مدارج مقدماتی دعا

Page 1

‫مدارج مقدماتی دعا‬ ‫«مسیح» شب را در عبادت خدا به صبح آورد‬

‫نوشته‪ :‬جرج‪ .‬اس‪ .‬استوارت‬


‫فهرست‬ ‫مقدمه ‪1................................................................................................................................‬‬ ‫فصل اول‪ :‬نظریات کلی درباره دعا ‪3...................................................................................‬‬ ‫فصل دوم‪ :‬حاضر شدن برای دعا ‪5......................................................................................‬‬ ‫فصل سوم‪ :‬دعای ناگهانی‪ ،‬تقویت و توجه‪ ،‬دعای خیر‪9......................................................‬‬ ‫فصل چهارم‪ :‬انحرافات و افکار پریشان‪11............................................................................‬‬ ‫فصل پنجم‪ :‬شکرگزاری و حق‌شناسی‪15.............................................................................‬‬ ‫فصل ششم‪ :‬شفاعت‪18........................................................................................................‬‬ ‫فصل هفتم‪ :‬شفاعت و درخواست ‪21....................................................................................‬‬ ‫فصل هشتم‪ :‬توبه و اعتراف‪24.............................................................................................‬‬ ‫فصل نهم‪ :‬دشواری‌های دعا و انضباط‪27.............................................................................‬‬ ‫فصل دهم‪ :‬استعمال و تنظیم کتب دعا ‪29..........................................................................‬‬ ‫فصل یازدهم‪ :‬دعا در هنگام کار و گرفتاری‌های روزانه ‪31.................................................‬‬ ‫فصل دوازدهم‪ :‬انزوا در مواقع مخصوص‪34.........................................................................‬‬ ‫فصل سیزدهم‪ :‬چگونگی اجابت دعا‪38..............................................................................‬‬ ‫فصل چهاردهم‪ :‬هدایت الهی ‪41...........................................................................................‬‬ ‫فصل پانزدهم‪ :‬پایان رساله ترتولیان ‪45..............................................................................‬‬


‫مقدمه‬

‫این کتاب را در نهایت حق‌شناسی به همسر و دختر خودم که محبت آنها زندگی مرا مملو از شادمانی نموده است‪،‬‬ ‫تقدیم می‌نمایم‪ .‬البته موضوع آن مدارج مقدماتی دعاست‪ .‬گرچه مدارج بهتری هم هست و آنانی که در آن مرحله‬ ‫قدم می‌زنند نمی‌توانند از این کتاب استفاده نمایند‪ .‬کتب بسیاری در اطراف مدارج عالیه دعا نوشته شده و چگونگی‬ ‫پرورش عقل و روح را برای رسیدن به آن تشریح می‌کند‪ ،‬ولی من طرق ساده دعا را شرح می‌دهم تا آنانی که از‬ ‫صفات روحانی بی‌بهره هستند از آن بهره‌مند شوند و زندگانی خود را به راز و نیاز حقیقی با خداوند برسانند‪ .‬مخاطب‬ ‫این کتاب کسانی هستند که مداومت در دعا را کاری مشکل می‌دانند و به اهمیت آن در زندگانی قائل نمی‌باشند‪ .‬این‬ ‫کتاب اشکاالت فرضی را با وجود اهمیت زیاد آن نادیده گرفته و به اشکاالت عملی می‌پردازد و منظورش این است که‬ ‫عالقه‌مندی را تجدید نماید و از انحراف جلوگیری کرده دشواری‌های اتفاقی اعمال روحانی را از میان بردارد‪.‬‬ ‫بدیهی است که بسیاری باید طریقه دعا کردن را بیاموزند و در آن ورزیده شوند‪ .‬البته این کار چندان آسان و سهل‬ ‫و ساده نیست و بسیاری از مردم محتاج به راهنمایی هستند‪ .‬همچنین واضح است که تدریس طرق‪ ،‬غیرممکن نیست‬ ‫و اشخاصی عالقه‌مند هستند که حاضرند همانطوری که برای فرا گرفتن زبان و هنر‪ ،‬دانش و نیروی خود را به کار‬ ‫می‌اندازند‪ ،‬همانطور هم برای تحصیل آن کوشش کنند‪ .‬منظور این کتاب کمک به چنین اشخاص است و نگارنده‬ ‫معتقد است که چون خودش هم مشغول مطالعه مدارج مقدماتی دعاست‪ ،‬کمک او بیشتر از کمک استاد دعا مورد‬ ‫قبول واقع می‌شود‪ ،‬زیرا استاد دعا در مرحله دیگری است‪ .‬حتی در دعای مغشوش ما هم دست خداوند قدیر در کار‬ ‫است و فضل فوق ‌طبیعی او یگانه عنصر فعال آن محسوب می‌شود‪ ،‬زیرا فضل عبارت از اجابت الهی است و قوه نجات‬ ‫منحصر به آن است‪.‬‬ ‫ما که می‌خواهیم قلب خود را در حضور خدا بگشاییم‪ ،‬هیچ عملی از ما نمی‌تواند الیق اجابت و فضل او باشد تا بتوانیم‬ ‫آن را دعای خوب بنامیم‪ .‬خالصه آنکه با احتیاجی که داریم و گناه و غفلت‌هایی که از ما سر می‌زند و آرزوها و افکار و‬ ‫بیم و امیدهایی که در سر می‌پرورانیم‪ ،‬غیرممکن است که اجابت خداوند که در مسیح به صورت محبت بر جمیع بشر‬ ‫نازل شده از ماهیت عادی ما باشد‪ .‬بنابراین آنچه در اینجا درباره اسلوب و نقشه با اظهارات و افکار و نظم و عادت‬ ‫نوشته می‌شود‪ ،‬برای آن نیست که الیق دعا بشویم‪ ،‬بلکه برای این است که فضل فوق‌ طبیعی را حس کنیم و از اجابت‬ ‫الهی آگاه شویم‪ .‬آنچه که در صفحات این کتاب نگارش می‌‌آید‪ ،‬متکی به این مطلب است که خداوند از نظر محبت‬ ‫بی‌پایان خود می‌خواهد هر عملی را که از روح صادر می‌شود اجابت نماید‪ .‬او با تمام نیرو و محبت خود به دعاهای‬ ‫آمیخته با غفلت و موهوم مردمان گمراه هم پاسخ می‌دهد‪ ،‬چون شبان گوسفندان گمشده‌ای است که درصدد است با‬ ‫پیدا کردن طریقی قوه نجات خود را به کار اندازد‪.‬‬ ‫هر حرفی از این کتاب با همین عقیده نوشته شده و با اصولی که اجابت خدا را مربوط به مزیت ابتدایی خود دعا‬ ‫می‌داند‪ ،‬فرق دارد و بی‌شک دارای الفاظی است که منافی این نظریه است و در جزئیات نیز تأکید می‌کند‪ ،‬زیرا موضوع‬ ‫کتاب و چیزهایی که مربوط به آن است‪ ،‬خیلی وسیع در نظر گرفته شده و نمی‌تواند غیر از این باشد‪ .‬این کتاب مربوط‬ ‫به دعاهای انفرادی است و برای رعایت اختصار از ارتباط مهمی که بین دعا و کتب مقدسه است‪ ،‬سخن به میان نیامده‬ ‫است‪ .‬یکی از اشکاالت نگارنده در نوشتن این کتاب این است که او می‌خواهد کتابش مطابق اخالق و تجربیات متفاوت‬ ‫خوانندگان آن باشد‪ ،‬زیرا چیزی را که شخصی به عنوان عقیده می‌پذیرد ممکن است همان چیز برای شخص دیگری‬ ‫بی‌معنی باشد و چیزی که کسی را در گرمای تابستان کمک می‌کند‪ ،‬ممکن است در زمستان باعث آزار و اذیت او‬ ‫گردد‪ .‬بنابراین سعی می‌کنم که اصل موضوعی را که هر عملی مربوط به آن است بیان کنم‪ .‬بنابراین قضاوت نهایی با‬ ‫حالت خود اشخاص است و این حالت هم متغیر است چنانچه گفته‌اند‪« :‬اگر تا این اندازه شخصیت‌های مختلف در من‬ ‫نبود‪ ،‬می‌توانستم خودم را بشناسم‪».‬‬ ‫در هر حال باید این نکته را در نظر داشته باشیم واال ممکن است عامل عملی شویم یا خواهان اجابتی کردیم که با‬ ‫حالت ما در مواقع مخصوصی وفق ندهد‪ .‬هر چند هم که عملی در ظاهر مرتب و منظم باشد‪ ،‬باز هم دائمی و منحصر به‬ ‫‪1‬‬


‫فرد نیست‪ .‬هدف مطالعه و تجربه و عملی که در اینجا مذکور شده این است که هر فردی بتواند در طریق مخصوص‬ ‫به خود دعا کند و کامل‌ترین اجابت خدا را دریافت کند‪ .‬شاید طریق مخصوص او با طرق دیگران کامال فرق داشته‬ ‫باشد‪ ،‬ولی منظور و مقصود ما راز و نیاز حقیقی با خداوند است که برای او حاصل شده است‪ .‬در اسکاتلند هنوز هم‬ ‫اولین چیزی که از دعا به بچه‌ها آموخته می‌شود به وسیله سؤال و جواب است‪ .‬این سؤال و جواب زاییده فکر «وست‬ ‫منستر» است‪ ،‬ولی فقط در استکاتلند مورد استعمال دارد‪ .‬یک قسمت آنکه برای شروع الهیات عملی بسیار مفید است‬ ‫در اینجا ذکر می‌گردد‪« :‬دعا این است که آرزوهای خود را که موافق اراده خداست‪ ،‬به اسم مسیح به او تقدیم نماییم‬ ‫و به گناهان خود اعتراف نموده او را به واسطه رحمت‌هایش شکر گوییم‪».‬‬ ‫جی‪ .‬اس‪ .‬اس‪.‬‬

‫‪2‬‬


‫فصل اول‪ :‬نظریات کلی درباره دعا‬

‫«ای پسر عزیز‪ ،‬قبل از هر چیز خدا را پرستیده او را ستایش نما‪ .‬به جالل او اذعان کن و اسم او را با احترام یاد نما‪.‬‬ ‫مقدرات او را بزرگ دانسته قوه او را تمجید کن و همیشه به خدمت او پرداز و پیوسته در حضور او با فروتنی به دعا‬ ‫مشغول شو» (اقتباس از ندای عظیم شریعت‪ .‬پند باترنوس به پسرش)‪.‬‬ ‫دعا و زندگانی کامال به هم مربوط است‪ .‬بعضی از اعمال را از قبیل دعا و عبادت و خواندن کتاب مقدس و مانند آن‬ ‫اعمال دینی می‌نامیم و البته اشتباه هم نکرده‌ایم‪ ،‬ولی تمام این اعمال هر چند منظم و مرتب هم باشد‪ ،‬باز اتفاقی است‪.‬‬ ‫درست است که روح دعا و عبادت در قلب جای دارد‪ ،‬ولی در ظاهر قسمت بزرگ زندگانی ما را اشغال نمی‌کند و حال‬ ‫آنکه زندگانی در تحت تأثیر آن است‪ ،‬زیرا به وسیله همین اعمال مبارزه‌های زندگی به فتح و پیروزی منجر می‌گردد‬ ‫و چشمه‌های بزرگ شادمانی و آسایش به جوش می‌آید‪ ،‬زندگانی هم به نوبه خود در آن اعمال مؤثر واقع شده آن را‬ ‫از توبه و شکرگزاری مملو می‌نماید‪ .‬پس زندگانی به منزله محکی است که حقیقت اعمال مذهبی را نشان می‌دهد و‬ ‫اعمال مذهبی به نوبه خود رؤیاهای تازه را برای زندگانی معمولی کشف می‌کند‪.‬‬ ‫زندگانی ما در صورت اهمیت عبارت از روابط بشری می‌باشد و به هر کاری که مشغول باشیم‪ ،‬از این رابطه خوبی یا‬ ‫بدی ما به منصه ظهور می‌آید و اگر پیشرفتی هم بکنیم‪ ،‬پیشرفت ما در آنجاست و حکمی که درباره کارها می‌کنیم‬ ‫ارزش کارهایی است که برای مردم می‌کنیم‪ .‬مسیح درباره همین روابط می‌گوید‪« :‬به همین همه خواهند فهمید که‬ ‫شاگرد من هستید‪ ،‬اگر محبت یکدیگر را داشته باشید‪ ».‬دعا و این قسم زندگانی بیش از سایر چیزها به هم مربوط‬ ‫است‪ ،‬زیرا تنها به وسیله دعاست که وارد مرحله حقیقی راز و نیاز با خلق و خدا می‌گردیم و زندگی نیز به نوبه خود‬ ‫معرف کیفیت دعای ماست‪ .‬شاید یکی از خوانندگان اعتراض کند که این کتاب برای دقت در دعا و توجه اهمیت‬ ‫زیادی قائل شده است‪ .‬من هم این موضوع را تصدیق می‌کنم‪ ،‬ولی نباید فراموش کرد که ممکن است شرح اعمال‬ ‫دعا از خود دعا خیلی بیشتر باشد‪ .‬چیزی را که در دعا برای یک دقیقه الزم داریم‪ ،‬شاید در اینجا صفحات بسیاری را‬ ‫برای توضیح اشغال کند و این برای آن است که اصول و لزوم آن واضح شود و تأثیر آن در سایر قسمت‌های زندگی‬ ‫هویدا گردد‪.‬‬ ‫من خجالت می‌کشم که بگویم دعا کار آسانی است که برای اوقات بیکاری خوب است‪ .‬همچنین هرگز نمی‌گویم‬ ‫شخصی که گرفتار تمدن درهم و برهم ماست و قوای مغز و اعصاب و روح او خسته و فرسوده است و وقت او از‬ ‫زحمات الزم گرفته شده‪ ،‬از ورود به دروازه وسیع دعا ممنوع است‪ .‬اگرچه بسیاری خود را گرفتار این مشکالت‬ ‫می‌دانند‪ .‬تعداد چنین اشخاص کم است‪ .‬در هر حال اگر کسی در واقع گرفتاری‌های زیادی داشته باشد و بخواهد دعا‬ ‫کند‪ ،‬مثل این است که دعا کرده باشد‪ .‬ولو اینکه در موقع دعا بخواب برود اینگونه اشخاص هم می‌توانند به وسیله‬ ‫اعمال مخصوصی از فضل خدا بهره‌مند گردند‪ ،‬نه آن افرادی که زندگانی آنها احتیاج به دعای بیشتری دارد‪ ،‬نادیده‬ ‫گرفته به آن دعای مختصر قناعت کنند‪.‬‬ ‫اگر دعا دارای شرایط آسانی باشد و وقت زیادی نخواهد‪ ،‬احتمال ندارد که کسی متمایل به آن بشود‪ .‬وقتی که عظمت‬ ‫آن معلوم شد واضح می‌شود که شرایط آن نیز عاقالنه و الزم است‪ .‬دعا دارای دو عنصر است‪ .‬یکی دعای آرام که‬ ‫باعث استراحت و تازگی می‌شود؛ یعنی وقتی که مغز خسته است‪ ،‬راز و نیاز با خداوند بر بار آن نمی‌افزاید و وقتی که‬ ‫روح فرسوده است‪ ،‬آن را فرسوده‌تر نمی‌کند‪ .‬این دعا فقط برای موقعی است که خسته هستیم و سبب خرمی و صفای‬ ‫ما می‌شود‪ .‬دعای دوم‪ ،‬مغز و روح را به کار وامی‌دارد و بیشتر به گیرودار زندگی مربوط است و این کتاب خصوصا‬ ‫برای تشریح آن نوشته شده است‪ ،‬ولی گاهگاهی جسم و روح ما به قدری خسته است که نمی‌تواند متحمل آن شود‪.‬‬ ‫در این صورت بهتر آن است تا موقعی که خستگی جسم و مغز برطرف نشده از این دعاها که مستلزم قوای فکری‬ ‫است صرفنظر کنیم‪.‬‬ ‫استعمال کتب دعا و به کار بستن دعای نوع اول در اینگونه مواقع بسیار سودمند است‪ ،‬زیرا بدون اینکه احتیاجی به‬ ‫‪3‬‬


‫قوه و اراده و تصمیم مخصوصی باشد‪ ،‬عقل می‌تواند از دعایی که از قلب دیگران صادر شده به راز و نیاز مشغول شود‪.‬‬ ‫ناگفته نماند که زندگانی عبارت از اتحاد روح و جسم است و دعا در رابطه خود با این دو قسمت نمی‌تواند جای هر‬ ‫چیزی را بگیرد‪ ،‬بلکه راهی برای تقویت احساسات و راهنمایی برای قسمت‌های مختلف زندگانی است‪ .‬قسمت عمده‬ ‫کدورت‌های معنوی اشخاص روحانی برای این است که نمی‌دانند زندگانی واحدی است که از روح و جسم تشکیل‬ ‫شده و تقسیم‌پذیر نیست‪ .‬مثال خیال می‌کنند که از کار افتادن عضوی از اعضا دلیل تنزل روحانی است و آنها مقصرند‬ ‫که حالت روحانی‌شان تنزل کرده‪ ،‬وقتی اعصاب آنها بیمار است و متحیر می‌شوند‪ ،‬آن را رؤیای آسمانی تصور می‌کنند‪.‬‬ ‫وقتی که خیلی خسته‌اند و محتاج به تعطیل و استراحت می‌باشند‪ ،‬تصور می‌کنند که سرد شده و محبت خدا را از دست‬ ‫داده‌اند‪ .‬اگر می‌خواهیم که روحانیت ما پرورش یابد‪ .‬باید هم صبحانه خوبی تناول کنیم و هم به خواندن یک فصل‬ ‫کتاب در پی مسیح مبادرت ورزیم‪ .‬زندگی واحد است‪ .‬زندگی روحانی‪ ،‬زندگی مخصوصی نبوده‪ ،‬بلکه مخمر در وجود‬ ‫ماست و تمام فعالیت‌های عقالنی و جسمانی ما در آن مؤثر و همین ‌طور در تحت تأثیر آن است‪.‬‬ ‫پس از آنکه شرایط و احتیاجات ضروری جسمانی را که در حیطه آن زندگی می‌کنیم در نظر گرفتیم‪ ،‬باید بدانیم که‬ ‫قوه ما فوق طبیعی در بین است که این شرایط را تغییر می‌دهد و آن را برای زندگی مناسب‌تر می‌سازد‪ .‬تمام کارها و‬ ‫تمام زندگی به این قوه روحانی مربوط است و راه اصلی بدست آوردن آن دعاست‪ .‬کسی که دعا می‌کند و با خدا به‬ ‫راز و نیاز می‌پردازد‪ ،‬این قوه دائما برای او تجدید می‌شود و سراسر وجود او را ترقی داده و فهم او را عمیق می‌گرداند‪.‬‬ ‫بنابراین کسی که کار زیاد دارد‪ ،‬نباید از عبادت بی‌نظم خود بترسد‪ .‬دعا بر وقت ما نیز می‌افزاید و تمام زندگی در‬ ‫تحت تأثیر و تصرف آن واقع می‌شود‪ .‬با آرامش و نیرویی که با راز و نیاز با خداوند به ما می‌دهد‪ ،‬کارهای ما نیز‬ ‫آسان‌تر می‌گردد‪ .‬پولس می‌گوید‪« :‬قوت هر چیز را دارم در مسیح که مرا تقویت می‌بخشد‪ ».‬خود مسیح فرموده است‪:‬‬ ‫«مؤمن را همه چیز ممکن است‪ ».‬پس اگر برای کارهای روزانه به دعا مشغول شویم‪ ،‬ضرری جز نفع نمی‌بینیم‪.‬‬ ‫هنگامی که عادات ما عوض شد و وقت جداگانه معین گشت‪ ،‬شاید حس شود که ساعات کار کم شده است‪ .‬من‬ ‫می‌خواهم بگویم که این احساس به اشتباه رفته است‪ ،‬زیرا این راز و نیاز که مرتبا در مواقع مشخص اجرا می‌شود به‬ ‫منزله روح تمام کارهاست که ما داریم و محدودیت عادی زمان و مکان و قوه را در هم می‌شکند‪ .‬پزشکی را در نظر‬ ‫بگیرید‪ .‬اگر هر روز به دعا پردازد و از وسایل فضل استفاده جوید‪ ،‬در تشخیص سریع‌تر‪ ،‬در عمل مطمئن‌تر و در‬ ‫قضاوت آرام‌تر و مصمم‌تر می‌گردد و از عدم منطق بیماران خود و دشواری‌های روزانه کمتر خسته می‌شود و پیوسته‬ ‫کمیت کار او بیشتر و کیفیت آن بهتر شده‪ ،‬خستگی او تخفیف می‌یابد‪ .‬خدا هم بر تأثیر کارهای او می‌افزاید و حال‬ ‫آنکه اگر خود را مهیا نکند و عجله کرد‪ ،‬یک ساعت هم زودتر برود‪ ،‬نمی‌تواند به اینگونه نتایج برسد‪.‬‬ ‫اگر بخواهیم از راه روان‌شناسی در علت این چیز تحقیق کنیم‪ ،‬دانش آموزی که بیش از یک سال در طب مطالعه‬ ‫ننموده است‪ ،‬چگونگی آن را به ما می‌گوید‪ ،‬اما چیز دیگری است که دانش از آن بی‌خبر است؛ یعنی کسی که تمام‬ ‫بیماران را شفا می‌داد در آنجا هم دست از کار نمی‌کشد‪ .‬همین اصل در همه جا جاری است و همه کس از محصل و زن‬ ‫خانه‌دار و پرستار و کاسب و دیگران از آن مستثنی نمی‌باشند‪ .‬وقتی از بین نرفته و از کار انصرافی حاصل نشده‪ ،‬بلکه‬ ‫این طریقه ما را یاری می‌کند که کار بیشتری بکنیم و نتایج بهتری بگیریم و علتش این است که دعا هم زندگانی را‬ ‫نیرو می‌دهد و هم به آن آرامی می‌بخشد‪ .‬نه تنها نیرویی را که در آن به کار رفته جبران می‌کند‪ ،‬بلکه نیروی دیگری‬ ‫نیز تولید می‌نماید‪.‬‬ ‫وقت خود دعا هم دارای همین حال است؛ یعنی اگر در آن حدود و قیود زمانی معدوم هم نشود از تأثیر آن کاسته‬ ‫می‌شود‪ .‬همه می‌دانیم که مطالب بسیاری را که در عالم رؤیا برای زمان درازی مشاهده می‌کنیم‪ ،‬در حقیقت بیش از‬ ‫چند دقیقه وقت نگرفته است‪ .‬از قدیم می‌گویند که غریق‪ ،‬تمام حوادث زندگانی را به سرعت برق در مقابل چشم خود‬ ‫مجسم می‌بیند‪ .‬چه مطلب اخیر به صحت مقرون باشد یا نباشد‪ ،‬در راز و نیاز با خدا تعیین حدود زمانی صورت می‌بندد‬ ‫و ممکن است چند دقیقه کار چندین ساعت را بکند‪ .‬وقتی که در موقع بخصوصی دعای معمولی مفصل غیرممکن‬ ‫می‌شود‪ ،‬این ازدیاد سرعت قوا به خوبی آشکار می‌شود و یقین داریم که محدود شدن دعای ما به چند دقیقه‪ ،‬مربوط‬ ‫به اراده خدا بوده و در مقابل او هر روزی هزار سال و هر هزار سالی یک روز است‪ .‬مطالعه زمان و مکان و سرعت‪،‬‬ ‫لذت خوبی دارد‪ ،‬اما آنچه را که دانشمندان درباره آن مباحثه می‌نمایند‪ ،‬ما اشخاص معمولی عمال می‌بینیم و در دعا به‬ ‫آن می‌رسیم‪ .‬اگر خود را محو در خدا کنیم و در دعا وفادار باشیم‪ ،‬بر قدرت و تسلط زمان و مکان دست یافته‌ایم‪.‬‬ ‫‪4‬‬


‫فصل دوم‪ :‬حاضر شدن برای دعا‬

‫بعضی اوقات مجبور نیستیم که خود را برای دعا حاضر کنیم‪ ،‬بلکه در نهایت اشتیاق به خدا توجه نموده حتی اگر با‬ ‫لکنت زبان و آرزوها و افکار پیچیده هم باشد‪ ،‬دعا می‌کنیم و این دعا اگر از محبت دیگران یا شادی یا احتیاج یا اندوه‬ ‫هم ناشی شده باشد‪ ،‬راز و نیاز حقیقی با خداوند است و لیاقت اجابت را دارد‪ .‬شاید هم مقدسین پیوسته به این نحو دعا‬ ‫کنند و مانند دلباختگان با کمک الفاظ یا بدون آنکه به راز و نیاز پرداخته قانع گردند‪ .‬در مدارج مقدماتی این حالت‬ ‫دائمی نیست و اگر آن را دائمی بدانیم‪ ،‬در به روی افکار و آمال پریشان باز می‌شود و ضعف قوه محرکه سبب می‌شود‬ ‫که بر ما چیره گردد‪ .‬بدین واسطه وقتی که برای دعا زانو می‌زنیم‪ ،‬می‌بینیم که مشغول انشای نامه هستیم و یا نقشه‬ ‫می‌کشیم و یا شکایت داریم‪ .‬خالصه آنکه دعا نمی‌کنیم‪ .‬برای اینکه از این خطر برکنار باشیم‪ ،‬باید خود را برای دعا‬ ‫حاضر کنیم و خط مشی ما معین و فکر و الفاظ ما منظم باشد و حتی اگر الزم شود خود دعا را هم آماده سازیم‪ .‬این‬ ‫اقدامات عالوه بر آنکه ما را حفظ می‌کند‪ ،‬وسیله خوبی برای توسعه یافتن دعای دائمی ماست‪ .‬وقتی که احساست ما‬ ‫در هیجان است‪ ،‬غالبا دعا محدود می‌شود و چاره‌اش این است که این دعاها را با فکر و راز و نیاز وسیع‌تری که شدید‬ ‫نباشد تکمیل کنیم‪.‬‬ ‫شایسته است که دعای ما وسیع باشد‪ .‬وسعت نظر در شکرگزاری و دعایی که برای دیگران می‌کنیم‪ ،‬روح را از مشغول‬ ‫شدن به اوضاع شخصی خود آزاد می‌سازد و همین ‌طور ما را بر آن می‌دارد که برای تمام دنیا شفاعت کنیم‪ .‬در این‬ ‫صورت وقتی که پس از دعا و طلب شفاعت عمومی‪ ،‬به منافع خود برمی‌گردیم‪ ،‬می‌بینیم که فضل خدا بر آن نیز نازل‬ ‫شده و امید ما شدیدتر است‪ .‬این دعاها باید دارای خط‌ مشی مستقلی باشد و حالت مخصوص ما در آن خللی وارد‬ ‫نسازد‪ .‬البته این حاالت وارد آن می‌شود‪ ،‬ولی اگر شخص دل شکسته هم جای شکرگزاری را معین کند و شخصی که‬ ‫مسرور است در فکر اندوه دیگران باشد و خود را در آن شریک بداند‪ ،‬در هر حالتی هم باشد‪ ،‬این عمل سبب می‌شود‬ ‫که دعاهای‌شان منظم و مرتب گردد‪.‬‬ ‫دستور‌العمل دعا‬ ‫هنگامی که وقت دراز یا کوتاهی برای دعا معین کردیم و خواستیم که به وسیله پیروی از اعمال و اصول مخصوصی‬ ‫فورا وارد مرحله راز و نیاز با خدا گردیم‪ ،‬عقل سلیم‪ ،‬شش عمل طبیعی را پیشنهاد می‌کند‪.‬‬ ‫‪ -1‬فراموش کردن منافع و کارها و خیاالت مختلف‬ ‫‪ -2‬احترام به خدا‬ ‫‪ -3‬تفکر درباره اموری که می‌خواهیم به حضور او بیاوریم‬ ‫‪ -4‬اظهار آن امور‬ ‫‪ -5‬قبول اجابت خدا‬ ‫‪ -6‬خاتمه‌ای که با وقار هماهنگ باشد‪ .‬مدت دعای ما چه پنج دقیقه و چه پنج ساعت باشد مستلزم این شش عمل‬ ‫است‪ .‬البته گاهی حالتی به انسان دهد می‌دهد که از این خط مشی پیروی ننموده‪ ،‬وضع زندگانی را نیز عوض می‌کند‪.‬‬ ‫لیکن همچون حالتی معموال مختص به کسانی است که زمان دعای معینی دارند و در آن غفلت نمی‌ورزند‪ .‬فراموش‬ ‫نشود که اگر در وقت دعایی که مورد مطالعه ماست یکی از عناصر ششگانه فوق حذف شود‪ ،‬عنصر پربها را از دست‬ ‫داده‌ایم‪ .‬شاید این کار در اول تصنعی به نظر آید‪ ،‬اما بعد طبیعی می‌شود‪ .‬شروع آن این است که زانو بزنیم یا اینکه‬ ‫حالت عادی دعا را به خود بگیریم‪ .‬بعضی‌ها ایستادن را بر زانو زدن ترجیح می‌دهند‪ ،‬بعضی‌ها دست‌های خود را‬ ‫می‌گیرند‪ ،‬ولی در جای‌های عمومی باید طوری کرد که جلب توجه نشود‪ .‬در آنچه که در ذیل مرقوم می‌گردد‪ ،‬هر جا‬ ‫که ذکر زانو زدن به میان آمد منظور از آن به تمام این حالت‌هاست‪ .‬شکی نیست که وقتی را برای دعا معین می‌کنیم‬ ‫و مطالبی در آن می‌گنجانیم‪ ،‬این وقت و این مطالب به هرگونه هم که باشد باید دعای ما از روی وقار شروع شود و از‬ ‫روی وقار خاتمه پذیرد‪ ،‬لیکن در وسط یعنی هنگامی که مشغول به راز و نیاز هستیم‪ ،‬می‌توانیم آزادتر باشیم‪.‬‬ ‫مسیح خداوند می‌فرماید‪« :‬به حجره خود داخل شو و در را بسته عبادت نما‪ ».‬شاید عالوه بر درهایی که به روی اشخاص‬ ‫‪5‬‬


‫بسته می‌شود‪ ،‬درهای بسیار دیگری هم باشد‪ .‬پیشنهاد من این است که نخست حالت عادی دعا را به خود بگیرید و‬ ‫فکر خود را از هر چیزی بازدارید‪ .‬این کار باید از روی میل صورت بگیرد‪ ،‬زیرا اگر از روی کوشش باشد‪ ،‬فکر مشغول‬ ‫به کوشش می‌شود‪ .‬بنابراین با کمال میل درهای گوناگون را ببندید و زانو زده صبر کنید که یکی دو دقیقه بگذرد‪.‬‬ ‫شاید در ابتدا این کار به سهولت انجام نگیرد‪ ،‬ولی رفته رفته تمایل و حالت به صورت عادت درآمده درهای زیادی‬ ‫را می‌بندد و برای این کار بیش از چند ثانیه مصرف نمی‌کند‪ .‬آنگاه همانطوری که نویسنده مزامیر می‌گوید‪« :‬خداوند‬ ‫را همواره پیش روی خود»‪ ،‬چونکه با اوست که می‌خواهی صحبت کنی و صدای اوست که می‌‌خواهی بشنوی‪ .‬البته این‬ ‫توجه جنبه عقالنی دارد‪.‬‬ ‫سپس درباره خدا به تفکر پرداخته آن عمل را به جالل یا تقدس یا علم و یا محبت او یا اینکه به تجلیات او در مسیح‬ ‫توأم کن و به یکی از آن تجلیات نظر دوخته یکی از عبارات زیر یا عبارت دیگر را به آهستگی مکررا بگو‪ .‬مثال بگو‬ ‫«من نور جهانم»‪ ،‬یا «خداوند شبان من است محتاج به هیچ چیز نخواهم بود»‪« ،‬عیسی شفادهنده و یا مسیح مصلوب»‬ ‫و غیره‪ .‬بعد درباره جالل و محبت خدا به تفکر بپرداز و در ضمن اینکه این اعمال را بجا می‌آوری‪ ،‬این جمله را در‬ ‫خاطر نگاهدار‪« :‬خداست که اینک به حضورش آمده‌ام‪ ».‬این عمل ممکن است شما را به حدی حیران نماید که وقت‬ ‫دعا بگذرد و تجلیل خدا خاتمه نیابد (ولی هنوز هم نباید این مرحله را تجلیل بنامیم) شاید چنین حالتی به ندرت واقع‬ ‫شود یا اینکه هیچگاه به وقوع نپیوندد‪ ،‬بنابراین پیوسته دعای شما با وقوف از خداوند صورت می‌گیرد و این وقوف‬ ‫روز به روز عمیق‌تر می‌شود‪.‬‬ ‫به این قسمت خیلی اهمیت بدهید و خدا را به هر اسمی که در آن ساعت بهتر معرف خیال و فکر شماست بخوانید‪.‬‬ ‫نتیجه این می‌شود که احساسات روحانی شما بیشتر شود و بر امید و اطمینان شما افزوده گردد‪ .‬البته ممکن است‬ ‫بدون اینکه خدا را با این نحو به مغز معرفی کنیم‪ ،‬به دعا بپردازیم‪ ،‬ولی چنین دعایی ما را قانع نمی‌سازد و به حقیقت‬ ‫راز و نیاز خود مطمئن نیستیم‪ .‬این قسمت که پایان پذیرفت تا اندازه‌ای آزاد می‌شویم و می‌توانیم به هر نحوی که‬ ‫می‌خواهیم عمل کنیم‪ .‬مثال شفاعت نماییم‪ ،‬به شکرگزاری مشغول شویم‪ ،‬به چیز دیگر بپردازیم‪ .‬تنظیم این قسمت‬ ‫با وضع زندگانی شماست و با تغییر اوضاع ترتیب عوض می‌شود و حالت یا احتیاج یا آرزوی مقدم بر همه چیز‬ ‫قرار می‌گیرد‪ .‬اگر در این دعای خصوصی آرزویی که مقدم بر چیزهای دیگر است مقدم به ترتیب ثابتی باشد‪ ،‬دعا‬ ‫غیرحقیقی می‌شود‪ .‬با این حال اگر ترتیب طبیعی خود را بیابیم‪ ،‬بهتر است‪ ،‬زیرا در تسلسل دعا وقفه روی نمی‌دهد‪.‬‬ ‫باری هر چیزی که مقدم قرار گرفت‪ ،‬باید اول درباره آن اندکی فکر کرد البته خود دعا پیش از وقت این تفکر را‬ ‫متضمن می‌شود‪ ،‬زیرا وسیله احیای افکار و آرزوست‪ .‬بنابراین خوب است که شروع آن با تفکر آرام باشد‪ .‬این عمل‬ ‫راه را مهیا می‌سازد و یقین است که فضل خدا ما را به مراحلی می‌رساند که آرزوی آن را فکر هم نکرده‌ایم‪.‬‬ ‫اگر این قسمت را با شکرگزاری شروع نمودید‪ ،‬بهتر است که برخیزید و به آهستگی تأمل کرده ببینید شکرگزاری‬ ‫مخصوص آن روز برای چه چیز است‪ .‬آیا آن چیز در قلب شما جای دارد‪ ،‬یا می‌توانید آن را در قلب خود جای دهید‪.‬‬ ‫اگر برای شکرگزاری به کتاب دعا احتیاج پیدا کردید‪ ،‬باید دوباره در جمالت آن دقت کنید تا آن دعا کامال متعلق به‬ ‫شما گردد‪ .‬وقتی که متوجه به خدا هستیم‪ ،‬سیل عنایت او را از هر طرف جاری می‌بینیم و مالحظه می‌کنیم که از رحمت‬ ‫خود چیزهای مخصوص تازه به ما داده و در ضمن از فیض قدیم او هم بهره‌مند هستیم‪ ...‬شایسته است که هم برای‬ ‫چیزهای کوچک مشغول به شکرگزاری گردیم و هم برای چیزهای بزرگ‪ .‬باید مراقب باشیم که چیزهای کوچکی‬ ‫که مولد سرور ماست‪ ،‬ما را از چیزهای بزرگی که تفکر زیاد و ایمان آن را کشف می‌کند باز ندارد‪ .‬پس از تکمیل این‬ ‫مقدمات زانو زده مراسم تشکر را بجا آورید و اگر چنانچه در خود حرارت و شوقی برای اجرای آن ندیدید ولو اینکه‬ ‫از روی سردی و برای اجرای وظیفه هم باشد مانعی ندارد‪ ،‬زیرا به محض اینکه به عنایت خدا اعتراف نمودید آتش‬ ‫حق شناسی حقیقی در قلبتان افروخته می‌شود‪ .‬برای اظهار تشکر قلبی الفاظ زیادی الزم ندارد‪.‬‬ ‫شاید بخواهید حاال به شفاعت مشغول شوید‪ .‬در اینجا هم باید اول به تفکر پرداخت‪ .‬باید ببینید که طالب چه هستید‬ ‫و برای که و به چه جهت دعا می‌کنید و اینها مستلزم چه می‌باشد‪ .‬شاید مطالب مهمی در نظر شما باشد و شاید برای‬ ‫مطلب کم اهمیت‌تری نیز آمادگی ذهنی داشته باشید‪ .‬شاید هم حس وظیفه‌شناسی و مسیحی بودن مطالب دیگری‬ ‫را در اختیار شما بگذارد‪ .‬آنچه را که درباره جمیع این چیزها می‌خواهید طلب کنید‪ .‬شاید بخواهید بعد از شفاعت‬ ‫به درخواست‌ها توجه نمایید (فراموش نکنید که مجبور نیستید از این ترتیب پیروی کنید‪ ،‬زیرا برای مثل ذکر شده‬ ‫‪6‬‬


