لورکا بونوئل دالی ذلات ممنوعه ،زندگیهای درمه
نویسنده :گوین ادواردز مترجم :سیف خدایاری
لورکا بونوئل دالی ذلات ممنوعه ،زندگیهای درمه
نویسنده :گوین ادواردز
لورکا بونوئل دالی ذلات ممنوعه ،زندگیهای درمه
نویسنده :گوین ادواردز
مترجم :سیف خدایاری
فهرست یادداشت مترجم8 .................................................................. یادداشت ویراستار01 ............................................................... مقدمه 01........................................................................... کودکی41......................................................................... نوجوانی14........................................................................ کوی دانشگاه24................................................................... بههم خوردن رفاقتها014.......................................................... سوررئالیسم031................................................................... سیاست و سکس044................................................................ در ورطه آشفتگی091.............................................................. شیوع جنگ404...................................................................
پس از لورکا414.................................................................. مؤخره421........................................................................
یادداشت مترجم
لورکا بونوئل دالی
یادداشت مترجم
از آغاز جوانی با اشعار فدریکو گارسیا لورکا به ترجمه شاملو آشنا بووم .از مرگ تراژیک شاعر بدست فاشیستهای اسپانیا هم مطلع بوم .و منبال این بوم .تا چیز بیشتری از زندگی و مرگ این شاعر و نمایشنامهنویس بدانم خوم-زندگینامه بونوئل به نا .با آخرین نفسهایم را نیز خوانده بوم .و با منیای شوففتانفیز ایون کارگرمان آشنای مختصری ماشتم نا .سالوامور مالی نیز به عنوان بزرگترین نقاش سوررئالیست مر ذهنم نقش بسته بوم ،گرچه بایود اذعوان کنوم کوه چنودان از نقاشیهای او سر مر نمیآورم. مر جستجوی کتابی مر مورم زندگی لورکا به این اثر فوق العوامه خواندنوی رسید .مطالعه کتاب همزمان با سفری بوم که سال ۸۱۰۲به اندلس ماشتم سوفر را طوری برنامه ریزی کرمه بوم .به گراناما و فوئنته واکروس زامگاه لورکوا سوری بزنم بر حسب اتفاق پنجم ژوئن ۸۱۰۲همزمان با یکصد و بیستمین سالفرم تولود لورکا مر فوئنته واکروس بوم .و خانه محل تولد لورکا به این مناسبت باز بووم خانهای که از سالها قبل به عنوان میراث فرهنفی محل بازمید عالقوه منودان بوه تاریخ و امبیات اسپانیاست فکر میکنم آنچه گرمشفران را به این خانه روسوتایی میکشاند ،مرگ تراژیک لورکاست این را از روی اظهوارات ،تسسوع عمیو و آههای ممتد چند گرمشفر اسپانیایی که به همین مناسبت به کازا ناسیتا م فدریکو گارسیا لورکا آمده بومند ،فهمید. پس از اتما .سفر و خواندن کتاب تصمیم گرفتم آن را به زبان فارسی ترجموه کنم ترجمه مر تابستان ۸۱۰۲به پایان رسید حجم انبووه اطالعوات ،سوبک توا 8
یادداشت مترجم
لورکا بونوئل دالی
حدومی مشوار و تجربه اولین ترجمه یک کتاب مرا گرفتار وسواس عمیقی کورم کتاب به ویرایش جدی نیاز ماشت و وسواس مر ویرایش انتشار آن را به تسخیور انداخت با این اوصاف متوجه شد .که نوشتن مقدمه برای این کتاب بسیار خواندنی از سوی مترجم کاری مشوار و غیرضروری است گوین اموارمز استام زبان و امبیات اسپانیولی مانشفاه ولز ،مترجم تعدامی از آثار لورکا به انفلیسی و نویز نویوسنده چند کتاب مر مورم زندگی بونوئل،مالی و لورکا مر مقدمه کتاب شناختی اجمالی از اثر بدست مامه است و همین کافی است اینجا به ذکر چند نکته بسنده میکنم همانگونه که از عنوان کتاب بر میآید ،بخش زیامی از کتاب به روابط و موسائل جنسی هنرمندان پرماخته است این کار به هیچ عنوان به مفهوو .ابتولال نیوست سکسوالیته به زندگی انسان پیوند خورمه است و خالقیت هنری لورکوا ،مالوی و بونوئل به مرجات زیامی به روابط و شاید عقدههای جنسی آنان گره خورمه بوم اگر مر ایران سانسور مولتی و فرهنگ عمومی متسثر از سانسور اجازه نمیمهد این جنبه مهم از زندگی همانگونه که هست بیان شوم ،اشکال مر سانسور و فرهنوگ عمومی جامعه است مر همین رابطه باید گفت که کتاب حامل مرجهای از اروتیسم و واژههای اروتیک است که حتی المقدور سعی کرمها .از همان کلمات و عبوارات نویسنده استفامه کنم عنوان آثار هنرمندان همهجا با حروف مرشت مشخص شوده است تا مطالعه کتاب آسان شوم امیدوار .این کتاب کمک کند عالقهمندان به آثار این سه هنرمند بزرگ قرن بیستم اسپانیا شناخت مشخصتری از زندگی آنها و نیوز وضعیت عمومی اسپانیا مر قرن بیستم بدست آورند اینجا الز .است از زحمات موست عزیز .کامیار احمدی مر ویراستاری و تهیه نسخه الکترونیکی کتاب تشکر کنم
9
یادداشت ویراستار
لورکا بونوئل دالی
یادداشت ویراستار
وقتی متوجه شد .که موست عزیز .سیع خدایاری ترجمه این اثر را مر مستور کار مارم ،بدون ترمید از او خواستم که صفحهبندی و امیت این کار را بوه مون بسپارم تعل خاطر من به لورکا ،بنوئل و مالی این سوه نابهوهی اسوپانیایی قورن گلشته ،ملیل اصلی این خواهش بوم کتابی که مر ماستان شماست به زوایوایی از زندگی این سه نفر میپرمازم که شاید برای بسیاری از خوانندگان ایرانی ناپیودا و شاید به عمد مخفی شده باشد مر این سطورنمیخواهم پیشففتاری بر ایون کتواب بنویسم ،که خوم نویسنده با مقت و مهارتی بسی بیشتر مر ابتدای اثر آورمه است میخواهم تنها چون مخاطبی نظر .را بر این کتاب بنویسم و تاثیراتی که بر من بوه مثابه یک مخاطب ایرانی ،گلاشت این کتاب ،این الیههای پنهان زندگیهای مرهم تنیده و آن للات ممنوعوه، راه را برای وروم من به جهان میفری گشوم که پسپشت تمامی آثار و کارهوای این سه تاثیرگلار مر هنر و امبیوات قورن گلشوته ،قورار مارم گنجینوهای از زندگیهای ناب ،خوابها ،رویاها ،للات ،جداییها و مرمها من که همچون بسیاری از همنسلهایم بعد از جنفی هشتساله و ویرانی ،توازه آمامه شده بوم .تا پا مر جهان نوجوانی بفلار ،.یکی از اولین کتابهایی را که مر مست گرفتم اشعاری بوم از یکی این سه اعجوبهی اسپانیایی ،فدریکو گارسویا لورکا ،آنهم با آن ترجمه شاهکار شاملو چنان این شاعر و شعرهایش -باالخص آن مرثیه بینظیر برای ” ایفناسیو سانچز مخیاس“ -بر منیای ذهونی مون تاثیور گلاشت که بر سنگ قبر مو نفر از عزیزترین رفقایم(که یکی از آنها برامر .بووم 10
یادداشت ویراستار
لورکا بونوئل دالی
این قسمت از مرثیه را مام .که حک کنند: بخسب!پرواز کن! بیارا!. مریا نیز می میرم بعدها که بزرگتر شد .با کارهای نفر مو .آشنا شد .فیلمهای بنوئل به هرحال مر کشوری زندگی میکرم .که هرگز هیچ فیلمی از بنوئول مر تلوزیووناش بوه نمایش مرنیامد بنابراین زمان زیامی طول کشید تا با شواهکارهای سوینمایی و منیای بنوئل مر آن محافل روشنفکری آشنا شو .اولین فیلمی که از او مید- .آن اولین اعجاز سینمای سوررئالیسم” -یک سگ اندلسی“ بوم اما هنوز نمیمانستم که این مو اسپانیایی چه ارتباط نزمیکی با هم ماشتهاند و چه تاثیرات عمیقی بر ذهن و روح و روان یکدیفر گلاشتهاند کمی بعد با آشنایی بیشتر با مکتب سوررئالیسم، با مالی و آثارش و آن ”استمناگر کبیر“ آشنا شد. چیزی که این کتاب را برایا .جلاب کرم تکرار نکاتی نبوم مر مورم آثار و زندگی آنها -که اکنون برای کمتر کسی ناشناخته است -بلکه آن روابط مرهوم تنیده و ممنوعه بوم تابوها و روابطی که برای منِ مخاطب ایرانی مر این سطح و با این جزئیات بیان نشده بوم هرگز و ظهور شباهتهای بیشماری که زندگوی من و ما با آن سه نفر ماشت شباهت مر خوابها ،رویاها ،کابوسها با یک قورن فاصله آنچنان نقطه به نقطه شبیه بومند این تجربههای زیستهشوده کوه باخوانودن سطرهای این کتاب گاه خیال میکرم .که من هم مر گرانامای مههی بیست و سوی قرن زیستها.؟! این ”اینهمانی“ مر تما .طول مسیر خواندن اثر خومش را بر مون عیان میکرم هرلحظه این ”مرهم تنیدگی“ و ”للات ممنوعه“ مر اکثر روابطی که من مر ایوران مر محافل روشنفکری میده و تجربه کرمه بوم .وجوم ماشت برای همین چنان از بیان این زندگیهای و للات ممنوعه مر این کتاب احساس لولت میکورم .کوه مر هرآناش گمان میبرم ،.لورکا منا .اکنون و مالوی اینیکوی موسوت و بنوئول آنمیفری رفی ا. شاید برای خوانندهی اروپایی این کتاب بخشی از تاریخ باشد و یا یک نوو نوستالوژی ،اما بیگمان برای خوانندهی ایرانی اثری است زنوده و تاثیرگولار 11
یادداشت ویراستار
لورکا بونوئل دالی
امیدوار .خواندن این اثر خارج از آشنایی بیشتر با این سه هنرمند و نویوسندهی بزرگ قرن گلشته ،بتواند جرات گفتن زوایا و الیههای پنهان ”زندگیهای مرهوم تنیده“ را نیز به ما بدهد روابطی که گنجینهای بزرگ بومه و هستند برای تولیود آثار هنری و امبی امروز ما
کامیار احمدی آپریل ۸۱۸۱
12
یادداشت ویراستار
لورکا بونوئل دالی
13
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
مقدمه
بدون ترمید فدریکو گارسیا لورکا( )۰۲٣۲-۰٣٩١لویس بونوئول(-۰٣۲٩ )۰٣۱۱و سالوامور مالى( )۰٣۱١-۰٣۲٣سه تون از بزرگوترین و معروفتریون هنرمندان خالق اسپانیا مر قرن بیستم هستند اشعار لورکا و به ویژه نمایشنامههایى چون عروسى خون ،یرما و خانه برنارما آلبا به خاطر نیروى عاطفى و مراماتیوک مر سطح جهان مورم توجه قرار گرفته و به چندین زبان ترجمه شدهاند نا .لویس بونوئل به طور مرتب مر زمره موف ترین کارگرمانهواى فیلوم مر تاریخ سینما و بویژه مر رابطه سینما و سوررئالیسم تکرار میشوم و البته سالوامور مالى هم به خاطر آثار شففتانفیز سوررئال و هم سبک زنودگى عجیوب و غالبوا پراحساس مر سراسر جهان معروف است گرچه این سه هنرمند به خواطر آثارشوان مورم توجه قرار گرفته و سوژه مطالعات نفسگیر بومهاند ،رابطه بیون آنوان کوه رابطهاى طوالنى و متنو بومه بندرت مورم توجه قرار گرفته است مر صفحات پیشِ روى عنوان آثار آنان به استثناى آثارى که با همان عنووان اصلى شناخته شدهاند ،همهجا به زبان انفلیسى ذکر شدهاند مر مووارم اسوتثنایى عنوان اسپانیولى و انفلیسى آثار مر کنار هم ذکر شدهاند این سه که مر فاصله زمانى شش ساله به منیا آمده بومند ،هر یک اهول جواى متفاوتى مر اسپانیا بومند :لورکا از جنوب سرزنده و رنفی انودلس ،بونوئول از استان شمالى و طاقت فرساى آراگون و مالى از شهر ساحلى فیفوراس بور کرانوه کوستا براوا گرچه زامگاه آنان متفاوت است ،شرایط موران کومکی آنان بوسیار 14
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
شبیه هم است :هر سه خانوامه مرفهی ماشتند که آنان را از فقر شدید محیط پیرامون خوم متمایز میکرم همانطور که خواهیم مید ،پدر لورکا کشاورز خوش اقبالوی بوم که مقدار معتنابهى از اراضى حاصلخیز و کارگر مر اختیار ماشت پدر بونوئل، که مر کوبا شانس بدو روى آورمه بوم ،ماراى مو ملک گرانقیمت بومه و چنوان ثروتمند بوم که مر یک مورم توانست با پول خوم یکى از بانکهاى محلوى را از ورشکستفى نجات مهد پدر مالى ،گرچه به اندازه پدر بونوئل ثروتمند نبوم ،اموا مفترمار سرشناسى بوم که از محل تالش خوم مرآمد هنففت و ثابتى ماشت مقیقوا به سبب پیشینه خانوامگى ممتازشان بوم که بویژه لورکا و بونوئل ملشان به حوال افرام بیبضاعت میسوخت و بعدها به طور مشخص میدگاههاى چپگرایانوه پیودا کرمند که به سهم خوم تسثیر عمیقى بر زندگى شخصى آنان گلاشت مالى هوم مر جوانى میدگاههاى چپگرایانه افراطى ماشت که بیش از هر چیز منعکوس کننوده میدگاههاى آنارشیستى پدرش است کامال روشن است که به هنفا .آغاز موسوتى سه جانبه بین لورکا ،بونوئل و مالى مر مهه بیست ،آنان زاویه مید سیاسى مشترکى ماشتند رابطه بسیار مهم آن سه به گرایشات جنسى آنان نیز بر موى گورمم اگور مر صفحات بعدى این مسسله به طور مفصل مورم بررسى قرار مى گیرم ،صورفا بدیون خاطر است که نقش مهمى مر زندگى شخصى و هنرى آنان ماشته است؛ رابطه بیون آنان را تعریع مى کرم و مر سراسر آثار آنان جلوهگر است اغلب گفته میشوم که زندگى شخصى هنرمندان خالق نسبتِ اندکى با آثار آنان مارم ،اموا نمونوههاى بسیار زیامى وجوم مارم که نمایشنامهها ،فیلمها ،نقاشیها و موسیقى بیانفر رنج و مغدغه هنرمندان است و بهتر است بپلیریم که بدون این موسائل عواطفى چنیون آثووارى پدیوود نمیآمدنوود چایکوفووسکى آخوورین سوومفونى خوووم ،کووه غالبا احساسات خوانده مى شوم ،را نمینوشت اگر گرفتار یسس عمی خوم نمیشد استریندبرگ و تنسى ویلیامز نمایشنامههاى خوم را نمىنوشتند ،اگر مهر ترومواى خانوامگى و جنسى بر خوم نداشتند سکسوالیته لورکا و بونوئل عمیقا تحت تسثیر پیشینه کاتولیکى آنان بوم و مر مورم بونوئل باید موره تحصیالتاش تحت تعالیم یسوعیان را مر نظر گرفت گرچه لورکا مر مدرسه نسبتا آزامترى آموزش مید ،اما محیط زندگى بوسیار سونتى و 15
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
جامعه قویا کاتولیکى که مر آن پرورش یافت ،بدین ترتیب بووم کوه آگاهوى فزاینده به گرایشات همجنسگرایانهاش مر او منجر به علاب وجدان شد تا مر سایه آن [علاب وجدان] طبیعت جنسى خوم را از خانوامه و اطرافیان پنهوان کنود و متعاقبا منجر به ناکامى جنسى عمیقى مر او شد که خصلت نماى بیشتر آثار او شده است [ ]۰مواجهه بونوئل با تعالیم سختفیر یسوعیان مر موران تحصیل -و بسیارى از اسپانیاییها که مر نهامهاى آموزشى مشابه تعلیم میده بومند -این باور را مر او بوجوم آورم که سکس عمیقا آغشته به گناه است و مر نتیجه مر او ترمیدى ایجام کرم که بر سراسر عمر طوالنیاش اثر گلاشت مر همین رابطه ،گرچه بونوئل سخت غیرهمجنسگرا مینموم ،پیشینه کاتولیکیاش همانند لورکا اثر عمیقى بر او نهام [ ]۸این یکى از جنبههاى زندگى و آثار بونوئل است که پیشتر بطور مفصل موورم بررسى واقع نشده است. گرچه مالى نیز مر مدرسه تحت مدیریت روحانیون (برامران ماریست آموزش مید ،سکسوالیتهاش ،آنگونه که خواهیم مید مستِکم عجیبتر از لورکا و بونوئول بوم ،اما به احتمال زیام عوامل میفرى به جز موران تحصیل بر او تسثیر گلاشته بوم که همانگونه که خواهیم مید منجر به پرهیز از تماس جسمانی با جنس مخالع شد به طوریکه علیرغم ٥٥سال زندگى مشترك ،خوم را مر اشتیاق به استمنا ،تماشاى عمل جنسى میفران ( فضولیت و تمایل احتمالیاش به همجنسگرایى نوشان موى مام ،گیریم که تمایل همجنسگرایىاش به منصه ظهور نرسید این مسسله بخشا بدین سبب است که مر مهه بیست رابطه بىنهایت نزمیکى بین مالى و لورکا شکل گرفت و جوهر برخى از آثار هر مو مر این موره مر همین رابطه نهفته است اگور رابطوه قبلى آنان به شرایط زندگى موران کومکى و نوجوانى مربوط موى شود ،اکنوون [گرایش جنسى] چه به لحاظ فرمى و چه از زاویه هنر ،تسثیر تعیین کننودهاى مر زندگى آنان ماشت []٩ سومین و یکى از مهمترین حلقههاى مشترك بین این سه نفور بوه موران وروم آنان به مامرید و موران اقامت آنان مر کوى معروف مانوشجویى (رزیدنوسیا م استومیانتس .مر مهه بیست بر مىگرمم آنجا بوم که نه تنهوا موسوت صومیمى یکدیفر شدند ،بلکه مر معرض جنبشهاى هنرى و ایدههاى جدید قرار گرفتند که چشم انداز فرهنفى اروپا و اسپانیا را تهییر مىمام رزیدنوسیا ،آن گونوه کوه از 16
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
اسمش بر مىآید ،محل اقامت مانشجویانی بوم که مر رشتههاى مختلفى مر مانشفاه مامرید -و مر مورم مالى مر آکاممى سلطنتى هنرهاى زیباى سن فرناندو -تحصیل مىکرمند رزیدنسیا طب الفوى آکسبریج ،همچنین مکان روشنفرى فرهنفى بوم و افرام مشهوری مر حوزههاى مختلع بدان سر مىزمند :نویسندگان ،مانوشمندان، اقتصاممانان ،موزیسینها و لورکا ،مالى و بونوئل اگر تا این موران با ایودههاى مرتبط با روانکاوى ،سوررئالیسم ،سینما و آشنا نوشده بومنود ،مر اینجوا بوا کارشناسان این موضوعات گفتفوهاى مفصلى ماشتند بوه عوالوه ،مامریود شوهر [موزه] پرامو ،تماشاخانههاى فراوان ،سینماها و سایر نهامهاى فرهنفى بووم کوه محرك تخیالت خالقانه آنان بوم گرچه بونوئل مر سال ۰٣۸٥مامرید را ترك کرم و عاز .پاریس شد؛ مالى نیوز سال ،۰٣۸١پس از اخراج از آکاممى هنرهاى زیبا ،به کاماکز برگشت و لورکوا وقت خوم را بین مامرید و محل سکونت خانوامهاش مر گراناما تقسیم مى کرم ،اما جدایى به معنى پایان رابطه آنها نبوم لورکا چندین بار به میدن مالى مر کاماکوز رفت و جاذبه جنسی بسیار شدیدى مر او بوجوم آورم ،که به رغم انکار مالى ،بوه عینه میتوان فهمید [رابطهاى] موجانبه بومه است مر واقع ،همانطور که خواهیم مید ،برخى از آثار مالى مر این موره مربرگیرنده سر لورکاست و لورکا نویز بوه سهم خوم اشعار مهمى سروم که بیانفر تعریع از جلابیت مالى است مر رابطوه بوا مالى و بونوئل میتوان گفت که همکارى آنان مر اواخر مهه بیست ریشه مر عالقه مشترك به سوررئالیسم ماشت که منجر به نامیده گرفتن [اهمیت] آثار لورکا شود، چرا که به زعم آنان آثار لورکا بسیار سنتى بومند و نهایتا مر رفاقت فزاینده مالى و بونوئل ،جایى براى لورکا باقى نمیماند لورکا ،بدون ترمید سرخورمه از ایون [ واقعیت] و نیز به سبب پارهاى از جوانب زندگى شخصاش ،براى مدتى اسوپانیا را ترك گفت او مر سالهای ۰٣۸٣و ۰٣٩۱نه ماه مر نیویورك و سه ماه مر کوبا به سر برم اما حضور لورکا مر اندیشه مالى و بونوئل سالیان مرازى پوس از قتول لورکا مر نخستین سال جنگ ماخلى اسپانیا یعنى ۰٣٩١امامه ماشت براى نمونوه چهل سال بعد ،اثر مالى به نا .گاوباز متوهم ( The Hallucinogenic Toreador- ) 1969-70به طرز آشکاری ارجاعات بصرى خاصى بوه لورکوا مارم مر سوال ،۰٣١١بونوئل طرح ساخت فیلمى از روى خانه برنارما آلبا مر سر ماشوت کوه 17
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
