مدارج مقدماتی دعا «مسیح» شب را در عبادت خدا به صبح آورد
نوشته :جرج .اس .استوارت
فهرست مقدمه 1................................................................................................................................ فصل اول :نظریات کلی درباره دعا 3................................................................................... فصل دوم :حاضر شدن برای دعا 5...................................................................................... فصل سوم :دعای ناگهانی ،تقویت و توجه ،دعای خیر9...................................................... فصل چهارم :انحرافات و افکار پریشان11............................................................................ فصل پنجم :شکرگزاری و حقشناسی15............................................................................. فصل ششم :شفاعت18........................................................................................................ فصل هفتم :شفاعت و درخواست 21.................................................................................... فصل هشتم :توبه و اعتراف24............................................................................................. فصل نهم :دشواریهای دعا و انضباط27............................................................................. فصل دهم :استعمال و تنظیم کتب دعا 29.......................................................................... فصل یازدهم :دعا در هنگام کار و گرفتاریهای روزانه 31................................................. فصل دوازدهم :انزوا در مواقع مخصوص34......................................................................... فصل سیزدهم :چگونگی اجابت دعا38.............................................................................. فصل چهاردهم :هدایت الهی 41........................................................................................... فصل پانزدهم :پایان رساله ترتولیان 45..............................................................................
مقدمه
این کتاب را در نهایت حقشناسی به همسر و دختر خودم که محبت آنها زندگی مرا مملو از شادمانی نموده است، تقدیم مینمایم .البته موضوع آن مدارج مقدماتی دعاست .گرچه مدارج بهتری هم هست و آنانی که در آن مرحله قدم میزنند نمیتوانند از این کتاب استفاده نمایند .کتب بسیاری در اطراف مدارج عالیه دعا نوشته شده و چگونگی پرورش عقل و روح را برای رسیدن به آن تشریح میکند ،ولی من طرق ساده دعا را شرح میدهم تا آنانی که از صفات روحانی بیبهره هستند از آن بهرهمند شوند و زندگانی خود را به راز و نیاز حقیقی با خداوند برسانند .مخاطب این کتاب کسانی هستند که مداومت در دعا را کاری مشکل میدانند و به اهمیت آن در زندگانی قائل نمیباشند .این کتاب اشکاالت فرضی را با وجود اهمیت زیاد آن نادیده گرفته و به اشکاالت عملی میپردازد و منظورش این است که عالقهمندی را تجدید نماید و از انحراف جلوگیری کرده دشواریهای اتفاقی اعمال روحانی را از میان بردارد. بدیهی است که بسیاری باید طریقه دعا کردن را بیاموزند و در آن ورزیده شوند .البته این کار چندان آسان و سهل و ساده نیست و بسیاری از مردم محتاج به راهنمایی هستند .همچنین واضح است که تدریس طرق ،غیرممکن نیست و اشخاصی عالقهمند هستند که حاضرند همانطوری که برای فرا گرفتن زبان و هنر ،دانش و نیروی خود را به کار میاندازند ،همانطور هم برای تحصیل آن کوشش کنند .منظور این کتاب کمک به چنین اشخاص است و نگارنده معتقد است که چون خودش هم مشغول مطالعه مدارج مقدماتی دعاست ،کمک او بیشتر از کمک استاد دعا مورد قبول واقع میشود ،زیرا استاد دعا در مرحله دیگری است .حتی در دعای مغشوش ما هم دست خداوند قدیر در کار است و فضل فوق طبیعی او یگانه عنصر فعال آن محسوب میشود ،زیرا فضل عبارت از اجابت الهی است و قوه نجات منحصر به آن است. ما که میخواهیم قلب خود را در حضور خدا بگشاییم ،هیچ عملی از ما نمیتواند الیق اجابت و فضل او باشد تا بتوانیم آن را دعای خوب بنامیم .خالصه آنکه با احتیاجی که داریم و گناه و غفلتهایی که از ما سر میزند و آرزوها و افکار و بیم و امیدهایی که در سر میپرورانیم ،غیرممکن است که اجابت خداوند که در مسیح به صورت محبت بر جمیع بشر نازل شده از ماهیت عادی ما باشد .بنابراین آنچه در اینجا درباره اسلوب و نقشه با اظهارات و افکار و نظم و عادت نوشته میشود ،برای آن نیست که الیق دعا بشویم ،بلکه برای این است که فضل فوق طبیعی را حس کنیم و از اجابت الهی آگاه شویم .آنچه که در صفحات این کتاب نگارش میآید ،متکی به این مطلب است که خداوند از نظر محبت بیپایان خود میخواهد هر عملی را که از روح صادر میشود اجابت نماید .او با تمام نیرو و محبت خود به دعاهای آمیخته با غفلت و موهوم مردمان گمراه هم پاسخ میدهد ،چون شبان گوسفندان گمشدهای است که درصدد است با پیدا کردن طریقی قوه نجات خود را به کار اندازد. هر حرفی از این کتاب با همین عقیده نوشته شده و با اصولی که اجابت خدا را مربوط به مزیت ابتدایی خود دعا میداند ،فرق دارد و بیشک دارای الفاظی است که منافی این نظریه است و در جزئیات نیز تأکید میکند ،زیرا موضوع کتاب و چیزهایی که مربوط به آن است ،خیلی وسیع در نظر گرفته شده و نمیتواند غیر از این باشد .این کتاب مربوط به دعاهای انفرادی است و برای رعایت اختصار از ارتباط مهمی که بین دعا و کتب مقدسه است ،سخن به میان نیامده است .یکی از اشکاالت نگارنده در نوشتن این کتاب این است که او میخواهد کتابش مطابق اخالق و تجربیات متفاوت خوانندگان آن باشد ،زیرا چیزی را که شخصی به عنوان عقیده میپذیرد ممکن است همان چیز برای شخص دیگری بیمعنی باشد و چیزی که کسی را در گرمای تابستان کمک میکند ،ممکن است در زمستان باعث آزار و اذیت او گردد .بنابراین سعی میکنم که اصل موضوعی را که هر عملی مربوط به آن است بیان کنم .بنابراین قضاوت نهایی با حالت خود اشخاص است و این حالت هم متغیر است چنانچه گفتهاند« :اگر تا این اندازه شخصیتهای مختلف در من نبود ،میتوانستم خودم را بشناسم». در هر حال باید این نکته را در نظر داشته باشیم واال ممکن است عامل عملی شویم یا خواهان اجابتی کردیم که با حالت ما در مواقع مخصوصی وفق ندهد .هر چند هم که عملی در ظاهر مرتب و منظم باشد ،باز هم دائمی و منحصر به 1
فرد نیست .هدف مطالعه و تجربه و عملی که در اینجا مذکور شده این است که هر فردی بتواند در طریق مخصوص به خود دعا کند و کاملترین اجابت خدا را دریافت کند .شاید طریق مخصوص او با طرق دیگران کامال فرق داشته باشد ،ولی منظور و مقصود ما راز و نیاز حقیقی با خداوند است که برای او حاصل شده است .در اسکاتلند هنوز هم اولین چیزی که از دعا به بچهها آموخته میشود به وسیله سؤال و جواب است .این سؤال و جواب زاییده فکر «وست منستر» است ،ولی فقط در استکاتلند مورد استعمال دارد .یک قسمت آنکه برای شروع الهیات عملی بسیار مفید است در اینجا ذکر میگردد« :دعا این است که آرزوهای خود را که موافق اراده خداست ،به اسم مسیح به او تقدیم نماییم و به گناهان خود اعتراف نموده او را به واسطه رحمتهایش شکر گوییم». جی .اس .اس.
2
فصل اول :نظریات کلی درباره دعا
«ای پسر عزیز ،قبل از هر چیز خدا را پرستیده او را ستایش نما .به جالل او اذعان کن و اسم او را با احترام یاد نما. مقدرات او را بزرگ دانسته قوه او را تمجید کن و همیشه به خدمت او پرداز و پیوسته در حضور او با فروتنی به دعا مشغول شو» (اقتباس از ندای عظیم شریعت .پند باترنوس به پسرش). دعا و زندگانی کامال به هم مربوط است .بعضی از اعمال را از قبیل دعا و عبادت و خواندن کتاب مقدس و مانند آن اعمال دینی مینامیم و البته اشتباه هم نکردهایم ،ولی تمام این اعمال هر چند منظم و مرتب هم باشد ،باز اتفاقی است. درست است که روح دعا و عبادت در قلب جای دارد ،ولی در ظاهر قسمت بزرگ زندگانی ما را اشغال نمیکند و حال آنکه زندگانی در تحت تأثیر آن است ،زیرا به وسیله همین اعمال مبارزههای زندگی به فتح و پیروزی منجر میگردد و چشمههای بزرگ شادمانی و آسایش به جوش میآید ،زندگانی هم به نوبه خود در آن اعمال مؤثر واقع شده آن را از توبه و شکرگزاری مملو مینماید .پس زندگانی به منزله محکی است که حقیقت اعمال مذهبی را نشان میدهد و اعمال مذهبی به نوبه خود رؤیاهای تازه را برای زندگانی معمولی کشف میکند. زندگانی ما در صورت اهمیت عبارت از روابط بشری میباشد و به هر کاری که مشغول باشیم ،از این رابطه خوبی یا بدی ما به منصه ظهور میآید و اگر پیشرفتی هم بکنیم ،پیشرفت ما در آنجاست و حکمی که درباره کارها میکنیم ارزش کارهایی است که برای مردم میکنیم .مسیح درباره همین روابط میگوید« :به همین همه خواهند فهمید که شاگرد من هستید ،اگر محبت یکدیگر را داشته باشید ».دعا و این قسم زندگانی بیش از سایر چیزها به هم مربوط است ،زیرا تنها به وسیله دعاست که وارد مرحله حقیقی راز و نیاز با خلق و خدا میگردیم و زندگی نیز به نوبه خود معرف کیفیت دعای ماست .شاید یکی از خوانندگان اعتراض کند که این کتاب برای دقت در دعا و توجه اهمیت زیادی قائل شده است .من هم این موضوع را تصدیق میکنم ،ولی نباید فراموش کرد که ممکن است شرح اعمال دعا از خود دعا خیلی بیشتر باشد .چیزی را که در دعا برای یک دقیقه الزم داریم ،شاید در اینجا صفحات بسیاری را برای توضیح اشغال کند و این برای آن است که اصول و لزوم آن واضح شود و تأثیر آن در سایر قسمتهای زندگی هویدا گردد. من خجالت میکشم که بگویم دعا کار آسانی است که برای اوقات بیکاری خوب است .همچنین هرگز نمیگویم شخصی که گرفتار تمدن درهم و برهم ماست و قوای مغز و اعصاب و روح او خسته و فرسوده است و وقت او از زحمات الزم گرفته شده ،از ورود به دروازه وسیع دعا ممنوع است .اگرچه بسیاری خود را گرفتار این مشکالت میدانند .تعداد چنین اشخاص کم است .در هر حال اگر کسی در واقع گرفتاریهای زیادی داشته باشد و بخواهد دعا کند ،مثل این است که دعا کرده باشد .ولو اینکه در موقع دعا بخواب برود اینگونه اشخاص هم میتوانند به وسیله اعمال مخصوصی از فضل خدا بهرهمند گردند ،نه آن افرادی که زندگانی آنها احتیاج به دعای بیشتری دارد ،نادیده گرفته به آن دعای مختصر قناعت کنند. اگر دعا دارای شرایط آسانی باشد و وقت زیادی نخواهد ،احتمال ندارد که کسی متمایل به آن بشود .وقتی که عظمت آن معلوم شد واضح میشود که شرایط آن نیز عاقالنه و الزم است .دعا دارای دو عنصر است .یکی دعای آرام که باعث استراحت و تازگی میشود؛ یعنی وقتی که مغز خسته است ،راز و نیاز با خداوند بر بار آن نمیافزاید و وقتی که روح فرسوده است ،آن را فرسودهتر نمیکند .این دعا فقط برای موقعی است که خسته هستیم و سبب خرمی و صفای ما میشود .دعای دوم ،مغز و روح را به کار وامیدارد و بیشتر به گیرودار زندگی مربوط است و این کتاب خصوصا برای تشریح آن نوشته شده است ،ولی گاهگاهی جسم و روح ما به قدری خسته است که نمیتواند متحمل آن شود. در این صورت بهتر آن است تا موقعی که خستگی جسم و مغز برطرف نشده از این دعاها که مستلزم قوای فکری است صرفنظر کنیم. استعمال کتب دعا و به کار بستن دعای نوع اول در اینگونه مواقع بسیار سودمند است ،زیرا بدون اینکه احتیاجی به 3
قوه و اراده و تصمیم مخصوصی باشد ،عقل میتواند از دعایی که از قلب دیگران صادر شده به راز و نیاز مشغول شود. ناگفته نماند که زندگانی عبارت از اتحاد روح و جسم است و دعا در رابطه خود با این دو قسمت نمیتواند جای هر چیزی را بگیرد ،بلکه راهی برای تقویت احساسات و راهنمایی برای قسمتهای مختلف زندگانی است .قسمت عمده کدورتهای معنوی اشخاص روحانی برای این است که نمیدانند زندگانی واحدی است که از روح و جسم تشکیل شده و تقسیمپذیر نیست .مثال خیال میکنند که از کار افتادن عضوی از اعضا دلیل تنزل روحانی است و آنها مقصرند که حالت روحانیشان تنزل کرده ،وقتی اعصاب آنها بیمار است و متحیر میشوند ،آن را رؤیای آسمانی تصور میکنند. وقتی که خیلی خستهاند و محتاج به تعطیل و استراحت میباشند ،تصور میکنند که سرد شده و محبت خدا را از دست دادهاند .اگر میخواهیم که روحانیت ما پرورش یابد .باید هم صبحانه خوبی تناول کنیم و هم به خواندن یک فصل کتاب در پی مسیح مبادرت ورزیم .زندگی واحد است .زندگی روحانی ،زندگی مخصوصی نبوده ،بلکه مخمر در وجود ماست و تمام فعالیتهای عقالنی و جسمانی ما در آن مؤثر و همین طور در تحت تأثیر آن است. پس از آنکه شرایط و احتیاجات ضروری جسمانی را که در حیطه آن زندگی میکنیم در نظر گرفتیم ،باید بدانیم که قوه ما فوق طبیعی در بین است که این شرایط را تغییر میدهد و آن را برای زندگی مناسبتر میسازد .تمام کارها و تمام زندگی به این قوه روحانی مربوط است و راه اصلی بدست آوردن آن دعاست .کسی که دعا میکند و با خدا به راز و نیاز میپردازد ،این قوه دائما برای او تجدید میشود و سراسر وجود او را ترقی داده و فهم او را عمیق میگرداند. بنابراین کسی که کار زیاد دارد ،نباید از عبادت بینظم خود بترسد .دعا بر وقت ما نیز میافزاید و تمام زندگی در تحت تأثیر و تصرف آن واقع میشود .با آرامش و نیرویی که با راز و نیاز با خداوند به ما میدهد ،کارهای ما نیز آسانتر میگردد .پولس میگوید« :قوت هر چیز را دارم در مسیح که مرا تقویت میبخشد ».خود مسیح فرموده است: «مؤمن را همه چیز ممکن است ».پس اگر برای کارهای روزانه به دعا مشغول شویم ،ضرری جز نفع نمیبینیم. هنگامی که عادات ما عوض شد و وقت جداگانه معین گشت ،شاید حس شود که ساعات کار کم شده است .من میخواهم بگویم که این احساس به اشتباه رفته است ،زیرا این راز و نیاز که مرتبا در مواقع مشخص اجرا میشود به منزله روح تمام کارهاست که ما داریم و محدودیت عادی زمان و مکان و قوه را در هم میشکند .پزشکی را در نظر بگیرید .اگر هر روز به دعا پردازد و از وسایل فضل استفاده جوید ،در تشخیص سریعتر ،در عمل مطمئنتر و در قضاوت آرامتر و مصممتر میگردد و از عدم منطق بیماران خود و دشواریهای روزانه کمتر خسته میشود و پیوسته کمیت کار او بیشتر و کیفیت آن بهتر شده ،خستگی او تخفیف مییابد .خدا هم بر تأثیر کارهای او میافزاید و حال آنکه اگر خود را مهیا نکند و عجله کرد ،یک ساعت هم زودتر برود ،نمیتواند به اینگونه نتایج برسد. اگر بخواهیم از راه روانشناسی در علت این چیز تحقیق کنیم ،دانش آموزی که بیش از یک سال در طب مطالعه ننموده است ،چگونگی آن را به ما میگوید ،اما چیز دیگری است که دانش از آن بیخبر است؛ یعنی کسی که تمام بیماران را شفا میداد در آنجا هم دست از کار نمیکشد .همین اصل در همه جا جاری است و همه کس از محصل و زن خانهدار و پرستار و کاسب و دیگران از آن مستثنی نمیباشند .وقتی از بین نرفته و از کار انصرافی حاصل نشده ،بلکه این طریقه ما را یاری میکند که کار بیشتری بکنیم و نتایج بهتری بگیریم و علتش این است که دعا هم زندگانی را نیرو میدهد و هم به آن آرامی میبخشد .نه تنها نیرویی را که در آن به کار رفته جبران میکند ،بلکه نیروی دیگری نیز تولید مینماید. وقت خود دعا هم دارای همین حال است؛ یعنی اگر در آن حدود و قیود زمانی معدوم هم نشود از تأثیر آن کاسته میشود .همه میدانیم که مطالب بسیاری را که در عالم رؤیا برای زمان درازی مشاهده میکنیم ،در حقیقت بیش از چند دقیقه وقت نگرفته است .از قدیم میگویند که غریق ،تمام حوادث زندگانی را به سرعت برق در مقابل چشم خود مجسم میبیند .چه مطلب اخیر به صحت مقرون باشد یا نباشد ،در راز و نیاز با خدا تعیین حدود زمانی صورت میبندد و ممکن است چند دقیقه کار چندین ساعت را بکند .وقتی که در موقع بخصوصی دعای معمولی مفصل غیرممکن میشود ،این ازدیاد سرعت قوا به خوبی آشکار میشود و یقین داریم که محدود شدن دعای ما به چند دقیقه ،مربوط به اراده خدا بوده و در مقابل او هر روزی هزار سال و هر هزار سالی یک روز است .مطالعه زمان و مکان و سرعت، لذت خوبی دارد ،اما آنچه را که دانشمندان درباره آن مباحثه مینمایند ،ما اشخاص معمولی عمال میبینیم و در دعا به آن میرسیم .اگر خود را محو در خدا کنیم و در دعا وفادار باشیم ،بر قدرت و تسلط زمان و مکان دست یافتهایم. 4
فصل دوم :حاضر شدن برای دعا
بعضی اوقات مجبور نیستیم که خود را برای دعا حاضر کنیم ،بلکه در نهایت اشتیاق به خدا توجه نموده حتی اگر با لکنت زبان و آرزوها و افکار پیچیده هم باشد ،دعا میکنیم و این دعا اگر از محبت دیگران یا شادی یا احتیاج یا اندوه هم ناشی شده باشد ،راز و نیاز حقیقی با خداوند است و لیاقت اجابت را دارد .شاید هم مقدسین پیوسته به این نحو دعا کنند و مانند دلباختگان با کمک الفاظ یا بدون آنکه به راز و نیاز پرداخته قانع گردند .در مدارج مقدماتی این حالت دائمی نیست و اگر آن را دائمی بدانیم ،در به روی افکار و آمال پریشان باز میشود و ضعف قوه محرکه سبب میشود که بر ما چیره گردد .بدین واسطه وقتی که برای دعا زانو میزنیم ،میبینیم که مشغول انشای نامه هستیم و یا نقشه میکشیم و یا شکایت داریم .خالصه آنکه دعا نمیکنیم .برای اینکه از این خطر برکنار باشیم ،باید خود را برای دعا حاضر کنیم و خط مشی ما معین و فکر و الفاظ ما منظم باشد و حتی اگر الزم شود خود دعا را هم آماده سازیم .این اقدامات عالوه بر آنکه ما را حفظ میکند ،وسیله خوبی برای توسعه یافتن دعای دائمی ماست .وقتی که احساست ما در هیجان است ،غالبا دعا محدود میشود و چارهاش این است که این دعاها را با فکر و راز و نیاز وسیعتری که شدید نباشد تکمیل کنیم. شایسته است که دعای ما وسیع باشد .وسعت نظر در شکرگزاری و دعایی که برای دیگران میکنیم ،روح را از مشغول شدن به اوضاع شخصی خود آزاد میسازد و همین طور ما را بر آن میدارد که برای تمام دنیا شفاعت کنیم .در این صورت وقتی که پس از دعا و طلب شفاعت عمومی ،به منافع خود برمیگردیم ،میبینیم که فضل خدا بر آن نیز نازل شده و امید ما شدیدتر است .این دعاها باید دارای خط مشی مستقلی باشد و حالت مخصوص ما در آن خللی وارد نسازد .البته این حاالت وارد آن میشود ،ولی اگر شخص دل شکسته هم جای شکرگزاری را معین کند و شخصی که مسرور است در فکر اندوه دیگران باشد و خود را در آن شریک بداند ،در هر حالتی هم باشد ،این عمل سبب میشود که دعاهایشان منظم و مرتب گردد. دستورالعمل دعا هنگامی که وقت دراز یا کوتاهی برای دعا معین کردیم و خواستیم که به وسیله پیروی از اعمال و اصول مخصوصی فورا وارد مرحله راز و نیاز با خدا گردیم ،عقل سلیم ،شش عمل طبیعی را پیشنهاد میکند. -1فراموش کردن منافع و کارها و خیاالت مختلف -2احترام به خدا -3تفکر درباره اموری که میخواهیم به حضور او بیاوریم -4اظهار آن امور -5قبول اجابت خدا -6خاتمهای که با وقار هماهنگ باشد .مدت دعای ما چه پنج دقیقه و چه پنج ساعت باشد مستلزم این شش عمل است .البته گاهی حالتی به انسان دهد میدهد که از این خط مشی پیروی ننموده ،وضع زندگانی را نیز عوض میکند. لیکن همچون حالتی معموال مختص به کسانی است که زمان دعای معینی دارند و در آن غفلت نمیورزند .فراموش نشود که اگر در وقت دعایی که مورد مطالعه ماست یکی از عناصر ششگانه فوق حذف شود ،عنصر پربها را از دست دادهایم .شاید این کار در اول تصنعی به نظر آید ،اما بعد طبیعی میشود .شروع آن این است که زانو بزنیم یا اینکه حالت عادی دعا را به خود بگیریم .بعضیها ایستادن را بر زانو زدن ترجیح میدهند ،بعضیها دستهای خود را میگیرند ،ولی در جایهای عمومی باید طوری کرد که جلب توجه نشود .در آنچه که در ذیل مرقوم میگردد ،هر جا که ذکر زانو زدن به میان آمد منظور از آن به تمام این حالتهاست .شکی نیست که وقتی را برای دعا معین میکنیم و مطالبی در آن میگنجانیم ،این وقت و این مطالب به هرگونه هم که باشد باید دعای ما از روی وقار شروع شود و از روی وقار خاتمه پذیرد ،لیکن در وسط یعنی هنگامی که مشغول به راز و نیاز هستیم ،میتوانیم آزادتر باشیم. مسیح خداوند میفرماید« :به حجره خود داخل شو و در را بسته عبادت نما ».شاید عالوه بر درهایی که به روی اشخاص 5