‫است)‪ ،‬در اینجا هم باید از همان اصل پیروی نمایید؛ یعنی اول فکر کنید که چه آرزویی دارید‪ .‬بعد آن آرزوها را با‬ ‫اشتیاق و اطمینان تمام در حضور خداوند بگذارید و مطمئن به اجابت بوده و مترصد آن باشید‪ ،‬چونکه ممکن است که‬ ‫اجابت او در حوادث تعجب‌آوری پنهان باشد‪ .‬شما فقط باید برای آرزوهای خود به راز و نیاز بپردازید و او که راهنما‬ ‫و نجات دهنده است می‌داند که چگونه به تطهیر و اجابت آرزوهای شما مشغول شود‪ .‬هر آرزویی را در موقع دعا و‬ ‫درخواست‪ ،‬اظهار نمایید‪ ،‬ولی تأکید الزم نیست‪ .‬مواظب باشید که آنچه را که برای خود و دیگران می‌خواهید‪ ،‬مفید‬ ‫باشد و مانع زندگی حقیقی نشود‪.‬‬ ‫ممکن است شما بگویید که حاال وقت اعتراف به گناه است‪ ،‬ولی من حاضر به قبول آن نیستم و می‌گویم تمام دعاهای‬ ‫شما حتی دعایی که با سرور فراوانی توأم است‪ ،‬متضمن توبه است و چون آثار توبه در فکر شماست‪ ،‬طبیعتا وارد دعا‬ ‫می‌شود‪ .‬اعتراف صریح به گناه نمی‌تواند منتظر وقت دیگری باشد‪ .‬همین که از تجاوز خود اطالع یافتیم به گناه خود‬ ‫اعتراف نماییم‪ .‬این اطالع هر چه زودتر باشد بهتر است‪ .‬هر عملی را که برای جبران گناه می‌کنید به فوریت مورد‬ ‫قبول واقع می‌شود و به شما فرصت نمی‌دهد که منتظر وقت معینی شده تألیف خود را در آن اظهار دارید‪ .‬بنابراین هیچ‬ ‫وقت طلب بخشش و تطهیر را به تأخیر نیندازید‪ ،‬با وجود این اگر در موقع دعا به یاد غفلت‌های خود افتادید‪ ،‬بدانید‬ ‫که بهترین موقع اعتراف و تضرع فرا رسیده ولو اینکه اینکار ترتیب دعای شما را به هم بزند‪.‬‬ ‫اجابت خدا را بپذیرید‪ .‬باید دعای شما به تصمیمی منجر شود و آن تصمیم عقل و روح را برای قبول اجابت الهی مستعد‬ ‫نماید‪ ،‬زیرا یکی از وسایل بزرگ اجابت تصمیمی است که آن را می‌پذیرد و خدا را برای آن شکر می‌گوید‪ ،‬چه خود‬ ‫اجابت دیده شود و چه نشود‪ .‬همانطوری که در ابتدا مذکور گشت‪ ،‬خاتمه دعای شما نیز باید با وقار و احترام توأم‬ ‫باشد‪ .‬می‌توان گفت که این عمل به خود دعا چندان ارتباطی ندارد‪ .‬در هر حال باید به دعای خود خاتمه دهید و مانند‬ ‫اول برای یک دقیقه ساکت و آرام بمانید‪ ،‬سپس برخیزید یا دست‌های خود را آزاد نمایید یا اینکه جایگاه عبادت‬ ‫را ترک گویید‪ .‬شاید این عمل به تصنع شبیه باشد‪ ،‬ولی فوق‌العاده در روح مؤثر است‪ ،‬چونکه آن را از هجوم عالیق‬ ‫ظاهری محافظت می‌کند و حالت دعا را در انسان نگاه می‌دارد‪« .‬دین گولبون» که یکی از مربیان دانشمند است در این‬ ‫موضوع می‌نویسد‪« :‬پس از آنکه به راز و نیاز با خداوند خاتمه دادیم‪ ،‬الزم است که افکار دنیوی متدرجا وارد مغز ما‬ ‫شود‪ ،‬تأثیراتی را که از مالقات با خالق در ما حاصل شده نباید دور بیندازیم‪ ،‬بلکه باید آن را پرورش دهیم‪ ،‬زیرا آن‬ ‫تأثیرات مانند دسته گلی است از گلستانی چیده‌ایم و ما را در گرد و خاک و آشوب امور مادی تازه و خرم و سرسبز‬ ‫نگاه می‌دارد‪».‬‬ ‫شرح این نوع از دعا خیلی به طول انجامید‪ ،‬ولی تخصیص وقت بسته به میل شخص شماست‪ .‬اگر دعا به همین ترتیب‬ ‫اجرا گردد‪ ،‬ده دقیقه برای آن کم نیست‪ ،‬ولی اگر چنانچه بیشتر باشد بهتر است‪ .‬البته تمام دعاهای ما نمی‌تواند در‬ ‫این ده دقیقه جمع شود‪ ،‬ولی می‌توانیم در دفعات بعد متدرجا یک یک آن را وارد کنیم‪ ،‬این روش پر از فعالیت‌های‬ ‫حیاتی است‪ .‬نتایجی را که از این مدت گرفته‌ایم از این قرار است‪:‬‬ ‫‪ -1‬عبادت جمع که عبارت از حالت دعاست برای ما حاصل شده است‪.‬‬ ‫‪ -2‬رحمت‌های خدا و احتیاجات خود و دوستان خود را به یاد آورده‌ایم‪.‬‬ ‫‪ -3‬چیزهایی را که برای راز و نیاز با خداوند اهمیت حیاتی داشته است انتخاب نموده‌ایم‪.‬‬ ‫‪ -4‬الطاف نامحدود خدا را در نظر گرفته او را در نهایت حق‌شناسی شکرگزاری کرده‌ایم‪.‬‬ ‫‪ -5‬در خصوص احتیاجات دیگران نیز به راز و نیاز پرداخته محبت خود را ثابت کرده‌ایم‪.‬‬ ‫‪ -6‬از همه گذشته درصدد اجابت او هستیم‪.‬‬ ‫اگر چنانچه این نوع دعا مداومت یابد به حساسیت روح افزوده می‌شود و عقل در ادراک سریع و اراده قوی می‌گردد‪.‬‬ ‫شاید کسی گمان کند که مثال ده دقیقه تمام شده و دعا پایان یافته‪ ،‬ولی اینطور نیست‪ ،‬زیرا تمام اعمال دعا مبدل به‬ ‫آرزوهایی می‌شود که آن آرزوها تمام زندگانی و اخالق را تصرف می‌نماید و به مردم به چشم دیگری نگاه می‌کند‪،‬‬ ‫همانطوری که در دعا کرده‌ایم‪ .‬مثال از خواندن یک جمله از دعای ربانی رابطه ما با خداوند وضع دیگری به خود‬ ‫می‌گیرد و این وضع مهم در رأس تمام چیزها جایگزین می‌شود‪ .‬این را هم باید بدانیم که اگر حالت روح و دل خود را‬ ‫فراموش کردیم‪ ،‬خود حالت به جای خود باقی است‪ .‬ممکن است که مغز ما سرگرم روابط معمولی و افکار ما متمرکز‬ ‫‪7‬‬


‫در کار بخصوصی باشد‪ ،‬ولی در وفاداری قلبی ما خللی وارد نگشته و اراده ما از خدا انحراف نجسته است‪ .‬ممکن است‬ ‫مادری سرگرم کارهای خانه یا امور دیگر باشد‪ ،‬ولی این سرگرمی در محبت دائمی او نسبت به طفلش بی‌تأثیر است‬ ‫و حتی وقتی که در خواب است آن مهر حقیقی را از دست نمی‌دهد‪.‬‬ ‫توبه‪ ،‬شکرگزاری‪ ،‬شفاعت و سایر اعمال دعا اگر به حالتی از حاالت قلبی و اراده تبدیل شود‪ ،‬ارزش بسیاری دارد و‬ ‫اگر از روی خلوص باشد به تدریج اصالح گشته عمیق‌تر می‌گردد‪ .‬مثال حالت محبت به وسیله سخاوت و مهربانی که‬ ‫زاییده خود آن است تقویت می‌شود و با سخاوت و مهربانی بیشتری به خودنمایی می‌پردازد‪ .‬این عمل و عکس‌العمل‬ ‫امتداد می‌یابد و محبت به سوی کمال می‌رود‪ .‬دعا نیز که خود را در حالت محبت و توکل جلوه می‌دهد‪ ،‬همین حال‬ ‫را دارد‪ .‬کلمه دعا اگر با حالتی توأم نباشد‪ ،‬خالی از حقیقت است‪ ،‬ولی خودش هم آلت مؤثری در اصالح حالت خود‬ ‫اوست‪ .‬پولس رسول کلیسای تسالونیکیان را دعوت می‌کند که در مقابل خدا و ملکوت او دارای یک چنین حالتی باشند‬ ‫و می‌گوید‪« :‬همیشه دعا کنید و در هر امری شاکر باشید‪ ».‬حالت تذکر و فکر بیدار نمی‌تواند از زندگانی ما منقطع شود‪.‬‬ ‫برای هر مسیحی این حالت متمادی‪ ،‬امر عادی است و به وسیله ادعیه منظم نگهداری می‌شود ولو اینکه آن ادعیه از‬ ‫مدارج مقدماتی دعا باشد‪.‬‬

‫‪8‬‬


‫فصل سوم‪ :‬دعای ناگهانی‪ ،‬تقویت و توجه‪ ،‬دعای خیر‬

‫دعا بر دو گونه است‪ .‬اول دعایی است که در مواقع معینی اجرا می‌شود‪ .‬دعای دوم ناگهانی است؛ یعنی زمان بخصوصی‬ ‫ندارد و در اوقات و اوضاع مختلف جاری می‌گردد‪ .‬این دعا مختصر و مستقیم و برای مقصد مشخصی است و دعای‬ ‫ناگهانی نامیده می‌شود و اگر با آرزوی شدید و اراده هماهنگ باشد‪ ،‬یکی از مهم‌ترین قسمت‌های دعاست‪ .‬زندگانی‬ ‫ما احتیاج شدیدی با این نوع دعا دارد و خود دعا شکل‌های مختلف به خود می‌گیرد‪ .‬مثال در موقع دیدن زیبایی و‬ ‫دریافت نیکویی‪ ،‬به صورت شکرگزاری است و برای درخواست احتیاجات به صورت شفاعت و در مواقع کار به‬ ‫صورت استمداد است‪ .‬وقتی که تنبلی و بی‌نظمی ما را از راز و نیاز طوالنی بازمی‌دارد‪ ،‬ممکن است که این دعای سریع‬ ‫و بی‌مطالعه نیز فراموش شود یا اینکه تصنعی و بی‌حقیقت گردد‪ ،‬ولی وقتی وظایف روحانی خود را مرتبا و پی در پی‬ ‫انجام می‌دهیم‪ ،‬این دعا به شکل یکی از ضروری‌ترین و حیاتی‌ترین طرق دعای ما درمی‌آید‪ .‬به هر مرحله زندگی قدم‬ ‫می‌نهد و به هر نوع از دعا هجوم می‌کند‪ .‬اقدام تعمدی به آن شاید خالی از حقیقت به نظر آید‪ ،‬ولی رفته رفته مبدل به‬ ‫راز و نیاز حقیقی با خداوند می‌گردد و به ما می‌فهماند که تعلق خدا به هر چیز دائمی است‪.‬‬ ‫بعضی هم دعاهای ناگهانی را درکتب دعا جمع‌آوری نموده‌اند و در کوچکترین کارها و وقایع روزانه به خواندن آن‬ ‫مبادرت می‌ورزند‪ .‬مثال برای جارو کشیدن و شیر دوشیدن و نان پختن هم دعا دارند‪ .‬در اینجا یک نمونه از آن که‬ ‫برای روشن کردن چراغ است ذکر می‌شود‪ :‬مادر می‌گوید‪« :‬خدا را شکر که حاال روشنایی داریم‪ ».‬افراد خانواده‬ ‫می‌گویند‪« :‬امیدواریم که بره خدا ما را به نور آسمانی رهبری نماید‪ ».‬اینگونه دعا‪ ،‬دعای طوالنی زمان معین را تقویت‬ ‫می‌کند و به خواننده آن فرصت می‌دهد که بیشتر آنچه را که در کوچه‌ها و خیابان‌ها با آن رو به روست در خاطر نگاه‬ ‫دارد و از تجلیات خدا در اشیا غفلت نورزد‪ .‬نمونه دیگری که برای ترتیب خوابگاه می‌خوانند در اینجا ذکر می‌شود‪:‬‬ ‫«این رختخواب را به اسم پسر و پدر و روح‌القدس می‌گسترانم‪ ».‬همچنین به اسم شبی که در رحم قرار گرفتیم و‬ ‫به اسم روزی که تعمید یافتیم و به اسم هر شب و روز و هر فصل و به اسم هر فرشته‌ای که در آسمان است‪ .‬خوب‬ ‫است که گاهگاهی برای توسعه و تقویت قوای روحی به خیابانی برویم و با دیدن کارهای مختلف احاطه خدا را در‬ ‫نظر بگیریم‪ .‬مثال به جستجوی آثار او بپردازیم‪ .‬بازی بچه‌ها را می‌بینیم‪ ،‬عشق جوانان را مشاهده می‌کنیم و در محبت‬ ‫والدین نسبت به فرزندان دقیق می‌شویم‪ .‬همین‌ طور ممکن است به خنده و آواز گوش بدهیم و به رنگ و ظاهر چیزها‬ ‫خیره گردیم و به رفت و آمد مردم فعال نظر دوخته نعمت و لطف خداوندی را در مغازه‌ها و ماشین‌ها و فعالیت‌های‬ ‫نامحدود کارخانه‌ها مشاهده نموده او را برای هر یک از اینها شکر کنیم و ستایش گوییم‪.‬‬ ‫بهترین طریق ممکن است که در خیابان‌ها قدم زده در انواع احتیاجات دقت کنیم‪ ،‬در این صورت خواهیم دید که‬ ‫احتیاج بر چندگونه است‪ .‬بعضی از آن دائمی است‪ ،‬بعضی دائمی نبوده به آسانی برطرف می‌شود‪ ،‬ولی عدم بینش‬ ‫ما نمی‌گذارد که از آن رهایی یابیم‪ .‬احتیاجات دیگری هست که آزادی از آن مستلزم فداکاری زیاد است‪ .‬برخی از‬ ‫احتیاجات برای این است که ما و دیگران از گناهی جلوگیری ننموده‌ایم‪ .‬در ضمن اینکه جلو می‌رویم باید فکر کنیم‬ ‫که مسیح با دیدن این احتیاجات چه کار می‌کرده و از ما خواهان چه چیزی است و از خدا رحمت او را طلب نماییم‪.‬‬ ‫بدین ترتیب می‌توانیم جنبه‌های مختلف زندگانی را در نظر گرفته به خیابان‌ها و کوچه‌ها برویم و از دیدن مسافرت‌ها‪،‬‬ ‫ایستگاه‌ها و کلیساها مطالبی کشف نماییم و بعد این مطالب را به دعای خود متصل نموده ببینیم در چه چیز محتاج به‬ ‫شکرگزاری هستیم و برای چه چیزهایی باید شفاعت نماییم و در چه جاها به عفو و بخشش نیازمندیم‪ .‬این عمل یکی‬ ‫از نواقص ما را مرتفع می‌کند‪ ،‬زیرا معموال به حدی به چیزهایی که می‌بینیم عادت می‌کنیم که آثاری را که خدا از خود‬ ‫در آن گذاشته از یاد می‌بریم‪.‬‬ ‫عالوه بر این امتحان‪ ،‬امتحان دیگری هست که ما را تشویق به کوری می‌کند و آن این است که چون هدف مشخصی‬ ‫داریم و می‌خواهیم به آن نزدیک شویم به آنچه که سر راه است نگاهی نمی‌اندازیم و مانند کوران تمام چیزها را‬ ‫نادیده می‌انگاریم‪ ،‬زیرا می‌ترسیم که مبادا چیزی نظرما را جلب نماید و از ما خواهان اجرای عملی گردد و حال آنکه‬ ‫ممکن است اهمیت آن چیز از هدف ما بیشتر باشد و دیگر به آن دسترسی پیدا نکنیم‪ .‬خوب است گاهگاهی از خود‬ ‫بپرسیم که علت اصلی دعای ناگهانی ما چه بوده است‪ .‬حق‌شناسی بوده‪ ،‬یا ترحم‪ ،‬توبه بوده است یا عالقه‌مندی؟ ممکن‬ ‫‪9‬‬


‫است که سه نفر چیز واحدی را ببینند و در تحت تأثیر سه احساس مختلف قرار گیرند‪ .‬علل اصلی هریک از این سه‬ ‫احساس مختلف‪ ،‬می‌رساند که روش عادی دعای هر یک از سه نفر چگونه است‪ .‬بنابراین اگر در علت دعای ناگهانی‬ ‫خود نیز تأمل نماییم‪ ،‬شاید رموزات بسیاری بر ما کشف شود‪ .‬این تفتیش باید کامل باشد‪ ،‬ولی الزم نیست که دائما‬ ‫صورت گیرد‪.‬‬ ‫البته این دعای سریع و فوری و احساسی که آن را سبب می‌شود‪ ،‬نتیجه حالت کسی است که همیشه در حال راز و نیاز‬ ‫با خداوند باشد و به دنیا به چشم عیسی نگاه کند و به مدارج مقدماتی دعا و به حالت عادی مردم ارتباطی ندارد‪ ،‬ولی‬ ‫ما هم می‌توانیم برای رسیدن به آن اقدام کنیم‪ .‬گردش عمدی در خیابان‌ها و تمرین توجه و دقت در چیزها با اینکه‬ ‫نمی‌تواند با حالت روحانی مداومی که محتاج به تعمد نیست برابری کند‪ ،‬ولی در تربیت و تقویت توجه سهم بزرگی‬ ‫را داراست‪ .‬خواندن تعمدی دعا در موقع شروع کارهایی مانند مطالعه‪ ،‬باز کردن دکان و مالقات با دوست‪ ،‬با احساس‬ ‫حضور دائمی خدا و سرور در آن شباهتی ندارد‪ ،‬ولی سبب ایجاد آن می‌شود‪ .‬گفتن جمله «خداوند با شما باشد» تعارف‬ ‫دوستانه است و ممکن است برای ما خالی از حقیقت به نظر آید‪ ،‬ولی مسیح می‌فرماید که چنین جمالتی باعث نزول‬ ‫فضل خدا می‌شود‪ .‬شاید شخصی بپرسد که آیا دعای خیر تأثیری دارد؟ و اگر مجلس کلیسا به آن ختم نشود آیا بدون‬ ‫برکت می‌ماند؟ پیش از پاسخ دادن به آن پرسش می‌خواهم حکایت کوچکی برای شما بگویم‪.‬‬ ‫در جنگ گذشته به خانه‌ای رفته دیدم که جوانی خفته و در حال مستی است و می‌خواهد به ایستگاه رفته عازم فرانسه‬ ‫شود‪ ،‬خواهرش که صاحبخانه بود‪ ،‬وضعیت او را برای من تعریف کرد‪ .‬پیش از اینکه از خانه خارج شوم‪ ،‬شروع به‬ ‫دعا نموده و برای آن جوان نزول برکت خداوند را خواستار شدم… یک هفته بعد خواهرش خود را به من رسانید و‬ ‫گفت که برادرش کشته شده است و همچنین گفت‪« :‬از تو ممنونم برای دعایی که در حق برادرم نمودی‪ ،‬چون قبل‬ ‫از اینکه برادرم برود‪ ،‬از دعای خیر شما برکتی بر او نازل شد‪ ».‬پس از اینجا می‌فهمیم که دعای خیر بالاثر نیست‪،‬‬ ‫خصوصا در کلیساها که باعث نزول فضل الهی می‌شود و همه را در برمی‌گیرد‪ .‬غافالن نیز از آن بی‌بهره نیستند و‬ ‫کسانی که درصدد اجابتند‪ ،‬برکت خدا را که امری روحانی است از هر چیز مادی هم واضح‌تر می‌بینند‪ .‬وقتی که طریق‬ ‫دعا کردن زمان قدیم را مطالعه می‌کنیم‪ ،‬می‌بینیم که دعای خیر برای شنوندگان در کلیسا زمان بیشتری را اشغال‬ ‫کرده و هم تنوع آن زیادتر بوده و هم مکررا به آن مراجعه می‌شده است‪ .‬در اینجا چند نمونه از آن مذکور می‌گردد‪.‬‬ ‫در مقدم هریک دعایی قرار دارد که برای نزول برکت است‪ .‬این نوع ادعیه خیلی زیاد و اکثر دارای سه قسمت است‬ ‫که در خاتمه هر قسمت‪ ،‬شنوندگان می‌گویند اگر این نوع دعا را برای دعای خصوصی خود به کار بریم‪ ،‬آرزوهای ما‬ ‫را رهبری می‌کند و بر ضرورت آن می‌افزاید‪.‬‬ ‫چندتای آن برای نمونه ذکر می‌شود‪:‬‬ ‫‪ -1‬خداوند ما عیسای مسیح که جالل و نور جاودانی است‪ ،‬تاریکی شب را از قلوب شما زائل کند‪ ،‬آمین‪ .‬خداوند‬ ‫دام‌های دشمن مکار را از شما دور کند و فرشته نور را حافظ شما گرداند‪ ،‬آمین‪ .‬شما را برای ستایش خود در صبح‬ ‫بیدار و بعد مراقبت نماید و نجات خود را از شما باز ندارد‪ ،‬آمین‪.‬‬ ‫‪ -2‬خداوند شما را با برکت خود سرفراز و با دست راست خود محافظت کند‪ ،‬آمین‪ .‬شما را از امتحانات این جهان‬ ‫برهاند و فضل روح‌القدس خود را بر قلوبتان نازل نماید‪ ،‬آمین‪ .‬شما را از گناه پاک نموده به جالل مقدسین خود‬ ‫برساند‪ ،‬آمین‪.‬‬ ‫‪ -3‬خداوند دعای شما را بشنود و احتیاجات شما را تأمین فرماید‪ ،‬آمین‪ .‬شما را تسلی داده از ضعف بشری رهانیده از‬ ‫گناه دور نماید‪ ،‬آمین‪ .‬چیزهایی در اختیارتان بگذارد که هم برای جسم و هم برای روح مفید باشد‪ ،‬آمین‪.‬‬ ‫‪ -4‬خداوند قدیر برکت خود را بر شما مبذول دارد‪ ،‬آمین‪ .‬به زحمات شما با دیده ترحم نگریسته درخواست‌هایتان‬ ‫را بشنود و بر شما رحم آرد‪ .‬طوری کند که کارهایتان مطابق اراده او باشد و شما را در تقدس و آسایش نگاه دارد‪،‬‬ ‫آمین‪.‬‬

‫‪10‬‬


‫فصل چهارم‪ :‬انحرافات و افکار پریشان‬

‫«یکی از راه‌های جلوگیری از انحراف مغز در وقت دعا آن است که در مواقع دیگر آن را از منحرف گشتن زیاد‬ ‫جلوگیری نماییم» (اقتباس از تمرین راز و نیاز با خدا)‪.‬‬ ‫شخص کاسبی مشغول دعا می‌شود‪ ،‬ولی ناگهان مشاهده می‌کند که فکر او در حال تحریر کاغذی است و به جای اینکه‬ ‫سرگرم دعا باشد‪ ،‬سرگرم داد و ستد است‪ .‬زنی به شکرگزاری می‌پردازد‪ ،‬ولی مغز او در فکر خانه‌تکانی بهار و یا کار‬ ‫دیگری است‪ .‬پدری می‌خواهد برای فرزندان خود دعا کند‪ ،‬ولی به یاد چیزی میفتد و دعایش قطع می‌شود‪ .‬عالوه بر‬ ‫اینها ممکن است شخصی دچار چیزهای خطرناک دیگر گردد‪ .‬مثال در وقت دعا شروع به منازعه با مردم می‌کند‪ .‬این‬ ‫انحرافات نه تنها در دعای خصوصی ماست‪ ،‬بلکه شنوندگان در کلیسا نیز دچار آن می‌شوند‪ .‬دعای کلیسا عمل روحانی‬ ‫بسیار دشواری است و متأسفانه اشخاص خود را برای آن آماده نمی‌نمایند‪ .‬شنیدن دعا هم دستوراتی دارد و شایسته‬ ‫است که عبادت‌کنندگان آن را بیاموزند‪ .‬نمی‌شود گفت که اصل انحراف چیز بدی است‪ ،‬زیرا ممکن است به وسیله‬ ‫آن به چیزهای زیادی پی ببریم‪ .‬بررسی دقیق آن بسیار خوب است و اگر بتوانیم از روی معرفت با آن مواجه شویم‪،‬‬ ‫رفته رفته قدرت می‌یابیم که در سایر فعالیت‌های زندگی و فکری نیز از روی معرفت کار کنیم‪.‬‬ ‫اول باید منابع انحراف را در نظر گرفت‪ ،‬آنوقت می‌توانیم از چیزهایی که در خود ما در را به روی آن باز می‌کند‬ ‫جلوگیری نماییم و به وسیله آن راجع به شخص خود مطالب بسیاری را بیاموزیم‪ .‬اگر از روی دقت به تجزیه این مطلب‬ ‫بپردازیم‪ ،‬شاید به این نتیجه برسیم که اصل انحراف از ضعف ایمان ناشی شده و برای آن است که خود را کامال تسلیم‬ ‫خدا ننموده‌ایم‪ .‬شاید این نتیجه درست باشد‪ ،‬ولی نتیجه‌ای نیست که بتوانیم به فوریت از آن استفاده کنیم‪ .‬برای اینکه‬ ‫دعای ما از روز ایمان عمیق‌تری صورت گیرد و اراده ما به تقدس حقیقی برسد‪ ،‬باید در چیزهای سطحی‌تری نیز دقت‬ ‫نماییم‪ .‬اغلب انحرافات از نتایج طبیعی بی‌نظمی زندگانی عقالنی و روحانی ماست و یا برای این است که در میان دعا‬ ‫و زندگانی عقالنی و روحانی ماست و یا برای این است که در میان دعا و زندگانی عادی ما فاصله‌ای وجود دارد‪.‬‬ ‫بعضی اوقات هم برای چیزی دعا می‌کنیم‪ ،‬ولی عالقه نشان نمی‌دهیم و این برای آن است که در ارزش دعا تردید‬ ‫داریم و این بی‌عالقگی و تردید‪ ،‬خود از عوامل انحراف است‪ ،‬اما گاهی بعضی انحرافات وسیله حکمت خداست و ما‬ ‫را بر آن می‌دارد که از درخواست‌های دیگر دست کشیده متوجه احتیاجات مخصوصی بشویم و تنها به آن پردازیم‪،‬‬ ‫لیکن همیشه اینطور نیست و انحرافات ناشی از احساسات بی‌معنی متوالیا به دعای ما حمله نموده مخل آسایش فکری‬ ‫ما می‌شود‪ .‬انحراف از هر جایی که صادر شد‪ ،‬باید بدون سرزنش خود با آن رو به رو گردیم و در آن نقایص و خطاهای‬ ‫خود را پیدا کرده احتیاجات خود را در نظر بگیریم و به اراده خدا پی برده از جای نزدیک شدن دشمن اطالع حاصل‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫ •بی‌نظمی‪ :‬ما وقتی که دعا می‌کنیم همان کسانی هستیم که مشغول به کار دیگری بودیم و طبیعت و روش کار‬ ‫عقل ما تغییر نمی‌پذیرد‪ .‬منتها در ضمن دعا ممکن است که در حالت ما تغییراتی پدید آید و خداوند به ما ثبات و‬ ‫فیض و محبت جدیدی بدهد‪ ،‬چون در حین دعا همان خصوصیات سابق را داریم‪ ،‬هر چیز که در تفکر در زندگی‬ ‫عادی به مغزها هجوم می‌نماید‪ ،‬در دعا هم از عمل باز نمی‌ایستد‪ .‬زندگانی منظم آن زندگانی است که به هر چیزی‬ ‫که مشغول می‌شود‪ ،‬کامال در فکر همان چیز باشد‪ .‬اگر این تمرکز حواس در یک قسمت از کارهای ما موجود‬ ‫نباشد‪ ،‬در کارهای دیگر نیز بی‌دوام است؛ یعنی اگر در امور ظاهری دستخوش انحراف گردیم‪ ،‬در دعا هم دچار‬ ‫آن خواهیم شد‪ .‬خوب است که در دعا طالب چنین نظمی باشیم‪ ،‬زیرا نظمی که آن را در اینجا دریافت می‌داریم‪،‬‬ ‫نه تنها برای یک ساعت‪ ،‬بلکه برای تمام زندگی است‪ .‬برای اینکه روح و فکر ما در اختیار خود ما باشد‪ ،‬باید از‬ ‫طرقی که عقل به ما پیشنهاد می‌نماید پیروی کنیم و آن این است که وقت جداگانه دعا را معین نموده از آن غفلت‬ ‫نورزیم‪ .‬خواندن ما باید دارای ترتیب مشخصی باشد‪.‬‬ ‫در شفاعت نیز باید نظم راهنمای ما باشد‪ .‬خالصه آنکه باید برای شکرگزاری و سایر قسمت‌های دعا هم موقعی را‬ ‫‪11‬‬


