714 section web

Page 1

No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VIII


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VII


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

VI


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

V


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

D


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

C


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

‫ﺗﺼﺎﺩﻓﺎﺕ‬ ‫ﺻﺎﻓﻜﺎﺭﻯ ﻧﻘﺎﺷﻰ‬ ‫ﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻰ‬ ‫ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ‬ ‫ﻓﺮﻭﺵ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ‬ ‫ﺷﺴﺘﺸﻮﻯ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ‬ ‫ ﺳﺎﻋﺘﻪ‬24 ‫ﺗﻮﻳﻨﮓ‬

• • • • • • •

ENZO CAR CLINIC

156

• COLLISION • REPAIR & PAINT • MECHANICAL • RENTAL • USED CAR SALE • CARWASH • TOWING (24/7)

ENZO CAR CLINIC O N E

DDDDDDDD

MM

MMMMMMMM

SS

AAAAAA

AA.W FFFFF A

S P O T

A U T O

S E R V I C E

1.855.551.ENZO (3696) A : 401 A S ,T , M3J 2T8 WWW.ENZOCARCLINIC.COM TEL: 416.663.6030 - FAX: 416.907.5213 DDRESS

LNESS T

ORONTO

ALEX

PRESIDNET C: 647.889.6070

Call us to report an accident and receive a free towing service to our location.


‫‪155‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خواهران دوقلو‬ ‫با یک نامزد‬ ‫مشترک!!!‬

‫لوسی و آنا دو خواهر دو قلو هستند که‬ ‫در همه امورات زندگی با یکدیگر شریک‬ ‫هستند‪.‬از ماشین سواری بگیر تا لباس‬ ‫خریدن و سرکار رفتن و حتی در پیدا کردن‬ ‫نامزد نیز با یکدیگر تفاهم عجیب دارند‪.‬‬ ‫آنا می گوید‪:‬به اتفاق خواهرم پسری را پیدا‬ ‫کردیم که دوتایی با هم روی او اتفاق نظر‬ ‫داریم‪ .‬عجیب نیست‪.‬ما در همه چیز شریک‬ ‫هم هستیم‪.‬یکنوع غذا می خوریم‪.‬این‬ ‫خواهران دو قلو تنها در فاصله یک دقیقه‬ ‫بعد از هم به دنیا امدند‪.‬این دو اکنون اینقدر‬ ‫به هم نزدیک شده اند که حتی مادرشان‬ ‫از رفتار عجیب و غریب انها به تنگ امده‬ ‫است‪.‬‬ ‫یکجور لباس می پوشیم و دوتایی یک نامزد‬ ‫هم داریم‪.‬اگر روزی روزگاری از نامزدمان‬ ‫خوشمان نیامد دوتایی از او جدا می شویم‬ ‫و سراغ دوست پسر بعدی می رویم‪.‬لوسی‬ ‫و خواهرش از همان کودکی با هم به یک‬ ‫مهد‪،‬به یک مدرسه و در نهایت به دانشگاه‬ ‫و لوسی می افزاید پدرم در سال ‪ ۲۰۱۰‬بر‬ ‫اثر سرطان فوت نمود‪.‬مادرم خیلی نسبت به‬ ‫کارهای ما حساسیت نشان می دهد اما پدرم‬ ‫فقط می گفت کدام یک شما لوسی است و‬ ‫کدام یک آنا!وی می افزاید گاهی اوقات که‬ ‫حوصله تلفن جواب دادن نامزدمان را ندارم‬ ‫گوشی را به خواهرم می دهد و او جواب می‬ ‫دهد بدون اینکه طرف متوجه شود دارد با‬ ‫لوسی صحبت می کند یا آنا!‬ ‫این دو خواهر آنقدر به هم نزدیکند که با‬ ‫پرداخت ‪ ۲۴۰۸۰۰‬دالر سایر قسمتهای بدن‬ ‫خود را که تفاوت کمی با هم داشتند جراحی‬ ‫نمودند تا دقیقا مشابه هم گردند‪.‬تنها فرق‬ ‫انها خال بسیار کوچک روی گونه انهاست‬ ‫که از این مورد حتی نامزدشان خبردار‬ ‫نیست‪.‬لوسی می گوید هیچ موقع نشده از هم‬ ‫خسته شویم‪.‬حتی زمانی که پدرمان مریض‬ ‫شد به اتفاق خواهرم آنا جهت امرار معاش‬ ‫خانواده هم در آسایشگاه سالمندان کار می‬ ‫نمودیم و هم از پدر مریضمان پرستاری می‬ ‫کردیم‪.‬به گفته لوسی آنها هیچ موقع از یک‬ ‫مدل پوشش جهت بیرون رفتن استفاده نمی‬ ‫نمایند‪.‬‬ ‫همیشه دوست دارند‬ ‫در خیابان متفاوت‬ ‫دیده شوند‪.‬آنها نه اهل‬ ‫سیگار هستند و نه‬ ‫اهل مشروب‪ .‬روی‬ ‫رژیم غذایی خود‬ ‫بسیار حساسند‪ .‬آنا می‬ ‫گوید خیلی از دختران‬ ‫عاشق لباس پوشیدن‬ ‫ما هستد و مدام از ما‬ ‫می پرسند لباسهایتان‬ ‫را از کجا تهیه می‬

‫مایید!!؟نزدیکی دو خواهر شاید در اینده‬ ‫مشکالت فراوانی را برایشان بوجود آورد‪.‬‬ ‫اگر یکی از انها فوت نمود و یا یکی از انها‬ ‫ازدواج نمود فرد دیگر به شدت از لحاظ‬ ‫روحی اسیب خواهد دید‪ .‬اما خواهران بر‬

‫این باورند که چنین‬ ‫اتفاقی نخواهد افتاد‬ ‫و انها همیشه در‬ ‫کنار هم خواهند‬ ‫بود‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

154


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

153


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

152


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

151


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

150


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

149


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

148


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

147


‫‪146‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ژیگو با سس ترخان‬

‫طرز تهیه پیتزا بادمجان‬ ‫طرز تهیه پیتزای بادمجان ‪ /‬دستور پخت پیتزای بادمجان‬

‫ن‬ ‫بادمجا ‬ ‫چ‬ ‫قار ‬ ‫پنیر پیتزا ‬ ‫ک‬ ‫مواد الزم ‪ :‬پیاز کوچ ‬ ‫گوشت مغز ران گوسال ه‬ ‫ت‬ ‫یک تکه بدون استخوان ‪ 2‬تا ‪ 2/5‬کیلو ذر ‬ ‫سبزی معطر (نعناع – ترخان – جعفری )‬ ‫‪ 1‬دسته زیتون بدون هست ه‬ ‫یک بوته‬ ‫سیر ‬ ‫مواد الزم برای تهیه خمیر پیتزا ‪:‬‬ ‫‪ 100‬تا ‪ 150‬گرم‬ ‫روغن یا کر ه‬ ‫آرد سفید ‪ 500‬گرم‬ ‫ل‬ ‫نمک و فلف ‬ ‫به مقدار کم آب گرم یک پیمانه‬ ‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫چند حبه سیر را در سطح گوشت فرو می کنیم و با نخ ژیگو را محکم می پیچیم و دقت می‬ ‫کنیم که کمی فرم کشیده شده و دراز پیدا کند و آنرا مثل ژیگوی فرانسوی که قبال شرح داده‬ ‫شده طبخ و آماده می کنیم بعد ژیگو را می گذاریم سرد شود و نخ آن را باز می کنیم و با کارد‬ ‫تیز ژیگو را نازک بصورت ورقه می بریم سس ژیگو را صاف می کنیم و می گذاریم داغ شود‬ ‫یکی دو قاشق سوپخوری ترخان خرد شده داخل سس می ریزیم و از روی آتش بر می داریم‬ ‫صد گرم خامه با این سس مخلوط می کنیم ‪.‬‬ ‫قطعات گوشت را منظم در دیس می چینیم بطوریکه حالت اولیه خود را دوباره بدست آورد و‬ ‫کمی از سس را روی آن می دهیم و اطراف آنرا با پوره سیب زمینی و لوبیای سبز پخته شده و‬ ‫گوجه فرنگی و جعفری یا بوالغ اوتی تزئین می کنیم ‪.‬‬

‫مواد الزم برای تهیه پیتزا بادمجان‪:‬‬ ‫‪ 2‬عدد‬ ‫‪ 200‬گرم‬ ‫‪ 200‬گرم‬ ‫یک عدد‬ ‫‪ 100‬گرم‬ ‫‪ 50‬گرم​‬

‫یک قاشق غذاخوری‬ ‫خمیر مایه ‬ ‫یک قاشق غذاخوری‬ ‫روغن زیتون ‬ ‫نمک به میزان الزم‬ ‫طرز تهیه پیتزا بادمجان ‪:‬‬ ‫اول مایه خمیر را با آب ولرم مخلوط کنید و​ مدت پنج دقیقه آن را در جای نسبتا گرمی قرار‬ ‫دهید و کمی صبر کنید‪.‬‬

‫آرد را الک کنید و سپس مایه خمیر را همراه نمک و روغن زیتون به آن اضافه کنید‪.‬‬ ‫روی خمیر را کمی چرب کرده و​ مدت یک ساعت و نیم صبر کنید تا حجم آن دو تا سه برابر‬ ‫شود‪ ،‬سپس آن را با وردنه باز کنید‪.‬‬ ‫در حین زمان استراحت خمیر بادمجان‌ها را ورقه ورقه کنید و در آب و نمک قرار دهید‪.‬‬ ‫سپس در مقداری روغن سرخ کنید تا طالیی ​ شود‪ .‬بادمجان‌ها را روی خمیر پیتزا بچینید و‬ ‫سپس ذرت‪ ،‬قارچ‪ ،‬پیاز حلقه شده و زیتون را روی آن قرار دهید‪.‬‬ ‫در نهایت پنیر پیتزا را روی مواد بپاشید و در فر از قبل گرم شده با دمای ‪ 180‬درجه سانتی‌گراد‬ ‫قرار دهید‪ .‬بعد از گذشت ‪ 10‬تا ‪ 15‬دقیقه که پنیر پیتزا طالیی شد غذای شما آماده است‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

145


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

144


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

143


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

142


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

140


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

139


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

www.century21.ca/mahmoud.rahbari

138


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

137


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

136


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

135


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

134


‫‪133‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬

‫بهمن‬

‫با توجه به اینکه شهامت در ذات شما نهادینه شده است باد‬ ‫بدون کمترین هراس‪ ،‬به جنگ گرفتاریها و مشکالت خانوادگی‬ ‫بروید‪ .‬رویداد تازه ای در ارتباط با مشکل شما مورد بحث‬ ‫رو در رو قرار میگیرد که به راستی مانند این است که یک آدم‬ ‫برفی بخواهد مقابل شعله آتش ایستادگی نماید‪ ،‬اما بدانید چون‬ ‫صاحب حق هستید‪ ،‬نیرویی فرا زمینی پشتیبان شما خواهد بود‪.‬‬

‫زود باوری خیلی از متولدین این ماه سبب شده‪ ،‬خیلی از سالهای‬ ‫زندگی خود را ببازید‪ .‬خوشبختانه در شرایطی قرار دارید که‬ ‫هنوز فرصت جبران دارید ولی توصیه میشود کمی با احتیاط و‬ ‫سختگیری و تحقیق به مسائل و آدمها بپردازید و تحت تاثیر‬ ‫احساسات آنی زودگذر دیگران نشوید‪.‬‬

‫حافظ‪ :‬نرگس مست نوازش کن مردم دارش خون عاشق به قدح‬ ‫گر بخورد نوشش باد‬ ‫به غالمی تو مشهور جهان شد حافظ حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد‬ ‫تعبیر‪:‬در هر کار اعتدال و میانه روی را پیشه کن‪ .‬تکبر و غرور را رها کن تا راهی تازه پیش پای تو‬ ‫گشوده شود‪ .‬دوستی به تو خیانت و از سادگی و صداقت تو سوء استفاده کرده است‪ .‬بهتر است واقع‬ ‫بین و امیدوار باشی و زیرکی و هوشیاری را از دست ندهی‬ ‫دی‬ ‫بعضی خانمهای متولد این ماه در زمینه مدیرت‪ ،‬موفقیت و کار و‬ ‫کسب بسیار توانا و خوش شانس هستند ولی معموال" قدرشان را‬ ‫کمتر میدانند ‪ .‬حضور بعضی پدر و مادرهای عاقل و دور اندیش‬ ‫در جمع متولدین این ماه سبب شده خیلی از اختالفات و جدایی‬ ‫ها در نطقه اول متوقف شده و باید قدر این انسانها را بدانند‪.‬‬ ‫حافظ‪:‬‬ ‫صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد پاردمش دراز باد آن‬ ‫حیوان خوش علف حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف‬

‫حافظ‪ :‬المنه لله که چو ما بی‌دل و دین بود آن را که لقب عاقل‬ ‫و فرزانه نهادیم‬ ‫قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم‬ ‫تعبیر‪:‬به توانایی های ذاتی خود تکیه کن‪ .‬راه پیشرفت برای تو باز است‪ .‬با تدبیر و تأمل قدم در راه‬ ‫بگذار و از سد مشکالت بگذر‪ .‬بیهوده به سخنان بی پایه و اساس اعتماد نکن‪ .‬به عقل و اراده ی خود‬ ‫ایمان داشته باش‬ ‫اسفند‬ ‫سیاره حاکم بر شما به طرز بی سابقه ای فعال است و تاکید‬ ‫فراوان بر مسافرت دارد‪ .‬از اینرو هرگونه اقدام برای مسافرت ولو‬ ‫یک مسافرت کوتاه چند روزه شدیدا تجویز میشود‪ .‬زمان مناسبی‬ ‫برای برقراری ارتباط تماسهای دوستانه و یا شغلی محسوب‬ ‫میگردند‪ .‬چنانچه منتظر رسیدن یک خبر یا یک نامه یا نتیجه‬ ‫یک کار هستید‪ ،‬در روزهای فوق احتماال آنرا دریافت خواهید‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬نمی‌خورید زمانی غم وفاداران ز بی‌وفایی دور زمانه یاد‬ ‫آرید‬

‫تعبیر‪:‬از رفتار ریاکارانه ی اطرافیانت‪ ،‬نا امید و دلسرد نباش‪ .‬اگر صداقت داشته باشی و ریاکاری را‬ ‫رها کنی‪ ،‬به هدف خود می رسی‪ .‬اخالص و ایمان‪ ،‬بهترین سرمایه ی انسان است‪ .‬بدبینی و تردید را از‬ ‫تعبیر‪:‬در هنگام سعادت و نیکبختی به یاد دیگران باش و به آنها کمک کن همانطور که انتظار کمک‬ ‫خود دور کن‪ .‬به خداوند توکل کن و عمر عزیز را در راه خواسته های دست نیافتنی تباه نکن‬ ‫از دوستان داری‪ .‬از تجربه ی دوستان به خوبی استفاده کن‬ ‫به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جالل ز روی حافظ و این آستانه یاد آرید‬


‫‪132‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬

‫مهر‬

‫اگر ازدواج نکرده اید‪ ،‬امروز امکان یافتن او را خواهید داشت‪.‬‬ ‫فردی که مناسب درکنار شما قرار گرفتن است‪ .‬افسردگی را‬ ‫پشت در بگذارید‪ ،‬به خنده ها اجازه ی ظهور دهید تا آرامش بار‬ ‫دیگر به شما لبخند بزند‪ .‬این احساس زیبا هم اکنون کنار پنجره‬ ‫است تنها باید در آن را باز کنید‪.‬‬

‫باید با دور اندیشی تصمیم بگیرید و به عواقب و عوارض آن‬ ‫فکر کنید‪ .‬گروهی در کار خود دچار نوعی بالتکلیفی شده اند‬ ‫یعنی هم پیشنهاد جالبی برایشان رسیده و هم در آن امتیازاتی‬ ‫دارند بهر حال باید سریعا" تصمیم گیری نمایید و مطمئنا قبول‬ ‫این پیشنهاد به نفع شما خواهد بود‪.‬‬

‫حافظ‪:‬‬

‫حافظ‪:‬‬

‫از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم خود کام تنگدستان کی زان‬ ‫دهن برآید‬

‫من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت که پیر باده فروشش‬ ‫به جرعه‌ای نخرید‬

‫گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان هر جا که نام حافظ در انجمن برآید‬

‫بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب که رفت موسم و حافظ هنوز می‌نچشید‬

‫تعبیر‪:‬در راه رسیدن به مقصود باید اراده ای محکم و راسخ داشته باشی‪ .‬با دست روی دست گذاشتن و تعبیر‪:‬رنج و سختی عاقبت به راحتی و سعادت منجر می شود و به آرزوی خود می رسی‪ .‬قدر لحظه‬ ‫های زندگی را بدان و دم را غنیمت بشمار تا نادم و پشیمان نشوی‪ .‬سعی و کوشش را رها نکن‬ ‫سهل انگاری‪ ،‬کاری از پیش نخواهی برد‪ .‬از شکست ها تجربه بیندوز و امیدوار باش‬ ‫شهریور‬ ‫ناآرامی و سر گشتگی بعضی از متولدین این ماه را باید بحساب‬ ‫دوری از عزیزان‪ ،‬اصوال" دورافتادن از گذشته ها و خاطرات‬ ‫شیرینی که زندگی شان را دربر گرفته بود گذاشت‪ ،‬در مجموع‬ ‫متولدین این ماه آدمهای عاطفی‪ ،‬پابند گذشته و مسائل بسیار‬ ‫عاطفی هستند و بهمین سبب خیلی از دختر خانمهای متولد این‬ ‫ماه تا سالهای سال بدلیل دست نیافتن به ایده آلها ازداوج نمی‬ ‫کنند‪ ،‬خیلی از مردها تا پایان عمر وصلتی را نمی پذیرند‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬داور دارا شکوه‌ای آن که تاج آفتاب از سر تعظیم بر‬ ‫خاک جناب انداختی‬ ‫نصره الدین شاه یحیی آن که خصم ملک را از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی تعبیر‪:‬به زودی‬ ‫به آرزوی خود می رسی و سعادت و نیکبختی بر زندگی ات سایه خواهد افکند و این حاصل رنج و‬ ‫زحمتی است که تحمل کرده ای‪ .‬قدر لحظات زندگی را بدان و شکر خداوند را به جای آور‬

‫آبان‬ ‫هماهنگ شدن دو نسل در میان متولدین این ماه همیشه آسان‬ ‫بوده‪ ،‬یعنی پدر و مادرها با بچه ها خیلی خوب کنار آمده اند و‬ ‫همین مسئله سبب شده تفاهم و دوستی بسیار در جمعشان باشد‪.‬‬ ‫با اینحال گروه اندکی از متولدین این ماه در مورد بچه هایشان به‬ ‫بن بست رسیده اند‪ ،‬یعنی قدرت کنترل آنها را از دست داه اند‪،‬‬ ‫باید کمی صبورانه تر در این روزها با فرزندان روبه رو شد‪.‬‬ ‫حافظ‪:‬‬ ‫رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد‬ ‫چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد‬ ‫تعبیر‪:‬آنچه که مدت ها در انتظارش بودی به دست خواهی آورد‪ .‬رنج ها و زحمت هایی که در این راه‬ ‫کشیدی‪ ،‬تو را به سعادت و نیک بختی می رساند‪ .‬از طعنه و سرزنش دشمن نترس و ثابت قدم باش‬


‫‪131‬‬ ‫فروردین‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫خیلی از خانمهای متولد این ماه گله دارند که هر چه برای‬ ‫اطرافیان خود میکنند بجز نمک نشناسی و نارو و کلک چیزی‬ ‫نصیب شان نمیشود و در واقع جواب محبت و فداکاری شان‪،‬‬ ‫دشمنی و یا بی تفاوتی است‪ .‬به این گروه توصیه میشود حداقل‬ ‫با شناسائی آدمها‪ ،‬اقدام به یاری کنند‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم باده از خون‬ ‫رزان است نه از خون شماست‬ ‫این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست‬ ‫تعبیر‪:‬همه ی سیاهی ها و تباهی ها از بین خواهد رفت‪ .‬از دوستان ریاکار در رنج و عذاب به سر می‬ ‫بری اما با صداقت و صفای دل و ایمان‪ ،‬زندگی خوبی خواهی داشت‬

‫اردیبهشت‬ ‫آن دسته از متولدین این ماه که عزیزی را از دست داده اند باید‬ ‫صبورانه برخورد کنند چرا که عکس العمل های شدید و غم‬ ‫انگیز آنها‪ ،‬به کوچکترها و اطرافیان لطمه میزند و حتی تاثیرات‬ ‫منفی اش ماهها خواهد ماند‪ .‬توصیه میشود جوانترها برای‬ ‫تصمیم گیریهای تازه خود‪ ،‬حتما مشورت و تحقیق را فراموش‬ ‫نکنند‪.‬‬ ‫حافظ‪:‬‬ ‫رفته گیر از برم وز آتش و آب دل و چشم گونه‌ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر‬ ‫حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر‬ ‫تعبیر‪:‬با دوستان‪ ،‬صمیمی و با نزدیکان‪ ،‬یکرنگ باش و زندگی را با آسودگی و راحتی طی کن‪ .‬به‬ ‫دوستان کمک کن تا در لحظات بحرانی به کمک تو بشتابند‪ .‬در زندگی خانوادگی سختگیر نباش‬

‫خرداد‬ ‫قابل اعتماد و صادق هستید‪ .‬اما اگر دوست نداشته باشید‪ ،‬به‬ ‫هر دلیلی جایی بروید و یا کاری انجام دهید‪ ،‬گاه ممکن است‬ ‫حقایق را جور دیگری بگویید و یا بهانه بیاورید اما این بار در‬ ‫ارتباط با مسائل خانوادی بر خالف میل شما رخ خواهد داد و‬ ‫باید بر خالف میلتان در یک جلسه ی کاری حضور پیدا کنید‪.‬‬ ‫عدم حضور شما میتواند پیامد نابهنجاری در پیش داشته باشد‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است می‌سرایم به شب و‬ ‫وقت سحر می‌مویم‬ ‫حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم‬ ‫تعبیر‪:‬هنوز تکلیف را با خود روشن نساخته ای و نمی دانی که چه راهی در پیش بگیری‪ .‬منتظری که‬ ‫دیگران برای تو تصمیم بگیرند‪ .‬بهتر است که درباره ی خود و اهداف خود تجدید نظر کنی تا بهتر‬ ‫بتوانی تصمیم بگیری‪ .‬اراده ی خود را محکم کن‬ ‫تیر‬ ‫آمده است عشق هایی بر آمده از احساسات نمایان‪ ،‬قل و‬ ‫قرارهای اشک آور‪ ،‬نه تنها مرد متولد این ماه را تحت تاثیر قرار‬ ‫نمیدهد‪ ،‬بلکه باعث وحشت و گریز او نیز میشود‪ ،‬اما انگار شما‬ ‫یک استثناء هستید چرا که رویدادها و رفت و آمدهای امروز‬ ‫میتواند دست و پای شما را درست و حسابی بند کند‪ ،‬البته کمی‬ ‫هم نگران کننده خواهد بود‪.‬‬ ‫حافظ‪ :‬شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن در گلستان‬ ‫وصالش نچمیدیم و برفت‬ ‫همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت‬ ‫تعبیر‪:‬فرصت را غنیمت بدان تا نادم و پشیمان نگردی‪ .‬نا امیدی را از خود دور کن‪ .‬چنانچه چیزی را‬ ‫از دست داده ای به خاطر آن حسرت مخور‪ .‬زندگی را دریاب‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

130


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

129


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

128


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

127


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

126


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

125


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

124


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

123


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

122


‫‪121‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫تخمدانی نظیر کیست تخمدان‪ ،‬فشار خون باال‪،‬‬ ‫کلسترول و چربی خون باال و اختالل متابولیسم‬ ‫قند خون در معرض خطر بیشتری برای ابتال به‬ ‫دیابت بعد از زایمان قرار دارند‪.‬‬ ‫توصیه بر آن است که خانم های سالم‪ ،‬تست قند‬ ‫خون ناشتا را حداقل هر سه سال یکبار انجام‬ ‫دهند‪ ،‬مخصوصا در زنان ‪ 45‬ساله و باالتر‪ ،‬زیرا‬ ‫اوج ابتال به دیابت در زنان ‪ 45‬سالگی است‪.‬‬ ‫قطعا اگر شما فردی هستید که سایر عوامل‬ ‫خطر دیابت نظیر چاقی‪ ،‬چربی خون ‪ ،‬فشار‬ ‫خون و ‪ ...‬را دارید‪ ،‬الزم است آزمایش قند‬ ‫خون را با فاصله کمتری انجام دهید‪.‬‬

‫‪ -5‬غربالگری بیماری های قلب‬ ‫چاقی‪ ،‬فشار خون باال‪ ،‬رژیم غذایی پرچرب و‬ ‫دیابت زمینه ابتال به بیماری های قلبی عروقی‬ ‫را فراهم می آورند‪ .‬مساله آن است که زنان‬ ‫معموال عالئم حمله قلبی را نمی شناسند و آن‬ ‫را با مشکالتی نظیر سوء هاضمه‪ ،‬تنگی نفس و‬ ‫درد عضالت اشتباه می گیرند‪.‬‬ ‫سازمان سالمت توصیه می کند که تمام بالغین‬ ‫‪ 18‬ساله و باالتر تست فشار خون را انجام‬ ‫دهند‪ .‬اگر این فشار خون برای شما کمتر از‬ ‫‪ 120‬روی ‪ 80‬بود‪ ،‬الزم است تست فشار‬

‫خون را حداقل دو سال یکبار انجام دهید‪ .‬در‬ ‫غیر این صورت‪ ،‬یعنی اگر فشار خونتان از این‬ ‫مقدار باالتر بود و شما سایر عومل خطر نامبرده‬ ‫را دارید‪ ،‬الزم است فشار خونتان به طور مکرر‬ ‫بررسی شود‪.‬‬ ‫‪ -6‬تست سنجش تراکم استخوان‬ ‫زنان نسبت به مردان برای از دست دادن توده‬ ‫استخوانی و ابتال به پوکی استخوان بسیار‬ ‫مستعد ترند‪ .‬در سنین نزدیک به یائسگی‪ ،‬این‬ ‫تخریب و از دست دادن توده استخوانی تسریع‬ ‫می شود و پوکی استخوان نتیجه ی این فرایند‬ ‫است‪ .‬پوکی استخوان هم در نهایت استخوان ها‬ ‫را مستعد شکستن خواهد کرد‪.‬‬ ‫توصیه بر آن است که زنان ‪ 65‬ساله و باالتر‪،‬‬ ‫تست سنجش تراکم استخوان را به طور روتین‬ ‫انجام دهند‪ .‬اما اگر شما فردی مستعد پوکی‬

‫استخوان هستید‪ ،‬مثال کم وزن هستید و یا‬ ‫سیگار می کشید‪ ،‬الزم است این غربالگری ها‬ ‫را از سن ‪ 60‬سالگی و هر سال انجام دهید‪.‬‬ ‫‪ -7‬تست تشخیص سرطان کولون و رکتوم‬ ‫الزم است زنان ‪ 50‬سال به باال اگر در خطر‬ ‫متوسط به ابتال هستند‪ ،‬تست های تشخیص‬ ‫سرطان روده بزرگ (کولون) و رکتوم (مقعد)‬ ‫را انجام دهند‪ .‬داشتن سابقه خانوادگی برای‬ ‫سرطان کولون و رکتوم و یا سابقه شخصی در‬ ‫ابتال به بیماری کولیت زخمی‪ ،‬یک فرد را‬ ‫واجد شرایط برای نیازمندی به تست های مکرر‬ ‫از سنین پایین تر می کند‪ .‬امروزه روش های‬ ‫متعددی برای این منظور وجود دارد‪.‬‬ ‫کولونوسکوپی‪ ،‬باریم انما و انواع اسکن ها‬ ‫از جمله این روش ها هستند که هر کدام در‬ ‫شرایط خاصی به کار خواهند آمد‪.‬‬


‫‪120‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ 7‬آزمایشی که‬ ‫خانم‌ها باید‬ ‫انجام دهند‬

‫وقتی کسی حال ما را می پرسد‬ ‫می گوییم‪ :‬خوبم‪ .‬احساس خوبی‬ ‫دارم‪ .‬خداروشکر سالمتم‪ .‬اما واقعا‬ ‫چه چیزی درباره سالمتی تان می‬ ‫دانید؟ یا به عبارتی اصل حالتان‬ ‫چطور است؟ پاسخ این سوال اصال‬ ‫ساده نیست‪ .‬برای شما به عنوان‬ ‫یک خانم ضروری است که تست‬ ‫های غربالگیری زیر را برای پی‬ ‫بردن به وضعیت سالمتی خود‬ ‫حتما انجام دهید‪.‬‬

‫امروزه با حضور پررنگ تر زنان در جامعه‪،‬‬ ‫وضعیت سالمتی آنها نیز پیچیده تر شده است‪.‬‬ ‫حضور موفق زنان در جامعه در درجه اول‬

‫نیازمند یک چهارچوب سالمت است‪.‬‬ ‫تست های غربالگری به شما کمک می کنند‪،‬‬ ‫رد یک بیماری را قبل از مبتال شدن پیدا کنید‪.‬‬ ‫در این زمان است که درمان یا به پیشگیری‬ ‫تبدیل می شود و یا روند بسیار ساده تری از‬ ‫درمان های واقعی نیاز خواهد داشت‪.‬‬ ‫اگرچه تست های توصیه شده برای تامین‬ ‫سالمت زنان بسیار گسترده است‪ ،‬اما این هفت‬ ‫آزمایش چهارچوب سالمتی زنان را بررسی‬ ‫خواهد کرد‪ .‬البته این آزمایش ها برای زنان‬ ‫سالم است‪ .‬طبیعتا خانم مبتال به یک بیماری‬ ‫خاص الزم است عالوه بر تست های زیر‪ ،‬روند‬ ‫درمان بیماری خود و آزمایش های مربوطه را به‬ ‫دستور پزشک در پیش بگیرد‪.‬‬

‫حال ماموگرافی در سال گذشته هیچ تشخیص‬ ‫خاصی برای شما نداشته‪ ،‬الزم است پیگیری‬ ‫های الزم را به عمل آورید‪.‬‬ ‫‪ -2‬پاپ اسمیر و آزمایش های ناحیه لگن‬ ‫طی آزمایش پاپ اسمیر‪ ،‬پزشک نمونه ای از‬ ‫سلول های دیواره واژن را برداشته و برای پیدا‬ ‫کردن عالئم خطر سرطان دهانه رحم‪ ،‬آن را‬ ‫بررسی می کند‪ .‬غربالگری به این منظور الزم‬ ‫است حداقل سه سال بعد از ازدواج برای هر‬

‫این تست ها زمانی بیشتر اهمیت پیدا می کنند‬ ‫که روش جلوگیری از بارداری برای زوجین‪،‬‬ ‫روش طبیعی و غیر استریل باشد‪ .‬ابتال به‬ ‫بسیاری از بیماری های منتقله از طریق رابطه‬ ‫جنسی می تواند منجر به نازایی در آینده شود‪.‬‬ ‫سیفلیس‪ ،‬هرپس‪ ،‬هپاتیت و ایدز می تواند از‬ ‫جمله ی این بیماری ها باشد‪.‬‬ ‫‪ -4‬تست دیابت‬ ‫در دیابت نوع دو فشار خون افزایش می یابد‪،‬‬

‫‪ -1‬ماموگرافی سینه‬ ‫سرطان پستان از از شایع ترین سرطان ها در‬ ‫زنان است‪ .‬شانس ابتالی زنان به سرطان سینه‪،‬‬ ‫یک زن از هر هفت زن است‪ .‬تشخیص زودتر‬ ‫این بیماری‪ ،‬درمان آن را تسهیل کرده و مرگ‬ ‫های ناشی از آن را کاهش خواهد داد‪.‬‬ ‫ماموگرافی سینه می تواند حدود ‪ 75‬درصد‬ ‫سرطان های پستان را حداقل یک سال قبل از‬ ‫این که فرد از بیماری خود مطلع شود‪ ،‬تشخیص‬ ‫دهد‪ .‬البته گاهی نیز پیش می آید که ماموگرافی‬ ‫برخی از سرطان ها را تشخیص ندهد و نتیجه‬ ‫غلط به پزشک ارائه دهد‪.‬پس اگر احساس می‬ ‫کنید توده ای در سینه خودتان دارید و با این‬

‫خانم انجام شود‪ .‬بهتر است تکرار این تست‬ ‫سالیانه و یا حداکثر دو سال یکبار باشد‪.‬‬ ‫در زنان ‪ 30‬ساله و باالتر‪ ،‬اگر جواب سه تست‬ ‫پی در پی بدون مشکل باشد‪ ،‬تکرار تست ها‬ ‫می تواند هر دو سال یکبار در نظر گرفته شود و‬ ‫در زنان ‪ 70‬سال و باالتر نیز اگر حداقل در سه‬ ‫تست پی درپی هیچ مشکلی دیده نشود‪ ،‬تکرار‬ ‫تست ها می تواند هر ‪ 10‬سال یکبار در نظر‬ ‫گرفته شود‪.‬‬ ‫اما زنانی که به علل مختلفی غیر از ابتال به‬ ‫سرطان واژن‪ ،‬رحم و تخمدان های آنها به کلی‬ ‫برداشته شده است‪ ،‬نیازی به انجام این تست ها‬ ‫نخواهند داشت‪.‬‬ ‫‪ -3‬آزمایش بیماری های جنسی‬

‫زیرا مقاومت بدن به انسولین‪ ،‬کارایی آن را در‬ ‫بدن کاهش داده و تنظیم فیزیولوژیک بدن به‬ ‫هم می خورد‪.‬چاقی نیز مشکل شایع در دیابت‬ ‫نوع دو است که می تواند هم به عنوان علت‬ ‫دیابت و هم عارضه ی آن در نظر گرفته شود‪.‬‬ ‫بسیاری از زنان در دوران میانسالی و سالمندی‬ ‫به دیابت مبتال خواهند شد‪ .‬اما امروزه شیوع‬ ‫مبتالیان جوان نیز در حال افزایش است‪.‬‬ ‫بارداری وضعیتی است که می تواند مادر را‬ ‫برای این بیماری مستعد کند‪.‬‬ ‫نژاد‪ ،‬سن‪ ،‬چاقی‪ ،‬نداشتن فعالیت بدنی‪ ،‬برنامه‬ ‫غذایی‪ ،‬سابقه خانوادگی و ‪ ...‬در ابتال به‬ ‫دیابت و پیشرفت آن در جوامع حائز اهمیت‬ ‫هستند‪.‬زنان مبتال به دیابت بارداری‪ ،‬مشکالت‬


‫‪119‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نقد فیلم ‪ -‬فرح شکوهی‬ ‫بعد از سالهای ‪ ،1950‬که فیلم های مذهبی‬ ‫چون ده فرمان‪ ،‬شاه شاهان و‪ ...‬پرده سینماها‬ ‫را تسخیر کرده بود‪ ،‬اینک در طی یک ماه‬ ‫دو فیلم مذهبی‪ Son of God :‬و اینک‬ ‫‪ NOAH‬توجه سینماروها را جلب کرده که‬ ‫‪ Son of God‬با حدود ‪ 100‬میلیون دالر‬ ‫فروش‪ ،‬نشان داد که هنوز مردم به مذهب‬ ‫دلبستگی دارند و «نوح» نیز با ‪ 50‬میلیون‬ ‫دالر در سه روز آخر هفته و بعد با فروش باال‬ ‫در طی هفته به حدود ‪ 80‬میلیون دالر رسید‪.‬‬ ‫فیلم «نوح» در اصل اولین فیلم سینمایی از‬ ‫زندگی حضرت نوح است ‪ ،‬که توسط دارن‬ ‫ارونوفسکی ساخته شده و بازیگران خوبی‬ ‫نیز دارد‪ ،‬راسل کرو در نقش نوح توانا و‬ ‫نرم پیش میرود‪ ،‬جنیفرکانلی در نقش نوامه‬ ‫همسرش و باالخره آنتونی هاپکینز در نقش‬ ‫متیوسالح کامال در قالب خود جا افتاده اند‪.‬‬ ‫همانطور که می دانید حضرت نوح به فرمان‬ ‫خداوند تصمیم می گیرد کشتی عظیمی بسازد‬ ‫و انسان وحیوانات روی زمین را نجات‬ ‫بدهد‪ ،‬که اسپشیال افکت ها‪ ،‬توانایی های‬ ‫کامپیوتری‪ ،‬ساخت فیلم را تاحدی آسان‬ ‫کرده است‪ .‬وکارگردان فیلم برای هیجان‬ ‫بخشیدن به فیلم‪ ،‬جنگ بزرگی را نیز در فیلم‬ ‫جای داده‪ ،‬درحالیکه اصوال ساختن فیلم‬ ‫های مذهبی آسان نیست‪ ،‬معموال بسیاری‬

‫نسبت به پیامبران برپرده سینما حساسیت‬ ‫نشان میدهند‪ ،‬همین مسئله برای فیلم نوح‬ ‫هم پیش آمده‪ ،‬کشورهای بحرین‪ ،‬قطر‪،‬‬ ‫امارات متحده‪ ،‬اندونزی تا این لحظه نمایش‬ ‫فیلم را در کشور خود منع کرده اند‪ ،‬ولی‬ ‫بهرحال فیلم با فروش باالیی پیش میرود و‬ ‫نسل جوان بخصوص به آن توجه نشان داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫موفقیت دو فیلم اخیر سبب شده سازندگان‬ ‫دو فیلم پرهزینه مذهبی دیگر‪Exodus/:‬‬ ‫‪ Gods & Kings‬نمایش آثار خود را جلو‬ ‫بیاندازند‪.‬‬ ‫سازندگان فیلم‪ ،‬بدلیل حساسیت مسلمانان‬ ‫نسبت به روایات و آیات قرآن‪ ،‬بیشتر توجه‬ ‫را به قصه نوح در انجیل جلب کرده اند‪...‬‬ ‫فیلم بهرصورت از هیجان خاص و قصه ای‬ ‫تازه برای نسل جوان‪ ،‬بازیگران خوب ‪،‬‬ ‫فیلمبرداری و ادیت خوب برخوردار است‪.‬‬


‫‪118‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫عشق یکطرفه‪:‬‬ ‫کسی را دوست‬ ‫دارید که دوستتان‬ ‫ندارد؟‬

‫وقتی کسی را دوست دارید که‬ ‫دوستتان ندارد‪ ،‬چه باید بکنید؟ با‬ ‫اینکه ممکن است اولین واکنشتان‬ ‫به اصطالح آویزان شدن و سعی‬ ‫در برقراری ارتباط باشد‪ ،‬اما‬ ‫بهترین راهکار این است که‬ ‫واقعیت را بپذیرید و سعی کنید‬ ‫آن فرد را فراموش کنید‪.‬‬

‫"اگر ندیده بودمت‪ ،‬دوستت نمی داشتم‪.‬‬ ‫اگر دوستت نداشتم‪ ،‬عاشقت نمی‌شدم‪ .‬اگر‬ ‫عاشقت نشده بودم‪ ،‬دلم برایت تنگ نمی‌شد‪.‬‬ ‫اما همه این کارها را کردم‪ ،‬می‌کنم و خواهم‬ ‫کرد‪".‬‬ ‫درد دوست داشتن کسی که هیچ عالقه‌ای‬ ‫در قلبش به شما احساس نمی‌کند‪ ،‬نابودتان‬ ‫می‌کند‪ .‬شما هم کسی را دوست دارید که‬ ‫دوستتان ندارد؟ پس احتما ً‬ ‫ال با احساسات‬ ‫نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید‪ .‬وقتی‬ ‫فکر کنید که آن فرد دقیق ًا همانی است که‬ ‫می‌خواهید‪ ،‬این احساسات قوی‌تر هم می‌شوند‪.‬‬ ‫بیشتر آدم‌ها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد‬ ‫را به دست بیاورند روزگار می‌گذرانند اما این‬ ‫امیدها هیچ‌وقت به واقعیت بدل نمی‌شوند و‬ ‫آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای‬ ‫می‌گذارند‪ .‬عشق نافرجام را همه ما احتما ً‬ ‫ال‬ ‫تجربه کرده‌ایم‪ .‬منتظر وصال یک عشق شدن‬ ‫ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته‬ ‫باشد‪ .‬با اینکه به نظر دشوار می‌آید اما فراموش‬ ‫کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که‬ ‫می‌توانید انجام دهید‪.‬‬ ‫وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد‪،‬‬ ‫چه باید بکنید؟‬ ‫واقعیت را بپذیرید‪ :‬وقتی عاشق کسی هستیم‬ ‫احساس می‌کنیم که آن فرد تنها کسی است‬ ‫که می‌تواند ما را شاد و خوشبخت کند‪.‬‬ ‫چیزی که نمی‌توانیم درک کنیم این است که‬ ‫هیچوقت نمی‌توانیم با کسی که دوستمان ندارد‬ ‫خوشبخت شویم‪ .‬پس بااینکه ممکن است‬ ‫احساس کنید می‌توانید برای همه عمر به آن‬ ‫فرد متعهد باشید‪ ،‬اما فرد مقابل این احساس‬ ‫را به شما ندارد‪ .‬پس به جای سعی و تالش‬ ‫برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این‬ ‫واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست‬ ‫و آن را فراموش کنید‪ .‬دیگر وقت و فکر و‬ ‫انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید‪ .‬پذیرش‬ ‫این واقعیات باعث می‌شود بتوانید تمرکزتان را‬ ‫تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن‬ ‫فرد را بردارید‪.‬‬ ‫فراموش کنید‪ :‬برهم خوردن یک رابطه عاطفی‬

‫سخت‌ترین قسمت است‪ .‬تا می‌توانید گریه‬ ‫کنید‪ ،‬بعد همه عکس‌ها و یادگاری هایی که او‬ ‫و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان‬ ‫می‌آورد‪ ،‬بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی‬ ‫که شما را به یاد او می‌اندازد دوری کنید‪.‬‬ ‫درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان‬ ‫می‌کنند‪ ،‬مثل گذراندن وقت با دوستانتان‪،‬‬ ‫انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت‬ ‫می‌برید‪ .‬این کار باعث می‌شود دیگر در مورد‬ ‫آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه‌ های دیگر‬

‫زندگی هم نگاه کنید‪.‬‬ ‫عاشق شوید‪ :‬اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز‬ ‫هم با شما مانده است مطمئن ًا خیلی از خودش‬ ‫مایه نمی‌گذارد‪ .‬به‌جای آویزان شدن برای با او‬ ‫بودن‪ ،‬دست از عذاب دادن خودتان بردارید‪،‬‬ ‫دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید‪.‬‬ ‫به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرالزم‬ ‫نپردازید‪ .‬با گذشت زمان یاد می‌گیرید که‬ ‫فراموش کنید و دوباره عاشق شوید‪.‬‬ ‫عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از‬

‫نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با‬ ‫هم شریک باشند‪ .‬این یک عشق سالم‪ ،‬متوازن‬ ‫و درست است‪ .‬پس اگر به کسی ابراز عشق‬ ‫کرده‌اید و به نظر می‌رسد که او این احساس‬ ‫را به شما ندارد‪ ،‬دیگر عشق با ارزشتان را‬ ‫صرف او نکنید‪ .‬با اینکه کسی را دوست دارید‬ ‫که دوستتان ندارد‪ ،‬اما یادتان باشد که این‬ ‫پایان دنیا نیست‪ .‬با گذشت زمان با کسی آشنا‬ ‫می‌شوید که می‌تواند شاد و خوشبختتان کند و‬ ‫به همان اندازه دوستتان خواهد داشت‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

117


‫‪116‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نکته هایی مهم‬ ‫در نگهداری فرش‬ ‫دستباف‬

‫بیشترین آسیب دید‌گی‌های‬ ‫فرش دستباف بر اساس تجربیات‬ ‫مشاهده شده مربوط به ساییدگی‪،‬‬ ‫پوسیدگی‪ ،‬بیدخوردگی و تداخل‬ ‫رنگ است‪.‬‬

‫_ فرش دستباف را روی سطح هموار مانند‬ ‫سنگ‪ ،‬سرامیک‪ ،‬موزائیک‪ ،‬و پارکت پهن‬ ‫شود‪ ،‬این سطح باید صاف‪ ،‬خشک و عاری‬ ‫از گرد و خاک باشد‪.‬‬ ‫_ نباید فرش دستباف بر روی سطح‬ ‫گچی‪ ،‬خاکی یا آهکی گسترده شود‪ ،‬این‬ ‫مواد به علت قلیایی بودن باعث تجزیه‬ ‫پشم و ابریشم خواهند شد‪ .‬هر چند فرش‬ ‫دستباف به اندازه کافی سنگین بوده و این‬ ‫امر جابجایی آن را محدود کند‪ ،‬ولی در‬ ‫طول زمان ممکن است که در یک جهت‬ ‫حرکت کند‪ ،‬در این صورت برای جلوگیری‬ ‫از حرکت فرش می‌توان از ترمز فرش که به‬ ‫صورت قطعه‌ای از الستیک خاص است‬

‫که در زیر فرش قرار می‌گیرد از حرکت آن‬ ‫جلوگیری کرد‪.‬‬ ‫_ از قرار دادن اشیای سنگین و دارای‬ ‫پایه‌های باریک مانند مبلمان بر روی فرش‬ ‫دستباف خودداری کنید‪ ،‬این امر باعث‬ ‫فشرده شدن فرش دستباف شده و در طوالنی‬ ‫مدت ممکن است که اثر آن از بین نرود‪.‬‬ ‫در صورتیکه به اجبار باید این کار انجام‬ ‫شود بهتر است با قراردادن زیر مبلی(چوبی‬ ‫یا پالستیکی) زیر پایه مبل نیروی وارده را‬ ‫پخش کرده تا آسیب کمتری ایجاد کند و‬ ‫حداقل ماهی یکبار محل پایه مبل را تغییر‬ ‫داده شود‪.‬‬ ‫_ راه رفتن مداوم بر روی قسمت خاصی‬ ‫از فرش باعث ساییدگی فرش در آن محل‬ ‫خواهد شد که برای جلوگیری از این اتفاق‬ ‫می بایست حداقل هر شش ماه یک بار‬ ‫بسته به میزان تردد فرش را سر و ته کرده تا‬ ‫پرزهای فرش امکان یابند که به حالت اولیه‬ ‫بر گشته و مقاومت بیشتری داشته باشند‪.‬‬ ‫_ ریشه‌های فرش در صورتی که تردد زیادی‬ ‫روی آنها صورت گیرد‪ ،‬ممکن است آسیب‬ ‫ببینند‪ ،‬بهتر است در این صورت ریشه‌ها را‬ ‫با پارچه پنبه‌ای لفافه دوزی شود‪.‬‬ ‫_ از قراردادن گلدان‌یا درختچه بر روی فرش‬ ‫و یا کنار آن خودداری شود‪ ،‬چراکه اغلب‬ ‫پوسیدگی فرش ناشی از آب اضافی‌های‬ ‫گلدان است‪.‬‬

‫_ نباید از مواد سفید کننده برای شستشوی‬ ‫فرش یا ریشه آن استفاده شود‪ ،‬چرا که‬ ‫این مواد باعث پوسیدگی زود هنگام فرش‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫_ از قراردادن فرش دستباف در زیر نور‬ ‫مستقیم خورشید مثال کنار پنجره خودداری‬ ‫شود‪ ،‬در صورت لزوم می توان از رو‬ ‫فرشی برای محافظت فرش استفاده کرد و‬ ‫بهتر است که هر دو تا سه ماه یکبار برای‬ ‫جلوگیری از دو رنگی فرش آن را سروته کرد‪.‬‬ ‫_ نظافت فرش از نظر گرد و خاک و آشغال‬ ‫کنترل شده و در صورت لزوم با استفاده از‬ ‫جاروبرقی ساده(بدون برس) آن را جارو‬ ‫کنید‪ .‬توجه کنید هر قد فرش کمتر جارو‬ ‫شود‪ ،‬عمر آن بیشتر خواهد بود بنابراین فقط‬ ‫در مواقع لزوم این کار انجام شود‪.‬‬ ‫_ با استفاده از جاروی برقی برس دار و یا‬ ‫جاروی دستی‪ ،‬سطح فرش را جارو بزنید‪،‬‬ ‫دقت شود در صورت استفاده از جاروی‬ ‫برقی برس دار از استفاده آن در قسمت ریشه‬ ‫ها خودداری شود‪ ،‬چراکه ممکن است ریشه‬ ‫درون برس جارو گیر کرده و باعث صدمه‬ ‫دیدن ریشه‌ها شود‪ .‬آخرین مرحله جاروکشی‬ ‫در جهت خواب فرش باشد تا پرزهای فرش‬ ‫مرتب شده و نقوش وضوح خود را بدست‬ ‫آورند‪.‬‬ ‫_ هر دو یا سه سال‪ ،‬فرش خود را کنترل‬

‫و در صورت نیاز آن را بشویید‪ .‬دقت شود‬ ‫هر قدر میزان شستشوی فرش کمتر باشد‬ ‫عمر فرش بیشتر خواهد شد و بنابراین فقط‬ ‫در مواقع لزوم فرش را بشویید‪ ،‬در صورت‬ ‫تمایل می توانید با استفاده از شامپوی‬ ‫مخصوص فرش البته با نام‌های معتبر و‬ ‫دارای پروانه ساخت استفاده کنید‪.‬‬ ‫_ بهتر است برای شستشوی خانگی از‬ ‫جاروهای برقی مخصوص که دارای قدرت‬ ‫کشندگی مواد خشک و مرطوب است‬ ‫استفاده کنید تا رطوبت درون فرش باقی‬ ‫نماند‪ ،‬پس از شستن فرش الزم است که‬ ‫حداقل به مدت دو ساعت پنجره‌ها باز‬ ‫گذاشته شود تا فرش کامال خشک شود‪.‬‬ ‫_ اگر سطح فرش در اثر آلودگی هوا سیاه و‬ ‫کثیف شده بجای شستشوی کامل می توان‬ ‫مقدار کمی شامپو فرش را در یک ظرف آب‬ ‫ریخته با دست خوب به هم زده تا کف کند‪.‬‬ ‫_ همچنین با استفاده از کیسه برنج از جنس‬ ‫‪ pp‬سفید فقط کف روی ظرف را برداشته و‬ ‫با آن سطح فرش را از سمت باال به طرف‬ ‫پایین (در جهت خواب فرش) چند بار‬ ‫روشویی شود‪.‬‬ ‫_ باید با استفاده از پارچه سفید مرطوب‬ ‫(در جهت خواب فرش) ماده شوینده از‬ ‫سطح فرش پاک شود همچنین باید مراقب‬ ‫بود آب و مواد شوینده به مغز فرش نفوذ‬ ‫نکند و حتما کامل خشک شود‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

115


‫‪114‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نکاتی ویژه برای‬ ‫خانمهایی که‬ ‫وقتی صبح از‬ ‫خواب بیدار می‬ ‫شوند ‪ ،‬خودشان‬ ‫از ظاهرشان‬ ‫راضی نیستند !‬

‫عادت کنید صورت خود را قبل از‬ ‫اینکه به رختخواب بروید ‪،‬بشویید‬ ‫صورت زیبا‬

‫معموال خانم ها وقتی صبح از خواب بیدار می‬ ‫شوند ‪،‬خودشان از ظاهرشان راضی نیستند ‪ .‬به‬ ‫همین دلیل اغلب آنها وقتی به سفر می روند یا‬ ‫شب را در منزل یکی از دوستان سپری می کنند‬ ‫‪،‬صبح اول وقت بالفاصله کیف لوازم آرایش‬ ‫خود را برمی دارند و وارد حمام یا دستشویی‬ ‫می شوند و بعد از کمی آرایش سر میز صبحانه‬ ‫حاضر می شوند اما خانم ها دیگر نگران نباشید‬ ‫ما در اینجا هشت روش که شما را زیبا نشان می‬ ‫دهد توصیه می کنیم ‪.‬‬

‫چرب و کثیف به رختخواب بروید ‪،‬منافذ‬ ‫پوست شما نمی تواند نفس بکشد ‪،‬استفاده از‬ ‫یک پاک کننده ی خوب برای خالص شدن‬ ‫از تمام آلودگی های پوستی ‪،‬بسیار خوب است‬ ‫‪ .‬اگر آرایش دارید ‪،‬با استفاده از یک لوسیون‬ ‫؛آرایش خود را پاک کنید تا منافذ پوست باز‬ ‫شود ‪.‬‬

‫با چهره تمیز به رختخواب بروید‬

‫از مرطوب کننده ها غافل نشوید‬

‫عادت کنید صورت خود را قبل از اینکه به‬ ‫رختخواب بروید ‪،‬بشویید ‪.‬اگر شما با صورت‬

‫فقط تمیز کردن کافی نیست ‪.‬مرطوب کننده نیز‬ ‫ضروری است ‪،‬شب‪ ،‬زمان مناسبی برای استفاده‬ ‫از یک مرطوب کننده خوب است ‪.‬ارزش این‬

‫کار را زمانی متوجه می شوید که وقتی صبح از‬ ‫خواب بیدار شوید و به آینه نگاه کنید ‪،‬صورت‬ ‫خود را با پوستی زیبا ‪،‬نرم و انعطاف پذیر‬ ‫‪،‬خواهید دید ‪.‬‬ ‫به لب ها توجه کنید‬ ‫فقط مرطوب کردن پوست کافی نیست ‪ .‬اگر‬ ‫می خواهید هنگام صبح لب های نرمی داشته‬ ‫باشید ‪،‬مرطوب کننده لب هم بسیار مهم است‬ ‫‪ .‬استفاده از یک نرم کننده لب خوب قبل از‬ ‫اینکه به رختخواب بروید ‪،‬بسیار کمک کننده‬ ‫است ‪ .‬می توانید از محصوالت ساده و طبیعی‬

‫استفاده کنید ‪.‬‬ ‫دندان های خود را مسواک و از نخ دندان‬ ‫استفاده کنید‬ ‫میکروب ها در شب فعال تر هستند ‪،‬از این‬ ‫رو مسواک زدن دندان ها قبل از اینکه به‬ ‫رختخواب بروید ‪،‬بسیار مهم است ‪ .‬همچنین‬ ‫مطمئن شوید که به اندازه کافی نخ دندان زده‬ ‫اید ‪،‬به طوری که شما وقتی صبح از خواب‬ ‫بیدار می شوید به خودتان اعتماد به نفس داشته‬ ‫باشید ‪.‬‬ ‫موها را قبل از خواب ‪،‬برس بزنید‬ ‫اگر با موهای گره خورده به رختخواب بروید‬ ‫‪،‬در صبح گره های مو دوچندان می شود ‪ .‬این‬ ‫کار منجر به شکستگی موهای تان می شود ‪.‬‬ ‫بنابراین حتما قبل از خواب موهایتان را خوب‬ ‫برس بزنید ‪.‬‬ ‫به موها استراحت بدهید‬ ‫موقع خواب موهای خود را از عقب نبندید ‪.‬‬ ‫هنگامی که شما صبح از خواب بیدار می شوید‬ ‫‪،‬حالت گره خورده و درهم برهم پیدا می کند در‬ ‫ضمن بهتر است ‪،‬شب ها موها را باز بگذارید‬ ‫‪،‬تا کمی استراحت کنند ‪.‬‬ ‫رو به پایین نخوابید‬ ‫مطالعات نشان می دهد که در خواب وقتی‬ ‫صورت به طرف پایین باشد با گذشت زمان‬ ‫پوست دچار چین و چروک می شود زیرا کل‬ ‫وزن سر برروی پوست قرار می گیرد و همین‬ ‫امر باعث ایجاد خطوط نازک روی پوست می‬ ‫شود ‪.‬‬


‫‪113‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫وی خطاب به شخص ارسال کننده ایمیل گفت‪ :‬تو من را نمیشناسی و جزو دوستان و اقوام‬ ‫من نیستی‪ ...‬و هیچ چیزی راجع به من نمیدانی بجز آنچه از بیرون میبینی‪ .‬اما من خیلی‬ ‫بیشتر از یک عدد روی ترازو هستم‪.‬‬

‫بیماری قبل از اینکه به دلیل اشعه های رادیواکتیویته باشد نوعی بیماری ژنتیک است که به‬ ‫صورت نادر در جهان وجود دارد‪.‬‬

‫مرگ خودخواسته یک زن در کلینیک مخصوص خودکشی!‬

‫اولین رئیس پلیس زن در افغانستان!‬

‫اخيرا دومين زن انگليسي که از زندگي خسته شده بود تصميم گرفت به کمک کلينيک‬ ‫مخصوص خودکشي به زندگي خود خاتمه دهد‪.‬‬ ‫اين زن ‪ 99‬ساله که هيچ گونه مريضي خاصي نداشت و صرفا از زندگي خسته شده بود‬ ‫تصميم گرفت به کمک اين‬ ‫کلينيک به زندگي خود‬ ‫خاتمه دهد‪ .‬دکتر وي دراين‬ ‫باره مي گويد‪ :‬اين زن هيچ‬ ‫گونه بيماري و يا نقص‬ ‫عضو نداشته است و صرفا‬ ‫آنچه که در زندگي مي ديد‬ ‫لذتي برايش نداشت به‬ ‫همين دليل وي از اين حق‬ ‫برخوردار بود که به زندگي‬ ‫خود خاتمه دهد‪ ».‬اين دکتر‬ ‫ادامه داد‪ :‬همين طور شما هم‬ ‫اگر ذهن سالمي داريد مي‬ ‫توانيد تصميم بگيريد که آيا‬ ‫به زندگي خود خاتمه بدهيد‬ ‫يا خير‪.‬‬ ‫زن انگليسي قبلي که به‬ ‫کمک اين کلينيک‬ ‫خودکشي کرد معلم بازنشسته‬ ‫اي بود که از رشد زندگي‬ ‫مدرن خسته شده بود و اعتقاد داشت که تکنولوژي جامعه را تغيير داده است و به همين دليل‬ ‫تصميم به خودکشي گرفت‪ .‬در پايان اين گزارش آمده است‪ :‬ساالنه سه هزار نفر در سوئيس‬ ‫به کمک کلينيک هاي خودکشي به زندگي خود خاتمه مي دهند‪.‬‬

‫‪" :‬جمیله بیاض" تنها زن رییس پلیس که ریاست حوزه یک پلیس کابل را بر عهده دارد و با‬ ‫‪ 50‬سال سن و ‪ 30‬سال سابقه کار دارای ‪ 5‬فرزند می باشد‪ .‬جمیله بیاض‪ ،‬نخستین فرمانده‬ ‫زن یک حوزه امنیتی در شهر کابل مصمم است تا اعتماد از دست رفته پلیس را به این نهاد‬ ‫بازگرداند‪.‬مبارزه با فساد‪ ،‬جرایم سازمان یافته‪ ،‬ایجاد اصالحات و جلب و جذب شمار بیشتر‬ ‫پلیس زن‪ ،‬از اولویت های مهم کاری او است‪.‬جمیله نخستین زنی است که به این سمت‬ ‫ت های‬ ‫گماشته شده و می گوید ثابت خواهد ساخت که زنان افغان می توانند از عهده مسؤلی ‌‬ ‫خطیر امنیتی بر آیند‪.‬‬

‫این زن اثر انگشت ندارد!‬ ‫در سال ‪ 2007‬یک زن سوئیسی در مرز آمریکا وقتی با انگشت نگاری ماموران روبرو شد‬ ‫انگشتان خود را پنهان میکرد ولی بعد معلوم شد که تمام مدارک هویتی این زن سوئیسی‬ ‫کامل است به جز اثر انگشت‪.‬‬ ‫در تحقیقات اولیه ماموران مشاهده کردند که این زن سوئیسی شیارهای انگشت ندارد! دکتر‬ ‫پیتر ایتان از دانشگاه باسل در سوئیس بیماری صافی انگشتان این زن را به دلیل اشعه های‬ ‫رادیواکتیویته و جهش سلولهای انگشتان عنوان می کند‪ .‬دکتر ایتان سال ها بعد نمونه های‬ ‫دیگری از این بیماری را در کشورهای مختلفی مشاهده کرده است و اعتقاد دارد این نوع‬


‫‪112‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫یا سه تکه یخ را درپارچه‌ای پنبه‌ای گذاشته و آن را بر روی نواحی آسیب دیده به مدت حدود‬ ‫سه دقیقه بمالید‪ .‬در نتیجه این عمل بر روی پوست شما خارشی ایجاد می‌شود که نشانی از‬ ‫بهبود آفتاب سوختگی خواهد بود‪.‬‬ ‫استفاده از یخ آرایش را برای مدت طوالنی تری حفظ می‌کند‪ .‬مالیدن تکه‌های یخ به پوست‬ ‫صورت‪ ،‬قبل از انجام آرایش‪ ،‬آن را برای مدت طوالنی‌تری ماندگار خواهد کرد‪.‬‬ ‫همچنین به کمک یخ می‌توان پف چشم را از بین برد‪ .‬وقتی تکه‌های یخ را در یک پارچه‬ ‫پنبه‌ای بیاندازید و آن را زیر چشمانتان بکشید‪ ،‬باعث برطرف شدن پف زیر چشمتان خواهد‬ ‫شد و ورم زیر چشم را از بین خواهد برد‪ .‬یخ‪ ،‬در از بین بردن سندرم خشکی چشم نیز‬ ‫کاربرد دارد‪.‬‬ ‫از دیگر کاربردهای یخ‪ ،‬استفاده از آن به عنوان ماسک منجمد می باشد‪ .‬اگر کمی آب خیار‬ ‫و آب گل سرخ را با هم مخلوط کنید و در قالب یخ بریزید تا منجمد شده و شبیه یخ شود‪،‬‬ ‫می‌توانید از آن به عنوان ماسک جامدی بر روی صورت خود استفاده کنید‪ .‬این ماسک به‬ ‫کاهش چین و چروک صورتتان کمک می‌کند و به طور طبیعی منجر به روشن‌تر شدن پوست‬ ‫می‌شود‪.‬‬