هرگز صورت واقع به خوم نفرفت و بونوئل مر خومزندگینامهاش به سال ۰٣۲۸ از لورکا به عنوان قشنگترین آممى که مر زندگىاش میده است ،یام میکند با مر نظر گرفتن ویژگیهاى شخصیتى و زندگى خصوصى آنان ،آثوار هرسوه بهترین ترکیب عناصر فرهنفى با زندگینامه آنان اسوت تاواتر لورکوا کوه بوا [نمایشنامه] طلسم شیطانى پروانه مر سال ۰٣۸۱شرو مى شوم و با خانه برنوارما آلبا مر ۰٣٩١پایان مىیابد ،عمیقا ریشه مر زندگى شخصى او مارم و مرونمایوه عشقی ناکا ،.تقریبا مر تما .آثارش محورى است البته لورکا بیشتر تالش مىکورم ناکامى خوم را به عنوان یک همجنسگرا به سمت رابطه بین زن و مرم هدایت کند براى نمونه عروس نمایشنامه عروسى خون( ۰٣٩٩شوهرش را به خواطر معوشوق پیشین خوم ترك مى کند و آمال زنى جوان و پرشور مر نمایشنامه خانه برنارما آلبا غرق مر رابطهاى ناموشرو بوا شووهرخواهر خووم مىشووم تنهوا نمایوشنامه همجنسگراى تما .عیار ،نمایشنامه عامه مرم ۰٣٩۱(.است که لورکا مى مانست به خاطر سانسور و ذائقه عمومى مرم .هرگز مر طول حیات خویش به اجرا مر نخواهد آمد لورکا مر نمایشنامههایی چون همسر شففتانفیز کفاش( ۰٣٩۱و عش مون پرلمپلین( ۰٣٩٩از سنت نمایش عروسکی و کمدی بهره گرفت؛ مر ماریانا پیندا( ۰٣۸١از سنت تاریخی و مر پس از گلشت پنج سال( ۰٣٩۰و عاموه مورم(. ۰٣۸١از سوررئالیسم تسثیر پلیرفت ( گرچه لورکا مر مورم نمایشنامه عامه مورم. سوررئالیستی بومن اثرش را انکار میکرم او مر نمایشنامههای عروسی خوون و یرما( ۰٣٩١و خانه برنارما آلبا تحت تسثیر تراژمی یونان بوم اشعار لورکا نیوز منعکس کننده وجوم عناصر فرهنفی مانند کولیها و رقص فالمینکو مر زندگوی خوم میباشد که الها .بخش اشعاری مانند قصائد کولیان( ۰٣۸۲و شعر آواز ژرف ( ( -۰٣۸۸منتشر شده به سال ، ۰٣٩۰شاعر سوررئالیست مر نیویوورك -۰٣٩۱منتشر شده به سال ، ۰٣١۱و میووان تاماریوت(-۰٣٩١انتوشار۰٣١۱ بومند که مورم اخیر ملهم از شعر عرب بوم به طور کلی آثار لورکا را میتوان مر تنو عظیم خوم از لحاظ فر .و محتوا و علیرغم مرونمایوههای وسوسوهانفیز مر میل مائمی او به تجربه چیزهای جدید متمایز مانست تالشهای خالقانه بونوئل مر هشت سال زندگی مر رزیدنسیا و مستِکم سه سال پس از آن نه بر سینما بلکه بر شعر متمرکز بوم لورکا چشم او را بروی شعر گشومه 18
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
بوم و تسثیر جنبشهای [هنری] معاصر همچون مامائیسم و بعودا سوررئالیوسم را میتوان مر قطعات کوتاه امبی او تشخیص مام بونوئل هر چند عالقهمند به سوینما بوم و آثار بسیاری را مر مامرید و پاریس میده بوم ،شرکت فعاالنهاش مر سوینما تا نیمه مو .مهه بیست و همکاری با ژان اپستین فیلمساز مشهور فرانوسوی و مرك اینکه سبک کمابیش رمانتیک اپستین با او سازگار نیست ،به تسخیر افتام بونوئل مر شوق سوررئالیستی مالی با تما .جنبههای آن -تسکید سوررئالیوسم بر ناخومآگاه و نیز به سخره گرفتن ارزشهای [زندگی] بورژوایی -شریک بوم و سال ۰٣۸٣مر اثر کامال سوررئالیستی یک سگ اندلوسی و سوال بعود مر فیلوم اجتماعیتر عصر طالیی همکاری نموم مالی مر فیلمنامه عصر طالیی و سال ۰٣٩۸ مر فیلم سرزمین بینان ،که بونوئل متعهد اجتماعی میفر با مالی همکاری نکورم، منبع ایدههای مختلفی به بونوئل بوم بونوئل مر این فیلم غیرمستقیم نشان مویمام که مولت اسپانیا ساکنان فقیر جنوب کشور را نامیده گرفته است طی موران جنگ ماخلی و سالهای متعاقب ،بونوئل مر پاریس ،نیویوورك و هالیووم کار میکرم و عمدتا مشهول ویرایش و موبالژ بوم تا فیلمسوازی شوانس فیلمسازی تا سال ۰٣١١و نقل مکان بونوئل به مکزیک ،که تا آخر عمور همانجوا ماند ،به تسخیر افتام مر فواصل سالهای ۰٣١١-۰٣١١بونوئل بیست فیلم ساخت، اما خصلت ناگزیر تجاری صنعت فیلم مکزیک بدین معنی بوم که آثار بونوئل نیوز کمابیش معمولی بوم و فقط مر چند اثر مانند فراموش شودگان( ۰٣٥۱ایوشان( ۰٣٥۸فرشته مرگ ( ۰٣١۸و یکی مو اثر میفر به ظرفیت کامل خویش رسید و توانست بار میفر شیفتفی خویش به سوررئالیسم را با بوه سوخره گورفتن عالوم بورژوایی و کلیسای کاتولیک به منصه ظهور برساند این عنصر موگانه مر کوانون فیلمهای به یام ماندنی بونوئل که بیست سال آخر عمورش مر اسوپانیا و فرانوسه ساخت ،مانند ویریدیانا( ۰٣١۰خاطرات یک موستخدمه( ۰٣١١زیبوای روز( ( ۰٣١۱و میل مبهم هوس( ۰٣١١وجوم مارم که همفی ۰٣١١تریستیانا به ثمر نشستن نبوغ او را ثابت میکنند فیلمهای بونوئل ،همانند اشعار و نمایشنامههای لورکا ،نه فقط از نظر اندیوشه سیاسی بلکه از لحاظ میل سرکوب شده جنسی و سایر عناصر مورتبط بوا زندگوی شخصی او سرشار از تصاویر زندگی خوم بونوئل هستند میل سرکوب شده جنسی 19
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
به طرق مختلع عنصر محوری فیلمهایی چون یک سگ اندلوسی ،خواطرات یوک مستخدمه ،جلابیت پنهان بورژوازی( ۰٣١۸و میل مبهم هوس هستند رفاقت نزمیک مالی با بونوئل و لورکا مستِکم برای مورانی به معنی همکواری نزمیک با آنان بوم :مالی به عنوان طراح صحنه اولین اجرای نمایشنامه ماریانا پیندا مر سال ۰٣۸١با لورکا همکاری کرم و چند سال بعد مر اولین آثار سوررئالیستی همکار بونوئل شد مالی اما خومشیفتهتر و خومنماتر از آن بووم کوه همکواری مرازمدتتری با آنان ماشته باشد او پس از اولین آشنایی با هموسر آینودهاش، گاال ،مر سال ۰٣۸٣و غرق شدن مر آثار خویش و مشهلههای زندگی بوا گواال، عالئم گسست از رفقای صمیمیاش مر وی نمایان شد شخصیت مالی ،بویژه از نظر مسائل جنسی و سایر نفرانیهای فرمی -همانند بونوئل و تا حدوم زیامی لورکا- او را نامزم مناسبی برای همسان شودن [بوا سوررئالیوسم] و بیوان آن جنبوه از سوررئالیسم میکرم که بر زندگی مرونی انسان تمرکز ماشت برجستهترین آثار مالی -که متعل به مهه بیستوسی میباشند -مانند استمناگر کبیر ( ۰٣۸٣بازی ملپلیر( ۰٣۸٣کهنسالی ویلیا .تل( ۰٣٩۰ماندگاری حافظه ( ۰٣٩۰مگرمیسی نارسیسوس( ۰٣٩١-۰٣٩١هر یک به طریقی میل سرکوبشده جنسیاش که محصول تربیت و آموزش بوم و اضطراب او مر مقاربت جنوسی بوا زنان را منعکس میکنند با این حال ،به رغم انباشت ثوروت و شوهرت ،کیفیوت خالقانه مالی -مر مقایسه با بونوئل -به طور مدا .کاهش پیدا میکرم و زندگی او به طور فزایندهای متمرکز بر خومنمایی افراطی بوم مالی با اذعان به اینکه گاال به شکل مثبتی روند زندگی او را تهیویر مامه و نجات بخش او بوم مر اواخر مهه چهل شرو به نمایش گواال مر آثواری چوون مامونا کرم که به موازات همکاری تازهاش با کلیسای کاتولیک و قهرمانسازی از میکتاتوری ژنرال فرانکو پس از پیروزی ایشان بر جنگ ماخلوی اسوپانیا پیوش میرفت مر مهه پنجاه آثار مهه بیستوسی خومنمای مالوی جوای خووم را بوه نقاشیهای عمدتا تهیمایه با مرونمایههای ملهبی و تواریخی مام :شوا .آخور( ۰٣٥٥سن جیمز کبیر( ۰٣٥١کشع آمریکا توسط کریستع کلمب ( ٣-۰٣٥۲ و شورای کل [کلیسای کاتولیک] ( ۰٣١۱مالی با این آثار پول هنففتی به جیب زم ،اما کمک چندانی به اشتهار هنری او نکرم 20
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
با اینکه غرقه شدن مالی مر ثروت که موجب شد آندره برتون بدرست بوه او لقب ”مالر پرست“ بدهد ،منجر به فعالیتهای مختلع متقلبانه مر مهه پنجاهوشصت شد هیچ چیز نتوانست ملسوزی لورکا و بونوئل به فقرا و تقبیح اعمال مرفهان مر بیتوجهی به فقرا را از آنان بفیرم مجلوب شدن مالی مر ثروت و تباهی اخالقی ناشی از آن ،مر اواخور عمور [مالی و گاال] با انحراف و افراط جنسی همراه شد با افزایش سن و ثروت ،مالوی معتام به فضولیت ( voyeurismشد و به زوجهای متعدمی پول میمام تا بوه طرق مختلع مر حضور او اعمال جنسی انجا .مهند گاال نیز که هموواره از نظور جنسی فعال بوم و یکی از خصوصیات بارز او به شمار میرفوت ،مرگویر اعموال جنسی اغراقآمیز وغریب شد به طوریکه مر مهه ششم و هفتم زندگیاش روابوط جنسی متعدمی با مرمان بسیار جوانتر از خوم ماشت مر این موران مالی و گواال اغلب اوقات جدا از هم زندگی میکرمند گاال مر قصر خویش مر پوبل واقع بور کناره کوستا براوا میزیست قصری که مالی برایش خریده بوم و گاال میتوانست آخر عمری خومش را با معشوقهای متعدم سرگر .کند مر اوایل مهه هشتام مالی و گاال گرفتار مشکالت جوسمانی مختلفوی و نیوز اختالفات جدی زناشویی شدند مالی اغلب اوقات افسرمه بووم کوه بویربط بوه ماروهای متعدمی نبوم که گاال به او میخوراند گاال هم مبتال به ناراحتی کیوسه صفرا و نیز شکستفی پا شد و عمیقا افسرمه بوم تا سال ۰٣۲۸برای همیشه رخت را از جهان ببندم مالی هفتسال بیشتر از او زیست که توأ .با افوسرمگی و سوایر مشکالت جسمانی بوم سال ۰٣۲١اتاق خواباش آتش گرفت و مچار سووختفی شدیدی شد و سالهای متعاقب از ناراحتیهای قلب و عروق رنج میبرم که نهایتا مر سال ۰٣۲٣منجر به مرگاش شد همانطوریکه میدیم ،شخصیت و ظواهر لورکا ،بونوئول و مالوی مر موران کومکی و نوجوانی آنان شکل گرفت رابطه بین آنان مر این موران ممکن اسوت اندکی متفاوت از شباهت بین آنان با بسیاری از هنرمندان خالق باشد ،اما آنچه مر این سه هنرمند منحصر بفرم است این واقعیت است که هنفا .تالقی آنان مر مامرید و مر واقع پس از این موران ،ویژگیهای فرمی که مسال کسب کرمه بومند ،آنان را به سمت رفاقت سوق مام رفاقتی که مر مورم لورکا و مالی مربرگیرنده قرابتی 21
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
خاص بوم همچنین این رفاقت مشوق همکاریهای هنری شد که ضمن پروژههای [هنری] فرمی ،منعکس کننده شخصیت فرمی هر یک از آنان و نکاتی بوم که این شخصیتها با هم تالقی و تقارن پیدا میکرمند این تصویر پیچیده و جلاب اسوت و از رشته نخهای مختلفی تشکیل شده است بسیاری از این علقههاپیشتر به تفوصیل مورم توجه قرار نفرفته است هدف این کتاب مقیقا انجا .این امر است
22
مقدمه
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ -See Ian Gibson, Federico García Lorca: A Life, London: Faber and Faber, 1989; Gwynne Edwards, Lorca: Living in the Theatre, London: Peter Owen, 2003 ۸ -See Luis Buñuel, My Last Breath, trans. Abigail Israel, London: Vintage, 1994; John Baxter, Buñuel, London: Fourth Estate, 1994; Gwynne Edwards, A Companion to Luis Buñuel, London: Tamesis, 2003 ٩ -See Salvador Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, London: Vision Press, 1968; Ian Gibson, The Shameful Life of Salvador Dalí, London: Faber and Faber, 1997; Meryle Secrest, Salvador Dalí: The Surrealist Jester, London: Weidenfeld and Nicolson, 1986 ١ -For translations of the plays into English, see Lorca Plays: One; Lorca Plays: Two; Lorca Plays: Three, London: Methuen, 1987, 1990, and 1994; and the individual editions, with commentary and notes, of Blood Wedding, Yerma, and The House of Bernarda Alba, London: Methuen, 1997, 1998, and 2007. All the translations are by Gwynne Edwards, with the exception of Peter Luke’s version of Yerma in Lorca Plays: One, and Henry Livings’s The Public in Lorca Plays: Three
23
کودکی
لورکا بونوئل دالی
کودکی
فدریکو گارسیا لورکا ،مو سال بزرگتر از لویس بونوئل و ششسال بزرگتر از سالوامور مالی ،روز پنجم ژوئن ۰۲٣۲مر روستای فوئنته واکروس ،روستایی مر هفده کیلومتری گراناما واقع مر جنوب شرقی اندلس به منیوا آمود فوئنتوه واکروس یکی از چندین روستای واقع مر زمینهای حاصلخیز غرب گراناماست که از رومخانه خنیل و یکی از شاخههای آن یعنی کوبیالس سیراب میشووم مر زمان تولد لورکا ،این منطقه که مشت وگا هم خوانده میشووم ،منطقوهای بوسیار حاصلخیز بوم که حوالی سال ۰۲۲۱به مرکز کشت چهندرقند تبدیل شوده بووم بالفاصله کارخانجاتی برای بارآوری محصوالت ایجام شدند که منجر بوه رونو کسبوکار زمینماران شد این وضعیت شامل حال فدریکو گارسیا رومریفز ،پدر لورکا ،هم میشد که سال ۰۲٥٣مر فوئنته واکروس به منیا آمده بوم رومریفوز آم .حساس وکوشایی بوم که مر سن سیوهفت سالفی امالك بسیاری از جمله ملکی وسیع به نا .مایموز ،اراضی حاصلخیزی که بعدها به منبع ثوروت چوشمفیر او تبدیل شد ،مر اطراف فوئنته واکروس خریده بوم خالصه اینکه پدر لورکوا آم. ثروتمندی بوم البته آم .بورژوایی نبوم که ثروتاش به او امکان زندگی عاطول وعیاشی بدهد مر واقع مرمی جدی و متشخص به نظر میرسید که با کارگراناش به مالطفت رفتار میکرم و مر منطقه احترا .فراوانی ماشت او همچنین گیتار را به خوبی مینواخت و همراه سه برامر و پنج خواهور ،از نیاکوان خوویش ذوقوی موسیقایی به ارث برمه بومند برای نمونه لویس یکی از سوه بورامرش پیانیوست خوبی بوم که بعدها از موستان مانوئل م فاال شود ایزابول ،یکوی از خواهوران 24
کودکی
لورکا بونوئل دالی
رومریفز نیز خواننده فوقالعامهای بوم که با گیتار همخوانی میکرم عش به موسیقی آشکارا به شاعر و نمایشنامه نویس منتقل شوده بووم موامر لورکا ،ویسنتا لورکا رومرو ،مومین همسر رومریفز بوم همسر اول سال ۰۲٣١به طور ناگهانی رخت از منیا بسته بوم ویسنتا که یازمه سال از شوهرش جوانتر بوم، زنی سیهموی و کوتاه قد بوم که صورتی گرم و حالتی غمانفیز ماشت او مختری تنها بوم که زندگی سختی را پشتسر نهامه بوم مامرش اندکی قبل از تولود وی بیوه شده و مر تنفدستی زندگی میکرمند ویوسنتا مر سون سویزمه سوالفی مر مدرسهای وابسته به کلیسا که برای مانشآموزان فقیر تسسیس شده بوم ،ثبوت نوا. کرمه و پنج سال بعد به عنوان آموزگار مبستان استخدا .شده بوم :شهلی که مستِکم اندکی تضمین مالی برایش به ارمهان میآورم سال ۰۲٣۸مر مبوستان مخترانوه فوئنته واکروس مشهول به کار میشوم و آنجا نیز شوهر آینوده خووم را پیودا میکند ویسنتا همانند بسیاری از زنان آن موران پس از ازمواج با رومریفوز مر سال ۰۲٣١مست از کار میکشد اما عالقهاش به هنر وآموزش از مست نمویروم که به وضوح بر فرزندانش تسثیر میگلارم لورکا میمید که مامرش بوا شوور و شوق برای کارگران مزار و خدمتکاران خانه [ متن] میخواند کاری که لورکوا بعدها با خواندن اشعار و نمایشنامهها امامه مام []۰ افزون بر اینها او زنی ملهبی بوم البته چندان سوختفیر نبووم ،اموا اغلوب لورکای نوجوان را با خوم به کلیسا میبرم لورکا که از آیین کلیسا و بوه ویوژه صدای کُر سخت به وجد میآمد ،مر خانه و مر جامههایی که از پستوی خانه پیدا میکرم ،نمایشی از آیین کلیسا اجرا میکرم اجرا از همان اوان کومکی مر خونش بوم لورکا رابطهای بینهایت نزمیک با مامر ماشت نواقص جسمانی لورکا -کوع صاف پا و کوتاهی نسبی یکی را پاها -بوه معونی عود .توانوایی او مر انجوا. ورزشهایی بوم که مستلز .سرعت و تعامل هستند مر نتیجه لورکا بیشتر اوقوات مر خانه پیش مامر میماند گرچه قصههای مربوط به بیماری مر ایا .کومکی کوه منجر به ناتوانی لورکا مر راه رفتن شد به احتمال زیام غیرواقعیانود ،اموا بودون ترمید مشکالت جسمانی موجب نفرانی والدین شده بوم این نفرانوی بوا مورگ ناگهانی فرزند مو .آنان ،لویس ،به علت مرض سل مر سال ۰٣۱۸تشدید شود از 25
کودکی
لورکا بونوئل دالی
این نظر ،مرگ یک نوزام لورکا را به کومکی سالوامور مالی پیوند میمهود اموا والدین لورکا بر خالف والدین سالوامور مالی فقدان کومك خووم را بوا نامیوده گرفتن کومك میفرشان جبران نکرمند برعکس ،ویسنتا پسرش را بوه موسویقی و سایر امور هنری تشوی میکرم بعدها ،لورکا چنین مین خوم را به مامر اما کورم که سهم بسزایی مر شکوفایی خالقیت لورکا ماشت” :همهچیز خوم ،آنچه بوومه و آنچه خواهم بوم را مدیون او هستم “ [ ]۸سال ،۰٣٩٩وقتی مر آرژانتین از او پرسیدند که قصد ازمواج مارم ،به طرز ظریفی جواب مام” :من متعل بوه موامر. هستم“[ ]٩طی موره اقامتاش مر آرژانتین -که سیوپنج سال از عمرش میگلشت به طور مرتبنامه و تلفرا.هایی از ویسنتا مریافت میکرممر موران کومکی زنان میفری پیرامون لورکا حضور ماشوتند بوا ملوورس کوستا که مر فونته واکروس پرستار فرانچسکو برامر کوچک لورکا بوم و بورای مدتی نسبتا طوالنی خدمتکار خانه نیز محسوب میشد ،گوشه نفاهی به هم ماشتند ایزابل گارسیا رومریفز عمه لورکا ،اولین گیتار خوم را به او بخشیده بوم و بسیار محبوب لورکای کوچولو بوم لورکا مو خواهر کوچکتر نویز ماشوت :ماریوا و ایزابل عالوه بر اینها مختر عموها که همه از لورکا بزرگتور بومنود :آورلیوا گونزالس گارسیا ،ماتیلده ملفامو گارسیا و کولتیلده گارسیا پیکوسی همه سواکن فوئنته واکروس بومه و لورکای کوچولو غالبا به جمع آنان میپیوسوت کوثرت زنان پیرامون لورکا بدین معنی نیست که از مصاحبت با سایر موستان محرو .بومه باشد او چهل پسرعمو -مختر عمو مر روستا ماشت ،اما به نظر میرسد که حوضور زنان مر اوایل عمر او منجر به رشد چیزی شد که اکنون نیمه مؤنث لورکا نامیوده میشوم حضور زنان مر محیط زندگی نقش مهمی مر فهم عمی وی از زنان ماشت که بعدها مر آثارش نیز متجلی شد همچنین باید بر تسثیرات محیط زندگی و بویژه مشتهای حاصلخیز فوئنته بر او تسکید کرم مر فوئنته عش و ملبستفی عمیقی به طبیعت پیدا کرم که مر البالی آثارش به چشم میخورم لورکا این ملبستفی را اینگونه توصیع کرمه است: ”عاش روستا هستم احساس میکنم که روحا بدان وابستها .اولین خواطرات کومکی من بوی خاك میمهد چمنزارها و مزار نزم من شوففتانفیزند شویفته حیوانات وحشی مر روستا ،احشا .و آم.هایی هستم که روی زمین کار و زندگوی 26
کودکی
لورکا بونوئل دالی