بسته میشود ،درهای بسیار دیگری هم باشد .پیشنهاد من این است که نخست حالت عادی دعا را به خود بگیرید و فکر خود را از هر چیزی بازدارید .این کار باید از روی میل صورت بگیرد ،زیرا اگر از روی کوشش باشد ،فکر مشغول به کوشش میشود .بنابراین با کمال میل درهای گوناگون را ببندید و زانو زده صبر کنید که یکی دو دقیقه بگذرد. شاید در ابتدا این کار به سهولت انجام نگیرد ،ولی رفته رفته تمایل و حالت به صورت عادت درآمده درهای زیادی را میبندد و برای این کار بیش از چند ثانیه مصرف نمیکند .آنگاه همانطوری که نویسنده مزامیر میگوید« :خداوند را همواره پیش روی خود» ،چونکه با اوست که میخواهی صحبت کنی و صدای اوست که میخواهی بشنوی .البته این توجه جنبه عقالنی دارد. سپس درباره خدا به تفکر پرداخته آن عمل را به جالل یا تقدس یا علم و یا محبت او یا اینکه به تجلیات او در مسیح توأم کن و به یکی از آن تجلیات نظر دوخته یکی از عبارات زیر یا عبارت دیگر را به آهستگی مکررا بگو .مثال بگو «من نور جهانم» ،یا «خداوند شبان من است محتاج به هیچ چیز نخواهم بود»« ،عیسی شفادهنده و یا مسیح مصلوب» و غیره .بعد درباره جالل و محبت خدا به تفکر بپرداز و در ضمن اینکه این اعمال را بجا میآوری ،این جمله را در خاطر نگاهدار« :خداست که اینک به حضورش آمدهام ».این عمل ممکن است شما را به حدی حیران نماید که وقت دعا بگذرد و تجلیل خدا خاتمه نیابد (ولی هنوز هم نباید این مرحله را تجلیل بنامیم) شاید چنین حالتی به ندرت واقع شود یا اینکه هیچگاه به وقوع نپیوندد ،بنابراین پیوسته دعای شما با وقوف از خداوند صورت میگیرد و این وقوف روز به روز عمیقتر میشود. به این قسمت خیلی اهمیت بدهید و خدا را به هر اسمی که در آن ساعت بهتر معرف خیال و فکر شماست بخوانید. نتیجه این میشود که احساسات روحانی شما بیشتر شود و بر امید و اطمینان شما افزوده گردد .البته ممکن است بدون اینکه خدا را با این نحو به مغز معرفی کنیم ،به دعا بپردازیم ،ولی چنین دعایی ما را قانع نمیسازد و به حقیقت راز و نیاز خود مطمئن نیستیم .این قسمت که پایان پذیرفت تا اندازهای آزاد میشویم و میتوانیم به هر نحوی که میخواهیم عمل کنیم .مثال شفاعت نماییم ،به شکرگزاری مشغول شویم ،به چیز دیگر بپردازیم .تنظیم این قسمت با وضع زندگانی شماست و با تغییر اوضاع ترتیب عوض میشود و حالت یا احتیاج یا آرزوی مقدم بر همه چیز قرار میگیرد .اگر در این دعای خصوصی آرزویی که مقدم بر چیزهای دیگر است مقدم به ترتیب ثابتی باشد ،دعا غیرحقیقی میشود .با این حال اگر ترتیب طبیعی خود را بیابیم ،بهتر است ،زیرا در تسلسل دعا وقفه روی نمیدهد. باری هر چیزی که مقدم قرار گرفت ،باید اول درباره آن اندکی فکر کرد البته خود دعا پیش از وقت این تفکر را متضمن میشود ،زیرا وسیله احیای افکار و آرزوست .بنابراین خوب است که شروع آن با تفکر آرام باشد .این عمل راه را مهیا میسازد و یقین است که فضل خدا ما را به مراحلی میرساند که آرزوی آن را فکر هم نکردهایم. اگر این قسمت را با شکرگزاری شروع نمودید ،بهتر است که برخیزید و به آهستگی تأمل کرده ببینید شکرگزاری مخصوص آن روز برای چه چیز است .آیا آن چیز در قلب شما جای دارد ،یا میتوانید آن را در قلب خود جای دهید. اگر برای شکرگزاری به کتاب دعا احتیاج پیدا کردید ،باید دوباره در جمالت آن دقت کنید تا آن دعا کامال متعلق به شما گردد .وقتی که متوجه به خدا هستیم ،سیل عنایت او را از هر طرف جاری میبینیم و مالحظه میکنیم که از رحمت خود چیزهای مخصوص تازه به ما داده و در ضمن از فیض قدیم او هم بهرهمند هستیم ...شایسته است که هم برای چیزهای کوچک مشغول به شکرگزاری گردیم و هم برای چیزهای بزرگ .باید مراقب باشیم که چیزهای کوچکی که مولد سرور ماست ،ما را از چیزهای بزرگی که تفکر زیاد و ایمان آن را کشف میکند باز ندارد .پس از تکمیل این مقدمات زانو زده مراسم تشکر را بجا آورید و اگر چنانچه در خود حرارت و شوقی برای اجرای آن ندیدید ولو اینکه از روی سردی و برای اجرای وظیفه هم باشد مانعی ندارد ،زیرا به محض اینکه به عنایت خدا اعتراف نمودید آتش حق شناسی حقیقی در قلبتان افروخته میشود .برای اظهار تشکر قلبی الفاظ زیادی الزم ندارد. شاید بخواهید حاال به شفاعت مشغول شوید .در اینجا هم باید اول به تفکر پرداخت .باید ببینید که طالب چه هستید و برای که و به چه جهت دعا میکنید و اینها مستلزم چه میباشد .شاید مطالب مهمی در نظر شما باشد و شاید برای مطلب کم اهمیتتری نیز آمادگی ذهنی داشته باشید .شاید هم حس وظیفهشناسی و مسیحی بودن مطالب دیگری را در اختیار شما بگذارد .آنچه را که درباره جمیع این چیزها میخواهید طلب کنید .شاید بخواهید بعد از شفاعت به درخواستها توجه نمایید (فراموش نکنید که مجبور نیستید از این ترتیب پیروی کنید ،زیرا برای مثل ذکر شده 6
است) ،در اینجا هم باید از همان اصل پیروی نمایید؛ یعنی اول فکر کنید که چه آرزویی دارید .بعد آن آرزوها را با اشتیاق و اطمینان تمام در حضور خداوند بگذارید و مطمئن به اجابت بوده و مترصد آن باشید ،چونکه ممکن است که اجابت او در حوادث تعجبآوری پنهان باشد .شما فقط باید برای آرزوهای خود به راز و نیاز بپردازید و او که راهنما و نجات دهنده است میداند که چگونه به تطهیر و اجابت آرزوهای شما مشغول شود .هر آرزویی را در موقع دعا و درخواست ،اظهار نمایید ،ولی تأکید الزم نیست .مواظب باشید که آنچه را که برای خود و دیگران میخواهید ،مفید باشد و مانع زندگی حقیقی نشود. ممکن است شما بگویید که حاال وقت اعتراف به گناه است ،ولی من حاضر به قبول آن نیستم و میگویم تمام دعاهای شما حتی دعایی که با سرور فراوانی توأم است ،متضمن توبه است و چون آثار توبه در فکر شماست ،طبیعتا وارد دعا میشود .اعتراف صریح به گناه نمیتواند منتظر وقت دیگری باشد .همین که از تجاوز خود اطالع یافتیم به گناه خود اعتراف نماییم .این اطالع هر چه زودتر باشد بهتر است .هر عملی را که برای جبران گناه میکنید به فوریت مورد قبول واقع میشود و به شما فرصت نمیدهد که منتظر وقت معینی شده تألیف خود را در آن اظهار دارید .بنابراین هیچ وقت طلب بخشش و تطهیر را به تأخیر نیندازید ،با وجود این اگر در موقع دعا به یاد غفلتهای خود افتادید ،بدانید که بهترین موقع اعتراف و تضرع فرا رسیده ولو اینکه اینکار ترتیب دعای شما را به هم بزند. اجابت خدا را بپذیرید .باید دعای شما به تصمیمی منجر شود و آن تصمیم عقل و روح را برای قبول اجابت الهی مستعد نماید ،زیرا یکی از وسایل بزرگ اجابت تصمیمی است که آن را میپذیرد و خدا را برای آن شکر میگوید ،چه خود اجابت دیده شود و چه نشود .همانطوری که در ابتدا مذکور گشت ،خاتمه دعای شما نیز باید با وقار و احترام توأم باشد .میتوان گفت که این عمل به خود دعا چندان ارتباطی ندارد .در هر حال باید به دعای خود خاتمه دهید و مانند اول برای یک دقیقه ساکت و آرام بمانید ،سپس برخیزید یا دستهای خود را آزاد نمایید یا اینکه جایگاه عبادت را ترک گویید .شاید این عمل به تصنع شبیه باشد ،ولی فوقالعاده در روح مؤثر است ،چونکه آن را از هجوم عالیق ظاهری محافظت میکند و حالت دعا را در انسان نگاه میدارد« .دین گولبون» که یکی از مربیان دانشمند است در این موضوع مینویسد« :پس از آنکه به راز و نیاز با خداوند خاتمه دادیم ،الزم است که افکار دنیوی متدرجا وارد مغز ما شود ،تأثیراتی را که از مالقات با خالق در ما حاصل شده نباید دور بیندازیم ،بلکه باید آن را پرورش دهیم ،زیرا آن تأثیرات مانند دسته گلی است از گلستانی چیدهایم و ما را در گرد و خاک و آشوب امور مادی تازه و خرم و سرسبز نگاه میدارد». شرح این نوع از دعا خیلی به طول انجامید ،ولی تخصیص وقت بسته به میل شخص شماست .اگر دعا به همین ترتیب اجرا گردد ،ده دقیقه برای آن کم نیست ،ولی اگر چنانچه بیشتر باشد بهتر است .البته تمام دعاهای ما نمیتواند در این ده دقیقه جمع شود ،ولی میتوانیم در دفعات بعد متدرجا یک یک آن را وارد کنیم ،این روش پر از فعالیتهای حیاتی است .نتایجی را که از این مدت گرفتهایم از این قرار است: -1عبادت جمع که عبارت از حالت دعاست برای ما حاصل شده است. -2رحمتهای خدا و احتیاجات خود و دوستان خود را به یاد آوردهایم. -3چیزهایی را که برای راز و نیاز با خداوند اهمیت حیاتی داشته است انتخاب نمودهایم. -4الطاف نامحدود خدا را در نظر گرفته او را در نهایت حقشناسی شکرگزاری کردهایم. -5در خصوص احتیاجات دیگران نیز به راز و نیاز پرداخته محبت خود را ثابت کردهایم. -6از همه گذشته درصدد اجابت او هستیم. اگر چنانچه این نوع دعا مداومت یابد به حساسیت روح افزوده میشود و عقل در ادراک سریع و اراده قوی میگردد. شاید کسی گمان کند که مثال ده دقیقه تمام شده و دعا پایان یافته ،ولی اینطور نیست ،زیرا تمام اعمال دعا مبدل به آرزوهایی میشود که آن آرزوها تمام زندگانی و اخالق را تصرف مینماید و به مردم به چشم دیگری نگاه میکند، همانطوری که در دعا کردهایم .مثال از خواندن یک جمله از دعای ربانی رابطه ما با خداوند وضع دیگری به خود میگیرد و این وضع مهم در رأس تمام چیزها جایگزین میشود .این را هم باید بدانیم که اگر حالت روح و دل خود را فراموش کردیم ،خود حالت به جای خود باقی است .ممکن است که مغز ما سرگرم روابط معمولی و افکار ما متمرکز 7
در کار بخصوصی باشد ،ولی در وفاداری قلبی ما خللی وارد نگشته و اراده ما از خدا انحراف نجسته است .ممکن است مادری سرگرم کارهای خانه یا امور دیگر باشد ،ولی این سرگرمی در محبت دائمی او نسبت به طفلش بیتأثیر است و حتی وقتی که در خواب است آن مهر حقیقی را از دست نمیدهد. توبه ،شکرگزاری ،شفاعت و سایر اعمال دعا اگر به حالتی از حاالت قلبی و اراده تبدیل شود ،ارزش بسیاری دارد و اگر از روی خلوص باشد به تدریج اصالح گشته عمیقتر میگردد .مثال حالت محبت به وسیله سخاوت و مهربانی که زاییده خود آن است تقویت میشود و با سخاوت و مهربانی بیشتری به خودنمایی میپردازد .این عمل و عکسالعمل امتداد مییابد و محبت به سوی کمال میرود .دعا نیز که خود را در حالت محبت و توکل جلوه میدهد ،همین حال را دارد .کلمه دعا اگر با حالتی توأم نباشد ،خالی از حقیقت است ،ولی خودش هم آلت مؤثری در اصالح حالت خود اوست .پولس رسول کلیسای تسالونیکیان را دعوت میکند که در مقابل خدا و ملکوت او دارای یک چنین حالتی باشند و میگوید« :همیشه دعا کنید و در هر امری شاکر باشید ».حالت تذکر و فکر بیدار نمیتواند از زندگانی ما منقطع شود. برای هر مسیحی این حالت متمادی ،امر عادی است و به وسیله ادعیه منظم نگهداری میشود ولو اینکه آن ادعیه از مدارج مقدماتی دعا باشد.
8
فصل سوم :دعای ناگهانی ،تقویت و توجه ،دعای خیر
دعا بر دو گونه است .اول دعایی است که در مواقع معینی اجرا میشود .دعای دوم ناگهانی است؛ یعنی زمان بخصوصی ندارد و در اوقات و اوضاع مختلف جاری میگردد .این دعا مختصر و مستقیم و برای مقصد مشخصی است و دعای ناگهانی نامیده میشود و اگر با آرزوی شدید و اراده هماهنگ باشد ،یکی از مهمترین قسمتهای دعاست .زندگانی ما احتیاج شدیدی با این نوع دعا دارد و خود دعا شکلهای مختلف به خود میگیرد .مثال در موقع دیدن زیبایی و دریافت نیکویی ،به صورت شکرگزاری است و برای درخواست احتیاجات به صورت شفاعت و در مواقع کار به صورت استمداد است .وقتی که تنبلی و بینظمی ما را از راز و نیاز طوالنی بازمیدارد ،ممکن است که این دعای سریع و بیمطالعه نیز فراموش شود یا اینکه تصنعی و بیحقیقت گردد ،ولی وقتی وظایف روحانی خود را مرتبا و پی در پی انجام میدهیم ،این دعا به شکل یکی از ضروریترین و حیاتیترین طرق دعای ما درمیآید .به هر مرحله زندگی قدم مینهد و به هر نوع از دعا هجوم میکند .اقدام تعمدی به آن شاید خالی از حقیقت به نظر آید ،ولی رفته رفته مبدل به راز و نیاز حقیقی با خداوند میگردد و به ما میفهماند که تعلق خدا به هر چیز دائمی است. بعضی هم دعاهای ناگهانی را درکتب دعا جمعآوری نمودهاند و در کوچکترین کارها و وقایع روزانه به خواندن آن مبادرت میورزند .مثال برای جارو کشیدن و شیر دوشیدن و نان پختن هم دعا دارند .در اینجا یک نمونه از آن که برای روشن کردن چراغ است ذکر میشود :مادر میگوید« :خدا را شکر که حاال روشنایی داریم ».افراد خانواده میگویند« :امیدواریم که بره خدا ما را به نور آسمانی رهبری نماید ».اینگونه دعا ،دعای طوالنی زمان معین را تقویت میکند و به خواننده آن فرصت میدهد که بیشتر آنچه را که در کوچهها و خیابانها با آن رو به روست در خاطر نگاه دارد و از تجلیات خدا در اشیا غفلت نورزد .نمونه دیگری که برای ترتیب خوابگاه میخوانند در اینجا ذکر میشود: «این رختخواب را به اسم پسر و پدر و روحالقدس میگسترانم ».همچنین به اسم شبی که در رحم قرار گرفتیم و به اسم روزی که تعمید یافتیم و به اسم هر شب و روز و هر فصل و به اسم هر فرشتهای که در آسمان است .خوب است که گاهگاهی برای توسعه و تقویت قوای روحی به خیابانی برویم و با دیدن کارهای مختلف احاطه خدا را در نظر بگیریم .مثال به جستجوی آثار او بپردازیم .بازی بچهها را میبینیم ،عشق جوانان را مشاهده میکنیم و در محبت والدین نسبت به فرزندان دقیق میشویم .همین طور ممکن است به خنده و آواز گوش بدهیم و به رنگ و ظاهر چیزها خیره گردیم و به رفت و آمد مردم فعال نظر دوخته نعمت و لطف خداوندی را در مغازهها و ماشینها و فعالیتهای نامحدود کارخانهها مشاهده نموده او را برای هر یک از اینها شکر کنیم و ستایش گوییم. بهترین طریق ممکن است که در خیابانها قدم زده در انواع احتیاجات دقت کنیم ،در این صورت خواهیم دید که احتیاج بر چندگونه است .بعضی از آن دائمی است ،بعضی دائمی نبوده به آسانی برطرف میشود ،ولی عدم بینش ما نمیگذارد که از آن رهایی یابیم .احتیاجات دیگری هست که آزادی از آن مستلزم فداکاری زیاد است .برخی از احتیاجات برای این است که ما و دیگران از گناهی جلوگیری ننمودهایم .در ضمن اینکه جلو میرویم باید فکر کنیم که مسیح با دیدن این احتیاجات چه کار میکرده و از ما خواهان چه چیزی است و از خدا رحمت او را طلب نماییم. بدین ترتیب میتوانیم جنبههای مختلف زندگانی را در نظر گرفته به خیابانها و کوچهها برویم و از دیدن مسافرتها، ایستگاهها و کلیساها مطالبی کشف نماییم و بعد این مطالب را به دعای خود متصل نموده ببینیم در چه چیز محتاج به شکرگزاری هستیم و برای چه چیزهایی باید شفاعت نماییم و در چه جاها به عفو و بخشش نیازمندیم .این عمل یکی از نواقص ما را مرتفع میکند ،زیرا معموال به حدی به چیزهایی که میبینیم عادت میکنیم که آثاری را که خدا از خود در آن گذاشته از یاد میبریم. عالوه بر این امتحان ،امتحان دیگری هست که ما را تشویق به کوری میکند و آن این است که چون هدف مشخصی داریم و میخواهیم به آن نزدیک شویم به آنچه که سر راه است نگاهی نمیاندازیم و مانند کوران تمام چیزها را نادیده میانگاریم ،زیرا میترسیم که مبادا چیزی نظرما را جلب نماید و از ما خواهان اجرای عملی گردد و حال آنکه ممکن است اهمیت آن چیز از هدف ما بیشتر باشد و دیگر به آن دسترسی پیدا نکنیم .خوب است گاهگاهی از خود بپرسیم که علت اصلی دعای ناگهانی ما چه بوده است .حقشناسی بوده ،یا ترحم ،توبه بوده است یا عالقهمندی؟ ممکن 9
است که سه نفر چیز واحدی را ببینند و در تحت تأثیر سه احساس مختلف قرار گیرند .علل اصلی هریک از این سه احساس مختلف ،میرساند که روش عادی دعای هر یک از سه نفر چگونه است .بنابراین اگر در علت دعای ناگهانی خود نیز تأمل نماییم ،شاید رموزات بسیاری بر ما کشف شود .این تفتیش باید کامل باشد ،ولی الزم نیست که دائما صورت گیرد. البته این دعای سریع و فوری و احساسی که آن را سبب میشود ،نتیجه حالت کسی است که همیشه در حال راز و نیاز با خداوند باشد و به دنیا به چشم عیسی نگاه کند و به مدارج مقدماتی دعا و به حالت عادی مردم ارتباطی ندارد ،ولی ما هم میتوانیم برای رسیدن به آن اقدام کنیم .گردش عمدی در خیابانها و تمرین توجه و دقت در چیزها با اینکه نمیتواند با حالت روحانی مداومی که محتاج به تعمد نیست برابری کند ،ولی در تربیت و تقویت توجه سهم بزرگی را داراست .خواندن تعمدی دعا در موقع شروع کارهایی مانند مطالعه ،باز کردن دکان و مالقات با دوست ،با احساس حضور دائمی خدا و سرور در آن شباهتی ندارد ،ولی سبب ایجاد آن میشود .گفتن جمله «خداوند با شما باشد» تعارف دوستانه است و ممکن است برای ما خالی از حقیقت به نظر آید ،ولی مسیح میفرماید که چنین جمالتی باعث نزول فضل خدا میشود .شاید شخصی بپرسد که آیا دعای خیر تأثیری دارد؟ و اگر مجلس کلیسا به آن ختم نشود آیا بدون برکت میماند؟ پیش از پاسخ دادن به آن پرسش میخواهم حکایت کوچکی برای شما بگویم. در جنگ گذشته به خانهای رفته دیدم که جوانی خفته و در حال مستی است و میخواهد به ایستگاه رفته عازم فرانسه شود ،خواهرش که صاحبخانه بود ،وضعیت او را برای من تعریف کرد .پیش از اینکه از خانه خارج شوم ،شروع به دعا نموده و برای آن جوان نزول برکت خداوند را خواستار شدم… یک هفته بعد خواهرش خود را به من رسانید و گفت که برادرش کشته شده است و همچنین گفت« :از تو ممنونم برای دعایی که در حق برادرم نمودی ،چون قبل از اینکه برادرم برود ،از دعای خیر شما برکتی بر او نازل شد ».پس از اینجا میفهمیم که دعای خیر بالاثر نیست، خصوصا در کلیساها که باعث نزول فضل الهی میشود و همه را در برمیگیرد .غافالن نیز از آن بیبهره نیستند و کسانی که درصدد اجابتند ،برکت خدا را که امری روحانی است از هر چیز مادی هم واضحتر میبینند .وقتی که طریق دعا کردن زمان قدیم را مطالعه میکنیم ،میبینیم که دعای خیر برای شنوندگان در کلیسا زمان بیشتری را اشغال کرده و هم تنوع آن زیادتر بوده و هم مکررا به آن مراجعه میشده است .در اینجا چند نمونه از آن مذکور میگردد. در مقدم هریک دعایی قرار دارد که برای نزول برکت است .این نوع ادعیه خیلی زیاد و اکثر دارای سه قسمت است که در خاتمه هر قسمت ،شنوندگان میگویند اگر این نوع دعا را برای دعای خصوصی خود به کار بریم ،آرزوهای ما را رهبری میکند و بر ضرورت آن میافزاید. چندتای آن برای نمونه ذکر میشود: -1خداوند ما عیسای مسیح که جالل و نور جاودانی است ،تاریکی شب را از قلوب شما زائل کند ،آمین .خداوند دامهای دشمن مکار را از شما دور کند و فرشته نور را حافظ شما گرداند ،آمین .شما را برای ستایش خود در صبح بیدار و بعد مراقبت نماید و نجات خود را از شما باز ندارد ،آمین. -2خداوند شما را با برکت خود سرفراز و با دست راست خود محافظت کند ،آمین .شما را از امتحانات این جهان برهاند و فضل روحالقدس خود را بر قلوبتان نازل نماید ،آمین .شما را از گناه پاک نموده به جالل مقدسین خود برساند ،آمین. -3خداوند دعای شما را بشنود و احتیاجات شما را تأمین فرماید ،آمین .شما را تسلی داده از ضعف بشری رهانیده از گناه دور نماید ،آمین .چیزهایی در اختیارتان بگذارد که هم برای جسم و هم برای روح مفید باشد ،آمین. -4خداوند قدیر برکت خود را بر شما مبذول دارد ،آمین .به زحمات شما با دیده ترحم نگریسته درخواستهایتان را بشنود و بر شما رحم آرد .طوری کند که کارهایتان مطابق اراده او باشد و شما را در تقدس و آسایش نگاه دارد، آمین.
