No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
VIII
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
VII
No. 691 / October , 17, 2013 VI Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591 672 - May 30th, 2013
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
V
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
D
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
C
156
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
بیوگرافی کامل آنتونیو باندراس
خوزه آنتونیو دومینگوئز باندراس (زاده ۱۰اوت )۱۹۶۰که بیشتر با نام آنتونیو باندراس شناخته میشود، بازیگر اسپانیایی میباشد .او یکی از معروفترین بازیگران اسپانیایی در آمریکا به شمار میآید. نام اصلی :خوزه آنتونیو دومینگوئز باندراس زمینه فعالیت :بازیگر ملیت :اسپانیایی تولد ۱۰ :اوت ۱۹۶۰ ماالگا ،آندلس اسپانیا همسر(ها) :آنا لزا (طالق) مالنی گریفیت ( ۱۹۹۶تاکنون) فرزندان :استال باندراس (از همسر دوم)
زندگی شخصی باندراس در ماالگا ،آندلس ،اسپانیا زاده شد، پدر او پلیس و مادرش یک معلم بود و او یک برادر به نام فرانسیسکو داشت .چندی بعد باندراس دین خود را کاتولیک انتخاب کرد. او از همسر اول خود ،آنا لزا ،طالق گرفت و در سال ۱۹۹۶با مالنی گریفیت ازدواج کرد و آنها صاحب دختری به نام استال باندراس شدند.
زندگی هنری مراحل رشد در سال ۱۹۸۲در فیلمی نقش کوتاهی اجرا کرد و مورد تشویق همه قرار گرفت .در سال ۱۹۸۵در فیلم ماتادور به کارگردانی «آلمودوار» ایفای نقش کرد .در سال ۱۹۹۲در فیلم پادشاهان مامبو خوش درخشید و راه برای وی به سوی هالیوود باز شد،البته آنتونیو در آن زمان هنوز انگلیسی را به خوبی نیاموخته بود ،لذا در آن فیلم دیالوگها را به زبان انگلیسی حفظ کرد و بالهجه اسپانیایی به بیان جمالت پرداخت. گام بعدی او بازی با تام هنکس در فیلم فیالدلفیا بود .چندی بعد در برابر تام کروز و برد پیت قرار گرفت و در در فیلم مصاحبه با دراکوال ایفای نقش کرد و سپس با بازی در
فیلم خانه اشباح به شهرت رسید.
• شرک ( ۲گوینده)
باندراس با ایفای نقش در فیلم نقاب زورو در سال ۱۹۹۸به همراه آنتونی هاپکینز و کاترین زتا جونز در سطح فیلمهای برتر مطرح شد در سال ۱۳۸۸در ایران فیلمی اکران شد به نام دو خواهر که کپی فیلم two muchساخته باندراس بود.
• شرک ( ۳گوینده)
فیلمشناسی • چهار اتاق • آدمکشها • اویتا • بچههای جاسوس ۲ • بچههای جاسوس ۳
• عشق و سایهها • فریدا • فیالدلفیا • گاوباز حرفهای • گناه اصلی ۱ • دسپرادو • نقاب زورو • روزی روزگاری در مکزیکو (قسمت دوم دسپرادو)
• پاچو ویال
• افسانه زورو
• تجاوز
• مصاحبه با خونآشام
• زن مرگبار
• مرد واقعی
• سیزدهمین جنگجو
• پوستی که در آن زندگی میکنم
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
155
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
154
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
153
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
152
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
151
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
150
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
149
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
148
147
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
طرز تهیه آش گوشت
مواد الزم براي شش نفر: 1/5كيلو سبزي (شامل؛ تره ،جعفري ،گشنيز ،اسفناج ) 400گرم حبوبات (نخود ،لوبيا و عدس) چهار قاشق سوپخوري پياز سرخ شد ه به مقدار الزم ل نمك و فلف زردچوبه (در صورت تمايل) يك قاشق مرباخوري 700گرم ن گوشت ران يا سردست بدون استخوا 400گرم ش رشته آ طرز تهيه : ابتدا حبوبات را تميز كرده و ميشوييم و ميگذاريم تا با گوشت و پياز سرخ شده ،پخته شود، پس از اينكه گوشت و حبوبات تقريبا پخته شد رشته را اضافه ميكنيم تا آن نيز بپزد .سپس سبزيهاي تميز و خرد شده را داخل آش ميريزيم و بهم ميزنيم و حرارت را ماليم ميكنيم تا آش ته نگيرد ،پس از اينكه آماده شد ،در ظرف مناسبي ميريزيم و در صورت تمايل روي آن را با پياز سرخ شده مانند تصوير تزئين ميكنيم .
طرز تهیه غذای رژیمی برای الغر شدن س عد ب آ بلغو ر روغن زیتون پیاز خردشد ه زیره سب ز جعفری خردشد ه ل نمك و فلف و موسیر و آبلیم
مواد الزم برای تهیه غذای رژیمی الغری 2نفر : یك سوم پیمانه 2پیمانه یك سوم پیمانه 3قاشق غذاخوری یك دوم بزرگ یا یك عدد متوسط یك دوم قاشق چایخوری 3قاشق غذاخوری به مقدار الزم به مقدار دلخواه مواد الزم برای تهیه غذای رژیمی
طرز تهیه غذای رژیمی الغری :ابتدا عدس را بشویید ،با آب درون قابلمه بریزید و قابلمه را روی شعله بگذارید تا جوش بیاید .اگر روی آن كف كرد با قاشق بگیرید .شعله آن را كم كنید ،نمك بزنید و بگذارید 30دقیقه بپزد تا نرم شود .نگذارید تمام آب عدس بخار شود. حاال بلغور را درون ظرف بریزید و به آن نمك بزنید .سپس آن را درون قابلمه عدس بریزید. اگر آب كم است میتوانید اضافه كنید .با هم مخلوط كنید و 30دقیقه دیگر بگذارید بپزد تا بلغور نرم شود و آب اضافی هم كم شود .در همین حین روغن را درون یك ظرف بریزید و روی حرارت مالیم بگذارید سپس پیاز را درون روغن بریزید و 15ـ 10دقیقه بگذارید تا طالیی شود .سپس زیره را درون ظرف ریخته و كمی تفت دهید.وقتی عدس و بلغور پخته شد همه را درون ظرف بریزید و با هم مخلوط كنید .همه مواد را درون یك كاسه بریزید. دستان خود را كمی خیس كنید و 5ـ 3دقیقه مواد را ورز دهید .اگر مواد به دستتان میچسبد كمی دست خود را خیس كنید و اگر مواد به نظرتان خشك شده كمی آب به آن اضافه كنید .جعفری را نیز به مخلوط اضافه كنید .نمك و فلفل آن را اندازه كنید .در نهایت مواد را به صورت كوفته به اندازههای دلخواه درون ظرف چیده و با جعفری غذای رژیمی خودرا تزیین كنید .چرا از عدس برای تهیه غذای رژیمی الغری استفاد کنیم عدس حاوی مقادیر قابل توجهی پروتئین ( 26درصد) ،اسیدفولیك و فیبرهای محلول و نامحلول غذایی است .از ویتامینهای موجود در عدس میتوان به ویتامینهای Cو Bاشاره كرد .فیبر محلول موجود در عدس همراه كلسترول باعث كاهش سطح كلسترول خون میشود .عالوه بر آن این فیبر موجب كاهش هضم و جذب كربوهیدراتها میشود .بنابراین از تغییرات سطح قند خون در افراد مبتال به دیابت جلوگیری میكند.دس به جلو راندن غذا در لوله گوارش سرعت میبخشد ،بنابراین از یبوست جلوگیری میكند .از آنجا كه فیبرهای نامحلول موجود در عدس قابل هضم نیستند و بدون تغییر از بدن دفع میشوند ،بنابراین كالری اندكی را به بدن میرسانند و در عین حال قسمتی از حجم غذای رژیمی را به خود اختصاص میدهند .بنابراین این غذای رژیمی انتخاب خوبی برای افرادی كه قصد الغر شدن دارند به شمار میرود .همچنین به این ترتیب افرادی كه قصد الغر شدن دارند میتوانند به علت پروتئین باال ،عدس را جایگزین گوشت قرمز كنند .بعالوه عدس غذای مناسبی برای افرادی است كه از رژیمهای گیاهی استفاده میكنند.هر پیمانه عدس ( 198گرم) پخته شده و بدون نمك حاوی 230كالری16 ، گرم فیبر و 18گرم پروتئین است .همچنین این مقدار عدس حاوی 37درصد آهن است كه به غنیشدن ذخایر آهن بدن كمك میكند .مزیت آهن عدس نسبت به آهن موجود در گوشت این است كه مجبور نیستید به همراه آهن ،چربی و كالری باالیی دریافت كنید.
146
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
چرا نباید برایتان مهم باشد دیگران درموردتان چه فکری میکنند کنترل زندگی شما دست کیست؟
برای اکثر ما ،آدمهای دیگر --جامعه ،همکاران ،دوستان، خانواده یا گروهی بخصوص .از خیلی کودکی اینطور به ما یاد دادهاند .شستشوی مغزیمان دادهاند .دریافتیم که احساس مهم بودن و مورد پذیرش قرار گرفتن تجربهای عالی است و اینطور یاد گرفتیم هرکاری از دستمان برمیآید انجام دهیم تا بقیه دوستمان داشته باشند .دلمان نمیخواست در بین اینهمه آدم بخاطر متفاوت بودن تنها بمانیم .به همین ترتیب، همدیگر را چک میکنیم. «اکثر آدمها خود واقعی شان نیستند .افکار آنها نظرات فردی دیگر است ،زندگیشان تقلیدی از زندگی دیگران و عالیقشان اعتقادات دیگرانُ -- ».اسکار وایلد از هر دو جنبه قابل بررسی است .اول ،ما از عدم پذیرش دیگران میترسیم .آیا درست لباس پوشیدهام؟ مردم به لهجهام نمیخندند؟ احمق به نظر نمیرسم؟ آیا ممکن است اشتباه کنم؟ وقتی احساس میکنیم دیگران فکر بدی درمورد ما میکنند ،احساس بدی به ما میدهد و به همین دلیل همه تالشمان را میکنیم که این اتفاق نیفتد. دوم اینکه ،همه ما دوست داریم احساس مهم بودن کنیم و به همین دلیل به دنبال توجه مثبت دیگران هستیم .این یکی از اصلیترین نیازهای ماست .این احساس خوب برای ما مثل یک دارو میماند که به آن اعتیاد پیدا میکنیم و تالش میکنیم به هر طریقی که شده آن را به دست آوریم. آنقدر دربهدر پذیرش دیگران هستیم که زندگیهایی محدود و ناراحتکننده برای خودمان میسازیم و بخاطر اینکه نگران این هستیم که بقیه چه فکر میکنند ،از انجام کارهایی که دوست داریم دوری میکنیم .درست مثل معتادین به موادمخدر یا الکل که برای به دست آوردن موارد موردنیازشان زندگی بیخاصیتی را ادامه میدهند ،ما هم برای گرفتن پذیرش دیگران که به آن معتاد شدهایم ،زندگی و وجودمان را بیارزش میکنیم. این دارو آنقدر اعتیادآور است که اکثر افراد نمیتوانند آن را ترک کنند .اما در این مورد هم مثل هر داروی اعتیادآور دیگر، باید هزینهای پرداخت کنید .قیمت داروی پذیرش آزادی است -آزادی اینکه خودتان باشید .دارویتان را میخواهید یاآزادیتان را؟ نمیتوانید هر دو آنها را با هم داشته باشید .اگر میخواهید آزادی شخصیتان را داشته باشید ،باید فراموش کنید دیگران چه فکری درموردتان میکنند. حقیقت این است که این یک نوع توهم است --شما به هیچ وجه نمیتوانید فکر دیگران درمورد خودتان را کنترل کنید. مردم فکر و تصورات خودشان را دارند و مطمئن ًا خودشان را خیلی بیشتر از شما دوست دارند .درواقع ،بیشتر به گذراندن صبح و ظهر و شب خودشان فکر میکنند تا به شما. اگر سعی کنید با نظر دیگران زندگی کنید ،زندگیتان را روی شنهایی که در حال فرو رفتن هستند ساختهاید .هر فردی طریقه خاصی برای فکر کردن دارند و افکار آنها مدام تغییر میکند .کسی که سعی میکند همه را راضی کند در آخر فقط
خسته میشود و نمیتواند حتی یک نفر را راضی نگه دارد. پس چطور میتوانید کنترل از دست رفته را دوباره به دست خودمان بگیریم؟ اگر واقع ًا برای ترک داروی پذیرش دیگران آماده هستید ،فقط یک راه برایتان وجود دارد :گرفتن یک تصمیم قاطع برای فکر نکردن به اینکه دیگران چه فکری درموردتان میکنند. این به آن معنا نیست که از این به بعد باید با دیگران بدرفتاری کنید ،آنها و نظراتشان را زیر پا بگذارید یا از آنها سوءاستفاده کنید .جایی خواندم که نوشته بود اگر هیجکس برایش مهم
نباشد که بقیه چه فکری میکنند ،دنیا جای مزخرفی بود. اما چرا؟ همه ما میدانیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد .این خودتان هستید که با ارزشهای درونی خودتان -نه ارزشهایی که دیگران به شما تحمیل کردهاند --بایدزندگیتان را کنترل کنید .اگر زندگیمان را با این ارزشها هدایت کنیم نه سیستم عقیدتی و ارزشی دیگران ،زندگی موثرتر ،معقولتر ،هدفمندتر و شادتر خواهیم داشت. فقط یک سوال باقی میماند --واقع ًا دوست دارید آزاد شوید؟
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
145
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
144
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
143
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
142
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
www.SafaRenovation.com
141
140
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
برای آگهی در این صفحه با ما تماس بگیرید 905-508-0058 416-512-9874 برای آگهی در این صفحه با ما تماس بگیرید 905-508-0058 416-512-9874
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
139
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
www.century21.ca/mahmoud.rahbari
138
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
137
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
136
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
135
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
134
133
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
آذر
بهمن
مجردهای این ماه در مسیر پولدار شدن و توفیق در کارهای اجتماعی و تخصصی هستند .توجه عمیق به سالمت جسمی و روحی باید سرلوحه زندگی متولدین مرداد ماه قرار گیرد، خصوصا" آنها که در سنین باالی پنجاه قرار دارند باید با ورزش و تغذیه مناسب این مراقبت را دقیق تر سازند حتی اگر ممکن است پیاده روی را پیشه کنند .
شما امروز کارهایتان را تمام و کمال انجام داده اید چرا که بالخره به مرحله ای رسیده اید که مقاوم و استوار باشید .به حرف دیگری گوش ندهید که شما را تشویق میکند تا سریع تر کار کنید؛ شما معموال کاری را انجام میدهید که میدانید بهره وری و کارایی شما را باال میبرد .خوشبختانه شما میتوانید با قدرت از خودتان دفاع کنید چرا که امروز سیاره حاکم شما با ونوس دوست داشتنی بهم پیوسته اند .اخیرا برای تان آسان تر شده است که بدون اینکه شخص دیگری را ناراحت کنید کاری را انجام دهید که به نفع تان است و برای آن ایستادگی کنید. حافظ :سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی به خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری تعبیر:تردید و دو دلی را رها کن .گمان نکن که تنها هستی و به دوستان و یاران خود اعتماد کن .بیهوده آنان را از خود نرنجان .به نصیحت خیرخواهان توجه کن .به کسانی که به تو احتیاج دارند ،بی توجهی نکن .در راه رسیدن به مقصود به بخت و شانس و تقدیر تکیه نکن ،بلکه به توانایی های ذاتی خود اتکا داشته باش.
حافظ :صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود تعبیر:دوستان را در انتظار نگذار .در زندگی وفای به عهد را فراموش نکن تا موجب رنجش یاران نشوی .یک نفر تو را دوست دارد .به عشق او احترام بگذار .عاقبت اندیش باش و فردای خود را نیز در نظر بگیر. دی
اسفند
مشغله فراوان و مسئولیت های زندگی و کار سبب شده میان پنجاه درصد از متولدین این ماه با فرزندانشان فاصله عمیقی بیافتد .این عده باید تا حد ممکن به این مسئله جدی بنگرند و در مواقع مناسب در رفع این بکوشند چرا که ادامه این وضع آنها را به دردسر خواهد انداخت .درصدی باال از متولدین این ماه در تفاهم کامل و خوشی بسر می برند .
طی هفتههای گذشته آنقدر کارهایتان با سرعت انجام شدند و به اتمام رسیدند که اکنون نمیدانید چه کار باید بکنید .زمانی را به اندیشیدن درباره موقعیت کنونی تان اختصاص دهید و اینکه تا کجا میتوانید پیش بروید .سعی کنید امروز هیچ تصمیم بزرگی نگیرید .فقط به خودتان اجازه دهید که در رابطه با احساسات تان آزادانه فکرکنید .اگر بر افکارتان تسلط داشته باشید زمانیکه الزم باشد به اندازه کافی قدرت انتخاب خواهید داشت.
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
حافظ :قدم منه به خرابات جز به شرط ادب که سالکان درش محرمان پادشهند جناب عشق بلند است همتی حافظ که عاشقان ره بیهمتان به خود ندهند
حافظ: وگر طلب کند انعامی از شما حافظ حوالتش به لب یار دلنواز کنید تعبیر:نا امید نباش .روزگار خوشی در پیش خواهی داشت .خداوند با عاشقان صادق است .ریا و تزویر را از خود دور کن .دوستان و دشمنان خود را بشناس تا گمراه و مجنون نشوی.
تعبیر:سست اراده نباش .دوستان صادق را بشناس .فریب و دو رنگی تو را از مقصود دور می کند. ساده اندیشی تو را گرفتار بال خواهد کرد که رهایی از آن دشوار است .بنابراین تمام جوانب کار را با دقت بسنج تا فریب ظاهر ریاکاران را نخوری.
132
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
مرداد
مهر
آن دسته از متولدین میانساله این ماه که همه وجودشان به گذشته ها پیوند دارد ضمن حفظ این پیوند باید به آینده نیز جدی توجه کنند چرا که بهر حال آینده به آنها نیز تعلق دارد .خالقیت ها و قوانین شان امروز براحتی بکار خواهد آمد.
ممکن است امسال درگیر به تعادل رساندن کار و تفریح باشید؛ با این حال ماه جدید امروز در پنجمین خانه از "تفریح و بازیهای" شما اخیرا بر جنبههای روشن تر زندگی تاکید میکند .بسیار سخت است که بخواهید این روزها جدی باشید حتی اگر مسئولیتهایی داشته باشید که ملزم به انجام آنها باشید .اگر وقت شما رو به اتمام است خود را برای انجام دادن کار آزار ندهید ودیگر اینکه امروز کاری را ناتمام نگذارید .اما نادیده گرفتن مسئولیت های قبلی ایده چندان جالبی نیست؛ اگر این کار را بکنید زندگی تان بسرعت دچار مشکل و آشفتگی میشود .حافظ :ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم با ما به جام باده صافی خطاب کن کار صواب باده پرستیست حافظا برخیز و عزم جزم به کار صواب کن تعبیر:فرصت های زندگی را غنیمت بدان و خوش باش .زندگی خانوادگی خود را به خاطر مسائل پوچ خراب نکن .در زندگی با احتیاط باش و قبل از هر کار ،با دقت جوانب آن را بسنج.
حافظ: این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست سرها بر آستانه او خاک در شود حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود تعبیر:صبر و استقامت و تحمل سختی ها ،عاقبت تو را به آرزوهایت می رساند .گره ای که بر کارت افتاده است به خاطر غفلت تو و خیانت دوستان ظاهرالصالح است .هر کس را محرم اسرار خود قرار نده .با تأمل و تعمق در کارها به پیروزی خواهی رسید. شهریور شما دوست دارید که امروز وقت تان را با دوستان و اعضای خانواده تان بگذرانید تا در رابطه با رویاهای خود و چیزهایی که در زندگی میخواهید با آنها صحبت کنید .بیان کردن دیدگاه تان راجع به زندگی فقط صحبت درباره رویاها و تصورات آن نیست .این یک حالت کامال واقعی از سهیم کردن رویاها با دیگران است که بدون قضاوت انجام میگیرد و به شما یادآوری میکند که در حقیقت مهمترین مسئله در زندگی تان چیست و چه چیزی در اولویت قرار دارد. حافظ :دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش زین دلیریها که من در کنج خلوت میکنم حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم تعبیر:مراقب اطرافیان خود باش تا گمراه نشوی .در هر کاری که شروع می کنی با عقل و اندیشه عمل کن تا به نتیجه ی مطلوب برسی .دوستان خود را بشناس تا بتوانی به موقع از آنها استمداد جویی.
آبان اگر متولدین این ماه روحیه مالیم و پر از عاطفه خود را بدست حوادث و فراز و نشیب های زندگی بسپارند و سعی کنند به بی تفاوتی ها نزدیک شوند مسلما" دیگر آن محبوبیت گذشته را نخواهند داشت و در مسیری سرد و بدون عشق پا می گذارند. حافظ :چرا به یک نی قندش نمیخرند آن کس که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی تعبیر:تردید و دودلی را کنار بگذار و با اراده ای محکم شروع به کار کن .با کسی که تجربه دارد مشورت کن تا آنکه ناگهان دچار دردسر و شکست نشوی .از مشکالت راه نترس .هیچ کاری به آسانی به دست نمی آید و به نتیجه نمی رسد .خدا را فراموش نکن و به او توکل کن تا با آرامش روحی به کار خود ادامه بدهی.
131 فروردین
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
فال هفته
حتی با وجود کارهای زیادی برای انجام دادن دارید اما امروز روز نسبتا آرامیاست .زمانی که ماه برج و نشان حساس شما را مالقات میکند اگر بتوانید انرژی مثبتی از آن بگیرید برای تان خیلی مفید و سودمند خواهد بود .این یک حادثه غیرمترقبه نیست که وظایف شما را به تاخیر بیندازد به خاطر اینکه شما قادرید که اکنون گام های بلندی بردارید .تا جایی که میتوانید به خودتان خوش بگذرانید. حافظ :بیا به میکده و چهره ارغوانی کن مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند خالص حافظ از آن زلف تابدار مباد که بستگان کمند تو رستگارانند تعبیر:از هرجا می توان به اشتباه و خطای خود پی برد و راه درست را انتخاب کرد .از تجربه ی دیگران استفاده کن .به تنهایی نمی توانی این راه مشکل را طی کنی .هوشیار و عاقبت اندیش باش و فریب لحظه های زودگذر و فریبنده را نخور اردیبهشت امروز میتوانید تصمیم بگیرید که چگونه میخواهید کارهایتان را انجام دهید و درباره آن سخت کوشی کنید تا در رابطه با تصمیمات محدود کننده خود کاری انجام دهید .اما این موضوع درباره این نیست که چگونه موقعیتی نیاز است که اداره شود .اگر به یاد داشته باشید که اطالعات عملی میتواند زندگی شما را آسان تر کند ممکن است مشتاق شوید که موضع خود را در رابطه با راه و مسیرتان تغییر دهید .در وهله اول بپذیرید که تاکنون اشتباه میکردید و نیروی خود را در همین میان راه تغییر جهت دهید. حافظ :سپهر برشده پرویزنیست خون افشان که ریزهاش سر کسری و تاج پرویز است عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است تعبیر:دشمنان ظاهرالصالح در کمین تواند .کام ً ال با احتیاط با آنها رفتار کن .از ریاکاران دوری کن .با کمک عقل می توانی از گرداب مشکالت رها شوی .هر کسی را محرم اسرار خود قرار نده.
خرداد به جای اینکه مدام از این شاخه به آن شاخه پریده و هر کدام از وظایف خود را ناتمام و بسرعت انجام دهید آنها را به وقت دیگری موکول کنید .این تصمیم شماست که یک معتاد به تلویزیون باشید یا اینکه برای خود خلوتی پیدا کنید و درباره زندگی تان بیندیشید .شاید به نظر دیگران تنبل و بی تحرک برسید؛ اما به خاطر این است که آنها شما را درک نمیکنند. عطارد منطقی با سیاره حاکم شما ونوس متصل شده است وبه شما اجازه میدهد که به جای اینکه فقط صحبت کنید به خودتان خوش بگذرانید .حافظ :نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود تویی امروز در این شهر که نامی داری بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود تو که چون حافظ شبخیز غالمی داری تعبیر:مشکالتی بر سر راه تو است که اگر اراده ای راسخ و قوی داشته باشی به زودی از بین می رود. تردید را از خود دور کن و عاقالنه فکر کن .خودخواهی را رها کن تا بتوانی به مقصود و محبوب خود برسی .به کسانی که به تو نیاز دارند کمک کن. تیر اگر برای آخر هفته تان برنامه ریزی کرده اید نمیخواهید آنها را تا زمان بعمل رساندن تغییر دهید .با وجود اینکه این میتواند به نفع شما باشد و به شما کمک کند تا موثرتر باشید اما اگر شرایط تغییر کند اضطراب تمام وجود شما را دربرمیگیرد .بی میلی شما برای حساس بودن در رابطه با آنچه که دیگران نیاز دارند ممکن است امروز به ضررتان تمام شود .کی انعطاف پذیری ممکن است در یک موقعیت حساس و پیچیده بدردتان بخورد .این فرصت را از دست ندهید؛ امروز برای شما کامال آسان است که یک قهرمان باشید حافظ :گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود حافظ آن ساعت که این نظم پریشان مینوشت طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود تعبیر:احساس می کنی که به آرزوی خود نخواهی رسید اما این افکار مأیوس کننده را از خود دور کن .به ظاهر دنیا توجه نکن. روی خوش دنیا عاقبت به کام تو خواهد چرخید به شرط آنکه صبر کنی و ناامید نباشی.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
130
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
129
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
128
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
127
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
126
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
125
25
Vol19 *No 982 *Aug 30-Sep 05-2013
}oArâ ô õãP×â
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
124
Cavitation þGçÛðA ûBãPuk
úÞ þüAnÒ úÖBÂA ó õ^ .k õy þì kBXüA þGp^ úG êülHO ólG ok kõy þì ûkoõg pãük òPÖpâ ÿspðA ÿApG ólG ô kkpâ þì lðAqõvG Ao ó@BO koAlð AnÒ úÖBÂA ó@úG ÿqBýð .kõy þì ÝB^ Àhy YüolO úG ô QuA òüA koAk kõWô úÞ ÿpãük ëAõu -x þøAo Bü@ Cavitation lñüApÖ o k úÞ ÿpPùG pSA ûBãPuk òüA úÞ koAk kõWô oBíýG úÞ Qvø ÿoBÞ Bü@þñÏü ,lyBG úPyAk úXýPð ô løk ïBXðA êíÎ òüA BG ûApíø ?kpýãG ÿpPùG koAk kõW ô ÿkBüq ÿBø ûAo úÞîüõãG lüBG úG lñÞþì pGApG lñ^ Ao --- oBÞúXýPð úÞ kõy þì úý¾õO óAoBíýG úíø úG þéÞoõÆ lññÞ Ñôpy Ao oBÞ lñøAõhG úßñüA qA êHÚ qA lÏG þPc ô lñyõñG J@ ÿkBüq oAlÛì Ao óAôApÖ J@ ólýyõð îø oBÞïBíOA Bùð@ úG J@ óõ^ lññßð }õìApÖ ÐÖkpPùG Bø þGp^ BO lñÞþì àíÞ úG þéýg úÞ ÿpãük } ôo .kõy ûkB×PuA lñÞþì àíÞúýÃÚ òüA ,lyBG þìRF ûBãPuk qA ïBãñùG Ao Bø þGp^ ÐÖk ûBãPuk òüA úý¾õO æ«õíÏì úÞ lñßýì pPÏüpu úvéW pø ïBíOA qA lÏG kõy þì 20 BO 15 Rlì úG Cavitation ûkB×PuA RF ûBãPukqA îø úÛýÚk .kõy
ÿpÃì ûBãPuk BùñO úð Cavitation ÿApG ô ûkõG ûlññÞàíÞoBývG úßéG Qvýð óBzðlG lDAq ÿBø þGp^ BG BùèBu úßýðBvÞ ûly QGBS æõ¾A .lðA û k õG oBXñéÞ ok oBývG lðoAk óqô {øBÞ l¿Ú úßýðBvÞ Rlì ûBOõÞok lñøAõg þì ô lñPvø ëõXÎ þOlì qA wK ú`ðBñ^ ô lñupG úXýPð úG lýìABð çìBÞ lìBýð QulG JõéÇì úXýPð k õg úýèôA QèBc úG ûoBG ô k ô ûly lñðAõO þì úßýìBãñø þèô .lðkpãýìpG ûløBzì þð@ Ao þGp^ òPÖo òýG qA úXýPð BO kõzýì Bùð@ ÿApG ûrýãðA UÎBG òüA lññÞ úíø .lñyBG îí¿ì kõg óqô {øBÞûAook îüso ÜüpÆ qA óqô {øBÞ úÞ îýðAlýì Bì ô kpýãýì Roõ¾ YüolPG }qoô ô þDAnÒ úXýPð BO lyBG o õH¾ lüBG çìBÞ Àhy
ûBãPuk òüA Bü@úßñüA pg@ok ô-x ? kpG þì òýG qA Ao Qýèõéu òüpPùG îø koõì òüAok ô kpG þì òýG qA úéG ô k úÞ lü@ þì Quk úG þðBìq ok úXýPð óBìríø RF ô Cavitation ûBãPuk . kõy ûkB×PuA ô xok@ ûoBGôk lýðAõO þì óBüBK ok Bì óBâlñðAõg ÿApG Ao kõg xBíO ÿBùñ×éO .lýñÞ pÞm úÞkoAk ïBð Tri Health Bì àýñýéÞúéG xBíO ÿBø ûoBíy ô lyBG þì õñývðA pùy ok 818-654-8320 855-874-4325 .lyBG þì þéHÚ QÚô òPÖpâ ÿApG 17777 Ventura Blvd, Suite 120
kApÖA BG ûoôBzì ÿkôldì Rlì ÿApG òíÂok .QuA óBãüAo rýð
905-737-3900
.kpýãG BXñüA ok æ«õíÏì úÞ ÿpãük ëAõu -x òüA óBßìA Bü@ úÞ QuA òüA kõy þì fpÇì ÿBùèõéu úßýìBãñø Àhy úÞ koAk kõWô qA Cavitation úéýuô úG Ao kõg þGp^ Bü kkpâpG ûoBGôk þOlì qA wK kpG þì òýG ?úð ô úPÖo QukqA Bø þGp^ úÞ îüõãG lüBG qA ç « ìBÞCavitation ÈuõO ûly ÐÖk úÞ lðoAlð k õW ô pãük ô lð ôo þì òýG qA wK kApÖApâA úXýPðok lðkpâpG lñøAõhG àü Cavitation êíÎ ókAk ïBXðA ÿoõgpK ô lññÞëBHðk Ao îèBu þüAnÒ îüso QèBc óBíø úG Ao kõg ólG lñðAõPýì lññßð aýø úÞlññÞxBvcA pâA þèô lññÞÌ×c ô óko õg AnÒ ÿApG Qvýð qBýð þð õðBÚ ,lðoõhG þGp^ ô RAolýøõGpÞÿkBüqoAlÛì óBzðlG ok ûqBO Bø þGp^ þOlì qA wK
koõgpG òüA úXýPð ok ô lññÞ þì koõgpG òüA ÿçGæ ok åorG ÿBùGBHc BÏHÆ BùGBHc òüA .lñøk þì êýßzOBùèõéu îùG Ao þGp^ ÿBùèõéu ô lññßýì ëBÓyA BW Rlì qA wK lññßýì pO ûkpzÖ ô pPßükrð Ñôpy BùGBHc òüA ÜýÚk lñ^ çTì þøBOõÞ òüA ólýÞpO úXýPð ok úÞlññßýì ólýÞpO úG òüA kkpãýì kAq@ ÿkBüq ÿspðA BùGBHc ÿBùèõéu óly þyçPì UÎBG ÿspðA ,lññßýìpOkpg ô kpg Ao Bùð@ ô ûly þGp^ þì ok ÐüBì êßy úG BHüpÛO úßüoõÇG qA ûly þyçPì ÿBùèõéu ô lü@ ô ólG ÿôB×ñè klÒ ÜüpÆ ÜüpÆ qA ó@ qA ÿl¾ok òýñ`íø .kkpãýì ÐÖk ÑõÖlì Bü ôoAokA òüA koAk ûBãPuk òüA úÞþDBüArì úG úýHy BHüpÛO kpßéíÎ úÞ QuA kok aýø óôlG þèô koAk òzÞBuõLýè þcApW êíÎ aýø ô ÿrüpð õg Bü ô úu ôpK ok .kpýãýì Ro õ¾ qôo óBíø ok oBíýG òzÞBuõLýè Ao êíÎ úXýPð lðAõO þì ëôA pËð koõì ÿBùPívÚ ok úÞ lñÞ ûløBzì kpßéíÎ .QuA û kAk Quk qA þGp^ Machine Cavitation ok BÛýÚk Bíy úÞQuA Roõ¾ òüA úG îø ô lýñßýì ûløBzì Ao úXýPð qôo óBíø çìBÞ pËð ko õì úýcBð rüBu ÙçPgA lüoAk òüA úG qBýð pâA þèô QuA x õvdì òýG æõíÏì lüpHG òýG qA ÿpPzýG þGp^ úÞ BO lýñÞúÏWApì pPÞk úG lüBG úvéW 5 BO 4 òüpPzýG k õy ïBXðA Bíy ÿôo úu ôpK lzßG ëõÆ lðAõPýì úvéW pø ok úßýðBìq l¾ok oAlÛì úG úWõO BG .QuA úÛýÚk 45 úÞ ÿoAlÛì ô koAk Àhy úÞ þGp^ ÀýhzO àyrK lølG Quk qA løAõhýì óBìq ó@ úÞlzßG ëõÆ oAlÛì ú^ lølýì .lyBGpPzýG úÛýÚk 45 qA lðAõPýíð kApÖA ÿApG þéýg úÞ ÿpãük ëAõu -x Bü@ úÞ QvñüA lüBýG {ýK QuA òßíì
îø ÿop ûBãPuk òüA qA ókpÞ ûkB×PuA ?úð Bü koAk pÇg þG çìBÞ ûBãPuk òüA îü õãG lüBG þì lðBuApPèA ZAõìA BG ó@ kpßéíÎ ô QuA pSA aýø ô lñPvø ÿpÇg þG ZAõìA úÞlyBG FDA óBìqBu koAnâþíð ólG ÿôo þ×ñì ô ûkAkoApÚ lýDBO koõì Ao ûBãPuk òüA Bßüpì@ òýyBì úÞ lølýì óBzð òüA
òüA koõì ok ïkpì opßì ÿBùuBíO þK ok pãük oBG BO îýPÖpâ îýí¿O óolì ûBãPuk kpßéíÎ ûõdð koõì ok ÿpPzýG RBÎçÆA oBýPgA ok koAk úÞ þüBüArì ô ûBãPuk òüA .îüoA nãG ïkpì {øBÞ úG îýí¿O úßýðBvÞpTÞA úzýíø kBùñzýK Bùð@ úG úÞÿrý^ òýèôA lðoAk óqô þüAnÒ îüso úÞQuA òüA ÈÛÖ QuA ûly .lññÞ }qoô úG Ñôpy ô úPÖpâ þGp^ îÞ ÿApG } ôo òüpPíèBu ô òüpPùG òüA úPHèA pTÞA ok þèô QuA þPìçu ô óqô {øBÞ QuA òßíì Àhy úßñüA îÒpýéÎ RBÚôA rüBu úG þèô lupG k õg ûAõhèk óqô úG þcAõð þgpG ok ô luo þíð {øAõhèk {hK ÍBdè qA þDBø þãñøBíøBð ólG ïBíO çTì lññýG þì þGp^ ÿBùèõéu óly îßy úýcBð ok ô QuA ïpÖ ÿôo BùìAlðA BùðAo úßñüA Bü ô kõzýì ûlük þGp^ ÐíXO QuA pPÚB^ ólG ÿBùPívÚ püBu úG QHvð .lølýìoApÚpýSBO QdO Ao ïAlðA êÞúÞ oBÞBùýGp^ òüA ókpG òýG qA úÞîüõãG lüBG BG ûApíø lyBG oApÚ pâA QuA þéßzì oBývG ok óõ^ kpýãG Roõ¾ þDAnÒ îüso ô }qoô qA þGp^ ólG ÿBùPívÚ úýéÞÈüApy òüA úÞ þDBùPívÚ þPc ô lølýì Quk pÒæ îýøAõhýíð .lð õzýìpOpÒæ îø qBG lð õy òüA Cavitation ûBãPuk úéýu õG ô lñPvø ókpG òýG qA êGBÚ çìBÞ BùýGp^ þDAnÒ îüso Bü }qoô úG ÿqBýð pãük ZAõìA úéýuõG òýyBì òüA óõ^ lyBHýíð àü lñðBì ÐÚAô ok úÞlñÞþì oBÞlðBuApPèôA úýcBð ok ZAõìA òüA QuA þOõ¾ wðBÞpÖ þGp^ ÿBùèõéu BG QuA pËð lì úÞ ÿA
123
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
میتوانید بفهمید که دلیل موفقیتتان چه بوده است؟ همچنین ،هر فعالیت ،سرگرمی یا چیز دیگری که به سادگی انجام میدهید را هم لیست کنید .در این فعالیتها باالترین تواناییهای شما نهفته است.
محدودیتها و موانع را برداریم ،میتوانیم کاری که واقع ًا دوست داریم انجام دهیم را کشف کنیم. .۶چه کسی را بیشتر از همه در جهان تحسین میکنم؟
.۳اگر میدانستم کسی قضاوتم نمیکند ،چه میکردم؟ هر کاری که اگر نمیترسیدید انجام میدادید، حتی وحشیترین رویاهایتان را لیست کنید. این به شما کمک میکند ارزشهای عالی خود را کشف کنید. .۴اگر زندگیام مطلق ًا هیچ محدودیتی نداشت و میتوانستم هر چه که میخواهم داشته باشم یا هر کاری که میخواهم انجام دهم ،چه چیزی را انتخاب میکردم یا چه کاری را انجام میدادم؟ سبکزندگی ایدآل خود را توصیف کنید. بنویسید اگر میدانستید که قطع ًا موفق میشوید چه میکردید ،چه نوع فردی میشدید ،چقدر پول درمیآوردید و کجا زندگی میکردید. این سوال به شما این امکان را میدهد که بفهمید اگر هیچ محدودیتی نداشته باشید، چه نوع انسانی دوست دارید باشید .با منطبق کردن خودتان با این سبک زندگی میتوانید به سمت زندگی گام بردارید که واقع ًا دوست
دارید داشته باشید. .۵اگر صد میلیارد تومان پول داشته باشم چه میکردم؟ لیستی از همه کارهایی که دوست دارید با
داشتن این همه پول انجام دهید ،تهیه کنید. خوب ،شاید به سفر دور دنیا بروید ،یکی دو خانه بزرگ بخرید و کمی هم پول به خانوادهتان بدهید .با وقتتان چه میکنید؟ این سوال به شما کمک میکند بتوانید بدون محدودیت فکر کنید .وقتی بتوانیم
لیستی از کسانی که از آنها الهام میگیرید و خصوصیاتی در آدمها که تحسین میکنید، تهیه کنید .به این فکر کنید که واقع ًا چه چیزی در این دنیا به شما الهام میبخشد. چیزی که در دیگران تحسین میکنید درواقع خصوصیتی در خودتان است .باید بدانید که به این دلیل کسی را تحسین میکنید که شبیه به خودتان است. وقت گذاشتن برای پاسخ دادن به این سواالت زندگیتان را تغییر میدهد .هر چه بیشتر تواناییها ،ارزشها ،عالیق ،امیال و انگیزههای خودتان را کشف کنید ،زندگیتان شادتر خواهد شد. میتوانید درس بخوانید و دکتر ،مهندس، وکیل ،معلم یا هر چیز دیگری شوید اما اگر دانش شناخت کامل خودتان را به دست نیاورید ،زندگی هیچوقت پرمعنا و مفهوم نخواهد شد. حاال شاید بفهمید که چرا انیشتین میگوید، اطالعات دانش نیست. باارزشترین دانشی که میتوانید به دست آورید ،درون خودتان است.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
122
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
121
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
120
119
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
چگونه زندگی خود را از روزمرگی رها و متحول کنید؟؟؟
چند سال پیش سردرگم شده بودم. احساس خستگی ،ترس ،تردید، اضطراب و شکست میکردم .در بنبست کاری گیر کرده بودم و از انتظارات جامعه به تنگ آمده بودم. نمیدانستم واقع ًا باید با زندگیم چه کنم.
آنقدر برای خودم ارزش قائل بودم که بخواهم زندگیم را تغییر دهم اما نمیدانستم از کجا باید شروع کنم .روزها را با این امید میگذراندم که اوضاع تغییر کند–که بتوانم از زندگی که روحم دیگر تحمل آن را نداشت فرار کنم. بدترین قسمت ماجرا اینجاست که من طوری زندگی میکردم که جامعه از من انتظار داشت. اینکه کار مطمئنی پیدا کنم و سخت کار کنم ، پلههای ترقی را باال بروم. نمیدانم شما چطور هستید اما درمورد من، این رفتارهای درست ،همه لذت زندگی را برایم نابود کرد. تصور کنید که در وجودی که راضیتان نمیکند ،گیر افتاده باشید .وقت باارزشتان را به انجام کارهایی تلف کنید که واقع ًا دوست ندارید .و از اینکه بخواهید این خاص بودنتان را اعالم کنید بترسید .آخرهفتهها خوش بگذرانید و از رسیدن هفته بعد واهمه داشته باشید .شاید الزم به تجسم کردنش نباشد؛ شاید زندگی شما هم دقیق ًا شبیه به من باشد. بعد انگار چیزی مثل یک چکش به سرم اصابت کرد .قب ً ال هم شنیده بودم اما هیچوقت به آن دقیق نشده بودم .انگار صدایی از اعماق ذهنم خیلی واضح و بلند با من حرف میزد. «خود واقعیات را کشف کن و همه جنبههای خاص بودنت را به دنیا نشان بده .اگر میخواهی یک زندگی غیرعادی داشته باشی این تنها راه توست». این توصیه را طوری دنبال کردم که انگار زندگیام به آن وابسته بود .و میتوانم بگویم که از آن به بعد زندگیام بسیار بهتر شده است. به جرات میتوانم بگویم که عاقالنهترین جملهای که تابحال شنیدهام این بوده است: اگر میخواهی یک زندگی فراعادت داشته باشی ،الزم است که بدانی واقع ًا که هستی و برای این منظور باید خود واقعیات را کشف کنی. این ۶سوال زندگی من را برای همیشه متحول کرد .با اجازه دادن به شما برای کشف خود واقعیتان به شما هم کمک میکند زندگیتان را تغییر دهید .برای این منظور باید بفهمید چرا به این دنیای بزرگ پا گذاشتهاید.
منظورمان خودی که دیگران میخواهند باشید نیست یا خودی که سعی میکنید برای گنجاندن در جامعه آن را تغییر دهید .درمورد خود واقعیتان حرف میزنیم–خودی که میخواهد خصوصیات خاص شما را به دنیا نشان دهد. با پاسخ دادن به این سواالت عالیق، تواناییها ،ارزشها ،امیال و انگیزههای خاص خودتان را پیدا میکنید. شما یک هدف خاص دارید .پیدا کردن پاسخ به این سواالت به شما این امکان را میدهد خودتان را با این هدف هماهنگ کنید و جادوی واقعی را وارد زندگیتان کنید. شناخت خود باالترین دانشی است که میتوانید به دست آورید .چرا؟ زیرا توانایی شما برای برآوردن امیال خاص درونیتان ،توانایی شما برای برآوردن قدرت خود را تعیین میکند و این درمقابل کیفیت زندگی شما را مشخص میکند. سواالت زیر برای کمک به شناختن عمیق خودتان و پیدا کردن چیزی که واقع ًا برایتان مهم است ،طراحی شده است .همه ما یک توانایی غیرقابلپیشبینی داریم؛ این تمرینات برای کمک به شما برای پیدا کردن این تواناییها در خودتان طراحی شدهاند. .1چه چیزی است که من در زندگی واقع ًا دوست دارم؟
هر چیزی را که درمورد این جهان و آدمهایی که در زندگیتان هستند دوست دارید را لیست کنید .درمورد هر فعالیتی که شما را به هیجان میآورد و سرزندهترتان میکند فکر کنید .این میتواند هر چیزی باشد :موسیقی ،ورزش، آشپزی ،تدریس ،یادگیری ،تماشای فیلم و … در عشق شما به این چیزها شوری عمیق نهفته است. .۲تا اینجا در زندگی چه دستاورهایی داشتهام؟ تمام لحظاتی که به آن افتخار میکنید و همچنین وقتهایی که به موفقیت رسیدهاید را لیست کنید .برای به دست آوردن این موفقیتها ،ممکن است بعضی تواناییهای اصلیتان را استفاده کرده باشید .ببینید ادامه در صفحه 123
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
118
117
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
Brooke Shieldsبروک شیلدز در گذشته :او در سن 12سالگی و در دوران کودکی اش بسیار بحث برانگیز بوده است .او مدل برند Calvin Kleinبود و آگهی های تلویزیونی او در سن 14سالگی باعث شد او به عنوان ستاره ای محبوب شناخته شود .او با تنیس باز معروف آندره آقاسی Andre Agassi ازدواج کرد. در حال حاضر :او با Chris Henchyازدواج کرده است و دارای دو فرزند می باشد و یکی از بازیگران معروف تلویزیون و سینما می باشد.
Claudia Schifferکلودیا شیفر در گذشته :او در گذشته یک مدل زیبا بود و همیشه لباس های او بسیار شناخته شده و از تبلیغات زیادی برخورداربوده است . در حال حاضر :لباس او مانند لباس های شعبده بازی دیوید کاپرفیلد می باشد و در حال حاضر صاحب سه فرزند می باشد.