میکنند چیزیکه افرام کمی بدان ارج مینهند میتوانم اینها را همانگونه که مر کومکی میدها .به خاطر بیاور .اگر چنین نبوم ،نمیتوانوستم عروسوی خوون را بنویسم “[]١ از سوی میفر زندگی روستا برای لورکا که از خانوامهای مرفه بوم ،نمایوش غمانفیزی از زندگی مرممی بوم که سطح زندگی بسیار نازلتری از او ماشتند مهه نخست قرن بیستم و سالهای متعاقب آن بیشتر کسانیکه مر فوئنتوه واکوروس و جاهای مشابه میزیستند مر فقر مطل زندگی میکرمند لورکوا مر کومکوی بوا مخترکی موست شده بوم که پدرش علیرغم آرتروز شدید برای آنان کار میکرم و مامر مخترك نیز -همانند بسیاری از زنان مر مناط روستایی آندلس -به خاطر زایمانهای مکرر زنی رنجور بوم مر این مناط باورهای سوختفیرانه کاتولیوسم مانع استفامه از روشهای پیشفیری از بارماری میشد بیشتر کومکان لباسهوای مندرس میپوشیدند و مر صورت کثیع شدن لباسها ،ناچار بومند نیموهلخت مر خانه بمانند تا لباسها شسته و خشک شوم افرام زیامی مرتب مریض بومند و اغلب مر سنین جوانی میمرمند این وضعیت عمیقا بر روح لطیع کومکی که فدریکوو نامیده میشوم تسثیر میگلاشت آگاهی از زندگی مرفه ومحرومیت شدید میفوران تخم میدگاههای چپگرایانه مر ذهناش کاشت تا مر بزرگسالی به بار بنشیند سال ۰٣٩١میگوید: ”روزی که سرانجا .گرسنفی [از جهان] محو شووم ،منیوا شواهد بزرگتریون شکوفایی معنوی خواهد شد ما حتی نمیتوانیم شامی این انقالب بزرگ را مجسم کنیم مار .مانند یک سوسیالیست اصیل صوحبت مویکنم آیوا [سوسیالیوست] نیستم؟“[]٥ قرابت با زندگی روستایی همچنین مر او عالقه شدیدی بوه فرهنوگ مرمموی بوجوم آورم لورکا از طری مامر ،خدمتکاران خانه ،روستاییان و مرممی که بور روی امالك پدر کار میکرمند با اشعار ،قصاید ،رقص ،ترانه و ویژگیهای عظیوم گویش محلی آشنا شد که همه مر آثار خالقانهاش منعکوس شودهاند لورکوا مر کومکی شاهد وروم عروسک گرمان موره گرمی به فوئنته واکروس بوم که چنوان عالقهاش را جلب کرم که مر هفتسالفی مر خانه نمایشهای عروسکی اجرا میکرم و از لباسهای قدیمی و اشیای تزئینی گنجه مامر بهره میگرفت به ایون ترتیوب 27
کودکی
لورکا بونوئل دالی
لورکای خرمسال اعضای خانوامه ،خدمتکاران و کومکان محله را سرگر .میکرم و اینها پیش مرآمد کارگرمانی تااتر شد که بعدها به شکل حرفهای مر پیش گرفت سال ،۰٣۱١گارسیا رومریفز خانوامهاش را از فوئنته واکروس بوه روسوتای آسکه روسا (که بعدا والدروبیو نامیده شد منتقل کرم که کمی نزمیکتر به گراناما بوم امروز به آسانی میتوان با اتوبوس از هرمو روستا به گراناما رفوت آسوکه روسا که کوچکتر از فوئنته واکروس بوم ،مر وسط مشوتهای حاصولخیز وگوا واقع شده بوم و بنابراین نزم لورکا تداعی کننده همان چشم انداز و مرممی بووم که میشناخت اما مو سال بعد ،خانوامه لورکا باز هم راهی سفر شدند و این بار مر خوم گراناما رحل اقامت افکندند این آغاز موران جدیدی مر حیات لورکا بووم که اکنون یازمه سال ماشت اما رابطهاش با روستا قطع نشد پدرخانه آسکه روسوا را نفهداشته و بیشتر تابستانها از شلوغی شهر فرار کرمه و به روستا بر میگشتند
*** لویس بونوئل که مو سال از لورکا جوانتر بوم ،روز بیستومو .فوریه ۰٣۱۱ مر شهر کوچک کاالندا -که پنج هزار نفر جمعیت ماشت -واقع مر شمال شورقی استان آراگون که مر گوشه میفر کشور و بسیار متفاوت از اندلس بوم به منیا آمد آراگون ،ناحیهای مر اسپانیاست که زمستانهایش بیرحمانوه سورم وتابوستانها گرمای سوزانی مارم و مر اوایل قرن بیستم بینهایت عقبمانده بوم ایون ناحیوه نسبت به سرزمین وگا مر گراناما بسیار کم حاصل است و به طور کلی مر حاشویه مراکز مهم پیشرفته مانده بوم مر بروشورهای شرکتهای توریستی بودان عنووان ”اسپانیای کشع نشده“ میمامند ساکنان کاالندا زندگی را سوخت و بیرحمانوه میمیدند ،اما شرایط زندگی بونوئل -همانند لورکا -بسیار متفاوت[از مرم ].بوم پدر لویس ،که خوم از ساکنان بومی کاالندا بوم ،مر سون چهوارمه سوالفی زامگاه خوم را ترك کرمه بوم تا به ارتش ملح شوم و بعدها به کوبا رفته بوم مر کوبا و مر طول جنگ اسپانیا -امریکا ،به عنوان حسابدار مالی ارتش کوار کورمه بوم و متعاقبا فروشفاه ابزارآالت باز کرمه بوم سال ۰۲٣٣بعد از استقالل کوبا از اسپانیا سهم خوم را به شرکایش فروخته و به کاالندا برگوشته بووم او مر سون چهلوسه سالفی مرم ثروتمندی بوم لاونارمو بونوئل مر کاالندا خانه اجدامی را 28
کودکی
لورکا بونوئل دالی
بازسازی کرمه و ملک پررونقی به نا .التوره مر سه کیلومتری کاالندا و بر کنواره رومخانه ایجام کرمه بوم یکسال بعد ،مقیقا پس از تولد لویس به شهر ساراگوسوا کوچ میکنند و مر آنجا آپارتمان بزرگی را اجاره میکند البته او خانه اجدامی را مر کاالندا نفه میمارم و مرست مانند خانوامه لورکا که تابستانها بوه واسوکه روسا بر میگشتند ،چند ماه از سال را هنفا .تابستان و عید پاك مر روستا بوه سور میبرمند میزان ثروت خانوامه لاونارمو بونوئل را میتوان از روی خانوهها ،اموالك و سبک زندگی آنان تخمین زم :خانه آنان ”موزهای از آثار هنری“ بوم که با اثاثیوه گرانقیمت تزئین میشد خانه آنان بر کرانه رومخانه نیز کوه ”محوصور مر باغوی بزرگ“ بوم ،غالبا زیر نور چراغهای استیلن میمرخشید [ ]١آپارتمان آنوان مر ساراگوسا نیز که طبقه مو .یک ساختمان بزرگ را شامل میشود ،قبوال سواختمان مرکزی پلیس بومه و حدوم مه بالکن ماشت بارزتر از این امالك ،ثروت لاونارمو بونوئل به حدی بوم که یکبار بانک آمریکا-اسپانیایی ساراگوسا را از ورشکستفی نجات مامه بوم بونوئل مرباره روتین روزانه پدرش مینویسد :او مطلقا کاری نمیکرم معموال از خواب بر میخاست؛ موشی میگرفوت؛ صوبحانهای میخوورم؛ روزناموهای میخواند؛ رسید سیفارهای هاوانا را کنترل میکرم؛ چند موسموریتی بور عهوده میگرفت؛ مر خانه ناهار میخورم؛ قیلولهای میکرم؛ به کلوپ محل سری مویزم؛ با موستانش ورق بازی میکرم تا وقت شا .فرا رسد روشن است که ایون ریتوم زندگی روزانه یک بورژوا و بسیار متفاوت از پدر سختکوش و پر انورژی لورکوا بوم از این نظر زندگی لویس بونوئل جوان بسیار پرشوکوهتر از لورکوا بووم و چنانکه خواهیم مید مر سالهای بعد نقش مهمی مر رم زندگی[بورژوایی] به نفوع کمونیسم ایفا کرم ماریا ،مامر لویس که هنفا .بازگشت لاونارمو به کاالندا و ازمواج با این مرم چهلوسه ساله فقط هیجده سال ماشت ،مختر صاحب میخانه کاالندا و بینهایت زیبا بوم زنی قد بلند؛ چهارشانه و با تعالیم اشرافی که حتی مر شصت سالفی چنان زیبا بوم که نفاهها به سویش میچرخید بر خالف مامر لورکا ،او مر جوانوی رنجوی نکشیده و به سرعت مر زندگی بورژوایی شوهر غرق شد بونوئل او را زنی پارسوا 29
کودکی
لورکا بونوئل دالی
توصیع میکند که به طور مرتب به کلیسا میرفت و زندگیاش را وقع اموورات خانوامگی میکرم او سه پسر و چهار مختر را بزرگ کرم ماریا مرصدم بوم کوه فرزنداناش را مطاب رسو .اخالقی عصر خوم بار آورم کوه مر جامعوه متعوصب کاتولیک بسیار سختگیرانه مینموم بعدها عکسی از لویس را مر محرابوی تعبیوه شده بر گنجه نفه میماشت که مر میان عکسهای مرحو .پاپ قرار میگرفوت از نظر ارزشها و باورهای ملهبی ،ماریا چندان متفاوت از مامر لورکوا نبووم اموا عالی فرهنفی و آموزشی وی بسیار محدوم بوم و مر توشوی نموومن لویوس خرمسال به عالی هنری نقش چندانی نداشت لویس جوان ،بر خالف لورکا بسیار قوی و سرحال بوم بعودها مر پورورش اندا .جهد بلیهی نموم و وقت خوم را صرف ورزشهایی چون مو ،بوکس وکشتی میکرم لویس نوجوان مآال از خوم استقالل رأی نشان مامه بوم که مر بزرگوسالی نیز خصلت نمای زندگیاش شد کنچیتا ،خواهر لویس خاطرنشان میکند که لویس و مامر ”روزانه سر امتنا لویس از پوشیدن کواله مانشآمووزی جور و بحوث میکرمند“ و لویس اصرار میکرم که مر مدرسه ،تکهای از زیر جامه را مر غلایش یافته بوم و پدرش را به خاطر امتنا از قبول این ”اتها “.به مبارزه طلبیده بووم [ ]۲ خالصه ،لویس به هیچ عنوان بچهای نبوم که پدر و مامرش به راحتی بر سرش مام بکشند از سوی میفر ،برخی از جوانب موران کومکی بونوئل با کومکوی لورکوا - مستِکم عش لورکا به طبیعت -مطابقت میکند کاالندا ،سرزمینی محصور مر میان زیتون زاران و تاکستانها و کم حاصلخیزتر از فوئنته واکروس بوم ،اما بوه هور روی مناظری ماشت که آم .میتوانست با طبیعت پیوند برقورار کنود کنچیتوا بونوئل نقل میکند :مر کومکی میتوانستیم از میان بوتوهزاران عبوور کنیوم و حیوانات وحشی را تماشا کنیم “[ ]٣کنچیتا همچنین یامآور میشوم” :محیط خانه پر از حیوان بوم و بونوئل توجه ویژهای به میمونها ،عقابها ،قورباغه و وزغها، مارهای علفخوار و باألخص سوسماری آفریقایی ماشت که مر موران ترور[جنوگ ماخلی] توسط آشپز خانوامه و به ضربه چماقی از پای مرآمد لوویس همچنیون 30
کودکی
لورکا بونوئل دالی
جعبهای ماشت که مملو از موشهای کوچک خاکستری رنگ بوم و به من اجوازه میمام یک بار مر روز نفاهی به مرون جعبه بینداز .بیشتر حیوانات خانفی موال لویس بوم و من هرگز ندید .کسی بهتر از او از آنان مراقبت کند “[]۰۱ عش و عالقه او به حیوانات و نیز به حشرات موجب شد بعودها رشوته علوو. طبیعی را برگزیند از این طری نیز میتوان علت حضور حشرات و حیوانات را مر فیلمهایش فهمید گرچه مر اشعار و نمایشنامههای لورکا طبیعت به عنووان نویروی ناگزیری مر حیات بشر به تصویر کشیده میشوم ،مشاهده حیوانات و حوشرات از نفاه بونوئل بیشتر از این جهت است که رفتار آنان بسیار شبیه رفتار انسانهاست و میتوان آنان را زیر ذرهبین قرار مام و از نزمیک به مطالعه پرماخت بونوئل خرمسال مر کاالندا ،همچون لورکا مر معرض زندگی افورامی قورار گرفت که بسیار محرو.تر از او بومند برای نمونه لوویس تعریوع کورمه اسوت کومکان فقیر هشت-مه ساله با مهانی باز و متعجب نفاهی بوه مرون خانوه آنوان میانداختند و از شکوه تزئینات خانه انفشت به مهان میماندند مر موسیر خانوه میفرشان بر کرانه رومخانه ،خانوامه بونوئل همواره کومکانی را میمیدنود کوه مچار سؤتهلیه بومه و ژندهپوش بومند پدران این بچهها با کارهوای طاقتفرسوا وکمرشکن مر تالش کسب بخورونمیری برای خانوامه بومند و مامران نیز همچون برمگان خانفی شکم کومکان خوم را با پسمانده خانوامههای اعیانی سیر میکرمند از آنجا که فقری چنین شدید همواره منجر به بیماری و مرگ میشووم ،موشاهده جسدی پیچیده مر کفن م .مر کلیسا و چهرهای پوشیده با نقاب معموول آن ایوا. بوم بونوئل یامآور میشوم که زندگی مرم .کاالندا مر اوایل قرن بیستم تفواوت چندانی با قرون وسطی نداشت ،هر چند او این وضعیت را بدون زیر سؤال بورمن [نظم موجوم] پلیرفته بوم بههرحال افزایش آگاهی او به زنودگی محروموان بوه تدریج میدگاههای سیاسیاش را شکل مام و آگاهی به فقر جانکاه مناط روستایی به شکل بیرحمانهای مر سومین فیلم بونوئل سرزمین بینان منعکس شده است افزون بر این واقعیت که مامر بونوئل از نظر ملهبی انوسان پارسوایی بووم، ملهب کاتولیک مر شکل مامن به [افکار] موران کومکی لویس نقشی ماشته است او مر کاالندا شاگرم یکی از روحانیون به نا .پدر مقدس بووم و مر گوروه کُور موشیزه کارمن [کلیسا] نیز آواز میخواند و ویولن مینواخوت مر ایون موران 31
کودکی
لورکا بونوئل دالی
عالقهاش به ملهب چنان شدید بوم ،که همانند لورکا مر خانه نمایشهای ملهبوی اجرا میکرم :اغلب رمای سفید روحانیون بر تن میکرم و محصور میوان اشویای مربوط به آیینهای ملهبی و مر معیت خواهران خوم که از میان آنان کنچیتا بیش از همه به او نزمیک بوم به اجرای نمایش میپرماخت لویس مر خواطرات خووم یامآور میشوم که او و موستانش چنان غرق مر ملهب کاتولیک شده بومند کوه بدون کمترین ته رنفی از ترمید تعالیم آن را قبول کرمه بومند []۰۰ اجرای نمایشهای ملهبی البته نمایانگر یکی میفر از تشابهات او با لورکای خرمسال است :میل شدید به تااتر مر واقوع همانگونوه کوه لورکوا مجولوب نمایشهای عروسکی شده و با اجرای نمایشهای عروسکی ،عروسکهای مستساز خویش ،میفران را سرگر .میکرم ،لویس نیز خواهران خوم و کومکان محل را بوا عروسکها و اسباببازیهایی که والدین برایش خریده بومنود سورگر .میکورم بنابراین عالقه بونوئل به تااتر به قبل از اجرای نمایش مون ژوان تنوریو ،اثر قرن نوزمهمی خوزه زوریال ،با لورکا مر کوی مانشجویی[ رزیدنسیا] برمیگرمم و این اجراها پیش مرآمد هدایت هنرپیشهها توسط بونوئل کارگرمان و لورکا به عنووان رهبر گروه تااتر ال بارّاکا مر مهه سی میشوم *** علیرغم شباهتهای معین زندگی لورکا و بونوئل با مالی ،زندگی سوالوامور مالی بسیار متفاوت بوم و مقایسه زندگی آنان بسیار ناجور است مالی یازمهم موه سال ۰٣۱١مر خانه پدریاش مر فیفراس ،واقع مر گوشه شمال شرقی کاتالونیوا که فقط بیست وپنج کیلومتر با مرز فرانسه فاصله مارم به منیا آمد فیفوراس کوه بسیار بزرگتر از فوئنته واکروس و کاالنداست ،مر آن زمان حدوم یازمه هزار نفر جمعیت ماشت و نسبتا پیشرفتهتر بوم که به یمن وجوم کلووپ هوا ،انجمنهوای موسیقی،یک تماشاخانه ،امبیاتی کامال هنری ،سنت علمی و نیز به خاطر موقعیوت جهرافیاییاش تحت نفوذ[فرهنفی] فرانسوی بوم سالوامور مالی کزی ،پدر مالی مر مهکده ماهیگیری کاماکز به منیا آموده و سال ۰٣۱۱به عنوان رئیس ثبت اسنام فیفراس ،مر عم بیوستوپنج کیلوموتری خاك اسپانیا ،منصوب شده بوم او ضمن ریاست چنین امارهای ،کارمندی بوم کوه 32
کودکی
لورکا بونوئل دالی
اتوریته انعقام قرارمامها ،وصیتنامهها ،معامالت و ماشوت بودیهی اسوت کوه مرآمدی تضمین شده و موقعیت اجتماعی مورم احترامی ماشت پدر مالی آم .متشخصی بوم که از نظر میزان ثروت به پای خانوامه لورکوا و بونوئل نمیرسید ،اما چنانچه خواهیم مید آم .جاافتوامه و بافرهنوگتری بووم بسیاری از مرم .او را باهوش و مانشمند میمیدند مر عینحال آم .باحالی بوم و نیز مر وجومش خصلتی ستیزه خویی ماشت گفته میشووم کوه ”همیوشه حالوت تهاجمی ماشت؛ طعنهگو بوم و اطواری ماشت که زبانزم کل منطقه بوم او همواره آممی شورانشی بوم “[ ]۰۸این جنبه از شخصیت سالوامور مالی کزی مر مناسبات زیامی و مهمتر از همه مر رابطه با حمایتاش از مرم .کاتاالن که تحت حاکمیوت مولت مستقر مر مامرید بومند ،قابل مشاهده بوم از این نظر مالویِ پودر تفواوت چندانی با بسیاری از نخبفان کاتالونیا نداشت او هوامار آنارشیسم بوم و علیرغم ثروت و موقعیت اجتماعی خوم را مر زمره بورژواها که اعتراضات ،تظواهرات و اعتصابات ضدراستگرایان را سرکوب میکرمند به حساب نمیآورم اما اگر ایون جنبه از شخصیت پدر بر فرزند اثر نهامه بوم ،کتابخانه بزرگ و بحثهای آتشینی که مر خانهاش حول سیاست ،امبیات و فلسفه صورت میگرفت ،به هموان مویزان تسثیرگلار بوم پدر مالی به طرق مختلع تسثیر معینی بر زندگی فرزند ماشت مامر مالی ،فلیپا مومنش فِرّز ،زنی ریزه اندا ،.زیباروی و سیه مووی و اهول بارسلونا بوم که مو سال از شوهرش جوانتر بوم و مختر یکوی از وارمکننودگان لباسهای مرمانه بوم فلیپا با مامرش مر این تجارت کار میکرم و مامر این پیوشه را از پدرش به ارث برمه بوم و تخصصی مر اشیای زینتی -هونری کوسب کورمه بوم به نظر میرسید که فلیپا مارای قریحه هنری بوم و این استعدام را مر پوسر بوه ارث گلاشته بوم اما آنچه عیانتر است ،این است که ملبستفی عواطفی موامر بوه فرزند تسثیر عمیقی بر مالی گلاشت واقعه کلیدی مر زندگی این خانوامه ،مرگ اولین فرزند آنان مر اوت۰٣۱٩ بوم که فقط بیست ومو ماه از عمرش میگلشت و طب گواهی فوت ،علت مورگ عفونت شدید مستفاه گوارشی بر اثر سرما بوم پدر و مامر خیلوی بوه او وابوسته بومند و سال بعد با تولد مومین فرزند که هنرمند آینده ماست ،او به طور طبیعوی جایفزین طفل از مست رفته شد این واقعیت که اسم او را سالوامور -نامی که بور 33
کودکی
لورکا بونوئل دالی
اولین فرزند خوم نهامه بومند -نامیدند ،به خومی خوم چیزی غیر مرسو .نبووم مر اسپانیای آن زمان و حتی اکنون خیلی رایج است که پدر و پسر یک اسم مشترك ملهبی ماشته باشند ،اما نزم سالوامور مالی مسجل بوم که والدین او را بوه چوشم جایفزین فرزند از مست رفته و ناجی وجوم بیفرزند خوم نفاه میکرمند توا بوه چشم یک فرزند قائم باللات رامون گوارمیوال ،پسر عموی مالی میگوید ”آنوان هر روز مو فرزند[سالوامور زنده و سالوامور از مست رفتوه] را بوا هوم مقایوسه میکرمند بر تن او همان لباسها میپوشیدند و همان اسباب بازیهوا مر اختیوارش میگلاشتند طوری رفتار میکرمند که گویی فرزند کنونی هموان سوالوامور از مست رفته است و سالوامور به این نتیجه رسید که موجومیتی نودارم “[ ]۰٩ایون باور با این واقعیت تقویت میشد که باالی تخوت خوابوشان عکوس بزرگوی از سالوامور اول نصب کرمه بومند و همواره نفران بومند که فرزند کنونی شوان بوه سرنوشت فرزند از مست رفته مبتال شوم مر هوای سرم مامر او را ناچار میکورم که خوم را مر شالی بپوشاند ”و گرنه مثل برامرت خواهی مورم“ [ ]۰١وقوتی از جای معینی عبور میکرمند ،پدر و مامر میگفتند ”همینجا بوم که سالوامور عطسه زم ،مواظب باش!“ []۰٥باور مالی به اینکه او بیوشتر از آنکوه خوومش باشود، برامرش است صرفا چون حکایتی ،که محصول تخیلی بیش-فعال اسوت ،نامیوده گرفته شده است اما با مر نظر گرفتن شخوصیت غیرعوامیاش ،آسوان میتووان پلیرفت که چنین باوری ریشه مر ذهن مالی کومك ماشت به نظر میرسید کوه مر هر ماجرایی ،سالوامور مو .مصمم است تا جایی کوه ممکون اسوت متفواوت از سالوامور اول باشد از آنجا که والدین مدا .مر گوش مالی از فوضایل فرزنود از مسوت رفتوه میخواندند ،مالی میرفت که رفتاری متضام با سالوامور اول از خوم نشان مهود اوقات تلخی او از مومین سال زندگی به بعد ،غالبا کمتر تعمدی بوم چرا که با مر نظر گرفتن نفرانیهای والدین نسبت به سالمتی [وحفظ جان او] مالی میمانست که والدین او را به خاطر رفتارهایش تنبیه نخواهند کرم برعکس ،چنان ملبوسته بوه مالی شده بومند که مامرش میخواست هر آنچه فرزند میخواهد ،انجا .مهد مالی میمانست که هر لحظه ممکن است مزاج پدر بهم ریخته شوم و بنابراین شفرمهایی بدست آورمه بوم تا توجه پدر را از روی خوم منحرف کند برای مثال ،مفعهای 34
کودکی
لورکا بونوئل دالی