10
فصل چهارم :انحرافات و افکار پریشان
«یکی از راههای جلوگیری از انحراف مغز در وقت دعا آن است که در مواقع دیگر آن را از منحرف گشتن زیاد جلوگیری نماییم» (اقتباس از تمرین راز و نیاز با خدا). شخص کاسبی مشغول دعا میشود ،ولی ناگهان مشاهده میکند که فکر او در حال تحریر کاغذی است و به جای اینکه سرگرم دعا باشد ،سرگرم داد و ستد است .زنی به شکرگزاری میپردازد ،ولی مغز او در فکر خانهتکانی بهار و یا کار دیگری است .پدری میخواهد برای فرزندان خود دعا کند ،ولی به یاد چیزی میفتد و دعایش قطع میشود .عالوه بر اینها ممکن است شخصی دچار چیزهای خطرناک دیگر گردد .مثال در وقت دعا شروع به منازعه با مردم میکند .این انحرافات نه تنها در دعای خصوصی ماست ،بلکه شنوندگان در کلیسا نیز دچار آن میشوند .دعای کلیسا عمل روحانی بسیار دشواری است و متأسفانه اشخاص خود را برای آن آماده نمینمایند .شنیدن دعا هم دستوراتی دارد و شایسته است که عبادتکنندگان آن را بیاموزند .نمیشود گفت که اصل انحراف چیز بدی است ،زیرا ممکن است به وسیله آن به چیزهای زیادی پی ببریم .بررسی دقیق آن بسیار خوب است و اگر بتوانیم از روی معرفت با آن مواجه شویم، رفته رفته قدرت مییابیم که در سایر فعالیتهای زندگی و فکری نیز از روی معرفت کار کنیم. اول باید منابع انحراف را در نظر گرفت ،آنوقت میتوانیم از چیزهایی که در خود ما در را به روی آن باز میکند جلوگیری نماییم و به وسیله آن راجع به شخص خود مطالب بسیاری را بیاموزیم .اگر از روی دقت به تجزیه این مطلب بپردازیم ،شاید به این نتیجه برسیم که اصل انحراف از ضعف ایمان ناشی شده و برای آن است که خود را کامال تسلیم خدا ننمودهایم .شاید این نتیجه درست باشد ،ولی نتیجهای نیست که بتوانیم به فوریت از آن استفاده کنیم .برای اینکه دعای ما از روز ایمان عمیقتری صورت گیرد و اراده ما به تقدس حقیقی برسد ،باید در چیزهای سطحیتری نیز دقت نماییم .اغلب انحرافات از نتایج طبیعی بینظمی زندگانی عقالنی و روحانی ماست و یا برای این است که در میان دعا و زندگانی عقالنی و روحانی ماست و یا برای این است که در میان دعا و زندگانی عادی ما فاصلهای وجود دارد. بعضی اوقات هم برای چیزی دعا میکنیم ،ولی عالقه نشان نمیدهیم و این برای آن است که در ارزش دعا تردید داریم و این بیعالقگی و تردید ،خود از عوامل انحراف است ،اما گاهی بعضی انحرافات وسیله حکمت خداست و ما را بر آن میدارد که از درخواستهای دیگر دست کشیده متوجه احتیاجات مخصوصی بشویم و تنها به آن پردازیم، لیکن همیشه اینطور نیست و انحرافات ناشی از احساسات بیمعنی متوالیا به دعای ما حمله نموده مخل آسایش فکری ما میشود .انحراف از هر جایی که صادر شد ،باید بدون سرزنش خود با آن رو به رو گردیم و در آن نقایص و خطاهای خود را پیدا کرده احتیاجات خود را در نظر بگیریم و به اراده خدا پی برده از جای نزدیک شدن دشمن اطالع حاصل کنیم. •بینظمی :ما وقتی که دعا میکنیم همان کسانی هستیم که مشغول به کار دیگری بودیم و طبیعت و روش کار عقل ما تغییر نمیپذیرد .منتها در ضمن دعا ممکن است که در حالت ما تغییراتی پدید آید و خداوند به ما ثبات و فیض و محبت جدیدی بدهد ،چون در حین دعا همان خصوصیات سابق را داریم ،هر چیز که در تفکر در زندگی عادی به مغزها هجوم مینماید ،در دعا هم از عمل باز نمیایستد .زندگانی منظم آن زندگانی است که به هر چیزی که مشغول میشود ،کامال در فکر همان چیز باشد .اگر این تمرکز حواس در یک قسمت از کارهای ما موجود نباشد ،در کارهای دیگر نیز بیدوام است؛ یعنی اگر در امور ظاهری دستخوش انحراف گردیم ،در دعا هم دچار آن خواهیم شد .خوب است که در دعا طالب چنین نظمی باشیم ،زیرا نظمی که آن را در اینجا دریافت میداریم، نه تنها برای یک ساعت ،بلکه برای تمام زندگی است .برای اینکه روح و فکر ما در اختیار خود ما باشد ،باید از طرقی که عقل به ما پیشنهاد مینماید پیروی کنیم و آن این است که وقت جداگانه دعا را معین نموده از آن غفلت نورزیم .خواندن ما باید دارای ترتیب مشخصی باشد. در شفاعت نیز باید نظم راهنمای ما باشد .خالصه آنکه باید برای شکرگزاری و سایر قسمتهای دعا هم موقعی را 11
در نظر گرفته با رعایت ترتیب از مطلبی به مطلبی برویم .این کار هم دعاست و هم تحصیل روش دعا و پیشرفت در تحصیل متکی به سه اصل یا پایه است و آن این است« :نظم ،توجه دقیق و تدریج ».هر چیزی که در زندگانی عادی برای تقویت این سه اصل مفید است در دعا نیز مفید میباشد و با استحکام این سه اصل است که میتوانیم بدون مانع با خدا به راز و نیاز مشغول شویم .شکی نیست که فکر منظم و رعایت ترتیب ،به تدریج پارهای از انحرافات ما را از بین میبرد ،ولی بعضی از آن به صورت دیگری وارد دعای ما میشود .هیجان ناشی از سروری که فکر ما را پریشان میکرد ،قسمتی از شکرگزاری میشود .کدورت و ترسی که به آرامش ما هجوم مینمود ،به درخواستهای ما منظم میگردد .اذیتی که به ما روا داشتهاند یا از ما در شفاعت جلب نظر میکند و یا در توجه جای خود را میگیرد .وقتی انحرافات خود را به قسمتها حیاتی دعای خود مربوط نمودیم ،دیگر مانع کار ما نیست ،بلکه باعث پیشرفت ماست. شاید اشخاصی باشند که به واسطه عوامل اخالقی و تربیتی نتوانند به این نظم و ترتیب برسند ،ولی بهتر است که آنها بدون اینکه یأس را در خود راه دهند ،این حقیقت را پذیرفته ،حتیالمقدور در اصالح خود بکوشند و ابدا نباید دعای خود را به واسطه نقایصی ناچیز شمرند ،زیرا خدا از اسرار قلوب آگاه است و احتیاج به اظهار کامل آن ندارد .ما با خدا سر و کار داریم و از فضل او مطمئن هستیم ،نه اینکه به دعا یا ترتیب خود متکی باشیم .یقین است که شخص مختلالحواس نمیتواند مثل شخص منظمی دعا کند ،ولی ممکن است که دعای او پر از محبت و خلوص نیت باشد .با در نظر گرفتن مطالب مذکور باید بدانیم که فکر منظم و ترتیب مشخص کمک بزرگی است ،زیرا بدان وسیله عقل روح را مدد میکند و حتی احساسات را مطیع خود میسازد .اگر از ترتیبی که در فصل دوم که شرح آن گذشت پیروی نماییم ،در به روی بسیاری از انحرافات ما بسته میشود. یکی دیگر از عوامل انحراف که به شدت عوامل قبلی نیست ،این است که خیلی به سرعت مشغول دعا میشویم و در این حال آثار کارهای روزانه را با خود به دعا میآوریم ،در مدارج عالی دعا ،در بین اوقات دعا و زندگانی عادی پردهای نیست ،اما در مدارج مقدماتی آن پرده باقی است و ما باید از مرحلهای به مرحلهای برویم .بنابراین الزم است قبل از شروع دعا یکی دو دقیقه صبر کنیم تا لیاقت حضور خدا در ما حاصل شود .نشستن تنها و سکوت یا زانو زدن یا حالت دیگر دعا را به خود گرفتن هم در فکر پریشان مؤثر است و هم در مغز بیعالقه. •بیعالقگی در موقع دعا :علت این بیعالقگی نه این است که به دعا بیعالقه باشیم ،بلکه طبیعت ما طوری است که در بعضی موارد هر چه مهم هم باشد خونسرد هستیم .برای اینکه در دعا به عالقهمندی کاملی برسیم ،باید از خدا چیزهای بزرگی آرزو نماییم و در ضمن از درخواستهای عادی هم غفلت نورزیم .چه بسا از دعا که به واسطه هماهنگی کامل با اوضاع معمولی زندگی اهمیت خود را از دست میدهد ،آرزوی چیزهای غیرممکن که فقط خدا قدرت انجام آن را دارد ،عالقه ما را تازه نگاه میدارد .مسیح هم از ما میخواهد که با چنین آرزوهایی به دعا بپردازیم و میگوید« :آنچه خواهی از من بطلب تا به تو بدهم« ».اگر چیزی به اسم من طلب کنید ،من آن را بجا خواهم آورد« ».تاکنون چیزی به اسم من طلب نکردید ،بطلبید تا بیابید و خوشی شما کامل گردد ».تعالیم او پر است از این مطلب ،ولی نباید منتظر باشیم که هر چه را خواستیم عملی شود .پولس هم میدانست که ممکن نیست تمام آرزوهای ما برآورده شود ،اما چون قوه فضل خدا را در روح بشری میدید ،در دعا چیزهای محالی را میخواست و شادمان بود که هر چیز غیرممکنی محدود به اراده نامحدود خداست .این است که آرزوهای محال او به ستایشی که از پیروزی حاکی است منجر میگردد. و در افسسیان 21 -14 :3میگوید« :از این سبب زانو میزنیم نزد آن پدر که از او هر خانوادهای در آسمان و بر زمین مسمی میشود که به حسب دولت جالل خود به شما عطا کند که در انسانیت باطنی خود از روح او به قوت زورآور شوید تا مسیح به وساطت ایمان در دلهای شما ساکن شود و در محبت ریشه کرده و بنیاد نهاده استطاعت یابید که با تمامی مقدسین ادراک کنید که عرض و طول و عمق و بلندی چیست و عارف شوید به محبت مسیح که فوق از معرفت است تا پر شوید تمامی پری خدا .الحال او را که قادر است بکند بینهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا فکر کنیم به حسب آن قوتی که در ما عمل میکند ،او را در کلیسا و در مسیح عیسی تا جمیع قرنها و تا ابداالباد جالل باد ،آمین. همانطوری که مالحظه میکنید ،تمام این جمالت چه آن را شفاعت برای دیگران و چه درخواست برای خود بنامیم، 12
کامال غیرممکن به نظر میآید .مثال این جمله «تا پر شوید تمامی پری خدا ».بنابراین آیا همین جمالت برخالف دعای معمولی آرزو و امید پنهان را بیدار نمیکند؟ پس شما هم به همین طریق دعا کنید و موفقیت خود را ببینید ،زیرا دعا بزرگترین وسیله پیروزی است .دعای بزرگ ،عالقه بزرگ تولید میکند ،لیکن نباید از چیزهای کوچک هم غفلت کرد و گفت به جای اینکه برای آن دعا کنیم ،دقت بیشتر و یا تصمیم قویتری مبذول میداریم .این کار عالقه را زائل میکند .باید برای چیزهای کوچک هم دعا کنیم و آن را به آرزوهای بزرگ اضافه نماییم و اگر کمی دقت کنیم، خواهیم فهمید که این دعا نیز در ارتباط ما با خالق بسیار ضروری است. برای اینکه عالقه ما به فوریت تقویت شود ،شایسته است که حتیاالمکان منتظر نتیجه دعای خود باشیم .در انجیل مرقس 20 :16مینویسد« :خداوند با ایشان کار میکرد و به آیاتی که همراه ایشان میبود کالم را ثابت میگردانید. این آیه نه تنها به موعظه مرتبط است ،بلکه به دعا هم ارتباط دارد ولو اینکه هر دوی آن به کمال نرسیده باشد و از آن ثابت میشود که در پی دعا هم آیاتی هست .اگر در صدد این آیات باشیم و آن را مشاهده کنیم ،با عالقه و امید دیگری به دعا میپردازیم ،نه اینکه الفاظی را اظهار کنیم و ناامید بوده در انتظار اجابت خدا نباشیم .انتظار عالقهمندی به وجود میآورد و میرساند که چیزی در حال وقوع است و اگر آن چیز اجابت دعای ما نباشد ،حداقل به آن بستگی دارد .توسعه و ازدیاد معلومات هم مانع غفلت و القیدی میگردد ،اما اگر برای علل و موضوعاتی که از ما دور است مانند ملتهایی که در تنگی هستند ،میسیونها ،بیکارهها و غیره دعا کنیم ،بعد مسافت سبب میشود که عالقهمندی کم و فکر پریشان گردد .البته این موضوع با آرزوی چیزهای محال که باعث ازدیاد عالقه میشد فرق دارد و با اینکه در فصل شفاعت به طور تفصیل تشریح شده الزم است که نکات زیر را در اینجا متذکر گردیم: -1در این نوع دعا برای حفظ عالقه محتاج به ازدیاد معلومات هستم و چون پیوسته به منابع اطالعات دسترسی داریم، باید درباره هر مطلبی قبال مطالعاتی بنماییم. -2وقتی که میخواهیم برای جمعی دعا کنیم ،بهتر است که دعای خود را در یک فرد یا افرادی که بیشتر با آنها آشنایی داریم متمرکز سازیم و از خدا بخواهیم که رحمت خود را بر جمیع نازل سازد و مطمئن باشیم که اجابت خداوند محدود به نام بردگان نیست. -3اگر به اشخاصی که برایشان دعا میکنیم ،خدمتی بنماییم و یا چیزی به ایشان بدهیم ،عالقهمندی ما بیشتر میشود. البته راه همدردی و دوستی و کمک برای همه باز است .شاید بهتر باشد که درباره چیزهایی که به آن عالقه نداریم، دعا نکنیم ،زیرا به آن مجبور هم نیستیم و همچنین نمیتوانیم که هر چیز را در دعای خود ذکر نماییم .بنابراین این نکته شایان توجه است که دعا ما را بر آن میدارد که به چیزهایی که در نظر خدا عزیز است عالقهمند شویم. •ندای خدا :ما میدانیم که بسیاری از انحرافات و افکار پریشان از مغز سرچشمه میگیرد ،ولو اینکه آن ضعف ما باشد ،ولی شایسته است که با مواجه گشتن به آن برای ندای خدا جستجو کنیم و منتظر آن باشیم .درست است که باید در دعا افکاری را که به مغز هجوم مینماید نادیده بگیریم ،ولی بعضی اوقات بهتر است که آن را بپذیریم و در دعای خود وارد نموده به حضور خدا بیاوریم و بعد آزادانه جلو برویم .این کار درمورد افکاری که به عدم موفقیت و ظلم کردن و ظلم دیدن و ترس مربوط باشد ،بسیار مقبول است .در هر حال باید اینگونه انحرافات را که به ما فشار میآورد قبول کنیم ،زیرا ممکن است که خدا بخواهد به وسیله آن احتیاج حقیقی ما را به ما نشان دهد و برای اخذ نتایج نقشه و ترتیب ما را به هم زند. خداوند کسی را که دعا میکند ،بیجواب نمیگذارد .البته جوابهایش منحصر به درخواستهای ما نیست و پیوسته از روی مهر و محبت است و بدین جهت اغلب دعاهای ما را کنار گذاشته و از روح ما میخواهد که ندای او را بشنود و به چیز ضروریتری بپردازد .پیوسته دعای ما به چیزی که باید با آن رو به رو شویم ،قطع میشوید و آن چیز به صورتهای مختلف است .گاهی از ما میخواهد که به کاری اقدام کنیم و زمانی از ما میخواهد که از کاری دوری نماییم .بعضیها پس از پایان یافتن دعا فورا برمیخیزند ،زیرا میترسند که خدا اراده خود را برایشان ظاهر سازد و فرمانبرداری و نافرمانی آنها را ثابت کند .بسا اشخاص هم از ترس ظهور اراده خدا مدتها از دعا دوری کردهاند. عقل به ما میگوید که در همچون مواردی اراده خدا را بپذیریم و چیزی را از او پنهان نداریم و وقتی که ارادهاش بر 13
ما واضح گشت ،بر وفق آن عمل نماییم ،زیرا اگر خالف این رفتار نموده دعا را از قسمتی از زندگی جدا سازیم ،در موقع دعا سرور و آرامش روحی ما از بین میرود. •دشمن درونی :عالوه بر احتیاجاتی که شرح آن گذشت و از رفع آن صحبت به میان آمد ،باید فراموش نکنیم که در زندگی عنصری است که هم ما را منحرف مینماید و هم افکار ما را پریشان ساخته به مقدسات ما حمله میکند .باید پیوسته برای رهایی از این دشمن درونی دعا کنیم .دشمنی که در درون خود داریم این است که اساسا نمیخواهیم به راز و نیاز پردازیم .این حس از هر کجا چه از تنبلی و چه از راحتطلبی و چه از چیزهای دیگر ناشی شده باشد ،باز در ما موجود است و ما باید با چنین خصم زندهای نبرد نماییم .آیه دوازدهم از فصل ششم رساله پولس رسول به افسسیان این نکته را تأکید میکند و میگوید« :ما را کشتی گرفتن با خون و جسم نیست ،بلکه با ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی». هیچ کس نمیتواند منکر این موضوع شود که دعا اغلب برای ما دشوار است و در انجام آن مواجه با مخالف هستیم گرچه باید با کمال شجاعت و شهامت با این مخالف رو به رو شده به دعای خود بپردازیم و اگر فکر ما پریشان و منحرف گردید ،مأیوس نشویم ،زیرا به فرض اینکه شکرگزاری و شفاعت و توبه و سایر اعمال ما عقیم ماند و فکر و احساس ما در ما شکسته شود ،بنابراین خدا ما را از اجابت محروم نمینماید و حتی دعای ما را وسیله نموده دنیا را از فیض و رحمت خود غوطهور مینماید ،زیرا تنها گناه خود ما نیست که ما را از دعا بازمیدارد ،بلکه گناه دنیا هم هست که در آن دخالت دارد .به همین سبب است که در شفاعت دچار اشکاالت زیادی میشویم ،زیرا گناه و احتیاج دنیا کوچک نیست که بتوانیم آن را به آسانی به حضور خدا بیاوریم و بدون مانع و انحراف گوناگون او را در نزول رحمتش کمک کنیم.
14
فصل پنجم :شکرگزاری و حقشناسی
شکرگزاری یکی از طبیعیترین و الزمترین قسمتهای دعای ماست ،ولی بیش از سایر قسمتها دستخوش تغییر حالت ما میشود .الزم است که همیشه به خود یادآور شویم که خود حقشناسی از احساس حقشناسی عمیقتر و یکی از اصول زندگانی مسیحی است .درباره شکرگزاری موعظههای بسیاری میشنویم ،ولی این مواعظ طوری است که با وجود اهمیت مطلب احتیاج مراعات اصل حقشناسی را در دعا و تخصیص وقت معینی به آن تأکید نمینماید و ما را در اینجا محتاج به کمکی نمیداند .به ندرت اتفاق میفتد که حالت حقشناسی در اشخاص طبیعی و کامال از روی میل باشد. برای اینکه بتوانیم از فضل خدا بیشتر اطالع حاصل نماییم و آن را به طور وضوع دیده در خاطر نگاه داریم و به آن تکیه نموده بر امید خود افزوده به حقشناسی حقیقی برسیم و آن را تقویت نماییم ،باید روشی اتخاذ کنیم .هر روشی که این شرایط را متضمن باشد بسیار خوب است و نگارنده اصلوب زیر را به خوانندگان توصیه میکند. -1اولین کاری که باید بکنیم این است که در دعای خود وقتی به شکرگزاری تخصیص بدهیم و به حاالت خود توجه ننموده مراعات آن را الزم شماریم .اگر روح ما مخمود و برای این کار حاضر به نظر نمیرسد ،میتوانیم از شکرگزاری گذشته که با شادمانی توأم است و عقل ما آن را میپذیرد استفاده نماییم .ممکن است که این نوع شکرگزاری با حالت مخصوص ما در آن روز توافق نداشته باشد ،ولی با اراده و اصل زندگانی ما هماهنگی دارد و چون عمیق است ،خمیدگی روح ما را برطرف نموده آن را تغییر دهد. -2باید در مواقع شکرگزای جنبههای مختلف فضل خدا را عمدا به خاطر بیاوریم و برای این کار ممکن است که یادداشتی تهیه کنیم و هر روزه مثال سه مطلب جدید که حاکی از رحمت خداست به آن بیفزاییم .این کار زحمتی ندارد و یک سطر یا یک لغت میتواند خاطره ما را تجدید نماید ،ولی طولی نمیکشد که دفتر ما پر از اینگونه مطالب میگردد .اگر این عمل خیلی مقدماتی به نظر میرسد ،ممکن است راه دیگری پیدا کنیم .اگر از جزئیات زحمت خدا یادداشتی داشته باشیم و دائما خود را متذکر داریم ،ایمان نسبت به فضل کلی خدا عمیقتر و اعتراف قلبی ما وسیعتر خواهد گشت. کتاب مقدس که تاریخ هدایت و حفاظت الهی است پر از اینگونه یادداشتهاست و مکررا با صدای بلند میگوید« :با خدا باش فراموش نکنی ».مسیح نیز بزرگترین وسیله تذکر را در کلیسا از خود به یادگار گذاشته فرمود« :این را به یادگار من بجا آرید ».بنابراین تهیه یادداشت برای ما بیسابقه نیست و مدارک بزرگی داریم که معرف قسمتی از الطاف خداوند است و چون نمیتوانیم به حافظه خود همیشه اطمینان کنیم ،شایسته است که به وسیله این یادداشت و جنبههای دیگر زندگی روزانه حقشناسی خود را کامل نموده برای شکرگزاری آماده گردیم .در این صورت اگر در وقت دعا شروع به خواندن یادداشت نموده غرق در تعجب و محبت و ستایش خدا بشویم و وقتی برای شکرگزاری باقی نگذاریم ،باز هم میتوانیم نتیجه تفکرات مغز و حاالت دل را با کوتاهترین جسارتی بیان نماییم .از طرف دیگر اگر به کلی احساس حقشناسی نکنیم ،باز هم اصل مهم حقشناسی راهنمای ماست و ما را در اظهار تشکرات هدایت میکند .برای اینکه احساسات ما به حرکت آید و کامال به مرحمت خدا پی ببریم ،باید از روی ایمان مطیع اصل مذکور باشیم ،زیرا به یاد آوردن رحمت خدا وسیله برای تحریک احساسات ماست به فرض اینکه احساسات را هم به حرکت نیاورد ،ولی عواطف دیگر را برمیانگیزد. -3مراجعه به یادداشت و مطالعه کامل آن در فواصل معین فوقالعاده مفید است و میبینیم که قسمت بزرگ یادداشت ما را چیزهایی که در اولین لحظه از تفکر در الطاف خداوند به مغز ما هجوم مینماید اشغال کرده است .البته این یادداشت دائما معرف حاالت فکر و ایمان ما نیست ،بلکه تاریخ چیزهایی که سابقا از ما جلب توجه نموده میباشد. مطالعات بعدی ممکن است نشان دهد که ما به منابع مادی شادمانی بیشتر اهمیت دادهایم یا اینکه چیزهایی را که نوشتهایم اولین محرک حقشناسی ما محسوب نمیشود ،لیکن در هر دو صورت برای شکرگزاری جامع راهنمای خوبی داریم .به عالوه به خاطر آوردن عطایای مهم سالیانه مانند حرکت در گلستانی است که دارای گلها و ریاحین رنگارنگ باشد. 15
-4شکرگزاری و حقشناسی بیشتر مربوط به این است که از عطایای خدا استفاده کنیم و از چیزهایی که به ما میدهد متمتع گردیم ،ولی ما خجول هستیم و حداکثر استفاده را از آن نمینماییم و حال آنکه منظور از آنها به استفاده بوده است .اگر در قبول مواهب الهی متردد شویم و هر چیز ولو نجات خود را با تردید بپذیریم ،مانع حقشناسی شدهایم و از سرور و زیبایی و لذایذ زندگی نتیجه کامل نمیگیریم .وقتی که به خداوند سپاسگزاریم ،دیگر چرا از قبول عطایایش خوف داشته باشیم؟ باید از به کار بردن آن لذت ببریم و شکر پروردگار را بجا آورده الطاف او را در خدمت او هم به کار بریم و از اراده مسیح نیز غفلت نورزیم ،زیرا در غیر این صورت به ثمری نمیرسیم و باعث افساد رحمت میگردیم .ما دریافت دارندگان عنایات خدا هستیم .باید در نهایت شعف آن را بپذیریم و در حضور مسیح زانو زنیم تا اراده او هم در ما عملی شود. -5اگر چنانچه در آخر عبارات قسمت چهارم دقت کنیم ،پی به عمل دیگری میبریم که باعث ازدیاد شعله آتش حقشناسی است و باید شکرگزاری به آن متکی باشد .این عمل در تمام قسمتهای دعای ما مؤثر است ،ولی در حقشناسی دارای تأثیر بیشتری است و آن این است که با خدا معامله کنیم؛ یعنی باید اول عنایات کلی یا اینکه قسمتی از الطاف او را در نظر بگیریم و او را شکر گوییم .سپس تمام چیزهایی را که به ما بخشیده از سرور و رضایتمندی، منافع مادی ،روحانی و مانند آن به او تقدیم کنیم تا بر وفق ارادهاش الیق خدمتی شود .وقتی که به اجرای چنین کاری موفق شدیم ،از طریقه به کار بستن اشیا خود اطالع بیشتری حاصل میکنیم و باعث نزول برکتی میگردیم ،زیرا نجاتدهنده راه استعمال تمام آن را به ما نشان میدهد .در وقت شفاعت هم باید به همین کار مبادرت ورزیم؛ یعنی پس از اختتام آن شرایط اطاعت را بجا آورده خود را چه به واسطه امید و چه به واسطه بیم در خدمت او بگذاریم تا اگر اراده او باشد ،ما را وسیله اجابت خود گرداند .درخواستها هم همین حال را دارد .اول احتیاجات خود را عرض میکنیم و با اطمینان به اجابت خدا تمام زندگانی خود را برای عیسی و به اسم او به خالق خود تقدیم میداریم. مثال خدا را برای خانه فرحانگیزی که به ما داده است شکر میگوییم .حال باید دید که بعد از شکرگزاری چه باید کرد .برای اینکه سرور خود را از دست ندهیم ،مقتضی محبت این است که در فداکاری شرکت جوییم و خانه خود را در اختیار مسیح بگذاریم تا باعث افساد رحمت خدا نگردیم .پدران ما میگفتند« :حتی لوازمات خانه هم باید با عالمت خون مسیح مشخص و ممتاز باشد ».این حرف تا اندازهای عجیب به نظر میرسد ،ولی با اندک دقت میفهمیم که منظور از آن این است که اگر مسیح جان خود را فدا نمیکرد ،چیزی به ما تعلق نمیگرفت و همچنین میرساند وقتی که خانه را با همان روحی که او را به صلیب رهبری نمود داشته باشیم ،خانه چیز بیجایی نخواهد بود ،بلکه دست او آن را وسیله فضل و نجات خواهد گردانید و در آن را به روی اشخاصی که در غیر این صورت به خانه راه نمییافتند باز خواهد کرد .هنگامی که به این حالت رسیدیم ،از زندگانی لذت زایدالوصفی برده در وقوع حوادث روزانه خواهان راهنمایی خدا میگردیم .از تمام اینها که بگذریم ،وقتی که آثار رحمت خدا را از نظر محو ننمودیم ،از عطایای او با فرصت بیشتری استفاده خواهیم نمود و سرور ما افزوده خواهد شد. -6در مواقعی که به واسطه عدم ادراک فضل حاضر به قبول آن نیستیم ،شکرگزاری کمک مؤثری است .قبول فضل کار آسانی نیست .خصوصا در این مرحله که گاهگاهی خیلی مشکل میشود .مثال چیزی را از خدا میخواهیم ،خدا هم دعای ما را مستجاب میکند ،ولی غالبا همان چیزی را که خواستهایم ،نمیتوانیم بپذیریم مگر آنکه چیز دیگری را که جای فضل را گرفته از زندگی برانیم و ممکن است که این کار دشوار باشد ،زیرا آن چیز محبت ما را جلب نموده و از مقام خود دست نمیکشد .بنابراین برای دریافت بسیاری از بخششهای خدا باید فضل دیگری شامل حال ما گردد. هنگامی که شکرگزاری یکی از ملزومات زندگی باشد ،دریافت این فضل برای ما اشکالی نخواهد داشت. -7شکرگزاری و شفاعت ،برادر و به هم مربوط میباشند .به خاطر دارم که یک وقت زنی آفریقایی را از بیماری سختی رهانیدم .موقع برگشتن به خانه ،دست مرا بوسید و تا رفتم از او جلوگیری کنم ،خم شده پای مرا هم بوسید و خرم و شادمانه شد .دو هفته بعد دیدم که واگونی بزرگ که حامل بیماران بسیاری از مرد و زن و بچه بود ،وارد حیاط گشت و فهمیدم که آن زن به آنها خبر داده و آنها برای رسیدن به من سه روز در راه بودهاند .حقشناسی او را بر آن داشته بود که برکتی را که به او رسیده به دیگران هم برساند .از این حکایت به این نتیجه میرسیم که دانستن قدرت خدا برای ما کافی نیست ،وقتی میتوانیم برای دیگران به شفاعت پردازیم که فضل او را هم دیده باشیم. 16
کم اتفاق میفتد که مواهبی را که خود از آن مطلع نیستیم با اینکه فراموشش نمودهایم ،برای دیگران بخواهیم و حتی ممکن است که خود را موظف به این کار هم ندانیم .تا نزدیکی خدا و مهربانی او را ندیده باشیم نمیتوانیم از روی ایمان برای دیگران چیزی بخواهیم .مهربانی او نیز ممکن است فراموش شود .بنابراین الزم است که هیچگاه از شکرگزاری غفلت ننماییم .با اینکه خطایای ما بسیار است ،اعتراف به گناه خاتمه مییابد ،ولی غیرممکن است که به پایان شکرگزار برسیم ،زیرا رحمت خدا ابدی است و برکات او دائمی .هنگامی که به نفع خود رسیدیم و لذت آن را چشیدیم ،آنوقت است که میتوانیم برای آنانی که از خیر محرومند یا آن را در نظر نمیگیرند دعا کنیم و با اراده محکم به شفاعت پردازیم .تمام شکرگزاریهای ما به هر صورتی که بوده باشد نه تنها باعث موفقیت ما در دعاست، بلکه راه شفاعت را باز و ما را به انجام عملی دعوت مینماید.