Kathy Irelandکتی ایرلند در گذشته :در سن 13سالگی در ورزش شنا بسیار معروف بوده است از جمله اینکه در سال 1989برنده ی جایزه شد . در حال حاضر :او با داشتن ثروت فراوانی ( تخمین زده شده به ارزش خالص 350میلیون دالر ) یکی از تاجرهای بسیار معروف و قدرتمند می باشد .او مدیر عامل یک شرکت ایرلندی بوده که ساالنه حدود 2میلیارد دالر در سال فروش دارد.
Tyra Banksتیارا بانکس در گذشته :او از اولین مدل های آفریقایی آمریکایی است و لباس هایی خاص به همراه مدل موهای آفریقایی اش طرفداران مخصوص به خود را دارد. در حال حاضر :او به عنوان تهیه کننده و ستاره ی مدل آفریقایی در امریکا و هالیوود معرفی شده است
Elle Macphersonال مکفسون در گذشته :شناخته شده برای بازی در فیلم پاهای بی پایان می باشد و او در سن 21سالگی با مدیر مجله معروف ELLE ازدواج کرد. در حال حاضر :او یک تاجر بسیار خالق می باشد که در زمینه لباس زیر زنانه در استرالیا بسیار معروف شده است.
116
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
بهترین و زیباترین مدل های هالیوودی در گذشته و حال Kate Mossکیت ماس گذشته :او در قرن 90به عنوان زیباترین در مد شناخته شد در حال حاضر :همسر گیتاریست معروف جیمی هینس و مادر یک فرزند دختر می باشد و هنوز هم در سن 40سالگی می تواند از جمله بهترین ها در مد و لباس باشد .
Helena Christensenهلنا کریستنسن گذشته :معروف ترین بازیگر فیلم "بازی ستمکار " می باشد . در حال حاضر :او صاحب یک فرزند پسر می باشد و در حال حاضر در رتبه ی اول طراحان مد می باشد .او به تازگی یک نامه در دفاع از افزایش وزن زنان بارداراز جمله کیم کارداشیان در هافینگتون Huffingtonنوشته است.
Cindy Crawfordسیندی کرافورد گذشته :او به عنوان زیباترین مدل سال 1995شناخته شده است . در حال حاضر :او متاهل است و صاحب دو فرزند می باشد و بسیار فعال در زمینه ی محصوالت آرایشی مربوط به مراقبت های پوست می باشد.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
115
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
114
113
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
وی سال گذشته به ازای دریافت ۶۰۰دالر برای هر ساعت برای شرکتی در الس وگاس کار می کرده و البته در لس آنجلس ،هیوستون و شیکاگو نیز فعالیت هایی داشته است. وی با افشای رازش توسط یک سایت خبری آمریکایی بیان کرده که اشتباه بزرگی را مرتکب شده و انتظار ندارد تا مردم او را درک کنند. وی در دوران حضورش در رقابتهای المپیک موفق به کسب مدال نشده بود اما ۷قهرمانی رقابتهای ملی آمریکا را در کارنامه دارد. وی هم اکنون به همراه شوهرش در خانه ای ۶۰۰هزار دالری در ویسکانسین زندگی می کند. وی گفته که همسرش از فعالیتهای او مطلع بوده و تالش زیادی کرده تا این کار را متوقف کند. وی هویت واقعی خود را به برخی از مشتریانش می گفته و هم اکنون مظنون است که یکی از همان مشتریان رازش را افشا کرده باشد
خواستگاری زیرکانه و جالب از دختر بیل گیتس پدر :پسرم دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی؟ پسر :نه پدر من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم ! پدر :اما دختر مورد نظر من ،دختر بیل گیتس هست! پسر :آهان اگر اینجوریه ،قبول ! پدر به دیدار بیل گیتس می رود ! پدر :آقای گیتس برای دخترت شوهری سراغ دارم ! بیل گیتس :اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند ! پدر :اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است ! بیل گیتس :اوه ،که اینطور ! در این صورت قبول است ! پدر به دیدار مدیر عامل بانک جهانی می رود ! پدر :مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم ! مدیرعامل :اما من به اندازه کافی معاون دارم !! پدر :اما این مرد جوان داماد بیل گیتس هست ! مدیرعامل :اوه ،اگر اینطور است باشه ! قبول ! و معامله به این ترتیب انجام می شود . نتیجه اخالقی :حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیزهایی بدست آورید .فقط باید روش صحیح و مثبتی را برگزینید.
زیبایی این خانم سیاه پوست دردسر ساز شد! اکثر خانمها با باال رفتن سن خود نگران چین و چروک ،موهای خاکستری ،سلولیت و شل شدن عضالت هستند .اما خانم "آن بولتون” ۴۷ساله هیچ نشانه ای از باال رفتن سن ندارد و همین مسئله در زندگی شخصی اش باعث به وجود آمدن مشکالت فراوانی شده است به طوریکه او آرزو میکند مسن تر از آنچه اکنون هست باشد. او که دارای ۴فرزند است میگوید اغلب با دختران جوان اشتباه گرفته میشود و تصمیم دارد با استفاده از عمل جراحی چهره اش را به سن واقعی اش نزدیکتر کند. او میگوید این زیبایی و جوان ماندن باعث برهم خوردن ازدواجش شد و همچنین طی اتفاق مشابه او دو بار دچار شکست عشقی شد و حتی دوستانش نیز به این دلیل که جوان ماندن او برای شوهران آنها جذاب به نظر میرسید او را ترک کرده اند .پسر بزرگش به این دلیل که همیشه مادرش با دوست دختر او اشتباه گرفته میشد و مجبور بود برای همه توضیح دهد تصمیم گرفت دیگر با او جایی نرود و همین امر باعث تنهایی بیش از اندازه خانم بولتون شده است. او توضیح میدهد همسر اولش به دلیل اینکه او جوان مانده و زیبا به نظر می رسد توجه مردان جوان را به خود جلب میکرد بعد از ۱۵سال زندگی مشترک از او جدا شد ،بعد از او وی دوبار به دلیل مشابهی در رابطه عشقی اش دچار شکست شد و اکنون از اینکه مجبور باشد برای همه عمر تنها بماند نگران است. او میگوید اگرچه این شرایط برای بسیاری از زنان چیزی شبیه رویا و آرزوست اما من از آن خسته شده ام و امیدوارم بتوانم روزی به زندگی عادی بازگردم .من نگران تنها ماندن در آینده هستم و امیدوارم عمل جراحی بتواند به من کمک کند تا چهره ای متناسب با سنم داشته باشم.
112
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
خبرهای جذاب این هفته... کرده است.
مرگ «رومئو و ژولیت» قرن بیستویکم به فاصله یک ساعت! یک زوج آمریکایی اهل ایالت «یوتا» پس از 63سال زندگی مشترک به فاصله یک ساعت از یکدیگر فوت کردند. «جری دون» که از دوره دبیرستان با همسرش آشنا شده و با او ازدواج کرده بود در خواب فوت کرد و همسرش «ادیت» نیز ساعتی بعد آخرین نفس خود را کشید. خانواده این زوج وفادار میگویند :خیلی به ندرت پیش میآمد که جری و همسرش در طول زندگی مشترکشان مجبور شوند مدت کوتاهی را جدا از هم باشند. به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس ،طبق بررسیهای پزشکان این زوج به مرگ طبیعی فوت
کردهاند.
این بیماری زنانه را با پیاده روی مغلوب کنید پژوهشگران دریافته اند زنان می توانند روزانه با یک ساعت پیاده روی ،خطر ابتال به سرطان سینه را در خود کاهش دهند. انجمن سرطان آمریکا مطالعه ای را به مدت 17سال بر روی 37هزار و 615زن یائسه انجام داده که طی این مدت چهار هزار و 760نفر از آنها به سرطان سینه مبتال شده اند .این مطالعه نشان داد پیاده روی که یک تحرک بدنی مالیم است با کاهش 14درصدی خطر ابتال به سرطان سینه در مقایسه با زنانی که کمترین سطح فعالیت بدنی را دارند ،مرتبط است. حدود 47درصد از این زنان می گفتند پیاده روی تنها فعالیت تفریحی آنها بوده و در بین آنها افرادی که دست کم هفت ساعت در هفته پیاده روی می کردند 14 ،درصد خطر ابتال به سرطان سینه را در خود کاهش دادند در مقایسه با افرادی که سه ساعت و یا کمتر پیاده روی هفتگی داشتند. محققان دریافتند زنانی که روزانه در فعالیت های بدنی شدیدتر به مدت یک ساعت شرکت می کردند 25درصد کاهش خطر ابتال به سرطان داشتند. دکتر «آلپا پاتل» اپیدمی شناس ارشد انجمن سرطان آمریکا می گوید مطالعه به طور واضحی از ارتباط بین فعالیت بدنی و سرطان سینه پس از یائسگی پشتیبانی می کند و هرچه فعالیت بدنی بیشتر باشد تاثیر پیشگیرانه آن نیز در برابر سرطان بیشتر است. پزشکان رعایت رژیم غذایی مناسب و سالم ،تغییر سبک زندگی ،ترک سیگار و عدم مصرف مشروبات الکلی و ورزش را از جمله عوامل پیشگیری از سرطان معرفی می کنند.
زن قهرمان المپیک به تن فروشی روی آورد زن قهرمان سوزی فیور هملیتون ۴۴ساله که متأهل و دارای یک فرزند است در رقابتهای المپیک ۱۹۹۶ ،۱۹۹۲و ۲۰۰۰برای تیم ملی دومیدان آمریکا دویده بود و هم اکنون اقرار کرده که به دلیل افسردگی و مشکالت ناشی از ازدواج به تن فروشی پرداخته است.
111
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
خبرهای جذاب این هفته... جسد دختر ۵۰۰ساله سالم پیدا شد گروهی از دانشمندان در کشور پرو در غرب آمریکای جنوبی ،جنازه دختری را یافتند که تحقیقات نشان داده است حدود ۵۰۰سال پیش هنگام مرگ ۱۵ساله بود. مسئله جالب توجه این است که بدن این دختر همچون یک انسان زنده سالم است؛ دلیل این پدیده ،آن است که پایین بودن دمای هوا در آن منطقه و توده های برف ،مانع از تجزیه شدن جسد او شده است.
این مرغ 14میلیون تومان فروخته شد! در یک حراجی در پایتخت عربستان که تحت عنوان رقابت 'مرغ های زیبا' برگزار شد ،یک قطعه مرغ به قیمت 16هزار ریال عربستان به فروش رسید. به گزارش العالم ،در این مزایده که در نوع خود اولین بود و در آن انواع نادری از مرغ ها به مزایده گذاشته شد ،یک قطعه مرغ به قیمت 16هزار ریال عربستان (نزدیک به 14میلیون تومان) به فروش رفت. در این مزایده ،معامالت قابل توجهی با مبالغ 7500ریال تا 16500ریال عربستان انجام شد و مجموع مبالغ فروش به 92500ریال رسید. در اولین مسابقه "مرغ های زیبا" ،تعدادی از افرادی که در زمینه پرورش این نوع از مرغ ها فعالیت دارند ،شرکت داشتند. روزنامه "االقتصادیة" چاپ عربستان ضمن نقل این خبر ،به نقل از" متعب العثمان" مسئول برگزاری این مسابقات نوشت :هدف از برگزاری چنین مسابقاتی ،گرد هم آوردن افرادی است که به پرورش انواع مرغ ها و پرندگان کمیاب مشغول هستند.
مسافر بیتجربه هواپیما را هدایت کرد یک مسافر با تمام بی تجربگی خود در خصوص فرود هواپیما توانست به خلبان کمک کند و جان مسافران را نجات دهد. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از یورونیوز ،سرنشین بی تجربه یک هواپیمای سبک، پس از آنکه خلبان به دلیل بیماری از ادامه هدایت آن ناتوان ماند ،توانست فرود موفقیت آمیزی داشته باشد. تحقیقات از DNAاین دختر نشان داده است که او به امپراتوری انکا باز می گردد که در جنوب قاره آفریقا مستقر بود. امپراتوری انکا به حدود ۵۰۰سال پیش باز می گردد؛ این امپراتوری به رسمی مذهبی با نام ''سالمت'' شهرت داشت که در آن مردگان خود را پس از مومیایی کردن ،زیر شن به خاک می سپرد؛ اعتقاد این بود که این روش ،مردگان را از عذاب و خشم الهی در امان می دارد.
این هواپیما سهشنبه شب در فرودگاه «هامبرساید» واقع در شمال انگلستان فرود آمد؛ پس از فرود هواپیما ،خلبان آن درگذشت. تحقیق درباره علت مرگ او در دست اقدام است ،برج مراقبت ،سرنشین این هواپیما را برای فرود بر باند راهنمایی
110
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
ارتباط برقرار کردند شاید بخشی از این موضوع به خاطر سوژه کلی این اثر بود چرا که مردم همواره نسبت به مسائل فوتبالی عالقمند هستند و دوست دارند که در این مورد بیشتر بدانند از طرفی پیمان و محراب هر دو از عالقمندان به فوتبال به شمار میروند و به نوعی به مباحث این رشته بسیار آ گاه هستند به همین خاطر اکثر مسائلی که در سریال از آن حرف زدند ریشه در واقعیت دارد و به همین خاطر مخاطبان با آن ارتباط زیادی برقرار کردند. من عالقه چندانی به فوتبال ندارم و این عالقه من تنها به دوران جوانی باز میگردد در گذشته من طرفدار تیم پرسپولیس بودم اما بعدها به خاطر آشنایی با منش ناصر حجازی بعد از ۲۰سال به تیم استقالل عالقمند شدم و هوادار آبیها َ شدم بازیگر سریال «پژمان» در مورد عالقه خودش به فوتبال تصریح کرد :من عالقه چندانی به فوتبال ندارم و این عالقه من تنها به دوران جوانی باز میگردد در گذشته من طرفدار تیم پرسپولیس بودم اما بعدها به خاطر آشنایی با منش ناصر حجازی بعد از ۲۰سال به تیم استقالل عالقمند شدم و هوادار آبیها گشتم اما همواره عالقه زیادی
همچنین از ورود بسیاری از هنرمندان اصفهان و داوران دیگر برای ورود به سالن خودداری میشد. از نکات جالبی که در حاشیه این اختتامیه وجود داشت ،کودکی بود که جلو درب مدام نام عمو پورنگ را صدا میزد و اشک میریخت ،اما اجازه ورود او به سالن به دلیل نداشتن کارت دعوت داده نمیشد. از نکات دیگر این اختتامیه این بود که بسیاری از هنرمندانی که جایزه کسب کردند ،در سالن حضور نداشتند و برخی از هنرمندان نیز که در سالن حاضر بودند نسبت به برگزاری اختتامیه اعتراضهای زیادی داشتند. بیست و هفتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان به کار خود پایان داد ،اما حرفهای بسیاری از نحوه مدیریت بر سر زبان باقی گذاشت.
همکاری نیکی کریمی با سامان سالور نیکی کریمی در فیلم «تمشک» به نویسندگی و کارگردانی سامان سالور به ایفای نقش
به بازی فرشاد پیوس داشتم و او برای من یک الگو تمام عیار ورزش محسوب میشد. او در پایان گفت :خوشحالم که این سریال تا این حد در جذب مخاطب موفق عمل کرده است و امیدوارم از این به بعد هم بتواند مخاطبان بیشتری را جذب کند از طرفی موفقیت این آثار باید مدیران سازمان را هوشیارتر کند که شرایط را برای کارگردان و فیلمنامه نویسها فراهم کند تا بتوانند از خالقیتشان برای جذب مخاطب بهره ببرند و به نوعی مخاطبان را دوباره با تلویزیون آشتی دهند.
ممانعت از ورود مهتاب کرامتی به سالن اختتامیه جشنواره بیست و هفتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان به کار خود پایان داد ،اما حواشی این جشنواره تا آخرین لحظات برگزاری اختتامیه این جشنواره ادامه داشت. *کمکم به ساعتهای برگزاری افتتاحیه نزدیک میشدیم ،اتوبوسهایی در جلو درب ورودی هتل تعبیه شده بود که هنرمندان را
میپردازد. نیکی کریمی در فیلم «تمشک» به نویسندگی و کارگردانی سامان سالور به ایفای نقش میپردازد.نیکی کریمی به همراه سمیرا حسنپور و شعله مرادی قرار است در فیلم جدید سامان سالور ایفای نقش کند. به گزارش پرشین وی به نقل از مهر :نیکی کریمی در فیلم «تمشک» به نویسندگی و کارگردانی سامان سالور به ایفای نقش میپردازد.نیکی کریمی به همراه سمیرا حسنپور و شعله مرادی قرار است در فیلم جدید سامان سالور ایفای نقش کند .این اولین همکاری کریمی با سالور محسوب میشود.سالور این روزها مشغول انتخاب بازیگران «تمشک» است ولی حضور نیکی کریمی به عنوان یکی از بازیگران اصلی فیلم قطعی شده است .همچنین تاکنون حضور محمود کالری به عنوان مدیر فیلمبرداری نیز در این پروژه قطعی شده است و به زودی دیگر بازیگران و عوامل نیز معرفی میشوند. فیلمبرداری «تمشک» اواخر مهرماه در شمال کشور آغاز خواهد شد.
به محل برگزاری اختتامیه برساند ،اما سالن برگزاری اختتامیه همچون افتتاحیه دارای مشکالت زیادی بود. همچنان خبرنگاران میبایست از هفت خوان رستم برای ورود به سالن رد شوند ،اما این بار با دشواری فراوان زیرا کارتهایی که برای خبرنگاران صادر شده بود بدون هولوگرام بود ،اما مسئوالن حراست برای ورود خبرنگاران به سالن اختتامیه کارت با هولوگرام میخواستند.
مسئوالن حراست با سختگیری فراوان البته نسبت به مهمانانی که به خودشان وابستگی نداشتند ،سختگیری فراوانی داشتند. مهتاب کرامتی یکی از هنرمندانی بود که از ورود آن به سالن توسط مسئوالن حراست خودداری شد ،مهتاب کرامتی در درخواست برای ورود به سالن به طور مداوم بر داور بودنش در جشنواره فیلم کودک تأکید میکرد ،اما مسئوالن تنها کارت هولوگرامدار را میشناختند.
109
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
در حالی که علیرضا نادری این روزها با وسواس بسیار پیش تولید نخستین فیلم بلندش «پدرکشی» را پشت سر می گذارد به تازگی حامد بهداد به دلیل طوالنی شدن زمان پیش تولید کار از همکاری در این پروژه انصراف داد با این حال مهدی هاشمی و مهناز افشار همچنان به دورخوانی فیلمنامه با نادری ادامه می دهند. شنیده های شبکه ایران حکایت از آن دارند که مزدک میرعابدینی بازیگر ایرانی مقیم آمریکا که پیش از این در «بدرود بغداد» تواناییهای بازیگری خود را نشان داده بود به عنوان اصلی ترین گزینه جانشینی بهداد در این فیلم مورد توجه نادری قرار گرفته است. نادری نسخه ای از فیلمنامه را در اختیار میرعابدینی که هم فیزیک خوبی دارد و هم بازیگری کاربلد است قرار داده تا بعد از مطالعه آن درباره حضور در کار تصمیم گیری کند .مزدک میرعابدینی به جز «بدرود بغداد» در فیلم «آنجا»ی عبدالرضا کاهانی هم ایفای نقش کرده است. تهیه کنندگی «پدرکشی» را امیر سیدزاده انجام می دهد که اخیرا تولید «زندگی جای دیگری است» منوچهر هادی را انجام داده بود.
بهاره رهنما :هر کسی بهجز همسرم نویسنده «پژمان» بود از او شکایت میکردم شهرداری پایتخت اهدا شده بود که توسط مهندس «بابائیان» ،مجری و پیمانکار تاالر وحدت ،بنای آن احداث و پس از تکمیل و اتمام عملیات ساختمانی به وزارت فرهنگ و هنر وقت واگذار شد .این مجموعه با نام ۲۵شهریور از مهرماه ۱۳۴۴همزمان با آغاز اولین جشنوارهی نمایشهای ایرانی افتتاح شد و کار خود را رسم ًا آغاز کرد.
بازیگر ایرانی مقیم آمریکا جایگزین حامد بهداد می شود مزدک میرعابدینی بازیگر ایرانی مقیم آمریکا که پیش از این در «بدرود بغداد» تواناییهای بازیگری خود را نشان داده بود به عنوان اصلی ترین گزینه جانشینی حامد بهداد در فیلم «پدرکشی» مورد توجه علیرضا نادری قرار گرفته است.
بهاره رهنما گفت :در «پژمان» همسرم شخصیت کاریکاتورگونهای از من را نوشت؛ به همین خاطر دوستانم میگویند هر کسی بهجز پیمان این شخصیت را مینوشت ،تو از او شکایت میکردی. در این سریال یکی از سخت و متفاوتترین نقشهایم را تجربه کردم چرا که باید یک
شخصیت دو گانه و البته متفاوت را بازی میکردم و دو وجه متفاوت یعنی مهربانی و حس خشونت را با هم نشان میدادم در هر حال به کمک متن و تعاملی که با نویسنده این کار سروش صحت داشتم توانستم این نقش را بازی کنم که خوشبختانه با اقبال مخاطبان هم مواجه شده است. وی ادامه داد :این نقش جزو معدود کاراکترهای بود که پیمان از همان ابتدا آن را برای من نوشته بود چون در بیشتر موارد پیمان نقش را مینویسد و بعد به فراخور شرایط ممکن است من آن را بازی کنم البته یکبار هم در فیلم «نان ،عشق ،موتور »۱۰۰۰هم این اتفاق افتاد که اتفاقا ان نقش هم با اقبال مخاطبان مواجه شد او سعی کرد در این اثر به گونه ای شخصیت کاریکاتور گونهای از خود واقعی من را به تصویر بکشد و به همین خاطر دوستانم با من شوخی میکنند و میگویند هر کسی به جز پیمان این شخصیت را برای تو مینوشت تو از او شکایت میکردی و پاسخ من به آنها تنها خنده است چون واقعا حق با آنها است و همسرم در این سریال حسابی با من شوخی کرده است. این نقش جزو معدود کاراکترهای بود که پیمان از همان ابتدا آن را برای من نوشته بود چون در بیشتر موارد پیمان نقش را مینویسد و بعد به فراخور شرایط ممکن است من آن را بازی کنم او در مورد کارگردانی این سریال اضافه کرد: سروش صحت فرد بسیار با استعدادی است و از دوستان بسیار نزدیک من به شمار می رود و تاکنون اکثر آثاری هم که کارگردانی کرده با استقبال مخاطبان مواجه شده اما به عقیده من در این سریال او جنس جدیدی از کارگردانی را تجربه کرده که اتفاقا بسیار هم موفق بوده است. رهنما اضافه کرد :خوشبختانه سریال «پژمان» برخالف سایر آثار طنز از همان قسمتهای ابتدایی توانست مخاطبان زیادی را با خود همراه کند و به نوعی مردم با آن
108
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
شد برای من بسیار ترسناک بود! مثال همیشه از هنرستان پیاده به خانه میآمدم اما بعد از نمایش این فیلم ،دیگر این کار برایم سخت شده بود چون همه من را میشناختند و شاید باورتان نشود یک سال مردود شدم و مدتی هم ترک تحصیل کردم… تا همین چند سال پیش که احساس کردم خیلی بد است که مدرک تحصیلی آدم در حد سیکل باشد به همین دلیل رفتم دیپلم گرفتم! فکر میکردم چون شخصیت معروفی هستم چه احتیاجی به درس خواندن دارم! وی تأکید کرد :به یقین اگر «دختری با کفشهای کتانی» را بازی نمیکردم، شخصیت کنونیام را نداشتم و شاید بیپولتر و آرامتر بودم. و از سوی دیگر شبکه ایران گزارش داد: پگاه آهنگرانی امسال نه به عنوان بازیگر که به عنوان خبرنگار به جشنواره کودک آمده بود؛ بله ،درست شنیدید ،پگاه به عنوان خبرنگار روزنامه «نشاط» به جشنواره آمده بود و اتفاقا تا میتوانست با همکاران سینمایی خود گفتگو گرفته و با آنها گپ میزد تا احیانا در نشریه متبوعش از آنها استفاده کند.
نیکی کریمی با چهره جدید در فیلم "تمشک"
نیکی کریمی در فیلم "تمشک" به نویسندگی و کارگردانی سامان سالور به ایفای نقش می پردازد. نیکی کریمی به همراه سمیرا حسنپور و شعله مرادی قرار است در فیلم جدید سامان سالور ایفای نقش کنند .این اولین همکاری کریمی با سالور محسوب می شود. سالور این روزها مشغول انتخاب بازیگران "تمشک" است ولی حضور نیکی کریمی به عنوان یکی از بازیگران اصلی فیلم قطعی شده است .همچنین تا کنون حضور محمود کالری به عنوان مدیر فیلمبرداری نیز در این پروژه قطعی شده است و به زودی دیگر بازیگران و عوامل نیز معرفی می شوند. فیلمبرداری "تمشک" اواخر مهرماه در شمال کشور آغاز خواهد شد .تهیه کنندگی این فیلم برعهده ساسان سالور است.
گوهر خیراندیش همسر فخیمزاده شد! گوهر خیراندیش که طی یک سال گذشته در خارج از ایران به سر میبرد بالفاصله پس از بازگشت در دو پروژه سینمایی «آذر،
آقای افخمی روز اول با من شروع شد و فیلمبرداری را خیلی زود تمام کردیم .قبل از رفتن جلوی دوربین با بازیگر نقش مقابلم یعنی مهدی فخیمزاده که در این فیلم همسر من است و همچنین علیرضا خمسه از دیگر بازیگران کار ،بسیار تمرین داشتیم .برای کار عطشانی اما ،ماجرا مفصلتر است و همچنان مشغول به کاریم».
عکس تست گریم سمیرا حسن پور "تمشک" اثری متفاوت در کارنامه سالور به شمار می رود" .آمین خواهیم گفت" کار قبلی این کارگردان که در سی و امین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد هنوز امکان اکران عمومی پیدا نکرده است. هم اکنون فیلم "بشارت به یک شهروند هزاره سوم" با بازی نیکی کریمی در سینماها اکران است.
شهدخت ،پرویز و دیگران» و «نقش و نگار» مشعول به بازی شده که هر دوی این فیلمها در جشنواره فیلم فجر امسال رونمایی خواهند شد. خیراندیش درباره فعالیتهای خود میگوید« :در فیلمهای بهروز افخمی و علی عطشانی مشغول بازی هستم .فیلمبرداری «نقش و نگار» در لوکیشنی در خیابان سئول ادامه دارد و در خانهای که منزل خانواده ما یعنی من ،آتیال پسیانی و بهرام رادان است ،هستیم .در «نقش و نگار» نام کاراکتر من منیر است و شباهت زیادی به خودم دارد ،اما نقشی که در «آذر ،شهدخت، پرویز و دیگران» بازی میکنم ،بسیار از من دور است .هر دوی این کاراکترها یک همسر هستند ،اما با وجود شباهت ظاهری تفاوتهایی با هم دارند .ضمن اینکه در فیلم آقای افخمی ،نقش من یک نقش واحد نیست و تنها با تماشای کار است که میتوان فهمید به چه شکل نوشته شده است». شاید جالبترین نکته در فیلم افخمی بازی خیراندیش در نقش همسر فخیمزاده باشد .زوجی که برای اولین بار در سینمای ایران شکل گرفته و احتماال سوژه جالبی از کار در میآید .خیراندیش میگوید« :کار
پرستو گلستانی در مراسم نکوداشت تماشاخانه سنگلج در مراسم جشن چهل و هشتمین سالروز تاسیس تماشاخانه سنگلج ،هنرمندانی همچون ،داوود رشیدی ،داریوش اسدزاده، صدیقه کیانفر ،فرشید ابراهیمیان ،رویا افشار ،محمد ساربان ،بهرام شاهمحمدلو، اسماعیل خلج ،بهزاد فراهانی ،کوروش سلیمانی ،اصغر دشتی ،هدایت هاشمی، هادی عامل هاشمی ،علی هاشمی ،مهدی میامی ،پرستو گلستانی ،سیاوش چراغیپور و علی بیغم حضور داشتند. پرستو گلستانی در مراسم نکوداشت تماشاخانه تماشاخانه سنگلج حدود سالهای ۱۳۴۰با زیربنایی به مساحت ۱۰۳۴ مترمربع در محله قدیمی و در کنار باغ قدیمیسنگلج که امروز آنرا با نام پارکشهر میشناسیم؛ بنا شده است. زمین این مجموعه توسط یک بانوی نیکخواه و به منظور ساخت تئاتر به
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
107
106
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
دکور عجیب در کنسرت سه بعدی فرزاد فرزین! مخاطبان فرزاد فرزین وقتی به کنسرت های این خواننده می روند ،همیشه منتظر یک اتفاق غافل گیر کننده هستند .اتفاقی که این بار فرزاد فرزین وعده آن را داده بود3D« ، »MAPINGیا برگزاری یک کنسرت سه بعدی بود. سالن میالد نمایشگاه بین المللی شامگاه 19مهرماه ،میزبان خیل عظیمی از مخاطبان موسیقی پاپ بود که آمده بودند ،این بار شاهد اجرای قطعاتی از فرزاد فرزین و گروه «شوک» باشند. پس از تاخیری یک ساعته مخاطبان با صحنه ای مواجه شدند که به منظور اجرای سه بعدی مکعب های زیادی بر روی آن تعبیه شده بود تا با نور پردازی حین اجرای قطعات ،جلوه های بصری برای آنها ایجاد شود .این همان چیزی بود که از آن به عنوان « » 3D MAPINGدر تبلیغات کنسرت یاد شد .چنین طراحی صحنه ای باعث شده بود که نوازندگان فضای کمی برای اجرا داشته باشند و مخاطبان نتوانند آنها را ببینند. قطعه «بیا بیا» نواخته شد و سایه فرزاد فرزین برروی صحنه سه بعدی نقش بست. سپس با تشویق های پیاپی مخاطبان او بر روی صحنه حاضر شد و قطعه ای از آلبوم «شلیک» را خواند. او پس از اجرای اولین قطعه گفت :در این مدت که مشغول برگزاری کنسرت در شهرستان ها بودم ،دلم برای تهرانی ها تنگ شد و این بار سعی کردیم که در این کنسرت اتفاقات جدیدی بیفتد چرا که فکر می کنم ،مخاطبان فرزاد فرزین الیق بهترین ها هستند. فرزین قطعاتی را در فضای هاوس و ترانس از آلبوم های «شانس» و «شلیک» برای مخاطبانش اجرا کرد و در این میان قطعه ای که برای تیتراژ برنامه «ماه عسل» اجرا شد،
هنری
مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. ویلن نوازی های کسری خدیور نیز مورد تشویق های فراوانی قرار گرفت. فرزین از انتشار آلبوم جدید خود نیز خبر داد و گفت :آلبوم جدیدم تا پایان ماه صفر در بازار منتشر خواهد شد و فکر می کنم این آلبوم بهترین مجموعه ای خواهد بود که مخاطبان فرزاد فرزین تاکنون از او شنیده اند .فرزین پیش از این در مصاحبه هایش اعالم کرده بود که این آلبوم «شوخی» نام دارد. سپس این خواننده سالن را ترک کرد تا نوازندگان مخاطبان را میزبان قطعات بدون کالم کنند که همگی از قطعات معروف غیر ایرانی بود. او دوباره به صحنه بازگشت و قطعاتی مثل «بچه» و «باتو» را با همراهی مخاطبانش خواند. محمدعلی شاکر (کیبورد) ،احمد امین پور(پرکاشن) ،کسری خدیور(ویلن) ،آرین کشیشی (گیتار باس) ،آرمن کشیشی گیتار اسپانیش) ،آرین قیطاسی (ساکسیفون)، امیرمیالد نیکزاد (پیانو) و زایا (درامز) در این اجرا هنرنمایی کردند.
گفتني است اين خواننده محبوب موسيقي پاپ 23 ،مهر ماه در منطقهي «آزاد ارس» به ديدار هواداران خود ميرود.
پگاه آهنگرانی :مدرک سیکل داشتم اما دیدم بد هست ،رفتم دیپلم گرفتم
پگاه آهنگرانی این روزها تجربههای تازهای را پشت سر میگذارد. پگاه آهنگرانی در پاسخ به این سوال که بازیگری چه چیزی را به شخصیت شما اضافه کرده است ،توضیح داد :خیلی چیزها و شاید بسیاری از این چیزها اصال خوب نبود و زمان برد و طول کشید که بفهمم که خبری هم نیست .بعد از نمایش «دختری با کفشهای کتانی» همه مردم من را میشناختند و این موج که به یک باره ایجاد
اهنگ جدید فريدون آسرايي منتشر شد تازهترين اثر «فريدون آسرايي» به نام «چقدر خوبه» در فضاي مجازي منتشر شد. « ،چقدر خوبه» عنوان جديدترين اثر «فريدون آسرايي» است. اين ترانه سرودهي «اميرعباسيان» و تنظيم «اميد محرمزاده» است. تازهترين قطعهي اجرا شده از «آسرايي» هماكنون در فضاي مجازي قابل دسترسي است. ادامه در صفحه 108
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
105
104
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
مردان را مجذوب صحبت هایتان کنید!!
وقتی مرد از شما فاصله مىگيرد، وقت خوبى براى گفتگوى با او براى نزديكتر شدن به وى نيست.
بگذاريد كناره بگيرد .بعد از مدتى بر مىگردد .او باز هم عاشقانه و دلسوز خواهد بود و به گونه اى عمل خواهد كرد كه گويى هيچ اتفاقى نيفتاده است .آن گاه وقت گفتگو با او خواهد بود. وقتى زن مىخواهد صحبت كند يا براى نزديك شدن به او احساس نياز مىكند ،بايد حرف بزند و انتظار نداشته باشد كه مرد گفت و گو را آغاز كند براى آغاز گفتگو ابتدا زن بايد احساساتش را در ميان بگذارد حتى اگر شريكش حرف زيادى براى زدن نداشته باشد. وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهايش قدردانى مىكند به تدريج مرد نيز حرف بيشترى براى زدن خواهد داشت .مرد براى گفتگو با زن مىتواند خيلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد .چيزى كه زنان درباره مريخى ها نمى دانند ،اين است كه آنها بايد دليلى براى صحبت داشته باشند. آنها صرفا براى در ميان گذاشتن احساساتشان صحبت نمىكنند. اگر زن كمى حرف بزند ،مرد كم كم درباره ارتباطش با او صحبت مىكند .مثال اگر زن درباره بعضى از مشكالتى كه در طول روز داشته ،صحبت كند ،مرد نيز ممكن است در اين باره گفتگو كند و بنابراين آنها مىتوانند يكديگر را درك كنند. اگر زن درباره احساسش درباره بچه ها حرف بزند ،مرد نيز ممكن است در اين مورد شروع به صحبت كند .اگر مرد هنگام صحبت كردن زن ،احساس سرزش يا فشار نكند ،به تدريج شروع به صحبت خواهد كرد. قوانين ناگفته براى ابراز احساسات اگر زن مايل به صحبت كردن با فردى باشد ،به طور كلى منتظر مىماند تا طرف مقابل ،حرف خود را تمام كند .اين نكته ،مؤدب بودن زن را نشان مىدهد .او اول «گوش مىدهد، سپس صحبت مىكند» و يا هنگاميكه از «او سؤال شود آن وقت پاسخ مىدهد». اين قوانينى كه هيچجا سختى از آنها به ميان نيامده است ،براى مردان ،بيگانه هستند .اگر زن منتظر بماند تا همسرش آغازگر گفتگو باشد ممكن است هرگز شانسى براى حرف زدن بدست نياورد زيرا مردان ،خودبه خود حرف زيادى براى گفتن ندارند .قوانين ناگفته مردان مىگويد :اگر حرفى براى گفتن دارى آن را بگو .آنها نمىدانندكه بايد منتظر بمانند تا از آنها سؤال شود .اگر بخواهد حرف بزند ،می زند. هنگامي كه مرد از همسر خود سؤاالتى را
مىپرسد به ندرت انتظار دارد كه همسرش، متقاب ً ال سؤاالتى را از او بپرسد .هنگاميكه زن سؤاالتى را از همسرش مىپرسد و مرد جواب میدهد ،مرد گمان مىكند كه با پاسخگويى به سؤاالت همسرش او را راضى مىكند. مردان اص ً ال نمىدانند كه وقتى بعد از مدتى حرف زدند بايد نوبت را رعايت كنند و سؤاالتى را از همسر خود بپرسند تا او شروع به حرف زدن كند .حتى اگر مرد بداند كه همسرش مايل است تا به سؤاالتى در مورد اتفاقات روزانه خود پاسخ دهد ،دوست دارد كه اين كار (سؤال پرسيدن از همسر) را فراموش كند. وقتى زن از همسر خود سؤاالتى را مىپرسد، مرد براى پاسخگويى به آنها آنقدر مشغله فكرى پيدا مىكند كه به سختى يادش مى ماند او هم در مورد اتفاقات روزانه ،از زن سؤاالتى را بپرسد. اگر مرد به سؤاالت ،پاسخ كوتاهى مىدهد در اين حالت زن نبايد نوبت را رعايت كند يعنى زن مىتواند سؤاالت خود را پشت سر هم بپرسد .اگر زن بدون آنكه ابتدا به حرفهاى همسرش گوش كرده باشد، شروع به صحبت كردن در مورد اتفاقات روزانه خود نمايد ،اين كار ،بى ادبى نسبت به مرد محسوب نمىشود. چگونه مرد را به گوش دادن وادار كنيم؟ وقتى زن مىگويد :تو منو درك نمىكنى ،واقعا منظورش اين است كه (االن حرفم رو درك نمىكنى ،من به راه حل نياز ندارم ).مرد اين گونه می شنود كه زن به راه حل او احتياجى ندارد و در گير بحث درباره اثبات خويش و ارزش راه حلش مىشود. در حالى كه زن فقط نياز به صحبت دارد .زن مىتواند به شكل ديگرى رفتار كند. نخست صبر مىكند و می انديشد كه آيا مرد به بهترين شكل او را درك مىكند و بعد مىگويد(:صبر كن اونو به شكل ديگه اى بگم ).وقتى مرد اين مكث را مىبيند ،تصور مىكند كه او را كامال درك نكرده است و اين البته شكلى انتقادى ندارد .آنگاه براى گوش دادن و توجه به آنچه زن مىگويد ،تمايل بيشترى پيدا مىكند. او احساس مورد انتقاد بودن يا سرزنش شدن نمىكند در نتيجه ،اشتياق بيشترى براى حمايت از او پيدا مىكند .زنان بدون دريافت اين مطلب كه چه چيز باعث مىشود مردان اينگونه رفتار كنند ،تقريبا نمىتوانند بفهمند كه مرد بنشيند .ترجيح مىدهد بشنود (بذار طور ديگه اى بگم) تا اينكه بشنود (تو درك نمىكنى). براى مرد تفاوت اين دو جمله آن قدر بديهى است كه فكر نمىكند بايد آن را پيشنهاد دهد.
هنر گوش دادن به سخنان زن بيشتر مردان به طور غريزى نمىدانند كه صحبت درباره مشكالت ،بدون تمركز يافتن بر راه حل آن ،تا چه اندازه براى زنان ارزشمند است .به همان اندازه كه صحبت نكردن براى مردان مهم است ،صحبت كردن براى زنان اهميت دارد .چيزى كه در اين ميان نياز است ،بايد تعريف جديدى از اين وضعيت بشود .راه حل وجود ندارد. هدف مرد بايد اين باشد كه تنها با شنيدن وبدون دادن راه حل به همسرش ،دربازاريابى تعادل زنانه -مردانهاش كمك كند .اين تعريف جديد هدف مرد را برايش شفافتر مىسازد و او را در مسير ديدن و شنيدن، همدردى كردن مطابق خواست همسر ،و ندادن راه حل راهنمايى مىكند .مرد براى اينكه بتواند مهارت شنيدن را در خود تقويت كند ،بايد بداند زن هنگام ناراحتى و زمانى
كه به نظر مىرسد براى مشكالتش به دنبال راه حل است ،دليلى جز رفتار بر اساس بعد مردانه ندارد .مرد مىتواند با ندادن راه حل، به او در يافتن بعد زنانهاش كمك كند. اكنون زن مىتواند احساسى خوب و قابل قبول داشته باشد .مردان اغلب فريب اين تصور را مىخورند كه اگر بتوانند براى مشكالت همسر راه حلى بيابند ،موجب به وجود آمدن احساس بهترى در او مىشود .يادآورى اين نكات هنگامى مفيد است كه مرد احساس مىكند همسرش از او دلخور است. توضيح اينكه چرا زن نبايد از او چنين دل خور باشد ،نتيجهاى جز بدتر شدن اوضاع ندارد .ممكن است مرد به شيوههاى مختلف همسرش را از خود نااميد كرده باشد ،اما بايد به ياد داشته باشد كه شكايت واقعى زن از اين است كه به صحبت هايش گوش داده نمىشود و يا مورد توجه و حمايت قرار نمىگيرد. در صورتى كه زن از شنونده خود احساس رضايت داشته باشد ،بهتر مىتواند قدرشناسى
خود را او نشان دهد. هنگامي كه مرد براى گوشدادن مقاومت می كند چه بگویيم وقتى زن پيشاپيش حس مىكند كه مرد قصد گوشكردن ندارد ،مىتواند از روشهاى جديدى استفاده كند ،آنقدر كه مرد به راحتى مىتواند از گوش دادن طفره برود و كنارهگيرى كند .زنى به من گفت كه فقط به همسرش مىگويد« ،ممنون كه اينجا به من كمك كردى ،واقعا از تالش تو براى طفره رفتن از گوش كردن به حرفهايم سپاسگزارى مىكنم .مىدانم كه گوشدادن بايد كار سختى باشد ».اين يك روش مهارتى كام ً ال پيشرفته مىباشد ،زيرا اكثر مواقع هنگاميكه از مرد براى انجامدادن كار سخت ،تشكر مىشود او از پذيرفتن آن كار خوشحال مىشود. يك زن به طور بديهى فرض مىكند اگر همسرش او را دوست دارد بايد به حرفهايش گوش دهد اما به طور غريزى نمىداند چقدر براى مرد سخت است از طرف فردى كه به او اهميت زيادى مىدهد نظرات منفى بشنود. اگر از مرد توقع داشته باشيم كه چون همسرش را دوست دارد پس بايد به راحتى حرفهاى او را گوش دهد و درك نمايد ،به طور عملى ،كار گوشدادن را براى مرد سختتر كردهايم. بنابراين ،وقتى زن به روشى متفاوت از مرد تشكر مىكند (مثل همان تشكر براى طفرهرفتن) در نتيجه مرد براى انجام كارهايى كه باعث گوشدادن مىشود رغبت بيشترى پيدا مىكند .يك مرد در محل كار خود از انجام وظيفه سخت و مشكل خوشحال مىشود البته اگر طبق همان وظيفه سخت، حقوق دريافت كند. با اين حال ،اگر از او درخواست شود تا وظيفه دشوارترى را بپذيرد و بخاطر آن از او قدردانى و سپاسگزارى نشود احساس مىكند كه به كارگرفته شده است و در نتيجه براى انجام كار بيشتر ،مقاومت مىكند .در يك رابطه خانوادگى هم به همين منوال است ،اگر از مرد درخواست شود كه كار سختى را انجام دهد ،او مايل است كه از تالشش قدردانى شود در غير اينصورت ممكن است فكر كند، «چرا خودم را به زحمت بيندازم؟ ».بيائيد يك نمونه معمولى را بررسى كنيم. ش دادن مى مرد فكر می كند كه در حال گو باشد وقتى زن حرف مىزند و مرد رويش را برمىگرداند فكر مىكند كه هنوز در حال ى باشد ،زيرا هنوز بخشى از ذهن گوشدادن م او حرف هاى همسرش را دنبال مىكند .وقتى كه زن در حرف هاى خود به نكتهاى مىرسد آنگاه واكنش مرد را در پى خواهد داشت. يعنى مرد منتظر يك تكان است تا كارى را انجام دهد .بخش كوچكى از وجود مرد به ف هاى زن توجه مىكند و گفت ه هاى او را حر براى هر مشكلى بدقت بررسى مىنمايدمیگنا irزيرا ممكن است به توجه كامل مرد ،براى حل كردن مشكل نياز داشته باشد .وقتى زن به همسرش مىگويد «تو به حرف هاى من گوش نمىكنى» اين جمله براى مرد بى معنا است زيرا مىداند كه آنچنان هم بى توجه نبوده است ،پس ماداميكه زن اعتراض مىكند كه همسرش گوش نمىدهد ،مرد هرگز اين اعتراض را نخواهد شنيد.
103
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
آووکادو بخورید جوان بمانید
باید بدانید که این میوهی خوشمزه سرشار از ویتامین Eنیز میباشد .این ویتامین محافظ سلولهای پوستتان است و اجازه نمیدهد پیری به این زودیها به سراغتان بیاید.
نگاهی به شکل و شمایل این میوه بیندازید .انگار که گالبی را موکت سبز کردهاند .اما نمیدانید زیر این پوست جلبکی چه خبر است .کلی ویتامین و اسیدهای چرب و مواد معدنی مورد نیاز بدن که یک جا جمع شدهاند .شاید زمانی آووکادو جزو میوههای گران حساب میشد اما این روزها بقیهی میوهها هم چندان ارزان نیستند و با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه میرسید که در برابر این همه ویتامین و در مقایسه با قیمت میوههای دیگر آووکادو چندان هم گران نیست .شاید مطالعهی خواص این میوه قانعتان کند هرازگاهی آووکادو هم میل کنید. آووکادو :سرشار از اسیدهای چرب ضروری و ویتامین E آووکادو سرشار از چربیهای مفید است که بیشتر آنها را اسیدهای چرب اشباعنشده تشکیل میدهند که برای سالمت قلب و عروق الزماند .مصرف نصف آووکادو یعنی حدود 100 گرم از آن 8گرم اسید اولئیک نصیبتان میکند که نقش موثری برای حفظ و افزایش میزان کلسترول خوب خون دارد .همین میزان حاوی 1.8گرم اسید لینولئیک نیز میباشد که یک اسید چرب ضروری برای کاهش کلسترول بد خون است. این میوه سرشار از ویتامین Eمیباشد و این ویتامین خطر ابتال به تصلب شرایین و حتی برخی از سرطانها را نیز کاهش میدهد. آووکادو :میوهای سرشار از ویتامینها و مواد معدنی با مصرف نصف آووکادو کلی ویتامین عایدتان میشود .یعنی زمانی که 100گرم معادل نصف یک عدد آووکادو را میل میکنید 4تا 6درصد نیاز روزانهتان به پیشساز ویتامین آ 10 ،تا 15درصد نیاز روزانهتان به ویتامین ،Cویتامین ،B2ویتامین ،B3ویتامین B6و ویتامین Eو همچنین 18درصد نیاز روزانهتان به ویتامین B9یا همان اسیدفولیک تامین میشود .به همین راحتی به همین خوشمزگی! آووکادو همچنین تامین کنندهی میزان چشمگیری از مواد معدنی بدن به خصوص پتاسیم و منیزیم میباشد .باید بدانید که پتاسیم برای افراد فشارخونی بسیار مفید است و معمو ً ال اکثر افراد با کمبود منیزیم مواجهاند 100 .گرم آووکادو حدود 10درصد نیاز روزانهی ما به منیزیم را تامین میکند .توصیه میکنیم خودتان را از خواص مفید این میوهی خوشمزه محروم نکنید.
