نسخه کامل نشریه فرهنگ BC شماره 324 - ونکوور - کانادا - 30 اکتبر 2015

Page 1

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫جمعه ‪ 8‬آبان ‪ -1394‬شماره ‪ ،324‬سال سيزدهم‬

‫‪Friday, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫مرکز لیزر الیمالیت برای مشاوره رایگان و تست دستگاه با ما متاس بگیرید‬

‫گالری فرش پازیریک‬

‫‪Pazyryk‬‬

‫تعميرات و خريد و فروش‬ ‫نقد و يا به اقساط ‪604.770.1784‬‬

‫‪1480 Marine Drive, North Van.‬‬

‫مهندس محمد خلیل بیگی‬

‫کارشناس امالک‬

‫‪Cell: 604.727.4044‬‬ ‫‪Office: 604.688.6315‬‬ ‫‪Fax: 604.688.6316‬‬ ‫‪mbeigi1960@gmail.com‬‬ ‫‪www.Royalty.ca‬‬


‫‪Page 2‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫آریا ‪Farhang, October‬‬ ‫‪30, 2015,‬‬ ‫‪No. 324‬‬ ‫مسافرتی‬ ‫آژانس‬ ‫با مدیریت ناهید صعودیان‬

‫تلفن ونکوور‪:‬‬

‫پر فروش ترین و با سابقه ترین آژانس هوایی ‪( 604) 986.0094‬‬ ‫نماینده رسمی کلیه خطوط هوایی برای ایران‬

‫تلفن تورنتو‪:‬‬ ‫‪(416) 229.1313‬‬

‫ارایه خدمتی نو از آژانس آریا‪:‬‬ ‫روزهای شنبه‪ ،‬یکشنبه و تعطیل تا حد امکان‬ ‫به پیام های فوری شما پاسخ داده خواهد شد‪.‬‬

‫‪3731 Delbrook Ave.‬‬ ‫‪North Vancouver, BC V7N 3Z4‬‬ ‫‪E.mail: info@ariatravel.net‬‬

‫ایران‬

‫اسپشیال‬

‫اسپشیال‬

‫‪ 900‬دالر‬ ‫‪+‬‬ ‫‪Tax‬‬

‫تور‬ ‫مکزیک‬

‫تهران به‬ ‫ونکوور‬


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Page 3


‫‪Page 4‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪ ۴۰‬ميليون نفر در ايران "بدون شغل" روزگار می گذرانند‬

‫از مجموع ‪ ۶۳‬میلیون نفر جمعیت در سن کار در ایران‪ ،‬حدود ‪ ۴۰‬میلیون و ‪ ۲۰۰‬هزارنفر‬ ‫هیچگونه فعالیت و تحرکی در اقتصاد و کسب درآمد ندارند‪ .‬معاون وزیر کار ایران میگوید‬ ‫که بیش از ‪ ۴۰‬درصد اقتصاد کشور قابل ردیابی نیست‪.‬‬ ‫معاون وزیر کار ایران میگوید که بیش از ‪ ۴۰‬درصد اقتصاد کشور قابل ردیابی نیست و‬ ‫این موضوع نشاندهنده ضعف در ایجاد پایگاههای اطالعاتی قابل استناد است‪ .‬کارشناسان‬ ‫اقتصادی و مسئوالن دولتی معتقدند نرخ مشارکت اقتصادی در ایران پائین است و میلیونها‬ ‫نفر از مردم ایران با اینکه در سن کار و توانایی انجام فعالیت اقتصادی قرار دارند اما غیر‬ ‫فعال بوده و مشخص نیست که درآمد این عده از کجا و چگونه است‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش مرکز آمار ایران‪ ،‬نرخ مشارکت اقتصادی در بهار سال ‪ ۱۳۹۴‬در حدود‬ ‫‪ ۳۸‬درصد بوده است‪ .‬بر مبنای این آمار‪ ،‬نرخ مشارکت مردان ‪ ۹/ ۶۲‬درصد و زنان نیز‬ ‫‪ ۳/ ۱۳‬درصد بود که در مورد مردان نرخ پایین و در مورد زنان بسیار پایین است‪.‬‬ ‫شهیندخت موالوردی معاون رئیس‌جمهور ایران در امور زنان هم چندی پیش آمار بیکاری‬ ‫در میان زنان تحصیل‌کرده را باالی ‪ ۴۰‬درصد اعالم کرده و نسبت به روند رو به رشد‬ ‫زنانه شدن فقر هشدار داده بود‪.‬‬ ‫داللی و واسطه‌گری پنهان‬ ‫به گزارش خبرگزاری مهر (شنبه ‪ ۲‬آبان)‪ ،‬از مجموع ‪ ۶۳‬میلیون نفر جمعیت در سن کار‬ ‫در ایران‪ ،‬حدود ‪ ۴۰‬میلیون و ‪ ۲۰۰‬هزارنفر هیچگونه فعالیت و تحرکی در اقتصاد و کسب‬ ‫درآمد ندارند‪ .‬حدود ‪ ۲۷‬میلیون نفر از مجموع ‪ ۶۳‬میلیون جمعیت در سن کار ایران را زنان‬ ‫تشکیل میدهند‪ .‬بر مبنای این گزارش میلیونها مرد ایرانی هم در گروه جمعیت غیرفعال‬ ‫اقتصادی قرار دارند اما تنها کمتر از ‪ ۲‬میلیون نفر از این عده متقاضی شغل هستند و بقیه‬ ‫حتی تقاضای کار هم نمی‌کنند‪ .‬به اعتقاد کارشناسان‪ ،‬این جمعیت باال در واقع بیکار نبوده و‬ ‫فعالیتهای اقتصادیاشان را باید در زمینههای داللی و واسطه‌گری جستجو کرد‪.‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫بر مبنای آمارهای اعالم شده حدود دو سوم از جمعیت در سن کار ایران‪ ،‬غیرفعال هستند‬ ‫و اگر تنها بخش کوچکی از این جمعیت تصمیم به فعالیت بگیرند‪ ،‬تعداد جمعیت بیکاران‬ ‫ایران به طور ناگهانی دو تا سه برابر افزایش خواهد یافت‪ .‬کارشناسان اقتصادی پیشبینی‬ ‫کردهاند حتی اگر اقتصاد ایران‪ ،‬رشد ساالنه ‪ ۵‬درصد را هم تجربه کند باز هم جمعیت‬ ‫بیکاران تغییری پیدا نخواهد کرد و در آن شرایط باز هم تعداد بیکاران کمتر از ‪ ۳‬میلیون‬ ‫و ‪ ۸۸۰‬هزار نفر نخواهد بود‪.‬‬ ‫بر اساس یک تحقیق صورت گرفته در مرکز پژوهشهای مجلس‪ ،‬بازار کار و اقتصاد‬ ‫کشور ظرفیت پذیرش حتی بخش کوچکی از این جمعیت را ندارد و ترجیح بر این است که‬ ‫"شرایط تقاضای کار با توجه به وضع موجود همچنان در همان حدود دو تا سه میلیون نفر‬ ‫باقی بماند و مابقی این جمعیت هم رویه غیرفعالی خود را داشته باشد‪".‬‬ ‫پیشبینی کارشناسان اقتصادی این است که اگر تا سال ‪ ،۱۴۰۰‬هر ساله یک درصد رشد‬ ‫مثبت اقتصادی در ایران تجربه شود نه تنها از تعداد بیکاران نسبت به امروز کم نمی‌شود‪،‬‬ ‫بلکه در این سال جمعیت بیکار ایران به ‪ ۵‬میلیون و ‪ ۷۷۰‬هزارنفر خواهد رسید‪ .‬دلیل‬ ‫افزایش میزان بیکاران با توجه به رشد مثبت اقتصادی به آماده نبودن شرایط پذیرش‬ ‫تقاضاهای کار و شغل و زیر ساختهای نامناسب و ناکافی باز میگردد‪.‬‬ ‫کارشناسان اقتصادی ایران پیش‌بینی می‌کنند که رشد اقتصاد ایران تا پایان سال ‪ ۱۳۹۴‬به‬ ‫حداکثر یک درصد خواهد رسید‪ .‬این در حالی است که رشد اقتصاد ایران در سال گذشته‬ ‫حدود ‪ ۳‬درصد بود‪ .‬به اذعان کارشناسان ایرانی‪ ،‬پس از توافق اتمی میان ایران و غرب‪،‬‬ ‫اقتصاد ایران همچنان گرفتار رکود است و امیدی به ایجاد فرصت‌های شغلی تازه نیست‪.‬‬ ‫در واقع باید گفت که اقتصاد و بازار کار ایران‪ ،‬در حال حاضر توان پذیرش یکباره میلیونها‬ ‫تقاضای شغلی را ندارد و از طرف مقابل هم دولت در شرایط افت شدید قیمت نفت و درآمد‬ ‫حاصل از آن‪ ،‬حتی سالیانه توان ایجاد ‪ ۴۰۰‬هزار شغل را ندارد‪ .‬فراهم نشدن زیرساختها‪،‬‬ ‫نفتی ماندن اقتصاد و وجود راه‌های فراوان فرار و پنهانکاری در اقتصاد ایران باعث شده‬ ‫تا توان رشد اقتصادی ایران گرفته شود‪.‬‬ ‫عدم واکنش مثبت بازار کار به برجام‬ ‫حمید حاج اسماعیلی‪ ،‬کارشناس بازار کار به خبرگزاری مهر گفته‪« :‬انتظار میرفت پس‬ ‫از توافق هستهای‪ ،‬تحرک خوبی در بازار کار کشور اتفاق بیفتد‪ ،‬اما چنین نشد‪ .‬این مسئله‬ ‫نشان میدهد که اوضاع آنقدر خراب است که نمیتوان در کوتاه مدت به نتایج مثبت اقتصادی‬ ‫اندیشید‪ ».‬او میگوید بسترها برای ظرفیتسازی در اشتغال هنوز مناسب نیست و امکان‬ ‫اینکه در کوتاهمدت بتوان در اقتصاد ایران اشتغال ایجاد کرد‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬به اعتقاد این‬ ‫کارشناس بازار کار "اگر دولت بتواند در سال آینده حدود ‪ ۴۰۰‬هزار شغل ایجاد کند‪ ،‬باید‬ ‫دولت را در این زمینه موفق دانست‪".‬‬ ‫مرکز آمار ایران در بهار سال ‪ ۱۳۹۴‬نرخ بیکاری در کشور را ‪ ۱۰ /۸‬درصد اعالم کرده‬ ‫بود‪ .‬این رقم در حالی محاسبه شده که تمام افراد ‪ ۱۰‬سال یا باالتر را که در هفته یک ساعت‬ ‫کار کرده‌اند‪ ،‬شاغل به حساب آورده‌اند‪ .‬این شیوه محاسبه مورد انتقاد کارشناسان اقتصادی‬ ‫است که نرخ بیکاری در ایران را بسیار باالتر از نرخ اعالم شده می‌دانند‪DW.com .‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 5‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫‪Farhang-e BC, Feb. 23, 2011, No. 204‬‬

‫‪Page 4‬‬

‫ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺣﺪﻭﺩ ‪ ۵۰۰‬ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ‬ ‫ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻊ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﻔﻨﺪ‬ ‫‪ ‬‬

‫بازداشتشدگان ديروز را ‪۵٠٠‬‬ ‫نفر اعالم کرد‪ .‬به گفتهی وی‪،‬‬ ‫اکثر بازداشتشدگانی که او‬ ‫مشاھده کرده‪ ،‬در محدودهی‬ ‫خيابان و ميدان آزادی‪ ،‬و توسط‬ ‫پليس امنيت دستگير شده بودند و‬ ‫بسياری از آنھا در ساعات پايانی ديشب و بامداد امروز آزاد شدند‪.‬‬ ‫او که ديشب از مقر نيروی انتظامی فاتب واقع در ضلع جنوبی‬ ‫ميدان انقالب‪ ،‬ابتدای خيابان کارگر جنوبی آزاد شده‪ ،‬خاطرنشان‬ ‫میکند که ھمزمان با دستگيری‪ ،‬مورد ضرب و شتم ماموران قرار‬ ‫گرفته؛ و تاکيد میکند که در زمان بازداشت برخورد بدی با آنھا‬ ‫صورت نمیگرفت‪ ،‬مگر کسانی که به گفتهی او “بلبل زبانی”‬ ‫میکردند که به شدت کتک میخوردند‪.‬‬

‫به گفتهی او‪ ،‬تلفنھای ھمراه ھمهی بازداشتشدگان توقيف شده و به‬ ‫آنھا گفته شده که بعد از عيد برای پس گرفتن آنھا مراجعه کنند‪.‬‬ ‫ھمچنين يک کارگر که او ھم ديشب از ھمين محل آزاد شده‪ ،‬با‬ ‫ابراز تعجب از رفتارھايی که در زمان بازداشت ديده‪ ،‬به برخورد‬ ‫خشن ماموران اشاره میکند و میگويد‪:‬‬ ‫اينھا خودشان ھم کسی را قبول نداشتند و به ھمه فحش میدادند‪،‬‬ ‫خودم شنيدم که حتی به امام ھم توھين میکردند‪ .‬ب‬ ‫ه گفتهی او‪ ،‬افرادی را که قبال ھم سابقهی بازداشت داشتهاند و يا به‬ ‫ھرحال میخواستند نگه دارند‪ ،‬به مقر اصلی پليس امنيت منتقل‬ ‫میکردند‪ .‬او میگويد که تنھا مردان در اين محل بازداشت بودهاند و‬ ‫زنان را از ابتدا به جای ديگری – احتماال بازداشتگاه وزرا – منتقل‬ ‫کلمه‪ :‬يکی از افراد بازداشتشده در تجمع ديروز – اول اسفندماه – کردهاند‪.‬‬ ‫که نيمه شب گذشته آزاد شده‪ ،‬در گفت و گو با کلمه‪ ،‬تعداد تقريبی )ايران امروز(‬

‫ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻳﮏ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ‬ ‫ﺷﻴﺮﺍﺯ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻳﮑﻢ ﺍﺳﻔﻨﺪ‬ ‫خبری‬ ‫منابع‬ ‫و‬ ‫‪ ‬دانشجويی‬ ‫سايتھای نزديک به‬ ‫معترضان گزارش‬ ‫دادهاند روز يکشنبه‪،‬‬ ‫يکی از دانشجويان‬ ‫دانشگاه شيراز به‬ ‫نيروھای‬ ‫دست‬ ‫حکومتی کشته شده‬ ‫است؛ اين در حالی‬ ‫است که خبرگزاری‬ ‫فارس با تکذيب اين‬ ‫خبر گفته است اين دانشجو تصادف کرده و در جريان درگيری‬ ‫کشته نشده است‪ .‬بنا برگزارش وبسايت دانشجونيوز‪ ،‬حامد‬ ‫نورمحمدی‪ ،‬دانشجوی رشته زيستشناسی دانشگاه شيراز‪،‬‬ ‫ساکن خوابگاه دستغيب و اھل خرمآباد يکم اسفندماه در ميدان‬ ‫نمازی مقابل سختمان شماره يک دانشکده مھندسی در حال‬ ‫فرار از دست ماموران حکومتی کشته شده است‪ .‬برپايه‬ ‫گزارش دانشجو نيوز‪ ،‬اين دانشجو به وسيله ماموران امنيتی از‬ ‫روی پل نمازی به پايين پرت شده و پس از برخورد با يک‬ ‫خودرو در خيابان ساحلی کشته شده است‪) .‬راديو فردا(‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪www.nastax.com‬‬ ‫‪eAccounting‬‬ ‫‪WCB ,PST , GST‬‬

‫‪ ‬‬


‫‪Page 6‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫تخريب ‪ ۹۳‬هکتار از جنگل‌های شمال ايران برای سدسازی‬

‫یک مقام سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید که برای احداث سد شفارود در گیالن قرار‬ ‫است‪ ۹۳‬هکتار جنگل نابود شود‪ .‬نه مخالفت نیمه‌بند این سازمان و نه اعتراض گروه‌های‬ ‫زیست‌محیطی هنوز به نتیجه محسوسی نینجامیده است‪.‬‬ ‫بحث و نگرانی درباره ایجاد سد شفارود در یکی از مناطق جنگلی ایران همچنان ادامه دارد‪.‬‬ ‫در تازه‌‌ترین اظهارنظر در این باره‪ ،‬مدیرکل دفتر ارزیابی‌های زیست محیطی سازمان‬ ‫حفاظت محیط زیست از تصمیم دولت برای تخریب ‪ ۹۳‬هکتار از جنگل‌های شمال جهت‬ ‫ایجاد این سد خبر داده است‪.‬‬ ‫سد شفارود سدی مخزنی است که قرار است بر شفارود در منطقه پونل رضوانشهر‪ ،‬در‬ ‫غرب گیالن احداث شود‪ .‬فاصله این سد با رشت ‪ ۶۵‬کیلومتر است‪ .‬گرچه طرح اولیه ایجاد‬ ‫این سد به دوران قبل از انقالب برمی‌‌گردد‪ ،‬ولی اقدامات برای تحقق آن در سال‌های اخیر‬ ‫تشدید شده است‪ .‬از آب این سد قرار است هم برای شرب و هم برای مصارف صنعتی و‬ ‫کشاورزی استفاده شود‪.‬‬ ‫حل مشکل کم‌آبی به ضرب سدهای بحث‌انگیز‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫حمید جاللوندی‪ ،‬مدیرکل دفتر ارزیابی‌های زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست به‬ ‫خبرگزاری ایلنا گفته است که این سازمان مخالف ایجاد سدی بوده که کاربردی ورای تامین‬ ‫آب آشامیدنی داشته باشد‪ .‬او افزوده است که‪« :‬دستگاه‌های دیگر پیشنهاد دیگری داشتند‪ ،‬در‬ ‫‌‌نهایت آقای جهانگیری (معاون اول رئیس جمهور) پیشنهاد جمع را پذیرفت و قرار شد با‬ ‫توجه به هزینه‌هایی که از قبل شده است‪ ،‬سد با تخریب ‪ ۹۳‬هکتار احداث شود‪.».‬‬ ‫در ایران مشکل کم‌آبی بیش از پیش در حال تبدیل‌شدن به بحران است‪ .‬به عقیده کارشناسان‬ ‫بخش عمده آب کم ایران برای کشاورزی کم‌بازده به هدر می‌رود‪ .‬در سال‌های اخیر در بحث‬ ‫بر سر دالیل خشک‌شدن دریاچه ارومیه کارشناسان بیش از همه به شمار باالی سدهایی‬ ‫اشاره می‌کنند که در مسیر جریان‌های آبی رو به این دریاچه برای مصارف کشاورزی‬ ‫ایجاد شده‌اند‪.‬‬ ‫مدیرکل دفتر ارزیابی‌های زیست محیطی سازمان حفاظت در ادامه گفت‌وگوی خود با ایلنا‬ ‫گفته است که اگر ایجاد سد صرفا برای تامین آب شرب محدود می‌شد تخریب ‪ ۵۰‬هکتار‬ ‫جنگل کفایت می‌کرد و نیازی به تخریب ‪ ۹۳‬هکتار نمی‌افتاد‪ ،‬ولی «به دستگاه‌هایی مانند‬ ‫سازمان مدیریت و برنامه ریزی‪ ،‬سازمان جنگل‌ها و وزارت نیرو و گروهی که حکم شده‬ ‫بودند به گزینه تامین شرب‪ ،‬کشاورزی و صنعت رای بدهند‪ ».‬جاللوندی نمی‌گوید که این‬ ‫"حکم" از کجا بوده و چرا سازمان حفاظت از جنگل‌ها که خود باید پاسدار ثروت جنگلی‬ ‫کشور باشد‪ ،‬به نابودی بخشی از آن رای می‌دهد‪.‬‬ ‫اعتراض فعاالن و دوستداران محیط زیست‬ ‫ساخت سد بر ویرانه‌های بخشی از جنگل هیرکانی کم و بیش مورد اعتراض فعاالن و‬ ‫دوستداران محیط زیست بوده است‪ .‬تیرماه امسال ‪ ۷۰‬انجمن محیط زیستی و تشکل دوستدار‬ ‫محیط زیست با صدور بیانیه‌ای به تخریب جنگل هیرکان برای ساخت سد شفارود اعتراض‬ ‫کمال‬ ‫بتنی ایران در حالی ‪ -‬در‬ ‫ِ‬ ‫کردند‪ .‬در این بیانیه آمده است‪« :‬بلندترین سد غلتکی ـ ِ‬ ‫شگفتی‪ -‬در پرباران‌ترین استان کشور در حال ساخت است که صدها هکتار از بهترین‬ ‫جنگل‌های باستانی هیرکانی را هدف قرار داده است؛ جنگل‌های بسیار باارزشی که از هیچ‬ ‫راهی نمی‌توان آنها را احیا کرد‪».‬‬ ‫بیانیه که شماری از استادان و فعاالن حوزه محیط زیست و شخصیت‌های حقیقی هم آن‬ ‫را امضا کرده‌اند‪ ،‬در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که‪« :‬سد شفارود روی گسل شالم ـ‬ ‫آستارا و هم‌چنین شیب زیاد دامنه‌ کوه واقع شده و گذشته از افزایش احتمال وقوع زمین‌لرزه‬ ‫می‌تواند در آینده قربانیان انسانی هم داشته باشد‪ ».‬بیانیه همچنین سدسازی در ایران را‬ ‫مخزن بیش از ‪ ۲۰۰‬سد‬ ‫ناقض اهداف آن دانسته و می‌گوید که «با وجو ِد آن‌که ذخیره آب‬ ‫ِ‬ ‫بزرگ در کشور تنها دو برابر ‪ ۱۴‬سد موجود در سال ‪ ۵۷‬است‪ ،‬همچنان سدسازی‌های‬ ‫غیراصولی با شدتی ویرانگر در جریان است‪( ».‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬


‫‪Page 7‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫مدیرکل دفتر ارزیابی‌های متهمان بدون دریافت احضاریه کتبی‪ ،‬به طور شفاهی به دادگاه احضار شده اند‪.‬‬ ‫زیست محیطی سازمان حفاظت یاداوری می شود طی ما ه های گذشته‪ ،‬بیست شهروند بهایی ساکن استان گلستان در گروه‬ ‫محیط زیست در ادامه مصاحبه های سه یا چهار نفری به اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه انقالب گرگان محاکمه شده اند‪.‬‬ ‫خود با ایلنا می‌گوید که جهاد‬ ‫کشاورزی گزینه‌های دیگری‬ ‫بازداشت يک نوکيش مسيحی در تهران‬ ‫مانند ایجاد آب‌بند برای تامین آب‬ ‫شرب منطقه را پیشنهاد کرده‬ ‫خبرگزاری هرانا‪ -‬مهتاب محمدی‪ ،‬نوکیش مسیحی ساکن‬ ‫بود‪ ،‬ولی نهایتا نظر وزارت‬ ‫تهران از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است‪ .‬به گزارش‬ ‫نیرو برای ایجاد سد فرادست‬ ‫خبرگزاری هرانا‪ ،‬ارگان مجموعه فعاالن حقوق بشر در ایران‪،‬‬ ‫شد‪.‬‬ ‫مهتاب محمدی‪ ،‬نوکیش مسیحی ساکن تهران از سوی نیروهای‬ ‫"به مجوز هم نیاز نیست"‬ ‫وزارت اطالعات بازداشت و به محلی نامعلوم منتقل شده است‪.‬‬ ‫جاللوندی البته تصریح دارد که "گزینه نهایی مطرح شده برای این سد‪ ،‬تاییدیه سازمان‬ ‫بنا بر همین گزارش چندی پیش مادر و خواهر مهتاب محمدی‬ ‫حفاظت محیط زیست را ندارد" و الزمه چنین تاییدیه‌ای ارائه ارزیابی زیست‌محیطی و‬ ‫که هردو از نوکیشان مسیحی هستند توسط نیروهای امنیتی‬ ‫بررسی کارشناسانه آن است‪ .‬با این همه‪ ،‬او اذعان دارد که سازمان محیط زیست در تحلیل‬ ‫نهایی ضعیف‌تر از آن است که بتواند روند ایجاد سد را مختل کند‪ « :‬البته متولی جنگل‪ ،‬وزارت اطالعات احضار می شوند‪ .‬با عدم حضور ایشان و مخفی شدنشان‪ ،‬نیروهای‬ ‫سازمان جنگل‌ها و مراتع است‪ ،‬بنابراین می‌توانند این ایراد قانونی را به ما بگیرند که این امنیتی به خانه مهتاب محمدی هجوم برده و او را بازداشت می کنند‪ .‬الزم به ذکر است که‬ ‫تاکنون هیچ اعالم رسمی در ارتباط با بازداشت این فرد انجام نشده و از محل بازداشت وی‬ ‫مساله به شما چه ربطی دارد‪ ،‬وقتی متولی آن این پروژه را پذیرفته است‪».‬‬ ‫فعاالن و هواداران محیط زیست نیز در بیانیه خود با نگرانی این نکته را یادآور می‌شوند اطالعی در دست نیست‪.‬‬ ‫که حفظ محیط زیست دغدغه اصلی زمامداران نیست و ایجاد سدی مانند شفارود بعضا‬ ‫ارزیابی ‌محیطی زیستی‪،‬‬ ‫بدون مجوز هم به جریان می‌افتد‪« :‬سد شفارود فاقد تأییدیه‌ی‬ ‫ِ‬ ‫احضار يک فعال کارگری به وزارت اطالعات‬ ‫شروع کار‪ ،‬است؛ تأییدیه‌ای که پیشینه‌ی ساخت طرح‌های‬ ‫یعنی ابتدایی‌ترین مجوز برای‬ ‫ِ‬ ‫توسعه‌ای ناپایدار گواه‌اند که گرفتنش چندان سخت نیست و حتا داشتنش هم مجوزی برای‬ ‫خبرگزاری هرانا – منابع کارگری روز دوشنبه از احضار‬ ‫اجرای چنین طرح ویران‌گری نمی‌تواند باشد‪».‬‬ ‫پروین محمدی‪ ‌،‬عضو هیات مدیره این تشکل صنفی‪ ،‬به‬ ‫وزارت اطالعات خبر داد‪ .‬به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل‬ ‫سه شهروند بهايی در گرگان محاکمه شدند‬ ‫از اتحاد‪ ‌،‬متعلق به اتحادیه آزاد کارگران ایران‪ ،‬خانم محمدی‬ ‫برای آنچه «پاسخ گویی به اتهام ها»‌ به وزارت اطالعات‬ ‫خبرگزاری هرانا – ششمین جلسه دادگاه شهروندان بهایی استان گلستان در روز دوشنبه ‪۲۰‬‬ ‫احضار شده است‪ .‬این تشکل صنفی اشاره کرد که احضار‬ ‫مهر ماه ‪ ۱۳۹۴‬در محل دادسرای انقالب گرگان برگزار شد‪.‬به گزارش خبرگزاری هرانا‪،‬‬ ‫پروین محمدی پس از آن انجام شده است که جعفر عظیم زاده‪‌،‬‬ ‫ارگان خبری مجموعه فعاالن حقوق بشر در ایران‪ ،‬در این جلسه دادگاه‪ ،‬میترا نوری و دبیر هیات مدیره این تشکل کارگری ‌‪ ،‬برای اجرای حکم شش سال زندان فراخوانده شده‬ ‫شیوا روحانی از گرگان و نوید معلم از گنبد کاووس به اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه شدند‪ .‬است‪ .‬اتحادیه آزاد کارگران ایران فشار بر فعاالن کارگری از سوی حکومت را با هدف‬ ‫در این جلسه نیز نماینده دادستان به روال جلسات گذشته در دادگاه حضور نیافت‪ .‬همچنین اقدامی پیشگیرانه در پاسخ به مطالبات و اعتراض های احتمالی کارگران دانست‪.‬‬


‫‪Page 8‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫پيروزی حزب ليبرال در انتخابات کانادا‪،‬‬ ‫راهيابی نامزدهای ايرانی و افغان تبار به پارلمان‬ ‫نخست وزیر و رهبر حزب حاکم کانادا با قبول شکست‬ ‫در انتخابات پارلمانی‪ ،‬از سمت رهبری حزب استعفا‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫با شمارش آرا در انتخابات پارلمانی کانادا و مشخص‬ ‫شدن پیروزی حزب لیبرال در این انتخابات‪ ،‬استیون‬ ‫هارپر‪ ،‬نخست وزیر و رهبر حزب محافظه کار‪،‬‬ ‫مسئولیت شکست این حزب را برعهده گرفته و از‬ ‫سمت رهبری حزب استعفا داده است‪ .‬با معلوم شدن‬ ‫نتیجه انتخابات‪ ،‬جاستین ترودو‪ ،‬رهبر حزب لیبرال‪،‬‬ ‫از سوی فرماندار کل مامور تشکیل کابینه خواهد شد‪.‬‬ ‫آقای هارپر با صدور اطالعیه‌ای‪ ،‬گفته است که فورا‬ ‫از سمت خود در رهبری حزب کناره گرفته و از‬ ‫اعضای حزب محافظه کار خواسته است تا انتخاب‬ ‫رهبر بعدی‪ ،‬فردی را به عنوان رهبر موقت به این سمت بگمارند‪.‬‬ ‫حزب محافظه کار طی حدود ده سال گذشته قدرت را در کانادا در دست داشته و تحلیلگران‬ ‫کانادایی بازگشت حزب لیبرال به قدرت را نشانه خواست رای‌دهندگان برای تغییر در‬ ‫سیاست‌های یک دهه گذشته توصیف کرده‌اند‪.‬‬ ‫نظام پارلمانی کانادا از دو مجلس عوام متشکل از ‪ ٣٣٨‬نماینده و مجلس سنا متشکل از ‪١٠٥‬‬ ‫سناتور تشکیل یافته است‪ .‬اعضای سنای کانادا توسط فرماندار کل و به توصیه نخست وزیر‬ ‫منصوب می‌شوند و نمایندگان مجلس عوام با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شوند‪ .‬حزب یا‬ ‫ائتالف حزبی دارای اکثریت کرسی‌ها در مجلس عوام دولت را تشکیل می‌دهد‪.‬‬ ‫در پارلمان قبلی‪ ،‬حزب محافظه کار دارای ‪ ١٥٩‬کرسی‪ ،‬حزب دموکرات نو دارای ‪٩٥‬‬ ‫کرسی و حزب لیبرال تنها دارای ‪ ٣٦‬کرسی بود اما به نظر می‌رسد که حزب لیبرال توانسته‬ ‫است اکثریت الزم کرسی‌ها را در پارلمان جدید را به دست آورد‪ .‬خبرنگار بخش فارسی‬ ‫بی‌بی‌سی در تورنتو گفته است که احتمال دارد حزب لیبرال به دست کم ‪ ١٨٠‬کرسی مجلس‬ ‫عوام دست یابد که ‪ ١٠‬کرسی بیش از حد الزم برای تشکیل دولت خواهد بود‪.‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫حزب لیبرال از زمان پایه‌گذاری پارلمان کانادا در‬ ‫نیمه دوم قرن نوزدهم یا قدرت را در دست داشت‬ ‫یا به عنوان حزب دوم‪ ،‬نقش حزب اصلی مخالف‬ ‫را ایفا می‌کرد اما در انتخابات سال ‪ ،٢٠١١‬به رده‬ ‫سومین حزب در پارلمان تنزل یافت‪.‬‬ ‫جاستین ترودو‪ ٤٣ ،‬ساله‪ ،‬فرزند پیر ترودو‬ ‫نخست وزیر پیشین کانادا‪ ،‬در سال ‪ ٢٠١٣‬به‬ ‫رهبری حزب انتخاب شد و با برنامه‌ای حاوی‬ ‫افزایش هزینه‌های دولتی به منظور بازگرداندن‬ ‫رشد اقتصادی به کانادا وارد مبارزات انتخاباتی‬ ‫شد‪ .‬بخش دیگر برنامه اقتصادی او شامل افزایش‬ ‫مالیات بر درآمدهای باال به منظور تامین بخشی از‬ ‫درآمد الزم برای اجرای سیاست انبساط اقتصادی‬ ‫است‪.‬‬ ‫طبق قوانین کانادا‪ ،‬انتخابات دوره جدید پارلمان‬ ‫می‌بایست حداکثر تا روز ‪ ١٩‬اکتبر سال جاری‬ ‫برگزار شود و آقای هارپر در ماه اوت درخواست‬ ‫انحالل پارلمان و اعالم برگزاری انتخابات جدید‬ ‫را تسلیم فرماندار کل کانادا کرده بود‪.‬‬ ‫پیر ترودو‪ ،‬پدر جاستین‪ ،‬در سال ‪ ١٩٦٨‬به‬ ‫نخست وزیری کانادا رسید و به عنوان یکی از‬ ‫محبوب‌ترین رهبران این کشور کمابش به مدت‬ ‫‪ ١٥‬سال رهبری دولت را در دست داشت‪.‬‬ ‫اعالم پیروزی حزب لیبرال با ناخرسندی‬ ‫بازارهای مالی کانادا مواجه شده که سیاست‌های‬ ‫محافظه کارانه دولت سابق را بیشتر می‌پسندیدند‪.‬‬ ‫به گفته خبرنگار بخش فارسی بی‌بی‌سی در‬ ‫تورنتو‪ ،‬دو نامزد ایرانی تبار انتخابات کانادا از‬ ‫حزب لیبرال به نام‌های مجید جوهری و علی‬ ‫احساسی از برندگان این انتخابات هستند‪.‬‬ ‫همچنین‪ ،‬مریم منصف‪ ،‬شهروند افغان‌ تبار کانادا هم از حزب لیبرال به مجلس راه یافته‬ ‫است‪bbc .‬‬ ‫‪----------------------------------------------‬‬

‫فوآد احمدی‬

‫‪604.722.7202‬‬

‫مشاور در امور امالک مسکونی و تجاری و سرمایه گذاری ‪www.FoadAhmadi.com‬‬ ‫)‪Member of National Commercial Council of Canada and BC(NCC and CREA‬‬

‫‪foad@foadahmadi.com‬‬

‫‪Qualified Real estate consultant in Residential and Commercial‬‬

‫برای دیدن تمام امالک فروشی در‬ ‫ونکوور بزرگ با نقشه‪ ،‬ماهواره‪ ،‬ایمیل‬ ‫اتوماتیک‪ ،‬اندازه اتاق ها و ‪ ...‬به وب‬

‫‪ONE OF TOP‬‬ ‫‪10% REALTORS‬‬ ‫‪IN GREATER‬‬ ‫‪VANCOUVER‬‬ ‫)‪(Medalion club 2006‬‬

‫سایت من مراجعه کنید‪.‬‬ ‫)‪(Properties/Member Access/ Sign up‬‬ ‫”‪“RE/MAX Crest Westside‬‬


‫‪Page 9‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫افزايش ناآرامی در صفوف حزب محافظه کار کانادا‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫از آنان تا به حال این کار را کرده اند‪.‬‬ ‫برخی مقامات باالی حزب محافظه کار می گویند که این نگرانی روزافزون وجود دارد که‬ ‫هارپر و گروهی که در دوران نخست وزیری اش به او نزدیک بوده اند قصد دارند جانشین‬ ‫وی را تعیین کنند‪ .‬این در حالی است که شماری از اعضای حزب خواستار مجمع ملی و‬ ‫سراسری حزب برای انتخاب رهبر جدید در ماه مه ‪ 2016‬شده اند‪ .‬البته این امر به سود آن‬ ‫دسته از اعضا است که از پیش خود را آماده چنین موقعیتی کرده اند‪ .‬به نظر می رسد که‬ ‫جیسون ِکنی بیش از دیگران در چنین موقعیتی باشد‪ِ .‬کلی لِیتچ‪ ،‬اندی پرینگل (از شاخه ی‬ ‫انتاریوی حزب)‪ ،‬نیک کووالیس و ریچارد چیانو رقبای احتمالی جیسون کنی خواهند بود‪.‬‬ ‫کوشش برای جلوگیری از انتقادات به رهبری حزب در زمان مبارزات انتخاباتی هم قابل‬ ‫مشاهده بود‪ .‬گفته می شود که آقای نواک چنان سرسختانه از هارپر دفاع می کرد که با‬ ‫خشم گزارش هایی که حاکی از آن بودند که هارپر خود از دالیل کاهش مقبولیت حزب شده‬ ‫است را رد می کرد‪ .‬برخی اعضای حزب از آن نگرانند که آقای هارپر بخواهد به عنوان‬ ‫نماینده ی پارلمان ادامه فعالیت دهد‪ .‬یکی از اعضای حزب می گوید که امکان بحث آزاد‬ ‫و بی پرده برای تجدید سازمان و رهبری حزب در حالی که آقای هارپر هم در اتاق جلسه‬ ‫باشد ممکن نیست‪( .‬ترجمه آزاد خبر از "فرهنگ ‪ - "BC‬منبع‪ :‬مجله ‪)Mcleans‬‬

