نشریه فرهنگی ،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر سال چهارم ،شماره سوم ،شماره پیاپی ،26مهر ،1393اکتبر 2014 قیمت 5 :دالر کانادا
www.parnianmagazine.com
نشریه فرهنگی ،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر سال چهارم ،شماره سوم ،شماره پیاپی ،26مهر ،1393اکتبر 2014 قیمت 5 :دالر کانادا
شماره آینده پرنیان ،اول نوامبر 2014منتشر خواهد شد
پرنیان دیجیتالی با امکانات متعدد را در وبسایت پرنیان www.parnianmagazine.comببینید و یا از طریق اپلیکیشن آن در Apple Storeو Google Playدانلود کنید.
خواننده گرامی ،ضمن تشــکر از شما به خاطر استفاده از اپلیکیشن پرنیان ،با وارد کــردن کد کوپن زیر تا تاریخ 30اکتبر 2014در ســایت پارس کانادا ،هدیه 30 امتیازی ما را پذیرا باشید. ltjeio-09tj4-auot8i
حرکت غیرقابل توقف پرنیان دیجیتالی
www.parnianmagazine.com
همچنانکه در شماره گذشته اشاره شد ،امکانات بیشتری به نسخه دیجیتالی بهویژه اپلیکیشنهای
نشــریه افزوده شده است .اگر شماره گذشته را روی آیپد یا یکی دیگر از محصوالت شرکت نشریه فرهنگی ،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر
اپل دیده باشید حتما متوجه این اضافات از جمله اسالیدشوها شدهاید .در این شماره عالوه بر سال چهارم ،شماره سوم ،شماره پیاپی /26مهر ،1394اکتبر 2014
تغییرات بیشتر ،امکانات جدید به نسخه اندروید هم اضافه شده است .البته مشکلی که با نسخه اندروید داریم این است که مکانیسم بازار گوگل در پاسخ به تغییرات اپلیکیشنها برخالف اپل چندان روشن نیست؛ گاهی در کمتر از یک روز پاسخ دریافت میشود و گاهی ممکن است یک تغییر ســاده تا یک ماه تایید نگیرد .به هر حال از اینکه تغییرات در نسخه اندروید گاهی کندتر از نسخه iosاتفاق میافتد متاسفیم و تیم فنی پرنیان همه تالش خود را میکنند تا این تاخیرات به حداقل برسد. نکتهای که باید یادآوری کرد این است که منهای امکانات اینتراکتیو معمولی از جمله فعال بودن لینکها و صفحات فهرست و نظایر اینها ،در مورد سایر امکانات اضافه شده چون نمایش فیلمها یا صداها یا اسالیدشو ،منبع (سورس) مطالب روی خود نسخه اپلیکیشن نیست و برای استفاده از آنها الزم است که در زمان مطالعه نشریه از طریق سرویسهای دادهها یا بیسیم به اینترنت متصل باشید تا این امکانات جانبی روی نسخه شما کار کنند .البته امکان اینکه همه اینها روی هر نسخه اپلیکیشن اضافه شود وجود داشت اما چون حجم مورد نیاز برای هر شماره پرنیان به چندین برابر وضعیت فعلی افزایش مییافت فعال تصمیم گرفته شد تا این امکانات بهصورت دسترسی خارج از اپلیکیشن تعبیه شوند و در آینده و بعد از بهبود خدمات اینترنتی در ایران در مورد تغییر آن تصمیمگیری شود .همچنین الزم به ذکر است که دلیلی ندارد نسخههای داونلود شــده را روی تبلت یا گوشی خود نگهدارید و از حجم حافظه خود بکاهید .میتوانید بعد از هربار استفاده ،هر شماره (و البته نه خود اپلیکیشن!) را از روی دستگاه خود پاک کنید و هر وقت که دوباره به آن شماره نیاز داشتید از روی آرشیو نشریه مجددا داونلود کنید. همچنین از این شــماره تغییراتی در ابعاد فونت ،فاصله خطوط و طراحی صفحات دادهایم تا مطالعه نسخه دیجیتالی راحتتر از گذشته باشد .لطفا به ما بگویید که آیا از این تغییرات راضی هستید یا به موارد دیگری نیاز هست.
)ISSN 2291-2940 (Print )ISSN 2291-2959 (Online
ناشر :گروه رسانه ای پرنیان ()Parnian Media Group Inc. مدیر مسئول :علی مختاری()manager@parscanada.com سردبیر :مجید بسطامی ()editor@parnianmagazine.com جانشین سردبیر :مصطفی مختاری()pr@parnianmagazine.com پرسش یا سفارش آگهی)ads@parnianmagazine.com(: گرافیک و صفحهآرایی :محمد خوشکام ،حسین اسماعیلی مدیر فنی سایت و اپلیکیشن نشریه :شهاب مختاری گروه مترجمین و نویســندگان :نشاط تهرانی ،میترا روشن ،وحید طلوعی ،محمد علی شــاکرمی ،الهه عطاردی ،الهام عطاردی ،نادیا غیوری ،ساقی مطهری ،وحیدالدین نمازی تلفن و فکس دفتر مونترال: تلفن سفارش آگهی:
Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073 Montreal: 1 (514) 562-9950 Tehran: 0937-56-50-868
تلفن اشتراک نشریه:
Montreal: 1 (514) 516-8184
بلوغ جامعه ایرانیان کانادا و حاشیههای ناخوشایند پست الکترونیک : در آخرین ساعاتی که نشریه آماده میشد خبر پیروزی آقای علی احساسی در حوزه انتخاباتی وب سایت:
ویلودیل و همینطور اخبار حاشیهای آن درباره رفتار برخی افراد و گروههای ایرانی منتشر شد. قبل از هر چیز باید به ایرانیان ساکن این حوزه که در این فرآیند شرکت کردند و همچنین به آقای احساسی و خانم پورزند برای نقشآفرینی در این فرآیند و تالشهای یک سال اخیرشان تبریک گفت .امیدواریم آقای احساسی قدر این پیروزی بهدشواری بهدست آمده را بدانند و به همراه آقای جوهری که چندی قبل از حوزه ریچموندهیل به عنوان کاندیدای حزب لیبرال برای انتخاب 2015انتخاب شده بودند پویایی در این مسیر سنگالخ را ادامه دهند .اما در عین حال انتخابات هر دو حوزه ریچموندهیل و ویلودیل و بهویژه این دومی حقایق بسیار مهمی را که قبل از آن توسط برخی و از جمله صاحب همین قلم بیان میشد به شدت عیان کرد .بررسی این حقایق مجال گستردهتری نیاز دارد که بهزودی به آن خواهم پرداخت . سردبیر
Tel: 1 (514) 903-4726 fax: 1 (514) 439-4726
info@parnianmagazine.com www.parnianmagazine.com
پرنیان از دریافت مقاالت و نوشتههای مخاطبان استقبال میکند. مطالب برای انتشار باید در قالب فایل Wordباشد. نقل مطالب نشریه با ذکر ماخذ آزاد است .برای نقل مطالب سایت، به آییننامه مربوطه مراجعه نمایید. اســتفاده از طرحها و آگهیها بدون اجازه کتبی غیرمجاز بوده و میتواند تبعات حقوقی داشته باشد. پرنیان هیچگونه مسئولیتی در قبال آگهی های چاپ شده ندارد. مسئولیت مقاالت منتشر شده با نویسندگان آنها است. بازنشرقصههاوقطعاتادبینیازمنددریافتاجازهازنویسندگاناست. 3
یادداشت سردبیر
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
8
10 سخن سردبیر
البالی اخبار
3حرکت غیر قابل توقف پرنیان دیجیتالی یکنژادپرستیانساندوستانه
توصیه شده ها
میترا روشن
Mitra Roshan
6توصیه شده ها
سخنی با خوانندگان
اگر تا یک ماه پیش از من میپرسیدند که در کبک نژادپرستی هست ،باور نمیکردم .سیزده سال است که در قلب محلهای فرانسهزبان در مونترال زندگی میکنم .تاریخ و فرهنگ کبــک و کاناداییها را از خودشــان بهتر میدانم ،آنقدر که آنها را به تعجبی خوشایند میاندازم .جز چند استثنا ،تقریبا همیشه بهترین جنبههــای مردم اینجا را دیدهام .کاناداییها بطور کلی مهربان هستند ،بهویژه کبکیها که چون در اقلیت بودهاند و خیلی سختی کشیدهاند نسبت به هم گذشت زیادی دارند .مانند هر تازهواردی که فرانسه صحبت میکند ،آنها برای من خیلی زود کنار خودشان جا باز کردند .من هم بیشتر از این چیزی نمیخواستم .برای رفع تنهایی ،آشنایی با محیط و تمرین زبان ،از همان ابتدا سعی کردم محیط کار و دوستانم را از میان مردم میزبان پیدا کنم. بهویژه ســالهای نخســتین مهاجرت ،با سرما و تنهایی و همه سختیهای مالی و معنوی ،هیچکس بهتر از میزبانها نمیتواند به آدم راه و رسم زندگی در کشــوری جدید را یاد بدهــد .و من همه این سختیها را کم و بیش به راحتی گذراندهام .از همان ابتدا یک دوره زبان فرانســه را کامل کردم .درست در پایان ترم یکی از اســتادهایم به من پیشنهاد کار در بوتیک لباس شــوهرش (به اصطالح فرانسوی چام ،همزیستی بدون ازدواج) را داد .بوتیک لباس دست دوم در این سالهای اخیر کمتر رونق داشت ولی آنها که توانسته بودند ساختمان سهطبقه شامل مغازه را بــا درآمد آن بخرند ،بعــد هم یک خانه دوطبقه کوچک در چند کوچه آن طرفتر که محل زندگیشان شــد در مجموع اوضاع خوبی داشتند. خانم استاد همچنین اصرار داشت مرا برای نه فقط کار که زندگی هم به محله خودشان بیاورد تا بتوانم زبان فرانسه را در زندگی و عمل ادامه دهم .عالوه
کریسمس یخی و کابوس بیپایان کمتر کســی انتظار داشــت کــه اخطار همیشگی هواشناســی در مورد ریزش باران یخی در جنوب انتاریو و چند استان دیگر به یکــی از بزرگترین بحرانهای شــهری چند دهه اخیر بهویژه در تورنتو تبدیل شود.
8ادامه نقض حقوق ایرانیان از سوی شخص وزیر خارجه کانادا
دیدگاهخوانندگان
گزارشــی از یک تجربه گرانقیمت شخصی در ارتباط با پرســش «از نظر دیگران ما که هستیم؟»
9
سال 2013در آیینه تصویر دی .1392شماره 26 18
parnianmagazine.com
بر اینها مغازه نزدیک به دانشــگاهی بود که قصد ادامه تحصیل را در آن داشــتم .وقتی به استاد گفتم که قبل از رفتن به دانشــگاه ،از مادربزرگم خیاطی یاد گرفتهام ،خوشــحالیاش تکمیل شد .در اولین فرصت خانهای دیوار به دیــوار خودش پیدا کرد که در مقایسه با اجارههای باال برای محلهای گران، قیمت مناسبی داشت. دهســال بعدی زندگیام در کانــادا ،در همان چند خیابان گذشت .هفت روز در هفته را بدون تعطیلی کار کردم .تنها وقفهها دو-ســه سفر کوتاه به ایران بود که به دالیل خانوادگی مجبور به رفتن شــدم و یکی دو تا ســفر خیلی کوتاه به تورنتو و ونکوور. تحصیل را بطور پارهوقــت ادامه دادم ،آنهم چون مرخصی بیماری داشتم ،از فرصت استفاده کردم و درس خواندم .در این مدت دو بار به دالیل پزشکی کار را متوقف کردم ،یکبار وقتی اعصاب دســت راستم به دلیل ســوختگی با اتو برای مدتی از کار افتاد و بار دوم کتفم شکست .استادم و شوهرش هر دو بار در مدت بیماری خیلی کمک کردند .آنقدر کــه انگار در کنار خانوادهام بودم و در خوشــی و سختیها شریک. چهار ســال پیش با آقایی ایرانــی ازدواج کردم و یکسال پس از زندگی مشــترک و پسانداز مالی، وقتی همسایه پهلودســتیمان فوت کرد ،تصمیم گرفتیم خانهاش را بخریم .قیمت برایمان کمی گران بود و پرداخت سی سال قسط ماهانه دوهزار دالری کمی ســنگین میآمد ولی فکر کردیم که اگر چند سال اول را کمی بیشتر کار کنیم و برای یک طبقه هم مستاجر بیاوریم ،میتوانیم از پسش برآییم .در عوض هنگام پیری هم خودمان آسایش داریم و هم بچهها و خانوادهمان راحتتر زندگی خواهند کرد. وقتی به اســتادم و شــوهرش خبر دادم که ما موضوع ماه January 2014 . No18 27 parnianmagazine.com
10احتمال راه یافتن اولین نماینده ایرانی تبار به مجلس فدرال در سال 2015 12تورنتو شــاهد سیاسی ترین انتخابات شهرداری خواهد بود 14دوازده کالس کاربــردی در دومین مجموعه از نشســت های کنپارس در سال 2014
12
9دیدگاه خوانندگان
20
14
گزارش
16
16حضور در یک جمع فوق العاده با لذت تمام
آموزش
25اهمیت فعالیت بدنی برای دانش آموزان
اشتغال
22 فهرست مطالب مهر .1393شماره 26 4 parnianmagazine.com
20رزومــه genericو رزومــه targetedتفاوت ها و کاربردها 22روی آوردن متخصصان کامپیوتر به ونکوور 24نرخ اشتغال کانادا در ماه اوگست سال 2014
25
موضوع ماه
38
34
30از ماشــین بد ســاخت تا نوزادان خزپوش 33کاریکاتور 34بهشــت و جهنم سگ ها و گربه ها در مونترال 38برای آسایش سگم مهاجرت کردم! 40چطور میشو قلب های ما را مهربان کرد؟
30
توصیه هایکاربردی
44اهمیت بروشورهای تبلیغاتی 46مراحل خرید خانه در کانادا
46 50
44
فرهنگ ،هنر و سرگرمی
48اردیبهشت بود 50آثار آینده نگرانه در اکتبر
5
فهرست مطالب
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
از ماشین بدساخت تا نوزادان خزپوش
رابطه انسان و حیوان خانگی در بستر تحوالت اجتماعی و فرهنگی دکتر وحید طلوعی
سرنوشــت انسان هیچگاه از حیوانات جدا نبوده است .مگر فیلسوفان انسان را حیوانی چنین و چنان (سخنگو ،عاقل ،ابزارساز و مانند اینها) نمیدانند؟ تفاوت در این است که همین اضافه شدن صفتی به حیوان است که انسان را از خیل عظیم دیگر جانوران جدا میکند .همین صفت است که او را بدل به موجودی ساخته است که با تغییر جهان شروع به تعریف آن کرده است و در این میان نیز جایگاهی برای همۀ موجودات در نظر گرفته است .آدمی جهان را بر اساس فهم اجتماعی خود که ساختۀ زیست اجتماعیاش است تعریف و بازتعریف میکند و رابطۀ خود را نیز با جهان به واسطۀ همین تعریف و بازتعریفها معین میسازد. مقاله تحلیلی دکتر طلوعی در مورد تاثیر و تاثرات اجتماعی منجر به پیدایش مفهوم «حیوان خانگی» را در صفحه 30ببینید .
این قصه من و سگم است
برای آسایش سگم مهاجرت کردم! میترا روشن
شاید این عجیب به نظر برسد که مهمترین دلیل مهاجرت کسی به کانادا مشــکالت مربوط به نگه داشتن و بزرگکردن سگ در ایران باشد اما در روایتی که یکی از دوستان خانم میترا روشن –که همچون وی ،میترا نام دارد!-برای مخاطبان بیان میکند چندان این امر عجیب به نظر نمی رسد. «...من عاشق نگهداری از سگها هستم و در ایران از این بابت من و سگم خیلی زجر میکشیدیم .یک روز همسایه تهدید میکرد به او ســم میدهد؛ یک روز یک فامیلی که ســالی یکبار هم به خانهمان نمیآمد میگفت که احساس میکند از سگ من بیماری ناشــناختهای گرفته اســت؛ مادر زن برادرم که میگفت دخترم میخواهد حامله شود و بخاطر سگ تو نمیتواند ...من همیشه ســعی میکردم با آرامش و استدالل اوضاع را آرام نگه دارم تا به حیوان بیچارهام آسیب نخورد ولی وقتی سه سال پیش او را در یک پارک دستگیر کردند و به زندان بردند طاقتم تمام شد و تصمیم به مهاجرت گرفتم»... این مطلب خواندنی را در صفحه 38ببینید . توصیهشدهها مهر .1393شماره 26 6 parnianmagazine.com
حضور در یک جمع فوقالعاده با لذت تمام
گزارش اهدا جوایز برندگان هفت سین نود و سه
آرزو فاطمی
پنجمین دوره مســابقه هفت ســین کنپارس ،روز 21 شهریور با برگزاری مراســمی در سفرهخانه سنتی باغ صبا ،از برگزیدگان داوری ،ایدههای برتر ،متنهای برتر و سفرههای برتر از نگاه مردم ،تقدیر به عمل آورد .گزارش اهــدا این جوایز که با همت دفتــر کاریابی بینالمللی کنپارس ،حامی مالی و اصلی مسابقه هفت سین پرنیان و به دســت مدیر دفتر تهران کنپارس -به نمایندگی از طرف علی مختاری مدیر این مجموعه – انجام پذیرفت را در صفحه 16بخوانید .
اهمیت بروشورهای تبلیغاتی
محمدعلیشاکرمی
بروشور و کاتالوگ تبلیغاتی هر شرکت تجاری معموال اولین چیزی است که مشتریان (فعلی و بالقوه) با آن برخورد میکنند، بنابراین میبایســت حرفهای و جذاب طراحی و حاوی اطالعات کلیدی شرکت و محصوالت و خدمات ارائه شده باشد .البته باید به این نکته توجه داشت که تهیه کاتالوگ حرفهای و گیرا ،تنها بخشی از سلسله فعالیتهای بازاریابی هر بنگاه تجاری بوده و به تنهایی باعث افزایش سطح فروش و به تبع آن سودآوری نخواهد شد. محمدعلی شــاکرمی به مهمترین موضوعاتی که در تهیه ،چاپ و توزیع بروشورهای تبلیغاتی باید به آنها توجه داشت در این صفحه پرداخته است. این مطلب خواندنی را در صفحه 44ببینید .
با حضور سه ایرانیتبار در میان کاندیداهای لیبرال و محافظهکار
احتمال راه یافتن اولین نماینده ایرانیتبار به مجلس فدرال در سال 2015
با انتخاب مجید جوهری و علی احساسی به عنوان کاندیداهای نهایی حزب لیبــرال در حوزههای ریچموندهیــل و ویلودیل، ایرانیان شانس زیادی برای فرستادن یک فرد از جامعه ایرانیان به مجلس فدرال پیدا کردند .همچنین مایکل پارسا کاندیدای حزب محافظهکار از حوزه ریچموندهیل اســت اما باید دید او با توجه به سیاستهای محافظهکاران تا چه حد میتواند یا میخواهد صدای اکثریت ایرانیان ســاکن کانادا باشد. گزارش فشرده این پیروزیها در صفحه 10ببینید .
مراحل خرید خانه در کانادا -قسمت دوم با تاکید بر روال جاری در کبک نشاط تهرانی
هرچند اصول کلی رایج در خرید و فروش خانه در شهرها یا استانهای مختلف کانادا یکسان است اما جزئیات و مشخصات کار در هر شهر و استان کمی متفاوت است .در این مطلب به قلم خانم تهرانی و در ادامه بخش قبلی که در شماره 24پرنیان انعکاس یافته بود به موضوع پیشنهاد قیمت و روش چانهزنی بر سر قیمت پرداخته شده است. این مقاله را در صفحه 46مطالعه کنید.
7
توصیهشدهها
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
Ali Mokhtari
manager@parnianmagazine.com
ادامه نقض حقوق ایرانیان از سوی شخص وزیر خارجه کانادا
وزیر خارجه کانادا همچنان بر نقض حقوق ایرانیان و تبعیض میان ایرانیان و غیر ایرانیان بدون هرگونه محمل قانونی اصرار میورزد . داستان چیست؟ کمتر کسی است که در مورد تحریمهای کانادا علیه ایران و ســاکنین ایران نشنیده باشد .بر اساس آن قانون نه چنــدان دقیق و مطلوب ،هرگونه مراوده مالی بین نهادهای و اشخاص کانادایی با دولت و ساکنین ایران ممنوع است مگر در شرایط خاص .از سوی دیگر قانون به وزیر امور خارجه اختیار داده است که به درخواست ایرانیانی که به دنبال استثنا شدن از این قانون هستند رسیدگی کرده و به طور موردی برای آنها مجوز الزم را صادر کند .از نوامبر ۲۰۱۱یعنی زمــان تصویب قانون تحریم تا میانه سال ۲۰۱۲به تعدادی از این درخواستها پاسخ داده شد .از آن پس اما به جز در چند مورد معدود، استثنایی و خاص به این تقاضاها هیچ پاسخی داده نشده است . در پاسخ ابتدایی به درخواستها سخن از ۱۶هفته زمان بود و این روزها انتظار این افراد به دو ســال رسیده است .و این شرایط وضعیت بسیار غیرقابل قبولی را ایجاد کرده اســت .عمده این متقاضیان کسانی هستند که برای مهاجرت اقدام کردهاند و از ســوی دولتهای استان در برنامههای مختلف پذیرفته شــدهاند و الزم است برای انتقال سرمایه و تکمیل پروسه مهاجرت خود بر اساس قوانین کانادا مجوز وزارت خارجه را دریافت کنند. این افراد پس از صرف هزینههای بسیار و درگیر بودن با موضوع مهاجرت برای ۲تا ۴سال تنها به دلیل اینکه آقای وزیر خارجه حاضر نیست پاسخ منفی یا مثبت به تقاضــای آنها بدهد بالتکلیف ماندهاند .در مواردی ،پرونده این دسته از متقاضیان به دلیل تاخیر در ارایه مجوز وزارت خارجه بسته شده و همه زحمات آنها به دلیلی خارج از کنترل سخنی با خوانندگان مهر .1393شماره 26 8 parnianmagazine.com
آنها ضایع میشوند. روش آقای وزیر باعث شــده اســت که تبعیض آشکاری میان ایرانیان و غیر ایرانیان ایجاد شود و به تعبیری ،بهطور غیر مستقیم از مهاجرت کارآفرینان و سرمایهگذاران ایرانی ممانعت به عمل آمده است. آقای وزیر را جرات رد این درخواســتها نیست چرا که دلیل قانع کنندهای برای رد آنها ندارد .اگر درخواستها را رد کند این فرصت فراهم میآید تا در مورد چرایی تصمیم به چالش کشیده شود و الزم است تا برای تصمیماتش توجیه محکمهپسند ارائــه کند که در مورد اکثریت قریب به اتفاق این تقاضاها چنین امری غیر ممکن اســت و دادگاه صالح کانادایی جایی نیســت که جناب وزیر به
عادت همیشگی با پرخاش و حاشیهروی بتواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند از اینروست که وزیر محترم سیاست وقتکشی را در پیش گرفته اســت تا به مرور زمان و بــدون پرداخت هزینه، ایرانیان را از حقی کــه از آن برخوردارند محروم کند و این رفتار تبعیضآمیز را در پس شعارهای دهانپرکن مخفی سازد. اخیرا دوســتانی در پی شکایت از آقای وزیر امور خارجهاند و قطعا این وزیر محافظهکار که خیلی خود را نگران نقض حقوق بشــر در دیگر نقاط جهان نشــان میدهد بهزودی پاسخگوی نقض آشکار حقوق ایرانیان متقاضی مهاجرت در کانادا خواهد بود .
دیدگاههای خوانندگان پیوند قبل یا بعد از مهاجرت:
خانم میترا ،سیساله ،کارشناس ارشد ادبیات فرانسه، یکی از افرادی اســت که در ایــران ،پس از قبولی در مصاحبه ،شــریک زندگیاش را انتخاب کرده و مدت چهار سال است که زندگی مشترک خوبی با همســرش دارد و دو سال است که در کانادا زندگی میکند.