و ستارگان 102
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
ســــــــــینما
نهایت با یک قراردادی میلیون دالری در نقش بیوه سیاه پوش فیلم «انتقامجویان» ظاهر شد. «جوهانسون» در حال حاضر خود را برای بازی در فیلمهای «کاپیتان آمریکایی : سرباز زمستان» و «سرآشپز» آماده می کند.
عالئم سرطان سینه و نجات هزاران زن توسط آنجلینا جولی سرطان سینه همانند سایر بیماری های سرطان دارای 4مرحله است ،مرحله اول تا چهارم ،مرحله اول آن كامال قابل عالج قطعی است ،مرحله دوم و سوم، مرحله كلینیكی است كه بیمار باید تحت
ی درمانهای خاص و عمدتا جراحی و شیم درمانی قرار گیرد؛ اما مرحله چهارم زمانی است كه بیماری خیلی پیشرفت كرده است و كار زیادی برای آن نمی توان انجام داد. چندی پیش خبر جراحی سرطان سینه آنجلینا جولی دنیا را در شوک فرو برد .این هنرپیشه سرشناس هالیوودی اعالم کرد به دلیل وجود ژن سرطان در او که از خانواده مادری اش به او به ارث رسیده و باعث مرگ مادر ،مادربزرگ و خاله اش شده بود طی یک عمل جراحی بافت هردو سینه خود را خارج کرده است. این ستاره محبوب و مشهور هالیوود در یادداشت خود به سابقه ابتال به سرطان تخمدان در مادرش و مبارزهی 10سال ه او اشاره کرده بود که در سن ۵۶سالگ در سال ۲۰۰۷درگذشت .روز یکشنبه (۲۶ مه ۵/خرداد) "دبی مارتین" خاله آنجلینا جولی نیز در سن ۶۱سالگی به علت ابتال
...ادامه صفحه قبلی
به سرطان سینه در کالیفرنیا درگذشت. یک پزشک جراح پالستیک معروف امریکایی معتقد است این حرکت ستاره 38ساله هالیوود باعث شد تا زنان زیادی در سراسر دنیا با خیال راحت خود را به دست جراحان بسپارند و یا در صدد آزمایش برآمده اند . دکتر " او رینگر" می افزاید من زنان زیادی را دیده ام که در صدد آزمایش برآمده اند و یا حتی تصمیم گرفته اند برای کاهش خطر ابتال به سرطان سینه ،بافت سینه خود را خارج کنند. از آنجا که آنجلینا جولی چهره سرشناسی است و بسیاری از زنان دنیا او را الگوی خود قرار داده اند ،این حرکت وی باعث قوت قلب و اطمینان زنان در امر شناسایی
و یا درمان سرطان شده است و به این ترتیب او عالوه بر کاهش خطر ابتال به سرطان در خود به صورت غیر مستقیم باعث نجات جان دهها هزار زن در سراسر دنیا شده است. مهم ترین عالئم سرطان سینه تغییر رنگ سینه ،ظاهر دانه دانه پوست سینه مثل پوست پرتقال تغییر در اندازه و شکل سینه وجود ترشح از نوک سینه چروکیدگی پوست سینه ،تورفتگی و وارونه شدن نوک سینه در زمان تحریک بزرگ شدن غدد زیر بغل
دروغ عجیب بازیگر مشهور هالیوودی در مورد بیماری اش به تازگی "مایکل داگالس" بازیگر مشهور
هالیوود اعالم کرد که در سال 2010به توصیه پزشکش به غلط در رسانهها اعالم کرده که سرطان حنجره دارد و او سرطان زبان داشته است. این بازیگر و تهیه کننده مشهور هالیوودی به تازگی اعالم کرد در سال 2010به سرطان زبان مبتال شده بوده است اما به توصیه پزشک اعالم کرده که سرطان حنجره دارد. وی درخصوص پنهان کردن نوع سرطان خود می گوید :زمانیکه که متوجه سرطان زبان خود شدم ،پزشک معالج به من پیشنهاد داد تا اعالم کنم به سرطان حنجره مبتال شدهام ،من تعجب کردم و زمانیکه علت آن را پرسیدم ،دکتر گفت که اگر بخواهیم زبان تو را جراحی کنیم بخشی از فک و زبانت را از دست می دهی و ظاهر زیبایی نخواهی داشت .برای همین هم من قبول کردم که اعالم کنم به سرطان حنجره مبتال شده ام. در کارنامه هنری مایکل داگالس 69ساله، دو جایزه اسکار و یک جایزه امی دیده میشود .داگالس پسر ،اولین جایزه اسکار را در سال 1975برای تهیه کنندگی فیلم "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" دریافت کرد و جایزه اسکار دوم را در سال 1978برای بازی در فیلم سینمایی وال استریت کسب کرد .داگالس همچنین در سال 2013 برای بازی در فیلم "آن سوی کاندالبرا" به کارگردانی استیون سودربرگ توانسب جایزه امی را از آن خود کند. آخرین نقش آفرینی مایکل داگالس در فیلم "آخرین وگاس" و در کنار رابرت دو نیرو و مورگان فریمن بود.
مایکل داگالس در سال 2010به سرطان مبتال شد اما توانست بر این بیماری غلبه کند.
ستاره فیلم تایتانیک در آستانه مادر شدن کیت وینسلت با بازی در فیلم مشهور هالیوودی " تایتانیک" در نقش "رز" به یک ستاره جهانی تبدیل شد .او که با بازی در فیلم تایتانیک به محبوبیت بسیاری دست یافت در ازدواج اولش چندان خوش شانس نبود برای سومین بار طعم مادر شدن را خواهد چشید. وی برای اجرای پیش نمایش فیلم جددیش در لندن حضور دارد و اعالم کرده است تا حدود 3هفته دیگر فرزند جدیدش به دنیا خواهد آمد. کیت وینسلت 37ساله که بسیار بیشتر از سنش نشان میدهد اکنون ساکن آلمان است و به همراه شوهر جدید و دو فرزندش زندگی میکند .او اواخر سال گذشته میالدی با " الند راک ان رول" خواهر زاده ریچارد برسون ازدواج کرد اما ترجیح میدهد همچنان از نام خانوادگی خود استفاده کند. وی چندی پیش در مصاحبه اش با یک روزنامه معتبر اعالم کرد بعد از ازدواج دوم و تجربه دوباره مادر شدن احساس میکنم این تجربه یک استقامت درونی به من هدیه
101
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
از انرژی باالی نوجوانان و جوانان برای هدف های متعالی استفاده کند .این سایت اخیر ًا 20ستاره نیکوکار سال 2012را اعالم کرده است و تیلور سوئیفت در صدر این 20 ستاره قرار دارد. در حالیکه این خواننده در سال 2012عناوین خبری و جوایز متعددی را برای آلبوم شبه دفتر خاطراتش به خود اختصاص داده بود ،مقادیر زیادی هم پول نقد به سازمان های مهم اهدا کرد ( 4میلیون دالر به موزه تاالر مشاهیر کشور داد) .سوئیفت ساعت ها با قربانیان سرطان دیدار کرد و اولین جوانی است که به خاطر کارهای نیکوکارانه اش از مرکز رابرت اف کندی ،جایزه موج امید را دریافت می کند. چنینگ تیتوم نیکوکارترین مرد لیست سایت ،DoSomething.orgدر مقام سوم قرار دارد .تیتوم ،جذاب ترین مرد روی زمین ،به جمع آوری میلیون ها دالر برای بنیاد جنگل های بارانی در ماه آوریل کمک کرد .او در کنار همسرش جنا دیوان-تیتوم که اخیر ًا باردار است ،به حمایت سازمان "فرشته های نجات حیوانات برخاسته است و از طریق Gentle Barnبا خشونت علیه حیوانات مزرعه مبارزه می کند. لیدی گاگا در مقام چهارم قرار دارد .گاگا یک میلیون دالر برای امداد به قربانیان توفان سندی تضمین نمود .جاستین بیبر در مقام پنجم قرار دارد .مؤسسه جمع خیریه او که "باور کن" نام دارد ،بیش از یک میلیون دالر برای خیریه در آوری کرده است .او با مؤسسه "مدادهای وعده" هم کمک می کند تا کشورهای جهان سوم مدرسه بسازد .او از بیماران سرطانی دیدن می کند و صد هزار دالر به کودکان بی خانمان اهدا کرده است تا بتوانند به مدرسه بروند.
جذاب ترین زن جهان در سال ۲۰۱۳انتخاب شد
شدت در کل رفتار وکردار اجتماعی تاثیرگذار بوده است. • سازمان جهانگردی استرالیا به تهیه کنندگان مجموعه ی تلویزیونی «خانواده ی مدرن»( )Modern Familyبلیت هواپیمای رفت و برگشت برای تمامی اعضای گروه فیلم را هدیه می کند ،تا اگر توافق شد ،قسمت هایی از این مجموعه در آن کشور ساخته شود. • «کیت بالنشت» هنرپیشه ی انگلیسی وبرنده ی اسکار نیز تصمیم گرفت پشت دوربین قرار بگیرد و اولین فیلم خود را کارگردانی کند .این فیلم «شام»نام دارد ،و از یک کتاب پرفروش اقتباس شده است. «تینافی» چهره ی آشنا و معروف «SNLشنبه شب به صورت زنده» و «شماره ی 31 راکفلر پالزا» که خودش مادر است ،در مورد بچه داری می گوید « :در این لحظه من خودم را در نقش یک دستمال سفره ی زنده حس می کنم که بچه ها صورت و دهانشان را با آن پاک می کنند!» • خبر دادیم که مجموعه ی « »24در سال آینده 24ساعت دیگر ماجراهای ضد تروریستی را ادامه خواهد داد .آخرین خبر این است که در این نمایش جدید« ،انیل کاپور» نقش یک مامور مخفی را بازی می کند و قسمت اصلی داستان درهند اتفاق می افتد .کاپور در آخرین قسمت از مجموعه ی « »24در نقش یک رئیس جمهور عرب ظاهر شده بود.
خواننده زن مشهور، نیکوکارترین چهره سال شد خوانندهزنمشهور،نیکوکارترینچهرهسالشدب رترینهاسایت DoSomething.orgیک سازمان غیرانتفاعی است با این هدف که
برای دومین سال پیاپی ،مجله «اسکوایر» « ،اسکارلت جوهانسون» را به عنوان زیباترین و جذاب ترین زن در قید حیات معرفی کرد. «جوهانسون» ۲۸ساله که به تازگی با یک خبرنگار فرانسوی به نام «روماین دائوریاک» نامزد شده ،تنها بازیگر زن است که دو مرتبه به عنوان جذاب ترین زن سال مجله اسکوایر انتخاب شده است. بازیگر زن فیلم «انتقامجویان» که اخیرا در فیلم «دان جان» با «جوزف گوردن لویت» همبازی شده ،پیش از این در سال ۲۰۰۶نیز این عنوان را از مجله اسکوایر گرفته است. او در سال ۲۰۰۳پس از بازی در فیلم «گمشده در ترجمه» به سینما معرفی شد و از آن پس در فیلمهای مطرحی همچون «دختری با گوشواره های مروارید» و ( )Match pintو در
و ستارگان 100
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
ســــــــــینما
...ادامه صفحه قبلی
گذاشتند.
بازی در نقش بیمار ایدزی چه برسر متیوآورد از روزی که متیو مک کاناهی ،در فیلم Dallas Buyers Clubدر نقش یک بیمار مبتال به HIVظاهرشد بکلی زندگیش دگرگون گردید. متیو برای ایفای این نقش 40پاوند وزن کم کرد ،یعنی از 180پاوند در طی 3ماه خود را به 147بعد کمتر رساند .همین بکلی سیستم بدنی او را بهم ریخت، چون اصوال او اضافه وزن نداشت وبقولی سوختن ماهیچه هایش ،او را اینک دچار دردسر بزرگی ساخته و هر چه می کوشد به وزن و انرژی گذشته باز گردد موفق نمی شود. متیو در آخرین فیلم خودWolf of wall Streetهمان تکیدگی ها را دارد وهمسرش کامیال بیش از حد نگران است.
مجموعه ی تلویزیونی« ،دو مرد و نصفی» (Two And A Half )Menوارد یازدهمین دوره نمایش خود می شود .این نمایش که در طول هشت سال اول به علت شخصیت «چارلی»( ،با بازی – چارلی شین) هواداران بسیاری کسب کرده بود، پس از خروج چارلی شین از نمایش و آمدن اشتون کاچر بجای او ،در عمل راه و رسم جداگانه ای نسبت به قبل پیدا کرد ،و تعدادی از تماشاچیان خود را از دست داد. اکنون در فصل جدید ،با فکر وابتکار جدیدی که از سوی نویسنده ها و تهیه کننده به کار گرفته شده ،به نظر می رسد که این مجموعه در مسیر اوج دیگری قدم بر می دارد: فکر جدید ،افزودن یک شخصیت جدید
در نمایش است که همانا دختر مفقوده ی چارلی باشد! درواقع با توجه به اینکه «انگوس جونز» ایفاگر نقش «جیک» که با رفتن به کالج به این زودی ها به نمایش بر نخواهد گشت ،انتخاب یک شخصیت جدید برای داستان کار درستی به نظر می رسد. دختر چارلی با بازیگری«امبرتامبلین» نمایشگر دختری است که از هر نظر به پدرش شباهت دارد ،با نمک و «»Cool است ،اهل پارتی است ،مشروبخوار است و مثل پدرش عاشق زن هاست! در نتیجه با این مستاجر جدید در خانه ی ساحلی مالیبو و با خصوصیاتی که دارد، می توان انتظار داشت که پشت سرهم برخوردها و کشمکش های کمدی میان او و آلن (جان کرایمر) و والدن (اشتون کوچر) به وجود خواهد آمد که تماشاگر
عالقمند به این نوع کمدی از آن لذت خواهد برد.
•«تام هنکز» با کانال تلویزیونی CNNقراردادی برای ساختن یک مجموعه ی مستند در 10 قسمت درباره ی دهه ی 60 بسته است که بزودی تهیه ی آن شروع خواهد شد. دهه ی 60از نظرگاه بسیاری از نویسندگان و وقایع نگاران ،از نظر هنری و فرهنگی و سیاسی دهه ی مهمی بوده و دگرگونی های بسیاری در آن زمینه ها به وجود آورده و به
99
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
پشت پرده رابطه بازيگر ايراني تبار با «تام كروز» «نازنين بنيادي» بازيگر نقش مكمل زن سريال تلويزيوني «ميهن» ()Homeland كه از اعضاي سابق كليساي ساينتولوژي نيز است ،اعالم كرده كه از سوي كليساي ساينتولوژي به عنوان همسر ساينتولوژيست تام كروز انتخاب شده بود.
را كنار گذاشته و منتظر پاسخ كليسا بود. كليساي سانتيولوژي با بررسي شرايط مختلف «بنيادي» و گزينشهاي عجيبي ،او را به عنوان همسر «تام كروز»معرفي كرد. باتاثير گذاري كليساي ساينتولوژي ،او در سال 2004رابطه اي كوتاه مدت ( 2ماه) را با «تام كروز» آغاز كرد ولي اين رابطه از طرف «كروز» به هم خورد .با اين ادعا كه او همسري همانند «نيكل كيدمن» مي خواهد و بنيادي با اندام كوچك همسر ايدآل او نيست .يكي ديگر از داليل جدايي «كروز» از «بنيادي» اعطاي
سکسی برزیلی تالیا آیاال سبب جنجالی شد وحتی جسیکابیل را نگران ساخته است. جستین تیمبرلیک برای حضور در فستیوال بزرگ راک در ریودوژانیرو رفته بود که با تالیا روبرو شد و در یک لحظه ایندو چنان بهم چسبیدند و همدیگر را بوسیدند که همه مات و مبهوت ماندند و جالب اینکه جستین اعالم کرد که این بوسه ،بوسه همکارانه بوده ،چون تالیا شوهر دارد! خودتان حدس بزنید چه خبر است؟
60هزار دالر خرج داشت
كليساي ساينتولوژي؛ پشت پرده رابطه بازيگر ايراني تبار با «تام كروز» خود كليساي ساينتولوژي مرا به عنوان همسر تام كروز معرفي كرد .اين سخناني است كه «نازنين بنيادي» بازيگر ايراني تبار مقيم انگلستان درباره رابطه كوتاه مدتش با «كروز» گفته است.
بوسه عاشقانه یا بوسه همکارانه؟ بوسه داغ جستین تیمبرلیک و ستاره زیبا و
مایال سینانا 26 ،ساله ،چهره جوان سینما و تلویزیون وفشن ،در طی یکسال 60هزار دالر هزینه گذاشته تا به شکل و شمایل کیم کارداشیان برسد. مایال سینه ،شکم ،باسن ،صورت ،لب و خالصه بخش مهمی از اندام خود را به دست جراحان سپرده تا امروز شباهت خاص به کیم کارداشیان پیدا کرده است.
دیدار اخیر شان پن و مدانا ،همه را دچار حیرت کرد چون ایندو چنان عاشقانه همدیگر را بغل کرده و بوسیدند و در گوش هم نجوا کردند ،که همه باورشان شد پشت پرده خبرهایی است.مدانا وشان حدود 30سال پیش زن وشوهر بودند از آن زن وشوهرهای عاشق و جنجالی که سرانجام با هیاهو از هم جدا شدند و در تمام سالهای گذشته اینگونه باهم روبرو نشدند ولی این
دیدار ،هر دو را ذوق زده کرده و قرارومدارهای بعدی را هم
ادامه در صفحه بعد...
پشت پرده رابطه بازيگر ايراني تبار با تام كروز «نازنين بنيادي» بازيگر نقش مكمل زن سريال تلويزيوني «ميهن» ()Homeland كه از اعضاي سابق كليساي ساينتولوژي نيز است ،اعالم كرده كه از سوي كليساي ساينتولوژي به عنوان همسر ساينتولوژيست تام كروز انتخاب شده بود .به گزارش اينديپندنت« ،بنيادي» 31ساله كه در سريال «ميهن» نقش «فرا شرازي» (يك جاسوس )CIAرا بازي كرده ،يكي از دهها زن عضو كليساي ساينتولوژي است كه براي پيدا كردن همسر مناسب دست به دامن اين كليسا شده بود .او چند سال قبل با مراجعه به كليساي ساينتولوژي از مقامات آن خواست كه همسري مناسب براي او پيدا كنند. به همين منظور او تمامي رابطه هاي خود
مدال شجاعت كليسا به «تام كروز» بود كه چندان هم اسباب خوشحالي بنيادي را به دنبال نداشته است. با جدا شدن آنها ،كليسا طي فراخواني از آنها خواست كه اين رابطه را پنهان نگه دارند ولي «بنيادي» رابطه اش با «كروز»را به يكي از دوستانش لو مي دهد و در نهايت كليسا با جريمه هاي عجيبي مانند شستن سرويس هاي بهداشتي با مسواك درصدد تنبيه او بر مي آيد .هر چند مقامات كليساي ساينتولوژي اعالم كرده اند كه جريمه اي در كار نبوده ولي بنيادي در سال 2012با انتشار كليپي ضد ساينتولوژي در يوتويوب رسما از اين كليسا خارج شد« .بنيادي» از بازيگران ايراني تبار تلويزيون است كه بازي در مجموعه هاي معروف «چطور با مادرتان آشنا شدم» »24« ،و «آناتومي گري» را در كارنامه دارد
رفتار شان خیلی صمیمانه تر از این حرفها بود!
و ستارگان 98
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
ســــــــــینما خالکوبی جدید خواننده مشهور هالیوودی به روشی دردناک! بدون شک همه می دانند که ریحانا خالکوبی های زیادی در بدنش دارد و
سوژه شدن کیم کارداشین بخاطر دستبند و ساعت طالی گرانقیمتش! "کیم کارداشیان" اخیرا ساعت "رولکس" گران قیمت خود را با دو دستبند طال ست کرده بود که سوژه خوبی برای عکاسان شد تا در مورد ثروت او به اظهار نظر بپردازند .بنابر گزارشات این دستبندهای طال قیمتی بین 20تا 100 هزار دالر دارد. این خبرنگاران معتقدند دستبندهای طالی طرح "سلینی" اگرچه بسیار زیبا هستند اما از شکوه ساعت "رولکس" این ستاره 33 ساله کاسته اند. این ستاره ثروتمند هالیوودی که در حرفه خود در زمینه طراحی و مد بسیار موفق بوده است اخیرا تصویری از موبایل خود که سفارشی و از جنس طالست نیز در صفحه اختصاصی اش در اینترنت قرار داده است. گفته میشود بعضی از این اجناس لوکس و گرانقیمت هدیه امیر بحرین در سفر این ستاره هالیوودی به این کشور حوزه خلیج
فارس است اما او اشاره ای به این موضوع نداشته است. او به همراه دو خواهر خود اخیرا خط تولید پوشاک زنانه راه اندازه ای کرده اند که یک شعبه آن در امریکا و یک شعبه آن در انگلیس است و پیش بینی میشود موفقیت زیادی برای آنان به همراه داشته باشد .او در جدیدترین اقدام تجاری خود به افتتاح کافی شاپهای زنجیره ای در خاور میانه پرداخته است و به همین منظور چندی پیش سفری به این منطقه داشته است.
یکی از افراد مشهور هالیوودی است که عالقه اش به خالکوبی اثبات شده است. خالکوبی جدید ریحانا ستاره مشهور موسیقی پاپ یک سری نشانه های قبیله ای است که از زیر ناخن انگشت دست او تا نزدیک ساعد ادامه پیدا می کند.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
97
96
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
بانوی سرخ نميدونم چرا پافشاري ميكردم .ميخواستم چي و ثابت كنم ؟ قلبم بدجور خودش و به قفسه ي سينم ميكوبيد .انگار منتظر يه جوابي بودم كه به نظر خودم خيلي غير منتظره بود .حسام يكم خيره خيره نگاهم كرد .جدي شد .انگار تونسته بود به خودش مسلط بشه .گفت : تو اول كه وارد اين بيمارستان شدي اوضاعروحيت افتضاح بود .ميديدم چقدر سرخورده و ناراحتي . عصباني شدم گفتم : چرا برام دلسوزي الكي ميكني ؟ چرا بايد براتاهميت داشته باشه كه من چقدر ناراحتم يا چقدر سرخوردم ؟ اخماش و تو هم كشيد و گفت : اين حس من دلسوزي نيست .چشمام و ريز كردم : پس اسمش چيه ؟نگاهش و ازم دزديد .چشماش توي اتاقك ميگشت .دوباره با سماجت گفتم : اگه اسمش دلسوزي نيست پس چيه ؟!بازوهام و گرفت و با لحن آرومي گفت : االن براي اين حرفا خيلي زوده هورام .االننميتونم همه چي رو بهت بگم .بايد صبر داشته باشي . صبر براي چي ؟! چرا بهم نميگي كه براي چياينجوري رفتار ميكني ؟ واقعا دلت ميخواد همه چي و بدوني ؟ آره ! باشه . . .خودت خواستي . . .من ازت خوشماومده . . . . مات و مبهوت به صورتش خيره شدم . . .چي ؟ اون چي گفته بود ؟ يه قدم به عقب برداشتم . دستاش ُشل شد و از روي بازوهام ُسر خورد پايين .اين يه كابوس بود ؟! دوباره گفت : من بهت احساس دلسوزي ندارم .لبام و با زبونم خيس كردم .يكم مكث كردم و گفتم : تو ازم خوشت مياد ؟!حسام جا خورد .خودمم جا خوردم .فكر نميكردم حتي بتونم به زبون بيارمش .خنده دار نبود .گريه داشت ! حسام قدمي به سمتم برداشت و گفت : ببين هورام . . .دستام و باال آوردم و ساكتش كردم گفتم : هيچي نميخوام بشنوم .فقط تنها چيزي كه االنميتوني بگي اينه كه چرا ؟! چرا من ؟! نميخوام توجيهم كني .فقط بگو چرا ؟! چرا چي ؟ چرا ازت خوشم مياد ؟!چشمام و دوباره ريز كردم .با صدايي كه يكم ميلرزيد و به شدت عصبي بود گفتم : من دختر خوشگل شهر نيستم ! خوش اخالقمنيستم ! نه اجتماعيم .نه شوخ .نه دوستاي زيادي دارم .نه زياد از خونه بيرون ميرم .تنها جاي بزرگي كه تا حاال رفتم يكي عروسي هيوا بود و يكي هم بيمارستان .هر روزم آدما توي خيابون واسم غش و ضعف نميكنن كه اينجور حرفا برام
ادامه
عادي باشه .هر كسم همچين چيزي بهم بگه به حرفاش شك ميكنم .تو از چي من ميتونه خوشت بياد ؟! . . . هورام ! تو چهرت روز به روز داره بهتر ميشه .توام يه دختر عادي ميشي . تو داري واسه بعد از عملم سرمايه گذاريميكني ؟! داري به بيراهه ميزني ! اخماش و تو هم كشيد : اين حرفا چيه ! سرمايه گذاري كدومه ؟! چراانقدر خودت و دست كم ميگيري ؟! به نظرم تو اخالقت خيلي هم خوبه . اينا كه تعريف بيخوديه ! انتظار داشتم توحداقل دوستم بموني تا آخرش .فكر نميكردم با اين حرفت من و از خودت مايوس كني ! در اتاقك و باز كردم .قبل از اينكه برم بيرون حسام گفت : هورام .چرا جبهه گيري ميكني ؟ مگه من چيگفتم كه اينجوري ناراحت شدي ؟ فقط شنيدم .هيچ جوابي بهش ندادم .هم زمان با بيرون اومدن من از اتاقك خانوم شهبازي جلوم سبز شد .صداي هورام هورام گفتن دكتر از پشت سر ميومد .خانوم شهبازي ابروهاش و تو هم گره زد و با خشم بهم نگاه كرد .سريع به سمت اتاقم دويدم و در و بستم .شهبازي حق داشت اخماش تو هم گره بخوره ! من احمق فكر ميكردم هر كاري دكتر ميكنه از روي دوستيه .نه چيزي فرا تر از اون .كالفه به سمت تختم رفتم و روش دراز كشيدم .هنوز باورم نميشد .آخه مگه من چي داشتم كه اونو بخواد جذب كنه .بايد ناراحت باشم يا خوشحال ؟ اصال معلوم نيست اين دكتره دلش و به چي خوش كرده ! بيشتر عصباني بودم .مطمئن بودم هر چي هم كه باشه من و به خاطر خودم نميخواد .ولي درك نميكردم كه چرا بايد ازم خوشش بياد ! هنوز اخمام بابت حرفايي كه ديشب شنيده بودم تو هم بود .هيوا كنار تختم اومد و گفت : تو چرا امروز اينجوري شدي ؟ چجوري ؟ با ده َمن عسلم نميشه خوردت ! چيزي نيست نگرانم يكم .مهربون شد و گفت : نگران چي ديوونه ؟ دكتر كارشون و بلدن .امروز آخرين عملت و قراره انجام بدن .بعدش خوب ميشي .خوشحال باش . لبخند كم جوني به روش زدم .بابا همراه دكتر افشار وارد اتاق شد .دكتر افشار با همون اخماي در هم گفت : خوب حاضري ؟ كاراي قبل از عمل انجام شده. سر تكون دادم .دكتر افشار كه داشت از اتاق ميرفت گفت : االن ميان ميبرنت اتاق عمل .دكتر ساالريهم مشغول ضد عفوني كردنه .براي همين نيومد سر بزنه . پس به خاطر همين نيومده بود ؟! بعيد ميدونستم ! با حرفاي ديشب شايد نميخواست من و ببينه
.يا خجالت ميكشيد ! باالخره تصميمي كه از ديشب توي سرم ميچرخيد و به زبون آوردم .با تمام جراتي كه داشتم گفتم : ببخشيد دكتر افشار .دكتر افشار با اخماي در هم برگشت سمت من .
هم ميخوره . نفسم و محكم بيرون دادم .براي اولين بار توي زندگيم ميخواستم تصميم بگيرم .براي اولين بار ميخواستم محكم سر جام وايسم و فكرم و عملي كنم ! گفتم :
نبايد از اين اخماي پوشالي ميترسيدم .منم صورتم و اخم پوشونده بود .گفتم : ميشه خواهش كنم خودتون به تنهايي اين عملو انجام بدين ؟ بابا اخماش و تو هم گره زد و هيوا گفت : هورام چي ميگي ؟ معلوم هست ؟بابا گفت : چرا تو كار دكترا دخالت ميكني ؟ خودشونبهتر ميدونن چيكار كنن . بدون اينكه نگاهي به كس ديگه اي بندازم به دكتر افشار خيره شدم و گفتم : دكتر چيكار ميكنين ؟ ميشه خودتون انجامبدين ؟ هنوزم اخماش تو هم بود .ولي نگاهش نرم تر شده بود .گفت : دختر جون ميدوني ما چند وقت براي اين عمالبرنامه ريزي كرديم ؟ مگه ميشه سر خود يكي از افراد تيم و كنار گذاشت ؟ همه ي برنامه ريزيا به
متوجهم دكتر .ولي خود شما پزشك حاذقيهستين .مطمئنم به تنهايي هم از پسش بر مياين . نگاه دكتر افشار به من بود .بابا و هيوا اعتراض ميكردن .بابا گفت : ميشه بگي چرا همچين تصميمي گرفتي ؟هيوا گفت : اگه چيزي بشه ؟ هورام عجول نباش .اصالچرا نبايد دكتر ساالري تو اتاق عمل باشه ؟ كالفه از اين همه اصرار و تشويش گفتم : همين كه گفتم .يا بدون دكتر ساالري عملميشم يا اصال عمل نميشم . هيوا سكوت كرد .بابا كالفه از اتاق بيرون رفت .خدارو شكر كه ماه بانو نبود وگرنه مطمئن بودم اونم كلي سرم غر ميزد كه قانعم كنه ! دكتر نگاهش پدرانه شده بود .البته ردي از مهربوني توي صورتش نبود ولي لحن جدي و پر صالبت هميشگيش حاال تبديل به يه لحن نصيحت گونه ي پدرانه شده بود .گفت :
ادامه دارد...
95
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
خ ()43 انوی سر ب هنوزم ساعت 10شب يكي آروم بهم سر ميزد . كم كم داشتم خياالتي ميشدم .فكر ميكردم خدا يه فرشته ي نگهبان برام فرستاده كه راس ساعت بياد و ِچ َكم كنه ! ------------- ولي اين فكر و خياال منطق نداشت .به چند نفر شك كرده بودم .يكيشون خانوم شهبازي بود ! احساس ميكردم شبا مياد تو اتاقم كه يه جوري سر به نيستم كنه ! البته تازگيا به اين نتيجه رسيده بودم ! چون احساس ميكردم عالقه ي شديدي به دكتر داره .وقتي به هيوا گفتم خنديد و گفت ببين طرف چقدر تابلو بوده كه توام فهميدي ! راست ميگفت .توي اينجور چيزا زياد تيز نبودم .ولي وقتي دكتر حرفي ميزد يا كاري ميكرد كه در ظاهر مهربوني و جورايي محبتش و به من نشون ميداد شهبازي سريع از عصبانيت قرمز ميشد .من بيشتر از اين حالتاش خندم ميگرفت .آخه دكتر هر كاريم ميكرد از نظر من محبت بين دكتر و مريض بود .نه چيزي بيشتر .ولي نميفهميدم كه چرا شهبازي انقدر حساسه ! براي همين احتمال ميدادم قصد جونم و كرده باشه !البته بعد از يكم منطقي فكر كردن به اين نتيجه ميرسيدم كه شهبازي نميتونه مزاحم ساعت 10باشه .بعد اينكه من مطمئن بودم يه مرده نه زن ! بعد از شهبازي احتمال ميدادم مزاحم دكتر افشار باشه .البته هنوز نتونسته بودم دليل محكمي براي حضورش پيدا كنم ولي از اون آدم عصبي و گوشت تلخ هر كاري بر ميومد ! حتي كشتن من ! البته درك نميكردم كه چرا بايد بكشتم اونم وقتي كه داره اين همه وقت و انرژيش و روي درست كردن پوستم ميذاره .ولي هر چي كه بود هميشه به اين فكر ميكردم كه بيشتر بهش مياد قاتل زنجيره اي باشه نه دكتري كه قصد كمك به مريضاش و داره ! آخر از همه به حسام شك داشتم .هر چند كه يه بارم ساعت 10وارد اتاقم شده بود و ديده بودمش ولي با اين وجود فكر نميكردم حسام اون مزاحم ساعت 10باشه ! هر جور فكر ميكردم دليلي براي حضورش پيدا نميكردم ! ولي چند شب بود كمين كرده بودم تا اين مزاحم ساعت 10و باالخره پيدا كنم .حتي اگه حسامم بود بايد ازش ميپرسيدم كه چرا مدام تو اتاقم سرك ميكشه . ساعت حدود 9:30بود .تنها جايي از بدنم كه هنوز پوست تيره ي چروك خورده داشت دست چپم بود .بانداژهارو از روي تنم برداشته بودن و فردا دستم و جراحي ميكردن .توي اين مدت انقدر اتاق عمل برام عادي شده بود كه اصال ديگه ذره اي احساس نگراني و ترس نميكردم .فقط ميخواستم زودتر آخرين عملمم تموم بشه تا بتونم با خيال راحت برم خونه . سرم و به بالش تكيه دادم .دوباره ياد مكالمه ي خودم و آراد افتادم .امروز عصر بهم زنگ زده بود .درست بعد از ساعت مالقات .جدي حرف ميزد ولي ته صداش مهربوني رو حس ميكردم . خشك و رسمي باهام حرف زده بود .ولي همونم
حس خوبي بهم داده بود . ساعت 10شده بود .آروم رفتم زير پتو و چشمم و به در اتاق دوختم .لحظه شماري ميكردم كه در باز بشه .زياد طول نكشيد .در به آرومي از هم باز شد و نور ضعيفي از راهرو وارد اتاق شد . چشمام و ريز كردم تا دقيق تر ببينمش .اول سايه اش وارد اتاق شد و بعد خودش .حسام بود ! به خودم تكوني دادم .همين تكون كافي بود تا سريع از اتاق خارج بشه و در و ببنده .هيجان زده از تخت پايين پريدم و به سمت در اتاق رفتم .حسام و ديدم كه با قدمايي تند و سريع به سمت در يه اتاق كه انباري بود و وسايل و تجهيزات پزشكي رو توش ميذاشتن ميرفت .قدمام و سريع تر كردم و قبل از اينكه در و باز كنه گفتم : حسام ؟هراسون و نگران به سمتم برگشت .عينكش و روي بينيش جابه جا كرد و سعي كرد مثل هميشه لبخند مهربون و خونسردش و روي لب بياره .گفت : هورام ! چرا از تختتبيرون اومدي دختر ؟ نگاه مشكوكم و بهش دوختم .با اين طرز حرف زدنش داشتم شك ميكردم كه مزاحم ساعت 10 باشه ! گفتم : االن تو اومدي تو اتاقم ؟دستپاچه خنديد و گفت : االن ؟ آها .آره .اومدممعاينت كنم .براي عمل فردا ! هنوزم نگاهم بهش مشكوك بود .قبل از عمل معاينه ميخواستم چيكار ؟! گفتم : پس چرا معاينم نكردي ؟ آخه . . .خواب بودي .فردا صبحم ميتونم اينكار و بكنم .برو بخواب .براي عمل فردا نبايد خسته باشي . عزمم و جزم كردم و طي يه تصميم آني گفتم : امشب براي معاينه اومده بودي .شباي ديگههم براي معاينه تو اتاقم ميومدي ؟ حتي از حرفي كه زده بودم مطمئنم نبودم .يه دستي زده بودم .يا ميگرفت .يا اينكه غلط از آب در ميومد ! حسام جا خورد .گفت : شباي ديگه ؟ نميدونم در مورد چي داريحرف ميزني ! داشتم وا ميدادم .پس يعني اون نبوده ؟! ولي عقب نشيني نكردم .گفتم : -از وقتي كه توي اين بيمارستان بستري شدم
يكي هر شب راس 10مياد تو اتاقم و يواشكي هم ميره .اگه تو نيستي پس كيه ؟ اصال . . . حسام جلوي دهنم و گرفت و دستم و كشيد .با هم داخل همون اتاقك كه انباري بود رفتيم .چشمام از تعجب گرد شده بود .معني اين رفتارش و درك نميكردم .باز خدارو شكر كه كسي توي راهروي بيمارستان نبود مارو با اين وضع ببينه ! دستش و آروم پايين آورد .گفتم : اين كارا يعني چي ؟نگاهم كرد و گفت : توقع داشتي توي راهروي بيمارستان وايسم ودر مورد سر زدناي وقت و بي وقتم به يكي از مريضام توضيح بدم ؟ با تعجب گفتم : يعني خودت بودي ؟دستي به موهاش كشيد و كالفه گفت : آره .ولي بد قضاوت نكن .قضيه اون جوريكه تو فكر ميكني نيست ! -چرا تو بايد هر شب ساعت 10بياي توي اتاق
من ؟! كرد .انگار من بده .دوباره
سكو ت جوابي نداشت به پرسش گفتم : چرا نبايد خودت و بهم نشون بدي ؟دوباره سكوت كرد .اخمام و تو هم كشيدم و گفتم : چرا جواب نميدي بهم ؟دكتر نگاهم كرد .يكم مكث كرد و گفت : فقط ميخواستم مطمئن بشم كه خوبي . فقط همين ؟! بايد باور كنم ؟! نه !دستام و روي سينم قالب كردم و منتظر موندم . باالخره به حرف اومد : يه جورايي ميخواستم بيشتر مواظبت باشم . . .بهت سر ميزدم تا ببينم راحتي يا نه . . . من مريض توام .درست مثل مريضاي ديگت .تو به همه اينجوري سر ميزني ؟ هر شب ؟ بدون اينكه يه شب و از دست بدي ؟
ادامه در صفحه بعد
94
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
کشید و هر 5نفر وحشت زده برگشتیم..اما در کمال تعجب صاحب صدا یک زن بود!!..زنی قد بلند و چهارشونه با هیکلی توپر و نگاهی اخم الود!.. نگاهه مشکوکی به سر تا پامون انداخت و گفت: چی می خواین؟!.. آفرین من من کنان گفت :مـ..ما راستش..جزو مهمونای این ویال هستیم!.. زن بی وقفه گفت :اسم رمز!.. آفرین_ چی؟!.. -اسم رمزو بگو..د ِ یاال جوجه.....عصبانی شده بود.. آفرین نیم نگاهی به ما انداخت و با تردید رو به زن گفت:گربه ی سياهی در اتاق تاریکتر از خود پنهان شده!.. لبای زن به پوزخندی ازهم باز شد..سرشو تکون داد..افتاد جلو و گفت :راهو نشونتون میدم!.. با قدم هایی آهسته پشت سرش حرکت کردیم.. نسترن زیر گوش آفرین گفت :تو اسم رمزشونو از کجا می دونستی؟!.. آفرین که از حالت چهره ش مشخص بود هنوزم ترسیده آروم گفت :وقتی آنیل داشت با آروین حرف می زد شنیدم..اون موقع به نظرم مسخره اومد ولی خداییش شانسی حفظش کردم!.. زن رو به روی در بزرگ ساختمون ایستاد..دو تقه پشت سرهم و یکی با فاصله ی چند ثانیه..انگار اینم یه جور رمز بود!... در اروم باز شد!.. راهرویی تنگ و تاریک..بوی تند سیگار..بوی مشمئزکننده ی الکل..و یه بوی خیلی بد..بویی که وادارم کرد جلوی دهنمو بگیرم که مبادا باال بیارم.. خدایا اینجا دیگه کجاست؟!.. از راهرو که رد شدیم رو به رومون سالنی رو دیدیم که از زور دود و شلوغی هیچ چیزش واضح دیده نمی شد!.. زن با دست گوشه ای رو نشونمون داد که تو اون مه ِ غلیظ هیچ کدوممون نتونستیم تشخیص بدیم که دقیقا منظورش به کدوم قسمت از سالن ِ :برید اونجا ،به بچه ها میگم بیان واسه پذیرایی.. و به حالت مسخره ای چشماشو ریز کرد و گفت: خوش بگذره جوجوهای ناز و ملوس.. بلند خندید و به حالتی که انگار تعادل نداشت از کنارمون رد شد.. با دیدن سالن غرق در دود و بوی گند دستمو گرفتم جلوی دهنم..صدای موزیک سرسام اور بود..بدتر از اون بوی تند الکل..صدای جیغ.. فریاد..دخترا با موهای هایالیت شده ی بنفش و قرمز ..و پسرا با موهای سیخ شده رو هوا و بعضی ها هم پوف کرده که در کمال تعجب هر دو گروه آرایش کرده بودند..ارایش های زننده و بی روحی که واقعا ترسناک بود..کمی که جلو رفتیم با دیدن یه عده شون که تو بغل هم لخت می رقصیدند مات و مبهوت درجا خشکمون زد!..بدون هیچ پوششی؟؟!!..مسخ شده تو جامون مونده بودیم.. یه عده هم لباسای تیره با مارک های عجیب وغریب روی سینه شون کنار سالن رو صندلی نشسته بودند و با لبخند و فریاد به اونایی که می رقصیدن نگاه می کردند ..از فحش های رکیک و افتضاحی که به هم نسبت می دادند مو به تنم سیخ شد!.. سارا وحشت زده داد زد :خدایا اینجا جهنمه؟!.. بچه هــــا.. و صدای بلند انفجار از بیرون..مثل نارنجک..یا
شاید هم یه جور ترقه..همه جیغ کشیدند و صدای موزیک بلندتر شد....خدایـــــا..خدایا اینجا کجاست؟!.. نسترن داد زد :دست همو بگیرید بچه ها..مواظب باشید همدیگه رو گم نکنید.. تنم می لرزید..وحشت زده شاهد ادمایی بودم که پیش چشمامون مثل حیوون به جون هم افتاده بودند..به سختی خودمون رو رسوندیم سینه ی دیوار وهمونجا ایستادیم!.. صدای بلند یک نفرو شنیدم..با دیدن هیکل بزرگ و غول آسای مردی قد بلند نزدیک بود زانوهام از وحشت خم بشه و رو زمین فرو بریزم.. داد می زد :شاهرخ بجنب..لیوانا رو بیار..بچه ها تشنه شونه.... و پیش چشمای ما لیوان های یکبار مصرفی بین میهمانان توزیع شد که محتوای داخلش سرخ و غلیظ بود.. پسرک جلوی ما که رسید نسترن دست لرزونشو پیش برد و یکی برداشت!..می خواست بدونه محتواش چیه!..چیه که همه تو اون حالت وحشی گردی دارن می خورن و جیغ می کشن؟!.. کمی بو کشید..عق زد ..لیوان و پرت کرد کف سالن..به حدی تعدادشون زیاد بود که کسی متوجه نشد!.. آفرین رو به نسترن که هنوزم داشت عق می زد داد زد :نسترن..نسترن چی شدی؟!..نسترن....... بازوی نسترن و گرفتم..سرشو بلند کرد..رنگش حسابی پریده بود!..زد زیر گریه..چیزی نمونده بود که پس بیافتم ..دستم به قدری سر شده بود که جون نداشتم بازوشو تکون بدم!.. و شنیدم که با هق هق گفت :بچه ها تو لیوانا خون ِ ..خــون.. سارا جیغ کشید..رنگ از رخ نگار پرید..آفرین چهره درهم کشید و وحشت زده دستش افتاد ..و من که دیگه توانی برام نمونده بود سر خوردم و افتادم ..آفرین دستمو گرفت..نگاهه بی رمق من به ادمایی بود که با ولع خون داخل لیوان های یکبار مصرف رو سر می کشیدند و قهقهه می زدند.. صدای اهنگ حالمو بدتر کرد..عق زدم..ولی معده م خالی بود..عق زدم..بوی خون تو فضا پیچیده بود..دستمو گرفتم جلوی دهنم و رو به زمین خم شدم.. آفرین_ سوگل..سوگل عزیزم..سوگل.... گوشم از فرط بلندی اون همه صدا و هیجان کیپ شده بود و صدای بچه ها رو واضح نمی شنیدم!.. سرمو تو دست گرفتم و جیغ کشیدم..از ته دل جیغ کشیدم..از سر وحشت..از زور ترس..جیغ کشیدم ..فریاد زدم.. سکوت که کردم صداها تا حدی واضح شد..دست و پام می لرزید.. نگار_ اینا چی می خونن؟..چرا اینجوری سراشونو دارن تکون میدن؟!..این لعنتیا چشونه؟!.. و آفرین که التین می فهمید تک تک جمالتی که مهمونا دیوانه وار به زبون می اوردن رو معنی کرد.. Everything's been said before همه چیز گفته شده Nothin' left to say anymore چیزی برای گفتن نمونده When it's all the same وقتی همه چیز مثل قبله You can ask for it by name می تونی با بردن اسمش اونو طلب کنی Rebel, Rebel, Party, Party
یاغی گری ،یاغی گری ،جشن ،جشن S//x, s//x, s//x, don't forget the violence س/ک/س،س/ک/س،س/ک/س،خشونت یادت نره Blah, blah, blah اه،اه،اه Stick your stupid slogan in نعره بزن Everybody sing along بقیه هم با تو همخونی می کنن آفرین_ آنیل و آروین اونجان..بچه ها دیدمشون.. باور کنید خودشون بودن! ..این لباسایی که تنشونه رو قبال تو اتاقشون دیدم.. به سمتی که اشاره می کرد نگاه کردم 2..تا مرد سیاهپوش و قد بلند ،که مثل بقیه لباس پوشیده بودند و رو صورتشون نقاب بود..توی اون مه و دود غلیظ ،واضح نمی تونستم ببینمشون.. با دیدن دختری که تعادل نداشت و با دیدن اون رد ِ پررنگ از خون کنار لبای سرخش حالم بدتر شد..از بس عق زده بودم که حس می کردم دل و روده م بهم گره خورده!.. یه دفعه صداهای اطراف بلندتر شد..اوج گرفت.. همه به هیاهو افتادند..می دویدند سمت در ..به خاطر شلوغی هیچ جا رو نمی دیدم..دستامو به دیوار گرفتم و سعی کردم از جام بلند شم.. چشم چرخوندم تا نسترن و بچه ها رو پیدا کنم.. ندیدمشون..نبودن..خدایـا !.. دختر و پسر لخت می دویدند سمت حیاط..اونایی هم که لباس تنشون بود دیگه تو سالن نبودن.. هیچ کدوم از بچه ها رو ندیدم..خدایا گمشون کردم؟!..دستمو به ستون گرفتم..جمعیت کمتر شده بود..صدا زدم :نستـــــرن..آفریــــن..بچه هـــا..... هیچ کس جواب نداد..سالن پر بود از لیوان های یکبار مصرف ..و لکه ها خون رو پارکت ها به طرز وحشتناک و حال بهم زنی دیده می شد.. رومو گردوندم ..خواستم برم سمت در ،با دیدن مردی که اونطرف درست رو به روی من ایستاده بود سر جام خشک شدم..بنیامین با کت و شلوار مشکی و کالهی استوانه ای شکل و کوتاه تو راهروی تنگ درست رو به روی من جلوی یه دختر ایستاده بود و باهاش حرف می زد..صورتش نشون نمی داد مست باشه..همه ی تعجبم از این بود که اون اینجا چکار می کنه؟!.... تنم لرزید..لرزی ناگهانی..لرزی که وجودم رو درهم شکست..انگار هنوزم باور نداشتم که این مرد می تونه خود ِ بنیامین باشه! ..رفتم جلو.. جلو..جلوتر..دیگه هیچ صدایی رو نمی شنیدم.. فقط تصویر اون دوتا پیش چشمام بود..دخترو از کنار دیوار ُسر داد سمت یکی از اتاقا..رفتن تو.. بنیامین درو پشت سرش هول داد ولی در کامل بسته نشد.. پاهام می لرزید ولی هر جور که بود خودمو به پشت در رسوندم..دستمو جلوی دهنم گرفتم تا صدام بلند نشه!..داشتن دعوا می کردند..بنیامین سر دختر فریاد می کشید و دختر بی پروا تو چشماش خیره شده بود.... دست یکی نشست رو بازوم..نفسم حبس شد.. جیغ کشیدم..ولی صدام بلند نشد..یه نفر محکم جلوی دهنمو گرفته بود!.. به تقال افتادم..منو با خودش چرخوند سمت دیوار..یه جایی تو قسمت تاریک راهرو..به دور از دیوارکوب های قرمزرنگ روی دیوار........
