نشریه BC شماره 325 - به تاريخ 13 نوامبر 2015 - ونکوور - کانادا

Page 1

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P.‬‬

‫جمعه ‪ 22‬آبان ‪ -1394‬شماره ‪ ،325‬سال سيزدهم‬

‫‪Friday, November 13, 2015, No. 325‬‬

‫فهرست طوالنی برنامه های اجرايي‬ ‫نخست وزير جديد کانادا‬ ‫صفحه های ‪ 8‬و ‪9‬‬

‫مرکز لیزر الیمالیت برای مشاوره رایگان و تست دستگاه با ما متاس بگیرید‬

‫گالری فرش پازیریک‬

‫‪Pazyryk‬‬

‫تعميرات و خريد و فروش‬ ‫نقد و يا به اقساط ‪604.770.1784‬‬

‫‪1480 Marine Drive, North Van.‬‬

‫مهندس محمد خلیل بیگی‬

‫کارشناس امالک‬

‫‪Cell: 604.727.4044‬‬ ‫‪Office: 604.688.6315‬‬ ‫‪Fax: 604.688.6316‬‬ ‫‪mbeigi1960@gmail.com‬‬ ‫‪www.Royalty.ca‬‬


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 2

Ńş Ęź ŃŤ Ń´ ϲF´ÂŽ É’ ɸF‰ ² Éś ² Ń´ ÉŻM Č?´ŸL| žʎʎuŠ :

ŃŹ ŃŤ ĆEĂ—ÂłL| gĘ… ɡÂŽE ĹŁ ´ʎʎ[Âś Ă–K K ´øĹ’ ŃŤ Ę‘ÂźG YĂ—ĘŽ ĘŽÂź Ă– Ç?ĘŽŃŤ ĘŽl t YĂ—ĘŽĘŽÂź Ńş Ńş K ɞʎѴ ĘŽ Ć ĘŽĘŽÂź Č? ĘŽĘŽU Ă– Ă– Č› ĘŽĘŽT Ć Âź Č? ĘŽĘŽU ¤E ² Ă–K Ă– ¾ŸG ² Lʎʎ™á M ÉŻŃł

Ěžnø¼ ªøˆ Ă– žʎʎŠɯэ ɜѳ

ŃŹ ĘŽĘŽZ ̞̆̀˽ ÉŻ ĚƒĚžĚ Ě‚ Ěž ɡŠ Ă—Âł ˿˽ žu ġѳ Ńł ŃŹ KÄŻE ˿̂ Ě˝ ˞̞̀˽ ÉŻ 8 ` ˞˽ Ěž ɡŠ Ă—Âł ˿˞ ž ¡ʎ ĘŽZ Ńł ŃŹ KÄŻE ˿̂ Ě˝ Ĺ°t Ěƒ ÉŻ ˿̞̀˽ Ěž ɡŠ Ă—Âł ˿˞ ž ¡ʎ ĘŽZ Ńł ŃŹ L> ÉŻ Ńł EĂ— FÂź Ă—> Ę? FÂź žu ġ nø¼ ž ¡ʎ ĘŽZ MĂ–K ¨ Éš Fá Ńł Ń´

Address: SFU, Goldcorp Centre for the Arts, 149 West Hastings St. Djavad Mowafaghian Cinema Tickets and Info: 778-99IRWCS or 778-994-7927, 604-889-9545 or 604-722-3040


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 3‬‬

‫آژانس مسافرتی آریا‬ ‫با مدیریت ناهید صعودیان‬

‫تلفن ونکوور‪:‬‬

‫پر فروش ترین و با سابقه ترین آژانس هوایی ‪( 604) 986.0094‬‬ ‫نماینده رسمی کلیه خطوط هوایی برای ایران‬

‫تلفن تورنتو‪:‬‬ ‫‪(416) 229.1313‬‬

‫ارایه خدمتی نو از آژانس آریا‪:‬‬ ‫روزهای شنبه‪ ،‬یکشنبه و تعطیل تا حد امکان‬ ‫به پیام های فوری شما پاسخ داده خواهد شد‪.‬‬

‫‪3731 Delbrook Ave.‬‬ ‫‪North Vancouver, BC V7N 3Z4‬‬ ‫‪E.mail: info@ariatravel.net‬‬

‫ایران‬

‫اسپشیال‬

‫اسپشیال‬

‫‪ 900‬دالر‬ ‫‪+‬‬ ‫‪Tax‬‬

‫تور‬ ‫مکزیک‬

‫تهران به‬ ‫ونکوور‬


‫خبرهای کوتاه‬ ‫ناآرامی در کمپ پناهجويان در استراليا در پی مرگ يک ايرانی‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 4‬‬

‫نرگس محمدی برنده جايزه گاليله ‪۲۰۰۰‬‬ ‫خبرگزاری هرانا ـ نرگس محمدی‪ ،‬فعال حقوق بشر به‌عنوان‬ ‫یکی از شش برنده جایزه سال ‪ ۲۰۱۵‬بنیاد “گالیله ‪۲۰۰۰″‬‬ ‫انتخاب شد‪ .‬به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کانون‬ ‫مدافعان حقوق بشر‪ ،‬این جایزه هر دو سال یک‌بار به افرادی‬ ‫که به پیشبرد صلح از طریق فرهنگ وهنر کمک مى‌کنند‪ ،‬در‬ ‫شهر فلورانس ایتالیا اعطا مى‌شود‪.‬‬ ‫نرگس محمدی در سال ‪ ۱۳۸۷‬با تشکیل شورای ملی صلح در‬ ‫ایران‪ ،‬به دبیری هیأت اجرایی این شورا انتخاب شد‪ .‬شورای‬ ‫ملی صلح‪ ،‬متشکل از ‪ ۸۵‬شهروند ایرانی بود که هنگام باال‬ ‫گرفتن تنش بین ایران و امریکا در زمان ریاست جمهوری بوش‪ ،‬به پیشنهاد شیرین عبادی‪،‬‬ ‫برنده جایزه صلح نوبل با هدف تالش برای ایجاد جامعه‌ای توسعه یافته تشکیل شد‪.‬‬

‫به گزارش رسانه‌های استرالیا‪ ،‬ناآرامی‌های شدیدی در یکی‬ ‫از کمپ‌های پناهجویان در "جزیره کریسمس" که متعلق به‬ ‫استرالیاست‪ ،‬روی داده است‪ .‬گفته می‌شود که علت بروز‬ ‫این نارآرامی‌ها مرگ یک کرد ایرانی به نام فاضل چگینی‬ ‫بوده است‪...‬‬ ‫طبق این گزارش‪ ،‬ساکنان دست به تخریب و آتش زدن‬ ‫وسایل و اموال عمومی موجود در این کمپ زده و اقدام به‬ ‫از میان برداشتن حصار کمپ کرده‌اند‪.‬‬ ‫جسد این پناهجوی ایرانی روز یکشنبه (‪ ۸‬نوامبر) پای یک‬ ‫صخره کشف شد‪ .‬خبرگزاری آلمان به نقل از مقامات استرالیا گزارش داد که علت مرگ‬ ‫این پناهجوی ایرانی هنوز دقیقا مشخص نیست‪ ،‬اگر چه شاهدان عینی گفته‌اند که او خود را‬ ‫از صخره پرت کرده است‪.‬‬ ‫طبق آخرین آمار وزارت کشور استرالیا‪ ،‬حدود ‪ ۲۰‬درصد از آوارگان و پناهجویانی که در کاهش همکاری عرب‌ها با آمريکا در جنگ عليه "دولت اسالمی"‬ ‫اردوگاه‌های مهاجرتی استرالیا به سر می‌برند‪ ،‬ایرانی هستند‪.‬‬ ‫مقامات نظامی آمریکا به کاهش فعالیت متحدان عرب خود در مبارزه علیه نیروهای "دولت‬ ‫استفاده‬ ‫پناهجویانی‬ ‫نگهداری‬ ‫برای‬ ‫استرالیا از این کمپ‌‌ها در پاپوآ گینه نو و جزیره نائورو‬ ‫اسالمی" در سوریه انتقاد می‌کنند‪ .‬شریکان عرب آمریکا در منطقه به جای آن‪ ،‬عملیات‬ ‫می‌کند که تالش کرده‌اند خود را از راه ناامن دریا به سواحل این کشور برسانند‪ .‬دولت نظامی خود در یمن را تقویت کرده‌اند‪ .‬ژنرال چارلز براون به روزنامه "نیویورک تایمز"‬ ‫استرالیا می‌کوشد با سخت‌گیری مانع از ادامه این روند شود‪.‬‬ ‫گفته است‪« :‬همه مشغول مسائل و امور دیگر هستند‪ ».‬براون فرمانده عملیات هوایی است‬ ‫پناهجویان ساکن این کمپ‌ها حتی در صورت موافقت مقامات استرالیا با درخواست‌پناهندگی‪ ،‬که از یک پایگاه نظامی ‪ ۶۰‬میلیون دالری در قطر انجام می‌گیرد‪ ...‬این روزنامه آمریکایی‬ ‫تنها اجازه ماندن در همان جزیره‌ها را می‌یابند و امکان ورود به خاک استرالیا را ندارند‪ .‬می‌نویسد که آثار ناامیدی را می‌توان در میان مقامات دولت آمریکا مشاهده کرد‪ ،‬چون‬ ‫متحدان عرب گام به گام حمله هوایی در سوریه را به این کشور واگذار کرده‌اند‪.‬‬

‫پوری سلطانی‪ ،‬پايه گذار علوم کتابداری در ايران درگذشت‬

‫پوری (پوراندخت) سلطانی‪ ،‬همسر شاعر فقید ایران‪ ،‬مرتضی کیوان‪ ،‬امروز شنبه شانزدهم‬ ‫آبان ماه‪ ،‬در سن ‪ ۸۴‬سالگی در نتیجۀ بیماری در بیمارستان "ایرانمهر" تهران درگذشت‪.‬‬ ‫پوری سلطانی در سال ‪ ۱۳۱۰‬متولد شد و از او به عنوان پایه گذار علوم کتابداری در ایران‬ ‫یاد می شود‪ .‬خانم سلطانی در سال ‪ ۱۳۳۳‬با شاعر جوان مرتضی کیوان ازدواج کرد که سه‬ ‫ماه بعد به جرم عضویت در سازمان مخفی حزب توده ایران دستگیر و زندانی و سپس در‬ ‫‪ ۲۷‬مهر ماه ‪ ۱۳۳۳‬اعدام شد‪ .‬پس از مرگ مرتضی کیوان پوری سلطانی ایران را ترک‬ ‫کرد‪ ،‬اما چند سال بعد به کشور بازگشت و پس از تأسیس مرکز ملی کتابداری به عضویت‬ ‫هیئت علمی آن درآمد‪ .‬پوری سلطانی همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد‬ ‫گروه کتابداری کتابخانۀ ملی ایران بود‪.‬‬

‫عربستان سه ايرانی را به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام کرد‬ ‫وزارت کشور عربستان در بیانیه‌ای اعالم کرد که سه شهروند ایرانی را به جرم قاچاق مواد‬ ‫مخدر اعدام کرده است‪ .‬در این بیانیه که امروز یکشنبه ‪ ۸‬نوامبر (‪ ۱۷‬آبان) منتشر شد‪،‬‬ ‫نام این سه نفر نبی بخش جوس‪ ،‬محمد اکرم بلوچ و امید بولیده اعالم شده است‪ .‬این افراد‬ ‫به اتهام "قاچاق مقادیر زیادی حشیش از طریق دریا به داخل عربستان" محاکمه و به اعدام‬ ‫محکوم شده بودند‪ .‬به گفته وزارت کشور عربستان حکم این افراد در دادگاه تجدید نظر و‬ ‫دیوان عالی تایید شده و با "حکم پادشاهی" عربستان اجرا شده است‪.‬‬ ‫(منابع‪ :‬دویچه وله‪ ،‬بی بی سی‪ ،‬رادیو فردا و رادیو فرانسه)‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 5‬‬

‫‪Farhang-e BC, Feb. 23, 2011, No. 204‬‬

‫‪Page 4‬‬

‫ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺣﺪﻭﺩ ‪ ۵۰۰‬ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ‬ ‫ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻊ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﻔﻨﺪ‬ ‫‪ ‬‬

‫بازداشتشدگان ديروز را ‪۵٠٠‬‬ ‫نفر اعالم کرد‪ .‬به گفتهی وی‪،‬‬ ‫اکثر بازداشتشدگانی که او‬ ‫مشاھده کرده‪ ،‬در محدودهی‬ ‫خيابان و ميدان آزادی‪ ،‬و توسط‬ ‫پليس امنيت دستگير شده بودند و‬ ‫بسياری از آنھا در ساعات پايانی ديشب و بامداد امروز آزاد شدند‪.‬‬ ‫او که ديشب از مقر نيروی انتظامی فاتب واقع در ضلع جنوبی‬ ‫ميدان انقالب‪ ،‬ابتدای خيابان کارگر جنوبی آزاد شده‪ ،‬خاطرنشان‬ ‫میکند که ھمزمان با دستگيری‪ ،‬مورد ضرب و شتم ماموران قرار‬ ‫گرفته؛ و تاکيد میکند که در زمان بازداشت برخورد بدی با آنھا‬ ‫صورت نمیگرفت‪ ،‬مگر کسانی که به گفتهی او “بلبل زبانی”‬ ‫میکردند که به شدت کتک میخوردند‪.‬‬

‫به گفتهی او‪ ،‬تلفنھای ھمراه ھمهی بازداشتشدگان توقيف شده و به‬ ‫آنھا گفته شده که بعد از عيد برای پس گرفتن آنھا مراجعه کنند‪.‬‬ ‫ھمچنين يک کارگر که او ھم ديشب از ھمين محل آزاد شده‪ ،‬با‬ ‫ابراز تعجب از رفتارھايی که در زمان بازداشت ديده‪ ،‬به برخورد‬ ‫خشن ماموران اشاره میکند و میگويد‪:‬‬ ‫اينھا خودشان ھم کسی را قبول نداشتند و به ھمه فحش میدادند‪،‬‬ ‫خودم شنيدم که حتی به امام ھم توھين میکردند‪ .‬ب‬ ‫ه گفتهی او‪ ،‬افرادی را که قبال ھم سابقهی بازداشت داشتهاند و يا به‬ ‫ھرحال میخواستند نگه دارند‪ ،‬به مقر اصلی پليس امنيت منتقل‬ ‫میکردند‪ .‬او میگويد که تنھا مردان در اين محل بازداشت بودهاند و‬ ‫زنان را از ابتدا به جای ديگری – احتماال بازداشتگاه وزرا – منتقل‬ ‫کلمه‪ :‬يکی از افراد بازداشتشده در تجمع ديروز – اول اسفندماه – کردهاند‪.‬‬ ‫که نيمه شب گذشته آزاد شده‪ ،‬در گفت و گو با کلمه‪ ،‬تعداد تقريبی )ايران امروز(‬

‫ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻳﮏ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ‬ ‫ﺷﻴﺮﺍﺯ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻳﮑﻢ ﺍﺳﻔﻨﺪ‬ ‫خبری‬ ‫منابع‬ ‫و‬ ‫‪ ‬دانشجويی‬ ‫سايتھای نزديک به‬ ‫معترضان گزارش‬ ‫دادهاند روز يکشنبه‪،‬‬ ‫يکی از دانشجويان‬ ‫دانشگاه شيراز به‬ ‫نيروھای‬ ‫دست‬ ‫حکومتی کشته شده‬ ‫است؛ اين در حالی‬ ‫است که خبرگزاری‬ ‫فارس با تکذيب اين‬ ‫خبر گفته است اين دانشجو تصادف کرده و در جريان درگيری‬ ‫کشته نشده است‪ .‬بنا برگزارش وبسايت دانشجونيوز‪ ،‬حامد‬ ‫نورمحمدی‪ ،‬دانشجوی رشته زيستشناسی دانشگاه شيراز‪،‬‬ ‫ساکن خوابگاه دستغيب و اھل خرمآباد يکم اسفندماه در ميدان‬ ‫نمازی مقابل سختمان شماره يک دانشکده مھندسی در حال‬ ‫فرار از دست ماموران حکومتی کشته شده است‪ .‬برپايه‬ ‫گزارش دانشجو نيوز‪ ،‬اين دانشجو به وسيله ماموران امنيتی از‬ ‫روی پل نمازی به پايين پرت شده و پس از برخورد با يک‬ ‫خودرو در خيابان ساحلی کشته شده است‪) .‬راديو فردا(‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪www.nastax.com‬‬ ‫‪eAccounting‬‬ ‫‪WCB ,PST , GST‬‬

‫‪ ‬‬


‫اخبار کانادا‬ ‫شورای شهر ويکتوريا طرح ممنوع کردن کيسه های پالستيکی را‬ ‫در دست بررسی دارد‬

‫‪6‬‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P.‬‬

‫(‪ )Surfrider Foundation‬است که کوشش های فراوانی برای پاک کردن ساحل ها و‬ ‫آبراهه های منطقه انجام داده است‪ .‬ایسیت با توجه به پشتیبانی اکثریت اعضای شورای شهر‬ ‫برای بررسی این طرح‪ ،‬امیدوار است که طرح مزبور به تصویب و مرحله ی اجرا برسد‪.‬‬ ‫آقای ایسیت می گوید که تاکنون پنج حوزه شهرداری در نقاط مختلف کانادا مصرف کیسه‬ ‫های پالستیکی را ممنوع کرده اند که عبارتند از‪ :‬وود بوفالو در آلبرتا (که شامل فورت مک‬ ‫موری نیز می شود)‪ ،‬تامپسون و لیف َرپیدز در مانی توبا‪ ،‬و هانتینگدون و دو مونتانی در‬ ‫استان کبک‪ .‬به گفته ی وی‪ ،‬در آمریکا نیز ایالت هاوایی و نیز برخی شهرهای مهم چنین‬ ‫طرحی را به اجرا درآورده اند‪ .‬کشور روآندا هم کیسه های پالستکی را ممنوع کرده است‪.‬‬ ‫او می افزاید‪ :‬بنابراین‪ ،‬ویکتوریا آغازگر چنین حرکتی در سطح جهان و حتی در سطح‬ ‫کانادا نخواهد بود‪ ،‬اما امیدوارم که اولین منطقه در بریتیش کلمبیا باشد که این طرح را به‬ ‫اجرا در می آورد و در پی آن‪ ،‬شهرهای دیگر هم کیسه های پالستیکی را ممنوع کنند‪.‬‬ ‫در صورت تصویب این طرح‪ ،‬ویکتوریا نخستین پایتخت استانی در کانادا خواهد بود که‬ ‫کیسه های پالستیکی را ممنوع می کند‪.‬‬ ‫تورنتو پیش از این به ممنوعیت کیسه های پالستیکی رای مثبت داده بود اما پیش از آنکه‬ ‫زمان اجرای طرح – یعنی اول ژانویه ‪ - 2013‬فرارسد‪ ،‬تصمیم خود را عوض کرد‪.‬‬ ‫بنا بر آمار "بنیاد موج سواران"‪ ،‬ساالنه دو میلیارد و هشتصد و شصت میلیون کیسه ی‬ ‫پالستیکی در کانادا مصرف می شود که متوسط سرانه ی آن برای هر نفر ‪ 200‬عدد است‪.‬‬

‫در صورت تصویب‪ ،‬ویکتوریا نخستین شهر‬ ‫بزرگ کانادا خواهد بود که مصرف کیسه های‬ ‫پالستیکی یکبار مصرف را ممنوع می کند‪ .‬بر‬ ‫اساس این طرح‪ ،‬فروشگاه ها مجاز نخواهند بود‬ ‫که کیسه های یکبار مصرف در اختیار مشتریان‬ ‫خود قرار دهند‪.‬‬ ‫روز پنج شنبه ی گذشته شورای شهر با رای‬ ‫هفت به یک به نفع بررسی طرح ممنوعیت‬ ‫مصرف کیسه های پالستیکی در عرض یک ماه‬ ‫رای داد‪ .‬این طرح از سوی دو عضو شورای‬ ‫شهر به نام های بن ایسیت و ِجرمی الو ِدی (‪ - CBC.ca‬ترجمه از "فرهنگ ‪)"BC‬‬ ‫ِ‬ ‫پیشنهاد شده بود‪.‬‬ ‫آقای ایسیت می گوید که کیسه های پالستیکی کانادا شرکت در رقابت ها برای برگزاری جام جهانی فوتبال‬ ‫یکی از مهم ترین منابع آلودگی آبراهه های‬ ‫سال ‪ 2026‬را بررسی می کند‬ ‫منطقه و محیط زیست دریایی است‪ .‬عالوه بر‬ ‫این دالیل محیط زیستی‪ ،‬منع کیسه های پالستیکی از هزینه ی شهرداری ها برای پاک‬ ‫کردن لوله های آب و مجاری خروج آب و فاضالب به هنگام توفان و باران های شدید پس از برگزاری موفقیت آمیز دو تورنمنت مسابقات فوتبال زنان در سال های اخیر‪،‬‬ ‫سازمان (فدراسیون) فوتبال کانادا بطور جدی نامزدی خود برای برگزاری جام جهانی‬ ‫خواهد کاست‪.‬‬ ‫طرح آقایان ایسیت و الودی خواستار آن است که شهردار ویکتوریا‪ ،‬خانم لیزا ِهلپز‪ ،‬در باره فوتبال سال ‪ 2026‬را بررسی می کند‪.‬‬ ‫ی این مسئله از مردم نظرخواهی کند و همچنین از شهرداران ‪ 13‬بخش دیگر پایتخت استان آقای ویکتور مونتیگلیانی‪ ،‬رئیس سازمان فوتبال کانادا (‪The Canadian Soccer‬‬ ‫‪ )Association‬می گوید که پروژه بعدی برای کانادا به عنوان یک کشور دوستدار فوتبال‪،‬‬ ‫بخواهد که آنها نیز در زمینه ی ممنوع کردن کیسه های پالستیکی اقدام نمایند‪.‬‬ ‫آقای ایسیت می گوید که هر بار کسی برای خرید به فروشگاهی می رود یک تکه آشغال هم برگزای جام جهانی فوتبال مردان است‪ .‬ما همه ی جام های جهانی دیگر را برگزار کرده‬ ‫دریافت می کند که همان کیسه ی پالستیکی باشد؛ در صورتی که برای خرید نیازی به این ایم و در تمام آنها میزبانان موفقی بوده ایم و بنابراین به نظر من خیلی طبیعی است که در‬ ‫قدم بعدی به فکر برگزاری جام جهانی فوتبال مردان باشیم‪.‬‬ ‫تکه آشغال که صدها سال طول می کشد تا تجزیه شود‪ ،‬نیست‪.‬‬ ‫ونکوور "بنیاد موج سواران" سازمان فوتبال کانادا روز پنج شنبه ی گذشته‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬ ‫آقای ایسیت می افزاید که ابتکار این طرح از واحد جزیره ی‬ ‫ِ‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 7‬‬ ‫‪ ...‬ارقامی را ارائه کرد که نشان می دهند‬ ‫برگزاری جام جهانی فوتبال زنان در ‪2015‬‬ ‫و جام جهانی فوتبال زنان زیر بیست سال در‬ ‫مجموع ‪ 493/6‬میلیون دالر به تولید اقتصادی‬ ‫کمک کرده است و این بیش از پیش بینی هایی‬ ‫بوده که در فوریه ‪ 2014‬صورت گرفته و رقم‬ ‫‪ 337‬میلیون دالر را پیشنهاد کرده بود‪.‬‬ ‫هزینه ی برگزاری این دو جام جهانی ‪216‬‬ ‫میلیون دالر بود و در عوض عالوه بر ‪249‬‬ ‫میلیون دالر منافع اقتصادی‪ 97/6 ،‬میلیون دالر هم از طریق مالیات ها تامین درآمد کرد‪.‬‬ ‫مسابقات جام جهانی زنان از ششم ژوئن تا پنجم ژوئیه ‪ 2015‬در کانادا برگزار شد و ‪ 24‬تیم‬ ‫در رقابت ها شرکت داشتند‪ .‬این مسابقات در شهرهای ونکوور‪ ،‬وینیپگ‪ ،‬اتاوا‪ ،‬مونترآل‬ ‫و مانکتون برگزار شد‪ .‬در بازی نهایی تیم آمریکا با نتیجه ی پنج بر دو تیم ژاپن را در‬ ‫حضور ‪ 53341‬تماشاچی در استادیوم بی سی ِپلِیس ونکوور شکست داد‪ .‬در مجموع‬ ‫یک ‪ 1353506‬نفر از ‪ 52‬مسابقه ی این دوره از مسابقات بازدید کردند که بطور متوسط‬ ‫‪ 26029‬نفر برای هر مسابقه می شود‪ 96000 .‬فوتبال دوست آمریکایی نیز برای دیدن‬ ‫مسابقات به کانادا آمدند‪.‬‬ ‫آقای مونتیگلیانی پیش بینی می کند که میزبانی جام جهانی ‪ 2026‬به کنفدراسیون شمال که‬ ‫شامل کشورهای آمریکای شمالی و مرکزی و کشورهای حوزه ی دریای کارائیب می شود‬ ‫و کانادا نیز از اعضای آن است‪ ،‬ارائه شود‪ .‬در این صورت به احتمال زیاد ایاالت متحده‬ ‫ی آمریکا‪ ،‬مکزیک و کلمبیا رقیبان کانادا برای نامزدی برگزاری این مسابقات خواهند بود‪.‬‬ ‫جام جهانی فوتبال مردان در ‪ 2018‬در روسیه و در سال ‪ 2022‬در قطر برگزار خواهد‬ ‫شد‪ - CBC.ca( .‬ترجمه از "فرهنگ ‪)"BC‬‬

‫يک مادر کانادايی‪ :‬به فرزندم که در کنار کردها‬ ‫و در جنگ با داعش کشته شد‪ ،‬افتخار می کنم‬

‫نظام کانادا در مقاله اش می نویسد‪" :‬من آماده ام‬ ‫تا جانم را برای پیشگیری از فاجعه ای که تمدن‬ ‫بشری را تهدید می کند‪ ،‬بدهم‪ ".‬گاالگر با جمع‬ ‫آوری کمک های مالی از طریق آنالین لباس و‬ ‫وسائل نظامی مورد نیاز خود را تهیه کرد و عازم‬ ‫خاورمیانه شد‪.‬‬ ‫خانواده ی وی اینک باخبر شده اند که این جوان‬ ‫‪ 32‬ساله در حمله ی یک بمبگذار انتحاری کشته‬ ‫شده است‪ .‬در نوشته ای که مادر وی – والری –‬ ‫در سایت فیسبوکش گذاشته امده است که وی خبر‬ ‫مرگ فرزندش را از سوی نمایندگان واحدهای‬ ‫مدافع خلق کرد (‪ )YPG‬در شمال سوریه دریافت کرده است‪ .‬خانم گاالگر در اشاره به‬ ‫نوشته های پسرش می نویسد‪ :‬او (جان گاالگر) فکر می کرد که این مبارزه ای بسیار مهم‬ ‫است‪ .‬او فردی بسیار با پرنسیپ و اصولی بود و بسیار پایبند به حقوق بشر و عدالت‪ .‬من‬ ‫به او بسیار بسیار افتخار می کنم و من و خواهرانش او را بسیار دوست داریم‪.‬‬ ‫جان گاالگر که سابقاً از نیروهای نظامی کانادایی بود‪ ،‬در ماه مه گذشته برای نخستین بار به‬ ‫منطقه خودمختار کردستان در شمال عراق رفت‪ .‬وی سپس در ماه ژوئیه به سوریه رفت‪.‬‬ ‫او در اوایل پاییز امسال در فیسبوکش نوشته بود‪" :‬در اینجا سرمان حسابی با تعقیب دهکده‬ ‫به دهکده ی این دشمنان شرور که مدام تغییر جا می دهند مشغول است‪ .‬همه چیز خوب‬ ‫پیش می رود؛ از روحیه ی باالیی برخورداریم و همرزمان من به دقت و بنحوی حرفه ای‬ ‫وظایفشان را انجام می دهند‪.‬‬ ‫نوشته های فیسبوک او حاکی از سختی های زندگی در چنین شرایطی است‪ .‬غذای او بیشتر‬ ‫از برنج و نخود تشکیل می شده و ناگزیر از تحمل گرما‪ ،‬توفان شن و بیماری بوده است‪ .‬در‬ ‫این نوشته ها او به این واقعیت تلخ اشاره می کند که در حالی که حاضر است شام خود را به‬ ‫یک گربه ی ولگرد ببخشد اما برای شلیک به سوی انسانی دیگر اسلحه به دست گرفته است‪.‬‬ ‫جان گاالگر از اهالی شهر ویندسور انتاریو بود‪ .‬وی در ‪ 18‬سالگی وارد ارتش شد و در‬ ‫پایگاهی در مانی توبا مستقر شد‪ .‬او در سال ‪ 2003‬برای مدت هفت ماه در بوسنیا خدمت‬ ‫کرد‪ .‬وی در مصاحبه ای با مجله ی مک لین گفت که از ارتش بیرون آمده است چرا که به‬ ‫نظر نمی رسید که واحد او به این زودی ها به ماموریت خارج از کشور فرستاده شود‪ .‬اودر‬ ‫سال ‪ 2005‬ارتش را ترک کرد‪ .‬دستنوشته ی او نشان می دهد که از دست چپ ها و صلح‬ ‫طلبانی که از نظر او خطر بنیادگرایان اسالمی را درک نمی کردند‪ ،‬بسیار شاکی بوده است‪.‬‬

‫جان گاال ِگر تنها یک ماجراجوی در پی هیجانات زندگی نبود هنگامی که در بهار گذشته‬ ‫عراق را به قصد سوریه و پیوستن به نیروهای ُکرد در جنگ بر علیه نیروهای حکومت‬ ‫اسالمی داعش ترک کرد‪ .‬او در یک مقاله ی ‪ 1900‬کلمه ای نوشت که خود را بخشی از‬ ‫مبارزه ای جهانی بر علیه بنیادگرایی و افراطگرایی مذهبی می داند‪ .‬این سرباز سابق پیاده (‪ - CBC.ca‬ترجمه از "فرهنگ ‪)"BC‬‬


‫دولت و سياست در کانادا‬ ‫فهرست طوالنی کارهایی که جاستين ترودو می باید انجام دهد‬

‫‪8‬‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P.‬‬

‫کاهش مالیات ها‬ ‫وعده ی بزرگ انتخاباتی این بود که نرخ مالیات برای دارندگان درآمد متوسط (از ‪45000‬‬ ‫دالر تا ‪ 90000‬دالر) از ‪ 22‬درصد به ‪ 20/5‬درصد خواهد رسید و نرخ مالیات کسانی‬ ‫که درآمدهای باالتر دارند بیشتر خواهد شد‪ .‬این تصمیم هرچه زودتر و به احتمال زیاد در‬ ‫ژانویه ‪ 2016‬به مرحله ی اجرا در خواهد آمد‪.‬‬ ‫قوانین در باره ی تروریسم‬ ‫هرچند آقای ترودو از الیحه ی ‪ 51-C‬حمایت کرد و بر اهمیت مسئله ی امنیت ملی صحه‬ ‫گذاشت‪ ،‬اما قول داده است که آن را از نظر قانونی مورد بررسی مجدد قرار دهد تا از‬ ‫انطباق کامل آن با بیانیه ی حقوق بشر کانادا اطمینان حاصل کند‪ ،‬هرچند که احتمال عدم‬ ‫چنین عدم انطباقی بر سر موضوعاتی مانند اختیارات جدیدی که به سازمان های امنیتی داده‬ ‫شده است‪ ،‬را ضعیف می داند‪ .‬یک راه حل می تواند ایجاد کمیته ی مشترکی از شماری‬ ‫از اعضای دو مجلس قانونگذاری برای نظارت بر جنبه های مختلف استراتژی امنیت ملی‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫زنان گم شده‬ ‫یک برنامه ی وسیع برای بررسی و روشن کردن سرنوشت زنان گم شده یا به قتل رسیده‬ ‫ی بومی (سرخپوست) که از موضوعات اصلی در میان فعاالن حقوق بومیان کانادا و نیز‬ ‫یکی از وعده های انتخاباتی لیبرال ها بوده است به احتمال بسیار به زودی اعالم خواهد‬ ‫شد‪ .‬آقای ترودو همچنین قول داده است که همه ی ‪ 94‬توصیه ی "کمیسیون حقیقت یابی و‬ ‫آشتی" را در این زمینه به کار بندد‪.‬‬

‫رفرم در مجلس سنا‬ ‫آقای ترودو قول داده است که به جای اصالح یا برچیدن مجلس سنا هیئتی از کارشناسان را روسپيگری‬ ‫معین کند که سناتورهای بالقوه را شناسایی و معرفی کنند‪.‬‬ ‫روسپیگری یکی از موضوعات تلخ و دشوار میان دولت محافظه کار و دادگاه عالی بوده‬ ‫است‪ .‬پس از شکست در دادگاه‪ ،‬محافظه کاران قانونی را به تصویب رساندند که بر اساس‬ ‫مرگ خودخواسته‬ ‫آن خریداران سکس و نه فروشندگان آن هدف قرار می گرفتند به اضافه ی در نظر گرفتن‬ ‫کمک به ِ‬ ‫محافظه کاران بر سر این مسئله در دادگاه جنگیدند و باختند اما عواقب آن دعوای حقوقی جریمه و مجازات هایی برای روسپیانی که در محل های خاصی خود را به مشتریان‬ ‫مشکلی است که اینک جاستین ترودو می باید چاره ای برایش بیاندیشد‪ .‬تا چند هفته ی دیگر عرضه کنند‪ .‬منتقدان‪ ،‬از جمله آقای ترودو‪ ،‬فکر می کنند که این امر با راندن روسپیگری‬ ‫استان کبک به پزشکان اجازه خواهد داد که به بیمارانی که مایلند نقطه ی پایان بر زندگی به فعالیتی زیرزمینی‪ ،‬در عمل خطرات بیشتری (برای جامعه) ایجاد خواهد کرد‪.‬‬ ‫خود بگذارند کمک کنند‪ .‬در اوایل سال آینده‪ ،‬مهلت یکساله ای که دادگاه عالی کانادا برای‬ ‫رفع مجرمیت از کمک به خودکشی بیمارانی که از درد و رنج های فوق تحمل رنج می محکومیت ها‬ ‫برند‪ ،‬به پایان می رسد‪.‬‬ ‫آقای ترودو گفته است که ‪( ...‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬

‫فوآد احمدی‬

‫‪604.722.7202‬‬

‫مشاور در امور امالک مسکونی و تجاری و سرمایه گذاری ‪www.FoadAhmadi.com‬‬ ‫)‪Member of National Commercial Council of Canada and BC(NCC and CREA‬‬

‫‪foad@foadahmadi.com‬‬

‫‪Qualified Real estate consultant in Residential and Commercial‬‬

‫برای دیدن تمام امالک فروشی در‬ ‫ونکوور بزرگ با نقشه‪ ،‬ماهواره‪ ،‬ایمیل‬ ‫اتوماتیک‪ ،‬اندازه اتاق ها و ‪ ...‬به وب‬

‫‪ONE OF TOP‬‬ ‫‪10% REALTORS‬‬ ‫‪IN GREATER‬‬ ‫‪VANCOUVER‬‬ ‫)‪(Medalion club 2006‬‬

‫سایت من مراجعه کنید‪.‬‬ ‫)‪(Properties/Member Access/ Sign up‬‬ ‫”‪“RE/MAX Crest Westside‬‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 9‬‬ ‫از حداقلی از مجازات بدون تخفیف برای جنایاتی که شامل اسلحه و مواد مخدر می شوند‬ ‫حمایت می کند‪ ،‬اما دادگاه ها در بسیاری از این موارد رای مخالف داده اند چرا که این حد تغییرات آب و هوایی‬ ‫از مجازات را خشن و غیرعادی ارزیابی کرده اند‪.‬‬ ‫نخست وزیر جدید کانادا بزودی با نخست وزیران استان ها نشستی برای تهیه ی چهارچوبی‬ ‫برای اقدامات دولت فدرال در این زمینه برای ارائه در کنفرانس سران در پاریس برگزار‬ ‫ماری جوانا‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬ ‫پس از فشارهای زیاد برای آزاد کردن ماری جوانا جهت‬ ‫مصارف پزشکی‪ ،‬و کمپینی برای ازاد کردن آن جهت ساختارهای زیربنایی‬ ‫مصارف گهگاهی شخصی‪ ،‬انتظار اتخاذ تصمیم های نخست وزیران استان ها در زمینه تعیین اهداف دولت آقای ترودو برای سرمایه گذاری در‬ ‫جدیدی در این زمینه می رود‪ .‬این امر کوشش های ساختارهای زیربنایی کشور نیز مورد مشاوره قرار خواهند گرفت‪.‬‬ ‫فراوانی را برای قاعده مند کردن مصرف ماری جوانا‬ ‫طلب خواهد کرد‪.‬‬ ‫هواپیماهای جنگی‬ ‫رفرم انتخاباتی‬ ‫جاستین ترودو قول داده است که در ‪ 18‬ماه اول دولت خود الیحه ای قانونی را برای‬ ‫اصالح سیستم انتخاباتی کانادا به مجلس ببرد و سیستمی جدید را جایگزین سیستم فعلی "هر‬ ‫حزبی که اول به حد نصاب دست یافت" (‪ )first-past-the post‬در انتخابات فدرال نماید‪.‬‬ ‫هنوز مشخصات این سیستم جدید دقیقاً روشن نشده است‪ .‬او همچنین به بررسی جدیدی از‬ ‫قواعد کمک های مالی به کمپین های انتخاباتی اشاره کرده و خواستار افزایش جریمه و‬ ‫مجازات برای تخلفات انتخاباتی و نیز افزایش قدرت بازرسانه ی سازمان انتخابات کانادا‬ ‫(‪ )Elections Canada‬شده است‪.‬‬ ‫کسری آن‬ ‫تنظیم بودجه و رفع‬ ‫ِ‬ ‫محافظه کاران پیش از آنکه دولت را واگذار نمایند قانونی گذراندند که بر اساس آن بودجه‬ ‫می باید کامال تنظیم (باالنس) باشد مگر در زمان رکود اقتصادی‪ .‬لیبرال ها این حرکت آنها از آنجایی که آقای ترودو به ماموریت جنگی کانادا در خاورمیانه پایان می دهد‪ ،‬می باید‬ ‫را یک ترفند انتخاباتی برای جلب نظر رای دهندگان خواندند‪.‬‬ ‫از برنامه ی خرید هواپیماهای جنگنده ی رادارگریز ‪ 35-F‬نیز صرف نظرکرده و به فکر‬ ‫جایگزینی جدید برای هواپیماهای کهنه ی ‪ 18-CF‬موجود باشد‪.‬‬ ‫درمان و بهداشت‬ ‫آقای ترودو وعده داده است که دولت وی سه میلیارد دالر در زمینه ی ارائه ی خدمات سرشماری‬ ‫درمانی در خانه سرمایه گذاری خواهد کرد‪ .‬گفتن این امر ساده تر از انجام آن است چراکه بر اساس شایعات موجود‪ ،‬آقای ترودو در نظر دارد لیست سرشماری طوالنی را که در‬ ‫دولت های استانی گرایش به حفظ موقعیت ممتاز خود در ارائه ی خدمات درمانی دارند‪ .‬او حرکتی عجیب و به بهانه ی حفظ حوزه ی خصوصی افراد از سوی دولت هارپر لغو شده‬ ‫همچنین در زمینه ی خدمات دارویی‪ ،‬وعده داده است که به دولت های استانی برای خرید بود‪ ،‬دوباره برقرار نماید‪.‬‬ ‫کلی دارو کمک خواهد کرد‪.‬‬ ‫(منبع‪ :‬روزنامه ی گلوب اند میل ‪ -‬ترجمه از "فرهنگ ‪)"BC‬‬