پدر برایش سه چرخهای خرید و استفامه از آن را موشروط بوه خیوس نکورمن تختخواب نموم تا آن زمان ،سه چرخه روی گنجه و مور از مسترس مالی میماند اما مالی به جای بدست آورمن مل پدر و به مستآورمن هدیه ترجیح میمام کوه مر رختخواباش بشاشد و پدر را خشمفین کند پیامد چیزیکه ”زایل کرمن توجه“ نامیده میشوم ،این بووم کوه مالوی ”مر وضعیت وابستفی کومکی و پرهیز از گا.های استقاللطلبانه وخوممحوری معموول سنین کومکی افتام“ [ ]۰١خالصه نمیتوانست کاری برای خوم انجا .مهد بورای مثال بستن بند کفش ،باز کرمن یک گره و حتی چرخاندن مسوتفیره مرب اتواق برایش مقدور نبوم مر ناتوانی انجا .امور پیش پاافتامه و روزمره شباهت معینوی بین او و لورکا وجوم مارم که گفته میشوم قامر به تشخیص چپ و راسوت و مر کل جهت نمایی نبوم اما ناتوانی مالی بسیار بدتر و مجموعه عواملوی کوه او را فرمی وابسته بار میآورم بسیار پیچیدهتر بوم هر چند رفتارهای لوسمسبانه مامر ،مالی را بسیار وابسته بار آورم ،بوه نظور میرسد که حضور و نفوذ زنان میفر مر پویرامون او اثور تعییون کننودهای مر شخصیتاش ماشت مر روابط خانوامگی مالی عالوه بر مامر چهار زن حائز اهمیت وجوم ماشتند :ماریا آنا فرّز مامر بزرگ مالی ،خالهاش کارولینا ،لوچیا ژسوپر م مونته کانوت پرستار مالی و باالخره خواهرش آنا ماریا که چهار سال از او جوانتر بوم البته عالوه بر اینها ،مستخدمهها وآشپزها نیز حضور ماشتند فلیپا بوه جوای اینکه فرزندش را مر معرض خطرات زندگی قرار مهد ترجیح میمام او را مر خانه نفهدارم و با فیلمهای صامت و سایر سرگرمیهای خانفی مشهول کند اینجا هوم مانند نمونه لورکا جای تعجب نیست که حضور چشمفیر زنان مر خانوه و مویزان توجه زیامی که از آنان میگرفت اثر چشمفیری بر او بنهود مر بزرگوسالی نیوز چنانچه خواهیم مید ،زندگیاش برای سالیان مراز تحت کنترل همسرش بوم تا جاییکه به توجه مالی به طبیعت بر میگرمم ،فیفراس به انودازه کواماکز، زامگاه پدر که تابستانهای زیامی را آنجا میگلراندند ،مهم نبوم فیفراس که از جانب شرق رو به مریا بوم ،با کوچههای تنگاش که از مریا به سمت تپهها کشیده شده بوم ،مارای ساحلی زیبا بوم که ساحل النفراس نامیده میشد البته خانه مالی با ساحل فاصله ماشت سالوامور و خواهرش مر فیفراس زندگی عواطلی ماشوتند: 35
کودکی
لورکا بونوئل دالی
بازی مر ساحل و بویژه قای سواری پیرامون صخرهها و میوارههای سنفی که بوه این سواحل جلوه ویژهای مامه بومند مماغهای که کاپه کروز نامیده میشد و مر شمال شرقی کاماکز وجوم ماشت مر طول زمان مچار فرسایش شده و اشکال جالبی مانند پرندهای غریب ،جانوری ناشناخته ،نیمرخ آممی و مرخوت مر آن پدیود آمده بوم جای تعجب نیست که آنتونی گاومی ،معمار برجسته کلیوسای جاموع ”خانوامه مقدس“ مر بارسلون با نماهای سنفی شففتآور ،از صوخرههای کاپوه کروز و پیرامون الها .گرفت و [این مناظر] بدون ترمید مر آثار مالی نویز تسثیور گلاشته است از سوی میفر پرترههای منیای طبیعی مر آثوار لورکوا متموایز از طبیعتی است که مر آثار لورکا و بونوئل به تصویر کشیده شده است نزم لورکوا طبیعت نیرویی کلیدی بوم که سرنوشت زنان و مرمان بدان گره خورمه اسوت ،مر حالیکه نزم بونوئل رفتار حشرات غالبا به موازات رفتار انسانها بووم مر موورم مالی ،طبیعت فقط پیش مرآمد یا تصویر زمینه وسوسوههای خواص وی بووم و همانطور که خواهیم مید حشرات و باالخص ملخها مر او احساس اندوه یا هراس بوجوم میآورم مر حالیکه عالقه بونوئل و لورکا به تااتر مر موران کومکی مر نمایشهوای عروسکی نمایان میشد ،عالقه نخست مالی به سنن نمایشی ،زمینه نوسبتا متفاوتوی ماشت یکی از عموهایش کالهی قاقم ،یک تاج و عصایی به او هدیه مامه بووم و مالی به کمک اینها لباسی شاهانه میپوشید؛ روی بوالکن خانوه راه میرفوت و موجومات تخیلی را مورم خطاب قرار میمام بر خالف لورکا و بونوئل او ترجیح میمام مر تخیالت خوم غرق شوم تا اینکه میفران را سرگر .کند ایون جنبوه از شخصیت مالی با لباسهایی که والدین برایش تهیه میکرمنود ،تقویوت میشود عکسی از مالی مر سه -چهار سالفی باقی مانده است که او را پوشیده مر شووالیی بلند ،مستکش و لباس چینمار نوشان میمهود و عوصایی نویز مر مسوت مارم گاهوبیگاه شلوار کوتاه ،بلوز و پیراهن یقهمار ملوانان و کاله برت میپوشوید از آنجا که تنها مانشآموز مدرسه بوم که با این هیبت ظاهر میشد ،طبیعتا خووم را یفانه میمید و این طرز رفتار را مر منحصربهفرم بومن و متمایز بومن از میفوران مرك میکرم از آن زمان عنصر خومآرایی که بخشی جداناپلیر از شخصیت او مر بزرگسالی نیز بوم ،شکل گرفت از زاویه مید خوم ،او یک سلطان بوم و میفران هم 36
کودکی
لورکا بونوئل دالی
باید بر آن صحه میگلاشتند مر بزرگسالی ،بونوئل نیز عالقهمند به خومآرایی بوم و اغلب مر هیست یک روحانی یا راهبه ظاهر میشد مر حالیکه مالوی عمودتا مر تالش جلب توجه میفران به خوم بوم ،انفیزه بونوئل به سخره گورفتن نهامهوای ملهبی یا مر تعجب انداختن میفران بوم شاید جای تعجب باشد ،که مالی علیرغم لوسوننر بوومن ،هماننود بونوئول کومکی چابک و سرحال بوم :خوب شنا میکرم و چنان به خوبی پرش میکرم که مر کالس بهترین مانشآموز پرش جفت و پرش ارتفا بوم اما باز ایون توانایوی ویژه را یا به عنوان بخشی از خومنمایی یا بوه منظوور ترسواندن والودین بکوار میگرفت برای نمونه ،یکبار خوم را از چند پله به پایین پرتاب کرم توا توجوه والدین را جلب کند [ ]۰١مر یک مورم میفور بوه منظوور بورانفیختن تعجوب همکالسیها از روی چندین پله به بواال پریود [ ]۰۲تقریبوا مر تموا .مووارم، فعالیتهای موران کومکیاش مر راستای جلب توجه و یفانه نمومن بوم *** لورکا مر فوئنته واکروس به مبستان رفت ،اما مر خاطرات کومکی مربوط بوه مدرسه کالسهای مرس را بینهایت خستهکننده توصیع میکند ”چنود سواعت ماللآور و رنج آفرین را مر مدرسه روسوتا گلرانودها.؟“[ ]۰٣مر زموان وروم لورکا به مبستان ،استاندارمهایی که توسط آنتونیو رومریفز اسپینوزا معلم سواب مدرسه و موست خانوامگی لورکا مقرر شده بوم ،به وضوح پوایین آموده بووم هرچند عد .رغبت لورکا بیشتر نشانه بیرغبتی او به تحصیالت آکاممیک بوم کوه سالهای بعد نیز بر تحصیالت او سایه انداخت همانطور که ذکرش رفوت ،سوال ۰٣۱١خانوامه لورکا به واسکه روسا کوچ نمومند و لورکا آنجا نیز یک سال بوه مدرسه رفت ،اما هیچ نشانهای بر افزایش رغبت او به تحصیل مر مدرسه میده نشد بدون ترمید مامرش به عنوان آموزگوار توالش میکورم کوه مر خانوه جوبران کاستیهای آموزشی بنماید مر رابطه با همکالسیهایش باید گفت که با تعودامی مانشآموز سربراه موست شده بوم و آنان لورکا را مر مقابل آزار و اذیت کومکان میفر محافظت میکرمند لورکا که از شرایط وخیم زندگی کومکان مطلوع بووم، ملسوزی عمیقی نسبت به آنان احساس میکرم که سالهای بعد این ملسوزی به تنفر 37
کودکی
لورکا بونوئل دالی
از ثروت بورژواها و افامهگری آنان ارتقا پیدا کرم مر مه سالفی ،موره مبستان او به پایان رسید و طبیعتا انتظار میرفت که برای امامه تحصیل به گراناما بروم والدینش تصمیم گرفتند برای امامه تحصیل او را بوه شهر المیرا بفرستند که با ۰١۱کیلومتر فاصله مر جنووب شورقی گرانواما واقوع میشوم مر المیرا ،آنتونیو رومریفز اسپینوزا معلم ساب مدرسه فوئنته واکوروس تعدام اندکی از شاگرمان را به طور خصوصی آموزش میمام و آنان را برای ثبوت نا .مر مدارس مولتی آمامه میکرم که متعاقبا لورکا به آموزشکده المیرا وارم شد بدون ترمید والدین لورکا انتظار ماشتند که تحوت تعوالیم آنتونیوو ،بیرغبتوی فرزندشان نسبت به تحصیالت آکاممیک پایان یابد ،اما بهار سال ۰٣۱٣اقاموت او مر المیرا به سبب بیماری شدید گلو و عفونت لثه پایان یافت و والدین لورکا کوه همواره نفران سالمتی فرزندان خویش بومند ،او را به آسکه روسوا برگرماندنود بنابراین تجربه المیرا موفقیت چندانی به منبال نداشت عالوه بر بیمواری ،لورکوا هرگز از خانه مور نشده بوم ،مر آموزشکده او احساس تنهایی ،انزوا و غم غربوت میکرم لویس بونوئل مر سن شش سالفی ،که مر این زمان لورکا هشتسواله و مالوی موساله بوم ،به مدرسه ”برامران قلب مقدس مسیح“ مر ساراگوسا وارم شد ،اما بعود از یکسال به مدرسه یسوعیان ”ناجی“ رفت و هفتسال مر این مدرسه ماند میبینیم که روند تحصیالت او بسیار متفاوت از سایر مانش آموزان بوم که موره راهنمایی را مر سن مه سالفی شرو میکرمند عالوه بر این ،مر حالیکه آمووزش اولیوه لورکا تحت کنترل روحانیون نبوم ،آموزش بونوئل کامال چنین بوم بعودها بوه آموزش تحت تعلیم یسوعیان و اثرات آن بر بونوئل بر میگرمیم ،اکنوون کافوی است خصلت چنین آموزشی را بر بونوئل و سایر مانشآموزان را مر نظور ماشوته باشیم مشخصه چنین تحصیالتی قوانین سختگیرانه و نظم آهنینی بووم کوه توسوط معلمان اعمال میشد روزهای آموزش ساعت هفتونیم صبح بوا مراسوم نیایوش شرو میشد و با نماز شامفاهی پایان مییافت زمستانها که هوای مناط شومالی اسپانیا بیرحمانه سرم است ،فقط یکی از کالسها گر .میشد و شاگرمان که ناچار به پوشیدن لباسهای گر .و شال و کاله بومند ،مجبور بومند سوز سرما را تحمول 38
کودکی
لورکا بونوئل دالی
کنند سکوتی کامل بر کالس مرس ،سالن غلاخوری و نمازخانه حکمفرما بووم و تا زنگ تفریح هیچکس اجازه نداشت به حیاط مدرسه بروم مر رابطه با موام مرسی روشن است که مولهب حورف اول را مویزم ،اموا مانشآموزان سفسطه -حوزهای از جزمیات ملهبی که الزمهاش امله مسیحیت بوم، اصول مسیحیت ،زندگی قدیسان و التین نیز میآموختنود البتوه افکواری کوه باورهای مسیحیت را زیر سؤال میبرم ،مانند ایدههای فلسفی مکوارت وکانوت، تاوری اصل انوا ماروین و مورم تمسخر و مخالفت شدید قرار میگرفت روشهای تدریس نیز مستلز .نظم بسیار شدیدی بوم این روشها برگرفتوه از مجامالت قرون وسطی بوم چنین تعالیمی به این شکل بوم کوه مو شواگرم را مر موقعیتی چالشی قرار میمامند که یکی از آنها میفری را مرباره مروس روز زیور ضرب پرسش میگرفت و نهایتا معلم اعال .میکرم که کدامیک از آنهوا از عهوده مرس برآمده است روشن است که چنین محیطی برای یک کومك هفوت-مه سواله بسیار چالشیتر از فضای آموزشی نسبتا آزامی بوم که لورکا مر آن نشو و نموو میکرم اما این سالها به بونوئل کمک کرم تا کتاب مقدس و جز.گرایی کاتولیسم را بشناسد که هر یک به مشخصهای از فیلمهای او تبدیل شدند بونوئل همچنین مر این موران مر نظم و مقرراتی بار آمد که بعدا مر بسیاری از جنبههای رفتواریاش بازتاب پیدا کرم او مر واقع نشان مام که مانشآموز زرنفی اسوت و مر مروس التین وفرانسه نمرات عالی کسب میکرم ،هرچند مر ریاضیات کارنامهاش چنودان رضایتبخش نبوم او همچنین معروف به مرستکاری ،نزاکت و تمیزی بوم []۸۱ سالوامور مالی مر سن چهارسالفی با ثبتنا .مر مبستان شوهرماری فیفوراس آموزشهای اولیهاش را شرو کرم این مدرسه نهامی آموزشی بورای کومکوان فقیر بوم که توسط استبان تریتر کولومر اماره میشد استبان مرمی بوم بوا ریوشی موفاقه که تا کمرش میرسید او همیشه کالهی بر سر ماشت و غالبوا مر کوالس مرس به خواب میرفت هرچند بسیار مرسو .بوم که خانوامههای متمول فرزندان خوم را به مدارس خصوصی بفرستند ،تصمیم سالوامور بزرگ مر ثبتنا .فرزنودش مر مبستان شهرماری تحت تسثیر روحیه آنارشیستی و مین ناباوری عمی اش بووم او نمیخواست به مدارس ثروتمندان فیفراس که همه موسیحیان متعوصبی بومنود وقعی بنهد رویهم رفته ،سالوامور کوچک طی مو سال تحصیل مر مدرسه چویزی 39
کودکی
لورکا بونوئل دالی
یام نفرفت تا جاییکه به رابطهاش با سایر کومکان مدرسه برمیگرمم ،با توجه بوه اصرار مامر مر پوشیدن لباس ملوانان وکفشهای تکمه نقرهای ،سالوامور انفشتنما شده بوم و به ناگزیر مورم آزار سایر کومکان قرار میگرفت اما پسرکی چشم آبی و موبور به نا .بوچاکس مر مدرسه بوم که مالی عالقه شودیدی بوه او ماشوت و آنچنانکه بعدها نقل میکند ،باسن بوچاکس نزم مالی الها.بخش فوانتزی و شور. بوم اینکه مالی مر رابطه با تسثیر رابطهاش با بوچاکس مچار گزافهگویی شده است همانگونه که مر موارم میفر چنین بوم -بر ما روشن نیست ،اما روشن است کهباسن مر نقاشیهای مالی به تمی وسوسهانفیز تبدیل شد هرچند مالی موفقیت آکاممیک چندانی مر مدرسه حاصل نکرم ،به نظر میرسد رؤیاهای عمی اش با مشاهده اجسامی که معلم مر خانه نفه میماشت و مالی بعوضی اوقات برای مشاهده آنان به خانه آموزگار معوت میشد ،شکل گرفته بوم یکوی از این اجسا ،.تسبیحی بسیار بزرگ بوم که از اورشولیم آموده بووم و میفوری مجسمهای از مفیستفلس با بازویی که به حرکت مر میآمد و حتی قورباغهای خشک شده عالوه براینهوا اموات عجیوب و غریوب پزشوکی وجووم ماشوت ،اموا شففتانفیزترین شئ ،جعبه بزرگی بوم که نمونه تیپیک فرانسوی یک ”تماشواخانه نوری“ بوم که وقتی مالی به مرون آن مینفریست ،تصویری رنفی جای خوم را به تصویر میفری میمام بعدها مالی مربواره جعبوه آموزگوارش گفتوه اسوت: ”تصاویری میمید .که مر تما .عمر مرا عمیقا تحت تسثیر قرار مام“[ ]۸۰البته کوه تصاویر متحرك و رؤیایی پارهای تصاویر سوررئالیستی بومند و تصاویری موگانه، که یک شئ به شئ میفری تبدیل میشوم این نیز مشخصه بوسیاری از نقاشویهای مالی است پس از مو سال تحصیل مر مدرسه استبان ،پدر علیرغم ناخوداباوریاش او را مر آموزشکده ”برامران مسیحی“ مر فیفراس ثبت نا .نموم که تا موازمه سوالفی آنجا ماند از آنجا که آموزش کامال به زبان فرانسوی بووم ،مالوی بوا سالسوت بسیاری فرانسوی را یام گرفت ،اما تقریبا هیچ مدرکی یافت نمیشوم که نشان مهد مر موام مرسی میفر موفقیتی کسب کرمه باشد به احتمال زیام ،بیحوصلفیای که مر مدرسه استبان از خوم نشان مامه بوم ،اینجا هم امامه یافته بوم میمانیم کوه او همواره مر قسمت پایینی کالس مینشست و چون بیشتر اوقات از پنجره به بویرون 40
کودکی
لورکا بونوئل دالی
نفاه میکرم ،مدا .جایش را مر کالس عوض میکرمند بدون ترمید با این رفتوار قصد تحریک [معلمان] ماشت اینجا هم لجکرمن با معلمان همچون رفتارهوایش مر خانه برای تقابل با پدر بوم اما موام مرسی آموزشکده ،هنر را نیز مر بر میگرفت و تا حدوم زیامی مالی به نقاشیهای یکی از معلمان توجه نشان میمام معلم غالبوا از شاگرمان میخواست تا نقاشیهایش را رنوگآمیزی کننود وقتیکوه مالوی آموزشکده را ترك گفت ،الفوهای رفتاریاش به خوبی شکل گرفته بومند
41
کودکی
لورکا بونوئل دالی
کودکی بونوئل
خانواده بونوئل
خانواده لورکا
کودکی لورکا
نوجوانی لورکا 42
کودکی
لورکا بونوئل دالی
کودکی دالی
کودکی دالی
خانواده دالی 1910
43
کودکی
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - In a letter to a friend in 1932. Unless stated otherwise, all translations into English are my own ۸ - Ibid ٩ - See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 378 ١ - See Federico García Lorca, Obras completas, ed. Miguel García Posada, Barcelona/Valencia: Galaxia Gutenberg/Círculo de Lectores, 1996, vol. 3, p. 526. Unless stated otherwise, all quotations are from this edition ٥ - Ibid., p.632
١ - See Buñuel, My Last Breath, pp. 16–17 ١ - Ibid., p. 25 ۲ - Ibid., pp. 34–5 ٣ -Ibid., p. 37 ۰۱ - Ibid ۰۰ - Ibid., p. 12 ۰۸ - See Josep Pla, Homenots. Quarta sèrie, Barcelona: Edicions Destino, ۰٣١٥, pp. 163–4 ۰٩ - See Secrest, Salvador Dalí: The Surrealist Jester, p. 25 ۰١ - See Dalí, Dalí by Dalí, New York: Harry N. Abrams, 1970, p. 5 ۰٥ - Sunday Times, 19 May 1980 ۰١ - Secrest, Salvador Dalí: The Surrealist Jester, p. 37 ۰١ - Ibid., p. 43 ۰۲ - Ibid ۰٣ - See Federico García Lorca, ‘Mi pueblo’, in the Fundación Federico García Lorca Archive, Madrid ۸۱ - See Edwards, A Companion to Luis Buñuel, p. 115 44
کودکی
لورکا بونوئل دالی
۸۰ - See Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, p. 41
45
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
نوجوانی
همانطور که میدیم سال ۰٣۱٣خانوامه لورکا به گراناما کوچ کرمند و لورکا مهسال بعدی عمرش را مر آنجا سپری کرم گراناما شهری بوم که مر مهه نخوست قرن بیستم حدوم هفتاموپنج هزارنفر جمعیت ماشت شهری رنفین با یامگارهایی از گلشته ،سنت قوی کاتولیسم و چشمانداز خاص محلی اینها هر کدا .فاکتورهوای معینی مر نوجوانی و آثار بعدی هنرمند بومند گراناما شهری بوم که بدان عوش میورزید و مر عین حال از آن بیزار بوم لورکا بیش از همه چیز جلب میراث موروهای گراناما شد مسلمانان مر سوال ۰۸٩٥سلطنت خوم را بر شهر آغاز کرمه بومند و اندکی بعد ،ابن االحمر ،اولیون پامشاه سلسله ناصری ،بر فراز یکی از تپههای شهر شرو به بنای قصری نموم کوه اکنون به نا .قصر الحمرا یعنی قصر سرخ معروف است حدوم یک قرن و نیم پس از این تاریخ ،میفر حاکمان مسلمان قصرهای متعدم میفری بنا کرمند کوه مجموعوه قصرهای امروزی مر گراناما را تشکیل میمهد سال ، ۰١٣۸مر آخرین سوالهای جنگ استرمام اسپانیا ،مسلمانان از مست مسیحیان شکست خورمند استرمام ،جنگ مسیحیان برای بازپس گرفتن قلمروی بوم که از مست مامه بومند و مسلمانان را از اسپانیا بیرون راندند [ ]۰عالوه بر الحمرا ،اماکن میفری مر اسپانیا وجوم مارم که شاهدی بر معماری مسلمانان مر موران حکمرانی طوالنی آنان میباشد و مشخصتر از همه منطقهای مر جانب شمالی الحمرا که اکنون به محله البایسین/البیازین معروف است لورکا به ویژه عاش ویژگی ظریع و پیچیده صنایع مستی موروها بووم کوه 46
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
نمونههای متعدمی از آن مر اتاقها و باغچههای الحمرا میوده میشووم عوالوه براینها ،البته که لورکا شیدای رازها و افسانهها[ی مورو] بوم به ویوژه مر قورن نوزمهم این جوانب قصر الحمرا مورم توجه بسیاری از نویسندگان و موسویقیدانان معروف قرار گرفت عالوه بر لورکا ،نویسندگانی چون ویکتوور هوگوو ،شواتو بریان ،میزرائیلی ،گوته و موما به آن اشاراتی ماشته اند سال ۰۲٩۸چاپ نخوست کتاب الحمرا به قلم واشنفتن اروینگ و چاپ تکمیلی آن مر سال ،۰۲٥۰یکی از بهترین آثار مرباره الحمرا بوم که تا امروز بارها و بارها به انفلیسی و اسوپانیولی منتشر شده است مرباره موسیقی نیز باید اشاره کرم که سال ۰٣۱۰کلووم مبوسوه اثری به نا .لینداراخا خل کرم که عنوان آن برگرفته از اسم یکی از شواهزامگان ساکن مر الحمرا بوم و مو سال بعد نیز اثری میفر به نا .ال سویر مانس گرنامه خل کرم که سال ۰٣۰۱مر فستیوال ایبریا جایزه اول را از آن خوم کرم کلوم بوسوه مر همین سال اولین کتاب خوم را منتشر کرم که نتهای آهنگ ال سرنامه بشدت مر اندلس صدا کرم و سال ۰٣۰٩مومین کتاب نتها مر برگیرنده ال پورتوا مل وینو(مروازه شراب بوم که اسم یکی از مروازههای قصر الحمرا است عالوه بور اینها ،گراناما برای سالیان متمامی شاهد شکوه آثار ایزاك آلبیز بووم و آهنوگ شبهای باغهای اسپانیا اثر مانوئل م فاال ،سال ۰٣۰٥جایزه نخست پایتخت را از آن خوم کرم پیش مرآمد این اثر ملهم از کوچه باغهای خنرالیفه مر اطراف قصر الحمرا بوم فدریکوی نوجوان ،عالقهمند به موسیقی و پیانو ،با اشتیاق کامل ایون آثار را که به طرز افسانهای قصر الحمرا را به ارتعاش مرمیآورم منبال میکرم و با شوق بیشتری میراث موروهای گراناما را منبال میکرم این اشوتیاق بوا بازمیود لورکا از غارهای ساکرومونته واقع مر جانب شمالی قصر الحمرا همراه شود ایون غارها قرنهای متمامی محل اسکان کولیان گراناما بومند مر اینجا نیز همانند سایر اماکن محل سکونتکولیان جنوب اسپانیا ،رقص فالمنکو طی چهار قرن به ترکیب شففتانفیزی از موسیقی و رقص تبدیل شده بوم که لورکای جوان را عمیقوا مر خوم غرق میکرم [ ]۸لورکا مر موران کومکی مر فوئنته واکروس ،چند خانوامه کولی را میشناخت همانطور که قبال اشاره کرم ،.خانوامه لورکا از جانب پدری مر موسیقی بسیار مستعد بومند فدریکو ،یکی از عموهوای لورکوا مر یکوی از کافههای معروف ماالگا آواز میخواند بالدومرو ،یکی میفر از عموهوای پودر، 47