در حالی که نفس نفس می زد زیر گوشم با تشر گفت :هیششششششش ..صدات در نیاد.. گریه می کردم و ناله ای که شنیده نمی شد.. با دستش محکم به دیوار فشارم داد تا جلوی تقالهامو بگیره.. -بهت گفتم ساکت باش..می خوام ببرمتبیرون..فقط جیغ نزن!..اگه می خوای از این خراب شده نجاتت بدم ساکت باش!......... دست از تقال برداشتم....ارومتر از قبل زمزمه کرد: قول میدی آروم باشی؟!.. سرمو تکون دادم..راه دیگه ای نداشتم!.. -دنبال من بیا!..بدون اینکه یه کلمه حرفبزنی.. دستشو که برداشت نفس عمیق کشیدم ..مچ دستم از روی مانتو کشیده شد..اون جلو می رفت و من پشت سرش ..صورتشو نمی دیدم.. یه مرد چهارشونه و قد بلند با یه تیشرت چسبون مشکی و شلوار ِ همرنگش..لباساش تقریبا مثل بقیه ی مهمونا بود!..یه نقاب سیاه و چرمی هم به چشماش زده بود!.. رفتم تو حیاط..مات و مبهوت به اون صحنه نگاه می کردم..هیزمایی که روی هم تلنبار کرده بودند و ..به اتیش کشیده شدن اونها توسط 3تا پسر2.. تا تیر چوبی بسته بودن وسط هیزما..روی یکی از تیرها به ترتیب یه « صلیب » چوبی و بعد از اون نشان « الله » و چند جور کلمه که به التین نوشته شده بود رو بسته بودند و اون نشانه ها میون شعله های رقصان اتیش در حال ذوب شدن بودند.. عده ای دیوانه وار دور اتیش می چرخیدن و شعر می خوندند..بقیه قهقهه می زدن و شادی می کردند.. میون جمالتشون بارها اسم شیطان و معبود رو شنیدم..زیر یکی از درختا به دور از بقیه ایستادیم.. هنوز مچمو ول نکرده بود.. پس چرا از اینجا نمیریم؟!..این مرد کیه؟!.. نسترن و بقیه کجان؟!.... صورتم از اشک خیس بود..از دیدن صحنه ای که پیش روم بود ....طاقت ایستان و تماشا کردنش رو نداشتم..این بی حرمتی ها دیدن نداشت!.. یک دفعه اونایی که جلوی اتیش ایستاده بودند رو زمین زانو زدند و به حالت سجده خم شدند.. مردی با سر و شکل مسخره و کامال ترسناک رو به روشون ایستاد ..هاله ای سیاه رنگ دور چشماش کشیده شده بود..چند جای صورتش انگار به طرز فجیعی بخیه خورده بود..لبای کبود و نگاهه سرد..موهایی که از یه سمت کامل زده بود.... دوتا حلقه ی بزرگ سیاه به گوشاش اویزون بود.. یه حلقه به همین رنگ و کمی کوچیکتربه بینی و ابروی سمت چپش..با باال تنه ی برهنه و شلوار مشکی جذب که تیکه پاره شده بود..بدن نحیف و استخونیش که خالکوبی های درهم و وحشتناکی از اسکلت ِ سر انسان روی سینه و بازوهاش حک شده بود زیر نور شعله های اتیش از دید من ترسناک و رقت انگیز بود!.. یه صلیب ِ بزرگ به حالت معکوس به گردنش داشت ..و کنارش یه تیغ که کوچکتر از اون صلیب ِ وارونه بود..شبیه به گردنبند.. دستاشو که اورد باال همه جیغ کشیدند و خم و راست شدند..به حالت ستایش.. یه چیزیایی کوچیک شبیه ِ گرز و جمجمه ی انسان تو دست چپش بود و یه نماد به حالت دو مثلث وارونه ،تو دست راستش.............. ادامه دارد
ادامه دارد ...
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
93
Roza Fox
Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanan.ca Attention Roza We look forward to interacting with our readers
y h y : t d p n l o p e a o a e e F H Howd es &all anrgi Hds lle i A K
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
Every Halloween, Elaine TaylorKlaus’ living room turns into a trick-or-treating powerhouse when the Atlanta-based mother's children return from showing off their costumes and collecting treats from neighbors. “The kids all come back and dump their loot on the table with dividers in place and start to sort,” she said. “These are my kids, and several neighboring kids, and the piles of candy are obscene in a truly wonderfully decadent way.”
account for 90 percent of all food allergic reactions, she says. “It is important to recognize that just trace amounts of a food allergen can cause a life-threatening reaction,” said Sheth.
“Even though Halloween candy is like an allergen bomb for sensitive kids and the holiday can be a real challenge for parents, it’s a great opportunity to rethink the holiday and shift the focus,” says Whitney Elkins-Hutten, What should be an exciting season Colorado-based nutritionist with of ghosts and goblins often turns Pharmaca Integrative Pharmacy. into a fearful event for children with food allergies. “Constantly being vigilant about food allergens can be quite stressful for both the child with food allergies and the entire family,” Sheth said. Once the sorting is over, the trading “It certainly can take the joy out begins based on each child's food of celebrations.” and dietary restrictions. “Yes, the kids have a food allergy, but we But awareness can put the joy know what they can eat and what right back into the holiday. they can’t,” says Taylor-Klaus, a parent coach and the founder Witch's Brew and Chunky Vomit of ImpactADHD.com. “And the Halloween treats without milk, stuff we can’t identify is probably peanuts, wheat, gluten and soy not any good anyway.” can offer a fun, delicious and healthy option for children with As the mom of three children with allergies. Ask your child to offer strict gluten intolerance for more suggestions and join in the fun than nine years, Taylor-Klaus while making Witch’s Brew continues to make Halloween fun and Chunky Vomit treats for his and tasty by taking precautions friends. and educating her children about their allergies. Green smoothies -- also known as Witch’s Brew -- offer a fun and “Do they end up with a bit fruity alternative to sweet treats, less loot than the kids without suggests Stephanie Merchant, allergies? Yes,” she said. “But Texas-based health couch and The key is in making treats that they are grateful for what they do founder of TheNutritionMom. are just as attractive as what other have and they have a blast in the com.. Mix leafy greens and fruit kids are eating to take to school process. Halloween is, bar none, in a blender for a delicious drink. and community activities, says our favorite holiday.” Elkins-Hutten. Make allergenBreak out dried fruit and blend free muffins with cute Halloween What's What on Food Allergies with chunks of fresh fruit for a frosting designs, get holiday chunky "vomit" concoction to cookie cutters and make safe-toHave a strong support team as serve Halloween night or peel eat cookies. Dip apples in caramel you take control of your child's oranges and add a celery stick or make little jelly worms and allergies on Halloween. (photo: as the stem for a look-like-a- package them yourself. Jupiterimages/Brand X Pictures/ pumpkin dessert. Getty Images) “Making your own treats During one of the scariest holidays Allergen-Free Sweet Treats means you can feature healthy of the year, many parents fear that ingredients like squash, sweet their children with food allergies Tasty, allergen-free alternatives potatoes, pumpkin, carrots and will not be able to participate in can be just as appealing as candy to vitamins,” says Elkins-Hutten. community and school activities your child. (photo: Jupiterimages/ “Most importantly, you can be in or trick-or-treating adventures. Brand X Pictures/Getty Images) control of the ingredients, making Just because your child has food sure they are allergen free and up Often, people don’t realize the allergies, it doesn’t mean she to your kids’ specifications.” seriousness of food allergic can’t participate in school, church reactions, says Vandana Sheth, or community celebrations full of It will even seem like less of a California-based registered candy, cupcakes and mounds of concession if the other kids are dietitian. Milk, eggs, peanuts, tree chocolate. attracted to your treats as well. nuts, soy, wheat, fish and shellfish
92
Festive Food Alternatives Shift the focus from food to games and activities on Halloween. (photo: Stockbyte/Stockbyte/ Getty Images) Who says Halloween treats need to be candy? Treat your child, her school friends and dressed up
princesses and pirates to nonfood options, such as stickers, pencils, small books, bubbles, crayons or temporary tattoos, suggests Carly Dunn, Oregon-based registered dietitian with KinderCare. Instead of focusing on the edible treats of Halloween, concentrate on fun activities and games, such as Pin the Hat on the Witch, karaoke, card games and Halloween-themed movies. If food will be part of the festivities, plan ahead. “For children with food allergies, it’s important to keep them both healthy and safe during Halloween,” said Dunn. “Make sure that if your family attends a Halloween party you offer to bring a few appropriate choices for your child to enjoy and communicate with your host about any special dietary needs prior to coming.”
91
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
دل نگه دارد و با لبخندی از روی ظاهر ان را ساده جلوه دهد..آنیل عادتش همین بود..که بخندد.. با درد بخندد..از روی عصبانیت بخندد..خود را شاد و بی تفاوت نشان دهد.. او مرد بود..مرد که زیر کوهی از غم گریه نمی کند!..دل مرد که بلرزد دیگر لرزیده....مردی که می خندد بی شک در پس ان لبخند دردی دارد که ماسکی از بی تفاوتی بر چهره نشانده تا بگوید: من هستم..من شادم..من غمی ندارم.... ولی هر انچه که نشان می دهد تنها تظاهر است.. دیگران ظاهر را می بینند و همین برای خام شدن انها بس است..خود او مهم است..خود او و رازی که بر قلبش سالهاست که حکمرانی می کند....... فرمان می دهد..آنیل عمل می کند.....فرمان می دهد و انیل گاهی کم میاوردم.. قلبش فرمان می دهد و او را به انجام ِ این گناه وادار می کند..گناهی که شاید از دید خداوند هم گناه نباشد ولی از دید بندگانش ظلم است....او تنها یک گناهکار است!..گناهکاری با گناهی به ظاهر سنگین..نیاز به کمک دارد..به دستان ِ امدادگر ِ کسی که تنها او از راز ِ سالها خفته درون سینه ش خبر دارد.... اما دختر پیش دستی کرد..صدایش می لرزید.. زنگ دلنشینی داشت..آنیل لبخند زد..از دیدن تَن ِ مرتعش دختر که با دیدن آنیل با اون سر و وضع دستپاچه شده بود لبخندش عمیق تر شد.. -بـ ..ببخشید..من..مـ..من حواسم نبود که شماتو حمومین وگرنه........... آنیل یک قدم به طرفش برداشت..دخترک که چشمانش را بسته بود متوجه نشد.. آنیل_ من باید معذرت بخوام..پاک فراموش کرده بودم که دوستای آفرین االن تو ویالن و.......... جمله ش نصفه ماند..ادامه ش در نگاهه اون دختر گره خورد..از دیدن چشمان ِ او لبخندش رنگ باخت..خواست اخم را جایگزین کند ولی نشد.. نتوانست!.. دخترک با دیدن آنیل نزدیک به خودش ،دستپاچه تر از قبل با یک « ببخشید » به سمت اتاقش دوید..نگاهه آنیل بی هدف به روی رد پاهای دخترک خیره ماند..رد پاهایی که دیده نمی شد ولی .......... نگاهش را باال کشید..به در اتاق..با بسته شدن در نفسش را بیرون داد..به خودش نگاه کرد.. از آنیل بعید بود که با این سر و شکل جلوی دختری بایستد و با او حرف بزند..لبخند زد..سرش را تکان داد..حوله را دور گردنش انداخت..پنجه هایش را میان موهای خیس و نمدارش کشید.. نگاهش برای لحظه ای کوتاه روی راه پله ثابت ماند..منتظر دختر بعدی نبود..خندید.. به گردنش دست کشید و در همان حال به سمت اتاقش رفت!.. مهمانی ساعت 10شروع می شد..چیزی تا زمان شروعش نمانده بود!.. ********************************* ****** « سوگل» آفرین رو به راننده گفت :آقا همینجا نگه دار.. سارا جلو نشسته بود ،بقیه مون صندلی ِعقب.. تو هم فشرده شده بودیم..کل 45دقیقه رو که تو مسیر بودیم دل و روده م اومد تو دهنم.. تموم مدت داشتم به حرفای خودم و بنیامین فکر می کردم..به مکالماتمون..به نگاهه عجیب ِ بنیامین!...... بعد از اون خرابکاری جلوی حمام که همون لحظه
از خدا خواستم زمین دهن باز کنه و منو بکشه تو خودش ،جرات نداشتم از اتاق برم بیرون که مبادا با آنیل چشم تو چشم بشم و......... ازش خجالت می کشیدم.. پامو که گذاشتم تو اتاق قلبم به قدری تند می زد که در اثر کوبش شدیدش قفسه ی سینه م درد گرفته بود..ولی یه لحظه خنده م گرفت..اونم دستپاچه شده بود..همین که یادش میافتم ناخواسته لبخند می زنم!..یادمه که چطور با دیدن من و جیغی که کشیدم درجا خشکش زد..با اینکه سریع جلوی چشمامو گرفتم ولی بعد از اون متوجهش شدم!.. تو خودم بودم که بنیامین سر زده اومد تو اتاق.. کسی پیشم نبود..با دیدنش و ترسی که ناگهانی افتاد تو دلم باعث شد از جا بپرم و بگم :چرا اومدی اینجا؟!.. دستاشو برده بود پشت سرش..با لبخند به من نگاه می کرد..رنگی از شرارت تو اون چشما ندیدم.. اروم بود..برعکس وقتی که با هم توی راهرو، جلوی همین اتاق حرف می زدیم.. به طرفم قدم برداشت..عقب رفتم..تخت پشت سرم بود..به ناچار نشستم..ولی نگاهمو از روی صورتش بر نداشتم..اگر هم می خواستم نمی شد.. رنگم پریده بود..دستام سرد و بی حس بودند.. کنارم نشست..هنوزم با لبخند نگام می کرد.. دستاشو اورد جلو..تو دست راستش یه جعبه ی کادو پیچ شده بود و تو دست چپش یه شاخه گل رز....با تعجب نگاهمو از رو دستاش تا روی صورتش باال کشیدم.. بنیامین_با هر چی عشق تو قلبم نسبت بهت دارم اینا رو تقدیمت می کنم خانمم..فقط منو ببخش!.. فقط نگاش می کردم..بدون هیچ حرکتی..زبونم بند اومده بود..خدایا این خود ِ بنیامین ِ ؟؟!!.. جعبه ی کادو و گل رو گذاشت کنارم..کمی به طرفم خم شد..نگاهش رنگی از التماس داشت.. باورم نمی شد!!.. بنیامین_ سوگل به کی قسم بخورم که دوستت دارم؟!..من می خوامت..برای اولین بار وقتی رو به روی یه دختر قرار می گیرم دستام می لرزه..دلمو می لرزونی سوگل ..اینو می فهمی؟!.. دستای سردمو توی دستاش گرفت..گرم بود.. دستای بنیامین بر خالف دستای بی روح من داغ بود..می سوزوند ولی..گرمم نمی کرد.. بنیامین_ کار اون روزم غیرارادی بود..چون می خواستمت..می خواستم مال خودم باشی..برای اولین بار بود که بهت دست می زدم واسه همین ازخود بیخود شده بودم..اون لحظه حالمو نمی فهمیدم!....
صورتشو اورد جلو..زیر گوشم..هرم نفسش که زیر گوشم از روی همون شال پیچید یه حالی بهم دست داد..نه از روی عالقه..نه..نه از گرمی ِ نفسهای بنیامین هم نبود.......از یه چیزی که سر در نمیاوردم..قادر به معنا کردنش هم نبودم.. بنیامین_منو ببخش سوگل..بگو که می بخشی!.. بگو که منو بخشیدی....بگو تا دنیا رو به پات بریزم.. صداش آرومتر شد..دستمو فشار داد :دوستت دارم سوگل!.. تنم لرزید..شاید چون برای اولین باره که داره اینطور باهام حرف می زنه..نمیگم تحت تاثیر حرفاش قرار نگرفتم..منکرش نمیشم.... اما از طرفی دوست داشتم پسش بزنم..و بهش بگم بیش از این حق پیشروی نداری..ولی نمی دونم.. نمی دونم و برام عجیب بود که چرا در مقابلش کاری نکردم..حرفی نزدم.. گذاشتم که باور کنه سکوتم از سر رضایت بر این عالقه ست؟..من سکوت کردم چون حرفی برای گفتن نداشتم..حتی نگاهش هم نکردم..ولی اون لب های فرو بسته م رو پای اشتیاقم گذاشت و از اتاق بیرون رفت.. اما....بنیامین نفهمید که سکوت همیشه به معنای رضایت نیست..شاید حرفی تو دلت هست که می خوای بگی ولی..توان گفتنش رو نداری و ترجیح میدی فقط سکوت کنی.. قبل از اینکه از در بیرون بره گفت شب یه جایی همین حوالی کار داره و دیر بر می گرده..ازم خواست مراقب خودم باشم!.. ازش نپرسیدم کجا..اونم چیزی نگفت و درو پشت سرش بست..هنوزم کادوشو باز نکردم..ولی شاخه گلی که اورده بود رو لمس کردم..بوییدم.. لبخند نزدم..لبخندی حاصل از اون بوی خوش ..دست خودم نبود.. با شنیدن صدای بچه ها به خودم اومدم..از تاکسی پیاده شدیم..ماشین که از اونجا دور شد صدای پارس سگ ها و زوزه ی گرگ ها و صدای جیرجیرک ها تنها چیزی بود که می تونستیم بشنویم!..همه جا تاریک بود.. نسترن -اینجا دیگه کجاست؟!.. آفرین_ اوناهاش..ویال ِ همونه..ماشینشون پیچید اونطرف!.. نگار_ اینجا که جز همین ویال هیچ خونه ی دیگه ای نیست..همه جا هم اونقدر تاریکه که چیزی دیده نمیشه!.. سارا -بچه ها من گ/و/ه خوردم..اصن پشیمون شدم مث سگ ،میگم برگردیم.. نگار _د ِ زر نزن تو بینم..اوال که تا اینجا اومدیم
هنوز چیز ِ مشکوکی هم ندیدیم که بخوایم برگردیم..دوما بخوایمم برگردیم با چی اخه آی کیو؟!..تو اینجا یه ماشین می بینی که رد بشه؟!.. سارا_ وقتی آفرین به راننده گفت همینجا نگه دار، خود ِ مرده چارشاخ موند که 5تا دختر تو این دشت ِ برهوت چکار می تونن داشته باشن؟!.. گیرم اینجا ویال ست ،ولی یارو حتما یه جای کارش می لنگیده که اومده اینجا مهمونی گرفته!.. آفرین -آروین وآنیل االن اون تو َ ن ..نترسید چیزی نمیشه!..خب شاید یارو از اب و هوای اینجا خوشش اومده دوست داشته تک و تنها واسه خودش زندگی کنه به خاطر همینم.......... نسترن_من با سارا موافقم..بر گردیم بهتره!.. نگار_ نسترن ضدحال نزن جون عزیزت..گفتم که بخوایمم نمی تونیم..الاقل بریم تو ببینیم چه خبره اگه دیدیم حال نمیده بر می گردیم..اوکی؟!.. آفرین_ نگار راست میگه..اینجا هم خیلی تاریکه یه کوچولوی دیگه بمونیم سکته رو زدم.. به ناچار راه افتادیم سمت ویال که چیزی جز دیوارای بلندش مشخص نبود.. نسترن_ این خراب شده احیانا در نداره؟!.. نگار_ چرا من پیداش کردم..ایناهاش اینجاست!.. یه در سیاه رنگ که یه المپ کم نور سر درش نصب بود..رعد و برق زد..هوا بارونی بود..چند دقیقه شدید می بارید و دقیقه ای بعد کمتر می شد.. سارا_ بچه ها در بسته ست!.. آفرین_ نقاباتونو بزنید تا زنگ بزنم!.. نسترن_ مگه همینجوری زنگ بزنی باز نمی کنن؟!.. آفرین_ نمی دونم..ولی خب محض اینکه شناخته نشیم گفتم!.. ِ ِ یه پالستیک بزرگ سفید رنگ دستش بود.. یکی یه دونه نقاب از توش در اورد و داد دستمون..واسه من سفید بود با یه پر ِ نقره ای سمت راستش .. نسترن_ میگم حاال رفتیم تو ازمون نخوان لباسای عجق وجق بپوشیم؟!..گفته باشم اگه بخواد اینجوری باشه مـ ............. نگار حرفشو قطع کرد و گفت :از غروب تا حاال 100بار تهدید کردی..خیلی خب خودمون دیگه اینا رو می دونیم!.. نسترن_ هیچ حس خوبی به این مهمونی ندارم!.. حاال ببینید ِکی گفتم!.. منم همینطور..نمی دونم چرا ولی دلم شور میزنه..انگار که بخواد یه اتفاق بد بیافته!.. سارا_ وای سوگل دلم آشوب شد..بچه ها بهتر نیست بی خیال شیم؟!.. نگار_ آفرین زنگو بزن دیگه دارم دیوونه میشم.. هی آیه ی یاس می خونن..بزن زنگو.. آفرین انگشتشو روی دکمه ی ایفن گذاشت..و چند لحظه بعد بدون اینکه کسی جواب بده در با صدای تیکی باز شد!.. نگاهی همراه با شَ ک بینمون رد و بدل شد..اولین قدم رو نگار برداشت..پشت سرش راه افتادیم.. در فلزی با صدایی بلند پشت سرمون بسته شد..تنم لرزید!..نگاهمون به ساختمون قدیمی ای افتاد که در فاصله ی نسبتا زیادی از ما قرار داشت..مدلش ویالیی بود..با اجرنماهای قهوه ای ِ تیره..و پنجره هایی که با پرده های ضخیم اونا رو پوشونده بودند و از پشت اونها فقط سایه های محوی دیده می شد.. -شما کی هستید؟!..از شنیدن اون صدای کلفت و مردونه سارا جیغ
ادامه در صفحه 94
90
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
رمان قسمت 7 به درخت پرتقالی که بچه ها ازش اویزون شده بودند نگاه کردم ---------- .. شاید واسه همینه که تا االن نتونستم بهشاحساس نزدیکی کنم..ما زبون همو نمی فهمیم........ -اون که کال زبون نفهمه..زبون هیچ بنیبشری رو نمی فهمه.....رو به بچه ها داد زد: هووووووووووی ..وایسید بینم.. دستمو گرفت و دویدیم سمت نگار و سارا که از شاخه ی درخت بیچاره اویزون شده بودند!.... نسترن مانتوی نگارو گرفت و کشید :بیا پایین ببینم عین میمون چسبیدی به این درخت بخت برگشته ..ابروی منو بردی بیا پایین االن آفرین میاد!.. نگار شاخه رو ول کرد و دستاشو به هم کوبید: خب حاال تو ام .. نسترن_ خب حاال تو ام ؟!.....رو به سارا که داشت تخمه می شکست گفت :پوسته هاشو نریز رو زمین مگه خونه ی باباته؟!..........و با حرص نالید :ای خدا عجب غلطی کردم با این دوتا اومدم مسافرت!.. آفرین_ بی خیال نسترن دیگه بابابزرگم که نیست رو این چیزا حساس باشه.. آفرین با یه سبد میوه پشت سرمون ایستاده بود.. سبد میوه رو گذاشت رو میزی که زیر درخت انگور بود :بیاین بشینید..از دست آنیل همین چندتا میوه تو یخچال مونده بود!.. نگار_ چطور مگه؟!.. آفرین در حالی که تو بشقابامون میوه می ذاشت گفت :چون ورزشکاره میوه زیاد می خوره..میگه ابی که در اثر تعرق تحلیل بره ،میوه با اب طبیعی خودش جایگزین می کنه!..در کل به سالمتی و هیکلش زیاد اهمیت میده!.. سارا_ چه جالب نمی دونستم..پس با این حساب از این به بعد وقتی از باشگاه برگشتم خونه می شینم یه دل سیر میوه می خورم!.. نگار چپ چپ نگاش کرد و اخرم طاقت نیاورد چیزی بهش نگه..... نگار_ تو یکی اگه سند 6دونگ میدون تره بار رو هم به اسمت بزنن بازم تغییری تو هیکل اندامی و س/ک/س/ی/ت حاصل نخواهد شد خواهر ِ من !.. سارا اخم کرد و به نگار توپید :مرض....تو انگار عادت کردی راه به راه به هیکل من گیر بدی، اره؟!.. نگار_ نه..ولی خب نه که زیادی باربی تشریف دارید شما ،اینه که نمی تونم ببینم و هیچی نگم.. بس که چشمگیری ماشاالله.....و لپاشو باد کرد و دستاشو به طول چیزی حدود ِ 1متر از هم باز کرد!.. من و نسترن و آفرین از خنده اشک تو چشمامون
جمع شده بود..نگار جدی حرف می زد و سارا هم از این جدیت کالم نگار حرص می خورد..به قول نسترن این دوتا کنارهم می شدن لورل و هاردی که واقعا هیچ کس نمی تونه درمقابلشون جلوی خودشو بگیره و نخنده!........ در ویال باز شد و آروین در حالی که یه پاکت بزرگ تو دستش بود دوید سمت ساختمون..پشت سرش آنیل اومد تو حیاط که تا چشمش به ما افتاد ایستاد و با یه مکث کوتاه اومد اینطرف.... آفرین با دیدنش گفت :هنوزم مونده؟!.. آنیل نفس زنان پشت صندلی آفرین ایستاد و از همونجا خم شد یه سیب از تو سبد برداشت!.. -دیگه تموم شد!..آفرین_ با آروین حرف زدی؟!.. آنیل بی خیال نگاهی به اطرافش انداخت و گازی به سیبش زد :واسه چی؟!.. آفرین از رو صندلی بلند شد و رو به روش ایستاد: تازه می پرسی واسه چی؟!..منو هم هر جور شده باید امشب با خودتون ببرید!.. آنیل با کمی اخم ابروهاشو انداخت باال و گفت: اونجا جای تو نیست!.. آفرین_ چطور جای تو و آروین هست به من که رسید آسمون تپید؟!.. آنیل_ می خوای بیای بین یه مشت پسر که چی بشه؟!.. آفرین_ می دونم بینتون دخترم هست!.. آنیل -ولی نه از اون دخترایی که تو فکر می کنی.. بخوای بدونی این یه مهمونی معمولی نیست! باال غیرتا از خر شیطون بیا پایین بذار برم به بدبختیم برسم!.. راه افتاد که آفرین آستینشو گرفت..حرکتی نکرد و همونجا ایستاد....آفرین با تعجب ابروهاشو انداخت باال و گفت :یعنی چی؟!..مگه فقط پارتی نیست؟.. آنیل بی توجه بدون اینکه جوابی به آفرین بده راه افتاد سمت ساختمون که آفرین جلوشو گرفت :به ارواح خاک حاج خانم اگه با زبون خوش ما رو هم با خودتون نبرید یه جوری خودمو می رسونم اونجا حاال ببین!.. آنیل_ « ما » یعنی کیا؟!.. آفرین به ما اشاره کرد ..آنیل نگاهشو واسه چند لحظه اینطرف انداخت و گفت :نمیشه..اردوی تابستونه که قرار نیست بریم!...... نسترن از رو صندلی بلند شد و گفت :آفرین تو اگه می خوای بری برو ولی ما تا همینجاشم کلی مزاحمتون شدیم دیگه درست نیست......... آفرین_ این چه حرفیه نسترن..اینا دارن میرن یه مهمونی معمولی منم تا قبل از اینکه شما بیاین داشتم سر رفتن باهاشون بحث می کردم منتهی اینا قبول نمی کنن!..حاال خوبه آروین از دهنش پرید و گفت که دختر َام بینشون هست!..
آنیل بی حوصله رفت سمت ویال و گفت :به من ربطی نداره خان داداشت اجازه داد حرفی نیست....... آفرین صداش زد :پس دوستام چی؟!.. آنیل برگشت و در حالی که عقب عقب می رفت دستاشو اورد باال و گفت :از من گفتن بود..دیگه خود دانید!.. و دوید سمت ساختمون!.. ____________________________ آروین_ آنیل وای به حالت ..یعنی اگه پاشه بیاد اینجا اونوقت من مـ ......... میان حرفش پرید و در حالی که کمر شلوارش را گرفته بود گفت :بذار بیاد دور هم یه دعوای خانوادگی راه میندازیم ..فقط اگه حریف حاج آقا مودت بشی....و خندید و با شیطنت توی چشمان سیاه و عصبی اروین خیره شد :زیاد رو پا وایسادی دم در بده بخوای هستم در خدمتت دادااااااااش.. و به پایین تنه ی آروین اشاره کرد..لب های آروین به لبخندی کمرنگ از هم باز شد ولی هنوز هم از دست سهل انگاری های آنیل عصبانی بود.. برگشت که آنیل از روی شیطنت دستش را گرفت و با لحنی ظریف که با ُک ُلفتی صدایش در هم آمیخته بود محکم گفت :ناز و کرشمتو به قربون.. خریدارشم فقــــط بگو چنــد...... آروین هم که دست کمی از آنیل نداشت برگشت و با لبخند مشتش را گره کرد و باال برد..آنیل به حالت تسلیم عقب رفت :تو روح هر چی ادم بی جنبه ست..نخواستیم بابا بکش بیرون هیکلو.. آروین _ خریدارشی درست ولی فروشی نیست.... مگه اینکه اهلش باشی ،اونوقت............ آنیل صاف ایستاد و مشت گره کرده ش را باال برد که آروین سریع از در بیرون رفت.. آنیل داد زد:پس چرا در رفتی؟!..وایسا تا نشونت بدم اهلش هستم یا نه!.. صدای قهقهه ی آروین بلند شد..آنیل لبخند زد.. در حالی که سرش را به نشانه ی افسوس تکان می داد زیر لب زمزمه کرد :بچه پررو......... شیر اب را باز کرد..از اون گرمای مرطوب حس خوبی داشت..حسی که در عین رخوت با افکار درهمش ازاردهنده بود..حسی که امید داشت با همین آب شسته شود.... صدای مادرش..صدای قسم هایش..صدای گریه هایش..زمانی که یواشکی از درگاهه اتاق شاهد مناجات مادرش با خدا بود..دست به سوی اسمان بلند می کرد..زیر لب دعا می خواند و آنیل نام خود را از زبان مادرش شاهد بود..او دعا می خواند..به خاطر آنیل..که برگردد..که نگوید..که فراموش کند....
زیر دوش به نفس نفس افتاد..قطرات آب به روی عضالت مرتعش از خشمش رقصان و عجوالنه در حرکتند..دست راستش مشت شد..رگ های دستش تا روی گردنش متورم شد..صورتش را باال گرفت..چشمانش بسته بود..اب به صورتش شالق زد..ای کاش شالق زمانه مثل شالق این اب بی رحمانه نبود..طاقت نیاورد..برگشت.. مشت زد..مشتی از سر جنون ..بر دیوار شیشه ای ِ حمام....... پیشانیش را به ان تیکه داد..چشمانش را بست.. اما چه دید؟!..باز همان تصویر..تصویری که دو حس متضاد را در او زنده می کرد..حس ارامش..و در کنارش احساس عذاب داشت..از دید آنیل این دو حس ِ در عین حال تلخ ،چه خنده دار و مضحک بودند..بر تلخی ان لبخند زد..بر گس بودن ان خندید..قهقهه زد.. سرش را بلند کرد.. نگاهش در دو چشم عسلی با رگه هایی از سبز گره خورد..همه می گفتند « چشماتو رو کسی خیره نگه ندار..برق داره..جریانش هر دلی رو میخکوب می کنه..نگاه نکن..چشمات سگ داره » ..........خندید..بلند و مستانه....از نظر آنیل این چیزها در چشمان ِ ساده ی او وجود نداشت..این اراجیف واسه تو قصه هاست..پسر جذاب..صورت جذاب..چشمان گیرا و مسخ کننده....منکر نمی شد..جذاب بود..ولی بارها همان چیزاهایی را که دیگران در نگاهش می دیدند در نگاهه خود جستجو کرده بود..نتیجه ای نداشت..از دید خود ان چشمها هیچ چیز نداشتند..فقط دو چشم ِ ساده ..معمولی..و شاید بی روح..بدون هیچ برقی....... به اندام خودش در اینه خیره شد..اندامی ورزیده که دعا به جان باشگاه و تمریناتش می کرد..حرفه ای بود..یک استاد کامل در رشته ی خودش..یاد گرفته بود که چطور خشم را سرکوب کند..چطور و در چه زمانی ان را تخلیه کند تا دیگران را به شک نیاندازد.. به بوکس عالقه ی خاصی داشت..با هر ضربه به بدنه ی چرمی و سنگین ان خالی می شد از این همه خشمی که وجودش را احاطه کرده بود.... به کمک ورزش ِ بوکس و ضربات سهمگینی که بر ان فرود می اورد می توانست با تکنیک، استقامت ..نیرو و تعادلش را هماهنگ کند.. ذهنش را ازاد کند و فارغ شود از این همه درد که حتی توان ِ به زبان اوردنش را هم در خود نمی دید.. به خودش امد..تصویر درون آینه به صورتش لبخند می زد..عادتش همین بود..که درد را در
89
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
كنيسهيى رسيدند و بىتأمل درها را كوبيدند. و در آن كنيسه قديسى بود كه برسيسا نام داشت .برسيسا در را گشود ،و جز چهرهى درهمشكسته اما هراسناك مردى سالخورده هيچ نديد .شيطان بىدرنگ نالهيى سرداد و خود را به آغوش برسيسا انداخت .برسيسا صورت وى را بوسه داده ،گفت :اگر تو بىنواى راه گم كرده يا گنهكار نادمى هستى داخل شو؛ اما اگر به سوداى مال يا طعامى آمدهاى ،برادر در اينجا هيچ نيست .و شيطان قهقههيى سرداد و به ضجه گريست و گفت: من از تو چيزى نمىخواهم مگر مصاحبتات را ،وگرنه آسمان سرپناه من ،و زمين بستر من است .برسيسا گفت :پس پروا نكن .و شيطان برسيسا را سپاس گفته ،به كنيسه داخل شد. و عابد به سروقت عبادت رفت .و در آنشب زمين را بارانى گرفت عظيم؛ و آن هر سه در كنيسه ،هرآينه بيدار بودند. نيمههاى شب كه شد شيطان ديگر نتوانست صبر كند .پيش يلدا رفت كه تناش گر گرفته، هوس كرده بود زير باران برود و آواز بخواند. ساعتى گذشت و شيطان كه از غلت دادن اندام خيس يلدا برسطح مواج علفها و خاربوتهها خسته شد به داخل كنيسه برگشت. و شيطان نزد برسيسا آمده ،او را گفت :من امشب در اين باغ آوازى مىشنوم ،مگر تو به باغ شوى تا مكاشفهيى به ما موهبت شود. پس برسيسا از جاى برخاست و بيرون شد. و باالى سردر كنيسه فرشتهيى آتشگرفته ديد ،با زخمهاى خونچكان ،كه سر به آسمان داشت .پس برسيسا چشمان خود فرو گرفت،
و شيطان از وى متابعت كرد .و باران صورت ايشان را مىنواخت .و برسيسا همراه خود را گفت :اى برادر! تا به اين مقامات كه رسيدم چنين مكاشفهيى عظيم هرگز مرا نبوده بود. قسمات مىدهم! بگو كه كيستى و اينجا چه مىكنى؟ و شيطان گفت :مرا واگذار ،كه من نيز تو را واگذاردم ،تو خود اين مكاشفه را درياب. و بعد شيطان در چشمبههمزدنى پشت پنجرههاى بلند عبادتگاه جاى گرفت ،و به سيگار كشيدن وقت گذراند .ساعتى كه گذشت برسيسا با حال پريشان و پيراهنى چاكچاك به عبادتگاه خود بازگشت. همينكه مىخواست از فرط بىحالى به زمين بيفتد ،شيطان جستى زده او را گرفت .برسيسا بريدهبريده گفت :اى مرد مقرب! قسمات مىدهم بگو كيستى و حقيقت اين مكاشفه چه بود؟ شيطان او را پس زد .دوباره به پشت پنجره برگشت .نگاهى به بيرون انداخت، لبخندى زد ،و بعد قهقههيى طوالنى سرداد. شيطان گفت« :در اين مكاشفه چندان حقيقتى هم نيست .من فرشتهيى زمينى براى شما آوردم و شما فقط در ازاى دو سكهى ناقابل به همهى حقيقتاش پى برديد ».بعد با متانت تمام به زير بستر عابد دست برده ،دو سكهى طال بيرون كشيد و در جيب گذاشت. پس برسيسا از نفرت و خشم به خود لرزيد. چون مجنونى به شيطان هجوم آورده او را گرفته مضروب ساخت .و بر عصمت بر باد داده حسرت خورد .و شيطان هيچ نگفت و راه خود گرفته ،با آن زانيه از كنيسه بيرون
شد. از آن پس يلدا ،سوار بر جاروى پرندهى شيطان ،از شهرى به شهر ديگر ،و از ديرى به ديرى مىرفت ،و هركه را كه مىشد به مكاشفه مىرساند .بعدها كه ديگر هيچ كنيسه و ديرى از مكاشفه خالى نماند ،شيطان به سرش زد كه حساب خود را با حاكمان و غاصبان حق خويش نيز تصفيه كند .آنوقت به بركت نبوغ اهريمنىاش ،آميزهيى از عطرهاى بغدادى، چشمهاى روشن نرماندى ،لطافت پوست گلها ،موهاى سوختهى مصرى ،فريبايى رمىها ،و خندههاى اغواگر اليزابتى را به يلدا هبه كرد؛ و اينها عالوه بر درندگى تازى، حماقت آريايى ،و كسالت يونانى بود كه يلدا بهنفسه در خود داشت .از آنجا كه حاكمان اشتياق شديدى در نايل شدن به درك مكاشفه از خود نشان دادند طبيعى بود كه شيطان يكشبه ثروتى افسانهيى به هم زده باشد .البته، برخى حكام خواهان مكاشفات مجدد شدند تا بلكه بيشتر بر جبروت خود بيفزايند ،اما شيطان بهسادگى تسليم نمىشد .بعدها شيطان سرگرمى تازهترى ابداع كرد .ثروت حاكمان را به صومعهنشينان بخشيد ،و حاكمان را متقاعد كرد كه در صورت اعتكاف در صومعهها ممكن است به مكاشفهيى ديگر برسند .اين شد كه در عرض يك ماه عابدان جاى حاكمان را گرفته و حاكمان در صومعهها معتكف شدند. باألخره شيطان از اينهمه خسته شد؛ اما يلدا خسته نمىشد .اينبار يلدا بود كه به سراغ
شيطان رفته وسوسهاش كرد تا سرگرمى تازهيى براىاش ابداع كند .يلدا اصرار كرد ،اما شيطان نپذيرفت .يلدا داد و بىداد مىكرد، و شيطان ساكت مانده بود .سكوت شيطان ديوانهاش مىكرد .دوباره مثل فاحشهها به سر و صورت شيطان چنگ انداخت ،صورتاش را خراشيد و فحشاش داد ،بىناموس و بىغيرتاش خواند ،و گفت كه قبل از آمدن او وضعاش خيلى بهتر بوده ،الاقل مىدانسته كه با چه جور آدمىزادهيى سر و كار دارد؛ نه با اينهمه خواب و خيال .گفت كه بعد از اين با هيچكس نخواهد خوابيد ،ديگر با هيچ شيطانى نخواهد خوابيد ،حتا اگر ابليس ِ عاشق باشد .شيطان لبخندى زد و بىخيال گفت« :اگر فكر مىكنى كه با پاانداز حقيرى رو به رو هستى بايد بگويم اشتباه مىكنى؛ همين ».و بعد از خانه بيرون رفت و ديگر برنگشت. صبح روز يكشنبهيى كه شيطان در پارك قدم مىزد ،هيچكس گمان نمىكرد كه تسليم شده باشد .اما شيطان سرانجام تسليم شد و ناماش را به عنوان شهروند عادى و با سابقهى سياسى نامعلوم به ثبت رساند .شب كه به خانه برمىگشت ،سر راه دستهيى گل خريد و به خانه برد .يلدا در اتاقاش نشسته بود و آرايش مىكرد .شيطان پنجرهها را بست .خودش را روى صندلى رها كرد .دستهى گل و شناسنامه را روى ميز انداخت .بعد آهى كشيد و با حسرت گفت كه ديگر هيچ فضيحتى نمانده، هيچ رؤيايى. يلدا خوابيده بود.
88
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
اي فاحشه» «يلد روزى كه شيطان تصميم گرفت يلداى فاحشه را بفريبد بىشك نخستين روزى نبود كه ساعتهاى متمادى پشت درهاى خانهى او انتظار مىكشيد.
پيراهن سيگارى بيرون كشيد و به لب گذاشت .سيگار با نخستين پك آرام خود به خود آتش گرفت .در تمام اين مدت يلدا رو به روى آينه نشسته بود و با وسواس به سر و وضع خود مىرسيد .بعد به سمت تختخواب برگشت .مطابق معمول خندهيى سر داد و سعى كرد آرامآرام گوشهى دامناش را كنار
صبح روز سيزدهم شيطان تصميم گرفت تا اينبار در قيافهى خريدارى متشخص و اليق به خانهى او برود .يلدا هم كه از چندين روز پريشانى و جنزدگى حوصلهاش سر رفته بود، او را بىسؤال و جوابى به خانه راه داد .حتا درست به قيافهى او نگاه نكرد .جلوى آينه هم ننشست .رفت كنار تخت ،و با خستگى
گرفته بود و با مشت به سر و صورت او مىكوبيد .اما شيطان حركتى نمىكرد ،تا اين كه يلدا خسته شد و دوباره به خواب رفت .و خود را تنها يافت .و گريست ،و زار زد چون سرزمين ناآشنا را ديد .و در آن شب شيطان به دوازده صورت بر بندهى خود ظاهر شد. و هربار همان بود كه بود؛ و هربار ديگرى
يلدا يك هفته بود كه از خانهاش بيرون نيامده بود .دلاش مىخواست چند روزى ديگر را هم همينطورى سر كند .صبحها توى رختخواب بيدار بماند ،هى غلت بخورد، خودش را به خواب بزند و احيان ًا بخوابد .بعد روى مالفههاى كتان رها شده ،دستهاىاش را به شكل صليب باز كند ،و حريصانه با سايهروشن آفتاب روى پوستاش بازى كند. اگر هم حوصلهاش را داشته باشد بلند شود، يك ليوان شير سرد سر بكشد .موسيقى گوش كند .جلو آينه بنشيند .آرايش كند .سيگار بكشد .حتا كتاب بخواند .و بخندد .خيلى كارهاى ديگر را هم مطمئن ًا مىتوانست بكند .تنها كارى كه از دستاش برنمىآمد اين بود كه سرى به خيابانهاى اطراف بزند، احيان ًا سرى هم به آنباالترها ،و بعد فاتحانه به خانه برگردد. يلدا را همه نمىشناختند .حتا آنها كه ساعتى را ،شبى را ،با او بودند اسماش را درست نمىدانستند .يلدا هم اصرارى نداشت خودش را معرفى كند .اما هرچه بود حرص مىزد ،و مىدانست كه باألخره يك روز همين حرص او را از كار و زندگى خواهد انداخت .پس چندان هم بىدليل نبود كه يكشب بعد از ِ خواندن چند ورقى از يك كتاب روسى به هوس افتاد كه هرطور شده يكى از آن موجودات خيالى ،مث ً ال فرشتهى نرينه يا جنزادهى خوش آبورنگى ،را به دام بيندارد .حتا براى همين مجبور شد يك هفتهى تمام خود را در خانه حبس كند و شبها وقت خواب با ناله و نفرين بخواهد كه شيطان آرزوىاش را برآورده كند. اين بود كه شيطان ،هر روز بىمالحظه ساعتها پشت در مىايستاد و انتظار مىكشيد .يلدا كه بىشك زيبايى سحرانگيزش دل فرشتگان را هم به درد مىآورد ،صبح روز هشتم در خانه را باز كرد ،لبخندى زد ،و به شيطان خوشآمد گفت. شيطان بى كمترين وجدى وارد خانه شد. بارانىاش را درآورد ،كاله بلند براقاش را به جالباسى آويخت .آنوقت وارد اتاق شد و روى تختخواب يلدا نشست .دكمههاى بااليى پيراهن سفيدش را باز كرد ،از جيب
بزند ،كه ناگهان خود را در برابر شيطان سر تا پا برهنه يافت .اندكى شرمگين شد ،اما شيطان لبخندى زد ،لباسهاىاش را پوشيد، و بيرون رفت. صبح روز بعد ،شيطان در هيأت يكى از فرزندان خود ظاهر شد و به ديدار يلدا رفت. يلدا دوباره در آن لحظهى پيشبينىناپذير خود را سر تا پا برهنه يافت ،و شيطان دوباره از خانه بيرون آمد .بهاين منوال ،شيطان تا دوازده روز در هيأت فرزندان خود يك به يك بر يلدا ظاهر شد و يلدا هربار بىاختيار خود را برهنه يافت.