17
فصل ششم :شفاعت
شفاعت این است که یوغ مسیح را به گردن خود بیندازیم و طالب پیروی از کارهای او باشیم و عوامل مرگ او را که عبارت از احتیاج بشر و جالل خداست در نظر گرفته دعا کنیم .برای اینکه شفاعت ما با پیروی از کارهای مسیح باشد، باید تصمیم خود را قوی نماییم و اشتیاق نشان داده روح او را راهنمای خود گردانیم و محبت دیگران را در دل خود جایگزین نموده این کلمات را به خاطر بسپاریم« :یوغ مرا بر خود گیرید« ».یکدیگر را محبت نمایید» «خدای خود را به همه دل و تمامی نفس و تمام فکر خود محبت نما و همسایه خود را مثل خود محبت کن ».شاید محبت ما به این پایه نرسیده باشد ،در این صورت اگر کسی را دوست داشته باشیم یا بخواهیم از کسی توجه کنیم و یا اینکه لزوم شفاعت خود را حس نماییم ،همان برای شروع کار کافی است .اگرچه دعای ما زاییده ایمان است ،قوت و احاطه آن مافوق تصور ماست و ایمان ما نیز عمیقتر از آن است که ما میدانیم .در ضمن اینکه مانند گذشتگان دعا میکنیم، نشان میدهیم که روح ایمانی ما از پدران به ما ارث رسیده است .در دعای یهود عباراتی است که به قسمتی از میراث ما اشاره کرده میگوید« :خدای پدران ما که ایمان را در آنانی که آرمیدهاند نگاه میدارد» ایمان اجداد برای اکثری از ما ایمان شخصی است و در اعماق روحمان جای دارد. برای اینکه به دیگران کمکی بکنیم ،به دعا متوسل میشویم .شناختن همچون کسانی آسان است و آنها اشخاصی هستند که در احتیاجند و یا اینکه برای رفع احتیاج دعا میکنند .تأثیر دعا بسته به اشتیاق ماست و آن مربوط به این است که احتیاج مبرم و آرزو شدید باشد ،لیکن اگر «یوغ مسیح را بر خود گیریم» خواهیم دید که بسیاری از شفاعتهای ما از دایره آن احتیاج مبرم خارج است و از دو طرف در خطر واقع شدهایم .اول آنکه ممکن است برای چیزهای بسیاری که در نظر مسیح عزیز است اهمیتی قائل نشده از ابراز کمک خودداری کنیم .دیگر اینکه ممکن است آنقدر چیزهایی را که مسیح آن را عزیز میشمارد به خود گیریم که بار ما سنگین شود و فکر ما پریشان گردد و به نتیجه کاملی نرسیم. با این حال چون این دعا مقدمه دعای بهتری است ،نباید آن را تحقیر نمود .همان در نظرگرفتن احتیاجات دنیا و اظهار آن ،دعای حقیقی بشمار میرود ،ولو اینکه آرزوی ما شدید نباشد ،زیرا نشان میدهد که ما حاضریم به دنیا خدمتی بکنیم و آن خود عالمت محبتی است .رفته رفته محبت ما بیشتر و معرفت ما کاملتر میگردد. •طریقه شفاعت :با اینکه ممکن است اجرای دستور مخصوصی از روی الزام باشد و تمایل را تحریک بنماید، روشی پیشنهاد مینماییم ،زیرا میدانیم که در اینجا نیز مثل سایر موارد زندگی روش معین باعث آزادی کامل میگردد. -1باید بدانیم که چه اشخاصی را باید همیشه در دعای خود ذکر نماییم و برای این کار اساسی ،کسانی که در اولین لحظه به یاد ما میآیند مینویسیم .گرچه این عمل چندان دقیق نیست ،لیکن اسم آنانی را که مینویسیم ،تقریبا معرف محبت ما و احتیاجات بشر هستند .پس از آنکه صورت اسامی تکمیل شد ،بعضی از نامهایی را که حس وظیفهشناسی به خاطرتان میآورد به آن بیفزاید .ممکن است که در این مرحله از بعضی از آنها متنفر باشید ،ولی الزم است که برای آنها هم دعا کنید .حتی باید اسم آنانی را که به شما بدی کردهاند بنویسید .این کار در دعا فوقالعاده مهم است و دیر یا زود باید به انجام آن مبادرت ورزید. -2اینکه باید وقت شفاعت را معین نمود .شاید در بعضی از روزها وقت شما بیشتر و بعضی روزها کمتر باشد .در حین تعیین وقت باید فراموش نکنید که این کار کمک الزم و مؤثری برای دنیاست و ارزش بسیاری دارد .وقتی را که معین میکنید باید مطمئن به مراعات آن باشید و تا موقعی که آن را تغییر ندادهاید ،رعایت آن را الزم شمارید. معموال زمانی را که برای کاری در نظر میگیریم ،در موقع عمل با نقشه ما اختالف پیدا میکند .بنابراین تا موقعی که عمل نقشه را تأیید کند ،خوب است که نقشه ما موقتی باشد. -3حاال وقت و صورت اسامی را با هم منظم کنید .این هم موقتی است و تنظیم آن مشکل است .مثال میخواهید اسم بعضیها را هفتهای یکبار در دعا ذکر کنید و دیگران هستند که میخواهید در هر ماه یک روز را به آنها تخصیص 18
دهید .هیچ کس نمیتواند در ترتیب این قسمت شما را راهنمایی کند .تنها پندی که میتوانم به شما بدهم این است که سعی کنید هر دفعه که دعا میکنید ،این قسمت مفصل نشود .در ضمن به خود یادآور شوید که دعای شما باعث نزول برکت و استعانتی به دیگران است .وقتی که میخواهید صورت اسامی را تنظیم نمایید به دستورات زیر عطف توجه فرمایید: میتوانید کاری کنید که اشخاص در دعای شما باشند و اسمشان نباشد و آن در صورتی که شخص را نماینده جمعی بدانید ،مثال جمشید که او را میشناسید و میخواهید برای او دعا کنید ،پزشکی است و یا اینکه در مقابل وساوسی میگنجد و یا در حال تسلیم شدن به آن است ،کار خطرناکی دارد .کشیش یا آموزگاری است و یا اینکه در زحمت است .تمام اشخاصی را که میشناسید و بعد کلیه دکترها و کشیشها و غیره را در نظر خود مجسم میکنید .شاید این روش مطابق ذوق شما نباشد و شما آن را دعا ندانید ،ولی کاری است که همه در دعا به آن متوسل میشوند و دعا هم هست .وقتی که به چنین کاری اقدام نمودید ،جمشید هم جای انفرادی را دارد و از جمعی هم نمایندگی میکند. اگرچه در وقت دعا فقط او در نظر شماست ،ولی بسیاری در آرزوی قلبی شما جای دارند ،زیرا شما احتیاجات آنها را دیده و آن را با احتیاج دوست خود مربوط نمودهاید .برکتی را که برایش طلب میکنید ،محدود به او نیست و تمام آنانی را که آرزوی شما هستند در برمیگیرد .چه آنها را به خاطر داشته باشید و چه نداشته باشید ،به تدریج میبینید که در اطراف جمشید گروهی جمع شدهاند که بعضی از آنها را میشناسید و بعضی را نمیشناسید .به هر حال، احتیاجاتشان در دعای شما مذکور است .بدین واسطه والدینی که برای فرزند بداخالق خود دعا میکنند ،دعایشان برای تمام فرزندان بداخالق است .با اینکه شفاعت شما در دور کسی که نماینده جمعی است متمرکز میشود و جزئیات آن به او مربوط است ،غالبا یکی دو نفر از دیگران هم در دعای شما وارد میشوند ،زیرا خدا میخواهد که احتیاجات مخصوصشان را نیز مذکور دارید. -4در اینجا باید احتیاجاتی را که درباره آن دعا میکنید ،دوباره در خاطر خود مجسم و در دل خویش جا دهید .اگر میخواهید برای وطن خود دعا کنید ،باید احتیاجات ایران را در نظر بگیرید .البته فکر شما نمیتواند در تمام نیازهای ایران دقت نماید و تفحص و مطالعه هم ثمری ندارد .از آن هم که بگذریم ،ممکن نیست که تمام آنچه را که میدانید اظهار کنید .بنابراین باید کلمات شما جامع باشد .مثال بگویید« :ملکوت تو بیاید اراده تو چنانکه در آسمان است ،در ایران نیز کرده شود .برای میهن خود دعا میکنم و آنچه را که عیسی میخواهد برای آن میخواهم ».این عبارات کلی را که ذکر نمودید ،میتوانید دایره دعای خود را وسیعتر کنید و متدرجا پارهای از جزئیات را نیز وارد آن سازید. وقتی که به چنین کاری مبادرت نمودید ،جزئیات نمیگذارد که تکرار دائمی کلیات خستهکننده شود .مثال پس از ذکر کلیات ،یک روز دولت ،یک روز کلیسا و یک روز آموزشگاهها را در نظر میآوریم و به این کار ادامه میدهیم و از خدا میخواهیم که مثال توبه ما را بپذیرد یا اینکه ما را کمک کند. عالوه بر نقشهای که در دست ماست ،روح ما نیز به کمک خدا ما را در دعا هدایت مینماید و احتیاجاتی را که عقل از آن قاصر بوده به ما نشان میدهد و آرزوی ما را شدید میکند و راز و نیازی را که با خدا برای احتیاجات میهن خود مینماییم ،کامال تقویت میکند .ممکن است در اینجا شخصی بپرسد که مادامی که خدا ما را راهنمایی میکند ،چرا فکر خود را در دعا دخالت دهیم؟ من نمیگویم که این کار غیرممکن است و معتقدم که حتی در بعضی موارد ناگزیر به آنیم ،اما اگر دعای ما محدود به آن شود و افکار خود را کنار گذاشته به اطالعاتی ناقص خود قناعت کنیم ،رفته رفته این عمل روحانی از کار باز میایستد .نقشه و فکر ما تماما از خود ما نیست .خدا هم در آن دخالت دارد و وسیلهای است که فورا ما را به او مرتبط میکند؛ یعنی قوایی را که در وجود ما به ودیعه گذاشته ،استعمال میکنیم تا بتوانیم دشواریهای دنیا را در حضور او مذکور داریم .اگر از آن غفلت نماییم ،وارد مرحله بهتری نمیشویم ،بلکه زندگانی خود را ناقص میکنیم ،زیرا ندای روحالقدس به گوش کسی میرسد که هر دری را بگشاید و هر نیرویی را به کار بندد. پس از آنکه درخواستها و تقاضاهای خود را به سمع خدا رساندید ،سکوت کنید ،ولی الزم نیست که سکوت شما طوالنی باشد .اگر فکرهای بیمعنی به خاطرتان رسید ،فورا به کار خویش خاتمه دهید .گاهگاهی یا اینکه اغلب اوقات و یا اینکه همیشه ،خدا به صحبت پرداخته از شما میخواهد که به انجام عملی مبادرت نمایید .توبه کنید ،از فرصتی 19
استفاده نمایید ،یا اینکه شکر او را بجا آورده مسرور باشید .البته تمام اینها به دعای شما مربوط است .در اینگونه موارد به او گوش دهید و آرزوی فرمانبرداری از او را داشته باشید ،زیرا الزم است که دعا با اطاعت از ندای خدا هماهنگ باشد .هر چه این کار با صمیمیت بیشتری انجام گیرد ،بر اشتیاق شفاعت افزوده خواهد گشت. در اینجا نیز دلیل را باید هادی خود قرار دهید و هر احتیاجی را به ندای خود اشتباه نکنید ،زیرا بعضی اوقات با اینکه دعا از شماست ،مسؤول اطاعت و خدمت دیگرانند .الزم نیست که در هر قسمت از دعای خود انحراف جسته در پی چیزی بگردید ،بنابراین ،این نوع از دعا از دعای کسی که ابدا در جستجوی خدمتی نیست بهتر است .در هر حال، مواظبت کنید که دچار انحراف نشوید و وقتی که خواستید در دعا اطاعت خود را به ثبوت رسانید ،پس از پایان آن منتظر ندای خدا باشید ،زیرا شما به وظیفه خود خاتمه دادهاید و حاال دیگر نوبت خداست که اراده خود را ظاهر کند. شروع شفاعت ما برای کسانی است که در نظر ما عزیز هستند ،ولی پیش از پایان دعا ،برای دشمنان خود و دشمنان دنیا هم دعا میکنیم .ناگفته نماند که غالبا آنانی را که ما دشمن میدانیم ،دشمن نیستند و سؤتفاهم ما را به این فکر دعوت کرده ،بنابراین دنیا از وجود دشمن خالی نیست و آنها زنان و مردانی هستند که ستمگر و خودخواه هستند. در وقت شفاعت باید برایشان دعا کنیم که از چنگال اخالق پست خود رهایی یابند ،زیرا روش آنها طوری است که کسی رغبت نمیکند که حتی یک ساعت با ایشان باشد .آنها گرفتار خوی ناپسند خود هستند و باید سالها در این بال بمانند .نه تنها باید دعا کنیم که زیر دستشان از ایشان راحت شوند ،بلکه باید از خدا بخواهیم که خودشان را نیز از شر خودشان آسوده نماید ،چونکه احتیاج آنها بیشتر از آنانی است که از ایشان رنج میبینند .مسیح گفته است که برای دشمنان خود دعا کنیم و با اینکه حمالت هوایی و گازهای سمی و جنگهای زیردریایی به وجود آمده ،باز هم او همان چیز را از ما میخواهد .قوم بنیاسرائیل برای دشمنان خود نفرین میکردند ،ولی ما نباید از آنها پیروی نماییم. خصوصا وقتی که دعای ما جنبه عمومی دارد ،زیرا نفرینهای آنها مربوط به اعصار پیش از مسیحیت است و ما خود را مسیحی مینامیم و میخواهیم عیسی راهنمای ما باشد .اگر به این مقام نرسیدهایم که برای دشمنان خود دعا کنیم، باز اگر نفرینهای انبیا را بر زبان رانیم ،تنفر خود را نسبت به گناه نشان دادهایم ،زیرا اگر آنها برای دشمن نفرین میکردند ،برای این بود که از گناه تنفر داشتند .اگر در عوض نفرینی که آنها برای دیگران میکردند محبت شدید عیسی در ما نباشد ،نشان دادهایم که فکر ما کوتاه است. محبت شدید به جای اینکه ما را منع کند ،از ما میخواهد که از خدا درخواست کنیم که ظالمان و ستمگران را از مقامشان ساقط نماید و نیکوکاران را به جای ایشان منصوب دارد .اگر ملتی به چنین کاری اقدام نماید ،نتیجه به تأخیر نخواهد افتاد و ما نیز موظفیم که در آن دعاها شرکت جوییم .چیز دیگری که ما را بر آن میدارد که برایشان دعا کنیم ،در نظر گرفتن حالت مسیح است ،زیرا او دوست دارد که دشمنی توبه کند و به ملکوت او درآید و حتی به ما میگوید که از توبه گناهکار فرشتگان آسمان نیز شادی مینمایند .بنابراین بدترین کسی را که میشناسید ،به خاطر بیاورید و فکر کنید که اگر او پیرو حقیقی مسیح گردد ،چه شهادت بزرگی برای انجیل او خواهد بود و چگونه قلب مسیح به وجد خواهد آمد .آنوقت است که دیگر چنین دعایی دشوار نخواهد بود و خواهید فهمید که دعا فوقالعاده مهم است و قوت نجات معجزهآساست .در خاتمه دعا ،باید شفاعت خود را به شکرگزاری و ایمان توأم سازید و خوب است که پایان تمام دعاهای شما به این صورت باشد .عقل سالم به ما حکم میکند که در پایان دعا اعتماد خود را به خدا اظهار نماییم و شکر او را بجا آوریم و مطمئن به اجابت او بوده و خود را تسلیم اراده او نماییم.
20
فصل هفتم :شفاعت و درخواست
این دو قسمت از دعا که از حیث کیفیت با هم متفاوتند ،شرح متفاوتی الزم دارند ،ولی از آنجایی که از حیث کیفیت با هم متفاوتند ،شرح متفاوتی الزم دارند ،ولی از آنجایی که هر دو متضمن استدعا هستند ،در بعضی موارد با هم مشترکند و میتوانیم آن جنبهها را با هم مطالعه کنیم .هر دوی آن مانند تمام دعاهای ما منجر به جالل خدا میشود. دعا جهت دیگران که شفاعت نام دارد ،طلب کمک برای آنهاست .پشتیبان این عمل عادت منفرد روح است که زاییده دعا بوده و سرچشمه تقاضاهای ما میشود .شفاعت راز و نیاز با خدا جهت دیگران و برای این است که از اراده خدا درباره آنها آگاه شویم و با آن همکاری نماییم .این راز و نیاز سبب میشود که تقاضای ما با معرفت و آرزوی ما با اشتیاق و استدعای ما ،با اطمینان همراه باشد و بدانیم که دعاهای ما ارزش زیادی دارد و زندگانی دیگران را به نحو مؤثری در تحت تأثیر میگیرد. موقعی که چیزی را برای دوستی طلب میکنیم ،ممکن است آن طلب از خردمندی و معرفت حاکی باشد ،ولی از آنجایی که چیز معینی را میخواهیم ،ممکن است که از بیخردی و بیصبری حکایت کند .بنابراین چیزی که در دعا بیش از هر چیز اهمیت دارد ،محبت است ،زیرا سبب میشود که خداوند بیخردی و کوتاه نظری ما را در طلب چیز معینی نادیده بگیرد .در اینجا اشکال دیگری تولید میشود و آن این است که وقتی خدا تقاضای ما را کنار گذاشت، شاید در ناامیدی و پریشانی به روی ما باز و ایمان ما ضعیف گردد ،ولی باید فراموش نکنیم که ممکن است اجابت تقاضاهای ما به ضرر ما یا دیگران تمام شود ،لذا پس از طلب ،باید به رضای خدا راضی باشیم .درخواست ما دارای همین حال است؛ یعنی که برای دوستان خود به راز و نیاز پرداختیم ،قوه تطهیریه خدا به کار میفتد و بر اطمینان ما میفزاید. هم در موقع شفاعت و هم در موقع درخواست ،باید دعای ما از روی اطمینان باشد ،زیرا به اسم مسیح انجام میگیرد. در بعضی موارد اطمینان ما به اراده او به حدی است که به هیچگونه تردیدی متوجه نمیشویم و میدانیم که مسیح بیش از ما خواهان آن چیز است و علت ،راز و نیاز ماست .بنابراین باید پس از اظهار دعا سکوت کرده منتظر ظهور آرزوی او باشیم و خویشتن را نادیده انگاریم ،زیرا مسیح هم میخواهد که مثال دوست ما از گناه نجات یابد یا اینکه از قید غم رها شود و رجوع کند .حال که این مطلب بر ما واضح شده ،میفهمیم که بسیاری از کدورتها و دلگیریهایی که از دیگران داشتهایم بیمعنی بوده است .گاهی اتفاق میفتد که همان چیزهایی را که در دعای ربانی مذکور است ،از خدا میطلبیم .در اینجا اگر در حین طلب مطمئن به اجابت او نباشیم ،عدم فهم خود را ثابت کردهایم ،زیرا در این دعا و در این مورد تنها نیستیم که ضعف و سردی ما تقاضایمان را بینتیجه گذارد ،بلکه تقاضای ما متکی به دعای عیسی است ،ولو اینکه از زبان ما جاری گردد ،اگر این مطالب را از یاد نبریم ،دعایی که برای ترقی روحانی دیگران و برای خودمان میکنیم ،با ایمان جدیدی همراه خواهد شد. خود مسیح میگوید که در اینجا عدم اطمینان بیفایده است .چنانچه در آیه سیزدهم از فصل یازدهم انجیل لوقا مسطور است« :پس اگر شما با آنکه شریر هستید ،میدانید که چیزهای نیکو را به اوالد خود باید داد ،چند مرتبه زیادتر پدر آسمانی روحالقدس را خواهد داد به هر که از او سؤال کند ».اطمینانی که در اینگونه ادعیه برای ما حاصل میشود و در تمام درخواستهای ما مؤثر واقع میگردد و سرور آن ما را بر آن میدارد که وقتی برای احتیاجات خود ولو اینکه خیلی کوچک هم باشد ،به خدا توجه میکنیم ،مطمئن باشیم و بدانیم کسی که برکات بزرگ را از بشر بازنمیدارد ،از هر چه که به خیر ما و دوستان ما باشد ،جلوگیری نخواهد کرد .به عالوه هنگامی که به این درجه از اطمینان رسیدیم، در اجابت بسیاری از آرزوهای خود پافشاری نمیکنیم و اگر در جواب تأخیری روی داد ،رضایت خاطر را از دست نمیدهیم .این نکته کامال به ثبوت رسیده که موقعی که دعا قسمتی از زندگی ما گردید ،بر تعداد درخواستهای شخصی روز به روز کاسته میشود و به اظهار عبارات کلی قناعت میکنیم ،اما اگر در حینی که درخواست ما تقلیب مییابد ،مانند بعضیها معتقد شویم که اصوال این عمل در دعا بیفایده و بیمعنی است ،یکی از گرانبهاترین قسمت دعای خود را از دست دادهایم. 21
گاهی برخی از مردم با درخواست و حتی با شفاعت مخالفت نموده میگویند که مسیحی حقیقی باید هر چیز را به خدای محبت واگذار کند و به آن قانع و به شکرگزاری و ستایش پردازد ،نه اینکه تقرب او به خدا مانند تقرب گدایان باشد .در لحظه اول که با این اعتراض رو به رو میشویم ،آن را پذیرفته گمان میبریم که نشانه توکل و اعتماد بزرگ زندگانی مسیحی است ،ولی با اندکی دقت میبینیم که موضوع برعکس و بر این اعتراض دو اعتراض دیگر وارد است. یکی آنکه از جهل طبیعت بشری حکایت میکند ،دیگر آنکه مبین تعالیم مسیح است ،زیرا خود مسیح در دعای خود لب به درخواست میگشاید و به پیروان خود دستور میدهد که از او پیروی نمایند و منتظر فضل خدا باشند .حتی به آنها میگوید که اگر دیدید که خدا مایل به اجابت نیست ،بر اصرار خود بیفزایید .فصل یازدهم و نیز هجدهم انجیل لوقا دارای دو تمثیل است که شاهد بر این مطلب میباشد .شکی نیست که در اینجا درخواستهای شخصی نسبت به شکرگزاری و شفاعت رو به قلب مینهد ،اما اگر منافع خصوصی خود را به کلی نادیده بگیریم ،از تأثیر هردوی آن کاسته خواهد شد ،زیرا اگر بدون درخواست ،احتیاج ما برآورده شود و ما واقف به آن نگردیم ،شکرگزاری ما با حقشناسی کمتری صورت میگیرد .همچنین اگر چیزی را برای خود نخواسته باشیم و ارزش آن را ندانیم ،شفاعت ما متضمن اشتیاق کمتری خواهد بود و دیگران نتیجه کمتری خواهند برد. بزرگترین اشکال شفاعت ،تردید در ارزش آن است .این تردید منجر به روگردانی از آن میشود و این روگردانی دعا را غیرممکن میکند .درخواست نیز از این خطر بزرگ مستثنی نیست و اغلب اشخاص که در کلیساها هستند و یا منفردا به دعا میپردازند ،دچار آن میگردند .برای اثبات اهمیت مطلب مثلی ذکر مینماییم :فرض کنید که دوستی داریم و او مسافرت کرده و میدانیم که در موقعیت بدی واقع شده و عادات تازه او ایمانش را متزلزل میسازد و کاغذ ما هم به او نمیرسد .میدانیم که اگر با او بودیم ،میتوانستیم او را کمک نماییم و بارها او را به واسطه مکتوب از خطر نجات دادهایم .آیا میتوانیم حاال که دسترسی به او نداریم ،به وسیله دعای خود او را نجات دهیم؟ جواب این سؤال ایمان ما را نه تنها به شفاعت ،بلکه به تمام دعا واضح و هویدا میسازد و کیفیت راز و نیاز ما را با خدا بیان میکند .اگر جواب ما مثبت و حتی اگر از روی تردید هم باشد ،به این نتیجه میرسیم که شفاعت و درخواست ما مؤثر و بنابراین الزمه اجابت خداست .پس تمام دعاهای ما بر این اساس استوار است. تاریخ و کارهای خود مسیح و شهادت آنانی که بدین وسیله نجات یافتهاند ،برای اثبات مطلب کافی است و میرساند که شفاعت به هر طرف که توجه نماید ،اوضاع را تغییر میدهد و به فرض اینکه اوضاع تغییر نپذیرد ،قلب عوض میشود و در نتیجه نیز تغییر شکل مییابد و مخاطرات رفع شده امتحانات باعث نجات میگردد .ما در دنیا مواجه با قوای بسیاری هستیم و میبینیم که مقداری از آن صرف شر و مقداری دیگر صرف خیر میگردد .همیشه جنگ نیکی و بدی در جریان است .در این جنگها عامل اصلی و نهایی قوه محیطیه خداست که شفاعتهای مسیحیان آن را وارد عمل میکند .ممکن است که پس از شفاعت مدتی اوضاع تغییری حاصل ننماید ،ولی چون عامل نهایی به جنبش آمده، کوه هم در مقابل آن استقامت نتواند کرد .مختصر اینکه دعای موجد وضع جدیدی است ،ولی برای اثبات این حقیقت به جای اینکه به دلیل رجوع کنیم ،بهتر است که به ایمان متوسل گردیم ،زیرا قبول دلیل نیز بسته به ایمان است. تمثیل نیز هر قدر زیاد و عالی هم باشد ،نمیتواند آن را ثابت نماید ،زیرا خود به تشریح و تفسیر ایمان نیازمند است، اما ایمان با دلیل همراه است و نه تنها حقیقت این نکته را به ما اطمینان میدهد ،بلکه در سایر مسایل روحانی بزرگ نیز یگانه راه اطمینان است و تفسیر و تشریح آن برای یک نفر مؤمن قطعی است. پس دانستیم که دعا در تغییر اوضاع مؤثر است ،ولی برای اینکه دعای ما از روی قلب باشد ،ایمان از ما میخواهد که در مخاطرات زندگی ثبات قدم نشان دهیم ،زیرا بارها میشود که برای صلح دعا میکنیم و جنگ میآید ،میخواهیم که دوستی شفا یابد ،مرض او شدت میکند ،دعا میکنیم که ایمان شخصی محکم شود ،اما بر غفلت او افزوده میگردد. ما طالب حفاظت الهی هستیم ،ولی مواجه با در به دری میشویم .در اینگونه موارد باید با اطمینان بیشتری دعا کنیم، زیرا در غیر این صورت اعتماد ما از خدا سلب میشود و شفاعتهای آینده ما از روی حقیقت صورت نمیگیرد .دعا که عمیقتر شد ،خداوند از نقطه نظر محبت خود قوای خود را به کار میاندازد و هر قدر هم که گناه مقاومت نماید، در اراده خود جواب دعاهای ما را خواهد داد. در درخواست و شفاعت و گاهگاهی به واسطه عدم وصول به اجابت ،یأس بر ما غلبه میکند و دعا مشکل شده آرزو و احتیاج خود را فراموش میکنیم و بیحس و کدر میشویم و دنیا چشم بصیرت ما را تیره میسازد .کم اتفاق میفتد که 22
اشخاص در همچون مواقعی به کتب دعا مراجعه نمایند .آنهایی هم که دست به دامان آن میشوند ،از خطر محفوظ نیستند ،بنابراین خوب است که بر وفق این دستور عمل کنند .چیزی که الزم است این است که توبه نموده به کرم خدا روی آورند .برای رسیدن به این مقصد الزم است که تمام مراسم قدیم و جدید دعای خود را از سر گیرند؛ یعنی در هر جا که دعا میکردند ،از آن غفلت نورزند و اگر زندگانی روحانیشان معدوم گشته ،ظاهر را حفظ نمایند .این کار تنها راه چاره شکست ما و بسیار الزم است و مسیح که حیات زندگانی و قیام مردگان به اوست به این وادی موت قدم میگذارد و ما را از ظلمت آن رهایی میدهد. بعضی از احتیاجات است که به نظر میرسد کامال از دایره دعا خارج باشد و آن این است که نباید از خدا بخواهیم که آرزوهای بیجای ما را نیز برآورده کند ،ولی باید به خاطر داشته باشیم که حتی اگر چنین چیزهایی را هم از خدا طلب نماییم ،راه راز و نیاز ما بسته نمیشود .به واسطه سکوت خدا را از انجام نظریاتش درباره خودمان باز میداریم .اگرچه او از حیلهگری ما آگاه است ،بنابراین میتوانیم با حرارت زیادی به او توجه نموده آرزوهای خود را عرض کنیم و در حضور او توقف نموده بدانیم که او ما را از در نرانده و با ما همدردی مینماید و به کمک ما برمیخیزد ،ولی همدردی او برای آرزوهای فاسد ما نیست ،بلکه برای خودمان است که دچار آن گردیدهایم .البته مردم کوشش داشتهاند که خدا را در اعمال ناپسند خود شرکت دهند و احتمال میرود که حاال هم به همان کار اقدام نمایند .من از آن نمیترسم، بلکه ترس من از این است که قسمتی از زندگانی مثال احتیاج یا گناه خود را از خدا جدا کنیم. هنگامی که به او تقرب میجوییم ،او هم با وجود آرزوهای درخواست شده ما به ما نزدیکی مینماید ،ولی این مطلب کارهای خود عیسای مسیح است ،زیرا او با باجگیران و گناهکاران به خوردن و آشامیدن میپرداخت ،ولی فرق ما با آنها خیلی زیاد است ،زیرا آنها از خطایای خود دست کشیده میآمدند تا بخشیده شوند ،ولی ما میآییم که از خطایای خود نجات یابیم .اگر وقتی که به دعا میپردازیم ،دارای آرزویی باشیم ،هر قدر آن آرزو کوچک و ناچیز و ناشی از خطا هم باشد ،باز ارتباط ما با خدا قطع نمیشود و او حتی این جاده باریک را هم برای اجرای اراده خود به کار میبندد. به همین واسطه بود که مسیح در راههای هموار و گلآلود حرکت میکرد و به جستجو مشغول میشد .شاید جواب خدا سرزنش باشد یا اینکه ما را به راه حقیقیتر بکشاند ،ولی سکوت نخواهد کرد .شکست دعا وقتی است که سخن از آن غفلت نماید ،ولی در غیر این صورت با وجود اشتباه و انحراف ما ،باران رحمت خدا از ریزش باز نمیایستد .او شبان کسانی است که در راه سرگردان ماندهاند.