‫در نظر گرفته با رعایت ترتیب از مطلبی به مطلبی برویم‪ .‬این کار هم دعاست و هم تحصیل روش دعا و پیشرفت در‬ ‫تحصیل متکی به سه اصل یا پایه است و آن این است‪« :‬نظم‪ ،‬توجه دقیق و تدریج‪ ».‬هر چیزی که در زندگانی عادی‬ ‫برای تقویت این سه اصل مفید است در دعا نیز مفید می‌باشد و با استحکام این سه اصل است که می‌توانیم بدون مانع‬ ‫با خدا به راز و نیاز مشغول شویم‪ .‬شکی نیست که فکر منظم و رعایت ترتیب‪ ،‬به تدریج پاره‌ای از انحرافات ما را از‬ ‫بین می‌برد‪ ،‬ولی بعضی از آن به صورت دیگری وارد دعای ما می‌شود‪ .‬هیجان ناشی از سروری که فکر ما را پریشان‬ ‫می‌کرد‪ ،‬قسمتی از شکرگزاری می‌شود‪ .‬کدورت و ترسی که به آرامش ما هجوم می‌نمود‪ ،‬به درخواست‌های ما منظم‬ ‫می‌گردد‪ .‬اذیتی که به ما روا داشته‌اند یا از ما در شفاعت جلب ‌نظر می‌کند و یا در توجه جای خود را می‌گیرد‪ .‬وقتی‬ ‫انحرافات خود را به قسمت‌ها حیاتی دعای خود مربوط نمودیم‪ ،‬دیگر مانع کار ما نیست‪ ،‬بلکه باعث پیشرفت ماست‪.‬‬ ‫شاید اشخاصی باشند که به واسطه عوامل اخالقی و تربیتی نتوانند به این نظم و ترتیب برسند‪ ،‬ولی بهتر است که آنها‬ ‫بدون اینکه یأس را در خود راه دهند‪ ،‬این حقیقت را پذیرفته‪ ،‬حتی‌المقدور در اصالح خود بکوشند و ابدا نباید دعای‬ ‫خود را به واسطه نقایصی ناچیز شمرند‪ ،‬زیرا خدا از اسرار قلوب آگاه است و احتیاج به اظهار کامل آن ندارد‪ .‬ما با‬ ‫خدا سر و کار داریم و از فضل او مطمئن هستیم‪ ،‬نه اینکه به دعا یا ترتیب خود متکی باشیم‪ .‬یقین است که شخص‬ ‫مختل‌الحواس نمی‌تواند مثل شخص منظمی دعا کند‪ ،‬ولی ممکن است که دعای او پر از محبت و خلوص نیت باشد‪ .‬با‬ ‫در نظر گرفتن مطالب مذکور باید بدانیم که فکر منظم و ترتیب مشخص کمک بزرگی است‪ ،‬زیرا بدان وسیله عقل‬ ‫روح را مدد می‌کند و حتی احساسات را مطیع خود می‌سازد‪ .‬اگر از ترتیبی که در فصل دوم که شرح آن گذشت پیروی‬ ‫نماییم‪ ،‬در به روی بسیاری از انحرافات ما بسته می‌شود‪.‬‬ ‫یکی دیگر از عوامل انحراف که به شدت عوامل قبلی نیست‪ ،‬این است که خیلی به سرعت مشغول دعا می‌شویم و‬ ‫در این حال آثار کارهای روزانه را با خود به دعا می‌آوریم‪ ،‬در مدارج عالی دعا‪ ،‬در بین اوقات دعا و زندگانی عادی‬ ‫پرده‌ای نیست‪ ،‬اما در مدارج مقدماتی آن پرده باقی است و ما باید از مرحله‌ای به مرحله‌ای برویم‪ .‬بنابراین الزم است‬ ‫قبل از شروع دعا یکی دو دقیقه صبر کنیم تا لیاقت حضور خدا در ما حاصل شود‪ .‬نشستن تنها و سکوت یا زانو زدن‬ ‫یا حالت دیگر دعا را به خود گرفتن هم در فکر پریشان مؤثر است و هم در مغز بی‌عالقه‪.‬‬ ‫ •بی‌عالقگی در موقع دعا‪ :‬علت این بی‌عالقگی نه این است که به دعا بی‌عالقه باشیم‪ ،‬بلکه طبیعت ما طوری است‬ ‫که در بعضی موارد هر چه مهم هم باشد خونسرد هستیم‪ .‬برای اینکه در دعا به عالقه‌مندی کاملی برسیم‪ ،‬باید‬ ‫از خدا چیزهای بزرگی آرزو نماییم و در ضمن از درخواست‌های عادی هم غفلت نورزیم‪ .‬چه بسا از دعا که به‬ ‫واسطه هماهنگی کامل با اوضاع معمولی زندگی اهمیت خود را از دست می‌دهد‪ ،‬آرزوی چیزهای غیرممکن که‬ ‫فقط خدا قدرت انجام آن را دارد‪ ،‬عالقه ما را تازه نگاه می‌دارد‪ .‬مسیح هم از ما می‌خواهد که با چنین آرزوهایی به‬ ‫دعا بپردازیم و می‌گوید‪« :‬آنچه خواهی از من بطلب تا به تو بدهم‪« ».‬اگر چیزی به اسم من طلب کنید‪ ،‬من آن را‬ ‫بجا خواهم آورد‪« ».‬تاکنون چیزی به اسم من طلب نکردید‪ ،‬بطلبید تا بیابید و خوشی شما کامل گردد‪ ».‬تعالیم او‬ ‫پر است از این مطلب‪ ،‬ولی نباید منتظر باشیم که هر چه را خواستیم عملی شود‪ .‬پولس هم می‌دانست که ممکن‬ ‫نیست تمام آرزوهای ما برآورده شود‪ ،‬اما چون قوه فضل خدا را در روح بشری می‌دید‪ ،‬در دعا چیزهای محالی را‬ ‫می‌خواست و شادمان بود که هر چیز غیرممکنی محدود به اراده نامحدود خداست‪ .‬این است که آرزوهای محال‬ ‫او به ستایشی که از پیروزی حاکی است منجر می‌گردد‪.‬‬ ‫و در افسسیان ‪ 21 -14 :3‬می‌گوید‪« :‬از این سبب زانو می‌زنیم نزد آن پدر که از او هر خانواده‌ای در آسمان و بر‬ ‫زمین مسمی می‌شود که به حسب دولت جالل خود به شما عطا کند که در انسانیت باطنی خود از روح او به قوت‬ ‫زورآور شوید تا مسیح به وساطت ایمان در دل‌های شما ساکن شود و در محبت ریشه کرده و بنیاد نهاده استطاعت‬ ‫یابید که با تمامی مقدسین ادراک کنید که عرض و طول و عمق و بلندی چیست و عارف شوید به محبت مسیح که‬ ‫فوق از معرفت است تا پر شوید تمامی پری خدا‪ .‬الحال او را که قادر است بکند بی‌نهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم‬ ‫یا فکر کنیم به حسب آن قوتی که در ما عمل می‌کند‪ ،‬او را در کلیسا و در مسیح عیسی تا جمیع قرن‌ها و تا ابداالباد‬ ‫جالل باد‪ ،‬آمین‪.‬‬ ‫همانطوری که مالحظه می‌کنید‪ ،‬تمام این جمالت چه آن را شفاعت برای دیگران و چه درخواست برای خود بنامیم‪،‬‬ ‫‪12‬‬


‫کامال غیرممکن به نظر می‌آید‪ .‬مثال این جمله «تا پر شوید تمامی پری خدا‪ ».‬بنابراین آیا همین جمالت برخالف دعای‬ ‫معمولی آرزو و امید پنهان را بیدار نمی‌کند؟ پس شما هم به همین طریق دعا کنید و موفقیت خود را ببینید‪ ،‬زیرا دعا‬ ‫بزرگترین وسیله پیروزی است‪ .‬دعای بزرگ‪ ،‬عالقه بزرگ تولید می‌کند‪ ،‬لیکن نباید از چیزهای کوچک هم غفلت‬ ‫کرد و گفت به جای اینکه برای آن دعا کنیم‪ ،‬دقت بیشتر و یا تصمیم قوی‌تری مبذول می‌داریم‪ .‬این کار عالقه را‬ ‫زائل می‌کند‪ .‬باید برای چیزهای کوچک هم دعا کنیم و آن را به آرزوهای بزرگ اضافه نماییم و اگر کمی دقت کنیم‪،‬‬ ‫خواهیم فهمید که این دعا نیز در ارتباط ما با خالق بسیار ضروری است‪.‬‬ ‫برای اینکه عالقه ما به فوریت تقویت شود‪ ،‬شایسته است که حتی‌االمکان منتظر نتیجه دعای خود باشیم‪ .‬در انجیل‬ ‫مرقس ‪ 20 :16‬می‌نویسد‪« :‬خداوند با ایشان کار می‌کرد و به آیاتی که همراه ایشان می‌بود کالم را ثابت می‌گردانید‪.‬‬ ‫این آیه نه تنها به موعظه مرتبط است‪ ،‬بلکه به دعا هم ارتباط دارد ولو اینکه هر دوی آن به کمال نرسیده باشد و از‬ ‫آن ثابت می‌شود که در پی دعا هم آیاتی هست‪ .‬اگر در صدد این آیات باشیم و آن را مشاهده کنیم‪ ،‬با عالقه و امید‬ ‫دیگری به دعا می‌پردازیم‪ ،‬نه اینکه الفاظی را اظهار کنیم و ناامید بوده در انتظار اجابت خدا نباشیم‪ .‬انتظار عالقه‌مندی‬ ‫به وجود می‌آورد و می‌رساند که چیزی در حال وقوع است و اگر آن چیز اجابت دعای ما نباشد‪ ،‬حداقل به آن بستگی‬ ‫دارد‪ .‬توسعه و ازدیاد معلومات هم مانع غفلت و القیدی می‌گردد‪ ،‬اما اگر برای علل و موضوعاتی که از ما دور است‬ ‫مانند ملت‌هایی که در تنگی هستند‪ ،‬میسیون‌ها‪ ،‬بیکاره‌ها و غیره دعا کنیم‪ ،‬بعد مسافت سبب می‌شود که عالقه‌مندی‬ ‫کم و فکر پریشان گردد‪ .‬البته این موضوع با آرزوی چیزهای محال که باعث ازدیاد عالقه می‌شد فرق دارد و با اینکه‬ ‫در فصل شفاعت به طور تفصیل تشریح شده الزم است که نکات زیر را در اینجا متذکر گردیم‪:‬‬ ‫‪ -1‬در این نوع دعا برای حفظ عالقه محتاج به ازدیاد معلومات هستم و چون پیوسته به منابع اطالعات دسترسی داریم‪،‬‬ ‫باید درباره هر مطلبی قبال مطالعاتی بنماییم‪.‬‬ ‫‪ -2‬وقتی که می‌خواهیم برای جمعی دعا کنیم‪ ،‬بهتر است که دعای خود را در یک فرد یا افرادی که بیشتر با آنها‬ ‫آشنایی داریم متمرکز سازیم و از خدا بخواهیم که رحمت خود را بر جمیع نازل سازد و مطمئن باشیم که اجابت‬ ‫خداوند محدود به نام بردگان نیست‪.‬‬ ‫‪ -3‬اگر به اشخاصی که برایشان دعا می‌کنیم‪ ،‬خدمتی بنماییم و یا چیزی به ایشان بدهیم‪ ،‬عالقه‌مندی ما بیشتر می‌شود‪.‬‬ ‫البته راه همدردی و دوستی و کمک برای همه باز است‪ .‬شاید بهتر باشد که درباره چیزهایی که به آن عالقه نداریم‪،‬‬ ‫دعا نکنیم‪ ،‬زیرا به آن مجبور هم نیستیم و همچنین نمی‌توانیم که هر چیز را در دعای خود ذکر نماییم‪ .‬بنابراین این‬ ‫نکته شایان توجه است که دعا ما را بر آن می‌دارد که به چیزهایی که در نظر خدا عزیز است عالقه‌مند شویم‪.‬‬ ‫ •ندای خدا‪ :‬ما می‌دانیم که بسیاری از انحرافات و افکار پریشان از مغز سرچشمه می‌گیرد‪ ،‬ولو اینکه آن ضعف ما‬ ‫باشد‪ ،‬ولی شایسته است که با مواجه گشتن به آن برای ندای خدا جستجو کنیم و منتظر آن باشیم‪ .‬درست است‬ ‫که باید در دعا افکاری را که به مغز هجوم می‌نماید نادیده بگیریم‪ ،‬ولی بعضی اوقات بهتر است که آن را بپذیریم‬ ‫و در دعای خود وارد نموده به حضور خدا بیاوریم و بعد آزادانه جلو برویم‪ .‬این کار درمورد افکاری که به عدم‬ ‫موفقیت و ظلم کردن و ظلم دیدن و ترس مربوط باشد‪ ،‬بسیار مقبول است‪ .‬در هر حال باید اینگونه انحرافات را‬ ‫که به ما فشار می‌آورد قبول کنیم‪ ،‬زیرا ممکن است که خدا بخواهد به وسیله آن احتیاج حقیقی ما را به ما نشان‬ ‫دهد و برای اخذ نتایج نقشه و ترتیب ما را به هم زند‪.‬‬ ‫خداوند کسی را که دعا می‌کند‪ ،‬بی‌جواب نمی‌گذارد‪ .‬البته جواب‌هایش منحصر به درخواست‌های ما نیست و پیوسته‬ ‫از روی مهر و محبت است و بدین ‌جهت اغلب دعاهای ما را کنار گذاشته و از روح ما می‌خواهد که ندای او را بشنود‬ ‫و به چیز ضروری‌تری بپردازد‪ .‬پیوسته دعای ما به چیزی که باید با آن رو به رو شویم‪ ،‬قطع می‌شوید و آن چیز به‬ ‫صورت‌های مختلف است‪ .‬گاهی از ما می‌خواهد که به کاری اقدام کنیم و زمانی از ما می‌خواهد که از کاری دوری‬ ‫نماییم‪ .‬بعضی‌ها پس از پایان یافتن دعا فورا برمی‌خیزند‪ ،‬زیرا می‌ترسند که خدا اراده خود را برایشان ظاهر سازد و‬ ‫فرمانبرداری و نافرمانی آنها را ثابت کند‪ .‬بسا اشخاص هم از ترس ظهور اراده خدا مدت‌ها از دعا دوری کرده‌اند‪.‬‬ ‫عقل به ما می‌گوید که در همچون مواردی اراده خدا را بپذیریم و چیزی را از او پنهان نداریم و وقتی که اراده‌اش بر‬ ‫‪13‬‬


‫ما واضح گشت‪ ،‬بر وفق آن عمل نماییم‪ ،‬زیرا اگر خالف این رفتار نموده دعا را از قسمتی از زندگی جدا سازیم‪ ،‬در‬ ‫موقع دعا سرور و آرامش روحی ما از بین می‌رود‪.‬‬ ‫ •دشمن درونی‪ :‬عالوه بر احتیاجاتی که شرح آن گذشت و از رفع آن صحبت به میان آمد‪ ،‬باید فراموش نکنیم‬ ‫که در زندگی عنصری است که هم ما را منحرف می‌نماید و هم افکار ما را پریشان ساخته به مقدسات ما حمله‬ ‫می‌کند‪ .‬باید پیوسته برای رهایی از این دشمن درونی دعا کنیم‪ .‬دشمنی که در درون خود داریم این است که‬ ‫اساسا نمی‌‌خواهیم به راز و نیاز پردازیم‪ .‬این حس از هر کجا چه از تنبلی و چه از راحت‌طلبی و چه از چیزهای‬ ‫دیگر ناشی شده باشد‪ ،‬باز در ما موجود است و ما باید با چنین خصم زنده‌ای نبرد نماییم‪ .‬آیه دوازدهم از فصل‬ ‫ششم رساله پولس رسول به افسسیان این نکته را تأکید می‌کند و می‌گوید‪« :‬ما را کشتی گرفتن با خون و جسم‬ ‫نیست‪ ،‬بلکه با ریاست‌ها و قدرت‌ها و جهانداران این ظلمت و با فوج‌های روحانی شرارت در جای‌‌های آسمانی‪».‬‬ ‫هیچ کس نمی‌تواند منکر این موضوع شود که دعا اغلب برای ما دشوار است و در انجام آن مواجه با مخالف هستیم‬ ‫گرچه باید با کمال شجاعت و شهامت با این مخالف رو به رو شده به دعای خود بپردازیم و اگر فکر ما پریشان و‬ ‫منحرف گردید‪ ،‬مأیوس نشویم‪ ،‬زیرا به فرض اینکه شکرگزاری و شفاعت و توبه و سایر اعمال ما عقیم ماند و فکر‬ ‫و احساس ما در ما شکسته شود‪ ،‬بنابراین خدا ما را از اجابت محروم نمی‌نماید و حتی دعای ما را وسیله نموده دنیا را‬ ‫از فیض و رحمت خود غوطه‌ور می‌نماید‪ ،‬زیرا تنها گناه خود ما نیست که ما را از دعا بازمی‌دارد‪ ،‬بلکه گناه دنیا هم‬ ‫هست که در آن دخالت دارد‪ .‬به همین سبب است که در شفاعت دچار اشکاالت زیادی می‌شویم‪ ،‬زیرا گناه و احتیاج‬ ‫دنیا کوچک نیست که بتوانیم آن را به آسانی به حضور خدا بیاوریم و بدون مانع و انحراف گوناگون او را در نزول‬ ‫رحمتش کمک کنیم‪.‬‬

‫‪14‬‬


‫فصل پنجم‪ :‬شکرگزاری و حق‌شناسی‬

‫شکرگزاری یکی از طبیعی‌ترین و الزم‌ترین قسمت‌های دعای ماست‪ ،‬ولی بیش از سایر قسمت‌ها دستخوش تغییر‬ ‫حالت ما می‌شود‪ .‬الزم است که همیشه به خود یادآور شویم که خود حق‌شناسی از احساس حق‌شناسی عمیق‌تر و یکی‬ ‫از اصول زندگانی مسیحی است‪ .‬درباره شکرگزاری موعظه‌های بسیاری می‌شنویم‪ ،‬ولی این مواعظ طوری است که با‬ ‫وجود اهمیت مطلب احتیاج مراعات اصل حق‌شناسی را در دعا و تخصیص وقت معینی به آن تأکید نمی‌نماید و ما را در‬ ‫اینجا محتاج به کمکی نمی‌داند‪ .‬به ندرت اتفاق میفتد که حالت حق‌شناسی در اشخاص طبیعی و کامال از روی میل باشد‪.‬‬ ‫برای اینکه بتوانیم از فضل خدا بیشتر اطالع حاصل نماییم و آن را به طور وضوع دیده در خاطر نگاه داریم و به آن‬ ‫تکیه نموده بر امید خود افزوده به حق‌شناسی حقیقی برسیم و آن را تقویت نماییم‪ ،‬باید روشی اتخاذ کنیم‪ .‬هر روشی‬ ‫که این شرایط را متضمن باشد بسیار خوب است و نگارنده اصلوب زیر را به خوانندگان توصیه می‌کند‪.‬‬ ‫‪ -1‬اولین کاری که باید بکنیم این است که در دعای خود وقتی به شکرگزاری تخصیص بدهیم و به حاالت خود توجه‬ ‫ننموده مراعات آن را الزم شماریم‪ .‬اگر روح ما مخمود و برای این کار حاضر به نظر نمی‌رسد‪ ،‬می‌توانیم از شکرگزاری‬ ‫گذشته که با شادمانی توأم است و عقل ما آن را می‌پذیرد استفاده نماییم‪ .‬ممکن است که این نوع شکرگزاری با حالت‬ ‫مخصوص ما در آن روز توافق نداشته باشد‪ ،‬ولی با اراده و اصل زندگانی ما هماهنگی دارد و چون عمیق است‪ ،‬خمیدگی‬ ‫روح ما را برطرف نموده آن را تغییر دهد‪.‬‬ ‫‪ -2‬باید در مواقع شکرگزای جنبه‌های مختلف فضل خدا را عمدا به خاطر بیاوریم و برای این کار ممکن است که‬ ‫یادداشتی تهیه کنیم و هر روزه مثال سه مطلب جدید که حاکی از رحمت خداست به آن بیفزاییم‪ .‬این کار زحمتی‬ ‫ندارد و یک سطر یا یک لغت می‌تواند خاطره ما را تجدید نماید‪ ،‬ولی طولی نمی‌کشد که دفتر ما پر از اینگونه مطالب‬ ‫می‌‌گردد‪ .‬اگر این عمل خیلی مقدماتی به نظر می‌رسد‪ ،‬ممکن است راه دیگری پیدا کنیم‪ .‬اگر از جزئیات زحمت خدا‬ ‫یادداشتی داشته باشیم و دائما خود را متذکر داریم‪ ،‬ایمان نسبت به فضل کلی خدا عمیق‌تر و اعتراف قلبی ما وسیع‌تر‬ ‫خواهد گشت‪.‬‬ ‫کتاب مقدس که تاریخ هدایت و حفاظت الهی است پر از اینگونه یادداشت‌هاست و مکررا با صدای بلند می‌گوید‪« :‬با‬ ‫خدا باش فراموش نکنی‪ ».‬مسیح نیز بزرگترین وسیله تذکر را در کلیسا از خود به یادگار گذاشته فرمود‪« :‬این را به‬ ‫یادگار من بجا آرید‪ ».‬بنابراین تهیه یادداشت برای ما بی‌سابقه نیست و مدارک بزرگی داریم که معرف قسمتی از‬ ‫الطاف خداوند است و چون نمی‌توانیم به حافظه خود همیشه اطمینان کنیم‪ ،‬شایسته است که به وسیله این یادداشت و‬ ‫جنبه‌های دیگر زندگی روزانه حق‌شناسی خود را کامل نموده برای شکرگزاری آماده گردیم‪ .‬در این صورت اگر در‬ ‫وقت دعا شروع به خواندن یادداشت نموده غرق در تعجب و محبت و ستایش خدا بشویم و وقتی برای شکرگزاری‬ ‫باقی نگذاریم‪ ،‬باز هم می‌توانیم نتیجه تفکرات مغز و حاالت دل را با کوتاه‌ترین جسارتی بیان نماییم‪ .‬از طرف دیگر‬ ‫اگر به کلی احساس حق‌شناسی نکنیم‪ ،‬باز هم اصل مهم حق‌شناسی راهنمای ماست و ما را در اظهار تشکرات هدایت‬ ‫می‌کند‪ .‬برای اینکه احساسات ما به حرکت آید و کامال به مرحمت خدا پی ببریم‪ ،‬باید از روی ایمان مطیع اصل مذکور‬ ‫باشیم‪ ،‬زیرا به یاد آوردن رحمت خدا وسیله برای تحریک احساسات ماست به فرض اینکه احساسات را هم به حرکت‬ ‫نیاورد‪ ،‬ولی عواطف دیگر را برمی‌انگیزد‪.‬‬ ‫‪ -3‬مراجعه به یادداشت و مطالعه کامل آن در فواصل معین فوق‌العاده مفید است و می‌بینیم که قسمت بزرگ‬ ‫یادداشت ما را چیزهایی که در اولین لحظه از تفکر در الطاف خداوند به مغز ما هجوم می‌نماید اشغال کرده است‪ .‬البته‬ ‫این یادداشت دائما معرف حاالت فکر و ایمان ما نیست‪ ،‬بلکه تاریخ چیزهایی که سابقا از ما جلب توجه نموده می‌باشد‪.‬‬ ‫مطالعات بعدی ممکن است نشان دهد که ما به منابع مادی شادمانی بیشتر اهمیت داده‌ایم یا اینکه چیزهایی را که‬ ‫نوشته‌ایم اولین محرک حق‌شناسی ما محسوب نمی‌شود‪ ،‬لیکن در هر دو صورت برای شکرگزاری جامع راهنمای‬ ‫خوبی داریم‪ .‬به عالوه به خاطر آوردن عطایای مهم سالیانه مانند حرکت در گلستانی است که دارای گل‌ها و ریاحین‬ ‫رنگارنگ باشد‪.‬‬ ‫‪15‬‬


‫‪ -4‬شکرگزاری و حق‌شناسی بیشتر مربوط به این است که از عطایای خدا استفاده کنیم و از چیزهایی که به ما می‌دهد‬ ‫متمتع گردیم‪ ،‬ولی ما خجول هستیم و حداکثر استفاده را از آن نمی‌نماییم و حال آنکه منظور از آنها به استفاده بوده‬ ‫است‪ .‬اگر در قبول مواهب الهی متردد شویم و هر چیز ولو نجات خود را با تردید بپذیریم‪ ،‬مانع حق‌شناسی شده‌ایم و‬ ‫از سرور و زیبایی و لذایذ زندگی نتیجه کامل نمی‌گیریم‪ .‬وقتی که به خداوند سپاسگزاریم‪ ،‬دیگر چرا از قبول عطایایش‬ ‫خوف داشته باشیم؟ باید از به کار بردن آن لذت ببریم و شکر پروردگار را بجا آورده الطاف او را در خدمت او هم‬ ‫به کار بریم و از اراده مسیح نیز غفلت نورزیم‪ ،‬زیرا در غیر این صورت به ثمری نمی‌رسیم و باعث افساد رحمت‬ ‫می‌گردیم‪ .‬ما دریافت دارندگان عنایات خدا هستیم‪ .‬باید در نهایت شعف آن را بپذیریم و در حضور مسیح زانو زنیم‬ ‫تا اراده او هم در ما عملی شود‪.‬‬ ‫‪ -5‬اگر چنانچه در آخر عبارات قسمت چهارم دقت کنیم‪ ،‬پی به عمل دیگری می‌بریم که باعث ازدیاد شعله آتش‬ ‫حق‌شناسی است و باید شکرگزاری به آن متکی باشد‪ .‬این عمل در تمام قسمت‌های دعای ما مؤثر است‪ ،‬ولی در‬ ‫حق‌شناسی دارای تأثیر بیشتری است و آن این است که با خدا معامله کنیم؛ یعنی باید اول عنایات کلی یا اینکه قسمتی‬ ‫از الطاف او را در نظر بگیریم و او را شکر گوییم‪ .‬سپس تمام چیزهایی را که به ما بخشیده از سرور و رضایتمندی‪،‬‬ ‫منافع مادی‪ ،‬روحانی و مانند آن به او تقدیم کنیم تا بر وفق اراده‌اش الیق خدمتی شود‪ .‬وقتی که به اجرای چنین کاری‬ ‫موفق شدیم‪ ،‬از طریقه به کار بستن اشیا خود اطالع بیشتری حاصل می‌کنیم و باعث نزول برکتی می‌گردیم‪ ،‬زیرا‬ ‫نجات‌دهنده راه استعمال تمام آن را به ما نشان می‌دهد‪ .‬در وقت شفاعت هم باید به همین کار مبادرت ورزیم؛ یعنی‬ ‫پس از اختتام آن شرایط اطاعت را بجا آورده خود را چه به واسطه امید و چه به واسطه بیم در خدمت او بگذاریم تا‬ ‫اگر اراده او باشد‪ ،‬ما را وسیله اجابت خود گرداند‪ .‬درخواست‌ها هم همین حال را دارد‪ .‬اول احتیاجات خود را عرض‬ ‫می‌کنیم و با اطمینان به اجابت خدا تمام زندگانی خود را برای عیسی و به اسم او به خالق خود تقدیم می‌داریم‪.‬‬ ‫مثال خدا را برای خانه فرح‌انگیزی که به ما داده است شکر می‌گوییم‪ .‬حال باید دید که بعد از شکرگزاری چه باید‬ ‫کرد‪ .‬برای اینکه سرور خود را از دست ندهیم‪ ،‬مقتضی محبت این است که در فداکاری شرکت جوییم و خانه خود را‬ ‫در اختیار مسیح بگذاریم تا باعث افساد رحمت خدا نگردیم‪ .‬پدران ما می‌گفتند‪« :‬حتی لوازمات خانه هم باید با عالمت‬ ‫خون مسیح مشخص و ممتاز باشد‪ ».‬این حرف تا اندازه‌ای عجیب به نظر می‌رسد‪ ،‬ولی با اندک دقت می‌فهمیم که‬ ‫منظور از آن این است که اگر مسیح جان خود را فدا نمی‌کرد‪ ،‬چیزی به ما تعلق نمی‌گرفت و همچنین می‌رساند وقتی‬ ‫که خانه را با همان روحی که او را به صلیب رهبری نمود داشته باشیم‪ ،‬خانه چیز بیجایی نخواهد بود‪ ،‬بلکه دست او‬ ‫آن را وسیله فضل و نجات خواهد گردانید و در آن را به روی اشخاصی که در غیر این صورت به خانه راه نمی‌یافتند‬ ‫باز خواهد کرد‪ .‬هنگامی که به این حالت رسیدیم‪ ،‬از زندگانی لذت زاید‌الوصفی برده در وقوع حوادث روزانه خواهان‬ ‫راهنمایی خدا می‌گردیم‪ .‬از تمام اینها که بگذریم‪ ،‬وقتی که آثار رحمت خدا را از نظر محو ننمودیم‪ ،‬از عطایای او با‬ ‫فرصت بیشتری استفاده خواهیم نمود و سرور ما افزوده خواهد شد‪.‬‬ ‫‪ -6‬در مواقعی که به واسطه عدم ادراک فضل حاضر به قبول آن نیستیم‪ ،‬شکرگزاری کمک مؤثری است‪ .‬قبول فضل‬ ‫کار آسانی نیست‪ .‬خصوصا در این مرحله که گاهگاهی خیلی مشکل می‌شود‪ .‬مثال چیزی را از خدا می‌خواهیم‪ ،‬خدا هم‬ ‫دعای ما را مستجاب می‌کند‪ ،‬ولی غالبا همان چیزی را که خواسته‌ایم‪ ،‬نمی‌توانیم بپذیریم مگر آنکه چیز دیگری را که‬ ‫جای فضل را گرفته از زندگی برانیم و ممکن است که این کار دشوار باشد‪ ،‬زیرا آن چیز محبت ما را جلب نموده و از‬ ‫مقام خود دست نمی‌کشد‪ .‬بنابراین برای دریافت بسیاری از بخشش‌های خدا باید فضل دیگری شامل حال ما گردد‪.‬‬ ‫هنگامی که شکرگزاری یکی از ملزومات زندگی باشد‪ ،‬دریافت این فضل برای ما اشکالی نخواهد داشت‪.‬‬ ‫‪ -7‬شکرگزاری و شفاعت‪ ،‬برادر و به هم مربوط می‌باشند‪ .‬به خاطر دارم که یک وقت زنی آفریقایی را از بیماری‬ ‫سختی رهانیدم‪ .‬موقع برگشتن به خانه‪ ،‬دست مرا بوسید و تا رفتم از او جلوگیری کنم‪ ،‬خم شده پای مرا هم بوسید و‬ ‫خرم و شادمانه شد‪ .‬دو هفته بعد دیدم که واگونی بزرگ که حامل بیماران بسیاری از مرد و زن و بچه بود‪ ،‬وارد حیاط‬ ‫گشت و فهمیدم که آن زن به آنها خبر داده و آنها برای رسیدن به من سه روز در راه بوده‌اند‪ .‬حق‌شناسی او را بر آن‬ ‫داشته بود که برکتی را که به او رسیده به دیگران هم برساند‪ .‬از این حکایت به این نتیجه می‌رسیم که دانستن قدرت‬ ‫خدا برای ما کافی نیست‪ ،‬وقتی می‌توانیم برای دیگران به شفاعت پردازیم که فضل او را هم دیده باشیم‪.‬‬ ‫‪16‬‬


‫کم اتفاق میفتد که مواهبی را که خود از آن مطلع نیستیم با اینکه فراموشش نموده‌ایم‪ ،‬برای دیگران بخواهیم و‬ ‫حتی ممکن است که خود را موظف به این کار هم ندانیم‪ .‬تا نزدیکی خدا و مهربانی او را ندیده باشیم نمی‌توانیم از‬ ‫روی ایمان برای دیگران چیزی بخواهیم‪ .‬مهربانی او نیز ممکن است فراموش شود‪ .‬بنابراین الزم است که هیچگاه‬ ‫از شکرگزاری غفلت ننماییم‪ .‬با اینکه خطایای ما بسیار است‪ ،‬اعتراف به گناه خاتمه می‌یابد‪ ،‬ولی غیرممکن است که‬ ‫به پایان شکرگزار برسیم‪ ،‬زیرا رحمت خدا ابدی است و برکات او دائمی‪ .‬هنگامی که به نفع خود رسیدیم و لذت آن‬ ‫را چشیدیم‪ ،‬آنوقت است که می‌توانیم برای آنانی که از خیر محرومند یا آن را در نظر نمی‌گیرند دعا کنیم و با اراده‬ ‫محکم به شفاعت پردازیم‪ .‬تمام شکرگزاری‌های ما به هر صورتی که بوده باشد نه تنها باعث موفقیت ما در دعاست‪،‬‬ ‫بلکه راه شفاعت را باز و ما را به انجام عملی دعوت می‌نماید‪.‬‬