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
تبحری مر فالمنکو و آوازهای محلی ماشت و اغلب مر عروسویها و جوشنهای محلی موسیقی اجرا میکرم لورکای نوجوان که عش به موسیقی را از نیاکان خوم به ارث برمه بوم با خوانندگان و رقاصان غارهای ساکرمونته آشنایی پیودا کورم شوق به آواز کولیان بعدها منجر به موستی با آهنفساز معروف مانوئل م فاال شد و راه بهرهگیری از ترانهها و قصاید کولیان مر شعر و نمایشنامهاش هموار کرم لورکا مر یازمه سالفی ،تحصیالت راهنمایی خوم را مر مدرسه ”قلب مقودس مسیح“ که مدرسهای خصوصی بوم و توسط یکی از پسر عموهوای موامرش اماره میشد شرو کرم مدرسه بر خالف اسم آن ،نهامی ملهبی نبوم و روشن است که این موران از تحصیل اثر مخربی-نظیر آنچه بر بونوئل رفت -بر وی ننهام مر عین حال ،او نیز همانند سایر مانشآموزان مر کالسهای انستیتوی آمووزش عموموی وفنی گراناما شرکت میکرم او بر خالف بونوئل و مالی مانشآموز چندان زرنفی نبوم و عالقه اندکی به تحصیل نشان میمام و میتوان گفت که مر ایون موران از تحصیل شاگرمی ممتاز نبوم مدارك نشان میمهد که طی پنج سال تحصیل مر ایون مدرسه ،بیستوهشت بار امتحان مامه و مر چهار امتحان رم شده بوم که ناچار بوم باز هم امتحان مهد او موازمه بار نمره ”خوب“ گرفت و هرگز نمره ”عالی“ کسب نکرم به نظر میرسد که مامر همیشه مشوق او بومه و تالش میکرم پسرش زحمت بیشتری به خرج مهد و مانند میفر فرزند-که شاگرم ممتوازی بووم -موفقیوت حاصل کند لورکا مر موران مبستان مر فوئنته واکروس و واسکه روسا فرزند مرم متمولی بوم و از سایر همکالسیهایش سروگرمنی باالتر ماشوت اموا مر گرانواما بیوشتر شاگرمان مدرسه از موقعیت خانوامگی بهتری برخورمار بومند و به چشم مهاتی به او نفاه میکرمند آنها او را مست میانداختند و چون از فعالیتهای ورزشی کوه مستلز .سرعت و چابکی بوم ،سر باز میزم او را به نشان تسنیث فدریکا مینامیدند عالوه بر احساس شر .و ناراحتی از این وضعیت ،خشم یکوی از معلموان را نیوز برانفیخته بوم و معلم او را ناچار میکرم که بروم و مر ته کالس بنشیند این مسسله بعدها مر یکی از اشعار مجموعه شعر شاعر مر نیویورك به نا” .رباعی مریاچه عدن“ منعکس شد]٩[ : 48
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
میخواهم گریه سر کنم همچون گریه بچهها مر ته کالس تا اینجا ،لورکا فهمیده بوم که موجوم غریبی است و بخشا به همین خاطر است که نسبت به مسلمانان اسپانیا مر اعصار کهن و کولیان معاصر حس ملسوزی ماشت، چرا که هر مو گروه توسط اکثریت [جامعه] به حاشیه رانده شده بومند البته نیمرخ غمفین لورکای حساس با نمایان شدن ذوق موسیقاییاش به تعامل رسید سال ۰٣۰۱هنفامیکه لورکا موازمه سال ماشت ،تحت راهنمایی ،آنتونیوو سفورا مسا ،معلم خوشنا .موسیقی به موسیقی عالقه بیشتری پیودا کورم سوفورا شصتوهشت سال ماشت و تحت تعلیم او ،لورکای نوجوان هوم مانوش موسویقی فولکلور و هم فن پیانونوازی را به خوبی آموخت مر واقع لورکا بوا نواختون پیانو و اجراهای قشنگ مر خانه و بیرون از خانه میفران را به وجود مویآورم مهارتاش مر موسیقی به حدی بوم که میخواست این هنر را بوصورت حرفوهای پیش ببرم ،اما به سبب مخالفت والدین این انفیزه ناکا .ماند و راه لورکا به سومت امبیات کج شد سال ،۰٣۰١لورکا تسلیم آرزوهای والدین مر پیفیری حرفهای جدی شود و مورهای آمامگی گلراند تا وارم مانشکده فلسفه و امب -معوامل مانوشکده هنور بریتانیا -و مانشکده حقوق مر مانشفاه گراناما شوم او با موفقیت سوه موضوو مرسی مرتبط -زبان و امبیات اسپانیولی ،منط بنیامی و تاریخ اسپانیا -را پوشت سر گلاشت ،اما نمراتاش بهتر از نمرات موران متوسطه نبوم و نمرات پوایین بوه طور کلی مقدمه ضعع آکاممیک او مر موره مانشفاه شد پس از مو سوال نوسبتا موف مر مو مانشکده مزبور ،رغبتاش به امامه کار آکاممیک کمتر شد و ترجیوح مام بر عالی موسیقاییاش متمرکز شوم و مر عینحال نشانههای بوارزی از ذوق نویسندگی مر او نمایان گشت از این نظر او تحت تسثیر مارتین مومینفز بروتا ،استام نظریه امب و هنر قورار گرفت بروتا ،مرمی با تمایالت شدید امبی ،محکو .به فقدان رابطه بین مانشجو و استام بوم که سالیان مدید مر مانشفاههای اسپانیا حاکم بر روابط [علمی-فرهنفی] بوم و مر تالش برای فائ آمدن بر این موانع بروتا ارموهای مانشجویی و سفر به 49
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
مناط مختلع اسپانیا را سازماندهی و مدیریت میکرم تابستان ۰٣۰١لورکوا مر میان جمعی از مانشجویان قرار گرفت که به بائزا واقع مر شمال اندلس سفر کرمند منباله سفر آنان به کورموبا و روندا بووم پواییز هموان سوال ،مور مو .ارموی مانشجویی به یازمه شهر مر مرکز و شمال غربی اسپانیا ماننود مامریود ،آویوال، ساالمانکا ،سانتیفو م کومپوستال و بورگوس انجا .گرفت بهار و تابوستان ۰٣۰١ مو سفر میفر ترتیب مامند لورکا ،مآال و بعد از مومین ارمو قطعوهای امبوی بوا عنوان ”فانتزی سمبولیک“ به نفارش مرآورم که مر این اثر تالش میکرم روح و جسم گراناما را به تصویر بکشد [ ]١این نخستین نمونه از قطعات امبی میفری بوم که گراناما مر کانون تصویر قرار مارم یکی میفر از شخصیتهای آکاممیک که مر این موره و بعدها نقش مهمویمر زندگی لورکا ایفا نموم فرناندو م لوس ریوس اوروتی ،استام حقووق سیاسوی و امبیات تطبیقی گراناما بوم م لوس ریوس مهمتر از هر چیز سوسیالیست متعهودی بوم که باور ماشت آموزش جواب روشنی برای آینده اسپانیا مارم او [مر یوک موره] عضو پارلمان اسپانیا شده بوم و سال ۰٣٩۰پس از اتما .موره هفوت سواله میکتاتوری میفوئل پریمو م ریورا و استقرار جمهوری مو .اسپانیا ،ابتدا عهوده مار وزارت مامگستری و سپس وزارت آموزش شد مر طول تحوصیل لورکوا مر مانشفاه گراناما ،استام که قریب به چهل سال سن ماشت ،شاگرم را زیر پروبال خوم گرفت این موستی تا پایان عمر لورکا امامه ماشت و بودون ترمیود مر تحکیوم طرفداری شاعر از اندیشههای چپگرایانه مؤثر بوم یک عنصر کلیدی میفر مر نوجوانی لورکا ،پیوند او با کافه آالمدا واقوع مر میدان کامپیلو و مر مجاورت کلیسای اعظم بوم این کافه اکنون کافه-رسوتورانی به نا .چیکیتوست مشتریان صبح کافه آالمدا کارگران بازار و فروشفاههای محل بومند ،اما بعد از ظهرها و شباهنفا .فضای کافه به کلی تهییر میکورم :گاوبوازان، خوانندهها و رقاصان فالمنکو ،گیتاریستهای کافههای مجاور ،افرامی که حساب منطقه تنفروشان یعنی ال مانیفوا را کع مست ماشوتند ،هنرمنودان و همچنیون تماشاچیان تماشاخانه سروانتس که مر آن نزمیکی قرار ماشت ،از موشتریان کافوه بومند جای تعجب نیست که مر ذهنیت اکثر ساکنان گراناما ،گرمانندگان این کافه خوشنا .نبومند مر نظر ماشته باشیم که اوایل قرن بیستم ،اسوپانیا جامعوه بوسیار 50
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
محافظهکاری بوم و کمترین چیزی که بر افکار عقب مانوده آنوان خدشوه وارم میکرم را تحمل نمیکرمند مر مجاورت کافه آالمدا ،منطقوه کوچکوی بوه نوا. رینکنچیلو قرار ماشت که مر آن روزنامه نفاران ،نویسندگان و هنرمندان خالق از هر رشته-که بیشتر آنان از همکاران نشریه ماهانه گراناما بومند -جمع میشدند و تبامل آرا میکرمند آنان با شوقی فراوان از شهرستانی بومن گرانواما و مسوتفاه امبی به غایت محافظه کار آن ،طرفداری از سیاستهای سوسیالیستی ،خالقیوت و تجربه هنر و آخرین جنبشهای هنری که مر کشورهای مختلع اروپایی مر نشو و نما بوم بحث میکرمند این محل جایی بانشاط و مارای انرژی روشنفکری عظیمی بوم که به سبب موقعیت مکانی و موضوعات مورم بحث ،رینکنچیلو یا گوشه منج نامیده میشد و از سال ۰٣۰٥به مدت هفتسال پاتوق روشنفکران گرانواما بووم بسیاری از افرام این پاتوق زندگی چنان عجیب و غیرمتعارفی ماشتند کوه منوشس شایعات [و بدگویی] میشدند لورکا تقریبا از همان آغاز به عضویت این پواتوق مر آمد یکی از پیشروان پاتوق فرانسیسکو سوریانو الپرسا بوم او که پنوج سوال از لورکا بزرگتر بوم ،لباسهای عجیب بر تن میکرم و مر ظاهر و رفتارش آمموی شیک بوم عالی و سالی اش نیز عجیب بوم :بخشی از کتابخانوه وسویعاش بوه مجموعه آثار امبیات اروتیک اختصاص ماشت و شایع بوم کوه مر خانوهاش نیوز مجالس عیاشی عجیب وغریب راه میاندازم کنستانتینو رویز کارنرو روزناموهنفار نیز که هشت سال از لورکا بزرگ تر بوم ،آممی چاق ،کچل ،خپله و بوه انتخواب خوم همجنسگرا ،از میفر اعضای محفل بوم خوزه ماریا گارسیا کاریلو نویز کوه ذاتا آممی اهل بز .بوم ،پای ثابت پاتوق به شمار میرفت البته افرام میفری نیوز بومند که همجنسگرا نبومند از جمله فرناندرز آلماگروی نویسنده ،آنتونیو گالفو بورین شهرمار بعدی گراناما و مانوئل آنخلس اورتیز نقاش ایون افورام و سوایر آم.های روشنفکر شهر مر مباحثات ماغ روشنفکری که هر شامفاه مر کافه صورت میگرفت ،نقش بسیار مهمی ماشتند که مر برخی موارم مسافران خوارجی نویز بوه جمع آنان میپیوست از جمله اچ جی ولز ،رومیار کیپلینگ ،آرتور روبنوستین و آونفا الندوسکا مشخص است که فعالیتها و مباحث روشنفکری پاتوق حائوز اهمیت بوم ،اما عامه مرم .گراناما بیشتر به طرز پوشش غریب و رفتارهای عجیوب 51
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
بسیاری از اعضای پاتوق عالقهمند بومند ترمیدی وجوم ندارم ،همانگونه که لورکا به خاطر ”متفاوت بومن“ مر میوان سایر شاگرمان مدرسه انفشتنما شده بوم ،اکنون مر محیطی پُرحاشیه و شوایعهخیز وارم شده بوم این موضوعی است که مر زندگی سالهای بعدی او حائز اهمیوت است طی موران نوجوانی و بر اثر تماس فزاینده با افکار مورم بحوث مر پواتوق همانند ارموهای مانشجویی با بروتا به سایر مناط اسپانیا تسثیر زیامی بور لورکوا گلاشت برای نمونه یک ماجرا که عمیقا بر او تسثیر گلاشت مر جریان بازمیود از صومعه بندیکتین سانتو مومینفو م سیلوس روی مام مر آنجا لورکا بوا راهبوی برخورم کرم که عش به موسیقی را به نفع زندگی روحانی مر خوم کشته بووم از سوی میفر این واقعه به یمن مباحثی که مر پاتوق حول مسسله آزامی هنرمنود مر میگرفت ،تقویت میشد لورکا متقاعد شد که نه فقط باید زندگی خوم را به طوور کامل وقع هنر نماید ،بلکه مر برابر موانعی که سد راه فرمیت او و توانایی ابوراز وجومش قرار میگیرند عصیان کند قربانی شدن[عش به موسیقی] راهب ،خوصلت سرکوبگرانه کاتولیسم را بر وی آشکار کرم و از این ببعد رویکورم لورکوا بوه ملهب به زیر سؤال برمن مجدانه تعلیمات ملهبی بوم بتدریج از غم و رنجی که بر بشر میرفت بیشتر آگاه میشد و مریافت که خدا ،پدری مهربوان نیوست ،بلکوه مستبدی است که از آزار و مست به سر کرمن انسانها -و حتی فرزندش[عیوسی]- للت میبرم مرباره نمایندگان رسمی خدا بر زمین او به این نتیجه رسید که کلیسا، از پاپ گرفته تا پایینترین رمه سلسله روحانیون ،با خیانت به عشقی که مر وجوم مسیح نهفته بوم ،آسیب بیپایانی به پیروان خوم رسانده است از این نظور کافوی است اقدامات[کلیسا] مر موره تفتیش عقاید را مر نظر بفیریم یا نفاهی به کوشتار سبعانه قبایل بومی مر موران فتح آمریکای جنوبی توسط اسپانیا و به نا .ملهب و البته رویکرم کلیسا به نیروی رهاییبخشی که مر عش نهفته است ماشته باشیم :اول اینکه کلیسا به طور واقع فعالیت جنسی را فقط به منظور تولید مثل مجاز میماند میفر اینکه هرگونه فعالیت جنسی را که خارج از رابطه یک زن با یک مرم باشود، محکو .میکند هرچند لورکا از این نظر با بونوئل و مالی تفاوت ماشوت کوه مر مدرسهای ملهبی یا تحت مدیریت ملهبیها آموزش ندید ،اما هنوز اثر کلیوسای 52
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
کاتولیک بر کومکی او مانده بوم بدون ترمید بیداری جنسی مر اوایل نوجوانوی به این موضو اضافه شد ،که همانند بسیاری از کاتولیکهای میفر بلوغ آمیختوه با احساس گناه و شر .مر افرام بوم مر مورم لورکا روند بیداری جنسی بوا عود. قطعیت خویش مرباره گرایش جنسیاش پیچیدهتر میشد سال ۰٣۰١به نظر میرسید که شدیدا به ماریا لویزا اخاا گونوزالس عالقهمنود شده است ماریا لویزا مختر موبور یکی از تجار ثروتمند گراناما ،چهار-پنج سال از لورکا بزرگتر و پیانیست فوق العامه چیره مستی بوم بر ما روشن نیوست کوه لورکا احساسات خوم را ابراز کرمه باشد ،اما او را با صفت “ سرم” توصیع کرمه است که حاکی از خشم لورکا از نامیده گرفتن از سوی ماریا لویزا است [ ]٥بهور حال عد .عالقه ماریا لویزا به لورکا با این واقعیت مهر میخورم که انودکی بعود، مختر به مامرید نقل مکان میکند سال بعد ،لورکا عالقه مند بوه مخوتر زیبوای میفری به نا .امیلیا یانوس مدینا میشوم که مه سال از لورکا بزرگتور بووم مر آغاز تقریبا هر روز همدیفر را میمیدند و کتاب مبامله میکرمند کتابهایی چون هملت ،قوی وحشی ایبسن ،من و افالطون اثر رامون خیمنز و نیز اثر خوم لورکوا به نا .مناظر و برماشتها این اثر ،که اولین کتاب لورکاسوت ،محوصول سوفرهای مانشجویی با بروتا بوم که آوریل ۰٣۰۲به طبع رسوید و حواوی اشواراتی بوه کاستیل و بائزا و یامماشتهایی مرباره گراناما با توصیفات بیشمار امبی است ایون هدیه آغاز یک رابطه طوالنی را رقم زم ،اما فراتر از آن نرفت گرچه پس از مرگ لورکا،امیلیا او را عش از مست رفتهاش نامید به نظر میرسد ناکوامی لورکوا مر عش به زنی که به او تمایل نشان مامه بوم ،نهایتا مر ناتوانی او مر پاسخ به جنوس زن به شکل احساسی عمی مربوط میشد این جنبه از شخصیت لورکا مر تعودامی از نمایشنامههای او به تصویر کشیده شده است این نکته هم جالب است که هر مو مورم از لورکا بزرگتر بومه و مفروض است که از او بالغتر نیز بومند این موسسله نشان میمهد که لورکا مر وجوم زنان مر واقع جویای رابطه و حمایتی بوم که تا آن زمان توسط مامرش تسمین شده بوم سال ۰٣۰۲مر نامهای که به شاعر جوان اندلسی ،آمریانو مل والهای روسوی، فرستامه است واقعیت ضعع جنسی لورکا بیشتر بر ما نمایان میشوم مر این ناموه خوم را ”رفیقی غمفین“ توصیع میکند و مر امامه میگوید” :و یک جوان سامه، 53
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
پُرشور و خاموش ،که تقریبا همچون ورالین شففتانفیز ،گلی را مر اختیوار مارم که قامر به آبیاریاش نیست “[ ]١اشاره لورکا به ورالیون ،البتوه هموان شواعر همجنسگرای فرانسوی است و لورکا آگاه به رویکرم جامعه به همجنسگرایان مر امامه نامه مینویسد” :مشکالت بسیاری را پیوش پوای خووم مویبینم ،چوشمان بیشماری که مرا محبوس میکنند ،مشواریهای عظیمی مر نوزا بیون قلوب و ذهن “ لورکا با بیان این موضو به خوبی به رویکرم عامه مرم .گراناما به گروهی از روشنفکران کافه آالمدا اشاره مارم و خصومتی که سالهای بعد به حقیقوتی مر زندگی او تبدیل میشوم را به خوبی پیش بینی میکند او تشخیص مامه بوم کوه این معمایی است که هرگز حل نمیشوم ،چیزی که مر بیان نمیگنجد و احوساس نومیدی عمیقی را مر وجومش کاشته است مر امامه میگوید” :باید امامه مام ،چرا که تقدیر ما پیری و مرگ است ،هرچند که من موست ندار .به فرمان اشباح گوش مهم هر روز که میگلرم ،ترمیدی نو مر وجوم .ریشه میمواند و علتی میفور برای نومیدی مامنا .را میگیرم مستسصل از اسرارآمیز بومن خویش “ آشفتفی عاطفی این سالها مر اشعار آن ایا .نیز بازتاب یافته است که عوشقی ناکا .بنمایه بیشتر اشعارش است: حریر سفید ساتر بر رخ عروس عروسی که هرگز نخواهماش مید عروس ملکش ،مبهم و حساس تقدسی که زندگیا .را به خوم آلوم اما بعد شبی همه مر خواب و سکوت چون شاهزامه قصهها از من گریخت []١ گرچه مر این شعر احساسات خوم را مر موقعیتی به تصویر میکشد که زنی مر کنار اوست ،آنفونه که مر نمایشنامه پس از پنج سال مویبینیم ،ایون موقعیوت میتواند علی السویه مر رابطهای همجنسگرایانه کاربست پیدا کند کوه عامدانوه برای فریب چشمانی که ”او را محبوس کرمه اند“ ،مر هیست یک زن بوه توصویر کشیده است این شعر که سال ۰٣۰۲سرومه شده است ،نمونهای از نومیدی یوک 54
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
نوجوان است که پا به موران بزرگسالی مینهد اموا مر عینحوال بیوانفر عنوصر نومیدی است که مر اموار مختلع بر سراسر زندگی لورکا سایه میاندازم *** همانطور که اشاره کرمیم لویس بونوئل به مدت هفت سال مر مدرسه یسوعیان ”ناجی“ مر ساراگوسا به تحصیل پرماخت که مقیقا موران نوجوانیاش است قبال به نظم آهنین مدرسه و وزن سنفین آموزههای مینی اشاره کرمیم و ترمیدی نداریم که هر مو عامل تسثیر آشکاری بر بونوئل گلاشتند خواهیم مید که عناصر محکوم نظم وکنترل ،خصلت نمای زندگی بزرگسالی بونوئل شد او اغلب بر تخته چووب میخوابید و غلای خیلی سامه میخورم و مشهلههایش با کاتولیسم و جز.گرایی مر سراسر فیلمهایش منعکس شده است گرچه یسوعیان تالش میکرمند قلب و ذهون شاگرمان را با باورهای شدید و جز .ملهبی پر کنند ،لویس جوان مرباره تعالیوم کلیسا ترمیدهای جدی از خوم بروز مام: ”چهارمه سالم بوم که ترمیدهایم مرخصوص این مولهب مهربوان و حافوظ [انسانها]شرو شد ترمید من با مسسله جهنم و رستاخیز ،مو مسسله که با عقل جوور مر نمیآمد شرو شد نمیتوانستم تصور کنم که ارواح کل مرمگان همه اعصار و سرزمینها -آنگونه که مر نقاشیهای قرون وسطی میده میشوم -ناگهان از زیور خاك برخیزند تا مر یو.الحساب محاکمه شوند پیش خوم میگفتم میلیارمها میلیارم مرمه کجا جا بفیرند و اگر چیزی به عنوان ماوری نهایی وجوم ماشته باشود ،چوه حقی مر این ماوری احقاق میشوم که قرار است مرست بعد از مرگ اتفاق بیفتود از لحاظ نظری چنین خرافاتی بیاعتبار بوم “[]۲ عالوهبر این ،رویکرم یسوعیان به مسسله للت جنسی هم بورای یوک نوجووان بسیار حائز اهمیت بوم بونوئل نوجوان و موستاناش مانند بیشتر نوجوانان روز به روز بیشتر به مختران و راز و رموزی که این جنس مخالع مر خوم نهفتوه مارنود عالقهمند میشدند نوجوانان مکتر و پرستار بازی میکرمند و آناتومی و رفتوار جنسی حیوانات برایشان جالب بوم بعد از ظهر تابستان ،وقتیکه بیشتر مورم .مر قیلوله بومند ،بونوئل و موستاناش مر یک انبار محلی جموع میشودند و پوشت مرهای بسته و پرمههای آویخته با حرارت به تورق مجالت به اصوطالح اروتیوک 55