23
فصل هشتم :توبه و اعتراف
اعتراف به گناه ،پنج مرحله دارد .اول اقراری است که پس از ارتکاب به گناه و یا به فوریت یا اینکه پس از تفحص به آن پی میبریم که در حضور شخص خود میکنیم .پس از آن برای اینکه بخشیده شویم و پاک و منزه گردیم ،در حضور خدا هم به اعتراف مبادرت میورزیم .آنگاه فضلی را که باعث تطهیر و آمرزش ماست میپذیریم و به کمک آن از گناه به کل دست کشیده روح و فکر خود را حاضر میکنیم تا به وسیله هدایت خدا گناه و ثمرات آن را از عمل بازداریم .در ضمن اینکه این مراحل را طی مینماییم ،باید اقرار کنیم که در گناه دنیا هم شرکت داریم و حتی در زندگانی عادی روزانه نیز محتاج به تقدیس میباشیم .برای اینکه اعتراف ما در حضور خدا حقیقی باشد ،باید اول پیش خود به آن اقرار و اعتراف نماییم. اگر به اجرای این عمل موفق نشویم ،نمیتوانیم در حضور خدا لب به اعتراف بگشاییم و اقرار ما از روی صدق و صفا نیست .هر قدر هم که از اعمال پسندیده دور باشیم ،اگر معتقد به خطای خود نگردیم ،نمیتوانیم قلبا به آن مقر شویم ،اما اگر با بذل و کوشش نتوانستیم گناه خود را در نظر بگیریم ،میتوانیم از خدا بخواهیم که ما را از خود فریبی نجات دهد و آنوقت محفوظ هستیم .آیه 23و 24مزمور 132دلیل این مطلب است که میگوید «ای خدا مرا تفتیش کن و دل مرا بشناس ،مرا بیازما و فکرهای مرا بدان و ببین که آیا در من راه فساد هست و مرا به طریق جاودانی هدایت فرما ».اگر کسی مراسم دعای اعتراف به خدا را کافی نداند و در عین حال صادق باشد ،میتواند به دعایی مانند این مزامیر متوسل شود ،زیرا توبه باید عالوه بر اقرار به گناه ،صداقت بیغل و غش را نیز متضمن باشد. •اعتراف باید متناسب با گناه باشد :الزم نیست که بدون جهت برای خود و دیگران خطایایی را متصور شویم .اگر حس میکنیم که مرتکب خطای بزرگی نشدهایم ،بهتر است که آن حس را از دست ندهیم و بیخود خویشتن را در زحمت نیندازیم ،زیرا نفس صداقت کافی است که ما را از غفلتهایی که از ما بروز نموده شرمنده سازد .اغلب مردم در این قسمت عین مطلب را بیان نمیکنند و اعترافشان متناسب با گناه نیست ،یا مبالغه میکنند یا عذری برای خود قائل میشوند .مثال هنگامی که برای دعا اهمیتی قائل نیستند ،میگویند که گرفتاریهای زیادی دارند. در موقع حسادت و بداخالقی خود را حساس جلوه میدهند .از طرف دیگر اینقدر در چیزهای بیاهمیت دقت میکنند که مطالب مهم را فراموش نموده نبرد با خطاهای بزرگ را از یاد میبرند و نمیدانند که مسیح میخواهد ما به زندگی عادی ادامه دهیم ،نه اینکه متخصص در امراض اخالقی خود و دیگران شویم .جوانان حساس و اشخاصی که فراغت زیادی دارند ،غالبا دچار اینگونه مبالغهها میگردند و متأسفانه آنانی هم که متصدی امور کلیسا هستند ،از مخاطرات آن محفوظ نمیباشند .اینگونه اشخاص هم به معایب مختصر خود فوقالعاده اهمیت میدهند و هم به نواقص کوچک دیگران. اعتراف به گناه باید با فکر و وجدان همراه باشد .اگر حقیقت را در نظر نیاوریم ،معلوم میشود که هنوز هم در تحت تأثیر گناه هستیم و به آن مشغولیم .ممکن است بگوییم خطا کردم ،وظایف خود را اجرا ننمودم ،اما این کافی نیست، زیرا نگفتهایم آن خطا کردم ،وظایف خود را اجرا ننمودم ،اما این کافی نیست ،زیرا نگفتهایم آن خطا چه بوده و از چه وظیفهای روگردانی کردهایم .اگر به همان اکتفا نماییم ،اوال اعترافی که به خدا میکنیم حقیقی و کامل نیست ،دوم اینکه خود را از اجرای مسؤولیتهایی که از آن غفلت ورزیدهایم ،بازمیداریم .سوم اینکه نمیتوانیم آمرزش خدا را به خوبی در نظر بگیریم .بین اظهار «من دروغ گفتم» یا «من برای اینکه روز جمعه آقای فالن را از اهمیت بیندازم در چیزی که راجع به او گفتم مبالغه کردم» زمین تا آسمان فرق است .اگر کامال به گناه خویش در نزد خود اقرار نماییم، اعتراف ما در حضور خدا از روی حقیقت خواهد بود و او ما را راهنمایی خواهد کرد که چه بگوییم یا چه بکنیم .در اینجاست که با اشکال دیگری رو به رو میشویم؛ یعنی ممکن است که خواهان اجرای چیزی نباشیم و فقط بخواهیم که بخشیده شویم و به کار خود بپردازیم و اگر کسی جزئیات گناه خود را نگفته و به کلیات قناعت نموده باشد ،این کار کامال آسان است و آسانی آن به حدی زیاد است که تکرار همان را در روز بعد نیز آسان میسازد و ارتکاب اعمال ناشایست امری عادی میشود. 24
حال که به شخص خود اعتراف نمودیم ،باید برای اقرار به حضور خدا بیاییم و در اینجا اظهار جزئیات برای خدا تکرار بشمار میآید ،زیرا او واقف اعمال ماست .وقتی در نزد خود اقرار به جزئیات خطایای خود کردیم ،برای تمام ما و بیشک برای بعضیها بهتر است که در حضور خدا به گفتن کلیات قناعت نماییم ،زیرا افکاری که پیش از دعا داریم از دعا جدا نیست ،دعا حاوی آن نیز میباشد .عدم تکرار درموردی که مربوط به خطایایی مانند خشم ،حسد ،بیعفتی یا اینکه اشکال در عفو دیگران باشد بسیار بجاست ،زیرا گاهی مرتکب گناهی میشویم که جرأت به خاطر آوردن آن را نداریم و آن را به حضور خدا افکنده از خجالت روی خود را برمیگردانیم .به عالوه اگر توبه ما کامل و اراده ما قوی نباشد ،در موقعی که جزئیات این معصیتها را تکرار میکنیم ،ممکن است با اینکه در حضور خدا هستیم ،احساسات ما تحریک و آن اعمال در فکر ما تجدید شود ،ولی پیش از دعا چون تنها هستیم و به تنهایی در کارهای خود قضاوت میکنیم ،وقوع این چیزها بعید به نظر میرسد. پس از آنکه در نهایت صداقت به گناه خود اقرار کرده عفو خدا را خواستار شدیم ،خود را برای قبول آمرزش روح آماده مینماییم .این کار بسیار مشکل است و از ایمان کامل یک نفر مسیحی حکایت میکند ،زیرا معرف اعتماد کامل او به خداست .بارها اتفاق میفتد که گناه خود را به خدا نشان داده شرمنده میشویم و پس از دعا هنوز هم محزون و ناراحتیم و این برای آن است که چیزی را فاقدیم و گمان میبریم که محزون بودن ،الزمه آمرزیده شدن است ،ولی اینطور نیست ،بلکه برای این است که ما لیاقت رهایی را نداریم و هنگامی که نجات مییابیم ،برای ما مشکل است بفهمیم که لیاقت ما در آمرزش ما دخالتی نداشته است ،زیرا عفو ما از محبت خداست نه از لیاقت ما .آمرزش و نجات الزمه اعتراف و توبه است و اگرچه ارتباطی به ما ندارد و مختص به خداست ،شک و تردید در آن راه ندارد .انبیا و رسوالن و مسیح همگی به ما میگویند که باید توبهکنندگان ،مطمئن به آمرزش و نجات خود باشند و این وعده کامال قطعی است. انبیا در ضمن استعارات خود به حقیقت این موضوع تصریح کرده مثال گفتهاند« :به اندازهای که مشرق از مغرب دور است ،گناهان ما را از ما دور کرده است .تمامی گناهانم را پشت سر خود انداختی« ».اگر گناهان شما مثل ارغوان باشد، مانند برف سفید خواهد شد ».با ایمان به حضور خدا میآییم و باید با همان ایمان از حضور خدا بازگردیم ،زیرا مطمئنا خدا توبهکننده را رهایی میدهد و مایل است که او نیز واقف به رستگاری خود باشد .همیشه به جوانانی که در تحت مراقبت من بودند گفتهام که «برخیزید و نجات و فضل خدا را بپذیرید ».این عمل که رمزی از قبول اجابت است به آنها کمک میکند که حس معامله با خداعمیق شود .پیران هم باید به تقویت این حس مشغول شوند و عملی مانند برخاستن که رمز قبول کردن را در خود دارد ،در آنها نیز مؤثر است و به آنها کمک شایانی میکند .آمرزش خدا را که پذیرفتیم ،باید منتظر دستور او باشیم .البته از قسمتی از اراده او در موقعی که در نزد خود معترف به گناه خود میگشتیم مطلع شدیم و آن جبران مافات است و برای درک آن محتاج به شنیدن ندای خدا نیستیم. همچنین میدانیم که خدا میخواهد اگر فرصت نگذشته باشد ،چیزی را جلوگیری کنیم و گناه گذشته را تکرار ننماییم .عالوه بر تمام اینها کلمات مسیح هادی و رهبر ماست و بدون دریافت فرمان خدا میتوانیم از آن کالم پیروی نماییم .با همه این حال شاید باز هم خدا بخواهد مطالبی را به ما بگوید .مثال به ما تذکر بدهد که از چیزی که اطالع حاصل نمودهایم غفلت نورزیم و راه جلوگیری از چیزها را به ما نشان داده ،حساسیت و قوای ما را تقویت نماید و به طریق غیرمنتظره در اختیار ما بگذارد .هیچ اصلی به ما توصیه نمیکند که خود را به شخصی که به او بدی کردهایم برسانیم و به گناه خود اعتراف کنیم ،ولی گاهگاهی این کار بسیار الزم است و در بعضی مواقع سبب کدورت بیشتری میگردد .در هر صورت بهتر است که با استعانت از خدا اقرار صادقانه و کامل را شعار خود سازیم و با این کار وجدان خود را قانع نماییم. گاهی مردم گمان میبرند که ما درستکاریم ،ولی خود میدانیم که این موضوع حقیقت ندارد و در گوشه و کنار مراسم درستکاری را مراعات ننمودهایم و به همین سبب وجدان ما ناراحت و در عذاب است .اگر اقرار ما به طرف باعث نمک پاشیدن به زخم او باشد ،مجبوریم که سکوت کنیم و روح خود را در عذاب نگاه داریم ،اما در بعضی موارد چارهای به جز اعتراف نداریم و در این اقرار زحمتی که دوباره به طرف میرسانیم ،یکی از تلخترین ثمرات گناه ماست .خالصه آنکه چون موضوعات گناه مختلف و رنگارنگ است ،باید در هر موقعی منتظر راهنمایی خدا باشیم و کمک او را ارجا نماییم .در وقت توبه از گناه باید با اراده محکمی مصمم به دست کشیدن از آن باشیم ،زیرا بارها 25
شده که مردم به خطای خود اعتراف نمودهاند ،ولی در اخالقشان تغییری روی نداده ،زیرا در ضمن اینکه به گناه خود اعتراف مینمایند و آمرزش خدا را خواستار میشوند ،در به روی گناه دیگری میگشایند .اقرار خالی به گناه دلیل بر شرمندگی از آن نیست ،بلکه سبب میشود که پیوسته به عهدها و وعدههای خود وفا نکنیم و کمکی را که از خدا برای رهایی از گناه میخواهیم منتظر نباشیم و امید نجات ما قطع شود و توبه غیرممکن گردد ،زیرا گناه بر وجود ما مسلط شده است .باید با اراده قوی گناه را از خود برانید و بنابه گفته پولس رسول «برای شهوات جسمانی تدارک نبینید ».بهترین موقع برای اجرای این عمل ،بعد از دریافت آمرزش خداست ،زیرا اگر برای زندگانی جدید و نیرویی که آمرزش به ما میدهد آماده نشویم ،نمیتوانیم از دستوراتی که خدا در این موقع به ما میدهد پیروی نماییم .برای گناه دنیا هم باید توبه کنیم ،زیرا تمام ما مسؤول آن هستیم و در آن شرکت داریم .گناه دنیا گناه خود ماست و باید با استقامت فوقالعاده با آن نبرد نماییم و با زخمی شدن خود برادری خود را با نوع بشر به ثبوت برسانیم .این عمل نیز در ما مولد امیدواری است و ما را بر آن میدارد که بیشتر در صدد رحمت خدا باشیم ،زیرا چون عنایات او را نسبت به خود دیدهایم ،میدانیم و یقین داریم که او از نزول رحمت بر دیگران هم خودداری نمیکند .بنابراین خوب است که با شفاعت و شکرگزاری همراه باشد .در حین دعا وقتی که متوجه به کارهای روزانه خود میشویم ،میبینیم که چیزی نداریم که حاکی از گناه باشد و چون خیلی صادق هستیم به جستجو میپردازیم و هر اشتباه کوچک غیرعمدی را تعمدی قلمداد میکنیم و گرفتاریهای روزانه را غفلت از خدا میدانیم. به جای اینکه به اختراع گناه مشغول شویم ،بهتر است که در نهایت حقشناسی از خدا بخواهیم که ما را از لوث گناهان مخفی پاک و مقدس نماید و مزمور نوزدهم را به یاد آریم که میگوید« :کیست که سهوهای خود را بداند، مرا از خطایای مخفیام طاهر ساز و بندهات را از اعمال متکبرانه بازدار ».وقتی که صادقانه به گناهان آشکار اقرار نمودیم ،خدا خطایای مخفی را نیز به ما نشان خواهد داد و برکتش را از ما دریغ نخواهد فرمود .در اینجا با احتیاج دیگری رو به رو میشویم و آن این است که با اینکه از کثافات دوری مینماییم ،در خاتمه روز دستهای ما کثیف است ،البته تقصیر ما نیست و زندگانی روزانه خواه ناخواه ما را گرفتار میکند .حتی بدنهای ما که به لباس پوشیده است از کثافات محفوظ نمیماند .روح هم دارای همین حال میباشد و به واسطه تماس با گناه دنیا کثیف و ضعیف میشود .لذا در خاتمه هر روز باید از خدا بخواهیم که ما را از گرد و غبار راه پاک سازد ولو اینکه خود مرتکب گناه نشده باشیم .این کار خیلی مهم و ضروری است .شخصی که دستش در کارهای روزانه کثیف میشود نباید شرمنده گردد ،چون چارهای ندارد و مجبور است که با چیزهای کثیفکننده سر و کار داشته باشد .شرمندگی او وقتی است که بدون شستن دست شروع به غذا خوردن نماید و بخوابد .همچنین نباید شرمنده شویم که روح ما در تحت تأثیر زندگانی یومیه قرار میگیرد ،لیکن اگر آن را از آلودگی پاک نسازیم ،باید شرمنده شویم و بنابراین الزم است که از خدا تمنا نماییم که ما را از ناپاکیهای روزانه هم پاک نماید و به یاد اشتیاق مسیح در شستن پاهای شاگردان افتاده مطمئن به اجابت دعای خود باشیم.
26
فصل نهم :دشواریهای دعا و انضباط
«بیجت» میگوید« :طبیعتی که با قابلیت دعا سرشته شده است ،روحی که استعداد دریافت رحمت او را دارد ،حیاتی که منظور از آن این بوده که در جستجوی او راه ترقی و تعالی را طی نماید ،اگر از این امتیازات دست بکشد ،دچار سختی خواهد شد ».دعا برای روحانیون قانون سالمتی است .البته اگر مایل باشیم ،میتوانیم این قانون را کنار بگذاریم و از آن غفلت نماییم ،ولی محال است که آن را تغییر دهیم. •دشواریهای دعا :حال که مشغول مطالعه دعا هستیم ،شایسته است که از چیزهایی که به آن پیوستگی دائمی دارد نیز سخن به میان آوریم .یکی از آن چیزها این است که اجرای مراسم دعا برای ما مشکل است و به سختی انجام میپذیرد .شاید کسی بگوید که ابدا اینطور نیست و ساعات دعا خوشترین ساعات ماست ،ولی نباید فراموش کرد که بسیاری از مردم گاهی راه دعا را ناهموار و پر از مانع میبینند و خود را گرفتار مخالفتها و کمینگاهها مشاهده میکنند و وقتی که میخواهند به دعا پردازند مجبورند که با تمایل و اراده خود بجنگند .قوه اینکه آنها را در این جنگ تقویت کرده سرانجام به دعا میرساند ،اراده خداست که پشتیبان اراده درونی آنها است ،اگر دچار همچون حالتی گشتیم ،باید با اصرار تمام به دعای خود بپردازیم و موانع را نادیده انگاریم ،زیرا ساعت دعا مهمترین ساعات و خود بهترین امتیاز ماست. استقامت و پافشاری در این مرحله بسیار سودمند است و معنی آن این است که حاضر نیستیم تسلیم دشمنان روح خود شویم و بر طبیعت مادی خویش مسلط هستیم و تنبلی و دنیا خواهی ،راه ما را سد ننموده و به پیروزی نزدیک میشویم ،اما برعکس ،دست کشیدن از دعا نشانه شکست ماست .لذا باید قدر این استقامت را بدانیم ،زیرا استقامت است که ما را به سوی خدا میبرد و موانع جسمانی را در هم شکسته ما را به راز و نیاز می رساند .نکات دیگری که مربوط به موضوع و حائز اهمیت میباشد ،از این قرار است :دعا کردن برای بسیاری از ما به منزله کاری است و فکر و تحمل و نیرومندی اراده الزم دارد .همچنین اشخاصی که پس از مدتها غفلت دوباره شروع به دعا میکنند ،خود را مواجه با اشکال میبینند و علتش این است که استعداد روحانیشان از کار افتاده است. اسقف «بیجت» در وعظ جامع خود درباره «گناه و قانون» که قسمتی از آن در ابتدای این فصل مالحظه نمودید م ینویسد« :همانطوری که شخص تنبل به کار بردن اعضای بدن خود را دشوار مشاهده میکند ،همچنین ممکن است آرزوی دعا کردن نیز ناپدید گردد و وقتی که میخواهیم آن را از سر بگیریم ،با بیعالقگی و تنبلی رو به رو میشویم، اما اگر تسلیم اکراه و کاهلی گردیم ،در بذل کوششی که قانون اصلی زندگی از ما میخواهد مضایقه نمودهایم ».با در نظر گرفتن این حقایق ،خوب است متوجه باشیم که در اینجا هم محتاج به کمک مخصوص خدا هستیم و آن را از او بخواهیم و همانطور به خاطر داشته باشیم که برای پیشرفت مقصود باید تصمیم ما فوقالعاده شدید باشد ،زیرا باید مانع بزرگی را از سر راه برداریم .این تصمیم به ما کمک میکند که با وجود دشواریها ،دعایی را در نظر بیاوریم و برای آن وقتی معین نموده در مراعات آن غفلت نورزیم .ما تنها نیستیم ،خدا همراه ماست و فضل مافوق الطلبیعه خود را شامل حال ما نموده در اجابت را به روی ما مفتوح میدارد و ابدا الزم نیست که مأیوس باشیم ،زیرا همان اقدام به دعا ،معرف آرزوی قلبی ماست و دعا محسوب میشود. ما میخواهیم «راه خداوند را مهیا سازیم و طرق او را راست نماییم ».اگرچه این راه به واسطه اخالق ناقص و عادات و اوضاع گوناگون و گناه دنیا و خودمان ،پرپیچ و خم و ناهموار شده است و ما را از راز و نیاز بازمیدارد ،بنابراین راه به روی ما باز است و ما باید وارد آن شویم و ناراحتیها و اشکاالت را بپذیریم تا به مقصد برسیم .اگر دعا نکنیم آن راه بسته خواهد شد و در تاریکی خواهیم ماند .از آنجا که مایل به دعا هستیم ،خداوند ضعف ما را نادیده گرفته فضل خود را شامل حال ما خواهد گردانید و به راز و نیاز خواهیم رسید .خوب است که برای اطمینان به موضوع در این کلمات دقت نماییم« :هر درهای برافراشته و هر کوه و تلی پست خواهد شد .کجیها راست و ناهمواریها هموار خواهد گردید و جالل خداوند مکشوف خواهد شد». 27
برای اینکه به راز و نیاز با خداوند رسیده ،وفاداری خود را ثابت نماییم ،میتوانیم از کمک انضباط و عادات مخصوصی بهرهمند شویم .همه کس میداند که تمرین و انتظام ،قوای ما را در تمایل پاک و در اراده تقویت مینماید و بر تأثیر آن میفزاید .مثال حافظه اصالح میشود ،نیروی اراده زیاد میشود و از احساسات جلوگیری به عمل میآید .قوای عقالنی هم ثابت نیست و از خواندن و فکر کردن و موارد استعمال آن و غذایی که به آن میدهیم تغییر میپذیرد. دعا هم که به نوبه خود جمیع این قوا را در بردارد ،در تحت تأثیر انظباط قرار میگیرد و وسعت و عمق و حقیقت آن صورت دیگری پیدا میکند ،اما ما از بیشتر آن تأثیرات بدون اطالع میمانیم و علتش این است که در وقت دعا همان کسانی هستیم که در سابق بودهایم ،اگر در زندگانی معمولی مثال نتوانیم افکار خود را متمرکز سازیم ،در وقت دعا هم نمیتوانیم ،زیرا معرف زندگانی ماست و زندگانی معرف دعای ماست. هنگامی که میخواهیم در دعا پیشرفت نماییم ،خوب است به خاطر داشته خوشحال باشیم که هر قدمی که در این راه برداریم مثل این است که آن قدم را برای ترقی زندگی برداشته باشیم .منظور از کلمه انضباط در اینجا این است که بر اعمال ظاهری و افکار باطنی خود مسلط باشیم و بر وفق مراسم مسیحیت رفتار نماییم .آزادی طفل در این است که در تحت این انضباط نباشد ،لیکن آزادی شخصی که میخواهد شریک زندگانی مسیح باشد ،لیکن آزادی شخصی که میخواهد شریک زندگانی مسیح باشد ،در همین انضباط است؛ یعنی آن کسی که در تمام قسمتهای زندگی انضباط را مراعات میکند در حقیقت آزاد بشمار میرود ،ولی کسی که مراعات آن را واجب نمیشمارد مقید است. خوب است که در اینجا فرا گرفتن دعا را با فرا گرفتن سایر علوم مقایسه کنیم .فرض کنید میخواهیم زبانی یاد بگیریم .اگر پنج دقیقه یا پنج ساعت وقت داشته باشیم ،دستور یکی است؛ یعنی اول باید برای اجرای این منظور از انجام کار دیگری روگردانی کنیم ،آنگاه وقت را معین مینماییم و نقشه منظمی ترتیب داده ،بر وفق آن عمل میکنیم. به عالوه از فرصتهایی که برای ما در طی روز حاصل میشود غفلت نمیورزیم .هر چه وقت ما کمتر باشد ،باید به همان نسبت ترتیب و دقت و توجه ما زیادتر گردد ،ولی شایسته است که در فراخی وقت هم پیروی از این اصل را بر خود الزم شماریم .کسی که با در نظر گرفتن این اصول شروع به تحصیل زبان میکند و خط مشی خود را میداند، خیلی زودتر از کسی که وقت مشخصی ندارد و همیشه پی فرصتی میگردد به مقصد میرسد .دعا هم همین حال را دارد و باید وقت جداگانه داشته باشیم و بر ما الزم است که مراعات آن را واجب شماریم .وقت دعا باید با منظوری که داریم و اوضاع مختلفی که در آن هستیم متناسب باشد ،ولی داشتن نقشه منظم ضروری است .البته با تغییر اوضاع نقشه عوض میشود ،ولی بهتر است که پیوسته از یک نقشه کلی پیروی کنیم تا دچار بینظمی نگردیم در اینجا هم باید از هر فرصتی استفاده نماییم و پس از پایان پذیرفتن دعا آن را از یاد نبریم .کسی که دارای وقت زیادی است، میتواند هر روز نقشه خود را تجدید کند ،ولی کسی که مثال بیش از پنج دقیقه وقت ندارد ،باید نقشه او قبال طرح شده باشد.