‫‪17‬‬


‫فصل ششم‪ :‬شفاعت‬

‫شفاعت این است که یوغ مسیح را به گردن خود بیندازیم و طالب پیروی از کارهای او باشیم و عوامل مرگ او را که‬ ‫عبارت از احتیاج بشر و جالل خداست در نظر گرفته دعا کنیم‪ .‬برای اینکه شفاعت ما با پیروی از کارهای مسیح باشد‪،‬‬ ‫باید تصمیم خود را قوی نماییم و اشتیاق نشان داده روح او را راهنمای خود گردانیم و محبت دیگران را در دل خود‬ ‫جایگزین نموده این کلمات را به خاطر بسپاریم‪« :‬یوغ مرا بر خود گیرید‪« ».‬یکدیگر را محبت نمایید» «خدای خود را‬ ‫به همه دل و تمامی نفس و تمام فکر خود محبت نما و همسایه خود را مثل خود محبت کن‪ ».‬شاید محبت ما به این‬ ‫پایه نرسیده باشد‪ ،‬در این صورت اگر کسی را دوست داشته باشیم یا بخواهیم از کسی توجه کنیم و یا اینکه لزوم‬ ‫شفاعت خود را حس نماییم‪ ،‬همان برای شروع کار کافی است‪ .‬اگرچه دعای ما زاییده ایمان است‪ ،‬قوت و احاطه آن‬ ‫مافوق تصور ماست و ایمان ما نیز عمیق‌تر از آن است که ما می‌دانیم‪ .‬در ضمن اینکه مانند گذشتگان دعا می‌کنیم‪،‬‬ ‫نشان می‌دهیم که روح ایمانی ما از پدران به ما ارث رسیده است‪ .‬در دعای یهود عباراتی است که به قسمتی از میراث‬ ‫ما اشاره کرده می‌گوید‪« :‬خدای پدران ما که ایمان را در آنانی که آرمیده‌اند نگاه می‌دارد» ایمان اجداد برای اکثری از‬ ‫ما ایمان شخصی است و در اعماق روحمان جای دارد‪.‬‬ ‫برای اینکه به دیگران کمکی بکنیم‪ ،‬به دعا متوسل می‌شویم‪ .‬شناختن همچون کسانی آسان است و آنها اشخاصی هستند‬ ‫که در احتیاجند و یا اینکه برای رفع احتیاج دعا می‌کنند‪ .‬تأثیر دعا بسته به اشتیاق ماست و آن مربوط به این است که‬ ‫احتیاج مبرم و آرزو شدید باشد‪ ،‬لیکن اگر «یوغ مسیح را بر خود گیریم» خواهیم دید که بسیاری از شفاعت‌های ما از‬ ‫دایره آن احتیاج مبرم خارج است و از دو طرف در خطر واقع شده‌ایم‪ .‬اول آنکه ممکن است برای چیزهای بسیاری که‬ ‫در نظر مسیح عزیز است اهمیتی قائل نشده از ابراز کمک خودداری کنیم‪ .‬دیگر اینکه ممکن است آنقدر چیزهایی را‬ ‫که مسیح آن را عزیز می‌شمارد به خود گیریم که بار ما سنگین شود و فکر ما پریشان گردد و به نتیجه کاملی نرسیم‪.‬‬ ‫با این حال چون این دعا مقدمه دعای بهتری است‪ ،‬نباید آن را تحقیر نمود‪ .‬همان در نظرگرفتن احتیاجات دنیا و اظهار‬ ‫آن‪ ،‬دعای حقیقی بشمار می‌رود‪ ،‬ولو اینکه آرزوی ما شدید نباشد‪ ،‬زیرا نشان می‌دهد که ما حاضریم به دنیا خدمتی‬ ‫بکنیم و آن خود عالمت محبتی است‪ .‬رفته رفته محبت ما بیشتر و معرفت ما کامل‌تر می‌گردد‪.‬‬ ‫ •طریقه شفاعت‪ :‬با اینکه ممکن است اجرای دستور مخصوصی از روی الزام باشد و تمایل را تحریک بنماید‪،‬‬ ‫روشی پیشنهاد می‌نماییم‪ ،‬زیرا می‌دانیم که در اینجا نیز مثل سایر موارد زندگی روش معین باعث آزادی کامل‬ ‫می‌گردد‪.‬‬ ‫‪ -1‬باید بدانیم که چه اشخاصی را باید همیشه در دعای خود ذکر نماییم و برای این کار اساسی‪ ،‬کسانی که در اولین‬ ‫لحظه به یاد ما می‌آیند می‌نویسیم‪ .‬گرچه این عمل چندان دقیق نیست‪ ،‬لیکن اسم آنانی را که می‌نویسیم‪ ،‬تقریبا معرف‬ ‫محبت ما و احتیاجات بشر هستند‪ .‬پس از آنکه صورت اسامی تکمیل شد‪ ،‬بعضی از نام‌هایی را که حس وظیفه‌شناسی‬ ‫به خاطرتان می‌آورد به آن بیفزاید‪ .‬ممکن است که در این مرحله از بعضی از آنها متنفر باشید‪ ،‬ولی الزم است که برای‬ ‫آنها هم دعا کنید‪ .‬حتی باید اسم آنانی را که به شما بدی کرده‌اند بنویسید‪ .‬این کار در دعا فوق‌العاده مهم است و دیر‬ ‫یا زود باید به انجام آن مبادرت ورزید‪.‬‬ ‫‪ -2‬اینکه باید وقت شفاعت را معین نمود‪ .‬شاید در بعضی از روزها وقت شما بیشتر و بعضی روزها کمتر باشد‪ .‬در‬ ‫حین تعیین وقت باید فراموش نکنید که این کار کمک الزم و مؤثری برای دنیاست و ارزش بسیاری دارد‪ .‬وقتی را‬ ‫که معین می‌کنید باید مطمئن به مراعات آن باشید و تا موقعی که آن را تغییر نداده‌اید‪ ،‬رعایت آن را الزم شمارید‪.‬‬ ‫معموال زمانی را که برای کاری در نظر می‌گیریم‪ ،‬در موقع عمل با نقشه‌ ما اختالف پیدا می‌کند‪ .‬بنابراین تا موقعی که‬ ‫عمل نقشه را تأیید کند‪ ،‬خوب است که نقشه ما موقتی باشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬حاال وقت و صورت اسامی را با هم منظم کنید‪ .‬این هم موقتی است و تنظیم آن مشکل است‪ .‬مثال می‌خواهید اسم‬ ‫بعضی‌ها را هفته‌ای یکبار در دعا ذکر کنید و دیگران هستند که می‌خواهید در هر ماه یک روز را به آنها تخصیص‬ ‫‪18‬‬


‫دهید‪ .‬هیچ کس نمی‌تواند در ترتیب این قسمت شما را راهنمایی کند‪ .‬تنها پندی که می‌توانم به شما بدهم این است‬ ‫که سعی کنید هر دفعه که دعا می‌کنید‪ ،‬این قسمت مفصل نشود‪ .‬در ضمن به خود یادآور شوید که دعای شما باعث‬ ‫نزول برکت و استعانتی به دیگران است‪ .‬وقتی که می‌خواهید صورت اسامی را تنظیم نمایید به دستورات زیر عطف‬ ‫توجه فرمایید‪:‬‬ ‫می‌توانید کاری کنید که اشخاص در دعای شما باشند و اسمشان نباشد و آن در صورتی که شخص را نماینده جمعی‬ ‫بدانید‪ ،‬مثال جمشید که او را می‌شناسید و می‌خواهید برای او دعا کنید‪ ،‬پزشکی است و یا اینکه در مقابل وساوسی‬ ‫میگنجد و یا در حال تسلیم شدن به آن است‪ ،‬کار خطرناکی دارد‪ .‬کشیش یا آموزگاری است و یا اینکه در زحمت‬ ‫‌‌‬ ‫است‪ .‬تمام اشخاصی را که می‌شناسید و بعد کلیه دکترها و کشیش‌ها و غیره را در نظر خود مجسم می‌کنید‪ .‬شاید این‬ ‫روش مطابق ذوق شما نباشد و شما آن را دعا ندانید‪ ،‬ولی کاری است که همه در دعا به آن متوسل می‌شوند و دعا هم‬ ‫هست‪ .‬وقتی که به چنین کاری اقدام نمودید‪ ،‬جمشید هم جای انفرادی را دارد و از جمعی هم نمایندگی می‌کند‪.‬‬ ‫اگرچه در وقت دعا فقط او در نظر شماست‪ ،‬ولی بسیاری در آرزوی قلبی شما جای دارند‪ ،‬زیرا شما احتیاجات آنها‬ ‫را دیده و آن را با احتیاج دوست خود مربوط نموده‌اید‪ .‬برکتی را که برایش طلب می‌کنید‪ ،‬محدود به او نیست و‬ ‫تمام آنانی را که آرزوی شما هستند در برمی‌گیرد‪ .‬چه آنها را به خاطر داشته باشید و چه نداشته باشید‪ ،‬به تدریج‬ ‫می‌بینید که در اطراف جمشید گروهی جمع شده‌اند که بعضی از آنها را می‌شناسید و بعضی را نمی‌شناسید‪ .‬به هر حال‪،‬‬ ‫احتیاجاتشان در دعای شما مذکور است‪ .‬بدین واسطه والدینی که برای فرزند بداخالق خود دعا می‌کنند‪ ،‬دعایشان‬ ‫برای تمام فرزندان بداخالق است‪ .‬با اینکه شفاعت شما در دور کسی که نماینده جمعی است متمرکز می‌شود و‬ ‫جزئیات آن به او مربوط است‪ ،‬غالبا یکی دو نفر از دیگران هم در دعای شما وارد می‌شوند‪ ،‬زیرا خدا می‌خواهد که‬ ‫احتیاجات مخصوصشان را نیز مذکور دارید‪.‬‬ ‫‪ -4‬در اینجا باید احتیاجاتی را که درباره آن دعا می‌کنید‪ ،‬دوباره در خاطر خود مجسم و در دل خویش جا دهید‪ .‬اگر‬ ‫می‌خواهید برای وطن خود دعا کنید‪ ،‬باید احتیاجات ایران را در نظر بگیرید‪ .‬البته فکر شما نمی‌تواند در تمام نیازهای‬ ‫ایران دقت نماید و تفحص و مطالعه هم ثمری ندارد‪ .‬از آن هم که بگذریم‪ ،‬ممکن نیست که تمام آنچه را که می‌دانید‬ ‫اظهار کنید‪ .‬بنابراین باید کلمات شما جامع باشد‪ .‬مثال بگویید‪« :‬ملکوت تو بیاید اراده تو چنانکه در آسمان است‪ ،‬در‬ ‫ایران نیز کرده شود‪ .‬برای میهن خود دعا می‌کنم و آنچه را که عیسی می‌خواهد برای آن می‌خواهم‪ ».‬این عبارات‬ ‫کلی را که ذکر نمودید‪ ،‬می‌توانید دایره دعای خود را وسیع‌تر کنید و متدرجا پاره‌ای از جزئیات را نیز وارد آن سازید‪.‬‬ ‫وقتی که به چنین کاری مبادرت نمودید‪ ،‬جزئیات نمی‌گذارد که تکرار دائمی کلیات خسته‌کننده شود‪ .‬مثال پس از ذکر‬ ‫کلیات‪ ،‬یک روز دولت‪ ،‬یک روز کلیسا و یک روز آموزشگاه‌ها را در نظر می‌آوریم و به این کار ادامه می‌دهیم و از‬ ‫خدا می‌خواهیم که مثال توبه ما را بپذیرد یا اینکه ما را کمک کند‪.‬‬ ‫عالوه بر نقشه‌ای که در دست ماست‪ ،‬روح ما نیز به کمک خدا ما را در دعا هدایت می‌نماید و احتیاجاتی را که عقل از‬ ‫آن قاصر بوده به ما نشان می‌دهد و آرزوی ما را شدید می‌کند و راز و نیازی را که با خدا برای احتیاجات میهن خود‬ ‫می‌نماییم‪ ،‬کامال تقویت می‌کند‪ .‬ممکن است در اینجا شخصی بپرسد که مادامی که خدا ما را راهنمایی می‌کند‪ ،‬چرا فکر‬ ‫خود را در دعا دخالت دهیم؟ من نمی‌گویم که این کار غیرممکن است و معتقدم که حتی در بعضی موارد ناگزیر به‬ ‫آنیم‪ ،‬اما اگر دعای ما محدود به آن شود و افکار خود را کنار گذاشته به اطالعاتی ناقص خود قناعت کنیم‪ ،‬رفته رفته‬ ‫این عمل روحانی از کار باز می‌ایستد‪ .‬نقشه و فکر ما تماما از خود ما نیست‪ .‬خدا هم در آن دخالت دارد و وسیله‌ای‬ ‫است که فورا ما را به او مرتبط می‌کند؛ یعنی قوایی را که در وجود ما به ودیعه گذاشته‪ ،‬استعمال می‌کنیم تا بتوانیم‬ ‫دشواری‌های دنیا را در حضور او مذکور داریم‪ .‬اگر از آن غفلت نماییم‪ ،‬وارد مرحله بهتری نمی‌شویم‪ ،‬بلکه زندگانی‬ ‫خود را ناقص می‌کنیم‪ ،‬زیرا ندای روح‌القدس به گوش کسی می‌رسد که هر دری را بگشاید و هر نیرویی را به کار‬ ‫بندد‪.‬‬ ‫پس از آنکه درخواست‌ها و تقاضاهای خود را به سمع خدا رساندید‪ ،‬سکوت کنید‪ ،‬ولی الزم نیست که سکوت شما‬ ‫طوالنی باشد‪ .‬اگر فکرهای بی‌معنی به خاطرتان رسید‪ ،‬فورا به کار خویش خاتمه دهید‪ .‬گاهگاهی یا اینکه اغلب اوقات‬ ‫و یا اینکه همیشه‪ ،‬خدا به صحبت پرداخته از شما می‌خواهد که به انجام عملی مبادرت نمایید‪ .‬توبه کنید‪ ،‬از فرصتی‬ ‫‪19‬‬


‫استفاده نمایید‪ ،‬یا اینکه شکر او را بجا آورده مسرور باشید‪ .‬البته تمام اینها به دعای شما مربوط است‪ .‬در اینگونه موارد‬ ‫به او گوش دهید و آرزوی فرمانبرداری از او را داشته باشید‪ ،‬زیرا الزم است که دعا با اطاعت از ندای خدا هماهنگ‬ ‫باشد‪ .‬هر چه این کار با صمیمیت بیشتری انجام گیرد‪ ،‬بر اشتیاق شفاعت افزوده خواهد گشت‪.‬‬ ‫در اینجا نیز دلیل را باید هادی خود قرار دهید و هر احتیاجی را به ندای خود اشتباه نکنید‪ ،‬زیرا بعضی اوقات با اینکه‬ ‫دعا از شماست‪ ،‬مسؤول اطاعت و خدمت دیگرانند‪ .‬الزم نیست که در هر قسمت از دعای خود انحراف جسته در پی‬ ‫چیزی بگردید‪ ،‬بنابراین‪ ،‬این نوع از دعا از دعای کسی که ابدا در جستجوی خدمتی نیست بهتر است‪ .‬در هر حال‪،‬‬ ‫مواظبت کنید که دچار انحراف نشوید و وقتی که خواستید در دعا اطاعت خود را به ثبوت رسانید‪ ،‬پس از پایان آن‬ ‫منتظر ندای خدا باشید‪ ،‬زیرا شما به وظیفه خود خاتمه داده‌اید و حاال دیگر نوبت خداست که اراده خود را ظاهر کند‪.‬‬ ‫شروع شفاعت ما برای کسانی است که در نظر ما عزیز هستند‪ ،‬ولی پیش از پایان دعا‪ ،‬برای دشمنان خود و دشمنان‬ ‫دنیا هم دعا می‌کنیم‪ .‬ناگفته نماند که غالبا آنانی را که ما دشمن می‌دانیم‪ ،‬دشمن نیستند و سؤتفاهم ما را به این فکر‬ ‫دعوت کرده‪ ،‬بنابراین دنیا از وجود دشمن خالی نیست و آنها زنان و مردانی هستند که ستمگر و خودخواه هستند‪.‬‬ ‫در وقت شفاعت باید برایشان دعا کنیم که از چنگال اخالق پست خود رهایی یابند‪ ،‬زیرا روش آنها طوری است که‬ ‫کسی رغبت نمی‌کند که حتی یک ساعت با ایشان باشد‪ .‬آنها گرفتار خوی ناپسند خود هستند و باید سال‌ها در این‬ ‫بال بمانند‪ .‬نه تنها باید دعا کنیم که زیر دستشان از ایشان راحت شوند‪ ،‬بلکه باید از خدا بخواهیم که خودشان را نیز‬ ‫از شر خودشان آسوده نماید‪ ،‬چونکه احتیاج آنها بیشتر از آنانی است که از ایشان رنج می‌بینند‪ .‬مسیح گفته است که‬ ‫برای دشمنان خود دعا کنیم و با اینکه حمالت هوایی و گازهای سمی و جنگهای زیردریایی به وجود آمده‪ ،‬باز هم او‬ ‫همان چیز را از ما می‌خواهد‪ .‬قوم بنی‌اسرائیل برای دشمنان خود نفرین می‌کردند‪ ،‬ولی ما نباید از آنها پیروی نماییم‪.‬‬ ‫خصوصا وقتی که دعای ما جنبه عمومی دارد‪ ،‬زیرا نفرین‌های آنها مربوط به اعصار پیش از مسیحیت است و ما خود‬ ‫را مسیحی می‌نامیم و می‌خواهیم عیسی راهنمای ما باشد‪ .‬اگر به این مقام نرسیده‌ایم که برای دشمنان خود دعا کنیم‪،‬‬ ‫باز اگر نفرین‌های انبیا را بر زبان رانیم‪ ،‬تنفر خود را نسبت به گناه نشان داده‌ایم‪ ،‬زیرا اگر آنها برای دشمن نفرین‬ ‫می‌کردند‪ ،‬برای این بود که از گناه تنفر داشتند‪ .‬اگر در عوض نفرینی که آنها برای دیگران می‌کردند محبت شدید‬ ‫عیسی در ما نباشد‪ ،‬نشان داده‌ایم که فکر ما کوتاه است‪.‬‬ ‫محبت شدید به جای اینکه ما را منع کند‪ ،‬از ما می‌خواهد که از خدا درخواست کنیم که ظالمان و ستمگران را از‬ ‫مقامشان ساقط نماید و نیکوکاران را به جای ایشان منصوب دارد‪ .‬اگر ملتی به چنین کاری اقدام نماید‪ ،‬نتیجه به تأخیر‬ ‫نخواهد افتاد و ما نیز موظفیم که در آن دعاها شرکت جوییم‪ .‬چیز دیگری که ما را بر آن می‌دارد که برایشان دعا‬ ‫کنیم‪ ،‬در نظر گرفتن حالت مسیح است‪ ،‬زیرا او دوست دارد که دشمنی توبه کند و به ملکوت او درآید و حتی به ما‬ ‫می‌گوید که از توبه گناهکار فرشتگان آسمان نیز شادی می‌نمایند‪ .‬بنابراین بدترین کسی را که می‌شناسید‪ ،‬به خاطر‬ ‫بیاورید و فکر کنید که اگر او پیرو حقیقی مسیح گردد‪ ،‬چه شهادت بزرگی برای انجیل او خواهد بود و چگونه قلب‬ ‫مسیح به وجد خواهد آمد‪ .‬آنوقت است که دیگر چنین دعایی دشوار نخواهد بود و خواهید فهمید که دعا فوق‌العاده‬ ‫مهم است و قوت نجات معجزه‌آساست‪ .‬در خاتمه دعا‪ ،‬باید شفاعت خود را به شکرگزاری و ایمان توأم سازید و خوب‬ ‫است که پایان تمام دعاهای شما به این صورت باشد‪ .‬عقل سالم به ما حکم می‌کند که در پایان دعا اعتماد خود را به‬ ‫خدا اظهار نماییم و شکر او را بجا آوریم و مطمئن به اجابت او بوده و خود را تسلیم اراده او نماییم‪.‬‬

‫‪20‬‬


‫فصل هفتم‪ :‬شفاعت و درخواست‬

‫این دو قسمت از دعا که از حیث کیفیت با هم متفاوتند‪ ،‬شرح متفاوتی الزم دارند‪ ،‬ولی از آنجایی که از حیث کیفیت‬ ‫با هم متفاوتند‪ ،‬شرح متفاوتی الزم دارند‪ ،‬ولی از آنجایی که هر دو متضمن استدعا هستند‪ ،‬در بعضی موارد با هم‬ ‫مشترکند و می‌توانیم آن جنبه‌ها را با هم مطالعه کنیم‪ .‬هر دوی آن مانند تمام دعاهای ما منجر به جالل خدا می‌شود‪.‬‬ ‫دعا جهت دیگران که شفاعت نام دارد‪ ،‬طلب کمک برای آنهاست‪ .‬پشتیبان این عمل عادت منفرد روح است که زاییده‬ ‫دعا بوده و سرچشمه تقاضاهای ما می‌شود‪ .‬شفاعت راز و نیاز با خدا جهت دیگران و برای این است که از اراده خدا‬ ‫درباره آنها آگاه شویم و با آن همکاری نماییم‪ .‬این راز و نیاز سبب می‌شود که تقاضای ما با معرفت و آرزوی ما با‬ ‫اشتیاق و استدعای ما‪ ،‬با اطمینان همراه باشد و بدانیم که دعاهای ما ارزش زیادی دارد و زندگانی دیگران را به نحو‬ ‫مؤثری در تحت تأثیر می‌گیرد‪.‬‬ ‫موقعی که چیزی را برای دوستی طلب می‌کنیم‪ ،‬ممکن است آن طلب از خردمندی و معرفت حاکی باشد‪ ،‬ولی از‬ ‫آنجایی که چیز معینی را می‌خواهیم‪ ،‬ممکن است که از بی‌خردی و بی‌صبری حکایت کند‪ .‬بنابراین چیزی که در دعا‬ ‫بیش از هر چیز اهمیت دارد‪ ،‬محبت است‪ ،‬زیرا سبب می‌شود که خداوند بی‌خردی و کوتاه نظری ما را در طلب چیز‬ ‫معینی نادیده بگیرد‪ .‬در اینجا اشکال دیگری تولید می‌شود و آن این است که وقتی خدا تقاضای ما را کنار گذاشت‪،‬‬ ‫شاید در ناامیدی و پریشانی به روی ما باز و ایمان ما ضعیف گردد‪ ،‬ولی باید فراموش نکنیم که ممکن است اجابت‬ ‫تقاضاهای ما به ضرر ما یا دیگران تمام شود‪ ،‬لذا پس از طلب‪ ،‬باید به رضای خدا راضی باشیم‪ .‬درخواست ما دارای‬ ‫همین حال است؛ یعنی که برای دوستان خود به راز و نیاز پرداختیم‪ ،‬قوه تطهیریه خدا به کار میفتد و بر اطمینان ما‬ ‫میفزاید‪.‬‬ ‫هم در موقع شفاعت و هم در موقع درخواست‪ ،‬باید دعای ما از روی اطمینان باشد‪ ،‬زیرا به اسم مسیح انجام می‌گیرد‪.‬‬ ‫در بعضی موارد اطمینان ما به اراده او به حدی است که به هیچگونه تردیدی متوجه نمی‌شویم و می‌دانیم که مسیح‬ ‫بیش از ما خواهان آن چیز است و علت‪ ،‬راز و نیاز ماست‪ .‬بنابراین باید پس از اظهار دعا سکوت کرده منتظر ظهور‬ ‫آرزوی او باشیم و خویشتن را نادیده انگاریم‪ ،‬زیرا مسیح هم می‌خواهد که مثال دوست ما از گناه نجات یابد یا اینکه از‬ ‫قید غم رها شود و رجوع کند‪ .‬حال که این مطلب بر ما واضح شده‪ ،‬می‌فهمیم که بسیاری از کدورت‌ها و دلگیری‌هایی‬ ‫که از دیگران داشته‌ایم بی‌معنی بوده است‪ .‬گاهی اتفاق میفتد که همان چیزهایی را که در دعای ربانی مذکور است‪ ،‬از‬ ‫خدا می‌طلبیم‪ .‬در اینجا اگر در حین طلب مطمئن به اجابت او نباشیم‪ ،‬عدم فهم خود را ثابت کرده‌ایم‪ ،‬زیرا در این دعا‬ ‫و در این مورد تنها نیستیم که ضعف و سردی ما تقاضایمان را بی‌نتیجه گذارد‪ ،‬بلکه تقاضای ما متکی به دعای عیسی‬ ‫است‪ ،‬ولو اینکه از زبان ما جاری گردد‪ ،‬اگر این مطالب را از یاد نبریم‪ ،‬دعایی که برای ترقی روحانی دیگران و برای‬ ‫خودمان می‌کنیم‪ ،‬با ایمان جدیدی همراه خواهد شد‪.‬‬ ‫خود مسیح می‌گوید که در اینجا عدم اطمینان بی‌فایده است‪ .‬چنانچه در آیه سیزدهم از فصل یازدهم انجیل لوقا مسطور‬ ‫است‪« :‬پس اگر شما با آنکه شریر هستید‪ ،‬می‌دانید که چیزهای نیکو را به اوالد خود باید داد‪ ،‬چند مرتبه زیادتر پدر‬ ‫آسمانی روح‌القدس را خواهد داد به هر که از او سؤال کند‪ ».‬اطمینانی که در اینگونه ادعیه برای ما حاصل می‌شود و‬ ‫در تمام درخواست‌های ما مؤثر واقع می‌گردد و سرور آن ما را بر آن می‌دارد که وقتی برای احتیاجات خود ولو اینکه‬ ‫خیلی کوچک هم باشد‪ ،‬به خدا توجه می‌کنیم‪ ،‬مطمئن باشیم و بدانیم کسی که برکات بزرگ را از بشر بازنمی‌دارد‪ ،‬از‬ ‫هر چه که به خیر ما و دوستان ما باشد‪ ،‬جلوگیری نخواهد کرد‪ .‬به عالوه هنگامی که به این درجه از اطمینان رسیدیم‪،‬‬ ‫در اجابت بسیاری از آرزوهای خود پافشاری نمی‌کنیم و اگر در جواب تأخیری روی داد‪ ،‬رضایت خاطر را از دست‬ ‫نمی‌دهیم‪ .‬این نکته کامال به ثبوت رسیده که موقعی که دعا قسمتی از زندگی ما گردید‪ ،‬بر تعداد درخواست‌های‬ ‫شخصی روز به روز کاسته می‌شود و به اظهار عبارات کلی قناعت می‌کنیم‪ ،‬اما اگر در حینی که درخواست ما تقلیب‬ ‫می‌یابد‪ ،‬مانند بعضی‌ها معتقد شویم که اصوال این عمل در دعا بی‌فایده و بی‌معنی است‪ ،‬یکی از گرانبهاترین قسمت‬ ‫دعای خود را از دست داده‌ایم‪.‬‬ ‫‪21‬‬


‫گاهی برخی از مردم با درخواست و حتی با شفاعت مخالفت نموده می‌گویند که مسیحی حقیقی باید هر چیز را به‬ ‫خدای محبت واگذار کند و به آن قانع و به شکرگزاری و ستایش پردازد‪ ،‬نه اینکه تقرب او به خدا مانند تقرب گدایان‬ ‫باشد‪ .‬در لحظه اول که با این اعتراض رو به رو می‌شویم‪ ،‬آن را پذیرفته گمان می‌بریم که نشانه توکل و اعتماد بزرگ‬ ‫زندگانی مسیحی است‪ ،‬ولی با اندکی دقت می‌بینیم که موضوع برعکس و بر این اعتراض دو اعتراض دیگر وارد است‪.‬‬ ‫یکی آنکه از جهل طبیعت بشری حکایت می‌کند‪ ،‬دیگر آنکه مبین تعالیم مسیح است‪ ،‬زیرا خود مسیح در دعای خود‬ ‫لب به درخواست می‌گشاید و به پیروان خود دستور می‌دهد که از او پیروی نمایند و منتظر فضل خدا باشند‪ .‬حتی به‬ ‫آنها می‌گوید که اگر دیدید که خدا مایل به اجابت نیست‪ ،‬بر اصرار خود بیفزایید‪ .‬فصل یازدهم و نیز هجدهم انجیل‬ ‫لوقا دارای دو تمثیل است که شاهد بر این مطلب می‌باشد‪ .‬شکی نیست که در اینجا درخواست‌های شخصی نسبت‬ ‫به شکرگزاری و شفاعت رو به قلب می‌نهد‪ ،‬اما اگر منافع خصوصی خود را به کلی نادیده بگیریم‪ ،‬از تأثیر هردوی‬ ‫آن کاسته خواهد شد‪ ،‬زیرا اگر بدون درخواست‪ ،‬احتیاج ما برآورده شود و ما واقف به آن نگردیم‪ ،‬شکرگزاری ما با‬ ‫حق‌شناسی کمتری صورت می‌گیرد‪ .‬همچنین اگر چیزی را برای خود نخواسته باشیم و ارزش آن را ندانیم‪ ،‬شفاعت‬ ‫ما متضمن اشتیاق کمتری خواهد بود و دیگران نتیجه کمتری خواهند برد‪.‬‬ ‫بزرگترین اشکال شفاعت‪ ،‬تردید در ارزش آن است‪ .‬این تردید منجر به روگردانی از آن می‌شود و این روگردانی‬ ‫دعا را غیرممکن می‌کند‪ .‬درخواست نیز از این خطر بزرگ مستثنی نیست و اغلب اشخاص که در کلیساها هستند و یا‬ ‫منفردا به دعا می‌پردازند‪ ،‬دچار آن می‌گردند‪ .‬برای اثبات اهمیت مطلب مثلی ذکر می‌نماییم‪ :‬فرض کنید که دوستی‬ ‫داریم و او مسافرت کرده و می‌دانیم که در موقعیت بدی واقع شده و عادات تازه او ایمانش را متزلزل می‌سازد و کاغذ‬ ‫ما هم به او نمی‌رسد‪ ‌.‬می‌دانیم که اگر با او بودیم‪ ،‬می‌توانستیم او را کمک نماییم و بارها او را به واسطه مکتوب از خطر‬ ‫نجات داده‌ایم‪ .‬آیا می‌توانیم حاال که دسترسی به او نداریم‪ ،‬به وسیله دعای خود او را نجات دهیم؟ جواب این سؤال‬ ‫ایمان ما را نه تنها به شفاعت‪ ،‬بلکه به تمام دعا واضح و هویدا می‌‌سازد و کیفیت راز و نیاز ما را با خدا بیان می‌کند‪ .‬اگر‬ ‫جواب ما مثبت و حتی اگر از روی تردید هم باشد‪ ،‬به این نتیجه می‌رسیم که شفاعت و درخواست ما مؤثر و بنابراین‬ ‫الزمه اجابت خداست‪ .‬پس تمام دعاهای ما بر این اساس استوار است‪.‬‬ ‫تاریخ و کارهای خود مسیح و شهادت آنانی که بدین‌ وسیله نجات یافته‌اند‪ ،‬برای اثبات مطلب کافی است و می‌رساند‬ ‫که شفاعت به هر طرف که توجه نماید‪ ،‬اوضاع را تغییر می‌دهد و به فرض اینکه اوضاع تغییر نپذیرد‪ ،‬قلب عوض‬ ‫می‌شود و در نتیجه نیز تغییر شکل می‌یابد و مخاطرات رفع شده امتحانات باعث نجات می‌گردد‪ .‬ما در دنیا مواجه با‬ ‫قوای بسیاری هستیم و می‌بینیم که مقداری از آن صرف شر و مقداری دیگر صرف خیر می‌گردد‪ .‬همیشه جنگ نیکی‬ ‫و بدی در جریان است‪ .‬در این جنگها عامل اصلی و نهایی قوه محیطیه خداست که شفاعت‌های مسیحیان آن را وارد‬ ‫عمل می‌کند‪ .‬ممکن است که پس از شفاعت مدتی اوضاع تغییری حاصل ننماید‪ ،‬ولی چون عامل نهایی به جنبش آمده‪،‬‬ ‫کوه هم در مقابل آن استقامت نتواند کرد‪ .‬مختصر اینکه دعای موجد وضع جدیدی است‪ ،‬ولی برای اثبات این حقیقت‬ ‫به جای اینکه به دلیل رجوع کنیم‪ ،‬بهتر است که به ایمان متوسل گردیم‪ ،‬زیرا قبول دلیل نیز بسته به ایمان است‪.‬‬ ‫تمثیل نیز هر قدر زیاد و عالی‌ هم باشد‪ ،‬نمی‌تواند آن را ثابت نماید‪ ،‬زیرا خود به تشریح و تفسیر ایمان نیازمند است‪،‬‬ ‫اما ایمان با دلیل همراه است و نه تنها حقیقت این نکته را به ما اطمینان می‌دهد‪ ،‬بلکه در سایر مسایل روحانی بزرگ‬ ‫نیز یگانه راه اطمینان است و تفسیر و تشریح آن برای یک نفر مؤمن قطعی است‪.‬‬ ‫پس دانستیم که دعا در تغییر اوضاع مؤثر است‪ ،‬ولی برای اینکه دعای ما از روی قلب باشد‪ ،‬ایمان از ما می‌خواهد که‬ ‫در مخاطرات زندگی ثبات قدم نشان دهیم‪ ،‬زیرا بارها می‌شود که برای صلح دعا می‌کنیم و جنگ می‌آید‪ ،‬می‌خواهیم‬ ‫که دوستی شفا یابد‪ ،‬مرض او شدت می‌کند‪ ،‬دعا می‌کنیم که ایمان شخصی محکم شود‪ ،‬اما بر غفلت او افزوده می‌گردد‪.‬‬ ‫ما طالب حفاظت الهی هستیم‪ ،‬ولی مواجه با در به دری می‌شویم‪ .‬در اینگونه موارد باید با اطمینان بیشتری دعا کنیم‪،‬‬ ‫زیرا در غیر این صورت اعتماد ما از خدا سلب می‌شود و شفاعت‌های آینده ما از روی حقیقت صورت نمی‌گیرد‪ .‬دعا‬ ‫که عمیق‌تر شد‪ ،‬خداوند از نقطه نظر محبت خود قوای خود را به کار می‌اندازد و هر قدر هم که گناه مقاومت نماید‪،‬‬ ‫در اراده خود جواب دعاهای ما را خواهد داد‪.‬‬ ‫در درخواست و شفاعت و گاهگاهی به واسطه عدم وصول به اجابت‪ ،‬یأس بر ما غلبه می‌کند و دعا مشکل شده آرزو و‬ ‫احتیاج خود را فراموش می‌کنیم و بی‌حس و کدر می‌شویم و دنیا چشم بصیرت ما را تیره می‌سازد‪ .‬کم اتفاق میفتد که‬ ‫‪22‬‬


