نشریه فرهنگی ،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر
سال چهارم ،شماره اول ،شماره پیاپی ،24مرداد ،1393آگوست 2014 قیمت 5 :دالر کانادا
www.parnianmagazine.com
شماره آینده پرنیان ،اول سپتامبر 2014منتشر خواهد شد پرنیان دیجیتالی با امکانات متعدد را در وبسایت پرنیان www.parnianmagazine.comببینید و یا از طریق اپلیکیشن آن در Apple Storeو Google Playدانلود کنید.
نشریهفرهنگی،اجتماعی و اطالعرسانی ایرانیان مهاجر
خواننده گرامی ،ضمن تشکر از شما به خاطر استفاده از اپلیکیشن پرنیان ،با وارد کردن کد کوپن زیر در سایت پارس کانادا ،هدیه 30امتیازی ما را پذیرا باشیدtpahnto-978wjf-najwipo .
چهارسالگی پرنیان و افقهای پیش رو شــماره 24را با یک ماه تاخیر و در آســتانه ورود به چهارســالگی پرنیان پیش رو دارید. در یادداشــتهای قبلی ،صاحب این قلم به تغییرات فراوانی که در عرصههای رسانهای و مطبوعاتی در جریان است اشاراتی داشته و در فاصله این توقف یکماهه ،در واقع در حال رایزنی و برنامهریزی در مورد برداشــتن گامهای بعدی در این مســیر بودیم و یافتن پاسخ پرسشهای مهمی چون «پرنیان باید در کدام جهت حرکت کند؟ آیا انتشار نسخه چاپی با همه هزینههای سنگین چاپ و توزیع هنوز منطقی است؟ آیا در صورت عدم انتشار آن ،خسارت جدی در برقراری ارتباط با مخاطبان پدید خواهد آمد؟ »...اینها و چند پرسش دیگر در همین زمینه که در قالب برنامهریزی استراتژیک پرنیان در جریان بوده و همچنان ادامه دارد ذهن ما را به خود مشغول داشته و تالش میکنیم در همین محدوده کوچک خود ،گامهایی محکم و اصولی برداریم تا امروزمان از دیروز بهتر و فردایمان بهتر از امروز باشد. پاسـخ همـه این پرسـشها هنوز برایمان روشـن نیسـت؛ برخی که روشـ ن شـده مـا را به تصمیماتی رسـانده و برای برخی دیگر نیاز به تحقیق و بررسـی بیشـتر و همچنین تجربه و آزمون و خطا اسـت .برای برخی موارد تا ریسـک قبول نکنیم به پاسـخ نخواهیم رسـید امـا نکتـه مهـم همـان اسـت که بیان شـد ،اینکـه با توجه بـه تغییـرات و تحوالت بـازار و تغییـر و تحـوالت عظیم تکنولوژیکی و تغییـرات فراوانی که در مخاطبان مـا در همه ابعاد در جریـان اسـت خود را بهروز و پاسـخگوی بـه نیازهای فراوان ایرانیان سـاکن کانادا نگاه داریـم .بـرای مـا افتخـار اسـت کـه بهرغم زمـان کوتـاه و محدودیـت فـراوان در امکانات مالـی و سـختافزاری و نرمافـزاری ،در بسـیاری از عرصههـای این کار در میان نشـریات فارسـیزبان کانـادا از پیشـگامان بودهایم و امیدواریـم بتوانیم در این عرصه هر روز پیشـتر رویم. از همین رو از این شماره ،انتشار و توزیع نسخه چاپی را به طور کامل قطع میکنیم و تمرکز خود را بر روی اپلیکیشنها و وبسایت متمرکز میکنیم .اما هدف اصلی نشریه از این پس ارتقا مداوم اپلیکیشن نشریه است که در ماه گذشته ،نسخه روی بازار اپل آن ارتقا کاملی یافت و ارتقا نســخه اندروید آن هم در حال اتمام است .کار روی اپلیکیشن نشریه در بازارهای دیگر هم بهرغم محدود بودن آنها ادامه دارد .بعد از این ،شما مرتبا با امکانات بیشتری روی اپلیکیشن نشریه روبرو خواهید بود. همچنین برای ســال چهارم انتشار ،برنامهریزی مدونی برای معرفی اپلیکیشنهای نشریه با استفاده از ابزارهای مختلف تبلیغاتی در شهرهای عمده کانادا انجام شده است و امیدواریم هر روز بیش از گذشته ایرانیان ساکن کانادا را با پرنیان آشنا کنیم. و یکی از اهداف مهم و استراتژیک پرنیان ،ارتقا امکانات برای معرفی بیزینسها و فعالیتهای تبلیغاتی آنهاست .در اپلیکیشنهای ارتقایافته پرنیان ،شما میتوانید ابزارهای متعدد و جدیدی را بــرای معرفی محصوالت و امکانات بیزینس خود بیابید و از طریق آنها معرفی بهتری از خود به مخاطبان ارائه دهید .برای اطالع از خدمات گروه رسانهای پرنیان در امور تبلیغاتی به آدرس ads@parnianmagazine.comایمیل بزنید. ســال چهارم را با شما و در کنار شــما آغاز میکنیم .ما را در جریان دیدگاهها ،انتظارات و پیشنهادات خود قرار دهید . سردبیر
سال چهارم ،شماره اول ،شماره پیاپی 24
مرداد ،1393آگوست 2014
)ISSN 2291-2940 (Print )ISSN 2291-2959 (Online
ناشر :گروه رسانه ای پرنیان
Parnian Media Group Inc.
مدیر مسئول :علی مختاری manager@parscanada.com سردبیر :مجید بسطامی editor@parnianmagazine.com جانشین سردبیر :مصطفی مختاری pr@parnianmagazine.com پرسش یا سفارش آگهی:
ads@parnianmagazine.com
گرافیک و صفحهآرایی: محمد خوشکام ،حسین اسماعیلی مدیر فنی سایت و اپلیکیشن نشریه :شهاب مختاری گروه مترجمین و نویسندگان: نشاط تهرانی ،میترا روشن ،وحید طلوعی ،محمد علی شاکرمی ،الهه عطاردی ،الهام عطاردی ،نادیا غیوری ،دکتر مرتضی قمشه ای ،ساقی مطهری ،وحیدالدین نمازی تلفن و فکس دفتر مونترال: تلفن سفارش آگهی:
تلفن اشتراک نشریه:
Tel: 1 (514) 903-4726 fax: 1 (514) 439-4726
Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073 Montreal: 1 (514) 562-9950 Tehran: 0937-56-50-868 Montreal: 1 (514) 516-8184
پست الکترونیکinfo@parnianmagazine.com : وب سایتwww.parnianmagazine.com :
پرنیان از دریافت مقاالت و نوشــتههای مخاطبان استقبال میکند. مطالب برای انتشار باید در قالب فایل Wordباشد. نقل مطالب نشریه با ذکر ماخذ آزاد است .برای نقل مطالب سایت، به آییننامه مربوطه مراجعه نمایید. اســتفاده از طرحها و آگهیها بدون اجــازه کتبی غیرمجاز بوده و میتواند تبعات حقوقی داشته باشد. پرنیان هیچگونه مســئولیتی در قبال آگهی های چاپ شده ندارد. مسئولیت مقاالت منتشر شده با نویسندگان آنها است. بازنشر قصهها و قطعات ادبی نیازمند دریافت اجازه از نویسندگان است. یادداشت سردبیر
3 parnianmagazine.com August 2014 . No24
صفحه 10
سخن سردبیر
5چهار سالگی پرنیان و افق های پیش رو
توصیه شده ها 6توصیه شده ها
سخنی با خوانندگان
8تناقض عنوان و محتوا
البالی اخبار
9دفاع تلویحی رهبر لیبرال های کانادا از بازگشایی سفارت کانادا در تهران 10کابوس دافی برای هارپر تمامی ندارد 11تغییر حداکثر سن فرزندان تحت تکفل در پرونده های جدید مهاجرتی
صفحه 12
صفحه 23
گزارش
12اقدام قانونی علیه قانون جدید شهروندی کلید خورد 13نقض مکرر منشور کانادایی حقوق و آزادی ها 16برای آن ها که امید به نقض قانون جدید دارند 18قانون جدید شــهروندی و پیدایش دو گروه کانادایی 20ابهامات و شــایعات پیرامــون قانون جدید شهروندی کانادا
اشتغال
26دریافت مجوز بین اســتانی مهر قرمز Red Sealدر رشته های فنی-حرفه ای 28دستمزد و نرخ اشتغال در رشته آرایشگری 29رشد متوسط درآمد هفتگی کانادایی ها در ماه ایپریل 30تغییرات عظیم و جدی در برنامه اســتخدام نیروی موقت خارجی 32اشتغال به حرفه روزنامه نگاری (رسانه ای) و یا نقد فیلمدرکانادا-قسمت اول 36تغییرات در سوابق شغلی و اهمیت ثبت آن
آموزش
23والدین ،قربانیان تحصیل فرزندان 24رتبه اول استان بریتیش کلمبیا در زمینه تحصیل و آموزش در کانادا فهرست مطالب
مرداد .1393شماره 24
4
parnianmagazine.com
صفحه 30
موضوع ماه
38مشاور امالک ،دوست یا دشمن؟ 41افزایش 7/1درصدی قیمت خانه در کانادا 42یک ســرمایه گذاری مطمئن به شرط خوش حسابی و رعایت اندازه گلیم 46مراحل خرید خانه در کانادا-قسمت اول
نسل دوم
48اصالح فرهنگ دوست یابی :مفهوم « تور کردن»
قصه من
50دوست دارم از الکم بیرون بیایم!
صفحه 38
نگاهکاریکاتوریست
55کاریکاتور
فرهنگ ،هنر و سرگرمی
56دشواری های همدلی با پیام آور عذاب
صفحه 56
فهرست مطالب
5 parnianmagazine.com August 2014 . No24
پرونده شهروندی پردردسر کانادا دولت محافظهکار با استفاده از اکثریت داشتن در مجلس نمایندگان کانادا قانون جدید پرمناقشه شــهروندی کانادا را با شــعار تقویت تابعیت کانادا به تصویب نهایی رساند .قانونی که اجماع گستردهای برعلیه آن و بهویژه بر محتوای تضعیف کننده شهروندی و ساخت دو دسته متفاوت از شــهروندان کانادایی و موارد نقض منشور کانادایی حقوق و آزادیها شکل گرفته و به اقدام حقوقی برعلیه آن منجر شده است .پرونده مفصل این شماره را در همین ارتباط در صفحات 12 تا 21ببینید .بهویژه دو مقاله آقای مختاری یکی در مورد تحلیل موارد نقض منشــور و دیگری پاســخ به شایعات و موارد نادرســتی که در این ارتباط با این قانون در میان جامعه ایرانی کانادا منتشر شده است .
مشاور امالک ،دوست یا دشمن؟
دکتر وحید طلوعی
من مریمم و این داستان من است
دوست دارم از الکم بیرون بیایم!
میترا روشن
مریــم متولد یک خانواده مذهبی ســنتی تبریزی تــا قبل از مهاجرت به کانــادا از طریق ویزای خویشاوندی خود را درگیر فشارهای فراوانی از سوی خانواده ،فامیل ،جامعه و حکومت میدید که به حریم خصوصی و عالیق شخصی وی توجهی نداشتند ،چیزهایی که در کانادا آنها را یافته است: «من در خانوادهای کامال مذهبی در تبریز به دنیا آمدم و تمام فراز و نشیبهای گذر یک خانواده از مذهبی سنتی به مذهبی روشنفکر راتجربه کردم؛ البته اگر بشود اصال این دو کلمه متضاد را کنار هم قرار داد .مثال سه سال از بهترین سالهای زندگیام را تست عربی و زیستشناسی زدم تا امتیاز قبول شدن در داروسازی در شهر زادگاهم را کسب کنم چون خانوادهام اجازه تحصیل در شهر دیگر را نمیدادند .حتی انتخاب رشته داروسازی هم به خاطر آنها بود که آرزو داشتند دکتر شوم! مادرم که خود به خاطر باورهای متحجرانه پدربزرگم حسرت خواندن و نوشتن را به دل داشت میخواست فرزندانش تا درجه دکترا درس بخوانند .بعد هم مرا مجبور کردند برای همیشه ازعالیق و رؤیاهایم که هنر ،نقاشی و ادبیات بود دست بردارم». قصه مریم را در صفحه 50بخوانید . توصیه شده ها
مرداد .1393شماره 24
6
parnianmagazine.com
آیا میتوان به مشاور مسکن اعتماد کرد؟ پاسخ ساده و سرراست به این سوال «نه» است ،ولی آیا میتوان توضیح داد که چرا نه؟ نکته در این است که اکثر مشاوران امالک که معموال از طریق دوستان و آشنایان معرفی میشوند یا به واسطۀ قرابتهای قومی و زبانی و امثال اینها انتخاب میشــوند و عمدتا هم به صورت دوستان ما در هنگام خرید و فروش ملک در میآیند ،دوســت ما نیستند و اگر به ایشــان به چشم دشمنان واقعی نگاه کنیم منافع بهتری نصیب خواهیم برد و حتی میتوانیم مشاوران را نیز در زمره دوستان خود نگهداریم .چرایی این امر بسیار ساده است و البته گاه از شدت سادگی مغفول میماند؛ مشاوران امالک از طریق گرفتن پورسانت کسب درآمد میکنند و ما برای ایشــان تولیدکنندگان این پورسانت هستیم و البته هر ســببی که پورسانت را افزایش دهد، رویه ایشان را تغییر خواهد داد. تحلیل دکتر طلوعی از چگونگی رابطه بین مشاور امالک و مشتریاش را در صفحه 38بخوانید .
یک سرمایهگذاری مطمئن به شرط خوشحسابی و رعایت اندازه گلیم!
گفتگوی میترا روشن با مهدی رفعتپناه درباره خرید خانه و نکاتی که باید به آنها توجه داشت
داشتن یک سقف باالی سر و خانهدار شدن؟ سوالی که به درستی دغدغه زندگی هر مهاجری است« :آیا میماند یا میرود؟ اگر بماند یا حتی اگر برود آیا صالح است که جایی را بخرد و زیر بار قرضهای سنگین بیستساله و سیساله برود؟ آنهم در کشوری که دوماه قسط خانهاش عقب بیفتد خود بانک حراجش میکند ،بعد هم وام گرفتن و خانه خریدن همان و اسیر قسط شدن همان!»... برای فهمیدن بهتر اوضاع و مشورت برای خریدن یا نخریدن ملک میترا روشن به سراغ آقای مهدی رفعتپناه رفته است که در صفحه 42میتوانید آن را مطالعه کنید .
اصالح فرهنگ دوستیابی: مفهوم «تور کردن» پونه وزیری /برگردان :نادیا غیوری
اشتغال به حرفه روزنامهنگاری (رسانهای) و یا نقد فیلم در کانادا-قسمت اول
این مطلب که نســخه انگلیسی آن پیشتر در شماره 23نشریه منعکس شده است به توصیف نویسنده ،که از نسل دوم ایرانیان کانادایی است، از یکی از عادات نامناسب ایرانیان میپردازد و اینکه چرا این عادت یعنی تعریف رابطه بین دو زوج در قالب اصطالح «تور کردن» در جایی مثل کانادا بســیار عجیب و غیرمانوس به نظر می رسد. ببینید. 48 صفحه در را مطلب این
از وبالگ مجید بسطامی
نویسنده که در ماههای گذشته با پرسشهای متعددی در ارتباط با اشتغال در فعالیتهای رسانهای ،عمدتا حرفه روزنامهنگاری به صورت کلی و یا نقد فیلم به صورت اختصاصی روبرو بوده در سلسله مطالبی که این بخش اول آن است به این موضوعاتی چون: به تفصیل به فعالیت روزنامهنگاری (یا به شکلی فراگیرتر ،رسانهای) برای مهاجران ایرانی در کانادا به اجمال به فعالیت در نشریات فارسیزبان در کانادا اشتغال به عنوان منتقد یا یادداشتنویس فیلم پرداخته است. توضیحات وی در این ارتباط را در صفحه 32ببینید . توصیه شده ها
7 parnianmagazine.com August 2014 . No24
علی مختاری
manager@parnianmagazine.com
قانونی که شهروندی کانادا را تضعیف میکند. دولت محافظهکار این روزها سرخوش از تصویب قانون جدید شهروندی است که زیر عنوان «قانون تقویت شهروندی کانادا» strengthening Canadian citizenship actرسمیت یافته است .قانونی که از سوی بسیاری از حقوقدانان به چالش کشیده شده است .در مورد این قانون و محتوای آن تحلیلی را از نگارنده در همین شماره پرنیان خواهید خواند .اما موضوع یادداشت ،عنوانی است که برای این قانون انتخاب شده است که در تناقض کامل با محتوای آن است. با اجرای این قانون اساسا تابعیت کانادا برای بخش بزرگی از اتباع کانادا امری کامال غیر قابل اتکاست و هر زمان میتواند به بهانهای که شرح آن را در تحلیل قانون آوردهام از دست برود. این به معنی آن اســت که داشتن شهروندی کانادا چندان هم ارزشمند نیست .اینکه چنین تعبیری موجب تقویت شهروندی است یا تضعیف آن نمیدانم. از ســوی دیگر بر خالف رویه جــاری در حقوق بینالملل، اعمال این قانون در جهت تضعیف حق حاکمیت کاناداست. دریافت شهروندی یک کشور منشا حق و تکلیف است .به این معنی که به محض اینکه شهروند کشوری شناخته میشوید از حقوقی برخوردار میشوید و تکالیفی هم بر گردن شما قرار میگیرد. از نمونههای این حقوق ،حق حمایت کنسولی درخارج از آن کشور است .اگر شهروند کشــوری در خارج از مرزهایش با مشکلی مواجه شود فرض اســت که کشور متبوعش تالش میکند حقوق وی رعایت شود .از سوی دیگر شهروند تکالیفی را در برابر کشور متبوعش دارد که نمونه بارز آن در کشورهایی که گذران دوره سربازی اجباری است ،انجام خدمت سربازی
تناقض عنوان و محتوا
سخنی با خوانندگان
مرداد .1393شماره 24
8
parnianmagazine.com
اســت .اعمال این حقوق و تکالیف خود شــکلی از اعمال حاکمیت کشور متبوع است و از اینرو سلب تابعیت در همه کشورها در شرایط بسیار استثنایی پیشبینی شده است که این شرایط شامل ارتکاب جرم نمیشود .هیچ کشور عاقلی نیست که به محض ارتکاب جرم شــهروندش ،تابعیت او را بازپس گیرد و عمال حق حاکمیت بر وی را از خود ســلب کند بلکه در این حالت تالش میکند او را حتی اگر در خارج از کشور مرتکب جرم شده به کشــور متبوع بیاورد و بر اساس قوانین خود به اتهاماتش رسیدگی کند. آنچه در قانون شهروندی آمده است از این جهت نیز موجب تضعیف شهروندی کاناداست. البته این اولین بار نیست که محافظهکاران به تصویب قانونی با عنوانی مثبت و محتوایی کامــا در تضاد با عنوان آن اقدام کردهاند .برای نمونه همین دولت پیش از این در ســال ۲۰۰۸ طرح ضربتی مهاجرت ســریع Action Plan for faster immigrationرا مطــرح کرد که معنی واقعی «ســریع و ضربتی» بودن آن پس از چند ســال انتظار اقدامکنندگان ،این روزها کامال قابل درک است .و یا در سال ۲۰۱۳طرح ضربتی برای ملحق شــدن ســریع خانوادههــا Action Plan for Faster Family Reunificationرا مطرح کرد که منجر به محدود و سختگیرانهتر شدن روند الحاق اعضای خانوادهها شده است. نمونههای بســیار دیگری هم هســت که مجال سخن درباره آنها نیست ولی همن دو سه نمونه هم نشان از میزان صداقت دولتمردان محافظهکار در برابر شهروندان کانادایی و یا حداقل، تفاوت معنادار میان «واژهنامه»ی مورد استفاده آنها با آنچه عموم کاناداییها بکار میبرند است .
در برنامه پرشنونده Current
دفاع تلویحی رهبر لیبرالهای کانادا از بازگشایی سفارت کانادا در تهران
جاستین ترودو رهبر حزب لیبرال کانادا که حزبش بر اساس نظرسنجیهای فعلی جایگاه نخست را در میان افکار عمومی برای پیروزی در انتخابات ســال 2015 در اختیار دارد در برنامه پرطرفدار Currentاز اقدام دولت هارپر در تعطیلی سفارتهای کانادا و ایران در پایتختهای دو کشور به طور تلویحی انتقاد کرد. در این برنامه که به مناسبت اولین سال انتخاب ترودو به رهبری حزب لیبرال به بررســی دیدگاههای رهبر جوان این حــزب میپرداخت ،آنــا ماریا ترومانتی مجری سرشــناس و باســابقه رادیو CBCدر میان پرسشهای مختلف مربوط به سیاستها و برنامههای تــرودو در صورت پیروزی در انتخابات ،به موضوع تعطیلی سفارتخانههای ایران و کانادا اشاره کرد و نظر وی را جویا شــد .ترودو با انتقاد از عملکرد دولت هارپر در این زمینه تاکیــد کرد که «به صورت کلی داشتن ســفارتخانه در مناطقی که اختالفات مهمی میان رهبران آن با کانادا وجود دارد از اهمیت زیادی برخوردار است و داشتن صدا و گوش شنوا در ایران که مسائل مهمی چون بحث غنیسازی اورانیوم در
آن اتفاق میافتد مهم اســت ».وقتی مجری برنامه از او پرسید که با این حساب آیا او در صورت پیروزی ســفارتخانه را بازگشایی میکند ترودو پاسخ داد که میداند مسائل مهمی در مورد امنیت و حفظ کارکنان ســفارت مطرح است که باید به آنها توجه شود و از جواب قطعی و روشــن در این باره ســر باز زد اما سخن خود در این ارتباط را با نقل قول مشهوری از چرچیل پایان داد که “It’s always better to jaw-jaw than to ”war-war که به معنای آن اســت که گفتگو و دیپلماسی همیشه بهتر از جنگ و نزاع است .روشی که آشکارا در مقابل شیوه فعلی دولت کانادا ،بهویژه شخص وزیر خارجه آن ،جان برد قرار دارد. یک نکته قابل توجه این است که خانم ترومانتی ،بحث بازگشایی سفارتخانههای ایران و کانادا را به عنوان یکی از ســرفصلهای اصلی قابل بحث در کنار مهمترین مباحث مورد توجه کاناداییها قرار داده بود. این گفتگو را از اینجا دانلود کنید .
«...داشــتن صدا و گوش شــنوا در ایران که مســائل مهمی چون بحث غنیســازی اورانیــوم در آن اتفاق میافتد مهم است».
البالی اخبار
9 parnianmagazine.com August 2014 . No24
با اعالم جرم پلیس کانادا
کابوس دافی برای هارپر تمامی ندارد
پلیس فدرال کانادا RCMPروز 17جوالی پس از ماههــا تحقیقات در مورد پرونــده ماک دافی، سناتور تعلیق شده مجلس ســنای کانادا ،بیش از 31اتهام در مواردی چون دریافت رشــوه ،تقلب و خیانت در امانت متهم کرده است .این اتهامات شامل چگونگی اعالم هزینههای محل اقامت وی، هزینههای غیرمرتبط با وظایف عضویت در ســنا که به عنوان هزینههای مرتبط معرفی شــده بودند و سواستفاده از موقعیت شغلی برای تسهیل امضا قراردادها با افراد مورد وثوق است. اما قطعا مهمتریــن اتهامات مربــوط به دریافت یــک چک 90هزار دالری از دفتر نخســت وزیر برای پرداخت هزینههای مناقشهبرانگیز سناتور و ســکوت در این باره بوده است .پلیس این مورد را اتهام دریافت رشــوه معرفی کرده است .وکیل دافی گفته که وی بیگناه اســت و به زودی به این موارد پاسخ داده خواهد شد .سوالی که در رسانهها مطرح شده این است که چگونه میشود ارائهدهنده آن چک مشهور ،نایجل رایت ،رییس دفتر نخست وزیر در آن زمان خود متهم نیســت ( RCMPدر ایپریل گذشــته وی را از انجام عمل مجرمانه مبرا دانســت) اما دریافتکننده چک یعنی دافی ،رشوه دریافت کرده اســت؟ برخی معتقدند که احتماال RCMPبا رایت پیشــتر به توافقی قانونی رسیده که در ازای همکاری در کشــف حقیقت ،از اعالم جرم در امان بماند اما فعال و تا زمان مشخص شدن جزییات امر در دادگاه چیزی مشخص نشده است. ماجرای مایک دافی یکی از بزرگترین افتضاحات تاریخ سیاســی کاناداست که پیشــتر در مقاالت متعددی در ســایت پارسکانــادا و پرنیان به آن پرداخته شده است (به عنوان مثال اینجا و اینجا را ببینید) .در این ماجرا خود شخص استفن هارپر در کانون توجهات قرار گرفت و این پرســش مطرح شد که آیا وی در جریان نقل و انتقال چک رشوه قرار داشــته یا نه ،موردی کــه وی آن را تکذیب میکند و ادعا دارد به محض آشکار شدن حقیقت بر وی ،رییس دفترش را اخراج کرده است. اما منتقدان میگویند با توجه به شــواهد ،اهمیت البالی اخبار
مرداد .1393شماره 24
10
parnianmagazine.com
بحــث و روحیات خاص هارپر ،قطعا این اتفاق با آگاهــی و رضایت وی انجام شــده و وی در این مورد صادق نیســت .همه اینها در شرایطی است که دافی پیشــتر تهدید کرده بود در صورتیکه این ماجرا به دادگاه کشــیده شود حرفها و مستندات دیگری برای عرضه دارد .همچنین گفته میشــود در آن حالــت احتمــاال وکالی وی از قاضــی خواهند خواســت که هارپر برای ادای توضیحات به دادگاه فراخوانده شــود کــه در آن صورت کار برای نخستوزیر بسیار دشــوار خواهد بود چرا که وی باید پس از ادای قســم ،ســخن بگوید و به پرســشهای قاضی به روشنی پاسخ دهد کاری که در تمام یک ســال گذشته در جلسات پرسش و پاسخ مجلس و فشــار رهبر اپوزیسیون قانونی، تامس مولکیر از آن فرار کرده است. اهمیت دادگاه دافی از آن نظر زیاد است که کانادا قانونا باید در پاییز ســال آینده شــاهد انتخابات فدرال باشد (که البته احتماال زمان انتخابات جلو خواهد افتاد) و هارپر که با شعار پاک کردن دولت
و مقابله با فســاد در دولت لیبرال به قدرت رسید حال با اتهاماتی به مراتب سنگینتر روبروست و اگر طرفین این مناقشــه حقوقی نتوانند تا قبل از دادگاه به مصالحه برســند (که امکان آن با توجه به وارد شــدن RCMPبه ماجرا بســیار اندک شده است) وی روزهای سختی در پیش خواهد داشت .
چگونــه میشــود ارائهدهنده آن چک مشــهور ،نایجل رایت، رییس دفتــر نخســت وزیر در آن زمان خود متهم نیســت...اما دریافتکننده چک یعنی دافی، رشوه دریافت کرده است؟
از ابتدای اگست 2014
تغییر حداکثر سن فرزندان تحت تکفل در پروندههای جدید مهاجرتی از ابتدای اگســت ،2014اداره مهاجرت کانادا ســن فرزندان وابســته/تحت تکفل dependentرا از 22 سال به 19سال کاهش داده است .بدین ترتیب فرزندانی که 19سال یا بیشتر داشته باشند در پروندههایی که بعد از اول اگســت 2014در اداره مهاجرت ثبت شــوند، نمیتوانند همراه با والدینشان در یک پرونده مهاجرتی فایل شوند. این تغییر مشــمول همه برنامههــای مهاجرتی اعم از سرمایهگذاری ،نیروی متخصص ،خویشاوندی همسر و خویشاوندی والدین ،مالحظات انسانی و ...میشود. تنها موردی که فرزندان باالی 19سال کماکان میتوانند وابســته تلقی شوند در حالتی است که قبل از رسیدن به ســن 19سالگی ،از نظر شرایط فیزیکی و یا ذهنی دچار مشکالتی باشــند که آنها را نیازمند به حمایت مالی والدین کرده باشد .در این زمینه چون گذشته ارائه مستندات دقیق پزشکی ضروری است .برای آگاهی از جزییات این امر با کارشناســان مهاجرت در کنپارس مشورت کنید. سه نکته مهم دیگر اینکه:
-۱سن فرزندان در «زمان اقدام» مالک است .در مورد برنامههای فدرال ،زمان رسیدن درخواست کامل به اداره مهاجرت و یا ســفارتخانه مربوطه و در مورد کبک و استانها ،مالک زمان رسیدن پرونده به اداره مهاجرت کبک و یا استان مربوطه است .این تغییر از این جهت اهمیت دارد که طوالنی شــدن زمان رسیدگی ،سبب خروج فرزندان از پرونده نخواهد شد.
