772

Page 1

No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

VIII


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

VII VII


VI

No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

VI


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

V


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

D


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

C


‫‪156‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دختر رویاهای یک‬ ‫مرد ایرانی‬ ‫‪ ۳۲‬ساله ام‪ .‬تحصیالت و ظاهر‬ ‫و کارم بد نیست‪ .‬همیشه فکر‬ ‫می کردم همه چیز را درباره‬ ‫انتظارات دخترهای ایرانی‬ ‫می دانم‪.‬‬

‫از ‪ ۱۱‬سال پیش که شروع به رابطه با دخترها‬ ‫کردم تقریبا همه دخترهای که معاشرت کردم‬ ‫اول مقاومت در برابر سکس داشتند جوری‬ ‫که باید مدت ها اصرار و تالش می کردم‬ ‫تا به یک سکس نصفه نیمه رضایت می‬ ‫دادند‪ ،‬و دوم اصرار به ازدواج‪ ،‬طوری که‬ ‫از هفته سوم دوستی از من می خواستند که‬ ‫زمان خواستگاری را مشخص کنم‪ .‬همیشه‬ ‫به پسرهای غربی غبطه می خوردم که با‬ ‫دخترهایی معاشرت می کنند که اهل سکس‬ ‫هستند و مرتب از زمان خواستگاری و برنامه‬ ‫ریزی برای تعداد بچه ها بعد از ازدواج سخن‬ ‫نمی گویند‪.‬‬ ‫تا اینکه همین چند هفته پیش با «سین» آشنا‬ ‫شدم‪ .‬دختری جذاب و چند سال جوانتر‪ ،‬قد‬ ‫بلند و زیبا و از همه مهمتر آسانگیر‪ .‬دوستی با‬ ‫او خیلی راحت آغاز شد و خیلی زود فهمیدم‬ ‫که بسیار آزاد است‪ ،‬با سکس مشکلی ندارد‬ ‫و اصال اصراری به ازدواج نمی کند‪ .‬دختر‬ ‫رویاهایم را یافتم و جوری خوشحال بودم که‬ ‫احساس کردم همان روز اول عاشقش شدم‪.‬‬ ‫من آدم احساسی هستم و با اینکه تا حاال‬ ‫چندان به ازداج فکر نمی کردم‪ ،‬همیشه در‬ ‫روابطم وفادار و متعهد بودم و هیچ وقت اهل‬ ‫دوستی های همزمان و خیانت نبودم و نیستم‪.‬‬ ‫ولی ماه عسل آشنای یه هفته دوم هم نکشید‪.‬‬ ‫من که روی رابطه حساس بودم‪ ،‬نمی توانستم‬ ‫رفتارهای آزاد «سین» را تحمل کنم‪ ،‬اینکه‬ ‫فقط وقتی با هم هستیم خوشرفتار است و‬ ‫بس‪ ،‬اینکه خود را متعهد به پاسخگویی نمی‬ ‫داند‪ ،‬هر وقت که خواست جواب تلفن می‬ ‫دهد و کال بر خالف گفته هایش خیلی به‬ ‫رابطه جدی نگاه نمی کند‪ .‬ناگهان دیدم که‬ ‫همان دخترهای وابسته و سخت گیر را ترجیح‬ ‫می دهم‪ .‬دیدم انگار چیزی که می خواستم‪ ،‬با‬ ‫واقعیت فرسنگ ها فاصله داشت‪.‬‬ ‫اکنون رابطه با «سین» به همان شکل سابق‬ ‫پیش می رود‪ .‬روزهایی که با هم هستیم‪ ،‬حتی‬ ‫در حد قدم زدن در خیابان‪ ،‬خوب و رویایی‬ ‫پیش می رود‪ .‬اما روزهایی که هم را مالقات‬ ‫نمی کنیم انگار آدم دیگری می شود‪ .‬مطمئن‬ ‫نیستم خیانت می کند یا حتی با فرد دیگری‬ ‫معاشرت می کند‪ ،‬اما رفتارهایش شدیدا آزارم‬ ‫می دهد‪ .‬دوستش دارم و نمی خواهم بی دلیل‬ ‫موجه قضاوت کنم‪ .‬به خصوص که بعضی از‬ ‫صفاتش‪ ،‬مثل اینکه در رابطه به دنبال استفاده‬ ‫مالی نیست‪ ،‬برایم جذاب است‪ .‬ولی من به‬ ‫روابط عاطفی‪ ،‬به تعهد احساسی و اخالقی‬ ‫عادت کرده ام و حاضر نیستم این ارزش ها‬

‫را فدای صورت زیبا و رفتارهای بی تکلف‬ ‫کنم‪.‬‬ ‫مانده ام چه کنم‪ .‬این رفتارها و خصوصیات‬ ‫را به حساب بی تعهدی فردی خاص بگذارم‪،‬‬ ‫یا خود را برای ورود به دنیای جدید آماده‬ ‫کنم‪ .‬دنیایی که در آن دخترها دیگر به دنبال‬ ‫تعهد و وابستگی عاطفی نیستند‪.‬‬ ‫مرتضی عزیز‬ ‫مرد ‪ ۳۲‬ساله خوشبخت ایرانی‪ ،‬به جای‬ ‫آن که به اما و اگرها و باید و نباید های‬ ‫خودت بیفزایی خیلی ساده این اتفاق جالب‪،‬‬ ‫این دختر رها و سبکبال را همانطوری‬ ‫که هست سعی کن درک کنی‪ .‬حاال که به‬ ‫دختر رویاهایت رسیدی چرا بدبینی و ترس‬

‫و حسادت و نگرانی های غیرتمندانه به تو‬ ‫هجوم آورده است؟ اصل این است که او از‬ ‫تو خوشش می آید و با تو است‪.‬‬ ‫بدون آنکه متوجه باشی انگار جای خودت با‬ ‫او عوض شده است‪ .‬شبیه دخترانی که از آنها‬ ‫گالیه می کردی رفتار می کنی‪ .‬هنوز هیچ چیز‬ ‫نشده سریع فکر ازدواج به سرت زده است‪.‬‬ ‫می ترسی فرد متعهدی نباشد و به فکر راه حل‬ ‫هایی برای به بند کشیدنش هستی‪ .‬احتمال‬ ‫بی وفایی و خیانت او را هم در مخیله ات‬ ‫گنجاندی‪.‬‬ ‫این آشنایی زیبا را به فال نیک بگیر و بیشتر‬ ‫از پیش سعی کن بدون پیشداوری او را کشف‬ ‫شانس داشتن یک رابطه سالم معاصر‬ ‫کنی‪.‬‬ ‫ِ‬

‫نصیبت شده است‪ .‬حتما شعور و موقعیت‬ ‫اولیه اش را داشتی‪ .‬لطفا از تربیت و حساب‬ ‫و کتاب های قدیمی فاصله بگیر‪ .‬بهترین‬ ‫خودت باش‪.‬‬ ‫این به خودت بستگی دارد که چگونه نشان‬ ‫دهی خواهان رابطه جدی تر و عاطفی تر‬ ‫هستی‪ .‬حاال که لحظات دوست داشتنی را با‬ ‫او سپری می کنی سعی کن بر عمق آن صمیمانه‬ ‫بیفزایی‪ .‬به فکر تصرف و تسلط نباش‪ .‬حاال‬ ‫که او مستقل و رها است تو هم شاید باید‬ ‫از بعضی خصلت های خودت عبور کنی‪.‬‬ ‫فرصت داری که بدون شیفته شدن‪ ،‬همراه و‬ ‫همسر بودنش را تشخیص دهی‪ .‬پس اصال در‬ ‫تصمیم گیری عجله نکن‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

155


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

HomeLife Vision Realty Inc. Realtors* Independently Owned & Operated

LLL JJJJ TSUUS OOOO AAAAA SSSSSSS BROKER

S A L E S

416 723 4601

R E P R E S E N TAT I V E

647 893 4447

BROKER

416 836 5813

ASSEMBLEDDLISTED & SOLD DEVELOPMENT SITE

#1

0VER $9,000,000 ON YONGE & 401

COMMERCIAL 2014 HOMELIFE

TEAM VISION REALTY MORE INFO: PAGE 133

154


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

153


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

152


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

151


‫‪150‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تناسب اندام سبب افزايش جاذبه جنسي است‬ ‫اين يك حقيقت است كه يك بدن متناسب‬ ‫و سالم جاذبه جنسي را تا حد بسيار زيادي‬ ‫افزايش مي دهد‪ .‬البته منظور ما اين نيست‬ ‫كه بايد ماهيچه هاي بزرگي در بدن خود‬ ‫پرورش دهيد و خودتان را تبديل به يك‬ ‫بدنساز كنيد‪ .‬زماني كه تناسب اندام داشته‬ ‫باشيد‪ ،‬اعتماد به نفستان افزايش پيدا كرده‪،‬‬ ‫بدنتان راست مي ايستد و زيباتر راه مي‌رويد‪.‬‬

‫_______________________________________‬ ‫بايد بدانيد كه بدن قرص و محكم خيلي جذاب تر از بدن‬ ‫گوشتي و شل است‪.‬‬ ‫زماني كه احساس كنيد قوي‪ ،‬سالم و جذاب هستيد‪ ،‬بهتر‬ ‫راه مي رويد و مردم هم متوجه اين جذابيت و زيبايي شما‬ ‫خواهند شد‪.‬‬ ‫اگر مي‌خواهيد كه از اندامي جذاب و متناسب برخوردار‬ ‫شويد‪ ،‬بايد در برنامه روزانه خود قدري حركات بدنسازي و‬ ‫نرمش‌هاي ايروبيك را بگنجانيد‪.‬‬ ‫همچنين بايد نگرش خود را نسبت به غذاهايي كه مي‌خوريد‬ ‫نيز تغيير دهيد‪.‬‬ ‫غذا مانند سوخت بدن است و همه افراد بايد غذا بخورند؛‬ ‫اما هدف اصلي اين است كه افراد ياد بگيرند چگونه‬ ‫مي‌توانند بدون حذف وعده هاي غذايي به درستي غذا‬ ‫بخورند‪.‬‬ ‫به طور معمول خوب است كه افراد هفته‌اي ‪ 5‬مرتبه و هر بار‬ ‫به مدت ‪ 30‬دقيقه فعاليت‌هاي ايروبيك و هوازي را انجام‬ ‫دهند‪.‬‬ ‫در كنار حركات ايروبيك بد نيست به مدت ‪ 20‬دقيقه نيز‬ ‫از نرمش‌هاي قدرتي بهره بگيريد و استقامت بدن خود را‬ ‫افزايش دهيد‪.‬‬ ‫به هر حال اگر در برنامه زندگي خود آداب صحيح غذا‬ ‫خوردن را ياد بگيريد‪ ،‬مي‌توانيد همواره بدن خود را در‬ ‫حالت تعادل نگه داريد‪.‬‬ ‫اگر از شكالت و سيب زمني سرخ كرده پرهيز كنيد‪ ،‬بدن‬ ‫شما به اين شيوه زندگي عادت كرده و ديگر نياز به خوردن‬ ‫آنها را در خود احساس نخواهيد كرد‪.‬‬ ‫گهگاه مي‌توانيد تغييرات كوچكي را نيز در رژيم غذايي‬ ‫خود ايجاد نماييد‪.‬‬ ‫با اضافه كردن ميوه به رژيم غذايي خود مي‌توانيد ميان‬ ‫وعده‌هاي شيرين را حذف كنيد‪ .‬بعد سبزيجات را نيز به آن‬ ‫اضافه كنيد و ميزان وعده‌هاي غذايي را تا حد امكان كاهش‬ ‫دهيد‪.‬‬ ‫بايد حد معيني را براي هر وعده غذايي در نظر بگيريد‪.‬‬ ‫ممكن است به خوردن عادت كرده باشيم و به همين دليل‬ ‫ممكن است كه نتوانيم تشخيص دهيم يك وعده معمولي چه‬ ‫ميزاني است‪.‬‬ ‫به خاطر داشته باشيد كه يك بدن متناسب و سالم‪ ،‬خيلي‬ ‫جذاب تر است و براي اينكه بتوانيد از نظر فيزيكي به‬ ‫تناسب برسيد‪ ،‬بايد چربي هاي بدن خود را از بين برده‪،‬‬ ‫جريان خون را در بدن خود به گردش بيندازيد و حركات‬ ‫استقامتي‪ ،‬و هوازي (ايروبيك) انجام داده و از رژيم غذايي‬ ‫سالمي استفاده كنيد‪.‬‬


‫‪149‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫رضایت زناشویی در بین معلمان زن مدارس‬ ‫دخترانه شهرک معلم شهرستان کرمانشاه‬ ‫بررسی کند‪ .‬در واقع مساله اصلی اینست‬ ‫که زنان بعد از اشتغال‪ ،‬استقالل مالی پیدا‬ ‫می‌کنند‪ ،‬چه تاثیری بر زندگی خانوادگی و‬ ‫رضایت همسرانشان از زندگی مشترک می‬

‫گذارند؟‬ ‫● ضرورت و اهمیت تحقیق‬ ‫جهان امروز سیر هزاران ساله‌ای را برای‬ ‫رسیدن به تمدن جدید گذرانده‌است که این‬ ‫سیر همچنان ادامه دارد‪ .‬کشور ایران نیز از‬ ‫این قاعده مستثنی نیست و تالش می‌کند تا‬

‫همگام با کشورهای پیشرفته برای رسیدن‬ ‫به تمدنهای جدید حرکت کند‪ .‬در این میان‬ ‫«گشایش جامعه ایران به سوی آورده‌های‬ ‫تمدن جدید دگرگونی‌های بسیاری به بار‬ ‫آورد که از مهمترین آنها حرکت زن از خانه و‬ ‫دستیابی وی به بازار اشتغال است‪ .‬این پدیده‬ ‫جامعه و مخصوص ًا خانواده ایرانی را از جهاتی‬ ‫بسیار تحت تاثیر قرار داد و چهره اشتغال‬ ‫صورتی تازه یافت‪ .‬با رفتن زنان از خانه و‬ ‫اشتغال آنان اصول زندگی سنتی درهم شکسته‬ ‫شد و در همه زمینه‌ها محاسن و معایبی را به‬ ‫دنبال داشت؛ انقالبی را در بسیاری از ارکان‬ ‫جامعه به وجود آورد که بیشترین تاثیر آن بر‬ ‫روی ساختار خانواده بوده است‪.‬‬ ‫رضایت زناشویی از عوامل بسیار مهم در‬ ‫زندگی است‪ ،‬در صورت وجود آن در زندگی‬ ‫و خانواده‪ ،‬باعث می‌شود زوجین آرامش را‬ ‫در زندگی ببینند و با آرامش و رضایت آنها‪،‬‬ ‫فرزندان نیز در خانواده به خوبی تربیت‬ ‫می‌شوند و آثار آن را در جامعه از خود نشان‬ ‫خواهندداد؛ نبود رضایت زناشویی باعث‬ ‫مشکالت و اختالفات زیادی در بسیاری از‬ ‫زمینه‌ها می‌شود‪ ،‬حتی در پاره‌ای موارد زوجین‬ ‫را تا پای میز طالق هم می‌کشاند که عواقب‬ ‫بسیار بد و وخیم آن بر کسی پوشیده نیست‪.‬‬ ‫در این میان وجود نگرش منفی مردان نسبت‬ ‫به نقش شغلی زنان و تاثیر عمده ممانعت‬ ‫برخی از مردان از شروع به کار یا ادامه اشتغال‬ ‫همسران‪ ،‬شرایط نابرابری شغلی و درآمدی‬ ‫زنان و مردان در بازار کار‪ ،‬ابراز ناخرسندی‬ ‫شوهران نسبت به کارکردن زنان شاغل‪،‬‬ ‫احساس تعارض نقش در مورد مادران شاغل‬ ‫که در نتیجه شرایط اجتماعی فرهنگی مذکور‬ ‫پدید آمده‪ ،‬بعض ًا منجر به مشکالت سالمت‬ ‫روانی و جسمانی برای زنان شاغل می‌گردد‬ ‫(احمدی‌نیا‪.)۳۳۹-۳۴۰ : ۱۳۸۳ ،‬‬ ‫همین مشکالت سالمت روانی و جسمانی‬ ‫در زنان باعث بروز مشکالت در خانواده‬ ‫شده و موجب می‌شود که زنان مسئولیت‌های‬ ‫همسری و مادری خود را در خانواده انجام‬ ‫ندهند؛ همین امر اهمیت تحقیق حاضر را دو‬ ‫چندان می‌کند چرا که خانواده بنیان جامعه‬ ‫است و چنانچه خللی بر آن وارد شود کل‬ ‫جامعه دچار مشکل می‌شود‪.‬‬ ‫● مبانی نظری (زناشویی)‪:‬‬ ‫سازگاری زوجی به معنای عمل‌کرد و رفتار‬ ‫متناسب زوجین براساس وظایف سنتی و‬ ‫عرفی و قانونی تعیین شده برای هر کدام از‬ ‫آنان در قالب قانون خانواده و خرده فرهنگ‬ ‫است این تناسب عمل‌کرد می‌تواند در‬ ‫جنبه‌‌های رفتاری‪ ،‬شناختی و عاطفی مطرح‬ ‫شود مهمترین نظریه‌ای که در مورد سازگاری‬ ‫زوجی وجود دارد‪ ،‬نظریه روان‌کاوی فیربیرن‬ ‫(‪ )۱۸۸۹ -۱۹۶۴‬است این نظریه که به‬ ‫«ارتباط موضوعی» مشهور است‪ ،‬با نظریه‬ ‫فروید متفاوت است‪ .‬فیربیرن (‪)۱۹۵۲‬‬ ‫معتقد است که چیزی به عنوان نهاد وجود‬ ‫ندارد تنها چیزی که هست «من» مرکزی‬ ‫است که در هنگام تولد ظاهر می‌شود «من»‬ ‫دارای منبع انرژی است‪ ،‬به عالوه به عقیده‬ ‫وی انگیزش اساسی انسان در جهت کاهش‬ ‫اضطراب‪ ،‬تنش و جستجوی لذت و خوشی‬ ‫نیست بلکه انگیزش اولیه رفتار (جستجوی‬ ‫اشیاء) است‪ .‬فیربیرن معتقد است که رشد‬

‫شخصیت به وسیله مراحل متمایز از وابستگی‪،‬‬ ‫یعنی بوسیله مرحله انتقالی به وابستگی کامل‬ ‫می‌رسد‪ ،‬منظور از او وابستگی بزرگسالی‬ ‫این است که فرد قابلیت دارد خود را بعنوان‬ ‫یک فرد متمایز از دیگران دریابد به عبارت‬ ‫دیگر فردی که بتواند به روابط مسالمت آمیز‬ ‫با سایر افراد دست‌یابد؛ وی نیز می‌خواست‬ ‫مانند سایر روانکاوان نحوه‌ی پیدایش و‬ ‫ایجاد اختالفات روانی را تبیین کند او هم‬ ‫مثل دیگران به وجود یک تعارض اعتقاد‬ ‫داشت اما معتقد بود که این تعارض ربطی‬ ‫به نهاد ندارد بلکه این تعارض به تجربه‌‌های‬ ‫ناهماهنگ فرد با اشیاء مربوط است (خدا‬ ‫رحیمی‌و همکاران‪.)۱۸۰ :۱۳۷۷ ،‬‬ ‫دیکس در مورد روابط شیء موضوعی و‬ ‫مطالعات زوجی می‌گوید‪« :‬من در واحد‬ ‫زناشویی از چارچوب فیربیرن برای استخراج‬ ‫تعامل بین دو شخص استفاده می‌کنم» و در‬ ‫ادامه می‌افزاید که در عمل از «حیطه فرهنگ‬ ‫و شخصیت مرتبط با منش ملی به اهمیت‬ ‫مطالعات زناشویی پی برده است وی که به‬ ‫اثرات فرهنگ و نقش خانواده عالقمند بوده‬ ‫است به این نتیجه رسید که «الگو‌های نقش»‬ ‫افراد دارای مشکالت زوجی در مورد رفتار‬ ‫خودشان و همسرانشان قوی ًا به شکل «غیر‬ ‫قابل انتقال» است در حقیقت این «الگو‌های‬ ‫نقش غیر قابل انتقال‪ ،‬همان واقعیت‌سنجی‬ ‫ناخود‌آگا‌هانه ازدواج هستند که فرد در تعامل‬ ‫روزمره صمیمانه خوا‌هان آن است‪.‬‬ ‫اما ازدواج که یک رابطه جامعه‌زاد است‬ ‫در گسترده‌ترین سطح انبساط دو شخص‬ ‫است (با من‌‌های مرکزی آنها) که هر کدام‬ ‫نقش‌‌های اجتماعی مشخصی را به سبکی ایفا‬ ‫می‌کنند‪ .‬نه تنها نیاز‌های دیگری را به نحوی‬ ‫که او ادراک می‌کند برآورده می‌سازد بلکه به‬ ‫درجات مختلفی لوازم فرهنگی و اخالقیات‬ ‫جامعه آنان را نیز ارضاء نماید‪.‬‬ ‫ازدواج در سطح عمیق‌تر‪ ،‬گذر بین خرده‬ ‫هویت‌‌های پنهانی زوجین است که در ورای‬ ‫ریشه ظاهری برآورده می‌شود‪ ،‬لیکن طبق‬ ‫حقایق بالینی پس از یک فاصله زمانی‬ ‫معقول‪ ،‬ممکن است اهداف اجتماعی‪-‬‬ ‫زیستی در زوج و «من‌‌های» مرکزی آنها به‬ ‫وسیله فشار‌های فراتر از طاقت‪ ،‬بخش‌‌های‬ ‫پنهانی شخصیت آنان مورد تهدید قرار گیرد‪.‬‬ ‫به نظر دیکس (‪ )۱۹۶۳‬بر اساس نتایج‬ ‫بدست آمده از موارد بالینی‪ ،‬ناهمخوانی‬ ‫زوجی بوسیله عدم پذیرش شخصیت واقعی‬ ‫دیگری توسط یکی یا هر دو شریک زندگی‬ ‫ایجاد می‌شود‪ ،‬بطوریکه آنان در کنش متقابل‬ ‫با یکدیگر گاهی از طریق تنبیه یا طرد شدن‬ ‫یا سرزنش کردن شریک زندگی «تأیید‬ ‫ناکننده»‪ ،‬به او واکنش نشان می‌دهند از طرف‬ ‫دیگر هر کدام از زوجین می‌کوشند تا دیگری‬ ‫را وادار کنند که مطابق با میل و الگو‌های‬ ‫درونی او رفتار کنند و این نیز موجب افزایش‬ ‫تعارضات زوجین می‌شود البته این اعمال در‬ ‫سطح ناخود‌آگا‌هانه عمل می‌کنند و بخشی از‬ ‫یک فرایند ساخت و پاخت هستند به همین‬ ‫دلیل نیز ازدواج‌‌های «سگ و گربه» به رغم‬ ‫تحریفات مداوم و رفتار‌های وابسته به نقش‬ ‫آزارنده و مخرب ادامه می‌یابند این موارد را‬ ‫فقط می‌توان با مفاهیم اشتقاق «من» فیربیرن‬ ‫تبیین کرد‬


‫‪148‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بررسی تأثیر اشتغال زنان بر رضایت همسرانشان از زندگی‬ ‫پژوهش حاضر با هدف «بررسی‬ ‫تأثیر اشتغال زنان بر رضایت‬ ‫همسرانشان از زندگی مشترک»‬ ‫صورت گرفته است‪ .‬چهارچوب‬ ‫نظری پژوهش بر اساس نظریات‬ ‫دوگانگی نقش زن (نظریه‬ ‫فرهنگ‪ ،‬نظریه نقش اقتصاد و‬ ‫نظریه شبکه) و نظریات ثبات‬ ‫و استحکام خانواده (نظریه‬ ‫کارکردگرایی‪ ،‬نظریه مبادله و‬ ‫نظریه برابری) تنظیم شده است‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫روش تحقیق مورد استفاده در این کار‬ ‫روش پیمایشی بود‪ .‬با توجه به تعداد افراد‬ ‫جامع آماری که ‪ ۳۵۰‬نفر بودند با استفاده‬ ‫از جدول کرچسی و مورگان حجم نمونه‬ ‫‪ ۱۴۰‬نفر در نظر گرفته شد و اطالعات‬ ‫الزم برای کار با روش پرسشنامه از افراد‬ ‫نمونه که به روش نمونه گیری طبقه بندی‬ ‫ساده انتخاب شده بودند گرد‌آوری گردید‬ ‫و داده‌ها در پایان با روش‌های مختلف‬ ‫آماری و با استفاده از برنامه نرم افزاری‬ ‫‪ spss‬تجزیه و تحلیل شدند و در جداول‬ ‫یک بعدی دو بعدی توصیف شدند و در‬ ‫بخش بعدی یافته‌های آماری توضیح داده‬ ‫شدند‪ .‬در بین ‪ ۱۰‬متغیری که تأثیرشان بر‬ ‫متغیر رضایت از زندگی مشترک سنجیده‬ ‫شد‪ ،‬بین متغیرهای سن مردان‪ ،‬سن زنان‪،‬‬ ‫میزان درآمد مردان‪ ،‬میزان درآمد زنان‪ ،‬تعداد‬ ‫فرزندان‪ ،‬تحصیالت مردان و رضایت شغلی‬ ‫مردان با متغیر وابسته ارتباط معنی‌دار آماری‬ ‫دیده نشد و بین متغیرهای نوع شغل مردان‪،‬‬ ‫میزان مسئولیت‌پذیری زنان و میزان ارتباط‬ ‫با اقوام و اطرافیان با متغیر وابسته (رضایت‬ ‫از زندگی مشترک) ارتباط معنی‌دار آماری‬ ‫وجود داشت که با توجه به این مسئله در‬ ‫فصل آخر تحقیق به ارائه راهکارهایی جهت‬ ‫بهبود وضعیت رضایت از زندگی مشترک در‬ ‫بین زوجین داده‌شد‪.‬‬ ‫● مقدمه‬ ‫مشارکت زنان بطور چشمگیر در زمینه‌های‬ ‫مختلف اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرهنگی و‪...‬‬ ‫از بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد و فعالیت‬ ‫زنان در هر یک از این زمینه‌ها پیامدهای‬ ‫منفی و مثبتی در پی داشته است‪.‬‬ ‫«نقش شغلی زنان‪ ،‬نقشی جدید در مقایسه‬ ‫با نقش‌های سنتی همسری و مادری مطرح و‬ ‫عوامل متعددی می‌توانند بر احراز نقش شغلی‬ ‫زنان یا عدم آن و ادامه یا ترک آن موثر واقع‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫شایسته است جهات مثبت و امتیازات نقش‬

‫اشتغال زنان از ابعاد مختلف اجتماعی و‬ ‫اقتصادی و فرهنگی برای افراد جامعه چه‬ ‫زن و چه مرد مورد شناسایی و تاکید قرار‬ ‫گیرد‪ .‬پرداختن به نقش اشتغال برای زنان در‬ ‫کنار نقش‌های خانوادگی‪ ،‬وظیفه‌ی سنگین‬ ‫و خطیری است که بر دوش مادران نهاده‬ ‫می‌شود» (احمدی‌نیا‪.)۳۴۰ :۱۳۸۳ ،‬‬ ‫بطور کلی بیرون رفتن زن از خانه و چند‬ ‫ساعتی از روز را در اجتماع بودن باعث‬ ‫می‌شود که رفتار وی در خانواده هم تحت‬ ‫تاثیر قرار گیرد و در مواردی وظایف مادری‬ ‫و همسری را هم به نحو بهتری انجام دهد‬ ‫و یا به عکس‪.‬تاثیری که اشتغال زنان بر‬ ‫رضایت زناشویی (چه از جهت منفی و چه‬ ‫از جهت مثبت) می‌گذارد آنچنان ابعاد وسیع‬ ‫و گسترده‌ای را دارد که بسیاری از جامعه‬ ‫شناسان‪ ،‬روانشناسان و اقتصاددانان به این‬ ‫قضیه می‌پردازند‪ .‬به نظر می‌رسد که زنان‬ ‫هنگامی که به استقالل مالی می‌رسند‪،‬آرامش‬ ‫خاطر بیشتری دارند و همین آرامش خاطر‬ ‫تاثیر بسزایی بر روابط وی با همسر‪ ،‬بچه‌ها و‬ ‫سایر اقشار جامعه می‌گذارد که باعث به وجود‬ ‫آمدن رضایت زناشویی در زندگی می‌شود‪.‬‬ ‫● بیان مسئله‬ ‫تاثیری که کار زن و درآمد وی در ابعاد‬ ‫مختلف زندگی دارد بر کسی پوشیده نیست‬ ‫خصوص ًا اثری که این درآمد بر رفاه خانواده‬ ‫و رضایت زناشویی می‌گذارد‪ .‬امروزه رفاه‬ ‫خانواده در جوامع بسیار مهم است و اعضای‬ ‫آن خصوص ًا زن و شوهر تالش خود را انجام‬ ‫می‌دهند تا از هر جهت به آرامش و خوشبختی‬ ‫و رضایت برسند‪.‬‬ ‫اشتغال زنان در فعالیت‌های اقتصادی خارج‬ ‫از چهارچوب خانوار که طی چند دهه گذشته‬ ‫تدریج ًا اهمیت یافته مسائلی را مطرح کرده‬ ‫است که به دلیل اهمیت‪ ،‬موضوع پژوهشهای‬ ‫متعددی قرار گرفته‌است و از آنجا که این‬ ‫امر خصوصا در ایران با شتابزدگی در میان‬ ‫برخی از گروه‌ها مطرح گردید و در عین حال‬ ‫شرایط اجتماعی‪ ،‬فرهنگی جامعه ایران در‬ ‫خیلی موارد پویایی مناسب با آن را نداشته‬ ‫است‪ ،‬اشتغال زنان از سویی با مسائل حاد‬ ‫در برخی از موارد‪ -‬مواجه گردیده و از‬‫سویی دیگر اختالف عقیده در میان توده‌های‬ ‫مختلف مردم موجب شد(ساروخانی‪۱۳۷۹ ،‬‬ ‫‪.)۱۷۸ :‬‬ ‫از جمله این عوامل رضایت یا عدم رضایت‬ ‫زناشویی است‪ .‬اگر بخواهیم رضایت زناشویی‬ ‫را در خانواده ایجاد کنیم باید به دنبال عواملی‬ ‫باشیم که موجب ایجاد رضایتمندی می‌شود و‬ ‫خانواده‌ها را به سوی آن ترغیب کنیم‪ .‬یکی‬ ‫از این عوامل اشتغال زنان است‪ .‬مشارکت‬ ‫روزافزون زنان در بیرون از خانه باعث تقویت‬ ‫حس اعتماد به نفس و استقالل و افزایش‬ ‫قدرت تصمیم‌گیری و برخورد مناسب با‬ ‫و حوادث زندگی و اثر مطلوب بر روابط‬

‫خانوادگی بر جای گذارده است‪.‬مطالعات‬ ‫زیادی نشان داده که یکی از مهمترین عوامل‬ ‫موثر بر رضایت زناشویی مسئله اقتصادی و‬ ‫درآمد است‪ ،‬چنانچه این درآمد از طرف هر دو‬ ‫زوج باشد باعث سهولت زندگی می‌شود؛ ولی‬

‫در کنار این سهولت زندگی‪ ،‬در پاره‌ای موارد‬ ‫باعث بروز مسائل و مشکالت هم می‌شود که‬ ‫در این تحقیق به آن پرداخته می‌شود‪.‬‬ ‫بطور کلی پژوهش حاضر در پی آن است‬ ‫که تاثیر اشتغال و استقالل مالی زنان را بر‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

147


‫‪146‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫طرز تهیه شام سبک تابستانی‬

‫طرز تهیه پینچیتو مرغ‬

‫( کباب اسپانیایی )‬

‫در شب های گرم و تابستانی به جای شام های مفصل با مواد الزم کمی‬ ‫یک شام سبک و تابستانی درست کنید‪.‬‬ ‫وقتی از محل کار به منزل می روید در راه چند عدد نان تست و یک‬ ‫بسته پنیر ورقه ای بگیرید تا بتوانید در خانه یک شام سریع و خوشمزه‬ ‫درست کنید‪ .‬این ساندویچ های خوشمزه را می توانید برای صبحانه‬ ‫هم درست کنید‪.‬‬ ‫مواد الزم برای یک شام سبک و تابستانی ‪:‬‬ ‫ی‬ ‫گوجه فرنگ ‬ ‫ت‬ ‫نان تس ‬ ‫ی‬ ‫پنیر ورقه ا ‬ ‫سیر رنده شده ‬ ‫روغن زیتون یا کر ه‬ ‫ن‬ ‫ریحا ‬ ‫ل‬ ‫نمک و فلف ‬

‫‪ 1‬عدد‬ ‫‪ 4‬عدد‬ ‫‪ 4‬عدد‬ ‫‪ 2‬عدد‬ ‫به میزان الزم‬ ‫‪ 2/1‬پیمانه‬ ‫به میزان الزم‬

‫طرز تهیه یک شام سبک و تابستانی ‪:‬‬ ‫ابتدا برگ‌های ریحان را خوب بشویید و بگذارید آب آنها گرفته شود‪ ،‬آن ها را ریز خرد‬ ‫کنید‪ .‬در یک کاسه کوچک سیرهای رنده شده‪ ،‬ریحان خردشده‪ ،‬مقداری نمک و فلفل و‬ ‫دو قاشق سوپ‌خوری روغن زیتون یا کره را بریزید و خوب با هم مخلوط کنید سپس آن را‬ ‫کنار بگذارید‪.‬‬ ‫یک تابه نچسب را روی حرارت بگذارید و مقداری روغن یا کره داخل آن بریزید‪ .‬حرارت‬ ‫را بسیار کم کنید‪ .‬نان های تست را با چاقو از وسط نصف کنید‪ .‬یک قاشق سوپخوری از‬ ‫مواد را روی نان بمالید‪ .‬یک ورق پنیر هم روی مواد بگذارید‪ .‬حاال نان ها را داخل تابه‬ ‫قرار دهید‪ .‬در تابه را هم بگذارید و به مدت ‪ 4‬تا ‪ 5‬دقیقه صبر کنید تا نان ها برشته‌ و پنیر‬ ‫کمی آب شود‪.‬‬ ‫در این زمان گوجه فرنگی را به صورت ورقه ای برش دهید‪ .‬هر کدام از ورقه ها را هم از‬ ‫وسط نصف کنید‪ .‬وقتی نان ها آماده شدند‪ ،‬آنها را از تابه بیرون آورید‪ ،‬روی هرکدام یک تا‬ ‫دو تکه گوج ‌ه فرنگی قرار دهید و سپس کمی از مخلوط ریحان روی آنها بریزید و سرو کنید‪.‬‬ ‫نکته ‪:‬‬ ‫به جای ریحان می توانید از جعفری‪ ،‬نعنا یا هر سبزی معطر دیگری که دوست دارید استفاده‬ ‫کنید‪.‬‬

‫مواد الزم ‪ :‬برای ‪ 4‬نفر‬ ‫پودر زیر ه‬ ‫پودر تخم گشنی ز‬ ‫ی‬ ‫سیر ساطور ‬ ‫پاپریک ا‬ ‫ن‬ ‫پودر آویش ‬ ‫و‬ ‫آبلیم ‬ ‫ن‬ ‫روغن زیتو ‬ ‫سینه مرغ ‬ ‫نمک و فلفل ‬

‫نصف ق‪ .‬چ‬ ‫نصف ق‪ .‬چ‬ ‫‪ 2‬حبه‬ ‫یک ق‪ .‬چ‬ ‫نصف ق‪ .‬چ‬ ‫‪ 2‬قاشق غذاخوری‬ ‫‪ 2‬قاشق غذاخوری‬ ‫‪ 500‬گرم‬ ‫به مقدار الزم‬

‫طرز تهیه ‪:‬‬ ‫ادویه‌ها را با آبلیمو‪ ،‬روغن و کمی نمک و فلفل مخلوط کنید‪.‬سینه مرغ را به اندازه مکعب‌های‬ ‫‪2‬سانتی‌متر خرد کنید و هر دو‪ ،‬سه عدد آن را به یک خالل دندان بکشید‪ .‬سیخ‌های مرغ را‬ ‫در یک کاسه گرد قرار داده و مایه طعم‌دهنده را روی آن بریزید‪ .‬حداقل ‪ 2‬ساعت در یخچال‬ ‫بگذارید تا مرغ طعم بگیرد‪.‬‬ ‫سیخ‌های کوچک پینچیتو مرغ را روی منقل و توری مشبک کباب کنید‪ .‬اگر از فر استفاده‬ ‫می‌کنید سیخ‌ها را در سینی فر نسوز چیده و ‪ 20‬دقیقه در دمای ‪ 200‬درجه سانتی‌گراد آن‬ ‫را بپزید‪.‬‬ ‫می توانید به جای مرغ از راسته گوسفند یا گوساله استفاده کنید‪.‬بهتر است مرغ را از شب‬ ‫قبل در مایه بخوابانید تا بهتر طعم بگیرد‪.‬در طول پخت از مایه باقیمانده روی مرغ‌ها بدهید‪.‬‬ ‫پینچیتو مرغ یک کباب اسپانیایی می باشد‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

145


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

144


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

143


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

142


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

www.SafaRenovation.com

141


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

140


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

139


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

138


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

137


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

136


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

135


‫‪134‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آذر‬ ‫امروز روز خوبی برای شما است‪ .‬کارهایی که غیر ممکن می‬ ‫پنداشتید‪ ،‬برایتان ممکن می شود‪ .‬احتیاجی به سخت کار کردن‬ ‫نیست‪ ،‬گاهی هم وقت خود را به تفریح و استراحت اختصاص‬ ‫دهید‪ .‬شخصیت منحصر به فرد شما خوشبختی را به سمت‬ ‫تان جذب می کند و به آنچه الیق آن هستید خواهید رسید‪.‬‬ ‫افرادی که در این روز با شما ارتباط دارند نیز در این خوشبختی‬ ‫سهیم خواهند شد‪ .‬وضع مالی شما بهتر خواهد شد طوری که‬ ‫بدهی های گذشته خود را پاک خواهید کرد‪ .‬وقت آن است با‬ ‫فرد مورد عالقه خود قرار مالقاتی بگذارید و حرف هایی که‬ ‫مدت ها است در دل تان مانده را با او مطرح کنید‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬صوفی نهاد دام و سر حقه باز‬ ‫کرد***بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد بازی چرخ بشکندش بیضه در کاله***زیرا که عرض شعبده‬ ‫با اهل راز کرد تعبیر‪ :‬کسی با ریا و حیله باب دوستی با شما باز کرده است‪ .‬تازه اول کار است‪ .‬از‬ ‫همین جا راهت را عوض کن و به خدا پناه ببر‪ .‬دست دشمن زود رو می شود‪ .‬اگر این کار را نکنی در‬ ‫آینده ای نزدیک از کرده ی خود پشیمان می شوی‪.‬‬

‫دی‬ ‫امروز بیشتر خود را زیر ذره بین بروید و در کنارش به خود و‬ ‫توانایی هایتان اجازه خودنمایی هم بدهید‪ .‬اما بهترین زمان‬ ‫برای خودشناسی‪ ،‬امروز است‪ .‬باید با اعتماد به نفس‪ ،‬کارهای‬ ‫خود را بسنجید و ببیینید در کجای نمودار زندگی و نقشه های‬ ‫خود ایستاده اید‪ .‬الزم نیست نگران مدیریت کارها باشید‪ .‬امروز‬ ‫خوشبختانه بسیار آرام و خونسرد هستید و در سکوت می توانید‬ ‫کارها را به انجام برسانید‪ .‬بهترین زمان برای آغاز‪ ،‬امروز است‪.‬‬ ‫با عشقتان هم احتماال حس های نوستالوژیک خود را دوره‬ ‫خواهید کرد‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬از دیده خون دل همه بر روی‬ ‫ما رود***بر روی ما ز دیده چه گویم چه ها رود ما در درون سینه هوایی نهفته ایم***بر باد اگر رود‬ ‫دل ما زان هوا رود تعبیر‪ :‬درد دل زیادی داری که نمی توانی به هر کسی بگویی‪ .‬رو به سوی معشوق‬ ‫خود می کنی ولی او هم صدای دل شما را نمی شنود و رو برمی گرداند و از بی تفاوتی همه دل تنگ‬ ‫هستی‪ .‬خودت فردی پاکدل هستی به خدایت توکل کن و بدان اگز خدا بخواهد مراد دلت را خواهد‬ ‫داد‪.‬‬

‫بهمن‬ ‫اگرچه شما االن در نظر افراد دیگر ظاهر آرام و ساکتی دارید‪،‬‬ ‫اما نمونه بسیار خوبی برای افراد دیگر هستید (در مورد اینکه‬ ‫چرا باید هنگام قضاوت کردن در مورد کتاب از روی جلد آن‬ ‫احتیاط کنند!)‪ .‬در زیر ظاهر آرام و متینتان شور و غوغایی برپا‬ ‫است و شما احتماال سعی می کنید که آن را پنهان کرده و بروز‬ ‫ندهید‪ .‬به جای تالش برای فروخواباندن افکارتان‪ ،‬به خودتان‬ ‫قول دهید که ابدا هیچ کاری نکرده و فقط خودتان را با آنها‬ ‫سرگرم کنید‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬مطلب طاعت و پیمان و صالح از من مست***که به پیمانه کشی شهره شدم روز‬ ‫الست من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق***چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست‬ ‫تعبیر‪ :‬صالح در این است که فعال" به عهدی که بسته ای عمل کنی‪ .‬درست است که پشیمان شده ای‬ ‫اما خود را به دست سرنوشت سپرده ای‪ .‬رحمت خداوند شامل حالت می شود و اقبال بلند و ثروت‬ ‫زیادی به تو می بخشد‪ .‬اما مواظب باش با وزیدن باد غفلت زود همه چیز را از دست ندهی‪.‬‬

‫اسفند‬

‫امروز داشتن یک وضعیت و حالت متعادل روش خوبی است‬ ‫که بتوانید از پس یک شوک عاطفی برآیید‪ ،‬اما احتماال فقط‬ ‫کارهای حتمی و ضروری خود را به بعد موکول می کنید‪ .‬شما‬ ‫باید قادر باشید که تا آخر تعطیالت در برابر تغییرات بزرگ‬ ‫و متالطم زندگی تان ایستادگی کنید اگر به یاد بیاورید که آرام‬ ‫بمانید‪ .‬اما برای یک مدت طوالنی مقاومت نکنید؛ زمانیکه‬ ‫نیروهای پویا و متغیر شروع به تغییر می کنند این وضعیت‬ ‫درست خواهد شد‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬به آب روشن می عارفی طهارت کرد***علی الصباح که میخانه را زیارت کرد همین‬ ‫که ساغر زرین خور نهان گردید***هالل عید به دور قدح اشارت کرد تعبیر‪ :‬رو به سوی خدا آورید‬ ‫آن وقت دلتان آرام می گیرد و طهارت روح و روان پیدا می کنید‪ .‬نماز را سر وقت بخوانید تا در بهشت‬ ‫قصر و حور و پری نصیبتان شود‪ .‬این اضطراب زمانی از بین می رود و به مقصودتان می رسید که‬ ‫عاری از گناه باشید‪.‬‬


‫‪133‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مرداد‬ ‫ممکن است بر این باور باشید که تمام عادات احساسی قابل‬ ‫تغییر هستند مخصوصا اگر شما مایل باشید که در ذهن خود‬ ‫خیال کنید که در موقعیت کنونی به نتیجه و هدف خود رسیده‬ ‫اید بدون اینکه واقعا در واقعیت به آن دست پیدا کرده باشید‪.‬‬ ‫متاسفانه درآینده ممکن است تبدیل به آدم پول دوستی شوید و‬ ‫اگر کسی راه شما را برای رسیدن به منافع مالی سد کرد عصبی‬ ‫و پریشان شوید‪ .‬به خودتان قول دهید که از لحظه حال لذت‬ ‫ببرید؛ مهم نیست در آینده چه پیش می آید!‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت***روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت‬ ‫گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود***بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت تعبیر‪ :‬قدر‬ ‫چیزی را که داشته ای ندانستی‪ .‬حاال که از دستداده ای افسوس می خوری چرا خوب رفتار نکردی‬ ‫و او رنجیده خاطر از پیش تو رفت‪ .‬غرورت را کنار بگذر باز هم پیش قدم شو تا به وصالش برسی‪.‬‬ ‫لطف خداوند باز هم شامل حالت می شود‪.‬‬

‫شهریور‬ ‫اعتماد کردن به احساسات درونی تان کار خیلى خوبى است‪،‬‬ ‫ولی وقتی که یک نفر دچار دردسر مى شود‪ ،‬این اعتماد مى‬ ‫تواند کمی گمراه کننده باشد‪ .‬شما مى خواهید به آن شخص‬ ‫نشان بدهید که واقع ًا نگران او هستید‪ ،‬اما تردید دارید‪ .‬تردید‬ ‫شما به خاطر این است که اگر یک بار احساسات خود را‬ ‫نشان بدهید‪ ،‬از این به بعد دیگران توقعات خیلی زیادپ از‬ ‫شما خواهند داشت‪ .‬ولى باید ریسک کرده و این کار را بکنید‪.‬‬ ‫درستکار بودن نسبت به فریب دادن دیگران نتایج خیلی بهترى‬ ‫برایتان به ارمغان مى آورد‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬درد عشقی کشیده ام که مپرس***زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در‬ ‫جهان و آخر کار***دلبری برگزیده ام که مپرس تعبیر‪ :‬یارتان در همه حال با شماست‪ .‬به او اطمینان‬ ‫کنید حرف های او از صدق و صفا می باشد‪ .‬به خاطر شما مصائب و مشکالت را هر چند که بسیار‬ ‫سخت است تحمل می کند‪ .‬او شما را به عرش اعال می رساند و مقامتان را باال می برد‪.‬‬

‫مهر‬ ‫پس از تمام آنچه که هفته گذشته اتفاق افتاده است دلتان می‬ ‫خواهد با شروع این هفته سرتان به کار خودتان گرم باشد و به‬ ‫مسائل و کارهای خودتان رسیدگی کنید‪ .‬این کار خیلی خوبی‬ ‫است‪ ،‬اما به کسانی که زمانی که به آنها نیاز داشته اید از شما‬ ‫حمایت کرده اند پشت نکنید‪ .‬سعی کنید نزدیکانتان را به چیزی‬ ‫متهم نکنید‪ ،‬شما هنوز تمام اطالعات الزم ا ندارید و هنوز‬ ‫برای قضاوت کردن خیلی زود است‪ .‬با یک تماس تلفنی ساده‬ ‫یک مسئله حقوقی به نفع شما تمام خواهد شد‪ .‬مجردها این‬ ‫هفته ممکن است با شخصی گرم و صمیمی آشنا شوند که حتی‬ ‫خودشان هم باورشان نشود که به این زودی تبدیل به محرم اسرارشان شده است‪ .‬شاید نیمه گمشده تان‬ ‫در راه است‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬خوش است خلوت اگر یار یار من باشد***نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد من‬ ‫آن نگین سلیمان به هیچ نستانم***که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد‬

‫آبان‬ ‫عالقه به سفر کردن امروز در شما بسیار قوی شده است و شما‬ ‫احساس می کنید که فقط باید بلند شده و از خانه خارج شوید‪.‬‬ ‫شاید شما واقع ًا این کار را انجام دهید‪ ،‬اما از نظر جغرافیایی‬ ‫نباید زیاد از خانه تان دور شوید‪ .‬شاید هنوز شما بخواهید که به‬ ‫جایی دور مسافرت کنید و از مسئولیتهایتان دور باشید‪ .‬به یاد‬ ‫داشته باشید برای شما ماندن در محل کار و پرداختن به آنچه‬ ‫روی میزتان است بهتر از فرار کردن از آنهاست‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬اگر رفیق شفیقی درست پیمان‬ ‫باش***حریف خانه و گرمابه و گلستان باش شکنج زلف پریشان به دست باد مده***مگو که خاطر‬ ‫عشاق گو پریشان باش تعبیر‪ :‬از ستم و بالیی که بر سرت آورده اند شکایت می کنی و به فر انتقام‬ ‫هستی ولی همگی را به خدایشان واگذار کن‪ .‬مهربان باش تا دلت آرام گیرد‪ .‬به عهدی که بسته ای‬ ‫عمل کن خدا با توست‪ .‬اگر می خواهی همیشه شاد باشی‪ ،‬دل و زبانت یکی باشد‪ .‬عمرتان طوالنی‬ ‫است‪.‬‬


‫‪132‬‬ ‫فروردین‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فال هفته‬

‫نگاهی به کارهای خودتان بیندازید‪ .‬آیا آنچه هر روز انجام می‬ ‫دهید شما را به سوی تبدیل شدن به شخصی که می خواهید‬ ‫باشید پیش می برد؟ امروز ممکن است احساس بی حوصلگی‬ ‫و کسالت داشته باشید و از کارها و مسئولیت های روزمره خود‬ ‫خسته شده باشید‪ .‬زندگی باید لذت بخش باشد و نه مثل تنبیه‪،‬‬ ‫پس بد نیست امروز سری به باشگاه بزنید و یا کار دیگری که‬ ‫دوست دارید را انجام بدهید‪ .‬خودتان را همانطور که هستید‬ ‫قبول داشته باشید‪ ،‬شما مجبور نیستید ارزش خود را به کسی‬ ‫ثابت کنید‪ .‬الزم نیست برای گرفتن تایید دیگران ماسکی دروغین به چهره خود بزنید‪ .‬حواستان را‬ ‫جمع کنید و مواظب رفتارتان با عشقتان باشید‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬ای خرم از فروغ رخت الله زار عمر***بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر‬ ‫از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست***کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر‬

‫اردیبهشت‬ ‫امروز انرژی های بسیار خوب و مثبتی دارید‪ .‬از آن برای‬ ‫معاشرت با انسان های جدید و آشنایی با آنها استفاده کنید‪.‬‬ ‫به جای اینکه بعدازظهر را در خانه بمانید‪ ،‬بیرون و به میان‬ ‫جمع دوستان بروید‪ .‬شما نمی دانید دنیا برایتان چه می خواهد‪.‬‬ ‫امروز مسایل خوشایندی برای شما به وجود خواهد آمد‪ .‬مثال‬ ‫ممکن است در میان خنده و شوخی های دوستانه با کسی آشنا‬ ‫شوید که همه آینده شما را تغییر دهد‪ .‬از کنار قرارهای کاری‬ ‫به راحتی رد نشوید‪ .‬این را بدانید فشار کار موجب از بین‬ ‫رفتن خالقیت می شود‪ .‬حافظ می گوید ‪ :‬صبا اگر گذری‬ ‫افتدت به کشور دوست***بیار نفحه ای از گیسوی معنبر دوست به جان او که به شکرانه جان‬ ‫برافشانم***اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست تعبیر‪ :‬منتظر خبری هستید که باید برای رسیدن‬ ‫این خبر انتظار زیاد بکشید و دست به دعا بردارید‪ .‬ناامید نشوید به چیزی یا کسی شک نکنید‪.‬‬ ‫حسرت رسیدن این خبر نباید شما را از پای در بیاورد بندهای غم عاقبت از دلتان باز می شود اگر با‬ ‫خدا باشید‪.‬‬

‫خرداد‬ ‫زمانی که امروز برای شما تبدیل به روز سختی می شود‪ ،‬ماهی‬ ‫های نشانه شما فقط سخت تر کار خواهند کرد‪ .‬این واکنش‬ ‫نامشخص ممکن است نتیجه تمایل شما برای رویاپردازی‬ ‫درمورد شغل ایده آلتان باشد‪ ،‬اما آشفته کردن خود با وظایف‬ ‫بیشمار می تواند به ذهنتان کمک کند که خودش را با چیزهای‬ ‫دیگری مجهز کند‪ .‬حقیقت این است که شما باید تا زمان‬ ‫رسیدن به رضایت کامل راه زیادی را طی کنید‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬روز هجران و شب فرقت یار آخر شد***زدم‬ ‫این فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود***عاقبت در قدم باد‬ ‫بهار آخر شد تعبیر‪ :‬ستاره ی بخت و اقبال شما می درخشد و فالتان بسیار فرخنده است‪ .‬نعمت و مال‬ ‫به سویتان می آید‪ .‬به ذکر و ثنای خداوند بپردازید‪ .‬اتفاقات عجیبی رخ می دهند که همگی بسیار‬ ‫خوب هستند و دولت به همراه می آورند و این به خاطر تدبیر و عقل خودت می باشد‪ .‬در همه حال با‬ ‫خدا باش‪.‬‬

‫تیر‬ ‫حتی اگر شما به گفتگوهایی که جدید ًا داشته اید کام ً‬ ‫ال اطمینان‬ ‫دارید‪ ،‬اما امروز ظاهر ًا باید جواب های خود را که البته جواب‬ ‫نهایی نیز نبوده اند را دوباره بررسی کنید‪ .‬حاال باید حواستان را‬ ‫خوب جمع کنید که زیاد به حس ششم خود اطمینان نکنید‪ ،‬چرا‬ ‫که امکان دارد شما را از مسیر درست منحرف کند‪ .‬حتی اگر‬ ‫فکر می کنید که همه چیز را به روشنی می بینید‪ ،‬الزم است یافته‬ ‫های خود را با همسر خود و یا با یکی از دوستان صمیمی تان‬ ‫چک کنید‪.‬‬ ‫حافظ می گوید ‪ :‬دل از من برد و روی از من نهان کرد***خدا را با که این بازی توان کرد شب‬ ‫تنهاییم در قصد جان بود***خیالش لطف های بی کران کرد تعبیر‪ :‬بسیار ناراحت هستی‪ ،‬پلی شده‬ ‫ای برای موفقیت دیگران‪ .‬جلوی ضرر را از هر جا بگیری به نفع توست‪ .‬حاجتی داری که برای‬ ‫رسیدن به آن طاقت را از کف داده ای زود به نیت خودت می رسی به اندازه ی یک چشم برهم زدن‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

131


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

130


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

129


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

128


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

127


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

905-237-7470

126


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

125


‫‪124‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫زن شایسته راز‬ ‫دردناکش را فاش‬ ‫کرد‬ ‫خانم “مود گورمن”‪،‬برنده عنوان‬ ‫(زن شایسته) ماساچوست آمریکا‬ ‫راز دردناکی را فاش میکند‪.‬‬

‫__________ ___________________‬

‫خانم “مودگورمن” که در سن ‪ ۱۳‬سالگی‬ ‫مورد تجاوز قرار گرفت‪ ،‬بدلیل شرمسار‬ ‫بودن از اینکه دیگران چه فکری در مورد‬ ‫او خواهند کرد این راز را در سینه خود نگه‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫این زن شایسته دو ماه بعد از مراسم تاج‬ ‫گذاری اش در سن ‪۲۱‬سالگی در مصاحبه‬ ‫با یک روزنامه نگار درباره بدترین روز‬ ‫زندیگش می‌گوید‪:‬در یک شب تابستان‬ ‫وقتی با دوستم برای بازی کردن به پارک‬ ‫رفتیم با سه مرد که مست بودند مواجه شدیم‬ ‫و در حالی که فرار بی فایده بود‪ ،‬مورد حمله‬ ‫وحشیانه و تجاوز آنها قرار گرفتم‪.‬‬ ‫وی ادامه داد‪ :‬در حالی که در نزاع با‬ ‫آنها(مردان شیطان صفت) فریاد می زدم‪ ،‬در‬ ‫سر آرزو می کردم که ای کاش بمیرم‪ .‬بعد از‬

‫رهایی از چنگال متجاوزان درحال دویدن به‬ ‫سمت خانه اشک می‌ریختم‪.‬‬ ‫خانم “گورمن” بر اثر شوک این اتفاق شوم‬ ‫تصمیم می گیرد در مورد آن شب با کسی‬ ‫صحبت نکند و بارها دست به خود کشی‬ ‫ناموفق زد‪.‬‬ ‫او که سه سال از بهترین سال‌های نوجوانی‬ ‫اش را با این افکار که مردم چه فکری در‬ ‫مورد او خواهند کرد و یا چه اتفاقی برای‬ ‫زندگی آینده اش خواهد افتاد سپری کرد‪ ،‬در‬ ‫نهایت تصمیم می‌گیرد این راز را با مادرش‬ ‫در میان بگذارد سپس با کمک مادرش‬ ‫با وکیلی صحبت میکند و گزارشی برای‬ ‫این حمله وتجاوز بی رحمانه تنظیم کرد‪،‬‬ ‫اما هیچوقت متجاوزان این دختر بی‌گناه‬ ‫دستگیر نشدند‪.‬‬ ‫محسنی فردا آماده‪///‬‬ ‫او درپایان صحبت هایش افزود‪ :‬من‬ ‫مغلوب نشدم‪ ،‬من یک نجات یافته هستم‪.‬‬ ‫“گورمن” باز مانده از یک تجاوز بی‬ ‫رحمانه افتخار می‌کند که حاال بعداز ‪ ۸‬سال‬ ‫با استفاده از قدرتش که به تازگی پس از‬ ‫تاجگذاری به عنوان زن شایسته به او رسیده‬ ‫است می‌تواند به همه قربانی های آزار اذیت‬ ‫جنسی وتجاوز در کشورش کمک کند‪.‬‬ ‫“گورمن” احتماال پیام زندگی اش را نه تنها‬ ‫در ماسا‌چوست بلکه به همه ملیت هایی که‬ ‫در رقابت برای انتخاب زن شایسته شرکت‬ ‫می‌کنند خواهند رساند‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

123


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

122


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

121


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

120


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

647.739.9009

119


‫‪118‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ترس مردان از قرار گذاشتن‬ ‫در طی چندین سال گذشته‬ ‫بسیاری از ناظرین اجتماعی بر این‬ ‫واقعیت تاکید ورزیدند که مردان‬ ‫به جای قرار مالقات شخصی با‬ ‫زنان‪ ،‬ترجیح می دهند با آنها در‬ ‫گردهم ایی های دوستانه مالقات‬ ‫داشته باشند‪ .‬این در حالی است‬ ‫که که فرق فاحشی بین با دختران‬ ‫بودن و با آنها قرار گذاشتن دارد‬ ‫با دختران گشتن در حقیقت گذراندن اوقات‬ ‫خوب دوستانه به صورت جمعی با سایرین‬ ‫است‪ .‬این وقت گذرانی عمومی می تواند‬ ‫میهمانی رفتن‪ ،‬رستوران رفتن و حتی بازی‬ ‫کامپیوتری در یک جمع باشد‪ .‬این نوع‬ ‫رابطه دوستی بی غل و غش است و تنش‬ ‫و یا تصمیم جدی در کار نیست‪ .‬با جنس‬ ‫مخالف گشتن عمل اشتباهی نیست ولی نمی‬ ‫تواند جای قرار مالقات را بگیرد‪.‬‬ ‫قرار مالقات عملی است بسیار خصوصی که‬ ‫به شکل عمدی برای اشنایی بیشتر با یک‬

‫جنس مخالف صورت می پذیرد‪ .‬آشنایی که‬ ‫می تواند به ایجاد یک رابطه طوالنی منجر‬ ‫شود‪.‬‬ ‫چرا قرارِ مالقات ها کمتر و کمتر می شود؟‬ ‫دالئل بیشماری برای کاهش قرار خصوصی‬ ‫وجود دارد ولی مهمترین آنها می تواند این‬ ‫باشد که‪:‬‬ ‫‪ -۱‬مردان نسل جدید از تعهد گریزان هستند‪.‬‬ ‫به نظر می رسد نسل های کنونی مردان‪ ،‬عالقه‬ ‫چندانی به تعهد سپاری نسبت به موسسات‬ ‫و سازمانها و افراد ندارند‪ .‬نسل معاصر می‬ ‫خواهد قبل از اعالم تعهد به دیگری‪ ،‬انرژی‬ ‫اصلی اش را برای « پیدا کردن خود»‬ ‫معطوف کند‪ .‬بسیاری از مردان شاغل در‬ ‫موسسات بزرگ نیز اصراری برای ماندگاری‬ ‫در یک جا ندارند و در اولین فرصت ترجیح‬ ‫می دهند برای موقعیت شغلی بهتر‪ ،‬محیط‬ ‫کار را ترک کنند‪ .‬این شیوه معیشت و عدم‬ ‫تعهد که البته دو طرفه نیز هست گویی در‬ ‫رابطه بین زنان و مردان نیز رخنه کرده است‪.‬‬ ‫نسل جدید احساس یک کولی را دارد که نمی‬ ‫خواهد یک جا بند شود‪.‬‬ ‫‪ – ۲‬شبکه های اجتماعی اینترنتی‪ ،‬کیفیتِ‬ ‫رفتار اجتماعی نسل جدید را پایین آورده‬

‫است‪ .‬به جای انکه مردان امروزی‪ ،‬به زنان‬ ‫مورد عالقه خود مستقیما احساس ابراز کنند‬ ‫به تکنیک های رفتاری در اینترنت پناه می‬ ‫برند‪ .‬اینترنت امکان تماس با جنس مخالف‬ ‫را زیاد و ساده کرده است ولی به همان نسبت‬ ‫آنها را تنبل نیز ساخته است‪ .‬اگر شما از ‪۱۸‬‬ ‫سال بزرگتر هستید و هنوز از طریق مثال‬ ‫فیسبوک به یک نفر اظهار عالقه می کنید‬ ‫حق تان یک مشت جانانه بر صورت است‪.‬‬ ‫‪ -۳‬فمینیست ها… قبل از انکه مورد هجوم‬ ‫فمینیستها قرار بگیرم و اعتراض شان « باز‬ ‫دوباره تقصیر را به گردن ما انداختی» را‬ ‫بشنوم بهتر است بگویم که منظورم این است‬ ‫که تاثیرات تالش فمینیست ها عالی است‪.‬‬ ‫خیلی خوب است که زنان حق انتخاب دارند‬ ‫از اینکه بخواهند در خانه بمانند‪ ،‬شاغل باشند‬ ‫و یا هر دو… اما باید این حقیقت را در نظر‬ ‫گرفت که دستاوردهای فمینیستها‪ ،‬مردان را‬ ‫کمی گیج کرده است‪.‬‬ ‫مردان دقیقا نمی دانند مرام و منش های‬ ‫جدید کدام است‪ .‬آیا من حق دارم از او‬ ‫دعو به عمل بیاورم؟ اگر بپرسم سوء تفاهم‬ ‫نمی شود؟ چه کسی پول شام یا سینما را باید‬ ‫بپردازد؟ ایا باید مخارج را شریکی بپردازیم؟‬

‫خالصه اینکه این فضای کمابیش غیرمطمئن‬ ‫مردان را وا می دارد که زنان را به جای قرار‬ ‫خصوصی در محیط های عمومی و دوستانه‬ ‫ببیند و با انها وقت بگذرانند‪.‬‬ ‫‪ -۴‬مردان این دوره و زمانه کم ظرفیت شده‬ ‫اند‪ .‬آنها نمی دانند با جواب منفی چه خاکی‬ ‫بر سر خود کنند‪ .‬توانایی و جربزه شکست و‬ ‫جواب نه شنیدن را ندارند و برای همین از‬ ‫دعوت به قرار خصوصی گریزانند‪.‬‬ ‫اما اصال چرا قرار مالقات باید گذاشت؟‬ ‫قرار گذاشتن با شخصی که کنجکاوی شما را‬ ‫برانگیخت ‪ ،‬قرار گرفتن در مسیری است که‬ ‫امکان می دهد فرد مورد عالقه تان را کاملتر‬ ‫بشناسید و عشق و حتی همسر مورد عالقه‬ ‫تان را بیابی‪ .‬راه اشنایی دقیق و جدی با‬ ‫یک انسان دیگر از طریق مالقات خصوصی‬ ‫میسرتر است‪ .‬های عمومی بردارید‬ ‫زنده باد قرار مالقات‬ ‫به دیدن شخص مورد عالقه تان از طریق‬ ‫پارتی ها و موقعیت های عمومی قناعت‬ ‫نکنید و و از او بخواهید که با هم مالقات دو‬ ‫نفره داشته باشید‪ .‬قرار مالقات گرفتن هم بر‬ ‫عکس شایعات‪ ،‬زیاد هم سخت نیست‪.‬‬ ‫‪ -۱‬او دلش می خواهد که تو دعوتش کنی به‬ ‫یک قرار خصوصی دو نفره‪ .‬با همه شعارها‬ ‫و هیجانات جدید‪ ،‬زنان همچنان از دعوت‬ ‫شدن استقبال می کنند‪ .‬من از زنان مستقل‪،‬‬ ‫با شعور و دوست داشتنی بارها این جمله‬ ‫گله آمیز را شنیدم که « مردان ما را دعوت‬ ‫به راندووو نمی کنند»‪ .‬آنها بدون مرد هستند‪.‬‬ ‫مرد باشید و قدم اول را بردارید‪.‬‬ ‫‪ -۲‬پرسیدن و درخواست برای یک قرار‬ ‫با زنان اصال سخت نیست‪ .‬یک دعوت‬ ‫کوچپولو که دانشمند بودن نمی خواهد‪ .‬در‬ ‫فرصتی مناسب و در لحظه ایی که تنهاست و‬ ‫یا حتی از طریق تلفن‪ ،‬می توانید این فرصت‬ ‫را ایجاد کنید‪.‬‬ ‫‪ -۳‬قرار مالقات را ساده برگزار کنید‪ .‬به دنبال‬ ‫تدارک مالقاتی گرانقیمت و پر زرق و برق‬ ‫نباشید‪ .‬اگر می خواهید مالقات اول معمولی‬ ‫و عیر عاطفی باشد دعوت به نهار یا قهوه‬ ‫کفایت می کند‪ .‬اگر به فکر فرصتی رمانتیک‬ ‫هستید از او برای شام در خانه دعوت کنید‬ ‫و برایش غذای دست پخت خودتان را تهیه‬ ‫ببینید‪ .‬قرارها باید مداوم تکرار شو تا فرصت‬ ‫شناخت تان از همدیگر بیشتر گردد‪.‬‬ ‫‪ -۴‬آماده شنیدن جواب منفی باشید‪ .‬دنیا‬ ‫به آخر نمی رسد‪ .‬او قبل از مالقات‪ ،‬با‬ ‫شما رابطه های در این سطح نداشت و بعد‬ ‫ازجواب منفی هم با شما نخواهد بود‪ .‬به هر‬ ‫حال شما چیزی از دست نمی دهید‪.‬‬ ‫‪ -۵‬لعنتی ها‪ ،‬پس منتظر چه چیزی هستید؟‬ ‫دست از خواندن مقاله بکشید‪ .‬از تعهد‬ ‫نترسید‪ .‬تعهد محدود و مقید تان نمی کند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