‫اشخاص در همچون مواقعی به کتب دعا مراجعه نمایند‪ .‬آنهایی هم که دست به دامان آن می‌شوند‪ ،‬از خطر محفوظ‬ ‫نیستند‪ ،‬بنابراین خوب است که بر وفق این دستور عمل کنند‪ .‬چیزی که الزم است این است که توبه نموده به کرم‬ ‫خدا روی آورند‪ .‬برای رسیدن به این مقصد الزم است که تمام مراسم قدیم و جدید دعای خود را از سر گیرند؛ یعنی‬ ‫در هر جا که دعا می‌کردند‪ ،‬از آن غفلت نورزند و اگر زندگانی روحانی‌شان معدوم گشته‪ ،‬ظاهر را حفظ نمایند‪ .‬این‬ ‫کار تنها راه چاره شکست ما و بسیار الزم است و مسیح که حیات زندگانی و قیام مردگان به اوست به این وادی موت‬ ‫قدم می‌گذارد و ما را از ظلمت آن رهایی می‌دهد‪.‬‬ ‫بعضی از احتیاجات است که به نظر می‌رسد کامال از دایره دعا خارج باشد و آن این است که نباید از خدا بخواهیم که‬ ‫آرزوهای بیجای ما را نیز برآورده کند‪ ،‬ولی باید به خاطر داشته باشیم که حتی اگر چنین چیزهایی را هم از خدا طلب‬ ‫نماییم‪ ،‬راه راز و نیاز ما بسته نمی‌شود‪ .‬به واسطه سکوت خدا را از انجام نظریاتش درباره خودمان باز می‌داریم‪ .‬اگرچه‬ ‫او از حیله‌گری ما آگاه است‪ ،‬بنابراین می‌توانیم با حرارت زیادی به او توجه نموده آرزوهای خود را عرض کنیم و در‬ ‫حضور او توقف نموده بدانیم که او ما را از در نرانده و با ما همدردی می‌نماید و به کمک ما برمی‌خیزد‪ ،‬ولی همدردی‬ ‫او برای آرزوهای فاسد ما نیست‪ ،‬بلکه برای خودمان است که دچار آن گردیده‌‌ایم‪ .‬البته مردم کوشش داشته‌اند که‬ ‫خدا را در اعمال ناپسند خود شرکت دهند و احتمال می‌رود که حاال هم به همان کار اقدام نمایند‪ .‬من از آن نمی‌ترسم‪،‬‬ ‫بلکه ترس من از این است که قسمتی از زندگانی مثال احتیاج یا گناه خود را از خدا جدا کنیم‪.‬‬ ‫هنگامی که به او تقرب می‌جوییم‪ ،‬او هم با وجود آرزوهای درخواست شده ما به ما نزدیکی می‌نماید‪ ،‬ولی این مطلب‬ ‫کارهای خود عیسای مسیح است‪ ،‬زیرا او با باجگیران و گناهکاران به خوردن و آشامیدن می‌پرداخت‪ ،‬ولی فرق ما با‬ ‫آنها خیلی زیاد است‪ ،‬زیرا آنها از خطایای خود دست کشیده می‌آمدند تا بخشیده شوند‪ ،‬ولی ما می‌آییم که از خطایای‬ ‫خود نجات یابیم‪ .‬اگر وقتی که به دعا می‌پردازیم‪ ،‬دارای آرزویی باشیم‪ ،‬هر قدر آن آرزو کوچک و ناچیز و ناشی از‬ ‫خطا هم باشد‪ ،‬باز ارتباط ما با خدا قطع نمی‌شود و او حتی این جاده باریک را هم برای اجرای اراده خود به کار می‌بندد‪.‬‬ ‫به همین واسطه بود که مسیح در راه‌های هموار و گل‌آلود حرکت می‌کرد و به جستجو مشغول می‌شد‪ .‬شاید جواب‬ ‫خدا سرزنش باشد یا اینکه ما را به راه حقیقی‌تر بکشاند‪ ،‬ولی سکوت نخواهد کرد‪ .‬شکست دعا وقتی است که سخن‬ ‫از آن غفلت نماید‪ ،‬ولی در غیر این صورت با وجود اشتباه و انحراف ما‪ ،‬باران رحمت خدا از ریزش باز نمی‌ایستد‪ .‬او‬ ‫شبان کسانی است که در راه سرگردان مانده‌اند‪.‬‬

‫‪23‬‬


‫فصل هشتم‪ :‬توبه و اعتراف‬

‫اعتراف به گناه‪ ،‬پنج مرحله دارد‪ .‬اول اقراری است که پس از ارتکاب به گناه و یا به فوریت یا اینکه پس از تفحص‬ ‫به آن پی می‌بریم که در حضور شخص خود می‌کنیم‪ .‬پس از آن برای اینکه بخشیده شویم و پاک و منزه گردیم‪ ،‬در‬ ‫حضور خدا هم به اعتراف مبادرت می‌ورزیم‪ .‬آنگاه فضلی را که باعث تطهیر و آمرزش ماست می‌پذیریم و به کمک‬ ‫آن از گناه به کل دست کشیده روح و فکر خود را حاضر می‌کنیم تا به وسیله هدایت خدا گناه و ثمرات آن را از عمل‬ ‫بازداریم‪ .‬در ضمن اینکه این مراحل را طی می‌نماییم‪ ،‬باید اقرار کنیم که در گناه دنیا هم شرکت داریم و حتی در‬ ‫زندگانی عادی روزانه نیز محتاج به تقدیس می‌باشیم‪ .‬برای اینکه اعتراف ما در حضور خدا حقیقی باشد‪ ،‬باید اول پیش‬ ‫خود به آن اقرار و اعتراف نماییم‪.‬‬ ‫اگر به اجرای این عمل موفق نشویم‪ ،‬نمی‌توانیم در حضور خدا لب به اعتراف بگشاییم و اقرار ما از روی صدق و صفا‬ ‫نیست‪ .‬هر قدر هم که از اعمال پسندیده دور باشیم‪ ،‬اگر معتقد به خطای خود نگردیم‪ ،‬نمی‌توانیم قلبا به آن مقر‬ ‫شویم‪ ،‬اما اگر با بذل و کوشش نتوانستیم گناه خود را در نظر بگیریم‪ ،‬می‌توانیم از خدا بخواهیم که ما را از خود فریبی‬ ‫نجات دهد و آنوقت محفوظ هستیم‪ .‬آیه ‪ 23‬و ‪ 24‬مزمور ‪ 132‬دلیل این مطلب است که می‌گوید «ای خدا مرا تفتیش‬ ‫کن و دل مرا بشناس‪ ،‬مرا بیازما و فکرهای مرا بدان و ببین که آیا در من راه فساد هست و مرا به طریق جاودانی‬ ‫هدایت فرما‪ ».‬اگر کسی مراسم دعای اعتراف به خدا را کافی نداند و در عین حال صادق باشد‪ ،‬می‌تواند به دعایی مانند‬ ‫این مزامیر متوسل شود‪ ،‬زیرا توبه باید عالوه بر اقرار به گناه‪ ،‬صداقت بی‌غل و غش را نیز متضمن باشد‪.‬‬ ‫ •اعتراف باید متناسب با گناه باشد‪ :‬الزم نیست که بدون جهت برای خود و دیگران خطایایی را متصور شویم‪ .‬اگر‬ ‫حس می‌کنیم که مرتکب خطای بزرگی نشده‌ایم‪ ،‬بهتر است که آن حس را از دست ندهیم و بیخود خویشتن را‬ ‫در زحمت نیندازیم‪ ،‬زیرا نفس صداقت کافی است که ما را از غفلت‌هایی که از ما بروز نموده شرمنده سازد‪ .‬اغلب‬ ‫مردم در این قسمت عین مطلب را بیان نمی‌کنند و اعترافشان متناسب با گناه نیست‪ ،‬یا مبالغه می‌کنند یا عذری‬ ‫برای خود قائل می‌شوند‪ .‬مثال هنگامی که برای دعا اهمیتی قائل نیستند‪ ،‬می‌گویند که گرفتاری‌های زیادی دارند‪.‬‬ ‫در موقع حسادت و بداخالقی خود را حساس جلوه می‌دهند‪ .‬از طرف دیگر اینقدر در چیزهای بی‌اهمیت دقت‬ ‫می‌کنند که مطالب مهم را فراموش نموده نبرد با خطاهای بزرگ را از یاد می‌برند و نمی‌دانند که مسیح می‌خواهد‬ ‫ما به زندگی عادی ادامه دهیم‪ ،‬نه اینکه متخصص در امراض اخالقی خود و دیگران شویم‪ .‬جوانان حساس و‬ ‫اشخاصی که فراغت زیادی دارند‪ ،‬غالبا دچار اینگونه مبالغه‌ها می‌گردند و متأسفانه آنانی هم که متصدی امور‬ ‫کلیسا هستند‪ ،‬از مخاطرات آن محفوظ نمی‌باشند‪ .‬اینگونه اشخاص هم به معایب مختصر خود فوق‌العاده اهمیت‬ ‫می‌دهند و هم به نواقص کوچک دیگران‪.‬‬ ‫اعتراف به گناه باید با فکر و وجدان همراه باشد‪ .‬اگر حقیقت را در نظر نیاوریم‪ ،‬معلوم می‌شود که هنوز هم در تحت‬ ‫تأثیر گناه هستیم و به آن مشغولیم‪ .‬ممکن است بگوییم خطا کردم‪ ،‬وظایف خود را اجرا ننمودم‪ ،‬اما این کافی نیست‪،‬‬ ‫زیرا نگفته‌ایم آن خطا کردم‪ ،‬وظایف خود را اجرا ننمودم‪ ،‬اما این کافی نیست‪ ،‬زیرا نگفته‌ایم آن خطا چه بوده و از‬ ‫چه وظیفه‌ای روگردانی کرده‌ایم‪ .‬اگر به همان اکتفا نماییم‪ ،‬اوال اعترافی که به خدا می‌کنیم حقیقی و کامل نیست‪ ،‬دوم‬ ‫اینکه خود را از اجرای مسؤولیت‌هایی که از آن غفلت ورزیده‌ایم‪ ،‬بازمی‌داریم‪ .‬سوم اینکه نمی‌توانیم آمرزش خدا را‬ ‫به خوبی در نظر بگیریم‪ .‬بین اظهار «من دروغ گفتم» یا «من برای اینکه روز جمعه آقای فالن را از اهمیت بیندازم در‬ ‫چیزی که راجع به او گفتم مبالغه کردم» زمین تا آسمان فرق است‪ .‬اگر کامال به گناه خویش در نزد خود اقرار نماییم‪،‬‬ ‫اعتراف ما در حضور خدا از روی حقیقت خواهد بود و او ما را راهنمایی خواهد کرد که چه بگوییم یا چه بکنیم‪ .‬در‬ ‫اینجاست که با اشکال دیگری رو به رو می‌شویم؛ یعنی ممکن است که خواهان اجرای چیزی نباشیم و فقط بخواهیم‬ ‫که بخشیده شویم و به کار خود بپردازیم و اگر کسی جزئیات گناه خود را نگفته و به کلیات قناعت نموده باشد‪ ،‬این‬ ‫کار کامال آسان است و آسانی آن به حدی زیاد است که تکرار همان را در روز بعد نیز آسان می‌سازد و ارتکاب اعمال‬ ‫ناشایست امری عادی می‌شود‪.‬‬ ‫‪24‬‬


‫حال که به شخص خود اعتراف نمودیم‪ ،‬باید برای اقرار به حضور خدا بیاییم و در اینجا اظهار جزئیات برای خدا تکرار‬ ‫بشمار می‌آید‪ ،‬زیرا او واقف اعمال ماست‪ .‬وقتی در نزد خود اقرار به جزئیات خطایای خود کردیم‪ ،‬برای تمام ما و‬ ‫بی‌شک برای بعضی‌ها بهتر است که در حضور خدا به گفتن کلیات قناعت نماییم‪ ،‬زیرا افکاری که پیش از دعا داریم‬ ‫از دعا جدا نیست‪ ،‬دعا حاوی آن نیز می‌باشد‪ .‬عدم تکرار درموردی که مربوط به خطایایی مانند خشم‪ ،‬حسد‪ ،‬بی‌عفتی‬ ‫یا اینکه اشکال در عفو دیگران باشد بسیار بجاست‪ ،‬زیرا گاهی مرتکب گناهی می‌شویم که جرأت به خاطر آوردن آن‬ ‫را نداریم و آن را به حضور خدا افکنده از خجالت روی خود را برمی‌گردانیم‪ .‬به عالوه اگر توبه ما کامل و اراده ما قوی‬ ‫نباشد‪ ،‬در موقعی که جزئیات این معصیت‌ها را تکرار می‌کنیم‪ ،‬ممکن است با اینکه در حضور خدا هستیم‪ ،‬احساسات‬ ‫ما تحریک و آن اعمال در فکر ما تجدید شود‪ ،‬ولی پیش از دعا چون تنها هستیم و به تنهایی در کارهای خود قضاوت‬ ‫می‌کنیم‪ ،‬وقوع این چیزها بعید به نظر می‌رسد‪.‬‬ ‫پس از آنکه در نهایت صداقت به گناه خود اقرار کرده عفو خدا را خواستار شدیم‪ ،‬خود را برای قبول آمرزش روح‬ ‫آماده می‌نماییم‪ .‬این کار بسیار مشکل است و از ایمان کامل یک نفر مسیحی حکایت می‌کند‪ ،‬زیرا معرف اعتماد کامل‬ ‫او به خداست‪ .‬بارها اتفاق میفتد که گناه خود را به خدا نشان داده شرمنده می‌شویم و پس از دعا هنوز هم محزون و‬ ‫ناراحتیم و این برای آن است که چیزی را فاقدیم و گمان می‌بریم که محزون بودن‪ ،‬الزمه آمرزیده شدن است‪ ،‬ولی‬ ‫اینطور نیست‪ ،‬بلکه برای این است که ما لیاقت رهایی را نداریم و هنگامی که نجات می‌یابیم‪ ،‬برای ما مشکل است‬ ‫بفهمیم که لیاقت ما در آمرزش ما دخالتی نداشته است‪ ،‬زیرا عفو ما از محبت خداست نه از لیاقت ما‪ .‬آمرزش و نجات‬ ‫الزمه اعتراف و توبه است و اگرچه ارتباطی به ما ندارد و مختص به خداست‪ ،‬شک و تردید در آن راه ندارد‪ .‬انبیا و‬ ‫رسوالن و مسیح همگی به ما می‌گویند که باید توبه‌کنندگان‪ ،‬مطمئن به آمرزش و نجات خود باشند و این وعده کامال‬ ‫قطعی است‪.‬‬ ‫انبیا در ضمن استعارات خود به حقیقت این موضوع تصریح کرده مثال گفته‌اند‪« :‬به اندازه‌ای که مشرق از مغرب دور‬ ‫است‪ ،‬گناهان ما را از ما دور کرده است‪ .‬تمامی گناهانم را پشت سر خود انداختی‪« ».‬اگر گناهان شما مثل ارغوان باشد‪،‬‬ ‫مانند برف سفید خواهد شد‪ ».‬با ایمان به حضور خدا می‌آییم و باید با همان ایمان از حضور خدا بازگردیم‪ ،‬زیرا مطمئنا‬ ‫خدا توبه‌کننده را رهایی می‌دهد و مایل است که او نیز واقف به رستگاری خود باشد‪ .‬همیشه به جوانانی که در تحت‬ ‫مراقبت من بودند گفته‌ام که «برخیزید و نجات و فضل خدا را بپذیرید‪ ».‬این عمل که رمزی از قبول اجابت است به‬ ‫آنها کمک می‌کند که حس معامله با خداعمیق شود‪ .‬پیران هم باید به تقویت این حس مشغول شوند و عملی مانند‬ ‫برخاستن که رمز قبول کردن را در خود دارد‪ ،‬در آنها نیز مؤثر است و به آنها کمک شایانی می‌کند‪ .‬آمرزش خدا را‬ ‫که پذیرفتیم‪ ،‬باید منتظر دستور او باشیم‪ .‬البته از قسمتی از اراده او در موقعی که در نزد خود معترف به گناه خود‬ ‫می‌گشتیم مطلع شدیم و آن جبران مافات است و برای درک آن محتاج به شنیدن ندای خدا نیستیم‪.‬‬ ‫همچنین می‌دانیم که خدا می‌خواهد اگر فرصت نگذشته باشد‪ ،‬چیزی را جلوگیری کنیم و گناه گذشته را تکرار‬ ‫ننماییم‪ .‬عالوه بر تمام اینها کلمات مسیح هادی و رهبر ماست و بدون دریافت فرمان خدا می‌توانیم از آن کالم پیروی‬ ‫نماییم‪ .‬با همه این حال شاید باز هم خدا بخواهد مطالبی را به ما بگوید‪ .‬مثال به ما تذکر بدهد که از چیزی که اطالع‬ ‫حاصل نموده‌ایم غفلت نورزیم و راه جلوگیری از چیزها را به ما نشان داده‪ ،‬حساسیت و قوای ما را تقویت نماید و به‬ ‫طریق غیرمنتظره در اختیار ما بگذارد‪ .‬هیچ اصلی به ما توصیه نمی‌کند که خود را به شخصی که به او بدی کرده‌ایم‬ ‫برسانیم و به گناه خود اعتراف کنیم‪ ،‬ولی گاهگاهی این کار بسیار الزم است و در بعضی مواقع سبب کدورت بیشتری‬ ‫می‌گردد‪ .‬در هر صورت بهتر است که با استعانت از خدا اقرار صادقانه و کامل را شعار خود سازیم و با این کار وجدان‬ ‫خود را قانع نماییم‪.‬‬ ‫گاهی مردم گمان می‌برند که ما درستکاریم‪ ،‬ولی خود می‌دانیم که این موضوع حقیقت ندارد و در گوشه و کنار مراسم‬ ‫درستکاری را مراعات ننموده‌ایم و به همین سبب وجدان ما ناراحت و در عذاب است‪ .‬اگر اقرار ما به طرف باعث‬ ‫نمک پاشیدن به زخم او باشد‪ ،‬مجبوریم که سکوت کنیم و روح خود را در عذاب نگاه داریم‪ ،‬اما در بعضی موارد‬ ‫چاره‌ای به جز اعتراف نداریم و در این اقرار زحمتی که دوباره به طرف می‌رسانیم‪ ،‬یکی از تلخ‌ترین ثمرات گناه‬ ‫ماست‪ .‬خالصه آنکه چون موضوعات گناه مختلف و رنگارنگ است‪ ،‬باید در هر موقعی منتظر راهنمایی خدا باشیم‬ ‫و کمک او را ارجا نماییم‪ .‬در وقت توبه از گناه باید با اراده محکمی مصمم به دست کشیدن از آن باشیم‪ ،‬زیرا بارها‬ ‫‪25‬‬


‫شده که مردم به خطای خود اعتراف نموده‌اند‪ ،‬ولی در اخالق‌شان تغییری روی نداده‪ ،‬زیرا در ضمن اینکه به گناه خود‬ ‫اعتراف می‌نمایند و آمرزش خدا را خواستار می‌شوند‪ ،‬در به روی گناه دیگری می‌گشایند‪ .‬اقرار خالی به گناه دلیل‬ ‫بر شرمندگی از آن نیست‪ ،‬بلکه سبب می‌شود که پیوسته به عهدها و وعده‌های خود وفا نکنیم و کمکی را که از خدا‬ ‫برای رهایی از گناه می‌خواهیم منتظر نباشیم و امید نجات ما قطع شود و توبه غیرممکن گردد‪ ،‬زیرا گناه بر وجود‬ ‫ما مسلط شده است‪ .‬باید با اراده قوی گناه را از خود برانید و بنابه گفته پولس رسول «برای شهوات جسمانی تدارک‬ ‫نبینید‪ ».‬بهترین موقع برای اجرای این عمل‪ ،‬بعد از دریافت آمرزش خداست‪ ،‬زیرا اگر برای زندگانی جدید و نیرویی‬ ‫که آمرزش به ما می‌دهد آماده نشویم‪ ،‬نمی‌توانیم از دستوراتی که خدا در این موقع به ما می‌دهد پیروی نماییم‪ .‬برای‬ ‫گناه دنیا هم باید توبه کنیم‪ ،‬زیرا تمام ما مسؤول آن هستیم و در آن شرکت داریم‪ .‬گناه دنیا گناه خود ماست و باید با‬ ‫استقامت فوق‌العاده با آن نبرد نماییم و با زخمی شدن خود برادری خود را با نوع بشر به ثبوت برسانیم‪ .‬این عمل نیز‬ ‫در ما مولد امیدواری است و ما را بر آن می‌دارد که بیشتر در صدد رحمت خدا باشیم‪ ،‬زیرا چون عنایات او را نسبت‬ ‫به خود دیده‌ایم‪ ،‬می‌دانیم و یقین داریم که او از نزول رحمت بر دیگران هم خودداری نمی‌کند‪ .‬بنابراین خوب است‬ ‫که با شفاعت و شکرگزاری همراه باشد‪ .‬در حین دعا وقتی که متوجه به کارهای روزانه خود می‌شویم‪ ،‬می‌بینیم که‬ ‫چیزی نداریم که حاکی از گناه باشد و چون خیلی صادق هستیم به جستجو می‌پردازیم و هر اشتباه کوچک غیرعمدی‬ ‫را تعمدی قلمداد می‌کنیم و گرفتاری‌های روزانه را غفلت از خدا می‌دانیم‪.‬‬ ‫به جای اینکه به اختراع گناه مشغول شویم‪ ،‬بهتر است که در نهایت حق‌شناسی از خدا بخواهیم که ما را از لوث‬ ‫گناهان مخفی پاک و مقدس نماید و مزمور نوزدهم را به یاد آریم که می‌گوید‪« :‬کیست که سهوهای خود را بداند‪،‬‬ ‫مرا از خطایای مخفی‌ام طاهر ساز و بنده‌ات را از اعمال متکبرانه بازدار‪ ».‬وقتی که صادقانه به گناهان آشکار اقرار‬ ‫نمودیم‪ ،‬خدا خطایای مخفی را نیز به ما نشان خواهد داد و برکتش را از ما دریغ نخواهد فرمود‪ .‬در اینجا با احتیاج‬ ‫دیگری رو به رو می‌شویم و آن این است که با اینکه از کثافات دوری می‌نماییم‪ ،‬در خاتمه روز دست‌‌های ما کثیف‬ ‫است‪ ،‬البته تقصیر ما نیست و زندگانی روزانه خواه ناخواه ما را گرفتار می‌کند‪ .‬حتی بدن‌های ما که به لباس پوشیده‬ ‫است از کثافات محفوظ نمی‌ماند‪ .‬روح هم دارای همین حال می‌باشد و به واسطه تماس با گناه دنیا کثیف و ضعیف‬ ‫می‌شود‪ .‬لذا در خاتمه هر روز باید از خدا بخواهیم که ما را از گرد و غبار راه پاک سازد ولو اینکه خود مرتکب گناه‬ ‫نشده باشیم‪ .‬این کار خیلی مهم و ضروری است‪ .‬شخصی که دستش در کارهای روزانه کثیف می‌شود نباید شرمنده‬ ‫گردد‪ ،‬چون چاره‌ای ندارد و مجبور است که با چیزهای کثیف‌کننده سر و کار داشته باشد‪ .‬شرمندگی او وقتی است‬ ‫که بدون شستن دست شروع به غذا خوردن نماید و بخوابد‪ .‬همچنین نباید شرمنده شویم که روح ما در تحت تأثیر‬ ‫زندگانی یومیه قرار می‌گیرد‪ ،‬لیکن اگر آن را از آلودگی پاک نسازیم‪ ،‬باید شرمنده شویم و بنابراین الزم است که از‬ ‫خدا تمنا نماییم که ما را از ناپاکی‌های روزانه هم پاک نماید و به یاد اشتیاق مسیح در شستن پاهای شاگردان افتاده‬ ‫مطمئن به اجابت دعای خود باشیم‪.‬‬

‫‪26‬‬


‫فصل نهم‪ :‬دشواری‌های دعا و انضباط‬

‫«بی‌جت» می‌گوید‪« :‬طبیعتی که با قابلیت دعا سرشته شده است‪ ،‬روحی که استعداد دریافت رحمت او را دارد‪ ،‬حیاتی‬ ‫که منظور از آن این بوده که در جستجوی او راه ترقی و تعالی را طی نماید‪ ،‬اگر از این امتیازات دست بکشد‪ ،‬دچار‬ ‫سختی خواهد شد‪ ».‬دعا برای روحانیون قانون سالمتی است‪ .‬البته اگر مایل باشیم‪ ،‬می‌توانیم این قانون را کنار بگذاریم‬ ‫و از آن غفلت نماییم‪ ،‬ولی محال است که آن را تغییر دهیم‪.‬‬ ‫ •دشواری‌های دعا‪ :‬حال که مشغول مطالعه دعا هستیم‪ ،‬شایسته است که از چیزهایی که به آن پیوستگی دائمی‬ ‫دارد نیز سخن به میان آوریم‪ .‬یکی از آن چیزها این است که اجرای مراسم دعا برای ما مشکل است و به سختی‬ ‫انجام می‌پذیرد‪ .‬شاید کسی بگوید که ابدا اینطور نیست و ساعات دعا خوش‌ترین ساعات ماست‪ ،‬ولی نباید‬ ‫فراموش کرد که بسیاری از مردم گاهی راه دعا را ناهموار و پر از مانع می‌بینند و خود را گرفتار مخالفت‌ها و‬ ‫کمینگاه‌ها مشاهده می‌کنند و وقتی که می‌خواهند به دعا پردازند مجبورند که با تمایل و اراده خود بجنگند‪ .‬قوه‬ ‫اینکه آنها را در این جنگ تقویت کرده سرانجام به دعا میرساند‪ ،‬اراده خداست که پشتیبان اراده درونی آنها‬ ‫است‪ ،‬اگر دچار همچون حالتی گشتیم‪ ،‬باید با اصرار تمام به دعای خود بپردازیم و موانع را نادیده انگاریم‪ ،‬زیرا‬ ‫ساعت دعا مهم‌ترین ساعات و خود بهترین امتیاز ماست‪.‬‬ ‫استقامت و پافشاری در این مرحله بسیار سودمند است و معنی آن این است که حاضر نیستیم تسلیم دشمنان روح‬ ‫خود شویم و بر طبیعت مادی خویش مسلط هستیم و تنبلی و دنیا خواهی‪ ،‬راه ما را سد ننموده و به پیروزی نزدیک‬ ‫می‌شویم‪ ،‬اما برعکس‪ ،‬دست کشیدن از دعا نشانه شکست ماست‪ .‬لذا باید قدر این استقامت را بدانیم‪ ،‬زیرا استقامت‬ ‫است که ما را به سوی خدا می‌برد و موانع جسمانی را در هم شکسته ما را به راز و نیاز می رساند‪ .‬نکات دیگری که‬ ‫مربوط به موضوع و حائز اهمیت می‌باشد‪ ،‬از این قرار است‪ :‬دعا کردن برای بسیاری از ما به منزله کاری است و فکر‬ ‫و تحمل و نیرومندی اراده الزم دارد‪ .‬همچنین اشخاصی که پس از مدت‌ها غفلت دوباره شروع به دعا می‌کنند‪ ،‬خود را‬ ‫مواجه با اشکال می‌بینند و علتش این است که استعداد روحانی‌شان از کار افتاده است‪.‬‬ ‫اسقف «بی‌جت» در وعظ جامع خود درباره «گناه و قانون» که قسمتی از آن در ابتدای این فصل مالحظه نمودید‬ ‫م ‌‬ ‫ینویسد‪« :‬همانطوری که شخص تنبل به کار بردن اعضای بدن خود را دشوار مشاهده می‌کند‪ ،‬همچنین ممکن است‬ ‫آرزوی دعا کردن نیز ناپدید گردد و وقتی که می‌خواهیم آن را از سر بگیریم‪ ،‬با بی‌عالقگی و تنبلی رو به رو می‌شویم‪،‬‬ ‫اما اگر تسلیم اکراه و کاهلی گردیم‪ ،‬در بذل کوششی که قانون اصلی زندگی از ما می‌خواهد مضایقه نموده‌ایم‪ ».‬با در‬ ‫نظر گرفتن این حقایق‪ ،‬خوب است متوجه باشیم که در اینجا هم محتاج به کمک مخصوص خدا هستیم و آن را از او‬ ‫بخواهیم و همانطور به خاطر داشته باشیم که برای پیشرفت مقصود باید تصمیم ما فوق‌العاده شدید باشد‪ ،‬زیرا باید‬ ‫مانع بزرگی را از سر راه برداریم‪ .‬این تصمیم به ما کمک می‌کند که با وجود دشواری‌ها‪ ،‬دعایی را در نظر بیاوریم و‬ ‫برای آن وقتی معین نموده در مراعات آن غفلت نورزیم‪ .‬ما تنها نیستیم‪ ،‬خدا همراه ماست و فضل مافوق الطلبیعه خود‬ ‫را شامل حال ما نموده در اجابت را به روی ما مفتوح می‌دارد و ابدا الزم نیست که مأیوس باشیم‪ ،‬زیرا همان اقدام به‬ ‫دعا‪ ،‬معرف آرزوی قلبی ماست و دعا محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫ما می‌خواهیم «راه خداوند را مهیا سازیم و طرق او را راست نماییم‪ ».‬اگرچه این راه به واسطه اخالق ناقص و عادات‬ ‫و اوضاع گوناگون و گناه دنیا و خودمان‪ ،‬پرپیچ و خم و ناهموار شده است و ما را از راز و نیاز بازمی‌دارد‪ ،‬بنابراین‬ ‫راه به روی ما باز است و ما باید وارد آن شویم و ناراحتی‌ها و اشکاالت را بپذیریم تا به مقصد برسیم‪ .‬اگر دعا نکنیم‬ ‫آن راه بسته خواهد شد و در تاریکی خواهیم ماند‪ .‬از آنجا که مایل به دعا هستیم‪ ،‬خداوند ضعف ما را نادیده گرفته‬ ‫فضل خود را شامل حال ما خواهد گردانید و به راز و نیاز خواهیم رسید‪ .‬خوب است که برای اطمینان به موضوع در‬ ‫این کلمات دقت نماییم‪« :‬هر دره‌ای برافراشته و هر کوه و تلی پست خواهد شد‪ .‬کجی‌ها راست و ناهمواری‌ها هموار‬ ‫خواهد گردید و جالل خداوند مکشوف خواهد شد‪».‬‬ ‫‪27‬‬


‫برای اینکه به راز و نیاز با خداوند رسیده‪ ،‬وفاداری خود را ثابت نماییم‪ ،‬می‌توانیم از کمک انضباط و عادات مخصوصی‬ ‫بهره‌مند شویم‪ .‬همه ‌کس می‌داند که تمرین و انتظام‪ ،‬قوای ما را در تمایل پاک و در اراده تقویت می‌نماید و بر تأثیر‬ ‫آن میفزاید‪ .‬مثال حافظه اصالح می‌شود‪ ،‬نیروی اراده زیاد می‌شود و از احساسات جلوگیری به عمل می‌آید‪ .‬قوای‬ ‫عقالنی هم ثابت نیست و از خواندن و فکر کردن و موارد استعمال آن و غذایی که به آن می‌دهیم تغییر می‌پذیرد‪.‬‬ ‫دعا هم که به نوبه خود جمیع این قوا را در بردارد‪ ،‬در تحت تأثیر انظباط قرار می‌گیرد و وسعت و عمق و حقیقت آن‬ ‫صورت دیگری پیدا می‌کند‪ ،‬اما ما از بیشتر آن تأثیرات بدون اطالع می‌مانیم و علتش این است که در وقت دعا همان‬ ‫کسانی هستیم که در سابق بوده‌ایم‪ ،‬اگر در زندگانی معمولی مثال نتوانیم افکار خود را متمرکز سازیم‪ ،‬در وقت دعا‬ ‫هم نمی‌توانیم‪ ،‬زیرا معرف زندگانی ماست و زندگانی معرف دعای ماست‪.‬‬ ‫هنگامی که می‌خواهیم در دعا پیشرفت نماییم‪ ،‬خوب است به خاطر داشته خوشحال باشیم که هر قدمی که در این راه‬ ‫برداریم مثل این است که آن قدم را برای ترقی زندگی برداشته باشیم‪ .‬منظور از کلمه انضباط در اینجا این است که‬ ‫بر اعمال ظاهری و افکار باطنی خود مسلط باشیم و بر وفق مراسم مسیحیت رفتار نماییم‪ .‬آزادی طفل در این است که‬ ‫در تحت این انضباط نباشد‪ ،‬لیکن آزادی شخصی که می‌خواهد شریک زندگانی مسیح باشد‪ ،‬لیکن آزادی شخصی که‬ ‫می‌خواهد شریک زندگانی مسیح باشد‪ ،‬در همین انضباط است؛ یعنی آن کسی که در تمام قسمت‌های زندگی انضباط‬ ‫را مراعات می‌کند در حقیقت آزاد بشمار می‌رود‪ ،‬ولی کسی که مراعات آن را واجب نمی‌شمارد مقید است‪.‬‬ ‫خوب است که در اینجا فرا گرفتن دعا را با فرا گرفتن سایر علوم مقایسه کنیم‪ .‬فرض کنید می‌خواهیم زبانی یاد‬ ‫بگیریم‪ .‬اگر پنج دقیقه یا پنج ساعت وقت داشته باشیم‪ ،‬دستور یکی است؛ یعنی اول باید برای اجرای این منظور از‬ ‫انجام کار دیگری روگردانی کنیم‪ ،‬آنگاه وقت را معین می‌نماییم و نقشه منظمی ترتیب داده‪ ،‬بر وفق آن عمل می‌کنیم‪.‬‬ ‫به عالوه از فرصت‌هایی که برای ما در طی روز حاصل می‌شود غفلت نمی‌ورزیم‪ .‬هر چه وقت ما کمتر باشد‪ ،‬باید به‬ ‫همان نسبت ترتیب و دقت و توجه ما زیادتر گردد‪ ،‬ولی شایسته است که در فراخی وقت هم پیروی از این اصل را‬ ‫بر خود الزم شماریم‪ .‬کسی که با در نظر گرفتن این اصول شروع به تحصیل زبان می‌کند و خط مشی خود را می‌داند‪،‬‬ ‫خیلی زودتر از کسی که وقت مشخصی ندارد و همیشه پی فرصتی می‌گردد به مقصد می‌رسد‪ .‬دعا هم همین حال را‬ ‫دارد و باید وقت جداگانه داشته باشیم و بر ما الزم است که مراعات آن را واجب شماریم‪ .‬وقت دعا باید با منظوری‬ ‫که داریم و اوضاع مختلفی که در آن هستیم متناسب باشد‪ ،‬ولی داشتن نقشه منظم ضروری است‪ .‬البته با تغییر اوضاع‬ ‫نقشه عوض می‌شود‪ ،‬ولی بهتر است که پیوسته از یک نقشه کلی پیروی کنیم تا دچار بی‌نظمی نگردیم در اینجا هم‬ ‫باید از هر فرصتی استفاده نماییم و پس از پایان پذیرفتن دعا آن را از یاد نبریم‪ .‬کسی که دارای وقت زیادی است‪،‬‬ ‫می‌تواند هر روز نقشه خود را تجدید کند‪ ،‬ولی کسی که مثال بیش از پنج دقیقه وقت ندارد‪ ،‬باید نقشه او قبال طرح شده‬ ‫باشد‪.‬‬