-۲همچون قانون گذشته ،اگر فردی ازدواج کرده باشد دیگر تحت تکفل والدین محسوب نمیشود پس اگر به فرض فرزند 18ساله یک خانواده ازدواج کند ،ولو اینکه سنش زیر 19سال است نمیتواند به پرونده مهاجرتی والدین خود اضافه شود؛ -۳برخالف قانون منقضی شــده که در آن فرزندانی کــه به تحصیل تماموقت اشــتغال داشــته و ازدواج نکرده بودند ،حتی اگر سنشــان از 22ســال تجاوز میکرد کماکان وابسته به والدین محسوب میشدند، در تغییرات جدید تفاوتی میان محصلین و ســایرین نیست و ادامه تحصیل هیچ تاثیری در تغییر وضعیت نمیگذارد. جمعبندی: اگر فرزندی 19سال یا بیشتر (و زیر 22سال یا دانشجوی تماموقت) دارید و تا قبل از اول اگست 2014برای ثبت پرونده مهاجرتی خود در یکی از برنامههای متناسب موجود اقدام کردهاید ،به پرونده شما بر اساس مشخصات قانون قبلی رســیدگی شده و بنابر این فرزند شما ،در پروندهی شما خواهد بود .در غیر این صورت ،پس از اول آگست، باید راههای قانونی دیگری را برای همراه کردن فرزند خود
در زندگی جدید در کانادا بیاندیشید. یادآوری :توجه داشــته باشید سن محاسبه در این مقررات ،تاریخی است که فرد وارد سن 19سالگی میشود .پس مثال اگر کسی 18سال و 11ماه و 29 روزش باشد کماکان 18ساله محسوب میشود. جزییات مقررات رسمی در این مورد را اینجا ببینید .
از ابتــدای اگســت ،2014اداره مهاجرت کانادا سن فرزندان وابسته/ تحت تکفــل dependentرا از 22 سال به 19سال کاهش داده است
البالی اخبار
11 parnianmagazine.com August 2014 . No24
همزمان با تصویب نهایی
اقدام قانونی علیه قانون جدید شهروندی کلید خورد
درحالی که قانــون 24-Cکه محافظهکاران مدعی هستند آن را به منظور «تقویت شهروندی کانادایی» به پارلمان این کشــور ارائــه کردند آخرین مرحله تصویب را در نیمه ماه جون گذراند و رسمیت یافت، اعتراضات نسبت به آنهم با اقدام قانونی چند وکیل و سازمان حقوق بشری وارد فاز جدیدی شد. مخاطبان این سایت با محتوای قانون 24-Cکه پیشتر در چند نوبت معرفی شــده است آشنا هستند .این همان قانونی است که برای دریافت شهروندی کانادا شرایط دشوارتری از جمله حضور زمان طوالنیتر در کانادا (حضور 4ســال از 6سال و حداقل 180 روز در سال در خالل آن 4سال) ،افزایش بازه سنی نیاز به گذراندن آزمون شهروندی ( 14تا 64سال)، ارائه برگههای مالیاتی و افزایش پرداخت هزینههای مرتبط را خواستار شده است. همچنین این قانون به وزیر مهاجرت اختیار میدهد که تحت شرایطی ،شهروندی کانادا را از کسانیکه در کانادا به دنیا نیامدهاند و بعدا تابعیت کسب کردهاند و یا افرادی که دارای تابعیت دوگانه هستند بدون اینکه نیاز به ارسال پرونده آنها به دادگاه باشد سلب کند. همین بخش از قانون بوده که بیشترین اعتراضات را به دنبال داشته و البته اخیرا با باالگرفتن اعتراضات ،سایر بخشهای دیگر آنهم به چالش کشــیده شده است اما همچنان موضوع افزایش اختیارات وزیر مهاجرت
برای ســلب شــهروندی کانادا مناقشهبرانگیزترین بخش این قانون بوده است. در همین ارتباط در یک مجموعه اقدامات هماهنگ، ابتدا یک عریضه (پتیشــن) آنالین برای مخالفت با این قانون از ســوی جمعی از موسسات حقوقی و حقوقدانان کانادایی از جمله دو انجمن Canadian Association of Refugee Lawyersو B.C. Civil Liberties Associationاعالم شــد که تا این لحظه 42هزار امضا جمعآوری کرده اســت و ســپس در تاریخ 25جون آقای روکو گاالتی از وکالی سرشناس تورونتویی در زمینه حقوق اساسی کانادا با پشــتیبانی و همراهــی Constitutional Rights Centreیک شــکوایه حقوقی علیه این قانون به دادگاه فدرال کانادا که مرجع بررسی چنین دعاوی است ارجاع دادند .موسسات حقوقی هم که در مورد پتیشن فعال بودهاند با چند موسسه دیگر در حال انجام اقدامی مشابه یا پیوستن به همین پرونده هستند. مبنای اصلی اســتدالل مخالفان این است که قانون ســی 24-با تفویض چنین اختیاراتی به وزیر عمال در حال دوپاره کردن شــهروندان کانادایی به دو رده «دارای تابعیت دوگانه» و «فاقد تابعیت دوگانه» و یا متولد کانادا و غیرمتولد در کانادا است که نوعی اقدام تبعیضآمیز و خالف منشــور حقوق و آزادیهای
کانادایی Canadian Charter of Rights and Freedomsمحسوب است .همچنین آنها استدالل میکنند که اینکه پارلمــان بتواند چنین اختیاری به فردی -مثال وزیر -خارج از سیســتم قضایی بدهد که بدون انجام تشریفات قانونی و با سلب یا محدود کردن حق دفاع از متهم ،شهروندی را از یک شهروند کانادایی سلب کند محل تردید است. یکی از بهترین مقاالت مستدل در مورد ضعفهای متعدد این قانــون که در روزنامــه گلوب اند میل منعکس شده است را در همین شماره نشریه بخوانید. از آنجا که در ماههای اخیر بهطور مکرر دادگاه فدرال کانادا در 8مورد از نه مورد دعاوی بسیار مهم علیه دولت کانادا که عمدتا قوانین مناقشهبرانگیز تصویب شده در پارلمان (به دلیل اکثریت داشتن محافظهکاران) بوده ،به ضرر دولت و به نفع شاکیان رای داده است، متخصصان اینطور پیشبینی میکنند که این قانون هم سرنوشتی مشابه خواهد داشت بهویژه که تقریبا تمامی اســاتید حقوق و سازمانهای حقوقی طرف مشاوره رســانهها محتوای این قانون را در تضاد با قوانین اساسی و منشور حقوق کانادا میدانند اما باید دید آیا آقای گاالتی و موسسات حقوقی مورد اشاره میتوانند مانعی بر ســر راه وزیر مهاجرت و دولت محافظهکار ایجاد کنند. متن اصلی یکی از اخبار مرتبط را اینجا ببینید .
مبنای اصلی استدالل مخالفان این است که قانون سی... 24- عمال در حــال دوپاره کردن شــهروندان کانادایــی به دو رده «دارای تابعیت دوگانه» و «فاقد تابعیت دوگانه» است
گزارش
مرداد .1393شماره 24
12
parnianmagazine.com
تحلیلی بر قانون جدید شهروندی کانادا
نقض مکرر منشور کانادایی حقوق و آزادیها علی مختاری
قانون جدید شهروندی همانگونه که انتظار میرفت از ســوی مجلس محافظهکاران تصویب شــد .این قانون مورد اعتراض شدید حقوقدانان است ضمن اینکه پتیشن آنالینی هم علیه آن براه افتاده است .در مورد این قانون در وبسایت پارسکانادا مطالبی (اینجا و اینجا) نوشــته شــده که به نظر میرسد تا حدود زیادی زوایای مختلف آن را روشــن کرده است اما بازار شایعات و برداشتهای بیپایه ظاهرا داغ است و هر روز سیلی از ســواالت تکراری و بیپایان به روشهای مختلف به نگارنده میرسد .در این نوشته سعی میکنم تحلیلی از قانون مورد اشاره ارایه کنم و در مقاله بعدی که در همین شماره منعکس شده، به شایعات پیرامونی این قانون به خصوص در میان ایرانیان نیز خواهم پرداخت. کانــادا کشــوری دموکراتیــک اســت و پایبند به
اصول اساســی که آنرا در منشور کانادایی حقوق و آزادیهــا Canadian Charter of Rights and Freedomsتعیین کردهاند .هیچ قانونی نمیتواند اصول این منشــور که در حقیقت قانون اساســی کاناداست را نقض کند .قانونی که این اصول را نقض کند میتواند در موارد نقض از ســوی دادگاه بی اثر شود. بر اســاس بخش الف ماده ۱۲این منشور ،اصول این منشــور بر دولت و پارلمان کانادا حاکم است و بایــد در هر موردی که در حوزه اختیارات آنها قرار میگیرد تسری یابد .آنچه در قانون جدید شهروندی جلب نظر میکند نقض مکرر این اصول اســت و همین اســت که مبنای طرح شــکایت به دادگاه از سوی حقوقدانان قرار گرفته است .این به این معنی نیست که همه تغییرات آن مغایر با اصول است .
آقای وزیر هم نقش دادستان هم قاضی را بــازی میکنــد و در حقیقت غیر از مجازاتی که به متهم روا دانســته شــده مجازات دیگری که سلب تابعیت است به او تحمیل میکند
گزارش
13 parnianmagazine.com August 2014 . No24
از ایــن جهت تغییرات را در دو دســته میتوان دیــد تغییراتی که مغایر با اصول منشــور حقوق و آزادیهاست و تغییراتی که در مغایرت با آنها نیست. مواردی که با منشور کانادایی حقوق و آزادیها مغایرت ندارد:
برخی شــرایط جدیدی که در قانون آمده اســت با اصول حقوق اساســی کانادا در تضاد نیســت و در حقیقت شرایط جدیدی است که دولت حاکم برای
اینکه تعریف «گروه مســلحانه» چیست و «رویارویــی نظامی» چیســت البته قانون ساکت اســت و این اصطالحات در دیگر قوانین نیز استفاده نشده است و سابقه ندارد دریافت تابعیت کانادا اعالم کرده اســت .این موارد شامل اجبار به داشتن نمره امتحان زبان ،لزوم ماندن در کانادا به مدت ۱۴۶۰روز در ۶ســال با شرایطی ( ،)c i 3.1 Sectionانجــام همه الزامات مالیاتی و افزایش هزینه درخواست تابعیت است که اگرچه از زاویه ارزشهای کانادایی بسیاری از آنها قابل انتقاد اســت ولی به لحاظ حقوقی تعیین شــرایط جدید ایرادی ندارد و دادگاه بســیار بعید است که به این بخش از قانون بپردازد ،از این جهت که مغایر حقوق اساســی افراد نیست .اینکه دولتهای بعدی هم در صدد تصحیح این بخش باشــند بسته به این است که شرایط چه باشد .در این زمینه آقای بسطامی هم نظرات خود را مطرح کردهاند که در همین شــماره منعکس شده است. برخی دیگر از تغییرات تصویب شده در قانون در تضاد واضح با اصول منشور حقوق و آزادیهاست و انتظار میرود از ســوی دادگاه لغو شوند .این موارد عبارتند از: -۱شرط کردن لزوم داشتن اراده به ادامه زندگی و کار و ....در کانادا ()section 3.1 c.1 i در این ماده از شروط دادن تابعیت آمده است که فرد باید اراده زندگی و کار در کانادا را در صورت دریافت تابعیت داشته باشد .این ماده در مغایرت آشکار با ماده ۶.۱منشور حقوق و آزادیهاست .بر اساس این ماده هر کانادایی حق دارد وارد کانادا شود در کانادا بماند و یا آنرا ترک کنــدEvery citizen of Canada گزارش
مرداد .1393شماره 24
14
parnianmagazine.com
has the right to enter, remain in and leave Canadaبنابراین چنین شــرطی نمیتواند منطقی باشد .به نظر میرسد گنجاندن این بند تنها برای باز کردن راه برای بهانهجوییهای بعدی برای ســلب تابعیت است که در ادامه مقاله توضیح داده میشود . دقیقا بر اساس همین ماده است که حقوقدانان اظهار میکنند دو نوع تابعیت تعریف شده است :کسانی که در کانادا متولد شدهاند و کسانی که در قالب این قاانون تابعیت دریافت میکنند .به تعبیری کسانی که پس از دریافت تابعیت کانادا را ترک میکنند در معرض این خطر هستند که متهم شوند به اینکه هنگام دریافت تابعیت اراده زندگی در کانادا را نداشــتهاند و به این ترتیب متهم به اظهار خالف واقع شــده و بر اساس اختیاری که وزیر دارد میتوان تابعیت را پس گرفت.
میکند و در آن در مورد علت تصمیم خود توضیح میدهد و فرد تبعه میتواند به این تصمیم اعتراض کتبی کند و در مورد اینکه به این اعتراض رسیدگی شــود یا خیر وزیر تصمیم میگیرد و در این زمینه نیز به وی پاســخ کتبی میدهد .چنانکه میبینید در اینجا آقای وزیر هم نقش دادستان هم قاضی را بازی میکند و در حقیقت غیر از مجازاتی که به متهم روا دانسته شده مجازات دیگری که سلب تابعیت است به او تحمیل میکند .این سیاست از زاویه حاکمیت کشــورها هم مورد بحث است و معموال کشورها خود را محق بــه مجازات تبعه خود میدانند و اگر چه ممکن است مجازات سنگینی بر او تحمیل کنند هرگز تابعیت که راه اعمال حاکمیت بر فرد تبعه است را منتفی نمیکنند. بندهای بعدی کار را خرابتر هم میکند. اگر آقای وزیر به طور منطقی به این باور برســدکه شخصی که تابعیت را بدســت آورده است آنرا با ارایه اطالعات خالف واقع و یا مدارک جعلی به دست اورده است میتواند تابعیت او را لغو کند .البته اینجا مورد را به دادگاه اعالم میکند و نیازمند اعالم دادگاه است؛ اگر آقای وزیر به طور منطقی به این باور برسد کهکه شــخص ،قبل و یا بعد از تصویب این قانون در زمانی که تبعه کانادا بوده است وارد نیروهای مسلح کشوری شده است و یا عضو گروهی مسلحانه شده است که آن کشور و یا گروه با کانادا رویارویی نظامی دارد میتواند به ترتیب باال تابعیت او را لغو کند .اینکه تعریف «گروه مسلحانه» چیست و «رویارویی نظامی» چیست البته قانون ساکت است و این اصطالحات در دیگر قوانین نیز استفاده نشده است و سابقه ندارد؛ موارد باال حتی شــامل کســانی کــه در کانادا دنیا آمدهاند هم میشــود بنابراین به نوعی به آن دســته از اتباع کانــادا که تابعیت دیگری هــم دارند یک مجــازات تبعید از کانادا هم به تشــخیص وزیر با پس گرفتن تابعیت تحمیل میشود .این موضوع از جهت تبعیض میان اتباع هم خالف منشــور است. -۳نقض حق تجدید نظر از احکام قضایی در تمام مواردی که وزیر دادگاه را درگیر میکند حق تجدید نظری دیده نشــده است و و بر اساس ماده ۱۰.۵و ۱۰.۶بر خالف مــاده ۲۷قانون دادگاههای فــدرال ،تبعه مورد غضب وزیر ،حق تجدید نظر از حکم دادگاهی که وزیر گرفته است ندارد .
-۲دادن اختیار وسیع در باز پس گرفتن تابعیت به وزیر مهاجرت بدون مراجعه به دادگاه و قرار دادن یک وزیر در مقام قاضی ()section 10.1 بر اساس قانون قبلی تنها در صورتی که فرد با مدارک جعلی ،اقامت و یا تابعیت دریافت کرده بود بر اساس گــزارش وزیر و تنها از ســوی Governor in Councilآن هم به شرط اثبات میشد اقامت او را سلب کرد و در تاریخ کانادا به ندرت این اتفاق افتاده است تا پیش از آمدن محافظهکاران .بر اساس قانون جدید اگر وزیر در موردی که بر اساس Balance ( of Probabilitiesچیزی شبیه به احتمال قوی) به این جمعبندی برســد که فرد تقلب کرده است میتواند راسا تابعیت را پس بگیرد .یعنی روند قبلی که باید گزارش تهیه میشــد و شخص دیگری در این زمینه اقدام میکرد تبدیل به یک پروسه یک نفره شده است. عالوه بر این آقای وزیر میتواند تابعیت افرادی را که قبــل و بعد از تصویب این قانون ،در زمانی که تبعه کانادا بودهاند محکومیتهای زیر را دریافت کردهاند لغو کند: کســانی که محکومیت کیفری دارند و بر اساسماده ۴۷قانون کیفری کانادا به جرم خیانت محکوم شدهاند؛ کســانی که به جرم تروریسم به دست کم ۵سالزندان محکوم شدهاند؛ هرگونه محکومیت بر اســاس بندهای ۷۳تا ، ۷۶ماده ۷۸و ماده ۱۳۰قانون دفاع ملی که منجر به حبس ابد شــود و برخی دیگر از محکومیتها بر اساس همان قانون و قانون امنیت اطالعات و الی آخر. در موارد باال وزیر به فرد مورد نظر نامهای ارســال -۴ممانعت از ورود تبعه کانادا به کانادا
بر اساس ماده ۱۰.۵بر اساس درخواست وزیر امنیت عمومی وزیر مهاجرت میتواند مانع ورود تبعه کانادا به کانادا و یا اخراج وی از کانادا شود؛ بر اساس اینکه آن فرد امنیت کانادا را نقض میکند و یا حقوق بشر را نقض کرده اســت و یا درگیر جرایم سازمانیافته بوده اســت .در اینجا البته باید فکتهای مورد نظر وزیر از سوی دادگاه بررسی شود .این بخش از قانون هم به شدت مغایر ماده ۶.۱منشور کانادایی حقوق و آزادیهاســت از این جهت که حق اتباع کانادا را به ورود و زندگی در کانادا مشــهور به Mobility Rightنقض میکند. -۵حق معلق کردن رسیدگی به تقاضای تابعیت به دلخواه وزیر بر اساس ماده ۱۳.۱آقای وزیر میتواند رسیدگی به درخواست تابعیت افراد را به هراندازه که الزم بداند معلق کند .این بند نیز مغایر اصول حقوقی کانادایی و روح قانون اساســی است ضمن اینکه راه را برای سواســتفاده و تبعیض میان متقاضیــان باز میکند. افرادی که درخواست میدهند باید در زمانی منطقی و معقول پاسخ درخواست خود را بگیرند .عدم پاسخ یک مقام دولتی به یک درخواست قانونی میتواند موجب خساراتی به متقاضی شود که عادالنه نیست. در غیاب چنین قانونی هم از این دست سواستفادهها از موقعیت در میان وزیران محافظهکار دیده شده است و بازگذاشتن دست وزیر در این زمینه به معنی دادن کارت سفید برای اعمال تبعیض میان متقاضیان است. فردا روز اگر آقای وزیر پاسخ متقاضیان سیاهپوست را برای مدتی طوالنی ندهد کســی نمیتواند به او اعتراض کند و به اختیارات خود ناشــی از این ماده استناد خواهد کرد. -۶تبعیض میان کاناداییها :آنها که تابعیت دیگری دارند و آنها که تنها تبعه کانادا هستند این قانــون در چند بند خود به شــدت ماده ۱۵.۱ منشور را نقض میکند .بر اساس این ماده همه افراد مساویاند و نمیتوان به دلیل رنگ و نژاد و .....میان افراد تفاوت قایل شد .اینکه وزیر میتواند در مورد افرادی که تابعیت دیگری هم دارند با دست بازتری عمــل کند و یا مجازات تبعیــد را بر آنها به صرف محکومیت کیفری حتــی در خارج از کانادا بار کند قطعا خالف اصل تساوی مندرج در منشور است. 15. (1) Every individual is equal before and under the law and has the right to the equal protection and equal benefit of
the law without discrimination and, in particular, without discrimination based on race, national or ethnic origin, colour, religion, sex, age or mental or physical disability. -۷استفاده از سلب تابعیت به عنوان یک مجازات مضاعف در مواردی که وزیر تشخیص میدهد و یا مواردی که فردی در کشــور دیگر محکومیت کیفری دریافت کرده است جدا از اینکه آیا کشور محاکمهکننده از کشورهای دموکراتیک است یا خیر . همانگونه که گفته شــد آقای وزیر بر اســاس این قانــون میتواند تابعیت افــرادی را که محکومیت کیفری دارند نقض کنــد .این محکومیت میتواند در کشــور دیگری اتفاق افتاده باشد .این اختیار به شــدت خطرناک است از این جهت که در بسیاری
از کشــورها محکومیت افراد لزوما مطابق اصول و قوانین بینالمللی نیســت و در برخی کشورها افراد به دالیل سیاسی محکومیتهای کیفری با عناوینی مانند تروریسم میگیرند .به این ترتیب کانادا نیز در همراهی با آن دسته از کشورها ،محکومین گاه بیگناه آن کشورها را به مجازات دیگری هم محکوم میکند و آن سلب تابعیت کاناداست .البته اگر آن فرد تابعیت دیگری غیر از کانادا داشته باشد .
فردا روز اگر آقای وزیر پاســخ متقاضیان سیاهپوست را برای مدتی طوالنی ندهد کســی نمیتواند به او اعتراض کند و به اختیارات خود ناشــی از این ماده استناد خواهد کرد
گزارش
15 parnianmagazine.com August 2014 . No24
توضیحی درباره اقدام قضایی علیه قانون 24-C
برای آنها که امید به نقض قانون جدید دارند مجید بسطامی editor@parnianmagazine.com /
در پــی اعالم خبــر اقــدام قضایی علیــه قانون مناقشهبرانگیز C-24برخی دوستان در مورد چند و چون تاثیر این اقدام بر مفاد قانون مذکور میپرسند و احتمال اینکه قانون شهروندی کانادا به حالت گذشته (مثال کفایت حضور ســه سال از چهار سال و عدم اجبار به حضور ۶ماه در هر ســال) بازگردد .حتی برخی خوشبینانه این خبر را به دیگران میدهند که با پیروزی شــاکیان در دادگاه ،قانون به حالت قبلی بازمیگردد و آنها نباید نگران شرایط نسبتا دشوارتر دریافت شــهروندی کانادا باشند و لزومی به تدوام حضور موثر در این کشور نیســت .در این ارتباط توجه به چند نکته ضروری است. اول ،قوانین مصوب مجلســین (نمایندگان و سنا) کانادا مشخصا از دو طریق مشمول تغییر و اصالح میشــوند .یکی توســط خود مجلس و دیگری از طریق مجامع قضایی پس از طی مســیر مشخص قانونی و عمدتا زمانیکه مشخص شود این قوانین گزارش
مرداد .1393شماره 24
16
parnianmagazine.com
در تضاد با قوانین اساســی از جمله منشور کانادایی حقوق و آزادیها باشد؛ دوم ،مسیر اول در مورد اصالح این قانون فعال بسته است .دولت محافظهکار تا سال آینده در راس امور است و پس از آن هم مشخص نیست که چه خواهد شد .در صورت اکثریت یافتن دوباره محافظهکاران و یا حتی با فرض تشکیل یک دولت اقلیت از سوی آنها بعید است مفاد قانون جدید شهروندی تغییر کند. در صورتیکه حزب دیگری (مثال لیبرال) هم دولت اقلیت تشکیل دهد باز بعید است تغییر این قانون در اولویت کاریاش باشد و در صورتیکه دولت اکثریت تشکیل دهد هم باز شخصا بعید میدانم در ۳-۲سال اول ،اتفاقی بیافتد چون نتایج نظرسنجیهای مختلف نشــان داده که اولویت اول کاناداییها در شــرایط حاضر ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی است .در این صورت دردسرهای اجرای این قانون که بیشتر شامل حال «کسانیکه قرار است شهروند بشوند» میشود
در صدر دغدغههای کاناداییها نیست و الجرم مورد توجه احزاب هم نخواهد بود؛ ســوم ،در یک فــرض تغییر این قانــون میتواند اولویت بیشــتری یابد و آنهم به شــرطی است که احزاب مخالف دولت احساس کنند تاکید بر تغییر موارد مناقشــهبرانگیز آن میتواند برای آنها در میان اجتماعات قومی کانادا رایآوری داشــته باشد .این مورد بعید نیست اما بیشــترین بخشی از قانون که میتواند توجه افراد صاحب رای (شهروندان فعلی) را در میان قومیتها جلب کند همین مورد شکایت شده یعنی امکان سلب تابعیت از شهروندان دارای تابعیت مضاعف توســط وزیر مهاجرت اســت نه بخشهایی چون کاهش زمان یا شرایط حضور در کانــادا ،اگرچه آن بخشها هم بــه صورت نظری، منتقدینی دارد؛ چهــارم ،احزاب مخالــف دولت تا کنــون مانور گستردهای روی این قانون ندادهاند مگر همان بخش
مورد اشاره در بند سوم و آنهم پس از توجه وکالی مهاجرت و رسانهها؛ جمعبندی روش اول :تغییر قانون توســط مجلس فعال چشمانداز خیرهکننده و امیدبخشی ندارد؛ البته بعید هم نیســت اما به شــرطی که تا سال ۲۰۱۵از طریــق پیگیری رســانهها و اعتراضــات اقوام –و همچنین اعتراض حقوقی که االن در جریان است- به معضلی تبدیل شود که احزاب را به موضعگیری و دادن قول و قرار در این زمینه مجاب کند؛ پنجم ،مســیر دوم یعنی تغییر قانون از طریق مجامع قضایی در واقع هماکنون کلید خورده و از نظر افراد آشــنا به حقوق کانادا هم شانس موفقیت آن بسیار باالســت؛ اما باید توجه داشــت که اوال این مسیر طوالنی اســت چون دادگاه فدرال باید در مورد آن نظر دهــد و امکان تجدیدنظرخواهی هم هســت و همین رفت و آمدها بیــن چند نوبت دادگاههای مختلف ممکن است که خود چند سال طول بکشد مگر اینکه دولت فدرال (محافظهکار یا جانشین آن) به دالیلی (مثال فشار افکار عمومی) احساس کند که این کش آمدن این روند برایش هزینه سیاسی خواهد داشــت و قید آن را بزند و انجــام اصالحاتی را در برخی بخشها بپذیــرد وگرنه نباید انتظار تغییرات سریع و فوری را داشت؛ ششــم ،برخالف مســیر اول که در آن این فرض محتمل اســت که یک مجلس جدید کل محتوای قانــون را تغییر داده و یا نقض کنــد ،در روش دوم قضات فقط بر روی مواردی که در مورد آنها شکایت شده (در اینجا بحث احتمال وقوع «تبعیض» نسبت به شهروندان دارای تابعیت مضاعف یا بعضی موارد دیگر از اختیارات به وزیر داده شده) متمرکز میشوند و نتیجه رای آنها هم اگر به شکســت دولت منجر شود به صورت یک قانون جدید نخواهد بود بلکه با اصالح در قانون فعلی و بر اساس مفاد رای قاضی، از طریــق رای و نظر نمایندگان صــورت خواهد پذیرفت که متاثر از رای و نظر اکثریت خواهد بود. منظور نگارنده این است که در صورت صدور چنین رایی هنوز هم دست دولت برای اعمال تغییراتی در قانون باز اســت و تازه دلیلی هم برای تغییر موارد غیرمناقشهبرانگیز آن نظیر مدت زمان حضور در کانادا و نظایر اینها نیست. در مجمــوع ،اگر تغییری بخواهــد در قانون جدید شــکل بگیرد در یک دوره زمانی نســبتا طوالنی و احتماال به صورت محدود خواهد بود و بعید است بخشهایی نظیر شرایط متقاضیان مهاجرت –اعم از
زمان حضور ،چگونگی حضور و ســن شرکت در آزمون -...تا سالها تغییر کند بنابر این به عالقهمندان به مهاجرت و دریافت شهروندی/پاسپورت کانادایی توصیه میشــود با رویابافی در این بــاره و امید به بازگشت به قانون قبلی ،شرایط را برای خود دشوار نکنند و فرض را بر اجــرای همین قانون بگذارند. بدیهی اســت که اگر در آینده تغییری در قانون در جهت ســهولت شرایط متقاضیان شــهروندی داده شد آنها که بر مبنای مفاد قانون جدید عمل کردهاند چیزی از دست نخواهند داد .