کدام موفقتر؟ کدام مفیدتر؟
موضوع ماه
تیر و مرداد .1392شماره 13
parnianmagazine.com
ازدواج ،مانعی برای ادامه تحصیل؟
حامد ،سی و پنج ساله و مجرد است .در تمام طول مصاحبه به آرامی ســخن میگوید و سعی میکند احســاس واقعیاش را در این خصوص بیان کند. مدت شــش ماه است که در کانادا زندگی میکند و در ایران مدرس دانشگاه در رشته روانشناسی بوده است. چرا مجرد مهاجرت کردید؟ آیا به دوستانتان توصیه میکنید مجردی مهاجرت کنند؟ برای ادامه تحصیل درمقطع دکترا به کانادا مهاجرت کردم .چون هدفم درس خواندن و بازگشت به ایران میکردم با ازدواج و اســت ،بنا براین تصور قـبول تعهدات و مسئولیتهای ناشی از آن به سختی به این هدفم برسم .با توجه به اینکه پس از ازدواج و مخصوصا مهاجرت ،هزینههای زیادی برای زندگی دو نفر الزم اســت ،لذا تصمیم گرفتم مجرد بمانم و مهاجرت کنم .با این حال ،اکنون که در کانادا هستم، به این نتیجه رسیدهام که بهتر بود متاهلی مهاجرت میکردم .ازدواج ومهاجرت پــس از آن ،خللی در ادامه تحصیل به وجود نمیآورد اگر انتخاب همسر، بهدرستی انجام شود. فشارهای روانی و فیزیکی ازجمله تنهایی ،نداشتن
همدم ،همدل و همزبان ،نداشــتن کســی به عنوان پشتوانه روحی و انگیزهدهنده در تمام مراحل تطبیق خود با محیط جدید ،انجــام دادن کارهای منزل به تنهایی و ...واقعا ســخت است .من به همه دوستان مجردی که قصد مهاجرت به کانادا را دارند و اینجا مانند من و خیلی ازافراد دیگر ،هیچ فامیل و آشنایی ندارند ،توصیه میکنم به شرایط زندگی مجردی در جایی که خیلی از خانواده دور هستند و هیچ کسی کنارشان نیست بیشتر فکر کنند و بعد با آگاهی کامل از نتیجه آن مهاجرت کنند. شــرایط زندگی زمانی که در ایران هستید و مجرد، با خارج از آن ،در کانادا یا هر کشــور دیگر ،بسیار متفاوت است .چون در کشــور خودشان ،خانواده، دوســتان ،همکاران و عزیزان هستند و مردم به زبان آنهــا حرف میزنند و در نتیجــه معنای واقعی تنها زندگی کردن را درک نمیکنند. ازدواج ،پلی به سوی کانادا
متاسفانه برای برخی از افراد ،ازدواج با فردی که در کانادا و یا هر کشور خارجی دیگری زندگی میکند، یکی از بهترین شانسهای زندگی است که ممکن است فقط یکبار در خانه آنها را بزند.
یکنژادپرستیانساندوستانه میترا روشن
Mitra Roshan
و کابوس بیپایان ر داشــت کــه اخطار ســی در مورد ریزش ب انتاریو و چند استان بزرگترین بحرانهای اخیر بهویژه در تورنتو
گزارشــی از یک تجربه گرانقیمت شخصی در ارتباط با پرســش «از نظر دیگران ما که هستیم؟» اگر تا یک ماه پیش از من میپرسیدند که در کبک نژادپرستی هست ،باور نمیکردم .سیزده سال است که در قلب محلهای فرانسهزبان در مونترال زندگی میکنم .تاریخ و فرهنگ کبــک و کاناداییها را از خودشــان بهتر میدانم ،آنقدر که آنها را به تعجبی خوشایند میاندازم .جز چند استثنا ،تقریبا همیشه بهترین جنبههــای مردم اینجا را دیدهام .کاناداییها بطور کلی مهربان هستند ،بهویژه کبکیها که چون در اقلیت بودهاند و خیلی سختی کشیدهاند نسبت به هم گذشت زیادی دارند .مانند هر تازهواردی که فرانسه صحبت میکند ،آنها برای من خیلی زود کنار خودشان جا باز کردند .من هم بیشتر از این چیزی نمیخواستم .برای رفع تنهایی ،آشنایی با محیط و تمرین زبان ،از همان ابتدا سعی کردم محیط کار و دوستانم را از میان مردم میزبان پیدا کنم. بهویژه ســالهای نخســتین مهاجرت ،با سرما و تنهایی و همه سختیهای مالی و معنوی ،هیچکس بهتر از میزبانها نمیتواند به آدم راه و رسم زندگی در کشــوری جدید را یاد بدهــد .و من همه این سختیها را کم و بیش به راحتی گذراندهام .از همان ابتدا یک دوره زبان فرانســه را کامل کردم .درست در پایان ترم یکی از اســتادهایم به من پیشنهاد کار در بوتیک لباس شــوهرش (به اصطالح فرانسوی چام ،همزیستی بدون ازدواج) را داد .بوتیک لباس دست دوم در این سالهای اخیر کمتر رونق داشت ولی آنها که توانسته بودند ساختمان سهطبقه شامل مغازه را بــا درآمد آن بخرند ،بعــد هم یک خانه دوطبقه کوچک در چند کوچه آن طرفتر که محل زندگیشان شــد در مجموع اوضاع خوبی داشتند. خانم استاد همچنین اصرار داشت مرا برای نه فقط کار که زندگی هم به محله خودشان بیاورد تا بتوانم زبان فرانسه را در زندگی و عمل ادامه دهم .عالوه
بر اینها مغازه نزدیک به دانشــگاهی بود که قصد ادامه تحصیل را در آن داشــتم .وقتی به استاد گفتم که قبل از رفتن به دانشــگاه ،از مادربزرگم خیاطی یاد گرفتهام ،خوشــحالیاش تکمیل شد .در اولین فرصت خانهای دیوار به دیــوار خودش پیدا کرد که در مقایسه با اجارههای باال برای محلهای گران، قیمت مناسبی داشت. دهســال بعدی زندگیام در کانــادا ،در همان چند خیابان گذشت .هفت روز در هفته را بدون تعطیلی کار کردم .تنها وقفهها دو-ســه سفر کوتاه به ایران بود که به دالیل خانوادگی مجبور به رفتن شــدم و یکی دو تا ســفر خیلی کوتاه به تورنتو و ونکوور. تحصیل را بطور پارهوقــت ادامه دادم ،آنهم چون مرخصی بیماری داشتم ،از فرصت استفاده کردم و درس خواندم .در این مدت دو بار به دالیل پزشکی کار را متوقف کردم ،یکبار وقتی اعصاب دســت راستم به دلیل ســوختگی با اتو برای مدتی از کار افتاد و بار دوم کتفم شکست .استادم و شوهرش هر دو بار در مدت بیماری خیلی کمک کردند .آنقدر کــه انگار در کنار خانوادهام بودم و در خوشــی و سختیها شریک. چهار ســال پیش با آقایی ایرانــی ازدواج کردم و یکسال پس از زندگی مشــترک و پسانداز مالی، وقتی همسایه پهلودســتیمان فوت کرد ،تصمیم گرفتیم خانهاش را بخریم .قیمت برایمان کمی گران بود و پرداخت سی سال قسط ماهانه دوهزار دالری کمی ســنگین میآمد ولی فکر کردیم که اگر چند سال اول را کمی بیشتر کار کنیم و برای یک طبقه هم مستاجر بیاوریم ،میتوانیم از پسش برآییم .در عوض هنگام پیری هم خودمان آسایش داریم و هم بچهها و خانوادهمان راحتتر زندگی خواهند کرد. وقتی به اســتادم و شــوهرش خبر دادم که ما موضوع ماه January 2014 . No18 27 parnianmagazine.com
موضوع ماه
50
ای بابا ...این داستان اقامت دارم و ...دیگه قدیمی شده دوست عزیز .من خودم اقامت استرالیا دارم. زندگیتون رو به خاطر این مهاجرت لعنتی به گند نکشید .دیگه االن به همه خبر رسیده این استرالیا، کانادا ،امریکا ...عمال به دردی نمیخورند .خوب معلومه که پدر ،دوست داره دخترش رو به یک نفر که زندگی و شغل معلومالحالی داره بده .آخه اون دختری که به خاطر کانادا میاد با شما ازدواج میکنه ...به چه دردش میخوره برسه اونجا .ترو به خدا به خاطــر این مهاجرت لعنتی اصل زندگیتون و انتخابتون رو به فنا ندهید .شما بدجوری گرفتار این مهاجرت میشید .معموال کسی به ازدواج با شما تن میده که میخواد از ایران یا خانوادش فرار کنه. آدم خانوادهدار و درست و حسابی که اینجا برای خودش موقعیتی به هم زده نمیاد زندگیشو قمار کنه . July-August 2013 . No13
ازدواج یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی هر فرد اســت .حال اگر این امر با مرحله پرچالش و جدیدی به اسم مهاجرت نیز همراه شود ،بسیار بحث برانگیزتر میشود .اینکه زمان مهاجرت به کانادا یا هر کشور دیگری ،مجرد باشیم بهتر است یا متاهل؟ امکان بروز چه مشکالتی در هـــر دو حالت وجود دارد؟ کدام مفیدتر؟ کدام موفقتر؟ ازدواج ،یعنی برداشتن باری که برای آن به نیروی دو نفر نیاز است .یعنی تکمیل پازل نیمهکارهای که فقط با حضور یک همراه و همســر کامل میشود .حال اگر به مســئولیتهای زندگی متاهلی ،مساله دوری و جداافتادگی از خانواده ،دشــواریهای برقراری ارتباط با یک زبان بیگانه ،چالشهای یافتن کار مناسب و رویارویی با فرهنگهای جدید و ...اضافه شود ،وجود یک همسر و شریک در زندگی بیش از پیش ارزشمند میشود؛ البته همسر و شریک خوب و همراه! به سراغ چند تن از دوستان مجرد و متاهل رفتیم و از تجربیات آنها در این خصوص ،مطلع شدیم .و اینهم حاصل این گفتگوها.
خانم میترا ،با توجه به اینکه شــما بعد از قبولی در مصاحبه سفارت و اطمینان از انجام پروسه مهاجرت ازدواج کردید ،آیا دلیل ازدواج همسرتان با خود را، داشــتن امتیاز مهاجرت به کانادا نمیدانستید؟ آیا از اینکه متاهلی مهاجرت کردید ،راضی هستید؟ خیلی ممنون از اینکه سوالتان را اینقدر صریح بیان کردید .زمانی که تصمیم گرفتم ازدواج کنم ،با خیلی از دوستانی که به صورت مجردی و متاهلی مهاجرت کرده بودند ،مشــورت کردم .عدهای از آنها ،بیشتر، مجردهایی که در کانادا بودند ،تشویقم کردند ازدواج کنم و با همســرم به کانــادا بیایم ،چرا که طعم تلخ تنهایی ،دلتنگی و دوری از خانواده را چشیده بودند. عدهای دیگر بر این باور بودند که با فردی ازدواج کنم که خودش نیز یا در کانادا زندگی میکند یا اینکه در پروســه مهاجرت به کانادا قرار دارد تا مطمئن شوم که ازدواج برای او ،تنها پلی به ســوی کانادا نیست مخصوصا اینکه وی پس از انجام مصاحبه به پرونده اضافه میشود و بیدغدغه و استرس ،مجوز ورود به کانادا را دریافت میکند. دوســتان متاهلم در کانادا ،همان افرادی که زندگی مشترکشــان پس از مهاجرت ،دستخوش تغییرات ناگواری شده است ،اصرار داشتند که اگر قصد دارم حتما در ایران ازدواج کنم و با همسرم مهاجرت کنم، تا زمانی که شــناخت کافی از هم نداریم ،مهاجرت نکنیم و اگر هم دچار مشکالتی در زندگی مشترک هســتیم از جمله شــکاک بودن ،بیقید و بند بودن همســر ،راحتی بیــش از حــد در روابط با جنس مخالف ،بیمسئولیت بودن همسر ،بیش از حد وابسته بودن وی به خانوادهاش و ...قید مهاجرت را کال بزنیم و همانجا زندگی کنیم. ازدواج ،خودش به تنهایی داستانی دارد و مهاجرت داستانی دیگر .برای هرکدام از این مراحل باید شرایط خاص خودش را داشت تا اینکه نه از ازدواج پشیمان شد و نه از مهاجرت. خوشبختانه زمانی که با همســرم آشنا شدم ،اعالم کردم که شاید برای ادامه تحصیل ،مجبور باشیم به خارج از ایران ،مثال کانادا مهاجرت کنیم .نظر ایشان را در مورد زندگی خارج ازکشور پرسیدم .هرچند که
parnianmagazine.com
انسیهغفوریان
Ensieh Ghafourian
در ارتباط با مطلب پیوند قبل یا بعد از مهاجرت: کدام موفقتر؟ کدام مفیدتر؟ آزاده میگوید: همه عزیزانی که قصد ازدواج دارند ،سعی میکنند خودشان را خوب نشان دهند .با این حال ،خوشبختانه از یک نظر و متاســفانه از نظر دیگر ،طوالنی شدن زمان مهاجــرت ،انتظار پس از قبولی جهت گرفتن ویزا ،زمان مناســبی است برای شناخت فرد مقابل. درهمین دوران انتظار ،اگر با همسرم دچار اختالف نظر زیادی میشدم ،قطعا نه تنها مهاجرت نمیکردیم بلکه ازدواجمان هم به سرانجامی نمیرسید .حرف من این است که لطفا ،با خودتان روراست باشید و کجخلقیهای همسرتان را به خاطر بد بودن شرایط فرهنگی و اقتصادی و ...ایــران ،توجیه نکنید .این شرایط به مراتب در کانادا ،برای ما مهاجران تازهوارد، بدتر خواهد بود .این حقیقت که با مدرک ایران در کانادا کاری پیدا نمیکنید یا اینکه به ســختی پیدا میکنید ،مشکلساز خواهد شد و شاید همسر شما با هر سطح تحصیالتی که دارد ،مجبور بشود دوباره یک لیســانس یا حتی فوق دیپلم از اینجا بگیرد ،و این ،نیازمند صبر و همدلی با یکدیگر است. تاثیر عشق و تفاهم در مهاجرت موفـق
تجربهای اززندگی دوستان مجرد یا متاهل خود دارید که مثال از اینکه متاهل یا مجرد مهاجرت کردهاند، پشیمان شده باشند؟ جواب را میتوانم با یک جمله از فرانکلین ،نویسنده ودانشمند آمریکایی ،شروع کنم« :ازدواج مثل شهر محاصره شده است :کسانی که داخل شهرند سعی دارند از آن خارج شــوند و آنها که خارج هستند کوششدارندکهداخلشوند».متاسفانهزمانیکهدر
51
بــا خودتان روراســت باشــید و کجخلقیهای همسرتان را به خاطر بد بودن شرایط فرهنگی و اقتصادی و ...ایران ،توجیه نکنید
در ارتباط با مطلب یک نژادپرستی انساندوستانه حسن میگوید:
زیبا بود اما نژادپرســتی در داســتان شما وجود نداشت .روشنه که دلیل رفتار اونها حسادت بوده و اینکه میدیدند کسی که تازه به اینجا اومده و سطح اقتصادی پایینتری داشــته ،حاال به اونجا رسیده که میخواد ملکشــون را بخره ،خوب حق بدین که آدم را یه کم قلقلــک میده .این موضوع برای هرکسی میتونه پیش بیاد .حتی برای خود شما هم ! در ارتباط با مطلب عشقهایی که از پی رنگی بود... مینا میگوید:
همــه افــراد نیــاز بــه آزادی دارنــد؛ آزادی یواشکی هم آزادی نیست چون شما دارید آزادیتونوبادزدیبدستمیآرید.یعنیازنظردیگران چون حقتون نیست پس رعایت میکنید که کسی نفهمه شما دارید آزادیتونو یواش یواش برمیدارید.
زنی که توی ایران دوســت پســر داره یا مردی که در ایران دوســت دختر داره یا هر کدامشــون که حســرت داشــتن این رابطه رو به جز ازدواج دارنــد باید هر چه ســریعتر از هم جدا بشــن. چطورمیشهباکسیبودورابطهداشتدرحالیکهدرزمان داشتن رابطه با شما تصویر دیگری مدام در ذهنشه؟!! بــه نظــرم اگــر ازدواج نکردید اصــا قبل از مهاجــرت بهش فکر هم نکنیــد .تنها مهاجرت کنیــد بعــد اگــر خواســتید ازدواج کنیــد. اگر هم ازدواج کردید که کارتون خیلی سختتر هست .باید بپذیرید که زن یا شوهرتون نه به خاطر انتقام گرفتن از شــما که به دلیل نیاز به آزادی و ســالها زندانی بودن بخواد ترکتــون کنه یا الاقل چندســالی ازتون جداشــه .به هر حال ما ایرانیها همش مســائل رو ســخت و پیچیده میکنیم؛ یا مجردید میرید اونور میبینید نمیارزه یکی بهتون همش بچســبه .یعنی برای خانمها دیگه مسائل اقتصادی و فرهنگی و عرفی مانع نیست و نیازی هم به ازدواج نمیبینید .برای آقایون هم همینطوره که شــاید دلشــون بخواد یه چینی یا یه بلوند رو تجربه کنن .که باز هم حقشونه و باید آزاد باشن. مــا به دنیا نیومدیم که افســار دور گردن اینو اون بندازیــم .اومدیم که زندگی رو بــا تمام وجود در آغــوش بگیریــم .قبل از مهاجــرت اصال امکان اینجور چیزها نیســت ولی وقتی بعدش امکانش هســت چرا که نه .شــاید خواســتید ازدواج کنیــد شــاید خواســتید جدا بشــید. اگــر دوســت دخترتون یا دوســت پســرتون بــا کســی دیگه حس بهتــری از شــما داره و اگــه واقعا دوســتش داریــد ولش کنیــد بره. حتی جســمش اگر مال شــما باشــه روحش نیســت .پــس خودتونــو گــول نزنیــد کــه وای چــه خانــواده یــا رابطــه خوبــی دارم. از اول هــم نداشــتید .بــا دروغ گفتــن بــه خودتــون هــم هیچ چیزی درســت نمیشــه. در ضمن زندگی مطلقا زن یا شــوهر ،دوســت پســر یا دوســت دختر یا پارتنر نیست؛ خیلی چیــزای دیگــه هم هســت مثــل آزادی ،کار، پیشــرفت ،موفقیــت ،شــهرت ،زیبایــی … ول کنید این مخاطب خاص رو . 9
دیدگاه خوانندگان
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
مجید جوهری ،کاندیدای لیبرال از ریچموندهیل
مایکل پارسا ،کاندیدای محافظهکار از ریچموندهیل
با حضور سه ایرانیتبار در میان کاندیداهای لیبرال و محافظهکار
احتمال راه یافتن اولین نماینده ایرانیتبار به مجلس فدرال در سال 2015
با انتخاب مجید جوهری و علی احساسی به عنوان کاندیداهــای نهایی حزب لیبــرال در حوزههای ریچموندهیل و ویلودیل ،ایرانیان شــانس زیادی برای فرستادن یک فرد از جامعه ایرانیان به مجلس فدرال پیدا کردند .همچنین مایکل پارسا کاندیدای حزب محافظهکار از حوزه ریچموندهیل است اما باید دید او با توجه به سیاستهای محافظهکاران تا چه حــد میتواند یا میخواهد صدای اکثریت ایرانیان ساکن کانادا باشد. ریچموندهیل ،گام اول
انتخابــات داخلــی حــزب لیبــرال در حــوزه ریچموندهیل برای مشخص کردن کاندیدای این حزب در انتخابات سال 2015در هفتم سپتامبر با حضور بیش از یک هزار عضو این حزب برگزار البالی اخبار مهر .1393شماره 26 10 parnianmagazine.com
شــد و مجید جوهری توانست برنده این رقابت نفسگیر باشد. سیستم انتخابات داخلی حزب بدین شکل است که رایدهندگان میتواننــد بیش از یک انتخاب داشته باشند اما باید ترتیب اسامی در برگ رایشان مشخص باشد .بعد از شمارش اولیه آرا ،نفر آخر حذف میشود و بر اساس اینکه کسانیکه انتخاب اولشــان وی بوده ،چه کسی را به عنوان نفر دوم انتخاب کردهاند ،آرایش بین نفرات دیگر تقســیم میشود و همین رویه ادامه مییابد تا فردی که در نهایت اکثریت دارد برگزیده شود. از این حوزه پیشــتر ،از حضور حداقل 8کاندیدا ســخن به میان آمده بود امــا با حذف یا انصراف تعدادی ،نهایتا 4نفر که دو نفر از آنها ایرانی بودند، مجید جوهری و کاوه شهروز ،در روز انتخابات به
رقابت پرداختند و در یک روند حذفی تدریجی، این مجید جوهری بود که توانســت پیروز میدان باشــد .جوهری در این روز عالوه بر شــهروز با کاندیداهای سرشناســی چون بریان چمبرلین و الیزابت ویلفرت رقابت کرد که این دومی ،همسر نماینده سابق ریچموندهیل در مجلس فدرال بود. مجید جوهری در همان شمارش اول بیش از بقیه رای آورده بود اما بعد از اینکه سیستم حذفی آغاز شد با انتقال آرای نفر چهارم یعنی کاوه شهروز که بیشترین سهم از آن جوهری شد فاصله او از بقیه شدت گرفت و در ادامه هم وی نفر اول باقی ماند. جوهری که 53سال دارد و از بیش از 15سال پیش ساکن ریچموندهیل شده حدود 35سال پیش به همراه خانوادهاش به کانادا مهاجرت کرده و پلههای پیشرفت تحصیلی و شغلی را یک به یک پشت سر
علی احساسی ،کاندیدای لیبرال از ویلودیل
گذشته و هماکنون دو فرزند دختر و پسر دارد. برای آشــنایی با ایرانیانی که بــرای کاندیداتوری حزب لیبرال عالقه نشان داده بودند اینجا را ببینید. پیشتر سه ایرانی از این حوزه خواستار نمایندگی حزب لیبرال شــده بودند و همیــن برای فعاالن ایرانی این نگرانی را ایجاد کرده بود که شاید رای ایرانیان بین این افراد شکســته شود؛ تالشهایی برای رسیدن به یک کاندیدای واحد شکل گرفت اما بهرغم انصراف پیمان کوشــمان از ادامه مسیر، اختالفهای فکری بین دو کاندیدای نهایی که به نوعی نمایانگر بخشی از اختالف دیدگاههای میان اعضا جامعه پراکنده ایرانیان کانادا هم هست توافق بر سر یک کاندیدا را غیرممکن کرد و این مجید جوهری بود که توانســت رای بیشتری از جامعه ایرانیان و دیگر طرفداران حزب لیبرال از میان اقوام ساکن در ریچموندهیل به دست آورد تا تمرینی باشد بر رقابت سنگین سال آینده. همیــن نوع اختالف در میان جامعه ایرانیان را در ابعادی وســیعتر در انتخابات سال 2015شاهد خواهیم بود وقتی مجید جوهری کاندیدای حزب لیبرال رو در روی مایکل پارســا چهره شــناخته شده حزب محافظهکار و کاندیدای این حزب از