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 10


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 11


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 12


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 13‬‬

‫‪APADANA TRAVEL CORP‬‬ ‫‪Worldwide Travel Service‬‬

‫)‪(BC Reg. 61054‬‬

‫آژانس هواپیمایی آپادانا‬ ‫افتخار دارد با دارا بودن کادری مجرب و با ارائه بهترین و مناسبترین‬ ‫قیمت بلیت هواپیما به نقاط مختلف دنیا در خدمت شما عزیزان باشد‪.‬‬

‫بهترین قیمت بلیت به ایران‪:‬‬

‫تهران ‪ 1220‬دالر‬ ‫شیراز ‪ 1350‬دالر‬ ‫مشهد ‪ 1350‬دالر‬

‫بهترین قیمت بلیت از ایران‬ ‫به کانادا و آمریکا‬ ‫نورت ونکوور‪ ،‬خیابان النزدل و هجدهم غربی‪ ،‬شماره ‪106‬‬

‫تلفن‪604-770-4474 :‬‬

‫‪106 - West 18th Street, North Vancouver BC,V7M 1W4‬‬ ‫‪Tel :604 770 4474 Toll Free: 1-855-770-4474‬‬ ‫‪www.apadanatravel.ca sales@apadanatravel.ca‬‬

‫‪www.sunhealthcenter.com‬‬


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 14 11


‫اخبار ايران‬ ‫تجمع های آذری‌ها در اعتراض به "فيتيله" در چند شهر ايران‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 15‬‬ ‫این آمار‪ ،‬الگوی گذران وقت افراد باالی ‪ ۱۵‬سال را در زمستان سال ‪ ۹۳‬خورشیدی در‬ ‫کشور نشان می‌دهد‪.‬‬

‫مرگ کوروش بخشنده ضايعه ای اسفناک برای جنبش کارگری‬

‫با وجود عذرخواهی دو مقام ارشد صدا و سیما و توبیخ و برکناری مسئوالن پخش برنامه‬ ‫فتیله‪ ،‬روز دوشنبه چند تجمع اعتراضی در شهرهای آذری‌نشین ایران – از جمله تبریز‪،‬‬ ‫اردبیل‪ ،‬ارومیه و زنجان ‪ -‬برگزار شد‪ .‬گزارش‌های تایید نشده حاکی از چند مورد برخورد‬ ‫انتظامی با تجمع‌کنندگان است‪ ،‬اما تجمعاتی نیز با حضور مسووالن محلی برگزار شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫جنجالی که یک برنامه کودک آفرید‬ ‫فیتیله یک برنامه ویژه کودکان و نوجوانان است که سال‌ها بود از شبکه دو تلویزیون ایران‬ ‫پخش می‌شد‪ .‬مدیران صدا و سیما پیش از این بارها از این برنامه تجلیل کرده و آن را‬ ‫تاثیرگذار توصیف کرده بودند‪.‬‬ ‫قسمتی از این برنامه در روز جمعه ‪ ۱۵‬آبان پخش شد که دو شخصیت حاضر با لهجه آذری‬ ‫صحبت می‌کردند و یکی از آنها برس توالت را با مسواک اشتباه گرفته بود‪ .‬این شوخی با‬ ‫واکنش و اعتراض گسترده در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد و واکنش نمایندگان آذربایجان‬ ‫در مجلس را هم برانگیخت‪.‬‬ ‫در نتیجه صدا و سیما با انتشار بیانیه‌ای از توقف پخش این برنامه خبر داد و اعالم کرد که‬ ‫مدیر پخش و مدیر گروه کودک شبکه دو به دلیل سهل‌انگاری "توبیخ کتبی" خواهند شد و‬ ‫جانشین مدیر پخش که مسئول نهایی نظارت بر برنامه‌هاست عالوه بر "توبیخ" از مسئولیت‬ ‫خود برکنار می‌شود‪.‬‬ ‫پس از عذرخواهی محمد سرفراز‪ ،‬رئیس صدا و سیما‪ ،‬علی اصغر پورمحمدی معاون او‬ ‫نیز ضمن عذرخواهی از مردم و آذری‌های ایران‪ ،‬از سیاست تولید برنامه‌های از پیش‬ ‫ضبط شده به جای برنامه‌های زنده خبر داد تا جلوی چنین اشتباهاتی گرفته شود‪)VOA( .‬‬

‫اطالعیه کانون مدافعان حقوق کارگر‬ ‫شنبه ‪ ۱۶‬آبان ‪ ۰۷ - ۱۳۹۴‬نوامبر ‪۲۰۱۵‬‬ ‫هنوز احکام سنگین جعفرعظیمزاده و محمود‬ ‫صالحی را هضم نکرده بودیم‪ ،‬هنوزنتوانسته‬ ‫بودیم که با نبود شاهرخ زمانی کنار بیایم که‬ ‫خبر مرگ کوروش بخشنده غمی جانگاه به‬ ‫دل و جان ما گذاشت‪.‬‬ ‫کوروش بخشنده فعال کارگری با سابقه‪،‬‬ ‫عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد‬ ‫تشکلهای کارگری و از فعاالن پیگیر تشکل‬ ‫سراسری بود که در طول ماههای اخیر‬ ‫بارها مورد آزار و اذیت نیروهای امنیتی‬ ‫قرار گرفته بود‪ .‬کوروش بخشنده عید سال‬ ‫جاری در بازداشت بود و اخیرا هم محکوم‬ ‫به حبس شده بود‪ .‬این مرگ قبل از هر چیز‬ ‫به ما نشان داد که باید هر چه بیشتر در قبال‬ ‫محکومیتهای ناعادالنه علیه فعاالن کارگری بایستیم‪.‬‬ ‫کوروش بخشنده در آخرین دیدارهایی که با اعضای کانون داشت قبل از هر چیز به مساله‬ ‫ضرورت دفاع از زندانیان سیاسی به خصوص محمود صالحی تاکید می کرد‪.‬‬ ‫باید مرگ کوروش بخشنده را به پتانسیلی برای دفاع از فعاالن کارگری و پیگیری راه دفاع‬ ‫از حقوق کارگران که آرمان کوروش بخشنده بود‪ ،‬تبدیل کنیم‪( .‬عصر نو)‬

‫سه عضو ديگر سپاه پاسداران در سوريه کشته شدند‬

‫مرکز آمار ايران می‌گويد ايرانی‌ها در زمستان گذشته‬ ‫روزانه دو ساعت و ‪ ۴۶‬دقيقه کار کرده‌اند‬ ‫مرکز آمار ایران روز دوشنبه گزارش داد‪ ،‬ایرانی‌ها در یک دوره تحقیقی در سال گذشته رادیو فردا ـ رسانه‌های ایران روز دوشنبه ‪ ۱۸‬آبان از کشته شدن سه نیروی نظامی دیگر‬ ‫ایرانی که از آنها با عنوان «مستشاری» یاد کرده‌اند در درگیری‌های اخیر سوریه خبر دادند‪.‬‬ ‫روزانه دو ساعت و ‪۴۶‬دقیقه فعالیت شغلی داشته‌اند‪.‬‬ ‫شهری کشور» در زمستان به گزارش خبرگزاری تسنیم‪ ،‬این سه تن‪« ،‬حجت‌االسالم علی تمام‌زاده» با نام جهادی‬ ‫نقاط‬ ‫آمارگیری‬ ‫به گزارش خبرگزاری مهر‪« ،‬طرح‬ ‫وقت ِ‬ ‫گذران ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫سال گذشته نشان می‌دهد‪ ،‬بعد از نگهداری و مراقبت شخصی‪ ،‬متوسط بیشترین زمان صرف «شیخ ابوهادی»‪« ،‬سید اسماعیل سیرت‌نیا»‪ ،‬و «سید میالد مصطفوی» هستند که به گفته‬ ‫این خبرگزاری‪« ،‬برای ماموریت مستشاری» در سوریه حاضر شدند «و در حین انجام‬ ‫روز ایرانی‌ها‪ ،‬مربوط به خانه داری با سه ساعت و ‪ ۲۹‬دقیقه‪ ،‬کار است‪.‬‬ ‫شده در شبانه ِ‬ ‫این ماموریت‪ ،‬به جهت حضور در صحنه درگیری نیروهای سوری» با گروه‌های مخالف‬ ‫بر پایه این گزارش استفاده از رسانه‌های جمعی‪ ،‬دو ساعت و ‪ ۹‬دقیقه بوده است‪.‬‬ ‫کار داوطبانه و خیریه‪ ،‬بشار اسد کشته شدند‪ .‬در ماه های اخیر بیش از چهل تن از نیروهای جمهوری اسالمی در‬ ‫بر اساس این آمار‪ ،‬متوسط کمترین زمان صرف شده در شبانه روز‪ِ ،‬‬ ‫سوریه کشته شده اند‪.‬‬ ‫با سه دقیقه بوده است‪.‬‬


‫اقتصاد سياسی‬ ‫دلواپسان «نفوذ»‬ ‫ِ‬ ‫فریدون خاوند (تحلیلگر اقتصادی)‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 16‬‬ ‫سیاست خارجی تأمین‌کننده امنیت کشور‪ ،...‬به گونه‌ای فاجعه‌آمیز شکست خورده است‪.‬‬ ‫شکست نظام در همه این زمینه‌ها‪ ،‬که ایران را به انحطاط‪ ،‬کشانده است‪ ،‬یکی از مهم‌ترین‬ ‫عوامل پدید آورنده یک بزرگراه برای «نفوذ» افکار مورد اتکای «غیر» و زیر پرسش‬ ‫رفتن بنیادهای نظام حاکم بر کشور است‪ .‬به بیان دیگر بر بستر همین انحطاط‪ ،‬گرایش به‬ ‫سوی افکار نو شدت گرفته است‪.‬‬ ‫در کنار تحوالت تاریخ معاصر ایران‪ ،‬پیشرفت‌های شگرف در چگونگی انتشار اندیشه‌ها و‬ ‫اطالعات باعث شده که ایرانیان لحظه به لحظه با آنچه در گوشه و کنار جهان می‌گذرد آشنا‬ ‫شوند‪ ،‬و بر پایه همین آمیزش دایمی با جهان و آموختن دایمی از آنچه در جهان می‌گذرد‪،‬‬ ‫نگاهشان به گذشته و حال و آینده کشورشان دگرگون می‌شود‪.‬‬ ‫ً‬ ‫هشدارهای دایمی رهبران جمهوری اسالمی در زمینه مخاطرات «نفوذ»‪ ،‬طبعا بیش از‬ ‫همه بر خطرهایی تاکید دارد که‪ ،‬به نظر آنها‪ ،‬از رسوخ «ارزش‌های غربی» به درون‬ ‫جامعه ایرانی منشأ می‌گیرد‪ .‬کدامیک از این ارزش‌ها بیش از همه نظام سیاسی و فرهنگی‬ ‫و اجتماعی و اقتصادی ایران را تهدید می‌کند؟‬

‫در روزهای اخیر‪ ،‬به ابتکار آقای خامنه‌ای‪،‬‬ ‫مفهوم «نفوذ»در ادبیات سیاسی جناح صاحب‬ ‫اقتدار هیات حاکمه جمهوری اسالمی وزنه‌ای‬ ‫سنگین‌تر از گذشته پیدا کرده و به محور اصلی‬ ‫جهت‌دهنده گفتمان مسئوالن ارشد نظامی و‬ ‫مذهبی نظام بدل شده است‪.‬‬ ‫از دیدگاه رهبر انقالب‪ ،‬دشمن از راه «نفوذ»‬ ‫درصدد تغییر محاسبات مسئوالن و تغییر افکار ارزش‌های غربی؟‬ ‫مردم به ویژه جوانان است‪ .‬سرلشکر جعفری در میان «ارزش»‌های بر آمده از درون تحوالت جوامع غربی‪ ،‬که بیش از همه توانایی‬ ‫فرمانده کل سپاه‪ ،‬در پی برشمردن سه فتنه «نفوذ» به کشورهایی همانند ایران را دارند‪ ،‬به سه مورد اشاره می‌کنیم‪:‬‬ ‫در تاریخ جمهوری اسالمی (فتنه جنگ‪ ،‬فتنه‬ ‫فرهنگی‪ ،‬فتنه ‪ ،)۸۸‬چهارمی را «فتنه نفوذ» یک) هیچ‌چیز و هیچ‌کس از انتقاد در امان نیست‪ .‬یک مسلمان بیخبر از غرب‪ ،‬وقتی به اروپا‬ ‫توصیف می‌کند که مظهر آن‪ ،‬به گفته او‪« ،‬نگاه گام می‌گذارد‪ ،‬از این که چوب انتقاد حتی بر مقدس‌ترین مفاهیم و اندیشه‌ها فرود می‌آید‪ ،‬به‬ ‫و گرایش برخی مسئوالن به سمت اطمینان به خود می‌لرزد‪ .‬چگونه است که خدا و پیامبرانش و نیز نام‌آورترین اندیشمندان جهان و به‬ ‫غرب و لیبرالیسم است»‪ .‬آیت‌اهلل محمد امامی کاشانی نیز‪ ،‬در آخرین خطبه نماز جمعه ویژه غرب‪،‬در هاله تقدس نیستند؟ انتقاد از خود یکدیگر از ابعاد همین تقدس‌زدایی است‪.‬‬ ‫در دانشگاه تهران‪ ،‬خواستار جلوگیری از «نفوذ» شد و افزود‪« :‬طبیعی است زمانی که کافی است به شمار کتاب‌ها و مقاالتی که در اروپا و آمریکا درباره «زوال غرب» نوشته‬ ‫انسان می‌خواهد جلوی نفوذ را ببندد‪ ،‬باید حصاری در مقابل آن بکشد و این حصار است که شده‪ ،‬نگاهی بیندازیم‪.‬‬ ‫نمی‌گذارد غیر وارد شود‪».‬‬ ‫این وضعیت را با خاورمیانه مقایسه کنیم که بخش مهمی از جریان‌های فکری و سیاسی‬ ‫آن تنها با یاد «عصر طالیی» صدر اسالم و قوانین و سنت‌هایش روزگار می‌گذرانند و هر‬ ‫بر بستر انحطاط‬ ‫گونه نوآوری را با چماق تکفیر و «نفوذ» می‌کوبند‪ .‬در این شرایط پاسداران سنت که به‬ ‫ً‬ ‫هشدار کانون‌های اصلی قدرت در جمهوری اسالمی درباره خطر «نفوذ» و ضرورت «دالالن سنت» بدل می‌شوند‪ ،‬طبعا از «نفوذ» این «ارزش غربی»‪ ،‬که قدرت و منافع آنها‬ ‫مقابله با آن تنها یک شگرد تبلیغاتی و مقطعی نیست‪ .‬در وضعیت کنونی کشور‪ ،‬پیشروی را تهدید می‌کند‪ ،‬هراسناکند‪.‬‬ ‫گام به گام آنچه‪ ،‬در جهان‌بینی نظام‪« ،‬غیرخودی» نامیده می‌شود‪ ،‬به مرحله‌ای رسیده که‬ ‫حاکمیت ایران‪ ،‬در تالش برای بقای خود‪ ،‬چاره‌ای ندارد جز آنکه‪ ،‬به تعبیر امام جمعه دو) فرد از حق حاکمیت برخوردار است‪ .‬یکی از مهم‌ترین دستاوردهای اندیشه لیبرال‪ ،‬به‬ ‫تهران‪« ،‬حصارکشی» در مقابل آن را شدت ببخشد‪.‬‬ ‫رسمیت شناختن حق حاکمیت فرد است‪ .‬به بیان دیگر انسان‌ها در جامعه زندگی می‌کنند‪ ،‬بر‬ ‫به بیان دیگر در این واقعیت که «نفوذ» افکار و عقاید تضعیف‌کننده نظام جمهوری اسالمی پایه روابط اجتماعی نیازهای خود را برآورده می‌سازند و به بند بند قرار دادهایی که برای‬ ‫رو به افزایش می‌رود‪ ،‬تردیدی نیست‪ .‬در عوض نسبت دادن این نفوذ فکری به توطئه تنظیم زندگی جمعی آنها نگاشته شده‪ ،‬سخت پایبندند‪ .‬ولی در همان حال‪ ،‬هر یک افراد به‬ ‫دشمنان‪ ،‬آن‌گونه که در گفته‌های رهبر انقالب و هواداران نزدیک او شنیده می‌شود‪ ،‬جای وجود آورنده این اجتماع در حریم فردی خود آزاد است و تا جایی که به حقوق دیگر اجزای‬ ‫چون و چرای فراوان دارد‪.‬‬ ‫تشکیل دهنده آن اجتماع زیان نرساند‪ ،‬درباره زندگی و حال و آینده و مرگ خود آزادانه‬ ‫تصمیم می‌گیرد‪ .‬او می‌تواند رابطه خود را با خدا یا طبیعت‪ ،‬آنگونه که خود می‌خواهد‪،‬‬ ‫تنظیم کند‪ ،‬در فعالیت‌های جمعی شرکت کند یا نکند‪ ،‬روابط جنسی‌اش را بر پایه تمایالتش‬ ‫شکل بدهد و اگر روزی تصمیم گرفت‪ ،‬ملیت و کشورش را تغییر دهد‪.‬‬ ‫برای مردمانی که نمی‌خواهند‪ ،‬در امور مربوط به زندگی فردی‌شان‪ ،‬گوسفندوار به اراده‬ ‫جمع تسلیم شوند‪ ،‬حق حاکمیت فرد از جذابیتی مقاومت‌ناپذیر برخوردار است‪ .‬در جوامع‬ ‫بسته خاورمیانه‌ای‪ ،‬به انسان‌ها از کودکی می‌آموزند که «خواهی نشوی رسوا‪ ،‬همرنگ‬ ‫جماعت شو»‪ .‬خفه شدن تمایالت فردی زیر فشار جمع‪ ،‬یکی از سرچشمه‌های تباهی‬ ‫توصیف‌ناپذیری است که امروز دامن بسیاری از جوامع اسالمی را گرفته است‪ .‬آگاه شدن‬ ‫از ریشه‌های این تباهی‪ ،‬زمینه «نفوذ» حق حاکمیت فرد را به این جوامع فراهم آورده است‪.‬‬ ‫در این شرایط طبیعی است که «دالالن امر به معروف» از رسوخ این «ارزش غربی» به‬ ‫جوامع اسالمی نگران باشند‪.‬‬

‫اگر آهنگ «نفوذ» شتاب گرفته‪ ،‬دلیل اصلی آن شرایطی است که‪ ،‬هم در درون و هم در‬ ‫مقیاس بین‌المللی‪ ،‬زمینه‌های الزم را برای این شتابگیری فراهم آورده است‪.‬‬ ‫انقالب اسالمی سال ‪ ۱۳۵۷‬و نظام بر آمده از آن می‌تواند به یک موفقیت بزرگ ببالد و آن‬ ‫کسب قدرت و حفظ و تقویت آن طی یک دوران طوالنی است که در آینده‌ای نه چندان دور‬ ‫چهل ساله خواهد شد‪ .‬پایه‌ریزی نهادهایی که توانسته‌اند در پی درگذشت پایه‌گذار نظام به‬ ‫زندگانی خود ادامه دهند و روابط قدرت را بدون تنش‌های فلج‌کننده سازمان دهند‪ ،‬مهم‌ترین‬ ‫دستآوردی است که به نظام جمهوری اسالمی امکان می‌دهد در روابط بین‌المللی به عنوان‬ ‫یک طرف گفتگوی مقتدر ظاهر شود‪.‬‬ ‫در عوض کارنامه نظام جمهوری اسالمی در عرصه‌های گوناگون داخلی و خارجی به‬ ‫شدت منفی است‪ .‬طی سی و هفت سال گذشته ایران در زمینه‌هایی سرنوشت‌ساز‪ ،‬از آب‬ ‫و محیط زیست گرفته تا بهره‌برداری عقالیی از منابع نفت و گاز‪ ،‬پی‌ریزی یک اقتصاد‬ ‫پایدار‪ ،‬حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی‪ ،‬مبارزه با نابرابری‌ها‪ ،‬مقابله با فساد‪ ،‬پیشبرد یک‬

‫سه) زایش ثروت در گرو آزادی اقتصادی است‪ .‬اگر به نقشه جغرافیای جهان نگاهی‬ ‫بیندازیم‪ ،‬می‌بینیم که تنها جوامع برخوردار از «اقتصاد آزاد» یا «اقتصاد بازار» به ثروت‬ ‫رسیده‌اند‪« .‬اقتصاد بازار» از سه ویژگی عمده برخوردار است‪ :‬محترم شمردن حق مالکیت‪،‬‬ ‫آزادی ابتکار خصوصی و قبول اصل رقابت‪ .‬همه کشورهای پیشرفته جهان‪ ،‬از آمریکا و‬ ‫آلمان گرفته تا سوئد و دانمارک و ژاپن‪ ،‬در این سه اصل مشترکند‪ .‬خلق ثروت‪ ،‬که یک‬ ‫پدیده اقتصادی است‪ ،‬جز با ابتکار فردی در کار و نوآوری و خالقیت و برخورداری آزادانه‬ ‫از ثمره این تالش‌ها‪ ،‬امکان‌پذیر نیست‪ .‬در عوض توزیع ثروت‪ ،‬که مبتنی بر تصمیم‌گیری‬ ‫سیاسی است‪ ،‬در کشورهای برخوردار از «اقتصاد بازار» فرق می‌کند‪ .‬کم نیستند کسانی‬ ‫که به تفاوت‌های موجود میان خلق ثروت و توزیع آن توجه نمی‌کنند‪.‬‬ ‫آزادی اقتصادی نیز از دیدگاه هسته مرکزی قدرت یک «ارزش غربی» است که «نفوذ» آن‬ ‫به کشور ایجاد خطر می‌کند‪ .‬در وضعیتی که هزاران بنگاه در سراسر کشور به بخش‌های‬ ‫دولتی و شبه‌دولتی تعلق دارد و در خدمت منافع طیف‌های خاص وابسته به حاکمیت فعالیت‬ ‫می‌کنند‪ ،‬چگونه می‌توان به «اقتصاد بازار» واقعی‪ ،‬که بر ابتکار خصوصی و رقابت آزاد‬ ‫تکیه دارد‪ ،‬اجازه «نفوذ» داد؟‬ ‫مشکل بزرگ برای دلواپسان «نفوذ» این است که آنچه آنها «ارزش‌های غربی» می‌نامند‪،‬‬ ‫امروز به ارزش‌های جهانی بدل شده‌اند‪ .‬از آیت‌اهلل امامی کاشانی‪ ،‬امام جمعه تهران‪ ،‬باید‬ ‫پرسید چگونه می‌خواهد‪ ،‬آنگونه که خود پیشنهاد کرده‪ ،‬برای بستن راه بر این «نفوذ» در‬ ‫(رادیو فردا)‬ ‫مقابل آن حصار بکشد؟‬


‫افغانستان و آسيای ميانه‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 17‬‬

‫مريم منصف‪ ،‬سياستمدار افغان‌تبار در کانادا به وزارت رسيد‬ ‫مقام وزارت نهادهای‬ ‫دموکراتیک کانادا به مریم‬ ‫منصف رسید‪ ،‬سیاستمدار‬ ‫جوانی که سال‌ها قبل در‬ ‫دوران کودکی به همراه‬ ‫مادر و دو خواهر خود از‬ ‫افغانستان به این کشور‬ ‫گریخت‪.‬‬ ‫این نخستین بار است که یک‬ ‫افغان‌تبار در کانادا به چنین‬ ‫مقامی دست می‌یابد‪.‬‬ ‫رسانه‌های کانادا روز‬ ‫چهارشنبه‪ ۱۳ ،‬آبان گزارش دادند که خانم منصف همراه جاستین ترودو‪ ،‬نخست وزیر جدید‬ ‫کانادا و دیگر وزرای دولت جدید این کشور برای عهده‌دار شدن مسئولیت جدید خود سوگند‬ ‫یاد کرد‪ .‬این گزارش‌ها از مریم منصف به عنوان جوان‌ترین عضو کابینه جاستین ترودو‬ ‫نام می‌برد که با ‪ ۳۰‬سال سن به سمت وزارت در کشور کانادا رسیده است‪.‬‬ ‫وی در انتخابات اخیر پارلمانی کانادا از حوزه پیتربورو‪-‬کاوارسا ایالت انتاریو کاندیدا شد‬ ‫که در نهایت با پیروزی حزب لیبرال به رهبری جاستین ترودو‪ ،‬او نیز به پارلمان راه یافت‪.‬‬ ‫اما تصمیم آقای ترودو برای سپردن مسئولیت وزارت نهادهای دموکراتیک کانادا به خانم‬ ‫منصف موضوع متفاوتی‌ست و به طوری که خود او گفته‪ ،‬باعث غافلگیری‌اش شده است‪.‬‬ ‫وی روز چهارشنبه در توییتر نوشت‪« :‬مفتخرم که همراه یک گروه بسیار خوب به عنوان‬ ‫وزیر نهادهای دموکراتیک به کانادا‌یی‌ها خدمت کنم و سپاسگزارم به خاطر اعتمادی که‬ ‫به من شد‪».‬‬ ‫توییت بعدی خانم منصف نیز چنین مضمونی دارد‪« :‬با اشتیاق منتظر کار در مقام جدید خود‬ ‫و خدمت به مردم خوب پیتربورو‪-‬کاوارسا هستم‪ ،‬آن‌گونه که صدای آنها در اوتاوا باشم‪».‬‬ ‫مریم منصف زاده افغانستان است و در شهر هرات‪ ،‬نزدیکی مرز ایران بزرگ شد‪ .‬وی‬ ‫در مصاحبه‌ای با نشریه هافینگتن‌پست کانادا گفته که وقتی کمتر از دو سال داشته پدر خود‬ ‫را از دست داده‪ .‬هیچ وقت هم مشخص نشده که دقیقا چه بر سر او آمده و بیشترین چیزی‬ ‫که از او می‌دانند این است که در جریان یک تبادل آتش در مرز افغانستان و ایران دستگیر‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫به دنبال یورش شوروی به افغانستان و اشغال آن‪ ،‬مریم منصف همراه با مادر و خواهران‬ ‫خود به ایران پناه برد و پس از مدتی در نهایت سال ‪ ۱۹۹۶‬به کانادا مهاجرت کرد‪.‬‬ ‫خانم منصف سال ‪ ۲۰۱۴‬نیز در سن ‪ ۲۹‬سالگی تالش کرد که به عنوان شهردار پیتربورو‬ ‫انتخاب شود که ناکام ماند‪ .‬اما با اقبال عمومی که در انتخابات اخیر به حزب لیبرال کانادا‬ ‫رو کرد‪ ،‬او نیز پله‌های ترقی را به سرعت طی کرد‪.‬‬ ‫با پیروزی حزب لیبرال در انتخابات پارلمانی کانادا دو شهروند ایرانی – کانادایی هم به‬ ‫پارلمان راه یافتند که علی احساسی و مجید جوهری نام دارند‪( .‬رادیو فردا)‬

‫م ميليون دالری 'وايز'‬ ‫زن افغان برنده جايزه جهانی ني ‌‬ ‫برای حمايت از آموزش شد‬ ‫یک زن افغان برای فعالیتش در زمینه آموزش و پرورش زنان افغانستان‪ ،‬جایزه ساالنه‬ ‫'وایز' برای آموزش را به دست آورده است‪ .‬سکینه یعقوبی که سال‌ها برای احیای آموزش‬ ‫در افغانستان پس از دهه‌ها جنگ تالش زیادی انجام داده است‪ ،‬در قطر برنده این جایزه‬ ‫اعالم شد‪ .‬انستیتوی آموزشی افغان‪ ،‬نهاد تحت مدیریت او‪ ،‬در زمان طالبان مدارس‬ ‫زیرزمینی را ایجاد و حمایت می‌کرد‪.‬‬ ‫دکتر یعقوبی گفت که این جایزه را در زمانی دریافت می‌کند که مردم افغانستان "رنج‬ ‫می‌کشند و ناامید هستند‪ ".‬خانم یعقوبی پس از دریافت این جایزه نیم میلیون دالری گفت‪:‬‬ ‫"این به ویژه پرمعنی است‪ ،‬زیرا اکنون افغانستان در مقطع بسیار مهم قرار دارد‪ .‬مردم من‬ ‫زیر سایه تروریسم و فقر زندگی می‌کنند‪".‬‬ ‫جایزه وایز ‪ -‬نشست ابتکار جهانی برای حمایت از آموزش‪ -‬توسط موزا بنت ناصر‪ ،‬همسر‬ ‫شاه پیشین قطر و رئیس بنیاد قطر‪ ،‬در نخستین دور این نشست در سال ‪ ۲۰۰۹‬ایجاد شد‪.‬‬ ‫موزا بنت ناصر گفت که دکتر یعقوبی برای حق آموزش "در شرایط دشوار جنگ و اشغال‪،‬‬ ‫فعالیت خستگی‌ناپذیر" انجام داده است‪".‬‬ ‫رئیس بنیاد قطر افزود‪" :‬از اردوگاه‌های پناهندگان تا مدارس پنهانی شبانه‪ ،‬دکتر یعقوبی‬

‫خطرات شخصی زیادی را به جان گرفت و شبکه‌ای از نهادها را ایجاد کرد که هم در زمینه‬ ‫آموزش عمومی و هم در زمینه آموزش بهداشت عمومی فعالیت کردند‪".‬‬ ‫میشل اوباما‪ ،‬بانوی اول آمریکا نیز که در این نشست شرکت داشت‪ ،‬خواهان تالش بیشتر‬ ‫برای حمایت از حق آموزش برای زنان و ایجاد فرصت‌های مساوی برای مردان و زنان‬ ‫شد‪ .‬او گفت‪" :‬حل مشکل آموزش زنان قطعا مربوط به منابع است اما به رفتارها و باورها‬ ‫نیز مرتبط است‪ .‬به این وابسته است که آیا خانواده‌ها فکر می‌کنند که آموزش دخترانشان به‬ ‫اندازه آموزش پسرانشان اهمیت دارد یا نه و به این وابسته است که آیا جوامع ما همچنان‬ ‫به قوانین و سنت‌های کهنه‌ای که بر زنان ظلم روا می‌دارد و آنها را محروم نگه می‌دارد‪،‬‬ ‫پایدار هستند یا نه‪bbc".‬‬

‫اعتراض به سنگسار دختر افغان توسط طالبان‬

‫در کابل تظاهراتی در اعتراض به سنگسار بیرحمانه رخشانه دختری ‪ ۱۹‬ساله‌ای به "اتهام‬ ‫زنا" برگزار شد‪ .‬رخشانه با پسر مورد عالقه خود از خانه فرار کرده بود تا به ازدواج با‬ ‫مردی که بسیار از او مسن‌تر بود تن ندهد‪.‬‬ ‫در روزهای اخیر ویدئویی از مراسم سنگسار رخشانه در والیت غور افغانستان به دست‬ ‫مردان عمامه‌دار در اینترنت منتشر شد‪ .‬در این ویدئو دختر افغان تا گردن در زمین مدفون‬ ‫شده و مردانی دور او ایستاده و به سمت دختر جوان سنگ پرتاب می‌کنند‪ .‬صدای ضجه‌های‬ ‫این دختر جوان تا پای مرگ بارها در این ویدئو شنیده می‌شود‪.‬‬ ‫مقام‌های محلی والیت غور گفته‌اند رخشانه با پسری ‪ ۲۳‬ساله در تالش برای ازدواج از‬ ‫خانه‌های‌شان گریخته بودند‪ .‬نامزد رخشانه نیز شالق خورده است‪.‬‬ ‫بنا بر اعالم مقامات محلی پیش از فرار رخشانه با پسر ‪ ۲۳‬ساله از خانه‌های خود‪ ،‬خانواده‬ ‫رخشانه ترتیب ازدواج او با مرد دیگری را داده بودند که سن او بسیار بیشتر از رخشانه‬ ‫بوده و این دختر جوان عالقه‌ای به او نداشته است‪.‬‬ ‫بنا بر اعالم مقامات محلی‪ ،‬رخشانه و پسر جوان را طالبان در "دادگاهی صحرایی" محاکمه‬ ‫کرده است‪ .‬این سنگسار در منطقه‌ی غلمین در والیت غور افغانستان و در ‪ ۴۰‬کیلومتری‬ ‫فیروزکوه‪ ،‬مرکز این والیت رخ داد‪.‬‬ ‫سیما جوینده‪ ،‬والی والیت غور گفته است‪« :‬این اولین مورد سنگسار یک زن در والیت‬ ‫ما بود‪ ،‬اما آخرین مورد نخواهد بود‪ .‬زنان در افغانستان به‌طور کلی با مشکالت و تبعیض‬ ‫مواجه‌اند‪ ،‬اما وضعیت در والیت غور وخیم‌تر است‪ .‬مردی که با این زن رابطه داشت‪ ،‬به‬ ‫سنگسار محکوم نشد و تاوان را زن پرداخت‪».‬‬ ‫مصطفی محسنی‪ ،‬رئیس اداره پلیس والیت غور نیز به خبرگزاری فرانسه گفت که سنگسار‬ ‫در منطقه‌ای رخ داده که در کنترل نیروهای طالبان است‪.‬در دوران تسلط طالبان در‬ ‫افغانستان بسیاری از زنان افغان به اتهام‌هایی چون رابطه جنسی خارج از ازدواج به‬ ‫سنگسار محکوم شدندو ‪bbc‬‬


‫ورزش‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 18‬‬

‫تيموريان‪ ،‬شجاعی و دژاگه به اردوی تيم ملی فوتبال افزوده شدند‬ ‫تهران ‪ - IranSport.Net‬لژیونرهای‬ ‫ایرانی حاضر در لیگ ستارگان قطر به‬ ‫اردوی تیم ملی فوتبال کشورمان اضافه‬ ‫شدند‪ .‬آندرانیک تیموریان کاپیتان تیم ملی‬ ‫فوتبال ایران به همراه مسعود شجاعی‬ ‫و اشکان دژاگه بعد از پایان وظایف‬ ‫باشگاهی خود در قطر به اردوی تیم ملی‬ ‫اضافه شدند تا تعداد بازیکن حاضر در‬ ‫اردوی تیم ملی به ‪ 18‬نفر افزایش یابد‪.‬‬ ‫بعد از مرتضی پورعلی گنجی‪ ،‬این سه‬ ‫نفر تازه ترین بازیکنان لژیونر هستند که برای همراهی تیم ملی ایران در دیدار برابر‬ ‫ترکمنستان به اردوی تیم ملی اضافه شده اند‪.‬‬ ‫اردوی تیم ملی از پنج شنبه گذشته در تهران آغاز شده است تا ملی پوشان خود را برای‬ ‫پنجمین دیدار مرحله مقدماتی جام جهانی آماده کنند‪.‬‬ ‫تیم ملی ایران از ساعت ‪ 15‬روز پنجشنبه هفته جاری در ورزشگاه آزادی به مصاف‬ ‫ترکمنستان می رود‪.‬‬

‫زهرا نعمتی بعد از کسب مدال طالی مسابقات آسیایی اینچئون ‪ ۲۰۱۴‬و دریافت مدال از‬ ‫مسابقات جهانی ‪ ۲۰۱۵‬دانمارک‪ ،‬نتیجه درخشان دیگری به‌جا گذاشت و سهمیه المپیک‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫نعمتی با شکست حریفانی از ازبکستان‪ ،‬کره شمالی‪ ،‬مغولستان و ویتنام‪ ،‬به‌اتفاق یکی از‬ ‫کمانداران کره شمالی راهی فینال شد که حضور در این مرحله به معنای راهیابی به المپیک‬ ‫است‪ .‬او نخستین ورزشکار معلول ایرانی است که در المپیک حضور خواهد داشت‪....‬‬ ‫نعمتی با کسب مدال طالی پارالمپیک در اسلحه ریکرو انفرادی‪ ،‬نخستین زن ایرانی شد که‬ ‫در تاریخ این رقابت‌ها روی سکوی نخست ایستاده‪ .‬او سال ‪ ۲۰۱۳‬در سن‌پترزبورگ از‬ ‫سوی «بنیاد اسپورت آکورد» جایزه ورزشکار برتر پارالمپیک را در حضور رئیس کمیته‬ ‫بین‌المللی المپیک دریافت کرد‪( .‬رادیو فردا)‬

‫عدم موفقيت مدافع تيم ملی ايران به دريافت ويزا‬

‫سقوط چهار پله ای تيم ملی فوتبال ايران در رده بندی فيفا‬

‫گزارش‌ها حاکی از آن است که‬ ‫احسان حاج‌صفی‪ ،‬بازیکن تیم ملی‬ ‫فوتبال ایران‪ ،‬برای سفر به گوام‬ ‫موفق به دریافت روادید نشد و در‬ ‫نتیجه در دیدار مقابل این تیم در‬ ‫چارچوب رقابت‌های ‌انتخابی جام‬ ‫جهانی ‪ ۲۰۱۸‬روسیه‪ ،‬حضور‬ ‫نخواهد داشت‪.‬‬ ‫طبق گزارش‌ها احسان حاج‌صفی‪،‬‬ ‫مدافع‪ ،‬به دلیل مشکل در تایید کارت‬ ‫پایان خدمت‪ ،‬دیدار مقابل گوام را از‬

