیگر برای انواع محصوالت جانبی ،کسب سود از حق معنوی و نظایر اینها ارمغان خواهد آمد .کمترین نتیجه این مجموعه عظیم خلق ثروت ،سوپرمیلیونر شدن رابرت داونی جونیور بوده است اما بسیار عظیمتر از آن ،تولید میلیونها شغل مرتبط است و ایجاد یک فضای رسانهای عظیم که در حال تربیت وشــکلدهی به نسل جدید است. اینکه ابرقهرمانان این فرنچایز چه مشخصاتی داشته باشند ،اینکه چقدر انسان باشند یا نباشند ،اینکه چقدر باورمند باشــند یا نباشند و...همگی در تربیت نسل آینده نه فقط در امریکای شــمالی ،نه فقط در جهان غرب بلکه در سراسر جهان تاثیر میگذارد چون دامنه نفوذ محصوالت این فرنچایز به همه جا کشیده شده است .نظیر همین مباحث را میتوان در مورد سری جدید جنگهای ستارهای بهویژه بعد از پیوستن جی جــی آبرامز به آن ،و آنچــه دارد در کمپانی برادران وارنر در مورد فرنچایز عظیم سوپرمن که احتماال به خلق ابرفرنچایز Justice Leagueمنجر خواهد شد و یا در مورد فرنچایز عظیم X-Menبیان کرد. در این میان اینکه پروژه «رنجر تنها» در سال 2013 و جان کارتر در ســال قبلش شکســت میخورند فقط بحث خســارت 150تا 200میلیون دالری به یک کمپانی به خاطر تولید فیلم نیست؛ بحث اصلی شکست سرمایهگذاری اســت که برای خلق یک فرنچایز تازه صرف شده و نتیجه نداده است. چند سرفصل دیگر که اینجا مجال بحث نیافتند
ایران :دشمن شماره یک حاال دیگر شــنیدن نام ایران و مشــاهده بدمنهای
ایرانی (عموما با بازی افغانها در این نقشها) در هر فیلم یا سریالی که به موضوعات امنیتی و جاسوسی میپردازد کامال عادی شده است .سال 2013پر بود از این اشــارات و البته با یک لطف ویژه از ســوی RED2تکمیل شد .قرار است با دنباله :300 ،300 Rise of an Empireعیدی نوروزی به ایرانیان بهویــژه آنها که فکر میکردند حمالت تهاجمی در هالیوود فقط متوجه حکومت ایران است داده شود و من شخصا مشتاقم ببینم دشمنی که قرار است در نسخه جدید ایکس-من (که بناست بزرگترین بالک باستر سال 2014باشد) همه موتنتهای (یهودیان؟) مرده و زنده و دوست و دشمن ،دست در دست هم با وی مقابله کنند کیست؟ زیادهگویی درباره رنگینپوستان فقط ببینید در ســینمای 2013چنــد اثر مرتبط با رنگینپوستان دیدهایم .واقعیت این است که سینمای ســیاهان هنوز پر از کلیشــههای نخنما است و با پرگویی درباره آنها ،بیتوجهی به ریشهها پوشانده شده است. حساسیتزدایی از بحث دگرباشان جنسی نتایج بررسیها بهویژه بعد از انتخابات قبلی امریکا نشان داد اکثر شــهروندان امریکایی دیگر عالقهای به اینکه موضوعات مرتبط با دگرباشــان جنســی ســرفصلهای نزاعهای انتخاباتی را شــکل دهند ندارند و در واقع این موضوع به ســرعت در حال عرفی شدن است .به همین دلیل میبینیم که سینمای جریان اصلی (به همراه تلویزیون) به ســرعت در حال عادیســازی تصاویر مرتبط با آنها هستند که نمونههای فراوانی از آن در فیلمهای ســال 2013 قابل مشاهده بود .