28
فصل دهم :استعمال و تنظیم کتب دعا
در این فصل میخواهیم نظریات شخصی خود را درباره ارزش و استعمال کتب دعا بنویسیم .بدین واسطه مطالبی که مذکور میشود انعکاس افکار عمومی نیست .تربیت و اخالق و مراسم پیشینیان و تعصب در استعمال یا عدم استعمال کتب دعا مؤثر است .به نظر نگارنده به کار بردن اینگونه کتب ،کمک بزرگی است ،خصوصا وقتی که خسته یا مریض باشیم و نتوانیم مستقال به دعا پردازیم .از این گذشته با استعمال آنها دعای ما عمیقتر میشود و چیزهای تازه یاد میگیریم و برکتهایی را که در دعای خود از آن غفلت نمودهایم ،به یاد میآوریم .اگر به کتب ملل مسیحی دیگر که دارای مسلکهای متفاوت با ما هستند دسترسی داشته باشیم ،باز هم نتایج بیشتری خواهیم گرفت .کتب دعا مطالبی را که در قلب ماست در یک لغت یا یک جمله جمع میکند و بر تأثیر دعا میفزاید ،زیرا عبارات متناسب هم باعث تقویت دعاست اگر خوب دقیق شویم ،میبینیم که کمک تنها از خواندن کتاب نیست ،بلکه از فضل خداست که بر دیگران نازل شده بود و ما برای توسعه معرفت و گشایش چشم خود به کار میبریم .با خواندن کتاب دعا با اینکه تنها هستیم ،مثل این است که چند نفر را دور خود مجتمع نموده باشیم .وقتی که با آنها دعا میکنیم احتیاجات و طریقه دعای آنها را در نظر میگیریم و بر دولت راز و نیاز و زندگانی خود میفزاییم. اگر دعایی را که در کتاب است بلند بخوانیم و دیگران را که بدان نحو دعا کردهاند در نظر بگیریم ،کلمات دارای روح دیگری میشود و در ما تأثیر بیشتری میکند و ارزش استعمال عمومی آن بر ما واضحتر میگردد .وقتی که میخواهیم به کتابهای دعا مراجعه نماییم ،شرط عقل این است که به یک کتاب اکتفا کنیم و از خواندن کتابهای متعدد بپرهیزیم .پس از آنکه کتاب را به دقت مطالعه نمودیم و از آن استفاده بردیم ،آنوقت میتوانیم کتاب دیگری را بگشاییم .گاهی سبک انشای کتابی مطابق با ذوق نیست ،در این صورت باید الفاظ را از یاد ببریم و معانی را استخراج کنیم .همچنین برای اینکه دعای ما با اشتیاق بیشتری انجام گیرد و معرفت ما وسیعتر گردد ،میتوانیم از کتابهای دیگر که به دعا مربوط نیست استفاده نماییم .مثال کتابهای بیوگرافی ،سرود و شعر با اینکه برای دعا نوشته نشده ،ما را بر آن میدارد که جالل خدا را در نظم بگیریم و به دعا بپردازیم .عالوه بر شخص من بسیاری بر حقیقت این نکته گواهی میدهند. تنظیم تدریجی کتاب دعا بسیار مفید است و میتوانیم دعای کتابهای دیگر را استخراج نماییم یا اینکه خود به انشای دعاها مبادرت ورزیم .در صورت اخیر اگر شخصی دارای استعداد ادبی خوبی باشد ،با خطر مواجه میشود ،زیرا ممکن است سعی در زیبایی الفاظ حقایق را از نظر پنهان دارد .اما اگر با عبارات ساده و قشنگی منظور خود را روی کاغذ بیاورد ،زیبایی کلمات در تقویت روح او به نحو غیرقابل توصیفی مؤثر میشود .یکی از علل بیشمار تأثیر کتاب مقدس در زیبایی الفاظ همان است .مثال مزمور پنجاه و یکم با هنرنمایی بزرگی انشا شده و هر گناهکاری میتواند آن را در حین اعتراف به کار برد .در مزامیر موشح نیز که مزمور 119از جمله آن است ،استادی زیادی به کار رفته (در زبان عبری اولین حرف هر آیه از آیات هشتگانه ،اول آن با حرف اول الفبای عبری شروع میشود و دومین دسته از آیات هشتگانه ،با حرف دوم و بدین ترتیب ادامه مییابد تا اینکه با بیست و دومین دسته ،بیست و دو حرف الفبا خاتمه میپذیرد) .بنابراین ما هم میتوانیم ذوق ادبی خود و دیگران را در تهیه کتاب به کار بریم ،ولی تقلید از انشای قشنگ دیگران چندان بیخطر نیست. بعضیها معتقدند که در دعا هر چه به ما الهام شد ،باید همان را بگوییم و اگر قلم یا کتاب را در تهیه دعا به کار بریم ،دعا حقیقی نخواهد بود .غافل از اینکه کار روحالقدس به دلیل و تخیل و اراده و تمایل ارتباط دارد و خواندن و نوشتن قوت اینهاست .البته کسی منکر این نیست که در دعا از الهام خدا بهرهمند میشویم و به مراحل غیرمنتظره قدم میگذاریم ،ولی نباید گفت که این راه تنها راه دعا است و دقت دراحتیاجات الزم نیست .ارزش دعا در انشا و طرز اظهار آن نیست ،بلکه در این است که ما را به راز و نیاز حقیقی با خداوند رهبری نماید .اجابت خدا عنصر اصلی است نه روش دعای ما .هر دعایی که نتیجهاش اجابت باشد ،همان صحیح است به هر صورتی که اظهار شده باشد. تهیه کتاب دعا فوقالعاده اهمیت دارد و بر ارزش آن روز به روز افزوده میشود ،زیرا آینه خاطرات ماست ،تأسف آن باعث تطهیر است و شادمانی آن باعث تازگی است و آرزوی آن باعث تقویت قلب میباشد. 29
مطالعه آن نیز مطالب زیادی را بر ما مکشوف میدارد و ادعیه مختلف را از نظر ما میگذراند و نشان میدهد که معرفت ما رو به ترقی است .در هر حال تهیه کتاب دعا الزم و از ضروریات است .نقشه دنیا هم برای دعای شبانه ما مانند کتابی است .خوب است که آن را به شش قسمت متساوی تقسیم کنید و به هر قسمت آن شبی را تخصیص دهید .مثال شب دوشنبه روسیه و شب بعد چین و بعد ژاپن را نگاه دارید .وقتی که چشمتان متوجه روسیه است، مردمان گوناگون ،دولت ،تبعیدیها ،کلیساها ،محبوسین ،تبلیغات هیجانها و المذهبیهای آن را در نظر بگیرید و وقتی که از چین عبور میکنید ،کدورتها ،جنگها ،گرانیها ،احتیاطها ،مقدسین و میسیونرهای آنجا را به یاد بیاورید. همچنین موقعی که به ژاپن رسیدید ،در روح و فعالیت ،در جنگ و آرزو ،در احتیاج و اشتیاق و در دین مردم آن دقت کنید .در ضمن اینکه از قسمتی به قسمتی میروید ،برای نجات اهالی آن دعا نمایید و برکتی بخواهید. یک دفعه کافی است که تمام جاها را ببینید و مناظر مختلفی را تماشا کرده برای هر جا رحمتی طلب کنید .با این عمل خواهید دید که در ظرف یک دقیقه خدمت بزرگی از شما صادر شده و قلب شما محبت فوقالعاده شما را ابراز داشته است .اگر این کار را تکرار کنید ،در شب ششم تمام دنیا را دیدهاید ...به عالوه خوب است که دعای ربانی را هم بخوانید و از خدا بخواهید که هر جمله آن را در زندگانی پر احتیاج دنیا صورت عمل دهد .هر جا که نیازهای دنیا شدیدتر و غفلت آن بیشتر است ،باید این دعا با حرارت زیادتری بخوانید و برای نان کفاف مردم و آمرزش و نجات آنها از گناه به راز و نیاز بپردازید و محرومیتهای گوناگون ساکنین دنیا را در نظر گرفته بگویید« :ای پدر ما که در آسمانی »...اگر بر وفق این دستور عمل کنیم ،در شب ششم احتیاجی نمیماند که دعای ما متوجه آن نشده باشد. چنین مسافرتهایی در خود ما هم تغییراتی پدید میآورد و وقتی که اخبار نهضتهای اجتماعی و مطالب سیاسی و روابط بینالمللی و جنبشهای اقتصادی را میخوانیم که تمام دنیا وارد مرحله محبت و توجه خداست و همچنان که دعا باعث میشود که حقایق این چیزها روشن گردد ،همین طور هم دعا از انعکاسات آنها عمیقتر میشود و ما هر چیزی را با محبت مسیح قضاوت میکنیم .مسافرتهای شبانه ما نکات دیگری را هم در بردارد .مثال ممکن است چهره دوستی از ما جلب نظر کند ،موضوع حیات یا ممات توجه ما را به خود جلب کند ،خالصه آنکه از عوالم غیب و آشکار مطالب زیادی را کشف میکنیم و همیشه با منظره تازه رو به رو میشویم .برای اینکه پی به اهمیت مطلب ببرید ،به شما توصیه میکنم که در یک ماه شبی دو دقیقه در نقشه دنیا دقت کنید و دستورات فوق را هم در خاطر داشته باشید. اگر به این کار عالقهمند شدید و خواستید وقت بیشتری به آن تخصیص دهید ،آنوقت نباید از پنج دقیقه تجاوز کند. البته ممکن است که گاهگاهی برای مدت زیادی در دنیا به سیاحت بپردازید ،ولی در اینجا چون مشغول استعمال قوه تخیل هستید ،اگر بیش از پنج دقیقه وقت صرف کنید ،خیال جانشین حقیقت میشود .مطمئنا سیاحت طوالنی بیفایده نیست ،زیرا عالم افکار ما را با ساکنین زیادی از مرد و زن زینت میدهد ،ولی منظور ما در شبها این است که برای دنیا دعا کنیم نه اینکه فقط به سیر و سفر بپردازیم و برای اجرای این منظور چند دقیقه کافی است ،به همین واسطه دعایی که میکنید ،باید دعای خیر و عادی ربانی باشد و بهتر است که به عبارات جامع و کلی قناعت نمایید .اگر خدا ندای خود را به گوش شما رسانید و از شما خواست که بر وسعت اینگونه مسافرتها و دعاها بیفزایید ،فورا اطاعت کنید ،زیرا آنچه را من در اینجا مینویسم برای شروع به کار است. (تقسیمات نقشه خودم از این قرار است :خط نصفالنهار در وسط واقع شده و مبدأ خطوط مستقیم بریتانیاست .دو خطی که به سوی مشرق کشیده ،یکی به خط استوا و دیگری به نقطهای که در شصت درجه عرض جنوبی میرسد .خط مرکزی از وسط بریتانیا گذشته از دو قطب عبور میکند .خطوطی که به سوی مغرب میرود یکی به خط استوا متصل میشود و دیگری به شصت درجه عرض جنوبی .قارههای اصلی و جزایر بزرگ تقریبا به یکی از این قسمتها میفتد و یک قسمت هم پارهای از آمریکای شمالی را در برمیگیرد و هم مقداری از آمریکای جنوبی را .البته این تقسیم، تقسیم علمی نبوده است).
30
فصل یازدهم :دعا در هنگام کار و گرفتاریهای روزانه
اکثر مردم فقدان دعا را از خستگی و گرفتاری میدانند ،لیکن غیرممکن است که خستگی و گرفتاری ما به حدی زیاد باشد که مانع از راز و نیاز گردد .غالبا علت انصراف از دعا این است که مادیات بیش از روحانیت بر ما غلبه دارد و بعضی اوقات میگوییم نه ،چون مشغول کار و خدمت خدا هستیم ،نمیتوانیم وقتی برای دعا پیدا کنیم و کشیشها و میسیونرها و محصلین پیوسته با این عذر خود را از دعا محروم مینمایند و حال آنکه غفلت از هدایت خدا خدمت نیست ،بلکه عالمت این است که ما مایل به دست کشیدن از کار نیستیم .زنها بیشتر گرفتار این افکار میشوند، خصوصا آنهایی که بچههای کوچک دارند .در هر حال اینجا جای بحث اینگونه مطالب نیست و به جای آنکه راجع به آن چیزی بگوییم ،فرض کنیم که خالصی از گرفتاری ممکن نیست .چیزهایی را پیشنهاد میکنیم که دعا را در همچون مواردی نیز آسان نماید ،زیرا اگر در وقت گرفتاری از دعا غافل شویم ،در وقت فراغت از سرگرفتن آن را مشکل مییابیم. اهمیت دعا در موقع کار هنوز بیشتر است ،زیرا وسیلهای است که از بار ما میکاهد و ما را از انحراف محفوظ میدارد. اعمالی که در اینجا توصیه شده ،جزئی از کل است و عمل ارزش آنها را به نبوت رسانیده است .الزم نیست که تمام آن را پشت سر هم اجرا کنیم ،زیرا بعضی برای وقتی سودمند است و برخی برای وقت دیگر .عالوه بر اشخاصی که کار زیاد دارند ،آنانی که در فراغت هستند نیز میتوانند از آن استفاده نمایند .قبل از شروع به مطلب ،میخواهم چند نکته را متذکر شوم .اول اینکه فصل اول و دوازدهم و قسمت آخر فصل دهم را با این قسمت متحد کنید ،زیرا موضوع مورد بحث یکی است .دیگر آنکه چه دعای شما برای پنج دقیقه است و چه برای یک ساعت ،باید بجا آوردن آن در نهایت وقار صورت گیرد و عجله و شتاب در آن راهی نداشته باشد و این موقعی است که تنظیم وقت با دقت صورت گرفته باشد؛ یعنی اگر وقت کوتاه است باید به چیزهای مختصری بپردازیم و اگر وقت طوالنی است ،باید مطالب بیشتری را در نظر بگیریم. •دعا در ساعات کار :شکی نیست که گروهی از مردم ،خصوصا زنهای فعال میتوانند در وقتی که دستشان مشغول کار است ،به تفکر و دعا مشغول گردند و منحرف هم نشوند .کم اتفاق میفتد که آنها بنشینند و دستهای خود را تا کرده فکر بکنند ،زیرا کارهای زیادشان باعث پریشانی حواسشان میشود .بدین واسطه وقتی که مشغول انجام کاری مانند بافتن یا گردگیری کردن و یا شستن هستند ،افکارشان آزاد است .خوب است که آنها برای اینگونه اوقات که وقوع آن دائمی است ،دعایی ترتیب دهند .در فصل دوم پیشنهاد شد که هر روز چند علت از علل شکرگزاری را یادداشت نماییم .همان کار را میتوانیم با آرزوهای خود بکنیم؛ یعنی هر روز در عین اینکه مشغول کاریم ،اول سه چیز را که باعث سرور ما گشته در نظر بگیریم و بعد آن را به سه آرزو بیفزاییم و آنوقت از خدا یادی نموده توجه او را در نظر بیاوریم و در نهایت سادگی بگوییم «خدایا متشکرم» یا اعتراف کاملتری کرده اظهار داریم «خدایا ،من خیلی از این چیزها مسرورم» ،یا «خدایا ،تو در این امور خیلی به من مهربانی فرمودهای». آنگاه آرزوی خود را در میان نهاده اضافه کنیم «امیدم آن است که مرا به این چیزها برسانی». در اینجا در بین زانو زدن و ایستادن تفاوتی نیست و هر کس میتواند به انجام این دعا مبادرت ورزد و یقین است که اکثر مردم آن را مناسب و ممکن خواهند یافت .چیزهایی که باید از خدا بخواهیم ،باید در اطراف آن فکر کنیم. اگر انتخاب این چیزها و تفکری که الزمه آن است مرتبا صورت گیرد ،راز و نیاز ما کامال قلبی میشود .فراموش نشود که من نمیگویم تمام این اوقات را باید صرف چنین دعایی نمود ،بلکه میخواهم برسانم که استفاده از همچون فرصتهایی هم ممکن است .وقتی که دست و مغز ما خود به خود به کار خود ادامه میدهد ،میتوانیم به راز و نیاز پردازیم .حتی آنانی هم که فراغت زیادی دارند ،میتوانند از این دعا استفاده کنند ،زیرا با اقدام به آن متوجه میشوند که در موقع کار هم یاد خدا ممکن است. •دعای سریع بامداد :صبح که برمیخیزیم ،باید فورا متوجه خدا شویم و به زمانهای طوالنی دیگری که به عبادت تخصیص دادهایم قانع نباشیم .به محض اینکه بیدار شدیم ،قوای زشت و زیبای دنیا از چهار طرف بر ما هجوم 31
میکنند و خوشی و اندوهناکی یک روز ما به این است که به کدام دسته از این قوا تسلیم میشویم .بنابراین باید خود را آماده نماییم که در اولین لحظه افکار خود را در اختیار خدا بگذاریم .مادامی که این عمل طبیعی نشده باید تعمدا آن را مجری داریم؛ یعنی از بعضی چیزها روگردانی کنیم و به تمرین چیزهای دیگر مشغول شویم .قوایی که موجد عادات عقالنی و روحانی است در اینجا نیز به کار میافتد و طریقهای که عمدا اتخاذ شده ،طریقه طبیعی میگردد .در ابتدا ممکن است که مواجه با اشکاالت شویم ،زیرا گرفتاریها و نقشهها و منافع ،همه مانع این کار است و میخواهد اولین دقایق بیداری ما را به تصرف آورده و تمام روز را به خود تخصیص دهد .اگر اول راز و نیاز با خدا را بپذیریم ،خواهیم دید که یک روز تمام از سایر موانع در امانیم .با این حال باید سعی کنیم که اولین کار ما پس از بیداری راز و نیاز با خدا باشد. در اینجا عملی را توصیه میکنیم که هر چند گرفتار هم باشید ،میتوانید باز هم جای خلوتی پیدا کرده آن را انجام دهید و تأثیر بزرگ و حیاتی آن را در زندگانی ببینید و آن از این قرار است؛ پس از آنکه برخاستید ،خویشتن و کارهای روزانه خود را به خدا تقدیم و تسلیم نمایید و خوب است که الفاظ شما با پیروی از این نمونه باشد« :این خداوند حیات و ای نجاتدهنده ،تمام این روز را به حضور قدوس تو تقدیم میکنم و کوشش مینمایم که در هرکاری مطیع اراده تو باشم و در هر ساعت هدایت تو را به کار بندم ».این نمونه را سرمشق قرار دهید و برای خود دعا تهیه کنید .با این کار دیگر احتیاجی نخواهید داشت که هر روز صبح در جستجوی الفاظ مناسبی باشید ،بلکه میتوانید آهسته و با دقت زیاد آن را بخوانید ،اما اگر از تکرار آن خسته شدید ،ممکن است که آن را تغییر دهید و کلماتی را هم که حاکی از درخواست فضل برای خودتان و شفاعت از دیگران باشد ،به آن اضافه کنید .این دعا وقت زیادی الزم ندارد و یک یا دو دقیقه برای آن کافی است .فقط باید اراده شما در آن متمرکز شده باشد .نتایجی که از این کار میگیرید بسیار است. اول آنکه هر قدر هم افکار پریشان به شما هجوم بیاورد ،راه شما را سد نخواهد نمود و در شما تأثیری نخواهد کرد، زیرا شما میخواهید که در هر چیز مطیع اراده خدا باشید .دیگر آنکه در انجام کارها دست و پای خود را گم نمیکنید و با آسایش خطر از مطلبی به مطلب دیگر میپردازید و هدف واحدی دارید که آن فرمانبرداری از اراده خداوند است. یکی از نتایج مهم دیگر آن است که وقتی روز را به خدا تقدیم داشتید ،خدا از فرصت استفاده نموده ،وسایل جدیدی در اختیارتان خواهد گذاشت و اگر زندگانی عادی شما در ظاهر تغییری هم نکند ،خودتان هر چیزی را تازه خواهید دید .به کار بردن اعتقادنامه باید هر روز صبح ایمان خود را به خدا تأکید کنید و از او بخواهید که فضل و برکت خود را بر احتیاجات روزانه شما مبذول دارد. اظهار اعتقادنامه نباید از روی تقلید صورت گیرد ،بلکه هر چه را که عقل شما پذیرفته به همان اکتفا کنید و در شروع روز به آن تکیه نمایید .در اینجا ممکن است که اعتقاد نامه مسیح را به کار ببرید و بعضی از جمالت آن را بر وفق نظریه خود تغییر دهید .خالصه هر چه که معرفت کامل ایمان شماست ،همان را به کار برید و در حوادث روز متکی به آن باشید .اول باید به حالت خبردار بایستید و با وقار تمام آهسته یا با صدای بلند آن را بخوانید .به مجرد اینکه گفتید« :من ایمان دارم به خدای پدر قادر مطلق» و به آن تکیه نمودید ،اگر ترسی داشته باشید ،برطرف میشود .بعد میگویید «و به پسر یگانه او خداوند ما عیسای مسیح» گفتن این عبارات و به خاطر آوردن عیسای مسیح سبب میشود که معرفت شما زیاده گردد. بدین ترتیب هر جملهای را با ایمان تمام میخوانید و با اطمینان کاملی برای مواجه گشتن با نیازهای روزانه بیرون میروید .اگرچه گاهی احتیاجات و امتحانات ما معتقدات ما را از نظرمان پنهان میسازد ،ولی وقتی که هر روز حضور خدا را تأکید نمودیم و عقیده خود را درباره او اظهار داشتیم ،زندگانی ما به کلی تغییر مییابد و بر قوت اراده ما افزوده میشود .کسی که مرتبا به این عمل اقدام نماید ،خواهد دید که هر روز برای تقدیم زندگانی و تأکید ایمان با فرصت جدیدی رو به رو میشود و در ضمن خود احتیاج و آرزو فرصتهای دیگری به او عرضه میدارد و او با بینش بیشتری به دعا میپردازد .برای خواندن اعتقادنامه بیش از چند دقیقه وقت الزم ندارید ،لیکن وقتی که از خانه بیرون بروید انجام کارهای شما از روی ایمان است. خوب است که در مواقع دیگر اعتقادنامه خود را توسعه داده روابط بشری را در نظر بگیرید .این کار نیز حاکی از 32
ایمان است ،ولی تکیه کردن به آن جایز نیست .الزم است که به شادمانی و قوت روابط بشری نیز معتقد باشیم و آن را تصریح نماییم .گاهی عصبانی میشویم و خشم ما از اندازه تجاوز کرده طوری میشود که نسبت به دوست و یا زن و یا اینکه شوهر بدبین میشویم و از اظهار محبت خودداری میکنیم و سرور ما مبدل به اندوه میگردد؛ بنابراین بد نیست که گاهگاهی اعتقادنامه خود را توسعه دهیم و به گفتن «من ایمان دارم به خدا» اکتفا ننموده بگویم« :من ایمان دارم به »...و اسم شوهر یا زن و یا والدین و یا دولت و یا طفل خود را ذکر کنیم و بعد این عبارت را اضافه نماییم «با اینکه مردم گرفتار فسادها هستند ،به آنها ایمان دارم ،زیرا که به عیسای مسیح مؤمنم .من ایمان دارم به آتش خدا که در قلوب تمام آنانی که آنها را امروز میبینیم شعلهور است». اگر بر وفق این دستور عمل نمایید ،با مردم با چشم دیگری رو به رو خواهید شد و به آنها با ادب عمیقتری صحبت خواهید کرد و خدا را در آنها دیده به احترامشان خواهید پرداخت .آنانی که گرفتاریشان زیاد است ،نمیتوانند در جای خلوتی به عبادت مشغول شوند و از آنجایی که این فصل به همچون اشخاص تخصیص داده شده ،جای آن نیست که درباره دعای خلوت چیزی بنگارم ،ولی ذکر چند مطلب بیمورد نیست .البته دعا در حضور افراد خانواده یا دیگران برای دعاکننده بیتأثیر نیست ،لیکن دعای حقیقی بشمار نمیرود ،زیرا حضور اشخاص باعث انحراف و تشتت فکر است و اگر با ما در ارزش دعا هم رأی نباشند ،تمرکز حواس بیش از حد مشکل میشود .مسیح هم در موقع دعا به تنهایی خیلی اهمیت میداد و حتی از شاگردان خود هم جدا میشد. بسیاری از آیات انجیل حاکی از این مطلب است ،از جمله میگوید« :بامدادان قبل از صبح برخاسته بیرون رفت» و «از ایشان به مسافت پرتاب سنگی دور شد» ،یا «و چون مردم را روانه نمود به خلوت برای عبادت بر فراز کوهی برآمد». مسیح به شاگردان خود میگفت که در وقت دعا به مکان خلوتی بروید و در را ببندید .پس هنگامی که میخواهید به خواندن دعا مبادرت نمایید ،الزم است که خود را به جای خلوتی برسانید ،ولی خواندن کتاب مقدس باید در خانواده امری عادی باشد .وقتی که اینطور شد ،دیگر باعث جلب انظار نمیشود و در خواندن انحرافی به ما دست نمیدهد. در چنین مواقعی دعا هم ممکن میشود ،زیرا میدانیم که دیگر سایرین لب به انتقاد نمیگشایند و دستهای تا کرده ما توجه آنها را به خود جلب نمیکند .بنابراین پس از آنکه درباره کیفیت دعای خود به تفکر پرداختید ،میتوانید در صورت لزوم اتاق را ترک گفته به جای خلوتی بروید .همچنین پس از خوابیدن و خاموش شدن چراغها و صبح پیش از برخاستن در رختخواب هم میتوانید دعای خود را بخوانید .نویسندگان مزامیر هم از این موضوع با خبر بودند و از آن تحسین میکردند .اگر برای همچون مواقعی نقشه منظمی ترتیب دهید و به دعا پردازید ،راه باز و فرصتهای غیرمترقبه در دسترس شما گذاشته میشود و راز و نیاز به آسانی صورت میگیرد .برای اینکه از این فواصل کوچک، آخرین حد استفاده را بنمایید ،شایسته است که در ساعات فراغت مقدمات آن را فراهم سازید.