اصالح قانون به روش سیاسی به شرطی ممکن است که تا انتخابات سال ۲۰۱۵از طریق پیگیری رسانهها و اعتراضات اقوام و مقابله قضایی به معضلی تبدیل شود که احزاب را به موضعگیری و دادن قول و قرار در این زمینه مجاب کند مسیر قانونی مقابله با 24-Cطوالنی است چون دادگاه فدرال باید در مورد آن نظر دهد و امکان تجدیدنظرخواهی هم هست و همین رفت و آمدها بین چند نوبت دادگاههای مختلف ممکن است که خود چند سال طول بکشد
گزارش
17 parnianmagazine.com August 2014 . No24
نگاه حقوقدانان به قانون 24-C
قانون جدید شهروندی و پیدایشدو گروه کانادایی مایکل آدامز (رئیس موسسه )Environics Institute آودری مکلین (استاد حقوق دانشگاه تورنتو) رتنا امیدوار (رئیس موسسه )Maytree برگردان نادیا غیوری
گزارش
مرداد .1393شماره 24
18
parnianmagazine.com
دولت مرکزی بر این ادعاســت کــه قانون جدید شــهروندی مورد نظــر وی «حافــظ ارزشهای شهروندی» است .نگرانی ما این است که این قانون تاثیری خالف این ادعا داشته باشد :سختتر کردن امکان دریافت حق شهروندی و آسانتر کردن امکان از دســتدادن آن و نیز به وجود آوردن شهروندان درجه دوم. دولــت شــرایط دشــوارتری بــرای دریافت حق شهروندی وضع نموده از جمله اینکه زمان اقامت موقت را از سه سال به چهار سال افزایش داده است. در نگاه اول این امر تغییر بزرگی به نظر نمیرسد .اما بایــد این افزایش زمان را اضافه کنیم به کندی روند بررسی مدارک که در حال حاضر از یک سال به سه سال رسیده است. بیایید سناریوی زیر را در نظر بگیریم: یک دانشجوی خارجی طی سه سال مدرک لیسانس خود را در کانادا میگیرد .او میخواهد در کانادا بماند اما هنوز واجد شرایط تقاضا برای اقامت دائم نیست در حالیکه از همان گروه مهاجران متخصصی است که کانادا به آن نیــاز دارد .اول اینکه باید کارفرمای مناســبی پیدا کند و به مدت یک سال در کانادا کار کند .بعد از این کار او باید تقاضای اقامت دائم کند که بررسی آن هم یکسالی طول میکشد .اکنون او پنج ســال اســت که در کانادا بوده اما هیچ کدام از این ســالها جزو چهار سال الزم برای دریافت حق شهروندی محاسبه نمیشود .بر اساس قوانین قبلی بخشــی از سالهایی که او به عنوان مقیم موقت در کانادا گذرانده بود در این محاسبه منظور میشد .اما حاال دیگر اینطور نیست . او حاال یک مقیم دائم اســت که تــازه در آغاز راه چهارســال ه انتظار برای فرا رسیدن زمان درخواست حق شهروندی اســت .کارفرمای کانادایی وی از او میخواهد که در یکی از شــعبات خارجی شرکت کار کن د (شاید برای اســتفاده از مهارتهای زبانی وی یا آشــنایی او با فرهنگ مذکور) .اما بر اســاس قوانین جدید هر زمانی کــه وی در خارج از کانادا گذرانده باشد میتواند سبب تاخیر بیشتر برای کسب صالحیت شــهروندی شود و حتی موقعیت اقامت دائم او را نیز دچار خطر کند .پس او چارهای ندارد جز این که از این فرصت شغلی صرفنظر کند. چهار ســال بعد او شرط مدت اقامت خود را احراز نموده و برای دریافت حق شهروندی تقاضا میدهد. بر اساس تاخیرهای موجود(که البته به دلیل کمبود نیروی انســانی اســت و نه قانون) او باید دو سالی هم منتظر بماند تا تقاضایش بررسی شود .اکنون از
حضور او در کانادا یازده سال گذشته که شش سال از آن به عنوان مقیم دائم بوده اســت .فقط حاالست که او میتواند خــود را یک «کانادایی» بخواند و به نمایندهای که وظیفه جمعآوری مالیات او را برعهده دارد و تصمیماتش بر زندگی او اثر میگذارند رای بدهد. شاید این موضوع برای این فرد بد باشد اما بدتر از آن برای کاناداست که در آن شهروندی قرار است سبب بهبود مشارکت و تعامل افراد با جامعه شود .تحقیقات نشان دادهاند که هرچه یک فرد سریعتر دارای حق شهروندی شود ،زودتر و بیشتر خود را وقف جامعه جدیدش میکند. قانون 24-Cعالوه بر این که دریافت حق شهروندی را دشوارتر کرده ،از دست دادن این حق را نیز آسانتر ساخته است .در این قانون وزیر این حق را دارد که امتیاز شهروندی را از کسانی که مرتکب جنایات مهم از جمله تروریسم -شده باشند سلب نماید.شکی نیست که هیچ کس دوست ندارد تروریستها در کانادا بچرخند و با پاســپورت کانادایی مسافرت کنند .اما سوال این است که آیا سلب حق شهروندی ابزار درســتی برای جلوگیری از تروریســم و تنبیه مجرمان است؟ برخی از کاناداییها جرائم سنگینی مرتکب میشوند. میزان ارتکاب به جرم در میان متولدین خارج از کانادا خیلی بیشتر از متولدین کانادا نیست (شواهد نشان میدهد که ارتــکاب به جرم در این گروه کمتر هم اســت) اما به هر حال در هــر دو گروه تعداد کمی هســتند که مبادرت به قانونشــکنی میکنند .بین شهروندان دوتابعیتی و تکتابعیتی نیز از نظر ارتکاب به جرم تفاوت فاحشی وجود ندارد .در حال حاضر شهروندان کانادایی (از جمله متولدین خارج از کانادا و دوتابعیتیها) در مقابل قانون برابرند و اگر در مورد جرمی محکوم شــناخته شوند با آنها رفتاری مشابه با دیگر شــهروندان خواهد شد .آنها تحت دادرسی قرار میگیرند و در صورت محکوم شــدن با توجه به مقررات کانادا مجازات میشــوند .اگر جرمی که مرتکب شدهاند در خارج از کانادا باشد ،مراحل کار متفاوت است اما برخورد دولت کانادا با آنها یکسان است. افزودن امکان ســلب حق شهروندی به عنوان یک ابزار مجازات برای شهروندان دوتابعیتی (که خیلی از آنها و نه همهاشان هم متولد خارج از کانادا هستند) معادل ایجاد نوعی درجهبندی برای شهروندان و قائل شدن به شهروند درجه دوم است .این تغییری است که اساس معنای کانادایی بودن را زیر سوال میبرد.
و این کار برای حل چه مشکلی انجام شده است؟ شــهروندی کانادا یک راه حل است نه یک مشکل. کانادا کشوری است که نرخ پذیرش تابعیت در آن به شکل قابل توجهی باال بوده و تقریبا از هر 10مهاجر 9نفر ( 89درصد) این تابعیت را پذیرفت ه و شهروند کانادا شدهاند .این موضوع یکی از نقاط قوت برنامه مهاجرپذیری کانادا بوده و نشــانهای است بر اینکه مهاجران به این کشور خود را وقف کانادا کردهاند و کانادا نیز برای جذب موفق مهاجران در جامعه،خود را وقف آنها کرده است. وقتی مهاجران شهروند میشوند میتوانند رای دهند و برای نمایندگی مجلس اقدام کنند (و برنده شوند: در سال 2011میالدی 44نفر از نمایندگان برگزیده مجلس در خارج از کانادا متولد شده بودند) ،و غالبا در جامعه کانادایی مشارکت تام داشته و عضوی فعال در این جامعه باشند .تغییر مفهوم شهروندی از ابزاری بــرای ادغام و یکپارچگی به جایزهای در قبال رفتار خوب -حقی که میتواند فقط بر اساس نظر وزیر و بدون طی مراحل قانونی لغو شود -به نوعی کاستن از ارزش و معنای شهروندی برای همه کاناداییهاست. برخی معتقدنــد که قانون 24-Cبــه موضوعاتی چون تابعیت دوگانه ،وفاداری ناکافی و بســتگی یا دلبستگی ناکافی برخی از کاناداییها به کانادا توجه دارد .ما هم نسبت به این موضوعات بیتوجه نیستیم. در دنیای جهانیشــده امروز ،که 215میلیون نفر از ساکنان کره زمین در جایی غیر از کشور زادگاه خود زندگی میکنند و تکنولوژیهای جدید مرزها را کم اهمیتتر از گذشته ساخته ،پرسش در مورد معنای شهروندی پرسشی ارزشمند است. شــاید هدف ارزشمندی باشــد که همه شهروندان کانادایی را تشویق کنیم تا در کانادا زندگی کنند .اما آیا منصفانه است که با استفاده از قوانین شهروندی، همانطور کــه این قانون عمل میکنــد ،برخی از گروههــای کانادایی را مجبــور کنیم که نخواهند تا در جایی به غیــر از کانادا زندگی کنند؟ با این همه اگر شهروندان تکتابعیتی متولد کانادا بخواهند همه زمســتانها را در فلوریدا بگذراننــد یا یک دهه در شهر نیویورک کار کنند ،کسی آنها را از این کار منع نخواهد کرد. ما در سال 2011تحقیقی در مورد برخورد کاناداییها با موضوع شهروندی انجام دادیم .این کار با مشارکت موسسه ،Environicموسسه ،Maytreeبخش خبری RBC ،CBCو موسســه شهروندی کانادا انجام شد زیرا کامال بر این باور بودیم که مدتهاست در خصوص موضوع شهروندی گفتگوی عمیق و
چیزی که همه ما در مورد این کشور دوست داریم این است که به عنوان یک شهروند همه با هم در همه موارد برابریم
آیــا منصفانه اســت کــه با استفاده از قوانین شهروندی، همانطور که این قانون عمل میکند ،برخی از گروههای کانادایــی را مجبور کنیم که نخواهند تا در جایی به غیر از کانادا زندگی کنند؟ دقیقی در این کشور صورت نگرفته است .آنچه به دست آوردیم این بود که شهروندی گام مهمی برای جذب کامل فرد در اقتصاد و جامعه کانادایی است. هر کــدام از ما راههــای مختلفی را برای کســب شــهروندی کانادا پیمودهایم .دو نفــر از ما به دلیل داشتن والدینی شــهروند (که یکی از آنها به عنوان پناهنده وارد کانادا شــده بودنــد) و تولد در داخل خاک کانادا ،کانادایی شدیم .یکی از ما در هند متولد شــده و به عنوان یک مهاجر حق شهروندی کانادا را دریافت کرده اســت .چیزی که همه ما در مورد این کشور دوست داریم این است که به عنوان یک شهروند همه با هم در همه موارد برابریم .کانادا برای کســانی که در خاک آن به دنیا آمدهاند یا فقط حق شهروندی کانادا را دارند امتیاز خاصی قائل نمیشود. کانادایی کانادایی است .اگر دولت عالقهمند است که ارزشهای کانادایی را حفظ کند باید قبل از هر چیز از این موضوع حفاظت کند. برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید. گزارش
19 parnianmagazine.com August 2014 . No24
تصویب قانون جدید تابعیت کانادا موسوم به 24-C موجب ایجاد ابهاماتی شــده اســت که در پی آن ابهامات ،شایعاتی نیز دهان به دهان میچرخد که در بســیاری از موارد از واقعیت به دور اســت .در این نوشته در تالشم با طرح سواالت رسیده و پاسخ به آنها در حد توان ابهامات را پاسخ گفته و تفسیرهای غیر واقعی را تحلیل کنم. -۱بر اســاس این قانون چه کســانی میتوانند درخواست شهروندی کانادا را داشته باشند؟ بر اساس قانون جدید کسانی میتوانند درخواست شهروندی کنند که دست کم تعداد روزهای ۴سال در ۶ســال قبل از درخواست را در کانادا گذرانده باشــند .اگر در آن دوره ۶ســاله ،ســالی باشد که متقاضی کمتر از ۱۸۳روز آنرا در کانادا بوده اســت آن سال در محاسبات در نظر گرفته نمیشود .مثال اگر کسی سپتامبر سال ۲۰۱۱وارد کانادا شده است و تا پایان سال ۲۰۱۴هم از کانادا خارج نشده باشد تعداد روزهایی که برای ایشان شمرده میشود سه سال است شامل ۲۰۱۲تا ۲۰۱۴به این دلیل که در ســال ۲۰۱۱کمتر از ۱۸۳روز بوده است .حال اگر ایشان تمام ســال ۲۰۱۵را هم بماند میتواند اقدام کند ولی اگر سال ۲۰۱۵تنها ۵ماه ( 155روز) بماند و برود و آخر ســال بازگردد روزهای سال ۲۰۱۵ هم برای او محاسبه نمیشــود .ولی اگر در ۲۰۱۵ معــادل ۱۸۳روز را بماند و ۲۰۱۶هم همان کار را بکند امکان اقدام خواهد داشت .به دیگر سخن سال میالدی مالک اســت و نه زمان ورود شخص .اگر قرار اســت روزهایی که در کانادا ماندهاید در سال ۲۰۱۴حســاب شود باید دســت کم ۱۸۳روز در کانادا بوده باشید. خالصه اینکه گذشته از اینکه چه زمانی وارد کانادا شــدهاید باید تعداد ۱۴۶۰روز را در کانادا گذرانده باشید و اگر در این میان ،سالی باشد که شما کمتر از ۱۸۳روز در آن را ساکن کانادا بودهاید ،روزهای آن سال در شمار آن ۱۴۶۰نمیآید. اینکه این قانون منطقی است یا خیر موضوع بحث ما نیست ولی به سادگی در مییابیم که تالش شده است تا امکان دارد متقاضی را در فشار بگذارند .تا پیــش از این قانون ،تنها الزم بود ۱۰۹۵روز در یک دوره ۴ساله را در کانادا بگذرانید. البته بر اســاس قانون جدید داشــتن نمره زبان، نداشتن سابقه کیفری و از همه مهمتر داشتن اراده زندگی و کار در کانادا پس از دریافت تابعیت هم مطرح است. گزارش
مرداد .1393شماره 24
20
parnianmagazine.com
-۲اگر این قانون در دادگاه لغو شود شرایط مانند گذشته خواهد بود؟ آنچه در دادگاه مورد بررســی خواهد بود آن بخش از قانون است که مغایر قانون اساسی است .مواردی مانند چگونگی محاســبه روزهای اقامت در کانادا بسیار بعید اســت مورد توجه دادگاه باشد هر چند وکالی شــاکی در مورد این موارد هم بحث دارند با این استدالل که سخت شدن دریافت شهروندی کانادا مانع از جذب مهاجرین با کیفیت میشــود و کانادا برای مهاجرین در مقایســه با استرالیا و دیگر کشــورهای مهاجرپذیر ،جذابیت خود را از دست
اگر در آن دوره ۶ساله، سالی باشد که متقاضی کمتــر از ۱۸۳روز آنرا در کانادا بوده است آن ســال در محاسبات در نظر گرفته نمیشود
که بر اســاس همین قانون اقدام خواهد کرد .برخی دوستان سوال میکنند که آیا تاریخ ورود به کانادا از جهت شمول این قانون اهمیت دارد یا خیر که پاسخ روشــن است .خیر ،فرقی نمیکند پیش از تصویب قانون و یا بعد از آن وارد کانادا شده باشید. -۴آیا درســت است به مهاجران شهروندی درجه ۲میدهند؟ خیر چنین نیست.اساسا در این قانون چنین عنوانی نیامده است ولی از آنجا که اختیارات وسیعی به وزیر مهاجــرت در بازپس گرفتن تابعیت افراد در برخی
ابهامات و شایعات پیرامون قانون جدید شهروندی کانادا پاسخ به سواالت متداول در مورد 24-C علی مختاری
میدهد. در هر صورت بنا را بر این بگذاریم که شکل محاسبه روزهای اقامت بیتغییر خواهد ماند. -۳این قانون بر چه کســانی حاکم است؟ مالک چیست؟ بــر هر کس که از این پس میخواهد درخواســت شهروندی بدهد .کسانی که قبال درخواست دادهاند همان قانون قبل در موردشان قاعدتا باید اعمال شود ولی کســانی که هنوز اقدام نکردهاند طبیعی است
موارد شــده (که در مقاله قبلی به همین قلم در این شماره توضیح داده شده) عمال شرایطی متفاوت را برای حفظ تابعیت افراد دوتابعیتی ایجاد میکند که از آن تعبیر به شهروندی درجه دو میشود.البته این تبعیض بدون شک خالف حقوق اساسی است. از دیگر سو شرط لزوم داشتن اراده زندگی در کانادا هنگام دریافت شهروندی کانادا که در قانون جدید گذاشــته شــده این خطر جدی را به دنبال دارد که بهانهای شود در دست وزیر برای لغو تابعیت افرادی کــه کانادا را ترک میکنند .بــه این ترتیب که عدم
حضــور آنها را امارهای بر اظهار خالف واقع هنگام دریافت شهروندی از جهت اعالم تمایل به زندگی در کانادا دانسته و به این استناد درصدد لغو تابعیت براید .اینجا نیز تبعیض میان کســانی که بر اساس این قانون اقــدام کردهاند و دیگر افرادی که تابعیت کانادایی را بر اســاس قانون قبل گرفتهاند و یا متولد کانادا هستند ایجاد میشود .همانگونه که در مقاله قبل اشاره کردم خالف اصل تساوی شهروندان است. -۵آیا درست است که میگویند از این پس نمیتوان دو تابعیت در کانادا داشت؟
کم برای ۶ماه در ســال نیســت .در مورد حفظ درکانادا بوده است. اقامت باید دو ســال در ۵ســال در کانادا باشید و در مورد تابعیت هــم اگر بیش از ۶ماه خارج -۸آیا درســت است که اگر از کانادا خارج شویم باشید روزهای آن سال در عداد روزهایی که شما شهروندی ما باطل میشود؟ را برای اقدام برای شــهروندی نیاز دارید شمرده خیر ،چنین گزارهای درست نیست .اگر این قانون بماند نمیشود .برخی دوستان موضوع دیگری را هم با و تغییر نکند (که چنین نخواهد بود) کسانی که بر اساس این موضوعات مخلوط میکنند .بر اساس قوانین این قانون شهروندی گرفتهاند و کانادا را ترک میکنند اســتانها اگر بیش از ۶ماه از استان محل اقامت در معرض این خطر هســتند که وزیر به استناد اظهار خود خارج شوید امتیازات بیمه درمانی آن استان خالف واقع مبنی بر تمایل به زندگی در کانادا هنگام را از دســت میدهید .این قاعده باعث سوتفاهم درخواستشهروندیدرصددلغوشهروندیآنهابرآید. برای برخی مهاجرین اســت و البته هیچ ربطی به به نظر بنده این موضوع از آنجا که به شدت بر خالف
در زمینه تمدید اقامت دائم همچنــان قاعده الــزام به حضور دو ســال در ۵سال برقرار است
خیر چنین نیست .قوانین کانادا از جهت اینکه اتباع موضوع اقامت و تابعیت ندارد. کانادا میتوانند تابعیت دیگری داشــته باشند تغییر نکرده است .تنها نکته آنجاســت که افرادی که دو -۷آیا قوانین مربوط به حفظ اقامت و تمدید کارت تابعیت دارند در معرض از دست دادن تابعیت کانادا اقامت تغییر کرده است؟ در صورت باقی ماندن این قانون هستند . خیر ،بــه هیچ وجه! در این زمینــه قاعده الزام به حضور دو سال در ۵سال برقرار است .مهاجر باید -۶آیا درست است که دیگر نمیتوان بیش از ۶ماه این قاعده را رعایت کند و هر زمان درخواســت از کانادا خارج شد؟ تمدید کارت اقامت میکند و یا به هر دلیلی مانند خیر چنین نیست .هیچ منعی برای خروج از کانادا عبور از مرز وضعیتش بررســی میشــود باید در نیســت و هیچ الزامی برای ماندن در کانادا دست ۵ســال قبل از تاریخ بررســی ثابت کند دو سال
منشور حقوق و آزادیهای کاناداست پابرجا نمیماند. -۹آیا درست است که آنها که از روش کبک و یا اســتانی اقدام کرده و اقامت گرفتهاند اگر از استان خود خارج شوند شهروندی نمیگیرند؟ خیر ،به هیچوجه! هیچ چیــزی در این زمینه تغییر نکرده اســت و اگر قرار بود در مقررات شهروندی محدودیتی از این جهت ایجاد شود در همین قانون جدید پیشبینی میشــد .هرچند اگر میشــد هم خالف منشور حقوق و آزادیها بود . گزارش
21 parnianmagazine.com August 2014 . No24
از خودگذشتگی والدین کانادایی برای فرستادن فرزندانشان به دانشگاه و کالج
والدین ،قربانیان تحصیل فرزندان را بــرای مصرف تحصیالت تکمیلی فرزندانشــان پسانداز کنند .بر اســاس ارقام اســتخراج شده از آمارهای اداره آمار کانادا ،این رقم تقریبا همان رقمی است که خانوارها در سال صرف خرید مواد غذایی خود میکنند. بر اساس نتایج این بررســی حتی خانوادههایی که از قبل برای تحصیالت فرزندانشــان پسانداز کرده بودند هم فقط توانسته بودند بخشی از هزینه تحصیل آنها را از این طریق تامین کنند .تصویری که در این نظرسنجی از والدین به دست میآید نشان میدهد کــه آنها تا چه حد برای این منظور در تکاپو و تقال هستند. آقای تراویس گوردن ،رئیس هیئت مدیره ،CASA در اینبــاره میگوید« :دادههای این بررســی تایید میکنــد که در حــال حاضر والدین بــرای تامین هزینههای تحصیل فرزندانشــان بیش از قبل از وام اســتفاده میکنند ،بعد از بازنشستگی باز هم به کار ادامه میدهند و یا از پسانداز دوران بازنشســتگی خود استفاده میکنند».
از میان پاسخدهندگان به این نظرسنجی 64،درصد گفته بودند که کمتر به رستوران میروند 58 ،درصد نیز سفرهای تفریحی و تعطیالت خود را کنسل کرده بودند و 40درصد نیز برای تامین هزینههای تحصیلی فرزندانشان ساعات بیشتری کار کرده بودند. 35درصد از والدین هم گفته بودند که از وام یا خط اعتباری خود اســتفاده کردهاند 33 ،درصد به سراغ پسانداز دوران بازنشســتگی خود رفته بودند و یا وام مسکن مجدد برای خانهاشان دریافت کرده بودند تا بتوانند از پس هزینههای تحصیل و نیز اســکان فرزندان خود برآیند. در میان این والدین آنهایی که باید از والدین خود هم مراقبت می کردند کار به مراتب دشوارتر بود و فشار بر آنان بیشتر بود .به نسبت قبل تعداد بیشتری از آنها در موارد زیادی از خودگذشتگی میکردند تا بتوانند فرزندانشان را به دانشگاه بفرستند. موسســه CASAخواستار این اســت که میزان سرمایه برنامه وام دانشجویی کانادا یا Canadian Student Grants programافزایش داده شود تا به دانشــجویان خانوادههای متوسط یا کمدرآمد وام دانشجویی بیشــتری تعلق بگیرد .عالوه بر این موسسه مذکور پیشــنهاد میکند که دولت مرکزی برای تعیین صالحیت یک دانشجو به منظور دریافت وام تحصیلی برای تحصیالت تکمیلی ،از میزان سهم مشارکت والدین بکاهد یا به طور کلی آن را حذف کند. کنید. کلیک اینجا مطلب اصل مشاهده برای
یک بررسی جدید نشان میدهد که والدین کانادایی برای تامین هزینه تحصیالت تکمیلی فرزندان خود از خودگذشتگی بسیاری از خود نشان میدهند. این والدین گفتهاند کــه برای این منظور کمتر در بیرون از خانــه غذا میخورند ،کمتر به ســفر و تعطیالت میروند ،بیشــتر کار میکنند یا وامهای بیشــتری روی وام مسکن یا خطوط اعتباری خود میگیرند. بررســی انجام شــده توســط موسســهای به نام Canadian Alliance of Student )CASA( Associationنشــان میدهد که این کار بهویژه برای آن دســته از والدین که معروف به «نسل ساندویچی» هســتند دشوارتر است زیرا این افراد هم مجبورند از والدین سالخورده خود مراقبت کنند و هم باید مراقب فرزندان محصل خود باشند. ایــن بررســی آنالیــن کــه توســط موسســه Abacus Dataانجام شد،از بیش از 600خانواده کانادایی در سراســر کشور که فرزندانشان در مقطع پایان دبیرستان درس میخواندند یا مشغول تحصیل در مقاطع باالتر بودند یا در 5سال گذشته تحصیالت حتی خانوادههایی که از قبل برای تحصیالت فرزندانشان پسانداز تکمیلی خود را به پایان رســانده بودند ،سواالتی را پرسیده بود .زمان اجرای این بررسی نیز از تاریخ 25کرده بودند هم فقط توانسته بودند بخشی از هزینه تحصیل آنها را تا 30ماه ایپریل بوده است. از این طریق تامین کنند 74درصد از والدین پاســخدهنده به این نظرسنجی گفته بودند که خود را برای کمک مالی به فرزندانشان جهت ورود به دورههای تحصیالت تکمیلی مسئول میدانند امــا 60درصد نیز گفته بودند که به اعتقاد آنها دولت نباید آنان را برای این کمک تحت فشار قرار دهد. در حالی که اکثریت خانوادههای شــرکتکننده در این نظرسنجی مشکل مالی نداشتند اما 16درصد از پاســخدهندگان نیز گفته بودند که به سختی از پس تامین نیازهای زندگی خود برمیآيند و 4درصد نیز گفته بودند که نمیتوانند هزینههای ابتدایی و اصلی زندگی خود را نیز تامین کنند. پاســخ دهندگان به این نظرســنجی گفته بودند که دوست دارند بتوانند ساالنه 13.5درصد از درآمدشان
آموزش
23 parnianmagazine.com August 2014 . No24
باالتر از بسیاری از کشورهای پیشرفته
رتبه اول استان بریتیش کلمبیا در زمینه تحصیل و آموزش در کانادا بر اساس جدیدترین گزارشی که Conference Board of Canadaیکی از معتبرترین نهادهای پژوهشی کانادا منتشر کرده است ،استان بریتیش کلمبیا رتبه اول را در میان استانهای کانادا از نظر آموزش و تعلیم مهارتها کسب کرده و انتاریو و البرتا در جایگاههای بعدی قرار دارند. این گزارش که جایگاه کانادا در میان سایر کشورهای جهان از منظرهای گوناگون اعم از اشتغال ،کیفیت زندگی ،آموزش ،اقتصاد ،محیط زیست ،بهداشت و...رصد میکند امسال برای اولین بار در کنار مشخص کردن جایگاه کل کشور در میان سایر کشورهای پیشرفته ،به بررسی وضعیت استانها هم پرداخته و آنها را با آن کشورها مقایسه کرده است. در زمینه آموزش ،نمره بریتیش کلمبیا در کنار دو استان دیگر و کل کانادا Bشده است و این استان از نظر رتبه بعد از ژاپن و فنالند که نمره Aدریافت کردهاند و باالتر از کشورهایی چون استرالیا و سوییس قرار دارد. استان کبک با نمره Cدر میان کشورهایی چون هلند ،آلمان ،بلژیک و سوئد قرار گرفته است. جدول ردهبندی کشورها و استانهای کانادا از منظر سطح امکانات و روشهای آموزشی و تعلیم مهارتها را در این صفحه ببینید .