یک دوئل ایرانی-کانادایی در حــوزه ریچکوندهیــل که هر یــک از طرفین آن در عیــن دفاع از شــعارها، سیاســتها و ارزشهــای حزب خود ،نماینده دو نوع تفکر عمده در میان ایرانیان کانادا خواهند بود این حوزه قرار خواهد گرفت .یک دوئل ایرانی- کانادایی که هر یک از طرفیــن آن در عین دفاع از شعارها ،سیاستها و ارزشهای حزب خود، نماینده دو نوع تفکر عمده در میان ایرانیان کانادا خواهند بود .نتیجه این رقابت به همراه رقابت با کاندیدای هنوز مشخص نشده NDPبه احتمال زیــاد به انتخاب اولین عضــو ایرانیتبار پارلمان فدرال منجر خواهد شــد .بایــد دید اگر یکی از این دو پیروز شــوند ،کدام تفکر از ایرانیان به این مجلس راه خواهد یافت. ویلودیل ،جدال نفسگیر
سهشنبه شــب 30 ،سپتامبر ،2014علی احساسی توانست در یک رقابت نفسگیر ،پیروز انتخابات داخلی حزب لیبرال از حوزه ویلودیل باشد. بهرغم حضور دو ایرانی سرشــناس ،احساسی و لیلی پورزند به عنوان کاندیدای حزب و شــک و شــبهههایی که تغییر مکان رایگیری به نفع یک کاندیدای ایتالیاییتبار ایجاد کرده بود ،احساســی بعــد از مجید جوهری که از حوزه ریچموندهیل کاندیدای حزب لیبرال شناخته شد ،دومین ایرانی است که نماینده این حزب میشود و شانس بسیار
زیادی برای موفقیت در انتخابات ســال 2015و حضور در مجلس فدرال دارد. این دومین تالش احساســی برای کاندیداتوری حزب لیبرال محسوب میشود که برخالف نوبت گذشته با موفقیت همراه شد .اما این موفقیت آسان به دســت نیامد چون افــراد و گروههای از میان خود جامعه ایرانیان که از پیروزی هیچکدام از دو کاندیدای ایرانی از این حوزه احســاس رضایت نمیکردند از کاندیــدای ایتالیاییاالصل حمایت میکردند و گفته میشود حدود 200نفر و از جمله رییس کنگره ایرانیان کانادا در ستاد وی فعال بودند که بهویژه این رفتار فرد مورد اشاره ،با اعتراضات فراوان اعضا موثر جامعه روبرو شــده است و به احتمــال زیاد اوضاع کنگره را خیلی بدتر از آنچه هست خواهد کرد. با این حال احساســی کــه در رایگیری اولیه در جایگاه ســوم قرار داشت با رای نفر چهارم ،لیلی پورزند در دور بعد در جایــگاه دوم قرار گرفت و نهایتا توانســت با نه رای اضافــه از کاندیدای کرهایاالصل پیشی بگیرد و دومین ایرانی باشد که در فهرست کاندیداهای حزب لیبرال در انتخابات سال آینده حضور خواهد داشت . 11
البالی اخبار
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
با خروج راب فورد از گردونه رقابتها
تورنتو شاهد سیاسیترین انتخابات شهرداری خواهد بود
توری چهره رسانهای بسیار پرقدرتی دارد و به عنوان یک کارشــناس و فردی خوشسخن و خوشفکر شناختهمیشود
البالی اخبار مهر .1393شماره 26 12 parnianmagazine.com
روز 12سپتامبر ،داغترین خبر سیاسی کانادا در روزهایی که اتفاقات سیاسی خیلی مهمی در کشور رخ نمیدهد و دولت فدرال هم تالش دارد تا شعله فعالیتهای سیاسی داخلی را پایین نگاه دارد و به خارج چشم داشته باشد در شهر تورنتو اتفاق افتاد .جایی که ماهها پس از کلنجار رفتن راب فورد با رســانهها ،رقبا ،طرفداران و ساکنان شهر او رسما اعالم کرد صحنه انتخابات را ترک میکند اگرچه برادرش داگ ،مسیر او را ادامه میدهد. راب فورد شــهردار مشــهور و البته مسئلهساز تورنتو که ســال گذشته به دلیل انتشار ویدیوهای افشاگرانه از رفتارهای ناپسند او از جمله مصرف مواد مخدر و بکار بردن الفاظ رکیک ،نامش بر ســرزبانها افتاد و به دلیل کشاکش با شــورای شهر ،همه اختیارات اجراییاش را از دســت داده بود و فقط این عنوان را یدک میکشید امید داشــت پس از بازگشت از بازپروری و با حمایت طرفداران ثابت قدمی که هیچیک از بدرفتاریهای وی را در حدی تشخیص نداده بودند که رای خود را به سمت دیگری ببرند بتواند انتقام سختی از بهاصالح دشمنانش در شورای شهر تورنتو بگیرد .کسانیکه او رسما نامشان را از پشــت تریبون خواند و از مردم خواســت در این نوبت به آنها رای ندهند تا تنبیه شوند .حاال خود او که چند روز قبل از این اعالم به دلیل احساس ناراحتی به بیمارستان رفته بود ،با تشخیص یک غده در شکم (که
بعدا اعالم شد یک نوع ســرطان بسیار نادر مربوط به بافتهای چربی است) نهایتا پذیرفت که به سالمتیاش توجــه کند و میدان رقابت را به برادر چون ســایهاش بدهد .داگ که در آخرین ســاعات پایان وقت قانونی برای اضافه و کم کرد اسامی نامزدها ثبت نام کرد و در حالتی احساساتی پیام حضور رسمی خود در رقابتها و یادداشت کنارهگیری برادرش را میخواند خود را متعهد به ادامه مسیر راب معرفی کرد و حاال امید دارد طرفداران دوآتشه برادر ،رایشــان را فقط به او بدهند و نه کس دیگری .اما آنها واقعا چه میکنند و شرایط چگونه است؟ یک انتخابات بهشدت سیاسی اگر چه فعالیتهای دولتهای شــهری فاصله زیادی با رقابتهای سیاســی دارد اما احزاب سیاسی مطرح کانادا همیشــه دســتی هم در انتخابات شهردار این شهر که با رای مردم انتخاب میشود داشتهاند چراکه تورنتو مهمترین و پرجمعیتترین شــهر کاناداست و بیشترین کرسیهای پارلمانی انتخابات-چه استانی و چه فدرال -هم در مقایسه با شهرهای دیگر به آن تعلق دارد .از همینجاست که رابطه دور و نزدیک کاندیداها نســبت به احزاب سیاســی اهمیت زیادی دارد .مثال همین راب فورد که بیشتر بهخاطر وجه پوپولیستی و نوع رابطهاش با اقشار متوسط به پایین جامعه و در واقع
داگ فورد یک مزیت نسبت به برادرش دارد که خطاهای بزرگ وی را مرتکب نشــده اســت و به همین دلیل نقاط ضعف کمتــری در صورت حمله رقبا دارد
«شبیه آنها بودن» -چه از نظر مثبت و چه عادات بدی که داشــت -محبوبیت یافته بود بههر حال به یکی از سرشناسترین خانوادههای محافظهکار شهر تعلق دارد و پدرش ســالها نماینده محافظهکار در پارلمان بود. اما کاندیداهای اصلی باقیمانده در این رقابت حساس ی هستند بهطوری که خیلی بیش از نفرات قبلی سیاس حتی در مقایســه با آنها بایــد راب و برادرش داگ را غیرسیاسی دانست! جان توری که هماکنون براساس نظرسنجیها با اختالف زیاد از بقیه ،در رتبه اول رقابتها قرار دارد سالها رهبر محافظهکاران انتاریو بود تا اینکه شکستش از خانم کتلین وین -وزیر آموزش و پرورش اســتان در آن زمان -به استعفای وی انجامید .توری چهره رسانهای بسیار پرقدرتی دارد و به عنوان یک کارشــناس و فردی خوشسخن و خوشفکر شناخته میشود که رابطه دوستانه بسیار خوبی هم با همه فعالین سیاسی در همه احزاب دارد و برخی انتقاداتش از اعضای دولت محافظهکار و اســتفن هارپر به مذاق همحزبیهایش خوش نیامده است .وی برنامه تفصیلی بهویژه برای حل مشکالت حمل و نقل و ترافیکی که هماکنون در تورنتو به یک بحران فزاینده تبدیل شده ارائه کرده و همین برنامه مورد پذیرش شهروندان شهر قرار گرفته و مهمترین عامل پیشرویهای او شناخته شده است آنهم در شهری که بر اساس آخرین نظرسنجیها، 42درصد رای دهندگان ،حمــل و نقل را مهمترین و عاجلترین مسئله شهر دانستهاند. توری تالش کرده با ارائه یک چهره روشنفکرانه از خود، رای آن دسته از محافظهکاران که از رفتارهای نامناسب فورد خســته شــدهاند را جذب کند و با تاکید بر اینکه به برنامههای موفق فورد بهویژه در ارائه بودجه متوازن دســت نمیزند دل شهروندان غیرسیاسی شهر را که به عملکرد خوب فورد ،برخالف رفتار و اخالقش ،عالقه دارند بهدست آورد. در نقطه مقابل وی یک چهره برجســته سیاسی دیگر نشسته اســت .اولیویا چا همسر جان لیتون فقید که در زمان حیات او یکی از برجســتهترین چهرههای حزب NDPو نماینده مهمی در مجلس فدرال بود و هماکنون هــم از محبوبیت زیادی در نزد طرفــداران این حزب برخوردار اســت اگرچه این محبوبیت شاید به اندازه 3 سال پیش نباشد .چا تالش کرد با ارائه برنامهای که بیشتر بر روی ضعفهای عملکردی فورد در رسیدگی به اقشار فرودست شهر و بهویژه بهبود آموزش متمرکز شده بود رای جمع کند اما آخرین نظرسنجیها تا قبل از خروج فورد از میدان میگفت که با فاصله زیاد از توری ،جایگاه دوم را به فورد باخته است درحالی که پیشتر رتبه اول را در نظرسنجیها داشت و به مرور و بعد از چند مناظره
جایگاهش را از دســت داد .انتخــاب چا از دو جهت میتواند برای شهر مهم باشد ،اول انتخاب یک زن و دوم انتخاب یک مهاجر غیرسفید .البته با توجه به شرایط فعلی به نظر میرسد که این آرزوی بسیاری از مهاجران شدنی نیست و کماکان یک «مرد سفید اروپایی» بیشترین شانس را برای کسب عنوان شهرداری دارد. تاثیر خروج راب فورد از رقابتها اما با رفتن فورد حاال میدان رقابت تغییرات زیادی خواهد کرد .بعید اســت داگ بتواند به اندازه برادرش آرا اعضا Ford Nationرا جــذب کند چون اگرچه همه جا از او به عنوان عقل منفصل برادرش راب و مدیر واقعی شهر نام برده میشود به دلیل ضعف در گویش و فقدان کاریزمای رهبری ،جذب رای برایش به مراتب دشوارتر از راب است .البته او یک مزیت نسبت به برادرش دارد که خطاهای بزرگ وی را مرتکب نشده است و به همین دلیل نقاط ضعف کمتری در صورت حمله رقبا دارد .او مبارزه انتخاباتیاش را با قدرت آغاز کرد و فعال بیشترین حمالتش متوجه توری است و تالش دارد فقدان کارنامه اجرایی وی را برجســته کند و از توری چهره فردی را عرضه کند که شاید خیلی خوب حرف میزند اما مرد عمل نیســت .همچنین در میانه نزاع های سیاسی ،داگ فورد امید دارد خــود را در میانهی توری محافظهکار و رقیب دستچپیاش به مخاطبان بباوراند تا بتواند روی آرای شــهروندان میانهرو و حتی طــرفداران لیبرالها حساب کند. با این حال فرض اصلی این اســت که به همان دالیل پیشتر بیان شده ،بخش قابل توجهی از آرای راب فورد به برادرش نمیرسد و بین دو کاندیدای دیگر تقسیم خواهد شد و باید دید هر یک برای گردآوری این آرا چه تالشی خواهند کرد .توری روی رای سیاسیترها حساب میکند و چــا که در واقع بازنده اصلی خروج فورد از رقابتها است قاعدتا سراغ روشهای پوپولیستیتر خواهد رفت. در این بین رای سیاسی طرفداران لیبرالها هم میتواند مهم شود آنهم در انتخاباتی که آنها کاندیدایی منحصر به خود ندارند .باید دید چه موضوعی برای جاستین ترودو و تیم مشــاورانش تهدید بزرگتری محسوب میشود: حضور یک چهره به شــدت سیاسی محافظهکار چون تــوری در پایتخت صنعت و بازرگانی و تجارت کانادا یا بازکردن راه برای عنصر بســیار مهمی از NDPکه میتواند سرآغاز یک بدهبستان سیاسی بین دو حزب بر علیه محافظهکاران در انتخابات آینده مجلس فدرال باشد. هر چه باشــد روز 27اکتبر مشخص خواهد شد که بر کرسی سیاسیترین انتخابات شهرداری تورنتو چه کسی تکیه خواهد زد . 13
البالی اخبار
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
دوازده کالس کاربردی در دومین مجموعه از نشستهای کنپارس در سال 2014 به دنبال استقبال و تقاضای شرکتکنندگان و موکلین کنپارس ،مهرماه امسال دومین سمینار تخصصی «زندگی و کار در ســرزمین جدید» برگزار شد و عالقمندان این امکان را داشتند تا برای نشستهای تخصصی و کالسهای آموزشی از طریق فروشگاه اینترنتی سایت ،ثبتنام کنند. به گزارش دفتر روابط عمومی و پژوهش کنپارس دهــم و یازدهم مهرماه نود و ســه به ترتیب دو نشست «شروع و ادامه زندگی در سرزمین جدید» و «کار در ســرزمین جدید» برگزار شد و در کنار آن دوازده کالس آموزشی با هفت عنوان؛ «الزامات حفظ اقامت»« ،خرید و راهاندازی تجارت»« ،نوشتن رزومه و کاورلتر»« ،تکنیکهای جستجو برای کار و نتورکینگ»« ،آمادگی برای مصاحبه شــغلی»، «بایدها و نبایدهای خرید خانه و خودرو» و موضوع پراهمیت و کلیدی «خانواده و فرزندان در سرزمین جدید» در روزهای نهم تا ســیزدهم مهرماه و با
البالی اخبار مهر .1393شماره 26 14 parnianmagazine.com
هدف آمادگی هر چه بیشتر عالقمندان به زندگی و کار در کانادا؛ توسط آقایان علی مختاری ،حسین میرزاخانی و مهدی خلجی تشکیل شد. زمان کالسهای آموزشی در این دوره نسبت به دوره پیش یک ساعت افزایش داشت و همزمان از ظرفیت کالسها کاســته شــده بود تا شکل کارگاهیتری به آنها داده شود و شرکتکنندگان بتوانند از توضیحات مدرســین استفاده بیشتری ببرند. همچنین در این نوبت مخاطبان سایت پارسکانادا که از مطالعه ســایت امتیاز کســب کرده بودند میتوانســتند از ایــن امتیازها بــرای ثبتنام در نشستها و کارگاهها استفاده کنند و عالوه بر این، موکلین کنپارس از یک تخفیف 50درصدی هم برخوردار بودند. در شماره آینده گزارش کامل این برنامه در پرنیان منتشر خواهد شد .
حضور در یک جمع فوقالعاده با لذت تمام گزارش اهدا جوایز برندگان هفت سین نود و سه
آرزو فاطمی
به گزارش دبیرخانه پنجمین دوره مســابقه هفت ســین کنپارس ،روز 21شهریور با برگزاری مراسمی در سفرهخانه سنتی باغ صبا ،از برگزیدگان داوری ،ایدههای برتر ،متنهای برتر و ســفرههای برتر از نگاه مردم ،تقدیر به عمل آمد و جوایز ایشان اهدا شد. بنا بر این گزارش ،در این جشن که با همت دفتر کاریابی بینالمللی کنپارس حامی مالی و اصلی مسابقه هفت سین پرنیان برگزار شد ،نفرات نخســت هر بخش برای اولین بار تندیس مســابقات را از مدیر دفتر تهران کنپارس و به نمایندگی از طرف علی مختاری مدیر این مجموعه دریافت کردند. در این دوره از مســابقات از ده نفر در بخش داوری ،چهار نفر در بخش ایده ،شــش نفر در بخش متن و پنج نفر در بخش سفره تقدیر به عمل آمد .ملیحه پورعسگر نفر نخست
مسابقهامســال از هر لحاظ مانند نظم برگزاری ،منحنی انحراف معیاری که رأیهای تقلبی را حــذف می کرد، جوایز نفیس و جشــن بسیار خوب در این مــکان زیبا، نسبت به سال گذشته خیلی بهتر بود
گزارش مهر .1393شماره 26 16 parnianmagazine.com
بخش ســفره و برنده سه سکه طال ،بهاره پیلهگر و تکتم هادیزاده نفرات نخست مشترک ایده برتر و هر کدام برنده کارت هدیه شش میلیون ریالی و مهدیه پارســان و آقای حسامالدین نفرات اول مشترک بخش متن و هر کدام برنده یک سکه طال و یک نیم سکه ،بودند که ظهر آدینه با حضور در جشن هفت سین ،جوایز خود را دریافت کردند. جوایز سایر برندگان نیز همراه با لوح سپاس این
دوره از مسابقات به برگزیدگان اهدا شد .ملیحه پورعســگری در این جشــن به خبرنگار پرنیان گفت« :من از طریق یکی از دوســتانم با کنپارس آشنا شــدم .اصفهانی و دانشــجوی کارشناسی ارشد فناوری اطالعات هستم ،بطور حرفهای نیز عکاســی میکنم ».وی با اشاره به اینکه شب اول عید از ســفرهخانهشــان عکس گرفته و دو روز بعد از چنین مســابقهای خبردار شده و عکس را
ارسال کرده است ،گفت« :من به همهدوستان دوره لیسانس و فوفق لیسانسم گفتم به سایت بروند و اگر خوششان آمد به سفره من رأی بدهند .مسابقه جالبی بود با جایزهخیلی عالی و جشن فوقالعاده. اما من خیلی جدیاش نگرفته بودم ،برای همین خیلی تبلیغ نکردم .اما حاال به دوســتانم خواهم گفت که سال آینده در این مسابقه شرکت کنند». یاسین افتخاریان کارشناس ارشد کامپیوتر که نفر سوم بخش ایده شده بود ،مسابقه و جشن هفت سین را بسیار خوب ارزیابی کرد. امیر برجانه نفر ســوم بخش متــن ادبی گفت: «پارســال در مسابقه شرکت کردم و سوم شدم، امسال هم شرکت کردم و سوم شدم .قطعا سال آینده هم در این مسابقه شرکت خواهم کرد .هم سال گذشته و هم امسال فکر می کردم اول بشوم که نشدم .ولی نکتهقابل ذکر این است که مسابقه امسال از هر لحاظ مانند نظم برگزاری ،منحنی انحراف معیاری که رأیهای تقلبی را حذف می کرد ،جوایز نفیس و جشن بسیار خوب در این مکان زیبا ،نسبت به سال گذشته خیلی بهتر بود». بهاره پیلهگر کارشــناس گرافیــک گرایش
17
گزارش
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
تصویرسازی نفر اول مشــترک ایده ،آشنایی خودش با این مسابقه را بســیار اتفاقی از طریق مشــاهدهتبلیغات یک وبالگ عنــوان کرد .او به خبرنگار پرنیان گفت« :من هرسال به چیدن سفره هفت ســین خیلی اهمیت میدهم .امسال در این فکر بودم که هفت سینمان خیلی متفاوت باشد. یک شــب خوابی دیدم و در طراحی هفت سین از خوابــم الهام گرفتم .بعد کــه در اینترنت دیدم چنین مسابقهای هست عکس هفت سین را ارسال کردم ،پیش خودم گفتم سنگ مفت گنجشک هم مفت ،شــرکت میکنم .امروز که در جشن اهدا جوایز هستم ،بیســت درصد از دریافت جایزهام خوشحالم و بیشتر از آن یعنی هشتاد درصد بخاطر اینکه در جمع شما حضور دارم خوشحالم .جمع فوقالعادهای اســت و من تمــام مدت دارم لذت میبرم». ندا جعفرپور برنده جایزه داوری دارای لیســانس کامپیوتر از تهران گفت« :من در گوگل سرچ کردم و در تمامی مسابقات هفت سین مختلف از جمله کنپارس شــرکت کردم .در دو مسابقهدیگر بجز کنپارس برنده شدم ولی هیچکدام جایزههایمان و حتی جواب ایمیلهــای من را ندادهاند .نقدی که من به مســابقهکنپارس دارم این اســت که فقط افرادی شــانس برنده شدن دارند که دوست و آشــنایان زیادی داشته باشند .کسی مثل من که نمیتواند رأی جمع کند چون دوســتان زیادی ندارم شــانس برنده شدن در بخش سفره یا ایده را ندارد .همین حاال شما ببینید برندهبخش سفره،
گزارش مهر .1393شماره 26 18 parnianmagazine.com
بهتریــن عکس را دارد ،نه بهترین ســفره را .اگر گفته بودند بهترین عکس ســفره ،ما میفهمیدیم هنر عکاسی مهم است .سفرهمن خیلی بهتر بود ولی عکس خوبی از آن نگرفتم چون من عکاسی بلد نیستم .به نظر من بجز داوری مردمی که این ایراد را دارد ،باید یک داوری تخصصی هم داشته باشیم ».ندا با اشاره به اینکه هیچکدام از مسابقات دیگر جایزهبرنده شدنش را ندادهاند گفت«:وقتی که کنپارس بعد از مسابقه هدیهام را نداد فکر کردم این هم مثل شرکتهای دیگر .ولی وقتی با احترام تماس گرفتند و چنین جشــنی برای اهدا جوایز برگزار شد ،داشتم فکر میکردم شرکتی که در یک قول به این کوچکی اینطور متعهد است پس قطعا در امر مهاجرت هم بقولهایش عمل خواهد کرد و قابل اعتماد خواهد بود»
شرکتی که در یک قول به ایــن کوچکی اینطور متعهد اســت پس قطعا در امــر مهاجــرت هم بقولهایش عمل خواهد کرد
نازی مرتاضپور برندهداوری از اســتان گیالن و لیسانس روانشناسی نیز در گفت و گو با خبرنگار پرنیان گفت«:من پنج ســالی هست که سایت را میشناســم .روز اول چون عکاس هستم داشتم برای عکاسی سرچ میکردم که به سایت برخورد کردم .و در تمام این سالها در مسابقه شرکت کردم ولی فقط امســال برنده شدم .جوایزش عادالنه و خوب بود ولی جایزهنفر اول و دوم سفره بنظرم باید مشترک میبود .جوایز نفرات اول و دوم خیلی از همدیگر فاصله داشت .نفر اول سه سکه و نفر دوم نیم سکه بود». کاریابی بینالمللی کنپارس ،ماهنامه سرزمین من و کلینیک هانا حامیان مالی پنجمین دوره مسابقه هفت سین بودند که با تالش گروه رسانهای پرنیان و برای پنجمین سال متوالی برگزار شد .