‫حزب محافظه کار کانادا در پی شکست دولت‬ ‫استفن هارپر در انتخابات فدرال اخیر‪ ،‬در‬ ‫اقدامی سختگیرانه برای فرونشاندن نارضایتی‬ ‫و ناآرامی در صفوف خود‪ ،‬جلسه ی ویژه ی‬ ‫پس از انتخابات مقامات این حزب را برگزار‬ ‫خواهد کرد اما کاندیداهایی که در انتخابات‬ ‫موفق نبوده اند برای شرکت در آن دعوت‬ ‫نخواهند شد‪.‬‬ ‫این اقدامی غریب و کم سابقه در یک حزب به‬ ‫ً‬ ‫معموال همه ی کاندیداها‪ ،‬چه‬ ‫شمار می رود‪.‬‬ ‫آنان که در انتخابات پیروز شده اند و چه آنها‬ ‫که ناموفق بوده اند به اولین جلسه ی پس از انتخابات دعوت می شوند‪.‬‬ ‫در این نوع جلسات غالبا بحث های داغی بر سر اینکه چرا رهبر و دستگاه مدیریت حزب‬ ‫در انتخابات شکست خورده اند در می گیرد که برای آنان ناخوشآیند است‪.‬‬ ‫مرگ پنج نفر در غرق قايق تماشای نهنگ در ونکوور‬ ‫کاندیداهایی که در انتخابات ناموفق بوده اند در روزهای پیش از انتخابات در مجامع در‬ ‫میان مردم حضور یافته و یا برای جلب نظر آنان به در خانه ها و محل کارشان رفته و به گفته سازمان حوادث اضطراری کانادا‪ ،‬یک قایق تماشای نهنگ در سواحل بریتیش‬ ‫انتقادات و اعتراضات بسیاری از آنها را نسبت به دولت محافظه کار و نخست وزیر آن کلمبیا غرق شده و پنج نفر از سرنشینان قایق غرق شده اند‪ .‬به گفته گارد ساحلی و مقام‬ ‫شنیده اند ‪ ،‬قاعدتاً می توانند این انتقادات و اعتراضات را در جلسه ی حزبی پس از انتخابات های امدادرسانی این قایق در نزدیکی توفینو در جزیره ونکوور در غرب کانادا غرق شد‪.‬‬ ‫مطرح نمایند‪ .‬این امر خوشآیند استیفن هارپر و تیم رهبری فعلی حزب ‪ -‬از جمله جان خبرگزاری های آسوشیتدپرس و فرانسه گزارش می دهند که ‪ ۲۷‬نفر سوار قایق بوده اند‪.‬‬ ‫والش‪ ،‬دبیر کل (‪ )president‬و ِری نواک‪ ،‬رئیس اجرایی حزب ‪ -‬نیست و از این رو در مقام های امدادرسانی به رسانه های کانادا گفته اند که ‪ 5‬نفر جان باخته اند‪ .‬ملیت قربانیان‬ ‫اواسط نوامبر تصمیم گرفتند که از نمایندگان محافظه کاری که به پارلمان راه نیافته اند برای هنوز فاش نشده است‪ .‬بارب مکلینتاک از سخنگویان اداره پزشکی قانونی بریتیش کلمبیا‬ ‫شرکت در جلسه دعوت به عمل نیاورند‪ .‬آنها می کوشند که موجی از خشم را که بر علیه به آسوشیتدپرس گفت که "تعدادی" از سرنشینان جان باخته اند‪ .‬او افزود که مقام ها هنوز‬ ‫هارپر و تیم انتخاباتی اش برخاسته است کنترل و خنثی کنند‪.‬‬ ‫شمار قطعی قربانیان را ندارند‪ .‬شبکه خبری سی بی سی کانادا گفت که به نظر می رسد‬ ‫یکی از مقامات باالی حزبی گفت که چند تن از نمایندگان به سختی بر علیه سیاست محروم قایق از ساحل فاصله داشته است‪ .‬این شبکه گفت که نه نفر به بیمارستان منتقل شده یا توسط‬ ‫کردن نمایندگان ناموفق در انتخابات از شرکت در جلسه ی حزبی مزبور مشغول مبارزه اولین گروه از امدادگرانی که به صحنه رسیدند تحت مداوا هستند‪.‬‬ ‫اند‪ .‬اما آشفتگی پساانتخاباتی‪ ،‬که شکست انتخاباتی جان دانکن‪ ،‬مسئول امور انضباط و رسانه های کانادایی گفتند که قایق تحت مدیریت شرکت "جیمیز ویلینگ اند ادونچر سنترز"‬ ‫هماهنگی سخنرانی ها و تنظیم کننده ی اینگونه جلسات و مباحثات حزبی نماد آن است‪،‬امکان بود‪ .‬گارد ساحلی کانادا در توییتی نوشت که قایق های حاضر در منطقه در عملیات نجات‬ ‫پس زدن چنین برنامه و طرحی را بسیار مشکل کرده است‪ .‬وی که نخواست نامش برده نقش دارند‪ .‬گزارش ها حاکیست که در زمان حادثه آب های نزدیک توفینو آرام و هوا‬ ‫شود‪ ،‬افزود که هر کس چنین تصمیمی گرفته است درکی از تیم و کار تیمی ندارد‪ .‬نه تنها آفتابی بوده است‪ .‬توفینو از مقاصد محبوب سیاحتی برای گردشگرانی است که مایل به‬ ‫این‪ ،‬بلکه تاکتیک شان هم غلط است چرا که نمایندگان سرخورده پیشین ممکن است خشم و تماشای نهنگ های گوژپشت و خاکستری اقیانوس آرام هستند‪ .‬این سفر معموال حدود ‪۳‬‬ ‫اعتراض خود را از کانال مطبوعات و رسانه های دیگر مطرح کنند‪ ،‬همچنان که چند تن ساعت طول می کشد‪bbc .‬‬


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Page 10


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Page 11


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Page 12


‫‪Page 13‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫‪APADANA TRAVEL CORP‬‬ ‫‪Worldwide Travel Service‬‬

‫)‪(BC Reg. 61054‬‬

‫آژانس هواپیمایی آپادانا‬ ‫افتخار دارد با دارا بودن کادری مجرب و با ارائه بهترین و مناسبترین‬ ‫قیمت بلیت هواپیما به نقاط مختلف دنیا در خدمت شما عزیزان باشد‪.‬‬

‫بهترین قیمت بلیت به ایران‪:‬‬

‫تهران ‪ 1220‬دالر‬ ‫شیراز ‪ 1350‬دالر‬ ‫مشهد ‪ 1350‬دالر‬

‫بهترین قیمت بلیت از ایران‬ ‫به کانادا و آمریکا‬ ‫نورت ونکوور‪ ،‬خیابان النزدل و هجدهم غربی‪ ،‬شماره ‪106‬‬

‫تلفن‪604-770-4474 :‬‬

‫‪106 - West 18th Street, North Vancouver BC,V7M 1W4‬‬ ‫‪Tel :604 770 4474 Toll Free: 1-855-770-4474‬‬ ‫‪www.apadanatravel.ca sales@apadanatravel.ca‬‬

‫‪www.sunhealthcenter.com‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 14‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫در اقتصاد ايران چه می‌گذرد؟‬ ‫فریدون خاوند (تحلیلگر اقتصادی)‬ ‫سال جاری خورشیدی هم امضای «برنامه‬ ‫جامع اقدام مشترک» (برجام) را در کارنامه‬ ‫خود دارد و هم به عنوان یکی از سخت‌ترین‬ ‫سال‌های چهار دهه گذشته در تاریخ معاصر‬ ‫اقتصاد ایران به ثبت خواهد رسید‪.‬‬ ‫این «پارادوکس» (تناقض)‪ ،‬آمیزه‌ای از‬ ‫شگفتی و سردرگمی را هم در محافل‬ ‫کار‌شناسی و هم در افکار عمومی به وجود‬ ‫آورده‪ ،‬زیرا انتظار می‌رفت که تکانه مثبت‬ ‫حاصل از امضای توافق وین در تیر ماه‬ ‫گذشته‪ ،‬که آغاز فرایند رفع تحریم‌ها پیامد‬ ‫منطقی آن است‪ ،‬با ایجاد یک فضای روانی‬ ‫خوشبینانه‪ ،‬چرخ از نفس افتاده فعالیت‌های‬ ‫اقتصادی را به راه اندازد و یا دستکم نرخ‬

‫رشد را در سطح سال گذشته حفظ کند‪.‬‬ ‫بر مدار صفر‬ ‫با توجه به آنچه امروز در اقتصاد ایران می‌گذرد‪ ،‬چنین پیدا است که شاخص رشد حتی‬ ‫حرکت الکپشتی سال گذشته خود را از دست داده و فعالیت بر مدار صفر می‌چرخد‪:‬‬ ‫یک) محافل کسب و کار تهران در توصیف سال ‪ ۱۳۹۴‬از تعابیری بسیار یاس‌آمیز‬ ‫استفاده می‌کنند‪ .‬مسعود خوانساری‪ ،‬رییس اتاق بازرگانی تهران‪ ،‬سال جاری را «شاید‬ ‫سخت‌ترین دوره اقتصادی در سی سال گذشته» توصیف می‌کند‪.‬‬ ‫رضا شهرستانی‪ ،‬عضو انجمن تولیدکنندگان فوالد نیز رکود امسال را «در پنجاه سال‬ ‫گذشته» بی‌سابقه می‌داند‪ ،‬با این استدالل که بیش از سه میلیون تن محصوالت فوالدی‪،‬‬ ‫معادل بیست درصد نیاز کشور‪ ،‬در کارخانه‌های تولیدکننده این کاال «دپو» شده و مشتری‬ ‫برای آنها نیست‪ .‬با توجه به دوره‌های متعدد رکود در چند دهه گذشته‪ ،‬این تعبیرات را‬ ‫می‌توان اغراق‌آمیز توصیف کرد‪ ،‬ولی به هر حال تردیدی نیست که ارزیابی‌هایی چنین‬ ‫بدبینانه عمق رکود امروزی اقتصاد ایران را به نمایش می‌گذارد‪.‬‬ ‫دوم) مسئوالن اقتصادی کشور و نیز محافل کار‌شناسی نیز در ارزیابی وضعیت موجود‬ ‫اقتصاد کشور چندان با بدبینی محافل کسب و کار فاصله ندارند‪ .‬دوازدهم مهر ماه گذشته‪،‬‬ ‫رسانه‌های تهران نامه مشترکی را منتشر کردند که از سوی علی طیب‌نیا‪ ،‬محمد رضا‬ ‫نعمت‌زاده‪ ،‬علی ربیعی و حسین دهقان‪ ،‬وزاری اقتصاد و صنعت و کار و دفاع‪ ،‬به‬ ‫حسن روحانی رییس جمهوری اسالمی ایران نوشته شده است‪ .‬اینان در نامه خود هشدار‬ ‫می‌دهند که «در برهه کنونی اگر به صورت ضرب‌االجل و بر اساس قواعد حاکم در‬ ‫شرایط بحران اتخاذ تصمیم نگردد‪ ،‬بیم آن می‌رود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه‬ ‫بی‌اعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدت‌ها وقت الزم باشد‪».‬‬ ‫نکته جالب آنکه مهر ماه به پایان رسیده‪ ،‬ولی بانک مرکزی جمهوری اسالمی هنوز نرخ‬ ‫رشد‌های بهار و تابستان را اعالم نکرده است‪ .‬با این حال اکبر کمیجانی‪ ،‬قائم مقام بانک‬ ‫مرکزی‪ ،‬حدس می‌زند که نرخ رشد اقتصادی کشور در فصل بهار احتماال منفی بوده‬ ‫است‪ .‬ولی اهلل سیف‪ ،‬رییس کل بانک مرکزی هم امید ندارد به اینکه نرخ رشد اقتصادی‬ ‫امسال از یک در صد بیشتر بشود‪.‬‬ ‫سوم) سازمان‌های بین‌المللی اقتصادی هم‪ ،‬در ارزیابی‌های خود‪ ،‬بر شدت گرفتن دوباره‬ ‫رکود در اقتصاد ایران صحه می‌گذارند‪ .‬تیم اقتصادی صندوق بین‌المللی پول‪ ،‬که شهریور‬ ‫ماه گذشته به تهران آمد‪ ،‬در گزارش خود از وضعیت اقتصادی ایران‪ ،‬نرخ رشد کشور را‬ ‫در سال ‪ ۱۳۹۴‬بین به عالوه نیم در صد و منهای نیم در صد پیش‌بینی می‌کند و می‌نویسد‬ ‫که به نظر می‌رسد «اقتصاد کشور در نیمه اول سال جاری منقبض شده باشد‪».‬‬ ‫تیم اقتصادی صندوق در تشریح وضعیت اقتصادی امروز کشور چنین می‌نویسد‪:‬‬ ‫«اقتصاد همچنان با چالش‌های ساختاری شدیدی روبرو است‪ .‬سقوط شدید قیمت‌های‬ ‫جهانی نفت موجب کند شدن شتاب فعالیت‌های اقتصادی شده است‪ .‬بخش خصوصی و‬ ‫اصناف با کمبود تقاضا و حجم انبوهی از انباشتگی کاال روبرو است‪ .‬این در حالی است‬ ‫که تولید با ظرفیت بهره‌برداری پایینی مواجه است‪ .‬سیستم بانکداری شدیدا با خطر عدم‬ ‫بازپرداخت وام‌ها روبرو است که منجر به نرخ بهره باال و ناپایدار و کاهش اعتبارات‬ ‫بانکی به اقتصاد شده است‪ .‬معوقات انباشته شده توسط بخش دولتی طی دو سال گذشته بر‬ ‫پیچیدگی این مسایل افزوده است‪».‬‬ ‫از کل این داده‌ها چنین بر می‌آید که تولید ناخالص داخلی ایران بعد از سقوط نه در صدی‬ ‫در سال‌های ‪ ۱۳۹۱‬و ‪ ،۱۳۹۲‬در سال ‪ ۱۳۹۳‬به ارزیابی بانک مرکزی به رشد سه در‬

‫صدی دست یافت‪ ،‬ولی همین رشد ناچیز نیز از اواخر‌‌ همان سال به دست‌انداز افتاد و‬ ‫طی دو فصل اول سال جاری به احتمال فراوان بار دیگر به محدوده قرمز زیر صفر‬ ‫بازگشته است‪.‬‬ ‫بسته تازه‬ ‫در مجموع می‌توان گفت که اقتصاد ایران از اغاز دهه ‪ ۱۳۹۰‬تا امروز دوران بسیار‬ ‫سختی را پشت سر گذاشته و ایرانی‌ها نیز طی همین مدت فقیر‌تر شده‌اند‪ .‬اگر ارزیابی‬ ‫صندوق بین‌المللی پول را مالک قرار دهیم‪ ،‬می‌بینیم که در فاصله سال‌های ‪ ۲۰۱۱‬تا‬ ‫‪ ،۲۰۱۴‬تولید ناخالص داخلی سرانه در ایران از ‪ ۶۴۲۰‬دالر به ‪ ۵۳۵۳‬دالر کاهش یافته‬ ‫و هر ایرانی طی این چهار سال به طور متوسط هفده درصد فقیر‌تر شده است‪ .‬بد نیست‬ ‫بدانیم که در سال ‪ ۲۰۱۴‬تولید ناخالص داخلی هر ایرانی به حدود نصف یک لبنانی‬ ‫طی همان سال یک ایرانی در مقایسه با یک‬ ‫رسیده است‪ .‬همچنین‪ ،‬بر پایه‌‌ همان شاخص‪‌‌ ،‬‬ ‫اردنی‪ ،‬یک عراقی و یک الجزایری‪ ،‬فقیر‌تر بوده است‪.‬‬ ‫در گفت‌وگوی تلویزیونی خود‪ ،‬که شامگاه ‪ ۲۱‬مهرماه برگزار شد‪ ،‬حسن روحانی رییس‬ ‫جمهوری ایران تلویحا رکود حاکم بر اقتصاد کشور را پذیرفت و آن را به پیآمد‌های‬ ‫مدیریت دولت گذشته‪ ،‬تداوم تحریم و به ویژه سقوط درآمد‌های ارزی ایران از محل نفت‬ ‫نسبت داد‪ .‬به گفته آقای روحانی در آمد نفتی ایران از ‪ ۱۱۹‬میلیارد دالر در ‪ ۱۳۹۰‬به‬ ‫‪ ۲۵‬میلیارد دالر در سال جاری خورشیدی سقوط کرده که کمترین رقم در ده سال گذشته‬ ‫است‪.‬‬ ‫برای مقابله با رکود‪ ،‬رییس جمهوری و تیم اقتصادی او بسته‌ای مرکب از سی و سه بند‬ ‫را به کشور ارائه دادند که متن کامل آن بیست و هفتم مهر ماه در رسانه‌های تهران منتشر‬ ‫شد‪ .‬عنوان این بسته‪ ،‬آنگونه که در رسانه‌ها دیده می‌شود‪« ،‬سیاست‌های دولت برای‬ ‫مواجهه با چالش‌های اقتصادی تا پیش از رفع تحریم‌ها» است‪ .‬در همین عنوان‪« ،‬منطق»‬ ‫مندرج در بسته پیشنهادی دولت به چشم می‌خورد‪.‬‬ ‫این «منطق» را می‌توان چنین خالصه کرد‪ :‬اقتصاد کشور در حال حاضر با توجه به‬ ‫کاهش درآمد‌های نفتی و تداوم تحریم‌ها‪ ،‬در وضعیت رکود قرار گرفته است‪ .‬حدود‬ ‫شش ماه دیگر‪ ،‬با توجه به رفع تحریم‌ها و باال رفتن دریافتی‌های ایران از محل افزایش‬ ‫درآمد‌های نفتی و دارایی‌های ارزی بلوکه شده در خارج‪ ،‬چرخ‌های فعالیت در کشور‬ ‫دوباره به راه خواهد افتاد‪ .‬ولی طی این چند ماه‪ ،‬تا بر طرف شدن تدریجی تحریم‌ها‪،‬‬ ‫نمی‌توان در برابر وضعیت ایستا و حتی عقب‌رونده اقتصاد کشور دست روی دست‬ ‫گذاشت‪.‬‬ ‫راه مقابله با وضعیت موجود‪ ،‬از دیدگاه تهیه‌کننده‌های بسته جدید‪ ،‬در پیش گرفتن یک‬ ‫سیاست «انبساطی» است و به همین منظور قرار است به منظور «تحریک تقاضا»‪،‬‬ ‫معادل ریالی حدود ده میلیارد دالر در شریان‌های اقتصادی کشور تزریق شود‬ ‫از آغاز دوران زمامداری حسن روحانی تا امروز‪ ،‬این دومین بسته سیاستی است که از‬ ‫سوی نهادی موسوم به «ستاد هماهنگی امور اقتصادی دولت» منتشر می‌شود‪.‬‬ ‫بسته اول در مرداد ماه سال ‪ ۱۳۹۳‬زیر عنوان «سیاست‌های اقتصادی دولت برای خروج‬ ‫غیرتورمی از رکود طی سال‌های ‪ ۹۳‬و ‪ »۹۴‬منتشر شد‪ ،‬و بسته دوم هم در برگیرنده‬ ‫سیاست‌هایی است که قرار است امسال تا لغو تحریم‌ها به اجرا گذاشته بشود‪.‬‬ ‫هر دو بسته سیاستی‪ ،‬یک هدف مشترک دارند و آن به حرکت در آوردن چرخ فعالیت‌های‬ ‫اقتصادی از راه بر طرف کردن تنگنا‌های مالی و تحریک تقاضا است‪ .‬ولی آنچه در‬ ‫این میان باعث سردرگمی می‌شود این است که بسته اول و دوم‪ ،‬یا وجود اینکه هر دو‬ ‫از سوی نهادی موسوم به «ستاد هماهنگی امور اقتصادی دولت» منتشر شده‪ ،‬از لحاظ‬ ‫دستیابی به هدف مشترکی که به آن اشاره شد‪ ،‬سیاست‌های کامال متفاوت و حتی متناقضی‬ ‫را پیشنهاد می‌کنند‪ .‬هر دو بسته می‌خواهند از راه «تحریک تقاضا» با رکود مقابله‬ ‫کنند‪ ،‬با این تفاوت که بسته دوم در صدد تحریک تقاضای داخلی به ویژه از راه اعطای‬ ‫تسهیالت اعتباری به مصرف کنندگان است تا آن‌ها بتوانند با خرید خود رو‪ ،‬لوازم خانگی‬ ‫و غیره‪ ،‬بنگاه‌ها را از رکود بیرون بیآورند‪ ،‬حال آنکه در بسته سال گذشته قرار بود‬ ‫تقاضا از راه‌های دیگری از جمله افزایش صادرات غیر نفتی تحریک بشود تا موجب‬ ‫تنش‌های تورمی نشود‪( ....‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬


‫‪Page 15‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪ ...‬در بسته پارسال از تسهیالت اعتباری تکلیفی خبری نبود‪ ،‬در حالی که بسته تازه عمدتا‬ ‫بر همین تسهیالت تکلیفی تکیه دارد‪ .‬در بسته سال گذشته برداشت از صندوق توسعه ملی‬ ‫موکول به شرایطی بود‪ ،‬در حالی که بسته تازه با برداشت دو میلیارد دالر از این صندوق‬ ‫همراه است‪ .‬خالصه اینکه در بسته سال پیش هدف آن بود که مبارزه با رکود به تورم دامن‬ ‫نزند‪ ،‬حال آنکه از بسته تازه بوی تورم به مشام می‌رسد‪.‬‬ ‫از رشد مقطعی تا رشد پایدار‬ ‫با توجه به تفاوت‌های موجود میان بسته سال گذشته و بسته امسال‪ ،‬این نتیجه به دست‬ ‫می‌آید که تهیه‌کننده‌های بسته تازه‌‌ همان تهیه‌کنندگان بسته سال گذشته نیستند و از نظریات‬ ‫اقتصادی مشابهی پیروی نمی‌کنند‪ .‬بسته ‪ ۱۳۹۳‬توسط اقتصاددان‌هایی نوشته شده که تورم‬ ‫را «ام الفساد» می‌دانند و بر این باورند که بدون ریشه کردن این آفت‪ ،‬اقتصاد ایران‬ ‫هیچگاه سر و سامان نخواهد گرفت‪ .‬آنها اطمینان دارند که پیشبرد یک سیاست ضد تورمی‬ ‫به صبر و پایداری نیاز دارد و بد‌ترین ابتکار آن است که سکانداران اقتصاد زیر فشار‬ ‫پوپولیست‌ها یا البی‌ها با تورم کنار بیایند و به «تحریک تقاضا» ی داخلی روی بیاورند‪،‬‬ ‫سیاستی که بار‌ها به اجرا گذاشته شده و ثمری به بار نیاورده جز پر و بال دادن به تورم‪.‬‬ ‫اگر قرار بود با تزریق پول در شریان‌های اقتصادی و تحریک تقاضا چرخ‌های اقتصاد به‬ ‫راه بیفتند‪ ،‬سیاست مبتنی بر اعطای یارانه‌های نقدی ماهانه و همگانی می‌بایست کشور را‬ ‫به نرخ رشد‌های دو رقمی رسانده باشد‪.‬‬ ‫البته بسته سال ‪ ۹۳‬در گرد و خاک حاصل از درگیری‌های مجلس و دولت گم شد و همانند‬ ‫بسیاری از سیاست‌های اصالحی به بایگانی رفت‪ .‬ولی به نظر می‌رسد که دولت روحانی‬ ‫در مجموع به فلسفه ناظر بر آن وفادار ماند و در برابر وسوسه «تحریک تقاضا» مقاومت‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫با توجه به محتوای بسته دوم‪ ،‬به نظر می‌رسد که این مقاومت شکاف برداشته و دستگاه‬ ‫اجرایی بار دیگر به سیاست‌هایی روی آورده که تاکنون بار‌ها آزموده شده و جواب‬ ‫نداده‌اند‪ .‬به احتمال زیاد در آینده نزدیک معلوم خواهد شد چه تغییراتی در طیف مشاوران‬ ‫اقتصادی رییس جمهوری به وجود آمده‪ ،‬و رابطه قدرت در میان آن‌ها چگونه تحول یافته‬ ‫است‪.‬‬ ‫به هر حال بخشی از محافل کار‌شناسی تهران‪ ،‬که تا امروز در مجموع پشتیبان سیاست‬ ‫اقتصادی حسن روحانی بودند‪ ،‬از آن بیم دارند که رییس جمهوری زیر فشار بعضی محافل‬ ‫و نیز شماری از چهره‌های درون دولتش‪ ،‬سیاست پیشین خود را در راستای مبارزه با‬ ‫تورم‌‌ رها کند و به یک سیاست انبساطی متوسل شود که ممکن است رونق به وجود‬ ‫بیآورد‪ ،‬ولی رونقی مصنوعی و موقتی که باعث خواهد شد نرخ تورم بار دیگر حرکت‬ ‫باال رونده خودش را از سر بگیرد‪.‬‬ ‫با اطمینان می‌توان گفت که اگر اتفاق غیرمترقبه‌ای رخ ندهد‪ ،‬آغاز فرایند لغو تحریم‌ها‬ ‫می‌تواند نرخ رشد اقتصادی ایران را به گونه‌ای محسوس باال ببرد و دولت روحانی نیز‬ ‫به همین چشم انداز امید بسته است‪.‬‬ ‫اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری به تازگی نرخ رشد اقتصادی ایران را‪ ،‬در‬ ‫سال آینده خورشیدی‪ ۷.۵ ،‬درصد پیش‌بینی کرد‪ .‬این پیش‌بینی به احتمال فراوان بیش از‬ ‫حد خوشبینانه است‪ ،‬ولی افزایش نرخ رشد ایران در سال اینده تا سطح باالی پنج در صد‬ ‫امکان پذیر است‪ .‬صندوق بین المللی پول در گزارش ساالنه‌اش در باره چشم انداز‌های‬ ‫اقتصادی در خاور میانه و آسیای مرکزی‪ ،‬که ‪ ۲۱‬اکتبر منتشر شد‪ ،‬پیشبینی می‌کند که‬ ‫نرخ رشد ایران در سال ‪ ۲۰۱۶‬به ‪ ۴ .۴‬در صد خواهد رسید و بعد از آن حتی می‌تواند تا‬ ‫‪ ۵ .۵‬در صد هم باال برود‪.‬‬ ‫مهم‌ترین عاملی که به ارزیابی کار‌شناسان صندوق بین‌المللی پول می‌تواند سال آینده بر‬ ‫اقتصاد ایران تاثیر مثبت بگذارد‪ ،‬طبعا برداشته شدن تحریم‌ها است که صادرات نفتی را‬ ‫بیشتر می‌کند‪ ،‬دارایی‌های ارزی بلوکه شده در خارج را به کشور باز می‌گرداند‪ ،‬مشکالت‬ ‫موجود بر سر مبادالت مالی و پولی کشور را با خارج از میان می‌برد (از جمله از راه‬ ‫برقراری دوباره ارتباط با «سوییفت»)‪ ،‬و هزینه صادرات و واردات را پایین می‌آورد‪.‬‬ ‫البته از دیدگاه کار‌شناسان صندوق‪ ،‬باال رفتن نرخ رشد ایران در سال آینده بستگی خواهد‬ ‫داشت به زمان دقیق آغاز فرآیند برداشته شدن تحریم‪ ،‬توانایی ایران در بهره برداری از‬ ‫این فرآیند برای باال بردن تولید نفت‪ ،‬و نیز اصالحاتی که در عرصه اقتصادی باید این‬ ‫فرایند را همراهی کند‪.‬‬ ‫مساله اصالحات برای آینده رشد اقتصادی ایران اهمیت بنیادی دارد‪ .‬نرخ رشدی که‬ ‫صاحب‌منصبان اقتصادی ایران بدان امید بسته‌اند و تحقق آن نیز غیرممکن نیست‪ ،‬از یک‬ ‫سلسله عوامل مقطعی ناشی از تکانه مثبت دوران پسا تحریم منشا می‌گیرد‪ .‬اگر اقتصاد‬ ‫ایران تنها به این تکانه بسنده کند‪ ،‬نرخ رشدش دوام چندانی نخواهد آورد و بار دیگر با‬ ‫کوچک‌ترین نوسان در بازار نفت‪ ،‬از نفس خواهد افتاد‪.‬‬ ‫آنچه ایران به آن نیاز دارد‪ ،‬رشد پایداری است که دستکم ده تا پانزده سال در سطح باال‬ ‫تداوم یابد‪ ،‬همانند نرخ رشدی که شمار زیادی از کشور‌های آسیایی را دگرگون کرد‪.‬‬ ‫برای دستیابی به این رشد پایدار‪ ،‬ایران به اصالحات بنیادی نیاز دارد‪ ،‬از جمله کوچک‬ ‫کردن دولت‪ ،‬غیر دولتی کردن اقتصاد‪ ،‬پایان دادن به انحصار‪ ،‬استقالل بانک مرکزی‪،‬‬ ‫بهبود محیط کسب و کار‪ ،‬تحکیم حاکمیت قانون‪ ،‬مبارزه پر دامنه با فساد‪ ،‬فراهم آوردن‬ ‫زمینه‌های الزم برای جذب انبوه سرمایه‌های خارجی‪ ،‬هماهنگ شدن با تحوالت بازرگانی‬ ‫بین المللی‪...‬‬ ‫بدون انجام این اصالحات‪ ،‬اقتصاد ایران همچنان در گرداب وابستگی به نفت و نوسان‬ ‫های آن‪ ،‬دست و پا خواهد زد‪ .‬نرخ رشد‌های مقطعی و زود گذر‪ ،‬تغییری در این واقعیت‬ ‫تلخ به وجود نخواهد آورد‪( .‬رادیو فردا)‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫هفته دهم ليگ برتر فوتبال ايران؛‬ ‫تساوی ذوب‌آهن و اولين برد فوالد‬ ‫هفته دهم لیگ برتر فوتبال ایران با انجام‬ ‫پنج بازی به پایان رسید‪ .‬در پرگل‌ترین‬ ‫بازی این هفته و یکی از زیباترین‬ ‫بازی‌های فصل جاری‪ ،‬تراکتورسازی‬ ‫‪ ۴-۴‬با ذوب آهن مساوی کرد‪ .‬در این‬ ‫بازی‪ ،‬تراکتورسازی با گل دقیقه ‪۱۶‬‬ ‫سروش رفیعی جلو افتاد‪ ،‬اما احسان‬ ‫پهلوان ‪ ۹‬دقیقه بعد کار را به تساوی‬ ‫کشاند‪ .‬در ادامه بازی تیم میزبان یعنی تراکتورسازی نمایشی توفانی داشت و توانست‬ ‫با گل‌های بختیار رحمانی (‪ ۴۵‬و ‪ )۷۵‬و شاهین ثاقبی (‪ )۵۵‬تا یک ربع مانده به پایان‬ ‫بازی ‪ ۴-۱‬از حریف پیش بیافتد‪ .‬اما در ادامه کار این شاگردان یحیی گل‌محمدی بودند که‬ ‫«ماموریت غیر ممکن» را انجام دادند و با گل‌های مرتضی تبریزی (‪ ،)۸۱‬کاوه رضایی‬ ‫(‪ )۸۶‬و دانیال اسماعیلی‌فر (‪ )۹۴‬بازی را به تساوی کشاندند‪.‬‬ ‫یحیی گل‌محمدی‪ ،‬سرمربی ذوب‌آهن پس از این بازی گفت‪" :‬در نیمه اول تمرکز خود را‬ ‫از دست دادیم و عقب افتادیم ولی در نیمه دوم به خودمان آمدیم و البته دو گل دیگر هم‬ ‫از روی ضدحمالت دریافت کردیم اما چون تا آخر بازی جنگیدیم و تسلیم نشدیم توانستیم‬ ‫بازی را به تساوی بکشانیم‪ .‬تعویض هایی که سرمربی تراکتورسازی انجام داد بیشتر‬ ‫برای کنترل بازی و وقت تلف کردن بود که خوشبختانه در مقابل تعویض های ما جواب‬ ‫نداد"‪ .‬تونی اولیویرا سرمربی تراکتور‌سازی هم گفت‪" :‬امروز برایم روز سختی بود‪.‬‬ ‫خیلی ناراحت هستم‪ .‬فکرش را هم نمی‌کردم این اتفاق بیفتد‪ .‬باید از این به بعد حواسمان‬ ‫باشد و نباید فقط به این بازی نگاه کرد‪ .‬شما نمی‌بینید ما ‪ ۴‬گل زدیم‪ .‬قبل از باخت خوشحال‬ ‫بودیم‪ ،‬اما وقتی گل چهارم را دریافت کردیم انگار تیر خوردیم"‪.‬‬ ‫تراکتورسازی با این نتیجه ‪ ۱۴‬امتیازی شد و جای پرسپولیس را در رده ششم گرفت‪.‬‬ ‫ذوب‌آهن هم با یک امتیاز این بازی ‪ ۱۶‬امتیازی شد و به جای سپاهان به رتبه سوم جدول‬ ‫صعود کرد‪.‬‬ ‫در دیگر دیدارهای هفته دهم‪ ،‬فوالد خوزستان ‪ ۰-۱‬سیاه جامگان مشهد را برد تا این‬ ‫تیم خوزستانی برای اولین‌بار در این فصل پیروزی را تجربه کند‪ .‬تک گل این بازی را‬ ‫ماتیاس چاگو در دقیقه ‪ ۹۰‬زد‪.‬‬ ‫نناد نیکولیچ‪ ،‬دستیار اسکوچیچ مربی فوالد پس از بازی گفت‪" :‬بابت نیامدن اسکوچیچ‬ ‫در این نشست خبری عذرخواهی می کنم زیرا وی به علت فشار باالیی که در این مدت‬ ‫تحمل می‌کرد‪ ،‬نتوانست در این نشست شرکت کند‪ .‬شرایط بازی به گونه‌ای بود که واقعاً‬ ‫در نیمه دوم به سختی بازی کردیم ولی بدتر از همه این است که ما در این بازی یک‬ ‫مهاجم گلزن تمام عیار در اختیار نداشتیم و این مسئله مشکالت فراوانی برای تیم ما در‬ ‫طول فصل جاری ایجاد کرده است"‪ .‬فوالد با این برد‪ ۶ ،‬امتیازی شد و با یک پله صعود‬ ‫در رده پانزدهم جدول قرار گرفت‪.‬‬ ‫در سایر دیدارها سایپا با صبا و راه‌آهن با گسترش فوالد بدون گل مساوی کردند و نفت‬ ‫تهران در خانه پدیده ‪ ۲-۱‬این تیم را شکست داد‪bbc .‬‬


‫‪Page 16‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫پاکستان و افغانستان‪ :‬بازی بزرگ جديد‬ ‫اَ ِون بنت‌جونز‬ ‫ارتش پاکستان‪ ،‬بعد از این‌که‬ ‫طالبان این کشور ‪ ۱۳۲‬دانش‌آموز‬ ‫را در مدرسه‌ای در پیشاور قتل‌عام‬ ‫کرد‪ ،‬عزمی بی‌سابقه در مقابله با‬ ‫برخی ستیزه‌جویان پاکستانی از‬ ‫خود نشان داده است‪ .‬اما اقدامات‬ ‫نظامی ارتش هنوز یک‌پارچگی‬ ‫الزم را ندارد و با این‌ که موضع‬ ‫طالبان پاکستان تضعیف شده‪،‬‬ ‫ولی باقی گروه‌های ستیزه‌جویی‬ ‫که در پاکستان فعالیت می‌کنند به‬ ‫حال خود رها شده‌اند‪.‬‬ ‫مقامات پاکستانی‪ ،‬حداقل در مال عام‪ ،‬تاکید می‌کنند که دیگر تفاوتی میان طالبان "خوب"‬ ‫(نیروهای هم‌راستا با دولت پاکستان) و طالبان "بد" (نیروهایی که دست به حمالت قومی‬ ‫و ضددولتی می‌زنند) قائل نیستند‪ .‬اما استداللشان در پشت درهای بسته این است که ارتش‬ ‫نمی‌تواند هم‌زمان با همه گروه‌ها بجنگد‪ .‬به گفته آنها‪ ،‬در حال حاضر کار فوری و ضروری‬ ‫جنگیدن با ستیزه‌جویانی است که مسئول قتل ده‌ها هزار نفر در داخل مرزهای پاکستان‬ ‫بوده‌اند‪.‬‬ ‫حمله‌ها در افغانستان‬ ‫این حرف به این معنی است که مانعی بر سر راه گروه‌هایی مانند شبکه حقانی‪ ،‬که بیشتر‬ ‫فعالیت‌هایشان را بر افغانستان متمرکز می‌کنند‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬این گروه‪ ،‬که در مناطق‬ ‫قبیله‌نشین پاکستان مستقر است‪ ،‬مسئول چند حمله‌ای که در تابستان گذشته به کابل شد‪،‬‬ ‫قلمداد می‌شود‪ .‬این حمله‌ها واقعا ویرانگر بوده‌اند‪ .‬در شش ماه اول سال ‪ ،۲۰۱۵‬تعداد تلفات‬ ‫غیرنظامی ثبت شده توسط هیات معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان به باالترین سطح‬ ‫خود از زمان مستندسازی دقیق این آمارها در سال ‪ ۲۰۰۸‬رسید‪.‬‬ ‫از طرف دیگر طالبان افغانستان هم فعالیت‌های نظامی خود را افزایش داده‪ ،‬از جمله حمله‬ ‫اخیر به شهر قندوز در شمال این کشور‪.‬‬ ‫ناراحتی مقامات کابل در سال‌های گذشته از این بوده که بسیاری از رهبران طالبان افغانستان‬ ‫در شهر کویته پاکستان و اطرافش زندگی می‌کنند‪.‬‬ ‫پاسخ مقامات نظامی پاکستان به شکایت‌های دولت افغانستان این بوده که با وجود حضور‬ ‫حدودا سه میلیون افغان در پاکستان‪ ،‬آگاهی از محل دقیق زندگی تک‌تک افراد کار سختی‬ ‫است‪ .‬عدم انکار آشکار حضور این افراد در پاکستان تعمدی است‪ .‬مقامات پاکستانی از این‬ ‫احساس که دولت پاکستان بر طالبان افغانستان تسلط دارد مانند یک اهرم دیپلماتیک استفاده‬ ‫می‌کنند‪ .‬پیام ضمنی آنها این است که اگر غرب خواهان برقراری صلح در افغانستان است‪،‬‬ ‫ابتدا باید همکاری پاکستان را جلب کند‪ .‬اما حقیقت تاریخی این است که طالبان افغانستان‪،‬‬ ‫با وجود عالقه به برخورداری از کمک‌های پاکستان‪ ،‬می‌تواند دستورهای صادرشده از‬ ‫اسالم‌آباد را نادیده بگیرد و سیاست‌های خودش را تدوین کند‪.‬‬ ‫همکاری‬ ‫اشرف غنی‪ ،‬رئیس‌جمهور افغانستان‪ ،‬بعد از به قدرت رسیدن در سال ‪ ۲۰۱۴‬گفت که بهبود‬ ‫روابط با پاکستان یکی از اولویت‌های کاری مهم دولتش خواهد بود؛ اگر اسالم‌آباد رابطه‌اش‬ ‫را با طالبان افغانستان قطع کند‪ ،‬در آن صورت کابل هم تالش خواهد کرد تا مانع پنهان شدن‬ ‫نیروهای مخالف پاکستان در خاک افغانستان شود‪.‬‬ ‫او در آن زمان گفت که دو کشور برای رسیدن به ثبات چاره‌ای جز همکاری ندارند‪.‬‬ ‫اما امیدهایی که با پیروزی آقای غنی زنده شده بود حاال نقش بر آب شده و اسالم‌آباد و کابل‬ ‫مجددا به متهم کردن یکدیگر روی آورده‌اند و به نظر می‌رسد که این بی‌اعتمادی قرار است‬ ‫ادامه پیدا کند‪.‬‬ ‫نگرانی‌های ژئواستراتژیک‬ ‫به گفته مقامات ارشد نظامی در پاکستان‪ ،‬نفوذ رو به رشد هند در افغانستان باعث ادامه‬ ‫اهمیت این کشور برای آنها می‌شود‪ .‬نگرانی اسالم‌آباد از این است که هند بخواهد از‬ ‫نفوذش در افغانستان برای برقراری روابط نزدیک‌تر با بلوچ‌های جدایی‌طلبی استفاده کند‬ ‫که نزدیک به یک دهه است که برای استقالل از پاکستان می‌جنگند‪.‬‬ ‫برنامه پاکستان برای ایجاد شاهراه اقتصادی پاکستان ‪ -‬چین باعث شده حساسیت این مساله‬ ‫حتی بیشتر از پیش شود‪ .‬این مسیر تجاری قرار است طبق برنامه با عبور از بلوچستان و‬ ‫گذشتن از نزدیکی مرز افغانستان‪ ،‬به بندر تازه‌تاسیس گوادر که در آب‌های عمیق ساخته‬