آموزش
مرداد .1393شماره 24
24
parnianmagazine.com
اســتان بریتیش کلمبیا از نظــر رتبه بعد از ژاپــن و فنالند که نمــره Aدریافت کردهانــد و باالتر از کشــورهایی چون استرالیا و سوییس قرار دارد
از مجموعه آشنایی با مشخصات بازار کار کانادا
دریافت مجوز بین اســتانی مهر قرمز Red Sealدر رشتههای فنی-حرفهای پیشتر به معرفی مشاغل رگولیتد که دریافت مجوز در آنها برای انجام کار به عنوان متخصص آن رشته اجباری است سخن گفتهایم .همچنین توضیح دادهایم که همه مشاغل در سراسر کانادا رگولیتد نیستند به این معنا که ممکن است در یک استان دریافت مجوز برای شغلی اجباری باشــد و در استان دیگر چنین نباشد اما برای اغلب رشــتههای فنی-حرفهای ،حتی اگر در استان یا استانهایی رگولیتد نباشــند معموال دریافت نوعی از مجوز سبب افزایش اعتبار فرد دارای آن مجوز در بازار کار میشود. برای هماهنگی بیشــتر بین اســتانها ،در تعداد قابل توجهی از مشــاغل فنی-حرفهای ،مجوز بین استانی تعریف شده که با عنوان Red Sealشناخته میشود که دارنده آن میتواند در تمامی استانهایی که در ذیل این برنامه قرار دارند (در واقع تقریبا در تمام کانادا) ،پس از ثبت نام در هر استان مورد نظر (که عموما تنها در حد انجام کارهــای دفتری و پرداخت حقالزحمه مربوطه است) به کار مشغول شود. در واقع این لیسانس یا مجوز کاری به این معناست که فرد صاحــب آن ،دارای صالحیت کافی و الزم برای اشتغال به این رشته بوده و حد و مرزهای جغرافیایی و استانی در داخل کانادا تاثیری بر میزان دانش و تخصص ضروری آن مناطق ندارد .معموال فرد متقاضی ساکن هر استان باید الزامات آن رشته شامل داشتن سطح معینی از دانش و تجربه عملی را در آن استان اثبات کند تا بتواند مجوز کار استانی دریافت کند و سپس در فاصله زمانی مشخصی (مثال ۹۰روز) پس از دریافت مجوز استانی، در آزمون Red Sealکه سواالتش برای سرتاسر کانادا اســتاندارد شده است شــرکت کرده و پس از قبولی، مدرک مربوطه را به دست آورد .با این مدرک ،متقاضی فقط باید در تشــکیالت رسمی مربوط به آن رشته در استانی که قصد اشتغال دارد ثبت نام کرده و عضو شود تا بتواند در آن استان کار کند .معموال هر سال باید این حق عضویت تجدید شود. این برنامه که از ســال ۱۹۵۲آغاز شــده در سالهای اخیر رشد فزایندهای داشته به گونهای که تا سال ،۲۰۱۳ قریب به ۵۰رشــته فنی-حرفهای در سراسر کانادا در اشتغال
مرداد .1393شماره 24
26
parnianmagazine.com
قالب این برنامه قرار گرفتهاند و این رشتهها تقریبا ۹۰ درصد کارآمــوزان و بیش از ۸۰درصد نیروی کار در بازار فنی-حرفهایها را پوشش دادهاند .در جون ۲۰۱۴ تعداد این رشــتهها به ۵۵عنوان رسیده است که خود حاکی از یکپارچگی بیشتر رشتههای فنی-حرفهای در کانادا برای تسهیل جابجایی نیروی کار در این کشور است .مهمترین دلیل این رشد سریع و توافق دولتهای اســتانی بر سر استفاده از این برنامه ،نیاز بسیار فزاینده استانها به نیروهای فنی-حرفهای و بهحداقل رساندن موانع پیــش روی متخصصان در این رشــتهها برای تحرک سریع در کاناداست. برای کســانیکه میخواهند در بیش از یک استان کار کنند عضویت در نهاد مسئول regulatory bodyدر تمامی آن استانها ضروری است که همانطور که بیان شد عمدتا در حد انجام کارهای اداری و پرداخت حق عضویت است .همچنین این احتمال وجود دارد که اگر کارفرمایی بخواهد فردی را که در استان دیگری ساکن
و مشــغول بکار است در استان جدیدی مشغول بکار کند هزینههای مربــوط به عضویت جدیدش را تقبل کند .برای این کار مذاکره با کارفرما و رسیدن به توافق قبل از اقدام به جابجایی ضرورت دارد. برای مشاهده فهرست رشتههای این برنامه ،این صفحه را ببینید .با کلیک روی هر عنوان ،با جزییات بیشتری در مورد آن رشته ،استانهایی که در ذیل این برنامه قرار دارند و اســامی عنوان شغلی مورد نظر در آن استانها آشنا خواهید شد .
رشــتههای برنامه مهر ســرخ Red Sealتقریبــا ۹۰درصد کارآموزان و بیش از ۸۰درصد نیــروی کار در بــازار فنی- حرفهایها را پوشش دادهاند
از مجموعه آشنایی با مشاغل در کتابخانه کنپارس
دستمزد و نرخ اشتغال در رشته آرایشگری
در انتاریو ،آرایشگران حداقل ۱۱و حداکثر ۲۰دالر در ساعت درآمد دارند و دســتمزد متوسط آنها ۱۲ دالر است
اشتغال
مرداد .1393شماره 24
28
parnianmagazine.com
درآمد یک آرایشگر در کانادا به دو صورت قابل بحث اســت. یکی به عنــوان فــردی دارای بیزینس مستقل .در این صورت عوامل بسیار متعددی چون سابقه کار ،موقعیت مکانی ،شــهرت، مشــتریمداری ،پاکیزگی و نظم محیط کار ،بکارگیری نیروهای متخصص و ...در میزان این درآمد تاثیرگزار خواهند بود .همچنین چون در این حالت ،بخشهای مهمی از هزینهها را هم میتوان در محاســبههای مالیاتی در نظر گرفت ،رقم کلــی درآمد متاثر شــده و میتوانــد افزایش یابد. برای درک بهتر این مســائل به سایر مباحث وبسایت و جزوات کتابخانه که در مــورد اداره یک بیزینس شخصی صحبت میکنند مراجعه کنید. بر اساس آمار سال ۲۰۱۲حدود ۴۸درصــد نیروهایی که در این رشته اشتغال داشتهاند به صورت خویشفرمــا (دارای بیزینــس شخصی مربوط به خود) فعالیت میکردهاند. اما در فرضی که آرایشگر برای یک کارفرمای دیگر کار کند بر اساس آمار منابع دولتی (با آخرین بهروزرسانی در پایان ســال ،)۲۰۱۳رقمی بین ۹.۹۵تا ۲۰دالر در ســاعت در کانادا به صورت متوســط درآمد خواهد داشــت .باالترین میزان درامد یک آرایشگر مربوط به قلمروهای شمالی کاناداست که تا بیش از ساعتی ۳۰ دالر میرسد .پس از آن استان البرتا با حداکثر پرداخت ۲۵دالر قرار دارد .متوسط درآمد یک آرایشگر در این استان ۱۵دالر است. در انتاریو ،آرایشــگران حداقل ۱۱و حداکثر ۲۰دالر در ساعت درآمد دارند و دستمزد متوسط آنها ۱۲دالر اســت .در کبک این اعداد به ترتیــب حداقل ،۱۰.۳۵ حداکثر ۱۸و متوسط ۱۲دالر است .در بریتیشکلمبیا
هم حداقل ،۱۰.۲۵حداکثر ۲۳.۰۸و متوســط ۱۲دالر در ساعت است. از نظر آینده شغلی و میزان تقاضا برای آرایشگران در سرتاسر کانادا ،براساس برآوردهای سال ،۲۰۱۰در بازه ده ساله ۲۰۲۰-۲۰۱۰این رشته با یک وضعیت نسبتا متعادل روبروست که تعداد کسانیکه بازار کار را ترک میکنند از آنها که به بازار کار وارد میشوند اندکی بیشتر است و همین سبب افزایش حقوقها خواهد شد .البته همانطور که بیان شد چون درصد افراد خویشفرما در این رشــته خیلی زیاد است به دقت نمیتوان در مورد آمارهای مختلف مربوط به وضعیت اشــتغال در این رشته و تعداد کارجویان یا کارفرمایان سخن گفت اما در مجموع ،نرخ بیکاری در این رشته بسیار پایین است (در سال ،۲۰۱۰حدود ۲.۴درصد) و بازار کار وضعیت متعادلی را تجربه میکند .از آنجا که متوسط سن شاغلین در این رشته در سال ۴۰ ،۲۰۱۰سال گزارش شده است و بهطور متوسط افراد در سن ۶۰سالگی در این رشته بازنشسته میشوند ،انتظار میرود ظرف دو دهه آینده تعداد زیادی از شاغلین بازنشسته شده و جا برای ورود مهاجران و آموزشدیدگان جوانتر باز شود. در استان انتاریو از نظر نیروی مورد نیاز در این رشته، در اکثر مناطق وضعیت متوسطی و متعادلی برقرار است و تنها در شهر تورنتو تقاضای باال بهویژه در سالهای آینده گزارش شده است. در کبــک نیز در تمامی مناطق و از جمله مونترال ،این رشته در وضعیت متعادل قرار دارد و رشد آن متناسب با رشــد جمعیت دیده میشود .البته انتظار میرود در صورت بهبود شــرایط اقتصادی ،تقاضا برای استفاده از خدمات این رشته افزایش یابد که خود میتواند به افزایش نرخ اشتغال و درآمد منجر شود. در بریتیشکلمبیــا نرخ بیکاری در این رشــته باالتر گزارش شده اما انتظار میرود مرتبا از آن کاسته شود و پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۰به کمترین میزان برسد. بر اساس تحقیقات سال ۷۴ ،۲۰۱۲درصد شاغالن در این رشته به صورت تماموقت مشغول بکار هستند و ۸۶درصد آنها را زنان تشکیل میدهند. جزوه «راهنمای رشته آرایشگری در کانادا» که مطلب باال از آن برداشت شده در کتابخانه کنپارس منتشر شده است .
رشد متوسط درآمد هفتگی کاناداییها در ماه ایپریل اداره آمار کانادا اعالم نمود که متوسط درآمد هفتگی حقوقبگیران گروه non-farm در ماه ایپریل نســبت به یک ماه قبل از آن با 0.5درصد رشد از 869.36دالر کانادا به 932.13دالر رسیده و نسبت به یک سال پیش از آن نیز 3.3درصد رشد داشته است. افزایش 3.3درصدی متوســط درآمد هفتگی نســبت به دوازده ماه گذشته به عوامل متعددی بســتگی دارد که از آنجمله میتوان به باال رفتن دســتمزدها ،تغییر در بافت کارکنان در صنایع مختلف ،اشتغال و درجات تجربه شغلی و نیز متوسط ساعات کاری در هفته اشاره نمود. شاغالن در این ماه به طور متوسط 32.9ساعت در هفته کار کردهاند که نسبت به ماه ایپریل سال ،2013که در آن متوسط ساعات کار 32.8ساعت در هفته بود ،رشد کمی را نشان میدهد. در بین ده بخش بزرگ صنعت ،فقط بخش ساخت و ساز بوده که رشد متوسط درآمد ســاعتی در آن با 4.1درصد افزایش و رسیدن به متوسط درآمد هفتگی 1هزار و 209 دالر ،از میزان رشد متوسط درآمد در کل کشور باالتر بوده است .البته باید توجه داشت که همه این افزایش در فاصله ماههای جوالی تا اکتبر سال 2013اتفاق افتاده است .در کلیه بخشهای این صنعت از جمله بخش ساخت و ساز مسکونی و نیز غیرمسکونی شاهد رشد متوسط درآمد هفتگی به نسبت سال قبل هستیم. در بخش ادارات دولتی نیز رشد متوسط درآمد هفتگی ساالنه با 3.3درصد رشد به رقم 1هزار و 209دالر رسید .بیشترین این رشد نیز در فاصله بین ماههای ژانویه تا ایپریل امسال اتفاق افتاد و به هر دو بخش مشاغل حمایتی دولت فدرال و نیز دولتهای استانی مربوط میشد. در بخش خرید و فروش نیز رشد متوسط درآمد هفتگی ساالنه با 3.3درصد رشد به رقم 539دالر در ماه رسید که بیشترین رشد هم به فروشگاههای پوشاک و لوازم وابسته و مکمل پوشاک مربوط میشد. در بخش آموزش ،متوسط درآمد هفتگی با کاهشی 3درصدی از رقم 1هزار و 7دالر در ماه ایپریل سال ،2013به رقم 977دالر در ایپریل امسال رسید .بیشترین این کاهش در فاصله ماههای آگست تا دسامبر سال 2013اتفاق افتاده است .باالترین میزان کاهش نیز به بخش آموزش دانشگاهها و مدارس ابتدایی و متوسطه مربوط میشود. در ماه ایپریل از مجموع شــاغالن گروه non-farmتعداد 18هزار و 500نفر کاسته شد و این در حالی بود که در ماه پیش از آن یعنی ماه مارچ بر تعداد شاغالن این گروه 27هزار و 700نفر اضافه شــده بود .در این ماه تعداد شاغالن گروه non-farmبه نسبت تعداد این شاغالن در ماه ایپریل سال ،2013به میزان 115هزار و 700نفر افزایش یافته است. در این ماه میزان افزایش متوسط درآمد هفتگی در استانهای کشور نیز به ترتیب زیر بوده است: استان مانیتوبا 5درصد افزایش استان نیوفاوندلند و البرادور 4.5درصد افزایش استان نووااسکوشیا 4.5درصد افزایش استان البرتا 4.3درصد افزایش استان ساسکاتون 4.3درصد افزایش استان کبک 2.5درصد افزایش استان انتاریو 2.3درصد افزایشبرای مشاهده اصل مطالب اینجا و اینجا کلیک کنید .
در بخــش آموزش ،متوســط درآمد هفتگی با کاهشــی 3 درصدی از رقــم 1هزار و 7 دالر در ماه ایپریل سال ،2013 به رقــم 977دالر در ایپریل امسال رسید
اشتغال
29 parnianmagazine.com August 2014 . No24
بهمنظورکاهشفشارافکارعمومیودرپیسواستفادهکارفرمایان
تغییــرات عظیم و جــدی در برنامه استخدام نیروی موقت خارجی
هزینه بررســی پرونــده ورود و اســتخدام نیروی خارجی از 275 دالر به 1000دالر افزایش خواهد یافت همچنانکه رسانهها در آخرین ساعات روز پنجشنبه 19جون اعالم کردند ،دو وزیر کابینه دولت فدرال، جیسن کنی و کریس الکساندر روز جمعه 20جون 2014در یــک کنفرانس خبری بــه بیان جزییات تغییراتی که دولت هارپــر در جهت اصالح برنامه اشــتغال نیروی کار خارجــی TFWدر نظر دارد پرداختند. جیســن کنی تاکید کرد که هدف دولت اصالح این برنامه اســت و نه متوقف کردن آن اما این تغییرات اساســی و بنیانی بــوده و هــدف آن جلوگیری از سواستفاده و تخلفات برخی کارفرمایان و تبدیل این برنامه به عنوان آخرین راه حل –بعد از جســتجوی نیروی کار در کانادا از میان جوانان ،تازهواردان و اقوام اشتغال
مرداد .1393شماره 24
30
parnianmagazine.com
نخستین -برای حل مشکل کمبود نیروی کار مناسب در برخی مناطق است نه به عنوان برنامهای که سبب بیکاری کاناداییها شود. به همین جهت جیسن کنی ،وزیر اشتغال و کریس الکساندر ،وزیر مهاجرت و شهروندی که فعالیتهای هــر دو به این برنامه مربوط میشــود در کنفرانس خبری ،اهم تغییرات در نظر گرفته شــده را چنین اعالم کردند: قرار دادن یک سقف برای تعداد نیروی کار ارزانقیمتی که هر کارفرما اجازه دارد به کانادا بیاورد که به تدریج و تا ژانویه 2016باید به حداکثر 10درصد نیروهای شــاغل وی برسد ،این سقف برای زمان اعالم یعنی جون 30 ،2014درصد اعالم شــده و برای جوالی 2015به 20درصد کاهش خواهد یافت؛ از تاریــخ اعــام برنامه جدید 20 ،جــون 2014در مناطقی کــه نرخ بیکاری آنها باالی 6درصد باشــد برای مشاغل غیرتخصصی با دستمزد پایین ،هیچگونه تقاضای ورود نیروی کار خارجی پذیرش نخواهد شد؛ پرسشنامهای که کارفرمایان باید برای تقاضای نیروی خارجی تکمیل کنند پر سوالتر و با جزییات بیشتر خواهد بود تا اثبات شود که آنها همه مسیرهای یافتن نیروی کار مناسب از میان کاناداییها را پیمودهاند؛ هزینه بررسی پرونده ورود و استخدام نیروی خارجی از 275دالر به 1000دالر افزایش خواهد یافت؛ این هزینــه اضافه برای گــردآوری اطالعات دقیقتر از میزان دستمزد و نرخ بیکاری و سایر هزینههای الزم برای اجرای درست و دقیق این برنامه است .دولت فدرال اعتقاد دارد که هزینههای اضافی مربوط به این برنامه را باید کارفرمایان متقاضی استخدام نیروی کار خارجی بپردازند و نه مالیاتدهندگان کانادایی؛ کنترل و نظارت بر فعالیت کارفرمایان استخدامکننده نیروی کار خارجی به شدت افزایش خواهد یافت. این اقدام از طریق بازرســی بیشتر محیطهای کاری صورت میگیرد به شــکلی که از هــر 4کارفرما، یکی در سال بازرسی خواهد شد و به همین منظور بازرسان بیشتری اســتخدام خواهند شد .همچنین وزارتخانه اشتغال با ســایر وزارتخانهها ،سازمانها
و مراکز مربوطه در ســطوح فدرال و استانی ارتباط تنگاتنگی خواهد داشت تا با شناسایی کارفرمایانی که تخلف کردهاند و اضافه کردن نام آنها به لیســت سیاه ،برای ممنوعیت ورود کارگر جدید توسط آنها اقدام کند؛ افزایش رقم جریمه تخلــف در این برنامه تا میزان 100هزار دالر؛ همچنین رسانهها سایر تغییرات این برنامه را به شرح زیر گزارش دادند: کاهش زمان حضور نیروی کار خارجی از 4ســال به دو سال؛ اعالم اسامی کارفرمایانی که مجوز استخدام نیروی کار خارجی را دریافت کردهاند؛ اعالم عمومی آمار فرصتهای شغلی که در اختیار افراد خارجی قرار گرفته چه از طریق این برنامه و چه برنامههای مشابه (مثال استخدام پارهوقت دانشجویان خارجی) به صورت فصلی؛ اتاوا امیدوار است که بهویژه آمار نیروی کار خارجی که برای کار در مشــاغل با حداقل دستمزد به کانادا میآیند را به نصف کاهش دهد .این عدد برای سال گذشــته 31هزار نفر بوده و امســال تا قبل از این تغییرات حدود 50هزار نفر برآورد میشد. برنامه اشتغال موقت نیروی کار خارجی TFW
برنامه اشــتغال موقت نیــروی کار خارجی که از برنامههای قدیمی در کانادا بوده در زمان همین دولت محافظهکار گسترش بسیار زیادی پیدا کرد و در حد و اندازه برنامههای مهاجرتی کانادا وسعت یافت به گونهای که در برخی ســالها تعداد کارگران شاغل خارجی از تعداد مهاجران تازهوارد در آن سال فزونی گرفت .در واقع این برنامــه یکی از راهکارهای این دولت برای کمک به کسب و کارها بهویژه در غرب کانادا برای کنترل نرخ دســتمزدها و جبران کمبود نیروی کار در بازار بود. البته برنامه اشــتغال نیروی خارجی از همان ابتدا با مخالفتهای جدی روبرو بود و منتقدان اشاره داشتند که دولتی که با شعار ایجاد شغل بر سر کار آمده عمال با اجرای غیردقیق و بدون کنترل این برنامه ســبب کاهش شــغل برای کاناداییها شده است .همچنین منتقدین اشــاره میکردند که کارفرمایان کانادایی از این برنامه سواستفاده میکنند و بعضا آنچه که حق و حقوق مناســب کارگران خارجی اســت به آنها تعلق نمیگیرد و قراردادهای کامال یک طرفه یا فاقد محتوای الزم با این افراد امضا میشود .اما دولت در سالهای گذشته کمتر به این انتقادها توجه داشت.
با این وجود پس از تغییرات کابینه و آمدن جیســن کنی به وزارت اشــتغال و چندفرهنگی ،وی تالش کرد به وضعیت آشفته این برنامه که به مرور شدت اعتراضات را افزایش داده بود و میتوانســت برای وجهه حزب محافظهکار در انتخابات سال آینده تاثیر مخرب داشته باشد ســامان دهد .به همین دلیل در دسامبر ســال 2013قوانین سختگیرانهتری را که شــامل کنترل و جریمه بیشــتر و افزایش رقمی که کارفرمایان برای کســب مجوز ورود باید پرداخت کنند میشد اعالم کرد. اما آنچه بازبینی کامل برنامه را غیرقابل اجتناب کرد پخش گزارشی مستند از شبکه CBCکانادا بود که در آن از اخراج چند کانادایی و ســپردن کار آنها به کارگران خارجی که حقوق کمتری دریافت میکردند پرده برداشت .پس از پخش این گزارش که انعکاس گستردهای در رسانهها و سطح افکار عمومی داشت جیسن کنی تصمیمات ســریع و قاطعی در توقف بخشهایــی از این برنامه گرفــت .او از ماه ایپریل اشــتغال نیروهای خارجی را در بخش فست-فود به حالت تعلیق درآورد و اقدام به انتشــار اســامی کارفرمایانی کرد که از این برنامه سواستفاده کردهاند. البته عمده این کارفرمایان همانهایی بودند که پیشتر
در رسانهها معرفی شده بودند و از این نظر اقدام وزیر بیشتر جنبه سمبولیک داشت .کنی در جلسه 20جون اعالم کرد که از زمان توقف برنامه در این گروه بیش از یک هزار مورد شکایت به وزارتخانه رسیده است. البته بخشی از این اقدامات با اعتراض شدید گروهها و انجمنهایی نظیر انجمن کانادایی کسب و کارهای مستقل و انجمن رستورانداران که بیشترین لطمه را از این تغییرات خواهند خورد روبرو شده که معتقدند این تصمیمات عجوالنه است و واقعیت این است که در بخشی از مناطق ،هیچ کانادایی برای انجام کار در این نوع مشــاغل حضور ندارد و با افزایش دستمزد هم این مشکل حل نمیشود و تنها راه حل ،استخدام نیروی کار خارجی اســت و افزایش رقم تقاضا و گذاشتن سقف برای اســتخدام به فشار زیاد به این بخشها و چه بسا تعطیلی آنها و افزایش نرخ بیکاری منجر خواهد شــد .جیسن کنی با حضور در برنامه Power And Politicsبه این انتقادها پاسخ داد و مثالهایــی از نقاطی از جهان آورد که با همه این مشکالت روبرو هستند و چنین برنامهای هم برای استخدام نیروی کار خارجی ندارند اما خود بیزینسها توانستهاند مشکالت را حل کنند .وی بهویژه بر این نکته تاکیدکرد که وقتی در مناطقی (چون بسیاری
از نقــاط البرتا) به دلیل رونق فراوان کســب و کار، مصرفکننــدگان خدمات و کارفرمایــان از درآمد بسیار باالیی برخوردار هستند باید با افزایش دستمزد نیروی کار ،کاناداییها را تشویق کرد تا از سایر نقاط به این مکانها بروند و به این کارها مشــغول شوند و از برنامه استخدام نیروی کار موقت خارجی تنها به عنوان آخرین راه اســتفاده شود و نه ابزاری برای کسب درآمد بیشتر به بهای بیکاری کاناداییها. همچنین به نظر میرسد که برنامههای مهاجرتی کانادا هم به عنوان بخشی از برنامه جانشین دیده شده و باید دید این فعل و انفعاالت به تغییراتی در آمار ویزاهای مهاجرتی در سالهای آتی منجر خواهد شد یا نه. یکی از اخبار مرتبط را اینجا ببینید .
منتقدان اشاره داشتند که دولتی که با شعار ایجاد شغل بر سر کار آمده عمال با اجــرای غیردقیق و بدون کنترل این برنامه سبب کاهش شغل برای کاناداییها شده است
اشتغال
31 parnianmagazine.com August 2014 . No24
مجیدبسطامی
editor@parnianmagazine.com
اشتغال به حرفه روزنامهنگاری (رسانهای) و یا نقد فیلم درکانادا -قسمت اول
در ماههای گذشــته چندین پرسش از دوستان دور و نزدیک رســیده که همگی در ارتباط با اشتغال در فعالیتهای رسانهای ،عمدتا حرفه روزنامهنگاری به صورت کلی و یا نقــد فیلم به صورت اختصاصی پــرس و جو کردهاند .به همگی قــول داده بودم که اطالعات و نظراتم را در این زمینه بیان کنم و در اینجا به تعهدم عمل میکنم. قبل از هر چیز این دوســتان را به مطالعه دو مطلب توصیه میکنم .اولی مطلبی در همین وبالگ با عنوان «اشتغال به فعالیتهای سینمایی در کانادا» است که اگر چه در مورد این شغل نیست اما به دلیل مشابهتهای غیرقابل انکار ،بخش عمدهای از پاســخها در واقع یکسان است؛ همچنین این مطلب برای کسانیکه در اندیشــه کار در حوزه نقد فیلم هستند هم میتواند یاریگر باشد .مطلب دوم ،در واقع پروندهای است که در شماره چهاردهم نشریه پرنیان (شهریور /92 سپتامبر )2013در ارتباط با بررسی وضعیت نشریات ایرانی منتشــر کردهایم .توصیه میکنم مطالب این پرونده بهویژه این گزارش خانم روشن «ساز و کار نشریات ایرانی در غربت؟ یکی داستان است پر آب چشم» را به صورت دقیق و کامل مطالعه نمایید. اشتغال
مرداد .1393شماره 24
32
parnianmagazine.com
نکتــهای که باید االن متذکر شــوم این اســت که توصیفاتی که در ادامه میآید مربوط به اکثر رسانهها و نشــریات عمومی انگلیسی یا فرانسهزبان است و فعال درباره نشریات یک جامعه قومی (مثال نشریات فارسیزبان تورنتو) سخنی نمیگویم اما در پایان به کار در این گروه از نشــریات هم خواهم پرداخت. پس در واقع این مطلب میخواهد: به تفصیل به فعالیت روزنامهنگاری (یا به شکلیفراگیرتر ،رسانهای) برای مهاجران ایرانی در کانادا به اجمال به فعالیت در نشــریات فارسیزبان درکانادا اشتغال به عنوان منتقد یا یادداشتنویس فیلمبپردازد و در نهایت هم پیشنهاداتی برای عالقهمندان بــه این حوزه از فعالیتها ارائــه دهد .چون حجم مطلب فراتر از حوصله مطالعه در یک نوبت است آن را در چند بخش منتشر میکنم. روزنامهنگاری در کانادا
برای آنها که سالها در ایران فعالیت روزنامهنگاری داشتهاند و عالقهمند هستند که در این رشته در کانادا ادامه کار بدهند شاید قبل از پرسش از مسیر ورود و
از نظر آمارهای رســمی ،رقم دریافتی یــک روزنامهنگار بین ســاعتی حداقــل 14دالر تا حداکثر 50دالر متغیر است
زمان انتظار و نظایر اینها ،اولین سوال باید این باشد که وضعیت اشتغال در این رشته به صورت عمومی چگونه اســت .یعنی فرض کنیم فرد پرسشگر در همین کانادا متولد شده و رشد یافته بود و االن دنبال شغلی در این زمینه میگشــت .آیا یافتن کار برای چنین کسی آسان است؟ به صــورت کلی فعالیت در عرصه رســانهها ،که رســانههای نوشتاری هم بخشــی از آنهاست در کشــورهایی چون کانادا در یک وضعیت بینابینی قرار دارد .یعنی نه مانند رشتههایی چون پرستاری یا اغلب فعالیتهای فنی-حرفهای با یک بازار کار بسیار پررونق و نیازمند به نیروهای جدید روبروییم که یافتن شــغل به نوعی در آن تضمین شده باشد و نه همچون مشــاغل رو به موتی است که دیگر نمیتــوان در آنها کاری یافت و باید قید آنها را به صورت تمام و کمال زد و ســروقت شغل دیگری رفت .البته به دلیل مشــخصات یک کشور جهان اولی ،گستردگی و تنوع رســانهها و حجم عظیم سرمایه در گردش در حوزههای خبری-اطالعاتی و ســرگرمی در این کشورها ،بهطور طبیعی تعداد مشاغل مرتبط با حوزه رسانهها در کانادا بسیار زیاد است اما خوب ،به همین نسبت به دلیل تاریخچه طوالنیتر و عوامل دیگر ،تعداد افراد واجد شرایط و عالقهمند هم در این بازار بســیار زیاد اســت و چــون بازار کار در رســانهها از گــروه بازارهای شغلی سفیدها/وایتها (یا دســتکم ،متولدین در کانادا) اســت و برخالف بســیاری از رشتههای شــغلی دیگر ،یک بازار خیلی سیستماتیک دارای آغاز و پایان مشــخص هم نیســت ،پارامترهایی چون شانس ،گذشــته خانوادگی ،روابط شغلی و انسانی ،مشخصات ظاهری ،پیشفرضهای ذهنی و قضاوتهای کلیشــهای کارفرمایان و مخاطبان، گستردگی رسانهای شهر محل اقامت ،تواناییهای شخص متقاضی در معرفی خود و عواملی از این دســت میتوانند ویژگیها و مهارتهای شــغلی متقاضی را بهشــدت تحتالشعاع قرار دهند و در اکثر این پارامترهای معرفی شده ،متاسفانه مهاجران بهویژه مهاجران غیراروپایی دســت باال را ندارند. در مجمــوع از خیلی نظرها میتوان گفت فعالیت رســانهای در کانادا مشــابهتهای زیادی با ایران دارد تنها در اشلی به مراتب گستردهتر و به همین نسبت با پیچیدگیهای خاص خود .البته «تغییرات» در این حوزه عظیم بوده ،همچنان هســت و برای مدتها خواهد بود که در ادامه بحث و در قسمت دوم این نوشته به آن میپردازم.