‫تهران ‪ - IranSport.Net‬تیم ملی فوتبال ایران درتازه ترین رده بندی فدراسیون بین المللی‬ ‫فوتبال (فیفا) با ‪ 651‬امتیاز و چهار پله سقوط نسبت به ماه گذشته در مکان چهل و سوم‬ ‫جهان و نخست آسیا قرارگرفت ‪ .‬پس از تیم ملی فوتبال ایران تیم های کره جنوبی‪ ،‬ژاپن‪،‬‬ ‫استرالیا‪ ،‬امارات و ازبکستان در مکان های بعدی جای دارند‪.‬‬ ‫**رده بندی ‪ 10‬تیم برتر آسیا در آبان ماه ‪:‬‬ ‫دست می‌دهد‪.‬‬ ‫‪ -2‬کره جنوبی ‪ -3‬ژاپن ‪ -4‬استرالیا‬ ‫‪ -1‬ایران ‪ 651‬امتیاز‬ ‫به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران‪ ،‬ایسنا‪ ،‬پس از این اتفاق کارلوس کی‌روش‪،‬‬ ‫‪ -8‬اردن‬ ‫‪ -7‬عربستان‬ ‫‪ -6‬ازبکستان‬ ‫‪ -5‬امارات‬ ‫سرمربی تیم ملی از میالد محمدی‪ ،‬بازیکن تیم فوتبال راه‌آهن که پیش از این از جمع‬ ‫‪ -9‬چین ‪ -10‬قطر‬ ‫ملی‌پوشان کنار گذاشته شده بود‪ ،‬به اردوی تیم ملی دعوت شد‪ ،‬تا تمرین‌های خود را با سایر‬ ‫همچنین رده بندی ‪ 10‬تیم برتر فیفا به ترتیب زیر است ‪:‬‬ ‫اعضای تیم آغاز کند‪.‬‬ ‫‪- 4‬پرتغال ‪ -5‬شیلی ‪ -6‬اسپانیا‬ ‫‪ -3‬آرژانتین‬ ‫‪ -1‬بلژیک ‪ -2‬آلمان‬ ‫تیم ملی فوتبال ایران قرار است ‪ ۲۶‬آبان (هشت روز دیگر) در ورزشگاه ملی گوام در مقابل‬ ‫‪ -7‬کلمبیا ‪ -8‬برزیل ‪ -9‬انگلیس ‪ -10‬اتریش‬ ‫تیم ملی این کشور قرار گیرد‪ ،‬با این حال همچنان صدور ویزا برای بعضی از اعضای تیم‬ ‫ملی با مشکل مواجه است‪.‬‬ ‫براساس گزارش‌ها بازیکنان ایرانی شاغل در کشور روسیه شامل علیرضا حقیقی‪ ،‬سردار‬ ‫بانوی معلول ايرانی‪ ،‬موفق به کسب سهميه المپيک شد‬ ‫آزمون و سعید عزت الهی نیز با مشکل دریافت ویزا مواجه هستند‪.‬‬ ‫این سه بازیکن با هماهنگی فدراسیون فوتبال ایران به کنسولگری آمریکا در کشور روسیه‬ ‫در رقابت‌های تیروکمان قهرمانی آسیا به میزبانی تایلند‪ ،‬زهرا نعمتی ورزشکار معلول مراجعه کرده و منتظر پاسخ از سوی این کنسولگری هستند‪.‬‬ ‫ایرانی ضمن صعود به فینال‪ ،‬موفق شد سهمیه المپیک تابستانی ‪ ۲۰۱۶‬را کسب کند‪ .‬زهرا جزیره گوام بخشی از خاک آمریکا محسوب نمی‌شود اما امور بین‌المللی آن توسط آمریکا‬ ‫نعمتی ‪ ۳۱‬ساله عضو تیم‌ ملی تکواندو بانوان بود اما سال ‪ ۱۳۸۳‬در اثر سانحه رانندگی‪ ،‬اداره می‌شود‪ .‬به همین دلیل اعضای تیم ملی درخواست خود برای دریافت ویزای گوام را‬ ‫ویلچرنشین شد و به ورزش تیروکمان روی آورد‪.‬‬ ‫باید به کنسولگری آمریکا در کشورهای دیگر ارائه دهند‪bbc.‬‬

‫کباب داغ با نان داغ مشهدی‪،‬‬ ‫تنها در رستوران خليج فارس‬ ‫‪Tel: 604.971.5113‬‬

‫‪Cell: 778.323.2879‬‬


‫انسان و طبيعت‬ ‫بهرام عکاشه‪ ،‬پدر علم زلزله‌شناسی ايران‪:‬‬ ‫"تهران را تخليه کنيد"‬

‫بهرام عکاشه‪ ،‬پدر علم زلزله‌شناسی ایران در نشستی با اشاره به نشست ‪ 36‬سانتی متری‬ ‫زمین در تهران‪ ،‬به تشریح تهدید بزرگ در پایتخت کشور پرداخت و گفت‪ :‬وقوع زلزله و‬ ‫رانش زمین از پیامدهای نشست زمین در دشت تهران است‪ .‬اگر بتوان پایتخت کشور را‬ ‫چند تکه کرد و یا آن را جابه جا کرد‪ ،‬زندگی و جان میلیون ها انسان نجات پیدا می کند و‬ ‫هیچ راهی جز این برای نجات تهران متصور نیست‪ .‬همچنین‪ ،‬مردم را باید به سویی هدایت‬ ‫کرد که خود‪ ،‬داوطلبانه خطر را شناخته و از شهر تهران مهاجرت کنند و پایتخت کشور‬ ‫را تخلیه کنند‪.‬‬ ‫در این نشست محمد درویش‪ ،‬مديرکل‬ ‫دفتر آموزش و مشارکت‌هاي مردمي‬ ‫سازمان محيط‌زيست نیز با بيان‬ ‫اينکه ميزان فرونشست در تهران ‪36‬‬ ‫سانتيمتر و تقريباً ‪ 90‬برابر شرايط‬ ‫بحراني است‪ ،‬تأکید کرد‪ :‬در دشت‌هاي‬ ‫کشور فروچاله‌هايي با عمق ‪ 15‬مترثبت‬ ‫شده است‪ .‬وی افزود‪ :‬در حال حاضر‬ ‫تو‌سازها و بارگذاري در‬ ‫ميزان ساخ ‌‬ ‫تهران آن قدر زياد است که سطح آب‬ ‫زيرزميني به شدت افت کرده و این‬ ‫ً‬ ‫کامال مشهود است‪.‬‬ ‫و اما به نظر می رسد باید پرده از‬ ‫این تهدید بزرگ در بیخ گوش پایتخت‬ ‫ایران برداشت؛ تهدیدی که متأسفانه‬ ‫بارها اغلب مدیران و کارشناسان‬ ‫شهرسازی کالن شهر تهران هم آن‬ ‫را جدی نمی‌گیرند و یا از آن بی خبر‬ ‫مانده‌اند !‬ ‫به گفته ی آقای عکاشه‪ ،‬رییس‬ ‫اسبق بخش زلزله‌شناسی در موسسه‬ ‫ژئوفیزیک دانشگاه تهران‪ ،‬برداشت‬ ‫آب های زیرزمینی اکنون در دشت ایران به صورتی است که در کل کشور به ویژه در‬ ‫دشت تهران به دلیل افزایش جمعیت و ضعف سازه ها در جنوب این شهر‪ ،‬نشستی در حدود‬ ‫‪ 40‬سانتی متر اتفاق افتاده است‪ .‬وی تصریح کرد که بیشتر جمعیت حاشیه نشین و بافت‬ ‫فرسوده در جنوب تهران قرار دارد و درست در دشت تهران در اثر نشست زمین‪ ،‬خطر‬ ‫وقوع زلزله به مراتب بسیار بیشتر شده است‪.‬‬ ‫آقای عکاشه افزود‪ :‬صفحه ایران مرکزی به سمت شمال حرکت می کند و کوه های البرز‬ ‫در سال‪ ،‬یکی دو میلی متر پیشرفت می کنند‪ ،‬که این حرکت اکنون در خشکی وجود دارد‬ ‫و منجر به خطرزا شدن دشت تهران شده و همین مسئله به انتظار وقوع زلزله مهیب در‬ ‫این کالن شهر‪ ،‬دامن زده است‪ .‬به جرأت می توان گفت که هر روز در جنوب تهران‪ ،‬در‬ ‫منطقه فیروز کوه در غرب تهران‪ ،‬زلزله های بی شماری اتفاق می افتد‪ ،‬اما زلزله ها به‬ ‫دلیل اینکه ضعیف و کوچک هستند‪ ،‬ثبت آنها با نبود امکانات و تجهیزات الزم و پیشرفته‬ ‫در کشور همیشه میسر نیست‪.‬‬ ‫عکاشه با بیان اینکه نشست زمین در دشت تهران موجب افزایش زلزله خیزی منطقه می‬ ‫شود و متأسفانه لرزه خیزی را مهم تر و مشکل تر و زودرس تر می کند‪ ،‬تأکید کرد‪ :‬منطقه‬ ‫تهران از دیدگاه تاریخی یعنی از نگاه چند هزار سال گذشته تا به امروز به ویژه در طول‬ ‫‪ 2-3‬قرن گذشته شاهد زلزله های زیادی در منطقه البرز مرکزی و جنوب کوه های البرز‬ ‫بوده است و محاسباتی که انجام گرفته نشان می دهد که با یک ریتم‪ 150-200‬ساله‪ ،‬زلزله‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 19‬‬ ‫بزرگی در منطقه جنوب کوه های البرز اتفاق خواهد افتاد‪.‬‬ ‫وقوع یک زلزله ‪ 7‬ریشتری در پایتخت کشور حتمی است‬ ‫وی خاطرنشان کرد‪ :‬آخرین زلزله در ‪ 27‬مارچ سال ‪ ،1830‬ساعت ‪ 12‬ظهر در شرق‬ ‫تهران با بزرگی بیش از ‪ 7‬ریشتر اتفاق افتاد و شدت تخریبی که این زلزله به وجود آورد‪،‬‬ ‫در حدود ‪ 9‬درجه مرکالی بود و طبق گزارش هایی که مستند وجود دارد‪ 35 ،‬هزار نفر‬ ‫در منطقه شمیرانات کشته شدند‪ .‬اگر چنین زلزله ای دوباره در تهران اتفاق افتد‪ ،‬به دلیل‬ ‫افزایش جمعیت و افزایش تراکم مناطق و مساکن فرسوده به مراتب فاجعه‪ ،‬بدتر و خطرناک‬ ‫تر خواهد بود‪ .‬در زلزله ای که ‪ 185‬سال قبل اتفاق افتاد‪ ،‬کاخ گلستان‪ ،‬بازار تهران و دیوار‬ ‫سفارت روسیه آسیب دید و با وجودی که فاصله بیش از ‪ 100‬کیلومتر است‪ ،‬اگر زلزله قوی‬ ‫باشد‪ ،‬واقعاً مسئله آفرین خواهد بود و هرچقدر هم فاصله وجود داشته باشد‪ ،‬آثار تخریبی‬ ‫خود را بر جای خواهد گذاشت‪.‬‬ ‫عکاشه با تأکید بر اینکه اگر عمق زلزله زیاد باشد‪ ،‬در منطقه بسیار گسترده ای احساس می‬ ‫شود و تخریب‪ ،‬کمتر اتفاق می افتد‪ ،‬هشدار داد‪ :‬متأسفانه زلزله هایی که در منطقه تهران‬ ‫هر روز اتفاق می افتد‪ ،‬عمق آنها کم تا حدود ‪ 15-25‬کیلومتر است و به این دلیل یک زلزله‬ ‫‪ 7‬ریشتری در پایتخت کشور می تواند فاجعه بار باشد‪ .‬در اثر وقوع چنین زلزله ای در‬ ‫تهران‪ ،‬متأسفانه کشته ها و زخمی ها میلیونی خواهد بود و اکنون این انتظار وجود دارد که‬ ‫این زلزله فاجعه آفرین در آینده نزدیک اتفاق افتد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫وی اضافه کرد‪ :‬زلزله‪ ،‬قاعده و قانون ریاضی نیست و واقعا نمی توان در هیچ کجای دنیا‬ ‫زلزله را از نظرزمانی پیش بینی کرد‪.‬‬ ‫در کل دشت تهران خطر رانش زمین وجود دارد‬ ‫اما آیا به جز خطر زلزله‪ ،‬خطر رخداد پدیده رانش زمین نیز در تهران وجود دارد؟ بهرام‬ ‫عکاشه در پاسخ به این پرسش گفت‪ :‬در شمال تهران‪ ،‬به دلیل شیب زیاد و به ویژه در منطقه‬ ‫نیاوران‪ ،‬امکان رانش زمین بسیار زیاد است و حتی اگر شیب زمین نیز کم باشد‪ ،‬حرکت‬ ‫ً‬ ‫کامال ملموس خواهد بود‪ ،‬بنابراین در کل دشت تهران چه شیب در‬ ‫زمین در چنین واقعه ای‬ ‫شمال شهر‪ ،‬زیاد باشد و چه شیب در جنوب شهر‪ ،‬کم باشد‪ ،‬این حادثه به وجود آمده و باعث‬ ‫تلفات و خسارات ناگوار می شود‪.‬‬ ‫بهرام عکاشه با بیان اینکه حتی در صورت وقوع رانش زمین در تهران‪ ،‬صدمات و تلفات‬ ‫از نظر انسانی‪ ،‬میلیونی است و این یک پیش بینی بدبینانه است‪ ،‬تأکید کرد‪ :‬اما هر چقدر‬ ‫مسئوالن و آحاد جامعه بدبین باشند‪ ،‬بیشتر می توان اقدام کرد و مسئله را جدی گرفت تا این‬ ‫که مسئوالن و آحاد جامعه‪ ،‬خوش بین و در آرامش خیالی باشند و مسئله را ساده و سبک‬ ‫فرض کنند‪ .‬وی افزود‪ :‬مهم این است که با مسئله‪ ،‬جدی برخورد شود‪ ،‬چون غفلت متأسفانه‬ ‫قابل جبران نیست‪.‬‬ ‫گسترش ساخت و سازهای لجام گسیخته در تهران تهدیدکننده است‬ ‫چرا نشست زمین در تهران رخ داده است؟ آیا توسعه بی رویه تهران که اغلب برخالف‬ ‫موزاین توسعه پایدار بوده است‪ ،‬منجر به آن گردیده است؟‬ ‫آقای عکاشه در همین رابطه گفت‪ :‬در تهران ‪ 22‬منطقه وجود دارد‪ ،‬اما مساحت دشت‬ ‫تهران‪ ،‬سه برابر مناطقی است که شهرداری تهران‪ ،‬مسئولیت آن را به عهده دارد‪.‬‬ ‫وی‪ ،‬عوامل مختلفی مانند‪ :‬مهاجرت مردم سراسر کشور به پایتخت‪ ،‬افزایش جمعیت‪،‬‬ ‫گسترش شهر و ساخت و سازهای لجام گسیخته در خیابان های ‪ 10-12‬متری و احداث‬ ‫ساختمان ها و برج های ‪ 5‬طبقه به باال و حتی ساختمان های ‪ 12‬طبقه را در نشست سطح‬ ‫زمین و افزایش دامنه آسیب پذیری شهر تهران به میزان زیاد مؤثر دانست‪.‬‬ ‫وی افزود‪ :‬اکنون در تهران ساختمان های ‪ 12‬طبقه به باال تا ‪ 20‬طبقه وجود دارد و خیابان‬ ‫هایی که این ساختمان ها در آن ها واقع شده اند و حتی خیابان های اطراف‪ ،‬چند متر بیشتر‬ ‫عرض ندارند‪ ،‬و ساخت و سازها گسترش بی حد و حصر یافته است‪.‬‬ ‫وی تأکید کرد‪ :‬به دلیل مهاجرت مردم و افزایش بافت فرسوده در شهر تهران به دلیل افزایش‬ ‫مهاجرت ها و همچنین فقر مردم‪ ،‬مقابله با شرایط فوق بحرانی موجود در پایتخت کشور به‬ ‫سمت صفر گرایش پیدا کرده است‪ .‬مردم ناچار هستند با دستمزد بسیار کم ماهانه زندگی‬ ‫کنند و در نتیجه به محیط زیست خود کمتر اهمیت می دهند و بیشتر به غذا خوردن روزانه‬ ‫اهمیت می دهند تا محیط زیست و مدیریت بحران‪ .‬با چنین شرایطی‪ ،‬که حتی در روزهای‬ ‫معمولی‪ ،‬نمی توان در خیابان های تهران عبور و مرور کرد‪ ،‬اگر اتفاقی از نوع زلزله یا‬ ‫ً‬ ‫عمال شهر‪ ،‬قفل می شود و هیچ نوع فرار و گریز و نجاتی‬ ‫رانش زمین در تهران رخ دهد‪،‬‬ ‫در شهر تهران‪ ،‬امکان پذیر نخواهد بود‪.‬‬ ‫نقش شهرداری و ستاد مدیریت بحران در تهران تعریف نشده است‬ ‫آقای عکاشه با انتقاد از نحوه عملکرد سازمان های مسئول مدیریت بحران در تهران‪،‬‬ ‫تأکید کرد‪ :‬درست است که از سال ‪ ،1378‬ستاد مدیریت بحران در کشور و در پایتخت‬ ‫ایران‪ ،‬فعال شد‪ ،‬اما هنوز معلوم نیست که نقش شهرداری و جایگاه ستاد مدیریت بحران‬ ‫در رخدادی که اکنون در شهر تهران اتفاق افتاده‪ ،‬یعنی نشست سطح زمین تا حدود ‪90‬‬ ‫برابر شرایط بحرانی چیست‪ .‬اکنون در خصوص مدیریت بحران شهر تهران اختالف هایی‬ ‫بر سر این که شهرداری و یا ستاد مدیریت بحران‪ ،‬کدام یک مسئولیت اصلی را برعهده‬ ‫دارند‪ ،‬وجود دارد‪ .‬مسئولیت ها درست تقسیم نشده اند و مسائل عدیده و پیچیده و گنگ اکنون‬ ‫در مدیریت بحران تهران و حفاظت و حفظ امنیت این شهر وجود دارد‪ .‬تهران اکنون در‬ ‫وضعیتی قرار گرفته است که‪( ...‬دنباله در صفحه ی ‪)22‬‬


‫تاريخ ادبيات‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 20‬‬

‫سبک شناسی‬

‫(‪)78‬‬ ‫ب – اصطالحات و کلمات تازه ی عربی‬ ‫خیریّت – بشریّت – ماهیّت – کليّت – خصوصیّت‬ ‫– آدمیّت – احدیّت – وحدانیّت – بليّت – حیوانیّت‬ ‫– قطعیّت – توحید – ُم َو ّحد – کشف – مکاشف‬ ‫– لطیفه – تحقیق – حق – حجاب – حجاب رینی‬ ‫(رین‪ ،‬طبع است و َغین صفت –‬ ‫و حجاب غینی َ‬ ‫یعنی حجاب طبیعی و حجاب عارضی و موقتی)‬ ‫– صقال دال – عجنت – شاهد – شواهد – مشاهده‬ ‫– حال – حاالت – حالت – توفیق – کنه و ماهیت‬ ‫– حدود – همت – غنا – غنی – شوق – تجرید‬ ‫– رؤیت – فنا ِء کل – بقا ِء کل – حرقت – محبت – مقامات – منازل – طریق – طریقت –‬ ‫مدعی – ذات – صفات – مجاهده – مراتب – معرفت (به معنی عرفان امروز) – روحانی‬ ‫صحو – مرید – طالب – فقر اظهار‬ ‫– ربانی – اَسرار – اِسرار – ح ّد – حدود – محو – َ‬ ‫– بال – ُجحود – صفوت – خواطر ربّانی – نفاق – طمأنینت – قال و حال – اِخالص –‬ ‫ِقدَم ذات – فرقت – قربت – سکون ‪ -‬قرب و حجب – جمال – اهل صنایع – اهل طبایع‬ ‫– آفت – علّت – اوصاف – مُطالب (صفت مفعولی) – والیت – اعیان – وصلت – غفلت‬ ‫– محدث – قدیم – سریرت – تصحیح نیت – م َ‬ ‫ُداهنت – مُداهن – َمظلَّۀ غفلت – مُثبتات‬ ‫– َرفض – موصوف – مکوّنات – الحق – کونین – محجوب – متجزی – غیب و عین –‬ ‫اثبات – َن َّک َرت (از انکار) – ترک و اِثبات – افالس – ظن معلول – تعلّق – ُک ّل – مشرف‬ ‫تعرف – الطاف خفی‬ ‫س نفس – تعریف و ُّ‬ ‫ُشرف بودن) – ِ‬ ‫هاج ِ‬ ‫شدن – اشراف (بر دلها م ِ‬ ‫َهی – هدایت – عین محبت – اعالم – اِخوات – اِدمار – متحیّر – قوّت – دفع و‬ ‫– اسرار ب ّ‬ ‫جذب – کسبی – ضروری – عبارت و مُعبر – الهی – الهی – مسلک – تصدیق – صدق‬ ‫– علمی و عملی – قول فرد (مراد ایمان است) – مشیّت – نفرت – شوق – عبرت – تارک‬ ‫االمر – شوق – مقلق و مُزعج – تخلّی – منفی – عارف – م َ‬ ‫ُرقعّه – امر – معاملت (عمل‬ ‫و رفتار) – منقطع – طهارت – فقد – مُرید – حضور و غیبت – استنجا – استنشاق – ادب‬ ‫– آداب – وسواس (به معنای مالیخولیای شستشو کردن) – هاتف – تخلیل محاسن – شناعت‬ ‫– مداومت – جمع – تفرقه – رضا – مقام وصال – سکر – ایثار – نفس – هوی – کرامت‬ ‫– صحبت – تجرید و تزویج – مقام و تمکین – محاضره و مکاشفه – قبض و بسط – انس‬ ‫و هیبت – قهر و لطف – نفی و اثبات – مساهره – محادثه – علم الیقین – عین الیقین – حق‬ ‫(امردان) – استهانت – محفوظ‬ ‫الیقین – َسماع – وجد – وجود – تواجد – رقص – اَحداث َ‬ ‫الجوارح – َسبیل (یعنی بخشیدن در راه خدا)‪.‬‬ ‫سوای این لغات و اصطالحات نیز لغات عربی و عبارات عربی بسیار دارد ولی مراد ما‬ ‫لغاتی بود که قبل از وی بدین معنی استعمال نمی شده است و این لغات نیز قسمتی بعدها‬ ‫از میان رفته است و لغات و اصطالحات دیگری جایگزین آنها گردیده که در جای خود‬ ‫اشاره خواهیم کرد‪.‬‬ ‫ج – موازنه و سجع‬ ‫سجع هایی که درین کتاب آمده است زیادتر از اسجاعی است که در بلعمی و سایر کتب دور‬ ‫اول دیدیم‪ ،‬اما سجع ها در جایهای خاص و نادر است‪ ،‬از آن جمله در صفحه ی ‪ 75‬گوید‪:‬‬ ‫"و اندر حقیقت دوستی‪ ،‬هیچ چیز خوشتر از مالمت نیست از آنک مالمت دوست را بر دل‬ ‫دوست اثر نباشد‪ ،‬و دوست را جز بر سر کوی دوست گذر نباشد"‪.‬‬ ‫در صفحه ی ‪ 261‬گوید‪:‬‬ ‫"آن را که ّ‬ ‫کل حرکت‪ ،‬هوا باشد و به متابعت آن وی را رضا باشد دور باشد از حق اگرچه‬

‫در مسجد با شما باشد"‪.‬‬ ‫در صفحه ی ‪ 419‬گوید‪:‬‬ ‫"شکم را گرسنه دارید‪ ،‬و جگر را‬ ‫تشنه‪ ،‬و تن را برهنه دارید‪ ،‬تا مگر‬ ‫خداوند تعالی را ببیند بدل‪ ،‬اگر تن‬ ‫را از گرسنگی بال بُ َود دل را بدان‬ ‫ضیا بُ َود و جان را صفا بود‪ ،‬و ِس ّر‬ ‫را لقا بُ َود‪ ،‬و چون لقا یابد‪ ،‬و جان‬ ‫صفا یابد و دل ضیا یابد‪ ،‬چه زیان‬ ‫اگر تن بال یابد‪ ،‬که سیرخوردگی‬ ‫بس خطری نبود که اگر خطری‬ ‫بودی ستوران را سیر نگردانیدندی‪،‬‬ ‫که سیرخوردگی کار ستوران است‬ ‫و گرسنگی عالج مردان‪ ...‬یکی را‬ ‫عالم از برای خوردن است و یکی‬ ‫را خوردن برای عبادت کردن‪،‬کان‬ ‫المتق ّدمون یأکلون لیعیشوا و انتم‬ ‫تعیشون لتأکلوا‪ ،‬متقدمان از برای‬ ‫آن خوردندی تا بزیستندی و شما از‬ ‫برای آن می زیید تا بخورید‪"12.‬‬ ‫در صفحه ی ‪ 37‬گوید‪:‬‬ ‫"گفتم که صفا ض ّد َکدَر بود‪ ،‬و َکدَر از صفات بشر بود‪ ،‬و حقیقت صوفی ب َود آنک او را از‬ ‫َکدَر گذر بود"‪.‬‬ ‫در صفحه ی ‪ 23‬گوید‪:‬‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫"صفا از صفات بشر نیست‪ ،‬زیراک مدار َمدَر جز بر کدَر نیست و مر بشر را از کدَر گذر‬ ‫نیست‪ .‬پس مثال صفا به افعال نباشد‪ ،‬و از روی مجاهدت مر بشریت را زوال نباشد‪ ،‬و‬ ‫صفت صفا را نسبت به افعال‪."...‬‬ ‫در صفحه ی ‪ 24‬گوید‪:‬‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫"کونین اندر پلۀ ترازوی فقرش به پریشه ای نسنجد‪ ،‬و یک نفس وی اندر هر دو عالم‬ ‫نگنجد"‪.‬‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫"ظلَم َمن َسمّی ابن آ َد َم امیرا َو ق َد َسمّاء فقیرا‪ ،‬آنکه نامش از حق فقیرست اگرچه امیر است‬ ‫فقیرست‪ ،‬هالک گشت آنکه پندارد که وی نه اسیرست‪ ،‬اگرچه جایگاهش تخت و سریر‬ ‫است"‪.‬‬ ‫در موازنات نیز گاه به گاه ّ‬ ‫تفنن می کند‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫"گفت‪ :‬الفقر ِع ُّز َ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫الهلِه‪ ،‬پس چیزی که اهل را ِعز بُود مر نااهل را ذل بُ َود‪ ،‬و عزش آنست‬ ‫که فقیر محفوظ الجوارح بُ َود از زلل‪ ،‬و محفوظ از خلل‪ ،‬نه بر تنش معصیت و زلّت رود‪ ،‬و‬ ‫نه بر جانش خلل و آفت صورت گیرد‪ ،‬از آنچ ظاهرش مستغرق نعم ظاهره بود‪ ،‬و باطنش‬ ‫منبع نعم باطنه‪ 2‬تا نفسش روحانی بُ َود و دلش ربانی‪ ،‬خلق را بدو حواله نماند‪ ،‬و آدم را بدو‬ ‫نسبت نه"‪ .‬و از این قبیل عبارت در هر فصلی یکی دو جا دیده می شود‪ ،‬ولی نسبت به تما‬ ‫کتاب به قیاس صدی یک الی صدی دو بیش نیست‪ ،‬و پیکر کتاب مزبور به سبک سامانی‬ ‫یکدست است‪ ،‬و تأثیر لغات عصر و آداب دبیری زمان در آن غیرمحسوس و ناآمیخته و‬ ‫قابل درک و تشخیص است و با جمله های دیگر تحلیل و ترکیب نشده است‪.‬‬ ‫د – حذف افعال به قرینه‬ ‫حذف افعال در جمله های متعاطفه به قرینه چنانکه فعلی در جمله ی نخستین اثبات گردد و‬ ‫به قرینه ی آن در جمله های دیگر حذف شود‪ ،‬مثال‪:‬‬ ‫"سرش از اغراض محفوظ باشد و تنش از آفات مصون و احکام فرایض بر وی جاری‪".‬‬ ‫درین جمله فعل "باشد" بعد از لفظ مصون و جاری یعنی در پایان دو جمله ی متعاطفه‬ ‫حذف گردیده است‪.‬‬ ‫گاه نیز افعال را به قرینه ی معنوی حذف می کند و این روش در آن عصر بسیار نادر و‬ ‫کمیاب است‪:‬‬ ‫"پس غنا نعمت‪ ،‬و اغراض اندر وی آفت‪ ،‬و فقر نعمت‪ ،‬و حرص اندر وی آفت‪ ،‬معانی‬ ‫جمله نیکو‪ ،‬روش اندرو مختلف‪ ،‬و فقر فراغت از مادون‪ ،‬و غنا مشغولی دل به غیر‪ ،‬چون‬ ‫فراغت آید‪ ،‬فقر از غنا اولیتر نه‪ ،‬غنا کثرت متاع باشد‪ ،‬و فقر قلت متاع‪ ،‬به جمله از آن‬ ‫خداوند"‪.‬‬ ‫دیده شد که در تمام این جمالت متعاطفه افعال حذف شده و قرینه ی لفظی نیز در بین نیست‬ ‫جز قرینه و نمودار معنوی که می نماید فعل "است" حذف شده است‪.‬‬ ‫این بود تفاوتی که در مدت یک قرن در نثر سامانی روی داده است‪ ،‬چه این کتاب در اوایل‬ ‫قرن ششم یا اواخر قرن پنجم تدوین شده و دیریست تا نثر فارسی به دست ُکتاب غزنویه‬ ‫حاسۀ محافظه کاری‪ ،‬اساس و پایه ی‬ ‫تغییر کرده است‪ ،‬ولی باز در کتب علمی بر طبق ّ‬ ‫سبک مذکور باقی مانده است‪.‬‬ ‫اینک نمونه ای از نثر طبیعی و عادی کشف المحجوب‪:‬‬ ‫حکایت غالم حادی‬ ‫"ابراهیم خوّاص گوید‪ :‬که من وقتی به ِحیّی از احیاء عرب فراز رسیدم و بدار ضیف امیری‬ ‫حی نزول کردم‪( ...،‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬ ‫از امرا ِء ّ‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 21‬‬ ‫‪ ...‬سیاهی دیدم مغلول و مسلسل بر‬ ‫در خیمه افکنده اندر آفتاب‪.‬‬ ‫شفقتی بر دلم پدید آمد‪ ،‬قصد کردم تا‬ ‫او را به شفاعت بخواهم از امیر‪...‬‬ ‫گفتم‪ :‬این غالم را در کار من کن‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬نخست از جرمش بپرس آنگاه‬ ‫بند از وی برگیر‪ ،‬که ترا بر همه‬ ‫چیزها حکم است تا در ضیافت مائی‪،‬‬ ‫گفتم بگو جرمش چیست؟‬ ‫گفت‪ :‬بدان که این غالمی است که‬ ‫"حادی"‪ 3‬است و صوتی خوش‬ ‫دارد‪ ،‬من این به ضیاع خود فرستادم‬ ‫با اشتری چند تا برای ما َغلّه آرد‪ ،‬وی‬ ‫برفت و دو بار شتر بر هر اشتری‬ ‫نهاد و ُحدی می کرد و اشتران می‬ ‫شتافتند تا به مدتی قریب اینجا بیامد‬ ‫با دو چندان بار که من فرموده بودم‪.‬‬ ‫چون بار از اشتران فرو گرفتند‬ ‫اشتران همه یکان دوکان هالک شدند!‬ ‫گفتم‪ :‬ایهااالمیر شرف تو ترا جز براست گفتن ندارد‪ ،‬اما مرا بر این قول برهانی باید‪.‬‬ ‫تا ما اندرین سخن بودیم اشتری چند از بادیه به چاهسار آوردند تا آب دهند‪ ،‬امیر پرسید‬ ‫که چند روزست تا این اشتران آب نخورده اند؟‬ ‫گفتند‪ :‬سه روز؟‬ ‫این غالم را فرمود تا به حدی صوت برگشاد‪ ،‬اشتران اندر صوت وی و شنیدن آن‬ ‫مشغول شدند و هیچ دهان به آب نکردند تا ناگاه یک یک اندر رمیدند و اندر بادیه‬ ‫بپراکندند!‬ ‫و ما بعضی ازین اندر مشاهده می بینیم که چون اشتربان و خربنده ترنّمی کنند اندر آن‬ ‫اشتر و خر طربی پدید آید و اندر خراسان و عراق عادتی است که صیادان به شب آهو‬ ‫گیرند‪ ،‬طشتی بزنند تا آهوان آواز طشت شنوند و برجای بایستند‪ ،‬ایشان مر او را بگیرند‪.‬‬ ‫و مشهور است که اندر هندوستان گروهی اند که به دشت بیرون می روند و غنا می‬ ‫کنند و لحن می گردانند‪ ،‬آهوان چون آن بشنوند قصد ایشان کنند‪ ،‬ایشان هم گرد آهو می‬ ‫گردند و غنا می کنند‪ ،‬تا از ّلذت آن چشم فرو گیرد و بخسپد و ایشان مر او را بگیرند‪.‬‬ ‫و اندر کودکان ُخرد این حکم ظاهرست که چون بگریند اندر گاواره‪ ،‬کسی نوایی بزند‪،‬‬ ‫س وی درست‬ ‫خاموش شوند و مر آن را بشنوند‪ .‬و اطبا گویند مر این کودک را که ِح ّ‬ ‫است و به بزرگی زیرک باشد‪ ،‬و از آن بُ َود که َملک عجم را وفات آمد‪ ،‬از وی پسری‬ ‫ماند دوساله‪ ،‬وزرا گفتند که این را بر تخت مملکت باید نشاند‪ ،‬با بزرجمهر تدبیر کردند‬ ‫حسش درست هست و بدو امید توان داشت؟‬ ‫وی گفت صواب آمد‪ ،‬اما بباید آزمود تا ّ‬ ‫بفرمود تا بر سر وی مُغنّیان غنا می کردند‪ ،‬وی اندر آن میان به طرب آمد و دست و‬ ‫پای زدن گرفت‪ ،‬بزرجمهر گفت ازین امیدواری هست به مُلک و اصوات را تأثیر از‬ ‫آن ظاهرتر است نزدیک ُعقال که به اظهار برهان وی حاجت آید‪ ،‬و هر که گوید مرا به‬ ‫الحان و اصوات و مزامیر خوش نیست‪ ،‬یا دروغ گوید‪ ،‬یا نفاق گوید‪ ،‬یا نفاق کند‪ ،‬و یا‬ ‫حس ندارد‪ ،‬و از جملۀ مردمان و ستوران بیرون باشد!‬ ‫َراج که او گفت‪:‬‬ ‫و ِر ّقی روایت کند از اد ّ‬ ‫من با ابن الفوطی بر لب دجله می رفتیم‪ ،‬میان بصره و اُِبلّه به کوشکی فرا رسیدیم نیک‬ ‫مردی برآن در نشسته بود‪ ،‬و کنیزکی بدان در نشسته که وی را می غنا کرد و می گفت‪:‬‬ ‫کی َ‬ ‫یل اهللِ و ُّ‬ ‫َ‬ ‫ُبذل‬ ‫ ‬ ‫ُد‬ ‫کان َمنّي لَ ِ‬ ‫ِفی َس ِب ِ‬ ‫ُّ‬ ‫ک اَج َمل‬ ‫ ‬ ‫َوم َتتلَوَّن‬ ‫َغ ُ‬ ‫یر َه َذا ِب ِ‬ ‫کل ی ٍ‬ ‫و جوانی را دیدم اندر زیر دیوار کوشک ایستاده‪ ،‬با مرقعّه و ِرکوه ای‪ ،‬گفت ای کنیزک‬ ‫به خدای که این بیت بازگوی که از زندگانی من یک نفس بیش نمانده است‪ ،‬تا باری جان‬ ‫به استماع این بیت برآید!‬ ‫کنیزک دیگر باره بازگفت‪...‬‬ ‫آن جوان نعره بزد‪ ،‬جان از وی جدا شد!‪...‬‬ ‫خداوند کوشک مر کنیزک را گفت که تو آزادی‪ ،‬و خود فرود آمد به جهاز وی مشغول‬ ‫شد‪ ،‬و همۀ اهل بصره بر وی نماز کردند‪ ،‬پس آن مرد بر پای خاست و گفت یا اهل‬ ‫بصره منکه فالن بن فالنم همه امالک خود سبیل کردم و ممالیک آزاد کردم‪ ،‬هم از آنجا‬ ‫برفت و نیز کسی خبر آن مرد نیافت! (ص ‪)533-521‬‬ ‫(دنباله در شماره ی آينده)‬ ‫توضیحات‪:‬‬ ‫‪ -1‬شیخ در گلستان از اینجا گرفته است و گوید‪:‬‬ ‫تو مشتبه که زیستن از بهر خوردنست‬ ‫ ‬ ‫خوردن برای زیستن و شکر کردنست‬ ‫‪ -2‬درین جمله دو جا در نعم ظاهره و نعم باطنه مطابقه ی صفت و موصوف آورده‬ ‫است و این قاعده هم از مختصات این کتاب است‪ ،‬زیرا در نثر فارسی قدیم این تطابق‬ ‫معمول نبوده است‪.‬‬ ‫الحداء‪ :‬به ضم حاء مهمله آوازی که اشتران از آن به هیجان آیند و به راه روند‪ ،‬و‬ ‫‪ُ -3‬‬ ‫ً‬ ‫"حدا" است و حادی فاعل ازین فعل است‪.‬‬ ‫ُحدی به یاء مجهول ظاهرا ممالۀ ُ‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 22‬‬

‫بهرام عکاشه‪" :‬تهران را تخليه‬

‫کنید" ‪...‬‬

‫(دنباله از صفحه ی ‪)19‬‬

‫‪ ...‬امداد و نجات برای آن غیرممکن است‪ ،‬تأکید کرد‪ :‬باید سعی کرد فقط میزان خسارات‬ ‫را کاهش داد و دعا کرد که زلزله در روز نه در شب‪ ،‬در فصول گرما مانند تابستان و نه‬ ‫در فصول سرد باشد‪.‬‬ ‫وی خاطرنشان کرد‪ :‬زلزله ‪ 6.7‬ریشتری بم‪ 35 ،‬هزار کشته برجای گذاشت و زلزله ای‬ ‫که اخیراً در شمال شرق کابل اتفاق افتاد‪ ،‬با وجود ‪ 7 / 5‬درجه ریشتری‪ ،‬اما به دلیل عمیق‬ ‫زیاد‪ ،‬همه انرژی زیادی که این زلزله داشت در منطقه بزرگی پخش شد و کشته شدگان‬ ‫مصدومان حادثه کمتر بود‪ .‬اما زلزله ای که در تهران در آینده اتفاق می افتد‪ ،‬عمق آن کم‬ ‫بوده و تلفات انسانی مانند تعداد کشته شده ها و زخمیان حادثه و خسارات مالی آن بسیار‬ ‫گسترده خواهد بود‪.‬‬ ‫کاری از دست شهرداری و‬ ‫ستاد مدیریت بحران تهران‬ ‫ساخته نیست‬ ‫پدر علم زلزله‌شناسی ایران در‬ ‫پاسخ به سؤالی در خصوص‬ ‫راهکارهای برون شد از‬ ‫وضعیت فوق بحرانی تهران‬ ‫تصریح کرد‪ :‬کاری از دست‬ ‫شهرداری و ستاد مدیریت‬ ‫بحران تهران برای مدیریت‬ ‫شرایط موجود‪ ،‬ساخته نیست‬ ‫و اقدامی از سوی این دو‬ ‫سازمان نمی تواند صورت‬ ‫بگیرد‪ .‬وضعیت موجود آن چنان پیچیده و مبهم است و به قدری شهر تهران‪ ،‬بزرگ و‬ ‫گسترش یافته است و به حدی ساختمان ها و آسمان خراش های عظیم و چند ده طبقه در‬ ‫خیابان ها و معابر تهران افزایش یافته است که نجات را در شهر تهران غیرممکن ساخته‬