‫آشامیدنی یک کلید جادویی برای کاهش وزن نیست و شواهد بسیار کمی مبنی بر کاهش‬ ‫وزن بر اثر نوشیدن آب وجود دارد‪.‬‬ ‫نوشیدن آب آشامیدنی برای سالمتی مفید است اما نتایج یک مطالعه نشان داد افرادی که آب‬ ‫آشامیدنی بیشتری بنوشند‪ ،‬تنها چند کالری بیشتر می‌سوزانند‪ .‬در نتیجه نوشیدن آب َآشامیدنی‬ ‫به تنهایی نمی‌تواند سبب کاهش وزن شود‪.‬‬ ‫وی توضیح داد که آب بهترین نوشیدنی برای بدن است اما نوشیدن چای سبز و قهوه نیز‬ ‫مایعات الزم را به بدن می‌رساند‪.‬‬ ‫محققان در مورد از دست دادن وزن بر اثر نوشیدن آب بسیار سرد نیز گفتند‪ :‬آب سرد‬ ‫می‌تواند تعداد کالری‌های سوزانده شده را افزایش دهد‪ ،‬اما این مساله هم اثر زیادی در‬ ‫کاهش وزن ندارد‪ .‬آنها تنها راه از دست‬ ‫دادن وزن را مصرف کالری‌های کمتر و‬ ‫مصرف میوه و سبزی‌ها می‌دانند‪.‬‬ ‫این ادعای محققان با پژوهش‌های قبلی‬ ‫که نشان داده بود نوشیدن دو فنجان آب‬ ‫قبل از غذا می‌تواند منجر به کاهش وزن‬ ‫شود‪ ،‬در تناقض است‪ .‬پژوهش‌های قبلی‬ ‫که در نشریه ‪American Journal of‬‬ ‫‪ Clinical Nutrition‬به چاپ رسیده‬ ‫بود به افراد توصیه می‌کرد برای کاهش‬ ‫احساس گرسنگی آب بنوشند‪.‬‬

‫واکنش جالب خانم مجری چاق به یک منتقد!‬

‫حتی پف های زیر چشم را می توانید با قرار دادن یخ از بین ببرید و خود را از حالت خواب‬ ‫آلوده در آورید‪ .‬از این گذشته می توانید آب میوه های تازه مثل پرتقال‪ ،‬سیب‪ ،‬انار و یا سایر‬ ‫میوه هایی که عصاره ای مفید برای پوست دارند‪ ،‬در جایخی قرار داده تا بصورت قطعات‬ ‫مکعبی یخ درآیند و با گذاشتن آنها بر روی صورتتان به زیبایی دو چندان برسید‪ .‬می توانید‬ ‫تکه های میوه را در قالب یخ قرار دهید و قالب را پر از آب کنید تا یخ بزند و یخ حاوی‬ ‫تکه های میوه را بر پوستتان بگذارید تا خواص میوه به پوستتان برسد‪.‬‬ ‫اما به این نکته هم توجه داشته باشید که قرار دادن مستقیم یخ روی پوست باعث پارگی‬ ‫مویرگ های زیر پوست می شود‪ .‬پس توصیه می کنیم که قطعات یخ را در داخل پارچه ای‬ ‫لطیف و مناسب بپیچید و سپس آن را بر روی پوستتان بگذارید‪.‬‬

‫الغری با نوشیدن آب‪ ،‬درست یا غلط؟‬ ‫نوشیدن آب آشامیدنی برای سالمتی مفید است اما نتایج یک مطالعه نشان داد افرادی که آب‬ ‫آشامیدنی بیشتری بنوشند‪ ،‬تنها چند کالری بیشتر می‌سوزانند‪.‬‬ ‫بسیاری از افراد تالش می‌کنند با نوشیدن آب وزن کم کنند‪ .‬اما دانشمندان براین باورند که‬ ‫این امر پایه و اساس علمی ندارد‪.‬‬ ‫پژوهشگران علوم پزشکی در دانشگاه آالباما در آمریکا می‌گویند نتایج بررسی‌های آنان نشان‬ ‫می‌دهد نوشیدن آب سبب الغری نمی‌شود‪.‬‬ ‫دکتر بث کیچن از دانشگاه آالباما در این مورد گفت‪ :‬بر خالف تصور همگان‪ ،‬آب‬

‫جنیفر لیوینگستون‪ ،‬مجری چاق تلویزیون در برنامه تلویزیونی اش‪ ،‬متن ایمیل ارسالی از‬ ‫یک بیننده را خواند‪ .‬در آن ایمیل‪ ،‬آن فرد به چاق بودن جنیفر انتقاد کرده و گفته بود این‬ ‫خیلی شرم آور است که طی چند سالی که مجری تلویزیون بوده هنوز خود را الغر نکرده و‬ ‫این چاقی وی برای جامعه و سالمت خودش مخرب و زیان آور است‪ .‬این مجری تلویزیونی‬ ‫سپس به نکته ای حیاتی اشاره کرد‪ .‬به این عادت توهین کردن (‪ )bullying‬که بسیار‬ ‫سرایت کننده و رو به گسترش است‪ .‬وی گفت به عنوان مادر سه فرزند‪ ،‬نگران افزایش‬ ‫این حالت در بین بچه ها و در محیط مدرسه است‪ .‬بچه هایی که براحتی این رفتار رو از‬ ‫والدینشان یاد میگیرند‪.‬‬ ‫در نهایت جنیفر لیوینگستون این جمله عمیق را گفت‪ :‬او گفت فرزندانمان را به جای منتقد‬ ‫بودن‪ ،‬مهربان تربیت کنیم‪ .‬او همچنین گفت که اینترنت شبیه یک اسلحه شده و مدارس‬ ‫[جامعه] شبیه میدان جنگ‪.‬‬


‫‪111‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫زنان چه نوع کیفی و چرا انتخاب می کنند؟!‬ ‫دانشمندان معتقد هستند که خانم‌ها براساس شخصیت‪ ،‬موقعیت کاری و تحصیلی خود کیف‬ ‫انتخاب می‌کنند و لذا تنها از روی کیف آنها می‌توان شغل آنها را شناسایی کرد‪...‬‬

‫حسین ناصر لوتاه مدیرکل شهرداری دبی گفت که پروژه در بندر کشتی‌های تجاری در خور‬ ‫دبی در منطق رقه خارز از منطقه دبی قدیم اجرا می‌شود که شامل سه برج با ارتفاع‌های‬ ‫مختلف و چند پارکینگ است‪.‬‬

‫دانشمندان معتقد هستند که خانم‌ها براساس شخصیت‪ ،‬موقعیت کاری و تحصیلی خود کیف‬ ‫انتخاب می‌کنند و لذا تنها از روی کیف آنها می‌توان شغل آنها را شناسایی کرد‪.‬‬ ‫دانشمندان با مطالعه‌ی روانشناختی خانم‌ها دریافته‌اند که نوع مدل و حتی رنگ کیف‬ ‫انتخابی توسط خانم‌ها به شخصیت آنها بستگی دارد‪.‬‬

‫او خاطرنشان کرد که هدف از این پروژه ساخت برج‌هایی با اشکالی به منظور یادآوری‬ ‫اسطوره‌های قدیمی است؛ و نیز به زیبایی شهر بیفزاید و وجهه گردشگری متمایزی به آن‬ ‫ببخشد‪ .‬او تاکید کرد که این پروژه خارج از منطقه حفاظت شده خور اجرا می‌شود که به‬ ‫ثبت سازمان میراث جهانی رسیده است‪.‬‬ ‫گفتنی است‪ ،‬براساس تحقیقات صورت گرفته زنان جوان و دانشجو بیشتر به حمل کیف‌های‬ ‫کوله عالقمند هستند زیرا می‌توانند تجهیزات بیشتری با آن حمل نمایند‪.‬‬ ‫بررسی‌ها نشان می‌دهند‪ ،‬در عین حال خانم‌های خانه‌دار و شاغل بیشتر عالقمند به خرید‬ ‫کیف‌های بزرگ و دسته‌دار هستند زیرا می‌توانند در آنها وسایل زیادی ریخته و در عین حال‬ ‫ظاهر شیک خود را حفظ نمایند‪.‬‬ ‫خانم‌های فراموشکار معموال از کیف‌هایی با تعداد جیب‌های زیاد استفاده می‌کنند و معموال‬ ‫فراموش می‌کنند که وسایل خود را در کدام قسمت کیف گذاشته‌اند‪.‬‬ ‫افرادی که کودک خردسال دارند معموال از کیف‌هایی به شکل ساک استفاده می‌کنند که‬ ‫بتوانند تمامی لوازم مورد نیاز کودک را در آن قرار دهند‪.‬‬ ‫پزشکان در تمام این موارد توصیه می‌کنند خانم‌ها به وزن کیف و فشار بر کمر و ستون‬ ‫فقرات خود توجه نمایند‪.‬‬

‫کلنگ شهر افسانه ای عالالدین در دبی به زمین خورد‬ ‫شهر افسانه ای عاللدین به منظور جلب گردشگر بیشتر با توسل به این شخصیت افسانه ای‬ ‫در دبی ساخته می شود‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری خبرآنالین ‪ ،‬شهرداری دبی اجرای پروژه شهر عالء الدین را مرکب از‬ ‫سه برج در بندر دبی آغاز کرد‪ .‬وجه تسمیه این پروژه این است که در آن تالش می‌شود از‬ ‫زمین استفاده نشود و در آب اجرا شود‪.‬‬ ‫البیان نوشت ‪،‬این پروژه شامل دفا‌تر تجاری و یک هتل در سه برج است که تا مسافت ‪۴۵۰‬‬ ‫متر امتداد خواهند داشت‪.‬‬

‫او افزود‪« :‬اجرای این پروژه در این منطقه دارای اثر تمدنی و تاریخی در سطح جهان خواهد‬ ‫بود و باعث افتخار نسل‌های آینده به خاطر پیشرفت امارت برپایه دیدگاه شیخ محمد بن‬ ‫راشد آل مکتوم معاون رئیس کشور و حاکم دبی می‌شود‪ .‬به عالوه دستاورد اقتصادی و‬ ‫غیر مستقیمی که در دراز مدت از راه افزایش گردشگری در امارت خواهد داشت به ویژه‬ ‫اینکه دبی در آستانه یک جهش جهانی قرار دارد و قرار است میزبان نمایشگاه جهانی‬ ‫اکسپو‪ ۲۰۲۰‬شود‪ .‬انتظار می‌رود این پروژه باعث استفاده بهینه از زمین در این منطقه و در‬ ‫نمای خور شود و این خود بخشی از اهداف گردشگری در زمینه استفاده بهینه از زمین در‬ ‫امارت است‪».‬‬

‫یخ برای جوانسازی پوست!‬ ‫استفاده از یخ بر روی صورت مزایای زیادی دارد‪ .‬تکه‌های یخ برای موارد مختلف در‬ ‫زیبایی طبیعی صورت کاربرد دارد‪ ،‬اولین کاربرد آن افزایش گردش خون است؛ گذاشتن یخ‬ ‫بر روی صورت باعث افزایش جریان خون می‌شود و به جلوگیری از بروز عالئم پیری و‬ ‫چروک پوست کمک می کند‪.‬‬ ‫ماساژ چند قطعه یخ بر روی صورت‪ ،‬به مدت حداقل دوبار در هفته باعث درخشش طبیعی‬ ‫پوست می شود‪.‬‬ ‫مزیت دیگر آن‪ ،‬کمک به از بین رفتن آکنه می باشد‪ .‬ماساژ یخ بر روی قسمت‌هایی از‬ ‫صورت که دچار آ کنه هستند‪ ،‬باعث کاهش آن‌ها می‌شود‪ .‬اگر به طور مداوم‪ ،‬روزانه یک‬ ‫تا دو دقیقه یخ‌ها را بر روی جوش‌ها بمالید‪ ،‬شاهد تاثیر بی نظیر آن در رفع آکنه‌ها خواهید‬ ‫بود‪.‬‬ ‫البته هنگام استفاده از یخ اگر پوستتان دچار بی حسی شد‪ ،‬می توانید چند لحظه صبر کرده‬ ‫و سپس به استفاده از یخ ادامه دهید‪ .‬با این روش می‌توانید در عرض ‪ ۲‬روز از شر آ کنه‌های‬ ‫صورت خالص شوید‪.‬‬ ‫فایده سوم آن از بین بردن آفتاب سوختگی است‪ .‬زمانی که دچار آفتاب سوختگی شدید‪ ،‬دو‬


‫‪110‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آرزوی جالب ریما‬ ‫رامین‌فر ‪ ،‬بازیگر نقش‬ ‫هما در سریال پایتخت‬ ‫بازیگر نقش هما‪ :‬در سفر بچه‌ها را‬ ‫فراموش نکنیم‬ ‫یکی از این افراد ریما رامین‌فر است‪.‬‬ ‫او معتقد است سفر برای تغییر روحیه‬ ‫الزم است‪ ،‬بنابراین مهم سفر کردن‬ ‫و تجربه جاهای جدید است‪ .‬او در‬ ‫این‌باره می‌گوید‪« :‬سفر را خیلی دوست‬ ‫دارم و خیلی برایم مهم نیست که به‬ ‫کجا سفر کنم‪ .‬فقط دوست دارم این‬ ‫کار را انجام دهم‪».‬‬

‫ببینم‪ ».‬البته رامین‌فر یک استثنا‬ ‫برای سفرهایش قائل است که اغلب‬ ‫برنامه‌های مربوط به سفر او را به‬ ‫هم می‌زند‪« :‬وقتی بچه‌دار نشده‬ ‫بودم‪ ،‬دستم برای سفر و انتخاب‬ ‫مقصدهای سفر بازتر بود اما حاال با‬ ‫وجود پسرم ترجیح می‌دهم جاهایی‬ ‫را برای سفر انتخاب کنم که عضو‬ ‫کوچک خانواده‌مان هم از آن لذت‬ ‫ببرد بنابراین سعی می‌کنیم به جاهایی‬ ‫سفر کنیم که مسیرشان کوتاه‌تر باشد‪،‬‬ ‫به‌دلیل اینکه پسرم کوچک است و در‬ ‫مسافت‌های طوالنی اذیت می‌شود‪».‬‬ ‫بازیگر ویژه عیدهای چند ساله گذشته‬ ‫که با حضور در پایتخت ‪ ۱‬و ‪ ۲‬به‬

‫آشتی کنان مهران‬ ‫مدیری و پیمان قاسم‬ ‫خانی در شبکه سه‬ ‫خبر همکاری دوباره مهران مدیری و‬ ‫پیمان قاسم خانی اگر مهم تر از خبر‬ ‫بازگشت مدیری به تلویزیون نباشد‬

‫قول امیر تتلو به خسرو‬ ‫حیدری‬ ‫اگر حیدری در جام جهانی به‬ ‫مسی الیی بزند‪ ،‬این خواننده‬ ‫یک آهنگ برای استقالل خواهد خواند‬ ‫اما خودش باز هم پرسپولیسی باقی می‬ ‫ماند‬ ‫اگر حیدری در جام جهانی به مسی‬

‫همسر امیر جعفری یک آرزوی سفری‬ ‫هم دارد و درباره این آرزوی جالبش‬ ‫می‌گوید‪« :‬یکی از آرزوهایم این است‬ ‫که تمام شهرها و کشورها را از‬ ‫نزدیک ببینم‪ .‬اصال برایم مهم نیست‬ ‫که مقصدم دور باشد یا نزدیک فقط‬ ‫شرایطی برایم پیش بیاید تا بتوانم‬ ‫تمام شهرها و کشورهای دنیا را‬

‫یکی از چهره‌های نوروزی تبدیل شده‬ ‫است‪ ،‬در پایان می‌گوید‪« :‬چند سالی‬ ‫است که در ایام عید سرکار هستم و‬ ‫در عید سفر نکرده‌ایم‪ ،‬به همین دلیل‬ ‫وقتی همه از سفر برمی‌گردند‪ ،‬ما تازه‬ ‫چمدان می‌بندیم و سفر می‌رویم!»‬

‫الیی بزند‪ ،‬این خواننده یک آهنگ برای‬ ‫استقالل خواهد خواند اما خودش باز‬ ‫هم پرسپولیسی باقی می ماند‪.‬‬

‫کمتر هم نیست‪.‬‬ ‫بعد از جدایی این زوج موفق کمدی‪،‬‬ ‫خیلی ها امیدوار به همکاری مجدد‬ ‫آن ها بودند اما هفت سال طول کشید‬ ‫تا این اتفاق بیفتد و حاال قرار است‬ ‫مدیری‪ -‬قاسم خانی در پروژه ای تازه‬ ‫برای شبکه سه بار دیگر کنار هم قرار‬ ‫بگیرند‪.‬‬

‫خسرو حیدری مهمان یکی از خواننده‬ ‫های زیرزمینی کشورمان بود‪ .‬امیر‬ ‫مقصودلو که از پرسپولیسی‌ها سرسخت‬ ‫است در این تصویر می‌خواهد عدد ‪۶‬‬ ‫را نشان دهد که خسرو دست او را‬ ‫گرفته و نمی گذارد او چنین کاری کند‪.‬‬ ‫مقصودلو که به «امیر تتلو» معروف‬ ‫است به استقاللی‌ها قول داده اگر‬ ‫حیدری در جام جهانی به مسی الیی‬

‫بزند‪ ،‬یک آهنگ برای استقالل خواهد‬ ‫خواند اما خودش باز هم پرسپولیسی‬ ‫خواهد ماند‪.‬‬


‫‪109‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫پیام تبریک انجمن بازیگران‬ ‫به پرویز پرستویی‬

‫می‌نمائیم ‪.‬‬ ‫شورای مرکزی انجمن بازیگران‬ ‫سینمای ایران امیدوار است با حضور‬ ‫تاثیرگذار شما در عالی‌ترین مرجع‬ ‫تصمیم گیری سیاست‌های کالن هنر‬ ‫سینما و با همراهی دیگر اعضا محترم‬

‫در متن پیام انجمن بازیگران که به‬ ‫امضای امین تاریخ رئیس شورای‬ ‫مرکزی خطاب به پرستویی آمده‬ ‫است‪:‬جناب آقای پرویز پرستویی‪،‬‬ ‫بازیگر ارزنده سینمای ایران انتخاب‬ ‫و حضور بسیار شایسته جنابعالی در‬ ‫شورای عالی سینما را ‌ تبریک عرض‌‬

‫آن شورا ‪‌،‬ناظر ارتقاء روزافزون و همه‬ ‫جانبه سینمای ایران در تمامی عرصه‬ ‫ها بوده و همچنین اعتال ‌ء جایگاه هنر‬ ‫بازیگری و حل معضالت ‌ حمایتی‬ ‫ رفاهی بازیگران و دیگر صنوف‬‫سینمای کشورمان را شاهد باشیم ‪.‬‬

‫انجمن بازیگران در پیامی خطاب‬ ‫به پرستویی حضورش را در شورای‬ ‫عالی سینما تبریک گفتند‪.‬‬

‫کنسرت جدید بنیامین‬ ‫به یاد همسرش‬ ‫بنیامین بهادری که چند هفته ای‬ ‫است با آلبوم جدیدش (بنیامین ‪)92‬‬ ‫و بعد از حدود پنج سال یک بار دیگر‬ ‫وارد بازار رسمی موسیقی پاپ شده به‬ ‫زودی کنسرت خود را در تهران برگزار‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬ ‫‪ ،‬بنیامین که به دلیل فوت ناگهانی‬ ‫همسرش مجبور شد از ابتدی زمستان‬ ‫اجراهای خود در شهرهای مختلف‬

‫کشور را لغو نماید‪ 7 ،‬و ‪ 8‬اردیبهشت‬ ‫به سالن میالد نمایشگاه بین المللی‬ ‫تهران خواهد آمد تا بعد از مدت ها‬ ‫با اجرای منتخبی از آهنگ های آلبوم‬ ‫جدید و همچنین دو آلبوم قبلی خود با‬ ‫مخاطبینش دیدار نماید‪.‬‬ ‫پیش بینی می شود بنیامین برای این‬ ‫کنسرت سوپرایزهای زیادی را در نظر‬ ‫گرفته تا هم بعد از مدت ها به شکل‬ ‫جدیدی به دیدار هوادرانش برود و هم‬ ‫یاد و خاطره همسر مرحومه اش را‬ ‫روی استیج زنده کند‬

‫گریم جدید نیکی‬ ‫کریمی در یک مجموعه‬ ‫تلویزیونی‬ ‫نیکی کریمی با گریمی جدید در یک‬ ‫مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫نیکی کریمی در اولین تجربه سریالی‬ ‫خود در «سرزمین کهن» کمال‬ ‫تبریزی نقش‌آفرینی کرده است‬ ‫نیکی کریمی که در بخش کوتاهی‬ ‫از فاز دوم «سرزمین کهن»‬ ‫حضور دارد و در فاز سوم آن‬ ‫حضوری کامل خواهد داشت‬ ‫تصویری از گریم تازه خود را‬ ‫منتشر کرده است‪.‬‬ ‫بازیگران دیگری چون شهاب‬ ‫حسینی‪ ،‬محمدرضا فروتن‪ ،‬فرشته‬ ‫صدر عرفایی‪ ،‬جعفر دهقان‪،‬‬ ‫امیر آقایی‪ ،‬شبنم قلی‌خانی‪،‬‬ ‫الهام حمیدی‪ ،‬ثریا قاسمی‪،‬‬ ‫علی شادمان‪ ،‬پژمان بازغی‪،‬‬

‫هنگامه قاضیانی‪ ،‬میتراحجار‪ ،‬پرویز‬ ‫پورحسینی‪ ،‬فرهاد قائمیان‪ ،‬حسن‬ ‫پورشیرازی‪ ،‬حسین محجوب‪ ،‬بیتا‬ ‫فرهی‪ ،‬هومن سیدی‪ ،‬مهرداد ضیایی‪،‬‬ ‫لیال زارع‪ ،‬آشا محرابی‪ ،‬محسن‬ ‫تنابنده‪ ،‬جواد عزتی‪ ،‬رسول نقوی‪ ،‬شیوا‬ ‫بلوچی‪ ،‬متین حیدرنیا‪ ،‬امین رحیمی‪،‬‬ ‫درشن سینک‪ ،‬بهرام کمیجانی‪ ،‬فریبرز‬ ‫گرمارودی و … در این اثر تلویزیونی‬ ‫به ایفای نقش پرداخته‌اند‪.‬‬


‫‪108‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫«هاید» خواهرزاده‬ ‫مهستی و هایده‪،‬‬ ‫می کند‬

‫خاطره خاله های خود را زنده‬

‫داشتن صدای خوش و درست خواندن‬ ‫در خانواده زنده یادان مهستی و‬ ‫هایده ارثی است تا آنجا که «هاید»‬

‫کنسرت با شکوه داریوش‬ ‫در ترکیه‬ ‫كنسرت نوروزي داريوش در آنتاليا‬ ‫يكي از بهترين و باشكوه ترين كنسرت‬ ‫هاي اخير بود سالن كامال پر بود و‬

‫از پير و جوان براي ديدن داریوش‬ ‫از ايران آمده بودند همه يك صدا با‬ ‫داريوش ميخواندند و به ياد خاطرات‬ ‫گذشته خود اشك ميريختند برنامه‬ ‫كامال سر ساعت و منظم برگزار شد‬ ‫و داريوش يك شب به ياد ماندني را‬ ‫براي دوستدارانش بوجود آورد‪.‬‬

‫هنرمندان قدیمی میباشد وهرازگاهی‬ ‫جشنی کوچک در همان سفره خانه برپا‬ ‫میسازد که اغلب جشن ها بمناسبت‬ ‫تولد این هنرمندان میباشد که چندی‬ ‫پیش جشن تولد نصرت الله وحدت‬ ‫را برگزار کرده بودکه چند تن از‬ ‫هنرمندان قدیمی را دعوت کرده بود و‬ ‫یساری خواننده بنام کوچه و بازار هم‬ ‫بعنوان میهمان حضور داشت‪.‬هاید می‬ ‫گوید این هنرمندان برای ما با فیلم ها‬

‫ازخوانندگان نسل جوان که خواهرزاده‬ ‫مهستی وهایده است از این صدای‬ ‫خوش برخوردار است‪ .‬هاید که‬ ‫تاکنون سه آلبوم از آهنگها و ترانه‬ ‫هایش را ببازار داده همه شب در یکی‬ ‫از سفره خانه های بنام ایران خالقی‬ ‫روی صحنه میرود که هنگام خواندن‬ ‫آهنگهای مهستی و هایده همه را دچار‬ ‫احساسات می کندو نام خاله های خود‬ ‫را همچنان زنده نگه می دارد‪.‬‬ ‫«هاید» ضمنا از دوستان بسیار نزدیک‬

‫و کارهای خود خاطره ساز بودند و ما‬ ‫نسل جوان باید بیاد آنان باشیم و گاه‬ ‫و گداری هرچندکوتاه در کنارشان قرار‬ ‫بگیریم‪ .‬شهال ریاحی از دیگر هنرمندان‬ ‫قدیمی بود که هاید به خانه او رفته‬ ‫بود و اورا به سفره خانه آورده بود و‬ ‫بمناسبت تولدش جشن کوچکی برپا‬ ‫کرده بود‪.‬‬ ‫عکس هاید را در کنار پوری بنایی می‬ ‫بینید‪.‬‬

‫ترانه تازه محسن چاوشی‬ ‫منتشر شد‬

‫است‪ .‬این خواننده و موزیسین ضمن‬ ‫این انتشار اثر از «بهروز صفاریان»‬ ‫به خاطر راهنمایی هایش تشکر کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در این اثر «امید حجت» گیتار الکتریک‬ ‫نواخته و «کیان ایرجی» نوازندگی گیتار‬ ‫را بر عهده داشته است‪ .‬این قطعه‬ ‫توسط «امیر جمالفرد» میکس و‬ ‫مسترینگ شده است‪.‬‬ ‫گفتنی است جدیدترین آلبوم محسن‬ ‫چاوشی با نام «پاروی بی قایق»‪ ،‬آخرین‬ ‫مراحل انتشار را سپری می کند‬

‫نخستین اثر «محسن چاوشی» در‬ ‫سال جدید منتشر شد‪ .‬این خواننده‬ ‫مطابق اعالم قبلی اش‪ ،‬قطعه ای با‬ ‫نام «چشمه ی طوسی» آماده انتشار‬ ‫کرده است‬ ‫ترانه این قطعه نیز مانند دو قطعه‬ ‫قبلی چاوشی («دوست داشتم» و‬ ‫«همسایه»)‪ ،‬توسط «حسین صفا»‬ ‫سروده شده و آهنگسازی و تنظیم آن‬ ‫نیز توسط خود چاوشی صورت گرفته‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

107


‫‪106‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫جشن تولد ‪84‬سالگی‬ ‫ناصر ملک مطیعی‬ ‫یکی از دوستان و حامیان‬ ‫هنرمندان که از نوجوانی در کنار‬ ‫هنرمندان به ویژه سینما بوده و‬ ‫هرازگاهی عکسهای او در مطبوعات‬ ‫سینمایی در کنار هنرمندان چاپ‬ ‫میشد هفته گذشته در خانه پسر فردین‬ ‫در حوالی نیاوران جشن تولدی برای‬ ‫ناصرخان ملک مطیعی برگزار کرد که‬ ‫اغلب هنرمندان در جشن تولد این‬

‫کلیپ ساختن باران‬ ‫کوثری‪،‬برایش دردسر ساز‬ ‫شد‬ ‫موزیک ویدئوی شجریان ‪ ،‬سروصدا‬ ‫به پا کرد‪ ....‬هرچند وقت یک‌بار یک‬ ‫قطعه موسیقی به سرعت سر زبان‬ ‫مردم می‌افتد و هرجایی که بروید‪ ،‬آن‬ ‫قطعه را می‌شنوید‪ .‬این روزها قرعه‬ ‫به نام یک قطعه موسیقایی با صدای‬ ‫همایون شجریان افتاده که واکنش‌های‬ ‫متفاوتی را هم در پی داشته است‪.‬‬ ‫«چرا رفتی» عنوان قطعه‌ای از‬ ‫تهمورس پورناظری است که با‬ ‫صدای همایون شجریان همراه شده‬ ‫و موزیک‌ویدئوی آن هم سر و صدای‬ ‫زیادی به پا کرد ‌ه است‪« .‬چرا رفتی»‬ ‫عاشقانه‌ای از سیمین بهبهانی است و‬ ‫باران کوثری برای این قطعه موزیک‬ ‫ویدئویی ساخت تا در مراسم رونمایی‬ ‫آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان» مورد‬ ‫استفاده قرار گیرد‪ .‬این در حالیست‬ ‫که این موزیک ویدئو در شبکه‌های‬ ‫اجتماعی‪ ‌،‬شبکه‌های ماهواره‌ای و‪...‬‬ ‫مورد استقبال قرار گرفته و نقدهایی‬ ‫هم به آن می‌شود‪.‬‬ ‫پیش از این وقتی نام همایون شجریان‬ ‫و آثار او به میان می‌آمد‪ ،‬معموال قطعه‬ ‫«هوای گریه» زمزمه می‌شد و خیلی از‬ ‫مردم این قطعه را یکی از تاثیرگذارترین‬ ‫آثار شجریان می‌دانند‪ ،‬اما هم‌اکنون‬ ‫قطعه «چرا رفتی» به سرعت پا به پای‬ ‫«هوای گریه» آمده است و حتی کسانی‬ ‫هم که اهل شنیدن موسیقی ایرانی‬ ‫نیستند‪ ،‬این قطعه را زمزمه و درباره‬ ‫آن بحث می‌کنند‪.‬‬ ‫در موزیک ویدئوی باران کوثری‬ ‫احساسات تا حد زیادی رقیق شده‬ ‫و خیلی‌ها معتقدند که اغراق‌آمیز‬

‫است‪ .‬آنچه شما در این موزیک ویدئو‬ ‫می‌بینید‪ ،‬واکنش آدم‌ها نسبت به‬ ‫این قطعه موسیقایی است که البته‬ ‫مشخص است این موزیک‌ویدئو با‬ ‫زمان و هزینه اندک ساخته شده است‪.‬‬ ‫قطعه موسیقایی «چرا رفتی» مورد‬ ‫استقبال طیف گسترده‌ای از مخاطبان‬ ‫موسیقی قرار گرفته و موزیک‌ویدئوی‬ ‫آن از نظر خیلی‌ها خوب و از نظر‬ ‫خیلی‌ها هم ضعیف است‪ .‬اما این‬ ‫سوال پیش می‌آید‪ ،‬چرا در آلبوم «نه‬ ‫فرشته‌ام نه شیطان» که قطعات قابل‬ ‫توجهی را با ارکستراسیون «دیوید‬ ‫گارنر» در خود گنجانده است‪ ،‬فقط‬ ‫قطعه «چرا رفتی» مورد توجه قرار‬ ‫گرفته است؟‬ ‫شاید اگر برای این قطعه موزیک‬ ‫ویدئو ساخته نمی‌شد‪ ،‬تا این حد مورد‬ ‫استقبال شبکه‌های ماهواره‌ای قرار‬ ‫نمی‌گرفت و مردم آنقدر آن را همانند‬ ‫یک قطعه پاپ که به سرعت «هیت»‬ ‫می‌شود‪ ،‬نمی‌شنیدند‪.‬‬ ‫«نه فرشته‌ام نه شیطان» شامل‬ ‫آوازهای شجریان هم هست که به زعم‬ ‫کارشناسان نشان‌دهنده توانایی‌های‬ ‫او در عرصه آواز است‪ ،‬اما از میان‬ ‫قطعات این آلبوم تنها قطعه‌ای مورد‬ ‫توجه قرار گرفت که برای آن موزیک‬ ‫ویدئو ساخته شده است‪.‬‬ ‫البته باران کوثری در مراسم رونمایی‬ ‫برای چند قطعه این آلبوم موزیک‬ ‫ویدئو ساخته بود که تنها «چرا رفتی»‬ ‫تاکنون در دسترس عموم قرار گرفته‬ ‫است‪ .‬استقبال و واکنش‌های متفاوت‬ ‫به «چرا رفتی» این موضوع را در ذهن‬ ‫می‌آورد که قرار گرفتن موسیقی ایرانی‬ ‫در کنار تصویرتا چه حد می‌تواند به‬ ‫دیده شدن آن کمک کند و مخاطب‬ ‫را به شنیدن موسیقی اصیل ایرانی‬ ‫ترغیب کند‪.‬‬

‫چهره ماندگار که هشتاد و چهار ساله‬ ‫میشد شرکت کرده بودند از جمله‬ ‫شاهرخ نادری تهیه کننده صاحب نام‬ ‫سابق رادیو ایران که تهیه بیشترین‬ ‫برنامه های شما و رادیو وصبح جمعه‬ ‫با او بود‪ .‬شاهرخ نادری که همچنان در‬ ‫سن و سال بزرگسالی قبراق و سرحال‬

‫چون همیشه پیشقدم برای تجلیل‬ ‫از هنرمندان یا تولد هنرمندان قدیمی‬ ‫بوده در جشن تولد ناصرخان ملک‬ ‫مطیعی از جمله ساالر عقیلی خواننده‬ ‫صاحب نام‪ ،‬پوری بنایی‪ ،‬خانواده زنده‬ ‫یاد فردین که همیشه ناصرخان ملک‬ ‫مطیعی را با نام عمو ناصر صدا می‬ ‫کردند حضور داشتند که در عکس یکی‬ ‫از دختران و یکی از پسران فردین دیده‬ ‫میشوند که سه نوه فردین هم در کنار‬ ‫پدرشان حضور دارند سورپرایز جشن‬ ‫تولد ناصرخان پیامی بودکه اسطوره‬ ‫سینمای ایران بهروز وثوقی از راه دور‬

‫از لوس آنجلس برای همکار و دوست‬ ‫نزدیک خود ناصرخان فرستاده بود که‬ ‫همه حاضرین در این جشن را غافلگیر‬ ‫کرده بود‪ .‬بهروز در این پیام ضمن‬ ‫سالمتی برای دوست خود ناصرخان‬ ‫آرزوی سالمتی و پایداری برای سایر‬ ‫همکاران خود کرده بود‬

‫ادامه در صفحه ‪108‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

105


‫‪104‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ۵‬نکته برای‬ ‫انتخاب نام‬ ‫تجاری‬

‫یک عنصر مهم در هر کار و‬ ‫تجارت ایجاد نام و عالمت تجاری‬ ‫(برند) میباشد و از آن طریق‬ ‫است که مردم آن محصوالت یا‬ ‫خدمات را میشناسند‪ .‬این یکی از‬ ‫اولین چیزهایی است که باید به‬ ‫آن فکر کنید و تا آخر با کار شما‬ ‫همراه خواهد بود‪.‬‬ ‫به همین دلیل است که انتخاب‬ ‫نام تجاری اهمیت بسیار زیادی‬ ‫داشته و به عنوان موضوعی خاص‬ ‫باید به آن نگاه کرد‪ .‬شاید خیلی‬ ‫کار نگران کنندهای به نظر نرسد‬ ‫اما نیاز به دقت بسیار باال و توجه‬ ‫به کلیه جنبه های نوع محصول‬ ‫یا خدمات شما دارد‪ .‬از همه اینها‬ ‫گذشته‪ ،‬نام تجاری شما به همراه‬ ‫لوگو آن‪ ،‬به طریقی سمبلیک‬ ‫خالصه شده همه آن چیزی است‬ ‫که ارائه میکنید‪.‬‬

‫در زیر به چند نکته که برای تعیین نام‬ ‫تجاریتان باید به آن توجه کنید اشاره‬ ‫میکنیم‪:‬‬ ‫‪ .۱‬دقت کنید که اینترنت پذیر باشد‪.‬‬ ‫در این دوره و زمان‪ ،‬اگر میخواهید کار و‬ ‫تجارتتان شکوفا شده و سودرسان باشد‪،‬‬

‫وارد کردن آن به دنیای اینترنت یک‬ ‫ضرورت است‪ .‬به همین دلیل باید دقت کنید‬ ‫که نام تجاریتان برای اینترنت آشنا باشد‪ .‬به‬ ‫این معنی که کاربران اینترنتی مشکلی برای‬ ‫دریافت اطالعات درمورد کار شما از طریق‬ ‫نام تجاریتان نداشته باشند‪.‬‬ ‫اول اینکه‪ ،‬اگر میخواهید از اینترنت برای‬ ‫بیزنس خود استفاده کنید‪ ،‬نیاز به یک وب‬ ‫سایت قانونی دارید که منبعی راحت برای‬ ‫دریافت اطالعات درمورد برندتان باشد‪ .‬این‬ ‫یعنی دامنه اینترنتی داشته باشید که به طور‬ ‫ویژه مربوط به بیزنس شما باشد‪ .‬به همین‬ ‫دلیل باید نام تجاری انتخاب کنید که خیلی‬ ‫راحت توسط عموم مردم به خاطر سپرده‬ ‫شود و چیز پیچیده یا بی مفهومی نباشد‪.‬‬ ‫‪www.‬‬

‫بعنوان مثال‪ www.tchm.com ،‬را با‬ ‫‪ tchmedical.com‬مقایسه کنید‪ .‬به خاطر‬ ‫سپردن مورد دوم بخاطر کلمه «مدیکال»‬ ‫بسیار ساده تر است تا اینکه مورد اولی را‬ ‫حفظ کنند که نه کلمه معناداری است و نه‬ ‫هیچ اشاره ای به زمینه کاری مربوطه دارد‪.‬‬ ‫دوم اینکه‪ ،‬شبکه های اجتماعی محبوبی‬ ‫مثل فیسبوک را یکی از راههای تبلیغاتی‬ ‫خود در آینده در نظر بگیرید‪ .‬از اینرو چیزی‬ ‫که باید چک کنید این است که هیچ صفحه‬ ‫ای با نام موردنظر شما در آن ساخته نشده‬ ‫باشد‪ .‬این باعث میشود افراد بسیار راحتتر‬ ‫شما را در فیسبوک پیدا کرده و اطالعات‬ ‫موردنیازشان را دریافت کنند‪.‬‬ ‫مسئله دیگری که بد نیست در نظر داشته‬ ‫باشید آدرس ایمیل کار شماست که باید‬ ‫بسیار شبیه و نزدیک به نام تجاریتان باشد‪.‬‬ ‫‪ .۲‬سادگی‬ ‫هرچه برند شما راحتتر تلفظ شود‪ ،‬بسیار‬ ‫بهتر دهان به دهان پخش خواهد شد‪.‬‬ ‫همینطور هر چه تعداد کلمات استفاده شده‬ ‫در آن کمتر باشد‪ ،‬به خاطر سپردن آن نیز‬ ‫سادهتر خواهد بود‪.‬‬ ‫گاهی اوقات کلمات آنطور که نوشته‬ ‫میشوند‪ ،‬خوانده نمیشوند و افراد برای‬ ‫جستجو آن شرکت در اینترنت دچار مشکل‬

‫میشوند‪ .‬بعنوان مثال بااینکه برند “‪”Xerox‬‬ ‫به نام تجاری خوبی تبدیل شده تا آنجا که‬ ‫حتی گاهی معادل فتوکپی از آن استفاده‬ ‫میشود‪ ،‬احتما ً‬ ‫ال در ابتدای تولد آن مشکالت‬ ‫تلفظی داشته است‪.‬‬ ‫خیلی افراد ممکن است آن را با دیکته‬ ‫اشتباه “‪ ”Zerox‬اشتباه گرفته باشند و‬ ‫شرکت تعداد قابل توجهی از مشتریان‬ ‫احتمالی خود را بخاطر همین مشکل از‬ ‫دست داده باشد‪ .‬بنابراین اگر میخواهید که‬ ‫مطمئن شوید که مردم میتوانند برند شما را‬ ‫به خوبی به خاطر بسپارند‪ ،‬یادتان باشد که‬ ‫سادگی بهترین راهکار است‪.‬‬ ‫‪ .۳‬متفاوت باشید‪.‬‬ ‫جدا از سادگی‪ ،‬نامهای تجاری باید جالب‬ ‫هم باشد تا بتواند سروصدایی ایجاد کرده‬ ‫و مردم را به برقراری ارتباط با آن مشتاق‬ ‫سازد‪ .‬اینکه نام تجاریتان را خیلی توصیفی‬ ‫و رک و راست انتخاب کنید‪ ،‬کنجکاوی‬ ‫الزم برای حفظ اشتیاق در مخاطب را از‬ ‫بین خواهد برد‪.‬‬ ‫قبل از اینکه چند نمونه نام تجاری برای کار‬ ‫خودتان کاندید کنید‪ ،‬بهتر است تحقیقی‬ ‫درمورد نامهای تجاری که رقیبانتان انتخاب‬ ‫کرده اند داشته باشید‪ .‬شباهتهای بین‬ ‫برندهای مختلف را مشخص کنید و سعی‬ ‫کنید نام انتخابی شما شبیه به آنها نباشد‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر نام تجاری شما باید بسیار‬ ‫متمایز با آنها باشد‪ .‬وقتی مشتری بخواهد از‬ ‫بین چند برند در یک زمینه یکی را انتخاب‬ ‫کند‪ ،‬کدام اول نظرش را جلب خواهد کرد؟‬ ‫مطمئن ًا آنی که نام تجاری آن شبیه به بقیه‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫‪ .۴‬عالمت تجاری (لوگو) هم در نظر داشته‬ ‫باشید‪.‬‬ ‫ً‬ ‫نام و عالمت تجاری کامال با هم در ارتباط‬ ‫هستند‪ .‬اگر میخواهید برند فوق العادهای‬ ‫برای بیزنس خود داشته باشید‪ ،‬مطمئن‬ ‫شوید که مردم بتوانند نام تجاری شما را با‬ ‫عالمت تجاریتان مرتبط ببینند‪ .‬بعنوان مثال‬ ‫برند “‪ ”Apple‬را در نظر بگیرید که لوگویی‬ ‫بسیار مستقیم و مشخص از شکل یک سیب‬ ‫دارد‪ .‬این باعث میشود مردم بتوانند خیلی‬

‫راحت آن برند را به خاطر بسپارند‪ .‬چرا؟‬ ‫زیرا به جای اینکه فقط به حافظه زبانی خود‬ ‫تکیه کنند‪ ،‬میتوانند حافظه بصری آن برند را‬ ‫هم ذخیره کنند‪.‬‬ ‫حال که میدانید ارتباط بین نام و عالمت‬ ‫تجاری تا چه اندازه اهمیت دارد‪ ،‬الزم است‬ ‫که به نامی فکر کنید که آزادی بیشتری‬ ‫برای ساخت لوگو به شما میدهد‪ .‬معموالً‬ ‫لوگوهای تصویری بسیار قویتر از لوگوهای‬ ‫کلمه ای هستند‪ ،‬به همین دلیل بهتر است‬ ‫به نام تجاری فکر کنید که سمبل شیء یا‬ ‫چیزی باشد‪.‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال لوگو تصویری “‪ ”Apple‬را با لوگو‬ ‫کلمه ای “‪ ”Microsoft‬مقایسه کنید‪.‬‬ ‫مطمئن ًا شما هم بر این عقیده هستید که به‬ ‫خاطر سپردن اولی به منابع شناختی کمتری‬ ‫نیاز دارد تا دومی‪.‬‬ ‫‪ .5‬ذات بیزنستان را در بر داشته باشد‪.‬‬ ‫همانطور که بیزنستان باید رویکرد فروش‬ ‫متفاوتی داشته باشد تا بتواند از رقیبانتان‬ ‫متمایز باشد‪ ،‬نام تجاری شما هم باید این‬ ‫متمایز بودن را نشان دهد‪ .‬همچنین میتوانید‬ ‫از آن برای منعکس کردن قدرت بیزنستان‬ ‫یا نشان دادن نوع خدمات و محصوالتی که‬ ‫ارائه میکنید استفاده کنید‪.‬‬ ‫بعنوان مثال موتور جستجوی “‪”Google‬‬ ‫را در نظر بگیرید که تصویر چشمانی‬ ‫جستجوگر را در ذهن ایجاد میکند‪ .‬چنین‬ ‫نام تجاری باعث میشود مخاطبین خیلی‬ ‫راحت بین عالمت تجاری و آنچه شرکت به‬ ‫آنها ارائه میکند ارتباط برقرار کنند و همین‬ ‫باعث میشود آن را راحتتر به خاطر بسپارند‪.‬‬ ‫خیلی از برندها هم ارتباط چندانی با نوع‬ ‫بیزنس خود ندارند اما بر جنبه حسی آن‬ ‫اسم تاکید میکنند‪ .‬خیلی ها ممکن است‬ ‫وقتی برای اولین بار نام “‪ ”Starbucks‬به‬ ‫گوششان خورد‪ ،‬تصوری از محصوالت یا‬ ‫خدماتی که ارائه میکند نداشته اند اما وقتی‬ ‫میفهمند که نام یک کافی شاپ زنجیرهای‬ ‫است‪ ،‬به طور عجیبی در ذهنشان مینشیند‪.‬‬ ‫این اسم انرژی را در فرد بیدار میکند‪،‬‬ ‫درست همان کاری که یک فنجان قهوه اول‬ ‫صبح میکند‪.‬‬


‫‪103‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫این زوج خوشبخت هالیوودی در‬ ‫سال ‪ 2006‬ازدواج کردند و حاصل‬ ‫این ازدواج ‪ 3‬فرزند دختر است‪ ،‬آنها‬ ‫درحال حاضر ساکن استرالیا هستند‪.‬‬ ‫آقای " اربن " در حال حاضر یکی از‬ ‫داوران برنامه پر طرفدار " امریکن آیدل‬ ‫" است و در فاصله بین ضبط قسمتهای‬ ‫مختلف به استرالیا میرود تا کنار همسر‬ ‫و فرزندانش باشد‪ .‬او میگوید مهمترین‬ ‫بخش زندگی آنها عشق سرشاری است‬ ‫که به هم دارند‪ .‬او اضافه میکند با اینکه‬ ‫" نیکول کیدمن " یک هنرپیشه مشهور‬ ‫و طراز اول است اما همیشه سعی دارد‬ ‫بهترین مادر و همسر باشد ‪ .‬او ضمن‬ ‫تحسین خصوصیات همسرش اضافه کرد ‪ " :‬نیکول بسیار شجاع و قابل تحسین است و‬ ‫خوشحالم که این شانس را داشتم تا همسر او باشم‪.‬‬

‫وقتی " لیدی گاگا " تابلوی نقاشی میشود!‬ ‫"لیدی گاگا" دیگر نام شناخته شده ای است‪ .‬هرجا حرف از تیپ و قیافه عجیب وغریب‬ ‫باشد نام این خواننده زرق و برق دار هم شنیده میشود‪ .‬او این بارهم موفق شد ببا تیپ‬ ‫عجیبش همگان رو شگفت زده کند‪ .‬چندی پیش " لیدی گاگا " در حالی از هتلش خارج‬ ‫شد که آرایشی عجیب به چهره داشت و یک کاله بزرگ‪ ،‬یک ژاکت به سبک نقاشی های‬ ‫پیکاسو و یک دامن صورتی عجیب‪ ،‬را با کفشهای لیمویی پوشیده بود ‪ .‬شنیده میشود که‬ ‫این خواننده هالیوودی یک شیطان پرست است و غالبا لباس ها و آرایشهای عجیبش را به‬ ‫این موضوع مربوط دانسته اند‪.‬‬


‫‪102‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کیم کارداشیان و شوهرش ضد حال خوردند!!‬ ‫این زوج اخیرا به این نکته پی بردند که طبق قوانین فرانسه حداقل یکی از این دو باید به‬ ‫مدت ‪ 40‬روز قبل از ازدواج در خاک فرانسه اقامت کند و این موضوع دقیقا حکم سطل‬ ‫آب یخی را داشت که روی سر این دو خالی شد‪.‬‬ ‫طبق اخبار کیم و کانیه قرار بود ‪ 24‬ام ماه می امسال مراسم عروسی شان را در فرانسه‬ ‫برگزار کنند اما به نقل از منابع خبری معتبر این زوج باید تمام برنامه ریزی هایشان را تغییر‬ ‫بدهند‪.‬‬ ‫این زوج اخیرا به این نکته پی بردند که طبق قوانین فرانسه حداقل یکی از این دو باید به‬ ‫مدت ‪ 40‬روز قبل از ازدواج در خاک فرانسه اقامت کند و این موضوع دقیقا حکم سطل‬ ‫آب یخی را داشت که روی سر این دو خالی شد‪.‬‬ ‫این منبع موثق در ادامه گفت ‪:‬حقیقتا کیم و کانیه از این موضوع بی خبر بودند تا اینکه‬ ‫اخیرا برای کارهای ازدواج اقدام کردند و فهمیدند که قبل از ازدواج حتما باید یکی از‬ ‫این دو ‪ 40‬روز در فرانسه اقامت داشته باشد‪.‬‬ ‫یکی از مقامات سفارت فرانسه در واشنگتن طی مصاحبه ای اعالم کرد ‪ :‬قبل از اینکه‬ ‫زوجین طبق آیین های مذهبی خودشان بخواهد مراسم خاص دین خودشان را در جشن‬ ‫ازدواج اجرا کنند ‪ ،‬حتما باید یکی از مقامات فرانسه تشریفات ازدواج را طبق قانون‬

‫فرانسه انجام دهد‪ .‬به طور مثال شهردار یا معاون شهردار می تواند این کار ا انجام دهد ‪.‬اما‬ ‫مهمتر از همه باید حد اقل یکی از این دو ‪ 40‬روز قبل از ازدواج در خاک فرانسه اقامت‬ ‫داشته باشد و این قانون به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست‪.‬‬ ‫اخیرا کانیه کنسرت استرالیایش را به خاطر همین موضوع کنسل کرده ‪.‬اما خودش گفته که‬ ‫به خاطر کار های آلبوم جدیدش این کنسرت را لغو کرده و می خواهد بیشتر روی آلبوم‬ ‫جدیدش تمرکز کند‪.‬‬ ‫یک منبع گفته ‪ :‬اوضاع بد جوری از کنترل کیم و کانیه خارج شده چون برنامه ریزی های‬ ‫جدیدشان به زمان نیاز دارد ‪.‬‬

‫جانی دپ به دادگاه احضار شد‬ ‫این احضار به منظور پرونده نانسی لکون است‪ .‬او متهم به کشتن یک عابر پیاده در حین‬ ‫رانندگی در سال ‪ 2009‬است‪....‬‬ ‫پنجشنبه گذشته جانی دپ بازیگر سرشناس آمریکایی در افتتاحیه لس آنجلس فیلم تازه‬ ‫اش‪ ،‬برای شهادت در مورد یک قتل به دادگاه فرا خوانده شد‪ .‬این احضار به منظور‬ ‫پرونده نانسی لکون است‪ .‬او متهم به کشتن یک عابر پیاده در حین رانندگی در سال‬ ‫‪ 2009‬است‪ .‬البته در همان سال وکالی وی دیوانگی را دلیل این تصادف دانستند و‬ ‫عنوان کردند که نانسی لکون سالمت روحی و روانی ندارد‪ .‬گفته می شود این بازیگر‬

‫سرشناس در آن زمان با لکون رابطه داشته است‪ .‬به همین منظور وکیل وی خواستار‬ ‫شهادت جانی دپ در دادگاه نانسی لکون شده است‪.‬‬ ‫فیلم جدید جانی دپ «برتری» نام دارد که از این هفته به صورت عمومی در سینماهای‬ ‫آمریکای شمالی اکران خواهد شد‪ .‬این فیلم به کارگردانی والی فیستر‪ ،‬فیلمبردار برنده‬ ‫اسکار فیلم «تلقین» کارگردانی شده و کریستوفر نوالن به همراهی همسرش‪ ،‬اما تامپسون‬ ‫و کمپانی فیلمسازیشان ساینکوپی تهیه این فیلم را بر عهده دارد‪ .‬ضمن این که ربکا هال‪،‬‬ ‫پل بتانی‪ ،‬سیلین مرفی و مورگان فریمن از سرشناس ترین بازیگران دیگر این فیلم علمی‪-‬‬ ‫تخیلی هستند‪.‬‬

‫تعریف های همسر سوپراستار سرشناس از او در تلویزیون‬ ‫‪ " :‬نیکول کیدمن " و همسرش " کیث اربن " حدود ‪ 8‬سال است ازدواج کرده اند‪ .‬همسر‬ ‫‪ 46‬ساله نیکول کیدمن اخیرا در مصاحبه ای تلویزیونی از او به عنوان یک زن " شگفت‬ ‫انگیز " نام برده است‪ " .‬نیکول کیدمن " و همسر و خانواده اش چندی پیش در حالیکه‬ ‫برای دیدن یک نمایش به سالن تأتری در سیدنی می رفتند شکار عکاسان شدند‪.‬‬


‫‪101‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫برهنه شدن خواننده معروف ریحانا‬

‫گریه جنیفر لوپز در برنامه امریکن ایدل‬

‫ریحانا محبوب ترین خواننده پاپ دنیا در یک فوتوشوتینگ جدید کامال برهنه شد و‬ ‫تمام لباس های خود را برای این عکس ها از تنش کند‪.‬او روز چهارشنبه در یکی از‬ ‫بالکن های لس انجلس و محله هالیوود اجازه داد تا عکس هایی از بدنش گرفته شود‬ ‫که بدون هیچ گونه پوششی است‪.‬این عکس ها برای یکی از مجله های غیر اخالقی‬

‫جنیفر لوپز که داوری مسابقات این دوره امریکن ایدل را به عهده دارد دیشب در حین‬ ‫حذف یکی از شرکت کنندگان سیاه پوست در دور یک هشتم پایانی جلوی بغض خود را‬ ‫نتوانست نگه دارد و شروع به گریه کرد‪ .‬هری کانیک یکی دیگر از داوران مسابقه هم او‬ ‫را مورد تمجید قرار داد و از او به عنوان با استعداد ترین خواننده های این دوره قدر دانی‬ ‫کرد‪.‬نام این شرکت کننده ماالیا واتسون بود که ‪ 16‬سال سن داشت و دادرای صدا بسیار‬ ‫زیبایی بود و کسی حدس حذف شدن او در این مرحله را نداشت‪.‬این شرکت کننده از‬ ‫میشگان در این دوره از مسابقات شرکت کرده بود و در انتها هم با خداحافظی و روبوسی‬ ‫داوران صحنه را ترک کرد‪.‬‬

‫وابسته به شرکت ‪ Play boy‬گرفته شده است‪.‬این خواننده ‪ 26‬ساله باربادوسی با یک‬ ‫لباس بلند مشکی در این عکس برداری حاضر شد و به محض رسیدن به محل عکس‬ ‫برداریبا بیشرمی تمام لباس هایش را در اورد‪.‬در شب همان روز هم او با یک لباس ابی به‬ ‫ورزشگاه لس انجلس کلیپرز رفت تا شاهد باز این تیم در برابر اوکالهاما تاندر باشد‪.‬‬

‫گریه جنیفر لوپز در برنامه امریکن ایدل‬ ‫جنیفر لوپز که داوری مسابقات این دوره امریکن ایدل را به عهده دارد دیشب در حین‬ ‫حذف یکی از شرکت کنندگان سیاه پوست در دور یک هشتم پایانی جلوی بغض خود را‬ ‫نتوانست نگه دارد و شروع به گریه کرد‪ .‬هری کانیک یکی دیگر از داوران مسابقه هم او‬ ‫را مورد تمجید قرار داد و از او به عنوان با استعداد ترین خواننده های این دوره قدر دانی‬ ‫کرد‪.‬نام این شرکت کننده ماالیا واتسون بود که ‪ 16‬سال سن داشت و دادرای صدا بسیار‬ ‫زیبایی بود و کسی حدس حذف شدن او در این مرحله را نداشت‪.‬این شرکت کننده از‬ ‫میشگان در این دوره از مسابقات شرکت کرده بود و در انتها هم با خداحافظی و روبوسی‬ ‫داوران صحنه را ترک کرد‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪100‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫تیپ جدید و دیدنی جنیفر لوپزدر برنامه‬ ‫امریکن ایدل‬

‫مذاکره باز لورمان با کمپانی لجندری برای‬ ‫کارگردانی فیلم «کونگ فو»‬

‫تیپ و استایل جدید جنیفر لوپز در برنامه امریکن ایدل‬

‫به نقل از کامینگ سون‪" ،‬باز لورمان" در حال مذاکره‬ ‫برای ساخت فیلم «کونگ فو» که داستانش در قرون ‪19‬‬ ‫و ‪ 20‬و در چین اتفاق می افتد‪ ،‬است‪.‬‬ ‫این کارگردان استرالیایی که پیش تر فیلم «گتسبی بزرگ»‬ ‫را ساخته است؛ مدتی است که برای ساخت این فیلم با‬ ‫کمپانی لجندری وارد مذاکره شده است‪.‬‬ ‫اگر "لورمان" به این پروژه بپیوندد خود بازبینی فیلمنامه‬ ‫را در دست خواهد گرفت‪ .‬فیلمنامه اولیه را "جان مک‬ ‫اللین" فیلمنامه نویس فیلم «قوی سیاه» نوشته است‪.‬‬ ‫این پروژه برگرفته از سریال تلویزیونی به همین نام است که‬ ‫در دهه ‪ 70‬میالدی پخش میشد‪.‬‬ ‫«کونگ فو» با بازی "دیوید کارادین" در نقش "وای‬ ‫چانگ کین" درباره یک راهب از شائولین است که به‬ ‫غرب آمریکا سفر می کند تا برادر خود را پیدا کند‪...‬‬ ‫گفته شده فیلمنامه فعلی داستان اکشن ایست که در چین‬ ‫اتفاق می افتد و "کین" به دنبال پدر خود می گردد که در‬ ‫نهایت خود را در زندان می یابد و برای نجات خود باید‬ ‫چاره ای بیندیشد‪.‬‬ ‫اما گفته ها حاکی از آن است که "لورمان" مایل است که‬ ‫حس هنری ‪ -‬وسترن خود را در فیلم پیاده کند‪.‬‬


‫‪99‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کنم‪ .‬از حمایت و محبت همه خیلی خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم‪».‬‬ ‫آنجلینای ‪ 38‬ساله قرار است عمل هیسترکتومی (عمل جراحی برداشتن همه یا بخشی از‬ ‫رحم) و عمل اوفورکتومی (عمل جراحی برداشتن یک یا هر دوی تخمدان ها) را انجام‬ ‫دهد و تخمدان هایش را بردارد تا از ابتال به سرطان تخمدان پیشگیری کند‪ ،‬زیرا ریسک‬ ‫ابتالی او به این سرطان حدود ‪ 50‬درصد است‪.‬‬ ‫مادر آنجلینا در سال ‪ 2007‬از سرطان تخمدان مرد و در آزمایشاتی که آنجلینا انجام داد‬ ‫مشخص شد که او نیز ‪ 87‬درصد احتمال ابتال به سرطان سینه و ‪ 50‬درصد ریسک ابتال‬ ‫به سرطان تخمدان دارد‪.‬‬ ‫آنجلینا در این مصاحبه گفت که عمل جراحی او در سال ‪ 2013‬باعث شد که او به‬ ‫افرادی که با این سرطان ها مبارزه می کنند نزدیکتر شود‪.‬‬

‫لئوناردو دی کاپریو و نامزدش در کنار اتومبیل جدیدش‬ ‫ی کاپریو در ‪ 11‬نوامبر ‪ 1974‬در شهر لس‌آنجلس در ایالت کالیفورنیا متولد‬ ‫لئوناردو د ‌‬ ‫شد‪ .‬پدرش جورج دی کاپریو نویسنده کتاب‌های کومیک و مادرش ارمهاین ایندربرکن و‬ ‫مادربزرگش هلنا ایندربرکن‪ .‬اجداد لئوناردو اهل ایتالیا و آلمان بودند و سه‪ /‬چهارم دی‬ ‫کپریو در واقع آلمانی است‪ .‬نام لئوناردو توسط مادر او و به خاطر نام لئوناردو داوینچی‬ ‫هنگامی که نقاشی این هنرمند را در ایتالیا مشاهده نمود بر او گذاشته شد‪ .‬مادر و پدر لئو‬ ‫هنگامی که تنها یک سال داشت از یکدیگر طالق گرفتند و لئوناردو همراه مادرش در‬ ‫محلٔه فقیرنشینی با نام ایکو پارک که موسوم به زاغه‌های هالیوود است زندگی کرد و بزرگ‬ ‫شد‪ .‬لئوناردو دیکاپریو و دوست دخترش تونی گارن‬

‫جمی لین اسپیرز‪ ،‬خواهر بریتنی اسپیرز ماه گذشته با جیمز واتسون در نیواورلئان‬ ‫ازدواج کرد و برای اولین بار پس از ازدواج‪ ،‬با همسرش جیمز در مراسم اهدای‬ ‫جوایز موسیقی کانتری قدم در فرش قرمز گذاشت‬

‫ادامه در صفحه بعد‪...‬‬

‫خواهر بریتنی اسپیرز و همسر جدیدش‬

‫جمی لین اسپیرز‪ ،‬خواهر بریتنی اسپیرز ماه گذشته با جیمز واتسون در نیواورلئان‬ ‫ازدواج کرد و برای اولین بار پس از ازدواج‪ ،‬با همسرش جیمز در مراسم اهدای‬ ‫جوایز موسیقی کانتری قدم در فرش قرمز گذاشت‪.‬‬ ‫بریتنی در این مراسم به عنوان خبرنگار رسمی رسانه ای مراسم ‪( ACM‬اهدای‬ ‫جوایز موسیقی کانتری) فعالیت می کرد‪.‬‬ ‫جمی لین ‪ 23‬ساله مدتی برای مراقبت از دختر کوچکش مدی از فعالیت های هنری‬ ‫اش فاصله گرفته بود تا آنکه سال گذشته با منتشر کردن یک تک آهنگ دوباره به صحنه‬ ‫بازگشت‪.‬‬ ‫در عروسی جمی لین و جیمز واتسون ‪ ،‬دختر کوچکش مدی ‪ 5‬ساله حضور داشت و‬ ‫خواهرش بریتنی نیز به عنوان ساقدوش کنارش ایستاد‪.‬‬ ‫جمی لین پیش از این ازدواج ‪،‬با کیسی الدریج‪ ،‬پدر دخترش ‪ ،‬نامزد بود که به گزارش‬ ‫نیک صالحی چهار سال پیش از یکدیگر جدا شدند‪.‬‬ ‫اکنون پس از موفقیت وی در انتشار تک آهنگ او در تدارک انتشار آلبوم جدیدی در‬ ‫سبک موسیقی کانتری است‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪98‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬ ‫هتل» شرکت کرد‬ ‫یکی از دوستان نزدیک کلونی گفت‪ :‬جورج کامال شیفته ذکاوت و هوش اجتماعی ‪ِ ،‬امل‬ ‫شده است و حتی او را به پدر و مادرش معرفی کرده است !!‬ ‫رابطه دوستی این زوج به سال ‪ 2013‬برمیگردد ولی آنها برای دوری کردن از جنجال تا به‬ ‫حال آن را پنهان کرده بودند‪.‬‬