درآمد روزنامهنگاری
از نظر آمارهای رسمی ،رقم دریافتی یک روزنامهنگار بین ساعتی حداقل 14دالر تا حداکثر 50دالر متغیر است و متوسط آنهم حدود 25دالر در ساعت است. اما باید توجه داشت که چون بخش قابل توجهی از فعالیتهای این حوزه به صورت فریلنس ،پروژهای و یــا قراردادهای کوتاهمدت اســت دامنه تغییرات درآمدی مربوط به این رشته شغلی بسیار زیاد است. مثال به عنوان مجــری برنامههای خبری تلویزیونی افــرادی با درامد باالی 300هزار دالر در ســال هم داریم و چون خیلــی از چهرههای مطرح خبری و روزنامهنگاران در برنامههای مختلف در سراسر کانادا به صورت سخنران ،عضو پنل ،برگزارکننده کارگاه یا نظایر اینها هم شرکت میکنند رقم درآمدی آنها بسیار بیشتر از آن چیزی است که آمار تقریبی میگوید اما واقعیت این است که چنین امکانات درآمدی مربوط به تعداد بســیار محدودی میشود و وقتی سخن از مهاجران پیش میآید تقریبــا هیچ امیدی به چنین درآمدهایی نیست و باید به همان اعداد باال اکتفا کرد که در مورد آنها خیلی بــه «رقم حداقل» نزدیکتر است تا رقم حداکثر .در مورد سایر مشاغل نزدیک هم که به نوعی به مشاغل نگارش حرفهای مربوط میشوند رقم درآمدی کم و بیش چیزی شبیه همان مورد روزنامهنگاران است. همینجا باید اشــاره کنم که برای بسیاری از فعاالن رســانهای مطرح در کانادا ،نمیتــوان تفکیک
برای بسیاری از فعاالن رسانهای مطــرح در کانــادا ،نمیتوان تفکیک خاصی از نظر نوع رسانه قائل شد و شما میتوانید آنها را همزمان به عنوان ستوننویس ثابت یــک نشــریه ،مجری یا پنلیست یک برنامه رادیویی و یا تلویزیونیومشاوریااستراتژیست د رسانهای ...ببینی
اشتغال
33 parnianmagazine.com August 2014 . No24
بحث و تاثیری که آن در موقعیت اجتماعی-سیاسی و همچنیــن درآمدی روزنامهنــگاران میگذارد از حوصله این بحث ما خارج است.
لزوما کسی که این کار [حقالتحریری/فریلنسینگ] را میکند فقط به دلیل نیافتن شغل تماموقت نیست بلکه میتواند تنها به این دلیل دستهبندی شاغلین معموال کســانیکه از طریق فعالیت نوشــتاری در ساده باشد که نمیخواهد خود را به کار در یک رسانه ملتزم کند رسانههای امریکای شمالی پول در میآورند به سه دسته کلی تفکیک میشــوند .یک دسته افرادی که به صورت نویســنده یا یک شغل تخصصی دیگر- ویراســتار مثال -عمدتا بهصورت تماموقت –و گاه پارهوقت -اما ثابت در رســانهها کار میکنند؛ مثال به عنوان ستوننویس ثابت در روزنامه تورنتواستار در صفحات سیاســی ،شــنتل ابــرت Chantal Hebertو یــا در صفحات ســینمایی ،پیتر هاول .Peter Howellالبته این دسته شامل طیف بسیار گستردهای از عناوین شــغلی میشود .شاید به این دلیل ساده که در کشــورهایی چون کانادا برخالف ایران ،فعالیت تخصصی اهمیت بسیاری دارد و مثال قرار نیســت یک نفر همزمان سردبیر ،مدیرمسئول، مصاحبهکننده ،ویراستار ارشــد ،نمونهخوان ،مدیر داخلی و هماهنگکننده و...نشــریه خودش باشد. در یک مقایســه اجمالی بهویژه در مورد رسانههای اصلی و مهم میتوان گفت که در مجموع هم تعداد کسانیکه به صورت ثابت در رسانهها کار میکنند و هم رقم درآمدی آنها بسیار بیشتر از ایران است و البته کانادا کمتر از نصف ایران جمعیت دارد. دســت دوم کسانی هستند که نظیر ایران به صورت حقالتحریری freelancingبا انواع رســانههای خاصی از نظر نوع رســانه قائل شــد و شــما دیداری ،شــنیداری یا نوشــتاری کار میکنند .این میتوانید آنها را همزمان به عنوان ستوننویس ثابت روش خودش یکی از راههای مرسوم و اصلی برای یک نشریه ،مجری یا پنلیست یک برنامه رادیویی و دستیابی به مشاغل تماموقت است اما لزوما کسی که یا تلویزیونی و مشاور یا استراتژیست رسانهای یک این کار را میکند فقط به دلیل نیافتن شغل تماموقت شخصیت سیاسی یا حزبی یا بنگاه اقتصادی –البته نیست بلکه میتواند تنها به این دلیل ساده باشد که با رعایت پارامتــر مهم پرهیز از درهمآمیزی عالیق نمیخواهد خود را به کار در یک رسانه ملتزم کند. conflict of interestsهــر جا که چنین موردی همچنیــن در عین اینکه افــراد در این گروه ممکن خالف قانون یا اصول حرفهای کار باشد -ببینید .این اســت ارقام بسیار پایینی برای تهیه مطالب دریافت نکته را هم در نظر داشــته باشید که برعکس عمده کنند (یا اصال هیچ پولی نگیرند!) ممکن است کسان برنامهســازیهای خبری-اطالعاتی-آموزشــی در دیگری در همین گروه رقمهای بســیار درشتی هم رسانههای ایران ،برنامهســازیها در اینگونه موارد به دست آورند؛ به بیان ســاده ،فریلنس کار کردن در رسانههای کانادایی تقریبا همیشه مجری -host/لزوما به معنای درآمد سرانه پایین نیست .االن کسانی محور اســت یعنی در واقع مجری (در بســیاری از را میشناسم که از همین طریق حقالتحریری ماهی موارد یک روزنامهنگار حرفهای) همهکاره برنامه و 6-5هــزار دالر درآمد دارند (که به دلیل مختصات طرف قرارداد با رســانه است و البته وی عمدتا تیم این نوع پرداخت از نظر مالیاتی معادل حداقل 8-7 بزرگی از همکاران حرفهای از جمله پژوهشــگر ،هزار دالر حقوق ماهانه است) و البته محتوا و حجم نویسنده و ویراســتار همراه خود دارد .تفصیل این مطالبی که تهیه میکنند با نمونه کارهایی که در ایران اشتغال
مرداد .1393شماره 24
34
parnianmagazine.com
مرســوم است تفاوت بسیاری دارد .در اینجا ممکن است یک نفر چند هفته به صورت تماموقت برای تهیه گزارش اصلی نشــریه مکلینز وقت بگذارد و حجم زیادی از مقاالت و گزارشهای قبلی را زیر و رو کند و با افراد زیادی تماس بگیرد تا مطلب خود را آماده کند و البته در مقابل این گزارش پول خوبی هم دریافت میکند .کار در شیوه فریلنس به پارامترهای بسیار متنوعی نظیر سابقه و شهرت نویسنده ،حجم و اهمیت مقاله ،میزان عالقهمندی مخاطبان به موضوع مورد بحث ،شهرت و وضعیت مالی نشریه و نظایر اینها بستگی دارد اما به هر حال این روش هم معمول است و حجم قابل توجهی از مطالب نشریات به این شــکل آماده و منتشر میشود اما در مقایسه با ایران وزن این نوع نوشــتهها به ویژه در نشریات معتبرتر کمتر است و همچنین ساز و کار بررسی و انتشار آنها هم دقیقتر است. دسته سوم هم کسانی هستند که به قاعده ایران ،در واحدهایی که کار آنها تولید محتوای نگارشــی یا تصویری اســت -مثال روابط عمومیها -مشغول بکار هستند اما تنوع و گستردگی مشاغل این گروه بســیار زیاد است و فقط در قالب روابط عمومی به معنای مصطلحــش در ایران قــرار نمیگیرد .مثال بســیاری از شــرکتها برای وبسایتهایشان نیاز به عکس و گــزارش و مطالبی دارند که به صورت حرفهایتری آماده شده باشد و برای همین سراغ یک فارغالتحصیل روزنامهنگاری یا فردی با سابقه کار در ایــن حرفه میروند .یکی دیگر از وظایف این افراد ایجاد ارتباط و فرصت با ســایر رسانههای مرسوم برای انتشار گزارشهای رسمی رسانهای یا پاسخ به پرسشهایی است که از طریق رسانهها طرح میشود و نظیر این موارد .بدیهی است که چنین افرادی باید خیلــی جامعاالطرافتر از همــکاران خود در یک نشریه باشند و بسته به ابعاد کار و گستردگی شرکتی که در آن کار میکنند بعضا عالوه بر نگارش ،عکاسی و حتی اطالعات اولیه کار با نرمافزارهای طراحی را هم بدانند .البته اگر ابعاد کار از حد متعارف بزرگتر باشــد معموال کار به صورت پروژه به شرکتهای بیرونی سپرده میشــود که در این صورت معموال شناسایی آن شرکتها و توصیه به کارفرما و ایجاد ارتباط و مذاکرات اولیه هم با همین افراد است .برخی موسسات بزرگتر نظیر بانکها و موسسات اقتصادی هم که گزارشهای متنوع و پیوسته تولید میکنند در تیم خود از متخصصان این عرصه استفاده میکنند. نویسندگان در این نوع موسســات معموال افرادی هستند که عالوه بر تواناییهای رسانهای و نگارشی
به حوزه مباحث تخصصی مرتبط هم آشنایی دارند. در دهه اخیر که بسیاری از فروشگاههای زنجیرهای و شــرکتهای معظم امریکایی و کانادایی مجبور شدهاند وبسایتهای خود را توسعه دهند و اطالعات تکمیلی فراوانی درباره ریزترین وسائل عرضه شده یا پروژههای «خودتان انجام دهید» Do It Yourself و دهها مورد مشــابه این نوع اطالعات و آگاهیها را منتشر کنند بر گستردگی فعالیتهای دسته سوم افزوده شده است چون تولید مداوم این نوع مطالب نگارشی آسان و ارزان نیست (برای مثال مقایسه کنید حجم اطالعات روی وبسایتهای کنپارس را با سایر شــرکتهای این حوزه در ایران!) و به همین دلیل مثال االن مشــاغل با عناوین technical writing و یا specific writingو عنوانهای مشــابه اینها نسبت به دهههای گذشته افزایش یافته است .توجه داشته باشید که در کشورهایی چون کانادا یا امریکا به دلیل بزرگی بخش خصوصی و عمومی و شدت باالی رقابت و فراوانی شرکتها ،فرصتهای شغلی اینچنینی هم به مراتب فراوانتر از اقتصادهای بسته با شــرکتهای معدود اما بســیار حجیم دولتی یا شبهدولتی است. من مشخصا آماری در مورد تفکیک وضعیت اشتغال هر یک از این ســه گروه نــدارم اما برداشــت خــودم این است که به دلیل تنوع و فراوانی شــرکتها و مشــاغل مربوط به گــروه ســوم ،تعداد شــاغالن این فیلد در این گروه از همه بیشتر باشــد اگرچه ممکن اســت در لحظــه اول وقتی از روزنامهنگاری ســخن میگوییم همه افراد گــروه اول را به خاطر بیاورند .نکتهای کــه در مــورد گروه ســوم وجود دارد این اســت که معموال این مشــاغل به ندرت در اختیار مهاجــران قرار میگیرد چــون عالوه بر مهارتهــای باالی
زبانی نیازمند به سوابق قابل قبول و ارتباطات موثر و آشــنایی کافی با فضاهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در کاناداست که مهاجران حداقل در دهه اول زندگی در ســرزمین جدید از آنها بهره کافی ندارند .مگر اینکه مدیران یا صاحبان این شرکتها خود از مهاجرانی باشند که کار با مهاجران را ترجیح میدهنــد و یا به دلیل نیاز به ارتباط با جامعههای قومی ،به همکاری با مهاجران نیاز احساس کنند. ادامه دارد...
نکتهای که در مورد گروه سوم [مشاغل رســانهای در موسسات غیررســانهای] وجود دارد این است که معموال این مشاغل به ندرت در اختیار مهاجران قرار میگیرد
اشتغال
35 parnianmagazine.com August 2014 . No24
وظایف قانونی کارفرمایان در قبال کارمندان -بخش هفتم
تغییرات در سوابق شغلی و اهمیت ثبت آن
محمد علی شاکرمی Ali Shakarami
اشتغال
مرداد .1393شماره 24
36
parnianmagazine.com
طبق قانون تدوین شده توســط دولت کانادا ،کلیه کارفرمایان موظفند در صورت ترک کار از سوی هر یک از نیروهای انسانی شاغل در بنگاه اقتصادیاشان، نســبت به ثبت و ضبط اطالعــات مربوطه اقدام و ادارات دولتی ذیربط را مطلع نمایند. طبق قانون ،هر کانادایی شــاغل ،در صورتیکه در یک سال کاری حداقل 600ساعت کار کرده باشد، واجد شرایط دریافت حقوق و مزایای دوره مرخصی زایمان و برای مدت حداکثر 15هفته میباشد .این دوره مرخصــی میتواند برای مــادر و یا حتی پدر فرزند به دنیا آمده و یا به سرپرستی گرفته شده بوده و هر کدام از آنها که مســئولیت نگهداری از بچه را به عهده گرفته باشــد این مزایا را در زمان مرخصی دریافت خواهد نمود. سابقه شــغلی کارمندان/کارگران موسوم به ROE )(Record of Employmentعبارتاســت از
ثبت اطالعات و همچنین تکمیل فرمهای مربوط به ترک کار کارمند/کارگری که به دالیلی چون زایمان (خود و یا همسر) و یا حضانت و سرپرستی فرزند خوانده ،قادر به کار و حضور در محل کار خود نبوده و در مرخصی به سر میبرند. فرمهــای ROEطبق قانون باید تا ظرف حداکثر 5 روز از زمــان ترک کار نیروی کار تکمیل و به اداره دولت فدرال کانادا ( )Service Canadaارائه شود تا ســازمانهای دولتی متولــی و متصدی پرداخت بیمههای بیــکاری ،زایمان و ...قــادر به پرداخت کسری از حقوق فرد به عنوان حقوق و مزایای زمان مرخصی باشند .بنا بر توضیحات فوق ،مسئولیت ثبت و ضبط اطالعــات ترک کار افراد و صدور فرمهای ROEمســتقیما به عهده کارفرما بوده و عدم ارائه آنها به اداره فدرال کانادا به معنای عدم برخورداری نیــروی کار از مزایای مربوطه میباشــد .اینکه آیا
فرد در مرخصی مشــمول دریافت حقوق و مزایای مرخصی زایمان و ...می شود یا خیر ،میزان مزایای وی چقــدر خواهد بــود ،و اینکه وی تا چه مدتی مجاز به دریافت حقوق و مزایا میباشد ،همه و همه بستگی به عملکرد به موقع کارفرما در ثبت ،تکمیل و همچنین ارائه فرمهای ROEبه دولت دارد. بر اســاس قانون ،مهلت 5روزه به هیچ عنوان قابل تمدیــد نبوده و باید به این نکته نیز توجه داشــت که کارفرما میتواند فرمها را به دو روش پســتی و یا تکمیل ب ه صورت آنالین بــه دولت ارائه نماید. صاحبان کســب و کار باید توجه داشــته باشند که در صــورت انتخاب روش اول یعنی پســت کردن فرمهای ROEمربوط به کارمند/کارگر در مرخصی، باید با درخواست ازدولت فدرال کانادا (Service )Canadaمنتظر دریافت فرمهای خام شــوند که ممک ن اســت بین 4تا 10روز کاری طول بکشد. در صورت انتخاب روش دوم نیز کارفرمایان باید با معرفی شخصی در واحد حسابداری (به عنوان مثال مسئول آماده کردن لیست حقوق پرسنل) و یا منابع انســانی به دولت فدرال نسبت به بازکردن حساب کاربری و دریافت رمز ورود به سیستم آنالین سوابق
شغلی ( )ROE Webاقدام نمایند که البته این روش نیز مستلزم گذشــت زمان 20روزه بوده و بنا براین کارفرما موظف است تا از قبل برنامهریزیهای الزم را کرده باشد. البته نگارنده شخصا و به دالیل زیر روش ثبت سوابق شغلی ب ه صورت آنالین در وبگاه ROE Webرا در مقایسه با پست مدارک توصیه مینماید. -1کاهش زمان ثبــت و ضبط اطالعات و افزایش بهرهوری -2حذف کاغذ بازی -3باال بردن دقت و کیفیت در ثبت سوابق شغلی -4کمک به کارمند/کارگر در دریافت سریعتر حقوق و مزایا (البته در صورت واجد شرایط بودن) در خاتمه کارفرمایان گرامی برای کســب اطالعات بیشتر میتوانند به وبسایتهای زیر مراجعه کرده و با نحوه پر کردن فرمها آشنایی پیدا کنند.
فرمهــای ROEطبق قانون باید تا ظــرف حداکثر 5روز از زمان ترک کار نیروی کار تکمیل و به اداره دولت فدرال کانــادا ()Service Canada ارائه شود
www.canadabusiness.ca www.servicecanada.gc.ca www.cbo-eco.ca
این نوشتار بر اســاس اطالعات سایتهای رسمی دولتی در جون (ژوئن) 2014تکمیل شده است .
اشتغال
37 parnianmagazine.com August 2014 . No24
مشاور امالک، دوست یا دشمن؟
دکتر وحید طلوعی Dr. Vahid Tolooei
آیا میتوان به مشــاور مســکن اعتماد کرد؟ پاسخ ساده و سرراست به این ســوال «نه» است ،ولی آیا میتوان توضیح داد که چرا نه؟ نکته در این است که اکثر مشاوران امالک که معموال از طریق دوستان و آشنایان معرفی میشوند یا به واسطۀ قرابتهای قومی و زبانی و امثال اینها انتخاب میشــوند و عمدتا هم به صورت دوستان ما در هنگام خرید و فروش ملک در میآیند ،دوست ما نیستند و اگر به ایشان به چشم دشمنان واقعی نگاه کنیم منافع بهتری نصیب خواهیم موضوع ماه
مرداد .1393شماره 24
38
parnianmagazine.com
برد و حتی میتوانیم مشاوران را نیز در زمره دوستان خود نگهداریم .چرایی این امر بســیار ساده است و البته گاه از شدت سادگی مغفول میماند؛ مشاوران امالک از طریق گرفتن پورســانت کســب درآمد میکنند و ما برای ایشان تولیدکنندگان این پورسانت هستیم و البته هر سببی که پورسانت را افزایش دهد، رویه ایشان را تغییر خواهد داد .نمونهها فراواناند: نمونه ساده آن اغفال تازهواردان برای پیشخرید ملک و بدتــر از همه در این زمانه کاندوآپارتمان اســت.
در جامعــهای که نمــرۀ منزلت اجتماعی مشاوران امالک 5است و منزلت اجتماعی مثال آتشنشــانان 61و معلمان تاریخ ،73 مشــاوران امالک میکوشند که به کمک درآمد بیشــتر و به رخ کشــیدن آن این کاستی را جبران کنند
مشاور امالک میگوید که شــما به سبب تازهوارد بودن نمیتوانید خانه بخرید ،خانه تا زمانی که وضع شما معلوم شــود آماده خواهد شد ،مقدار کمتری پیشپرداخت و به تفاریق خواهید پرداخت و همه هم دروغ .علت؟ پورسانتی که از طریق پیداکردن مشتری برای کاندوآپارتمانها به مشاور امالک میرسد گاه تا دوبرابــر درآمد حاصل از معامــات خانه آماده است .در اینجا تازهوارد به چشم ابزار تولید اضافی پورســانت دیده میشود و چه بسیار کسان که همه یا بخشی از سرمایه خود را به همین سبب از دست دادهاند .آیا میتوان به چنین کسانی اعتماد کرد؟ نمونۀ دیگر حساب کردن مشاور بر سر سود و زیان خود در هنگام یافتن ملک اســت .مشــاور امالک برای شــما تا حدی وقت میگذارد که به صرف او باشــد؛ خواه از نظر زمانی یا از نظر مالی .بعد از آن مشاور تمام تالش خود را به کار میبندد که شما را از استانداردهایی که داشتهاید پایین بکشد ،قانعتان کند که بهترین انتخاب همان است که او میگوید، تجربهاش را به رختان میکشد و گاه حتی با نشان دادن شواهدی اقناعتان میکند .در اینجا او به دوستی شما برنخاسته است ،مهلت شما تمام شده است و بیش از این برای او نمیارزید .او دیگر دوست شما نیست ،دشمن حقیقی است .و چه کسی به دشمنش اعتماد میکند؟ مشاوران امالک پورسانت خودشان را بعد از بستن قرارداد میگیرند و برای همین عجیب نیســت که شما را بابت به پایان رساندن معامله ،پیش از بررسی همه جوانب و پرسوجو و شــک کــردن ،تحت فشــار بگذارند .ایشــان گاه با ریختن حجم فراوان اطالعات ،به رخ کشیدن معامالت قبلیشان ،به میان کشیدن تجربه ،اســتفاده از زبانآوری و در بدترین شرایط با دروغ شما را به معامله عالقهمند میکنند. حرفهایی مثل «میدانم که کسان دیگری این ملک را میخواهند»« ،اگر میشــد این ملــک را خودم میخریدم ،ولی چندین مورد دارم»« ،با این پول بهتر از این گیرت نمیآید» و مانند اینها برای کسانی که به دنبال ملک گشتهاند آشناست .عباراتی که فقط برای تشویق شــما به خرید صادر میشوند .مشاوران در این مرحله به پورسانت خود میاندیشند و نه به اینکه ملک شما را گرانتر بفروشند یا ملکی را برای شما ارزانتر بخرند .به این اعتبار مشاوران امالک افرادی محل اعتماد نیستند. از همه بدتــر اینکه خرید خانه در اصل بزرگترین
ســرمایهگذاری برای بســیاری از خانوادههاست و بنابراین اشتباه در این زمینه میتواند زندگی خانوادگی افراد را دستخوش تغییر کند .اما در این بین مشاوران امالک فقط به درصد سود خود میاندیشند و سخنی از پیامدهای تصمیماتشان بر زندگی مشتری خود به میان نمیآورند .در بهترین حالت مشتری – به واسطه افزایش قیمت ملک -ســود خواهد برد و ایشــان سرافراز خواهند شد و در بدترین حالت خود را کنار کشیده و با گفتن «اشتباه کردم»« ،عذر میخواهم» و امثال اینها از کاری که کردهاند نادم نشــان میدهند – و میدانند که مشتری کاری نمیتواند بکند – و در حالت میانه وعده میدهند که برای مشــتری در نوبتهای بعدی سودی فراهم خواهند کرد که جبران مافات کند .در این میان آنچه از دســت رفته است زندگی ،سرمایه ،آرامش و توان عصبی مشتری است که برای مشاور امالک معنایی ندارد. مشاوران امالک میاندیشــند که میزان 2.5درصد پورسانتشان در رقمهایی چون 10هزار دالر فقط 250دالر است؛ پولی که ایشان صرف نهار با مشتری دیگری خواهند کرد .بنابراین 10هزار دالر شما برای ایشان هیچ ارزشی ندارد .در این حالت طبیعی است که خانه شما را ارزانتر بفروشند .مالک درصد سود در اینجا باید همواره مورد توجه شما باشد و به اعتبار آن میبینید که نمیتوان به مشاور امالک اعتماد کرد. نکته دیگر ســخنان گمراهکننده مشاوران امالک در حوزههایی اســت که در آن تخصصی ندارند و به واســطه آن برای خریدار مشکالت عدیده به وجود میآورند؛ نمونههای فراوانی از راهنماییهای غلط ایشان برای دریافت وام مسکن ،راهنماییهای غلط برای مسایل حقوقی و مانند اینها را میتوان هر هفته در نشریات فارسیزبان دید و الزم به تکرار نیست. در این میان هم مشــاور امالک بــه درصد دریافتی خود میاندیشــد و مثال فکر نمیکند که آیا گرفتن وام مسکن با مدارک جعلی چه عواقبی برای مشتری خواهد داشت؛ این مشتری است که بابت این عواقب تاوان پس میدهد. در کنار این مسایل مالی باید به مسایل اجتماعی نیز توجــه کرد .بنا به پیمایــش نگرشها و ارزشهای اجتماعــی در ایران ،مشــاوران امــاک در ایران از کمترین میزان اعتماد مردم برخوردارند .در کانادا اما به سبب شفافیتی که در سیستم مالی وجود دارد این اعتماد بیشتر خواهد بود ،ولی منزلت اجتماعی ایشان همچنان در پایینترین حد اســت .برای شواهد
موضوع ماه
39 parnianmagazine.com August 2014 . No24
به بررســیهای اجتماعی-اقتصادی مشــاغل مراجعه کنید که دسترسپذیرترین آنها را ویکیپدیا هم معرفی کرده است .در جامعهای که نمرۀ منزلت اجتماعی مشاوران امالک 5است و منزلت اجتماعی مثال آتشنشــانان 61و معلمان تاریخ ،73مشاوران امالک میکوشند که به کمک درآمد بیشتر و به رخ کشــیدن آن این کاســتی را جبران کنند و برای این منظور چارهای ندارند جز بیشینه کردن پورسانتشان که به معنای زیر پا نهادن مشتری است و این علت عمده بیاعتمادی به ایشان خواهد بود .از یاد نبریم که بیشتر مشــاوران ایرانی امالک افرادی هستند که در رشــتههای اصلی خود در کاناد موفق نبودهاند، پــول را به هر چیز دیگری ترجیــح دادهاند و بر به دســت آوردن پول کمیسیون راحت از فروش یک خانه که برابر با درآمد ســاالنه بسیاری است اصرار دارند .در میان خیل هزاران نفری آنها – گویا بیش از دو هزار مشاور ایرانی امالک فقط در تورنتو مشغول به کارند – بسیارند پزشکان و کارمندان و مهندسان که منزلت از دست رفتهشان را فقط در قالب کسب درآمد میبینند و از یاد بردهاند که احترام و اعتبار البته امری چند بعدی است. آیا این به معنی بیاخالقی مشــاوران امالک است؟ احتماال نه .ایشان به گونهای دیگر از اخالق معتقدند، اخالق سرمایهســازان و سرمایهداران که در آن پول همهچیــز را توجیه میکند ،همانگونه که در اخالق فرادســتان ،قدرت این نقش را بر عهده دارد .تغییر رویه اخالقی مشاوران امالک موضوع پژوهشهایی نیز بوده است که حاصل آنها نشــان دادن راههایی است که مشــاوران امالک قواعد اخالقی مصوب انجمنهای صنفی خود را نیــز دور میزنند .تعهد به این قواعد اخالقی که در منشورهایی برای ایشان تنظیم شده و در کانادا جزو تعهدات اعضای انجمن ملی مشاوران امالک است ،گرچه حداقلی است ،ولی آن هم نادیده گرفته میشود؛ نمونهها فراواناند و از جمله بندهای دوم و سوم این منشور که به آسانی از نظر میافتند .البته در اینجا به تفاوت ظریفی که بین real estate agentو realtorوجــود دارد نیز باید دقت کرد که دومی گویا برای مباحث اخالقی دوره میبیند .هرچند در بحث ما و در بین ایرانیان این تفاوت چشمپوشیپذیر است ،ولی برای انتخاب از میان «خیرالموجودین» به نظر الزم میآید. برای مهاجر و به ویــژه مهاجر تازهوارد آرامش و ذخیره انــرژی عصبی از مهمترین عوامل موفقیت اســت .در آرامش اســت که او میتواند به آینده بیاندیشد و برای آن برنامهریزی کند و برنامههایش موضوع ماه
مرداد .1393شماره 24
40
parnianmagazine.com
را پی بگیرد .اشــتباه در بزرگترین سرمایهگذاری زندگی ایــن آرامش را از بین خواهد برد .بنابراین در جایی که اعتماد به مشــاور امالک نادرست به نظر میرســد چگونه میتوان با ایشان کار کرد تا آرامش خانواده مهاجر حفظ شود؟ چونان بیگانگان و حتی اگر جلوتر برویم دشــمنان .این توصیه که در معامالت چون بیگانگان رفتار کنید در فرهنگ ایرانی بسیار شــنیده شده است ،ولی وقتی مهاجر تازهوارد پا به سرزمین جدید میگذارد و مخصوصا وقتی از ایران – کشوری با میزان اعتماد اجتماعی فوقالعــاده پایین – وارد کانادا میشــود که به هر حال سهم اعتماد متقابل افراد در آن باالست و در
این میان با رفتار دوستانه و مهربانانه مشاور امالکی روبهرو میشــود -که گاه برای به دســت آوردن مشــتری جدید زحمت انتقال مهاجر و خانوادهاش را از فــرودگاه و نیز پذیرایی اولیــه از او نیز را بر خود هموار میکند -و این رفتار دوستانه را از جمله زمینههای رفاقت و دوســتی و به تبع آن اعتماد به حساب میآورد ،باید به یاد داشته باشد که در پس پشت همه اینها درصدی از سود مالی خفته است. فقط در این حالت اســت که او به مشــاور امالک مهربان به چشــم بیگانهای نگاه خواهد کرد که در کار با او باید مواظب بود .این مراقبت و مواظبت اما هم مهاجر و هم مشاور را بهتر حفظ خواهد کرد.