117


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

116


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

115


‫‪114‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫یکی از شایع ترین سرطان ها میان مردان‪،‬‬ ‫سرطان پروستات است که رعایت اصول‬ ‫تغذیه ای تا حد زیادی از آن پیشگیری می‬ ‫کند؛ به طوری که مصرف گوجه فرنگی‪،‬‬ ‫چای سبز‪ ،‬ویتامین ‪ C‬و ‪ D‬اثر پیشگیرانه‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫وی تصریح کرد‪ :‬خوشبختانه سرطان‬ ‫پروستات‪ ،‬سرطان مهاجمی نیست و روند‬ ‫رشد آن تدریجی است و در صورت تشخیص‬ ‫زودرس به خوبی درمان می شود‪.‬‬ ‫امیرحسنی خاطرنشان کرد‪ :‬مردان ‪ 50‬سال‬ ‫به باال باید از طریق انجام آزمایش ‪PSA‬‬ ‫غربالگری شوند تا در صورت مشاهده مورد‬ ‫مشکوک سریع تحت درمان قرار گیرند‪.‬‬ ‫وی اظهار کرد‪ :‬مردان باالی ‪ 50‬سال و‬ ‫افرادی که سابقه خانوادگی مبتال به سرطان‬ ‫پروستات دارند‪ ،‬بیش از دیگران در معرض‬ ‫خطر ابتال به این نوع سرطان قرار دارند‪.‬‬ ‫وی تصریح کرد‪ :‬قطع و وصل شدن ادرار‪،‬‬ ‫احتباس ادرار‪ ،‬تکرر ادرار‪ ،‬وجود خون در‬ ‫ادرار و درد در ناحیه لگن و پایین کمر در‬ ‫صورتی که متناوب باشد از عالئم ابتال به‬ ‫سرطان پروستات است‪.‬‬ ‫این متخصص مجاری ادراری گفت‪ :‬سرطان‬ ‫پروستات در موارد بسیار کمی موجب مرگ‬ ‫و میر افراد و در بیشتر موارد به خوبی درمان‬ ‫می شود؛ به شرطی که سرطان پروستات در‬ ‫مراحل اولیه باشد و اجزای مجاور را درگیر‬ ‫نکرده باشد‪ ،‬کل پروستات برداشته می شود‪.‬‬ ‫امیرحسنی عنوان کرد‪ :‬با توجه به شرایط‬ ‫بیمار و روند پیشرفت بیماری درمان آغاز می‬ ‫شود و از روش های جراحی‪ ،‬پرتو درمانی‪،‬‬ ‫هورمون درمانی و شیمی درمانی با توجه به‬ ‫شرایط بیمار استفاده می شود‪.‬‬ ‫وی تصریح کرد‪ :‬در روش جراحی‪ ،‬کل‬ ‫پروستات خارج و در روش رادیوتراپی‬ ‫از انرژی قوی برای کشتن سلول های‬ ‫سرطانی استفاده می شود‪ .‬هورمون درمانی‬ ‫نیز به منظور متوقف کردن تولید هورمون‬ ‫تستوسترون در بدن انجام می شود‪ ،‬چراکه‬ ‫سلول های سرطانی برای رشد‪ ،‬به هورمون‬ ‫تستوسترون نیاز دارند‪.‬‬

‫مردی که مجبور بود هنگام‬ ‫جراحی مغزش گیتار بزند !‬

‫احتماال از این خبر شگفت زده خواهید شد!‬ ‫چرا که یک بیمار در هنگام جراحی مغز وی‪،‬‬ ‫گیتاری را نواخت‪ .‬البته می‌توان گفت این‬ ‫کار‪ ،‬روند جدیدی در اتاق‌های عمل است‪.‬‬ ‫سال گذشته یک نوازنده‌ی بزرگ ویولن با‬ ‫نام راجر فریسچ که برای کنسرت‌های بزرگی‬ ‫ویولن زده است دچار تومور و زائده‌ای‬ ‫در مغز خود می‌شود و جراحان هم از او‬ ‫می‌خواهند برای اینکه مکان دقیق زائده‌ی‬ ‫مغزی او مشخص شود او در حین عمل به‬ ‫نواختن ویولن‬‪ ‎‬بپردازد‪ .‬به منظور درمان لرزش‬ ‫دستان خود‪ ،‬در طول انجام فرآیند باید ساز‬ ‫می‌نواخت و در عمل او باید الکترودی در‬ ‫نقطه‌ای از مغز گذاشته می‌شد که دچار تومور‬ ‫شده است‪ .‬برای پیدا کردن این نقطه راجرز‬ ‫مجبور بود تا در حین عمل ویولن بزند تا این‬ ‫نقطه توسط الکترود پیدا شود‪.‬‬ ‫شرایط راجرز کامال منحصر به فرد بود اما‬ ‫این کار برای جراحان بسیار رایج است که‬ ‫حین عمل‪ ،‬بیمار مشغول انجام کاری باشد‬ ‫که بتوانند محل دقیق تومور یا آسیب دیده‬ ‫را پیدا کرده و اشتباها محلی دیگر را عمل‬ ‫نکنند‪.‬‬ ‫حال بیماری دیگری با نام آنتونی دیاس مورد‬ ‫عمل جراحی قرار گرفته که در حین عمل‪،‬‬ ‫جراحان برزیلی باید بیمار را وارد به انجام‬ ‫کاری می‌داشتند که در رابطه با دیاس‪ ،‬از‬ ‫وی خواستند تا گیتاری را بنوازد‪ .‬اگرچه‬ ‫نواختن یک آلت موسیقی برای بیمار بسیار‬ ‫لذت بخش است اما جراحان حین عمل‬ ‫فعالیت‌های دیگر مغز همانند گفت و گو را‬ ‫هم کنترل کردند‪.‬‬ ‫آنتونی برای اینکه عملکرد بهتری در نواختن‬ ‫گیتار کالسیک داشته باشد‪ ،‬یکی از قطعه‌‬ ‫موسیقی‌های مورد عالقه خود را نواخت‪ .‬او‬ ‫در این باره گفت‪ :‬دکترها از من خواستند تا‬ ‫یکی از محبوب‌ترین قطعه‌های موسیقی مورد‬ ‫عالقه‌ام را بنوازم‪.‬‬ ‫آنتونی زمانی متوجه بیماری خود شد که‬ ‫کلمه‌ها و اصطالحات رایج و پرکاربرد را‬ ‫فراموش می‌کرد‪ .‬حال ‪ ۹۰‬درصد از تومور‬ ‫مغزی وی جدا شده و پزشکان بیمارستان‬ ‫عملیات جراحی موفق دانسته و آنتونی را‬ ‫مرخص کردند‪ .‬البته این عمل جراحی تحت‬ ‫بی‌حسی موضعی بود که آنتونی حین جراحی‬ ‫هیچ دردی را احساس نمی‌کرد‪.‬‬


‫‪113‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫مهندسی روزمره خود را قطع نمی کنند‪.‬‬ ‫کریستوفرتی در این خصوص می گوید‪:‬‬ ‫هر فضانورد ساکن ایستگاه فضایی بین المللی در اتاق خواب خود که بسیار کوچک‬ ‫و دست و پاگیر است دو رایانه همراه دارد که از یکی برای چک کردن ایمیلها و برنامه‬ ‫کارهای روزمره استفاده می کند‪ .‬در این رایانه همراه اپلیکیشن مخصوصی نصب شده که‬ ‫فضانوردان با استفاده از آن می توانند با هر کسی در هر نقطه ای از زمین تماس تلفنی برقرار‬ ‫کنند‪.‬‬

‫طرح قبال در چین و آمریکا هم امتحان شده است تا کسانی که صاحب موبایل های گران‬ ‫قیمت هستند‪ ،‬دیگر نگران به زمین افتادن و تخریب آن ها نباشند!‬

‫به گفته وی‪ ،‬رایانه دوم برای وب گردی و استفاده از اینترنت است که البته سرعت آن چندان‬ ‫دلچسب نیست!‬ ‫فضانوردان همواره در کنار این رایانه ها به خواب می روند‪ .‬آنها برای این منظور از کیسه‬ ‫خواب مخصوصی استفاده می کنند که پس از قرار گرفتن در آن ممکن است به حالت‬ ‫عمودی نیز به خواب روند‪.‬‬

‫خط کشی خیابان برای معتادان به موبایل‬ ‫با گسترش استفاده از تلفن های همراه در کوچه و خیابان ها‪ ،‬پس از خط مخصوص افراد‬ ‫نابینا‪ ،‬گویا این بار باید منتظر خطوط ویژه افراد موبایل به دست باشیم!‬ ‫یکی از منظره های همیشگی شهرهای پیشرفته‪ ،‬عابران گوشی به دست اند‪ .‬امری که گاه با‬ ‫بی توجهی این عابران‪ ،‬به زمین خوردن آن ها یا آسیب دیدن موبایل هایشان منجر می شود‪.‬‬

‫مردان تا می توانند گوجه فرنگی بخورند‬ ‫یک متخصص کلیه و مجاری ادراری گفت‪ :‬مصرف گوجه فرنگی در مردان تا حد زیادی از‬ ‫سرطان پروستات پیشگیری می کند‪.‬‬

‫یک بلژیکی راه حلی برای‬ ‫این مشکل پیدا کرده است‪.‬‬ ‫خطوط پیاده روی متن به این‬ ‫افراد کمک می کند که دچار‬ ‫مشکالتی مثل پرتاب شدن‪،‬‬ ‫شکستن صفحه و درآمدن‬ ‫دکمه های گوشی خود نشوند‪.‬‬ ‫این افراد می توانند در میان‬ ‫این خطوط حرکت کنند تا هم‬ ‫از دست اندازهای خیابان در‬ ‫امان باشند‪ ،‬هم بقیه عابران‬ ‫مزاحم آن ها نشوند! البته این‬ ‫ادامه در صفحه ‪114‬‬


‫‪112‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫این بیلبورد که از همان فناوری حسگر پارکینگ خودروی ‪ 500 Fiat‬بهره می‌برد‪ ،‬با‬ ‫استفاده از نوعی نرم‌افزار ویژه و با استفاده از ‪ 9‬یاری‌گر موجود بر روی آن‪ ،‬فاصله بین‬ ‫خودروها را جهت کمک به راننده برای پارک آن‌ها نشان می‌دهد‪.‬‬ ‫پیش‌تر از یاری‌گرها فیلم گرفته شده و آن‌ها دست‌هایشان را باز نگه داشته بودند و به تدریج‬ ‫دست‌ها را به یکدیگر نزدیک می‌کردند‪ .‬این فیلم سپس به صورت بالدرنگ با نزدیکی‬ ‫خودروها ترکیب شد‪.‬‬ ‫فاصله بین دست‌های یاری‌گرهای روی صفحه بیلبورد‪ ،‬نشانه واضحی از میزان فضایی است‬ ‫که راننده در پارکینگ برای پارک خودروی خود در اختیار دارد‪.‬‬

‫شادی یک زن بعد از جدایی از شوهر میلیاردش!‬ ‫همسر یک میلیاردر روسی پس از اینکه شوهرش از وی جدا شد‪ ,‬از این جدایی و طالق با‬ ‫خوشحالی ابراز رضایت کرد چرا که به زودی ‪ 7‬میلیارد دالر بدست می آورد‪.‬‬ ‫والدیمیر پوتانین چهارمین مرد ثروتمند روسیه و کارآفرین‪ ،‬بازرگان و مدیر ارشد اجرایی‬ ‫روس می باشد‪ ،‬که مالک اصلی و رییس هیئت مدیره شرکت اینتروس است‪ .‬او همچنین‬ ‫بزرگترین تولید کننده نیکل در جهان بوده و ‪ 30‬درصد نوریلسک نیکل در حال حاضر در‬

‫با گوگل وزنتان را کم کنید!‬ ‫محققان گوگل در کنفرانس موسوم به «‪ »Rework Deep Learning Summit‬در‬ ‫بوستون از رویای خود برای تخمین زدن میزان کالری پس از گرفتن عکس از بشقاب غذا‬ ‫گفتند‪.‬‬ ‫پروژه ‪ Im2Calories‬که بعدها از روی آن اپلیکیشن مستقلی ساخته خواهد شد قصد دارد‬

‫اختیار وی قرار دارد که ارزشی بالغ بر ‪ 30‬میلیارد دالر دارد‪.‬‬ ‫او سال گذشته پس از ‪ 30‬سال زندگی مشترک از همسرش ناتالی پوتانین جدا شد و برای‬ ‫مهریه مبلغ ‪ 250‬هزار دالر درماه و حق استفاده از امالک شهرهای مسکو‪ ،‬لندن و نیویورک‬ ‫را به وی داده است‪.‬‬ ‫این در حالی است که ناتالی اعالم کرده است این مهریه تنها بخش کوچکی از قرارداد‬ ‫مهریه بوده و همسر سابقش باید نیمی از سهام شرکت خود را به نام او کند‪ .‬براساس قوانین‬ ‫خانواده در روسیه‪ ،‬نیمی از ثروتی که بعد از ازدواج به زوج برسد به زوجه تعلق می گیرد‪.‬‬ ‫این در حالی است که ثروتمندترین مرد روسیه که ثروت باد آورده او به ‪ 15‬میلیارد دالر می‬ ‫رسد‪ ،‬نیز پس از جدایی از همسرش با درخواست مهریه ‪ 7‬میلیارد دالری وی مواجه شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫پس از گرفتن عکس از ظرف غذا‪ ،‬جزییات را محاسبه کرده و در درازمدت به شما بر اساس‬ ‫وزنتان رژیم غذایی دهد‪.‬‬ ‫این پروژه رؤیایی است و توانایی و صحت دقت در آن مورد سؤال است و این در حالی است‬ ‫که شرکت‌های نوظهوری اخیر ًا با استفاده از ترکیب سخت افزار و نرم افزار توانسته‌اند به این‬ ‫مرحله برسند‪.‬‬ ‫«بشقاب هوشمند» ‪ SmartPlate /‬یکی از این‌هاست که ماه پیش از محصول سخت‬ ‫افزاری و نرم افزاری خود رونمایی کرد و می‌تواند میزان کالری هر بشقاب را اندازه گیری‬ ‫کند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر شرکت نوظهور دیگری بنام ‪ Vessyl‬در سان فرانسیسکو نیز نوشیدنی شما را‬ ‫آنالیز می‌کند اما آنچه گوگل ادعا کرده‪ ،‬تنها یک اپلیکیشن است که اگر متحقق شود‪ ،‬دنیای‬ ‫فناوری و فیتنس و تناسب اندام را متحول خواهد کرد‪.‬‬

‫فضانوردان چگونه می خوابند‬ ‫خوابیدن در فضا چگونه است؟ این پرسشی جذاب است که همواره ذهن بسیاری از‬ ‫عالقمندان به علوم فضا و فضانوردی را به خود مشغول می کند‪.‬‬ ‫سامانتا کریستوفرتی فضانورد زن ایتالیایی حاضر در ایستگاه فضایی بین المللی درخصوص‬ ‫نحوه خوابیدن فضانوردان در فضا می گوید‪:‬‬ ‫خوابیدن در فضا با آنچه که از خواب در زمین می دانیم تفاوتهایی دارد‪ .‬برای خوابیدن دو‬ ‫اتاقک کوچک در کف یا سقف ایستگاه فضایی تعبیه شده که می توان از هر یک از آنها‬ ‫استفاده کرد‪.‬‬ ‫بر اساس آنچه که این فضانورد می گوید‪ ،‬به دلیل آنکه در ایستگاه فضایی بین المللی جاذبه‬ ‫اندکی وجود دارد عمال تفاوتی نمی کند که فضانوردان در کدام یک از این اتاقکها برای‬ ‫خوابیدن آماده شوند‪.‬‬ ‫نکته جالب توجه این است که آنها برای خوابیدن ارتباط خود با زمین و کارهای فنی و‬


‫‪111‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫در خالل چند سال گذشته‪ ،‬دانشمندان موفق شده‌اند شواهدی از محفوظ ماندن مواد زیستی‬ ‫در بلورهای شیشه‌ای مربوط به بقایای برخورد شهاب‌ها به کره زمین کشف کنند‪.‬به گفته این‬ ‫دانشمندان‪ ،‬اگر در زمان برخورد شهاب‌‌ها به کره مریخ‪ ،‬در این سیاره حیاتی وجود داشته‪،‬‬ ‫فرایند مشابهی ممکن است نشانه‌های این حیات را در بلورهای شیشه‌ای تازه‌یافته‌شده حفظ‬ ‫و نگهداری کرده باشد‪.‬‬ ‫کشف این ذخایر شیشه در مریخ کار دشواری بوده و روشی که محققان ناسا برای این کار‬ ‫استفاده کرده‌اند اندازه‌گیری دقیق طیف‌های نوری منعکس‌شده از سطح مریخ بوده‌است‪.‬‬ ‫یکی از محل‌هایی در مریخ که در آن شیشه یافت شده در نزدیکی محل احتمالی فرود‬ ‫مریخ‌نوردی است که ناسا قصد دارد در سال ‪ ۲۰۲۰‬به این سیاره اعزام کند؛ این مریخ‌نورد‬ ‫نمونه‌هایی از سنگ و خاک این سیاره را با خود به زمین خواهد آورد‪.‬‬

‫است اواخر سال جاری میالدی آن را تکمیل کنند‪ .‬با تکمیل‌شدن این دوچرخه‪ ،‬آن‌ها‬ ‫دوام‌پذیری‪ ،‬قدرت مانوردهی و ترمزگیری آن بر روی برف را آزمایش خواهند کرد‪.‬‬ ‫این دوچرخه ماه دسامبر در نمایشگاه دانشگاه شربروک به نمایش در خواهد آمد‪.‬‬

‫ناسا در مریخ شیشه پیدا کرد!‬ ‫مدارگرد شناسایی سازمان فضایی ناسا به تازگی در دهانه‌های برخوردی سطح مریخ ذخایری‬ ‫از جنس شیشه پیدا کرده‌ است‪.‬‬

‫مدارگرد شناسایی سازمان فضایی ناسا به تازگی در دهانه‌های برخوردی سطح مریخ ذخایری‬ ‫از جنس شیشه پیدا کرده‌ است‪.‬هرچند این شیشه ها در اثر گرمای سوزان یک برخورد خشن‬ ‫به سطح سیاره پدید آمده اند ولی پنجره ای ظریف به احتمال وجود حیات در گذشته سیاره‬ ‫ی سرخ را برای ما می گشایند‪.‬‬

‫پارک آسان خودرو با بیلبورد ویدیویی‬ ‫آژانس بازاریابی ‪ Leo Burnett‬برای نشان‌دادن قابلیت فناوری حسگر پارکینگ خودروی‬ ‫‪ ،500 Fiat‬نوعی بیلبورد ویدیویی طراحی کرده که برای هدایت رانندگان جهت پارک‬ ‫خودرو در پارکینگ‌ به کار می‌رود‪.‬‬ ‫حسگرهای این بیلبورد برای تعیین مکان خودرو نسبت به خودروهای پارک‌شده به کار‬ ‫می‌روند و یاری‌گرهای روی بیلبورد موسوم به ‪ Human Parking Aid‬با استفاده از این‬ ‫حسگرها نشان می‌دهند راننده برای پارک اتومبیل چه میزان فضا در اختیار دارد‪.‬‬


‫‪110‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خبرهای جذاب این هفته‪...‬‬ ‫یک دالر آمریکا=‪ ۳۵,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰‬دالر زیمبابوه‬ ‫بانک مرکزی زیمبابوه روز جمعه‪ ،‬پولی ملی این کشور با دالر آمریکا را ارزش‌گذاری کرد‪،‬‬ ‫بر اساس اعالم بانک‌مرکزی زیمبابوه‪ ،‬ارزش ‪ ۳۵‬کوادریلیون (هر کوادریلیون برابر با هزار‬ ‫تریلیون) دالر زیمبابوه برابر با ارزش یک دالر آمریکاست‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری رویترز‪ ،‬مبادله دالر زیمبابوه با دالر آمریکا یا رند آفریقای جنوبی از‬ ‫دوشنبه هفته آینده هم زمان با از چرخه خارج شدن پول ملی این کشور‪ ،‬آغاز می‌شود‪.‬‬ ‫زیمبابوه کشوری است در جنوب آفریقا که در سال های گذشته باالترین نرخ تورم در جهان‬

‫براساس اعالم بانک‌مرکزی زیمبابوه‪ ،‬نرخ تورم در ماه آپریل ‪ ۲۰۱۵‬میالدی منفی شده و به‬ ‫رقم ‪ -۲.۷‬درصد رسید‪.‬‬ ‫بانک مرکزی زیمبابوه‪ ۲۰ ،‬میلیون دالر آمریکا برای انجام عملیات تبدیل اسکناس‌های‬ ‫قدیمی این کشور اختصاص داده است‪.‬‬

‫دوچرخه‌سواری بر روی برف‬ ‫تیمی از دانشجویان مهندسی مکانیک در دانشگاه شربروک در ِکبِ ک کانادا در حال طراحی‬ ‫نوعی دوچرخه کوهستان برای حرکت بر روی برف هستند‪.‬‬ ‫این دوچرخه که در قالب پروژه «بهمن» (‪ )Avalanche‬ساخته می‌شود‪ ،‬برای افراد‬ ‫حرفه‌ای در دوچرخه‌سواری و نه مبتدی‌ها ارائه می‌شود‪.‬‬ ‫دانشجویان کانادایی در حال بازطراحی دوچرخه‌های سنتی برای سازگارکردن دوچرخه جدید‬ ‫با برف‌سواری هستند‪.‬‬ ‫به جای استفاده از دندانه‌های عقبی به کاررفته در یک دوچرخه کوهستان‪ ،‬دوچرخه جدید از‬ ‫سازه گیربکس داخلی استفاده می‌کند که چرخ مرکزی را به حرکت در می‌آورد‪ .‬شکاف‌های‬

‫را تجربه کرد‪ .‬مردم این کشور پس از افت بسیار شدید ارزش پولی خود در سال ‪،۲۰۰۹‬‬ ‫استفاده از ارز دیگر کشورها از جمله دالر آمریکا و رند آفریقای جنوبی را جایگزین دالر‬ ‫زیمبابوه در مبادالت روزمره کرده بودند‪.‬‬ ‫در حال حاضر‪ ،‬ارزش ‪ ۱۲.۵‬رند آفریقای جنوبی با یک دالری آمریکا برابری می‌کند‪.‬‬ ‫ارزش دالر زیمبابوه در سال ‪ ۲۰۰۸‬میالدی به پایین ترین سطح خود رسید و ارزش ‪۵۰۰‬‬ ‫میلیارد دالر این کشور به یک سنت آمریکا رسیده بود‪.‬‬ ‫زیمبابو‌ه‌ایها در اوج بحران اقتصادی این کشور‪ ،‬برای خرید کاالهای اساسی مورد نیاز خود‬ ‫مجبور بودند‪ ،‬کیسه های پالستیکی بزرگ مملو از اسکناس را با خود حمل کنند‪ ،‬این در‬ ‫حالی بود که بهای کاالها نیز دستکم دو بار در روز افزایش می یافت‪.‬‬ ‫به گزارش رویترز‪ ،‬جان مانگودیا‪ ،‬رییس بانک مرکزی زیمبابوه روز جمعه در بیانیه ای اعالم‬ ‫کرد‪« :‬مشتریانی که از قبل از ماه مارس ‪ ،۲۰۰۹‬اسفند ماه سال ‪ ،۸۸‬در یکی از بانک‌های‬ ‫این کشور‪ ،‬حساب بانکی به دالر زیمبابوه داشته اند‪ ،‬می توانند از روز دوشنبه با مراجعه به‬ ‫شعبه بانک ها برای تبدیل موجودی پس انداز خود به دالر آمریکا اقدام کنند‪».‬‬ ‫براساس این اطالعیه مردم این کشور تا ماه سپتامبر برای تبدیل اسکناس های قدیمی مهلت‬ ‫دارند و برخی از مردم آن ها را به عنوان سوغات و یادگاری به گردشگران خارجی می‬ ‫فروشند‪.‬‬ ‫بر اساس نرخ برابری اعالم شده‪ ،‬به حساب های بانکی‌ای که تا ‪ ۱۷۵‬هزارتریلیون‬ ‫(کوادریلیون) دالر زیمبابوه موجودی داشته‌اند‪ ،‬پنج دالر آمریکا پرداخت خواهد شد‪.‬‬ ‫با ارزش ترین اسکناس چاپ شده توسط بانک مرکزی زیمبابوه در سال ‪ ۲۰۰۸‬میالدی و‬ ‫همزمان با اوج بحران اقتصادی در این کشور‪ ،‬اسکناسی با ارزش یکصد تریلیون دالر بود که‬ ‫در آن هنگام حتی برای پرداخت کرایه یک هفته رفت و آمد روزانه با اتوبوس کفایت نمی‬ ‫کرد‪ .‬نرخ تورم زیمبابوه در سال ‪ ۲۰۰۸‬به ‪ ۲۳۱‬میلیون درصد رسیده بود که برای توصیف‬ ‫آن در ادبیات اقتصادی از مفهوم «ابرتورم» یاد می‌شود‪.‬‬ ‫استیو هانکه‪ ،‬اقتصاددان‪ ،‬مشاور اقتصادی رونالد ریگان‪ ،‬رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا‬ ‫در محاسبات خود باالترین نرخ ابرتورم زیمبابوه را ‪ ۸۹.۷‬سکستیلیون (‪ ۱۰‬به توان ‪)۲۱‬‬ ‫درصد‪ ،‬تخمین زد‪.‬‬ ‫دولت و بانک‌مرکزی این کشور آفریقایی توانستند در یک دوره ده ساله و با اتخاذ سیستم‬ ‫چند ارزی‪ ،‬اقتصاد این کشور آفریقایی را به پایداری اقتصادی برسانند‪ .‬نرخ تورم در‬ ‫زیمبابوه در سال ‪ ۲۰۱۴‬میالدی و بر اساس اعالم بانک‌مرکزی این کشور ‪ ۰.۲ ،‬درصد بوده‬ ‫است‪.‬‬

‫موجود بر روی چرخ‪ ،‬زنجیر را به حرکت در می‌آورند و این موضوع در برف کشش ایجاد‬ ‫می‌کند‪ .‬پیشرانه این دوچرخه از تسمه ‪ Gates Carbon‬به جای یک زنجیر و دو چرخ‬ ‫کوچک برای حرکت‌کردن آسان زنجیر استفاده می‌کند‪.‬‬ ‫این دوچرخه همچنین از نوعی سیستم ترمزگیری در برف هدفمند بهره می‌برد؛ شیب سازه‬ ‫چوب اسکی جلویی و زاویه رو به داخل این دوچرخه‪ ،‬نوعی برف‌روب ‪-V‬شکل برای‬ ‫متوقف‌کردن دوچرخه در برف را خلق می‌کند‪.‬‬ ‫دوچرخه «بهمن» هنوز در مراحل اولیه ساخت است و تیم علمی در حال نهایی‌کردن عناصر‬ ‫طراحی مانند بازوی جلویی دوچرخه و سازه‌ چوب اسکی‌مانند است‪.‬‬ ‫دانشجویان به دنبال بازاریابی برای تولید نمونه اولیه کاربردی این دوچرخه هستند و قرار‬


‫‪109‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تینا آخوندتبار دچار حادثه شد‬ ‫‪ /‬برخورد توپ تنیس با چشمش!‬ ‫تینا آخوندتبار در زمان بازی کردن تنیس‬ ‫دچار حادثه شده است که عکسی از خودش‬ ‫را نیز منتشر کرده است‪.‬‬ ‫تینا آخوندتبار در زمان بازی کردن تنیس‬

‫دچار حادثه شده است که عکسی از خودش‬ ‫را نیز منتشر کرده است‪.‬‬ ‫سالم‪ ،‬حالم اصال خوب نيست‬ ‫ديشب تو بازى تنيس توپ خرد تو چشمم‬ ‫تا ‪٣‬ساعت كه كال هيچى نميديدم‪،‬كلى حالم‬ ‫گرفته شد داشتم مسابقه ميدادم‬ ‫ولى بازم خدارو شكر االن بهترم‪،‬يه عالمه‬ ‫واسم دعا كنيد زود خوب شم‪،‬خب؟‬

‫رضا عطاران" درباره دلیل‬ ‫بچه‌دار نشدنش می گوید !‬ ‫عطاران خاطرنشان می سازد‪ :‬از‬ ‫ابتدا هم با همسرم هم عقیده بودیم‬ ‫و از قبل از ازدواج هم به صورت جدی‬ ‫بر{فرزنددار نشدن} توافق کردیم‪.‬‬ ‫رضا عطاران بازیگری که در سالهای اخیر به‬ ‫وزنه ای مهم در کمک به فروش آثار سینمایی‬ ‫بدل شده است سالها بعد از ازدواجش هنوز‬ ‫بچه دار نشده است‪.‬‬ ‫او که بعد از ممنوع الکاری که گریبان او و‬ ‫چند تن از همکارانش در "ساعت خوش” را‬ ‫گرفته بود با فریده فرامرزی ازدواج کرده و در‬ ‫سالهای بعد همراه با همسرش در آثاری چون‬ ‫"صندلی خالی” و "استراحت مطلق” ایفای‬ ‫نقش کرد در همه این سالها بچه دار نشد‪.‬‬ ‫نبودن بهتر از بودن است‬ ‫درباره فرزنددار نشدن وی صحبتهای زیادی‬

‫طرح شده بود و از جمله عدم عالقه عطاران‬ ‫به سروصدای کودکان خردسال‪ .‬عطاران اما‬ ‫در گفتگویی با "زندگی ایده آل” در این باره‬ ‫می گوید‪ :‬نبودن بهتر از بودن است‪ .‬شما وقتی‬ ‫هستید درگیر مسائل و اختالفات می شوید‪.‬‬ ‫وقتی نباشید خب دیگر نیستید‪.‬‬ ‫بچه خیلی دوست دارم اما…‬ ‫وی ادامه می دهد‪ :‬من بچه خیلی دوست دارم‬ ‫و وقتی بچه های مردم را می بینم حسودی‬ ‫ام میشود که اینقدر دوست داشتنی‪ ،‬باحال و‬ ‫زیباترین موجودات روی زمین هستند‪ .‬اگر‬ ‫قرار را بر بودن یا نبودن بگذارید به نظرم‬ ‫نبودن بهتر است‪.‬‬ ‫قبل از ازدواج بر فرزنددار نشدن توافق کردیم‬ ‫عطاران خاطرنشان می سازد‪ :‬از ابتدا هم با‬ ‫همسرم هم عقیده بودیم و از قبل از ازدواج‬ ‫هم به صورت جدی بر{فرزنددار نشدن}‬ ‫توافق کردیم‪.‬‬


‫‪108‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دو بازیگر دیگر به «بادیگارد» حاتمی‌کیا پیوستند‬ ‫بهنوش طباطبایی به جمع بازیگران فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی‬ ‫ابراهیم حاتمی‌کیا پیوست‪.‬‬ ‫همچنین دیبا زاهدی بازیگر جوانی که برای نخستین بار در فیلم سینمایی‬ ‫«پنج ستاره» ساخته مهشید افشارزاده ایفای نقش کرده بود‪ ،‬به گروه تولید‬ ‫«بادیگارد» تازه‌ترین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی‌کیا ملحق شد‪.‬‬ ‫«بادیگارد» نخستین تجربه همکاری بهنوش طباطبایی و دیبا زاهدی با ابراهیم‬ ‫حاتمی‌کیا است‪.‬‬ ‫پیش از این از پرویز پرستویی‪ ،‬مریال زارعی‪ ،‬بابک حمیدیان‪ ،‬فرهاد قائمیان و‬ ‫محمود عزیزی به عنوان بازیگران فیلم «بادیگارد» نام برده شده است‪.‬‬ ‫فیلم سینمایی «بادیگارد» هجدهمین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی‌کیا است‪ ،‬که‬ ‫پروانه ساخت این فیلم در تاریخ ‪ 27‬اردیبهشت‌ماه ‪ 1394‬به تهیه‌کنندگی خود‬ ‫وی صادر گردید‪.‬‬ ‫پیش‌تولید فیلم سینمایی «بادیگارد» از نیمه اردیبهشت ماه و با برگزاری جلسات‬ ‫روخوانی فیلمنامه‪ ،‬انجام همزمان بازنویسی نهایی فیلمنامه و انتخاب عوامل‬ ‫فیلم آغاز شده و بر اساس برنامه‌ریزی‌های تا پایان خرداد ماه نیز ادامه خواهد‬ ‫یافت‪.‬‬

‫رضا کیانیان تکذیب کرد‪ :‬در فیلم جدید حاتمی‌کیا بازی‬ ‫نمی‌کنم‬ ‫رضا کیانیان اعالم کرد که در فیلم جدید ابراهیم حاتمی‌کیا با نام‬ ‫«بادیگارد» بازی نخواهد کرد‪.‬‬ ‫کیانیان تاکید کرد‪ :‬هیچ صحبتی برای بازی من در این فیلم مطرح نشده است‬ ‫و حتی اگر این پیشنهاد هم مطرح شده بود نمی‌توانستم در این فیلم بازی کنم‪،‬‬ ‫چون مشغول بازی در سریال «کیمیا» هستم‪.‬‬ ‫این بازیگر در گفت‌وگو با ایسنا‪ ‌،‬اضافه کرد‪ :‬در حال حاضر همچنان کار من‬ ‫در این سریال ادامه دارد و بخش‌هایی از آن در خارج از کشور فیلمبرداری‬ ‫می‌شود‪ ،‬بنابراین به هیچ وجه امکان نداشت که بتوانم در پروژه دیگری بازی‬ ‫کنم‪.‬‬ ‫رضا کیانیان همچنین در فیلم «قشنگ و فرنگ» کار جدید وحید موساییان‬ ‫بازی داشت که به تازگی بازی او در این فیلم نیز به پایان رسیده است‪.‬‬ ‫پیش از این یکی از خبرگزاری ها اعالم کرده بود رضا کیانیان در فیلم جدید‬ ‫ابراهیم حاتمی‌کیا بازی خواهد کرد‪.‬‬


‫‪107‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خطر از بیخ گوش پرویز‬ ‫پرستویی گذشت!‬ ‫پرویز پرستویی بازیگر سرشناس‬ ‫سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون ایران‬ ‫دچار آسیب دیدگی شد‪.‬‬ ‫این اتفاق صبح امروز پشت صحنه‬ ‫فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی‌‌کیا‬ ‫رخ‌داده است‪.‬‬ ‫پرستویی پس از سال‌ها در فیلمی از‬ ‫ابراهیم حاتمی‌کیا حضور یافته و قرار‬ ‫است نقش اول این فیلم را بازی‬ ‫کند‪ .‬او امروز در حال تمرین یکی از‬ ‫صحنه‌های فیلم بود که با موتور زمین‬ ‫خورده و از ناحیه مچ دست دچار‬ ‫آسیب دیدگی شده است‪.‬‬ ‫سایت فیلم «بادیگارد» در مورد این‬ ‫اتفاق نوشته ‪ «:‬ویز پرستویی بازیگر‬ ‫توانمند کشورمان که این روزها‬ ‫جهت ایفای نقش اول فیلم سینمایی‬ ‫"بادیگارد" تازه‌ترین اثر ابراهیم‬ ‫حاتمی‌کیا مشغول انجام دورخوانی‬ ‫و تمرین در دفتر تولید فیلم می‌باشد‬

‫ماجراهای مهناز افشار و‬ ‫پدرشوهرش‬ ‫مهناز افشار در اینستاگرامش مجبور‬ ‫شد درباره محل تولد فرزندش توضیحاتی‬ ‫بدهد‪ .‬بعد از تولد دخترش شایعه شد که‬ ‫افشار برای زایمان به آمریکا رفته‪« :‬در‬ ‫آمریکا زایمان نکرده ام و آنجا هم نیستیم‬ ‫چون نخواسته ایم‪»...‬‬ ‫مهناز افشار در پی نوشت هم منتقدان‬ ‫محمد علی رامین‪ ،‬پدر همسرش را‬ ‫راهنمایی کرده که سواالت شان را جای‬ ‫دیگری بپرسند‪« :‬لطفا و برای هزارمین بار‪،‬‬ ‫عزیزانم اگر نقد و پرسشی از آقای محمد‬

‫امروز حین انجام تمرین موتورسواری‬ ‫از ناحیه مچ دست دچار آسیب‌دیدگی‬ ‫شد که بالفاصله با انتقال به‬ ‫بیمارستان شریعتی تحت مداوا قرار‬ ‫گرفتند و خوشبختانه مشکل مرتفع‬ ‫شد‪ .‬این حادثه تغییری در برنامه‌های‬ ‫آتی این هنرمند گرانقدر ایجاد نکرده و‬ ‫تمرینات مطابق برنامه از پیش تعیین‬ ‫شده ادامه خواهد یافت‪».‬‬ ‫پرستویی پیش از این در فیلم‌های‬ ‫«آژانس شیشه‌ای»‪« ،‬روبان قرمز»‪،‬‬ ‫«موج مرده» و «به نام پدر» با ابراهیم‬ ‫حاتمی‌کیا همکاری داشته است‪.‬‬

‫علی رامین بابت ایدئولوژی و سیاست‬ ‫های ایشان دارید‪ ،‬آن را به فضاهایی ببرید‬ ‫که مال ایشون یا طرفداران ایشون است نه‬ ‫اینجا‪ .‬من و همسرم تصمیمات خودمان را‬ ‫با اعتقادات خودمان می گیریم‪».‬‬ ‫محمدعلی رامین هم با لفظ مشابهی‬ ‫درباره عروسش صحبت می کند‪ .‬معاون‬ ‫مطبوعاتی دولت احمدی نژاد چندی پیش‬ ‫گفتگویی داشت‪ ،‬مصاحبه ای که به دالیلی‬ ‫هنوز منتشر نشده‪ .‬در بخشی از این گفتگو‬ ‫درباره ازدواج پسر رامین با مهناز افشار‬ ‫سوال کردیم؛ رامین از راهی استفاده کرد‬ ‫تا جوابی به سواالتی که می شد ندهد‪« :‬در‬ ‫مورد زندگی پسرم از خودش بپرسید‪».‬‬

‫واکنش به ممنوعیت اجرای کنسرت شجریان‬ ‫سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی در پاسخ به سووالی در مورد‬ ‫وضعیت اجرای محمدرضا شجریان گفت‪ :‬شخصیت شجریان در بعد هنری‬ ‫مورد پذیرش دولت و مردم و محبوب و مقبول کسانی است که در حوزه‬ ‫فرهنگ و هنر کشور کارکرده اند‪.‬‬ ‫سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی در ارتباط با لغو کنسرت های موسیقی‬ ‫در کشور نیز گفت‪ :‬وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی به عنوان متولی و مسوول‬ ‫رسمی فرهنگ و هنر مجوزهایی که برای فعالیت های فرهنگی و هنری صادر می‬ ‫کند برای همه دستگاه ها معتبر بوده و قابلیت تمکین و اجرا دارد‪.‬‬ ‫نوش آبادی ادامه داد‪ :‬تازمانی که دستگاه صادر کننده مجوز اقدامی برای ابطال‬ ‫و لغو مجوز صادره نکند سایر سازمان ها و دستگاه ها مسوولیتی در برابر‬ ‫مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی نخواهند داشت‪.‬‬

‫سخنگوی وزارت فرهنک و ارشاد اسالمی تاکید کرد‪ :‬لغو و ابطال مجوزها‬ ‫کنسرت ها به صالح کشور نیست‪.‬‬ ‫وی با تقدیر از دستگاه های همکاری کننده در برگزاری کنسرت ها افزود‪ :‬کسانی‬ ‫که اقدام به لغو کنسرت ها می کنند باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی را آگاه‬ ‫و توجیه کنند‪.‬‬ ‫نوش آبادی بیان کرد‪ :‬دالیل ارایه دهنده توسط مخالفان برگزاری کنسرت ها‬ ‫باید مبتنی بر واقعیت های قابل پذیرش باشد و آنها نباید سلیقه و دیدگاه فردی‬ ‫خود را ارایه دهند‪.‬‬ ‫وی بیان داشت‪ :‬لغو زنجیره ای کنسرت ها بازخورد منفی برای جامعه دارد‪.‬‬ ‫نوش آبادی تاکید کرد‪ :‬رییس جمهوری و رییس قوه قضاییه از طریق هماهنگی با‬ ‫یکدیگر دستور بدهند که دستگاه های زیرمجموعه و ذیربط به قانون و مجوزهای‬ ‫ارشاد احترام بگذارند و برخورد سلیقه ای نکنند‪.‬‬ ‫نوش آبادی در پاسخ به سووالی در مورد وضعیت اجرای محمدرضا شجریان‬ ‫گفت‪ :‬شخصیت شجریان در بعد هنری مورد پذیرش دولت و مردم و محبوب و‬ ‫مقبول کسانی است که در حوزه فرهنگ و هنر کشور کارکرده اند‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬اما از نظر سیاسی‪ ،‬حکومتی و امنیتی بحث هایی هست که خود ایشان‬ ‫بر آن مسایل آگاه هستند و قبال نیز اعالم کرده ایم که دوست داریم شجریان‬ ‫تالش کند برخی موانع و مسایل اصالح شود تا دوباره به عرصه موسیقی و هنر‬ ‫کشور مثل گذشته خدمت کند‪.‬‬


‫‪106‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چرا پانته‌آ بهرام پیشنهاد‬ ‫خوب سینمایی را رد کرد؟‬ ‫پانته‌آ بهرام که به تازگی بازی‌اش‬ ‫در سریال تازه فریدون جیرانی‬ ‫«تعبیر وارونه یک رویا» به پایان‬ ‫رسیده است‌‪ ،‬گفت که به دلیل بازی‬ ‫در این سریال چند پیشنهاد خوب در‬ ‫سینما را رد کرده است‪.‬‬ ‫این بازیگر سینما تئاتر و تلویزیون‬ ‫درباره فعالیت‌های اخیرش در سینما‬ ‫اضافه کرد‪ :‬چند فیلمنامه پیشنهادی‬ ‫خوب به من رسیده بود‪ ،‬اما به‬ ‫دلیل بازی‌ام در سریال آقای جیرانی‬ ‫نتوانستم این پیشنهادات را بپذیرم‪.‬‬ ‫پانته‌آ بهرام اضافه کرد‪ :‬کار من به‬ ‫تازگی در این سریال تمام شده است‌‪،‬‬ ‫البته هنوز فیلمبرداری آن ادامه دارد‪.‬‬ ‫پانته‌آ بهرام درباره فعالیت‌های‬

‫آینده‌اش نیز گفت‪ :‬در حال حاضر‬ ‫هم دو فیلمنامه خوب در دست دارم‬ ‫که احتماال یکی را انتخاب می‌کنم‪ .‬البته‬ ‫اگر برنامه‌ریزی‌ها به گونه‌ای باشد که‬ ‫با یکدیگر تداخل نکند‪ ،‬حتی شاید هر‬ ‫دو فیلمنامه را بپذیرم‪ .‬به هر حال همه‬ ‫چیز بستگی به برنامه ریزی دارد‪.‬‬ ‫پانته‌آ بهرام سال گذشته با دو فیلم‬ ‫«کوچه بی‌نام» کار هاتف علیمردانی‬ ‫و «مرگ ماهی‌» کار روح الله حجازی‬ ‫در سی و سومین جشنواره فیلم فجر‬ ‫حضور داشت که در حال حاضر هر دو‬ ‫فیلم در نوبت اکران هستند‪.‬‬ ‫پانته‌آ بهرام همچنین به خاطر‬ ‫بازی‌اش در فیلم «بیگانه» کار بهرام‬ ‫توکلی کاندیدای جایزه بازیگری جشن‬ ‫«حافظ» است که این جشن سه ‌شنبه‬ ‫‪ ۲۶‬خرداد ماه برگزار می‌شود‪.‬‬

‫همکاری مجدد پرویز پرستویی با ابراهیم حاتمی‌‌کیا برایش‬ ‫دردسرساز شد‬ ‫پرویز پرستویی بازیگر سرشناس سینما‪ ،‬تئاتر و تلویزیون کشورمان دچار آسیب دیدگی‬ ‫شد‪.‬‬ ‫این اتفاق صبح امروز پشت صحنه فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی‌‌کیا رخ‌ داده است‪.‬‬ ‫پرستویی پس از سال‌ها در فیلمی از ابراهیم حاتمی‌کیا حضور یافته و قرار است نقش‬ ‫اول این فیلم را بازی کند‪ .‬او امروز در حال تمرین یکی از صحنه‌های فیلم بود که با‬

‫موتور زمین خورده و از ناحیه مچ دست دچار آسیب دیدگی شده است‪.‬‬ ‫سایت فیلم «بادیگارد» در مورد این اتفاق نوشته‪" :‬پرویز پرستویی بازیگر توانمند‬ ‫کشورمان که این روزها جهت ایفای نقش اول فیلم سینمایی «بادیگارد» تازه‌ترین اثر‬ ‫ابراهیم حاتمی‌کیا مشغول انجام دورخوانی و تمرین در دفتر تولید فیلم می‌باشد امروز‬ ‫حین انجام تمرین موتورسواری از ناحیه مچ دست دچار آسیب‌دیدگی شد که بالفاصله‬ ‫با انتقال به بیمارستان شریعتی تحت مداوا قرار گرفتند و خوشبختانه مشکل مرتفع شد‪.‬‬ ‫این حادثه تغییری در برنامه‌های آتی این هنرمند گرانقدر ایجاد نکرده و تمرینات مطابق‬ ‫برنامه از پیش تعیین شده ادامه خواهد یافت‪".‬‬ ‫پرستویی پیش از این در فیلم‌های «آژانس شیشه‌ای»‪« ،‬روبان قرمز»‪« ،‬موج مرده» و‬ ‫«به نام پدر» با ابراهیم حاتمی‌کیا همکاری داشته است‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

105


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

104


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

103


‫‪102‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫به نظر می رسد جانی دپ برجسته تر از همیشه در حرفه بازیگری اش دیده می شود‪ ،‬چرا‬ ‫که اخیرا در فیلم " ‪ "Rob Marshall’s Into the Woods‬نقش آفرینی کرده و فیلم‬ ‫دیگر وی "‪ "Scott Cooper’s Black Mass‬در ماه سپتامبر جاری اکران خواهد شد‪.‬‬

‫برد پیت برای حضور در چه نقشی ‪ 30‬میلیون دالر گرفت؟‬ ‫نت فلیکس دیروز اعالم کرد یک قرارداد برای فیلمی کمدی با بازی برد پیت بسته است‪.‬‬ ‫گزارش‌ها حاکی از این است که مبلغ این قرارداد چیزی حدود ‪ ۳۰‬میلیون دالر است‪.‬‬ ‫این فیلم با عنوان «ماشین جنگ» یک کمدی طنزآمیز با بازی برد پیت خواهد بود که در‬ ‫شماری از سالن‌های منتخب سینما و نیز در شبکه نت فلیکس به صورت آنالین در سال‬ ‫‪ ۲۰۱۶‬به نمایش درمی‌آید‪.‬‬ ‫این فیلم با الهام از کتاب‬ ‫«گردانندگان‪ :‬داستان وحشی‬ ‫و ترسناک درون جنگ آمریکا‬ ‫در افغانستان» ساخته می شود‪.‬‬ ‫تد ساراندوس از مسئوالن‬ ‫نت‌فلیکس با صدور بیانیه‌ای‬ ‫اعالم کرد‪« :‬ماشین جنگ»‬ ‫قصه پرسروصدای تصمیم‬ ‫گیرندگان جنگ‌های مدرن را‬ ‫از داالن‌های قدرت تا مناطق‬ ‫دوردست بیان می‌کند‪ .‬برد و‬ ‫دیوید یک گروه عالی برای‬ ‫ساخت این فیلم هستند‪.‬‬ ‫گفته شده برد پیت تهیه کننده‬ ‫این فیلم هم خواهد بود‪ .‬اگر‬ ‫مبلغ ‪ ۳۰‬میلیون دالری که برای‬ ‫قرارداد با پیت ذکر شده درست‬ ‫باشد‪ ،‬این فیلم پرهزینه‌ترین‬ ‫محصول نت فلیکس هم‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫نت فلیکس پیش از این در‬ ‫جشنواره فیلم برلین قراردادی‬ ‫‪ ۱۷‬میلیون دالری برای درامی جنگی با بازی جیمی دورنان با عنوان «جادوتویل» (نام‬ ‫شهری در کنگو) بست که سال آینده به نمایش درمی‌آید‪.‬‬ ‫پیت نیز با صدور بیانیه‌ای از این که با نت فلیکس همکاری می کند ابراز خوشوقتی کرد‪.‬‬ ‫این در حالی است که دیروز اعالم شد برد پیت با ماریون کوتیار در درامی جاسوسی درباره‬ ‫جنگ بازی می‌کند‪.‬‬

‫صورت خواننده معروف استرالیایی در اجرای زنده سوخت!‬ ‫سانحه‌ای در استادیوم ومبلی لندن‬ ‫سبب سوختگی شدید مایکل کلیفورد‪،‬‬ ‫گیتاریست و خواننده استرالیایی شد‪.‬‬ ‫مایکل کلیفورد‪ ،‬گیتاریست و خواننده‬ ‫استرالیایی گروه ‪5Seconds of‬‬ ‫‪( Summer‬یا ‪ 5SOS‬به معنی« ‪ 5‬ثانیه‬ ‫از تابستان») در سانحه‌ای که شنبه شب‬ ‫در لندن اتفاق افتاد به علت سوختگی‬ ‫شدید به بیمارستان منتقل شد‪ .‬گروه یاد‬ ‫شده هنگام این حادثه در استادیوم ومبلی‬ ‫لندن مشغول اجرای زنده برای طرفداران‬ ‫خود بودند که مایکل کلیفورد به علت‬ ‫برخورد با جلوه‌های نمایشی آتشبازی‬ ‫پایروتکنیک در صحنه از ناحیه سر و‬ ‫صورت دچار سوختگی شد‪.‬‬ ‫مایکل کلیفورد در سال ‪2014‬‬ ‫پس از این حادثه اجرای کنسرت‬ ‫متوقف شد و یکی از اعضای گروه به‬

‫نام اشتون ایروین به جمعیت گرد آمده در استادیوم گفت‪« :‬مایکل صدمه دیده است‪ ،‬به‬ ‫همین علت ما نمی توانیم االن نمایش را ادامه دهیم‪ .‬فقط می‌خواهم از شما برای حضور‬ ‫در اینجا تشکر کنم‪ .‬حال او خوب است‪ .‬شما که امشب در اینجا هستید‪ ،‬بهترین جمعیتی‬ ‫هستید که دلمان می‌خواست داشته باشیم‪».‬‬ ‫به نوشته مجله بیلبورد‪ ،‬مایکل کلیفورد‪ ،‬نوازنده و خواننده ‪ 19‬ساله متولد سیدنی پس‬ ‫از حادثه با انتشار تصویری از چهره نیم سوخته باندپیچی شده‌اش در صفحه توییتر خود‬ ‫نوشته است‪« :‬متأسفم که نتوانستم برنامه را تمام کنم‪ ،‬ولی خوبیش این است که الاقل قیافه‬ ‫دو چهره (شخصیتی در داستان‌های مصور دی‌سی کامیکز که به عنوان دشمن بتمن معرفی‬ ‫شده است‪-‬م‪ ).‬را پیدا کرده‌ام‪ .‬از تک تک شما که نگرانم هستید‪ ،‬متشکرم‪».‬‬

‫الیزابت بنکس کارگردانی «ملکه قرمز» را برعهده گرفت‬ ‫بعد از موفقیت اش در فیلم «گام کامل ‪ ،»۲‬الیزابت بنکس دومین تجربه کارگردانی خود‬ ‫را با کمپانی یونیورسال با اقتباسی از رمان «ملکه قرمز» خواهد ساخت‪ .‬این رمان که جزء‬ ‫پرفروش ترین رمانهای نیویورک تایمز شده‪ ،‬توسط ویکتوریا آویارد بیست و چهار ساله‬ ‫نوشته شده است‪.‬‬ ‫در داستان آن آمده‪ :‬دنیای ماری بارو با خون جدا شده است‪ -‬خون قرمزها به نقره ای ها‬ ‫خدمت می کنند‪ -‬نخبگان خون‪ ،‬که توانایی فرا انسانی شدن به آنها هدیه شده است‪ .‬ماری‬ ‫قرمز است‪ ،‬و دست سرنوشت او را مقابل دادگاه نقره ای ها آورده است‪ .‬در مقابل پادشاه‪،‬‬ ‫پرنسس‪ ،‬و همه خواص‪ ،‬او در خود توانایی می یابد‪ .‬برای پوشاندن این ناشدنی‪ ،‬پادشاه‬ ‫او را مجبور میکند تا نقش پرنسس نقره ای گم شده را ایفا کند و او را به نامزدی یکی از‬ ‫پسرانش درآورد‪ .‬همانطور که ماری در دنیای نقره ای ها فرو می رود‪ ،‬او تمام خطرها را به‬ ‫جون می خرد و از جایگاه جدیدش برای کمک به گارد در حال رشد قرمزها استفاده می‬ ‫کند‪ ،‬هرچند که دلش می گوید این مسیر غیرممکن است‪ .‬یک حرکت اشتباه به مرگش می‬ ‫انجامد‪ ،‬اما در بازی خطرناکی که او شروع کرده است‪ ،‬تنها یقین‪ ،‬خیانت است‪.‬‬ ‫تولید این فیلم را جک وینر‪ ،‬کریس بندر و جی کی اسپینز (که مشوق ویکتوریا آویارد‬ ‫نویسنده این رمان بود) برعهده دارند‪ .‬همچنین پویا شبازیان و کریستوفر کوسموس نیز در‬ ‫تولید این فیلم سهیم هستند‪.‬‬


‫‪101‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫بریتنی که خود مادر دو فرزند است‪ ،‬ادامه داد‪« :‬اگر در عرصه موسیقی وارد نمی‌شدم‪،‬‬ ‫شاید معلم می‌شدم یا دنبال کاری می‌رفتم که با بچه‌ها سروکار داشته باشم»‬ ‫او در ادامه این مصاحبه از تمایل خود برای همکاری با خوانندگانی چون لوداکریس‪،‬‬ ‫گوئن استفانی و سلین دیون پرده برداشت‪.‬‬

‫چهره متفاوت جانی دپ در تبلیغات عطر مردانه‬ ‫این ستاره ‪ 51‬ساله برای اولین بار در چهره تبلیغاتی عطر مردانه ظاهر شده است‬ ‫جانی دپ این روزها سرش با بازی در نقش کاپیتان جک گنجشکه در فیلم دزدان دریایی‬ ‫کارائیب ‪ 5‬شلوغ است ولی وی برای تبلیغات جدید عطر ‪ Dior‬دستمال سر و بافت‬ ‫موهای خود را کنار گذاشت تا در یکی از تبلیغات این برند شرکت کند‪.‬‬ ‫این ستاره ‪ 51‬ساله برای اولین بار در چهره تبلیغاتی عطر مردانه ظاهر شده است‪.‬‬ ‫جانی دپ به عنوان چهره جدید عطر برند ‪ Dior‬با ستاره های مشهور دیگری نظیر ناتالی‬ ‫پورتمن (‪ )Miss Dior‬و چارلیز ترون (‪ )J'adore Dior‬که سفیران تبلیغاتی دیگر برای‬ ‫عطرهای این برند هستند‪ ،‬همکار شده است‬

‫ستاره پاپ در آرزوی پرستاری بچه‌های برد پیت و آنجلینا جولی‬ ‫بریتنی اسپیرز اعالم کرده اگر خواننده نمی‌شد‪ ،‬دوست داشت که پرستار بچه‌های برد پیت‬ ‫و آنجلینا جولی شود‪.‬‬ ‫به گزارش خبرآنالین‪ ،‬بریتنی اسپیرز ستاره پاپ آمریکایی‪ ،‬در مصاحبه‌ای با شبکه‬ ‫تلویزیونی ‪ ITV‬گفت که دوست دارد پرستار بچه افراد معروف باشد‪ .‬او ادامه داد که یک‬ ‫بار با برد پیت مالقات داشته اما این بار دوست دارد با کل خانواده آنها دیدار کند‪ .‬اسپیرز‬ ‫در مورد پرستاری از بچه‌های این زوج هالیوودی گفت‪« :‬به نظر من کار جالبی است‪».‬‬ ‫برد پیت و آنجلینا جولی دارای ‪ 6‬فرزند به نام‌های مدوکس‪ ،‬پکس‪ ،‬زهرا‪ ،‬شیلو و دو‬ ‫قلوهایی به نام‌های ناکس و ویوین هستند‪ ،‬که سه تن از آنها را به فرزندی پذیرفته‌اند و سه‬ ‫تن دیگر فرزندان خودشان هستند‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪100‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫لباس و حرکات جنجالی جنیفر لوپز در کنسرت سوژه شد!‬

‫سفر آنجلینا ولی با هواپیمای عادی‪/‬‬

‫کنسرت جنیفر لوپز در جشنواره ‪ Mawazine‬در مراکش بخاطر نوع رقصیدن و لباس‬ ‫جنیفر لوپز حاشیه های زیادی بوجود آورده است‪.‬‬ ‫کنسرت جنیفر لوپز در کشور مراکش باعث بوجود آمدن اعتراضات بسیاری شده است!‬

‫آنجلینا جولی و برد پیت تصمیم گرفتند که به پاریس سفر کنند‪ .‬آنها به تازگی با ‪6‬‬ ‫فرزندشان به پاریس رفته اند‪،‬اما به جای پرواز با یک هواپیمای جت خصوصی آنها با‬ ‫یک پرواز معمولی به این سفر رفته اند‪ ،‬درست مثل بقیه‪.‬‬

‫جنیفر لوپز مدتی پیش در جشنواره ‪ Mawazine‬در پایتخت کشور مراکش به اجرای برنامه‬ ‫پرداخت و این کنسرت به صورت زنده برای مدتی از شبکه های تلویزیونی مراکش پخش‬ ‫شد‪.‬‬

‫نوع حرکات و رفتار و پوشش جنیفر در این کنسرت به شکلی بود که خیلی زود مورد‬ ‫اعتراض مسئوالن کشور مراکش قرار گرفت چرا که آنها معتقد بودند حرکات جنیفر لوپز‬ ‫نوعی نقض عفت عمومی بوده است! حتی گفته می شود وزیر کشور مراکش نیز خواهان‬ ‫مجازات و اقدامات قانونی علیه کسانی است که این کنسرت را برگزار کرده و از تلویزیون‬ ‫ملی پخش کرده اند!‬ ‫گفته می شود اگر جنیفر لوپز در دادگاه کشور مراکش محکوم شود درصورت ورود مجدد‬ ‫به این کشور بین ‪ 1‬ماه تا ‪ 2‬سال زندانی خواهد شد‪.‬‬

‫وسترن تازه تارانتینو کریسمس می‌آید‬ ‫فیلم تازه کوئنتین تارانتینو قرار است ‪ ۲۵‬دسامبر (‪ ۴‬دی) اکران شود‪ .‬با این حساب این‬ ‫فیلم به اسکار ‪ ۲۰۱۶‬هم می‌رسد‪ .‬در وسترن "هشت نفرت‌انگیز" از جمله ساموئل ال‬ ‫جکسون‪ ،‬کرت راسل‪ ،‬جنیفر جیسن لی و دمیان بیچیر بازی می‌کنند‪.‬‬


‫‪99‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ملیسا پیشتاز ستارگان روز‬ ‫توجه و شور وهیجان مردم در نقاط مختلف امریکا و اروپا نسبت به ملیسا مک کارتی‪،‬‬ ‫بازیگران نامدار قدیمی را دچار حساسیت و بقولی حسادت کرده است‪.‬‬ ‫اینروزها ملیسا بخاطر گشایش فیلم تازه خود ‪( Spy‬جاسوس)‪ ،‬عالوه بر لس آنجلس به‬ ‫نیویورک‪ ،‬برلین‪ ،‬لندن و دیگر نقاط دنیا میرود ودرحالیکه دو بازیگر معروف روز جیسن‬ ‫استاتهام و جود ال درکنارش هستند‪ ،‬همه توجهات را می گیرد در کل مردم دو بازیگر‬ ‫دیگر را فراموش می کنند‪.‬‬

‫محبوب‪ ،‬پر قدرت وثروتمند ساخته است و بروایتی این لیز است که در پشت پرده همه‬ ‫چیز را کشف وهدایت می کند لیزا اخیرا بدنبال اتهاماتی که از سوی مقامات دانشگاهی و‬ ‫پژوهشی در مورد شوهرش‪ ،‬همه را ردکرد و گفت هنوز سالها باید بگذرد تا قدر شخصیتی‬ ‫چون دکتر «مهمت آز» را بدانیم‪.‬‬

‫"کیم کارداشیان" شوهرش را غافلگیر کرد‬ ‫کاینه وست‪ ،‬خواننده مشهور امریکایی ‪ 38‬ساله شد و همسر سلبریتی اش کیم کارداشیان‬ ‫برایش‪ ،‬تولدی باشکوه گرفت‪.‬‬ ‫کیم کارداشیان‪ ،‬سلبریتی امریکایی شوهرش را در تولد سی و هشت سالگی اش غافلگیر‬ ‫کرد و او را به استادیوم استیپل سنتر برد که استادیوم خانگی تیم بسکتبال لس آنجلس‬ ‫لیکرز به شمار می رود‪.‬‬

‫راز سالمت و خوشبختی دکتر‬ ‫دکتر آز همه اسرار کاری خود را با یاری همسرش لیزا در طی ‪ 30‬سال جمع آوری کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫«دکتر آز» در سال ‪ 1985‬وقتی با لیزا ازدواج کرد‪ ،‬شخص گمنامی بود‪ ،‬ولی اعتماد‬ ‫به نفسی که لیزا به او داد و در ضمن او را در مسیری به حرکت در آورد‪ ،‬که امروز اورا‬

‫کیم کارداشیان این استادیوم را به میلغ ‪ 150‬هزار دالر برای یک روز اجاره کرد تا‬ ‫شوهرش کاینه وست‪ ،‬با اعضای خانواده و دوستان و بعضی از بازیکنان لیکرز‪ ،‬تولدش را‬ ‫جشن بگیرند‪.‬‬


‫و‬ ‫ستارگان‬ ‫‪98‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ســــــــــینما‬

‫حادثه ای و سرگرم کننده‬ ‫• از آنجا که «شان پن» ‪ Sean Penn‬در فیلم های زیادی بازی نمی کند‪ ،‬هنگامی که‬ ‫پیش می آید که در فیلمی شرکت داشته باشد‪ ،‬تماشاچی عالقمند با انتظارات زیادتری به‬ ‫دیدن آن می رود‪.‬‬

‫راب لو‪:‬‬ ‫اگر همسرم نبود من عاقبت شومی داشتم‬ ‫آخرین فیلمی که از او به نمایش در آمده‪ The Gunman ،‬نام دارد که اما انتظار ها را‬ ‫زیاد برآورده نکرد‪.‬‬ ‫این فیلم را«پیرمورل» کارگردانی کرده‪ ،‬کارگردان صحنه های رزمی و اکشن از دومین فیلم‬ ‫«لیام نیسون» در رشته فیلم های «ربوده شده» ‪ .Taken‬داستان فیلم درباره ی کارتل‬ ‫های عظیم غربی است که در کنگو و در گرماگرم یک آشوب داخلی‪ ،‬از طریق استثمار‬ ‫فقط به فکر منافع خود هستند‪.‬‬ ‫اما فیلم‪ ،‬قبل از آنکه به مسایل سیاسی‪ -‬اجتماعی بپردازد‪ ،‬بیشتر درگیر صحنه های‬ ‫خشونت بار تیراندازی و تعقیب است‪ .‬و قابل ذکر است که «پن» در سن ‪ 54‬سالگی – در‬ ‫نقش یک مزدور سابق که سعی دارد گناهان خونین گذشته ی خود را به نوعی جبران کند‪-‬‬ ‫همچنان یکی از بازی های قوی و پر جذبه ی خود را ارائه می دهد‪.‬‬ ‫هنرپیشه های دیگر فیلم‪« :‬حاویرباردم»‪« ،‬ادریس البا» و «جاسمین ترینکا» هستند‪ ،‬که‬ ‫در نهایت‪ ،‬این جمع به ارائه ی فیلم پرهیجان و پر حادثه یی در حد فیلم های «بورن»‬ ‫دست یافته اند‪.‬‬ ‫اگر «شان پن» که همکار فیلمنامه نویس و تهیه کننده ی این فیلم هم هست‪ ،‬در جستجوی‬ ‫دستیابی به مراحل واالتری در زبان و پرداخت سینمایی بوده‪ ،‬باید گفت که در آن حد اوج‬ ‫نگرفته‪ ،‬اما در حد یک فیلم حادثه یی سرگرم کننده‪ ،‬می توان گفت که به موفقیت خوبی‬ ‫دست یافته است‪.‬‬

‫رومر ویلیز‪ ،‬پدر و مادرش را با هم آشتی داد‬ ‫یک قهر چند ساله با همت یک دختر مهربان به آشتی کشید‪ .‬رومر ویلیز دختر ‪ 26‬ساله‬ ‫بروس ویلیز و دمی مور‪ ،‬بعد از ‪ 3‬سال‪ ،‬پدر ومادرش را با هم آشتی داد‪.‬‬ ‫«رومر» که در مسابقات پرطرفدار رقص ‪Dancing with the Stars‬برنده شد در تمام‬ ‫مدت پدر ومادرش‪ ،‬خواهران خود‪ ،‬همسر تازه پدرش را به محل مسابقه کشاند وآنها را‬ ‫کنار هم نشاند و هر شب با آنها به رستوران رفت و روابط حسنه جدیدی را میان آنها پایه‬ ‫گذاشت و دمی برای اولین بار همسر تازه و فرزند تازه بروس را با گرمی پذیرفت‪.‬‬

‫اگر همسر راب لوبازیگر معروف سینما و تلویزیون‪ ،‬در تمام سالهای گذشته کنارش نبود‪،‬‬ ‫او اینک در کنار بی خانمان ها‪ ،‬و معتادان بسر می برد‪.‬‬ ‫راب لو به دوستان خود گفته من بارها اسیر اعتیاد شدم‪ ،‬با مشکالت مختلف از سوی‬ ‫دخترها و زنها روبرو شدم‪ ،‬تا پائین درجه شخصیت خود سقوط کردم‪ ،‬حتی بخاطر اعتیاد‬ ‫تا پای مرگ رفتم ولی این همسرم بود‪ ،‬که همچنان مقاومت کرد‪ ،‬بر من باور داشت‬ ‫وعاقبت نیز مرا نجات داد و مبدل به یک مرد خوشبخت کرد و من امروز الگوی دو پسر‬ ‫جوان خود هستم‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