‫شده برسد‪ .‬پاکستان امیدوار است که درآمدی چند میلیارد دالری از این مسیر تجاری جدید‬ ‫عایدش شود‪ .‬این یک وضعیت ژئواستراتژیک پیچیده است‪.‬‬ ‫خیلی خالصه‪ ،‬استراتژیست‌های پاکستانی می‌خواهند با حمایت از ستیزه‌جویان اسالم‌گرا‬ ‫نقشه‌های ماموران اطالعاتی هند را خنثی کنند تا آنها نتوانند با همکاری استقالل‌طلبان بلوچ‬ ‫چوب الی چرخ تجار چینی بگذارند‪ .‬به این ترتیب جای شک نیست که "بازی بزرگ"‪،‬‬ ‫یعنی تالش قدرت‌های خارجی برای کنترل افغانستان‪ ،‬همچنان زنده و در جریان است‪bbc .‬‬

‫ُ‬

‫درد ک ُ‬ ‫ندز *‬ ‫شعری از م ‪ -‬اسحاق "ثنا"‪ ،‬شاعر افغانی‬ ‫مقیم ونکوور‪ ،‬کانادا‬

‫" ُکندز" مردمت یکی بی غم نمانده است‬ ‫دستی برای درد تو مرهم نمانده است‬ ‫جانیان دون‬ ‫بردند خواب چشم ترا‬ ‫ِ‬ ‫آرامی و سکوت کمی هم نمانده است‬ ‫باغ تو از تگرگ ستم برگ و بار ریخت‬ ‫بارش پیهم نمانده است‬ ‫دیگر بهار و‬ ‫ِ‬ ‫یاران مهربان تو خفتند به خاک و خون‬ ‫گرید به حال زار تو‪ ،‬همدم نمانده است‬ ‫یک روز انتقام تو آخر گرفتنی است‬ ‫دیگر مگو که لشکر و رستم نمانده است‬ ‫امروز "ثنا" به ماتم ُکندز گریست زار‬ ‫از ُکشته شهر پر شد و آدم نمانده است‬ ‫*کندز یکی از استان های افعانستان است‪.‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 17‬‬

‫در باره ی ما‪:‬‬ ‫موسسه ی مالی و ارزی عطار در سال ‪ 2002‬تاسیس شده و از سال ‪ 2005‬فعالیت های خود‬ ‫کمی ارائه ی خدمات همواره در سرلوحه ی ما‬ ‫را آغاز منود‪ .‬تالش برای ارتقاء سطح کیفی و ّ‬ ‫قرار داشته و خواهد داشت‪ .‬در سایه ی همین تالش مداوم و حمایت و پشتیبانی مستمر‬ ‫مشتریان عزیز‪ ،‬فعالیت ما بدون هرگونه تبلیغات جنجالی و کاذب به طبیعی ترین شکل‬ ‫ممکن گسترش یافته است‪.‬‬ ‫مشتریان فهیم و متعهد ما را یافته و می یابند و سبب آشنایی ما با همگنان خود در‬ ‫سرتاسر جهان شده اند و این روند زجنیروار ادامه دارد‪.‬‬ ‫به این ترتیب‪ ،‬مسئولیت شناسی و درستکاری ما باعث افتخار و آشنایی ما با گروه بزرگی‬ ‫از هم میهنان شریفی شده است که از همکاری سالم و شرافتمندانه لذت می برند‪.‬‬

‫ ‬

‫موسسه مالی و ارزی عطار‬

‫گزينش مطالب اين ستون از‪ :‬مهندس حسین عطار‬

‫ُافت نوسان در بازار ارز‬

‫دنیای اقتصاد ‪ -‬در اولین ماه پاییز‪ ،‬شدت نوسانات افزایشی دالر کاهش یافت تا بازدهی مثبت‬ ‫این ارز نسبت به ماه‌های مرداد و شهریور رشد کمتری را تجربه کند‪ .‬شاخص بازار ارز‬ ‫در آخرین روز مهرماه‪ ،‬نوسان خاصی را تجربه نکرد و با همان قیمت ‪ 3460‬تومان روز‬ ‫چهارشنبه به کار خود پایان داد‪ .‬با وجود سکون روز آخر‪ ،‬بازدهی و میانگین قیمت دالر‬ ‫در مهرماه افزایش پیدا کرد‪.‬‬ ‫در اولین ماه پاییز‪ ،‬بازدهی دالر به ‪ 1 /3‬درصد رسید‪ .‬این در حالی بود که این ارز در‬ ‫شهریورماه ‪ 1 /8‬درصد و در مرداد ‪ 2 /7‬درصد افزایش را به ثبت رسانده بود‪ .‬به این‬ ‫ترتیب کاهش بازدهی دالر در شهریور و مهر تا حدی نشان‌دهنده کاسته شدن انتظارات‬ ‫افزایشی و کاهش دامنه تغییرات قیمتی این ارز از دومین ماه تابستان است‪ .‬در مقابل کاهش‬ ‫بازدهی‪ ‌،‬میانگین قیمت نسبت به ماه پیش از آن افزایش یافت تا این ارز همچنان به رشد‬

‫تعميرات و نوسازی ساختمان‬ ‫علی وفائی‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫خود ادامه دهد‪ .‬در اولین ماه پاییز‪ ،‬میانگین شاخص بازار ارز با ‪ 52‬تومان رشد نسبت به‬ ‫شهریورماه به قیمت ‪ 3458‬تومان رسید‪ .‬همسو با افزایش دالر‪ ،‬قیمت سکه نیز در مهرماه‬ ‫باال رفت‪ .‬البته رشد سکه بیشتر از دالر بود و این موضوع بیشتر به افزایش اونس در‬ ‫بازارهای جهانی مربوط بود‪ .‬سکه در مهرماه توانست بازده ‪ 3 /2‬درصدی را تجربه کند‪.‬‬ ‫این رشد در حالی رخ داد که قیمت این فلز گرانبها در انتهای مهرماه هزار تومان از ارزش‬ ‫خود را از دست داد و به ‪ 942‬هزار تومان رسید‪ .‬افت سکه در این روز بیشتر ناشی از‬ ‫افت اونس بود‪.‬‬ ‫نیمه متفاوت مهر‬ ‫شاخص بازار ارز در اولین ماه پاییز دو نیمه متفاوت را تجربه کرد‪ .‬این ارز که در نیمه‬ ‫اول مهرماه در مسیر افزایشی قرار گرفته و تا آستانه سطح ‪ 3500‬تومان باال رفته بود‪ ،‬در‬ ‫‪ 15‬روز دوم ماه‪ ،‬راه کاهش را در پیش گرفت‪ .‬دالر کار خود در فصل پاییز را با قیمت‬ ‫‪ 3400‬تومان آغاز کرد که ‪ 15‬تومان کمتر از آخرین قیمت شهریور ماه بود‪ .‬با وجود این‬ ‫شروع کاهشی‪ ،‬دالر در ادامه مسیر متفاوتی را انتخاب کرد؛ به‌طوری‌که در انتهای هفته‬ ‫اول مهر‪ ،‬تا قیمت ‪ 3460‬تومان باال رفت‪ .‬در هفته دوم مهر‪ ،‬قیمت تا ‪ 3490‬تومان نیز‬ ‫افزایش یافت؛‌ افزایش تقاضای تجاری و نوسانگیری معامله‌گران ارزی با استفاده از اخبار‬ ‫روانی از مهم‌ترین عوامل رشد بودند‪ .‬این روند رو به رشد ادامه یافت تا اینکه این ارز در‬ ‫تاریخ ‪ 16‬مهر به باالترین قیمت خود در سال ‪ 94‬رسید‪ .‬در این روز‪‌،‬دالر با ‪ 7‬تومان رشد‬ ‫به قیمت ‪ 3497‬تومان رسید‪ .‬در برخی مقاطع صرافی‌های مجاز قیمت ‪ 3500‬تومان را نیز‬ ‫بر تابلوی خود ثبت کردند‪.‬‬ ‫به این ترتیب ‌‪ ،‬قیمت دالر که در آخرین هفته شهریورماه‪ ،‬پس از حدود ‪ 2‬ماه در مسیر‬ ‫کاهشی قرار گرفته بود‪ ،‬در اولین و دومین هفته مهرماه راه صعودی را در پیش گرفت و‬ ‫این ارز در آستانه ثبت یک رکورد کانالی دیگر قرار گرفت‪ .‬فعاالن بازار‪ ،‬افزایش نرخ‬ ‫حواله درهم و تحرکات معامله‌گران آتی در انتهای روز چهارشنبه ‪ 15‬مهر را از عوامل‬ ‫رشد دالر و نزدیک شدن به سطح ‪ 3500‬تومانی دانستند‪ .‬با این همه‪ ،‬پس از رسیدن قیمت‬ ‫به این سطح‪ ،‬احتیاط برخی معامله‌گران برای خرید دالر باال رفت تا قیمت آهسته در مسیر‬ ‫کاهشی قرار بگیرد‪ .‬البته در این بین تصویب برجام در مجلس و فرمان صدور لغو تحریم‌ها‬ ‫از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا نیز به قیمت فشار وارد کردند‪.‬‬ ‫نیمه احتیاط بازار‬ ‫دالر در سومین هفته مهر از سطح ‪ 3500‬تومان فاصله گرفت و در آخرین هفته مهر به‬ ‫این روند کاهشی ادامه داد‪ .‬شاخص بازار ارز که در انتهای سومین هفته مهرماه به قیمت‬ ‫‪ 3475‬تومان رسیده بود‪ ،‬در آخرین هفته مهرماه‪ ،‬با قیمت ‪ 3460‬تومان معامالت خود را‬ ‫آغاز کرد که نشانگر کاهشی ‪ 15‬تومانی نسبت به پنج‌شنبه ‪ 23‬مهر بود‪ .‬یکشنبه این ارز‬ ‫تغییر قیمت خاصی را تجربه نکرد و روی همان قیمت شنبه باقی ماند‪ .‬تحت تاثیر آغاز‬ ‫دهه ابتدایی محرم و اثرات روانی صدور فرمان لغو تحریم‌ها این ارز در روز دوشنبه نیز‬ ‫‪ 15‬تومان از ارزش خود را از دست داد و به قیمت ‪ 3445‬تومان رسید‪ .‬با وجود این روند‬ ‫کاهشی‪ ،‬معامله‌گران روز سه‌شنبه در برابر افت بیشتر قیمت مقاومت کردند و نهایتا توانستند‬ ‫در روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه ‪ 15‬تومان به ارزش دالر اضافه کنند تا قیمت این ارز به‬ ‫‪ 3460‬تومان برسد‪ .‬نوسانگیری در ساعات انتهایی روز تاکتیک این دسته برای مقابله با‬ ‫کاهش قیمت بود‪ .‬نهایتادر آخرین روز مهرماه فضای بازار حالت نیمه تعطیل داشت و این‬ ‫ارز نوسانات چندانی را تجربه نکرد و با همان قیمت روز چهارشنبه یعنی ‪ 3460‬تومان‬ ‫به کار خود پایان داد‪.‬‬ ‫ثبت این رقم موجب شد که این ارز نسبت به قیمت انتهای شهریورماه رشد ‪ 1 /3‬درصدی‬ ‫را تجربه کند‪ .‬این در حالی بود که در شهریور و مرداد این ارز رشد ماهانه بیشتری را‬ ‫تجربه کرده بود؛ برخی فعاالن با کاهش بازدهی دالر در مهر‪ ،‬انتظار دارند که این ارز در‬ ‫آبان نیز رشد چندانی را تجربه نکند‪ .‬نزدیک شدن به اجرایی شدن برجام مهم‌ترین عاملی‬ ‫است که از نظر آنها به عدم رشد قیمت خواهد انجامید‪ .‬این در حالی است که برخی فعاالن‬ ‫انتظار دارند با پایان دهه ابتدایی محرم و ورود دوباره تقاضا‪ ،‬قیمت در مسیر افزایشی قرار‬ ‫بگیرد‪ .‬سکه تمام بهار آزادی در اولین ماه پاییز به روند افزایشی خود ادامه داد‪ .‬این ارز‬ ‫در شهریورماه نیز در مسیر افزایشی قرار داشت‪ .‬میانگین قیمتی سکه در مهرماه به ‪931‬‬ ‫هزار تومان رسید که ‪ 15‬هزار تومان باالتر از میانگین شهریور ماه بود‪ .‬مقایسه قیمت‬ ‫انتهایی مهرماه با نرخ انتهایی شهریورماه نیز نشان‌دهنده رشد ‪ 3 /2‬درصدی سکه بود‪ .‬جدا‬ ‫از رشد دالر در بازار داخلی‪‌،‬افزایش اونس در بازارهای جهانی محرک دیگری بود که به‬ ‫رشد قیمتی سکه کمک کرد‪.‬‬

‫‪AAA ALI RENOVATION‬‬

‫‪ Cell: 604.603.8254‬کاشی کاری‬ ‫لمینیت‬ ‫‪604.728.3132‬‬ ‫تغییرات داخلی‬

‫درای وال‬ ‫نجاری‬ ‫بتون‬

‫مسکونی کردن زیرزمین‬ ‫لوله کشی‬ ‫برق‬ ‫رنگ‬


‫‪Page 18‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫نقص جهت يابی 'ممکن است اولين عالمت آلزايمر باشد'‬

‫پژوهشگران آلمانی می‌گویند احتمال دارد بیماری آلزایمر دهه‌ها پیش از بروز با ضعف در‬ ‫جهت‌یابی خود را نشان دهد‪.‬‬ ‫پژوهشی که این پژوهشگران در دانشگاه بن انجام داده و آن را در نشریه "علم" منتشر‬ ‫کردند این احتمال را مطرح می‌کند که با استفاده از واقعیت مجازی شاید بتوان آلزایمر را‬ ‫سال‌ها پیش از بروز بیماری پیش‌بینی کرد‪.‬‬ ‫آنها به این نتیجه رسیده‌اند که احتمال دارد اولین عالمت در آلزایمر نه ضعف حافظه بلکه‬ ‫ضعف جهت یابی باشد‪.‬‬ ‫این پژوهشگران معتقدند یکی از دالیلی که هنوز درمانی برای آلزایمر وجود ندارد می‌تواند‬ ‫این باشد که بیماری در سن باال و دیر تشخیص داده می‌شود‪:‬‬ ‫"تشخیص زودهنگام بیماری به پژوهشگران کمک می‌کند تا سیر بیماری را بررسی و‬ ‫درمان‌های بالقوه را امتحان کنند‪ ،‬به بیماران هم کمک می‌کند تا خود را برای مسیر دشواری‬ ‫که در پیش دارند آماده کنند‪".‬‬ ‫"اما تا به حال تنها تستی که در سطح وسیع استفاده می شود برای تشخیص مشکل حافظه‬ ‫است که می تواند حاکی از شروع آلزایمر باشد‪".‬‬ ‫برای این پژوهش تعدادی دانشجو که حدود بیست سال داشتند انتخاب شده و وجود ژنی به‬ ‫نام ‪ APOE E4‬در آنها بررسی شد‪ .‬تصور می‌شود این ژن احتمال بروز آلزایمر را بسیار‬

‫زیاد می‌کند‪.‬‬ ‫به این ترتیب شرکت کنندگان در پژوهش به دو گروه تقسیم شدند‪ ،‬گروهی که ژن ‪APOE‬‬ ‫‪ E4‬را داشتند و گروهی که فاقد آن بودند‪.‬‬ ‫سپس با استفاده از کامپیوتر یک منطقه کوهستانی طراحی شد و از شرکت‌کنندگان خواسته‬ ‫شد در این فضای مجازی به جستجوی اشیاء مختلفی بروند و پس از یافتن آنها دوباره به‬ ‫نقطه شروع بازگردند‪.‬‬ ‫در حین این کار‪ ،‬از مغز شرکت کنندگان با ام آر آی تصویر برداری شد‪.‬‬

‫بررسی عملکرد شرکت‌کنندگان نشان داد کسانی که ژن ‪ APOE E4‬را داشتند کمی بیشتر‬ ‫از دیگران برای جستجو در مناطق حاشیه‌ای وقت صرف می‌کردند تا در نقاط مرکزی‪.‬‬ ‫ام آر آی هم نشان داد که این افراد کمتر حرکات خود را با سیستم جهت‌یابی مغز خود‬ ‫هماهنگ می‌کردند‪.‬‬ ‫هنوز برای اینکه این پژوهش به ابداع یک تست تشخیصی بالینی برای آلزایمر بدل شود‬ ‫بسیار زود است؛ عالوه بر اینکه این پژوهش‪ ،‬ارتباط ژن ‪ APOE E4‬را با جهت یابی‬ ‫نشان داده نه با آلزایمر‪.‬‬ ‫اما این پژوهش ممکن است راهگشای درک تازه‌ای از این بیماری ناتوان کننده باشد و‬ ‫می‌تواند توضیحی ارائه کند که چرا جهت‌یابی برای مبتالیان به دمانس چنین دشوار می‌شود‪.‬‬ ‫دکتر لورا فیلیپس از مرکز پژوهش های آلزایمر می‌گوید‪:‬‬ ‫"با اینکه ما نمی‌دانیم آیا دانشجویان جوانی که پژوهش روی آنها انجام شده در آینده به دلیل‬ ‫ژنتیک خود به بیماری مبتال می‌شوند یا نه اما نشان دادن ارتباط تغییرات زودرس در مغز‬ ‫با ژنتیک از این نظر اهمیت دارد که به پژوهشگران کمک می‌کند دریابند چرا بعضی افراد‬ ‫بیشتر مستعد ابتال به این بیماری هستند‪".‬‬ ‫"عوامل زمینه ساز آلزایمر بسیار متنوعند‪ ،‬از جمله سن‪ ،‬ژنتیک‪ ،‬و سبک زندگی و برای‬ ‫اینکه بفهمیم هر یک از عوامل چطور خطر ابتال به این بیماری را باال می برند‪ ،‬چنین‬ ‫پژوهش هایی اهمیتی حیاتی دارند‪bbc ".‬‬


‫‪Page 19‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫مهسا احمدی برنده جايز ‌ه ويژه بدلکاری در هاليوود شد‬

‫فاطمه معتمدآريا نامزد جايزه بهترين بازيگر‬ ‫جشنواره آسيا پاسيفيک شد‬

‫فاطمه معتمدآریا نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن در نهمین دوره جوایز جشنواره‬ ‫فیلم آسیا پاسیفیک شد‪ .‬او برای بازی در فیلم "بهمن" نامزد چنین جایزه‌ای شده است‪.‬‬ ‫طبق گزارش وب‌سایت جوایز جشنواره آسیا پاسیفیک‪ ،‬مایکل هاوکینگز‪ ،‬رئیس این جشنواره‬ ‫پنجشنبه (‪ ۲۲‬اکتبر‪ ۳۰ /‬مهر) نامزدهای دریافت جوایز نهمین دوره از این جشنواره را‬ ‫معرفی کرد‪ .‬فاطمه معتمدآریا از ایران برای بازی در فیلم "بهمن"‪ ،‬به کارگردانی مرتضی‬ ‫فرشباف‪ ،‬نامزد کسب جایزه بهترین بازیگر زن نقش اول شده است‪.‬‬ ‫در این دوره از جشنواره فاطمه معتمدآریا با چهار زن دیگر از روسیه‪ ،‬فیلیپین‪ ،‬ژاپن و کره‬ ‫جنوبی برای دریافت جایزه بهترین بازیگر زن رقابت می‌کند‪.‬‬ ‫مایکل هاوکینگز ضمن معرفی نامزدها گفت‪« :‬فیلم یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است‬ ‫که با استفاده از آن ما با فرهنگ‌های دیگر ارتباط برقرار می‌کنیم و از آنها یاد می‌گیریم‪».‬‬ ‫فیلم "آدمکش"‪ ،‬ساخته هو شیائو شین از تایوان با سه نامزدی بهترین فیلم‪ ،‬بهترین کارگردانی‬ ‫و بهترین تصویربرداری پیشروی این رویداد سینمایی است‪ .‬این فیلم در جشنواره کن امسال‬ ‫(‪ )۲۰۱۵‬جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کرد‪.‬‬ ‫"زنده"‪ ،‬محصول کره جنوبی‪" ،‬گورستان شکوه" از تایلند‪" ،‬پایان زمستان" از کره جنوبی‬ ‫و "سفر به ساحل" از ژاپن از دیگر نامزدهای بخش بهترین فیلم بلند داستانی این دوره‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫فیلم "موستانگ"‪ ،‬محصول ترکیه به کارگردانی دنیز غمزه ارغوان نامزد بخش بهترین‬ ‫فیلم اول است‪.‬‬ ‫برندگان این جشنواره توسط یک هیأت داوری بین‌المللی تعیین خواهند شد‪ .‬نگار جواهریان‪،‬‬ ‫بازیگر سینمای ایران یکی از اعضای هيأت داوران بخش مسابقه اصلی این رویداد سینمایی‬ ‫خواهد بود‪ .‬اسامی برندگان نهایی جوایز نهمین دوره جشنواره ‌آسیا پاسیفیک ‪ ۲۶‬نوامبر‬ ‫(پنجم آذر) در تاالر شهر (سیتی‌ هال) بریزبن استرالیا اعالم خواهد شد‪.‬‬ ‫جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک از سال ‪ ۱۹۵۴‬آغاز به کار کرده و به سینمای ‪ ۷۰‬کشور و‬ ‫منطقه از آسیا و اقیانوس آرام تعلق دارد‪ .‬این جشنواره هر ساله در یکی از کشورهای عضو‬ ‫فدراسیون بین‌المللی اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم (فیاپف) برگزار می‌شود‪ .‬میزبان این جشنواره‬ ‫هر ساله توسط انجمن کارگردانان این فدراسیون تعیین می‌شود‪DW.com .‬‬

‫مهسا احمدی‪ ،‬مشهورترین بدلکار زن ایرانی برنده جایزه‌ای ویژه در مراسم اعطای جوایز‬ ‫"اکشن آیکن" در کالیفرنیا شد‪.‬‬ ‫در مراسم امسال که روز ‪ ۱۸‬اکتبر در هتل شرایتون یونیورسال‌سیتی برگزار شد‪ ،‬بدلکاران‬ ‫و بازیگران زن فیلم‌های اکشن به طور ویژه مورد توجه و تقدیر قرار گرفتند‪.‬‬ ‫خانم احمدی که در این مراسم به عنوان تنها زن بدلکار ایرانی معرفی شد‪ ،‬جایزه کریستال‬ ‫را برد که یکی از مهم‌ترین جوایز این مراسم محسوب می‌شود‪.‬‬ ‫او عالوه بر فیلم‌های ایرانی در محصوالت سینمایی هالیوودی از جمله فیلم اسکای‌فالز‬ ‫مجموعه جیمز باند هم بدلکاری کرده است‪.‬‬

‫خانم احمدی عضوی از گروه "بدلکاری ‪ )Stunt13( "۱۳‬است که حضور فعالی در ساخت‬ ‫صحنه‌های اکشن فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی از جمله سریال‌های ترکی و فیلم‌های‬ ‫هندی دارند‪.‬‬ ‫مهسا احمدی که پیشتر از قهرمانان ژیمناستیک ایران بوده‪ ،‬اخیرا در فیلم‌های ایرانی ‪۳۶۰‬‬ ‫درجه و عصر یخبندان نقش‌آفرینی کرده است‪bbc .‬‬


‫‪Page 20‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫اجرا و خوانندگی خبری نبود‪ .‬اما االن در هر‌گروه چند‌خانم فعالیت دارند که ساز می‌زنند و‬ ‫همخوانی می‌کنند‪ .‬داستان ما هم این بود که گفتم‪.‬‬ ‫در ذهن من سوال‌های زیادی وجود دارد‪ .‬قطعا شما هم علیرغم اینکه خیلی اهل مصاحبه‬ ‫نیستید‪ ،‬اما حرف‌های ناگفته‌ زیاد دارید‪ .‬در ناگفته‌های شما چه نسبتی میان هفت برادر و‬ ‫تنهایی یک خواهر برقرار می‌شود؟‬ ‫گزينش مطالب بخش موسیقی از استاد شاملو‪،‬‬ ‫ ‬ ‫ما هیچ‌وقت از هم جدا نبوده‌ایم‪ .‬اگر منظور شما رابطه خانوادگی است‪ ،‬همیشه با هم هستیم‪.‬‬ ‫مدرس برجسته ی ویولن‬ ‫نوازنده و ّ‬ ‫از نظر زندگی شخصی‪ ،‬هم تقریبا هر‌دو‌نفر باهم در یک آپارتمان زندگی می‌کنیم‪ .‬مثال من‬ ‫و «ارژنگ» با هم هستیم‪« .‬اردشیر» و «بیژن» با هم در آپارتمانی دیگر‪.‬‬ ‫از آنجایی که کالس‌های آموزشی هم داریم‪ ،‬حداقل هفته‌ای یک‌بار همدیگر را می‌بینیم‪.‬‬ ‫اواسط هفته هم ممکن است به بهانه میهمانی یا برنامه‌ای دیگر دیداری داشته باشیم‪ .‬از‬ ‫نظر خانوادگی ما هیچ‌وقت احساس تنهایی نکرده‌ایم‪ ،‬اما از نظر جنبه شخصی‪ ،‬شاید‪ .‬انسان‬ ‫گفت و گو با قشنگ کامکار نوازنده سه تار‬ ‫وقتی سنش باال رفت‪ ،‬تنهایی معنایی ندارد‪ .‬یکی از بزرگان می‌فرماید که احساس تنهایی‬ ‫ویژگی‌ همه انسان‌هاست‪ .‬انسان در‌نهایت تنهاست‪ ،‬چه وقتی که به دنیا می‌آییم‪ ،‬چه زنده‬ ‫و عضو گروه کامکارها‬ ‫باشیم مثل‌حال‌حاضر‪ ،‬چه وقتی که از این دنیا می‌رویم‪ .‬من به‌تنهایی عادت کرده‌ام‪ .‬از نظر‬ ‫قشنگ کامکار نخستین زنی است که پس از انقالب روی صحنه رفت و به صورت صحنه‌ای شخصی برای من این تنهایی زیبا و قابل احترام است‪ .‬حاضر نیستم این تنهایی را با شخص‬ ‫دیگری قسمت کنم‪.‬‬ ‫موسیقی اجرا کرد‪ .‬متولد ‪ 1332‬سنندج و از اعضای گروه کامکارهاست‪.‬‬ ‫هویت او معموال با گروه کامکارها شناخته می‌شود‪ ،‬گرچه خارج از این گروه نیز اجراهای زیادی‬ ‫داشته‪ .‬ویولن را در کودکی نزد پدر آموخت و اکنون سه‌تار می‌نوازد‪ .‬در جوانی با محمدرضا این تنهایی خودخواسته است یا آن را اتفاق به حساب می‌آورید؟‬ ‫لطفی ازدواج کرد اما به متارکه اجنامید‪ .‬این جدایی هیچگاه از احترام لطفی نزد کامکارها برای من اتفاق بود‪ .‬طبیعی بود که اوایل دوست نداشته باشم تنها بمانم‪ .‬به‌هرحال دختر جوان‬ ‫نکاست و مرگ لطفی کامکارها را در غمی بزرگ فرو‌برد‪ .‬قشنگ کامکار زیاد اهل مصاحبه وقتی در ‪ ١٧-١٨‬سالگی ازدواج می‌کند‪ ،‬چه آرزوهایی دارد؟ آرزویش این است که تا آخر‬ ‫نیست و تنهایی‌اش بیشتر در حس‌و‌حالی که با ساز پیدا می‌کند‪ ،‬معنا می‌یابد‪ .‬ورود به این عمر این رابطه ادامه داشته باشد تا اینکه فرزندش ازدواج کند‪ ،‬نوه داشته باشد‪ .‬با همسرش‬ ‫تنهایی پرمعنا چندان آسان نبود و برای اجنام این گفت‌وگو نیز بیژن کامکار واسطه شد‪ .‬پیر شود‪ .‬خواسته‌ای طبیعی است‪ .‬اما برای من پیش نیامد‪ .‬تنهایی اتفاق بود‪ .‬شاید یکی از‬ ‫قشنگ با پذیرش این پیشنهاد با صمیمیت به سواالت ما پاسخ گفت‪ ،‬مصاحبه‌ای که دالیلی که باعث شد این اتفاق روی دهد و من تنها بمانم‪ ،‬این بود که خیلی زود ازدواج‬ ‫ناخواسته به تنهایی و روزهایی با محمدرضا لطفی و روزگاری در کردستان سوق پیدا کرد‪ .‬کردم‪ .‬حدود ‪ ١٦-١٧‬ساله بودم که ازدواج کردم‪ .‬شاید اگر اندکی به خواست پدرم گوش‬ ‫اینک در نخستین ساملرگ مرحوم‌لطفی‪ ،‬انتشار آن بی‌مناسبت نیست‪ .‬این مصاحبه در سفر می‌دادم‪ ،‬این اتفاق روی نمی‌داد‪ .‬اما من گوش نکردم‪ .‬او دوست نداشت زود ازدواج کنم‪ .‬اما‬ ‫متاسفانه اتفاق افتاد‪ .‬نمی‌دانم علتش چه بود‪ .‬شاید کم‌سن‌وسال بودم و درست درک نمی‌کردم‪.‬‬ ‫کامکارها برای اجرای دومین کنسرتشان در سنندج در تابستان‪ ٩٣‬اجنام شد‪.‬‬ ‫افکار کودکی خیلی متفاوت است با زمانی که انسان بزرگ‌تر می‌شود‪ .‬خواسته‌های کودکی‪،‬‬ ‫خانم کامکار گفت‌وگو با شما در نوجوانی و جوانی با میانسالی خیلی فرق دارد‪ .‬انسان متحول می‌شود‪ .‬به خود می‌گوید که‬ ‫جایگاه تنها خواهر کامکارها ‌ای کاش فالن کار را در کودکی انجام نمی‌دادم‪ .‬متاسف نیستم که چرا با آقای لطفی ازدواج‬ ‫باید متفاوت و البته سخت باشد‪ ،‬کردم‪ .‬به‌هر‌حال آن هم دورانی از زندگی بود‪ .‬نتیجه آن ازدواج‪ ،‬تولد پسرم «امید لطفی»‬ ‫مخصوصا اینکه وقتی شما را بود که حدود ‪١٨‬سال است در آمریکا زندگی می‌کند‪ .‬االن که فکر می‌کنم می‌گویم کاش‬ ‫می‌بینم که سه‌تار می‌نوازید‪ ،‬در سن باالتری ازدواج می‌کردم‪ .‬به نظرم سن ازدواج برای دختر ‪ ٣٤-٣٥‬سالگی است‪،‬‬ ‫احساس می‌کنم‪ ،‬از انگشت‌هایتان نه ‪١٧‬سالگی که دست راست و چپ خود را نمی‌شناسد‪ .‬به‌هرحال یکی از دالیل این اتفاق‬ ‫درد می‌بارد و صدایی که از ساز ازدواج در سنین پایین بود‪ .‬دیگر اینکه در جریان انقالب هم آشفتگی ذهنی و فکری ما بیشتر‬ ‫بیرون می‌دهید‪ ،‬تراژدی خاصی شد‪ .‬مخصوصا برای هنرمندان‪ .‬به‌هرحال آقای لطفی هنرمند بود و من هم در خانواده‌ای‬ ‫در پشت دارد‪ .‬ممکن است هنرمند بزرگ شده بودم‪ .‬این‌گونه ما تنها شدیم‪.‬‬ ‫بفرمایید چه‌وقت ساز به‌دست‬ ‫گرفتید و حس کردید می‌توانید با ‌از آغاز تنهایی چند‌سال می‌گذرد؟‬ ‫آن ارتباط برقرار کنید؟ به‌هر‌حال حدود ‪ ٣٠‬سال‪.‬‬ ‫موسیقی در خانواده شما به‬ ‫نوعی موروثی بوده است‪...‬‬ ‫باوجود این اتفاق‪ ،‬خانواده کامکارها احترام خاصی برای آقای لطفی قایل بودند‪ .‬شخصیت‬ ‫تقریبا می‌توانم بگویم که از و جایگاه ایشان هیچ‌وقت نزد کامکارها کم نشد‪...‬‬ ‫هفت‌سالگی نزد پدرم اولین بله‪ ،‬همینطور است‪ .‬هیچ‌وقت از احترام کاسته نشد‪ .‬نوروز سال گذشته که در کردستان‬ ‫آموزش‌ها را دیدم‪ .‬موسیقی در عراق بودیم خبر فوت را شنیدیم‪ .‬البته قبال می‌دانستیم که مریض‌احوال و در بیمارستان‬ ‫خانواده ما چنانکه شما هم گفتید‪ ،‬موروثی بوده است‪ .‬حتی اگر چنان کودکی بوده باشیم است‪ .‬بعد از شنیدن خبر فوت‪ ،‬بچه‌ها می‌دانند که تا دو‌ماه حالتی خاص پیدا کردم و تا‬ ‫که ساز را به‌دست نگرفته باشیم‪ ،‬اما با صدای ساز پدر آشنا بودیم و با آن بزرگ شده‌ایم‪ .‬حدودی افسرده شدم‪ .‬من آقای لطفی را فوق‌العاده دوست داشتم و به ایشان احترام می‌گذاشتم‪.‬‬ ‫به‌هرحال پدر من ویولن می‌نواخت و آهنگسازی می‌کرد‪ .‬ارتباط هنری با رادیو کردستان حتی روابط کاری و خانوادگی با کامکارها وجود داشت‪ .‬بعد از آن اتفاق ایشان ازدواج‬ ‫داشت و همینطور با افرادی که آن زمان در موسیقی فعالیت می‌کردند‪ .‬خود من هم حدود کرده بود‪ ،‬اما همیشه از خانواده کامکارها و ما از ایشان خبر می‌گرفتیم‪ .‬او زنگ می‌زد‪،‬‬ ‫‪ ٧-٨‬سال ویولن می‌نواختم‪.‬‬ ‫ما زنگ می‌زدیم‪ .‬دیدار داشتیم‪ .‬احوالپرسی خانوادگی برقرار بود‪ .‬در کنسرت‌هایش شرکت‬ ‫در کودکی هم می‌خواندم و هم ساز می‌نواختم‪ .‬اما ویولن کالسیک را بیشتر دوست داشتم‪ .‬می‌کردیم‪ .‬این رابطه به‌طور کامل قطع نشد‪ .‬قطعی رابطه هم به صورت کدورت و دشمنی‬ ‫ویولن ایرانی برای من زیاد‌ جالب نبود‪ .‬اینکه خواسته یا ناخواسته بود‪ ،‬با ساز سه‌تار آشنا نبود‪ .‬به عنوان دو‌دوست‪ ،‬رابطه ما ادامه داشت و برادرزاده‌های آقای لطفی‪ ،‬االن هم به‬ ‫شدم؛ آن‌زمان بیشتر از طریق رادیو و نوازندگی استاد «عبادی» در سنندج‪ .‬بعدها با استاد دیدار من می‌آیند‪ .‬می‌گویند شما یادگار عموی ما هستید‪ .‬همینطور برادرش‪.‬‬ ‫«محمدرضا لطفی» آشنا شدیم که داماد این خانواده شد‪ .‬شما می‌دانید که بهترین هنرمند‬ ‫ایران ‪ -‬مخصوصا‪ -‬در زمینه نواختن تار و سه‌تار بود‪ .‬لطفی سه‌تاری را برای من هدیه آیا امکان داشت که این اتفاق روی ندهد؟ قابل پیشگیری بود؟‬ ‫آورد که [وقتی می‌نواخت] من فقط دست او را نگاه می‌کردم‪ ،‬نه به‌عنوان اینکه معلمم بود‪ ،‬نه‪ ،‬چون نظر من متفاوت بود‪ .‬هر زنی برای خود‪ ،‬شأن و شخصیت و مقامی دارد‪ .‬وقتی‬ ‫چون خودم قبال با نت آشنایی داشتم و ساز می‌زدم‪.‬‬ ‫مردی بگوید نه‪ ،‬یعنی دیگر نه! زندگی به آن شکل برای من وجهه‌ای نداشت‪ ،‬احترام‌ها حفظ‬ ‫به‌این‌ترتیب خودم شروع به نواختن با سه‌تار کردم‪ .‬االن هم که دیگر می‌بینید ارتباط من شد‪ ،‬اما رابطه عاطفی و زندگی مشترک برای همیشه قطع شد‪.‬‬ ‫با سه‌تار قطع نشده و روزبه‌روز عالقه‌ام بیشتر شده است‪ .‬درحال‌حاضر در تهران در‬ ‫چندین‌کالس‪ ،‬سه‌تار تدریس می‌کنم‪٣٠ .‬سال پیش در تاالر رودکی به‌عنوان اولین نوازنده پاسخ این سوال را اگر جسارتی به حوزه شخصی شما تلقی نمی‌شود‪ ،‬بفرمایید‪ .‬آیا آغازی‬ ‫زن سه‌تار روی صحنه رفتم و همخوانی کردم‪ .‬قبل از آن نوازندگی یک زن و حتی دوباره و به شیوه‌ای دیگر برای شما امکان‌پذیر بود؟‬ ‫همخوانی‌اش‪ ،‬سابقه نداشت‪ .‬ما گروه خانوادگی را بازسازی کرده بودیم؛ بیشتر به‌خاطر دوست نداشتم؛ اصال و ابدا‪ .‬نه اینکه مرحوم لطفی باعث این کار شده باشد‪.‬‬ ‫مرحوم پدرم بود که مریض‌احوال بود‪ .‬شرایط خوبی نداشت‪ .‬به خاطر اینکه روحیه پدرم‬ ‫را به دست بیاوریم‪ ،‬من و برادرانم باهم صحبت کردیم که این گروه را دوباره تشکیل دهیم‪ .‬پرسش‌های تنهایی را به این خاطر پرسیدم که به اینجا برسم چگونه شما این تنهایی و‬ ‫بنابراین شروع به کار کردیم و این حضور من راهگشایی بود برای گروه‌های دیگر که دردهایش را از ساز بیرون می‌دهید؟‬ ‫فعالیت داشته باشند؛ مخصوصا برای زنان که سال‌ها از حضور آنها روی صحنه برای خیلی سخت است‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬


‫‪Page 21‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫از طبیعت کردستان هم دور مانده‌اید؟‬ ‫بله‪ ،‬متاسفانه‪ .‬وقتی که این طبیعت با ما نیست‪ ،‬انگار که زندگی مصنوعی داریم‪ .‬تن و‬ ‫وجود ما آغشته به فرهنگ و طبیعت کردستان است‪ .‬درست است که برخی از اعضای‬ ‫خانواده ما با غیرکرد وصلت کرده‌اند‪ ،‬اما دل اینجاست‪ .‬من دوستان کرد زیادی در تهران‬ ‫دارم که هر یک‌ماه‌یک‌بار دور‌هم جمع می‌شویم و میهمانی برگزار می‌کنیم‪ ،‬غذاهای کردی‬ ‫درست می‌کنیم و دنیایی برای من لذت دارد‪ .‬گذشته و حسرت دوباره تداعی می‌شود‪ .‬بعضا‬ ‫از کودکی من خاطره دارند‪ .‬وقتی آنها را می‌بینم دلم روشن می‌شود‪ .‬در آن فضا هنوز آیین‌‬ ‫و رسوم کردی در بین ما وجود دارد‪ .‬لذت می‌بریم‪.‬‬

‫‪‌...‬در نواختن شما دردی خاص به گوش می‌رسد‪ .‬گاهی آدم حس می‌کند که ساز شما هم‬ ‫گریه می‌کند‪...‬‬ ‫این امری طبیعی است‪ .‬وقتی که کسی ساز می‌زند و در عمق ساز فرو می‌رود‪ ،‬امری‬ ‫معمولی است‪ ،‬چون به بیرون توجهی ندارد‪ ،‬حتی اگر آتش‌سوزی روی داده باشد یا فرزندش‬ ‫گریه کند‪ .‬ذهن نوازنده در آن حالت فقط متوجه درون خود و ارتباط با ساز است‪ .‬البته‬ ‫این‌گونه هم نیست که من افسرده و خموده باشم که از راه ساز این دردها را بیرون می‌دهم‪.‬‬ ‫نه‪ ،‬ممکن است داستانی در ذهن باشد‪ .‬برای هرکسی که اندکی عاطفه در وجودش باشد‪،‬‬ ‫تراژدی و تنش همیشه هست‪ .‬اتفاقاتی که برای خود خانواده ما افتاد خیلی سخت بود‪ .‬مثال‬ ‫شما اطالع دارید که برادر کوچک ما «اردوان» برای مدتی در بیمارستان بستری شد‪.‬‬ ‫«بیژن» چندین‌بار ‪ -‬دور از جان‪ -‬از مرگ برگشت‪ .‬قبل از آن پدر و مادری عزیز را از‬ ‫دست دادیم‪ .‬اینها تراژدی است‪ .‬همه اینها درد است‪ .‬هنوز که هنوز است نتوانسته‌ام مادرم‬ ‫را فراموش کنم‪ .‬چون ما در یک ساختمان با هم زندگی می‌کردیم‪ .‬هنوز جای خالی مادرم‬ ‫را حس می‌کنم‪ .‬ما هم به‌طور کلی احساسی هستیم؛ من بیشتر‪ .‬از روزی که برای کنسرت‬ ‫به سنندج آمده‌ام تا این لحظه که اینجا هستم‪ ،‬نتوانسته‌ام بیرون بروم‪ .‬چون زخم خاطراتی‬ ‫زنده می‌شود‪ .‬دردناک است‪.‬‬ ‫‌وقتی برمی‌گردید چه حسی پیدا می‌کنید؟‬ ‫سخت است‪ .‬حس را نمی‌توان بیان کرد‪ .‬برادرهایم گفتند‬ ‫که خانه «حسن کامکار» را بخریم و برای موزه استفاده‬ ‫کنیم‪ .‬من گفتم‪« :‬نه»‪ ،‬چون پدر و مادرم را در تهران‬ ‫به خاک سپرده‌ایم‪ .‬اگر سنندج بودند‪ ،‬کشش بیشتری‬ ‫ایجاد می‌کرد‪ .‬نمی‌توانم بیان کنم‪ .‬ما این سرزمین را‬ ‫دوست داریم‪ .‬هر طبیعتی را که می‌بینم نمی‌توانم با‬ ‫طبیعت کردستان مقایسه کنم‪ .‬اگر دیگران بگویند به‌به‬ ‫چه کوهستانی! من می‌گویم هیچ کوهستانی‪ ،‬کوه‌های‬ ‫کردستان نمی‌شود‪ .‬باور نمی‌کنید‪ ،‬حتی صدای اذان‬ ‫را هم که می‌شنوم‪ ،‬می‌گویم اذان کردستان نمی‌شود‪.‬‬ ‫محل و کوچه و همسایه‌ها را به یاد می‌آورم‪ .‬آن فضا‬ ‫و مهربانی‌ها را به‌خوبی به یاد می‌آورم‪ .‬آن صفا و‬ ‫صمیمیت و محله‌ها‪ .‬االن که می‌بینم خانه‌های جدید ساخته شده‪ ،‬در ذهن خودم نمی‌پذیرم‪.‬‬ ‫می‌گویم فقط خانه‌های قدیمی که بام آن خاک و گل‌اندود بود و در بهار بام‌ها پر از سبزه و‬ ‫شقایق می‌شد‪ .‬کردستان این فضا را برای من ترسیم می‌کند‪ .‬حسی فوق‌العاده نوستالژیک‬ ‫دارم‪.‬‬ ‫آخرین‌بار کی به سنندج سفر کردید؟‬ ‫چهار‌سال پیش‪.‬‬ ‫‌و کی به آبیدر رفتید؟‬ ‫همان چهار‌سال پیش‪ .‬آبیدر االن تغییر کرده است‪ .‬قبال این‌گونه نبود‪ .‬اصال برایم قابل‬ ‫هضم نیست‪ .‬نمی‌توانم بپذیرم‪ .‬آبیدر باید بکر می‌ماند‪ .‬ما آن زمان از راه‌های مال‌رو یا‬ ‫جاده‌خاکی باال می‌رفتیم‪ .‬لذت می‌بردیم‪ .‬به یاد دارم که برای مادرم الله کوهی می‌کندیم‪ .‬من‬ ‫هم زبر‌و‌زرنگ بودم و کوه‌رفتن را دوست داشتم‪ .‬به آبیدر می‌رفتم یا همین «کوچکه‌رش»‬ ‫(سنگ سیاه)؛ اینها خاطرات ما هستند‪ .‬االن چیزی در شهر سنندج برای من جالب نیست؛‬ ‫غیر از طبیعت‪ .‬همه‌چیز نوبنیاد است‪« .‬قشالق» و «گریزه» را که می‌بینم فوق‌العاده برای‬ ‫من خاطره‌انگیزند‪.‬‬ ‫آیا مصداق مشخصی در سنندج هست که شما را به گذشته حسرت‌آلود ببرد؟‬ ‫وقتی در این شهر پدر و مادرم نیستند؛ ما با حضورمان به یاد آنها می‌افتیم که اینجا زندگی‬ ‫می‌کردیم‪ .‬بهترین بخش از زندگی ما‪ ،‬همان دوران کودکی بود‪.‬‬

‫‌آیا فکر نمی‌کنید حسرت‌ و آرزوی بازگشت به گذشته ریشه در حس شرقی و اختالط آن‬ ‫با فضای مدرن دارد؟ به‌هرحال شما انسانی شرقی از نوع کرد هستی که در فضایی مدرن‬ ‫قرار گرفته‌ای و مخصوصا اینکه ارتباط زیادی با خارج از کشور دارد‪.‬‬ ‫همین‌طور است‪ .‬ما باید از آن به‌عنوان نوستالژی یاد کنیم‪ .‬کسی که سنش باال می‌رود‪ ،‬بیشتر‬ ‫به نوستالژی کودکی برمی‌گردد‪ .‬اگر شما این سوال را از نوه‌های خانواده بپرسید‪ ،‬شاید‬ ‫این حس را نداشته باشند و از اروپا یا آمریکا بیشتر لذت ببرند‪ ،‬اما من ابدا لذتی نمی‌برم‪.‬‬ ‫یک‌بار از جاده‌ای فوق‌العاده زیبا در استرالیا می‌گذشتیم‪ .‬به «ارسالن» گفتم‪ ،‬چه احساسی‬ ‫دارید؟ تو فکر بود‪ .‬گفتم‪ ،‬با دیدن این جاده ملودی‌ای به ذهن رسید یا نه؟ گفت‪ :‬نه‪ ،‬یاد‬ ‫جاده‌های کردستان افتادم‪ .‬به جان بچه‌ام با حسی خاص گفت‪ :‬نه! حس می‌کنم در جاده گریزه‬ ‫و صلوات‌آباد سنندج هستم‪ .‬این واقعیت است‪ .‬هیچ‌وقت نمی‌توانم کردستان و زیبایی‌هایش را‬ ‫فراموش کنم‪ .‬همیشه گفته‌ام کوه یا دشت سبز می‌خواهید‪ ،‬فقط کردستان‪ .‬در هیچ‌جای ایران‬ ‫این سرسبزی‌ها را نمی‌توانید ببینید‪.‬‬ ‫خیلی از مردم می‌پرسند‪ ،‬تنها خواهر هفت‌برادر‌بودن چگونه است؟‬ ‫آه که سخت است! گاهی آنها هم فکر می‌کنند که من هم پسر هستم! (باخنده) گاهی حرف‌های‬ ‫مردانه می‌زنند و فکر نمی‌کنند که یک زن هم نشسته است‪ ،‬من هم با آنها می‌خندم‪.‬‬ ‫آنها چنین حسی دارند‪ .‬من هم با آنها هم‌حس می‌شوم‪ .‬همین فضا باعث شده که من هم حسی‬ ‫مردانه پیدا کنم‪ .‬من برای زنان احترام خاصی قایل هستم ولی باور کنید در جمع مردانه‬ ‫راحت‌تر می‌توانم صحبت کنم‪ .‬منش و رفتار مرد مشخص است‪ .‬من هم خودم که تنها هستم‪،‬‬ ‫مثل یک مرد زندگی می‌کنم‪.‬‬ ‫(منبع‪ :‬پرشین پرشیا ‪ /‬برگرفته از "برترین ها")‬

‫آموزش‬

‫مکتب موسیقی شاملو‬

‫ویلن ایرانی‪ ،‬ویولن کالسیک‪،‬‬ ‫سه تار و پیانو‪،‬‬ ‫تئوری موسیقی‪ ،‬سولفژ‬ ‫ردیف های آوازی‬ ‫(میرزا عبدالله‪،‬صبا‪،‬‬ ‫تجویدی)‬ ‫فراگیری آهنگ های‬ ‫قدیمی همراه با ویولن و‬ ‫آهنگساز _ مدرس‬ ‫دانشگاه با ‪40‬‬ ‫تجربه آموزشی_‬

‫ریتم‬ ‫سال‬

‫تکنواز ویولن در رادیو تلویزیون‬

‫دارنده تالیفات و آثار متعدد در زمینه موسیقی ایرانی‬

‫‪E.mail: shamloukia@gmail.com‬‬ ‫‪WEbsite: www.shamlouviolin.com‬‬

‫‪Tel: 604.983.3985‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 22‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫امیرمعزی به روایت نظامی عروضی خواجه نظام الملک از ائمه و متصوفه به هیچ کسی‬ ‫نمی پرداخت‪ .1‬بالجمله تصوف پس از مرگ سلطان محمود و ضعف غزنویان و برچیده‬ ‫شدن بساط َک ّرامیان و دیگر ائمه ی متعصب که ناگزیر با سالجقه هم نمی توانستند گرم‬ ‫باشند کار صوفیان در خراسان رونقی به سزا یافت‪ ،‬خاصه با رئیس پهلوان و قائد توانایی‬ ‫چون ابوسعید که در عالم خود بی نظیر بوده است‪ .‬بنابراین در مدت نیم قرن در سراسر‬ ‫خراسان از نیشابور تاغزنه و هندوستان صوفیگری نشر کرد و ادبیات دری بر اثر نشر‬ ‫و رونق مذهب مذکور رنگ دیگر به خود داد‪ .‬در شعر پیشقدم تصوّف حکیم سنایی علیه‬ ‫الرحمه است‪ ،‬و در عالم نثر‪ ،‬مکاتیب ابوسعید ابوالخیر و سخنان او فعال قدیم ترین مأخذی‬ ‫است که در دست ماست و آنها را نبیره ی شیخ در قرن بعد به صورت کتابی درآورده و به‬ ‫نام "اسرارالتوحید" مدوّن ساخته است و ما در باره ی آن کتاب در جای خود سخن خواهیم‬ ‫گفت‪.‬‬ ‫دیگر کسی که در عصر شیخ ابوسعید‪ ،‬یا قدری پس از او می زیسته است‪ ،‬شیخ ابوالحسن‬ ‫علی بن عثمان غزنوی است و کتاب نفیسی از او باقی است که در فارسی بی نظیر است‬ ‫و به زبان فارسی بسیار ساده و به سبک قدیم تألیف شده است و ما اینک در باره ی این‬ ‫کتاب گفتگو خواهیم کرد زیرا این کتاب از حیث تألیف زمانش بر اسرارالتوحید مق ّدم است‪.‬‬

‫سبک شناسی‬ ‫(‪)77‬‬ ‫‪ -2‬تصوف در داخل ایران‬ ‫گفتیم که تصوف ابتدا در بغداد رونق گرفت‪ ،‬در‬ ‫اواخر قرن سوم بزرگانی مانند سری سقطی و‬ ‫حسین بن منصور بیضاوی و ُج َنید نهاوندی و ِشبلی‬ ‫دماوندی که سرآهنگان این دعوت اند در بغداد‬ ‫ظهور کردند‪ ،‬و جنید نخستین عالمی است که در‬ ‫علم توحید مجلس گفت و حلقه ی درس راه انداخت‬ ‫و از کار حسین بن منصور عبرتی تمام گرفت‪ ،‬و نه‬ ‫تنها در کشتن دوست خود فتوی داد بلکه در پیروی‬ ‫آداب و ُسنن و دعوت به ُسنّت و جماعت چندان‬ ‫مبالغه کرد که وی را در عداد ائمۀ دین شمردند!‪...‬‬ ‫غالب کلمات و نوشته هایی که تا قرن چهارم و اوایل قرن پنجم از مشایخ صوفیه دیده شده‬ ‫است به عربی است‪ .‬گویند بایزید را مناجات هایی به زبان پارسی بوده است – و از زمان‬ ‫ظهور شیخ ابوسعید ابوالخیر میهنی که گاه در میهنه و گاه در نیشابور می نشست کلمات‬ ‫پارسی از مشایخ باقی است به ویژه بسیار سخنان لطیف از شیخ ابوسعید در دست ما است‪.‬‬ ‫‪ -3‬شیوع تصوف در خراسان‬ ‫در عصر سامانیان تصوّف در خراسان شهرتی نداشته است و در سخنان فضال و شعرای‬ ‫آن عهد اثری از این مذهب دیده نمی شود‪ ،‬به خالف حکمت و زندقه و مجوسیّت و ایران‬ ‫دوستی که نمونه هایی از آنها در ادبیات سامانی پدیدار است‪ ،‬اما از تصوف اثری موجود‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫در عصر غزنویان به واسطه ی خشونت سبکتکین و پسرش محمود و نفوذ علمای دین و‬ ‫قرایان و دانشمندان و فقها خاصه َک ّرامیان که مردمی متعصب و سنّیانی خشک و سفاک‬ ‫ّ‬ ‫بودند تصوّف را در خراسان راه نبود‪.‬‬ ‫پس از انقراض غزنویان بزرگ یعنی بعد از مرگ محمود و نفاق دو پسرش محمد و مسعود‬ ‫و انقالب خراسان و ظهور ترکمانان که به تشکیل دولت سلجوقیان منجر گردید میدان برای‬ ‫متصوّفه باز شد‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫شیخ ابوالحسن خرقانی از طرفی و شیخ ابوالقاسم قشیری و شیخ ابوسعید فضل اهلل ابوالخیر‬ ‫از سویی‪ ،‬به نشر طریقت و دعوت مردم به سوی حقیقت شروع کردند‪ .‬استاد ابوالقاسم‬ ‫ُق َشیریرساله ای در شرح مبادی و حاالت متصوفه به عربی در نیشابور تألیف کرد و شیخ‬ ‫ابوسعید نیز در نیشابور منبر رفت و مجلس گفت و تذکیر کرد و خانقاه دایر ساخت و با‬ ‫علمای ظاهری و حکما به محاوره و مباحثه پرداخت و مالقات ها و مکاتبات او با شیخ‬ ‫الرئیس ابوعلی سینا معروف و در دست است‪.‬‬ ‫شیخ ابوسعید با ترکمانان و مق ّدمان سالجقه در عصر مسعود بن محمود بی سرو کار نبوده‬ ‫است و در اسرارالتوحید اشاراتی به این معنی هست و معلوم می دارد که آن جماعت را‬ ‫نصیحت می فرموده و از تشویق و ترغیب هم احیاناً خودداری نمی نموده است‪.‬‬ ‫خواجه نظام الملک را با شیخ مالقاتی روی داد و طوری فریفته ی شیخ شد که بعد از‬ ‫مرگ شیخ و وزارت پهناور نظام الملک نه تنها خواجه با فرزندان شیخ به ح ّد اعالی‬ ‫عطوفت و ِن َگ ِرش رفتار می کرد بلکه خاصه سروکارش بعد از فقها با صوفیان و به قول‬

‫‪ -4‬کشف المحجوب‬ ‫کشف المحجوب تألیف شیخ عالم عارف ابوالحسن علی بن عثمان الغزنوی (متوفی سنه ی‬ ‫‪ )465‬از اقران شیخ ابوسعید ابوالخیر است و اقتدای آن هر دو در طریقت به ابوالفضل‬ ‫روحه است و استاد ابوالقاسم قشیری رحمة اهلل را نیز‬ ‫محمد بن الحسن ّ‬ ‫السرخسی َق ّدس اهلل َ‬ ‫دیدار کرده‪ ،‬وی از مشاهیر متصوفه و دارای تصانیف و دیوان شعر بوده است‪ .‬این کتاب‬ ‫از کتب قدیم و معتبر فارسی است که ژکوفسکی خاورشناس روسی آن را در ‪ 1926‬در‬ ‫لنین گراد به طبع رسانیده است‪ ،‬و گویا یکی از مآخذ شیخ عطار در تذکره همین کتاب است‬ ‫و حتی گاهی عبارت آن یکی به عینه درین یکی روایت می شود و شکی نیست که شیخ در‬ ‫نوشتن تذکرة االولیا این کتاب را یا منقوالتی از آن را در زیر دست داشته است‪.‬‬ ‫این کتاب از حیث سبک باالتر و اصیل تر و به دوره ی اول نزدیکتر است تا سایر کتب‬ ‫صوفیه و می توان آن را یکی از کتب طراز اول شمرد که هرچند در قرن پنجم تألیف شده‬ ‫و بیش از کتب قدیم دستخوش تازی و لغت های آن زمانست‪ ،‬اما باز نمونه ی سبک قدیم را‬ ‫از دست نداده و روی هم رفته دارای سبک کهنه است‪.‬‬ ‫افعال و لغات کهنه و غریب و استعماالت دوره ی اول به تمامها درین کتاب دیده می شود‬ ‫و ازین گذشته اصطالحات خاصی نیز از خود دارد که غالب آنها بعد ازین در کتب تصوف‬ ‫مصطلح گردیده است‪.‬‬ ‫الف – لغات فارسی‬ ‫بشولیدن وقت‪ :‬متفرق ساختن حواس – و صیغه های دیگر هم از این فعل دارد مثل‪:‬‬ ‫بشولیده – ببشوالند – ببشوالنید – ببشولد‪.‬‬ ‫پای بازی‪ :‬رقص‪.‬‬ ‫پای جامه‪ :‬پای افزار‪.‬‬ ‫چهله ی پشتاپشت‪ :‬چله های پیاپی‪.‬‬ ‫گرد پای نشستن‪ :‬چهارزانو‪.‬‬ ‫ِگروش‪ :‬اسم مصدر از گرویدن‪.‬‬ ‫محاویدن‪ ،‬به محاوای‪ :‬فراموش‬ ‫گردانیدن – فراموش گردان‪.‬‬ ‫بادناک‪ :‬روزی که باد زیاد بوزد‪.‬‬ ‫بلنتر‪ :‬بلندتر‪.‬‬ ‫دوستر‪ :‬دوست تر‪.‬‬ ‫درسترین‪ :‬درست ترین‪.‬‬ ‫بترین‪ :‬بدترین‪.‬‬ ‫هیچیز‪ :‬هیچ چیز‪.‬‬ ‫هیجا‪ :‬هیچ جا‪.‬‬ ‫رزش‪.‬‬ ‫ب ِ‬ ‫َرزش‪َ :‬و ِ‬ ‫مه ایستیدا‪ :‬هان مائیستید‪.‬‬ ‫بوده گشتن‪ :‬موجود شدن‪.‬‬ ‫پسنده کاری‪ :‬اکتفا‪.‬‬ ‫پیوندانیدن‪ :‬اتصال داشتن‪.‬‬ ‫خوارداشت‪ :‬توهین و خوار ساختن‪.‬‬ ‫دشواریاب‪ :‬صعب الحصول‪.‬‬ ‫پنداشت‪ :‬به استعمال اسمی مانند پندار و به معنی پندار‪ ،‬مثال‪" :‬گفت من اندر پنداشت خود‬ ‫پشیمان شدم و از اندیشۀ ناخوب استغفار کردم" ص ‪.207‬‬ ‫پذرفت‪ :‬به معنی مصدری یعنی قبول‪.‬‬ ‫نمود‪ :‬به معنی مفعولی‪ ،‬مثال‪" :‬احوال و نمودهای خود می شمردم" ص ‪.211‬‬ ‫یافت‪ :‬به همان معنی فهم و درک و بعدها "دریافت" شده است‪.‬‬ ‫= =‬ ‫=‬ ‫اندر یافت‪= :‬‬ ‫زفان‪ :‬به معنی زبان‪.‬‬ ‫خرسنده‪ :‬به جا و به معنی خرسند‪.‬‬ ‫آومیدوار‪ :‬به جای امیدوار‪.‬‬ ‫(دنباله در صفحه ی ‪)40‬‬ ‫بر دست گرفتن‪ :‬اختیار نمودن‪...‬‬


‫‪Page 23‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫آبانگان يادمان ايزد بانوی آب‌ها‪ ،‬آناهيتا‬ ‫دکتر بابک صدرنوری‬ ‫«واژه جشن فارسی گرفته شده‬ ‫از ‪ yasna‬یسنه اوستایی است‪،‬‬ ‫به معنی ستایش و پرستش‪...‬‬ ‫«در گاهشماری ایران باستان‪،‬‬ ‫نام‌های دوازده‌گانه ماه‌ها با دوازه‬ ‫نام از اسامی روزها مشترک‬ ‫هستند‪ .‬بدین شیوه هرگاه نام‬ ‫روز و ماهی موافق می‌افتاد آن‬ ‫روز را جشن می‌گرفتند و از این‬ ‫رهگذر دوازده جشن در سال که‬ ‫بهتر است آن را جشن‌های ماهانه بنامیم‪ ،‬پدید می‌آمد‪ .‬این جشن‌ها در جدول مقابل نمایان است‪.‬‬ ‫جشن‌های دوازده‌گانه‌ی سال در روزگار ساسانیان و پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان‬ ‫برگزار می‌شد…»‪( .‬همان‪ )87 :‬ایرانیان روزهای ماه سی روزه خود را با نام ایزدان می‌خواندند‬ ‫تا نام ایزدان که هر یک نماینده خصلتی نیکو هستند پیوسته جاری باشد‪ .‬ایرانیان با یکی گشتن نام‬ ‫ماه و روز این فرخندگی را به جشن می‌نشستند مانند آبان روز دهمین روز گاهشماری باستانی و‬ ‫چهارم آبان گاهشماری کنونی که جشن آبانگان خوانده می‌شود‪.‬‬ ‫«… نزد ایرانیان باستان پس از آتش‪ ،‬آب دومین عنصر مقدس بود که درباره‌ی احترام به آن و‬ ‫ضرورت پاکیزه نگه داشتن این عنصر زندگی بخش‪ ،‬تأکیدهای فراوان شده است‪ .‬آبانگان جشنی‬ ‫بوده که ظاهراً به صورت همگانی و با حضور در کنار آب‌ها و پرداختن به جشن و شادی و‬ ‫خوردن و نوشیدن و نیز خواندن نیایش‌های مربوط به ایزدان آب‌ها برگزار می‌شده است»‪( .‬همان‪:‬‬ ‫‪)77‬‬ ‫«واژه آب که جمع آن آبان است در اوستا و پهلوی آپ و در سانسکریت آپه ‪ Apa‬و در فارسی‬ ‫هخامنشی آپی این عنصر چون عناصر اصلی دیگر آتش‪ ،‬خاک و باد در آئین ایرانیان باستان‬ ‫مقدس بود و آلودن آن گناهی بزرگ به شمار می‌رفت به گواهی اوستا و نامه‌های دینی پهلوی‪،‬‬ ‫ایرانیان این چهار عنصر را که پایه نخستین زندگی است‪ ،‬می‌ستودند‪( ».‬رضایی‪ )87 :‬در اوستا‬ ‫آبان فرشته‌ای است که به عنوان فرزند آبها معرفی شده است‪ .‬این اوست که آب‌ها را پخش می‌کند‬ ‫«یشت ‪ 8‬بند ‪ -24‬او نیروند و بلند قامت است و دارای اسب‌های تندرو اما مانند هرمزدمهر‪ ،‬لقب‬ ‫اهوره دارد و مانند امشاسپندان درخشان است‪ .‬در وداها نام او به صورت اپام نبات ظاهر می‌شود‬ ‫که خدای آب‌ها است‪.‬‬ ‫برای برپایی جشن آبانگان در ایران باستان می‌توان دالیلی را برشمرد‪.‬‬ ‫‪ .1‬از دید اسطوره‌ای‪ -‬تاریخی‪ :‬روایت است که در پی جنگ‌های طوالنی بین ایران و توران‪،‬‬ ‫افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند پس از پایان جنگ پسر تهماسب‬ ‫که زو نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را الیروبی کرده و با این کار و جاری شدن آب‬ ‫در نهرها ایرانیان به جشن نشستند‪ .‬در روایت دیگر آمده است که پس از هشت سال خشکسالی‪،‬‬ ‫در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرده از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد‪.‬‬ ‫ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه می‌گوید‪« :‬در این روز زو پسر تهماسب به پادشاهی رسید و‬ ‫مردمان را به حفر نهرها و تعمیر آن امر کرد و در این روز به کشورهای هفت‌گانه خبر رسید که‬ ‫فریدون‪ ،‬ضحاک را اسیر کرده و به سلطنت رسیده است و مردم را امر کرد که دوباره خانه‌های‬ ‫خود را صاحب شوند‪( ».‬بیرونی‪)245 :‬‬ ‫‪ .2‬از دید آئینی‪ :‬آناهیتا در زبان اوستایی‪ ،‬نام یک پیکر هندو‪ -‬ایرانی است که ایزد بانوی آب‌ها‬ ‫«آبان» پنداشته و ستوده می‌شود و از این‌رو با نمادهایی چون باروری و شفا و خرد نیز همراه‬ ‫است‪ .‬آناهیتا‪ ،‬آناهید یا ناهید نام ایزد بانوی آب و باران در مذاهب ایران باستان است‪ .‬بسیاری‬ ‫از ویژگی‌های این ایزد بانو با ایشتار نزدیکی دارد که مورد پرستش اقوام سامی از جمله بابلیان‬ ‫بود‪ .‬هر دوی این ایزدان به سیاره ناهید «زهره» مربوطند‪ .‬به احتمال زیاد «اوردیسور آناهیتا‬ ‫‪ » Aredvisura Anahita‬نیز چون میترا از ایزدانی بود که پیش از پیدایش زرتشت توسط مردم‬ ‫نواحی ایران مورد ستایش قرار می‌گرفت‪.‬‬ ‫«واژه پارسی باستان «اناهیته»‪ An –ahita‬که در پارسی میانه آناهید ‪ Anahid‬و در فارسی‬ ‫امروزی ناهید شده از پسوند نفی ان ‪ an‬یعنی نا و واژه اوستایی ‪ ahita‬یعنی آلوده پدید آمده است‬ ‫و معنی آن ناآلوده و پاک و بی‌گناه است‪( ».‬دولت‌آبادی‪)62/1 :‬‬ ‫از آناهیتا در عبارت «اردوی سور اناهیتا» در یشت پنجم از آبان یشت که یکی از دست‬ ‫نخورده‌ترین بخش‌های اوستاست تجلیل شده است‪.‬‬ ‫اردوی به معنای بالنده و فزاینده است و سور هم ریشه است با نام خاص سورن در زبان‌های‬ ‫پهلوی و ارمنی به معنای نیرومند و اناهیتا هم که به معنای نیالوده و پاک است و این صفت آب‌ها‬ ‫و رودها است که پاک و نیرومند و فزاینده هستند‪ .‬آنچه در آبان یشت آمده است می‌توان به دو‬ ‫بخش کرد که یکی توصیف آناهیتا و ستایش آناهیتا است و بخش دیگر نامنامه‌ای از پادشاهان و‬ ‫نام دارانی است که آناهیتا را ستوده‌اند و از او یاری خوسته‌اند‪ .‬در نقش رستم شاه نرسی حلقه‬ ‫پادشاهی را از دست آناهیتا می‌گیرد و در طاق بستان‪ ،‬آناهیتا به پیروزشاه ساسانی‪ ،‬حلقه پادشاهی‬ ‫می‌بخشد‪.‬‬ ‫«آناهیتا ربه النوع آب های زمینی و آسمانی‪ ،‬فراوانی نعمت و شکوه زندگی و زاد و ولد و مربی‬ ‫گیاهان و ستوران است‪ .‬از ترکیب و معنای نام آناهیتا که به معنای پاک دامن و بی‌آالیش است‬ ‫می‌توان به اساس اعتقاد هخامنشیان در مورد این بغبانو پی برد‪( ».‬رضی‪)74 ،1382 :‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫می‌توان گفت‪« :‬همه‌ی ایزدان بزرگ ایرانی چون میترا و آناهیتا که پیش از نهضت زرتشت‬ ‫معبودان این مردم بوده پس از روزگار او نیز هم‌چنان بر جای مانده و با گذشت زمان در‬ ‫مزداپرستی زرتشتی راه یافته‌اند هر یک یشت ‪ yast‬یا سرود ستایشی خود را به این آئین آورده‌اند‬ ‫که صورت زرتشتی شده آنها در اوستا باقی است‪( ».‬همان‪)85 :‬‬ ‫‪« ...‬با وجود دیرینگی و نفوذ پرستش میترا در ادوار پیش از ظهور زرتشت بعدها این ایزد در‬ ‫میان ایرانیان تا اندازه‌ای به فراموشی سپرده شد‪ ،‬اما در مقابل چنین جریان فکری و دینی «ناهید»‬ ‫چنان مقامی در باورهای ایرانیان بدست آورد که نه تنها پرستشگاه‌های بسیار زیاد و مجلل و‬ ‫باشکوهی از او می‌بینیم بلکه تندیس‌ها و نمادهایی از این ایزد بانو در سرتاسر ایران به جا مانده‬ ‫است‪( ».‬هینلز‪)39 :‬‬ ‫آناهیتا و مادها‬ ‫مادها آناهیتارا نماد باروری می‌دانستند و افزون بر آن فرمانده آب‌ها و رودخانه‌ها و دریاها‬ ‫می‌شناختند‪ .‬در کشفیات مربوط به سده‌های نهم و دهم پیش از میالد در لرستان در مناطق خرم‌آباد‬ ‫و هرسین اشیای مفرغی مانند آینه‌ها و سنجاق سر و بشقاب و ظروف دیگری پیدا شده است که‬ ‫در بسیاری از آنها دو نماد ایزد بانوی آب‌ها «ماهی و انار» دیده می‌شود‪.‬‬ ‫آناهیتا و هخامنشیان‬ ‫از پادشاهان نخستین هخامنشی نوشته یا سندی از آناهیتا بدست نیامده است ولی اردشیر دوم در‬ ‫سده‌ی پنجم پیش از میالد در سنگ نبشته‌ای در همدان و شوش از اهورامزدا و میترا و آناهیتا‬ ‫به صورت یکسان درخواست درازی عمر و پیروزی و تندرستی می‌کند‪ .‬از این دوره است که‬ ‫برای آناهیتا معابد باشکوه ساخته می‌شود‪ .‬مرسوم کردن نیایش مهر و آناهیتا توسط اردشیر دوم‬ ‫هخامنشی در ایران و کشورهای تابعه موجب اتحاد ملی و دینی پادشاهی هخامنشی گردید‪.‬‬ ‫آناهیتا و پارتیان‬ ‫در این دوران ایزد بانوی آب در اوج شکوهمندی است‪ .‬شکوه و بزرگی خرابه‌ها و سنگ‌های‬ ‫فرو ریخته معبد کنگاور هنوز هم چشم‌ها را خیره می‌کند‪ .‬این معبد تا چند سده بعد از فروپاشی‬ ‫ساسانیان هنوز برپا بوده است و جهانگردان و تاریخ‌نویسان نامداری از آن نام برده‌اند‪ .‬گزارش‌های‬ ‫فراوانی از معبدهای آناهیتا در شوش و همدان و استخر و ثروت فراوان و امالک بسیار گسترده‬ ‫آن در این دوران موجود است‪ .‬عمده‌ترین پرستش‌گاه‌های ناهید در دوران اشکانی در هگمتانه یا‬ ‫همدان پایتخت تابستانی پارت‌ها قرار داشت‪ .‬معبد کنگاور از جلوه‪‎‬های هنر پارت‌های اشکانی‬ ‫است‪ .‬در شهر استخر پارس هم پرستشگاهی از آناهیتا وجود داشت که آتش ناهید یا آتوراناهید‬ ‫‪ Athouranahid‬همیشه در آن روشن بود‪.‬‬ ‫آناهیتا و ساسانیان‬ ‫ساسانیان پرورش یافته معبد آناهیتا (در شهر) استخر هستند‪ .‬نکته جالب آنکه نخستین شاه ساسانی‬ ‫از درون معبد آناهیتا سربرون کرد و آخرین آن هم پس از رایزنی هیربدان در معبد آناهیتای‬ ‫استخر بنام یزدگرد سوم انتخاب شد‪ .‬شکوه و بزرگی آناهیتا در دوره ساسانی به اوج می‌رسد‪.‬‬ ‫بقایای معابد آناهیتا هنوز هم در جای جای این سرزمین اهورایی وجود دارد‪ .‬در همدان‪ -‬شوش‪-‬‬ ‫کازرون‪ -‬نهاوند‪ -‬کرمانشاه‪ -‬آذربایجان و خراسان‪ .‬در شهر کنگاور و در کنار جاده همدان به‬ ‫کرمانشاه در فاصله ‪ 60‬کیلومتری کرمانشاه‪ ،‬خرابه‌های معبدی وجود دارد که علی‌رغم گذشت‬ ‫پیش از ‪ 14‬قرن از ویران شدن آن هنوز هم عظمت و شکوه آن چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند‪.‬‬ ‫معبد آناهیتا در کنگاور به وسعت ‪ 5‬هکتار بنا گردیده بود و علت ساخته شدن این بنای عظیم در‬ ‫شهر کنگاور وجود آبی بود که در آن روزگار در این محل جاری بود‪ .‬این آب بعد از سیراب‬ ‫کردن کشتزارهای کنگاور به رود گاماسب می‌ریخته است‪.‬‬ ‫آبانگان ویژه ستایش و بزرگداشت آبان «نام دیگر آناهیتا» ایزد بانوی آب‌های روی زمین‬ ‫و نگاهبان پاکی و بی‌آالیشی در جهان هستی است‪ .‬آناهیتا در اسطوره‌های ایرانی‪ ،‬یکی از‬ ‫تابناک‌ترین چهره‌ها و یکی از کارآمدترین نقش‌ورزان است و در اوستا سرود بلند و زیبایی به‬ ‫نام «آبان یشت» ویژه نیایش و ستایش اوست‪.‬‬ ‫«… اوست برومندی که در همه جا بلند آوازه است‪ .‬من اهورامزدا‪ ،‬او را با نیروی خویش‪،‬‬ ‫هستی بخشیدم تا خانه و روستا و شهر و کشور را به پرورم و پشتیبان و پناه بخش و نگهبان‬ ‫باشم‪)298( .»..‬‬ ‫در دوره‌ای از تاریخ ایران‪ ،‬ایزدبانو آناهیتا یکی از مینویان سرآمد به شمار آمده و پرستش‌گاه‌های‬ ‫ویژه خود را داشته است‪ .‬پیشکش‌هایی که پهلوانان و شهر یاران به نزد او می‌بردند و گزارش آن‬ ‫را در بندهای ‪ 21‬تا ‪ 83‬آبان یشت می‌خوانیم گواه پایگاه واالی این ایزد بانو است‪.‬‬ ‫در اعتقاد زرتشتیان آناهیتا یاور «سپندارمذ» امشاسپند موکل بر زمین و نیز نگه‌دار نطفه زرتشت‬ ‫در دریاچه «کیانسه» است‪ .‬نطفه‌ای که بعدها نجات‌بخشان دین زرتشتی و پسران موعد زرتشت‬ ‫«اوشیدر‪ -‬اوشیدرماه و سوشیانس» از آن به وجود خواهند آمد‪ .‬از تمام این صفحات و نقش‌ها‬ ‫چنین بر می‌آید که آناهیتا خدای محبوبی بوده و همیشه عالقه و احترام عمیق پیروان بسیاری‬ ‫را به خود جلب کرده است‪ ...‬آناهیتا حامی عشق پاک و بی‌پیرایه است که اساس پیمان همسری‬ ‫و تشکیل خانواده‌های سالم و پاک نهاد است‪ .‬او از عشق پاک در برابر وسوسه‪‎‬های اهریمنی‬ ‫پاسداری می‌کند‪.‬‬ ‫آئین‌های روز آبنگان‬ ‫زرتشتیان در این روز همانند سایر جشن‌ها به آتشکده‌ها می‌روند و پس از آن برای گرامیداشت‬ ‫مقام ایزد آب‪‎‬ها به کنار جوی‌ها و نهرها رفته و با خواندن اوستای «آبزور» که به آب و آبان تعلق‬ ‫دارد‪ ،‬اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را کرده و پس از آن‬ ‫به شادی می‌پردازند‪ .‬جالب این‌جاست که می‌گویند اگر در این روز باران ببارد آبانگان به مردان‬ ‫تعلق دارد و مردان تن خویش را به آب می‌سپارند و اگر باران نبارد آبانگان ویژه‌ی زنان است‪.‬‬ ‫جشن آبان با ستایش و نیایش در کنار چشمه سارها و رودها برگزار می شود‪...‬‬ ‫و در پایان سروده‌ای از آبان یشت‪ :‬ای اردویسور آناهیتا‪ /‬از پی این ستایش‪ /‬از پی این نیایش‪ /‬از‬ ‫پی آنچه تو را نیاز آورند‪ /‬از فراز ستارگان‪ /‬به سوی سرزمین اهورا آفریده‪ /‬به یاری خواستاری‬ ‫بشتاب‪ /‬که تو را فرا خواند‪ /‬که تو رهایی‌اش بخشی‪« .‬آبان یشت‪ -‬بند ‪»132‬‬ ‫(منبع‪ :‬سایت گیالن ما ‪ -‬مقاله در اینجا قدری مختصر شده است)‬