‫است و بهترین نجات این است که فقط امیدوار باشیم زلزله تهران در طول روز و در فصل‬ ‫گرما اتفاق افتد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫عمال از دست مدیریت بحران در خیابان های تنگ و بسته تهران کاری‬ ‫وی با بیان اینکه‬ ‫ساخته نیست‪ ،‬هشدار داد‪ :‬یک اتومبیل آتش نشانی حتی نمی تواند در سطح شهر تهران و‬ ‫حتی در نیمه های شب حرکت کند‪ ،‬جمعیت شهر تهران بسیار افزایش یافته است و مسائل‬ ‫ً‬ ‫اصال من نسبت به‬ ‫و مشکالت شهر به قدری پیچیده است که نمی توان اقدامی انجام داد و‬ ‫نجات مردم تهران خوش بین نیستم و فقط آرزوی من این است که زلزله تهران طی سال‬ ‫های آینده رخ ندهد و ستاد مدیریت بحران تهران و شهرداری تهران تا آن زمان‪ ،‬به وظایفی‬ ‫که برای آنها تعیین شده است‪ ،‬عمل کنند‪ .‬تا وقتی که به مباحث نوشته شده روی کاغذ عمل‬ ‫ً‬ ‫اصال آنها جدی گرفته نمی شوند و انسان ها و مسئوالن‪ ،‬ایمان به انجام اقداماتی‬ ‫نمی شود و‬ ‫در خصوص نجات شهر نداشته باشند‪ ،‬کاری از پیش نخواهد رفت‪.‬‬ ‫انتقال پایتخت کشور راهکار خروج از بحران نشست زمین در تهران‬ ‫آیا تخلیه جمعیت تهران می تواند در کاهش میزان تلفات و خسارات مالی و جانی مؤثر باشد؟‬ ‫آقای عکاشه گفت‪ :‬بارها در زمان آقای احمدی نژاد‪ ،‬پیشنهاد چند تکه کردن شهر تهران‬ ‫مطرح شد و نامه ای از سوی من در این خصوص به شورای عالی امنیت ملی کشور نوشته‬ ‫و ارسال شد که در آن سه پیشنهاد برای مدیریت بحران شهر تهران مطرح گردید‪.‬‬ ‫وی از تشکیل یک ستاد بحران جدی و کارآمد با شرح وظایف مشخص شده در تهران‪،‬‬ ‫مقاوم سازی منازل و ساختمان های مهم کشور در مقابل زلزله و چند تکه شدن پایتخت‬ ‫تهران و به عنوان نمونه استقرار پایتخت فرهنگی ایران بین قم و کاشان به عنوان مهمترین‬ ‫پیشنهادهای مطرح شده در نامه مزبور یاد کرد‪.‬‬ ‫عکاشه تصریح کرد‪ :‬راهی جز چند تکه کردن پایتخت کشور وجود ندارد و اعتقاد دارم که‬ ‫‪ 220‬سال پیش‪ ،‬آقا محمد خان قاجار به ناحق تهران را به عنوان پایتخت اعالم کرد‪ ،‬چون‬ ‫شهر تهران به مرور و به تدریج‪ ،‬بزرگ و بزرگ تر شد و گسترش یافت‪ ...‬در حال حاضر‬ ‫براساس تجارب کشورهایی مانند مالزی باید سعی کرد که پایتخت کشور را چند تکه کرد‬ ‫تا بتوان خسارات و تلفات انسانی و مالی را کم کرد‪ .‬تهران‪ ،‬پایتخت کشور باید به سرعت‬ ‫از مکان فعلی تغییر مکان پیدا کند‪ ،‬و بین اراک و اصفهان در جایی که مشکل کمبود آب‬ ‫وجود نداشته باشد‪ ،‬منطقه امنی برای این جابجایی در نظر گرفت تا زندگی و جان میلیون‬ ‫ها انسان نجات پیدا کند‪ .‬هیچ راهی جز این برای نجات تهران متصور نیست‪ ،‬چون به هیچ‬ ‫وجه ممکن نیست که منازل و برج های موجود در تهران را خراب کرد تا مردم از تهران‬ ‫خارج شوند‪.‬‬

‫بهرام عکاشه در پایان گفت‪ :‬مردم را باید به سمتی سوق داد که خودشان خطر را شناخته و‬ ‫داوطلبانه از شهر تهران مهاجرت کنند ‪( ...‬سایت سخن معلم)‬


‫تاريخ و فرهنگ‬ ‫ظرفيت های اجتماعی زنان در تاريخ و فرهنگ ايران‬ ‫ژاله آموزگار‬ ‫آنچه در اینجا می خوانید منت سخنرانی کوتاه دکتر ژاله آموزگار است که در سال گذشته‬ ‫به پاس مقاومت زنان کرد (کوبانی) در برابر تهاجم نیروهای دولت اسالمی (داعش) ايراد‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫هر سرزمینی‪ ،‬قومی و فرهنگی‬ ‫تاریخ خود را دارد‪ .‬این تاریخ به‬ ‫جز اینکه به طور سنتی به دوران‬ ‫پیش تاریخی و تاریخی تقسیم می‬ ‫شود‪ ،‬تقسیمات دیگری نیز دارد‪:‬‬ ‫تاریخ واقعی‪ ،‬تاریخ روایی و‬ ‫تاریخ اساطیری‪ .‬تاریخ واقعی‬ ‫بر مبنای داده ها و اطالعات ثبت‬ ‫شده و مستند تاریخی است‪ .‬تاریخ‬ ‫روایی در کنار تاریخ واقعی شامل‬ ‫روایت های مربوط به رخدادهای‬ ‫تاریخی است که خود مبحثی شیرین و بحث کردنی است‪ .‬تاریخ اساطیری‪ ،‬تاریخی است‬ ‫که بر پایۀ باورهای مردمان شکل می گیرد و در آن اسطوره ها نقش عمده دارند‪ .‬در‬ ‫بسیاری از موارد تعیین مرزهای این تاریخ ها و جدا کردن آنها از هم کار آسانی نیست‪.‬‬ ‫گفتار کوتاه امروز من در محدودۀ تاریخ اساطیری شکل می گیرد‪ .‬اسطوره ها را مردمان‬ ‫هر سرزمین‪ ،‬آرام آرام و طی هزاره ها‪ ،‬بنا بر شرایط اجتماعی‪ ،‬باورها‪ ،‬سنتها‪ ،‬سلیقه‬ ‫ها و نیازهای خود پی می ریزند و بازگو کردن و تکرار‪ ،‬بدانها نوعی مشروعیت می‬ ‫بخشد و از آنجا که در این روایت های اساطیری آرزوها و احساسات مردم و دیدگاه های‬ ‫آنها نسبت به خود و اطرافیان در محیط زیستشان بازتاب دارد‪ ،‬از لحاظ مطالعۀ تاریخ‬ ‫اجتماعی و روانشناسی دارای اهمیت فراوان است‪ .‬گرچه این اسطوره ها هم طی زمان‬ ‫تغییر و تحول می یابند‪ ،‬با هم می آمیزند و اسطوره های جدیدتری را به وجود می آید‪،‬‬ ‫ولی در هر حال‪ ،‬آنها تنها منبع ما برای شناخت تاریخ روزگاران باستان و روشن ساختن‬ ‫گوشه های تاریک ساختار اجتماعی کهن و پی بردن به نحوۀ تفکر مردمان آن دوران و‬ ‫روانشناسی جوامع دوردست گذشته است‪ ،‬که رسیدن به آنها نه از عهدۀ تاریخ مستند بر‬ ‫می آید‪ ،‬نه از عهدۀ باستان شناسی و برای نیل به این مقصود راهی جز این نداریم که به‬ ‫جست و جو در البه الی اسطوره ها بپردازیم‪.‬‬ ‫طرح این مقدمه برای‬ ‫مشروعیت بخشیدن به گفتاری‬ ‫است که به دنبال می آید‪.‬‬ ‫اسطوره های ایران چون‬ ‫اسطوره های دیگر سرزمین ها‬ ‫پر از داستان های جذاب است‬ ‫و در آنها از آفرینش نخستین‪،‬‬ ‫دنیای فراسویی و دنیای گیتی‬ ‫ای‪ ،‬از گروه مردخدایان‬ ‫و ایزدبانوان‪ ،‬مرددیوان و‬ ‫دیوزنان‪ ،‬جدال میان خیر و شر‬ ‫و بسیاری مطالب دیگر از این‬ ‫قبیل سخن به میان می آید‪ .‬ما در‬ ‫اینجا به مناسبت این نشست و‬ ‫برای تکریم دالوری های زنانی‬ ‫که برای حفظ خاک خود حماسه‬ ‫آفریده و می آفرینند‪ ،‬به تحلیل‬ ‫کوتاهی از یکی از ویژگی های‬ ‫ایزدبانوان اسطوره های ایرانی‬ ‫می پردازیم که بازتاب نحوۀ‬ ‫تفکر نیاکان ماست‪ .‬ما در پهنۀ‬ ‫داستان های اساطیری مان ایزدبانوان متعددی داریم که هر کدام خویشکاری خویش را‬ ‫دارند و غالبا نمادی از بردباری‪ ،‬فروتنی‪ ،‬دانش‪ ،‬خرد‪ ،‬وجدان‪ ،‬عدالت‪ ،‬راستی‪ ،‬انتخاب‬ ‫درست و بیش از همه نیرومندی و توانایی هستند‪ .‬این ایزدبانوان هرگز با صفاتی که نشان‬ ‫دهندۀ ضعف و شکنندگی آنها باشد توصیف نمی شوند‪ .‬این ایزدبانوان ضمن داشتن همۀ‬ ‫ویژگی های کامال زنانه از قبیل زیبایی‪ ،‬لباس های مجلل و حتی آرایه ها‪ ،‬همیشه قوی‪ ،‬بلند‬ ‫باال‪ ،‬نیرومند‪ ،‬پیش رونده و مغلوب کننده هستند‪ .‬شاید برای این که به محیطی تعلق دارند‬ ‫که زن در آن تولید کننده است نه مصرف کنندۀ صرف و در اقتصاد جامعه فعال و مؤثر‬ ‫است و می دانیم که الزمۀ بقا و پیشرفت یک مولد و تأثیرگذار در جامعۀ آمروز‪ ،‬داشتن‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 23‬‬ ‫سالمت‪ ،‬قوت‪ ،‬نیرومندی‬ ‫و شخصیت محکم است‬ ‫نه ضعف و ظرافت های‬ ‫بیش از اندازه‪ .‬طبعا در این‬ ‫فرصت کوتاه من نمی توانم‬ ‫به معرفی هم ایزدبانوان‬ ‫وهم صفات آنها بپردازم‪.‬‬ ‫فقط به معروف ترین آنها‬ ‫که معرف حضور همگان‬ ‫است اشاره می کنم‪:‬‬ ‫سوره اَناهیتا» که‬ ‫«اَردوی َ‬ ‫َ‬ ‫معموال او را با نام «اناهیتا»‬ ‫می شناسیم به عنوان ایزد‬ ‫بانوی آبها‪ .‬آب در همه جا‬ ‫و به خصوص در سرزمین‬ ‫ما شریان زندگی است و‬ ‫سپردن خویشکاری آن به‬ ‫یک ایزدبانو خود جالب‬ ‫توجه است‪ .‬به خصوص‬ ‫اگر توجه کنیم که در آغاز‪،‬‬ ‫در اساطیر ایران‪ ،‬ایزد‬ ‫آبها‪ ،‬مرد خدایی مهم به نام‬ ‫«اَپام نپات» یا «بُرزایزد»‬ ‫بوده است‪ .‬با مقامی بسیار‬ ‫واال و یکی از سه ایزدی‬ ‫که لقب اهوره داشته است‪،‬‬ ‫همپای اهوره مزدا و مهر‪،‬‬ ‫و نامش به معنی «فرزند آبها» است و صفت او نیرومندی‪ ،‬بلند باالیی‪ ،‬تندی و تیزی‬ ‫است‪ .‬اما این ایزد صاحب مقام به تدریج در برابر جاذبه های اناهیتا رنگ می بازد و هم‬ ‫نیز ویژگی ها و سرانجام مقامش را در این راستا به ایزدبانو منتقل می کند‪ .‬تجسم او در‬ ‫«آبان یشت» چنین است‪ :‬دوشیزه ای جوان‪ ،‬درخشان‪ ،‬آزاده نژاد‪ ،‬زیبا چهره‪ ،‬بلند باال‪،‬‬ ‫خوش اندام‪ ،‬زورمند‪ ،‬برومند‪ ،‬با اندامی برازنده‪ ،‬کمر تنگ بر میان بر میان بسته‪ ،‬به‬ ‫گوهرها آراسته‪ ،‬با طوقی زرین بر گردن‪ ،‬گوشواری چهار گوش در گوش‪ ،‬تاجی با صد‬ ‫ستارۀ هشت گوش بر سر‪ ،‬موزه های درخشان با بندهای زرین در پا‪ ،‬با باالپوش زرین‬ ‫پرچین بر تن‪ ،‬با ابهت؛ در بزرگی همانند همۀ آبهای روی زمین است که به نیرومندی‬ ‫روان باشد‪ .‬اوست دارندۀ هزار دریاچه‪ ،‬هزار رود‪ ،‬هر یک به درازای چهل روز راه‬ ‫مرد چابک سوار‪ .‬او در کرانۀ هر یک از این دریاچه ها کاخی روشن دارد با یکصد‬ ‫پنجره و هزار ستون‪ .‬او در گردونه ای می نشیند که چهار اسب سفید یکرنگ دارد‪ ،‬لگام‬ ‫گردونه را برمی گیرد و پیش می برد و بر همۀ دشمنان و دیوان و دیو پرستان‪ ،‬جادوان‬ ‫و پریان غلبه می کند‪ .‬او تواناترین است و توان بخش‪ .‬همۀ فرمانروایان برای پیروزی بر‬ ‫هماوردان خویش از او یاری می خواهند‪ .‬هوشنگ‪ ،‬جمشید‪ ،‬فریدون‪ ،‬گرشاسب نریمان‪،‬‬ ‫کاووس‪ ،‬کیخسرو‪ ،‬توس‪ ،‬جاماسب و ‪ ...‬بر او نیاز می برند و ازاو طلب نیرو می کنند و‬ ‫از او می خواهند که آنان را یاری کند تا بر دشمنان پیروز شوند‪ .‬اناهیتا خواستۀ آنان را‬ ‫برآورده می کند‪ .‬افراسیاب و اژدهاک نیز برای او پیشکش می آورند و او را با خطاب‬ ‫«ای توانا» به یاری می خوانند‪ .‬اما این ایزدبانو به آنان کامیابی نمی بخشد‪ .‬قدرت و‬ ‫نیروی او تنها به پهلوانان ایران تعلق دارد‪ .‬داستان مبهم اما جذابی در آبان یشت نقل می‬ ‫شود که «پااورو» کشتیران کاردان و پرزوری در آسمان سرگردان است و دست به‬ ‫دامان اناهیتا می شود‪ .‬این ایزدبانوی نیرومند و بزرگوار برای نجات او روانه می گردد‪،‬‬ ‫بازوانش را با چاالکی می گیرد و او را تندرست به زمین فرومی آورد و به خانمانش می‬ ‫رساند‪ .‬با این نیرومندی و قدرت‪ ،‬این ایزد بانو از زنانگی خود نیز غافل نیست‪ .‬او کسی‬ ‫است که تخمۀ مردان را پاک و زهدان زنان را برای فرزند زایی آباد می کند‪ .‬او زایش‬ ‫زنان را آسان می سازد و سینۀ آنان را پرشیر‪ ،‬و به مناسبت هایی با ایزدبانوان «ایشتر»‬ ‫در بین النهرین و«آفرودیت» در یونان همسانی دارد‪ .‬صفاتی نظیر صفات اناهیتا را ما‬ ‫دربارۀ ایزدبانوی «اشی» یا «ارته» با لقب «اهریشونگ» نیز داریم‪ .‬او هم نماد توانگری‬ ‫و بخشش است و پیشرفت و آسایش و برکت به خانه ها می برد‪ .‬خرد و خواسته می بخشد‬ ‫و در عین حال نماد قدرت و نیرومندی نیز هست ‪ .‬چنین توصیف می شود‪ :‬زیبا‪ ،‬نیرومند‪،‬‬ ‫توانا‪ ،‬خوش اندام‪ ،‬بسیار هوشمند‪ ،‬درخشان و نعمت بخش‪ .‬از او هم فرمانروایان بزرگ‬ ‫چون هوشنگ‪ ،‬فریدون‪ ،‬کیخسرو‪ ،‬کی گشتاسب و‪ ...‬طلب نیرو می کنند تا بر هماوردان‬ ‫خود پیروز شوند‪.‬‬ ‫با توصیف کوتاه از این ایزدبانو که در بخشی از «فروردین یشت» آمده است و نشان‬ ‫دهندۀ قدرت و جنبۀ مغلوب نشدنی اوست کالم را به پایان می برم‪ .‬اشی نیک‪ ،‬زیبای‬ ‫درخشان‪ ،‬در کالبد دختر زیبای بسیار نیرومند‪ ،‬خوش اندام‪ ،‬کمر بر میان بسته‪ ،‬راست‬ ‫باالی مجلل‪ ،‬آزاده نژاد‪ ،‬آن که در رزم راه آزادی را با بازوان گشادۀ خویش بهتر می‬ ‫جوید و آن که در رزم با بازوان گشادۀ خویش برضد هماوردان بهتر می جنگد‪ .‬باشد که‬ ‫این بانوان آزادۀ آزاده نژاد در نبرد با هماوردان همیشه پیروز باشند‪( .‬منبع‪ :‬دبا)‬ ‫‪----------------------------------------‬‬


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 24


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 25


‫زبان و ادبيات‬ ‫احمد محمود‪ ،‬روايتگر زمانه خود‬ ‫محمد بهارلو‬

‫«احمد محمود از جمله آن دسته از آدم‌های کم‌یابی بود که نویسندگی را با معیار تمایالت‬ ‫اخالقی و اجتماعی می‌سنجید و از این جهت نوشتن را هدف و رسالت خود می‌دانست و‬ ‫حاضر بود در این راه حتی زندگی خود را فدا کند‪ ،‬بی آن‌که بهره‌ای از این فداکاری ببرد‪.‬‬ ‫او حقیقتاً زندگی انسان را یک وظیفه بزرگ اجتماعی می‌دانست که آرمان آزادی افراد‬ ‫انسانی در مرکز آن قرار داشت‪.‬‬ ‫احمد محمود‪ ،‬چه در مقام انسان و چه در مقام نویسنده‌‪ ،‬که از لحاظ خودش به هیچ وجه‬ ‫از یک‌دیگر جدا نبودند‪ ،‬بی‌طرفی و تذبذب و بی‌تعهد‌ماندن را نمی‌پسندید و زندگی را به‬ ‫صورت نبردگاهی می‌دید که در آن دعواهای اجتماعی و سیاسی مهم مطرح می‌شود و در‬ ‫نتیجه بر این عقیده بود که نویسنده در میدان نبرد باید بسیار هوشیار و باریک‌بین باشد‪.‬‬ ‫در حقیقت او مدافع وحدت نظریه و عمل و ادبیات و زندگی بود و مسؤولیت اجتماعی و‬ ‫احساس زندگی را جزو ذات ادبیات می‌دانست‪.‬‬ ‫محمود جانب ادبیات معترض را می‌گرفت و به نوعی ادبیات «مفید» اعتقاد داشت؛‬ ‫ادبیاتی که در مدار ارتباط با وسیع‌ترین توده مخاطبان قرار بگیرد؛ زیرا به زعم او در‬ ‫سرزمین پهناور و واپس‌مانده‌ای که شمار مردمان درس‌خوانده‪ ،‬به‌ویژه اهل کتاب‪ ،‬بسیار‬ ‫اندک است و آن شمار اندک را هم شکاف عمیق و هول‌آوری از توده مردم بی‌تمیز جدا‬ ‫می‌کند‪ ،‬ادبیات باید در مخاطبان خود تأثیر کند و آن‌ها را برانگیزد‪ .‬از این‌رو آثار او‪ ،‬چه‬ ‫داستان‌های کوتاه و چه رمان‌هایش‪ ،‬عموماً به زبانی ساده و روشن نوشته شده‌اند و هم در‬ ‫لحن و هم در مضمون با بیش‌ترین توده خوانندگان تماس برقرار می‌کنند‪.‬‬ ‫تقریباً از اواسط دهه پنجاه شمسی‪ ،‬یعنی با انتشار رمان «همسایه‌ها» تا به امروز‪ ،‬محمود‬ ‫یکی از فعال‌ترین و معروف‌ترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان ما بوده است‪ .‬شاید هیچ‬ ‫ً‬ ‫احتماال بعد از مرگ بزرگ علوی ـ این‌همه درباره‬ ‫رمان‌نویسی در ایران به اندازه او –‬ ‫شکاف میان رفاه طبقات و گروه‌های متمکن جامعه و توده فقیر مردم‪ ،‬رنج و تفتیش عقاید‬ ‫و شکنجه‪ ،‬مبارزه و تبعید و آزادی ننوشته باشد و از همین‌روست که از البه‌الی پاره‌ای از‬ ‫نوشته‌های او بیش از هر چیز بوی داغ تازیانه و خون و باروت به مشام می‌رسد‪ .‬درعین‬ ‫حال در آثار او انتزاعاتی مانند برابری و عدالت اجتماعی و امنیت و میهن و اموری نظیر‬ ‫این‌ها همه کمابیش قربان‌گاهی شگفت و دردناک بوده‌اند که مردمان شورنده و پاک‌باخته‬ ‫در پیش‌گاه آن‌ها ذبح شده‌اند‪.‬‬ ‫به‌رغم آن‌چه اغلب گفته می‌شد‪ ،‬محمود‪ ،‬چه در مزاج و چه در مشرب‪ ،‬از جنس و جنم‬ ‫یاران ایام دوره جوانی خود‪ ،‬که همه مسائل و امور اجتماعی را در پرتو یک هدف واحد‬ ‫داوری می‌کردند‪ ،‬نبود‪ .‬او به حکم حرفه نویسندگی‌اش‪ ،‬جانب آزادی و استقالل و آفرینش‬ ‫را می‌گرفت و می‌کوشید تا این تعارض را به نفع ساختار آثار خود حفظ یا حل کند؛ اما‬ ‫این کوشش همواره نتیجه نمی‌داد؛ زیرا آن لحظات یا قطعاتی که مطالب انتزاعی جانشین‬ ‫واقعیت داستانی می‌شوند‪ ،‬در آثار او کم نیستند‪.‬‬ ‫ً‬ ‫معموال از آن‌جا پیدا می‌شود که نویسنده انتزاعات را که او یا پاره‌ای از مردم به‬ ‫اشکال‬ ‫آن اعتقاد دارند‪ ،‬سرمشق کار خود قرار می‌دهد؛ ولی انتزاعات اغلب با سطح سیال و‬ ‫گریزنده ساختار ادبی راست در‌نمی‌آیند و در برابر مقتضیات متن ایستادگی می‌کنند‪ ،‬به‬ ‫ویژه آن‌جا که ما شیفته و شیدای نظریات خود هم باشیم و بخواهیم آن‌ها را آشکارا تبلیغ‬ ‫کنیم‪.‬‬ ‫درحقیقت واقع‌بینی محمود‪ ،‬که به صورت نوعی رئالیسم اجتماعی جزء‌پرداز در آثارش‬ ‫جلوه می‌کرد‪ ،‬هرگز از او دور نشد‪ .‬او بیش از هر چیز به ارتعاشات تند زندگی‪ ،‬یا در‬ ‫واقع تجربه‌های بزرگ که گاه از آن‌ها به «بالیای نفرین‌شده» تعبیر می‌کنند‪ ،‬حساسیت‬ ‫نشان می‌داد‪ .‬به عبارت دیگر محمود به‌هیچ وجه خود را از گردش زمانه و حوادث‬ ‫معروض آن برکنار نگه نمی‌داشت؛ زیرا بر آن بود که جامعه از نویسنده توقع دارد‪ ،‬و او‬ ‫با نگارش هر اثری می‌کوشید به نوبت خود این توقع را برآورد‪« .‬زمین سوخته»‪ ،‬سومین‬ ‫ً‬ ‫کامال محصول چنین نگرشی بود‪ .‬این رمان که دست کم از حیث‬ ‫رمان بلند محمود‪،‬‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 26‬‬ ‫ساختار روایی و کیفیت آدم‌پردازی کمابیش در دنباله دو رمان نخست او‪« ،‬همسایه‌ها»‬ ‫و «داستان یک شهر»‪ ،‬قرار دارد‪ ،‬اثری است درباره جنگ‪ ،‬و این‌طور به نظر می‌رسد‬ ‫که نویسنده خواسته است واقعیت هول‌آوری را که در زادگاهش می‌گذرد‪ ،‬توصیف کند‪،‬‬ ‫بی‌آن‌که قادر باشد خود را از داوری درباره آن برکنار نگه دارد‪.‬‬ ‫اما این ارزیابی ممکن است همه حقیقت را بیان نکند‪ .‬راوی «زمین سوخته»‪ ،‬که نسبت به‬ ‫دو راوی رمان‌های پیشین نویسنده یک فاصله زمانی سی‌ساله را پشت سر گذاشته است‪،‬‬ ‫آدمی‌ است در مرز میان‌سالی و پیرانه‌سر که ظاهرا فقط نظاره‌گر است و در بازی مرگ‬ ‫و زندگی‪ ،‬نبردی که در اطراف شهر جریان دارد‪ ،‬شرکت ندارد‪ .‬طبعاً آن شور و شوق‬ ‫جوان «همسایه‌ها» به هیچ وجه در این راوی نیست‪ .‬پرسش این است که آیا کناره‌جویی‬ ‫راوی و توصیفی که به‌طور عینی از آدم‌ها به دست می‌دهد‪ ،‬به این معنی است که نویسنده‬ ‫از منظر راوی بی‌طرف رمان را روایت می‌کند؟ پاسخ به این پرسش درنگی را الزم‬ ‫می‌آورد‪.‬‬ ‫چنان‌که اشاره کردیم‪ ،‬بی‌طرفی در ذات نویسندگی محمود نیست‪ ،‬و از همین‌رو در‬ ‫ً‬ ‫احتماال به‌جهت زورآوربودن‬ ‫توصیف نبردی که در سراسر رمان در جریان است‪،‬‬ ‫ً‬ ‫کامال رعایت نمی‌شود و نویسنده در ترسیم چهره‬ ‫واقعیت دردناک نبرد‪ ،‬این بی‌طرفی‬ ‫آدم‌ها نوعی هم‌دلی و تأیید ضمنی از خود نشان می‌دهد‪ ،‬به‌ویژه نسبت به آدم‌هایی که در‬ ‫معرض ویرانی‌ها و آسیب‌های جنگ قرار دارند‪ .‬از طرف دیگر شاید آن‌همه سرعت‬ ‫برای نوشتن رمانی درباره جنگی طوالنی و پرتالطم که نویسنده فقط سال اول آن را‬ ‫توصیف می‌کند‪ ،‬قدری شتاب‌زده بنماید‪ ،‬حتی اگر رمان را نوعی ادای دین به سرزمینی‬ ‫بدانیم که نویسنده در آن زاده شده و بالیده است‪« .‬زمین سوخته» در حقیقت کوششی‬ ‫بود برای گوشت و استخوان بخشیدن به تصویری که نویسنده از آدم‌های فرسوده و‬ ‫درهم‌شکسته و بالدیده سرزمین خود در نظر داشت‪.‬‬ ‫واقعیت این است که محمود شهامت نوشتن‪ ،‬و شهادت‌دادن‪ ،‬داشت و کنجکاوی‌اش بر‬ ‫مالحظه و مصلحت‌اندیشی‌اش می‌چربید‪ .‬فوراً واکنش نشان می‌داد و نمی‌خواست‪ ،‬در‬ ‫حقیقت نمی‌توانست‪ ،‬چشمانش را نسبت به آن‌چه به نظرش زنده و پرشور و نگران‌کننده‬ ‫بود‪ ،‬ببندد‪ .‬او روحیه‌ای نیرومند و اعتماد به نفس ممتازی در نوشتن داشت‪ ،‬و حجم‬ ‫هنگفت آثارش این امتیاز او را در مقام نویسنده‌ای حرفه‌یی به روشنی نشان می‌دهد‪ .‬من‬ ‫خیال می‌کنم درست این باشد که بگوییم نوشتن بر محمود مسلط بود‪ ،‬همچون روحی بر‬ ‫یک جسم‪ .‬گاهی این‌طور به نظر می‌رسید که نویسندگی – امر نوشتن که دست‌کم در دو‬ ‫ً‬ ‫کامال مستقل از او بود‪.‬‬ ‫دهه اخیر حرفه اصلی‌اش بود –‬ ‫ً‬ ‫در پنج رمانی که تا کنون از محمود منتشر شده است و حجم آن‌ها تقریبا به پنج‌هزار‬ ‫ً‬ ‫احتماال در رمان‌های هیچ یک از‬ ‫صفحه می‌رسد‪ ،‬او با چندین صدا سخن گفته است‪.‬‬ ‫نویسندگان معاصر ما به اندازه او این همه آدم و سنخ از گروه‌ها و طبقات و آحاد‬ ‫مختلف جامعه دیده نشده است‪ :‬کارگران‪ ،‬صاحب‌کاران‪ ،‬مالحان‪ ،‬مبارزان‪ ،‬بازجوها‪،‬‬ ‫شکنجه‌گران‪ ،‬قاچاق‌چیان‪ ،‬روسپیان‪ ،‬پا‌اندازان‪ ،‬ول‌گردان آس و پاس و مانند این‌ها‪.‬‬ ‫در همه این آثار آن‌چه نظرگیر است‪ ،‬ستم و زوری است که بر ضد توده فقیر و بی‌تمیز‬ ‫ً‬ ‫کامال‬ ‫مردم روا داشته می‌شود‪ .‬برای محمود بسیار دشوار و آزار‌دهنده بود که ارزش‌های‬ ‫متمایز را که از لحاظ او مطلقاً ناسازگار و نامربوط بودند‪ ،‬به هم بیامیزد یا به هر رو‬ ‫خواننده را معلق و مردد نگه دارد‪ .‬از نظر او‪ ،‬بازی‌های روشن‌فکرانه و اشتغال خاطر‬ ‫نویسنده به مطلق ترفندهای صناعتی‪ ،‬چیزی جز خود‌بینی و خوش‌خیالی و وسواس مشتی‬ ‫اندک‌شمار «متخصص» ادبی نبود‪.‬‬ ‫در سال‌های اخیر‪ ،‬چنان که در دو رمان «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد»‬ ‫می‌توان دید‪ ،‬او می‌کوشید تا خصایل شخصی آدم‌ها و فردیت ممتاز آن‌ها را تا سر حد‬ ‫امکان پرورش دهد‪ .‬در رمان‌های پیشین او طبعاً وصف‌هایی از خصایل شخصی آدم‌ها‬ ‫ً‬ ‫معموال به صورت تشویش و اضطراب و بیگانگی و مانند‬ ‫وجود دارد؛ اما این خصایل که‬ ‫این‌ها بروز می‌کنند‪ ،‬در حاشیه رمان‌ها – و نه در مرکز و محور آن‌ها – قرار دارند‪ ،‬و‬ ‫اغلب در حوادث بزرگ و آرمان‌های واال محو می‌شوند‪.‬‬ ‫در دو رمان اخیر‪ ،‬که در اوج پروردگی و آفرینندگی نویسنده نوشته شده‌اند‪ ،‬محمود از‬ ‫تردید‌کردن در امور شخصی‪ ،‬به‌ویژه امور اجتماعی‪ ،‬از خود واهمه نشان نمی‌دهد؛ زیرا‬ ‫دریافته است که برای هر پرسشی الزاماً پاسخی محکم و قانع‌کننده وجود ندارد و آدم‌ها با‬ ‫ً‬ ‫معموال قادر نیستند‬ ‫جست‌وجوی آن پاسخ که چه بسا ممکن است در پیش پای‌شان هم باشد‪،‬‬ ‫مشکالت خود را حل کنند‪ .‬حتی آدم‌های اصلی رمان‌های او دیگر از آن مقام و موقعیت‬ ‫آشنا – مبارزه بر ضد ستم و در راه آزادی – برخوردار نیستند و جای‌شان را آدم‌هایی‬ ‫گرفته است که ضروتاً شجاعت و آگاهی اجتماعی در شمار سجایای اخالقی آن‌ها نیست‪.‬‬ ‫در واقع گرایش محمود به انعکاس صداهای متفاوت‪ ،‬به مقدار فراوان‪ ،‬حاکی از آن بود‬ ‫که نویسنده حرف دیگران را هم حتی اگر با او موافق نباشند‪ ،‬می‌فهمد و می‌خواهد درباره‬ ‫جنبه‌های کما‌بیش متناقض و فراموش‌شده آدم‌های زمانه خود با ما سخن بگوید‪ .‬به عبارت‬ ‫ساده‌تر محمود دیگر به هیچ وجه اصراری نداشت که بینش خاص را برای خوانندگانش‬ ‫الزام‌آور کند‪ ،‬اگر‌چه کماکان ترجیح می‌داد روی حساس‌ترین رشته‌های عصبی مسائل‬ ‫زنده روز انگشت بگذارد‪.‬‬ ‫محمود به زبان فارسی گفتاری و به لحن عامیانه خاص و تعدیل‌شده‌ای از لهجه جنوبی‬ ‫(خوزستانی) می‌نوشت و این زبان را سخت دوست می‌داشت‪ .‬مفردات‪ ،‬ترکیبات‪،‬‬ ‫اصطالحات‪ ،‬مثل‌ها و مقدورات بیانی این زبان را به خوبی می‌شناخت و کم‌تر نشانی از‬ ‫ضعف تألیف در آثار او به‌ویژه رمان‌هایش دیده نمی‌شود‪ .‬محمود به معنای رایج کلمه‬ ‫صاحب سبک بود و در اغلب آثارش از یک شیوه روایی واحد و کمابیش یک‌دست استفاده‬ ‫می‌کرد‪ .‬نثر داستانی یا شیوه نگارش او از «همسایه‌ها» تا «درخت انجیر معابد» حتی در‬ ‫دو مجموعه داستان «دیدار» و «قصه آشنا» از حیث کاربرد ساختمان جمله و زمان رایج‬ ‫افعال‪ ،‬قطع نظر از زبان گفتار آدم‌ها‪ ،‬کما‌بیش در امتداد هم قرار دارند‪ .‬نثر نوشتاری‬ ‫ً‬ ‫کامال از نثر نویسندگان دیگر متمایز است و هر قطعه و بند از‬ ‫محمود در ادبیات معاصر‬ ‫ً‬ ‫منبع‪ :‬ایسنا‬ ‫کامال عطر و طعم کالم خاص نویسنده را دارد‪».‬‬ ‫آثار داستانی او‬