97


‫‪96‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫همان دم که اکرم را دیدم عاشق من شد‪ ،‬اما‬ ‫من هرگز در خواب هم نمی دیدم دختری‬ ‫تحصیل کرده با فردی مثل من ازدواج کند‪.‬‬ ‫حتی همان شب اول آشنایی مان هم نتونستم‬ ‫از او بپرسم که مرا دوست دارد یا نه و به جای‬ ‫اینکه شماره تلفنش را بگیرم‪ ،‬شماره خودم‬ ‫را به وی دادم‪ .‬خیلی سپاسگزارم که او هم‬ ‫زنگ زد‪.‬‬ ‫ما نمی توانستیم از هم جدا باشیم‪ .‬برای‬ ‫من اکرم ستودنی بود مگر حسادت او‪ ،‬که‬ ‫خیلی زود خودش را نشان داد‪ .‬وقتی کسی‬ ‫به من لبخندی می زد یا مدت طوالنی به‬ ‫من خیره می شد‪ ،‬همسرم غرولند می کرد و‬ ‫خرده فرمایش هایی داشت‪ .‬سعی می کردم‬ ‫حرفهایش را زیر سبیلی رد کنم اما او بیشتر‬ ‫به هم می ریخت‪ .‬از این رو به این وضع‬ ‫دچار شده ایم که او مرا الس زن و فریبکار‬ ‫می پندارد و باور ندارد او تنها زنی است که‬ ‫دوست دارم‪ .‬همه اینها رابطه ما را به هم زده‬ ‫است‪ .‬از وقتی هم که بچه دار شدیم و من‬ ‫شرکت زدم اوضاع بدتر گردیده است‪ .‬درست‬ ‫است ظرف این پنج سال توجه همگان نسبت‬ ‫به من جلب شده است‪ ،‬اما نه به خاطر ظاهرم‪،‬‬ ‫بلکه به دلیل اینکه برای اولین بار در زندگی‬ ‫نسبت به خودم احساس خوبی پیدا کرده ام و‬ ‫اعتماد به نفس دارم‪.‬‬ ‫خوشحالم که پدر هستم و به شغلم هم افتخار‬ ‫می کنم‪ .‬دیگران می گویند‪:‬‬ ‫اعتماد به نفس تو ستودنی است‪ .‬متاسفانه هر‬ ‫چه بیشتر خانم ها به من خیره می شوند‪ ،‬اکرم‬ ‫بیشتر نسبت به من بدگمان می شود‪ ،‬با من‬ ‫همبستر نمی شود‪ ،‬و از پر کاری من انتقاد‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫چه حلقه بد طینتی!‬ ‫حاال هم اکرم شیفت های اضافه تری در‬ ‫بیمارستان بر می دارد و حتی شب ها و آخر‬ ‫هفته ها در بیمارستان کار می کند‪ -‬زمان‬ ‫هایی را که باید با یکدیگر سپری کنیم‪ .‬اینها‬ ‫باعث آزار من می شود‪ ،‬اکرم که اینقدر به پول‬ ‫نیاز ندارد‪ ،‬رئیس او دقیقه نود به او شیفت‬ ‫اضافه می دهد‪ ،‬من هم اگر کار داشته باشم‬ ‫مجبورم برای بچه ها پرستار بگیرم‪ .‬مطمئنم‬ ‫که او با این کارها می خواهد مرا مجازات‬ ‫کند‪ .‬من همسرم را دوست دارم اما نمی توانم‬ ‫با فرد به این بدگمانی زیر یک سقف زندگی‬ ‫کنم‪ .‬تنها امیدم مشاوره است‪.‬‬ ‫حرفهای مشاور‪:‬‬ ‫حسادت و احساس مالکیت دو نیروی تباه‬ ‫کننده زندگی زناشویی هستند‪ .‬وقتی اکرم و‬ ‫بهزاد مشاوره را شروع کردند با خشم و غضب‬ ‫به یکدیگر نگاه می کردند‪ .‬خشم اکرم به این‬ ‫خاطر بود که همسرش را بی وفا و فریبکار‬ ‫می پنداشت و بهزاد هم از بی توجهی و بی‬ ‫اعتمادی همسرش گله داشت‪.‬‬ ‫عالرغم همه اینها آنها اعتراف کردند که‬ ‫زمانی بهترین دوست یکدیگر بوده اند‪ .‬هر دو‬ ‫اینها از چهره طرف مقابل تعریف می کردند‪.‬‬ ‫در نظر اکرم‪ ،‬بهزاد خیلی زیبا بود‪ ،‬اما خود‬ ‫اکرم هم قشنگ بود‪ .‬اما آنقدر بدگمان شده‬ ‫بود که نمی دانست مردان دیگر هم به او نگاه‬ ‫می کرده اند‪ .‬پدر اکرم زمانی که دخترش ‪14‬‬ ‫ساله و آسیب پذیر بود‪ ،‬آنها را رها کرده و‬ ‫رفته است‪ ،‬به همین دلیل او از مردها متنفر‬ ‫بود‪ .‬این تجربه ای آسیب زاست‪ .‬با وجود‬

‫اینکه همسرش هرگز به او خیانت نکرده و با‬ ‫کسی رابطه ای نداشته‪ ،‬اما اکرم وی را هم‬ ‫دغلباز می پندارد‪ .‬به اکرم گفتم تو بهزاد را با‬ ‫متهم کردن دائم‪ ،‬از خودت دور کرده ای‪ .‬این‬ ‫تجزیه و تحلیل اکرم را متعجب ساخت‪ ،‬و‬ ‫تصور نمی کرده که با این کار خود‪ ،‬همسرش‬ ‫را آزار می داده و تاثیر معکوس داشته است‪.‬‬ ‫با توجه به گفته آنها‪ ،‬متوجه شدم که بعد از‬ ‫اینکه اکرم مادر شده بوده و کار و کاسبی‬ ‫بهزاد هم رونق یافته بوده‪ ،‬بدگمانی اکرم‬ ‫بیشتر گردیده است ‪.‬‬ ‫اکرم هم مدرک تحصیلی و هم در آمد باال‬ ‫داشته است‪ .‬به طور ناخود آگاه او نسبت به‬ ‫مدرک و شغلش بی اعتنا بوده و احساس‬ ‫موفقیت نمی کرده است‪ .‬اما بهزاد هر روز‬ ‫موفق تر می شده و نان آور خانواده هم بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫به اکرم گفتم‪ :‬قبول دارم که شنیدن تعریف و‬

‫قبول دارد که او هم بی تقصیر نبوده است‪.‬‬ ‫ادامه حرفهای مشاور ‪:‬‬ ‫اکرم و بهزاد با بررسی رفتارهای خود‪ ،‬متوجه‬ ‫خطاهایشان شدند‪ .‬با گذشت زمان و چند‬ ‫جلسه مشاوره‪ ،‬اکرم فهمید که بدگمانی او بی‬ ‫اساس بوده است‪ .‬بهزاد هم دریافت که او به‬ ‫طور نا خودآ گاه از توجه زنان نسبت به خود‬ ‫لذت می برده است‪.‬‬ ‫از این زوجین خواستم که گامهای کوتاهی‬ ‫بردارند‪ ،‬اول‪ ،‬اکرم باید یک هفته را بدون‬ ‫انتقاد از توجه دیگران نسبت به بهزاد‬ ‫بگذارند‪ .‬بهزاد هم باید نسبت به دیگران بی‬ ‫اعتنا باشد‪ .‬هر دو قبول داشتند که غلبه بر‬ ‫احساساتشان سخت‪ ،‬اما امکان پذیر است‪.‬‬ ‫و نیز به اکرم سفارش کردم که به گونه ای‬ ‫رفتار کند تا بهزاد احساس ارزشمندی نماید‬ ‫و بداند که همسرش او را دوست دارد‪ -‬البته‬ ‫نه به طور مصنوعی‪ .‬بهزاد هم باید صمیمیت‬

‫کاری مت‪ ،‬عدم مراقبت بهزاد از کودکانش‪.‬‬ ‫اکرم شغلش را دوست می داشته اما با اضافه‬ ‫کاری خود باعث رنجش همسرش می شده‬ ‫است‪ .‬او یاد گرفت که چگونه به رئیس خود‬ ‫پاسخ منفی بدهد‪ .‬در ضمن‪ ،‬بهزاد هم متوجه‬ ‫شد که نباید مانع اشتغال همسرش بشود‪.‬‬ ‫به او گفتم‪:‬‬ ‫شما پیشرفت های همسرت را نقض می کنی‪،‬‬ ‫زمانی که مدام متذکر می شوی که شغل و‬ ‫کار بیرون از منزل وی لزومی ندارد‪ .‬و نیز‬ ‫نباید موقع شام کارهایش را انجام بدهد‪ .‬باید‬ ‫موبایل خود را خاموش کند و تمام توجه خود‬ ‫را معطوف همسر و فرزندانش کند‪ .‬بهزاد‬ ‫هم در کارهای خانه و کودکان به همسرش‬ ‫کمک کند‪ .‬و بعد از شام زمانی را به کودکان‬ ‫خود اختصاص بدهد‪.‬‬ ‫مت گفت تا به حال فکر می کردم که پدر با‬ ‫اعتنایی بوده ام‪ ،‬اما واقعا حق با اکرم است‪.‬‬

‫تمجید دیگران نسبت به بهزاد برایت مشکل‬ ‫است‪ ،‬اما خودت هم بی تقصیر نبوده ای‪.‬‬ ‫بهزاد در نتیجه غفلت پدر و مادر و آزار‬ ‫برادرش نسبت به توجه زنان حساس بوده‬ ‫است‪ .‬آرزوی تایید از طرف تو داشته‪ ،‬که تو‬ ‫هم به موفقیت های او بی اعتنایی می کرده‬ ‫ای‪ .‬قدرشناسی بهزاد از این زنان (به خاطر‬ ‫زیبایی وی) باعث جلب توجه بیشتر دیگران‬ ‫می شده است‪ .‬اینها همه احساس حسادت و‬ ‫ناامنی تو را تقویت می کرده است‪.‬‬ ‫به بهزاد هم گفتم‪ :‬در این مواقع به جای‬ ‫صحبت های کوتاه‪ ،‬لبخند و نگاه‪ ،‬دست‬ ‫اکرم را بگیر و فقط لبخندی ملیح بزن‪ .‬بهزاد‬ ‫هم از حرف های من یکه خورد و گفت‪،‬‬

‫همسرش را می ستود و به او می فهماند که‬ ‫نقش مادرانه‪ ،‬حرفه و اداره کردن خانه توسط‬ ‫وی را ارج می نهد‪.‬‬ ‫همان طور که توصیه های مرا رعایت می‬ ‫کردند‪ ،‬تنش بین آنها از بین می رفت‪ .‬اکرم از‬ ‫موفقیت های همسرش خوشحال می گردید و‬ ‫رابطه زناشویی خودش را با او از سر گرفت‪-‬‬ ‫بازگشتی که بهزاد را مشعوف ساخت‪ .‬از آنها‬ ‫خواستم یک روز در هفته از یکی از نردیکان‬ ‫یا ذوستان برای پرستاری کودک کمک‬ ‫بگیرند و آن روز را به خودشان اختصاص‬ ‫بدهند‪ .‬بعدا اکرم گفت که از سینما رفتن لذت‬ ‫می برده اند‪ .‬سپس روی برخی مسائل تمرکز‬ ‫نمودیم‪ :‬شیفت های اضافی اکرم‪ ،‬برنامه‬

‫حاال شب هنگام برای آنها کتاب می خوانم تا‬ ‫خوابشان ببرد‪.‬‬ ‫ترک بعضی عادات و رفتارها مشکل است‬ ‫(ترک عادت موجب مرض است)‪ ،‬اما با‬ ‫درمان شش ماهه‪ ،‬آنها توانستند بر مشکالت‬ ‫فائق آیند و تغییراتی ایجاد نمایند‪ .‬در پایان‬ ‫اکرم گفت بدون مشاوره هرگز نمی توانستم بر‬ ‫حسادت و بدگمانی خود غلبه کنم و کارمان‬ ‫به طالق می کشید‪ ،‬هرگز نمی توانم زندگی را‬ ‫بدون همسرم تصور کنم‪ .‬بهزاد هم دگرگون‬ ‫شد و گفت‪ :‬عاشق اکرم دوست داشتنی و‬ ‫جدید هستم‪ .‬و باالخره زندگی دوباره‪ ،‬به ما‬ ‫روی آورد‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪95‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫می شمارد و بدان فخر می کند ‪.‬‬ ‫در زمانی که سلسله هخامنشی تمام ایرا را‬ ‫در زیر رایت خود در آورده معلوم نیست که‬ ‫مجموعه این ممالک را چه می نامیده اند زیرا‬ ‫که در کتیبه های هخامنشی تنها نام ایاالت‬ ‫و نواحی مختلف قلمرو هخامنشی برده شده‬ ‫و نام مجموع این ممالک را ذکر نکرده اند ‪.‬‬ ‫قطعا می بایست در همان زمان هم نام مجموع‬ ‫این ممالک لفظی مشتق از آرای باشد زیرا که‬ ‫تمام ساکنیت این نواحی خود را آریائی می‬ ‫نامیده اند و لفظ آریا در اسامی نجبای این‬ ‫ممالک بسیار دیده شده است ‪ .‬قدیمی ترین‬ ‫سند کتبی که در جهان موجود است و ضبط‬ ‫قدیم کلمه ایران در آن می توان یافت گفته آرا‬ ‫نوستن جغرافیادان معروف یونانی است که در‬ ‫قرن سوم پیش از میالد می زیسته و کتاب‬ ‫وی از میان رفته ولی استرابون جغفرافیادان‬

‫مشهور یونانی از آن نقل کرده و وی آن را «‬ ‫آریانا » ضبط کرده ‪.‬‬ ‫از این قرار الاقل در دو هزار و دویست سال‬ ‫پیش این کلمه معمول بوده است ‪.‬‬ ‫بنابراین قدیمی ترین نام مملکت ما همین‬ ‫کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام‬ ‫نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساخته‬ ‫اند و سپس به مرور زمان ابریان ‪ ،‬آیران شده‬ ‫و در زمان ساسانیان ایران ‪ ،‬ایران ( به کسر‬ ‫اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن‬ ‫اران ( به کسر اول ) نیز می گفته اند ‪ .‬چنانکه‬ ‫پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه ها نام خود‬ ‫را پادشاه ایران و اران می نوشته اند و از زمان‬ ‫شاپور اول ساسانی در سکه ها لفظ انیران‬ ‫هم دیده می شود زیار که الف مفتوح در‬ ‫زبان پهولی عالمت نفی و تجزیه بود و انیران‬

‫یعنی بجز ایران و خارج از ایران و مراد از‬ ‫آن ممالک دیگر بوه است که ساسانیان گرفته‬ ‫بودند ‪.‬‬ ‫در همین دوره ساسانی لفظ ایرانشهر یعنی‬ ‫شهر ایران ( دیار و کشور ایران ) نیز معمول‬ ‫بوده است و عراق را که در میان مملکت‬ ‫بدین اسم برده به اسم « دل ایرانشهر » می‬ ‫نامیدند ‪.‬‬ ‫کلمه ایرانشهر را فردوسی و شعرای دیگر‬ ‫قرن پنجم و ششم ایران نیز به کار برده اند ‪.‬‬ ‫پس مراد از ایرانشهر تمام مملکت ساسانیان‬ ‫بوده است چنان که تا زمان حمدالله مستوفی‬ ‫قزوینی مولف نزهت القلوب که در اواسط‬ ‫قرن هشتم هجری بوده یعنی تا چهارصد سال‬ ‫پیش همین نکته رواج داشته است و وی‬ ‫حدود ایران را چنین معلوم می کند ‪ :‬از مشرق‬ ‫رود سند و کابل و ماوراء النهر و خوارزم ‪،‬‬ ‫از مغرب اران ( ماوراء قفقاز ) تا قلمرو روم‬ ‫و سوریه از شمال ارمنستان و روسیه و دشت‬ ‫قپچاق و دربند و از جنوب صحرای نجد بر‬ ‫سر راه مکه و خلیج فارس ‪.‬‬ ‫اما کلمه ایران که اینک در میان ما و اروپائیان‬ ‫معمول است و لفظ جدید همان کلمه ای‬ ‫است که در زمان ساسانیان معمول بوده در‬ ‫دوره بعد از اسالم همواره متداول بوده است‬ ‫و فردوسی ایران و ایرانشهر و ایران زمین را‬ ‫همواره استعمال کرده و حتی شعرای غزنوی‬ ‫نیز ایرانشهر و ایران را در اشعار خود آورده‬ ‫و پادشاهان این سلسله را خسروان این دیار‬ ‫دانسته اند ‪.‬‬ ‫پس از اینکه اروپائیان مملکت ما را در‬

‫عرف زبان خود پرس یا نظائر آن می نامیدند‬ ‫و این عادت مورخین یونانی و رومی را رها‬ ‫نمی کردند چه از نظر علمی و چه از نظر‬ ‫اصطالحی به هیچ وجه منطق نداشت زیرا که‬ ‫هرگز اسم این مملکت در هیچ زمان پراس‬ ‫یا کلمه ای نظیر آن نبوده و همواره پارس یا‬ ‫پرس نام یکی از ایاالت آن بوده است که ما‬ ‫اینک فارس تلفظ می کنیم ‪.‬‬ ‫حق همین بود که ما از تمام دول اروپا‬ ‫خواستار شویم که این اصطالح غلط را ترک‬ ‫کنند و مملکت مار ا همچنان که ما خود‬ ‫همواره نامیده ایم ایران و منسوب آن را ایرانی‬ ‫بنامند ‪.‬‬ ‫شکر خدای را که این اقدام مهم در این دوران‬ ‫فرخنده به عمل آمد و این دیاری که نخستین‬ ‫وطن نژاد آرای بوده است به همان نام تاریخی‬ ‫و باستانی خود خوانده خواهد شد ‪.‬‬ ‫اینک در پایان این کار مهمی که به صرفه‬ ‫تاریخ ایران صورت گرفته است جای آن دارد‬ ‫که ما نیز در میان اصطالح باستانی زمانی‬ ‫ساسانی و ادبای ایران را زده کنیم و مملکت‬ ‫ایران را هم پس از این ایرانشهر بنویسم و‬ ‫بگوئیم زیرا گذشته از آن که یادگار حشمت‬ ‫و شکوه ساسانیان را زنده کرده ایم و دیار‬ ‫اردشیر بابکان و انوشیروان را بهمان نامی‬ ‫که ایشان خود می خوانده اند نامیده ایم که‬ ‫کلمه بسیط را به جای دو لفظ مرکب به کار‬ ‫برده ایم و امیدوارم که این پیشنهاد در همان‬ ‫پیشگاهی که پاسبان تمام بزرگی های گذشته‬ ‫و آینده ایران است پسندیده و پذیرفته آید ‪.‬‬ ‫تهران ‪ 10‬دی ماه ‪ 1313‬سعید نفیسی‬


‫‪94‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫«پرشین» از کی ایران شد؟‬ ‫در دوران سلطنت رضاشاه که‬ ‫بحث رجعت به ایران باستان‬ ‫و تاکید بر ایران پیش از اسالم‬ ‫قوت گرفته بود‪" ،‬سعید نفیسی"‬ ‫از مشاوران نزدیک رضاخان به‬ ‫وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما‬ ‫به "ایران" تغییر یابد‪ ،‬این پیشنهاد‬ ‫در آذر ماه ‪ 1313‬شمسی رنگ‬ ‫واقعیت به خود گرفت‪ ،‬یادداشتی‬ ‫را که از نظر می گذرانید‪ ،‬مقاله‬ ‫ای از سعید نفیسی در روزنامه‬ ‫اطالعات است بعد از رسمی شدن‬ ‫عنوان ایران‪ ،‬دالیل و توجیه‬ ‫تاریخی و فرهنگی این انتخاب‬ ‫را با عموم مردم در میان گذاشته‬ ‫است‬ ‫_______________________‬ ‫تا اوایل قرن بیستم‪ ،‬مردم جهان کشور ما را با‬ ‫عنوان رسمی" پارس یا پرشین" می شناختند‪،‬‬ ‫اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت‬ ‫به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسالم‬ ‫قوت گرفته بود‪ ،‬حلقه ای از روشنفکران‬ ‫باستان گرا مانند سعید نفیسی‪،‬محمد علی‬ ‫فروغی و سید حسن تقی زاده در حکومت‬ ‫پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم‬ ‫آمده بودند که به این منظور اقداماتی را انجام‬ ‫می دادند‪"،‬سعید نفیسی" از مشاوران نزدیک‬ ‫رضاخان به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما‬ ‫به "ایران" تغییر یابد‪ ،‬این پیشنهاد در آذر ماه‬ ‫‪ 1313‬شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت‪،‬‬ ‫یادداشتی را که از نظر می گذرانید‪ ،‬مقاله ای‬ ‫از سعید نفیسی در روزنامه اطالعات است‬ ‫که بعد از رسمی شدن عنوان ایران‪ ،‬دالیل و‬ ‫توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با‬ ‫عموم مردم در میان گذاشته است‪.‬‬ ‫رضاشاه آنقدر به نفیسی اعتماد داشت‬ ‫که وی را مسئول تحصیل و تربیت‬ ‫دوران‬ ‫در‬ ‫ولیعهدش(محمدرضا)‬ ‫تحصیل سوئیس کرد که خاطرات حسین‬ ‫فردوست(دوست و همراه محمدرضا در‬ ‫سوئیس) به خوبی آن را روایت کرده است‪.‬‬ ‫مقاله سعید نفیسی در روزنامه اطالعات سال‬ ‫‪1313‬‬ ‫کسانیکه روزنامه های هفته گذشته را خوانده‬ ‫اند شاید خبر بسیار مهمی را که انتشار یافته‬ ‫بود با کمال سادگی برگذار کرده باشند ‪،‬‬ ‫خبر این بود که دولت ما به تمام دول بیگانه‬ ‫اخطار کرده است که از این پس در زبان‬

‫های اروپایی نام مملکت ما را باید « ایران‬ ‫» بنویسند ‪.‬‬ ‫در میان اروپائیان این کلمه ایران تنها‬ ‫اصطالح جغرافیائی شده بود و در کتابهای‬ ‫جغرافیا دشت وسیعی را که شامل ایران و‬ ‫افغانستان و بلوچستان امروز باشد فالت‬ ‫ایران می نامیدند و مملکت ما را بزبان فرانسه‬ ‫« پرس » و به انگلیسی « پرشیا » و به آلمانی‬ ‫« پرزین » و به ایتالیایی « پرسیا » و به روسی‬ ‫« پرسی » می گفتند و در سایر زبان های‬ ‫اروپایی کلماتی نظیر این چهار کلمه معمول‬ ‫بود ‪.‬‬ ‫سبب این بود که هنگامی که دولت هخامنشی‬ ‫را در سال ‪ 550‬پیش از میالد یعنی در‬ ‫‪ 2484‬سال پیش کوروش بزرگ پادشاه‬ ‫هخامنش تشکیل داد و تمام جهان متمدن‬ ‫را در زیر رایت خود گرد آورد چون پدران‬ ‫وی پیش از آن پادشاهان دیاری بودند که‬ ‫آن را « پارسا » یا « پارسوا » می گفتند و‬ ‫شامل فارس و خوزستان امروز بود مورخین‬ ‫یونانی کشور هخامنشیان را نیز بنا بر همان‬ ‫سابقه که پادشاهان پارسی بوده اند «پرسیس‬ ‫» خواندند و سپس این کلمه از راه زبان التین‬ ‫در زبان های اروپایی به « پرسی » یا « پرسیا‬ ‫» و اشکال مختلف آن در آمد و صفتی که‬ ‫از آن مشتق شد در فرانسه « پرسان » و در‬

‫انگلیسی « پرشین » و در آلمان « پرزیش‬ ‫» و در ایتالیائی « پرسیانا » و در روسی «‬ ‫پرسیدسکی » شد و در زبان فرانسه « پرس »‬ ‫را برای ایران قدیم پیش از اسالم ( مربوط به‬ ‫دوره هخامنشی و ساسانی ) و « پرسان » را‬ ‫برای ایران بعد از اسالم معمول کردند ‪.‬‬ ‫تنها در میان علما و مخصوصا مستشرقین‬ ‫معمول شده که کلمه ایران را برای تمام علوم‬ ‫و تمدن های قدیم و جدید مملکت ها و نژاد‬ ‫ها به کار بردند و از آن در فرانسه « ایرانین‬ ‫» و در انگلیسی « ایرانیان » و در آلمانی «‬ ‫ایرانیش » صفت اشتقاق کردند و این کلمه‬ ‫را شامل تمام تمدن های ایران جغرافیائی‬ ‫امروز و افغانستان و بلوچستان و ترکستان (‬ ‫تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان امروز )‬ ‫و قفقاز و کردستان و ارمنستان و گرجستان و‬ ‫شمال غربی هندوستان دانستند و به عبارت‬ ‫آخری یک نام عام برای تمام ممالک ایرانی‬ ‫نشین و یک نام خاص برای کشوری که‬ ‫سرحدات آن در نتیجه تجاوزهای دول بیگانه‬ ‫از شمال و مشرق و مغرب در نیمه اول قرن‬ ‫نوزدهم میالدی تعیین شده بود وضع کردند ‪.‬‬ ‫اما کلمه ایرانی یکی از قدیم ترین الفاظی‬ ‫است که نژاد آریا با خود بدایره تمدن آورده‬ ‫است این شعبه از نژاد سفید که سازنده تمدن‬ ‫بشری بوده و علمای اروپا آن را به اسم هند‬ ‫و اروپایی ویا نزاد هندو و ژرمنی و یا هند و‬

‫ایرانی و یا هند و آریائی خوانده اند از نخستین‬ ‫روزی که در جهان نامی از خود گذاشته است‬ ‫خود را به اسم آریا نامده و این کلمه در زبان‬ ‫های اروپائی « آرین » به حال صفتی یعنی‬ ‫منسوب به آریا و آری متداول شده است ‪.‬‬ ‫این نژاد از یک سو از سواحل رود سند و‬ ‫از سوی دیگر تا سواحل دریای مغرب را‬ ‫فرا گرفته یعنی تمام ساکنین مغرب و شمال‬ ‫غربی هندوستان و افغانستان و ترکستان‬ ‫و ایران و قسمتی از بین النهرین و قفقاز و‬ ‫روسیه و تمام اروپا و آسیای صغیر و فلسطین‬ ‫و سوریه و تمام آمریکای شمالی و جنوبی را‬ ‫به مرور زمان قلمرو خود ساخته است تما‬ ‫زبان های ملل مختلف آن با یکدیگر روابط‬ ‫و مناسبات گوناگو دارد ‪ .‬مام مظاهر فکر و‬ ‫تمدن آن با یکدیگر مربوط است ‪ .‬داستان ها‬ ‫و معتقدات آن همواره با یکدیگر پیوستگی‬ ‫داشته و همواره کره زمین مظهر خیر و شر آن‬ ‫بوده است ‪ .‬در اوستا که قدیم ترین آثار کتبی‬ ‫این نژادست ناحیه ای که نخستین مهد زندگی‬ ‫و نخستین مسکن این نژاد بوده است به اسم‬ ‫« ایران وئجه » نامیده شده یعنی سرزمین‬ ‫آریاها و نیز در اوستا کلمه « ابریا » برای‬ ‫همین نژاد ذکر شده است ‪ .‬همواره پدران ما‬ ‫به آرائی بودن می بالیده اند چنان که داریوش‬ ‫بزرگ در کتیبه نقش رستم خود را پارسی‬ ‫پسر پارسی و آرائی ( هریا ) از تخمه آریائی‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

93

Roza Fox

Javanan Toronto would love to hear your stories about life in our city they may be in Farsi or English. Each week we will print new stories allowing us and you to keep in contact. Please send your stories to info@javanantoronto.com Attention Roza We look forward to interacting with our readers

P

g o n t i h s p p s i a T gring 5 to bl i o h S


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

I always knew I wanted more than one child. Even in the thick of new motherhood, sleep deprived and struggling with the enormity of raising a baby into a self sufficient adult, I knew I would do it all again just for the sake of giving my daughter a sibling. Not everyone feels the same – and that’s totally OK – but my family didn’t feel whole until my son was born. Siblings are a vital part of our family legacy, and I love documenting that value through photography. I experience so much joy when I capture an image of my two babies together. It doesn’t have to be photographically perfect. As long as it somehow documents their budding friendship and sibling

relationship, I’m happy. the stress of one running off, So, in honor of National Siblings you can focus on encouraging Day, here are my 5 tips to engagement for a fun, lively shot. While they’re enjoying a ride in photograph siblings… the wagon (like above), dip in the 1. Give Clear Directives: bath tub or pool or in a playhouse Photographing siblings is together, use that opportunity to like using all your parental capture some touching images. communication skills at once. When giving your children 3. Use the Continuous Shooting directives, be extremely clear and Mode: Most cameras have a give only one instruction at a time. continuous shooting mode setting. “Give him a hug” can result in an Use it! Moments between siblings image of arms flaying and covered happen fast. They go from wildly faces. Instead, use directives like, in love to all out war in a matter “Put your head on his shoulder” of minutes. Use the continuous or “Get cheek to cheek.” Simple shooting mode to capture all the directives will help create the moments in between. You’ll love looking back at those images later image you’re looking for. on. 2. Contain Them: Photographing siblings is much easier when 4. Keep Shutter Speeds High: they’re contained. Without To avoid blurred chaos, keep the

92

shutter speeds high when shooting siblings. Many DSLR have a Shutter Speed Priority setting (Tv on Canon) that make it easier. On the flip side, document movement of older kids jumping on a trampoline or running together to create a different feel. 5. Pucker up: I adore portraits of my kids. But equally so are the images that document the engagement and action in a sibling relationship. Ask your little ones to pucker up for a kiss or give each other a high five. Capture your children feeding each other at a park picnic or discovering the fish in the pond. Think about your everyday lives and how your children engage with one another, and document those moments.


‫‪91‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حاالت خانم ها‬

‫گروه اول زنانی هستند که‬ ‫زندگی سنتی دارند و شامل خیلی‬ ‫از مادران و اطرافیان ما میشوند‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫آنها گرفتاریهای خانگی زیادی دارند و تمام‬ ‫نیروی عصبی و روحی و جسمی آنان صرف‬ ‫فعالیتهای خانه داری میشود‪.‬‬ ‫گرفتاریهای مادی و تهیه معاش هم مزید بر‬ ‫علت میشود تا زندگی روزمره تمام ذهن اونها‬ ‫رو پر کنه‬ ‫و اونها رو آنچنان غرق خودشون بکنه که‬ ‫یکباره اونها تبدیل به یک مجسمه سنگی‬ ‫بشن!‬ ‫اونها دیگه یا توان ندارند و یا به روابط و‬

‫مسائل زناشویی نیز بچشم یکی از کارهای‬ ‫خونه نگاه میکنند!!‬ ‫متاسفانه آنها بسرعت تحلیل میروند ‪.‬‬ ‫از طرفی چون این مسائل تمام ذهنیت اونها‬ ‫رو مشغول کرده‬ ‫دیگه دارای ذهنیت آرومی نیستند که‬ ‫بخواهند پذیرای روحی یک مرد هم باشند‪.‬‬ ‫مسلم ًا آقاهه هم یه زندگی متروک رو در‬ ‫خونه پیدا میکنه‪.‬‬ ‫از طرفی زنش جد ًا زحمت میکشه و از طرف‬ ‫دیگه نه اون و نه همسرش چیزی دریافت‬ ‫نمیکنند!‬ ‫نتیجه اینکه الکی خودشون رو راضی نشون‬ ‫میدن و ماسک رضایت به صورت میزنن‪.‬‬ ‫ولی روحیاتشون رو مدفون میکنند‪.‬‬ ‫گروه دوم زنانی هستند که از مرحله باال سالم‬ ‫بیرون میان‪.‬‬ ‫اونها به خودشون و روابط عاشقانه فی مابین‬ ‫در زندگی اهمیت میدن‬ ‫و نمیگذارند مسائل اجتماعی خلوت اونها‬

‫رو بهم بزنه‪.‬‬ ‫ولی خوشگل اینجاست که این زنان هم‬ ‫ناراضی هستند!‬ ‫اینها رو براحتی میتونید در اطرافتون ببینید‪.‬‬ ‫زنانی که نوازش رو بسیار دوست دارند ولی‬ ‫بدلیل تربیت غلط ‪ ،‬ناآ گاهانه دچار انزجار‬ ‫از رابطه شده اند‪.‬‬ ‫تنها دلیلی که اونها حاضر میشوند ایجاد‬ ‫رابطه کنند این است که طرف شوهرشونه و‬ ‫برای همین تسلیم میشوند!!‬ ‫یعنی یک تجاوز آبرومندانه!‬ ‫من در مبحث نوازش گفتم که این تکنیک‬ ‫برای زمانیست که رابطه جنسی جوابگوی‬ ‫زن نیست‬ ‫اما این زنان با آن مورد فرق دارند‪.‬‬ ‫اینها در اثر نوازش به حالت روحی الزم‬ ‫میرسند ولی از رابطه لذت نمیبرند!‬ ‫در واقع نوازش اونها رو اقناع میکنه ولی‬ ‫متاسفانه‬ ‫این ارضا مصنوعی بوده و در دراز مدت‬ ‫شرایط وخیمی رو براتون رقم میزنه‪.‬‬ ‫بعبارت دیگه آنها همیشه تشنه هستند ولی‬ ‫آب آنها را سیراب نمیکند!‬ ‫این افراد اگر برای خود ارزش قائل نشوند و‬ ‫ذهنیت قدیمی را دور نریزند‬ ‫و به نیازهای طبیعی خود بعنوان یک حق‬ ‫مسلم نگاه نکنند مسلم ًا به تیکهای شدید‬ ‫عصبی دچار خواهند شد‪.‬‬ ‫آنها براحتی دچار زدگی از زندگی میشوند و‬ ‫پس از کله پا شدن تشریف میبرند و به گروه‬ ‫اول می پیوندند‪.‬‬

‫گروه سوم زنانی هستند که از مرحله دوم هم‬ ‫سالم بیرون می آیند‪.‬‬ ‫ولی ایندفعه اینها خیلی خونگرم میباشند و‬ ‫در نتیجه خودشون رو از اونور بام می اندازن‬ ‫پایین!!‬ ‫دقیق ًا مثل یک شمع که داره از ‪ ۲‬طرف‬ ‫میسوزه شعله زیادی میدهند ولی فرتی هم به‬ ‫پایان میرسن!‬ ‫مشکل اینجاست که اونها در اثر سرکوبهای‬ ‫پیاپی انتظار بیش از حدی از روابط ج‪.‬نسی‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫اونها فکر میکنند اینقدر باید همخوابی با‬ ‫یک همسر عاشق شیرین باشد که آنها را یه‬ ‫‪ ۱۰‬دقیقه ای بیهوش کند!‬ ‫در واقع به عقیده اونها رابطه با همسر عاشق‬ ‫زمانی حال میده که‬ ‫مثل زنبور عسل بعد از رابطه یکی از طرفین‬ ‫از بین بره!!‬ ‫متاسفانه سر خوردگی و انحراف در این زنان‬ ‫بسیار زیاد است چرا که‬ ‫مفهوم آنها از سیرابی ‪ ،‬بدلیل سرکوب جنسی‬ ‫و زندگی مستمر در تخیالت‬ ‫و همچنین همواره در انتظار عاشق بودن‬ ‫‪ ،‬چیزی خارج از توان یک رابطه جنسی‬ ‫میباشد‪.‬‬ ‫اینها باید در خودشان باز نگری کرده و‬ ‫نگذارند که از حد اعتدال خارج شوند‪.‬‬ ‫این افراد با یک دید رومانتیک بسرعت‬ ‫عالقه خود را به همسر از دست میدهند‬ ‫چرا که شوهر نمیتواند جوابگوی تصورات‬ ‫وی باشد‪----------------- .‬‬


‫‪90‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫وقتی به پدر ومادرم فکر می کنم‪،‬‬ ‫می بینم هر دو انسانهای خوب‪،‬‬ ‫فهمیده وارزشمندی بودند‪ ،‬حاال‬ ‫چرا من مبدل به یک موجود‬ ‫هوسباز و دمدمی مزاج شدم‪،‬‬ ‫خود قصه ای جدا دارد‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫من یادم هست از همان نوجوانی که دختر‬ ‫خوشگل و خوش اندامی بودم‪ ،‬در پی‬ ‫شکستن قلب پسرها بودم‪ ،‬پسرخاله ها‪ ،‬عمه‬ ‫ها‪ ،‬و عموها همیشه بخاطر من به جان هم می‬ ‫افتادند‪ .‬من باهمه آنها بازی میکردم‪ ،‬دل همه‬ ‫شان را می شکستم و هر کدام را سرگشته رها‬ ‫می کردم‪ .‬وقتی در دبیرستان بودم‪ ،‬با دو سه‬ ‫تا از پسرها به نوعی دوستی برقرارکرده بودم‪،‬‬ ‫همه شان عاشق من بودند‪ ،‬ولی من هیچکدام‬ ‫را دوست نداشتم و مثل عروسک بدنبال خود‬ ‫می کشاندم‪ ،‬در همان سالها نوید یکی از بچه‬ ‫ها‪ ،‬چنان عاشق من شده بود که شب و روز‬ ‫نداشت و من با او چنان کردم‪ ،‬که یکروز او‬ ‫را درون اتاقش حلق آویز پیدا کردند‪ .‬تقریبا‬ ‫خیلی ها میدانستند که من مقصر اصلی بودم‬ ‫ولی کسی بروی من نیاورد‪ ،‬درحالیکه رفتارها‬ ‫با من تغییر کرد و من خیلی جاها با بی‬ ‫اعتنایی روبرو می شدم‪.‬‬ ‫آن حادثه دو سه روزی مرا ناراحت کرد‪ ،‬ولی‬ ‫خیلی زود فراموشم شد‪ ،‬تا یکی دیگر از بچه‬ ‫ها بمن دلبستگی پیدا کرد و او هم بخاطر‬ ‫سنگدلی من‪ ،‬رگهای دست خود را برید‪ ،‬که‬ ‫نجاتش دادند و پدر ومادرش فهمیدند که‬ ‫زیرسر من بوده‪ ،‬برایم خط و نشان کشیدند و‬ ‫یکبار هم در یک عروسی‪ ،‬جلوی جمع مادر‬ ‫آن پسر برسرم فریاد زد‪ :‬جادوگر کوچولو‪،‬‬ ‫سایه ات را از سر بچه های ما بردار!‬ ‫من تا مدتها در جمع ظاهر نمی شدم‪ ،‬از‬ ‫سویی مادرم که تازه فهمیده بود‪ ،‬من عامل‬ ‫این حوادث هستم‪ ،‬اصرار داشت من ازدواج‬ ‫کنم‪ .‬ولی من اهل ازدواج نبودم‪ ،‬تا مسعود‬ ‫یک دکتر جوان به خواستگاری من آمد‪ ،‬که‬ ‫من دورادور می دانستم دخترخاله ام عاشق‬ ‫اش بوده و بخاطرش حتی تهدید به خودکشی‬ ‫کرده است! من بهمین خاطر با مسعود ازدواج‬ ‫کردم‪ ،‬ولی از همان روزهای نخست‪ ،‬او را‬ ‫چون یک روبات به هر کاری وا می داشتم‪ ،‬او‬ ‫همه سعی اش این بود مرا خوشحال کند ودر‬ ‫ضمن هیچ مردی بدنبال من نباشد و توجه مرا‬ ‫هم جلب نکند‪ .‬من طفلک را گاه از درون‬ ‫مطب اش به خانه می کشیدم‪ ،‬تا برایم یک‬ ‫قرص مسکن بیاورد و دو ساعتی با من بماند‪.‬‬ ‫من تقریبا بیشتر اوقات درون خانه عریان راه‬ ‫می رفتم‪ ،‬مسعود مرتب پرده ها را می کشید‪.‬‬ ‫چراغ ها را خاموش میکرد‪ ،‬که کسی مرا‬

‫نبیند‪ .‬من آنقدر اورا اذیت کردم که کارش به‬ ‫روانشناس و روانپزشک کشید و خانواده اش‬ ‫اورا بستری کردند‪ .‬مسعود عاقبت یکروز به‬ ‫تنگ آمده و تصمیم گرفت از من جدا بشود‪،‬‬ ‫چون عقیده داشت در آن شرایط یا خود را می‬ ‫کشد و یا مرا! من جدا شدم‪ ،‬ولی این جدایی‬ ‫مرا اذیت کرد‪ ،‬حس انتقام ازمردها بیشتر‬ ‫در وجودم ریشه دواند‪ ،‬دوباره سعی میکردم‬ ‫سیلی از عاشقان را بدنبال خود بکشم‪ ،‬تا با‬ ‫پدر ومادرم ایران را ترک گفتیم وبه نیویورک‬ ‫آمدیم‪.‬‬ ‫من در نیویورک با فرصت های طالیی برای‬ ‫آزار مردها روبرو بودم‪ ،‬بارها در رستورانها‪ ،‬در‬ ‫مهمانی ها‪ ،‬در گردهمائی ها‪ ،‬مردان متاهل را‬ ‫بدنبال خود می کشاندم و میان زن و شوهرها‬ ‫دعوا راه می انداختم و لذت می بردم‪ ،‬کم کم‬ ‫کار به جایی کشید که همه فکر و ذکر من‪،‬‬ ‫شکار مردان متاهل بود‪ .‬در مهمانی ها وقتی‬ ‫یک زن خوشگل را می دیدم که شوهرش‬ ‫چون سایه بدنبالش می رود‪ ،‬چنان می کردم‬ ‫که توجه شوهرش را جلب کرده و با آن آقا‬ ‫در بیرون قرار و مدار می گذاشتم و از طریق‬ ‫یکی از دوستان ناباب مثل خودم‪ ،‬همسرش‬ ‫را درجریان گذاشتم و سبب جدایی شان می‬ ‫شدم و مدتی با آن آقا رابطه برقرار کرده و بعد‬ ‫هم کنارش می انداختم! من این کار را با بیش‬ ‫از ده مرد متاهل کردم‪ ،‬از اینکه زندگی ها را‬ ‫ویران می کردم خوشحال می شدم و احساس‬ ‫پیروزی می کردم‪.‬‬ ‫یکبار دیگر در برخورد با مهدی یک مهندس‬ ‫صنایع‪ ،‬احساس کردم در وجودم گرمی عشق‬ ‫ریشه می دواند‪ ،‬خوشحال و پر انرژی شده‬ ‫بودم مهدی تازه از همسرش جدا شده بود‪،‬‬ ‫دو دختر نوجوان داشت‪ .‬بسیار با احساس و‬ ‫بذله گو و پر انرژی بود‪ .‬بعد از دو ماه وقتی‬ ‫بخود آمدم‪ ،‬که بکلی عوض شده بودم‪ ،‬دیگر‬ ‫آن خوی و خصلت گذشته در وجودم نبود‪،‬‬ ‫از دوری مهدی غمگین می شدم واشک می‬ ‫ریختم حسادت نشان میدادم‪ ،‬دلم میخواست‬ ‫با او ازدواج کنم ولی او اهل ازدواج نبود‪،‬‬ ‫می گفت ازدواج مرگ عشق است‪ .‬با هم به‬ ‫یک سفر سه روزه رفتیم و من بعد از سفر‬ ‫حاضر نبودم از او اجدا شوم‪ ،‬کم کم بروی‬ ‫مهدی تاثیر گذاشتم‪ ،‬او را تا آنجا بردم که‬ ‫به ازدواج رضایت داد‪ ،‬قرارومدارهای این‬ ‫رویداد خوش و زیبا را گذاشتیم‪ ،‬درست یک‬ ‫ماه قبل از ازدواج مان‪ ،‬در یک جشن تولد‬ ‫شرکت کردیم‪ ،‬نمیدانم در آنجا چه گذشت‬ ‫و چه کسانی با مهدی حرف زدند و از چه‬ ‫مسائلی با او سخن گفتند که مهدی حتی مرا‬ ‫همانجا رها کرد و رفت‪ .‬وقتی به تلفن های‬ ‫دستی‪ ،‬خانه و محل کارش زنگ زدم جوابی‬ ‫نداد‪ ،‬حتی بمدت یک ماه بکلی غیبش زد‬ ‫تا دوست مشترکی بمن خبرداد که مهدی با‬ ‫همسر سابقش آشتی کرده و در هیچ شرایط‬ ‫حاضر به دیدار من نیست‪ ،‬همان دوست گفت‬

‫در آن جشن تولد دو سه نفر حقایقی را همراه‬ ‫با عکس و فیلم و مدرک برای مهدی بازگو‬ ‫کردند‪ ،‬که او را تکان دادند و بکلی منقلبش‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫من با این حادثه خیلی شکستم‪ ،‬تا حدود ‪2‬‬ ‫ماه درحال انزوا بودم‪ ،‬مرتب قرصهای مسکن‬ ‫و بعد هم مشروب می خوردم‪ .‬مشروب مرا تا‬ ‫پای مرگ برد‪ ،‬بکلی از قیافه افتاده بودم‪ ،‬یکی‬ ‫دوبار در فروشگاه ها‪ ،‬دوستان مرا نشناختند‪،‬‬ ‫خودم را که در آینه می دیدم‪ ،‬وحشت می‬ ‫کردم‪ ،‬باورم نمی شد به آن روز افتاده باشم‪.‬‬ ‫تصمیم گرفتم دوباره بروی پا بایستم واز‬

‫مردها انتقام بگیرم‪ ،‬با کمک یک پزشک‬ ‫متخصص و بستری شدن در کلینیک‪ ،‬به‬ ‫سالمت برگشتم‪ ،‬همان روزها پدرم را از دست‬ ‫دادم‪ .‬ولی درعوض به ارثیه کالنی دست یافتم‬ ‫از جمله یک خانه بزرگ‪ ،‬که مرا به مسیر تازه‬ ‫ای برد‪ ،‬مادرم که در جریان کارهای من بود‪،‬‬ ‫همیشه شرمگین بود وعاقبت به استرالیا نزد‬ ‫خواهر بزرگم رفت و همانجا ماند‪.‬‬ ‫من دوباره شروع کردم‪ ،‬دوباره به سراغ مردان‬ ‫متاهل رفتم‪ ،‬هر بار می شنیدم زوجی عاشق‬ ‫هم هستند‪ ،‬بدنبال شکار آن مرد میرفتم‪ ،‬اورا‬ ‫به هر طریقی بود بدام می کشیدم وکاری می‬ ‫کردم‪ ،‬که طالق بگیرد و با من همراه شود‪،‬‬ ‫حاال دیگر علنا به محافل مختلف می رفتم‬ ‫وهمه را تحت تاثیر قرار می دادم‪ .‬به جرات‬ ‫‪ 5‬خانواده دیگر را هم از هم پاشیدم‪ ،‬انگار‬ ‫برای من نوعی تراپی شده بود‪ .‬یکبار که به‬ ‫واشنگتن دی سی رفته بودم با یک نویسنده‬ ‫آشنا شدم‪ ،‬رامین در همان برخورد اول عاشق‬ ‫من شد‪ ،‬عاشقانه ترین شعر را برایم سرود‪،‬‬ ‫من تا آنروز با چنین آدمی برنخورده بودم‪،‬‬ ‫تحت تاثیر او قرار گرفتم‪ ،‬بعد از سالها دوباره‬ ‫احساس کردم عاشق شده ام‪ ،‬خیلی محتاط‬ ‫بودم‪ ،‬نمی خواستم حادثه ای مرا از او جدا‬ ‫کند‪ ،‬خوشبختانه رامین درجامعه ایرانی زیاد‬ ‫رفت و آمد نداشت وهمین خیال مرا راحت‬ ‫کرده بود‪،‬که کسی درباره من و گذشته من‬ ‫با او سخن نخواهد گفت‪ .‬بعد از ‪ 3‬سال‪،‬‬ ‫رامین از من خواست با او ازدواج کنم‪ ،‬این‬ ‫نهایت آرزوی من بود‪ ،‬ولی ترس بجانم افتاده‬ ‫بود یکی دوبار خواستم واقعیت ها را برای‬ ‫او بگویم‪ ،‬ولی یکی از دوستان صمیمی ام‬ ‫مرا بازداشت و گفت بمجرد فاش شدن گذشته‬ ‫هایت رامین غیبش می زند‪.‬‬ ‫راستش را بخواهید از همه گذشته ها‬ ‫پشیمانم‪ ،‬دلم میخواهد فریاد بزنم و بگویم‪،‬‬ ‫من زن خوبی نبودم‪ .‬من سنگدل و بیرحم‬ ‫بودم‪ .‬من در مرگ دو سه نفر سهم داشتم‪،‬‬ ‫حتی گاه شبها کابوس شان را می بینم‪ ،‬من‬ ‫در تمام این سالها‪ ،‬حتی چند ماه هم یک‬ ‫زن پاک و نجیب و با شخصیت نبودم‪ ،‬من‬ ‫همیشه زن ویرانگری بودم‪ ،‬با خودم می گفتم‬ ‫اعتراف من در مجله جوانان‪ ،‬که در خیلی‬ ‫از محافل آنرا دیدم و خیلی ها که با گذشته‬ ‫من آشنا هستند‪ ،‬آنرا می خوانند‪ ،‬می تواند به‬ ‫آنها بفهماند که من پشیمان و شرمنده و دچار‬ ‫عذاب وجدان شده ام به آنها بگویم عاقبت‬ ‫زنانی چون من‪ ،‬سیاه و تاریک است‪ ،‬من‬ ‫اینک در میانسالی خود‪ ،‬عاشق شده ام‪ ،‬نیاز‬ ‫به یک پناه مطمئن دارم‪ ،‬ولی میترسم این‬ ‫تنها پناه را هم از دست بدهم‪ ،‬می ترسم با‬ ‫این رویداد دیگر همه امیدهایم از دست برود‬ ‫می ترسم این بار من تن به خودکشی بدهم‪،‬‬ ‫نمی دانم با رامین همه واقعیت ها را بگویم؟‬ ‫سکوت کنم و خود را به سرنوشت بسپارم؟‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪89‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نیاز اساسی یک‬ ‫مرد در روابط‬ ‫زناشویی‬ ‫‪ .1‬اعتماد‬ ‫‪ .2‬پذیرش ( باور داشتن )‬ ‫‪ .3‬قدردانی‬ ‫‪ .4‬تحسین‬ ‫‪ .5‬تایید‬ ‫‪ .6‬تشویق‬

‫_____________________________‬

‫تفاوت های بسیاری در بین زن و مرد وجود‬ ‫دارد و عدم شناخت و آگاهی نسبت به این‬ ‫تفاوت ها گاه باعث ایجاد مشکالت فروانی‬ ‫در روابط و زندگی زناشویی ایجاد می کند‪.‬‬ ‫در زیر به وجود نیازهای اساسی که یک مرد‬ ‫در روابط دارد و همسرش باید به آنان توجه‬ ‫ویژه داشته باشد‪.‬‬ ‫‪ .1‬مرد به اعتماد نیاز دارد‪:‬‬ ‫هنگامی که زن به شوهرش به گونه ای بنگرد‬ ‫که او را باور دارد‪ ،‬مرد احساس می کند که‬ ‫همسرش او را باور دارد‪ .‬از اعتماد داشتن به‬ ‫مرد چنین استنباط می شود که او تمام توان‬ ‫خود را به کار می گیرد و برای همسر خود‬ ‫نهایت تالش خود را می کند‪ .‬وقتی واکنش‬ ‫زن نشان دهنده باور مثبتی درباره توانایی‬ ‫های همسرش است‪ ،‬همین باور مثبت‪،‬‬ ‫نخستین نیاز اساسی عاشقانه مرد را برآورده‬ ‫می کند و خود مرد نیز توجه بیشتری به‬ ‫احساسات و نیازهای همسرش می نماید‪.‬‬ ‫‪ .2‬مرد به پذیرش نیازمند است‪:‬‬ ‫زمانی که زن صمیمانه شوهرش را بدن آن‬ ‫که بخواهد او را تغییر دهد‪ ،‬بپذی و باور‬ ‫داشته باشد‪ ،‬شوهرش احساس می کند که‬ ‫نیاز او به پذیرفته شدن از سوی همسرش‬ ‫برآورده شده است‪ .‬مفهوم باور داشتن به این‬ ‫معنی است که زن ‪ ،‬شوهرش را به گونه ای‬ ‫صمیمانه بپذیردو از او استقبال کند‪ .‬به این‬ ‫معنی نیست که زن فکر کند شوهرش از هر‬ ‫جهت کامل و بی نقص است‪ ،‬بلکه حاکی از‬ ‫آن است که زن تالش نمی کند که همسرش‬ ‫را اصالح نماید‪ .‬او به شوهر اعتماد می کند‬ ‫که خودش در پی اصالح و بهبود خویش‬ ‫باشد‪ .‬وقتی مرد حس می کند که مورد قبول‬ ‫و پذیرش همرش وافع شده‪ ،‬بسیار رات تر‬ ‫می نواند به سخنان زنش گوش دهد و او را‬ ‫درک نمای و نیاز او را به گونه ای شایسته‬ ‫برآورده کند‪.‬‬ ‫‪ .3‬مرد به تقدیر و تشکر نیاز دارد‪:‬‬ ‫وقتی که زن نشان می دهد که از رفتارو‬ ‫تالش همسرش‪ ،‬شخصا” سود برده است‪،‬‬ ‫مرد حس می کند که همسرش از او قدردانی‬ ‫می کند‪ .‬تقدیر و سپاس گزاری‪ ،‬واکنش‬ ‫طبیعی شخصی است که مورد حمایت قرار‬ ‫می گیرد‪ .‬هنگامی که مرد مورد تقدیر قرار‬ ‫می گیرد‪ ،‬او احساس می کند که تالش های‬ ‫او بی فایده نبوده است و به همین دلیل‬ ‫دلگرم می شود تا بیشتر تالش کند‪ .‬مرد در‬

‫این زمان ‪ ،‬خود به خود نیرو می گیرد و‬ ‫انگیزه پیدا می کند تا با شریک زندگی خود‬ ‫بیشتر احترام بگذارد‪.‬‬ ‫‪ .4‬مرد به تحسین نیاز دارد‪:‬‬ ‫درست همان گونه که زن نیازمند عشق و‬ ‫محبت شوهرش است‪ ،‬مرد نیز به تحسین و‬ ‫ستایش همسرش نیاز دارد‪ .‬برای تحسین و‬ ‫ستایش مرد‪ ،‬باید با خشنودی و خرسندی و‬ ‫رضایت به او نگریست‪ .‬مرد زمانی احساس‬ ‫ستایش می کند که همسرش از ویژگی های‬ ‫منحصر به فرد یا استعدادهای او به وجد‬ ‫آید که از جمله آن ویژگی ها یا استعدادها‬ ‫می توان به شوخ طبعی ‪ ،‬مقاومت‪ ،‬صداقت‪،‬‬ ‫شرافت و مهربانی و دیگر فضایل اشاره کرد‪.‬‬ ‫و در نهایت این که وقتی مردی احساس‬

‫کند که مورد ستایش و تحسین واقع شده‪،‬‬ ‫اطمینان خاطر پیدا می کند و خود را وقف‬ ‫همسرش می نماید‪.‬‬ ‫‪ .5‬مرد به تایید نیازمند است‪:‬‬ ‫هر مردی در اعماق وجود خویش دوست‬ ‫دارد که در نزد همسرش یک قهرمان باشد‪.‬‬ ‫نمره ای که مرد از ازمون های همسرش‬ ‫گرفته ‪ ،‬نمره تایید و قبولی است‪ .‬موفقت زن‬ ‫تایید کننده مهربانی و خوب بودن مرد بوده‬ ‫و هم چنین بیان کننده خشنودی و رضایت‬ ‫همسر مرد است‪ ( .‬البته گاهی این موافقت‬ ‫ناشنه توافق با شوهرش نیست‪ ) .‬نظر موافق‬ ‫زن‪ ،‬حاصل دالیل مثبت آن چه مرد انجام‬ ‫می دهد است‪.‬وقتی مرد موافقت همسرش‬ ‫را به دست می آورد‪ ،‬به راحتی می تواند به‬

‫احساسات او احترام بگذارد‪.‬‬ ‫‪ .6‬مرد به تشویق نیاز دارد‪:‬‬ ‫زن باید با تشویق کردن همسرش این نیاز‬ ‫اساسی او را برآورده سازد‪ .‬زن با اطمینان‬ ‫به توانایی ها و قابلیت های همسرش و‬ ‫تشویف او‪ ،‬احساساتی چون شجاعت و‬ ‫امیدواری را به وی منتقل می کند‪ .‬وقتی زن‬ ‫به همسرش اعتماد می کند و او را باور دارد‬ ‫و مورد تحسین و قدردانی خویش قرار می‬ ‫دهد ‪ ،‬موجب دلگرمی شوهرش می شود و‬ ‫او می کوشد آن گونه که باید ‪ ،‬باشد‪ .‬مرد‬ ‫زمانی که مورد تشویق و تحین قرار می گیر‪،‬‬ ‫انگیزه پیدا می کند تا خود را عاشقانه وقف‬ ‫همسرش نمایید‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪88‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چه چیزی باعث کاهش میلی جنسی ام شده؟‬ ‫آیا به دلیل دردهای بدنی و‬ ‫مشکالت این چنینی از برقراری‬ ‫رابطه زناشویی واهمه دارید و از‬ ‫آن اجتناب می کنید؟ با همسر‪،‬‬ ‫پزشک یا مشاورتان صحبت کنید تا‬ ‫بتوانید علت را پیدا کنید‪.‬‬

‫آیا به دلیل دردهای بدنی و مشکالت این‬ ‫چنینی از برقراری رابطه زناشوییواهمه دارید‬ ‫و از آن اجتناب می کنید؟ با همسر‪ ،‬پزشک‬ ‫یا مشاورتان صحبت کنید تا بتوانید علت را‬ ‫پیدا کنید‪.‬‬ ‫در موردش صحبت کنید‬ ‫شاید این کار به شجاعت نیاز داشته باشد‪ ،‬اما‬ ‫یک گفت و گوی صادقانه در این مورد که‬ ‫دردهای مختلف چطوررابطه زناشویی تان را‬ ‫تحت تاثیر قرار می دهد‪ ،‬می تواند همسرتان‬ ‫را از احساساتتان مطمئن کند‪ .‬اگر مردد‬ ‫هستید‪ ،‬با یک مشاور صحبت کنید؛ تنها یا‬ ‫همراه با همسرتان‪.‬‬ ‫از درد رابطه زناشویی خجالت نکشید‬ ‫با همسرتان در این موارد صحبت کنید‪:‬‬ ‫علت این که به نظر می رسد هیجانتان کم‬ ‫شده‪.‬‬ ‫حالت ها و موقعیت هایی که در آن راحت‬ ‫تر هستید‪.‬‬ ‫زمان هایی که در طول روز بیشترین درد را‬ ‫دارید‪.‬‬ ‫چه چیزی می تواند رابطه زناشوییرا برایتان‬ ‫لذت بخش و صمیمیت رابطه تان را حفظ‬ ‫کند؟ شاید نیاز داشته باشید مشکل اصلی تان‬ ‫حل شود و دوست داشته باشید در این مورد‬ ‫صحبت کنید اما پزشکتان همچنان توجه‬ ‫اش به حل مشکالت جسمی تان باشد‪ .‬برای‬ ‫کاهش اضطراب و فشار‪ ،‬به جای کلمات‬ ‫خیلی ادبی یا زیادی خودمانی‪ ،‬از واژه های‬ ‫علمی تر استفاده کنید‪.‬‬ ‫از پزشکتان بپرسید‪:‬‬ ‫چه تغییراتی می تواند در طول رابطه زناشویی‪،‬‬ ‫دردم را کمتر و قابل تحمل کند؟‬ ‫چه چیزی باعث کاهش میلی جنسی ام شده؟‬ ‫آیا عالئم و نشانه هایم باید به وسیله آزمایش‬ ‫های تخصصی مورد بررسی قرار گیرد؟‬ ‫آیا متخصصی می شناسید که برای درمان‬ ‫دردم به او مراجعه کنم؟‬ ‫شناسایی سایر بازدارنده های جنسی‬ ‫ممکن است درد تنها عامل بروز مشکالت‬ ‫جنسی شما نباشد‪ .‬مشکالت جسمی و‬

‫عاطفی‪ ،‬از خستگی و ترس از درد گرفته تا‬ ‫افسردگی و عوارض ناشی از مصرف برخی‬ ‫داروها‪ ،‬همگی از دیگر عوامل موثر در بروز‬ ‫این معضل هستند‪ .‬در مورد نگرانی هایتان با‬ ‫پزشک خود مشورت کنید و نظرش را بپرسید‪.‬‬ ‫بعد گام به گام پیش بروید تا مشکلتان حل‬ ‫شود‪.‬‬ ‫رابطه زناشویی مزایای زیادی دارد!‬ ‫اگر درد یا موارد دیگر باعث شده رابطه‬ ‫زناشویی برای شما به یک چالش جدی‬ ‫تبدیل شود و نمی خواهید در موردش صحبت‬ ‫کنید‪ ،‬خود را ترغیب کنید که با واقعیت‬ ‫روبرو شوید و برای حل مشکل اقدام کنید؛‬ ‫یک زندگی جنسی سالم برای سالمت شما‬ ‫بسیار خوب است‪ .‬رابطه زناشویینه تنها باعث‬ ‫صمیمیت و تقویت رابطه شما و همسرتان می‬ ‫شود که ترشح اندروفین ها را بهبود می دهد‪.‬‬ ‫اندروفین ها‪ ،‬اوپیوییدهای (مخدرها) طبیعی‬ ‫بدنتان هستند‪ .‬این مواد به کاهش درد و‬ ‫افزایش حس شادابی و سالمت کمک زیادی‬ ‫می کند‪.‬‬ ‫از مشاوره های جنسی بهره بگیرید‬ ‫با متخصصان رابطه زناشویی صحبت کنید‬ ‫که می توانند راهنمایی های مفیدی را برایتان‬

‫داشته باشند که چطور‪:‬‬ ‫با همسرتان صحبت کنید‪.‬‬ ‫مشکالت جنسی تان که باعث استرس و‬ ‫نگرانی هایتان شده‪ ،‬کنترل کنید‪.‬‬ ‫اصال شاید بهتر باشد متخصصی پیدا کنید که‬ ‫به راحتی و بدون خجالت‪ ،‬در مورد این مساله‬ ‫خصوصی تان صحبت و راه حل رفع مشکل‬ ‫را پیدا کنید‪.‬‬ ‫رابطه تان را از نو بسازید‪.‬‬ ‫با کمک همسرتان راه ها و ایده های خوب و‬ ‫ناگهانی پیدا خواهید کرد که می تواند کیفیت‬ ‫زندگی جنسی تان را بهبود دهد‪ .‬برای مثال‪:‬‬ ‫روزهایی که حس بهتری دارید‪ ،‬رفتارهای‬ ‫غافلگیرکننده از خود نشان دهید!‬ ‫سعی کنید زمانی رابطه زناشویی داشته باشید‬ ‫که عوارض جانبی داروهایتان در حداقل‬ ‫میزان خود است‪ .‬دردتان را با یک دوش‬ ‫آب گرم‪ ،‬گرفتن ماساژ یا انجام ورزش های‬ ‫سبک‪ ،‬آرام کنید تا رابطه لذت بخش تری‬ ‫داشته باشید‪ .‬عجله نکنید و حوصله به خرج‬ ‫دهید؛ روش های پیش نوازی و معاشقه را‬ ‫دوباره کشف کنید! به همسرتان بگویید در‬ ‫چه حالتی راحت ترید و چه وضعیت هایی‬ ‫آزارتان می دهد‪ .‬قبل از تغییر وضعیت‪،‬‬

‫همسرتان را در جریان بگذارید و بر سر یک‬ ‫وضعیت ایمن به توافق برسید‪ ،‬بعد اقدام‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫در مورد پیشنهاد برقراری رابطه و رد کردن‬ ‫ییشنهاد (در صورت عدم آمادگی و تمایل)‬ ‫بدون آسیب زدن به عواطف یکدیگر‪ ،‬با‬ ‫همسرتان صحبت کنید‪ .‬برخی کتاب های‬ ‫مفید هم در این زمینه وجوددارند که می توانند‬ ‫کیفیت زندگی جنسی تان را بهبود دهند‪ .‬از‬ ‫مشاور یا پزشک متخصص بخواهید جند‬ ‫کتاب خوب در مورد روابط زناشویی سالم‬ ‫و شاد به شما معرفی کند‪ .‬برخی متخصصان‬ ‫دوره تخصصی خود را در زمینه موضوع های‬ ‫جنسی گذرانده اند‪.‬‬ ‫درمانگران جنسی (سکس تراپییست ها)‬ ‫جوانب جسمانی و روانی نزدیکی را به خوبی‬ ‫می شناسند‪ .‬گاهی متخصصان به صورت‬ ‫مشترک با پزشکان دیگر کار می کنند تا‬ ‫در زمینه نگرانی های جنسی فرد‪ ،‬به نتیجه‬ ‫ای کلی برسند‪ .‬حواستان باشد در انتخاب‬ ‫متخصص سکسولوژی دقت کنید و از افرادی‬ ‫که مدرک قانونی برای درمان دارند‪ ،‬کمک‬ ‫بگیرید تا هم خیال خودتان راحت باشد و هم‬ ‫از درمانتان نتیجه بگیرید‪.‬‬


‫‪87‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫طبيعي نيست‪ .‬محققان مي‌گويند زنان يائسه‬ ‫اگر بيشتر از قبل ويتامين ‪ D‬بگيرند‪ ،‬كمتر به‬ ‫عوارض يائسگي مثل پوكي استخوان دچار‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬

‫خانم‌ها را کاهش دهد‪ .‬ازطرفی قرار گرفتن‬ ‫در معرض نور خورشيد و خوردن غذاهاي‬ ‫دريايي يا مصرف مكمل‌هاي دارويي همه‬ ‫مي‌توانند به دريافت اين ميزان كلسيم كمك‬ ‫كنند‪ .‬گذشته از اين‪ ،‬ورزش كردن هر روزه‪،‬‬ ‫هم مي‌تواند روند پوك شدن استخوان‌ها را به‬ ‫تاخير بيندازند‪ .‬سنجش مرتب تراكم استخوان‬ ‫هم از ديگر كارهايي است كه خانم‌ها براي‬ ‫كنترل سالمت استخوان‌هاي‌شان مي‌توانند‬ ‫انجام دهند‪.‬‬ ‫عوامل خطر‪ :‬استخوان‌بندي متوسط و ظريف؛‬ ‫سابقه مصرف داروهايي از قبيل كورتون براي‬ ‫بيشتر از ‪ 3‬ماه؛ يائسگي زودتر از ‪40‬سال؛‬ ‫ابتال به بيماري‌هاي خاص مانند سرطان‪.‬‬ ‫سرطان سينه مي‌گيريد اگر‪. . .‬‬ ‫يائسگي پايان زنانگي نيست و مي‌تواند گاهي‬ ‫به نفع خانم‌ها تمام شود و زندگي‌شان را هم‬ ‫نجات دهد‪ .‬درحالي كه سرطان سينه اين‬ ‫روزها به يكي از شايع‌ترين سرطان‌هاي زنان‬ ‫تبديل شده‪ ،‬گفته مي‌شود يائسه شدن مي‌تواند‬ ‫خطر مبتال شدن به اين سرطان را در خانم‌ها‬ ‫كمتر كند‪.‬‬ ‫بررسي‌ها نشان مي‌دهد زناني كه پيش از ‪55‬‬ ‫سالگي يائسه شدن را تجربه مي‌كنند كمتر‬ ‫از آنهايي كه بعد از اين سن يائسه مي‌شوند‪،‬‬ ‫در خطر ابتال به سرطان سينه قرار مي‌گيرند‬ ‫و به همين دليل يائسگي ديررس را مي‌توان‬ ‫به عنوان يكي از عالئم خطر ابتال به سرطان‬ ‫سينه معرفي كرد‪ .‬البته اين درحالي است كه‬ ‫هورمون درماني‌هاي پس از يائسگي‪ ،‬خطر‬

‫مبتال شدن خانم‌ها به سرطان سينه را باال‬ ‫مي‌برد‪.‬‬ ‫عوامل خطر‪ :‬هورمون درماني پس از يائسگي؛‬ ‫باال بودن سن در زمان زايمان اول؛ اضافه‬ ‫وزن يا چاقي مفرط پس از يائسگي ‪.‬‬ ‫پوست‌تان مي‌افتد اگر‪. . .‬‬ ‫افتادگي پوست و چروك شدنش از ديگر‬ ‫عوارض يائسگي است‪ .‬از نظر متخصصان‬ ‫از دست رفتن كالژن كه همان بافت‬ ‫تشكيل‌دهنده پوست است‪ ،‬يكي از داليل‬ ‫چروك شدن و از دست رفتن طراوت پوست‬ ‫در خانم‌هاي يائسه است‪.‬‬ ‫كالژن كه مسوول حفظ ضخامت پوست‬ ‫است و به آن قابليت ارتجاعى مي‌دهد‪،‬‬ ‫پس از رسيدن خانم‌ها به ‪40‬سالگي هر روز‬ ‫كمتر توليد مي‌شود و از دست دادن كالژن‬ ‫در پوست خانم‌ها‪ ،‬پس از شروع يائسگي‬ ‫شدت مي‌گيرد و در پنج سال اول يائسگي‪،‬‬ ‫‪ 20‬درصد از ميزان آن كاسته مي‌شود‪ .‬گذشته‬ ‫از اين‪ ،‬كاهش فعاليت غدد چربي‌ساز باعث‬ ‫خشكي بيش از حد و خارش پوست بدن‬ ‫خانم‌هاي يائسه مي‌شود و سرعت بيشتري به‬ ‫روند پيري پوست‌شان مي‌دهد‪.‬‬ ‫عوامل خطر‪ :‬مصرف نكردن ويتامين‌هاي‬ ‫‪ A،E،C‬به ميزان كافي؛ قرار گرفتن مستمر‬ ‫در معرض نور خورشيد؛ مصرف نكردن آب‪،‬‬ ‫ميوه‌ها و سبزيجات تازه به ميزان كافي‪.‬‬ ‫دردسرها را كم كنيد‬ ‫وزن پايين باعث مي‌شود يائسگي آرام‌تري‬ ‫داشته باشيد و بسياري از بيماري‌هايي را‬

‫كه در اين دوره مي‌توانند شما را گرفتار‬ ‫كنند دوربزنيد‪ .‬محققان مي‌گويند الغرهايي‬ ‫كه يائسه مي‌شوند‪ ،‬كمتر احتمال دارد به‬ ‫سرطان‌هاي ميانسالي مبتال شوند‪.‬‬ ‫اما گذشته از آن‪ ،‬براي كم كردن عوارض‬ ‫يائسگي مي‌توانيد اين راه‌ها را هم‬ ‫امتحان‌كنيد‪:‬‬ ‫مادر شويد‬ ‫زناني كه صاحب فرزند مي‌شوند يا حتي‬ ‫بارداري ناموفقي را در سال‌های قبل از‬ ‫یائسگی يائسگي مي‌كنند‪ ،‬با احتمال كمتري‬ ‫نسبت‌به از زنان ديگر در دوره يائسگي دچار‬ ‫سرطان رحم مي‌شوند‪ .‬گذشته از اين‪ ،‬محققان‬ ‫بر اين باورند كه هر چه يك مادر در سن‬ ‫پايين‌تري باردار شود‪ ،‬خطر سرطاني شدنش‬ ‫در سال‌هاي يائسگي كمتر مي‌شود‪.‬‬ ‫لقمه كم چرب بگيريد‬ ‫رژيم غذايي كه در آن جاي مواد غذايي‬ ‫پرچرب با سبزيجات تازه عوض شده‌است‪،‬‬ ‫مي‌تواند به كاهش عوارض يائسگي كمك‬ ‫كند‪ .‬پيروي از اين سبك تغذيه نه تنها خطر‬ ‫سرطاني شدن‌تان در دوره يائسگي را كم‬ ‫مي‌كند‪ ،‬بلكه عالئم آزار‌دهنده هر روزه از‬ ‫قبيل‌گر گرفتگي و تعريق شبانه را هم كمتر‬ ‫مي‌كند‪.‬‬ ‫آفتاب بگيريد‬ ‫آفتاب گرفتن بدون استفاده از كرم‌هاي‬ ‫ضدآفتاب مي‌تواند پوست زنان يائسه را بيشتر‬ ‫از قبل پير و شكسته كند‪ .‬اما اين واقعيت به‬ ‫معناي فاصله گرفتن خانم‌ها در اين سن از نور‬

‫رژیم باالی پنجاه ساله‌ها‬ ‫از زمانی که یائسگی سراغتان می‌آید‪ ،‬دیگر‬ ‫نمی‌توانید مثل روز‌های قبل هر غذایی را که‬ ‫خواستید به هر میزان امتحان کنید‪ .‬شمایی‬ ‫که پا به دنیای یائسه‌ها گذاشته‌اید‪ ،‬حاال‬ ‫باید در غذا خوردن و انتخاب موادی که در‬ ‫پخت و پز به کار می‌برید محتاط‌تر باشید و با‬ ‫وسواس بیشتری از میان غذاهایی که در منوی‬ ‫رستوران گنجانده شده‪ ،‬یکی را انتخاب کنید‪.‬‬ ‫چي بخورم؟‬ ‫براي اينكه دوره يائسگي آرامي را بگذرانيد‬ ‫و كمتر ‌گر بگيريد‪ ،‬بايد رژيم غذايي‌‌تان را‬ ‫دستكاري كنيد‪ .‬اضافه كردن خوراكي‌هاي‬ ‫زير به رژيم‌‌تان مي‌تواند شروع خوبي براي‬ ‫كمرنگ كردن عالئم باشد‪:‬‬ ‫‪-1‬سويا‬ ‫براي كاهش گرگرفتگي‪ ،‬هر روز يك مشت‬ ‫سويا بخوريد‪ .‬مراقب باشيد سويايي كه از‬ ‫آجيل‌فروشي‌ها مي‌خريد زياد شور نباشد تا به‬ ‫جاي كمك كردن به سالمتي‌‌تان آن را تهديد‬ ‫كند‪.‬‬ ‫‪-2‬دانه كتان‬ ‫اگر كيست سينه داريد‪ ،‬مي‌توانيد با مصرف‬ ‫بذر كتان به كوچك شدن و حتي از بين رفتنش‬ ‫اميدوار باشيد و گذشته از اين‪ ،‬با مصرف اين‬ ‫دانه در روزهاي يائسگي كمتر‌گر بگيريد‪.‬‬ ‫‪ -3‬باديان‬ ‫گياهان دارويي هم مي‌توانند در كم كردن‌گر‬ ‫گرفتگي يائسگي موثر باشند‪ .‬باديان يكي از‬ ‫گياهاني است كه مي‌توانيد از عطاري‌ها تهيه‬ ‫كنيد و با خوردنش اين نشانه آزار‌دهنده را‬ ‫كمرنگ‌تر كنيد‪.‬‬ ‫چي نخورم؟‬ ‫برخي از مواد غذايي و عادت‌هايي را كه‬ ‫تمام عمر در زندگي‌‌تان وجود داشته‌اند‬ ‫بايد از اين به بعد كنار بگذاريد تا كمتر‌گر‬ ‫بگيريد‪ .‬مصرف برخی مواد غذایی‪ ،‬می‌تواند‬ ‫عالیم آزاردهنده ناشی از یائسگی را تشدید‬ ‫کند و باعث شود که این روز‌ها را سخت‌تر‬ ‫بگذرانید‪ .‬پس برای آرامش خودتان این مواد‬ ‫را از رژیم روزانه خود حفظ کنید‪:‬‬ ‫‪ -1‬قهوه‬ ‫نوشيدني‌هاي محركي مثل قهوه مي‌توانند‬ ‫حرارت بدن‌تان را باال ببرند و بعد از مصرف‪،‬‬ ‫يائسه شدن‌تان را به شما يادآوري كنند‪ .‬چاي‬ ‫داغ هم مي‌تواند اثري مشابه داشته باشد و با‬ ‫تسريع گردش خون بدن‌تان كاردست‌شمادهد‪.‬‬ ‫‪ -2‬سيگار‬ ‫مصرف دخانياتي مثل سيگار در روزهاي‬ ‫يائسگي مي‌تواند ‌گرگرفتگي شما را بيشتر‬ ‫كند‪ .‬پس چاره‌اي جز ترك وابستگي به آن‬ ‫را نداريد‪.‬‬ ‫‪ -3‬فلفل‬ ‫ادويه‌هاي محرك مثل فلفل مي‌توانند اين‬ ‫نشانه را تشديد كنند‪ .‬اگر‌گرگرفتگي يائسگي‬ ‫را بيش از اندازه تجربه مي‌كنيد و ب ‌ه خاطرش‬ ‫عذاب مي‌كشيد‪ ،‬اين ادويه‌ها و سس‌هاي‬ ‫ادويه‌دار را از برنامه غذايي‌‌تان حذف كنيد‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪86‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫سرطان رحم مي‌گيريد اگر ‪...‬‬ ‫چه خطراتی سالمت و زیبایی‬ ‫خانم‌های در آستانه یائسگی را‬ ‫تهدید می‌کند؟‬ ‫مقابل آينه مي‌ايستد‪ ،‬به دور لب‌هاي چروك‬ ‫شده‌اش نگاه مي‌كند و چين‌هاي دور چشم را‬ ‫مي‌شمارد؛ چين‌هايي كه هر ماه به تعداد‌شان‬ ‫اضافه مي‌شود‪ .‬نگاهي به لباس‌هاي قديمي‌اش‬ ‫مي‌اندازد و به چربي‌هاي دور شكمش كه‬ ‫پوشيدن لباس‌هاي قبل را برايش به يك رويا‬ ‫تبديل كرده‌اند‪ .‬براي زني كه بازنشستگي او را‬ ‫از ميز كارش جدا كرده و يائسگي‪ ،‬برچسب‬ ‫پيري را روي پيشاني‌اش چسبانده‪ ،‬كنار آمدن‬ ‫با اين تغييرات ريز و درشت آسان نيست‪.‬‬ ‫حتي اگر جراحي‌هاي زيبايي به داد اين‬ ‫زن برسند‪ ،‬نگراني از پيدا شدن توده‌هاي‬ ‫سرطاني كه‌مهمان بدن بسياري از زنان يائسه‬ ‫مي‌شود و خطر گرفتگي عروق يا شكستگي‬ ‫ترميم‌ناپذير استخوان‪ ،‬مي‌توانند يائسگي را‬ ‫به يكي از نگران كننده‌ترين دوره‌هاي زندگي‬ ‫يك زن تبديل كنند اما نگران نباشيد؛ يائسگي‬

‫براي همه شروع روزهاي بيماري و ناتواني‬ ‫نيست‪ .‬به لطف يافته‌هاي پژوهشگران و‬ ‫تجربه متخصصان‪ ،‬مي‌توانيد بفهميد كه در‬ ‫چه شرايطي بيماري‌هاي ناشي از يائسگي‬ ‫سالمت شما را بيشتر تهديد مي‌كنند و براي‬ ‫دور زدن اين خطر‌ها بايد چه مراقبت‌هايي را‬ ‫انجام دهيد‪.‬‬ ‫براي سرطان دعوتنامه نفرستيد!‬ ‫سرطان رحم مي‌گيريد اگر‪...‬‬ ‫سرطان رحم از كجا مي‌آيد؟ اين سوالي است‬ ‫كه متخصصان به راحتي نمي‌توانند به آن‬ ‫جواب دهند‪ .‬عوامل خطري كه مي‌توانند اين‬ ‫سرطان را در زنان ايجاد كنند كم نيستند و‬ ‫هورمون‌هاي زنانه و به هم ريختن تعادل‌شان‬ ‫از اصلي‌ترين متهم‌هاي ابتال به اين سرطان‬ ‫هستند‪ .‬زماني كه تعادل سطح هورمون‬ ‫استروژن و پروژسترون به هم مي‌خورد‪ ،‬خطر‬ ‫ابتال به اين بیماری هم بيشتر مي‌شود‪.‬‬ ‫استروژن بدون پروژستروني كه ميزان آن را‬ ‫به تعادل برساند‪ ،‬مي‌تواند زمينه‌ساز ابتال به‬ ‫سرطان رحم شود‪ .‬بدن زنان بعد از يائسگي‬

‫در ساختن هورمون پروژسترون هر روز تنبل‌تر‬ ‫مي‌شود اما هنوز ميزان كمي از هورمون‬ ‫استروژن را توليد مي‌كند و همين موضوع‬ ‫مي‌تواند گوياي اين باشد كه چرا زنان يائسه‬ ‫بيشتر در معرض ابتال به سرطان رحم قرار‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫عوامل خطر‪ :‬اضافه وزن؛ نداشتن سابقه‬ ‫بارداري؛ يائسگي ديررس؛ مصرف استروژن‬ ‫بدون پروژسترون در دوره يائسگي‪.‬‬ ‫قلب و مغز‌تان مي‌ايستد اگر‪...‬‬ ‫يائسگي زودرس‪ ،‬مي‌تواند سالمت قلب و مغز‬ ‫را به خطر بيندازد وباعث مي‌شود كه زنان دو‬ ‫برابر بيشتر از قبل در معرض حمالت قلبي و‬ ‫سكته مغزي قرار بگيرند‪ .‬از نظر متخصصان‬ ‫كم شدن ميزان استروژني كه بدن خانم‌هاي‬ ‫يائسه توليد مي‌كند‪ ،‬آن هم در شرايطي كه‬ ‫يك زن در جواني يائسه شود‪ ،‬مي‌تواند باعث‬ ‫هجوم چنين تهديد‌هايي شود‪.‬‬ ‫از آنجا كه هورمون استروژن مي‌تواند سالمت‬ ‫قلب را حفظ كند‪ ،‬با كم شدن ميزان ترشح‬ ‫اين هورمون در بدن زنان يائسه‪ ،‬خطر ابتال‬ ‫به بيماري‌هاي قلبي و سكته قلبي هم بيشتر‬ ‫مي‌شود‪ .‬البته محققان مي‌گويند پيشگيري‬

‫از چنين اتفاقي دشوار نيست‪ .‬از نظر آنها‬ ‫خانم‌هايي كه به اندازه كافي پتاسيم مصرف‬ ‫مي‌كنند ‪ 12‬درصد كمتر از خانم‌هاي ديگر‪،‬‬ ‫در معرض سكته مغزي قرار مي‌گيرند‪.‬‬ ‫عوامل خطر‪ :‬يائسگي قبل از ‪ 40‬سال؛‬ ‫افزايش چربي‌هاي دور كمر در سال‌هاي‬ ‫يائسگي كم تحركي در سن بازنشستگي كه‬ ‫معموال با يائسگي همراه مي‌شود‪.‬‬ ‫استخوان‌هاي‌تان پوك مي‌شود اگر‪...‬‬ ‫‪ 20‬درصد پوكي استخوان كه سراغ زنان‬ ‫ميانسال مي‌رود‪ ،‬در پنج سال اول يائسگي‬ ‫آنها اتفاق مي‌افتد‪ .‬متخصصان بر اين باورند‬ ‫كه هورمون استروژن‪ ،‬يكي از هورمون‌هايي‬ ‫است كه سالمت استخوان‌ها را حفظ مي‌كند‬ ‫و باعث مي‌شود زنان پيش از يائسگي دچار‬ ‫پوكي استخوان و مشكالتي از اين دست‬ ‫نشوند‪ .‬به همين دليل توصيه مي‌شود خانم‌هايي‬ ‫كه يائسه شده‌اند‪ ،‬سالمت استخوان‌هاي‌شان‬ ‫را با كمك متخصصان كنترل كنند و بيشتر از‬ ‫قبل براي سالم نگه‌داشتن استخوان‌هاي‌شان‬ ‫تالش كنند‪.‬‬ ‫مصرف روزانه ‪ 1200‬ميلي‌گرم كلسيم‬ ‫مي‌تواند تاثير منفی يائسگي بر هورمون‌هاي‬


‫‪85‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چطور ذهنتان را شب قبل از یک رویداد استرس زا آرام کنید‬ ‫آیا بین شما کسی هست که برایش‬ ‫اتفاق نیفتاده باشد شب قبل از یک‬ ‫امتحان مهم‪ ،‬یک سخنرانی‪ ،‬یک‬ ‫مسابقه یا اتفاقات مهم از این قبیل‬ ‫نتواند بخوابد؟ در چنین شرایطی‬ ‫هرچقدر بیشتر تالش کنیم که‬ ‫ریلکس کرده و خوابمان ببرد‪،‬‬ ‫سخت‌تر می‌شود‪ .‬و هرچقدر بیشتر‬ ‫نگران باشیم که از وقت خواب‬ ‫باارزشمان از دست می‌دهیم‪،‬‬ ‫دست یافتن به این خواب برایمان‬ ‫یک رویا می‌شود‪.‬‬

‫خوب‪ ،‬شاید خواب خوب شب‪ ،‬آنقدرها هم‬ ‫که ما فکر می‌کنیم مهم نباشد‪ .‬و با این باور‬ ‫فقط خودمان را برای شکست آماده می‌کنیم‪.‬‬ ‫پروفسور اسکات رایز‪ ،‬مدیر بخش اختالالت‬ ‫روحی در دانشگاه موسسه علوم اعصاب‬ ‫سین‌سیناتی می‌گوید‪« ،‬دو کاری که با تالش‬ ‫کردن به هیچ عنوان نمی‌توانید در انجام آن‬ ‫موفق شوید‪ ،‬خواب است و رابطه‌جنسی‪ .‬اگر‬ ‫به این فکر به رختخواب بروید که باید کاری‬ ‫انجام دهید و نگران باشید که نتوانید آن کار‬ ‫را بکنید‪ ،‬مرکز تهدید در مغزتان را فعال‬ ‫کرده و آنوقت مغزتان دیگر اجازه خوابیدن‬ ‫به شما نخواهد داد‪ .‬بنابراین رویکرد بهتر‬ ‫این است که بگویید‪ ،‬چه خوب می‌شود اگر‬ ‫یک خواب عالی داشته باشم‪ .‬آنوقت اگر این‬

‫اتفاق نیفتد‪ ،‬چیزی را از دست نداده‌اید‪».‬‬ ‫دکتر رایز می‌گوید‪ ،‬خوشبختانه اکثر ما‬ ‫می‌توانیم بدون اینکه یک یا دو شب خوابیده‬ ‫باشیم‪ ،‬به فعالیت‌هایمان ادامه دهیم‪ .‬همه‬ ‫والدین می‌توانند وقت‌هایی را به یاد بیاورند‬ ‫که بخاطر بیماری فرزندشان یک یا دو شب‬ ‫پشت سر هم بیدار مانده‌اند‪ .‬بنابراین بااینکه‬ ‫داشتن یک خواب خوب می‌تواند برایتان‬ ‫فوق‌العاده باشد اما اگر به این فکر نکنید که‬ ‫خواب خوبی خواهید داشت یا نه احتمال‬ ‫اینکه بهتر بخوابید بیشتر خواهد بود‪.‬‬ ‫دکتر رایز می‌گوید‪« ،‬شما نمی‌توانید خودتان‬ ‫را مجبور به خوابیدن کنید‪ .‬خوابیدن شما‬ ‫به این برمی‌گردد که بتوانید یا نه‪ .‬به همه‬ ‫شب‌هایی فکر کنید که حین کتاب خواندن‬ ‫یا تماشای تلویزیون خوابتان برده بود‪ .‬در آن‬ ‫شرایط به زحمت می‌توانستید جلو بسته شدن‬ ‫پلک‌هایتان را بگیرید‪ .‬دلیل آن این بود که‬ ‫هیچ تالشی برای خوابیدن نمی‌کردید‪ .‬آنوقت‬ ‫شب قبل از یک اتفاق مهم‪ ،‬به رختخواب‬ ‫می‌روید و می‌گویید‪ ،‬باید خیلی خوب بخوابم!‬ ‫و این نگرانی در ذهنتان پخش می‌شود‪ .‬به‬ ‫اضافه اینکه به آن اتفاق استرس‌زا هم فکر‬ ‫می‌کنید‪ .‬مغزتان به خودش هشدار می‌دهد که‬ ‫مشکلی در راه است و به همین دلیل سعی‬ ‫خواهد کرد که بیدار نگهتان دارد‪».‬‬ ‫دکتر رایز تاکید می‌کند که این نظرات‬ ‫مربوط به کسانی است که به طور عادی‬ ‫مشکل خوابیدن ندارند و دچار اختالالت‬ ‫جدی خواب مثل آپنه انسدادی خواب و‬ ‫اختالالت خواب ناشی از عوارض جانبی‬ ‫داروها‪ ،‬مشکالت پزشکی (مثل آسم‪ ،‬بیماری‬ ‫تیروئی یا نارسایی قلبی)‪ ،‬مشکالت عصبی‬

‫(مثل صرع‪ ،‬سکته یا بیماری پارکینسون)‬ ‫و اختالالت روانپزشکی (مثل اضطراب و‬ ‫افسردگی) نیستند‪.‬‬ ‫او در عین حال می‌گوید که همه ما می‌توانیم‬ ‫از بهداشت خواب‪ ،‬یعنی ایجاد محیطی برای‬ ‫ِ‬ ‫احتمال داشتن خواب‬ ‫به حداکثر رساندن‬ ‫خوب‪ ،‬استفاده کنیم‪ .‬ممکن است بخواهید‬ ‫در محیطی باشید که خنک‪ ،‬آرام و تاریک‬ ‫باشد ‪ -‬این یعنی تلویزیون یا چراغ نباید‬ ‫روشن باشد‪.‬‬ ‫جنیفر رز موالنو‪ ،‬متخصص اعصاب و خواب‬ ‫در مرکز اختالالت خواب ‪ ،UCNI‬توضیح‬ ‫می‌دهد که خواب با دو فرایند اصلی تنظیم‬ ‫می‌شود‪ )۱ :‬ریتم شبانه‌روزی یا ساعت درونی‬ ‫ما و ‪ )۲‬ایجاد میل به خواب در طول روز‪.‬‬ ‫او می‌گوید‪« ،‬ترکیب این دو چیز است که به‬ ‫ما کمک می‌کند در طول روز بیدار مانده و‬ ‫شب‌ها به خواب برویم‪».‬‬ ‫او ادامه می‌دهد‪« ،‬میل ما به خواب شدیداً‬ ‫تحت‌تاثیر کارهایی است که در طول روز‬ ‫انجام می‌دهیم‪ .‬دو چیزی که می‌توانند بر میل‬ ‫ما به خواب در شب اثر بگذارند مصرف‬ ‫کافئین یا چرت‌های طوالنی‌ در عصر هستند‪.‬‬ ‫کسی که مقدار زیادی کافئین در طول عصر‬ ‫مصرف می‌کند یا چرتی یک یا دو ساعته‬ ‫می‌زند‪ ،‬وقتی بخواهد شب ساعت ‪ ۱۰‬یا‬ ‫‪ ۱۱‬بخوابد بدنش کمی متعجب و سردرگم‬ ‫می‌شود‪ .‬بدن آنها هشداری مختلط می‌گیرد و‬ ‫نمی‌فهمد که چرا باید بخوابد‪».‬‬ ‫دکتر کال آدلر‪ ،‬استادیار روانپزشکی و مدیر‬ ‫مرکز اختالالت روحی ‪ UC‬می‌گوید که افراد‬ ‫باید زمانی قبل از امتحانات‪ ،‬سخنرانی‌ها و‬ ‫اتفاقات استرس‌زای دیگر بهداشت خواب‬

‫خود را باال ببرند‪ .‬او می‌گوید‪« ،‬برای‬ ‫دانش‌آموزان خیلی خوب است که یک‬ ‫برنامه خواب منظم داشته باشند‪ .‬اگر بدنتان‬ ‫به اینکه سر یک ساعت مشخص به خواب‬ ‫برود عادت کرده باشد‪ ،‬خوابیدن شب قبل از‬ ‫امتحان یا هر اتفاق استرس‌زای دیگر برایتان‬ ‫راحت‌تر خواهد بود‪».‬‬ ‫دکتر آدلر این توصیه‌ها را هم ارائه می‌دهد‪:‬‬ ‫ عصر از مصرف کافئین خودداری کنید‪.‬‬‫ یک ورزش سبک می‌تواند مفید باشد‬‫اما دقت کنید که بیش از اندازه آن را انجام‬ ‫ندهید‪.‬‬ ‫ پرخوری نکنید‪.‬‬‫ گوش دادن به موسیقی آرامش‌بخش‬‫می‌تواند مفید باشد‪.‬‬ ‫ دوش گرفتن و حمام کردن هم گاهی موثر‬‫است‪.‬‬ ‫ اگر نمی‌توانید بخوابید‪ ،‬سعی نکنید وقتتان‬‫را با درس خواندن بیشتر پر کنید‪ .‬حتی‬ ‫اگر فکر می‌کنید خوابتان نخواهد برد‪ ،‬به‬ ‫تختخوابتان بروید بهتر است‪.‬‬ ‫دکتر رایز اعتقاد دارد که کسانیکه می‌خواهند‬ ‫با یک اتفاق استرس‌زا مواجه شوند‪ ،‬باید با‬ ‫وسوسه مصرف دارو مقابله کنند مگر اینکه‬ ‫توسط پزشک برایشان تجویز شده باشد‪.‬‬ ‫او مصرف الکل را هم توصیه نمی‌کند و‬ ‫می‌گوید‪« ،‬الکل شاید کمکتان کند خوابتان‬ ‫ببرد اما لزوم ًا کمک نمی‌کند که خواب‬ ‫بمانید‪ ».‬دکتر آدلر اضافه می‌کند که بااینکه‬ ‫بعضی داروهای بی‌نسخه برای بعضی افراد‬ ‫مفید بوده است اما شب قبل از آن اتفاق مهم‬ ‫زمانی نیست که بخواهید یک داروی جدید‬ ‫را روی خودتان امتحان کنید‪.‬‬ ‫دکتر رایز می‌گوید‪« ،‬من وقتی برای خوابیدن‬ ‫مشکل داشته باشم‪ ،‬از رختخوابم بیرون آمده‬ ‫و به فضای ساکت و تاریک دیگری در خانه‬ ‫می‌روم‪ .‬آرام آنجا می‌نشینم و معمو ً‬ ‫ال یکی‬ ‫از حیوانات خانگی‌مان می‌آید ببیند من چه‬ ‫می‌کنم‪ .‬شروع به نوازش کردن گربه می‌کنم‪.‬‬ ‫به نفس‌هایم توجه می‌کنم‪ .‬سعی می‌کنم‬ ‫آرام نفس بکشم و اجازه می‌دهم ذهنم هر‬ ‫کجا که می‌خواهد برود‪ .‬اینکار برایم بسیار‬ ‫ریلکس‌کننده است چون همه چیزهایی که‬ ‫باعث نگرانی‌ام بود را بیرون می‌ریزد‪».‬‬ ‫اما جراحانی که عمل‌های بسیار حساس‬ ‫دارند و موفقیت‌شان مرگ یا زندگی‬ ‫انسان‌ها را تعیین می‌کند‪ ،‬چطور شب قبل‬ ‫از عمل خوابشان می‌برد؟ دکتر راوی سامی‬ ‫مدیر برنامه پیوند کوچلیر می‌گوید که دعا‬ ‫می‌خواند‪ .‬همکار او‪ ،‬دکتر لی زیمر می‌گوید‬ ‫چون هفته‌ای ‪ ۱۰۰‬ساعت کار می‌کند برای‬ ‫خوابیدن هیچ مشکلی ندارد‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

84


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

83


‫‪82‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬


‫‪81‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ی هستم!‬ ‫مسی‪ :‬ناراحت و عصبان ‌‬ ‫کاپیتان و مهاجم ‪ ۲۸‬ساله تیم ملی فوتبال‬ ‫آرژانتین در نشست خبری پس از دیدار‬ ‫بامداد امروز تیم کشورش مقابل پاراگوئه که‬ ‫با نتیجه تساوی دو به دو به پایان رسید‪ ،‬از‬ ‫ناراحتی و عصبانیتش سخن گفت‬

‫بامداد امروز و در ادامه مسابقات مرحله‬ ‫گروهی کوپا آمریکا ‪ ،2015‬دو دیدار برگزار‬ ‫شد‪ .‬در این دیدار‌ها که از گروه‪ B‬برگزار‬ ‫می‌شد‪ ،‬دیدار دوم نتیجه‌ای را به همراه‬ ‫داشت که قدری قابل تامل و دور از انتظار‬ ‫بسیاری از هواداران بود‪ .‬این دیدار که میان‬ ‫آرژانتین (ربته سوم فیفا) و پاراگوئه (رتبه‬ ‫هشتاد و پنجم فیفا) برگزار شد‪ ،‬با نتیجه‬ ‫تساوی دو به دو به پایان رسید‪.‬‬ ‫پس از آن‪ ،‬لیونل مسی مهاجم‪ ،‬کاپیتان و‬ ‫شماره ‪ 10‬آرژانتین به ناراحتی و عصبانیتش‬ ‫نسبت به نتیجه بازی اشاره کرد‪.‬‬ ‫این ستاره ‪ 28‬ساله همچنین گفت‪ :‬ما باید‬ ‫ادامه دهیم‪ ،‬ما باید به اروگوئه بیندیشیم که‬ ‫در روزهای آینده با آن بازی داریم‪ .‬می‌دانیم‬ ‫که البته می‌توانیم پیروز شویم‪.‬‬ ‫او افزود‪ :‬در نیمه نخست‪ ،‬کنترل بازی را‬ ‫در دست داشتیم و واقعا به پیروزی و جشن‬ ‫گرفتن می‌اندیشیدیم‪ .‬فرصت‌هایی را خلق‬ ‫کردیم و به دنبال گلزنی بودیم‪ .‬اما حریف‬ ‫آن‌قدر حساب شده بازی کرد که توانست‬ ‫روند را تغییر دهد‪ .‬بازی از این رو به آن رو‬ ‫شده بود‪ .‬آن‌ها توپ را هم از ما سلب کرده‬ ‫بودند!‬ ‫مسی که از ‪ 12‬سال پیش در بارسلونا‬ ‫بازی می‌کند در انتها اظهار داشت‪ :‬در‬ ‫معادالت‌مان اشتباه کردیم‪ .‬مدیریت توپ و‬ ‫میدان از دست‌مان در رفته بود‪.‬‬

‫مبلغ قرارداد پای منصوریان را‬ ‫لرزاند؟‬ ‫پیشنهاد یک میلیارد و هشتصد میلیونی‬ ‫مدیران نفت و جذب چهارستاره‪ ،‬یک دنیا‬ ‫تردید را پیش روی سرمربی این تیم برای‬ ‫پیوستن به تیم مورد عالقه اش قرار داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫علیرضا منصوریان قرار است امروز به‬

‫باشگاه استقالل رفته و مذاکرات نهایی خود‬ ‫را با مسئوالن آبی انجام دهد‪.‬‬ ‫منصوریان جواب نهایی خود به مسئوالن‬ ‫باشگاه نفت را منوط به این نشست دانسته تا‬ ‫در صورت توافق نهایی با مسئوالن استقالل‬ ‫قید حضور در نفت را بزند‪.‬‬ ‫اما نکته اینجاست که منصوریان در نشست‬ ‫با نفتی‌ها به توافق‌هایی رسیده است‪.‬‬ ‫منصوریان در نشست چهارشنبه شب به‬ ‫حفظ بازیکنان نفت و جذب چهار بازیکن‬ ‫طراز اول از دیگر تیم‌ها اشاره کرده است‬ ‫که نفتی‌ها اعالم کرده‌اند همه مقدمات این‬ ‫برنامه فراهم است‪.‬‬ ‫وزیر نفت به شدت عالقه‌مند است که‬ ‫فرصت قهرمانی نفت در آسیا را از دست‬

‫ندهد و به همین جهت می‌کوشد که‬ ‫منصوریان را حفظ و آنچه او می‌خواهد را‬ ‫هم فراهم کند‪ .‬برای اغوای منصوریان همه‬ ‫کار شده‪ .‬حتی به او پیشنهاد دستمزد یک‬ ‫میلیارد و هشتصد میلیون تومانی داده‌اند‪.‬‬ ‫پیشنهادهای ارائه شده به منصوریان می‌تواند‬ ‫بر تردید‌های او برای رفتن به استقالل‬ ‫بیفزاید‪ .‬به خصوص اینکه زمزمه‌هایی‬ ‫می‌شنویم از حضور دو بازیکن مورد توجه‬ ‫منصوریان در تیم‌هایی جز استقالل‪.‬‬ ‫آندرانیک تیموریان که یکی از اولویت‌های‬ ‫منصوریان برای آمدن به استقالل محسوب‬ ‫می‌شود به دالیلی حاضر به بازگشت‬ ‫نیست‪ .‬آندو می‌خواهد یک فصل دیگر در‬ ‫تراکتورسازی باقی بماند‪.‬‬ ‫از سویی بازگرداندن مهدی رحمتی به‬ ‫استقالل نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد‪.‬‬ ‫منصوریان که عالقه بسیاری به داشتن‬ ‫رحمتی دارد شاید در نهایت اگر استقاللی‬ ‫شد نتواند این دروازه‌بان را هم در اختیار‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫باشگاه تراکتورسازی به شدت خواهان‬ ‫رحمتی است و منصوریان می‌تواند در ذهن‬ ‫تصور کند که اگر آندو و ادینیو در این تیم‬ ‫بمانند رحمتی تا چه حد برای پیوستن به‬ ‫جمع تبریزی‌ها عالقه‌مند خواهد شد‪.‬‬ ‫به سرانجام نرسیدن این پیش‌شرط‌ها ممکن‬ ‫است علی منصور را در نشستی که با‬ ‫مسئوالن باشگاه استقالل می‌گذارد دچار‬ ‫تردید‌های فراوان کند‪.‬‬ ‫بنابراین شاید منصوریان را برخالف‬ ‫پیش‌بینی‌ها در استقالل نبینیم و شاید هم در‬ ‫نهایت او استقاللی شود‪ .‬همه چیز به مدیران‬ ‫استقالل بستگی دارد‪ .‬به هنری که کمیته‬ ‫انتخاب سرمربی در مذاکره با منصوریان به‬ ‫خرج خواهد داد‪.‬‬ ‫قرار است جلسه منصوریان با افشارزاده در‬ ‫محل این باشگاه انجام بگیرد که در صورت‬ ‫توافق نهایی طرفین این مربی به عنوان‬ ‫سرمربی استقالل اعالم می شود در غیر این‬ ‫صورت او در نفت به کار خود ادامه خواهد‬ ‫داد‪.‬‬

‫نیمار‪ :‬مسی شایسته توپ طالست‬ ‫نیمار‪ ،‬ستاره بارسا‪ ،‬معتقد است لیونل مسی‬ ‫به دلیل عملکرد خیره کننده اش در این‬ ‫فصل‪ ،‬شایسته دریافت‏توپ طالی ‪2015‬‬ ‫است‪.‬‏‬

‫مسی‪ ،‬نیمار و سوارز در این فصل خط‬ ‫حمله غیرقابل مهاری را تشکیل دادند که‬ ‫‏یکی از عوامل قهرمانی بارسا در اللیگا‪،‬‬ ‫کوپا دل ری و چمپیونزلیگ بود‪.‬‏‬ ‫نیمار که در حال حاضر همراه با تیم ملی‬ ‫برزیل در رقابت های کوپا آمریکا حضور‬ ‫دارد‪ ،‬بعد از پیروزی‏‏‪ 1-2‬مقابل پرو‪،‬‬ ‫گفت‪ ":‬امسال‪ ،‬جایزه بهترین بازیکن‬ ‫جهان یک صاحب دارد‪ .‬مسی به خاطر‬ ‫همه کارهایی‏که انجام داد‪ ،‬شایسته توپ‬ ‫طالست‪".‬‏‬

‫توافق مورینیو و چلسی برای‬ ‫تمدید قرارداد‬ ‫ژوزه مورینیو چلسی‪ ،‬در آستانه امضای‬ ‫قراراداد جدیدی قرار دارند‪.‬‬ ‫مورینیو در فصل دوم حضورش در جمع‬ ‫آبی‌ها‪ ،‬موفق شد قهرمان لیگ برتر و جام‬ ‫اتحادیه شود و باشگاه از عملکرد او کامال‬ ‫راضی به نظر می‌رسد‪ .‬قرارداد جدیدی که به‬ ‫او پیشنهاد شده‪ ،‬تا سال ‪ 2019‬اعتبار دارد‬

‫و حقوق سالیانه او‪ ،‬حدود ‪ 7.5‬میلیون پوند‬ ‫خواهد بود‪ .‬به نظر می‌رسد که مورینیو نیز‬ ‫با این پیشنهاد موافقت کرده و قصد دارد‬ ‫قرارداد جدید را امضا کند‪.‬‬ ‫مورینیو بارها گفته بود که در دوره ی دوم‬ ‫حضورش در چلسی‪ ،‬می‌خواهد برای طوالنی‬ ‫مدت در این تیم بماند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪80‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اخــــــــــبار‬ ‫ورزشــــــــــی‬ ‫بازگشت بالتر؟‬ ‫به نوشته روزنامه سوئیسی "شوایتس آم زونتاگ"‪ ،‬کنفدراسیون‌های فوتبال آسیا و آفریقا‬ ‫قصد دارند از کناره‌گیری سپ بالتر از ریاست فدراسیون جهانی فوتبال جلوگیری کنند‪ .‬این‬ ‫روزنامه از قول محافل نزدیک به بالتر می‌نویسد که پشتیبانی آسیا و آفریقا سبب دلگرمی‬ ‫بالتر به ادامه کار شده است‪ .‬بالتر اخیرا اعالم کرد در کنگره فوق‌العاده فیفا در اوایل‬ ‫زمستان در انتخابات ریاست فیفا شرکت نمی‌کند‪.‬‬

‫مهدی رحمتی اولین خرید استقالل حتی قبل از انتخاب مربی!‬

‫بازی‌های اروپایی باکو؛ افتتاحیه‌ای پرخرج‌تر از المپیک لندن‬ ‫مسابقات ورزشی اروپا ‪ ۲۰۱۵‬که به المپیک اروپایی نیز مشهور است‪ ،‬روز جمعه (‪۲۲‬‬ ‫خرداد) در پایتخت جمهوری آذربایجان آغاز شدند‪ .‬در این مسابقات ‪ ۶‬هزار ورزشکار از‬ ‫‪ ۴۹‬کشور در ‪ ۲۰‬رشته ورزشی با هم رقابت می‌کنند‪ .‬آذربایجان برای جشن افتتاحیه این‬ ‫رقابت‌ها حدود ‪ ۸۵‬میلیون یورو – دو و نیم برابر هزینه جشن افتتاحیه المپیک ‪ ۲۰۱۲‬در‬ ‫لندن – هزینه کرد‪ .‬هزینه میزبانی این مسابقات ‪ ۹‬میلیارد یورو برآورد می‌شود‪.‬‬

‫نگرانی از تأخیر دو ثانیه‌ای یوسین بولت‬ ‫یوسین بولت‪ ،‬مدافع عنوان قهرمانی دوی سرعت جهان‪ ،‬در جریان مسابقاتی در نیویورک‬ ‫‪ ۲۰۰‬متر را در ‪ ۲۰‬ثانیه و ‪ ۲۹‬صدم ثانیه دوید‪ .‬او در مسابقات جهانی ‪ ۱۰۰‬متر را در‬ ‫‪ ۹ /۷۴‬و ‪ ۲۰۰‬متر را در ‪ ۱۹ /۶۸‬ثانیه دویده است‪ .‬تأخیر کمتر از ‪ ۲‬ثانیه‌ای در مسابقات‬ ‫نیویورک به شایعه‌ها در مورد آمادگی این دونده جاماییکایی دامن زده است‪( .‬تصویر‪:‬‬ ‫یوسین بولت در جام جهانی دو و میدانی مسکو)‬

‫مهدی رحمتی را اولین خرید سال جدید استقالل می دانند ؛ فرقی ندارد چه کسی هم مربی‬ ‫این تیم باشد‪ .‬مهدی رحمتی گلر موفق سالهای نچندان دور استقالل بعد از یکسال بازی در‬ ‫پیکان آماده می شود تا به تیمی برگردد که احتماال یکی از دو کاپیتان اصلی فصل بعدش می‬ ‫شود‪ .‬گلر ‪ 32‬ساله فصل قبل پیکان اگرچه با این تیم سقوط به دسته پایین تر را برای اولین‬ ‫بار در دوران فوتبالش تجربه کرد اما در همین تیم ناکام توانست رکوردی خارق العاده‬ ‫داشته باشد‪ .‬گل های خورده او برابر بود تعداد گل های خورده تیم فوتبال نفت تهران که‬ ‫دوم لیگ شد‪.‬‬ ‫رحمتی که در میانه های فصل تازه به پایان رسیده ‪ ،‬پیشنهادی نجومی از نزدیکان به حسین‬ ‫هدایتی داشت و حاال هم تراکتورسازی را گزینه ای جدی برای او می دانند ‪ ،‬می گوید‬ ‫مشکلی برای آمدن به استقالل ندارد‪.‬رحمتی رابطه خوبی با علیرضا منصوریان دارد و در این‬ ‫فصل برای حمایت از نفت ‪ ،‬چند بازی این تیم را از ورزشگاه تماشا کرد‪ .‬او البته با پرویز‬ ‫مظلومی هم همیشه رابطه ای صمیمی داشته و تالشش را برای موفقیت تیم مظلومی داشته‬ ‫است‪ .‬اسکوچیچ دیگر گزینه جدی استقاللی ها هم در میانه های فصل چهاردهم خواهان‬ ‫جذب رحمتی بود و برای استقالل هم حتما روی او حسابی ویژه باز می کند‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

79


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

78


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

77


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

76


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

75


‫‪74‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چه جواهراتی به رنگ‬ ‫پوست شما می آیند؟‬

‫رنگ پوست شما در انتخاب طال و جواهری که‬ ‫می‌‌خواهید استفاده کنید‪ ،‬نقش مهمی دارد‪....‬‬

‫________________________________________‬ ‫رنگ پوست شما در انتخاب طال و جواهری که می‌‌خواهید‬ ‫استفاده کنید‪ ،‬نقش مهمی دارد‪ .‬انتخاب طال و جواهری که‬ ‫مناسب رنگ پوست شما باشد‪ ،‬سخت است به خصوص اگر‬ ‫ندانید از کجا شروع کنید‪ .‬اما اگر با ترفندهای آن آشنا شوید‪،‬‬ ‫خیلی هم سخت به نظر نمی رسد‪ .‬با رعایت نکاتی که در‬ ‫اینجا برایتان آورده ایم می توانید متناسب با رنگ پوست و‬ ‫موهای خود‪ ،‬بهترین انتخاب را در خرید طال و جواهرات‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫رنگ پوست خود را بیابید‬

‫قبل از این که بدانید کدام جواهرات به رنگ پوست شما‬ ‫می آید باید رنگ پوست خود را تشخیص دهید‪ .‬خیلی هم‬ ‫سخت نیست‪ .‬برای آن که بدانید کدام جواهر مناسب رنگ‬ ‫پوست شماست‪ ،‬قسمتی از پوست خود را که رگ‌های آن‬ ‫دیده می‌شود انتخاب کنید‪ .‬مچ دست بهترین بخش است‪ .‬به‬ ‫رنگ رگ‌هایی که زیر پوست دست‌تان پیداست توجه کنید‪،‬‬ ‫اگر رنگ آن متمایل به سبز است‪ ،‬شما پوستی به رنگ گرم‬

‫دارید اما اگر متمایل به آبی است‪ ،‬رنگ پوست شما سرد‬ ‫است‪ .‬ادامه مطلب را بخوانید تا بیشتر متوجه شوید‪.‬‬ ‫رنگ های سرد‬ ‫پوست هایی که رنگ سرد دارند متعلق به بخش رنگ های‬ ‫سرد چرخه رنگ هستند که شامل رنگ هایی چون سبز‪ ،‬آبی‬ ‫و نقره ای است‪ .‬بنابراین جواهراتی با رنگ های مشابه‪ ،‬با‬ ‫پوست شما هماهنگی بسیاری دارند‪ .‬شما همچنین می توانید‬ ‫از جواهرات قرمز و صورتی رنگ نیز استفاده کنید‪.‬‬ ‫رنگ های گرم‬ ‫اگر پوستی به رنگ گرم دارید‪ ،‬رنگ هایی چون زرد‪ ،‬طالیی‪،‬‬ ‫صورتی و قرمز برای شما مناسب است که البته بهترین انتخاب‬ ‫برای شما طالیی است‪ .‬شما می توانید برای جذابیت بیشتر‬ ‫حتی از الماس هم استفاده کنید زیرا رنگ سفید آنها با پوست‬ ‫شما هماهنگی بسیاری دارد‪ .‬همچنین می توانید از رنگ های‬ ‫سرد جواهرات استفاده کنید اما این را بدانید که رنگ های‬ ‫گرم بیشتر به شما می آید‪.‬‬ ‫پوست تیره‬ ‫افرادی که پوست تیره دارند‪ ،‬دست شان در انتخاب جواهرات‬ ‫بازتر است‪ .‬شما باید جواهراتی را که رنگ روشن دارند‪،‬‬ ‫انتخاب کنید‪ .‬تقریبا تمام رنگ ها حتی جواهرات سفید‬ ‫رنگ نیز با پوست های تیره هماهنگی دارند‪ .‬از جواهراتی که‬ ‫رنگی تیره دارند‪ ،‬خودداری کنید‪.‬‬

‫پوست روشن‬ ‫اگر پوست روشنی دارید‪ ،‬بهتر است از جواهراتی که رنگ‬ ‫روشنی دارند‪ ،‬استفاده کنید‪ .‬البته این بدان معنی نیست که‬ ‫جواهرات تیره رنگ خود را دور بیاندازید‪ ،‬شاید دوست‬ ‫داشته باشید گاهی بیش از همیشه به چشم آیید‪ ،‬فقط این‬ ‫بدانید که آنها را چه زمانی استفاده کنید‪.‬‬ ‫پوست معمولی‬ ‫اگر پوستی به رنگ معمولی دارید‪ ،‬شانس با شما است زیرا‬ ‫می توانید از جواهراتی که متعلق به هر دو گروه(روشن و تیره)‬ ‫است‪ ،‬استفاده کنید‪ .‬جواهرات تیره‪ ،‬روشن یا نئون‪ ،‬با پوست‬ ‫شما هماهنگی دارند‪.‬‬ ‫جواهرات و رنگ مو‬ ‫رنگ موی شما بر جواهراتی که انتخاب می کنید‪ ،‬به خصوص‬ ‫گردنبند و گوشواره که به موهای شما نزدیک ترند‪ ،‬تاثیر‬ ‫زیادی دارد‪ .‬اگر موهایتان قرمز است‪ ،‬باید جواهرات آبی‬ ‫رنگ را انتخاب کنید اما اگر موهایتان رنگی تیره دارد‪،‬‬ ‫جواهرات نقره ای بهترین انتخاب برای شما است‪ .‬رنگ‬ ‫های مختلف جواهرات را امتحان کنید تا از هماهنگی آن با‬ ‫موهایتان اطمینان یابید‪.‬‬ ‫اگر شما هم در مورد عواملی که بر انتخاب طال و جواهرات‬ ‫تاثیر می گذارند‪ ،‬ایده ای دارید‪ ،‬آن را با ما و دیگر خوانندگان‬ ‫به اشتراک بگذارید‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

73


‫‪72‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آن سوی باران ها‬ ‫شکوفه شفیعی – مشاور مالی‬

‫یک خانواده ی سمبلیک متشکل‬ ‫از پدر‪ ،‬مادر و تعدادی بچه ی‬ ‫کوچک است که شادمانه در کنار‬ ‫هم زندگی می کنند‪ ،‬اما زندگی‬ ‫همیشه مهربان نیست! شما به عنوان‬ ‫یک پدر یا ماد ِر تنها چه اندیشه ای‬ ‫برای مدیریت آینده ی روحی و‬ ‫مالی فرزندان تان دارید؟‬ ‫زندگی گاهی مهربانانه به ما روی خندانش‬ ‫را نشان می دهد و گاهی با سرانگشتان بی‬ ‫رحمش چنان خراش های عمیقی بر روح و‬ ‫دل مان ایجاد می کند که گاه التیام نایافتنی‬ ‫اند‪ .‬در اطراف خود افراد زیادی را می بینیم‬ ‫که عرف یک خانواده ی معمولی در مورد‬ ‫آن ها صدق نمی کند؛ فرزندانی در کارند اما‬ ‫یکی از والدین وجود ندارد‪ .‬به سبب مرگ یا‬ ‫ناهمخوانی افکار‪،‬‬ ‫خیانت یا ناسازگاری و یا‬ ‫ِ‬ ‫جدایی اتفاق افتاده است و مسئولیت فرزندان‬ ‫عمدتا بر عهده ی یکی از والدین است‪ .‬در‬ ‫مورد چنین خانواده هایی وضعیت بسیار‬ ‫حساس تر است‪ ،‬از یک سو مسایل عاطفی‬ ‫خود پدر و مادر به عنوان یک انسان‪ ،‬دچار‬ ‫مشکل شده است و از سوی دیگر وضعیت‬ ‫فرزندان را نیز تحت الشعاع قرار داده است‪.‬‬ ‫وقتی خود شما یک روح آزار دیده دارید که‬ ‫شکستن‬ ‫انبوهی از اتفاقات ناراحت کننده و‬ ‫ِ‬ ‫درون را تجربه کرده اید‪ ،‬برنامه تان برای این‬ ‫که آینده ی فرزندتان روشن باشد چیست؟‬ ‫این مسئولیتی است که اگر شخص دیگری‬ ‫در کنارتان بود ساده می نمود اما به تنهایی‬ ‫سخت و دشوار و انرژی بر است‪.‬‬ ‫اگر شما تنها منبع درآمد و تامین مالی در خانه‬ ‫تان هستید‪ ،‬اگر فرد دیگری به زندگی تان‬ ‫اضافه نشده است که بتوانید با خیال راحت‬ ‫مسئولیت فرزندان تان را به او بسپارید‪ ،‬اگر‬ ‫اتفاقی برای شما بیافتد سرنوشت آن ها چه‬ ‫خواهد شد؟ راه حل های زیر به شما کمک‬ ‫می کنند تا از آن ها‪ ،‬حتی در زمان نبودن‬ ‫خودتان محافظت کنید‪:‬‬ ‫وصیت نامه ی خود را تنظیم کنید‪.‬‬ ‫⦁ ‬ ‫اگر فرزند کوچک دارید‪ ،‬گذشته از این که بر‬ ‫سر اموال تان چه خواهد آمد‪ ،‬این وظیفه ی‬ ‫انسانی شماست که وصیت نامه تان را تنظیم‬ ‫کنید و در آن قید کنید که در صورت نبودن‬ ‫شما مسئولیت سرپرستی فرزندان تان با چه‬ ‫کسی است‪ .‬اگر پیش از جدایی و یا فوت‬ ‫همسرتان وصیت نامه داشته اید‪ ،‬آن وصیت‬ ‫نامه دیگر از اعتبار ساقط است و باید وصیت‬ ‫نامه ی جدیدی تنظیم کنید‪ .‬برای اجرای‬ ‫وصیت نامه تان و برای سرپرستی فرزندان تان‬ ‫بهتر است از کسانی نام ببرید که در انتاریو‬

‫زندگی می کند‪ .‬سپردن فرزندان تان به کسی‬ ‫که در سایر استان های کانادا و یا یک کشور‬ ‫دیگر زندگی می کند سختی های اجرایی دارد‬ ‫که ممکن است زمان بر شوند‪ .‬اگر هیچ یک‬ ‫از والدین کودکی در دسترس نباشند و وصیت‬ ‫نامه ای نیز وجود نداشته باشد‪ ،‬اولین اتفاقی‬ ‫که می افتد این است که امکان دارد فرزند‬ ‫شما به پرورشگاه فرستاده شود تا کسی چه‬ ‫از بستگان و آشنایان و چه یک فرد غریبه‬ ‫پیدا شود و درخواست سرپرستی فرزندان شما‬ ‫را بدهد و بعد از طی مراحل طوالنی و به‬ ‫حکم دادگاه در مورد این که سرپرستی شما‬ ‫به آن فرد داده شود یا نه حکم صادر شود‪.‬‬ ‫آیا شما راضی به این سرنوشت برای فرزندان‬ ‫تان هستید؟!‬ ‫با نوشتن وصیت نامه نه تنها از فرزندان خود‬ ‫حفاظت می کنید بلکه تکلیف اموال خود را‬ ‫نیز مشخص می کنید و دارایی تان پس از‬ ‫فوت تان قفل نخواهد شد‪ .‬با داشتن وصیت‬ ‫نامه وراث شما به دارایی تان دسترسی دارند‬ ‫و بخش زیادی از مالیات هایی که باید‬ ‫پرداخت شود کاسته خواهد شد‪.‬‬ ‫برای اجرای وصیت نامه تان و سرپرستی‬ ‫فرزندتان نام کسانی را در وصیت نامه تان‬ ‫قید کنید که هم به امور مالی و حقوقی‬ ‫آ گاهی دارند و هم از آرزوهای شما‬ ‫برای فرزندان تان خبر دارند و می دانند‬ ‫چه سرمایه گذاری هایی با آن چه که به‬ ‫فرزندان شما به ارث رسیده است انجام‬ ‫دهند تا آینده ی مالی و تحصیلی آن ها‬ ‫تامین باشد‪ .‬مهم تر از همه این که از کسی‬ ‫برای سرپرستی فرزندان تان نام ببرید که‬ ‫از نگه داری آن ها خوشحال می شود‪.‬‬ ‫صرفا این که کسی برادر یا خواهر یا دوست‬ ‫چندین ساله ی شماست اما وقت و حوصله‬ ‫برای خودش و خانواده اش را هم ندارد گزینه‬ ‫ی مناسبی برای فرزندان بی پناه شما نیست!‬ ‫برای فرزندان تان بیمه و پس انداز‬ ‫⦁ ‬ ‫داشته باشید‪.‬‬ ‫حتما از مزایای دولتی که به فرزندان تان‬ ‫تعلق می گیرد استفاده کنید و آن ها را برای‬ ‫خودشان کنار بگذارید‪ .‬برای آن ها حساب‬ ‫پس انداز تحصیلی ‪ RESP‬باز کنید‪ .‬با باز‬ ‫کرن این حساب شما دریافت حداقل ‪%20‬‬ ‫بیش از آن چه که برای شان پس انداز می‬ ‫کنید را تضمین کرده اید و تا سقف ‪9200‬‬ ‫دالر برای هریک از آن ها به رایگان از دولت‬ ‫پول خواهید گرفت که به پس اندازشان اضافه‬ ‫می شود‪ .‬کافی است که سود مرکب این پول‬ ‫در طی سالیان را نیز در نظر بیاورید و خواهید‬ ‫دید که باز کردن ‪ RESP‬برای فرزندان تان‬ ‫اولین کار عاقالنه ای است که نباید هرگز آن‬ ‫را فراموش کنید‪ .‬تمام تالش خود را بکنید‬ ‫که هر سال حداکثر رقم مجازی که به آن مبالغ‬ ‫اعطایی دولت تعلق می گیرد را در حساب‬ ‫فرزندتان پس انداز کنید‪ .‬حتی می توانید‬

‫این کار را از محل ‪Child Tax Benefit‬‬ ‫خودشان انجام دهید‪.‬‬ ‫برای فرزندان تان بیمه های عمر و سرمایه‬ ‫گذاری بخرید تا بتوانند از ارزش مالی معاف‬ ‫از مالیات آن استفاده کنند و از یک پس انداز‬ ‫رو به رشد با نرخ سود باال بهره مند شوند‬ ‫و عالوه بر آن برای تمام عمر خود بیمه ای‬ ‫داشته باشند که به آن ها این امکان را نیز‬ ‫بدهد که چنان چه در آینده قصد خرید ملک‬ ‫یا آپارتمانی را داشتند با ارائه ی آن بتوانند‬ ‫برنامه ی بیمه ی ارائه شده روی وام شان را به‬ ‫صفر تبدیل کنند و چندین هزار دالر از بدهی‬ ‫شان کاسته شود‪ .‬دسترسی به بخش پس انداز‬ ‫بیمه ی عمر و سرمایه گذاری در هر زمان‬ ‫امکان پذیر است‪ :‬فرض کنید اگر بخواهند‬ ‫پس از قبولی در دانشگاه ماشین بخرند یا بقیه‬ ‫ی هزینه ی تحصیل شان را پرداخت کنند‪،‬‬ ‫اگر بخواهند ودیعه ی خریدن خانه ی خود را‬ ‫بپردازند یا کسب و کار خود را راه بیاندازند‬ ‫و ‪ ...‬اگر از زمانی که خردسال هستند حتی با‬ ‫یک رقم کوچک اقدام به پس انداز برای شان‬ ‫کرده باشید‪ ،‬تفاوت وضعیت مالی و زندگی‬

‫فرزند شما در بزرگسالی با کودک دیگری که‬ ‫والدینش این کارها را برایش نکرده اند بسیار‬ ‫زیاد خواهد بود‪.‬‬ ‫برای شان بیمه ی درمانی بگیرید و از رقم‬ ‫اعطایی آن ها که بازپرداخت ‪ %75‬کل مبلغی‬ ‫که برای شان کنار گذاشته اید‪ ،‬در سن ‪25‬‬ ‫سالگی شان استفاده کنید و بقیه ی پولی‬ ‫که همچنان برای شان کنار می گذارید را‬ ‫می توانید پس از آن نیز دریافت کنید‪ .‬برای‬ ‫فرزندان تان هوشمندانه پس انداز کنید و از‬ ‫تمام جنب های زندگی شان محافظت کنید‪.‬‬ ‫برای خودتان بیمه ی از کار‬ ‫⦁ ‬ ‫افتادگی و بیمه ی بیماری های سخت داشته‬ ‫باشید‪.‬‬ ‫اگر اتفاقی برای شما بیافتد و بیش از یک‬ ‫مدت مشخص امکان کار کردن را نداشته‬ ‫باشید‪ ،‬طبیعتا جریان نقد ورودی به خانه ی‬ ‫شما تغییر می کند اما همچنان باید قبض ها‬ ‫و بدهی های تان را بپردازید‪ ،‬مایحتاج خانه‬ ‫را تهیه کنید و هزینه های خورد و خوراک و‬ ‫پوشاک و تحصیل فرزندان تان را پرداخت‬ ‫کنید‪ .‬برخی از شرکت ها در قالب بیمه هایی‬ ‫که به پرسنل شان ارایه می کنند بیمه های از‬

‫کار افتادگی را نیز به آن ها ارائه می کنند‪.‬‬ ‫اگر شما از طریق محل کارتان چنین امکانی‬ ‫دارید حتما برای آن ثبت نام کنید اما اگر‬ ‫شرکت شما چنین کاری برای شما نمی کنید و‬ ‫یا این که صاحب کسب و کار خودتان هستید‬ ‫و کارمند جایی محسوب نمی شوید‪ ،‬حتما‬ ‫شخصا برای آن اقدام کنید‪ .‬شرایط برای‬ ‫کسانی که به تنهایی فرزندان شان را بزرگ‬ ‫می کنند بسیار حساس تر است‪.‬‬ ‫یک بیمه ی دیگر که داشتن آن بسیار اهمیت‬ ‫دارد بیمه ی بیماری های سخت است که‬ ‫در صورت رخ دادن بیماری هایی مانند‬ ‫سرطان‪ ،‬سکته های قلب و مغزی‪ ،‬دیابت‪،‬‬ ‫‪ MS‬و ‪ ...‬به یک باره رقم قابل توجهی به‬ ‫شما پرداخت خواهد شد تا آرامش خیال تان‬ ‫در زمان بیماری تامین شود و همچنین اگر‬ ‫شما شرایط دریافت بیمه ی از کار افتادگی‬ ‫را نیز داشته باشید هر دوی این مبالغ را با هم‬ ‫خواهید گرفت‪ .‬برای محاسبه ی دقیق میزان‬ ‫نیازتان برای تامین خود و فرزندان تان در‬ ‫صورت بیماری و اطالع از لیست بیماری ها‬ ‫با یک مشاور مالی صحبت کنید و پوشش‬ ‫بیمه ای مناسب خود را انتخاب کنید‪.‬‬ ‫⦁ بیمه ی عمر داشته باشید‪.‬‬ ‫فرزندان شما از لحاظ مالی به شما وابسته‬ ‫هستند‪ .‬اگر شما نباشید چه کسی از آن‬ ‫ها مراقبت می کند و مخارج شان را‬ ‫پرداخت خواهد کرد؟ راضی نشوید که‬ ‫فرزندان تان عالوه بر غم از دست دادن‬ ‫شما در منجالب مشکالت مالی نیز فرو‬ ‫بروند‪ .‬بسته به این که سن فرزندتان چه‬ ‫قدر است‪ ،‬ضریبی از درآمد سالیانه تان‬ ‫را با مشورت با مشاور مالی تان به عنوان‬ ‫بیمه ی عمر خود تعیین کنید و نام آن ها را‬ ‫به عنوان وارث خود در آن قید کنید‪ .‬اگر‬ ‫دغدغه ی این را دارید که سقفی که باالی سر‬ ‫فرزندان تان است به دلیل بدهی به بانک و ‪...‬‬ ‫از آن ها گرفته نشود حتما رقم وام منزل خود‬ ‫را به مجموع بیمه ی عمری که برای امرار‬ ‫معاش و خرج و مخارج تحصیل و زندگی آن‬ ‫ها در نظر گرفته اید اضافه کنید‪.‬‬ ‫روزهای زندگی گاهی آفتابی اند و گاهی‬ ‫بارانی؛ این که فکر کنیم همیشه محور زندگی‬ ‫بر پاشنه ی خوبش خواهد چرخید اشتباه‬ ‫است‪ .‬هیچ کس از فردا خبر ندارد‪ .‬با دور‬ ‫اندیشی و درایت‪ ،‬آینده ی عزیزان مان و آن‬ ‫هایی که دوست شان دارین را تامین کنیم‪.‬‬ ‫اگر به تنهایی فرزندان تان را بزرگ می کنید‪،‬‬ ‫اگر برای آینده ی آن ها و خودتان نگران اید‪،‬‬ ‫برای تصمیم گیری درست در خصوص امور‬ ‫مالی خود و برنامه ریزی صحیح برای آینده‬ ‫ی خود و فرزندان تان حتما با یک مشاور‬ ‫مالی صحبت کنید تا بهترین انتخاب ها را با‬ ‫توجه به شرایط و نیازها و خواسته های تان‬ ‫به شما ارائه کند‪.‬‬