پیشــتر در مطلبی با عنوان «عمدهترین خطاهای ایرانیان در مورد آمادهسازی رزومه» گفتهام که تهیه رزومه یکی از دشوارترین کارهایی است که ایرانیان با آن در کانادا برخورد میکنند .فاصله بسیار زیاد میان معیارهای کاریابی در ایران با خارج از ایران و مشکل همیشگی آمادهسازی یک متن نوشتاری به انگلیسی آن هم در بحثی به این میزان از حساسیت که الفاظ و واژهها هم نقشــی بس کلیدی در آن ایفا میکنند و هر نوع خطایی میتواند به از دست رفتن یک فرصت شغلی منجر شود سبب میشود که بسیاری از ایرانیان تازهوارد تا ماهها بعد از ورود به کانادا هنوز رزومه قابل استفادهای نداشته باشند. البته وقتی هم رزومــه آماده میکنند ایراداتی دارد که به بخشی از آنها در مطلب مورد اشاره پرداخته شده است. یک موضوع دیگر هم البتــه در این میان اهمیت دارد و آن اینکه خیلیها واقعا نمیدانند برای چه کاری میخواهنــد تقاضا بدهند! اما بحث من در اینجا درباره این دســته از افراد نیست بلکه درباره کسانی است که رزومه پروپیمانی هم آماده میکنند اما کماکان رزومه آنها خریدار زیادی ندارد .مشکل کجاست؟ رزومه عمومی یا رزومه هدفگیری کرده در آخرین ایراد مورد اشاره در آن مطلب به خطای «بیوگرافی دیدن یک رزومه» اشاره شده است .اجازه دهید این مشکل را با حوصله بیشتری بررسی کنیم چون ممکن است حتی کسی تالشش را بکند که خیلی خودشیفته نباشد اما باز هم به مشکل برخورد کند! یکی از عواملی که میتواند موفقیت رزومه را کاهش دهد جنریک/ژنریک genericیا عمومی بودن آن است. در میان انواع تقســیمبندیهای فرمی و محتوایی که رزومهها را بر اســاس آنها میتوان دستهبندی کرد یکی هم این است که آیا رزومه ژنریک است یــا هدفگیری کــرده generic or targeted resumeاینها به راستی چه هستند و چه کاربردی دارند؟ چه معیارهایی یک رزومه ژنریک را از یک رزومه هدفگیری کرده متمایز میسازد؟ یک رزومه ژنریک همانطور که از اسمش پیداست رزومهای است که برای کاربردهای عمومی استفاده میشــود .متقاضی چیزی آماده میکند که بهترین معرفی از او و تواناییها و مهارتهایش باشــد و تصویری نسبتا روشن از آنچه او هست ،آموخته و تجربه کرده عرضه کند .البته در نمونههای خوبش اشتغال مهر .1393شماره 26 20 parnianmagazine.com
او قدری در مورد بازار کارش جســتجو کرده و مثال مهارتهایش را به شکلی معرفی کرده که با متوسط نیاز بازار کار هماهنگی بیشتری داشته باشد اما به هر حال هنوز آنقدر عمومی طرح بحث شده که این صاحب مهارت بتواند ادعا کند چون آچار فرانسه قادر است پیچهای بسیار متفاوتی را باز کند. به تعبیر برخی ،این نوع رزومه شبیه یک بروشور تبلیغاتی است که برای معرفی مناسب یک محصول که در اینجا متقاضی و تواناییهای اوست طراحی و آماده شده است .واضح است که همه بروشورها شبیه هم نیســتند .برخی خیلی خوب و حرفهای
بروشوری ،بهرغم همه تالشهایی که برای تهیه آنها صورت بگیرد ،متمرکز بر محصول هستند نه بر مصرفکننده و خریدار! سرنوشــت آنها هم به گفته استیون کاوی خیلی بهتر از آنچه بر سر اکثر بروشورها و کاتالوگهای تبلیغاتی میآید نیست: ورود مستقیم به سطل زباله بدون اینکه به صورت تمام و کمال دیده شوند .اینکه بر اساس بررسیها مشــخص شده متوســط زمان مطالعه هر رزومه توسط صاحب بیزینس یا مسئول HRتنها ۸ثانیه است آیا غیر از مواجهه بروشوری با رزومهها دلیل دیگری دارد؟
رزومه genericو رزومه targeted تفاوتها و کاربردها از وبالگ مجید بسطامی
طراحی شدهاند ،از کلمات جذاب و مناسبتری در آنها استفاده شده ،آب و رنگ بهتری دارند و چه بسا بهتر هم توزیع میشوند اما نظیر هر بروشور تبلیغاتیدیگر،بزرگترینمشکلرزومههایژنریک این است که برای جلب توجه طیف گستردهتری از مخاطبان -که الزمه عمومی بودن است -خیلی پرگو هستند و گاه به همین دلیل نکات مهمی را البالی بقیه حرفها گم و گور میکنند یا مخاطب را دچار این تردید میکنند که گوینده اغراق کرده و بیش از آنچه هست ادعا میکند .همچنین مطالعه آنها گاه خستهکننده است و از همه مهمتر ،نظیر هر
برخالف آنها ،رزومههــای هدفگیری کرده در بهترین حالت چون مشاورههای صادقانهای هستند که شما از یک فروشنده متخصص در یک فروشگاه عرضه کاال یا خدمات دریافت میکنید .مثال شما در – Home Depotکه محل عرضه همه نیازهای ســاخت و ســاز مربوط به خانه از کوچکترین پیچها تا بزرگترین قطعات است -دنبال وسیلهای میگردید که در زمســتان بتوانــد جلوی اتالف حرارتی پنجرهها و درها را بگیرد و آن فروشــنده باتجربه به شما محصولی را معرفی میکند و درباره ویژگیهای آن صحبت میکند و نظر میدهد .در
اینجــا هم با معرفی یک کاال و مزایا و کاربردهای آن روبرو هستید اما برخالف مورد قبلی این «کاال» نیست که مسئله اصلی و محل تمرکز است بلکه این «مشــکالت شــمای مصرفکننده» است که محور قرار گرفته است .آن فرد خبره هم احتماال برخی نکات را برجسته میکند ،برخی ویژگیها را بر برخی دیگر اولویت میدهد و به برخی هم اشاره نمیکند –شاید چون ممکن است نظر شما را در مورد اصل خرید تغییر دهد! و یا صرفا چون ارتباطی با پرسش و نیاز شــما ندارد -اما مسئله اصلی این است که وی میخواهد شما را قانع کند
چه مهارتهایی به دســت آورده در بدو امر هیچ اهمیتی ندارد .همه آنها وقتی مهم میشوند که به کار حل مشــکل وی بیایند وگرنه یک استخدام جدید بدون در نظر گرفتن هدف اصلی میتواند به تولید مشکالت جدیدتر منجر شود .از همینجاست که رزومه هدفگیری کرده اهمیت مییابد چون فرض این است که چنین رزومهای بر روی مشکل کارفرما تمرکز کرده است. آیا معنای این ســخن این اســت که یک رزومه ژنریک چیز بیارزش و بالاستفادهای است؟ قطعا چنین نیست .شــما به دالیل زیر حتما به رزومه
این «کاال» پاسخگوی «مشکالت شما» هست. همانطور کــه در مطلب قبلی هم اشــاره کرده بــودم – و در هر مطلب مرتبط بعد این بحث هم احتماال باز اشــاره خواهم کرد! تا در مخاطبان به یک باور تبدیل شود -هر کارفرمای جویای نیروی کار در واقع در حال طرح مشــکلش با بازار کار است .او برای انجام بخشی از وظایفش به عنوان کارفرما به کســی نیاز دارد که حالل آن مشکلش باشــد .برای او اینکه صاحب یک رزومه چقدر آدم تحصیلکردهای است و یا چقدر تجربه دارد، چه مــدارک و گواهینامههایــی دریافت کرده و
ژنریک نیازمند هستید: اول ،تــا یاد بگیریــد چگونه رزومه بنویســید. رزومهنویسی کاری یکشبه نیست و باید برای آن وقت کافی گذاشت ،مطالعه کرد و مهارتهایش را به تدریج به دست آورد و بکار برد .از این نظر رزومه ژنریک میتواند به عنوان همین دوره تمرین و ممارست بکار رود؛ دوم ،چون برای برخی موقعیتها و کاربردها چاره دیگری جز انتشار رزومه ژنریک نیست .مثال وقتی میخواهید رزومه خود را روی سایتهای کاریابی منتشر کنید .البته اینکه مشخصات این رزومههای
ژنریک چگونه باشند که موفقتر عمل کنند – در واقع چطور بروشورهای حرفهایتری آماده کنیم- بحث دیگری است؛ سوم ،هر رزومه هدفگیری کرده نیازمند یک پایه یا هسته اولیه است تا هر نوبت نخواهید کار را از ابتدا شروع کنید .برای ساخت آن پایه ،روشهای مختلفی وجود دارد اما بســته به موقعیت شغلی هدفگرفته شــده یکی از آنهــا میتواند رزومه ژنریک مرتبط باشد .انگار که فروشنده مورد بحث دارد از بروشور تبلیغاتی همان کاال به عنوان بخشی از مشاوره تخصصی خود بهرهبرداری میکند.
سرنوشــت رزومههای cirenegهم به گفته استیون کاوی خیلی بهتر از آنچه بر ســر اکثر بروشورها و کاتالوگهای تبلیغاتی میآید نیست :ورود مستقیم به سطل زباله بدون اینکه به صورت تمام و کمال دیده شوند
برای کارفرما اینکه صاحب یک رزومه چقدر آدم تحصیلکردهای اســت و یا چقدر تجربــه دارد ،چه مدارک و گواهینامههایی دریافت کرده و چه مهارتهایی به دست آورده در بدو امر هیچ اهمیتی ندارد
حاال این سواالت مطرح میشود که: چگونه رزومه ژنریک بهتری آماده کنیم؟ مشخصات یک رزومه هدفگیری کرده در مقام عمل چیست که آن را از یک رزومه ژنریک جدا میکند؟ چگونه میتوان یک رزومه هدفگیری کرده آماده کرد؟ آیا بــا رزومه هدفگیری کرده دســتیابی به کار تضمین شده است؟ اینها سواالتی اســت که به مرور به آنها خواهیم پرداخت . 21
اشتغال
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
در پی تعلل در اصالح سیستم مهاجرتی امریکا
روی آوردن متخصصان کامپیوتر به ونکوور
برگردان نادیا غیوری
پابلو گوآنا ،مهندس 25ســاله اهــل آرژانتین و جاناتان هیچکاک 34ساله اهل آفریقای جنوبی ،دو تن از کارکنان شرکت فیسبوک در سیلیکونولی Silicon Valleyامریــکا ،وقتــی که به دلیل عدم تمدید ویزای کاریاشــان مجبور شــدند تا به درخواست شــرکت برای ادامه کار به ونکوور بروند ،هیچگاه فکر نمی کردند که این تغییر را تا به این حد دوست داشته باشند. هــر دوی آنها اولین بار که این خبر را شــنیدند بسیار ناراحت بودند و یکی از چیزهایی که بسیار آزارشــان میداد این بود که چطور میخواهند در کشــور ســردی مثل کانادا و درسرمای منفی 25 درجه سانتیگراد زندگی کنند. تالش آنها و متخصصان دیگری از این دست برای کسب ویزای کار نشان میدهد که اصالح سیستم مهاجرتی تا چه حد ضروری است اما در عین حال مغفول مانده .شاید همین امر روزی بتواند آنقدر سبب رونق بخش مشاغل کامپیوتری در ونکوور شود که به زودی این شهر به Silicon Valley شمال معروف شود. ونکوور زیبا
در نهایت فیسبوک هر دوی آنها را راضی کرد تا کار در ونکوور را امتحان کنند .حاال که هشت ماه از ورود هیچکاک به این شهر می گذرد ،او میگوید: «یکی از دالیل موفقیــت فیسبوک در Silicon Valleyحضور شــرکتهای دیگر در آنجاست و هیچ مزیت دیگری را نمیتوان برای این منطقه اشتغال مهر .1393شماره 26 22 parnianmagazine.com
بیش از 006شــرکت رســانهای دیجیتال با حدود 61هزار نیروی کار ،در اســتان بریتیشکلمبیا به فعالیت مشغول هستند
نحوه برخورد کانادا با پدیده مهاجرت ،شرکتهایی مثل فیسبوک را قادر ســاخته تا بتوانند در سطح کوچکتری در این کشور فعالیت کنند در نظر گرفت .در مقابل ونکوور شــهری زیبا و تا بتوانند در سطح کوچکتری در این کشور فعالیت فوقالعاده است که شرکتهای زیادی هم در آن کنند و همه تالش ما هم این اســت که کارهایمان به فعالیت مشغول هستند .فعالیتهای تکنولوژیکی تاثیرات مثبتی را برای خانه موقتمان در پی داشــته باشد». در اینجا بسیار پررونق و زنده است». در سال 2013شــرکت فیسبوک در مرکز شهر ونکــوور مرکزی تاســیس کرد و بــا این کار به بهرهگیری دولت کانادا از مجموعهای از شرکتهای دیجیتالی بزرگ جدید ناکارآمدی سیستم مهاجرتی امریکا مثل Bench ،Hootsuite ،Electronic Artsآقای جیســن کنی ،وزیر اشتغال کانادا با اشاره به and Mobifyو همینطــور شــرکتهای بیلبوردی که با مضمــون «»Pivot to Canada بزرگتری مثل ( Sony Pictures ،Microsoftراهی به کانــادا) خطاب به متخصصان خارجی Imageworksو Amazonپیوست. در سانفرانسیســکو که موفق نشده بودند ویزای به گفته این شرکت،کار حدود 150تن از کارکنان 1B-Hرا دریافت کنند نصب شده ،میگوید که آن در ونکوور که از سراسر دنیا گرد آمدهاند ،موقت دولت کانادا به این موضوع کامال واقف اســت و است و علت آن مشکالت سیستم مهاجرتی امریکا آگاهانــه و به عمد تالش میکنــد تا از آن به نفع است که گاهی آوردن نخبگان این حوزه را به مرکز تقویت اقتصاد منطقه کمک بگیرد. اصلی این شــرکت در منلوپارک سانفرانسیسکو برای این منظور دولت کانادا از سال گذشته مجوزی «بسیار دشوار و یا حتی غیرممکن ساخته» است .به نام « »start-up visaرا راهاندازی کرده تا روند این نکتهای است همه شرکتهای فعال در منطقه ورود کارآفرینان جوان به کشور را تسهیل کند و Silicon Valleyنسبت به تبعات آن هشدار داده ژانویه امسال نیز مسیر دیگری را افتتاح خواهد کرد. و معترض هستند. به اعتقاد آقــای یان مککی ،رئیس کمیســیون یکی از سخنگویان شرکت فیسبوک که نخواست اقتصادی ونکوور ،اشــکال در سیستم مهاجرتی نامش فاش شــود گفت« :سیستم مهاجرتی امریکا امریکا تنها یکی از دالیل رونق بخش کامپیوتر در سبب شده تا شرکتهای دیگر نیز به فکر تاسیس این شهر است و دیگر دالئل آن را باید در مالیات دفاتر بینالمللی بیفتند و نحوه برخورد کانادا با پدیده بر درآمد پایینتر شرکتها و نیز مالیات بر درآمد مهاجرت ،شرکتهایی مثل فیسبوک را قادر ساخته شخصی بسیار مناسب در این شهر دانست .وجود
دانشگاهها و موسسات عالی معروف که تغذیهکننده شرکتهای بزرگ هستند نیز یکی دیگر از دالیل جذب نیروهای متخصص به این شــهر است .و باالخره آخرین عامل هم خود شهر زیبای ونکوور با برجهای بلند شیشهای ،فضاهای سبز و ساحل زیبایش اســت که یکی از قابل ســکونتترین شهرهای دنیا شمرده میشود. بر اساس گزارش کمیســیون اقتصادی ونکوور، بیش از 600شرکت رسانهای دیجیتال با حدود 16 هزار نیروی کار ،در استان بریتیشکلمبیا به فعالیت مشغول هستند که فروش ساالنه آنها نیز 2.3میلیارد دالر است. البته ناگفته نماند که راه رســیدن بــه Silicon Valleyشــمال به طور صــد درصد هم هموار نیســت .برای مثال سال گذشته شرکت انیمیشن دیسنی پیکسار استودیوهای خود در ونکوور را به قصد کالیفرنیا ترک کرد و شرکت تولید بازیهای کامپیوتری به نام Electronic Artنیز برخی از دفاتر خود را به اســتان انتاریو منتقل نمود .اما با همه این احوال کارشناسان بر این عقیدهاند که به رغم تمرکز اســتعدادها و سرمایهها در Silicon ،Valleyطی چند سال آینده شهر ونکوور از این نظر چنان غنی خواهد شد که بخواهد فیسبوک ، توییتر یا Hootsuiteنسل بعدی را طر احی کند. برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید . 23
اشتغال
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
نرخ اشتغال کانادا در ماه اوگست سال 2014 بر خالف انتظار و پیشبینی اکثر کارشناســان که گمان میکردند در ماه اوگست شاهد رشد مالیم مشــاغل (افزایش حدود 10هزار شغل) خواهیم بود،در این ماه تعداد 11هزار نفر از تعداد شاغلین در کانادا کاسته شد و همین امر سبب شد تا در این ماه نرخ بیکاری کشور در رقم 7درصد ثابت بماند. در این ماه روی آوردن افراد بیشتری به خوداشتغالی تنها توانســت بخشی از کاهش عظیم ( 112هزار نفــری) نیروهای شــاغل در بخش خصوصی را جبران کند. با توجه به خطایی که ماه گذشــته در نحوه ارائه آمار از سوی اداره آمار کانادا اتفاق افتاد ،برخی از کارشناســان به ارقام مربوط به این ماه نیز با دیده تردید نگاه میکنند و از صحت آن مطمئن نیستند. این بار این کارشناســان از کاهش عظیم نیرو در بخش خصوصی و رشد چشمگیر خوداشتغاالن حیرت کردهاند .به نظر میرســد که این میزان از کاهش و نیز افزایش از ســال 1976که اداره آمار کانــادا کار خود را در زمینه اشــتغال آغاز نموده
اشتغال مهر .1393شماره 26 24 parnianmagazine.com
بیسابقه است .به سبب بیاعتمادی ایجاد شده به صحت این آمار ،اکنون برخی کارشناسان ترجیح میدهند تا برای بررسی شرایط میانگین وضعیت سهماهه ،شش ماهه یا حتی ساالنه را در نظر بگیرند. آقای داگ پورتر ،اقتصاددان ارشد بانک مونترال، میگوید« :این واقعیت که میزان شــاغالن بخش خصوصی از یک ســال گذشته به اینسو تغییری نکرده و حتی در حال حاضر بازار داغ اشتغال در استان البرتا هم در حال سرد شدن است ،نشان از آن دارد که اقتصاد کشور در وضعیت نسبتا راکدی به سر میبرد». در ماه اوگست نرخ دالر کانادا به نسبت دالر امریکا کمی کاهش یافت که از دالیل آن میتوان به بازار کار ضعیفتر در این کشور اشاره نمود. در این ماه دو استا ن نووا اسکوشیا و نیوبرانزویک شاهد افزایش تعداد شاغالن و دو استان نیوفاوندلند و البرتا شاهد کاهش تعداد شاغالن خود بودند. به نظر میرســد که با این وضعیت بانک مرکزی کانادا تا مدتی از فکر اصالح نرخ بهرهها خالص
شود .بعد از انتشار این گزارش ،بانک مرکزی نرخ بهره خود را همچنان در نرخ 1درصد ثابت اعالم کرد و گفت که با توجه به این که چشمانداز روشن بــرای وضعیت اقتصادی در آینده نزدیک متصور نیست این نرخ را برای چهارمین سال متوالی نیز ثابت نگه میدارد. در ادامه نرخ بیکاری اســتانهای مختلف کشور در ماه اوگســت و ماه پیش از آن (ماه جوالی) را میبینید: نیوفاوندلند )12.4( 13.5پرینس ادوارد آیلند )9.4( 10نووا اسکوشیا )9.4( 8.8نیوبرانزویک )10( 8.7کبک )8.1( 7.7انتاریو )7.5( 7.4منیتوبا )5.3( 5.5ساسکاچوان )3.2( 4.2البرتا )4.7( 4.9-بریتیش کلمبیا )5.9( 6.1
اهمیت فعالیت بدنی برای دانشآموزان در تحقیقی تازه مشخص شده که به نظر 88درصد نکات برجستهای که در تحقیقACTIVE AT از والدین کانادایــی فعالیتهای فیزیکی قبل ،در SCHOOLبه آن برمیخوریم ،عبارتند از:
حین و بعد از مدرســه در طول سال تحصیلی ،از اهمیت بســیار باالیی برای فرزندانشان برخوردار است. تعطیالت تابســتانی به پایان میرسد و این برای بســیاری از خانوادههای کانادایــی یعنی تردد با ماشین ،برنامههای فشرده و تکلیف مدرسه یعنی همان عواملی که میتوانند انجام فعالیتهای بدنی را برای افراد بسیار دشوار و محدود کنند .با توجه به اینکه طبق گزارش2014 Active Healthy Kids Canada Report Cardحجم فعالیت فیزیکی کــودکان و جوانان کانادایی این روزها به شکل نگرانکنندهای کم شده است ،اکنون همزمان با بازگشایی مجدد مدارس والدین کانادایی بیش از هر زمان دیگری خواهــان تغییر این اوضاع و بازگشت به وضعیت بهتر هستند.
901.1درصد از والدین شرکتکننده در این تحقیق بر این باورند که روزی یک ساعت فعالیت بدنی میتواند تاثیر بسیار مثبتی بر فرزندانشان داشته باشد. 882.2درصد از والدین کانادایی شرکتکننده در این تحقیق بر این باورند که حضور فرزندانشان در فعالیتهــای فیزیکی قبــل ،حین یا بعد از مدرسه از اهمیت زیادی برخوردار است. 3.3تقریبا دو سوم ( 60درصد) از شرکتکنندگان در این تحقیق مدعی هستند که اگر فرزندشان در طول سال تحصیلی حداقل روزی یک ساعت فعالیت بدنی نداشته باشد آنطور که باید سالم نخواهد ماند. 4.4و وقتی در مورد موانع این موضوع از آنان سوال شد 17،درصد موضوع زمان را مطرح کردند،
برگردان :نادیا غیوری
Translator: Nadia Ghayouri
19درصد هزینهها را مانع دانستند و 41درصد هم گفتند که ترغیب بچهها به دست برداشتن از سرگرمیهای غیرفیزیکی و کمتحرک مشکل اصلی آنهاست 79.درصد از والدین شرکتکننده در این تحقیق بر اهمیت بسیار باالی فعالیتهای فیزیکی برای فرزندانشان تاکید داشتند. تاکید دستاندرکاران برنامهActive at School
و ورزشکاران بر اهمیت ورزش و فعالیت کودکان: «با اینکه اکثریت والدین بر اهمیت فعالیت فیزیکی برای فرزندانشــان تاکید میکننــد،اما به گزارش موسسه Heart and Strokeفقط 22درصد از دانشآمــوزان کانادایی در مدارس دوره ابتدایی از این مقدار فعالیت برخوردار میشوند ». 25
آموزش
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
رفتن به مدرســه و برگشتن به خانه یا کمی دوچرخهسواری بعد از شام هم میتواند مجموع نیاز فرزندتان برای یک ساعت فعالیت بدنــی در روز را تامین کند 14درصد والدیــن گفتند که ترغیب بچهها به دست برداشتن از سرگرمیهای غیرفیزیکی و کمتحرک مشکل اصلی آنهاست کریس جونز،مدیــر اجرایی و CEOانجمن
Physical & Health Education Canada .
«ادغام آموزشهــای کیفی مربوط به فعالیتهای بدنی و فیزیکی در زندگی روزانه کودکان میتواند تاثیر بســیار بارزی در سالمت عمومی ،اعتماد به نفس و توانایی تمرکز آنها داشــته باشد .فعالیت کودکان میتواند تاثیر مثبتــی در همه جنبههای زندگی کودک به جا بگذارد». کریس جونــز،مدیر اجرایــی و CEOانجمن
Physical & Health Education Canada.
«ورزش و فعالیتهــای فیزیکــی همواره بخش مهمی از زندگی من بودهاند ،حتی از زمان کودکی. خانواده من از همان ابتدا برنامه مشــخصی برای فعالیتهای فیزیکی فرزندان خود داشــتند و من و برادران و خواهرانــم باید هر روز یک فعالیت جدید را امتحان میکردیم .چه در خانه بودیم یا در مدرسه ،به نوعی در فعالیتهای فیزیکی مشارکت میکردیم .این کار نه فقط به رشــد و سالمتی من کمک کرد بلکه سبب ایجاد حس اعتماد به نفس و رشــد مهارتهای رهبری در من شــد که این تواناییها هنوز هم با من هست». رزی مکلنان ،دارنده مدال طالی المپیک «خیلی خوب اســت که مســئوالن استان کبک آموزش مهر .1393شماره 26 26 parnianmagazine.com
فعالیتهای فیزیکی را جزو اولویتهای جوانان دانســتهاند .تا جایی که به یاد دارم ،ورزش بخش مهمــی از زندگیام بوده و فواید آن برایم بســیار بیشــتر از سالمتی و خوشی بوده است .حتی قبل از پرداختن حرفهایام به شنا هم در مدرسه درس ورزش از درسهای مورد عالقهام بود و همین امر به من مهارتهای زیادی آموخت از جمله اعتماد بــه نفس ،تمرکز بهتر ،تداوم در کار و ارزش قائل شدن برای کار گروهی». بنوا اوت ،دارنده مدال طالی پاراالمپیک 1.1شش توصیه برای والدین درباره فعالیت بدنی فرزندان از سنین پایین ورزش را شروع کنید: برای فرزند خود بازیها و اســباببازیهایی فراهم کنید که در آن فعالیت و تحرک فیزیکی هم باشد و هر گاه فرزندتان فعالیت بدنی داشت او را تشویق کنید .به آنها کمک کنید تا در سنین پایین حرکات ورزشی اصلی از جمله دویدن، لیلــی کردن ،پرتاب کردن ،گرفتن و پریدن را فرا بگیرند تا وقتی بزرگ شدند اعتماد به نفس الزم برای شــرکت در فعالیتهای ورزشی و بازیهای گروهی را داشته باشند. 2.2برای فرزندانتان الگوی فعال و خوبی باشید: به فرزندتان فعال بودن و تحرک داشــتن را در عمل نشان دهید .برای مثال به یک پار ک جدید بروید ،اهل بیرون رفتن از خانه باشــید ،با هم
بازی کنید یا حتی فقط راه بروید. 3.3تقسیمبندی کنید :وقت ندارید که در یک مرتبه 60دقیقه برای ورزش فرزندتان وقت بگذارید؟ میتوانید یک ساعت ورزش را به 4قسمت 15 دقیقهای تقسیم کنید .رفتن به مدرسه و برگشتن به خانه یا کمی دوچرخهسواری بعد از شام هم میتواند مجموع نیاز فرزندتان برای یک ساعت فعالیت بدنی در روز را تامین کند. 4.ایجاد عالقه و تقویت آن :نمیدانید چطور فرزندتــان را به فعالیت بدنی عالقهمند کنید؟ در مورد عالئــق فرزندتان با او حرف بزنید و آن موارد را در فعالی ت فیزیکی وی بگنجانید. میتوانید مضمون یکی از بازیهای کامپیوتری فرزندتان را با بــازی فیزیکی او ترکیب کنید. یکی دیگر از راههای ترغیب فرزند به فعالیت فیزیکی وارد کردن دوستان آنها به قضیه است. به این ترتیب به هنگام فعالیت و تحرک ،همه از مزایای آن بهرهمند میشوند. 5.5مشوق فعالیتهای فیزیکی بیخطر باشید: برای فعال نگه داشتن بچهها از هرچیزی مهمتر داشــتن امکانات مطمئن ،در دسترس و مفرح است .برنامههای قبل و بعد از مدرسه بهترین راه برای این است که بدانید فرزندتان در فضایی امن آن میزان از فعالیت فیزیکی را که نیاز داشته به همراه بچههای دیگر انجام داده است .شرکت در برنامههای ورزشی به همراه فرزندانتان ضمن
اینکه سبب میشود تا چنانکه در توصیه شماره 2گفته شد ،الگوی خوبی برای آنها باشید ،به شما هم کمک میکند تا خاطرتان از امنیت آنها در ضمن کار (رفتن به پارک ،دوچرخهسواری یا غیره) آسوده باشد. 6.6بهدنبالبرنامههایباکیفیتباشید:اگرفرزندتان از یک برنامه بعد از مدرسه استفاده میکند ،ببینید در این برنامه برای فعالیت فیزیکی چه کارهایی را در نظر گرفتهاند .نهادهایی مثل Canadian Active Afterschool Partnershipدر این زمینه راهنماییهای خوبی ارائه میکنند. درباره Active at School گــروه Active at Schoolگروهی اســت متشــکل از 80عضــو متشــکل از نهادهــای خصوصی ،دولتی و غیرانتفاعی که با هدف تامین نیاز کودکان به یک ســاعت فعالیت بدنی کیفی و مقابله با معضــل کمتحرکی کودکان کانادایی تشکیل شده است .این گروه تالش میکنند تا با استفاده از ابزارهای مختلفی که در اختیار دارند توجه دولت فدرال ،دولتهای استانی ،مسئوالن شهری و نیز مدارس سراسر کانادا را به این مهم جلب نمایند.