‫نقد و بررسی ادبی‬ ‫نقد سگ ولگرد‪ ،‬روان داستانی از صادق هدايت‬ ‫محمد علی همایون کاتوزیان‬ ‫«سگ ولگرد» هدایت یکی از بهترین روان‬ ‫داستان‌های اوست‪ ،‬و یکی از بهترین داستان‌هایش‪.‬‬ ‫من اصطالح «روان داستان» را برای یک رده از‬ ‫آثار تخیلی هدایت‪ ،‬نخست بار در یک مقاله انگلیسی‬ ‫به کار بردم‪ ،‬در نقدی از داستان « مردی که نفسش‬ ‫را کشت»‪ ،‬در سال ‪ ۱ .۱۹۷۷‬اصطالحی که به‬ ‫کار بردم ‪ Psycho-fiction‬بود‪ ،‬اصطالحی من‬ ‫درآوردی‪ ،‬چون معادل آنچه را می‌خواستم برسانم‬ ‫در زبان فنی نقد ادبی نبود ( یا من نمی‌شناختم و‬ ‫نمی‌شناسم)‪ .‬البته ژانر «داستان روان شناختی»‬ ‫(‪ )The Psychological novel‬معروف بود و‬ ‫هست‪ .‬اما دقیقاً نکته این است که روان داستان‌های‬ ‫هدایت از نوع « داستان‌های روان شناختی» – با‬ ‫معنای دقیقی که در نقد ادبی دارند‪ -‬نیستند‪.‬‬ ‫«روان داستان» هم اصطالحی من درآوردی ست به فارسی‪ ،‬که بعداً برای ‪Psycho-‬‬ ‫‪ fiction‬به کار بردم ‪ ۲ .‬پیش از این که ویژگی‌های این نوع داستان‌های هدایت را شرح دهم‬ ‫مختصراً بگویم که من آثار تخیلی هدایت – یعنی سوای نقد و تحقیق و ترجمه – را به چهار‬ ‫نوع بخش کرده‌ام‪ :‬داستان‌های ناسیونالیستی‪ ،‬طنزها و طنزنامه‌ها‪ ،‬داستان‌های رئالیستی‪-‬‬ ‫انتقادی و روان داستان‌ها‪ .‬گفتن ندارد که این داستان‌های گوناگون به کلی از یکدیگر جدا‬ ‫نیستند ودر برخی موارد رشحات یک نوع از آنها را در نوع دیگری می‌توان دید‪.‬‬ ‫داستان‌های ناسیونالیستی‪ ،‬از کارهای سال‌های نخستین نویسندگی هدایت‌اند‪ :‬نمایشنامه‬ ‫«پروین دختر ساسان»‪ ،‬نمایشنامه «مازیار»‪ ،‬داستان «سایه مغول» و داستان «آخرین‬ ‫لبخند»‪ ،‬که این آخری از لحاظ معیارهای ادبی بهترین آن‌هاست‪ .‬طنزها و طنزنامه ها‬ ‫اشکال گوناگون دارند‪ً ،‬‬ ‫مثال نمایشنامه عروسکی (یا «خیمه شب بازی») «افسانه آفرینش»‪،‬‬ ‫دجال»‪ ،‬داستان‬ ‫«غزیه» های وغ وغ ساهاب‪ ،‬داستان تمثیلی (الگوریک) «قضیه خر ّ‬ ‫«میهن پرست»‪ ،‬طنزنامه توپ مرواری و غیره‪ .‬داستان‌های رئالیستی – انتقادی عموماً‬ ‫درباره وجوه فرهنگ و آراء و عقاید و رفتار و کردار مردم شهرنشین طبقات متوسط و‬ ‫پایین‌تر از متوسط سنتی‌اند‪ ،‬از جمله داستان‌های «حاجی مراد»‪« ،‬علویه خانم»‪« ،‬محلل»‪،‬‬ ‫«طلب آمرزش»‪ ،‬و «مرده خورها»‪۳ .‬‬ ‫روان داستان‌ها بیشتر در حوزه ذهنیات‌اند تا عینیات‪ .‬یعنی حتی اگر به شیوه رئالیستی نوشته‬ ‫شده باشند‪ ،‬جزئیات حوادث داستان در درجه پایین اهمیت قرار دارند‪ ،‬و در درجه اول‬ ‫احساسات و عواطف‪ ،‬آراء و عقاید‪ ،‬و ارزش‌ها و داوری‌های شخصیت اصلی داستان است‬ ‫که محور داستان را تشکیل می‌دهند‪ .‬مثال در روان داستان «زنده به گور» رفت و آمد راوی‬ ‫داستان و اقدامات گوناگونش برای خودکشی‪ ،‬تابع ذهنیات اوست که در سراسر داستان به‬ ‫خاطرش خطور و از آن تراوش می کند‪« .‬زنده به گور» نخستین روان داستان هدایت است‬ ‫که در حدود ‪ ۲۷‬سالگی نوشته‪ ،‬و یکی از بهترین آن‌ها‪ .‬بیشتر روان داستان‌های هدایت با‬ ‫همین تکنیک رئالیستی نوشته شده‌اند‪ ،‬مانند «عروسک پشت پرده»‪« ،‬مردی که نفسش را‬ ‫کشت»‪« ،‬بن بست»‪« ،‬تجلی»‪ »Lunatique« ،‬و «فردا»‪ ،‬که آخرین آن‌هاست‪.‬‬ ‫هدایت فقط در دو روان داستان به جای تکنیک رئالیستی‪ ،‬تکنیک مدرنیستی به کار برده‪،‬‬ ‫اول در «سه قطره خون»‪ ،‬سپس در بوف کور‪ .‬به این ترتیب هدایت مبدع و مبتکر داستان‬ ‫نویسی مدرنیستی – ونه فقط مدرن‪ -‬در زبان فارسی ست‪ .‬ولی چنان که اشاره شد بیشتر‬ ‫روان داستان‌های او از نظر اسلوب و تکنیک رئالیستی‌اند‪ ،‬و کیفیت مدرنیستی بوف کور‬ ‫و «سه قطره خون» صرفاً وجوه روان داستانی اثر را تشدید می‌کنند‪ .‬گفتیم که این آثار را‬ ‫نمی توان – به معنای معمول و متداول کلمه‪« -‬داستان روان شناختی» خواند‪ .‬یعنی هیچ یک‬ ‫از آن‌ها بر مبنای الگوهای روان شناختی نوشته نشده‌اند‪ .‬بلکه مسائل اساسی این داستان‌ها‬ ‫به نحوی به ذهنیات مربوط است‪ ،‬اعم از روان شناسی‪ ،‬فلسفه‪ ،‬هستی شناسی و متافیزیک‪.‬‬ ‫چه تکنیک و سبک این داستان‌ها رئالیستی باشد چه سورئالیستی چه غیر آن‪ ،‬مهمترین وجه‬ ‫مشترکشان همان روان داستان بودن‌شان است‪ .‬این ویژگی را در دو سطح می‌توان مشاهده‬ ‫ً‬ ‫معموال از داستان‌های‬ ‫و بررسی کرد‪ .‬یکی این که ارزش و اهمیت صرفاً داستانی اثر‪،‬‬ ‫رئالیستی – انتقادی‪ -‬مانند «علویه خانم»‪ « ،‬طلب آمرزش» و غیره‪ -‬کمتر است‪.‬‬ ‫دیگر این که زمان و مکان داستان هر چه باشد‪ ،‬موضوع داستان‪ ،‬یا وجه عمده‌ای از آن‬ ‫جهانشمول (‪ )universal‬است‪ ،‬و از این لحاظ به زمان و مکان ویژه‌ای مقید نیست‪« :‬این‬ ‫وطن مصر و عراق و شام نیست»‪ .‬مثال داستان «زنده به گور» از سه جهت ظاهری‬ ‫رئالیستی دارد‪ .‬یکی از نظر صرفاً فنی؛ دیگر از این رو که داستان دارای زمان و مکانی‬ ‫منطقی و عینی‌ست که در آن یک دانشجوی ایرانی باالخره خودکشی می‌کند؛ و سوم‪ -‬و‬ ‫مهمتر از آن‪ -‬از این نظر که داستان برمبنای اقدام هدایت به خودکشی در همان زمان‌ها‬ ‫نوشته شده است‪ ۴ .‬با این وصف‪ -‬و نکته این جاست‪ -‬که آنچه «زنده به گور» مطرح می‌کند‪،‬‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 27‬‬ ‫ً‬ ‫اصوال همان چیزی‌ست که با‌رها و‬ ‫بارها در آثار « روان داستانی»‬ ‫هدایت که به زمان و مکان خاصی‬ ‫مقید نیست تکرار می‌شود‪ .‬هر یک‬ ‫از این داستان‌ها گرچه ویژگی‬ ‫خاص خود را دارد‪ ،‬ولی در همه‬ ‫آنها سخن بر سر مرگ و زندگی‪،‬‬ ‫نقص و کمال‪ ،‬توفیق و شکست‪،‬‬ ‫اجتماع‪ ،‬اخالق و آدم‌ها‪ ،‬جبر و‬ ‫اختیار و حق و ناحق است‪.‬‬ ‫شهرت هدایت بیشتر به این‬ ‫داستان‌هاست نه فقط به این دلیل که‬ ‫بوف کور شاهکار او و چند روان‬ ‫داستان دیگرش از بهترین آثار او‬ ‫هستند‪ .‬بلکه به ویژه به این جهت‬ ‫که شخص هدایت در ناب‌ ترین حد‬ ‫کلمه – یعنی تا مرزهای جداکردن‬ ‫او از محیط و زمان و مکانش –‬ ‫با این داستان‌ها و شخصیت‌ها و‬ ‫ً‬ ‫اصال‬ ‫مسائلشان شناسایی می‌شود‪.‬‬ ‫مقدار زیادی از افسانه‌هایی که در‬ ‫گرد زندگانی وگفتار و کردار او‬ ‫ساخته‌اند از این متون منشأ گرفته‪ ،‬و از قول کالغ چهلم نقل شده است‪ .‬گفتیم که بوف کور و‬ ‫« سه قطره خون» تکنیکشان به ویژه مدرنیستی‌ست‪ .‬و باقی روان داستان‌ها‪ ،‬رئالیستی‪ .‬اما‬ ‫در بیشتر موارد‪ ،‬هم حال و هوای روان داستان‌ها خیلی به هم شبیه‌اند‪ ،‬و هم‪ -‬در نمونه‌های‬ ‫مهمی – عناصر اصلی داستان؛ و نیز مسائلی که راویان و شخصیت‌های داستان‌ها با آن‬ ‫روبرو هستند‪۵ .‬‬ ‫هوا در این داستان‌ها به درجات گوناگون سنگین است؛ و محیط مرموز؛ و مسائل پیچیده‬ ‫و ناروشن – و مسلماً حل نشدنی‪ .‬و باالخره تا داستان پایان پذیرد آدمی‪ ،‬سگی‪ ،‬گربه‌ای یا‬ ‫می‌میرد‪ ،‬یا خودکشی می‌کند یا کشته می‌شود یا ناپدید می‌گردد‪ ،‬یا فرار می‌کند و یا – دست‬ ‫کم‪ -‬شکست می‌خورد‪ .‬و مسائل؟ مساله هستی ونیستی؛ دنیا؛ جبر و ا ختیار؛ نقص و کمال؛‬ ‫رجاله ها و آدمها؛ رابطه‪ -‬یا شاید‬ ‫فاصله دست و آرزو؛ برد و باخت و توفیق و شکست؛ ّ‬ ‫عدم رابطه‪ -‬مرد با زن… ‪۶‬‬ ‫عناصرداستانی «سگ ولگرد» از خیلی از روان داستانهای دیگر هم ساده‌تر است‪ .‬حکایت‬ ‫سگ اصیلی‌ست که صاحبش را گم کرده و در ورامین و اطراف آن سرگردان است‪ .‬و از‬ ‫این و آن کتک می‌خورد و فحش و ناسزا می‌شنود‪ .‬فقط یک بار از مسافری نوازش می‌بیند‬ ‫که اوهم پی کارش می‌رود و سگ را جا می‌گذارد‪ .‬باالخره سگ بیچاره از پا درمی‌آید و‬ ‫ناخوش وناتوان به انتظار مرگ عاجل می‌نشیند‪ .‬لُ ّب داستان به این سادگی‌ست‪ ،‬ولی ارزش‬ ‫آن دقیقاً به تشریح ذهنیات آن سگ آواره و گرسنه و بی‌پناه است که نه فقط از کسی ترحم‬ ‫نمی‌بیند بلکه دائماً در معرض ستمگری و بی رحمی‌ست‪.‬‬ ‫‪ :‬جلو دکان نانوایی پادو او را کتک می‌زد‪ ،‬جلو قصابی شاگردش به او سنگ می‌پراند‪ ،‬اگر‬ ‫زیرسایه اتوموبیل پناه می‌برد لگد سنگین میخدار شوفر از آن پذیرایی می‌کرد‪ .‬و زمانی که‬ ‫همه از آزار به او خسته می‌شدند بچه شیربرنج فروش لذت مخصوصی از شکنجه او می‬ ‫برد‪ .‬در مقابل هر ناله‌ای که می‌کشید یک پاره‌سنگ به کمرش می‌خورد و صدای قهقهه او‬ ‫مسب صاحاب!»… همه محض رضای خدا او‬ ‫پشت ناله سگ بلند می‌شد و می‌گفت « بد ّ‬ ‫را می‌زدند‪۷ .‬‬ ‫سال‌ها پیش از این در بیست و دوسه سالگی‪ ،‬هدایت در رساله «انسان و حیوان» که خود‬ ‫منشوری سخت عاطفی در دفاع از حقوق حیوانات است نوشته بود‪:‬‬ ‫سگ خیابان را محض رضای خدا می‌زنند! گربه را زنده زنده در چاه می‌اندازند‪ .‬موش را‬ ‫در سر گذرها آتش می‌زنند… اگر[هم] کشتن حیوانی برای انسان مفید است چه لذتی زجر‬ ‫و شکنجه او برای ما خواهد داشت‪ .‬تا کی این پرده‌های خونین بربریت را باید کورکورانه‬ ‫نگاه کرد؟ ‪۸‬‬ ‫ودر همان رساله دست خود را بر نکته‌ای بدیهی ولی اساسی در رابطه انسان و حیوان‬ ‫گذاشته بود‪:‬‬ ‫انسان مظلوم ُکش است و خود را بدترین مستبد‪ ،‬پست ترین ظالم به حیوانات معرفی کرده‪.‬‬ ‫آنها را به قید اسارت خود درآورده حبس می‌نماید و به قسمی با آنها رفتار می‌کند که زندگانی‬ ‫بر آنها دشوارتر از مرگ می‌شود‪۹ .‬‬ ‫نکته اصلی استبداد است یعنی رفتار دلبخواهی و بدون ضابطه؛ رفتاری که به هیچ مالک‬ ‫و معیار و قانونی محدود و مقید نیست‪ .‬چنان که هدایت در جای دیگر رساله «انسان و‬ ‫حیوان» میگوید‪:‬‬ ‫جای بسی تأسف است که تا کنون برای وضع نمودن قوانینی جهت منع از ظلم نسبت به‬ ‫حیوانات در ایران اقدام نکرده‌اند‪۱۰ .‬‬ ‫نمی‌دانم که از سال ‪ ۱۳۰۴‬که تاریخ چاپ اول این رساله است تا کنون قانونی برای مجازات‬ ‫ستمگری نسبت به حیوانات گذشته یا نگذشته است‪.‬ولی قانون – آن هم نسبت به حمایت از‬ ‫حیوانات – فقط آن گاه نافذ است که مردم آن را پذیرفته باشند‪ .‬یعنی تا مردمان اگر نه حس‬ ‫همدردی‪( ...،‬دنباله در صفحه ی ‪)28‬‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 28‬‬

‫نقد سگ ولگرد‪...‬‬

‫(دنباله از صفحه ی ‪)27‬‬

‫‪ ...‬دست کم حس ترحم‪ ،‬چه به حیوانات چه به همنوعشان نداشته باشند قانون رسمی را هم‬ ‫خاصه در مورد حیوانات زیرپا می‌گذارند‪.‬‬ ‫درست در همان سال انتشار رساله هدایت‪ ،‬ویتا َسکویل‪ -‬وست‪ ،‬نویسنده انگلیسی‪ ،‬پس‬ ‫از بازدید از مصر و عراق به ایران رفت‪ ،‬و حتی در مراسم تاجگذاری رضاشاه‪ ،‬در‬ ‫اردیبهشت ‪ ،۱۳۰۵‬شرکت کرد‪ .‬ویتا‪،‬همسر دیپلومات‪ ،‬نویسنده و روشنفکر انگلیسی‪ ،‬هرولد‬ ‫نیکلسن بود که در آن زمان سمت کنسول انگلیس در ایران را داشت‪ .‬این زن و شوهر هردو‬ ‫ُ‬ ‫از روشنفکران طراز اول انگلیس در نیمه نخستین قرن بیستم به شمار می‌روند‪ .‬هردو آنها‬ ‫ایران را دوست داشتند ولی از مشکالت فرهنگی و اجتماعی آن غافل نبودند‪ .‬خانم وست‬ ‫در سفرنامه خود نوشت‪:‬‬ ‫خدا می‌داند که ایران جای آدم حیوان دوست نیست‪ .‬در واقع من ترجیح می‌دهم به تماشای‬ ‫گاوبازی بروم تا شاهد برخی از صحنه هایی که در این سرزمین دیده‌ام باشم‪ .‬به اسکلت‬ ‫ها آدم به سرعت عادت می‌کند؛ چیز مهمی نیست؛ اسکلت چیز تمیزی ست‪ .‬آدم حتی به‬ ‫دیدن حیواناتی که تازه جان داده‌اند عادت می‌کند‪ :‬به قاطر یا شتری که کنار جاده افتاده…‬ ‫در حالی که سگ‌های نزدیک ترین دهکده دارند از بقایای آن غذای شاهانه‌ای می‌خورند‬ ‫ودرهمان حال که الشخورها در باالی جسد در انتظار خوراک نفرت‌انگیزتری درپروازند‪.‬‬ ‫‪۱۱‬‬ ‫ترحم انسان را برمی‌انگیزند‪.‬‬ ‫این‬ ‫بگذریم‬ ‫که‬ ‫اینها‬ ‫از‬ ‫حس وحشت و ّ‬ ‫حیوانات زنده‌اند که ّ‬ ‫ِ‬ ‫ً‬ ‫مثال اسب سفیدی که با پای چالق خود را در جاده بی‌انتهایی می‌کشد…االغی که در کنار‬ ‫جاده در حال جان دادن است و هنوز تقال می‌کند که به پا خیزد ویکی دو فرسخ دیگر برود‪.‬‬ ‫حس وفاداری خدمت‬ ‫به چه حق اینها باید به انسان خدمت کنند‪ ،‬چنان‌که با دقت و نگرانی و ّ‬ ‫می‌کنند؟ من چیزهایی[از وضع حیوانات] به یاد دارم که قادر به نوشتن آن نیستم‪۱۲ .‬‬ ‫و سپس تحلیل خود را از رفتار انسان با حیوان ارائه می‌کند‪:‬‬ ‫این طرز رفتار به این جهت نیست که این مردم بی‌رحم‌اند‪ ،‬بلکه به خاطر این است که‬ ‫ناآگاه‌اند‪.‬‬ ‫من به این نکته باور دارم‪ ،‬چون ایرانیان مردمانی اساساً مهربان‌اند‪ .‬مردمانی بچه دوست‌اند‬ ‫و به اندک چیزی به نشاط درمی‌آیند‪ .‬اما به نظر می‌آید که نسبت به درد و رنج دیگران‬ ‫ناآگاهند…فقط به خاطر ناآگاهی و عدم درک آن‌هاست که به درد و رنج حیوانات اعتنایی‬ ‫ندارند‪ ،‬ولی علت هر چه باشد نتیجه یکی‌ست‪.‬و هر کس بخواهد از بخت خود بنالد بهتر است‬ ‫به خاطر داشته باشد که جزو ستوران بارکش در ایران نیست‪۱۳ .‬‬ ‫داستان «علویه خانم» هدایت یک کمدی‌ست که آن را در یکی از مقاالت پیش شرح ونقد‬ ‫کرده‌ام‪ .‬اما‪ ،‬به رغم کمدی بودن‪ ،‬صحنه واقع بینانه و دردناکی درآن هست که بجاست در‬ ‫این جا نقل کنیم‪:‬‬ ‫یراق را بریدند و اسبی را که در برف زمین خورده بود به ضرب قنوت بلند کردند‪ .‬حیوان‬ ‫از شدت درد به خود می‌لرزید… اسبهای الغر و مسلول که خاموت گردن آنهرا را خم‬ ‫کرده و عرق و برف به هم آغشته شده از تنشان می‌چکید‪ .‬شالق سیاه زهی تر در هوا صدا‬ ‫می‌کرد و روی لنبر آنها پایین می‌آمد‪ .‬گوشت تنشان می‌پرید ولی به قدری پیر و ناتوان بودند‬ ‫که جرأت شورش و حرکت از آنها رفته بود‪ .‬به هر ضربت شالق همدیگر را گاز می‌گرفتند‬ ‫و به هم لگد می‌زدند‪ .‬سرفه که می‌کردند کف خونین از دهنشان بیرون می‌آمد‪۱۴ .‬‬ ‫پات سگ اصیل اسکاتلندی نازپرورده‌ای‌ست که اتوموبیل صاحبش در ورامین توقف‬ ‫می‌کند‪ .‬پات به حس بهارمستان پی سگ ماده‌ای را می‌گیرد‪ .‬صاحبش از یافتن او ناامید‬ ‫می‌شود و پات جا می‌ماند‪:‬‬ ‫نصف شب پات از صدای ناله خودش از خواب پرید‪ .‬هراسان بلند شد‪ ،‬در چندین کوچه‬ ‫پرسه زد‪ ،‬دیوارها را بو کشید و مدتی ویالن و سرگردان در کوچه ها گشت‪ .‬باالخره‬ ‫گرسنگی شدیدی احساس کرد‪ .‬به میدان که برگشت… یک نفر که نان زیر بغلش بود به‬

‫او گفت « بیاه… بیاه»… و یک تکه نان گرم جلو او انداخت‪ .‬پات هم پس از اندکی تردید‬ ‫نان را خورد و دمش را برای او جنبانید‪ .‬آن شخص‪ ،‬نان را روی سکوی دکان گذاشت‪ ،‬با‬ ‫ترس و احتیاط دستی روی سر پات کشید‪ ،‬بعد با هردو دستش قالده‌ی او را بازکرد‪ . . .‬ولی‬ ‫همین که دمش را تکان داد و نزدیک صاحب دکان رفت‪ ،‬لگد محکمی به پهلویش خورد و‬ ‫ناله کنان دور شد…‬ ‫ُ‬ ‫از آن روز پات به جز لگد‪ ،‬قلبه سنگ و ضرب چماق چیز دیگری از این مردم عایدش نشده‬ ‫بود‪ .‬مثل این که همه آنها دشمن خونی او بودند و از شکنجه او کیف می‌بردند‪۱۵ .‬‬ ‫جمله آخر خواننده را به یاد تحلیل سکویل‪ -‬وست می‌اندازد‪« :‬این طرز رفتار به این جهت‬ ‫نیست که این مردم بیرحم‌اند‪ ،‬بلکه به خاطر این است که ناآگاه‌اند… ولی علت هر چه باشد‬ ‫نتیجه یکی‌ست»‪.‬‬ ‫گاهی پات را فقط کتک می‌زدند‪ ،‬گاهی چیزی برای خوردن برایش پرت می‌کردند و بعد‬ ‫از خوردن آن با لگد و پاره آجر بهایش را از او می‌گرفتند‪ .‬فقط یک بار از کسی نوازش‬ ‫دید و کتک نخورد‪ .‬آن هم مسافری بود که با اتوموبیل از آن جا می‌گذشت و برای ناهار‬ ‫توقف کرده بود‪.‬‬ ‫یکی مثل صاحبش‪« .‬آن مرد تکه های نان را به ماست آلوده می‌کرد و جلو او می‌انداخت‪.‬‬ ‫پات… آن نان‌ها را می‌خورد و چشم‌های میشی خوش حالت و پر از عجز خودش را از‬ ‫روی تشکر به صورت آن مرد دوخته بود و دمش را می‌جنباند… پات یک شکم غذا خورد‬ ‫بی آن که این غذا با کتک قطع شود»‪ .‬پات پی مرد را گرفت و او هم گاهی دستی به سرش‬ ‫می‌کشید‪ .‬اما در اندک مدتی سوار اتوموبیل شد و به راه افتاد‪ .‬پات با همه وجودش دوید‬ ‫ودوید و دوید‪ .‬و آن قدر دوید که «برون از رمق در حیاتش» نماند‪ .‬و این آخر کار بود‪ .‬پس‬ ‫از «دو زمستان» سرگردانی‪ ،‬گرسنگی کشیدن‪ ،‬کتک خوردن و از همه بدتر تنهایی و بی‬ ‫کسی و بی سروسامانی از پا درآمد و در انتظار مرگ نشست‪:‬‬ ‫نزدیک غروب سه کالغ گرسنه باالی سر پات پرواز می‌کردند… یکی از آنها با احتیاط‬ ‫آمد نزدیک او نشست‪ ،‬به دقت نگاه کرد‪ .‬همین که مطمئن شد پات هنوز کامال نمرده است‬ ‫دوباره پرید‪ .‬این سه کالغ برای درآوردن دو چشم میشی او آمده بودند‪۱۶ .‬‬ ‫اما داستان فقط حکایت رفتار بیرحمانه با حیوانات‪ -‬در این مورد یک سگ ولگرد و بی‬ ‫صاحب – نیست‪ .‬این سگ اساساً آواره است تا ولگرد‪ .‬یعنی ولگرد بودنش به این دلیل است‬ ‫که از اصل و ریشه و خانه و کاشانه‌اش کنده شده و در سرزمین غربت دچار خشم طبیعت‬ ‫و بیرحمی بشریت شده است‪ .‬سگ و گربه ولگرد‪ ،‬یعنی آنهایی که پدر ومادر واجداد و‬ ‫آباء‌شان نیز ولگرد بوده‌اند و در نتیجه خود ولگرد به دنیا آمده‌اند‪ ،‬از تیره‌ای دیگرند‪ .‬اینها‬ ‫ولگردی درطبیعتشان است‪ ،‬غربت وطنشان است‪ ،‬کتک خوردن عادتشان است‪ ،‬گرسنگی‬ ‫کشیدن امتیازشان است‪ .‬سختی می‌کشند و جفا می‌بینند و رنج می‌برند اما این همه را جزء‬ ‫طبیعت می‌دانند‪ .‬یعنی مالک دیگری ندارند و تجربه دیگری نداشته‌اند که به نسبت آن وضع‬ ‫فعلی خود را بسنجند‪ .‬خانه‌ای نداشته اند که صلح و امنیت آن را به خاطر داشته باشند‪ .‬دست‬ ‫محبتی بر سرو پشتشان کشیده نشده که به یاد آن در آتش حسرت بسوزند‪:‬‬ ‫ولی چیزی که بیشتر پات را شکنجه می‌داد احتیاج او به نوازش بود‪ .‬او مثل بچه‌ای بود که‬ ‫همه‌اش توسری خورده و فحش شنیده اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده‪ .‬مخصوصاً‬ ‫با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت‪ .‬چشمهای او‬ ‫این نوازش را گدایی می‌کردند و حاضر بود جان خود را بدهد درصورتی که یک نفر به او‬ ‫اظهار محبت بکند و با دست روی سرش بکشد‪۱۷ .‬‬ ‫او که از بدو تولدش عشق و محبت دیده بود اکنون از عشق و محبت به کلی محروم شده‬ ‫بود و به جای آن با کینه ونفرت روبه رو بود‪ .‬عشق دیدن و عشق ورزیدن دو روی سکه‬ ‫عشق‌اند‪ :‬نمی‌توان عشق دید و عشق نورزید؛ نمی‌توان عشق ندید و عشق ورزید‪ .‬اگر بدون‬ ‫عشق دیدن زندگی دردناک است بدون عشق ورزیدن هم دردناک است‪:‬‬ ‫او احتیاج داشت که مهربانی خودش را به کسی ابراز بکند‪ ،‬برایش فداکاری بنماید‪ .‬حس‬ ‫پرستش و وفاداری خود را به کسی نشان بدهد‪ .‬اما به نظر می‌آید هیچ کس از او حمایت‬ ‫نمی‌کرد‪ .‬و توی هر چشممی نگاه می‌کرد به جز کینه و شرارت چیز دیگری نمی‌خواند‪،‬‬ ‫و هر حرکتی که برای جلب توجه این آدمها می‌کرد مثل این بود که خشم و غضب آنها را‬ ‫بیشتر بر می‌انگیخت‪۱۸ .‬‬ ‫پات یک سگ اصیل اسکاتلندی‌ست که خانه‌ای امن و لقمه‌ای گرم و صاحبی مهربان داشته‬ ‫بود‪ .‬بازی‌های کودکی‌اش را به یاد می‌آورد‪ ،‬اول با برادرش که « گوش‌های بَلبَله او را گاز‬ ‫می‌گرفت‪ ،‬زمین می‌خوردند‪ ،‬بلند می‌شدند‪ ،‬می‌دویدند»‪ ،‬بعد با پسر صاحبش که « در ته باغ‬ ‫ً‬ ‫کامال دیگر‬ ‫دنبال او می‌دوید‪ ،‬پارس می‌کرد‪ ،‬لباسش را دندان می‌گرفت»‪ .‬اکنون روزگار‬ ‫شده بود‪ ،‬ولی با درد و رنج مضاعف‪ :‬یک بار به خاطر گرسنگی کشیدن و کتک خوردن؛‬ ‫یک بار برای به یاد آوردن روزگار امنیت و سعادت‪.‬‬ ‫این موضوع در روان داستان‌های هدایت سابقه دارد‪ ،‬روان داستان‌هایی که موجود آواره‬ ‫در آنها انسان است نه حیوان‪ .‬راوی داستان زنده به گور می‌گوید‪« :‬همین طور که خوابیده‬ ‫بودم دلم می‌خواست بچه کوچک بودم‪ .‬همان گلین باجی که برایم قصه می‌گفت و آب دهن‬ ‫خودش را فرومی‌داد این جا باالی سرم نشسته بود… او با آب وتاب برایم قصه می‌گفت و‬ ‫آهسته چشمهایش به هم فرو می‌رفت»‪ ۱۹.‬این نوستالژی دوره کودکی در بوف کور نیز‪،‬‬ ‫در چند جا‪ ،‬صریحاً بیان می‌شود‪ .‬مثال‪ « :‬کاش می‌توانستم مانند زمانی که بچه ونادان بودم‬ ‫آهسته بخوابم – خواب راحت وبی دغدغه»‪ ۲۰.‬و مثال دیگر‪« :‬برای من ابدیت عبارت از‬ ‫این بود که کنار نهر سورن با آن لکاته َسرمامک بازی بکنم و فقط یک لحظه چشهایم را‬ ‫ببندم و سرم را در دامن او پنهان کنم»‪۲۱.‬‬ ‫اما یک خاطره دیگر فراسوی همه خاطره‌های گذشته بود‪ :‬خاطره زمان شیرخواری‪ ،‬زمان‬ ‫وابستگی‪ ،‬زمان مهر غریزی مادر‪( ... :‬دنباله در صفحه ی روبرو)‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 29‬‬ ‫در میان بوهایی که به مشامش می‌رسید بویی که بیش از همه او را گیج می‌کرد بوی‬ ‫شیربرنج جلو پسربچه بود‪ -‬این مایع سفید که آن قدر شبیه شیر مادرش بود… ناگهان یک‬ ‫حالت کرختی به او دست داد‪ .‬به نظرش آمد وقتی که بچه بود و از پستان مادرش آن مایع‬ ‫گرم مغذی را می‌مکید و زبان نرم و محکم او تنش را می‌لیسید و پاک می‌کرد‪ .‬بوی تندی‬ ‫که درآغوش مادرش و در مجاورت برادرش استشمام می‌کرد ‪ ،‬بوی تند و سنگین مادرش‬ ‫و شیر او در بینی‌اش جان گرفت‪.‬‬ ‫همین که شیرمست می‌شد… گرمای سیالی در تمام رگ و پی او می‌دوید‪ ،‬سرش سنگین و‬ ‫از پستان مادرش جدا می‌شد و یک خواب عمیق… دنبال آن می‌آمد‪ -‬چه لذتی بیش از این‬ ‫ممکن بود که دست‌هایش را بی‌اختیار به پستان‌های مادرش فشار می‌داد [و] بدون زحمت‬ ‫و دوندگی شیر درمی‌آمد‪۲۲ .‬‬ ‫نکته را با همین جمله «بدون زحمت و دوندگی شیر درمی‌آمد» می‌توان باز کرد‪ .‬این‬ ‫نوستالژی وابستگی کودکانه در داستان تاریکخانه‌ی هدایت به حد اعالی خود نمودار‬ ‫می‌شود؛ یعنی حالتی که جنین در زهدان مادرش به کلی به او وابسته‪ ،‬بلکه پیوسته است؛ با‬ ‫او یکی ست؛ نسبت به خود به عنوان یک موجود جدا و مستقل آگاه نیست؛ همه نیازهایش‬ ‫خود به خود برآورده می‌شود و به جهان خارج و بیگانه از خود نیازی ندارد‪ .‬راوی داستان‬ ‫به مرد منزوی می‌گوید‪:‬‬ ‫حالتی که شما جستجو می‌کنین حالت جنین در رحم مادره که بی‌دوندگی‪ ،‬کشمکش و تملق در‬ ‫مییون جدار سرخ گرم و نرم روی هم خمیده‪ ،‬آهسته خون مادرش را میمکه و همه خواهشها‬ ‫و احتیاجاتش خود به خود برآورده میشه‪ -‬این همون نوستالژی بهشت گمشده ایس که در ته‬ ‫وجود هر بشری وجود داره‪ ،‬آدم درخودش و تو خودش زندگی می‌کنه‪۲۳ .‬‬ ‫« این وطن مصر و عراق و شام نیست‪ /‬این وطن جایی‌ست کاو را نام نیست»‪ .‬به این ترتیب‬ ‫در داستان سگ ولگرد سه الیه تشخیص داده می‌شود‪ .‬الیه اول‪ ،‬حکایتی از رفتار انسان با‬ ‫حیوان است‪ ،‬از بیرحمی بشر نسبت به حیوان بی‌آزار‪ -‬شاید چنان که سکویل وست می‌گوید‪-‬‬ ‫بیشتر به خاطر نادانی و ناآگاهی‌اش نسبت به درد و رنجی که می‌رساند‪.‬‬ ‫الیه دوم‪ ،‬موضوع رنج مضاعف پات است از کتک خوردن وگرسنگی کشیدن و درعین‬ ‫حال روزگار امن و آسایش و عزت را به خاطر آوردن‪ .‬الیه سوم اما نوستالژی بهشت‬ ‫گمشده کودکی و‪ -‬از آن کامل تر‪ -‬زهدان مادر است که در آن نه نیاز وجود دارد نه ترس‬ ‫نه آگاهی‪ -‬و نه بیگانگی‪.‬‬ ‫واین الیه سوم است که آشکارا جنبه تمثیلی یا الگوریک داستان را نشان می‌دهد‪ ،‬یعنی‬ ‫مشکلی هم روان شناختی و هم هستی شناختی که هم سگ هم انسان ممکن است با آن رو‬ ‫به رو باشند یا رو به رو شوند؛ مشکل از دیگران بیگانه بودن‪ ،‬حتی از خود بیگانه بودن‪( -‬برگرفته از‪ :‬سایت نصور)‬ ‫«خود»ی که « از اصل خویش دور مانده» و در جستجوی « روزگار وصل خویش» است‪.‬‬ ‫بی جهت نیست که در اوایل داستان‪ ،‬در شرح شکل و شمایل پات می‌خوانیم که‪:‬‬ ‫در ته چشمهای او یک روح انسانی دیده می‌شد… یک چیز بی‌پایان در چشم‌هایش موج‬ ‫می‌زد و پیامی با خود داشت که نمی‌شد آن را دریافت… نه تنها یک تشابه بین چشم‌های او‬ ‫و انسان وجود داشت بلکه یک نوع تساوی دیده می شد‪۲۴ .‬‬ ‫و این فصل مشترک روان‌داستان‌های هدایت است‪.‬‬

‫این نیست که نویسنده از سال ‪ ۱۳۰۸‬یا ‪ ۱۳۰۹‬که «زنده به گور» را نوشته چنین برنامه‌ای‬ ‫را در خاطر داشته و سرانجام در سال ‪ ۱۳۱۵‬با نوشتن بوف کور به اوج خود رسانده است‪.‬‬ ‫بلکه غرض این است که بوف کور به هیچ وجه اثر خلق‌الساعه ای نیست‪ .‬برای تفصیل این‬ ‫موضوع رجوع فرمایید به درباره بوف کور هدایت و صادق هدایت از افسانه تا واقعیت‪.‬‬ ‫‪ ۶‬برای شرح و تفصیل روان‌داستان‌ها به ویژه رجوع فرمایید به «روان داستان‌های صادق‬‫هدایت» در صادق هدایت و مرگ نویسنده‪.‬‬ ‫‪« ۷‬سگ ولگرد» در سگ ولگرد‪ ،‬تهران‪ :‬کتابهای پرستو‪ ،۱۳۴۷ ،‬ص ‪.۱۴ ۱۳-‬‬‫‪ ۸‬رجوع فرمایید به انسان و حیوان‪ ،‬گردآوری و مقدمه جهانگیر هدایت‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪:‬‬‫نشر چشمه‪ ،۱۳۸۱ ،‬ص ‪.۸۲‬‬ ‫‪ ۹‬همان کتاب‪ ،‬ص ‪.۵۶‬‬‫‪.۸۰ – ۱۰‬‬ ‫‪Vita Sackville- West, Passenger to Tehran, London: Arrow Broks, ۱۱‬‬‫‪.1991 (first edition. 1926), p. 60‬‬ ‫‪.Ibid ۱۲‬‬‫‪.61-Ibid, pp. 60 ۱۳‬‬‫‪ ۱۴‬رجوع فرمایید به محمد علی همایون کاتوزیان‪« ،‬علویه خانم و ولنگاریهای دیگر»‪،‬‬‫ایران شناسی‪ ،۳ ،‬پائیز ‪ ،۱۳۷۷‬ص ‪.۴۹۳ – ۴۹۴‬‬ ‫‪ ۱۵‬سگ ولگرد‪ ،‬ص ‪.۲۴ ۲۲-‬‬‫‪ ۱۶‬ص ‪.۳۰‬‬‫‪ ۱۷‬ص ‪.۲۶ ۲۵-‬‬‫‪ ۱۸‬ص ‪.۲۶‬‬‫‪« ۱۹‬زنده به گور» در زنده به گور‪ ،.‬تهران‪ :‬امیرکبیر‪ ،۱۳۲۴ ،‬ص ‪.۱۱‬‬‫‪ ۲۰‬بوف کور‪ ،‬تهران‪ :‬امیرکبیر‪ ،۱۳۵۱ ،‬ص ‪.۶۴‬‬‫‪ ۲۱‬همان کتاب‪ ،‬ص ‪.۱۱۰‬‬‫‪ ۲۲‬سگ ولگرد‪ ،‬ص ‪.۱۸ ۱۷-‬‬‫‪ ۲۳‬رجوع فرمایید به محمدعلی همایون کاتوزیان‪« ،‬بازگشت به زهدان در تاریکخانه‬‫صادق هدایت» در صادق هدایت و مرگ نویسنده‪ ،‬ص ‪ .۱۳۸‬تأکید بر کلمات افزوده شده‪.‬‬ ‫‪ ۲۴‬سگ ولگرد‪ ،‬ص ‪.۱۳‬‬‫این مقاله اولین بار در مجله واژه‪ ،‬فروردین ‪ ۸۳‬منتشر شده است‪.‬‬

‫دانشکده شرق شناسی دانشگاه آکسفورد‬ ‫مه ‪۲۰۰۳‬‬ ‫یادداشتها‪:‬‬ ‫‪ ۱‬رجوع فرمایید به‪:‬‬‫‪Homa Katouzian. “Sadeq Hedayat’s ‘The Man who killed His‬‬ ‫‪Passionate Self’”, Iranian Studies, Summer 1977. Sadeq Hedayat‬‬ ‫‪the Life and Legend of an Iranian Writer, second, paperback, edition.‬‬ ‫‪.London and New York; I.B.Trouris. 2002‬‬ ‫‪ ۲‬رجوع فرمایید به محمد علی همایون کاتوزیان‪ ،‬صادق هدایت از افسانه تا واقعیت‪،‬‬‫ترجمه فیروزه مهاجر‪ ،‬چاپ دوم‪ .۱۳۷۷ ،‬صادق هدایت و مرگ نویسنده‪ ،‬تهران‪ :‬نشر‬ ‫مرکز‪ ،‬چاپ سوم‪ .۱۳۸۱ ،‬درباره بوف کور هدایت‪ ،‬تهران‪ :‬نشر مرکز‪ ،‬چاپ سوم‪.۱۸۳۱ ،‬‬ ‫طنز و طنزینه هدایت‪ ،‬استکهلم‪ :‬نشر آرش ‪.)۱۳۸۲ (۲۰۰۳‬‬ ‫‪ ۳‬برای تفصیل این رده بندی‪ ،‬به ویژه رجوع فرمایید به «صادق هدایت و مرگ نویسنده»‬‫در صادق هدایت و مرگ نویسنده‪.‬‬ ‫‪ ۴‬هدایت پس از اقدام به خودکشی در پاریس در زمان دانشجویی‪ ،‬در کارت پستال مورخ‬‫‪ ۳‬مه ‪ ۱۹۸۲‬برای برادرش محمود نوشت‪« :‬نمی دانم عجالتاً چه بنویسم‪ .‬یک دیوانگی‬ ‫ً‬ ‫مفصال شرحی را خواهم نوشت»‪( .‬محمود کتیرایی‪ ،‬کتاب صادق‬ ‫کردم به خیر گذشت‪ .‬بعدا‬ ‫هدایت ‪ ،‬تهران‪ :‬اشرفی‪ ،۱۳۴۹ ،‬ص ‪ .)۸۳ ۸۲-‬در صدر داستان «زنده به گور» نوشته‬ ‫شده است‪« :‬از یادداشتهای یک نفر دیوانه»‪ .‬و تقریبا بالفاصله پس از بازگشت از پاریس به‬ ‫تهران‪ ،‬هدایت در نامه ‪ ۱۳‬شهریور ‪ ۱۳۰۹‬خود به دکتر تقی رضوی (در پاریس) نوشت‪:‬‬ ‫«من خیال دارم خاطه زنده به گور را که شرح دیوانگی ست چاپ بکنم»‪( .‬همان کتاب‪ ،‬ص‬ ‫‪ .)۲۰۰‬البته داستان‪ « ،‬شرح دیوانگی» نیست‪ ،‬بلکه بر مبنای آن تجربه است‪.‬‬ ‫‪ ۵‬آنچه در میان روان داستان‌های پیش از بوف کور جالب توجه است زمینه هایی ست که‬‫هر یک از آنها کم و بیش برای بوف کور ساخته‌اند‪ ،‬چنان که الگوی بوف کور به شکل‬ ‫رئالیستی در داستان «عروسک پشت پرده» قابل تمیز است‪ .‬به نحوی که می‌توان روان‬ ‫داستان‌ها را به مثابه برنامه بلند مدتی تلقی کرد که گام به گام پیش می رود‪ ،‬در بوف کوربه‬ ‫اوج خود می‌رسد‪ ،‬و در چند اثر بعدی‪ ،‬از جمله «سگ ولگرد» ارامه می‌یابد‪ .‬البته منظور‬