by a lack of sunlight, SAD can have distressing effects on an individual and can affect various personal things, such as job performance and productivity. The Persian community can be hit quite hard with the sadness that accompanies months of snow and cold in Canada as many people do not have many relatives here. As Iranians, we are used to being social and being in gatherings with family and friends. We eat together, dance, and talk, and have learned to use this outlet as a way to pass time and to enjoy ourselves. Lack of family around us can start to feel like a lack of support, and can create emotional problems for many people when coupled with the challenges of everyday life, immigration, and the challenges of winter living. One thing that can be used to our power however, is coincidently the same thing that makes us vulnerable in the first place: our social ties. Although Iranians are very dependent on family members for emotional support, Iranians are also incredibly talented at creating new
friendships. This is where our strength in numbers starts to play a role; although the majority of Iranians in Canada have most of their family overseas, there is nevertheless a large Persian community in Canada. By staying unified and friendly to one another, we can create different emotional support systems for each other. In essence, we can get through the troubled times together and create new friendships and bonds. Although seemingly simple, this is what is required in order to beat the winter blues. After all, a nice warm cup of chai just doesn’t taste the same without some company to enjoy it with.
We eat together, dance, and talk, and have learned to use this outlet as a way to pass time and to enjoy ourselves
2nd Generation
13 21 شماره.1393 فروردین parnianmagazine.com
From Hot to Cold: پونه وزیری
Pouneh Vaziri
How Canadian Climate Can Bring Forth Unexpected Challenges
Although extremely rewarding, immigration is an incredibly challenging experience that can continue to pose new challenges on a regular basis. From finding a new job and home, to continuing one’s education and completing licensure processes, immigration demands great time, money, and energy. One thing that seems to be undermined in the whole immigration process is the emotional turmoil that immigration can have on an individual. Human beings are social creatures; we are raised in social cultures and enjoy having social support systems and familiarity. By immigrating however, we expose ourselves to an entirely new environment and culture and must therefore learn to adapt to the changes. In Canada, one thing that complicates the emotional distress of immigration is the severity of the cold weather, a dramatic change to many Iranians who are used to Iran’s warmer climate. Although most people are aware that Canada is a Northern country and must therefore
have a colder climate, most people are nevertheless unprepared for just how cold and gloomy it can get. December, although cold, is a beautiful month that is conveniently advertised to spew all things Christmas. Shopping malls are full of new gift items, Christmas music is regularly played everywhere you go, children are taking pictures with Santa Claus, and people everywhere are partaking in loving activities with family and friends. The city even hosts a large Santa Claus parade thus making it a great occasion to come out and see the beautiful Winter Wonderland. December continues to be a joyous month even after Christmas is over; Boxing Day allows for some great shopping adventures and acts as another reason to get out and stay social and active. Finally, the month ends off with a big celebration as the country celebrates New Year’s Eve. New Year’s is personally one of my favourite holidays as everyone is so incredibly cheerful and happy to be partaking in celebrations. In fact, despite
the incredibly cold negative temperatures, people still dress up in formal attire. It is not at all uncommon to see women dressed up in glamorous dresses and heels; it seems that fashion wins the upper hand over the cold climate. It isn’t until when January arrives that people start getting really tired of the cold and snow. By this point in time, it has been snowing and icy for so long that almost everything is covered in salt. Everything, from your car to the new boots that you had only bought a month ago, is now covered in salt residue. January is also the end of Christmas and thus Christmas vacation for most, therefore signalling a return to very beloved workplaces. The return to work and school, coupled with the cold temperatures and gloomy salty look to the city, start to take an emotional toll. Many people find it hard to stay motivated and enthusiastic in these times, a phenomenon known as “Seasonal Affective Disorder (SAD)” and experience symptoms of depression. Thought to be caused
Many people find it hard to stay motivated and enthusiastic in these times, a phenomenon known as “Seasonal Affective Disorder (SAD)” and experience symptoms of depression
2nd Generation
12 parnianmagazine.com April 2014 . No21
There are actually a few assessments internationally that evaluate education systems and their effectiveness. One of these studies is the Programme for International Student Assessment (PISA), launched by the Organization for Economic Co-operation and Development (OECD) in 1997 (http://www.oecd.org/ pisa/). This study tests the competencies of 15-year-olds from over 70 countries in math, science and reading. Another study is the Trends in International Mathematics and Science Study (TIMSS) (http:// www.timss.com/), which assesses fourth graders and eighth graders in science and mathematics. Countries are then ranked according to the scores of the students. In 2011, over 60 countries participated in the study. These studies are done approximately once every three years and in general, most Asian countries rank near the top.