‫‪28‬‬


‫فصل دهم‪ :‬استعمال و تنظیم کتب دعا‬

‫در این فصل می‌خواهیم نظریات شخصی خود را درباره ارزش و استعمال کتب دعا بنویسیم‪ .‬بدین واسطه مطالبی که‬ ‫مذکور می‌شود انعکاس افکار عمومی نیست‪ .‬تربیت و اخالق و مراسم پیشینیان و تعصب در استعمال یا عدم استعمال‬ ‫کتب دعا مؤثر است‪ .‬به نظر نگارنده به کار بردن اینگونه کتب‪ ،‬کمک بزرگی است‪ ،‬خصوصا وقتی که خسته یا مریض‬ ‫باشیم و نتوانیم مستقال به دعا پردازیم‪ .‬از این گذشته با استعمال آنها دعای ما عمیق‌تر می‌شود و چیزهای تازه یاد‬ ‫می‌گیریم و برکت‌هایی را که در دعای خود از آن غفلت نموده‌ایم‪ ،‬به یاد می‌آوریم‪ .‬اگر به کتب ملل مسیحی دیگر که‬ ‫دارای مسلک‌های متفاوت با ما هستند دسترسی داشته باشیم‪ ،‬باز هم نتایج بیشتری خواهیم گرفت‪ .‬کتب دعا مطالبی‬ ‫را که در قلب ماست در یک لغت یا یک جمله جمع می‌کند و بر تأثیر دعا میفزاید‪ ،‬زیرا عبارات متناسب هم باعث‬ ‫تقویت دعاست اگر خوب دقیق شویم‪ ،‬می‌بینیم که کمک تنها از خواندن کتاب نیست‪ ،‬بلکه از فضل خداست که بر‬ ‫دیگران نازل شده بود و ما برای توسعه معرفت و گشایش چشم خود به کار می‌بریم‪ .‬با خواندن کتاب دعا با اینکه تنها‬ ‫هستیم‪ ،‬مثل این است که چند نفر را دور خود مجتمع نموده باشیم‪ .‬وقتی که با آنها دعا می‌کنیم احتیاجات و طریقه‬ ‫دعای آنها را در نظر می‌گیریم و بر دولت راز و نیاز و زندگانی خود میفزاییم‪.‬‬ ‫اگر دعایی را که در کتاب است بلند بخوانیم و دیگران را که بدان نحو دعا کرده‌اند در نظر بگیریم‪ ،‬کلمات دارای‬ ‫روح دیگری می‌شود و در ما تأثیر بیشتری می‌کند و ارزش استعمال عمومی آن بر ما واضح‌تر می‌گردد‪ .‬وقتی که‬ ‫می‌خواهیم به کتاب‌های دعا مراجعه نماییم‪ ،‬شرط عقل این است که به یک کتاب اکتفا کنیم و از خواندن کتاب‌های‬ ‫متعدد بپرهیزیم‪ .‬پس از آنکه کتاب را به دقت مطالعه نمودیم و از آن استفاده بردیم‪ ،‬آنوقت می‌توانیم کتاب‬ ‫دیگری را بگشاییم‪ .‬گاهی سبک انشای کتابی مطابق با ذوق نیست‪ ،‬در این صورت باید الفاظ را از یاد ببریم و معانی‬ ‫را استخراج کنیم‪ .‬همچنین برای اینکه دعای ما با اشتیاق بیشتری انجام گیرد و معرفت ما وسیع‌تر گردد‪ ،‬می‌توانیم‬ ‫از کتاب‌های دیگر که به دعا مربوط نیست استفاده نماییم‪ .‬مثال کتاب‌های بیوگرافی‪ ،‬سرود و شعر با اینکه برای دعا‬ ‫نوشته نشده‪ ،‬ما را بر آن می‌دارد که جالل خدا را در نظم بگیریم و به دعا بپردازیم‪ .‬عالوه بر شخص من بسیاری بر‬ ‫حقیقت این نکته گواهی می‌دهند‪.‬‬ ‫تنظیم تدریجی کتاب دعا بسیار مفید است و می‌توانیم دعای کتاب‌های دیگر را استخراج نماییم یا اینکه خود به انشای‬ ‫دعاها مبادرت ورزیم‪ .‬در صورت اخیر اگر شخصی دارای استعداد ادبی خوبی باشد‪ ،‬با خطر مواجه می‌شود‪ ،‬زیرا ممکن‬ ‫است سعی در زیبایی الفاظ حقایق را از نظر پنهان دارد‪ .‬اما اگر با عبارات ساده و قشنگی منظور خود را روی کاغذ‬ ‫بیاورد‪ ،‬زیبایی کلمات در تقویت روح او به نحو غیرقابل توصیفی مؤثر می‌شود‪ .‬یکی از علل بی‌شمار تأثیر کتاب مقدس‬ ‫در زیبایی الفاظ همان است‪ .‬مثال مزمور پنجاه و یکم با هنرنمایی بزرگی انشا شده و هر گناهکاری می‌تواند آن را در‬ ‫حین اعتراف به کار برد‪ .‬در مزامیر موشح نیز که مزمور ‪ 119‬از جمله آن است‪ ،‬استادی زیادی به کار رفته (در زبان‬ ‫عبری اولین حرف هر آیه از آیات هشتگانه‪ ،‬اول آن با حرف اول الفبای عبری شروع می‌شود و دومین دسته از آیات‬ ‫هشتگانه‪ ،‬با حرف دوم و بدین ترتیب ادامه می‌یابد تا اینکه با بیست و دومین دسته‪ ،‬بیست و دو حرف الفبا خاتمه‬ ‫می‌پذیرد)‪ .‬بنابراین ما هم می‌توانیم ذوق ادبی خود و دیگران را در تهیه کتاب به کار بریم‪ ،‬ولی تقلید از انشای قشنگ‬ ‫دیگران چندان بی‌خطر نیست‪.‬‬ ‫بعضی‌ها معتقدند که در دعا هر چه به ما الهام شد‪ ،‬باید همان را بگوییم و اگر قلم یا کتاب را در تهیه دعا به کار‬ ‫بریم‪ ،‬دعا حقیقی نخواهد بود‪ .‬غافل از اینکه کار روح‌القدس به دلیل و تخیل و اراده و تمایل ارتباط دارد و خواندن و‬ ‫نوشتن قوت اینهاست‪ .‬البته کسی منکر این نیست که در دعا از الهام خدا بهره‌مند می‌شویم و به مراحل غیرمنتظره‬ ‫قدم می‌گذاریم‪ ،‬ولی نباید گفت که این راه تنها راه دعا است و دقت دراحتیاجات الزم نیست‪ .‬ارزش دعا در انشا و‬ ‫طرز اظهار آن نیست‪ ،‬بلکه در این است که ما را به راز و نیاز حقیقی با خداوند رهبری نماید‪ .‬اجابت خدا عنصر اصلی‬ ‫است نه روش دعای ما‪ .‬هر دعایی که نتیجه‌اش اجابت باشد‪ ،‬همان صحیح است به هر صورتی که اظهار شده باشد‪.‬‬ ‫تهیه کتاب دعا فوق‌العاده اهمیت دارد و بر ارزش آن روز به روز افزوده می‌شود‪ ،‬زیرا آینه خاطرات ماست‪ ،‬تأسف‬ ‫آن باعث تطهیر است و شادمانی آن باعث تازگی است و آرزوی آن باعث تقویت قلب می‌باشد‪.‬‬ ‫‪29‬‬


‫مطالعه آن نیز مطالب زیادی را بر ما مکشوف می‌دارد و ادعیه مختلف را از نظر ما می‌گذراند و نشان می‌دهد که‬ ‫معرفت ما رو به ترقی است‪ .‬در هر حال تهیه کتاب دعا الزم و از ضروریات است‪ .‬نقشه دنیا هم برای دعای شبانه‬ ‫ما مانند کتابی است‪ .‬خوب است که آن را به شش قسمت متساوی تقسیم کنید و به هر قسمت آن شبی را تخصیص‬ ‫دهید‪ .‬مثال شب دوشنبه روسیه و شب بعد چین و بعد ژاپن را نگاه دارید‪ .‬وقتی که چشمتان متوجه روسیه است‪،‬‬ ‫مردمان گوناگون‪ ،‬دولت‪ ،‬تبعیدی‌ها‪ ،‬کلیساها‪ ،‬محبوسین‪ ،‬تبلیغات هیجان‌ها و المذهبی‌های آن را در نظر بگیرید و‬ ‫وقتی که از چین عبور می‌کنید‪ ،‬کدورت‌ها‪ ،‬جنگها‪ ،‬گرانی‌ها‪ ،‬احتیاطها‪ ،‬مقدسین و میسیونرهای آنجا را به یاد بیاورید‪.‬‬ ‫همچنین موقعی که به ژاپن رسیدید‪ ،‬در روح و فعالیت‪ ،‬در جنگ و آرزو‪ ،‬در احتیاج و اشتیاق و در دین مردم آن دقت‬ ‫کنید‪ .‬در ضمن اینکه از قسمتی به قسمتی می‌روید‪ ،‬برای نجات اهالی آن دعا نمایید و برکتی بخواهید‪.‬‬ ‫یک دفعه کافی است که تمام جاها را ببینید و مناظر مختلفی را تماشا کرده برای هر جا رحمتی طلب کنید‪ .‬با این‬ ‫عمل خواهید دید که در ظرف یک دقیقه خدمت بزرگی از شما صادر شده و قلب شما محبت فوق‌العاده شما را ابراز‬ ‫داشته است‪ .‬اگر این کار را تکرار کنید‪ ،‬در شب ششم تمام دنیا را دیده‌اید‪ ...‬به عالوه خوب است که دعای ربانی را‬ ‫هم بخوانید و از خدا بخواهید که هر جمله آن را در زندگانی پر احتیاج دنیا صورت عمل دهد‪ .‬هر جا که نیازهای دنیا‬ ‫شدیدتر و غفلت آن بیشتر است‪ ،‬باید این دعا با حرارت زیادتری بخوانید و برای نان کفاف مردم و آمرزش و نجات‬ ‫آنها از گناه به راز و نیاز بپردازید و محرومیت‌های گوناگون ساکنین دنیا را در نظر گرفته بگویید‪« :‬ای پدر ما که در‬ ‫آسمانی‪ »...‬اگر بر وفق این دستور عمل کنیم‪ ،‬در شب ششم احتیاجی نمی‌ماند که دعای ما متوجه آن نشده باشد‪.‬‬ ‫چنین مسافرت‌هایی در خود ما هم تغییراتی پدید می‌آورد و وقتی که اخبار نهضت‌های اجتماعی و مطالب سیاسی و‬ ‫روابط بین‌المللی و جنبش‌های اقتصادی را می‌خوانیم که تمام دنیا وارد مرحله محبت و توجه خداست و همچنان که دعا‬ ‫باعث می‌شود که حقایق این چیزها روشن گردد‪ ،‬همین طور هم دعا از انعکاسات آنها عمیق‌تر می‌شود و ما هر چیزی‬ ‫را با محبت مسیح قضاوت می‌کنیم‪ .‬مسافرت‌های شبانه ما نکات دیگری را هم در بردارد‪ .‬مثال ممکن است چهره‬ ‫دوستی از ما جلب نظر کند‪ ،‬موضوع حیات یا ممات توجه ما را به خود جلب کند‪ ،‬خالصه آنکه از عوالم غیب و آشکار‬ ‫مطالب زیادی را کشف می‌کنیم و همیشه با منظره تازه رو به رو می‌شویم‪ .‬برای اینکه پی به اهمیت مطلب ببرید‪ ،‬به‬ ‫شما توصیه می‌کنم که در یک ماه شبی دو دقیقه در نقشه دنیا دقت کنید و دستورات فوق را هم در خاطر داشته باشید‪.‬‬ ‫اگر به این کار عالقه‌مند شدید و خواستید وقت بیشتری به آن تخصیص دهید‪ ،‬آنوقت نباید از پنج دقیقه تجاوز کند‪.‬‬ ‫البته ممکن است که گاهگاهی برای مدت زیادی در دنیا به سیاحت بپردازید‪ ،‬ولی در اینجا چون مشغول استعمال قوه‬ ‫تخیل هستید‪ ،‬اگر بیش از پنج دقیقه وقت صرف کنید‪ ،‬خیال جانشین حقیقت می‌شود‪ .‬مطمئنا سیاحت طوالنی بی‌فایده‬ ‫نیست‪ ،‬زیرا عالم افکار ما را با ساکنین زیادی از مرد و زن زینت می‌دهد‪ ،‬ولی منظور ما در شب‌ها این است که برای‬ ‫دنیا دعا کنیم نه اینکه فقط به سیر و سفر بپردازیم و برای اجرای این منظور چند دقیقه‌ کافی است‪ ،‬به همین واسطه‬ ‫دعایی که می‌کنید‪ ،‬باید دعای خیر و عادی ربانی باشد و بهتر است که به عبارات جامع و کلی قناعت نمایید‪ .‬اگر خدا‬ ‫ندای خود را به گوش شما رسانید و از شما خواست که بر وسعت اینگونه مسافرت‌ها و دعاها بیفزایید‪ ،‬فورا اطاعت‬ ‫کنید‪ ،‬زیرا آنچه را من در اینجا می‌نویسم برای شروع به کار است‪.‬‬ ‫(تقسیمات نقشه خودم از این قرار است‪ :‬خط نصف‌النهار در وسط واقع شده و مبدأ خطوط مستقیم بریتانیاست‪ .‬دو‬ ‫خطی که به سوی مشرق کشیده‪ ،‬یکی به خط استوا و دیگری به نقطه‌ای که در شصت درجه عرض جنوبی می‌رسد‪ .‬خط‬ ‫مرکزی از وسط بریتانیا گذشته از دو قطب عبور می‌کند‪ .‬خطوطی که به سوی مغرب می‌رود یکی به خط استوا متصل‬ ‫می‌شود و دیگری به شصت درجه عرض جنوبی‪ .‬قاره‌های اصلی و جزایر بزرگ تقریبا به یکی از این قسمت‌ها میفتد‬ ‫و یک قسمت هم پاره‌ای از آمریکای شمالی را در برمی‌گیرد و هم مقداری از آمریکای جنوبی را‪ .‬البته این تقسیم‪،‬‬ ‫تقسیم علمی نبوده است)‪.‬‬

‫‪30‬‬


‫فصل یازدهم‪ :‬دعا در هنگام کار و گرفتاری‌های روزانه‬

‫اکثر مردم فقدان دعا را از خستگی و گرفتاری می‌دانند‪ ،‬لیکن غیرممکن است که خستگی و گرفتاری ما به حدی زیاد‬ ‫باشد که مانع از راز و نیاز گردد‪ .‬غالبا علت انصراف از دعا این است که مادیات بیش از روحانیت بر ما غلبه دارد و‬ ‫بعضی اوقات می‌گوییم نه‪ ،‬چون مشغول کار و خدمت خدا هستیم‪ ،‬نمی‌توانیم وقتی برای دعا پیدا کنیم و کشیش‌ها‬ ‫و میسیونرها و محصلین پیوسته با این عذر خود را از دعا محروم می‌نمایند و حال آنکه غفلت از هدایت خدا خدمت‬ ‫نیست‪ ،‬بلکه عالمت این است که ما مایل به دست کشیدن از کار نیستیم‪ .‬زن‌ها بیشتر گرفتار این افکار می‌شوند‪،‬‬ ‫خصوصا آنهایی که بچه‌های کوچک دارند‪ .‬در هر حال اینجا جای بحث اینگونه مطالب نیست و به جای آنکه راجع‬ ‫به آن چیزی بگوییم‪ ،‬فرض کنیم که خالصی از گرفتاری ممکن نیست‪ .‬چیزهایی را پیشنهاد می‌کنیم که دعا را در‬ ‫همچون مواردی نیز آسان نماید‪ ،‬زیرا اگر در وقت گرفتاری از دعا غافل شویم‪ ،‬در وقت فراغت از سرگرفتن آن را‬ ‫مشکل می‌یابیم‪.‬‬ ‫اهمیت دعا در موقع کار هنوز بیشتر است‪ ،‬زیرا وسیله‌ای است که از بار ما می‌کاهد و ما را از انحراف محفوظ می‌دارد‪.‬‬ ‫اعمالی که در اینجا توصیه شده‪ ،‬جزئی از کل است و عمل ارزش آنها را به نبوت رسانیده است‪ .‬الزم نیست که تمام‬ ‫آن را پشت سر هم اجرا کنیم‪ ،‬زیرا بعضی برای وقتی سودمند است و برخی برای وقت دیگر‪ .‬عالوه بر اشخاصی که‬ ‫کار زیاد دارند‪ ،‬آنانی که در فراغت هستند نیز می‌توانند از آن استفاده نمایند‪ .‬قبل از شروع به مطلب‪ ،‬می‌خواهم چند‬ ‫نکته را متذکر شوم‪ .‬اول اینکه فصل اول و دوازدهم و قسمت آخر فصل دهم را با این قسمت متحد کنید‪ ،‬زیرا موضوع‬ ‫مورد بحث یکی است‪ .‬دیگر آنکه چه دعای شما برای پنج دقیقه است و چه برای یک ساعت‪ ،‬باید بجا آوردن آن در‬ ‫نهایت وقار صورت گیرد و عجله و شتاب در آن راهی نداشته باشد و این موقعی است که تنظیم وقت با دقت صورت‬ ‫گرفته باشد؛ یعنی اگر وقت کوتاه است باید به چیزهای مختصری بپردازیم و اگر وقت طوالنی است‪ ،‬باید مطالب‬ ‫بیشتری را در نظر بگیریم‪.‬‬ ‫ •دعا در ساعات کار‪ :‬شکی نیست که گروهی از مردم‪ ،‬خصوصا زن‌های فعال می‌توانند در وقتی که دستشان مشغول‬ ‫کار است‪ ،‬به تفکر و دعا مشغول گردند و منحرف هم نشوند‪ .‬کم اتفاق میفتد که آنها بنشینند و دست‌های خود را‬ ‫تا کرده فکر بکنند‪ ،‬زیرا کارهای زیادشان باعث پریشانی حواسشان می‌شود‪ .‬بدین واسطه وقتی که مشغول انجام‬ ‫کاری مانند بافتن یا گردگیری کردن و یا شستن هستند‪ ،‬افکارشان آزاد است‪ .‬خوب است که آنها برای اینگونه‬ ‫اوقات که وقوع آن دائمی است‪ ،‬دعایی ترتیب دهند‪ .‬در فصل دوم پیشنهاد شد که هر روز چند علت از علل‬ ‫شکرگزاری را یادداشت نماییم‪ .‬همان کار را می‌توانیم با آرزوهای خود بکنیم؛ یعنی هر روز در عین اینکه مشغول‬ ‫کاریم‪ ،‬اول سه چیز را که باعث سرور ما گشته در نظر بگیریم و بعد آن را به سه آرزو بیفزاییم و آنوقت از خدا‬ ‫یادی نموده توجه او را در نظر بیاوریم و در نهایت سادگی بگوییم «خدایا متشکرم» یا اعتراف کامل‌تری کرده‬ ‫اظهار داریم «خدایا‪ ،‬من خیلی از این چیزها مسرورم»‪ ،‬یا «خدایا‪ ،‬تو در این امور خیلی به من مهربانی فرموده‌ای‪».‬‬ ‫آنگاه آرزوی خود را در میان نهاده اضافه کنیم «امیدم آن است که مرا به این چیزها برسانی‪».‬‬ ‫در اینجا در بین زانو زدن و ایستادن تفاوتی نیست و هر کس می‌تواند به انجام این دعا مبادرت ورزد و یقین است‬ ‫که اکثر مردم آن را مناسب و ممکن خواهند یافت‪ .‬چیزهایی که باید از خدا بخواهیم‪ ،‬باید در اطراف آن فکر کنیم‪.‬‬ ‫اگر انتخاب این چیزها و تفکری که الزمه آن است مرتبا صورت گیرد‪ ،‬راز و نیاز ما کامال قلبی می‌شود‪ .‬فراموش‬ ‫نشود که من نمی‌گویم تمام این اوقات را باید صرف چنین دعایی نمود‪ ،‬بلکه می‌خواهم برسانم که استفاده از همچون‬ ‫فرصت‌هایی هم ممکن است‪ .‬وقتی که دست و مغز ما خود به خود به کار خود ادامه می‌دهد‪ ،‬می‌توانیم به راز و نیاز‬ ‫پردازیم‪ .‬حتی آنانی هم که فراغت زیادی دارند‪ ،‬می‌توانند از این دعا استفاده کنند‪ ،‬زیرا با اقدام به آن متوجه می‌شوند‬ ‫که در موقع کار هم یاد خدا ممکن است‪.‬‬ ‫ •دعای سریع بامداد‪ :‬صبح که برمی‌خیزیم‪ ،‬باید فورا متوجه خدا شویم و به زمان‌های طوالنی دیگری که به عبادت‬ ‫تخصیص داده‌ایم قانع نباشیم‪ .‬به محض اینکه بیدار شدیم‪ ،‬قوای زشت و زیبای دنیا از چهار طرف بر ما هجوم‬ ‫‪31‬‬


‫می‌کنند و خوشی و اندوهناکی یک روز ما به این است که به کدام دسته از این قوا تسلیم می‌شویم‪ .‬بنابراین باید‬ ‫خود را آماده نماییم که در اولین لحظه افکار خود را در اختیار خدا بگذاریم‪ .‬مادامی که این عمل طبیعی نشده باید‬ ‫تعمدا آن را مجری داریم؛ یعنی از بعضی چیزها روگردانی کنیم و به تمرین چیزهای دیگر مشغول شویم‪ .‬قوایی‬ ‫که موجد عادات عقالنی و روحانی است در اینجا نیز به کار می‌افتد و طریقه‌ای که عمدا اتخاذ شده‪ ،‬طریقه طبیعی‬ ‫می‌گردد‪ .‬در ابتدا ممکن است که مواجه با اشکاالت شویم‪ ،‬زیرا گرفتاری‌ها و نقشه‌ها و منافع‪ ،‬همه مانع این کار‬ ‫است و می‌خواهد اولین دقایق بیداری ما را به تصرف آورده و تمام روز را به خود تخصیص دهد‪ .‬اگر اول راز و‬ ‫نیاز با خدا را بپذیریم‪ ،‬خواهیم دید که یک روز تمام از سایر موانع در امانیم‪ .‬با این حال باید سعی کنیم که اولین‬ ‫کار ما پس از بیداری راز و نیاز با خدا باشد‪.‬‬ ‫در اینجا عملی را توصیه می‌کنیم که هر چند گرفتار هم باشید‪ ،‬می‌توانید باز هم جای خلوتی پیدا کرده آن را انجام‬ ‫دهید و تأثیر بزرگ و حیاتی آن را در زندگانی ببینید و آن از این قرار است؛ پس از آنکه برخاستید‪ ،‬خویشتن و‬ ‫کارهای روزانه خود را به خدا تقدیم و تسلیم نمایید و خوب است که الفاظ شما با پیروی از این نمونه باشد‪« :‬این‬ ‫خداوند حیات و ای نجات‌دهنده‪ ،‬تمام این روز را به حضور قدوس تو تقدیم می‌کنم و کوشش می‌نمایم که در هرکاری‬ ‫مطیع اراده تو باشم و در هر ساعت هدایت تو را به کار بندم‪ ».‬این نمونه را سرمشق قرار دهید و برای خود دعا تهیه‬ ‫کنید‪ .‬با این کار دیگر احتیاجی نخواهید داشت که هر روز صبح در جستجوی الفاظ مناسبی باشید‪ ،‬بلکه می‌توانید‬ ‫آهسته و با دقت زیاد آن را بخوانید‪ ،‬اما اگر از تکرار آن خسته شدید‪ ،‬ممکن است که آن را تغییر دهید و کلماتی‬ ‫را هم که حاکی از درخواست فضل برای خودتان و شفاعت از دیگران باشد‪ ،‬به آن اضافه کنید‪ .‬این دعا وقت زیادی‬ ‫الزم ندارد و یک یا دو دقیقه برای آن کافی است‪ .‬فقط باید اراده شما در آن متمرکز شده باشد‪ .‬نتایجی که از این کار‬ ‫می‌گیرید بسیار است‪.‬‬ ‫اول آنکه هر قدر هم افکار پریشان به شما هجوم بیاورد‪ ،‬راه شما را سد نخواهد نمود و در شما تأثیری نخواهد کرد‪،‬‬ ‫زیرا شما می‌خواهید که در هر چیز مطیع اراده خدا باشید‪ .‬دیگر آنکه در انجام کارها دست و پای خود را گم نمی‌کنید‬ ‫و با آسایش خطر از مطلبی به مطلب دیگر می‌پردازید و هدف واحدی دارید که آن فرمانبرداری از اراده خداوند است‪.‬‬ ‫یکی از نتایج مهم دیگر آن است که وقتی روز را به خدا تقدیم داشتید‪ ،‬خدا از فرصت استفاده نموده‪ ،‬وسایل جدیدی‬ ‫در اختیارتان خواهد گذاشت و اگر زندگانی عادی شما در ظاهر تغییری هم نکند‪ ،‬خودتان هر چیزی را تازه خواهید‬ ‫دید‪ .‬به کار بردن اعتقادنامه باید هر روز صبح ایمان خود را به خدا تأکید کنید و از او بخواهید که فضل و برکت خود‬ ‫را بر احتیاجات روزانه شما مبذول دارد‪.‬‬ ‫اظهار اعتقادنامه نباید از روی تقلید صورت گیرد‪ ،‬بلکه هر چه را که عقل شما پذیرفته به همان اکتفا کنید و در شروع‬ ‫روز به آن تکیه نمایید‪ .‬در اینجا ممکن است که اعتقاد نامه مسیح را به کار ببرید و بعضی از جمالت آن را بر وفق‬ ‫نظریه خود تغییر دهید‪ .‬خالصه هر چه که معرفت کامل ایمان شماست‪ ،‬همان را به کار برید و در حوادث روز متکی‬ ‫به آن باشید‪ .‬اول باید به حالت خبردار بایستید و با وقار تمام آهسته یا با صدای بلند آن را بخوانید‪ .‬به مجرد اینکه‬ ‫گفتید‪« :‬من ایمان دارم به خدای پدر قادر مطلق» و به آن تکیه نمودید‪ ،‬اگر ترسی داشته باشید‪ ،‬برطرف می‌شود‪ .‬بعد‬ ‫می‌گویید «و به پسر یگانه او خداوند ما عیسای مسیح» گفتن این عبارات و به خاطر آوردن عیسای مسیح سبب می‌شود‬ ‫که معرفت شما زیاده گردد‪.‬‬ ‫بدین ترتیب هر جمله‌ای را با ایمان تمام می‌خوانید و با اطمینان کاملی برای مواجه گشتن با نیازهای روزانه بیرون‬ ‫می‌روید‪ .‬اگرچه گاهی احتیاجات و امتحانات ما معتقدات ما را از نظرمان پنهان می‌سازد‪ ،‬ولی وقتی که هر روز حضور‬ ‫خدا را تأکید نمودیم و عقیده خود را درباره او اظهار داشتیم‪ ،‬زندگانی ما به کلی تغییر می‌یابد و بر قوت اراده ما افزوده‬ ‫می‌شود‪ .‬کسی که مرتبا به این عمل اقدام نماید‪ ،‬خواهد دید که هر روز برای تقدیم زندگانی و تأکید ایمان با فرصت‬ ‫جدیدی رو به رو می‌شود و در ضمن خود احتیاج و آرزو فرصت‌های دیگری به او عرضه می‌دارد و او با بینش بیشتری‬ ‫به دعا می‌پردازد‪ .‬برای خواندن اعتقادنامه بیش از چند دقیقه وقت الزم ندارید‪ ،‬لیکن وقتی که از خانه بیرون بروید‬ ‫انجام کارهای شما از روی ایمان است‪.‬‬ ‫خوب است که در مواقع دیگر اعتقادنامه خود را توسعه داده روابط بشری را در نظر بگیرید‪ .‬این کار نیز حاکی از‬ ‫‪32‬‬


‫ایمان است‪ ،‬ولی تکیه کردن به آن جایز نیست‪ .‬الزم است که به شادمانی و قوت روابط بشری نیز معتقد باشیم و آن‬ ‫را تصریح نماییم‪ .‬گاهی عصبانی می‌شویم و خشم ما از اندازه تجاوز کرده طوری می‌شود که نسبت به دوست و یا زن‬ ‫و یا اینکه شوهر بدبین می‌شویم و از اظهار محبت خودداری می‌کنیم و سرور ما مبدل به اندوه می‌گردد؛ بنابراین بد‬ ‫نیست که گاهگاهی اعتقادنامه خود را توسعه دهیم و به گفتن «من ایمان دارم به خدا» اکتفا ننموده بگویم‪« :‬من ایمان‬ ‫دارم به‪ »...‬و اسم شوهر یا زن و یا والدین و یا دولت و یا طفل خود را ذکر کنیم و بعد این عبارت را اضافه نماییم «با‬ ‫اینکه مردم گرفتار فسادها هستند‪ ،‬به آنها ایمان دارم‪ ،‬زیرا که به عیسای مسیح مؤمنم‪ .‬من ایمان دارم به آتش خدا‬ ‫که در قلوب تمام آنانی که آنها را امروز می‌بینیم شعله‌ور است‪».‬‬ ‫اگر بر وفق این دستور عمل نمایید‪ ،‬با مردم با چشم دیگری رو به رو خواهید شد و به آنها با ادب عمیق‌تری صحبت‬ ‫خواهید کرد و خدا را در آنها دیده به احترامشان خواهید پرداخت‪ .‬آنانی که گرفتاری‌شان زیاد است‪ ،‬نمی‌توانند در‬ ‫جای خلوتی به عبادت مشغول شوند و از آنجایی که این فصل به همچون اشخاص تخصیص داده شده‪ ،‬جای آن نیست‬ ‫که درباره دعای خلوت چیزی بنگارم‪ ،‬ولی ذکر چند مطلب بی‌مورد نیست‪ .‬البته دعا در حضور افراد خانواده یا دیگران‬ ‫برای دعاکننده بی‌تأثیر نیست‪ ،‬لیکن دعای حقیقی بشمار نمی‌رود‪ ،‬زیرا حضور اشخاص باعث انحراف و تشتت فکر‬ ‫است و اگر با ما در ارزش دعا هم رأی نباشند‪ ،‬تمرکز حواس بیش از حد مشکل می‌شود‪ .‬مسیح هم در موقع دعا به‬ ‫تنهایی خیلی اهمیت می‌داد و حتی از شاگردان خود هم جدا می‌شد‪.‬‬ ‫بسیاری از آیات انجیل حاکی از این مطلب است‪ ،‬از جمله می‌گوید‪« :‬بامدادان قبل از صبح برخاسته بیرون رفت» و «از‬ ‫ایشان به مسافت پرتاب سنگی دور شد»‪ ،‬یا «و چون مردم را روانه نمود به خلوت برای عبادت بر فراز کوهی برآمد‪».‬‬ ‫مسیح به شاگردان خود می‌گفت که در وقت دعا به مکان خلوتی بروید و در را ببندید‪ .‬پس هنگامی که می‌خواهید به‬ ‫خواندن دعا مبادرت نمایید‪ ،‬الزم است که خود را به جای خلوتی برسانید‪ ،‬ولی خواندن کتاب مقدس باید در خانواده‬ ‫امری عادی باشد‪ .‬وقتی که اینطور شد‪ ،‬دیگر باعث جلب انظار نمی‌شود و در خواندن انحرافی به ما دست نمی‌دهد‪.‬‬ ‫در چنین مواقعی دعا هم ممکن می‌شود‪ ،‬زیرا می‌دانیم که دیگر سایرین لب به انتقاد نمی‌گشایند و دست‌های تا کرده‬ ‫ما توجه آنها را به خود جلب نمی‌کند‪ .‬بنابراین پس از آنکه درباره کیفیت دعای خود به تفکر پرداختید‪ ،‬می‌توانید در‬ ‫صورت لزوم اتاق را ترک گفته به جای خلوتی بروید‪ .‬همچنین پس از خوابیدن و خاموش شدن چراغ‌ها و صبح پیش‬ ‫از برخاستن در رختخواب هم می‌توانید دعای خود را بخوانید‪ .‬نویسندگان مزامیر هم از این موضوع با خبر بودند و‬ ‫از آن تحسین می‌کردند‪ .‬اگر برای همچون مواقعی نقشه منظمی ترتیب دهید و به دعا پردازید‪ ،‬راه باز و فرصت‌های‬ ‫غیرمترقبه در دسترس شما گذاشته می‌شود و راز و نیاز به آسانی صورت می‌گیرد‪ .‬برای اینکه از این فواصل کوچک‪،‬‬ ‫آخرین حد استفاده را بنمایید‪ ،‬شایسته است که در ساعات فراغت مقدمات آن را فراهم سازید‪.‬‬