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Page 24


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Page 25


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 26‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫گوته به روايت توماس مان‬ ‫برگزیده ای مختصر از سخنرانی توماس مان به مناسبت صدمین سال مرگ گوته‬ ‫در فستیوال گوته‪ ،‬در وایمار ‪ ،‬مارس ‪۱۹۳۲‬‬ ‫شراره جمشید‬ ‫گوته در حال نوشتن جان سپرد‪ .‬در‬ ‫آخرین رویاهای مبهم زندگی آگاهانه‬ ‫اش‪ ،‬کاری را که به کرات توسط‬ ‫دست خط خویش و یا به کمک دیگری‬ ‫انجام داده بود تکرار می کرد؛ یعنی‬ ‫می نوشت‪ ،‬یاد داشت می کرد و کاری‬ ‫می کرد تا حقیقت ِ سخت در روح‬ ‫حل شود‪ ،‬یا تجلیات روح به صورت‬ ‫حقیقت ِ سخت حفظ گردد ‪.‬‬ ‫وی تا آخرین نفس یک نویسنده باقی‬ ‫ماند ‪ .‬یعنی همان چیزی که از روز‬ ‫اول بود ‪ .‬همان وقت در یکی از‬ ‫رساالت خویش با مالحظه ی تحرک‬ ‫خالقه ی درونی اش از شادی فریاد‬ ‫برداشت ‪ « :‬من به راستی برای نوشتن به دنیا آمده ام ! وقتی افکارم بر صفحه ی کاغذ‬ ‫نقش می بندد خود را خوشبخت تر از همیشه احساس می کنم »‬ ‫وی در غروب زندگانی خویش نیز از این عقیده تخطی نکرد ‪ ،‬وقتی که در دوران پیری‬ ‫پس از خواب کوتاه شبانگاه ‪ ،‬سحرگاه بر می خواست و از مغزش آخرین نتهای فاوست‬ ‫را چون موسیقی آسمانی بیرون می کشید ‪ ،‬روزی یک پاراگراف کوچک و حتی کمتر‬ ‫می نوشت و این چنین پایان زندگی اش را با این سطور با آغازش پیوند می داد‪:‬‬ ‫فرود آی‬ ‫فرود آی بر ما‬ ‫تو ای بی مثال ‪.‬‬ ‫امرسون شکسپیر را بزرگترین شاعر می داند ‪ ،‬ولی از گوته که عظمت شعری مردم‬ ‫آلمانی زبان در او به اوج خود می رسد‪ ،‬به عنوان بزرگترین نویسنده یاد می کند‪ .‬خود‬ ‫گوته در ‪ ۶۶‬سالگی این طور می نویسد ‪:‬‬ ‫« آن کس که بر مفهوم تاریخ آگاهی کامل دارد ‪ ،‬می داند که تجسم روح و یا روح بخشیدن‬ ‫به جسم و ماده پایانی ندارد ‪ ،‬بلکه دائما در میان پیامبران ‪ ،‬معتقدان ‪ ،‬شاعران ‪ ،‬سخنرانان‬ ‫‪ ،‬هنرمندان ‪ ،‬و دوستان هنر متجلی می گردد ‪ .‬تجسم روح و یا روح بخشیدن به جسم و‬ ‫ماده ‪ ،‬وگاه هر دو آنها ‪ ،‬در دورانهای مختلف زندگی وجود داشته اند ‪» .‬‬ ‫وقتی من از گوته ی نویسنده سخن می گویم ‪ ،‬لغت نویسنده را فقط به عنوان صفت‬ ‫مشخصه ی دوران حیات شاعر به کار می برم ‪ ،‬و این واژه ی معمولی ‪ ،‬عمومی و کامل‬ ‫را به لغت ِ پر طمطراق شاعر ‪ ،‬با مفاهیم مختلفی که از آن مستفاد می شود ‪ ،‬ترجیح می‬ ‫دهم ‪.‬‬ ‫گوته عمال زندگی کرد‪ ،‬یک موجود بشری‪ ،‬و یک انسان‪ ،‬و بالخره یک نویسنده بود ‪ .‬این‬ ‫سرنوشت گوته بود‪ ،‬و او نه تنها این سرنوشت را پذیرفت‪ ،‬بلکه آن را دوست داشت و به‬ ‫آن مباهات می کرد‪ ،‬و با وجود تمام مصائب و مشکالت‪ ،‬آن را می پذیرفت‪.‬‬ ‫گوته خود در این باره در سال ‪ ، ۱۸۲۰‬یعنی در ایام پیری ‪ ،‬چنین نوشت ‪:‬‬ ‫« نویسنده بودن مرضی العالج است و بیشترین کاری که می توان کرد این است که با‬ ‫آن کنار بیاییم »‬ ‫ِ‬ ‫و در یکی از لحظاتی که حالت ضد ادبی بر او غالب شده بود‪ ،‬چنین گفته است ‪:‬‬ ‫« نوشتن سوء استفاده از زبان است و برای خویش خواندن‪ ،‬جانشین تاسف آوری است‬ ‫برای صحبت درست و حسابی‪ .‬انسان جز از طریق شخصیتِ ظاهر‪ ،‬تاثیری بر اطرافیان‬ ‫خویش ندارد‪» .‬‬ ‫ولی آیا همین موضوع در زمینه ی ذهنیات مصداق ندارد؟ گوته می دانست و می گفت‬ ‫که فقط از طریق شخصیت و منش نویسنده است که اثری عمال صاحب تاثیر می شود و‬ ‫به صورت یک اثر عظیم فرهنگی در می آید‪ « .‬شخص برای این که بتواند کاری انجام‬ ‫دهد ‪ ،‬بایستی کسی باشد‪ » .‬این فرمول قاطع او در مورد کیفیت پیدایش آثار خالقه بود‪.‬‬ ‫خالقیت گوته از از ظرفیت فوق العاده ی او سرچشمه می گرفت‪ .‬احساس قدر شناسی‬ ‫و تحسین در وجود او به صورت نبوغی مثبت جلوه گر می شد و این را از محاورات‬

‫او با اکرمان ‪ ۱‬در مورد بزرگ مرد ایتالیایی مانزونی ‪ ،۲‬درک می کنیم ‪ .‬این تحسین‬ ‫و قدر شناسی یکی از ارکان قدرت خالقه ی هنری اوست‪ .‬همین خصلت او بود ‪ ،‬که‬ ‫سبب شد وقتی مراثی ِ پروپرتیوس ‪ ۳‬را خواند به فکر خلق اثری نطیر آن افتاد ‪ .‬به قول‬ ‫خودش‪ ،‬او نمی توانست چیزی را بدون وسوسه ی خلق اثری مشابه بخواند و نصیحت او‬ ‫به هنرمندان این است که هیچ گاه تماس خود را با شاهکارها قطع نکنند‪ ،‬تا روح خالقه‬ ‫ی آنان در اوج خود بماند و از سقوط آن جلوگیری شود‪ .‬او لغت ‪zuruckschwanken‬‬ ‫« یعنی باز ماندن و به عقب برگشتن » را به کار برد‪ .‬در این لغت احساس خطری‬ ‫وجود دارد که حتی گوته ی بزرگ نیز با آن آشنا بوده است‪ .‬این عبارت معرف یک نوع‬ ‫تواضع‪ ،‬کوشش مداوم‪ ،‬آموزش‪ ،‬اقتباس و تقلید است تا به حدی که حتی از گم کردن‬ ‫شخصیت واقعی خویش نیز هراسی به دل راه نمی دهد ‪ ،‬بلکه با اعتماد به نفس شادمانه‬ ‫به سوی نیروهای خالقه پیش می رود ‪.‬‬ ‫گوته به شدت از رنج دادن به دیگران اکراه دارد‪ .‬او در این یا ره به اکرمان می گوید ‪:‬‬ ‫« فقط اگر فکر و تعلیم و تربیت واقعی در دسترس همه بود کار شاعر رونق می گرفت؛‬ ‫در آن صورت شاعر همیشه می توانست آنچه را در دل دارد بگوید و از بیان حقیقت‬ ‫روگردان نباشد ‪ .‬ولی با وضع موجود ‪ ،‬نویسنده بایستی همواره با در نظر گرفتن اینکه‬ ‫همه کس می تواند به اثری که او به وجود آورده دسترسی پیدا کند ‪ ،‬احتیاط کامل به جا‬ ‫آورد و مواظب باشد که مبادا چیزی بگوید که احتماال اکثریتی را مورد اهانت قرار دهد‪».‬‬ ‫گوته یک معلم مادر زاد بود ‪ .‬دو شاهکار بزرگ زندگی او یعنی فاوست و ویلهلم مایستر‬ ‫دالیل قاطعی بر این حقیقت هستند‪ .‬به ویژه در ویلهلم مایستر‪ ،‬نشان می دهد که چگونه‬ ‫تمایل به نوشتن زندگینامه تبدیل به اعتراف و تصویر خویش کشیدن می شود ‪ ،‬عمومیت‬ ‫پیدا می کند‪ ،‬صورت خارجی پیدا می کند ‪ ،‬سیاستمدارانه می شود و بیان آموزشی پیدا‬ ‫می کند ‪ .‬ولی یک روش و یا حرفه در جهت تربیت و پرورش دیگران از هماهنگی های‬ ‫درونی سرچشمه نمی گیرد بلکه بر عکس از تردیدها ‪ /‬ناهماهنگی ها و مشکل شناخت‬ ‫نفس خویش سر چشمه می گیرد ‪ .‬تمایل به تعلیم را در شخصیت شاعر – نویسنده می توان‬ ‫حاصل اعتراف به عدم اطمینان و قبول انحراف از مسیر اصلی‪ ،‬و در عین حال احساس‬ ‫مسئولیت در قبال تمام بشریت و پذیرش نفس خویش به عنوان نماینده ی آن دانست‪.‬‬ ‫گوته می گوید‪:‬‬ ‫« سمبولیسم واقعی آنجا نهفته است که جزء نماینده ی کل می شود‪» .‬‬ ‫‪ john peter eckermann .۱‬محقق و مولف آلمانی که مدتها منشی گوته بود‬ ‫‪ alessandro Manzoni .۲‬مولف ایتالیایی‬ ‫‪ .۳‬شاعری قصیده سرا‬ ‫‪ .۴‬منبع ‪ :‬مقاالت توماس مان ‪ /‬ابوتراب سهراب ‪ -‬مجله ادبی هیچستان‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 27‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫نقدی بر "بچه های اعماق"‬ ‫"سالخوردگان با مرده هاشان زندگی می کنند و تبعیدیان با گذشته هاشان‪".‬‬ ‫ابراهيم مکال‬

‫‪ -‬آمریکا‬

‫توضیح ‪ :‬من در بازبینی این کتاب بیشتر نظر بر فرم کار دارم تا پیام و محتوای آن‪ .‬نقد حتلیلی‬ ‫این اثر‪ ،‬از آن منظر‪ ،‬در صالحیت جامعه شناسان و بویژه جامعه شناسان سیاسی است و جا‬ ‫دارد که توسط ایشان سنجیده شود‪ .‬اظهار نظر من‪ ،‬اگر بناچار پیش آید‪ ،‬نباید مالک داوری‬ ‫خواننده باشد‪.‬‬ ‫بچه های اعماق را اگر‪ ،‬با توجه به پیرنگ و ساخت و بافتش‪ ،‬رمان بنامیم و رمان بدانیم‪،‬‬ ‫رمانی است ناتورآلیستی که در ادبیات داستانی ما در صد سال گذشته نمونه های بسیار اندک‬ ‫شمار دارد‪ .‬رد پای این ژانر داستانی را در آثار هدایت و بویژه چوبک می توان یافت‪ .‬در‬ ‫این ژانر از رمان که تکیه بر نکبت و تبه کاری ناگزیر انسان دارد‪ ،‬آدمی بخشی از طبیعتی‬ ‫است که حیوانات هم بخش بزرگتر و گونه گونه تری از آن هستند‪ .‬به بیان دیگر‪ ،‬انسان‬ ‫نیز که حیوان است ‪ -‬گیرم ناطق‪ ،‬اجتماعی یا ابزارساز و غیر آن‪ -‬بیشتر بر اساس غرایز‬ ‫یا نمودهای حیوانی خود عمل می کند‪ ،‬نه عقل و احساس خود‪ .‬افزون بر آن‪ ،‬پیروزی یا‬ ‫شکست او یا خوشبختی و بدبختی او تنها و تنها حاصل محیط اجتماعی اوست و غرایزی که‬ ‫با زاده شدن به ارث می برد ‪ -‬از جمله گرسنگی‪ ،‬تشنگی‪ ،‬شهوت و ‪ .......‬در این گونه از‬ ‫داستان‪ ،‬نویسنده همان کاری را می کند که نویسند ٔه واقعگرا یا رﺋﺍلیست انجام می دهد ‪ ،‬یعنی‬ ‫دوربینی به دست می گیرد و عین صحنه ها را پیش روی خواننده می گذارد و ماجرا را‬ ‫چنانچه بوده شرح می دهد و به خیالپردازی نمی پردازد‪ ،‬و احساسات یا خواست و آرزوی‬ ‫خود را در آن وارد نمی کند‪ .‬تفاوت عمده بین این دو آن است که نویسند ٔه واقعگرا به عمد و‬ ‫قصد دنبال حوادث یا صحنه های زشت و کثیف و دلخراش و نکبت بار و پُرفالکت نیست‪،‬‬ ‫ولی نویسند ٔه ناتورالیست درست برعکس عمل می کند و تنها زشتی و کثافت و فقر و فالکتی‬ ‫را رقم می زند که بی گمان نتیج ٔه غرایز‪ ،‬شرایط خانوادگی و محیط اجتماعی شخصیتهای‬ ‫رمان اوست‪ .‬دیگر این که نویسند ٔه ناتورالیست هرگز در کار خود درس اخالق نمی دهد و‬ ‫یکی از لطیف ترین مظاهر تن و جان آدمی را که "عشق" است چیزی جز غریزه برای رفع‬ ‫عطش جنسی نمی داند‪ .‬در این هر دو ژانر مفاهیم و معناها لخت و عریان اند‪ ،‬و آنچه از‬ ‫دهان شخصیت های داستان با میانجیگری نویسنده بیرون می آید جز اولین و صریح ترین‬ ‫معنای آن‪ ،‬معنا ومفهوم دیگری ندارد‪ .‬و می دانیم که در دیگر گونه های ادبی‪ ،‬به ویژه در‬ ‫شعر‪" ،‬معنا" می تواند چند الیه یا پیچ درپیچ و هذلولی باشد‪ ،‬و برای درک دقیق آن خواننده‬ ‫باید از ساحت ها و داالنها و الیه های زیرین زبان‪ ،‬فرهنگ ‪ ،‬و جامعه گذر کند‪.‬‬ ‫برشمرد‪ .‬چرایی آن را پیش از این دیگران‬ ‫بچه های اعماق را اما بسختی می توان "رمان" ِ‬ ‫گفته یا نوشته‪ -‬اند‪ ،‬از جمله آقای مسعود کدخدایی در مقاله ای با نام "خاطره نویسی در‬ ‫رمان"‪ ۱‬و من اینجا تنها به برشمردن یکی دو نکته در باب ویژگی های رمان اشاره می کنم‬ ‫و از این بحث درازدامن در می گذرم‪:‬‬ ‫"حس مکان" و "حس زمان" در هر رمانی اهمیت فراوان دارد‪ .‬با مکان است که هر یک از‬ ‫شخصیت ‪-‬های رمان دارای هویتی خاص خود می شود و دلبسته به جایی که در حضر به‬ ‫نگهداری از آن می کوشد و در سفر یا تبعید به یادش می نالد و برای حفظ خاطراتی که از‬ ‫آن دارد در تالش و تکاپوست تا‪ ،‬بنا به گفت ٔه اسماعیل خویی‪" ،‬میهنکی" در غربت برای‬ ‫خود بسازد‪ .‬شمار داستانها یا رمان های خوب فارسی که خواننده در آنها مکان هر حادثه را‬ ‫چنان حس می کند که گویی خودش در دل آن حادثه زیسته است‪ ،‬کم نیست ‪ .‬سووشون زنده‬ ‫یاد سیمین دانشور از بهترین نمونه هاست و نیز خیلی از کارهای ابراهیم گلستان‪.‬‬ ‫"زمان" اما عمده ترین عنصر از عناصر سازای هر رمان است‪ .‬در روشن کردن این‬ ‫معنا باید گفت که زمان تاریخی یا زمان کرانمند یا تقویمی‪ ،‬زمان معمول در رمان نیست‪.‬‬ ‫زمان رمان‪ ،‬زمانی در نازمانی و بیشتر رها از قید سال و ماه و ‪ ...‬است ‪ .‬این گونه زمان‪،‬‬ ‫زمانی بالقوه است و می تواند دیروز و امروز و فردا باشد‪ :‬صد سال پیش که نویسنده‬ ‫در این جهان نبوده یا صد سال بعد در یک رمان خیالی‪ .‬اما در ساختار کاری که شبه‬ ‫رمان است‪ ،‬برشها یا پرشهای زمانی همزمان و همراه با تجرب ٔه نویسند ٔه بوده حکایت از‬ ‫یک امر واقع در گذشته و حال دارند و بیشتر به گزارش می مانند‪ .‬و امروزه ‪ ،‬درعصر‬ ‫دیجیتال‪ ،‬چه گزارشهای دقیق و گویا و تکان دهنده ای که شبانه روز از رویدادهای سیاسی‬ ‫و اجتماعی و اقتصادی در شاهراه اطالعاتی می بینیم و می شنویم و می خوانیم‪ .‬رمان اما‬ ‫بازآفرینی واقعیت است‪ ،‬آنچنان که نویسنده‪ ،‬در مقام یک معمار هنرمند‪ ،‬پیرنگی بریزد و‬ ‫بر محور آن پیرنگ ‪ ،۲‬از واقعیتی که شنیده‪ ،‬خوانده‪ ،‬یا شاهد بوده و یا تجربه ای که خود‬ ‫داشته و سخت در یاد و خاطرش نشسته است داستانی بیافریند که هم آن واقعیت یا تجربه‬ ‫هست و هم نیست‪ .‬وی در این کار به یک اتفاق یا امر به ظاهر ساده ابعادی تازه می بخشد‬ ‫که پیچیده و پرسش برانگیزند‪ .‬در این پروسه ‪ ،‬یعنی در پیچ و خمهای داستان و بافت و‬

‫ساخت آن است که کنجکاوی خواننده انگیخته می شود و به دنبال چند و چون و چرایی آن‬ ‫حادثه در ابعاد و آفاقی گسترده تر از ابعاد محلی و محدود به یک شخص یا یک محله می‬ ‫گردد‪ ،‬و از معنای برهنه و اول واقعه به معنی یا معانی ژرفتری می رسد‪ .‬به بیان دیگر‪،‬‬ ‫در یک رمان خوب معنا یا پیام یک حادثه و پیامدهای آن از قالب تنگ زمان معین ومکان‬ ‫معین فراتر رفته بسا که جهانی می شوند و به کهکشانی از زمان و مکان می پیوندند‪.‬‬ ‫در توضیح این نکته‪ ،‬و برای نمونه‪ ،‬می توان گفت که در بچه های اعماق سخن گفتن از‬ ‫پسری که در ازای مبلغی ناچیز "مدفوع انسان" را می خورد فقط گزارشی عریان و صد‬ ‫البته تلخ و جگرخراش است که ﻤﺗﺄسفانه فقط در حد گزارش باقی می ماند‪ .‬بازآفرینی این‬ ‫واقعیت در زمین ٔه محیط اجتماعی و چند وچون زندگی این فرد که طبعا با دیگر حوادث و‬ ‫تحوالتی در سالهای بعد از این دوره از زندگی او درآمیخته و اشارات و کنایاتی که داللت‬ ‫بر فقر او دارند و تالش منجر به کام یا ناکامی او‪ ،‬در ساخت و بافتی فرای چارچوب تنگ‬ ‫و بست ٔه گزارش‪ ،‬این سوژه را از مرتب ٔه گزارش به سطح قصه می رساند‪ ،‬و از پیرنگی که‬ ‫جز چند خط ساده یا طرح و شمایی بیش نیست بنایی سودمند و ای بسا شکوهمند می سازد‪.‬‬ ‫(پانویس پایانی مقاله در شرح همین معناست)* ‪ .‬به بیان دیگر‪ ،‬گذر از گزارش که عکسی‬ ‫یک بُعدی است و نقب زدن به زیرساختهای فرهنگی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬و حتی‬ ‫زبانی در زمان ها و مکان های مختلف است که می تواند آن گزارش را‪ ،‬به یُمن مهارت‬ ‫نویسنده در ابالغ پیام یا محتوی در ساخت و بافتی داستانی‪ ،‬از سطح محلی و ملی به سطح‬ ‫جهانی برساند‪ .‬زیرا همین گزارش به ظاهر تک بُعدی و ساده نما دارای ابعادی است که اگر‬ ‫نویسنده به آنها نقب می زد دست کم داستان کوتاهی دربار ٔه آن پسر داشتیم‪ .‬و اگر نویسنده‬ ‫رویدادهایی را که در فضای بچه های اعماق شاهد بوده است در همان زمان و مکان و در‬ ‫ارتباط با پیرنگ و شخصیت محوری روایت تلخ خود بسط می داد و زندگی آن پسر را‪ ،‬با‬ ‫زبانی که بس هوشمندانه در این کتاب به کار گرفته شده است‪ ،‬با زندگی همگنانی که با او‬ ‫بودند یا دیگرانی که زدوتر و پیشتر یا دورتر و دیرتر ازاو می زیستند گره می زد ‪ ،‬آنگاه‬ ‫ما رمانی داشتیم که در ادبیات فرنگ آن را "رمان اوباشان"‪ 3‬می نامند ‪.‬‬ ‫در بچه های اعماق اما ‪ ،‬کسی که به "دانای کل" می ماند و هویتش در آغاز کار چندان‬ ‫روشن نیست و ما رفته رفته و به کمک نشانه ها و قراینی درمی یابیم که راوی همانا‬ ‫نویسنده است‪ ،‬خاطرات خود را از کودکی و نوجوانی و جوانی بازگو می کند و با پنهان‬ ‫کردن خودش می خواهد از یک روایت ساده در خط مستقیم زمان دوری کرده کارش را‪،‬‬ ‫با اندک پیچیدگی هایی در بافت وساخت اثر‪ ،‬به صورت "رمان" درآورد‪ .‬اما از شگردها‬ ‫و گاه پیچیدگی ها وفرازو فرودها و حس زمان و مکانی که الزم ٔه یک رمان است خبری‬ ‫نیست‪ ،‬جز از یک شگرد قدیمی اما بس خوش به کار گرفته ای که "تداعی معانی" یا‬ ‫"یادایاد"‪ 4‬اصطالح شده و در مواردی نزدیک به "جریان سیال ذهن"‪ 5‬است‪.‬‬ ‫پنهان بودن هویت راوی (مراد) یا یگانه نبودن او که در طول کار دوام دارد‪ ،‬کار خواننده‬ ‫را در فهم این که آنچه گفته می شود از زبان کیست کمی سخت می کند‪ .‬گفتنی است اما که‬ ‫نویسنده یا راوی که در ‪ ۱۰۰‬صفح ٔه نخست هم چهره می نماید و هم پرهیز می کند‪ ،‬سرانجام‬ ‫در اواخر کتاب در یک گفتگو با پدرش در غربت ‪ ،‬بند را به آب می دهد‪ :‬در این گفتگو‪،‬‬ ‫پدر‪ ،‬خطاب به او ‪ ،‬می گوید‪:‬‬ ‫" تو هم دست از این سوسیس وآبجو ور نمی داری پسر‪ ،‬می ترسم دفه ی دیگه که بیام بشنوم‬ ‫که این سوسیس و آبجوفروشی ام مال دکتر مسعود نقره کاره‪( ".‬ص ‪. )۴۳۲‬‬ ‫مشکل اینجاست اما که روشن بودن این نکته هم که روایت کتاب‪ ،‬ازاول تا آخر‪ ،‬از زبان‬ ‫نویسنده (دکتر نقره کار) است و آنچه هم که حرف او نیست نقل قولهای مستقیم یا مع‬ ‫الواسطه از زبان شخصیت ها است‪ ،‬چندان کمکی به خواننده برای درک این نکته نمی کند‬ ‫که آنچه می خواند اکنون از زبان کیست‪ .‬زیرا شمار شخصیت های کتاب چندان زیاد است‬ ‫که در مواردی خواننده را سرگردان و پُرسان می کند که این گفته از کیست یا رابطه ها‬ ‫کدام اند‪ .‬از این رو‪ ،‬اگر این راوی جایش را به "اول شخص" می داد‪ ،‬آن وقت ما با یک‬ ‫زندگینام ٔه خودنوشت درجه یک یا با کتاب خاطراتی خوب و پر از انبوهی از اطالعات و‬ ‫آگاهی های جامعه شناختی روبرو بودیم ‪ .‬زندگینامه و نیز خاطرات برش نازکی از تاریخ‬ ‫است و تاریخ ‪ ،‬بنا به اقتضای خود‪ ،‬گرده یا شمایی از رمان دارد‪ .‬در چند دهه ی گذشته ما‬ ‫شاهد اندک شماری از زندگینامه های خودنوشت جالب و آموزنده بوده ایم‪ ،‬از جمله شرح‬ ‫زندگانی من‪ ،‬اثر ارزشمند عبداهلل مستوفی‪ ،‬و در سالهای اخیر حدیث نفس حسن کامشاد‪،‬‬ ‫زندگینامه ی خودنوشت سیمین بهبهانی‪ ،‬و مقال ٔه مفصل زنده یاد دکتر عباس زریاب خویی‬ ‫تحت عنوان " زندگانی من " که در مجمموعه ای از مقاالت فاضالن ٔه او در کتاب شط‬ ‫شیرین پُرشوکت ‪( ...‬دنباله در صفحه ی ‪)28‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 28‬‬

‫نقدی بر "بچه های اعماق"‪...‬‬

‫(دنباله از صفحه ی ‪)27‬‬

‫‪ ...‬در ‪ ۱۳۸۷‬توسط انتشارات مروارید در تهران منتشر شده است‪ .‬در زمین ٔه خاطره‬ ‫نگاری اما شمار بیشتری کار درجه یک داشته ایم که ذکرفهرست کوتاهی از بهترین –‬ ‫هاشان هم در اینجا ممکن نیست چه رسد به درج نام و نشان همه ی آنها‪ .‬با این همه‪ ،‬نمی‬ ‫توان نگفته گذاشت و گذشت و از خاطرات دکتر قاسم غنی‪ ،‬روزها در راه اثر زنده یاد‬ ‫شاهرخ مسکوب‪ ،‬در جستجوی صبح‪ ،‬خاطرات ُدوجلدی عبد الرحیم جعفری‪ ،‬ناشر اثرگذار‬ ‫ایرانی و بنیانگذار انتشارات"امیرکبیر" ‪ ،‬یاد نکرد‪.‬‬ ‫باری‪ ،‬شگرد نویسنده در این کتاب برای پیوند دادن زمان حال روایت با گذشته ای که به‬ ‫نحوی "نوستالژیک" با هستی او عجین شده است و شب و روزش را پُر می کند‪ ،‬همان‬ ‫طور که پیشتر گفتم ‪ ،‬استفاده از تداعی است و این تداعی ها یا رفت و آمدهای ذهنی‪ -‬زمانی‬ ‫همه جا در بندهایی با حروف سیاه مشخص شده اند و کار خواننده را آسان کرده اند ‪ .‬برای‬ ‫نمونه‪:‬‬ ‫پسرک سیگارش که تمام می شود دوباره دخترک را در آغوش می گیرد‪ .‬دخترک قهقهه‬ ‫می زند‪ .‬انگاری پسرک قلقلکش می دهد‪ .‬دو رهگذر از کنارشان می گذرند‪ ،‬بی انکه‬ ‫نگاهی به آنها بیندازند‪( .‬ص ‪)۸۹‬‬ ‫پدر صندلی اش را می برد روی بالکن‪ .‬ماشین زباله جمع کنی برای خالی کردن سطل‬ ‫های زباله می آید‪ .‬زمین بازی بچه ها را مردی سوار بر ماشین جاروکن ‪ ،‬جارو می کند‬ ‫‪ .‬واسه آت و آشغاالشونم حساب ‪-‬کتاب دارن‪ .‬هر آشغالی یه جاآشغالی مخصوص‪ .‬شیشه‬ ‫رنگیا یه جاآشغالی‪ ،‬شیشه سفیدا یه جاآشغالی‪ ،‬کاغذا یه جاآشغالی‪ ،‬بیل و چنگکی هم در‬ ‫کار نیست ‪ .‬جاروهاشونم ماشینی یه‪ .‬اینا با فانتوم میرن پسر ما با شتر‪ ،‬فوقش با جماره‬ ‫‪( ".‬ص‪)۱۰۷‬‬ ‫همین پرش های پُرشتاب و خیال انگیز از اکنون به گذشته و از گذشته به اکنون در سرتاسر‬ ‫کتاب است که چون سریشم ساخت و بافت قصه مانند کتاب را محکم می کنند و خواننده را‬ ‫از آن سوی جهان‪ ،‬یعنی ایران‪ ،‬به سوی دیگر آن که غرب و تبعیدگاه نویسنده است می‬ ‫کشانند‪ .‬در این رفت و برگشت ها و دست و پا زدنهای نویسنده در گذشته و حال است که‬ ‫خواننده‪ ،‬از یک سو سرگردانی و "غم غربت" سنگین او را‪ ،‬علیرغم امن و عافیتی که در‬ ‫مقام علمی و ادبی خود به عنوان یک دکتر و نویسنده و محقق دارد‪ ،‬در عمق جان حس‬ ‫می کند‪ ،‬و از سوی دیگر ابعاد فجایعی را که بر نسل او و یکی ُدو نسل پیش از او رفته‬ ‫است‪ .‬اگر کسی بخواهد چکید ٔه این کتاب و پیام پوشیده‪ -‬پنهان آن را برای دیگری بازگو کند‬ ‫به سادگی می تواند گفت که‪:‬‬ ‫بچه های اعماق گزارش تجربه های دو سه نسل سرگردان است که در حیات خود چند‬ ‫رویداد بزرگ تاریخی و سرنوشت ساز را پشت سر گذاشته ولی از هیچ یک‪ ،‬چنان که باید‬ ‫و شاید‪ ،‬عبرتی نگرفته و درسی نیاموخته است و گذشته برای آنها چراغ راه آینده نبوده‬ ‫است‪ .‬این کتاب گزارش تلخی از نهضت ملی ایران و حکومت مردمی مردی است که برای‬ ‫دیگران در مبارزات ضد امپریالیستی سرمشق وُ اسوه شد و برای ما قهرمانی ناکام ‪ -‬مردی‬ ‫که سرنوشت حیات سیاسی او ‪ ،‬و بنا براین حیات سیاسی ملتی که برای احقاق حق خود قیام‬ ‫کرده بود‪ ،‬به دست گروهی از همین بچه های اعماق رقم زده شد‪ .‬این نکته را نویسنده در‬ ‫ال به الی کتاب و در اینجا و آنجا به روشنی نقش می زند و با ذکر شواهدی کمابیش نتیجه‬ ‫می‪ -‬گیرد که جاهالن یا بچه های اعماق همیشه دنباله رو "قدرت" اند و تا جایی که بتوانند‬ ‫شریک آن‪ .‬آنچه از این نظر و نتیجه گیری حاصل می شود این است که در نهضت ملی‬ ‫ایران و شکست آن‪ ،‬قیام خرداد ‪ ،۱۳۴۲‬و سرانجام انقالب ایران در سال ‪۱۳۵۷‬بچه های‬ ‫اعماق نقش اول داشته اند‪ .‬تعمیم این نظر‪ ،‬اگر من درست فهمیده و درست بیان کرده باشم‪،‬‬ ‫جای بحث دارد و جایش اینجا نیست‪ .‬در این رابطه‪ ،‬ساده و فشرده یادآور می شوم که نقش‬ ‫بورژوازی [بخوان بازار] را در هیچ انقالبی نباید نادیده گرفت‪ .‬دربار ٔه کودتای مرداد ‪،۳۲‬‬ ‫می توان گفت که جاهالن یا بهتر بگویم "بزن بهادرها" و "التها"ی جنوب تهران نقش اول‬ ‫را بازی کردند‪ ،‬اما در انقالب ‪ ،۱۳۵‬به هر صفت یا نامی بنامیدش‪ ،‬هم ٔه طبقات و اقشار‬ ‫جامعه نقش و حضوری فعال داشتند‪ ،‬گرچه همه شریک قدرت نشدند‪ ،‬یعنی که یا نخواستند‬ ‫یا نتوانستند!‬ ‫در سیر و سفرهایی که نویسنده از گذشته به حال و از حال به گذشته دارد ‪ ،‬ماهرانه هر‬ ‫نماد و حادثه ای را ‪ ،‬هرچند پیش پا افتاده و کوچک‪ ،‬به کار می گیرد‪ .‬برای نمونه‪ ،‬دیدن‬ ‫یک مگس درشت نشسته بر پرده ای پاک در این سوی جهان او را به گذشته ای دور در‬ ‫آن سوی جهان می برد ‪ -‬جهانی که در آن شکار مگسهای درشت سبز و طالیی و فرو‬ ‫کردن چوب کبریت در مقعد آنها و پرواز دادنشان از بهترین‪ ،‬دلخواه ترین‪ ،‬مهم ترین و نیز‬ ‫دستیاب ترین بازیهای بچه هایی است که در محله های پست و فقیرنشین تهران زندگی کرده‬ ‫و می کنند ‪ -‬از جمله مرتضی‪ .‬او یکی از شخصیت های کتاب و دیوان ٔه شکار مگس‪ -‬های‬ ‫درشت است‪ .‬روزی که بر و بچه های اعماق برای "تفریح" کمابیش هرروز ٔه خود به بیابان‬ ‫پُر از زباله و آلودگی رفته اند تا خود را با هرچه پیش آید‪ ،‬از جمله سگ و گربه و زنبور‬ ‫و مگس یا برداشتن کاله از سر کچل مرد آشغال جمع کن‪ ،‬سرگرم کنند‪ ،‬مرتضی سخت در‬ ‫تالش است تا یکی از آن مگسهای سبز و درشت را که معموال روی مدفوع حیوان یا انسان‬ ‫می نشینند با دست شکار کند‪ ،‬اما ناکام می شود و اسباب خند ٔه دوستان! و اینجاست که اکبر‬ ‫و مراد وارد صحنه می شوند و هر یک از آنها‪ ،‬فرز و چاالک‪ ،‬مگسی سبز و بزرگ نشسته‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫بر مدفوع انسان را شکار می کنند و توی چشم مرتضای بیچاره می‪ -‬زنند تا او را از رو‬ ‫ببرند! و در صدر این صحنه است که راوی به درستی و تلخی می گوید‪:‬‬ ‫"سالخوردگان با مرده هاشان زندگی می کنند و تبعیدیان با گذشته هاشان‪".‬‬ ‫آنچه در بچه های اعماق جای درنگ و ﺘﺄمل دارد ساخت یا "ساحت زبان" است که ساحتی‬ ‫خاص و سنجیده و ستودنی است‪ .‬بحث شایسته در این باب‪ ،‬چندان که حق مطلب ادا شود‪،‬‬ ‫در گرو مقاله ای جداگانه است که در آن تاریخچ ٔه " زبان آرگو" (‪ )argot‬و نقش بنیادینی‬ ‫که در گسترش زبانها و از آن میان زبان فارسی داشته است نموده شود‪6.‬‬ ‫جسته‪ -‬گریخته شنیدم که بعضی از "فضال" و ناقدان ادیب (یعنی با ادب!)‪ ،‬پچ پچ کنان‪،‬‬ ‫زبان این کتاب را سست و گسیخته و دور از " نزاکت " دانسته اند‪ .‬و من در اینجا به‬ ‫جرﭐت می گویم خوشا که چنین است و بهتر که چنین باشد‪ .‬زیرا اگر چنین نبود ما به طرز‬ ‫مضحکی با ظرف و مظروفی روبرو بودیم ناساز و ناهماهنگ ‪ ،‬مثل "کله پاچه" در کاسه‬ ‫ی کریستال و خوردنش با قاشق و چنگال طال روی فرش ابریشمین! زبان پاک و پالوده یا‬ ‫ادیبانه و سنگین هرگز درخور کاری چنین نیست‪۱ .‬‬ ‫چند نکت ٔه دیگر ‪:‬‬ ‫ تصویرهایی که نویسنده از حاالت و رفتار شخصیت های کتاب به دست می دهد و نیز‬‫وصفی که از صحنه ها می کند اغلب کوتاه ولی هماره روإن و گویاست و خواننده را با‬ ‫محیط و فضای روایت و شخصیت های ان آشنا می کند‪ .‬برای مثال‪ ،‬وصفی که از مادر در‬ ‫صفح ٔه ‪ ۲۶‬کتاب آمده و نتیجه گیری درست از آن وصف که تعهد خودخواست ٔه بیشتر مادران‬ ‫در خانواده های سنتی است‪ :‬تعهد برای به عرصه رساندن فرزند یا فرزندان و باسواد کردن‬ ‫آنها به هر بهایی‪ ،‬یعنی کاری که در خانواده های فقیر بیشتر معمول بوده و هنوز هم هست‪.‬‬ ‫سخن ازمادری است که "به جای امضا مهر و انگشت می زد اما به درس و مشق بچه ها‬ ‫بیش از پدر فکر می کرد‪ .‬انگاری می خواست آنچه که آرزوهای مرده اش بود‪ ،‬در وجود‬ ‫بچه ها بارور شود‪".‬‬ ‫ بچه های اعماق دایرﺓ المعارف کوچکی است از آداب و رسوم و سنت هایی که بعضا‬‫رو به نابودی دارند‪ ،‬و نیز سرگرمیها و بازیها و آوازهای جنوب شهر تهران که حتی نام‬ ‫برخی از آنها را نشنیده ایم و بسا که در زمان نگارش همین مقاله از یادها رفته باشند‪ ،‬مانند‬ ‫"سنگو زدم به شیشه" و "سنگو زدم به قیصری"‪" ،‬هفت سنگ"‪" ،‬خر خوابیده"‪" ،‬چلتوپ"‬ ‫و ‪ . ...‬این بازیها و سرگرمی ها در سراسر کتاب پراکنده اند و کاش شرح یا تعریفی از‬ ‫آنها در پایان کتاب می آمد برای ضبط در تاریخ و مطالع ٔه آنها که البد بخش عمده ای از‬ ‫فولکلور یا ادبیات توده است‪ .‬با نگاهی به صفحات ‪ ۲۰۲‬و ‪ ۲۰۳‬کتاب خواننده می تواند به‬ ‫غنای کار آقای دکتر نقره کار در این زمینه آشنا شود ‪ .‬شاید مهم تر از آنها متل ها و مثل‬ ‫ها و مصطلحاتی است که در زبان مردم خرابه نشین و زاغه نشین و جنوب شهری با حفظ‬ ‫مفهوم خود سالخی و مسخ زبانی شده اند‪ .‬در زبان این مردم است که "مثل سیبی که از وسط‬ ‫نصف شده باشد" تبدیل می شود به ‪" :‬مث یه مسترا که وسطش تیغه کشیده باشن‪".‬؛ و در‬ ‫وصف سر کسی که طاس یا بی مو است گفته می شود‪" :‬مورچه رو سرش بُکسباد می کنه!"‬ ‫حتی نام تنقالت و خوراکی ها‪ ،‬سلوک معلم و شاگرد‪ ،‬و چند و چون کار و کسب در محله‬ ‫یا محالت پایین شهر همه خواندنی و آموختنی است ‪..‬‬ ‫توضيحات‪:‬‬