‫آموزش‬

‫مکتب موسیقی شاملو‬

‫ویلن ایرانی‪ ،‬ویولن کالسیک‪،‬‬ ‫سه تار و پیانو‪،‬‬ ‫تئوری موسیقی‪ ،‬سولفژ‬ ‫ردیف های آوازی‬ ‫(میرزا عبدالله‪،‬صبا‪،‬‬ ‫تجویدی)‬ ‫فراگیری آهنگ های‬ ‫قدیمی همراه با ویولن و‬ ‫آهنگساز _ مدرس‬ ‫دانشگاه با ‪40‬‬ ‫تجربه آموزشی_‬

‫ریتم‬ ‫سال‬

‫تکنواز ویولن در رادیو تلویزیون‬

‫دارنده تالیفات و آثار متعدد در زمینه موسیقی ایرانی‬

‫‪E.mail: shamloukia@gmail.com‬‬ ‫‪WEbsite: www.shamlouviolin.com‬‬

‫‪Tel: 604.983.3985‬‬


‫شعر امروز‬ ‫چند شعر از فريبا چلبيانی‬

‫ ‬

‫ ‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 30‬‬

‫‪1‬‬ ‫تا من فاصله ای نيست‬ ‫انگشتان دستت بر لبانم سايه‬ ‫تا ابد‬ ‫چشمانم حضور تو‬ ‫باشی و یا نباشی‬ ‫عطر تو هم آغوشم‪.‬‬

‫ ‬

‫‪2‬‬

‫نگو که جنگ تمام شد‪.‬‬ ‫مثل جنگ هايي که يکی می برد‬ ‫و پای کوبان جشن ظفر می گیرد‬ ‫و در کشورش غوغايی به پا می شود‪.‬‬ ‫ ‬ ‫مغلوب که می شوی‬ ‫درونت چيزی سنگينی می کند‬ ‫مثل تراشه های ريخته بر پای تاريخ‬ ‫که نه می توانی پاک شان کنی‬ ‫و نه فراموش‪.‬‬ ‫ ‬

‫ ‬

‫‪3‬‬ ‫صدا همین است که می شنوی‬ ‫صبر را در چاله ی سکوت چال کن‪.‬‬ ‫بيا کمی پرواز را تماشا کنيم‬ ‫سوسوی ستارگان را‪.‬‬ ‫ديگر کسی در شب به آسمان نگاه نمی کند‪.‬‬

‫ ‬

‫‪4‬‬

‫واگويمت اگر‪،‬‬ ‫تيشه بر ريشه ام‬ ‫خواهی بود‬ ‫ ‬ ‫بگذار در سکوت فراموشت کنم‪.‬‬

‫ ‬

‫‪5‬‬

‫ببوسی یا نه‬ ‫زمین پاک نمی شود‬ ‫از دروغ های مکرر‬ ‫کالغ ها عشق بازی می کنند‬ ‫و باران رقصيدن می گیرد دلش‪.‬‬ ‫هم آغوشی باکره ها چه زود‬ ‫پیر می شود‪.‬‬

‫ ‬

‫‪6‬‬ ‫می پیچم به جاده خاکی‬ ‫عقلم را پشت سر می گذارم‬ ‫کجای کارم لنگ است‬ ‫خستگی ام می پوسد در امتداد جاده‬ ‫کاش می خورم هر روز‬ ‫هیچ را به پوچ می بافم‬ ‫تا شب خوابم را در آغوش کشد‪.‬‬


‫داستان کوتاه‬ ‫حکايت پری کوچک غمگين‬

‫ ‬ ‫فوزیه رجبی‬

‫از پس غبار سالیان مادر را توی حیاط می بینم که مثل یک نقاش روبروی پنجره های قدی‬ ‫ایستاده و چشمانش را تنگ کرده است شیشه ها از تمیزی برق می زنند اما مادر هنوز‬ ‫راضی نیست‪ .‬کپه ی روزنامه های نمدار و خشکی را که خرج پاک کردن شیشه ها کرده‬ ‫داخل سطل زباله می ریزد وخسته از کار بی حاصل‪ ،‬خودش را به آشپزخانه می رساند تا‬ ‫چای عصرانه اش را دم کند‪.‬‬ ‫درنگ مادرم روبروی پنجره برای من یادآور درنگ سیزیف است در پای صخره‪ ،‬پیش از‬ ‫انکه دوباره سنگ را بر دوش بگذارد‪ .‬هردو نفرین شده ی خدایان و محکوم به رنج و تال‬ ‫شی بی ثمرهستند‪ .‬مادر برای برق انداختن خانه ای که مردش به جاده زده بود در جدالی‬ ‫خاموش روزگارش را سپری می کرد‪ .‬من وخوا هرم درک درستی از ماجرا نداشتیم ؛ ولی‬ ‫از این همه وسواس مادر رنج می بردیم تا روزی که خواهرم تصمیم گرفت با دوربین هشت‬ ‫میلی متری اش که سوغاتی پدر از بندر بود‪ ،‬روز مره گی مادر را به تصویر بکشد‪.‬قرار‬ ‫شد من طرح این فیلم مستند را بنویسم‪ .‬تنها دلخوشی مادر جمع اوری قوری بود‪ .‬در گوشه‬ ‫وکنار خانه ما قوری های کوچک و بزرگ با طرح ها و نقش های رنگارنگ به چشم می‬ ‫خورد‪ .‬این قوری ها که بدل به عنصر تزیینی خانه ما شده بودند روی پارچه های گلدوزی‬ ‫شده کار دست مادر جا خوش کرده بودند وتنها دوست وهمدم مادر وسواسی ما هم زینب دعا‬ ‫نویس بود‪ .‬زنی بلند باال که در چادر عربی اش هیبتی غریب داشت‪ .‬صورت دلنشین و لبخند‬ ‫این زن چیزی کم از الهه های یونان باستان نداشت؛ اما روزگار کتاب دعای دست نویسی‬ ‫را به دستش داده بود که برای زنها دعای مهر و آشتی بنویسد تا با گالب عطر آگین اش کنند‬ ‫تا مگر مرد ها را پابند کنند‪ .‬با تکیه بر این دو عنصرمی شد شخصیت مادر را طراحی‬ ‫کرد‪ .‬خواهرم با حضور زینب موافق نبود وهمیشه چهره اسطوره ای را که من از او ساخته‬ ‫بودم مسخره می کرد‪ .‬اینجا دیگر حرف اختالف سلیقه در میان نبود‪ .‬زندگی مادر ما بی‬ ‫حضور این زن چیزی کم داشت‪ .‬تنها دلیل خواهرم برای موافقت بی آنکه اعتراف کند‪،‬‬ ‫قدرت تصویر سازی من در نوشته هایم بود که او برای سیاه مشق های فیلمسازی به آن نیاز‬ ‫داشت‪ .‬با این همه قرار شد صحنه های مربوط به زینب را من فیلمبرداری کنم‪ .‬هربار با‬ ‫امدن زینب جنگ سرد بین مادر و خواهرم شروع می شد‪ .‬خواهرم طبقه دوم خانه را برج و‬ ‫باروی خودش کرده بود وتا رفتن زینب صدای ضبط صوتش را کم نمی کرد‪ .‬هراندازه که‬ ‫اوعاشق قهرمان های کتاب ها و فیلم هایی بود که با رفقایش به بحث می گذاشت‪ ،‬من عاشق‬ ‫ادم های گمنام بودم که زینب دعا نویس یکی از انها بود‪ .‬چقدر دلم می خواست با یکی راجع‬ ‫به این زن خاموش و مگو حرف بزنم ‪ .‬اما دیده َشه شناسی نبود که زینب را در لباس دعا‬ ‫نویسی بازشناسد‪ .‬فیلمی که قرار بود تصویر خانه اراسته وپاکیزه مادر را در بر بگیرد تا‬ ‫شاید از وسواس او بکاهد‪ ،‬من وزینب را به هم نزدیکتر کرد‪ .‬تا جایی که به خاطر می اورم‬ ‫دلیل حضور زینب نوشتن دعای دفع چشم حسود بود‪ .‬پدر زندگی آبرومند و به قول زینب‬ ‫پر وپیمانی برای ما مهیا کرده بود وزینب ظاهرا ماهی یکبار باید دعای دفع بال برای پدر‬ ‫که به جاده زده بود و کورکردن چشم حسود برای خانه وزندگی مارا بر کاغذ رقم می زد‪.‬‬ ‫در این روزها بساط چای عصرانه و رنگینک روبراه بود‪ .‬دو زن وارد گفتگویی رمز الود‬ ‫می شدند و پچپچه ها به نرمی بخاری که از سماور به هوا می رفت شکل می گرفت ومن‬ ‫ناخوداگاه در پی رمزگشایی ان بودم‪ .‬واین زینب بود که همیشه متوجه حضور من میشد و‬ ‫بی هیچ دستپاچگی صدایش را در حد طبیعی باال می برد تا مادر را هم متوجه کند‪ .‬کتاب‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 31‬‬ ‫دعای زینب از غالف سبز‬ ‫مخملی بیرون می امد‪ .‬زینب‬ ‫روی کتاب خم میشد و با‬ ‫لحنی غریب و لهجه جنوبی‬ ‫دعای عربی را زمزمه می‬ ‫کرد و بدنش با آهنگ ان‬ ‫پیچ وتاپ می خورد‪ .‬پدر‬ ‫زینب حق داشت کتاب دعای‬ ‫خطی میراث جد اندر جدش‬ ‫را به او بسپارد و قسم اش‬ ‫بدهد جز دعای مهر واشتی‬ ‫چیزی بر کاغذ نراند‪ .‬مادر‬ ‫ماجرای ساختن فیلم را با‬ ‫زینب در میان گذاشته بود‪.‬‬ ‫لحن صدایش طوری بود که‬ ‫ان را در حد یک بازی بچگانه جلوه می داد‪ .‬زینب اما بر خالف مادر کنجکاو بود‪ .‬او که‬ ‫با جادوی کلمه آشنا بود می خواست قدرت تصویر را هم محک بزند‪ .‬از تنها فیلمی که‬ ‫در زندگیش توی سینما دیده بود آنچنان تصویری ارایه داد که من را بیشتر شیفته خودش‬ ‫کرد‪ .‬حس درونی من همیشه یاری ام کرده بود و کشف زینب یکی از انها بود‪ .‬هر روز که‬ ‫خواهرم اراده می کرد طبق طرحی که من نوشته بودم چند نمایی از فیلم را بر می داشتیم‪.‬‬ ‫من مادر را در موقعیت های طبیعی قرار می دادم و خواهرم به قول خودش لحظه ها را‬ ‫شکار می کرد‪ .‬مادر داستان دلبستگی به قوری را به مرد چینی بندزنی ربط می داد که‬ ‫زیر گذر بازار یهودی ها قوری های چینی را بند می زده‪ .‬و تعریف می کرد او به همراه‬ ‫مادرش بارها به سراغ مرد چینی بندزن رفته اند و هر بار مادرش چند کلوچه داغ از‬ ‫بازار برنجی پزها برای مرد چینی بندزن می خریده یا یک نان داغ سنگک که همه این‬ ‫مغازه ها زیر گذر بازار یهودی ها بوده‪ .‬مادر من حس غریبی به آن مرد داشته و تا مدتها‬ ‫فکر می کرده مادرش عاشق آن مرد بوده‪ .‬تا روزی که مردی ناشناس با چند قوری نو و‬ ‫کهنه و یک چمدان به خانه آنها می اید و خبر مرگ مرد چینی بندزن را به آنها می دهد و‬ ‫مادرم آنجا می فهمد که مرد برادر ناتنی مادرش بوده و چون مشکوک به مرض سل بوده‬ ‫حق نداشته به خانه خواهرش رفت وآمد کند‪ .‬و مادرم تنها محرم راز مادرش بوده و پدرش‬ ‫ازاین رفت وآمد ها خبر نداشته‪ .‬قوری های قدیمی به مادر می رسند و خودش بعدا هر جا‬ ‫که یک قوری خاص به چشمش می خوررده فورا آن را می خریده‪ .‬داستان از نظر خواهرم‬ ‫فاقد زیبایی شناسی بود و این در حالی بود که برای من تبدیل به قصه های هزار ویکشب‬ ‫شده بود و از دل هر قصه قصه ای تازه بیرون می زد‪ .‬مادر یک داستان کوتاه نبود کتاب‬ ‫رمان کهنه ای بود که ما اتفاقی ورق زده بودیم و حادثه اتفاق افتاده بود‪ .‬در حالی که خواهرم‬ ‫لنگ لنگان هربار نمایی به فیلمش اضافه می کرد من فیلم را در سرم به تماشا نشسته بودم ‪.‬‬ ‫فیلم من دیالوگ زیادی نداشت در عوض صداهای پس زمینه و موسیقی داشت‪ .‬حاال داشتم‬ ‫با دقت بیشتری گلدوزی های زیر هر قوری را تماشا می کردم‪ .‬هر قوری داستانی داشت و‬ ‫مادر مثل یک نقاش سعی کرده بود حتی بر اساس رنگ بندی هم که شده گلدوزیها را مناسب‬ ‫داستان رنگ بزند‪ .‬وسواس او برای خریدن نخ های ابریشمی؛ چانه زدن با مرد فروشند‬ ‫ه که عرقچین روی سرش را با بی حوصلگی جابه جا می کرد و زنها که دوره اش کرده‬ ‫بودند و سر به سرش می گذاشتند‪ .‬آن وسط من هم بودم بوی نخ وبوی چادر پرنول مادر و‬ ‫بوی چای دارچین و… اینها تصاویری بود که ذهن من با فالش بک زدن انها را مرور می‬ ‫کرد و فیلم روان پیش می رفت‪ .‬به خانه که می رسیدیم نخ هایی که مادر با انها داستان می‬ ‫بافت توی صندوقچه چوبی می رفت تا این زن به وقتش با پارچه ها وقوری هایش داستان‬ ‫زنگیش را ببافد‪ . .‬روی قوری های مرد چینی بندزن زوم می کنم‪ .‬قوری هایی که میراث‬ ‫مادر هستند‪ .‬من صدای سرفه های خفه وتب الود را روی این نماها می شنوم وگریه های‬ ‫خاموش زنی که دزدکی به دیدن برادرش رفته است‪ .‬روی بیشتر گلدوزی ها سه پرنده روی‬ ‫شاخه نازکی نشسته اند‪ .‬پرنده بزر گتر‪ ،‬پرنده مادر چهره ای در هم دارد و جوجه ها جوجه‬ ‫های بی خیال وشادی به نظر می رسند اما آنکه به مادر نزدیکتر است انگار نگرانی مادر‬ ‫را از چهره اش می خواند‪ .‬فیلمنامه را کنار می گذارم‪ .‬حاال هزار خاطره دور و نزدیک‬ ‫هر کدام سر جای خود قرار می گیرند‪ .‬گفتگو های مادر و زینب‪ ،‬دعاهایی که قبل از آمدن‬ ‫پدرنوشته می شد‪ ،‬رفتن مادر به پابوس هزار امامزاده دور ونزدیک و نماهایی از گریه‬ ‫های خاموش زنی که برای فرار از رنجی که می کشید‪ ،‬به جنگ لکه های ریز ودرشت‬ ‫رفته بود‪ .‬تالش او برای پابند کردن مردی که گرفتار بندر و جاده بود به جایی نمی رسید‬ ‫و زن گیسوشبقی که از میان پچپچه های مادر وزینب سر در آورده بود‪ ،‬لبخندی به لب‬ ‫داشت که نمی توانستی فراموشش کنی‪ .‬من فکر می کنم مادر وزینب هم این حس را داشتند‬ ‫وگرنه زینب به خاطر رفا قت زنانه اش با مادرهم که شده می توانست فقط یکبار قولی که‬ ‫به پدرش داده را بشکند و به جای دعای مهر و محبتی که توی چای پدر می ریختند تصویر‬ ‫زن گیسوشبق را لخت و برهنه بکشد و سوزن آجینش کند‪ .‬لبخند زن سحر و جادو می کرد و‬ ‫زینب محو آن لبخند فقط دعای مهر و اشتی می نوشت‪ .‬فیلم به پایان نرسیده بود که من رسما‬ ‫وارد حلقه دوستی مادرم و زینب شدم‪ .‬زینب محرم راز زن هایی بود که من بیقرار شنیدن‬ ‫آنها بودم‪ .‬فیلم خواهرم مرا به زنی نزدیک کرد که هزار راز مگوی زنان را در سینه‬ ‫داشت وازآن روز تا به حال من گرفتار سرنوشت زنان بی نام ونشانی هستم که خواهرم آنها‬ ‫رامناسب سوژه هیچ فیلمی نمی داند‪.‬‬ ‫‪-----------------------------------------------------‬‬


‫جدول و سرگرمی‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 32‬‬

‫آيا می توانيد ميان دو تصوير ظاهرًا يکسان زير‬ ‫حداقل ‪ 24‬تفاوت نشان دهيد؟‬

‫‪ 2‬جدول سودوکو‬

‫يک معمای ساده‪:‬‬ ‫یک زن و شوهر ‪ 7‬پسردارند و هر پسر یک خواهر‪ .‬این خانواده چند نفره هستند ؟‬ ‫ ‬ ‫الف‪ 16 :‬نفر‬

‫ ‬ ‫ب‪ 8 :‬نفر‬

‫ج‪ 10 :‬نفر‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 33‬‬

‫جدول ويژة‬ ‫نشرية فرهنگ‬ ‫(يک نويسنده و فيلسوف )‬

‫شماره ی ‪325‬‬ ‫طراح‪ :‬بهمن‬

‫‪ -‬ونکوور‬

‫(حل جدول در صفحه ی ‪)45‬‬

‫افقی‪:‬‬ ‫‪ -1‬نويسنده و فيلسوف نامدار فرانسوی که نام یکی‬ ‫از آثارش را در تصویر میانه ی جدول این شماره ی‬ ‫نشریه ی فرهنگ ‪ BC‬می بینید ‪ -‬یکی از دوره های‬ ‫زمین شناسی و دیرین شناسی‬ ‫‪ -2‬دریاچه ای میان قزاقستان و ازبکستان ‪ -‬کريستال ‪-‬‬ ‫تمیز و طاهر ‪ -‬از حشرات خون آشام‬ ‫‪ -3‬لغزنده ‪ -‬در اصطالح عامیانه کاری ظاهری که‬ ‫حقیقتی نداشته باشد ‪ -‬از انواع حبوبات ‪ -‬مانده و فاقد‬ ‫تازگی بویژه در مورد نان‬ ‫‪ -4‬قانون چنگیزی ‪ -‬چیدن و جمع آوری غالت ‪ -‬پوسته‬ ‫و الیه‬ ‫‪ -5‬به قول شاعر "در لطافت طبعش خالف نیست" ‪-‬‬ ‫باالترین نقطه ‪ -‬فرمانده و هدایتگر‬ ‫‪ -6‬نوعی پارچه ‪ -‬مواد مذابی که از دهانه ی آتشفشان‬ ‫به بیرون پرتاب می شود ‪ -‬قضاوت‬ ‫‪ -7‬مقابل و برابر ‪ -‬از گل های خوشبو‬ ‫‪ -8‬شهری در استان گیالن ‪ -‬نوعی جامه مناسب‬ ‫روزهای سرد و ابری‬ ‫‪ -9‬ولیکن ‪ -‬حشره ای که از آفت های بزرگ گیاهان‬ ‫و کشاورزی است‬ ‫‪ -10‬مراسم و آیینی که برای زنده کردن خاطره کسی‬ ‫یا رویدادی برگزار شود ‪ -‬حاضر و مهیا بودن‬ ‫‪ -11‬از بیماری های مُسری خطرناک ‪ -‬رشته کوهی‬ ‫در اروپای مرکزی‬ ‫‪ -12‬خدعه و ترفند ‪ -‬پایتخت بحرین ‪ -‬نوعی شیپور‬ ‫بزرگ باستانی‬ ‫‪ -13‬اشتهای شدید زن باردار به بعضی خوراکی ها ‪-‬‬ ‫شب پیش‬ ‫از فلزها ‪ -‬دو ِ‬ ‫‪ -14‬پستانداری از دسته ی جوندگان ‪ -‬بانگ و نغمه ‪-‬‬ ‫فاش و برمال کردن‬ ‫‪ -15‬شبه جزیره و صحرایی در شمال شرقی مصر ‪ -‬از‬ ‫مصالح ساختمانی ‪ -‬ریشخند ‪ -‬از واحدهای طول‬ ‫جر و بحث و بگومگو ‪-‬‬ ‫‪ -16‬مزه ای غالباً ناخوشآیند ‪ّ -‬‬ ‫جامه ‪ -‬آنی و بدون فوت وقت‬ ‫‪ -17‬از منابع مهم درآمد دولت ها ‪ -‬سیستم عرضه و‬ ‫تقاضای بدون دخالت دولت را چنین نیز می خوانند‬

‫عمودی‪:‬‬

‫‪ -1‬شبنم ‪ -‬روانشناس نامدار سوئیسی و پایه گذار‬ ‫روانشناسی تحلیلی ‪ -‬ظلم و بیداد‬ ‫‪ -2‬حرف تصدیق ‪ -‬نام پسر سهراب و نوه ی رستم دستان‬ ‫ از رنگ ها ‪ -‬فدراسیون جهانی ُکشتی‬‫‪ -3‬از محله های جنوبی تهران ‪ -‬برای درمان بیمار به او‬ ‫می خورانند ‪ -‬درخت خرما‬ ‫‪ -4‬بر رودخانه می زنند تا بتوانند از یک سوی آن به سوی‬ ‫دیگر بروند ‪ -‬آنها را به صندوق های انتخاباتی می ریزند‬ ‫ در و دروازه ‪ -‬پایه گذار شعر نو فارسی‬‫‪ -5‬بُن و بنیاد ‪ -‬نام دیگر رودخانه ی سیحون‪...‬‬

‫‪ ...‬از پستانداران اهلی ‪ -‬مکان‬

‫‪ -6‬یکی از کوه های مرتفع ایران ‪ -‬نسبت هر‬ ‫فرزند ذکور خانواده به دیگر فرزندان ‪ -‬دلیری‬ ‫و دالوری‬ ‫‪ -7‬غربال کوچک ‪ -‬از دانه های خوشبو‬ ‫‪ -8‬واقعه ‪ -‬بنیادگزار آیین سیکیسم در هند‬ ‫‪ -9‬تازه و آبدار ‪ -‬جایز و مشروع ‪ -‬از‬ ‫پستانداران وحشی گیاهخوار‪ -‬نااستوار و لرزان‬ ‫برجای خود‬ ‫‪ -10‬اجازه نامه و پروانه ‪ -‬بستگی و سنخیت‬ ‫‪ -11‬از اندام های آدمی ‪ -‬ویژه و برگزیده‬ ‫‪ -12‬شهری در ترکستان چین ‪ -‬فروریختن آب‬ ‫جویبار یا رود از فراز صخره های کوهستان‬ ‫ زاهد‬‫‪ -13‬بی پیرایه و صریح ‪ -‬انگبین و عسل‬ ‫مومدار ‪ -‬از ذرات بنیادی ‪ -‬ثواب‬ ‫‪ -14‬کودکان پدر را چنین نیز می خوانند ‪ -‬آزاد‬ ‫و از بند رسته ‪ -‬بر چهره ی آقایان می روید ‪-‬‬ ‫نت چهارم موسیقی‬ ‫‪ -15‬نوعی برنج نامرغوب ‪ -‬در خواب می بینند‬ ‫ محصل‬‫‪ -16‬تشکر ‪ -‬بخشی از پای آدمی ‪ -‬عرق گل‬ ‫سرخ ‪ -‬از ضمیرهای مفعولی‬ ‫‪ -17‬شماره ای از دسته ی یکان ‪ -‬رودخانه ای‬ ‫دراز در ایاالت متحده ی آمریکا ‪ -‬ابتیاع‬


‫بهداشت و تندرستی‬ ‫چگونه استرس شما را بيمار می‌کند‬ ‫زیاد شنیده‌ایم که استرس برای‬ ‫سالمتی مضر است یا حرص‬ ‫خوردن باعث بيماری می‌شود‪،‬‬ ‫اما علم چه توضیحی برای ربط‬ ‫استرس و بیمار شدن دارد؟‬ ‫به گزارش وبسایت آتالنتیک‬ ‫شارون برگکویست‪ ،‬استاد‬ ‫داروشناسی دانشگاه اموری در‬ ‫آمریکا‪ ،‬می گوید هنگام استرس‬ ‫کورتیسول‪،‬‬ ‫هورمون‌های‬ ‫آدرنالین و نوراپینفرین در بدن‬ ‫ترشح می‌شود‪.‬‬ ‫آدرنالین سرعت ضربان قلب‬ ‫را باال می‌برد و می‌تواند باعث‬ ‫باالرفتن فشار خون هم شود‪.‬‬ ‫کورتیسول باعث تغییراتی در‬ ‫رگ‌ها می‌شود که در درازمدت‬ ‫می‌تواند امکان حمله قلبی و سکته را باال ببرد‪ .‬همزمان مغز هم کار معمول‌ش را متوقف‬ ‫می‌کند تا به اعضای بدن درباره استرس و منبع آن پیغام دهد‪ .‬نتیجه این پیغام همان حس «دل‬ ‫و روده‌ام می‌پیچد» است که گاهی در زمان استرس حس می‌کنیم‪ .‬این حس می‌تواند منجر به‬ ‫مختل شدن کار دستگاه گوارش بدن و تأثیر بر کار باکتری‌های مفید روده شود‪.‬‬ ‫از طرفی کریستول می‌تواند باعث بیشتر شدن اشتها و در نتیجه پرخوری شود که حاصلش‬ ‫چربی‌هایی است که در دور شکم ذخیره می‌شوند؛ این چربی‌ها خطر بیماری‌های مزمن را‬ ‫باال می‌برد‪ .‬وقتی استرس دایمی شود‪ ،‬بر فعالیت سیستم ایمنی بدن هم اثر می‌گذارد‪ :‬زمان‬ ‫بهبود جراحات و آسیب‌ها طوالنی‌تر می‌شود و بدن در برابر بیماری‌های عفونی ضعیف‌تر‬ ‫می‌شود‪ .‬بیشترین خطر اما متوجه کسانی است که به طور دایم در معرض استرس قرار‬ ‫دارند‪ .‬ساعت‌های طوالنی کار کردن و با ضرب‌االجل‌های مختلف‪ ،‬نگران کرایه و خرج‬ ‫خانه بودن‪ ،‬فکر کردن بیش‌از حد به وضع بچه‌ها و‪ ..‬همه به اضافه شدن استرس کمک‬ ‫می‌کنند‪ .‬توصیه دکتر برگکویست نگاه کردن به عوامل استرس‌زا‪ ،‬به عنوان چالش‌هایی‬ ‫است که می‌شود از پس آنها بر آمد و آنها را تحت کنترل خود درآورد قبل از آنکه آنها بدن‬ ‫و سالمتی را کنترل کنند‪( .‬رادیو فردا)‬

‫‪ 6‬مشکلی که در اثر ميگرن بروز می کنند‬ ‫فاطمه مهدی پور‬ ‫افراد مبتال به میگرن رنج زیادی تحمل‬ ‫می کنند‪ .‬متاسفانه در برخی موارد‬ ‫مشکل فقط به سردرد ختم نمی شود و‬ ‫و میگرن می تواند عاملی برای افزایش‬ ‫خطر ابتال به برخی مشکالت جسمی‬ ‫باشد‪ .‬البته منظورمان این نیست که‬ ‫هر کس دچار میگرن باشد‪ ،‬الزاما به‬ ‫مشکالت دیگر نیز دچار خواهد شد‪ .‬به‬ ‫عقیده ی متخصصان میگرن می تواند‬ ‫احتمال ابتال به شش مشکل را افزایش‬ ‫دهد‪ .‬بنابراین الزم است که فرد مبتال به‬ ‫میگرن به طور مرتب تحت نظر یک متخصص باشد‪.‬‬ ‫فلج بل‬ ‫فلج بل یک اختالل عصبی است که صورت و تکلم فرد را تحت تاثیر می گذارد و باعث کج‬ ‫شدن یک طرف دهان می شود‪ .‬در این مشکل عضالت صورت به طور ناگهانی یا به طور‬ ‫موقت فلج می شوند‪ .‬پژوهشگران ‪ American Migraine Foundation‬بر این عقیده‬ ‫هستند افرادی که دچار دردهای شدید میگرنی هستند‪ ،‬بیشتر در معرض ابتال به این مشکل‬ ‫عصبی قرار دارند‪ .‬این پژوهشگران پرونده ی سالمت بیش از ‪ 130‬هزار بیمار را بررسی‬ ‫کرده و متوجه شدند افرادی که از میگرن رنج می برند‪ ،‬دو برابر بیشتر در معرض ابتال به‬ ‫فلج بل قرار می گیرند‪ .‬این اختالل عصبی همچنین باعث ایجاد درد در منطقه ی گوش شده‬ ‫و به حس چشایی آسیب می زند‪ .‬خبر خوب اینکه فلج بل معموال یک مشکل موقتی است و‬ ‫به تدریج برطرف می شود‪.‬‬ ‫سکته مغزی‬ ‫سکته ی مغزی در اثر یک لخته ی خون بروز می کند و می تواند به شدت روی عملکردهای‬ ‫فیزیکی و عصبی تاثیر گذاشته و تکلم و حافظه را مختل کند‪.‬‬ ‫بر اساس مقاالتی که در مجله ی ‪ Prevention‬به چاپ رسیده است‪ ،‬ارتباطی بین سکته‬ ‫ی مغزی و میگرن وجود دارد‪ .‬به عقیده ی متخصصان این ارتباط بین خانم ها پررنگ تر‬ ‫است‪ .‬به عقیده ی پژوهشگران خانم هایی که از «میگرن همراه اورا» رنج می برند‪400 ،‬‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 34‬‬ ‫درصد بیشتر در معرض سکته ی مغزی قرار می گیرند‪ .‬پژوهشگران این ارتباط را ناشی‬ ‫از کاهش جریان خون می دانند‪ ،‬چون رگ های خونی مغز در حین بروز حمالت میگرنی‬ ‫(ناشی از عوامل متعدد مانند استرس) منقبض شده و خون به راحتی جریان نمی یابد‪.‬‬ ‫افسردگی‬ ‫اکثر بیماری ها و ناخوشی هایی مانند میگرن که بویژه غیرقابل درمان و یا غیرقابل کنترل‬ ‫می نمایند‪ ،‬باعث بروز افسردگی می شوند‪ .‬به نظر می رسد که این مشکل نیز در بین خانم‬ ‫ها بیشتر باشد‪ .‬بر اساس بررسی های ارائه شده در سایت «اوری دی هلث»‪ ،‬حدود ‪18‬‬ ‫درصد افرادی که دچار میگرن هستند از افسردگی نیز رنج می برند‪ .‬عالئم افسردگی در‬ ‫اثر دردهای بالوقفه و همچنین احساس اینکه یک بیماری‪ ،‬زندگی روزمره ی فرد را مختل‬ ‫کرده بروز می کند‪.‬‬ ‫بیماری پارکینسون‬ ‫نتایج پژوهشی که در سال ‪ 2014‬در ‪ Healthline‬به چاپ رسیده است نشان می دهد‬ ‫افرادی که دچار میگرن همراه اورا هستند‪ ،‬یعنی قبل از بروز سردرد از انواع نشانه ها و‬ ‫عالئم عصبی رنج می برند بیشتر در معرض ابتال به بیماری پارکینسون قرار می گیرند‪.‬‬ ‫به عقیده ی متخصصان میگرن می تواند عالمتی باشد که بیماری پارکینسون در سنین باال‬ ‫در انتظار فرد است‪ .‬البته اینها احتماالتی است که پژوهشگران در نظر می گیرند‪.‬‬ ‫متاسفانه امروزه درمانی قطعی برای بیماری پارکینسون وجود ندارد‪ .‬این بیماری حاصل‬ ‫نابودی سلول های عصبی است که دوپامین تولید می کنند‪ .‬بیماران پارکینسونی از کمبود‬ ‫مزمن دوپامین رنج می برند‪.‬‬ ‫اختالل در روده ها‬ ‫پژوهشگران ارتباطی بین میگرن و سندرم روده ی تحریک پذیر یافته اند‪ .‬این بیماری یک‬ ‫مشکل آزاردهنده است که خود را با اسهال و دردهای شکمی نشان می دهد‪.‬‬ ‫نتایج پژوهشی که در سال ‪ 2005‬انجام شده است نشان می دهد که ‪ 53‬درصد افرادی که‬ ‫دچار سندرم روده ی تحریک پذیر هستند‪ ،‬به طور مرتب دچار سردرد می شده انند‪.‬‬ ‫به عقیده ی پژوهشگران در برخی افراد عالئم بیماری به طور همزمان با میگرن بروز‬ ‫می کند و در برخی دیگر عالئم روده ی تحریک پذیر در بین دو مرحله ی حمالت میگرنی‬ ‫رخ می دهد‪.‬‬ ‫اختالل بینایی‬ ‫به عقیده ی پژوهشگران مایوکلینیک در برخی موارد جرقه هایی در میدان دید افراد مبتال‬ ‫به میگرن بروز می کند‪ ،‬در حالیکه در برخی دیگر مشکالت بینایی موقتی مانند بروز لکه‬ ‫های تاریک و تیره رنگ دیده می شود‪.‬‬ ‫زمانی که میگرن بینایی را تحت تاثیر قرار می دهد به آن «میگرن چشمی» گفته می شود‪.‬‬ ‫به عقیده ی پژوهشگران این عالئم در اغلب موارد موقتی بوده و خیلی شدید نیستند‪ ،‬اما‬ ‫«میگرن شبکیه ی چشم» می تواند باعث بروز دوره های موقت نابینایی کامل شود‪ .‬این نوع‬ ‫میگرن فقط یک چشم را درگیر می کند‪ .‬در صورت مشاهده ی چنین عالئمی الزم است که‬ ‫حتما به پزشک مراجعه کنید‪( .‬تبیان)‬


‫آموزش ‪ /‬رياضيات‬ ‫انقالب يادگيری فرا رسيده است!‬ ‫کن رابينسون‪ :‬زمان‬ ‫ِ‬

‫سخنرانی‌های ‪ TED‬واقعا عالی هستند‪ .‬سخنرانی کن رابینسون را انتخاب کرده‌ام تا‬ ‫متنش را بخوانید‪ ،‬اگر عالقه داشتید‪ ،‬ویدئویش را می‌توانید درآدرس پایین ببینید‪ .‬دیگر‬ ‫کسی نیست که با مرور اخبار متوجه نشده باشد که ما با یک بحران اقلیمی جدی مواجه‬ ‫هستیم‪ .‬اما من باور دارم که ما یک بحران اقلیمی دیگر هم داریم‪ ،‬که همان قدر جدی‬ ‫است‪ ،‬و همان منشأ را دارد و و ما باید با همان اضطرار با این بحران برخورد کنیم‪.‬این‬ ‫بحران‪ ،‬بحران منابع طبیعی نیست‪ ،‬این بحران‪ ،‬بحران منابع انسانی است‪.‬‬