مشــاوران امالک فقط به درصد سود خود میاندیشند و سخنی از پیامدهای تصمیماتشان بر زندگی مشتری خود به میان نمیآورند
در ماه می اتفاق افتاد
افزایش 7.1درصدی قیمت خانه در کانادا مدت زمانی نزدیک به چهار ســال گذشته بیشترین افزایش بوده است .البته باید این نکته را هم در نظر داشت که فصل بهار در هر حال مهمترین زمان برای خرید و فروش خانه است. در این فصل خریــد و فروش خانه در همه مناطق کانادا افزایشی 80درصدی داشته اما بر اساس اعالم انجمن مشاوران امالک این افزایش در شهر کلگری، ناحیه تورنتوی بزرگ و شهر مونترال بیش از دیگر جاها بوده است.
گرچه رشد فروش در ماه می تقریبــا در همه کانــادا دیده میشــود اما در بررسی ساالنه میتــوان بین ناحیه شــرق و غرب کانادا تفاوتهای زیادی دید
انجمن مشاوران امالک کانادا اعالم نمود که متوسط فروش قیمت خانه در ماه می امســال 416هزار و 514دالر بوده اســت .به این ترتیب معلوم میشود کــه قیمت خانه در کانادا همچنــان به صعود خود ادامه داده و نسبت به سال گذشته در همین زمان7.1 درصد رشد داشته است. انجمن مشــاوران امالک کانادا اعالم کرد که میزان خرید و فروش باال در دو شــهر تورنتو و ونکوور سبب شده تا نرخ متوسط مسکن سیر صعودی قابل توجهی داشــته باشد .اگر این دو شــهر از گردونه محاسبه کنار گذاشته شوند ،متوسط نرخ مسکن در کانــادا 336هزار و 373دالر خواهد بود و این رقم نسبت به سال افزایشی 5.3درصدی را نشان خواهد داد. عالوه بر قیمت ،تعــداد خانههایی که در این مدت فروخته شــده نیز نشــان میدهد که بازار خرید و فروش مســکن همچنان بازار بسیار داغی است .از ماه ایپریل تا ماه می امسال ،حجم خانههایی نیز که به فروش رفته 5.9درصد رشد داشته که این رقم طی
بازار داغ مسکن خانم بت کرازبی،مدیر ایــن انجمن در اعالمیهای میگوید« :طی 25سال گذشته این میزان از افزایش فروش ماهانه تنها چند بار اتفاق افتاده است». البته در یک بررســی ســاالنه و منطقهای نشان داده میشــود که این افزایش قیمت در سراســر کشور یکسان نبوده است .خانم لزلی پرستون،از اقتصاددانان بانک ،TDدر اینباره میگوید« :گرچه رشد فروش در ماه می تقریبا در همه کانادا دیده میشــود اما در بررسی ساالنه میتوان بین ناحیه شرق و غرب کانادا تفاوتهای زیادی دید .در این ماه از استان بریتیش کلمبیا تا اســتان انتاریو میزان فروش باال رفته است در حالیکه از اســتان کبک تا اســتانهای شرقی یا اســتانهای معروف به آتالنتیک کانادا میزان فروش پایینتر از متوسط سال گذشته بوده است». جای تعجب نیست اگر میبینیم که انجمن مشاوران امالک کانادا با مشــاهده چنین رشــدی در ماه می، پیشبینی تازهای برای تعداد خانههایی که در ســال جاری به فروش خواهند رفت داشــته باشــد .این انجمن امیدوار است که در این سال تعداد 436هزار و 400خانه خرید و فروش شــود که این تعداد در مقایسه با سال 2013حدود 1.2درصد رشد خواهد داشت. در سال 2007تعداد خرید و فروش خانه به باالترین حد خود یعنی 520هزار مورد در یک سال رسید .از آن سال به بعد این تعداد دائما باالی رقم 450هزار خانه مانده یا فقط کمی از این رقم پایینتر آمده است. برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید . موضوع ماه
41 parnianmagazine.com August 2014 . No24
داشتن یک سقف باالی سر و خانهدار شدن؟ سوالی که به درستی دغدغه زندگی هر مهاجری است« :آیا میمانــد یا میرود؟ اگر بماند یا حتی اگر برود آیا صالح است که جایی را بخرد و زیر بار قرضهای سنگین بیستســاله و سیســاله برود؟ آنهم در کشــوری که دوماه قسط خانهاش عقب بیفتد خود بانــک حراجش میکند ،بعد هم وام گرفتن و خانه خریدن همان و اســیر قسط شدن همان! دیگر یک سفر یکماهه هم نمیتواند برود چه به اینکه با خیال راحت برود ششماه ایران بماند .فقط قسط وام بانک هم نیست ،کلی هم مالیاتهای جور واجور از آدم میگیرند! اینجا خانه بخری تازه شــدهای ناندانی چند تا اداره! اول فکر میکنی تو خانه خریدهای ولی بعد میفهمی که خانه ،تو را خریده است .حاال اصال خریدی ،اینجا ایران نیست که شب بخوابی و فردا صبح خانهات دو برابر شود .همین یک سال بعدش پول الزم داشته باشی و بخواهی خانهات را بفروشی ضرر هم میکنی! ...بابا اصال ما اجارهنشین میشویم و خوشنشین تا بعد ببینیم خدا چه میخواهد و کجا میمانیم».... ولی از طرفی اجارهها با شــیب مرتب ســاالنه و بیســر و صدا باال میرود .در چهار گوشــه شهر صدای ســاخت و ســاز بلند است .جمعیت شهر اضافه میشود و تقریبا همه مهاجران جدید تمایل دارند در مرکز شهرهای بزرگ زندگی کنند .بهای امالک مسکونی هم بیسر و صدا در حال باال رفتن است .پدیدهای که باعث حیرت و افسوس ساکنین قدیمیتر میشود که گاه پس از بیست سال زندگی در یک خانه و آنهمه اجاره که اول هرماه پرداخت کردهاند ،اکنون هیچ در دست ندارند و بهزودی باید آواره شوند« :کاش خریده بودیم!» برای فهمیدن بهتر اوضاع و مشورت برای خریدن یا نخریدن ملک به ســراغ آقای مهدی رفعتپناه رفتیم .او متخصص و مشاور در امور امالک (Real )Estate Brokerاســت و از 16سال پیش وارد بازار مسکن شده است .اگرچه که میگوید بیشتر برای خودش کار کرده و ســاخته است و االن هم فقط در پروژههای بزرگ مشارکت میکند .از او از چند و چون بازار مسکن کبک پرسیدیم.
موضوع ماه
مرداد .1393شماره 24
42
parnianmagazine.com
یک سرمایهگذاری مطمئن به شرط خوشحسابی و رعایت اندازه گلیم! گفتگوی میترا روشن با مهدی رفعتپناه درباره خرید خانه و نکاتی که باید به
آنها توجه داشت
آقای رفعتپناه بازار امالک کبک و کانادا را چگونه میبینید؟ بهطور کلی بازار امالک در همه دنیا خوب اســت. کار ملک در همه جا پولســاز اســت .حاال ممکن است برخی جاها به خاطر مســائل اقتصادیاشان کمتر سودآور باشــد ،یا در برخی جاها بازار کمی لغزنده و در برخی مستحکمتر باشد ولی در مجموع ســرمایهگذاری در زمین و خانــه در کانادا هم مثل هرجای دیگر امن و سودآور است. ولی کانادا آن رشد مطلوب را ندارد ،سرمایهگذاری در امالکش هم سود آنچنانی ندارد .تازه کلی هم هزینههای دولتی هست .دو تا مالیات ساالنه (مدرسه و شهرداری) ،و قسطهای ماهانه بانک که دهسال اول
فقط سود پولشــان را میگیرند و از آن به بعد تازه شروع به پرداخت اصل وام میکنیم...فکر میکنید سرمایهگذاری مناسبی است؟ البته بازار ملک کانادا مثل ایران جهشی نیست چون اصوال اینجا تورم به دقت کنترل میشود .دولت از همه ابزارهایش استفاده میکند تا مانع رشد بیرویه قیمتها شــود .اگر با دید ایــران بخواهیم اینجا سرمایهگذاری کنیم ناامید میشویم و ضرر میکنیم. در اینجا باید ملک را بخرید و بعد حداقل 5ســال روی آن بخوابید .صبر داشــته باشید و عجله نکنید. تجربه نشان داده که تقریبا در هر 10سال در استان کبک قیمتها دو برابر میشود. پس شما یکی از بهترین انواع سرمایهگذاری را خرید
بانکهــا و دولت تســهیالتی را برای کم درآمدهایی که برای اولین بار میخواهند خانه بخرند در نظر گرفتهاند ملک میدانید؟ البته .اصوال شما هرجای دنیا زندگی کنید باید سقفی باالی سرتان باشد .اگر آنقدر خوششانس نباشید که یک خانه بدون قسط به شما ارث رسیده باشد، سقف باالی سرتان یا اجاره موقت است و یا باید آن را بخرید و قسط بدهید .طبق محاسبه بانک یکسوم از درآمد شما صرف هزینه مسکن میشود ،اگرچه که شاید گاه هزینه مسکن بیش از نیمی از درآمد شخص را هم ببلعد .تجربه به من میگوید که بهتراست این هزینه را به وام بدهیم تا به اجاره که بعد از 20سال هم چیزی دستمان را نگیرد .اگر برای سرمایهگذاری هم حساب کنیم خرید ملک سودآور است. ولی برای خرید خانه نیــاز به پول پیش (down )paymentاســت .االن دیگر حداقل 25درصد قیمت خانه را میگیرند .قبال اگر کسی کار مطمئن و کردیت خوب داشــت میتوانست بدون سرمایه اولیه وام بگیرد و خانه بخرد ولی االن بانکها همه جزییات را دقیق بررسی میکنند .بعد هم اکثریت پول نقد زیادی در دست ندارند .با بودجه کم در حد 10تا 20هزار دالر مگر میشود خانه خرید؟ البته ،ولی آنهم راه دارد .بانکها و دولت تسهیالتی را برای کم درآمدهایی که برای اولین بار میخواهند خانه بخرند در نظر گرفتهاند .اینجا قبال بدون پول پیش هم میشد خانه خرید .سیستم بانکی کمی بازتر بود .ولی با رشــد بازار ملک در کانادا و بهخصوص پس از فروپاشــی اقتصادی چند سال پیش امریکا، بانکهای کانادا محافظهکارتر از قبل شدند .میدانید که قبل از فروپاشی بانکهای امریکا با روش نینجا یعنی No payment , No Job, No income Downبه مردم خانه میفروختند! االن در امریکا هم
بهترین موقع خرید خانه نو هم زمانی است که مقاطعهکار میخواهد ساخت و ساز را شــروع کند و خیلی به پول احتیاج دارد
یاد گرفتهاند مانند کانادا موقع وام دادن حتما بررسی میکنند که کار داشته باشید و درآمدتان مناسب باشد که بتوانید قسط بدهید. خانه یــا آپارتمان؟ کدام را بــرای خرید توصیه میکنید؟ بستگی به وضعیت مالی و نیاز خریدار دارد .خریداران دو دستهاند .یک گروه فقط یک سقف باالی سرشان میخواهند ،امکانات مالــی زیادی هم ندارند ،حاال ممکن اســت مهاجر باشــند یــا زوج جدیدی که تازه زندگیاشان را شــروع کردهاند .به این گروهها معموال پیشــنهاد میکنم که با یک خانه کوچک یا آپارتمان (Small home or Condominium ) شروع کنند .ولی اگر بودجهاشان کمی بیشتر باشد به آنها پیشــنهاد میکنم که یک دوبلکس بخرند که بتوانند یک طبقهاش را اجاره دهند تا بیش از نیمی از هزینههایشــان را جايگزين كنند .مستاجری که به شــما اجاره میدهد در واقع هزینه بهره بانک و مالیات شــهرداری و مدرســه و حتــی بخشــی از هزینههای تعمیرات را میدهــد .میدانید که قســطهای ماهانه بانک دو قسمت اســت یکی اصل پول اســت و دیگری بهره پولی که بانک به شــما وام داده اســت. وقتی مستاجر داری یعنی بهره بانک را او برایت داده است .مثل اینکه شما با پول مستاجر برای خودت خانه خریدهای .بعد از 5سال صبر ،ســرمایه اولیه که برای خرید خانه گذاشتهاید به شما برگشته است .در ضمن که در این 5ســال قیمت خانه هم سالی 4تا 5درصد باال میرود. به کردیت شما هم کلی اضافه شده است و حاال میتوانید با آن
ارزش افزوده مالتان و این کردیت جدید ،حتی یک دوبلکس یا تریپلکس جدید فاینانس ()Finance کنید و این بار 2یا 3مستاجر جدید بیاورید که نه تنها هزینهها را پرداخت کنند بلکه ماهانه استفاده خوبی هم برایتان بماند. سر و کله زدن با مستاجرها ،تعمیرات خانهها ،این مشکالت را هم بگویید! درســت اســت ولی اینها همه راه دارد .میتوانید آپارتمان بگیرید که دردسرهایش کمتر از خانه است. من همیشــه به ســالمندان یا به زوجهای جوان یا کسانی که تازه وارد بازار کار شدهاند و هنوز آنقدر درآمد و حوصله ندارند که درگیر مســتاجر بشوند پیشنهاد میکنم که کاندو بخرند ولی نه آپارتمانی که کسی در آن زندگی میکند چون آن رشد خودش را کرده است .بلکه بیایند از کاندوهایی شروع کنند که هنوز نقشــه روی کاغذ است و پروژه تازه شروع به ساخت کرده است .چون سازنده ( )promoter
موضوع ماه
43 parnianmagazine.com August 2014 . No24
یا به قــول خودمان مقاطعهکارهــا اینجا روال کارشــان به این صورت است که باید اول زمین را بخرند و با پول خودشــان بسازند .بعد وقتی بانک دید که 50درصد خانهها پيشفروش شده است به سازنده وام میدهد .خریدار ما باید نزد چنین کسی برود .بهترین موقعش هم زمانی است که مقاطعهکار میخواهد ســاخت و ساز را شروع کند و خیلی به پول احتیاج دارد .میتوانید با او چانه بزنید و آپارتمان دو خوابهای که پایه قیمتش از 220هزار دالر شروع میشود را تا 210یا حتی 200هزار تا بخرید. وقتی هنوز آپارتمانها روی نقشه است؟! دقیقا .این بهترین زمانی است که میتوانید از فروشنده تخفیف یا امتیاز بگیرید .اگر مخصوصا مشاور مسکن خوبی کنارتان باشــد میتوانید در قرارداد دســت فروشنده را همه جور ببندید .اگر کاندوها ساخته شد دیگر حتی ده دالر هم به شما تخفیف نمیدهند چه برسد به ده هزار دالر! خوب با این قیمت آپارتمان و با توجه به پیشخرید بودن شــما باید 10درصد بــرای پیشخرید پول پرداخت کنید که میشود 22هزار دالر .نیمی از این پول را باید هنگام نوشتن قرارداد بدهید و نیمی را هم هنگام تحویل آپارتمان .وقتی پروژه بعد از یک تا دو سال تمام میشود و زمین به ساختمان تبدیل میشود، در جا 15درصد رشــد میکند .همان کاندوی 210 هزارتایی شما در پایان پروژه 240هزار دالر بها پیدا میکند .یعنی ده هزارتای شما 240هزارتا رشد کرده است! به نظر نمیآید ولی اینجوری است. اگر کالهبرداری باشد چه؟ یکی دو مورد شنیده شده که پولهــا را گرفتهاند ولی پروژه نیمهکاره تعطیل شده است! اینجاست که شــما به یک ایجنت خوب (مشاور مســکن) نیاز دارید که با او جلو بروید .البته که اگر تنها باشید و دو تا فرم هم جلویتان بگذارند و امضا کنید معلوم نیست که حتی به پول خودتان برسید چه
موضوع ماه
مرداد .1393شماره 24
44
parnianmagazine.com
برسد به خانه! ولی وقتی با ایجنت جلو میروید او مسئول است و چون باید روسفید از این ماجرا بیرون بیاید فرمولهایی را رعایت میکند که هم خود و هم شما را حمایت میکند .مثال ما یک بیمه داریم به نام بیمه خطای تخصصی ( )Professional Errorو اگر ایجنت شــما در جایی در کار شما اشتباه کند، این بیمه باید خســارت شما را پرداخت کند .حتی اگر صاحب پروژه ورشکست هم شود باز بیمه باید خسارت شما را پرداخت کند. ولی کاندوی نو مالیات نوسازی دارد. بله وقتی شما آپارتمان نو میخرید مالیات جداگانه دارد و شــما بايد مبلغی را به عنوان (GST ,QST ) پرداخت كنيــد که به بهای آن خانــه 210هزار دالریاتان اضافه میشــود .یعنی کاندوی شــما با مالیات حدود 250هزار دالر حساب میشود .دولت برای کمدرآمدها امتیازاتی قائل میشــود تا آنها را صاحبخانه کند .بانک هم به شــما بر مبنای 250 هزار تا وام میدهد .ولی تا شــش ماه بعد از خرید این مالیات به شــما برمیگردد .البته برای آپارتمانی که بین 200تا 300هــزار دالر قیمت دارد مالیاتی که به شــما برمیگردد با فرمول خاصی محاســبه میشــود .هرچه مبلغ به 200هزارتا نزدیکتر باشد مبلغ برگشــتی باالتر اســت .این امتیازی برای کم درآمدهاســت که خانههای نســبتا ارزان میخرند. برای خانههــای بزرگتر و گرانتر هم اصال چیزی برنمیگردد .اینجوری است که یک وقت حساب میکنید و میبینید که دوسوم سرمایه اولیه (Down )paymentبه شما برگشته است.
اینجا خانه خریدن آســان است ولــی نگهــداری و بازپرداخــت بدهیهایش سخت است
پس مشاور امالک را حتما الزم داریم؟ البته! امتیاز دیگر ایجنت این است که میتواند برای شــما چانه بزند .مثال بگویید این را نمیخواهم یا بهجای 5تکه لوازم آشــپزخانه که خودم دارم ،به من پول نقد بدهید و ...اینجوری کلید را تحویل میگیریــد و به آپارتمان نوســازی میروید که با ســی هزاردالر خریدهاید و تــا همین حاال نصف سرمایه اولیه به شما برگشته است .عالوه بر اینکه آپارتمان را 220هزار دالر خریدهاید و حاال 250 هزار تا شــده اســت .بعد هرچه در این آپارتمان بیشتر مینشــینید و همسايههاي بیشتری میآیند، محل آبادتر میشــود و به مرور ارزش آن بیشــتر میشود .بعد از یک سال میبینید همان کاندویی که با شما 210هزارتا قرارداد بستهاند االن به آخرین خریــدار 260تا 270هــزار دالر فروختهاند .این یعنی درعرض دو سال آپارتمان شما 40هزاردالر ســود برایتان آورده است .بعد از 5سال میتوانید بــا همین خانه ،یکــی دیگــر را فاینانس کنید و همینجوری دومی و سومی را بخرید .اینجوری خیلی از جوانهای کمدرآمد در عرض بیستسال توانستهاند با خرید و فروش کاندوهایی که در آن زندگی کردهاند برای خودشان پول بسازند. اگر مخصوصا مشــاور مسکن خوبی کنارتان باشد میتوانید در قرارداد دســت فروشنده را همه جور ببندید. ولی از سود بهدســت آمده یکچهارم مال دولت است. نه .به منزل مسکونی شما ( )Capital Gainمالیات برارزش افزوده تعلق نمیگیــرد .مگر چیزی برای اجاره داشــته باشید که فرق میکند .اگر هم مجبور شوید این مالیات را بدهید میتوانید تمام هزینههایي را که کردهاید حساب کنید .از هزینه مشاور مسکن گرفته تا تعمیرات خانه ،همه به شما برمیگردد. اینها برای مســکونی بود .حاال اگر بخواهیم چیزی
ما یــک بیمه داریم به نام بیمه خطای تخصصی ( )Professional Errorو اگر ایجنت شما در جایی در کار شما اشتباه کند ،این بیمه باید خسارت شما را پرداخت کند برای سرمایهگذاری بخریم چطور؟ سرمایهگذاری هم همین طور است که برای مسکونی حساب کردیم .فقط باید کمی دقت کنیم که مسایل کمتری برای تعمیرات یا مشــکالت مستاجر داشته باشــیم .خانههای نو این حسن را دارند که دیرتر به خرج میافتند ،شــارژ ماهانه کمی دارند و معموال همه وسایل و قطعاتشان تا 5سال گارانتی است ،در حالیکه خانههای سی-چهل ساله خرج دارند. در مورد مستاجر هم میتوان بیدردسرتر عمل کرد. مثال مــن االن در یک پروژه شــرکت دارم که در دراموند ویل است ،یکی از شهرهای بزرگ کبک در فاصله کمتر از یکســاعت از مونترال .ما در قرارداد همه مســئولیتها از تعمیرات گرفته تا پیدا کردن مستاجر و حتی واریز ماهانه اجاره به حساب مالک، همه را به گردن شــرکت مســئول و سازنده پروژه گذاشتهایم! چنین موقعیتهایی برای سرمایهگذاری مناسب است .مالک الزم نیست در سال حتی یکبار هم به آنجا برود .شــرکت خــودش همه را انجام میدهد. آقــای رفعتپناه راز موفقیت خودتــان را در چه میدانید؟ رشته اصلی من روانشناسی ((psycho educator است .من به کسانی که مشکالت روحی دارند کمک میکنم تا دوباره وارد جامعه شــوند .به کسانی که خودشان نمیتوانند به خود کمک کنند .فکر میکنم همین آشنایی با علم روانشناسی باعث شده که در برخورد با خریداران ،مستاجران و مالکها موفق باشم
و با آنها راه بیایم؛ جایی که یک برخورد ناشایســت یا یک جمله مثل اینکه« :شما اصال خریدار نیستی!» میتواند طرف مقابل را برنجاند و یک معامله را به هم بزند. برای کسانی که میخواهند وارد بازار مسکن شوند چه توصیهای دارید؟ من عقیدهام این اســت که اینجــا نگهداری پول فایدهای نــدارد .یهودیهای اینجا مثلی دارند که میگوید ».Cash is trash« :من سعی میکنم پول را به زمیــن و خانه تبدیل کنم تا ارزش آن بهروز باال بــرود .در حالی که همین پــول اگر در بانک بماند ساالنه از ارزش آن کم میشود .مثال من سال دوهزار و یک برای یکی از دوستان یک خانه سه طبقه خریدم به قیمت 250هزار دالر .تازه دوستم عجله کرد و خانه را 20هزارتا گران خرید .امسال 2014کــه خانه را دوباره فاینانس کرده که رویش وام بگیــرد ،بانک برایش 750هــزار دالر قیمت گذاشــته اســت .میدانیم که بانک معموال 20تا 30هزار دالر زیر قیمت بازار ارزشگذاری میکند. خوب این خانه در عرض 14سال نیم میلیون دالر بهره داده اســت و این در حالی است که سرمايه اصلی برای خريد اين ملك 50هزار دالربوده .حال خودتان حســاب كنيد چقدر سوددهی داشته .در حالیکــه اگر آن پول در بانک خوابیده بود فوقش 2درصد بهره میداد .من به همه هموطنان توصیه میکنم که سعی کنید بیشتر بخرید و کمتر بفروشید .من باور دارم که «وقتی میخرید به دســت آورده و ثروتمند ميشويد و وقتی میفروشید از دســت میدهیــد و فقیر میشوید» .اگر امروز دوست من بگوید که آن خانه 750 هــزار دالری تعمیرات دارد یا با مستاجرش مشکل دارد
و آن را بفروشــد بازنده اســت .مگر اینکه فورا بهجایش ملك با ارزشتر دیگری بخرد. و آخرین ســفارش برای کســانی که میخواهند خانهدار شوند؟ با بانک خوشحساب باشید .ما خودمان میگوییم آدم خوشحساب و خوشمعامله ،شریک مال مردم است. اگر میخواهید پیشــرفت کنید قســطهایتان را به موقع بدهید .اگر شــده شــب نان و پنیر بخورید اول قسط بانک را بدهید .بانکها مشتریان بدهکار خوشحساب را بیشتر از مشتریان پولدارشان دوست دارند .اصال بانک زمانی شــما را میشناسد که شما به او بدهکار باشــید .هر وامی را شده از بدهیهای کردیت تا وام دانشــجویی اگر مرتب پرداخت کنید بانک برایتان حساب باز میکند .از بدهکاری به بانک نترسید .منتها حواستان باشد که به قول خودمان پا را اندازه گلیم دراز کنید .باید لقمهای برداریم که بعد بتوانیــم قورتش بدهیم .بدهی را تا حدی زیاد کنیم که بتوانیم اقساطش را مرتب پرداخت کنیم .اینجا خانه خریدن آسان است ولی نگهداری و بازپرداخت بدهیهایش سخت است و با یک حرکت اشتباه مثل پرداخت نکردن یک قسط ماهیانه ممکن است همه چیز خراب شود. باید صبور باشید و با برنامهریزی و حسابشده عمل کنید .حتما موفق میشوید .