‫‪1- http//www.radiozamaneh.com/78236‬‬

‫‪ -۲‬پیرنگ یا بیرنگ در اصل واژه ای وام گرفته از بنایی و معماری است که به ساحت هنرهای تجسمی‬ ‫راه یافته است ‪ ،‬و به معنی خط کشی معمار بر روی زمین برای پی افکندن بنایی است که می خواهند‬ ‫بسازند‪.‬‬ ‫‪3- Picaresque novel‬‬ ‫‪4- Association of Ideas‬‬ ‫‪5- Stream of conscious‬‬ ‫‪ -7‬برای آگاهی بیشتر در این باره بازاندیشی زبان فارسی‪ ،‬اثر سخن شناس و زبانمدار بنام‪ ،‬داریوش‬ ‫آشوری را ببینید‪.‬‬ ‫‪ -8‬برای آگاهی بیشتر از چند و چون زبان و زمان در رمان رجوع کنید به کتاب محمد رفیع محمودیان به‬ ‫نام نظری ٔه رمان و ویژگیهای رمان فارسی‪ ،‬انتشارات فرزان‪ ،‬تهران ‪۱۳۸۲‬‬ ‫* ‪ * -‬من نیز در کودکی شاهد فقر و گرسنگی جوانکی بودم که از سر درماندگی به چنین کار کثیف و چندش‬ ‫آوری تن در می داد‪ .‬بچه های محل بیشتر او را نه به نام بلکه به لقب پر از تحقیرش (ننه گدا)‪ ،‬خطاب می‬ ‫کردند‪ .‬بیچاره عاشق سینما هم بود و گاه این کار را برای خرید بلیط سینما می کرد‪ .‬اما به سینما نمی رفت‪،‬‬ ‫مگر در جمعه ها که یکی از سینماهای شهر دو فیلم و گاه تا سه فیلم را با یک بلیت نشان می داد‪ .‬خدا می داند‬ ‫که در چنین جمعه هایی چه عشقی می کرد‪ ،‬و خوش خوشانش بود اگر یک پرده رقص سامیه جمال از یک‬ ‫فیلم عربی هم چاشنی فیلم های دیگر می شد‪ .‬گاهگاه اگر پول بیشتری به دست می آورد آن را خرج خرید‬ ‫تکه های پاره شد ٔه فیلم های عربی و تارزان و لورل هاردی و چارلی چاپلین و کن مانیارد و جانی ویسمولر‬ ‫و باب هوپ و فرید االطرش و دیگران می کرد ‪ .‬و همین عشق به سینما بود که سرانجام او را نخست به‬ ‫تابلوکشی سینما‪ ،‬یعنی گرداندن پالکاردهای بزرگ با نقاشی گ‪ .‬اجاقیان در خیابانها شهر کشاند و سپس به باز‬ ‫کردن دکانکی برای فروش تکه پاره های فیلمهایی که طی سالها جمع کرده بود و عکس تنی چند از هنرپیشه‬ ‫های زن ( مانند ریتا هیورث ‪ ،‬ماریا مونتز ‪ ،‬جین راسل‪ ،‬سامیه جمال ‪ ) ،‬و بعضی خرت و پرتهای دیگر‪ .‬در‬ ‫میان خرت و پرتهای خود یک آپارات شکسته ‪ -‬بسته و قراضه هم داشت که آن را به قیمت خوبی به من و‬ ‫زنده یاد برادر بزرگم فروخت‪ .‬این آپارات با دست می چرخید و فیلم را به پرده می انداخت و تنها المپ پشت‬ ‫لنزش برقی بود و همین برق کار دست ما داد‪ :‬شبی که بلیت فروخته بودیم و برای افراد فامیل فیلم نشان می‬ ‫دادیم‪ ،‬چرخ دندان ٔه آپارات را‪ ،‬که برای نشان دان حرکت طبیعی و با سرعت خاص(‪" ۲۴‬فریم" در ثانیه؟)‬ ‫تنظیم شده بود‪( ...،‬دنباله در صفحه ی ‪)40‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 29‬‬

‫"قبيله من" و خاطرات خوب من‬ ‫متن سخنرانی محمد‬

‫محمدعلی ‪ -‬ونکوور‬

‫"هر زبانی که فحش مند است دِق دلی مردمش بیشتر است‪ .‬از تعداد فحش و نوع فحش‬ ‫هر زبانی می شود اوضاع مردمی که تو یک محله و ناحیه هستند سر درآورد و رابطه هاشان‬ ‫را کشف کرد‪ .‬زبان فارسی اگر هیچ چیز نداشته باشد فحش های آبدار زیاد دارد‪ .‬ما که سر‬ ‫ت عظیم نشسته ایم چرا وخلرجی نکنیم‪( ...‬صادق هدایت)" *‬ ‫این ثرو ِ‬ ‫خوب داستانی قادر است ذهن خواننده را‬ ‫هر اثر‬ ‫ِ‬ ‫مباحث گوناگون هنری‪ ،‬ادبی‪.‬‬ ‫طرف‬ ‫دهد‬ ‫پرواز‬ ‫ِ‬ ‫از خواندن رمان "قبیلۀ من"** نوشتۀ مسعود‬ ‫نقره کار لذت بردم‪ ،‬چون یادآور شش کتاب بسیار‬ ‫خوب و مفید بود‪ .‬این کتاب ها بطور مستقیم تاریخ‬ ‫نگاری نکرده اند‪ ،‬اما مورخ هستند و وضعیت‬ ‫اجتماعی و موقعیت فکری و معیشتی من و ما را‬ ‫رمان قبیلۀ من نیز بطور‬ ‫در گذشته بیان داشته اند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫مستقیم از این شش اثر ارزشمند پیروی نکرده‬ ‫است‪ .‬نه این بوده است و نه آن‪ ،‬هم این بوده است‬ ‫تشخیص کامل و مستقل‬ ‫و هم آن؛ چراکه صاحب‬ ‫ِ‬ ‫ادبی است‪.‬‬ ‫هنگام خواندن رمان قبیلۀ من اولین کتابی که به ذهنم رسید "ده روزی که جهان را لرزاند"‬ ‫اثر جان رید‪ ،‬خبرنگار معروف آمریکایی بود‪ .‬جان رید در بارۀ انقالب اکتبر ‪1917‬‬ ‫روسیه نوشت‪ .‬مضمون آن به نحوۀ به قدرت رسیدن کمونیست ها به رهبری لنین در‬ ‫مورخ حوادث ظهور‬ ‫روسيه تزاری بود‪ .‬جان رید آن را بی طرفانه نوشت‪ .‬قبیلۀ من نیز ّ‬ ‫و گسترش سازمان چریک های فدایی خلق ایران است و به تاریخچۀ این سازمان در بستر‬ ‫پرتالطم روزهای سخت انقالب ‪ 1357‬می پردازد‪ .‬نخست اندکی جانبدارانه است؛ سپس‬ ‫پیش رو شکل می گیرد‪.‬‬ ‫اندکی ناامیدانه و سرانجام اندکی خشمگینانه که با‬ ‫ِ‬ ‫حوادث ِ‬ ‫دومین کتاب‪ ،‬رمان "طوطی" ذکریا هاشمی است که در سال ‪ 1348‬منتشر شد‪ .‬مضمون آن‬ ‫طلب جنوب‬ ‫جانی جان به سر شدۀ عشرت ِ‬ ‫داستان حول محور حادثه آفرینی دو دوست جان ِ‬ ‫شهر تهران است‪ .‬کسانی که عمدتاً ساعات فراغت خود را در کافه ها و فاحشه خانه ها می‬ ‫پلکند و به قول صادق هدایت‪ ،‬فحش مندند‪ .‬آن رمان خوش ساخت جزو رمان هایی است‬ ‫که به بیان مشکالت جوانان جنوب شهری می پردازد و قبیلۀ من نیز با ساختاری محکم در‬ ‫جانی جان به سر شده است که‬ ‫فضایی فرهنگی‪ ،‬گویی شرح حال راوی و چند دوست جان ِ‬ ‫طرفدار چپ می پردازد که شاهد ندانم بکاری‬ ‫به چگونگی بروز احساسات شخصیت راوی‬ ‫ِ‬ ‫رفقاست و گویی چاره ای ندارد جز سوختن و ساختن و روی آوردن به مشروبخوری مفرط‪.‬‬ ‫سومین کتاب "لحظه های انقالب" است‪ ،‬نوشتۀ محمود گالبدره ای شمیرانی‪ .‬این اثر در‬ ‫روز وقایع چندماهۀ حول و حوش‬ ‫سال ‪ 1358‬منتشر شد‪ .‬شرح مستندگونۀ شفاهی و روز به ِ‬ ‫انقالب است با تمایل راوی به سوی مردمی بودن نه لزوماً چپ یا راست بودن انقالب که‬ ‫بعد از یکی دو چاپ ممنوع شد و سرانجام در سال ‪ 1391‬اجازۀ تجدید چاپ گرفت با حذف‬ ‫پاره ای جمالت و بندها‪.‬‬ ‫چهارمین کتاب "فرهنگ زبان مخفی" نوشتۀ دکتر مهدی سمائی است‪ .‬سمائی در تأیید‬ ‫حرف هدایت می گوید‪" :‬از آن جا که زبان حافظۀ جامعه است و تصویر حافظۀ هر جامعه‬ ‫در زبان آن جامعه منعکس است‪ ،‬پس زبان مثل قالبی است که تجربه و افکار و ذهنيات‬ ‫جوامع را می توان در آن ريخت و از نسلی به نسل ديگر منتقل کرد‪".‬‬ ‫رمان قبيلۀ من نیز به مثابه نمایندۀ قشر وسیعی از جامعه‪ ،‬خود به خود یک فرهنگ لغات نه‬ ‫مخفی ً‬ ‫مثال باالی شهری این دوره ها بلکه زبان آشکار بخش وسیعی از نواحی جنوب شهر‬ ‫ِ‬ ‫تهران است که من هم در آن زیسته ام و مسعود نقره کار به خوبی از پس انتقال جنبه های‬ ‫تلخ و شیرین آن زبان برآمده است‪.‬‬ ‫پنجمین کتاب "کتاب کوچه" احمد شاملو است‪ ،‬حاوی لغات و اصطالحات و تعبیرات و‬ ‫ضرب المثل های فارسی‪ ،‬همراه با توضیحات و قصه های مرتبط با َمدخل ها‪ .‬این کتاب‬ ‫یکی از مفصل ترین و جامع ترین مراجع در زمینۀ فرهنگ عامه است که متاسفانه با مرگ‬ ‫شاملو ناتمام ماند‪.‬‬ ‫ششمین کتاب "امثال و حکم" علی اکبر دهخداست‪ ،‬که حاوی ‪ 27000‬ضرب المثل و‬ ‫اصطالح و تعبیر مثلی و نصیحت و نکتۀ اخالقی در زبان فارسی‪ ،‬اعم از رسمی و عامیانه‬ ‫است‪.‬‬ ‫نتیجه این که؛ از شش کتابی که هنگام خواندن رمان قبیلۀ من به یاد آوردم‪ ،‬سه کتاب مربوط‬ ‫به زبان مخفی‪ ،‬زبان کوچه و بازار‪ ،‬زبان عامیانه و محاوره و رسمی است‪ .‬به جرأت‬ ‫شخصیت اصلی‬ ‫می توان گفت در رمان قبیلۀ من زبان تشخص ویژه دارد و به باور من‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫داستانی مستندگونه است‪ .‬چنانچه بخواهیم به اجزاء و عناصر رمان قبیلۀ‬ ‫هنری این اثر‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫من بپردازیم‪ ،‬می بایست نخست برویم سراغ زبان و سپس مضمون و محتوا و سر آخر‪،‬‬ ‫پرداخت هنری‪ .‬در خصوص زبان‪ ،‬آنچه در این مجال اندک می گنجید گفته شد‪ ،‬اال این‬ ‫که زبان این اثر در شرایط غیرمتعارف قرار دارد‪ ،‬مخصوصاً از طرف شخصیت اصلی‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫که همان مراد‪ ،‬پزشک متخصص‬ ‫باشد‪ ،‬و دیگر دوستانش که عمدتاۀ‬ ‫در امور فرهنگی و انتشاراتی‬ ‫فعالیت می کنند‪ .‬گفت و گوها‬ ‫بسیار متفاوت هستند با پاره های‬ ‫طوالنی از متن که صرفاً در‬ ‫بارۀ مسائل فرهنگی سیاسی و‬ ‫اجتماعی است‪ .‬و گویی مبارزه‬ ‫می کند با شخصیت تحصیل کرده‬ ‫ای چون مراد و دیگر دوستان‬ ‫فرهنگی و سیاسی اش‪ .‬به هر‬ ‫رو‪ ،‬در خصوص مضمون‬ ‫یا درونمایه یا ِتم گفتنی است‪،‬‬ ‫درونمایه یا مضمون فکر اصلی‬ ‫و مسلط در هر اثر ادبی است؛‬ ‫خط یا رشته ای که در خالل اثر‬ ‫کشیده می شود و عناصر آن را‬ ‫به یکدیگر پیوند می دهد و حتی‬ ‫عناصر داستان را انتخاب می‬ ‫ِ‬ ‫کند تا نویسنده برای عرضه کل‬ ‫معنای مورد نظرش به کار گیرد‪.‬‬ ‫در رمان قبیلۀ من‪ ،‬جوان تحصیل‬ ‫کرده و پُرجنب و جوشی‪ ،‬برخاسته از یکی از جنوبی ترین نواحی تهران در آرزوی‬ ‫سربلندی کشورش‪ ،‬ایران از راه گسترش فرهنگ چپ با صداقت تمام پا به میدان مبارزه‬ ‫با خرافات و تحجرگرایی می گذارد‪ .‬با دفتر انتشاراتی چکیده همکاری می کند بلکه برای‬ ‫جامعۀ خود فردی مفید باشد و سهم بسزا و درخوری را در اعتالی فرهنگ کشورش‬ ‫بپردازد‪ .‬او به دلیل خلق و خوی مردمی خود اهل اندیشه و به مسائل روشنفکری عالقه مند‬ ‫است و در این حوزه دوستان فراوان و صاحب نامی دارد‪ ،‬اما با نامالیمات متعدد از درون و‬ ‫برون روبه رو می شود و آرام آرام روحیۀ جنگندگی خود را از دست می دهد‪ .‬محتوای اثر‬ ‫ترکیبی است از درونمایه و موضوع و شیوۀ هنری خاصی که زادۀ طبیعت هنرمند است که‬ ‫در این رمان در هم می آمیزند و کل واحدی را تشکیل می دهند که به آسانی از یکدیگر قابل‬ ‫تفکیک نیست‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬نمی توان ساخت و بافت و برداشت نویسنده از موضوع‬ ‫حاصل دیدگاه هنری و بینش اجتماعی نویسنده است از هم‬ ‫و درونمایه و شکل یا فرم را که‬ ‫ِ‬ ‫موفقیت بزرگی است برای مسعود نقره کار که شخصیت های داستانی‬ ‫جدا ساخت و این‬ ‫ِ‬ ‫اش عجین شده است با مجموعۀ فرم و محتوا‪ .‬رمان قبیلۀ من با سرزندگی و شادابی راوی‬ ‫که شخصیتی متواضع است به نام دکتر مراد‪ ،‬شروع می شود و پس از اوج و فرودهایی‬ ‫گاه مستند و گاه مستندگونه و گاه تخیلی ادامه می یابد و سرانجام چون سرنوشت انقالب از‬ ‫دست کارگزاران و دلسوزان واقعی آن مثل طبقۀ متوسط شهری و کارگران و زحمتکشان‬ ‫در می آید و به عبارتی‪ ،‬ربوده می شود و همراه اندوه فراوان بی هیچ نگاه روشنی به‬ ‫حریف تندرو سپرده می شود تا به یکی از بن مایه های‬ ‫فردا به دست اسالمگرایان همه فن‬ ‫ِ‬ ‫تکرارشونده که غالباً از طرف نزدیکان دلسوز راوی بیان می شود‪ ،‬برسد یا تجسم یابد‪ ،‬و‬ ‫آن چیزی نیست جز این که اگر آدم صاف و صادق و بی شیله پیله ای هستی از سیاست بازی‬ ‫حذر کن جون سیاست پدر و مادر ندارد‪ .‬همچنین پرهیز دادن جوان های خام و نپخته در‬ ‫گرایش های چریکی و مبارزات زیرزمینی که دیگر عصر آن سپری شده است‪ .‬دریافت‬ ‫این واقعیت که گویی همه کار کرده ایم جز کار فرهنگی و آگاهی دهندگی تا بلکه بتوانیم‬ ‫روزی روزگاری دوغ را از دوشاب تمیز بدهیم‪،‬از دیگر مضامین واقعی این رمان است‪.‬‬ ‫این یک واقعیت و حقیقت است و در اساس فلسفۀ وجودی این اثر که با فلسفه ای روشن و‬ ‫ملموس به میدان نشر آمده است‪ ،‬به زبان ساده می گوید‪ ...‬همین یک انقالب چنان پدری‬ ‫از ما در آورد که برای هفت پشتمان بس است‪ .‬داستان خطی است و هرازگاه رجعت به‬ ‫گذشته می کند‪ .‬در پاره ای رفت و برگشت ها راوی گویی گنگ خواب دیده است تا جایی‬ ‫شهرفرنگی دوره گرد دوران کودکی خود می‬ ‫که وسط جلسۀ سازمان چریک های فدایی یاد‬ ‫ِ‬ ‫افتد و خنده اش می گیرد از آن همه داد و قال و تکرار حرف ها و شعارهای بی استدالل و‬ ‫بی زمینۀ تاریخی‪ .‬راوی که بی شک نمایندۀ قشر وسیعی از جوانان و روشنفکران عصر‬ ‫خویش است‪ ،‬از همین منظر شاهد استحاله یا ادغام سازمان سیاسی محبوب خود در حزب‬ ‫نه چندان خوش نام توده است‪ .‬رمان قبیلۀ من جزو معدود رمان های معاصر است که گاه به‬ ‫جا از شعر شاعران معاصر و متقدم سود برده است‪ .‬قطع و وصل هایش به صورت بُرش‬ ‫ها و کات های سینمایی است‪ ،‬به گونه ای که از روی گفت و گوهای بی مقدمه‪ ،‬خواننده‬ ‫متوجه می شود زمان و مکان داستان تغییر یافته است‪ .‬دوسوم حوادث رمان در ایران و‬ ‫بقیه در خارج می گذرد‪ .‬سراسر رمان با یک شیوه نگارش نوشته شده و جایی برای بروز‬ ‫احساسات رومانتیک و درام های خانوادگی ندارد‪ .‬از صحنه های زیبای رمان می توان‬ ‫به سیانور انداختن راوی و خوراندن آن به کبوترهای محبوبش یاد کرد‪ .‬من که روزگاری‬ ‫خود دل سوخته و پاسوختۀ این قلم عشقبازی بودم‪ ،‬خوب می دانم حتی نگارش این صحنه‬ ‫چقدر درآور و دشوار بوده است‪.‬‬ ‫* آشنایی با صادق هدایت‪ ،‬مصطفی فرزانه‪ ،‬نشر مرکز‪.1387 ،‬‬ ‫** قبیلۀ من‪ ،‬مسعود نقره کار‪ ،‬نشر نارنجستان‪ ،‬لس آنجلس‪.2005 ،‬‬


‫‪Page 30‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫چند شعر از علی صبوری‬

‫ ‬

‫‪1‬‬

‫زيباترين شعر‬ ‫همانست‬ ‫که بر لبان تو جاری بود‬ ‫در سپیده دمی که کودکی‬ ‫شاخه شاخه گل‬ ‫بر مزار کشتگان‬ ‫می گذاشت‪.‬‬ ‫ ‬

‫آواز کولی ها‬ ‫درياهای دوردست‬ ‫اسب هایی که به آبها زدند‬ ‫سوارانی که هیچگاه بازنیامدند‬ ‫شانه ها‪،‬‬ ‫شال ها‪،‬‬ ‫پرچم ها‪،‬‬ ‫تخته پاره ها‬ ‫و حسرت ها‪.‬‬ ‫ ‬

‫ ‬

‫‪3‬‬

‫از من‬ ‫هیچ نشانی‬ ‫برجا نمی ماند؛‬ ‫جز آتشی در دل‬ ‫داغی بر پیشانی‬ ‫و نامت بر لب‬ ‫که جاودانه ام می کند‪.‬‬ ‫ ‬

‫ ‬

‫‪ 4‬‬ ‫پشت این پنجره‬ ‫پرچم سرخ‬ ‫در باد تکان می خورد؛‬

‫هنوز‬ ‫چراغ را‬ ‫ ‬ ‫نکشته اند!‬ ‫ ‬ ‫ ‬

‫‪2‬‬

‫پيرمرد‬ ‫مرز نمی شناخت‬ ‫با تبسمی بر لب‬ ‫و تکان دستی‬ ‫به سیم خاردار نزدیک شد‬ ‫عبور از مرز‬ ‫رگباری و‬ ‫نقشی بر خاک‬

‫مرزها‬ ‫چه سرگذشت خونینی دارند!‬

‫ ‬

‫‪5‬‬

‫سکوت درختان‬ ‫نجوای خاموش پرندگان‬ ‫ابرهای هراسان‬ ‫ماه سر به گریبان‬ ‫و ستارگان‬ ‫ريخته بر خاک!‬ ‫ ‬ ‫چه حکایت تلخی دارد‬ ‫در چلچله ی جوانی‬ ‫بهار نازنین!‬ ‫ ‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 31‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫مشکالت مردم‬ ‫عبدالقادر بلوچ‬

‫‪ -‬ونکوور‬

‫همسایه ما ُکره‏ای است‪ .‬اگر خودش این را نگفته‬ ‫بود من فکر می‏کردم چینی است‪ .‬از نظر من‬ ‫همه‏ی آنهایی که شکل دیوید هستند چینی هستند‪.‬‬ ‫مسئله نژادپرستی نیست‪ ،‬مسئله تشخیصه‪ .‬خود‬ ‫او هم فکر می‏کرد من عراقی هستم‪ .‬تازه وقتی‬ ‫به او گفتم ایرانی هستم‪ ،‬پرسید چه فرقی می‏کند!‬ ‫دلم می‏خواست یک مشت بزنم توی فکش؛ ولی‬ ‫بودن او‬ ‫دیدم برای من هم‪ ،‬کره‏ای و چینی‬ ‫ِ‬ ‫فرق نمی‏کند‪ .‬تازه با اینکه گفته بود کره‏ایست‪،‬‬ ‫من هر وقت راجع به او حرف می‏زنم می‏گویم‬ ‫«همسایه‏ی چینی ما»‪ .‬یک روز از او پرسیدم‪:‬‬ ‫ واقعاً اسم اصلی‏ات دیویده؟‪.‬‬‫گفت‪ :‬نه‪.‬‬ ‫اسمی گفت که اگر کره‏ای هم یاد بگیرم نمیتوانم‬ ‫تلفظ‏اش کنم‪ .‬قدیم‏ها همه‏ی کره‏ای‏ها در اسمشان یک لی داشتند‪ .‬حاال که نوبت رسید به ما‪،‬‬ ‫اسم‏هاشان عجق وجق شده‪ .‬پُرروی فضول از من پرسید‪:‬‬ ‫ تو هم اسم اصلی‏ات بابه؟‬‫ماندم که چه جوابش بدهم‪ .‬آمده‏اند کانادا هنوز یاد نگرفته‏اند در مسائل خصوصی افراد نباید‬ ‫دخالت کنند‪ .‬فکرش را بکنید یک چینی که نمی‏تواند درست بگوید دو دالر بخواهد اسم مرا‬ ‫تلفظ کند‪.‬‬ ‫حاال این‏همه راجع به دیوید حرف زدم‪ ،‬کاری هم با او ندارم در واقع می‏خواستم راجع به‬ ‫همسرش جا ِنت برایتان بگویم‪ .‬از آن کانادایی‏هایی بود که خدا را بنده نبود‪ .‬دو ساعت زیر‬ ‫آفتاب می‏ایستاد و محو گربۀ لوس و بی ریختش می‏شد‪ .‬من به راحتی از پنجرۀ اتاق نشیمن‪،‬‬ ‫داخل حیاط آنها را می‏دیدم‪ .‬به قصد سرک کشیدن که به خانۀ آنها نگاه نمی‏کردم‪ .‬باید بدانند‬ ‫سی سانت دیوار چیزی را نمی‏پوشاند‪ .‬آدمیزاد هم نمی‏تواند چشم‏هایش را ببندد و بنشیند از‬ ‫پنجره خانه بیرون را تماشا کند‪ .‬این برخالف آزادی است‪ .‬جانت خانم از الک پشت هم کندتر‬ ‫بود‪ .‬چاق بود ولی نه آنقدری که اهن و تلپ می‏کرد‪ .‬بسکه برای مرد چینی قیافه گرفته بود و‬ ‫ناز کرده بود‪ ،‬ناز کردن عادتش شده بود‪ .‬ساعت ده صبح در حیاط را باز می‏کرد اول گربۀ‬ ‫ننرش می‏آمد بیرون و مثل یک آدم واقعی بدنش را کش و قوس می‏داد و خمیازه می‏کشید‪.‬‬ ‫بعد جانت فنجان به دست کلی طول می‏کشید تا برسد به آن صندلی مسخره‏اش‪ .‬ولو می‏افتاد‬ ‫روی آن‪ .‬آهی می‏کشید که انگار کوه تفتان را رفته بود باال‪ .‬دیویدخان هم سه سوته می‏رسید‬ ‫و پاهایش را ماساژ می‏داد‪ .‬یکی دوبار خواستم بهش بگویم‪" :‬کولش کن و ِببَر بگردانش دور‬ ‫حیاط‪ ".‬اما ترسیدم مثل ما نباشد و ظرفیت شوخی نداشته باشد‪.‬‬ ‫یک روز از لحظه‏ای که جانت سیگار را گذاشت کنج لبش تا فندکش را از جیبش در آورد‬ ‫من تا چهل و پنج شمردم‪ .‬هیچوقت خدا هم سر کار نبود‪ .‬حتم داشتم مثل زالو چسبیده بود به‬ ‫ِولفر‪ .‬شاید هم به خاطر پول با دیوید ازدواج کرده بود‪ .‬من خودم که پایم سر کار پیچ خورده‬

‫بود‪ ،‬بیمه بیکاری می‏گرفتم‪ .‬دکتر اعتمادزاده عزیز برایم لطف کرده بود سه ماه استراحت‬ ‫نوشته بود‪ .‬چیز مهمی نبود ولی خب افراد زیادی مبارزه کرده‏اند تا این حقوق برای کارگر‬ ‫جماعت تصویب شده است‪ .‬اگر آدم استفاده نکند زحمات آنها هدر می‏رود‪.‬‬ ‫تماشایی بود وقتی که جانت می رفت سراغ باغچۀ گلش‪ .‬دیوانه‪ ،‬گل‏ها را هم ناز می‏کرد‪.‬‬ ‫آن روز هم نیمساعت با گربه‏هه حرف‏زد و بعد یک گل را نشانش داد و گفت‪:‬‬ ‫ حیف نیست اینو اینطوری زخمی کردی!‪.‬‬‫دیگه از دستش عاصی شده بودم‪ .‬وقتش بود یکی ادبش کند‪ .‬می‏دانستم که دیوید از این‬ ‫عرضه‏ها ندارد‪ .‬در عرض کمتر از یک هفته از طریق ِک ِرگ لیست یک پرشن َکت ناز گیر‬ ‫آوردم‪ .‬گربه‏ای بود باهوش و زیبا‪ .‬همان بار اول که برای دیدن گربه رفتم‪ ،‬تا با او فارسی‬ ‫‏لی گربه داشتم‬ ‫حرف زدم پرید توی بغلم‪ .‬حاضر نبود برود بغل صاحبش‪ .‬خب کمی قاقا لی ِ‬ ‫و یواشکی بخوردش می‏دادم‪ .‬با اینکه پرشن کت بود وقتی آوردمش خانه هر کار کردم که‬ ‫به گربۀ زشت جانت بی محلی بکند در کلۀ خنگش فرو نمی‏رفت‪ .‬هی به میوهای گربۀ او‬ ‫جواب می‏داد‪ .‬من هم حیاط بردنش را قطع کردم‪ .‬فقط می‏گذاشتم برود جلوی پنجره‪ .‬خودم‬ ‫می‏رفتم یک گوشه که جانت متوجه من نشود‪ .‬له له زدن خودش و گربه لوسش تماشایی بود‪.‬‬ ‫بعد از یک مدت متوجه شدم انگار پنجرۀ خانۀ ما شده تلویزیون ال سی دی جانت خانم و‬ ‫ً‬ ‫اصال آنطرف را نگاه نکردم‪ .‬هر چه گربه‬ ‫گربۀ بی ریختش‪ .‬پرده‏ها را کشیدم و یکی دوماه‬ ‫گفت‪ - :‬میو‪ ،‬بهش گفتم‪" :‬باید آدم شی‪ .‬اگه گربۀ منی باید به گربۀ آدمایی که فکر می‏کنن از‬ ‫دماغ فیل افتادن بی محلی کنی‪".‬‬ ‫یک روز که هوا آفتابی بود‪ ،‬رفتم داخل حیاط بساط باربیکیو راه انداختم‪ .‬کباب کوبیدۀ چرب‬ ‫پر دود‪ .‬برای گربه خودم هم از گاراژ ِسیل مبلی خریده بودم هفتاد و پنج سنت‪ .‬گذاشته بودم‬ ‫روبروی حیاط آنها‪ .‬داشتم با صدای خواننده که می‏گفت‪" :‬گریه‏ام اختیاری نیست" همخوانی‬ ‫در خانۀ جانت باز شد و گربه خپله‏اش آمد بیرون‪.‬‬ ‫می‏کردم و به خودم تکانی می‏دادم که ِ‬ ‫بالنسبت شما برگشتم و باسنم را چرخاندم به سمت حیاط آنها و شروع کردم گوجه‏ها را سیخ‬ ‫کشیدن‪ .‬صدای دیوید مرا به خود آورد‪ .‬برگشتم‪ .‬صدای ضبط را کم کردم‪ .‬لبخند بلندباالیی‬ ‫تحویلش دادم و خودم را آماده کردم که در صورتی که از این بوی خوشمزه پرسید از‬ ‫چلوکباب معرفی جامعی به عمل بیاورم‪ .‬البته حواسم بود که ِر ِسپی درست و حسابی را به‬ ‫او ندهم‪ .‬قبل از آنکه حرفی بزند از هوا گفتم که جان می‏دهد برای کباب کردن! دیدم عبوس‬ ‫و گرفته است‪ .‬گفتم اگر از دست دود یا صدای ضبط شاکی بشود می‏بندمش به فحش‪ .‬رو‬ ‫کرده بود به گربۀ جانت و تشویقش می‏کرد که بپرد توی حیاط ما! بعد رو کرد به من و گفت‪:‬‬ ‫گاهی خیلی دلتنگش می‏شم‪ .‬یکهو رفت‪ .‬عمل قلب بازش از یکطرف و از طرفی قندش هم‬ ‫مصیبت شده بود‪ .‬دومین پاشو که در عرض کمتر از دوماه خواستن قطع کنن دیگه نکشید‪...‬‬ ‫دلم گرفت‪ .‬ضبط را خاموش کردم‪ .‬سیخ و کباب را رها کردم در حالی که به دیوید تسلیت‬ ‫ناز جانت رفتم تا بغلش کنم‪.‬‬ ‫می‏گفتم به سمت گربۀ ِ‬


‫‪Page 32‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫‪ 2‬جدول سودوکو‬ ‫آيا می توانيد ميان دو تصویر ظاهراً همانند زیر هفت اختالف بيابید؟‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 33‬‬

‫جدول ويژة‬ ‫نشرية فرهنگ‬ ‫()‬

‫شماره ی ‪324‬‬ ‫طراح‪ :‬بهمن‬

‫‪ -‬ونکوور‬

‫(حل جدول در صفحه ی ‪)45‬‬

‫افقی‪:‬‬ ‫‪ -1‬شاعر و نویسنده نامدار انگلیسی که نام یکی از آثار‬ ‫او را در میانه جدول این شماره نشریه فرهنگ ‪ BC‬می‬ ‫بینید ‪ -‬شهری کهن در آسیای مرکزی بود که قیام المقنع‬ ‫بر علیه اعراب و خالفت اسالمی از آنجا آغاز شد‬ ‫‪ -2‬دریاچه ای در آسیای مرکزی ‪ -‬پرسش ‪ -‬باالترین‬ ‫نقطه ‪ -‬زر‬ ‫‪ -3‬بسیار گرم و پرحرارت ‪ -‬سنگین و باوقار ‪ -‬تبار ‪-‬‬ ‫نور و پرتو روشنایی‬ ‫‪ -4‬دوست و همراه ‪ -‬پستانداری از خانواده گربه سانان‬ ‫ دستمزد‬‫‪ -5‬سالی که در آنیم ‪ -‬شاخه ای از نژاد هندواروپایی‬ ‫ نابودی‬‫‪ -6‬النه و کاشانه ‪ -‬قنات ‪ -‬از مهم ترین شهرهای‬ ‫خراسان بزرگ قدیم که اینک در جمهوری ازبکستان‬ ‫قرار دارد‬ ‫‪ -7‬از ورزش های آبی ‪ -‬اسم‬ ‫‪ -8‬دومین کشور پهناور جهان ‪ -‬جهالت‬ ‫‪ -9‬درد و الم ‪ -‬نوعی مار‬ ‫‪ -10‬مشهور و معروف ‪ -‬مقروض‬ ‫‪ -11‬از کشورهای عربی ‪ -‬فراسو‬ ‫‪ -12‬کم بها ‪ -‬از نوازندگان و رامشگران نامدار دوران‬ ‫ساسانیان ‪ -‬نام سرزمینی که افراسیاب بر آن فرمان‬ ‫می راند‬ ‫‪ -13‬پایتخت کشور پرو ‪ -‬شکاف و سوراخ بزرگ در‬ ‫بدنه ی کوه ‪ -‬توفان برف‬ ‫‪ -14‬ستون ‪ -‬ولیکن ‪ -‬رها شدن‬ ‫‪ -15‬جاری بودن و مقبولیت یافتن ‪ -‬از پرندگان‬ ‫شکاری ‪ -‬عالمت ‪ -‬پست و فرومایه‬ ‫‪ -16‬حشره ای که از آفت های بزرگ کشاورزی است‬ ‫ بخشی از دستگاه تنفسی آدمی ‪ -‬شهری در استان‬‫گیالن ‪ -‬نوعی پارچه رنگارنگ ابریشمی گرانبها‬ ‫‪ -17‬دلیری و بیباکی ‪ -‬از جهانگشایان نامدار تاریخ‬ ‫ایران‬

‫عمودی‪:‬‬

‫‪ -1‬گشادگی میان دو کوه ‪ -‬از سلسله های پادشاهی ایران‬ ‫در دوران پیش از اسالم ‪ -‬مرکز یکی از استان های شمالی‬ ‫ایران‬ ‫‪ -2‬چین و چروک پوست صورت ‪ -‬شناسا و معرّف‬ ‫حضور ‪ -‬دستور ‪ -‬نامدارترین شاعر آلمانی‬ ‫روز میدان چنین اسبی به کار‬ ‫‪ -3‬شاعر می گوید که در ِ‬ ‫آید نه گاو پرواری ‪ -‬خانه و محل سکونت ‪ -‬از پستانداران‬ ‫وحشی گیاهخوار‬ ‫‪ -4‬پهلوان ‪ -‬شهری در استان فارس ‪ -‬نام یکی از شاهان‬ ‫سلسله ی اشکانیان ‪ -‬نام یکی از پسران فریدون که به دست‬ ‫برادران خود سلم و تور کشته شد‬ ‫‪ -5‬وسط ‪ -‬بلندترین قله در رشته کوه های زاگرس ‪ -‬وای‬ ‫به روزی که بگندد‬

‫‪ -6‬جداسر و صاحب اختیار ‪ -‬رویداد و‬ ‫سرگذشت ‪ -‬کیسه بزرگ که از چرم دباغی شده‬ ‫درست کنند‬ ‫واژگان پرسش‬ ‫از‬ ‫‬‫‪ -7‬شوهر‬ ‫ِ‬ ‫‪ -8‬پایتخت استرالیا ‪ -‬شروع و ابتدا‬ ‫‪ -9‬از بیماری های خطرنام دستگاه تنفسی ‪-‬‬ ‫رنگ طالیی و نیز زرد و سرخ کمرنگ ‪ -‬اهلی‬ ‫و سر به راه ‪ -‬شکوه و بزرگی‬ ‫‪ -10‬از پادشاهان سلسله ساسانیان ‪ -‬مهندس‬ ‫پُلسازی که نامش در شاهنامه آمده است‬ ‫‪ -11‬از گل های خوشبو ‪ -‬از ضمیرهای فاعلی‬ ‫‪ -12‬پستانداری از خانواده ی سگسانان ‪ -‬عسل‬ ‫فرآورده نوعی از این حشره است ‪ -‬حد و مرز‬ ‫و حاشیه‬ ‫‪ -13‬به سوی خود کشیدن و عالقمند کردن ‪-‬‬ ‫بانگ و ندا ‪ -‬اسب شوخ و سرکش‬ ‫‪ -14‬گسترده و پهناور ‪ -‬تله ‪ -‬حد اندازه‌گیری‬ ‫اختالف پتانسیل دو سر سیم که جریان الکتریکی‬ ‫از آن می‌گذرد ‪ -‬از سازهای ضربی‬ ‫‪ -15‬ریسک و آنچه مایه آسیب و یا هالکت باشد‬ ‫ نادان و ابله ‪ -‬محتاط و عاقبت اندیش‬‫‪ -16‬پرازدحام و پرسروصدا ‪ -‬بخشی از پای‬ ‫آدمی ‪ -‬از شهرهای صنعتی ایران ‪ -‬از بیماری‬ ‫های واگیر خطرناک‬ ‫‪ -17‬بوستان و پردیس ‪ -‬شهری در استان‬ ‫کردستان ایران ‪ -‬از میوه های پاییزی‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬


‫‪Page 34‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫هوای حاشيه خليج فارس 'می تواند تا پايان قرن‬ ‫غيرقابل تحمل شود'‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫(‪ )WBT‬که ترکیبی از دما و رطوبت را می سنجد استفاده کردند‪.‬‬ ‫به گفته آنها اگر روند کنونی تولید گازهایی مثل دی اکسید کربن ادامه یابد‪ ،‬دما در قرن‬ ‫حاضر ‪ ۴‬درجه سانتیگراد باالتر خواهد رفت‪.‬‬ ‫و در این صورت "دمای المپ مرطوب" می تواند در جریان موج گرما مکررا از ‪۳۵‬‬ ‫درجه فراتر رود؛ به عبارت دیگر وقتی دماسنج ‪ ۴۶‬درجه را نشان می دهد و میزان‬ ‫رطوبت هوا هم ‪ ۵۰‬درصد است؛ شرایطی که اهالی ماهشهر تا آستانه آن رفتند‪.‬‬ ‫مهمترین راهی که بدن انسان دمای خود را کاهش می‌دهد تعریق است‪ ،‬اما وقتی هوا از‬ ‫رطوبت اشباع باشد و در نقطه شبنم باال‪ ،‬تعریق متوقف می‌شود و در واقع مثل این است که‬ ‫دستگاه تهویه بدن از کار می‌افتد‪ .‬از این رو دمای هوا بدون در نظر گرفتن رطوبت‪ ،‬معیار‬ ‫خوبی برای اینکه گرما چقدر احساس می‌شود نیست‪.‬‬ ‫پروفسور فاتح الطاهر از موسسه فناوری ماساچوست که از نویسندگان مقاله است گفت‪:‬‬ ‫"ما امیدواریم که این اطالعات موثر واقع شود و عالقه کافی برای کاهش تصاعد کربنی‬ ‫در میان کشورهای منطقه ایجاد شود‪ .‬منافع حیاتی این کشورها در حمایت از تدابیری نهفته‬ ‫است که از تراکم دی اکسید کربن خواهد کاست‪bbc ".‬‬

‫آلمان از کشورهای همسايه زباله وارد می‌کند‬

‫چند ماه پس از آنکه اهالی ماهشهر گرم ترین هوای زمین را تجربه کردند‪ ،‬مطالعه تازه ای‬ ‫حاکیست که اگر روال کنونی گرمایش زمین ادامه یابد زندگی در جنوب ایران و سایر بخش‬ ‫های حاشیه خلیج فارس تقریبا غیرممکن خواهد شد‪.‬‬ ‫پژوهشگران در نشریه "نیچر کالیمت چنج" نوشتند که در صورت ادامه تصاعد گازهای‬ ‫گلخانه ای با شدت فعلی‪ ‌،‬تا پایان قرن وقوع موج گرما هر ‪ ۱۰‬تا ‪ ۲۰‬روز یک بار اتفاق‬ ‫خواهد افتاد به طوری که بدن یک فرد جوان و سالم امکان کنترل دما را از دست خواهد‬ ‫داد؛‌ شرایطی که بالقوه مرگبار است‪.‬‬ ‫شهرهای ساحلی جنوب ایران‪ ،‬دوبی‪ ،‬ابوظبی و دوحه از جمله متاثر خواهند شد‪ .‬شرکت در‬ ‫مراسم زیارت حج در عربستان هم می تواند تجربه ای خطرناک شود‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری فرانسه‪ ،‬جرمی پل از نویسندگان این مقاله که استاد دانشگاه لویوال‬ ‫مریمانت در لس آنجلس است گفت‪" ‌:‬بدن انسان دمای درونی اش را تا حدود ‪ ۳۷‬درجه‬ ‫سانتیگراد تنظیم می کند‪ ،‬و دمای پوست را تا ‪ ۳۵‬درجه‪".‬‬ ‫این اختالف دما به ما امکان می دهد دمای اضافه را به خصوص در هوای گرم و مرطوب‬ ‫دفع کنیم‪ .‬اما به گفته پروفسور پل با فراتر رفتن میزان دما و رطوبت از یک سطح مشخص‬ ‫"بدن دیگر قادر به خنک کردن خود نخواهد بود و داغ می شود‪".‬‬ ‫اهالی بندر ماهشهر روز نهم مرداد (‪ ۳۱‬ژوئیه) چیزی شبیه به این شرایط را تجربه کردند‪.‬‬ ‫کریستوف شار پژوهشگر در موسسه علوم جوی و آب و هوایی در موسسه فناوری فدرال‬ ‫زوریخ (ای تی اچ زوریخ) با اشاره به ماهشهر گفت‪" ‌:‬آمار مرگ حوادث اخیر مثل موج‬ ‫گرمای شیکاگو در سال ‪ ،۱۹۹۵‬اروپا در سال ‪ ۲۰۰۳‬و روسیه در سال ‪ ۲۰۱۰‬تبعات موج‬ ‫شدید گرما برای سالمت انسان را روشن می کند‪".‬‬ ‫براساس ارقام رسمی‪ ،‬فقط در تابستان سال ‪ ۲۰۰۳‬آمار مرگ در فرانسه ‪ ۱۵‬هزار نفر بیش‬ ‫از میزان عادی بود‪.‬‬ ‫پژوهشگران گفتند که شرایط در خلیج فارس برای ایجاد شرایطی که زندگی را در برخی‬ ‫نواحی تقریبا غیرممکن خواهد کرد ایده‌آل است‪.‬‬ ‫این پژوهشگران برای نشان دادن این خطر از مقایسی به نام "دمای المپ مرطوب"‬

‫نیروگاه‌های تولید برق از زباله در آلمان با کمبود زباله مواجه‌اند و دست‌به‌دامان واردات‬ ‫از دیگر کشورها شدند‪ .‬صنعت بازیافت در آلمان پیشرفته است و شهروندان به بازیافت‬ ‫اهمیت می‌دهند؛ بنابراین زباله چندانی باقی نمی‌ماند‪.‬‬ ‫هر روز‪ ،‬چندین کامیون وارد شهر ماگدبورگ در ایالت زاکسن آن‌هالت آلمان می‌شوند‪ .‬این‬ ‫کامیون‌ها از بریتانیا می‌آیند؛ در خیابان‌های منچستر پر از محموله‌شده و راهی آلمان شده‬ ‫اند‪ .‬کمتر کسی می‌تواند حدس بزند محموله‌ی این کامیون‌ها چیست‪ :‬زباله‪.‬‬ ‫ردیف کامیون‌ها روانه‌ی نیروگاهی در شهر ماگدبورگ می‌شود که زباله‌ها را به سوخت‬ ‫تبدیل می‌کند‪ .‬نیروگاهی که شعارش "تبدیل ضایعات به طال" است‪.‬‬ ‫بیش از یک دهه است که تبدیل زباله‌ها به سوخت در آلمان با اقبال مواجه شده است‪ .‬با‬ ‫این‌حال برخالف آن‌چه پیش‌بینی می‌شد میزان زباله‌هایی که روزمره در منازل مسکونی‬ ‫آلمان تولید می‌شود‪ ،‬آن‌قدر کافی نیست که کفاف نیروگاه‌های تولید سوخت از زباله را دهد‪.‬‬ ‫به گزارش "وال‌استریت‌ژورنال" مهم‌ترین دلیل این کمبود زباله آن است که بیشتر مردم‬ ‫آلمان و صنایع و شرکت‌ها‪ ،‬به بازیافت اهمیت بسیاری می‌دهند‪.‬‬ ‫بسیاری از زباله‌ها قابل بازیافت‌اند و شهروندان آلمانی با دقت مراقب‌اند که آن‌ها را در‬ ‫سطل‌های مخصوص بازیافت قرار داده یا به محل بازیافت تحویل دهند‪ .‬آن‌چه باقی می‌ماند‬ ‫آن‌قدر نیست که کفاف نیاز نیروگاه را دهد‪ .‬آمار حاکی از آن است که ‪۶۵‬درصد زباله‌ها در‬ ‫آلمان بازیافت می‌شوند‪ .‬گزارش روزنامه‌ی "وال‌استریت‌ژورنال" می‌گوید کاهش جمعیت‬ ‫در آلمان نیز دلیل دیگری است که تولید میزان زباله در کشور را کاهش داده است‪ .‬بنابراین‬ ‫برای نیروگاه‌ها چاره‌ای جز واردات زباله از کشورهای نزدیک و به‌ویژه بریتانیا‪ ،‬ایرلند‪،‬‬ ‫ایتالیا و سوئیس باقی نمانده است‪.‬‬ ‫روزانه چندین کامیون و قایق زباله‌ها در برخی شهرهای این چند کشور را جمع‌آوری و‬ ‫به آلمان حمل می‌کنند‪ .‬فقط در نیروگاه برق شهر ماگدبورگ روزانه حجم عظیمی زباله‬ ‫سوزانده و به برق تبدیل می‌شود‪ .‬برق یک سوم شهر یا بیش از ‪ ۵۰‬هزار واحد مسکونی را‬ ‫همین نیروگاه با سوخت زباله تامین می‌کند‪.‬‬ ‫اتحادیه اروپا در چندسال گذشته با تصویب قوانینی صادرات و واردات زباله میان‬ ‫کشورهای عضو اتحادیه را تسهیل و مشمول مالیات کمتری کرده است‪ .‬قوانین تازه واردات‬ ‫و صادرات زباله را از نظر اقتصادی نیز مقرون‌به‌صرفه کرده است‪.‬‬ ‫کشورهای اروپایی مثل ایرلند یا بریتانیا نیز از این رویه راضی‌اند‪" .‬وال‌استریت‌ژورنال"‬ ‫گزارش داده که آن‌ها هم ترجیح می‌دهند به‌جای این‌که خود برای بازیافت هزینه کنند‪،‬‬ ‫زباله‌ها را به آلمان بفروشند که حتا در نیروگاه‌های تولید سوخت از زباله هم‪ ،‬صنعت‬ ‫بازیافت پیشرفته و دقیقی دارند‪DW.COM .‬‬


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Page 35


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 36‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫تعميرات و نوسازی ساختمان‬ ‫‪AAA ALI RENOVATIONS‬‬

‫علی وفائی‬

‫فرهنگ ‪ BC‬نشريه ای خوشنام‪ ،‬مستقل‪ُ ،‬پربار و خواندنی‪ ،‬با بيشترين‬ ‫شمار خوانندگان و بهترين خدمات آگهی ها برای صاحبان مشاغل‬ ‫ِ‬

‫‪farhangbc@gmail.com‬‬

‫‪Tel: 604.544.0960‬‬

‫‪PERSIAN CULTURE AND ART INSTITUTE‬‬

‫خانـه فـرهنـگ و هنـر ایــران‬ ‫مرکـز برگـزاری کـالس‪ ،‬گردهمـایی و رویدادهـای فـرهنـگی‬

‫مرکـز اطالع رسانی رویـدادهای فرهنـگی‬ ‫کودکان و نوجوانان‬ ‫مدرسه پارسی‪ :‬مهناز صالحی‬ ‫نقاشی‪ ،‬کالژ‪ ،‬سفال‪ :‬شیما دهقان‬ ‫موسیقی‪ :‬آرزو ملکی‪ ،‬نازنین صادقی‬

‫‪www . PersianEvents . ca‬‬

‫ادبیات و هنـرهای نمایشـی‬ ‫داستان نویسی‪ :‬محمد محمدعلی‬ ‫تئاتر‪ ،‬منایشنامه نویسی‪ :‬محمد رحمانیان‬ ‫بازیگری‪ :‬مهتاب نصیرپور‬ ‫فیلمسازی‪ :‬حسین فاضلی‬ ‫عکاسی‪ :‬نیما راهنما‬

‫موسـیقـی‬ ‫کمانچه‪ ،‬ویلن‪ :‬سعید فرج پوری‬ ‫آواز‪ :‬پرویز نزاکتی‬ ‫تار‪ ،‬سه تار‪ :‬علی رزمی‬ ‫بربط‪ :‬علی سجادی‬ ‫سنتور‪ :‬ساینا خالدی‬ ‫متبک‪ ،‬دف‪ :‬هامین هنری‬ ‫گیتار‪ :‬کاوه یغمایی‪ ،‬نازنین صادقی‬ ‫پیانو‪ :‬نیلوفر فرزندشاد‬ ‫آکاردئون‪ :‬سعید زرگری‬ ‫آهنگ سازی‪ ،‬نی‪ :‬امیر اسالمی‬ ‫ویلن‪ ،‬کمانچه‪ :‬سینا احتاد‬ ‫ویلن کالسیک‪ :‬علی عسگری‬

‫هنـرهای تجسمـی‬ ‫نقاشی آبرنگ‪ ،‬اکریلیک‪ :‬محمدرضا آتشزاد‬ ‫نقاشی رنگ روغن‪ ،‬میکس میدیا‪ :‬مهتاب فیروز آبادی‬ ‫نقاشی با مداد رنگی‪ ،‬ذغال و آبرنگ‪ :‬نازنین صادقی‬ ‫کاریکاتور‪ ،‬انیمیشن‪ :‬افشین سبوکی‬ ‫مینیاتور‪ ،‬تذهیب‪ :‬فرهاد الله دشتی‬ ‫طراحی‪ :‬حمیدرضا جدید‬ ‫گرافیک‪ :‬فرزان کرمانی نژاد‬ ‫سرامیک‪ :‬املیرا حبیب اله‬ ‫مجسمه سازی‪ :‬مجید شیخ اکبری‬ ‫خوشنویسی‪ :‬مسعود کریمایی‬

‫زبان‬ ‫انگلیسی‪ :‬یلدا احمدوند‬ ‫فرانسه‪ :‬سام زهره وندی‬

‫علوم پایه‬ ‫ریاضی‪ ،‬فیزیک‪ ،‬کامپیوتر‪ :‬دامون طهماسبی‬ ‫شیمی‪ :‬سهند طهماسبی‬

‫‪facebook . com / percai‬‬ ‫‪www . percai . com‬‬ ‫‪info @ percai . com‬‬

‫)‪1181 West 16th Street (at Pemberton Ave‬‬ ‫‪North Vancouver, BC V7P 1R4‬‬

‫)‪778.PERSIAN (737.7426‬‬ ‫‪778 . 889 . 4820‬‬

‫با سـپاس از همـراهـان همیشـگی خـانـه فـرهنـگ و هنـر ایـران‬

‫ما‬

‫ِ‬ ‫فرهنگ‬

‫کباب داغ با نان داغ مشهدی‪،‬‬ ‫تنها در رستوران خليج فارس‬ ‫‪Tel: 604.971.5113‬‬

‫‪Cell: 778.323.2879‬‬

‫‪Website:‬‬

‫‪aaaalirenovations.com‬‬ ‫&‬

‫‪aaaalirenos.com‬‬

‫‪Cell: 604.603.8254‬‬ ‫‪604.728.3132‬‬


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫چاپ و طراحی‬

PRINT &

‫خدمات‬ DESIGN

Toukanprinting.com

‫ سال سابقه در ایران و کانادا‬25 ‫با بیش از‬

‫در خدمت هموطنان عزیز‬ Tel: 604.710.5234

info@toukanprinting.com

‫سال سيزدهم‬

Page 37


‫‪Page 38‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫گزارشی ّ‬ ‫مصور از سخنرانی دکتر مسعود نقره کار در ونکوور‬

‫به دعوت انجمن هنر و ادبيات ونکوور‪ ،‬آقای مسعود نقره کار‪ ،‬نویسنده‪ ،‬پژوهشگر مسائل‬ ‫اجتماعی و فعال حقوق بشر و پزشک‪ ،‬در تاریخ ‪ 18‬اکتبر ‪ 2015‬در محل اینلت تئاتر‬ ‫واقع در پورت مودی حضور یافته و برای حاضران در زمینه ی نقش سیاسی و اجتماعی‬ ‫جاهل ها و الت ها در تاریخ معاصر ایران ‪ -‬از دوران قاجار تا امروز ‪ -‬سخنرانی کردند‪.‬‬ ‫مسعود نقره کار که در سال ‪ 1332‬در تهران به دنیا آمده و دوران کودکی و نوجوانی‬ ‫را در یکی از محالت جنوبی تهران گذرانده هم اینک ساکن ایاالت متحده ی آمریکاست‬ ‫و در کنار طبابت‪ ،‬به پژوهش های اجتماعی ‪ -‬تاریخی و نیز داستان نویسی می پردازد‪.‬‬ ‫از ایشان تاکنون بیش از ‪ 20‬جلد کتاب در زمینه های گوناگون پزشکی‪ ،‬پژوهش های‬ ‫اجتماعی‪-‬تاریخی و سیاسی‪ ،‬داستان کودکان‪ ،‬داستان کوتاه و رمان به چاپ رسیده است؛‬ ‫از جمله‪:‬‬ ‫ "بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران" در ‪ 5‬جلد‬‫ "بررسی تاریخی و تحليلی کانون نویسندگان ایران در تبعید"‬‫ "مقدمه ای بر کشتار دگراندیشان در ایران"‬‫ "روایت دو قتل سیاسی"‬‫ "واپسین نامه ها" (نامه های تیرباران شده ها)‬‫ "نوعی از زندگی" (داستان)‬‫ "قبیله ی من" (داستان)‬‫ "پنجره کوچک سلول من" (داستان)‬‫ "بچه های اعماق" (رمان)‬‫در برنامه ی انجمن هنر و ادبیات‪ ،‬آقای نقره کار موجز و به اختصار سخنرانی کردند و‬ ‫فرصت بیشتری را برای پرسش و پاسخ در اختیار حاضران قرار دادند‪.‬‬ ‫در فاصله ی میان سخنرانی و بخش پرسش و پاسخ چند برنامه ی هنری اجرا شد‪.‬‬ ‫مرتضی مشتاقی یک نمایش تئاتری به نام "مسیح دریاچه ی آبی" را بر اساس داستانی‬ ‫از مسعود نقره کار به اجرا گذاشت‪ .‬یک گروه سه نفره متشکل از آقایان آراز ریسمانی‪،‬‬ ‫کاوه حقیقت و کیوان حقیقت هم برنامه ی موسیقی و آواز برای حاضران اجرا کردند‪.‬‬ ‫مجری برنامه نیز خانم دالرام میرعمادی بودند‪.‬‬ ‫دو روز پس از این برنامه‪ ،‬دکتر نقره کار در کارگاه داستان نویسی استاد محمد محمدعلی‬ ‫در خانه ی فرهنگ و هنر در نورت ونکوور حضور یافتند و برای شرکت کنندگان در‬ ‫این برنامه در باره ی رمان "بچه های اعماق" صحبت کردند‪ .‬در ابتدای این برنامه‬ ‫استاد محمدعلی سخنرانی کوتاهی در باره ی یکی دیگر از داستان های آقای نقره کار به‬ ‫نام "قبیله ی من" ایراد کردند‪ .‬عنوان این سخنرانی "قبیله ی من و خاطرات خوب من"‬ ‫بود‪( .‬متن کامل این سخنرانی در صفحه ی ‪ 29‬همین شماره ی نشریه ی فرهنگ ‪ BC‬به‬ ‫چاپ رسیده است‪).‬‬ ‫فرامرز پورنوروز‪ ،‬داستان نویس و شاعر‪ ،‬هم سخنرانی کوتاهی تحت عنوان "نگاهی به‬ ‫رمان بچه های اعماق" ایراد کرد و در آن این داستان را از جنبه های مختلف به اختصار‬ ‫بررسی کرد‪ .‬متن این سخنرانی ‪ -‬با اندکی تفاوت ‪ -‬پیش از این در صفحه ی ‪ 22‬شماره‬ ‫ی گذشته ی نشریه ی فرهنگ ‪( BC‬شماره ‪ )323‬به چاپ رسیده بود‪.‬‬ ‫پس از سخنرانی آقای محمدعلی‪ ،‬دو کاریکاتور از چهره های آقایان مسعود نقره کار و‬ ‫محمد محمدعلی که توسط هنرمند کاریکاتوریست برجسته شهرمان‪ ،‬آقای افشین سبوکی‪،‬‬ ‫طراحی شده بودند‪ ،‬به آنان تقدیم شد‪.‬‬ ‫در بخش پایانی برنامه نیز شماری از شرکت کنندگان نقطه نظرات و پرسش های خود‬ ‫را در باره ی رمان "بچه های اعماق" طرح کردند که آقای نقره کار هم با متانت هر چه‬ ‫تمامتر توضیحات‪ ،‬نقطه نظرات و پاسخ های خود را با جمع در میان نهادند‪.‬‬ ‫در دنباله عکس هایی از برنامه سخنرانی آقای مسعود نقره کار در انجمن هنر و ادبیات‬ ‫و نیز حضورشان در کارگاه داستان نویسی استاد محمد محمدعلی در خانه ی فرهنگ و‬ ‫هنر را مالحظه می فرمایید‪( .‬عکس ها از‪ :‬بهمن دوستدار)‬

‫مرتضی مشتاقی در صحنه ای از نمايش‬ ‫"مسيح درياچه آبی"‬


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫افشين سبوکی‬

‫سال سيزدهم‬

Page 39


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 40‬‬

‫نقدی بر "بچه های اعماق"‪...‬‬

‫(دنباله از صفحه ی ‪)28‬‬

‫‪ ...‬آن قدر آهسته چرخاندیم که المپ برقی دستگاه ‪ ،‬هم فیلم و هم آپارات را به آتش کشید و نزدیک بود فرش و‬ ‫سپس خانه هم آتش بگیرد که بزرگترها دستگاه شعله ور را با پتو پوشاندند و به حوض انداختند‪ .‬ما با تند و تند‬ ‫کردن ریتم چرخش چرخ دنده های آپارات حرکت بازیکنان فیلم را تند یا کند می کردیم و همین حرکات ناموزون‬ ‫اسباب خند ٔه تماشاچیان می شد و بساط کار و کسب ما را گرم تر می کرد!‬ ‫سالها بعد‪ ،‬من آن جوانک دیروز را که اکنون اما مرد میانسال با پیری زودرس بود‪ ،‬در خیابان الله زار‬ ‫تهران از دور دیدم و به جا آوردم‪ .‬او نیز مرا دید و شناخت ‪ .‬هر دو به سوی یکدیگر شتافیتم و چاق سالمتی‬ ‫مبسوطی کردیم‪ .‬لباس تمیزی به تن داشت و کراوات کهنه ای به گردن و کفش و پیراهنی نیمدار به پا و تن‪ ،‬و‬ ‫کالهی گل و گشاد بر سر‪ .‬در بچگی کچل شده بود و از همان زمان گر مانده بود‪ .‬اما چه اهمیتی داشت گری‬ ‫چندش آورش در برابر شغل و مقام و منزلتی که امروز داشت در قیاس با گذشته ی تلخ و تاریکش؟ اکنون و‬ ‫اینجا ‪ ،‬در پایتخت ایران ‪ ،‬او آپاراتچی یکی از سینماهای مشهور تهران در خیابان الله زار بود‪ .‬زن و دو پسر‬ ‫داشت و به شغل و خانواده اش به حق می بالید‪ .‬به شام در خانه اش دعوتم کرد که نپذیرفتم‪ ،‬ولی با اصرار مرا‬ ‫به سینمایی برد که آپاراتچی آن بود و باید فیلم را تا چند دقیق ٔه دیگر در آپارات می گذاشت و برای نمایش آماده‬ ‫می کرد‪ .‬با غروری که بس طبیعی بود تُند و تُند حرف می زد و از خودش می گفت و این که ‪" :‬ما در این سینما‬ ‫برای نشان دادن فیلم های بلند دوساعته سه آپارات داریم و من ﻣﺳﺋﻭﻝ هر سه هستم‪ ".‬پرسیدم چرا و توضیح‬ ‫داد که اگر فقط با یک آپارات کار کنیم آپارات داغ می شود و فیلم آتش می گیرد و ممکن است سینما و مردم را‬ ‫خاکستر کند ؛" فیلم از بنزین هم بدتر است !" کاش این نکته را زمانی می دانست و به من و برادرم می گفت‬ ‫که آن آپارات قراض ٔه شکسته‪-‬بسته را به ما فروخت ‪ .‬گویی همین دیروز بود که آپارات خانگی ما ‪ ،‬یعنی همان‬ ‫که از او خریده بودیم‪ ،‬داغ شد و آتش گرفت – آن هم درست وقتی که داشتیم‪ ،‬شاد و مغرور‪ ،‬برای افراد فامیل‬ ‫فیلم نشان می دادیم‪ :‬لورل و هاردی و یکی دو دقیقه "اخبار بریتیش موویتون"‪ .‬فیلم های ما صامت بود و پس‬ ‫نمی دانم که اخبار با صدای چه کسی بود‪ :‬استاد عالمه مینوی؟ مسعود فرزاد؟ یا ابوالقاسم طاهری؟ باری‪ ،‬آنچه‬ ‫من در اینجا به عنوان یک خاطره نوشتم‪ ،‬بی گمان کمی بیش از یک خاطر ٔه مشابه در بچه های اعماق است و‬ ‫خمیرمایه ی کافی برای یک داستان کوتاه را دارد‪ .‬اگر نویسنده ای زندگی این انسان را‪ ،‬که می تواند سرنمونی‬ ‫از این گونه انسانهای فلک زده باشد‪ ،‬بر اساس پیرنگ پررنگ آن (عن خوری) در چارچوبی که طرح آن در‬ ‫باال آمده بپروراند‪ ،‬داستان کوتاه کمابیش جالبی خواهیم داشت‪ .‬به بیان دیگر‪ ،‬زندگی "ننه گدا" در آنچه من نوشتم‬ ‫خالصه نمی شود‪ .‬برای نوشتن داستان او بر اساس پیرنگ یاد شده‪ ،‬باید به ژرف ساخت های آن پیرنگ نقب‬ ‫زد؛ باید به خواست ها و آرزوها و خواب و خیال های او و تصوراتی که از آینده ی خود دارد پرداخت‪ .‬و این‬ ‫همه بخش بزرگ اما کمتر آشکار زندگی ای جوانک "عن خور" است که سرانجام به آرزوهای خود می رسد‬ ‫و آپاراتچی یکی از سینماهای تهران می شود‪.‬‬ ‫از قضا تعداد شخصیت هایی که نام و کار و افکار و احوالشان به تفصیل در بچه های اعماق آمده کم نیست و‬ ‫بعضی از آنها می توانند شخصیت محوری داستانی کوتاه باشند‪ .‬از این جمله اند آقا شریعت‪ ،‬آقای مفتاحی‪ ،‬نقره‬ ‫کار بزرگ که کارمند دادگستری و پدر نویسنده است‪ ،‬و نیز شوهرخواهر او آقای مصدری که طرفدار دوآتش ٔه‬ ‫شاه و رژیم است و همیشه با آقا شریعت‪ ،‬که به گمان خودش چپ و ضدشاه و ضددین است‪ ،‬بحث و جنگ و‬ ‫جدل دارد‪ ،‬و حاج جلیل‪ ،‬شوهرخواهر دیگر نقره کار که از فرط تعصب در مذهب‪ ،‬حتی رادیو را هم حرام می‬ ‫داند و برای شب عروسی دخترش می خواهد ذبیحی (یکی از مشهورترین ﻤﺆذنان زمان و قاری قرآن و خوانند ٔه‬ ‫مناجات در سحرگاه های ماه رمضان) را دعوت کند که "روض ٔه قاسم" را بخواند (با داستان روض ٔه قاسم‪ ،‬کار‬ ‫نویسند ٔه خوب امیر حسن چهل تن‪ ،‬اشتباه نشود)‪ .‬دیگری جمال زاغول است که نماز و روزه اش ترک نمی شود‬ ‫و در عین حال زناکاری است قاهر که نه از زن شوهردار می گذرد و نه از بیچاره پُستچی محل! و اکبر که‬ ‫خودکشی می کند و پسر مرد قصاب و گله دار کمابیش مرفه ای در محله است‪ ،‬و صد البته قلی که بهتر است‬ ‫خواننده خود بخواند و ببیند که او چه جانوری است و بعد احترام سادات که همیشه با آقا شریعت اختالف دارد‬ ‫و با دهن دریدگی سر به سر او می گذارد‪.‬‬ ‫‪------------------------‬‬

‫بچه های اعماق ‪ /‬جلدهای اول و دوم (‪ ۴۵۸‬صفحه)‬ ‫نویسنده ‪ :‬دکتر مسعود نقره کار‬ ‫ناشر ‪ :‬انتشارات فروغ ‪ ،‬بهار ‪ُ ، ۱۳۹۲‬کلن‪ ،‬آلمان‬ ‫شابک ‪۴-۷۰-۹۴۳۱۴۷-۳-۹۷۸ :‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫سبک شناسی‪...‬‬

‫(دنباله از صفحه ی ‪)22‬‬

‫برسیدن‪ :‬کامل و تمام شدن‪.‬‬ ‫بیوسیدن‪ :‬فعل بیوس به بیشتر صیغه هایش صرف شده یعنی "انتظار"‪.‬‬ ‫بهانه‪ :‬به معنی رسم و عادت – مثال‪" :‬شیخ وقت و بزرگ زمانه بود و تارک رسوم‬ ‫و عادت و بهانه" ص ‪.217‬‬ ‫روش‪ :‬اسم مصدر از رفتن‪.‬‬ ‫مکرر‪.‬‬ ‫اندوهان‪ :‬جمع اندوه و لغتها و گروهان جمع لغت و گروه ّ‬ ‫پندار برخاستن‪ :‬یقین و اطمینان کردن‪.‬‬ ‫َس َره کردن‪ :‬خالص از آلوده بیرون آوردن‪ ،‬مثال‪" :‬روزی من پیش خدمت شیخ‬ ‫نشسته بودم و احوال و نمودهای خود می شمردم به حکم آنکه روزگار خود را برو‬ ‫سره کنم که ناقد وقتست" ص ‪.211‬‬ ‫درویش و درویشی‪ :‬فقر به معنی اصطالحی‪.‬‬ ‫بایست محال‪ :‬به معنی آرمان و غایت مطلوب‪ ،‬مثال‪" :‬هر آدمی را بایستی محال‬ ‫ِ‬ ‫باشد و مرا نیز بایستی محالست که یقین دانم که آن نباشد" ص ‪.210‬‬ ‫ای شما‪ :‬آوردن حرف ندا بر سر ضمیر جمع‪...‬‬ ‫همی آید‪ :‬یعنی حکایت شده است‪ ،‬و مأخذ آورده اند که بعدها قاضی حمید و سعدی‬ ‫آن را بسیار و مکرر استعمال کرده اند‪ ،‬این است‪.‬‬ ‫گذشته‪ :‬مرادف غافل‪.‬‬ ‫چشم ِس ّر‪ :‬دیده ی بصیرت پنهان‪.‬‬ ‫آرام جان‪ :‬محبوب و منظور‪ ،‬که بعدها در غزل ها دیده می شود‪.‬‬ ‫فتادۀ همیشگی‪ :‬رجیم و رانده شده ی دایم‪.‬‬ ‫تمیز کردن‪ :‬تمیز دادن‪.‬‬ ‫زیادت آوردن بر کسی‪ :‬تعالی و تفوق جستن‪.‬‬ ‫تعلق کردن‪ :‬دلبستگی‪.‬‬ ‫در بند کردن‪ :‬دلبستگی‪.‬‬ ‫در بند شدن‪ :‬دلبستگی‪.‬‬ ‫روزگارمرد‪ :‬مرد بزرگ و فوق العاده‪.‬‬ ‫آرام روح‪ :‬آرامش و راحتی روح‪.‬‬ ‫خزانه ی اسرار و خلعت اسرار‪ :‬اصطالح است‪.‬‬ ‫صوفیگری‪ :‬تصوّف‪.‬‬ ‫کامل حال‪ :‬به کمال حال رسیده‪.‬‬ ‫کدوادۀ بال‪ :‬کدوادۀ بال و کدوادۀ اصفیا‪ ،‬ظاهراً به معنی حصار و مرکز بال یا حصار‬ ‫و مراکز اصفیا (ص‪ )504 – 59 :‬و تاریخ بخارا هم این لغت را آورده و گوید"‬ ‫"کدوادۀ َربَض از خشت پخته می بایست‪ ،‬کدوادۀحصار را و برج های او که از خشت‬ ‫پخته بود باز کردند و بربض شهر بخارا خرج کردند> (ص ‪ 31‬طبع تهران)‪2‬‬ ‫دینارگانه‪ :‬به معنی دینار و درم‪ ،‬مثل درمگان و دینارگان‪.‬‬ ‫ِد َرم گانه‪ :‬به معنی دینار و درم‪ ،‬مثل درمگان و دینارگان‪.‬‬ ‫فراگفت آمدن‪ :‬به سر سخن باز شدن‪.‬‬ ‫فنای کلی‪ :‬اصطالح صوفیانه‪.‬‬ ‫بی از آنکه‪ :‬به معنی بی آنکه‪ ،‬و این ترکیب بعدها رواج یافته است‪ 3‬و باز از میان‬ ‫رفته (ر‪.‬ک‪ .‬صفحه ی ‪ 141‬فقره ی ‪)38‬‬ ‫(دنباله در شماره ی آينده)‬ ‫توضیحات‪:‬‬ ‫‪ -1‬چهار مقاله طبع لیدن ص ‪.41‬‬ ‫‪ -2‬این لغت جای دیگر هنوز دیده نشده است و از فرهنگ ها نیز فوت شده است – و‬ ‫این لغت "کدواده" با لغت "دروازه" شاید ربطی داشته باشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬ابوحنیفه ی اسکافی گوید‪:‬‬ ‫بی از آن کاید از او هیچ خطا از کم و بیش سیزده سال کشید او ستم دهر ذمیمم‪.‬‬

‫قابل توجه ساکنین وود کرافت برای همه اشخاصی که زبان دوم آنها‬ ‫زبان انگلیسی است‬ ‫‪For all different language backgrounds‬‬ ‫برای تقویت زبان انگلیسی جهت آمادگی گذراندن امتحان تی سل‪ ،‬تافل و شهروندی‪،‬‬ ‫مدرس کانادایی واجد شرایط آماده کمک به شما است‪.‬‬ ‫هزینه‪ :‬رایگان‬ ‫زمان‪ :‬از ‪19‬ماه اکتبر‪ ،‬دو شنبه ها از ساعت ‪ 11‬صبح تا ‪ 1‬بعد از ظهر‬ ‫مکان ‪ :‬ساختمان سیمور‪ ،‬سالن سیمور‪ ،‬زنگ ‪206‬‬ ‫برای کسب اطالعات بیشترو ثبت نام لطفا هرچه زود تر با مهین خدابنده‬ ‫تلفن ‪ 604 922 3088‬و یا‬ ‫‪Alexa Husdon (TESOL certified.) tel: 778 229 3988 or email:‬‬ ‫‪ m.alexa.hudson@gmail.com‬تماس بگیرید‪.‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 41‬‬

‫ارز و ارسال پول‬

‫آژانس مسافرتی‬ ‫‪( Advanced Travel‬تینا خدایی) ‪604-904-4422‬‬ ‫‪604-770-4474‬‬ ‫آژانس هواپیمایی آپادانا‬ ‫‪604-986-0094‬‬ ‫آریا تراول‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آرایشگاه و سالن زيبایی‬

‫‪604-980-5464‬‬ ‫‪King Hair Design‬‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫آموزش هنر‬

‫خانه فرهنگ و هنر (خط‪ ،‬نقاشی‪ ،‬موسیقی‪778-737-7426 )...‬‬ ‫مرکز هنری نوا‪( :‬موسیقی‪ ،‬نقاشی ‪604-985-6282 )..‬‬ ‫نقاشی‪:‬‬ ‫‪604-349-6326‬‬ ‫نازنین صادقی (آبرنگ)‬ ‫‪www.nazanin-artist.com‬‬ ‫رامین جمالپور (رنگ روغن‪ /‬آبرنگ) ‪604-924-1475‬‬ ‫موسیقی‪:‬‬ ‫‪604-375-1272‬‬ ‫اشرف آبادی (تار و سه تار)‬ ‫‪604-983-3985‬‬ ‫استاد شاملو (ویلن و سه تار)‬ ‫‪778-833-4778‬‬ ‫ُرهام بهمنش (پیانو)‬ ‫نازنین صادقی (پیانو برای کودکان) ‪604-349-6326‬‬ ‫گالری موسیقی (پیانو‪ ،‬گیتار‪ ،‬ویلن) ‪604-980-4913‬‬ ‫‪604-990-1278‬‬ ‫مازیار امامی (گیتار)‬ ‫‪604-441-9442‬‬ ‫کامران (گیتار پاپ)‬ ‫رامین جمالپور (پیانو‪ ،‬تئوری‪/‬هارمونی) ‪604-924-1475‬‬ ‫‪778-893-6766‬‬ ‫فرشته فرمند (آواز)‬ ‫‪604-913-3486‬‬ ‫پرویز نزاکتی (آواز)‬ ‫‪604-551-3963‬‬ ‫محمد خرازی (گیتار)‬

‫‪604-913-2324‬‬ ‫دنیا (وست ونکوور)‬ ‫‪604-688-2516‬‬ ‫چارلیز (داون تاون)‬ ‫‪604-763-1512‬‬ ‫دانیال (کوکيتالم)‬ ‫‪604-945-3266‬‬ ‫عطار (کوکیتالم)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫بیمه‬

‫‪604--836-5663‬‬ ‫جهانگیر فامیلی‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫پزشک ‪ /‬مرکز پزشکی ‪ /‬خدمات پرستاری‬ ‫پزشک خانوادگی‪:‬‬ ‫دکتر پروانه بهشتی (‪604-925-9277 )West Van‬‬ ‫فیزیوتراپی‪:‬‬ ‫هارمونی (فیزیو ‪ /‬ماساژتراپی) ‪604-468-2300‬‬ ‫ناتوروپاتیک‪:‬‬ ‫دکتر ماندانا عدالتی (‪604-987-4660 )North Van‬‬ ‫خدمات پرستاری‪:‬‬ ‫‪604-945-5005 Safe Care Home Support‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تدریس خصوصی‬