دربارهPhysical Health and Education )PHE Canada( Canada این نهاد نیز به عنوان نهادی ملی در زمینه سالمت و آموزش در کانادا به فعالیت مشغول است .تالش این نهاد بر آن است تا با همکاری گروههای مختلفی از دستاندرکارانومسئوالنبخشهایورزش،توجهبه اهمیتفعالیتهایفیزیکیراافزایشدهدوبااستفاده از باال بردن سطح آگاهیها در این زمینه سبب شود تا کودکان از میزان فعالیت بدنی الزم برای رشد بهتر مهارتها ،دانش و رفتارهایی که زندگی سالمت و بهتری را در حال و آینده برایشان رقم میزند برخوردار شوند .اساس فعالیت آنها بر استقرار واحدها و دروس مناسب ورزشــی در مدارس و هدایت کودکان در این زمینه توســط مربیان آموزشدیده استوار است. درباره این تحقیق برای جمــعآوری اطالعات این تحقیق ،از تاریخ 11تا 13اوگست و به صورت تصادفی از تعداد 1هزار و 12بزرگســال کانادایی ( 18سال به باال) که عضو پنل موسسه تحقیقاتی Angus Reidمیتوانیــد مضمون یکــی از بازیهای هســتند و فرزند یا فرزندان 4تا 17ســاله دارند، کامپیوتری فرزندتان را با بازی فیزیکی او پرسش شد . ترکیبکنید برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
27
آموزش
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
از ماشین بدساخت تا نوزادان خزپوش
رابطه انسان و حیوان خانگی در بستر تحوالت اجتماعی و فرهنگی
دکتر وحید طلوعی
سرنوشت انســان هیچگاه از حیوانات جدا نبوده است .مگر فیلسوفان انسان را حیوانی چنین و چنان (سخنگو ،عاقل ،ابزارساز و مانند اینها) نمیدانند؟ تفاوت در این است که همین اضافه شدن صفتی به حیوان است که انســان را از خیل عظیم دیگر جانوران جدا میکند .همین صفت است که او را بدل به موجودی ســاخته است که با تغییر جهان شــروع به تعریف آن کرده اســت و در این میان نیز جایگاهی برای همۀ موجودات در نظر گرفته است .آدمی جهان را بر اساس فهم اجتماعی خود که ساختۀ زیســت اجتماعیاش است تعریف و بازتعریــف میکند و رابطۀ خود را نیز با جهان به واسطۀ همین تعریف و بازتعریفها معین میسازد. بنابراین عجیب نبوده اســت که حیــوان در مقام ماشینی بدســاخت – چنان که دکارت فیلسوف
موضوع ماه مهر .1393شماره 26 30 parnianmagazine.com
فرانسوی میگفت – ابزاری باشد در دست انسان یا اینکه روح حیوانی در سلسهمراتب ارزشگذاری در جایگاه نازلتری از روح انسانی بنشیند و انسان به خود اجازه دهد از حیوان بهرهکشی کند و انسان خود را ماشــینی نیکو بپندارد که در دست روحی اعالست .و باز هم عجیب نیست که این تعریف با زمان تغییر کنــد و آرامآرام که آدمی از زمین و باغ و مزرعه و طبیعــت فاصله میگیرد و ارتباط بیواسطهاش با جهان طبیعی قطع میشود ،شروع به تقسیم جهان و به تبع آن حیوانات کند و گونههای جدیدی را در بین حیوانات معین سازد که حیات وحش در آن میان زمینهای برای علم شود و شگفتی بیافریند و بخشی از صنعت توریسم و فیلمسازی را به خود مشــغول کند و حیواناتی دیگر را که از آن غذا فراهم میآورد هرچه بیشتر به حاشیههای
پنهان جامعۀ صنعتیاش براند و بکوشد که تا آنجا که میتواند صورت طبیعی فرآوردههای حیوانی را تغییر دهد و گوشت لخم جانوری را بدل به انواع محصوالت فرآوریشده کند که در آن تمدن خود را با حفظ فاصله از طبیعت نشان میدهد و گونهای دیگر نیز بیافریند که واسطهای باشد بین او و جهان ازدسترفتۀ طبیعیاش؛ حیوانات خانگی. برای همین عجیب نیســت که شکلگیری مقولۀ حیوانات خانگی در جوامع انسانی سابقهای طوالنی نداشته باشد؛ در نیمۀ دوم قرن نوزدهم بود که طبقۀ متوسط شروع به نگهداری حیوانات خانگی کرد و اولین نمایش ســگها در 1859در نیوکاســل انگلستان برپا شد .با این همه این روند به سرعت در بین ســاکنان جوامع صنعتی گسترش یافت و اکنون حدود 70درصد امریکاییها حیوان خانگی
دارند .چرا؟ چون فهم آدمی از حیوان عوض شده است و آن هم به عللی کام ً ال اجتماعی. روانشناسان و رفتارشناسان البته دالیلی بسیار برای نگهداری حیوانات خانگی آوردهاند و تحقیقات آنان نکتههای پنهان بسیاری را عیان ساخته است؛ ارتباط با حیوان خانگی در جهان کنونی برای انسان فواید فراوان دارد .این حیوانات سبب میشوند که صاحبانشــان بعد از سکته قلبی عمری طوالنیتر داشته باشند ،کمتر به دکتر مراجعه کنند ،احساس تنهایی و افســردگی و اضطراب در بین آنها کمتر اســت ،برای افراد آسیبپذیرتر در جوامع کنونی – مثل کهنساالن و خردساالن – نگهداری حیوان خانگی از حیث توان بدنی و وضعیت بهداشت و سالمت کمککار پرفایدهای است و نوجوانان و بزرگساالن نیز گفتهاند که نگهداری حیوان خانگی آنان را فعالتر میسازد و از احساس وانهادگی دور میکند .بنابراین گویا نگهداری حیوان خانگی برای هر کسی در هر سنی از چرخۀ عمر فوایدی دارد، بــه حدی که از اصطالح «تأثیر حیوان خانگی» بر سالمت جسمی و روانی افراد یاد میکنند.
با این همــه ،چنان که پیشتر گفته شــد ،رابطۀ انسان و حیوان برساختۀ فهم اجتماعی و به شدت تحت تأثیر شرایط فرهنگی است .تحقیقات اخیر جامعهشناسان نشان داده است که در طبقهبندیهای ارزشگذاری ،گاه حیوانــات خانگی در ردههای ارزشی باالتر از آدمیان – حتی نزدیکان طردشدۀ فرد – قرار میگیرند .همین برســاخت اجتماعی است که فرد را وامیدارد که رابطهاش را با حیوان خانگی تنظیم کنــد؛ کثیری از دارندگان حیوانات خانگی روزانه حیوانشان را در آغوش میگیرند و میبوسند و اصوالً حیوان را نه مثل یک «شیء» ،که مانند «دارندۀ ذهنیتی متمایز» به حساب میآورند. خیل ارتباطات متقابلی که نشان میدهد سگها، از جمله ،موجوداتی انسانی هستند در گفتگوهای صاحبانشــان دربارۀ آنان معین میشود؛ صاحبان ســگها از آنان به صورت دوست ،فرزند و گاه «نــوزادان خزپوش» خود یاد میکنند و رفتارهای آنان را به رفتارهای انسانی پیوند میزنند؛ حیوانات خانگی رفتهرفته به موجوداتی انســانگونه بدل شدهاند .اما چرا؟ پاسخها بسیار متنوع خواهند بود.
چنان که میدانیم با صنعتیشدن جوامع ،فردگرایی نیز افزایش یافت و ارتباطات انسانی رو به کاهش گذاشــت .افراد تنهاشدۀ جوامع برای غلبه بر این وضعیت و برای بازآفرینی ارتباط ازدسترفتهشان با طبیعت به نگهداری حیوان خانگی روی آوردند؛ حیواناتی که اجازه یافتهاند به درون خانۀ آدمی گام بگذارند ،نامی بر ایشان نهاده میشود و هرگز هم خورده نمیشوند .این حیوانات برای رسیدن به این مرحله بســیار صبر کردهاند که به منزلۀ کنشگران زندگی اجتماعی ذهنیتدار در بین انسانها پذیرفته شوند .اما دانستن این همه چه فایده دارد؟ اگر در بین ساکنان جوامعی صنعتی چون کانادا و امریکا میزان نگهداری از حیوانات خانگی افزایش یافته است ،آیا برای مهاجران به سرزمین تازه نیز نگهداری این حیوانات معنادار است؟ جواب ساده آری است .معنادار است چون مهاجر ازجاکندهشده در ســرزمین تازه تنهاست و تحقیقات نشان داده اســت که یکی از کارکردهای حیوانات خانگی پرکردن همین خأل است .معنادار است چون رفتار با حیوانات خانگــی در جامعهای چون کانادا
این حیوانات ســبب میشوند که صاحبانشان بعد از سکته قلبی عمری طوالنیتر داشته باشند
31
موضوع ماه
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
پژوهشهــای اجتماعــی نشــان دادهاند که دیدگاه زنان مهاجران کمدرآمد نسبت به حیوان خانگی به شــدت با ورود به سرزمین تازه تغییر کرده است تابــع قاعده و قانونی اســت که به موجب آن تازهمهاجــر به بخشــی از جامعــۀ جدید پیوند میخورد که میباید شــیوههای رفتــار با حیوان را بیاموزد و در ارتباطات ناگزیری که به واســطۀ داشتن حیوان خانگی پیدا خواهد کرد دخیل شود. معنادار اســت چون حیوانات شنوندگان صبور و ساکت گفتگوهای پایانناپذیر تازهمهاجرانیاند که شبکۀ ارتباطات اجتماعی خود را از دست دادهاند و در تنهایی با خود گفتگو میکنند .معنادار است چون تحقیقات نشان داده است که فهم اجتماعی از رفتار حیوانات خانگی موجب میشود در آنان
موضوع ماه مهر .1393شماره 26 32 parnianmagazine.com
احساسات انسانی دیده شود و رفتار ایشان انسانی دانسته شود و به همین سبب جای خالی انسانهای دور از دست را پر کند. اما از یاد نبریم که همــۀ اینها در زمینۀ جدید در سرزمین تازه – یا حتی ایجاد تغییر در ارزشهای فرهنگی در جامعۀ مبــدأ – معنادارند و به همین علت است که جامعهشناســان کوشیدهاند رابطۀ انســان و حیوانــات خانگی را به نســبت وضع اجتماعی دارندگان آن بسنجند و نتایج تحقیقات نشــان میدهد که وضع اجتماعی افــراد هم بر میزان نگهداری از حیوان خانگی و هم به نگرش نسبت به این حیوانات و به تبع آن نسبت به دیگر حیوانات اثر میگذارد .از جمله روشن شده است که امریکاییان افریقاییتبار به تازگی (بعد از سال 2005میالدی) به نگهداری حیوان خانگی ترغیب شدهاند و دید منفی آنان در این خصوص تعدیل شده است .همچنین ،رفتار با حیوانات خانگی و نیز نگرش نسبت به نگهداری آنان با قومیت مهاجران
نیز در ارتباط است .پژوهشهای اجتماعی نشان دادهاند که فیالمثل ،دیدگاه زنان مهاجران کمدرآمد نســبت به حیوان خانگی به شــدت با ورود به سرزمین تازه تغییر کرده اســت .از همین دست است تأثیر وضعیت خانواده و نگرشهای پیشین نسبت به حیوان خانگی. به هر روی ،امروز گویا حیوانات خانگی جزوی از جامعۀ انسانی به حساب میآیند و آدمیان در چشم او خویشتن گمشدهشان را باز مییابند که گویا «ما 1 از نگاه حیوان میدانیم واقع ًا آنجا چه هست ». )(Endnotes
-1برگرفته از شعر ریلکه ،به نقل از دکتر یوسف ابــاذری در «چیزهایی که حیوانها از انســانها میدانند ».برای دیگر ارجاعات بنگرید به
David D. Blouin, “Understanding Re”lation Between People and Their Pets, Sociology Compass, 6:11 (2012), 856869.
حامد بذرافکن موضوع ماه
October 2014 . No26
33
parnianmagazine.com
بهشت و جهنم سگها و گربهها در مونترال حتما میدانید که حیوانات هم مانند انســانها مهاجرت میکنند .دســتههای بزرگ پرندگان و ماهیها و ...بســته به فصل یا شرایط زیست محیطی به طور طبیعی و دستهجمعی به سفرهای دور میروند و باز میگردند .حیوانات گرانقیمت یا نایاب نیز خیلی وقتها به وسیله انسانها به ای ن طرف و آن طرف جهان برده میشوند. درست مانند انسان ،زندگی حیوانات نیز از شرایط جغرافیایی و فرهنگی محیط جدید تاثیر میگیرد. نشــریه پرنیان در پرونده این ماه خود به مقوله نگهداری از حیوانات خانگی البته از منظر مهاجران پرداخته؛ مقولهای که بهناچار به حقوق حیوانات در کاناداهممیپردازد؛حقوقیکهبهقولگاندیارتباط مستقیم با سطح شعور و فرهنگ یک ملت دارد.
عکس تزئینی است
دو چهره خیر و شر کبک در مواجهه با حیوانات
میترا روشن
Mitra Roshan
موضوع ماه مهر .1393شماره 26 34 parnianmagazine.com
کاناداییها اگرچه همه حیوانات را دوست دارند ولی برای همزیستی بیشــتر ،سگها و گربهها را انتخاب میکنند .ماهیهــا ،پرندهها ،خزندگان و پستانداران کوچکی مانند همستر در ردههای بعدی حیوانات خانگی کانادا قــرار میگیرند .عالقه و همزیستی انســان با سگها در کانادا به زمانهای دور باز میگردد .ســگهای قطبــی برای هزاران سال یار و همراه بومیان کانادا بودهاند .نه تنها برای تامین امنیت و راهنمایی که حتی برای باربری از آنها استفاده میشــد و سورتمههای اسکیموها را میکشیدند. گربههــا به همراه مهاجران اروپایــی و در دوران اســتعمار به کانادا مهاجرت کردند .به دلیل سرما و توفانهای برف زمستانی کانادا ،حیوانات اهلی
بیشتر در خانه هستند .از بچهها و پیرها تا معلولین از فوائد نگهداری این دوستان بیقید و شرط انسان بهرهمند میشوند .سگ و گربهها مانند صندلیهای تابدار چوبی ،به سمبلهای خانه و خانواده کانادایی تبدیل شدهاند .چه کسی بهتر از مهاجران تنها در شبهای سرد قطبی معنی خانواده را میفهمد؟ کبکیهــا در مجموع مردمی حســاس و ظریف هســتند که در طول ســالیان زندگی در طبیعت ســخت و خشن زمســتان کبک یاد گرفتهاند که برای قربانیان سرما دلسوزی کنند .میدانند که یکی دوساعت سهلانگاری میتواند سبب مرگ موجود زندهای شود که میتوانست مفید باشد .اینجا مردم یاد گرفتهاند چگونه سریع و خودجوش برای حل مسائل با یکدیگر همفکری و کمک کنند و تعجبی ندارد که در کبک طیف وســیعی از سازمانها و
گروههــای اجتماعی پدیــد آمدهاند که با حداقل کمکهای دولتی و بــا گردهماییهای مرتب در خانههای فرهنگ محله ،سعی در حل مسائل خود دارند .از جمعیت کمک به بیماران و تحقیق برای درمان آلزایمر گرفته تا تالش برای دفاع از حقوق زندانیان فلسطین در اسراییل ،دفاع از حقوق کودکان کارگر در کارگاههای خیاطی مارکهای معروف در اروپا و امریکا در پاکســتان ،انجمن آموزش حل بحرانهای زندگی به زنان و مادران پس از طالق، گروه فعاالن صلح سبز که در دفاع از حشرات مفید در کشاورزی بیانیه میدهند...همه در کنار یکدیگر فعالیت میکنند ،اعالمیه صادر میکنند ،تظاهرات آرام و گاه با ساز و آواز برگزار میکنند تا مردم را با موضوع آشنا کنند و دردشان را به گفتگوی عمومی بگذارند .حقوق حیوانات نیز به یکی از بحثهای داغ روشنفکران تبدیل شده است. جمعیت پیشگیری از خشونت به حیوانات کبک ( )SPCAنیز یکــی از اهرمهای قوی اجتماعی برای حمایــت از حیوانات خانگی اســت .این ســازمان مردمی که در سراســر کانادا شعبه دارد وظیفه جمعآوری ،نگهداری ،درمان و رسیدگی به وضعیت حیوانات خانگی را به عهده دارد .سازمان SPCAنیــز مانند هر ســازمان اجتماعی دیگر،
دچار کمبود بودجه است .قربانیان این دستتنگی پیشــیها و هاپوها هســتند .پیرترها و آنهایی که شانس کمتری برای پیدا کردن سرپرست دارند با یک آمپول کشــته میشوند تا جا برای تازهواردها باز شود. بنابراین میبینیم در همین ظاهرا بهشت حیوانات خانگی نیز هنوز مســائل بسیاری هست که باید رســیدگی شــود .تقریبا ســاالنه یکی دو مورد وحشتناک از خشــونت نسبت به حیوانات اهلی گزارش میشــود که تن جامعه را میلرزاند .دو خبر سیاه امســال نیز به کشف دو کارخانه تولید تولهســگهای قیمتی در حومــه مونترال مربوط میشد .سگهای مولد تولهها در این کارگاهها در شرایط دلخراشی زندگی میکردند .سگهایی که تولههای چنــد هزاردالری به دنیا میآوردند خود بیمار و بیغذا در قفسهای بسته پر از مدفوع افتاده بودند؛ از برخی فقط پوست و استخوان مانده بود. قفسها و محوطه اطراف کارگاه نیز پر از استخوان و الشههای سگ بود. عالوه بر این نمونههای خشونت و آزار حیوانات در جامعه نیز کم و بیش قابل مشاهده است .مانند بدرفتاری با حیوانات خانگــی یا رها کردن آنها در خیابان که بهویژه در فصل اسبابکشــی به
اســتان کبــک بــه عنــوان مرکــز تولید تولهسگهای قیمتی در امریکای شمالی شناخته شده است
عکس تزئینی است
35
موضوع ماه
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
عقیده داشت که عظمت یک ملــت و پیشــرفت اخالقی او را میتوان با چگونگی رفتار مردمش با حیواناتاندازه گرفت
عکس تزئینی است
اوج خود میرســد .نشــریه «بــاره» ارگان قــوه قضاییه و زندانهای اســتان کبک اخیرا در مقالهای انتقادی که پیشنهاد اصالح قوانین مربوط به حقوق حیوانات را داده اســت نوشته« :شرایط حقوق حیوانات در کبک بــه حدی نگرانکننده اســت که نیاز جدی به اصالح قوانین مربوط به حقوق حیوانات ضروری است .عالوه بر این باید به سازمانهایی که مسئول اجرای این قوانین هستند بودجه و آموزش بدهیم تــا بتوانند قوانین را به درســتی اجرا کنند .ما نیاز جدی به فرهنگسازی برای رعایت حقوق حیوانات داریم». استان کبک به عنوان مرکز تولید تولهسگهای قیمتی در امریکای شمالی شــناخته شده است .خانم آلنا دووین که مدیر مرکز پیشگیری از خشونت علیه حیوانات در کبک است میگوید که این پدیده باید متوقف شود .همانطور که اشاره شد گروه SPCA یکی از سازمان های غیردولتی موفق و پرطرفدار کبک است که از درمان و نگهداری گرفته تا جمعآوری حیوانات اهلی رهاشده در زمستانهای منهای چهل درجه زمســتان و پیدا کردن سرپرستهای دائم یا موقت برای پیشیها و هاپوهای بدون خانواده ،همه را در کارنامه قابل قبول خود دارد. خانم دووین مدیر SPCAمونترال از گاندی نقل قول میکند« :او عقیده داشت که عظمت یک ملت و پیشرفت اخالقی او را میتوان با چگونگی رفتار مردمش با حیواناتاندازه گرفت ،اگر گاندی ،آن مــرد بزرگ امروز زنده بود مــا را چگونه مردمی موضوع ماه مهر .1393شماره 26 36 parnianmagazine.com
قضاوت میکرد؟!» در مقاله نشــریه باره نوشته شــده است« :حقوق حیوانات از کجا شروع میشود و در کجا متوقف میشــود؟ این سوالی نیســت که بتوان به آسانی پاســخی به آن داد .اما اگر موضوع خیلی پیچیده است پس باید قوه قضاییه توجه ویژهای به آن بکند. در حال حاضر دو ماده قانونی در کبک به بدرفتاری با حیوانات اشــاره دارد .کسانی که میخواهند از حیوانات نگهداری کنند موظف هستند که برایشان سرپناه و زیستگاه قابل قبول درست کنند و به غذا و آب آشــامیدنی آنها رسیدگی کنند و در هنگام بیماری درمانشان کنند. طبق این قانون هرگونه عملی که به عمد باعث درد و رنج غیرضروری و آســیب عمدی به حیوانات شــود عملی مجرمانه تلقی میشود .در مجموع، قوانین وضعشــده بیشــتر به کارگاههــای تولید حیوانات خانگی یا دامداری نظر داشتهاند». به نظر خانم دووینی همین کلمه «عمدی» خودش کلی جای بحث دارد« :فرق بین ســهلانگاری و عمد کجاست؟ برای پاســخ به سواالتی اینگونه است که ما معتقدیم باید یک بخش جداگانه برای حقوق حیوانات در قانون ایجاد شــود .همچنین تعداد بازرسانی که به وضعیت رسیدگی و پیگیری حیوانات مظلوم رسیدگی میکنند باید افزایش پیدا کند .ما گزارشهای زیادی از خشونت ،سوءاستفاده و یا ظلم به حیوانات دریافت میکنیم که متاسفانه قدرت عکسالعمل و دخالت فوری را نداریم .ما
هیچ کمکــی از دولت فدرال دریافت نمیکنیم و تعداد پرسنل مورد نیازمان باید حداقل ده برابر این باشد که بتوانیم به موارد رسیدگی کنیم». نتیجه همــه این بحثهــا در فضــای عمومی رســانههای جمعی به بیانیهای ختم شــد که تا به امروز بــه امضای صدها تن از روشــنفکران، هنرمندان ،اساتید دانشگاهها و فعاالن اجتماعی و فرهنگی کبک رسیده است و میتوانید آن را روی سایت حیوانات شیئی نیستند پیدا کنیدwww. . lesanimauxnesontpasdeschoses.ca این بیانیه که توسط انجمن پیشگیری از خشونت علیه حیوانات در مونترال ارائه شده است ،توسط سوفی گایار وکیل انجمن ،مارتین گیلبر محقق در فلسفه اخالق دانشگاه مگگیل و یک وبالگنویس، الیس دسولنیه تنظیم شــده است .بیانیه تقاضای اصالح و بهبود حقوق حیوانات را دارد و میگوید: «حیوانــات هم مثل ما موجوداتــی زنده و دارای احساساتی مانند خوشی ،درد و عشق هستند .ولی هماکنــون قوانین حمایت از حیوانات در اینجا به حیوان به چشم یک شیئی نگاه میکند .این نگاه نه تنها برای حقوق حیوانات کافی نیست بلکه با آنچه اکثر کبکیها در مورد حیوانات خانگیشــان فکر میکنند شباهتی ندارد .ما عقیده داریم برای رعایت حقوق آنها باید با معیار وجدان ،اخالق و آگاهی کار کنیم .ما روزگاری بردهداری را باطل کردیم و بعد به تساوی حقوقی زن و مرد پرداختیم .پیشرفت بعدی ما به رســمیت شناختن حقوق اقلیتهای مختلف جنســی ،قومی و مذهبی بود .امروز باید یک پله باالتــر برویم و مانع از ظلم به حیوانات شویم .ما با بهرسمیت شناختن حقوق حیوانات، قدمی دیگر در مسیر تعالی اخالقی و معنوی خود برمیداریم .فکر میکنیم که دیگر وقتش رسیده که از طریق گفتگوی عمومی به چگونگی جزییات تغییرات قانون مدنی و جزا بپردازیم». قوانین نگهداری حیوان در آپارتمان میتوانیــد در آپارتمان اجارهای هاپو و پیشــی نگهداری کنید ،به شــرطی که بــه صاحبخانه برخالف آن تعهد نداده باشید. اگــر در هنگام اجــاره ،صاحبخانــه نگهداری حیوانات خانگی را قدغن نکرده باشــد ،مستاجر میتواند به دلخواه خود حیــوان خانگی بیاورد. ولی برای نگهداری باید قوانین را رعایت کند که در ادامهی همان قانون کلی اســتفاده مسئوالنه از آپارتمان است.