موضوع ماه
45 parnianmagazine.com August 2014 . No24
مراحل خرید خانه در کانادا- با تاکید بر روال جاری در کبک
نشاط تهرانی
Neshat Tehrani
روال خرید خانه در کشــور کانــادا با آن چه که در کشورمان ایران اتفاق میافتد بسیار متفاوت و شاید بهنوعی پیچیده اســت .هرچند اصول کلی رایج در
قسمت اول
خرید و فروش خانه در شهرها یا استانهای مختلف کانادا یکسان است اما جزئیات و مشخصات کار در هر شهر و استان کمی متفاوت است .در این مطلب تمرکز بیشتر بر روال جاری در کبک است. با این که منابع اطالعاتی بســیار زیادی برای خرید خانه وجود دارد و روشهای مختلفی مثل مراجعه به وبســایتها ،تبلیغات روزنامهها یا مجلهها و تبلیغات محلی نصب شده در فروشگاه یا کتابخانهها را میتوان برای یافتن خانه مورد اســتفاده قرار داد، اغلب مردم ترجیــح میدهند مراحل خرید خانه را با یک مشــاور یا Real Estate Agentبه انجام برسانند .این مشاور باید مشخصاتی داشته باشد که بحث جداگانهای میطلبد. در برخی موارد مشاور ملکی با شما یک قرارداد سه تا شــش ماهه امضا میکند و به این طریق به عنوان تنها مشاور رسمی شما به شما در یافتن خانه کمک میکند .بعضی اوقات نیز قراردادی بین خریدار خانه و مشاور امضا نمیشود اما معموال افراد در یک زمان با دو یا چند مشاور کار نمیکنند .نکته دیگر این که، شما به عنوان خریدار هزینهای بابت مشاورهای که دریافت میکنید نمیپردازید و هزینه مشــاوران یا همان کمیسیون را فروشنده خانه پرداخت میکند. فروش خانه نیز به همین شکل تابع مقرراتی است .هر خانهای که قراراست به فروش برسد تنها و تنها یک مشــاور(یا گروهی از مشاوران همکار) برای فروش دارد که رابط بین خریداران و مشاوران آنها و فروشنده اســت و هر بازدیدی باید با حضور یا هماهنگی و آگاهی او صورت گیرد .البته هستند کسانی که خانه خود را بدون واسطه به فروش میرسانند اما به دلیل پیچیدگی این کار و عواقبی که ممکن است در جریان
برای تازهواردین به کانادا بخصوص کســانی که هنوز قصد جدی برای خرید خانه ندارنــد Open House فرصتی است برای آشنایی با شرایط کلی خانهها موضوع ماه
مرداد .1393شماره 24
46
parnianmagazine.com
در برخی موارد مشــاور ملکی با شما یک قرارداد سه تا شش ماهه امضا میکند و به این طریق به عنوان تنها مشاور رسمی شما به شما در یافتن خانه کمک میکند معامله یا بعد از آن دامنگیر افراد شود میزان فروش بیواســطه خانهها به 0.1درصد خانههای در بازار هم نمیرسد .از این رو همیشه خریدار و فروشنده هریک با مشاور خود کار میکنند و تمام مذاکرات از طریق آنها انجام میشــود و طبق قانون ،خریدار و فروشــنده تا آخرین روز یعنــی روزی که خانه در محضر یا Notaryبه نام خریدار میشــود با یکدیگر تماسی نخواهند داشت. این مقــررات بخصوص بــرای تازهواردین کمی پیچیده و دســت و پاگیر به نظر میرســد اما در عمل فرایند خرید خانه را بسیار آسان و مشخص میکند به طــوری که تکلیف تمام افــراد اعم از خریدار ،فروشــنده و کســانی که رابط خریدار و فروشنده هستند و همه افرادی که در این زمینه کار میکنند مثل محضردار یا شرکتی که فروش خانه را بر عهده دارد کامال مشخص است ،تماس و در واقع درگیری طرفین به حداقل ممکن میرســد و دورزدن مشاوران و تبانی خریدار و فروشنده تقریبا غیرممکن است. آنچه در زیر میآید مراحل خرید خانه است. بازدید خانه اولین مرحله خرید خانه بازدید آن است (البته قبل از این مرحله باید درباره شــرایط مالی و اخذ وام اقدامات الزم انجام شده باشد ).وقتی خانهای برای فروش وارد بازار میشــود تابلویی در مقابل خانه نصب میشود که نام مشــاور ،نام شرکت مشاور امالک که مشــاور با آن همکاری میکند و شماره تماس روی آن ثبت شدهاســت .هم زمان با این کار اطالعات و عکسهای مربوط به خانه توسط
مشاور امالک فروشنده در وبسایت رسمی امالک کانادا یعنی mls.caثبت میشود .به این صورت شما خود یا با کمک مشاورتان میتوانید با مراجعه به این وبسایت اطالعات بیشتری در مورد خانه پیدا کنید .این وبسایت موتور جستجوی بسیار قوی و دقیقی دارد که با کمک آن میتوانید دامنه جستجوی خــود را محدود کنید و از اتالف وقت برای دیدن خانههایی که مناسب شما نیستند جلوگیری کنید. البته افرادی که عضو انجمن مشاوران امالک هستند چند روز زودتر از عموم مراجعان به وبســایت ،به اطالعات خانههای جدید دسترسی پیدا میکنند و میتوانند زودتر اقدام کنند. در هر حال برای بازدید خانه حتما الزم است با تعیین وقت مالقات از طریق مشــاوران به محل مراجعه کنید .درصورتی که فروشنده خانه بدون واسطه و به طور مستقیم خانه را به فروش برساند یک آگهی به همراه شــماره تلفن در جلوی در ورودی خانه قرار میدهد که میتوان با آن تماس گرفت .در این حالت دیگر اطالعات خانه در وبسایت قرارنخواهد گرفــت .در موقــع بازدید خانه ،شــما میتوانید اطالعات بیشــتری را از صاحبخانه (اگر حضور داشته باشد) یا مشــاور فروش خانه کسب کنید. مشاور موظف است هر نوع اطالعاتی که مربوط به خانه باشد مانند هزینه گرمایش ،مالیات ،مشکالت احتمالی خانه و پیشینه آن ،وضعیت بام و پنجرهها و حتی دلیل فروش خانه را در اختیار شما قراردهد. در شهر مونترال با توجه به سرمای هوا در زمستان در هنگام خرید خانههای مستقل وضعیت بام خانه و پنجرهها و سال آخرین تعویض آنها بسیار مهم است و حتما باید سوال شود.
بازدید اول خانه یک بازدید کلی اســت که شرایط و ظاهر خانه بررسی میشود و بازدید تخصصی و فنی یا Inspectionدر مراحل بعد اســت که در مورد آن توضیح خواهیم داد. : Open House/Visit libreروزها و ساعات خاصی از هفته (معموال یکشــنبه از ساعت 2تا 4 بعدازظهر) خانه برای دیدن عموم باز میشود .در چنین ساعاتی صاحبخانه اگر ساکن خانه باشد خانه را ترک میکند و آن را در اختیار مشاور خود قرار میدهد و تنها در چنین زمانی است که میتوان بدون قرار قبلی خانه را بازدید کرد .معموال تاریخ و ســاعت این نوع بازدید از یــک هفته قبل ،در آگهیهای آنالین ،به صورت تابلوهای تبلیغاتی در خیابانهای اطراف و یا سایر روشهای تبلیغ خانه، به اطالع همگان میرسد .برای تازهواردین به کانادا بخصوص کسانی که هنوز قصد جدی برای خرید خانه ندارند Open Houseفرصتی اســت برای آشــنایی با شرایط کلی خانهها و گرفتن اطالعات بیشتر برای روزی که آمادگی کافی برای خرید خانه فراهم شود. به کســانی که در جستجوی خانه مناسب هستند توصیه میشود در یک روز بیش از 4تا 5خانه را بازدید نکنند زیرا باعث سردرگمی در تصمیمگیری خواهدشــد .توصیه دیگر این است که خانه مورد توجه خود را در ساعات مختلف شبانه روز بازدید کنید تا بیشتر به شرایط آن واقف شوید. ادامه دارد... یادآوری :در اینجا منظور از خانه همان Propertyیا ملک است که شامل واحدهای ساختمانی یا آپارتمان یا انواع مختلف خانههای مستقل میشود .
موضوع ماه
47 parnianmagazine.com August 2014 . No24
اصالح فرهنگ دوستیابی: مفهوم «تور کردن» پونه وزیری
Pouneh Vaziri
برگردان :نادیا غیوری
Translator: Nadia Ghayouri
معموال هم وقتی با عبــارت «تور کردن» برخورد میکنیم ،حرف به گونهای است که در آن زنانی که توانستهاند چنین همسرانی برای خود پیدا کنند ،زنانی باهوش ،زیرک و الگو برای دیگران فرض میشوند نسل دوم
مرداد .1393شماره 24
48
parnianmagazine.com
یادآوری :متن انگلیسی این یادداشت پیشتر در این صفحات از شماره 23نشریه منتشر شده است. پیش از این نیز در مجله پرنیان به موضوع دوستیابی پرداخته شده است .من هم در شمارههای پیشین به موضوع آشــنایی و ارتباط عاطفی به شکلی که در فرهنگ ایرانی رایج است پرداختهام و درباره اینکه والدین مهاجــر غالبا چطور میتوانند ســنتهای قدیمی و غیرواقعی را در این زمینه به فرزندان خود تحمیل کنند ،صحبت کردهام .از آنجایی که اخیرا با جنبههایی از فرهنگ ایرانی آشنا شدهام که تاثیر بسیار مخربی بر ارتباط عاطفی افراد دارند ،حس میکنم که باید یک بار دیگر این موضوع را تحت واشکافی و بررسی قرار دهم .آنچه مورد نظر من است مفهوم یا ذهنیت «تور کردن» اســت که در واقع طرف مقابل، یک رابطه را به چشــم یک «شکار» میبیند .در این سن یعنی بیست سالگی ،بارها اتفاق افتاده که شنیدهام یکنفر بگوید که کس دیگری را به دام خود انداخته
یا تور کرده .دیگر کمکم از شــنیدن این عبارت که «هنوز کسی رو تور نکردی؟» احساس انزجار و تنفر به من دست میدهد. گرچه اصطالح تور کردن خیلی هم جدید نیست، اما با وضعیت این روزهای ایران بسیار تناسب دارد. از یکسو سن جمعیت سالخورده در ایران در حال افزایش اســت و از سوی دیگر جمعیت عظیمی از جوانان در فاصله ســنی 20تا 30ســال قرار دارند که در فرهنگ ایرانی به ســن ازدواج رســیده تلقی میشــوند .اگرچه این روزها مشکالت اجتماعی و اقتصادی ایران سبب شده تا بسیاری از مردان تجرد را بر تاهل ترجیح دهند .هزینههای باالی ازدواج و فضای نامناسب بازار کار در ایران هم میتواند انگیزه ازدواج را از خیلیها ســلب کند .این موضوع برای زنان که طبق عرف باید تا زمان ازدواجشان در خانه پدری بمانند شرایط دشواری را ایجاد میکند .نتیجه این میشــود که بین زنان رقابتی سخت برای یافتن
همسر مناسب درمیگیرد که بهترین آنها هم کسانی نیستند جز دکترها ،دندانپزشکها یا مهندسان .معموال هم وقتی با عبارت «تور کــردن» برخورد میکنیم، حرف به گونهای است که در آن زنانی که توانستهاند چنین همسرانی برای خود پیدا کنند ،زنانی باهوش، زیرک و الگو برای دیگران فرض میشوند .پس واقعا اشکال استفاده از این عبارت چیست؟ منظورم این است که اغلب خانمها آشنا شدن و ارتباط با یک فرد دارای موقعیت خوب را خیلی هم میپسندند .مشکل اصلی در استفاده مدام از این عبارت است که آن را به بخشی جدانشدنی از فرهنگ فارسی تبدیل کرده است و در واقع مشکل از طرز تفکری است که این عبارت آن را ترویج و در نتیجه تشویق میکند .این ذهنیت که مردان اساسا عالقهای به ازدواج و رابطه با یک فرد مشخص ندارند و این ما زنان هستیم که باید با استفاده از روشهای زیرکانه و اغواگرانه آنها را بــه دام یک رابطه بیندازیــم و در نهایت وادار به ازدواجشان کنیم. گرچه که این عبارت را مردان هم میتوانند در رابطه با زنان به کار ببرند اما تمرکز من بیشتر به آن زمانی است که زنان این عبارت را استفاده میکنند که ظاهرا به دلیل چیزی که در جامعه ایران به «کمبود شوهر» معروف است ،در ایران رایجتر است .همانطور که ماهیها شــنا میکنند و بهطور غریزی و بدون فکر خــود را با الگوی جمع هماهنگ میکنند ،تا زمانی که به تور صیاد بیفتند یا صید یک ماهی دیگر شوند، استفاده بیحد از این عبارت هم سبب شده تا این فکر کامال جا بیفتد که زنان باید برای «به دام انداختن» یک همسر مناسب ،ابزار و حقههای الزم را به کار بگیرند. و از ســوی دیگر هم این تفکر را تقویت میکند که مردان طبیعتا عالقهای به ارتباط ندارند و آنها هم که ازدواج کردهاند به دام افتاده و ناچار بودهاند .اجحاف در مورد زنان در ایران نیازی به اشاره ندارد؛ آنها حق ندارند بدون اجازه یک عضو مذکر خانواده از کشور خارج شــوند و یا حتی به تنهایی در جاهایی مثل ی آخر. هتلها اقامت کنند و ال البته در کانادا -کشــوری که همواره در تالش بوده تا تساوی بین زن و مرد را عملی کند -ادامه استفاده از این عبارت در جامعه ایرانیان بسیار زیانبار است زیرا همچنــان بر این تفکر صحه میگذارد که زنان بهخودی خود و آنقدرهــا که باید خوب و مقتدر نیســتند و برای داشــتن یک زندگی خوب حتما باید همســر خوبی داشته باشند .به همین دلیل هم زنانی که بتوانند با چنین مردی ارتباط داشته یا با او
ازدواج کنند ،نه تنها خوشبخت محسوب میشوند بلکه برای مقید ساختن چنین مردی در بند ازدواج، بسیار هم زیرک به حساب میآیند .البته در کشوری مثل کانادا هم هنوز موضوع اجحاف به زنان صد در صد برطرف نشده است و همچنان در مواردی چون دستمزدهای پایینتر برای زنان در مشاغل آکادمیک و علمی ،این امر به چشم میخورد .در حقیقت حتی بیرون از محدوده مشاغل آکادمیک و علمی،در سال 2013متوســط درآمد هفتگی برای زنان شاغل در مشاغل تماموقت 706دالر بوده در حالیکه این رقم برای مردان 860دالر بوده است .این حقایق زمانی که با فرهنگ رایج در مــورد ارتباط عاطفی زنان و مردان در کنار هم قرار بگیرند ،نتیجهای جز این به بار نخواهند آورد که یک زن همانقدری خوب است که شوهرش خوب است. و نکته پایانی هم اینکه به نظرم بهتر است این عبارت را به کل کنار بگذاریــم .تنها هدف من این بود که مشــخص کنم چرا اســتفاده مدام از عبارت «تور کردن» باعث آزارم میشــود و به برخی از دالئل آن اشاره کنم .برای کسانی هم که میخواهند بدانند آیا شخصا موفق شدهام کسی را برای خودم تور کنم یا نه ،باید بگویم که مردی که دوست داشته باشد «تور شود و به دام بیفتد» ،اصال مرد من نیست .
البته در کانادا...ادامه استفاده از این عبارت در جامعه ایرانیان بســیار زیانبار است زیرا همچنان بر این تفکــر صحه میگذارد که زنان بهخودی خــود و آنقدرها که باید خوب و مقتدر نیستند
نسل دوم
49 parnianmagazine.com August 2014 . No24
عکس تزئینی است
من مریمم و این داستان من است
دوست دارم از الکم بیرون بیایم! پیش از داستان
میترا روشن
Mitra Roshan
قصه من
مرداد .1393شماره 24
50
parnianmagazine.com
با ســام و خسته نباشــید خدمت دستاندرکاران نشریه پرنیان .داســتان پرستار تازهوارد را خواندم و تصمیم گرفتم برای شما بنویسم ،هم داستان خودم را و هــم جوابــی به درد دل با آقای پرســتار را .از ایشان و شما تشــکر میکنم که با چاپ آن مطلب ذهن مرا نسبت به شرایط زندگی یکی از انسانیترین مشــاغل چه در اینجا و چه در ایران روشن کردید. این بار اگر به ایران برگردم بیشــتر ســعی میکنم قدردان زحمات این عزیزان باشــم .درضمن ایشان از مشــکالت تطبیق مدارک پرستارهای باتجربه در کانادا گفته بودند .میدانم که برای رشــتههای دیگر هم کم و بیش همین اســت .ولی کسانی مثل ایشان که عالوه بر ایران چند ســال در امارات هم مشغول حرفه پرستاری بودند ،سرشار از تجربیاتی هستند که اگر کانالی برای مطرحشــدن داشته باشند میتوانند
تأثیرگذار هم باشند ،مثال چرا انجمن پرستاران مهاجر را تاسیس نکنند که حرفشان را راحتتر میتوانند به گوش سیاستگذاران برسانند .و از بقیه ملیتها (نشنالیتیها) هم عضو بگیرند .همانطور که میدانیم برای تغییر در یک سیســتم ،باید سیستماتیک عمل کنیــم .البته زحمت شــکلگیری چنین انجمنی بر دوش تعدادی افراد مســئول و دلسوزاست ،در این صورت بیشتر امید مطرحشدن و پاسخگرفتن برای چنین مســئله مهمی میرود .در ضمن ما مهاجران هم باید قوانین بازی در ایــن جامعه را یاد بگیریم و سعی کنیم تعداد سالهای منفعالنه خود را کمتر کنیم و بر مشکل اعتماد بهنفسمان هر چه زودتر غلبه کنیم .به نظر من بهترین روش ،تبادل تجربهها و کار گروهی اســت ،عالوه براینکه مقایسه دو جامعه از دیــد مهاجرین به آنها این امکان را میدهد که دید بهتری به زندگــی در هریک از آنها پیدا کنند :کمتر غر بزنند و انتقاد کنند و در کنار هر مشکلی راه حل را ببینند .تجربهای که از چند ســال گذشته و حالت انفعال میتوانم با دوست عزیز شریک شوم این است که هرچه روی مهارت زبانمان بیشتر سرمایهگذاری کنیم بهره بیشتری خواهیم برد وهمینطور کارهای داوطلبانه ( )benevolدر رشته تخصصی خودمان، پروســه انتظار و انفعال و تطبیق با محیط جدید را کوتاهتر خواهد کرد و مــا را به هدفمان نزدیکتر. تجربــه یکــی دو کار داوطلبانــه در رزومه کاری میتواند مصمم بودن ما را ثابت کند ،به این ترتیب بر کمبود اعتماد بهنفس در حین مصاحبه کاری هم غلبه میکنیم .خالصه از درد دل دوست پرستارمان و اینکه تصمیم راسخ گرفته که نگذارد رؤیاهایش بمیرد کلی انرژی گرفتم. و اما داستان من:
من سال ۲۰۰۹از طریق اسپانسری همسرم به کانادا آمدم و به مدت 5سال در اتاوا زندگی کردم .حاصل ازدواج عاشقانه و عاقالنه ما شد دوستی ،شراکت و همراهی بیوقفه در تمام امور زندگی از آشپزی گرفته تا انجام پروژههای کالسی و اجرای تئاتر ،و صد البته یک دختر کوچولوی نازنین که وجودش را هدیهای آسمانی میدانیم و خندههایش تمام دنیا را به رویمان میخنداند. من در خانوادهای کامال مذهبی در تبریز به دنیا آمدم و تمام فراز و نشیبهای گذر یک خانواده از مذهبی ســنتی به مذهبی روشنفکر راتجربه کردم؛ البته اگر بشود اصال این دو کلمه متضاد را کنار هم قرار داد. مثال سه سال از بهترین سالهای زندگیام را تست
عربی و زیستشناســی زدم تا امتیاز قبول شدن در داروســازی در شــهر زادگاهم را کسب کنم چون خانوادهام اجازه تحصیل در شهر دیگر را نمیدادند. حتی انتخاب رشته داروسازی هم به خاطر آنها بود که آرزو داشــتند دکتر شوم! مادرم که خود به خاطر باورهای متحجرانه پدربزرگم حســرت خواندن و نوشتن را به دل داشــت میخواست فرزندانش تا درجه دکترا درس بخوانند .بعد هم مرا مجبور کردند برای همیشــه ازعالیق و رؤیاهایم که هنر ،نقاشی و ادبیات بود دســت بردارم .باالخره به جای رشته مورد نظر خانواده ،برای رشته مدیریت بازرگانی شهر خودمان تبریز امتیاز آوردم .درس خواندم و لیسانس گرفتم .بعد ازفارغالتحصیلشــدن بــا وجود اینکه چندین شغل خوب یافتم پدرم برای هیچ کدام به من اجازه کار نداد .البته تصمیمگیرنده جزییات زندگی من فقط پدر و مادرم نبودند بلکه خالهها و داییها هم نقش مهمی داشتند .رفت وآمدهای بیش از اندازه و دخیل کردن دیگران در تصمیمگیریهای بسیار مهم مثل ازدواج ،انتخاب شغل و رشته تحصیلی ،روز به روز مرا از آن زندگی قبیلهای خستهتر و سرخوردهتر میکرد .هیچوقت نفهمیدم اگر برادرم به جای رشته کامپیوتر در رشته مورد عالقه خود یعنی فیزیک ادامه تحصیل مــیداد ،چه تاثیری در سرنوشــت داییام داشت که آنقدر مشفقانه و سرسختانه سرنوشت او را هم تغییر داد .ســهم او از فیزیک شد دهها جعبه کتاب فیزیک توی انبار خانه پدریاش و ســهم من هم از نقاشی شد چشم چشم دو ابرو کشیدن برای دخترم ،یا طرحی از یک تابلو در ذهنم از له شــدن یک زنبق وحشی زیر پوتین روی یک آسفالت داغ. شــعار پدر حرفشنوی بود و اینکه اگر گفتم بمیر باید بمیرید و شــعار مادر فاصله با جنس مخالف بود و احترام به بزرگترها ،رفتار متشخص و باادب. خانواده همه سعیاشــان را کردند که از ما خواهر و برادرها انسانهایی قانع و بیخطر بسازند .نتیجهاش هم ظاهرســازیهای ما بود و جستجوی روزنهای برای آزادیهای یواشــکی .درست مثل آنچه که در ســطح بزرگتر جامعه ایران جریان داشت و مردم صغیرفرضشده ایران با هزار ترفند و ابتکار ،دور از چشم کنترلها دنبال راهی برای پیدا کردن نیازهای اولیه خود بودند .اگرچه گاهی هم پنهانکاریهای ما برمال میشــد و مثال معلوم میشد که برادرم 5سال اســت که دوست دختر داشته است که گویی زلزله آمده بود .یا از آن بدتر وضع من بود وقتی دریافتند که من از چهارسال گذشته فقط در کالسهای درسی شرکت نمیکردم بلکه عضو انجمن زنان هم بودهام.
در آن جامعه امکان نداشت بدون دروغ و بازیگری بتوانــی برای خودت و دغدغههایت وقت بگذاری. شاید هم برای همین محدودیتها بود که بیشتر از حاال فعال بودم .االن میبینم آنموقع که برای جلسات ماهانهامان از پارکینگ خانهها اســتفاده میکردیم با وجــود ترس و لرزها و بحثها ،برای کوچکترین خواستهها ،چقدر انگیزه داشتم و برای ساختن دنیای بهتر ،چقدر آرمانخواه بودم و روحیه جنگجویی و انتقادی داشتم؛ برعکس حاال در کانادا که با همه چیز میسازم و به حداقلها قناعت میکنم. همانطور که جامعه ایران ملغمه پیچیدهای است از چندگانگیهای فرهنگی ،اجتماعی و اعتقادی و در حال گذر از سنت به مدرنیته ،من هم در خانوادهای چشــم و گوشم باز شــد که در آن افراد با تفکرات و اعتقادات کامال متضاد به صورت قبیلهای در کنار هم زندگی میکردند .میگویم قبیلهای چون فقط در افــراد یک قبیله میتوان آنهمه تعصب را دید؛ مثال پدربزرگم یک مذهبی تند مخالف انقالب و دامادش مدافع شــاه بود ،یکی از داییهایم هشــت سال در جبهه برای حکومت میجنگید و دایی دیگرم زندانی سیاســی محکوم به اعدام بــود .هر کدام با بحث و جدل میخواستند تفکر و نظر خودشان را بر دیگری تحمیل کنند و به زعم خودشــان زندگی اخروی و دنیوی او را از نابود شــدن نجات دهند .یک جبهه بسیار قوی متشــکل از زنان خانواده هم بود که به خاطر وابستگیهای عاطفیاشان میخواستند به هر شــکل ممکن اتحاد خانواده و رفت و آمدهایشان را حفظ کنند .این تضادهــا و دعواها از یک طرف شــادیهای کودکانهامان را میگرفــت اما از طرف دیگر بذر جهانبینی کامال متفاوتی را در ما میکاشت که شبیه هیچکدام از این جبههها نبود و بعدها همه ما بچهها را به یک نســبیگرایی اخالقمدار رساند، به یک نــوع بیتعصبی که هــر چهارچوبی حتی بدیهیتریــن را برایمان قابل تجدیــد نظر میکرد. خوشحالم که نسل من و نسل بعد از من هیچ کدام شبیه آنها فکر نمیکنند. البته نباید وجوه مثبت آن زندگی سنتی را هم منکر شــد که خیلی چیزها به من آموخته اســت .از یاد گرفتن اصول آشپزی و خانهداری تا برآمدن از عهده شرایط سخت .برای مثال من مهره اصلی پدرم برای برگزاری مهمانیهای بیش از صد نفر او بودم ،آنهم با امکانات یک آشپزخانه معمولی! هر چند خاطــرات تلخی هم داشــتهام مثل ترور شخصیت شــدن به خاطر آرایش یا برداشتن چند موی ابرو یا اجبار در عقاید مذهبی .یادم هست
سه ســال از بهترین سالهای زندگیام را تست عربی و زیستشناســی زدم تا امتیاز قبول شدن در داروسازی در شهر زادگاهم را کســب کنم چون خانــوادهام اجازه تحصیل در شهر دیگر را نمیدادند
قصه من
51 parnianmagazine.com August 2014 . No24
این تضادهــا و دعواها از یک طرف شادیهایکودکانهامانرامیگرفت اما از طرف دیگر بذر جهانبینی کامال متفاوتی را در ما میکاشت که شبیه هیچکدام از این جبههها نبود
قصه من
مرداد .1393شماره 24
52
parnianmagazine.com
وقتی قبیلهای به سفر حج رفتیم من دنیای خودم را داشــتم آنها هم دنیای خودشــان را و من برای خصوصیترین کارها مثل درد دل با خدای خودم هم باید زجر میکشیدم. فضای بسته سیاســی ،اجتماعی و فرهنگی بعد از ریاست جمهوری خاتمی ،باعث بسته شدنNGO ها و خانه جوان شهرمان شد و تنها باریکه امیدی که من و امثال من برای تخلیه کردن احساساتمان داشتیم را خشکاند .یادم هست مثل یک کوه آتشفشان بودم که هرلحظه بیم انفجارش میرفت ،آماده یک جنگ تمام عیار بودم...درست در میان چنین شرایطی بود که برایم موضوع ازدواج اتفاق افتاد .زمانی که حتی فکرش را هم نمیکردم ،در عرض یک ســال سر از یک کشــور آزاد و دموکرات مثل کانــادا در آوردم. جایی که برای اولین بار توانستم یک زندگی بدون استرس را تجربه کنم .اینجا به شکلی باورنکردنی از لحاظ روحی در آرامش هستم .دیگر الزم نیست به کسی التماس کنم که به حرفم گوش کند .االن وقتی دوستانم از ایران میپرسند کجا را بیشتر برای زندگی میپسندی برایشــان میگویم که زندگی در هرجا نوعی مبارزه است .ایران با اقتدارگرایی و اینجا هم با یک سیستم سرمایهداری که انسانها را به ماشینی برای کار و پرداخت مالیات تبدیل میکند. گاهی به خودم تشر میزنم که در کشوری مثل کانادا که از لحاظ رفاهی و شــاد زیستن رتبه پنجم دنیا را دارد باید باالخره راه و رسم شاد زندگی کردن را پیدا کنم ،حتی اگر شــده به خاطر دخترم که اینجا متولد شده است .هر چند خیلی دلم برای آرمانهایم تنگ شده و از اینکه آرزوهایم کوچک وکوچکتر میشود ودنیایم محدودتر ،دلگیرم .در ایران به هر چه بهتر شدن جامعهام وحتی کره زمین میاندیشیدم ،اینجا فقط به خانواده سه نفریامان .انگیزهام برای ساختن دنیای بهتر فعال در جدا کردن با دقت آشغالها از مواد بازیافتی خالصه شده است. دوســتان بســیار خوبی را از دست دادهام که شــانس جایگزین کردنشان را نداشــتهام ،اگر هم با هــم تماس داشته باشیم دیگر همدیگــر را درک نمیکنیم چون واقعا در دو دنیای متفاوت زندگی میکنیم .در
عوض فکر و اعصابم از خیلی چیزهای دیگر راحت اســت .امنیتی که به عنوان یک زن احساس میکنم برایم خیلی باارزش است ،اینجا به عنوان یک زن و مادر خیلی وقتها به بودن در کانادا بالیدم :وقتی برگه رضایــت به عمل جراحی بدن خودم را خودم امضا کردم ،وقتی اولین حق را برای انتخاب اســم فرزندم داشتم ،وقتی برای دختر کوچولویم پاسپورت جداگانه گرفتم ،یا هر فرمی که به عنوان مادر حق داشتم زیرش را امضا کنم .در اینجا پنج سال زندگی و کار و درس را بدون هیچ خاطره تعرضی به حریم شــخصیام گذراندهام .شــاید برای همینهاست که اول جوالی هر سال مست از این احساس زیبا توی خیابانهای اطراف پارلمان اتاوا تا صبح جیغ کشیدم ،رقصیدم و از فرط خوشحالی گریستم... اگر ایران بودم مســلما جزو اکثریتی نبودم که برای داشــتن بیشتر به هر قیمتی گوی ســبقت را از هم میربایند ولی مطمئنا از آسیب آنها هم در امان نبودم، ولی امکان هم نداشــت که در یک بوتیک لباس یا اغذیه فروشــی برای مخارج زندگی و تحصیل کار کنم .فکر میکنم بد نیست اگر مصرفگرایی ،اسراف و تجملگرایــی ایرانیام با اندکــی صرفهجویی و قناعت کانادایی تعدیل شود. فکر میکنم دید من که با ازدواج به کانادا آمدهام با دید کسی که صرفا تصمیم به مهاجرت میگیرد و چند ســال منتظر میماند و هزینه میکند فرق دارد .برای من زندگی در کانادا مثل دعوت شــدن به خانه یک آشنای کانادایی است .انتظاری برای پذیرایی نداریم و تعارفی هم در کار نیست ،صاحبخانه اول همه خانه را نشانت میدهد و بعد در یخچال را باز میکند که توضیح دهد همه چیز هست و اگر خواستیم میتوانیم خودمان غذا درســت کنیم و بخوریــم .اینجا خود کاناداییها ترجیح میدهند که با هم فیلمی ببینند و قهوهای بخورند و پیتزا سفارش دهند ،ولی من ترجیح میدهم با همان چیزهایی که در یخچال هست یک میز کامل از غذاهایی که با مذاق هر دو ملیت سازگار هست بچینم .با شــناختی که از خودم دارم میدانم اسباب زحمت او نمیشــوم ،حتی پیشنهاد میکنم شوی مورد عالقهاش را راحت تماشا کند یا با سگش بازی کند ،میدانم چنان از غذاها خوشش میآید که با کمال میل ظرفها را بشــورد و جمع و جور کند. اینطوری بیشتر از بودن در آن خانه لذت میبرم .او هم مطمئنا اصرار میکند که یکشنبه بعد هم دوباره بــه دیدنش بروم .اینطوری خیلی زودتر میتوانم با او نقاط مشترک پیدا کنم و حتی شاد باشم ،خجالت یا مالحظه را کنار بگذارم و مرز بین صاحبخانه و
مهمان را به راحتی از میان بردارم .حتی تصور اینکه در این کشور روزی احساس صاحبخانه بودن (و نه مهمان بودن) را تجربه کنم خیلی به من انرژی میدهد. من و کانادا این احساس زیبا را به هم بدهکاریم .من احســاس موقت و مهمان بودن را دوســت ندارم و یــا تندادن به یک زندگــی از روی ناچاری که تنها دلخوشیام در آن داشتن یک پاسپورت کانادایی باشد. این وضع درست مثل این است که با کفش پاشنه بلند و شکمبند سفت و لباس تنگ ،در یک مهمانی معذب نشسته باشی! حتی چند ساعتش هم آزاردهنده است چه برسد که مجبور باشی چند سال در این وضعیت سر کنی! گفتم که ابتدا رشــته تحصیلیام را خیلی دوســت نداشتم ولی وقتی برای فوق لیسانس در کانادا رشته مدیریت پروژه را خواندم خیلی به آن عالقهمند شدم. مدیریت پروژه رشتهای کاربردی و بسیار مفید است. کار پروژه یک کار تیمی است .هر پروژه مثل قطعات پازل است که در کنار هم مینشینند تا با هماهنگی برنامهای را به اجرا برســانند .هرکس مســئول یک قسمت است .متاسفانه ایران عزیز ما در دانش پروژه خیلی ضعیف اســت .مثل کانادا نیست که هرکاری بر اســاس پروژه انجام شود .این باعث اتالف وقت و هزینه میشــود .در ایران با عوض شدن هر مدیر، پروژهها نیمهتمام رها میشــوند و سرمایههای ملی هدر میرود .اینجا هم مدیریت پروژه رشــته مورد نیازی است .من االن چون در مرحله نوشتن پایاننامه هستم هنوز به صورت جدی دنبال کار نگشتم .یکی از آرزوهای من و همسرم تجربه کار کانادایی در این رشته است تا بعد بتوانیم دانش پروژه را به ایران ببریم و این رشته را در دانشگاههای ایران تاسیس و تدریس کنیم .خیلی حرفها میشود در مورد وجه کاربردی این رشته زد ،مثال اینکه توانایی مدیریت پروژهها، یکی از مهارتهای ضروری برای انجام یک کار چند مرحلهای است .چیزی که هر روز در زندگی و کار روزانهامان با آن سروکارداریم ،هرچیزی را میتوان بصورت پروژه دید .مثال در لباسفروشــی که کار میکردم تبدیل فردی که از در مغازه وارد میشد به یک خریدار خوب ،برایم یک پروژه بود .به نظر من یکی از رکنهای اساسی مدیریت پروژه ،قوی بودن ی مورد است .اگر میخواهیم به اهداف شغلی و مال ت را به باالترین حد نظرمان برسیم ،باید این مهار ممکن برسانیم ،چون راهی برای چند برابر کردن تواناییها و نتایج است .مدیریت پروژه ،هنری است که مســتلزم تفکر و آیندهنگری است .هر پروژه با تعریف دقیق ما از خواســته خود آغاز میشود .بعد
عکس تزئینی است
چگونگی پایان ایــدهآل کار را تصور میکنیم .برای یــک بازده ایدهآل در اجرای هر پروژه باید از هدف شروع کنیم و به عقب برگردیم ....چیز جالبی که من و همسرم از این رشته یاد گرفتیم این است که معموال یک قلم و کاغذ برمیداریم و افکارمان را مینویسیم. فهرستهای اصلی و همچنین فهرستهای فرعی تهیــه میکنیم ،تمام جزئیات یــک پروژه را تحلیل میکنیم .درباره تمام مراحل کار فکر میکنیم .با این روش تا حاال باعث کلی صرفهجویی در ســرمایه و زمان شــدهایم .چون افراد معموال به روش پاسخ و واکنش کار میکنند که منجر به تصمیمات عجوالنه و رها کردن کار در نیمه راه میشود.... یادم اســت ده سال پیش با برادرهایم سرنوشت هر کداممــان را روی کاغذی نوشــتیم و زیر یکی از کاشــیهای اتاق من قایم کردیم تا وقتی پیر شدیم به سراغش برویم .آن زمان میخواستیم از چگونگی جبر و اختیار انسان ســر در بیاوریم ،من آرزوهایم را برای زندگی شخصیام نوشته بودم« :یک شریک زندگــی خوب ،یک دختر نــاز و یک خانه زیبا در کنار آب که آخــر هفتهها در آن مهمانیهای هنری برگزار کنم و دوستان و آشنایان را دعوت کنم ».آخر من عاشق آشــپزی و چیدن یک میز پر از غذاهای رنگارنگ و خوشــمزه برای دوستانم هستم .برای شــغل و دغدغههای درونیام هــم خیلی خالصه نوشته بودم« :محقق ،مدرس ،مترجم و یا نویسنده». تاکنون به اصلیترین خواســتههایم رسیدهام .برای بقیه رویاهایم ،که همیشه در من نفس میکشند ،هم تالش میکنم .فکر میکنم در کانادا بتوانم یکی یکی آنها را عملی کنم.