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
میپرماختند که توسط یکی از بچهها تهیه میشد توصاویر منودرج مر مجوالت ”چیزی بیشتر از ساق پا یا باالی سینه نشان نمیمام “[ ]٣اما همین کافی بوم کوه تخیالت و امیال جنسی کومکان را مشتعل کند عالوهبر این ،گاهگداری به سواحل سن سباستین میرفتند و با ایجام سوراخی مر میوار حما.های ساحلی میتوانستند زنان را لخت تماشا کنند زنان این کلک بچهها را فهمیده بومند و بوا قورار مامن سنجاق سر ،سوراخ را مرز میگرفتند بچهها تکه شیشهای مر سوراخها میکرمنود و باز به زنان لخت نفاه میکرمند و به این ترتیب کا .جنسی میگرفتند گرچه این رفتارها به رشد جنسی ،عاطفی و روانی بونوئول و همبازیهایوش کمک میکرم ،مر مدرسه یسوعیان با میوار سخت مخالفت معلمان با هرگونه للت یا فعالیت جنسی مواجه میشدند گرچه توالت رفتن کومکان مر همهجا معمولی بوم، اما مدرسه یسوعیان پسران را از رفتن به توالت همراه یکدیفر منوع میکرمنود و همواره یک روحانی مراقب رفتارهای آنان مر راهروها و روحانی میفری مراقوب آنان تا وروم به مستشویی بوم همچنین از کومکان انتظار میرفت که هنفا .امرار کرمن آلت خوم را لمس نکنند کسانیکه مر خوابفاه مدرسه میخوابیدند ،ناچوار میشدند با مستهای گره زمه بر سینه بخوابند تا به آلت خوم مسوت نزننود مر همین رابطه ،مدا .به آنان یامآوری میشد که استمنا گناهی است که مجوازات آن علاب ابدی است؛ بدتر از آن ،رابطه جنسی شدیدترین رنجها را به منبوال خووم میآورم توماس آکویناس ،یکی ازعناصر کلیدی مر گسترش تعوالیم کاتولیوک، اعال .کرمه بوم که رابطه جنسی بین همسر و شوهر گنواهی نابخوشومنی اسوت و چنانچه این رابطه شکل گیرم ،باید عاری از للت و فقط به منظور تولید مثل و بوه منیا آورمن رعایای خداوند باشد رویکرم سرکوبفرانه به سکس چیزی بوم که عمیقا بر افرام تحت تعلیم مدرسوه یسوعیان اثر میگلاشت رافائل آلبرتی شاعر ،که شاگرم مدرسه یوسوعیان ”سون لویس گنزاگا“ مر شهر ال پورتو م سانتا ماریا بووم ،رویکورم معلموان خووم را اینگونه توصیع کرمه است” :نهایت محکومیت مر صورت اقدا .به استمنا به یک کومك خاطی متلکر میشدند :اگر میتوانستی روح خوم را ببیونی ،از وحوشت میمرمی اگر کومك انکار میکرم که استمنا کرمه است ،اخطار بسیار شدیدتر بوم: گناه کرمهای و از قبول خطایت سر باز میزنی ! مرتکب گناهی مضاعع شدهای!“[ 56
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
]۰۱بونوئل نیز این موضو را خیلی به روشنی بیان کرمه است”:یسوعیان هرگوز مست از این بر نمیمارند به ما یامآور شوند که پاکدامنی باالترین فضیلت است و بدون آن زندگی هیچکس شایسته تحسین نیست “[ ]۰۰با مر نظر گورفتن چنیون القائات ملهبی ،به سامگی میتوان فهمید که مر منیای یک نوجوان که آگاهی بوه للت جنسی مر او بیدار شده است ،چه غوغایی برپاست نزاعی که خواه به شوکل استمنا و یا جلب توجه جنس مخالع امامه خواهد یافت بونوئول بوا یوامآوری تجربه شخصی خویش این نزا مرونی را به شکل زیر خالصه کرمه است: ”مرمان هم نسل من و باألخص اسپانیاییها ،مر رابطه با سکس و زنان از ایون شر .کفرآلوم رنج میبرمند باید میل جنسی موا را محوصول قرنهوای متموامی سرکوب و نرینهپرستی کاتولیسم مر نظر گرفت که با تابوهوای بیشوماری میول طبیعی جنسی را به امری فوقالعامه خشونتآمیز تبدیل کورمه اسوت :ممنوعیوت رابطه جنسی خارج از ازمواج (نیازی نیست که یامآور شویم رابطه جنسی افورام متسهل نیز خارج از رابطه زناشویی ممنو است ؛ ممنوعیت هر واژه و توصویری که مربرگیرنده عمل جنسی است -صرفنظر از بالغت آن “[]۰۸ البته که تناقضات مرونی بونوئل مر این رابطه بسیار متفاوت از لورکا بوم ،اما ترمیدی نیست که برای هر مو سرچشمه اندوهی عظیم بوم بونوئل مر پانزمه سالفی ،علیرغم اینکه مر تحوصیالتاش موفقیوت خوبوی کسب کرمه بوم ،مدرسه یسوعیان را ترك کرم او به شکل فزایندهای از آموزههای مینی احساس ناراحتی میکرم ،اما تصمیماش مبنی بر ترك مدرسه به این خاطر بوم که ناظم سالن مطالعه بدون ملیل مشخصی او را بیرون انداخته و بهش گفتوه بووم، احم ! مامر بونوئل تالش فراوانی کرم ،اما نتوانست او را متقاعد کند که به مدرسه بازگرمم و این نیز به نوبه خووم از اسوتقالل رأی و ناسوازگاری بونوئول [بوا اقتدارگرایی] حکایت میکرم که مر طول عمرش بارها تکرار شد بونوئل مو سال بعدی را مشهول تحصیل مر مدرسه متوسطه محل ،انستیتو ،شد و یکی از مانشجویان رشته حقوق او را به نویسندگان و متفکرانی معرفی کرم که مر مدرسوه یوسوعیان هرگز اسم آنها را نشنیده بوم آشنایی با آثار روسو ،مارکس و ماروین موجب شد بر تضامهایی که مر مدرسه یسوعیان مر رابطه با آفرینش جهان ،منشس بشر ،عدالوت اجتماعی و پیدا کرمه بوم و با معلمان خوم کلنجار میرفت ،فائ آید و موجب 57
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
شد همان ذره ایمانی که ماشت از مست بدهد نوجوانی بونوئل شواهدی بدست میمهد که تواناییها و عالی هنریاش مر حال رشد بوم عامت موران کومکیاش به اجرای آیینهای مولهبی و از ایون طری سرگر .کرمن اعضای خانوامه و بچههای محل و سایر حرکات نمایوشی بوه قابلیت او مر این زمینه اشاره مارم که تا نوجوانی امامه ماشت کنچیتوا بونوئول روزی را توصیع میکند که مر یک مناسبت اجتماعی مر مدرسوه ،لوویس روی صحنه رفت و ”با ظاهری نیمه کولی ،نیمه الت قیچی بسیار بزرگی را مر هوا تکان میمام “[ ]۰٩عالقه بونوئل به لباس و ماسک تنها یکی از نمونههایی است کوه مر بزرگسالی عامت پایدار او ماند و برخی از آنهوا مر زنودگی شخوصی و یوا مر فیلمهایش مرتب تکرار میشد مر مو فیلم شبح آزامی و ایشان ،بونوئول را مر نقش کشیش میبینیم مر ساراگوسا استعدام نمایشی بونوئل شکوفا شد او همراه والدین خووم بوه میدن اجراهای مختلع مر یکی از چهار تماشاخانه مشهور شهر میرفوت پودرش جعبه نمایشی ماشت که تماشاخانهای مر مسترس بوم بونوئل از طری ایون جعبوه نمایش اپراها ،نمایشنامهها و کنسرتها را میمید لویس چنان عالقهمند به این هنر بوم که مر یک مورم ،شش بار به تماشای یک زارزوئال (اپرای معمولی نشست از همان اوان کومکی عالقه به موسیقی نیز مر او نمایان بوم ،بونوئل پیوانو و اکارینا مینواخت و از سن سیزمه سالفی شرو به آموختن ویولن کرم کنچیتا به یام مارم که وقتی او و میفر خواهران به اتاق خواب میرفتند ،بونوئل بوا آنوان همراه میشد؛ قصهای را برایشان تعریع میکرم و بعد بوا ویوولناش آهنفوی مر زمینه همان قصه مینواخت [ ]۰١تابستانها مر کلیسای کاالندا ارکستری ترتیوب میمام و قطعاتی از پروسی و شوبرت مینواخت مر شانزمه سالفی عالقهمنود بوه موسیقی واگنر شد و تا اینجا فهمیده بوم که بتهوون ،سزار فرانک ،شومان و مبوسه از جمله آهنفسازان مورم عالقهاش هوستند مر همیون سوالها بوا اشوتیاق بوه کنسرتهایی که توسط ارکستر سمفونیک مامرید مر ساراگوسا اجرا میشد ،گووش میمام مر فیلمهایش این آهنگها شنیده میشووم :مر زنودگی سوفی آهنوگ تریستان و ایزولد اثر واگنر؛ مر عصر طالیی قطعاتی از واگنر ،موزارت ،بتهوون، ماندلسن و مبوسه؛ مر سرزمین بینان واگنر؛ مر ارتفاعات ووترینگ( ۰٣٥٩بواز 58
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
هم واگنر؛ مر ویریدیانا ،هندل و مر میل مبهم هوس باز هم واگنر هرچند بونوئل مر موسیقی آن مرجه از تبحر لورکا را نداشت که خوم اجراهای عالی میکرم ،اما گوش بسیار ظریفی برای موسیقی کالسیک ماشت از این نظر هر مو تفاوت بسیاری با مالی مارند که کمترین عالقه به موسیقی را از خوم نشان مامه بوم اما تا جاییکه به سینما بر میگرمم ،بونوئل گفته است که مر سن هشت سالفی پا به جهان فیلم نهام مر ساراگوسا تماشاخانهای به نا .فاروچینی وجوم ماشت کوه سازه موقتی با نیمکتهای چوبی و سقفی از حصیر بوم البته هم وضع ”سواختمان“ و هم آثار به نمایش مر آمده مر فاروچینی بسیار پیش پا افتامه بومند ،اما لویوس با شوق و هیجان یک کومك به تماشای فیلمها مینشست او به یام مارم که چطور با میدن اولین کارتون هیجان زمه شده بوم بونوئل اسم این کارتون را به یام ندارم: ”قصه خوکی آوازخوان که مور کمرش شالی سه رنگ بسته بوم “[]۰٥ بعدها که بونوئل چهارمه ساله شد ،تعدام سینماهای ساراگوسا به چهار سوینما رسید و همه فیلمهای صامت نشان میمامند طب رسم آن موران ،هر سوینما یوک نوازنده پیانو ماشت که همزمان با فیلم آهنفی متناسب با صحنه مینواخت و البته یک راوی که ماجراها را به گفتار مر میآورم میتوان به خوبی تصور کورم کوه مخاطبان فیلم برای مثال وقتی بر اثر زو ، .کله یک آم .جلوتر و جلوتر میآمد و کل صحنه را میپوشاند ،چقدر هیجان زمه و یا خوف زمه میشدند هرچند بونوئل تا پانزمه سال بعد( ۸٣سالفی هیچ فیلمی نساخت ،اما قدرت بصری و تخیلی سینما کامال بر وجومش اثر گلاشته بوم مرباره فیلمهایی که مر موران نوجوانی میده بوم ،باید گفت او بوه خوصوص فیلمهای جورج ملیس و ماکس لیندر را فراموش نکرمه بوم [ ]۰١جورج ملیوس فیلمساز و کارگرمان فرانسوی بوم که مر فاصله سالهای ۰۲٣١تا ۰٣۰۸تعودام ١٣۲فیلم ساخت که اکنون ۰٩١از مجمو کارهای او باقی مانده است بوسیاری از فیلمهای ملیس مربرگیرنده عناصری چون توهم ،پانتومیم و کمدی مبتلل بوم مر فیلم مرمی با کله پالستیکی ( - ۰٣۱۸که باالتر به آن اشارهای رفت -ملیس کلهای را به تصویر کشیده است که اندازهای هیوالیی پیدا میکند و مر نهایت از هم میترکد مر سفر به ماه که همان سال [ ]۰٣۱۸ساخته شوده و بوشدت موورم تحسین بونوئل بوم ،آکروباتهایی میبینیم که سلنیتز مینوازند و رقاصههایی که 59
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
بر ستارگان نشستهاند مر فیلم جستوخیزهای شامکامانه شیطان ،یک اسکلت نمایش عروسکی متحرك میبینیم که جلوی صحنه میآید ماکس لیندر نویز هنرپیوشه و فیلمساز فرانسوی بوم که بین سالهای ۰٣۰۱توا ۰٣۰١بوه خواطر فیلمهوای کمدیاش ،فوقالعامه محبوب بوم و میتوان آثارش را با چارلی چاپلین مقایوسه کرم بونوئل اشارهای نکرمه است که هیچ فیلم صامتی از چاپلین را مر ساراگوسوا میده باشد ،اما بسیار محتمل است که وروم به عالم فیلمهای کمیک لیندر ،راه او را به سمت عناصر کمیک کشیده باشد که بعدها با مشاهده آثار کمدی صامت هالیووم که مورم تحسین و توجه سوررئالیستهایی چون بونوئل و لورکا قرا گرفت ،اوج گرفت بونوئل همچنین ملومرا.های ایتالیایی با مرخشش فرانچسکا برتینی را بوه ۰٣۰٥-۰٣۰۰مر یام مارم برتینی زنی زیبا و تندمزاج بوم که مر سالهای فیلمهایی چون تریستان و ایزولد ،فرانچسکا اهل ریمینی ،سالومه و کدبانوی خانه کامیلیا مرخشیده بوم بونوئل همچنین به فیلمهای عاشوقانه و فیلمهوای(پر زم و خورم اکشن که هنرپیشههای آمریکایی لوچیال الو و کانت هوگو مر آنها بوازی میکرمند ،اشاراتی کرمه است بعدها بونوئل به خصوص مر مکزیک تعودام قابول مالحظهای از فیلمهای ملومرا .ساخت که به احتمال زیام بازتابی از تجربه سوینما رفتن خویش مر موره نوجوانی است گرچه جنبه حساس شخصیت بونوئل مر افزایش عالی هنریاش نمووم پیودا میکند ،جنبه سختتر شخصیت او -که بیشباهت به همینفوی نیست -مر عش به تفنگ و بوکس متجلی میشوم برای مثال مر چهارمه سالفی به یکی از تفنگهای پدرش مسترسی پیدا میکند و آن را مخفیانه با خوم حمل میکنود [ ]۰١مر یوک مورم وقتی مر ساحل مو نفر بونوئل و موستاش اذیت میکنند ،ناگهان تفنوگ را به سمت آنان نشانه میگیرم و آنان را وامار به فرار میکند او همچنیون تعریوع میکند که چطور استفامه از تفنگ را آموخته بوم یکی از موستاناش را به کموک میگیرم و از او میخواهد که مر هریک از مستانش یک قوطی یا سیب نفهدارم و مستانش را باال ببرم تا بونوئل تمرین تیراندازی کند عالقه به تفنوگ مر موران نوجوانی مر موران بزرگسالی هم امامه پیدا میکنود مر خانوهاش مر مکزیوک، مجموعهای از تفنگهای وینچستر ،موزر ،لوگرس ،اسمیت&وسونس و تپانچههای مخصوص موئل ماشت که مرتب همه را تمیز و جالکاری میکرم 60
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
اما عالقهاش به بوکس فقط به عنوان ورزشی برای پرورش اندا .بوم کنچیتوا بونوئل میگوید که لویس با زرنگترین پسر کاالندا مبارزه کرم و او را شکوست مام بعدها نیز ترتیب مجموعهای نبرم[بوکسینگ] مام و لقب ”شیر کاالنودا“ را از آن خوم کرم [ ]۰۲آلفونسو ،برامر بونوئل نیز میگوید که لویس مر مچ انداختن فوقالعامه قوی بوم و مر سن نوزمه سالفی مر مسابقات آماتور قهرمانان سونفین وزن مر مامرید شرکت کرم ،اما مقامی بدست نیاورم [ ]۰٣گرچه صحت و سقم این امعاها بر ما روشن نیست ،اما بدون شک چندین بار روی رینگ مسابقه رفته بووم بههرحال از نظر جسمانی میمانیم که بونوئل بسیار با لورکای غیرورزشکار تفاوت ماشت و جان سختیِ بیتخفیع او را میتوان مرالبالی آثارش تعقیب کرم *** مالی مر موازمه سالفی پس از شش سال تحصیل مر مدرسه برامران موسیح بوه آموزشکده فیفراس رفت و همزمان مر کالسهای آموزشی کالج بورامران مریوم شرکت میکرم این کالج مکمل آموزشکده بوم و برناموههای فووق آموزشوی ماشت مر آموزشکده ،مالی نشان میمام که شاگرم زرنگ و موست ماشتنی است مر بیشتر موام مرسی نمرات خوب یا عالی کسب میکرم ،اما مر هندسه ،زمین شناسی، جبر و مثلثات چندان خوب نبوم مهمتر از هموه خووان نونوز فرنانودز مدیور آموزشکده ،معلم هنر فوقالعامه شایستهای بوم او فارغ التحصیل آکاممی معروف سن فرناندوی مامرید بوم و مر مدرسه نقاشی شهرماری فیفراس کالسهای شوبانه مایر میکرم خوان آنجا نیز مدیر کالسهای شبانه بوم استام متوجه نبوغ سرشار شاگرم شد و تعالیم و مشوقاتی برای مالی فراهم میکرم که شاگرم نویز بوا حوسن مساولیت جواب میمام مالی بعدها متلکر شد که معلم ساب هنرش کسی بومه کوه بیشترین چیزها را از او یام گرفته است پدر مالی آنچنان از پیشرفت فرزندش مر اولین سال تحصیالت راهنمایی به وجد آمده بوم که مر خانه خوم نمایوشفاهی از نقاشیهای اخیر او برپا کرم که قویا متسثر از امپرسیونیستها بوم مالی همچنان فوقالعامه حساس و خوم محور بوم مرحالیکوه لورکوا غالبوا احساس واقعی خوم را از میفران پنهان میکرم و بونوئل به طرز ستیزهجویانهای به 61
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
هر برخورم توهینآمیزی جواب میمام ،مالی اغلب با حرکات نمایشی بر احساس خجالت خویش مقابله میکرم این کار البته عوارض نامطلوبی هم ماشت به خاطور جلب توجه میفران به خوم ،اغلب به سوژه جوك همکالسیهایش تبودیل میشود مثال به او لقب یاگوستا -ملخ کاتاالن که چند سانتیمتر مراز بووم -مامه بومنود مانشآموزان که از ترس مالی از حشرات و ملخهایی که کله اسب ماننود ماشوتند اطال ماشتند ،اغلب ملخی مر چنگ ماشتند؛ نشان مالی میمامند و حتی روی او میانداختند آزار مداو .به این شکل موجب شد که از آن زمان ملخ به عقدهای مر زندگیاش تبدیل شوم و مر بسیاری از نقاشیها به ویژه نقاشیهای که به رابطه او و پدر مربوط است بازتاب پیدا کرمه است پدر علاب زندگی مالی بوم و مالی اغلب وجوم پدر را بینهایت سرکوبفر و نفرتانفیز بیان کرمه است مر رابطه با رشد جنسی مالی مر این سالها ،تشابهات جالبی بین او و لورکا و بونوئل میتوان یافت ترمیدی وجوم ندارم که او نیز مانند بونوئل بوه مخوتران عالقه ماشت مر مدرسه نقاشی شهرماری ،پانزمه ساله بوم و به مخوتری عالقهمنود شده بوم که بعدا او را ”استالی زیبا“ نامید بین آنها نامههایی رموبدل میشد و - تحت نفاههای خیره مامربزرگ استال -اغلب همدیفر را مالقات میکرمنود []۸۱ پس از چندی عالقهاش به مختری بلند قامت ،موبور و زیبا جلب شد به نا .کارمه روژه پومروال که مر مدرسهای خصوصی مرست مقابل خانه پدری مالی و نویز مر مدرسه نقاشی شهرماری شرکت میکرم [ ]۸۰مختری که مر مدرسه نقاشی شورکت میکرم ،مثل یک مالل نامههای مالی را برای کارمه میبرم کارمه فکر میکرم کوه مالی عاش اش خواهد شد ،اما مالی عالقه چندانی بوه او نداشوت آنچنوان کوه پیداست مالی از به بازی گرفتن مختر للت میبرم؛ با عواطع او بوازی میکورم؛ توجهاش را به خوم جلب میکرم ،اما با فاصله باهاش رفتار میکرم مالی از ایون واقعیت شامکا .بوم که توانسته بوم مختر زیبایی را مر اختیار ماشته باشود و مر عینحال استقالل خوم را حفظ کند پیداست که رابطه جنسی محدوم بوم و شواید هیچ رابطهای بین آنان شکل نفرفت بر خالف بونوئل ،مالی مر نوشتههایش بر اثر مخرب تعلیمات کاتولیوک بور جنسیت خوم یا همکالسیهایش چیزی نففته است گرچه تحصیالت او نیز شوامل عناصری قوی از مستورات و مالحظات ملهبی مانند هوشدار بوه مانشآمووزان 62
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