‫آنجلینا جولی جراحی میکند!‬ ‫جنیفر لوپز با شلوار جین‬ ‫جنیفر لوپز خواننده معروف هالیوودی اقدام به بازخوانی یکی از ترانه های نخستین آلبوم‬ ‫خود کرد‪ .‬این آلبوم مربوط به ‪ 12‬سال پیش است‪ .‬این خواننده ‪ 44‬ساله قصد دارد ثابت‬ ‫کند که هیچ چیز در مورد او تغییر نکرده و حتی متن ترانه این آهنگ نیز با همین مضمون‬ ‫ساخته شده است‪.‬او در این موزیک ویدئو یک شلوار جین چسبان به تن دارد و پوتین‬ ‫های چرمی به پا و یک کاله بزرگ پوستی بیس بال نیز روی سر دارد که تصویر جالبی از‬ ‫او ساخته است‪.‬‬ ‫اولین آلبوم " جنیفر لوپز" ‪ "6" ،‬نام داشت و او ترانه یاد شده را در مترو منهتن جلوی‬ ‫دوربین برده بود‪ .‬در موزیک ویدئو جدید نیز او در ایستگاه مترو ترانه اجرا میکند‪ .‬او‬ ‫تصویری با لباس یاد شده در صفحه فیس بوک خود قرار داد و به این وسیله سال نو‬ ‫میالدی را به هوادارانش تبریک گفت‪ .‬چندی قبل نیز صحنه درگوشی صحبت کردن او با‬ ‫" کیث اربن " همسر " نیکول کیدمن " که در برنامه " امریکن آیدل " با وی همکار است‬ ‫به یک سوژه داغ رسانه ای تبدیل شد‪.‬‬

‫جذاب ترین وکیل زن و ارتباط با جورج کلونی!‬ ‫" ِامل االمدین "وکیل مدافع معروف انگلیسی ‪ -‬لبنانی االصل که سال گذشته به عنوان‬ ‫جذاب ترین وکیل مدافع لندن انتخاب شد ‪ ،‬نامزدجدید جورج کلونی است‪.‬‬ ‫ِامل که به سه زبان دنیا مسلط است ‪،‬در جریان دادگاهی ویکی لیکس به عنوان وکیل‬ ‫مدافع ‪،‬شهرت و محبوبیت بسیاری کسب کرد و به کاخ سفید راه پیدا کرد و همین موضوع‬ ‫باعث آشنایی او با یکی از مهمانان ویژه این عمارت یعنی جورج کلونی شد‪.‬‬ ‫ِامل در مهمانی عوامل فیلم جدید جورج کلونی ‪ Monuments Men‬مهمان ویژه بود و‬ ‫همچنین به دعوت همسر مدت دیمون «لوسیندا» به همراه جورج در ضیافت شام «ویالرد‬

‫آنجلینا جولی اعالم کرد که قرار است برای پیشگیری از سرطان بار دیگر زیر تیغ جراحی‬ ‫برود‪ .‬این ستاره هالیوودی در سال ‪ 2013‬پس از آنکه آزمایش ها نشان دادند او ژن‬ ‫‪ BRCA1‬دارد‪ ،‬یعنی ریسک ابتالی او به سرطان سینه و تخمدان به شدت باالست‪.‬‬ ‫به نقل از دیلی میل نوشت‪ :‬این ستاره هالیوودی در سال ‪ 2013‬پس از آنکه آزمایش‬ ‫ها نشان دادند او ژن ‪ BRCA1‬دارد‪ ،‬یعنی ریسک ابتالی او به سرطان سینه و تخمدان‬ ‫به شدت باالست‪ ،‬زیر تیغ جراحی پستان برداری دوگانه رفت و هر دوی سینه هایش را‬ ‫برداشت و عمل زیبایی روی آنها انجام داد‪.‬‬ ‫او اخیر ًا در مصاحبه با ‪ Entertainment Weekly‬گفته‪« :‬هنوز یه عمل دیگه مونده‪.‬‬ ‫من با هر کی صحبت می کنم توصیه های خوبی می گیرم تا مرحله بعدی رو با موفقیت رد‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫به فكر منم باش ‪ .‬دلم ميخواد كنارت باشم ‪ .‬دلم‬ ‫ميخواد بعد از اين همه جدايي بهت برسم ‪.‬‬ ‫خشكم زد ‪ .‬كاش ميتونستم سرم و بلند كنم و‬ ‫صورتش و ببينم ‪ .‬واقعا داشت راست ميگفت ؟‬ ‫انگار فهميد شوكه شدم ‪ .‬دستش و نوازش مانند‬ ‫روي موهام كشيد و گفت ‪:‬‬ ‫ ميخوام بانوي خودم باشي ‪ .‬فقط و فقط براي‬‫خودم ‪ .‬باشه بانو ؟! قول ميدي فقط به من فكر‬ ‫كني ؟ فقط مال من باشي ؟ من حسودم ‪ .‬نميتونم‬ ‫غير از اين و تحمل كنم ‪ .‬يا قبول ميكني و مال من‬ ‫ميشي يا اينكه ‪. . .‬‬ ‫مكث كرد ‪ .‬چشمام و بستم ‪ .‬ميخواست بگه يا‬ ‫اينكه جدا شيم ؟! دوباره به حرف اومد و گفت ‪:‬‬ ‫ يا اينكه قبول نميكني و من به زور متوسل ميشم‬‫و بازم بانوي خودم ميشي ‪.‬‬ ‫طاقت نياوردم ‪ .‬سرم و از روي سينش بلند كردم ‪.‬‬ ‫نگاهم به چشماي سياهش افتاد ‪ .‬چقدر ممنونش‬ ‫بودم كه بهم حق انتخاب نداده بود ‪.‬‬ ‫اشكام هنوزم سرازير ميشدن رو گونه هام ‪.‬‬ ‫لبخندي روي لبش نشست و گفت ‪:‬‬ ‫ فهميدي بانو ؟ مفهوم بود ؟!‬‫آب دهنم و قورت دادم ‪ .‬همه چي مثل خواب و‬ ‫رويا بود ‪ .‬با صدايي كه به خاطر گريه و فريادايي‬ ‫كه زده بودم دورگه شده بود گفتم ‪:‬‬ ‫ بگو ‪.‬‬‫پرسشگر نگاهم كرد و گفت ‪:‬‬ ‫ چيو ؟‬‫ هموني كه هنوز بهم نگفتي ‪.‬‬‫يكم فكر كرد ‪ .‬يه لنگه ابروش و باال انداخت و‬ ‫گفت ‪:‬‬ ‫ چيزي به ذهنم نميرسه ‪.‬‬‫سرم و پايين انداختم و گفتم ‪:‬‬ ‫ بگو دوستم داري !‬‫خنديد گفت ‪:‬‬ ‫ يعني با اين حرفام بهت اثبات نشد ؟‬‫دوباره نگاهش كردم گفتم ‪:‬‬ ‫ ميخوام بشنومش ‪.‬‬‫ من از اين كارا بلد نيستم ‪ .‬دلم ميخواد با عمل‬‫احساسم و اثبات كنم نه با حرف ‪.‬‬ ‫اخم كردم و گفتم ‪:‬‬ ‫ بهت ميگم بگو ‪.‬‬‫بينيش و به بينيم چسبوند و گفت ‪:‬‬ ‫ نميگم ‪.‬‬‫ بايد بگي ‪ .‬وگرنه بانو بي بانو ‪.‬‬‫اخم مصنوعي رو صورتش نقش بست ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ نخير تا به زور متوسل نشم انگار نميشه ‪.‬‬‫خندم گرفته بود ‪ .‬راست ميگفت ‪ .‬حاال مگه‬ ‫چقدر مهم بود اين كلمه ؟ اين مهم بود كه كنارمه‬ ‫‪ .‬كه با حرفاش و كاراش عالقش و ثابت ميكرد‬ ‫بهم ‪.‬‬ ‫ازش فاصله گرفتم ‪ .‬دستام و روي سينم قالب‬ ‫كردم و گفتم ‪:‬‬ ‫ اصال تو امروز كجا بودي كه گالري نيومدي ؟‬‫ آخ آخ من ميميرم واسه اين بازجويياي زنونه ‪.‬‬‫خنديدم ‪ .‬از ته دل ‪ .‬به خاطر لحنش ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ ايشالله هميشه بخندي بانو ‪ .‬كنار همسرت ‪.‬‬‫بچه هاي احتمالي و ‪. . .‬‬ ‫ خيلي داري تند ميري ‪ .‬حاال كي بله رو داد ؟‬‫ خودم گرفتمش ‪ .‬از تو ‪.‬‬‫لبخند زدم و سرم و پايين انداختم ‪ .‬چشماش‬ ‫دوباره شيطون شده بود ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ امروز گالري نيومدم چون تمام روز داشتم‬‫تمرين ميكردم كه چي بايد بهت بگم ‪ .‬ميخواستم‬ ‫همه چي خوب باشه ‪ .‬ميخواستم خواستگاري‬

‫كنم ازت ‪ .‬البته‬ ‫فكر برخورد تورو‬ ‫نكرده بودم ‪ .‬كال‬ ‫برخوردت همه ي‬ ‫كاسه كوزمون و به‬ ‫هم ريخت ‪ .‬مجبور‬ ‫شدم في البداهه‬ ‫وارد عمل شم ‪.‬‬ ‫بعدشم گفتم ميام‬ ‫دم خونتون به حسام‬ ‫زنگ زدم گفت‬ ‫به دوستت گفتي‬ ‫ميري كارگاه ‪ .‬حاال‬ ‫مگه آدرس اينجارو‬ ‫ميداد ! خودم و‬ ‫كشتم ‪ .‬به هزار تا‬ ‫چيز مديونش كردم‬ ‫تا داد ‪ .‬هي ميگفت‬ ‫اين بار هورام بفهمه‬ ‫من واسه تو كاري‬ ‫كردم من و ميكشه‬ ‫‪ .‬منم گفتم آدرس‬ ‫و ندي خودم ميام‬ ‫ميكشمت ‪ .‬ديگه‬ ‫بنده خدا ترسيد و‬ ‫آدرس و داد ‪.‬‬ ‫خنديدم ‪ .‬آراد‬ ‫نگاهش به تصوير‬ ‫خودش افتاد كه‬ ‫روي زمين بود ‪.‬‬ ‫برداشتش و گفت ‪:‬‬ ‫ چقدر شبيه‬‫خودمه ‪ .‬وقتي‬ ‫ديدمش خشكم زد‬ ‫‪ .‬كي كشيديش ؟‬ ‫نفسم و بيرون دادم‬ ‫و گفتم ‪:‬‬ ‫ سه سال پيش‬‫‪ .‬از همون موقعي‬ ‫كه تنهام گذاشتي ‪.‬‬ ‫ذره ذره كشيدمش‬ ‫‪ .‬تا همين ديشب كه‬ ‫تمومش كردم ‪.‬‬ ‫دوباره نگاهم كرد‬ ‫گفت ‪:‬‬ ‫ هورام واسه منم اين سه سال سخت بود ‪ .‬حس‬‫كردم اينجوري براي جفتمون بهتره ‪ .‬زياد بود ‪.‬‬ ‫منكرش نميشم ولي به موقع بود ‪ .‬تو توي اين رابطه‬ ‫گيج بودي من از تو بدتر ‪ .‬پس كي ميخواست‬ ‫اين رابطه رو مديريت كنه ؟! جفتمون بايد بزرگ‬ ‫ميشديم ‪ .‬بايد به احساسمون كامال مسلط ميشديم‬ ‫‪ .‬االن شديم ‪ .‬ميبيني ؟‬ ‫سر تكون دادم زير لب زمزمه كردم ‪:‬‬ ‫ مرد پاركي خودخواه !‬‫چشماش گرد شد گفت ‪:‬‬ ‫ چي گفتي ؟‬‫مرد پاركي ‪ . . .‬مرد پاركي ‪ . . .‬اون مرد پاركي‬ ‫بود ‪ . . .‬هموني كه يه روز فقط بهم يه تنه زد ‪. . .‬‬ ‫بعدش وارد زندگيم شد ‪ . . .‬بعد كم كم پر رنگ‬ ‫شد ‪ . . .‬نقش گرفت ‪ُ . . .‬رل اصلي رو بازي كرد ‪.‬‬ ‫‪ . .‬عاشق كرد ‪ . . .‬عاشق شد ‪ . . .‬همه ي زندگيم‬ ‫شد ‪. . .‬‬ ‫نفس عميق كشيد ‪ .‬لبخند نشست روي لبام ‪.‬‬ ‫چقدر خوشبخت بودم ‪ .‬اين بار با صداي بلند‬

‫گفتم ‪:‬‬ ‫ مرد پاركي خود خواه !‬‫ آخرشم نگفتي اين مرد پاركي چه كوفتيه ها !‬‫خنديدم گفتم ‪:‬‬ ‫ كوفت نيست ‪ .‬تويي ‪.‬‬‫از پشت بغلم كرد ‪ .‬لباش و كنار گردنم گذاشت ‪.‬‬ ‫نفساش به پوستم ميخورد ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ چرا مرد پاركيم ؟ ‪ . . .‬چرا خودخواهم ؟‬‫نفساش كه به گردنم ميخورد قلقلكم ميگرفت ‪.‬‬ ‫قهقهه زدم و گفتم ‪:‬‬ ‫ نكن آراد قلقلكم مياد ‪.‬‬‫خنديد گفت ‪:‬‬ ‫ ببين خودت سوژه دست آدم ميديا ‪.‬‬‫بوسه اي رو گردنم گذاشت و سرش و بلند كرد ‪.‬‬ ‫به سينه اش تكيه دادم و گفتم ‪:‬‬ ‫ مرد پاركي چون اولين بار تو پارك ديدمت ‪.‬‬‫خودخواهي چون ‪. . .‬‬ ‫فكر كردم ‪ .‬چرا خود خواه بود ؟! انگار همه چي‬ ‫از ذهنم پاك شده بود ‪ .‬آراد من پر از عشق بود ‪.‬‬ ‫ديگه خودخواه بودن معني نميداد ‪.‬‬ ‫با شيطنت گفتم ‪:‬‬

‫ خودخواهي چون بهم نميگي دوستم داري ‪.‬‬‫همينجور كه دستاش دور كمرم حلقه بود از روي‬ ‫زمين بلندم كرد ‪ .‬از ترس جيغ كشيدم گفتم ‪:‬‬ ‫ واي آراد من و بذار زمين ‪ .‬نميخوام اصال بگي‬‫‪.‬‬ ‫من و پايين آورد و با شيطنت گفت ‪:‬‬ ‫ اي بابا ميخواستم بگم ها ‪ .‬چون خودت گفت‬‫نميگم ‪.‬‬ ‫برگشتم سمتش ‪ .‬مشتاي آروم به سينش زدم و‬ ‫گفتم ‪:‬‬ ‫ خيلي پليدي ‪.‬‬‫مشتم و رو هوا گرفت و بوسيدش گفت ‪:‬‬ ‫ دوستت دارم بانو ‪.‬‬‫نگاهم مات شد بهش ‪ .‬باالخره گفته بود ‪ .‬لبخندي‬ ‫روي لبم نشست ‪ .‬گونم و بوسيد و گفت ‪:‬‬ ‫ هميشه برام بخند بانو ‪ .‬هميشه دوستم داشته‬‫باش ‪ .‬هميشه كنارم باش ‪.‬‬ ‫‪ -‬دوستت دارم مرد پاركي من ‪.‬‬

‫پايان‬


‫‪95‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫قسمت آخر‬

‫خ (‪)65‬‬ ‫انوی سر‬ ‫ب‬ ‫ آره ميدونم ‪ .‬همه ي رفتاراي خودم و ميدونم‬‫‪ .‬چيزي كه نميفهمم رفتارا و كاراي توئه ‪ .‬چي‬ ‫از جون زندگيم ميخواي ؟ ديگه حاال از همه ي‬ ‫احساساتمم خبر داري ‪ .‬برو ‪ .‬تورو خدا از زندگيم‬ ‫برو ‪ .‬تو كه نميتوني واسه هميشه باشي پس برو ‪.‬‬ ‫بازيم نده ‪ .‬ديوونم نكن ‪.‬‬ ‫نزديكم اومد بازوهام و گرفت و گفت ‪:‬‬ ‫ هورام چي داري ميگي دختر ؟ من كي بازيت‬‫دادم ؟ من و نگاه كن ‪.‬‬ ‫سرم و باال آوردم ‪ .‬چرا تار ميديدمش ؟ اشك روي‬ ‫چشمام نشسته بود ‪ .‬پلك زدم ‪ُ .‬سر خورد روي‬ ‫گونه هام ‪ .‬صورتش ناراحت بود ‪ .‬ولي هنوزم اخم‬ ‫داشت ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ من بازيت دادم ؟‬‫بازوهام و از دستش بيرون كشيدم ‪ .‬ستيزه جو‬ ‫گفتم ‪:‬‬ ‫ ولم كن ‪ .‬بهت ميگم برو ‪.‬‬‫نگاهم كرد ‪ .‬طوالني ‪ .‬انگار ميخواست تمام قلبم‬ ‫و از توي چشمم بخونه ‪ .‬اشكام و پاك كردم و‬ ‫گفتم ‪:‬‬ ‫ بــــــــــــــــــــــــ ـــــرو ‪.‬‬‫نفسش و بيرون داد ‪ .‬كالفه شده بود ‪ .‬هق هق‬ ‫ميكردم ‪ .‬خواست برگرده به سمت در ‪ .‬ولي‬ ‫نگاهش به گوشه ي اتاق موند ‪ .‬مكث كرد ‪.‬‬ ‫اخماش باز شد ‪ .‬مات موند ‪ .‬به چي خيره شده بود‬ ‫؟ چرا نميرفت و راحتم نميذاشت ؟‬ ‫سرم و برگردوندم ‪.‬‬ ‫نگاهم به تابلوي خودش افتاد ‪ .‬تصوير صورتش‬ ‫‪ .‬نه ! اين ديگه آخر بد بياري بود ‪ .‬يه قدم به‬ ‫سمتش برداشت ‪ .‬زبونم قفل شده بود ‪ .‬حسابي‬ ‫دست خودم و براش رو كرده بودم ‪ .‬چرا مثل‬ ‫هميشه پارچه ي سفيد و روش نكشيدم ؟ چرا‬ ‫قايمش نكردم ؟!‬ ‫من انقدر راحت دستم و براش رو كرده بودم ولي‬ ‫اون چي ؟!‬ ‫برگشت سمت من ‪ .‬نگاهم كرد ‪ .‬يه نگاه به من يه‬ ‫نگاه به تابلو ‪ .‬بهت زده بود ‪ .‬انگار باورش نميشد‬ ‫كه كشيده باشمش ‪.‬‬ ‫عصبي با اخماي تو هم كنار زدمش ‪ .‬به سمت‬ ‫تابلو رفتم ‪ .‬بوم و از روي سه پايه برداشتم و به‬ ‫سمت آراد رفتم ‪ .‬به طرفش گرفتم و گفتم ‪:‬‬ ‫ بيا ‪ .‬اينم مال توئه ‪ .‬برو و اينم با خودت ببر ‪.‬‬‫ديگه نميخوام چشمم حتي به تصويرت بيفته ‪.‬‬ ‫ هورام ‪. . .‬‬‫صداي مردونش طور خاصي بود ‪ .‬يه جوري كه‬ ‫قلبم و زير و رو ميكرد ‪.‬تابلو رو ول كردم روي‬ ‫زمين و دستام و روي گوشام گذاشتم ‪ .‬گفتم ‪:‬‬ ‫ نميخوام هيچي بشنوم ‪ .‬نميخوام هيچي بشنوم ‪.‬‬‫گرماي تنش و حس كردم ‪ .‬به سمتم اومد ‪.‬‬ ‫چشمام و بستم ‪ .‬كاش ميشد عطر تنشم بو نكشم‬ ‫‪ .‬دلم ميخواست جرات اين و داشتم كه بلند بهش‬ ‫بگم ازش متنفرم ‪ .‬ولي نبودم ! چطور ميتونستم‬ ‫چيزي رو بگم كه واقعيت نداشت ؟‬ ‫دستاش و روي دستام گذاشت ‪ .‬گرم بود ‪ .‬آروم‬ ‫دستام و پايين آورد ‪ .‬بازوهاش و دور شونم حلقه‬

‫كرد و من و تو بغل خودش كشيد ‪.‬‬ ‫به پهلوهاش مشت كوبيدم گفتم ‪:‬‬ ‫ ولم كن ‪ .‬دلم نميخواد ببينمت ‪ .‬برو ‪.‬‬‫ حرف بزن باهام بانو ‪ .‬تو خودت نريز ‪ .‬من ولت‬‫نميكنم ‪ .‬مگه نگفتم هر جا بري دنبالت ميام ؟‬ ‫قلبم يه جوري شد ‪ .‬چقدر اين لحن مهربون به‬ ‫صداي مردونه و بمش ميومد ‪ .‬دوباره مشت‬ ‫كوبيدم ‪ .‬لباش و روي موهام گذاشت و بوسيد ‪.‬‬ ‫دوباره زمزمه وار گفت ‪:‬‬ ‫‪ -‬هر چي تو بگي درسته ‪ .‬من سزاوار هر رفتاري‬

‫هستم ‪ .‬حرص نخور بانو ‪ .‬آروم باش ‪.‬‬ ‫اشكام ُسر خورد پايين گفتم ‪:‬‬ ‫ بسه ‪ .‬انقدر دو رو نباش ‪ .‬تو به خاطر من به‬‫گالري سر نزدي ‪ .‬من احمق مدام منتظرت بودم‬ ‫‪ .‬هي ساعت و نگاه ميكردم ‪ .‬هي نگرانت بودم‬ ‫‪ .‬احمق بودم مگه نه ؟ اين همه انتظار بي خود‬ ‫حماقت محضه !‬ ‫دوباره با همون لحن خواستني گفت ‪:‬‬ ‫ نه عزيزم ‪ .‬من احمق بودم كه نيومدم ‪ .‬بگو‬‫هورام ‪ .‬بازم باهام حرف بزن ‪ .‬همه ي ناراحتيات‬

‫و بريز بيرون ‪ .‬ميخوام همه رو بشنوم ‪.‬‬ ‫ اداي آدماي مهربون و برام در نيار ‪ .‬تو حتي‬‫حاضر نيستي بهم بگي حست چيه ‪ .‬چرا انقدر‬ ‫بازيم ميدي ؟ داري كالفم ميكني ‪ .‬خودت متوجه‬ ‫نميشي ؟ كالفگيام و حس نميكني ؟! بس نيست‬ ‫؟! چرا نميري ؟ اصال همين االن برو ‪.‬‬ ‫من و سفت تر توي بغلش كشيد ‪ .‬گفت ‪:‬‬ ‫ ميخواستم برم ‪ .‬ولي تو با اين نقاشي‬‫خوشگلت دلبري كردي ‪ .‬نذاشتي برم بانو ‪.‬‬ ‫تو خواستي كه برم ‪ .‬امر امر توئه ‪ .‬ولي يكم‬

‫ادامه در صفحه بعد‬


‫‪94‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫تخت برداشت و آروم روی صورتم کشید تا‬ ‫اشکامو باهاش پاک کنه‪..‬‬ ‫در همون حال صداشو نرم و دلنشین تر از همیشه‬ ‫شنیدم‪..‬‬ ‫‪-‬هرچی تو بگی من همون کارو میکنم‪..‬فقط‬‫این چشما دیگه نباید اینطور ببارن‪..‬این حقو‬ ‫ندارن‪..‬هر دقیقه قلبمو با هر قطره از اشکت زیر و‬ ‫رو نکن شاید تاب نیاوردم‪..‬اگه می دونستی جونم‬ ‫تو هر قطره از اشکات اسیره که با ریختنشون منو‬ ‫هم می کشی هیچ وقت اینکارو باهام نمی کردی‪..‬‬ ‫من آدم بی جنبه ایم اگه یه روز کنترلمو از دست‬ ‫بدم می دونی چی میشه؟!‪....‬‬ ‫محو صداش بودم‪..‬محو نگاهه گرفته ولی‬ ‫جذابش‪..‬جذاب به خاطر آرامشی که داشت‪..‬‬ ‫لبخندی که هرچند کمرنگ ولی مایه ی دلگرمی‬ ‫من بود‪..‬دستی که به واسطه ی اون دستمال‬ ‫ظریف‪ ،‬روی صورتم کشیده می شد‪..‬نرم‪..‬آروم‪..‬‬ ‫ولی پر از احساس‪..‬‬ ‫دستشو کنار کشید‪..‬نگاهه اونم توی چشمای من‬ ‫بود‪..‬منتظر بود جوابشو بدم‪..‬سرمو به نشونه ی نه‬ ‫باال انداختم‪..‬‬ ‫با این حرکتم لبخندش عمیق تر شد‪..‬شاید به‬ ‫خاطر حرکت ساده و بچگانه م بود‪..‬چشمای‬ ‫اشک الودم‪..‬دماغ قرمز و گونه های گل انداخته‬ ‫م‪..‬چشمایی که غم ِ توش معصومیتشو بیشتر می‬ ‫کرد و اینو توی تموم عمرم دیده و شاهدش بودم‪،‬‬ ‫جلوش نشستم و معلومه که این حرکتم اسباب‬ ‫خنده شو فراهم می کنه!‪..‬‬ ‫جفت دستاشو گذاشت کنارم روی تخت‪..‬کمی‬ ‫خودشو کشید سمتم‪..‬با تعجب چشمامو بازتر‬ ‫کردم و آب دهنمو قورت دادم‪..‬مقابل حرکتی که‬ ‫انجام داده بود عکس العمل نشون دادم و کمی‬ ‫عقب رفتم‪..‬‬ ‫نگاهش توی چشمام میخکوب بود که گفت‪:‬‬ ‫دوست داری بدونی؟‪....‬‬ ‫لبام می لرزید ولی بدون مکث زمزمه کردم‪ :‬دیگه‪..‬‬ ‫نه‪......‬‬ ‫چند لحظه تو چشمام خیره موند‪..‬لبخند زد‪..‬‬ ‫لبخندش رنگ گرفت و کم کم به قهقهه تبدیل‬ ‫شد‪..‬خودشو کنار کشید و لب تخت نشست‪..‬‬ ‫انگشتاشو ال به الی موهاش فرو برد‪..‬هنوز داشت‬ ‫می خندید‪..‬‬ ‫نفس حبس شده توی سینه م و بیرون دادم‪..‬‬ ‫سرشو چرخوند سمتم و با همون صورت خندون‬ ‫گفت‪ :‬دیگه نه؟!‪..‬از چی ترسیدی دخترخوب؟‪..‬‬ ‫فکر کردی من از اون مرداییم که می تونم بـ ‪......‬‬ ‫سریع پریدم میون حرفش و گفتم‪ :‬نه نه‪..‬من‬ ‫منظوری نداشتم‪..‬من فقط‪..‬فقط همینجوری‬ ‫گفتم‪....‬‬ ‫سرشو تکون داد و نگاهشو ازم گرفت‪..‬‬ ‫‪ -‬می دونم‪..‬داشتم باهات شوخی می کردم‪..‬‬‫شوخی می کرد؟!‪..‬به خاطر من؟!‪..‬که خوابمو‬ ‫یادم بره؟!‪..‬‬ ‫ولی نمی تونستم‪..‬اون خواب انقدر به واقعیت‬ ‫نزدیک بود که نمی تونستم فراموشش کنم‪..‬‬ ‫سرمو زیر انداخته بودم‪..‬صداشو شنیدم‪..‬جدی ولی‬ ‫آروم‪..‬‬ ‫‪ -‬سوگل زیاد از حد داری به بنیامین فکر می‬‫کنی‪..‬می دونم تو شرایطی نیستی که بتونی آرامش‬ ‫داشته باشی ولی با فکر و خیالم کاری از پیش‬ ‫نمی بری‪..‬سعی کن اروم باشی و امیدتو از دست‬ ‫ندی‪..‬اون آدم نمی تونه تو رو پیدا کنه چون من‬ ‫نمیذارم‪..‬من با همچین آدمایی زیاد سر و کار‬ ‫داشتم و دارم‪..‬اگه بنیامین این اطرافو واسه پیدا‬

‫کردن تو زیر نظر گرفته منم آدمای اونو زیرنظر‬ ‫دارم‪..‬خودش به دردم نمی خوره چون مجبوره‬ ‫کنار خانواده ت بمونه تا به چیزی شک نکنن و از‬ ‫طرفی پلیسا رو هم در جریان نذارن‪....‬من می دونم‬ ‫دارم چکار می کنم تو نگران چیزی نباش‪.....‬‬ ‫مکث کرد‪..‬کالفه پشت گردنش دست کشید‬ ‫و ادامه داد‪ :‬غیبت منم زیاد شده باید یه جوری‬ ‫برگردم تهران‪.........‬‬ ‫با دلهره ی خاصی نگاهش کردم و خواستم بگم «‬ ‫پس من چی؟ » که انگار خودش فهمید‪..‬دستشو‬ ‫به نشونه ی سکوت آورد باال‪..‬‬ ‫‪ -‬می دونم چی می خوای بگی‪....‬چطور می‬‫تونم تو رو اینجا ول کنم و باخیال راحت برگردم‬ ‫تهران؟‪..‬حتی واسه یه ثانیه هم نمی خوام تنهات‬ ‫بذارم‪..‬همین امشب همه ی حواسم بهت بود اونم‬ ‫به خاطر سهل انگاری دیشبم پس چطور فکر‬ ‫کردی که تنهات میذارم و میرم؟‪....‬‬ ‫ می خوای چکار کنی؟‪..‬من که نمی تونم برگردم‬‫تهران‪.........‬‬ ‫لبخند زد و کامال خونسرد گفت‪ :‬چرا نتونی؟!‪..‬‬ ‫منظورت چیه؟!‪..‬‬‫‪ -‬تو هم با من میای‪..‬یه چیزایی تو سرم هست‬‫که اگه بتونیم با هم عملیشون کنیم نتیجه ی خوبی‬ ‫میده‪..‬‬ ‫ من نباید بدونم؟!‪..‬‬‫‪-‬برگشتیم تهران بهت میگم‪..‬‬‫سرمو زیر انداختم و من من کنان گفتم‪ :‬یعنی من‬ ‫باید‪..‬با‪..‬ریحانه‪..‬منظورم اینه که برگشتیم می تونم‬ ‫ببینمش؟!‪..‬‬ ‫‪ -‬باالخره که باید این اتفاق بیافته‪..‬‬‫ ولی چرا االن؟!‪..‬‬‫‪-‬چرا االن نه؟!‪..‬‬‫ حس می کنم آمادگیشو ندارم‪..‬‬‫‪ -‬خب چند روز فرصت داری که آمادگیشو پیدا‬‫کنی‪..‬‬ ‫چند روز؟!‪..‬یعنی حاال حاالها اینجا هستیم؟!‪..‬‬‫ابروهاشو باال انداخت و شیطنت امیز خندید‪..‬‬ ‫‪-‬نه!‪.....‬‬‫ گیج شدم‪...‬اصال نمی فهمم چی میگی‪......‬‬‫‪ -‬تو با من میای تهران‪..‬ولی نه خونه ی ریحانه‪،‬‬‫چون اونجا هم حاج آقا هست هم بقیه که هنوز‬ ‫چیزی نمی دونن‪..‬اونا هم نیاز به آمادگی دارن‬ ‫حتی شاید بیشتر از تو‪..‬گرچه مامان یه جورایی‬ ‫در جریانه ولی مطمئنم با شرایطی که داره فعال‬ ‫نمی تونه‪.....‬‬ ‫‪-‬پس واسه چی برگرم تهران وقتی جایی رو‬

‫ندارم؟!‪..‬‬ ‫‪ -‬چرا جایی رو نداری؟!‪..‬مگه خونه ی برادرت‬‫نیست؟!‪..‬‬ ‫من که اون لحظه حواسم اصال جمع نبود بی خیال‬ ‫گفتم‪:‬من برادر ندارم‪....‬‬ ‫چپ چپ نگام کرد و گفت‪ :‬نداری؟!‪..‬‬ ‫ندارم!‪..‬‬‫‪-‬سوگل‪.........‬‬‫یه کم نگاش کردم‪..‬‬ ‫وتازه بعد از چند لحظه دوزاریم افتاد که منظور‬ ‫آنیل از این حرف چیه!‪..‬‬ ‫ناخواسته اخمام تو هم جمع شد‪..‬منظورش از‬ ‫برادر‪ ،‬به خودش بود؟!‪..‬‬ ‫برادرم!‪..‬‬ ‫ولی من برادر ندارم‪..‬‬ ‫هیچ وقت هم نداشتم‪..‬‬ ‫خواستم همینو بهش بگم که از روی تخت بلند‬ ‫شد و گفت‪ :‬پاشو حاضر شو‪..‬درضمن عادت کن‬ ‫که شبا‪ ،‬با روسری نخوابی‪......‬‬ ‫و به شالم اشاره کرد‪..‬‬ ‫وقتی رو تخت دراز کشیده بودم نفهمیدم کی‬ ‫خوابم برد واسه همین برش نداشتم‪..‬ولی حاال می‬ ‫دیدم که چه خوب شد دست بهش نزدم‪..‬‬ ‫‪ -‬پاشو دیگه پس چرا معطلی؟‪..‬‬‫این وقت شب کجا بیام؟!‪..‬‬‫‪-‬ببینم تو شک نکردی که چرا عمه و بقیه با این‬‫همه سر و صدا بیدار نشدن؟!‪..‬‬ ‫ چرا اتفاقا می خواستم بپرسم‪..‬دیشب که تب‬‫داشتم و هذیون می گفتم صدامو شنیده بود‪..‬االن‬ ‫خوابن؟!‪..‬‬ ‫خندید و دستاشو به کمرش زد‪..‬‬ ‫‪ -‬نه بیدارن‪..‬حقیقتش کسی تو عمارت نیست‪..‬‬‫با تعجب به ساعت کوچیکی که روی میز بود نگاه‬ ‫کردم‪..‬ابروهام خود به خود باال رفت‪..‬ساعت ‪4‬‬ ‫بود!‪..‬‬ ‫ یعنی االن هیچ کس تو عمارت نیست؟!‪..‬‬‫‪-‬رفتن پشت عمارت‪ ،‬ساختمون خدمتکارا‪..‬‬‫اونجا دیگه کجاست؟!‪..‬‬‫‪-‬نرفتی؟‪..‬‬‫ نه‪..‬ولی واسه چی؟‪..‬‬‫‪ -‬یکی از خدمه ها وقت زایمانشه‪..‬تا شهر‬‫فاصله ی زیادی ِ ظاهرا اوضاعشم اونقدری رو به‬ ‫راه نیست وگرنه با ماشین سریع می رسوندیمش‬ ‫بیمارستان‪..‬‬ ‫ ای وای زایمان اونم تو خونه؟!‪..‬ولی آخه خیلی‬‫خطرناکه‪..‬‬ ‫رفت سمت در و گفت‪ :‬نگران نباش عمه خانم‬ ‫اونجاست‪..‬‬ ‫درو بازکرد و برگشت و نگام کرد‪..‬‬ ‫خندید و گفت‪ :‬زنای این روستا همه صدجور هنر‬ ‫دارن یکیشم همینه که قراره ببینی‪..‬البته تو این یه‬ ‫قلم مرحله ی استادی رو هم رد کردن‪..‬حاال اگه‬ ‫می خوای صحنه رو از دست ندی بدو حاضر شو‬ ‫منم همین بیرون منتظرت می مونم‪..‬‬ ‫با لبخند کمرنگی سرمو تکون دادم و آنیل‬ ‫همونطور که نگاهش به من بود از اتاق بیرون‬ ‫رفت و درو بست‪..‬‬ ‫زایمان!!‪..‬اونم تو خونه!!‪..‬‬ ‫در عین حال عجیب ولی جالب بود‪..‬‬ ‫شالمو جلوی آینه مرتب کردم‪..‬چشمام پف کرده‬ ‫و قرمز بود‪..‬سرخی چشمای آنیل از منم بیشتر‬ ‫بود‪..‬وقتی می خندید هنوزم صداش بم بود و اون‬ ‫گرفتگی رو داشت‪..‬‬ ‫نگاهم از تو آینه به پشت سرم افتاد‪..‬تخت‬

‫خواب‪....‬و با فاصله از اون پنجره‪....‬شب بود‪..‬‬ ‫سایه ی درختا هم از بیرون افتاده بودن رو پرده‪..‬‬ ‫مخصوصا وقتی به واسطه ی باد تکون می خوردن‬ ‫وحشتناک می شدن‪..‬‬ ‫یه لحظه یاد اون مهمونی افتادم که بنیامین هم‬ ‫توش بود‪..‬پارتی ش‪.‬ی‪.‬ط‪.‬ا‪.‬ن پرستا‪..‬فرقه ی‬ ‫ش‪.‬ی‪.‬ط‪.‬ا‪.‬ن پرستی‪..‬اون آدما و حرفاشون‪..‬‬ ‫چیزای چندش آوری که می خوردن‪..‬رقصای‬ ‫عجیب وغریبشون‪..‬قیافه های ترسناکی که واسه‬ ‫خودشون ساخته بودن و از همه بدتر خون خوار‬ ‫بودنشون‪..‬‬ ‫از روی شال به گردنم دست کشیدم‪..‬چشمامو چند‬ ‫لحظه بستم و باز کردم‪..‬واقعا می ترسیدم‪..‬اتفاق‬ ‫امشب رو هر چند خواب بود ولی نمی تونستم‬ ‫به همین راحتی فراموش کنم‪..‬واقعا باید خدا رو‬ ‫شکر می کردم که فقط یه خواب بوده نه بیشتر!‪..‬‬ ‫تو حال خودم بودم که یکی زد به در و نفهمیدم‬ ‫چی شد همچین بلند جیغ کشیدم که دستامو‬ ‫گذاشتم رو گوشام‪..‬‬ ‫در به شتاب باز شد و آنیل و تو درگاه دیدم که‬ ‫وحشت زده منو نگاه می کرد‪..‬چشماش از تعجب‬ ‫پر بود‪..‬‬ ‫‪ -‬چی شده سوگل؟!‪..‬‬‫نفس نفس می زدم‪..‬دستامو اوردم پایین و محکم‬ ‫آب دهنمو قورت دادم‪..‬‬ ‫هیـ ‪..‬هیچی‪..‬فـ‪..‬فقط یه کم ترسیدم‪..‬وقتی‪..‬‬‫زدی به در‪.....‬‬ ‫و نگاهمو ازش گرفتم‪..‬اومد تو و درو بست‪..‬چند‬ ‫قدم اومد جلو‪..‬‬ ‫‪-‬با وجود خواب امشب و کابوس دیشبت از‬‫همه چیز واهمه داری می دونم‪..‬شاید تا یه مدت‬ ‫این حالتو داشته باشی ولی باالخره فراموش می‬ ‫کنی‪..‬‬ ‫ نمی تونم‪..‬همه ش حس می کنم تو اتاقه و داره‬‫نگام می کنه‪..‬‬ ‫‪-‬تا حد زیادی تونسته روت تاثیر بذاره‪..‬اون‬‫یه ادمه تو یه فرقه ی ش‪.‬ی‪.‬ط‪.‬ا‪.‬ن‪.‬ی خیلی کارا‬ ‫ازش ساخته ست واسه اینکه بتونه تو رو تحت‬ ‫کنترل بگیره‪..‬می تونه خیلی راحت از نظر روحی‬ ‫ازارت بده بدونه اینکه پیدات کنه‪..‬اون االن داره‬ ‫همین کارو می کنه‪..‬می دونه جسمتو نمی تونه پیدا‬ ‫کنه ولی با روحت داره ارتباط برقرار می کنه‪..‬‬ ‫ تو روخدا اینجوری حرف نزن بیشتر می ترسم‪..‬‬‫‪-‬ولی حقیقت داره‪..‬تو باید بدونی تا بتونی‬‫با چشم باز باهاش مقابله کنی‪..‬بنیامین یه آدم‬ ‫معمولیه هیچ قدرتی هم نداره‪..‬همه ی اینا کذبه و‬ ‫یا اگرم باشه تو وجود این آدم نیست‪..‬روحا داره‬ ‫آزارت میده‪..‬به خاطر کارایی که باهات کرده داره‬ ‫خیلی راحت درونت نفوذ می کنه تو خودتم داری‬ ‫بهش کمک می کنی تا پیشروی کنه‪..‬نذار این‬ ‫اتفاق بیافته‪.......‬‬ ‫می خوام ولی نمیشه‪..‬خواب و رویا که دست‬‫خود آدم نیست‪..‬‬ ‫‪-‬اگه در طول روز کمتر بهش فکر کنی و بذاری‬‫فکرت آزاد بمونه و بیشتر سرتو گرم کنی و بخوای‬ ‫که شاد باشی و با ادمای اطرافت ارتباط داشته‬ ‫باشی میشه‪..‬خیلی راحت می تونی پسش بزنی حتی‬ ‫بدون اینکه متوجه بشی‪..‬‬ ‫سکوت کردم‪..‬‬ ‫می خواستم که فکر کنم‪..‬‬ ‫حرفاش حقیقت داشت‪..‬‬ ‫یعنی این تنها راه حلش بود؟!‪..‬‬ ‫به پنجره نگاه کردم‪..‬‬ ‫و صداشو شنیدم‪ :‬فردا از اینجا میریم!‪..‬‬

‫ادامه دارد‪...‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanan.ca Attention Roza We look forward to interacting with our readers

1 g 1 4vin e i d h o G Tn lo o B

93


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

There is no substitute for blood. It cannot be manufactured, and according to American Red Cross statistics (2006), every two seconds someone in the United States needs blood. More than 44,000 blood donations are required every day, and about one of every seven people entering a hospital require a blood transfusion. These startling statistics underscore the critical need for blood donations to help trauma patients, people undergoing organ transplants, and many others. “The only way for us to get blood products for transfusions is from donators,” said Dr. Alyssa Ziman, medical director of the UCLA Blood and Platelet Center. “Typically, 5 to 10 percent of the population donates. It can be as low as 2 percent, even though the eligible donor population tends to be much higher.“ That requires a certain level of responsibility and duty among people to take the time and donate in order to keep an adequate supply of blood. Blood Types The four basic blood groupings are: A, B, O and AB. Within that range, people are either RH positive or RH negative. Among the eight common blood types, the groupings are determined by the presence or absence of two antigens, A and B, that are on the surface of red blood cells. These are substances that can trigger an immune response if they are foreign to the body. The third possible antigen is the RH element, which can be either present (+) or absent (–). Generally speaking, RH-negative is to be matched with RH-negative patients, while RH-positive may be given to both positive and negative recipients. Knowing the right match-up capabilities between the types is

crucial for safe transfusions.

92

going under the knife, the blood tattoos as they are potential areas used will be their own. This for hepatitis. For example, Group A can donate procedure is called autologous. In preparing to donate blood, to those with A or AB, and Group Edward dispels some myths and B to those with B or AB. Group Essentially it means donating your explains how to get ready. AB can donate to other AB›s, but own blood to be used specifically they can also receive from any for an elective surgical or medical “The average human has 10 group. Type O, as a universal procedure involving you. pints of blood and the average donor, can provide red blood cells donation is one pint, so we like to any patient. While still used widely, it is a our donators to be well-hydrated, process that was prevalent in not experiencing cold or flu While those are the more well- the 1980s and 1990s due to the symptoms, and make sure they’ve known core groupings of blood fear of potential HIV infection. had a good meal. Many people types, in an emergency situation a The procedure has been greatly are under the impression one direct group match is not required refined through the years and is needs to fast. That is true on some for a transfusion recipient to considered very safe. cases for testing of blood, but for survive. donating blood, it›s the opposite.” “The testing we currently have is “We constantly need on hand a extremely specific and sensitive, Potential donors are given a miniwide variety of types. There are so the testing algorithms are much physical that checks temperature, subcategories of rare blood types, better now than in the ‹80s,” blood pressure, pulse and over 200 types (that) we monitor says Dr. Alyssa Ziman, medical hemoglobin to ensure it is safe and track,” says Scott Edward, director of the UCLA Blood & for them to give blood. Though regional donor recruitment Platelet Center. “The risks are the entire visit takes about 90 director for United Blood Services very low for HIV and Hepatitis minutes, the actual blood donation in San Luis Obispo, California. C for blood transfusions -- about typically takes less than 10 to 12 “The one that is always in 1 in 2 million units transfused.» minutes. All donated blood is demand is O-negative, which is This is relatively safe, she notes, tested for HIV, hepatitis B and universal.» compared to many other hospital C, syphilis and other infectious procedures. diseases before it can be released For example, Edward said, in an Basic Requirements to Donate to hospitals. emergency room situation where There›s No Vacation from you don’t have time to cross- The qualifications to donate Needing Blood Donors match the patient who is losing a blood include answering a series (photo: Keith Brofsky/Digital lot of blood, you’re reaching for of questions about your personal Vision/Getty Images) O-negative because virtually 100 health background -- including There is no breather in the need percent of the patient population recent surgeries and current for blood. During the holidays could use that blood type. medications being used -- as well and summer break, many people as travel history, particularly to are more involved in shopping, Blood Donations for Your Own areas with high concentrations of family activities and traveling on Surgery malaria. vacation, so they have less time For some individuals, there is a Medical officials also pay attention to donate. But the need for blood sense of comfort knowing that in to various body piercings and does not take a vacation.


‫‪91‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خوام پسش بزنم ولی اون ولم نمی کنه‪..‬صداشو‬ ‫نمی شنوم‪..‬هیچی رو جز دستای داغش حس نمی‬ ‫کنم‪..‬‬ ‫خدایا دارم می میرم‪..‬‬ ‫از این همه حس خنثی به یکدفعه دارم جون‬ ‫میدم‪..‬‬ ‫تنم خیس بود‪..‬داغ بود‪..‬داشتم می سوختم‪..‬‬ ‫چقدر گرممه‪....‬یکی این حرارتو از من دور کنه‪..‬‬ ‫این داغی داره اتیشم می زنه یکی نجاتم بده‪..‬‬ ‫نجاتم بده‪..‬من‪..‬مـ‪..‬من‪.......‬‬ ‫چشمام دیگه سنگین نیست‪..‬ولی توان باز‬ ‫کردنشونو ندارم‪..‬پس اون تاریکی از بسته شدن‬ ‫چشمام بوده ولی حسش نکردم‪..‬اصال نفهمیدم‬ ‫چی شد‪..‬هیچ نوری نیست که چشمامو بزنه برای‬ ‫همین می تونم راحت بازشون کنم‪..‬‬ ‫بعد از یه مکث کوتاه تموم توانمو جمع می کنم‪..‬‬ ‫الی پلکام باز میشه‪..‬اون گرما هنوز هست‪..‬زمزمه‬ ‫های یک نفر‪..‬صداش با گریه همراهه ولی آروم‪..‬‬ ‫من کجام؟‪..‬بنیامین‪..‬اون‪..‬اون اینجاست‪..‬‬ ‫چشمامو تا اخرین حد باز کردم و با یه نفس‬ ‫عمیق نشستم‪..‬ریتم نفسام نامنظم بود‪..‬ضربان‬ ‫قلبمو تا توی دهنم حس می کردم‪..‬قفسه ی سینه‬ ‫م خس و خس می کرد‪..‬‬ ‫نگاهم مستقیم و بی هدف رو دیواری که رو به‬ ‫روم بود خشک شده بود‪..‬‬ ‫زمزمه ها بلندتر شد ‪..‬واضح‪..‬با یه بغض خفه‪..‬‬ ‫‪-‬سوگل‪..‬عزیزم حالت خوبه؟‪..‬صدامو می‬‫شنوی‪..‬منو ببین‪....‬‬ ‫گردنم درد می کرد‪..‬حس می کردم همه ی رگای‬ ‫بدنم خشک شدن و هیچ خونی تو بدنم جریان‬ ‫نداره‪..‬همه چیز متوقف شده و قدرت حرکت‬ ‫ندارم‪..‬‬ ‫به هر زحمتی بود با کمی درد تونستم سرمو‬ ‫بچرخونم طرفش‪..‬‬ ‫ِ‬ ‫صورتم خیس بود‪..‬از اشک‪..‬از عرق ناشی از‬ ‫ترس و اضطراب‪..‬هرم نفسام از حرارت اتیش‬ ‫هم شدیدتر بود تا جایی که پشت لبم حسش می‬ ‫کردم‪..‬‬ ‫آنیل کنارم بود‪..‬با چشمای سرخ و گریون‪..‬چونه‬ ‫ش می لرزید و نگاهش وحشت زده تو چشمام‬ ‫قفل شده بود‪..‬‬ ‫اون اینجا چکار می کرد؟!‪..‬بنیامین اینجاست!‪..‬‬ ‫اون هردومونو می کشه!‪....‬‬ ‫لبشو گزید و دست لرزونشو آورد جلو که‬ ‫ناخودآ گاه جیغ خفه ای کشیدم و خودمو جمع‬ ‫کردم‪..‬دستش تو هوا خشک شد‪..‬پتو رو تو‬ ‫دستام مچاله کردم و خودمو عقب کشیدم‪..‬‬ ‫ نیا جلو‪..‬دست نزن به من‪..‬بنیامین اینجاست‪..‬‬‫برو‪..‬برو از اینجا‪..‬اون تو رو می کشه‪..‬منو می‬ ‫کشه‪..‬اون اینجاست‪..‬توی اتاقه‪..‬همینجا‪..‬‬ ‫چشمامو بسته بودم و پشت سر هم با تنی سرد و‬ ‫بی روح‪ ،‬اون لحظه هرچی به ذهنم می رسیدو‬ ‫می گفتم‪..‬کنترلی نه روی حرکاتم داشتم ونه روی‬ ‫حرفام‪..‬هر چی که بود فقط ترس بود‪..‬فقط همونو‬ ‫حس می کردم‪..‬فقط ترس‪......‬‬ ‫صداشو شنیدم‪..‬بغضشو هم شنیدم‪..‬با این بغض‬ ‫های سنگین آشنا بودم‪..‬‬ ‫‪ -‬هیچ کس اینجا نیست چشماتو باز کن‬‫سوگل‪..‬ببین بنیامین تو اتاق نیست‪ ،‬فقط من و تو‬ ‫اینجاییم‪..‬باز کن چشماتو عزیزم تو رو به خدا باز‬ ‫کن چشماتو‪..‬چرا اینکارو با من می کنی؟‪..‬اذیت‬ ‫نکن سوگل‪..‬‬ ‫الی پلکامو باز کردم‪..‬نگاهمو اول به چشمای‬ ‫نمناکه خودش‪ ،‬بعد هم تو اتاق چرخوندم‪..‬‬

‫تاریک نبود و آباژور تا حدی روشنش کرده بود‪..‬‬ ‫کسی تو اتاق نبود!‪..‬جز آنیل هیچ کس‪..‬پنجره‬ ‫بسته بود و پرده هم کشیده شده بود‪..‬یعنی همه ش‬ ‫خواب بود؟؟؟؟!!!!‪..‬‬ ‫ولی‪..‬ولی باورم نمیشه که اون اتفاق یه خواب‬ ‫بوده باشه‪..‬من حسش می کردم‪..‬همه چیز جون‬ ‫داشت‪..‬واقعی بود‪..‬حتی هنوز گرمی انگشتاش‬ ‫روی دهنم هست‪....‬‬ ‫نگاهه وحشت زده م اتاق رو می کاوید که زمزمه‬ ‫کردم‪ :‬نه اون خواب نبود‪..‬حقیقت داشت‪..‬اون‬ ‫اینجا بود‪..‬من می دونم‪..‬من دروغ نمیگم‪..‬بنیامین‬ ‫اینجاست‪..‬می خواست منو‪..‬می خواست ابرومو‬ ‫ببره‪..‬گفت از یه روز باقی مونده ی محرمیتمون‬ ‫می خواد استفاده کنه‪..‬اون همه چیزو می دونه‪..‬‬ ‫می دونه همه چیز تموم شده‪..‬دست از سرم بر نمی‬ ‫داره‪..‬اون‪..‬اون‪........‬‬ ‫با ترس و گریه جوری که صدام به سختی در می‬ ‫اومد خیلی ناگهانی چرخیدم سمتش و پتو رو تو‬ ‫بغلم گرفتم‪..‬‬ ‫آنیل خیره تو چشمام خواست لب باز کنه که بهش‬ ‫مهلت ندادم و گفتم‪ :‬اون می خواست منو بکشه‪..‬‬ ‫می خواست ذره ذره نابودم کنه‪..........‬‬ ‫دستم جوری می لرزید که هرکار می کردم نمی‬ ‫تونستم ثابت نگهش دارم‪..‬محکم روی تخت زدم‬ ‫و سعی داشتم بلند حرف بزنم ولی بازم می دیدم‬ ‫نمی تونم‪..‬صدام در نمی اومد‪..‬‬ ‫ اینجا‪..‬روی همین تخت‪..‬منو پرت کرد‪..‬اون‬‫عوضی افتاده بود روم‪..‬گرمم بود‪..‬داشت خفه م‬ ‫می کرد‪..‬داشت‪..‬می خواست‪....‬‬ ‫دستمو روی دهنم گذاشتم‪..‬هنوز داغ بود‪..‬انقدر‬ ‫تند حرف زده بودم که حس می کردم نفس کم‬ ‫اوردم‪..‬بریده بریده نفس می کشیدم‪..‬صورتمو با‬ ‫دستای سردم پوشوندم‪..‬بلند زدم زیرگریه چون‬ ‫دیگه توانی تو تن نداشتم‪..‬داشتم میمردم‪..‬فکر‬ ‫کردن بهشم واسه کشتنم بس بود‪..‬تجسم اون‬ ‫صحنه ها واسه صدبار جون دادنم تو هر ثانیه‬ ‫کافی بود‪..‬‬ ‫مچ جفت دستام داغ شد‪..‬همون گرما‪..‬همون‬ ‫داغی‪..‬شاید خودش بود‪..‬خودش بود‪..‬جیغ‬ ‫کشیدم و دستامو آوردم پایین ولی صدای جیغم از‬ ‫صدای طبیعی خودمم پایین تر بود‪..‬‬ ‫آنیل و تو فاصله ی کمی از خودم روی تخت‬ ‫دیدم‪..‬میون هق هق می نالیدم‪..‬مچ دستام تو‬ ‫دستای قوی و مردونه ی اون بود‪..‬هنوزم می‬ ‫لرزیدم‪..‬هیچی رو حس نمی کردم جز اون گرمای‬ ‫عجیب دور جفت مچای دستم‪..‬‬ ‫همه ی وجودم ِسر شده بود‪..‬چشمای اونم اشک‬ ‫آلود بود‪..‬سرخ و بارونی‪..‬قفسه ی سینه ش محکم‬ ‫باال و پایین می شد‪..‬‬ ‫وقتی دیدم مردی که رو به رومه آنیل ِ نه بنیامین‪،‬‬ ‫دیگه تالشی برای آزاد کردن دستام نکردم‪..‬‬ ‫‪ -‬داری خودتو نابود می کنی دختر تمومش‬‫کن‪....‬هیچ کس تو این اتاق نیست فقط یه‬ ‫خواب بود‪..‬اون عوضی جرات نزدیک شدن به‬ ‫تو رو نداره‪..‬تا من زنده م هیچ غلطی نمی تونه‬ ‫بکنه‪..‬دستش بهت بخوره از هستی ساقطش می‬ ‫کنم‪..‬دیگه گریه نکن و آروم باش‪..‬نذار چشمای‬ ‫نازتو اینطور بارونی ببینم‪..‬‬ ‫لبام لرزید و با ترس گفتم‪ :‬نه‪..‬تو نباید به اون‬ ‫آدم نزدیک بشی‪..‬اون تو رو می کشه‪..‬اون خود‬ ‫شیطانه بهم قول بده که هیچ وقت نمیری پیشش‪..‬‬ ‫نباید بری‪.......‬‬ ‫میون اون همه اشک و غم توی چشماش لبخند‬ ‫زد‪..‬یه برگ دستمال کاغذی از روی میز کنار‬

‫ادامه دارد صفحه ‪94‬‬


‫‪90‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫رمان‬ ‫قسمت ‪29‬‬ ‫آنیل قصد جلب توجه نداشت‪..‬حرف هایش را‬ ‫در کمال صداقت و آرامش به زبان می آورد‪..‬‬ ‫کالمش حس ِ گرم ِ آرامش را تمام و کمال به‬ ‫وجود یخ بسته ی سوگل تزریق می کرد و وجودش‬ ‫را گرمایی لذت بخش که طعم خوش زندگی را‬ ‫داشت پر می کرد‪..‬‬ ‫آنیل لحظه به لحظه بیشتر از قبل به او نزدیک تر‬ ‫می شود و‪..‬همین هم باعث سردرگمی ِ گاه و بی‬ ‫گاه سوگل می شد‪..‬‬ ‫شاید چون فکر می کرد که حقیقت شمردن این‬ ‫حس‪ ،‬غیرممکن است‪..‬‬ ‫باور دارد که شدنی نیست‪..‬و همین شاید ضد‬ ‫و نقیض های مکرر سدی شود تا بتواند جلوی‬ ‫پیشرویش را بگیرد‪..‬‬ ‫*********************************‬ ‫« سوگل »‬ ‫امروز واقعا روز خوبی بود‪..‬برای اولین بار‬ ‫توی زندگیم‪....‬این همه توجه‪..‬این همه نگاهه‬ ‫مهربون‪..‬خدایا باورکردنی نیست‪..‬‬ ‫من واقعا حال خوبی داشتم‪..‬یه حال وصف‬ ‫نشدنی‪..‬‬ ‫غروب کمی با عمه خانم تو باغ قدم زدیم‪..‬چندتا‬ ‫سوال در مورد مادرم و انیل پرسید و منم هربار‬ ‫یه جوری از جواب دادن بهشون طفره می رفتم‪..‬‬ ‫تا وقت شام آنیل و ندیدم بعد از اونم یه شب بخیر‬ ‫کوتاه به همه مون گفت و رفت تو اتاقش‪..‬‬ ‫بعد از رفتنش دیگه دوست نداشتم پایین بمونم‬ ‫ومنم برگشتم تو اتاقم‪..‬‬ ‫کالفه بودم و فکر می کردم اگر بخوابم حالم بهتر‬ ‫میشه ولی خوابم نمی برد‪..‬‬ ‫افکار جور واجور تو سرم وول می خوردن و‬ ‫ارامشمو ازم گرفته بودند‪..‬‬ ‫انقدر رو تخت قلت زدم و اینور و اونور شدم تا‬ ‫به خاطر خستگی چشمام سنگین شدن و‪..‬باالخره‬ ‫خوابم برد‪..‬‬ ‫با صدای تقی از خواب پریدم‪..‬اتاق تاریک بود‪..‬‬ ‫آباژورو روشن کردم‪..‬کسی تو اتاق نبود ولی پنجره‬ ‫باز بود‪..‬یادم نمی اومد که اخرین بار بسته بودمش‬ ‫یا نه؟‪..‬‬ ‫از تخت اومدم پایین و پنجره رو بستم‪..‬داشتم پرده‬ ‫رو می کشیدم که دستی نشست رو شونه م و از ترس‬ ‫تا خواستم برگردم و جیغ بکشم دست دیگهشو‬ ‫گذاشت رو دهنم و تو صورتم اروم ولی با خشونت‬ ‫گفت‪ :‬هیششششش‪..‬ساکت خوشگلم‪.....‬‬ ‫تو دلم فریاد زدم‪..‬از ترس بین دستاش خشکم زده‬ ‫بود و چشمامو انقدر باز کرده بودم که تخم چشمم‬ ‫می سوخت‪..‬حس می کردم سفیدی چشمم هر ان‬ ‫ممکنه بزنه بیرون‪..‬‬ ‫داشتم خفه می شدم و اون نامرد دستشو از روی‬ ‫دهنم برنمی داشت‪..‬‬ ‫به تقال افتادم‪..‬‬

‫محکم بغلم کرد و گفت‪ :‬می خوام از یه روز باقی‬ ‫مونده ی محرمیتمون استفاده کنم‪..‬واسه من مهم‬ ‫نیست ولی بذار برای همیشه تو ذهن تو بمونه‪..‬می‬ ‫خوام بهت بفهمونم که بنیامین کیه و چه کار می‬ ‫تونه باهات بکنه عروسک من‪........‬‬ ‫و همونطور که تو بغلش بودم پرتم کرد رو تخت ‪..‬‬ ‫زیر هیکل سنگین و نحسش در حال له شدن‬ ‫بودم‪...............‬‬ ‫جیغ می کشیدم‪..‬داد می زدم‪..‬حتی گریه می کردم‬ ‫ولی اون عوضی جلوی دهنمو محکم گرفته بود و‬ ‫همین تقالها باعث می شد احساس خفگی بهم‬

‫دست بده و نتونم طبیعی نفس بکشم‪..‬‬ ‫چشمام داشت سیاهی می رفت و لبای داغ اون‬ ‫عوضی روی تنم‪ ،‬مثل تیکه هایی از آتیش داشتن‬ ‫همه ی وجودمو تو خودشون ذوب می کردند‪..‬‬ ‫می خواستم یه جوری دستشو گاز بگیرم ولی نمی‬ ‫تونستم‪....‬دستشو رو بدنم حرکت می داد و در‬ ‫تالش بود دکمه های لباسمو باز کنه‪..‬‬ ‫از ته دل جیغ کشیــدم و اسم خدا رو صدا زدم‪..‬‬ ‫دیگه حنجره ای برام نمونده بود‪..‬‬ ‫یه دفعه همه جا جلوی چشمام تیره و تار شد‪..‬‬ ‫سرم سوت می کشید و حس می کردم تنم کرخت‬