‫حقیقت این است که ما خیلی کم‪ ،‬از استعدادهایمان استفاده می‌کنیم‪ .‬خیلی از آدمها در‬ ‫تمام طول زندگی‌شان‪ ،‬هیچ درکی ندارند که استعدادشان چه می‌تواند باشد‪ ،‬یا اینکه‬ ‫اصال استعداد خاصی دارند یا نه‪ .‬من همه نوع آدمی را دیده‌ام که فکر می‌کنند در هیچ‬ ‫کاری مهارت ندارند‪ .‬جرمی بنتهام‪ ،‬فیلسوف معروف مطلوبیت گرا‪ ،‬یک بار به این‬ ‫بحث را به شکل جالبی مطرح کرد‪‌،‬او گفت‪ :‬در جهان دو نوع آدم وجود دارند‪ ،‬کسانی‬ ‫که جهان را به دو دسته تقسیم می‌کنند و کسانی که نمی‌کنند‪ .‬پس اجازه بدهید‪ ،‬من هم‬ ‫آدم‌ها را به دو دسته تقسیم کنم‪(.‬الف) من آدم‌هایی را دیده‌ام که از کاری که می‌کنند لذت‬ ‫نمی‌برند‪ .‬آنها خیلی ساده با کارشان کنار می‌آیند و زندگی را ادامه می‌دهند‪ .‬آنها لذت‬ ‫چندانی از کاری که می‌کنند‪ ،‬نمی‌برند‪ ،‬آنها صرفا کارشان را تحمل می‌کنند و منتظر‬ ‫تعطیالت آخر هفته‌اند‪(.‬ب)ولی من آدمهایی را هم می‌بینم که عاشق کارشان هستند و‬ ‫اصال نمی‌توانند انجام کار دیگری را تصور کنند‪ .‬کار آنها‪ ،‬هویت آنهاست و با ماهیت‬ ‫اصلی شخصیت‌شان همخوانی دارد‪.‬متأسفانه دسته خوشبخت اخیر‪ ،‬در اقلیت هستند‪ .‬علل‬ ‫مختلفی برای توضیح این پدیده می‌توان برشمرد‪ .‬اصلی ترین دلیل‪ ،‬آموزش است‪ .‬چون‬ ‫آموزش‪ ،‬به نوعی آدم‌های زیادی را از استعدادهای ذاتی‌شان جدا میکند‪ .‬منابع انسانی‬ ‫ً‬ ‫معموال خیلی عمیق دفن شده‌اند و باید به دنبالشان بود‪ .‬آنها را‬ ‫مثل منابع طبیعی هستند‪،‬‬ ‫نمی‌توان به آسانی در سطح پیدا کرد‪.‬باید موقعیت‌هایی خلق کنید که استعدادها‪ ،‬خودشان‬ ‫را بروز بدهند‪ .‬ولی اکثر مواقع‪ ،‬این موقعیت‌ها ایجاد نمی‌شوند‪ .‬گرچه تمام نظام‌های‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 35‬‬ ‫آموزشی دنیا‪ ،‬در حال اصالح شدن هستند ولی این اصالحات جاوبگو نیستند چرا که‬ ‫اصالحات‪ ،‬فقط بهبود یک مدل معیوب هستند‪ .‬چیزی که ما به آن نیازمند هستیم‪ ،‬تکامل‬ ‫و رشد نیست‪ ،‬بلکه یک انقالب در آموزش است‪ .‬آموزش باید به کلی دگرگون شود‪.‬یکی‬ ‫از چالش‌های اساسی‪ ،‬نوآوری بنیادین در آموزش است‪ .‬نوآوری دشوار است‪ ،‬چون به‬ ‫معنی انجام کاری است که مردم خیلی راحت انجام نمی‌دهند و به معنی به چالش کشیدن‬ ‫فهم‬ ‫چیزهایی است که با آنها کنار آمده‌ایم‪ .‬مشکل‬ ‫ِ‬ ‫اصلی اصالح یا دگرگونی این است که ِ‬ ‫متعارف‪ ،‬تعیین کننده همه چیز است‪ .‬چیزهایی هستند که مردم فکر می‌کنند اصال به شیوه‬ ‫دیگری انجام‌پذیر و شدنی نیستند‪ .‬من به تازگی یک عبارت جالب از آبراهام لینکلن دیدم‪.‬‬ ‫او در دسامبر ‪ ،۱۸۶۲‬زمانی که در دومین جلسه ساالنه کنگره صحبت می‌کرد‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫اکنون طوفانی کفاف نمی‌دهند‪ .‬شرایط‬ ‫عقاید تعصب‌آمیز مربوط به گذشته آرام‪ ،‬برای‬ ‫ِ‬ ‫فعلی انباشته از سختی‌هاست و ما باید همراه با شرایط بلند شویم‪ .‬من عاشق این جمله‌ام‪.‬‬ ‫لینکلن نمی‌گوید که بلند شویم تا به شرایط فعلی برسیم‪ ،‬می‌گوید همراه با شرایط بلند شویم‪.‬‬ ‫ادامه عبارت‪ :‬حال که شرایط ما جدید هست‪ ،‬باید به شکلی نو فکر کنیم و به شکل جدید‬ ‫اقدام کنیم‪ .‬باید خودمان را از اسارت شیفنگی (نسبت به گذشته) رها کنیم‪ ،‬آن موقع است‬ ‫که می‌توانیم کشورمان را نجات دهیم‪ .‬من عاشق این عبارتم‪ ،‬رهایی از شیفتگی‪ .‬می‌دانید‬ ‫مفهومش چیست؟ افکاری هستند که همه ما شیفته آنها شده‌ایم و خیلی راحت قبول کرده‬ ‫ایم که طبیعی هستند‪ .‬اما بسیاری از افکار ما برای مواجهه با شرایط قرن حاضر شکل‬ ‫نگرفته‌اند بلکه برای رفع و رجوع شرایط قرن‌های گذشته شکل گرفته‌اند‪‌ ،‬ولی هنوز‬ ‫اذهان ما شیفته و مسحور آنهاست‪ .‬ما باید خودمان را از شیفتگی به بعضی از آنها رها‬ ‫کنیم‪ .‬البته‪ ،‬صحبت از این کار از انجام دادنش راحت‌تر است‪ .‬به عالوه فهمیدن این که‬ ‫به چیزی عادت کرده‌اید‪ ،‬دشوار است‪ .‬بگذارید یک مثال برایتان بزنم‪ ،‬حتما دیده‌اید که‬ ‫نوجوان ها کمتر از افراد میانه‌سال ساعت مچی به دست می‌بندند‪ .‬علت چیست؟! علتش‬ ‫این است که‪ ،‬آنهایی که باالی ‪ ۲۵‬سال دارند‪ ،‬در فرهنگ قبل از دیجیتال بزرگ شده‌اند‪.‬‬ ‫آنها اگر بخواهند زمان را بدانند‪ ،‬حتما باید ابزاری نزد خود داشته باشند‪ .‬اما بچه‌های این‬ ‫دوره و زمانه‪ ،‬در دنیایی زندگی می‌کنند که همه چیز دیجیتال شده و زمان‪ ،‬برای آنها‪،‬‬ ‫همه جا هست‪ .‬آنها علتی برای ساعت مچی بستن‪ ،‬نمی‌بینند‪ .‬به عالوه اگر درست فکر‬ ‫کنید می‌بیند که میانه‌سال‌ها هم واقعا نیازی به ساعت مچی بستن ندارند‪ ،‬فقط چون همیشه‬ ‫این کار کرده‌اند به آن ادامه می‌دهند‪ .‬یکی ادیگر از مثال‌هایی که می توانم بزنم‪ ،‬ایده‬ ‫خطی‌انگاری است‪ ،‬به این معنی که هر چیزی از یک جا شروع میشود و در یک مسیر‬ ‫امتداد پیدا می‌کند‪ .‬اگر همه چیز را درست انجام بدهید و دراین مسیر حرکت کنید برای‬ ‫ادامه زندگی‌تان آماده خواهید بود‪ .‬اما‪ ،‬تمام کسانی که در ‪ TED‬صحبت کردند به طور‬ ‫تلویحی یا صریحا‪ ،‬داستان دیگری را روایت کرده‌اند‪ ،‬اینکه که زندگی خطی نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫اورگانیک (زنده) است‪ .‬زندگی ما به صورت وابستگی دو طرفه است‪ ،‬ما استعدادهایمان‬ ‫را در ارتباط با شرایطی که به وسیله همین استعدادها خلق شده‌اند‪ ،‬کشف می‌کنیم‪ .‬ولی‬ ‫متأسفانه‪ ،‬ذهن دچار شیفتگی به این روایت خطی شده است و نهایت نظام آموزشی ما ختم‬ ‫شدنش به دانشگاه است‪ .‬فکر می‌کنم ما شیفته این شدیم که مردم را به دانشگاه بفرستیم‪،‬‬ ‫آن هم به نوع مشخصی از دانشگاه‪ .‬منظورم این نیست که شما الزم نیست به دانشگاه‬ ‫بروید‪ ،‬اما همه هم نیاز ندارند که به دانشگاه بروند و همه هم نیاز ندارند که بالفاصله به‬ ‫دانشگاه بروند‪ ،‬شاید بعدها بروند‪ ،‬نه فورا‪ .‬چند وقت پیش در سان فرانسیسکو بودم‪ ،‬کتاب‬ ‫امضا می‌کردم‪ ،‬یک مرد ‪ ۳۰‬ساله را دیدم که کتابم را می‌خرید‪ ،‬من از او پرسیدم‪ :‬چه‬ ‫کار می‌کنی؟ گفت‪ :‬آتش نشان هستم‪ ».‬بعد پرسیدم‪ :‬چه مدت هست که آتش‌نشان هستی؟‬ ‫گفت‪ :‬همیشه‪ ،‬من همیشه آتش‌نشان بودم‪».‬از او پرسیدم پرسیدم ‪ :‬خوب‪ ،‬کی این تصمیم‬ ‫رو گرفتی؟گ فت‪ :‬وقتی بچه بودم‪ .‬راستش‪ ،‬این برای من در مدرسه یک مشکل شده‬ ‫بود‪ ،‬چون در مدرسه‪ ،‬همه می‌خواهند که آتش نشان بشوند‪ ،‬ولی من واقعا می‌خواستم که‬ ‫آتش نشان بشوم‪ ،‬وقتی به سال آخر مدرسه رسیدم‪ ،‬معلم‌های من این رو جدی نمی‌گرفتند‪،‬‬ ‫یکی از معلم ها اصال این رو جدی نمی‌گرفت‪ ،‬اون معلم می‌گفت که دارم زندگی‌ام را‬ ‫دور می ریزم اگه فقط بخوام همین کار را بکنم‪ ،‬اون می‌گفت که من باید دانشگاه بروم و‬ ‫یک متخصص بشوم‪( ... ،‬دنباله در صفحه ی ‪)45‬‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 36‬‬

‫تعميرات و نوسازی ساختمان‬ ‫‪AAA ALI RENOVATIONS‬‬

‫علی وفائی‬

‫‪aaaalirenovations.com‬‬

‫فرهنگ ‪ BC‬نشريه ای خوشنام‪ ،‬مستقل‪ُ ،‬پربار و خواندنی‪ ،‬با بيشترين‬

‫&‬

‫‪aaaalirenos.com‬‬

‫ﺩﻛﺘﺮ ﺭﺿﺎ ﺍﺭﺍﻥ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ‬

‫شمار خوانندگان و بهترين خدمات آگهی ها برای صاحبان مشاغل‬ ‫ِ‬

‫‪Certified Specialist in Orthodontics and Dentofacial Orthopedics‬‬

‫‪farhangbc@gmail.com‬‬

‫‪Website:‬‬

‫‪604.544.0960‬ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ‪Tel:‬‬ ‫ﺩﻛﺘﺮ ﺭﺿﺎ ﺍﺭﺍﻥ ﻣﺘﺨﺼﺺ‬

‫ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﻴﻞ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺨﺼﺼﻰ ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ‪UBC‬‬ ‫ﺍﺳﺘﺎﺩﻳﺎﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ‪UBC‬‬

‫‪Cell: 604.603.8254‬‬ ‫‪604.728.3132‬‬

‫ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺑﺮﺩ ﺗﺨﺼﺼﻰ ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ ﺃﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ‬

‫‪Certified Specialist in Orthodontics and Dentofacial Orthopedics‬‬

‫ﻋﻀﻮ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ ﺃﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ‬

‫دکتر رضا آران‬

‫‪UBC‬‬ ‫ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ‬ ‫ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ ﺍﺯ‬ ‫ﺍﻧﺠﻤﻦﺩﻭﺭﻩ ﺗﺨﺼﺼﻰ‬ ‫ﺍﻟﺘﺤﺼﻴﻞ‬ ‫ﻓﺎﺭﻍ‬ ‫ﻛﻠﻤﺒﻴﺎ‬ ‫ﺑﺮﻳﺘﻴﺶ‬ ‫ﺩﻧﺪﺍﻧﭙﺰﺷﻜﺎﻥ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ ﻭ‬ ‫ﻋﻀﻮ‬ ‫ﺍﺳﺘﺎﺩﻳﺎﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ‪UBC‬‬

‫ﺃﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ‬ ‫ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ‬ ‫ﺗﺨﺼﺼﻰ‬ ‫ﺩﺍﺭﺍﻯ‬ ‫ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ)‪DMD, MSc, FRCD(C‬‬ ‫ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ‬ ‫ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻭ‬ ‫ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰﺑﺮﺩﺑﺮﺍﻯ‬ ‫ﻋﻀﻮ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺩﻧﺪﺍﻧﭙﺰﺷﻜﺎﻥ ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ ﻭ ﺑﺮﻳﺘﻴﺶ ﻛﻠﻤﺒﻴﺎ‬

‫‪ Invisalign‬ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ‬ ‫‪Certified Specialist in Orthodontics‬‬ ‫ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ‬ ‫‪www.aranorthodontics.com‬‬ ‫‪and Dentofacial‬‬ ‫‪Orthopedics‬‬ ‫‪Suite 605 - 2950 Glen Dr. Coquitlam, BC. V3B OJ1‬‬

‫ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ ﻛﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺟﺮﺍﺣﻰ ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ ﻓﻚ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﻧﺪ‬

‫‪Tel: 604.474.4155‬‬

‫‪PERSIAN CULTURE AND ART INSTITUTE‬‬

‫خانـه فـرهنـگ و هنـر ایــران‬ ‫مرکـز برگـزاری کـالس‪ ،‬گردهمـایی و رویدادهـای فـرهنـگی‬

‫کودکان و نوجوانان‬ ‫مدرسه پارسی‪ :‬مهناز صالحی‬ ‫نقاشی‪ ،‬کالژ‪ ،‬سفال‪ :‬شیما دهقان‬ ‫موسیقی‪ :‬آرزو ملکی‪ ،‬نازنین صادقی‬

‫‪www . PersianEvents . ca‬‬

‫ادبیات و هنـرهای نمایشـی‬ ‫داستان نویسی‪ :‬محمد محمدعلی‬ ‫تئاتر‪ ،‬منایشنامه نویسی‪ :‬محمد رحمانیان‬ ‫بازیگری‪ :‬مهتاب نصیرپور‬ ‫فیلمسازی‪ :‬حسین فاضلی‬ ‫عکاسی‪ :‬نیما راهنما‬

‫موسـیقـی‬ ‫کمانچه‪ ،‬ویلن‪ :‬سعید فرج پوری‬ ‫آواز‪ :‬پرویز نزاکتی‬ ‫تار‪ ،‬سه تار‪ :‬علی رزمی‬ ‫بربط‪ :‬علی سجادی‬ ‫سنتور‪ :‬ساینا خالدی‬ ‫متبک‪ ،‬دف‪ :‬هامین هنری‬ ‫گیتار‪ :‬کاوه یغمایی‪ ،‬نازنین صادقی‬ ‫پیانو‪ :‬نیلوفر فرزندشاد‬ ‫آکاردئون‪ :‬سعید زرگری‬ ‫آهنگ سازی‪ ،‬نی‪ :‬امیر اسالمی‬ ‫ویلن‪ ،‬کمانچه‪ :‬سینا احتاد‬ ‫ویلن کالسیک‪ :‬علی عسگری‬

‫هنـرهای تجسمـی‬ ‫نقاشی آبرنگ‪ ،‬اکریلیک‪ :‬محمدرضا آتشزاد‬ ‫نقاشی رنگ روغن‪ ،‬میکس میدیا‪ :‬مهتاب فیروز آبادی‬ ‫نقاشی با مداد رنگی‪ ،‬ذغال و آبرنگ‪ :‬نازنین صادقی‬ ‫کاریکاتور‪ ،‬انیمیشن‪ :‬افشین سبوکی‬ ‫مینیاتور‪ ،‬تذهیب‪ :‬فرهاد الله دشتی‬ ‫طراحی‪ :‬حمیدرضا جدید‬ ‫گرافیک‪ :‬فرزان کرمانی نژاد‬ ‫سرامیک‪ :‬املیرا حبیب اله‬ ‫مجسمه سازی‪ :‬مجید شیخ اکبری‬ ‫خوشنویسی‪ :‬مسعود کریمایی‬

‫زبان‬ ‫انگلیسی‪ :‬یلدا احمدوند‬ ‫فرانسه‪ :‬سام زهره وندی‬

‫علوم پایه‬ ‫ریاضی‪ ،‬فیزیک‪ ،‬کامپیوتر‪ :‬دامون طهماسبی‬ ‫شیمی‪ :‬سهند طهماسبی‬

‫‪facebook . com / percai‬‬ ‫‪www . percai . com‬‬ ‫‪info @ percai . com‬‬

‫)‪1181 West 16th Street (at Pemberton Ave‬‬ ‫‪North Vancouver, BC V7P 1R4‬‬

‫)‪778.PERSIAN (737.7426‬‬ ‫‪778 . 889 . 4820‬‬

‫با سـپاس از همـراهـان همیشـگی خـانـه فـرهنـگ و هنـر ایـران‬

‫ما‬

‫ِ‬ ‫فرهنگ‬

‫‪ORTHODONTICS‬‬

‫ﺩﺍﺭﻧﺪ‪Certified Specialist‬‬ ‫‪in Orthodontics‬‬ ‫ﺟﺮﺍﺣﻰ ﺃﻣﺮﻳﻜﺎ‬ ‫ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ‬ ‫ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ‬ ‫ﻋﻀﻮ ﺍﻧﺠﻤﻦ‬ ‫ﻛﺎﻧﺎﺩﺍ ﺻﻮﺭﺕ‬ ‫ﺯﻳﺒﺎﻳﻲﻭﻓﻚ ﻭ‬ ‫ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ‬ ‫ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ ﻛﻪ‬ ‫ﺍﺭﺗﻮﺩﻧﺴﻰ ﺑﺮﺍﻯ‬

‫متخصص ارتودنسى‬

‫مرکـز اطالع رسانی رویـدادهای فرهنـگی‬

‫‪Dr. Reza Aran‬‬

‫‪ARAN‬‬

‫‪ Invisalign‬ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻻﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ‬

‫‪Suite 605 - 2950‬‬ ‫‪Glen‬‬ ‫‪Dr.‬‬ ‫‪Coquitlam,‬‬ ‫‪BC. V3B 0J1‬‬ ‫‪info@aranorthodontics.com‬‬ ‫)‪T: (604‬‬ ‫‪474‬‬ ‫‪4155‬‬ ‫‪F: 604.474.4156‬‬ ‫‪info@aranorthodontics.com‬‬ ‫‪www.aranorthodontics.com‬‬ ‫‪F: (604) 474 4156‬‬


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 37

‫چاپ و طراحی‬

PRINT &

‫خدمات‬ DESIGN

Toukanprinting.com

‫ سال سابقه در ایران و کانادا‬25 ‫با بیش از‬

‫در خدمت هموطنان عزیز‬ Tel: 604.710.5234

info@toukanprinting.com


‫دانش و فن آوری‬ ‫تغيير جنسيت درخت «پنج‌هزار» ساله در اسکاتلند‬

‫جنسیت یک درخت «پنج هزار ساله» در اسکاتلند در حال تغییر است؛ پدیده نادر و غیر‬ ‫معمولی که که هنوز دانشمندان دلیل آن را نمی‌دانند‪ .‬به گزارش خبرگزاری فرانسه‪ ،‬این‬ ‫ُسرخدار (که از مخروطیان به شمار می‌رود) نامش «سرخدار فورتینگال» است و در‬ ‫شهر پرتشایر در مرکز اسکاتلند و در حیاط یک کلیسای قدیمی روییده است‪.‬‬ ‫شاخه‌هایی از این سرخدار که قرن‌ها یک درخت نر به شمار می‌رفته به تازگی شروع به‬ ‫میوه‌دادن کرده‌اند که مخصوص درختان ماده است‪.‬‬ ‫به گزارش ایندیپندنت مکس کولمن‪ ،‬متخصص مرکز گیاه‌شناسی سلطنتی ادینبورگ‪،‬‬ ‫که برای اولین بار متوجه میوه‌های قرمز رنگ توت شکل این درخت شده‪ ،‬می‌گوید که‬ ‫از دیدن گروهی شامل سه شاخه از میوه‌ای قرمز روی درختی که بقیه‌اش به وضوح نر‬ ‫است‪ ،‬بسیار متعجب شده است‪».‬‬ ‫به عقیده کولمن این یک پدیده نادر است‪ .‬نادر و غیر معمولی که ما هنوز دلیل آن را‬ ‫کامال نمی‌دانیم‪ .‬اما در گذشته هم پدیده تغییر جنسیت در سرخداران و برخی دیگر از‬ ‫مخروطیان‪ -‬که دو جنس نر و ماده دارند‪ -‬دیده شده است‪ .‬معموال این تغییر جنسیت در‬ ‫بخش تاج درخت رخ می‌دهد و به بقیه نقاط سرایت نمی‌کند‪ .‬در این سرخدار هم بخشی از‬ ‫بیرون تاج‪ ،‬ماده شده است‪ .‬به گفته کلمن گیاهشناسان باور دارند که چیزی مانند تغییر‬ ‫اندازه هورمون‌ها در بدن حیوانات یا انسان‌ها در درخت‌ها اتفاق می‌افتد که باعث تغییر‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 38‬‬ ‫جنسیت آنها می‌شود‪« :‬یکی از دالیلی که می‌شود برای این تغییر بیان کرد تغییر شرایط‬ ‫محیطی این درخت و افزایش میزان استرس در محیط زیستش باشد‪».‬‬

‫تحقيقاتی در هفت دانشگاه‪:‬‬ ‫کودکان خانواده‌های بی‌مذهب نوع‌دوست‌تر هستند‬ ‫تحقیقاتی تازه در هفت دانشگاه جهان نشان می‌دهد کودکانی که در خانواده‌های مذهبی‬ ‫بزرگ می‌شوند «نامهربان‌تر» از کودکانی‌اند که در خانواده‌های بدون مذهب رشد‬ ‫می‌کنند‪ .‬آنها همچنین «عالقه بیشتری به تنیبه و مجازات بقیه» دارند‪.‬‬ ‫به گزارش گاردین‪ ،‬این نتیجه تحقیق تازه‌ای در خصوص اخالق و مذهب است که توسط‬ ‫هفت دانشگاه معتبر در سراسر جهان بر کودکانی که در خانواده‌های مسیحی‪ ،‬مسلمان و‬ ‫بدون مذهب متولد و رشد می‌کنند‪ ،‬انجام شده است‪.‬‬ ‫محققان دریافته‌اند که مذهب اثر منفی بر «نوع‌دوستی» کودکان دارد‪.‬‬ ‫نویسنده نتایج این تحقیق که در مجله ‪ Current Biology‬منتشر شده است می‌گوید‪« :‬به‬ ‫طور کلی نتایج تحقیق ما خالف باور عمومی‪ ،‬که کودکان خانواده‌های مذهبی در مقایسه‬ ‫با دیگران نوع‌دوست‌تر و مهربان تر هستند‪ ،‬را نشان می‌دهد‪».‬‬ ‫این تحقیق بر ‪ ۱۲۰۰‬کودک در سنین پنج تا دوازده سال‪ ،‬در کشورهای آمریکا‪ ،‬کانادا‪،‬‬ ‫چین‪ ،‬اردن‪ ،‬ترکیه و آفریقای جنوبی انجام شده است‪ ۲۴ .‬درصد این کودکان در خانواده‌های‬ ‫مسیحی‪ ۴۳ ،‬درصد در خانواده های مسلمان‪ ،‬و نزدیک به ‪ ۲۸‬درصد در خانواده‌های‬ ‫بدون مذهب بزرگ متولد و رشد می‌کنند‪.‬در این تحقیق کودکانی از خانواده‌های یهودی‪،‬‬ ‫بودایی و هندو هم بودند که به علت تعداد کمشان در نتایج تحقیق در نظر گرفته نشدند‪.‬‬ ‫در بخشی از این تحقیق‪ ،‬به کودکان برچسب‌های کارتونی داده و سپس به آنها گفته شد‬ ‫که به اندازه همه بچه‌ها برچسب وجود ندارد‪ .‬محققان می‌خواستند ببیند آیا این کودکان‬ ‫برچسب‌های خود را با بقیه قسمت می‌کنند یا نه‪.‬‬ ‫محققان همینطور فیلمی از کودکانی که در حال هول دادن و دعوا کردن با هم هستند را‬ ‫به این کودکان نشان دادند تا عکس‌العمل آنها را ثبت کنند‪ .‬نتایج این بود‪« :‬کودکانی که در‬ ‫خانواده‌های مسیحی یا مسلمان بزرگ شده‌بودند‪ ،‬کمتر از بقیه حاضر به تقسیم اموالشان‬ ‫با بقیه هستند‪ .‬هر چه سن این بچه‌ها بیشتر می‌بود (یعنی مدت بیشتری در خانواده های‬ ‫مذهبی زندگی کرده بودند) میزان نوع‌دوستی آنها کمتر می‌شد‪».‬‬ ‫این تحقیق همچنین نشان داد که کودکان خانواده‌های مذهبی عالقه بیشتری به تنبیه بقیه‬ ‫کودکان دارند و دیگران را بیشتر قضاوت می‌کنند‪ .‬کودکان مسلمان‪ ،‬بیشتر از کودکان‬ ‫مسیحی و هر دوی آنان بیش از کودکان بی‌مذهب‪ ،‬به خودشان اجازه قضاوت در‬ ‫خصوص رفتار بقیه و تنبیه آنان را می‌دادند ‪.‬این در حالی‌است که والدین کودکان مذهبی‪،‬‬ ‫بچه‌هایشان را «همدل‌تر و حساس‌تر به بقیه افراد» به حساب می‌آورند‪( .‬رادیو فردا)‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 39‬‬

‫تعميرات و نوسازی ساختمان‬ ‫علی وفائی‬

‫‪AAA ALI RENOVATION‬‬

‫‪ Cell: 604.603.8254‬کاشی کاری‬ ‫لمینیت‬ ‫‪604.728.3132‬‬ ‫تغییرات داخلی‬

‫درای وال‬ ‫نجاری‬ ‫بتون‬

‫مسکونی کردن زیرزمین‬ ‫لوله کشی‬ ‫برق‬ ‫رنگ‬


‫موسيقی‬

‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 40‬‬

‫نی داوود‪ ،‬ارسالن درگاهی‪ ،‬شکراهلل قهرمانی و اسماعیل کمالی‪.‬‬ ‫آگاهی هایی که او می دهد به ما در شناخت روحیه آنان یاری می رساند‪ .‬قمر درست است‬ ‫گزينش مطالب صفحه ی موسیقی از استاد شاملو‪ ،‬نوازنده و ّ‬ ‫مدرس که برای مستمندان بی نام و نشان می خواند و با میل و عالقه هم می خواند ولی دولتمردان‬ ‫برجسته ی ویولن‬ ‫قدرتمند را نیز هیچگاه از یاد نمی برد‪.‬‬ ‫سر کار‪ ،‬همان گونه نشست و‬ ‫در میان دولتمردان هم فرق نمی گذاشت‪ .‬با‬ ‫ِ‬ ‫درباریان بر ِ‬ ‫برخاست می کرد که با حاکمان معزول و مقتدران مورد خشم قرار گرفته‪ .‬معاشرت با اینان‬ ‫را البته با مالحظه تمام و نیمه پنهان و با مراقبت تمام‪.‬‬

‫قمرالملوک وزيری از نگاه دخترخوانده‌اش‬ ‫محمود خوشنام‪ ،‬پژوهشگر موسیقی‬

‫بازی در دو جبهه‬ ‫یک شب اگر میهمان تیمور تاش می شد میزبان شب بعد ممکن بود یکی از اسب افتادگان‬ ‫باشد‪ .‬شبنم از زبان "مامان قمر" سفر خوزستان را که به دعوت شیخ خزعل انجام می شد‬ ‫بی نظیر توصیف کرده‪ .‬بی نظیرتر از هر چیز استقبال خزعل از او بوده است‪.‬‬ ‫"به افتخار او راه بندر تا دفتر خزعل را با سندهای مالکیت فرش کرده بودند‪...‬قمر سه شب‬ ‫در قصر خزعل ماند و هدایای بسیار گرانبها به دست آورد‪ .‬شبی را نیز در کشتی تفریحی‬ ‫خزعل گذرانید‪".‬‬ ‫به گفته شبنم در هیچ یک از خاطرات نوشته شده از این سفر خوزستان مامان قمر یادی نشده‬ ‫است‪ .‬او از گرفتاری خزعل که با خبر شد از اطرافیانش خواست که درباره این سفر چیزی‬ ‫نگویند و ننویسند‪ .‬این خاطره نشان از تیز هوشی و کیاست قمر دارد‪ .‬قمر می توانست‬ ‫درباریان را با خود نگاه دارد و در جوارش با چهره های انقالبی مثل میرزاده عشقی و‬ ‫عارف قزوینی دوست و معاشر باقی بماند‪.‬‬ ‫کتاب قمری که خورشید شد‪ ،‬یکی از ویژگی های سودمندش این است که فضای سیاسی‪،‬‬ ‫اجتماعی دوره زندگی قمر را نیز پیش چشم دارد و داوری هایش درباره قمر با توجه به‬ ‫وضعیت آن زمانی ایران و ورود به سال ‪ ۱۳۰۰‬شکل می گیرد‪ .‬هنگامی است که احمد شاه‬ ‫از ایران دور شده بود و بسیاری از دولتمردان روشنفکر و میهن دوست گرد هم آمده آند تا‬ ‫راهی برای بحران ایران پیدا کنند‪.‬‬ ‫مردانی چون محمد تقی بهار‪ ،‬رشید یاسمی‪ ،‬علی دشتی‪ ،‬تقی ارانی‪ ،‬یحیی ریحان‪ ،‬وحید‬ ‫دستگردی‪ ،‬علینقی وزیری‪ ،‬حسین سنجری و ایرج میرزا قلم را در راه آگاهی جامعه به‬ ‫کار گرفته بودند‪ .‬آن ها سعی می کردند در برابر خطری که استقالل ایران را تهدید می‬ ‫کرد عرق ملی را در مردمان برانگیزند‪ .‬طبیعی است که شعر و موسیقی در این میانه نقشی‬ ‫موثر ایفا می کرد‪.‬‬ ‫خواندن ترانه های انقالبی مشروطیتی از این نیاز تغذیه می کرد‪ .‬به گفته شبنم‪ ،‬اوج شهامت‬ ‫قمر در همان کنسرت گراند هتل تهران بازتابیده است‪ .‬اگر شهامت واالی قمر و همراهانش‬ ‫نبود چه بسا کنسرتی چنان بی نقاب و حجاب برگزار نمی شد و یا به تشنج و بگیر و ببند‬ ‫می انجامید‪.‬‬ ‫در واقع دوستی با دولتمردان مقتدر‪ ،‬حمایت همه جانبه آنان را از قمر در برابر مخالفان و‬ ‫دشمنانش به دست می آورد و از آن گذشته او را با هنرمندان کم تر شناخته شده آشنا می کرد‬ ‫و از همکاری آن ها بهره می برد‪.‬‬ ‫شبنم از مجلسی یاد می کند که در منزل نظام الدین الچینی بر پا شده بود و مامان قمر هم‬ ‫جزء مدعوین بود‪ .‬او در این میهمانی با محمد علی امیر جاهد آشنا شد که عالوه بر موسیقی‬ ‫در شعر و روزنامه نگاری نیزکار کرده‪ .‬چیزی نگذشت که این آشنایی به همکاری تنگاتنگ‬ ‫تبدیل شد و ضبط و پخش حدود ‪ ۲۰۰‬صفحه را نتیجه داد‪.‬‬ ‫امیر جاهد چنان مجذوب صدا و هنر قمر شد که دیگر حاضر نشد برای دیگران ترانه بسازد‪.‬‬ ‫در میان آهنگ های امیر جاهد با صدای قمر نیز ترانه های میهنی کم نیست‪ .‬در "امان از‬ ‫این دل" در سه گاه می گوید‪ :‬تنها باید به یاد وطن جامی پر از خون نوشید‪.‬‬ ‫آخرین ترانه ای که قمر خوانده باز هم محتوایی میهنی دارد و این در حالی است که رکن‬ ‫الدین مختاری‪ ،‬رییس شهربانی وقت است‪.‬‬

‫اهمیت اصلی قمر در چیست؟ در صدای ششدانگ او؟ در تصنیف های برانگیزاننده او؟ در‬ ‫اندیشه های انسانی او؟ در بخشش های بزرگوارانه او؟ یا در تقسیم درآمد کنسرت هایش‬ ‫میان یتیمان و مستمندان؟ راستش را بخواهید در هیچکدام‪.‬‬ ‫صفات و فضیلت هایی که برای او برشمردیم اهمیت دارد ولی هیچکدام اهمیت اصلی‬ ‫حضور قمر را در جامعه موسیقی ایران تبیین نمی کند‪ .‬اهمیت اصلی در جای دیگری است‪.‬‬ ‫در نقش خطیر او در فرآیند آزاد سازی زنان نهفته است‪.‬‬ ‫قمر راه سنگالخ ورود زنان به عرصه موسیقی را هموار کرده است‪ .‬در این پنجاه و شش‬ ‫سالی که قمر از دنیا رفته است‪ ،‬حرف ها و نکته های بسیاری درباره او گفته اند و بررسی‬ ‫ها و نقدهای بسیار درباره اش نوشته اند‪.‬‬ ‫حتی در رساالت دانشگاهی در زندگی او دقیق شده اند ولی کم تر کسی قمر انقالبی را‬ ‫کشف کرده است‪ .‬قمری که با برخورداری از حمایت دولتمردان مقتدر حکومت رضا شاه‬ ‫هراس زنان را در هم شکست‪ .‬بعد از بیش از نیم قرن هنوز قابل تصور نیست که او چنین‬ ‫شجاعتی از خود نشان داده باشد‪.‬‬ ‫در بعضی روایت ها آمده که چند‬ ‫شبی قبل از کنسرت معروف گراند‬ ‫هتل چند نامه تهدید آمیز نیز برایش‬ ‫فرستاده بودند‪ .‬نزدیکان همراهش‬ ‫نیز به او هشدار داده بودند که‬ ‫ارتجاع با کسی سر شوخی ندارد‪،‬‬ ‫هرچه می گوید عمل می کند‪ .‬ولی در کنسرت های استانی‬ ‫گوش قمر بدهکار این حرف ها نبود‪ .‬یکی دیگر از ویژگی های کنسرت های قمرالملوک وزیری این بود که وابسته به تهران نبود‬ ‫هروقت بیم آن می رفت که منصرف و بیشتر شهرستان ها را از جاذبه خود بهره مند می ساخت‪.‬‬ ‫شود دیداری کوتاه با میرزاده عشقی به گفته شبنم‪ ،‬قمر و یارانش به هر شهری که می رفتند با استقبال پرشور مردم روبرو می‬ ‫یا با عارف تردیدش را برطرف می شدند‪ .‬کنسرت های سفر همدان و رشت با ابراز احساسات شدید مردم روبرو شد‪.‬‬ ‫ساخت‪ .‬سرانجام کنسرت بی حجاب یکی دو نکته جالب دیگر در خاطرات شبنم و در ارتباط با سفرهای استانی قمر آمده است‪.‬‬ ‫و نقاب برگزار شد و او نشان داد در سفر رشت او اعالم کرد که وزیری نام تازه اوست و آن را از استاد علینقی وزیری به‬ ‫که با عزم جزم در برابر واپسگرایان وام گرفته که مجذوب صدا و هنر او شده است‪.‬‬ ‫می ایستد و صحنه را از آن خود می وزیری ولی با همه احترامی که برای قمر قائل بود صدای پر و پیمان او را آغشته به رنگ‬ ‫سازد‪.‬‬ ‫و بوی سنتی تشخیص می داد که با نوآوری های او سازگاری نمی داشت‪ .‬او چیزی نگذشت‬ ‫در کتاب تازه‌ای که عنوان "قمری را که صدای سازگار با کارهای خود را در حنجره روح انگیز پیدا کرد‪.‬‬ ‫که خورشید شد" را بر پیشانی دارد و اما سفر همدان نیز از این بابت مهم است که کنسرت در محل زندگی عارف قزوینی شاعر‬ ‫نیز همان صد بار گفته ها درباره انقالبی برگزار می شد که در واقع دوره تبعید خود را می گذرانید‪.‬‬ ‫قمر تکرار شده است‪ .‬خانم زبیده ُحسن دیگر خاطرات شبنم این است که چشمش را تنها به مامان قمر نمی دوزد و اهمیت‬ ‫جهانگیری (شبنم) فرزند خوانده کسانی را یادآور می شود که قمر را پرورش داده اند‪ .‬از جمله از موسی و مرتضی نی‬ ‫ِ‬ ‫قمر‪ ،‬که دوستان به شوخی او را "ژرژ‬ ‫ساند" ایرانی می نامیدند‪ ،‬از مجلس نشینان ادبی در داوود که اگر نمی بودند معلوم نبود که قمری در کار می بود یا نه‪ .‬این ها آنقدر به یکدیگر‬ ‫تهران و با شاعران و روزنامه نگاران سال های چهل معاشر بوده است‪.‬‬ ‫وابسته بودند که سبب شهرت هر کدام را باید در دیگری جست‪ .‬قمر را در حوزه تاثیرات‬ ‫شبنم در این خاطرات دست کم در پرداختن به خود زیاده روی نکرده و از همه کسانی که متقابل اجتماعی دیدن‪ ،‬هنوز پژوهش و بررسی می طلبد‪bbc .‬‬ ‫در رشد و پرورش "مامان قمر" سهم داشته اند یاد کرده است‪ .‬از جمله از موسی و مرتضی‬ ‫‪-----------------------------------------‬‬


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 41


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 42‬‬

‫ارز و ارسال پول‬

‫آژانس مسافرتی‬ ‫‪( Advanced Travel‬تینا خدایی) ‪604-904-4422‬‬ ‫‪604-770-4474‬‬ ‫آژانس هواپیمایی آپادانا‬ ‫‪604-986-0094‬‬ ‫آریا تراول‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آرایشگاه و سالن زيبایی‬

‫‪604-980-5464‬‬ ‫‪King Hair Design‬‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫آموزش هنر‬

‫خانه فرهنگ و هنر (خط‪ ،‬نقاشی‪ ،‬موسیقی‪778-737-7426 )...‬‬ ‫مرکز هنری نوا‪( :‬موسیقی‪ ،‬نقاشی ‪604-985-6282 )..‬‬ ‫نقاشی‪:‬‬ ‫‪604-349-6326‬‬ ‫نازنین صادقی (آبرنگ)‬ ‫‪www.nazanin-artist.com‬‬ ‫رامین جمالپور (رنگ روغن‪ /‬آبرنگ) ‪604-924-1475‬‬ ‫موسیقی‪:‬‬ ‫‪604-375-1272‬‬ ‫اشرف آبادی (تار و سه تار)‬ ‫‪604-983-3985‬‬ ‫استاد شاملو (ویلن و سه تار)‬ ‫‪778-833-4778‬‬ ‫ُرهام بهمنش (پیانو)‬ ‫نازنین صادقی (پیانو برای کودکان) ‪604-349-6326‬‬ ‫گالری موسیقی (پیانو‪ ،‬گیتار‪ ،‬ویلن) ‪604-980-4913‬‬ ‫‪604-990-1278‬‬ ‫مازیار امامی (گیتار)‬ ‫‪604-441-9442‬‬ ‫کامران (گیتار پاپ)‬ ‫رامین جمالپور (پیانو‪ ،‬تئوری‪/‬هارمونی) ‪604-924-1475‬‬ ‫‪778-893-6766‬‬ ‫فرشته فرمند (آواز)‬ ‫‪604-913-3486‬‬ ‫پرویز نزاکتی (آواز)‬ ‫‪604-551-3963‬‬ ‫محمد خرازی (گیتار)‬ ‫عکاسی‪:‬‬ ‫آموزش عکاسی کارون‬ ‫کارتون و کاریکاتور‪:‬‬ ‫گالری کالغ سفید (افشین سبوکی) ‪778-898-4575‬‬ ‫خطاطی‪:‬‬ ‫‪778-889-4820‬‬ ‫انجمن خوشنویسان ایران‬ ‫رقص‪:‬‬ ‫‪604-983-0015‬‬ ‫باله ملی پارس‬ ‫‪604-224-0011‬‬ ‫گروه رقص آتش‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬‫‪778-372-0765‬‬