انگیــزهام برای ســاختن دنیای بهتر فعــا در جدا کردن با دقت آشغالها از مواد بازیافتی خالصه شده است برای مــن زندگی در کانادا مثل دعوت شدن به خانه یک آشنای کانادایی اســت .انتظاری برای پذیرایی نداریم و تعارفی هم در کار نیست
قصه من
53 parnianmagazine.com August 2014 . No24
بهروز صادقی Behroz Sadeghi
نگاه کاریکاتوریست
55 parnianmagazine.com August 2014 . No24
نسخهای از این مطلب پیشتر در نشریه سینمایی 24منتشر شده است
دشواریهای همدلی با پیامآور عذاب نوح Noah نویسنده و کارگردان :درن آرنوفسکی بازیگران :راسل کرو ،جنیفر کانلی ،اما واتسن، آنتونیهاپکینز زمان توزیع 29 :جوالی داســتان :قصه نوح نبی از نــوادگان آدم که در رویاهای صادقهاش جهان را غرق در میان آبها میبیند و درمییابد که باید کشتی عظیمی برای نجات حیوانات و گیاهان بســازد؛ کشتیای که انسانها جایی در میانش ندارند.
برای نسلهایی متاخرتر بهویژه در کشورهای غربی که جنگها و دشــواریهای پیشــین فقط خاطــرهای در کتابهای تاریخ است ،چنان سطحی از خشونت کــه در داســتانهای پیامبرانی چون صالح ،لوط یــا نوح بیان میشود بســیار مناقشــهبرانگیز مینماید
فرهنگ ،هنر و سرگرمی
مرداد .1393شماره 24
56
parnianmagazine.com
در سالی که پیامبران ،مهمترین شخصیتهای سینمای سال محسوب میشوند یکی از کارگردانان متفکر و متفاوت سینمای امروز برای بازتعریف و بازتفسیر بزرگترین عذاب الهی به روایت کتب مقدس تالش نسبتا موفقیتآمیزی کرده است. آرنوفســکی با انتخاب این داستان و این شخصیت دست به ریســک بســیار بزرگی زده است .قصه نوح نبی یکی از پرمناقشهترین و بحثبرانگیزترین داستانهای مذهبی است و سالهاست که مشاجرت شــدیدی میان عالمان علوم طبیعی و باورمندان و عالمان ادیــان توحیدی در مورد میــزان واقعی یا سمبولیک بودن آن و اینکه اصوال چنین سیلی آمده یا چنین کشتیای میتواند وجود داشته باشد درگرفته و همچنان ادامه دارد .به همین دلیل دســت گرفتن چنین قصهای بــرای تولید فیلم در دهه دوم از قرن بیســت و یکم که علم و محصول آن ،تکنولوژی به خدای جدیدی در میان جوامع انسانی تبدیل شده و
نظریه تکامل مبنای هر بحث علمی مرتبــط با تنوع و انقــراض گونهها محسوب میشود کاری دشوار ،اگر نگوییم غیرممکن است. امــا وجــه دشــوارتر آن قصه خود موضوع «عذاب است» که توجیه آن در زمانه حاضر میتوانــد در مورد همه پیامبران امر دشــواری باشد و در مــورد نوح ،به دلیــل عظمت و گستردگی آن دشوارتر .در این قصه ما با پیامبری روبهرو هستیم که به نقل از داستانهای دینی سالهای بسیاری طوالنی وقت صرف ساخت کشت ی میکند در حالیکــه میداند که این کاال ،نشانهای بر پایان بسیار دردآلود دیگران ،دیگر انسانهاست .باز توجه داشته باشید که ما حتی در نیمه قرن بیستم نیستیم که عموم بشر با توجه به تجربه جنگهای بزرگ جهانی و شیوع انواع بیماریهای مرگآفرین، وقــوع عذاب را به عنوان عاملــی برای مجازات یا اجرای عدالت در مورد بشــر شــرور به عنوان یک حقیقت غیرقابع نقــض و تردید میپذیرفت؛ ما در عصر حقوق اساســی و حقوق بشر و نفی هر گونه اعمال خشــونت بهویژه نســبت به کودکان و زنان بیپناه هستیم .برای نســلهایی متاخرتر بهویژه در کشورهای غربی که جنگها و دشواریهای پیشین فقط خاطــرهای در کتابهای تاریخ اســت ،چنان سطحی از خشونت که در داستانهای پیامبرانی چون صالح ،لوط یا نوح بیان میشود بسیار مناقشهبرانگیز مینمایــد .اینها را میگویم تــا توضیح دهم چنین داستانی در حال حاضر بهویژه در جهان غرب برای کسی چون آرنوفسکی که از موضعی همدالنه سراغ نوح رفته چقدر دشوارتر بوده بهویژه که نوحی که او تصویــر میکند در واقع پیامی به غیر از عذاب الهی دریافت نمیکند و همه ماموریتش به ســاخت آن کشتی و تالش برای محو نژاد بشر از روی زمین به
شاید این یک تصادف بوده که راسل کرو و جنیفر کانلی ،که پیشتر در «ذهن زیبا» همبازی بودند ،اینجــا باز در نقشهایی نسبتا مشابه قرار بگیرند دلیل خونریزیها و فسادهایی که برپا کرده خالصه میشود. آرنوفسکی همه اینها را میدانسته است؛ میدانسته که یک قصه پیامبران به شیوهای که در دهههای 60-40 در فیلمهای تاریخی-مذهبی هالیوودی مرسوم بود (و تفاوت ژانری زیادی مثال با نمونههای درام تاریخی مربوط به روم باستان نداشت) با آن فضاهای لوکس و اغراقآمیز و قصههای رومانتیک تصویر نمیکند. میدانسته باورمندان که فشــار مخالفان و انتقادات ملحدین و دانشمندان الییک بر آنها بسیار بیشتر شده، امروز با حساسیتی چند برابر 5دهه پیش لحظه لحظه فیلمش را با کتاب مقدس و کتب مرتبط با آن مقایسه کرده و از کوچکترین اختالفی نخواهند گذشت و از نوح ،انتظار نسخهای شبیه به همین فیلم «پسر خدا» که در اولین ماههای ســال 2014روی پرده رفت یا در هنرمندانهترین حالت ،یک The Passion of the Christمل گیبسونی را میپسندند .او همچنین میدانسته که دانشمندان الییک ،جوانان کماعتقاد و منتقــدان ادیان ماهها قبل از اکران فیلم خود را برای نقد و یا حتی تمســخر همه ابعاد این داستان آماده کردهاند؛ میدانسته بدون نگاهی تازه به این روایت چند هزار ساله ،فیلم جذابی نخواهد ساخت و...او ریسک بزرگی با انتخاب این داستان پذیرفته است. آرنوفسکی همین ریسک در انتخاب داستان و زاویه دید را به شــیوه ارائه داستان تسری داده و دست به قمــاری زده که اگر چه در آن پیروز کامل نیســت اما شکســت هم نمیخورد .اگر فیلــم را به دوپاره درهمتنیده و طیفی از تغییر تدریجی تقســیم کنیم، در نیمه اول ،او وفادارانه به کتاب مقدس ،داســتانی سراســر فاصلهگیرانه از شــخصیتها میگوید که بیابانهایی عجیب و لمیزرع در آن گسترده شدهاند و نوادگان قابیل در آن به قتل و کشتار و تجاوز مشغولند و معدود انسانهای پاک ،از جمله نوح ،همسر و سه پســرش و پدربزرگش (که او هم پیامبر است) که همگی از نوادگان سومین فرزند آدم ،سیث هستند از دیگران دوری میگزینند و حتی در خوراکشــان، گیاهخواری را بر گوشتخواری ترجیح میدهند .این
بخش از داستان که پر از حضور غولها(ی پیشتر فرشته که مورد عذاب الهی قرار گرفتهاند) است ،به آثار حماسی-فانتزی نظیر «ارباب حلقهها» یا هابیت شباهت زیادی دارد .حتی سکانس مهیج و از معدود اکشنهای فیلم یعنی سکانس حمله فراریان از سیل به قصد تصاحب کشتی که با دفاع غولها به تاخیر میافتد آشکارا شباهتهای غیرقابل انکاری با چند فصل مشابه در ارباب حلقهها دارد .این نیمه قطعا به مذاق منتقدان یا غیرباورمندان خوش نمیآید چون آنها که در انتظار یک فیلم واقعگرایانه از کارگردانی چون آرنوفســکی بودهاند با تصویری کامال متضاد روبهرو میشوند. اما به تدریج فیلم از میــان بیان متعهدانه به روایت قصه نوح به سوی چالش میان شخصیتها میرود. اینجاست که به مرور تفسیر آرنوفسکی از فلسفه کار نــوح ،رابطه بین باورمند و خــدا و تقابل میان انجام وظیفه و احساسات انسانی و اینکه در چنین مواجهههایی نقش اراده و امید چیســت به عنصری برجسته و پیشبرنده داستان تبدیل میشود .حاال مثال تقابل نوح و همسرش به آن سادگی که در داستانها دیدهایم نیست و یا تقابل نوح و پسر دومش (همو که بر اساس کتاب مقدس ،به دلیل تمسخر پدرش، فرزندانش مورد نفرین پدر قرار میگیرند) که از کتاب مقدس برداشت شده اینجا به یکی از کلیدیترین ابعاد پیشبرنده داستان و در عین حال توضیح فلسفه کار نوح که انهدام بشریت برای آغاز یک جهان بهتر خالی از انســان اســت (چون در این روایت ،ذات بشر خطرآفرین و فســادبرانگیز است و با حضور او بر زمین ،جز ویرانی چیزی عاید نمیشود) مبدل میشــود .این نیمه به همان میزان که میتواند برای مخالفان بخش اول التیامبخش باشد برای کسانیکه به
دنبال نص کتب مقدس هستند مجادلهبرانگیز است. مثال تفسیری که آرنوفســکی از قصه خلق شراب میدهد –در عین تعهد او به روایت کتاب مقدس- که به تم تکرار شونده آثار وی ،زایش مجدد ،نزدیک است ،بعید است به مذاق باورمندان خوش بیاید و از این مثالها در نیمه دوم فیلم فراوان است. شــاید این یک تصادف بوده که راسل کرو و جنیفر کانلی ،که پیشتر در «ذهن زیبا» همبازی بودند ،اینجا باز در نقشهایی نســبتا مشابه قرار بگیرند .مردی که باوری دارد و هیچکس در جهان نمیتواند او و باورهای عجیبــش را بپذیرد و همین او را در چشــم دیگران مجنون و غیرقابل فهم نشان میدهد و زنی که تنها او قدرت درک این مرد و یافتن زیباییهای درونش حتی در مناقشهبرانگیزترین رفتارهایش را داراست .راسل کرو که انتخاب اول آرنوفسکی برای این نقش نبوده در اینجا این توانایی را داشته تا ترکیبی از شخصیت پیچیده «ذهن زیبا» را با فرمانده انعطافناپذیر Master and Commander: The Far Side of the Worldدرهم آمیزد و به شــخصیتی که با قدرت در خاطرهها میماند هویت دهد. درست سه روز بعد از آغاز اکران فیلم در امریکای شــمالی ،جدیدترین گــزارش IPCCشــورای بینالمللی وابسته به سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوا منتشر شد که تصویری بسیار تیره و تار از آینده نه چندان دور بشــر به دلیل مداخالت ویرانگرش در وضعیت اقلیمها ارائه میکرد .تصویری آن چنان ترسناک که عدهای (با تاسی از تعابیر مذهبی) از واژه روز قیامت Doomsdayاز آن یاد کردند .آیا تفسیر آرنوفســکی از قصه نوح درباره این بشر ویرانگر طبیعت که برای نجات ســایرین چارهای جز انهدام وی نیست ،شباهتی با نتایج این گزارش ندارد؟ فرهنگ ،هنر و سرگرمی
57 parnianmagazine.com August 2014 . No24
A reliable investment on the condition of being logical
Realtors: friends or foes? Dr. Vahid Tolooei
Can we trust realtors? The simple and straightforward answer to this question is “No”. But can we explain why? The point is that most realtors who are usually introduced by friends and relatives, or are chosen through our ethnic and linguistic relationships and mostly play the role of our friends in purchasing properties, are not actually our friends, and we will have more benefits and will even be able to keep them as our friends, if we consider them our enemies. The reason why is so obvious that it is overlooked: Realtors earn money by getting commissions, we are the source of those commissions for them, and it is obvious that anything that increases these commissions will change their behaviour. Read the full article in Persian in 38.
An interview conducted by Mitra Roshan with Mahdi RafatPanah about the things to consider when buying a house. Having a roof over one’s head, and buying a house? Here is the question every immigrant is concerned about: “Will he stay in the host country or will he return to his home country? No matter if the immigrant stays or returns, is it logical to buy a house and have to take out a twenty- or thirty-year mortgage? Note that in Canada, if you cannot pay the mortgage for two months, the bank confiscates your house. Moreover, if you get a mortgage from a bank, you have to pay instalments! You will not be able to go on a one-month trip, let alone stay in Iran for six months, without being concerned about your mortgage payments. You have to pay several kinds of tax, as well as the monthly instalments!” On the other hand, though, the rents increase silently every year. You can see construction sites everywhere in the cities, a lot of buildings under construction. The population of the cities grows and nearly all immigrants like to live in the center of big cities. Moreover, the price of properties and estates is increasing silently. This is why those who have lived for a long time in a city and paid a lot of rent at the beginning of every month regret not having bought a house, and say: “We wish we had bought a house!” because now they do not have a house and have to rent a new one. I conducted an interview with Mahdi RafatPanah to get more information about the situation and get advice on buying or not buying a house. He is a real estate broker who started his work 16 years ago. He says that he has mostly worked for himself and now is working only on big projects. Read the full article in Persian in 42.
Working as a (media) journalist and film critic in Canada Part 1 Extracted from Majid Bastami’s blog
Asked several times by journalists in Iran and other audiences about working in the media sector, mostly as journalists and film critics, the author is going to talk about the following issues in a series of articles, the first part of which you are reading in this issue: • A detailed description of the practice of journalism (or more comprehensively, in the media sector) for Iranian immigrants in Canada • A brief description of working in Farsi-speaking journals in Canada • Working as a film reviewer or critic Read the full article in Persian in 32. Snapshots
24 شماره.1393 مرداد 7 parnianmagazine.com
The troublesome citizenship of Canada Having a majority in the Canadian parliament, the Conservative government has managed to pass the new controversial citizenship act, claiming that it will strengthen Canadian citizenship. There is a consensus against this act in some issues, such as protests at its content, which weakens Canadian citizenship, creates divisions amongst Canadian citizens, and violates the Canadian charter of rights and freedoms. Moreover, legal complaints have been raised against it. Refer to pages 12 to 21 of this issue of the magazine to see a detailed description of this file. Specifically, Mr. Mokhtari has written two articles, one consisting of an analysis of the instances of the violation of the charter and another one consisting of answers to some rumors and myths among the Iranian community of Canada about this act. This file consists of the following: • Legal complaint against the C-24 Act; (page 12) • An analysis of the new citizenship act in Canada: frequent violation of the Canadian Charter of Rights and Freedoms; (page 13) • A detailed explanation about the legal complaint against the C-24 Act: For those who hope that the new act will be annulled; (page 16) • The C-24 Act in jurists’ viewpoint: The new citizenship act which divides Canadians into two different groups; (page18) • Ambiguities and rumors about the new Canadian citizenship act: Answers to frequent questions about C-24; (page 20)
I want to socialize more! Mitra Roshan
My name’s Mariam and this is my story. Mariam, who was born in a traditional religious family in Tabriz, was under a lot of pressure before immigrating to Canada with a Family Class visa – pressure from her family, relatives, society, and the ruling system, which respected neither her privacy, nor her personal interests -- the things that are respected in Canada. “I was born in a religious family in Tabriz, and I experienced the ups and downs of the transition of a religious family from a traditional one to an open-minded one -- that is, if one can put these two completely contradictory concepts together. For instance, I had to spend three of the best years of my life studying Arabic and biology in order to obtain enough scores in the entrance exams to universities and get admitted in Pharmacy in one of the universities in my home town, because my family did not allow me to study in another city. I even selected Pharmacy as my major because my parents dreamed of me becoming a doctor! My mother, who was not allowed to go to school due to my grandfather’s closed-minded beliefs, wanted her children to get their PhD degree. My family forced me to give up my passion for art, painting, and literature for good.” However, even in Canada, great ideals are sacrificed to confront the monotonous rhythm of life. “... I really miss my ideals and I am really upset as my dreams are becoming smaller and smaller, and my world is getting more and more limited. When I was in Iran, I used to think about improving my society and even planet Earth, but here I just think about my immediate family. Now, my motives for making the world better are limited to carefully separating the rubbish from the recyclable materials...” Read the full article in Persian in Page 50.
Snapshots
August 2014 . No24 6 parnianmagazine.com
Four years with Parnian and the horizons ahead of us You are reading the 24th issue of Parnian with a one-month delay, with it on the verge of being published for four years. In his previous articles, the author pointed to many changes underway in media and press scenes. In this onemonth break, we were planning to take the next steps in this regard and to find answers to some important questions such as “In which direction should Parnian move? Is the printed version of the magazine, causing so much printing and distributing costs and efforts, still logical? Will the relationship with our readers be seriously damaged, if we do not continue providing the print version?” These are among the questions we are thinking about in the context of strategic planning for Parnian, and we try to take strong steps to make today better than yesterday, and tomorrow better than today. We do not know the exact answers to all those questions. The ones that have been answered have helped us make informed decisions, but we still need to study more, to proceed through trial and error, and even to take some risks to find the most functional and suitable answers to remaining questions. However, the main point is to keep ourselves up to date and able to fulfill the needs of Iranians living in Canada, given the changes in the market, great technological changes and advances, and the changes our
readers have gone through in many aspects. We are honoured to say that we have been one of the pioneers among the Persian magazines in Canada, despite having limitations in time, software, and hardware as well as financial limitations, and we hope that we will be able to make progress in this regard every day. Therefore, we are going to stop publishing and distributing the printed version and focus on applications and the website. However, the main goal of the magazine is to constantly upgrade the underlying application. In the last month, the iOS version, available on App Stores, has been completely upgraded, and the Android version is being upgraded as well. We are working on publishing the application on other markets despite their limited size of audience. From now on, you will see more new features on Parnian applications. Moreover, in the fourth year of publication, we have a comprehensive plan to introduce our applications in the main cities of Canada using several advertising tools, and we hope that we will be able to familiarize more and more Iranians living in Canada with Parnian. One of the important and strategic
objectives of Parnian is to promote some features for introducing businesses and their advertising activities. In the upgraded applications of Parnian, you can find many new tools for introducing your products and businesses and presenting your services to your customers. Send an email to ads@parnianmagazine.com to get more information on the services provided by the Parnian media group in advertising. We are going to begin the fourth year with you. Please feel free to give us your opinions, expectations, and suggestions. Majid Bastami, Editor-in-Cheif
…the main point is to keep ourselves up to date and able to fulfill the needs of Iranians living in Canada…
Editor›s Note
24 شماره.1393 مرداد 5 parnianmagazine.com
Ali Mokhtari
manager@parnianmagazine.com
A contradiction between title and content An act which will weaken Canadian citizenship
These days, the Conservative government is happily passing Bill C-24, the new citizenship act called the “Strengthening Canadian Citizenship act”, an act which has been challenged by many jurists. In this issue of Parnian, you will read an analytic article written by the author about this act and its content. If this act becomes effective, Canadian citizenship will be unreliable for a large portion of Canadians, since it can be lost simply based on the Minister’s discretion. This fact reduces the value of Canadian citizenship for those who are immigrating to Canada to have a better life in a democratic society. Now you realise if this act will strengthen or weaken citizenship that way. On the other hand, unlike the current trend in international law, the enforcement of this act will weaken the sovereignty of Canada. Getting the citizenship of a country gives us rights and obligations -- that is, as soon as you are accepted as the citizen of a country, you will enjoy some rights and you will have some obligations. One of these rights is the right to having consulate support abroad. If the citizen encounters a problem
Publishers Note
4 parnianmagazine.com August 2014 . No24
abroad, it is assumed that his country sees to it that his rights will be observed. On the other hand, the citizen has some obligations to his country. One of these obligations is to do his military service in countries where it is mandatory. The enforcement of these rights and obligations is a form of the enforcement of the country’s sovereignty. Therefore, the denial of citizenship in all countries is predicted just in exceptional situations in which no crime has been committed. No wise country denies its own sovereignty the moment a citizen commits a crime abroad. On the contrary, it tries to bring the citizen to its territory and put him on trial in its judicial system, based on its own law -- especially if the citizen is being accused of a crime in a nondemocratic country where there is no
promise of fair trial. The citizenship act will also weaken Canadian citizenship in this regard. It is not the first time the Conservatives have passed an act with such a positive title, but with such contradictory content. For instance, in 2008, the same government proposed the Action Plan for Faster Immigration, but the meaning of "faster" is completely understandable when applicants for immigration have to wait for years to be admitted into the country. Also, in 2013, it proposed the Action Plan for Faster Family Reunification, which led to more limitations in the family reunification process. These are just two examples amongst many. However, I think that the examples presented above amply show the honesty of the Conservative politicians.
A Magazine for Iranian Immigrants
Volume 4, Number 1, August 2014
Page 4
Page 7
ISSN 2291-2940 (Print) ISSN 2291-2959 (Online)
Publisher's Note 4 A contradiction between title and content
Publisher: Parnian Media Groups Inc. Manager: Ali Mokhtari manager@parscanada.com Editor-in-Chief: Majid Bastami editor@parnianmagazine.com Deputy Editor: Mostafa Mokhtari pr@parnianmagazine.com Graphic and Layout: Mohammad Khoshkam, Hossein Esmaeili, IT Manager and Applications Developer: Shahab Mokhtari Persian to English translator: Mahdi Fallah English editor: Mark Lee
Editor’s Note 5 Four years with Parnian and the horizons ahead of us Snapshots 6 The troublesome citizenship of Canada 6 I want to socialize more! 7 Realtors: friends or foes? 7 A reliable investment on the condition of being logical 7 Working as a (media) journalist and film critic in Canada
Contributors: Ela Atarodi, Elham Atarodi ,Ensieh Ghafourian, Nadia Ghayouri, Dr. Morteza Ghomshei, Saghi Motahari ،Vahid Namazi, Mitra Roshan, Ali Shakarami, Neshat Tehrani, Vahid Tolooei, Pouneh Vaziri Address: 1980 Sherbrooke W, Suite#860 Montreal, Quebec, Canada, H3H1E8 Tel: 1 (514) 903-4726 Fax: 1 (514) 439-4726 Toronto: 1 (647) 429-1848 Vancouver: 1 (604) 909-3073 Montreal: 1 (514) 562-9950 Email: info@parnianmagazine.com Web site: www.parnianmagazine.com
Page 6 Content
2 parnianmagazine.com August 2014 . No24
A Magazine for Iranian Immigrants
Volume 4, Number 1, August 2014 C$ 5