‫شده‪..‬نه چشمام می دید و نه حتی گوشام چیزی رو‬ ‫می شنید‪..‬ولی هنوز اون گرما رو حس می کردم‪..‬‬ ‫فقط همون گرما بود و حتی سنگینیشو هم دیگه‬ ‫رو خودم حس نمی کردم‪..‬‬ ‫ولی‪..‬صدای نفسای یه نفره‪..‬دارم تقال می کنم‬ ‫ولم کنه‪..‬دیگه دستی روی دهنم نیست ولی حس‬ ‫می کنم مثل آدمای الل قدرت تکلممو از دست‬ ‫دادم‪..‬انگار تو یه حفره ی تاریک و عمیق دارم‬ ‫فرو میرم‪..‬‬ ‫یکی داره دستمو می کشه‪..‬من می خوام جیغ بزنم‬ ‫ولی نمی تونم‪..‬چشمام هیچ جا رو نمی بینه‪..‬می‬


‫‪89‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪ ..‬ولي همان طور كه گفتم احساس كردم خيلي‬ ‫قرتي شده است ‪ ..‬رفتار و منش او خيلي تغير‬ ‫كرده بود ‪ .‬اوايل خيلي نصيحت اش مي كردم‬ ‫‪ ..‬كه در رفتارش تجديد نظر كنه ‪ ..‬ولي او به‬ ‫ظاهر قبول مي كرد ‪ ..‬ولي كار خودش رو دنبال‬ ‫مي كرد ‪..‬‬ ‫البته شايد صحيح نباشه اين نكته رو بگم ‪..‬‬ ‫ولي چون قصد دارم واقعيت ها رو عنوان كنم ‪،‬‬ ‫مجبورم به اين مسئله هم اشاره كنم ‪ ..‬بله عزيزان‬ ‫در يك مقطعي كه من خيلي سعي مي كردم او‬ ‫رو به سر خونه زندگي و ازدواج تشويق كنم ‪،‬‬ ‫اعترافي كرد كه تا مدت ها من شوكه شده بودم‬ ‫‪ ..‬بله او گفت كه عاشق من شده است !! اي دل‬ ‫غافل ‪ ..‬خيلي سعي كردم تا به او بقبوالنم من‬ ‫مثل پدر او هستم ‪ ..‬سن و سالم نمي خوره ‪...‬‬ ‫عالوه بر آن ‪ ..‬دخترم همسن اوست ‪ ..‬ولي او‬ ‫زير بار نمي رفت و تهديد به خودكشي مي كرد‬ ‫‪ ..‬عجب گيري افتاده بودم ‪ ..‬يه جوري موضوع‬ ‫رو با همسرم در ميان گذاشتم تا او را نصحيت‬ ‫كنه ‪ ..‬ولي اصآل فايده اي نداشت ‪ ...‬من مي‬ ‫ديدم اين اواخر با هر دختر خانمي كه من كار‬ ‫مي كنم او گير مي دهد ‪ ..‬ولي اصآل فكرش رو‬ ‫نمي كردم موضوع از كجا آب مي خوره ‪ ..‬دلم‬ ‫هم نمي آمد او رو به حال خود رها كنم ‪ ..‬چون‬ ‫مي دونستم خيلي زود اغفال مي شه ‪...‬‬ ‫حسودي او نسبت به همكارانم بقدري شدت‬ ‫گرفته بود كه يه روز من به او گفتم شيرين جان‬ ‫همسرم كه زن قانوني من است اين همه به من‬ ‫گير نمي دهد ‪ ..‬و روي همكاران من حساس‬ ‫نيست ‪ ..‬تو چرا اين همه به خانم ها بدبيني‬ ‫؟!! باور كنيد خيلي تالش كردم يه جوري‬ ‫آتش عشق او رو خاموش كنم ‪ ..‬و از طرفي‬ ‫مي ترسيدم دوباره ضربه بخوره ‪ ..‬آخه تازه رو‬ ‫آمده بود ‪ ..‬اين رو هم بگم ‪ ..‬با وجودي كه‬ ‫بيست و شش ساله بود ‪ ،‬ولي چهره اش طوري‬ ‫بود انگار يه دختر دبيرستاني است ‪ ! ..‬اين‬ ‫موش و گربه بازي ها ادامه داشت ‪ ..‬تا اين كه‬ ‫شنيدم عشق اول او به تهران آمده است ‪ ..‬اين‬ ‫را بهترين فرصت دانسته و از شيرين خواستم با‬ ‫او صحبت كنه ‪ ..‬شايد اختالف ها از بين رفته‬ ‫و با او ازدواج كنه ‪ ..‬اول قبول نمي كرد ولي‬ ‫بعد با اصرار هاي من پذيرفت ‪ ..‬و من براي‬ ‫اين كه نيروي انتظامي جوون ها رو در خيابان‬ ‫مي گرفت ‪ ،‬كليد دفتر جام جم رو بهش دادم و‬ ‫گفتم بعد از ظهر كه دفتر تعطيل شد بياييد و‬ ‫اين جا با هم حرف بزنيد ‪ .‬روز بعد وقتي از او‬ ‫پرسيدم چي شد گفت به توافق نرسيديم ‪.‬‬ ‫بهش گفتم تلفن او را بده تا من شخصآ با وي‬ ‫گفت و گو كنم ‪ ..‬گفت به شهرستان رفته است‬ ‫‪ ..‬چند روز بعد كه براي انجام كاري به دفتر‬ ‫جام جم مراجعه كردم ‪ ..‬شيرين رو به اتفاق‬ ‫جوانكي در شرايط خيلي زننده اي ديدم !!‬ ‫واقعآ نمي دونستم چه واكنشي نشون بدم ‪ ..‬حال‬ ‫پدري رو داشتم كه دخترش اغفال شده است‬ ‫‪ ..‬وقتي قصد داشتم پسرك رو تنبيه كرده و به‬ ‫پليس تحويل بدم ‪ ،‬گفت اين همون الف است‬ ‫!! گفتم مگه تو نگفتي به شهرستان رفته است‬ ‫؟ گفت االن اومده ‪ ! ..‬فهميدم دروغ مي گويد‬ ‫‪ ..‬خالصه بعد از اين موضوع تقريبآ دوزاري ام‬

‫افتاد كه او ديگر عمآل به انحراف كشيده شده‬ ‫است ‪ ..‬دختري كه روزي معصوميت در چهره‬ ‫اش موج مي زد ‪ ،‬حاال با آرايش و گذاشتن‬ ‫لنزهاي رنگي به چشم واقعآ يه موجود ديگري‬ ‫شده بود ‪ .‬به همين دليل سعي كردم اين بار هم‬ ‫با زبان خوش از روي تدبير با او سخن بگويم ‪..‬‬ ‫تا شايد مثل گذشته دختري مطيع و سالمي باشه‬ ‫‪ ..‬خيلي با او حرف زدم ‪ ..‬و او اعترافي كرد كه‬ ‫لرزه بر جونم افتاد ‪ ..‬او گفت ‪ ..‬من براي آزار‬ ‫خودم و براي اين كه از سرنوشتم انتقام بگيرم‬ ‫اين كار ها رو مي كنم ‪ ! ..‬ديگه حرف هاي من‬ ‫در او تآثير نداشت‬ ‫از اون جايي كه من او رو خواهر زاده خودم‬ ‫درهمه جا معرفي كرده بودم ‪ ..‬خالصه روزي‬ ‫نبود كه يكي از دوستان در باره كارهاي او‬ ‫به من زنگ نزنه ‪ ..‬همه مي گفتند فالني مي‬ ‫دوني خواهر زاده ات با چه اشخاصي معاشرت‬ ‫مي كنه ؟ و من براي آخرين بار با او صحبت‬ ‫كردم ‪ ..‬بهش گفتم دست از اين كارهاي كثيف‬ ‫خودش برداره ‪ ..‬و به زندگي سالم مثل همه‬ ‫دختر هاي هم سن و سال خودش برگرده ‪..‬‬ ‫ولي او ديگه بقدري بي پروا شده بود كه تو‬ ‫روي من هم وا مي ايستاد !! بهش گفتم اگه‬ ‫يك بار ديگه ‪ ..‬فقط يك بار ديگه به من خبر از‬ ‫كثافت كاري هاي تو بدهند ‪ ،‬من موضوع رو به‬ ‫خانواده ات اطالع مي دهم ‪ .‬اگر چه در همون‬ ‫اواخر خانواده اش هم به تهران آمده بودند ‪...‬‬ ‫به همين دليل ديگه مثل سابق احساس تكليف‬ ‫نمي كردم تا از او حمايت كرده و هواي او رو‬ ‫داشته باشم ‪ ..‬به همين دليل ديگه براي هميشه‬ ‫رهاش كردم ‪ ..‬فقط آخرين بار يك نامه با پيك‬ ‫براش فرستادم و نوشتم اگه بشنوم وارد كارهاي‬ ‫خالف شدي ‪ ،‬به شرافتم سوگند به پدرت‬ ‫خواهم گفت ‪..‬‬ ‫همان طور كه قبآل نوشتم ‪ ،‬عادت بدی که‬ ‫دارم این است ‪ ..‬اگه با شخصی قطع ارتباط‬ ‫کنم یا از محل کاریم جدا شوم ‪ ،‬براي هميشه‬ ‫قطع رابطه مي كنم ‪ ..‬االن حدود دو سال است‬ ‫از او خبري ندارم ‪ ..‬و راستش رو بخواهيد‬ ‫ديگه هم چيزي در مورد او نشنيدم ‪ ..‬شايد‬ ‫ترس از فهميدن برادران و پدرش ‪ ،‬دست از‬ ‫كارهاي خالف خود برداشته ‪ ..‬شايد هم به‬ ‫سر خونه و زندگي جديدي رفته است ‪ ..‬ولي‬ ‫روش جديدي براي تن فروشي داشت ‪ ..‬او در‬ ‫همون اعتراف آخري خود به من گفت ‪ ..‬من‬ ‫از هر كسي خوشم بيايد به سراغ اش مي روم‬ ‫‪ ..‬و الحمدالله مردان ما بقدري ضعف دارند‬ ‫كافي است به روي آن ها بخندي ‪ ..‬خودشون‬ ‫پيشنهاد كارهاي خالف رو مي دهند ‪ ..‬وقتي‬ ‫از او پرسيدم چگونه است كه گير پليس نمي‬ ‫افتي ؟ گفت ‪ ..‬او از جلو حركت مي كنه و من‬ ‫با فاصله از پشت سرش راه مي افتم ‪ ..‬خالصه‬ ‫اين هم سرنوشت دختري بود كه مي توانست‬ ‫خوب باشد ‪ ..‬مي دونم تن فروشي او مثل بقيه‬ ‫به خاطر پول نبوده ‪ ..‬شايد هم راست مي گفته‬ ‫كه اين جوري از سرنوشت بد خويش انتقام مي‬ ‫گرفته است ‪ ..‬او در همان آخرين ديدار گفت‬ ‫كه اگه به خاطر مصيبت هايي كه مادرم متحمل‬ ‫شده بود نبود ‪ ،‬مطمئن باش خودم رو از قيد اين‬ ‫زندگي خالص مي كردم !!‬


‫‪88‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نبود ‪ ..‬ولي من هرگز در اين مورد خاص به گفته‬ ‫او عمل نكردم ‪! ..‬‬ ‫من براي طوالني نشدن خيلي خالصه به اصل‬ ‫ماجرا مي رسم ‪ ..‬فقط اين رو بگم كه شيرين با‬ ‫همسرم آشنا شده و پاش به خونه ما باز شد ‪ .‬بعد‬ ‫از چند ماه كه حسابي اطمينان اش به من جلب‬ ‫شد ‪ ..‬يه روز حرف هايش رو زد ‪ ..‬او گفت ‪..‬‬ ‫در شهرستان كه بودم ‪ ،‬جواني به اسم احسان كه‬ ‫در همسايگي ما بود باب دوستي رو با من آغاز‬ ‫كرد ‪ ..‬ابتدا خيلي كم همديگر رو مي ديديم ‪..‬‬ ‫بعد ها به او عادت كردم ‪ ..‬ولي هميشه سعي‬ ‫مي كردم از چشم پدر و برادرانم پنهان بمونه ‪..‬‬ ‫چون آن ها اگر مي ديدند ‪ ،‬با تعصب خشكي‬ ‫كه داشتند حتمآ سر من و او را از بيخ مي بريدند‬ ‫‪ ...‬من به دليل نياز به محبت خيلي به او وابسته‬ ‫شدم ‪ .‬تا اين كه ديپلم خودم رو گرفته و در‬ ‫دانشگاه شركت كردم ‪ .‬براي ادامه تحصيل پدرم‬ ‫من رو به تهران آورده و مرا به دست خاله و‬ ‫شوهر خاله ام سپرد ‪ .. .‬احسان براي ديدن من‬ ‫مرتب به تهران مي آمد ‪ ..‬و من فرصت مناسبي‬ ‫يافته بودم تا با او باشم ‪ ..‬گاهي به خانه مينا‬ ‫مي رفتيم ‪..‬و تمام روز را با هم مي گذرانديم ‪..‬‬ ‫بقدري عاشق بودم كه نفهميدم چه باليي به سرم‬ ‫آمده است ! زماني متوجه شدم كه احسان قصد‬ ‫رفتن به سربازي رو داشت ‪..‬‬ ‫او بعد از كام گرفتن از من ‪ ،‬ديگه سرد شده بود‬ ‫‪ .‬و سربازي بهترين بهانه براي ترك كردن من‬ ‫بود ‪ ..‬من اوايل در خوابگاه دخترانه فقط كارم‬ ‫اشگ و آه بود ‪ ..‬هيچ وقت از خوابگاه بيرون‬ ‫نمي آمدم ‪ .‬نه اشتهاي غذا خوردن رو داشتم‬ ‫و نه عالقه اي به معاشرت ‪ ..‬ساير دانشجويان‬ ‫خيلي پر تحرك بودند ‪ ..‬ولي من هميشه افسرده‬ ‫بودم ‪ .‬بعد از پايان دانشگاه ‪ ،‬شوهر خاله ام‬ ‫به خاطر دوستي طوالني كه با آقاي مدير عامل‬ ‫مقيم آلمان داشت ‪ ،‬من رو اين جا استخدام‬ ‫كرد ‪ ..‬تا قبل از اين كه شما بياييد من هميشه‬ ‫افسرده بودم ‪ ...‬بعد از مدتي فرد ديگري به نام‬ ‫آقاي ميم كه مجسمه ساز بود و من را در كالس‬ ‫هاي هنري ديده بود با من باب دوستي رو آغاز‬ ‫كرد ‪ ..‬و چيزي حدود يك سال با او بودم ‪ ..‬بعد‬ ‫از احسان ‪ ..‬اين واقعآ تكيه گاه من شده بود‬ ‫‪ ..‬همه كار ها به خوبي پيش مي رفت تا اين‬ ‫كه قرار شد با هم ازدواج كنيم ‪ ..‬و من بعد از‬ ‫مدت ها افسردگي خوشحال بودم كه مثل همه‬ ‫دختر ها عاقبت به خونه بخت مي روم ‪ ..‬قبل‬ ‫از ازدواج يه روز از هر دري حرف زديم تا اين‬ ‫كه ‪..‬‬ ‫من براي نشان دادن صداقت ام از عشق گذشته‬ ‫ام حرف زدم ‪ ..‬او هم قبآل مي دانست كه جواني‬ ‫رو كه دوست داشتم مرا ترك كرده است ‪ ..‬اما‬ ‫وقتي خيلي به او اطمينان كرده و از باليي كه‬ ‫به سرم آمده سخن گفتم ‪ ..‬او هم مرا ترك كرد‬ ‫‪ ...‬ديگه داشتم داغون مي شدم ‪ ..‬دومين ضربه‬

‫خيلي شديد بود ‪ .‬براي همين دو بار دست به‬ ‫خودكشي زدم ‪ ..‬ولي انگار عمر من هنوز در اين‬ ‫دنياي پر درد و رنج هنوز ادامه داشت ‪..‬و من‬ ‫محكوم به زجر و بدبختي بودم ‪ ..‬در منزل هم‬ ‫خاله و دختر خاله هايم خيلي اذيتم مي كردند ‪..‬‬ ‫هميشه حسرت لباس هاي آن ها رو مي خوردم‬ ‫‪ ..‬اگه يه بار هم اشتباهي مانتوي يكي از دختر‬ ‫خاله هايم رو مي پوشيدم ‪ ..‬غوغا بر پا مي شد‬ ‫‪ ..‬اين بود كه در زير زمين منزل خاله ام اوقات‬ ‫ام رو مي گذروندم ‪ ..‬و در يك گوشه آن كارگاه‬ ‫هنري خودم رو داير كرده بودم ‪ ..‬و در تنهايي‬ ‫خودم به كارهاي هنري مي پرداختم ‪ ..‬تا اين كه‬ ‫ورق برگشت ‪..‬‬ ‫خاله من چند تا پسر بزرگ در خانه داشت ‪..‬‬ ‫آن ها رو مثل برادرهاي خودم دوست داشتم ‪..‬‬ ‫ولي يكي از آن ها به بهانه ديدن آثار من مرتب‬

‫به انباري كه در زير زمين قرار داشت مي آمد‬ ‫‪ ..‬كم كم حضور او بيشتر شده و زماني چشم‬ ‫باز كردم كه رابطه من با او خيلي صميمي شده‬ ‫است ‪ ..‬او همه بدبختي هاي من رو مي دانست‬ ‫‪ ...‬ولي فكر نمي كرد كه تنها گوهر خودم رو از‬ ‫دست داده ام ‪ ..‬وقتي هم كه با هم حرف مي‬ ‫زديم او علنآ بهم مي گفت كه براي من بكارت‬ ‫معني و مفهومي نداره ‪ ..‬من شخصيت دختر‬ ‫رو مي خواهم و نه بكارت آن را ‪ ..‬واين حرف‬ ‫ها براي من خيلي ارزش داشت ‪ ..‬و خوشحال‬ ‫بودم با جواني ازدواج خواهم كرد كه برايش‬ ‫اين مسايل سنتي ارزشي نداره ‪ ...‬اما وقتي او‬ ‫موضوع عشق و عالقه اش رو در خانواده مطرح‬ ‫كرد ‪ ..‬غوغاي عجيبي برپا شد ‪ ..‬خاله ام اول‬ ‫غش كرد ‪ ..‬او عادت دارد هر وقت چيزي رو‬ ‫بخواهد ثابت كنه كه زورش نمي رسه ‪ ،‬از اين‬ ‫حربه استفاده مي كنه ‪ ..‬وبقيه از ترس بيماري‬

‫او ماست ها رو كيسه مي كنند ‪ ..‬و همه چيز بر‬ ‫وقف مراد او پيش مي رود ‪...‬‬ ‫خاله بد جنس من وقتي ماجراي عشق فرزندش‬ ‫رو به من ديد ‪ ،‬خيلي زود دست به كار شده‬ ‫و براي پسرش يك دختر از اقوام دور خود‬ ‫انتخاب كرده و آن ها رو سر سفره عقد نشاند ‪..‬‬ ‫با شكست در سومين عشق بار ديگر خودكشي‬ ‫كردم ‪ ..‬اما اين بار هم نجات پيدا كردم ‪ ..‬ولي‬ ‫همه چيز براي من رنگ باخته بود ‪ .‬حتي در‬ ‫محل كار هم ‪ ،‬همكاران روي خوشي به من‬ ‫نشان نمي دادند ‪ ..‬و ترجيح مي دادند از يك‬ ‫دختري كه چشمان اش هميشه گريان است و‬ ‫افسرده به نظر مي رسد فاصله بگيرند ‪ ..‬تا اين‬ ‫كه شما به عنوان مدير جديد تشريف آوردي ‪..‬‬ ‫و با محبت هايي كه در حق من كردي ‪ ،‬كمي به‬ ‫خودم اميدوار شده و با جديت كارم رو دنبال مي‬

‫كنم ‪ ..‬ازش پرسيدم چرا اين قدر از پدرت متنفر‬ ‫هستي ‪ ..‬؟ او در حالي كه اشگ مي ريخت‬ ‫گفت ‪ ..‬پدر من واقعآ آدم ديكتاتور و مستبدي‬ ‫است ‪ ..‬روزي نيست كه در خانه ما دعوايي برپا‬ ‫نشود ‪ ..‬بيچاره مادرم مرتب اشگ مي ريزد ‪ ..‬و‬ ‫به خاطر فرزندانش زندگي رو تحمل مي كنه ‪..‬‬ ‫پدرم چند بار خواست حتي مادرم رو بكشه ‪...‬‬ ‫آخه وقتي مادر من دختري نوجوان بود ‪ ،‬به عقد‬ ‫پدرم در امده بود ‪ ..‬طفلك مادرم سيستم تناسلي‬ ‫اش طوري بود كه از كودكي پرده بكارت‬ ‫نداشت ‪ ..‬و همين مسئله هنوز هم با گذشت‬ ‫چندين سال ‪ ،‬مرتب سوژه دعواهاي خانوادگي‬ ‫ماست ‪ ..‬پدر ‪ ..‬مادرم رو متهم مي كنه كه پيش‬ ‫از او با كسي رابطه داشته است !! و هر چه او‬ ‫سوگند مي خوره كه والله به پير به پيغمبر سوگند‬ ‫دست احدي به بدن من نخورده است ‪ ،‬ولي‬

‫او قانع نشده و بقدري حرص مي خورد كه‬ ‫چيزي نمي ماند سكته كنه ‪ ...‬خيلي بد اخالق‬ ‫و عصباني است ‪ ..‬و مادر رنج ديده من فقط‬ ‫به خاطر اوالدهايش مرتب او رو تحمل مي كنه‬ ‫‪ ..‬به عبارتي خونه ما در شهرستان يك جهنم به‬ ‫معني واقعي است ‪ ..‬اين جا هم خونه خاله ام‬ ‫هم به خاطر بد جنسي هاي او چيزي از منزل‬ ‫پدري ام كم نداره ‪ ..‬و من فقط روزهايي كه‬ ‫خونه مينا مي روم ‪ ،‬كمي درد و رنج هاي خودم‬ ‫رو فراموش مي كنم ‪...‬‬ ‫درد سرتون ندم ‪ ...‬من اين دختر رو مورد‬ ‫حمايت خودم قرار داده و واقعآ مانند دختر‬ ‫خودم ‪ ،‬چيزي از او دريغ نمي كردم ‪ ..‬گاهي هم‬ ‫به همسرم مي گفتم شيرين رو به خونه دعوت‬ ‫كن ‪ ..‬تا كمي روحيه اش تغير كنه ‪ ..‬و به همين‬ ‫دليل گاهي هم در هفته يكي دو شب به خانه‬ ‫ما مي آمد ‪ ..‬ديگه واقعآ من‬ ‫رو مانند پدر خويش تصور‬ ‫مي كرد ‪ ..‬من خيلي دلم‬ ‫مي خواست شوهري مناسب‬ ‫براي او پيدا كرده تا به سر‬ ‫خونه و زندگي اش بره ‪ ..‬ولي‬ ‫هر بار كه شيرين از پسري‬ ‫خوشش مي آمد ‪ ،‬من او را‬ ‫به مجموعه خودم دعوت به‬ ‫همكاري مي كردم تا شايد آن‬ ‫ها در حين كار با هم بيشتر‬ ‫آشنا شوند ‪ ..‬ولي مي ديدم‬ ‫كه اين اتفاق نمي افتد ‪..‬‬ ‫من حتي چندين بار شيرين‬ ‫رو با خودم به مسافرت بردم‬ ‫‪ ..‬نخستين بار در تعطيالت‬ ‫نوروز او را به مشهد بردم ‪..‬‬ ‫او با همسر برادرم كه زني‬ ‫بسيار مومن و با تقوا است‬ ‫خيلي جور شده بودند ‪ .‬به‬ ‫هر حال سعي مي كردم به‬ ‫اين دختر زجر كشيده خوش‬ ‫بگذرد ‪ ..‬ولي يه حسي به من مي گفت كه اين‬ ‫اواخر تغير شخصيت داده است ‪...‬‬ ‫تا اين كه يك روز كه پسر مناسبي رو كه دنبال‬ ‫همسر خوب مي گشت به او معرفي كردم ‪ ،‬ديدم‬ ‫علنآ مخالف ازدواج شده است !! اين رو هم‬ ‫اضافه كنم كه ديگه شيرين ‪..‬اون دختر خجالتي‬ ‫گوشه گير سابق نبود ‪ ..‬اوآل چهره و قيافه او‬ ‫عوض شده ‪ ..‬و كامآل مثل دختر تهراني هاي‬ ‫اصيل ‪ ،‬پيرو مد و اين جور كارها شده بود ‪ .‬از‬ ‫وقتي هم كه من از اون مركز فرهنگي استعفاء‬ ‫دادم ‪ ،‬شيرين هم خودش بيرون آمده و بي كار‬ ‫شده بود ‪ ..‬براي همين از طريق يكي از دوستانم‬ ‫او رو به يكي از نهاد هاي بزرگ معرفي كرده‬ ‫و اون جا كار مي كرد ‪ ..‬و من فرصت كنترل‬ ‫مثل سابق رو نداشتم ‪ ..‬البته هر از گاهي بعد از‬ ‫ظهر ها به دفتري كه من كار مي كردم سر مي زد‬


‫‪87‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫از روز بعد احساس كردم نوع رفتارش نسبت به‬ ‫روزهاي قبل تغير كرده است ‪ ..‬ولي همچنان‬ ‫گوشه گير بوده و به دور از همكاران ديگر ‪،‬‬ ‫سرش تو كار خودش است ‪ .‬در همون ايام من‬ ‫مسئوليت فرهنگي هنري و روابط عمومي بنياد‬ ‫خيريه اي رو به عهده داشتم ‪ ..‬و در مقام مدير‬ ‫كل امور بين الملل دستم براي جذب افراد بي‬ ‫كار زياد باز بود ‪ .‬به همين دليل در پايان وقت‬ ‫اداري شيرين رو صدا زده و بهش گفتم ‪ ..‬تو‬ ‫كه كارت اين قدر خوبه ‪ ،‬آيا دوست داري براي‬ ‫اوقات بي كاري ات كاري رو دست و پا كنم ؟‬ ‫هنوز پرسش من به اتمام نرسيده بود كه ديدم‬ ‫گفت ‪ ..‬بنياد محراب كوثر رو مي گي !! واقعآ‬ ‫هوش و ذكاوت اين دختر رو تحسين كرده‬ ‫و فهميدم اي بابا ‪ ..‬من از مرحله پرت هستم‬ ‫‪ ..‬طرف حتي آمار مشاغل من رو هم داره !!‬ ‫بهش گفتم دلت مي خواد اون جا هم مسئوليتي‬ ‫بهت بدم ؟ چشمان اش برقي زده و گفت مي‬ ‫شه دوستم مينا رو هم با خودم بياورم ؟ وقتي‬ ‫پاسخ مثبت ام رو شنيد ‪ ..‬خيلي خوشحال شد ‪.‬‬ ‫دومين نتيجه اي كه گرفتم اين بود كه مشكل او‬ ‫عدم توجه به شخصيت وي در خانه و اجتماع‬ ‫است ‪ .‬براي همين قرار مالقات براي يك روز‬ ‫بعد از ظهر رو گذاشتم ‪.‬‬ ‫در بنياد محراب كوثر مسئوليت ام خيلي زياد‬ ‫بود ‪ .‬ولي از طرفي هشت تا مدير جوان داشتم‬ ‫كه در زيرمجموعه ام خوب فعاليت مي كردند‬ ‫‪ .‬و من معموآل هفته اي يك روز اون جا مي‬ ‫رفتم ‪ .‬در ساير روزها منشي ام شهين ‪ ،‬گزارش‬ ‫ها و كارها رو براي امضاء به صدا و سيما و‬ ‫اون دفتر فرهنگي مي آورد ‪ .‬در يك مقطعي‬ ‫من خيلي فعاليت مي كردم ‪ ..‬عالوه بر صدا‬ ‫وسيما ‪ ،‬مركز بين المللي ‪ ،‬نشريات در مراكز‬ ‫خيريه هم عضو افتخاري بودم ‪ ..‬ولي در بنياد‬ ‫محراب مسئوليت رسمي داشتم ‪ .‬به هر حال آن‬ ‫روز شيرين به اتفاق مينا به بنياد آمده و من قبآل‬ ‫دستور داده بودم تا حكم اين دو نفر را بزنند ‪.‬‬ ‫براي همين وقتي آن ها وارد دفترم شدند ‪ ،‬قبل‬ ‫از هر چيز احكام آن ها رو به دستشون دادم ‪..‬‬ ‫شيرين خيلي خوشحال شد ‪ .‬و احساس كردم از‬ ‫اين كه به او توجهي جدي شده است ‪ ،‬روحيه‬ ‫اش تغير كرده است ‪ .‬و حتي روزهاي ديگر هم‬ ‫در محل كارش خيلي سرزنده به نظر مي رسيد ‪..‬‬ ‫از اين كه مي ديدم توانسته ام ناراحتي او را بر‬ ‫طرف كنم ‪ ،‬احساس رضايت مي كردم ‪ ..‬تا اين‬ ‫كه يك روز در جاي مهمي دعوت داشتم ‪..‬‬ ‫كه ديدم تلفن همراه ام زنگ خورد ‪ ..‬شيرين‬ ‫بود ‪ .‬از اين كه او با من تماس گرفته بود ‪،‬‬ ‫نگران شدم ‪ ..‬ولي او بعد از كلي طفره رفتن‬ ‫هاي فراوان به من گفت آيا امروز بعد از ظهر به‬ ‫فالن نمايشگاه نقاشی مي آيي ؟! راستي يادم‬ ‫رفت بگم كه شيرين هنرمند هم بود ‪ .‬و در يك‬ ‫رشته هنري تبحر خاصي داشت ‪ .‬من به او گفتم‬ ‫‪ ..‬راستش امروز قرار مهمي در جايي دارم ‪ .‬اگه‬ ‫نرم خيلي بد مي شه ‪ ..‬احساس كردم ناراحت‬ ‫شده است ‪ ..‬مكثي طوالني كرده و سپس افزود‬ ‫‪ ..‬خواهش مي كنم ‪ ..‬حتمآ بيا ! واقعآ بين دو‬ ‫راهي گير كرده بودم ‪ ..‬اگر به جلسه نمي رفتم ‪،‬‬ ‫خيلي بد مي شد ‪ ..‬اگه به ديدن شيرين هم نمي‬ ‫رفتم ممكن بود رشته اطميناني كه به من كرده‬ ‫بود قطع بشه ‪ ..‬اين بود كه آدرس نمايشگاه رو‬ ‫گرفتم و بهش گفتم تا ببينم چي پيش مي آيد ‪..‬‬

‫يادمه اون روز سر ساعت خودم رو به نمايشگاه‬ ‫رسوندم ‪ ..‬راستش رو بخواهيد من زياد اهل‬ ‫اين جور مراكز روشنفكري كه پاتوق دختر‬ ‫پسرهاي هنرمند است نيستم ‪ ..‬ولي خب به‬ ‫خاطر ارزش قائل شدن به دختري كه احساس‬ ‫كردم بهم نياز داره ‪ ،‬رفتم ‪ .‬او با ديدن من‬ ‫واقعآ بال در آورد ‪ ...‬براي نخستين بار بود‬ ‫كه چهره او رو با آرايش مي ديدم ‪ ..‬آرايش كه‬ ‫چه عرض كنم ‪ ..‬نوعي گريم ماليم كرده بود ‪..‬‬ ‫روسري رنگي ‪ ..‬با ديدن من با خوشحالي به‬ ‫سويم آمده و من را به دوستان همسن و سال‬ ‫خودش معرفي كرد ‪ ..‬همه مي پرسيدند شيرين‬ ‫جان اين آقا پدرت است ؟ و او مي گفت از‬ ‫پدر نزديك تره !! جا خوردم ‪ ..‬آخه من كه كار‬ ‫خاصي براي او انجام نداده بودم ‪ ..‬اون روز در‬ ‫آن نمايشگاه خصوصي كه در يكي از خانه هاي‬ ‫خيابان جردن برگزار شده بود ‪ ،‬يكي دو ساعت‬ ‫همين جوري چرخ زده و خودم رو با ديدن آثار‬ ‫هنرمندان جوان سرگرم مي كردم ‪ ..‬تا اين كه‬ ‫مراسم به پايان رسيد ‪..‬‬ ‫اون موقع من ماشين نداشتم ‪ ..‬چون اداره‬ ‫ماشين با راننده در اختيارم قرار داده بود ‪ ..‬ولي‬ ‫چون امر شخصي بود ترجيح دادم با تاكسي به‬ ‫نمايشگاه بروم ‪ ..‬از اين رو كمي در سربااليي‬ ‫خيابان جردن قدم زديم ‪ ..‬احساس كردم يخ‬ ‫او كامآل ذوب شده است ‪ ..‬ولي باز هيچي در‬ ‫باره خودش نگفت ‪ ..‬يعني من نپرسيدم ‪ ..‬فقط‬ ‫گفتم خونه تون كجاست ‪ ..‬گفت امشب خونه‬ ‫دوستم مينا كه انتهاي جردن است مي روم ‪ ..‬او‬ ‫همشهري ما است ‪ ...‬در همين هنگام پرسيدم‬ ‫‪ ..‬خانواده ات نگران نمي شوند ؟ گفت من‬ ‫منزل خاله ام زندگي مي كنم ‪ .‬پدر و مادرم‬ ‫شهرستان هستند ‪ ...‬و به آن ها اطالع داده ام‬ ‫كه خونه مينا مي روم ‪ ..‬وقتي كه قصد داشتيم‬ ‫از عرض خيابان عبور كنيم ‪ ...‬من ناخواسته از‬ ‫روي عادت سعي كردم دستش رو گرفته تا به‬ ‫ماشين هاي در حال تردد برخورد نكند ‪ ..‬اما‬ ‫با كمال تعجب ديدم بعد از عبور از خيابان‬ ‫هم دست من رو رها نكرده ‪ ...‬و محكم آن را‬ ‫گرفته است ‪ ..‬اين جا بود كه فهميدم اين طفلك‬ ‫چقدر كمبود محبت پدرانه داره ‪...‬‬ ‫وقتي در خونه مينا رسيديم ‪ ..‬احساس كردم‬ ‫دلش نمي خواد از من جدا بشه ‪ ..‬همين جوري‬ ‫دقايقي ايستاد و در حالي كه قطره اشكي گوشه‬ ‫چشماش جاري شده بود ‪ ..‬به آرامي گفت ‪..‬‬ ‫چي مي شد اگه شما پدر من بوديد ؟ با بيان اين‬ ‫حرف اش بد جوري آتش گرفتم ‪ ..‬خيلي دلم‬ ‫به حالش سوخت ‪ ..‬بهش گفتم از اين لحظه تو‬ ‫واقعآ دختر من خواهي بود ‪ ..‬اين رو بهت قول‬ ‫مي دهم ‪ .‬و بعد از خداحافظي ترجيح دادم كمي‬ ‫پياده راه بروم ‪ ..‬راستش رو بخواهيد جيگرم‬ ‫كباب شده بود ‪ .‬شب وقتي خونه رسيدم جريان‬ ‫رو به همسرم گفتم ‪ .‬و ازش خواهش كردم من‬ ‫او رو با تو آشنا مي كنم ‪ ..‬سعي كن بهش محبت‬ ‫كني ‪ ..‬گناه داره ‪ ..‬چون من در اداره نمي تونم‬ ‫زياد به او توجه كنم ‪ .‬چون مدير او هستم ‪ ..‬و‬ ‫مدير عاملي كه من رو براي همكاري دعوت‬ ‫كرده بود با وجودي كه در آلمان اقامت داشت‬ ‫‪ ..‬ولي خب خيلي محيط كار رو بسته نگه داشته‬ ‫بود ‪ .‬و از من مي خواست خيلي سخت‬ ‫گيري كنم ‪ ..‬كاري كه در ژن من‬

‫ادامه در صفحه ‪>>> 88‬‬


‫‪86‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چرا روسپی شدم !؟‬ ‫نگاهي به پديده روسپي گري در‬ ‫ايران ‪...‬‬ ‫بهانه ای برای مقدمه ‪..‬‬ ‫بی تعارف عرض می کنم متآسفانه‬ ‫فساد و انحراف در جامعه افزايش‬ ‫يافته است ‪ .‬که به گفته کارشناسان‬ ‫يکي از عوامل اصلي آن "‬ ‫خانواده " است ‪ .‬به عبارتي کانون‬ ‫گرم خانواده ها مي تواند عامل‬ ‫بازدارنده اي در برابر هر نوع‬ ‫فساد و انحراف در جوانان باشد ‪.‬‬ ‫ان چه در اين پست مي خوانيد‬ ‫واقعيتي انکار ناپذير از يک نوع‬ ‫بحران اجتماعي است که بنده‬ ‫خود از نزديک شاهد بودم ‪ .‬در‬ ‫اين نوشته اسامي شخصيت اصلي و‬ ‫برخي مکان ها براي حفظ هويت‬ ‫واقعي دختر مورد بحث تغير يافته‬ ‫اند ‪ .‬اميدوارم ريشه هر چه فساد‬ ‫و انحراف است از کشور عزيز ما‬ ‫رخت برچيند ‪.‬‬

‫نگاهي به پديده روسپي گري در ايران ‪...‬‬ ‫اكثر اون هايي كه سن و سالي ازشون گذشته‬ ‫و دوران پيش از انقالب رو يادشون مي آيد‬ ‫‪ ،‬خوب به خاطر دارند مراكزي در تهران و‬ ‫شهرستان ها وجود داشت كه در آن زنان روسپي‬ ‫زندگي مي كردند و كاالي خود را كه همانا‬ ‫ارائه تن خويش براي دقايقي به مردان هوس باز‬ ‫بود ‪ ،‬از اين گذر درآمدي كسب كرده و زندگي‬ ‫فالكت بار خود ادامه مي دادند ‪ ..‬اين كه چگونه‬ ‫زنان جوان و بزك كرده سر از اين محل هاي‬ ‫بدنام در آورده و همانند يك كاال دست به دست‬ ‫مي شدند ‪ ،‬داستان مفصل خودش رو داره ‪ .‬كه‬ ‫قصد دارم براي آگاهي عزيزان جواني كه فقط‬ ‫نامي از چنين محله هااي شنيده اند ‪ ،‬به طور‬ ‫خالصه بيان كنم ‪ .‬اين گونه مراكز معموآل با نام‬ ‫هاي متعددي شناخته مي شد ‪ .‬كه در تهران به‬ ‫آن شهرنو ‪ ،‬قلعه و يا جمشيد مي گفتند ‪ .‬بعد از‬ ‫انقالب تمام خانه هاي آن محله با خاك يكسان‬ ‫شده و تبديل به فضاي سبز و پارك زيبايي شد ‪.‬‬ ‫اين كه چه گونه بانوان جوان سر از اين گونه‬ ‫نجيب خانه ها در مي آوردند ‪ ،‬داستاني بس‬ ‫مفصل دارد كه فقط مي توان به اين نكته اشاره‬ ‫كرد كه باند هاي مافيايي متعددي در تجارت ‪،‬‬

‫نقل و انتقال و زورگيري از زنان مفلوك وجود‬ ‫داشت ‪ .‬كه معموآل دستمايه اغلب فيلم سازان‬ ‫وطني پيش از انقالب قرار مي گرفت ‪ .‬به عنوان‬ ‫نمونه مي توان به فيلم هاي " خاطر خواه " ‪،‬‬ ‫دشنه ‪ ،‬سوته دالن و غيره اشاره كرد ‪ .‬روسپيان‬ ‫با ساكن شدن در اين گونه محله هاي بدنام ‪،‬‬ ‫عالوه بر داشتن سرپرستي پير از قماش خود كه‬ ‫آن را خانم رئيس مي ناميدند ‪ ،‬معموآل تعدادي‬ ‫گردن كلفت چاقو كش هم در مقام حامي يا‬ ‫بهتره بگوييم زور گير ‪ ،‬در اطراف آن ها مي‬ ‫پلكيدند ‪ .‬در اين ميان آن هايي كه از بر رويي‬ ‫زيبا برخوردار بودند ‪ ،‬هريك معشوقه خصوصي‬ ‫يكي از شرور هاي محله بوده كه بخش زيادي‬ ‫از درآمدشان نصيب آنان مي شده است ‪ .‬در اين‬ ‫ميان نبايد از نقش واسطه ها يا همون قواالن‬ ‫غافل بود ‪ .‬اين افراد كه در حقيقت به نوعي‬ ‫مالك زنان محسوب مي شدند ‪ ،‬همانند كااليي‬ ‫از آن ها استفاده مي كردند ‪.‬‬ ‫در آن روزگار براي جلوگيري از انواع بيماري‬ ‫هاي واگير ‪ ،‬روسپي ها زير نظر وزارت بهداشت‬ ‫مرتب معاينه شده و در همان محله نگهداري مي‬ ‫شدند ‪ .‬مردان هوس باز براي ارضاي تمايالت‬ ‫خويش بعد از ورود به قلعه ‪ ،‬با سرك كشيدن‬ ‫به خانه ها كه در آن زنان تن فروش در يك‬ ‫رديف به صورت نيمه لخت نشسته بودند ‪ ،‬بعد‬ ‫از انتخاب با خريدن ژتون از خانم رئيس ‪ ،‬به‬ ‫اتاق محقر روسپي كه اغلب با تختي زوار در‬ ‫رفته ‪ ،‬پنكه اي قديمي و يخچال كوچكي تزئين‬ ‫شده بود ‪ ،‬و ديوار هاي آن منقوش به تصاوير‬

‫ستارگان سينمايي بود ‪ ،‬مشغول كام گيري مي‬ ‫شدند ‪ .‬گاهي هم ديده مي شد بعضي از مردان‬ ‫هوس باز حرفه اي با شنيدن آوازه حضور زني‬ ‫زيبا در يكي ديگر از شهر هاي كشور ‪ ،‬براي كام‬ ‫گيري راهي آن ديار غريب مي شدند !! فراموش‬ ‫نكنيم كه مافياي قدرت براي حفظ و تداوم بهره‬ ‫گيري از كاالهاي خويش ‪ ،‬عالوه بر استفاده از‬ ‫اهرم زور توسط اوباشان خود ‪ ،‬با گرفتن انواع‬ ‫سفته دست و پاي آن بيچاره ها را هم از نگاه‬ ‫قانوني مي بستند ‪ .‬تا هيچ گاه فرار نكند ‪.‬‬ ‫چرا فاحشه شدم ‪..‬؟!‬ ‫سال ها پیش که در یک سازمان بین المللی‬ ‫فعالیت داشتم با كارمندان زيادي همكار بودم‬ ‫كه بعضي از آن ها كه خانم بودند زير نظر خودم‬ ‫كار مي كردند ‪ .‬كاري كه آن جا انجام مي دادم‬ ‫تقريبآ فرهنگي بود كه در سطح بين المللي‬ ‫منتشر مي شد ‪ .‬در ميان دختر خانم ها ‪ ،‬دختري‬ ‫بود گوشه گير ‪ ،‬اخمو ‪ ،‬كه حتي از جمع دوستان‬ ‫اش هم طرد شده بود ‪ .‬به طوري كه ميز كار او‬ ‫را در بخشي جداگانه قرار داده بودند ‪ .‬و او‬ ‫به تنهايي كار هاي مربوط به خودش رو انجام‬ ‫مي داد ‪ .‬اوايل زياد به او توجهي نداشتم ‪ .‬اما‬ ‫بعد از چند ماه متوجه شدم كه خيلي افسرده‬ ‫است ‪ .‬و معلوم بود زجر زيادي رو متحمل مي‬ ‫شود ‪ .‬از آن جا كه كارش هم خيلي خوب بود‬ ‫‪ .‬سعي كردم باب سخن رو با او باز كنم ‪ .‬ابتدا‬ ‫در مورد مسايل كاري و وظايف اش حرف مي‬ ‫زدم ‪ ..‬به تدريج مسئوليت اش را اضافه كردم‬

‫تا ببينم تآثيري در چهره غمگين اش داره يا نه‬ ‫‪ ..‬ولي با كمال تعجب مي ديدم حتي كار زياد‬ ‫هم مانع از تغير روحيه او نمي شود ‪ .‬تا اين كه‬ ‫عاقبت يك روز به دفترم صداش زده و بعد از‬ ‫كمي گفت و گو در مورد كارهاش ‪ ،‬بهش گفتم‬ ‫دخترم من مثل پدرت هستم مي شه بگي چرا‬ ‫اين همه افسرده اي !!؟‬ ‫وقتي نام پدر رو شنيد حس كردم زير لب به‬ ‫آهستگي گفت ‪ ..‬مرده شور هر چه پدر رو ببره‬ ‫! او هرگز فكر نمي كرد من به علم لب خواني‬ ‫تبحر دارم ‪ .‬براي همين ديگه اصرار نكردم‬ ‫كه چي گفت !! به هر حال در اولين گام خيلي‬ ‫خوب پيشرفت كرده بودم ‪ .‬و متوجه شدم هر‬ ‫چه هست بايد زير سر پدرش باشه ‪ ..‬من مطمئن‬ ‫بودم حيا و شرم به او اجازه نمي دهد تا مسايل و‬ ‫مشكالت خانوادگي اش رو به من بگويد ‪ .‬براي‬ ‫همين در جلسه اول سعي كردم بيشتر من حرف‬ ‫بزنم تا او ‪ ..‬به اصطالح خواستم يخ هايش آب‬ ‫شود ‪ .‬اگه حمل بر خود ستايي نباشه ‪ ،‬طريقه‬ ‫گفت و گو با خانم هاي جوان رو خوب بلد‬ ‫هستم ‪ ...‬به همين دليل بعد از دقايقي متوجه‬ ‫شدم نوع نگاه اش نسبت به من تغير كرده است‬ ‫‪ ..‬او حاال به خود جرآت داده و هر از گاهي‬ ‫سرش رو كه عادت كرده بود پائين نگه دارد ‪،‬‬ ‫باال گرفته و به چشمان من خيره مي ماند ‪ .‬خيلي‬ ‫دلم مي خواست علم روانكاوي رو بلد بودم ‪..‬‬ ‫ولي همين نشانه ها كافي بود تا احساس كنم‬ ‫تآثير خوبي روي او گذاشته ام ‪ .‬براي همين‬ ‫سريع موضوع رو عوض كرده و از كار حرف‬ ‫زدم ‪..‬‬


‫‪85‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫در نيمه اول اين بازي سپاهان عملکرد‬ ‫خوبي ارائه داد اما در نهايت بازي با تساوي‬ ‫بدون گل به پايان رسيد‪.‬‬

‫کي‌روش بازيکنان تيم‌هاي‬ ‫آسيايي را مرخص کرد‬ ‫سرمربي تيم ملي فوتبال ايران در خصوص‬ ‫اردوي تيم ملي تغيير برنامه داده و بازيکنان‬ ‫تيم‌هاي ايراني حاضر در ليگ قهرمانان آسيا‬ ‫را مرخص کرد‪.‬‬ ‫اردوي تيم ملي فوتبال کشورمان در حالي از‬ ‫ساعت ‪ 18‬و ‪ 30‬دقيقه امروز در محل هتل‬ ‫آزادي تهران آغاز شده است که همچنان‬ ‫موضوع همراهي يا عدم همراهي ملي‌پوشان‬ ‫تيم‌هاي ايراني حاضر در ليگ قهرمانان آسيا‬ ‫حرف اول را در اين اردو زده و همچنان‬ ‫مجادله‌ها در اين خصوص ادامه دارد‪.‬‬ ‫به نقل از فارس‪ ،‬بر همين اساس پس از‬ ‫اينکه باشگاه‌هاي سپاهان و استقالل اعالم‬ ‫کردند حاضر نيستند ملي‌پوشان خود را در‬ ‫اختيار تيم ملي قرار دهند‪ ،‬کارلوس کي‌روش‬ ‫نيز در اقدامي عجيب ملي‌پوشان تيم‌‌هاي‬ ‫فوالد و تراکتورسازي را نيز براي همراهي‬ ‫تيم‌هايشان در هفته پنجم ليگ قهرمانان‬ ‫آسيا مرخص کرد تا به اين ترتيب تيم ملي‬ ‫فوتبال ايران در صورت اعزام به آفريقاي‬ ‫جنوبي‪ ،‬با ترکيبي نصفه و نيمه اولين اردوي‬ ‫خارجي خود را در راه آماده‌سازي جام‬ ‫جهاني آغاز کند‪.‬‬ ‫پيش از اين مسئوالن فدراسيون فوتبال‬ ‫و همچنين مسئوالن وزارت ورزش در‬ ‫نامه‌هايي از باشگاه‌هاي ايراني حاضر در‬ ‫ليگ قهرمانان آسيا درخواست کرده بودند‬ ‫تا هر چه سريع‌تر بازيکنان خود را در اختيار‬ ‫تيم ملي قرار دهند‪.‬‬

‫سپاهان با شکست السد به صعود‬ ‫اميدوار شد‬ ‫تيم فوتبال سپاهان در ليگ قهرمانان آسيا‬ ‫در ديدار مقابل السد قطر موفق شد اين تيم‬ ‫را شکست دهد‪.‬‬ ‫در پنجمين ديدار مرحله گروهي ليگ‬ ‫قهرمانان آسيا سپاهان از ساعت ‪ 20‬و ‪30‬‬ ‫دقيقه امروز در ورزشگاه فوالد شهر به‬ ‫مصاف السد قطر رفت‪ .‬اين ديدار در نهايت‬ ‫با پيروزي ‪ 4‬بر صفر سپاهان به پايان رسيد‪.‬‬

‫احمدي‪ ،‬حسين پاپي (يعقوب کريمي ‪)80‬‬ ‫‪ ،‬علي کريمي(‪ 84‬امير حسين کريمي)‪ ،‬اميد‬ ‫ابراهيمي‪ ،‬احسان حاج صفي‪ ،‬مهدي شريفي‬ ‫و سرجيو فن‌ديک (‪ 65‬جواهير سوکاي) به‬ ‫ميدان رفتند‪.‬‬

‫به گزارش فارس‪ ،‬در نيمه مربيان برنده مطلق‬ ‫بازي زالتکو کرانچار بود‪ .‬طاليي پوشان‬ ‫اصفهاني بازي را طوفاني آغاز کردند و در‬ ‫همان دقيقه ‪ 47‬با شوت سرکش مهدي‬ ‫شريفي به گل اول بازي دست پيدا کردند‪.‬‬

‫با اين نتيجه سپاهان به طور موقت با يک‬ ‫بازي بيشتر و کسب ‪ 7‬امتياز به صدر جدول‬ ‫رسيد‪.‬‬

‫تنها بعد از گذشت چند دقيقه پاس عمقي‬ ‫حسين پاپي به مهدي شريفي رسيد که اين‬ ‫بازيکن بعد از جا گذاشتن يک بازيکن در‬ ‫موقعيت تک به تک در دقيقه ‪ 55‬گل دوم‬ ‫تيمش را به ثمر رساند‪.‬‬

‫االهلي امارات و الهالل عربستان با يک‬ ‫بازي کمتر با ‪ 6‬و ‪ 5‬امتياز در رده دوم و‬ ‫سوم جدول قرار دارند‪ .‬السد قطر نيز با‬ ‫کسب ‪ 5‬امتياز به دليل تفاضل گل کمتر در‬ ‫رده چهارم جدول قرار دارد‪.‬‬

‫حمالت سپاهان ادامه داشت تا اينکه‬ ‫جواهير سوکاي که به عنوان بازيکن‬ ‫تعويضي وارد مسابقه شده بود در دقيقه ‪65‬‬ ‫از پشت محوطه جريمه با يک شوت سرکش‬ ‫دروازه السد را براي سومين بار باز کرد‪.‬‬

‫با اين نتايج اميدهاي سپاهان براي صعود‬ ‫به مرحله بعد زنده شد‪ .‬شاگردان زالتکو‬ ‫کرانچار در آخرين ديدار مرحله گروهي‬ ‫سه شنبه هفته آينده در عربستان به مصاف‬ ‫يکديگر مي‌روند‪.‬‬

‫در دقايق پاياني نيز با ضربه احسان حاج‬ ‫صفي در دقيقه ‪ 92‬سپاهان براي چهارمين‬ ‫بار دروازه السد را باز کرد‪.‬‬

‫در ديگر ديدار اين گروه االهلي امارات و‬ ‫الهالل عربستان از ساعت ‪ 21‬به مصاف‬ ‫يکديگر رفتند که اين ديدار با تساوي در‬ ‫جريان است‬

‫سپاهان در ادامه بازي را کنترل کرد تا با‬ ‫کسب اين ‪ 3‬امتياز به صعود به مرحله بعد‬ ‫اميد زيادي پيدا کند‪.‬‬ ‫در اين ديدار شهاب گردان‪ ،‬هادي عقيلي‪،‬‬ ‫شجاع خليل‌زاده‪ ،‬علي حمودي‪ ،‬علي‬

‫نماد سپاهان در آسيا شير است و بعد از هر‬ ‫حمله اين تيم صداي غرش شير در ورزشگاه‬ ‫پخش مي‌شد‪.‬‬


‫‪84‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬


‫‪83‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫مربی ایرانی تیم ملی فوتبال زنان‬ ‫آمریكا‬ ‫امید نمازی همچنان با تیم‌ملی زنان آمریکا‬ ‫همکاری می‌کند و تصاویر او را در تمرینات‬ ‫و نیمکت تیم ملی زنان آمریکا در دیدارهای‬ ‫دوستانه با تیم‌ملی چین (‪ 6‬و ‪ 10‬آوریل‬ ‫‪ )2014‬با سرمربی سابق و فعلی تیم‌ملی‬ ‫آمریکا را مشاهده می‌کنید‬ ‫مربی سابق تیم ملی فوتبال كشورمان‬ ‫همچنان با تیم ملی فوتبال بانوان آمریکا‬ ‫همکاری می‌کند‪.‬‬ ‫در ماه های اخیر بحث‌های زیادی پیرامون‬ ‫جدایی امید نمازی‪ ،‬دستیار سابق کارلوس‬ ‫کی‌روش به وجود آمد که در نهایت با‬ ‫ناراحتی طرفین و انتقاد علنی علی کفاشیان‬ ‫از نمازی بابت ترک ناگهانی تیم‌ملی همراه‬ ‫بود‪.‬‬ ‫نمازی در ‪ 26‬مارس ‪ 2014‬به عنوان‬ ‫دستیار تام ِسرمانی سرمربی تیم‌ملی زنان‬ ‫آمریکا انتخاب شد‪ .‬اما نیمکت این تیم نیز‬ ‫دستخوش تغییر و تحوالت شد تا ِسرمانی‬ ‫پس از نتایج ضعیف در جام آلگاروه پرتغال‬ ‫شغل خود را به جیل ِالیس واگذار کند‪.‬‬ ‫امید نمازی همچنان با تیم‌ملی زنان آمریکا‬ ‫همکاری می‌کند و تصاویر او را در تمرینات‬ ‫و نیمکت تیم ملی زنان آمریکا در دیدارهای‬ ‫دوستانه با تیم‌ملی چین (‪ 6‬و ‪ 10‬آوریل‬ ‫‪ )2014‬با سرمربی سابق و فعلی تیم‌ملی‬ ‫آمریکا را مشاهده می‌کنید‪.‬‬

‫ديويد بکهام با چشمهاي اشک‬ ‫آلود‬

‫دقيقه تا پايان مسابقه باقي مانده بود‪ ،‬تابلوي‬ ‫تعويض شماره ‪ 23‬را نشان داد تا آخرين‬ ‫بازي خانگي دوران ورزشي پسر پرحاشيه‬ ‫انگليسي هم به پايان برسد‪.‬‬

‫ديويد بکهام در شبي که مي‌توانست آخرين‬ ‫حضور رسمي وي در ميادين فوتبال باشد با‬ ‫چشماني اشک آلود زمين مسابقه را ترک‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫بکهام ‪ 38‬ساله که اخيرا بازنشستگي خود‬ ‫از مستطيل سبز را اعالم کرده است‏‪ ،‬شب‬

‫ديويد بکهام در شبي که مي‌توانست آخرين‬ ‫حضور رسمي وي در ميادين فوتبال باشد با‬ ‫چشماني اشک آلود زمين مسابقه را ترک‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫بکهام پس از به آغوش کشيدن هم‌تيمي‌هاي‬ ‫خود نتوانست جلوي اشک‌هاي خود را‬

‫وداع سلطان با صندلی مدیرعاملی‬ ‫پرسپولیس‬ ‫کنار رفتن پروین از صندلی مدیرعاملی هم‬ ‫قطعی به نظر می رسد و اعضای جدید هیات‬ ‫مدیره گزینه دیگری را برای این سمت در‬ ‫نظر گرفته اند‬ ‫علی پروین در فهرست اعضای هیات مدیره‬ ‫جدید باشگاه پرسپولیس باقی خواهد ماند‪.‬‬ ‫علی پروین که پس از کناره گیری محمد‬ ‫رویانیان با حفظ سمت در هیات مدیره‬ ‫باشگاه‪ ،‬مدیرعامل سرخ پوشان هم شد در‬ ‫جمع هیات مدیره جدید پرسپولیس هم‬ ‫حضور خواهد داشت‪.‬‬

‫گذشته با بازوبند کاپيتاني و در ميان تشويق‬ ‫پرشور تماشاگران پاريسي به ورزشگاه پارک‬ ‫د پرينس قدم گذاشت‪ .‬در حالي که هشت‬

‫بگيرد و با چشماني گريان به سمت نيمکت‬ ‫ذخيره‌ها رفت‪.‬‬

‫این در حالی است که کنار رفتن پروین از‬ ‫صندلی مدیرعاملی هم قطعی به نظر می رسد‬ ‫و اعضای جدید هیات مدیره گزینه دیگری‬ ‫را برای این سمت در نظر گرفته اند‪.‬‬ ‫قرار است وزارت ورزش به زودی فهرست‬ ‫هیات مدیره جدید باشگاه را معرفی کند‪.‬‬

‫ادامه در صفحه ‪>>> 85‬‬


‫‪82‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬ ‫اشکان دژاگه هافبک فوالم در فیس بوک‬ ‫در مورد پیروزی تیمش مقابل نورویچ سیتی‬ ‫پیامی را برای هوادارانش نوشت‬

‫فتح اهلل زاده مطرح كرد؛‬ ‫بازیكنی كه به خاطر پیشنهاد ‪ 6‬میلیاردی اش‬ ‫‪ 2‬میلیارد از استقالل گرفت‬ ‫این روزها سوژه داغ فوتبال‪ ،‬افشاگری برای‬ ‫قراردادهای بازیکنان و مربیان پرسپولیس‬ ‫است‪ .‬حتی لیست قراردادهای بعضی از‬ ‫بازیکنان شما هم منتشر شده است‪.‬‬ ‫ من هیچ مشکلی با شفاف‌سازی ندارم‪.‬‬‫خودم به زودی لیست کامل قراردادها و‬ ‫دریافتی بچه ها را منتشر می‌کنم‪ .‬مث ً‬ ‫ال اگر‬ ‫علی دایی یک میلیارد و ‪ 800‬میلیون گرفته‪،‬‬ ‫چه اشکالی دارد؟ مگر آقای کی روش ‪5‬‬ ‫برابر ایشان پول نگرفته است؟ به آندرانیک‬ ‫تیموریان نهایت ‪ 2‬میلیارد پرداخت کردیم اما‬ ‫به همین بازیکن ‪ 6‬میلیارد می‌دهند‪ .‬نگیریم؟!‬ ‫پژمان برای ما باچه پولی بازی کرد و وقتی‬ ‫رفت چقدر به او دادند؟ جواد نکونام چطور؟‬ ‫من باید جلوی هواداری که از تیمش انتظار‬ ‫قهرمانی آسیا را داشت پاسخگو می شدم‪ .‬با‬ ‫همه بی پولی هایی که داشتیم ‪ ،‬بچه ها بخش‬ ‫عمده ای از قراردادهای شان را گرفتند و هر‬ ‫رقمی هم که قرارداد بستیم شفاف بوده است‪.‬‬ ‫تازه ما این همه بازیکن گرفتیم‪ ،‬شرایط‌مان‬ ‫این است وگرنه باید از هر تیمی ‪ 6‬تا گل‬ ‫بخوریم و برویم دسته یک‪ .‬منصفانه حرف‬ ‫بزنیم؛ یک نفر بیاید ‪ 4‬بازیکن در حد ملی‬ ‫زیر یک میلیارد برای استقالل جذب کند‪،‬‬ ‫بقیه را من می‌گیرم‪ .‬در استقالل و پرسپولیس‬ ‫هواداران ستاره می‌خواهند‪ .‬شاید در تیم‌های‬ ‫دیگر بشود اما در این دو تیم نه‪ .‬یک مثال‬ ‫می‌زنم؛ به امارات رفتیم یک بازیکن الجزیره‬ ‫قیمتش ‪ 13‬میلیون یورو بود‪ .‬می‌دانید این‬ ‫یعنی چقدر؟! قیمت یک بازیکن به اندازه‬ ‫بودجه چند سال استقالل است‪ .‬تازه چند‬ ‫بازیکن میلیون دالری دیگر داشتند و‪...‬‬ ‫من ‪ 24‬میلیارد برای تیمم هزینه بستم اما‬ ‫تنها ‪ 16‬میلیاردش تحقق داشته تازه این‬

‫‪ 16‬میلیاردش هم ‪14‬میلیاردش را خود ما‬ ‫درآمدزایی کردیم‪ .‬وزارتورزش تا حاال فقط‬ ‫‪ 2.5‬میلیارد به ما کمک کرده است‪.‬‬