However, despite these students regularly receiving high ranking achievements, they always had low scores in the interest index and self-confidence index. The reason for this big contrast is due to the learning and testing by innumerable, repetitive exercises (a standard teachercentered, behaviorist learning method). When students are forced to learn through the mechanical, robot-like practices, they will be bored and lose interest and motivation. Therefore, in order to raise interest and motivation, self-satisfaction must be met by exploring new subjects and allowing them to reach their potential (a learner-centered, cognitive-strategy or constructivist learning method). Change is the only way to prevent all of us from becoming victims of the traditional way of learning so that we can promote a life-long learning mind-set. It is therefore not surprising to see so many
home schools or private schools in North America. As e-tutoring educators, our mission statement is to help students learn mass information easier while having fun and building a right learning and selfmotivated attitude. It is also our goal to inform parents and students alike of this powerful Ed-system such that confidence may be built, greater appreciation for learning experienced and inspiration created. Amos Tsay is the president and founder of Superkids e-Tutoring Center with 30 years of experience in education. He is also a publisher of many math books, the inventor of the I.C.E learning method and the founder of FQAA (Foundation of Quebec Academic Achievement) - a non-profit organization. For more info, visit his company website at: www. superkidslearning.com Contact: superkidspc@yahoo.com
Difference between SLE-Math and the traditional way of learning 3/23/2013 Amos Tsay
In an article previously written this year, I talked about the learning difficulties faced by students nowadays. Therefore as a follow-up to that topic, I would like to offer a solution such that today’s learners are more self-motivated and enthusiastic towards learning. As formerly stated, today’s learners expect an educational program that offers instantaneous solutions to questions, a personal learning map, capability for digital followup and assessments to determine strengths and weaknesses. Though it is somewhat difficult to find this kind of educational system, it is one that is able to thoroughly prepare students to better handle the learning process and to be more effective while having fun. Many years ago, one of the English teachers at Superkids e-Tutoring center, Helen Siourbas, now an English professor at Champlain College in St-Lambert said that when she was interviewed for a teaching position, she was often asked how she could teach English using a computer. At one point, she was able to teach up to seven or eight students, all in different levels. Therefore, if the power of e-tutoring works for learning languages, it can easily be replicated for learning math as well. A digital e-learning program can usually be classified into two categories – synchronous learning and asynchronous learning. In the synchronous learning process, instructors and students must be present at the same time either in the same class or in the same teleconference. On the other hand, most distant education programs like e-courses are asynchronous learning where students learn from pre-recorded CDs, videos ore-mails. You can better understand the differences through the following table. Learning
Synchronous
Traditional way
A teacher teaching the same material to 2030 students (slower students will suffer, advanced students will be bored)
Students can learn by reading lecture notes given ahead of time and ask questions via email
A teacher can teach 1-20 students, each with a personalized progress
Students can listen to pre-recorded topics and follow the PPTs given by the teacher and ask questions via email
Computer (e-learning)
Asynchronous
Now, I would like to present to you the e-learning method of SLE-Math (short for
Superkids e-Learning Edsystem - Math), proven to be the most effective method today. Several years ago, I presented this idea in a workshop to a professor and 20 graduate students from the educational technology in Concordia University and showed them what e-learning in practice looks like. This learning method combines the synchronous, asynchronous, traditional and e-learning method. The same software platform can be applied to run SLE-physics, chemistry or biology. This powerful e-learning method has been applied for over 20 years and has received countless testimonials. Many criterions can be used to compare today’s learning method from the traditional way such as being able to provide instantaneous solutions to tests, containing a complete curriculum and learning many topics in a short amount of time. Below is a complete table comparing these two methods. Criterions \ Learning method Instructor : student ratio
SLE-Math 1:3
Traditional way 1:20-30
Complete curriculum Assessment
Yes Yes
Instantaneous solutions to tests
Yes
Instantaneous hints to mistakes
Yes
No
Instantaneous answers to questions/problems
Yes
Depends on teachers
Students’ strengths/ weaknesses known to teacher
Yes
Depends on teachers
2 – 6 topics
1 – 2 topics
Selfmotivated
Depends on teachers
Fun (in general)
Bored (in general)
More advanced than regular program
Yes
Depends
Calculation improvements in short term
Yes
No
Volunteer e-training program
Yes
No
Learning efficiency in one hour Students’ learning attitude A sense of happiness
Yes Yes No (delayed time for correction)
I Love Everything about Canada, but its Food!