‫اپتومتری ‪ /‬عينک سازی‬

‫‪604-464-7726‬‬ ‫‪( IRIS‬کوکيتالم)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزش زبان‬

‫‪778-882-4087 Discover English Academy‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزشگاه زبان فارسی‬

‫‪604-913-2324‬‬ ‫دنیا (وست ونکوور)‬ ‫‪604-688-2516‬‬ ‫چارلیز (داون تاون)‬ ‫‪604-763-1512‬‬ ‫دانیال (کوکيتالم)‬ ‫‪604-945-3266‬‬ ‫عطار (کوکیتالم)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫بیمه‬

‫‪604--836-5663‬‬ ‫جهانگیر فامیلی‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫پزشک ‪ /‬مرکز پزشکی ‪ /‬خدمات پرستاری‬ ‫پزشک خانوادگی‪:‬‬ ‫دکتر پروانه بهشتی (‪604-925-9277 )West Van‬‬ ‫فیزیوتراپی‪:‬‬ ‫هارمونی (فیزیو ‪ /‬ماساژتراپی) ‪604-468-2300‬‬ ‫ناتوروپاتیک‪:‬‬ ‫دکتر ماندانا عدالتی (‪604-987-4660 )North Van‬‬ ‫خدمات پرستاری‪:‬‬ ‫‪604-945-5005 Safe Care Home Support‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تدریس خصوصی‬

‫دکتر حسن امتیازی (ریاضی و‪604-710-9602 )...‬‬ ‫دکتر علیرضا خاتون آبادی (ریاضی) ‪778-926-1382‬‬ ‫دکتر حمیدرضا رضازاده (ریاضی) ‪604-700-9560‬‬ ‫مونا لطفی زاده (شیمی و بیولوژی) ‪604-727-5960‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫ترجمه‬

‫حسین عندلیب (مترجم رسمی) ‪604-868-9800‬‬ ‫امیربانو قاسمی نژاد (مترجم رسمی) ‪778-998-8402‬‬ ‫فریبرز خشا (مترجم رسمی) ‪604-377-9225‬‬ ‫حاتمی (مترجم رسمی) (کوکيتالم) ‪604-338-7364‬‬ ‫‪778-773-0723‬‬ ‫بهارک کیادی‬ ‫‪604-817-4689‬‬ ‫دالرام قدرشناس (‪)Ph.D‬‬ ‫حمید دادیزاده (مترجم رسمی) ‪604-889-5854‬‬ ‫آرش اندرودی (مترجم رسمی) ‪604-365-6952‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تزيينات داخلی و دکوراسیون‬

‫‪Sofi Interiors‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات و خدمات ساختمانی‬

‫علی وفایی (‪)AAA Ali Renovations‬‬

‫تعمیرات لوازم خانگی ‪ /‬برقی ‪ /‬کامپیوتر‬

‫حسن (‪)Wise Appliance‬‬ ‫‪Techno Electro‬‬ ‫سعید ابراهیمی‬

‫‪604-710-0550‬‬ ‫‪( Green Way‬محسن)‬ ‫آموزشگاه رانندگی بهروز ‪778-896-1420‬‬ ‫‪778-995-0000‬‬ ‫سیامک صالحی پور‬ ‫‪( Central Youth‬سارا سلیمی) ‪778-378-5888‬‬ ‫‪604-644-8960‬‬ ‫حسین الهیجی‬ ‫‪604-990-4844‬‬ ‫کاپیالنو (جوان)‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫حسابداری‬

‫اتوموبیل‬

‫هوندا (هوشنگ دیده بانی)‬ ‫فولکس واگن (بهداد نخعی)‬ ‫آئودی (علی بنی صدر)‬ ‫میتسوبیشی (مریم ساده)‬

‫‪604-764-6911‬‬ ‫‪604-770-0660‬‬

‫‪604-346-8925‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫تعمیرات اتوموبیل‬

‫‪778-898-0701‬‬ ‫‪604-649-3618‬‬ ‫‪604-250-6711‬‬ ‫‪604-307-8742‬‬

‫‪604-603- 8254‬‬

‫شرکت ساختمانی لوفا ‪ -‬پارسا خاکپور ‪778-893-7277‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫‪604-261-6564‬‬ ‫ایرانیان‬ ‫‪604-913-0601‬‬ ‫دهخدا (نورت ونکوور)‬ ‫‪604-442-9431‬‬ ‫نور دانش‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫آموزش رانندگی‬

‫‪604-424-8112‬‬

‫‪604-438-0222‬‬ ‫‪( KMF‬خسرو خاندشتی)‬ ‫تعمیرگاه و مکانیکی ‪604-960-0389 Auto Tek‬‬ ‫‪604-722-4175‬‬ ‫زاهد هفت لنگ‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬‫ناهید پاک (‪778-340-0231 )NasTax-N.Van‬‬ ‫ناهید پاک (‪604-781-8153 )NasTax- Langley‬‬ ‫‪778-285-8830‬‬ ‫حسابداری صبا‬ ‫‪604-468-4222‬‬ ‫تراز (کوکیتالم)‬ ‫‪604-986-3704‬‬ ‫تراز (حسن نراقی)‬ ‫‪604-990-6668‬‬ ‫رضا هوشمند‬ ‫‪-----------------------------------------------‬‬

‫حمل و نقل ‪ /‬اثاث کشی (‪)Moving‬‬

‫‪778-929-2725‬‬ ‫‪Project X‬‬ ‫‪778-846-2573‬‬ ‫هرکول مووینگ‬ ‫‪604-970-2233 Merto Vancouver Movers‬‬

‫خدمات چاپ‬

‫‪604-990-7272‬‬ ‫کاپیز دیپو (نورت ونکوور)‬ ‫خدمات چاپ‪604-710-5234 Print & Design‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات زيبايی ‪ /‬ماساژ‬

‫خدمات زيبایی و ماساژ زهره‬

‫‪604-365-4610‬‬

‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کنسولی‪ /‬اسناد رسمی‪ /‬مهاجرت‬

‫فریبرز خشا (نوتاری پابلیک) ‪604-922-4600‬‬ ‫فرشته رحیمی (امور مهاجرت) ‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-924-4452‬‬ ‫محمد همائی نژاد ‬ ‫کاظم سیدعلیخانی (امور مهاجرت) ‪778-285-2866‬‬ ‫‪604-230-9767‬‬ ‫نیلپر هنرور (پورت مودی)‬ ‫‪604-986-3704‬‬ ‫حسن نراقی (امور مهاجرت)‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪778-285-2866‬‬ ‫راه کانادا (کوکیتالم)‬ ‫‪604-973-0102‬‬ ‫سوزان بشیری‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫خدمات کامپیوتر‬

‫‪604-657-4318‬‬ ‫شهرام شعبانی‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫خدمات پوست و زيبايی‬

‫(‪)facial/skincare‬‬

‫‪604-364-8416‬‬ ‫‪Vanco L.S.C‬‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫داروخانه‬

‫داروخانه مدیس (پورت کوکيتالم) ‪604-944-5544‬‬ ‫‪604-982-0981‬‬ ‫داروخانه نورت وست‬ ‫‪604-944-2048‬‬ ‫فارماسیو (کوکیتالم)‬ ‫داروخانه‬ ‫ِ‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫دندانپزشک‬

‫‪604-985-7032‬‬ ‫دکتر بابک چهرودی‬ ‫‪604-321-8001‬‬ ‫دکتر روشنک شفقی‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫رستوران‬

‫‪604-971-5113‬‬ ‫خلیج فارس‬ ‫‪604-904-3904‬‬ ‫گیالنه‬ ‫‪604-980-7373‬‬ ‫کازبا‬ ‫‪778-340-1500‬‬ ‫زیتون‬ ‫‪604-987-9000‬‬ ‫کپیالنو کافه‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫سرمایه گذاری و خدمات مالی‬

‫ محسن مطلبی‬‫‪ -‬شاهین گلستانی‬

‫‪778-773-6377‬‬ ‫‪778-231-9879‬‬

‫‪------------------------------------------------‬‬

‫عکاسی و فیلمبرداری‬

‫‪604-925-6800‬‬ ‫پرفکت شات استودیو‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫استودیو عکاسی کارون‬ ‫حمید ‪604-358-7060 slicephotography.ca‬‬ ‫‪778-355-4445‬‬ ‫دات آرت استودیو‬ ‫‪604-987-1413‬‬ ‫یونکس‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬

‫فروشگاه مواد غذایی‬

‫‪604-931-6121‬‬ ‫سوپر مارکت پارسیان‬ ‫‪604-877-0139‬‬ ‫یک و یک‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫فرش (فروش ‪ /‬تعمیرات ‪ /‬شستشو)‬

‫‪604-770-1784‬‬ ‫فرش پازیریک‬ ‫‪-------------------------------------------------‬‬

‫کتابفروشی‬

‫نیما (کتاب‪ ،‬فیلم و آالت موسیقی) ‪604-904-0821‬‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫کتاب کارون‬ ‫‪604-671-9880‬‬ ‫پان به (کتاب و فیلم)‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫مشاور امالک‬

‫محمد خلیل بیگی ‬ ‫مرتضی رضایی‬ ‫پرتو مشرف‬ ‫نادر معتمد‬ ‫ایرج بابایی‬ ‫فرشته رحیمی‬ ‫فرزاد میرپور‬ ‫مژگان شیخ االسالمی‬ ‫کورس پزشک‬ ‫پروین نارچی‬ ‫مارسی پناه‬ ‫مهرناز چیت ساز‬ ‫رضا راد‬ ‫فاطی دارا‬

‫‪604-727-4044‬‬ ‫‪604-603-0704‬‬ ‫‪604-506-8668‬‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫‪604-626-1033‬‬ ‫‪778-893-2275‬‬ ‫‪604-999-2040‬‬ ‫‪604-898-4333‬‬ ‫‪604-518-3992‬‬ ‫‪604-790-7484‬‬ ‫‪604-761-7546‬‬ ‫‪604-988-8000‬‬ ‫‪778-855-2778‬‬ ‫‪604-787-6562‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نان ‪ /‬شیرینی‬

‫‪Better Bakes & Eats‬‬ ‫شیرینی مینو (کوکیتالم)‬ ‫شیرینی گلستان‬ ‫شیرینی رکس ‬ ‫شیرینی الله‬ ‫کلبه نان‬ ‫افرا‬

‫‪604-987-5881‬‬ ‫‪604-552-3336‬‬ ‫‪604-990-7767‬‬ ‫‪604-973-0119‬‬ ‫‪604-986-6364‬‬ ‫‪778-340-1773‬‬ ‫‪604-987-7454‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬

‫نشریات و دیگر رسانه ها‬

‫فرهنگ‬ ‫فرهنگ ‪BC‬‬ ‫‪BC‬‬

‫‪604-544-0960‬‬ ‫‪778-317-4848‬‬

‫‪604-988-9262‬‬ ‫شهروند ‪BC‬‬ ‫‪604-921-4726‬‬ ‫پیوند‬ ‫‪604-721-5315‬‬ ‫راه موفقيت‬ ‫‪604-697-0344‬‬ ‫دانستنیها‬ ‫‪604-782-6796‬‬ ‫ماهنامه نگاه‬ ‫‪604-913-0399‬‬ ‫دانشمند‬ ‫‪604-723-4307‬‬ ‫تلویزیون پرواز‬ ‫تلویزیون پیوند ‪ /‬و به یاد ایران ‪604-921-4726‬‬ ‫‪778-709-9191‬‬ ‫رادیو فارسی زبان ونکوور‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫وام‬

‫‪604-307-8674‬‬ ‫مهرداد نویس‬ ‫‪604-603-0762‬‬ ‫نادر معتمد‬ ‫‪604-341-0566‬‬ ‫امیر بوترابی‬ ‫‪604-375-4119‬‬ ‫محمد فراهانی‬ ‫‪604-725-7230‬‬ ‫بهنام نیک اختر‬ ‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫چهارباغ (نورت ونکوور) ‪604-522-5254‬‬ ‫نانسی‬ ‫‪ 604-987-5544‬وکالت ‪ /‬خدمات حقوقی‬ ‫‪604-682-8816‬‬ ‫آریا‬ ‫‪604-987-7454‬‬ ‫افرا‬ ‫متیو فهی (‪604-561-4644 )Matthew Fahy‬‬ ‫فروشگاه بزرگ دایانا (کوکيتالم) ‪604-941-1881‬‬ ‫‪604-925-6005‬‬ ‫زهرا جناب‬ ‫‪604-472-8888‬‬ ‫‪Urban Gate‬‬ ‫جعفر مصطفی (دفتر وکالت ایرکا) ‪604-518-9482‬‬ ‫المپیا‬ ‫‪604-281-3013‬‬ ‫‪ 604-988-8100‬دکتر مهران محمودی‬ ‫‪604-988-3515‬‬ ‫پارس‬ ‫‪------------------------------------------------‬‬‫‪604-985-2288‬‬ ‫پرشیا‬ ‫‪ 604-983-2020‬هنرهای دستی‬ ‫میت شاپ اند دلی‬ ‫‪778-372-0765‬‬ ‫ ‬ ‫‪ 604-669-6766‬کارون‬ ‫دانیال‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 43‬‬

‫استخدام‬ ‫آژانس مسافرتی اَد َونسد تراول (‪ )Advanced Travel‬به يک تراول ایجنت (‪Travel‬‬ ‫‪ )Agent‬باتجربه نیازمند است‪.‬‬ ‫متقاضیان لطفاً از طریق ایمیل زیر با ما تماس بگیرند‪:‬‬

‫‪aslan@advancedtravelbc.com‬‬

‫استخدام‬ ‫یک دونر شاپ بسیار تمیز با مدیریت یک خانواده ایرانی در مرکز شهر ونکوور به‬ ‫دنبال نیروی کار تمام وقت می باشد‪ .‬حداقل مهارت در گفتگو و فهم نیازهای مشتریان‬ ‫الزم می باشد‪.‬‬ ‫برای اطالعات بیشتر‪ ،‬لطفأ با این شماره ها تماس بگیرید‪:‬‬

‫‪604.808.3639‬‬ ‫‪604.620.9990‬‬

‫بازاریاب مورد نیاز است (‪)a part-time job‬‬ ‫به یک بازاریاب باتجربه‪ ،‬کوشا و خوش برخورد برای همکاری در زمینه ی‬ ‫کسب آگهی برای نشریه نیازمندیم‪ .‬ساعات کار بسیار قابل انعطاف و پرداخت به‬ ‫صورت کمیسیون مناسب‬

‫‪778.279.4848‬‬

‫تدريس پيانو‪ ،‬آکاردئون و تئوری موسيقی‬

‫مسابقه اساتید تخته نرد‬

‫برای کودکان و بزرگساالن‬ ‫با سی سال سابقۀ تدريس‬

‫زمان یکشنبه ‪۲۲‬نوامبر ساعت ‪ ۱۰‬صبح مکان ‪ ۱۶۳۳‬کاپیالنو رود نورت‬ ‫ونکوور‬ ‫لطفا چنانچه مایلید دراین مسابقه شرکت نمایید امادگی خود را جهت ثبت نام‬ ‫اعالم کنید‪.‬‬ ‫تلفن ‪778-895-0245‬‬ ‫ارادتمند شما‪ ،‬ایرج‬

‫حسين زليخاپور‬

‫‪604.618.9709‬‬

‫فروش اتوموبيل‬ ‫يک اتوموبيل بنز سياه رنگ مدل ‪ 99‬بسیار تميز و بی نقص‬ ‫مایلج کم (‪ )low milage‬به فروش می رسد‪.‬‬ ‫با‬ ‫ِ‬ ‫قیمت درخواستی‪$ 9999 :‬‬ ‫تلفن تماس‪:‬‬

‫‪604.901.8481‬‬

‫فال قهوه مهری‬

‫‪604.442.8958‬‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 44‬‬

‫آرايش مو توسط "نازی"‬

‫اجاره اتاق‪:‬‬ ‫دو اتاق در يک طبقه مستقل از تاون هاوسی بسیار بزرگ‪ ،‬ویالیی و با منظره دلباز‬ ‫با باغ در اطراف آن‪ ،‬ایستگاه اتوبوس روبروی منزل‪ ،‬شامل پرده ها‪ ،‬لوسترها‪،‬‬ ‫تلویزیون‪...‬‬ ‫مبلمه یا نیمه مبله ‪ -‬در وسط شهر نیووست مینستر‬ ‫با مبلغ بسیار مناسب برای طوالنی مدت اجاره داده می شود‪.‬‬

‫‪Tel: 778.834.2199‬‬ ‫مرمت و بازسازی انواع تابلوهای نقاشی رنگ روغن‬

‫‪778.874.3931‬‬

‫‪Wise Appliance Service‬‬

‫تدريس خصوصی زبان انگليسی‬ ‫برای کودکان و بزرگساالن‬ ‫با قیمت بسیار مناسب‬

‫(آرزو) ‪604-351-9974‬‬

‫تعميرات انواع لوازم برقی خانگی‬

‫)حسن( ‪604.764.6911‬‬

‫کوتاه کردن مو (زنانه و مردانه)‪ :‬‬

‫‪$10‬‬

‫رنگ ریشه مو‪ :‬‬

‫‪$20‬‬

‫ ‬ ‫رنگ موی آقایان‪:‬‬

‫‪$10‬‬

‫ ‬ ‫هایالیت‪:‬‬

‫ ‬ ‫‪up to $40‬‬ ‫‪$8‬‬

‫ ‬ ‫ابرو‪:‬‬

‫(نورت ونکوور)‬

‫‪778.859.4393‬‬

‫‪Tel:‬‬

‫مدرسه ی نور دانش‬ ‫چون شکر شیرین و چون گوهر‪ ،‬زبان فارسی است‬

‫فارسی‪ ،‬فرهنگ و آیین و نشان پارسی است‬

‫زبان مهم ترین عامل حفظ و ارتباط بین نسل هاست‪ ،‬پس بکوشیم تا با آموزش زبان فارسی به‬ ‫فرزندان مان ارتباط خود را با نسل جدید تقویت نماییم‪.‬‬ ‫مدرسه ی نور دانش با مجوز برگزاری امتحانات پایان سال تحصیلی ایران و برخورداری از سی‬ ‫سال سابقه ی مدیریتی و آموزشی در مدارس دولتی و غیر انتفاعی داخل کشور و چندین سال‬ ‫فعالیت آموزشی در استان بریتیش کلمبیا و بهره مندی از کادری مجرب و کارآزموده‪ ،‬دارای‬ ‫کالس های خصوصی و گروهی آموزش زبان فارسی برای خردساالن و بزرگساالن‪ ،‬آموزش‬ ‫کلیّه ی دروس ابتدایی و راهنمایی و نیز آموزش تک درس دبیرستان‪ ،‬جهت آمادگی هرچه بیشتر‬ ‫دانش آموزان برای شرکت در امتحانات ایران می باشد‪ .‬ضمنا" کالس ها در دو منطقه نورث‬ ‫ونکوور و کوکیتالم برگزار می شود‪ .‬ما به میزبانی و خدمت رسانی به حدود ‪ 60‬نفر دانش‬ ‫آموزی که امتحانات پایان تحصیلی ایران را در دو نوبت خرداد و شهریور ‪ 1394‬در حوزه ی‬ ‫ونکوور با موفقیّت به اتمام رساندند‪ ،‬مفتخریم‪.‬‬ ‫تلفن های تماس‪ 604.442.9431 :‬و ‪604.726.9430‬‬ ‫ایمیل‪noordanesh.school@yahoo.com:‬‬


‫‪Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 45‬‬

‫از شما دعوت می شود درجمع دوستانه ما شرکت کنید‪.‬‬ ‫موضوع برنامه‪ :‬داستان خوانی و داستان گویی‬ ‫با حضور آقای محمد محمدعلی داستان نویس‬ ‫نام آشنای معاصر و هنرجویان کارگاه داستان‬ ‫نویسی خانه فرهنگ و هنر ایران‪.‬‬ ‫زمان ‪ :‬شش ونیم تا هشت ونیم جمعه بیست و‬ ‫هفتم نوامبر‬ ‫مکان ‪ :‬اطاق ‪ 203‬کاپیالنو مال نورت ونکوور‬ ‫ورود برای همه آزاد و رایگان است ‪.‬‬

‫گروه فرهنگی _اجتماعی رویش‬

‫اطالعيه انجمن ايرانيان برنابی‬ ‫احتراما روابط عمومی انجمن ایرانیان برنابی اعالم میدارد که برنامه های فرهنگی‬ ‫هنری انجمن در دو بخش اجرا میشود‪.‬‬ ‫بخش اول‪ :‬گزارش‪ ،‬مقاله خوانی ‪ ،‬طنز‪ ،‬شعر همره اهنگ‪،‬‬ ‫بخش دوم‪ :‬شاهنامه خوانی همراه نوای ضرب ‪ ،‬ترانه خوانی ‪ ،‬و موسیقی کر‬ ‫میباشد‪.‬‬ ‫زمان و ساعت ‪ :‬شنبه ها از ساعت ‪ 30/3 ( :‬تا ‪) 30/5‬‬ ‫مکان‪ :‬شمال لوهید مال خیابان کمرون شماره ( ‪ ) 9523‬ساختمان سینیور سنتر‬ ‫با تشکر روابط عمومی انجمن‬ ‫جنب کتاب خانه تلفن ‪6047794422‬‬

‫حل جدول نشريه ی فرهنگ (شماره ی ‪)325‬‬

‫کن رابينسون‪...‬‬

‫(دنباله از صفحه ی ‪)35‬‬

‫‪ ...‬می گفت که من پتانسیل دارم و با آتش نشان شدن استعدادم رو هدر می دهم‪ .‬و بعد‬ ‫تعریف کرد‪ :‬تحقیر کننده بود چون اینها را جلوی همه در کالس می‌گفت و من واقعا‬ ‫احساس بدی بهم دست می‌داد‪ .‬ولی آتش‌نشانی چیزی بود که من می‌خواستم و به محض‬ ‫اینکه مدرسه تموم شد‪ ،‬من برای شغل آتش نشانی درخواست دادم و قبول شدم‪ ».‬و می‬ ‫گفت‪ :‬اتفاقا چند دقیقه قبل از سخنرانی شما داشتم به اون معلم فکر می کردم‪ ،‬چون شش‬ ‫ماه قبل‪ ،‬جونش رو نجات دادم ‪،‬اون در الشه یک ماشین گیر کرده بود و من اون رو‬ ‫از ماشین بیرون آوردم و بهش تنفس مصنوعی دادم و جون زنش رو هم نجات دادم‪،‬‬ ‫فکر کنم حاال احترام بیشتری برام قائل باشه‪ .‬به نظر من‪ ،‬جوامع انسانی وابستگی دارند‬ ‫به گوناگونی استعدادها نه فقط به یک نگاه تک‌بعدی به توانایی‪ .‬بازسازی درک ما از‬ ‫توانایی و قابلیت و همچنین هوش‪ ،‬در قلب چالش‌های ما قرار دارند‪ .‬وقتی تقریبا ‪ ۹‬سال‬ ‫پیش به لس آنجلس آمدم‪ ،‬یک جمله دیدم که به عنوان خط مشی مطرح شده بود و با‬ ‫نیت خیری هم نوشته شده بود که می گفت‪ :‬دانشگاه از مهد کودک شروع می‌شود‪ .‬نه!‬ ‫اینطور نیست! مهد کودک از مهد کودک شروع می‌شود‪ .‬االن اینقدر رقابت برای ثبت‬ ‫نام در مهدکودک‌های خوب زیاد شده‪ ،‬که با کودک های سه ساله هم مصاحبه می کنند‪،‬‬ ‫بچه‌ها جلوی یک هیأت بی ذوق می‌نشینند‪ ،‬البد با رزومه و سوابقشان! رزومه اونها‬ ‫رو ورق می‌زنند و می‌گویند‪ :‬همه‌اش همین‪ ‌،‬تو ‪ ۳۶‬ماهه که تو دنیا هستی و همه اش‬ ‫همین؟ تو هیچ دستاوردی نداشته ای‪ ،‬به درد نمی خوری‪ .‬این طور که معلومه تو فقط‬ ‫شش ماه اول مشغول خوردن شیر مادرت بودی‪ .‬این مطلب بسیار هراس‌آور است‪ ،‬ولی‬ ‫آدمها جذبش می‌شوند‪ .‬مشکل بزرگ دیگر ما دنباله‌روی است‪ .‬ما نظام آموزشی‌مان را‬ ‫بر مبنای مدل غذای حاضری بنا کرده‌ایم‪ .‬می‌دانید که دو مدل تضمین کیفیت در تهیه‬ ‫غذا هست‪ .‬یکی غذاهای فست فود است که همه چی استاندارد و یکسان شده است و‬ ‫روش دیگه مثل رستورانهای فهرست زاگات یا میشلین است که دیگه همه چیز استاندارد‬ ‫نیست‪ ،‬بلکه با توجه به شرایط سفارشی می شوند‪ .‬ما خودمون رو به مدل غذای فست‬ ‫فود‪ ,‬در آموزش فروخته ایم و این مدل روح و انرژی ما رو فرسوده می‌کند‪ ،‬همان‬ ‫طور که غذای حاضری بدن‌های ما را به تحلیل می برد‪ .‬به نظر من باید چند تا چیز رو‬ ‫مد نظر داشته باشیم‪ .‬یکی این که استعداد انسانی فوق العاده متنوع و گوناگون هست‪.‬‬ ‫آدم‌ها ذوق و استعدادهای متفاوتی دارند‪ .‬من تازگی متوجه شدم؛ زمانی که بچه بودم به‬ ‫من یک گیتار دادند‪ ،‬تقریبا در همان سنی که اریک کلپتون اولین گیتارش رو گرفت‪.‬‬ ‫خب‪ ،‬فقط می‌خواهم بگوم‪ ،‬برای اریک این کار نتیجه داد!! به نوعی برای من نتیجه‬ ‫نداد‪ ،‬نمی‌تونستم به کار بیاندازمش‪ .‬ولی فقط مسئله این نیست‪ ،‬بلکه مسئله شوق است‪.‬‬ ‫اکثرا‪ ،‬افراد در کارهایی خوب هستند که خیلی بهش اهمیت نمی‌دهند‪ .‬اگر شما چیزی‬ ‫رو که دوست دارید و در اون ماهر هستید‪ ،‬انجام بدهید‪ ،‬سیر زمان شکل کامال متفاوتی‬ ‫می‌گیرد‪ .‬همسر من تازگی رمانش را به پایان رسوند‪ ،‬فکر کنم کتاب خوبی شده‪ ،‬ولی‬ ‫موقع نوشتنش‪ ،‬خیلی وقت‌ها می شد که ساعت‌ها پشت سر هم غیبش می‌زد‪ .‬اگر کاری‬ ‫که دوست دارید رو انجام بدهید‪ ،‬یک ساعت مثل ‪ ۵‬دقیقه می‌ماند و اگر کاری که با‬ ‫روح شما هم طنین نیست را انجام بدهید‪ ۵ ،‬دقیقه مثل یک ساعت می‌ماند‪ .‬علت این که‬ ‫تعداد زیادی از تحصیل کنار می‌کشند‪ ،‬به خاطر این است که آموزش روح آنها رو تغذیه‬ ‫نمی‌کند‪ .‬بنابراین فکر می‌کنم باید الگوهای ذهنی مان رو عوض کنیم‪ ،‬ما باید از مدلی که‬ ‫اساسا مدل صنعتی آموزش هست‪ ،‬از مدل خط تولیدی فاصله بگیریم؛ مدلی که بر مبنای‬ ‫خطی انگاری و دنباله‌روی و دسته‌بندی آدم‌ها است‪ .‬باید به سمت مدلی که بر مبنای‬ ‫اصول کشاورزی است برویم‪ .‬باید درک کنیم که بالیدن انسان‌ها‪ ،‬یک فرایند مکانیکی‬ ‫نیست بلکه یک فرایند اورگانیک و زنده است و شما نمی‌توانید نتیجه رشد انسان رو‬ ‫پیش بینی کنید؛ تنها کاری که می‌توانید بکنید‪ ،‬مثل یک کشاورز‪ ،‬این است که شرایطی‬ ‫رو خلق کنید که رشد انسانی شکوفا بشود‪ .‬پس وقتی به اصالح آموزش و دگرگونی‬ ‫آن نگاه می‌کنیم‪ ،‬این مثل شبیه سازی یک سیستم نیست‪ ،‬سیستم‌های خوبی موجود است‬ ‫مثل ‪ KIPP‬که عالی هستند‪ ،‬مدل‌های خوب فراوانی وجود دارند‪ .‬مسئله سفارشی کردن‬ ‫براساس شرایط شماست و شخصی کردن آموزش برای کسانی که به آنها درس می‌دهید‬ ‫و انجام چنین کاری به نظر من همان پاسخ به آینده است چون مسئله اندازه و بزرگی‬ ‫راه حل جدید نیست؛ مسئله ایجاد یک جنب و جوش در آموزش و پرورش است که در‬ ‫آن افراد خودشان راه حل مناسب را ایجاد کنند‪ ،‬اما با پشتیبانی بیرونی بر مبنای یک‬ ‫برنامه درسی منطبق با سوابق شخصی خود فرد‪.‬حاال در این سالن‪ ،‬افرادی هستند که‬ ‫نماینده منابعی خارق العاده ای در کسب و کار‪ ،‬در رسانه‌ها و در اینترنت هستند‪ .‬این‬ ‫فناوری‌ها‪ ،‬وقتی که با استعدادهای خارق العاده معلم‌ها ترکیب بشوند‪ ،‬فرصت انقالب‬ ‫در آموزش را فراهم می‌کنند و من اصرار دارم که در این مسئله درگیر بشوید‪ .‬چون این‬ ‫حیاتی است‪ ،‬نه فقط برای ما بلکه برای آینده کودکان ما‪.‬هر مدرسه می تواند از همین‬ ‫فردا در حال شکوفایی باشد‪ ،‬چون مدرسه جایی است که کودکان زندگی را در آن تجربه‬ ‫می‌کنند‪ .‬این امر می‌تواند حتی در خانه توسط خانواده یا دوستان‪‌ ،‬انجام پذیرد‪ .‬دیشب‪،‬‬ ‫اشعار ناتائیل مرچنت که اشعار قدیمی را بازگو می کرد‪ ،‬در من خیلی اثر گذاشت‪‌،‬‬ ‫می‌خواهم یک شعر کوتاه از ‪ W. B. Yeats‬رو خیلی سریع برای شما بخوانم‪ .‬او‪ ،‬این‬ ‫شعر رو برای معشوقه‌اش گفت که اسمش ماود گان بود‪ .‬شاعر ماتم داشت که آن چیزی‬ ‫را که فکر می‌کرد‪ ،‬معشوقه اش از او می‌خواهد‪ ،‬نمی‌تواند به او بدهد‪ .‬اگر آسمانها را‬ ‫همچون پارچه می بافتم‪ ،‬آن را با نور طالیی و نقره‌ای تزیین می‌کردم‪ ،‬پارچه‌ای آبی‬ ‫و کم‌نور و با تیرگی شب و روشنایی روز و گرگ و میش و پارچه را به زیر پای‬ ‫من تهیدست‪ ،‬تنها رویاهایم را دارم و رویاهایم را زیر پای تو پهن‬ ‫تو می افکندم؛ اما ِ‬ ‫می‌کنم‪ .‬نرم قدم بگذار‪ ،‬چون بر رویاهایم قدم می گذاری و هر روز‪ ،‬هر کجا کودکان ما‬ ‫رؤیاهایشان را زیر پای ما پهن می کنند و ما باید نرم قدم بگذاریم‪».‬‬ ‫_‪http://www.ted.com/talks/sir_ken_robinson_bring_on_the‬‬ ‫‪revolution‬‬


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 46

Kooza (G) ***** Cirque Scores! By Robert Waldman, Vancouver

B

rave men and women (and the odd clown) kid around and vie for your hearts in Kooza. Fresh friendly talent kicks in big time in this monumental Cirque du Soleil extravaganza currently showing under the top on the old Expo lands near the sky train Chinatown station within walking distance of such local icons as B.C. Place and Rogers Arena at Concord Pacific.

Directions aside, Kooza is a talent laden spectacular fit for the whole family. Young and old will be swept away into this imaginative world that sees a lone kite and its master enter into a world soon not forgotten. Full of imaginative sets and unbelievable, yes unbelievable acrobatic acts this 2 12/ hour show is full value for your time and money, Bolstered by a suspended live orchestra and an enchanting chanteuse singer with the backbone/backbeat of a drummer who can rival a Buddy Rich or a Ringo Starr this lively creative force has nary a dull moment. Some of the showstoppers include a high wire bicycle act and a machine contraption with two nubile men running inside a circular cage and on its exterior. And like all Cirque productions Kooza will not disappoint.

Throughout the show and warm up acts beforehand feel the free spirit message of this presentation. Months of preparation must have gone into this Montreal based show and all that hard work pays off in spades. Raw talent just exudes from every pore of all these talented performances who, Along with the sets, seems to defy the laws of gravity, Teamwork is the key to this majestic presentation. Given a crack crew both on and off stage with whirlwind special effects and an energy and vibe that can't be forgotten Kooza is the best entertainment value around. Perfect for locals or visitors Kooza should not be missed. For more information or tickets to Kooza call (1) 877 9247783Or go to www.cirquedusoleil.com

"I collect these reports from the Real Estate Board, STAT Canada and economists. But I welcome your input and suggestions as this section is designed to address your market concerns, whether you are an existing property owner or just starting your search in the Greater Vancouver Real Estate Market. For further detailed information you can reach me at: 604.722.7202 (Foad Ahmadi) or FoadAhmadi.com"

Metro Vancouver home buyers push October sales above long-term averages

By FOAD AHMADI, Vancouver

Home buyers remain active across Metro Vancouver despite a reduced supply of homes for sale. The Real Estate Board of Greater Vancouver (REBGV) reports that residential property sales in *Metro Vancouver reached 3,646 on the Multiple Listing Service® (MLS®) in October 2015. This represents a 19.3 per cent increase compared to the 3,057 sales recorded in October 2014, and a 9 per cent increase compared to the 3,345 sales in September 2015. Last month’s sales were 36.2 per cent above the 10-year sales average for the month. “Home sales are more than one-third above what’s typical for this time of year yet the supply of homes for sale is the lowest we’ve seen in five years,” Darcy McLeod, REBGV president said. “This activity has created favourable market conditions for anyone considering selling their home today.” New listings for detached, attached and apartment properties in Metro Vancouver totalled 4,126 in October. This represents an 8 per cent decline compared to the 4,487 new listings reported in October 2014. The total number of properties listed for sale on the real estate board’s MLS® is 9,569, a 30 per cent decline compared to October 2014 and an 11.4 per cent decline compared to September 2015. This is the lowest active listing total in Metro Vancouver since December 2010. The MLS® Home Price Index composite benchmark price for all residential properties in Metro Vancouver is currently $736,000. This represents a 15.3 per cent increase compared to October 2014. The sales-to-active-listings ratio in October was 38.1 per cent. Generally, analysts say that downward pressure on home prices occurs when the ratio declines below the 12 per cent mark, while home prices often experience upward pressure when it reaches 20 per cent, or higher, in a particular community for a sustained period of time. Sales of detached properties in October 2015 reached 1,437, an increase of 13.1 per cent from the 1,271 detached sales recorded in October 2014, and a 34.7 per cent increase from the 1,067 units sold in October 2013. The benchmark price for a detached property in Metro Vancouver increased 20.1 per cent from October 2014 to $1,197,600. Sales of apartment properties reached 1,543 in October 2015, an increase of 21.7 per cent compared to the 1,268 sales in October 2014, and an increase of 40.5 per cent compared to the 1,098 sales in October 2013. The benchmark price of an apartment property increased 11.4 per cent from October 2014 to $425,800. Attached property sales in October 2015 totalled 666, an increase of 28.6 per cent compared to the 518 sales in October 2014, and a 34.3 per cent increase from the 496 attached properties sold in October 2013. The benchmark price of an attached unit increased 9.3 per cent between October 2014 and 2015 to $526,700. *Editor’s Note: Areas covered by Real Estate Board of Greater Vancouver include: Whistler, Sunshine Coast, Squamish, West Vancouver, North Vancouver, Vancouver, Burnaby, New Westminster, Richmond, Port Moody, Port Coquitlam, Coquitlam, New Westminster, Pitt Meadows, Maple Ridge, and South Delta.


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 47

Victoria (PG) *** Criminal! By ROBERT WALDMAN, Vancouver

G

angster stories are a dime a dozen. Get a fresh take on a missed opportunity with Victoria. Somewhat stimulating and seductive this film from Mongrel Media reads on celluloid like the ultimate book page tuner. Enjoy the calamitous fun at the International Village Cinemas In downtown Vancouver before Mr. Bond and a galaxy far, far away descend upon us. Sophisticated and original Victoria is an upbeat tale about a young woman in the wrong place at the wrong time. Simple restaurant worker Victoria loves to party. Perfect casting sees an energetic yet naive Laia Costa fall for the seduction of a group of impulsive men while dancing the night away at an exclusive Berlin bar. One thing leads to another and somehow this girl, out for excitement, winds up getting much more than she bargained for. Now part of the gang that couldn't shoot straight the makeshift mob are seduced into a job that threatens to tear them apart. Maybe a touch long Victoria packs quite the punch. Fresh performances and a gruelling mix of disco thuggery will thoroughly immerse onlookers. Intermittent subtitles alternate with Mixed English/German dialogue in this well written superbly acted thriller Hats off to director Sebastian Schiller who ships out a shipshape first class thriller that the likes of Bonnie and Clyde would whole heartedly approve of. So should you.

At the Movies


Farhang, Nov. 13, 2015, No. 325, Vol. 13 / P. 48

‫بزرگترين موسسه ايرانی وام مسکن در کانادا‬

Mehrdad Nevis

‫مهرداد نـويس‬

Mortgage Specialist

‫مشاور و متخصص وام مسکن‬

Mortgage Services for Life

Cell: 604.307.8674

Suite 103 - 850 Harbourside Drive,

Tel: 604.988.8766

North Vancouver BC V7P 0A3

Fax: 604.988.8736

www.yespros.com

rodnevis@yespros.com


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.