‫دکتر حسن امتیازی (ریاضی و‪604-710-9602 )...‬‬ ‫دکتر علیرضا خاتون آبادی (ریاضی) ‪778-926-1382‬‬ ‫دکتر حمیدرضا رضازاده (ریاضی) ‪604-700-9560‬‬ ‫مونا لطفی زاده (شیمی و بیولوژی) ‪604-727-5960‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫ترجمه‬

‫حسین عندلیب (مترجم رسمی) ‪604-868-9800‬‬ ‫امیربانو قاسمی نژاد (مترجم رسمی) ‪778-998-8402‬‬ ‫فریبرز خشا (مترجم رسمی) ‪604-377-9225‬‬ ‫حاتمی (مترجم رسمی) (کوکيتالم) ‪604-338-7364‬‬ ‫‪778-773-0723‬‬ ‫بهارک کیادی‬ ‫‪604-817-4689‬‬ ‫دالرام قدرشناس (‪)Ph.D‬‬ ‫حمید دادیزاده (مترجم رسمی) ‪604-889-5854‬‬ ‫آرش اندرودی (مترجم رسمی) ‪604-365-6952‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫عکاسی‪:‬‬ ‫آموزش عکاسی کارون‬ ‫کارتون و کاریکاتور‪:‬‬ ‫گالری کالغ سفید (افشین سبوکی) ‪778-898-4575‬‬ ‫خطاطی‪:‬‬ ‫‪778-889-4820‬‬ ‫انجمن خوشنویسان ایران‬ ‫رقص‪:‬‬ ‫‪604-983-0015‬‬ ‫باله ملی پارس‬ ‫‪604-224-0011‬‬ ‫گروه رقص آتش‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات و خدمات ساختمانی‬

‫‪604-464-7726‬‬ ‫‪( IRIS‬کوکيتالم)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات لوازم خانگی ‪ /‬برقی ‪ /‬کامپیوتر‬

‫‪778-372-0765‬‬

‫اپتومتری ‪ /‬عينک سازی‬

‫آموزش زبان‬

‫‪778-882-4087 Discover English Academy‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزشگاه زبان فارسی‬

‫‪604-261-6564‬‬ ‫ایرانیان‬ ‫‪604-913-0601‬‬ ‫دهخدا (نورت ونکوور)‬ ‫‪604-442-9431‬‬ ‫نور دانش‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزش رانندگی‬

‫تزيينات داخلی و دکوراسیون‬

‫‪Sofi Interiors‬‬

‫‪604-424-8112‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫شرکت ساختمانی لوفا ‪ -‬پارسا خاکپور ‪778-893-7277‬‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬‫حسن (‪)Wise Appliance‬‬ ‫‪Techno Electro‬‬ ‫سعید ابراهیمی‬

‫‪604-764-6911‬‬ ‫‪604-770-0660‬‬

‫‪604-346-8925‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات اتوموبیل‬

‫‪604-438-0222‬‬ ‫‪( KMF‬خسرو خاندشتی)‬ ‫تعمیرگاه و مکانیکی ‪604-960-0389 Auto Tek‬‬ ‫‪604-722-4175‬‬ ‫زاهد هفت لنگ‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫حسابداری‬

‫‪604-710-0550‬‬ ‫‪( Green Way‬محسن)‬ ‫آموزشگاه رانندگی بهروز ‪778-896-1420‬‬ ‫‪778-995-0000‬‬ ‫سیامک صالحی پور‬ ‫‪( Central Youth‬سارا سلیمی) ‪778-378-5888‬‬ ‫‪604-644-8960‬‬ ‫حسین الهیجی‬ ‫‪604-990-4844‬‬ ‫کاپیالنو (جوان)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫ناهید پاک (‪778-340-0231 )NasTax-N.Van‬‬ ‫ناهید پاک (‪604-781-8153 )NasTax- Langley‬‬ ‫‪778-285-8830‬‬ ‫حسابداری صبا‬ ‫‪604-468-4222‬‬ ‫تراز (کوکیتالم)‬ ‫‪604-986-3704‬‬ ‫تراز (حسن نراقی)‬ ‫‪604-990-6668‬‬ ‫رضا هوشمند‬ ‫‪-----------------------------------------------‬‬

‫‪778-898-0701‬‬ ‫‪604-649-3618‬‬ ‫‪604-250-6711‬‬ ‫‪604-307-8742‬‬

‫‪778-929-2725‬‬ ‫‪Project X‬‬ ‫‪778-846-2573‬‬ ‫هرکول مووینگ‬ ‫‪604-970-2233 Merto Vancouver Movers‬‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫اتوموبیل‬

‫هوندا (هوشنگ دیده بانی)‬ ‫فولکس واگن (بهداد نخعی)‬ ‫آئودی (علی بنی صدر)‬ ‫میتسوبیشی (مریم ساده)‬

‫حمل و نقل ‪ /‬اثاث کشی (‪)Moving‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫خدمات چاپ‬

‫‪604-990-7272‬‬ ‫کاپیز دیپو (نورت ونکوور)‬ ‫خدمات چاپ‪604-710-5234 Print & Design‬‬

‫‪604-931-6121‬‬ ‫سوپر مارکت پارسیان‬ ‫‪604-877-0139‬‬ ‫یک و یک‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫خدمات زيبایی و ماساژ زهره ‪604-365-4610‬‬

‫‪604-770-1784‬‬ ‫فرش پازیریک‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات زيبايی ‪ /‬ماساژ‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کنسولی‪ /‬اسناد رسمی‪ /‬مهاجرت‬

‫فریبرز خشا (نوتاری پابلیک) ‪604-922-4600‬‬ ‫فرشته رحیمی (امور مهاجرت) ‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-924-4452‬‬ ‫محمد همائی نژاد ‬ ‫کاظم سیدعلیخانی (امور مهاجرت) ‪778-285-2866‬‬ ‫‪604-230-9767‬‬ ‫نیلپر هنرور (پورت مودی)‬ ‫‪604-986-3704‬‬ ‫حسن نراقی (امور مهاجرت)‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪778-285-2866‬‬ ‫راه کانادا (کوکیتالم)‬ ‫‪604-973-0102‬‬ ‫سوزان بشیری‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کامپیوتر‬

‫‪604-657-4318‬‬ ‫شهرام شعبانی‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات پوست و زيبايی‬

‫(‪)facial/skincare‬‬

‫‪604-364-8416‬‬ ‫‪Vanco L.S.C‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫داروخانه‬

‫داروخانه مدیس (پورت کوکيتالم) ‪604-944-5544‬‬ ‫‪604-982-0981‬‬ ‫داروخانه نورت وست‬ ‫‪604-944-2048‬‬ ‫فارماسیو (کوکیتالم)‬ ‫داروخانه‬ ‫ِ‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫دندانپزشک‬

‫‪604-985-7032‬‬ ‫دکتر بابک چهرودی‬ ‫‪604-321-8001‬‬ ‫دکتر روشنک شفقی‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫رستوران‬

‫‪604-971-5113‬‬ ‫خلیج فارس‬ ‫‪604-904-3904‬‬ ‫گیالنه‬ ‫‪604-980-7373‬‬ ‫کازبا‬ ‫‪778-340-1500‬‬ ‫زیتون‬ ‫‪604-987-9000‬‬ ‫کپیالنو کافه‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫سرمایه گذاری و خدمات مالی‬

‫ محسن مطلبی‬‫‪ -‬شاهین گلستانی‬

‫‪778-773-6377‬‬ ‫‪778-231-9879‬‬

‫‪------------------------------------------------‬‬

‫عکاسی و فیلمبرداری‬

‫‪604-925-6800‬‬ ‫پرفکت شات استودیو‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫استودیو عکاسی کارون‬ ‫حمید ‪604-358-7060 slicephotography.ca‬‬ ‫‪778-355-4445‬‬ ‫دات آرت استودیو‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫فروشگاه مواد غذایی‬

‫فرش (فروش ‪ /‬تعمیرات ‪ /‬شستشو)‬

‫کتابفروشی‬

‫نیما (کتاب‪ ،‬فیلم و آالت موسیقی) ‪604-904-0821‬‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫کتاب کارون‬ ‫‪604-671-9880‬‬ ‫پان به (کتاب و فیلم)‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫مشاور امالک‬

‫محمد خلیل بیگی ‬ ‫مرتضی رضایی‬ ‫پرتو مشرف‬ ‫نادر معتمد‬ ‫ایرج بابایی‬ ‫فرشته رحیمی‬ ‫فرزاد میرپور‬ ‫مژگان شیخ االسالمی‬ ‫کورس پزشک‬ ‫پروین نارچی‬ ‫مارسی پناه‬ ‫مهرناز چیت ساز‬ ‫رضا راد‬ ‫فاطی دارا‬

‫‪604-727-4044‬‬ ‫‪604-603-0704‬‬ ‫‪604-506-8668‬‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫‪604-626-1033‬‬ ‫‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-999-2040‬‬ ‫‪604-898-4333‬‬ ‫‪604-518-3992‬‬ ‫‪604-790-7484‬‬ ‫‪604-761-7546‬‬ ‫‪604-988-8000‬‬ ‫‪778-855-2778‬‬ ‫‪604-787-6562‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نان ‪ /‬شیرینی‬

‫‪Better Bakes & Eats‬‬ ‫شیرینی مینو (کوکیتالم)‬ ‫شیرینی گلستان‬ ‫شیرینی رکس ‬ ‫شیرینی الله‬ ‫کلبه نان‬ ‫افرا‬

‫‪604-987-5881‬‬ ‫‪604-552-3336‬‬ ‫‪604-990-7767‬‬ ‫‪604-973-0119‬‬ ‫‪604-986-6364‬‬ ‫‪778-340-1773‬‬ ‫‪604-987-7454‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نشریات و دیگر رسانه ها‬

‫فرهنگ‬ ‫فرهنگ ‪BC‬‬ ‫‪BC‬‬

‫‪604-544-0960‬‬ ‫‪778-317-4848‬‬

‫‪604-988-9262‬‬ ‫شهروند ‪BC‬‬ ‫‪604-921-4726‬‬ ‫پیوند‬ ‫‪604-721-5315‬‬ ‫راه موفقيت‬ ‫‪604-697-0344‬‬ ‫دانستنیها‬ ‫‪604-782-6796‬‬ ‫ماهنامه نگاه‬ ‫‪604-913-0399‬‬ ‫دانشمند‬ ‫‪604-723-4307‬‬ ‫تلویزیون پرواز‬ ‫تلویزیون پیوند ‪ /‬و به یاد ایران ‪604-921-4726‬‬ ‫‪778-709-9191‬‬ ‫رادیو فارسی زبان ونکوور‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫وام‬

‫‪604-307-8674‬‬ ‫مهرداد نویس‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫نادر معتمد‬ ‫‪604-341-0566‬‬ ‫امیر بوترابی‬ ‫‪604-375-4119‬‬ ‫محمد فراهانی‬ ‫‪604-725-7230‬‬ ‫بهنام نیک اختر‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫چهارباغ (نورت ونکوور) ‪604-522-5254‬‬ ‫نانسی‬ ‫‪ 604-987-5544‬وکالت ‪ /‬خدمات حقوقی‬ ‫‪604-682-8816‬‬ ‫آریا‬ ‫افرا‬ ‫‪ 604-987-7454‬متیو فهی (‪604-561-4644 )Matthew Fahy‬‬ ‫فروشگاه بزرگ دایانا (کوکيتالم) ‪604-941-1881‬‬ ‫‪604-925-6005‬‬ ‫زهرا جناب‬ ‫‪604-472-8888‬‬ ‫‪Urban Gate‬‬ ‫جعفر مصطفی (دفتر وکالت ایرکا) ‪604-518-9482‬‬ ‫‪604-988-8100‬‬ ‫المپیا‬ ‫‪604-281-3013‬‬ ‫دکتر مهران محمودی‬ ‫‪604-988-3515‬‬ ‫پارس‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬‫‪604-985-2288‬‬ ‫پرشیا‬ ‫‪ 604-983-2020‬هنرهای دستی‬ ‫میت شاپ اند دلی‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫ ‬ ‫‪ 604-669-6766‬کارون‬ ‫دانیال‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 42‬‬

‫هموطنان عزیز‬ ‫اینجانب ضمن عرض تبریک به آقای علی احساسی منایندهی منتخب حوزهی‬ ‫ویلودیل و آقای مجید جوهری منایندهی منتخب حوزهی ریچموندهیل از‬ ‫فعالیتهای انتخاباتی مثبت آقای مایکل پارسا کاندیدای حزب محافظه کار از‬ ‫حوزهی ریچموندهیل و آقای پویان طبسینژاد کاندیدای حزب ان ـ دی ـ پی از‬ ‫حوزهی ویلودیل قدردانی میکنم‪.‬‬ ‫مشارکت همه جانبهی اعضاء جامعهی ایرانی در این انتخابات بسی قابل تقدیر‬ ‫است‪ .‬حضور چهار کاندیدای ایرانی تبار از سه حزب‪ ،‬فعالیت صدها داوطلب‬ ‫برای کمک به کاندیداها‪ ،‬حمایت گستردهی مالی از کاندیداها و حضور افراد‬ ‫جامعهی ایرانی در پای صندوقهای رأی نشان از بلوغ سیاسی جامعهی ایرانی‬ ‫و عالقه و وابستگی ما به کشور انتخابیمان کانادا دارد‪.‬‬ ‫پیروزی قاطع حزب لیبرال کانادا به رهبری خنست وزیر منتخب جناب آقای‬ ‫جاستین ترودو فصل جدیدی را در صحنهی سیاسی دولت فدرال کانادا گشوده‬ ‫است و من یقین دارم که ساکنان استان انتاریو از نتایج این پیروزی در عرصههای‬ ‫گوناگون بهرهمند خواهند شد‪.‬‬

‫با احترام‬ ‫رضا مریدی ‪ ،‬نماینده پارلمان انتاریو‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫)‪Civic Association of Iranian Canadians (Civic IC‬‬ ‫کانون همکاری های اجتماعی ایرانیان صمیمانه‬ ‫ترین تبریکات خود را برای انتخاب اقای علی‬ ‫احساسی (حزب لیبرال‪ -‬حوزه ویلدودیل) و آقای‬ ‫مجید جوهری ( حزب لیبرال‪ -‬حوزه ریچموند‬ ‫هیل) اعالم می دارد‪ .‬ضمنا از آقایان مایکل پارسا‬ ‫(محافظه کار) و پویان طبسی نژاد (دموکراتیک‬ ‫نوین) نیز برای کاندیداتوری در این انتخابات‬ ‫قدردانی می نماید‪.‬‬

‫علی احساسی‬

‫مجيد جوهری‬

‫کانون همچنین از شما هموطنانی که در طول انتخابات اخیر با تالش هایتان‪ ،‬با شرکت‬ ‫تان در جلسات بحث و مناظره در شهرهای نورت شور‪ ،‬برنابی‪ ،‬و تری سیتی این‬ ‫کانون را یاری دادید و با مشارکت تان در پای صندوق های رای نشان دادید که نسبت‬ ‫به تعیین سرنوشت تان عالقه مند هستید‪ ،‬تشکر می نماید‪.‬‬ ‫جامعه ایرانیان کانادائی با مشارکت در زندگی دموکراتیک در کانادا‪ ،‬می رود تا‬ ‫جایگاه شایسته خود را یافته و در اداره کشور و تعیین سرنوشت خود سهیم گردد‪ .‬ما‬ ‫این موفقیت را به همه شما ایرانیان و همه پیش کسوتان این راه ‪ ،‬از جمله آقای دکتر‬ ‫رضا مریدی‪ ،‬وزیر دولت انتاریو و نماینده مردم از حوزه ریچموند هیل و آقای دکتر‬ ‫امیر خدیر نماینده پیشین مجلس ملی کبک تبریک می گوییم‪.‬‬ ‫کانون همکاری های اجتماعی ایرانیان‬

‫‪info@civicic.ca,‬‬

‫‪www.civicic.ca,‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 43‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫استخدام‬

‫آژانس مسافرتی اَد َونسد تراول (‪ )Advanced Travel‬به يک تراول ایجنت (‪Travel‬‬ ‫‪ )Agent‬باتجربه نیازمند است‪.‬‬ ‫متقاضیان لطفاً از طریق ایمیل زیر با ما تماس بگیرند‪:‬‬

‫‪aslan@advancedtravelbc.com‬‬

‫اطالعيه انجمن ايرانيان برنابی‬ ‫احتراما روابط عمومی انجمن ایرانیان برنابی اعالم میدارد که برنامه های فرهنگی‬ ‫هنری انجمن در دو بخش اجرا میشود‪.‬‬ ‫بخش اول‪ :‬گزارش‪ ،‬مقاله خوانی ‪ ،‬طنز‪ ،‬شعر همره اهنگ‪،‬‬ ‫بخش دوم‪ :‬شاهنامه خوانی همراه نوای ضرب ‪ ،‬ترانه خوانی ‪ ،‬و موسیقی کر میباشد‪.‬‬ ‫زمان و ساعت ‪ :‬شنبه ها از ساعت ‪ 30/3 ( :‬تا ‪) 30/5‬‬ ‫مکان‪ :‬شمال لوهید مال خیابان کمرون شماره ( ‪ ) 9523‬ساختمان سینیور سنتر جنب‬ ‫با تشکر روابط عمومی انجمن‬ ‫کتاب خانه تلفن ‪6047794422‬‬

‫کانون فرهنگیان‬ ‫جلسه ماهانه خود را در تاریخ دوشنبه ‪November 2, 2015‬‬ ‫در محل همیشگی از ساعت ‪ 6‬تا ‪ 8‬شب برگزار خواهد نمود‪.‬‬ ‫‪Buzz 022 - Unit 402 - 172 2nd East Street, North Vancouver‬‬

‫‪6048092294‬‬

‫تدريس پيانو‪ ،‬آکاردئون و تئوری موسيقی‬

‫مرکز مشاوه روان پویا در ونکوور کانادا‬ ‫با اهداف آموزشی ‪ ،‬درمانی و پژوهشی با کادر مجرب و متخصص اماده ارائه خدمات روا‬ ‫ن شناختی و مشاوره حضوری و آنالین می باشد‪.‬‬ ‫خدمات مشاوره ایی که دراین مرکز ارائه می شود به شرح زیر است ‪:‬‬ ‫ مشاوره فردی (خوداگاهی و خود شناسی) ‪ ،‬مشاوره زناشویی وخانواده‪ ،‬مشاوره قبل از‬‫ازدواج‪ ،‬مشاوره برای بازسازی زندگی پس از طالق‬ ‫ درمان اختالل های روانی شامل افسردگی‪ ،‬اضطراب‪ ،‬وسواس های عملی‪ -‬فکری‪ ،‬و‬‫مشکالت عاطفی و رفتاری‪.‬‬ ‫ درمان مشکالت یادگیری و عاطفی و رفتاری کودکان و نوجوانان‪.‬‬‫همچنین دراین مرکز دوره‌های آموزشی مهارت‌های زندگی‌‪ ،‬فرزند پروری‪ ،‬مهارت‌های‬ ‫ارتباطی‌ زوجین‪ ،‬و مهارت‌های ابراز وجود و افزایش عزت نفس برای عموم برگزار‬ ‫می‌‌شود‪ .‬افزون بر این‪ ،‬در مرکز مشاوه روان پویا دوره‌های تخصصی روش‌ها و فنون‬ ‫مشاوره و رواندرمانی برای روان شناسان و مشاوران با مدرک تحصیلی‌ کارشناسی و‬ ‫باالتر برگزار می‌‌شود‪.‬‬ ‫عالقمندان برای کسب اطالعات بیشتر می‌‌توانند با شماره مرکزتماس حاصل نمایند‪.‬‬ ‫شماره تماس‪6047191084:‬‬ ‫‪ psychodynamic counselling‬همچنین از صفحه فیسبوک ما با عنوان مشاوره روان‬ ‫پویا وسایت ‪ psychodynamiccounselling.com‬دیدن فرمایید‪.‬‬

‫فال قهوه مهری‬

‫‪604.442.8958‬‬

‫برای کودکان و بزرگساالن‬ ‫با سی سال سابقۀ تدريس‬

‫حسين زليخاپور‬

‫‪604.618.9709‬‬

‫جويای کار‪:‬‬ ‫انجام کارهای اسباب کشی منزل‪ ،‬مسکونی‪ /‬تجاری ‪ -‬با کيفیت باال و قیمت مناسب در‬ ‫اسرع وقت‬

‫‪Tel: 604.374.8605‬‬


‫سال سيزدهم‬

‫‪Page 44‬‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫آرايش مو توسط "نازی"‬

‫اجاره اتاق‪:‬‬ ‫دو اتاق در يک طبقه مستقل از تاون هاوسی بسیار بزرگ‪ ،‬ویالیی و با منظره دلباز‬ ‫با باغ در اطراف آن‪ ،‬ایستگاه اتوبوس روبروی منزل‪ ،‬شامل پرده ها‪ ،‬لوسترها‪،‬‬ ‫تلویزیون‪...‬‬ ‫مبلمه یا نیمه مبله ‪ -‬در وسط شهر نیووست مینستر‬ ‫با مبلغ بسیار مناسب برای طوالنی مدت اجاره داده می شود‪.‬‬

‫‪Tel: 778.834.2199‬‬ ‫مرمت و بازسازی انواع تابلوهای نقاشی رنگ روغن‬

‫‪778.874.3931‬‬

‫‪Wise Appliance Service‬‬

‫تدريس خصوصی زبان انگليسی‬ ‫برای کودکان و بزرگساالن‬ ‫با قیمت بسیار مناسب‬

‫(آرزو) ‪604-351-9974‬‬

‫تعميرات انواع لوازم برقی خانگی‬

‫)حسن( ‪604.764.6911‬‬

‫کوتاه کردن مو (زنانه و مردانه)‪ :‬‬

‫‪$10‬‬

‫رنگ ریشه مو‪ :‬‬

‫‪$20‬‬

‫ ‬ ‫رنگ موی آقایان‪:‬‬

‫‪$10‬‬

‫ ‬ ‫هایالیت‪:‬‬

‫ ‬ ‫‪up to $40‬‬ ‫‪$8‬‬

‫ ‬ ‫ابرو‪:‬‬

‫(نورت ونکوور)‬

‫‪778.859.4393‬‬

‫‪Tel:‬‬

‫مدرسه ی نور دانش‬ ‫چون شکر شیرین و چون گوهر‪ ،‬زبان فارسی است‬

‫فارسی‪ ،‬فرهنگ و آیین و نشان پارسی است‬

‫زبان مهم ترین عامل حفظ و ارتباط بین نسل هاست‪ ،‬پس بکوشیم تا با آموزش زبان فارسی به‬ ‫فرزندان مان ارتباط خود را با نسل جدید تقویت نماییم‪.‬‬ ‫مدرسه ی نور دانش با مجوز برگزاری امتحانات پایان سال تحصیلی ایران و برخورداری از سی‬ ‫سال سابقه ی مدیریتی و آموزشی در مدارس دولتی و غیر انتفاعی داخل کشور و چندین سال‬ ‫فعالیت آموزشی در استان بریتیش کلمبیا و بهره مندی از کادری مجرب و کارآزموده‪ ،‬دارای‬ ‫کالس های خصوصی و گروهی آموزش زبان فارسی برای خردساالن و بزرگساالن‪ ،‬آموزش‬ ‫کلیّه ی دروس ابتدایی و راهنمایی و نیز آموزش تک درس دبیرستان‪ ،‬جهت آمادگی هرچه بیشتر‬ ‫دانش آموزان برای شرکت در امتحانات ایران می باشد‪ .‬ضمنا" کالس ها در دو منطقه نورث‬ ‫ونکوور و کوکیتالم برگزار می شود‪ .‬ما به میزبانی و خدمت رسانی به حدود ‪ 60‬نفر دانش‬ ‫آموزی که امتحانات پایان تحصیلی ایران را در دو نوبت خرداد و شهریور ‪ 1394‬در حوزه ی‬ ‫ونکوور با موفقیّت به اتمام رساندند‪ ،‬مفتخریم‪.‬‬ ‫تلفن های تماس‪ 604.442.9431 :‬و ‪604.726.9430‬‬ ‫ایمیل‪noordanesh.school@yahoo.com:‬‬


‫‪Page 45‬‬

‫سال سيزدهم‬

‫‪Farhang, October 30, 2015, No. 324‬‬

‫مسابقه دیجیتال ‪ ۲۰۱۶‬کلوب عکس کارون‬ ‫موضوع‪ :‬پرندگان و حيوانات‬ ‫شرکت کلیه عالقمندان در این مسابقه آزاد است‪ .‬هر نفر می‌‌تواند حد اکثر دو عکس برای شرکت در‬ ‫مسابقه ارسال نماید‪ .‬عکس‌ها باید بر مبنای تعریف "عکاسی طبیعت" کاپا و فیاپ ارائه شوند‪ .‬در ستون‬ ‫سمت چپ صفح ٔه انگلیسی‌ فرا خوان مسابقه‪ ،‬لینک عکاسی طبیعت به فارسی قابل دسترسی‌ است‪.‬‬ ‫ی که در مسابقات قبلی‌ شرکت‬ ‫عکس ها‪ ،‬حتما باید عنوان داشته باشند‪ .‬عکس بدون عنوان و عکس‌های ‌‬ ‫داده شده اند‪ ،‬پذیرفته نمی‌‌شوند‪.‬‬ ‫نمایشگاهی از عکس‌های شرکت کنندگان در مسابقه در گالری کارون برگزار می‌‌شود‪ .‬عالقمندان‬ ‫میتواند‪ ،‬هم زمان و مطابق مقررات گالری عکس خود را برای نمایشگاه ارسال نمایند‪ .‬شرکت‬ ‫درنمایشگاه اجباری نیست (به جز برنده ها)‪.‬‬ ‫یک نمایشگاه دائمی از کلیه عکس‌ها در وب سایت گالری ساخته می‌‌شود؛ هم چنین یک اسالید شو‬ ‫کلیه مقررات باید مطابق این فراخوان اجرا شود‪ .‬شرکت کنندگانی که مقررات را رعایت نکنند‪ ،‬بدون‬ ‫هیچ گونه اطالعی از دور مسابقه حذف شده و هزین ٔه پرداختی مسترد نمی‌‌شود‪ ،‬و اگر بین برندگان‬ ‫باشند‪ ،‬جایزه به نفر بعدی تعلق می‌‌گیرد‪.‬‬ ‫مسابقه توسط سه داور داوری می‌‌شود‪ .‬داوران توسط کلوب عکس کارون انتخاب می‌‌شوند و نظر آن‌‌ها‬ ‫نهایی است‪.‬‬ ‫این فراخوان تغییراتی خواهد داشت‪ .‬شرکت کنندگان میتوانند متن نهایی را به انگلیسی‌ ببینند‪.‬‬ ‫کلوب عکس کارون مجاز است عکس‌های دریافتی را به هر شکل و در‌هر کجا منتشر نماید (روزنامه‪،‬‬ ‫مجله‪ ،‬آلبوم‪ ،‬بولتن‪ ،‬کتاب‪ ،‬اینترنت‪ ،‬اسالید شو‪ ،)...‬ولی‌ کپی رایت عکس‌ها متعلق به عکاس می‌‌باشد‪.‬‬

‫حل جدول نشريه ی فرهنگ (شماره ی ‪)324‬‬

‫مسابقه‬ ‫عکس‌ها باید مطابق "راهنمای آماده کردن عکس" آماده شوند‪ .‬لینک آن در ستون سمت چپ صفح ٔه‬ ‫ی است‪ .‬حد اکثر ابعاد عکس ‪ ۱۴۰۰‬پیکسل (عرض) و ‪۱۰۴۰‬‬ ‫ی فرا خوان مسابقه قابل دسترس ‌‬ ‫انگلیس ‌‬ ‫پیکسل (ارتفاع) و حجم ‪ ۲‬مگا بایت است‪ .‬عکس‌ها می‌‌توانند با فتوشاپ ادیت شوند‪ .‬عکس سیاه و سفید‬ ‫یا رنگی‌ پذیرفته می‌‌شود‪ .‬به یاد داشته باشید‪ ،‬که کلوب عکس کارون به دنبال عکاسی هنری است‪ ،‬و‬ ‫عکس‌ها این چنین داوری می‌‌شوند‪.‬‬ ‫با استفاده از شمار ٔه عضویت و ایمیل خود‪ ،‬عکس‌های خود را در لینک زیر در وب سایت کلوب آپلود‬ ‫کنید‪www.Caroun.com/competition/signin.aspx?site=digital2016 :‬‬ ‫اگر عضو کلوب عکس کارون نیستید‪ ،‬ضمن هماهنگی‌ با کلوب‪ ،‬عکس خود را با ایمیل بفرستید‪ .‬امکان‬ ‫تعویض عکس‪ ،‬برای غیر عضو موجود نیست‪.‬‬ ‫هر یک از اعضٔا میتواند دو عکس آپلود نماید‪ .‬امکان تعویض عکس‌ها تا قبل از تاریخ نهائی وجود‬ ‫دارد‪ .‬اگر بعد از تعویض عکس‪ ،‬عکس جدید خود را در صفحه ندیدید‪ ،‬صفحه را ریلود کنید‪ .‬و در‬ ‫پایان‪ ،‬عنوان عکس فراموش نشود‪ .‬آخرین تاریخ آپلود یا ایمیل عکس‪ :‬قبل از ساعت ‪ ۱۲‬شب ‪ ۲۹‬اسفند‬ ‫‪ ۱۹ ،۱۳۹۴‬مارچ ‪ ۲۰۱۶‬به وقت ونکوور‪ ،‬کانادا‬ ‫جوایز‬ ‫نفر اول‪ :‬مدال طالی کلوب عکس کارون‬ ‫‪ /‬گواهی نام ٔه کلوب عکس کارون‬ ‫نفر دوم‪ :‬مدال نقره کلوب عکس کارون ‪/‬‬ ‫گواهی نامه کلوب عکس کارون‬ ‫نفر سوم‪ :‬مدال برنز کلوب عکس کارون‬ ‫‪ /‬گواهی نامه کلوب عکس کارون‬ ‫کار‌های منتخب‪:‬‬ ‫ده عکس منتخب "لوح تقدیر" کلوب عکس کارون را دریافت می‌‌نمایند‪ .‬هر یک از شرکت کنندگان‬ ‫می‌‌توانند فقط یک مدال به دست آورند‪ .‬هزین ٔه شرکت در مسابقه‪ :‬ده دالر برای اعضا کلوب عکس‬ ‫ی پال‪ ،‬و با‬ ‫کارون‪ ،‬برای دو عکس‪ .‬غیر عضو‪ ۲۵ :‬دالر برای هر عکس‪ .‬نقد‪ ،‬چک یا توسط پ ‌‬ ‫تسهیالتی برای پرداخت در ایران‪ .‬برای پرداخت در کانادا‪ ،‬مالیات به این هزینه اضافه می‌‌شود‪.‬‬ ‫نمایشگاه‬ ‫نمایشگاهی از آثار شرکت کنندگان در این مسابقه و مسابقه‌های دیگری‪ ،‬که کلوب در ‪ ۲۰۱۶‬در آن‌ها‬ ‫شرکت می‌کند‪ ،‬در گالری کارون در ونکوور کانادا بر گذار می‌‌شود‪ .‬عالقمندان به شرکت در این‬ ‫نمایشگاه‪ ،‬هم زمان با آپلود عکس خود فرم شرکت در نمایشگاه را پر کرده و مطابق آن کار خود را‬ ‫ارسال نمایند‪ .‬محدودیتی برای تعداد عکس‌ها وجود ندارد‪ .‬فرم در وب سایت گالری موجود است‪:‬‬ ‫‪http://www.caroun.com/CarounArtGallery/Calls/CallContractCAG.pdf‬‬ ‫امکان چاپ و قاب عکس‌ها در ونکوور (به هزین ٔه عکاس) موجود است‪.‬‬ ‫هزینه شرکت در نمایشگاه صد و پنجاه دالر است‪.‬‬ ‫شرکت عکس‌های برنده در این نمایشگاه اجباری است‪ .‬در صورتی که هر یک از برندگان در‬ ‫نمایشگاه شرکت نکنند‪ ،‬جایزه به نفر بعدی تعلق می‌‌گیرد‪.‬‬ ‫اگر مایلید عضو کلوب عکس کارون بشوید‪ ،‬به راهنمای آن در وب سایت مراجعه نمائید‪:‬‬ ‫‪http://www.caroun.com/CAPA-Membership/CPC-Membership.html‬‬ ‫کلوب عکس کارون هیچ گونه مسئولیتی در مقابل گم شدن یا آسیب دیدن عکس‌ها ندارد‪ .‬عکس‌ها باید‬ ‫در آخرین روز نمایشگاه‪ ،‬توسط شرکت کننده تحویل گرفته شوند و یا هزین ٔه پست و استرداد آن‌ها هنگام‬ ‫تحویل عکس پرداخت شود‪ .‬کلوب عکس کارون ده روز پس از اتمام نمایشگاه عکس‌ها را نگاه میدارد‬ ‫و بعد از آن هیچ گونه مسئولیتی ندارد‪.‬‬ ‫پرسش و پاسخ‪:‬‬ ‫می‌ توانید با ایمیل کلوب یا تلفن گالری تماس بگیرید‪CPC2011 (at) Caroun (dot) com :‬‬ ‫همین االن میتوانید عکس‌های خود را برای مسابقه آپلود نمایید! موفق باشید! و نفر اول!‬ ‫اسپانسر ها‪ :‬مجله فرهنگ بی‌ سی‌‪ ،‬مرکز فرهنگی‌ هنری کارون‬


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Music Spectacular! By Robert Waldman, Vancouver

T

hey say timing is everything. Whether it's meeting the right guy/girl, getting the right job - or whatever. Musicians know the importance of being precise and timing. Hats off to the Vancouver Symphony Orchestra for continuing their "pops" series. Hot on the heels of a new James Bond movie Canada's favourite musicians go all out with their salute to 007. Movie fans and music lovers are in for a real reel treat. Save the date. Mark your calendars for Friday Nov. 27 and Saturday Nov. 28. Be prepared to be swept off your feet and into the realm of high octane fun as our stellar musical corp joins forces with a master conductor and some sizzling singing sensations to entrance audiences with their renditions of classic film themes from the most popular films in history. Continuing his growing presence with the VSO guest conductor John Morris Russell will definitely have you tapping your feet and humming along as musical espionage classics get full coverage in this once in a lifetime concert. Blessed with the presence of guest vocalists Capathia Jenkins and Jeremy Kushnier all eras of famous Bond films will be fully fleshed out. Original hits from the classic Sean Connery era fully epitomize the swinging 60s with such tunes as Thunderball, the James Bond Theme and John F. kennedy's favourite From Russia With Love. Going more modern with songs from the Roger Moore timespan and pop hits there will be something for everyone at this two hour blockbuster concert. Having had the opportunity to attend another 007 concert extravaganza put on by the VSO a few years back I couldn't help but notice how into the crowd was as they got into the act. And Ms. Capathia's tribute to Skyfall was easily as good as Adele's. Come as you are but don't be surprised to see some dudes decked out in tuxes and the ladies dressed to the nines in High heels and killer dresses. Be relaxed, come casual or dress to impress. But you can bet on one thing for sure: this 2015 fall concert will sizzle and is bound to leave you both shaken and stirred For more information on this special film concert or other musical performances call (604) Or go to www.vancouversymphony.ca for ticket information and Showtimes The special 50 years of James Bond 007 concert will be at the Orpheum Theatre at 8:00 pm on Nov 27 and 28.

Page 46

"I collect these reports from the Real Estate Board, STAT Canada and economists. But I welcome your input and suggestions as this section is designed to address your market concerns, whether you are an existing property owner or just starting your search in the Greater Vancouver Real Estate Market. For further detailed information you can reach me at: 604.722.7202 (Foad Ahmadi) or FoadAhmadi.com"

Strong Housing Demand Pulls Inventory to an Eight Year Low

By FOAD AHMADI, Vancouver

Vancouver, BC – October, 2015. The British Columbia Real Estate Association (BCREA) reports that a total of 8,553 residential unit sales were recorded by the Multiple Listing Service® (MLS®) in September, up 12 per cent from the same month last year. Total sales dollar volume was $5.2 billion, up 18 per cent compared to the previous year. The average MLS® residential price in the province rose to $605,258, up 5.3 per cent from September 2014.

“Strong consumer demand has pulled down the inventory of homes for sale to its lowest level in eight years,” said Cameron Muir, BCREA Chief Economist. “Market conditions are favouring home sellers in some board areas, while contributing to relative balance between buyers and sellers in others.” There was a five month supply of residential inventory province wide in September. A balanced market typically exhibits a 58- month supply of homes for sale. The year-to-date, BC residential sales dollar volume increased 33.8 per cent to $49.5 billion, when compared with the same period in 2014. Residential unit sales climbed by 21.1 per cent to 79,170 units, while the average MLS® residential price was up 10.4 per cent to $624,659.


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

Scary Flight!

By ROBERT WALDMAN, Vancouver

S

mart and meaningful movies are few and far between. Toast Germany to be brave enough to confront its troubled past in Labyrinth of Lies. Brought bravely to Canada by Sony Pictures Classic is bound to generate lots of feedback at the international village cinemas and select Cineplex Odeon theatres around B.C, To be selected by the Academy of Motion Picture Arts and Sciences as a nominee for best foreign picture you have to be good. Not only is Labyrinth of Lies good, but it is truly great. Forget about reading the English subtitles. Don't let that out you off. What you won't forget for an eternity is how some respectable German citizens do other best to "hide" their past, Lone prosecutor Johann Radmann is a man on a mission. Blonde baby faced Alexander Fehling gets out to the ultimate test when his office tries to bring to justice men and women responsible for the killings at Auschwitz. Going up against the system is never easy but the roadblocks thrust this idealist's way are hard to fathom. With a haunting musical score and staying away from graphic footage from the infamous death camp director Giulio Ricciarelli assembles a tremendous cast and tracks the path of evil as it skirts the upper echelons of modern German society.

Page 47

Many filmmakers have dealt with the Holocaust including Steven Spielberg. Honest to a fault Labyrinth of Lies is a compelling tale of lost innocence and a righteous gentile taking on the system and learning about his past. Full of surprises and wonderful performances this 124 minute triumph of the spirit takes a very tough period in German (and world) history and makes it relevant again.


Farhang, October 30, 2015, No. 324

‫سال سيزدهم‬

‫بزرگترين موسسه ايرانی وام مسکن در کانادا‬

Mehrdad Nevis

‫مهرداد نـويس‬

Mortgage Specialist

‫مشاور و متخصص وام مسکن‬

Mortgage Services for Life

Cell: 604.307.8674

Suite 103 - 850 Harbourside Drive,

Tel: 604.988.8766

North Vancouver BC V7P 0A3

Fax: 604.988.8736

www.yespros.com

rodnevis@yespros.com


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.