33
فصل دوازدهم :انزوا در مواقع مخصوص
این فصل شرحی همراه با دعای مخصوصی است که فوقالعاده مفید است و آنانی که از صبح زود تا شب گرفتار کارند و آسایش به آنها دست نمیدهد ،میتوانند به خوبی از آن استفاده نمایند .گاهی در زندگی با چیزهایی رو به رو میشویم که نظم و ترتیب کار ما را به هم میزند و دعای معمولی را غیرممکن میسازد .مثال مجبور به مسافرتی هستیم یا بیماری بر ما غلبه میکند یا اینکه میهمانی به ما وارد میشود و در نتیجه چاره نداریم جز آنکه با شتاب تمام دعای صبح خود را بخوانیم و یا از فرط خستگی از دعای شب منصرف گردیم یا اینکه به کلی دست از دعا بکشیم .در چنین مواقعی هم اقدام به این دعای مخصوص برای ما مقدور است و این فصل طرز استعمال آن را به ما نشان میدهد. چیزی که در اینجا محتاج به آن هستیم این است که دعایی را انتخاب و یا انشا کنیم و به کمک آن به خدا تقرب جسته به راز و نیاز بپردازیم .این دعا باید متضمن شکرگزاری و آرزوهای ما بوده با اوضاعی که در آن هستیم مناسب باشد و بیش از پنج دقیقه وقت را نگیرد و نباید در خواندن آن به عجله پردازیم ،همچنین باید طوری باشد که بتوانیم هم در موقع راحت از آن استفاده نماییم و هم در موقع خستگی .البته نمونهای در اینجا داده شده ،برای اینکه از آن حداکثر استفاده را بنماییم و دستخوش شتاب نگردیم .دعاهایی که انتخاب میکنیم باید خیلی عمیق و نوعی باشد که کمتر به تغییر آن نیازمند گردیم .ترتیب و توالی آن نیز باید قبال معین شده باشد .کلمات دعا را هم باید مهیا داشته باشیم و برای این کار باید یا آن را بنویسیم و یا اینکه به خاطر بسپاریم و نباید آن را پس از مدتهای کوتاهی عوض نماییم. وقتی دانستیم که میتوانیم در ظرف پنج دقیقه به آهستگی دعای خود را تمام کنیم ،حس شتاب از خاطر دور میشود. باید کلمات به نوعی انتخاب شده باشد که بتوانیم پس از هر جمله تأملی بکنیم. همین طور باید با تهیه وسایل و تلقین به خود کاری کنیم که حتیالمقدور در وقت دعا خود را از دنیا جدا نماییم و کسی تسلسل افکار ما را قطع نکند و هیاهوی جهان در ما تأثیری ننماید .همین که خود را از گیر و دار زندگی جدا کنیم ،بر آسایش خاطر ما افزوده خواهد گشت و چون اطمینان داریم که خواندن دعا بیش از پنج دقیقه طول نمیکشد ،حس انزوایی از دنیا تقویت میشود .یک نمونه از آن که برای صبح تهیه شده ،در اینجا مذکور میگردد و هرکس که آن را شمرده و از روی ترتیب بخواند و بعد از هر جمله قدری تأمل کند ،خواهد دید که برای این کار بیش از چهار پنج دقیقه وقت الزم نیست .قسمت اول این دعا برای ستایش خداست .پس از آن دعای کوچکی است که برای استراحت شب خدا را شکر میگوید و امور روز را به او تقدیم میدارد .بعد دعای کوچک دیگری است که دوستانی را با ذکر نام یا بدون نام به حفاظت خدا میسپارد .سپس نوبت به اعتقادنامه میرسد که اعتماد به خدا را تأکید میکند و بعد از همه دعای ربانی است« .مبارک باد یهوه خدا که خدای اسرائیل است که فقط کارهای عجیب میکند و متبارک باد نام مجید او تا ابداالباد و تمامی زمین از جالل او پر شود ،آمین و آمین» (مزامیر 18 :72و .)19 ای خدای قادر مطلق ،ای پادشاه منجی من ،تشکرات خود را برای استراحت شب و برای این روزی که تازه وارد آن شدهام ،به تو تقدیم میدارم .امیدوارم که برکت خود را بر آن نازل فرمایی .اکنون افکار و الفاظ و اعمال و امتحانات و هر گونه بالیی را که ممکن است بیاید به حضور تو تقدیم میکنم تا تو آن را بر وفق اراده مقدس خود به کار بندی. تمنای من این است که تمام این روز به تو تعلق گیرد به اسم عیسای مسیح آمین« ».ای خدای صاحب محبت و ای کسی که دوستی را ایجاد میکنی برای تمام دوستانم تو را شکر میکنم ،جمشید ،هوشنگ ،پرویز ،محمود و سایر دوستانی را که اسمشان را ذکر نکردم و آنانی را که امروز مالقات میکنم به تو میسپارم .تمنای من آن است که فیض خداوند ما عیسای مسیح و محبت تو و شرکت روحالقدس با تمام آنها باشد ،آمین« ».من ایمان دارم به خدای پدر قادر مطلق، خالق آسمان و زمین و به پسر یگانه او خداوند ما عیسای مسیح ...و من ایمان دارم به روحالقدس و به کلیسای مقدس جامع به شرکت مقدسین و به آمرزش گناهان و به قیامت ابدان و به حیات جاودان ،آمین« ».ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد ،ملکوت تو بیاید ،اراده تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود .نان کفاف ما را امروز به ما بده و قرضهای ما را ببخش ،چنانکه ما نیز قرضداران خود را میبخشم و ما را در آزمایش میاور ،بلکه از شریر ما را رهایی ده ،زیرا ملکوت و قوت و جالل تا ابداالباد از آن توست ،آمین». 34
اگر عادت کنیم که هر روز در فواصل معین منزوی شده با پیروی از این دستور در نهایت اشتیاق و وقار با خدا به راز و نیاز پردازیم ،خواهیم دید که در ساعات بعد ،زندگانی ما دارای آسودگی بیشتری است و در کارها نیروی زیادتری داریم .فراموش نشود که این انزوا و راز و نیاز با خدا برای دعای همیشگی ما نیست ،ولی آن را اگر به دعای معمولی خود بپیوندیم و در مواقعی که دعاهای عادی غیرممکن است به انجام آن مبادرت ورزیم ،وفاداری ما تقویت میشود و بر حقیقت مکالمه ما افزوده میگردد .دعای حقیقی تفکر و حافظه و احساسات وارده را به کار میاندازد .شتاب در این قوا مؤثر است و آنها را از کار بازمیدارد و همچنین وقتی که شخصی خسته است ،این قوا از کار افتاده تأثیر همیشگی خود را از دست خواهد داد .بنابراین خوب است که در وقت خستگی مجبور به شتاب و انتخاب دعا و الفاظ نباشیم و خط مشی ما واضح باشد .دعای مخصوصی که پیشنهاد شد تمام این فواید را در بردارد و چون تأثیر آن را مشاهده نموده اجابت خدا را دیدیم ،متدرجا به اهمیت آن بیشتر پی میبریم و دستوراتی که از آن پیروی میکنیم ،از خارج به ما تحمیل نشده ،بلکه انتخاب آن به میل ما بوده و آرزوی قلبی ما را ظاهر میکند .اگر هم کلمات دیگران را استعمال نماییم ،آن را متعلق به خود میدانیم .مثال دعای ربانی که تمام نیات ما را در بر دارد. برای شب هم باید شبیه به دعای صبح ترتیب دهیم و طوری کنیم که حاکی از آرزوهای ما باشد و از هزارها نمونه یکی را به نحو اختصار در اینجا ذکر میکنیم: -1ستایش خدا (این عمل پیوسته مانند برافروختن شمع دعاست). -2شکرگزاری و توجه جهت کارهای روز گذشته -3دعا جهت عزیزان و دوستان -4تقدیم ساعات شب به خداوند (این کار مانند کاری است که برای تقدیم روز میکردیم و خوب است که در آن خواب و خاطرات و افکار و آرزوها و رؤیاها و بیدار شدن را در دست خدا بگذاریم). -5اظهار اعتماد و ایمان به خدا (در اینجا این عمل از عملی که در صبح میکردم مختصرتر است و خوب است که آیه 28و 29از فصل هشتم رساله پولس رسول به رومیان را به کار بندیم). -6دعای ربانی (در اینجا باید این دعا را به عنوان شفاعت به کار بریم و همه را در آن شرکت دهیم). ممکن است بعضی بخواهند برای ظهر هم دعایی ترتیب دهند .برای آنها هم به ترتیب زیر نمونه مختصری ذکر میشود: -1ستایش خداوند (چون در این موقع فشار دنیا فوقالعاده زیاد است ،این عمل خیلی اهمیت دارد). -2به خاطر آوردن منظور زندگانی (در اینجا ذکر چیزهایی مانند این دو قسمت از احکام بزرگ کامال بجاست «خداوند خدای خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانایی و تمام فکر خود محبت نما و همسایه خود را مثل نفس خود»). -3دعا جهت ازدیاد معرفت در کارهای روزانه یا به جای اینکه این مطالب را به کار بریم ،ممکن است سرود چهارم از کتاب سرود روحانی را استعمال کنیم .این سرود به خودی خود دعای بزرگی است و کسی که به خواندن آن مشغول میشود ،با جمیع مقدسین مسیحی متحد میگردد .خوب است که حاال در جزئیات نمونه اول دقت کنیم .شکی نیست که مقتضای عقل این است که این راز و نیاز مختصر را با ستایش خدا شروع کنیم و جالل نامحدود او را در نظر بگیریم .شکرگزاری و تقدیم روز به خدا متضمن ستایشی است و آرزوی جالل او را میکند .وقتی که به کارها و حوادث روزانه نظر میاندازیم ،میبینیم که بسیاری از زحمتهای آن بیفایده است و برای دنیا و ملکوت خدا ارزشی ندارد ،ولی وقتی که زندگی در اختیار خدا گذارده شد ،تمام آن عوض شده و کارهای مفید و بدون فایده ما همه مثمرثمر میشود ،ولو اینکه ما از چگونگی آن بیخبر باشیم. دعا برای دوستان و افراد خانواده هم فوقالعاده مهم است .وقتی که در ابتدای روز برای آنها دعا کرده برکتی خواستیم ،دیگر چیزی ما را از محبت به آنها مانع نمیشود و سؤتفاهمی هم به میان نمیآید .الفاظی را که برای تصریح ایمان خود ذکر میکنیم ،معرف معتقدات ماست و میتوانیم چیزهایی را از اعتقادنامه حذف کنیم و چیزهای دیگر به آن بیفزاییم .در صورت اخیر کتاب مقدس و عبارات آن راهنمای بزرگی است و میتوانیم از کلمات آن استفاده نماییم .منظور از تصریح ایمان این است که ثابت باشیم و در مقابل قواتی که ایمان ما را متزلزل و ما را در گیر و دار زندگی ضعیف مینماید استقامت کنیم .طبیعت بشر طوری است که هر چیز گرانبهایی را از یاد میبرد ،بدین 35
وسیله الزم است که مکررا عقیده اصلی خود را به خود یادآور شویم .هنگامی که به این کار عادت کردیم ،به محض مواجه شدن با امتحان و احتیاج به تکیهگاه خود متکی میشویم و میگوییم« :من ایمان دارم به خدا»« ،من ایمان دارم به عیسای مسیح»« ،من ایمان دارم به روحالقدس» و در نتیجه از شدت وسوسه میکاهیم .انتخاب دعای ربانی برای وسعت آن است و همین طور برای این است که مسیح از ما میخواسته که هر روز مطالب کلی و مهم آن را به محضر خدا بیاوریم. شاید بعضی از خوانندگان یا اینکه تمامشان بخواهند در این پنج دقیقه چیزهای دیگری بگنجانند و مطالب دیگری به کار برند و اگر هم مضامین دعایشان با نمونه اینجا موافقتی داشته باشد ،آن را به نحو دیگری بیان کنند .این کار هیچگونه مانعی نخواهد داشت ،ولی بهتر است که در قسمت بزرگی از عبارات این دعا با بسیاری از مسیحیان متحد باشیم و در بقیه کلماتی را که مطابق با ذوق ماست استعمال نماییم .حتی در این انزوا و دعای مخصوص باید متوجه شویم که با بسیاری از آنانی که در گذشته ایام به خدا اعتماد داشتند و با آنانی که امروز در شعب مختلف کلیسا هستند متحد و الفاظ واحدی را به کار میبریم و به همین جهت ستایش نمونه مذکور از یک طرف ما را به راز و نیاز اسرائیلیها مربوط میکند و از طرف دیگر به مسیحیانی که از زمان قدیم به آن مشغول بودهاند .کلمات اعتقادنامه، هم ما را به کلیسای اعصار گذشته ارتباط میدهد و هم به کلیسای امروز ،ولو اینکه مسلک ما مختلف باشد و از تفسیر نکات مخصوصی اختالف رأی داشته باشیم. همچنین در خواندن دعای ربانی با تمام کلیسای مسیحی متحد و متفق میگردیم و شاید فقط در اینجاست که زانو زدن یا ایستادن با هم و اظهار عجز و نیاز در مقابل خدا بین خود و سایر شعب مسیحیت تفاوتی قائل نمیشویم .به عالوه با گفتن« :نان کفاف ما را به ما بده»« ،ما را ببخش»« ،از شریر ما را رهایی ده» بین خود و کلیه قبیلههای جهان فرقی نمیبینیم ،زیرا کلمه «ما» کلی است و کسی نیست که در آن نباشد .وقتی که با روح مسیح دعا میکنیم و فداکاری او را در نظر میگیریم ،کلمه «ما را» که ما میگوییم ،تمام دنیا را در آغوش میکشد .بنابراین در وقت انزوا با یک دست تمام مسیحیان دنیا ارتباط داریم و با دست دیگر با تمام دنیا. این دعای مخصوص اهمیت غیرقابل وصفی دارد و اگرچه از حیث زمان فقط پنج دقیقه و محدود است ،ولی از حیث نتیجه محدود نیست و تمام آرزوها و نیازهای ما را در بردارد .دعایی که انتخاب مینماییم ،بسیار عمیق است و ما را به راز و نیاز واقعی رسانیده ،اجابت خدا را میسر مینماید و در عمق آرزوی ما میفزاید .خصوصا دعای ربانی که روز به روز بر تأثیر آن اضافه میشود .در این پنج دقیقه نمیتوان انتظار اجابت خدا را داشت ،ولی خدا ما را تنها نخواهد گذاشت .جواب خدا تابع قیود و زمان نیست ،حتی عالم خواب از قیودات زمان مبراست ،تا چه رسد به اراده خدا .این است که در هر حالتی که باشیم و با هر وصفی که خود را مواجه ببینیم ،اجابت خدا سد نمیشود و برابر رحمت او از ریزش بازنمیایستد و نه تنها به اجابت آرزوهای خود اطمینان داریم ،بلکه میدانیم که شفاعت ما درمورد دیگران نیز بیاثر نیست و خواندن دعای ربانی سبب میشود که عالمی از فضل خدا بهرهمند گردند. عالوه بر این فواید مداوم همانطوری که در ابتدا گفته شد ،این دعا نتایج دیگری هم دارد؛ یعنی وقتی که خسته و فرسوده هستیم و نمیتوانیم با تهیه الفاظ تازه به دعای طوالنی بپردازیم ،ممکن است که از آن بهرهمند گردیم ،زیرا طوری تنظیم شده حتی در وقت از کار افتادن قوا و در حینی که وقوع چیزهای غیرمنتظره مانند بیماری ،مسافرت پیش آید ،استفاده از آن ممکن است و باعث خستگی نشده ،ارزش مذهبی زیادی دارد و از آنجا که در مواقع آسایش و فراغت به انجام آن مبادرت نموده و قوای خود را به آن عادت دادهایم ،در مواقع شتاب و دشواری هم در خواندن آن به اشکال برنمیخوریم .از این هم که بگذریم ،چون مدت آن کوتاه است ،بالطبع قوای ما به کار میفتد و تا آخر از کار نمیایستد. اگر به فرض اینکه قوای ما هم به کار نیفتد و الفاظ ما بیمعنی شده آرزوی حقیقی را از دست نمیشود گفت که دعای مخصوص ما بیفایده است ،زیرا انتخاب آن بر وفق میل و اراده عمیق خود ما بوده و خشکی مغز و فرسودگی حواس دلیل بر عدم وجود قوای روحانی نیست و آرزوی راز و نیاز در اعماق قلب ما مستور است و پشتیبان الفاظ ظاهرا بیمعنی ماست .خدا نیز این الفاظ را میپذیرد و برحسب نیات قلبی ما آن را تعبیر میکند نه اینکه به ظاهر آن متوجه باشد .به عالوه وقتی که بنابر عادت دیرینه قدم در راه دعا گذاشتیم ،روح ما تازه میشود و قوای ما تجدید فعالیت 36
میکند و همچنین چون در این پنج دقیقه از شتاب و شر و شور دنیا منزوی میشویم و در اجرای عمل دعا در آسایش کامل هستیم .این حس بعد از پایان دعا هم دست از ما نمیکشد و در مقابل عجله و شتاب که باعث اختالل امور زندگی است پافشاری مینماید. نوشتن این دعای مخصوص و خواندن آن با صدای بلند برای بیشتر اشخاص مفید است ،زیرا این کار فکر را از پریشانی نگهداری میکند .منظور از الفاظ تنها فکر کردن درباره آن نیست و وقتی که کلمهای را با صدای بلند گفتیم، خواهیم دید که معنی آن روشنتر میگردد .هر قدر خستگی ما بیشتر باشد ،ارزش این قسمت زیادتر است و هر چند فعالیت مغز و اراده ما بیشتر باشد ،باز هم در فهم کلمات خوانده شده قویتر خواهد بود .کتابهای دعای زیادی داریم که برای هر روز دعای تازه و قشنگ و جامعی در اختیار ما میگذارد و این تنوع دعا برای یک هفته یا یک ماه به طول میانجامد ،ولی دعای مخصوص ما از سه جهت بر اینها مزیت دارد .نخست آنکه دارای شکل واحدی است. مثال دعای صبح که همیشه به یک صورت است و همچنین دعای ظهر و شب که پیوسته یکی است و فکر خسته مجبور نیست که همیشه در راه جدیدی قدم بزند .جمالتی که در آن به کار میبریم معرف آرزوی قلبی و اراده ماست و مانند آیهای است که هر روز معرفت ما را واضحتر نشان میدهد و همچنین آثار فضل خدا را بر ما مکشوفتر مینماید و محتاج به این نیست که صورت خود را تغییر دهد. در این کلمات دقت کنید« :تمام زمین از جالل او پر بشود»« ،فیض خداوند ما عیسای مسیح ...با تمام آنها باشد»« ،نان کفاف ما را امروز به ما بده» ،اگر آن را از روی وقار بخوانیم و مرتبا آرزوی خود را در میان نهیم ،بینش ما و اجابت خدا رو به ازدیاد میگذارد و در ساعاتی هم که خسته و درمانده هستیم ،از عمل بازنمیایستد .برتری دوم این دعا این است که اساس آن بر روی صخره ستایش گذاشته شده و اگر از فرط پریشانی و ضعف نتوانیم آن را به پایان رسانیم، با گفتن «مبارک باد یهوه خدا» یا الفاظ مشابه آن ،تمام چیزها را جبران کردهایم ،زیرا کلیه شفاعتها و درخواست و شکرگزاریهای ما در آن جمع است و آن خود محور اعمال ما میباشد .سومین علت مزیت آن برای این است که ما خود آن را انشا یا تنظیم نمودهایم و آرزو و اراده ما آن را به وجود آورده است .کمتر اتفاق میفتد که دعایی که در کتب دعاست کامال با نظریات هماهنگی داشته باشد ،ولی در اینجا این نقص مرتفع است ،زیرا به فرض اینکه دعایی هم از جای دیگر انتخاب کرده باشیم ،آن را خود انتخاب نموده و دعای خود میدانیم. شکی نیست که بعضی اشخاص اینگونه راز و نیاز را نمیپذیرند و شاید گمان کنند که راز و نیاز حقیقی با خدا این همه مقدمات الزم نداشته باشد .البته ما هم نخواستیم که با اظهار این دعا دعای دیگران را از اهمیت بیندازیم ،ولی چیزی که حقیقت آن به ثبوت پیوسته این است که این نوع از دعا برای بسیاری مفید فایده بوده و مطالبی که در اینجا ذکر گشته حقایق حیات روحانی است و کسی نمیتواند منکر آن شود .در خاتمه یکی از کتابهای مذهبی بسیار مهم که نویسنده آن «دین گولبرن» است ،پس از ذکر دستوراتی درباره دعا نکاتی را متذکر میشود که نقل آن در اینجا بیمورد نیست« .این بند را به کار بندید ،ولی به خاطر داشته باشید که در اعمال روحانی هم مانند امور مادی در ابتدا شکست خواهید خورد .استقامت و تکرار سر پیشرفت این است و خواهید دید که فضل خدا دعای شما را عمیق میگرداند و کلید موفقیت در وظایف و امتحانات دنیا را به دست عقل شما میدهد».