خود را روى تخت انداخت .بعد شيطان در آغوشاش كشيد و بوسيدش .لحظه به لحظه بر التهاب شيطان افزوده مىشد و يلدا لحظه به لحظه گيجتر؛ تا اينكه يلدا به خواب رفت. شيطان كه ناكام مانده بود از فرط عصبيت سيگار ديگرى به لب گذاشت و پنجرهها را باز كرد .ليوان آبى به صورت يلدا پاشيد و بعد او را كشانكشان كنار پنجره برد ،و چندبار به صورتاش سيلى زد .يلدا هربار لحظاتى به هوش مىآمد و دوباره از هوش مىرفت. و شيطان آنقدر به سيلى زدن ادامه داد كه سرانجام خون از گونههاىاش گل كرد و به هوش آمد .بلند شد و صورتاش را در آينه نگاه كرد .بعد به طرف شيطان رفت .گريهاش
بود ،و آن ديگرى همان بود كه بود .پس او به كرنش درآمده ،خداوند را تسبيح گفت .و ناليد و فرياد زد :اكنون مرا درياب! زيرا كه بندگان تو همگى گمراه شدهاند .و شيطان، شوريده ،وى را گفت :اى شب فاحشه! برخيز تا زمين را ويران كنيم .و او را گفت برخيز كه امشب قديسان و فاجران ،هردو را به آتشى سوزنده بخواهيم سوخت. يلدا بيدار شد ،شيطان حرفى نزد .يلدا هم چيزى نگفت .برخاست ،شوالى بلندى به تن كرد ،و در برابر شيطان زانو زد .دستهاى شيطان را بوسيد ،و همراه او به راه افتاد. ساعتى نگذشته بود كه آن دو به درگاه
87
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
که بزرگترین ها فقط به ثناگویی از پادشاهان وقت نپرداخته اند وازآنان که مدیحه سرا بوده اند بزحمت نامی باقی است .این تفاوت را بخوبی میتوان دریافت زمانیکه شاعری میگوید .باید به هفت گنبد آسمان پای بگذاری تا بر رکاب (امیرارسالن) بوسه زنی! در برابر حافظ که می فرماید: برلب بحرف نا منتظریم ای ساقی فرصتی دان که ز لب تا بدهان این همه نیست مدیحه سرایی یک چاپلوسی تاریخی است. کسی که ستایش بی دلیل را می پذیرد یا از تخیل بیمارگونه درک واقعیت عاجز است و ّ را در خود می پرورد و یا می فهمد ولی دوست دارد که او را بهتر و برتر بشناسند .در مورد یکم خود بزرگ بینی یک بیماری واقعی است!... اغلب سیاستمدارانی که جهان را به آتش کشیده تخیل بوده اند که میتوانند نه تنها اند در این ّ چاپلوسان دستگاه اداری خود را که جهان را به ستایش از خود وادارند .آنها برای خود قدرتی فراسوی توانایی بشر قائل بوده اند .می اندیشیده اند که نیرویی در آنان وجود دارد که سایرین از درک آن عاجزند .همه ی شکنجه ای که مردم جهان امروز می برند بدلیل قدرت نمائی روانپریشان است. اما گروهی دیگر ممکن است که بدانند سزاوار چنان ستایشی نیستند ولی ازینکه از آنان به بزرگی یاد شود لذت می برند .این خالء روانی یک دشواری اجتماعی است .هستند آنها که ممکن است افراد متعادلی باشند ولی در چنبر چاپلوسان گرفتار شوند ،آنقدر کالم تشویق آمیز بشنوند که آنرا باورکنند .دشواری در این است که باور کردن خلق و خوئی که به درستی معرفی نمی شود اغلب اندوه آفرین است .در محیط کار دیده شده است زمانی که یک رئیس تازه از راه می رسد گروهی بدلیل عدم امنیت شغلی خود را به او نزدیک می کنند .به او پند واندرزهای دوستانه میدهند .استعداد وتوانایی بی اندازه او را می ستایند .به او می فهمانند که توانایی او سبب پیشرفت کارهای آن سازمان می شود .آنچه این رئیس یا فرد مسئول را می فریبد این است که او ویژگی هایی را که بنادرست به او داده شده است باور می کند و ممکن است به چاپلوسان اعتماد کند درحالیکه همین افراد هستند که برای حفظ موقعیت خود می توانند به آسانی اورا از گردونه خارج کنند. چاپلوسی در ایجاد شرکت و تجارت های برنامه ریزی شده نقش مهمی دارد .در اینجا چاپلوس با زبان چرب و نرم ایجاد انگیزه می کند .خود را دوست وصمیمی نشان می دهد .هدفهای تجارتی را بگونه ای ارائه میدهد که در آن جای شکی باقی نماند .قرارداد بسته میشود و روند معمول کارآغاز میگردد .دشواری از آنجا آغاز میشود که زیربنای تهی از تفاهم آنچه را که ساخته میشود زمینه سست خیانت فرو می ریزد .داستان های چنین دوستی ها و سپس دشمنی هائی را شنیده اید و بخوبی میدانید که آدمی از ناشناس آسیب نمی بیند واگر به بیند توانایی بازتاب قانونی دارد ولی دربرابر زبان گرم «آشنا» و اطالعات رد وبدل شده احساس آدمی بگونه ایست که راه نجات را دشوارتر می سازد. چاپلوسی را در رابطه های زن ومرد هم می
بینید .اگر هدف ثروت یا شهرت و جایگاه اجتماعی فرد باشد دیده شده است که برای نزدیک شدن به این اشخاص راه های گوناگون در پیش گرفته میشود .مثال آقایی که با درجه تحصیالت عالی با دختر جوانی سالها رابطه نزدیک داشته است فقط با امید فروشی به او توانسته بود این دختر را سالها در انتظار نگاه دارد .با او به سفر برود وهر وقت از کار فراغت حاصل کند بیاد او بیافتد و او را در کنار خود بخواهد .او آنچه به این دختر میداد این بود که عاشق توام .بدون توزندگی کردن برایم دشوار است .هر وقت صحبت از پیشرفت رابطه بسوی نامزدی وازدواج پیش می آمد مرد دانش آموخته می گفت از ازدواج می ترسم .بمن وقت بده .دوستت دارم .با من باش و بهانه جویی نکن .تا یکروز دختر جوان که بیش از سه سال اززندگیش را با وعده ووعید سپری کرده بود به مرد مورد عالقه اش میگوید تصمیم نهایی ات را بهتر است که تا آخر این ماه بگیری واال بهتر است که هردو بسوی زندگی خود برویم. شگفتی در این است که این آقا پس از پایان زمان تعیین شده بدختری که سالها فریفته بوده می گوید قصد ازدواج ندارد طبیعی است که این خبر برای دختر جوان باورکردنی نبود و اورا بیش ازاندازه آزرده بوده و اجبارا به روانشناس مراجعه کرده بود .آقای چاپلوس و زبان باز پس از مدتی کوتاه با دیگری ازدواج می کند و این موضوع را به اثبات می رساند که همه افراد چه پسر وچه دختر بهتر است به «رفتار» یکدیگر توجه کنند و خود را در رابطه نفریبند. بنظر من در اینجا مردم ستیزی ایجادکننده ی چاپلوسی است .هستند افرادی که آموخته اند تملق بگویند ولی به کسی آسیب نمی رسانند تنها هدف آنها این است که خود را به فرد مورد نظر نزدیک کنند و یا از او عشق بخرند! در رابطه دختر و پسری که شرحش را خوانده اید مرد «مردم ستیز»زبان خوش را برای رسیدن به هدف خود بکار می برد .می پرسید اگر او شغل مهم و تحصیالت عالی داشت مگر نمی توانست با دیگران رابطه های کوتاه مدت داشته باشد؟ پاسخ این است که بله می توانست ولی اغلب این افراد اگر مردم ستیز باشند بدلیل کار زیاد وقت گشت و گذار ندارند .میخواهند در جامعه پاک و منزه جلوه کنند .کجا بروند؟ چقدر وقت صرف کنند که دختری زیبا، جوان وتحصیل کرده پیدا کنند که هر وقت خواستند او را با خود به رستوران ببرند؟ به سفر بروند؟ ...اینکارها برای مردی که می خواهد «شغل انسانی» داشته باشد و همه او را خدمتگذار جامعه بشناسند آسان نیست. آنها که از اعتماد کردن بدیگری شکسته میشوند از نظر روانی دوران بسیار سختی را می گذرانند .ویژه اگر در رابطه عواطف آدمی انگیزه پذیرش باشد .به همین دلیل نیاز بروان درمانی طوالنی مدت دارند تا خود را درجایگاه واقعی که سزاوار آنهاست به بینند. احساس فریب خوردگی وسر درگمی وعدم اعتماد به هوشمندی یا ظرفیت های جسمانی و روانی همه پیامد فریب خوردگی از چاپلوسان است .فریب خوردگان به زمان ودرمان هر دو نیازمندند تا بتوانند بخود اجازه ی حرکت دیگر بدهند وبا چشمهای گشوده تر راه درست را پیدا کنند.
86
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
روانشناسی خانواده -دکتر دانش فروغی
چاپلوسی یعنی به ستایش نشستن و بکار بردن واژگانی که سزاوار ستایش شونده نیست .درواقع دروغگویی برای شاد کردن دیگری است ولی بیان واقعیت چاپلوسی نیست .گاه از کاه کوه ساخته میشود و مبالغه ای بدالیل احساسی پیش می آید که با چاپلوسی تفاوت دارد .گاه افراد بدلیل عدم اطمینان بخود به ستودن فردی می پردازند که بتوانند از پشتیبانی او بهره مند شوند درواقع بدنبال معامله ای هستند که اگر چیزی میدهند چیزی بدست بیاورند .در تعارفات معمولی اینگونه رفتار را زیاد می بینید و می شنوید ،حتی در جلسه رسمی یا گفت و گوی جدی آغاز سخن با بکار بردن کلمات :بی نظیرترین و یا «بهترین» فرد را به جایگاه خدایان می رسانند .کسی در اینجا مورد ستایش است همین ستایش را درباره فردی میکند که او را تافته جدا بافته دانسته است .بنابراین در شرایط مساوی چاپلوسی دو سویه است.
کسی که در برابر چاپلوس خاموش است و اطرافیان را به تکرار و ادامه ی رفتار انگیزه می دهد ،خودکم انگار است .فضای تهی در روان تکامل نیافته سبب میشود که او بخواهد آنچه راکه می شنود به باور خود در آورد و آن فضای تهی را پر کند .متاسفانه چنین نمی شود. چاپلوسی گونه های متفاوت دارد .اگر چنین رفتاری بدلیل خودکم انگاری باشد چاپلوسی همه را برتر و مهمتر و خود را کمتر می یابد و بهمین دلیل بقول معروف سبزی همه را پاک می کند! او می خواهد با این عمل بدیگران
بفهماند که من چاکر شما هستم دوستم داشته باشید. آموزش چاپلوسی از خانواده آغاز میشود...«: بیا بابا را ببوس تا برایت یک «آی پد» که دوست داری بخرم ».اگر پرسش این باشد که مگر فرزند پدرش را دوست ندارد؟ میگویم دوست دارد ولی وقتی ما برای یک غریزه و
یا انگیزه طبیعی پاداش تعیین می کنیم درواقع به زیربنای آن انگیزه آسیب می رسانیم .در این مورد هم بفرزند خود می آموزیم که تظاهر می تواند سبب موفقیت شود .یا زمانی که در گردهمائی برای آنکه به هدف برسیم درباره اشخاصی که مورد نظر ما هستند مبالغه می کنیم اطرافیان ما می فهمند که برای رسیدن به هدف
باید به گونه دیگری رفتار کرد .هنگامی که پدر ومادرچاپلوسی کنند فرزندان راه حل را در ادامه ی رفتار پدر و مادر می بینند. در اغلب موارد چاپلوسی در فرودستی نسبت به فرادستان است .ستایش کننده می خواهد خود را به فرادست نزدیک کند .اگر به اندیشه بزرگ شعرای ایرانی توجه کنیم می بینیم و می خوانیم
85
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
بازگشت مسي به تمرينات بارسلونا ستاره آرژانتيني بارسلونا پس از دو هفته به تمرين گروهي اين تيم بازگشت. ليونل مسي دو هفته پيش از ناحيه پاي راست دچار آسيب ديدگي شد .او پس از پشت سرگذاشتن دوران درمان به تمرين آبي-اناريها بازگشت تا تيمش را در ديدار هفته آينده برابر اوساسونا همراهي کند.
هفته آينده در ورزشگاه خانگي اوساسونا به ميدان ميرود .شاگردان خراردو مارتينو با 24امتياز از هشت بازي در صدر جدول ردهبندي قرار دارند.
پيروزي ازبکستان ،امارات و قطر مقابل حريفان تيمهاي ملي فوتبال ازبکستان ،امارات و قطر مقابل حريفان خود به برتري رسيدند. در ادامه رقابتها از مرحله گروهي مقدماتي جام ملتهاي آسيا در گروههاي مختلف چند ديدار برگزار شد که در مهمترين مسابقه تيمهاي فوتبال لبنان و کويت که در گروه ايران قرار دارند به تساوي يک بر يک رضايت دادند ،نتيجهاي که قطعا به سود ايران خواهد بود. به گزارش فارس ،کويت با اين تساوي 5 امتيازي شد و موقتا در صدر جدول ايستاد و لبنان نيز با 4امتياز پس از ايران در رده سوم است.
به گزارش ايسنا،مسي در ديدار برابر آلمريا که با پيروزي دو بر صفر آبي-اناريها به پايان رسيد در همان نيمه اول آسيب ديد و از بازي بيرون آمد .پزشکان بارسلونا زمان دوري اين مهاجم آرژانتيني از ميادين را 15 تا 20روز اعالم کردند ،اما با توجه به ولع زياد مسي براي بازگشت به ميادين ،زودتر از موعد مقرر در تمرين حاضر شد .البته او در تمرين زياد خود را خسته نکرد و کمتر از ديگر بازيکنان دويد.
در ساير گروهها نتايج زير به دست آمد:
بارسلونا در هفته نهم رقابتهاي ليگا شنبه
گروه اول:
سنگاپور 2سوريه 1 گروه سوم: اندونزي 1چين 1 گروه چهارم:
مالزي 1بحرين 1 قطر 6يمن 0 گروه پنجم: هنگ کنگ 0امارات 4 ازبکستان 3ويتنام 1
84
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
اخــــــــــبار ورزشــــــــــی
83
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
حرفهای فدراسیون فوتبال باید رد اینها را هم بگیرد .بختیار هم تعارف میکند که میگوید مطمئن است از طرف باشگاه نبوده .خب قبول که فرد تماس گیرنده از طرف آن باشگاه نبوده ،اما سوال اینجاست که او چه منفعتی از بد بازی کردن بهترین بازیکن فوالد در برابر این تیم میبرده؟ قابل توجه آقایانی که ادعا میکنند فوتبال ما جزو پاکترینها در دنیاست
کنایه روزنامه حامی پرسپولیس به کاپیتان استقالل در مورد دوپینگ
ضد دوپینگ مطرح شد تا همانجا بعضی از بازیکنان پرسپولیس یاد این آقای Xرا زنده کنند و به کنایه بگویند« ،حاال ببینیم بازهم می تواند آنطور بازی کند» این آقا برخالف حرف اختصاری انتخاب شده از سوی ما نه تنها مجهول نیست بلکه بسیار سرشناس است .طرفداران تیمش هم خیلی برای او سر و دست می شکنند .در سال های قبل وقتی یک بار بحث آزمایش خون جدی شد یکدفعه متواری شد .رفت و پشت سرش را نگاه نکرد .یک چیزهایی را بهانه کرد که آخرش تابلو شد .او که رفت بحث آزمایش خون برای کنترل دوپینگ هم منتفی شد... باید دید این جناب در نیم فصل باز هم از تیمش جدا می شود؟!
رساند .اين اولين گل تايلند به ايران بعد از 13سال بود. کريم انصاري فرد در دقايق پاياني دو فرصت ايده آل گلزني را از دست داد. در نيمه اول بازي دلچسبي را شاهد نبوديم. تيم ملي ايران چند موقعيت نصفه و نيمه گل داشت که نتوانست از آنها استفاده کند. در نيمه دوم اما تيم ملي بازي را هجومي آغاز کرد و بازي خوبي را به نمايش گذاشت با اين حال روي سکوها تماشاگران خيلي آرام نبودند و حتي آنها نسبت به تعويض دژاگه واکنش نشان دادند و از اين مسئله ناراضي بودند .تماشاگران حتي عليه مسعود شجاعي شعار سر دادند و براي لحظاتي هم علي دايي را تشويق کردند.
روزنامه پیروزی در مطلبی به طور غیرمستقیم به فرهاد مجیدی کنایه زد. فرهاد مجیدی با وجود افزایش سن همچنان یکی از بازیکنان تاثیرگذار تیمش محسوب می شود و آمادگی او باعث شده منتقدانش وی را مشکوک به دوپینگ بدانند. مجیدی در شرایطی به دوپینگ متهم است که بیش از همه بازیکنان استقالل تست دوپینگ داده ولی برخی معتقدند تست های دوپینگ در ایران قابل استناد نیست و باید آزمایش خون از بازیکنان گرفته شود. روزنامه پیروزی در همین خصوص امروز (سه شنبه) مطلبی منتشر کرد و از تست دوپینگ با استفاده از آزمایش خون در نیم فصل دوم خبر داد. در بخشی از این مطلب آمده است :آقای X که عضو تیم مطرح تهرانی است و اصال به سن و سال و تمریناتش نمی خورد که آنطور بازی کند ،چند صباحی است که با یک خبر بد روبرو شده است .خبری که در پایان تمرین پرسپولیس و در کارگاه آموزشی
ايران با شکست تايلند صدرنشين ماند تيم ملي فوتبال ايران با حداقل اختالف توانست تيم تايلند را شکست بدهد و صدرنشين گروه باقي بماند. در مرحله مقدماتي جام ملتهاي آسيا تيم ملي فوتبال ايران از ساعت 19در ورزشگاه آزادي و در حضور 18هزار و سيصد تماشاگر (طبق اعالم بلندگوي ورزشگاه) به مصاف تيم تايلند رفت که اين بازي با نتيجه دو بر يک به سود ايران به پايان رسيد. به گزارش فارس ،سيدجالل حسيني در دقيقه 67با يک شوت از درون محوطه جريمه گل اول را به ثمر رساند و رضا قوچان نژاد در دقيقه 69روي پاس خوب کريم انصاري فرد گل دوم تيم ملي را به ثمر رساند. در دقيقه 83داندا با يک شوت زيبا از پشت محوطه جريمه گل تايلند را به ثمر
تساوي لبنان و کويت به سود ايران تيم فوتبال کويت با يک مساوي مقابل لبنان به طور موقت صدرنشين گروه شد. در اولين ديدار گروه ( Bگروه ايران) تيم فوتبال لبنان مقابل کويت به نتيجه مساوي
بعد از گل تايلند نيز تماشاگران دانيال داوري را تشويق کردند .به اين ترتيب تماشاگراني که قرار بود حامي تيم ملي باشنند حاشيهساز شدند. عبدالله بلوشي داور قطري مسابقه به کوارکوت و ويچيت از تايلند کارت زرد نشان داد. با اين برد تيم ملي ايران هفت امتيازي شد و صدرنشين گروه Bباقي ماند .کويت هم با 5امتياز در رده دوم است و لبنان 4امتيازي در رده سوم قرار دارد و تايلند هم بدون امتياز در رده آخر است. ترکيب تيم ملي فوتبال ايران: رحمان احمدي ،پژمان منتظري ،سيد جالل حسيني ،هاشم بيکزاده ،حسين ماهيني( از دقيقه 77مهرداد بيت آشور) ،جواد نکونام، آندرانيک تيموريان ،اشکان دژاگه(، از دقيقه 66کريم انصاري فرد) رضا قوچاننژاد ،محمدرضا خلعتبري و مسعود شجاعي( از دقيقه 79عليرضا جهانبخش) سرمربي :کارلوس کيروش
يک بر يک رسيد .اين نتيجهاي ايدهآل براي ايران محسوب ميشود چراکه هر دو تيم رقيب ايران دو امتياز از دست دادند. يوسف ناصر در دقيقه 26براي کويت گلزني کرد و محمد قادر در دقيقه 50گل لبنان را به ثمر رساند. به گزارش فارس ،با اين نتيجه کويت پنج امتيازي شد و به صدر جدول صعود کرد و جاي ايران را به طور موقت در صدر گرفت و لبنان هم با 4امتياز در رده سوم باقي ماند. تيم ايران هم در نيمه اول مقابل تايلند به نتيجه مساوي بدون گل رسيد .اين ديدار از ساعت 19در ورزشگاه آزادي آغاز شده است.
ادامه در صفحه >>> 85
82
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
اخــــــــــبار ورزشــــــــــی خیر دوم قرار بود ایشان کمکی را که قول داده به ما بدهد اما فع ً ال این اتفاق نیفتاده و من هم فع ً ال در این باره فقط سکوت میکنم تا ببینیم چه اتفاقی پیش خواهد آمد.
بختیاررحمانی :از استقالل زنگ زدند گفتند خوب بازی نکن بختیاررحمانی افشا میکند؛ از استقالل زنگ زدند گفتند خوب بازی نکن یکسری اتفاقات که دیگر عادی شده .مثال قبل از بازی با استقالل چند نفر به من زنگ
اقدامات باشگاه استقالل برای بازگشت رحمتی به تیم ملی باشگاه استقالل اقداماتی را برای بازگشت دروازهبان خود به تیم ملی صورت داده است. باشگاه استقالل اقدامات خود را برای بازگشت سیدمهدی رحمتی ،دروازهبان استقالل به تیم ملی آغاز کرده است. اعضای هیئت مدیره این باشگاه با علی کفاشیان ،رئیس فدراسیون فوتبال برای بازگشت رحمتی به تیم ملی صحبتهایی انجام دادهاند و قرار شده است اگر شرایط فراهم باشد با کارلوس کیروش ،سرمربی تیم ملی نیز صحبت کنند. حسن زمانی ،عضو هیئت مدیره باشگاه استقالل در این خصوص گفت« :جای رحمتی در تیم ملی خالی است .ما سرمایههایی داریم که باید در جای خود از آنها استفاده کنیم ،سرمایههایی که یکی از آنها سیدمهدی رحمتی است». زمانی تصریح کرد« :برای بازگشت رحمتی به تیم ملی اقداماتی را انجام دادهام و قطع ًا به پیگیریهای خود در این زمینه ادامه میدهم تا شاهد حضور دوباره این بازیکن در تیم ملی باشیم .همچنین صحبتهایی با علی کفاشیان کردهام و اگر الزم باشد با کارلوس کیروش ،سرمربی تیم ملی هم صحبت خواهم کرد».
خطر در کمین خلعتبری در شرایطی که چند روزی به پرداخت دومین قسط خلعتبری به باشگاه عجمان نمانده هنوز خبری از پول نیست.
شاید برای ریشهیابی فساد در فوتبال باید چنین مصاحبههایی را هم در نظر گرفت. بختیار رحمانی ،کاپیتان فوالد از تماس شخصی از طرف باشگاه استقالل خبر میدهد که طرف از او میخواسته جلوی استقالل وا بدهد و خوب بازی نکند .بختیار به روزنامه ایران ورزشی گفته« :یکسری اتفاقات که دیگر عادی شده .مثال قبل از بازی با استقالل چند نفر به من زنگ زدند و گفتند که مقابل استقالل ضعیف بازی کن .من مطمئن بودم که از طرف باشگاه نبود و به همین دلیل حرفی نزدم و کار خودم را انجام دادم .آدم نباید با یک تلفن که معلوم نیست از طرف هوادار است یا هر کس دیگر ،چنین حرفهایی بزند .شاید برای آقا مجید هم چنین اتفاقی افتاد و
پس از کمک حسین هدایتی در پرداخت قسط اول برای حضور خلعتبری در پرسپولیس فردی از جنوب کشور در جلسهای با رویانیان برای کمک به پرسپولیس اعالم کرد که قسط دوم پول خلعتبری به باشگاه عجمان را پرداخت خواهد کرد. این در شرایطی است که چند روزی مانده به پرداخت این پول اما این فرد با وجود اینکه بارها با مسئوالن باشگاه پرسپولیس تماسهایی داشته اما هنوز سر قرار حاضر نشده و ظاهرا پرسپولیسیها را سر کار گذاشته است. باشگاه پرسپولیس اگر سر موعد مقرر این پول را پرداخت نکند دچار مشکالتی در خصوص خلعتبری خواهد شد. محمد رویانیان مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در این باره گفت :با توجه به صحبتهای
زدند و گفتند که مقابل استقالل ضعیف بازی کن
مثال کسی زنگ زد و گفت که دالل است و باید از آنجا برود اما آقا مجید نباید این حرفها را باور کند .من هم حرفهای هستم و بازی همیشگیام را انجام دادم .اتفاقا ۳ ،۲بار هم زنگ زدند اما میدانستم کار استقالل نیست .اگر بازیکن حرفهای باشد، این مسائل نباید روی کارش اثر بگذارد. من هم هیچ وقت چنین کاری را نکردم و نخواهم کرد .ضمن اینکه میدانم استقالل هم همینطور مرا میخواهد و نیازی به این کارها نیست! شاید برای آقا مجید هم چنین اتفاقی افتاد و از این جور آدمها زنگ زدند و گفتند ما دالل هستیم اما جاللی نباید بگوید از طرف فوالد یا در خوزستان است. شاید عدهای بخواهند شیطنت کنند». به هر حال ستاد رسیدگی به تخلفات
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
81
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
80
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
79
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
78
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
77
76
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
مدلهای زیبای کمربند زنانه و ست کردن آن با !لباس
به مدلهای مختلف کمربند زنانه توجه نمایید و نحوه ست کردن آن را هم با لباس ببینید و ایده بگیرید .انواع کمربندهای زنانه و نحوه ست کردن آنها
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
75
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
74
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
73
72
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
خورشید خانه،زن یا مرد؟ بنزین بزنید! باید سعی کنید انرژی خود را باال ببرید تا بتوانید به شوهر و فرزندانتان انرژی دهید
یک ازدواج موفق را در نظر بگیرید. روزهای خوب و آرام زندگی مشترکتان را به یاد آورید ،ساعت هایی که در آرامش و عشق غوطه ور بودید ،فکر می کنید مهمترین کسی که سازمان دهنده این خوشبختی می باشد ،کیست؟ زن و یا شوهر؟ برای پاسخ به این پرسش ،روزهای ابری و ساعت های وحشتناک دعواها و بگو مگو هایتان را هم در نظر بیاورید ،پس از گذشت زمان ،حاال که نگاهی به آن لحظات طوفانی می اندازید ،فکر می کنید می توانستید جلوی آن همه اعصاب خرد شدن ها را بگیرید؟ آیا می توانستید عشق و محبت را جانشین نگاه ها ی تنفرآمیز و حرف های زشت قرار می دادید؟چه کسی این قدرت را دارد که فضای خانه را آ کنده از آرامش و عشق و یا سرد و بی روح کند؟ بسیار ساده است ،خورشید خانه می تواند گرمای وجود او ،زنده بتابد و همه از نور و ِ و شاداب شوند و می تواند پشت ابرهای تیره بماند تا همه جا سرد و غمناک شود. اگر امشب شاد و سرحال هستید،می توانید شوهر و فرزندانتان را حتی اگر ناراحت و خسته باشند ،سرحال بیاورید و اگر عبوس و بد اخالق باشید ،آن ها نیز عبوس می شوند ،زیرا آنان سر نخهای زندگی خود را از شما می گیرند .شما این توانایی را دارید که روحیه خانواده خود را تقویت کنید و یا به شدت تضعیف نمایید .شما هستید که حال و هوای خانواده خود را پدید می آورید.در یک ازدواج عالی ،زن و مرد بیشتر از آن که در صدد یافتن یک همسر مناسب باشند،
باید خود مناسب این ازدواج باشند. اکثر زنان مایلند که نقش های خود را به عنوان همسر و مادر بهبود بخشند( ،شاهد ما بر این ادعا ،بیشتر مخاطبان برنامه های تلویزیونی و نشریات خانواده بانوان هستند ) نقش آن ها چیزی است که در وجود آن ها نهفته است. زمانی که شما یک دختر بچه بودید ،با عروسک هایتان نقش های امروزتان را تمرین می کردید ،امروز که یک همسر و مادر واقعی هستید ،چرا بعضی روزها پشت ابرها می مانید و طلوع نمی کنید؟ همانطور که می دانید و تجربه کرده اید، کارهای خانه کسل کننده ،تکراری و بدون رشد فکری است و اگر در گذر زمان بخواهید فقط و تنها به این کارها برسید، رفته رفته افسرده شده و انرژی و قدرت شما رو به زوال می رود .به قول مادربزرگ که همیشه می گفت «تا در ماشین بنزین نریزی که روشن نمی شه» شما هم باید بنزین بزنید. باید سعی کنید انرژی خود را باال ببرید تا بتوانید به دیگران انرژی دهید. بهترین پمپ بنزین نه تنها برای شما بلکه برای همه انسانها ،تحرک و ورزش است. کالسهای ورزشی که به طور مرتب و منظم باشد ،غیر از آن که انرژی شما را باال می برد ،سالمت فکری و جسمی شما را تا سن کهنسالی تضمین می کند .شاید بگویید کارهای خانه همان ورزش است و یا از صد تا ورزش ،تحرکش بیشتر است .اما ذهن شما از خودتان قوی تر و باهوش تر است و می داند که این ،کارِ خانه است نه ورزش. تنبلی و سستی را کنار بگذارید ،همین امروز در یک کالس ورزشی ثبت نام کنید و سالمتی و انرژی را به خانه خود بیاورید. یادم میاید وقتی نوجوان بودم ،در کالس زبان انگلیسی ،با مادر یکی از دوستانم، همکالسی بودم .اگر بدانید آن خانم پس از پایان کالس ،با چه عشقی به خانه و خانواده اش می رسید .اگر همیشه دوست داشتید نقاشی یاد بگیرید یا به کالسهای هنری بروید ،یا علی بگویید و شروع کنید پمپ بنزین بعدی ،طبیعت است .گذشتگان ما هر کدام در خانه هایشان یک پارک و فضای سبز شخصی داشتند ،بعد از ظهر ها دور حوض پر از ماهی روی تخت می نشستند و کنار سماور که همیشه قل قلش به راه بود،می گفتند و می خندیدند ،اما امروزه
به دلیل زندگی شهری از این موهبت غافل شدیم. اگر بتوانیم در منزلمان باغجه کوچکی داشته باشیم و هر روز به آن سر بزنیم و ساعتی سرمان را با آن گرم کنیم ،که چه بهتر ،اگر امکان آن وجود نیست ،تا آنجا که می توانیم سعی کنیم به پارک ها و یا فضای سبز برویم و با نگاه کردن به گل ها و درختان و آب روان ،انرژی موجود در آن ها را دریافت کنیم. رفت و آمد و دیدار (نه تلفن) دوستان خوب و آشنایان همدل و فامیل ،پمپ بنزین بعدی است ،که اگر ساده و بی آالیش برگزار شود، انرژی شما را تا یک هفته تامین می کند. چه اشکالی دارد که مثال یک بعد از ظهر به دیدن دختر عمویتان بروید و شام و نهار نمانید. مادربزرگان ما که افسردگی را درد بی دردی می دانند ،مگر در روزگار جوانی دور همدیگر آبدوغ خیار نمی خوردند و یا غذاهای اصیل ایرانی مانند کله جوش
،اشکنه و...لذت دور هم شاد بودن را به تشریفات اضافه نفروشید ،تلفن را بردارید و برای امروز با کسی که دوستش دارید ،مثال خاله تان ،قرار بگذارید. انجام دادن کارهای مورد عالقه تان هم به نوعی بنزین زدن است ،هیچوقت برای شروع ،دیر نیست ،یادم میاید وقتی نوجوان بودم ،در کالس زبان انگلیسی ،با مادر یکی از دوستانم ،همکالسی بودم .اگر بدانید آن خانم پس از پایان کالس ،با چه عشقی به خانه و خانواده اش می رسید .اگر همیشه دوست داشتید نقاشی یاد بگیرید یا به کالسهای هنری بروید ،یا علی بگویید و شروع کنید. شما می توانید بهتر از آن باشید که تا به حال بوده اید ،هر روز ورزش کنید ،از طبیعت انرژی بگیرید ،سری به دوستان خوب تان بزنید ،کارهای مورد عالقه تان را انجام دهید تا پر انرژی شوید و بتوانید با عشق و محبت به همسر و فرزندانتان مثل خورشید بتابید.
71
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
در برابر خواستههای بهنام مقاومت میکردم تا اینکه تهدید کرد موضوع را به شوهرم میگوید .با خودم گفتم آخرش مرگ است خودم را میکشم و همه چیز تمام میشود. یک روز حمید در حالیکه بهشدت ملتهب بود به خانه آمد او به من گفت بهنام زنگ زده و موضوع رابطه من و خودش را گفت ه است. همهچیزرو شده بود من نتوانستم انکار کنم و حقیقت را گفتم .شوهرم از من خواست بهنام را به خانه بکشم تا هر دو بکشیمش. من هم قبول کردم .با بهنام قرار گذاشتم وقتی او به خانه آمد من و شوهرم او را با طناب خفه کردیم و بعد هم با چاقو چند ضربه به او زدیم و بعد جسد توسط شوهرم به محلی دیگر منتقل شد و دیگر نمیدانم چه بالیی سرش آمد. با توجه به گفتههای شبنم شوهرش حمید مورد تحقیق قرار گرفت او نیز قتل را قبول کرد و گفت :وقتی بهنام با من تماس گرفت و گفت شبنم با او رابطه داشته حرفش را باور نکردم اما وقتی نشانیهایی از همسرم داد مطمئن شدم دروغ نمیگوید .موضوع را به شبنم گفتم و او هم تایید کرد به خاطر فیلمی که بهنام از او داشته مجبور شده چندینبار به او پول بدهد .تازه متوجه شدم چرا همسرم مرتب میگفت طالهایش گم شده است ،او آن طالها را میفروخت و پولش را به بهنام میداد .تصمیم گرفتیم برای اینکه فیلم را از بهنام بگیریم او را به خانه بکشانیم .همینطور هم شد او را به خانه آوردیم ،کشتیمش بعد من جسد را با سنگفرز تکهتکه کردم و آن را آتش زدم. متهم درباره اینکه شبنم و بهنام چطور باهم آشنا شدند گفت :آنطور که شبنم به من گفت وقتی مجرد بود یکبار سوار ماشین بهنام شد و بعد با هم دوست شدند و بعد از آن رابطه داشتند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای متهمان هردو به مشارکت در قتل عمدی متهم شدند همچنین حمید به جنایت بر میت نیز متهم و به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه 113دادگاه کیفری استان تهران فرستادهشد و آنها بهزودی محاکمه میشوند.
دستور قضایی برای ممنوعیت نواختن پیانو در ساختمان مسکونی شکایت از همسایهای که با نواختن پیانو در ساعات استراحت ساکنان ساختمان ،باعث ایجاد مزاحمت برای آنها شده بود به صدور
دستور قضایی برای جلوگیری از نواختن پیانو در این ساختمان منجر شد. این پرونده مدتی قبل با شکایت یکی از همسایهها در دادسرای ناحیه 2تهران گشوده شد .شاکی در تشریح ماجرا به قاضی گفت :مدتی است که صدای نواختن پیانو و ماشین برقی اسباببازی از خانه یکی از ساکنان ساختمان برای بقیه همسایهها باعث ایجاد مزاحمت شده است .بارها من و بقیه ساکنان ساختمان به این خانواده تذکر دادیم و خواهش کردیم که در ساعات استراحت بقیه ،از نواختن پیانو و روشکردن ماشین برقی خودداری کنند اما آنها توجهی نمیکنند و همچنان برای بقیه ایجاد مزاحمت میکنند .گاهی وقتها سر و صدایی که از خانه آنها به گوش میرسد ،آنقدر زیاد است که باعث ایجاد سردرد و عصبیشدن بقیه ساکنان میشود اما با این حال اعضای این خانواده حاضر نیستند دست از کارهایشان بردارند .برای همین تصمیم گرفتم از آنها شکایت کنم. با این شکایت ،بازپرس به مأموران کالنتری دستور تحقیق درخصوص این ماجرا را صادر کرد و وقتی مأموران به ساختمان مورد نظر رفتند ،از بقیه همسایهها شنیدند که تمامی آنها از سر و صدای ایجاد شده توسط همسایهشان شاکی هستند .حتی عدهای از ساکنان ساختمان استشهادیهای امضا کرده بودند که در آن نوشته شده بود صدای پیانو و ماشین برقی خانواده مورد نظر ،باعث سلب آسایش بقیه همسایهها شده است. وقتی نتیجه تحقیقات بهدست بازپرس پرونده رسید ،وی شاکی و طرف مقابل پرونده را به دادسرا احضار کرد .روز گذشته هر دو طرف در مقابل بازپرس حاضر شدند و در این میان شاکی پرونده بار دیگر اظهارات قبلیاش را تکرار کرد و خواستار پایانیافتن صداهای عجیب وغریب از خانه همسایهشان شد.در این میان مرد همسایه نیز گفت :من یک فرزند خردسال دارم که گاهی وقتها از ماشین برقی اسباببازی استفاده میکند اما تصور نمیکنم این کار برای کسی مزاحمت ایجاد کند .از طرفی فکر نمیکنم نواختن پیانو باعث ایجاد مزاحمت شود و نمیدانم چرا این مرد (شاکی) از ما شکایت کرده است .بازپرس پرونده پس از شنیدن حرفهای مرد همسایه با توجه به نتیجه تحقیقات محلی ،دستور ممنوعیت نواختن پیانو در ساختمان مورد نظر را صادر کرد و از مرد همسایه خواست که فقط در ساعات عادی اجازه استفاده از ماشین برقی را به فرزندش بدهد و از استفاده آن در ساعات استراحت بقیه خودداری کند. همچنین به وی یکماه وقت داد که دستور قضایی را عملی کند و اظهار داشت که در غیر اینصورت دستور دیگری صادر خواهد کرد.
70
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
سمت راننده ای گرفته بود و او را تهدید می کرد. مامور راهور سپس وارد عمل شد و مرد خشمگین را خلع سالح کرد .راننده جوان نیز گفت :بر سر سوختگیری با مرد مسلح درگیری لفظی پیدا کردم که متهم از داخل خودرواش اسلحه ای را بیرون آورد و با آن مرا تهدید کرد. با حضور ماموران کالنتری در پمپ بنزین ،مرد مسلح دستگیر و برای تحقیقات به کالنتری منتقل شد.
با هم محرم نشدهایم او به خانهمان بیاید بهخاطر همین مجبور شدم موضوع را به حمید بگویم .وی با شنیدن حرفهایم از موضوع استقبال کرد و گفت :بهتر است هر چه زودتر با هم صیغه محرمیت بخوانیم. همان لحظه با موبایلش تماس گرفت و پس از اینکه تلفن را قطع کرد گفت با هم محرم شدیم ،نیازی نیست در این رابطه هم با کسی حرف بزنی! ماهها از نامزدیمان گذشت اما خبری از سفر حمید به اروپا نشد ،این در حالی بود که من تا حدودی حتی توانسته بودم جهیزیهام را آماده کنم تا اینکه یک روز سراغ پول و طالهایم را از وی گرفتم ،ناگهان در کمال ناباوری مرا تهدید کرد اگر از وی شکایت کنم آبرویم را خواهد برد چرا که ارتباط من با وی پنهانی بود و خانوادهام فکر نمیکردند حمید من را اغفال کرده است .بام آرزوهایم فرو ریخته بود و حمید با فریــبم توانسته نه تنها از من کالهبرداری کند بلکه مرا به دام شیطانیاش بکشاند. با ادعاهای این خانم پرستار ،بازپرس پرونده به تیمی از کارآگاهان پلیس دستور داد تحقیقاتی را برای دستگیری پزشک مرموز انجام دهد. در حالی که تالش پلیس برای ردیابی این دندانپزشک مرموز ادامه داشت ،دو زن دیگر نیز به دادسرای سعادتآباد مراجعه و شکایتهای مشابهی را مطرح کردند. بنابراین کارآگاهان موفق شدند در اواخر شهریور سال جاری حمید را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کنند و از مخفیگاهش تعدادی مهر دندانپزشکی و ن وکالی دادگستری به دست آورند. کانو تحقیقات پلیس نشان داد این مرد 32ساله سراغ دختران ثروتمند رفته و خود را جراح دندانپزشک معرفی کرده و پس از اینکه
آنان را به عقد موقت خود درآورده با فریب و نیرنگ از آنها دست به کالهبرداری چند میلیون تومانی زده است. همچنین در ادامه تحقیقات میدانی مشخص شد این مرد پزشک نیست و فروشگاه تجهیزات پزشکی دارد و با استفاده از علم پزشکی که داشته زنان ثروتمند را فریب داده و خود را پزشک معرفی کرده است.حمید در بازجوییها خود را بیگناه دانست و گفت :من کالهبرداری نکردهام و این سه زن با خواسته خودشان به عقد موقت من درآمدهاند و من به هیچ کدام قول ازدواج دائم ندادهام.
اسلحه کشی پزشک متخصص در پمپ بنزین پزشک متخصص به اتهام اسلحه کشیدن بر روی راننده ای در پمپ بنزین دستگیر شد. به گزارش خبرنگار مهر ،شامگاه شنبه ماموران پلیس راهور هنگامی که برای
سوختگیری وارد جایگاهی در جنوب تهران شدند مردی را دیدند که اسلحه اش را به
متهم در بازجویی ها مدعی شد ،پزشک متخصص یکی از بیمارستان های تهران است و همسرش از چندی قبل از سوی فردی ناشناس تهدید می شود .او هم برای حفاظت از همسرش این اسلحه را تهیه کرده بود.