صاحب یک حیوان خانگی عالوه بر تامین آب و غــذا ،وظیفه درمان و نظافت حیوانش را نیز دارد. همچنین باید مراقب باشــد که حیوان خانگی او مزاحمتی برای دیگر همسایهها بوجود نیاورد .برای مثال تنها گذاشتن یک سگ برای ساعات طوالنی در خانه که موجب سروصدا و زوزه او و ناراحتی همسایهها شود جرم تلقی میشود .همچنین تامین خساراتی که توسط حیوانات خانگی بوجود آمده به عهده صاحبان آنهاست. و اگر در قرارداد اجاره حضور یک یا هرگونه حیوان خانگی منع شده باشد مستاجر حق نگهداری آن را ندارد .در این قانون فقط یک استثنا وجود دارد و آن زمانی است که مستاجر دچار معلولیتی مانند کوری شده که نیاز به کمک گرفتن از یک حیوان را دارد. اولین کافه گربهسانان در مونترال همیشــه میتوان ایدههای بکــری را اجرا کرد که پیوندی میان کســب و کار موفق و کمک و یاری به حیوان باشــد .نمونه چنین پدیــدهای در یک کافیشاپ مونترالی به روشنی قابل مشاهده است. اگر میخواهید هنگام خوردن یک قهوه خوشمزه یک گربه خوشــگل هم در کنارتان داشته باشید میتوانید به کافیشاپ گربه که به تازگی در همین تابستان 2014در مونترال باز شده است بروید .یک قهوهخانه عادی که در آن هشت گربه برای خودشان میپلکند و بازی میکنند و یا دوستانه به کنار شما میآیند تا با هم آشنا شوید .خانم نادین اسپنسر مدیر کافه میگوید که ایده را از کافیشــاپهای مشابه آسیایی و ژاپنی گرفته است .او اولین کسی است که این کار را در امریکای شمالی شروع کرده است و فکر میکند که مشابه چنین قهوهخانهای را میتوان در شــهرهای بزرگ دیگر کانادا مانند تورونتو یا ونکوور نیز تاسیس کرد .کافیشاپ از اولین روز تاسیس با استقبال قابل توجهی روبرو شده است. نادین میگوید« :خیلی از کســانی که عاشق بازی با گربهها هســتند ،یا کســانی که دنبال خاصیت آرامشبخشی گربه هستند یا دلشان برای نوازش کردن یک گربه تنگ شــده ،مثل مهاجران موقتی، توریستها و یا دانشجویان ،در همین مدت کوتاه بیشترین مشتریان ما را شــامل شدهاند .هدف ما عالوه بر کســب درآمد ،ایجاد شــانس دیگری برای گربههاست تا بتوانند در این میان برای خود خانواده جدیدی پیدا کنند .این گربهها همه از مرکز نگهداری از حیوانات بیسرپرست آمدهاند و آماده واگذاری به آدمهای مسئول و مهربان هستند ».
اگــر در هنــگام اجــاره، صاحبخانه نگهداری حیوانات خانگی را قدغن نکرده باشد، مســتاجر میتواند به دلخواه خود حیوان خانگی بیاورد
هــدف ما عــاوه بر کســب درآمد ،ایجاد شــانس دیگری برای گربههاست تا بتوانند در این میــان برای خود خانواده جدیدی پیدا کنند
37
موضوع ماه
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
من میترا هستم این قصه من و سگم است
برای آسایش سگم مهاجرت کردم! میترا روشن
توضیح :اگرچه در این شماره نام دوست مصاحبه شونده با نام من یکی است اما ما دو نفریم! به ویژه که من عاشق گربه ها هستم و او سگ ها را دوست دارد.
عکس تزئینی است
با درود فراوان به شما و خوانندگان مجله پرنیان .من داستانها و دالیل مختلــف مردم برای مهاجرت را خواندم و فکر کردم که من هم تجربه شخصیام را از مهاجرت بنویسم .میدانم که شاید خندهتان بگیرد ولی من واقعا بخاطر سگم مهاجرت کردم. نمیخواهم بد ایرانیها را بگویم؛ خیلیها را دیدهام که حیواندوست و باوجدان هســتند .خودم در خانوادهای بزرگ شدهام که چندین حیوان اهلی را در کنار یکدیگر نگهداری میکردند .یادم میآید که پدربزرگم به قناریها آواز خوانــدن یاد میداد ،در حیاط مادربزرگم از ماهیها و گربهها و کبوترها و مرغ و جوجهها با هم نگهداری میکرد .من هم برای خودم همیشه یک بزغاله ،بره یا تولهسگ داشتم که عزیزترین دوستانم بودند ...با اینحال از وقتی آپارتماننشین شدیم حتی با خانواده خودم برای نگهداری سگم مشکل داشتم .چه برسد به کوچه و خیابان که شاهد کارهای فجیع کودکان و حتی بزرگســاالن با حیوانات بودم .بچهها گربهها را با تفنگهای ساچمهای میزنند و فلج به گوشهای میانداختند، توی صورت ســگها و گربهها فندک میزدند و آنها را مرکز دارتشان میکردند ،دم و گوش سگها و گربهها را میبریدند ،همسایهها جلوی چشم من به آنها سنگ و لگد میزدند و تولههایشان را که هنوز چشم باز نکرده بودند در کیسههای زباله میانداختند .شهرداری هم که هفتهای یکبار برنامه سگکشی راهانداخته بود. من که خودم سالهاست گیاهخواری میکنم تا یک حیوان بخاطر سیر شــدن من کشته نشــود از دیدن این صحنههای خشن از زندگی سیر میشدم .به خانه و نزد خانواده خودم پناه میآوردم و آنجا هم با وسواس و وحشــت از بیماریهای عجیب و غریب روبرو میشــدم که خیلی ناراحتم میکرد .هر چه میگفتم «بابا! واهلل! این حیوان همه واکسنهایش را زده و ســالم است .اصال خود من تا حاال از آدمها صد تا میکرب و
مــادر زن برادرم میگفــت دخترم میخواهد حامله شود و بخاطر سگ تو نمیتواند قصه من-موضوع ماه مهر .1393شماره 26 38 parnianmagazine.com
در ایران شما یک بچه گربه توی خرابه را نمیتوانید راحــت بگیرید و فرار میکند .اینجا پرنده را باید با پا کیش کنید تا از سرراهتان کنار بروند مریضی گرفتهام ولی این ســگ تا حاالهیچ بیماری به من نداده است ».با اینحال باورشــان نمیشد .البته خوب ،خیلیها هم مثل من بودند که رابطه خوبی با حیوانات داشــتند و یا حداقل به آنها کاری نداشتند و اگر کمک نمیکردند ،آسیب هم نمیزدند. من عاشــق نگهداری از سگها هســتم و در ایران از این بابت من و سگم خیلی زجر میکشیدیم .یک روز همسایه تهدید میکرد به او سم میدهد؛ یک روز یک فامیلی که ســالی یکبار هم به خانهمان نمیآمد میگفت که احساس میکند از سگ من بیماری ناشناختهای گرفته است؛ مادر زن برادرم که میگفت دخترم میخواهد حامله شــود و بخاطر سگ تو نمیتواند ... من همیشه سعی میکردم با آرامش و استدالل اوضاع را آرام نگه دارم تا به حیوان بیچارهام آســیب نخورد ولی وقتی سه سال پیش او را در یک پارک دستگیر کردند و به زندان بردند طاقتم تمام شد و تصمیم به مهاجرت گرفتم. از کارم بازخرید شدم ،خانه و زندگی و همه چیزم را هم فروختم و گفتم به جایی میروم که بتوانم با حیوان مورد عالقهام با آزادی زندگی کنیم. االن سه سال است که به کانادا آمدهام .برای سگم فقط از من 250دالر اضافه پول بلیط گرفتند .نه ویزا الزم داشت و نه قرنطینهای در کار بود .در هر محل دکتر دامپزشک هست که با مبلغی در ماه حیوان را بیمه میکند .من برنامهریز کامپیوتر هستم و کارم پشت میز است که برای سالمتی اصال خوب نیست. هر روز به خاطر این سگ از خانه بیرون میآیم و پیادهروی میکنم .به خاطر او با بقیه همسایهها حرف میزنیم و آشنا میشویم. اینجا این ســگ دلخوشی و مونس تنهایی من شده است .با هم در آرامش زندگی میکنیم .باورتان میشود که من همان اول که رسیدم از رفتار حیوانات فهمیدم که اینجا کشور امن و آرامی است؟ در ایران شما یک بچه گربه توی خرابه را نمیتوانید راحت بگیرید و فرار میکند .اینجا پرنده را باید با پا کیش کنید تا از سرراهتان کنار بروند .حیوانات اصال از آدمها نمیترسند .من قالده سگم را میاندازم و او را با خیال راحت در خیابانها و پارکهای مونترال راه میبرم و با هم بازی میکنیم .البته به شرطی که جمع ایرانی نباشد!
مدتی پیش ،پیک نیک ایرانیها در پارک بود .سگم را چند دقیقه تنها گذاشتم تا کباب بخرم و برگشــتم دیدم یک آقایی دارد ســر او داد میزند و لگد میپراند! گفتم آقا اینکار را نکنید سگ میترسد! او هم عصبانی جواب داد خوب این میآید جلو و بچه من هم میترسد .گفتم بچه از جیغ و دادهای شما میترسد وگرنه این سگ کوچک اصال همبازی بچههای برادرم است. منتها آنها مادرشان کانادایی است و از سگ نمیترسند. فکر میکنم مهاجران تازهوارد اگر از گربه و یا بهویژه از سگ میترسند باید هرچه زودتر فکری برای از بین بردن این فوبیا انجام دهند .اینجا در خیابانها، آپارتمانها و پارکها پر از سگ و سنجاب است 45 .درصد مردم مونترال تنها و با یکی از حیوانات خانگی زندگی میکنند .باید به آنها عادت کنیم .من که برای زندگی باید حداقل یک هاپو در خانه داشته باشم تا صبحها با خنده و بازی از خواب بیدارم کند. برای ســال دیگر که میخواهم خانه بخرم قصد دارم یکی دو تا تولهسگ دیگر هم از ایران بیاورم تا از شرایط سخت یا مرگ نجاتشان دهم .حساب کردم از ســال دیگر در این شرکتی که کار میکنم استخدام دائم میشوم و وضع مالی و کردیتم بهتر میشود .میتوانم هزینهها را بدهم .سگها هم از صبح با هم در خانه بمانند و بخوابند و بازی کنند تا من عصر بیایم .بقول یکی از دوستان «مگر نه اینکه ما اینجا برای آسایش سگها و گربههایمان خانه میخریم؟» چون خودمان که باید برای پرداخت قسطهایش کار کنیم و بهندرت خانه هستیم تا از آن استفاده کنیم!
عکس تزئینی است قصه من-موضوع ماه
39
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
چطور میشو قلبهای ما را مهربان کرد؟ پونه وزیری /برگردان :نادیا غیوری
پــدر و مادرم کــه از ابتدا به شدت با داشتن حیوان خانگی مخالف بودند ،حــاال هر روز صبح خود را با میشو و بازی با او آغاز میکنند
موضوع ماه مهر .1393شماره 26 40 parnianmagazine.com
اهلی کــردن حیوانات و تمدن انســانی از منظر تاریخی رابطهای موازی با یکدیگــر دارند .ابتدا حیواناتی اهلی شــدند که میتوانستند در مزارع به عنوان نیروی کار اســتفاده شوند یا برای تولید نیازهای انســانها به کار بیایند .حیوانات از نظر سمبلیک نیز جایگاه ویژهای در تاریخ بشر داشتهاند و اغلب پادشاهان و همسرانشان حیواناتی نادر یا حتی گاه خطرناک را به عنوان حیوانات اهلی در کنار خود داشتند .البته این روزها با تغییر روزگار و ظهور گروهها و انجمنهای حامی حقوق حیوانات و بیش از هر چیز تغییر فرهنگی در این زمینه ،دیگر نمیتوان حتی در فکر داشتن همچون حیواناتی هم بود .خوشــبختانه اگر ما به داشتن حیوان خانگی عالقهمند باشیم ،صدها سگ و گربه و خرگوش و همستر و ...هستند که میتوانیم از بین آنها یکی را برای منظور خود انتخاب کنیم. داشــتن یک حیوان خانگی مسئولیتهای زیادی را با خود به همــراه میآورد و کارهای مربوط به مراقبت از یک حیوان را نباید دســتکم گرفت. خیلیها در این مورد بدون تحقیق و سریع تصمیم میگیرند و بعد از گذشــت مدتی حیوان خود را واگذار میکنند یا بدتر از آن ،مراقبت و توجهی را کــه حیوان به آن نیاز دارد از او دریغ میکنند .این نوشته حرف دل من اســت که برای داشتن یک حیوان خانگی هشت سال تمام با خانوادهام کلنجار رفتهام و باالخره به تازگی توانستهام صاحب یکی از آنها شــوم .خواستم شــما را هم در این تجربه سهیم کنم زیرا عمیقا حس میکنم که داشتن یک حیوان خانگی در زمان مناســب میتواند تاثیرات بسیار مثبتی داشته باشد و برای همه تجربه مفید و سودمندی باشد. همان طور که خیلی از شما ممکن است با خواندن نوشتههای قبلی من متوجه شده باشید ،من تنها فرزند خانواده هستم و هنوز هم در خانه پدریام زندگی میکنم .والدینم همیشه فراتر از وظایف عادی یک پدر و مادر برای تامین خواســتههای من و دادن عشق و محبت و توجه الزم به من عمل کردهاند. اما من همیشه یک حیوان خانگی میخواستم که بتوانم دوستش داشته باشــم و از او مراقبت کنم. هرچند که ســگها به نظرم خیلی دوستداشتنی هستند ،اما با توجه به کار و درسهای دانشگاهیام میدانستم که نمیتوانم مراقبتهای روزانه و نیز
توجهی را که یک ســگ الزم دارد برایش فراهم کنم .البته همیشــه دوست داشتم یک گربه ایرانی یا همان Persian Catداشــته باشم .پدر و مادر من هیچوقت هیچ حیوان خانگی نداشــتند و به شــدت هم با حضور یک موجود زنده دیگر در خانه مخالف بودند .باالخره بعد از سالها تقاضا و مذاکره آنها را متقاعد کردم تا به من اجازه بدهند که یک گربه ایرانی به خانه بیاورم. میشو ،گربه ایرانی ناز و ملوس نارنجی ما ،تقریبا یکباره و وقتی انتظارش را نداشتیم وارد زندگی ما شــد .حاال که به عقب برمیگــردم با تعجب میبینم که بعضی چیزها چطور بهموقع و در زمان درست خودشــان اتفاق میافتند .یکی از دوستان خانوادگی ما میشــوی کوچولو را از ایران با خود میآورد .یعنی در واقع او از ایران به تورنتو پرواز میکند .چند ماهی طول نمیکشد که آنها میفهند حساسیت شدیدی که به آن مبتال شدهاند در واقع به خاطر موهای نرم و زیبای میشو بوده است .به دنبال این قضیه پای میشو به خانه ما باز میشود. چند روز اول حضور او برایمان آســان نبود چون هم ما داشــتیم با قضیه داشتن یک حیوان خانگی آشنا میشدیم و هم میشو داشت به خانه جدیدش اخت میگرفت .اما همانطور که میشو خیلی سریع وارد خانه ما شده بود ،توانست جای خود را هم به سرعت در قلبهای ما پیدا کند. آمدن میشــو به خانه ما تجربهای بسیار خوشایند و تاثیرگــذار در زندگی خانواده من بوده اســت. پدر و مادرم که از ابتدا به شــدت با داشتن حیوان خانگی مخالف بودند ،حــاال هر روز صبح خود را با میشــو و بازی با او آغاز میکنند .حضور این موجود دوستداشتنی در خانه ،که تا این حد هم به ما وابســته شده ،ماهیت زندگی ما را تغییر داده اســت .طبیعت بازیگوش و پرانرژی این حیوان چهره شــاد زندگی را به ما نشــان داده و همه ما عاشــق این موجود پشمالوی کوچولو شدهایم .از آنجایــی که من خواهر یا برادری ندارم و به دور از همه اقوام و فامیل خود در تورنتو بزرگ شدهام، هیچوقت ندیده بودم که پدرم نسبت به بچههای دیگر محبت کند چه برسد به حیوانات .این روزها
دیدن پدرم در حال بازی و تفریح با میشــو برایم تجربهای بسیار خوشایند و باارزش است .احساس میکنم که حضور میشو در خانه ما سبب شده تا قلبهای همه ما مهربان و پذیراتر شود و به ما این امکان را داده تا به گونهای متفاوت و تازه با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم .حاال از انتظاری که برای آوردن میشو کشیدم خوشحالم زیرا این زمان به ما فرصت داد تا آمادگی الزم برای مراقبت و عشق ورزیدن به این موجود کوچک را پیدا کنیم .میشــو حاال دیگر مظهری بینقص از یک گربه ایرانی لوس و نازپرورده است؛ روزها روی قالیچه ایرانی زیر نور آفتاب دراز میکشد ،چند نوبت هم موهای نرم و بلندش شانه میشود و با او بازی میکنند. داشتن یک حیوان خانگی هم مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگی نیازمند داشــتن احساس تعهد و مراقبت اســت و همه کســانی که قصد دارند تا حیوانی خانگی داشته باشند باید در مورد تصمیم خود خوب تحقیق کنند .هرچند از نظر من داشتن یک حیوان خانگی تجربهای بسیار زیبا و باارزش است که باید قدرش را دانست .در مطلب بعدی به موضوع تفاوت میان داشتن حیوان خانگی در ایران و کانادا میپردازم و این که چطور تفاوتهای فرهنگی میتوانند در انتخاب نوع حیوان خانگی افراد تاثیر داشته باشند . یادآوری :نسخه انگلیسی این مطلب در صفحات 11-10انگلیسی همین شماره منعکس شده است.
اما همانطور که میشــو خیلی ســریع وارد خانه ما شده بود، توانســت جای خــود را هم به سرعت در قلبهای ما پیدا کند
41
موضوع ماه
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
محمد علی شاکرمی Ali Shakarami
توصیههای کاربردی مهر .1393شماره 26 44 parnianmagazine.com
اهمیت بروشورهای تبلیغاتی
بروشور و کاتالوگ تبلیغاتی هر شرکت تجاری معموال اولین چیزی است که مشتریان (فعلی و بالقوه) با آن برخورد میکنند ،بنابراین میبایســت حرفهای و جذاب طراحی و حاوی اطالعات کلیدی شرکت و محصوالت و خدمات ارائه شده باشد .البته باید به این نکته توجه داشت که تهیه کاتالوگ حرفهای و گیرا ،تنها بخشی از سلسله فعالیتهای بازاریابی هر بنگاه تجاری بوده و به تنهایی باعث افزایش سطح فروش و به تبع آن سودآوری نخواهد شد .هرچند امروزه اکثر قریب به اتفاق کسب و کارها دارای وبسایتهای مجزا میباشند ،اما به دالیل بسیار زیادی که از حوصله این مقاله خارج است ،برخورداری از بروشــورهای تبلیغاتی کاغذی همچنان از ملزومات پروسه بازاریابی و فروش هر کاال و خدمتی باقی مانده است. برای تهیه و چاپ کاتالوگ میبایست ابتدا با جمعآوری اطالعات مورد نیاز نسبت به آمادهسازی مطالب و تعیین استراتژی بازاریابی البتــه مطابق و منطبق با برنامه بازاریابــی ()Marketing Plan شــرکت اقدام و ســپس آن را در بازار هدف توزیع و در اختیار مشتریان قرار داد. اطالعات مورد نیاز در مرحله قبل از چاپ هر کاتالوگ عبارتند از: توضیح و توصیف محصوالت و خدمات قابل ارائه؛ 1 .تعریف بازارهای هدف؛ 2 .2تهیه خالصهای از مزایا و منافع حاصل از استفاده محصوالت و خدمات تبلیغ شــده در بروشور برای مشتریان و مشخص نمودن اینکه استفاده از این محصوالت کدام بخش از نیازهای مشتریان را پاســخ و یا قرار است چه مشکلی از آنها را حل نماید؛ 3 .3گردآوری قابلیتهای شرکت و ویژگیهای محصوالت ارائه شده .به عنوان مثال تعداد مشتریان و سطح رضایتمندی آنها از استفاده این محصوالت ،تجربه و سالیان حضور کسب و کار مربوطه در بازار و یا نظرسنجی از مشتریان قدیمی؛ 4 .4تهیه فهرستی از اهداف توزیع بروشور و انتظاراتی که صاحب کســب و کار از بازار هدف پس از بخش کاتالوگها دارد .به عنوان مثال اهدافی چون معرفی کسب و کار ،معرفی کاالها و خدمات جدید ،یادآوری محصوالت قدیمی به مشتریان و یا گرفتن سفارشات جدید؛ 5 .5اطمینان از هماهنگ بودن اســتراتژی برند شرکت با کاتالوگ جدید و دیگر متریال تبلیغاتی اعم از کارتهای ویزیت و نحوه طراحی وبسایت. پس از جمعآوری و تهیه اطالعات فوق و قبل از رفتن به مرحله بعد که همان طراحی و چاپ بروشور است ،میبایست چند نکته ظریف را رعایت نمود: 1.1در انتقال پیام مورد نظر به مشــتریان باید صریح بوده و بدون حاشیه سر اصل مطلب رفت.