مرباره شر فعالیت جنسی میشد ،غیرممکن است که این تعالیم بر نوجوان حساسوی چون مالی اثر نفلاشته باشد اما اگر چنین است ،مشکالتی کوه مالوی مر قلمورو سکس با آن گریبانگیر شد ،ناشی از جای میفری و بسیار نزمیکتر بوه او یعنوی خانه پدری است گرچه اینجا مستندات ما فقط حرفهای خوم مالی است ،پدر مالی به منظوور هشدار جدی مر رابطه با خطر بیماریهای مقاربتی ،کتوابی پزشوکی روی پیانوو گلاشته بوم که با نقاشیها و طرحهای بسیار گویا خطر سفلیس و سایر بیماریهای مقاربتی را به تصویر کشیده بوم مجمو تصاویر کتاب ،سکس را با چنان وضوع فجیعی تعریع کرمه بوم که مالی نوجوان را وحشتزمه کرمه و او را به این نتیجه رسانده بوم که مخول به آلت جنسی زنانه به هر شکل ممکن منجور بوه خطورات مهشتناکی خواهد شد مر کنار این ،مالی همواره نفران کوچکی اندازه آلت خوم بوم او آلت خوم را با همکالسیهایش مقایسه میکرم و بدون ترمید مورم تمسخر آنان قرار گرفته بوم مر زمانیکه پسران نوجوان رفتوه رفتوه بوا بودن خووم و قابلیتهای جنسی مختران آشنا میشدند ،مالی با احوساس شور .عمیقوی نفوران ناتوانی جنسی خویش بوم و همین موضو به نفرانی مائمی مر زندگیاش تبدیل شد پرهیز از به سخرهگرفته شدن و هراسان از خطر بیماریهای مقاربتی او را ناچار کرم به للت استمناهای بسیار تکرار شونده وتنهایی پناه ببرم گرچه فضای اخالقی آن موران -بر خالف قرن بیست ویکم -به نوجوانان اجازه رابطه جنسی نمویمام، موقعیت مالی بسیار وخیمتر از سایر نوجوانان بوم مالی مر مستشوییهای آموزشکده فیفراس شرو به استمنا کرمه بووم ،اموا طب گفته خومش للتی که تجربه میکرم توأ .با حس گناه و علاب بوم” :خیلوی تحریک شده بوم .به توالت رفتم و للت سرشاری تجربوه کورم .اموا بالفاصوله اندوهفین شده و سرشار از حس تنفر از خوم شد ]۸۸[ .قبال مورم بونوئل را نقول کرمیم که چطور معلمان مدرسه ”ناجی“ به مانشآموزان اخطار میمامند که اسوتمنا گناه بزرگی است که مر آن منیا علاب شدیدی به منبال مارم معلمان مالی شاید به این اندازه افراطی نبومند ،اما مر البالی مروس مختلوع اشواراتی بوه خوصلت گناهآلوم للت جنسی میکرمند روشن است که نباید از رویکرم جامعه آن موران مر رابطه با استمنا غافل ماند 63
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
مر عصر ویکتوریا ،مر انفلستان استمنا را ”خومآزاری“ نامیده بومند و باورهوای پزشکی بر این بوم که استمنای زیام موجب جنون ،بیماری صر ،تشنج و حتوی مرگ میشوم بههرحال للت استمناهای مالی توأ .با احساسات منفوی بووم ،اموا همانگونه که میدیم ،مر کومکی با رفتارهای القیدانه بور تورس غلبوه میکورم بنابراین واکنش او به هشدار مرباره خطرات و شر استمنا ،استمنای بیشتر و بیوشتر بوم تا جاییکه به عامتی بدل شد که مر سراسر عمر همراهاش ماند مر نوجوانوی، اغلب روی بالکن خانه مشرف به کلیسای سن پره ،همان کلیسایی که مر آن تعمیود یافته بوم میرفت و آنجا خوم را تحریک مینموم کا.جویی جنسی مر مجواورت یک مکان مقدس ،عملی عصیانگرانه و تدافعی بوم و یامآور این نظر بونوئل اسوت که هرگاه میل جنسی بر موانع سر راهش ،بویژه موانع ملهبی ،فائ آید” :للتوی است که نمیتوان با هیچ چیز مقایسه کرم ،چرا که معجون با حس شیرین و رازآمیز گناه است “[ ]۸٩ساختار فیزیکی مالی از چندین لحاظ با بونوئل تفاوت مارم ،اما هر مو مارای عناصر تند عصیان بومند مر نوجوانی رابطه مالی با پدرش همواره مشکل آفرین بوم از سویی میبینیم که مالیِ پدر شامکا .از موفقیت فرزند ،نمایشفاهی نقاشی برایش برپا میکنود از سوی میفر طبیعت پیشبینی نشده و ممدمی مزاج او ،آنهم مر شرایطی کوه پودر مرتب مر مقابلاش میایستام ،منجر به تقابلها و مرگیریهایی شد که بسیار بیشتر و خشنتر از اختالف لورکا و بونوئل با والدین خوم است آنا ماریوا مالوی ،ایون اختالفات را به این شکل به تصویر کشیده است: ”با وجوم اینکه مر یکی از این معواها کامال اشتباه میکند ،به هیوچ وجوه حاضر به قبول اشتباه و کوتاه آمدن نیست با سرسختی یک کومك از میدگاه خوم مفا میکند و منبال هزار راه فرار میگرمم هزاران توجیه پیدا میکند که بفوید رفتار افراطیاش ناشی از تیزهوشی و احساساتی بومناش است و بدین ترتیوب بحث با او به ستیز میانجامد و هر بحثی با او بیفایده است “[]۸١ به نظر میرسد که پدر مالی مستِکم مر مو مورم مست روی پسر خووم بلنود کرمه بوم :یکبار وقتی مالی کوچولو به سمت پنجره میموم توا شهابسونفی مر حال گلار را ببیند ،روی خواهرش میافتد و به طور تصامفی سرش را لفد میزند مفعه مو .وقتیکه پدرش را متقاعد کرم که بروند و فیلم خاصی را ببینند ،مالی به 64
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
طور ناگهانی سالن سینما را ترك میکند مر موارم میفری نیز مرگیریهوایی بوا پدرش ماشت چرا که نمیتوانست پولاش را نفهدارم مثال وقتی پولوی از پودر میگرفت تا بلیط تااتر بخرم ،پول را خرج میکرم بیآنکه بلیطی بخرم اگور هوم پولی مر جیباش میماند ،بیهوا بین موستاناش تقسیم میکرم تعجبی ندارم کوه پدر از رفتارهای فرزندش ذله شده بوم اما اگر ناتوانی مالی مر انجوا .کارهوای پیش پاافتامه را به این واقعیت ربط مهیم که مر کومکی هر کاری برایاش انجوا. میشد ،باید به این نیز توجه کنیم که او تعمدا چنین رفتار میکرم تا بوه والدیون نشان مهد متفاوت از سالوامور از مست رفته است که مرتب اسماش را به گوش او میخواندند مالی میخواست توجه والدینش را به منحصر به فرم بوومن خویوش جلب کند علیرغم جنبههای منفی رابطه مالی با پدرش ،البته نباید تسثیر مثبت پودر بور فرزند را نامیده گرفت مستِکم باید به فضای روشنفکرانهای که پدر برایاش فراهم کرمه بوم ،توجه کرم سالوامور مالی کزی بسیار فرهیختهتر و با فرهنگتر از پدر لورکا و پدر بونوئل بوم مارای کتابخانه بسیار بزرگ و مملو از کتاب بووم کوه سالوامور جوان اغلب مر آنجا سرگر .مطالعه میشد او مر کتابخانه پدر خووم را غرق مر مانشنامه ضد روحانی ولتر و طرفداری از ایده ابرمرم نیچه مر کتاب چنین گفت زرتشت نموم اغلب هم امعا میکرم که روزی ابرمرم بزرگتری از ابرمورم نیچه خواهد شد مالی همچنین نوشتههای کانت و اسپینوزا را موست ماشت افکار آنان را مرك کرمه بوم و با حرارت بر سر آنها با پدر جودل میکورم مر کنوار اینها ،مالی بزرگ از سال ۰٣۱٥مجموعه کتابهای هنری [انتشارات] گووان را جمعآوری کرمه بوم و به هرمو زبان فرانسوی و انفلیسی مر کتابخانهاش چیوده بوم هر یک از مجلدهای این مجموعه پنجاه و مو جلدی مربرگیرنده شوصت اثور سیاه و سفید از استامان بزرگ هنر بوم هنرمندان مورم تحقی مر کتواب شوامل روبنز ،رمبراند ،رافائل ،تیتیان ،تینتورّتو ،میکل آنژ ،والزکز و گویا بومند بعدها مالی به این شکل مین خوم را به این مجموعه اما کرم: ”این مونوگرافهای کوتاه که پدر مر موران کومکی به عنوان هدیوه برایوم جمعآوری کرمه بوم ،چنان تسثیری روی من گلاشت که از تعییون کنندهتریون امور زندگی من است تما .این تصاویر و تاریخ مربوط به آنها را ،که از هموان 65
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
اوان کومکی با من بومند از جان مل حفظ بوم .شبها و روزها را با غور مر این تصاویر سپری میکرم]۸٥[“ . مر کنار اینها البته نباید فراموش کنیم که مر این سالهای مهم ،سلیقه هونری مالی تحت تسثیر معلم هنرش مر آموزشکده و مدرسه نقاشی شهرماری فیفراس قرار گرفته بوم استام خوان نونز فرناندز عاش آثار والزکز ،رمبراند و خوزه ریوورا بوم و مر خانهاش ،که گاهگداری شاگرمان را نیز معوت به خانه میکرم ،یکوی از آثار اورجینال رمبراند را نفهداری میکرم تا به سالی هنری بر میگرمم ،مالوی نوجوان به طور اثباتی گا.های مهمی برماشته بوم عالوه بر تالشهای هنری ،به منبال نمایشفاه نقاشیهایش که پودر مر خانوه ترتیب مامه بوم ،مر سال ۰٣۰۲اولین نمایشفاه عمومی آثار خووم را مر سوالن اماره تااتر فیفراس ،کنار آثار مو هنرمند محلی میفر بر پا نموم طبو گوزارش منتقد هنری روزنامه امپورتا فودرال ،نقاشویها و طرحهوای مالوی ،از جملوه [تابلوهای] سرخوش و سنفر آینده مرخشانی برای هنرمند رقم خواهند زم: ”ما از مالی نوجوان حرف نمیزنیم ،چرا که مالی اکنون مورم بزرگوی شوده است نباید بفوییم که نویدبخش آثاری مر آینده خواهد شد ،بلکه باید گفت او مآال آثارش را خل کرمه است به این هنرمند جدید و اصیل مروم میفرسوتم و کامال مطمان هستیم که حرفهای ما مرباره او مانند پیشفویی پیامبران گل خواهد مام :سالوامور مالی هنرمند بزرگی خواهد مام!“[]۸١ عالوه بر مریافت این تمجیدات ،مو تا از تابلوهایش از جانوب یوک تاجور ثروتمند و موست پدر به نا .خواکیم کوزی فورتوون خریوداری شود اکنوون همانگونه که منتقد هنری امپورتا فدرال اشاره کرمه بوم ،آینوده هونری مالوی چهارمه ساله تضمین شده بوم یک چهره شاخص میفر که بر مالی تسثیر گلاشت رامون پیکوت نقاش بوم کوه خانوامهاش مر فیفراس زندگی میکرمند و خانهای هم مر کواماکز ماشوتند مر خانوامه پیکوت افرام مستعد زیامی میده میشد :رامون نقاش ،پپیتو باغدار بسیار مستعد ،ریکارمو اعجوبهای مر چلو نوازی ،یووویس ویولنیوست و ماریوا کوه خواننده بسیار موف اپرا بوم عالوه بر این مر اطراف خوانوامه پیکووت ،حلقوه وسیعی از موستان بوهمی وجوم ماشتند که اغلب مر خانه کاماکز جمع میشودند 66
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
پدر مالی رفی شفی پپیتو بوم و به واسطه این رفاقت بووم کوه مالوی بوزرگ تابستانها خانهای مر کاماکز اجاره میکرم و مالی نوجوان بسیار به ایون محیوط عش میورزید بنابراین رابطهاش با خانوامه پیکوت رابطهای بسیار نزمیک بوم تسثیر رامون پیکوت ،که اغلب اوقات مر پاریس و کمتر مر کاماکز بوم ،روی مالی نوجوان به این شکل بوم که مالی نه ساله نمایوشفاهی از آثوار راموون مر فیفراس میده بوم سه سال بعد ،ماریا پیکوت ،خواننده اپرا ،مر حوموه فیفوراس ملک بزرگی به نا .مولی م ال توره خرید و مالی مر آنجا تعدامی از آثار رامون را مید که متسثر از سبک امپرسیونیسم و پوینتیلیسم(سبک شاعرانه بومند مالی سالها بعد این تجربه را چنین خالصه کرمه است: ” چشم من یارای میدن آن همه رنگ نداشت که به نظر میرسید همینجووری الکی به شکلی بیقاعده و فریبنده روی بو .پاشیدهاند با این حال اگر از زاویوه معینی و با چشمان خیره به تابلوها نفاه کنی ،اعجاز چشم به کمک میدن رنگهایی میآید که ترکیبی موسیقیوار مارم و به واقعیت محوض تبودیل میشووم اموا نقاشیهایی که تعجب بیش از حد مرا برانفیخت ،آثار اخویر راموون بومنود کوه امپرسیونیسم به شکل بسیار رسمی و عریان بر بو.های معینی جوای خووم را بوه پوینتیلیسم[نقطهچینی یا نقطهنقطه] میمهد ترکیب سیستماتیک رنگهای بنفوش و پرتقالی مر من حسی از توهم و نشاط روحی به وجوم آورم که قبوال مر موشاهده اجسا .از طری منشور به من مست یافته بوم مر منشور نیز این رنگها بوه شوکل رنفینکمان مر میآیند “[]۸١ همانطور که میمانیم ،نقاشیهای اولیه مالی به سوبک امپرسیونیوسم بووم و همجواری با پیکوت او را بیشتر تشوی میکرم اما وقتیکه مالی هفده ساله شود، پیکوت به او توصیه کرم که آینده[هنر] مر جهت میفری سیر خواهد کرم عالقه مالی به امپرسیونیستها امامه ماشوت ،اموا کتواب موصوری مربواره فوتوریستها که از سوی رامون به مالی هدیه شد ،چشمان هنرمند را به مسیر تازه هنر اروپایی گشوم البته اشتباه است اگر فکر کنیم استعدامهای هنری مالی فقط بوه هونر نقاشوی محدوم بوم برای نمونه ،پاییز ۰٣۰۲مالی و چهار شاگرم مدرسه نقاشی فیفوراس یک روزنامه میواری مرست کرمند و آن را استامیو .نامیدنود و ژانویوه ۰٣۰٣ 67
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
اولین شماره آن منتشر شد مجله شش صفحه ماشت ،اما از کیفیوت امبوی معینوی برخورمار بوم مر هر شماره مالی مطلبی مرباره یکی از نقاشان برجوسته ماننود ال گرکو ،گویا ،مورر ،لاونارمو ما وینچی ،والزکز و میکول آنوژ مینوشوت او همچنین مر چند متن مهم امبی سهیم بوم که یکی از آنها قطعهای شاعرانه بوم به نا. گرگ و میش با بیانی حماسی وشورآفرین شعری هم مرباره مو عاش سروم کوه تداعی گر شاعران سمبلیست فرانسه و باالخص پل ورالین بوم مر همیون موران، مالی چیزهای میفری مینوشت خاطرات صومیمانه و احساسوات مون مفترچوه خاطراتی بوم که مقای زندگیاش مر فیفراس و مر سنین پانزمه و شانزمه سوالفی را ثبت کرمه بوم مفترچه خاطرات بر عش اش به کاماکز ،مغدغوههای آموزشوی مروسی که مر آن ضعیع بوم ،عالی سیاسی و عش به نقاشی متمرکز بووم جلود مو .خاطرات خوم به نا .زندگی من مر این جهان را سال بعد نوشت که مر آن نیز نقبی به تجارب مدرسه و سالهای اول زندگی خوم زمه است و باالخره یک متون ۰١صفحهای که مر سال ۰٣۸۸نوشت و عنواناش خطخطیها ،مقواالتی مربواره نقاشی بوم کتاب میفر او مجموعهای از نقاشیهای من همراه با حواشی همانگونه که از عنوان آن برمیآید ،اطالعاتی راجع به سیر پیشرفت هنری خویش بوم این متون خوم-زندگینامه پیش مرآمد نوشتههای مالی مر بزرگوسالی هوستند و بوه زمینههای خومشیفتفی که بعدا بر مالی چیره شد ،اشاره مارند همکاری هنری مالی با بونوئل مر ساختن آثار سوررئالیوستی کوارگرمان مر سالهای ۰٣۸٣و ،۰٣٩۱جای تعجب نیست ،چرا که مالی از همان اوان کومکوی عالقه شدیدی به سینما ماشت خانوامه مالی یک پروژکتور خانفی ماشتند و مالوی نمایش سقوط پورت آرتور -مستندی مرباره جنگهای روسیه و ژاپن -و فیلموی به نا .مانشجوی عاش را به خاطر ماشت البته که فیلمهای میفری نیز مر خانه بوه نمایش مرمیآمد :از جمله فیلمهای صامت چارلی چاپلین و ماکس لیندر که ایون آخری بخشی از خاطرات سینمایی بونوئل نیز هست سالها بعد مر مامرید مالوی، لورکا و بونوئل به چاپلین ،باستر کیتن ،هارولد لیوید و میفر فیلمسازان عالقهمند بومند و رفتار کمیک آنان را غیرمنطقی و مر نتیجوه سووررئال میمانوستند مر خصوص سالن عمومی سینما باید اشاره کرم کوه سوال ۰٣۰١اولیون سوینما مر فیفراس افتتاح شد و از این ببعد مالی نوجوان میتوانست فیلمهوا را بور پورمه 68
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
معمولی سینما ببیند گفتیم که پدر مالی هوامار آنارشیسم ،حامی ناسیونالیسم کاتواالن و مشومن حکومت مرکزی مستقر مر مامرید بوم با مر نظر گرفتن تعارض میدگاههای پدر و پسر ،شففتآور است که از این لحاظ با پدرش همفکر بوم سال ۰۲٣۲اسپانیا بوا از مستمامن فیلیپین،کوبا ،پورتو ریکو و میفر مستعمرات آمریکوای جنوبوی ، گا .به افول قدرت سیاسی-جهرافیایی نهام که از قورن هفودهم بدسوت آورمه و سالیان متمامی با همان روال [قدرت] جلو آمده بوم از نظر مالی نوجووان بورای خروج از بن بستی که حاصل کنترل و استبدام سیاسی توسط طبقه متوسط و طبقوه حاکم فسیلی بوم ،فقط یک راه وجوم ماشت :انقالب و انقوالب! هرچنود مر ایون موران هنوز به حزب کمونیست ملح نشده بوم ،قطعا سهیم مر میدگاههای آن ،به رسمیت شناختن طبقه کارگر و نفرت از سرمایهماری بوم و معتقد بوم که اگر قورار است مموکراسی واقعی سر کار بیاید ،چنین باما![ ]۸۲از این نظر او بوا همکواران خوم مر نشریه استامیو .از قبیل خوامه میراویلتس که پدرش به خاطر فعالیتهوای آنارشیستی مر زندان بوم ،همفکر بوم و احتماال تحت توسثیر یکوی از موسوتان کمونیست میراویلتس به نا .مارتی ویالنووا قرار گرفته بوم مالوی مر نوجوانوی بشدت بونوئل و حتی شدیدتر از لورکا ،متعهد به میدگاههای چپگرایانوه بووم بعدها این میدگاهها را به طور مطل کنار گلاشت
69
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - On the history and architecture of the Alhambra, see Robert Irwin, The Alhambra, London: Profile Books, 2004 ۸ - On the development and character of flamenco, see Gwynne Edwards, Flamenco! (with photographs by Ken Haas), London: Thames and Hudson, 2000 ٩ - During his nine-month stay in the United States in 1929–30, Lorca spent two weeks in Eden Mills, Vermont. For the poem, see Obras completas, vol. 1, p. 538 ١ - See Federico García Lorca, Obras completas, ed. Arturo del Hoyo, Madrid: Aguilar, 1966, pp. 3–5 ٥ - In a letter to José Fernández-Montesinos, now lost. The latter’s reply, contained in the Lorca Archive in Madrid, refers to Lorca’s belief that María Luisa was ‘cold’ ١ - See Federico García Lorca, Epistolario, I, ed. Christopher Maurer, Madrid: Alianza, pp. 16–19 ١ - The poem, entitled ‘Romanzas con palabras’ (‘Romances with Words’) can be found in the Lorca Archive ۲ - Buñuel, My Last Breath, p. 29 ٣ - Ibid., p. 15 ۰۱ - See Rafael Alberti, The Lost Grove, trans. Gabriel Burns, Berkeley: University of California Press, 1959, p. 56 ۰۰ - Buñuel, My Last Breath, p. 14 ۰۸ - Ibid., p. 48 ۰٩ - See ‘Conchita’s Memories’, in Buñuel, My Last Breath, p. 36 ۰١ - Ibid., p. 35 ۰٥ - Ibid., p. 31 ۰١ - Ibid., p. 32 ۰١ - Ibid., p. 26 ۰۲ - ‘- Conchita’s Memories’, p. 36 ۰٣ - See Francisco Aranda, Luis Buñuel: A Critical Biography, trans. David Robinson, London: Secker and Warburg, 1975, p. 22 ۸۱ - See Salvador Dalí, Un diari: 1919–1920. Les meves impressions i 70
نوجوانی
لورکا بونوئل دالی
records íntimes, ed. Fèlix Fanés, Fundación Gala-Salvador Dalí, Edicions 62, Barcelona, 1994, pp. 26, 28–30, 42, 48, 49, 59, 72–3, 74, 88–9, 92, 93, 99, 124–5, 141–2, 161 ۸۰ - See Gibson, The Shameful Life of Salvador Dalí, pp. 74–8 ۸۸ - Dalí, Un diari, p. 98 ۸٩ - Buñuel, My Last Breath, p. 48 ۸١ - See Ana María Dalí, Salvador Dalí vu par sa soeur, Paris: B. Artaud, 1960, p. 61 ۸٥ - See Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, p. 71 ۸١ - In ‘Notes d’art. L’exposició de la Societat de Concerts’, Empordà Federal, Figueras, no. 415, 11 January 1919 ۸١ - In Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, p. 81 ۸۲ - See Dalí, Un diari, pp. 27, 37, 38, 46, 50
71
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
کوی دانشگاه