قتل عاقبت رابطه پنهان راننده آژانس زن و شوهری که مردی را به خانهشان کشانده و او را به قتل رسانده بودند در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشوند .مقتول مردی بود که با زن متهم رابطه داشت. به گزارش خبرنگار ما ،زنی مرداد سال گذشته به پلیس اسالمشهر مراجعه کرد و مدعی شد فرزند جوانش به نام بهنام گم شده است .او گفت :پسرم راننده آژانس بود .روز حادثه هم قرار بود سرکار برود من اصال از اینکه کجا رفته و چه کرده است ،خبر ندارم .شب که به خانه نیامد چندینبار با تلفنش تماس گرفتم اما نتوانستم او را پیدا کنم تلفنش را جواب نمیداد بعد هم موبایلش خاموش شد .من فکر میکنم اتفاقی برای او افتاده است. ماموران گشت پلیس همزمان با طرح این شکایت گزارش دادند به خودرویی که به نظر میرسد کنار خیابان رها شده است مشکوک شدهاند .آنها خودرو را مورد بازرسی قرار دادند و به پارکینگ منتقل کردند .ماموران در ادامه متوجهشدند این خودرو متعلق به بهنام است .بنابراین احتمال کشتهشدن بهنام قوت گرفت .وقتی مکالمات تلفنی بهنام
مورد بررسی قرار گرفت پلیس متوجه شد او آخرینبار با زنی به نام شبنم در تماس بود و در روز گم شدنش چندینبار بین این دو نفر تماسهایی برقرار شده بود. پلیس شبنم را شناسایی کرد .او که زنی 25ساله و متاهل بود داشتن اطالع از سرنوشت بهنام را انکار کرد و گفت: «تماسهایی که ما داشتیم فقط به این دلیل بود که بهنام مرتب مزاحم من میشد .از او خواستم دیگر این کار را نکند چون من متاهل هستم». گفتههای این زن برای کارآگاهان قانعکننده
نبود به همین دلیل شبنم بازداشت شد تا درباره رابطهاش با بهنام بیشتر توضیح دهد. او درنهایت مجبور شد حقیقت را بیان کند .وی گفت :من و بهنام قبل از اینکه من ازدواج کنم با هم رابطه داشتیم .دوستش داشتم و این رابطه برای من خیلی جدی بود اما بهنام هیچوقت نمیخواست رابطهمان جدی باشد و باهم ازدواج کنیم .بعد از مدتی او را رها و با حمید ازدواج کردم. حمید جوان خوبی بود و ما زندگی آرامی داشتیم اما انگار بهنام تازه بعد از ازدواج من فهمیده بود مرا دوست دارد .او مرتب تماس میگرفت و از من میخواست با او رابطه داشتهباشم .چندبار اولی که تماس گرفت قبول نکردم اما یکبار گفت فیلمی از من دارد که اگر به خواستهاش تن ندهم آن را منتشر میکند .باورم نشد ،از طرفی میترسیدم فیلمواقعا وجود داشتهباشد و زندگی مشترک و آبرویم به خطر بیفتد. با بهنام قرار گذاشتم او فیلم را در گوشی تلفنهمراهش به من نشان داد .التماس کردم این کار را نکند گفت فقط به شرطی که با او رابطه داشتهباشم موضوع را به شوهرم نمیگوید .او من را وادار به رابطه کرد. چندین دفعه هم از من پول گرفت ،تا اینکه مدتی قبل شوهرم فهمید چه اتفاقی افتاد ه است. این زن در ادامه اعترافاتش گفت :این اواخر
69
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
حمایت کنم از داخل ماشینم تبری برداشتم که در درگیری به مقتول ضربهای زدم اما قصد قتل نداشتم و تصور نمیکردم که او فوت کند .بعد از اعتراف این مرد ،وی در شعبه 74دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت .او در دادگاه منکر جنایت شد اما با توجه به شواهد موجود ،اعترافات وی در مراحل نخست بازجویی و اظهارات شاهدان،مرد تبرزن به قصاص محکوم شد. با اعتراض وی ،پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات شعبه 27دیوان عالی کشور رأی قصاص نفس را تأیید کردند. با تأیید حکم اعدام مرد جنایتکار و استیذان از رئیس قوه قضاییه،پرونده در اختیار قاضی اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت .درحالیکه شمارش معکوس برای اعدام قاتل آغاز شده بود تالش واحد صلح وسازش دادسرای جنایی تهران برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول آغاز شد تا اینکه هفته گذشته خانواده مقتول به دادسرای جنایی رفتند و شرطی برای بخشش متهم مطرح کردند. آنها شرط گذاشتند تا ظرف مدت 2ماه خانواده قاتل محل را ترک کرده و به هیچ عنوان برای آنها مزاحمت ایجاد نکنند .در غیر اینصورت اگر آنها شرط را نپذیرند باید متهم قصاص شود.به گزارش همشهری، چنانچه خانواده متهم در مهلت 2ماههای که اولیای دم به آنها دادهاند از خانه خود اثاثکشی کرده و محل را ترک کنند ،عامل جنایت از مجازات چوبه دار رهایی خواهد یافت .بعد از بخشش متهم به قتل ،وی از لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری مجددا محاکمه خواهد شد
ی که ض ب ه مفتی وهاب اعترا دخترش را کشت احتمال آزادی یک مفتی وهابی از زندان با حکمی سبک پس از قتل و شکنجه دختر ۵سالهاش باعث خشم عمومی در رسانهها شده و گروههای حقوق بشر در تالش برای
دام پزشک مرموز برای زنان ثروتمند پزشک مرموز وقتی با دختران ثروتمند آشنا میشد با ازدواج موقت آنان را به دام شوم میکشاند.چندی پیش دختر 31 سالهای در حالی که چهرهای تکیده داشت خود را به دادسرای سعادتآباد رساند و از خواستگارش شکایت کرد.
مجازات شدیدترین این فرد به ظاهر مذهبی هستند. مجله مهر :الما القمدی،دختر ۵ساله یک مفتی وهابی در سال ۲۰۱۲در حالی به بیمارستان برده شد که آثار شدید ضرب و شتم و شکنجه بر روی بدن او مشهور بود. پس از ۱۰ماه بستری بودن در بیمارستان اما این بچه به خاطر قساوت پدرش جانش را از دست داد تا پای پرونده به رسانهها کشیده شود .پدر این بچه که از مفتیهایی است که هر چند وقت یک بار در تلویزیون عربستان سعودی دیده میشود حاال با حکمی سبک روبرو شده و میتواند خیلی زود به خانهاش بازگردد. .فیهان القمدی متهم به قتل دختر 5ساله اش است که آثار ضربات زیادی در بدن این کودک مانند شکستگی جمجمه،کمر،دنده ها،بازوی چپ و آثار جراحات و سوختگی وجود داشته است.مددکاران اجتماعی همچنین میگویند چندین بار به وی تجاوز شده و سوزانده شده است .حاال پس از کش و قوسهای فراوان و اعتراضهای مختلف گروههای حقوق بشر دادگاه عربستان سعودی این مفتی وهابی را تنها به ۸سال زندان و ۶۰۰ضربه شالق محکوم کرده است .این پرونده در رسانههای مختلف جهان بازتاب گستردهای داشته و اعتراضها به حقوق بشر در عربستان را افزایش داده است. اوایل سال جاری میالدی انتشار خبر
صدور حکم آزادی فیهان القمدی باعث اعتراضهای مختلف شد .بر اساس گفته فعاالن حقوق بشر با وجود صدور مجازات سبک برای این مفتی وهابی او ممکن است حتی با پرداخت دیه بتواند از زندان رفتن هم خالص شود .گفته میشود احتمال دارد دادگاه عربستان سعودی پرداخت معادل ۵۰هزار دالر را به جای حکم زندان و شالق او بپذیرد .گروههای حقوق بشر با اعالم ناکافی بودن مجازات این فرد اعالم کردهاند که این مسئله باعث تکرار موارد مشابه در این کشور توسط وهابیهای تندرو خواهد شد .سیدا محمد علی،مادر الما القمدی با شکایتهای مختلف و گفت و گو با رسانهها اعالم کرده که باید عامل قتل بچهاش به مجازات واقعیاش برسد .او با تأکید بر شکنجه شدن دخترش با وحشیانهترین شیوهها خواستار اجرای عدالت شده است. کشوری که در آن حقوق بشر معنا ندارد نقض حقوق بشر در عربستان بهقدری گسترده است که یکی از رسانههای عربی چندی پیش پیشنهاد کرد که نام عربستان به این خاطر وارد کتاب رکوردهای گینس شود! این موارد تنها گوشه کوچکی از هشدارهایی است که سازمانهایی مانند عفو بین الملل و دیدهبان حقوق بشر درباره این کشور مطرح کردهاند.زنان عربستان با مشکالت مختلفی دست و پنجه نرم میکنند .سال گذشته اعتراض آنها برای به دست آوردن حق سادهای مانند رانندگی به یک موضوع جهانی تبدیل شد .زنان عربستانی در سال گذشته تالش کردند تا با رانندگی مخفیانه در شهرهای مختلف و قرار دادن فیلمهای آن روی اینترنت اعتراض خود را به رژیم آل سعود را اعالم کنند. تبلیغ وهابیت جز اولویتهای اصلی خاندان آل سعود است و به همین خاطر اقلیتهای مذهبی در این کشور به صورت کامل به حاشیه رانده میشوند
این دختر وقتی پیشروی بازپرس ایستاد، گفت :کارشناس ارشد پرستاری هستم، حدود چهار ماه پیش که وارد سایت یکی از داروخانههای شمال شهر شدم ،از آنجا که در جستوجوی کار برای خواهرم بودم ،خیلی اتفاقی با یک مرد ناشناس که میگفت جراح دندانپزشک و استادیار دانشگاه است آشنا شدم و میگفت میتواند برای خواهرم کار پیدا کند.وی افزود :آن مرد آراسته و شیکپوش بود و رفتار باکالس وی باعث شد خیلی زود به وی اعتماد پیدا کنم .از آن روز به بعد هر از گاهی با او تلفنی در ارتباط بودم تا اینکه پس از یک ماه به من ابراز عالقهمندی کرد و پیشنهاد ازدواج داد.از آنجا که خانوادهام در تهران نیستند و من و خواهرهایم به تنهایی در تهران زندگی میکنیم از وی خواستم مهلت بدهد تا موضوع را با پدر و مادرم در میان بگذارم. وقتی دیدم حمید مرد مـهربان و خانواده دوستی بوده و از موقعیت اجتماعی خوبی نیز برخوردار است ،موضوع خواستگاریاش از من را با پدر و مادرم مطرح کردم و توانستم موافقت آنان را جلب کنم.حمید به تنهایی برای خواستگاری به خانهمان آمد. همه تعجب کردیم چرا که مادرش همراهش نبود .وی گفت :مادرش بیمار شده و پس از بهبودی برای آشنایی بیشتر به خانهمان میآید .همهچیز به خوبی و خوشی گذشت و من به امید اینکه با بهترین مرد دنیا قرار است زندگی زیر یک سقف را آغاز کنم سر از پا نمیشناختم و خیلی خوشحال بودم و همیشه تصور میکردم خوشبختترین عروس دنیا میشوم.مدتی که گذشت یک روز حمید با ناراحتی به خانهمان آمد .وقتی دید نگران حالش هستم ادعا کرد به خاطر یک دوره کوتاه پزشکی باید به اروپا سفر کند اما چون دستش خالی است میخواهد انصراف دهد. من که به وی خیلی عالقهمند بودم تصمیم گرفتم به او کمک کنم و 3میلیون تومان پول به حسابش واریز کردم و چند النگوی طالیی که داشتم را به وی دادم تا برای دوره پزشکی به اروپا برود.همین که پول و طالهایم را به نامزدم دادم ،بهطور عــــجیبی رفت و آمدهایش به خانهمان زیاد شد .از آنجا که من هم در یک خانواده سنتی بزرگ شده بودم ،پدر و مادرم دوست نداشتند تا
68
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
همراه آنها به خانه عمویم رفتیم. دختر جوان افزود :همه خانه را گشتیم تا اینکه سرانجام جعبه طالهای زن عمویم که خیلی برایش اهمیت داشت را پیدا کردیم .بعد از سرقت هم به یک طالفروشی که از آشنایان دوستم بود رفتیم و همه آنها را فروختیم .پول حاصل از فروش طالها را هم بین خودمان تقسیم کردیم .وی ادامه داد :من اصال فکر نمیکردم که لو بروم و اینچنین آبروریزی شود.بعد از اعترافات این دختر جوان 2 ،همدست وی نیز بازداشت شدند و در بازجوییها اظهار داشتند که فریب دوستشان را خوردهاند و بهشدت پشیمان هستند .به گزارش همشهری ،هر سه متهم با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.
اخراج از محله؛ شرط خانواده مقتول برای بخشش خانواده مقتول برای بخشیدن قاتل شرط گذاشتند که وی و خانوادهاش برای همیشه محل را ترک کنند و از آنجا بروند. شامگاه اسفندماه سال 84مأموران پلیس در جریان یک درگیری خونین در یکی از مناطق جنوب غرب پایتخت قرار گرفتند و راهی آنجا شدند .بررسیها نشان میداد که در این درگیری پسر جوانی با ضربه تبر زخمی و به بیمارستان منتقل شده است .در تحقیق از شاهدان مشخص شد که ضارب و جوان مجروح در یک محله زندگی میکردند و بهخاطر اختالفاتی که از قبل داشتند با هم درگیر شده بودند .کارآگاهان در مرحله بعد راهی بیمارستان شدند و به تحقیق از پدر جوان مجروح پرداختند. وی به کارآگاهان گفت :ساعتی قبل از اینکه پسرم زخمی شود یکی از بستگانم با خانواده جوان ضارب درگیر شد که من هم برای میانجیگری وارد درگیری شدم. در این میان یکی از بستگان ضارب با شیشه نوشابه ضربهای به سرم زد .با اینکه من زخمی شده بودم اما به درگیری پایان دادم و به خانه برگشتم اما بعد از ساعتی ،از داخل کوچه صدای داد و فریاد شنیدم و وقتی از خانه بیرون رفتم ،همسایهها به من گفتند که پسرم مجروح شده است .بالفاصله به
محل درگیری رفتم و پسرم را غرق در خون دیدم و او را توسط اورژانس به بیمارستان رساندیم .بعد از اظهارات وی ،مأموران جستوجو برای دستگیری جوان ضارب را شروع کردند .درحالیکه تحقیقات ادامه داشت از بیمارستان خبر رسید که جوان مجروح بهعلت شدت جراحات وارده روی تخت بیمارستان جان باخته است. با مرگ وی ،پرونده جنایت در اختیار بازپرس جنایی تهران قرار گرفت و کارآگاهان در ردیابیهای خود متهم به قتل را دستگیر کردند.مرد میانسال در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و به مأموران گفت :ساعتی قبل از حادثه پدر و یکی از آشنایان مقتول با بستگان من درگیر شده بودند که پدر مقتول با ضربه شیشه نوشابهای که به سرش وارد شده بود ،زخمی شد .وی ادامه داد :مقتول نیز وقتی این موضوع را متوجه شده بود برادرزادههای مرا در خیابان دیده و به آنها اعتراض کرده بود که چرا پدرش را زخمی کردهاند و همین باعث درگیری شد .متهم ادامه داد: وقتی من صدای آنها را شنیدم به کوچه رفتم. یکدفعه دیدم مقتول چاقو در دست دارد. برای اینکه او را بترسانم و از برادرزادههایم
67
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
بیشتر وقتها با آن به جست و جو در اینترنت میپرداختم تا اینکه از طریق فیسبوک با جوانی به نام مجید آشنا شدم. او به من ابراز عالقه کرد و آنقدر برایم پیامهای عاشقانه فرستاد تا اینکه قبول کردم برای دیدنش با وی قرار بگذارم. آن روز با هم به رستوران و پارک رفتیم و پس از آن مجید مرتب با من تماس میگرفت یا در اینترنت با من چت میکرد. وی ادامه داد :حرفهای او باعث شد که من دلباختهاش شوم تا جایی که وقتی پیشنهاد ازدواج داد ،قبول کردم .مجید میگفت بهخاطر اینکه سنم کم است خانوادهام هرگز راضی به ازدواج نمیشوند و تنها راه رسیدن به هم این است که من هرچه پول و طال در خانه داریم را بردارم و همراه وی به خانه خواهرش در شمال کشور بروم. میگفت در این زمان پدرم را راضی به ازدواج میکند و در غیراینصورت طالها را میفروشیم و خانهای اجاره و با هم زندگی میکنیم .دختر فریبخورده افزود :آنقدر خام حرفهای او شده بودم که قبول کردم و دست به سرقت طالهای مادرم زدم .صبح دوشنبه با او قرار گذاشتم و به جای رفتن به مدرسه سوار ماشین او شدم .داخل ماشین، خواهر مجید هم بود که قرار بود چند روزی در خانه او باشیم .اما مجید بهجای رفتن به شمال به یکی از شهرکهای اطراف تهران رفت و وقتی من اعتراض کردم ،ناگهان او و خواهرش تهدیدم کردند که اگر سکوت نکنم ،مرا میکشند. آنجا بود که متوجه شدم فریبخوردهام اما کار از کار گذشته بود .آن روز مجید و خواهرش با تهدید مرا به خانهای بردند .در آنجا مجید با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و حدود 50میلیون تومان طالهای مادرم را برداشت و درحالیکه هوا تاریک بود مرا اطراف خانه مان رها کرد و پا به فرار گذاشت.
حقیقت ،بازپرس عبدی ،دستور دستگیری دختر جوان را صادر کرد و وی بازداشت شد .او در مراحل نخست بازجویی خود را بیگناه میدانست اما وقتی تصاویر خود را هنگام ورود به خانه عمویش دید لب به اعتراف گشود.
بعد از اظهارات تکاندهنده این دختر نوجوان ،مأموران راهی مخفیگاه خواهر و برادر شدند و خواهر مجید را دستگیر کردند اما متهم اصلی پرونده متواری شده بود. ماموران در ادامه به تحقیق از خواهر مجید پرداختند اما وی مدعی شد که اطالعی از نقشه شوم برادرش نداشته است.
وی درخصوص انگیزه خود از سرقت گفت: چند سال پیش در میهمانی خانوادگی با یکی از پسرهای فامیل به نام محمد آشنا شدم .محمد از بستگان نزدیک زنعمویم است و من هر وقت به خانه عمویم میرفتم او را در آنجا میدیدم.وی ادامه داد :آشنایی من و محمد ادامه داشت تا اینکه همه فامیل متوجه این موضوع شدند .پدر و مادرم نیز وقتی پی به دوستی ما بردند خیلی عصبانی شدند و مرا تنبیه کردند .برای همین از محمد خواستم به خواستگاریام بیاید و قرار شد او موضوع را با خانوادهاش درمیان بگذارد.
وی گفت :روز حادثه همراه برادرم بیرون بودیم که او دختر نوجوانی را سوار ماشین کرد و مدعی شد که به تازگی با او آشنا شده است .در بین راه او دختر نوجوان را تهدید کرد و به خانه برد .من هم از ترسم سکوت کردم و حرفی نزدم .بعد از این اتفاق هم برادرم پول و طالها را برداشت و فرار کرد و من هیچ اطالعی از مخفیگاه او ندارم. به گزارش همشهری ،این زن جوان با قرار قانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفته و تحقیقات برای دستگیری متهم اصلی پرونده ادامه دارد.
سرقت میلیونی؛ انتقام عجیب دختر جوان از زنعمو دختر کینهجو وقتی متوجه شد که زن عمویش مخالف ازدواج او با پسر مورد عالقهاش است ،نقشه کشید تا با همدستی ۲نفر از دوستانش دست به سرقت طال و جواهرات او بزنند. تیرماه سالجاری ،زن جوانی نزد پلیس رفت و خبر از دستبرد دزدان به خانهاش داد .وی در توضیح ماجرا گفت :چند روز پیش همراه همسر و فرزندانم به سفر رفتیم و هنگامی که برگشتیم فهمیدم که دزد وارد خانهمان شده است .وقتی به جست و جو در خانه پرداختیم ،فهمیدیم که سارق یا سارقان همه طال و جواهرات مرا که داخل جعبهای بود ،به سرقت بردهاند .کنار جعبه طال و جواهراتم مقداری پول ،دالر و سکه بود اما سارقان فقط جعبه طالهایم را دزدیده بودند.
دوربین مداربسته بعد از شکایت این زن،تیمی از مأموران با دستور بازپرس دادسرای شمیرانات راهی خانه وی شدند که در بررسیهای نخست مشخص شد سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته و سارق کلید یدکی خانه را در اختیار داشته است.ماموران در ادامه تجسسها متوجه شدند که ساختمان مقابل خانه مالباخته مجهز به دوربین مداربسته است .به همینخاطر به بازبینی تصاویر آن پرداختند و چهره دزد آشنا را بهدست آوردند. وی کسی نبود جز دختر جوانی که یکی از اقوام نزدیک مالباخته بود و طبق تصاویر ضبط شده در دوربین ،با همدستی 2نفر از دوستانش وارد ساختمان شده و دست به سرقت طالیی زده بودند .با افشای این
دختر جوان افزود :مدتی که گذشت اخالق و رفتار محمد تغییر کرد .دیگر جواب زنگهایم را نمیداد تا اینکه متوجه شدم زن عمویم با محمد حرف زده و او را از ازدواج با من منصرف کرده است .وقتی از ماجرا باخبر شدم ،خیلی بههم ریختم؛ برای همین به خانه زنعمویم رفتم اما او گفت که من و محمد از نظر فرهنگی با هم تفاوت داریم و نمیتوانیم ازدواج کنیم .از همان روز از زن عمویم کینه به دل گرفتم و بهدنبال راهی برای انتقام بودم. دختر 22ساله ادامه داد :چون میدانستم زن عمویم هرماه طال میخرد و طال و جواهراتش خیلی برایش ارزش دارند، تصمیم گرفتم آنها را سرقت کنم .برای اجرای این نقشه دسته کلید خانه عمویم را برداشتم و از روی آن کلید یدکی ساختم. بعد از آن منتظر ماندم تا آنها به سفر بروند. وقتی آنها به مسافرت رفتند موضوع سرقت را با 2نفر از دوستانم در میان گذاشتم و
66
ح ا و دث No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
حوادث
لهجه اصفهانی قتلی را رقم زد
دور شود که با چاقو به گردنم زد .
لهجه محلی مرد اصفهانی کار دستش داد و او را مجبور به قتل در تهران کرد.
در شرایطی که بر اساس اظهارات پدر مقتول بررسی فرضیه "سرقت منجر به جنایت" در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته بود ،کارآگاهان با مراجعه به محل جنایت و انجام تحقیقات میدانی متوجه شدند که همزمان با وقوع جنایت ،یک دستگاه خودرو سوزوکی ویتارا سفید رنگ به سرعت از محل متواری شده است .یکی از کسبه محل در اظهاراتش به کارآگاهان گفت :ساعت 9شب ،داخل مغازه ایستاده بودم که ناگهان متوجه صدای درگیری شدم .از مغازه بیرون آمدم که ناگهان یک دستگاه خودرو سواری ویتارا سفید رنگ به سرعت از مقابل مغازه دور شد.
به گزارش خبرنگار مهر ،ساعت 15دقیقه بامداد 11مرداد امسال ،مأموران کالنتری 138جنت آباد از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110در جریان یک فقره درگیری منجر به جرح در منطقه جنت آباد قرار گرفتند . با حضور مأموران در محل درگیری واقع در خیابان بنفشه ،فردی با مراجعه به مأموران اعالم کرد که پسرش به نام محمدمهدی 22ساله و دانشجوی رشته ITدر مقابل در منزلش ،از سوی یک نفر که به گفته پسرش قصد سرقت خودرو سمند آنها را داشته مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته و در حال حاضر پسرش به علت شدت خونریزی و اصابت ضربات چاقو به ناحیه گردن ،به بیمارستان منتقل شده است . 15مرداد از بیمارستان به کالنتری 138جنت آباد اعالم شد که با وجود انجام کلیه اقدامات پزشکی ،جوان مصدوم به علت عوارض ناشی از ضربات چاقو فوت کرده است .بالفاصله موضوع به قاضی کشیک ویژه قتل اعالم و به دستور شعبه اول بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ، پرونده برای انجام تحقیقات تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. با آغاز رسیدگی به پرونده در اداره دهم ویژه قتل ،پدر محمدمهدی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت :ساعت 9شب 10مرداد در خانه نشسته بودم که پسرم زنگ خانه را زد و عنوان داشت که به 110زنگ بزنید ! به سرعت خودم را به مقابل در رساندم و پسرم را در حالی مشاهده کردم که تمام لباس هایش خون آلود شده بود .پسرم به من گفت :جوانی در اطراف ماشین سمند ما پرسه می زد و با تلفن همراهش درباره سمند صحبت می کرد .به او گفتم که از ماشین
با توجه به شناسایی یک دستگاه خودرو سوزوکی ویتارا سفیدرنگ و احتمال ارتکاب جنایت از سوی راننده آن ،کارآگاهان با مراجعه به تعدادی از مغازه ها و همچنین دو شعبه بانک نزدیک محل جنایت به بررسی تصاویر دوربین های مداربسته آنها پرداخته و سرانجام موفق به شناسایی خودروی مذکور شدند . با شناسایی مالک خودرو سوزوکی ویتارا ، کارآگاهان با شناسایی محل سکونت مالک خودرو به نام "مهدی .ح" 28ساله متوجه شدند که وی ،همزمان با وقوع جنایت از محل سکونتش متواری شده است . با توجه به دالیل به دست آمده که نشان از ارتکاب جنایت از سوی مهدی داشت ،شناسایی مخفیگاه وی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت و سرانجام مخفیگاه وی در شهر اصفهان مورد شناسایی قرار گرفت .بالفاصله کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با اخذ نیابت قضایی به اصفهان رفته و سرانجام موفق به دستگیری "مهدی .ح" در تاریخ 18مهر شدند . "مهدی .ح" پس از انتقال به اداره دهم به
ارتکاب جنایت اعتراف کرده اما منکر هرگونه قصد و نیت خود برای سرقت خودرو سمند متعلق به پدر مقتول شد .وی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت :برای انجام پاره ای از کارهایم به تهران آمده بودم .شب حادثه برای تفریح و گردش به برج میالد رفتم اما به علت عدم آشنایی با خیابان های منطقه ،به صورت ناخواسته سر از محله جنت آباد در آوردم .برای پرسیدن نشانی و خرید سیگار و آبمیوه ،ماشین خود را در کنار خیابان پارک کردم که پس از خرید سیگار و آبمیوه ،زمانی که با تلفن همراه در حال صحبت کردن بودم با مقتول درگیر شدم .درگیری از آنجا شروع شد که من در حال مکالمه با یکی از دوستانم به نام "صمد" بودم که او را با لهجه محلی "سمند" صدا می کردم . مقتول به تصور اینکه دارم در خصوص سرقت خودروی سمند آنها که در جلوی خانه شان پارک بود ،صحبت می کنم با من درگیری لفظی پیدا کرد که این درگیری به درگیری فیزیکی کشیده شد .بعد از چند دقیقه درگیری ،با چاقویی که در جیب داشتم ،ضربه ای به مقتول زده و از محل متواری شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ،معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعالم این خبر گفت :با توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت ،قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی و بررسی صحت اظهاراتش در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است .
آشنایی دختر ۱۴ساله با پسرجوان در فیس بوک سرنوشت شومی برای این دختر رقم زد. سرنوشتی که با سرقت 50میلیونی از خانه آنها و آزار و اذیت دختر نوجوان همراه شد.دوشنبه هفته گذشته مردی نزد پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن دختر 14سالهاش داد .وی به مأموران گفت :دخترم صبح زود طبق روال همیشه از خانه بیرون رفت تا به مدرسه برود اما ظهر همسرم با من تماس گرفت و درحالیکه بهشدت نگران بود خبر داد که او از مدرسه برنگشته است .وی ادامه داد :همان لحظه به مدرسه دخترم رفتم و در آنجا متوجه شدم که او اصال به مدرسه نرفته است. خیلی نگران شدم و به بیمارستان و درمانگاههای اطراف سری زدم اما هیچ اثری از دخترم بهدست نیاوردم .حتی دوستانش هم او را ندیده بودند و از وی خبری نداشتند .بعد از اظهارات این مرد، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی هاشمیان ،دادیار دادسرای جنایی تهران وارد عمل شدند و به تحقیق در این خصوص پرداختند .درحالیکه بررسیها ادامه داشت سحرگاه سهشنبه ،دختر نوجوان به خانه برگشت و از دام سیاهی گفت که در آن گرفتار شده بود. سناریوی شوم
دختر ۱۴ساله در دام فیسبوکی جوان شیطان صفت
دختر نوجوان وقتی در برابر افسر پرونده نشست گفت :چند وقت پیش پدرم به مناسبت تولدم برایم یک تبلت خرید که
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
65
64
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
سیری در عالم میو ه ها
اگر میوه دم دست باشد مصرف آن نیز بیشتر خواهد شد .از ما میشنوید به جای شکالت و تنقالت و غیره همیشه یک سبد میوه روی میزتان باشد تا نیازی نباشد برای گاز زدن به یک سیب یا خوردن خوشهای انگور تا در یخچال بروید. این را میگوییم چون خیلیها با یخچال قهرند (شما بخوانید تنبلاند و حوصله ندارند در آن را باز کنند و خودشان را به خوردن میوه دعوت کنند) برای همین هم بهتر است میوه دم دست باشد .این مواد غذایی خدادادی سرشار از ویتامینها و آنتیاکسیدانها هستند که سالمتی شما را تضمین میکنند. با ما باشید تا با دنیای پرخاصیت چند میوه آشنایتان کنیم انگور بعد از موز ،انگور یکی از میوههای پرکالری است که انواع کامال رسیده آن بسیار شیرین و سرشار از قند میباشد .انگور یکی از آن میوههای قدیمی است و بعد از پرتقال پرکشتترین میوه جهان محسوب میشود. ارزش غذایی 100گرم انگور 72کالری دارد با 81گرم آب 17 ،گرمگلوسید (قند)0/7 ،گرم فیبر، 250میلیگرم پتاسیم18 ،میلیگرم کلسیم و 20میلیگرم فسفر.انگور یعنی ترکیباتی به نام ُپلیفنولها .این ترکیبات به خاطر داشتن خواص آنتیاکسیدانی از اهمیت باالیی برخوردارند. ُپلیفنولها اکسایش کلسترول بد را کاهش داده و به این ترتیب از مشکل تصلب شرایین (گرفتگی عروق) پیشگیری میکنند. برای همین هم قلبتان سالم میماند .البته انگور خاصیت دیگری هم دارد که به قلب خدمت میکند .اینکه از انباشتگی پالکتها جلوگیری کرده و به همین دلیل هم خطر لخته شدن خون که منجر به گرفتگی عروق میشود را کاهش میدهد. عالوه بر این ترکیبات پولیفنولی انگور
خاصیت ضد التهابی دارند.اگر میخواهید به این زودیها پیری در خانهتان را نزند نیز انگور را دریابید .به خاطر اینکه همین ترکیبات پولیفنولی اثرات پیری را به تاخیر انداخته و از ابتال به برخی از سرطانها
پیشگیری به عمل میآورد .فروکتوز موجود در این میوه و فیبرهای آن باعث از بین بردن یبوست هم میشود. البته نمیتوان انگور را یک میوه ملین دانست اما تا حدودی از یبوست جلوگیری میکند. در نهایت اینکه میزان مواد معدنی ،ویتامین Aو ویتامین Bموجود در این میوه از آن یک میوه کامل و مغذی ساخته است .پس زود به زود خودتان را یک خوشه انگور مهمان کنید! البته افرادی که رودههای حساسی دارند نباید زیاد هسته انگور بخورند چون در هضم و دفع آن دچار مشکل میشوند. کیوی پوست آن زیر قهوهای پرزدار کمی خشن نیمهای تا دنیایی از ویتامینها آنتیاکسیدانها و انتظارتان را میکشد. کیوی منبع فوقالعاده ویتامین Cمیباشد که حتی گوی سبقت را از پرتقال نیز ربوده است. ارزش غذایی
100گرم کیوی 55 کالری دارد با 84گرم آب 14 ،گرم گلوسیدها، 2/8گرم فیبر290 ، میلیگرم پتاسیم95 ، میلیگرم ویتامین ،C 35میلیگرم کلسیم، آهن و منیزیم.گوشت سبز رنگ و شیرین یا ترش یک عدد کیوی نیازتان به ویتامین Cرا تامین میکند .حاال که کمکم به روزهای سرد سال نزدیکتر میشویم الزم است که بیشتر به فکر تقویت سیستم ایمنی بدنتان باشید و ویتامین Cبه راحتی از پس این کار بر میآید. برای همین هم شما را از ابتال به برخی از بیماریهای ویروسی مانند سرماخوردگی و همچنین خستگی نجاتتان میدهد .کیوی به دلیل داشتن ویتامین Cو عناصر مغذی دیگر
یکی از میوههایی محسوب میشود که خواص آنتیاکسیدانی باالیی دارد .برای همین هم مصرف منظم آن باعث پیشگیری از برخی از سرطانها و بیماریهای مزمن میشود. این میوه سرشار از پتاسیم است حتی بیشتر از موز. برای همین هم خدمت زیادی به سالمت قلب و سیستم قلبی عروقیتان میکند .این ماده معدنی نقش مهمی در انقباض عضالت دارد بنابراین به تنظیم ضربان قلب و حرکات بدن
و همچنین هضم غذا کمک میکند .همین پتاسیم اجازه نمیدهد که کلسیم بدن از طریق ادرار دفع شود .در نتیجه از تشکیل سنگ کلیه و ابتال به پوکی استخوان پیشگیری میکند .اگر از استرس و خستگی زیاد در عذاب هستید نیز کیوی را دریابید به خاطر اینکه میزان باالی منیزیم آن شما را سرحال میآورد و استرسهایتان را از بین میبرد.این میوه سرشار از فیبر است و به دفع راحت کمک میکند. انار بهتر است انار تازه مصرف کنید تا شربت و آب انار .همان قلبهای سفید که در هر کدام از دانههای انار وجود دارد برای خودشان گنجینهای از خواص محسوب میشوند. سالهاست که انار را سمبل حیات و باروری میدانند .در هر انار بیش از صدها دانه وجود دارد .از قرنهای پیش در مشرق زمین برای رنگ کردن فرش از پوست و آب این میوه استفاده میشود و حتی جوهر سیاه نیز از این میوه تهیه میکنند. ارزش غذایی در 100گرم انار 63کالری وجود دارد با 80گرم آب 15 ،گرم گلوسید 3 ،تا 3/5گرم فیبر 260 ،میلیگرم پتاسیم 22 ،میلیگرم فسفر و 20میلیگرم ویتامین .Cانار هم یکی از آن میوههایی است که خواص آنتیاکسیدانی قویای دارد .در واقع میشود گفت که خواص آنتیاکسیدانی این میوه حتی بیشتر از چای سبز نیز میباشد. برای همین هم مصرف آن باعث کاهش میزان کلسترول خون ،جلوگیری از تصلب شرایین، کاهش فشارخون و همچنین پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی میشود.این میوه سرخ برای جلوگیری از پیشرفت سرطان پروستات و سینه و حتی کولون نیز موثر است. به خاطر اینکه حاوی خواص ضدالتهابی است و از تکثیر سلولهای سرطانی جلوگیری میکند .مصرف منظم انار میتواند شما را از مشکالت مغزی مانند آلزایمر نجات دهد به خاطر اینکه سرشار از آنتیاکسیدانهاست. اگر میخواهید دچار زکام نشوید و سرفه امانتان را نبرد انار را دریابید .به خاطر اینکه حاوی ویتامین ( B6تقویتکننده سیستم ایمنی بدن) ،آنتیاکسیدانها ،ترکیبات ضدباکتریایی و ضدویروسی است .باید بدانید که نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد انار میتواند با عفونتهای ادراری نیز مقابله کند.
63
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
رسیده اید و قصد هورمون درمانی دارید با پزشک معالج خود درباره نشانه های مربوط به هورمون درمانی مشورت کنید. از دود سیگار دوربمانید گرچه هنوز ثابت نشده است که دود سیگار در بروز سرطان سینه تاثیر مستقیم داشته باشد اما مطالعات نشان داده است که غلظت باالی دود سیگار در جوندگان باعث بروز سرطان پستان می شود .عالوه بر این ،گزارشی که در سال ۲۰۰۵در آژانس حفاظت از محیط زیست کالیفرنیا منتشر شده نشان می دهد که ارتباطی بین دودسیگار و سرطان پستان در زنان جوان و در سنین قبل از یائسگی وجود دارد .بعالوه دود سیگار در بروز سرطانهای دیگر نیز دخیل می باشد .کنار گذاشتن این عادت عالوه بر بهبود وضعیت سالمتی جسم در کاهش خطر ابتال به سرطان نیز موثر می باشد. از مواد سرطان زای موجود در محیط زیست دوری کنید تحقیقات در مورد ارتباط بین مواد موجود در محیط زیست و سرطان پستان کماکان ادامه دارد .در آزمایشگاهها روی موادی که خواص
مشابه استروژن را دارند مطالعات زیادی انجام می گیرد چون استروژن یکی از دالیل بروز سرطان سینه در زنان می باشد .برای مثال مواد موجود در بعضی پالستیک ها ،مواد
آرایشی و بهداشتی ،آفت کش ها ( )DDEو پلی کارینه های بی فنیل ( ) PCBبه نظر می رسد که خواص استروژنی داشته باشند. ارتباط قوی بین مواد گفته شده و سرطان سینه
هنوز یافته نشده است اما متخصصین پیشنهاد می کنند که از چنین موادی دوری گزینید. انجام معاینات بالینی برای تشخیص سرطان سینه عالوه بر انجام معاینه شخصی ،کارشناسان معتقدند که زنان زیر ۴۰سال هر سه سال یک بار و برای زنان باالی ۴۰سال هر سال یک بار باید برای انجام معاینات دقیق پستان به مراکز پزشکی مراجعه نمایند .انجام چنین معایناتی می تواند به زنان با ارائه اطالعاتی در مورد سابقه خانوادگی و سبک زندگی در مورد پیشگیری از سرطان بسیار مفید باشد. تشخیص به موقع سرطان باعث می شود که از گسترش آن جلوگیری بعمل آورده و درمان آن نیز با موفقیت بیشتری همراه باشد. انجام ماموگرافی معاینات شخصی باعث می شود که شما از طریق نگاه و لمس کردن سینه متوجه بروز هر گونه تغییری شوید اما ماموگرافی بهترین روش برای تشخیص سرطان سینه می باشد و برای زنان باالی ۴۰سال توصیه می شود که برای تشخیص دقیق تغییرات پستان حتما از ماموگرافی استفاده کنند .درست است که ماموگرافی نمی تواند مانع بروز سرطان سینه شود اما می تواند در مراحل اولیه آن را تشخیص داده و از انتشار و تبدیل شدن آن به یک بیماری العالج جلوگیری نماید.
62
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
۱۰راه برای مقابله با سرطان سینه یش از ۴۰۰۰۰زن در اثر ابتال به سرطان سینه در آمریکا ،امسال جان خود را از دست داده اند .کارشناسان معتقدند که راه مطمئنی برای جلوگیری از این بیماری مزمن وجود ندارد اما شما می توانید کارهای زیادی انجام دهید تا باعث پیشگیری از این بیماری شوید!!! در ادامه شما را با ۱۰روش برای کاهش خطر ابتال به سرطان سینه آشنا می سازیم. کاهش وزن اضافه وزن و چاقی را یکی از علل بروز سرطان می دانند مخصوصا پس از سن یائسگی و در زمانی که تخمدانها تولید استروژن را متوقف می کنند ،چون استروژن از بافتهای چربی تولید می شود ( .افزایش میزان استروژن خطر ابتال به سرطان را زیاد می کند) .بعالوه تحقیقات نشان داده است که زنانی که در سنین بزرگسالی دچار اضافه وزن می شوند بیش از زنانی که از کودکی دچار اضافه وزن بودند در معرض خطر ابتال به سرطان سینه می باشند .به این ترتیب اگر شما اضافه وزن دارید باید با دکتر خود مشورت نمایید تا کمک کند به وزن ایده آل و سالم خود برسید. انجام فعالیتهای فیزیکی از جمله کارهاییست
که کمک می کند وزنتان کاهش پیدا کند. تغذیه مناسب مطالعات انجام شده ثابت می کند که مصرف چربی ها با سرطان سینه رابطه نزدیکی دارد، کارشناسان معتقدند که یک رژیم غذایی پرچربی منجر به اضافه وزن می شود .انجمن سرطان آمریکا پیشنهاد می کند که از رژیم های غذایی گیاهی که شامل سبزیجات و میوه ها ،غالت و پروتئین های کم چرب هستند، استفاده کنید و در مصرف غذاهای فرآوری شده و گوشت قرمز افراط نکنید. به نوزاد شیر مادر بدهید محققان می گویند زنانی که به کودکان از شیر خود می دهند کمتر در معرض ابتال به سرطان سینه قرار دارند مخصوصا اگر برای دوسال کامل از شیر مادر تغذیه کنند .گرچه تغذیه با شیر مادر برای مدت طوالنی در ایاالت متحده چیز غیر معمولی شده است ، اما شیر مادر برای چندماه هم که شده توصیه می شود .کارشناسان معتقدند که شیردهی به نوزاد خطر ابتال به سرطان سینه را کاهش می دهد چون شیر دادن باعث می شود که تعداد دفعات پریود در زنان به دلیل کاهش سطح هورمونهای مرتبط با سرطان پستان کاهش یابد. انجام ورزش روزانه فعالیت بدنی روزانه نه تنها برای سالمتی جسم ضروری است همچنین باعث کاهش خطرابتال به سرطان سینه در زنان می شود.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته در طرح سالمت زنان ۱٫۲۵ ،تا ۲٫۵ساعت پیاده روی تند در هفته %۱۸در کاهش ابتال به سرطان سینه کمک می کند .در حالیکه ۱۰ ساعت پیاده روی در هفته این خطر را کمتر نیز می کند .عالوه بر پیاده روی ورزشهایی
چون دو ،دوچرخه سواری ،شنا و ورزشهایی که برای حفظ سالمت بدن انجام می دهید نیز بسیار مهم هستند .سعی کنید ۵روز در هفته را به مدت ۴۵تا ۶۰دقیقه ورزش کنید. عدم مصرف الکل مصرف الکل به وضوح باعث افزایش خطر ابتال به سرطان پستان می شود ( و سایر سرطانها ) و این خطر با افزایش مقدار الکل زیادتر هم می شود .در مقایسه با افراد غیر الکلی ،زنانی که روزانه یک نوشیدنی الکلی مصرف می کنند خطر ابتال به سرطان را در خود کمی افزایش می دهند در حالیکه زنانی که بین ۲تا ۵نوشیدنی الکلی در روز مصرف می کنند ،حدود ۱٫۵برابر بیش از زنان غیر الکلی در معرض این خطر قرار دارند .اگر به نوشیدن الکل اعتیاد دارید سعی کنید مقدار مصرفی خود را به ۱نوشیدنی در روز برسانید هورمون درمانی پس از یائسگی انجام ندهید تحقیقات منتشر شده در سال ۲۰۰۷در مجله پزشکی انگلستان نشان می دهد که کاهش میزان ابتال به سرطان سینه در سال ۲۰۰۳ مربوط به کاهش هورمون درمانی در همان سال مربوط می شود .این مطالعه با بررسی نرخ سرطان پستان و تجویز هورمون درمانی ( )HRTبه این نتیجه رسیده که انجام هورمون درمانی که شامل مصرف استروژن و پروژسترون است ،باعث بروز پدیده هایی چون سرطان پستان ،بیماریهای قلبی ،سکته مغزی ،لخته شدن خون و بی اختیاری ادراری در زنان می گردد .اگر به سن یائسگی
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
61
60
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
عالئم یائسگی مردانه را بشناسید دکتر سیمین وحیدی ،جراح کلیه و مجاری ادراری ،با بیان اینکه افزایش سن همراه با کاهش پیشرونده سطح هورمون مردانه یا همان تستوسترون است ،گفت :وقتی غلظت تستوسترون خون در افراد مسن ،کمتر از میزان حداقل در افراد جوان باشد ،آن را یائسگی مردانه (آندروپوز) میگویند.
وی با تاکید بر اینکه امروزه با افزایش طول متوسط عمر در جوامع مختلف ،کیفیت زندگی در مردان مسن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است ،گفت :تغییرات هورمونی سبب ایجاد مجموعه ای از عالئم جسمی و روانی می شود .یائسگی مردانه مشکلی ساده و طبیعی در تمامی مردان میانسال است. این جراح کلیه و مجاری ادراری گفت: با باال رفتن سن عالوه بر این که میزان تستوسترون خون کاهش مییابد ،از حساسیت بافتها به تستوسترون نیز کاسته میشود. کاهش طوالنی مدت میزان تستوسترون خون، دارای اثرات سوء بر روی استخوان ،عضله، مغز و چربیهای خون است. دکتر وحیدی یادآور شد :کاهش میزان تستوسترون خون در مردان از حدود 30 سالگی شروع و پس از آن تقریب ًا هر سال یک درصد از میزان تستوسترون خون کاسته می شود .در 7درصد مردان 40تا 60ساله و 70درصد مردان 70تا 79ساله ،میزان تستوسترون خون کمتر از حداقل آن در افراد جوان است. کاهش میل جنسی به علت کمبود تستوسترون ایجاد میشود وی با اشاره به اینکه کاهش میل جنسی از عالئم اصلی کاهش تستوسترون در مردان میانسال است ،گفت :تحلیل رفتن
توده عضالنی بدن به همراه کاهش قدرت عضالنی ،کاهش توان و عملکرد فیزیکی و گاها ذهنی ،افسردگی ،تغییر در رفتار، خستگی ،تحریک پذیری و در برخی موارد ُگرگرفتگی از عالیم کاهش هورمون مردانه است. دکتر وحیدی تصریح کرد :برخالف خانمها، شروع یائسگی در مردان غیرقابل پیش بینی و تدریجی است و سبب میشود که در تشخیص و درمان این مردان تعلل پیش آید. وی گفت :به طور طبیعی در سنین 25تا 75 سالگی یک کاهش پیشرونده در عملکرد بیضهها (که محل اصلی تولید هورمون مردانه است) اتفاق می افتد ،این کاهش در 45تا 50سالگی به حداکثر می رسد ،به طوری که میزان تستوسترون آزاد خون 50درصد کاهش مییابد. خطر افزایش کلسترول بد خون با کاهش تستوسترون بیشتر میشود دکتر وحیدی همچنین با اشاره به اینکه هورمون مردانه یک عامل حفاظتی در مقابل تصلب شرائین است ،گفت :در مردان 40تا 70سالهای که میزان تستوسترون خون کاهش مییابد ،خطر تصلب شرائین که پیش درآمد سکته قلبی و مغزی است ،بیشتر می شود. بنابراین مردان میانسال باید بیش از پیش بر انجام ورش روزانه و رعایت رژیم غذایی مناسب توجه کنند. وی خاطرنشان کرد :سوء مصرف الکل، چاقی ،بیماری قند و مصرف بعضی از داروها تشخیص یائسگی در مردان را مشکل میکند ،چون تمامی عالئم به یک باره ظاهر نمیشوند و بروزعالئم تدریجی بوده و در ضمن شدت عالیم متغیر است. این جراح کلیه و مجاری ادراری با اشاره به تحقیقات انجام شده گفت :بررسی ها نشان داده اند که تجویز هورمونهای مردانه در این افراد ،سبب افزایش میل جنسی ،کاهش چربی مضر ( ،)LDLافزایش کلسترول مفید خون ( )HDLمی شود که باید بر اساس صالحدید پزشک معالج انجام شود.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
59
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
58
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
57
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
56
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
55
54
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
نسل جدید ،نسل آشتی از اولین روزی که ما وارد محله جدیدمان در نیویورک شدیم، احساس کردیم همسایه روبرویی مان ،با نگاه دیگری ما را می پایند .مهرک همسرم گفت انگار این همسایه زیاد از ما خوش اش نمی آید ،گفتم شاید همسایه قبلی آزارشان داده ،شاید نسبت به خارجیان نوعی حساسیت دارند، شاید یک شرقی مو مشکی ،بالیی سرشان آورده است! دراولین هفته ،بدلیل نزدیکی سطل زباله به دیوار خانه همسایه ،صدای اعتراض و بعد هم ناسزاهایی را شنیدیم ،ولی من و مهرک بروی خود نیاوردیم و کوشیدم از آن ببعد رعایت دیوارشان را بکنیم!