2.2میبایست در متن کاتالوگ ،تمرکز بر روی نیازهای مشتریان باشد و نه بر روی شرکت. 3.3مطالب حتیاالمکان به صورت خالصه بوده تا پیام مورد نظر در میان توضیحات طوالنی گم نشود. 4.4ذکر نحوه تماس مشــتریان با شــرکت بسیار حائز اهمیت است و شــماره تلفن ،آدرس ایمیل ،آدرس پستی و همچنین آدرس وبســایت کسب و کار از ملزوماتهستند. 5.5دقت کرد که بخشــی از نوشتهها ،عالیم یا طراحی کار از ســوی بخشــی از جامعه به عنوان توهین یا بیاحترامی به باورها یا ارزشهای فرهنگی یا قومی تعبیر نشود .بهویژه توجه به مواردی که در کانادا جرم تلقی میشود در این زمینه اهمیتی دوچندان دارد. 6.6همیشــه میتــوان با مشــاهده دقیــق کاتالوگ و بروشورهای دیگر شرکتها و رقبا ،ایده خود را غنا بخشید (البته بدون کپیبرداری و با حفظ حق مالکیت معنوی دیگران). نحوه طراحی و چاپ بروشــور نیز بسیار با اهمیت و حساس بوده و صاحبان کسب و کار میبایست اطالعات جمعآوری شــده را با طراحی حرفهای درهم آمیزند تا کاتالوگشان بُرد تبلیغاتی باال و موثری داشته باشد .تبادل نظر صاحب بنگاه اقتصادی یا مدیر مربوطه با شخص طراح به وی کمک میکند تا بروشور را مطابق با فرهنگ و ویژگیهای شرکت و محصوالتاش طراحی نماید. شکلها ،تصاویر و رنگهای مورد استفاده در بروشور کامال نشاندهنده و معرفی کننده هر کسب و کاری بوده و میتواند منجر به افزایش و یا حتی کاهش فروش آن بنگاه اقتصادی گردند. در بهترین حالت ،بروشورها باید طوری طراحی شوند که مشــتریان آنها را نزد خود نگه داشته و دور نریزند؛ به عنوان مثال میتوان با افزودن مواردی همچون تقویم سالیانه ،دستور پخت غذاهایی خاص و یا نکاتی مفید و مرتبط با نوع محصوالت و خدمات هر شرکت ،کاتالوگ را جذابتر و کاربردیتر کرد تا مشــتریان آن را حفظ کنند. انتخاب چاپخانه و کاغذی که بروشور قرار است روی آن چاپ شود و نوع تاخوردن بروشور از موضوعات مهم و نیازمند توجه هستند .الزم است تا انواع کاغذهای موجود بررسی شده و نمونهای که تناسب بیشتری با محتوا ،نوع طراحی و کاربردهای بعدی دارد انتخاب شود .مثال اگر بروشــوری طراحی شده که قرار است در بخشی از آن
چیزی توسط مصرفکننده نوشته شود (به فرض تکمیل و ارســال یک فرم کوچک برای ثبت نام یا شرکت در یک مسابقه )...استفاده از کاغذهای گالسه یوویخورده که نوشــتن روی آنها با اکثر نوشتافزارها دشوار است انتخاب درستی نیست و باید از کاغذهای مات استفاده کرد یا بخشــی از کار را که قرار است چیزی روی آن نوشــته شود به اصطالح تیغ زد .این را هم باید در نظر داشت که اگر قرار به ارسال پستی بخشی از بروشور به عنوان فرم توسط مخاطب است نباید کاغذ مورد استفاده از میزان کمتری سبکتر باشد .در زمان نگارش این متن (سپتامبر )2014این حداقل ،کاغذ گالسه (یا مات) 100 پوندی است اما هر زمان که چنین قصدی داشتید حتما با چاپخانه معتبر طرف قرارداد و یا نزدیکترین دفتر پستی در مورد محدودیتهای ارسال پستی مشورت کنید تا بعدا دچار مشکل نشوید. همچنیــن نحوه تاخوردن بروشــور میتواند به عنوان بخشــی از طراحی دیده شــود و پیامهــای مکمل و تودرتویی را میتوان از همین طریق به مخاطب منتقل کرد که البته نیازمند بکارگیری طراحان خبره و وقت و انرژی برای دستیابی به بهترین نتیجه است .همین نکته یعنی فرم تاخوردن و شــکلگیری بروشورها میتوانند به یک پارامتر مهم در حفظ آنها توســط مشتری مبدل شوند چون کم نیســتند بروشورها یا کاتالوگهایی که قابلیت اضافه شــدن به دکور اتــاق را دارند! اما در این زمینه همواره باید به مســائل اقتصادی و هدف از تهیه بروشور هم توجه داشت و آنچنان غرق در تهیه بروشور نشد که هدف اولیه از آمادهسازی آن را فراموش کرد. در خاتمــه نبایــد از خاطر برد که نحــوه توزیع این بروشــورها به همان اندازه مرحله تولید اهمیت دارد و بروشورهای تهیه شده میبایست بهدرستی در بازار توزیع و به دست مشتریان برسند؛ چنانکه شرکتهای بسیاری بودهاند که نسبت به تمامی مراحل طراحی و چاپ کاتالوگ اقدام کرده ولی هرگز آنها را به دست مشتریان خود نرسانده و آنها را بالاستفاده گذاشتهاند. داشتن اســتراتژی و برنامه چگونگی پخش و توزیع بروشورها و کاتالوگهای تبلیغاتی در بازارهای هدف بســیار حائز اهمیت بوده و به دنبال آنســتکه واحد فروش شرکت مربوطه با تماس و پیگیری و استفاده از دیگر روشهای مربوطه ،وظیفه محقق ساختن هدف نهایی هر بنگاه اقتصادی که همانا افزایش سطح فروش محصوالت به هدف کسب سود و ماندگاری در بازار میباشد را بهعهده خواهد گرفت .
میبایست در متن کاتالوگ، تمرکــز بــر روی نیازهای مشــتریان باشد و نه بر روی شرکت
شرکتهای بسیاری بودهاند که نسبت به تمامی مراحل طراحــی و چاپ کاتالوگ اقدام کرده ولی هرگز آنها را به دســت مشتریان خود نرسانده و آنها را بالاستفاده گذاشتهاند توصیههای کاربردی
45
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
قسمت دوم
مراحل خرید خانه در کانادا با تاکید بر روال جاری در کبک
هرچند اصول کلی رایج در خرید و فروش خانه در شهرها یا استانهای مختلف کانادا یکسان است اما جزئیات و مشخصات کار در هر شهر و استان کمی متفاوت است .در این مطلب تمرکز بیشتر بر روال جاری در کبک است .قسمت اول این مطلب در شماره 24پرنیان منتشر شده است .در این قسمت به موضوع پیشنهاد قیمت و روش چانهزنی بر سر قیمت میپردازیم. پیشنهاد قیمت یا Making offer
نشاط تهرانی
Neshat Tehrani
امضــای این برگه [پیشــنهاد قیمــت] درصــورت موافقت و امضای فروشــنده به منزله قولنامه یا همان fo esimorP esahcrupاســت که شما را متعهد میسازد در زمان تعیین شده خانه را بخرید توصیههای کاربردی مهر .1393شماره 26 46 parnianmagazine.com
مرحله بعد از پسندیدن خانه ،پیشنهاد قیمت است به این صورت که مشاور شما فرمهای خاصی را در اختیارتان قرار میدهد که در آن شما به قیمت پیشنهادی خود و همچنین شرایط احتمالی برای خرید خانه اشــاره میکنید .این شرایط میتواند شــرایط مالی ،زمان پیشــنهادی برای در اختیار گرفتن خانه و یا شــرط و شــروطی برای انجام پارهای تعمیرات یا اصالح بعضی نواقص در خانه باشد. یکی از مهمترین مراحل خرید خانه همین بخش یا پیشنهاد قیمت است .توجه کنید که امضای این برگه درصورت موافقت و امضای فروشــنده به
منزله قولنامه یا همان Promise of purchase است که شــما را متعهد میسازد در زمان تعیین شــده خانه را بخرید و برهم زدن قولنامه پس از امضای آن عواقبی را برای طرفین به دنبال خواهد داشت. در بعضی شهرهای کانادا بخصوص در زمانهایی از سال که بازار خرید و فروش ملک داغتر است ممکن اســت قیمت پیشنهادی خریدار از قیمتی که فروشــنده ارائه کرده نیز باالتر باشــد اما در شهر مونترال (به جز در شرایط استثنایی) قیمت پیشنهادی خریدار از قیمت فروشنده کمتر است. البتــه این که قیمت پیشــنهادی چقدر از قیمت فروشنده کمتر باشــد تا هم منافع خریدار حفظ
پیشــنهاد خریدار Counter offerیا پیشنهاد متقابل میدهد .این پیشــنهاد نیز رســمی و به صورت کتبی است و مهلت خاصی (مثال 12یا 24ســاعت) دارد که خریدار باید در این مهلت به فروشــنده پاسخ دهد و فروشنده نیز تا روشن شدن پاســخ خریدار ،حق ندارد از کس دیگری پیشــنهادی را دریافت کند .بعضــی اوقات بین فروشــنده و خریدار چندین Counter Offer رد و بدل میشــود تا طرفین به شرایط مطلوب خود برسند .در واقع این شکلی از چانهزنی است که به صورت رســمی و در قالبی مکتوب انجام میشود .در اینجا هم مذاکرات مشاوران باتجربه دو طرف میتواند وضعیــت این چانهزنی را به سمت رسیدن به یک توافق دوطرفه هموار کند. در بعضی شــهرهای کانادا هنگام ارائه پیشنهاد، خریدار موظف است وجهی را به عنوان ودیعه در یک حساب ( )Safe Boxقرار دهد و در صورت برهم زدن قرارداد این وجه به عنوان خسارت به فروشنده تعلق میگیرد .این وجه معموال بر اساس
عرف ،قیمت خانه و توافق طرفین تعیین میشود اما در اســتان کبک این کار رایج نیست و به جز در شرایط استثنایی چنین ودیعهای اخذ نمیشود و اگر خریدار قرارداد را زیر پا بگذارد فروشــنده چارهای جز شــکایت از مجاری قانونی نخواهد داشت .در استان کبک اگر خریدار به دالیلی که مورد تایید عموم ( )common senseمحسوب میشود به قولنامه عمل نکند مانند ناموفق بودن اقدام برای دریافت وام ایرادی متوجه وی نیست. ولی در اســتانهای دیگر به این شکل نیست و خریــدار به هر دلیلی نخواهد یا نتواند به قولنامه عمل کند ودیعهای که پرداخته قابل بازگشــت نیست مگر اینکه در شرایط ضمن ارائه پیشنهاد قیمت به ان اشاره شده باشد .مثال در انتاریو بسیار مرسوم اســت که دو شــرط «عدم دریافت وام بانکی» و یا «نتایج ارزیابی کیفیت خانه» ،به عنوان شروط فسخ قولنامه بدون پرداخت ودیعه در متن پیشنهاد قیمت بیان شود . ادامه دارد...
شود و هم فروشنده را ناخشنود نسازد تا پیشنهاد را رد کند بستگی به عوامل زیادی دارد از جمله انگیزه فروشــنده برای فروش ،شــرایط بازار و شرایط خود خانه ،این که چه مدت است خانه در معرض فروش قرارگرفته ،آیا تا به حال پیشنهادی برای خرید ارائه شده است یا نه .در اینجاست که زیرکی مشاور شما میتواند به شما کمک کند تا با آگاهی از شرایط فروش ،بهترین و مناسبترین پیشنهاد قیمت را ارائه دهد و شرایطی که به نفع شماست را در این پیشنهاد کتبی بگنجاند. یکی از کاهایی که میتواند شــما را در رسیدن به بهترین پیشــنهاد کمک کند این اســت که از مشاور خود بخواهید یک بررسی مقایسهای انجام دهد به این صورت که لیستی از خانههای مشابه فروخته شــده در دو یا سه سال اخیر تهیه کند تا مشخص شود قیمت مناسب برای خرید خانه در چه حدودی است. در ارائه پیشنهاد شما به فروشنده 24تا 48ساعت (زمان دقیق باید حتما ذکر شود) فرصت میدهید تا به پیشــنهاد شما پاسخ دهد .در طول این زمان یعنی تا زمانی که پاسخ فروشنده مشخص شود شــما نمیتوانید به خانه دیگری پیشنهاد قیمت این که قیمت پیشنهادی چقدر از قیمت فروشنده کمتر باشد تا بدهید. هم منافع خریدار حفظ شود و هم فروشنده را ناخشنود نسازد تا
تعدد پیشــنهاد یا : Multiple Offersدر پیشنهاد را رد کند بستگی به عوامل زیادی دارد بعضی موارد اگر شرایط خانه و قیمت آن خیلی مناســب باشــد صاحب خانه تاریخی را برای دریافت تمام پیشــنهادها تعیین میکند و بعد از دریافت و بررسی تمام پیشنهادها یکی از آنها که مناســبتر است قبول میکند .در اینگونه موارد کار خریدار برای دادن بهترین پیشــنهاد سخت میشــود و تجربه و مهارت مشاور در این مواقع نقش تعیین کنندهای ایفا میکند. پذیرفته شدن پیشنهاد ارائه شده توسط فروشنده نیز به عوامل زیادی بســتگی دارد مانند شرایط خریدار ،اعتبار او ،این که خانه را نقد خریداری میکند یا با استفاده از وام بانکی ،آیا بانک ،اعطای وام را تایید کرده است یا نه و این که خریدار در چه زمانی آماده است تا خانه را تحویل بگیرد و وجه را پرداخت کند. پیشنهاد متقابل یا :Counter Offerبعضی اوقات اگر پیشــنهاد ارائه شده با آنچه مورد نظر فروشنده اســت تفاوت اندکی داشــته باشد و فروشنده پیشنهاد بهتری دریافت نکردهباشد به
توصیههای کاربردی
47
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
اردیبهشت بود یک داستان کوتاه
دکتر وحید طلوعی Dr. Vahid Tolooei
صبح روز ســوم که باز دکتــر محمود عبادتی جسدش را روی صندلی مطب دندانپزشکیاش دید ،دیگر با راز و روزگار جدیدش خو گرفته بود .امروز هم مثل هر صبح از خانه بیرون آمده بود و خیابان را به ســمت مطــب با قدمهای کوتاه طی کرده بود و وقتی رسیده بود ،نگاهی به تابلــوی مطبش انداخته بود که کفتری روی آن خانه کرده بود .اردیبهشت بود و کفترها هر جا که میدیدند خانه میکردند و به مرگ فکر نمیکردنــد .نکته اما این بود که هر چه میکرد کلید را در قفل بچرخاند نمیشــد .برای مردی ریشــو که از کنارش در خیابان صمصام کرمان
رد میشد سر تکان داد .کاش از او میخواست که در را برایش بگشاید .مرد اما چونان که شبح دیده باشد ،چشمدریده نگاهش کرد و گذشت و دکتــر عبادتی به یاد آورد که مرده اســت و همین یــادش آورد که چــون روزهای بعد از مرگــش و چون گذر از دیگــر درها بعد از آن که به یاد میآورد مرده است عمل کند .از پهنۀ در گذشــت و خودش را روبهروی صندلیای دید که جسدش بر آن میپوسید .به اتاق انتظار بیماران نگاهی انداخــت و به یاد آورد که اگر منشیای میداشت ،تاکنون مرگش معلوم شده بود؛ یا زنی و بچهای و دوستی و آشنایی .ولی
اردیبهشــت بود و کفترها هر جا که میدیدند خانه میکردند و به مرگ فکرنمیکردند
فرهنگ ،هنر و سرگرمی مهر .1393شماره 26 48
parnianmagazine.com
خندۀ تلخی کرد و به یاد آورد که پس از مرجان دیگر ســالهای ســال بود که همهکــس را از خودش رانده بود. بیست و چهار ساله بود و دانشجوی دندانپزشکی و شبها که از انتهای خیابان زریسف ،دانشکده دندانپزشکی را به ســمت اتاق اجارهایاش در آخر باغ بیرمآباد ترک میکرد ،یگانه دلخوشیاش دیدن مرجان بود که از ساختمان خانۀ امام جمعه عصر مشروطه کرمان که دانشکده پرستاری شده بود بیرون میآمد و سر سهراه مدیریت میایستاد و منتظر او بود که تاکسی بگیرد و همراه هم تا میدان مشتاقیه بروند .مرجان همین بود ،همین خیال خامِ نشستن در تاکسی و رفتن تا میدانی که دیگر سالها به سمت و سویش هم نرفته بود و حرف زدن از همهچیز و گذشتن از همهچیز و از یاد بردن آناتومی فک و گردن و از دست دادن نمرههایش به خاطر همین خیاالت و بوسه زدن بر همۀ عضلههایی که روی صورت جایشان را از او میپرسیدند .و بوسه میزد و خیال میکرد که روزی با مرجان زندگیاش را سامان خواهد داد. اگر مرجان بود شصت و سه ساله بود ،ولی نبود و مرده بود و در یکی از همان روزهای بیســت و چهار سالگیاش در کنارۀ جادۀ جوپار ،رانندۀ کامیونی چادر گلــدارش را ندیده بود و چادر
نمیداد که نبــود ،مرده بود .اما وقتی صدای رد شــدن کسی از در را شــنید چشمهایش از هم دریدند .خواســت که پنهان شود و به یاد آورد که کســی نمیبیندش و سر جایش ماند .درون جسدش گویا مارهایی از رودههایش به سمت قلبش نیش میگشودند و قلبش پروانهای بود که در دست کودکی گیر افتاده باشد و آرام مخمل بالهایش از دســت برود .صــدای پا میآمد و دکتر عبادتی دلش به هم میخورد و سرش دوار افتاده بود تا وقتی که هیکل مرجان را میانۀ اتاق انتظار بیمارانش دید. صدایش زد و پاسخی نبود ،گویی نمیشنید یا نمیخواست بشنود. مرجان دکتر عبادتی را ندید و به ســمت جسد رفت و دســتش را روی تن جسد دکتر عبادتی کشید؛ روی پلک زیرین فروافتاده و روی گونۀ سبزشده و روی شکمی که درونش را موجودات ریزی میخوردند .دکتر عبادتی با خودش فکر کرد که دیگر هیچگاه مرجان او را نخواهد دید و دانست که تنش هنوز کششی دارد که خودش از آن بیخبر است و وقتی خوب نگاه کرد ،دید که لبان جسدش به خندۀ تلخی گشوده مانده بود. و مرجان آرام برهنه شد. عصر روز سوم که دکتر محمود عبادتی جسدش را در مطب دندانپزشکیاش تنها میگذاشت تا بــه خانه برگردد و ســر راه کفتری را که روی تابلوی مطبش النه کرده بود براند ،اردیبهشــت بود .
گلــدارش الی چرخهای کامیون گیر کرده بود و او را به دنبال خودش روی جاده کشــیده بود و وقتــی که دکتر عبادتی دیــده بودش ،چیزی از بدن تکهتکهشــدهاش نمانده بــود و چهل و چهار ســال بود که دکتــر محمود عبادتی در انزوایــی خزیده بود که خودش خواســته بود و حاال در شصت و هشــت سالگی مرده بود، در مطب دندانپزشــکیاش کــه بوهای عجیب داروی بیهوشــی و نعناع خمیردندان و فلوراید از گوشهگوشهاش میآمد و با بوی عفونت تنش میآمیخت .ســرش را برگرداند و جسدش را نگاه کرد .همان کت و شــلوار قهوهای و همان کــراوات شــکالتی راهراه و کفشهای برقی. ریشش ســهروزه بلند شده بود .به یاد آورد که ریش و ناخن مرده رشــد میکند .به قیافهاش نگاهی دلسوزانه انداخت و باز هم خندۀ تلخی کرد .کاش کسی بود که دست فروافتاده از دستۀ صندلــیاش را میگرفت .تنها مانده بود ،تنهای تنها .جوشش اشک را چشمهایش حس میکرد و وقتی قطرۀ اول از چشمش به راه افتاد ،دید که پلک زیرین جسدش آرامآرام کنده شد و روی گونهاش افتاد .گونهای که رفتهرفته رنگ سبز به خود میگرفت ،گونهای که چهل و چهار سال هیچکس نبوسیده بودش ،چهل و چهار سال بعد از مرجان. صــدای در را که شــنید به عادت همیشگیاش گفت بفرمایید و چند لحظه طول کشــید کــه بداند صدا ندارد ،که صدایش فقط برای خودش * -این قصه اولبار در بختک ،پنجاه وهفت داستان مفهوم بود ،که صدایش هوا را تکان ترس در اینترنت منتشر شده است.
چهل و چهار ســال بود که دکتر محمود عبادتی در انزوایی خزیده بود که خودش خواسته بود و حاال در شصت و هشت سالگی مرده بود
فرهنگ ،هنر و سرگرمی
49
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
آثار آیندهنگرانه در اکتبر
مجیدبسطامی
ویرایشی از این مطالب پیشتر در نشریه سینمایی 24منتشر شدهاند.
لبه فردا
Edge of Tomorrow
کارگردان :داگ الیمن
فیلمنامه :کریسفوفر مککوئری و جزو جان
باتروث بر اساس داستان ژاپنی «تنها چیزی
که احتیاج داری کشتن است»
بازیگران :تام کروز ،امیلی بالنت
زمان توزیع 7 :اکتبر
فرهنگ ،هنر و سرگرمی مهر .1393شماره 26 50
parnianmagazine.com
بهندرت پیش میآید فیلمهایی که مستقیما ایده یک فیلم موفق دیگر را استفاده میکنند آثار موفق و جذاب و قابل اعتنایی از کار دربیایند اما لبه فردا آشکارا چنین نیست داستان :ســرهنگ ویلیام کیج همیشه این شانس را داشته که به دلیل شغل دفتری خود در مقام روابط عمومی و تبلیغات از میدان جنگ و درگیر شــدن در نبرد خونین میان انسانها و موجودات بیگانه در امان باشد اما این بار که برای دیداری با ژنرال بریگام به لندن مــیرود در کمال ناباوری به زور به میدان جنگ اعزام میشود .کیج که در فرودگاه هیترو از خواب/بیهوشی برمیخیزد درمییابد به دســتور ژنرال به عنوان یک سرباز معمولی دارای اختالل مشاعر معرفی شده و باید با جوخه «جی» به نبرد نابرابر و از پیش لورفتهای برود که همه نیروهای نظامی در آن قتلعام میشوند .او که بهطور اتفاقی در آخرین لحظه یکی از آن بیگانگان پیشرفته از نوع آلفا را به قتل رسانده به دلیل آلودگی با خون آن موجود قدرت جدیدی مییابد و مجددا خود را زنده و در فرودگاه در زمان گذشته مییابد اما تالشهایش برای قانع کردن دیگران درباره فرجام شومی که انتظارشان را میکشــد فایدهای ندارد تا اینکه با سرباز دیگری برخورد میکند که چنین گذشتهای را تجربه کرده است .آیا آنها میتوانند سرنوشت جنگ را تغییر دهند؟
لبــه فردا از نظر داســتانی اقتباســی از رمان ژاپنی/ انگلیسی است اما در تصویرسازی سینمایی وامدار چند فیلــم دیگر .بهندرت پیش میآید فیلمهایی که مستقیما ایده یک فیلم موفق دیگر را استفاده میکنند آثار موفق و جذاب و قابل اعتنایی از کار دربیایند اما لبه فردا آشــکارا چنین نیست .در میان خیل عظیمی از فیلمهایی که درباره تجربه «تکرار سفر به گذشته» ساخته شدهاند -از جمله کمدی/علمی-خیالی موفق -About Timeفیلم حاضر شباهتهای غیرقابل انکاری به فیلم موفق Source Codeدارد البته در اشلی به مراتب عظیمتر و پرخرجتر چرا که در مقام مقایســه میان دو فیلم ،میتوان آن فیلم را بیشتر یک فیلم مستقل ردهبندی کرد تا یک بالکباستر امریکایی. از نظر رفت و آمدهــای در زمان چه چیزی این اثر را متفاوت و موفق کرده است؟ قبل از هر چیز نحوه شــخصیتپردازی تام کروز که این بار اجازه داده از پوسته آن مرد همیشه بینقص خارج شود و اندکی خل و چــل بزند؛ چیزی که در اکشــن خل-چلی «شــوالیه و روز» هم اتفاق نیفتاد .اینکه او به عنوان یک ترسوی از جنگ گریزان چگونه به میانه یک نبرد خونین که آشکارا یادآور حمله متفقین به نورماندی در D-Dayاست پرتاب میشود و تغییر روحی او و تکامل تدریجیاش نه فقط به عنوان یک سرباز موفق بلکه انسانی متعالیتر که تالش میکند اشتباهتش را جبران کند در اینجا به خوبی قوام یافته اســت و با درهمآمیختگی با همه احساساتی که میتواند تغییر کند و همه ناامیدیها و دلشکستگیها و بازانگیختگی، مواد مناســب و بهخوبی پرورانده شدهای برای قصه فراهم آمده است .در عین حال ترکیب این مجموعه با طنز (مثال بالهایی که در برخی مواقع به دلیل خطاهای کوچک بر سر او میآید) آن وجه خل-چلی پرنشاط را تقویت کرده و از خستهکننده و تکراری شدن وقایع اجتناب کرده است. در کنار این پرداخت و تعالی شخصیتی در مرد ،نحوه
قوام یافتن رابطه میان او و ســرباز زنی که زمانی به دلیل داشتن همین قدرت ،قهرمان جنگ – در نبردی که یادآور جنگ اول جهانی است -شده بسیار موفق اســت و نقطه قوت این فیلم نســبت به Source Codeکه شــخصیت زنش بســیار غیرفعال بود. فیلمنامهنویسان داستان با دقت تمام ماجراهای کتاب را دستچین کرده و با ایجاز در کنار هم چیدهاند و اینکه مای تماشاگر همزمان با خود شخصیت زن در برخی مرورها در مییابیم که اطالعات کیج در مورد گذشــته زن خیلی بیشتر از آن است که میپنداشتیم (چــون ما هم در همه تکرارها همراه کیج نبودهایم!) فرصت کشف و درک و همراهی بیشتری به مخاطب داده شده است. کارگردان فیلم پیشتر در «آقا و خانم اسمیت» نشان داده بود که در ســاخت اکشــن دست توانایی دارد، در جامپر هم در فیلمهای علمی-خیالی/اکشن و در بازی Fair Gameدر کار روی روابط انســانی و بازیگیری در نقشهای درام و حاال این فیلم با تلفیق همه آنها برای او گام بسیار بلندی در تثبیت موقعیتش در ساخت پروژههای عظیم است. چه چیــزی میتواند یک فیلــم علمی-خیالی را موفقتر از سایر نمونههای متوسط کند؟ استفاده از نهایت تکنولوژی جلوههای ویژه موجود اما کنترل آن به شــکلی که این استفاده ،ســوار بر داستان و ماجرای اصلی نشــود و فیلم حاضر هم آشکارا به چنین موفقیتی دســت یافته است .در سکانسهای متنوع نبردها و معرفی هیوالها که ســازندگان اثر گوشهچشــمی به اثر بســیار موفق پل ورهوفن، Starship Troopersداشتهاند ،هیچگاه نمیبینیم این موجودات یا سایر پتانسیلهای اغراق در کاربرد جلوههای ویژه بر روند پیشبرد قصه و روابط میان شخصیتها غلبه کنند و همین مهمترین موفقیت فیلمی اســت که البته قرار بوده یک بالکباســتر جذاب تابستانی باشد و هست .