My name’s Mahtab and this is my story. Mitra Roshan
Mahtab is a beautiful, hearing-impaired, 40-year-old woman who immigrated to Canada 15 years ago. She says that she loves Canada. She is cultivated and loves reading books and doing crossword puzzles. She graduated from a high school for hearing impaired students in Tehran and she used to get the best marks in maths and drawing. She also managed to get a silver medal in teenagers’ swimming competitions. After the death of her parents, she and her elder sister emigrated to Canada. She believes that the benefits of living in Canada outweigh the cold weather of this country and all difficulties of immigration: “In Iran, I was always under surveillance and according to law, I was considered incapacitated, i.e. I was not allowed to spend my own money or decide about it by myself. Since I suffer from epilepsy and psychological problems, I was not allowed to live alone, so I always had to live with one of the members of my family. I could not go out by myself. Moreover, I was not free to wear the clothes I really would like to wear. Once I had a seizure on the street. When I recovered, I took off my scarf (Hijab) unconsciously. Then I had to sit on the curb for about an hour so my cousin could persuade the police officers that I was ill and that I even might wet myself when my seizure occurs. However, here in Canada, I am completely free. I use my bank card by myself, I pay my rent,…I live with my hearingimpaired friends in a big building. Each of us has a simple flat with a kitchen and a bathroom. I spend one or two days a week with my family and spend the rest of the week in a house for hearing-impaired people. My neighbours are my friends. We talk and help each other out. There are two sign languages in Quebec, one for English, and another one for French, which are totally different. I have learned both of them, but I know the one for English better, although most of my close friends are hearingimpaired Francophones.” Read the full article in Persian in page 34.
An Unattainable Love in Political Ups and Downs
A look at My Beloved Husband, written by Fariba Kalhor Ela Atarodi
My Beloved Husband is one of the few novels that have managed to dominate the Iranian book market by being published several times in the last few years and to make its author, Fariba Kalhor, well-known to Farsi-speaking readers. Although she has been writing for many years, most of her works before My Beloved Husband were dedicated to teenagers. With her fluent writing and special style, she promotes a kind of story writing which can be categorized somewhere between stylish novels and popular novels. In her trilogy, namely The End of a Man, The Beginning of a Woman, and My Beloved Husband, she narrates the story of women who review their lives in their lonely times and talk to themselves about their loves, regrets, and failures by following the common concepts of love, life, and politics. Among these three works, My Beloved Husband is more successful, due to more lively characters, and its pleasant and direct story. The author’s critical look at the events of the revolution and the sad destiny intended for the narrator’s husband take the story into a sociopolitical abyss. On the other hand, the tragic narration of the story and prying into Sima Entezari’s private world with the help of her disturbed nightmares and the search to re-find her failed love depict the mental world of a woman whose life has unwillingly become affected by political games. Read the full article in Persian in page 46. Snapshots
9 parnianmagazine.com 21 شماره.1393 فروردین
The Québécois and the Idea of Sovereignty Vahid Namazi, PhD
Having taken power and established a government, the Parti Québécois (PQ), by proposing some changes in the Chart of Freedoms, and bu bringing up the issue of the sovereignty and independence of Quebec, has raised some controversies and concerns about the kind of clothing people should wear in governmental organizations and departments of Quebec. The controversies show that the prohibition of wearing the Hijab by Muslim women was the main reason for the proposed changes. In this regard, the increasing number of immigrants from Muslim countries in the province of Quebec and the rise in the number of women wearing Islamic Hijabs in some healthcare, governmental, private, and commercial organizations were among the factors which could help us understand the underlying reasons for these proposals. On the other hand, the economic problems the government has faced, its inability to keep its electoral promises, and the frustration of many of its fans, has required that another issue be brought up to divert public opinion away from the main problems, towards some imaginary substitutes and to attract the disperse opinions of the residents of this province and to bring them closer. Since the main idea of this party has been based on the sovereignty of Quebec, this article is going to briefly investigate the viewpoints of the Parti Quebecois and its opponents by reviewing the historical aspects of this requirement. Read the full article in Persian in page 28.