یادم هست بعد از 8ماه ،درخبرهای سیاسی روز ،مسائلی درباره ایران مطرح شده بود ،که زیاد مثبت نبود ،نمی دانم چرا انتظار عکس العملی را از سوی همسایه دیواربه دیوارمان داشتم،حدسم درست بود ،چون غروب آنروز، یک سنگ بزرگ بدرون استخر ما سقوط کرد! ما همه از جا پریدیم همه بسوی حیاط خانه رفتیم،همزمان چراغ های خانه همسایه خاموش شد که معنایش این بود کسی درخانه نیست! من و مهرک صبر پیشه کردیم ،به بچه ها هم توصیه کردیم ،بیرون خانه ،حرکت و برخوردی که سبب حساسیت همسایه مان بشود ،انجام ندهند .بیچاره بچه ها گیج شده بودند ،چون در طی چند سال گذشته، با چنین مواردی برخورد نکرده بودند .در اولین سال اقامت مان درخانه جدید ،همسایه خشمگین مان یک روز غروب درخانه ما را زد و درحالیکه آماده حمله بود ،گفت پسر شما مزاحم دختر ما شده،اگر این مسئله تکرار بشود ،ما ناچاریم به پلیس تلفن بزنیم .همان لحظه پسرم پیدایش شد ،ماجرا را پرسیدم گفت دختر همسایه ،قادر به روشن کردن اتومبیل خود نبوده و کمکش کرده است! من از همسایه پرسیدم ،این که مزاحمت بحساب نمی آید! گفت از دیدگاه ما مزاحمت است. گفتم سعی می کنیم دیگر پیش نیاید ،در همان حال پرسیدم می توانم بپرسم شما چه ناراحتی از ما دارید؟ گفت ما فقط از شما
می ترسیم! من خنده ام گرفت .بالفاصله گفت باید هم بخندید ،شما ها اصوال از ترساندن آدم ها لذت می برید. بعد از اینکه همسایه خشمگین مان رفت، پسرم گفت چرا شما شکایت نمی کنید؟ گفتم چه شکایتی؟ گفت اینکه همسایه تان ،نژاد پرست است ،توهین می کند ،ما را ترسناک می داند ،همه اینها در برابر قانون جواب دارد ،گفتم ما که کاری با آنها نداریم ،نیازی هم به رفت و آمد نیست ،پس چرا برای خود دردسر قانونی بسازیم؟ ما کم کم با دوستان وآشنایان ارتباط برقرار کردیم ،خود بخود مهمانی هایی دادیم ،که گاه حدود 50تا 100نفر می شد .تا آنجا که امکان داشت ،مهمانی ها را تا ساعت 11 شب تمام می کردیم ،بهرحال گاه طول می کشید و هر بار همان همسایه ،به پلیس خبر می داد که ما مزاحم آرامش و آسایش شان هستیم ،هر بار برای پلیس توضیح می دادیم. البته پلیس هم مانع نمی شد ،چون می دید ما هیاهو و مزاحمتی برای همسایه ها نداریم. این عکس العمل ها ادامه داشت ،تا در آستانه کریسمس ،که ما هم اطراف خانه را چراغانی کردیم و بقولی صفایی به فضای خیابان دادیم .یکی از شب ها متوجه آژیر پلیس و آتش نشانی شدیم ،بچه ها خبردادند در خانه همسایه ،یک آتش سوزی کوچک رخ داده است .بهرحال ما ناراحت شدیم و بیرون آمدیم ،که ببینیم برسر اهل خانه بالیی نیامده باشد ،درست در همان لحظه ،پلیس به سراغ ما آمد وگفت آیا شما با این همسایه خود درگیری و دشمنی خاصی دارید؟ گفتم ما هیچ دشمنی و ناراحتی نداریم ،ولی آنها برعکس ،پر از کینه و بغض هستند ،پسرم پرسید چرا می پرسید؟ گفت این خانواده می گویند آتش سوزی خانه اشان به شما ربط دارد ،گویا بدلیل درگیریها ،شما آنها را تهدید به آتش سوزی کرده اید! من به خشم آمدم و گفتم ما داریم زندگی آرام خود رامی کنیم وکاری هم به این خانواده نداریم و درحیرتیم که چرا آنها دست از سر ما بر نمی دارند .افسر پلیس گفت بهرحال اگراینها شکایت بکنند ،شما باید جوابگو باشید .گفتم ما آمادگی داریم ،بدنبال آن خود افسر پلیس گفت :البته این خانواده قبال هم نسبت به هر حرکتی درخانه شما ،عکس العمل و حساسیت نشان داده اند ،امیدوارم خودتان به نوعی آنرا حل کنید. یک هفته بعد نامه ای از یک وکیل دریافت داشتم ،که در آن ما را متهم به آتش سوزی و آزار همسایه مان کرده بود .ما ناچار شدیم وکیل بگیریم ،کلی هم پول بپردازیم ،تا جواب شان را بدهد .البته وقتی پای وکیل به میان آمد ،آنها کوتاه آمدند و رفتند ،ولی من و مهرک بشدت دلگیر و عصبانی بودیم. بعد از 4سال ،ما بدنبال خرید خانه دیگری
رفتیم ،چون واقعا در آن خانه احساس آرامش نمی کردیم ،ولی خانه دلخواه پیدا نکردیم، وهمچنان در آن خانه ماندیم ،ضمن اینکه از برگزاری مهمانی واهمه داشتیم ،مراقب پارک اتومبیل ،سطل زباله ،هیاهوی بچه ها بودیم، که مبادا طرف به خشم بیاید .دراین فاصله ما با دو سه همسایه دیگر که امریکایی و کانادایی و ژاپنی بودند رابطه برقرار کردیم ،حتی آنها را به خانه خود دعوت کرده و پذیرایی کامال ایرانی با غذاهای خوشمزه بعمل آوردیم و می دیدیم که همسایه دیوار به دیوارمان با خشم ما را نگاه می کند و یکی دو بار هم شنیدیم که زیر لب ناسزاهایی می گویند یکی از همسایه
ها باالخره کشف کرد ،که این خانواده اصال آلمانی هستند ،با دیگر همسایه ها رفت و آمد و دوستی ندارند ،ولی قبال هم نسبت به یک همسایه اهل ترکیه،عکس العمل هایی داشته اند .من با وکیل آشنایی حرف زدم ،او عقیده داشت می توان آنها را سو کرد و با توجه به شواهد و مدارک دردسر بزرگی برایشان بوجود آورد .ولی راستش من و مهرک اهل اینگونه مسائل نبودیم. ما بمناسبت نوروز ،شیرینی و اجیل و حتی چند هفت سین برای همسایه های امریکایی و غیرامریکایی خود تدارک دیدیم ،از سویی پسرم در مدرسه با دختر همسایه صمیمی شد،
تا آنجا که با هم به سینما و کافی شاپ هم میرفتند ،البته ما به او هشدار می دادیم ،ولی او میگفت ما به دنیای شمابزرگترها کاری نداریم. یک شب که آن خانواده بجز دخترشان به مهمانی رفته بودند ،آن دختر به خانه ما آمد، مهمان ما شد ،در تمام مدت می خندید می رقصید و شاد بود ،قبل از اینکه خانه را ترک کند ،پدر ومادرش از راه رسیدند ،دخترک آنقدر صبر کرد ،تا آنها بدرون رفتند بعد بدنبال شان به خانه بازگشت .نکته مهم اینکه دخترک برایمان فاش ساخت که پدرش بدلیل یک درگیری با یک عرب اهل سوریه ،نسبت به همه مردم خاورمیانه خشم و نفرت دارد و هیچ چیز هم جلودارش نیست. درست 6ماه پیش بود که دختر 8ساله همسایه در راه مدرسه گم شد ،این حادثه هیاهویی در آن خانه بوجود آورد .خودبخود ،اولین تیر اتهام به سوی خانواده ما نشانه رفت ،ما را به مرکز پلیس خواندند و کلی سئوال پیچ مان کردند ،ولی بهرحال چون هیچ مدرک و شاهد و دلیلی نبود ،روانه خانه مان کردند،ولی ما بشدت ناراحت بودیم ،دیگر خسته شده بودیم ،در همان حال چهره گرفته و گریان زن و شوهر همسایه را میدیدیم ،یک لحظه خود را جای آنها می گذاشتیم ،تا من تصمیم گرفتم برای یافتن دخترشان قدمی بردارم .در آن روزها خیلی از مردم داوطلب در بیابانهای اطراف خانه ،خیابان ها و کوچه ها ،خالصه همه جا به جستجو مشغول بودند ،تا شاید رد پائی از دخترک بیابند. من با کنجکاوی خاصی از دو دختربچه ایرانی که پائین خیابان ما می نشستند و با آن دخترک آشنا بودند ،کلی سئوال کردم و فهمیدم که دخترک بدلیل نامه هایی که اخیرا از مدرسه به پدر و مادرش می رسیده ناراحت بوده و دو سه بار گفته می خواهد فرا رکند .من همان شب ماجرا را برای پلیس بازگو کردم ،این مسئله بسیار حائز اهمیت بود .با اینحال من و یکی از همسایه ها به جستجویمان در محله های اطراف ادامه دادیم ،تا براثر اتفاق فهمیدیم که دخترک به یک خانواده اسپانیش که مهاجر غیر قانونی هستند پناه برده است .دخترک را پیدا کردیم قبل از آنکه ما پلیس را خبر کنیم ،آن زن وشوهر اسپانیش گریختند و ما دخترک را به اداره پلیس بردیم و تحویل دادیم. غروب آنروز ،زن و شوهر همسایه در خانه ما را زدند ،با یک سبد گل بزرگ بدرون آمدند، هر دو صورت شان از اشک خیس بود .هر دو می گفتند قادر به عذرخواهی نیستند، فقط آرزو دارند که ما آنها را ببخشیم ،مهرک زن همسایه را بغل کرده و گفت ما با شما مشکلی نداشته و نداریم ،ما در پی دوستی بوده وهستیم. یک ساعت بعد زن و شوهر همسایه در حال ترک خانه ،پسرم راستین را هم با خود بردند، می گفتند دخترشان انتظارش را می کشد .و مهرک زیر لب گفت خوشحالم که نسل تازه، نسل آشتی است .نسلی که به کدورت ها و توهمات کینه توزی های نسل گذشته کاری ندارد ،نسلی که دنیای آینده را با صلح می آمیزد.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
53
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
52
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
51
50
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
يا صرف زمان بيشتر ،با مهندسين و شركت هاي با سابقه در اين رابطه مشورت كنيد و ازنظرات و ايده ها و يا مشكالت احتمالي كار خود مطلع شويد .اين شركتها با داشتن تيم متخصص متشكل از مهندسين با سابقه شما را به دستيابي به يك برنامه مالي و زماني و استاندارد كمك ميكنند . قبل از شروع كار بايد بدقت برنامه خود را طراحي و مرور كنيد. براي انجام برخي از پروژهاي باز سازي يا الحاق الزم است ساختمان تخليه شده تا شرايط الزم براي انجام SEAN TOUSSIكار مهيا شود .مشابه تبديل كردن يك M.ARCHساختمان یك طبقه مسكوني به دو طبقه . OAA LICENSED ARCHITECT
SEAN@MEMARARCHITECTS. COM
نکاتی برای انجام یک بازسازی بی دردسر TIPS TO A WORRY-FREE RENOVATION OR ADDITION
اما براي برخي از پروژه ها مثل اضافه كردن فضا به باالي گاراژ متصل به منزل يا بازسازي و تغييرات در آشپزخانه ممكن است نيازي به تخليه ساختمان نباشد .اما انجام آن براي شما توليد مزاحمت خواهد كرد .در هر صورت الزم است قبل از شروع كار موارد فوق را بررسي و تمهيدات الزم را پيش بيني كرد .
مرحله بعد طراحي و تهيه نقشه هاي باز سازي يا الحاق است كه نه تنها در اخذ پروانه باز سازي مورد استفاده قرار ميگيرد،بلكه براي انجام كار و ارايه جزييات به پيمانكاران ساختماني استفاده ميگردد .عالوه بر موارد فوق الزم است درباره مدت زمان انجام كار نيز واقع بين باشيد و تمام هزينه هاي مربوطه را قبل از شروع كار بررسي كنيد و معمو ً ال ده داليل بيشماري براي انجام درصد بابت هزينه هاي پيش بيني بازسازي يا الحاق و افزايش مساحت ساختمان وجود دارد ولی معموال عمده نشده به مجموع برآورد خود اضافه كنيد .هم چنين الزم است چنانچه ترين داليل برخورداري از فضايي بيشتر،راحت تر و زيباتر ميباشد .عالوه انجام پروژه بيش از چند هفته به طول بر موارد فوق انجام بازسازي يا الحاق مي انجامد ،همسايگان خود را از كليات برنامه مطلع سازيد تا نسبت بخشي به ساختمان ميتواند عالوه بر زيبا ،راحت و ايمن كردن ساختمان مد به مزاحمتهاي احتمالي ناشي از تردد نظر ،باعث افزايش مساحت ساختمان اتومبيل هاي ساختماني يا آلودگي هاي صوتي و بصري اطالع قبلي داشته نيز شود.اما براي انجام يك بازسازي بي دردسر و مطمين كه بتوان عالوه بر باشند .معمو ً ال زماني كه آنها را قبل از شروع كار مطلع سازيد در جريان كار با تامين خواسته هاي شخصي كارفرما، از اقتصاد و نتيجه مناسب در بازار نيز شما همكاري بيشتري ميكنند . توصيه ميشود در جريان انجام كار برخوردار شد ،توجه كردن به نكات حتم ًا از پيشرفت كار مطابق برنامه زير ضروري است. پيش بيني شده مطمين شويد و با ابتدا الزم است مطمين شويد سازنده و مهندسين خود در ارتباط پروژه بازسازي يا الحاق مد نظر شما نيازي به گرفت پروانه ساختماني دار يا باشيد . نه؟ ليست كارهايي كه براي انجام آنها الزم است تا نقشه هاي ساختماني تهيه لطفا سواالت خود را با شماره شود و پروانه اخذ گردد در مقاله هاي 416-575-4448یا از طریق وب سایت زیر با ما در میان بگذارید. قبل ارايه شده است . پس از اطمينان از اين مقوله بهتر است WWW.MemarArchitects.com قبل از هرگونه پيشرفت در انجام كار
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
49
48
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
چراغ قرمزهای مهم در روابط همسران
هم خانمها و هم آقایان باید بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند تا درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود .در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی را که خانمهای متاهل در جادهٔ زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کردهایم .به آنها توجه کنید.
چراغ قرمز اول :زیاد شاعرانه نباشید! بر خالف تصور برخی از خانمها ،مردها از زنهایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جمالت و پیامکهای شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمیآید .آنها زنهای معمولی با نیازهای عادی را ترجیح میدهند. زنی که سرد و بیعاطفه است به اندازٔه زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمیخواهند نقش یک تکیهگاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است .آنها دوست ندارند هر روز پیامکهای عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بیوقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمیآید. یک زن دات ًا سعی میکند موقعیتهای جدی و موقعیتهای عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن ،برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانمهایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان میدانند و برای هر کاری میخواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند ،ریشٔه کمبودها و کاستیهای خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند. چراغ قرمز دوم :بیماری خرید کردن نداشته باشید! بیشتر مردها در مورد خرید کردن ،رفتار هدفمند دارند .یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند .در واقع مردها با زنهایی که تمام زندگیشان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمیآیند .همچنین از زنهایی که سخت خرید میکنند و به اصطالح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازهها
میشوند و تا وقتی ندانند که کاالی مورد نظرشان را کجا پیدا میکنند ،سراغ خریدنش هم نمیروند .زنهایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند ،باب میل این مردها نیستند. گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانمها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختالل روانی دارد. خانمهایی که زیاد خرید میکنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خریدها همراهیشان کنند باید از خود بپرسند چه خالء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید میخواهند پر کنند و اگر الزم شد به متخصص مراجعه کنند .خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور میکند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.
اصال با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمیتوان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زنهای دیگر است یا مث ً ال بدون مشورت با شما پولش را به هدر میدهد یا ...او نیز دچار اختالل است و چنین اختاللهایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن ،کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست! چراغ قرمز چهارم :نوار ضبط شده نباشید! همه میدانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک ،الزم و روش مناسبی برای حل اختالفات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود ،میتواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد .اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف
ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدیدهای زنانه در بیشتر موارد عملی نمیشود .پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهینآمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تالش کنید با گفتوگو به یک نظر مشترک برسید .توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمیدهد ،مشکلتان بزرگتر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید. چراغ قرمز ششم :همسرتان را محدود به خود نکنید! متاسفانه برخی زنها فکر میکنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده .آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظهای که از محل کارش خارج میشود ،دربست در اختیارشان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زنها هم زندگیشان را محدود به همسرشان میکنند و چون از همه فرصتها و خواستههایشان میگذرند ،چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصتهایشان بگذرند .یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند .گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد .یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی میکند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد ،خیلی زود با او به مشکل برمیخورد.
چراغ قرمز سوم :مدام همسرتان را چک نکنید! مردها از اینکه به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند .برای آنها گرفتن رمز عبور رایانههایشان ،چک کردن تلفنها یا حساسیت نسبت به همکاران ،میتواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد .چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری میدهد ،ترس از محدودیت و همین کنترل شدنهاست. به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرسها وارد همان رفتار کنید و زندگیتان را چالشهایی کنید که از آنها میترسید ،سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه ،پایههای زندگی مشترکتان را محکمتر کنید .متاسفانه برخی خانمها با مردهایی ازدواج میکنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترلهای بیش از اندازه میخواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختاللهای روانی و رفتاری خود خانمها دارد .اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید
زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود میگویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمیدهد .آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر میکند و به سؤاالتی که از آنها پرسیده شده جواب میدهد ،عصبانی میشوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود ،خیلی زود از همسرشان دلسرد میشوند. اگر میخواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفتوگو کنید ،اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچوقت با حدس زدن جملههایش و کامل کردن آنها رابطه کالمیتان را خدشهدار نکنید. چراغ قرمز پنجم :شوهرتان را تهدید نکنید! بخواهید یا نخواهید ،مردها از زنهایی که برای رسیدن به خواستههایشان از در تهدید وارد میشوند بیزارند ،پس اگر میخواهید رابطهتان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد ،برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید.
چراغ قرمز هفتم :از زنهای دیگر بدگویی نکنید! برخی از خانمهاگمان میکنند توجه همسرشان به زنهای دیگر ،تقصیر آن زنهاست ،در نتیجه میخواهند با بدگویی از آن زنها و تالش برای تخریب چهره آنها ،آن زنها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زنها فکر میکنند ،تحقیر خانمهای دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیبهای آنها میتواند تصور همسرشان را نسبت به زنهای دیگر تغییر دهد .اما این جمالت منفی ،دقیقًا همان حرفهایی است که مردها از شنیدنشان بیزارند .در واقع مردها اهمیت نمیدهند که شما چه نظری در مورد خانمهای دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان میخواهند میبینند؛ پس با انتقال این قضاوتهای اغراق شده ،توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید ،جلب نکنید. قضاوت شما نمیتواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند .بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید ،یا گمان میکنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، بهجای تخریب و ابراز تنفر از آن زن ،ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
47
46
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
www.drtaebi.com جلسه مدیتیشن در ریچموند هیل کاهش استرس دستیابی به آرامش ،بهبود دلهره و تشویش
بهبود افسردگی ،تمرکز روی هدف و پیشرفت بهبودی روابط زناشویی و اجتماعی رایگان. .......... تلفن رزرو جا: 905-508-6668
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
45
44
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
اولین خیابان تهران کجا بود؟ در حالی که امروزه در شهر تهران حجم بیشر ساخت و ساز بر آزادراه ها متمرکز است اما زمانی داشتن یک خیابان بدون گرد و خاک برای اعیان تهران یک آرزو محسوب می شد. تهران در زمان ناصر الدین شاه اولین رشد کالبدی موثرش را تجربه کرد تجربیات ناصر الدین شاه از سفر فرنگ وی را برآن داشت که پایتختی در خور قبله عالم برای خود فراهم کند .حاصل این میل ،خیابان کشی ها در تهران بود .تهرانی که تا قبل از آن فقط کوی و برزن داشت .در بسیاری از شهرهای کهن سال ایران از قبیل اصفهان، خیابان کشی وجود داشته ،ولی در پایتخت تا اواسط دوران سلطنت ناصرالدین شاه ،که سطح شهر تهران و خانه سازی در آن دچار تحول عظیم گشت ،کلمه «خیابان» در میان عناصر معماری در شهرسازی تهران وجود نداشت ،در بررسی نخستین نقشه های تهران و مطابقت آن ها ،این واقعیت بیشتر آشکار می شود .نقشه برزین روسی به سال ۱۲۵۸
قمری ،در عهد محمد شاه از تهران برداشت وتهیه شد و ده سال بعد در مسکو به چاپ رسید. نقشه موسیو کرشش ،معلم دارالفنون در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه از سطح شهر برداشت و به سال ۱۲۷۵قمری ،چاپ و منتشرشد. در هر دو نقشه هیچ اثری از نام خیابان مشاهده نمی شود .بلکه تمام معابر با نام های مرسوم آن دوره یعنی کوچه ،گذر ،گذار، بازارچه بازار ،راسته ،رسته و ...مشخص شده است. با گذشت زمان و رسیدن سال های میانی پادشاهی ناصرالدین شاه ،تهران ناگهان دچار تحوالت وسیعی شد جمعیت افزایش یافت و اراضی چند صد ساله ساخته شد .در این سال ها به ضرورت و نیاز حصار صفوی را خراب کردند و حصار جدید ناصری را وسیع تر ساختند. سطح شهر گسترش قابل توجهی یافت ،معابر جدید بنا شد ،گذرگاه های تازه ای احداث کردند که شکل کالبدی آن ها به خیابان های امروزی بیشتر شبیه بود ،تا به کوچه باغ های قدیمی. این معابر کما بیش از کوچه ها و گذرهای قدیمی تهران ،عریض تر و با کمی اغماض
به خط مستقیم کشیده شده بودند ،گذرگاه های جدید را خیابان نام نهادند و بدین ترتیب خیابان در معماری و شهرسازی این شهر تولد یافت. اولین نقشه تهران ترسیمی نجم الدوله (چاپ ۱۳۰۹قمری ) پس از این دوره برای نخستین بار متضمن نام «خیابان» است. اولین خیابان های پایتخت که در این زمان شکل گرفتند عبارتند از :خیابان های باغ جنت (ولی عصر) ،باغ انگوری (ولی عصر) ،جناب وزیر (ولی عصر) ،امیریه (ولی عصر) ،امیریه (امام خمینی) ،باغ شاه (امام خمینی) ،جلو قبرستان (مولوی)، دروازه گمرک (مولوی) و ... کی خیابانها آسفالت شدند؟ نخستین بار بر اساس نوشته روزنامه "وقایع اتفاقیه" در دوران صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر برخی از کوچه های ارگ تسطیح و سنگفرش شد .تا آن ها برای عبور کالسکه مناسب و آماده گردد .کالسکه هایی که از فرنگ می آمد و یا در کارخانه معیرالممالک ساخته می شد. روزنامه وقایع اتفاقیه در شماره ۳۶به سال ۱۲۶۷قمری و در دوران صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر نوشت که برخی از کوچه های ارگ تسطیح و سنگفرش شد تا آن ها
برای عبور کالسکه مناسب و آماده شود. کالسکه هایی که از فرنگ می آمد و یا در کارخانه معیر الممالک ساخته می شد. بعدها در دهه پایانی سلطنت طوالنی ناصرالدین شاه« ،شوسه» که طریقی بود برای آماده سازی سطح معابر جهت عبور راحت تر کالسکه ،درشکه ،گاری و ... وارد عرصه راه سازی پایتخت شد .اما هنوز خبری از«آسفالت» نبود. با فرا رسیدن سال ۱۳۱۰خورشیدی آسفالت برای اولین بار وارد خیابان های تهران شد .در این سال پیش از ورود ملک فیصل پادشاه عربستان به تهران ،بلدیه پایتخت به تکاپو افتاد و برای نخستین بار آسفالت را که پدیده جدیدی در صنعت راه سازی به شمار می رفت ،وارد خیابان های تهران کرد. در مدت زمان کمی خیابان کوتاه الماسیه (باب همایون) ،میدان توپخانه و اوایل خیابان الله زار آسفالت شدند .بعدها خیابان باغ شاه (امام خمینی) و خیابان ولی عصر و البته تا حدودی کافه بلدیه (تئاتر شهر امروز) و دیگر خیابان ها آسفالت شد و بدین ترتیب رفته رفته آسفالت نه تنها وارد خیابان ها و معابر تهران که به تمام شهرها و جاده های کشور کشیده شد.
43
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
محمد رحیمیان
قاتل خاموش
دو عضو بادامی شکل در دو طرف رحم هستند .تخمدان ها هورمون های زنانه استروژن و پروژسترون را تولید ،و در طول سال هایی که زن قدرت باروری دارد ،تخمک تولید می کنند . به رشد بدخیم و غیرطبیعی سلول های تخمدان ،سرطان تخمدان گفته می شود سرطان تخمدان بیماری چندان رایجی نیست و پنجمین عامل مرگ ومیر زنان در اثر سرطان و بیماری های زنان محسوب می شود این بیماری قابل معالجه است بخصوص اگر در مراحل اولیه تشخیص داده شود. سرطان تخمدان يكي از كابوسهاي زنان در سراسر جهان است .در آمريكايشمالي حدود 23هزار زن مبتال به سرطان تخمدان زندگي ميكنند كه در مراحل مختلف درمان هستند. برخي آمارها نشان ميدهد در برخي نقاط جهان از جمله در آسياي جنوب شرقي يك زن از هر 30زن به اين سرطان مبتال ميشود. سرطان تخمدان را " قاتل خاموش " نامیده اند زیرا معموال عالیم آن وقتی ظاهر میشود که بیماری به مراحل پیشرفته رسیده است و غیرقابل درمان است. اما کارشناسان بهداشتی مجموعهای از عالیم جسمی را شناسایی کرده اند که ممکن است نشانه های هشدار دهنده اولیه برای این بیماری باشند .این عالیم بسیار شایع هستند و اغلب زنانی که آن ها را بروز می دهند ،مبتال به سرطان تخمدان نیستند .اما برای زنان مبتال به سرطان تخمدان ،امید این است که آگاهی بیشتر در مورد آن ها به تشخیص زودرس و درمان بیماری منتهی شود.جامعه سرطان ن های زنان آمریکا و جامعه متخصصان سرطا آمریکا بر این چهار عالمت به عنوان عالیمی که در زنان مبتال به سرطان تخمدان از عموم مردم شایعتر هستند .تاکید دارند :آروغ زدن
و افزایش اندازه شکم؛ درد شکمی ؛ اشکال در غذا خوردن و احساس سیری زودرس و تکرر و فوریت ادرار بر اساس این رهنمود هر زنی که یک یا تعداد بیشتری از این عالیم را تقریبا هر روز برای چند هفته تجربه میکند باید به یک پزشک بالینی ترجیحا متخصص زنان و زایمان مراجعه کند تا مورد معاینه قرار گیرد. پژوهش ها نشان داده است که بسیاری از زنانی که دچار سرطان تخمدان هستند ،مدت ها پیش از تشخیص سرطان ،از عالیمی که در باال ذکر شد ،شکایت داشته اند اما این عالیم یا نادیده گرفته شده یا به بیماریهای دیگر نسبت داده شده اند .اما اگر چنین عالیمی بدون سابقه قبلی بروز کنند و برای چند هفته ادامه پیدا کنند و در طول زمان بدتر شوند، ممکن است نشانه سرطان تخمدان باشند. بیش از نیمی از مرگ ومیر ناشی از سرطان تخمدان در زنان ۵۵تا ۷۴ساله دیده می شود در %80موارد این نوع سرطان بعد از 40سالگی بروز می کند .این بیماری در سنین 75تا 79سالگی به حداکثر شیوع خود می رسد ،بطوری که با افزایش سن ، بروز آن به شدت افزایش می یابد . سابقه خانوادگی سرطان یا ابتال به انواع دیگر سرطان در فرد .بیمارانی که قبال به سرطان سینه مبتال شده اند و یا یکی از اعضای خانواده آنها سابقه ابتال به سرطان سینه یا تخمدان را داشته باشد ,در خطر بیشتری هستند. زنانی که هرگز حامله نشده اند بیشتر از زنانی که زایمان کرده اند در معرض ابتال قرار دارند . دالیل واقعی ایجاد سرطان تخمدان ناشناخته است .اگر زنی یک یا چند عامل از عوامل احتمال بوجود آمدن سرطان تخمدان را داشته باشد ،ممکنست احتمال ابتالء به سرطان تخمدان در او افزایش یابد .اما داشتن این عوامل بدان معنی نیست که شما مبتالء به این بیماری خواهید شد. بیمه تکمیلی و بیمه بیماریهای سخت پیشنهادی مناسب در این خصوص است . پیشنهاد می شود با توجه به شرایط مالی مدلی که مناسب شما می باشد را انتخاب کنید. پرسش های خود را در زمینه طرح و برنامه ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه های مختلف از طریق ایمیل news@insufin. comو یا با شماره تلفن -370-0011 905تماس بگیرید . شما عالقمندان رادیو و تلویزیون می توانید * شنونده برنامه رادیویی بیمه ،سه شنبه در میان ،از ساعت 9تا 10صبح از رادیو صدای ایران باشید * درهر لحظه با یک کلیک ،بیننده برنامه های تلویزیونی ما از شبکه تلویزیونی شرکت بیمه www.youtube.com/ sherkatbimehباشید . و یا با الیک کردن آدرس اینترنتی ما در فیس بوک https://www.facebook.com/ ،Insufin از آخرین فعالیت های شرکت ما مطلع شوید * محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه گذاری و عضو رسمی مشاورین متخصص بیمه و امور مالی کانادا به شماره ثبت 2065817 :است.
42
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
۱۸سالگی سن قانونی ،اما ۲۵ سالگی سن بلوغ فکری
در آلمان نوجوانان در ۱۸سالگی به سن قانونی میرسند .آنها از این سن میتوانند گواهینامه رانندگی بگیرند یا رأی بدهند .اما به گفته روانشناسان ،این سن را نمیتوان "سن بلوغ" دانست چون بلوغ فکری دیرتر آغاز میشود. نوجوانی چه زمانی پایان مییابد و بزرگسالی کی آغاز میشود؟ این سؤالی است که روانشناسان همواره مطرح میکنند .کریستین کونراد استاد رشته روانشناسی کودکان و نوجوانان در دانشگاه RWTHشهر آخن است .او میگوید« :بلوغ جسمی و بیولوژیکی در اوایل ۲۰سالگی تمام میشود .در آن زمان است که میتوان از یک مغز بالغ و دستگاه عصبی کامل صحبت کرد ».اما این پدیده به این معنا نیست که فرد به بلوغ اجتماعی نیز رسیده است. اولین شغل ،اولین خانه مستقل و اولین فرزند تا ۴۰سالگی پیدا کردن اولین شغل ،سامان دادن اولین خانه
مستقل و تولید اولین فرزند؛ اینها گامهایی بودند که جوانان متعلق به نسلهای گذشته درست پس از اتمام مدرسه برمیداشتند .اما اکنون ممکن است افراد حتی در ۴۰سالگی هم هنوز این گامها را برنداشته باشند .به گفته کریستین کونراد ،جوانان آلمان امروزه بیشتر در فکر آناند که دیپلم بگیرند و به دانشگاه بروند .اما جوانان نسلهای پیش پس از اتمام مدرسه کار میکردند و دیگر به پدر و مادر خود وابسته نبودند. در عین حال سیاست آموزشی آلمان درست بر
عکس این روند عمل میکند .برای مثال در این کشور تعداد سالهای تحصیل در مدرسه تا رسیدن به دیپلم از ۱۳سال به ۱۲سال کاهش داده شده است .هدف از این کار این بوده که نوجوانان زودتر دیپلم بگیرند ،غافل از اینکه بیشتر آنها پس از دریافت دیپلم خود ،یا یک سال را آزادانه میگذرانند یا به فعالیتهای اجتماعی میپردازند یا اینکه به خارج از کشور سفر میکنند. جوانان امروز" ،نسل شاید"
هولگر زالگه ،روانشناس و نویسنده ،این جوانان را "نسل شاید" میخواند .او میگوید: «از یک طرف دنیای مدرن از جوانان انتظار انعطافپذیری و کسب مهارتها را دارد ،اما از طرف دیگر این جوانان قصد بالغ شدن ندارند». روانشناسان دالیل متفاوتی را برای این پدیده برمیشمرند .برخی از آنان بر این نظرند که کشور مدرنی چون آلمان امکانات زیادی را برای جوانان فراهم میکند تا به هر کاری که عالقه دارند ،بپردازند .اما برخی دیگر از روانشناسان ،از جمله هولگر زالگه ،معتقدند که ناروشن بودن مسائل در دنیای مدرن باعث میشود که جوانان بیشتر به خانواده خود گرایش پیدا کنند و سختتر از خانواده جدا شوند. دیرهنگام
و
مشکلهای
بلوغ فکری رواندرمانی روانشناسان آلمان سالهای پیش از ۲۵سالگی را "سالهای بیثباتی" به حساب میآورند ،از جمله بدین خاطر که میزان خودکشی در میان جوانان تا این سن باالست .رواندرمانگران آلمان برای درمان نوجوانانی که نیاز به تراپی دارند با این مشکل روبرو هستند که جوانان ۱۸تا ۲۵ساله به لحاظ قانونی در برنامه درمانی برای کودکان و نوجوانان نمیگنجند، و در عین حال برنامه رواندرمانی برای آنان با برنامه معمول درمان برای بزرگساالن مطابقت ندارد. روانشناسان در بریتانیا این مشکل را حل کردهاند .در آنجا مدتی است که رواندرمانگران متخصص کودکان و نوجوانان به درمان افراد تا سن ۲۵سال میپردازند .پیش از این ،آنها تنها اجازه داشتند نوجوانان تا سن ۱۸سال را درمان کنند.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
41
40
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
جاي خالي تو اثر كيا بهادري
ايستگاه مركزي قطار شلوغ و درهم و برهم است .از موهاش اورا باز مي شناسي ،يكدست سفيد و هنوز خوش حالت. روي نيمكت نشسته و سرگردان و هاج و واج بين مردمي كه روبرويش مي روند و مي آيند و به هم تنه مي زنند سرمي گرداند .يك ساك مسافرتي كنار دستش است و گوشه ي چمدان بزرگي را ميان زانوهاش گرفته .از پشت به او نزديك مي شوي .دستت را روي شانه اش مي گذاري و صداش مي كني .دستپاچه از جا بلند مي شود و در آغوشت فرو مي رود .آن بوي آشنا را كه مثل خاك كهنه ي كوفته ي باران خورده ،پناه دهنده است به درون مي كشي. گونه ات را مي بوسد ،گردن ،پيشاني و چشم هات را هم ،و با سر انگشت ها چانه ات را نوازش مي كند .چشم هاش مرطوبند و پوست دست هاش چروكيده و خشك است .كوتاه تر شده .تا سر شانه هات هم به زور مي رسد. انگار نه انگار همان آدمي ست كه از او مي خواستي بغلت كند تا از آن فراز دنيا را ببيني و بي قيدانه قهقهه بزني و آن هنگام كه چنگ مي انداختي تا سيگار را از دهانش بقاپي ،با خنده اي در گوشه ي لب ها ميان هوا نگاهت مي داشت و تو در دست هاي گره دار او مثل بزغاله دست و پا مي زدي. دسته ي كشويي چمدان را بيرون مي كشي و مي روي تا ساك را برداري .از دستت مي گيرد و با اخم ساختگي مي گويد «:فكر كردي با پيرمرد طرفي؟» به دروغ مي گويي «:كي همچو فكري كرد؟» بعد مي پرسي «:پرواز خوب بود؟» « آره باباجان ،خوب بود». در راه تعريف مي كند كه هواپيما چنين و چنان بوده و غذايي كه داده اند سر دلش مانده و ترش كرده و قطار آنقدر سريع مي آمده كه نتوانسته جايي را ببيند و اين قطارهاي اينجا چقدر تند مي روند ،ماشاالله .و تو او را در سكوت نگاه مي كني و باورت نمي شود .دلت مي خواهد عقربهي ساعت ها با سرعت جنون آميزي به عقب برگردند و جايي برسند كه هنوز انگار به دست غيب اينجا پرتاب نشده باشي و او مثل پيرمردها حرف نزند .به سن و سال حاالي تو باشد و تو كنارش تند قدم برداري تا از او عقب
نيفتي .با تحسين نگاهش كني و كالمش برايت مثل نوشابه ي تگري توي دستت باشد. هي بنوشي ،هي تشنه تر شوي. به رديفي از آپارتمان هاي سيماني مي رسيد، با پنجره هايي كه چندين اليه رنگ روي هم بر خود دارند ،همه مثل هم .خانه ي تو هم آنجاست .پلهها را هن و هن كنان باال مي رويد ،پنج طبقه .توي پاگرد طبقه ي سوم مي ايستد تا نفسي تازه كند .مي پرسد «:اينجا چرا آسانسور ندارد؟» ميخندي ،نه ،اداي خنده را درمي آوري. « فكر كردي اينجا تهران است؟» اين را مي گويي و به چشم هاي مخمل سوده ي او كه مثل عالمت سؤال ،دلسوزانه چهره ي تو را مي كاوند مي ماني. بازي غريبي ست مي داني؟ يادت رفته بود. بايد مراقب اين باشي كه او و ديگران غصه ي تو را نخورند .همان جور كه در اين چند سال نقش بازي كرده اي .اگر سالي ،ماهي كسي كنارت بوده ،دو كلمه احوال پرسي فارسي يادش داده اي تا شكسته بسته و با لهجه ي شيرين فرنگي پاي گوشي تلفن بلغور كند تا دلشان آرام بگيرد كه تنها نيستي ،كه به زودي ازدواج مي كني و عكس نوه ي كاكل زري را مي فرستي و قس عليهذا .هروقت سال اينها نو شده ،ميان شلوغي خيابان و پرتاب شدن سربطري شامپاين ها و عربده هاي مستانه و ترق و تروق و فش فش ،سگ لرز زده اي تا بدانند به تو خوش مي گذرد .سال تاريخي دوهزار در قلب اروپا بوده اي .زهي سعادت! فرصتي هم حتا دست داد كه همان سال در يك ميهماني كريسمس شركت كني و كنار درخت نوراني كاج با زلم زيمبوهاي آويخته
از آن عكس بگيري .بعد هم سرميز شام با كارد و چنگال ،ديس هاي تزيين شده ي غاز بريان ،و گيالس هاي نيمه پر شراب ،البته. در و ديوار اتاقت را نگاه مي كند و مي گويد«: توي عكس بزرگتر به نظر مي آمد!» همراهش چهارديواري كم نورت را تماشا مي كني ،گفتي به نگاهي تازه زندگي ات در آنجا جا باز مي كند. « توي عكس همه چيز همين طور است». خيلي جاهاي ديگر هم بايد عكس گرفته و فرستاده باشي كه حاال يادت نمي آيد .توي پاساژهاي پر زرق و برق ،دور ميدانچه هاي سنگي و پيكره هايي كه آب از دهان و منقار و همه جاي شان شره مي كند و كنار پل ها و بناها و كليساهاي قرون وسطايي كه بله، ما اينجاها هم بوده ايم .شايد بهتر بود لب دريا هم نيمه لخت دراز مي كشيدي ،با عينك آفتابي ،جوري كه چند تا نرم تن موبور هم با بيكيني هاي آنچناني در زمينهي تصويرت ديده شوند .يا آرنجت را به سقف ماشين آخرين مدلي تكيه مي دادي و پاهات را به هم قالب مي كردي كه عكس بشود و برسد به دست رفقاي محرومت تا انگشت به دهان بمانند .كوتاهي كردي يا نتوانستي؟ پرده را كنار مي زني و منظره ي ايستگاه قطار شهري و برجك كليسا و دودكش بلندي را كه از پس همه ي اينها به آسمان رفته است نشانش ميدهي .چمدان را روي زمين مي خواباند و باز مي كند .يك دست پيژامه ي سبك خانگي بيرون مي كشد و مشغول لباس كندن مي شود .براي تو هم آورده است. پيژامه ،چيزي كه ياد راحتي و ولنگاري بي غل و غشي مي اندازدت كه انگار قرن ها از آن گذشته .پاهاش بي مو و شل و ول است. از پنجره بيرون را نگاه مي كني .صداي خشاخش پاكت ها و بسته ها دوباره تو را برمي گرداند. « سبزي خورش ،سبزي آشي ...اين باقالي ها را مادرت برات خشك كرده». « آخر چرا اين همه؟» « من هم گفتم .به خرجش نمي رود كه .مي گويد بچه م باقالي پلو دوست داشت ...نان سنگك ،دارچين ،زعفران ،آجيل .اين لواشك ها را خاله ات برات كنار گذاشته ،مال آلوي باغ شان است »...چيز آشنايي در ميان اينهمه چشمت را مي گيرد .ديوان حافظ جلد زركوبي را در ناباوري ورق مي زني .روي صفحه ي دوم به خط آشنايي تاريخ خورده. يادگار شيراز و حافظيه و باغ ارم .بوي بهار نارنج و اطلسي و ياس و آبغوره ي تازه ،و خاطرهي مبهمي مثل عشق... آلبوم بزرگي را دستت مي دهد .جلدش را باز نكرده دو قطعه عكس بيرون مي افتد. بي درنگ نمي تواني چهره ها را بشناسي. دوقلوها هستند ،پشت ميز اتاق پذيرايي در حال فوت كردن شمع هاي كيك تولد و بعد ،توي حياط آب پاشي شده ،نشسته روي صندلي هاي حصيري .يادت رفته بود خواهر و برادري هم داري؟ مي پرسي «:تولد چند سالگي شان است؟» «تولد تو بود ،دوماه پيش». شمع ها را نمي تواني در عكس بشماري .چه اهميتي دارد .شبيه تو نيستند .يكي با موهاي تاب دار خرمايي كه پشت شانه ها شكن مي
خورد و ناپديد مي شود ،و صورت گرد و تپل و چشم هايي خندان كه چهره ي جوان مادر را برايت تداعي مي كند و ديگري ،گونه برجسته ،با پشت لب تازه سبز شده و ژستي خودنمايانه جلو دوربين .پدر و مادر هم در دوطرف سرپا ايستاده اند. و اثري از تو نيست .تو آنجا نيستي .انگار هرگز نبوده اي .خودت و آنچه بر تو تحميل شد دست به دست هم دادند تا زير پاهايت را سست كنند و تا آمدي به خودت بجنبي ديدي كه طومارت پيچيده شده ،سن و سالت دارد از سي و چهل مي گذرد و علف هرزه ي بيابان ناكجاآباد شده اي .چشمت را بستي و با لگد زير سيني پيشكش داشته ها و شناسه هات كوبيدي تا چشم باز كني و محيط ناشناسي را با هنجارها و قواعد و خودي هاي خودش ببيني كه تو در آن ناهنجار و غيرخودي و عاريه هستي .روز از نو .بايد از صفر ،نه ،كه از زير صفر شروع كني .با الل بازي احتياجات اوليه ات را بخواهي .خودت را با آنچه در تو طي ساليان شكل گرفته نفي كني تا دوباره از ديواره هاي تبعيض ،آيا بتواني باال بروي يا نتواني .تنها ناظر همه چيز باشي .مثل سايه ي محو لرزاني در حاشيه ي قضايا و روي زمينه ي اجتماع ميزبانت بلغزي و نقش شهروند خوب و سربراه درجه دوات را بازي كني. فقط گاهي اوقات ،مثال وقتي چشمانت در چشمان پدر پيرت مي ماند ،دردي مزمن كه مثل ميگرن همواره از سرت مي گذرد سراغت بيايد و احساس كني كه زندگي مثل اسكناسي جعلي روي دستت مانده است. عينكش را تا مي كند و روي ميز مي گذارد. خسته ي سفر است .جاش را روي كاناپه تاشو اتاقت پهن مي كني و دراز مي كشد .تكه اي نان سنگك به دهان مي گذاري و آلبوم را به آشپزخانه مي بري تا در خلوت عكس ها را تماشا كني. دوقلوها هنوز روي صندلي هاي حصيري كنار باغچه نشسته اند و مادرت حياط را آب پاشي مي كند .روزها و شب ها مثل هميشه گذشته است و گذشته ،چيزي حسرت بار و دست نيافتني باقي مي ماند .عقربه ها تندتر دويده اند و به انتظارت نمانده اند .كودكان، نوجوان شده اند .جوان ها ازدواج كرده اند و بچه دار شده اند .پيرها پيرتر شده اند .سايه ي درخت انجير يك سر حياط را پوشانده .تنها جاي تو خالي ست .تو ،اين مدت كجا بوده اي؟ اصال بوده اي؟ چند سال گذشته است، يادت مي آيد؟ نگاه كن .اينها شمع هاي تولد تو است يا سالگرد نيست شدنت؟ چيزي راه گلوت را بسته است .نان سنگك جويده را مثل كاهگل در دهانت مي گرداني. طاقت نمي آوري و به اتاقت برمي گردي. پدرت خوابيده است .چهره ي تكيده ي او، فرورفتگي كنار دهان و چين هاي لب باالي او را نگاه مي كني .حتما به خاطر دندان هاي مصنوعي اوست .دلت ميخواهد دست روي موهاي سپيدش بكشي ،سرت را روي شانه اش بگذاري و بگويي كه هنوز دير نشده ،كه روزي دوباره دور هم جمع ميشويد ،ولي در عوض هق هق ات را فرو مي خوري تا بيدار نشود و در ميان چين هاي صورتش در مي يابي كه چقدر پير شده اي.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
39
38
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
قبل از معاشقه این غذاها را نخورید اگر نمی خواهید رابطه جنسی تان به یک رابطه کامال معمولی و کلیشه ای بدل شود ،بهتر است غذاهای زیر را پیش از معاشقه کنار بگذارید. آیا امیدوارید که شام امشب ،زمینه ساز یک عشق ورزی پر از شور و شیطنت خواهد بود؟ در حالی که مصرف مواد غذایی از قبیل آجیل و شکالت تلخ باعث باال رفتن میزان شهوت می شود ،سایر خوردنی ها می توانند اثر سوء بر این قضیه داشته باشند؛ عوارض جانبی این قبیل غذاها چندان سریع بروز پیدا نمی کند ،اما اگر نمی خواهید رابطه جنسی تان به یک رابطه کامال معمولی و کلیشه ای بدل شود ،بهتر است غذاهای زیر را پیش از معاشقه کنار بگذارید. هات داگ
غذای محبوب و بسیار وسوسه انگیز! اما خوردن هات داگ دیر انزالی در معاشقه را تضمین نخواهد کرد .دکتر جاسکوالین ریچارد متخصص امور جنسی می گوید « :چربی اشباع فراوان موجود در این غذا ،عروق آالت تناسلی مردانه و زنانه را مسدود نموده و از لذت معاشقه خواهد کاست » .وی تاکوی ماهی را جایگزینی مناسب برای هات داگ می داند .اسید های چرب امگا 3-به سیستم قلب و عروق کمک کرده و تحریک جنسی را افزایش می دهند. قرص نعناع بوی بد دهان می تواند آزاردهنده بوده و شهوت جنسی را از بین ببرد؛ اما اگر می خواهید دهان خود را خوشبو کنید ممکن است دچار اشتباه شوید .مطالعات نشان می دهد جوهر نعناع خشک موجود در قرص نعناع سطوح تستوسترون را کاهش داده و تحریک جنسی را به تاخیر می اندازد .دکتر ریچارد می گوید: «جویدن آدامس هایی با طعم نعناع اثرات بدتری به همراه دارد؛ جویدن آدامس هوا را وارد سیستم تنفسی شما کرده و سبب آروغ زدن می شود .ناله های هوسناک شهوت را بین طرفین افزایش می دهد اما تصور کنید آروغ زدن ... !!!» دکتر روبین یوکیلیس موسس انجمن سالم ترین شما و مربی سالمت می گوید« :اگر مصر هستید که پیش از معاشقه از نعناع استفاده کنید
بهتر است چای نعناع را امتحان کنید .میزان جوهر نعناع خشک در آن کمتر بوده و از نظر هضم بهتر از آدامس است». سیب زمینی سرخ کرده دعا کنید همسرتان همراه با غذا سیب زمینی سرخ کرده سفارش ندهد؛ همانند هات داگ چربی ترانس موجود در سیب زمینی سرخ کرده می تواند تاثیر منفی بر روی سطوح تستوسترون و گردش خون داشته باشد .محتوای باالی نمک در سیب زمینی سرخ کرده نعوظ آلت تناسلی در مردانی با مشکل فشار خون را می تواند به معضلی جدی بدل نماید .حتی برای افراد سالم نیز سدیم می تواند باعث ایجاد احساس ناخوشایند نفخ شود .اگر میل به مصرف سیب زمینی دارید ،به پیشنهاد دکتر ریچارد نوع تنوری را انتخاب کنید .این نوع سیب زمینی دوپامین (ماده شیمیایی شادی آور) را در بدن
آزاد کرده و لذت رابطه جنسی را برای شما دو چندان می کند. پنیر سویا حداقل برای امشب هم که شده این غذا را از منوی خود حذف کنید؛ دکتر ریچارد می گوید مقادیر باالی فیتواستروژن پایه نباتی موجود در این ماده غذایی و مقدار زیاد سویای آن می تواند سطوح استروژن را افزایش دهد. هرچه میزان این هورمون در بدن بیشتر باشد تحریک جنسی کمتر رخ خواهد داد .تخم مرغ می تواند جایگزین مناسبی برای افراد گیاهخوار باشد .با مقادیر باالی ویتامینهای B5و B6موجود در تخم مرغ به جنگ استرس رفته و هورمون های خود را برای یک رابطه جنسی فوق العاده متعادل نمایید.