فرهنگ ،هنر و سرگرمی
51
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
مردمان ایکس: روزگار گذشتهی آینده
X-Men: Days of Future Past
کارگردان :برایان سینگر فیلمنامه :سایمون کینبرگ بازیگــران :هیو جکمن ،جیمــز مکآوی، مایکل فسبندر ،جنیفر الرنس زمان توزیع 21 :اکتبر
فرهنگ ،هنر و سرگرمی مهر .1393شماره 26 52
parnianmagazine.com
داستان :در آیندهای تاریک که نژاد موتنتها در مقابله با ماشینهای انساننمای بسیار پیشرفته رو به نابودی است همه دشمنیهای گذشته میان دو گروه از موتنتها به فراموشی سپرده شده و آنها برای مقابله با خطری عظیمتر متحد میشــوند. تنها راه چاره این به نظر میرسد که با استفاده از قدرت Kitty Prydeدر بازگرداندن یکی از آنها به گذشته ،وولورین که با قدرت درمانگری خود میتواند از پس فشــار عظیم این انتقال برآید به تاریخی قبل از آغاز مشکل بازگردد یعنی زمانیکه بر اثر ترور یکی از دانشمندان فعال روی پروژه مقابله با موتنتها و دســتگیر شدن عامل ترور میستیگ ،Mystiqueانسانها به ژن وی دست یافته و امکان یافتهاند با آسودگی بیشتری ماشین قاتل موتنتها را طراحی کنند .حاال وولورین به سال 1973بازمیگردد تا با متحد کردن مگنیتو و پرفسور اکسویر جلوی این بحران را بگیرد اما آیا واقعا تغییر آیندهی معهود ممکن است؟
در مورد خطاها یا ابهامات داستانی همین بس که جوانانی که به شــکار گافهای ســینمایی عالقه دارند الزم نبود زحمت زیادی به خودشان بدهند و فضای مجازی بالفاصله پر شد از چنین مواردی
ششمین مجموعه از یکی از موفقترین کامیکهای به تصویرکشیده شــده روی پرده عظیم ،این بار توسط پدر و خالق جوان این مجموعه سینمایی با ایده جذاب کنار هم آوردن بخش عمدهای از همه آنچه در این مجموعه بوده متاسفانه به نتیجهای که دلخواه سینماروهای حرفهای و سرد و گرم چشیده باشد نمیرسد. با تماشــای فیلم ،این میزان ذوقزدگی در میان منتقدین و همچنین ســینماروهای حرفهای در مورد داســتان کامال جدید این فیلم قابل درک نیســت .در این تردیدی نمیتوان داشــت که فیلم بســیار سرگرمکننده و پرشــکوه است ،از ســطح بســیار باالیی از کاربرد جلوههای ویژه برخوردار اســت و نسخه ســهبعدی آن هم به افزایش جذابیتهــای آن کمک زیادی کرده اما این صفات را در باره بسیاری از فیلمهای متوسط دیگــر هم میتوان تکرار کرد؛ در اینجا چرخش کامل داستان از تقابل انسانها/موتنتهای مدافع بشر به رهبری اکسویر با موتنتهای جنگطلب به رهبری مگنیتو به تقابل موتنتها با ماشینها (همان نبرد کالسیک ماشین در برابر انسان) آیا باید اینقدر ما را مجذوب کند؟ خط اصلی این داستان تقریبا هیچ ویژگی خاصی ندارد و نسخه ترمیناتور اســت در جهان موتنتها در حالیکه قصه هر دو ترمیناتــور جیمز کمرون به مراتب قویتــر و خالها و گافهای داســتانی آنها هم تقریبــا هیچ بود .مثال ببینید مســیری که در آن فیلمها افراد بازگشته از آینده باید صرف متقاعد کــردن دیگران در مورد خطر پیش رو میکردند چه بود و اینجا چه هســت .آنهم در حالیکه در اینجا با قطبهای به شــدت متقابل با یکدیگر روبرو هســتیم یعنــی پروفســور و مگنیتو ،که
هیچ اعتمــادی به یکدیگر ندارند و همه آنها در جهان موتنتها به مشاهده افراد عجیب و ویژه عادت دارنــد (برخالف ترمیناتور که فقط کافی بود آرنولند با چاقو پوســت روی عضله دستش را میکند تا طرف مقابــل را متقاعد میکرد!) و هیچ آشــنایی هم میان این دو در سال 1973با ای به نام وولورین نبوده اســت و همانطور که پروفسور اشاره میکند تنها یک بار پیش از این او را در یک بار دیدهاند (اشاره به سکانسی کوتاه در فیلــم کالس اول) اما بهرغم همه این موارد، ماموریتی که برای وولورین بسیار دشوار به نظر میرسد با آنچنان سرعت و سطحی از همکاری دو رقیب پیش مــیرود که آب در دل مخاطب تکان نمیخورد. از نظر شخصیتپردازی و پرداخت قصههای فرعی هم این اثر حداقل در مقایســه با آثار برجسته این مجموعه چون کالس اول و قسمت دوم وولورین ف است .ببینید که مثال مگنیتو این قسمت چه ضعی در مقام پیری و چه جوانی چقدر شخصی مبهم و بعضا متزلزلی است با انگیزههای نامشخص و یا مثال میســتیگ به عنوان کسی که قرار است عامل همه این معضالت معرفی شود چقدر در قصه گم اســت و غیر از چند جمله کلی اصال به انگیزهها و احساســات او پرداخته نمیشــود .این کجا و چالشهای شخصیتهای مثبت و منفی در آن دو فیلم اشاره شده کجا؟ در مورد خطاها یا ابهامات داستانی همین بس که جوانانی که به شــکار گافهای سینمایی عالقه دارند الزم نبود زحمت زیادی به خودشان بدهند و فضای مجازی بالفاصله پر شد از چنین مواردی. تیغههای فوالدیــن وولورین در آینده (درحالیکه وی در پایان قسمت دوم وولورین آنها را از دست
میدهد) تنها یک نمونه بســیار روشن بود که در همان لحظه نمایش در ســالن صدای بسیاری را درآورد .بــه اینها اضافه کنیــد ماجرای چگونگی بازگشت پروفســور از مرگ (او در قسمت سوم ایکس-من مرده بود) که اگرچه یک خط دیالوگ در پایان قسمت دوم وولورین دارد اما در این باره توضیح دیگری داده نمیشود و نمونههایی از این دست که بسیارند. مورد بســیار مهم دیگری که شــخصا نگارنده را آزار داد قرار دادن چرخشــی در داستان است که کل مجموعه را منهدم کرده است .اینکه ما در پایان یــک قصه مرتبط با رفت و آمد در زمان ببینیم که از وقوع فاجعهای جلوگیری شــده مورد جدیدی نیســت و در صدها مورد فیلمهــای بهویژه گونه علمی-خیالــی این یکی از پایانهــای عادی در پیرنگهای داستان است اما آوردن چنین ترفندی در هفتمین قسمت از یک مجموعه (که البته یک دنباله در سال 2016خواهد داشت) به شکلی که تقریبا همه قصههای قبلی را به صورت کامل یا با تغییرات عمیق از حیز انتفاع ساقط کند (چون منهای کالس اول ،داستانهای بقیه قسمتها بر نبردهایی مبتنی است که عمال با مجموعه وقایع سال 1973 در این فیلم ،بالموضوع میشوند) چندان بخردانه به نظر نمیرسد؛ اگرچه االن مخاطبان جوان سینمارو مثال از اینکه ببینند وولورین میتواند دوباره جین را ببیند سرخوش باشند .با این فرمول چطور میتوان مخاطبان را به تماشای دنبالهها دعوت کرد زمانی که احتماال در قسمت آخر ،قصهنویسان قرار است با یک فشار به دگمه بازگشت به عقب ،کل داستان را ریجکت کنند؟ باید منتظر نشست و دید آیا سینگر در قسمتی که آن را آپوکالیپس نامیده به این ابهامات و آن خطاها پاسخ درخوری خواهد داد یا نه . فرهنگ ،هنر و سرگرمی
53
October 2014 . No26
parnianmagazine.com
ticular love for a Persian cat that I could call my own. My parents have never been pet owners and were completely against the idea of having another live creature in the house; it was only after years of pleading and negotiating that I was able to convince them to finally consider allowing me to own a Persian cat. Mishu, our now beloved orange tabby Persian kitty, came into our life rather unexpectedly. Looking back at the situation makes me ponder about how some things are just meant to happen during their own time. A family friend of ours adopted Mishu as a young kitten from Iran and actually flew him here to Toronto. It wasn’t after a few months that they realized that the serious allergies they had been experiencing were from Mishu’s fluffy fur coat. One thing led to another, and Mishu was then welcomed into our home. The first few days were rocky at first as we were adjusting to having a pet and Mishu was adjusting to having a new home but he was quickly welcomed and accepted into our hearts, just as how he was accepted into our home. Adopting Mishu has been a life changing experience for my family. My Mom and Dad, who originally were adamantly against owning a pet, now start their mornings by playing with Mishu. Having such an adorable creature that is so loving and dependant on us quickly shifted the dynamics of my family. His playful nature brought out a playful side to us and we bonded over our newfound love for our fluffy little pet. Since I have no siblings and have grown up in Toronto without any other family, I have never really witnessed my father being very affectionate to children, let alone animals. Seeing my father bond and play with Mishu has become such a dear experience for me. I truly feel that his presence has opened our hearts and allowed us to connect
with each other in a completely different way. I am happy for the wait in adopting Mishu because it allowed us to take the necessary time to prepare for his introduction to our home and to ensure we could provide love and care for him. Mishu has now become the epitome of a spoiled Persian cat; his days consist of tanning under the sunlight while sprawled out on our Persian rug and sitting through various brushing and playing sessions. Like many things in life, adopting a pet requires great commitment and care and I strongly urge anyone who is considering adopting a pet to do their necessary research. From my personal experience however, adopting a pet can be a beautiful experience and should be treasured. In future articles, I will discuss the topic of pet ownership in Iran versus Canada and how cultural factors may play a part in our pet choice.
His playful nature brought out a playful side to us and we bonded over our newfound love for our fluffy little pet
2nd Generation 26 شماره.1393 مهر parnianmagazine.com
11
پونه وزیری
Pouneh Vaziri
How Mishu Opened Our Hearts
Owning a pet comes with a great deal of responsibility, and the work entailed with taking care of one’s pet should not be taken lightly
2nd Generation
October 2014 . No26
10
parnianmagazine.com
Domestication of animals have historically paralleled the development of civilization, with farm and barnyard animals first becoming domesticated as a means of providing resources to Man. Animals have also played a large role historically as status symbols, with Kings and Queens often possessing rare, and sometimes dangerous, animals for pets. Of course, times have changed and with animal rights groups and protective agencies it is no longer plausible, or more importantly ethical, to even consider owning such animals as pets. Luckily for us, there are hundreds of dogs, cats, rabbits, hamster, and birds to choose from if you are interested in owning a pet. Owning a pet comes with a great deal of responsibility, and the work entailed with taking care of one’s pet should not be taken lightly. Many people jump into the situation without doing the necessary research and end up having to give their pet away, or even worse, not being able to provide the affection and care that the animal needs. This article speaks to my heart as I recently became a pet owner after pleading with my parents for the past eight years. I thought that I would share my story as I strongly feel that having pets at the right time can be very beneficial and a valuable experience. As many readers might know from reading my previous articles, I am an only child and have always lived at home. My parents have always gone way above their duties as parents in providing me with love, attention, and resources that a child would require for healthy growth, but I always yearned for a pet that I could care and provide for with my love and attention. Although I find dogs loveable, I knew that I would not be able to provide the regular daily care that a dog would require due to my work and university obligations. I did however, have a par-
The steps to buying a house in Canada – Part II With an emphasis on the current system in Quebec Neshat Tehrani
Although the general principles of buying and selling a house are the same in all cities and provinces of Canada, the underlying specifics are a little different in each city and province. In this article, the emphasis is on the specifics in Quebec. The first part of this article was published in the 24th issue of Parnian. In this part, we discuss making an offer and bargaining.
I immigrated for the welfare of my dog! Mitra Roshan
This is the story of me and my dog. I have read the immigration stories of many people and their motive for doing so, and so have decided to write my own personal experience in this regard. I know that it may sound funny to you, but I immigrated for the sake of my dog. I do not want to speak ill of Iranians, as many of them are conscientious and they like animals. I grew up in a family that adored pets. I remember my grandfather teaching canaries how to sing. My grandmother used to look after fish, cats, pigeons, hens, and chickens in the yard. I always had a kid, a lamb, or a puppy as my best friends. However, once we moved into an apartment, I had problems taking care of my dog even with my own family. I love looking after dogs, but my dog and I lived in miserable conditions in Iran. One day, one of the neighbors threatened that he would poison my dog, and another day, a relative who would pay us a visit once a year claimed that he had caught an unknown disease from my dog. My sister-in-law’s mother claimed that her daughter wanted to have a baby, but she could not because of my dog. I always tried to control the situation with peace and reasoning to prevent my pet from being hurt, but three years ago, when my dog was arrested in a park and sent to jail, I thought that this was enough and I decided to immigrate. I resigned from my work, sold my house and all my belongings, and decided to go to a country where I could live freely with my favorite pet.
Making an offer The next step, once you visit and find you like a house, is to make an offer. Your agent provides you with special forms in which you specify your proposed price as well as your conditions for buying the house, which include financial conditions, your proposed time for taking posession of the house, and your conditions for making any repairs or amendments in the house. Making an offer is one of the most important steps in buying a house. Note that your signature under this form along with that of the seller are actually considered a promise of purchase, one which obliges you to purchase the house in the designated time, and that any violation of this promise will result in severe consequences for both parties. Read the full article in Persian in Page 46.
Read the full article in Persian in Page 38. Snapshots 26 شماره.1393 مهر parnianmagazine.com
9
The importance of advertising brochures Mohammad Ali Shakarami
Being pleasurably at a great gathering
A report about the 2014 Haft-Seen awards ceremony Arezoo Fatemi
According to a report published by the secretariat of the fifth Canpars Haft-Seen Contest, in a ceremony held on September 12 in Bagh Saba traditional restaurant, the winners of the Jury Award, Top Ideas, Top Texts, and Top HaftSeens from the expectators’ viewpoint were commemorated and given awards. According to this report, in this ceremony held by the Canpars International Employment Agency, the main financial supporter of the Haft-Seen Contest, the manager of Canpars Tehran Office gave the awards on behalf of Ali Mokhtari, the manager of Canpars, to the winners of each section. In this round of the contest, 10 people in the Jury Award section, four people in the Top Ideas section, six people in the Top Texts section, and five people in the Haft-Seen section were commemorated. On Friday, Maliheh Poorasgar, the winner of the Haft-Seen section, was given three gold coins, Bahareh Pilehgar and Toktam Hadizadeh, the winners of the Top Ideas section, were each given a Six-million-Rial gift card, and Mahdieh Parsian and Hessameddin, the winners of theTop Texts section, were each given a full and a half gold coin. The Canpars International Employment Agency, Sarzamin Man Monthly Magazine, and Hanna Clinic were the financial supporters of the fifth Haft-Seen contest held through the Parnian Media Group’s efforts for the fifth year in a row.
Advertising brochures and catalogs of any commercial company are usually the first thing current and potential customers see. Therefore, they should be designed professionally and attractively and contain key information about the company and its products and services. However, it should be noted that designing professional and appealing catalogs is only a part of a series of the marketing activities of a commercial agency, and one which will not lead to a rise in sales nor, consequently, profitability by itself. Although most businesses have their own websites nowadays, having paper advertising brochures is still one of the requirements of the marketing and sales process of each product and service. In order to prepare and print catalogs, we should first gather the required information and then determine the marketing plan based on the company’s marketing plan before distributing them in the target market and giving them to customers. The way these brochures are designed and printed is also important; indeed, businessmen should merge the gathered information with a professional designer in order for their catalogs to have more effective advertising effects. An exchange of ideas between the owner/manager of the company with the designer will help him design the brochure based on the culture and features of the company and its products. Read the full article in Persian in Page 44.
Read the full article in Persian in Page 16.
Snapshots 26 شماره.1393 مهر parnianmagazine.com
7
From badly-made machines to fur-clad babies Dr. Vahid Tolooei
The relationship between human beings and pets in the context of social and cultural changes Human life has never been separated from that of animals. Philosophers consider human beings as animals with certain characteristics (the ability to speak, think, make tools, etc). Let’s note that these characteristics distinguish human beings from other creatures and have helped them define the world by changing it and designating a position for other creatures. Human beings define and redefine the world based on their social understanding, which is a result of their social life. Moreover, they determine their relationship with the world through this definition and redefinition.
to think of himself as a good machine controlled by a superior spirit. Nor is it surprising that this definition has been changed by time or that, as the human being gradually moves away from the earth, gardens, fields, and nature, severing his direct bond with the world, he starts to divide the world and consequently its animals. He tries to designate certain species of animals for scientific purposes in order to create surprising wonders and attract a lot of interest from tourism and filmmaking industries. He marginalizes the animals from which he produces food and tries to change the natural form of animal products as much as possible, to make animal flesh into different kinds of processed products, and to show
Therefore, it is not surprising that animals, as badly-made machines – as Descartes, the French philosopher called them -- are a sort of tool used by human beings, that animal spirit is considered inferior to human spirit, and that the human being dares to exploit animals and
his civilization as being at a distance from nature. Finally, he chooses certain species to be intermediaries between him and his lost world: pets. ď‚Ą
Snapshots
October 2014 . No26
6
parnianmagazine.com
Read the full article in Persian in Page 30.
Iranian nights With the presence of three Iranian-Canadians among the Liberal and Conservative candidates, having the first Iranian “voice” in the federal parliament in 2015 is now more attainable than ever. With Majid Johari and Ali Ehsasi being elected as the final candidates of the Liberal Party in Richmond Hill and Willowdale constituencies, Iranians are highly likely to have a representative from their community in the federal parliament. Moreover, Michael Parsa is the candidate for the Conservative Party in the Richmond Hill constituency. However, given the Conservatives’ policies, we do not know to what extent he can or wants to be the voice of the majority of Iranians living in Canada. The internal elections of the Liberal Party in the Richmond Hill constituency were held on September 7, with the participation of more than one thousand members of the party in order to determine its candidate in the 2015 elections; Majid Johari managed to win this breath-taking competition. The same happened on September 30 in Willowdale, with Ali Ehsasi wining the competition. These two constituencies were similar in at least three aspects: First, each of
them had four final candidates. Second, two of the four competitors in each constituency were Iranian: Majid Johari and Kaveh Shahrooz in Richmond Hill, and Ali Ehsasi and Leyli Poorzand in Willowdale. However, the third similarity was a little more complicated. One of the Iranian candidates focused on more aggressive policies and sanctions against the Iranian government, whereas the other one concentrated on the issues faced by Iranians living in Canada and the problems sanctions inflict on them. In both constituencies, the candidate placing more emphasis on the problems of Iranians living in Canada won, which perhaps shows Iranians’ expectations from their representatives in the federal parliament. The result of the elections seems to reveal the truth that a minority of Persian-speaking media and those Iranians who are in good relation with the current government of Canada usually try to hide; which is the majority of Iranians living in Canada are seeking some opportunity to show the government of Canada how they are deeply disappointed with the way this government treats them. Read the full article in Persian in Page 10.
Majid Jowhari: Federal Liberal candidate for Richmond Hill
Michael Parsa: Federal PC candidate for Richmond Hill
In both constituencies, the candidate placing more emphasis on the problems of Iranians living in Canada won
Ali Ehsassi: Federal Liberal Candidate for Willodale
Snapshots 26 شماره.1393 مهر parnianmagazine.com
5
Ali Mokhtari
manager@parnianmagazine.com
Canadian Foreign Affairs Minister continues to violate Iranians’ rights
The Canadian Foreign Affairs Mnister still insists on violating Iranians’ rights and discriminating against them on no legal basis. What is the story? Almost everybody knows about the sanctions imposed by the Canadian government on Iran and Iranian residents. According to these illegal and inappropriate sanctions, any financial transactions between Canadian institutions and citizens with the Iranian government and Iranian residents are prohibited, except for in certain situations. Canadian law, on the other hand, authorizes the Foreign Affairs Minister to consider the applications of Iranians requesting to be excluded from these sanctions and to issue permission for them on an ad hoc basis. Only a few of these requests had been responded to from November 2011, when the sanctions law was passed, through to mid-2012. Indeed, no other requests have been considered except for a very small number since then. In the beginning, it was promised that the requests be considered and responded to in 16 weeks. But now, applicants have been waiting for two years, which is totally unacceptable. The majority of these applicants are those who have applied for immigration to Canada, accepted by the provincial governments through different programs, and who need to get permission from the foreign ministry in order to be able to transfer their assets and complete their immigration process in accordance with CaPublishers Note
October 2014 . No26
4
parnianmagazine.com
nadian Law. After spending a lot of money and being involved in the immigration process for two to four years, they have no idea of their immigration file status, simply because the minister is not willing to grant or refuse their requests. In some cases, their files are closed due to the delay in receiving permission from the foreign ministry. Thus, all their efforts are in vain. The minister has clearly discriminated against Iranians and indirectly prevented Iranian entrepreneurs and investors from immigrating to Canada. Mr. Minister does not dare to reject these requests, as he does not have any convincing reasons to do so. If he rejects the applications, he will be challenged on his decisions and will have to ponder justifications to be offered in a court of law, which is impossible for a large number of cases, and the competent Canadian courts will not allow him to abdicate responsibility in dealing with the requests as usual. This is why he has resorted to his time-killing policy in order to deprive Iranians of their rights yet conceal this discriminating behaviour behind his mottos. Recently, some Iranians have intended to sue our foreign minister; soon, this Conservative minister, who pretends to be worried about the violation of human rights in other countries, will have to be accountable for the obvious violation of the rights of those Iranians applying for immigration to Canada. ď‚Ą
Mr. Minister does not dare to reject these requests, as he does not have any convincing reasons to do so
A Magazine for Iranian Immigrants Volume 4, Number 3, October 2014 C$ 5
4
Publisher's Note
4 Canadian Foreign Affairs Minister continues to violate Iranians’ rights
www.parnianmagazine.com
A Magazine for Iranian Immigrants Volume 4, Number 3, October 2014 ISSN 2291-2940 (Print) ISSN 2291-2959 (Online) Publisher: Parnian Media Groups Inc. Manager: Ali Mokhtari
manager@parscanada.com Editor-in-Chief: Majid Bastami editor@parnianmagazine.com Deputy Editor: Mostafa Mokhtari pr@parnianmagazine.com Graphic and Layout: Mohammad Khoshkam, Hossein Esmaeili, IT Manager and Applications Developer: Shahab Mokhtari Persian to English translator: Mahdi Fallah English editor: Mark Lee Contributors: Ela Atarodi, Elham Atarodi ,Ensieh Ghafourian, Nadia Ghayouri, Saghi Motahari ، Vahid Namazi, Mitra Roshan, Ali Shakarami, Neshat Tehrani, Vahid Tolooei, Pouneh Vaziri Address: 1980 Sherbrooke W, Suite#860 Montreal, Quebec, Canada, H3H1E8 Tel: 1 (514) 903-4726 Fax: 1 (514) 439-4726 Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073 Montreal: 1 (514) 562-9950 Email: info@parnianmagazine.com Web site: www.parnianmagazine.com
Content
October 2014 . No26
2
parnianmagazine.com
6 Snapshots
5 Iranian nights 6 From badly-made machines to fur-clad babies 7 Being pleasurably at a great gathering 7 The importance of advertising brochures 9 I immigrated for the welfare of my dog! 9 The steps to buying a house in Canada – Part II
2nd Generation
10 How Mishu Opened Our Hearts
10
9
A Magazine for Iranian Immigrants Volume 4, Number 3, October 2014 C$ 5
www.parnianmagazine.com