‫پیام دژاگه به هوادارانش در فیس‬ ‫بوک‬ ‫هافبک فوالم در فیس بوک در مورد‬ ‫پیروزی تیمش مقابل نورویچ سیتی پیامی را‬ ‫برای هوادارانش نوشت‬

‫فوالم در هفته سی و چهارم رقابت‌های لیگ‬ ‫برتر انگلیس موفق شد با نتیجه یک بر صفر‬ ‫مقابل نورویچ سیتی به برتری برسد‪ .‬تنها‬ ‫گل این دیدار را هوگو رودایگا در دقیقه‬ ‫‪ 40‬وارد دروازه حریف کرد تا تیمش را‬ ‫‪ 30‬امتیازی کرده و در رتبه هجدهم جدول‬ ‫رده بندی حفظ کند‪ .‬با توجه به آنکه چهار‬ ‫دیدار دیگر تا پایان فصل باقی مانده‪ ،‬فوالم‬ ‫نیازمند آن است که در دیدارهای پیش رو‬ ‫نتیجه‌های خوبی گرفته تا بتواند از سقوط به‬ ‫دسته پایین‌تر جلوگیری کند‪.‬‬ ‫اشکان دژاگه که دومین فصل حضور‬ ‫خود در این تیم لندنی را تجربه می‌کند در‬ ‫دیدارهای اخیر این تیم زیر نظر فلیکس‬ ‫ماگات نمایش خوبی ارائه کرده و یکی از‬ ‫بازیکنانی بوده که در تمامی دیدارها عملکرد‬ ‫قابل اشاره‌ای داشته است‪ .‬هافبک تیم ملی‬ ‫فوتبال ایران امروز (یکشنبه) در صفحه‬ ‫فیس بوک خود پیامی را رو به هوادارانش‬ ‫نوشته است که در زیر می‌خوانید‪.‬‬ ‫«سالم دوستان‪ .‬دیروز ما یک بر صفر‬ ‫به پیروزی رسیدیم‪ .‬اکنون نیاز داریم که‬ ‫همچنان با آمادگی صد در صد به کارمان‬ ‫ادامه دهیم‪».‬‬

‫درددل پایانی علی دایی با‬ ‫سرخپوشان‬ ‫سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس گفت‪:‬‬ ‫«درست است‪ ،‬نایب قهرمان شدیم اما با‬ ‫این همه مشکالت این مقام دست کمی از‬ ‫قهرمانی نداشت‪».‬‬

‫علی دایی در جلسه شب گذشته خود با‬ ‫بازیکنان پرسپولیس اظهار داشت‪« :‬من‬ ‫همه مشکالت شما را در طول فصل خیلی‬ ‫خوب به خاطر دارم‪ ،‬می‌دانم شما با نداری‌ها‬ ‫ساختید و همیشه کنار هم بودید‪ ،‬امیدوارم‬ ‫که همیشه کنار هم باشید و از صمیم قلب‬ ‫خوشحالم که با این همه مشکالت توانستید‬ ‫پرسپولیس را سربلند کنید‪».‬‬ ‫وی افزود‪« :‬مشکالت در پرسپولیس بود‬ ‫اما خدا را شکر آخرش همه چیز خوب‬ ‫تمام شد و توانستید دل مردم را شاد کنید‪،‬‬ ‫درست است ما نایب قهرمان شدیم اما این‬ ‫موضوع دست کمی از قهرمانی نداشت و‬ ‫ان‌شاءالله می‌توانیم با هم کمک کنیم باز هم‬ ‫پرسپولیس بهتر از قبل باشد‪».‬‬ ‫دایی افزود‪« :‬همین که دل مردم را شاد‬ ‫کردید‪ ،‬مزد زحمات‌ خود را گرفتید اما باید‬ ‫این را بدانید هواداران همیشه از پرسپولیس‬ ‫قهرمانی می‌خواهند و نباید این موضوع را‬ ‫فراموش کرد‪ ،‬دست همه شما درد نکند و‬ ‫امیدوارم که موفق و مؤید باشید‪».‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

81


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

80


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

79


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

78


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

77


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

76


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

75


‫‪74‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چرا زنان‪ ،‬بعضی از مردان‬ ‫سر کار می گذارند‬ ‫را ِ‬

‫سر کار گذاشتن مردان توسط زنان‪ ،‬تکنیکی است که‬ ‫به زنها امکان می دهد بین مردان مشتاق ولی بالهوس‬ ‫با مردان مشتاق و متعهد تفاوت قائل شوند‪ .‬دکتر‬ ‫‪ Peter K. Jonason‬نویسند ِه یک تحقیق علمی که‬ ‫در ‪ European Journal of Personality‬منتشر‬ ‫شده است می گوید‪ «:‬خودداری‪ ،‬کنترل احساسات‬ ‫و رفتارهای‬ ‫متناقض زنان برای این است که بتوانند‬ ‫ِ‬ ‫مردانی که میلی به تعهد ندارند را از خود دور سازند‪».‬‬ ‫سر کار گذاشتن مردان‪ ،‬واقعی تر می شود اگر بدانیم که به‬ ‫این ماجرای ِ‬ ‫قول دکتر روان درمانگر ‪ «: Vinita Mehta‬ذهن مردان طوری سیم‬ ‫کشی شده است که در خیال خود‪ ،‬زنان را نسبت به خودشان مشتاق تر‬ ‫از مقدار واقعی می بینند»‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬زنان ضرورتا دالئل متفاوتی‬ ‫دارند تا با اداها و رفتارهای به قول عامیانه « سر کاری»‪ ،‬از مردان‬ ‫مشتاق ولی غیر متعهد فاصله بگیرند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫بخشی از تکنیک هایی که زنان به کار می برند تا بسیاری از‬ ‫مردان‬ ‫صرف ًا عالقمند به خود را دفع کنند و به همان نسبت شانس ارزیابی‬ ‫مردان جدی تر را برای خود فراهم می کنند از این قرار هستند‪:‬‬ ‫‪ – ۱‬برای زنانی که مدام با تلفن سر و کار دارند ولی پاسخ پیام تکست‬ ‫شما را نمی دهند یکی از تعبیرها می تواند این باشد که از ‪jpg.‬تماس‬ ‫تلگراف وار خوش شان نمی آید و رابطه مستقیم و رو در رو با مردان‪،‬‬ ‫که وقت و توجه بیشتر می خواهد را ترجیح می دهند‪.‬‬ ‫‪ – ۲‬برای زنانی که زندگی شلوغ و پر ماجرایی دارند و به بهانه های‬ ‫مختلف از مالقات با شما طفره می روند سه دلیل وجود دارد‪ .‬آنها یا‬ ‫واقعا آدم های بسیار اجتماعی هستند و عم ً‬ ‫ال فرصت ندارند‪ .‬دوم اینکه‬ ‫شاید اصال عالقه ایی به شما ندارند و سوم‬ ‫اینکه‬ ‫می‬ ‫خواهند‬ ‫وانمود‬ ‫کنند آدم های خانه نشینی نیستیم و وقت آزاد چندانی نداریم و برای‬ ‫دیدن ما باید کمی بدوید‪.‬‬ ‫‪ – ۳‬اگر مدام می شنوید که زنان از مردان دیگر‪ ،‬دوستان پسر قبلی و‬ ‫یا همکاران مردی که به آنها ابراز عالقه کردند حرف می زنند بدانید‬ ‫که مخاطب شاند شما است و می خواهند بگویند ما برای مردان دیگر‬ ‫چشمگیر و جذاب هستیم‪.‬‬ ‫ولی اگر در حین صحبت کردن در باره مردان دیگر‪ ،‬مدام از عیب و‬ ‫ایراد آنها می گویند و ماجرای شان رمانتیک نیست‪ ،‬دارند غیر مستقیم‬ ‫می گویند که شما در صف اول توجه شان قرار دارید‪.‬‬ ‫‪ – ۴‬زنهایی که یک روز با شما گرم و صمیمی رفتار می کنند و روز‬ ‫دیگر برنامه ها را به هم می زنند و مدتی دور می شوند و دفعه بعد دوباره‬ ‫ظهور پیدا می کنند در عمل می خواهند بگویند ما زنهایی مستقلی‬ ‫هستیم و دوست نداریم به شما بچسبیم و محتاج تان نیستیم‪ .‬واکنش‬ ‫هایی که گاهی زیادی « گریز پا» هستند‪.‬‬ ‫اما اگر راهی‪ ،‬چشمه باریکی‪ ،‬محبت و‬ ‫عاطفه‬ ‫ایی‬ ‫را‬ ‫دوباره‬ ‫بروز می‬ ‫دهند و یا اعالم می کنند که اگر از قبل به انها اطالع داده شود برنامه‬ ‫دیدار را کنسل نمی کنند… یعنی از شما بدشان نمی آید‪.‬‬ ‫‪ – ۵‬اگر زنان رفتار اسرار آمیز و تعجب برانگیز از خود بروز می دهند‬ ‫و تمام نشانه های دفع و جذب را به ک‬ ‫ار می برند به خاطر این است که مردان‪ ،‬متوجه خاص بودن و متفاوت‬ ‫بودن آنها بشوند‪.‬‬ ‫اگر اسرار آمیز‬ ‫بودن‬ ‫شان‬ ‫در‬ ‫باره‬ ‫پدیده‬ ‫های‬ ‫معمولی‬ ‫و‬ ‫روزمره‬ ‫است و‬ ‫ربطی به مسائل اساسی تر نظیر رابطه دوستی شما با آنها ندارد بدانید که‬ ‫از شما خوش شان آمده است‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

73


‫‪72‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫وقتی پرخوری‬ ‫نمی کنیم ولی‬ ‫چاق می شویم‬ ‫اگر غذایتان زیاد است و‬ ‫تحرک‌تان کم‪ ،‬نباید از چاق‬ ‫شدن‌تان تعجب کنید‪ .‬اما اگر‬ ‫غذای چندانی نمی‌خورید و‬ ‫تحرک‌تان هم چندان کم نیست‪،‬‬ ‫حق دارید اگر از افزایش وزن‌تان‬ ‫یکه بخورید‪.‬‬ ‫پزشکان می‌گویند به‌جز تغذیه‪ ،‬توارث و‬ ‫تحرک‪ ،‬علل دیگری نیز می‌توانند در افزایش‬ ‫وزن ما نقش داشته باشند‪ .‬در این مطلب‬ ‫نگاهی انداخته‌ایم به برخی از مهم‌ترین علل‬ ‫پنهان چاقی‪.‬‬ ‫کم‌خوابی‬ ‫اگر تا دیر وقت بیدار بمانید‪ ،‬احتمال بیشتری‬ ‫وجود دارد كه آخر شب به غذا خوردن‬ ‫روی بیاورید و به این ترتیب میزان کالری‬ ‫دریافتی‌تان افزایش می‌یابد‪ .‬از طرفی تغییرات‬ ‫در میزان هورمون‌ها در این وضعیت باعث‬ ‫افزایش احساس گرسنگی و اشتها می‌شود و‬ ‫دیرتر احساس سیری خواهید كرد‪.‬‬ ‫یائسگی‬ ‫بیشتر زنان نزدیک به زمان یائسگی مقداری‬ ‫وزن اضافه می‌کنند‪ ،‬اما احتماال کاهش‬ ‫هورمون‌‌های جنسی علت این افزایش وزن‬ ‫نیست بلكه با باال رفتن سن‪ ،‬سوخت‌وساز در‬ ‫بدن کند می‌شود و کالری کمتری می‌سوزد‪ .‬از‬ ‫طرفی تغییرات در شیوه زندگی (مانند تحرك‬ ‫كمتر) نیز ممکن است در این افزایش وزن‬ ‫دخیل باشد اما جایی که در آن چربی در بدن‬ ‫تجمع پیدا می‌‌کند‪ ،‬ممکن است به یائسگی‬ ‫مربوط باشد‪ .‬در یائسگی‪ ،‬چربی بیشتر اطراف‬ ‫کمر جمع می‌شود‪ ،‬نه در ران‌ها و لگن‪.‬‬ ‫تخمدان پلی‌كیستیك‬ ‫نشانگان تخمدان پلی‌كیستیك یک مشکل‬ ‫هورمونی رایج در زنان در سنین باروری‬ ‫است‪ .‬در بیشتر زنان دچار این نشانگان‪،‬‬ ‫کیست‌های کوچک بسیار در تخمدان‌ها‬ ‫رشد می‌کند‪ .‬این عارضه باعث از بین رفتن‬ ‫تعادل هورمونی می‌شود و بر چرخه قاعدگی‬ ‫تاثیر می‌گذارد و ممکن است پرمویی و آکنه‬ ‫ایجاد کند‪ .‬خانم‌های دچار این عارضه نسبت‬ ‫به انسولین مقاوم هستند كه باعث افزایش‬ ‫وزن می‌شود و چربی اضافی در شکم آنها‬ ‫تجمع پیدا می‌کند‪ .‬چاقی شکمی مبتالیان‬ ‫را در معرض خطر ابتال به بیماری قلبی قرار‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫ترک سیگار‬ ‫افرادی که سیگار را ترک می‌کنند به‌طور‬ ‫میانگین کمتر از ‪ 4.5‬کیلوگرم وزن اضافه‬ ‫می‌کنند زیرا با حذف نیكوتین چند اتفاق‬ ‫می‌افتد‪:‬‬

‫ فرد احساس گرسنگی بیشتری می‌کند‬‫و غذای بیشتری می‌خورد که این احساس‬ ‫گرسنگی ممکن است پس از چند هفته‬ ‫برطرف شود‪.‬‬ ‫ بدون اینکه میزان کالری دریافتی کم شده‬‫باشد‪ ،‬سوخت‌وساز کند می‌‌شود‪.‬‬ ‫ غذاها برای فرد خوشمزه‌تر به‌نظر می‌رسند‬‫که ممکن است به پرخوری بینجامد‪.‬‬ ‫ فرد به خوردن غذاهای حاضری پرچربی و‬‫پرقند روی می‌آورد‪.‬‬ ‫کم‌کاری تیرویید‬ ‫اگر تیرویید (غده پروانه‌ای شکلی که جلوی‬ ‫گردن قرار دارد)‪ ،‬به اندازه کافی هورمون‬ ‫تیروییدی تولید نکند‪ ،‬احتماال احساس‬ ‫خستگی‪ ،‬ضعف و سرما خواهید کرد و اضافه‬ ‫وزن پیدا می‌کنید‪ .‬اگر هورمون تیرویید کافی‬ ‫نباشد‪ ،‬سوخت‌وساز در بدن کند می‌شود و‬ ‫احتمال باال رفتن وزن افزایش پیدا می‌کند‪.‬‬ ‫حتی اگر کارکرد تیرویید در حد پایینی‬ ‫دامنه طبیعی باشد‪ ،‬ممکن است افزایش وزن‬ ‫به‌وجود آید‪ .‬معموال درمان کم‌کاری تیرویید‬ ‫باعث از بین رفتن این اضافه وزن خواهد شد‪.‬‬ ‫داروهای کورتونی‬ ‫داروهای ضدالتهابی استروییدی (داروهای‬ ‫کورتونی) مانند پردنیزولون به دلیل اثرشان‬ ‫در افزایش‌ وزن مشهور هستند‪ .‬تجمع مایع در‬ ‫بدن و افزایش اشتها دالیل اصلی افزایش وزن‬ ‫با مصرف این داروهاست‪ ،‬اما این عارضه‬ ‫جانبی آنها به دوز دارو و مدت زمان مصرف‬ ‫بستگی دارد‪ .‬در برخی مصرف‌کنندگان‬ ‫داروهای استروییدی به‌طور گذرا چربی‌های‬ ‫بدن جابجا و در مناطقی مانند صورت‪ ،‬پشت‬ ‫گردن و شکم جمع می‌شود‪.‬‬ ‫قرص‌های ضدبارداری‬ ‫برخالف عقیده رایج‪ ،‬قرص‌های ضدبارداری‬ ‫ترکیبی (استروژن و پروژسترون) باعث‬ ‫افزایش وزن در درازمدت نمی‌شوند‪ .‬گاهی‬ ‫برخی از زنانی که قرص‌های ترکیبی مصرف‬ ‫می‌کنند‪ ،‬مقداری اضافه وزن پیدا می‌کنند اما‬ ‫این افزایش وزن به تجمع مایع در بدن مربوط‬ ‫می شود و معموال کوتا ‌ه مدت است‪ .‬اگر هنوز‬ ‫هم در این‌باره نگران هستید‪ ،‬با پزشکتان‬ ‫مشورت کنید‪.‬‬ ‫کوشینگ‬ ‫افزایش وزن‪ ،‬عالمت شایع نشانگان‬ ‫کوشینگ است‪ .‬نشانگان کوشینگ گاهی‬ ‫به دلیل مصرف داروهای استروییدی برای‬ ‫بیماری‌هایی مانند آسم‪ ،‬آرتریت یا لوپوس‬ ‫بروز می‌كند‪ .‬همچنین این نشانگان ممکن‬ ‫است در نتیجه تولید بیش از حد هورمون‬ ‫کورتیزول به‌وسیله غده فوق‌کلیه یا به توموری‬ ‫مربوط باشد که این هورمون را می‌سازد‪.‬‬ ‫تجمع چربی به این دلیل بیش از همه در‬ ‫صورت‪ ،‬گردن‪ ،‬بخش باالیی پشت و دور‬ ‫کمر خواهد بود‪.‬‬ ‫بعضی داروهای اعصاب‬ ‫یک عارضه جانبی برخی از داروهای‬ ‫ضدافسردگی‪ ،‬افزایش وزن است‪ ،‬بنابراین اگر‬ ‫فکر می‌کنید داروی ضدافسردگی‌تان باعث‬ ‫چاقی‌تان شده‪ ،‬با پزشك درباره تغییر برنامه‬ ‫درمانی‌ مشورت کنید اما هرگز خودسرانه‬ ‫داروهایتان را تغییر ندهید‪ .‬برخی افراد هم‬ ‫پس از مدتی مصرف داروی ضدافسردگی‪ ،‬به‬ ‫علت اینکه حالشان بهتر و اشتهایشان بیشتر‬

‫می‌شود‪ ،‬وزن اضافه می‌کنند‪ .‬خود افسردگی‬ ‫نیز ممکن است باعث تغییرات وزن شود‪.‬‬ ‫از میان داروهای اعصاب و روان‪ ،‬برخی‬ ‫داروهای دیگر نیز افزایش وزن را به دنبال‬ ‫دارند؛ مثال داروهای ضدروان‌پریشی که برای‬ ‫ل دوقطبی به‌کار‬ ‫درمان اسکیزوفرنی و اختال ‌‬ ‫می‌روند و همین‌طور داروهای ضدمیگرن‪،‬‬ ‫ضدتشنج‪ ،‬ضدفشارخون و ضددیابت‪.‬‬ ‫استرس‬ ‫در زمان استرس میزان ترشح کورتیزول یا‬ ‫«هورمون استرس» در بدن افزایش می‌یابد و‬ ‫اشتها را زیاد می‌کند‪ .‬عالوه بر این ممکن‬ ‫است برای تسکین خودتان هنگام استرس‬ ‫به خوردن غذاهای پرکالری روی بیاورید‪.‬‬ ‫ترکیب این دو عامل زمینه را برای افزایش‬ ‫وزن فراهم می‌كند‪.‬‬ ‫پنج قاعده دارویی‬ ‫اگر مصرف داروی خاصی باعث افزایش‬ ‫وزنتان شده است‪ ،‬به قواعد زیر توجه داشته‬ ‫باشید‪:‬‬ ‫قاعده اول‪ :‬بدون مشاوره با پزشك مصرف‬ ‫هیچ دارویی را قطع نکنید زیرا این دارو‬ ‫ممکن است برای حفظ سالمت ضروری‬ ‫باشد‪.‬‬

‫قاعده دوم‪ :‬خودتان را با دیگر افرادی که‬ ‫همین دارو را مصرف می‌کنند‪ ،‬مقایسه نکنید‪.‬‬ ‫عوارض جانبی یک دارو در همه افراد به‬ ‫یک شکل ظهور نمی‌کند‪ .‬اگر دارویی باعث‬ ‫افزایش وزن در فردی شده باشد‪ ،‬لزوما این‬ ‫اثر را در شما ندارد‪ .‬با پزشكتان در این باره‬ ‫مشورت کنید‪.‬‬ ‫قاعده سوم‪ :‬اگر افزایش وزن شما ناشی از‬ ‫تجمع مایع در بدن بود‪ ،‬نگران نباشید زیرا‬ ‫این افزایش وزن دائمی نیست‪ .‬هنگامی که‬ ‫مصرف دارو را به پایان برسانید یا بیماری‌تان‬ ‫کنترل شود‪ ،‬پف‌کردگی ناشی از تجمع مایع‬ ‫فروکش می‌کند‪ .‬در طول این مدت از یک‬ ‫رژیم غذایی کم‌نمک پیروی کنید‪.‬‬ ‫قاعده چهارم‪ :‬با پزشك درباره داروی دیگری‬ ‫که به عنوان جایگزین می‌توانید مصرف کنید‪،‬‬ ‫مشورت کنید‪ .‬در بسیاری از موارد پزشکتان‬ ‫می‌تواند داروی دیگری را برای شما تجویز‬ ‫کند که این عارضه جانبی را نداشته باشد‪.‬‬ ‫قاعده پنجم‪ :‬اگر افزایش وزنتان ناشی از‬ ‫کاهش میزان سوخت‌وساز در بدن به علت‬ ‫یک بیماری یا مصرف داروست‪ ،‬باید سعی‬ ‫کنید با ورزش سرعت سوخت‌وساز را باال‬ ‫ببرید‪.‬‬


‫‪71‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫خانه‌اش را ترک کنم اما چون می‌دانستم مرا‬ ‫لو می‌دهد او را کشتم‪ .‬دختربچه هم جیغ‬ ‫می‌کشید که چند ضربه به گردنش زدم‪.‬‬ ‫نخستین دادگاه‬ ‫به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست‬ ‫صادر و پرونده به شعبه ‪ 113‬دادگاه کیفری‬ ‫استان تهران فرستاده شد‪.‬‬ ‫در نشست رسیدگی به این ماجرا که پنجم‬ ‫بهمن ‪ 89‬خارج از نوبت به ریاست قاضی‬ ‫«همتیار» و با حضور چهار مستشار تشکیل‬ ‫شد «فرشاد» خود را بیگناه خواند و ادعا‬ ‫کرد تحت فشار در اداره آگاهی قتل را‬ ‫گردن گرفته و بی‌گناه است‪ .‬در پایان آن‬ ‫نشست هیات قضایی با توجه به مدرک‌های‬ ‫موجود در پرونده‪ ،‬وی را به قصاص‪11 ،‬‬ ‫سال زندان‪74 ،‬ضربه شالق و پرداخت دیه‬ ‫محکوم کرد‪.‬‬ ‫بخشش پای چوبه دار‬ ‫رای در شعبه ‪ 15‬دیوان عالی کشور مهر‬ ‫تایید خورد و پسر خشن سحرگاه بیست و‬ ‫هفتم آذر پارسال پای چوبه دار رفت‪ .‬همه‬ ‫چیز برای بسته شدن پرونده زندگی این‬ ‫پسر مهیا بود که اولیای دم دقایقی قبل از‬ ‫اجرای حکم از خون زن جوان گذشتند و‬ ‫به «فرشاد» زندگی دوباره بخشیدند‪ .‬به این‬ ‫ترتیب پرونده برای رسیدگی به جنبه عمومی‬ ‫جرم به شعبه ‪113‬دادگاه کیفری استان تهران‬ ‫برگردانده شد‪ .‬رسیدگی به جنبه عمومی جرم‬ ‫در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز‬ ‫در شعبه ‪113‬دادگاه کیفری به ریاست‬ ‫قاضی«اصغرزاده» و با حضور چهار مستشار‬ ‫تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان تهران‪،‬‬ ‫کیفرخواست را خواند‪ .‬وی اظهار داشت‪ :‬با‬ ‫توجه به رضایت اولیای دم از آنجا که جرم‬ ‫فرشاد منجر به اخالل در نظم عمومی جامعه‬ ‫شده بود طبق ماده ‪ 612‬قانون مجازات‬ ‫برایش تقاضای تعیین کیفر دارم‪.‬‬ ‫سپس متهم روبه روی پنج قاضی ایستاد و‬ ‫به تشریح جزئیات جنایت پرداخت‪ .‬این‬ ‫پسر گفت‪ :‬چند سالی بود که به دام مواد‬ ‫مخدر افتاده بودم به همین خاطر حال و روز‬ ‫خوشی نداشتم‪ .‬برای تامین پول مواد دست‬ ‫به هر کاری می‌زدم‪ .‬به همین خاطر هم مدام‬ ‫با پدرم اختالف داشتم‪.‬‬ ‫وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود‬ ‫گفت‪ :‬من فقط با‌انگیزه سرقت به خانه‬ ‫زن و شوهر پولدار رفتم اما ناخواسته چاقو‬ ‫کشیدم‪ .‬من خیلی پشیمانم‪ .‬در پایان این‬ ‫نشست هیات قضایی با اعالم تنفس وارد‬ ‫شور شد تا رای صادر کند‪ .‬طبق ماده ‪612‬‬ ‫قانون مجازات فرشاد به ‪ 3‬تا ‪ 10‬سال‬ ‫زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم‬ ‫خواهد شد‪.‬‬

‫تبعه افغانی زن ‪ ۳۶‬ساله را به قتل‬ ‫رساند‪/‬سگ‌های آموزش دیده‬ ‫جسد مقتوله را کشف کردند‬

‫یکی از اتباع کشور افغانستان که به صورت‬ ‫غیرقانونی وارد کشور شده بود با انگیزه ازار‬ ‫و اذیت یک زن ‪ ۳۶‬ساله را به قتل رساند و‬ ‫جسد را دفن کرد‪.‬‬ ‫خبرگزاری فارس‪ :‬تبعه افغانی زن ‪ ۳۶‬ساله‬ ‫را به قتل رساند‪/‬سگ‌های آموزش دیده جسد‬ ‫مقتوله را کشف کردند‪ +‬عکس‬ ‫به گزارش خبرنگار حوادث خبرگزاری‬ ‫فارس‪ 5 ‌،‬فروردین ماه امسال فردی با‬ ‫مراجعه به کالنتری ‪ 126‬تهرانپارس به‬ ‫مأموران اعالم کرد که خواهرش به نام فاطمه‬ ‫‪ 36‬ساله با خودرو پژو پارس شخصی از‬ ‫منزل خود واقع در فلکه سوم تهرانپارس‬ ‫خارج شده و دیگر به منزل برنگشته است‪.‬‬ ‫با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع‬ ‫«فقدان» و به دستور قاضی کشیک‬ ‫دادسرای امور جنایی تهران‪ ،‬پرونده جهت‬ ‫رسیدگی در اختیار پایگاه چهارم پلیس‬ ‫آ گاهی تهران بزرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫با آغاز رسیگی به پرونده‪ ،‬مشخصات خودرو‬ ‫پژو پارس فقدانی از طریق سیستم جامع‬

‫پلیس در اختیار کلیه مراکز انتظامی سطح‬ ‫کشور قرار گرفت و در کمتر از ‪ 24‬ساعت‬ ‫در تاریخ ‪ 6‬فروردین ماه‪ ،‬خودرو پژو پارس‬ ‫متعلق به فقدانی در حوزه کالنتری ‪162‬‬ ‫فشم و به صورت رها شده کشف شد‪.‬‬ ‫با توجه به کشف خودرو فقدانی در منطقه‬ ‫فشم‪ ،‬پرونده به دادگستری بخش رودبار‬ ‫قصران ارسال و با توجه به احتمال وقوع‬ ‫جنایت ادامه رسیدگی به این پرونده در‬ ‫دستور کار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران‬ ‫بزرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫در ادامه رسیدگی به پرونده‪ ،‬کارآگاهان اداره‬ ‫یازدهم پلیس آگاهی به محل کشف خودرو‬ ‫مراجعه و با توجه به احتمال وقوع جنایت‬ ‫و به منظور کشف احتمالی جسد با استفاده‬ ‫از سگ‌های آموزش دیده جسدیاب‪ ،‬منطقه‬ ‫به ویژه محدوده کشف خودرو را به صورت‬ ‫کامل مورد جستجو قرار داده و در نهایت‬ ‫موفق به کشف جسد در داخل یک باغ و در‬ ‫نزدیکی محل کشف خودرو شدند‪.‬‬ ‫با کشف جسد در داخل باغ‪ ،‬نگهبان باغ‬ ‫به نام «سخی ‪ .‬ع» ‪ 35‬ساله شناسایی و‬ ‫تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان‬ ‫اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت‪.‬‬


‫‪70‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫قاتل استاد دانشگاه از اعدام جان‬ ‫به در برد‬

‫به نفر دوم ـ در صندلی جلو ـ کرد و پس‬ ‫از آن نیز از ماشین پیاده و از محل متواری‬ ‫شد‪ .‬با توجه به اظهارات "مینا ‪ .‬ز" و وجود‬ ‫تناقضات متعدد میان گفته های وی با اسناد‬ ‫و مدارک به دست آمده از بررسی صحنه‬ ‫جنایت ‪ ،‬کارآگاهان اقدام به بازداشت مینا و‬ ‫انتقال وی به اداره دهم کردند ‪.‬‬ ‫با انتقال مینا به اداره دهم و آغاز تحقیقات‬ ‫تخصصی ‪ ،‬وی به ناچار لب به اعتراف‬ ‫گشود و در اعترافات خود عنوان داشت‬ ‫که جنایت از سوی جوانی ‪ 24‬ساله به نام‬ ‫"فرزاد ‪ .‬الف" انجام شده که از چندی پیش‬ ‫به او پیشنهاد ازدواج داده است‪.‬‬ ‫مینا ادامه داد‪ :‬از چند ماه پیش فرزاد به‬ ‫من پیشنهاد ازدواج داده بود و این در‬ ‫حالی بود که جوان دیگری به نام محسن ‪.‬‬ ‫ف ‪ 33‬ساله نیز از من درخواست ازدواج‬ ‫کرد‪ .‬همین موضوع باعث شد تا نتوانم به‬ ‫فرزاد که در پیشنهاد خود پافشاری می کرد‪،‬‬ ‫جواب مشخصی بدهم‪ .‬شب حادثه نیز در‬ ‫حالی‌که قصد داشتم تا شرایط ازدواج خود‬ ‫را با محسن در میان بگذارم و به او بگویم‬ ‫که من به فرد دیگری یعنی فرزاد عالقه دارم‬ ‫‪ ،‬ناگهان فرزاد سوار ماشین شد و پس از‬ ‫قدری درگیری با محسن‪ ،‬با شلیک گلوله‬ ‫اقدام به کشتن محسن کرد و بالفاصله از‬ ‫محل متواری شد‪.‬‬ ‫با شناسایی متهم پرونده ‪ ،‬دستگیری وی‬ ‫در دستور کار اداره دهم قرار گرفت و‬ ‫کارآگاهان در تحقیقات خود دریافتند که‬ ‫وی پس از ارتکاب جنایت ‪ ،‬تهران را به‬ ‫مقصد شمال کشور ترک کرده که با آموزش‬ ‫های ارائه شده به خانواده متهم ‪ ،‬سرانجام او‬ ‫‪ 30‬اردیبهشت با مراجعه حضوری به اداره‬ ‫دهم ‪ ،‬خود را به کارآگاهان تسلیم کرد‪.‬‬

‫متهم در اعترافات خود با اعتراف صریح‬ ‫به ارتکاب جنایت در اولین اظهارات خود‬ ‫به کارآگاهان گفت ‪ :‬به هیچ عنوان قصد‬ ‫کشتن مقتول را نداشتم و تنها می خواستم‬ ‫تا با اسلحه او را بترسانم که ناگهان اسلحه‬ ‫شلیک شد و گلوله به سرش خورد‪ .‬چند‬ ‫وقتی بود که با وجود تماس های فراوان‬ ‫برای گرفتن پاسخ درخواست ازدواجم ‪،‬‬ ‫مینا پاسخ تلفن های مرا نمی داد و هر بار‬ ‫که جواب تماس هایم را می داد‪ ،‬به بهانه‬ ‫های مختلف از دادن جواب نهایی به من‬ ‫خودداری می کرد ‪ .‬برای همین با تصور‬ ‫اینکه او قصد ازدواج با شخص دیگری را‬ ‫دارد‪ ،‬تصمیم گرفتم تا او را تحت نظر بگیرم‬ ‫‪ .‬شب حادثه ‪ ،‬مینا را در میدان پونک با‬ ‫جوان دیگری دیدم که آن جوان سوار ماشین‬ ‫مینا شد و به سمت خیابان سردار جنگل‬ ‫حرکت کردند ‪ .‬پس از آنکه جلوی ماشین‬ ‫مینا را گرفتم ‪ ،‬به صندلی عقب ماشین رفتم‬ ‫و از آن جوان پرسیدم که در داخل ماشین‬ ‫مینا چه کاری دارد که او پاسخ داد "به تو‬ ‫هیچ ارتباطی ندارد" و پس از آن بود که میان‬ ‫ما دو نفر درگیری ایجاد شد ‪ .‬مقتول از‬ ‫لحاظ بدنی از من بسیار قوی تر بود و وقتی‬ ‫که دیدم او در حال کتک زدن من است ‪،‬‬ ‫قصد داشتم تا با اسلحه‌ای که از چند روز‬ ‫قبل تهیه کرده بودم او را بترسانم که ناگهان‬ ‫گلوله‌ای از اسلحه شلیک شد و به سر مقتول‬ ‫خورد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار قانون با تکمیل‬ ‫تحقیقات برای متهمان قرار مجرمیت‬ ‫صادر شد که بر اساس آن فرزاد به اتهام‬ ‫مباشرت در قتل و مینا به اتهام معاونت در‬ ‫قتل به زودی در دادگاه کیفری استان تهران‬ ‫محاکمه می شوند‪.‬‬

‫پسر بنگاهدار که یک استاد دانشگاه‬ ‫را قربانی طمع کاری‌اش کرد و دختر‬ ‫شش‌ساله‌اش را نیز زخمی کرده بود دیروز‬ ‫در دادگاه کیفری استان تهران از جنبه‬ ‫عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد و‬ ‫ابراز پشیمانی کرد‪ .‬این پسر معتاد پیشتر به‬ ‫قصاص محکوم شده بود اما پای چوبه دار‬ ‫رضایت شاکیان خصوصی را جلب کرد و به‬ ‫زندگی برگشت‪.‬‬ ‫قتل استاد دانشگاه مقابل چشمان کودک‬ ‫خردسال‬ ‫عصر ‪ 30‬شهریور ‪ 89‬یک مرد جوان با‬ ‫کالنتری ‪ 141‬گلستان تماس گرفت و از‬ ‫کشته شدن همسر ‪ 33‬ساله‌اش به نام خاطره‬ ‫و زخمی شدن دختر خردسالش به نام صوفیا‬ ‫خبر داد‪ .‬پلیس وقتی به خانه مورد نظر در‬ ‫شهرک قائم (عج) رفت با جسد خونین زن‬ ‫جوان که دانشجوی دکترای روانشناسی و‬ ‫استاد دانشگاه بود روبه‌رو شد‪ .‬دختر شش‬ ‫ساله که آثار بریدگی روی گردنش نمایان بود‬ ‫به بیمارستان منتقل شد و جنازه با هماهنگی‬ ‫قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد‪.‬‬ ‫اظهارات زن همسایه‬ ‫پلیس در تحقیق میدانی به پرس و جو از‬ ‫همسایه‌ها پرداخت‪ .‬زن همسایه گفت‪:‬‬ ‫ساعتی پیش شوهر خاطره به نام «بهادر» با‬ ‫من تلفنی تماس گرفت و گفت با زنش در‬ ‫حال صحبت بوده که ناگهان تلفن قطع شده‬ ‫است‪ .‬او خیلی نگران بود و از من خواست‬ ‫تا به خانه‌شان بروم‪ .‬من وقتی به طبقه ششم‬

‫آپارتمان رفتم با پسر جوانی روبه‌رو شدم‬ ‫که به سرعت از پله‌ها پایین می‌رفت‪ .‬او را‬ ‫قبال دیده بودم و به نظرم پسر بنگاهدار سر‬ ‫خیابان بود‪.‬‬ ‫با اطالعاتی که این زن به پلیس داد‬ ‫کارآگاهان به بنگاه مورد نظر رفتند اما اثری‬ ‫از «فرشاد» نبود‪ .‬برادر وی به پلیس گفت‪:‬‬ ‫فرشاد ساعتی پیش با من تماس گرفت و در‬ ‫حالی که خیلی هراسان بود گفت برای دزدی‬ ‫به خانه «بهادر» رفته اما با جسد زنش روبه‬ ‫رو شده و از ترس فرار کرده است‪.‬‬ ‫اعتراف به جنایت‬ ‫ساعتی از این ماجرا نگذشته بود که پسر‬ ‫جوان به همراه پدرش به کالنتری ‪141‬‬ ‫گلستان رفت و تسلیم قانون شد‪ .‬وی همان‬ ‫سناریویی را که برای برادرش مطرح کرده‬ ‫بود به پلیس ارائه داد و مدعی شد بی‌گناه‬ ‫است‪ .‬فرشاد وقتی با زن همسایه روبه‌رو‬ ‫شد به ناچار لب به اعتراف گشود‪ .‬وی‬ ‫گفت‪« :‬بهادر» و زنش استاد دانشگاه‬ ‫بودند و از سال‌ها پیش در شهرک قائم‬ ‫زندگی می‌کردند‪ .‬چندی پیش «بهادر» به‬ ‫بنگاه پدرم آمد و گفت می‌خواهد خانه‌اش‬ ‫را بفروشد‪ .‬من هم چندین بار مشتری به‬ ‫خانه‌اش بردم و در جریان همین رفت و‬ ‫آمدها با وضعیت زندگی‌شان آشنا شدم‪ .‬آنان‬ ‫وضع مالی خوبی داشتند و چون من معتاد‬ ‫بودم وسوسه سرقت از خانه‌شان به جانم‬ ‫افتاد‪ .‬به همین خاطر به بهانه نشان دادن‬ ‫خانه «بهادر» به مشتری‪ ،‬زنگ آنجا را زدم‪.‬‬ ‫خاطره هم که مرا می‌شناخت اعتماد کرد‬ ‫و در را گشود‪ .‬به محض اینکه وارد خانه‬ ‫شدم چاقو کشیدم و چند ضربه به زن جوان‬ ‫زدم‪ .‬اما قصد کشتن او را نداشتم‪ .‬زن جوان‬ ‫سه تراول چک ‪ 100‬هزار تومانی از جیب‬ ‫کت شوهرش بیرون کشید و به من داد تا‬


‫‪69‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫اجتماعی پرهیز کنند‪.‬‬ ‫قتل به‌خاطر سوءظن‬ ‫سوءظن‪ ،‬جوان ‪ 30‬ساله تبریزی را به‬ ‫کام مرگ تلخی فرو برد‪ .‬سرهنگ «صابر‬ ‫عباس‌زاده» رئیس پلیس آگاهی آذربایجان‬ ‫شرقی گفت‪ :‬براساس اعالم مرکز ‪ 110‬مبنی‬ ‫بر وقوع قتل بالفاصله عوامل کالنتری ‪14‬‬ ‫تبریز‪ ،‬اداره مبارزه با جرایم جنایی‪ ،‬بازپرس‬ ‫ویژه قتل و پزشکی قانونی در محل حاضر و‬ ‫مشاهده شد جوانی ‪ 30‬ساله با صورت خون‬ ‫آلود به صورت درازکش در محل افتاده‬ ‫است‪ .‬این مقام پلیسی ادامه داد‪ :‬در این‬ ‫هنگام مردی در محل حاضرشد که اظهار‬ ‫کرد‪ :‬برای دیدن بچه‌ام به خانه پدری زن‬ ‫سابق خود مراجعه کردم و دیدم این‌جوان از‬ ‫آنجا خارج شده است‪ .‬به‌وی اعتراض کردم‬ ‫و با زدن ضربه‌ای به صورتش پا به فرار‬ ‫گذاشت‪ .‬تعقیبش کردم که پشت مجتمع‬ ‫زمین خورد‪ ،‬روی او نشستم و دیدم مرده‬ ‫است‪.‬‬

‫نوعروس ‪ 14‬ساله نیجریه‌ای‬ ‫شوهرش را کشت‬ ‫یک نو عروس نیجریه ای به قتل شوهرش‬ ‫که مجبور به ازدواج با او شده بود‪ ،‬اعتراف‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫واسیلو عمر که در کانو‪ ،‬استان شمالی‬ ‫نیجریه‪ ،‬زندگی می کند اعتراف کرده است‬ ‫که همسر سی و پنج ساله اش را با ریختن‬ ‫سم مرگ موش مسموم کرده و کشته است‪.‬‬ ‫سه نفر دیگر هم که غذای سمی را خورده‬ ‫بودند‪ ،‬کشته شده و ده نفر دیگر در اثر‬ ‫مسمومیت در بیمارستان بستری شده اند‪.‬‬ ‫ازدواج دختران خردسال به خصوص در بین‬ ‫مسلمانان شمال نیجریه رایج است‪.‬‬ ‫پدر این دختر ‪ ۱۴‬ساله او را مجبور به‬ ‫ازدواج با مردی کرد که ‪ ۲۱‬سال از او‬ ‫بزرگتر بود‪.‬‬ ‫به گفته پلیس این ازدواج هفته گذشته‬ ‫صورت گرفت‪.‬‬

‫ویل راس‪ ،‬خبرنگار بی بی سی‪ ،‬می‌گوید‬ ‫پلیس اسالمی در نیجریه سعی دارد که مانع‬ ‫از ازدواج ناخواسته دختران خردسال شود‬ ‫و احتماال پدر این دختر که اورا وادار به‬ ‫ازدواج کرده بود‪ ،‬تحت پیگرد قانونی قرار‬ ‫خواهد گرفت‪.‬‬ ‫دختر ‪ ۱۴‬ساله هم در دادگاه خردساالن‬ ‫محاکمه خواهد شد‪.‬‬

‫خانواده ام به خواستگاری او رفتیم‪ .‬مادر‬ ‫زهرا از من خواست پول‌هایم را جمع کنم‬ ‫تا بتوانم با دخترش ازدواج کنم‪ .‬سه روز‬ ‫قبل مقتول به نام نجیبه با من تماس گرفت‬ ‫و گفت تا وقتی که با زهرا عقد نکرده‌ای‬ ‫به خانه ما نیا‪ ،‬رفت و آمد تو به این خانه‬ ‫باعث مزاحمت برای ما شده است‪ .‬این‬ ‫حرف‌ها باعث شد به رفتار آنها مشکوک‬

‫درحالی بود که پیش از این قرار ‪10‬میلیون‬ ‫تومانی برای ازدواج گذاشته بود‪.‬وقتی که‬ ‫شرط ‪15‬میلیون تومانی را برای ازدواج با‬ ‫«زهرا» شنیدم عصبانی شدم و با چاقویی‬ ‫که از قبل تهیه کرده بودم سه ضربه به شکم‬ ‫«‌نجیبه» زدم‪.‬‬ ‫پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه‬ ‫برای صدور حکم وارد شور شده و داوود را‬

‫جنایت هولناک خواستگار‬ ‫شکست خورده در باشگاه‬ ‫سوارکاری‬ ‫پسر جوان وقتی متوجه شد دختر مورد عالقه‬ ‫اش قصد دارد با فرد دیگری ازدواج کند‬ ‫دست به جنایتی هولناک زد‪.‬او مادر دختر‬ ‫مورد عالقه اش را کشت و حاال با تایید‬ ‫حکم اعدامش در یک قدمی‌چوبه دار قرار‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار قانون‪ ،‬ساعت ‪ 16‬هفتم‬ ‫اسفندماه سال گذشته ماموران پلیس آگاهی‬ ‫اسالمشهر در جریان جنایتی هولناک در‬ ‫یک باشگاه سوارکاری قرار گرفتند‪.‬‬ ‫در ادامه تیمی‌از کارآگاهان همراه بازپرس‬ ‫جنایی در محل قتل حاضر شده و با جسد‬ ‫زن میانسالی روبه‌رو شدند که با ضربه‌های‬ ‫چاقو به قتل رسیده بود‪ .‬پیکر نیمه جان‬ ‫دختر مقتول نیز در آن محل قرار داشت که‬ ‫بالفاصله به بیمارستان انتقال یافت‪.‬‬ ‫یکی از کارگران باشگاه سوارکاری که موفق‬ ‫به دستگیری قاتل شده بود در تحقیقات‬ ‫گفت‪ :‬متهم به قتل به نام داود پس از‬ ‫این جنایت با من تماس گرفت که من به‬ ‫او گفتم هیچ اتفاقی نیفتاده و برای حل‬ ‫مشکلتان به باشگاه بیا‪ .‬وقتی او به باشگاه‬ ‫بازگشت با کمک دیگر کارگران دستگیرش‬ ‫کردیم‪.‬‬ ‫با انجام تحقیقات مقدماتی داوود به اداره‬ ‫آ گاهی منتقل شد و در جریان بازجویی‌ها با‬ ‫اعتراف به جرم خود گفت‪ :‬یکسال قبل با‬ ‫دختر مقتول به نام زهرا آشنا شده و همراه‬

‫شوم و پس از پرس و جو متوجه شدم زهرا‬ ‫خواستگار دیگری دارد و مادرش موافق‬ ‫ازدواج با او است‪ .‬روز قبل از جنایت به‬ ‫خانه دختر مورد عالقه ام زنگ زدم که‬ ‫نجیبه گفت که زهرا همراه خواستگارش به‬ ‫گردش رفته است‪ .‬این موضوع مرا عصبانی‬ ‫کرد به خاطر همین روز حادثه به باشگاه‬ ‫سوارکاری رفتم‪ .‬نجیبه مدعی شد زهرا تا‬ ‫چند روز دیگر با خواستگارش ازدواج‬ ‫می‌کند و آنها موافق ازدواج دخترشان با‬ ‫من نیستند‪ .‬این موضوع مرا عصبانی کرد به‬ ‫همین خاطر با کارد چند ضربه به نجیبه و‬ ‫زهرا زده و از محل فرار کردم‪.‬‬ ‫پس از دفاعیات متهم و بازسازی صحنه‬ ‫قتل و گزارش پزشکی قانونی در خصوص‬ ‫علت مرگ مقتول و همچنین سالمت روانی‬ ‫متهم به قتل بازپرس پرونده برای داود‬ ‫قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار‬ ‫مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده‬ ‫برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران‬ ‫فرستاده شد‪.‬در ادامه جلسه محاکمه متهم‬ ‫در شعبه ‪ 113‬دادگاه کیفری استان تهران و‬ ‫به ریاست قاضی اصغرزاده برگزار شد‪.‬متهم‬ ‫در این جلسه با قبول اتهام خود گفت‪ :‬آن‬ ‫روز ساعت دو بعدازظهر بود که کارم را‬ ‫رها کردم و نزد «نجیبه» رفتم تا درباره‬ ‫«زهرا» با او صحبت کنم‪ .‬پس از اینکه نزد‬ ‫«نجیبه» رفتم‪ ،‬ابتدا با ازدواج مخالفت کرد‬ ‫ولی بعد از اینکه با اصرارهای من مواجه‬ ‫شد‪ ،‬شرط ازدواج را تغییر داد و گفت که‬ ‫اگر ‪15‬میلیون تومان پرداخت کنم‪ ،‬اجازه‬ ‫می‌دهد با «زهرا» ازدواج کنم‪ .‬اما این شرط‬

‫به قصاص و پرداخت دیه محکوم کردند‪.‬با‬ ‫اعتراض متهم حکم مجازات برای رسیدگی‬ ‫به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات‬ ‫دیوان عالی کشور حکم قصاص و دیه را‬ ‫تایید کردند‪.‬‬

‫دوئل عشقی در خیابان سردار‬ ‫جنگل‬ ‫پسر جوانی که در دوئل عشقی رقیب خود را‬ ‫با شلیک گلوله از پا درآورده بود‪ ،‬با صدور‬ ‫کیفرخواست به زودی در شعبه ‪ 71‬دادگاه‬ ‫کیفری استان تهران محاکمه می شود‪.‬‬ ‫ساعت ‪ 22‬و ‪ 30‬دقیقه ‪ 26‬اردیبهشت سال‬ ‫گذشته ماموران پلیس از قتل پسر جوانی در‬ ‫خیابان سردار جنگل با خبر شدند‪ .‬با حضور‬ ‫ماموران در محل و تایید خبر‪ ،‬بالفاصله‬ ‫موضوع به قاضی کشیک ویژه قتل و پلیس‬ ‫آ گاهی تهران بزرگ اعالم شد که با حضور‬ ‫بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی‬ ‫تهران و تیم بررسی صحنه جرم ‪ ،‬تحقیقات‬ ‫از همان محل وقوع جنایت در دستور کار‬ ‫کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت ‪.‬‬ ‫با آغاز تحقیقات ‪ ،‬زنی حدود ‪ 25‬ساله‬ ‫به نام "مینا ‪ .‬ز" در اظهارات اولیه خود به‬ ‫کارآگاهان گفت ‪ :‬پشت چراغ قرمز توقف‬ ‫کرده بودم که ناگهان دو نفر پس از سوار‬ ‫شدن به داخل ماشین با یکدیگر درگیر شده‬ ‫و یکی از آنها با اسلحه اقدام به تیراندازی‬


‫‪68‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫برای هزینه اعتیادم نیاز به پول داشتم‪ ،‬به آنها‬ ‫پیشنهاد دادم دست به زورگیری بزنیم‪ .‬وی‬ ‫افزود‪ :‬من در زورگیری‌ها نقش اساسی داشتم‬ ‫و صندلی عقب می‌نشستم که طعمه‌هایمان‬ ‫به ما شک نکنند و با به‌دست آوردن پول و‬ ‫طالها‪ ،‬آنها را بین خودمان تقسیم می‌کردیم‪.‬‬ ‫زن تبهکار ادامه داد‪ :‬من در آخرین‬ ‫شکارمان فیلمبرداری می‌کردم تا روزی از‬ ‫خانواده این دختر اخاذی کنیم‪ .‬سرهنگ‬ ‫کارآگاه هوشنگ‌پور رضاقلی‪ ،‬رئیس پلیس‬ ‫آ گاهی استان کرمان درباره این پرونده به‬ ‫شوک گفت‪ :‬اعضای این باند با ترکیبی‬ ‫عادی و فریبنده طعمه‌های خود را سوار‬ ‫می‌کردند و آنان را با تهدید قمه به حاشیه‬ ‫شهر می‌کشاندند و نقشه خود را به اجرا‬ ‫می‌گذاشتند‪.‬‬ ‫سرهنگ پوررضا‌قلی افزود‪ :‬با توجه به‬ ‫حساسیت ماجرا تیمی ویژه وارد عمل شد و‬ ‫پس از ‪ 10‬روز تجسس‌های میدانی موفق‬ ‫به ردیابی یکی از اعضای این باند شده‬ ‫و سرانجام در سه عملیات همزمان هر سه‬ ‫تبهکار دستگیر شدند‪ .‬رئیس پلیس آگاهی‬ ‫استان کرمان خاطرنشان کرد‪ :‬اعضای این‬ ‫باند در بازجویی‌ها اعتراف کردند که‬ ‫قصد داشتند فعالیت‌های تبهکاری خود را‬ ‫به‌صورت سریالی ادامه داده و افراد بی‌گناه‬ ‫دیگری را نیز هدف نیت سیاه خود قرار‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫سرهنگ‌ پوررضا‌قلی در پایان گفت‪ :‬با‬ ‫توجه به شناسایی طعمه‌های این باند و‬ ‫تکمیل تحقیقات‪ ،‬پرونده آنان برای رسیدگی‬ ‫تخصصی و صدور کیفرخواست در اختیار‬ ‫بازپرس دادسرای کرمان قرار گرفت‪.‬‬

‫نقشه زن جوان برای قتل مرد‬ ‫غریبه‬ ‫زن جوان با کشاندن مرد غریبه به خانه‌اش‬ ‫او را به دام مرگباری انداخت که شوهرش و‬ ‫برادرهای او پهن کرده بودند‪.‬‬ ‫چند روز پیش جسد غرق خون مردی در‬ ‫حوالی شهرستان بدره در استان ایالم پیدا‬ ‫و از همان زمان تحقیقات برای کشف راز‬ ‫جنایت شروع شد‪ .‬همراه جسد هیچ مدرک‬ ‫شناسایی که هویت او را فاش کند‪ ،‬پیدا نشد‪.‬‬ ‫این در حالی بود که بررسی پرونده افراد‬ ‫ناپدید شده در استان هم به جایی نرسید و‬ ‫هیچ سرنخی از قربانی به‌دست نیامد‪.‬‬

‫درحالی‌که احتمال داشت‬ ‫مقتول اهل استان دیگری‬ ‫باشد که در ایالم به قتل‬ ‫رسیده است‪ ،‬عکس وی‬ ‫در سیستم سراسری پلیس‬ ‫ثبت شد تا اینکه اطالعات‬ ‫مهمی از قربانی به‌دست آمد‪.‬‬ ‫مأموران پلیس استان لرستان‬ ‫با دیدن عکس قربانی متوجه‬ ‫شدند که وی شباهت زیادی‬ ‫به مردی دارد که ‪ 2‬روز قبل‬ ‫خانواده‌اش مدعی شده بودند‬ ‫که به طرز مرموزی ناپدید‬ ‫شده است‪ .‬مرد ناپدید شده‬ ‫فرشید نام داشت و مأموران‬ ‫وقتی عکس جسد پیدا شده‬ ‫در ایالم را به خانواده‌اش‬ ‫نشان دادند‪ ،‬آنها تأیید کردند‬ ‫که قربانی کسی جز فرشید‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫با شناسایی هویت مقتول‪،‬‬ ‫تحقیقات برای کشف‬ ‫راز قتل او ادامه یافت‪.‬‬ ‫مأموران در ادامه به سراغ‬ ‫خانواده وی رفتند و به تحقیق از آنها‬ ‫پرداختند‪ .‬خواهرزاده فرشید وقتی فهمید‬ ‫که جسد دایی‌اش حوالی شهرستان بدره‬ ‫پیدا شده‪ ،‬در تحقیقات گفت‪ :‬دایی‌ام‬ ‫پیش از اینکه ناپدید شود‪ ،‬سوار خودروی‬ ‫من شد و خواست که او را به روستایی در‬ ‫‪15‬کیلومتری شهرستان بدره برسانم‪ .‬من هم‬ ‫قبول کردم و با هم به طرف روستای مورد‬ ‫نظر حرکت کردیم‪ .‬در بین راه دایی‌ام مدام با‬ ‫تلفن همراهش حرف می‌زد‪.‬‬ ‫ظاهرا پشت خط یک زن بود که من‬ ‫نمی‌شناختمش و دایی‌ام با وی قرار مالقات‬ ‫داشت‪ .‬وقتی به مقابل خانه‌ای در روستا‬ ‫رسیدیم‪ ،‬او از ماشین پیاده شد و من رفتم‬ ‫و دیگر دایی‌ام را ندیدم‪.‬اظهارات پسر‬ ‫جوان مهم‌ترین سرنخ پرونده شد و مأموران‬ ‫با راهنمایی او‪ ،‬خانه‌ای را که مقتول پیش‬ ‫از مرگ به آنجا رفته بود‪ ،‬شناسایی کردند‪.‬‬ ‫بررسی‌های نامحسوس نشان می‌داد که در‬ ‫این خانه زوج جوانی زندگی می‌کنند‪ .‬طبق‬ ‫اطالعات به‌دست آمده‪ ،‬مرد خانواده به‌تازگی‬ ‫در کارش ورشکست و بدهکار شده بود‪.‬‬ ‫بنابراین احتمال داشت که وی و همسرش‬ ‫برای به‌دست آوردن پول مقتول را به خانه‬ ‫خود کشانده و او را به قتل رسانده‌اند‪.‬با این‬

‫دو قتل عجیب ‪ :‬قتل همبازی ‪13‬‬ ‫ساله و قتل مرد ‪ 30‬ساله به خاطر‬ ‫سوءظن‬ ‫قتل همبازی ‪ 13‬ساله‬

‫فرضیه دستور بازداشت ساکنان خانه صادر‬ ‫شد و پنجشنبه گذشته مأموران زوج جوان را‬ ‫دستگیر کردند‪ .‬آنها وقتی دیدند چاره‌ای جز‬ ‫بیان حقیقت ندارند به قتل فرشید اعتراف‬ ‫کردند و در این میان زن جوان مدعی شد‬ ‫که مقتول مزاحمم می‌شد و برایم پیامک‬ ‫می‌فرستاد‪ .‬وقتی شوهرم از ماجرا باخبر شد‪،‬‬ ‫مرا مجبور کرد که به بهانه‌ای او را به خانه‬ ‫بکشانم‪ .‬من هم این کار را کردم و وقتی‬ ‫مقتول وارد خانه ما شد‪ ،‬شوهرم به همراه‬ ‫‪2‬برادرش او را با ضربات چماق به قتل‬ ‫رساندند و پس از آن جسدش را از خانه‬ ‫خارج و در حوالی بدره رها کردند‪.‬‬ ‫اظهارات زن جوان را شوهر او نیز تأیید‬ ‫می‌کرد و به این ترتیب ‪2‬متهم دیگر پرونده‬ ‫نیز دستگیر شدند‪ .‬این در حالی است که‬ ‫بررسی‌ها درخصوص ادعای این زوج ادامه‬ ‫دارد و این فرضیه وجود دارد که عامالن‬ ‫جنایت با طعمه قرار دادن زن جوان‪ ،‬مقتول‬ ‫را فریب داده و برای به‌دست آوردن پول او‬ ‫را به خانه کشانده و به قتل رسانده‌اند‪ .‬به‬ ‫گفته سرهنگ گوهری‪ ،‬رئیس پلیس آگاهی‬ ‫استان ایالم تحقیقات پلیس برای کشف‬ ‫انگیزه اصلی جنایت ادامه دارد و متهمان با‬ ‫قرار بازداشت موقت در اختیار اداره آگاهی‬ ‫قرار گرفته‌اند‪.‬‬

‫بازی دو پسر ‪ 13‬ساله در «عجب‌شیر»‬ ‫رنگ خون گرفت و جنایتی رقم خورد‪.‬‬ ‫سرهنگ صابر عباس‌زاده رئیس پلیس‬ ‫آ گاهی آذربایجان‌شرقی اظهارکرد‪ :‬با اعالم‬ ‫پلیس آگاهی عجب‌شیر‪ ،‬برابر اطالع واصله‬ ‫در یکی از روستاهای این شهر‪ ،‬پسر ‪13‬‬ ‫ساله به قتل رسیده که بالفاصله کارآگاهان آن‬ ‫پلیس پس از کسب خبر با هماهنگی قضایی‬ ‫به آدرس اعالمی اعزام شدند‪ .‬وی افزود‪ :‬دو‬ ‫پسر ‪ 13‬ساله بعد از پایان بازی کودکانه با‬ ‫هم مشاجره لفظی داشته به طوری که یکی‬ ‫از آن دو به آشپزخانه خانه خود رفته و پس‬ ‫از برداشتن چاقو اقدام به مخفی‌کردن آن‬ ‫در جیب شلوار خود کرده و سپس با چاقو‬ ‫ضربه‌ای به همبازی خود می‌زند‪ .‬عباس‌زاده‬ ‫تشریح‌کرد‪ :‬پسربچه به خاطر ترس از خانواده‬ ‫سمت رودخانه می‌دود و چاقو را به رودخانه‬

‫که آب روان داشته انداخته و از ترس‬ ‫خانواده در کوه می‌ماند که توسط عمویش‬ ‫پیدا و به خانه پدربزرگش برده می‌شود‬ ‫و قربانی هم به بیمارستان آذرشهر منتقل‬ ‫می‌شود که در بیمارستان به کام مرگ فرو‬ ‫می‌رود‪ .‬وی گفت‪ :‬پس از انجام تحقیقات‬ ‫گسترده‪ ،‬پسر فراری به قتل اعتراف کرد‪.‬‬ ‫عباس‌زاده به خانواده‌ها توصیه کرد‪ :‬همواره‬ ‫والدین مراقب رفتارهای فرزندان خود باشند‬ ‫و با حس مسئولیت و نظارت بر رفتار و‬ ‫احساسات فرزندان‪ ،‬آنان را در موضوع‬ ‫دوست‌یابی و مراودات اجتماعی راهنمایی‬ ‫نمایند و از نشان دادن هرگونه رفتار خشن‬


‫‪67‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫بخصوص خلبان در فکر سالمت دخترمان‬ ‫بودند‪ .‬خلبان وقتی تصمیم‌گرفت در‬ ‫فرودگاه بین‌المللی کرمان فرود اضطراری‬ ‫کند من اصرار داشتم زودتر به تهران برود‬ ‫و فرود اضطراری نکند تا شاید در تهران‬ ‫بتوانم وی را معالجه کنم‪ .‬البته خواست‬ ‫خدا بود و از همه بخصوص مهمانداران‪،‬‬ ‫خلبان‪ ،‬مسافران‪ ،‬اورژانس و عوامل فرودگاه‬ ‫بین‌المللی کرمان و بیمارستان که سعی و‬ ‫تالش داشتند به ما کمک کنند سپاسگزارم‪.‬‬ ‫انگار خدا تصمیم داشت من و همسرم‬ ‫امتحان سختی را پشت سر بگذاریم‪.‬‬

‫وی در ادامه افزود‪ :‬هنوز چند صد متری‬ ‫نرفته بودیم که راننده گفت به‌خاطر شلوغی‬ ‫و ترافیک خیابان‪ ،‬از راه دیگری می‌خواهد‬ ‫برود‪ ،‬من هم از روی ناچاری قبول کردم‪.‬‬