Snapshots
8 parnianmagazine.com April 2014 . No21
The Quebec Elections and the Second Generation of Immigrants Neshat Tehrani
In the last few days, the number of students, especially nonQuebecois English-speaking ones, who enrolled to participate in the elections was so high that the minority government became really concerned and had to react. This government determined some extra requirements other than the minimum ones necessary for voting and tried to reassure itself about the residency situation of the students applying for participation in the elections by asking for extra documents in order to prevent “non-Quebecois” people from affecting election results. However, this behaviour has been strongly criticized by other parties as well as by different strata of society. This article investigates the role of Iranian young people, especially the second generation of immigrants, in the elections. But unfortunately, there is not any specific documentation showing accurate statistics about the number of Iranians living in Quebec, nor their political tendency, and the existing information is only based on dispersed observations, but some evidence shows that Iranians, especially the young generation, like many other people belonging to ethnic minorities, intend to take part in the elections and are more involved in everyday events of the society than before. Many Iranians decided to vote for the first time, although they have been living for decades in Quebec. In this regard, we have talked to a number of Iranian young people living in Montreal; a brief summary of these interviews is covered here. Read the full article in Persian in page 32.
As you know, at some point, some financial institutions such as TD bank abused the situation and closed bank accounts belonging to Iranian Canadians or even Canadian businesses owned by Canadians with Iranian origins. Do you think it is legitimate? I think in all types of situations -- they also take away people’a credit cards they’ve gotten convicted of minor effects -- I think one of the frightening things in our society is that they can close you down by closing down your computer or closing off your credit, and they should be very careful; it should not be done except under judicial supervision and so on; I think some law should be made to limit the banks’ discretion about removing their clients simply on the grounds of nationality I think it’s very dangerous, removing plans on the grounds of nationality, on the grounds of criminal records, on the grounds of race or color, and a bank should not have this type of freedom. They don’t even mention why they are doing this. I know, but they’re not all Iranian cases; there are other cases, too, Palestinian cases; I’ve seen criminal law cases; I’ve seen insurance not being given to people convicted of something and so on; I think private businesses should have limits as to how far they can exploit the freedom of commerce. And to discriminate against these individuals -I’m not telling you TD or anyone else -- I believe that banks in general and insurance companies and so on -- when they refuse to deal with people on account of nationality, origins, color, criminal record, and so on -- should be under regulation, but it is not specifically an Iranian issue, not at all – it is an issue involving the fact that, in our society, when they decide to put somebody outside the general economy,
they can actually completely isolate and destroy them: that’s why they need to be so careful. Mr. Grey, I’ve asked my questions; If you have anything to add at the end... I want to come back again -- I don’t think it is particularly an Iranian issue -- I think the present federal government has attended to hard lines in foreign policy which are not consistent with Canada’s tradition, and with respect to Palestine and Israel, with respect to Iran, with respect to Ukraine, they’ve so shown the same sort of measure of regretful reaction or very … attitude towards anybody who is not being like this government. I think it is dangerous. I think Canada should continue to be a country that brings
people together, that helps negotiate peace, that maintains relations as long as possible with everybody, including people you don’t approve of; I think we should have diplomatic relations in order to assist individuals on both sides and to maintain a channel of communications. I think the refusal deal with people -which is, again, not an Iranian issue, but a general issue -- in this context is just one of the options of this government’s hard line. It’s mistaken; it’s wrong; I think we should go back to a policy that reminds us of Canadian policy in the days of Pearson and Trudeau, not in the days of Steven Harper. [1]- http://en.wikipedia.org/wiki/Julius_Grey Interview
21 شماره.1393 فروردین 7 parnianmagazine.com
rules against South Africa did have an effect and indeed helped to bring down the regime, which is undoubtedly a very good thing; on the other hand, I do not believe in all of the rules. I think one of the stupidest examples is the US boycott of Cuba, which has had a totally negative affect; I also question why the Canadian government is so concerned about private Iranian business -- I mean, people have private businesses in Iran like any other country; then why would you want to take it out on individual citizens as opposed to the government? I have all my life been opposed to most boycotts; I had a personal problem in 1972, a real conscience issue when I was a student in England and I wanted to visit Spain, and Franco was still in power, and they said I could not go to Spain. Is it reasonable to go to a country which is ruled by a classical fascist? But then I decided that it’s important to see Spain and that an average Spanish person hasn’t done anything. The average Spanish person resisted Franco and so I went and I have never regretted it and I do not believe in boycotting countries -- I think there may be limited situations; maybe South Africa was the right case where one should do that, but on the whole, I oppose most boycotts. I also say that boycotts are always quite subjective,; at one point in time, they boycott countries on the left, an in another period, they want to boycott them for other reasons. I think, if there is any country in the Arab world that deserves boycotting, it is surely Saudi Arabia for its treatment of women, but we are not boycotting them. Upon introducing the sanctions there were concerns about how Canada will deal with immigration applicants and if