غذاهای کنسرو شده هر چند این غذاها گزینه های سهلی برای شام به نظر می رسند اما به همین سهولت می توانند حال و هوای معاشقه را در شما از بین ببرند. دکتر فول برایت شرح می دهد که مقادیر باالی سدیم موجود در تمامی غذاهای کنسرو شده شما را دچار نفخ می کند ( زیرا نمک باعث حفظ مایعات در بدن می شود )؛ دکتر یوکیلیس توصیه می کند در صورتی که حتما باید از این نوع غذا استفاده کنید ،حداقل آنها را درون آبکش شسته و یا به مدت 20دقیقه درون آب قرار دهید تا مقداری از نمک آنها زدوده شود. الکل معموال مصرف الکل شور و شعف اولیه را از بین می برد .دکتر ریچارد می گوید « :الکل میزان حساسیت شما را نسبت به لمس و نوازش
کاهش داده و ارگاسم را تضعیف می کند». مطالعه انجام شده در دانشگاه واشنگتن در سال 2008نشان داد مردان هوشیار بهتر از مردان مست قادر به حفظ حالت نعوظ هستند .پس اگر می خواهید در این زمینه موفق باشید بهتر است مصرف الکل را قطع کنید. بلغور جو شکی نیست که این ماده غذایی دارای خواص سالمتی فراوانی است .در واقع بلغور جو به بدن کمک می کند تا هورمون کاهنده استرس به نام سروتونین را تولید کند؛ مقدار متوسط این هورمون برای تحریک جنسی مطلوب است. دکتر ریچارد می گوید« :اما مصرف بیش از حد در یک وعده غذایی اثر معکوس داشته و
میل جنسی را دچار افول خواهد کرد» .عالوه بر این مقدار فیبر زیاد موجود در جو می تواند باعث نفخ شود .به عنوان جایگزین استفاده از تخم مرغ معاشقه سحرگاهی را لذت بخش تر خواهد نمود. مصرف میوه پس از وعده غذایی اصلی خوردن توت فرنگی با ولع پس از غذا یک دسر معاشقه به نظر می رسد؛ دکتر یوکیلیس می گوید « :اما میوه ها با توجه به ماهیت هضم سریع مانع از هضم غذای اصلی شده و مشکالت فراوانی در سیستم گوارشی ایجاد می کنند ( آروغ زدن ،نفخ ،مشکالت روده و ... )؛ میوه را حداقل 2ساعت پیش یا پس از غذا مصرف کنید ». نوشیدنی های انرژی زا ارضای کامل جنسی انرژی فراوانی از شما و همسرتان خواهد گرفت .دکتر دیوید زینکزکو
در سری کتابهای اصول تغذیه خود با نام (( بایدها و نبایدهای تغذیه )) می گوید « :هرچند به نظر می رسد نوشیدنیهای انرژی زا استقامت را افزایش می دهند اما دوز باالی شکر و کافئین موجود در آنها تنها اثر موقتی داشته و پس از آن بدن دچار رخوت شدید می شود». به عبارت دیگر توان آن را نخواهید داشت که از خط پایان عبور کنید .شکر بیش از حد می تواند سطوح تستوسترون را نیز کاهش دهد و شهوت جنسی را از بین ببرد .دکتر یوکیلیس توصیه می کند که بجای این نوشیدنی ها از آب توت سیاه استفاده نمایید؛ این نوشیدنی که به طور طبیعی غدد آدرنال را تغذیه می کند ،می تواند انرژی شما را نیز افزایش دهد.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
37
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
36
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
35
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
34
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
33
32
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
زیبایی زنان ِه زیتونی
روغن زيتون در بسياري از محصوالت مراقبتي پوست و مو وجود دارد ،از صابونها و نرمكنندهها گرفته تا حالتدهنده و... اما میدانید که ميتوانيد بسياري از اين محصوالت را به راحتي در خانه خود تهيه كنيد؟ تا بهحال از فوايد روغن زيتون بسيار شنيدهايد ،اينكه مصرف آن در غذاها چه فوايد شگفتآوري دارد و ...اما به احتمال قوي تا امروز كمتر از روغن زيتون به صورت موضعي استفاده كردهايد .باید بدانید روغن زيتون داراي اثرات فوقالعادهای در زيبايي و سالمت پوست ،مو ،ناخنها و ...است. كافي است فقط طريقه به كار بردن صحيح اين روغن را بدانيد ،در اين صورت ديگر نيازي نداريد كه هر روز هزينههاي زيادي صرف خريد محصوالت زيبايي كنيد؛ نگاهي به وسايل داخل آشپزخانه خود بيندازيد و با استفاده از روغن زيتون يك محلول معجزهآسا براي پوست ،مو و ناخن خود بسازيد.
يكچهارم فنجان روغنزيتون را به آرامي گرم كرده ،سپس يك كپسول ويتامين E باز كنيد و درون آن بريزيد .اين مخلوط را روي كوتيكولها (پوست اطراف ناخن) و سطح ناخنها ماساژ دهيد .روغن زيتون اين مخلوط ناخنها را قوي كرده و باعث افزايش انعطافپذيري آنها ميشود و ويتامين Eنيز ناخنها را تغذيه ميكند. اگر ناخنهاي شما نرم است :اگر دوست داريد ناخنهايي سفت و محكم داشته باشيد، نصف فنجان پوسته گردو را خوب بكوبيد تا پودر شود ،سپس با يك قاشق غذاخوري روغن زيتون ،يك قاشق غذاخوري روغن كرچك و يك قاشق غذاخوري عسل مخلوط كنيد تا كامال به شكل چسب شود ،اين چسب را روي ناخنهايتان ماساژ دهيد و سپس
ناخنها و كوتيكولها كمك ميكند. هم نرمکننده ،هم الیهبردار روغن زيتون براي پوست شما اثرات بسياری دارد .شما با استفاده از روغن زيتون پوستتان مرطوب همچنين به خوبي منافذ آن پاك و تميز میشود. كرم شب بسازيد :كافي است يك واحد سركه را با يك واحد آب و 2واحد روغن زيتون مخلوط كنيد و يك كرم شب براي خود بسازيد تا هم پوست صورتتان را نرم کرده و هم رنگ صورتتان را كمي باز كند. اسكراب صورت بسازيد :ابتدا صورتتان را با آب نمدار كنيد و سپس با روغن زيتون
چسب روغن زیتون برای ناخنهای شما روغن زيتون تاثيراتي فوقالعاده در رشد و سالمت ناخنهاي شما دارد ،شما ميتوانيد روغن زيتون را به روشهايي مختلف براي سالمت ناخنهايتان به كار ببريد. ن شكننده داريد :براي اينكه اگر ناخ شكنندگي ناخنهايتان را از بين ببريد،
نرم كردن پاشنه پاها:پاهايتان را قبل از خواب مرطوب و نمدار كنيد و سپس با سنگپا سلولهاي مرده پاشنه پا را ازبين ببريد سپس پاهايتان را با آب و صابون بشوييد و بعد با يك حوله كامال خشك كنيد. بعد كمي روغن زيتون روي پاشنهها بماليد و با حركات دوراني پاشنه پا و قسمتهايي را كه زبر است حسابي ماساژ دهيد ،اگر آرنج يا زانوي شما نيز زبر و خشن شده ،ميتوانيد به همين روش اين قسمت را نرم و لطيف كنيد .اجازه دهيد روغن زيتون چندين دقيقه روي بدن شما باقي بماند ،سپس به آرامي پاهايتان را با جوراب نخي بپوشانيد .هنگام جوراب پوشيدن مواظب باشيد جوراب روغن پاهايتان را پاك نكند .بهتر است تا صبح با جوراب بخوابيد و صبح اثر روغنزيتون را روي پاهايتان ببينيد. چگونه موهاي شما را نرم و لطيف ميكند؟ اين روغن طبيعي رطوبت موها را افزايش ميدهد و مانع وز شدن موها ميشود و در بهبود موخوره موثر است.
روغن معجزهآسای ضدشوره ابتدا موهايتان را با آب گرم مرطوب و نمدار كنيد .وقتي موهايتان مرطوب باشد ميتوانيد مطمئن باشيد كه روغن مستقيما پوست كفسر شما را درمان ميكند و چون فوليكولها مرطوب شدهاند و ديگر روغن را مصرف نميكنند در مرحله دوم روغن را گرم كنيد .روغن گرم بهتر ميتواند پوست خشك و شوره زده كفسر شما را درمان كند. موهايتان را به چند قسمت تقسيم كنيد و روغن زيتون گرم (نه آنقدرگرم که موها و پوست سر را بسوزاند) را روي تمام پوست كفسر ماساژ دهيد .سر را با يك حوله يا كاله حمام بپوشانيد و اجازه دهيد روغن زيتون روي پوست شما بماند تا به خوبي پوست را تغذيه كند سپس موها را با شامپو بشوييد بعد از اين درمان به هيچوجه براي خشك كردن موها از سشوار استفاده نكنيد و اجازه دهيد موها با جريان هوا خشك شوند. سشوار باعث به وجود آمدن شورهسر و ساير مشكالت براي كفسر ميشود.
بريزيد و آرام اين مواد را با هم مخلوط كنيد تا كامال يكدست شود ،سپس اين مخلوط را درون شيشه سربسته بريزيد .هربار ميتوانيد مقدار كمي از اين مخلوط را در كف دستانتان بريزيد و با حركات دوراني روي پوست صورتتان ماساژ دهيد و سپس با آب ولرم صورتتان را آب بكشيد .شما ميتوانيد روزانه دوبار از اين پاككننده استفاده كنيد.
آبرساني موها :شما ميتوانيد با 5قاشق غذاخوري روغن زيتون و 2عدد تخممرغ يك ماسك مرطوبكننده براي موهايتان بسازيد. اين مواد را به خوبي با هم مخلوط كنيد و روي پوست كف سر بماليد و به آرامي حدود 5دقيقه پوست كفسر را با اين مواد ماساژ دهيد ،سپس موها و سرتان را با يك كاله پالستيكي بپوشانيد و اجازه دهيد 15تا 20 دقيقه زمان بگذرد.
بشوييد ،براي محكم شدن ناخنهايتان اين كار را دو بار در هفته انجام دهيد. اگر ميخواهيد ناخنهايتان زودتر رشد كند :براي كمك به رشد ناخنها ،نصف فنجان گوجهفرنگي رنده شده را با 2قاشق غذاخوري روغن زيتون در يك كاسه مخلوط كنيد و حدود 10دقيقه انگشتانتان را داخل اين مخلوط نگه داريد و سپس انگشتانتان را آب بكشيد و با حولهاي آنها را خشك كنيد. گوجهفرنگي داراي بيوتين است ،بيوتين يك ماده طبيعي شناخته شده براي رشد ناخنها و مو است .روغن زيتون نيز به حفظ رطوبت
ماساژ دهيد .سپس كف دستتان مقدار كمي شكر بريزيد و بعد اين شكر را روي روغن زيتوني كه روي صورتتان وجود دارد، بماليد .تمام قسمتهاي پوستتان را با شكر آرامآرام ماساژ دهيد .اين عمل باعث ميشود كه سلولهاي مرده روي سطح پوست شما از بين بروند و درنتيجه پوست صورت داراي درخششي طبيعي و سالم شود. پاككننده صورت :نصف فنجان روغن زيتون را با يك قاشق غذاخوري از يك صابون ماليم مايع و 2قاشق غذاخوري آب و 2قاشق غذاخوري گليسيرين درون يك مخلوطكن
براي نرم كردن موها :اگر موهاي شما زبر و خشن است 3قاشق غذاخوري روغن زيتون را با 2قاشق غذاخوري عسل مخلوط كنيد و بهعنوان يك ماسك آرامبخش براي موهايتان استفاده كنيد ،عسل بهعنوان يك مرطوبكننده طبيعي موها و پوست شما را نرم ميكند .وقتي اين مخلوط را به موها و پوست كفسرتان زديد ،موها را با يك كاله پالستيكي حدود 30دقيقه بپوشانيد و سپس موها را بشوييد. اگر موهايتان وز دارد :...يك راهحل خوب براي كاهش وز موها استفاده از روغن داغ براي موهاست 2 .قاشق غذاخوري روغن زيتون را با 3قاشق غذاخوري روغن نارگيل مخلوط كنيد .سپس ظرف اين روغنها را درون يك ظرف آب در حال جوش قرار دهيد تا روغنها به مرور گرم شوند .دقت كنيد كه الزم نيست روغنها داغ شوند .موها و پوست كفسرتان را با اين روغن گرم ماساژ دهيد و سپس با يك حوله موها و سرتان را بپوشانيد و 30دقيقه صبر كنيد.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
31
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
30
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
29
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
28
27
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
خواننده و هنرپیشه های قدیمی
◄زادروز پوری بنایی ،بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی
پوری (صدیقه) بنایی زاده ۱۹مهر ۱۳۱۹در #اراک) بازیگر #تئاتر ،#سینما و تلویزیون ی اش را در سال است .وی فعالیت سینمای ۱۳۴۳با بازی در فیلم «عروس فرنگی» به کارگردانی #نصرتالله_وحدت آغاز کرد.
از بازیهای به یاد ماندنی و خاطره انگیز #پوری_بنائی میتوان به نقش «اعظم» در دو فیلم «قیصر» و «کوچه مردها» اشاره کرد. او پس از انقالب موفق به بازی در هیچ فیلمی نشد .محمدعلی نجفی برای مجموعه تلویزیونی سربداران ( )1362به او پیشنهاد همكاری داد كه بنایی به دلیل بیماری پدر و مادرش نپذیرفت .همچنین در سال های بعد از انقالب چند بار به خارج از كشور رفت و به رغم پیشنهادهایی كه برای بازیگری به او شد به ایران بازگشت و حاضر به اقامت در خارج از كشور نشد .آخرین کار سینمایی بنایی ،بازی در فیلم «مریم و مانی» به کارگردانی کبری سعیدی است ،البته در سال ۱۳۸۶در فیلم "شیرین" به کارگردانی #عباس_کیارستمی به عنوان یکی از صد بازیگر زنی که در این فیلم در نقش تماشاگران در حال تماشای یک فیلم دبده شدند شرکت داشت.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
26
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
25
24
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
یرفتم در م
ت مواد مخ
خیز به سم سین ه امین مردی است که 13سال انواع مواد مخدر از جمله کراک، شیشه و حشیش مصرف میکرد و از دو سال قبل به رهایی رسیده است البته قبل از آن نیز 11ماه دوره درمانی را گذراند .امین اکنون اوقات فراغت خود را با ورزشهای راگبی و والیبال پر میکند .گفتوگو با این مرد را بخوانید:
اولین بار چطور شد که مصرف کردی؟ اولین بار 13یا 14سالم بود .آن موقع در اصفهان زندگی می کردیم البته اصفهانی نیستم. آن زمان در سن بلوغ بودم و در خانه ماجراهای زیادی داشتم .من همیشه با دوستان بزرگ تر از خودم می جوشیدم .در پارک محل مان آدم هایی بودند که می خواستم با آنها هم ارتباط بگیرم اما مرا تحویل نمی گرفتند. یک روز در پارک دعوایم شد و آنها وساطت کردند و از آنجا بود که دوستی ما شروع شد .آن موقع سیگار هم مصرف نمی کردم ،یعنی شاید هفته ای یک یا دو نخ می کشیدم. بعد از مدتی فهمیدم آنها حشیش مصرف می کنند .یک بار که در خانه دعوایم شده و از پدرم کتک خورده بودم به پارک رفتم .داشتم گریه می کردم که آنها آمدند و دورم را گرفتند و ماجرا را پرسیدند .من هم جلوی آنها یک نخ سیگار روشن کردم که مثال خودی نشان بدهم. آنها با تعجب پرسیدند سیگار می کشم؟ آن روز خیلی ناراحت بودم .می دانستم آنها حشیش می کشند اما نمی دانستم حشیش چیست ،فقط می دانستم می گویند و می خندند و خوشحال هستند .با خودم گفتم چرا من این کار را نکنم؟ به هر ترتیبی بود و با داد و بی داد مجبورشان کردم که به من هم حشیش بدهند. دو سه پک حشیش کشیدم و بعد 5دقیقه همه غصه هایم فراموش شد .بعد از آن مصرفم را شروع کردم. در این مدت چه موادی مصرف کرده ای؟ من غیر از ال.اس.دی هر نوع ماده مخدری که تا آن برهه زمانی بود مصرف کرده ام .تریاک، هروئین ،حشیش ،تمچیزک ،نورچیزک ،شیره، کوکائین ،شیشه و انواع و اقسام ترکیبات تی.اچ.سی ،ماشروم ،حتی انواع قرص های اکس و قرص های دارویی. چرا نوع مصرف ات عوض می شد؟ خاصیت مواد مخدر این است .یک ماشین را در نظر بگیرید .اگر یک بخشی از آن خراب شود به مرور تک تک قسمت های دیگر را
هم خراب می کند .سیستم بدن هم به همین شکل است و بدن سیستمی نظام مند است و مواد مخدر باعث می شود سیستم بدن هر روز بیشتر و بیشتر تخریب شود .مواد به مرور زمان تخریب جسمی دارد. انسان همیشه در کسب تجربیات و لذت، زیاده خواه و طماع است و می خواهد همه چیز را تجربه کند .به همین خاطر بعد از این که حشیش را شروع کردم ،جلوتر رفتم و قرص خوردم ،بعد تریاک مصرف و بعد هم بقیه مواد را امتحان کردم. یکسری از مواد توهم آور است توهم آنها را هم تجربه کرده ای؟ کراک به دلیل درصد باالی مرفینی که دارد توهمی را که شیشه دارد ایجاد نمی کند البته در کراک اسید هم وجود دارد و حتی مواد شوینده هم در آن می ریزند اما توهم بیشتر به مت آنفتامین ها مربوط می شود ،چیزهایی مثل قرص اکس و شیشه .من هم توهم ناشی از اینها را تجربه کرده ام و توهم خود بزرگ بینی می زدم .من به خودم لقب بزرگوار داده بودم. خیلی ها با این الفاظ به خودشان احترام می گذارند.تا این حد فکر نمی کنم زیاد اشکالی داشته باشد و بیشتر نوعی شوخی به نظر می رسد. آن چیزی که من می گفتم با این که شما می گویید خیلی فرق دارد .من خودم را طوری می دیدم که انگار می توانم جلوی ده نفر شمشیر به دست بایستادم .برای همین خیلی کتک خوردم .بعضی وقت ها هم توهم می زدم که همه حرف هایم درست است و همه چیز همان طور که من می گویم باید باشد .مواد مثل شیطان است ،چیزهایی را تا حدی به آدم می دهد اما یک دفعه انسان را تخلیه می کند. پس توهم های خطرناک را که در خبرهای حوادث دیده می شود ،نداشتی؟ چون من با شیشه ،مرفین مصرف می کردم آن توهم های خطرناکی را که مثال طرف سر بچه اش را می برد نداشتم ،اما بدبینی ،شک، خیاالت واهی و این چیزها برایم به وجود می آمد. بدترین خاطره ای که از زمان مصرف مواد داری ،چیست؟ همه بد بود .بدترینش این بود که مرا به اتهام قتل گرفتند .دانشگاه من اصفهان بود و یک شب که از اصفهان آمده و سحر به تهران رسیده و مواد کشیده بودم ،زیر پلی خوابیدم .صبح سربازی مرا از خواب بیدار کرد و دستبند زد. با خودم گفتم مگر چه کار کرده ام که خودم نمی دانم .خالصه سوار ماشین که شدم از الی شیشه های دودی دیدم که یک آمبوالنس هم آنجاست و جنازه ای را که داخل کیسه پزشکی قانونی بود داخل آمبوالنس انداختند .بعد مرا به آگاهی بردند و سه روز به اتهام قتل بازجویی ام کردند.
از من می پرسیدند چرا آن شخص را کشتی من هم جواب می دادم من خودم مرده ام .قتل کار من نیست .بعد آزاد شدم .سربازی که داشت مرا برای ترخیص می برد از من پرسید می دانی اصال تو را برای چه به اینجا آورده بودند؟ گفتم :نه به خدا! اول گفتند آدم کشته ای حاال هم دارند آزادم می کنند ،بروم. آن موقع بود که سرباز ماجرا را برایم تعریف کرد و گفت ماجرای قتل سر یک تراول چک 50 هزار تومانی بود .آن موقع زیر همان پل نخاله ساختمانی زیاد خالی می کردند و ظاهرا یک پاکت سیمان آب خورده هم آنجا بود که قتل با آن اتفاق افتاده بود .من هم آنجا خوابیده بودم و اصال هیچ چیز را نفهمیده بودم. چه شد که تصمیم به درمان گرفتی؟ آدم به جایی می رسد که تمام لذت های مواد مخدر را پشت سر گذاشته و همه دنیای مواد مخدر را مثل کارتن خوابی ،نگاه ها و کتک
گفته بود :دیده ای این پارک جلوی خانه را در سه ثانیه درست کردند؟ و مادرش گفته بود :این پارک را پنج سال است درست کرده اند. اولین باری که خانواده ات فهمیدند مصرف کننده هستی چه کردند؟ خودم خواستم بفهمند .تا موقعی که نخواستم خانواده ام متوجه نشدند اما به جایی رسیدم که گذاشتم آنها بفهمند چون واقعا به کمک نیاز داشتم .آن موقع دانشگاه می رفتم .دیگر همه چیز را رها کرده بودم. برای رسیدن به درمان چه راه هایی را امتحان کردی؟ خیلی راه ها را .سم زدایی ،متادون درمانی، ترک به روش سقوط آزاد و ...داروی گیاهی خوردم ،شیوه های سنتی را انجام دادم اما هیچ کدام جواب نداد و طوالنی ترین مدت ترکی که داشتم شش ماه بود در آن دوران هم حشیش می کشیدم و آن را جزو مواد مخدر حساب نمی
خوردن ها به دلیل مواد مخدر و تحقیرهای نیروی انتظامی و خانواده ،دوستان و فامیل و مهم تر از همه تخریب های جسمانی ،تجربه کرده است. من وقتی به پل عابر پیاده می رسیدم ،زارزار گریه می کردم چون واقعا نمی توانستم از آن رد شوم .شرایطی بود که تا کسی تجربه اش نکند نمی تواند درکش کند. آن موقع صبح که بیدار می شدم تریاک می کشیدم تا بتوانم خودم را به فروشنده مواد مخدر برسانم و از او مواد بگیرم و دوباره به خانه برگردم و مصرف کنم .جوری بود که از صبح شروع می کردم تا شب و شب که مواد را زمین می گذاشتم باز هم خمار بودم .من چیزهایی در مصرف مواد مخدر دیده ام که خیلی عجیب است و به هر کسی بگویی باور نمی کند. من قبال بوکس و شنا کار می کردم اما به جایی رسیده بودم صبح که از خواب بیدار می شدم باید سینه خیز سراغ مواد مخدر می رفتم .مواد آدم را جوری می کند که غیر از دنیای خودش هیچ چیز را نمی بیند .یکی از بچه ها به مادرش
کردم اما باالخره راه درست درمان را پیدا کردم. آیا از زمانی که رها شده ای میلی به مصرف داشته ای؟ نه .چون در این روش که دی.اس.دی نام دارد، جسم و روان و جهان بینی به تعادل می رسد. جسم و روان با هم رابطه مستقیم دارند مثل اسب و سوارکار .درست است که مصرف کننده مواد مخدر با مصرف به جسم خود صدمه می زند اما او با تخریب جسم به روان هم صدمه می زند و سیستم بیوشیمی بدن را تحت الشعاع قرار می دهد ،سیستمی که همه بدن را تحت کنترل دارد و همه کارهای بدن با فرمان آن انجام می شود. بعد از جسم و روان سراغ جهان بینی می رویم و با آگاهی که فرد می گیرد زندگی را بدون عینک مواد مخدر می بیند .چون مواد فقط اسمش مواد است اما مجموعه ای از ضدارزش هاست. ما به این تفکر رسیده ایم که مواد مخدر چاره کار نیست و االن یک کامیون مواد مخدر ببینیم با یک کامیون گچ و سیمان برایمان فرقی ندارد.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
23
22
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
10توصیه آرایشی برای پوست های چرب اگر شما هم پوست چربی دارید و با مشکالتی در آرایش صورت تان درگیر هستید ،برای رفع این مشکالت با ماه همراه شوید.
وقتی صحبت از آرایش پوست چرب میشود پیدا کردن شیوه مناسب آرایش برای داشتن پوستی شفاف و مات کمی سخت میشود! - 1هر روز صبح و قبل از هر آرایش حتما باید پوستتان را با ژلهای پاککننده مخصوص پوست چرب و البته آنهایی که روی پوست شما تاثیرگذارند بشویید و بعد از شستشو با یک حوله نرم آبهای اضافی روی پوستتان را بگیرید.
خود میگیرند .یک راهحل خوب این است که از دستمالهای چربیگیر آرایشی استفاده کنید. آنها را باز کنید .روی نقاط چرب بگذارید، کمی فشار دهید و آرام از روی صورتتان بردارید .این دستمالها به راحتی چربی اضافه روی پوست را جمع میکنند. - 8وقتی از ضدآفتاب استفاده میکنید -البته ضدآفتابهای فاقد چربی -بعد از زدن آن، یک دستمال کاغذی تمیز را روی صورتتان پهن کنید .با دست کمی روی صورتتان فشار دهید و بعد آن را بلند کنید .به این ترتیب کمترین چربی آن هم گرفته میشود. - 9بیش از حد از اسکراب استفاده نکنید. استفاده زیاد از آنها ،پوست چرب را تحریک میکند و غدد پوست چربی بیشتری تولید میکنند و حتی باعث بیرون ریختن جوشها میشود.
- 2در مرحله بعدی با تونر مخصوص پوست چرب و با کمک مقداری پنبه ،عملیات پاکسازی را کامل کنید .پنبه آغشته به تونر را روی تمام صورتتان بکشید و 5دقیقه صبر کنید .تونر عالوه بر پاک کردن باقی ژل شستشو به رفع و برداشتهشدن سلولهای مرده از روی پوست کمک میکند. - 3قبل از آرایش و بعد از کاملکردن عملیات پاکسازی به مقدار الزم از یک نرمکننده مخصوص پوست چرب روی پوستتان بزنید و آن را ماساژ دهید تا روی پوست نماند. - 4از محصوالت آرایشی استفاده کنید که بهترین فرمول را برای پوستهای چرب دارند. - 5قبل از آرایش با کرمهای کنید. زیرسازی مخصوص مخصوصا نواحی چرب صورتتان مثل ناحیه Tشکل ،پیشانی ،چانه و بینی .زیرسازی کردن ،عمر ماندگاری آرایش روی پوست را بیشتر و از درخشش نواحی چرب جلوگیری میکند. - 6به جای کرم پودر از کانسیلر استفاده کنید کانسیلرها چربی کمتری دارند .بیش از حد پودر و پنکیک نزنید. - 7هر چقدر آرایشتان مات باشد بعد از گذشت زمان ،نقاط چرب پوست حالت براق به
- 10قبل از خواب حتما آرایشتان را به طور کامل از روی پوستتان پاک کنید و تمام مراحل پاکسازی پوست را انجام دهید .اگر پوستتان با گذشت زمان چربتر میشود ،حتما به متخصص مراجعه کنید تا با توجه به ویژگیهای پوستتان ،راهحلهای مناسبتری به شما ارائه دهد.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
21
20
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
پنج راهکار ساده برای صفر کردن ایمیلهای خوانده نشده اگر عدد ایمیلهای خواند ه نشدهتان سر به آسمان گذاشته است یا اینکه میخواهید به ایمیلهای بیهوده رها شده در حسابتان سر و سامان دهید٬ راههای سادهای وجود دارد .پنج راهکار ساده برای "صفر شدن" در زیر آمده است.
کم میکنند .اما به صفر رساندن آنها شاید به سختی بردن جام طال در مسابقات جهانی باشد. مشکل فقط به ایمیلهای خوانده نشده باز نمیگردد ٬گاه ایمیلهای خوانده شدهی بیاهمیت زیادی هم در صندوق پستیتان باقی ماندهاند که با توجه به ظرفیت باالیی که برای صندوق ایمیلهای امروزی در نظر گرفته میشود عمال مشکلی ایجاد نمیکند ،اما شاید یکی از مشکالت اصلی ایجاد حجم اطالعات باال و گاه فراموششد ه در ایمیل کاربر است که میتواند با اندکی بیدقتی در معرض نفوذ یا دستبرد باشد. استفاده از اپلیکیشن mailboxappمیتواند در این زمینه کمککننده باشد.
شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که همیشه صندوق پستی آن الینتان ( )Inboxپر از ایمیلهای خوانده نشده است .ایمیلهایی که گاه حتی لزومی به خواندنشان نیست و به دالیل مختلف همانطور خواندهنشده بر جای مانده و به مرور تنها به عدد ایمیلهای رویت نشده اضافه کرده است .به محض گشودن حساب ایمیلتان همین عدد است که نمایش داده میشود .عدد ایمیلهای شما که خواندهنشده بر جای ماندهاست چقدر است؟
از لحاظ حفظ امنیت و همچنین نظم دادن به زندگی آنالین شاید باید در پی سر و سامان دادن به خواندهشدهها و به صفر رساندن ایمیلهای خواندهنشده بود .زندگی هر شخصی آداب و ویژگیهای خود را دارد و راه مشخصی برای همه برای رها شدن از عدد مدام رشدکنندهی ایمیلهای نخوانده نیست .اما بهترین راهکارهایی که شاید برای همه افراد میتواند مفید باشد از سوی سایت مشابل پیشنهاد شده است. -۱وقت را هدر ندهید
برای برخی فرقی ندارد این عدد یک رقمی بماند یا چهار رقمی باشد .شاید یک نوع شیوهی زیست آنالین باشد که این عدد مدام بزرگ و بزرگتر شود و صاحب حساب بیتفاوت از کنار آن بگذرد .اما یکی از اولین و دم دستترین خطرات این نوع رفتار آنالین میتواند نادیده ماندن اتفاقی ایمیلهای مهم در میان انبوه ایمیلهای خوانده نشده باشد .معموال کاربران به طور متناوب برخی از ایمیلها را پاک کرده و عدد ایمیلهای خوانده نشده را
اگر گوشی هوشمند دارید ٬وقت را از دست ندهید .در صف فروشگاه یا در تاکسی و اتوبوس بهترین وقت برای گشتزنی بینایمیلهای سابق و پاک کردن غیرضروریها خصوصا خواندهنشدههاییست که بیهوده برجای ماندهاند و قرار نیست خوانده شوند. -۲در "اسپم" کردن ایمیلهایی که همیشه ناخوانده رها میشوند تردید نکنید
ایمیلهایی هستند که از سوی شرکتهای یا اشخاصی میرسند که نقشی در زندگی شما برعهده ندارند جز اینکه آنها را روانهی سطل آشغال حسابتان کنید .یک بار برای همیشه خود را راحت کنید و آنها را بفرستید به میان اسپمها تا دیگر برایتان ارسال نشوند. -۳اشتراک خود را لغو کنید مشترک ایمیلهایی هستید که اهمیتی برایتان ندارند؟ لغو اشتراک ( )unsubscribeکنید. وبسایت unroll.meبه آسانی به شما کمک میکند تا همه اشتراکهایتان برایتان مشخص شود و هر کدام را که نمیخواهید با یک کلیک لغو اشتراک کنید .فقط کافیست تا با وارد کردن آدرس ایمیلتان در این سایت عضو شوید. -۴استفاده از تقویم به جای نگهداشتن ایمیلهایی مرتبط با قرارهای کاری یا سفر و خریدهایتان ٬موارد مورد نیاز به یادآوری را در تقویم حساب ایمیل خود وارد کنید تا به شما در زمان مقرر پیغام دهد .این روشی ساده برای به راحتی حذف کردن انبوهی از ایمیلهای حاوی ساعت و زمان قرار یا یادآوری وقت دکتر و … است. -۵از آرشیو بهره ببرید به بخش آرشیو ایمیلتان به چشم بهترین دوستتان نگاه کنید .وقتی ایمیلی را مشخص میکنید ٬میتوانید به جای کلیک بر روی دکمه حذف روی دکمه آرشیو کلیک کنید .این کار کمک میکند ایمیل از inboxحذف شده اما کامل حذف نشود و با جستجو بتوانید بیابیدش. اگر هم به بخش همه ایمیلها ()All Mail رجوع کنید میتوانید ایمیلهای آرشیوشده را مشاهده کنید.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
19
18
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
جایگزینی ارزان برای بوتاکس!
وقتی زنان پیرتر می شوند و به سن یائسگی می رسند ،سطح هورمون استروژن آنها کاهش می یابد که این امر موجب می شود پوست کالژن کمتری تولید کند دانشمندان اعالم کردند که موفق به تولید یک قرص گیاهی شده اند که می تواند چین و چروک های صورت را تا 10درصد کاهش دهد. قرص گیاهی که به تازگی توسط دانشمندان تولید شده با کالژن سازی در بدن برای از پیشگیری از چین و چروک های زیر چشم موثر است و موجب می شود که پوست جوان بماند .محققان اظهار کردند :این محصول ماهانه 35پوند هزینه دارد و می تواند جایگزین موفق بوتاکس باشد. آنها با مطالعه تأثیر و عملکرد این قرص
در آزمایشی با 166زن که به طور متوسط 61ساله بودند توانستند این نتایج را اثبات کنند .در این آزمایش ،زنان به سه گروه تقسیم شدند ،گروه اول دوز پایینی از دارو و گروه دوم دوز باالتری مصرف کردند و گروه سوم به جای این دارو دارونما دریافت کردند. پس از 14هفته دانشمندان چروک و پوست این افراد را با قالب گرفتن از زیر چشمشان بررسی کرده و حتی نمونه های کوچک بافت را درنظر گرفتند .عمق چروک ها درمیان زنانی که قرص واقعی مصرف کرده بودند به طور متوسط 10درصد کمتر بود .افرادی
که دوز داروی آنها باالتر بود بدنشان کالژن بیشتری تولید کرده بود .نتیجه این تحقیقات در مجله بین المللی علوم زیبایی منتشر شده است. این قرص با نام «Dove Spa Strength »Withinبا حمایت شرکت داو تولید شده و برای فروش وارد بازارهای تجاری شده است .قرص کاهش چروک صورت دارای ایزوفالون های سویا ،مواد شیمیایی گیاهان، آنتی اکسیدان لیکوپن ،ویتامین ،Cویتامین Eو روغن ماهی است. وقتی زنان پیرتر می شوند و به سن یائسگی می رسند ،سطح هورمون استروژن آنها کاهش
می یابد که این امر موجب می شود پوست کالژن کمتری تولید کند ،کالژن برای پوست خاصیت نرمی و ارتجاعی ایجاد می کند. اکثر کرم های ضد چروک روی سطح باالیی پوست کار می کنند و تأثیر آنها بسیار جزئی است. اما دانشمندانی که این قرص را تولید کرده اند مدعی شده اند که مواد تشکیل دهنده این قرص موجب تولید استروژن بیشتر و در نتیجه کالژن سازی پوست می شود .این امر چروک های عمیق را کاهش داده و از ایجاد خطوط جدید جلوگیری می کند.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
17
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
16
15
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
خشکی پوست در پاییز و درمان آن
هنوز فصل سرما از گرد راه نرسیده ،آثارش را روی پوست ما گذاشته است .با آمدن پاییز بتدریج خشکی روی پوست دست و صورت پدیدار میشود و گاه نیز این خشکی با پوستهریزی توام است که ناراحتیهایی ایجاد میکند و اگر بموقع راهحل مناسبی برای برطرف شدنش یافت نشود به خارش یا قرمزی نیز منجر میشود.
این خشکی در برخی افراد با توجه به منطقه زیستی و ژنتیک ،شدت بیشتری دارد .به همین دلیل با دکتر مجتبی امیری ،متخصص بیماری های پوست و مو در این باره گفت وگو کردیم. چرا در این فصل پوستمان خشک می شود؟ برای بررسی علت خشکی پوست باید ابتدا کمی درباره ساختمان پوست صحبت کنیم. این اطالعات به ما کمک می کند عواملی که باعث خشکی می شود ،شناسایی کنیم .الیه خارجی پوست ،یک الیه زایا محسوب می شود .پوست مدام در حال تکثیر است و به طور نامحسوس نیز ریزش می کند .این ریزش دائمی است و هیچ گاه قطع نمی شود .الیه خارجی ،نسبتا خشک است .خشکی طبیعی پوست در واقع از پوست محافظت می کند. رطوبت ،مکان مناسبی برای میکروب هاست و اگر این الیه رطوبت زیادی داشته باشد دیگر قادر به محافظت از الیه های زیرین نخواهد بود .برای این که پوست لطافت و طراوت طبیعی داشته باشد مکانیسم هایی دفاعی وجود دارد که پوست را مرطوب نگه می دارد. لطفا درباره این مکانیسم ها هم توضیح دهید. این مکانیسم همان غدد تعریقی است که هم عامل دمای بدن را تنظیم می کند و هم پوست را مرطوب نگه می دارد .هر گاه غدد تعریق دچار مشکل شود پوست نیز طراوت طبیعی اش را از دست خواهد داد .غدد چربی نیز نقش مهمی در چرب و مرطوب شدن پوست دارد .عالوه بر همه اینها یک نوع لیپید که به فاکتور مرطوب کننده پوست معروف است با شست وشوی زیاد پاک می شود و با تداوم این وضع پوست سالم دچاربیماری ای به نام اگزاما می شود. عوامل ایجادکننده خشکی پوست کدامند؟ این عوامل را می توانیم به دو دسته تقسیم کنیم؛ یکی بیماری های پوستی که به خشکی پوست منجر می شود و دوم عوامل محیطی که تغییراتی را در پوست به وجود می آورد .مهم
ترین عامل خشکی پوست درماتیت آتوپیت یا اگزامای سرشتی است که فرد به شکل ذاتی فاکتور مرطوب کننده پوست را ندارد یا این فاکتور بخوبی عمل نمی کند .این افراد قبل از بلوغ ،خشکی پوست شدیدتری دارند ،ولی بعد از آن اندکی کاهش می یابد( .به دلیل وجود هورمون های آندروژنی) یک بیماری ژنتیکی به نام اکتیوز نیز موجب خشکی پوست می شود و پوست فرد مانند پولک می شود .خشکی های پوستی ژنتیکی درمان قطعی ندارد و درمان ها موقتی است ،اما نوع دیگری از خشکی پوست را که تقریبا همه ما آن را تجربه می کنیم ،خشکی اکتسابی است. خشکی اکتسابی همان خشکی محیطی است؟ خشکی اکتسابی در فصل پاییز و زمستان مشهود است که ناشی از عوامل محیطی است. به طور طبیعی در این فصول رطوبت محیط کاهش می یابد .البته عامل مهم برای خشکی محیط وجود سیستم های گرمایشی است. این سیستم ها رطوبت اتاق را پایین می آورد و خشکی را تشدید می کند .خشکی پوست را در نواحی کوهستانی کشور بیشتر مشاهده می کنیم .عامل مهم دیگر سن است .پس از پنجاه سالگی نیز فعالیت غدد عرق و غدد چربی ساز کمتر شده و خونرسانی کمتری
13 صورت می گیرد و پوست خشک تر می شود. افراد دچار وسواس که مدام با آب و صابون سر و کار دارند یا از شوینده های قوی حاوی دترژنت باال استفاده می کنند و افرادی که مایعات کمتری مصرف می کنند بیشتر دچار خشکی پوست می شوند. درمان چگونه است؟ در مواردی که خشکی ژنتیکی است ،درمان قطعی وجود ندارد ،ولی در خشکی های اکتسابی ناشی از محیط باید با توجه به عامل به وجود آورنده خشکی ،درمان مناسبی اتخاذ شده و در واقع الزم است عامل ایجادکننده اصالح شود .خشکی پوست عامل مهمی در خارش پوست است و خشکی عالوه بر ایجاد شکل نازیبا و ضخیم پوست ،اثرات روانی هم روی فرد دارد .خشکی باید درمان شود تا به خارش منجر نشود. توصیه های شما برای سالمت پوست در زمستان چیست؟ در فصل زمستان چاره ای جز بستن در و پنجره نیست .برای اصالح این وضع می توانیم از دستگاه بخور در منزل یا محیط کار استفاده کنیم .دستگاه بخور رطوبت نسبی فضا را تامین می کند. سعی کنید از پوشیدن لباس های پشمی که مستقیم با پوست تماس دارد خودداری کنید.
این لباس ها الکتریسیته ساکن ایجاد می کند و خشکی را شدت می بخشد .بهتر است حتما یک لباس نخی ،زیر لباس پشمی بپوشید. مایعات زیاد بنوشید ،چون کمک می کند االسیته پوست حفظ شود. دفعات شست وشوی دست و صورت را به حداقل برسانید. از صابون های قلیایی کمتر استفاده کنید. صابون هایی که حالت گلیسیرینه دارند در این فصل مناسب است. پس از شست وشو از نرم کننده و مرطوب کننده های مناسب استفاده کنید .انواع دیگری مانند لوسیون های بدن نیز به طراوت پوست و شادابی آن کمک می کند .همه موارد گفته شده برای برطرف کردن خشکی است و اگر فرد دچار خشکی شدید یا اگزما باشد حتما الزم است ترکیب دیگری در فرموالسیون کرم تجویزی توسط پزشک گنجانده شود. می توانید خودتان نیز در خانه یک نرم کننده خوب بسازید .محلول گلیسیرین را با آب لیمو مخلوط کرده و روی پوست دست و صورت بمالید .البته روی پوست صورت باید کمتر استفاده شود. وقتی پوست حساسی دارید بهتر است حتما از ضد آفتاب مناسب استفاده کنید.
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
14
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
13
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
12
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
11
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
10
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
Read This Magazine Online . www.
Javanantoronto.com
9
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
8
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
7
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
6
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
5
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
6 4
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
3
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
2
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
1
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
B
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
A
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
IV
No. 691 / October , 17, 2013 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591
III