‫سپس مرا بشدت آزار دادند‪.‬‬ ‫قربانی حادثه افزود‪ :‬زن جوان نیز به دو مرد‬ ‫دستور می‌داد از صحنه التماس‌هایم فیلم‬ ‫بگیرند‪ .‬هوا در حال تاریک شدن بود و‬ ‫آنان می‌خواستند مرا همان جا رها کنند که‬ ‫زهرا ‪ ‌-‬همدست دو پسر‪ -‬لباس‌هایم را با‬ ‫لباس‌های خودش عوض کرد سپس آنها مرا‬ ‫به حاشیه شهر رساندند و رفتند‪.‬‬ ‫با ادعاهای تکاندهنده دختر جوان‪ ،‬پرونده‬ ‫برای رسیدگی تخصصی در اختیار تیمی‬ ‫از پلیس آگاهی کرمان قرار گرفت و آنان‬ ‫با توجه به حساسیت ماجرا تجسس‌های‬

‫شبیخون پلیس به باجگیران سیاه‬ ‫از دختران جوان‬ ‫شکارچیان دختران جوان درکرمان که‬ ‫با فیلمبرداری‌های سیاه قصد باجگیری‬ ‫میلیونی داشتند در سه شبیخون همزمان‬ ‫پلیس دستگیر شدند‪.‬‬ ‫غروب ‪ 19‬بهمن‌ماه سال گذشته چندین‬ ‫خودروی عبوری در حاشیه کرمان دختر‬ ‫جوانی را دیدند که هراسان و با چهره‌ای‬ ‫وحشت‌زده از آنان کمک می‌خواست‪.‬‬ ‫دختر گریان از راننده‌ها خواست با پلیس‬ ‫تماس بگیرند‪ ،‬دقایقی نگذشته بود که تیمی‬ ‫از مأموران کالنتری خود را به این دختر‬ ‫رساندند و در جریان سرنوشت سیاه وی‬ ‫ت‬ ‫قرار گرفتند که در دام گروهی شیطان صف ‌‬ ‫افتاده بود‪.‬‬ ‫دختر ‪ 22‬ساله که صدایش می‌لرزید به افسر‬ ‫پلیس گفت‪ :‬چند ساعت پیش در یکی از‬ ‫خیابان‌های اصلی کرمان می‌خواستم به مرکز‬ ‫شهر بروم که یک پراید سفید رنگ با دو‬ ‫سرنشین مرد و یک زن جوان جلوی پایم‬ ‫توقف کردند و من نیز سوار شدم‪ .‬راننده‬ ‫چهره بسیار آرام و متینی داشت‪ ،‬مرد جوان‬ ‫که صندلی جلو نشسته بود قیافه‌اش نشان‬ ‫می‌داد دانش‌آموز باشد و صندلی عقب هم‬ ‫زن جوانی نشسته بود‪.‬‬

‫آن خیابان خلوت بود و من به بیرون نگاه‬ ‫می‌کردم که ناگهان احساس کردم چیزی‬ ‫به صورتم پاشیده شد‪ ،‬چشمانم بشدت‬ ‫می‌سوخت و نمی‌توانستم ببینم چه اتفاقی‬ ‫در حال رخ دادن است‪ .‬زن جوان که کنارم‬ ‫نشسته بود شروع به ناسزاگویی کرد و جوانی‬ ‫که جلو نشسته بود به عقب آمد و با تهدید‬ ‫قمه سرم را زیر صندلی برد و تهدید کرد اگر‬ ‫صدایم درآید مرا خواهد کشت‪.‬‬ ‫دختر جوان ادامه داد‪ :‬نمی‌دانستم قرار است‬ ‫چه بالیی سرم بیاید و التماس می‌کردم‬ ‫تا رهایم کنند ولی آنان قمه را روی گردنم‬ ‫گذاشته بودند و تهدید می‌کردند‪ ،‬به جایی‬ ‫رسیدیم که هیچ اثری از جاده و انسان نبود‪،‬‬ ‫فکر می‌کنم منطقه کوهستانی بود‪ .‬مردان‬ ‫جوان به همراه زن مسافر که همدستشان‬ ‫بود پول‪ ،‬طال‪ ،‬تلفن همراه‪ ،‬کارت بانکی و‬ ‫هر چیزی که همراه داشتم را از من گرفتند‬

‫میدانی خود را با فرماندهی سرهنگ کارآگاه‬ ‫«هوشنگ‌پور رضاقلی» آغاز کردند و ابتدا‬ ‫با چهره نگاری موفق شدند چهره فرضی آنها‬ ‫ دو مرد و یک زن تبهکار‪ -‬را به‌دست‬‫آورند‪.‬‬ ‫هنوز چند ساعتی از تجسس‌ها نگذشته بود‬ ‫که خانواده دختر جوان با پلیس تماس‬ ‫گرفتند و ادعا کردند اعضای باند با آنان‬ ‫تماس گرفته‌اند و با تهدید به انتشار فیلم‌های‬ ‫صحنه‌های شکنجه این دختر درخواست‬

‫چند میلیون تومان پول کرده‌اند‪.‬‬ ‫با این سرنخ کارآگاهان شماره تلفنی که با‬ ‫خانه دختر جوان تماس گرفته شده بود را‬ ‫تحت ردیابی قرار دادند ولی تالش آنان‬ ‫بی‌نتیجه ماند زیرا بررسی‌ها نشان می‌داد‬ ‫اعضای این باند با استفاده از مدارک‬ ‫شناسایی سرقتی و جعلی سیمکارت‌های‬ ‫اعتباری تهیه کرده‌اند و با استفاده از آن‬ ‫دست به تهدید و اخاذی از قربانی‌شان‬ ‫می‌زنند‪.‬‬ ‫‪ 10‬روز از این ماجرا می‌گذشت و‬ ‫کارآگاهان سایه به سایه در تعقیب اعضای‬ ‫باند بودند تا این که موفق به شناسایی‬ ‫یکی از آنان به‌نام «یاسر» ‪ 24‬ساله شدند‬ ‫و بدین ترتیب با زیر نظر گرفتن وی سایر‬ ‫همدستانش را نیز ردیابی کردند و در سه‬ ‫شبیخون همزمان زن سنگدل و دو شیطان‬ ‫را دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه‌هایشان‬ ‫اموال دختر جوان را نیز پیدا کردند‪ .‬یاسر‬ ‫در بازجویی‌ها وقتی قربانی‌اش را مقابل‬ ‫خود دید‪ ،‬گفت‪ :‬من به همراه «محمد» و‬ ‫«زهرا» تصمیم به زورگیری گرفته بودیم‪،‬‬ ‫بنابراین برای این‌که بتوانیم نقشه‌هایمان‬ ‫را به اجرا بگذاریم با تغییر پوشش‌مان‪،‬‬ ‫لباس‌های‌شیک پوشیدیم که وقتی کسی را‬ ‫سوار می‌کنیم به ما شک نکند‪.‬‬ ‫وی در ادامه افزود‪ :‬پیش از شروع‬ ‫زورگیری‌ها افشانه گاز اشک‌آور و قمه تهیه‬ ‫کردیم‪ ،‬سپس وارد عمل شدیم و در ابتدا‬ ‫از دو زن جوان با استفاده از همین شیوه‬ ‫و شگرد سرقت کردیم ولی آنها را خیلی‬ ‫زود رها کردیم ولی در اجرای سومین نقشه‬ ‫وسوسه سیاه به جانمان افتاد‪ .‬مرد تبهکار‬ ‫گفت‪ :‬با توجه به این‌که متوجه شده بودیم‬ ‫قربانی‌مان جزو خانواده‌های بافرهنگ‬ ‫کرمان است این بار تصمیم گرفتیم با تهدید‬ ‫به انتشار فیلم از خانواده‌اش اخاذی کنیم‬ ‫که موفق به این کار نشدیم‪ .‬زهرا ‪ 24‬ساله‬ ‫که یکی دیگر از اعضای این باند است در‬ ‫بازجویی‌ها گفت‪ :‬من از مدت‌ها پیش به‬ ‫شیشه اعتیاد پیدا کرده‌ام و مدتی است که با‬ ‫یاسر و محمد آشنا شده‌ام‪ ،‬با توجه به این‌که‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫لحظات به سختی و با سرعت سپری می‌شد‪،‬‬ ‫مهمانداران و حتی خلبان بهت‌زده شده‬ ‫بودند‪ .‬صدای خس‌خس تنفس «مروه»‬ ‫بیشتر و بیشتر می‌شد‪ .‬بالفاصله مهمانداران‬ ‫کپسول اکسیژن را به «مروه‌کوچولو»‬ ‫رساندند اما شرایط بسیار وخیم بود‪ .‬خلبان‬ ‫که می‌دید مسافر‌کوچولویش با مرگ‬ ‫دست‌وپنجه نرم می‌کند با نگرانی تصمیم به‬ ‫فرود اضطراری گرفت‪.‬‬

‫پدری در ایران دوقلوهای‬ ‫یک‌ساله خود را زنده به گور کرد‬ ‫معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی در استان‬ ‫خوزستان‪ ،‬از زنده به گور کردن دوقلوهای یک‬ ‫ساله توسط پدرشان خبر داده است‪.‬‬ ‫رحمان موسوی در گفت‌وگو با خبرگزاری‬ ‫دانشجویان ایران (ایسنا)‪ ،‬گفته که این حادثه‬ ‫شنبه ‪ ۲۳‬فروردین در بخش خنافره از توابع‬ ‫شهرستان شادگان در استان خوزستان رخ داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بر اساس این گزارش‪ ،‬شوهر ‪ ۳۰‬ساله به علت‬ ‫«اختالف خانوادگی» با همسر ‪ ۲۰‬ساله خود‪،‬‬ ‫فرزندان دوقلوی یک ساله‌اش به نام‌های سیف و‬ ‫لیث را زنده‌به‌گور کرده است‪.‬‬ ‫معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی خوزستان‬ ‫توضیح داده است‪« :‬پدر قاتل گفت وقتی کف‬ ‫اتاق را برای زنده به گور کردن بچه‌ها حفر‬ ‫می‌کردم‪ ،‬هر دو کنارم ایستاده و نظاره‌گر بودند‬ ‫و من بدون هیچ آسیب دیگری هر دو را زنده به‬ ‫گور کردم‪».‬‬ ‫آقای موسوی گفته که «فرد جانی قصد کشتن‬ ‫همسرش را نیز داشته و مادر قربانیان زمانی‬ ‫توانست از مهلکه بگریزد که شوهر جنایتکارش‬ ‫مشغول دفن بچه‌های دوقلویشان بود‪».‬‬ ‫به گفته این مقام پلیس‪ ،‬پس از آنکه همسر این‬ ‫مرد ماموران پاسگاه انتظامی خنافره را در جریان‬ ‫حادثه گذاشت‪« ،‬اکیپی از ماموران پاسگاه به‬ ‫همراه کارآگاهان پلیس آگاهی به محل مراجعه‬ ‫و پس از دستگیری فرد جانی که مسلح به سالح‬ ‫گرم کالشنیکف نیز بوده‪ ،‬خانه وی را مورد‬ ‫بازرسی قرار دادند‪».‬‬ ‫او افزوده که «اجساد بی‌جان دو کودک یک‬

‫ساله در میان گل و الی کف یکی از اتاق‌ها»‬ ‫پیدا شد‪.‬‬ ‫ایران‪ ،‬ساالنه شاهد موارد متعددی از اذیت و‬ ‫آزار و قتل کودکان توسط والدین آن‌ها است‪.‬‬ ‫این در حالی است که بر اساس ماده ‪ ۲۲۰‬قانون‬ ‫مجازات اسالمی‪ ،‬پدر یا جد پدری کودک‬ ‫به علت آنکه ولی او محسوب می‌شود‪ ،‬در‬ ‫صورتی‌که فرزند خود را به قتل برساند از قصاص‬ ‫معاف شده و تنها به پرداخت دیه قتل به ورثه‬ ‫مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد‪.‬‬ ‫در همین حال اگر مادر یک کودک‪ ،‬فرزند خود‬ ‫را بکشد‪ ،‬می‌تواند با مجازات قصاص روبه‌رو‬ ‫شود‪.‬‬ ‫معاون اجتماعی فرمانده انتظامی خوزستان درباره‬ ‫جنایت رخ داده در شهرستان شادگان گفته است‬ ‫که «اجساد قربانیان حادثه تحویل پزشکی قانونی‬ ‫شده و فرد دستگیر شده نیز به اتهام زنده به گور‬ ‫کردن دو فرزند بی‌گناهش پس از تکمیل پرونده‬ ‫و مستندات قانونی‪ ،‬تحویل مراجع قضایی شد‪».‬‬

‫سرنوشت تلخ مسافرکوچولوی‬ ‫ایرباس‬ ‫داود آجورلو ‪:‬سرگذشت دختربچه ‪ 9‬ماهه‬ ‫زاهدانی در «ایرباس ‪ »300‬در مسیر‬ ‫زاهدان به تهران همه مسافران هواپیما‬ ‫را شوکه و غمگین کرد‪ .‬هنوز دقایقی از‬ ‫بامداد چهارشنبه ‪ 20‬فروردین‌ماه سال‬ ‫جاری نگذشته بود که «مروه‌کوچولو» در‬ ‫هواپیما به تپش قلب و تنگی نفس افتاد‪.‬‬ ‫هر هفت عضو خانواده و ‪ 95‬سرنشین این‬ ‫پرواز نگران حال «مروه‌کوچولو» شدند‪.‬‬

‫‪ 48‬دقیقه بامداد چهارشنبه بود که خلبان‬ ‫با شماره ‪ 10-70‬مسیر هوایی زاهدان به‬ ‫تهران‪ ،‬از برج مراقبت کرمان اجازه فرود‬ ‫اضطراری کرد‪ ،‬اما «عبدالحکیم» پدر ‪23‬‬ ‫ساله که بغض و بهت بر وجودش نشسته‬ ‫بود خواستار ادامه پرواز به سمت تهران شد‬ ‫تا هرچه زودتر «مروه‌کوچولو» در یکی‬ ‫از بیمارستان‌های پایتخت بستری شود اما‬ ‫خیلی دیر شده بود و هر لحظه حال «مروه»‬ ‫وخیم‌تر می‌شد‪.‬‬ ‫کاپیتان هواپیما با احساس‬ ‫وظیفه و نگرانی تصمیم‬ ‫گرفت هر چه‌زودتر در‬ ‫فرودگاه بین‌المللی کرمان‬ ‫فرود اضطراری کند تا بلکه‬ ‫«مروه‌کوچولو» تحت نظر‬ ‫پزشک از شرایط وخیم‬ ‫نجات پیدا کند‪ .‬ادامه پرواز‬ ‫امکانپذیر نبود و همه مسافران‬ ‫وقتی شنیدند هواپیما باید در‬ ‫کرمان فرود اضطراری کند‬ ‫به‌خاطر «مروه‌کوچولو» به‌جای‬ ‫ناراحتی لبخند رضایت زدند‪،‬‬ ‫همه می‌خواستند این کوچولوی‬ ‫دوست داشتنی زنده بماند‪.‬‬ ‫هواپیما در فرودگاه‬ ‫کرمان به‌زمین نشست و‬ ‫«مروه‌کوچولو» با مادر و‬ ‫مادربزرگش توسط اورژانس‬ ‫به بیمارستان افضلی‌پور‬ ‫منتقل شدند‪ .‬با این حال‬ ‫هر هفت عضو خانواده در‬ ‫فرودگاه کرمان پیاده و برای‬ ‫نجات جان «مروه کوچولو»‬ ‫ثانیه‌شماری کردند‪ .‬خلبان و‬ ‫مهمانداران به همراه سرنشینان این پرواز نیز‬ ‫منتظر سالمتی «مروه» بودند که متأسفانه‬ ‫خبر رسید دختربچه ‪ 9‬ماهه تسلیم سرنوشت‬ ‫شده و به‌کام مرگ فرو رفته است‪ .‬ساعت‬ ‫یک و ‪ 40‬دقیقه بامداد بود که هواپیمای‬ ‫ایرباس‪ 300‬در حالی که ماتم برچهره‬ ‫مسافرانش نشسته بود فرودگاه بین‌المللی‬

‫کرمان را به مقصد فرودگاه مهرآباد تهران‬ ‫ترک کرد‪« .‬عبدالحکیم» پدر «مروه‬ ‫آذربویه» در مصاحبه با خبرنگار ایران‬ ‫گفت‪ :‬مروه در سی‌ام تیرماه سال ‪ 92‬در‬ ‫زاهدان متولد شد‪ ،‬وی تنها بچه‌مان بود‪.‬‬ ‫مدت هفت ماه می‌شود که در یک شرکت‬ ‫کار پرداز هستم و زندگی ساده و آرامی‬ ‫داریم و مروه نیز هیچ مشکلی نداشت اما‬ ‫دو هفته پیش بود که «مروه» دائم بی‌قراری‬ ‫و نا‌آرامی می‌کرد‪ .‬وقتی دکتر سلیمانی‬ ‫پزشک معالجش برای نخستین بار اعالم‬ ‫کرد «مروه» دچار بیماری آسم شده است‬ ‫باورش برایمان سخت بود‪ .‬آن زمان صحبت‬ ‫از بیماری قلبی نبود! و تصور داشتیم همین‬ ‫بیماری آسم است که باید کنترل شود‪ .‬این‬ ‫پدر جوان در ادامه گفت‪ :‬چند روز بعد از‬ ‫معالجه و درمان‪ ،‬حال «مروه» بدتر شد‪.‬‬ ‫تصمیم گرفتیم وی را به یکی از بیمارستان‌ها‬ ‫ببریم‪ .‬وقتی دکتر سوادکوهی متخصص قلب‬

‫کودکان تشخیص داد دختر کوچکمان‬ ‫بیماری قلبی نیز دارد و هرچه زودتر باید وی‬ ‫را به یکی از بیمارستان‌های تهران انتقال‬ ‫دهیم‪ ،‬خیلی زود با خانواده بلیت هواپیما‬ ‫گرفتیم و راهی تهران شدیم‪ .‬هنوز دقایقی از‬ ‫پرواز نگذشته بود که حال «مروه کوچولو»‬ ‫بدتر شد و همه مسافران و مهمانداران‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نکاتی راجع به‬ ‫فیبروم رحمی در‬ ‫زنان‬

‫یكی از شایع‌ترین مشكالت زنان‬ ‫فیبروم رحمی است كه ممكن‬ ‫است اطالعات كمی در زمینه این‬ ‫بیماری داشته باشند‪.‬‬

‫دكتر هایده سمیعی ‪ ،‬جراح و متخصص زنان‪،‬‬ ‫زایمان و نازایی و عضو هیات علمی دانشگاه‬ ‫تهران در مورد این بیماری می‌گوید‪ :‬فیبروم‬ ‫رحمی شایع‌ترین تومور خوش خیم رحم در‬ ‫سنین باروری بوده و از عضله جدار رحم‬ ‫منشا می‌گیرد و در اكثر موارد شباهت كاملی‬ ‫به نسج معمولی عضالنی رحم دارد و به ابعاد‬ ‫مختلف و در یكی از ‪ 3‬الیه رحم می‌تواند‬ ‫قرار بگیرد‪ .‬روش تشخیص فیبروم‌ها معاینات‬ ‫پزشكی توسط متخصص و سونوگرافی و سی‬ ‫تی اسكن و ام آر آی است‪.‬‬ ‫عالئم و نشانه‌ها‬ ‫دكتر سمیعی می‌گوید كه هرچه اندازه فیبروم‬ ‫بزرگ‌تر باشد عالئم بیشتری را ایجاد می‌كند‬ ‫كه معموال بسته به این‌كه در چه قسمتی‬ ‫از رحم قرار گیرد فرق می‌كند‪ .‬اگر فیبروم‬ ‫در درون حفره رحمی رشد كند‪ ،‬شایع‌ترین‬ ‫عالمت آن خونریزی‌های شدید ماهانه و حتی‬ ‫بین سیكل‌های عادت ماهانه است كه منجر‬ ‫به كم خونی خواهد شد و می‌تواند با درد در‬ ‫ناحیه زیر شكم و كمر نیز همراه شود‪ .‬اگر‬ ‫فیبروم بیشتر به طرف سطح خارجی رحم‬ ‫رشد كند می‌تواند بر ارگان‌های اطراف مثل‬ ‫مثانه‪ ،‬روده بزرگ و مجاری ادراری فشار‬ ‫بیاورد كه در نتیجه می‌تواند انواع انسداد را‬ ‫در راه تخلیه این ارگان‌ها ایجاد كند‪ .‬حضور‬ ‫فیبروم‌ها می‌تواند منجر به نازایی و سقط‬ ‫مكرر نیز بشود‪ ،‬كه البته محل و اندازه فیبروم‬ ‫مهم است‪.‬‬

‫گرچه عوامل فوق را برای فیبروم‌ها در نظر‬ ‫می‌گیریم‪ ،‬ولی در ابعاد كوچك و بخصوص‬ ‫فیبروم‌هایی كه به سطح رحم نزدیك‌تر واقع‬ ‫می‌شوند ممكن است عالمتی نداشته باشند و‬ ‫بیمار سال‌ها بی‌خبر از فیبروم زندگی كند‪.‬‬ ‫به گفته این متخصص دلیل بروز فیبروم‬ ‫رحمی به طور دقیق روشن نیست‪ ،‬اما آنچه‬ ‫باعث رشد فیبروم‌ها می‌شود تحریك هورمون‬ ‫استروژن زنانه است‪ .‬بنابراین در سال‌های‬ ‫باروری فیبروم‌ها شروع به رشد كرده و‬ ‫رشدشان با پایان این دوره متوقف می‌شود و‬ ‫حتی كوچك‌تر شده و عالئم نیز بهبود می‌یابد‪.‬‬

‫دوران بارداری و یا مصرف قرص‌های ضد‬ ‫بارداری و خالصه هر مساله‌ای كه باعث‬ ‫افزایش سطح هورمون‌های زنانه شود مثل‬ ‫اختالالت قاعدگی می‌تواند باعث تشدید‬ ‫فیبروم‌ها شود‪.‬‬ ‫بارداری با فیبروم‬ ‫دكتر سمیعی درباره زنانی كه با حضور‬ ‫فیبروم باردار می‌شوند‪ ،‬می‌گوید‪ :‬احتمال‬ ‫بروز عوارض زیر در این افراد وجود دارد‪:‬‬ ‫تداخل در كاشته شدن و رشد تخم لقاح‬ ‫یافته در رحم‪ ،‬اختالل در خون‌رسانی به‬ ‫جنین از طریق جفت به دلیل كاشته شدن‬

‫تخم در محل فیبروم كه خود باعث اختالل‬ ‫در رشد داخل رحمی جنین می‌شود‪ ،‬سقط‬ ‫جنین‪ ،‬زایمان زودرس‪ ،‬مرگ داخل رحمی‬ ‫جنین و حاملگی‌های خارج رحمی‪ ،‬امكان‬ ‫پارگی زودرس كیسه آب‪ ،‬افزایش میزان‬ ‫خونریزی‌های پس از زایمان و چسبندگی‬ ‫غیرطبیعی جفت‪ .‬طبق آمار ناهنجاری‌های‬ ‫مادرزادی در جنین مادرانی كه فیبروم رحمی‬ ‫دارند دو برابر جمعیت دیگر زنان است‪.‬‬ ‫درمان فیبروم‬ ‫دكتر سمیعی انواع درمان فیبروم‌ها را این‌گونه‬ ‫شرح می‌دهد‪ :‬یك روش درمان دارویی است‬

‫كه در آن از داروهایی كه اثرات ضد استروژنی‬ ‫دارند‪ ،‬استفاده می‌شود‪ .‬درمان دارویی موقتی‬ ‫است و با قطع داروها رشد فیبروم دوباره آغاز‬ ‫شده و عالئم بیماری برمی‌گردد و همچنین‬ ‫این داروها عوارضی چون پوكی استخوان به‬ ‫همراه دارند‪.‬‬ ‫در خانم‌های مسنی كه نزدیك به سال‌های‬ ‫یائسگی هستند عدم دخالت درمانی بیشتر‬ ‫كمك می‌كند‪ ،‬چرا كه با ورود به یائسگی‪،‬‬ ‫رشد فیبروم‌ها نیز قطع می‌شود‪.‬‬ ‫این متخصص روش دیگر درمان فیبروم‌ها را‬ ‫جراحی می‌داند‪ ،‬كه شامل جراح‬

‫ی‌های مختلفی است‪ .‬جراحی‌های كوچك‌تر‬ ‫مانند بستن عروق رحمی با الپاراسكپی‬ ‫(روش جدید جراحی كه بدون برش و از طریق‬ ‫سوراخ‌های كوچك نیم و یا یك سانتی‌متری‬ ‫اقدام به وارد كردن دوربین و وسایل جراحی‬ ‫می‌گردد) كه باعث ضعیف شدن خون‌رسانی‬ ‫به رحم و پسرفت فیبروم می‌شود‪ ،‬سوزاندن‬ ‫مركز فیبروم‌های كوچك با لیزر یا جریان‬ ‫الكتریكی و آنژیوگرافی شریان ران برای‬ ‫فرستادن مواد انسدادی به شریان رحمی برای‬ ‫كاهش خون‌رسانی به رحم و جراحی‌های‬ ‫قطعی كه شامل خارج كردن توده فیبرومی با‬ ‫جراحی باز و یا الپاراسكپی است‪.‬‬ ‫به گفته این متخصص الپاراسكپی به دلیل‬ ‫ایجاد چسبندگی كمتر‪ ،‬بهبودی سریع‌تر‪ ،‬درد‬ ‫بسیار كمتر پس از عمل‪ ،‬منظره ظاهری‬ ‫زیباتر‪ ،‬بازگشت سریع‌تر به زندگی روزمره و‬ ‫بخصوص در بیمارانی كه خواهان باروری‬ ‫هستند به دلیل دستكاری حداقل در اطراف‬ ‫لوله‌ها و تخمدان‌ها بر جراحی‌های باز‬ ‫ارجحیت دارد و البته باید دقت داشت كه‬ ‫الپاراسكپی نیازمند مهارتی برتر از جراحی و‬ ‫وجود امكانات عمل بیشتر است‪.‬‬ ‫دكتر سمیعی ادامه می‌دهد‪ :‬روش دیگری كه‬ ‫از روش‌های جدید در درمان فیبروم‌هاست‬ ‫و مخصوص فیبروم‌های داخل حفره رحمی‬ ‫است‪ ،‬هسیتروسكپ است كه با استفاده از‬ ‫یون‌های الكتریكی فیبروم را قطعه قطعه‬ ‫نموده و به نرمی از دهانه رحم خارج می‌كنند‪.‬‬ ‫در این روش هیچ گونه برش جراحی صورت‬ ‫نمی‌گیرد و هیچ دردی پس از عمل متوجه‬ ‫بیمار نیست و بیمار ظرف چند ساعت به‬ ‫فعالیت‌های روزانه خود باز می‌گردد‪.‬‬ ‫در صورتی كه فیبروم‌ها متعدد باشند و یا‬ ‫اندازه بزرگی داشته باشند و مخصوصا در‬ ‫افرادی كه دیگر نمی‌خواهند باردار شوند بهتر‬ ‫است كه رحم آنها كامال برداشته شود‪.‬‬ ‫به گفته دكتر سمیعی‪ ،‬تاكنون روشی قطعی‬ ‫برای پیشگیری از بروز فیبروم یافت نشده‬ ‫است ولی برخی موارد چون حاملگی به موقع‪،‬‬ ‫انجام ورزش‌های بدنی‪ ،‬تغذیه صحیح و‬ ‫رعایت بهداشت می‌تواند در پیشگیری‬ ‫از این بیماری موثر باشد‪.‬‬


‫‪63‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫کنید و چیزی به زبان نیاورید‪.‬‬ ‫‪ .۳‬وقتی ارضاء شود‪ ،‬بر قله کوه خواهد بود‪.‬‬ ‫از لحظه شروع‪ ،‬حدود ‪ ۴۰‬دقیقه طول می‬ ‫کشد که خانم ها به اوج لذت جنسی برسند‪.‬‬ ‫برای اینکه تمایل آنها به داشتن رابطه جنسی‬ ‫به اوج برسد‪ ،‬به ‪ ۲۰‬دقیقه ناز و نوازش کردن‬ ‫نیاز دارند‪ .‬بعد ‪ ۲۰‬دقیقه دیگر طول می کشد‬ ‫که با تحریک ناحیه تناسلی شان‪ ،‬ارضاء شده‬ ‫و به ارگاسم برسند‪.‬‬ ‫اگر عجله کنید‪ ،‬به این نتیجه خواهد رسید که‬ ‫آن شب‪ ،‬شب او نیست و از شما می خواهد‬ ‫که کار خودتان را بکنید‪ .‬این برای مردان‬ ‫معمو ً‬ ‫ال راضی کننده نیست زیرا دوست دارند‬ ‫طرفشان هم واکنش داشته باشد‪ .‬تقریب ًا اکثر‬ ‫خانم ها تصور می کنند که ارضاء شدنشان‬ ‫خیلی طول می کشد‪.‬‬ ‫مقدار تستوسترون‪ ،‬هورمونی که هم در‬ ‫مردان و هم در زنان وجود دارد و مسئول‬ ‫میل فیزیولوژیکی به رابطه جنسی است‪ ،‬در‬ ‫همسرتان یک صدم شما وجود دارد‪ .‬مثل‬ ‫بدنسازی کردن با استیرویید و بدون استیرویید‬ ‫می ماند‪.‬‬ ‫کسی که استیرویید مصرف می کند به مراتب‬ ‫باالتر از فرد عادی عضله سازی خواهد کرد‪.‬‬ ‫مقدار طبیعی تستوسترون در آقایان ‪-۱۰۰۰‬‬ ‫‪ ng/dL ۳۰۰‬سرم خون است‪ .‬والدین‬ ‫دخترها از مردها و پسرهایی که روی ‪۱۰۰۰‬‬ ‫هستند واهمه دارند و مردهایی هم که روی‬ ‫‪ ۳۰۰‬هستند معمو ً‬ ‫ال بخاطر کم بودن میل‬ ‫حنسی به دنبال مشاوره می باشند‪.‬‬ ‫این مردان صبح ها نعوظ نداشته‪ ،‬حتی با‬ ‫مصرف ویاگرا باز هم مشکل دارند و فقط‬ ‫هفته ای یکبار به رابطه جنسی فکر می کنند‪.‬‬ ‫حاال سطح تستوسترون در خانم ها در ‪۱۸‬‬ ‫سالگی روی ‪ ۷۰‬است و در ‪ ۴۰‬سالگی به‬ ‫نصف آن میزان می رسد‪ .‬تجربه او از بدنش‬ ‫بسیار با شما تفاوت دارد‪.‬‬ ‫یک دلیل عمده که مردها بیشتر به دنبال‬ ‫رابطه جنسی هستند تا خانم ها همین سطح‬ ‫تستوسترون است‪ .‬البته خانم ها هم رابطه‬ ‫جنسی می خواهند و به آن نیاز دارند اما تا‬ ‫موقعی که انجامش نمی دهند این مسئله را‬ ‫نمی فهمند‪.‬‬ ‫‪ .۴‬در نیمه راه‪ ،‬روش ها‪ ،‬سبک ها و خیال‬ ‫پردازی های جدید را امتحان کنید‪.‬‬ ‫اگر عاشق رابطه جنسی باشید‪ ،‬احتما ً‬ ‫ال فانتزی‬ ‫های زیادی برای جالب تر و داغ تر کردن‬ ‫رابطه جنسی در ذهن دارید اما ممکن است‬ ‫از طرف همسرتان مورد استقبال قرار نگرفته‬ ‫باشند‪.‬بهترین زمان برای پیشنهاد دادن یک‬ ‫چیز جدید‪ ،‬موقعی که پشت ماشین به خانه‬ ‫برمی گردید نیست‪ ،‬بلکه بعد از وقتی است‬ ‫که تحریک شده است‪ .‬در آن زمان خجالتش‬ ‫کمتر شده است‪ ،‬جلو ابراز احساسات خود‬ ‫را نمی گیرد و از پیشنهادتان استقبال خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫اما دقت کنید که بعد از امتحان کردن آن‬ ‫نگویید‪« ،‬مطمئن بودم که خوشت می آید»‪،‬‬ ‫درعوض به او اطمینان بدهید و بگویید‪،‬‬ ‫«دیشب واقع ًا عالی بود»‪ .‬بقیه جزئیات را‬ ‫بگذارید برای بار بعدی که تا نیمه راه با او‬ ‫پیش رفته باشید‪ .‬به دالیل نامعلومی در مواقع‬ ‫عادی خانم ها از حرف زدن درمورد این‬ ‫مسائل شرم دارند به همین دلیل بهتر است‬

‫حرف زدن در این مورد را بگذارید برای‬ ‫وقتی که تحریک شده باشد‪.‬‬ ‫خانم ها معمو ً‬ ‫ال ترمز رابطه جنسی هستند نه‬ ‫موتور آن‪ .‬در اکثر موارد بااینکه از امتحان‬ ‫کردن روش های جدید در رابطه جنسی‬ ‫بدشان نمی آید اما تصور می کنند که موجب‬ ‫انحراف شما از اصول می شود‪.‬‬ ‫باید به او درمورد مرزبندی های خودتان‬ ‫اطمینان دهید‪ .‬اگر دوست دارید با او درمورد‬ ‫تخیالتتان حرف بزنید‪ ،‬به او خاطرنشان کنید‬ ‫که آنها همیشه در حد همان تخیل باقی می‬ ‫مانند و هیچوقت انجامشان نخواهید داد‪ .‬اگر‬ ‫می دانید که بعضی از تخیالتتان هیچوقت‬ ‫مورد پذیرش او نخواهد بود‪ ،‬به او ثابت کنید‬ ‫که می شناسیدش و با احترام به او آنها را‬ ‫فقط در حد خیال نگه خواهید داد‪ .‬و سعی‬ ‫نکنید وقتی تحریک شده است پایتان را‬ ‫فراتر بگذارید زیرا همه اعتماد او را از دست‬ ‫خواهید داد‪.‬‬ ‫‪ .۵‬بیست روش نوازش کردن جدید یاد‬ ‫بگیرید‪.‬‬ ‫تفاوت بین یک ماساژ حرفه ای و نوازش‬ ‫پشت توسط شوهر وقتی جلوی تلویزیون‬

‫روی کاناپه لم داده اید باید مشخص باشد‪.‬‬ ‫همچنین مرد باید بداند چطور ناحیه تناسلی‬ ‫زن را با علم و قصد تحریک کند‪ .‬باید جزء به‬ ‫جزء اندام تناسلی او را بشناسد و چون در طی‬ ‫تحریک اندام جنسی زن تغییر می کند‪ ،‬باید‬ ‫این تغییرها را هم بشناسد‪ :‬رنگ‪ ،‬انقباضات‪،‬‬ ‫بافت‪ ،‬خیس شدن‪… ،‬‬ ‫باید بتوانید ‪ ۲۰‬روش مختلف برای لمس‬ ‫کردن همسرتان بلد باشید‪ .‬دو مورد از بهترین‬ ‫آنها فشار و مالش و ترکیبی از هر دو است‪.‬‬ ‫ازآنجاکه ‪ ۱۹‬مورد از تماس هایی که بلد‬ ‫هستید ممکن است در یک شب خاص روی‬ ‫او اثر نکند‪ ،‬حال به هر دلیلی‪ ،‬عادت ماهیانه‪،‬‬ ‫خستگی‪ ،‬نفخ و از این قبیل‪ ،‬این همسرتان‬ ‫است که باید راهنمایی تان کند که کدام‬ ‫تماس خوب است و کدام نیست‪.‬‬ ‫از او بخواهید که از ‪ ۱‬تا ‪ ۵‬به هر تماس شما‬ ‫امتیاز بدهد تا بفهمید که کدام تماس واقع ًا‬ ‫برای او لذت بخش است و باید تکرارش‬ ‫کنید و کدام تماس در او تاثیری ندارد و نباید‬ ‫دیگر امتحانش کنید‪ .‬تقصیر شما نیست اگر‬ ‫فقط از یک حرکت خوشش آمد و خواست‬ ‫آن را پشت هم تکرار کنید‪ .‬اوست که باید‬ ‫انتخاب کند‪ .‬اما اگر فقط یکی دو روش را‬

‫بلد باشید و بخواهید که همه چیز را خیلی‬ ‫تند پیش ببرید‪ ،‬آنوقت تقصیر خودتان است‪.‬‬ ‫تشویقش کنید که اولویت هایش را به شما‬ ‫بگوید‪ .‬فکر نکنید که خودتان می دانید چه‬ ‫باید بکنید‪ .‬اگر راهنمایی تان می کند ناراحت‬ ‫نشوید‪ .‬اگر روش های زیادی بلد باشید می‬ ‫توانید مطمئن گردید که در هر شرایطی هم که‬ ‫باشد راهی برای لذت دادن به او پیدا خواهید‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫درمورد روش های تماسی مختلف تحقیق و‬ ‫مطالعه کنید‪.‬‬ ‫روی خود او امتحان و تجربه کنید تا یاد‬ ‫بگیرید که چطور می توانید به او لذت دهید‪.‬‬ ‫فیلمهای پورنو معموال تکنیکهای غیر واقعی‬ ‫رابطه جنسی را که عمدت ًا بروی دخول استوار‬ ‫است به نمایش میگذارند در صورتی که‬ ‫حقیقت این است که اغلب خانمها از طریق‬ ‫دخول به اوج نمی رسند و فقط ‪ 15‬تا ‪20‬‬ ‫درصد از آنها از این طریق ارگاسم میشوند‬ ‫اما ‪ 100‬درصد خانمهایی که از لحاظ جنسی‬ ‫بیماری خاصی ندارند از طریق تحریک‬ ‫کلیتوریوس می توانند ارگاسم را تجربه‬ ‫کنند‪.‬‬


‫‪62‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نکته های مهم جنسی خانمها ‪ -‬ویژه آقایان‬ ‫دوست دارید همسرتان را همیشه‬ ‫عالقه مند و مجذوب خودتان نگه‬ ‫دارید؟‬ ‫این ‪ ۵‬نکته کمکتان می کند‪.‬‬ ‫‪ .۱‬عشق قلبش را باالخره خواهد‬ ‫گشود‪.‬‬ ‫وقتی قرار است یک جشن‬ ‫خانوادگی برگزار کنید احتماال‬ ‫این به ذهنتان میرسد که غذایی‬ ‫خوشمزه مثل فسنجان‪ ،‬کباب‪،‬‬ ‫ساالد‪ ،‬زیتون و دسرهای خوشمزه‪،‬‬ ‫شیرینی خامه ای‪ ،‬و غیره را نوش‬ ‫جان کنید و آنقدر میل کنید که‬ ‫مجبور به شل کردن کمربندتان‬ ‫شوید‪.‬‬ ‫همسرتان در پی تدارک این منوی‬ ‫لذیذ است‪ .‬او هم مثل شما دوست‬ ‫دارد غذا بخورد‪ .‬اما عالوه بر آن‪،‬‬ ‫افکار دیگری نیز در سر دارد مثل‬ ‫لیست مهمانان‪ ،‬اینکه یادش باشد‬ ‫غذای چرب را جلوی مادر بزرگ‬ ‫که کلسترل خونش باالست قرار‬ ‫ندهد‪ ،‬اینکه کدامیک از دوستان‬ ‫مجردش را میتواند برای آشنایی با‬ ‫برادر مجردش دعوت کند و اینکه‬ ‫تعدای شمع برای رمانیتک شدن‬ ‫میز شام تهیه کند تا همه چیز بی‬ ‫نقص و کامل به نظر برسد‪.‬‬ ‫نکته اینجاست‪:‬درحالی که شما فقط به‬ ‫خوردن فکر میکنید همسرتان به همه جزئیات‬ ‫و تدارکات آن شب می اندیشد‪ .‬و دوست‬ ‫دارد فضای رمانتیکی را برای مهمانی بوجود‬ ‫آورد‪ :‬میهمانان‪ ،‬نور‪ ،‬زیبایی و‪ ...‬شاید این‬ ‫توصیه میلیون ها بار به گوشتان خورده باشد‪:‬‬ ‫رمانتیک باشید! احتما ً‬ ‫ال دیگر برایتان به‬ ‫نصیحتی خسته کننده تبدیل شده است‪ .‬اما‬ ‫واقعیت دارد‪ .‬برایتان سوال است که وقتی‬ ‫قرار است همه چیز به یک جا ختم شود‪ ،‬چه‬ ‫نیازی به مقدمه چینی است‪.‬‬ ‫مسئله این است که خانم ها نیاز دارند که قبل‬ ‫از اینکه وارد رابطه جنسی شوند‪ ،‬احساس‬ ‫ارتباط عمیقی با طرف مقابل داشته باشند‪.‬‬ ‫محل‪ ،‬شرایط‪ ،‬و رابطه همه در کنار هم آن‬ ‫لحظه را برای او می سازند‪ .‬همه جزئیات‬ ‫برای او اهمیت دارد‪.‬‬

‫خانم های زیادی شکایت می کنند که‬ ‫شوهرشان هیچوقت موقعی که سر کار هستند‬ ‫به آنها زنگ نمی زنند‪ .‬درست است‪ ،‬دلیلش‬ ‫این است که شما همه فکرتان به کار است و‬ ‫تمرکزتان را فقط به همان کاری که درحال‬ ‫انجامش هستید معطوف می کنید‪.‬‬ ‫اما خانم ها خیلی شبیه به اینترنت فکر می‬ ‫کنند‪ .‬برای آنها همه چیز با هم لینک شده و‬ ‫در ارتباط است‪ .‬وقتی فکر شما در آن لحظه‬ ‫فقط رابطه جنسی باشد به ضررتان است و‬ ‫نباید از مقدمات‪ ،‬فضا و پیش نوازی غفلت‬ ‫کنید‪ .‬وقتی نوبت به رابطه جنسی می رسد‪،‬‬ ‫باید معاشقه را به بخشهایی تقسیم بندی کنید‬ ‫مثل پیش نوازی و صحبتهای عاشقانه‪ ،‬چون‬ ‫هم می توانید متمرکز شوید و هم لذت ببرید‪.‬‬ ‫گذاشتن گل روی میز برای خانم ها و از این‬ ‫قبیل کارها باعث تداوم رابطه میشود‪ .‬تداوم‬ ‫رابطه یک عالمت پیشرفت است‪ .‬وقتی توپ‬ ‫را پشتتان پنهان می کنید و فرزندتان سعی می‬ ‫کند آن را به خاطر آورده و پیدایش کند‪ ،‬به‬ ‫تداوم رسیده است‪.‬‬ ‫وقتی توپ ناپدید می شود‪ ،‬آن را به یاد می‬

‫آورد‪ .‬تداوم رابطه به این معنی است که حتی‬ ‫وقتی همسرمان غایب است و حضور ندارد‪،‬‬ ‫احساس امنیت کنیم‪ .‬هدیه و گل مثل اشیائی‬ ‫جایگزین هستند که حضور شما را پر می‬ ‫کنند‪ .‬سر کار می روید‪ ،‬مسافرت می روید‪،‬‬ ‫سرتان شلوغ است‪ ،‬و با همه اینها همسرتان‬ ‫عشق شما به خود را به خاطر دارد و فکر می‬ ‫کند که وقتی از او دورید به فکرش هستید‪.‬‬ ‫یعنی وقتی حتی حضور ندارید باز امتیاز می‬ ‫گیرید‪ .‬عشق ثابت کننده دوراندیشی است‪.‬‬ ‫عشق مثل ورزش است‪ .‬اگر صبح ها می دوید‬ ‫به این معنی نیست که آن شب دچار سکته‬ ‫قلبی نمی شوید‪ .‬عشق به این معنی نیست‬ ‫که‪ :‬من برایت گل خریدم پس باید امشب با‬ ‫من رابطه جنسی داشته باشی‪ .‬ورزش جسم را‬ ‫سالم می کند‪ .‬عشق و محبت هم می تواند‬ ‫در واکنش پذیری خانم ها موثر باشد‪ .‬روشی‬ ‫عملی و تاکتیکی است که برای باالتر بردن‬ ‫احساس ارتباط و صمیمیت او می توانید به‬ ‫کار گیرید‪.‬‬ ‫‪ .۲‬درخواستتان را شخصی کنید‪.‬‬ ‫درخواستتان باید مرتبط با او باشد نه مرتبط با‬

‫احساس نیاز خودتان به داشتن رابطه جنسی‪.‬‬ ‫اگر دوست دارد اول او را لمس کنید‪ ،‬با‬ ‫محبت و عشق نوازی شروع کنید‪ .‬جمالتی‬ ‫مثل‪« ،‬می خواهی سکس داشته باشیم؟»‬ ‫زنان را سرد می کند‪ .‬این سوال اص ً‬ ‫ال درست‬ ‫نیست‪ ،‬درواقع‪ ،‬پیشقدم شدن و شروع نباید به‬ ‫شکل یک سوال باشد‪ ،‬باید بیان چیزی باشد‬ ‫که می خواهید‪.‬‬ ‫به چشمانش نگاه کنید‪ ،‬زیباییش را تحسین‬ ‫کنید‪ .‬به او بگویید که می خواهید با او عشق‬ ‫بازی کنید‪ .‬این خیلی شخصی تر از این است‬ ‫که بگویید‪« ،‬امشب حوصله سکس داری؟»‬ ‫با این روش غلط ممکن است زن ها تصور‬ ‫کنند که مردها فقط دنبال رابطه جنسی‬ ‫هستند‪ .‬باید به او نشان دهید که او را می‬ ‫خواهید نه رابطه جنسی با او را‪.‬‬ ‫شاید به نظرتان برسد که این کار بیهوده ای‬ ‫است چون حتم ًا همسرتان می داند که او را‬ ‫می خواهید و نه فقط رابطه جنسی با او را‪.‬‬ ‫اما در واقعیت پاسخ منفی است‪ .‬برای خانم‬ ‫ها همه چیز باید با هم پیش رود‪ .‬نمی توانید‬ ‫فقط به چیزی که در ذهن خودتان است بسنده‬


‫‪61‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آیا ماندن در یک‬ ‫ازدواج ناسالم‬ ‫بخاطر بچه ها‬ ‫صحیح است؟‬

‫بخاطر بچ ‌ه ها با همسرتان‬ ‫ی کنید؟ برای نسل‬ ‫زندگی م ‌‬ ‫‌های متمادی والدین به امید‬ ‫ی شان آخر‬ ‫اینکه ازخودگذشتگ ‌‬ ‫کار به نفع فرزندانشان باشد‪ ،‬این‬ ‫توصیه را به جان خریده‌اند‪.‬‬ ‫خیلی‌ها هنوز باور دارند که این‬ ‫تنها انتخاب والدینی است که در‬ ‫ن بست رسیده‬ ‫ازدواج خود به ب ‌‬ ‫‌اند‪.‬‬

‫اما نظر من بخاطر تجربه شخصی که دارم چیز‬ ‫دیگری است‪ .‬من که در خانواده ‌ای پرورش‬ ‫یافتم که والدینم تصمیم گرفتند بخاطر ما به‬ ‫زندگی زناشویی تاسف‌ برانگیز خود ادامه‬ ‫دهند‪ ،‬عقیده دیگری دارم‪ .‬برای من طالق‬ ‫والدین بسیار بهتر است از سالها زندگی در‬ ‫خانه ‌ای که والدین مدام در حال جنگ و‬ ‫ی گذارند‬ ‫دعوا هستند‪ ،‬به همدیگر احترام نم ‌‬ ‫و بچه‌ ها با ناراحتی و عصبانیت مداوم بزرگ‬ ‫می‌شوند‪ .‬این دنیایی بود که من در آن پرورش‬ ‫یافتم و زخم ‌هایی که از آن خوردم هنوز در‬ ‫زندگی‌ ام باقی مانده و باقی خواهد ماند‪.‬‬ ‫من باور دارم که ماندن در یک ازدواج فقط‬ ‫به خاطر بچه ‌ها یک انتخاب فیزیکی است‬ ‫که هیچ نگاهی به درد احساسی و روانی که‬ ‫فرزندان متحمل می‌شوند ندارد‪ .‬در چنین‬ ‫محیطی هیچ الگوی مثبتی از اینکه ازدواچ‬ ‫چیست و چطور باید باشد برای بچه‌ها وجود‬ ‫ندارد‪ .‬درواقع‪ ،‬حتی باعث میشود در نظر آنها‬ ‫ازدواج چیزی ترس‌ آور و ناراحت ‌کننده به‬ ‫نظر آید که باید از آن دوری کرد‪.‬‬

‫وقتی والدین از نظر احساسی از هم جدا شده‬ ‫باشند و فقط زندگی فیزیکی کنار هم داشته‬ ‫باشند‪ ،‬خوشبختی‪ ،‬هماهنگی‪ ،‬همکاری‪،‬‬ ‫احترام و لذت حضور نخواهد داشت‪ .‬بچه‌‬ ‫ها این را احساس کرده‪ ،‬سردرگم می‌شوند و‬ ‫خیلی وقت ‌ها هم خودشان را مقصر برای‬ ‫بدبختی والدینشان تصور می ‌کنند‪ .‬درنتیجه‬ ‫افرادی عصبی و مضطرب بزرگ شده و‬ ‫هیچ آرامشی در دوران کودکی خود تجربه‬ ‫نمی‌کنند‪ .‬زخم‌هایی که چنین زندگی بر جای‬ ‫می‌گذارد کم از زخم‌ های زندگی کودکانی که‬ ‫والدینشان از هم طالق می‌گیرند ندارد‪.‬‬ ‫به عقیده من‪ ،‬والدینی که در زندگی زناشویی‬ ‫خود به مشکلی می‌ خورند که قابل حل نیست‬ ‫و به همین دلیل تصمیم به طالق می‌ گیرند‬ ‫انتخاب بسیار بهتری دارند و انتخاب آنها به‬ ‫نفع همه اعضای خانواده خواهد بود‪.‬‬ ‫والدین خود من می ‌بایست در همان ابتدای‬ ‫ازدواج خود از هم جدا می‌شدند‪ .‬آنها زندگی‬ ‫بسیار ناخوشایندی در کنار هم داشته‪،‬‬ ‫احترامی برای هم قائل نبوده و فرزندان‬ ‫خود را در خانه ‌ای پر از خشم‪ ،‬اضطراب‪،‬‬ ‫و مشاجرات و دعواهای مکرر بزرگ کردند‪.‬‬ ‫یادم می‌آید که مادرم روزی از من پرسید که‬ ‫بهتر بود از پدرم جدا شود یا نه‪ .‬من با فریاد‬ ‫گفتم‪" ،‬نه!" من مادر و پدری مثل مادرها‬

‫و پدرهای بقیه بچه ‌ها می‌خواستم‪ .‬با اینکه‬ ‫کودکی ناخوشایند و سرشار از احساس‬ ‫ناامنی داشتم‪ ،‬می‌ترسیدم و نمی‌دانستم که با‬ ‫طالق والدینم زندگی ‌ام چطور خواهد شد‪.‬‬ ‫البته مادرم هم شهامت الزم برای این کار‬ ‫را نداشت و سالها به زندگی تاسف ‌آور خود‬ ‫ادامه داد‪.‬‬ ‫امروز که به گذشته نگاه می‌کنم‪ ،‬احساس‬ ‫می‌کنم که آن یک اشتباه بود‪ .‬هیچکدام از‬ ‫والدین من آدم‌های بدی نبودند فقط به درد‬ ‫هم نمی‌خوردند‪ .‬مهارت‌های ارتباطی‌شان‬ ‫بسیار ضعیف بود و هرکدام فقط دوست‬ ‫داشتند به هر قیمتی که شده در دعواهای‬ ‫بین ‌شان پیروز شوند‪ .‬البته هزینه اصلی که‬ ‫پرداخت کردند سالمت فرزندانشان بود‪ .‬من‬ ‫فکر می‌کنم هر کدام از والدینم اگر طالق‬ ‫می‌گرفتند‪ ،‬مجرد می‌ماندند یا شریک دیگری‬ ‫برای زندگی خود انتخاب می‌کردند‪ ،‬زندگی‬ ‫به مراتب بهتر و شادتر را تجربه می‌کردند‪.‬‬ ‫به همین دلیل بود که وقتی زندگی زناشویی‬ ‫خودم دچار مشکل شد‪ ،‬راه دیگر را انتخاب‬ ‫کردم‪ .‬اما بخاطر تجربیات کودکی‌ ام فهمیده‬ ‫بودم که در یک طالق چه کارهایی را نباید‬ ‫کرد‪ .‬همه تالشم این بود که طالقی به گفته‬ ‫خودم فرزندساالر داشته باشم‪ .‬من و همسر‬ ‫سابقم با همکاری هم رابطه‌ ای خوب بین‬ ‫خودمان نگه داشتیم تا پسرمان از ده سالگی‬

‫تا بیست سالگی برسد‪ .‬چیزی که خوشحالم‬ ‫می‌کند این است که پسرم که االن به جوانی‬ ‫تبدیل شده‪ ،‬این همکاری‌های ما را تایید‬ ‫کرده و قدردان آن است‪.‬‬ ‫خوشبختانه به وجود تجربیات تلخ کودکی‬ ‫هنوز به ازدواج اعتقاد دارم و بعد از شکست‬ ‫در ازدواج اولم‪ ،‬دوباره ازدواج کردم‪ .‬توصیه‬ ‫من به والدینی که در زندگی زناشویی خود‬ ‫مشکل دارند این است که‪:‬‬ ‫اگر والدین بلوغ و قاطعیت کافی برای کمک‬ ‫گرفتن از متخصص را قبل از طالق داشته‬ ‫باشند می‌توانند یاد بگیرند چطور به طور‬ ‫مثبتی دوباره با هم ارتباط برقرار کرده و‬ ‫تعهدشان را به ازدواج از سر بگیرند‪ .‬این به‬ ‫نفع همه اعضای خانواده خواهد بود‪.‬‬ ‫اما اگر بچه ‌ها در یک منطقه جنگی یا‬ ‫سکوت و بی ‌تفاوتی یک ازدواج مرده‬ ‫بزرگ می‌شوند‪ ،‬طالق در را به سوی آینده‌ای‬ ‫سالم‌تر و شادتر برای بچه‌ها باز خواهد کرد‪.‬‬ ‫اما طالق والدین همیشه یک راه‌ حل نبوده‬ ‫است‪ .‬برای اینکه بهترین نتیجه عاید فرزندان‬ ‫شود‪ ،‬والدین باید بعد از طالق همکاری الزم‬ ‫برای مرکزیت دادن به بچه‌ها و اولویت دادن‬ ‫به سالمت روحی و روانی آنها را داشته باشند‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

60


‫‪59‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫نیازهای اساسی‬ ‫زنان و مردان‬

‫در این مقاله با نیازهای اساسی‬ ‫زنان و مردان بطور کامال علمی و‬ ‫روانشناسانه آشنا خواهید شد‪:‬‬ ‫_____________________________‬

‫‪ -1‬مردان خواهان موفقیت بوده‪ ،‬زنان نیاز به‬ ‫تعلق پذیری دارند‪.‬‬ ‫‪ -2‬زنان روحیه لطیف و حساس تری داشته‬ ‫و نیاز دارند احساسات خود را بزبان بیاورند‪،‬‬ ‫در پاسخ مردان میخواهند راه گشا و منجی‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫‪ -3‬مردان به شغلشان به دید جزئی از‬ ‫وجودشان مینگرند‪ ،‬زنان به خانواده خود‬ ‫چنین نگرشی دارند‪.‬‬ ‫‪ -4‬مردان بیشتر هدف گرا بوده‪ ،‬اما زنان‬ ‫بیشتر گرایش به برآورده شدن نیازهای فعلی‬ ‫زندگی خود دارند‪.‬‬ ‫‪ -5‬تصمیم گیری مردان بیشتر بر پایه اندیشه‬ ‫بوده‪ ،‬اما زنان بیشتر احساسی و با درک‬ ‫مستقیم تصمیم میگیرند‪.‬‬ ‫‪-6‬مردان جسم گرا و زنان رابطه گرا میباشند‪.‬‬ ‫نیازهای مردان‪:‬‬ ‫‪ -1‬یک شریک جنسی خوب‪.‬‬ ‫‪ -2‬یک همدم اهل تفریح‪.‬‬ ‫‪ -3‬یک همسر جذاب‪.‬‬

‫‪ -4‬یک منزل دنج و آرام‪.‬‬ ‫‪ -5‬تحسین‪ ،‬احترام‪ ،‬اعتبار‪ ،‬همکاری‪،‬‬ ‫پذیرش‪.‬‬ ‫‪ -6‬یک همسر حمایت کننده و مشوق‪.‬‬ ‫‪-7‬یک همسر وفادار‪.‬‬ ‫* شکست = هراس مردان‪.‬‬ ‫* آینه مرد = شغل ‪+‬همسر (در واقع میزان‬ ‫عزت نفس و احترامی که مرد برای خود قائل‬ ‫است به میزان احترام و ارزشی است که همسر‬ ‫آن مرد برای وی قائل میباشد)‬ ‫نیازهای زنان‪:‬‬ ‫‪-1‬عطوفت و مهر ورزی‪.‬‬ ‫‪ -2‬گفتگو و درد دلهای صمیمانه‪ .‬ارتباط‬ ‫تعاملی و همدالنه‪.‬‬ ‫‪-3‬صداقت و صراحت‪.‬‬ ‫‪-4‬حمایت مالی‪.‬‬ ‫‪-5‬همسری که خانواده اولویت زندگی وی‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫‪ -6‬همسری دلسوز‪ ،‬محافظت کننده‪،‬‬ ‫پشتیبان‪.‬‬ ‫‪ -7‬امنیت‪ ،‬اعتماد بنفس و تائید‪.‬‬ ‫‪-8‬یک همسر وفادار و متعهد‪.‬‬ ‫‪-9‬جدی گرفتن مشکالت کوچک آنها‪.‬‬ ‫‪ -10‬توجه و رغبت نشان دادن به احساسات‪،‬‬ ‫عقاید‪ ،‬پیشنهادات و کارهای روزمره آنها‪.‬‬ ‫‪-11‬احساس اینکه آنها یک شریک عشق‬ ‫ورزی میباشند و نه تنها یک ابزاری جنسی‪.‬‬ ‫‪-12‬قدردانی از زحمات آنها‪.‬‬ ‫‪-13‬همسری که در حضور دیگران به آنها‬ ‫احترام گذاشته و به وجودشان ببالد‪.‬‬ ‫‪ -14‬بخشی از زندگی شوهر خود بودن‪:‬‬ ‫همسری که اهداف و مسائل شغلی خود را با‬

‫آنها در میان می گذارد‪.‬‬ ‫‪ -15‬نزدیکی‪ :‬در آغوش گرفتن آنها‪.‬‬ ‫‪ -16‬پذیرش آنها همانگونه که هستند‪ .‬به آنها‬ ‫اجازه دهیم تا کامل نباشند و زیبایی ظاهری‪،‬‬ ‫شخصیت و موفقیتهای آنها را تصدیق کنیم‪.‬‬ ‫‪-17‬همسری که پدر خوبی برای فرزندان آنها‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫‪-18‬یک هدیه کوچک و یا یک یادداشت‬

‫عاشقانه از سوی همسران خود‪.‬‬ ‫‪-19‬یک مرد با اعتماد بنفس‪.‬‬ ‫‪ -20‬یک مرد قدرتمند (از لحاظ جسمی‪،‬‬ ‫مالی و یا شخصیتی) اما در عین حال مهربان‪.‬‬ ‫نکته آخر‪:‬‬ ‫زنان با برقراری رابطه جنسی میخواهند‬ ‫به عشق برسند‪ .‬اما مردان با عشق ورزی‬ ‫میخواهند به رابطه جنسی برسند‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

58


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

57


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

56


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫پیشنهاد ازدواج از سوی دختران‬ ‫( چه کنیم که پاسخ منفی نشنویم؟ )‬

‫از قدیم مرسوم بوده که آقا پسرها‬ ‫به خواستگاری دختر خانم‌ها بروند‬ ‫و این رسم نسل به نسل ادامه داشته‬ ‫و به ما رسیده است‪ .‬اما اگر دختر‬ ‫خانم‌ها به خواستگاری پسرها بروند‬ ‫چه اتفاقی خواهد افتاد؟‬

‫شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما‬ ‫خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در‬ ‫ایران نیست و به نوعی از گذشته‌ها مرسوم‬ ‫بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم می‌نشستند‬ ‫و برای پسر و دختر‌های خود مورد ازدواج‬ ‫انتخاب می‌کردند‪.‬‬ ‫آشنایان دختر و پسرهایی را که می‌شناختند‬ ‫به هم معرفی می‌کردند و معموال ازدواج‌های‬ ‫با دوام تری نسبت به حاال داشتند که دوام‬ ‫ازدواج‌ها خیلی کمتر از قبل است‪ ،‬به همین‬

‫دلیل من طرح خواستگاری دختران از پسران‬ ‫را مطرح کردم زیرا این موضوع قبال هم در‬ ‫فرهنگ ما ایرانی‌ها بوده است و من حرف‬ ‫تازه‌ای نزده‌ام‪.‬‬ ‫اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به‬ ‫عقد بهترین شاگردشان در آورده‌اند و پیشنهاد‬ ‫دهنده خودشان بوده‌اند‪ .‬مثل میرداماد‪ ،‬شیخ‬ ‫بهایی‪ .‬همین‌طور تجار بزرگ که وقتی‬ ‫می‌دیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک‬ ‫است به پیشنهاد خودشان شاگرد را به دامادی‬ ‫می‌گرفتند‪.‬‬ ‫چه کنیم که پاسخ منفی نشنویم؟‬ ‫دکتر ابهری‪ ،‬روانشناس می گوید‪« :‬اگر‬ ‫دختر‌ها از این مسئله ناراحتند که ممکن است‬ ‫از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند‪ ،‬باید‬ ‫کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد‪.‬‬ ‫همان‌طور که این مسئله االن برای پسرها جا‬ ‫افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی‬ ‫هم برای‌شان سخت نباشد‪ ،‬این فرهنگ هم‬ ‫می‌تواند برای دختر خانم‌ها جا بیفتد‪.‬‬