Interview
6 parnianmagazine.com April 2014 . No21
they will be exempted from sanctions which ban offering any kind of financial services to Iranian nationals in terms of opening an account or transferring their funds to meet their obligations in accordance with Canadian Immigration Law at both federal and provincial levels. The government referred to special authorization which was supposed to be issued by the Minister of Foreign Affairs, case by case, so many applications were sent to the Minister’s office, but, to my knowledge, no application has been processed since the summer of 2012. I personally represent more than 20 people who applied for permits to Mr. Baird’s office and have received no answer whatsoever since Oct. 2012. Do you think it is legitimate, the way Mr. Baird is treating these people? When you create a procedure, it is supposed to be possible -- it is a ministerial promise but it is not something to get zero, unreasonable [reaction]; therefore, I would assume that, when the law provides for an exemption, these exemptions should be possible to obtain under the right conditions; I can’t understand, you see, that’s why how you could act; you can say that Iran is violating basic rights and that therefore we are going to have some sort of measurement, but we are going to provide for exceptions where individual people are suffering, but when you do that, then you have to make it possible to obtain. Somebody should take it to court -- it seems to me a basic principle is that if we provide for a procedure, zero is not a reasonable number or reasonable decision -- the law must be set aside, I think; somebody who is a good case should take it to the federal court. I believe that
providing a procedure and not blanking [backing? – blanking makes no sense] one of them is not a reasonable discretion. In fact, you see, the government of Canada has a way of satisfying its desire to punish the Government of Iran without sacrificing innocent people, by using exemptions, but then, if there is no exemption, how can you say that it’s reasonable? I personally believe that the Minister of Foreign Affairs is systematically discriminating Iranian applicants by not responding to their applications and letting them lose their chance to immigrate to Canada unreasonably. Well, it’s what you call an un reasonable decision, and I think it is inherent in the creation of a system of permits that some of them be possible to be obtained; let me give you an example: the Supreme Court of Canada said that those people who need marijuana for medical purposes are entitled to get it, but you need a permit; if they then proceeded to give zero permits, you can go back to court and say they’re not listening to a court order; it means that some people have to get it. You can be more tough or less tough; you can make security checks and also do other things, but somebody should get it; now, you’re telling me, as far as you know, nobody has. But if you want to make an application to the court based on a systematic refusal, I think it might be a strong case They don’t even get refused, they don’t respond to any application? And they don’t respond.... well, at a certain point, you could take names. I have had immigration cases for all sort of reasons when people did not get an answer for three, four, five years, and the court would set about three months aside to answer to them.
Mr. Grey: Do you have political stands on this paper? Ali Mokhtari: Actually, yes and no -- we are covering issues related to the IranianCanadian community, and what affects this community. Today we would like to have an interview with you about Canadian government policies towards Iran that directly affect the Iranian Canadian community as part of Canadian society. We are not here to see how it affects the Government of Iran politically, but to see its impacts on the Iranian Canadian community in terms of their civil, human, and natural rights. What is your opinion on the issue? First of all, I don’t understand why the Canadian embassy in Iran is closed when many other western countries have embassies in Iran. I don’t understand why Canada took such a radical stand, whether it’s in the Middle East, the spiritual, or Ukraine, or whatever – why it takes the hardest line amongst other western countries. I find it very difficult to understand. I do not understand why we cannot speak to the Iranian government. In general, I do not believe that breaking diplomatic relations is the best way to enclose countries. It is clear that it is the most regrettable thing and I think one other thing about international relations is that countries should keep talking to each other instead of breaking relations but I also do not understand why Canada would take the hardest line -- we are usually a very pacific country which maintain relations with everybody; we had good relations, for instance, with Cuba during the Cuban Missile Crisis and we still do, and we have excellent relations with the whole eastern bloc, with lots of exchanges and so during the Cold War, there was no problem in talking to Romania or East Germany or anybody else. I don’t know why they have a problem now. Well, we always take sides, as we are part of NATO -- we ae not a neutral country -- but we’ve had good relations with the other side; there is absolutely no reason why we wouldn’t.