‫‪33‬‬


‫فصل دوازدهم‪ :‬انزوا در مواقع مخصوص‬

‫این فصل شرحی همراه با دعای مخصوصی است که فوق‌العاده مفید است و آنانی که از صبح زود تا شب گرفتار‬ ‫کارند و آسایش به آنها دست نمی‌دهد‪ ،‬می‌توانند به خوبی از آن استفاده نمایند‪ .‬گاهی در زندگی با چیزهایی رو به رو‬ ‫می‌شویم که نظم و ترتیب کار ما را به هم می‌زند و دعای معمولی را غیرممکن می‌سازد‪ .‬مثال مجبور به مسافرتی هستیم‬ ‫یا بیماری بر ما غلبه می‌کند یا اینکه میهمانی به ما وارد می‌شود و در نتیجه چاره نداریم جز آنکه با شتاب تمام دعای‬ ‫صبح خود را بخوانیم و یا از فرط خستگی از دعای شب منصرف گردیم یا اینکه به کلی دست از دعا بکشیم‪ .‬در چنین‬ ‫مواقعی هم اقدام به این دعای مخصوص برای ما مقدور است و این فصل طرز استعمال آن را به ما نشان می‌دهد‪.‬‬ ‫چیزی که در اینجا محتاج به آن هستیم این است که دعایی را انتخاب و یا انشا کنیم و به کمک آن به خدا تقرب جسته‬ ‫به راز و نیاز بپردازیم‪ .‬این دعا باید متضمن شکرگزاری و آرزوهای ما بوده با اوضاعی که در آن هستیم مناسب باشد و‬ ‫بیش از پنج دقیقه وقت را نگیرد و نباید در خواندن آن به عجله پردازیم‪ ،‬همچنین باید طوری باشد که بتوانیم هم در‬ ‫موقع راحت از آن استفاده نماییم و هم در موقع خستگی‪ .‬البته نمونه‌ای در اینجا داده شده‪ ،‬برای اینکه از آن حداکثر‬ ‫استفاده را بنماییم و دستخوش شتاب نگردیم‪ .‬دعاهایی که انتخاب می‌کنیم باید خیلی عمیق و نوعی باشد که کمتر به‬ ‫تغییر آن نیازمند گردیم‪ .‬ترتیب و توالی آن نیز باید قبال معین شده باشد‪ .‬کلمات دعا را هم باید مهیا داشته باشیم و‬ ‫برای این کار باید یا آن را بنویسیم و یا اینکه به خاطر بسپاریم و نباید آن را پس از مدت‌های کوتاهی عوض نماییم‪.‬‬ ‫وقتی دانستیم که می‌توانیم در ظرف پنج دقیقه به آهستگی دعای خود را تمام کنیم‪ ،‬حس شتاب از خاطر دور می‌شود‪.‬‬ ‫باید کلمات به نوعی انتخاب شده باشد که بتوانیم پس از هر جمله تأملی بکنیم‪.‬‬ ‫همین طور باید با تهیه وسایل و تلقین به خود کاری کنیم که حتی‌‌المقدور در وقت دعا خود را از دنیا جدا نماییم و کسی‬ ‫تسلسل افکار ما را قطع نکند و هیاهوی جهان در ما تأثیری ننماید‪ .‬همین که خود را از گیر و دار زندگی جدا کنیم‪ ،‬بر‬ ‫آسایش خاطر ما افزوده خواهد گشت و چون اطمینان داریم که خواندن دعا بیش از پنج دقیقه طول نمی‌کشد‪ ،‬حس‬ ‫انزوایی از دنیا تقویت می‌شود‪ .‬یک نمونه از آن که برای صبح تهیه شده‪ ،‬در اینجا مذکور می‌گردد و هرکس که آن‬ ‫را شمرده و از روی ترتیب بخواند و بعد از هر جمله قدری تأمل کند‪ ،‬خواهد دید که برای این کار بیش از چهار پنج‬ ‫دقیقه وقت الزم نیست‪ .‬قسمت اول این دعا برای ستایش خداست‪ .‬پس از آن دعای کوچکی است که برای استراحت‬ ‫شب خدا را شکر می‌‌گوید و امور روز را به او تقدیم می‌دارد‪ .‬بعد دعای کوچک دیگری است که دوستانی را با ذکر‬ ‫نام یا بدون نام به حفاظت خدا می‌سپارد‪ .‬سپس نوبت به اعتقادنامه می‌رسد که اعتماد به خدا را تأکید می‌کند و بعد از‬ ‫همه دعای ربانی است‪« .‬مبارک باد یهوه خدا که خدای اسرائیل است که فقط کارهای عجیب می‌کند و متبارک باد نام‬ ‫مجید او تا ابداالباد و تمامی زمین از جالل او پر شود‪ ،‬آمین و آمین» (مزامیر ‪ 18 :72‬و ‪.)19‬‬ ‫ای خدای قادر مطلق‪ ،‬ای پادشاه منجی من‪ ،‬تشکرات خود را برای استراحت شب و برای این روزی که تازه وارد آن‬ ‫شده‌ام‪ ،‬به تو تقدیم می‌دارم‪ .‬امیدوارم که برکت خود را بر آن نازل فرمایی‪ .‬اکنون افکار و الفاظ و اعمال و امتحانات‬ ‫و هر گونه بالیی را که ممکن است بیاید به حضور تو تقدیم می‌کنم تا تو آن را بر وفق اراده مقدس خود به کار بندی‪.‬‬ ‫تمنای من این است که تمام این روز به تو تعلق گیرد به اسم عیسای مسیح آمین‪« ».‬ای خدای صاحب محبت و ای کسی‬ ‫که دوستی را ایجاد می‌کنی برای تمام دوستانم تو را شکر می‌کنم‪ ،‬جمشید‪ ،‬هوشنگ‪ ،‬پرویز‪ ،‬محمود و سایر دوستانی‬ ‫را که اسمشان را ذکر نکردم و آنانی را که امروز مالقات می‌کنم به تو می‌سپارم‪ .‬تمنای من آن است که فیض خداوند‬ ‫ما عیسای مسیح و محبت تو و شرکت روح‌القدس با تمام آنها باشد‪ ،‬آمین‪« ».‬من ایمان دارم به خدای پدر قادر مطلق‪،‬‬ ‫خالق آسمان و زمین و به پسر یگانه او خداوند ما عیسای مسیح‪ ...‬و من ایمان دارم به روح‌القدس و به کلیسای مقدس‬ ‫جامع به شرکت مقدسین و به آمرزش گناهان و به قیامت ابدان و به حیات جاودان‪ ،‬آمین‪« ».‬ای پدر ما که در آسمانی‪،‬‬ ‫نام تو مقدس باد‪ ،‬ملکوت تو بیاید‪ ،‬اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود‪ .‬نان کفاف ما را امروز به‬ ‫ما بده و قرض‌‌های ما را ببخش‪ ،‬چنانکه ما نیز قرضداران خود را می‌بخشم و ما را در آزمایش میاور‪ ،‬بلکه از شریر ما‬ ‫را رهایی ده‪ ،‬زیرا ملکوت و قوت و جالل تا ابداالباد از آن توست‪ ،‬آمین‪».‬‬ ‫‪34‬‬


‫اگر عادت کنیم که هر روز در فواصل معین منزوی شده با پیروی از این دستور در نهایت اشتیاق و وقار با خدا به راز‬ ‫و نیاز پردازیم‪ ،‬خواهیم دید که در ساعات بعد‪ ،‬زندگانی ما دارای آسودگی بیشتری است و در کارها نیروی زیادتری‬ ‫داریم‪ .‬فراموش نشود که این انزوا و راز و نیاز با خدا برای دعای همیشگی ما نیست‪ ،‬ولی آن را اگر به دعای معمولی‬ ‫خود بپیوندیم و در مواقعی که دعاهای عادی غیرممکن است به انجام آن مبادرت ورزیم‪ ،‬وفاداری ما تقویت می‌شود و‬ ‫بر حقیقت مکالمه ما افزوده می‌گردد‪ .‬دعای حقیقی تفکر و حافظه و احساسات وارده را به کار می‌اندازد‪ .‬شتاب در این‬ ‫قوا مؤثر است و آنها را از کار بازمی‌دارد و همچنین وقتی که شخصی خسته است‪ ،‬این قوا از کار افتاده تأثیر همیشگی‬ ‫خود را از دست خواهد داد‪ .‬بنابراین خوب است که در وقت خستگی مجبور به شتاب و انتخاب دعا و الفاظ نباشیم‬ ‫و خط مشی ما واضح باشد‪ .‬دعای مخصوصی که پیشنهاد شد تمام این فواید را در بردارد و چون تأثیر آن را مشاهده‬ ‫نموده اجابت خدا را دیدیم‪ ،‬متدرجا به اهمیت آن بیشتر پی می‌بریم و دستوراتی که از آن پیروی می‌کنیم‪ ،‬از خارج به‬ ‫ما تحمیل نشده‪ ،‬بلکه انتخاب آن به میل ما بوده و آرزوی قلبی ما را ظاهر می‌کند‪ .‬اگر هم کلمات دیگران را استعمال‬ ‫نماییم‪ ،‬آن را متعلق به خود می‌دانیم‪ .‬مثال دعای ربانی که تمام نیات ما را در بر دارد‪.‬‬ ‫برای شب هم باید شبیه به دعای صبح ترتیب دهیم و طوری کنیم که حاکی از آرزوهای ما باشد و از هزارها نمونه‬ ‫یکی را به نحو اختصار در اینجا ذکر می‌کنیم‪:‬‬ ‫‪ -1‬ستایش خدا (این عمل پیوسته مانند برافروختن شمع دعاست)‪.‬‬ ‫‪ -2‬شکرگزاری و توجه جهت کارهای روز گذشته‬ ‫‪ -3‬دعا جهت عزیزان و دوستان‬ ‫‪ -4‬تقدیم ساعات شب به خداوند (این کار مانند کاری است که برای تقدیم روز می‌کردیم و خوب است که در آن‬ ‫خواب و خاطرات و افکار و آرزوها و رؤیاها و بیدار شدن را در دست خدا بگذاریم)‪.‬‬ ‫‪ -5‬اظهار اعتماد و ایمان به خدا (در اینجا این عمل از عملی که در صبح می‌کردم مختصرتر است و خوب است که آیه‬ ‫‪ 28‬و ‪ 29‬از فصل هشتم رساله پولس رسول به رومیان را به کار بندیم)‪.‬‬ ‫‪ -6‬دعای ربانی (در اینجا باید این دعا را به عنوان شفاعت به کار بریم و همه را در آن شرکت دهیم)‪.‬‬ ‫ممکن است بعضی بخواهند برای ظهر هم دعایی ترتیب دهند‪ .‬برای آنها هم به ترتیب زیر نمونه مختصری ذکر‬ ‫می‌شود‪:‬‬ ‫‪ -1‬ستایش خداوند (چون در این موقع فشار دنیا فوق‌العاده زیاد است‪ ،‬این عمل خیلی اهمیت دارد)‪.‬‬ ‫‪ -2‬به خاطر آوردن منظور زندگانی (در اینجا ذکر چیزهایی مانند این دو قسمت از احکام بزرگ کامال بجاست «خداوند‬ ‫خدای خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانایی و تمام فکر خود محبت نما و همسایه خود را مثل نفس خود»)‪.‬‬ ‫‪ -3‬دعا جهت ازدیاد معرفت در کارهای روزانه‬ ‫یا به جای اینکه این مطالب را به کار بریم‪ ،‬ممکن است سرود چهارم از کتاب سرود روحانی را استعمال کنیم‪ .‬این‬ ‫سرود به خودی خود دعای بزرگی است و کسی که به خواندن آن مشغول می‌شود‪ ،‬با جمیع مقدسین مسیحی متحد‬ ‫می‌گردد‪ .‬خوب است که حاال در جزئیات نمونه اول دقت کنیم‪ .‬شکی نیست که مقتضای عقل این است که این راز‬ ‫و نیاز مختصر را با ستایش خدا شروع کنیم و جالل نامحدود او را در نظر بگیریم‪ .‬شکرگزاری و تقدیم روز به خدا‬ ‫متضمن ستایشی است و آرزوی جالل او را می‌کند‪ .‬وقتی که به کارها و حوادث روزانه نظر می‌اندازیم‪ ،‬می‌بینیم که‬ ‫بسیاری از زحمت‌های آن بی‌فایده است و برای دنیا و ملکوت خدا ارزشی ندارد‪ ،‬ولی وقتی که زندگی در اختیار خدا‬ ‫گذارده شد‪ ،‬تمام آن عوض شده و کارهای مفید و بدون فایده ما همه مثمرثمر می‌شود‪ ،‬ولو اینکه ما از چگونگی آن‬ ‫بی‌خبر باشیم‪.‬‬ ‫دعا برای دوستان و افراد خانواده هم فوق‌العاده مهم است‪ .‬وقتی که در ابتدای روز برای آنها دعا کرده برکتی‬ ‫خواستیم‪ ،‬دیگر چیزی ما را از محبت به آنها مانع نمی‌شود و سؤتفاهمی هم به میان نمی‌آید‪ .‬الفاظی را که برای تصریح‬ ‫ایمان خود ذکر می‌کنیم‪ ،‬معرف معتقدات ماست و می‌توانیم چیزهایی را از اعتقادنامه حذف کنیم و چیزهای دیگر‬ ‫به آن بیفزاییم‪ .‬در صورت اخیر کتاب مقدس و عبارات آن راهنمای بزرگی است و می‌توانیم از کلمات آن استفاده‬ ‫نماییم‪ .‬منظور از تصریح ایمان این است که ثابت باشیم و در مقابل قواتی که ایمان ما را متزلزل و ما را در گیر و‬ ‫دار زندگی ضعیف می‌نماید استقامت کنیم‪ .‬طبیعت بشر طوری است که هر چیز گرانبهایی را از یاد می‌برد‪ ،‬بدین‬ ‫‪35‬‬


‫وسیله الزم است که مکررا عقیده اصلی خود را به خود یادآور شویم‪ .‬هنگامی که به این کار عادت کردیم‪ ،‬به محض‬ ‫مواجه شدن با امتحان و احتیاج به تکیه‌گاه خود متکی می‌شویم و می‌گوییم‪« :‬من ایمان دارم به خدا»‪« ،‬من ایمان دارم‬ ‫به عیسای مسیح»‪« ،‬من ایمان دارم به روح‌القدس» و در نتیجه از شدت وسوسه می‌کاهیم‪ .‬انتخاب دعای ربانی برای‬ ‫وسعت آن است و همین طور برای این است که مسیح از ما می‌خواسته که هر روز مطالب کلی و مهم آن را به محضر‬ ‫خدا بیاوریم‪.‬‬ ‫شاید بعضی از خوانندگان یا اینکه تمامشان بخواهند در این پنج ‌دقیقه چیزهای دیگری بگنجانند و مطالب دیگری‬ ‫به کار برند و اگر هم مضامین دعایشان با نمونه اینجا موافقتی داشته باشد‪ ،‬آن را به نحو دیگری بیان کنند‪ .‬این کار‬ ‫هیچگونه مانعی نخواهد داشت‪ ،‬ولی بهتر است که در قسمت بزرگی از عبارات این دعا با بسیاری از مسیحیان متحد‬ ‫باشیم و در بقیه کلماتی را که مطابق با ذوق ماست استعمال نماییم‪ .‬حتی در این انزوا و دعای مخصوص باید متوجه‬ ‫شویم که با بسیاری از آنانی که در گذشته ایام به خدا اعتماد داشتند و با آنانی که امروز در شعب مختلف کلیسا‬ ‫هستند متحد و الفاظ واحدی را به کار می‌بریم و به همین جهت ستایش نمونه مذکور از یک طرف ما را به راز و نیاز‬ ‫اسرائیلی‌ها مربوط می‌کند و از طرف دیگر به مسیحیانی که از زمان قدیم به آن مشغول بوده‌اند‪ .‬کلمات اعتقادنامه‪،‬‬ ‫هم ما را به کلیسای اعصار گذشته ارتباط می‌دهد و هم به کلیسای امروز‪ ،‬ولو اینکه مسلک ما مختلف باشد و از تفسیر‬ ‫نکات مخصوصی اختالف رأی داشته باشیم‪.‬‬ ‫همچنین در خواندن دعای ربانی با تمام کلیسای مسیحی متحد و متفق می‌گردیم و شاید فقط در اینجاست که زانو زدن‬ ‫یا ایستادن با هم و اظهار عجز و نیاز در مقابل خدا بین خود و سایر شعب مسیحیت تفاوتی قائل نمی‌شویم‪ .‬به عالوه‬ ‫با گفتن‪« :‬نان کفاف ما را به ما بده»‪« ،‬ما را ببخش»‪« ،‬از شریر ما را رهایی ده» بین خود و کلیه قبیله‌های جهان فرقی‬ ‫نمی‌بینیم‪ ،‬زیرا کلمه «ما» کلی است و کسی نیست که در آن نباشد‪ .‬وقتی که با روح مسیح دعا می‌کنیم و فداکاری او‬ ‫را در نظر می‌گیریم‪ ،‬کلمه «ما را» که ما می‌گوییم‪ ،‬تمام دنیا را در آغوش می‌کشد‪ .‬بنابراین در وقت انزوا با یک دست‬ ‫تمام مسیحیان دنیا ارتباط داریم و با دست دیگر با تمام دنیا‪.‬‬ ‫این دعای مخصوص اهمیت غیرقابل وصفی دارد و اگرچه از حیث زمان فقط پنج دقیقه و محدود است‪ ،‬ولی از حیث‬ ‫نتیجه محدود نیست و تمام آرزوها و نیازهای ما را در بردارد‪ .‬دعایی که انتخاب می‌نماییم‪ ،‬بسیار عمیق است و ما را‬ ‫به راز و نیاز واقعی رسانیده‪ ،‬اجابت خدا را میسر می‌نماید و در عمق آرزوی ما میفزاید‪ .‬خصوصا دعای ربانی که روز‬ ‫به روز بر تأثیر آن اضافه می‌شود‪ .‬در این پنج دقیقه نمی‌توان انتظار اجابت خدا را داشت‪ ،‬ولی خدا ما را تنها نخواهد‬ ‫گذاشت‪ .‬جواب خدا تابع قیود و زمان نیست‪ ،‬حتی عالم خواب از قیودات زمان مبراست‪ ،‬تا چه رسد به اراده خدا‪ .‬این‬ ‫است که در هر حالتی که باشیم و با هر وصفی که خود را مواجه ببینیم‪ ،‬اجابت خدا سد نمی‌شود و برابر رحمت او از‬ ‫ریزش بازنمی‌ایستد و نه تنها به اجابت آرزوهای خود اطمینان داریم‪ ،‬بلکه می‌دانیم که شفاعت ما درمورد دیگران نیز‬ ‫بی‌اثر نیست و خواندن دعای ربانی سبب می‌شود که عالمی از فضل خدا بهره‌مند گردند‪.‬‬ ‫عالوه بر این فواید مداوم همانطوری که در ابتدا گفته شد‪ ،‬این دعا نتایج دیگری هم دارد؛ یعنی وقتی که خسته و‬ ‫فرسوده هستیم و نمی‌توانیم با تهیه الفاظ تازه به دعای طوالنی بپردازیم‪ ،‬ممکن است که از آن بهره‌مند گردیم‪ ،‬زیرا‬ ‫طوری تنظیم شده حتی در وقت از کار افتادن قوا و در حینی که وقوع چیزهای غیرمنتظره مانند بیماری‪ ،‬مسافرت‬ ‫پیش آید‪ ،‬استفاده از آن ممکن است و باعث خستگی نشده‪ ،‬ارزش مذهبی زیادی دارد و از آنجا که در مواقع آسایش‬ ‫و فراغت به انجام آن مبادرت نموده و قوای خود را به آن عادت داده‌ایم‪ ،‬در مواقع شتاب و دشواری هم در خواندن‬ ‫آن به اشکال برنمی‌خوریم‪ .‬از این هم که بگذریم‪ ،‬چون مدت آن کوتاه است‪ ،‬بالطبع قوای ما به کار میفتد و تا آخر‬ ‫از کار نمی‌ایستد‪.‬‬ ‫اگر به فرض اینکه قوای ما هم به کار نیفتد و الفاظ ما بی‌معنی شده آرزوی حقیقی را از دست نمی‌شود گفت که دعای‬ ‫مخصوص ما بی‌فایده است‪ ،‬زیرا انتخاب آن بر وفق میل و اراده عمیق خود ما بوده و خشکی مغز و فرسودگی حواس‬ ‫دلیل بر عدم وجود قوای روحانی نیست و آرزوی راز و نیاز در اعماق قلب ما مستور است و پشتیبان الفاظ ظاهرا‬ ‫بی‌معنی ماست‪ .‬خدا نیز این الفاظ را می‌پذیرد و برحسب نیات قلبی ما آن را تعبیر می‌کند نه اینکه به ظاهر آن متوجه‬ ‫باشد‪ .‬به عالوه وقتی که بنابر عادت دیرینه قدم در راه دعا گذاشتیم‪ ،‬روح ما تازه می‌شود و قوای ما تجدید فعالیت‬ ‫‪36‬‬


‫می‌کند و همچنین چون در این پنج دقیقه از شتاب و شر و شور دنیا منزوی می‌شویم و در اجرای عمل دعا در آسایش‬ ‫کامل هستیم‪ .‬این حس بعد از پایان دعا هم دست از ما نمی‌کشد و در مقابل عجله و شتاب که باعث اختالل امور‬ ‫زندگی است پافشاری می‌نماید‪.‬‬ ‫نوشتن این دعای مخصوص و خواندن آن با صدای بلند برای بیشتر اشخاص مفید است‪ ،‬زیرا این کار فکر را از‬ ‫پریشانی نگهداری می‌کند‪ .‬منظور از الفاظ تنها فکر کردن درباره آن نیست و وقتی که کلمه‌ای را با صدای بلند گفتیم‪،‬‬ ‫خواهیم دید که معنی آن روشن‌تر می‌گردد‪ .‬هر قدر خستگی ما بیشتر باشد‪ ،‬ارزش این قسمت زیادتر است و هر‬ ‫چند فعالیت مغز و اراده ما بیشتر باشد‪ ،‬باز هم در فهم کلمات خوانده شده قوی‌تر خواهد بود‪ .‬کتاب‌های دعای زیادی‬ ‫داریم که برای هر روز دعای تازه و قشنگ و جامعی در اختیار ما می‌گذارد و این تنوع دعا برای یک هفته یا یک ماه‬ ‫به طول می‌انجامد‪ ،‬ولی دعای مخصوص ما از سه جهت بر اینها مزیت دارد‪ .‬نخست آنکه دارای شکل واحدی است‪.‬‬ ‫مثال دعای صبح که همیشه به یک صورت است و همچنین دعای ظهر و شب که پیوسته یکی است و فکر خسته مجبور‬ ‫نیست که همیشه در راه جدیدی قدم بزند‪ .‬جمالتی که در آن به کار می‌بریم معرف آرزوی قلبی و اراده ماست و مانند‬ ‫آیه‌ای است که هر روز معرفت ما را واضح‌تر نشان می‌دهد و همچنین آثار فضل خدا را بر ما مکشوف‌تر می‌نماید و‬ ‫محتاج به این نیست که صورت خود را تغییر دهد‪.‬‬ ‫در این کلمات دقت کنید‪« :‬تمام زمین از جالل او پر بشود»‪« ،‬فیض خداوند ما عیسای مسیح‪ ...‬با تمام آنها باشد»‪« ،‬نان‬ ‫کفاف ما را امروز به ما بده»‪ ،‬اگر آن را از روی وقار بخوانیم و مرتبا آرزوی خود را در میان نهیم‪ ،‬بینش ما و اجابت‬ ‫خدا رو به ازدیاد می‌گذارد و در ساعاتی هم که خسته و درمانده هستیم‪ ،‬از عمل بازنمی‌ایستد‪ .‬برتری دوم این دعا این‬ ‫است که اساس آن بر روی صخره ستایش گذاشته شده و اگر از فرط پریشانی و ضعف نتوانیم آن را به پایان رسانیم‪،‬‬ ‫با گفتن «مبارک باد یهوه خدا» یا الفاظ مشابه آن‪ ،‬تمام چیزها را جبران کرده‌ایم‪ ،‬زیرا کلیه شفاعت‌ها و درخواست‌ و‬ ‫شکرگزاری‌های ما در آن جمع است و آن خود محور اعمال ما می‌باشد‪ .‬سومین علت مزیت آن برای این است که ما‬ ‫خود آن را انشا یا تنظیم نموده‌ایم و آرزو و اراده ما آن را به وجود آورده است‪ .‬کمتر اتفاق میفتد که دعایی که در‬ ‫کتب دعاست کامال با نظریات هماهنگی داشته باشد‪ ،‬ولی در اینجا این نقص مرتفع است‪ ،‬زیرا به فرض اینکه دعایی‬ ‫هم از جای دیگر انتخاب کرده باشیم‪ ،‬آن را خود انتخاب نموده و دعای خود می‌دانیم‪.‬‬ ‫شکی نیست که بعضی اشخاص اینگونه راز و نیاز را نمی‌پذیرند و شاید گمان کنند که راز و نیاز حقیقی با خدا این‬ ‫همه مقدمات الزم نداشته باشد‪ .‬البته ما هم نخواستیم که با اظهار این دعا دعای دیگران را از اهمیت بیندازیم‪ ،‬ولی‬ ‫چیزی که حقیقت آن به ثبوت پیوسته این است که این نوع از دعا برای بسیاری مفید فایده بوده و مطالبی که در‬ ‫اینجا ذکر گشته حقایق حیات روحانی است و کسی نمی‌تواند منکر آن شود‪ .‬در خاتمه یکی از کتاب‌های مذهبی بسیار‬ ‫مهم که نویسنده آن «دین گولبرن» است‪ ،‬پس از ذکر دستوراتی درباره دعا نکاتی را متذکر می‌شود که نقل آن در‬ ‫اینجا بی‌مورد نیست‪« .‬این بند را به کار بندید‪ ،‬ولی به خاطر داشته باشید که در اعمال روحانی هم مانند امور مادی در‬ ‫ابتدا شکست خواهید خورد‪ .‬استقامت و تکرار سر پیشرفت این است و خواهید دید که فضل خدا دعای شما را عمیق‬ ‫می‌گرداند و کلید موفقیت در وظایف و امتحانات دنیا را به دست عقل شما می‌دهد‪».‬‬

‫‪37‬‬


‫فصل سیزدهم‪ :‬چگونگی اجابت دعا‬

‫تمام دنیا و امور افراد در تحت نفوذ مطلق خداست‪ .‬تاریخ و قبایل روی زمین دلیل کافی بر وجود این نفوذ است‪ .‬وقتی‬ ‫که دعا می‌کنیم ایمان خود را به رابطه خدا و دنیا اظهار می‌نماییم و نشان می‌دهیم که دعا در دنیا مؤثر است و اجابت‬ ‫خدا نیروی عقل و محبت و اراده ما را در جمیع عرصه‌ها تقویت کرده ما را بر آن خواهد داشت که حساسیت بیشتری‬ ‫یافته از کارهای او در دنیا اطالع بیشتری پیدا کنیم‪ .‬این حساسیت در آنانی که در دعا با ما پیوستگی دارند‪ ،‬بی‌تأثیر‬ ‫نیست و درهای محبت خدا را به رویشان باز می‌کند‪ .‬هر چه آرزوی خود را بیشتر به آرزوی مسیح نزدیک سازیم‪،‬‬ ‫این درها زودتر گشایش می‌یابد و بر ارزش دعای ما میفزاید‪ .‬حال خوب است که کیفیت اجابت‌های اصلی و مهم را‬ ‫در مناطق ذیل مطالعه نماییم‪:‬‬ ‫‪ -1‬تقویت قوا و ازدیاد معرفت‬ ‫‪ -2‬حوادث روزانه‬ ‫‪ -3‬حساسیت عالم‬ ‫‪ -4‬وسعت و گشایش شفاعت‬ ‫‪ -5‬هدایت مستقیم‬ ‫‪ -6‬آسایش خاطر و وحدت حیات‬ ‫‪ -7‬جواب مستقیم و دعای بدون جواب‬ ‫‪ -1‬در فصل‌های پیش راجع به تقویت قوا مطالب زیادی را ذکر نمودیم‪ .‬موقعی که قوای ما تقویت شد‪ ،‬دعای ما نیز‬ ‫وسیع‌تر می‌گردد و در نتیجه دوباره بر حساسیت قوای ما افزوده می‌گردد و این عمل و عکس‌العمل که در میان دعای‬ ‫ما و اجابت خداست‪ ،‬هیچگاه از کار بازنمی‌ایستد‪.‬‬ ‫‪ -2‬وقتی که دعا کردیم‪ ،‬خواهیم دید که حوادث روز با دعای ما بستگی دارد و در جمیع وقایع منتظر اجابت خدا‬ ‫می‌شویم‪ ،‬زیرا می‌دانیم که دعای ما موجد حقیقی این وقایع است و این آیه بر صدق ادعای ما داللت دارد‪« :‬راه خداوند‬ ‫را مهیا سازید‪ ،‬طرق او را راست نمایید‪ ».‬روحی که آماده است‪ ،‬پیوسته با اجابت رو به رو می‌گردد‪ .‬اول اینکه از دیدن‬ ‫طرق آن محروم باشد‪ .‬انتظار اجابت خدا عمل بسیار وسیع و مولد شادمانی زایدالوصفی است و غالبا علت خشم را‬ ‫علت سرگرمی می‌کند و آثار افسردگی را زائل می‌نماید و روح و عقل را بیدار کرده ارزش چیزهای معمولی را به ما‬ ‫می‌نماید و چیزهای عادی را به چیزهای عجیب تبدیل می‌نماید‪ ،‬زیرا کارهای خدا عجیب است و اجابت او نیز عجیب‬ ‫می‌باشد‪ .‬برای روشن شدن موضوع مثلی ذکر می‌کنیم «فرض کنید که صبح در حین دعا از خدا می‌خواهیم که به ما‬ ‫صبر و حوصله عطا کند‪ ،‬ولی با اینکه می‌دانیم که هر قوه‌ای با رو به رو شدن با مخالفت قوی ‌می‌گردد و خدا فورا کسی‬ ‫را صبور یا عاقل نمی‌کند و اجابت کامل او در کشاکش عادی زندگی است‪ .‬باز با مواجه گشتن با کوچکترین مخالفتی‬ ‫عصبانی شده سرور خود را از دست می‌دهیم‪.‬‬ ‫مثال تأخیر پست و دیر رسیدن قطار را مخالف دعای خود تصور می‌کنیم و صبر و حوصله را از یاد می‌بریم و حال آنکه‬ ‫باید با دیدن این چیزها حوصله نشان داده به تمرین بردباری مشغول شویم‪ .‬البته نباید گفت که خدا عمدا پست و‬ ‫یا قطار را دیر می‌رساند‪ ،‬زیرا این حوادث کوچک و عادی خارج از شمار روزانه هستند که در مقابل دعای ما دارای‬ ‫قیمتی می‌شوند و منبع اجابت می‌گردند و اگرچه با دعای ما ارتباطی ندارند‪ ،‬علم خدا آنها را طوری نموده که وسایل‬ ‫اجابت شوند و این آیه از کتاب مقدس دلیل بر این مطلب است‪« :‬قبل از آنکه بخوانند‪ ،‬من جواب خواهم داد و پیش‬ ‫از اینکه سخن گویند من خواهم شنید‪».‬‬ ‫‪ -3‬ما می‌دانیم که عالم حساس است و در تحت تأثیر اعمال و احساسات ما واقع شده و می‌شود‪ ،‬ولی در دعا می‌فهمیم‬ ‫که عالم منشأ اجابت می‌گردد و چیزهای بسیاری را برای ما واضح و روشن می‌کند‪ .‬ممکن است که در وقت اجرای‬ ‫عمل دعا به این نکته و اصل نشویم و یا اینکه به طور ناگهانی به آن پی بریم‪ .‬در هر حال رفته رفته به حقیقت آن‬ ‫‪38‬‬