‫‪71‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫اما خانواده کیوان حاضر به گذشت نبودند‪.‬‬ ‫حس تنفر از کیان زمانی برای این خانواده‬ ‫داغدار سنگین‌تر و بیشتر شد که پدر خانواده‬ ‫فوت شد‪ .‬آنها علت مرگ پدرشان را فشارهای‬ ‫عصبی ناشی از مرگ کیوان می‌دانستند و‬ ‫همین‪ ،‬ناراحتی‌شان را بیشتر می‌کرد‪.‬‬ ‫کیان می‌گوید‪« :‬رفت‌وآمدها فایده‌ای‬ ‫نداشت‪ .‬تعدادی از فعاالن اجتماعی و بزرگان‬ ‫شهر هم به دیدار خانواده مقتول رفتند و‬ ‫خواستار بخشش شدند؛ اما آنها قبول نکردند‬ ‫تا اینکه آن روز سخت فرا رسید؛ روزی که‬ ‫هر لحظه‌اش مرگ و درد بود‪ .‬داشتم جان‬ ‫می‌دادم و به تماشای جان‌دادنم نشسته ‌بودم‪.‬‬ ‫من و یک زندانی دیگر را صدا زدند‪ .‬باید به‬ ‫دفتر مدیر زندان می‌رفتیم‪ .‬حکم تأیید شده‬ ‫‌بود‪ .‬هر لحظه که بلندگوی بند روشن می‌شد‬ ‫انگار چیزی در دلم فرو می‌ریخت‪ .‬حاال‬ ‫نوبت من بود که به دفتر زندان بروم‪ .‬مدیر‬ ‫گفت زمان اجرا رسیده‪ ،‬هر دو ما حال‌مان‬ ‫بد شد‪ ،‬انگار زندگی روی سرم آوار شده‌بود‪.‬‬ ‫همانجا دستبند به دست هر دو ما زدند‪ .‬از دفتر‬ ‫مدیر با خانواده‌هایمان تماس گرفتیم تا برای‬ ‫مالقات آخر بیایند‪ .‬زمان نمی‌گذشت‪ ،‬دنیا‬ ‫ایستاده ‌بود؛ انگار آجرهای سلول انفرادی‬ ‫هم منتظر مرگ من بودند‪ .‬ترس همه وجودم‬ ‫را گرفت ‌ه بود‪ ،‬به نماز ایستادم تا کمی آرام‬ ‫شوم‪ .‬بعد از نماز به مالقات خانواده‌ام رفتم‬ ‫و وصیت کردم‪ .‬همه اعضای خانواده را بغل‬ ‫کردم و گفتم خیلی گریه نکنند‪ ،‬ما آمده‌ایم که‬ ‫برویم و زندگی هرکسی جایی پایان می‌یابد و‬ ‫من هم باید تا همین سن در زندان می‌ماندم‬ ‫و سرنوشتم مرگ بود‪ .‬وصیت کردم جسدم را‬ ‫کنار پدربزرگم دفن کنند‪ .‬او را خیلی دوست‬ ‫داشتم و خاطرات زیادی با هم داشتیم‪.‬‬ ‫مرگش بدترین اتفاق زندگی‌ام بود‪ .‬بعد از‬ ‫نزدیک به یک ساعت صحبت خداحافظی‬ ‫کردیم و دوباره به سلول انفرادی برگشتم‪.‬‬ ‫در آن زمان ‪ ٢٢‬سالم بود‪ .‬آن شب به اندازه‬ ‫یک عمر برایم گذشت‪ .‬صبح قبل از اذان‬ ‫بیدارم کردند‪ ،‬خیلی نخوابیده ‌بودم‪ ،‬شاید‬ ‫‪ ٢٠‬دقیقه‪ .‬وضو گرفتم‪ .‬نماز خواندم‪ .‬مردی‬ ‫که همراه من برای اجرای حکم صدایش‬ ‫زده ‌بودند قبل از من برای اجرا رفت صدای‬ ‫گریه می‌شنیدم‪ .‬اما گنگ و مبهم بود‪ ،‬بعد از‬ ‫نماز روی صندلی نشستم تا نوبت من بشود‪.‬‬ ‫یکی از مأموران اجرای حکم آمد و گفت‬ ‫این جوان را به سلولش برگردانید‪ .‬اول فکر‬ ‫کردم خواب می‌بینم‪ ،‬دست‌ها و پاهایم یخ‬ ‫کردند‪ ،‬چند لحظه‌ای روی صندلی نشستم‪،‬‬ ‫وقتی مأمور اجرای حکم آمد فکر کردم حاال‬ ‫دیگر وقتش است‪ .‬به خودم دلداری می‌دادم‬ ‫و می‌گفتم مرگ برای همه هست‪.‬‬ ‫یک نفر قبل اعدام شده‌ بود جسدش را در‬ ‫کاور کرده و از مقابل من برده‌ بودند‪ ،‬وقتی‬ ‫مأمور اجرا گفت به سلولت برگرد حتی توان‬ ‫این را نداشتم که بپرسم چرا؟ وقتی فهمیدم‬ ‫حرفی که شنیدم در دنیای واقعی است با‬ ‫خودم گفتم شاید رضایت گرفته‌ام با اینکه‬ ‫خیلی ترسیده و لحظات پراضطراب زیادی‬ ‫را گذرانده ‌بودم اما ته دلم به زندگی امیدوار‬

‫بودم‪ .‬لحظه آخر همیشه لحظه تعیین‌کننده‌ای‬ ‫بود‪ .‬خیلی‌ها بودند که حتی طناب به دور‬ ‫گردن‌شان افتاده اما رضایت گرفته و برگشته‬ ‫‌بودند‪ .‬من هم به همین چیزها امیدوار بودم‪.‬‬ ‫تنها چیزی که در موردش فکر نمی‌کردم‪ ،‬این‬ ‫بود که به‌خاطر سن کمی که زمان ارتکاب‬ ‫جرم داشتم جلوی اجرای حکم گرفته‌ شود»‪.‬‬ ‫این تنها کیان نبود که لحظه‌های پر از‬ ‫اضطرابی را پشت‌سر می‌گذاشت‪ .‬خانواده‌اش‬ ‫بیرون زندان برای جلب رضایت همچنان‬ ‫تالش می‌کردند‪ ،‬بدون اینکه بدانند قرار است‬ ‫اجرای حکم متوقف شود‪.‬‬ ‫کیان می‌گوید‪« :‬همگی خیلی خوشحال‬ ‫شدیم‪ ،‬وقتی با مادرم صحبت می‌کردم خیلی‬ ‫گریه کرد و گفت از خدا خواستم تو را دوباره‬ ‫به من بدهد‪ .‬البته چند روزی مریض بودم‬ ‫و حال خوبی نداشتم‪ .‬چند بار سرم زدم تا‬ ‫فشارم باال بیاید و مدتی طول کشید تا بتوانم‬ ‫غذا بخورم‪ .‬مدت‌ها هم داروی آرام‌بخش‬ ‫استفاده می‌کردم‪ .‬حکم متوقف شد ‌ه بود‪ ،‬اما‬ ‫هیچ اطمینانی وجود نداشت که دوباره من‬ ‫را پای چوبه ‌دار نبرند‪ .‬در تمام این مدت‪،‬‬ ‫خانواده‌ام اولیای‌‌دم را رها نکردند و در هر‬ ‫فرصتی برای اینکه بتوانند رضایت آنها را‬ ‫جلب کنند‪ ،‬اقدام کردند ولی نشد که نشد‪.‬‬ ‫آن‌طور که متوجه شده‌ام مادر مقتول از همه‬ ‫بیشتر ناراحت است و دیگر اولیای‌‌دم رضایت‬ ‫خود را به گذشت او منوط کرده‌اند‪ .‬راستش‬ ‫حاال که بزرگ شده‌ام‪ ،‬می‌فهمم این زن چه‬ ‫دردی را تحمل کرده‌ است و به او تسلیت‬ ‫می‌گویم‪ .‬وقتی مادر خودم را می‌بینم که‬ ‫چطور گریه می‌کند و به‌خاطر وضعیت من در‬ ‫حالی‌که هنوز جوان است مثل یک پیرزن در‬ ‫صورتش چروک افتاده‪ ،‬می‌فهمم مادر کیوان‬ ‫چه دردی را تحمل می‌کند و نبود فرزندش‬ ‫چه وضعیتی را برای او درست کرده‌ است‪ ،‬اما‬ ‫هنوز هم می‌گویم من ضارب نبودم و شرکتم‬ ‫در آن درگیری فقط از سر نادانی و بچگی‬ ‫بود‪ .‬نمی‌توانستم تصمیم درستی بگیرم و فکر‬ ‫می‌کردم کار درست این است که از دوستم‬ ‫حمایت کنم‪ .‬معنای آدم‌کشتن را نمی‌فهمیدم‬ ‫و فکر می‌کردم آدم‌کشتن یک کار عجیب‬ ‫است که فقط افراد خاصی می‌توانند انجام‬ ‫دهند و آدم‌هایی مثل من‪ ،‬هرگز نمی‌توانند‬ ‫این کار را بکنند»‪.‬‬ ‫توقف اجرای حکم فرصتی دوباره برای کیان‬ ‫بود تا پرونده‌اش براساس ماده ‪ ٩١‬قانون‬ ‫مجازات جدید که رشد عقلی را یکی از‬ ‫شرایط اجرای حدود در مورد نوجوانان زیر‬ ‫‪ ١٨‬سال دانسته‪ ،‬بررسی شود‪ .‬او می‌گوید‪:‬‬ ‫«مدتی قبل‪ ،‬من را برای معاینه پزشکی به‬ ‫پزشکی قانونی بردند‪ .‬در آنجا یکی از پزشکان‬ ‫از من خواست روز واقعه را تعریف کنم‪.‬‬ ‫همین‌طور که داشتم درباره آن روز صحبت‬ ‫می‌کردم‪ ،‬گفت دیگر بس ‌است و بعد هم‬ ‫مرا دوباره به زندان برگرداندند‪ .‬بعد از طریق‬ ‫وکیلم مطلع شدم گزارش پزشکی قانونی‬ ‫حاکی از آن است که نمی‌توان تشخیص داد‬ ‫متهم در زمان ارتکاب جرم رشد فکری‬ ‫داشته یا نه»‪.‬‬

‫‪.‬‬ ‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬ ‫‪:‬‬

‫)‪(Yonge & Major Mackenzie Drive‬‬


‫‪70‬‬

‫ح‬ ‫وادث‬ ‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫است که احتمال سرقت از کودکان را افزایش‬ ‫می دهد‪.‬‬ ‫پلیس آگاهی نیروی انتظامی همواره به رعایت‬ ‫نکاتی در این زمینه تاکید و تصریح دارد که‬ ‫کودکان را با آویختن زیوراالت با ارزش به‬ ‫خطر نیاندازیم‪ ،‬اسباب بازی های گرانقیمت‬ ‫کودکان را فقط در جاهای مطمئن به آنها‬ ‫بدهیم و از دادن موبایل به کودکان در مواقع‬ ‫غیر ضروری پرهیز کنیم‪.‬‬ ‫همچنین توصیه می شود که به فرزندان خود‬ ‫بیاموزیم به غریبه ها حتی کودکان اعتماد‬ ‫نکرده و همچنین از فرستادن کودکان کم سن‬ ‫برای خرید اجتناب شود و آدرس دقیق منزل‬ ‫را نوشته و همواره در جیب کودکان قرار‬ ‫دهیم‪.‬‬ ‫برخی والدین زمانی که فرزندشان مورد سرقت‬ ‫قرار گرفته‪ ،‬مضطرب شده و نمی دانند باید چه‬ ‫اقداماتی انجام دهند‪ ،‬بر اساس توصیه پلیس‪،‬‬ ‫در این شرایط افراد باید آرامش و خونسردی‬ ‫خود را حفظ کرده و در گام نخست با پلیس‬ ‫‪ ١١٠‬تماس گرفته و به جای رفتن به کالنتری‬ ‫در محل سرقت‪ ،‬منتظر پلیس ‪ ١١٠‬بمانند‪.‬‬ ‫به توصیه پلیس‪ ،‬همچنین باید هرگونه‬ ‫اطالعات درباره سرقت بطور کامل در اختیار‬ ‫ماموران قرار داده شود‪ ،‬حتی اگر اموال‬ ‫سرقتی ارزش چندانی نداشته باشد‪.‬‬ ‫بدون شک رعایت و عمل به توصیه های‬ ‫پلیس و آموزش صحیح کودکان‪ ،‬کام سارقان‬ ‫را که مترصد فرصتی برای دست درازی به‬ ‫دارایی مردم هستند‪ ،‬تلخ خواهد کرد‪.‬‬

‫بررسی یک پرونده جنایی بازگشت‬ ‫از چوبه دار‬ ‫هیجان و ترس بود‪ ،‬نه انتقام‌گیری و برنامه‌ای‬ ‫ازپیش طراحی‌شده‪ .‬این قتل چنان سرنوشت‬ ‫کیان را تغییر داد که نه‌تنها هشت سال از‬ ‫بهترین دوران زندگی‌اش را در زندان گذراند‬ ‫بلکه یک‌بار تا پای چوبه ‌‌دار رفت‪ .‬او‬ ‫روزهای سختی را می‌گذراند و هنوز هم‬ ‫نتوانسته از چوبه ‌دار رها شود‪ .‬کیان که از‬ ‫نوجوانی به اتهام آدم‌کشی بازداشت شد‪،‬‬ ‫همچنان روزها و لحظات دلهره‌آوری را در‬ ‫زندان مرکزی رشت تجربه می‌کند‪ .‬هرچند‬ ‫درخواست اعاده دادرسی که توسط وکیلش‬ ‫ارائه شده بود پذیرفته شده و روزنه‌های امید‬ ‫برای کیان به وجود آمده است‪.‬‬ ‫پرونده قتل به دست کیان هشت سال قبل‬ ‫تشکیل شد‪ ،‬زمانی که او نوجوانی ‪ ١٧‬ساله‬

‫‌بود و تصمی ‌م گرفت در حمایت از دوستش‬ ‫وارد درگیری شود اما نه به قصد قتل‪ .‬کیان‬ ‫می‌گوید‪« :‬دعوا بین دوستم علی و جوانی‬ ‫به نام کیوان بود‪ .‬آنها اول در خیابان با هم‬ ‫دعوا کردند‪ ،‬محله شلوغ بود و مردم جدایشان‬ ‫کردند‪ .‬بعد قرار گذاشتند تا در جایی دیگر‬ ‫رودر‌رو شوند‪ .‬در یک استخر قرار گذاشتند؛‬ ‫من هم در حمایت از علی به محل دعوا رفتم؛‬ ‫ما دو نفر بودیم و آنها سه نفر‪ .‬قطعا زورشان‬ ‫به ما می‌رسید ضمن اینکه درگیری بین من و‬ ‫کیوان نبود و همان اول کیوان به من گفت‬ ‫خودت را دخالت نده‪ .‬وقتی با هم گالویز‬ ‫شدند من دخالت کردم چون آنها چاقو کشیده‬ ‫‌بودند و ممکن بود این وسط کسی کشته‌ شود‪.‬‬ ‫سعی کردم آنها را جدا کنم اما علی دو ضربه‬ ‫چاقو بر بدن کیوان وارد کرد که باعث مرگش‬ ‫شد»‪.‬‬ ‫ضربه اول که به بدن کیوان وارد ‌شد او برای‬ ‫جبران این ضربه به سمت علی حمله ‌کرد‪.‬‬ ‫در واقع ضربه اول چندان عمیق نبود‪ .‬کیان‬ ‫می‌گوید‪« :‬کیوان بلند شد و به سمت علی‬ ‫رفت تا او را بزند‪ .‬در این لحظه علی یک‬ ‫ضربه دیگر به سمت چپ بدنش وارد کرد که‬ ‫همین باعث خونریزی شدیدی شد‪ .‬ما خیلی‬ ‫ترسیدیم اول علی فرار کرد و بعد من‪ .‬دوستان‬ ‫کیان من را گرفته ‌بودند و با چوب به سرم‬ ‫می‌زدند‪ .‬آنها می‌خواستند مرا متوقف کنند اما‬ ‫توانستم خودم را از دستشان نجات دهم و‬ ‫فرار کردم»‪.‬‬ ‫فرار کیان چندان طول نکشید و او چند‬ ‫روز بعد از بازداشت علی دستگیر شد‪،‬‬ ‫آن‌هم به‌خاطر اعترافی که دوستش کرد ‌ه بود‪:‬‬ ‫«کیوان به وسیله دوستانش به بیمارستان برده‬

‫‌شد اما پزشکان نتوانستند او را نجات دهند و‬ ‫کیوان فوت شد‪ .‬علی را که بازداشت کردند‬ ‫فکر کردم حتما همه‌چیز را می‌گوید و ماجرا‬ ‫تمام می‌شود؛ اول من را به‌عنوان شاهد به‬ ‫اداره آگاهی دعوت کردند و بعد با توجه به‬ ‫اعترافی که علی کرده ‌بود‪ ،‬بازداشت شدم‪ .‬او‬ ‫گفته‌بود یکی از ضربات به کیوان را من وارد‬ ‫کردم‪ .‬درحالی‌که من این کار را نکرد ‌ه بودم و‬ ‫هر دو ضربه توسط علی وارد شده‌بود هرچند‬ ‫اول خودش اعتراف کرده‌بود هر دو ضربه را‬ ‫زده اما بعد اعترافش را پس گرفت و دوباره‬ ‫گفت یکی از ضربات را من وارد کرده‌ام»‪.‬‬ ‫کیان اگرچه اکنون ادعا می‌کند بی‌گناه‬ ‫است‪ ،‬در بازجویی‌های اولیه به واردکردن‬ ‫ضربه بر بدن کیوان اعتراف کرده‌ بود‪ .‬اگر‬ ‫او چنین کاری نکرده‌ بود چرا باید اعتراف‬ ‫می‌کرد؟ متهم در پاسخ به این سؤال می‌گوید‪:‬‬ ‫«زمانی‌که این اتفاق افتاد من نوجوانی ‪١٧‬‬ ‫ساله‌ بودم؛ حتی یک مأمور پلیس را هم‬ ‫از نزدیک ندید ‌ه بودم به همین خاطر وقتی‬ ‫بازداشت شدم و گفتند علی اعتراف کرده‬ ‫یکی از ضربات را من زدم‪ ،‬از ترس حرفشان‬ ‫را تأیید کردم‪ ،‬نمی‌دانستم می‌شود با مأمور‬ ‫پلیس هم مخالفت کرد‪ .‬از ترس واقعیت‬ ‫را نگفتم تا اینکه متوجه شدم فقط یکی از‬ ‫ضربات کشند ‌ه بوده ‌است و اتفاقا به همین‬ ‫دلیل هم علی چنین اعتراف کرده است‪ .‬بعد‬ ‫از اعتراف اول‪ ،‬هرچه گفتم اشتباه کردم و‬ ‫گفته‌هایم نزد بازپرس و اداره آگاهی درست‬ ‫نیست‪ ،‬جواب دادند حرف‌هایت با واقعیت‬ ‫منطبق است‪ .‬بنابراین اعترافاتی که کرده‌ای‬ ‫درست بوده و نمی‌توانی آن را منکر شوی»‪.‬‬ ‫کیان در دادگاه اظهارات اولیه‌اش را انکار‬ ‫کرد اما وکیل اولیای‌‌دم مدارکی را افشا کرد‬ ‫که وضعیت پرونده را پیچیده‌تر کرد‪ .‬متهم‬ ‫ح دادم هر‬ ‫می‌گوید‪« :‬در جلسه دادگاه توضی ‌‬ ‫دو ضربه را علی وارد کرد و من نقشی نداشتم‬ ‫ی دم‬ ‫و از ترس اعتراف کردم اما وکیل اولیا ‌‬ ‫گفت شاهدانی دارد که گفته‌هایشان می‌تواند‬ ‫ثابت کند ضارب من بوده‌ام‪ .‬بعد هم دوستان‬ ‫کیوان را به جایگاه دعوت کردند آنها هم‬ ‫علیه من شهادت دادند و مدعی‌شدند دیده‌اند‬ ‫من ضربه مستقیمی به سینه کیوان زده‌ام»‪.‬‬ ‫کیان می‌گوید هیچ دشمنی‌ای با کیوان‬ ‫نداشت‪ ،‬ضارب هم نبوده اما پزشکی قانونی‬ ‫تشخیص داده از دو ضربه‌ای که با دو چاقو‬ ‫بر بدن مقتول وارد شده‪ ،‬یکی از این ضربات‬ ‫که به سینه مقتول اصابت کرده‪ ،‬کشنده‌بوده؛‬ ‫آن ضربه همانی است که شاهدان درباره‌اش‬ ‫در دادگاه توضیح دادند‪ .‬شاهدان نزاع مرگبار‬ ‫در دادگاه گفتند بعد از اینکه علی اولین‬ ‫ضربه را بر بدن مقتول وارد کرد کیوان حالش‬

‫خوب بود و حتی بلند شد و به سمت علی‬ ‫رفت تا او را بزند‪ .‬آن زمان فقط دستش را‬ ‫روی زخمش گذاشته‌ بود اما به محض اینکه‬ ‫به علی نزدیک شد کیان با چاقویی که روی‬ ‫زمین افتاده ‌بود به سمت کیوان حمله کرد و‬ ‫او را زد‪ .‬ضربه‌ای که کیان زد چنان کاری بود‬ ‫که کیوان دیگر نتوانست از جایش بلند شود‪.‬‬ ‫این گفته‌ها باعث شد در دادگاه کیفری استان‬ ‫گیالن رأی بر قصاص کیان صادر شود‪ .‬این‬ ‫اولین‌باری بود که کیان مرگ را نزدیک خود‬ ‫می‌دید‪.‬‬ ‫او که حاال ‪ ٢٥‬سال ‌ه است می‌گوید‪« :‬وقتی‬ ‫حکم به دستم رسید انگار نفسم بند آمد‪.‬‬ ‫خیلی ترسیدم؛ آن شب تا صبح گریه کردم‪.‬‬ ‫حالم اصال خوب نبود‪ ،‬وکیلم دلداری‌ام داد‬ ‫و گفت به رأی اعتراض می‌کند و امکان اینکه‬ ‫حکم نقض شود وجود دارد‪ .‬فکر می‌کردم‬ ‫این حرف‌ها برای دل‌خوشی است چون بیشتر‬ ‫کسانی که در زندان بودند و حکم قصاص‬ ‫داشتند حکمشان تأیید می‌شد‪ .‬چند ماه بعد‬ ‫باخبر شدم حکم نقض شده است؛ چراکه‬ ‫وکیلم مدعی‌شده‌بود کسانی که به‌عنوان شهود‬ ‫به دادگاه دعوت شدند خودشان در درگیری‬ ‫حضور داشتند و با من که متهم پرونده بودم‬ ‫خصومت داشته‌اند‪ ،‬بنابراین با استناد شهادت‬ ‫شهود نمی‌توان گفت من قاتل هستم و باید‬ ‫قصاص شوم»‪.‬‬ ‫وقتی حکم نقض شد ‪ ١٨‬سالگی‌ کیان‬ ‫تمام شده‌ بود و او باید به زندان بزرگساالن‬ ‫می‌رفت‪« :‬من در سنی بودم که هم‌ساالنم‬ ‫فوتبال بازی می‌کردند‪ .‬سینما می‌رفتند‪ ،‬درس‬ ‫می‌خواندند و شاد بودند اما من باید منتظر‬ ‫حکم مرگ می‌بودم‪.‬‬ ‫در فکر اینکه چه زمانی این حکم اجرا می‌شود‬ ‫واقعا روزهای سختی را پشت‌سر گذاشتم‪.‬‬ ‫در زندان بزرگساالن همه چیز فرق می‌کرد؛‬ ‫زندگی روی خشنش را به من نشان داد و تازه‬ ‫یاد گرفتم باید از خودم مراقبت کنم و فهمیدم‬ ‫روزهای خیلی سخت‌تری در انتظارم است‪ .‬با‬ ‫این حال امیدوار بودم و سعی می‌کردم خودم‬ ‫را آرام کنم‪ .‬هر روز تلفنی با خانواده‌ام حرف‬ ‫می‌زدم و در برابر اضطراب مقاومت می‌کردم‪.‬‬ ‫هر هفته هم آنها را می‌دیدم‪ .‬تنها شده‌ بودم‪.‬‬ ‫دوستی که به‌خاطرش متهم به آدم‌کشی شد ‌ه‬ ‫بودم‪ ،‬دروغ گفته و خودش آزاد شد ‌ه بود و‬ ‫من در زندان منتظر مرگ بودم‪ .‬باالخره نوبت‬ ‫رسیدگی مجدد برایم تعیین شد‪ .‬در جلسه دوم‬ ‫هم همان گفته‌های جلسه قبل را تکرار کردم؛‬ ‫اما باز هم کارساز نبود و این بار قاضی با علم‬ ‫خود رأی بر قصاص صادر کرد»‪.‬‬ ‫در این مرحله بود که رفت‌وآمدهای خانواده‬ ‫کیان برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شد‪،‬‬


‫‪69‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫معصومیت به تاراج رفته !‬

‫رفتند که دو نفر از آن ها پیش از اجرای‬ ‫حکم توانستند از اولیای دم مهلت بگیرند‪.‬‬ ‫یک قاتل نیز در زندان قزوین نتوانست‬ ‫بخشش بگیرد و قصاص شد‪.‬‬ ‫به گزارش جام جم‪ ،‬نخستین اعدامی که پای‬ ‫چوبه دار رفت‪ ،‬مرد جوانی به نام «احمد»‬ ‫بود که به خاطر قتل نامادری خود و با اصرار‬ ‫اولیای دم قصاص شد‪.‬‬ ‫براساس محتویات پرونده‪ ،‬سیزدهم بهمن‬ ‫سال ‪ 88‬ماموران پلیس شهریار در تماس مرد‬ ‫میان سالی از قتل زن جوانی با خبر شدند‪.‬‬ ‫این مرد در شکایتش گفت‪« :‬ساعتی قبل به‬ ‫خانه آمده و با پیکر شعله ور همسرم روبه رو‬ ‫شدم‪ .‬پسرم احمد نیز با مشاهده من از خانه‬ ‫فرار کرد‪ .‬آتش را خاموش کردم اما همسرم‬ ‫به دلیل شدت سوختگی جانش را از دست‬ ‫داده بود‪».‬‬ ‫احمد ‪ 26‬ساله یک هفته بعد در حوالی تهران‬ ‫شناسایی و دستگیر شد‪ .‬پسر جوان اول مهر‬ ‫سال ‪ 90‬در شعبه ‪ 71‬دادگاه کیفری با قبول‬ ‫قتل «محبوبه» ‪ 37‬ساله گفت‪« :‬پدرم چند‬ ‫سال قبل مادرم را طالق داد و بازنی میان سال‬ ‫ازدواج کرد‪ .‬روزهای اول اخالق او خوب‬ ‫بود اما به مرور زمان رفتارش تغییر کرد و‬ ‫با من بدرفتاری می کرد‪ .‬کارهای محبوبه‬ ‫باعث شد پدرم به من و خواهرم توجه نداشته‬ ‫باشد‪ .‬چندی بعد به خواستگاری دخترعمه‬ ‫ام رفتم اما به دلیل مخالفت های محبوبه‪،‬‬ ‫این ازدواج صورت نگرفت‪ .‬روز حادثه با‬ ‫محبوبه در خانه تنها بودم که او خواست تا‬ ‫آمدن پدرم از خانه بیرون بروم‪ .‬عصبانی شده‬ ‫و با او درگیر شدم‪ .‬یک لحظه گلویش را‬ ‫فشار دادم و خفه اش کردم‪ .‬بعد جسد را به‬ ‫حیاط آورده و آتش زدم‪ .‬در همین زمان پدرم‬ ‫سر رسید و من فرار کردم‪».‬‬ ‫با اعترافات احمد‪ ،‬قضات دادگاه او را به‬ ‫قصاص محکوم کردند‪ .‬با تایید حکم قصاص‬ ‫از سوی قضات دیوان عالی کشور‪ ،‬پسر جوان‬ ‫سحرگاه چهارشنبه در زندان رجایی شهر به‬ ‫دار آویخته شد‪.‬‬ ‫مهلت به دو مرد در آستانه اعدامبراساس‬ ‫گزارش جام جم‪ ،‬دو محکوم دیگر نیز که در‬ ‫این روز پای چوبه اعدام توانستند از اولیای‬ ‫دم مهلت بگیرند‪« .‬رضا» مردادماه سال ‪82‬‬ ‫به علت اختالف مالی‪ ،‬پسر ‪ 32‬ساله ای را‬ ‫در «صالح آباد» شهریار به قتل رسانده بود‪.‬‬ ‫او در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت‪:‬‬ ‫«با مقتول اختالف مالی داشتم و برای‬ ‫تسویه حساب با او قرار گذاشتم اما حسن با‬

‫دوستش آمد‪ .‬بار دیگر دعوایمان شد که من‬ ‫هر دوی آن ها را با چاقو زدم و فرار کردم‪».‬‬ ‫با اعترافات متهم‪ ،‬قضات شعبه ‪ 71‬دادگاه‬ ‫کیفری استان تهران او را به قصاص محکوم‬ ‫کردند‪ .‬با تایید حکم از سوی دیوان عالی‬ ‫کشور‪ ،‬متهم روز چهارشنبه پای چوبه دار‬ ‫رفت اما توانست از خانواده اولیا دم مهلت‬ ‫بگیرد‪.‬‬ ‫دومین محکوم به قصاص‪ ،‬تیرماه سال‬ ‫‪ 88‬یک راننده تاکسی را به قتل رسانده و‬ ‫جسدش را به آتش کشیده بود‪.‬‬ ‫متهم در جلسه دادگاه گفت‪« :‬علی راننده‬ ‫تاکسی بود که برای اجاره خانه به بنگاه ما‬ ‫آمد‪ .‬خانه خودم را به او نشان دادم‪ .‬مقتول‬ ‫برای قول نامه پنج میلیون تومان ودیعه‬ ‫داد‪ .‬چون تنها بود‪ ،‬وسوسه شدم پولش را‬ ‫سرقت کنم‪ .‬به همین خاطر وقتی او از اجاره‬ ‫خانه منصرف و برای گرفتن پولش آمد‪ ،‬با‬ ‫هم‪‎‬دستی دوستم او را به خانه ام برده و پس از‬ ‫خفه کردن‪ ،‬جسدش را با خودروی خودش به‬ ‫غرب تهران برده و به آتش کشیدیم‪».‬‬ ‫با اعتراف «حمید» ‪ 34‬ساله‪ ،‬قضات شعبه‬ ‫دادگاه کیفری او را به قصاص محکوم کردند‬ ‫که این حکم از سوی قضات دیوان عالی‬ ‫کشور تایید شد‪.‬‬ ‫سحرگاه چهارشنبه اولیای دم این دو مقتول به‬ ‫محکومان فرصت دوباره برای زندگی دادند‪.‬‬ ‫در همین روز‪ ،‬مردی که پس از باخت در‬ ‫قمار‪ ،‬دوست و رقیب خود را کشته بود‪ ،‬در‬ ‫قزوین قصاص شد‪.‬راز این جنایت ‪ 28‬دی‬ ‫سال ‪ 91‬فاش شد‪ .‬ماموران پلیس قزوین پس‬ ‫از حضور در محل جنایت در یکی از محله‬ ‫های این شهر‪ ،‬با جسد مرد جوان در حالی که‬ ‫ضربه چاقو به سینه اش اصابت کرده بود‪ ،‬رو‬ ‫به رو شدند‪ .‬در جریان تحقیقات از صاحب‬ ‫خانه‪ ،‬مشخص شد مقتول و قاتل همراه چند‬ ‫نفر دیگر در حال قمار بازی در این خانه‬ ‫بودند که به دلیل اختالف‪ ،‬حمید ‪ 31‬ساله‬ ‫با چاقو دوست خود را کشت و از راه پشت‬ ‫بام فرار کرد‪.‬‬ ‫او که در مخفیگاهش دستگیر شد‪ ،‬اعتراف‬ ‫کرد‪« :‬در بازی قمار بر سر برد و باخت و‬ ‫بدهی آن درگیر شده و دوستم را کشتم‪».‬‬ ‫این متهم نیز در دادگاه کیفری استان قزوین‬ ‫به قصاص محکوم و با تایید حکم در دیوان‬ ‫عالی کشور و استیذان رای توسط رییس‬ ‫قوه قضاییه‪ ،‬در زندان مرکزی قزوین به دار‬ ‫آویخته شد‬ ‫‪-----------------------‬‬

‫از دختر بچه سه ساله ای صحبت می کنم‬ ‫که پس از ربوده شدن در یکی از پارک‬ ‫های تهران مورد آزار و اذیت مرد شیطان‬ ‫صفتی قرار گرفت‪ ،‬مردی که شادی کودکانه‬ ‫دخترکی را به سکوت و سکوت و سکوت‬ ‫تبدیل کرد‪.‬‬ ‫داستان از این قرار بود‪ ،‬زن و مرد جوانی‬ ‫که برای ورزش به یکی از پارک های تهران‬ ‫رفته بودند‪ ،‬مرد میانسالی را در حال آزار و‬ ‫اذیت دختر خردسالی در گوشه ای از پارک‬ ‫دیدند‪ .‬آنها سپس با کمک نگهبان پارک مرد‬ ‫متجاوز را دستگیر کردند و موضوع را به‬ ‫پلیس اطالع دادند‪.‬‬ ‫ماموران با حضور در پارک به تحقیق از‬ ‫نگهبان پرداختند که وی گفت ساعت پنج‬ ‫صبح متوجه این مرد داخل پارک شدم‪ .‬او‬ ‫چند ساعت داخل پارک پرسه زد و رفت‪ .‬نیم‬ ‫ساعت بعد دوباره او همراه با دختر خردسالی‬ ‫وارد پارک شد‪ .‬ابتدا به وی مشکوک نشدم‬ ‫تا این که زن و مرد جوانی سراغ من آمده و‬ ‫مدعی شدند‪ ،‬مردی را در حال آزار و اذیت‬ ‫دختر خردسالی دیده اند‪ .‬با کمک این زن و‬ ‫مرد‪ ،‬وی را دستگیر کرده و در اتاق نگهبانی‬ ‫زندانی کردیم‪.‬‬ ‫در ادامه مرد جوان هم به پلیس گفت من‬ ‫همراه همسرم برای ورزش به پارک آمدم‪.‬‬ ‫متوجه شدم این مرد دست دختربچه را گرفته‬ ‫است و به زور او را به طرف وسایل بازی‬ ‫پارک می برد‪ .‬کنجکاو شدم و به دقت آنها‬ ‫را زیرنظر گرفتم‪ .‬او سپس شروع به آزار و‬ ‫دختر بچه کرد‪ .‬دختر خردسال از ترس دست‬ ‫و پایش می لرزید‪ .‬همان لحظه فهمیدم که‬ ‫او هیچ نسبتی با مرد میانسال ندارد به خاطر‬ ‫همین به طرف آنها رفتم تا موضوع را سؤال‬ ‫کنم‪ .‬وقتی دختربچه مرا دید‪ ،‬گریه کرد و این‬ ‫مرد او را رها کرد‪ .‬مرد آدم ربا ابتدا ادعا کرد‬

‫که دخترش است اما دختر کوچولو با گریه‬ ‫گفت که این مرد او را به زور به پارک آورده‬ ‫است پس از این مرد آدم ربا قصد فرار داشت‬ ‫که او را گرفتیم ‪.‬‬ ‫ماموران در ادامه پدر و مادر دختر بچه را‬ ‫شناسایی کرده و دختر سه ساله را تحویل آنها‬ ‫دادند‪ .‬این مرد پس از انتقال به دادسرای‬ ‫جنایی تهران گفت‪ :‬من زن و دو بچه دارم و‬ ‫در یکی از شهرک های حوالی تهران زندگی‬ ‫می کنم‪ .‬روز حادثه متوجه شدم این دختر بعد‬ ‫از خریدن نان از نانوایی به طرف خانه اشان‬ ‫می رود‪ .‬به او نزدیک شدم و او را به بهانه‬ ‫بازی و خرید خوراکی به پارک کشاندم‪ .‬ابتدا‬ ‫کمی با او بازی کردم و قصد داشتم او را از‬ ‫پارک خارج کنم که نگهبان پارک و مردی‬ ‫که ورزش می کرد متوجه شده و مرا دستگیر‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫تحقیقات بعدی پلیس هم نشان داد متهم‬ ‫سابقه دار است و دو بار دیگر به جرم ربودن‬ ‫دختربچه ها بازداشت و روانه زندان شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫متهم در بازجویی بعدی نیز اعتراف کرد‬ ‫که دو بار به جرم ربودن دختران کم سن و‬ ‫سال در ورامین به زندان رفته و این بار برای‬ ‫ربودن دختری دیگر به تهران آمده بود‪.‬‬ ‫این مرد در نهایت با رای دادگاه به ‪ 15‬سال‬ ‫زندان و ‪ 90‬ضربه شالق محکوم شد‪.‬‬ ‫چه بسیار حوادثی از این دست که در اطرافمان‬ ‫اتفاق می افتد و گاه با بی تفاوتی از کنار آن‬ ‫می گذریم در حالی که شنیدن چنین حوادثی‬ ‫زنگ تلنگری است تا نسبت به حفاظت از‬ ‫فرزندان خود توجه بیشتری داشته باشیم تا‬ ‫یک عمر افسوس و پشیمانی را برای خود‬ ‫بوجود نیاوریم‪.‬‬ ‫با آغاز فصل گرم سال کودکان به بازی های‬ ‫کودکانه به ویژه در پارک ها تمایل بسیاری‬ ‫نشان می دهند و مجرمان نیز از این ایام برای‬ ‫سرقت‪ ،‬آزار و اذیت کودکان بیشتر استفاده‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫در برخی مواقع سارقان طال و جواهرات‬ ‫کودکان را به سرقت می برند اما گاهی‬ ‫کودکان را نیز مورد اذیت و آزار قرار می‬ ‫دهند که عوارض ناشی از این اقدام تا‬ ‫سال های سال و حتی در دوران بزرگسالی‬ ‫کودکانی که این مساله را تجربه کرده اند‪،‬‬ ‫باقی می ماند‪.‬‬ ‫یک لحظه غفلت از کودکان ‪ ،‬دادن بهترین‬ ‫فرصت برای سودجویان است براین اساس‬ ‫نباید کودکان را به تنهایی برای خرید فرستاد‬ ‫یا آن ها را در مکان های خلوت و دورافتاده‬ ‫برای بازی رها کرد‪.‬‬ ‫سرقت از کودکان در شرایطی صورت می‬ ‫گیرد که والدین نسبت به رفت و آمد کودکان‬ ‫بی دقت بوده و آنها به تنهایی در معابر‬ ‫حضور دارند‪.‬‬ ‫از سوی دیگر آویختن طال و جواهرات به‬ ‫کودکان در کوچه و خیابان‪ ،‬دادن اسباب‬ ‫بازی های گران قیمت یا موبایل به کودکان‪،‬‬ ‫عدم آگاهی کودکان درباره مراقبت از خود و‬ ‫دوری کردن از افراد ناشناس از جمله مواردی‬


‫‪68‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫کوچولو گریه می‌کرد و می‌خواست رهایش‬ ‫کنم‪ ،‬اما او را به درون چاه انداختم و دیگر‬ ‫صدایی نشنیدم‪.‬‬ ‫در ادامه بازجویی از متهم مشخص شد‪ ،‬عامل‬ ‫حادثه با اطمینان از این‌که کودک را کشته‬ ‫است‪ ،‬به خانه زن مورد عالقه‌اش بازگشته و‬ ‫موضوع را به وی اطالع می‌دهد‪.‬‬ ‫رابطه غیراخالقی حادثه‌ساز شد‬ ‫در پی دستگیری زن و مرد متهم‪ ،‬سرهنگ‬ ‫حسین‌زاده‪ ،‬رییس پلیس آگاهی استان‬ ‫اصفهان نیز دراین‌باره به خبرنگار ما گفت‪:‬‬ ‫متاسفانه در این پرونده شاهد بودیم که مادر‬ ‫کودک در پی رابطه‌ای غیراخالقی با مردی‬ ‫متاهل چنین حادثه‌ای هولناک را رقم زده‬ ‫بود‪ ،‬اما کودک بیگناه که پس از پنج روز‬ ‫در چاه محبوس شده بود به طرز معجزه‌آسایی‬ ‫زنده ماند‪.‬‬ ‫حسین‌زاده افزود‪ :‬اکنون صحنه حادثه از سوی‬ ‫متهمان بازسازی شده و مادر کودک و مردی‬ ‫که کودک را ربوده و به جان او سوءقصد‬ ‫کرده بود‪ ،‬با هماهنگی قضایی روانه زندان‬ ‫شدند‪ .‬تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد‪.‬‬

‫دختر جوان نقشه زورگیری از ‪۲‬‬ ‫پسر پولدار را طراحی کرد‬ ‫دختر جوان که نقشه زورگیری از ‪ 2‬پسر‬ ‫پولدار را طراحی کرده بود ‌‪ ،‬در بازجویی‌های‬ ‫پلسی به اعمال مجرمانه خود اعتراف کرد‪.‬‬ ‫به گزارش جام جم آنالین به نقل از پلیس‬ ‫آ گاهی تهران بزرگ‪ 10 ،‬اردیبهشت ‪1394‬‬ ‫فردی با مراجعه به کالنتری ‪ 147‬گلبرگ‬ ‫به مأمورن اعالم کرد که بهمراه یکی از‬ ‫دوستانش و همچنین دو خانم جوان در داخل‬ ‫منزل حضور داشته که چند جوان با چاقو و‬

‫قمه وارد خانه شده و با تهدید اقدام به بستن‬ ‫دست و پا و نهایتا سرقت وجوه نقد‪ ،‬چک‬ ‫های بانکی و گوشی های تلفن همراه هر‬ ‫چهار نفر آنها به ارزش تقریبی ‪ 40‬میلیون‬ ‫تومان کرده اند‪.‬‬ ‫پرونده در پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران‬ ‫بزرگبا تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع‬ ‫«سرقت به عنف از منزل» و به دستور شعبه‬ ‫چهاردهم دادیاری دادسرای ناحیه ‪ 4‬تهران ‪،‬‬ ‫پرونده جهت رسیدگی در اختیار پایگاه چهارم‬ ‫پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت‪.‬‬ ‫اظهارات مالباخته‬ ‫شاکی اصلی پرونده (امیر) بهمراه یکی از‬ ‫دوستانش بنام «بهروز» در پایگاه چهارم‬ ‫پلیس آگاهی حاضر و به کارآگاهان گفت‪:‬‬ ‫چندی پیش با دختر جوانی بنام «پروین»‪،‬‬ ‫در منطقه تهرانپارس آشنا شدم و طی چند‬ ‫مالقاتی که با او داشتم‪ ،‬یکی از دوستانم بنام‬ ‫«بهروز» نیز حضور داشت تا اینکه «پروین»‬ ‫پیشنهاد داد تا یکی از دوستانش بنام «مریم»‬ ‫را با بهروز آشنا کند؛ زمانیکه موضوع پیشنهاد‬ ‫«پروین» را با «بهروز» در میان گذاشتم او‬ ‫نیز قبول کرد تا اینکه قرار شد تا این دو نفر‬ ‫(بهروز و مریم) همدیگر را مالقات کنند؛ به‬ ‫بهانه مالقات‪ ،‬پروین پیشنهاد داد تا مالقات‬ ‫«بهروز» و «مریم» در خانه من انجام شود و‬ ‫من نیز با این پیشنهاد موافقت کردم‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬قرار شد‪« ،‬پروین» به همراه مریم‬ ‫به خانه من بیاید و من نیز برای آنروز از بهروز‬ ‫دعوت کردم تا به خانه من بیاید؛ هنوز دقایقی‬ ‫از حضور ما چهار نفر در داخل خانه نگذشته‬ ‫بود که ناگهان سه جوان قوی هیکل‪ ،‬با‬ ‫تهدید چاقو و قمه وارد خانه شده و بالفاصله‬ ‫اقدام به بستن دست و پای من و «بهروز»‬ ‫کردند؛ آنها پس از سرقت تمامی وجوه نقد‬ ‫داخل خانه و همچنین پول های همراه من و‬ ‫«بهروز»‪ ،‬با تهدید چاقو ما را مجبور کردند تا‬

‫رمز عابربانک های خود را نیز در اختیار آنها‬ ‫بگذریم و سپس از خانه خارج شدند‪.‬‬ ‫«امیر» و «بهروز» در پاسخ به سؤال‬ ‫کارآگاهان که آیا به فرد یا افرادی مظون‬ ‫می باشند نیز گفتند‪«:‬به کسی مظنون نیستیم‬ ‫اما پس از سرقت‪ ،‬زمانیکه از «پروین» و‬ ‫«مریم» خواستیم تا آنها نیز به همراه ما به‬ ‫کالنتری آمده و ماجرای سرقت را با پلیس‬ ‫در میان بگذارند‪ ،‬آنها با طرح این بهانه که در‬ ‫صورت طرح شکایت آنها‪ ،‬خانواده هایشان‬ ‫از موضوع مطلع خواهند شد‪ ،‬عنوان کردند‬ ‫که قصد طرح شکایت و پیگیری موضوع را‬ ‫ندارند و حتی به ما نیز پیشنهاد کردند که‬ ‫پیگیر شکایت نشویم»‪.‬‬ ‫پیشنهاد سرقت را من طرح کردم‬ ‫در ادامه رسیدگی به پرونده‪« ،‬پروین» و‬ ‫«مریم» به صورت جداگانه مورد تحقیقات‬ ‫قرار گرفته و آنها نیز در اظهاراتی مشابه‪،‬‬ ‫اظهارات «امیر» و «بهروز» را تأیید کرده‬ ‫اما کماکان اصرار بر این موضوع داشتند که‬ ‫با وجود سرقت گوشی های تلفن همراهشان‬ ‫و به علت مسائل خانوادگی حاضر به طرح‬ ‫شکایت نیستند‪.‬‬ ‫با توجه به مشکوک شدن کارآگاهان به‬ ‫رفتار پروین‪ ،‬تحقیقات پلیسی نامحسوس در‬ ‫خصوص وی در دستور کار کارآگاهان قرار‬ ‫گرفت و مشخص شد که «پروین» با جوانی‬ ‫بنام «عرفان» در ارتباط است‪.‬‬ ‫در ادامه تحقیقات‪ ،‬اینبار تحقیقات تخصصی‬ ‫از پروین در دستور کار قرار گرفت و نهایتا وی‬ ‫به طرح پیشنهاد سرقت به «عرفان» اعتراف‬ ‫کرد؛ «پروین» در اعترافات خود گفت‪ :‬یک‬ ‫روز که با «عرفان» بیرون رفته بودم‪ ،‬به او‬ ‫عنوان کردم که با جوانی (امیر) آشنا شدم که‬ ‫دارای وضعیت مالی خوبی است و همانجا‬ ‫پیشنهاد سرقت را مطرح کردم؛ عرفان نیز‬ ‫موضوع را با دو نفر دو از دوستانش مطرح‬ ‫و نهایتا قرار شد تا به بهانه پیشنهاد آشنایی‬ ‫یکی از دوستانم با بهروز که او را چندین بار‬ ‫بهمراه امیر دیده بودم‪ ،‬قرار مالقات آنها را در‬ ‫خانه امیر بگذارم‪ .‬همانطور که انتظار داشتیم‪،‬‬ ‫آنها با پیشنهاد من در خصوص مالقات در‬ ‫داخل خانه موافقت کردند و من نیز موضوع‬ ‫را با عرفان در میان گذاشتم‪ .‬روز سرقت‪ ،‬در‬ ‫حالیکه عرفان بهمراه دو نفر از دوستانش‬ ‫بنام های امیر و سروش در نزدیکی خانه امیر‬ ‫حضور داشتند ‪ ،‬من و مریم وارد خانه امیر‬ ‫شدیم هنوز دقایقی از حضور ما در داخل خانه‬ ‫نگذشته بود که از طریق زدن آیفون اقدام به‬ ‫باز کردن درب خانه کردم و پس از لحظاتی‬ ‫عرفان بهمراه دوستانش وارد خانه شدند»‪.‬‬ ‫با توجه به اعتراف صریح متهمه (پروین)‬

‫به طرح پیشنهاد سرقت و اطالع دوستش‬ ‫(مریم) از موضوع سرقت‪ ،‬کارآگاهان اقدام‬ ‫به دستگیری «مریم» به عنوان دیگر متهم‬ ‫پرونده کردند؛ «مریم» نیز پس از اطالع از‬ ‫اعترافات «پروین»‪ ،‬صراحتا به همدستی‬ ‫با «پروین» و دیگر اعضای گروه سارقین‬ ‫اعتراف کرد‪.‬‬ ‫دستگیری دیگر اعضای گروه سارقان‬ ‫با توجه به شناسایی «عرفان ‪ .‬م» (‪ 26‬ساله)‬ ‫به عنوان یکی از متهمین اصلی پرونده‪ ،‬محل‬ ‫سکونت وی در منطقه تهرانپارس شناسایی و‬ ‫دستگیر و به پایگاه چهارم آگاهی منتقل شد‪.‬‬ ‫«عرفان» که چاره ای جز اعتراف نداشت‪،‬‬ ‫صراحتا به مشارکت در سرقت اعتراف و دو‬ ‫نفر از مجرمین سابقه دار منطقه تهرانپارس‬ ‫بنام های «امیر ‪ .‬ت» (‪ 25‬ساله) و «سروش‬ ‫‪ .‬ج» (‪ 27‬ساله) را به عنوان دیگر همدستان‬ ‫خود معرفی کرد‪ .‬بررسی سوابق «امیر» و‬ ‫«سروش» نشان داد که این دو نفر از مجرمان‬ ‫سابقه دار هستند که بارها به اتهام ارتکاب‬ ‫جرایم مختلف بویژه زورگیری‪ ،‬برهم زدن‬ ‫نظم عمومی‪ ،‬مواد مخدر‪ ،‬سرقت و‪ ...‬دستگیر‬ ‫و روانه زندان شده اند‪.‬‬ ‫با شناسایی مخفیگاه این دو متهم‪ ،‬نهایتا‬ ‫«امیر» و «سروش» نیز دستگیر‪ ،‬صراحتا‬ ‫به مشارکت در سرقت به عنف منزل شاکی‬ ‫پرونده اعتراف و در بازرسی از مخفیگاه‬ ‫هایشان نیز عابربانک های سرقتی و همچنین‬ ‫مقادیری از مبالغ سرقت کشف شد‪.‬‬ ‫رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران‬ ‫بزرگ با اعالم این خبر‪ ،‬افزود‪ :‬در برخی از‬ ‫پرونده های در حال رسیدگی در پلیس آگاهی‬ ‫شاهد آن هستیم که اقدام و تکرار برخی‬ ‫رفتارهای پرخطر از سوی شکات و آسیب‬ ‫دیدگان ‪ ،‬زمینه ارتکاب جرایم را از سوی‬ ‫متهمین فراهم می نماید که در این پرونده نیز‬ ‫شاهد بروز همین رفتارهای پرخطر از سوی‬ ‫شکات پرونده هستیم‪.‬‬ ‫سرهنگ کارآگاه سعدالله گزافی گفت‪ :‬با‬ ‫توجه به اعتراف صریح هر ‪ 5‬متهم پرونده‬ ‫و تکمیل تحقیقات پلیسی ‪ ،‬قرار قانونی از‬ ‫سوی مقام محترم قضایی صادر و متهمین‬ ‫روانه زندان شدند‪.‬‬

‫دوقاتل پای چوبه دار از اولیای‬ ‫دم مهلت گرفتند‪ ،‬دو قاتل قصاص‬ ‫شدند‬ ‫سه قاتل روز چهارشنبه در حالی در زندان‬ ‫رجایی‌شهر و زندان قزوین پای چوبه دار‬


‫‪67‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫همیشه به خانه آنها رفت و آمد داشتم‪ .‬زن‬ ‫پسرخاله‌ام دختردایی‌ام بود‪ .‬من به او اعتماد‬ ‫کامل داشتم‪ ،‬اما یک روز که در خانه‌ تنها‬ ‫بودم به خانه‌ام در پرند آمد و مرا آزار داد‪ .‬از‬ ‫آن روز به بعد کینه او را به دل گرفتم و به فکر‬ ‫انتقام افتادم‪.‬‬ ‫چرا به پلیس شکایت نکردی؟وقتی دیدم‬ ‫شکایت از برادرم بی‌نتیجه بود به این فکر‬ ‫افتادم که خودم دست به کار شوم‪ .‬پسرخاله‌ام‬ ‫حتی یک‌بار با من تماس گرفت و گفت در‬ ‫توهم شیشه مرا آزار داده است‪ .‬او عذرخواهی‬ ‫کرد و خواست تا او را ببخشم اما دفعه بعدی‬ ‫که به خانه‌مان آمد متوجه شدم نیت بدی در‬ ‫سر دارد و هنوز سر به راه نشده است‪.‬‬ ‫از ماجرای قتل بگو؟به شوهر صیغه‌ای‌ام گفتم‬ ‫یک اسلحه می‌خواهم تا پسرخاله‌ام را بترسانم‬ ‫او هم یک کلت کمری در اختیارم قرار داد‪،‬‬ ‫اما از نقشه من برای قتل بی‌خبر بود‪ .‬من با‬ ‫پسرخاله‌ام تماس گرفتم و از او خواستم دنبالم‬ ‫بیاید‪ .‬در جاده کهریزک وقتی سوار ماشین او‬ ‫شدم از چشمانش خواندم می‌خواهد مرا آزار‬ ‫بدهد‪ .‬همان موقع اسلحه را از کیفم بیرون‬ ‫آوردم و پنج تیر به سر و سینه‌اش شلیک کردم‪.‬‬ ‫بعد از قتل چه کردی؟‬ ‫همان موقع با پلیس ‪ 110‬تماس گرفتم و‬ ‫گفتم پسرخاله‌ام را با اسلحه کشته‌ام‪ .‬اما حرفم‬ ‫را باور نکردند و گفتند دچار توهم شده‌ام تا‬ ‫اینکه ‪27‬روز بعد از طریق آخرین تماسی که با‬ ‫مقتول گرفته بودم‪ ،‬بازداشت شدم‪.‬‬ ‫شوهرت اسلحه را چطور تهیه کرده بود؟از‬ ‫دوستش خواسته بود تا آن را در یک جعبه‬ ‫جاسازی کند و از کرمانشاه برایم بیاورد‪.‬‬ ‫او فقط اسلحه را در اختیارم قرار داد و به‬ ‫همین خاطر به اتهام معاونت در قتل محاکمه‬ ‫می‌شود‪ .‬اما من بارها گفته‌ام او بی‌گناه است‪.‬‬ ‫در راهرو دادگاه وقتی دیدم پسر و دختر‬ ‫همسرم با دیدن پدرشان در لباس زندان اشک‬ ‫می‌ریزند خیلی متاثر شدم‪ .‬شوهرم و زن و‬ ‫بچه‌اش به خاطر من گرفتار شده‌اند‪.‬‬ ‫برای جلب رضایت اولیای دم چه کار‬ ‫کرده‌ای؟من یک‌سال است که در زندانم و‬ ‫خانواده‌ام هم اقدامی برای جلب رضایت‬

‫نکرده‌اند‪ .‬فکر می‌کنم آنها به مرگم راضی‬ ‫هستند‪ .‬اعضای خانواده‌ام از همان ابتدا هم‬ ‫رابطه خوبی با من نداشتند‪.‬‬

‫نقشه شوم برای کودک اصفهانی‬ ‫که رابطه نامشروع مادرش را‬ ‫دیده بود!‬ ‫مردی که برای سرپوش گذاشتن بر رابطه‬ ‫پنهانی‌اش با یک زن‪ ،‬نقشه قتل پسر چهار‬ ‫ساله او را طراحی کرده و در اجرای آن‬ ‫ناکام مانده بود‪ ,‬همراه مادر کودک از سوی‬ ‫کارآگاهان جنایی اداره آگاهی شهرستان‬ ‫نجف‌آباد اصفهان دستگیر شد!‬ ‫مرد جوان گمان می‌برد کودکی را که در‬ ‫چاهی به عمق ‪ ۴۵‬متری انداخته‪ ،‬مرده است‬ ‫اما او به طرز معجزه‌آسایی زنده مانده بود و به‬ ‫کمک آتش‌نشان‌ها از درون چاه بیرون آورده‬ ‫شد‪.‬‬ ‫مطوری مسوول روابط عمومی سازمان‬ ‫آتش‌نشانی شهرستان نجف‌آباد در استان‬ ‫اصفهان در ارتباط با نجات معجزه‌آسای‬ ‫پسری چهار ساله‌ از عمق یک چاه ‪ ۴۵‬متری‪،‬‬

‫روز گذشته به خبرنگار ما گفت‪ :‬ساعت ‪ ۱۰‬و‬ ‫‪ ۳۰‬دقیقه در پی تماس پلیس با سامانه ‪۱۲۵‬‬ ‫آتش‌نشانی شهرستان نجف‌آباد مبنی بر سقوط‬ ‫یک پسر خردسال در چاه باغی در کمربندی‬ ‫این شهر‪ ،‬آتش‌نشان‌ها در قالب چند گروه‬ ‫عملیاتی عازم محل شدند‪.‬‬ ‫نجات کودک از چاه‬ ‫مطوری افزود‪ :‬آتش‌نشان‌ها در بررسی از محل‬ ‫متوجه صدای ناله‌هایی از درون چاه شدند و‬ ‫اطمینان یافتند کسی درون چاه افتاده است‬ ‫بنابراین عملیات نجات را آغاز کردند‪ .‬پس‬ ‫از یک ساعت عملیات نفسگیر‪ ،‬ماموران‬ ‫آتش‌نشانی پسر چهار ساله‌ای را که زخمی‬ ‫کف چاه افتاده بود نجات دادند و توسط‬ ‫امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل‬ ‫کردند‪ .‬در ادامه‪ ،‬تحقیقات پلیس از این‬ ‫کودک برای شناسایی خانواده او آغاز شد‪.‬‬ ‫کودک نجات‌یافته همان پسر گمشده بود‬ ‫در این ارتباط سرهنگ پرتوی‪ ،‬فرمانده‬ ‫انتظامی شهرستان نجف‌آباد نیز به خبرنگار ما‬ ‫گفت‪ :‬با توجه به این‌که زنی با ارائه شکایتی‬ ‫بیان کرده بود پسر چهار ساله‌اش به نام مهدی‬ ‫به قصد بازی از خانه بیرون رفته و دیگر‬ ‫بازنگشته است‪ ،‬ماموران پلیس متوجه شدند‬ ‫کودک نجات داده شده از درون چاه‪ ،‬مهدی‬ ‫همان پسر گمشده است‪.‬‬

‫عامل حادثه یک آشنا بود‬ ‫پرتوی افزود‪ :‬با انتقال این کودک به‬ ‫بیمارستان‪ ،‬او تحت درمان قرار گرفت و‬ ‫در تحقیق از او معلوم شد مردی که او را‬ ‫عموحسین صدا می‌زده و به خانه‌شان در رفت‬ ‫و آمد بوده‪ ،‬وی را درون چاه انداخته است‪.‬‬ ‫با توجه به اظهارات کودک‪ ،‬کارآگاهان‬ ‫جنایی اطمینان یافتند آن مرد قصد جان‬ ‫کودک را داشته و به یقین مادر کودک ـ زن‬ ‫شاکی ـ از این ماجرا باخبر بوده است‪.‬‬ ‫بنابراین با هماهنگی قضایی مادر کودک‬ ‫به پلیس آگاهی نجف‌آباد احضار و در‬ ‫بازجویی‪ ،‬اظهارات متناقضی را بیان کرد تا‬ ‫سرانجام اقدام هولناک خود و همدستش را‬ ‫فاش کرد‪.‬‬ ‫دستگیری مادر‬ ‫فرمانده انتظامی شهرستان نجف‌آباد یادآور‬ ‫شد‪ :‬در تحقیق از این زن معلوم شد او چند‬ ‫ازدواج ناموفق داشته است و از چند ماه‬ ‫پیش با مردی به نام حسین که متاهل بوده و‬ ‫خانواده‌اش در نزدیکی خانه زن جوان زندگی‬ ‫می‌کردند آشنا شده و با او رابطه پنهانی برقرار‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫در ادامه تحقیق ماموران دریافتند مادر کودک‬ ‫و حسین وقتی متوجه شدند مهدی چهار ساله‬ ‫متوجه رابطه پنهانی آنها شده است‪ ،‬نقشه قتل‬ ‫او را طراحی کرده‌اند‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬در پی اعتراف مادر کودک مبنی‬ ‫بر این‌که عامل حادثه حسین بوده است‪،‬‬ ‫این مرد تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و‬ ‫جستجو برای دستگیری وی را آغاز کردند‬ ‫تا این‌که روز بعد مخفیگاه متهم فراری‬ ‫شناسایی و او نیز دستگیر شد‪ .‬متهم با انتقال‬ ‫به پلیس آگاهی در مواجهه حضوری با زن‬ ‫بازداشت شده ـ مادر کودک ـ قرار گرفت و‬ ‫به جرم خود اعتراف کرد‪.‬‬ ‫اعتراف مرد جوان به توطئه مرگبار‬ ‫متهم به پلیس گفت‪ :‬شب حادثه وقتی به خانه‬ ‫مادر کودک چهارساله رفته بودم‪ ،‬با نقشه از‬ ‫پیش تعیین شده کودک را به بهانه‌ای سوار‬ ‫خودرویم کردم و به باغی در کمربندی شهر‬ ‫رفتیم‪ .‬با قساوت او را کنار چاه بردم‪ .‬پسر‬


‫‪66‬‬

‫ح‬ ‫ا‬ ‫و دث‬ ‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫حوادث‬

‫مرد جوان اجساد پدر و مادرش را‬ ‫آتش زد‬ ‫جوان ‪ ۳۲‬ساله سابقه‌دار‪ ،‬پس از کشتن بی‬ ‫رحمانه پدرو مادر خود‪ ،‬اجساد آنان را داخل‬ ‫پراید گذاشت و آتش زد‪.‬‬ ‫روزنامه خراسان ‪ :‬ساعت ‪ ۴‬بامداد پنجشنبه‬ ‫گذشته‪ ،‬اهالی ساکن در دوست‌آباد ‪ ۳‬از توابع‬ ‫مشهد‪ ،‬شعله‌های آتشی را دیدند که از داخل‬ ‫یک دستگاه پراید در کنار درخت‌های توت‬ ‫زبانه می‌کشید‪ .‬آنان بالفاصله با آتش‌نشانی‬ ‫تماس گرفتند و موضوع را اطالع دادند‪.‬‬ ‫دقایقی بعد خودروهای آتش‌نشان آژیرکشان‬ ‫در جاده قدیم قوچان متوقف شدند و‬ ‫شعله‌های آتش را اطفا کردند اما ناگهان در‬ ‫میان دودهای غلیظ‪ ،‬اجساد سوخته زن و‬ ‫مردی میانسال در صندلی عقب پراید نمایان‬ ‫شد و بدین ترتیب‪ ،‬احتمال وقوع جنایت‬ ‫قوت گرفت‪.‬‬ ‫مأموران کالنتری کاظم‌آباد نیز که به همراه‬ ‫سرگرد بهسودی ‪ -‬رئیس کالنتری ‪ -‬در محل‬ ‫حضور یافته بودند‪ ،‬مراتب را به قاضی ویژه‬ ‫قتل عمد اعالم کردند‪ .‬با توجه به اهمیت و‬ ‫حساسیت موضوع‪ ،‬قاضی علی‌اکبر صفائیان‬ ‫در حالی عازم محل کشف اجساد شد که‬ ‫هنوز هویت قربانیان این جنایت هولناک‬ ‫فاش نشده بود‪.‬‬ ‫تحقیقات میدانی مقام قضایی نشان داد که‬ ‫اجساد زن ‪ ۴۹‬ساله و مرد ‪ ۵۲‬ساله‌ای درون‬ ‫یک تخته پتو پیچیده شده و در صندلی عقب‬ ‫خودرو به طور کامل سوخته است‪ .‬تکه‌هایی‬ ‫از یک گلدان شکسته سفالی‪ ،‬شیشه نوشابه‬ ‫و گوشی تلفن سوخته نیز داخل این خودرو‬ ‫کشف شد و اجساد قربانیان برای تعیین علت‬ ‫دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت‪.‬‬

‫قاضی صفائیان که در همان مراحل اولیه‬ ‫تحقیقات با توجه به سن و سال مقتوالن‬ ‫احتمال وقوع یک جنایت خانوادگی را‬ ‫می‌داد‪ ،‬با صدور دستورات ویژه‌ای از‬ ‫کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان‬ ‫رضوی خواست هر چه سریع‌تر برای کشف‬ ‫هویت اجساد اقدام کنند‪.‬‬ ‫به دلیل اهمیت ماجرا‪ ،‬سرهنگ غالمی ثانی‬ ‫ رئیس اداره جنایی آگاهی ‪ -‬فرماندهی‬‫عملیات را به عهده گرفت و گروهی تخصصی‬ ‫از کارآگاهان دایره قتل عمد به سرپرستی‬ ‫ستوان نجفی تالش شبانه خود را برای افشای‬ ‫راز این جنایت هولناک آغاز کردند‪.‬‬ ‫در حالی که بررسی‌های کارآگاهان روی‬ ‫گوشی سوخته و شماره پالک خودرو به‬ ‫سرنخ‌های مهمی از یک جنایت خانوادگی‬ ‫رسیده بود‪ ،‬دختری نیز با مراجعه به کالنتری‬ ‫کاظم‌آباد از مفقودشدن پدر و مادرش خبر‬ ‫داد که مشخص شد مقتوالن پدر و مادر این‬ ‫دختر هستند‪ .‬به این ترتیب با شناسایی هویت‬ ‫اجساد‪ ،‬کارآگاهان پلیس آگاهی به منزل‬ ‫مقتوالن واقع در دوست‌آباد ‪ 1‬عزیمت کردند‬ ‫و به تحقیق در این‌باره پرداختند‪.‬‬ ‫آثار موجود بیانگر آن بود که زن و مرد‬ ‫میانسال در منزل خودشان به قتل رسیده‌اند و‬ ‫شب حادثه نیز تنها پسر ‪ ۳۲‬ساله آنان در منزل‬ ‫حضور داشته است‪ .‬بنابراین به دستور قاضی‬ ‫صفائیان‪ ،‬فرزند ناخلف بازداشت و به پلیس‬ ‫آ گاهی هدایت شد‪ .‬او که در ابتدا سعی داشت‬ ‫ارتکاب هر گونه جنایتی را انکار کند‪ ،‬وقتی‬ ‫در برابر شواهد موجود و اظهارات خواهرش‬ ‫قرار گرفت دیگر چاره‌ای جز بیان حقیقت‬ ‫ندید و گفت‪ :‬چند روزی همسرم در منزل‬ ‫نبود و من به منزل پدرم رفته بودم‪ .‬آن شب‬ ‫نیز در منزل خاله‌ام مهمان بودیم‪ .‬وقتی بعد‬ ‫از نیمه‌شب به خانه پدرم بازگشتیم دوباره پدر‬

‫و مادرم به خاطر اختالفات قبلی با یکدیگر‬ ‫درگیر شدند‪ .‬من هم که ناراحت بودم ناگهان‬ ‫با شیشه نوشابه پدرم را به قتل رساندم‪ .‬وقتی‬ ‫مادرم دخالت کرد‪ ،‬او را نیز با گلدان سفالی‬ ‫کشتم‪ .‬سپس اجساد را درون پتو گذاشتم و‬ ‫با خودروی پدرم به محل کشف بردم اما آنجا‬ ‫نمی‌دانم چرا خودرو آتش گرفت و آنها در‬ ‫شعله‌های آتش سوختند‪.‬‬ ‫متهم ‪ ۳۲‬ساله این پرونده جنایی که دارای‬ ‫سابقه کیفری است‪ ،‬ادامه داد‪ :‬من و پدرم‬ ‫هر دو در یک شرکت توزیع مواد غذایی‬ ‫کار می‌کردیم ولی در لحظه جنایت به خاطر‬ ‫عصبانیت شدید حال خودم را نمی‌فهمیدم‪.‬‬ ‫بر اساس این گزارش‪ ،‬تحقیقات بیشتر درباره‬ ‫این جنایت هولناک که تنها ساعاتی پس از‬ ‫وقوع قتل و با تالش گسترده کارآگاهان و‬ ‫دستورات ویژه قضایی کشف شد‪ ،‬همچنان‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬

‫محاکمه زن خونسرد به اتهام‬ ‫قتل پسرخاله ‪ /‬متهم در دادگاه‪:‬‬ ‫مستحق مرگ بود‬ ‫زن جوان که پسرخاله‌اش را طی قرار صوری‬ ‫به بیابان‌های کهریزک کشاند و با شلیک‬ ‫گلوله کشت‪ ،‬دیروز پای میز محاکمه ایستاد‬ ‫و گفت‪« :‬پسرخاله‌ام مستحق مرگ بود‪».‬‬ ‫فاطمه ‪ 20‬ساله تابستان ‪ 93‬وقتی که ‪19‬‬ ‫سال داشت پسرخاله ‪ 33‬ساله‌اش به نام‬ ‫بهروز را طبق نقشه از پیش طراحی‌شده به‬ ‫بیابان‌های کهریزک کشاند و او را با اسلحه‌ای‬ ‫که شوهرش در اختیارش قرار داده بود‪ ،‬با‬ ‫شلیک پنج گلوله کشت‪ .‬این زن جوان دیروز‬ ‫با خونسردی در شعبه ‪ 84‬دادگاه کیفری‬ ‫استان تهران به ریاست قاضی باقری و با‬

‫حضور چهار قاضی مستشار پای میز محاکمه‬ ‫ایستاد و در مقابل درخواست خاله‌اش و دو‬ ‫نوه صغیر او مبنی‌بر قصاص‪ ،‬سکوت کرد‪.‬‬ ‫فاطمه گفت‪« :‬پسرخاله‌ام را کشتم چون مرا‬ ‫آزار داده بود‪ .‬اما در این ماجرا شوهرم نقشی‬ ‫نداشت‪».‬‬ ‫***‬ ‫فاطمه در گفت‌وگو با فرهیختگان‪« :‬وقتی با‬ ‫پلیس تماس گرفتم گفتند دچار توهم شده‌ام‪».‬‬ ‫چقدر درس خوانده‌ای؟دیپلم دارم‪.‬‬ ‫چند سالت بود که ازدواج کردی؟در‬ ‫‪17‬سالگی با وجود مخالفت‌های خانواده‌ام با‬ ‫حسن ازدواج کردم‪ .‬اما یک‌سال بعد به خاطر‬ ‫خانواده‌ام از او جدا شدم‪.‬‬ ‫علت مخالفت خانواده‌ات با این ازدواج چه‬ ‫بود؟حسن زن و یک دختر و پسر خردسال‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫چطور با حسن آشنا شدی؟وقتی ‪16‬سال‬ ‫داشتم فهمیدم برادرم به من نظر بد دارد و‬ ‫می‌خواهد به من تعرض کند‪ .‬وقتی ماجرا را‬ ‫به مادرم گفتم با من دعوا کرد و گفت باید‬ ‫سکوت کنم‪ .‬از آن روز به بعد اختالف‌های‬ ‫من و خانواده‌ام بیشتر شد‪ .‬آنها می‌گفتند من‬ ‫معتاد شده‌ام و تحت تاثیر مصرف مواد چنین‬ ‫حرف‌هایی می‌زنم‪ .‬با آنکه آزمایش عدم‬ ‫اعتیاد دادم و خانواده‌ام فهمیدند معتاد نیستم‬ ‫باز هم حرف‌هایم را باور نمی‌کردند تا اینکه‬ ‫به کالنتری رفتم و از برادرم شکایت کردم‪.‬‬ ‫شکایتم بعد از چهار ماه بی‌نتیجه ماند و من‬ ‫که از خانه قهر کرده بودم و در خیابان با‬ ‫حسن آشنا شده بودم‪ ،‬با او ازدواج کردم‪.‬‬ ‫چرا بعد از یک سال از شوهرت جدا‬ ‫شدی؟خانواده‌ام نمی‌گذاشتند من و حسن با‬ ‫هم زندگی کنیم‪ .‬به خاطر دخالت‌های آنها از‬ ‫حسن جدا شدم‪ ،‬اما بعد از چند ماه دوباره به‬ ‫عقد موقت او درآمدم‪.‬‬ ‫ارتباطت با پسرخاله‌ات چطو ر بود؟ من‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

65


‫‪64‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫چگونه به روش‬ ‫های ایرانی‬ ‫پولدار شویم؟‬

‫هیچ‌کس از درآمد زیاد و به‬ ‫دست آوردن پول بدش نمی‌آید‪.‬‬ ‫هر کسی با توجه به میزان دانش‬ ‫و شنیده‌هایش دست به کارهایی‬ ‫می‌زند تا در بازار کار به موفقیت‬ ‫مالی برسد و سری میان سر‌ها‬ ‫درآورد‪ ،‬اما رسیدن به ثروت‬ ‫یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد مگر آن‌که‬ ‫دانش مختص به خودش را داشته‬ ‫باشید‪.‬‬

‫ر این نوشتار یک کار‌شناس مالی درباره‬ ‫راه‌های رسیدن به موفقیت مالی و نکته‌های‬ ‫مفیدی در همین زمینه سخن گفته است‪:‬‬ ‫هر کشوری یک سرمایه گذاری متفاوت‬ ‫هر کشوری سرمایه‌گذاری مختص به خودش‬ ‫را دارد‪ .‬در زمینه کسب ثروت و مدیریت‬ ‫مالی مقاله‌های متعدد زیادی وجود دارد‬ ‫که برخی راهکارهای عمومی و رایج را به‬ ‫سرمایه‌گذاران و کسانی که می‌خواهند در‬ ‫زندگیشان مدیریت مالی داشته باشند‪ ،‬ارائه‬ ‫می‌دهد‪ ،‬اما راه‌های کسب ثروت در هر‬ ‫کشوری با توجه به موقعیت جغرافیایی و‬ ‫وضعیت اقتصادی خاص آن با دیگر کشور‌ها‬ ‫متفاوت است و ممکن است شیوه‌ای که در‬ ‫یک کشور برای کسب ثروت به‌کار گرفته‬ ‫می‌شود در کشور ما اجرایی نباشد‪.‬‬ ‫بورس‪ ،‬بازاری برای خطرپذیر‌ها‬ ‫یکی از راه‌های رایج و در عین حال سودآور‬ ‫در ایران که اغلب مردم در آن سرمایه‌گذاری‬ ‫می‌کنند بازار بورس است‪ .‬در بازار بورس فرد‬ ‫با سپرده بخشی از سرمایه خود و خرید سهام‬

‫درگیر یک تعامل مالی با کارگزاران بورس‬ ‫می‌شود‪ ،‬اما سرمایه‌گذاری در بورس هم تا‬ ‫حدودی به روحیه خطرپذیری شما بستگی‬ ‫دارد چون بازار بورس در نوسان است‪.‬‬ ‫اصوال کسانی که قدرت خطرپذیری ندارند‬ ‫ترجیح می‌دهند سرمایه خود را در بانک‬ ‫قرار دهند و سود آن را دریافت کنند‪ .‬اغلب‬ ‫آدم‌هایی که قدیمی‌تر هستند و سن و سالی‬ ‫دارند یا کارمندان جزو این گروه هستند که به‬ ‫شیوه سنتی ترجیح می‌دهند بانک را به‌عنوان‬ ‫منبع سودآوری خود در نظر بگیرند تا پولشان‬ ‫ایمن باشد و ضرر مالی متحمل نشوند‪ .‬طبق‬ ‫بخشنامه جدید بانک موظف است ‪ ۲۰‬درصد‬ ‫سود به سپرده‌های افراد ارائه دهد‪.‬‬ ‫بازار داغ مسکن‬ ‫یکی دیگر از روش‌های کسب ثروت در ایران‬ ‫فعالیت در بازار مسکن است‪ .‬عده‌ای در این‬ ‫زمینه با کسی شریک می‌شوند و در این بازار‬ ‫سود قابل‌توجهی به دست می‌آورند‪ .‬البته این‬ ‫کار به تجربه نیاز دارد و بدون اطالعات کافی‬ ‫و شناخت بازار مسکن و نوسانات آن نمی‌توان‬ ‫وارد این حوزه شد‪ .‬عالوه بر مسکن‪ ،‬خرید‬

‫و فروش ارز و طال نیز از شیوه‌های کسب‬ ‫ثروت در ایران است که باز هم باید با دانش‬ ‫و آ گاهی وارد فعالیت شد‪.‬‬ ‫بعضی از افراد از درآمدی که دارند راضی‬ ‫نیستند و کنار شغل ثابتی که دارند در چند‬ ‫شاخه متفاوت مثل مسکن یا خرید ارز‬ ‫فعالیت می‌کنند و به این ترتیب سرمایه‌شان‬ ‫را اضافه می‌کنند‪.‬‬ ‫هر کدام از این موارد می‌تواند یکی از راه‌های‬ ‫رسیدن به ثروت در کشورمان باشد‪ ،‬اما باز‬ ‫هم تاکید می‌کنم که با توجه به شرایط و‬ ‫اوضاع اقتصادی غالب کشور هر کدام از‬ ‫این شیوه‌های کسب ثروت ممکن است گاهی‬ ‫اوقات کاربرد داشته و در موقعیتی دیگر‬ ‫غیرقابل اجرا باشد‪ .‬باید بررسی کرد که در‬ ‫شرایط مختلف از کدام شیوه کسب سرمایه‬ ‫می‌توان سود برد‪.‬‬ ‫در حال حاضر بازار بورس یکی از‬ ‫مطمئن‌ترین شاخه‌های سرمایه‌گذاری است‬ ‫که افراد می‌توانند در این زمینه سرمایه‌گذاری‬ ‫کنند‪ .‬کل پولتان را سرمایه‌گذاری نکنید‬ ‫یکی از تکنیک‌های بسیار مهم برای موفقیت‬

‫مالی این است که همیشه باید بخشی از‬ ‫سرمایه‌تان را درگیر یک کار کنید نه همه آن‬ ‫را‪ .‬برای مثال بین ‪ ۵۰‬تا ‪ ۶۰‬درصد سرمایه‌تان‬ ‫را در بخش مورد عالقه‌تان سرمایه‌گذاری و‬ ‫بقیه را پس‌انداز کنید تا اگر خدای ناکرده‬ ‫دچار شکست مالی شدید همه سرمایه‌تان را‬ ‫از دست ندهید‪.‬‬ ‫کسب ثروت‪ ،‬پدر پولدار نمی‌خواهد‬ ‫در هر زمینه‌ای وارد می‌شوید الزم است که‬ ‫قبال در مورد آن مطالعه داشته باشید و تنها به‬ ‫شنیده‌ها اکتفا نکنید‪ .‬کسی که تا به حال در‬ ‫زمینه ارز یا بازار بورس فعالیتی انجام نداده‬ ‫باید قبل از سرمایه‌گذاری با چند کار‌شناس یا‬ ‫افراد باتجربه مشورت کند و خود نیز مطالعه‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫افراد زیادی بوده‌اند که ثروت زیادی از طریق‬ ‫پدرشان به آن‌ها رسیده اما به‌دلیل نداشتن‬ ‫دانش مالی تمام ثروتشان را به باد داده‌اند‪.‬‬ ‫بدون برنامه‌ریزی به جایی نمی‌رسید‬ ‫حتی اگر کسی سواد مالی هم نداشته‌باشد‬ ‫به‌صورت تجربی می‌داند اگر مدیریت مالی‬ ‫روی درآمدش نداشته باشد نمی‌تواند تعادل را‬ ‫در زندگی‌اش ایجاد کند‪ .‬کسی که روی دخل‬ ‫و خرج خود کنترل نداشته باشد قطعا دچار‬ ‫مشکل خواهد شد‪.‬‬ ‫یکی از راه‌هایی که می‌توانید در زمینه مدیریت‬ ‫مالی سرمایه‌تان انجام دهید نادیده گرفتن‬ ‫حداقل ‪ ۲۰‬درصد از درآمدتان است‪ .‬در هر‬ ‫کاری که هستید و هر نوع درآمدی که دارید‬ ‫همیشه این قانون را در ذهنتان ایجاد کنید که‬ ‫‪ ۲۰‬درصد از سرمایه را نادیده بگیرید گویی‬ ‫آن پول را اصال نداشته‌اید‪ .‬با این کار همیشه‬ ‫خود را مجبور به پس‌انداز کرده‌اید و به‌تدریج‬ ‫می‌توانید ثبات مالی خوبی در زندگیتان ایجاد‬ ‫کنید‪ .‬این مبلغ را می‌توانید در بانک نگه‌دارید‬ ‫تا به‌تدریج بااضافه‌شدن پس‌انداز‌هایتان در‬ ‫زمینه‌ای خاص سرمایه‌گذاری کنید‪ ،‬اما مابقی‬ ‫درآمدتان را نیز باید با برنامه‌ریزی صرف امور‬ ‫زندگیتان کنید تا بین دخل و خرجتان توازن‬ ‫برقرار کنید‪.‬‬ ‫بهتر است روی هزینه‌های زندگیتان نظارت‬ ‫داشته‌باشید تا حتی‌االمکان آن را کمتر کنید‪.‬‬ ‫با یک برنامه‌ریزی درست و با قدم‌های پیوسته‬ ‫می‌توان به‌تدریج به ثبات مالی و ثروت رسید‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫ادامه دارد‪.................................................................................................................................................................................................................................................................‬‬

‫‪63‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نیست اتوبوس اومد و منم سوار اتوبوس شدم باید امشب همه‬ ‫پروژه ها رو تموم کنم فردا هم که کالس ندارم باید صبح خودمو‬ ‫برسونم به خونه ی این مهندسه ‪ ...‬بعد چند بار سوار و پیاده‬ ‫شدن از اتوبوس باالخره به خوابگاه رسیدم از زهرا اجازه گرفتمو‬ ‫لپ تاپشو برداشتم اول از همه پروژه خودشو تکمیل کردمو بعدشم‬ ‫شروع کردم کاره بقیه از جمله خودمو انجام دادن نزدیکایه ساعت‬ ‫‪ 6:10‬بود که کارم تموم شد نمازمو خوندمو یکم خوابیدم‪.‬‬ ‫فصل دوم داخل ساختمونم و نمیدونم از کجا شروع کنم ساعت ‪7‬‬ ‫از خواب بیدار شدم کل خوابم یه ساعتم نشد‪ .‬شروع کردم به جمع‬ ‫کردن وسایلم هر چند چیزه با ارزشی هم نداشتم کله وسایالم یه‬ ‫چمدون شد وقتی رسیدم کسی تو خونه نبود اول از همه رفتم تو اتاقم‬ ‫و چمدونمو یه گوشه گذاشتم عادت ندارم دامن بلند بپوشم یا باید‬ ‫دامنم کوتاه باشه یا شلوار پس یه بلوز آستین بلند و با شلوار لی‬ ‫پوشیدم روسری هم سرم کردم رفتم پایین از اول با خودم قرار‬ ‫گذاشتم اینجا تو لباس پوشیدن مراعات کنم و ساده ترینا رو‬ ‫بپوشم تا اونجا که میتونم لباسایه چسبان نپوشم هرچند همیشه‬ ‫لباسام ساده بودن ولی به عادت گذشته ها هنوز لباس چسبانو‬ ‫ترک نکرده بودم تصمیم گرفتم یه سره سامونی به خونه بدم‬ ‫خونه اش خیلی بزرگه و من نمیدونم از کجا شروع کنم از حال‬ ‫و سالن شروع کردم و رسیدم به اتاقا اما نمیدونستم کدوم اتاق‬ ‫ماله این پسره هستش تصمیم گرفتم اتاقا رو بذارم برای بعد‬ ‫از ظهر پس رفتم سراغ آشپزخونه کلی ظرف نشسته و‬ ‫غذاهایه کپک زده پیتزایه نیمه خورده شده بطری های‬ ‫مشروب پیدا میشد‪ ...‬داخل یخچال که دیگه جا نبود‬ ‫کلی آت و آشغال توش بود کارمو شروع کردم‪ ...‬حال‬ ‫و سالن و آشپزخونه مرتب شده میخواستم غذا درست‬ ‫کنم اما چیزی زیادی تو خونه نبود ماکارونی بود ولی‬ ‫گوشت نبود تصمیم گرفتم با سویا ماکارونی درست‬ ‫کنم تا خودش بیاد ببینم چی میشه‪...‬کارم تموم‬ ‫شده میزو براش چیدم یکی از کتابامو با خودم‬ ‫آوردم سر میز دارم درس میخونم ساعت شده‬ ‫چهار هنوز نیومده نمیدونم میزو جمع کنم یا‬ ‫نه‪ ...‬حاال که نیومده پس من یه سر برم بیرون‬ ‫یکم چیز میز بخرم که امشب واسه شام چیزی‬ ‫تو خونه پیدا بشه کتابو برداشتم و رفتم تو‬ ‫اتاقم لباسامو عوض کردم یه مانتویه مشکی‬ ‫ساده با یه مقنعه مشکلی با همون شلوار لی‬ ‫که صبح پام کردم تیپه االنم رو که با‬ ‫گذشته ها مقایسه میکنم خنده ام میگیره‬ ‫همون بهتر که با همه دوستایه گذشته ام‬ ‫قطع رابطه کردم‪ ...‬روز اول پول نذاشته‬ ‫فعال با پوله خودم میخرم بعد بهش‬ ‫میگم هر چند روم نمیشه از اتاقم‬ ‫خارج شدم هنوز نیومده کلیدو‬ ‫برداشتم راه افتادم نزدیکه دوساعته‬ ‫دارم خرید میکنم باالخره تمام‬ ‫اون چیزایی که میخواستم‬ ‫خریدم حاال تو راه برگشت‬ ‫هستم خداییش خیلی‬ ‫خریدام سنگینه ولی‬ ‫خوب چاره نداشتم‬ ‫حوصله ندارم در هفته‬ ‫چند بار خرید کنم‬ ‫همه رو از پول‬ ‫اندازم‬ ‫پس‬ ‫خریدم ماشینشو‬ ‫پس‬ ‫دیدم‬ ‫اومده رفتم‬ ‫تو سالن‬ ‫اما اینجا‬ ‫نیست‬


‫‪62‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫جلوی در خونه ام‪ ...‬نمیدونم کارم درسته یا‬ ‫نه‪ ...‬ولی به هر راهی که فکر میکنم آخرش بن‬ ‫بسته شاید این بهترین راه باشه شاید اونقدرا‬ ‫هم که فکر میکنم بد نباشه‪ ...‬از وقتی که از‬ ‫خوابگاه اومدم بیرون تا همین االن هزار بار‬ ‫پشیمون شدم اینقد تو فکر بودم که اصال‬ ‫نفهمیدم کی رسیدم جلویه در خونه دستامو‬ ‫میارم باال که زنگ بزنم ولی باز تردید به‬ ‫جونم افتاده تردیدو میذارم کنار زنگو میزنم‬ ‫حرفایه دوستم‪ ،‬ستاره تو گوشم میپیچه ‪...‬‬ ‫یاس من میگم بیخیال این کار شو بیا یه مدت‬ ‫با من زندگی کن خونوادمو که میشناسی همه‬ ‫دوستت دارن ‪- ...‬بله صدایه مردی رو از‬ ‫پشت آیفون میشنوم دوباره تکرار میکنه ‪-‬بله‬ ‫برای اگهی تو روزنامه اومدم در باز شد و‬‫من با قدم های لرزان به داخل رفتم هنوز هم‬ ‫تردید دارم دلم میخواد راه اومده رو برگردم‬ ‫تا میتونم از اینجا دور بشم حرفایه ستاره تو‬ ‫گوشمه ‪...‬ببین یاس این پسره تنها زندگی‬ ‫میکنه معتاده همه خونواده اش ازش بریدن‬ ‫دوسته احسان بود ولی احسان باهاش قطع‬ ‫رابطه کرده من که میگم قید این کارو بزن‪.‬‬ ‫همینجور که دارم فکر میکنم وارد ساختمان‬ ‫شدم زیر لب زمزمه میکنم ‪-‬اینجا کجاست؟؟‬ ‫نکنه اومدم باغ وحش‬ ‫خونه در عین اینکه خیلی شیکه خیلی کثیف و‬ ‫نامرتبه ‪...‬همینجور به راهم ادامه میدم‪ ...‬یاد‬ ‫چند روز پیش می افتم که داشتم تو روزنامه ها‬ ‫دنبال کار میگشتم این ترم لیسانسمو میگیرم‬ ‫ترم آخر رشته حسابداری هستم و این ترم هم‬ ‫تموم بشه مجبورم از خوابگاه بیرون بیام همه‬ ‫دلخوشیم این بود که دارم درس میخونم اگه‬ ‫مدرکمو بگیرم میتونم برم سر یه کاره درست‬ ‫و حسابی و از این فالکت نجات پیدا میکنم‬ ‫اما انگار با تموم شدن درسم تازه بدبختی هام‬ ‫شروع میشه چون اگه درسم تموم بشه دیگه‬ ‫همون جایه خواب رو هم از دست میدم در‬ ‫فرض یه شغلی هم پیدا کنم خوب شبا رو کجا‬ ‫سر کنم کی به یه دختر تنها خونه اجاره میده‬ ‫اصال در فرض اجاره هم دادن پوله پیش و‬ ‫اجاره رو از کجا بیارم تا همین االن هم با‬ ‫بدبختی خرجه تحصیلمو جور کردم اینقدر‬ ‫پروژه و تحقیقه این و اونو انجام دادم دیگه‬ ‫برام چشم نمونده با بدبختی تو بوتیک کار‬ ‫پیدا کردم این ترمه آخری در به در دنبال‬ ‫کار و یه اتاق برای زندگی هستم دریغ از یه‬ ‫امید‪ ...‬با صدایه مرد به خودم میام ‪-‬بشین‬ ‫کی رسیدم به سالن که خودم نفهمیدم جلویه‬ ‫خودم یه پسره تقریبا ‪ 28‬ساله میبینم انگار‬ ‫داره براندازم میکنه یه نیشخند بهم میزنه‬ ‫سرمو میندازم پایین رو نزدیک ترین مبل‬ ‫میشینم با غرور میپرسه ‪-‬چند سالته؟ ‪-‬بیست‬ ‫و دو ‪-‬من یه خدمتکار بیست و چهار ساعته‬ ‫میخواستم میدونی که؟؟ ‪-‬نه از کجا باید‬ ‫میدونستم چیزی تو آ گهی در این مورد ذکر‬ ‫نشده بود ‪-‬مهم اینه که االن میدونی سرمو باال‬ ‫میارم تو چشاش نگاه میگنم عجب چشمایی‬ ‫داره رنگ چشماش آبیه تیره هست خیلی‬ ‫خیلی خوشرنگه آدمو غرق خودش میکنه لبا‬ ‫و بینی خوش حالتی هم داره موهاش یه حالت‬ ‫خیلی قشنگی داره در کل چهره ی گیرایی‬ ‫داره از اون چهره ها که با یه نگاه تا مدتها‬ ‫تو ذهنت میمونه ولی نمیدونم چرا یه جوری‬ ‫نگام میکنه از وقتی اومدم این نیشخنده از‬

‫‪ .........‬رمــان ‪.........‬‬

‫قسمت ‪1‬‬

‫لباش پاک نشده حواسمو‬ ‫جمع میکنم من نیومدم اینجا‬ ‫که چهره ی طرف یادم بمونه اومدم کار‬ ‫کنم بیخیال قیافه و نیشخند‪ ...‬سعی میکنم‬ ‫از خودم ضعف نشون ندم تو چشماش زل‬ ‫میزنم و سعی میکنم بی تفاوت حرفمو بزنم‬ ‫درستش این بود که یا تو آ گهی یا در هنگام‬‫تماس گفته میشد اینجوری الاقل نه وقت من‬ ‫نه وقت شما بیهوده تلف نمیشد با تموم شدن‬ ‫حرفم از جام بلند میشم ‪-‬فکر کنم دیگه باید‬ ‫زحمتو کم کنم میپره وسط حرفمو با تحکم‬ ‫میگه ‪ -‬بشین میشینم و دوباره بهش نگاه‬ ‫میکنم ‪-‬من اینجا یه خدمتکار میخوام کنار‬ ‫اومدن با من سخته اگه مشکلت فقط سر‬ ‫همون ‪ 24‬ساعته بودنه با هم حلش میکنم در‬ ‫غیر این صورت به سالمت ‪-‬من مشکلم فقط‬ ‫همینه البته میتونم این قولو بدم که کارامو به‬ ‫بهترین شکل ممکن انجام بدم ‪-‬خوبه‪ ...‬پس‬ ‫شرایطشو میگم اگه نمیتونی همین االن برو‬ ‫اما اگه موندی دیگه تموم شد من حوصله‬ ‫ندارم بعد یه هفته دوباره آگهی بدمو به این و‬ ‫اون بسپرم اول از همه یه اتاق بهت میدم چون‬ ‫شبا باید همین جا باشی اگه سه نصفه شبم‬ ‫کارت داشتم مجبوری بیدار شی برام انجام‬ ‫بدی ممکنه بعضی شبا خونه نیام همه خونه‬ ‫به جز حموم و دستشویی و اتاق خدمتکار‬ ‫که فعال متعلق به توهه مجهز به دوربین مدار‬ ‫بسته هستش فکر دزدی رو از سرت بیرون کن‬ ‫هر روز مقداری پول کنار میذارم که باهاش‬ ‫چیزایی که برایه خونه احتیاج داری بخری‬ ‫البته فقط برایه خونه ‪ ...‬فوضولی تو کاره من‬ ‫ممنوع که حسابی بد میبینی‪ ...‬دوست دخترام‬ ‫که تو خونه میان باهاشون گرم نمیگیری با یه‬ ‫نیشخند اضافه میکنه هر چند دوست دخترام‬ ‫به کلفت خونه کاری ندارن یه لبخند غمگین‬ ‫میزنم انگار توقع داشت جوابه حرفشو بدم‬

‫چون داره با تعجب نگام‬ ‫میکنه این تعجبو از چشاش‬ ‫میخونم وقتی میبینه چیزی نمیگم با جدیتی‬ ‫که تمام چهره اشو پر میکنه ادامه میده ‪-‬حق‬ ‫نداری در مورد اتفاقایی که تو این خونه‬ ‫میفته به کسی حرفی بزنی که در اون صورت‬ ‫بیچارت میکنم صبحونه نهار شام همه و همه‬ ‫باید در هر زمانی که من میخوام آماده باشن‬ ‫وقتی وارد اتاقه من میشی که من اجازه بدم‬ ‫حتی اگه بخوای مرتبش کنی باید از قبل‬ ‫اجازه بگیری اگه با این شرایط مشکلی‬ ‫نداری در مورد ساعاتی که نیستی و حقوقت‬ ‫حرف بزنیم ‪-‬نه آقا مشکلی نیست ‪-‬خوبه‬ ‫حاال بگو چه ساعتایی نیستی ‪-‬راستش من‬ ‫یک روز در هفته رو تا ساعت ‪ 12‬و دو‬ ‫روز هم از ساعت دو تا ‪ 7‬نیستم البته من‬ ‫از قبل نهار و شامو اماده میکنم تا براتون‬ ‫مشکلی پیش نیاد ‪-‬امیدوارم همینطور باشه‬ ‫اما حقوقت ماهی پانصد تومنه باهاش مشکلی‬ ‫نداری باورم نمیشه من فکرشم نمیکردم اینقد‬ ‫خوب بهم حقوق بده تو بوتیک هم که کار‬ ‫میکنم سیصد تومن میگیرم ‪-‬نه آقا ‪-‬خوبه‬ ‫بهتره از فردا بیای و کاراتو شروع کنی این‬ ‫یادت باشه اگه کاری به کارم نداشته باشی به‬ ‫نفعته در غیر این صورت بد میبینی با اینکه‬ ‫ترس همه وجودمو گرفته ولی باز مثه همیشه‬ ‫سعی میکنم بهش غلبه کنم و خیلی بی تفاوت‬ ‫میگم ‪-‬کارایه شما مربوط به خودتونه و به من‬ ‫ربطی نداره اگه اجازه بدین مرخص بشم؟‬ ‫برو فردا راس ساعت ‪ 9‬اینجا باش من خونه‬‫نیستم ولی بدون حواسم به همه چیز هست اینم‬ ‫کلیده خونه ‪-‬بله آقا خداحافظ ‪-‬خداحافظ‬ ‫کلیدو بر میدارم و از خونه خارج میشم از‬ ‫اینجا تا خوابگاه خیلی راهش طوالنیه باید‬ ‫چند بار سوار اتوبوس واحد بشم چاره ای‬ ‫نیست تا اولین ایستگاه باید کلی پیاده روی‬

‫کنم همینجور که با خودم به آینده ی نامعلومم‬ ‫فکر میکنم گوشیم زنگ میخوره نگاه میکنم‬ ‫یه لبخند میاد رو لبم ‪-‬به به سالم دختر حال و‬ ‫احوالت چطوره؟؟ ‪-‬سالم مگه تو واسه آدم‬ ‫اعصاب میذاری؟؟ ‪-‬چند بار بگم نرو اونجا‬ ‫بیا پیشه خودم مامان و بابا هم که مشکلی‬ ‫ندارن ‪-‬آخرش چی ستاره آخرش که باید‬ ‫مستقل بشم خوده تو هم که تا آخر تابستون‬ ‫میخوای ازدواج کنی بعدش چیکار کنم‬ ‫تا اون موقع یه خاکی تو سرمون میریزیم‬‫احسان دوسته صمیمیش بوده میفهمی؟‬ ‫همون روز که آگهی رو بهم نشون دادی و من‬ ‫به احسان گفتم بهم گفت به هیچ وجه نذارم‬ ‫بری اونجا احسان گفته هر روز هزار تا از‬ ‫دوستایه رنگ و وارنگشو میاره خونه معتادم‬ ‫که هست مشروبم که میخوره من میترسم یه‬ ‫بالیی سرت بیاره ‪-‬خواهر من دوست من‬ ‫گل من وقتی بهش کاری نداشته باشم که‬ ‫کاری به کارم نداره البته چرا دروغ؟ خوب‬ ‫یه خورده میترسم اما چیکار کنم حتی یه‬ ‫کاره درست و حسابی هم پیدا نکردم اینجا‬ ‫حقوقش هم خوبه انگار ستاره ترسو از لرزش‬ ‫صدام فهمید چون شروع کرد به دلداری‬ ‫دادنم ‪-‬یاسی جونم غصه نخور یه مدت‬ ‫اونجا باش من میگردم برات یه جایی رو‬ ‫پیدا میکنم یه کاری یه اتاقی یه خونه ای یه‬ ‫چیزی باشه گلم؟ چیکارت کنم که هیچوقت‬ ‫به حرفم گوش نمیدی دیگه به ستاره نگفتم‬ ‫که یارو گفته نباید بعدش کم بیاری اگه قبول‬ ‫کردی باید تا آخرش کارتو خوب انجام بدی‬ ‫ولی واقعا آخرش کجاست؟؟ ‪-‬یاسی چی‬ ‫شد؟؟ چرا هیچی نمیگی؟؟ با صدایه ستاره‬ ‫به خودم میام و میگم ‪-‬هیچی گلم باشه حتما‬ ‫تو بگرد اگه کار و خونه پیدا شد که من از‬ ‫خدامه ‪-‬حتما یاسی جونم حاال بگو ببینم‬ ‫نظرت در مورد رامبد چیه؟؟ ‪-‬رامبد دیگه‬ ‫کیه؟؟ ‪-‬بابا همین پسره رو میگم دیگه‪...‬‬ ‫نگو اسمشو نمیدونی؟ ‪-‬آخه من به اسمه پسره‬ ‫چیکار دارم؟؟ تو روزنامه هم فقط نوشته‬ ‫بود مهندس کیانفر ‪-‬حاال نگفتی؟؟ ‪-‬چی‬ ‫رو؟؟ ‪-‬یاسییییییییییییییی ‪ -‬ای بابا چرا‬ ‫داد میزنی؟؟ ‪ -‬میگم نظرت در مورد رامبد‬ ‫چیه؟؟ ‪-‬مگه قراره بیاد خواستگاریم که نظر‬ ‫بدم؟ ‪-‬دیوونه منظورم تیپ و قیافشه خداییش‬ ‫اگه معتاد و دخترباز نبود دیگه هیچ مشکلی‬ ‫نداشتاااااااااااااا ‪-‬ستاره باز شروع کردی من‬ ‫رسیدم به ایستگاه فعال کار نداری ‪-‬نه گلم‬ ‫برو بای ‪-‬خداحافظ ‪-‬بچه مث‪ ........‬دیگه‬ ‫به ادامه حرفاش گوش نکردم تماسو قطع‬ ‫کردمو گوشی رو گذاشتم تو کیفم چند تا‬ ‫پروژه نیمه کاره دارم پروژه خودم هم هنوز‬ ‫مونده همیشه لپ تاپ زهرا رو قرض میگیرم‬ ‫و پروژه ها رو انجام میدم و پولی رو که‬ ‫میگیرم نصف نصف بین خودمو زهرا تقسیم‬ ‫میکنم پروژه زهرا رو هم مجبور شدم مجانی‬ ‫انجام بدم تا بتونم برای پروژه ی خودم هم از‬ ‫لپ تاپش استفاده کنم یه مودم همراه خریدمو‬ ‫ماهانه اونو شارژ میکنم خداییش با این که‬ ‫سرعتش پایینه ولی می ارزه واسه منی که پوله‬ ‫نون شبم رو هم به زور در میارم و اگه یه‬ ‫خورده صرفه جویی نکنم واسه روزایه آخر ماه‬ ‫حتی پوله یه تخم مرغ رو هم ندارم می ارزه هر‬ ‫چند یه خورده ای پس انداز دارم و در مواقع‬ ‫ضروری ازش استفاده میکنم ولی همونم زیاد‬


‫‪61‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دکتر پیام فخری‬

‫جراح دندانپزشک‬

‫انهای شیری‬ ‫کودک هست‪ ،‬از‬ ‫نگهداری بهینه ‪ ‬‬

‫خوراکی های زرد کننده دندان‬ ‫های شما "با افزایش سن و با جذب‬ ‫غذا مینای دندان شروع به ساییده‬ ‫شدن می‌کند‪ ،‬لذا به این دلیل‬ ‫لکه‌هایی بر روی پالک دندان‬ ‫چسبیده و به زرد شدن آنها کمک‬ ‫می‌کند"‬ ‫برخی مواد خوراکی موجب زردشدن و از بین‬ ‫رفتن سفیدی و جذابیت دندان های شما می‬ ‫شوند می توانید با پرهیز از خوردن آنان از این‬ ‫امر پیشگیری کنید‪.‬‬ ‫رژیم و عادت‌های غذایی غلط باعث از بین‬ ‫رفتن رنگ سفید دندان شده و ته‌نشینی از‬ ‫غذاهای بر روی دندان باعث زرد شدن آنها‬ ‫می‌گردد‪.‬‬ ‫با افزایش سن و با جذب غذا مینای دندان‬ ‫شروع به ساییده شدن می‌کند‪ ،‬لذا به این دلیل‬ ‫لکه‌هایی بر روی پالک دندان چسبیده و به‬ ‫زرد شدن آنها کمک می‌کند‪.‬‬ ‫طبق نظر سنجی‌های انجمن دندانپزشکی‬ ‫آمریکا‪ ،‬بیش از ‪ 73‬درصد شهروندان این‬

‫کشور بر این باورند که دندانهای زرد باعث‬ ‫تخریب لبخند آنها شده است‪.‬‬ ‫حال به چند ماده غذایی که باعث تخریب‬ ‫دندانها می‌شود اشاره می گردد‪:‬‬ ‫انواع توت‌ها‬ ‫اگر توت‌ها سرشار از ویتامین‌ها و آنتی‬ ‫اکسیدانها می‌باشد و به سالمتی بدن کمک‬ ‫می‌کند‪ ،‬اما قند موجود و رنگ طبیعی آن در‬ ‫طوالنی مدت باعث زرد شدن رنگ دندان‬

‫می‌گردد‪.‬‬ ‫لذا بهتر است از آب یا یک لیوان شیر برای‬ ‫محافظت رنگ دندان استفاده شود‪.‬‬ ‫چای چای یکی از مواردی است که به نسبت‬ ‫قهوه‪ ،‬به شدت در تغییر رنگ دندان نقش‬ ‫دارد‪ .‬برخی انواع چای چون چای سبز‪ ،‬سفید‬ ‫و گیاهی که رنگ روشن تری‌ دارند‪ ،‬کمتر به‬ ‫رنگ دندان‌ها آسیب می‌زنند‪.‬‬ ‫سرکه بالزامیک‬

‫اگر چه این ماده یکی از چاشنی و طعم‬ ‫دهنده‌های ساالد به شمار می‌رود‪ ،‬اما به‬ ‫شدت به دندان‌ها آسیب می‌رساند‪ .‬گفتنی‬ ‫است که اسید سرکه ‪ PH‬دهان را کاهش داده‬ ‫و مینای دندان را تخریب می‌کند یک راهکار‬ ‫پیشنهادی این است که ‪ 30‬دقیقه پس از‬ ‫مصرف مواد اسیدی صبر کرده تا ‪ PH‬دهان‬ ‫به حالت طبیعی باز گردد سپس مسواک کرد‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

60


‫‪59‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نقش ورزش در‬ ‫بهبود مشکالت‬ ‫جنسي‬ ‫دکتر غالمحسين قائدي‬

‫در ميان پرسش‌هاي رسيده به نظر مي‌رسد نا‬ ‫آ گاهي افراد نسبت به نقش ورزش در بهبود‬ ‫فعاليت جنسي تا حدي عموميت دارد‪ .‬لذا‬ ‫توصيه مي‌کنم اين يادداشت را مورد توجه‬ ‫قرار دهيد و نکات اشاره شده در آن را جدي‬ ‫بگيريد‪...‬‬ ‫نقش ورزش را در بهبود مشکالت جنسي‬ ‫مي‌توان در دو سطح زير مورد بررسي قرار داد‪:‬‬ ‫الف)اهميت ورزش‌هاي عمومي‪ :‬ورزش‌هاي‬ ‫عمومي مي‌تواند هم از طريق روحي و رواني‬ ‫و هم از طريق فيزيکي و بدني باعث بروز‬ ‫آثار مفيدي در روابط جنسي شود‪ .‬البته اين‬ ‫ورزش بايد به‌طور منظم (روزانه و يا حداقل‬ ‫‪ 3‬تا ‪ 4‬بار در هفته) و با فشار متوسط انجام‬ ‫شود تا آثار مفيد خود را نشان ‌دهد‪ .‬ورزش‬ ‫مي‌تواند باعث افزايش شادابي و طراوت و‬ ‫نهايتا بهبود قابل توجه ميل جنسي در هر‬ ‫دو جنس شود‪ .‬ورزش مي‌تواند باعث ايجاد‬

‫خواب بهتر و کاهش خمودگي و خستگي‬ ‫و کاهش استرس و فشارهاي عصبي شود و‬ ‫نتيجه‌ آن مي‌تواند ايجاد رابطه جنسي بهتر‬ ‫را باعث شود‪ .‬همچنين با ورزش مي‌توان‬ ‫به برطرف کردن مشکالت حرکتي در هر دو‬ ‫جنس کمک کرد و موجب تقويت عضالت‪،‬‬ ‫افزايش انعطاف‌پذيري عضالت و بافت نرم‬ ‫و بهبود دايم حرکت مفاصل شد که يکي از‬ ‫نتايج آن‪ ،‬کمک به بهبود روابط زناشويي‬ ‫و مخصوصا رسيدن به ارگاسم (اوج لذت‬ ‫جنسي) است‪ .‬ورزش مي‌تواند باعث افزايش‬ ‫اعتماد به نفس فرد در انجام فعاليت‌هاي‬ ‫زناشويي شود‪ .‬انجام ورزش‌هاي اختصاصي‬ ‫مي‌تواند به برطرف کردن درد (به خصوص‬ ‫دردهاي ناحيه لگن) کمک کند‪ .‬الزم به‬ ‫ذکر است که درد مي‌تواند در مراحل مختلف‬ ‫ارتباط جنسي به عنوان يک عامل اخاللگر در‬ ‫کاهش ميل جنسي‪ ،‬کاهش فعاليت‌هاي بدني‬ ‫فرد در حين نزديکي‪ ،‬جلوگيري از رسيدن به‬ ‫ارگاسم و‪ ...‬نقش داشته باشد‪.‬‬ ‫ب) اهميت ورزش‌هاي اختصاصي عضالت‬ ‫کف لگن‪ :‬با توجه به نقش مهم عضالت کف‬ ‫لگن در عملکرد جنسي در هر دو جنس (مرد‬ ‫و زن) فيزيولوژي و ورزش‌ درماني مي‌تواند‬ ‫نقش قابل توجهي در بهبود مشکالت جنسي‬ ‫داشته باشد‪ .‬مهم‌ترين اين موارد عبارت‌اند از‪:‬‬ ‫• کمک به برطرف کردن بي‌اختياري ادراري‬ ‫در هر دو جنس که نهايتا مي‌تواند در بهبود‬ ‫فعاليت‌هاي جنسي نيز تاثيرگذار باشد‪.‬‬

‫• کمک به تقويت هرچه بهتر‬ ‫عضالت کف لگن مي‌تواند در‬ ‫بهبود لذت جنسي به خصوص‬ ‫در آقايان در حين نزديکي‬ ‫نقش داشته باشد‪.‬‬ ‫• کمک به آقاياني که مشکل‬ ‫انزال زودرس دارند‪ :‬افزايش‬ ‫آ گاهي فرد از عملکرد‬ ‫عضالت کف لگن و تسلط در‬ ‫به خدمت گرفتن اين عضالت‬ ‫مي‌تواند باعث افزايش اعتماد‬ ‫به نفس فرد و ريلکسيشن‬ ‫عضالت و غلبه به اضطراب‬ ‫فرد و نهايتا بهبود انزال زودرس‬ ‫شود‪ .‬ضمن اينکه ريالکسيشن‬ ‫عضالت خود نيز مي‌تواند روي‬ ‫سيستم عصبي تاثير گذار بوده‬ ‫و در کنترل زمان انزال نقش‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫• کمک به حفظ نعوظ آلت‬ ‫تناسلي در مردان‪ :‬با بهبود‬ ‫عملکرد عضالت کف لگن‬ ‫اين امکان به وجود مي‌آيد که‬ ‫با باال بردن فشار در قاعده آلت‬ ‫تناسلي از طريق اعمال فشار‬ ‫روي وريد عقبي‪ ،‬جريان به‬ ‫خارج خون وريدي کاهش پيدا‬ ‫کرده و نعوظ حفظ شود‪.‬‬ ‫‪----------------‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

58


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

57


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

56


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

55


‫‪54‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫خصوصیاتی که حسادت زنان را بر می انگیزد‬ ‫حسادت جزو طبیعت خانم ها است‪ .‬اما چه‬ ‫خصوصیاتی در خانم ها موجب برانگیختن‬ ‫حسادت دیگر زنان می شود؟‬ ‫اگر می خواهید ببینید که در ذهن خانم های دیگر چه می‬ ‫گذرد و چه خصوصیاتی شما را مورد تهدید قرار می دهد‪ ،‬با‬ ‫ما همراه شوید‪.‬‬ ‫‪ .1‬زیبایی‬

‫است اما به شرطی که آنها از نظر عقلی هم سطح شما باشند‪.‬‬ ‫‪ .3‬بدجنسی‬ ‫برخی زنان به طور ذاتی بدجنس اند و بدون هیچ دلیلی به‬ ‫دیگران حسادت می کنند‪ .‬حتی اگر انسانی کامل باشید‪ ،‬باز‬ ‫هم این افراد از شما ایراد می گیرند‪ .‬از دوستانی که پشت سر‬ ‫دیگران حرف می زند‪ ،‬دوری کنید‪ .‬مطمئن باشید که این‬ ‫افراد از شما نیز پیش دیگران غیبت خواهند کرد‪ .‬بنابراین‬ ‫این شما هستید که باید عاقل باشید‪ .‬افراد بدجنس معموال‬ ‫دوستان زیادی ندارند‪.‬‬ ‫‪ .4‬اعتماد به نفس‬

‫تهدید بزرگی برای آنها محسوب می شود‪.‬‬ ‫‪ .7‬قدرت‬

‫این واقعیت را بپذیرید یا نه‪ ،‬شما تمام افراد را بر اساس‬ ‫زیبایی شان قضاوت می کنید‪ .‬از آن طرف هم هر چه زیباتر‬ ‫باشید‪ ،‬زنان بیشتری به شما حسادت می کنند‪ .‬اگر زیبا هستید‪،‬‬ ‫مشکالت زیادی با دیگران خواهید داشت‪ .‬بنابراین بهترین‬ ‫پیشنهاد ما این است هنگامی که با دوستان تان به سر می برید‪،‬‬ ‫زیبایی خود را به رخ دیگران نکشید و به جای زیبایی ظاهر‪،‬‬ ‫به شخصیت تان امکان خودنمایی دهید‪.‬‬ ‫‪ .2‬دانایی‬

‫شما عاقل‪ ،‬خواستنی و با اعتماد به نفس هستید‪ .‬بیشتر افراد‬ ‫دانا مورد حسادت دیگران به خصوص زنانی که هم سطح‬ ‫شان نیستند‪ ،‬قرار می گیرند‪ .‬افراد دانا فعالیت های خود را‬ ‫مدیریت می کنند‪ ،‬کارهای مهم خود را در خانه انجام می دهند‬ ‫و بیرون از خانه را به خوش گذرانی می گذرانند‪ .‬اگر شما هم‬ ‫جزو این دسته افراد هستید‪ ،‬زیاد به چشم می آیید‪ .‬بنابرین با‬ ‫افراد هم سطح خود رفت و آمد کنید‪ .‬گفتگو با دیگران خوب‬

‫سعی کنید خودتان باشید اما از داشتن اعتماد به نفس زیاد‬ ‫در مقابل دیگران خودداری کنید‪ .‬خانم ها دوست دارند با‬ ‫افرادی شبیه خودشان ارتباط داشته باشند‪ ،‬بنابراین اگر اعتماد‬ ‫به نفس شما بیش از دیگران باشد‪ ،‬در خطر حسادت دیگران‬ ‫خواهید بود‪.‬‬ ‫‪ .5‬لباس‬

‫هنگامی که شما پیراهنی زیبا به همراه کفش های پاشنه بلند‬ ‫به تن می کنید‪ ،‬حسادت زنان دیگر را بر می انگیزید‪ .‬خوب‬ ‫است که همیشه لباس های زیبا به تن کنید اما در این کار زیاده‬ ‫روی نکنید‪.‬‬ ‫‪ .6‬تناسب اندام‬ ‫یکی از چالش های تمام زنان‪ ،‬تناسب اندام است‪ .‬اگر شما‬ ‫الغرتر از دوستان خود هستید‪ ،‬انتظار بی توجهی از آنها را‬ ‫داشته باشید‪ .‬طبیعی است که آنها شما را از خود دور کنند زیرا‬ ‫خوش اندامی شما در جمع از جذابیت آنها می کاهد و این‬

‫اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که شخصیت قوی‬ ‫دارند‪ ،‬مطمئن باشید که مورد حسادت افراد دیگر قرار‬ ‫خواهید گرفت‪ .‬شما ذهن تان پر از ایده هایی است که دوست‬ ‫دارید با دیگران مطرح کنید‪ .‬این جلب توجه شما‪ ،‬دوستان‬ ‫تان را از شما دور می کند‪.‬‬ ‫‪ .8‬رقابت‬ ‫خانم هایی که نسبت به دوستان خود حس رقابت دارند‪،‬‬ ‫اغلب آدم های تنهایی هستند‪ .‬رقابت های کوچکی مانند‬ ‫بازی تنیس یا پینگ پنگ خوب است اما بدانید که چه زمانی‬ ‫رقابت کنید و چه زمانی این فرصت را به دوستانتان دهید تا‬ ‫احساس موفقیت و برد کنند‪.‬‬ ‫‪ .9‬پول‬ ‫اگر وضع مالی شما بهتر از دوستانتان است‪ ،‬حتما واژه بچه‬ ‫پولدار را زیاد شنیده اید‪ .‬اگر شلوار مارک دار به تن یا غذای‬ ‫خود را در رستوانی لوکس صرف می کنید‪ ،‬موجب حسادت‬ ‫دیگران خواهید شد‪ .‬از نظر آنها شما فردی آسوده خاطر‬ ‫هستید که از مشکالت زندگی هیچ نمی دانید‪.‬‬


‫‪53‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫هفت مورد از‬ ‫نیازهای اولیه‬ ‫خانم ها‬

‫شما آقایان می توانید با شناخت‬ ‫و رعایت این هفت نکته در مورد‬ ‫همسرتان‪ ،‬همیشه زندگی آرام و‬ ‫شیرینی را تجربه کنند!‬ ‫_____________________________‬

‫‪ -1‬زنها سنبل احساسات‪ ،‬عاطفه‪ ،‬وفاداری‪،‬‬ ‫قناعت‪ ،‬و دلسوزی هستند‪ .‬آنها از جان و دل‬ ‫برای حل مشکالت عاطفی خانواده تالش می‬ ‫کنند و حس و کالم الهی را در بطن زندگی‬ ‫جاری می کنند‪ .‬همواره سعی دارند تا همسر‬ ‫و فرزندان خود را به خداوند نزدیک تر کند‪.‬‬ ‫‪ -2‬زنها قدردانی و تحسین را دوست دارند‪.‬‬ ‫سعی کنید همیشه از زحمات و محاسن‬ ‫وی تعریف کنید‪ .‬وی را تمجید کنید و به‬ ‫او بها دهید‪ .‬شاید باور کردنی نیست ولی با‬ ‫این برخورد‪ ،‬شما همسری مهربان و مادری‬ ‫برجسته برای فرزندانتان خواهید داشت‪ .‬در‬ ‫حضور جمع‪ ،‬عالقه خود را عاشقانه و با‬ ‫احساساتی عمیق بیان کنید‪ .‬در مقابل این‬ ‫رفتار‪ ،‬می بینید که از نظر او بهترین آدم روی‬

‫زمین هستید!‬ ‫‪ -3‬آنها رمانتیک بوده و همواره به‬ ‫احساسات خود اهمیت می دهند‪.‬‬ ‫مهربانی را دوست دارند‪ .‬با آنها با‬ ‫مهربانی و مالیمت صحبت کنید‪.‬‬ ‫با اهدای هدایایی مثل‪ ،‬کارت های‬ ‫عاشقانه‪ ،‬گل‪ ،‬لباس ( مخصوصا" لباس‬ ‫زیر زنانه ) احساساتشان را به وجد‬ ‫بیاورید‪ .‬به یاد داشته باشید‪ :‬همانطور‬ ‫که در مقاله های قبلی نیز در این سایت‬ ‫ذکر شده است‪ ،‬داشتن یک رابطه ی‬ ‫عاطفی عمیق بین زن و شوهر‪ ،‬در لذت‬ ‫بخش تر شدن رابطه ی نزدیکی آنها و‬ ‫تداوم زندگی نیز تأثیر دو چندان عمیقی‬ ‫خواهد داشت‪.‬‬ ‫‪ -4‬خانم ها همواره صحبت کردن‬ ‫را دوست دارند‪ .‬پس با او عاشقانه‬ ‫هم کالم شوید‪ ،‬کامال" به حرف ها‬ ‫و صدای قلب او گوش فرا دهید‪ .‬او‬ ‫دوست دارد با همسرش در مورد تمام‬ ‫وقایع هر روز‪ ،‬احساسی‪ ،‬خانه‪ ،‬فرزندان‬ ‫و ‪ ...‬صحبت کند‪ ،‬مراقب باشید!‪ ،‬هیچ‬ ‫گاه در بین کلماتتان سعی نکنید که آنها‬ ‫را ارشاد کرده و تغییر دهید بلکه فقط‬ ‫باید حس درک متقابل در کالم شما‬ ‫نمایان باشد‪.‬‬ ‫‪ -5‬زنها از بدبینی و دو رویی بیزارند و‬ ‫نیاز به امنیت فکری دارند‪ .‬به چشمهای‬ ‫همسرتان عاشقانه نگاه کنید و صادقانه‬

‫در مورد احساستان به او‪ ،‬افکار و برنامه‬ ‫های زندگیتان حرف بزنید‪ ،‬با این کار‬ ‫شما حس مسئولیت پذیری خود را‬ ‫نسبت به او انتقال داده اید‪ .‬اگر صادقانه‬ ‫رفتار کنید او نیز در کنار شما احساس‬ ‫امنیت خواهد داشت‪.‬‬ ‫‪ -6‬زنها دوست دارند از نظر مادی و‬ ‫ثبات زندگی مطمئن باشند‪ .‬در حد‬ ‫توانتان مسئولیت پذیری خود را با خرید‬ ‫چیزهای مورد نیاز منزل‪ ،‬خوراک‪،‬‬ ‫پوشاک و ‪ ...‬برای خانواده‪ ،‬به او نشان‬ ‫دهید‪ .‬در حین انجام این وظایف خود‬ ‫را ناراحت و عصبی نشان ندهید‪ .‬هدف‬ ‫شما از همه ی این رفتار‪ ،‬تداوم زندگی‬ ‫مشترک و امنیت خاطر است‪.‬‬ ‫‪ -7‬در این راه باید نسبت به خانه و‬ ‫خانواده‪ ،‬متعهد و وفادار باشید‪ .‬بکوشید‬ ‫تا همراه با همسر خود در پرورش حس‬ ‫معنوی‪ ،‬الهی و عاطفی در فرزندان خود‬ ‫کمک کنید‪ .‬برای مثال‪ ،‬به آنها نماز و‬ ‫دعا یاد می دهند‪ .‬فرزندان را به ورزش‬ ‫تشویق کنید و تکیه گاه محکمی برای‬ ‫همسر و فرزندانتان باشید‪.‬‬ ‫اکنون‪ ،‬بعد از خواندن موارد فوق‪ ،‬اگر‬ ‫احساس می کنید محیط منزل‪ ،‬همسر و‬ ‫فرزندانتان شما از شادابی الزم برخوردار‬ ‫نیستند‪ ،‬بهتر است با رعایت این موارد‬ ‫و گذاشتن وقت بیشتر در صدد جبران‬ ‫خلل های موجود باشید‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

52


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

51


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

50


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

49


‫‪48‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫پاهاي زيبا‪ :‬بدون نياز به هيچ وسيله ورزشي‬ ‫عده ای از خانم ها پاهای‬ ‫زیبایی دارند که به نظر می رسد‬ ‫می توانند کیلومترها با آن راه‬ ‫بروند‪ .‬اما برای بسیاری از آنها‬ ‫شکل دادن به پایین تنه کار نسبتا‬ ‫دشواری است‪ .‬خودتان را آماده‬ ‫کنید زیرا می خواهیم به شما‬ ‫تمریناتی را یاد بدهیم که نیاز به‬ ‫هیچ گونه وسایل جانبی ندارد و‬ ‫می توانید آنرا به راحتی در هر‬ ‫کجا انجام دهید‪ .‬این حرکت‬ ‫بر روی تمام قسمت های بدن‬ ‫از شکم به پایین تاثیر می گذارد‬ ‫و اگر بین ست ها استراحت‬ ‫نکنید به راحتی می توانید مقادیر‬ ‫فراوانی از کالری بدن خود را‬ ‫بسوزانید‪.‬‬ ‫_______________________‬ ‫دو به سمت جلو‬ ‫با پای راست خود یک قدم بزرگ به سمت‬ ‫جلو بردارید‪ .‬فاصله بین پاهای شما تقریبا‬ ‫باید به اندازه طول پاهایتان باشید‪ .‬پاشنه پای‬ ‫چپ را از روی زمین بلند کنید و دست های‬ ‫خود را در اطراف بدن تاب دهید درست مثل‬ ‫اینکه در حال دویدن هستید‪ .‬هر دو زانو را تا‬ ‫زاویه ‪ 90‬درجه خم کنید و کمر را نیز راست‬ ‫نگه دارید‪.‬‬ ‫این حرکت را برای ‪ 20‬مرتبه تکرارا کنید‪.‬‬ ‫سپس‪ ،‬در همان حالت اولیه‪ ،‬به تاب دادن‬ ‫دست ها ادامه دهید‪ ،‬پای چپ را از زمین‬ ‫بلند کنید و به سمت سینه خود بیاورید ‪.‬‬ ‫دوباره آنرا به حالت اول بازگردانید (نوک‬ ‫انگشتان پا با زمین تماس برقرار کنند‪ ،‬زانو‬ ‫هم ‪ 90‬درجه خم شود)‬ ‫این حرکت را نیز ‪ 20‬مرتبه تکرار کنید‪.‬‬ ‫به حالت اولیه باز گردید ( پاها باز‪ ،‬پاشنه‬ ‫پای چپ از روی زمین بلند شده باشد) هر دو‬ ‫پا را به اندازه ‪ 90‬درجه خم کنید و به آرامی‬ ‫تا ‪ 20‬بشمرید‪.‬‬ ‫این حرکت را برای پای مخالف نیز انجام‬ ‫دهید‪.‬‬ ‫خم شدن‬ ‫صاف بایستید و دستان خود را نیز به عرض‬ ‫شانه ها باز کنید‪ .‬ابتدا انگشتان خود را بر‬ ‫روی زمین و پشت ساق پای چپ قرار دهید‪.‬‬ ‫عضالت باسن را به سمت جلو متمایل‬ ‫نمایید‪ .‬هر دو زانو را به حالت تعظیم خم‬ ‫کنید و سپس هر دو پا را صاف نمایید‪ .‬این‬ ‫حرکت را ‪ 20‬مرتبه انجام دهید‪.‬‬ ‫خود را در موقعیتی که در باال توضیح دادیم‬

‫قرار دهید (انگشتان پای راست در پشت‬ ‫ساق پای چپ) هر دو پا را به حالت تعظیم‬ ‫خم کنید و در حین بلند شدن زانوی سمت‬ ‫راست خود را به کنار بیاورید و بلند کنید‬ ‫(تا مرز باسن باال آورید) دوباره همان حالت‬ ‫تعظیم را به خود بگیرید و پای بلند شده را‬ ‫در همان حال اولیه قرارا دهید‪ .‬این حرکت را‬ ‫نیز ‪ 20‬مرتبه تکرارا کنید‪.‬‬ ‫در همان حالیت اولیه خم شدن بایستید و‬ ‫زمانی که خم شدید ‪ 20‬شماره به آهستگی‬ ‫بشمارید‪.‬‬

‫کلیه مراحل را برای پای مخالف نیز تکرارا‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫لغزیدن بر روی دیوار‬ ‫طوری باستید که باسن و پشت شما به طرف‬ ‫دیوار باشد‪ .‬پاها باید به آرامی در مقابل شما‬ ‫قرار بگیرند‪ .‬آنها را به عرض باسن خود باز‬ ‫نمایید‪ .‬دست های خود را بر روی باسن خود‬ ‫بگذارید و به آرامی بنشینید و کمر خود را‬ ‫روی سطح دیوار بلغزانید تا زمانیکه رانها با‬ ‫سطح زمین موازی شوند‪ .‬باسن خود را در‬ ‫حین بلند شدن بفشارید‪ .‬مجددا بنشینید و‬

‫بلند شوید‪ .‬این حرکت را ‪ 15‬مرتبه تکرار‬ ‫کنید و سپس به حالت ایستاده بازگردید‪.‬‬ ‫کمی استراحت کنید و سپس این حرکت را‬ ‫بسته به برنامه ورزشی خود تکرار کنید‪ .‬نکته‪:‬‬ ‫ران های خود را از خط موازی پایین تر‬ ‫نبرید ( زانوهایتان نباید باالتر از ران ها قرار‬ ‫بگیرند) همچنین باید مراقب باشید که زانو‬ ‫ها جلوتر از انگشتان پا نباشند‪ .‬اگر چنین بود‬ ‫باید چند قدم به دیوار نزدیکتر شوید تا چنیین‬ ‫حالتی پیش نیاید‪.‬‬ ‫اسکات‬ ‫بایستید به طوریکه انگشتان پایتان با هم‬ ‫زاویه ‪ 45‬درجه درست کنند (زانوها نیز‬ ‫باید در راستای کف پا قرار بگیرند) دستان‬ ‫خود را بر روی ران ها بگذارید‪ .‬کمر خود را‬ ‫راست نگه دارید و هر دو زانو را خم کنید‪ .‬و‬ ‫کم کم بنشینید بطوریکه ران ها با سطح زمین‬ ‫موازی شوند‪ .‬زمانی که کامال بر روی سطح‬ ‫زمین قرار گرفتید پاشنه های پای خود را از‬ ‫روی زمین بلند کنید و به این کار ادامه دهید‬ ‫تا اینکه در حالت ایستاده قرار بگیرید‪ .‬پاشنه‬ ‫ها را مجددا بر روی سطح زمین قرارا دهید‪.‬‬ ‫این کار را برای ‪ 2‬تا ‪ 3‬ست ‪ 20‬مرتبه ای‬ ‫تکرار کنید‪.‬‬ ‫حرکات جانبی به منظور دور شدن از محور‬ ‫بدن‬ ‫یک پله‪ ،‬چهار پایه و یا سکویی را پیدا کنید‬ ‫که بلندی آن ‪ 12‬تا ‪ 18‬اینچ باشد‪( .‬بلندی‬ ‫آن باید در حدی باشد که اگر پای خود را بر‬ ‫روی آن قرارا دادید زانوها از ران ها باالتر‬ ‫قرار نگیرد‪ ).‬از پهلو بر روی پله بایستید‬ ‫بطوریکه سمت راست بدنتان نزدیک به آن‬ ‫قرار داشته باشد‪ .‬پای خود را بر روی پله‬ ‫بگذارید‪ .‬کل وزن بدن را بر روی پای راست‬ ‫بیندازید‪ ،‬راست بایستید و همزمان پای چپ‬ ‫خود را از روی زمین بلند کنید و به پهلو‬ ‫ببرید‪ .‬تا آنجا که می توانید آنرا بکشید و قبل‬ ‫از اینکه دو مرتبه به حالت اولیه بازگردید پا‬ ‫را برای مدت زمانی در همین وضعیت نگه‬ ‫دارید‪ .‬این حرکت را نیز می بایست در ‪ 2‬تا‬ ‫‪ 3‬ست ‪ 15‬مرتبه ای برای هر یک از پاها‬ ‫تکرارا کنید‪.‬‬ ‫پله‬ ‫هر دو پای خود را در روی پله قرار داده و‬ ‫بایستید‪ .‬پای راست خود را آزاد کنید‪ ،‬به‬ ‫آرامی زانوی سمت چپ را خم کنید‪ ،‬انگشت‬ ‫شست پای راست خود را با سطح زمین تماس‬ ‫دهید اما اینطور نباشد که تمام وزن بدن خود‬ ‫را بر روی آن بیندازید‪( .‬فکر کنید که می‬ ‫خواهید انگشت خود را برای تست کردن‬ ‫گرمای آب در آن فروببرید) زانو را صاف‬ ‫کنید و پای راست را نیز مجددا بر روی پله‬ ‫قرار دهید‪ .‬این حرکت را برای ‪ 2‬تا ‪ 3‬ست‬ ‫‪ 15‬تایی تکرارا کنید‪ .‬اثر این حرکت بر روی‬ ‫عضالت پایی که وزنی بر روی آن نیست‪ ،‬به‬ ‫وضوح احساس خواهد شد‪.‬‬


‫‪47‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آ گه ما‌‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫اینجا‬ ‫‪905‬‬‫‪237-7470‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

46


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

45


‫‪44‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫از روزهای تاریک‬ ‫تا روزهای روشن‪،‬‬ ‫فاصله ای نبود‬

‫آخرین شبی که درتهران بودیم‪،‬‬ ‫همه فامیل نزدیک‪ ،‬در خانه پدر‬ ‫ومادرم جمع شده بودند‪ ،‬گروهی‬ ‫من و بچه ها را به شوهرم جمال‬ ‫می سپردند وبعضی جمال را به‬ ‫من! ولی درهرحال بیشتر فامیل‬ ‫دلواپس بودند‪ ،‬چون درسالهای‬ ‫نخست کوچ ایرانیان بود‪ ،‬کمتر‬ ‫کسی درباره زندگی درخارج‬ ‫اطالعات کافی داشت‪ ،‬فقط این‬ ‫را می دانستیم‪ ،‬که اگر دستمایه‬ ‫چند میلیونی داشته باشیم‪ ،‬مسلما‬ ‫زندگی مان مرفه خواهد بود‪.‬‬

‫من آن شب تا صبح نخوابیدم‪ ،‬چون‬ ‫خواهرانم در مورد همه چیز به من سفارش‬ ‫می کردند‪ ،‬هشدار می دادند و خواهر بزرگم‬ ‫می گفت اگر دیدی به بن بست رسیدی‪،‬‬ ‫فردایش برگرد ایران‪ ،‬نگذار کار به جای‬ ‫باریکی بکشد و تو و شوهر و بچه هایت‬ ‫رنج بکشید‪ .‬خواهر کوچکم می گفت اگر‬ ‫رفتی و موفق شدی‪ ،‬راه مرا هم هموار کن‪،‬‬ ‫چون من اهل ماندن نیستم‪ ،‬دیدی که ‪20‬‬ ‫تا خواستگار را رد کردم‪ ،‬چون خوب می‬ ‫دانم زیردست مردهای این روزگار‪ ،‬ما زنها‬ ‫زود می شکنیم‪ .‬قافله ‪ 5‬نفره ما‪ ،‬به ترکیه‬ ‫رسید‪ .‬آنروزها خیابانهای ترکیه پراز ایرانی‬ ‫و افغانی بود‪ .‬همه سرگشته و نگران بودند‪،‬‬ ‫وقتی به هم می رسیدند‪ ،‬درباره راه های تهیه‬ ‫ویزا و مسیر پناهندگی می پرسیدند‪ ،‬برخی‬ ‫با دلسوزی توضیح می دادند و خیلی ها هم‬ ‫فکر می کردند اگر اطالعات درست بدهند‪،‬‬ ‫از راه رسیده ها‪ ،‬جای آنها را تنگ می کنند!‬ ‫مرتب سردر گم شان می کردند وحتی می‬ ‫گفتند اگر امکان بازگشت دارید‪ ،‬همین‬ ‫فردا اقدام کنید! می گفتند میلیونها ایرانی در‬ ‫زندان های اروپا و کانادا گیر کرده اند‪ ،‬که‬ ‫بیشترشان را به ایران دیپورت می کنند! بعد‬ ‫درباره تحویل پناهندگان به ایران سخن می‬ ‫گفتند‪ ،‬که در اصل پایه و اساس نداشت‪.‬‬ ‫ما درهتل مان با دو سه خانواده دوست‬ ‫شدیم‪ ،‬که درباره پناهندگی اطالعات کافی‬ ‫داشتند‪ ،‬با راهنمایی آنها اقدام کردیم‪ ،‬چون‬ ‫جمال یکی دو بار دستگیر شده‪ ،‬مدارکی با‬ ‫خود داشت‪ ،‬خیلی زود پذیرفته شد‪ ،‬ولی به‬ ‫ما خبر دادند بین ‪ 6‬تا ‪ 9‬ماه باید صبر کنیم‪.‬‬ ‫من از همان موقع دلم می خواست به کمک‬ ‫شوهرم بروم‪ ،‬بعد از دو سه هفته در یک‬