And what do you think of the impact of such incidents on Iranian-Canadian community rights, as citizens of both countries who might need consular services from both sides? Yes, they don’t have the same rights; it is difficult, especially for somebody who is a visitor and doesn’t get consular rights, the rights when you have visa; as you know, people who are visitors need visas; people may require consuler help if they are arrested or if anything happens; all those things that an embassy should do for anybody, like the Canadian embassy does for me if I happen to be in Germany – if [this is] not available, I say they should have given somebody, some chargé d’affaires, who does it -- but it means it is not quite as regularly available as it could be if we had normal diplomatic relationships. I think it also has an impact on the people living in Canada, because it creates an impression that Iranians are not lawobeying or all terrorists; I think it’s part of the Islamophobia of our society. Our society has forgotten the Communists, who were the big enemy of the 1950s, and
now seems to be concerned about Islam, and of course we all know that 99% of Muslims are honest, hard-working citizens; they have nothing to do with any terrorists or other movement, who only have one wife and who are as good as any other citizens, so I think the whole creation of the atmosphere in which Iran appears to be something to be feared has an impact on the Iranian community here which is most unfortunate, Back in 2011, the government of Canada put in place some economic measures against Iran claiming to target the Iranian government, but the measures were designed to harm ordinary Iranian individuals more than the Government of Iran, which had no serious relational issues with Canada. Do you agree with the policy of the Canadian government? Well, you see, the problem with all those rules is one thing; to affect the government, to say you can’t deal with government companies and so on, but it’s another to affect trade. It is obvious. I don’t believe in boycott; now, there is one historical example which seems to go against me -it appears that the various Interview
21 شماره.1393 فروردین 5 parnianmagazine.com
Should Be Back in the Days of Pearson and Trudeau
Ali Mokhtari interviews Julius Grey about the radical and unreasonable behaviours of Harper’s Government against Iranians
Julius H. Grey (born 1948) is a Canadian lawyer and university professor. He is particularly known for his expertise in constitutional and human rights law. Born in Wrocław, Poland, he received a Bachelor of Arts degree in 1971, a Bachelor of Civil Law degree in 1971, and a Master of Arts degree in 1973 from McGill University. Grey has been a member of the Quebec Bar and the Canadian Bar Association since 1974. Interview
4 parnianmagazine.com April 2014 . No21
Since 1976 he has been involved in numerous associations, such as the Canadian Foundation for Individual Rights, serving as its president from 1985 to 1988. He was a professor of law at McGill University from 1979 until 1993. Grey assisted in annulling a stipulation in the Charte de la langue française (Bill 101) that forbade the application of different languages on business signboards. Presently, French must merely
be the predominant language, but others are allowed. Grey has publicly supported the New Democratic Party.[1] In April, he filled an injunction in the Quebec Superior Court against Election Quebec to allow five McGill University students to vote in the 2014 Quebec election. We reached him in his office on the last day of March.