‫این مسئله کامال جدی است؛ منظور ما این‬ ‫نیست که برای دوستی‌های کوتاه مدت و‬ ‫مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد‪،‬‬ ‫منظور ما بر سر اصل زندگی است‪ .‬شاید در‬ ‫دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این‬ ‫توهم به وجود بیاید که حتما این دختر روی‬ ‫دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این‬ ‫فرهنگ به طور درست و دقیق جا بیفتد‪،‬‬ ‫به مرور پسرها هم متوجه می‌شوند آن دختر‬ ‫خانم واقعا قصد زندگی دارد و طبق معیارها‬ ‫و ایده‌آل‌هایش آن شخص را انتخاب کرده‬ ‫است‪».‬‬ ‫نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد از لحاظ‬ ‫ایفای نقش بین زنان دارای ازدواج مدرن‬ ‫و زنان دارای ازدواج سنتی‪ ،‬زنان با سبک‬ ‫ازدواج مدرن در ایفای نقش در زندگی‬ ‫زناشویی دارای توانایی بیشتری هستند‬ ‫چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟‬ ‫دختر خانم‌ها نباید این مسئله و بحث را‬ ‫به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری‬ ‫خوش‌شان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند‪.‬‬ ‫اما اگر بر اساس معیار‌های درست و منطقی‬ ‫انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او را‬ ‫زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد‪ .‬خانم‌ها‬ ‫استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند‪.‬‬ ‫اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان‬ ‫دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند‪،‬‬ ‫باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد‬

‫مثل شخصی که در محل کار می‌شناسیم یا در‬ ‫مهمانی‌های خانوادگی یا در دانشگاه‪ .‬به هر‬ ‫حال باید ‪ 2‬نفر یک جایی همدیگر را ببینند‪.‬‬ ‫پس در ابتدا دیدن‪ ،‬بعد ارزیابی و مشورت با‬ ‫بزرگ‌ترها و بعد اقدام کردن‪.‬‬ ‫سبک ازدواج مدرن‬ ‫در تعریف ازدواج‌های امروزی که به ازدواج‬ ‫مدرن باب شده انتخاب همسر بر مبنای عشق‪،‬‬ ‫دوست داشتن و با اختیار و انتخاب خود فرد‬ ‫است‪ .‬نتایج پژوهش‌ها در ایران نشان داده‬ ‫زنان با ازدواج مدرن توانایی بیشتری در‬ ‫زمینه ارتباطی دارند در نتیجه آشنایی زوجین‬ ‫قبل از ازدواج می‌تواند در چگونگی ارتباط‬ ‫زوجین در ادامه زندگی تاثیر عمیقی گذاشته و‬ ‫موجب بهتر شدن این بعد‌ از کارکرد خانواده‬ ‫شود‪.‬‬ ‫همچنین نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد از‬ ‫لحاظ ایفای نقش بین زنان دارای ازدواج‬ ‫مدرن و زنان دارای ازدواج سنتی‪ ،‬زنان با‬ ‫سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش در زندگی‬ ‫زناشویی دارای توانایی بیشتری هستند‪ .‬از‬ ‫دیگر مواردی که زنان با سبک ازدواج مدرن‬ ‫را نسبت به زنان با سبک ازدواج سنتی‬ ‫متفاوت كرده ابراز مهر و محبت به یکدیگر‬ ‫و در نظر داشتن هیجانات عاطفی و احساسی‬ ‫به طرف مقابل است که باز هم تحقیقات‬ ‫نشان داده زنان با سبک ازدواج مدرن‬ ‫بهتر و بیشتر ابراز هیجان می‌کنند‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

53


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

52


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

51


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

50


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

49


‫‪48‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫بهزاد عابدی‬

‫تغییرات وام مسکن در سال جدید‬ ‫بهار بهترین بهانه برای آغاز و آغاز بهترین بهانه‬ ‫برای زیستن است ‪.‬‬

‫فرا رسیدن سال و بهاری جدید را به همه عزیزان شاد باش می‬ ‫گویم آرزوی سالمتی و سعادت را برای شما خواستارم ‪.‬‬ ‫همانطور که مطلع هستید بانکهای کانادا در رقابتی بسیار‬ ‫شدید از ابتدای سال ‪ ۲۰۱۴‬سعی در پایین آوردن نرخ بهره‬ ‫ی خود برای وام مسکن داشته اند که این امر تآثیر بسیار‬ ‫مثبتی با توجه به زمستان سخت و سرمای شدیدی که داشتیم‬ ‫گذاشت ‪ .‬تا قبل از این نرخ ‪ ۵‬ساله ی ثابت ‪ fixed‬در‬ ‫حدود ‪ %۳.۵۹_%۳.۶۹‬میبود ‪ .‬ولی در حال حاضر این‬ ‫نرخ به پایین‌ترین حد خود یعنی ‪ %۳.۱۰ _ %۲.۹۹‬رسیده‬ ‫است ‪.‬عزیزان این را توجه داشته باشند که نرخ بهره بانک‬ ‫مرکزی هیچ دخالتی در زیاد یا کم کردن نرخ بهره ی ثابت از‬ ‫سوی بانک‌های چارترمانند‪ Scotia ، TD,RBC ‬ندارند ‪.‬‬ ‫در حال حاضر نرخ بانک مرکزی برای چاتر بانک ها‪%۱ ‬‬ ‫می باشد ‪.‬و نرخ بهره برای مشتریان ‪ %۳‬می باشد ‪ .‬هر گونه‬ ‫تغییر در نرخ بهره ی ثابت از سوی بانک‌ها به اختیار خود‬ ‫بانک‌ها می باشد و بانک مرکزی دخالتی در آن ندارد ‪ .‬به‬ ‫دلیل گستردگی مطلب نرخ بهرهی ثابت و شناور‪ ‬در هفته‌های‬ ‫آینده به مفصل به آنها میپردازیم ‪.‬‬ ‫تغییری‪ ‬که در سال ‪۲۰۱۴‬با آن رو به رو شدیم افزایش نرخ‬ ‫بیمه وام مسکن‪ Insurance Premium ‬از سوی یکی‬ ‫از شرکت‌های بیمه وام مسکن‪ CMHC ‬بود که به دنبال آن‬ ‫دیگر ‪۲‬شرکت بیمه ‪Genworth, Canada Gauaranty‬‬ ‫از آن پیروی کردند ‪.‬‬

‫که این قانون از تاریخ‪ 1May ‬به اجرا در خواهد آمد ‪ .‬پیش‬ ‫از این افرادی که کمتر از ‪ %۲۰‬برای وام مسکن پرداخت می‬ ‫کردند بیمه وام مسکن شامل وام آنها وبه مبلغ کل وام آنها‬ ‫اضافه میشد ‪ .‬برای مثال برای ‪ %۵‬پیش پرداخت نرخ بیمه‬ ‫‪ %۲.۷۵‬به ‪ %۳.۱۵‬افزایش یافت ‪.‬جزییات و دالیل این تغییر‬

‫در هفته آینده شرح داده خواهد شد ‪.‬‬ ‫لطفا اگر این مطالب را مفید میدانید از اطرافیان و آشنایان‬ ‫ی‬ ‫خود بخواهید تا آن را مطالعه کنند ‪ ،‬به امید روزی که همگ ‌‬ ‫از قوانین و مسائل مالی کشور دوم خود کانادا مطلع باشیم‪ .‬با‬ ‫سپاس از همیاری شما عزیزان‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

47


‫‪46‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫‪www.drtaebi.com‬‬ ‫جلسه مدیتیشن در ریچموند هیل‬ ‫کاهش استرس‬ ‫دستیابی به آرامش‪ ،‬بهبود دلهره و تشویش‬

‫آ گه ‌‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫اشینجا‬ ‫‪647.521.9591‬‬

‫بهبود افسردگی‪ ،‬تمرکز روی هدف و پیشرفت‬ ‫بهبودی روابط زناشویی و اجتماعی‬ ‫‪..........‬‬ ‫تلفن رزرو جا‪:‬‬ ‫‪905-508-6668‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫شما هم توهم‬ ‫عاشقی دارید؟‬

‫در داستان‌های عاشقانه‌ای که از‬ ‫کودکی شنیده ایم جدایی جزء‬ ‫جدایی‌ناپذیر عشق است و عقل و‬ ‫آرامش هم با این احساس میانه‌ای‬ ‫ندارند‪.‬‬

‫برای خیلی ها وارد شدن به دنیای عشق و‬ ‫ازدواج می‌تواند به معنای ورود به یک دنیای‬ ‫پر از رنج و آسیب باشد اما روانشناسان با‬ ‫این روایت‌های ادیبانه میانه‌ای ندارند‪ .‬آنها‬ ‫وابستگی عاطفی ای را که شما را رنج دهد‬ ‫عشق نمی دانند‪ .‬این نشانه ها را بخوانید‬ ‫و اگر در خودتان یافتید بدانید توهم عشق‬ ‫دارید و در رابطه ای بیمار قرار گرفته اید که‬ ‫هر چه سریعتر باید با یک نه قاطع خود را از‬ ‫آن بیرون بکشید‪ .‬به ازدواج منتهی شدن این‬ ‫روابط نتایج بدی برایتان خواهد داشت‪.‬‬ ‫کمبودهایتان را جستجو می کنید؟‬ ‫وقتی صحبت از عشق به میان می‌آید‪ ،‬در ذهن‬ ‫اغلب ما رابطه‌ای تداعی می‌شود که بتواند‬ ‫جای تکه‌های گمشده پازل زندگی‌مان را پر‬ ‫کند‪.‬‬ ‫اگر پیش از این از محبت بی‌بهره بوده‌اید به‬ ‫دنبال یک عاشق مهربان و همیشه بخشنده‬ ‫می‌گردید و اگر هیچ‌کس در سال‌های کودکی‬ ‫و بعد از آن بر رفتارها و زندگی‌تان نظارت‬ ‫نکرده باشد و آزادی بی‌قید و شرط‌تان را‬ ‫محدود نکرده باشد‪ ،‬احتماال به دنبال یک‬ ‫عاشق مقتدر می‌گردید که تک‌تک رفتارهای‬ ‫شما را زیر ذره‌بین بگذارد‪ .‬اگر احساس‬ ‫می‌کنید در زندگی‌تان آن‌طور که می‌خواستید‬ ‫حمایت نشده‌اید و کسی از شما مراقبت‬ ‫نکرده‪ ،‬احتماال به یک مرد کنترل‌گر دل‬ ‫می‌بندید اما صبر کنید‪ .‬نیاز شما به کنترل‬ ‫شدن به معنای عاشق بودن‌تان نیست‪ .‬شریکی‬ ‫که برای زندگی‌تان انتخاب می‌کنید باید در‬ ‫کنار شما قرار بگیرد نه در مقابل‌تان‪ .‬پس نام‬ ‫نیازتان به کنترل شدن را عشق نگذارید‪.‬‬ ‫اشک‌تان را درمی‌آورد؟‬ ‫با فکر کردن به او بغض گلوی‌تان را می‌گیرد‬ ‫و این عشق به جای آنکه انرژی‌تان را بیشتر‬ ‫کند به غم‌های‌تان افزوده است؟ دست‌تان به‬ ‫کار نمی‌رود‪ ،‬میلی به بودن در کنار دیگران‬ ‫ندارید و تنها یک اتاق ساکت می‌خواهید که‬ ‫در آن به غم عشق‌تان پناه ببرید؟ اگر این رابطه‬ ‫شما را به گروه عاشق‌های بدحال وارد کرده‬ ‫و همراه با حس دوست داشتن‪ ،‬احساسات‬ ‫تلخ و متناقضی را تجربه می‌کنید بهتر است‬ ‫نام «عشق» را روی این حال و هوای‌تان‬ ‫نگذارید‪ .‬دوست داشتنی که با بدحالی همراه‬ ‫می‌شود‪ ،‬عشق نیست بلکه حسی است که نیاز‬ ‫روان آسیب‌دیده شما به خودآزاری را برآورده‬ ‫می‌کند‪.‬‬

‫اگر عشق در زندگی شما ابزاری برای زجر‬ ‫کشیدن است‪ ،‬بهتر است به جای پر و بال‬ ‫دادن به آن از یک روانشناس وقت مالقات‬ ‫بگیرید‪ .‬احساس دوست داشتنی که بعد از‬ ‫شدت گرفتن نام عشق را به خود می‌گیرد‪،‬‬ ‫قرار نیست شما را از پا دربیاورد بلکه باید‬ ‫انرژی تازه‌ای را به زندگی‌تان تزریق کند‪.‬‬ ‫عشق را گدایی می‌کنید؟‬ ‫اگر در جریان زندگی آنقدر تحقیر شده باشید‬ ‫که احساس کنید شایسته دوست داشته شدن‬ ‫نیستید با پیدا شدن مردی که به شما می‌گوید‬ ‫دوست‌تان دارد و برایش از هرچیزی با‬ ‫ارزش‌تر هستید‪ ،‬چشم‌های‌تان را بر واقعیت‬ ‫می‌بندید و عاشقش می‌شوید‪ .‬تصور اینکه‬

‫فرد مقابل تنها کسی است که می‌تواند به شما‬ ‫دل ببندد باعث می‌شود هر روز بیشتر از قبل‬ ‫احساس عاشق بودن را به خود تلقین کنید‪.‬‬ ‫در چنین شرایطی شما به اینکه او تا چه اندازه‬ ‫همراه خوبی برای‌تان است‪ ،‬تا چه اندازه‬ ‫سبک زندگی‌اش شبیه شماست و تا چه اندازه‬ ‫به شما احترام می‌گذارد توجهی نمی‌کنید و به‬ ‫هیچ قیمتی حاضر نمی‌شوید عشق گرانبهایی‬ ‫که باالخره در خانه شما را هم زده از دست‬ ‫بدهید‪ .‬البته ماجرا به این جا ختم نمی‌شود و با‬ ‫وارد شدن به رابطه‌ای که می‌ترسید از دستش‬ ‫دهید‪ ،‬مدام به این شاهزاده سوار بر اسب باج‬ ‫می‌دهید و می‌خواهید با محبت بی‌اندازه او را‬ ‫به خود وابسته‌تر کنید یا با سکوت در برابر‬ ‫آزارهایش راه خروج را بر او ببندید‪.‬‬

‫به جای آنکه عشق را از دیگران گدایی کنید‬ ‫و به فکر بستن راه فرار معشوق‌تان باشید‪ ،‬در‬ ‫وجودتان به دنبال دلیلی بگردید که شما را‬ ‫شایسته دوست داشته شدن می‌کند‪ .‬ماندگار‬ ‫کردن فرد مقابل‌تان در رابطه و سرازیر کردن‬ ‫محبت نامحدود و بی‌قید و شرط به سمتش به‬ ‫معنای وارد شدن شما به یک رابطه عاشقانه‬ ‫نیست‪ .‬عشق هیچ‌وقت نمی‌تواند یک‌طرفه‬ ‫ایجاد شود یا دوام بیاورد‪.‬‬ ‫در عشق ذوب شده‌اید؟‬ ‫فکر می‌کنید کسی که حاال کنارتان است‪،‬‬ ‫تنها مردی است که می‌تواند خوشبخت‌تان‬ ‫کند‪ .‬احساس می‌کنید هر روز که می‌گذرد‬ ‫جام عشق‌تان لبریزتر می‌شود و تصور می‌کنید‬ ‫هیچ اتفاقی و هیچ تغییری نمی‌تواند این‬ ‫حس را از شما بگیرد‪ .‬گرفتار شدن در‬ ‫احساسی که تصور می‌کنید پایان‌ناپذیر است‬ ‫به معنای عاشق بودن شما نیست‪ .‬متاسفیم‬ ‫که ناامیدتان می‌کنیم اما عشق رمانتیک‬ ‫واقعا متعلق به قصه‌هاست‪ .‬عشق نمی‌تواند‬ ‫به شرایط و تغییراتی که فرد مقابل‌تان می‌کند‬ ‫بی‌ارتباط باشد‪ .‬اگر فرد مقابل‌تان شما را آزار‬ ‫دهد‪ ،‬سرد شود یا به شما پشت کند‪ ،‬باز هم‬ ‫نمی‌توانید به بهانه غرق بودن در عشق او را از‬ ‫رفتارهایش جدا کنید و تصویری که خودتان‬ ‫از او ساخته‌اید را ستایش کنید‪.‬‬ ‫عاشق شدن حسی نیست که از ناکجا یک‬ ‫دفعه به قلب شما الهام شود‪ .‬برای آنکه چنین‬ ‫احساسی در شما ایجاد شود و بتوانید آن را‬ ‫حفظ و پربارتر کنید باید دالیلی هم داشته‬ ‫باشید‪ .‬ضرب‌المثل «خدا یکی‪ ،‬یار یکی» را‬ ‫فراموش کنید و تصور نکنید کسی که در نگاه‬ ‫اول شبیه مرد رۆیاهای‌تان بوده در هر شرایطی‬ ‫می‌تواند مرد زندگی‌تان باقی بماند‪.‬‬ ‫به آزارهایش وابسته‌اید؟‬ ‫اگر بعد از جدا شدن از همسر یا نامزدتان‬ ‫در خیال آزارهایی که به شما می‌رساند‬ ‫غرق می‌شوید و حتی برای ناسزا گفتن‌ها‪،‬‬ ‫بی‌وفایی‌ها و سردی‌هایش دلتنگ می‌شوید‪،‬‬ ‫به احساسی که دارید شک کنید‪« .‬جالد‬ ‫عشق» هیچ شباهتی به احساس آرامش‌بخش‬ ‫دوست داشتن که می‌تواند به زندگی‌تان رنگ‬ ‫دهد‪ ،‬ندارد‪ .‬در چنین رابطه‌ای‪ ،‬این عاشق‬ ‫نیست که با تاثیر گذاشتن بر شما و زندگی‌تان‬ ‫محبت شما را از آن خود می‌کند بلکه این‬ ‫شما هستید که به خاطر خالها و ضعف‌هایی‬ ‫که دارید به یک رابطه آزاردهنده و بیمارگونه‬ ‫نیاز پیدا می‌کنید‪.‬‬ ‫یک بار این احساس را برای خود تعریف‬ ‫کنید و بگویید وقتی از عشق حرف می‌زنید‬ ‫از چه حرف می‌زنید؟ اگر از عهده پاسخ دادن‬ ‫به این سۆال برنمی‌آیید‪ ،‬بیشتر مراقب باشید‪.‬‬ ‫شما ممکن است هر حس متفاوتی را با عشق‬ ‫اشتباه بگیرید یا آن را از روی احساسات‬ ‫دیگران کپی کنید‪ ،‬یعنی با دیدن عاشق‌های‬ ‫آزار دیده اطراف‌تان تصور کنید این احساس‬ ‫واقعا همان چیزی است که آدم‌های آسیب‌دیده‬ ‫اطراف‌تان در حال تجربه آن هستند‪.‬‬


‫‪43‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫حساسیت یا‬ ‫سرماخوردگی‬

‫نشانه های سرماخوردگی و آلرژی‬ ‫می توانند مشابه باشند‪ .‬اما یك‬ ‫سری از نشانه های بخصوصی‬ ‫وجود دارند كه این دو را از‬ ‫هم متمایز می کنند‪ .‬در حقیقت‬ ‫هم آلرژی و هم سرماخوردگی‬ ‫دارای نشانه های مشترکی از قبیل‪:‬‬ ‫گرفتگی بینی‪ ،‬عطسه‪ ،‬آبریزش‬ ‫بینی‪ ،‬آبریزش چشم و گاهی‬ ‫سردرد و احساس سرما می باشند‪.‬‬ ‫اما عالئم سرماخوردگی یكی یكی‬ ‫ظاهر می شود ابتدا عطسه‪ ،‬آبریزش‬ ‫بینی‪ ،‬آبریزش چشم و به دنبال آن‬ ‫گرفتگی بینی‪ ،‬اما در آلرژی تمام‬ ‫عالئم با هم و در یك زمان ظاهر‬ ‫می گردند‪ .‬عطسه های پیاپی و‬ ‫پشت سرهم معموال نشانگر وجود‬ ‫آلرژی است در صورتی كه تك‬ ‫عطسه معموال نشانگر سرماخوردگی‬ ‫است‪ .‬به عالوه در سرماخوردگی‬ ‫ترشحات بینی زرد رنگ می باشد‬ ‫در صورتی كه در آلرژی ترشحات‬ ‫بینی بیرنگ و رقیق می باشد‪ .‬طول‬ ‫مدت وجود عالئم سرماخوردگی‬ ‫می تواند ‪ 7‬تا ‪ 10‬روز ادامه داشته‬ ‫باشد‪ ،‬در حالی كه نشانه های‬ ‫آلرژی در مدت بسیار كوتاه تری‬ ‫پایان می یابند‪.‬‬

‫افتخاری برای ایرانیان است که اولین‬ ‫کسی که در مورد زکام یونجه ای یا آلرژی‬ ‫بهاره رساله ای علمی نوشته است و آن را‬ ‫از سرماخوردگی متفاوت دانسته زکریای‬ ‫رازی بوده است و ابوعلی سینا نیز یکی از‬ ‫علل زکام و نزله را بوئیدن داروهای گرمی‬ ‫بخش مانند زعفران‪ ،‬مشک و پیاز می‬ ‫داند و در حقیقت نوعی آلرژی به گیاهان‬ ‫را شرح می دهد‪ .‬پزشکان پرافتخار دیگر‬ ‫ایران مانند سید اسماعیل جرجانی مؤلف‬

‫کتاب ذخیره خوارزمشاهی و بنیانگذار‬ ‫طب فارسی و بهاء الدوله رازی در کتاب‬ ‫خالصه التجارب بوی مشک ‪ ،‬عطر و‬ ‫رنگ برخی از طعام و آشامیدنیها را سبب‬ ‫بروز سرفه های خشک و تنگی نفس ذکر‬ ‫می کنند و پرهیز از عطرها‪ ،‬عرقها‪ ،‬ترشیها‬ ‫و مواد تحریک کننده را برای رفع زکام‬ ‫و تنگ نفس مفید می دانند‪ .‬ترم آلرژی‬ ‫توسط پزشکی اتریشی (دکتر پریکه) در‬ ‫حدود ‪ 100‬سال پیش ابداع شد که در‬ ‫زبان یونانی به معنی فعالیت شدید است‪.‬‬ ‫بیمه در زندگی امروز ما در جایی که‬ ‫بسیاری از ما محدوده رایگان کارت‬ ‫اهیپ را نمی دانیم ضروری به نظر می‬ ‫رسد‪ .‬بیمه بیماری های سخت می تواند‬ ‫تا ‪ 32‬بیماری (با توجه به سن )را تحت‬ ‫پوشش قرار دهد‪ .‬قرار نیست شغل خود را‬ ‫ترک کنیم بلکه می توانیم با محکم کردن‬ ‫پشتوانه های خود در صورت هر حادثه‪،‬‬ ‫مانند بیماری و ناتوانی جسمی با اطمینان‬ ‫از شرایط مالی به درمان خود ادامه دهیم‪.‬‬ ‫در روزگاری که سالمتی‪ ،‬آویزان به ذره ذره‬ ‫ی رفتار های روحی و شغلی ونحوه تغذیه‬ ‫ما ‪ ...‬است‪ ،‬تکیه بر بیمه های گوناگون ‪،‬‬ ‫درمان مشکالت مالی در روزهای بیماری‬ ‫‪ ،‬ناتوانی و ‪ ....‬است‪.‬‬ ‫اقتباس‪ :‬با همکاری مشاور علمی‪ ،‬پزشکی‬ ‫شرکت بیمه‪ Insufin‬خانم دکتر واحدی‬ ‫(ایمونولوژیست)‬ ‫*مطالب این مقاالت صرفن در جهت‬ ‫اطالع رسانی می باشد و به هیچ عنوان‬ ‫جایگزین مشاوره با متخصصین مربوطه‬ ‫نمی شود‪*.‬‬ ‫پرسش های خود را در زمینه طرح و‬ ‫برنامه ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه‬ ‫های مختلف از طریق ایمیل @‪news‬‬ ‫‪ insufin.com‬و یا با شماره تلفن‬ ‫‪ 905-370-0011‬تماس بگیرید ‪.‬‬ ‫شما عالقمندان رادیو می توانید شنونده‬ ‫برنامه رادیویی بیمه‪ ،‬سه شنبه در میان‪،‬‬ ‫از ساعت ‪ 9‬تا ‪ 10‬صبح از رادیو صدای‬ ‫ایران و نیز درهر لحظه با یک کلیک‪،‬‬ ‫بیننده برنامه های تلویزیونی ما ازکانال‬ ‫شبکه تلویزیونی شرکت بیمه ‪www.‬‬ ‫‪youtube.com/sherkatbimeh‬‬ ‫باشید ‪ * .‬و یا با الیک کردن آدرس‬ ‫اینترنتی ما در فیس بوک ‪https://‬‬ ‫‪www.facebook.com/Insufin‬‬ ‫از آخرین فعالیت های شرکت ما مطلع‬ ‫شوید‪.‬‬ ‫* محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و‬ ‫سرمایه گذاری و عضو رسمی مشاورین‬ ‫متخصص بیمه و امور مالی کانادا به‬ ‫شماره ثبت‪ 2065817 :‬است ‪*.‬‬


‫‪42‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫رابطه جنسی و‬ ‫صمیمیت‪ :‬خانم ها‬ ‫چه می خواهند؟‬ ‫وقتی صحبت از مسئله پیچیده‬ ‫رابطه جنسی به میان می آید‪،‬‬ ‫اگر بخواهیم به این بپردازیم که‬ ‫خانم ها چه می خواهند یا آقایان‬ ‫چه می خواهند کار سختی است‬ ‫چون با اینکار یک مسئله بسیار‬ ‫شخصی و خصوصی را به شدت‬ ‫ساده خواهیم کرد‪.‬‬

‫کام ً‬ ‫ال مشخص است که روابط و تجربیات‬ ‫جنسی انواع و اقسام مختلف دارند که افراد‬ ‫می توانند در آنها سهیم بوده و لذت ببرند‪.‬‬ ‫اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم‪ ،‬آنچه خانم ها‬ ‫و آقایان هرکدام از رابطه جنسی انتظار دارند‬ ‫را باید بر مبنای فردی بررسی کرد‪ .‬درنتیجه‪،‬‬ ‫آنچه که فرد در ارتباط با رابطه جنسی‪،‬‬ ‫کمبود آن را در روابط خود حس می کند‬ ‫یا عمیق ًا در آرزوی آن است‪ ،‬دقیق ًا همان‬ ‫چیزی است که او در آن زمان در زندگی‬ ‫خود نیاز دارد‪ .‬برای مثال‪ ،‬خیلی خانم‬ ‫ها از محبت زیاد لذت می برند اما رابطه‬ ‫جنسی داغ و قوی فیزیکی نمی خواهند‪.‬‬ ‫خیلی دیگر از خانم ها از رابطه جنسی های‬ ‫فیزیکی و شدید لذت می برند اما برای حفظ‬ ‫تعادل دوست دارند با ابراز محبت و ناز و‬ ‫نوازش هم همراه باشد‪.‬‬ ‫حاال اگر به کل مردم نگاه کنیم و اکثریت‬ ‫عموم را در نظر بگیریم‪ ،‬می توانیم نتیجه‬ ‫گیری هایی ارائه کنیم‪.‬‬ ‫در طول این سالها اکثریت خانم هایی‬ ‫که به من مراجعه می کنند دنبال صمیمیت‬ ‫بیشتری در روابط خود بوده اند‪ .‬خانم ها‬ ‫دوست دارند با طرف مقابلشان ارتباط قوی‬ ‫برقرار کرده و به هم عشق بورزند‪ .‬اکثر ًا‬ ‫دوست دارند مردشان به آنها بگوید که‬ ‫چرا دوستشان دارد و چه چیز آنها خاص‬ ‫و منحصر بفرد است‪ .‬معمو ً‬ ‫ال می گویند‬ ‫دوست دارند که مردشان بیشتر بغلشان‬ ‫کند‪ ،‬ببوسدشان‪ ،‬ناز و نوازششان کند و با‬ ‫آنها بیشتر حرف بزند‪ .‬اگر قرار است رابطه‬ ‫جنسی بیشتری داشته باشند‪ ،‬دوست دارند که‬ ‫این رابطه جنسی شدید ًا احساسی و عاشقانه‬ ‫باشد‪ .‬می خواهند این صمیمیت هم در اتاق‬ ‫خواب و هم خارج از آن جریان داشته باشد‪.‬‬ ‫همچنین خانم ها نیاز دارند که باهوش و‬ ‫توانا تلقی شوند و برای همه خصوصیات‬ ‫و ویژگی های خاصشان از آنها تعریف‬ ‫و تمجید شود‪ .‬خانم ها به طور متوسط‬ ‫نیازمند بغل کردن های بیشتر‪ ،‬محبت بیشتر‬ ‫و صمیمیت بیشتر هستند‪ .‬دوست دارند‬ ‫مردشان همیشه از زیباییشان تعریف کند و‬ ‫آنها را مطمئن کند که از رابطه با او لذت‬

‫می برند‪.‬‬ ‫اغلب مردها می توانند زمان زیادی را بدون‬ ‫صمیمیت بگذرانند و به همین دلیل فکر می‬ ‫کنند که خانم ها هم همین توانایی را دارند‪.‬‬ ‫متاسفانه‪ ،‬تعداد خیلی کمی از آقایون هستند‬ ‫که می دانند باید هر از گاهی خانمشان را با‬ ‫هدایای غافل گیر کننده یا تعریف و تمجید‬ ‫خوشحال کنند‪ .‬اما اکثر خانم ها چیزی‬ ‫بیشتر از صمیمت گاه و بیگاه نیاز دارند‪.‬‬ ‫آنها برای اینکه همیشه خوشحال و راضی‬ ‫باشند‪ ،‬به صمیمیت روزانه نیاز دارند‪.‬‬ ‫بعد از اینکه دو نفر با هم ازدواج می کنند‪،‬‬ ‫خیلی از آقایون تالش می کنند نشان دهند‬ ‫که آن اندازه ای که تصور می کنند برای‬ ‫عشق کافی است‪ .‬خیلی وقت ها نتیجه گیری‬ ‫هایشان را برحسب نیازهای خودشان بنا می‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫این آن گل یا شکالت یا هدیه نیست‬ ‫که خانم ها واقع ًا می خواهند‪ ،‬آنچه آنها‬ ‫واقع ًا می خواهند اعمالی است که نشان‬ ‫دهد همسرشان آنها را دوست دارد و آنقدر‬ ‫برایشان مهم هستند که بخواهند برای‬ ‫خوشحال کردنشان انرژی صرف کنند‪.‬‬ ‫خانم ها همیشه انتظار ابراز محبت های‬ ‫بیشتر و مداوم تری دارند‪ .‬آنها می خواهند‬ ‫مداوم بدانند که طرفشان به آنها بی تفاوت‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫بسیاری از ازدواج ها به این دلیل برهم می‬ ‫خورد که مردها نیازهای خانمشان را واقع ًا‬ ‫جدی تلقی نمی کنند‪.‬‬ ‫بسیاری از خانم های متاهلی که خارج از‬ ‫ازدواجشان با مردان دیگر ارتباط دارند می‬ ‫گویند که عاشق مر‬ ‫دهایی می شوند که به آنها ابراز محبت می‬ ‫کنند‪ ،‬بیشتر به حرفهایشان گوش می کنند‬ ‫و بیشتر با آنها حرف می زنند‪ .‬احساس‬ ‫احترام‪ ،‬محبت و عشقی که در ازدواجشان‬ ‫نداشتند را با آنها تجربه می کنند‪.‬‬ ‫خانم هایی که اعتماد به نفس باالیی دارند‬ ‫و به برابری زن و مرد معتقدند به هیچ وجه‬ ‫دوست ندارند که فقط به عنوان یک ابزار‬ ‫جنسی به آنها نگاه شود‪ .‬دوست دارند بیشتر‬ ‫از آن به نظر برسند و از مردهایی که به آنها‬ ‫فقط برای گذران وقت و رابطه جنسی نگاه‬ ‫می کنند متنفر هستند‪ .‬خیلی خانم ها از‬ ‫اینکه می بینند چطور بسیاری از آقایون می‬ ‫توانند بدون عشق رابطه جنسی داشته باشند‬ ‫در عجبند‪.‬‬ ‫اکثر خانم ها اگر رابطه جنسیشان فقط جنبه‬ ‫فیزیکی و جسمی داشته باشد به هیچ عنوان‬ ‫از آن رابطه جنسی ارضاء نمی شوند‪ .‬بااینکه‬ ‫ممکن است به ارگاسم هم برسند اما اکثر ًا‬ ‫از چنین روابط جنسی خیلی زود خسته می‬ ‫شوند‪ .‬حتم ًا باید آن حس عشق و صمیمیت‬ ‫را با همسرشان حس کنند‪ .‬اما متاسفانه اکثر‬ ‫آقایون یا این مسئله را نمی دانند یا اگر هم‬ ‫که می دانند آنرا جدی تلقی نمی کنند‪.‬‬ ‫برای خیلی از خانم ها بااینکه ممکن است‬ ‫از ارگاسم و رابطه جنسی فیزیکی لذت ببرند‬ ‫اما رابطه جنسی بیشتر وسیله ای برای ایجاد‬ ‫عشق و ابراز محبت و صمیمیت در رابطه‬ ‫است‪ .‬هرچقدر مردها بیشتر این مسئله را‬ ‫فهمیده و به آن احترام بگذارند‪ ،‬رابطه بسیار‬

‫بهتری می توانند با خانم ها داشته باشند‪.‬‬ ‫خوشبختانه در دنیای امروز‪ ،‬تعداد زیادی‬ ‫از خانم ها آزادانه برای رابطه پیش قدم می‬ ‫شوند و به خودشان اجازه می دهند که از‬ ‫رابطه جنسی برای لذت و صمیمیت استفاده‬

‫کنند‪ .‬این روزها خانم ها خواسته های خود‬ ‫را راحت به زبان می آورند‪ .‬رابطه های موفق‬ ‫معمو ً‬ ‫ال از یک مردی تشکیل می شود که به‬ ‫این برابری زن و مرد احترام می گذارد‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

41


‫‪40‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫من چقدر باخته ام‬ ‫از پنجره اتاقم بیرون را نگاه می‬ ‫کردم‪ ،‬حیاط خانه پر از زنان‬ ‫و مردان سیاهپوش بود‪ ،‬بیشتر‬ ‫دوستان و فامیل آمده بودند‪،‬‬ ‫تصویری بزرگ از ارژنگ‪ ،‬روی‬ ‫میز وسط حیاط بود‪ ،‬از خودم می‬ ‫پرسیدم‪ :‬آیا براستی ارژنگ رفته‬ ‫است؟!‬

‫انگار همین دیروز بودکه سوار بر اتوبوس‬ ‫تهران استانبول شدیم‪ ،‬تا یک سفر نامعلوم‬ ‫را آغاز کنیم‪ ،‬این من بودم‪ ،‬که اصرار به سفر‬ ‫داشتم‪ ،‬دوستانم از نیویورک ‪ ،‬لس آنجلس‪،‬‬ ‫سانفرانسیسکو و داالس زنگ می زدند و می‬ ‫گفتند چرا اونجا مانده ای؟ همه شان می گفتند‬ ‫اینجا بهشت است‪ ،‬ما با هر لباس و آرایش‪،‬‬ ‫به هرجایی که دلمان می خواهد میرویم‪ ،‬اینجا‬ ‫صبح و شب ندارد‪ .‬بیا ببین چقدر لباس ارزان‬ ‫است‪ ،‬چقدر غذا فراوان است‪ ،‬در این سرزمین‬ ‫صف وجود ندارد‪ ،‬مگر برای دیدن فیلم های‬ ‫بزرگ اکشن‪.‬‬ ‫دلم پر می کشید‪ ،‬شب وروز درخواب و بیداری‪،‬‬ ‫به از جا کندن و به سرزمین تازه ای رفتن می‬ ‫اندیشیدم‪ .‬مگر چه چیز من کمتر از سیما‪ ،‬مینا‪،‬‬ ‫پروانه‪ ،‬گیتی ‪ ،‬نیلوفر‪ ،‬نازی و مهتاب و ژیال‬ ‫بود؟ من هیچگاه از آنها عقب نمانده بودم‪.‬‬ ‫با ارژنگ بارها حرف زدم‪ ،‬می گفت نمی‬ ‫تواند‪ ،‬خانه و زندگی وکارش را بهم بریزد و راه‬ ‫بیفتد‪ ،‬می گفت ما برخالف همه آنها که رفته‬ ‫اند‪ ،‬در اینجا جاافتاده ایم‪ ،‬من درآمد خوبی‬ ‫دارم‪ ،‬تازه خانه قشنگ مان را در کرج ساخته‬ ‫ایم‪ ،‬همین روزها به آنجا نقل مکان می کنیم‪،‬‬ ‫من همه وسایل و تزئینات خانه را به سلیقه تو‬ ‫تهیه کردم‪ ،‬حتی برایت یک استخر سرپوشیده‬ ‫هم ساختم‪ ،‬برای بچه ها همه چیز آماده است‪،‬‬ ‫قول میدهم بهترین زندگی را زیر سقف این خانه‬ ‫داشته باشیم‪ .‬من زیر بار حرفهای ارژنگ نمی‬ ‫رفتم‪ ،‬من او را مرتب زیر فشار می گذاشتم‪،‬‬ ‫حتی کم کم اتاق خوابم را عوض کردم‪ .‬خیلی‬ ‫کم با ارژنگ حرف میزدم‪ ،‬خیلی ناراحت بود‪،‬‬ ‫چند نفری را واسطه کرد‪ ،‬تا شاید مرا از این‬ ‫تصمیم باز دارند‪ ،‬ولی من چون همیشه یکدنده‬ ‫روی حرف خودم ایستاده بودم‪.‬‬ ‫سرانجام ارژنگ تسلیم شد‪ ،‬درحالیکه صورتش‬ ‫پر از غم و دلواپسی بود‪ ،‬هر آنچه داشتیم‬ ‫فروخت و بقولی آتش زد و برای سفرآماده شد‪،‬‬ ‫ما ‪ 10‬تا چمدان داشتیم‪ ،‬که پر از لباس ووسایل‬ ‫ضروری بود‪ ،‬ارژنگ با کمک آشنایان‪ ،‬یک‬ ‫راننده پیدا کرد که حاضر شد همه چمدان ها را‬ ‫بنام های مختلف با اتوبوس به استانبول برساند‪.‬‬ ‫روز وداع با فامیل‪ ،‬همه اشک می ریختند‬

‫حتی دخترم سودابه و پسرم سامان هم در‬ ‫آغوش پدر بزرگ ها و مادر بزرگ هاو خاله‬ ‫ها اشک میریختند‪ ،‬در آن جمع تنها من بودم‪،‬‬ ‫که خوشحال و پیروز‪ ،‬به روز دیدار دوستانم در‬ ‫امریکا فکر می کردم‪ ،‬نیلوفر گفته بود اگر به‬ ‫لس آنجلس بیایی مهمان خودم هستی‪ ،‬گیتی‬ ‫گفته بود‪ ،‬در خانه مان در نیویورک چشم به‬ ‫در داریم تا تو از راه برسی‪ ،‬مهتاب در داالس‬ ‫برایم یک سوئیت کامل آماده کرده بود و من به‬ ‫سفارش همه شان‪ ،‬کلی سوقاتی با خود می بردم‪.‬‬ ‫در استانبول ‪4‬ماه بدون نتیجه ماندیم‪ ،‬هیچ‬ ‫کشوری ویزا نمی داد‪ ،‬یکروز در البی هتل‪،‬‬ ‫خانم و آقایی‪ ،‬ما را به سوی پناهندگی هدایت‬ ‫کردند و من گفتم هیچ مسئله و مشکل سیاسی‬ ‫نداریم‪ ،‬گفت به بهانه مذهب می توانید پناهنده‬ ‫شوید‪ ،‬گفتم ولی دلیل خاصی نداریم‪ ،‬گفت من‬ ‫برایتان یک سری بهانه روی کاغذ می نویسم‪،‬‬ ‫مطمئن باش کارگر می افتد‪.‬‬ ‫وقتی برای پناهندگی اقدام کردیم‪ ،‬هیچ امیدی‬ ‫نداشتیم‪ ،‬ولی عجیب اینکه خیلی زود‪ ،‬همه‬ ‫چیز روبراه شد‪ ،‬یک خانم امریکایی با دیدن‬ ‫بچه ها‪ ،‬که چهره شان پر از معصومیت بود‬ ‫کمک مان کرد‪ ،‬در مصاحبه ها قبول شدیم و‬ ‫بعد به اروپا رفتیم‪ .‬بعد از ‪ 6‬ماه‪ ،‬به فرودگاه‬ ‫سانفرانسیسکو رسیدیم‪ ،‬قبال به مینا زنگ زده‬ ‫بودم‪ ،‬راهنمای ما از سوی اداره پناهندگی و مینا‬ ‫با شوهرو بچه هایش در فرودگاه انتظارمان را‬ ‫می کشیدند‪ ،‬بعد از ‪ 7‬سال مینا را می دیدم‪،‬‬ ‫تپل مپل شده بود‪ ،‬می گفت غذاهای اینجا چاق‬ ‫می کند‪ ،‬مراقب باش! به راهنمای خود گفتیم‬ ‫موقت به خانه دوستمان میرویم و بااو قرار دو‬ ‫روز بعد را گذاشتیم‪.‬‬ ‫مینا گرم ترین پذیرایی را از ما کرد‪ ،‬من تقریبا‬ ‫یک چمدان سوقات را همانجا به او هدیه دادم و‬ ‫هفته بعد راهنمای ما‪ ،‬آپارتمان کوچکی برایمان‬ ‫تدارک دید و ما به آنجا نقل مکان کردیم‪ ،‬ولی‬ ‫شب و روز با مینا بودیم‪ .‬شوهر مینا مرتب می‬ ‫پرسید می خواهید چه بکنید؟ آیا سرمایه با خود‬ ‫دارید؟ ارژنگ خیلی راحت گفت سرمایه کافی‬ ‫درون لباسهای خود و بچه ها و درون چمدان‬ ‫ها جاسازی کرده بودیم‪ ،‬بخشی را هم بعدا‬ ‫حواله می کنند‪ ،‬گفت من پیشنهاد خرید دو سه‬ ‫فست فود را دارم‪ ،‬یا در استاک مارکت سرمایه‬ ‫گذاری کنید‪ ،‬پرسیدیم استاک مارکت چیست؟‬ ‫برایمان توضیح داد و ما را قانع کرد که باالترین‬ ‫سود را خواهیم داشت و ما بدون مشورت با‬ ‫کسی با اوشریک شدیم‪ ،‬وقتی دوستان دیگر‬ ‫فهمیدند‪ ،‬کلی ما را سرزنش کردند‪ ،‬که چرا خانه‬ ‫نخریدید؟ چراخودتان رستوران بازنکردید؟‬ ‫چرا حداقل ‪ 6‬ماه صبر نکردید؟ راست می‬ ‫گفتند‪ ،‬ما بدون مطالعه‪ ،‬عجوالنه دست به این‬ ‫کار زدیم وخود کورش شوهر مینا را هم بی‬ ‫سرمایه شریک کردیم‪ .‬کورش شب و روز پای‬ ‫کامپیوتر نشسته بود و بقول خودش استاک می‬ ‫خرید و می فروخت وما بدون اینکه هیچ اطالع‬ ‫ونظری داشته باشیم‪ ،‬فقط نگاه می کردیم‪ ،‬تا‬

‫یکروز کورش خبر داد که همه سرمایه ها بر باد‬ ‫رفت‪ .‬من بجای بازخواست کورش‪ ،‬ارژنگ را‬ ‫سرزنش کردم‪ ،‬که عرضه ندارد و بیسواد است‪،‬‬ ‫بی خیال است و همین بکلی رابطه ما را طوفانی‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫ارژنگ بخش دیگر سرمایه مان را از ایران‬ ‫آورد و من با اصرار آنرا برای خرید یک‬ ‫آرایشگاه و تهیه وسایل و تجهیزات اش بکار‬ ‫گرفتم و ارژنگ را واداشتم بدنبال کار برود‪،‬‬ ‫او هم به سراغ یکی از دوستان خود که در کار‬ ‫ریمادلینگ بود رفت و به کاری پرداخت که در‬ ‫توان اش نبود‪ ،‬ولی چون دلواپس هزینه های‬ ‫زندگی مان بود‪ ،‬شب و روز خود را گذاشت و‬ ‫تقریبا همه امکانات را برای من و بچه ها فراهم‬ ‫ساخت و مرا در انتخاب راهم آزاد گذاشت‪،‬‬

‫من که از دوستان خود کمک گرفته بودم‪ ،‬بدلیل‬ ‫راهنمایی های غلط‪ ،‬در محل کارم با دو سه‬ ‫شکایت روبرو شدم‪ ،‬تا آنجا که ناچار شدم‬ ‫اعالم ورشکستگی کنم و درواقع زندگی مان را‬ ‫بکلی از هم بپاشم‪.‬‬ ‫این خونسردی های من‪ ،‬این تحت تاثیر‬ ‫دوستان نادان بودن ها‪ ،‬بعد هم زورگویی های‬ ‫همیشگی ام‪ ،‬ارژنگ را دچار سکته قلبی کرد‬ ‫ولی من باز هم بخود نیامدم‪ ،‬او را پیر و از کار‬ ‫افتاده خواندم‪.‬‬

‫‪ 8‬سال من به بهانه رسیدگی به حال بچه ها‪،‬‬ ‫مدرسه و دوستان و مشغله هایشان‪ ،‬دست از‬ ‫کار کشیدم و تنها وظیفه ام سرکوفت زدن و‬ ‫کوچک و خوار کردن ارژنگ بود‪ ،‬او را با‬ ‫شوهر دوستانم مقایسه می کردم واینکه او‬ ‫ناتوان و غیر مسئول و پیر و از خط خارج شده‬ ‫است‪ .‬همین رفتار من سبب شد تا ارژنگ برای‬ ‫بار دوم سکته کرد‪ ،‬طفلک بدون اینکه هیچ‬ ‫حمایت و دلسوزی و پرستاری از سوی ما داشته‬ ‫باشد‪،‬خودش به بیمارستان میرفت وخودش به‬ ‫خانه باز می گشت و آخرین ضربه را زمانی به او‬ ‫زدم‪ ،‬که برادرش از آلمان مهمان ما شد و چنان‬ ‫کردم که برادرش باتفاق همسرش به یک هتل‬ ‫رفت و بعد هم بی خبر راهی آلمان شد‪.‬‬ ‫بدنبال این رویدادها‪ ،‬کار من وارژنگ به طالق‬ ‫کشید‪ ،‬دوستانم می گفتند نگران نباش‪ ،‬صدها‬ ‫مرد در صف ایستاده اند که با تو ازدواج کنند!‬ ‫ارژنگ با یک چمدان لباس خانه را ترک گفت‬ ‫و رفت‪ ،‬شنیدیم در یک آپارتمان با دوستش هم‬ ‫خانه شده است و من بعد از یکسال و اندی‪،‬‬ ‫با توجه به توصیه دوستانم‪ ،‬بدلیل رابطه های‬ ‫حساب نشده ناهماهنگ چنان خودم را خوار‬ ‫و بدون شخصیت و ذات پاک زنانه ام تیره‬ ‫دیدم‪ ،‬که همه وجودم پر از پشیمانی شد‪ ،‬ولی‬ ‫چه فایده؟ من همه پل ها را پشت سرم خراب‬ ‫کرده بودم و یکسال ونیم بود از ارژنگ خبری‬ ‫نداشتم‪.‬‬ ‫ناگهان با صدایی از جا پریدم‪ ،‬خودم را در‬ ‫رختخوابم دیدم‪ ،‬حادثه مرگ ارژنگ و گروهی‬ ‫سیاهپوش را در واقع خواب دیده بودم‪ .‬به سراغ‬ ‫بچه ها رفتم‪ .‬باالی سرشان‪ ،‬تصویری از ارژنگ‬ ‫بود‪ ،‬دخترم حتی یکی از عکس های پدرش را‬ ‫بغل کرده بود‪ ،‬همه وجودم می لرزید‪ .‬خودم را‬ ‫زیر دوش رساندم و فردا با آدرسی که از ارژنگ‬ ‫داشتم‪ ،‬به سوی محل کارش راندم‪ .‬وقتی به‬ ‫آنجا رسیدم‪ ،‬ارژنگ در حال رنگ کردن در‬ ‫یک خانه بود‪ ،‬درحالیکه همه اطرافیان نگاه‬ ‫می کردند‪ ،‬ارژنگ را بغل کردم‪ ،‬خودش را‬ ‫کنار کشید و گفت فهیمه جان رنگی می شوی!‬ ‫بغض کرده گفتم مهم نیست‪ ،‬فقط بگو مرا‬ ‫خواهی بخشید‪ ،‬بخاطر آن همه بی عدالتی ها‪،‬‬ ‫بی تفاوتی ها و ستمی که به تو روا داشتم‪.‬‬ ‫ارژنگ کنارم نشست و گفت واقعا بخود آمده‬ ‫ای؟ گفتم براستی بخود آمده ام‪ ،‬یک کابوس‬ ‫مرا بخود آورد‪ ،‬آمده ام تا به خانه برگردیم‪ .‬گفت‬ ‫ولی من زندگی تازه ای را شروع کردم‪ ،‬با زنی‬ ‫آشنا شده ام‪ ،‬زنی که پر از مهربانی است‪ ،‬خیلی‬ ‫جا خوردم‪ ،‬شرمنده شدم‪ ،‬گفتم خوشحالم‪ ،‬ولی‬ ‫دلم میخواهد بدیدار بچه ها بیایی‪ .‬گفت بچه‬ ‫ها را بدور از چشم تو همیشه دیده ام‪ ،‬با عشق‬ ‫آنها زنده ام‪ .‬در یک لحظه از خودم پرسیدم من‬ ‫چقدر در دنیای پوشالی خود غرق بودم‪ ،‬که از‬ ‫هیچ چیز خبر نداشتم‪.‬‬ ‫ارژنگ با من به خانه آمد‪ ،‬با ما شام خورد‪،‬‬ ‫ولی شب روانه آپارتمان کوچک خود شد و من‬ ‫احساس کردم چقدر باخته ام‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫زن مدیر‪ ،‬سلطان قلب مرد!‬ ‫هر زنی دوست دارد به بهترین‬ ‫نحو زندگی زناشویی‌اش را‬ ‫مدیریت کند تا بتواند زندگی‬ ‫خوبی برای خود و همسرش مهیا‬ ‫کند؛ اما مدیریت یک زندگی به‬ ‫این راحتی‌ها نیست‪.‬‬

‫محبت به همسر‬ ‫باید مرد زندگی را به گونه‌ای اداره کرد و به او‬ ‫جهت داد که هم در راه زندگی همراه باشد و‬ ‫هم احساس نکند در زندگی هیچ حقی ندارد و‬ ‫همسرش تمام امور را به دست گرفته‌است‪.‬‬ ‫اگر خوب دقت کنید متوجه خواهید شد همین‌ها‬ ‫هم هستند که اداره زندگی را سخت می‌کنند تا‬ ‫جایی که می‌توان گفت خیلی مشکل‌تر از اداره‬ ‫یک شرکت بزرگ است‪ .‬زنی توانمند است که‬ ‫نه تنها خودش احساس خوشبختی کند بلکه‬ ‫همسرش هم از زندگی رضایت داشته‌باشد‪.‬‬ ‫بهره‌برداری از فاصله‬ ‫مردها مانند کش هستند؛ زمانی که عقب‌نشینی‬ ‫می‌کنند قبل از اینکه مثل فنری برگردند تا‬ ‫اندازه‌ای می‌توانند کش بیایند؛ مثال کش‪،‬‬ ‫استعاره کاملی برای درک چرخه نزدیکی و‬ ‫صمیمیت مرد است که شامل نزدیک شدن‪،‬‬ ‫عقب‌‌نشینی و دوباره صمیمی‌شدن است‪ .‬در‬ ‫واقع میل عقب‌نشینی در مردها غریزی است و‬ ‫نمی‌توان آن را یک تصمیم یا انتخاب دانست‪،‬‬ ‫حتی می‌توان گفت زمانی که مردی همسر زنی‬ ‫است هر از گاهی نیاز دارد که عقب‌نشینی کند‬ ‫تا بتواند دوباره صمیمی شود‪ .‬وقتی شوهرتان‬ ‫مدتی خود را از شما دور می‌کند سعی نکنید‬ ‫خودتان را به او بچسبانید چرا که مرد شما برای‬ ‫به کمال رساندن استقالل یا خودمختاری خود‬ ‫عقب‌نشینی می‌کند ولی نگران نباشید وقتی‬ ‫کامال به عقب کشیده شود بالفاصله مانند فنر‬

‫نزد شما باز می‌گردد‪.‬یادتان نرود که اگر مردی‬ ‫فرصت عقب‌نشینی پیدا نکند فرصت نخواهد‬ ‫یافت که قویا آرزوی نزدیک شدن به شما در او‬ ‫تقویت شود‪.‬‬ ‫حرف کشیدن از کسی که حرف نمی‌زند‬ ‫به نظر خیلی از زن‌ها‪ ،‬مردها درست زمانی خود‬ ‫را کنار می کشند که آنها می‌خواهند صحبت‬ ‫کنند و صمیمی شوند؛ اما اینطور نیست چرا‬ ‫که از روی بدشانسی زن درست همان موقعی‬ ‫می‌خواهد حرف بزند که مرد در دوران‬ ‫عقب‌نشینی خود است‪.‬یادتان باشد زمانی که‬ ‫مرد خود را عقب می‌کشد موقعیت خوبی برای‬ ‫هم‌صحبتی و صمیمیت با او نیست‪.‬اگر بتوانید‬ ‫این روحیه عقب‌نشینی مردان را قبول کنید دیگر‬ ‫از همدردی نکردن مرد آزرده خاطر نخواهید‬ ‫شد؛ یادتان باشد اگر بخواهید او را به حرف‬ ‫بیاورید باید خودتان او را به سخن بیاورید چرا‬ ‫که مردها برای حرف زدن دلیل می‌خواهند؛ آنها‬ ‫صرفا برای همدردی صحبت نمی‌کننداما بعد‬ ‫از مدتی که زن شروع به صحبت می‌کند مرد‬ ‫انبساط خاطر پیدا کرده و خود را در گفته‌های‬ ‫همسرش شریک می‌کند‪.‬‬ ‫خشم یعنی شکست‬ ‫اگرهمسرتان به راحتی عصبانی می‌شود چاره‬ ‫کار برای کنترل او‪ ،‬مقابله به مثل نیست بلکه‬ ‫باید سعی کنید عصبانیت او را درک کنید تا‬ ‫زنجیر طوالنی درگیری‌ها پاره شود؛با باال‬ ‫بردن صدای‌تان بالفاصله موجب برانگیخته‬ ‫شدن بیشتر او شده و در نتیجه نه‌تنها نخواهید‬ ‫توانست او را کنترل کنید بلکه ممکن است‬ ‫شرایط کامال از دست‌تان خارج شود و باعث‬ ‫تصمیم‌گیری‌های غیر‌منطقی و غیر‌عاقالنه از‬ ‫سوی شما یا شوهرتان شود و اوضاع را وخیم‌تر‬ ‫کند‪ .‬در مقابل‪ ،‬سکوت شما زمینه تداوم یا‬ ‫تکرار بد اخالقی‌های شوهرتان را از بین می‌برد‪.‬‬ ‫شما باید ب‬ ‫ا صداقت خود‪ ،‬اعتماد و صمیمیت طرف‬ ‫مقابل را جلب کنید‪ .‬اگر یک نفر بتواند‬ ‫جوابگوی مشکل شود‬ ‫و مسئولیت رفتارهای‬ ‫مخرب یا نادرست‬ ‫خود را بپذیرد‪،‬‬ ‫موجب می شود‬ ‫که طرف مقابل نیز‬ ‫همین رفتار را داشته‬ ‫باشد‪ .‬مواظب باشید‬ ‫هنگام عصبانیت و‬ ‫بد اخالقی او‪ ،‬حرف‬ ‫ناپسندی بر زبان‬ ‫نرانید‪.‬‬ ‫پذیرش‪ ،‬نقطه عطف‬ ‫شوهرتان‬ ‫پذیرش‬ ‫نخستین گام در راه‬ ‫زنده کردن اوست و‬ ‫گامی است کارساز‪.‬‬ ‫این آزادی باعث‬ ‫می‌شود که به‌صورت‬ ‫یک مرد کامل در‬ ‫آید‪ .‬او توانایی بالقوه‬ ‫یک مرد کامل شدن‬

‫را داراست‪ ،‬ولی تا وقتی که شما به او اجازه‬ ‫نداده‌اید که او خودش باشد‪ ،‬قادر به رسیدن‬ ‫به آن مرحله نیست‪ .‬او را بپذیرید‪ ،‬همان‌گونه‬ ‫که امروز هست‪ .‬نقاط ضعف و قدرت او را‬ ‫بپذیرید… شما شریک زندگی او هستید هم‬ ‫در روزهای خوش و شاد وهم در ناخوشی‌ها‬ ‫و غم‌ها‪ ،‬در داشتن‌ها و نداشتن‌ها‪ ،‬در دوران‬ ‫سخت بیماری و در زمان سالمت و توانایی …‬ ‫این پیمان شرکت را از همین امروز در قلب خود‬ ‫امضاء کنید‪ .‬احترام‪ ،‬دریچه ورود به قلب‬ ‫محبت و احترام از مقوله نور و حرارت است‬ ‫و ابتدا کانون شروع آن را که یک قلب لطیف‬ ‫و پاک است روشن و گرم می‌کند و سپس پرتو‬ ‫آن بر وجـود دریافت کننده یعنی همـان کسـی‬ ‫که شما دوستش دارید می‌تابد‪ .‬هیچ‌کس برای‬ ‫چیزی که به‌دست آورده است پاداشی دریافت‬ ‫نمی‌کند‪ ،‬بلکه‪ ،‬افتخار و پاداش نصیب کسانی‬ ‫می‌شود که کرداری بخشنده و ایثارگر دارند‪.‬‬ ‫شما دقیق ًا همان شخصی هستید که شوهرتان نیاز‬ ‫دارد احساس کند در نظر شما‪ ،‬فردی باارزش و‬ ‫قابل احترام است و در قلب شما جایگاه ویژه‌ای‬ ‫دارد‪ .‬با شما ازدواج کرد زیرا فکر می‌کرد که‬ ‫شما مناسب‌ترین فرد برای زندگی با او در‬ ‫این دنیا هستید‪ .‬ممکن است در دنیا بهترین‬ ‫پاداش‌ها را دریافت کرده باشد‪ ،‬ولی بیش از‬ ‫آن او به حمایت و تحسین شما نیاز دارد‪ .‬یک‬ ‫مرد برای احساس یک زندگی ارزشمند‪ ،‬نیاز‬ ‫به تحسین دارد‪ ،‬و گرنه انگیزه‌های الزم برای‬ ‫تالش و رشد خود را در صحنه‌های مختلف‬ ‫حیات اجتماعی خویش از دست می‌دهد‪.‬‬ ‫با همسر ولخرج چه کنیم؟‬ ‫اگر همسرتان مدام به دوستانش پول قرض‬ ‫می‌دهد یا بدون هیچ فکری بی‌محابا پول خرج‬ ‫می‌‌کند و چیزی برای پس‌انداز باقی نمی‌گذارد‬ ‫باید سعی کنید کمی مدیریت مالی خانه را در‬ ‫دست بگیرید تا شوهرتان را هم بهتر کنترل کنید؛‬ ‫برای اصالح همسرتان با انتقادهای پیاپی از او‬ ‫یا دست گذاشتن روی اشتباهات و قصورات‬ ‫او شروع نکنید‪ .‬چه همسر شما مستحق این‬ ‫سرزنش باشد چه نباشد‪ .‬این نحوه برخورد تنها‬ ‫اختالف و فاصله بین شما را افزایش می‌دهد و‬ ‫راه گفت‌وگو را سخت‌تر می‌کند‪ .‬به جای این‬ ‫کار‪ ،‬سعی کنید با شیوه دوستانه و عاشقانه با‬ ‫این موضوع مواجه شوید‪ .‬مثال به او توضیح‬ ‫دهید که می‌خواهید هزینه‌های خودتان و‬ ‫همسرتان را تحت‌کنترل قرار دهید و بحث را‬ ‫از آنجا شروع کنید‪ .‬تاکتیک دیگر‪ ،‬حرف زدن‬ ‫در مورد راه‌های پس‌انداز پول برای چیزی مهم‬ ‫مانند یک سفر خوب‪ ،‬خرید خانه یا حتی دوران‬ ‫بازنشستگی است‪ .‬طوری رفتار کنید که شما‬ ‫و همسرتان در راه اهداف اقتصادی خانواده‬ ‫یک تیم باشید‪ .‬در غیر این صورت همسر‬ ‫شما ممکن است در مورد هزینه‌هایی که انجام‬ ‫می‌دهد به شما دروغ بگوید‪.‬‬ ‫رگ خواب همسر!‬ ‫اگر همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد‬ ‫برای کنترل بیشتر او راهش این نیست که با‬ ‫مادر و خانواده‌ او دربیفتید؛بلکه بهتر است‬ ‫ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتان برقرار‬ ‫کنید‪ .‬ممکن است گاهی نیاز داشته باشید که از‬