37
فصل سیزدهم :چگونگی اجابت دعا
تمام دنیا و امور افراد در تحت نفوذ مطلق خداست .تاریخ و قبایل روی زمین دلیل کافی بر وجود این نفوذ است .وقتی که دعا میکنیم ایمان خود را به رابطه خدا و دنیا اظهار مینماییم و نشان میدهیم که دعا در دنیا مؤثر است و اجابت خدا نیروی عقل و محبت و اراده ما را در جمیع عرصهها تقویت کرده ما را بر آن خواهد داشت که حساسیت بیشتری یافته از کارهای او در دنیا اطالع بیشتری پیدا کنیم .این حساسیت در آنانی که در دعا با ما پیوستگی دارند ،بیتأثیر نیست و درهای محبت خدا را به رویشان باز میکند .هر چه آرزوی خود را بیشتر به آرزوی مسیح نزدیک سازیم، این درها زودتر گشایش مییابد و بر ارزش دعای ما میفزاید .حال خوب است که کیفیت اجابتهای اصلی و مهم را در مناطق ذیل مطالعه نماییم: -1تقویت قوا و ازدیاد معرفت -2حوادث روزانه -3حساسیت عالم -4وسعت و گشایش شفاعت -5هدایت مستقیم -6آسایش خاطر و وحدت حیات -7جواب مستقیم و دعای بدون جواب -1در فصلهای پیش راجع به تقویت قوا مطالب زیادی را ذکر نمودیم .موقعی که قوای ما تقویت شد ،دعای ما نیز وسیعتر میگردد و در نتیجه دوباره بر حساسیت قوای ما افزوده میگردد و این عمل و عکسالعمل که در میان دعای ما و اجابت خداست ،هیچگاه از کار بازنمیایستد. -2وقتی که دعا کردیم ،خواهیم دید که حوادث روز با دعای ما بستگی دارد و در جمیع وقایع منتظر اجابت خدا میشویم ،زیرا میدانیم که دعای ما موجد حقیقی این وقایع است و این آیه بر صدق ادعای ما داللت دارد« :راه خداوند را مهیا سازید ،طرق او را راست نمایید ».روحی که آماده است ،پیوسته با اجابت رو به رو میگردد .اول اینکه از دیدن طرق آن محروم باشد .انتظار اجابت خدا عمل بسیار وسیع و مولد شادمانی زایدالوصفی است و غالبا علت خشم را علت سرگرمی میکند و آثار افسردگی را زائل مینماید و روح و عقل را بیدار کرده ارزش چیزهای معمولی را به ما مینماید و چیزهای عادی را به چیزهای عجیب تبدیل مینماید ،زیرا کارهای خدا عجیب است و اجابت او نیز عجیب میباشد .برای روشن شدن موضوع مثلی ذکر میکنیم «فرض کنید که صبح در حین دعا از خدا میخواهیم که به ما صبر و حوصله عطا کند ،ولی با اینکه میدانیم که هر قوهای با رو به رو شدن با مخالفت قوی میگردد و خدا فورا کسی را صبور یا عاقل نمیکند و اجابت کامل او در کشاکش عادی زندگی است .باز با مواجه گشتن با کوچکترین مخالفتی عصبانی شده سرور خود را از دست میدهیم. مثال تأخیر پست و دیر رسیدن قطار را مخالف دعای خود تصور میکنیم و صبر و حوصله را از یاد میبریم و حال آنکه باید با دیدن این چیزها حوصله نشان داده به تمرین بردباری مشغول شویم .البته نباید گفت که خدا عمدا پست و یا قطار را دیر میرساند ،زیرا این حوادث کوچک و عادی خارج از شمار روزانه هستند که در مقابل دعای ما دارای قیمتی میشوند و منبع اجابت میگردند و اگرچه با دعای ما ارتباطی ندارند ،علم خدا آنها را طوری نموده که وسایل اجابت شوند و این آیه از کتاب مقدس دلیل بر این مطلب است« :قبل از آنکه بخوانند ،من جواب خواهم داد و پیش از اینکه سخن گویند من خواهم شنید». -3ما میدانیم که عالم حساس است و در تحت تأثیر اعمال و احساسات ما واقع شده و میشود ،ولی در دعا میفهمیم که عالم منشأ اجابت میگردد و چیزهای بسیاری را برای ما واضح و روشن میکند .ممکن است که در وقت اجرای عمل دعا به این نکته و اصل نشویم و یا اینکه به طور ناگهانی به آن پی بریم .در هر حال رفته رفته به حقیقت آن 38
میرسیم و تمام زندگی و زیباییها و محبتها و وحشتهای آن به خدا متصل گشته آینه قسمتی از صفات او میشود و با چشم روحانیت سیر تاریخ ملل و اوضاع امروزه نگاه میکنیم و از هر چیز پی به جلوه خدا میبریم .شاید کسی بگوید که درک تمام اسرار دنیا و تاریخ و طبیعت غیرممکن است و نمیشود مسایل آن را کشف کرد .ما هم منکر آن نیستیم ،ولی میگوییم که در اثر قوه دعا و ترقی قوای روحانی میتوانیم حقیقت خدا را در قلب زندگی و نتایج درخشان ببینیم. -4ظاهرا جهاتی که برای آن به شفاعت مشغول میشویم ،از ما دور است .مثال دعا میکنیم که خدا مملکتی را که به آن دسترسی نداریم ،از ظلم حاکی ستمگری نجات دهد و مطمئن هستیم که خدا ما را بدون اجابت نخواهد گذاشت. در اینجا عالوه بر اجابت مستقیم ،به اجابت غیرمستقیمی هم میرسیم و آن برای این است که همیشه منتظر هستیم که از اجابت خدا اطالع یابیم؛ یعنی وقتی که دعا کردیم کشوری از ظلم رهایی یابد ،از بیدادگریهایی که در نزدیکی ما روی میدهد و یا اینکه خود عامل آنیم آگاه میشویم و از آن جلوگیری مینماییم .مادری که برای فرزندش که در مسافرت است دعا میکند ،اوال باعث نزول رحمتی بر او میشود و ثانیا به این اجابت میرسد که با فرزندان دیگران مهربان باشد .اجابت غیرمستقیم بسیار وسیع است و در هر نوع دعایی حتی در درخواستهای شخص ما مؤثر واقع میشود. -5برای مطالعه جزئیات این قسمت به فصل بعد مراجعه کنید. -6اغلب خود را گرفتار مشاهده میکنیم و با دیدن چیزهای بسیاری که باید آن را انجام دهیم ،پریشان میشویم. به همین سبب است که پیوسته گمان میبریم کار یا اینکه کارهایی را انجام ندادهایم و مکدر شده به فکر خود فشار میآوریم .به عالوه افکار و عوامل ضد و نقیضی که در وجود ماست به سرگردانی ما میفزاید و بعضی از ما را وادار به شتاب دائمی میکند ،اما در وقت دعا میفهمیم که زندگانی واحد است و باید فقط یک چیز را عملی کنیم و آن اراده خداست و در اجرای آن مجبور نیستیم که با دیدن ضعف خود پریشان شویم ،زیرا خدا چیزی را که فوق طاقت ماست به ما واگذار نمیکند .این اجابت یکی از مهم ترین اجابتهای خداست ،زیرا قوای ما را آزاد مینماید و حس ممیزه ما را قوی ساخته کاری میکند که میتوانیم اراده خدا را ببینیم و از افکار پریشان زندگی راحت شویم و به فرض اینکه جسم ما و یا مغز ما خسته شده باشد ،هیچ قوت قوای ما از کار نمیفتد ،زیرا به راز و نیاز تکیه دارد. -7پس از آنکه دعای ما خاتمه یافت باید با تصمیم قوی منتظر اجابت خدا شویم و آن را دریافت داشته وصول آن را تصدیق نماییم .برای این کار ممکن است بگوییم« :من منتظر صدای خدا میشویم و آن را میشنوم» یا «همانطوری که با اشتیاق تمام منتظر هستم افکاری که با دعای من تماس دارد .به فکر من هجوم میکند و من آن را به عنوان اجابت خدا میپذیریم ،».یا «من به کار خود مشغول شده میبینم که درها گشوده میشود و چیزها به وقوع میپیوندد و کمکهایی میرسد و فرصتهایی رخ میگشاید و تمام اینها به دعای من بستگی دارد و من آن را اجابت خدا میدانم». باید اجابت خدا را قبول کرد ،زیرا با ارادهای که به دعا میپردازیم اولین قسمت و بعد در ضمن چیزها جزئیات آن به ما داده میشود .اگر پذیرفتن اجابت را تمرین نکنیم ،دعا بیمعنی و تکرار آن بیفایده گشته اجابت راهی برای نزول پیدا نمیکند. بعد از مطالعه کیفیت اجابت ،خوب است بدانیم که در یک قسمت از دعا کمتر اتفاق میفتد که به اجابت برسیم با اینکه وقتی که برای رهایی از گناه و نجات فرزندان یا دوستان خود دعا میکنیم ،دعای ما با اراده خدا که فرزند خود را برای رستگاری بشر از گناه داد هماهنگی دارد .میبینیم که سالها دعای ما بینتیجه مانده ،عاقبت هم به اجابت نمیرسد و حال آنکه مسیح گفته« :هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید بجا خواهم آورد ».غالبا هنگامی که بینتیجه ماندن دعای خود را مشاهده میکنیم ،خود را سرزنش مینماییم و از بیایمانی یا عدم محبت و استقامت خود تأسف میخوریم .این عمل نشان میدهد که فکر ما بسیار سطحی است و سبب میشود که محبت کامل خدا را از یاد میبریم .البته ایمان ما ناقص نیست و در جایی که خود مسیح بیاجابت ماند ،ما نباید منتظر آن باشیم که او میگوید« :هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید بجا خواهیم آورد ».به موجب آیات انجیل« :به نزد خاصان خود آمد و خاصانش او را نپذیرفتند» او هم پیوسته دعا میکرد و پیوسته آروزی خود را مثال به این صورت اظهار مینمود« .چند مرتبه خواستم فرزندان تو را جمع کنم!» نمونه دیگر از دعا آرزوی شدید او در دعایی که به آموخته «نام تو مقدس باد ،ملکوت تو بیاید ،اراده تو چنانکه 39
در آسمان است بر زمین کرده شود ».دو هزار سال از این دعا گذشته هنوز هم اجابت آن به وقوع نپیوسته است .تمام نامهایی را که در دعا متذکر میشویم ،عیسی از روی محبت خویش در قلب خود جای داده است و وقتی که خدا به دعایی که درباره نجات دوستان میکنیم رجوع مینماید ،جانبازی عیسی در راه آنها نیز نظر میاندازد .بنابراین در این انتظار تنها نیستیم و عیسی هم با ما منتظر است و دعایی را که برای نجات میکنیم ،دعای خود میگرداند .ممکن است ما عدم اجابت خود را از قصور خود بدانیم ،پس چرا او در دعای ما به عدم اجابت مواجه میگردد؟ زیرا خود او در این آیه میگوید« :هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید بجا خواهد آورد ».پس معلوم میشود که زمان و مکان مقتضی اجابت نیست ،چه بسا از وعدههای خدا هم که بدین صورت است ،حتی وعده آمدن خودش. ممکن است از خود بپرسیم پس اطمینان ما باید به چه چیز باشد؟ جواب ما این است که باید به وعدههای مکرر عیسی و به فداکاری او برای گناه دنیا و به شفاعت او و به محبت خدا نسبت به گناهکاران ،یقین داشته باشیم و پریشانی به خود راه ندهیم .در دعایی که برای نجات عزیزان خود میکنیم ،با یکی از اسرار بزرگ زندگی رو به رو هستیم ،زیرا با اینکه بشر آفریده خداست و به قوه او زندگی میکند و در هیچ امری مستقل نیست ،در مقابل اراده خدا استقامت مینماید و آزاد است که از قبول محبت او سر باز زند ،ولی با شواهدی که از کتاب مقدس داریم ،باید به فضل خدا امیدوار باشیم .چرا که محبت او شکستناپذیر است و از هر سو بر ما احاطه دارد ،اما چون مخلوق خدا هستیم، نمیتوانیم پی به حکمت او ببریم که چرا تأخیر نموده و ممکن نیست نفهمیم که چرا امری برخالف انتظار ما صورت گرفته و همچنین نمیتوانیم از چگونگی عفو و آمرزش او در این دنیا و یا در دنیای بعد آگاهی حاصل کنیم .چیزی که برای ما شایستگی دارد این است که دوستان گمراه خود را به او بسپاریم و بگوییم« :میدانم به کی ایمان آوردهام و مرا یقین است که او قادر است امانت را تا به آن روز حفظ کند».
40
فصل چهاردهم :هدایت الهی
طرح زیر که جهت مطالعه هدایت خدا کشیده شده محتاج به هیچگونه تشریح مقدماتی نیست .در سالهای اخیر در خصوص هدایت خدا و طرز بدست آوردن آن مباحثات زیادی به عمل آمده که ذکر فرضیات مختلف آن بیمورد است .با این حال فقط اصولی را که با کتاب مقدس مرتبط است و تجربه صحت آن را به ثبوت رسانیده در اینجا مذکور میداریم. طرح مطالعه هدایت الهی -1شرایط اصلی •باید از راهنمای خود پیروی کنیم. •باید پیوسته در جستجوی هدایت بوده منتظر آن باشیم. •باید دائما بر وفق هدایت رفتار نماییم. -2هدایت الهی •شهادت کتاب مقدس و تصریح آن •وعده مسیح •ثبوت آن در کلیسا ،هم در اوامر و هم در نواحی •نبوت آن در تجارت اشخاص که بیوگرافی و حوادث عادی یومیه نمونه آن است .اینها حاکی بر وسایل ظاهری هدایت است. -3وسایل معنوی هدایت •دلیل نقشه ،قضاوت ،عقل سلیم •تخیل ،احساسات ،قوای فطری •وجدان ،حس وظیفه شناسی -4در تمام آنچه که ذکر شد ،محتاج به کمک روحالقدس هستیم .از همه اینها که بگذریم ،میبینیم که بعضی اوقات هدایت از قوای بشری مستغنی است و مستقال به عمل پرداخته ما را کامال راهنمایی میکند. شرایط اصلی -1با اینکه شرطی در اهمیت سه شرط مذکور نیست ،پیوسته و از مراعات آن غفلت مینماییم و از خدا میخواهیم که در کارهای ناپسندیده ما را هدایت کند و هدف اساسی دعای خود را از یاد میبریم و دانسته و نادانسته از این شرط تجاوز میکنیم .مثال قماربازی دعا میکند که بهترین کارت در دست او باشد و محصلی که در ظرف سال تنبلی کرده و قابلیت قبول شدن را ندارد ،هدایت خدا را در جوابهای خود خواستار میشود .تمام ما دچار این امتحان شده در امثال این چیزها هدایت خدا را اجرا مینماییم و طوری از اراده مسیح دور میشویم که جرأت افشای آن آرزوها را نداریم .ناگفته نماند که خدا اشخاصی را هم که در مراعات این شروط غفلت مینمایند ،تنها نگذاشته و پیوسته در صدد راهنمایی آنهاست و آنها را از راه مهلک و راهنمای خطرناک حفظ کرده به نور هدایت رهبری مینماید ،اما ما که خود را هدایت شده میدانیم ،نباید مانند اینگونه اشخاص باشیم ،بلکه وظیفه ما این است که شرایط مذکور را از یاد نبریم و از راهنمای حقیقی خود پیروی کنیم. -2فصل دوم کتاب امثال سلیمان میگوید «دانش و معرفت به کسانی داده میشود که طالب آن باشند و با اشتیاق تمام از آن جستجو کنند و راه نیک و بد را از هم تمیز دهند .عیسی هم به ما همین دستور را داده و میگوید« :سؤال کنید، بطلبید ،بکوبید» ،زیرا هدایت دائمی نصیب کسی میشود که دائم در طلب آن باشد و کسی که دائما در صدد آن نباشد نمیتواند همیشه از آن بهرهمند گردد .شکی نیست که پیوسته خدا نور هدایت خود را از نزول کردن بازنمیدارد ،ولی 41
آینه قلب بشر هم باید صاف و مهیای انعکاس آن باشد .وقتی که دائما طالب هدایت خدا بودیم ،بر حساسیت قوای ما افزوده شده ،آثار آن را درک میکنیم و در تمام زندگی و حوادث زندگی از آن بهرهمند میگردیم. -3باید خود را به پیروی از هدایت عادت دهیم و به جستجو و طلب قناعت نکرده و مطیع باشیم .اگر به اطاعت عادت نکنیم ،قوای ممیزه ما از کار میفتد و حتی نافرمانی در یک امر کار را مختل و راه را تاریک میسازد ،زیرا ریشه نافرمانی در قلب جای دارد .پس به اوامر محبت و حقیقت که نشانه هدایت خدا و روحالقدس است گوش فرا دارید و در مقابل آن استقامت ننمایید ،زیرا نور او تاریکی ما را معلوم میکند و راه توبه را به ما نشان میدهد و محبت او که در زندگانی عیسی و باالتر از همه در صلیب مجسم شده ما را به سوی خود میکشد .راه اوست ،محبت اوست و زندگی او. هدایت الهی در اینجا چهار وسیله از وسایل عمده هدایت خدا را مطالعه مینماییم و چون در دعا طالب آن هستیم ،از کیفیت آن اطالع حاصل میکنیم .ممکن است که به آسانی آن را از دست بدهیم و از آن غفلت کنیم .گاهی هم آن را دریافت میداریم یا اینکه به زور به ما داده میشود ،ولی ما به آن پی نمیبریم و از ارتباطی که با دعای ما دارد ،مطلع نیستیم و شکر خدا را بجا نمیآوریم. -1کسی که کتاب مقدس را از روی کمال دقت میخواند ،ممکن نیست که از هدایت خدا بهرهمند نشود .پولس در آیه دوازدهم از فصل چهارم رساله خود به عبرانیان میگوید« :زیرا کالم خداوند زنده مقتدر و برندهتر است از هر شمشیر دو دم و فرو رونده تا جدا کند نفس و روح و مفاصل و مغز را و ممیز افکار و نیتهای قلب است ».هنوز هم کتاب مقدس به همان تأثیر باقی است و یک نفر مسیحی هم میتواند از آن استفاده نماید .آنانی که در عالم حقیقت قدم میزنند ،میدانند که در بین کتاب مقدس و کارهای ما هماهنگی کاملی وجود دارد .ما هم میتوانیم به صدق این موضوع یقین حاصل نماییم ،زیرا تجربه خیلی آسان است .در هر حال الزم است که کتاب مقدس را همیشه بخوانیم و از هدایت آن برخوردار شویم ،نه اینکه مثل گذشتگان در فواصل نامعینی آن را باز کرده امیدوار باشیم که آیهای ما را راهنمایی نماید. -2اگر در زندگی مسیح دقت کنیم ،خواهیم دید که علت آسودگی خاطر او در حین مرگ و جدایی از شاگردان به این بوده که یقین داشته است خدا آنان را که مشتاق رسیدن به اراده او هستند حراست میکند .در روزهای آخر خود، پیوسته این موضوع را تکرار میکرد و مثل این بود که با اطمینان دادن به شاگردان خود به قلب خود نیز اطمینان میدهد .مثال میگفت« :چون او یعنی روح راستی آید ،شما را به جمع راستی هدایت خواهد کرد« ».هان ،من شما را مانند گوسفندان در میان گرگان میفرستم ،اما چون شما را تسلیم کنند ،اندیشه مکنید که چگونه و چه بگویید ،زیرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد که چه باید گفت» و نیز «حق را خواهید شناخت و حق شما را آزاد خواهد کرد». البته مسیح کلمه هدایت رابه کار نبرده ،ولی همیشه به آن وعده میداد .از جمله میگوید« :شما را یتیم نمیگذارم ،نزد شما میآیم». -3کلیسای قدیم همیشه و هر روز از نعمت هدایت خدا برخوردار بود ،چنانکه در آیه ششم از فصل شانزدهم اعمال رسوالن مینویسد« :چون از فریجیه و دیار غالطیه عبور کردند (یعنی پولس و تیموتاؤوس) روحالقدس ایشان را از رسانیدن کالم به آسیا منع نمود .پس ...سعی نمودند که به بطینیا بروند ،لیکن روحالقدس ایشان را اجازت نداد» و پس از ذکر رؤیای شخصی از اهل مکادونیه اضافه میکنند« .چون رؤیا را دید (یعنی پولس) بیدرنگ عازم سفر مکادونیه شدیم ،زیرا به یقین میدانستیم که خداوند ما را خوانده است تا بشارت بدیشان رسانیم ».این عباران ایمانی را که کلیسای قدیم داشت و نتایجی را که از آن میدید ،برای ما واضح میکند .هر شعبه از شعبههای کلیسای امروزی هم در فعالیتها و توسعه پیشرفت خود مدعی این هدایت است ،ولی نمیدانم که آیا سستی آن هم از هدایت ناشی شده یا نه ،زیرا علت سستی اغلب از جای دیگر است. -4اشخاص پیر با کمال وضوع دست هدایت خدا را در کارهای یومیه مشاهده میکنند و با کمال وسعت نظر تأثیر آن را میبینند .چیزی را که جوانی محرومی میدارند ،آنها آن را راهنما میدانند و میتوانند درباره هدایت مداوم خدا 42
قضاوت کنند و البته قضاوت آنها هم صحیح است ،زیرا مانند جوانان در حین عمل به آن اقدام نمیکنند و قضاوتشان وقتی است که میوه را چیده و نتیجه را دیده باشند .ادامه زندگی نیز دلیل هدایت خداست ولو اینکه قوای دنیا ما را از سویی به سویی بکشد ،زیرا دنیا خود در دست خداست و راهنمای ما اوست .پایه زندگی عادی بشر بر روی قوانین مذهبی گذاشته شده و حاکی از هدایت خدا میباشد .پاسکال به این سر پی برده و از «نظام حکمت خدا» لب به سخن میگشود .اگر ما هم به حقیقت این نظام و اصل شویم ،بسیاری از نارضایتهای ما از بین میرود .در اینجا ما فقط دو راه داریم .یا باید خود را اسیر زندگی بدانیم و یا اینکه باید تغییرات و یکنواختی زندگی را به عنوان هدایت خدا بپذیریم و بر وفق اراده او چیزی را قبول کنیم و در مقابل چیز دیگری پای استقامت بفشاریم و وسیله جالل خدا و استقامت بشر گردیم .کسی که در راه اخیر قدم میزند ،به خوبی از رمز اجابت آگاه است و تغییرات و وقایع گوناگونی را که مردم آن را خوشبختی و یا بدبختی مینامند از حکمت و اراده خدا میداند و حتی در زندگی یکنواخت هم آثار اراده خدا را واضح میبیند و آنی از آن بیبهره نیست. مسیح میفرماید« :شما نور عالمید ».ما هم وقتی که شخصا با مردم آمیزش میکنیم و بیوگرافیهای بزرگان را میخوانیم ،ارزش غیرقابل وصف افراد بشر را در نظر گرفته شجاع میشویم که به کارهای بهتری اقدام کنیم ،زیرا مردان و زنان بزرگ هم وسیله هدایت خدا هستند .مسیح با گفتن شما نور جهانید ،این موضوع را تأکید مینماید و من احتیاج به تصریح آن ندارم ،ولی باید دانست که گاهی اجابت خدا از جایهای غیرمنتظره میآید .مثال احتیاج بشر که یکی از عادیترین چیزهاست ،یکی از مهمترین راهنماهای ما بشمار میرود .زندگانی مسیح شاهد این مدعاست، زیرا احتیاج گناهکاران و اندوه گرانباران اوال به این طرف و آن طرف میکشید و فرصت آسایش به او نمیداد .مثال غصه مرتا ومریم او را به بیت عنیا میبرد .البته روح محبت خود او بود که او را به اطراف راهنمایی میکرد ،ولی وسیله ظاهری همان احتیاج بشر گناهکار بود .پیروان او هم هنوز به همان احتیاجات رو به رو هستند و با دیدن کدورتها و گرانباریها و گناهها باید راه هدایت خدا را در نظر گرفته مطیع اوامر او باشند. اگر وضع زندگانی ما محدود و طوری باشد که نتوانیم به وسیله احتیاجات ،پی به هدایت خدا ببریم ،ممکن است در جاهای دیگری به جستجوی آن بپردازیم و آن را در آنانی که به واسطه کوتاه نظری خود آنها را بد میدانیم پیدا کنیم. هر قدر هم که آنها بد باشند ،زندگانی آنها باعث هدایت ما میشود و ما را به تفکر و یا اقدام به عملی رهبری مینماید. کسی که طالب هدایت باشد ،به انواع و اقسام مختلف به آن میرسد ،لیکن نباید نظر خود را محدود به جای معینی کند، زیرا ممکن است در حین تفکر یا دعا از آن اطالع نیابد ،ولی کتاب یا منظره خیابان و یا سرودی ،وظیفه او را مشخص کند .در هر حال ،چون روح مسیح باعث حیات و خود آن حیات باعث روشنی است ،در زندگی جایی نیست که هدایت خدا در آن مشهود نباشد و دعاکننده این هدایت را به هر صورتی که باشد یکی از حقایق بزرگ زندگی میداند. •وسایل معنوی هدایت :وقتی که از هدایت خدا به نحو مذکور برخوردار گشتیم ،به مدارج عالی دعا میرسیم ،اما اگر در آنجا هم اطاعت کامل را شعار خود نسازیم ،قوای ما باعث گمراهی میشود .بنابراین الزم است که فکر و قضاوت و عقل سلیمی را که خدا به ما داده به کار اندازیم و در زندگی و وقایع روزانه جویای اراده خدا گشته به بهترین وجه رفتار نماییم .باید نقشه و ترتیب زندگی ما منتهی به آن نتیجه گردد و موجبات ترقی سریع ما را فراهم سازد ،نه اینکه مانع آزادی ما شود .عقلی که خدا به ما داده برای همین منظور بوده است .استعمال قوه تخیل ما باید برای این باشد که وارد اوضاع دیگری گردیم و در زندگی عادی اشخاص معمولی چیزی را که خدا میخواهد و دوست دارد مشاهده نماییم .تخیل یکی از وسایل بزرگ هدایت روحالقدس است و با به کار بستن آن میتوانیم هدف بزرگی برای خود متصور شویم و بعد با کمک قوای ناقص و افکار قاصر و قضاوت خودمان به آن برسیم کسی که نتواند نیروی تخیل خود را به کار برد ،نمیتواند به اقدامات بزرگ موفق شود .همین حس تخیل است که با تجسم خدا به بزرگترین مرحله خود میرسد و کاری را که موسی و مقدسین میکردند ،برای ما اشخاص معمولی هم که علیه گناه میجنگیم و اغلب از پای درمیآییم آسان میکند و در دعا ما را به حضور خدا رسانده عالئم اراده او را به ما مینماید و به ما اطمینان میدهد که راهنما با ماست و هنوز دست از هدایت نکشیده است. احساسات ما هم از وسایل هدایت خداست و تمام کتاب مقدس این مطلب را تأکید میکند .بیشتر کارهایی را که مسیح میکرد در نتیج تأثیر همین احساست بود و ترحم و همدردی و تعجب او را به انجام کاری هدایت مینمود، 43
هنگامی که از روی دلیل عهدهدار انجام کاری میشویم ،غالبا با بیمیلی پیش میرویم ،ولی اگر همین دلیل را با نیروی احساسات تقویت نماییم ،راه روشن و موانع نابود میگردد .وجدان واسطه هدایت است و بیشتر مردم آن را از تخیل و دلیل احساسات باالتر میدانند .وقتی که مقام آن را از این قوا باالتر بدانیم ،ممکن است فریب آن را بخوریم ،زیرا این قوه بیش از سایر قوا در تحت تأثیر عوامل گمراهی واقع میشود .بنابراین وجدان یکی از شاه راههای هدایت خداست و خود را با حس وظیفه شناسی منظم ساخته ما را مجبور به حرکت میکند و بر شهامت و آسایش خاطر و سرور ما میفزاید. جای بسی تعجب است که کتب مذهبی احساسات اجتماعی و همچنین قوای فطری را که گرسنگی و تشنگی و عشق و هوس نمونه آن است نادیده میانگارد ،یا اینکه آن را باعث گمراهی میداند .خوب است که از ذکر آنها غافل نشویم ،لیکن شاید شما بگویید که این قوا سبب فساد است و منتهی به نتیجه نمیگردد ،اما من به شما جواب میدهم که وجدان و حس وظیفهشناسی هم از این خطر عاری نیست و دلیل و قضاوت و احساسات و تخیل هم از آن مستثنی نمیباشد و برای اینکه ما را گمراه نکند ،باید آن را تابع مسیح کنیم و بعد ثمرات نیک آن را ببینیم .عقل به ما میگوید که قوای ذاتی و احساست اجتماعی نیز باید خادم مسیح شود نه اینکه از آن بیاعتنایی به عمل آید .اگر این قوا را هم به منزله وسایل هدایت بپذیریم و آن را در تحت قوه تطهیریه مسیح جا دهیم ،خواهیم دید که زندگانی ما طبیعیتر و آزادتر است. خدا تمام زندگانی را به کار میبندد تا نور و اراده خود را بر ما واضح کند و وسیله او در این کار روحالقدس است که آواز آن را غالبا میشنویم .البته آوازهای دیگری هم مانند آواز گمراهی شنیده میشود .این آوازها مدعی هدایت زندگی است و فرمانهای آمرانهای صادر مینماید ،ولی وقتی که با آواز خدا آشنایی پیدا کردیم و از این فضل که به طالبین خود میدهد بهرهمند گشتیم ،قوه تشخیص و تمیز ما فزونی مییابد و از قبول آوازهای غریب سر باز میزنیم و چون با فروتنی زندگانی خود را به حکم روحالقدس میسپاریم ،عناصر فساد ما پاک میشود .باید فراموش نکرد که نه تنها وجدان ،بلکه جمیع قوای بشر محتاج به کمک و هدایت و اعانت روحالقدس میباشد.
44
فصل پانزدهم :پایان رساله ترتولیان
ترتولیان در پایان رساله خود که در اواخر قرن دوم میالدی درباره دعا نوشته میگوید« :دعای مسیحیان ،آنانی را که رنج میبرند و غصه میخورند و اندوهناک هستند ،بردباری میدهد و فیض را به وسیله شهامت تکمیل مینماید. آنانی را که به جاده مرگ پیوستهاند به خاطر میآورد ،ضعفا را تقویت میکند ،بیماران را شفا میبخشد ،ارواح پلید را دفع میکند ،درهای زندان را میگشاید .قیود بیگناه را قطع میکند ،گناهکاران را میشوید .امتحانات را رفع مینماید .جفاکاریها را خاموش میکند .ضعیف دالن را تسلی میدهد .بزرگان را مشعوف میدارد .مسافرین را دعوت میدهد .موجها را ساکت میکند .غارتگران را پریشان و سرگردان میسازد .فقیران را پرستاری مینماید. بر توانگران فرمانروایی میکند .مریضان را محافظت مینماید .افتادگان را برمیخیزاند ،متزلزالن را برپا میدارد .از ایستادگان نیز نگاهداری مینماید .دعا قلعه ایمان و زره و جوشن و اسلحه ما میباشد و ما را درمقابل دشمن بزرگی محافظت میکند. پس بیایید که هیچگاه بدون این سالح قدمی جلو نگذاریم .بیایید روزها از پایگاه خود غفلت ننماییم و شبها از نگهبانی خویش منصرف نگردیم .بیایید در تحت ساز و برگ دعا مقام سرداری خود را حفظ کنیم .بیایید در دعا منتظر صدای شیپور فرشته گردیم .حتی فرشتگان هم دعا میکنند .آفرینندهای نیست که دست به دعا برندارد .وحوش صحرا نیز دعا نموده و زانوهای خود را خم میکنند و وقتی که از آغلها و سوراخهای خود بیرون میآیند ،به آسمان نگریسته آرامش را نمیپسندند و بنابر طبیعت خود نعره زده فضا را به لرزه میآورند ،پرندگان هم از آشیانه بیرون میپرند و به سوی آسمان پرواز نموده ،صلیب بالهای خود را میگشایند و صدای دعا مانندی میکنند. ما هم باید دعا کنیم ،زیرا خداوند ما عیسای مسیح نیز دعا میکرد. او را شرف و عزت و جالل و توانایی باد تا ابداالباد ،آمین.
45