‫می‌رسیم و تمام زندگی و زیبایی‌ها و محبت‌ها و وحشت‌های آن به خدا متصل گشته آینه قسمتی از صفات او می‌شود‬ ‫و با چشم روحانیت سیر تاریخ ملل و اوضاع امروزه نگاه می‌کنیم و از هر چیز پی به جلوه خدا می‌بریم‪ .‬شاید کسی‬ ‫بگوید که درک تمام اسرار دنیا و تاریخ و طبیعت غیرممکن است و نمی‌شود مسایل آن را کشف کرد‪ .‬ما هم منکر‬ ‫آن نیستیم‪ ،‬ولی می‌گوییم که در اثر قوه دعا و ترقی قوای روحانی می‌توانیم حقیقت خدا را در قلب زندگی و نتایج‬ ‫درخشان ببینیم‪.‬‬ ‫‪ -4‬ظاهرا جهاتی که برای آن به شفاعت مشغول می‌شویم‪ ،‬از ما دور است‪ .‬مثال دعا می‌کنیم که خدا مملکتی را که به‬ ‫آن دسترسی نداریم‪ ،‬از ظلم حاکی ستمگری نجات دهد و مطمئن هستیم که خدا ما را بدون اجابت نخواهد گذاشت‪.‬‬ ‫در اینجا عالوه بر اجابت مستقیم‪ ،‬به اجابت غیرمستقیمی هم می‌رسیم و آن برای این است که همیشه منتظر هستیم‬ ‫که از اجابت خدا اطالع یابیم؛ یعنی وقتی که دعا کردیم کشوری از ظلم رهایی یابد‪ ،‬از بیدادگری‌هایی که در نزدیکی‬ ‫ما روی می‌دهد و یا اینکه خود عامل آنیم آگاه می‌شویم و از آن جلوگیری می‌نماییم‪ .‬مادری که برای فرزندش که در‬ ‫مسافرت است دعا می‌کند‪ ،‬اوال باعث نزول رحمتی بر او می‌شود و ثانیا به این اجابت می‌رسد که با فرزندان دیگران‬ ‫مهربان باشد‪ .‬اجابت غیرمستقیم بسیار وسیع است و در هر نوع دعایی حتی در درخواست‌های شخص ما مؤثر واقع‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫‪ -5‬برای مطالعه جزئیات این قسمت به فصل بعد مراجعه کنید‪.‬‬ ‫‪ -6‬اغلب خود را گرفتار مشاهده می‌کنیم و با دیدن چیزهای بسیاری که باید آن را انجام دهیم‪ ،‬پریشان می‌شویم‪.‬‬ ‫به همین سبب است که پیوسته گمان می‌بریم کار یا اینکه کارهایی را انجام نداده‌ایم و مکدر شده به فکر خود فشار‬ ‫می‌آوریم‪ .‬به عالوه افکار و عوامل ضد و نقیضی که در وجود ماست به سرگردانی ما میفزاید و بعضی از ما را وادار به‬ ‫شتاب دائمی می‌کند‪ ،‬اما در وقت دعا می‌فهمیم که زندگانی واحد است و باید فقط یک چیز را عملی کنیم و آن اراده‬ ‫خداست و در اجرای آن مجبور نیستیم که با دیدن ضعف خود پریشان شویم‪ ،‬زیرا خدا چیزی را که فوق طاقت ماست‬ ‫به ما واگذار نمی‌کند‪ .‬این اجابت یکی از مهم ترین اجابت‌های خداست‪ ،‬زیرا قوای ما را آزاد می‌نماید و حس ممیزه ما‬ ‫را قوی ساخته کاری می‌کند که می‌توانیم اراده خدا را ببینیم و از افکار پریشان زندگی راحت شویم و به فرض اینکه‬ ‫جسم ما و یا مغز ما خسته شده باشد‪ ،‬هیچ قوت قوای ما از کار نمیفتد‪ ،‬زیرا به راز و نیاز تکیه دارد‪.‬‬ ‫‪ -7‬پس از آنکه دعای ما خاتمه یافت باید با تصمیم قوی منتظر اجابت خدا شویم و آن را دریافت داشته وصول آن‬ ‫را تصدیق نماییم‪ .‬برای این کار ممکن است بگوییم‪« :‬من منتظر صدای خدا می‌شویم و آن را می‌شنوم» یا «همانطوری‬ ‫که با اشتیاق تمام منتظر هستم افکاری که با دعای من تماس دارد‪ .‬به فکر من هجوم می‌کند و من آن را به عنوان‬ ‫اجابت خدا می‌پذیریم‪ ،».‬یا «من به کار خود مشغول شده می‌بینم که درها گشوده می‌شود و چیزها به وقوع می‌پیوندد‬ ‫و کمکهایی می‌رسد و فرصت‌هایی رخ می‌گشاید و تمام اینها به دعای من بستگی دارد و من آن را اجابت خدا می‌دانم‪».‬‬ ‫باید اجابت خدا را قبول کرد‪ ،‬زیرا با اراده‌ای که به دعا می‌پردازیم اولین قسمت و بعد در ضمن چیزها جزئیات آن به‬ ‫ما داده می‌شود‪ .‬اگر پذیرفتن اجابت را تمرین نکنیم‪ ،‬دعا بی‌معنی و تکرار آن بی‌فایده گشته اجابت راهی برای نزول‬ ‫پیدا نمی‌کند‪.‬‬ ‫بعد از مطالعه کیفیت اجابت‪ ،‬خوب است بدانیم که در یک قسمت از دعا کمتر اتفاق میفتد که به اجابت برسیم با اینکه‬ ‫وقتی که برای رهایی از گناه و نجات فرزندان یا دوستان خود دعا می‌کنیم‪ ،‬دعای ما با اراده خدا که فرزند خود را برای‬ ‫رستگاری بشر از گناه داد هماهنگی دارد‪ .‬می‌بینیم که سال‌ها دعای ما بی‌نتیجه مانده‪ ،‬عاقبت هم به اجابت نمی‌رسد و‬ ‫حال آنکه مسیح گفته‪« :‬هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید بجا خواهم آورد‪ ».‬غالبا هنگامی که بی‌نتیجه ماندن دعای‬ ‫خود را مشاهده می‌کنیم‪ ،‬خود را سرزنش می‌نماییم و از بی‌ایمانی یا عدم محبت و استقامت خود تأسف می‌خوریم‪ .‬این‬ ‫عمل نشان می‌دهد که فکر ما بسیار سطحی است و سبب می‌شود که محبت کامل خدا را از یاد می‌بریم‪ .‬البته ایمان ما‬ ‫ناقص نیست و در جایی که خود مسیح بی‌اجابت ماند‪ ،‬ما نباید منتظر آن باشیم که او می‌گوید‪« :‬هر چیزی را که به اسم‬ ‫من سؤال کنید بجا خواهیم آورد‪ ».‬به موجب آیات انجیل‪« :‬به نزد خاصان خود آمد و خاصانش او را نپذیرفتند» او هم‬ ‫پیوسته دعا می‌کرد و پیوسته آروزی خود را مثال به این صورت اظهار می‌نمود‪« .‬چند مرتبه خواستم فرزندان تو را جمع‬ ‫کنم!» نمونه دیگر از دعا آرزوی شدید او در دعایی که به آموخته «نام تو مقدس باد‪ ،‬ملکوت تو بیاید‪ ،‬اراده تو چنانکه‬ ‫‪39‬‬


‫در آسمان است بر زمین کرده شود‪ ».‬دو هزار سال از این دعا گذشته هنوز هم اجابت آن به وقوع نپیوسته است‪ .‬تمام‬ ‫نام‌هایی را که در دعا متذکر می‌شویم‪ ،‬عیسی از روی محبت خویش در قلب خود جای داده است و وقتی که خدا به‬ ‫دعایی که درباره نجات دوستان می‌کنیم رجوع می‌نماید‪ ،‬جانبازی عیسی در راه آنها نیز نظر می‌اندازد‪ .‬بنابراین در‬ ‫این انتظار تنها نیستیم و عیسی هم با ما منتظر است و دعایی را که برای نجات می‌کنیم‪ ،‬دعای خود می‌گرداند‪ .‬ممکن‬ ‫است ما عدم اجابت خود را از قصور خود بدانیم‪ ،‬پس چرا او در دعای ما به عدم اجابت مواجه می‌گردد؟ زیرا خود او‬ ‫در این آیه می‌گوید‪« :‬هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید بجا خواهد آورد‪ ».‬پس معلوم می‌شود که زمان و مکان‬ ‫مقتضی اجابت نیست‪ ،‬چه بسا از وعده‌های خدا هم که بدین ‌صورت است‪ ،‬حتی وعده آمدن خودش‪.‬‬ ‫ممکن است از خود بپرسیم پس اطمینان ما باید به چه چیز باشد؟ جواب ما این است که باید به وعده‌های مکرر عیسی‬ ‫و به فداکاری او برای گناه دنیا و به شفاعت او و به محبت خدا نسبت به گناهکاران‪ ،‬یقین داشته باشیم و پریشانی به‬ ‫خود راه ندهیم‪ .‬در دعایی که برای نجات عزیزان خود می‌کنیم‪ ،‬با یکی از اسرار بزرگ زندگی رو به رو هستیم‪ ،‬زیرا‬ ‫با اینکه بشر آفریده خداست و به قوه او زندگی می‌کند و در هیچ امری مستقل نیست‪ ،‬در مقابل اراده خدا استقامت‬ ‫می‌نماید و آزاد است که از قبول محبت او سر باز زند‪ ،‬ولی با شواهدی که از کتاب مقدس داریم‪ ،‬باید به فضل خدا‬ ‫امیدوار باشیم‪ .‬چرا که محبت او شکست‌ناپذیر است و از هر سو بر ما احاطه دارد‪ ،‬اما چون مخلوق خدا هستیم‪،‬‬ ‫نمی‌توانیم پی به حکمت او ببریم که چرا تأخیر نموده و ممکن نیست نفهمیم که چرا امری برخالف انتظار ما صورت‬ ‫گرفته و همچنین نمی‌توانیم از چگونگی عفو و آمرزش او در این دنیا و یا در دنیای بعد آگاهی حاصل کنیم‪ .‬چیزی‬ ‫که برای ما شایستگی دارد این است که دوستان گمراه خود را به او بسپاریم و بگوییم‪« :‬می‌دانم به کی ایمان آورده‌ام‬ ‫و مرا یقین است که او قادر است امانت را تا به آن روز حفظ کند‪».‬‬

‫‪40‬‬


‫فصل چهاردهم‪ :‬هدایت الهی‬

‫طرح زیر که جهت مطالعه هدایت خدا کشیده شده محتاج به هیچگونه تشریح مقدماتی نیست‪ .‬در سال‌های اخیر در‬ ‫خصوص هدایت خدا و طرز بدست آوردن آن مباحثات زیادی به عمل آمده که ذکر فرضیات مختلف آن بی‌مورد‬ ‫است‪ .‬با این حال فقط اصولی را که با کتاب مقدس مرتبط است و تجربه صحت آن را به ثبوت رسانیده در اینجا مذکور‬ ‫می‌داریم‪.‬‬ ‫طرح مطالعه هدایت الهی‬ ‫‪ -1‬شرایط اصلی‬ ‫ •باید از راهنمای خود پیروی کنیم‪.‬‬ ‫ •باید پیوسته در جستجوی هدایت بوده منتظر آن باشیم‪.‬‬ ‫ •باید دائما بر وفق هدایت رفتار نماییم‪.‬‬ ‫‪ -2‬هدایت الهی‬ ‫ •شهادت کتاب مقدس و تصریح آن‬ ‫ •وعده مسیح‬ ‫ •ثبوت آن در کلیسا‪ ،‬هم در اوامر و هم در نواحی‬ ‫ •نبوت آن در تجارت اشخاص که بیوگرافی و حوادث عادی یومیه نمونه آن است‪ .‬اینها حاکی بر وسایل ظاهری‬ ‫هدایت است‪.‬‬ ‫‪ -3‬وسایل معنوی هدایت‬ ‫ •دلیل نقشه‪ ،‬قضاوت‪ ،‬عقل سلیم‬ ‫ •تخیل‪ ،‬احساسات‪ ،‬قوای فطری‬ ‫ •وجدان‪ ،‬حس وظیفه شناسی‬ ‫‪ -4‬در تمام آنچه که ذکر شد‪ ،‬محتاج به کمک روح‌‌القدس هستیم‪ .‬از همه اینها که بگذریم‪ ،‬می‌بینیم که بعضی اوقات‬ ‫هدایت از قوای بشری مستغنی است و مستقال به عمل پرداخته ما را کامال راهنمایی می‌کند‪.‬‬ ‫شرایط اصلی‬ ‫‪ -1‬با اینکه شرطی در اهمیت سه شرط مذکور نیست‪ ،‬پیوسته و از مراعات آن غفلت می‌نماییم و از خدا می‌خواهیم‬ ‫که در کارهای ناپسندیده ما را هدایت کند و هدف اساسی دعای خود را از یاد می‌بریم و دانسته و نادانسته از این‬ ‫شرط تجاوز می‌کنیم‪ .‬مثال قماربازی دعا می‌کند که بهترین کارت در دست او باشد و محصلی که در ظرف سال تنبلی‬ ‫کرده و قابلیت قبول شدن را ندارد‪ ،‬هدایت خدا را در جواب‌های خود خواستار می‌شود‪ .‬تمام ما دچار این امتحان شده‬ ‫در امثال این چیزها هدایت خدا را اجرا می‌نماییم و طوری از اراده مسیح دور می‌شویم که جرأت افشای آن آرزوها‬ ‫را نداریم‪ .‬ناگفته نماند که خدا اشخاصی را هم که در مراعات این شروط غفلت می‌نمایند‪ ،‬تنها نگذاشته و پیوسته در‬ ‫صدد راهنمایی آنهاست و آنها را از راه مهلک و راهنمای خطرناک حفظ کرده به نور هدایت رهبری می‌نماید‪ ،‬اما ما‬ ‫که خود را هدایت شده می‌دانیم‪ ،‬نباید مانند اینگونه اشخاص باشیم‪ ،‬بلکه وظیفه ما این است که شرایط مذکور را از‬ ‫یاد نبریم و از راهنمای حقیقی خود پیروی کنیم‪.‬‬ ‫‪ -2‬فصل دوم کتاب امثال سلیمان می‌گوید «دانش و معرفت به کسانی داده می‌شود که طالب آن باشند و با اشتیاق تمام‬ ‫از آن جستجو کنند و راه نیک و بد را از هم تمیز دهند‪ .‬عیسی هم به ما همین دستور را داده و می‌گوید‪« :‬سؤال کنید‪،‬‬ ‫بطلبید‪ ،‬بکوبید»‪ ،‬زیرا هدایت‌ دائمی نصیب کسی می‌شود که دائم در طلب آن باشد و کسی که دائما در صدد آن نباشد‬ ‫نمی‌تواند همیشه از آن بهره‌مند گردد‪ .‬شکی نیست که پیوسته خدا نور هدایت خود را از نزول کردن بازنمی‌دارد‪ ،‬ولی‬ ‫‪41‬‬


‫آینه قلب بشر هم باید صاف و مهیای انعکاس آن باشد‪ .‬وقتی که دائما طالب هدایت خدا بودیم‪ ،‬بر حساسیت قوای ما‬ ‫افزوده شده‪ ،‬آثار آن را درک می‌کنیم و در تمام زندگی و حوادث زندگی از آن بهره‌مند می‌گردیم‪.‬‬ ‫‪ -3‬باید خود را به پیروی از هدایت عادت دهیم و به جستجو و طلب قناعت نکرده و مطیع باشیم‪ .‬اگر به اطاعت‬ ‫عادت نکنیم‪ ،‬قوای ممیزه ما از کار میفتد و حتی نافرمانی در یک امر کار را مختل و راه را تاریک می‌سازد‪ ،‬زیرا ریشه‬ ‫نافرمانی در قلب جای دارد‪ .‬پس به اوامر محبت و حقیقت که نشانه هدایت خدا و روح‌القدس است گوش فرا دارید‬ ‫و در مقابل آن استقامت ننمایید‪ ،‬زیرا نور او تاریکی ما را معلوم می‌کند و راه توبه را به ما نشان می‌دهد و محبت او‬ ‫که در زندگانی عیسی و باالتر از همه در صلیب مجسم شده ما را به سوی خود می‌کشد‪ .‬راه اوست‪ ،‬محبت اوست و‬ ‫زندگی او‪.‬‬ ‫هدایت الهی‬ ‫در اینجا چهار وسیله از وسایل عمده هدایت خدا را مطالعه می‌نماییم و چون در دعا طالب آن هستیم‪ ،‬از کیفیت آن‬ ‫اطالع حاصل می‌کنیم‪ .‬ممکن است که به آسانی آن را از دست بدهیم و از آن غفلت کنیم‪ .‬گاهی هم آن را دریافت‬ ‫می‌داریم یا اینکه به زور به ما داده می‌شود‪ ،‬ولی ما به آن پی نمی‌بریم و از ارتباطی که با دعای ما دارد‪ ،‬مطلع نیستیم‬ ‫و شکر خدا را بجا نمی‌آوریم‪.‬‬ ‫‪ -1‬کسی که کتاب مقدس را از روی کمال دقت می‌خواند‪ ،‬ممکن نیست که از هدایت خدا بهره‌مند نشود‪ .‬پولس در‬ ‫آیه دوازدهم از فصل چهارم رساله خود به عبرانیان می‌گوید‪« :‬زیرا کالم خداوند زنده مقتدر و برنده‌تر است از هر‬ ‫شمشیر دو دم و فرو رونده تا جدا کند نفس و روح و مفاصل و مغز را و ممیز افکار و نیت‌های قلب است‪ ».‬هنوز هم‬ ‫کتاب مقدس به همان تأثیر باقی است و یک نفر مسیحی هم می‌تواند از آن استفاده نماید‪ .‬آنانی که در عالم حقیقت‬ ‫قدم می‌زنند‪ ،‬می‌دانند که در بین کتاب مقدس و کارهای ما هماهنگی کاملی وجود دارد‪ .‬ما هم می‌توانیم به صدق این‬ ‫موضوع یقین حاصل نماییم‪ ،‬زیرا تجربه خیلی آسان است‪ .‬در هر حال الزم است که کتاب مقدس را همیشه بخوانیم‬ ‫و از هدایت آن برخوردار شویم‪ ،‬نه اینکه مثل گذشتگان در فواصل نامعینی آن را باز کرده امیدوار باشیم که آیه‌ای‬ ‫ما را راهنمایی نماید‪.‬‬ ‫‪ -2‬اگر در زندگی مسیح دقت کنیم‪ ،‬خواهیم دید که علت آسودگی خاطر او در حین مرگ و جدایی از شاگردان به‬ ‫این بوده که یقین داشته است خدا آنان را که مشتاق رسیدن به اراده او هستند حراست می‌کند‪ .‬در روزهای آخر خود‪،‬‬ ‫پیوسته این موضوع را تکرار می‌کرد و مثل این بود که با اطمینان دادن به شاگردان خود به قلب خود نیز اطمینان‬ ‫می‌دهد‪ .‬مثال می‌گفت‪« :‬چون او یعنی روح راستی آید‪ ،‬شما را به جمع راستی هدایت خواهد کرد‪« ».‬هان‪ ،‬من شما را‬ ‫مانند گوسفندان در میان گرگان می‌فرستم‪ ،‬اما چون شما را تسلیم کنند‪ ،‬اندیشه مکنید که چگونه و چه بگویید‪ ،‬زیرا‬ ‫در همان ساعت به شما عطا خواهد شد که چه باید گفت» و نیز «حق را خواهید شناخت و حق شما را آزاد خواهد کرد‪».‬‬ ‫البته مسیح کلمه هدایت رابه کار نبرده‪ ،‬ولی همیشه به آن وعده می‌داد‪ .‬از جمله می‌گوید‪« :‬شما را یتیم نمی‌گذارم‪ ،‬نزد‬ ‫شما می‌آیم‪».‬‬ ‫‪ -3‬کلیسای قدیم همیشه و هر روز از نعمت هدایت خدا برخوردار بود‪ ،‬چنانکه در آیه ششم از فصل شانزدهم اعمال‬ ‫رسوالن می‌نویسد‪« :‬چون از فریجیه و دیار غالطیه عبور کردند (یعنی پولس و تیموتاؤوس) روح‌القدس ایشان را از‬ ‫رسانیدن کالم به آسیا منع نمود‪ .‬پس‪ ...‬سعی نمودند که به بطینیا بروند‪ ،‬لیکن روح‌القدس ایشان را اجازت نداد» و پس‬ ‫از ذکر رؤیای شخصی از اهل مکادونیه اضافه می‌کنند‪« .‬چون رؤیا را دید (یعنی پولس) بی‌درنگ عازم سفر مکادونیه‬ ‫شدیم‪ ،‬زیرا به یقین می‌دانستیم که خداوند ما را خوانده است تا بشارت بدیشان رسانیم‪ ».‬این عباران ایمانی را که‬ ‫کلیسای قدیم داشت و نتایجی را که از آن می‌دید‪ ،‬برای ما واضح می‌کند‪ .‬هر شعبه از شعبه‌های کلیسای امروزی هم‬ ‫در فعالیت‌ها و توسعه پیشرفت خود مدعی این هدایت است‪ ،‬ولی نمی‌دانم که آیا سستی آن هم از هدایت ناشی شده‬ ‫یا نه‪ ،‬زیرا علت سستی اغلب از جای دیگر است‪.‬‬ ‫‪ -4‬اشخاص پیر با کمال وضوع دست هدایت خدا را در کارهای یومیه مشاهده می‌کنند و با کمال وسعت نظر تأثیر‬ ‫آن را می‌بینند‪ .‬چیزی را که جوانی محرومی می‌دارند‪ ،‬آنها آن را راهنما می‌دانند و می‌توانند درباره هدایت مداوم خدا‬ ‫‪42‬‬


‫قضاوت کنند و البته قضاوت آنها هم صحیح است‪ ،‬زیرا مانند جوانان در حین عمل به آن اقدام نمی‌کنند و قضاوتشان‬ ‫وقتی است که میوه را چیده و نتیجه را دیده باشند‪ .‬ادامه زندگی نیز دلیل هدایت خداست ولو اینکه قوای دنیا ما را از‬ ‫سویی به سویی بکشد‪ ،‬زیرا دنیا خود در دست خداست و راهنمای ما اوست‪ .‬پایه زندگی عادی بشر بر روی قوانین‬ ‫مذهبی گذاشته شده و حاکی از هدایت خدا می‌باشد‪ .‬پاسکال به این سر پی برده و از «نظام حکمت خدا» لب به سخن‬ ‫می‌گشود‪ .‬اگر ما هم به حقیقت این نظام و اصل شویم‪ ،‬بسیاری از نارضایت‌های ما از بین می‌رود‪ .‬در اینجا ما فقط دو راه‬ ‫داریم‪ .‬یا باید خود را اسیر زندگی بدانیم و یا اینکه باید تغییرات و یکنواختی زندگی را به عنوان هدایت خدا بپذیریم‬ ‫و بر وفق اراده او چیزی را قبول کنیم و در مقابل چیز دیگری پای استقامت بفشاریم و وسیله جالل خدا و استقامت‬ ‫بشر گردیم‪ .‬کسی که در راه اخیر قدم می‌زند‪ ،‬به خوبی از رمز اجابت آگاه است و تغییرات و وقایع گوناگونی را که‬ ‫مردم آن را خوشبختی و یا بدبختی می‌نامند از حکمت و اراده خدا می‌داند و حتی در زندگی یکنواخت هم آثار اراده‬ ‫خدا را واضح می‌بیند و آنی از آن بی‌بهره نیست‪.‬‬ ‫مسیح می‌فرماید‪« :‬شما نور عالمید‪ ».‬ما هم وقتی که شخصا با مردم آمیزش می‌کنیم و بیوگرافی‌های بزرگان را‬ ‫می‌خوانیم‪ ،‬ارزش غیرقابل وصف افراد بشر را در نظر گرفته شجاع می‌شویم که به کارهای بهتری اقدام کنیم‪ ،‬زیرا‬ ‫مردان و زنان بزرگ هم وسیله هدایت خدا هستند‪ .‬مسیح با گفتن شما نور جهانید‪ ،‬این موضوع را تأکید می‌نماید و‬ ‫من احتیاج به تصریح آن ندارم‪ ،‬ولی باید دانست که گاهی اجابت خدا از جای‌های غیرمنتظره می‌آید‪ .‬مثال احتیاج بشر‬ ‫که یکی از عادی‌ترین چیزهاست‪ ،‬یکی از مهم‌ترین راهنماهای ما بشمار می‌رود‪ .‬زندگانی مسیح شاهد این مدعاست‪،‬‬ ‫زیرا احتیاج گناهکاران و اندوه گرانباران اوال به این طرف و آن طرف می‌کشید و فرصت آسایش به او نمی‌داد‪ .‬مثال‬ ‫غصه مرتا ومریم او را به بیت عنیا می‌برد‪ .‬البته روح محبت خود او بود که او را به اطراف راهنمایی می‌کرد‪ ،‬ولی وسیله‬ ‫ظاهری همان احتیاج بشر گناهکار بود‪ .‬پیروان او هم هنوز به همان احتیاجات رو به رو هستند و با دیدن کدورت‌ها و‬ ‫گرانباری‌ها و گناه‌ها باید راه هدایت خدا را در نظر گرفته مطیع اوامر او باشند‪.‬‬ ‫اگر وضع زندگانی ما محدود و طوری باشد که نتوانیم به وسیله احتیاجات‪ ،‬پی به هدایت خدا ببریم‪ ،‬ممکن است در‬ ‫جاهای دیگری به جستجوی آن بپردازیم و آن را در آنانی که به واسطه کوتاه نظری خود آنها را بد می‌دانیم پیدا کنیم‪.‬‬ ‫هر قدر هم که آنها بد باشند‪ ،‬زندگانی آنها باعث هدایت ما می‌شود و ما را به تفکر و یا اقدام به عملی رهبری می‌نماید‪.‬‬ ‫کسی که طالب هدایت باشد‪ ،‬به انواع و اقسام مختلف به آن می‌رسد‪ ،‬لیکن نباید نظر خود را محدود به جای معینی کند‪،‬‬ ‫زیرا ممکن است در حین تفکر یا دعا از آن اطالع نیابد‪ ،‬ولی کتاب یا منظره خیابان و یا سرودی‪ ،‬وظیفه او را مشخص‬ ‫کند‪ .‬در هر حال‪ ،‬چون روح مسیح باعث حیات و خود آن حیات باعث روشنی است‪ ،‬در زندگی جایی نیست که هدایت‬ ‫خدا در آن مشهود نباشد و دعاکننده این هدایت را به هر صورتی که باشد یکی از حقایق بزرگ زندگی می‌داند‪.‬‬ ‫ •وسایل معنوی هدایت‪ :‬وقتی که از هدایت خدا به نحو مذکور برخوردار گشتیم‪ ،‬به مدارج عالی دعا می‌رسیم‪ ،‬اما‬ ‫اگر در آنجا هم اطاعت کامل را شعار خود نسازیم‪ ،‬قوای ما باعث گمراهی می‌شود‪ .‬بنابراین الزم است که فکر‬ ‫و قضاوت و عقل سلیمی را که خدا به ما داده به کار اندازیم و در زندگی و وقایع روزانه جویای اراده خدا گشته‬ ‫به بهترین وجه رفتار نماییم‪ .‬باید نقشه و ترتیب زندگی ما منتهی به آن نتیجه گردد و موجبات ترقی سریع ما‬ ‫را فراهم سازد‪ ،‬نه اینکه مانع آزادی ما شود‪ .‬عقلی که خدا به ما داده برای همین منظور بوده است‪ .‬استعمال قوه‬ ‫تخیل ما باید برای این باشد که وارد اوضاع دیگری گردیم و در زندگی عادی اشخاص معمولی چیزی را که خدا‬ ‫می‌خواهد و دوست دارد مشاهده نماییم‪ .‬تخیل یکی از وسایل بزرگ هدایت روح‌القدس است و با به کار بستن‬ ‫آن می‌توانیم هدف بزرگی برای خود متصور شویم و بعد با کمک قوای ناقص و افکار قاصر و قضاوت خودمان به‬ ‫آن برسیم کسی که نتواند نیروی تخیل خود را به کار برد‪ ،‬نمی‌تواند به اقدامات بزرگ موفق شود‪ .‬همین حس‬ ‫تخیل است که با تجسم خدا به بزرگترین مرحله خود می‌رسد و کاری را که موسی و مقدسین می‌کردند‪ ،‬برای ما‬ ‫اشخاص معمولی هم که علیه گناه می‌جنگیم و اغلب از پای درمی‌آییم آسان می‌کند و در دعا ما را به حضور خدا‬ ‫رسانده عالئم اراده او را به ما می‌نماید و به ما اطمینان می‌دهد که راهنما با ماست و هنوز دست از هدایت نکشیده‬ ‫است‪.‬‬ ‫احساسات ما هم از وسایل هدایت خداست و تمام کتاب مقدس این مطلب را تأکید می‌کند‪ .‬بیشتر کارهایی را که‬ ‫مسیح می‌کرد در نتیج تأثیر همین احساست بود و ترحم و همدردی و تعجب او را به انجام کاری هدایت می‌نمود‪،‬‬ ‫‪43‬‬


‫هنگامی که از روی دلیل عهده‌دار انجام کاری می‌شویم‪ ،‬غالبا با بی‌میلی پیش می‌رویم‪ ،‬ولی اگر همین دلیل را با نیروی‬ ‫احساسات تقویت نماییم‪ ،‬راه روشن و موانع نابود می‌گردد‪ .‬وجدان واسطه هدایت است و بیشتر مردم آن را از تخیل‬ ‫و دلیل احساسات باالتر می‌دانند‪ .‬وقتی که مقام آن را از این قوا باالتر بدانیم‪ ،‬ممکن است فریب آن را بخوریم‪ ،‬زیرا‬ ‫این قوه بیش از سایر قوا در تحت تأثیر عوامل گمراهی واقع می‌شود‪ .‬بنابراین وجدان یکی از شاه راه‌های هدایت‬ ‫خداست و خود را با حس وظیفه شناسی منظم ساخته ما را مجبور به حرکت می‌کند و بر شهامت و آسایش خاطر و‬ ‫سرور ما میفزاید‪.‬‬ ‫جای بسی تعجب است که کتب مذهبی احساسات اجتماعی و همچنین قوای فطری را که گرسنگی و تشنگی و عشق‬ ‫و هوس نمونه آن است نادیده می‌انگارد‪ ،‬یا اینکه آن را باعث گمراهی می‌داند‪ .‬خوب است که از ذکر آنها غافل‬ ‫نشویم‪ ،‬لیکن شاید شما بگویید که این قوا سبب فساد است و منتهی به نتیجه نمی‌گردد‪ ،‬اما من به شما جواب می‌دهم‬ ‫که وجدان و حس وظیفه‌شناسی هم از این خطر عاری نیست و دلیل و قضاوت و احساسات و تخیل هم از آن مستثنی‬ ‫نمی‌باشد و برای اینکه ما را گمراه نکند‪ ،‬باید آن را تابع مسیح کنیم و بعد ثمرات نیک آن را ببینیم‪ .‬عقل به ما می‌گوید‬ ‫که قوای ذاتی و احساست اجتماعی نیز باید خادم مسیح شود نه اینکه از آن بی‌اعتنایی به عمل آید‪ .‬اگر این قوا را هم‬ ‫به منزله وسایل هدایت بپذیریم و آن را در تحت قوه تطهیریه مسیح جا دهیم‪ ،‬خواهیم دید که زندگانی ما طبیعی‌تر‬ ‫و آزادتر است‪.‬‬ ‫خدا تمام زندگانی را به کار می‌بندد تا نور و اراده خود را بر ما واضح کند و وسیله او در این کار روح‌القدس است که‬ ‫آواز آن را غالبا می‌شنویم‪ .‬البته آوازهای دیگری هم مانند آواز گمراهی شنیده می‌شود‪ .‬این آوازها مدعی هدایت‬ ‫زندگی است و فرمان‌های آمرانه‌ای صادر می‌نماید‪ ،‬ولی وقتی که با آواز خدا آشنایی پیدا کردیم و از این فضل که به‬ ‫طالبین خود می‌دهد بهره‌مند گشتیم‪ ،‬قوه تشخیص و تمیز ما فزونی می‌یابد و از قبول آوازهای غریب سر باز می‌زنیم‬ ‫و چون با فروتنی زندگانی خود را به حکم روح‌القدس می‌سپاریم‪ ،‬عناصر فساد ما پاک می‌شود‪ .‬باید فراموش نکرد که‬ ‫نه تنها وجدان‪ ،‬بلکه جمیع قوای بشر محتاج به کمک و هدایت و اعانت روح‌القدس می‌باشد‪.‬‬

‫‪44‬‬


‫فصل پانزدهم‪ :‬پایان رساله ترتولیان‬

‫ترتولیان در پایان رساله خود که در اواخر قرن دوم میالدی درباره دعا نوشته می‌گوید‪« :‬دعای مسیحیان‪ ،‬آنانی را‬ ‫که رنج می‌برند و غصه می‌خورند و اندوهناک هستند‪ ،‬بردباری می‌دهد و فیض را به وسیله شهامت تکمیل می‌نماید‪.‬‬ ‫آنانی را که به جاده مرگ پیوسته‌اند به خاطر می‌آورد‪ ،‬ضعفا را تقویت می‌کند‪ ،‬بیماران را شفا می‌بخشد‪ ،‬ارواح‬ ‫پلید را دفع می‌کند‪ ،‬درهای زندان را می‌گشاید‪ .‬قیود بی‌گناه را قطع می‌کند‪ ،‬گناهکاران را می‌شوید‪ .‬امتحانات را‬ ‫رفع می‌نماید‪ .‬جفاکاری‌ها را خاموش می‌کند‪ .‬ضعیف دالن را تسلی می‌دهد‪ .‬بزرگان را مشعوف می‌دارد‪ .‬مسافرین را‬ ‫دعوت می‌دهد‪ .‬موج‌ها را ساکت می‌کند‪ .‬غارتگران را پریشان و سرگردان می‌سازد‪ .‬فقیران را پرستاری می‌نماید‪.‬‬ ‫بر توانگران فرمانروایی می‌کند‪ .‬مریضان را محافظت می‌نماید‪ .‬افتادگان را برمی‌خیزاند‪ ،‬متزلزالن را برپا می‌دارد‪ .‬از‬ ‫ایستادگان نیز نگاهداری می‌نماید‪ .‬دعا قلعه ایمان و زره و جوشن و اسلحه ما می‌باشد و ما را درمقابل دشمن بزرگی‬ ‫محافظت می‌کند‪.‬‬ ‫پس بیایید که هیچگاه بدون این سالح قدمی جلو نگذاریم‪ .‬بیایید روزها از پایگاه خود غفلت ننماییم و شب‌ها از‬ ‫نگهبانی خویش منصرف نگردیم‪ .‬بیایید در تحت ساز و برگ دعا مقام سرداری خود را حفظ کنیم‪ .‬بیایید در دعا منتظر‬ ‫صدای شیپور فرشته گردیم‪ .‬حتی فرشتگان هم دعا می‌کنند‪ .‬آفریننده‌ای نیست که دست به دعا برندارد‪ .‬وحوش‬ ‫صحرا نیز دعا نموده و زانوهای خود را خم می‌کنند و وقتی که از آغل‌ها و سوراخ‌های خود بیرون می‌آیند‪ ،‬به آسمان‬ ‫نگریسته آرامش را نمی‌پسندند و بنابر طبیعت خود نعره زده فضا را به لرزه می‌آورند‪ ،‬پرندگان هم از آشیانه بیرون‬ ‫می‌پرند و به سوی آسمان پرواز نموده‪ ،‬صلیب بالهای خود را می‌گشایند و صدای دعا مانندی می‌کنند‪.‬‬ ‫ما هم باید دعا کنیم‪ ،‬زیرا خداوند ما عیسای مسیح نیز دعا می‌کرد‪.‬‬ ‫او را شرف و عزت و جالل و توانایی باد تا ابداالباد‪ ،‬آمین‪.‬‬

‫‪45‬‬


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.