‫هتل‪ ،‬کار موقتی گرفتم‪ ،‬بعد بدلیل سابقه‬ ‫پرستاری در یک کلینیک از ‪ 12‬تا ‪5‬‬ ‫صبح کار می کردم‪ ،‬بدلیل نداشتن اجازه‬ ‫کار‪ ،‬دستمزد اندکی می گرفتم‪ ،‬ولی راضی‬ ‫بودم‪ ،‬همین سبب شد‪ ،‬اندوخته مان را‬ ‫کناری بگذاریم و در ضمن امکان تهیه غذا‬ ‫و پوشاک برای بچه ها پیدا کنیم‪ .‬جمال‬ ‫می گفت به مردها کار نمی دهند‪ ،‬بعد هم‬ ‫کاشف به عمل آمد‪ ،‬به اتفاق دو سه مرد‬ ‫ایرانی دیگر به یک باغ اطراف شهر میروند‪،‬‬ ‫غروب ها تریاک می کشند‪ ،‬من خیلی‬ ‫ناراحت شدم‪ ،‬جمال عقیده داشت‪ ،‬این‬ ‫نوعی مسکن است وگرنه زیر فشار دیوانه‬ ‫می شود! من همچنان تحمل می کردم‪ ،‬بچه‬ ‫ها در نهایت راحتی زندگی می کردند و‬ ‫حتی دخترها بعد از ظهرها به یک مدرسه‬ ‫کلیسایی می رفتند و زبان می آموختند‪ .‬زمان‬ ‫سفر رسید‪ ،‬ابتدا به اروپا بعد هم به آریزونا‬ ‫آمدیم‪ ،‬در فنیکس آشنا و فامیلی نداشتیم‪،‬‬ ‫ولی تحت حمایت دولت بودیم‪ ،‬من دلم نمی‬ ‫خواست با آن وضع ادامه بدهیم‪ ،‬بدنبال کار‬ ‫رفتم‪ ،‬دو شیفت در رستوران کار می کردم‪،‬‬ ‫بعد هم یک سری کارهای خیاطی خانگی‬ ‫گرفتم‪ ،‬که با کمک دخترها مشغول بودیم‪،‬‬ ‫درآمدمان خوب بود‪ ،‬تا سرانجام جمال هم‬ ‫سر کار رفت‪ ،‬او درکار مکانیکی سابقه‬ ‫داشت‪ ،‬دستمزد خوبی هم می گرفت‪ ،‬همه‬ ‫دست بدست هم دادیم و در سومین سال‬ ‫زندگی در آریزونا‪ ،‬یک آپارتمان خریدیم و‬ ‫بچه ها نفسی براحت کشیدند‪ ،‬بچه ها در‬ ‫دبستان و دبیرستان بودند‪ ،‬چون درحساس‬ ‫ترین مراحل سنی بودند‪ ،‬من کارم را در‬ ‫یک شیفت خالصه کردم‪ ،‬بقیه درآمدم از‬ ‫خیاطی درون خانه تامین می شد‪ ،‬تا در یک‬ ‫کلینیک کار مناسبی پیدا کردم‪ .‬در این مدت‬ ‫می دیدم‪ ،‬که جمال با دوستان خود‪ ،‬آخر‬ ‫هفته های مردانه دارند‪ ،‬حتی ماهی دو بار‬ ‫به الس وگاس می روند‪ ،‬اعتراضات من هم‬ ‫اثری نداشت‪ .‬من یکبار دچار نوعی بیماری‬ ‫مقاربتی شدم‪ ،‬با توجه به اطالعاتی که در‬ ‫این زمینه ها داشتم‪ ،‬مطمئن بودم که شوهرم‬ ‫با زنان بدکاره رابطه دارد‪ ،‬با تهیه داروهایی‬ ‫هم خود و هم جمال را درمان کردم در ضمن‬ ‫به او هشدار دادم‪ ،‬که اگر به این شیوه زندگی‬ ‫ادامه بدهد‪ ،‬طالق می گیرم‪ .‬قسم می خورد‬ ‫شاید در «فیت نس» باشگاه ورزشی محل‪،‬‬ ‫بدلیل استفاده از حوله های آلوده‪ ،‬دچار آن‬ ‫ناراحتی ها شده ام‪ ،‬ولی من بهرحال به او‬ ‫هشدار دادم که مراقب باشد وگرنه عاقبت‬ ‫خوبی ندارد‪ ،‬در آن لحظه در چشمان جمال‪،‬‬ ‫برق انتقام را دیدم و درست از هفته بعد‬ ‫حرفها و اتهاماتی را عنوان کرد‪ ،‬که از ریشه‬ ‫دروغ بود‪ ،‬او مرا متهم به رابطه با پزشک‬ ‫کلینیک می کرد‪ .‬مرتب جلوی بچه ها این‬ ‫مسائل را عنوان می کرد‪ ،‬یکی دو بار با او‬ ‫درگیر شدم‪ ،‬که به من حمله برده و مرا کتک‬ ‫زد‪ ،‬اما من تحمل کردم‪ ،‬چون می دانستم در‬ ‫صورت شکایت دستگیر می شود و بکلی‬ ‫سابقه اش تاریک خواهد شد‪.‬‬ ‫جمال دست بردار نبود‪ ،‬کم کم احساس‬ ‫می کردم بروی بچه ها هم تاثیر گذاشته‪،‬‬ ‫تا یکروز مرا تهدید به طالق کرد‪ ،‬در یک‬ ‫لحظه احساس کردم‪ ،‬بچه ها هم پشت او‬

‫ایستاده و مرا زن خیانتکاری می دانند‪ ،‬باور‬ ‫کنید در کلینیک ‪ 3‬پزشک بودند‪ ،‬که هر سه‬ ‫متاهل و عاشق خانواده خود بودند و بمن‬ ‫هم احترام خاصی می گذاشتند و حتی مرا‬ ‫با خانواده های خود آشنا کرده بودند‪ .‬یک‬ ‫روز که خسته از سر کار بازگشتم‪ ،‬بچه ها را‬ ‫جلوی در دیدم‪ ،‬که شدیدا عصبانی هستند‬ ‫و می گویند تو چرا با رابطه با آن پزشک‪،‬‬ ‫پدرمان را تا پای خودکشی برده ای؟! من‬ ‫هاج وواج قدرت سخن گفتن هم نداشتم‪،‬‬ ‫خواستم بدرون خانه بروم‪ ،‬ولی بچه ها مانع‬ ‫شدند و گفتند دیگر اجازه ورود به این خانه‬ ‫پاک نداری! من دل شکسته به خانه دوستی‬ ‫رفتم‪ ،‬آن شب را تا صبح گریستم‪ ،‬بعد هم‬ ‫جمال پیام داد‪ ،‬که بدنبال طالق رفته و بهتر‬ ‫است دیگر جلوی او و بچه ها آفتابی نشوم‪.‬‬ ‫من در تاریک ترین روز و شبهای زندگیم‪،‬‬ ‫همچنان کار می کردم واگر یکی از همکاران‬ ‫مهربانم نبود‪ ،‬شاید خودم را می کشتم‪ ،‬چون‬ ‫از جمال انتظار چنین حرکاتی را داشتم‪ ،‬ولی‬ ‫از سوی بچه هایی که روی چشمان خود‬ ‫بزرگ شان کردم‪ ،‬چنین اقدامی روا نبود‪.‬‬ ‫من از جمال جدا شدم‪ ،‬همه شب و روزم‬ ‫درکار می گذشت‪ ،‬تا بعد از ‪ 3‬سال اندوه‬ ‫وغم‪ ،‬یک شب بیماری را به بیمارستان‬ ‫آوردند‪ ،‬که خیلی پیر و شکسته بود‪ .‬حرکات‬ ‫او مرا یاد پدرم می انداخت‪ ،‬یک ماه‬ ‫باهمه وجود پرستارش بودم‪ ،‬تا سرانجام‬ ‫او را به خانه اش انتقال دادند‪ ،‬بعد از‬

‫سه روز دخترش به سراغ من آمده و گفت‬ ‫با هر حقوقی تو را استخدام می کنم‪ ،‬تا‬ ‫پرستار پدرم باشی‪ ،‬می گفت پدرم بجز تو‪،‬‬ ‫هیچکس را نمی پذیرد‪.‬‬ ‫گفتم ولی من کارم را رها نمی کنم‪ ،‬گفت‬ ‫حاضریم دو برابرحقوق ات را بپردازیم‪،‬‬ ‫برایت بیمه میگیریم‪ ،‬یک سوئیت کامل در‬ ‫خانه پدرم به تو می دهیم‪ ،‬هیچ خرج وهزینه‬ ‫ای نداری‪ ،‬گفتم پدرتان وقتی خشمگین‬ ‫میشود‪ ،‬همه چیز را پرتاب می کند! گفت‬ ‫اگر تحمل اش کنی‪ ،‬حقوق بیشتری می‬ ‫پردازیم‪ ،‬چون او هیچکس را جز تو نمی‬ ‫خواهد‪ .‬من پذیرفتم و به خانه شان رفتم‪،‬‬ ‫استیو حدود ‪ 90‬ساله بود‪ ،‬خانه بزرگی‬ ‫داشت‪ ،‬سوئیت من خودش ‪ 3‬اتاق خواب‬ ‫داشت با خودم گفتم شاید روزی بچه هایم‬ ‫را به اینجا بیاورم و دوباره شبها تا صبح‬ ‫تماشایشان کنم‪ .‬استیو مرد دانشمندی بود‪،‬‬ ‫گاه بسیار مهربان بود‪ ،‬گاه چنان عصبانی‬ ‫می شد‪ ،‬که هرچه جلوی دستش بود می‬ ‫شکست‪ ،‬یکی دو بار حتی من زخمی شدم‪،‬‬ ‫گاه می گفت همه عکس های عروسی اش‬ ‫را بر در و دیوارها نصب کنم‪ ،‬بعد می گفت‬ ‫همه را جمع کن و ببر توی گاراژ‪.‬‬ ‫برخی اوقات می گفت دوستانش را به ناهار‬ ‫دعوت کنم و در آخرین لحظات می گفت‬ ‫خبر بده هیچکدام نیایند! من با زحمت زیاد‬ ‫این برنامه ها را تنظیم میکردم و در ضمن‬ ‫سخت مراقب سالمتی اش بودم‪ ،‬بطوری که‬ ‫حداقل ده بار از مرگ حتمی نجاتش دادم‪.‬‬ ‫یکروز صبح بدنبال دعوای تلفنی با دخترش‬ ‫از من هم خواست خانه را ترک کنم‪ .‬ولی‬ ‫تا دخترش از راه برسد مقاومت کردم‪ ،‬بعد‬ ‫چمدانم را برداشته و رفتم خانه دوستم‪ .‬چند‬ ‫بار زنگ زدم حالش را پرسیدم‪ ،‬دخترش‬ ‫گفت نمی خواهد کسی را ببیند‪ ،‬من در‬ ‫این فاصله با پزشکان معالج او حرف زدم و‬ ‫خواستم بیشتر مراقبش باشند‪.‬‬ ‫‪ 5‬روز گذشت‪ ،‬من دلواپس زنگ زدم‪،‬‬ ‫دخترش خبر داد پدرش از دست رفته‬ ‫است‪ ،‬خیلی ناراحت شدم‪ ،‬خودم را به آنجا‬ ‫رساندم‪ ،‬خانواده اش برخورد احترام آمیزی‬ ‫با من داشتند‪ ،‬من غروب به خانه برگشتم‬ ‫ودر سوگ او که چند سال پرستارش بودم‬ ‫نشستم‪ 3 .‬ماه بعد وکیل خانواده اش بمن‬ ‫زنگ زد و گفت استیو ‪ 20‬درصد از ثروت‬ ‫کالن خود را بمن بخشیده است‪ ،‬باورم نشد‬ ‫ولی فردا مدارک را دریافت داشتم و باورم‬ ‫شد‪ .‬بعد از سر و سامان دادن به زندگیم به‬ ‫سراغ دخترها رفتم‪ ،‬آنها در سرگشتگی روحی‬ ‫بدی بسر می بردند‪ ،‬خجالت می کشیدند‬ ‫با من روبرو بشوند‪ ،‬چون با من رفتار بدی‬ ‫کرده بودند‪ .‬آنها از هیچ حادثه ای در زندگی‬ ‫من خبر نداشتند و به همین جهت وقتی بمن‬ ‫گفتند کمک شان کنم‪ ،‬تا از خانه پدر رها‬ ‫شوند‪ ،‬من به آنها قول یک وکیل خوب را‬ ‫دادم‪ ،‬یک ماه بعد بچه ها در خانه بزرگی که‬ ‫با توجه به سلیقه آنها خریده بودم‪ ،‬هرکدام‬ ‫در اتاق مبله ای جای گرفتند و نمی دانستند‬ ‫از شوق چه می کنند‪ ،‬بخندند یا بگریند‪.‬‬


‫‪43‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫محمد‬ ‫رحیمیان‬

‫لذت در آغوش‬ ‫کشیدن پدر‬

‫‪ 21‬جون ‪،2015‬در آستانه روز پدر‬ ‫هستیم‪ ،‬او که در رد پای ذهنمان‪،‬‬ ‫خاطره زحماتش همیشه باقی است‪.‬‬ ‫_____________________________‬

‫کدامیک از ما‪ ،‬ارزش واقعی پدر را در زمان‬ ‫حیاتش درک کرده ایم؟‬ ‫کدامیک به بهانه روز پدر‪ ،‬لذت در آغوش‬ ‫کشیدنش را می توانیم تجربه کنیم؟‬ ‫اگر پدر ما روزی ناتوان از کار کردن شود‪،‬‬ ‫کدامیک از ما توان پرداخت هزینه های‬ ‫زندگی وی را داریم؟‬ ‫می توان به جرات گفت در اکثر مواقع‪ ،‬سالها‬ ‫می گذرد تا فرزندان به باور نقش بزرگ پدر‬ ‫در سراسر زندگی پی برند‪ .‬هر چه زمان می‬ ‫گذرد‪ ،‬دلسوزی های پیش از پیش پدر بر‬ ‫فرزندان آشکار می گردد‪.‬‬ ‫حضور پدر در خانواده و ایفاى نقش پدرى‪،‬‬ ‫از ارکان اصلى خانواده استاندارد است‪.‬‬ ‫مسلمن همه ما پدرمان را دوست داریم اما‬ ‫واقعیت این است که عشق به تنهایی نمی‬ ‫تواند زندگی او را از لحاظ مالی تامین نماید‪.‬‬ ‫به حتم روزی او می توانست چندین نفر را‬ ‫سر پرستی کند‪ ،‬اما آیا ما فرزندان در شرایطی‬ ‫هستیم که بتوانیم برای پدرمان چنین کاری‬ ‫کنیم؟‬ ‫پدرانی که‪ ،‬در سنین سالخوردگی ‪ ،‬گاه با از‬ ‫دست دادن همسر و روزهای تنهایی و یا‬ ‫دوران بازنشستگی و عدم توانایی کار مواجه‬ ‫هستند و به پوشش مناسب جهت این دوران‬ ‫نیازمندند‪ .‬شاید بد نباشد در آستانه روز پدر‬ ‫مروری بر وضعیت او نماییم و زمانی را به‬ ‫توجه پیرامون ریسک های دوران سالمندی‬ ‫وی اختصاص دهیم‪ .‬بی شک هدیه ارزنده‬ ‫ما به کسی که سالها بار زندگی مان را به دوش‬ ‫کشیده باید بتواند او را در زمان نیاز حمایت‬ ‫کند‪ .‬بدون هیج شکی بیمه می تواند قوی‬ ‫ترین دست نگهدارنده او باشدو به او احساس‬ ‫ارزشمند بودن و توانایی مالی بدون نیاز به‬ ‫دیگران را بدهد‪ .‬امروز با تکیه بر بیمه هایی‬ ‫نظیر مراقبت ویژه می توانیم استقالل و سر‬ ‫بلندی او راشاهد باشیم‪.‬‬ ‫بیمه مراقبت ویژه ناتوانی جسمی و از کار‬ ‫افتادگی‪ ،‬بیمه ای نیست که بتوانیم آن را به‬ ‫سن خاصی متصل کنیم‪ .‬متاسفانه بسیاری با‬ ‫شنیدن این نام‪ ،‬سالخوردگی را در ذهنشان‬ ‫فرض می کنند در حالی که ناتوانی‪ ،‬به دالیل‬ ‫بسیاری می تواند حادث شود‪ .‬بارها در‬ ‫مقاالت بیمه با روشها و توضیحات گوناگون‬ ‫به نکته ای مشخص اشاره کردیم و آن‬

‫حفاظت موقعیت مالی افراد در مقطعی از‬ ‫زندگی است‪ .‬آن دوره می تواند با بیماری‪،‬‬ ‫ناتوانی‪ ،‬فوت و ‪ ...‬آغاز شود‪ .‬دالیل تاکید‬ ‫بیمه بر اخذ آن‪ ،‬حفظ ثبات زندگی اشخاص‬ ‫در مواجهه با هر رویداد پیش بینی نشده است‪.‬‬ ‫یکی از آرایش های زیبای بیمه را می توان‬ ‫بیمه ناتوانی جسمی قلمداد کرد‪ .‬هر یک از‬ ‫ما به دفعات در طول زندگی ممکن است در‬ ‫معرض اتفاقی قرارا گیریم که در آن نیازمند‬ ‫کمک کسی شویم‪ .‬برای مثال کسی که سکته‬ ‫می کند تا مدتها به پرستاری نیازمند است‪.‬‬ ‫این بیمه می تواند هر بار در هر حادثه ای که‬ ‫فرد را نیازمند یاری شخص دیگری در دو‬ ‫مورد از امور شخصی‪ ،‬مانند کمک در لباس‬ ‫پوشیدن ‪ ،‬کمک در استحمام و یا کمک در‬ ‫غذا خوردن می کند فعال شود‪ .‬این که فکر‬ ‫کنیم ما هرگز در فهرست چنین افرادی قرار‬ ‫نمی گیریم اشتباه محض است‬ ‫لبخند پدرتان در روز پدر‪ ،‬زیباترین شوقی‬ ‫است که به شما انرژی زندگی خواهد داد‪.‬‬ ‫فرزندان جهان در چنین روزی پدر را هر جا‬ ‫که باشد در سینه ستایش می کنند‪.‬‬ ‫راستی ما برای روز پدر چه کرده ایم؟‪...‬‬ ‫برای فردایی که در آن احتمال بیماری و یا‬ ‫ناتوانی جسمی است اندیشهکنیم‪ .‬بیمه تکمیلی‬ ‫سالمتی در مدلهای مختلف ‪ ،‬مراقبت ویژه‬ ‫در صورت عدم توانایی انجام کارهای روزانه‬ ‫هر فرد عادی از ‪ 1000‬دالر تا ‪ 8500‬دالر‬ ‫معاف از مالیات ‪ ،‬پوشش از کارافتادگی ‪،‬‬ ‫ناتوانی جسمی و یا بیماری های سخت از‬ ‫‪ 25000‬دالر تا سقف ‪ 2.000.000‬دالر‬ ‫معاف از مالیات ‪ ،‬از مهمترین پشتوانه هایی‬ ‫است که می تواند نیاز پدر را از جهت رفع‬ ‫نیاز مالی و داشتن پرستار و پرداخت هزینه‬ ‫های معمول تا رسیدن به سالمتی‪ ،‬و حفظ‬ ‫سبک زندگی وپوشش خانواده برطرف نماید‪.‬‬ ‫پرسش های خود را در زمینه طرح‬ ‫ ‬‫و برنامه ریزی مالی و سرمایه گذاری و بیمه‬ ‫های مختلف از طریق ایمیل مطرح کنید‪.‬‬ ‫‪news@insufin.com‬‬ ‫ ‬‫شماره تماس شرکت‬ ‫ ‬‫‪ 9053700011‬جوابگوی سواالت شما‬ ‫عزیزان می باشد‪.‬ازشما عالقمندان رادیوو‬ ‫تلویزیون دعوت می شود بیننده برنامه ما در‬ ‫سراسر دنیااز کانال تصویر ایران دوشنبه ها‬ ‫ساعت ‪ 6:30‬عصربه وقت تورنتو باشید‪.‬‬ ‫از طریق وب سایتهای شرکت و‬ ‫ ‬‫همچنین وب الگ و رسانه های اجتماعی‬ ‫ما را دنبال کنید‬ ‫‪www.cover4u.ca‬‬ ‫ ‬‫‪www.insufin.com‬‬ ‫‪www.‬‬ ‫‪sherkatbimeh.com‬‬ ‫‪www.youtube.com/‬‬ ‫ ‬‫‪sherkatbimeh www.facebook.‬‬ ‫‪com/Insufin‬‬ ‫محمد رحیمیان کارشناس ارشد‬ ‫ ‬‫بیمه و سرمایه گذاری و عضو رسمی مشاوران‬ ‫متخصص بیمه و امور مالی کانادا به شماره‬ ‫ثبت ‪ 2065817‬است‪.‬‬


‫‪42‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫همسرم زیباست‬ ‫نگرانم‪ ،‬احساس‬ ‫میکنم مرا فریب‬ ‫می دهد‬

‫حرفهای زن‪:‬‬ ‫(این خانم ‪ 34‬ساله‪ ،‬پرستار و مادر‬ ‫‪ 2‬فرزند)‪ .‬کاش این قدر همسرم‬ ‫توجه دیگر خانم ها را به خود‬ ‫جلب نمی کرد‪ .‬گاهی فکر می‬ ‫کنم او بی وفاست‪ .‬می دانم چرا‬ ‫به نظر زنان دیگر‪ ،‬او جذاب است‪.‬‬ ‫_____________________________‬

‫او قد بلند و خوش هیکل است‪ ،‬موهای‬ ‫مشکی و چشمانی سبز رنگ دارد‪ .‬اول اینکه‪،‬‬ ‫آنها حتی در حضور من با او خوش و بش می‬ ‫کنند‪ ،‬مرا کالفه ساخته است‪ .‬ماه گذشته‪ ،‬در‬ ‫یک مهمانی‪ ،‬یکی از مهمانها یواشکی به من‬ ‫گفت‪ :‬همسر شما جذاب ترین مردی است که‬ ‫تا به حال دیده ام‪ .‬این موارد باعث آزار من‬ ‫می شوند‪ ،‬و تنها جوابی که می توانم بدهم اینه‬ ‫که‪ ،‬بسه دیگه‪ .‬عکس العمل بهزاد هم تبسم‬ ‫است و در پاسخ می گوید‪ :‬خیلی ممنون‪ .‬اگر‬ ‫چه او انکار می کند‪ ،‬اما از این همه جلب‬ ‫توجه لذت می برد‪.‬‬ ‫او مثل آهنربا است‪ ،‬اوایل ازدواجمان خیلی‬ ‫جدی نمی گرفتم‪ ،‬اما حاال با ‪ 35‬سال سن‪،‬‬ ‫زیباتر از ‪ 25‬سالگی اش شده است‪ ،‬تو کارش‬ ‫هم که موفق است‪.‬‬ ‫متاسفانه‪ ،‬پیامد آن حسادت و بدگمانی من‬ ‫نسبت به وی است و زندگی زناشویی ما‬ ‫دچار مشکل گردیده‪ .‬او اصرار دارد که تا‬ ‫حاال به من خیانت نکرده و با کسی رابطه‬ ‫عشقی نداشته است‪ ،‬اما پدرم‪ ،‬زمانی که من‬ ‫در دبیرستان درس می خواندم‪ ،‬مادرم را ترک‬ ‫کرد و پیش زنی دیگر رفت‪ .‬و باعث شده اند‬ ‫که بگویم همه مردان ذاتا بی وفا و خیانتکار‬ ‫هستند‪ .‬وقتی افراد غریبه خوشگل این قدر‬ ‫خودشان را به بهزاد نزدیک می کنند‪ ،‬چگونه‬ ‫باور کنم که او گمراه نشده است‪.‬‬ ‫من در منطقه ای نسبتا کالس باال بزرگ‬ ‫شده ام‪ ،‬محل زندگیمان خیلی از آنجا دور‬ ‫نیست‪ .‬پدر و مادرم با هم جنگ نداشتند‪ ،‬اما‬ ‫نسبت به یکدیگر مهربان هم نبودند‪ .‬مادرم‬ ‫خوب بود‪ ،‬اما پدرم با من و خواهرم بسیار‬ ‫سرد بود ‪ .‬وقتی ‪ 14‬ساله بودم‪،‬پدرم به بهانه‬ ‫مامورین مدت زیادی را از ما دور بود‪ .‬مادرم‬ ‫که خیره مانده بود و به او مشکوک شده بود‪،‬‬ ‫وکیلی گرفت‪ .‬وکیل کشف کرد که پدرم با زن‬ ‫دیگری زندگی می کند‪ .‬وقتی مادرم خبر را به‬ ‫من داد‪ ،‬داشتم از هوش می رفتم‪ .‬من که با‬ ‫کار پدرم خراب شده بودم‪ ،‬تا چند سال اصال‬ ‫با او حرف نمی زدم‪ .‬بعد از ‪ 20‬سال هنوز‬ ‫او را نبخشیده ام‪ ،‬و رابطه ام با او سرد است‪.‬‬ ‫ادامه صحبت های اکرم‪:‬‬ ‫‪ 22‬ساله بودم که با بهزاد توی مغازه شیرینی‬

‫فروشی آشنا شدم‪ ،‬من به خاطر شهریه دانشگاه‬ ‫در آن مغازه کار می کردم‪ .‬در آن زمان همسرم‬ ‫کارهای ساختمانی انجام می داد و ‪ 21‬ساله‬ ‫بود‪ ،‬هر روز به مغازه ما می آمد‪ .‬شبی در‬ ‫یک سفره خانه سنتی با هم قرار گذاشتیم‪.‬‬ ‫ساعت ها با هم حرف زدیم‪ ،‬گفتگوهای ما‬ ‫به سهولت انجام می شد و وجوه مشترکی‬ ‫داشتیم‪ ،‬هر دو توی یک منطقه بزرگ شده‬ ‫بودیم‪ ،‬از چیزهای مشترکی لذت می بردیم‪.‬‬ ‫قبل از ترک آن جا بهزاد شماره تلفنش را‬ ‫روی یک دستمال کاغذی نوشت و به من داد‬ ‫و مرا برای شام دعوت کرد‪ ،‬از من خواست‬ ‫در صورت تمایل به او زنگ بزنم‪ .‬روز بعد‬ ‫به او زنگ زدم و دعوتش را پذیرفتم‪ .‬بعد از‬ ‫چند هفته مایل بودم با او ازدواج کنم‪ .‬وی‬ ‫مهربان‪ ،‬سخت کوش و فردی حمایتی بود‪-‬‬ ‫همه صفاتی که در همسر ایده آلم جستجو می‬ ‫کردم‪.‬‬ ‫سالهای اول ازدواج ما بدون کشمکش بود‪.‬‬ ‫شغلم را به عنوان پرستار دوست داشتم ‪.‬‬ ‫زمانی که بهزاد ‪ 30‬ساله بود از کارهای‬ ‫ساختمانی خسته شده بود‪ ،‬و کارش را در‬ ‫یک شرکت خاکبرداری شروع کرد‪ .‬به نظر‬

‫ندرت با هم روابط زناشویی داریم‪ .‬از آنجا‬ ‫که مراقبت از پسرانم‪ ،‬انجام کارهای منزل‪،‬‬ ‫سفارش دادن برای شرکت بهزاد بر عهده من‬ ‫است‪ ،‬عالوه بر همه اینها به عنوان پرستار‬ ‫در بیمارستان کار می کنم‪ ،‬بیشتر مواقع خسته‬ ‫و عصبانی هستم‪ .‬گاهی اوقات‪ ،‬بدگمانی من‬ ‫باعث رفتارهای عصبانی کننده گردیده است‪.‬‬ ‫وقتی فرزند دومم را شش ماهه باردار بودم‪،‬‬ ‫‪،‬آنقدر خسته و ملول بودم که نتوانستم در‬ ‫جشن عروسی دوستان خانوادگی بهزاد شرکت‬ ‫کنم‪ ،‬لذا بهزاد خواهرش را با خود برد‪ .‬از‬ ‫جو مهمانی که بهزاد رفته بود و برخوردهای‬ ‫راحت صاحبان آن مجلس خوشم نمی آمد و‬ ‫میترسیدم او را از دست بدهم ‪ .‬وقتی او دیر‬ ‫کرد سوار ماشین شدم و با عصبانیت به محل‬ ‫مهمانی رفتم دم در بهزاد و خواهرش را دیدم‬ ‫که با چند خانم خوش و بش میکردند ‪ ،‬وقتی‬ ‫او آنها هم مرا دیدند از چهره بر افروخته من‬ ‫عصبانیت می بارید ‪ .‬من خیلی حس حقارت‬ ‫میکردم‪ .‬خیلی بد بود ‪ .‬در مقابل خواهر‬ ‫شوهرم نیز حس میکردم تحقیر شده بودم‪.‬‬ ‫بهزاد عذرخواهی کرد‪ ،‬اما از رفتار من هم‬ ‫کفری شده بود‪.‬‬

‫می آمد که استعداد باغبانی و طراحی فضای‬ ‫شهری دارد‪ ،‬به همراه مهارت و قدرت ساخت‬ ‫پاسیو‪ ،‬استخر و دیوارهای محافظ‪ .‬با تشویق‬ ‫من کار طراحی خانه های تجملی را شروع‬ ‫کرد‪ .‬هر سال هم موفق تر از سال قبل می شد‪.‬‬ ‫وقتی فرزند اولم را حامله شدم‪ ،‬حس کردم‬ ‫که همسرم حتی بیشتر از قبل نظر دیگران‬ ‫را نسبت به خود جلب می کند‪ .‬هر کجا می‬ ‫رفتیم‪ ،‬زنان دیگر با نگاهشان تیر به قلب‬ ‫من می زدند و من در سکوت خود متالطم‬ ‫می شدم‪ .‬احساس خیلی بدی داشتم‪ ،‬من آن‬ ‫همه وزن اضافه را حمل می کردم‪ ،‬بد قیافه و‬ ‫حسود شده بودم‪ ،‬وقتی در آن لحظات به خانه‬ ‫برمی گشتیم چند لحظه فقط به بهزاد خیره می‬ ‫شدم و هیچ حرفی نمی زدم‪ .‬خیلی بد‪ ،‬این‬ ‫شرایط خیلی تکرار شده است‪.‬‬ ‫مدام با هم بگومگو داشته ایم‪ .‬مدت زیادی‬ ‫است که اصال با هم بیرون نرفته ایم‪ ،‬به‬

‫اخیرا نسبت به بهزاد بدگمان شده ام‪ ،‬یک روز‬ ‫صبح او ساعت ‪ 7‬برای رفتن به باشگاه خانه‬ ‫را ترک می کرد‪ ،‬در حالیکه باشگاه زودتر از‬ ‫‪ 7/30‬باز نمی شود‪ .‬وقتی به موبایل او زنگ‬ ‫زدم‪ ،‬گوشی او روی پیام گیر رفت‪ .‬این کار‬ ‫چندین بار تکرار شد‪ ،‬تا باالخره با او رودررو‬ ‫شدم‪ .‬وی گفت‪ :‬قبل از باز شدن باشگاه در‬ ‫پارک جلوی آن روزنامه می خوانم‪ ،‬موبایل‬ ‫خود را روی پیغام گیر می گذارم‪ ،‬چرا که هیچ‬ ‫آدم عاقلی در آن ساعت به من زنگ نمی زند‪.‬‬ ‫بعد از آن واقعه‪ ،‬من و بهزاد از هم دوری می‬ ‫کردیم‪ .‬تنش بین ما غیر قابل تحمل است‪.‬‬ ‫همیشه برای کارهای یکدیگر دعوا و منازعه‬ ‫داریم‪ .‬او حتی تلفن های کاری خود را موقع‬ ‫شام انجام می دهد‪ .‬من بیچاره هم مجبورم‬ ‫نظافت و کارهای بچه ها را به تنهایی انجام‬ ‫بدهم‪ .‬در ضمن‪ ،‬او از دست من ناراحت‬ ‫است که در بیمارستان شیفت اضافه بر می‬

‫دارم‪ .‬چرا که می گوید در آمد او خوب است‬ ‫و نیازی به کار کردن من نیست‪ .‬اما من کارم‬ ‫رو دوست دارم‪ .‬وقتی هم رئیس بیمارستان‬ ‫پیشنهاد شیفت اضافه می داد‪ ،‬سریع پاسخ‬ ‫مثبت می دادم‪.‬‬ ‫هفته پیش‪ ،‬خانم فروشنده ای با بهزاد خوش‬ ‫و بش می کرد‪ ،‬که این قضیه باعث رنجش‬ ‫من شد‪ ،‬وقتی به همسرم گفتم‪ ،‬گفت آن خانم‬ ‫داشته به من خوراکی ها را می داده است و‬ ‫این مشکل توست‪.‬‬ ‫حرفهای بهزاد ‪:‬‬ ‫من متاسفم که همسرم را به طالق تهدید‬ ‫کردم‪ ،‬اما این تنها راهی بود که او را متوجه‬ ‫اشتباهش می کرد‪ .‬تو تمام سالهایی که اکرم را‬ ‫شناخته ام‪ ،‬هیچ بی وفایی از او ندیده ام‪ .‬بله‪،‬‬ ‫شاید خیلی از خانم ها دور و بر من بپلکند‪،‬‬ ‫اما عشق من اکرم است‪ ،‬نه تنها زیباست‪،‬‬ ‫بلکه باهوش‪ ،‬محتاط و مادری کوشاست‪،‬‬ ‫بهترین دوست من هم هست‪ .‬بدون حمایت‬ ‫او اینقدر در حرفه ام پیشرفت نمی کردم‪.‬‬ ‫اما چقدر می توانم حرف های شدید اللحن‬ ‫او را تحمل کنم؟‬ ‫چند بار برای او توضیح بدهم که به او خیانت‬ ‫نکرده و نمی کنم؟‬ ‫البته قبول دارم که از توجه دیگر خانم ها‬ ‫نسبت به خودم لذت می برم‪ .‬این کار آنها‬ ‫باعث خوشحالی من می شود‪ ،‬آن هم در‬ ‫زمانی که همسرم مرا اشباع نمی کند‪ .‬او هرگز‬ ‫با من همبستر نمی شود‪ ،‬نسبت به کارم هم‬ ‫بی تفاوت است‪ .‬اگر بخواهم راجع به قرار‬ ‫دادی پر سود که داشته ام با او حرف بزنم‪،‬‬ ‫به صحبت هایم گوش نمی دهد‪ .‬اگر کسی‬ ‫به خاطر پروژه ای به من تبریک بگوید‪ ،‬او‬ ‫آنجا را ترک می کند‪ .‬خیلی به او توجه نشان‬ ‫می دهم‪ ،‬از چهره و مهارت های مادرانه او‬ ‫تمجید می کنم‪ ،‬اما او بی تفاوت است‪.‬‬ ‫منظور من از توجه خانم ها‪ ،‬لبخند‪ ،‬نگاه و‬ ‫تعريف است نه رابطه نا متعارف‪.‬‬ ‫گاهی متحیر می شوم که چگونه برخی زنان‬ ‫پرخاشگر هستند‪ .‬حسادت اکرم گاهی قابل‬ ‫تحمل نیست‪ ،‬که می ترسم با او بیرون بروم‪،‬‬ ‫چون که بعد از برگشت به خانه منفجر می‬ ‫شود‪ .‬می دانم که پدر او باعث آسیب دیدن‬ ‫او شده اند‪ .‬اما خیانت آنها باعث نمی شود‬ ‫که او همه را بی وفا بپندارد (همه را با یک‬ ‫چوب براند)‪ .‬تا حاال دلیل و بهانه ای نیاورده‬ ‫ام که او این قدر بدگمان باشد‪ .‬از جنگ های‬ ‫خانوادگی خسته شده ام‪ .‬هنوز از بازی با دو‬ ‫پسرمان لذت می بریم‪ ،‬اما از فعالیت های‬ ‫زناشویی که قبال با همسرم داشتم‪ ،‬محروم‬ ‫شده ام‪.‬‬ ‫ادامه حرفهای بهزاد‪:‬‬ ‫من توی خانواده پر جمعیتی بزرگ شده ام‪،‬‬ ‫ما شش تا بچه بودیم و من از همه کوچکتر‪.‬‬ ‫پدر و مادرم مهربان بودند اما بی اعتنا‪ .‬پدر‬ ‫برای تامین مخارج زندگی ساعت ها‪ ،‬در‬ ‫پمپ بنزین کار می کرد‪ .‬مادر هم خانه را اداره‬ ‫می کرد‪ .‬من توی آن جمعیت گم بودم‪ .‬آنها‬ ‫مرا برای اینکه در مدرسه بهتر باشم تشویق‬ ‫نمی کردند‪ .‬بزرگترین برادرم مدام مرا مسخره‬ ‫می کرد و باعث رنجش خاطرم می شد‪ .‬لذا‬ ‫خجالتی و متزلزل بار آمدم‪ .‬به خاطر عدم‬ ‫اعتماد به نفس دانشگاه را کنار گذاشتم ‪ .‬به‬ ‫سراغ کارهای ساختمانی رفتم‪.‬‬

‫ادامه در صفحه ‪96‬‬


‫‪41‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫نرخ بهره ثابت و شناور ( ‪) Fixed or Variable Rate‬‬

‫_____________________________‬

‫نرخ‌های بهره به دو گروه تقسیم میشوند‪ :‬گروه‬ ‫اول‪ ،‬نرخ‌های شناور (‪Variable Rate or ‬‬ ‫‪ ) Floating‬هستند‪ .‬مفهوم و دلیل اینکه‬ ‫چرا این نوع بهره را شناور می‌نامند این‬ ‫است که با تغییر کردن نرخ بانک مرکزی‬ ‫کانادا‪ ) Prime Rate ( ‬و نهایت ًا بانک یا‬ ‫موسسه مالی که از آن وام دریافت کرده ایم‬

‫‪MORE INFO: PAGE 14‬‬

‫ی که در هنگام دریافت‬ ‫ی از نکات ‌‬ ‫یک ‌‬ ‫ی و مورد توجه‬ ‫وام امالک باید برس ‌‬ ‫یو‬ ‫قرار گیرد انواع نرخ بهره بانک ‌‬ ‫طول زمان وام‪Mortgage Term‬‬ ‫می‌باشد‪.‬‬

‫باال و پائین میشود‪ .‬لطف ًا توجه داشته باشید‬ ‫که در بیشتر موارد(بسته به نوع بانک) میزان‬ ‫پرداختی ماهیانه شما برای وام مسکن تغییر‬ ‫خواهد کرد و به همین منظور شناور(یعنی‌ در‬ ‫حالت معلق) نامیده شده است‪ .‬گروه دوم‪،‬‬ ‫نرخ ثابت (‪ ) Fixed Rate ‬می‌باشد‪.‬‬ ‫همانطور که از اسم این نوع نرخ پیداست‪ ،‬نرخ‬ ‫وام در طول مدت ترم وام که میتواند از ‪6‬ماه‬ ‫تا‪ 10 ‬سال باشد تغییر نکند و ثابت بماند‪.‬‬ ‫یعنی‌ اگر‪ Prime Rate ‬کاهش یا افزایش‬ ‫پیدا کند هیچ گونه تغییری در نرخ وام مسکن‬ ‫شما ایجاد نخواهد کرد‪ .‬دلیل تغییر نرخ ثابت‬ ‫از سوی بانک مرکزی نمی‌باشد و فقط از‬ ‫سوی مٔوسسات مالی و بانکها تغییر می‌کند‪.‬‬ ‫دلیل افزایش یا کاهش نرخ بهره ثابت میتواند‬ ‫شرایط اقتصادی جهانی و داخلی‪Global or‬‬ ‫‪ ‌ Domestic‬تغییر در میزان خرید و فروش‬ ‫بورس و سهام اوراق قرضه ‪Bond, Stock‬‬ ‫و تصمیم‌گیری های سرمایه داران خارجی‌‬ ‫می‌باشد‪ .‬‬ ‫حاال اینکه کدام نرخ بهتر میتواند باشد‪،‬‬

‫بستگی به یک سری فاکتور‌ها دارد‪ .‬برای‬ ‫مثال‪ ،‬میزان ریسک پذیری‪،‬هدف و برنامه‬ ‫آینده برای وام ‪ ‬یا شرایط نرخ بهره‌ها که از‬ ‫سوی بانک‌ها پیشنهاد میشود‪ ،‬میتواند ارتباط‬ ‫مستقیم با انتخاب نرخ ثابت یا شناور داشته‬ ‫ی تصمیم ندارد که تا ‪ ۵‬سال‬ ‫باشد‪ .‬اگر شخص ‌‬ ‫آینده هیچ گونه تغییر در وام مسکن خود‬ ‫ایجاد کند (‪ ‬یا فروش ملک‪ ) ‬از طرفی‌ هم‬ ‫با توجه به شرایطی که در نرخ بهره‌ها وجود‬ ‫دارد نمی‌خواهد ریسک زیادی بپذیرد‪ ،‬الجرم‬ ‫نرخ ثابت را انتخاب می‌کند‪ .‬و این در حالتی‬ ‫است که نرخ ثابت نیز به حد اقل خود رسیده‬ ‫باشد که همانطور که میدانید در حال حاضر‬ ‫نرخ ثابت در بهترین شرایط خود قرار دارد‬ ‫و بیشتر از ‪ 80‬درصد مردم از این موقعیت‬ ‫بهره برده و نرخ ثابت را انتخاب میکنند‪ .‬در‬ ‫حالی‌ که فردی با شرایطی‪ ‬نسبت ًا متفاوت‪،‬‬ ‫تصمیم دارد که ملک خود را قبل از اتمام‬ ‫ترم وام خود بفروشد و تحمل ریسک پذیری‬ ‫بیشتری دارد‪ ،‬نرخ شناور را انتخاب می‌کند‪.‬‬ ‫عزیزان توجه داشته باشید که هیچ کدام از‬

‫این فرضیات برای همه شرایط و موقعیت‬ ‫مالی و وامی افراد یکسان نیست و در یک‬ ‫سری شرایط بر خالف میلی که مشتریان دارند‬ ‫برای انتخاب نرخ بهره‪ ،‬الجرم باید نرخ بهره‬ ‫دیگری را انتخاب کنند‪ ،‬صرف نظر از اینکه‬ ‫آن نرخ ثابت‪،‬شناور‪ ،‬باال یا پائین می‌باشد‪.‬‬ ‫برای مثال اگر فردی برای دریافت وام‬ ‫ی‬ ‫مسکن از میزان پیش پرداخت و درامد کم ‌‬ ‫برخوردار است‪ ،‬در بیشتر موارد فقط برای‬ ‫نرخ ثابت صالحدید هستند (‪.) Qualify ‬‬ ‫سوال دیگری که ممکن است پیش بیاید این‬ ‫است که اگر فردی نرخ شناور دریافت کند‬ ‫و پس از مدتی‌ همین بانک مذکور نرخ بهره‬ ‫خود را کاهش یا افزایش دهد آیا نرخ ایشان‬ ‫هم تغییر می‌کند یا خیر؟ جواب سوال خیر‬ ‫ی‬ ‫می‌باشد به این دلیل که نرخ شناور تنها زمان ‌‬ ‫تغییر می‌کند که نرخ اولیه ‪Prime Rate‬‬ ‫از سوی بانک مرکزی ‪Bank of Canada‬‬ ‫تغییر کند‪ .‬در غیر این صورت نرخ شما بدون‬ ‫تغییر تا پایان ترم باقی‌ خواهد ماند‪.‬‬ ‫‪-----------------------‬‬


‫‪40‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫فقط يک دقيقه فرصت‬

‫براساس سرگذشت ترانه‬ ‫بـراي رفـع خسـتگي و تمـدد‬ ‫اعصـاب از دو روز تعـطيلي بـراي‬ ‫سفـري به شـمال استـفاده كـرده‬ ‫و هـمراه چـهار فـرزنـدمـان‬ ‫لـب دريـا بـوديـم‌‪.‬‬ ‫كـوچك‌ترين فرزندمـان آريـاناي نُه ماهـه‬ ‫شيطنـتش گـل كـرده بـود‪ .‬تقال كنان خـود‬ ‫را روي مـاسه‌ها مـي‌كشـيد و مـشت مشـت‬ ‫ماسه را به دهانش نزديك مـي‌كـرد‪ .‬در حـالي‬ ‫كه بغـلش مـي‌كـردم‌‪ .‬خنـديـدم و گفتم‌‪:‬‬ ‫«دختر گلم‌‪ ،‬ماسه نخـور‪ .‬مـاسـه كـه خوردني‬ ‫نيست‌!» ولي چنـد دقيـقه‌ي بعد دوباره خود‬ ‫را به سمـت ماسه‌ها كشيد و صورتش را داخل‬ ‫آنها كـرد‪ .‬كـالفـه پـرسيـدم‌‪« :‬دخترم چـه كـار‬ ‫مي‌كني‌؟» ولي آريانا دست بردار نبود و آنقدر‬ ‫داخل ماسه‌ها غلت خورد كـه سـرانجام‬ ‫گـفتم‌‪« :‬بهـتر اسـت به هتـل برگـرديم‌‪ .‬ايـن‬ ‫طـوري نـمي‌شود‪ ».‬سـفر دوروزه‌مـان به پايان‬ ‫رسيد در حالي كه به خاطر عادت عجيب‬ ‫ماسه‌خوري دخـتر كـوچـك‌مان نتوانـستيم از‬ ‫ساحل لذت ببريم‌‪ .‬احساسم به من مي‌گفت‬ ‫كه مشـكلي وجـود دارد‪ .‬وقتي آريانا شش‬ ‫هفته داشت مشكالتش آغاز شدند‪ .‬دائم ًا‬ ‫دچـار حسـاسيـت‌هـاي نـاشي از پوشك مي‌شد‬ ‫هرگز بيشتر از چهار ساعت نـمي‌خـوابيد و‬ ‫معمو ً‬ ‫ال اسهال داشت‌‪ .‬در اين مورد با پزشك‬ ‫او صحبت كرده بودم ولي پزشك نتـوانسته‬ ‫بـود عـلتي را مشـخص كنـد‪ .‬چند هفته‌ي‬ ‫بعد همراه دخترم بـه خـريد رفتـه بـودم كـه‬ ‫با يكـي از همسايه‌هاي‌مان برخورد كرديم كه‬ ‫پرستار بيمارستان اطفال بود‪ .‬او با ديدن‌مان‬ ‫با تعجب پرسيد‪« :‬چه اتفاقي افتاده است‌؟‬ ‫چرا هر دو اينقدر بي‌حال و خسته و رنگ‬ ‫پريده هستيد؟» بغضم تركيد و گفتم‌‪« :‬حق با‬ ‫توسـت‌‪ .‬ديشـب آريـانا تب داشـت و تا صبح‬ ‫نخوابيديم‌‪ .‬ببين روي دستش چه جوش‌هايي‬ ‫در آمده‌اند!» ناگهان چهره‌ي او درهم رفت‬ ‫و گفت‌‪« :‬به نظرم بهتر اسـت همـين حـاال‬ ‫او را به بيـمارستـان ببـري‌‪ ».‬در حـالـي كـه‬ ‫به شدت نگران شـده بودم راهـي بيـمارستان‬ ‫شـديم‌‪ .‬چـند پـزشـك روي او معايناتي انجام‬ ‫دادند و نتيـجه‌ي آزمـايش خـون نـشان داد‬ ‫كـه ميزان گلبول‌هاي قرمز خونش پايين‬ ‫هسـتند و سيـستم ايمـني بدنـش خـوب عـمل‬ ‫نمي‌كند‪ .‬پزشكي گفت‌‪« :‬به نظر مـي‌رسـد كـه‬ ‫دخـترتان دچـار سـرطـان خـون شـده است‌‪.‬‬ ‫بهتر است او را به بيـمارسـتان تخـصصي‬ ‫اطـفال ببريد‪ ».‬با شنيدن اين حرف دنيا‬ ‫بر سرمان خراب شـد‪ .‬در طـول راه مـن و‬ ‫هـمسرم مـي‌گريستيم و براي سالمتي دختر‬ ‫كوچك‌مان دعـا مـي‌كـرديم‌‪ .‬مـي‌دانـسـتم‬

‫مشـكلي وجـود دارد ولـي تصـورش را هـم‬ ‫نمـي‌كـردم كـه دخـترمان مبتـالء به سرطان‬ ‫خون باشد‪ .‬مگر يك طفل چند ماهه هـم‬ ‫دچـار سـرطـان مـي‌شد؟ در روزهاي بعد‬ ‫پزشكان آزمايش‌هاي بيشتري روي دخـترمان‬ ‫انجـام دادنـد‪ .‬سپـس از مغـز استـخـوان او‬ ‫نمـونه‌بـرداري كـردند و سـرانجـام پـاسـخ‬ ‫سؤال‌هاي‌مان را به ما دادند‪ .‬پزشكي گفت‌‪:‬‬ ‫«دخترتان دچار اختالل شديد سيستم ايمني‬ ‫بدن است‌‪ .‬سلول‌هايي كه مسئول تميز كردن‬ ‫و دفع مواد زائد داخل بدن هستند به بدنش‬ ‫حمله مي‌كنند و به آنها صدمه مي‌زنند‪ .‬بايد‬ ‫فور ًا شيمي درماني را روي او آغاز كنيم‌‪».‬‬ ‫وحشت زده و هراسان پرسيدم‌‪« :‬شانس زنده‬ ‫ماندن دخترمان چقدر است‌؟» و پزشك پاسخ‬ ‫داد‪« :‬بهتر است چنين سؤالي را نپرسيد‪ .‬در‬ ‫نهايت خوش بيني فقط ممكن است تا شش‬ ‫هفته‌ي ديگر زنده بماند و‪ »...‬بقيه‌ي سخنان‬ ‫او را نشنيدم‌‪ .‬احساس درماندگي مي‌كردم و‬ ‫متأسفانه كاري هـم از دستـم سـاختـه نـبود‪.‬‬ ‫در حـالي كه دخترمان را براي شيمي درماني‬ ‫آماده مـي‌كـردند پرسـتاري عـلـت مشكالت‬ ‫دخترمان مثل كم خوابي‌‪ ،‬جوش‌هاي‬ ‫حسـاسيتـي و عـطش ماسه‌خواري‌اش را‬ ‫براي مان توضيح داد‪ .‬در واقع بدن دخـترمان‬ ‫آنقدر دچار كم آبي شده بود كه عطش نمك‬ ‫داشت و به همين علت در سـفرمان دوست‬ ‫داشت مشت مشت ماسه بخورد‪ .‬چون ماسه‌ي‬ ‫شور عطش او را برطرف مي‌كرد‪ .‬دخترمان‬ ‫به مدت شش هفته تحت شيمي درماني قرار‬ ‫گرفت‌‪ .‬شـيمي درماني انرژي‌اش را گرفته بود‬ ‫اما به هر سختي كه بود لبخند از چهره‌اش‬ ‫محو نمي‌شد‪ .‬وقتي آخرين دوره‌ي درماني‬ ‫روي او انجام شد تصور مي‌كرديم اوضاع‬ ‫روبراه شده است‌‪ .‬در حالي كه دست دخترم را‬ ‫گرفته بودم زير گوشش نجوا كردم‌‪« :‬تو دختر‬ ‫خيلي شجاعي هستي عزيز دلم‌‪ ».‬اما خبرهاي‬ ‫بدي در راه بودند‪.‬‬ ‫متخصصي به ما گفت‌‪« :‬متأسفانه بايد بگويم‬ ‫كه شيمي درماني روي دخترتان مؤثر واقع‬ ‫نشده است‌‪ ».‬احساس مي‌كردم تمام اميدهايم‬ ‫هزار تكه شده‌اند و خود را مانند غريقي‬ ‫درمانده مي‌ديدم‌‪.‬‬ ‫او ادامه داد‪« :‬كار چندان زيادي از ما ساخته‬ ‫نيست ولي مي‌توانيم نوعي درمان جديد را‬ ‫روي او انجام دهيم به شرط آنكه رضايت‬ ‫خود را اعالم كنيد‪ ».‬با دلي شكسته گفتم‌‪:‬‬ ‫«هر كاري كه براي نجات جان دخترم الزم‬ ‫است انجام دهيد‪ ».‬درمان جديد به اين معنا‬ ‫بود كه ظرف پنج روز دو نوع شيمي درماني‬ ‫روي دخترمان انجام شود‪ .‬اگرچه پزشك‬ ‫هشدار داد‪« :‬بدن دخترتان به خاطر شيمي‬ ‫درماني ضعيف شده و بايد ببينيم كه آيا تحمل‬ ‫درمان جديد را دارد يا نه‌‪ ».‬همان روز‪ ،‬شيمي‬ ‫درماني روي او آغاز شد اما طولي نكشيد كه‬ ‫مشكالت جديدي نمايان شدند‪ .‬روز بعد‬

‫دخترمان را به آي سي يو منتقل كردند چون‬ ‫قادر به تنفس نبود‪ .‬كليه‌هايش دچار نارسايي‬ ‫شده بودند چون سه ليتر مايع اضافي در‬ ‫بدنش بود‪ .‬اين باعث شده بود كه چشمانش‬ ‫برجسته و دست‌ها و پاهاي كوچكش مانند‬ ‫بادكنك متورم شوند‪ .‬اگر صد سال هم عمر‬ ‫كنم هرگز آن حالت وحشت و هراسي را كه‬ ‫در چشمانش موج مي‌زد فراموش نخواهم‬ ‫كرد‪ .‬بعد از پشت سر گذاشتن شبي پربيم‬ ‫و اميد وضعيت جسماني دخترمان وخيم‌تر‬ ‫شد‪ .‬قلب‌‪ ،‬ريه‌ها و كليه‌هايش از كار افتادند‪.‬‬ ‫پزشكان دور تختش حلقه زده بودند و من‬ ‫اشك مي‌ريختم و براي سالمتي‌اش دعا‬ ‫مي‌كردم‌‪ .‬سرانجام بعداز قرني يكي از آنها‬ ‫پيش ما آمد و با لحني گرفته و مغموم گفت‌‪:‬‬ ‫«ما نهايت تالش‌مان را به كار بستيم ولي‬ ‫متأسفانه دخترتان دچار نارساريي شديد‬

‫اندام شده است‌‪ .‬بدنش تحمل شيمي درماني‬ ‫را ندارد‪ ».‬در حالي كه تالش‌هاي پزشكان‬ ‫را براي احياي دخترمان مي‌ديدم مي‌دانستم‬ ‫كه مجبوريم خود را براي مرگ نا به هنگام‬ ‫و شوكه كننده‌ي او آماده كنيم‌‪ .‬پزشك گفت‌‪:‬‬ ‫«بهتر است پيش او برويد و خداحافظي‬ ‫كنيد‪ .‬متأسفانه بايد بگويم كه فقط يك دقيقه‬ ‫وقت داريد‪ »...‬فقط دلم مي‌خواست دخترم‬ ‫را بغل كنم و او را در پناه آغوش گرم و امن‬ ‫خود از هر خطري در امان نگه دارم و ترس‬ ‫و درد را از وجودش بزدايم‌‪ .‬بغلش كردم و‬ ‫گفتم‌‪« :‬دخترم خيلي دوستت دارم‌‪ .‬پيش مان‬ ‫بمان‌‪ »...‬و همسرم پشت سرم بي‌صدا اشك‬ ‫مي‌ريخت‌‪ .‬در همان حال پزشكي قسمتي از‬ ‫ران او را شكاف داد تا يكي از رگ‌هايش را‬ ‫به دستگاه دياليز متصل كند‪ .‬او گفت‌‪« :‬اگر‬ ‫اين كار را انجام ندهيم دچار حمله‌ي قلبي‬ ‫مي‌شود و جان خود را از دست مي‌دهد‪ .‬اين‬ ‫تنها شانس اوست‌‪ ».‬در حالي كه هر لحظه‬ ‫انتظار داشتم دستگاه‌هاي احيابخش به صدا‬ ‫در آيند و دخترمان نفس آخر خود را بكشد‪،‬‬ ‫هق هق مي‌گريستم ولي چنين اتفاقي نيفتاد‪.‬‬ ‫يك دقيقه گذشت‌‪ .‬بعد دقيقه‌ي ديگري هم‬ ‫سپري شد‪ .‬بعد از پنج دقيقه حالت چهره‌ي‬ ‫پزشكان عوض شد و دخترمان هنوز پيش‌مان‬ ‫بود‪ .‬او را به مدت يك هفته توسط دارو در‬ ‫حالت اغما قرار دادند تا بدنش دوران نقاهت‬ ‫را طي كند‪ .‬بعد از آن نيز دخترمان به مدت‬ ‫چهار ماه در آي سي يو بستري بود و هشت‬ ‫مرتبه متحمل نارسايي شديد اعضاي بدن شد‪.‬‬ ‫هر روز مي‌گريستم و دست به دعا بودم‌‪ .‬و‬ ‫خداوند ناله‌هاي مادري دل شكسته را شنيد و‬ ‫دعاهايم را مستجاب كرد‪ .‬شش ماه گذشت و‬ ‫برخالف پيش‌بيني پزشكان نه تنها دخترمان‬ ‫را از دست نداديم بلكه حالش خيلي بهتر شد‪.‬‬ ‫پزشكان مطمئن نبودند ولي احتمال زيادي‬ ‫مي‌دادند كه دخترمان بيماري را مغلوب خود‬ ‫كرده باشد‪ .‬تمام كاركنان بيمارستان به ديدن‬ ‫آريانا مي‌آمدند و او را معجزه‌ي الهي ناميده‬ ‫بودند‪ .‬تولد دومين سال زندگي دخترمان را‬ ‫در بيمارستان برگزار كرديم‌‪ .‬اتاقش را با‬ ‫بادكنك و كاغذهاي رنگي زينت و كيك تولد‬ ‫مورد عالقه‌اش را سفارش داديم‌‪ .‬حاال به‬ ‫ما گفته‌اند كه اگر هم سرطان برگردد چون‬ ‫دخترمان سال دوم زندگي‌اش را پشت سر‬ ‫گذاشته بهتر مي‌تواند با آن مبارزه كند‪ .‬امروز‬ ‫آريانا يك دختربچه‌ي سالم و شاد نوپاست‌‪.‬‬ ‫عضالت بدنش هنوز ضعيف هستند ولي‬ ‫به كمك فيزيوتراپي بهتر خواهد شد‪ .‬من و‬ ‫همسر و فرزندان‌مان از لحظه لحظه‌ي بودن‬ ‫با هم نهايت استفاده را به عمل مي‌آوريم و‬ ‫خداوند را شكر مي‌كنيم كه فرصتي دوباره به‬ ‫ما داد‪ ،‬چون مدت زيادي از زماني نگذشته‬ ‫كه به ما گفتند فقط يك دقيقه تا از‬ ‫دست دادن دخترمان فرصت داريم‌!‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

39


‫‪38‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫قبل از اینکه‬ ‫بخندید‪ ،‬این‬ ‫مطلب را بخوانید‬

‫روزانه در خیابان‪ ،‬تاکسی‪ ،‬رادیو‪ ،‬تلویزیون‬ ‫و‪ ...‬از افراد مختلفی توصیه هایی درباره‬ ‫تاثیرات لبخند می شنویم و هرکسی‪ ،‬دیگری‬ ‫را به خنده رو بودن تشویق می کنند اما چه‬ ‫تعداد از ما موقع خندیدن حواس مان به‬

‫یک فرد انجام داد وچه میزان تغییر در سیستم‬ ‫دندانی یک فرد از لحاظ معیارهای پزشکی‬ ‫قابل قبول است که کمترین صدمات به بیمار‬ ‫وارد شود؟ شاید دانستن معیارها واصول یک‬ ‫لبخند زیبا به طور ساده برای افراد کمک‬ ‫کننده باشد تا درک درستی از تناسب و عدم‬ ‫تناسب لبخند خود را داشته باشند‪ .‬شناخت‬ ‫اصول یک لبخند زیبا دور از هرگونه جنبه‬ ‫های تبلیغی می تواند انتظارات فرد را از‬ ‫دندان پزشک خود معقول تر سازد و چشم‬ ‫انداز واقع بینانه تری را از نتیجه بازسازی‬ ‫دندان ها به منظور بهبود لبخند فراهم آورد‪.‬‬ ‫از اولین عوامل اثرگذار در زیبایی لخند و‬ ‫صورت‪ ،‬خط میانی دندان های فک باالست‪،‬‬ ‫این خط که از بین دو دندان جلو می گذرد‬ ‫تاثیر به سزایی در ظاهر صورت دارد‪ .‬اگر‬ ‫این خط وسط صورت قرار نگرفته باشد و‬ ‫بدتر از آن این خط به صورت عمودی نباشد‬ ‫و زاویه ای غیر از ‪ 90‬درجه بسازد‪ ،‬لبخند‬ ‫نازیبا خواهدبود‪ .‬بعد از خط میانی دندان ها‬ ‫نسبت به لب پایین از اهمیت برخوردار است‪.‬‬

‫معموال در زنان‪ ،‬دندان ها گوشه های گردتری‬ ‫دارند و دندان نیش معموال هم سطح یا کمی‬ ‫کوتاه تر از دو دندان وسط است‪ .‬در صورتی‬ ‫که یک دندان پزشک‪ ،‬دندان های یک خانم‬ ‫را به گونه ای فرم دهد که دندان های نیش‬ ‫مشخص تر و نوک تیزتر دیده شوند‪ ،‬لبخند‬ ‫خشن تر می شود‪ .‬گوشه های تیز و با زاویه‬ ‫قائمه دندان ها نیز برهمین اساس مشخصه‬ ‫مردانه دارند‪.‬‬ ‫طول دندان های مجاور خط وسط باید حدود‬ ‫‪ 11-10‬میلی متر باشد‪ .‬ایجاد حداکثر‬ ‫زیبایی با دندان های قدامی کوتاه در فک‬ ‫باال اگر ناممکن نباشد‪ ،‬قطعا دشوار است‪.‬‬ ‫با حرکت چشم به سمت طرفین صورت‪ ،‬هر‬ ‫دندان باید از دندان مجاور خود باریک تر‬ ‫دیده شود‪ ،‬چنانچه این اصل در لبخند که به‬ ‫«قانون طالیی» معروف است‪ ،‬رعایت نشود‬ ‫حتی چشم فردی عادی که از اصول لبخند‬ ‫زیبا بی اطالع است‪ ،‬متوجه نازیبا بودن‬ ‫لبخند می شود‪ ،‬هرچند نتواند علت را به‬ ‫طورمشخص بیان کند‪.‬‬

‫های مجدد شود‪ .‬از اقدامات بدون ضرر‬ ‫دیگری که می توان از آن نام برد‪ ،‬سفیدکردن‬ ‫(بلیچینگ) دندان هاست که بدون باقی‬ ‫گذاردن آسیب می تواند با تغییر رنگ دندان‬ ‫ها‪ ،‬تغییرات چشمگیری را در لبخند فرد به‬ ‫دنبال داشته باشد‪ ،‬هرچند که وارد شدن به‬ ‫جزئیات این درمان خارج از حوصله این‬ ‫بحث است‪.‬‬ ‫کامپوزیت ها از دیگر مواردی هستند که روز‬ ‫به روز در حال توسعه و پیشرفت می باشند‪.‬‬ ‫کامپوزیت ها این خاصیت را دارند که تنها‬ ‫از طریق چسبندگی بدون تراش دندان و با‬ ‫حداقل تراش دندان از طریق بستن فضاهای‬ ‫بین دندانی‪ ،‬اصالح رنگ‪ ،‬فرم دندان زیبایی‬ ‫لبخند را بازسازی کنند‪ .‬امروزه تکنولوژی نانو‬ ‫این امکان را فراهم کرده است که کامپوزیت‬ ‫اهمیت بیشتری از جنس و کارخانه سازنده آن‬ ‫دارد‪ ،‬آگاهی و تعهد کامل دندان پزشک به‬ ‫اصول کاربرد آن در دهان است‪.‬‬ ‫پرسلن و سرامیک ها دیگر موادی هستند که‬ ‫برای بازسازی ظاهر دندان ها از آنها استفاده‬

‫این موضوع بوده است که درست خندیدیم‬ ‫یا خیر؟ به عبارتی چه تعداد از ما با اصول‬ ‫لبخند آشنایی داریم و آیا اصال تا به حال به‬ ‫این فکر افتاده ایم که خندیدن هم اصول و‬ ‫قواعد خاص خود را دارد‪.‬‬ ‫آزاده قائمی‪ ،‬متخصص دندان پزشکی ترمیمی‬ ‫و زیبایی‪ :‬یک لبخند زیبا تاثیر فراوانی در‬ ‫ارتباطات فردی و روباز اجتماعی و باالرفتن‬ ‫اعتماد به نفس افراد دارد پس لبخند زیبا را‬ ‫فراموش نکنید‪.‬‬ ‫از آنجا که مسئله زیبایی روز به زور برای مردم‬ ‫اهمیت بیشتری پیدا می کند‪ ،‬انجام عمل‬ ‫زیبایی بیش از پیش توسط بیماران از پزشک‬ ‫خود مطالبه می شود‪ .‬در میان تغییراتی که‬ ‫در بهبود ظاهر افراد نقش به سزایی دارد‪،‬‬ ‫بازسازی لخند است‪ ،‬به عبارتی افراد روز به‬ ‫روز از دندان پزشک خود بیشتر از گذشته‬ ‫مطالبه لبخندی زیبا را می کنند اما لبخند زیبا‬ ‫چگونه تعریف می شود؟‬ ‫چه اعمالی را می توان برای زیباسازی لبخند‬

‫لبخند زمانی زیباتر است که دندان های فک‬ ‫باال از قوس لب پایین تبعیت کنند؛ چه با‬ ‫آن در تماس باشند و چه فاصله اندکی از لبه‬ ‫داخلی لب پایین داشته باشند‪ .‬اگر لبه دندان‬ ‫های فک باال حین لبخند از قوس لب پایین‬ ‫تبعیت نکنند‪ ،‬دندان پزشک زیبایی باید‬ ‫هنگام بازسازی لبخند‪ ،‬این مشکل را برطرف‬ ‫کند‪ .‬مسئله بعدی قد دندان ها و میزان دیده‬ ‫شدن لثه حین لبخند است‪ .‬حین لبخند کامل‪،‬‬ ‫لب باال باید از مرز دندان های فک باال و لثه‬ ‫عبور کند‪ ،‬میزان دیده شدن لثه به میزان ‪ 3‬میلی‬ ‫متر نیز از نظر اصول لبخند قابل قبول است‪.‬‬ ‫بیش از این میزان دیده شدن لثه‪ ،‬لبخند را‬ ‫نازیبا می سازد‪ .‬هرچند دندان ها بلندتر باشد‪،‬‬ ‫لبخند یک فرد جوان تر خواهدبود‪ ،‬بنابراین‬ ‫کوتاه کردن دندان های یک فرد جوان‪ ،‬خواه‬ ‫ناخواه‪ ،‬بدون تاثیر بر سایر اعضای صورت‬ ‫به افزایش سن فرد منجر خواهدشد‪ .‬دندان‬ ‫های کوتاه و ساییده در ناخودآ گاه بینننده سن‬ ‫باالتر را القا می کنند‪.‬‬