Ali Mokhtari
manager@parnianmagazine.com
Quebecers’ Response to Ms. Marois’s Radicalism
Surprising results of Quebec elections
After the announcement of an early election by Ms. Pauline Marois, an unexpectedly large number of Quebecers went to the polls on April 7. Eighteen months earlier, following the student riots in Montreal and allegations of financial corruption targeting the then liberal government led by Jean Charest, Ms. Marois’s government had taken power. In this election, the Parti Quebecois, led by Marois, was expected to gain a majority in parliament and to defeat the Liberal Party; however, the result was not what she had expected and although she managed to be the first female Premier of Quebec, she could only form a minority government. Moreover, occupying 50 seats in the parliament, the Liberal Party remained an obstacle for the fulfillment of the goals of the Parti Quebecois. Ms. Premier tried to secure the absolute support of the French-speaking people
of Quebec by bringing up controversial issues in the fields of the French language, Quebec identity, and secularism, as if the economic regression in Quebec and other problems did not affect the Frenchspeaking part of Quebec, as if these people were not just looking for nationalist ideals. She raised many controversies by proposing the controversial Quebec Charter of Values bill in general and its prohibition of wearing religious symbols for those employees working in public and governmental institutions. She refused to show any flexibility or change in the Bill, despite the fact that many experts considered it a violation of the freedom of religion in Quebec. She even ignored the recommendation received from long-life PQ supporters such as Gilles Duceppe, the former Bloc Quebecois Leader. She clearly preferred the support of the less educated part of the society over the support of the elite of French society. A few months after the introduction of Marois’ Charter, polls showed an increase in the popularity of the Parti Quebecois, which was why Ms. Marois thought that she would gain a majority government and suddenly announced an early election. Reacting to the criticisms addressing her government in the field of the economy, she tried to prove that she has something to offer in the field of trade and economy by introducing a new figure to the Parti Quebecois (PQ). She added Pierre Karl Peladeau, a successful millionaire business man who owns some media companies in Quebec, to her team. But this new member of the team announced that his motive for entering the world of politics
was to separate Quebec from Canada and to establish the new country of Quebec for his children. In the first few days, Ms. Marois approved of his plans, talking about welcoming Canadian tourists to Quebec, having or not having a border with Canada, and keeping or changing the Canadian dollar in Quebec. However, very soon, the polls showed the fall of the popularity of the Parti Quebecois. This was why she did not talk about independence since then. In her debates, she also claimed this election was not about a referendum for the independence of Quebec and that everybody was voting just to elect a government. She said a referendum may take place any time Quebecers were ready. However, the result of the elections on Monday, April 7, 2014, in Quebec, was a big “No” to Ms. Marois. In this election, the Liberals won a huge majority. Moreover, the Quebecers said “No” to the extremism and dishonesty of the Parti Quebecois, which had tried to guarantee its own political interests by causing conflicts between people, by creating false problems, and by offering superficial solutions for them. A positive outcome of this historical election is thinkable in that Quebecers have voted in favor of political and economic stability and in favor of staying an important part of Canada. They have put an end to Ms. Marois’s political life and sent a clear message to the rest of Canada, saying that in this province, the “separation from Canada” dossier is closed for at least one or two decades.
Publishers Note
21 شماره.1393 فروردین 3 parnianmagazine.com
A Magazine for Iranian Immigrants A Magazine for Iranian Immigrants
Volume 3, Number 8, April 2014 C$ 3.5
Page 12 Page 8
Volume 3, Number 8, April 2014
ISSN 2291-2940 (Print) ISSN 2291-2959 (Online) Publisher: Parnian Media Groups Inc. Manager: Ali Mokhtari manager@parscanada.com Editor-in-Chief: Majid Bastami editor@parnianmagazine.com Deputy Editor: Mostafa Mokhtari pr@parnianmagazine.com Graphic and Layout: Mohammad Khoshkam, Hossein Esmaeili, IT Manager and Applications Developer: Shahab Mokhtari Persian to English translator: Mahdi Fallah English editor: Mark Lee Contributors: Abdolrasoul Dayyani, Ela Atarodi ,Ensieh Ghafourian, Nadia Ghayouri, Dr. Morteza Ghomshei, Saghi Motahari ،Vahid Namazi, Yahya Natanzi, Mitra Roshan, Ali Shakarami, Neshat Tehrani, Vahid Tolooei, Pouneh Vaziri
Publisher's Note 3 Quebecers’ Response to Ms. Marois’s Radicalism Interview 4 Should Be Back in the Days of Pearson and Trudeau Snapshots 8 The Québécois and the Idea of Sovereignty 8 The Quebec Elections and the Second Generation of Immigrants 9 I Love Everything about Canada, but its Food! 9 An Unattainable Love in Political Ups and Downs 2nd Generation 12 How Canadian Climate Can Bring Forth Unexpected Challenges
Address: 1980 Sherbrooke W, Suite#860 Montreal, Quebec, Canada, H3H1E8 Tel: 1 (514) 903-4726 Fax: 1 (514) 439-4726 Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073 Montreal: 1 (514) 562-9950 Email: info@parnianmagazine.com Web site: www.parnianmagazine.com
Content
2 parnianmagazine.com April 2014 . No21
Page 4
A Magazine for Iranian Immigrants
Volume 3, Number 8, April 2014 C$ 3.5