‫طریق او روی همسرتان تاثیر بگذارید‪ .‬از طرف‬ ‫دیگر زمانی که همسرتان ببیند با گارد بسته با‬ ‫مادرش برخورد نمی‌کنید‪ ،‬با آرامش بیشتری‬ ‫به سمت شما کشیده می‌شود و از اینکه شما‬ ‫هم مادرش را دوست دارید‪ ،‬احساس رضایت‬ ‫می‌کند‪ .‬یادتان باشد مادرشوهر و خواهرشوهر را‬ ‫اولویت تاثیرگذار در زندگی‌تان ندانید‪.‬‬ ‫آنها می‌توانند خوب یا بد باشند‪ ،‬ممکن است‬ ‫شما را ناراحت کنند‪ ،‬ممکن است احساس کنید‬ ‫آنها قصد دخالت در زندگی تان را دارند‪.‬‬ ‫صرف‌نظر از اینکه آنها چه می‌کنند‪ ،‬خوب‬ ‫هستند یا نه نباید همسرتان را به دلیل رفتار‬ ‫خانواده‌اش تحت فشار قرار بدهید‪ .‬او را مجبور‬ ‫نکنید پاسخگوی رفتار خانواده‌اش باشد‪ .‬این‬ ‫کار غیرضروری است و تنها نتیجه‌اش این است‬ ‫که او سعی می‌کند در این تنش از شما فاصله‬ ‫بگیرد یا احساس حقارت کند‪.‬‬ ‫چه کنیم که دروغ نگوید؟‬ ‫گاهی عده‌ای از مردها آنقدر دروغ می‌گویند و‬ ‫‌کاری می‌کنند که نه تنها شناخت‌شان بلکه‬ ‫‌‌‬ ‫پنهان‬ ‫پیش‌بینی و کنترل آنها نیز بسیار مشکل می‌شود؛‬ ‫برای مواجهه با این مورد‪ ،‬اول باید سعی کنید‬ ‫ریشه دروغ‌ها و پنهان‌کاری‌های او را بشناسید‪.‬‬ ‫گاهی افراد برای اینکه خود را مطابق میل‬ ‫اطرافیان نشان دهند دروغ می‌گویند‪ .‬دلیل ترس‬ ‫از تنبیه و اجتناب از آن است‪ .‬البته دروغگویی‬ ‫می‌تواند از عالئم بعضی اختالالت روانشناختی‬ ‫نیز باشد‪ .‬بعد توجه کنید که آیا این رفتار در‬ ‫موقعیت‌های دیگر و در ارتباط با افراد دیگر هم‬ ‫اتفاق می افتد؟ آیا این رفتار از ابتدای آشنایی‬ ‫همسران بوده یا مدتی بعد شکل گرفته است؟‬ ‫از آنجا که مهم‌ترین دلیل دروغگویی احساس‬ ‫ناامنی و پذیرفته نشدن از سوی اطرافیان است‪،‬‬ ‫با ایجاد یک فضای امن به دور از سرزنش‬ ‫و توبیخ در رابطه‌تان می‌توانید به تدریج این‬ ‫مشکل را برطرف کنید‪.‬‬ ‫ضمن اینکه درباره پیامدهای پنهان‌کاری و‬ ‫دروغگویی مانند از بین رفتن اعتماد میان‬ ‫طرفین و به وجود آمدن فاصله عاطفی و کاهش‬ ‫عالقه با همسرتان نیز صحبت کنید‪ .‬در مواردی‬ ‫هم که تالش‌های‌تان نتیجه‌ای دربر نداشت‬ ‫استفاده از کمک‌های یک مشاور و یادگیری‬ ‫مهارت‌های ارتباطی گزینه مناسبی است‪.‬‬ ‫معجزه همرنگی!‬ ‫شاید به نظرتان عجیب باشد که همسرتان به‬ ‫دلیل اینکه او را در عالئق شخصی‌اش همراهی‬ ‫نمی‌کنید از شما دلسرد و مایوس شود‪ .‬چه‬ ‫فکر کرده‌اید؟ او به همین سادگی راهش را‬ ‫از شما جدا می‌کند‪ .‬او فوتبال دوست دارد؟‬ ‫عاشق بازی‌های رایانه‌ای است؟ عاشق روزنامه‬ ‫و وب‌گردی است؟ دوست دارد هرشب فیلم‬ ‫ببیند؟ چرا همراهی‌اش نمی‌کنید؟ کار بسیار‬ ‫ساده‌ای است اما برای همسرتان بسیار معنادار‬ ‫است‪ .‬شماهم که بدتان نمی‌آید او همه چیز را‬ ‫باشما شریک شود در این صورت شما هم وارد‬ ‫تیم او می‌شوید و می‌توانید با هم تصمیم بگیرید‬ ‫چه زمان‌هایی را به این تفریحات اختصاص‬ ‫دهید تا هم لذت ببرید و هم بتوانید گاهی‬ ‫هم او را وارد تفریحات مورد عالقه‬ ‫خود کنید‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

37


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

36


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

35


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

34


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

33


‫‪32‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫شما بگویید‪:‬‬ ‫در آخرین روز‬ ‫زندگیتان چکار‬ ‫خواهید کرد؟‬

‫اگر امروز آخرین روز زندگیمان‬ ‫باشد چه؟ اگر خوابیدیم و بیدار‬ ‫نشدیم چه؟ واقعا اگر یک روز از‬ ‫زندگیت باقی مانده باشد چه کار‬ ‫میکنی؟‬

‫گاهی اوقات در زندگی اتفاقاتی می افتد‬ ‫که در عین سادگی تأثیر بسیار عمیقی روی‬ ‫ما می گذارد ‪ .‬روزی با دوستی مشغول بگو‬ ‫بخند بودیم و نزدیک زمان امتحانات و از‬ ‫نداشتن وقت گله می کردیم و بر همه فرصت‬ ‫هایی که برای درس خواندن از دست داده‬ ‫بودیم حسرت می خوردیم و قول و قرار می‬ ‫گذاشتیم که ترم بعد چنین می کنیم و چنان‬

‫می کنیم ‪.‬‬ ‫و با وعده اینکه ترم بعد جبران می کنیم‬ ‫خودمان را از همه سهل انگاری هایی که‬ ‫کرده بودیم مبرا کردیم و باز خنده و شوخی‪،‬‬ ‫دوستم گفت‪« :‬خدا رو شکر که ترم یعدی‬ ‫هم هست و ترم آخر نیستیم وإ ّلا به کدام امید‬ ‫می خواستیم زنده بمانیم ‪.»...‬‬ ‫بعد به فکر فرو رفت و گفت واقعا اگر ترم‬ ‫بعدی نبود چه؟ اگر به ترم بعد نرسیدیم و‬ ‫ُمردیم چه ؟ اگر امروز آخرین روز زندگیمان‬ ‫باشد چه؟ اگر خوابیدیم و بیدار نشدیم چه؟‬ ‫و در آخر هم پرسید واقعا اگر یک روز از‬ ‫زندگیت باقی مانده باشد چه کار میکنی ؟‬ ‫این سۆال چون سوزن در مغز من فرو رفت‬ ‫که وای یک روز خیلی کم است من خیلی‬ ‫کار دارم ‪ ،‬من دل های بسیاری را شکسته ام‬ ‫که نیاز به دلجویی دارد‪ ،‬من غیبت ها کرده‬ ‫ام‪ ،‬تهمت ها زده ام‪ ،‬من محبت های زیادی‬ ‫در دلم دارم و هرگز بروز نداده ام‪ ،‬مدت‬ ‫هاست می خواستم به پدرم بگویم که چقدر‬ ‫دوستش دارم و می خواهم دستش را ببوسم‪،‬‬ ‫من مدت هاست شاخه ای گل برای مادرم‬ ‫نخریده ام ‪ ،‬من دلم نمی خواهد بمیرم ‪...‬‬ ‫واقعا یک روز فرصت کم نیست؟ این بی‬ ‫انصافی است این همه سال هدر دادن را من‬ ‫چطور در یک روز جبران کنم؟‬ ‫سرم درد گرفت چرا باید این سۆال را از‬

‫من می پرسید؟ ولی لحظه ای با خودم فکر‬ ‫کردم این دوست ما یک فرضی را مطرح‬ ‫کرد که در هر صورت روزی اتفاق می افتد‪،‬‬ ‫اما من چرا اینقدر به هم ریختم ؟ حضرت‬ ‫عزرائیل که همان یک روز قبل از اینکه به‬ ‫سراغ ما بیاید هم خبر نمی کند وقتی آمد باید‬ ‫برویم اما و اگر هم ندارد ‪....‬‬ ‫تصورش را بکنید در این لحظه ای که من و‬ ‫شما داریم این متن را می خوانیم در گوشه‬ ‫گوشه این جهان چندین نفر دارند جان می‬ ‫دهند آن ها دیگر فرصت ندارند که حتی‬ ‫فکرش را بکنند که ثانیه ای دیگر چه‬ ‫خواهند کرد‪.‬‬ ‫وای یک روز خیلی کم است من خیلی کار‬ ‫دارم‪ ،‬من دل های بسیاری را شکسته ام که‬ ‫نیاز به دلجویی دارد‪ ،‬من غیبت ها کرده ام‪،‬‬ ‫تهمت ها زده ام‪ ،‬من محبت های زیادی‬ ‫در دلم دارم و هرگز بروز نداده ام‪ ،‬مدت‬ ‫هاست می خواستم به پدرم بگویم که چقدر‬ ‫دوستش دارم و می خواهم دستش را ببوسم‪،‬‬ ‫من مدت هاست شاخه ای گل برای مادرم‬ ‫نخریده ام‪ ،‬من دلم نمی خواهد بمیرم ‪...‬‬ ‫واقعا یک روز فرصت کم نیست؟ این بی‬ ‫انصافی است این همه سال هدر دادن را من‬ ‫چطور در یک روز جبران کنم؟‬ ‫ترس از مرگ و وحشت از آن در وجود اکثر‬ ‫آدم ها هست ‪ ،‬اما واقعا چرا ما به فکرش‬

‫نیستیم یا به قول امام علی علیه السالم «‬ ‫چرا غافلیم از کسی که لحظه ای از ما غافل‬ ‫نیست؟»‬ ‫دوستی بود که همیشه می ترسید لباسی‬ ‫نشسته داشته باشد یا بدنش کثیف باشد‬ ‫با دقتی وسواس گونه به نظافت خودش و‬ ‫محیط اطرافش اهمیت می داد وقتی از او‬ ‫می پرسیدیم که دلیل این همه دقت چیست‬ ‫؟ می گفت‪« :‬شما تصور کنید همین االن‬ ‫حضرت عزارئیل بیاید و دست ما را بگیرد و‬ ‫ببرد ‪ ،‬آن وقت اگر من کثیف و نامرتب باشم‬ ‫آیا کسی که در غسالخانه مرا خواهد شست‬ ‫نمی گوید عجب آدم چرکی بود؟ یا خانواده‬ ‫و دوستان من در حال عزا بخواهند لباس ها‬ ‫و وسایل مرا جمع کنند آیا درست است که‬ ‫بگویند مرحوم فالنی عجب شلخته ای بود‬ ‫و ‪.» ....‬‬ ‫دوست ما می خندید و با لحن طنز گونه ای‬ ‫حقیقتی را می گفت که قرآن کریم و روایات‬ ‫ما بارها و بارها ما را نسبت به آن هشدار‬ ‫داده اند‪.‬‬ ‫حاال شما بگویید اگر فقط یک روز دیگر‬ ‫از زندگیتان مانده باشد و فقط ‪ 24‬ساعت‬ ‫فرصت داشته باشید و بعد از آن باید به‬ ‫سفر بی بازگشت آخرت بروید چه کارهایی‬ ‫برایتان در اولویت است که می خواهید‬ ‫انجام دهید؟‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

31


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

30


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

29


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

28


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

27


‫‪26‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫آروین آریافر*‬

‫در مورد بازار امالک بیشتر بدانیم‬

‫بودجه بندی‬ ‫خرید خانه‬

‫بخش پنجم‬ ‫هزینه ی "بازرسی خانه" (‪Home‬‬ ‫‪ )Inspection‬یکی دیگر از پرداخت هائی‬ ‫است که خریدار یک ملک مسکونی باید قبل‬ ‫از خرید آن را مد نظر قرار دهد‪ .‬در خصوص‬ ‫امالک مسکونی همیشه توصیه می شود که خرید‬ ‫نهائی مشروط بربازرسی آن و رضایت خریدار از‬ ‫نتیجه ی این بازرسی قرار داده شود‪" .‬بازرسی‬ ‫خانه" توسط یک بازرس انجام می شود که برای‬ ‫این کار آموزش دیده و دارای مجوز کار در این‬ ‫زمینه است‪ .‬بازرس را خریدار انتخاب و به او‬ ‫اعتماد می کند‪ .‬بازرس درجریان بازرسی گزارشی‬ ‫از وضعیت ملک به صورت مکتوب تهیه می‬ ‫کند و آن را در اختیار خریدار می گذارد‪ .‬اگر‬ ‫بازرس در جائی از ملک عیب و نقصی مشاهده‬ ‫کند‪ ،‬ضمن انعکاس آن در گزارش خود‪ ،‬مورد‬ ‫رابه خریدار توضیح می دهد‪ .‬گزارش بازرس هر‬

‫نوع که تنظیم شده باشد معموال در بر گیرنده‬ ‫موضوع های زیر است‪:‬‬ ‫ عوامل سازه ای شامل فونداسیون ‪ ،‬ساختمان‬‫دیوارها‪ ،‬سقف ها و پشت بام ها‪.‬‬ ‫ نمای بیرونی شامل روکش دیوارها‪ ،‬در‬‫ورودی و پنجره ها‪ ،‬شیب بندی زمین‪ ،‬آرایه های‬ ‫حیاطی‪ ،‬نرده کشی ها‪ ،‬چراغ ها و برق کشی های‬ ‫بیرونی و هر نوع اتاقک بیرونی‪.‬‬ ‫ نوع و کیفیت پوشش بام‪ ،‬چارچوب بندی‬‫محفظه های زیر بام و وضعیت تهویه ی آن ها‪،‬‬ ‫ناودان ها‪.‬‬ ‫ لوله کشی شامل نوع و کیفیت هر یک از لوله‬‫های آب و فاضالب و تهویه‪ ،‬دوش ها‪ ،‬وان ها‪،‬‬ ‫توالت ها‪ ،‬دستشوئی ها‪ ،‬وظرفشوئی ها‪.‬‬ ‫ سیستم های تاسیساتی شامل سیستم گرمایشی‪،‬‬‫سیستم سرمایشی‪ ،‬آب گرمکن ها‪ ،‬کانال های‬ ‫هدایت هوای سرد و گرم‪ ،‬شومینه ها و سیستم‬ ‫های خودکار آبیاری‪.‬‬ ‫ سیستم الکتریکی شامل تابلوی اصلی و‬‫مدارهای آن‪ ،‬نوع و کیفیت سیم کشی ها به لحاظ‬ ‫ایمنی‪ ،‬سیستم های روشنائی و پنکه های سقفی‪.‬‬ ‫ لوازم برقی شامل یخچال و فریزر‪ ،‬ماشین‬‫لباس شوئی و خشک کن‪ ،‬ماشین ظرفشوئی‪،‬‬ ‫اجاق آشپزی و فر‪ ،‬مایکرو فر و سیستم های‬ ‫هشدار دهنده آتش سوزی‪.‬‬ ‫ گاراژ شامل ساختمان دیوارها‪ ،‬پنجره ها‪،‬‬‫سقف‪ ،‬باال پشت بام ‪ ،‬در ورودی و کنترل کننده‬ ‫های از راه دور‪.‬‬ ‫هزینه ی "بازرسی خانه" بستگی به سن‪ ،‬اندازه‪،‬‬ ‫ویژگی های فیزیکی و وضعیت عمومی آن دارد‬ ‫و معموال بین ‪ 300‬تا ‪ 500‬دالر متغیر است‪.‬‬

‫الزم به ذکراست که بازرسی تخصصی خانه به‬ ‫منظور خرید‪ ،‬ضمن پرداختن به موضوع های‬ ‫فوق معموال شامل موارد مشخصی نمی شود‬ ‫که مهمترین آنها عبارتند از مواد عایق بندی به‬ ‫منظور تشخیص آزبست‪ ،‬رنگ های استفاده شده‬ ‫از نظر وجود سرب‪ ،‬حضور گازهای خطرناک‬ ‫مانند فرمالدئید و رادان‪ ،‬حشرات تخریب کننده‬ ‫ی چوب مانند موریانه وآلودگی های قارچی‬ ‫مانند کپک سیاه‪ .‬اگر خریدار بنا به هر دلیل به‬ ‫خواهد خانه را به خاطر این نوع موضوع ها مورد‬ ‫بررسی های دقیق قرار دهد الزم است متخصص‬ ‫مربوطه ای را بدین منظور استخدام نماید که‬ ‫خود مستلزم هزینه های جداگانه خواهد بود‪.‬‬ ‫هزینه ی دیگری که هر خریدار خانه در استان‬ ‫انتاریو باید درنظر به گیرد "هزینه های ثبت‬ ‫زمین" (‪ )Land Registration Fees‬است‬ ‫که به آن اصطالحا "مالیات انتقال مالکیت‬ ‫زمین" (‪ )Land Transfer Tax‬گفته می‬ ‫شود‪ .‬به طور خالصه این که اگر کسی در‬ ‫استان انتاریو ملکی خریداری کند باید مالیاتی‬ ‫پرداخت نماید که "مالیات انتقال مالکیت‬ ‫زمین انتاریو" (‪Ontario Land Transfer‬‬ ‫‪ )Tax‬نامیده میشود‪ .‬حال اگر این ملک در‬ ‫محدوده شهرداری شهر تورنتو قرار گرفته باشد‬ ‫عالوه بر این مالیات‪ ،‬مالیات دیگری نیز به آن‬ ‫تعلق میگیرد که "مالیات انتقال مالکیت زمین‬ ‫تورنتو" (‪)Toronto Land Transfer Tax‬‬ ‫نام دارد‪ .‬خاطرنشان میسازد که هر یک از این‬ ‫مالیات ها در طول دوران تملک فقط یک بار‬ ‫پرداخت میشود و با هر بار دست به دست شدن‬ ‫ملک ‪ ،‬خریدار جدید باید مالیات انتقال جدیدی‬

‫پرداخت نماید‪ .‬دراین خصوص ما در گذشته‬ ‫و درهمین هفته نامه به طور مفصل نوشته ایم که‬ ‫عالقمندان می توانند در شماره های پیشین آن‬ ‫را مطالعه کنند‪ .‬آنچه که در این جا الزم است‬ ‫به آن اشاره شود این است که میزان این مالیات‬ ‫بسته به قیمت و مکان ملک مورد نظر از یک‬ ‫سو و وضعیت خریداراز سوی دیگر‪ ،‬می تواند‬ ‫به هزاران دالر بالغ شود که باید در هنگام خرید‬ ‫به طور یک جا واز محل منابع شخصی پرداخت‬ ‫شود‪.‬‬ ‫بخش پایانی این مقاله را در شماره آینده مطالعه‬ ‫فرمائید‪.‬‬ ‫پرسشها ونظرات خود را به ایمیل آدرس‬ ‫زیرارسال فرمائید‪.‬‬ ‫_______________________________‬ ‫_____________________________‬ ‫* آروین آریافر دارای دکتری در رشته اقتصاد‪،‬‬ ‫کارشناس ارشد بازار امالک و عضو رسمی‬ ‫انجمن مشاوران امالک انتاریو و کانادا است‪.‬‬ ‫‪ArvinAryafar@gmail.com‬‬ ‫‪www.ArvinAryafar.com‬‬ ‫‪3738-305-416‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫چرا در جمع به من بد نگاه میکنند؟‬ ‫همه افراد دوست دارند در جمع‬ ‫دوستان و اطرافیان خود چهره‌اي‬ ‫محبوب و همیشه بهترین باشند‪...‬‬ ‫بیش از هر چیز آنچه شما را تبدیل به یك فرد‬ ‫با كالس و دوست داشتنی می‌كند‪ ،‬رفتار و‬ ‫گفتاری است كه در یك مهمانی و جشن بزرگ‬ ‫از خود نشان می‌دهید‪ .‬در این مطلب قصد داریم‬ ‫مهم‌ترین اشتباهاتی كه ممكن است از شما در‬ ‫یك مهماني تصویر بدی بسازد را بیان كنیم تا با‬ ‫تمركز بر این نکات منفی آنها را برطرف كرده و‬ ‫تصویر بهتری از خود در جمع بسازید‪.‬‬ ‫نادیده گرفتن بقیه‬ ‫زبان بدن (ايما و اشاره) مي‌تواند نشانگر‬ ‫شخصيت‌تان باشد‪ .‬اگر به خوبي با طرف‬ ‫مقابل خود برخورد نکنيد‪ ،‬اعالم کرده‌ايد که‬ ‫هيچ عالقه‌اي به صحبت نداريد‪ .‬اين کار نوعي‬ ‫توهين است و مي‌تواند منجر به ايجاد احساسات‬ ‫و تفکرات منفي و حتي دشمنی ديگران نسبت‬ ‫به شما شود‪ .‬هیچ‌گاه میزبان و سایر مهمانان‬ ‫او را نادیده نگیرید‪ .‬گاهی پیش می‌آید که‬ ‫میزبان از ‪‌2‬دوست در یک زمان دعوت به عمل‬ ‫می‌آورد که معموال این دو نفر که بسیار با هم‬ ‫صمیمی هستند‪ ،‬حرف‌های زیادی برای گفتن‬ ‫به یکدیگر دارند‪ .‬از این‌رو در مهمانی خودشان‬ ‫به کناری نشسته و مشغول صحبت کردن و‬ ‫گپ زدن می‌شوند و سایر مهمانان و میزبان را‬ ‫فراموش می‌کنند‪ .‬در چنین موقعیت‌هایی میزبان‬ ‫احساس خواهد کرد که فقط نقش گارسون این‬ ‫دو نفر را دارد‪.‬‬ ‫برخی گمان می‌كنند اگر در معاشرت خود با‬ ‫دیگران خود را بگیرند و با حالتی سرشار از‬ ‫غرور و تكبر راه بروند و بنشینند‪ ،‬دیگران فكر‬ ‫می‌كنند كه آنها افراد باكالسی هستند درصورتی‬ ‫كه در مهمانی‌ها و مجالس‪ ،‬افرادی از محبوبیت‬ ‫بیشتري برخوردار هستند كه تواضع بیشتری‬ ‫داشته باشند‪ .‬حرف نزدن با دوستان و افراد در‬ ‫مورد اتفاقات روزمره و نداشتن گپی کوتاه با‬ ‫هیچ‌کدام از آنها باعث می‌شود نه مهمانی به‬ ‫خودتان خوش بگذرد و هم اطرافیان شما را در‬ ‫جمع خود به‌راحتی نپذیرند‪.‬‬ ‫ظاهر به هم ریخته و درهم‬ ‫پيش از رفتن به مهماني خودتان را تر و تميز‬ ‫کنيد‪ .‬اگر به فکر آبروي خودتان نيستيد به فکر‬ ‫آنها باشيد که قرار است بعد از مدت‌ها شما را‬ ‫ببینند و با شما روبوسي کنند‪ .‬پيش از رفتن به‬ ‫مهماني دوش بگيريد‪ ،‬هیچ‌وقت براي تمیز جلوه‬ ‫دادن خود از عطر و ادوکلن استفاده نکنيد‪،‬‬ ‫باور کنيد آب مناسب‌تر است‪ .‬هنگام ورود به‬ ‫همه سالم کنيد و از همه مهم‌تر در بدو ورود به‬ ‫اتاق‌هاي خانه ميزبان سرک نکشيد‪.‬‬ ‫چرا داد می‌زنید!‬ ‫صحبت كردن با دور و بری‌ها با صدای بلند در‬ ‫مهمانی و البته در استفاده از تلفن همراه یكی از‬

‫ویژگی‌هایی است كه باعث می‌شود افراد دیگر‬ ‫به شما به عنوان یك فرد بی‌مالحظه و كسی‬ ‫كه از آداب و معاشرت چیزی نمی‌داند‪ ،‬نگاه‬ ‫كنند‪ ،‬چرا كه وقتی شما با صدای بلند صحبت‬ ‫می‌كنید؛ اوال توجه منفی افراد را به خودتان‬ ‫جلب می‌كنید‪ ،‬ثانیا افراد تصور می‌كنند شما‬ ‫برای اثبات حرف‌های خودتان هیچ منطقی‬ ‫ندارید و تنها می‌خواهید حرف‌های خود را با‬ ‫صدای بلند اثبات كنید‪ ،‬وقتی در مهمانی هستید‬ ‫هیچ‌گاه با صداي بلند صحبت نکنيد‪ .‬اين کار‬ ‫شما را مغرور و از خود راضي جلوه مي‌دهد‪.‬‬ ‫صداي‌تان بايد آرام و يکنواخت و لحن‌تان بايد‬ ‫با زمان و موقعيت حاضر در آن هماهنگ باشد‪.‬‬ ‫صحبت کردن درمورد یک موضوع عجیب یا‬ ‫منفی‬

‫اگر در یک مهمانی یا جایی هستید که با کسی‬ ‫تازه روبه‌رو شده‌اید‪ ،‬بهتر است از پیش کشیدن‬ ‫بعضی موضوعات خودداری کنید‪ .‬صحبت‬ ‫کردن در مورد وضعیت بد سالمت یا رابطه‬ ‫بدتان با کسی‪ ،‬شغل بد و رئیس بداخالق‌تان‪،‬‬ ‫زبان خاصی که فقط شما و یک نفر دیگر از آن‬ ‫سر درمی‌آورد یا هر چیز دیگری که انرژی مثبت‬ ‫جو را از بین می‌برد‪ ،‬موضوعاتی هستند که‬ ‫باید از آنها اجتناب کنید‪ .‬همچنین بهتر است‬ ‫حرف زدن درمورد سیاست و مذهب را هم برای‬ ‫گفت‌وگوهای دوستانه‌تان بگذارید‪ .‬کاری که‬ ‫باید انجام دهيد این است که طوری رفتار کنید‬ ‫که دیگران مجذوب‌تان شوند‪ .‬با این روش‬ ‫خیلی راحت می‌توانید دوست پیدا کنید‪ .‬پس‬ ‫به جای اینکه در مکالمه‌تان با دیگران فقط‬ ‫به یک موضوع بچسبید و مدام تکرارش کنید‪،‬‬ ‫افق موضوعات‌تان را کمی وسیع‌تر کنید و در‬ ‫مورد مسائل مختلف و جالب با مخاطب‌تان‬ ‫گفت‌وگو کنید‪.‬‬ ‫زل زدن به دیگران‬ ‫يكی دیگر از ویژگی‌هایی كه تصور بدی نسبت‬ ‫به شما را در ذهن دیگران تقویت می‌كند‪ ،‬این‬ ‫است كه در یك مهمانی یا در جامعه به فردی‬ ‫خیره شوید‪ .‬این خیره شدن در صورتی كه فرد‬ ‫مورد نظر شما خانم باشد از زشتی بیشتری‬ ‫برخوردار است‪ .‬زوم شدن روی آدم‌های‬ ‫اطراف‌تان در یک جمع دوستانه عالوه بر اینکه‬ ‫فرد مورد خطاب را معذب و ناراحت می‌کند‪،‬‬ ‫دیگران را هم نسبت به شما دور و بدبین‬ ‫می‌سازد‪.‬‬ ‫سيگار نکشيد‬ ‫امروزه در بيشتر مالقات‌هاي عمومي از سيگار‬ ‫کشيدن به‌شدت اجتناب مي‌شود‪ .‬امتحانش‬ ‫مجاني است‪ .‬در جمع‪ ،‬سيگاري آتش بزنيد‬ ‫تا سيگاري‌ها و غيرسیگاري‌ها از شما فاصله‬ ‫بگيرند‪ ،‬به‌خصوص اگر بچه‌ها هم در جمع‬ ‫باشند يا اتاق مالقات کوچک باشد! هريک از‬ ‫ما براي خود يک «حد شخصي و آسودگي»‬ ‫داريم که در افراد مختلف‪ ،‬متفاوت است و‬ ‫دوست نداريم ديگران بدون اجازه به اين فضاي‬ ‫شخصي وارد شوند‪ .‬اگر هم کسي اين کار را‬ ‫انجام دهد سعي داريم از او دوري کنيم و از‬ ‫شخص متجاوز به دليل نزديکي بيش از حد‬ ‫بيزار مي‌شويم‪.‬‬ ‫باهم حرف نزنید‬ ‫وقتي شخص ديگري صحبت مي‌کند‪ ،‬بدترين‬ ‫روش توهین کردن‪ ،‬پريدن وسط حرف اوست!‬ ‫قبل از جواب دادن‪ ،‬اجازه دهيد حرفش را تمام‬ ‫کند‪ ،‬به اين ترتيب نشان مي‌دهيد که فرد مؤدبي‬ ‫هستيد و طرف مقابل هم بهتر مي‌تواند گفته‌هاي‬ ‫شما را بشنود و بفهمد‪ .‬در ضمن راز سخنور‬ ‫خوب شدن‪ ،‬خوب گوش کردن است‪ .‬همه‬ ‫کسانی که در یک مکالمه شرکت می‌کنند باید‬ ‫به یک میزان فرصت حرف زدن داشته باشند‪.‬‬ ‫به هیچ عنوان وسط صحبت کسی‪ ،‬حرف او را‬

‫قطع نکنید تا توجه مخاطبان را به خود جلب‬ ‫کنید‪ .‬باید بتوانید بین حرف زدن و گوش کردن‬ ‫خود توازن ایجاد کنید‪.‬‬ ‫خوردن با دهان ﺑﺎز‬ ‫اﯾﻦ ﻋﺎدت زﺷﺖ ﻧﻪ تنها ﺷﻤﺎ را زﯾﺮ ﺳؤال ﻣﯽﺑﺮد‬ ‫ﺑﻠﮑﻪ اطرافيان‌تان ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮاهند از ﻏﺬای ﺧﻮد‬ ‫ﻟﺬت ﺑﺒﺮﻧﺪ را هم ﻣﺸﻤﺌﺰ ﻣﯽﮐﻨﺪ‪ .‬اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ‬ ‫ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺑﺮای ﺧﺎنم‌ها اهميت ﺑﺴﯿﺎر زﯾﺎدی‬ ‫دارد‪ .‬هنگام غذاخوردن حتما دهان‌تان را بسته‬ ‫نگه دارید و هرگز از درون دهان‌تان صدا ایجاد‬ ‫نکنید‪ .‬اگر غذای خیلی کمی در دهان دارید‬ ‫صحبت کردن ایرادی ندارد اما اگر دهان‌تان پر‬ ‫است بهتر است آن را بسته نگه دارید وگرنه به‬ ‫مهمانی بعدی دعوت نخواهید شد‪.‬‬ ‫ﻓﻘﻂ از خودتان تعریف کنید‬ ‫ﺧﻮدﭘﺮﺳﺘﯽ اﺻﻼ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﻧﯿﺴﺖ‪.‬‬ ‫درﺳﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ اﻓﺮاد به دليل ﻏﺮور و‬ ‫ﺧﻮدﺧﻮاهی‌ای ﮐﻪ دارﻧﺪ اﻓﺮاد را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ‬ ‫ﺧﻮد ﺟﺬب ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ دﻟﯿﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺷﻤﺎ‬ ‫هم از آنها ﺗﻘﻠﯿﺪ ﮐﻨﯿﺪ‪ .‬اﯾﻨﮑﻪ در ﻣﮑﺎﻟﻤﺎت و‬ ‫گفت‌وگوها ﻓﻘﻂ ﺧﻮدﺗﺎن ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﺪ و ﺑﻪ‬ ‫هيچ‌كس اﺟﺎزه ﺣﺮف زدن ندهيد هم اﺻﻼ ﮐﺎر‬ ‫زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻮن دﻗﯿﻘﺎ همان ﻧﺘﯿﺠﻪ را دارد‪.‬‬ ‫اﺟﺎزه بدهيد دﯾﮕﺮان هم ﻧﻈﺮاﺗ‌‌‌‌‌‌‌ﺸﺎن را ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ و‬ ‫وﻗﺘﯽ از ﺷﻤﺎ ﺳؤال ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻧﯿﺎزی ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮای‬ ‫همه ﺳؤاﻻت ‪ 3‬ﺳﺎﻋﺖ ﺟﻮاب بدهيد‪ .‬ﺳﻌﯽ‬ ‫ﮐﻨﯿﺪ از دﯾﮕﺮان ﺳؤال ﮐﻨﯿﺪ اﯾﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮد‬ ‫اﺣﺴﺎس ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮدﺗﺎن ﺑﺮای دﯾﮕﺮان هم‬ ‫ارزش ﻗﺎﺋﻞ هستید‪ .‬ممکن است احساس کنید‬ ‫که حرف زیادی برای گفتن ندارید اما باید‬ ‫سعی کنید خوب به حرف‌های طرف مقابل‬ ‫گوش کنید و به حرف‌هایی که می‌زند عالقه‌مند‬ ‫باشید‪ .‬سؤال کنید و جواب‌های مربوط و مناسب‬ ‫بدهید‪.‬‬ ‫در گوشی‬ ‫از زمزمه‌کردن و در گوشی حرف‌زدن خودداری‬ ‫کنید‪ .‬این عمل زشت که معموال توسط بچه‌ها‬ ‫انجام می‌شود‪ ،‬واقعا خارج از ادب است‪.‬‬ ‫متاسفانه برخی زن و شوهر ها عادت دارند در‬ ‫جمع و مهمانی صحبت‌هایی را هرچند کم به‬ ‫صورت زمزمه‌وار بین خودشان رد و بدل کنند‪.‬‬ ‫گرچه این حرف‌ها ممکن است واقعا درمورد‬ ‫اتفاقات پیش پاافتاده منزل میزبان باشد‪ ،‬اما باز‬ ‫هم کاری نادرست و بی‌ادبانه است‪.‬‬ ‫نکته‌های ساده اما اساسی برای بودن در جمع‬ ‫اگر برای اولین‌بار به منزل كسی می‌روید بهتر‬ ‫است دست خالی نروید و باتوجه به شرایط‬ ‫میزبان و در حد توان هدیه‌ای ببرید‪.‬‬ ‫موضوعات اختالف‌برانگیز مطرح نكنید و‬ ‫مهمانی را به میدان جنگ و جدل تبدیل نكنید‪.‬‬ ‫در جمع از ثروت و دارایی‌ها و افتخارات‬ ‫خود تعریف نكنید و از شغل و مقام پردرآمد و‬ ‫پولساز خود صحبت نكنید‪ ،‬به‌ویژه اگر مخاطب‬ ‫شما فاقد آنها باشد‪.‬‬


‫‪23‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫عوامل پنهان بی توجهی به توانایی زنان چیست ؟‬ ‫در اقتصاد رو به رشد ‪ ،‬رقابتی و سریع امروزی ‪،‬‬ ‫زنان ‪ %50‬نیروی کار را تشکیل می دهند و ‪%80‬‬ ‫تصمیم گیری های خانواده را آنها بر عهده‬ ‫دارند‪،‬تنها سازمان هایی که هم از زن و هم از‬ ‫مرد در کادر مدیریتی خود استفاده می کنند‬ ‫در عرصه رقابت باقی می مانند‪.‬‬ ‫مواردی پنهان که باعث می شود زنان به رده های باالی‬ ‫مدیریت دست پیدا نکنند !‬ ‫سوزان کلنسی دکترای روانشناسی تجربی از دانشگاه هاروارد‬ ‫‪ ،‬برای استفاده از پتانسیل رهبری کل نیروی کار (زن و‬ ‫مرد )تحقیقات جامعی انجام داده و به کمک شرکت های‬ ‫خصوصی و دولتی آمده است!‬ ‫هفته قبل‪ ،‬رییس بانک سرمایه گذاری برای مجمع عمومی‬ ‫از من دعوت نمود تا برای سرگروه تیم کاری خود درباره "‬ ‫بهترین روشهای ترویج تنوع جنسیتی " صحبت کنم‪ .‬چنین‬ ‫درخواست هایی امروزه بسیار رایج است‪ .‬دیتاهای روز افزونی‬ ‫که جدیدا‪ ،‬توسط سازمانهایی چون ‪HBS ، McKinsey ،‬‬ ‫‪ Catalyst ، BCG ، Goldman Sachs‬و ‪Deloitte‬‬ ‫جمع آوری می شود نشان می دهد که ارتباط مشخصی بین‬ ‫مشارکت زنان در تیم رهبری و عملکرد مالی شرکت (‪) TRS‬‬ ‫در صنایع مختلف دیده می شود‪.‬‬ ‫در طی سخنرانی من درباره تاثیرات تعصب جنسیتی در‬ ‫پیشرفت زنان صحبت کردم او ( رییس بانک) صحبت‬ ‫های مرا قطع کرد و گفت ‪ " :‬شما می توانید از این موضوع‬ ‫بگذرید‪ .‬چون طبق نظر سنجی ها اینجا تعصب جنسیتی وجود‬ ‫ندارد‪ ،‬زن و مرد اینجا باهم برابرند‪ ".‬من به حضار نگاهی‬ ‫کردم و دیدم که بیشتر مردان حاضر در جمع سرشان را به‬ ‫عالمت تایید تکان می دهند‪ ،‬نمی دانستم بخندم یا گریه کنم‪.‬‬ ‫آن لحظه مثل تصویری بود از اینکه چرا بسیاری از تالشهای‬ ‫انجام شده با شکست مواجه می شود‪ ،‬رهبران تجاری نمی‬ ‫دانند که مشکل از کجاست!‬ ‫تعصب جنسیتی امری ناخودآ گاه است‪ ،‬یعنی در واقع خودتان‬ ‫هم نمی دانید که چگونه روی قضاوت شما تاثیر می گذارد‪.‬‬ ‫اجازه بدهید یک مثال بزنم‪ .‬یک پدر و پسر تصادف می‬ ‫کنند‪ ،‬پدر کشته می شود اما پسر را به بیمارستان برده و تحت‬ ‫عمل جراحی قرار می گیرد‪ .‬به محض دیدن او ‪ ،‬جراح می‬ ‫گوید " من نمی توانم این عمل را انجام دهم برای اینکه این‬ ‫پسر ‪ ،‬فرزند من است‪ ".‬تصوری که در ابتدا درباره جنسیت‬ ‫جراح داشتید چه بود؟ اگر در همان ابتدا جراح را مرد در نظر‬ ‫گرفتید ‪ ،‬شما هم در اکثریت قرار میگیرید‪ .‬به این علت نیست‬ ‫که نیت شما درباره مردو زن آگاهانه است‪ .‬بلکه به این علت‬ ‫است که شما در اجتماع همواره در نقش های خاصی مردان‬ ‫را دیده اید و شرطی شده اید‪.‬‬ ‫با تشکر از یک سری انتخاب های طبیعی ‪ ،‬انسانها مکانیزم‬ ‫های شناختی دارند که به آنها اجازه می دهد به سرعت با‬ ‫محیط خود را وفق دهند‪ .‬یکی از آنها توانایی یادگیری سریع‬ ‫می باشد‪ .‬با توجه به قانون ‪the law of association by‬‬ ‫‪ - contiguity‬این قانون برای اولین بار توسط ارسطو شکل‬

‫گرفت و توسط ایوان پاولوف و جان واتسون در قرن ‪20‬‬ ‫اصالح شد‪ -‬اگر شما دو چیز را مکررا با هم جفت کنید ‪ ،‬این‬ ‫دو چیز به مرور زمان در ذهن انسان با هم ثبت می شود‪.‬فکر‬ ‫کردن به یکی از آنها ‪ ،‬آن دیگری را هم به ذهن وارد می کند‪.‬‬ ‫از آغاز زندگی بیشتر ما ‪ ،‬وقتی که یک رهبر یا سرگروه را در‬ ‫تلویزیون ‪ ،‬روزنامه ‪ ،‬فیلم یا کتاب تاریخ می دیدیم بدون استثنا‬ ‫آن رهبر همواره مرد بوده است‪ .‬چه بخواهیم چه نخواهیم‬ ‫بطور ناخودآ گاه یاد گرفته ایم که رهبر یعنی مرد‪ .‬وقتی که به‬ ‫رهبر فکر می کنیم ‪ ،‬در واقع به یک‬ ‫مرد فکر می کنیم‪ .‬در نتیجه حرفه‬ ‫های زنان توسط استاندارهای مختلف‬ ‫مردان ارزیابی می شود‪ .‬زنان برای‬ ‫دیده شدن باید بیشتر و بهتر کار کنند‪.‬‬ ‫در سخنان اخیری که توسط جیم تورلی‬ ‫‪ ،‬مدیرعامل شرکت ارنست و یانگ‬ ‫بیان شده ‪ ،‬نکات جالبی وجود دارد‬ ‫‪ ":‬سه زن در هیات مدیره نظرات خود‬ ‫را به شیوه خود بیان نمودند که من‬ ‫پاسخی ندادم‪ .‬کمی بعد از حرفهای‬ ‫آنها ‪ ،‬شخص چهارمی که از قضا یک‬ ‫مرد بود نظر خود را در قالب حرفی که‬ ‫خانمها زده بودند به من گفت و من‬ ‫گفتم ‪:‬فکر می کنم آقای جف درست‬ ‫می گوید" و حتی نمی دانستم که چکار‬ ‫کرده ام ‪ .‬به خاطر بزرگواریشان در‬ ‫جمع به من چیزی نگفتند‪ .‬من را به‬ ‫کناری کشاندند و بعد به من اعتراض‬ ‫کردند‪ .‬آن لحظه من درس بزرگی‬ ‫گرفتم‪".‬‬ ‫تعصبات جنسیتی چقدر در محل‬ ‫کار شما تاثیر گذار است؟ اگر یک‬ ‫زن و یک مرد دارای رزومه مشابه‬ ‫باشند ‪ ،‬مرد شانس بیشتری برای کار‬ ‫کردن دارد‪ .‬اگر هر دو مصاحبه کنند‬ ‫‪ ،‬سواالتی که از مرد می پرسند با‬ ‫سواالت زن فرق دارد‪ .‬سواالتی از زن‬ ‫می پرسند بیشتر درباره زندگی شخصی‬ ‫او خواهد بود ( مثل وضعیت تاهل ‪،‬‬ ‫تعداد فرزندان و آیا می خواهد بچه‬ ‫داشته باشد و‪ ) ...‬اگر ارائه های آنها‬ ‫یکسان باشد ‪ ،‬مردم بیشتر به حرف مرد‬ ‫گوش می دهند و کارهای او را موثر‬ ‫تر می بینند‪ .‬اگر هر دو ارتقای شغلی‬ ‫یابند ‪ ،‬مرد نقش استراتژیکی ‪ /‬مستقیم‬ ‫و بدون عیب دارد و زن تنها بعنوان‬ ‫فردی عملیاتی و پشتیبان خواهد بود!‬ ‫چگونه با این تعصبات جنسیتی کنار‬ ‫بیاییم؟‬ ‫چند گام اولیه و حیاتی وجود دارد‪:‬‬ ‫اول ‪ ،‬مدیران باید توجه بیشتری به این‬ ‫امر بکنند‪.‬‬

‫دوم ‪ ،‬آنها باید بدون در نظر گرفتن تعصبات ‪ ،‬به ارزیابی‬ ‫دقیق عملکرد و استعداد افراد بپردازند‪.‬‬ ‫انجام چنین کاری تنها رعایت انصاف نیست‪ .‬بلکه یکی از‬ ‫روشهای مدیریتی و استعداد یابی است‪ .‬در اقتصاد رو به رشد‬ ‫‪ ،‬رقابتی و سریع امروزی ‪ ،‬زنان ‪ %50‬نیروی کار را تشکیل‬ ‫می دهند و ‪ %80‬تصمیم گیری های خانواده را آنها بر عهده‬ ‫دارند‪،‬تنها سازمان هایی که هم از زن و هم از مرد در کادر‬ ‫مدیریتی خود استفاده می کنند در عرصه رقابت باقی می مانند‪.‬‬


‫‪22‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫از آرایشگر مویتان چه بخواهید؟‬ ‫این یک اتفاق عادی است که‬ ‫وقتی کار موهایتان تمام شد‪ ،‬با‬ ‫موهایی کامال متفاوت از آنچه می‬ ‫خواستید از زیر دستان آرایشگرتان‬ ‫در بیایید!‬

‫در مورد شخص من‪ ،‬خیلی وقت ها شده که‬ ‫می خواستم موهایم را مرتب کنم‪ ،‬اما کامال‬ ‫کوتاه شده‪ ،‬یا می خواستم موهایم را ترکیبی از‬ ‫سایه‌های قرمز و قهوه‌ای سوخته رنگ کنم‪ ،‬اما‬ ‫چیزی خالف انتظارم در آمده‪.‬‬ ‫اما همین که آرایشگر مناسبی را پیدا کردم‪،‬‬ ‫فهمیدم که باید چه کنم تا به نتیجه‌ای که‬ ‫می‌خواهم برسم‪ ،‬دست پیدا کنم‪ .‬دوست دارید‬ ‫بدانید چگونه؟‬ ‫عکس موهای مورد نظرتان را ببرید‬ ‫هم از رنگ و هم مدل مویی که می خواهید‬

‫یک عکس در گوشی موبایل یا در مجله ای‬ ‫بهمراه خود ببرید‪ .‬من به شخصه دوست دارم‬ ‫مدل موها و رنگ موهایی که در ‪Pinterest‬‬ ‫می پسندم را در بوردم نگهداری کنم‪ ،‬بنابراین‬ ‫هر وقت بخواهم می توانم سریع گوشی ام را‬ ‫در بیاورم و تصویر آنرا از طریق اپلیکیشن‬ ‫‪ Pinterest‬به آرایشگرم نشان بدهم‪.‬‬ ‫نظر آرایشگرتان را بخواهید‬ ‫به آرایشگرتان نشان بدهید که چه می خواهید‪،‬‬ ‫اما با اینحال از او بپرسید که با توجه به شکل‬ ‫صورت و رنگ پوستتان‪ ،‬چه مدل یا چه رنگ‬ ‫مویی درخور شماست‪ .‬مثال من همیشه خواهان‬

‫رنگ های گرم بودم‪ ،‬تا اینکه آخرین آرایشگر‬ ‫مویم به من گفت که رنگ های سرد بیشتر به‬ ‫رنگ پوستم می‌آید‪ ،‬و دقیقا هم حق با او بود!‬ ‫آنها متخصصند‪ ،‬از سوال پرسیدن نترسید‪.‬‬ ‫از تغییرات ناخواسته پیشگیری کنید‬ ‫قبل از اینکه آرایشگرتان یک مرتبه کارش را‬ ‫شروع کند‪ ،‬برنامه‌ای که برای موهایتان دارید‬ ‫را به وی بگویید‪ .‬بدین ترتیب وقتی فقط یک‬ ‫تر و تمیز کردن ساده و سریع احتیاج دارید‪ ،‬از‬ ‫کوتاه کردن ‪ ۸‬سانتی‌متر از موهایتان جلوگیری‬ ‫خواهید کرد! حتی می‌توانید از عباراتی مثل‬ ‫«بلندیش رو حفظ کن» یا «فقط می خوام از‬ ‫شر موخوره ها راحت بشم» استفاده کنید‪.‬‬ ‫موهایی که می‌خواهید را شرح دهید‬ ‫از عباراتی مثل یک مدل فشن‪ ،‬یا زنانه‪ ،‬یا‬ ‫یک مدل ساده و شیرین استفاده کنید‪ .‬این‬ ‫استراتژی‪ ،‬زمانی نتیجه می‌دهد که دقیقا‬ ‫نمی‌دانید می خواهید موهایتان را لیر کنید‬ ‫یا اینکه صاف و در یک ردیف کوتاه کنید‪.‬‬ ‫معموال آنها می‌توانند از صحبت‌های شما‬ ‫علتی که بخاطرش به آرایشگاه آمده‌اید را‬

‫بفهمند (مثال وقتی می‌گویید یک مدل کوتاه‬ ‫و فشن می‌خوام‪ ،‬احتماال منظورتان مدل‌های‬ ‫‪ choppy layers‬است)‬ ‫با آرایشگرتان حرف بزنید!‬ ‫از حرف زدن نترسید! حتی بعد از اینکه کار‬ ‫موهایتان تمام شد‪ ،‬آنها باز هم می توانند آنرا‬ ‫تغییر دهند‪ ،‬پس اگر موهایتان دقیقا همانی‬ ‫نشده که می خواستید چیزی بگویید! آنها‬ ‫دلخور نمی شوند‪ ،‬چرا که می خواهند شما را‬ ‫یک مشتری راضی و خشنود نگه دارند‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫اندازه دور کمر مهم است‬ ‫در سراسر جهان‪ ،‬چاقی به‌عنوان‬ ‫یک مشکل سالمت همگانی مطرح‬ ‫است‪.‬‬ ‫چاقی چند علتی است و درمان‬ ‫آن ساده نیست‪ .‬چاقی می‌تواند‬ ‫در ایجاد و وخامت برخی‬ ‫بیماری‌ها تأثیر داشته باشد‪ ،‬مانند‪:‬‬ ‫بیماری‌های قلب و عروق ‪ ،‬دیابت‬ ‫نوع دوم‪ُ ،‬پر فشاری خون ‪ ،‬سکته‬ ‫مغزی ‪ ،‬برخی سرطان‌ها و مشکالت‬ ‫مفاصل زانو و کمر‪.‬‬

‫سهل انگاری در درمان چاقی رایج است‪.‬‬ ‫متأسفانه در اغلب افراد‪ ،‬تمام ریشه‌های چاقی‬ ‫مد نظر قرار نمی‌گیرند‪ ،‬از این رو نتایج درمان‌ها‬ ‫به سرعت رنگ می‌بازند‪.‬‬ ‫دسترسی بی حد و مرز به غذاهای کم حجم ولی‬ ‫ُپر انرژی‪ ،‬عدم‌تحرک کافی به واسطه زندگی‬ ‫مدرن امروزی و تاثیر وضعیت ژن‌های به ارث‬ ‫رسیده از والدین‪ ،‬از بارز‌ترین موارد مؤثر در‬ ‫افزایش وزن به شمار می‌روند‪.‬‬ ‫این در حالی‌است که متأسفانه نه تنها بیماران‪،‬‬ ‫بلکه گاهی پزشکان هم درباره چاقی بحثی را‬ ‫پیش نمی‌کشند و افراد در معرض چاقی را به‬ ‫درمان و پیشگیری تشویق نمی‌کنند‪.‬‬ ‫درمان چاقی به یک رویکرد همه جانبه نیاز‬ ‫دارد‪ .‬آیا انجام یک مشاوره تغذیه یا به عبارت‬ ‫دیگر رعایت کردن یک رژیم غذایی کم کالری‬ ‫برای درمان همیشگی چاقی کافی است؟ آیا آن‬ ‫دسته از رفتارهای بیمار که احتمال بروز چاقی‬ ‫و شاید برخی بیماری‌های دیگر را افزایش‬ ‫می‌دهد‪ ،‬نباید شناسایی و هدف درمان قرار‬ ‫بگیرند؟‬ ‫بدیهی است که توجه به عادات غذایی و میزان‬ ‫و نحوه فعالیت بدنی فرد از اهمیت زیادی‬ ‫برخوردار است‪ .‬باید بیمار مبتال به چاقی‪ ،‬آن‬ ‫دسته از رفتارهایی را که سالمت وی را به‬ ‫مخاطره‌انداخته‌اند‪ ،‬بشناسد تا بتواند از آنها‬ ‫دوری کند‪.‬‬ ‫● آیا آماده تغییر هستید؟‬ ‫شخص چاق باید بداند که وضعیت فعلی او‬ ‫نتیجه شیوه غلط زندگی روزمره وی بوده است‬ ‫و بدون تغییر آن‪ ،‬وزن هم تغییری نخواهد‬ ‫کرد‪ .‬اگر در رفتارهای غذایی‪ ،‬تغییری صورت‬ ‫نپذیرد‪ ،‬کاهش وزن تقریب ًا غیر ممکن است‪.‬‬ ‫● آیا اضافه وزن دارم؟‬ ‫اندازه‌گیری شاخص توده بدن یا ‪BMI‬‬ ‫عملی‌ترین راه تعیین اضافه وزن یا چاقی به‬ ‫شمار می‌رود‪ .‬پس نخستین قدم‪‌ ،‬اندازه‌گیری‬

‫شاخص توده بدن است‪ .‬شاخص توده بدن به‬ ‫همان‌اندازه مهم است که‌اندازه‌گیری فشار خون‪.‬‬ ‫برای‌اندازه‌گیری شاخص توده بدن باید میزان‬ ‫وزن بر حسب کیلوگرم بر مجذور قد بر حسب‬ ‫متر تقسیم شود‪ .‬فرض کنید فردی ‪ ۷۰‬کیلوگرم‬ ‫وزن و ‪ ۱۷۲‬سانتیمتر قد دارد‪ ،‬به عبارت دیگر‬ ‫قد او بر حسب متر برابر ‪ ۱/۷۲‬است‪ .‬اگر‬ ‫‪ ۱/۷۲‬را در خودش ضرب کنیم مجذور قد این‬ ‫فرد به دست می‌آید یعنی حدود ‪ .۲/۹۶‬حاال‬ ‫‪ ۷۰‬را بر ‪ ۲/۹۶‬تقسیم می‌کنیم‪ ،‬یعنی حدود‬ ‫‪ .۲۳/۶‬پس شاخص توده بدن وی ‪ ۲۳/۶‬است‪.‬‬ ‫برای بزرگساالن اگر شاخص توده بدن باالتر‬ ‫از ‪ ، ۲۵‬ولی کمتر از ‪ ۳۰‬باشد‪ ،‬یعنی فرد دچار‬ ‫اضافه وزن است‪ .‬کسی که دارای شاخص توده‬ ‫بدن ‪ ۳۰‬یا بیش از آن است‪ ،‬به بیماری چاقی‬ ‫مبتالست‪.‬‬

‫به عبارت دیگر همه بزرگساالن باید تالش کنند‬ ‫شاخص توده بدن خود را در محدوده زیر ‪۲۵‬‬ ‫نگه دارند‪.‬‬ ‫● دور کمر‬ ‫اندازه‌گیری دور کمر از این رو مهم است که‬ ‫تقریب ًا با میزان چربی موجود در تنه و دور قلب‬ ‫نسبت مستقیم دارد‪ ،‬به ویژه شاید برخی از‬ ‫آقایان اضافه وزن زیادی نداشته باشند‪ ،‬ولی دور‬ ‫کمر آنها بسیار بزرگ باشد‪ .‬این هم خطرناک‬ ‫است‪ .‬در واقع‪‌ ،‬اندازه دور کمر به ‌طور مستقل‬ ‫از چاقی می‌تواند یکی از عوامل خطرزا به شمار‬ ‫رود که استعداد فرد را در ابتال به بیماری‌های‬ ‫قلب و عروق‪ ،‬دیابت نوع دوم‪ ،‬چربی باالی‬ ‫خون و پرفشاری خون افزایش می‌دهد‪.‬‬ ‫برای‌اندازه‌گیری دور کمر باید نوار‌اندازه‌گیری‬ ‫را کمی ‌باالتر از ناف و زیر دنده‌های قفسه‬ ‫سینه قرار دهیم‪ .‬اگر‬ ‫دور کمر آقایان بیش از‬ ‫‪۱۰۲‬سانتیمتر و دور کمر‬ ‫بانوان بیش از ‪ ۸۹‬سانتیمتر‬ ‫باشد‪ ،‬باید به آنها توصیه‬ ‫کرد‪ ،‬تغییراتی را در شیوه‬ ‫زندگی خود ایجاد کنند‪.‬‬ ‫چه‬ ‫پژوهشگران‬ ‫●‬ ‫می‌گویند؟‬ ‫پژوهش‌های موجود به‌ طور‬ ‫کام ً‬ ‫ال واضح تاکید می‌کنند‬ ‫که اضافه وزن بر احتمال‬ ‫مرگ و میر می‌افزاید و‬ ‫احتمال مشکالت ناشی‬ ‫از سایر بیماری‌ها را هم‬ ‫افزایش می‌دهد و در مقابل‬ ‫کاهش وزن مانند سدی‪،‬‬ ‫از تاثیر عوامل خطرزای‬ ‫بیماری‌های مهم جلوگیری‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫در بزرگساالن چاقی و‬ ‫بزرگی شکم دو عاملی‬ ‫هستند که جدا از هم خطر‬ ‫آفرین هستند‪ .‬پژوهش‌ها‬ ‫نشان می‌دهد همین طور‬ ‫که شاخص توده بدن از‬ ‫‪ ۲۵‬بیشتر می‌شود‪ ،‬احتمال‬ ‫مرگ و میر هم افزایش‬ ‫می‌یابد‪ .‬با فراتر رفتن این‬ ‫شاخص‬ ‫از مرز ‪ ، ۳۰‬سیر صعودی‬ ‫احتمال مرگ شتاب‬ ‫بیشتری می‌گیرد‪.‬‬ ‫همین امر درباره دور کمر‬ ‫بیش از ‪ ۱۰۲‬سانتیمتر‬ ‫در آقایان و بیش از ‪۸۹‬‬ ‫سانتیمتر در بانوان صادق‬ ‫است‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

19


‫‪18‬‬

‫‪No. 714 | April , 17, 2014‬‬ ‫‪Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591‬‬

‫علف باید به دهن‬ ‫چه کسی شیرین‬ ‫بیاید؟‬

‫همه انسان ها به صورت ذاتی و‬ ‫طبیعی به زیبایی گرایش دارند و به‬ ‫سمت آن کشیده می شوند‪ .‬زیبایی‬ ‫امری است که هرگز هیچ یک از‬ ‫فیلسوفان و دانشمندان نتوانسته‬ ‫اند به تعریفی یکسان از آن دست‬ ‫یابند‪ .‬علت اصلی این امر هم نسبی‬ ‫بودن امر زیبایی است‪.‬‬ ‫به بیان دیگر چون زیبایی امری نسبی است‬ ‫تعریف آن از دید هر فردی به چیزی خاص‬ ‫اطالق می گردد‪ .‬در واقع زیبایی از دید افراد‬ ‫متناسب با نوع نگاه و تفکرشان متفاوت‬ ‫است‪ .‬ممکن است فردی امری یا شی را زیبا‬ ‫بنامد در حالیکه دیگری همان امر یا شی را‬ ‫نه تنها زیبا ندانسته بلکه زشت بداند‪ .‬اما به‬ ‫هر صورت توجه به زیبایی و تمایل آن در‬ ‫همه انسان ها وجود دارد‪ .‬یقینا این رغبت و‬ ‫تمایل به داشتن زیبایی ها در امر مهمی چون‬

‫ازدواج هم برای افراد نمود پیدا کرده و آنها را‬ ‫به انتخاب همسری زیبارو ترغیب می نماید‪.‬‬ ‫مطمئنا دوست داشتن و به دل نشستن چهره‬ ‫و ظاهر همسر یکی از مهمترین اصول ازدواج‬ ‫است‪ .‬زیرا زن و مردی که با هم ازدواج می‬ ‫کنند عالوه بر همه چیز باید نسبت به ظاهر‬ ‫یکدیگر نیز تمایل و عالقه داشته باشند و‬ ‫یکدیگر را تحمل ننمایند‪ .‬اهمیت این امر تا‬ ‫به جایی است که بزرگان از قدیم االیام از‬ ‫ضرب المثل «علف باید به دهن بزی شیرین‬ ‫بیاد» بسیار استفاده می کردند‪.‬‬ ‫به خاطر همین دالیل است که افراد باید قبل‬ ‫از ازدواج ابتدا به تعریفی از زیبایی از نظر‬ ‫خود دست یابند و سپس براساس تعریف به‬ ‫دست آمده شخصی را به عنوان همسر دلخواه‬ ‫برای خود انتخاب نمایند‪ .‬توجه وی ‍ ‍ ژه به‬ ‫برخی نکات در این راستا نیز الزم به نظر‬ ‫می رسد‪.‬‬ ‫ درست تعریف کردن امر زیبایی توسط‬‫شخص‪ :‬افراد باید در این قضیه به اعتدال و‬ ‫دوری از افراط و تفریط توجه نمایند‪ .‬به بیان‬ ‫دیگر داشتن تناسب دختر و پسر در زیبایی و‬ ‫جسم کامال ضروری است‪.‬‬ ‫ تفاوت دیدگاه زن و مرد در امر زیبایی‪:‬‬‫معموال دیدگاه های زن و مرد در زیبایی نه‬ ‫تنها یکسان نیست‪ ،‬بلکه در مقابل یکدیگر‬ ‫نیز قرار دارد‪ .‬زیبایی همسر از نظر مرد‪،‬‬ ‫تناسب اندام‪ ،‬ظرافت مو و ابرو‪ ،‬زیبایی چشم‬ ‫و لب و دهان‪ ،‬ایمان‪ ،‬حیا‪ّ ،‬‬ ‫عفت و پاکدامنی‬ ‫زن است و از نظر زن‪ ،‬زیبایی همسر‪ ،‬قدرت‬ ‫و نیرومندی‪ ،‬شهرت اجتماعی‪ ،‬غیرت و پاکی‬

‫چشم و فکر و عمل و … است‪.‬‬ ‫ توجه به ابعاد مختلف زیبایی در فرد مقابل‪:‬‬‫با اینکه اغلب افراد زیبایی را در داشتن‬ ‫ظاهری خوب و اندامی متناسب توصیف می‬ ‫کنند اما باید توجه داشت که زیبایی تنها در‬ ‫جسم و ظاهر محدود نشده و درجه واالتری‬ ‫هم دارد‪ .‬فردی در زندگی زناشویی موفقتر‬ ‫است که در انتخاب همسر آینده اش عالوه‬ ‫بر توجه به زیبایی های صوری و ظاهری یا‬ ‫تناسب اندام که امری زوال پذیر هستند به‬ ‫زیبایی های باطنی یا معنوی و فرهنگی فرد‬

‫مقابل که ماندگار و پابرجایند و نقش مهمی‬ ‫در زندگی دارند نیز توجه نماید‪.‬‬ ‫ اجتناب از سخت گیری و مشکل پسندی‬‫در انتخاب همسر‪ :‬گر چه توجه به زیبایی‬ ‫ظاهری‪ ،‬معنوی‪ ،‬فرهنگی و… در انتخاب‬ ‫همسر امری پسندیده و نیکو هستند‪ ،‬لیکن‬ ‫افراد نباید از حد معمول تجاوز کرده و در‬ ‫مسیر افراط‪ ،‬سخت گیری و مشکل پسندی در‬ ‫آیند و بدین سان از ازدواج به موقع اجتناب‬ ‫نمایند‪.‬‬


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

17


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

16


13

No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

15


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

14


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

13


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

12


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

11


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

10


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

9


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

8 8


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

7


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

6


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

5


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

6 4


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

3


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

2


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

1


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

B


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

A


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

IV


No. 714 | April , 17, 2014 Tel: 416.512.9874 - 647.521.9591

III




Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.