‫از دیگر مسائل حیاتی که یک دندان پزشک‬ ‫باید به آن توجه کند میزان پوشانندگی لب ها‬ ‫توسط دندان است؛ چنانچه لب های فرد‬ ‫باریک است یا با دندان ها به خوبی پوشانده‬ ‫نمی شود‪ ،‬بازسازی دندان ها به گونه ای که‬ ‫عقب تر باشد منجر به عقب رفتن‪ ،‬باریک‬ ‫تر دیده شدن لب و به تبع آنها‪ ،‬باالرفتن سن‬ ‫خواهدشد‪ .‬وضعیت مقابل این حالت نیز‬ ‫نامناسب است‪.‬‬ ‫اکثر بیماران لبخندی ایده آل را دارا هستند و‬ ‫تغییرات کمی را تا به دست آوردن یک لبخند‬ ‫زیبا نیازمندند‪.‬‬ ‫گاهی دندان ها تنها نیازمند کمی اصالح‬ ‫زوایا‪ ،‬صاف کردن و تغییرات کمی در حد‬ ‫مینای دندان هستند تا تغییرات وسیعی با‬ ‫اصالح یا ایجاد خطای دید در لبخند بیمار‬ ‫پدید آید‪ ،‬بدون اینکه دندان ها آسیب ببیند‬ ‫یا بیمار هزینه های سنگین دندان پزشکی را‬ ‫متقبل شود و در آینده نیز مدام نیازمند اصالح‬ ‫و تعمیر ترمیم های امروزی و پرداخت هزینه‬

‫می شود‪ .‬این موارد زیباترین نتایج را به دنبال‬ ‫دارد‪ .‬باالترین استحکام و ماندگارترین دوام‬ ‫رنگ نیز متعلق به این دسته از مواد است‬ ‫که در کنار این مزایا‪ ،‬تراش کم تا متوسط‬ ‫دندان ها‪ ،‬حداقل تخریب را با این مواد به‬ ‫دنبال دارد‪.‬‬ ‫آنچه در پایان می توان جمع بندی کرد‪ ،‬این‬ ‫است که درک درست از لبخند ایده آل به‬ ‫افراد کمک می کند تا انتظارات منطقی تری‬ ‫از درمان داشته باشند و اشراف به ایرادات‬ ‫لبخند‪ ،‬تعهد‪ ،‬علم دندان پزشک و شناخت‬ ‫کامل اصول زیبایی بیش از مواد و تکنولوژی‬ ‫به کار رفته در موفقیت درمان موثر خواهدبود‪.‬‬ ‫درواقع صرف استفاده از تکنولوژی بدون‬ ‫دانش و تعهد چندان مثمر ثمر نخواهدبود‪.‬‬ ‫در پایان اعتماد کامل بیمار به دندان پزشک‬ ‫و توصیه های وی می تواند زیباترین لبخند را‬ ‫با توجه به شرایط دهان و دندانی بیمار برای‬ ‫وی به دنبال داشته باشد‪.‬‬

‫یک لبخند زیبا تاثیر فراوانی در‬ ‫ارتباطات فردی و روباز اجتماعی‬ ‫و باالرفتن اعتماد به نفس افراد‬ ‫دارد پس لبخند زیبا را فراموش‬ ‫نکنید‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

37


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

36


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

35


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

34


‫‪33‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫به او شباهت پيدا كردم‌‪ .‬كم‌كم تكه هايي از‬ ‫خاطرات گذشته‌ام به ذهنم مي‌آمدند‪ .‬مريم‌‪ ،‬نازي‬ ‫و سها را وقتي به عيادتم آمدند‪ ،‬به ياد آوردم ولي‬ ‫خالء بزرگي در ‪ 18‬ماه قبل از تصادفم وجود‬ ‫داشت‌‪ .‬هنوز نمي‌توانستم ازدواجم را با هومن به‬ ‫ياد بياورم ولي كم‌كم جدايي‌مان به يادم آمد و با‬ ‫خود چنين استدالل كردم‌‪« :‬حتم ًا قبل از تصادفم‬ ‫مشكالت و اختالفاتي در زندگي مشتركم داشتم‬ ‫وگرنه از او جدا نمي‌شدم‌‪ ».‬كم‌كم وضعيت راه‬ ‫رفتنم بهبود يافت و دو سال بعد با دويدن همه‬ ‫را به حيرت انداختم‌‪ .‬حافظه‌ام نيز بازگشته بود‪.‬‬ ‫اگرچه هنوز ‪ 18‬ماه قبل از تصادف را به طور‬ ‫شفاف و واضح به ياد نداشتم اما رخدادهاي‬ ‫مهم زندگي‌ام را به ياد آورده بودم‌‪ .‬فقط برخي‬ ‫از جزئيات و افراد خاصي را به طور كامل به‬ ‫ياد نمي‌آوردم‌‪ .‬اندوه از دست دادن شغلم برايم‬ ‫غيرقابل تحمل بود‪ .‬و وقتي در سال ‪ 1386‬به‬ ‫صورت نيمه وقت به محل كارم برگشتم مستقل‬ ‫شدن برايم همانند نبردي دائمي بود‪ .‬با وجود‬ ‫آنكه محيط كارم برايم آشنا بود وظايف سابق‬ ‫خود را به طور كامل به ياد نمي‌آوردم‌‪ .‬آيا واقع ًا‬ ‫كتابي نوشته بودم‌؟ و در همان حال با دنيايي‬ ‫از غم و اندوه به كتاب خود مي‌نگريستم‌‪ .‬به ياد‬ ‫نياوردن همكاران خوبم برايم دردآور و كالفه‬ ‫كننده بود‪ .‬چند ماه بعد مرد جواني به محل كارم‬ ‫مراجعه كرد و طولي نكشيد كه عالقه‌اي متقابل‬ ‫بين‌مان ايجاد شد‪ .‬كامران تمام خالءهاي‬ ‫زندگي‌ام را پر مي‌كرد و در كنارش احساس بسيار‬ ‫خوبي داشتم‪ .‬ماجراي تصادف وحشتناك‌ام را‬ ‫برايش شرح دادم و گفتم‌‪« :‬هنوز درحال به هم‬ ‫چسباندن تكه‌هاي گم شده‌ي زندگي‌ام هستم‌‪».‬‬ ‫چند بار يكديگر را مالقات كرديم و بعد او مرا‬ ‫با خانواده‌اش آشنا كرد‪ .‬سپس به خواستگاري‌ام‬ ‫آمد‪ .‬شش ماه بعد وقتي با كامران ازدواج كردم‬ ‫پدر و مادرم اشك شوق و شادماني مي‌ريختند‬ ‫از اينكه مردي فوق العاده را پيدا كرده بودم كه‬ ‫در سفر دور و درازم در بازگشت به استقالل‬ ‫سابق در كنارم بود احساس خوشبختي مي‌كردم‌‪.‬‬ ‫روز ازدواج‌مان خاطره انگيزترين روز زندگي‌ام‬ ‫بود‪ .‬امروز با وجود آنكه هنوز بخش‌هايي از‬ ‫خاطرات گذشته‌ام باز نگشته‌اند خاطرات جديد‬ ‫و قشنگي را در كنار همسر عزيزم رقم مي‌زنم‌‪.‬‬ ‫برنامه‌هاي زيادي داريم‌‪ .‬مي‌خواهيم به چند سفر‬ ‫برويم و بچه‌دار شويم‌‪.‬‬ ‫قصد دارم نوشتن كتابي را در مورد ضايعات و‬ ‫صدمات جبران نشدني سوانح و حوادث رانندگي‬ ‫بر روي زندگي افراد آغاز كنم و منبع الهام‌شان‬ ‫باشم تا بتوانند زندگي‌شان را از نو بسازند‪ .‬چند‬ ‫وقت پيش در مراسم عروسي يكي از دوستانم‬ ‫بودم كه خانمي به من نزديك شد و در حالي كه‬ ‫برق اشك در چشمانش ديده مي‌شد مرا در آغوش‬ ‫گرفت و گفت‌‪« :‬تارا جان خودت هستي‌؟ من‬ ‫پزشكي هستم كه بعد از تصادفت‪ ،‬كمك‌هاي‬ ‫اوليه و احيابخش را رويت انجام دادم‌‪ .‬يعني‬ ‫وقتي تو را به بيمارستان ما آوردند‪ ».‬به وضوح‬ ‫از اينكه مرا زنده و سرپا مي‌ديد حيرت كرده بود‪.‬‬ ‫لبخند به چهره‌ام نشست و فهميدم زنده بودنم‬ ‫فقط به خواست خدا بوده است و بس‌‪ .‬نه تنها‬ ‫زنده بودم بلكه روي دو پاي خود راه مي‌رفتم‬ ‫و خوشبخت‌ترين زن دنيا بودم‌‪ .‬چنين تجربياتي‬ ‫هستند كه به من يادآوري مي‌كنند كه بعداز آن‬ ‫همه مصيبت و زجري كه متحمل شدم واقع ًا‬ ‫لطف خدا شامل حالم شده است‌‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫دوباره زندگي‬ ‫براساس سرگذشت تارا‬ ‫در حالي كه همراه دو دوستم مريم و نازي‬ ‫ساك‌هاي‌مان را براي كنترل داخل دستگاه‬ ‫قرار مي‌داديم‌‪ ،‬گفتم‌‪« :‬اميدوارم چيزي را‬ ‫فراموش نكرده باشيم‌‪ ».‬سفري يك هفته‌اي را‬ ‫به يكي از كشورهاي همسايه در پيش داشتيم‬ ‫كه يكي از دوستان قديمي هم مدرسه‌اي‬ ‫مان يعني سها از سال‌ها قبل در آنجا زندگي‬ ‫مي‌كرد‪ .‬سها در رشته‌ي پزشكي در يكي از‬ ‫دانشگاه‌هاي آن كشور مشغول تحصيل بود‬ ‫و ما كه در دوران مدرسه به چهار تفنگدار‬ ‫معروف بوديم حسابي دل‌مان براي او تنگ‬ ‫شده بود‪ .‬دست سرنوشت ما را از هم جدا‬ ‫كرده بود‪ ،‬هر يك به دنبال آرزوهاي خود‬ ‫سرنوشت‌مان را رقم زده بوديم و حاال‬ ‫فرصتي براي تجديد ديداري شيرين و زنده‬ ‫كردن خاطرات خوش گذشته فراهم آمده بود‪.‬‬ ‫تابستان سال ‪ 1384‬بود و من كه به علت‬ ‫پاره‌اي اختالفات تازه از همسرم جدا شده‬ ‫بودم نياز به يك تمدد اعصاب حسابي داشتم‌‪.‬‬ ‫بعد از جدايي‌ام خود را با كارم سرگرم كرده‬ ‫بودم‌‪ .‬در يك بيمارستان به عنوان مشاور‬ ‫ژنتيك كار مي‌كردم و كارم رفع مشكالت‬ ‫خانواده‌هايي بود كه با بيماري‌هاي مادرزادي‬ ‫و ژنتيكي دست و پنجه نرم مي‌كردند‪ .‬در‬ ‫همان زمان مشغول نوشتن كتابي در همين‬ ‫زمينه بودم و مادرم كه نگرانم بود مدام از من‬ ‫مي‌خواست كه استراحتي به خود بدهم و خود‬ ‫را خيلي خسته نكنم‌‪ .‬با اين حال او هم به‬ ‫خوبي مي‌دانست كه براي فرار از احساسات‬ ‫تلخ ناشي از جدايي‌ام به شدت روي كارم‬ ‫متمركز شده‌ام‌‪ 28 .‬ساله بودم ‪ ،‬هنـوز سرشار‬ ‫از شور جواني‌‪ ،‬بلندپرواز و شكست خورد ‌ه‬ ‫در حالـي كـه از پنجره‌ي هواپيما به آسمان‬ ‫آبي نگاه مي‌كردم مي‌دانستم كه حاال فقط به‬ ‫يك وقفه و استراحت نياز داشتم‌‪ .‬در فرودگاه‌‪،‬‬ ‫سها به پيشوازمان آمد در حالي كه خنده از‬ ‫چهره‌اش دور نمي‌شد و درست مانند گذشته‬ ‫سرحال و بذله‌گو بود‪ .‬يك هفته‌ي سفرمان در‬ ‫يك چشم برهم زدن به پايان خود مي‌رسيد و‬ ‫ما تمام مدت با زنده كردن خاطرات دوران‬ ‫تحصيل‌مان گل مي‌گفتيم و گل مي‌شنيدم‌‪.‬‬ ‫سها به من مي‌گفت‌‪« :‬تارا يادت هست چقدر‬ ‫سرزنده و شاد بودي و چه آرزوهاي دور و‬ ‫درازي براي آينده‌ات داشتي‌؟» مريم لبخندي‬ ‫زد و گفت‌‪« :‬يادت هست سرگروه ما در‬ ‫ورزش‌هاي مدرسه بودي و چقدر به ما امر‬ ‫و نهي مي‌كردي‌؟» و نازي گفت‌‪« :‬هميشه‬ ‫دوست داشتي در رشته‌ي روان‌شناسي تحصيل‬ ‫كني و چقدر خوب كه به آرزويت رسيدي‌‪ ».‬و‬ ‫من با يادآوري آن خاطرات به گذشته‌ام برگشتم‬ ‫و تقريب ًا مشكالت زندگي‌ام را فراموش كردم‌‪.‬‬ ‫يك روز مانده به پايان سفرمان شيما پيشنهاد‬ ‫داد كه ما را به منطقه‌اي ديدني ببرد كه با‬ ‫ماشين سه ساعت از محل زندگي او فاصله‬ ‫داشت‌‪ .‬من و مريم روي صندلي عقب نشستيم‬ ‫و نازي كنار سها نشست‌‪ .‬رانندگي سها‬ ‫خوب بود چون فاصله كم نبود فكر مي‌كنم‬

‫چرتم برده بود كه ناگهان با تكاني شديد و‬ ‫صداي گوشخراش از خواب پريدم‌‪ .‬صـداي‬ ‫فـريادهاي دوستانم را مي‌شنيدم ولي ناي‬ ‫تكان خوردن نداشتم و درد شديدي به جانم‬ ‫افتاده بود‪ .‬در هـمـان حـال ناگهان همه جاده‬ ‫در برابر ديدگانم تيره و تار شد و ديگر چيزي‬ ‫نفهميدم‪...‬‬ ‫وقتي چشمانم را باز كردم در بيمارستان‬ ‫بودم‌‪ .‬چهره‌هايي را در اطراف خود مي‌ديدم‬ ‫كه همگي به نحو عجيبي آشنا به نظر‬ ‫مـي‌رسيدند ولي آنها را نمي‌شناختم‌‪ .‬خانـمي‬ ‫گفـت‌‪« :‬تاراجان ما در كنارت هستيم‌‪ ».‬در‬ ‫حالي كه نمي‌دانستم او با من حرف مي‌زند‪.‬‬ ‫با خود گفتم‌‪« :‬چه خانم مهربان و نازنيني‌!»‬ ‫ولي تارا كه بود؟ من كه تارا نبودم‌‪ .‬نام من‌‪...‬‬ ‫وحشت زده و منگ متوجه شدم كه حتي‬ ‫نام خود را به ياد نمي‌آورم‌‪ .‬خواستم بپرسم‌‪:‬‬ ‫«جريان چيست‌؟ چه اتفاقي افتاده است‌؟»‬ ‫ولي فقط صدايي ناله مانند از گلويم خارج‬ ‫شد‪ .‬دهانم به شدت درد مي‌كرد و وقتي‬ ‫زبانم روي دندان‌هايم به حركت در مي‌آمد‬ ‫برجستگي‌هاي تيز و ناهمواري را حس‬ ‫مي‌كردم‌‪ .‬فردي پرسيد‪« :‬امروز چه روزي‬ ‫است‌؟ مي‌داني كجا هستي‌؟» سعي كردم‬ ‫فكر كنم اما نتوانستم‌‪ .‬عجيب و غريب‌ترين‬ ‫و ترسناك‌ترين حس ممكن بود‪ .‬بايد به اين‬ ‫سؤال‌ها جواب مي‌دادم اما ذهنم كام ً‬ ‫ال خالي‬ ‫بود‪ .‬بعد مردي با چهره‌اي آشنا را ديدم كه با‬ ‫نگراني نگاهم مي‌كرد‪ .‬بريده بريده پرسيدم‌‪:‬‬ ‫«شما كه هستيد؟» او حيرت زده گفت‌‪«:‬من‬ ‫هومن هستم همسر سابقت‌‪ .‬ولي مدتي قبل‬ ‫از هم جدا شديم‌‪ .‬يادت مي‌آيد؟» اخمي‬ ‫كردم چون حتي ازدواج با آن مرد را به ياد‬ ‫نمي‌آوردم چه برسد به جدايي از او‪ .‬زني‬ ‫پرسيد‪« :‬يادت مي‌آيد كجا كار مي‌كردي‌؟»‬ ‫و بعد خيالم كمي راحت شد چون يادم آمد‬ ‫كه او مادرم بود‪ .‬ولي حتي كار خود را به ياد‬ ‫نمي‌آوردم‌‪ .‬چهره‌ي مادرم درهم رفت‌‪ .‬نگراني‬ ‫از وجودش مي‌باريد‪ .‬بعد ناگهان احساس‬ ‫ضعف و خستگي شديدي بر وجودم مستولي‬ ‫شد و به خواب فرو رفتم‌‪.‬‬ ‫چند هفته‌ي بعد در هاله‌اي از ابهام و‬ ‫سردرگمي سپري شدند‪ .‬هر وقت بيدار بودم با‬ ‫درماندگي در ذهنم به دنبال خاطرات گذشته‌ام‬ ‫مي‌گشتم‌‪ .‬ولي با وجود آنكه خاطرات كودكي‬ ‫و خانوادگي دورم را به ياد مي‌آوردم بخش‬ ‫بزرگي از زندگي‌ام از حافظه‌ام پاك شده بود‪.‬‬ ‫با خشم مي‌پرسيدم‌‪« :‬چرا چيزي به يادم‬ ‫نمي‌آيد؟» خواهرم پاسخ داد‪« :‬تو دچار‬ ‫سانحه رانندگي شده‪ ،‬از ناحيه‌ي سر مصدوم‬ ‫شدي و حافظه ات را از دست دادي‌‪ ».‬لحن‬ ‫نگرانش به يادم آورد كه قب ً‬ ‫ال هم اين پاسخ‬ ‫را از او شنيده بودم‌‪ .‬وحشت زده و هراسان‬ ‫پرسيدم‌‪« :‬حالم خوب مي‌شود؟ حافظه‌ام‬ ‫را به دست مي‌آورم‌؟» خواهرم آهي كشيد و‬ ‫گفت‌‪« :‬هنوز مشخص نيست‌‪ .‬فقط بايد دعا‬ ‫كنيم‌‪ ».‬بعد توضيح داد كه مريم نيز دچار‬ ‫صدماتي از ناحيه‌ي كمر و ستون فقرات شده‬ ‫بود‪ .‬اما سها و نازي آسيبي نديده بودند‪ .‬بعد‬ ‫از مدتي موضوع ديگري كالفه‌ام كرد‪ .‬با‬ ‫نگراني از پزشكي پرسيدم‌‪« :‬چرا پاهايم را‬ ‫حس نمي‌كنم‌؟» او به آرامي گفت‌‪« :‬يكي‬ ‫از مهره‌هاي نزديك مغزتان به شدت صدمه‬ ‫ديده است‌‪ .‬مشخص نيست كه بتوانيد دوباره‬

‫راه برويد‪ ».‬در حالي كه از فرط ترس نفسم‬ ‫بند آمده بود احساس كردم كه بدتر از اين‬ ‫نمي‌شود‪ .‬روزي صحبت پزشكي را با مادرم‬ ‫شنيدم كه مي‌گفت‌‪« :‬مهره‌ي صدمه ديده‌ي‬ ‫نزديك مغز دخترتان باعث نگراني ماست‌‪ .‬اگر‬ ‫به ستون فقراتش سرايت كند تا آخر عمرش‬ ‫فلج و زمين گير مي‌شود‪ ».‬اشك در چشمانم‬ ‫حلقه زد‪ .‬ولي چند دقيقه‌ي بعد آن حرف از‬ ‫يادم رفت‌‪ .‬چون حافظه‌ي كوتاه مدتم نيز در‬ ‫آن سانحه‌ي وحشتناك تحت تأثير قرار گرفته‬ ‫بود‪.‬‬ ‫به اين معنا كه عم ً‬ ‫ال از يك گـوش مي‌شنيدم و‬ ‫از گوش ديگـر فراموش مي‌كردم‌‪ .‬در حـالي‬ ‫كه همچنان در بهت و گـيجي محض به سر‬ ‫مي‌بردم مـرا بـه اتـاق عـمل بردند‪ .‬جـراحي‬ ‫گفت‌‪« :‬بايد از آتلي مـخصـوص اسـتفاده كنيد‬ ‫تا مهره‌ي شكسته‌ي گردن‌تان در وضعيتي قرار‬ ‫بگيرد كه بهبود يابـد و به سـتون فـقرات‌تان‬ ‫صدمه نزند‪ ».‬سپس گفت كه سـوراخ‌هايي‬ ‫در جمجمه‌ام ايجاد مي‌كنند تا آتل را به‬ ‫آنها متصل سازند‪ .‬او ادامه داد‪« :‬و چون‬ ‫دچار صدمه مغزي شديد شده‌ايد متأسفانه‬ ‫نمي‌توانيم شما را تحت بيهوشي كامل قرار‬ ‫دهيم‌‪ ».‬توجهم به نحو خــاصــي جـلـب شـد‬ ‫و گـوش‌هايم تيز شدند‪ .‬آنها مـي‌خـواسـتـنـد‬

‫در حـالـت هوشياري حفره‌هايي در سرم به‬ ‫وجود بياورند! وقتي جراح كارش را آغاز كرد‬ ‫و دردي شديد را حس كردم‪ ،‬داد زدم‌‪« :‬نه‌‪،‬‬ ‫بس كنيد‪ »...‬بعد چيزي به يادم نيامد‪ .‬روز‬ ‫بعد روي تختم نشسته بودم‌‪ .‬پدرم كه اشك‬ ‫در چشمانش حلقه زده بود دستم را گرفت و‬ ‫گفت‌‪« :‬خيلي متأسفم ولي اين عمل جراحي‬ ‫بايد انجام مي‌شد‪ ».‬اخمي كردم و پرسيدم‌‪:‬‬ ‫«كدام عمل جراحي‌؟» پدرم وحشت زده‬ ‫پرسـيد‪« :‬يـادت نمي‌آيد؟» در حالي كه‬ ‫شانه‌اي باال مي‌انداختم مي‌دانستم كه آتلي‬ ‫بسته‌اند ولي رفتن به اتـاق عمـل را اصـ ً‬ ‫ال به‬ ‫يـاد نمي‌آوردم‌‪ .‬آن عمل جراحي وحشتناك‬ ‫در حالت هوشياري را به كلي از ياد برده‬ ‫بودم‌‪ .‬ظرف چندهفته‌ي بعد براي نجات‬ ‫چشم راستم دوباره تحت عمل جراحي قرار‬ ‫گرفتم‌‪ .‬دندان‌هاي شكسته‌ام مرمت شدند و‬ ‫عمل جراحي پالستيك بر روي صورتم انجام‬ ‫شد‪ .‬ولي در حالي كه پزشكان هشدار مي‌دادند‬ ‫كه ممكن است ديگر هرگز نتوانم راه بروم‬ ‫نقشه‌هاي ديگري در سر داشتم‌‪ .‬در حالي‬ ‫كه اولين گام‌هاي لرزان خود را بر مي‌داشتم‬ ‫فيزيوتراپ از ميزان پيشرفتم راضي بود‪.‬‬ ‫چهارده هفته‌ي بعد آتل را در آوردند و با وجود‬ ‫آنكه خود سابقم را به ياد نمي‌آوردم بيشتر‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

31


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

30


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

29


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

28


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

27


‫‪26‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫تفاوت حفظ‬ ‫کردن و یادگرفتن‬ ‫در سیستم های‬ ‫آموزشی‬

‫خیلی‌ها را می‌بینید که در مدرسه‬ ‫بهترین نمره‌ها را می‌گیرند چون‬ ‫فهمیده‌اند که قبل از امتحان‬ ‫چطور درس بخوانند که سر جلسه‬ ‫مطالب در ذهنشان باشد اما خوب‬ ‫معمو ً‬ ‫ال بعد از امتحان همه آنها را‬ ‫فراموش می‌کنند‪.‬‬ ‫این روش درس خواندن‪ ،‬حفظ کردن است نه‬ ‫یاد گرفتن‪ .‬این دو با هم فرق دارند و همین‬ ‫تفاوت است که سیستم آموزشی را به سیستمی‬ ‫موفق یا ناموفق تبدیل می‌کند‪ .‬حفظ کردن‬ ‫مطالب باعث می‌شود چیزی را بدانید اما‬ ‫یاد گرفتن مطالب باعث می‌شود آن را درک‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫حفظ کردن مطلبی یعنی آن را به ذهنتان‬ ‫بسپارید‪ ،‬از طریق راه‌هایی مثل فلش‌کارت‌ها‬ ‫برای حفظ کردن لغات جدید‪ ،‬طوریکه لغات‬

‫در یک سمت کارت و معنی آن پشت کار‬ ‫نوشته شود و آنها را طوری می‌خوانید که‬ ‫بتوانید روز بعد در امتحان آنها را به خاطر‬ ‫داشته باشید‪ .‬اما یاد گرفتن مطلبی یعنی درک‬ ‫کردن آن‪ ،‬یعنی بتوانید از آن کلمه که قب ً‬ ‫ال‬ ‫خوانده‌اید در مکالمه با دوستانتان استفاده‬ ‫کنید‪.‬‬ ‫قبول دارم‪ ،‬فرق بین این دو شاید خیلی‬ ‫مشخص نباشد یا شاید فرق خیلی بزرگی به‬ ‫نظر نیاید‪ .‬اما بااینحال این تفاوت است که‬ ‫باعث می‌شود بعضی‌ها بتوانند از تحصیالت‬ ‫خود استفاده‌های بیشتر ببرند‪ .‬این دو روش‬ ‫درس خواندن چندین تفاوت دارند‪ :‬در حفظ‬ ‫کردن تصور بر این است که فقط یک پاسخ‬ ‫صحیح وجود دارد ولی در یاد گرفتن چندین‬ ‫پاسخ برای یک سوال وجود دارد‪ .‬حفط‬ ‫کردن یک مطلب به ما اجازه می‌دهد بتوانیم‬ ‫زمانی مسائل را حل کنیم که اعداد و مولفه‌ها‬ ‫هر بار یکسان هستند اما در یادگیری یک‬ ‫مطلب حتی اگر اعداد و مولفه‌های مسئله‬ ‫تغییر کند باز قادر خواهیم بود آن را حل‬ ‫کنیم‪ .‬و از اینها مهمتر اینکه در حفظ کردن‬ ‫یک مطلب‪ ،‬اینکه بتوانید ارزش آن علم و‬ ‫دانش را در خارج از محیط کالس و مدرسه‬ ‫بفهمید سخت است اما در یادگیری می‌توانید‬ ‫ایده‌هایی که یاد گرفته‌اید را در دنیای واقعی‬ ‫به کار ببندید‪.‬‬ ‫یادگیری به ما کمک می‌کند بین چیزهایی که‬ ‫در کالس درس یاد گرفته‌ایم ارتباط ایجاد‬ ‫کنیم و وقتی که از کالس بیرون می‌رویم از‬ ‫آنها استفاده کنیم‪ .‬این هدف اصلی آموزش‬

‫است‪ ،‬هدفی که خیلی‌ها از آن آگاه نیستند‪.‬‬ ‫اما حفظ کردن هم دات ًا بد نیست‪ .‬دانستن‬ ‫یک چیز همیشه بهتر از ندانستن آن است‪.‬‬ ‫اما مسئله این است که چیزی که یادگیری را‬ ‫از حفظ کردن متمایز می‌کند‪ ،‬معنا است‪.‬‬ ‫یادگرفتن به دردبخورتر است ‪ -‬واقعیت‌های‬ ‫مختلف را به هم وصل کرده و به شما یک‬ ‫مفهوم کلی می‌دهد‪ ،‬درحالیکه حفظ کردن‬ ‫یک مطلب فقط به شما می‌گوید که آن‬ ‫واقعیت صحیح است و نه هیچ چیز دیگر‪.‬‬ ‫آنوقت اگر جزئیات کوچکی را درمورد آن‬ ‫واقعیت تغییر دهیم دیگر معنایی نخواهد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫یادگرفتن درمقابل حفظ کردن یک مولفه‬ ‫روانشناختی دارد که من در کالس روانشناسی‬ ‫یاد گرفتم‪ .‬یادآوری که یکی از مقیاس‌های‬ ‫حافظه است و در آن فرد اطالعاتی که قب ً‬ ‫ال‬ ‫دریافت کرده است را دوباره به دست می‌آورد‬ ‫بسیار سخت‌تر از شناخت است که یکی از‬ ‫مقیاس‌های حافظه است که در آن فقط الزم‬

‫است فرد چیزهایی که قب ً‬ ‫ال یاد گرفته است را‬ ‫تشخیص دهد‪.‬‬ ‫به همین دلیل است که امتحانات تشریحی‬ ‫خیلی سخت‌تر از امتحانات تستی است چون‬ ‫درآوردن یک پاسخ از مغزتان و اطمینان از‬ ‫اینکه نوشتنتان هم خوب و معقول باشد خیلی‬ ‫سخت‌تر از این است که فقط پاسخ صحیح‬ ‫را از بین چندین گزینه تشخیص دهید‪.‬‬ ‫و درنتیجه به همین دلیل است که سیستم‬ ‫آموزشی که دانش‌آموزان را بیشتر به سمت‬ ‫حفظ کردن تشویق می‌کند مورد نکوهش‬ ‫است‪ .‬چون وقتی مجبور می‌شوید همه مطالب‬ ‫را حفظ کنید‪ ،‬هدف از آموزش و مدرسه رفتن‬ ‫برایتان گنگ خواهد بود‪.‬‬ ‫دفعه بعد که می‌خواهید برای امتحانی درس‬ ‫بخوانید‪ ،‬کمی به این مسئله فکر کنید‪ .‬چون‬ ‫یادگرفتن مطالب باعث می‌شود از مدرسه‬ ‫رفتنتان لذت بیشتری برده و آن را هدفمندتر‬ ‫ببینید‪ .‬یادگرفتن مطالب درسی کمکتان‬ ‫می‌کند برای شغل آینده‌تان هم آماده شوید‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

25


‫‪24‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫برای داشتن یک زندگی فوق العاده‬ ‫به این ‪ 8‬چیز نیازی ندارید‬ ‫کام ً‬ ‫ال طبیعی است که همه ما‬ ‫همیشه بخواهیم بهتر شویم‪ ،‬بیشتر‬ ‫داشته باشیم و کارهای بیشتری‬ ‫انجام دهیم‪ .‬اما در مسیر زندگی‬ ‫اغلب فراموش می‌کنیم که چیزی‬ ‫که برای شاد بودن نیاز داریم‬ ‫همان چیزی است که درست‬ ‫روبرویمان قرار دارد‪ .‬ما در تالش‬ ‫برای موفق بودن یادمان می‌رود‬ ‫به خودمان گوشزد کنیم که‬ ‫کاملیم‪ ،‬کافی هستیم و درست‬ ‫همین لحظه را داریم‪ .‬چرا با‬ ‫بدخلقی آن را خراب کنیم؟ چرا‬ ‫همین االن شاد نباشیم؟ در زیر به‬ ‫‪ ۸‬نکته‌ای اشاره می‌کنیم که برای‬ ‫شاد بودن و بهره بردن از زمان‬ ‫حالتان به آنها هیچ نیازی ندارید‪:‬‬ ‫نگران بودن درمورد اشتباهات گذشته‬ ‫این واقعیت که در گذشته اشتباهاتی‬ ‫مرتکب شده‌اید یکی دیگر از دالیلی است‬ ‫که باید لبخند بزنید و بخاطر آن خوشحال‬ ‫باشید‪ .‬تعجب کردید؟ خوب‪ ،‬باید بگوییم‬ ‫که اگر هیچ اشتباهی در زندگی‌تان مرتکب‬ ‫نمی‌شدید‪ ،‬چیزهای مهمی که امروز می‌دانید را‬ ‫نمی‌دانستید‪ .‬زندگی فراز و نشیب‌های خود را‬ ‫دارد و این زیبایی زندگی است‪ .‬افتادن بهترین‬ ‫راهی است که چیزی یاد بگیرید‪ .‬گذشته شما‪،‬‬ ‫هرچقدر هم که سخت بوده باشد‪ ،‬نباید مانع‬ ‫راه آینده‌تان شود‪ .‬چرا خودتان را اذیت کنید‬ ‫و به جای اینکه روی حال و آینده‌تان تمرکز‬ ‫کنید خودتان را درگیر گذشته کنید؟ زندگی‬ ‫شما در دستانتان است‪ .‬بخاطر اینکه می‌ترسید‬ ‫دوباره زمین بخورید‪ ،‬خودتان را از اتفاق‌های‬ ‫خوبی که ممکن است برایتان بیفتد محروم‬ ‫نکنید‪ .‬چون چیزی که مهم است این است‬ ‫که همیشه می‌توانید بلند شوید و به راهتان‬ ‫ادامه دهید‪.‬‬ ‫هر اتفاق دیگری که در مکان‌ها و زمان‌های‬ ‫دیگر می‌افتد‬ ‫همه چیزی که دارید همین لحظه است‪ .‬خوب‬ ‫یا بد ما به همه مکان‌ها و زمان‌ها دسترسی‬ ‫نداریم‪ .‬اینکه روی روز دیگر و زمان دیگری‬ ‫تمرکز کنید فقط لحظه حالتان را خراب‬ ‫خواهد کرد‪ .‬فیلم ‪ Click‬را دیده‌اید؟ در این‬ ‫فیلم شخصیت اصلی داستان یک ریموت‬ ‫کنترل در دستان خود دارد که می‌تواند‬ ‫لحظات زندگی‌اش را با آن جلو بزند و رد‬ ‫کند‪ .‬آخر کار همه زندگی‌اش را جلو زد و‬

‫اص ً‬ ‫ال از آن خوشحال نبود‪ .‬آنوقت فهمید تنها‬ ‫چیزی که همه انسان‌ها دارند لحظه اکنون‬ ‫است و اگر بخواهید آن لحظه را رد کنید‪،‬‬ ‫کل زندگی‌تان را نابود خواهید کرد‪ .‬بیشتر‬ ‫انسان‌ها تمرکزشان روی جایزه است و وقتی‬ ‫آن را به دست می‌آورند باز هم راضی نیستند‪.‬‬ ‫مسیر به سمت مدال طال خیلی مهم‌تر از آن‬ ‫مدالی است که در آخر کار می‌گیرید‪ .‬پس‬ ‫سعی کنید از مسیر لذت ببرید‪ ،‬لحظات خوب‬ ‫و بد آن را پشت سر گذاشته و از آنها درس‬

‫بگیرید‪ .‬آینده به هر حال می‌رسد‪ .‬پس بهتر‬ ‫است امروز کاری انجام دهید‪.‬‬ ‫لحظه ناب و شرایط ایدآل‬ ‫چیزی که باید بیشتر وقت‌ها به خودمان‬ ‫یادآور شویم این است که برای شروع کردن‬ ‫چیزی نباید به دنبال زمان ایدآل باشیم‪.‬‬ ‫درمورد خوشبختی هم همینطور است‪ ،‬نباید‬ ‫منتظر بمانیم خوشبختی برایمان اتفاق بیفتد‪،‬‬ ‫باید آن را برای خودمان بسازیم‪ .‬اینکار را‬ ‫می‌توانیم با عوض کردن طرز فکرمان نسبت به‬ ‫زندگی انجام دهیم‪ .‬قدرشناسی برای چیزهای‬ ‫کوچکی که در زندگی داریم تاثیر بسیار‬ ‫قابل‌توجهی در دید ما نسبت به اطرافمان‬ ‫دارد‪ .‬از هر لحظه لذت ببرید و زیبایی را در‬ ‫چیزهای عادی زندگی ببینید تا بفهمید برای‬ ‫اینکه هر روز شاد باشید نیاز به چیز زیادی‬ ‫ندارید‪.‬‬ ‫وحشت از فصل‌های زندگی‬ ‫همانطور که آب‌وهوا فصل‌های مختلف دارد‪،‬‬ ‫زندگی ما هم همینطور است‪ .‬اگر به آن فکر‬ ‫کنید‪ ،‬همه چیز در زندگی در حال تغییر است‪.‬‬ ‫هیچ چیز برای مدتی طوالنی یکجور نمی‌ماند‪.‬‬ ‫درمورد ما هم همینطور است‪ .‬مطمئن ًا ما کسی‬ ‫که پارسال یا سال‌های قبل بودیم نیستیم‪.‬‬ ‫بنابراین دفعه بعدی که از چیزی احساس‬ ‫استرس کردید‪ ،‬به خودتان یادآور شوید‬ ‫که هیچ چیز در زندگی دائمی نیست‪ ،‬حتی‬ ‫نگرانی‌هایتان‪ .‬یادتان باشد که اتفاقاتی که‬

‫االن برایتان می‌افتد فقط یک دوره از زندگی‬ ‫شما هستند و با قوی ماندن می‌توانید راحت‌تر‬ ‫آنها را پشت سر بگذارید‪ .‬از اینکه کنترلی‬ ‫روی همه جنبه‌های زندگی‌تان ندارید وحشت‬ ‫نکنید‪ .‬گاهی‌اوقات الزم بوده که چیزهای‬ ‫جدیدی تجربه کنید تا درس جدیدی بگیرید‬ ‫تا رشد کرده و قوی‌تر شوید‪ .‬فقط به این دلیل‬ ‫که االن کل تصویر را نمی‌بینید به این معنی‬ ‫نیست که هیچوقت آن را نخواهید دید‪.‬‬ ‫همه چیزهایی که ندارید‬

‫فقط به این خاطر که نتوانسته‌اید به‬ ‫هدف‌هایی که برای خودتان تعیین کرده‌اید‬ ‫برسید به این معنی نیست که نباید به خودتان‬ ‫اجازه دهید همین االن شاد باشید‪ .‬ممکن‬ ‫است فکر کنید که فقط وقتی می‌توانید شاد‬ ‫باشید که به چیزهایی که می‌خواهید رسیده‬ ‫باشید‪ .‬این یک تله است‪ .‬باید کسی که‬ ‫هستید و چیزهایی که دارید را تحسین کنید‪.‬‬ ‫برای هر لحظه‌ای که سپری می‌کنید‪ ،‬هر بار‬ ‫که زمین می‌افتید‪ ،‬هر بار که بلند می‌شوید‪ ،‬هر‬ ‫کسی که کنارتان هست و هر کسی که تنهایتان‬ ‫گذاشته‪ ،‬شکرگزار باشید‪ .‬قدرشناسی یکی از‬ ‫کوتاهترین راه‌ها به سمت خوشبختی است‪.‬‬ ‫تایید دیگران‬ ‫خیلی‌ها از اینکه جلو دیگران خودشان‬ ‫ِ‬ ‫خود‬ ‫باشند می‌ترسند چون تصور می‌کنند‬ ‫واقعی‌شان به اندازه ماسکی که بر چهره دارند‬ ‫مورد قبول دیگران نیست‪ .‬آنها سعی می‌کنند‬ ‫با برآورده کردن توقع دیگران از خودشان‬ ‫زندگی‌هایشان را پیش ببرند‪ .‬خیلی‌اوقات‬ ‫این افراد تا زمانیکه وقت کافی با خودشان‬ ‫نمی‌گذرانند به این مسئله پی نمی‌برند‪ .‬اینکه‬ ‫فقط برای خودتان وقت بگذارید کیفیت‬ ‫زندگی‌تان را باال خواهد برد‪ .‬باعث می‌شود‬ ‫بتوانید افکارتان را جمع کرده‪ ،‬زندگی‌تان را‬ ‫اولویت‌بندی کرده و چیزهای بیشتر درمورد‬ ‫خودتان کشف کنید‪ .‬تنهایی وقت گذراندن‬ ‫کمکتان می‌کند با احساساتتان ارتباط برقرار‬

‫کرده و یاد بگیرید که مهمترین فرد زندگی‬ ‫خودتان هستید‪ .‬پس چرا باید نگران این‬ ‫باشید که دیگران چه فکری می‌کنند؟ چرا‬ ‫باید از خود واقعی‌تان خجالت بکشید؟ چرا‬ ‫باید درمورد چیزهایی که واقع ًا برایتان مهم‬ ‫هستند و کارهایی که می‌خواهید در زندگی‌تان‬ ‫انجام دهید احساس تردید کنید؟ اینکه‬ ‫بخواهید بنا بر انتظارات دیگران زندگی کنید‪،‬‬ ‫شادتان نمی‌کند اما صادق بودن با خودتان‬ ‫مطمئن ًا اعتمادبه‌نفستان را باال برده و قوی‌تر‬

‫و شادترتان می‌کند‪.‬‬ ‫یک زندگی ایدآل‬ ‫زندگی هیچکس ایدآل نیست‪ .‬درواقع‪ ،‬هیچ‬ ‫چیز در زندگی کامل نیست‪ .‬کمال چیزی‬ ‫نیست که به دنبالش باشید‪ .‬ممکن است‬ ‫تصور کنید که باعث شادی‌تان می‌شود اما‬ ‫احتمال اینکه اینکار را نکند بیشتر است‪ .‬قدر‬ ‫زندگی را همانطور که هست ‪ -‬چالش‌انگیز‪،‬‬ ‫رنگی‪ ،‬جالب و پر از موانع و مشکالت ‪-‬‬ ‫دانستن‪ ،‬چشم‌هایتان را به این واقعیت باز‬ ‫خواهد کرد که برای شاد بودن نیاز به داشتن‬ ‫یک زندگی کامل ندارید‪ .‬سختی‌ها‪ ،‬موانع و‬ ‫مشکالت شما را قوی‌تر می‌کنند و کمکتان‬ ‫می‌کنند زیبایی زندگی را درک کنید‪ .‬برای‬ ‫داشتن یک زندگی آسان دعا نکنید‪ .‬دعا کنید‬ ‫قدرتی داشته باشید که بتوانید سختی‌ها را‬ ‫تحمل کرده و قدر زندگی‌تان را بدانید‪.‬‬ ‫شنا کردن در دریای پول‬ ‫خیلی از ما اسیر این فکرهاییم که با پول‬ ‫چه چیزهایی را می‌توانیم بخریم و یادمان‬ ‫می‌رود به خودمان گوشزد کنیم که با پول چه‬ ‫چیزهایی را نمی‌توانیم بخریم‪ .‬یادتان باشد‬ ‫که پول را همیشه در ذهنتان نگه دارید اما‬ ‫نه در قلبتان‪ .‬ثروت واقعی دریای پر از پول‬ ‫نیست‪ .‬نعمت‌هایی که داریم ما را ثروتمند‬ ‫می‌کند‪ .‬یک روح پر زرق و برق همیشه بهتر‬ ‫از یک ماشین پر زرق و برق است‪.‬‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

23


‫‪22‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫ازدواج برای زنان به اندازه‬ ‫مردان نفع ندارد‬ ‫تحقیقات قبلی همچنین نشان داده‬ ‫بودند که مردان بعد از جدایی‬ ‫دچار افت سالمت می‌شوند اما ما‬ ‫متوجه شدیم که در دراز مدت‬ ‫آنها به شرایط قبل از طالق بر‬ ‫می‌گردند‬ ‫نتایج تحقیقی که سه موسسه معتبر بریتانیا‬ ‫انجام داده‌اند نشان می‌دهد تاثیر ازدواج روی‬ ‫سالمتی برای مردان بیشتر از زنان است‪.‬‬ ‫بی بی سی نوشت‪ :‬این تحقیق را سه دانشگاه‬ ‫معتبر‪ ،‬دانشگاه کالج لندن (‪ ،)UCL‬مدرسه‬ ‫اقتصاد لندن (‪ )LSE‬و دانشکده بهداشت‬ ‫و طب حاره‌ای لندن با همکاری هم انجام‬ ‫داده‌اند‪ .‬این تحقیق بر روی ده هزار نفر انجام‬ ‫شده که همگی در بهار ‪ ۱۹۵۸‬در یک هفته‬ ‫در انگلستان‪ ،‬ولز و اسکاتلند متولد شده‌اند‪.‬‬ ‫این اولین تحقیقی است که ارتباط بین زندگی‬ ‫مشترک (با یا بدون ازدواج) و سالمتی در‬ ‫میان‌سالی را روی گروه قابل توجهی از افراد‬ ‫بررسی کرده است‪.‬‬ ‫بر اساس این تحقیق تاثیر تجرد در میان‌سالی‬ ‫برای زنان به بدی مردان نیست و از طرف‬ ‫دیگر زنان متاهل در میان‌سالی از نظر سالمتی‬ ‫وضعیتی بهتر از زنان مجرد ندارند و مثال‬ ‫احتمال ابتالی آنها به سندروم متابولیک‬ ‫(ترکیب چاقی‪ ،‬فشار خون باال و دیابت)‪،‬‬ ‫مشکالت تنفسی یا قلبی مشابه زنان مجرد‬ ‫است‪ .‬دکتر چورچ پلوبیدیس از نویسندگان‬ ‫ارشد این تحقیق می گوید‪" :‬تاثیر ازدواج یا‬ ‫زندگی مشترک بدون ازدواج بر زنان به اندازه‬ ‫مردان نیست‪".‬‬ ‫"به نظر می رسد نفع تاهل برای مردان بیشتر‬ ‫از زنان است‪".‬‬ ‫این تحقیق همچنین به این نتیجه رسیده که‬ ‫طالق تاثیر منفی درازمدت روی سالمتی‬

‫ندارد‪" :‬تحقیقات زیادی نشان داده‌اند که‬ ‫افراد متاهل از نظر سالمتی در وضعیت‬ ‫بهتری از افراد مجرد هستند‪".‬‬ ‫"اما تحقیق ما نشان می دهد کسانی که‬ ‫جدا می‌شوند اما دوباره ازدواج می‌کنند در‬ ‫میان‌سالی از نظر سالمتی در وضعیتی مشابه‬ ‫افراد متاهل هستند‪".‬‬ ‫"تحقیقات قبلی همچنین نشان داده بودند‬ ‫که مردان بعد از جدایی دچار افت سالمت‬ ‫می‌شوند اما ما متوجه شدیم که در دراز مدت‬ ‫آنها به شرایط قبل از طالق بر می‌گردند‪".‬‬ ‫نمی‌شود و مثال زنان از نظر روانی ‪ -‬عاطفی‬ ‫از ازدواج بهره می‌برند بخصوص اگر برای‬ ‫رابطه و در کنار هم زندگی کردن ارزش‬ ‫قائل شوند‪ .‬از طرف دیگر مردان متاهل هم‬ ‫معموال به دلیل توصیه همسرانشان سعی می‬ ‫کنند سالم‌تر زندگی کنند و مواظب تغذیه خود‬ ‫باشند و بیشتر به دکتر مراجعه کنند‪.‬‬ ‫عالوه بر این کیفیت رابطه هم در تاثیر رابطه‬ ‫بر سالمتی مهم است‪.‬‬ ‫روث ساترلند مدیر اجرایی موسسه بهبود‬ ‫روابط افراد در بریتانیا (ریلت) می‌گوید‬ ‫بجای تمرکز بر وجود رابطه بهتر است به‬ ‫کیفیت آن توجه شود‪":‬ما می‌دانیم که کیفیت‬ ‫رابطه در اینجا نقش بسیار مهمی دارد‪ .‬مثال‬ ‫تحقیقات قبلی نشان داده‌اند افرادی که‬ ‫در رابطه های نامناسب قرار دارند از نظر‬ ‫سالمتی در وضعیتی بدتر از کسانی هستند که‬ ‫رابطه خوبی دارند و کسانی که رابطه خوبی‬ ‫ندارند از نظر سالمتی در وضعیتی بدتر از‬ ‫کسانی هستند که جدا شده‌اند‪".‬‬ ‫تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که ازدواج‬ ‫هم از نظر جسمی و هم روانی باعث سالمت‬ ‫و طول عمر می‌شود‪.‬‬ ‫در تحقیقی که در سال ‪ ۲۰۱۱‬در انجام شد‬ ‫نشان داد که ازدواج خطر مرگ زودرس را‬ ‫‪ ۱۵‬درصد کم می‌کند‪.‬‬ ‫یک تحقیق سازمان بهداشت جهانی در سال‬ ‫‪ ۲۰۱۰‬هم نشان می داد که ازدواج احتمال‬ ‫اضطراب و افسردگی کم می کند‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

21


‫‪20‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫آخ آخ شما هم رقیب دارید؟بیا تو‬ ‫شما هم شب ها تا دیر وقت بیدار‬ ‫می مانید و نگران این هستید‬ ‫که رقیب‪ ،‬عشقتان را از چنگتان‬ ‫درآورد؟ مظنون هستید که‬ ‫همسرتان‪ ،‬نامزدتان یا عشقتان به‬ ‫جز شما با کس دیگری هم رابطه‬ ‫دارد؟ می خواهیم به شما آموزش‬ ‫دهیم که چطور بر رقیبتان پیروز‬ ‫شوید و عشقتان را برای همیشه به‬ ‫دست آورید‪.‬‬ ‫‪ )1‬به او نشان دهید که برای انتخاب او‬ ‫بیشتر از هر چیز دیگری احترام قائلید‪.‬‬ ‫کاری نکنید و چیزی نگویید که طرفتان را‬ ‫مجبور کند آنطور که شما می خواهید زندگی‬ ‫کند و همه چیز را مثل شما ببیند‪ .‬اگر او‬ ‫دوست دارد که خودش انتخاب کند‪ ،‬حال‬ ‫این انتخاب شما باشید یا کس دیگری‪ ،‬به‬ ‫او نشان دهید که برای نظرش احترام قائلید‪.‬‬ ‫اگر بتوانید به او ثابت کنید که آزادی انتخاب‬ ‫به او می دهید و برای نظر او احترام قائلید‪،‬‬ ‫مطمئن باشید که انتخاب او شما خواهید‬ ‫بود‪.‬‬ ‫‪ )2‬سعی نکنید رقابت کنید‪.‬‬ ‫سعی نکنید با رقیبتان رقابت کنید‪ .‬وقتی‬ ‫رقابت می کنید یعنی با او وارد مبارزه شده‬ ‫اید و وقتی وارد مبارزه شوید‪ ،‬انرژی منفی‬ ‫خیلی زیادی تولید می کنید و منجر به تجربه‬ ‫های ناخوشایندی با اطرافیانتان می شود‪.‬‬ ‫درعوض‪ ،‬سعی کنید فرصت هایی ایجاد کنید‬ ‫که منجر به تجربه های مثبت شوند‪ ،‬به ویژه با‬ ‫عشقتان‪ .‬اجازه بدهید طرفتان وقتی باشماست‬ ‫احساس راحتی بیشتری کند‪.‬‬ ‫‪ )3‬از بحث کردن درمورد مسائل مربوط به‬ ‫رقیبتان خودداری کنید‪.‬‬ ‫وقتی کنار عشقتان هستید‪ ،‬سعی نکنید مداوم ًا‬ ‫از او درمورد مسائل مربوط به رقیبتان سوال‬ ‫کنید‪ :‬مث ً‬ ‫ال دیروز کجا رفتی؟ چرا فالنی‬ ‫اینکار را می کند؟ چرا فالن چیز را به او‬ ‫دادی و ‪...‬پرسیدن چنین سواالتی فقط او را‬ ‫به حالت دفاعی می کشاند و پاسخ هایی که‬ ‫می دهد هم صادقانه نخواهد بود‪.‬چنین بحث‬ ‫هایی اکثر اوقات تجربه های ناخوشایندی‬ ‫ایجاد می کند و باعث می شود هر دو شما‬ ‫سر یک موضوع کوچک و بی ارزش به‬ ‫بجث و جدل بپردازید‪ .‬پس به طرفتان آزادی‬

‫انتخاب بدهید‪ .‬اجازه بدهید هر کاری که‬ ‫دوست دارند انجام دهند و بعد می بینید که‬ ‫از این درک شما قدردانی خواهند کرد‪ .‬اگر‬ ‫طرفتان متوجه شود که وقتی با شماست می‬ ‫تواند راحت تر از وقتی که با رقیبتان است‬ ‫نفس بکشد‪ ،‬مطمئن باشید که به سمت شما‬ ‫می آید‪ ،‬بدون اینکه ت برای آن کرده باشید‪.‬‬ ‫‪ )4‬سعی نکنید مثل سیریش به طرف مقابلتان‬ ‫بچسبید‪.‬‬ ‫خودتان را به یاد بیاورید که تازه با طرفتان‬ ‫آشنا شده بودید‪ .‬آن فردی که آنموقع بودید‬ ‫همان کسی است که طرفتان عاشقانه و عمیق ًا‬ ‫دوست می دارد‪ .‬پس همان آدم باشید‪ .‬وقتی‬ ‫آن آدم بودید‪ ،‬کسی بودید که مثل سییش به‬ ‫طرفش نمی چسبید‪ .‬فردی مستقل‪ ،‬بی خیال‪،‬‬ ‫و سرشار از انرژی زندگی بودید‪ .‬این خود‬ ‫واقعی شماست که طرفتان عمیق ًا دوستش‬ ‫دارد و می خواهد که با او باشد‪ .‬پس همه‬

‫آن وابستگی ها را دور بریزید و سعی کنید‬ ‫استقالل فردیتان را حفظ کنید‪ .‬اگر رابطه تان‬ ‫رو به انهدام است‪ ،‬افراد دیگر به شما خواهند‬ ‫گفت‪" ،‬طرفت عوض شده" یا "آدم ها عوض‬ ‫می شوند‪ ،‬زندگی همینه"‪ .‬درعوض لحظه ای‬ ‫مکث کنید و از خودتان بپرسید ایا طرف من‬ ‫واقع ًا تغییر کرده است؟ یا این خودم هستم‬ ‫که تغییر کرده ام؟ آیا به کسی تبدیل شده‬ ‫اید که خیلی از رابطه تان توقع دارید؟ عشق‬ ‫شما‪ ،‬شما را به خاطر آن که هستید دوست‬ ‫دارد‪ ،‬پس همان آدم مستقلی باشید که یک‬ ‫روز بودید‪.‬‬ ‫نکات باال را همیشه در خاطر داشته باشید و‬ ‫با رعایت این نکات مطمئن باشید که قلب‬ ‫کسی را که دوستش دارید به دست خواهید‬ ‫آورد‪ ،‬بدون اینکه تالش زیادی کرده باشید‪.‬‬ ‫(تو پرانتز ولی اصوال اگه کسی کنار شما‬ ‫دنبال کسی دیگه هم هست‪ ،‬عطاشو به لقاش‬ ‫ببخشید‪ ،‬قحطی که نیفتاده)‬


‫‪19‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫برسد‪ ،‬بايد با پزشك مشورت كرد‪.‬‬ ‫عادت ماهيانه به ويژه در دوران نوجواني‬ ‫و سال اول بلوغ منظم نيست‪ ،‬چون سيستم‬ ‫هورموني بدن هنوز كار خود را به خوبي آغاز‬ ‫نكرده است‪ .‬اين امر ممكن است دو سال يا‬ ‫حتي بيشتر هم ادامه يابد‪ .‬حدود ‪ 45‬تا ‪50‬‬ ‫سالگي نيز كه اكثر خانم ها به سن يائسگي‬ ‫نزديك مي‌شوند‪ ،‬دستگاه هورموني تقريبا‬ ‫خسته و عادات ماهيانه نامنظم مي‌شوند‪ .‬اين‬ ‫حالت تا زمان يائسگي ادامه خواهد داشت!‬ ‫حتي اگر از موضوع سن هم بگذريم‪ ،‬باز‬ ‫هم نامنظم بودن عادت ماهيانه امر بسيار‬ ‫مهمي نيست‪ .‬اما اگر عادات ماهيانه شما‬ ‫مدت‌ طوالني نامنظم بود‪ ،‬توصيه مي‌كنيم به‬ ‫متخصص زنان مراجعه كنيد‪.‬‬ ‫استرس‪ ،‬اضطراب و اتفاقات نگران‌كننده با‬ ‫تغيير روند تخمك‌گذاري و ايجاد اختالالتي‬ ‫در ترشح پروژسترون مي توانند سبب قاعدگي‬ ‫نامنظم شوند‪ .‬مشكالت تيروييد‪ ،‬هيپوتاالموس‬ ‫يا هيپوفيز كه در توليد هورمون‌هاي زنانه‬ ‫دخيل‌اند‪ ،‬هم مي‌توانند سبب نامنظمي عادات‬ ‫شوند‪ .‬حتي ممكن است تخمدان‌ها دچار‬ ‫مشكلي باشند و با وجود فرماني كه از مغز‬ ‫دريافت مي‌كنند‪ ،‬هورمون كافي توليد نكنند!‬ ‫جالب است بدانيد افزايش ترشح هورمون‬ ‫مردانه هم سبب نامنظمي دوره‌ها مي‌شود‪.‬‬ ‫عفونت‪ ،‬تومور‪ ،‬فيبروم يا آندومتريوز هم‬ ‫مي‌توانند از علل احتمالي باشند‪.‬‬ ‫از داليل ديگر بي‌نظمي يا قطع قاعدگي‪،‬‬ ‫اضافه وزن ‪ ،‬كاهش وزن ‪ ،‬اختالالت‬ ‫تغذيه‌اي و انجام ورزش‌هاي سنگين است‪.‬‬

‫‪ -3‬چرا گاهي اوقات بين دو قاعدگي‪،‬‬ ‫ترشحات سفيد رنگ ديده مي‌شود؟‬ ‫نگران نباشيد؛ اين ترشحات طبيعي هستند‪.‬‬ ‫اين ترشحات در برخي روزها كمتر و‬ ‫گاهي بيشترند‪ .‬غددي كه داخل واژن قرار‬ ‫گرفته‌اند اين ترشحات را توليد مي‌كنند كه‬ ‫نقش اصلي آن جلوگيري از ورود ميكروب‬ ‫به داخل رحم است‪ .‬در ميان دو دوره و در‬ ‫زمان تخمك‌گذاري ميزان ترشحات افزايش‬ ‫مي‌يابد و وجود آن كمك مي‌كند تا در اين‬ ‫زمان اسپرم ها راحت‌تر از دهانه رحم باال‬ ‫بروند و به تخمك برسند‪.‬‬ ‫در حالت طبيعي اين ترشحات‪ ،‬بي‌رنگ و‬ ‫بي‌بو هستند‪ ،‬اما اگر ترشحات زرد رنگ يا‬ ‫سوزناك يا بد بو بودند‪ ،‬مي‌توانند نشانه بروز‬ ‫عفونت يا قارچ باشند‪ .‬در اين صورت براي‬ ‫جلوگيري از پيشرفت عفونت بايد به پزشك‬ ‫متخصص زنان مراجعه كرد‪.‬‬ ‫‪ -4‬آيا استفاده طوالني‌ مدت از تامپون‪،‬‬ ‫شوك توكسيك مي‌آورد؟‬ ‫سندروم شوك توكسيك به دليل عفونت‬ ‫باكتريايي ايجاد مي‌شود و با حمالت ناگهاني‬ ‫تب و لرز‪ ،‬اسهال‪ ،‬تهوع‪ ،‬درد عضالني و‬ ‫بثورات پوستي مشخص مي‌شود‪ .‬اگر تامپون‌ها‬ ‫به مدت طوالني بمانند‪ ،‬زمينه را براي ايجاد‬ ‫عفونت‌هاي باكتريايي آماده مي‌كنند‪ .‬بهترين‬ ‫وضعيت آن است كه تامپون‌ها هر ‪ 8‬ساعت‬ ‫يك بار تعويض شوند‪.‬‬ ‫ترجمه‪ :‬مژگان كريمي‬ ‫‪----------------------‬‬‫منبع‪webMD :‬‬

‫‪Dr. Visa‬‬

‫‪HjIºI¨Â±Ã~dU ÁHqÄ» » xoÄmQ miH‬‬

‫‪·ITv±«ºH » ÂM»j ,Áq²I¶ ,·HoÄH pH‬‬

‫‪SAAD.inc‬‬ ‫‪High School‬‬

‫‪uºIvò» ,·ITwoÃMj ,ÂÄIµ¹ÀHn ,·ITvMj‬‬ ‫‪S¤» ÌowH nj HjIºI¨ µwn ®Ã¨» ÁnI§µÀ IM‬‬

‫‪¾õwH» ·»kM‬‬ ‫‪¸Fµõ¶ » ÍÄow‬‬

‫‪416-221-2111‬‬

‫‪10087 Yonge St. Richmond Hill‬‬

‫‪¾Äo¿{ ¸ÄoT²pIº‬‬


‫‪18‬‬

‫‪ 27‬خرداد ‪No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴‬‬ ‫‪905.237.7470 - 647.521.9591‬‬

‫‪ 4‬سوال از‬ ‫متخصص زنان و‬ ‫زايمان‬

‫اگرچه بيشتر خانم ها تصور‬ ‫مي‌كنند درباره قاعدگي اطالعات‬ ‫كافي دارند‪ ،‬ولي مواردي هست‬ ‫كه خيلي از آنان درباره‌اش‬ ‫بي‌اطالع‌اند و هميشه ممكن است‬ ‫در اين خصوص‪ ،‬اتفاقاتي بيفتد كه‬ ‫تا كنون با آن مواجه نشده باشند‪.‬‬ ‫_____________________________‬

‫اين مطلب‪ ،‬شما را با رايج‌ ترين پرسش‌هايي‬ ‫كه خانم ها درباره قاعدگي از پزشك‬ ‫متخصص زنان و زايمان مي‌پرسند‪ ،‬آشنا‬ ‫مي‌كند‪.‬‬ ‫‪ -1‬چرا قاعدگي‪ ،‬خلق و خوي آدم را عوض‬ ‫مي كند؟‬ ‫اصوال سندروم پيش از قاعدگي (‪)PMS‬‬ ‫به اين دليل رخ مي‌دهد كه بدن به تغييرات‬ ‫هورموني‪ ،‬حساس مي‌شود‪ 10 .‬روز قبل از‬ ‫شروع قاعدگي‪ ،‬سطح هورمون‌هايي مثل‬ ‫پروژسترون و استروژن به سرعت تغيير‬ ‫مي‌كنند و اين تغيير سبب بروز عاليمي مثل‬ ‫نفخ‪ ،‬تغييرات خلق و خو‪ ،‬سردرد‪ ،‬حساسيت‬ ‫پستان‌ها و خستگي مي‌شود‪.‬‬ ‫نزديك به ‪ 90‬درصد از خانم ها قبل از‬

‫قاعدگي‌شان اين نشانه‌ها را تجربه مي‌كنند‪.‬‬ ‫حتي ‪ 20‬درصد از آنها دچار عالئم شديدتري‬ ‫مي‌شوند كه بر فعاليت‌هاي طبيعي‌ زندگي‌شان‬ ‫و حتي بر روابط فردي آنها تاثير مي‌گذارد‪.‬‬ ‫اما چه بايد كرد؟ اول اينكه مطمئن شويد‬ ‫كه از نظر جسمي مشكلي نداريد‪ .‬بعد سعي‬ ‫كنيد ورزش كنيد‪ ،‬مخصوصا وقتي احساس‬ ‫مي‌كنيد خلق شما تنگ شده است‪ .‬مايعات‬ ‫فراواني بنوشيد‪ ،‬حتي هر دو ساعت يك‬ ‫بار‪ .‬اگر با اين كارها بهتر نشديد از پزشك‬ ‫خود كمك بگيريد‪ .‬مكمل‌هاي كلسيم و‬ ‫ويتامين‌ها نيز در كاهش نشانه‌هاي پيش از‬ ‫قاعدگي موثرند‪ .‬گاهي مصرف قرص‌هاي‬ ‫ضد بارداري با نظر پزشك و در موارد شديد‪،‬‬ ‫مصرف داروهاي ضدافسردگي سبب بهبود‬ ‫اين نشانه‌ها مي‌شود‪.‬‬ ‫‪ -2‬چرا گاهي اوقات قاعدگي‌ نامنظم‬ ‫مي‌شود؟‬ ‫عادت ماهيانه خانم ها هر ‪ 28‬روز يك بار‬ ‫تكرار مي‌شود‪ ،‬اما گاهي پيش مي‌آيد كه شما‬ ‫دو ماه يك بار پريود مي شويد و گاهي هر ‪26‬‬ ‫روز ‪ 35 ،‬يا ‪ 42‬روز يك‌بار‪ .‬قاعدگي طبيعي‬ ‫بايد به فاصله ‪ 25‬تا ‪ 35‬روز رخ‌دهد؛ يعني‬ ‫از شروع اولين خون‌ريزي تا خون‌ريزي بعدي‬ ‫بايد ‪ 25‬تا ‪ 35‬روز طول بكشد‪ .‬بسياري از‬ ‫خانم ها كه قاعدگي شان در يك روز در هر‬ ‫ماه اتفاق نمي‌افتد (مثال تاريخ بيست و پنجم‬ ‫هر ماه)‪ ،‬فكر مي‌كنند قاعدگي‌شان طبيعي‬ ‫نيست‪ .‬ولي اين افراد نبايد نگران شوند؛‬ ‫زيرا الزم نيست قاعدگي دقيقا در همان روز‬ ‫ايجاد شود‪ .‬تغيير دو سه روزه در قاعدگي‪،‬‬ ‫مشكل خاصي نيست‪ .‬اما اگر فاصله بين دو‬ ‫پريود‪ ،‬به كمتر از ‪ 25‬روز يا بيشتر از ‪ 35‬روز‬


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

17


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

16


13

No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

15


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

14


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

13


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

12


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

11


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

10


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

9


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

8 8


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

7


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

6


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

5


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

4 6


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

3


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

2


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

1


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

B


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

A


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

IV

IV


No. 772 | June , 18 , 2015|۱۳۹۴ ‫ خرداد‬27 905.237.7470 - 647.521.9591

III

III


II



Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.