گرچه تشابهات آشکاری مر زندگی کومکی و نوجوانی لورکا ،بونوئل و مالی وجوم ماشت ،این علقهها مر موران اقامت آنان مر کوی مانشجویی مامرید (از این ببعد رزیدنسیا .مهمتر و تسثیرگلارتر شد سال ۰٣۰١لویس بونوئل خانه را بوه قصد پایتخت ترك کرم لورکا نیز مر ۰٣۰٣و مالی مر ۰٣۸۸رو به سوی پایتخت نهامند و هر سه به کوی تازه تسسیسی به نا .رزیدنسیا وارم شدند و مر آنجا موست صمیمی یکدیفر شدند بونوئل تا سال ۰٣۸٥و مالی تا ۰٣۸١مر کوی ماندنود لورکا تا چند سال بعد پیوندش را با این نهام از مست ندام خواهیم میود کوه مر این موره ،هر سه تحت تسثیر فضای فرهنفی مامرید و رزیدنسیا قرار میگیرنود و پیوند عمیقی ،چه به لحاظ شخصی و چه عالی هنری بین آنان شکل میگیرم اموا رزیدنسیا چفونه جایی بوم؟ رزیدنسیا سال ۰٣۰۱ساخته شده و همانگونه کوه از عنوان آن بر میآید ،اقامتفاه یوا خوابفواه مانوشجویی افورامی بووم کوه مر مانشفاههای مامرید تحصیل میکرمند از این سه تن ،مالی مر آکاممی سن فرناندو [ مامرید] مشهول به تحصیل بوم رزیدنسیا مر زمان افتتاح جای نوسبتا کوچکوی بوم و پانزمه خوابفاه و هفده مانشجو ماشت سالها بعد ،تقاضای خوابفاه افزایش یافت و مجموعه ساختمانهای جدیدی مر انتهای شومالی خیابوان] پوائزو م ال کاستالنا بدان افزومه شد و سال ،۰٣۰١مقیقا یکسال قبل از وروم بونوئل آخرین بلوك ساختمانی به مجموعه اضافه شد و مر آن زمان محول اقاموت یکوصدوپنجاه مانشجو بوم مدیر رزیدنسیا ،آلبرتو خیمنس فراوم ،مر انتخاب مانشجویان مقت تموا .بوه 72
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
خرج میمام که همفی عالقهمند به علو .و باألخص علو .انوسانی باشوند گرچوه میتوان گفت که مر همه موارم ،قد مانشجویان به اسوتاندارمهای مطلووب مدیور نمیرسید مر رابطه با آموزش ،رزیدنسیا امکانات آموزشوی غیررسومی فراهوم میکرم؛ کتابخانه و آزمایشفاههای علمی بسیار خوبی ماشت و نیز مانشجویان را به فعالیتهای ورزشی تشوی میکرم بیشتر مانشجویان مانشجوی رشتههای مختلوع پزشکی و مهندسی بومند؛ کاتولیک و غیرکاتولیک با هم ترکیب شده بومند و این حاکی از ویژگی عاری از تعصب و آزاممنشانه این نهوام بووم البتوه رزیدنوسیا ناخواسته مورم اتها .نخبهگرایی نیز واقع میشد ،چرا که بیشتر مانشجویان ماننود لورکا ،مالی و بونوئل متعل به طبقه مرفه جامعه بومند ،اما سیاست رزیدنسیا بر این اصل بوم که پلیرای افرام مستعد ،صرفنظر از توان موالی آنوان باشود یکوی از ویژگیهای بارز خیمنس فراوم این بوم که مر راستای توسعه علمی این نهوام مر رشتههای مختلع علمی افرام شاخص را معوت به سخنرانی میکورم سوخنرانان و فرهیختفانی چون اچ جی ولز ،جی کی چسترتون ،هیالری بلوك ،جان مینوارم کنز ،آلبرت انشتین ،لویی آراگون ،فرانسیس موریاك ،پل کالومل ،پول والوری، ماری کوری ،له کوربوسیه و از جمله مدعوین رزیدنسیا به شمار میآمدند فراوم عالوهبر اینها آهنگسازان و رهبران شاخص ارکستر را معوت میکرم که میتوان به مانوئل م فاال ،آندره سفویا ،واندا الندووسوکا ،ماریوو میلهواوم، موریس راول ،فرانسیس پاولنک و ایفور استراوینسکی اشاره کرم جان ترند ،کوه بعدها به مقا .استامی زبان اسپانیولی مر مانشفاه کمبریج رسید نیز مر اینجا مرباره موسیقی سخنرانی کرمه بوم لیست پر و پیمان مودعوین بوه رزیدنوسیا ،فوضای روشنفکری و هنری نهامی که لورکا ،بونوئل و مالی مر آن بوا همودیفر تالقوی کرمند را به ما نشان میمهد وقتیکه بونوئل وارم رزیدنسیا شد ،پدر و مامرش نیز هموراهاش بومنود توا امکانات شایسته فرزند خوم را برایش فراهم کنند [ ]۰خوابفاهها و پانوسیونهایی که میده بومند ،غلای نامناسب و امکانات ناچیزی ماشتند و حتی از نظر بهداشتی سالم به نظر نمیرسیدند و همه توسط مامر بونوئل رم شودند یکوی از موسوتان خانوامگی به کمک آمد و توصیهنامهای به رزیدنسیا نوشت اکنون مونا ماریوا از محیط تمیز و مرتب این بخش از رزیدنسیا که تفاوت چوشمگیری بوا خوابفاههوا 73
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
ماشت راضی بوم اثاثیه خوابفاه عمدتا از چوب بوم و اتاق خواب یامآور اتواق راهبهها بوم قوانین ناظر بر مانشجویان سفتوسخت و مصرف موشروبات الکلوی ممنو بوم اما اگر والدین بونوئل امیدوار بومند که مجمو این شرایط فرزندشان را سر به راه و اهل زندگی بار بیاورم ،چنانچه مر امامه خواهیم میود ،سوخت مر اشتباه بومند بونوئل ابتدا مر مانشکده مهندسی کشاورزی مانشفاه مامرید ثبت نا. نموم و پس از اندکی به مهندسی صنایع تهییر رشته مام پوس از انودکی رشوته حشرهشناسی را برگزید و سرانجا .لیسانسیهای مر رشته تاریخ بدست آورم اما مر مجمو چندان مل به کار آکاممیک نمیمام و تورجیح مویمام وقوتاش را مر کافههای پایتخت سپری کند و مشروب چنان ذائقهاش را گرفتار کرم که تا آخور عمر باهاش ماند اولین میدار لورکا از رزیدنسیا مر بهار ،۰٣۰٣میداری کامال مکاشفانه بوم و تا پاییز همان سال تحصیالتاش را مر مانشفاه شرو نکرم برخالف بونوئل که مر هنفا .وروم به مامرید کسی را نداشت ،لورکا مشتاقانه مورم استقبال بوسیاری از اعضای محفل گراناما رینکنچیلو که مآال مر رزیدنسیا به سر میبرمند ،قرار گرفت لورکا مر اولین میدار از رزیدنسیا بخشی از کتاب خوم را خوانوده بووم و بوه احتمال زیام از پیانوی گران قیمتی که مر تاالر اجتماعات قرار ماشوت ،بهورهای برمه بوم عالوه بر این ،رفقای رینکنچیلو او را بوه محفول بزرگتوری از امب موستان و جنبشهای امبی آوانفارم که مر آن زمان مر اوج فعالیت بومند ،معرفی کرمه بومند یکی از این جنبشهای آوانفارم ،جنبش اولترایسمو بوم که شاخهای از جنبش گسترمهتر اروپایی بر ضد سانتیمنتالیسم رمانتیک بوم طرفداران جنبوش بر این باور بومند که هنر باید منعکس کننده روحی عملگرا و فنی به عصر مودرن باشد اولترایسمو ،همانند بسیاری از جنبشهای هنری اوایل قورن بیوستم ماننود کوبیسم ،فوتوریسم و ،اساسا ضد سنت و بتشکنانه بوم گرچه لورکوا هماننود بونوئل و میفران از ته مل پلیرای این جنبش نبوم ،اما بدون ترمید بر او نیز اثور گلاشت به طوریکه از این موره به بعد اشعارش آن سرزندگی ساب را نداشوت علیالعمو ،.اولین میدار شاعر از پایتخت موفقیت بزرگوی بورای لورکوا بووم و پیشمرآمد محبوبیتی شد که کمی بعد و پس از اقامت طوالنیتر مر رزیدنسیا بوه مست آورم احتماال مر این سفر کوتاه بونوئل را نیز میده باشد ،هر چنود هیوچ 74
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
سندی مال بر این رویدام احتمالی وجوم ندارم لورکا تابستان ۰٣۰٣به گراناما بازگشت و مو ماجرا برایش اتفاق افتوام کوه عمیقا بر آیندهاش اثر گلاشت :اواسط ماه ژوئن معوتنامهای از باشفاه هنر گرانواما مریافت کرم و طب سفارش یکی از مهمانان شاخص این جلسه از او خواسته شد که یک جلسه خصوصی شعرخوانی ماشته باشوند گرگوریوو موارتینز سویرّا شواعر، ماستاننویس ،نمایشنامهنویس و مدیر تااتر بوم که تماشاخانه اسالوا را مر مامریود مدیریت میکرم و باور به ”تااتر ناب“ به مثابه نقیض ناتورالیسم را به حیطه عمول مرآورمه بوم مر نتیجه او آثاری را روی صحنه میبرم که مر آنهوا میوالوگ، موسیقی ،رقص و طراحی صحنه بسیار بههم تنیده بومند گرگوریو و معوشوقهاش کاتارینا بارسنا پس از استما چند شعر لورکا سخت تحت تسثیر ایون شوعر قورار گرفتند یکی از اشعار حکایت پروانهای مجروح بوم که سوسوکها او را تیموار میکرمند؛ یکی از سوسکها به پروانه ملبستفی پیدا میکنود ،چورا کوه پروانوه متفاوت از آنان بوم گرگوریو و همسرش به لورکا توصیه کرمند که اگور ممکون است شعر را به صورت نمایشنامهای مر آورم و قوول مامنود نمایوشنامه را مر تماشاخانه اسالوا(مر مامرید روی صحنه خواهند برم لورکا بسیار خوشحال شود این اولین تجربه او مر تااتر خواهد بوم و مهمتر اینکه مر پایتخوت بوه نمایوش مرخواهد آمد روشن است که واکنش گرگوریو به اجرای شعر لورکا ،هم قودرت لورکای جوان را نشان میمام و هم توانایی او مر جان بخشیدن به واژههوایی کوه خوم نوشته بوم این ویژگی مر سراسر زندگی او امامه یافت و عمیقا بر بسیاری از مخاطبین اثر گلاشت چندماه بعد و قبل از عزیمت به رزیدنسیا ،لورکا برای اولیون بوار آهنفوساز معروف اسپانیایی ،مانوئل م فاال را مالقات کرم مر این زمان م فواال بوه عنووان موزیسین شهرتی جهانی پیدا کرمه بوم او مآال اپرای تک اجرایی ال ویودا بوروه (زندگی کوتاه را مر سال ،۰٣۰٩باله عش جامویی را سال ،۰٣۰٥قطعهای برای پیانو به نا .شبْ باغهای اسپانیا را مر ۰٣۰١و باله کاله سه گوشوه را مر سوال ۰٣۰٣اجرا کرمه بوم که تسثیر گراناما مر برخی از آنان بسیار موشهوم بووم مر واقع م فاال بسیار مجلوب این شهر شده بوم و پس از مرگ والدیناش مر سوال ۰٣۰٣تصمیم گرفته بوم که مر این شهر اقامت گزیند سفر مقدماتیاش به گرانواما 75
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
مر سپتامبر ۰٣۰٣و اولین میدار با لورکا ،که بیستومو سال از او جوانتر بوم ،به ثمر نشست این میدار مر ویالی فرناندو ویلچز مر [محله] البایزین شهر و هنفوا. شعرخوانی شاعر جوان به وقو پیوست به هر روی این آغواز یوک موسوتی و همکاری هنری ثمربخش بوم که تا هفده سال بعد و مرگ نابهنفا .لورکوا اماموه ماشت ماه نوامبر[ ]۰٣۰٣لورکا با شرو تحوصیالتاش مر مانوشفاه مامریود ،مر مانشکده فلسفه و امبیات ثبتنا .نموم اما او نیز همچون بونوئل کوار آکاممیوک چندانی انجا .ندام مر عوض غرق مر جنبههای مختلع زندگی اجتماعی شود کوه مامرید و رزیدنسیا برایاش فراهم کرمه بومند :میدن گالریهای هنری ،شورکت مر سخنرانیهای عمومی ،گشتوگلار همراه موسوتان و شورکت مر تجمعوات و مباحث امبی که به ترتولیاس tertuliasمعروف بوم با مر نظر گرفتن شوعرخوانی، نواختن بسیار ماهرانه پیانو و صحبتهای سازنده و سرزندهاش ،تعجبی نداشت که لورکا به شمع محفل رزیدنسیا تبدیل شد باز هم هیچ مودرکی مال بور زموان و چفونفی آغاز موستی لورکا و بونوئل که بزومی یار مرمانوه یکودیفر شودند، وجوم ندارم اما چنان چه پیداست ،این موستی خیلی زوم شکل گرفت تفاوت بین لورکا و بونوئل از چند نظر آشکار بوم بونوئول عالقهمنود بوه مهارتهای ورزشی بوم و رزیدنسیا امکان وسیعی برای او فراهم آورمه بوم اغلب او را مر شورت و جوراب و مر حال مو ،پرس سینه ،بوکس مر هوا و مر حوال ضربه زمن به کیسه بوکس میمیدند قدرت بدنی او با روح سرسخت و موستقلاش توأ .بوم و آنچنانکه مر بین افرام ورزشکار مشهوم اسوت ،رفتوارش کمابیوش نرینهوار و مرمانه بوم لورکا ،بنا به مالیلی که قبال برشمرمیم ،بر خالف بونوئول هرگز مر هیچ فعالیت ورزشی شرکت نکرمه بوم عالقه او اساسا امبیات و موسیقی بوم گرچه بونوئل به نوعی عالقهمند به موسیقی بوم ،ما استعدام او مر این زمینه به هیچ وجه قابل مقایسه با لورکا نبوم با این وجوم بونوئل قابلیتهایی ماشت کوه بدون ترمید مر کانون توجه ساکنین رزیدنسیا قرار گرفته بوم از این تواناییهوا میتوان به هپنوتیسم ،شعبدهبازی و چیزیکه بونوئل به آن پیشگویی میگفوت و مر واقع میتوان آن را مر چارچوب تلهپاتی مستهبندی کرم ،اشاره کرم بونوئل مدعی بوم که میتواند ”بدون تالش چندانی افرام را خواب کند “[]۸ 76
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
مر راستای اثبات این امعا رویدامی را نقل میکنند که زن فاحشهای به نا .رافائال مر آن مخیل بوم بونوئل مر کافه فورنوس مر حضور تعدامی از مانشجویان رشته پزشکی به مختر تحت فرمان[ هپنوتیسم] مستور مام که به روسپیخانه مجاور بروم و به رافائال بفوید که مر همان کافه نزمش بیاید رافائال جلو چوشمان هموه وارم کافه شد و اندکی بعد مختر هپنوتیز .شده از خواب بیودار شود مر رابطوه بوا شعبدهبازی هم ،بونوئل مدعی بوم که میتواند میزی را معل مر هوا نفوه مارم و مر رابطه با پیشگویی به مجموعهای از افرام میگفت که یک قاتول خیوالی ،یوک قربانی و یک تپانچه را مر ذهن خوم بپرورانند و با وجوم اینکه چشمان بونوئول بسته بوم ،میتوانست یکایک آنان را معین کند اگر این امعاهوا واقعیوت ماشوته باشند ،با مر نظر گرفتن مهارتهای جسمانیاش میتوان گفوت کوه بونوئول مر رزیدنسیا به چهرهای شبحوار تبدیل شده بوم و این فرضیه با یک بازی میفر به نا. چولریا -که بونوئل مر آن مخیل بوم -بیشتر محک میخورم یک بوازی کوه از مشخصات آن ستیزهجویی و پرخاش به میفران است و این بازی کامال مر انطباق با تندخویی و رفتار ستیهَنده او بوم مر همین رابطه تعریع میکنند که مفعوهای مر پاالسیو مل خلو(قصر یخ یقه یک جنتلمن سبیلو و عینکی را که با مخوتر موورم عالقه بونوئل میرقصید ،چسبید و با اقتدار به او تحکم کرم که بوروم و پارتنور میفری پیدا کند مر کمال تعجب مرم فورا مختر را رها کرم []٩ بونوئل ضمن تصدی تفاوتهای بین آنان ،خوم را ”نره غوول آراگوون“ و لورکا را ”یک اندلسی فرهمند“ مینامید ” :باهوش و جلاب است و میل آشکاری هم به شیکپوشی مارم“ و نیز ”سیه چشمان مرخشان با قدرتی مهناطیسی که کمتر کسی نفاههایش را تاب میآورم “ با وجوم تفاوتها موستی بین آنان بالفور شکل گرفت [ ]٩مشخصا لورکا چشم بونوئل را به شعر اسپانیا و نیز اشعار خویش گشوم لورکا شباهنفا .بر روی چمن محوطه رزیدنسیا ،اشعارش را بلنودخوانی میکورم شاید کمی عجیب به نظر آید که بونوئل تندمزاج با ذائقه آشوکارا آوانفوارم از خصلت حماسی و جوانب احساسی شعر لورکا خوشش آمده بوم اما ممکن است که زیر ظاهر سختخوی بونوئل ،نیمه پنهان نرمخویی وجووم ماشوته کوه پولیرای شعرخوانی لورکا بوم خصلتی که همیشه ،آنگونه که همه اذعان میکننود ،بوسیار سیال بوم مر هر صورت ،اکنون بونوئل نیز شرو به سرومن اشعارش میکنود و 77
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
عالقهای به نمایش عروسکی پیدا میکند ،که همانطور میمانیم یکی از جنبههای مهم تااتر لورکاست لورکا و بونوئل با مرمی به نا .مایو آشنا شدند که مر پوارك رتیرو برای کومکان نمایش اجرا میکورم و بالفاصوله خومشوان مر رزیدنوسیا نمایشهای مشابهی اجرا کرمند عالقه بونوئل به موسیقی هم مر همین موره بایود تحت تسثیر پیانونوازی ماهرانه لورکا ،که معموال مر تاالر رزیدنسیا اجرا میکورم، شکل گرفته باشد گاه و بیگاه ،چه مر رزیدنسیا و چه خارج از آن ،مر مقاطعی موستی بین این مو به سرمی میگرایید ،اما باز شرو میشد بونوئل به طرزی یام لورکا را گرامی ماشته است که هر آممی آرزوی چنین حسن تعریفی میکند: ”فدریکو قشنفترین آممی بوم که مر تما .عمر .میدها .منظور .نمایشنامه یوا اشعار او نیست مقصوم من شخص اوست او استام خویش بوم خواه مر وقتیکوه پشت پیانو از شوپن تقلید میکرم ،خواه مر حال اجرای یک پانتومیم و خواه بور صحنه نمایش [مر همهجا] آم .اختیار از کوع مویمام او بوه زیبوایی [شوعر] میخواند شور ماشت جوان و پرنشاط اولین بار که مر رزیدنسیا او را مید ،.آم. زمخت و زنفار بستهای بوم .و عمدتا عالقهمند به ورزش او مرا مگرگون کرم او مرا به منیایی کامال متفاوت برم او همچون یک مشعل بوم “[]٥ چنین ابراز احساساتی ،همچنانکه خواهیم مید کامال برخالف اظهارات مالوی بعد از مرگ لورکاست -که مورانی رفی اش بوم البته چیزیکه مر ابتدا بونوئل از آن بیخبر بوم ،تموایالت همجنسگرایانوه لورکا بوم وقتیکه مر رزیدنسیا شایعه بر سر زبانهوا افتوام ،چیزیکوه مارتیون مومینفز آتش بیار معرکه شده بوم ،بونوئل چنان شففتزمه شد که لورکوا را بوه کناری کشید و با حالت ذاتا بیپروای خویش پرسید” :راست میفن که تو کونده هستی؟“[ ]١لورکا رنجور و حیرتزمه از این پرسش جواب مام که موستی آنوان تما .شده و مور شد ،اما رفاقت آنان چنان محکم بوم که آخر همان روز باز با هم صمیمی شدند مرك علت به رسمیت نشناختن همجنسگرایی لورکا و پرسش بر سر این موضو چندان مشوار نیست ،چرا که لورکا موست صمیمی بونوئول بووم و بونوئل نمیتوانست این را از یک موست بپلیرم هرچند میتوان فهمید که بونوئل شخصا از همجنسگرایان نفرت ماشت مر آن موران بونوئل نیز عامت ماشت[مانند 78
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
میفران] مر مستشوییهای رزیدنسیا همجنسگرایان را مورم حمله قرار مهد با مر نظر گرفتن فضای سفت وسخت اخالقوی آن موران ،لورکوا نویز ماننود میفور همجنسگرایان نومیدانه تالش میکرم این طبیعت مرونی خویش را پوشت پورمه پنهان کنند به نظر میرسید که بسیاری از موستان نزمیوک لورکوا ،موشکوك بوه ”اونجوری بومن“ موست خوم نبومند ،یا مستِکم تظاهر به بیاطالعی میکرمنود طب گفتههای خوزه مورنو ویال” :میفران میمانستند همه مانشجویان او را موست نداشتند برخی از مانشجویان نقطه ضعع او را فهمیده و از او موری میجستند “[ ]١شواهد اندکی مر مست است که نشان مهود لورکوا مر آن زموان رابطوهای همجنسگرایانه ماشته باشد ،گرچه برای مدت کوتاهی رابطهاش با شاعر بینهایوت حساس ،امیلیو پراموس ،بسیار صمیمی بوم گرچه بونوئل اساسا به عنوان فیلمساز معروف است ،خومش گفته بوم کوه بوه جای روند پیچیده ساختن فیلم که مستلز .سرمایه ،مرگیر شدن بوا تهیوه کننوده، تکنسین ،هنرپیشه ،فیلمبرمار ،ویراستار و است ،او بیشتر از زنودگی کمابیوش خلوت یک نویسنده للت میبرم و شواهدی قطعی مر مست است که مر اوایل مهه سی ،چنین قصدی ماشت []۲ گرچه سوررئالیسم هنوز جلو صحنه نیامده بوم ،مامرید آن مقطع ،سورزنده از جنبشهای ضد سنتی و ساختارشکن بوم تا سال ۰٣۰٣ماما -که اساسا بت شکن و ضد کل ارزشهای سنتی بوم -مر بارسلون نفوذ چشمفیری به مست آورمه بوم سال ۰٣۰١مجله ماما به نا ٩٣۰ .مر بارسلون منتشر شده بوم و ایون جنبوش بوه مامرید نیز سرایت کرمه بوم مر مامرید مباحث امبی مرباره هنر آوانفارم نوضج گرفته بوم مامائیستهای مامرید زیر نفوذ رامون گوموز م ال سورنا ،شخوصیت تسثیرگلار و عجیب مر کافه پومبو گرم هم میآمدند یک زن موشنگ هوم او را همراهی میکرم م ال سرنا ،یک بار نشسته بر ننوی سیرك بازان سوخنرانی کورمه و همعصران خوم را تشوی کرمه بوم که اشوکال جدیود نویوسندگی و از جملوه اولترایسمو را تجربه کنند میمانیم که بونوئل قبال با اشتیاق به استقبال این جنبش رفته بوم سال ۰٣۸۸بونوئل مر مجله اولترا ،قطعهای امبی منتوشر کورم بوه نوا. ”خیانت آشکار“ که با تصاویری عجیب و تکان مهنده همراه میشد :کشیشها بوه چترهای وارونه تبدیل شده بومند خیابانها و خانهها هم به نوك قلههای پوشیده 79
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
از برف هیماالیا مجمو اینها مهر هنر آوانفارم را بر خوم ماشت بونوئل ،البتوه یامماشتهای میفری نیز ماشت :سال ،۰٣۸۸گفتفویی مرباره آالت موسیقی کوه مر نشریه اوریزونته منتشر شد؛ ،۰٣۸٩قطعه امبی کوتاه منتشر شده مر همان نشریه به نا” .حواشی“ و باز سال ۰٣۸٩قطعه امبی کوتاهی به نا”.چرا از سواعت مچوی استفامه نمیکنم“ مر نشریه آلفار نوشتههای اولیه بونوئل مهر شخصیت عصیانگر و خشن او را بر خوم ماشتند و نیز عش به عد .عقالنیت که مر آینوده بوه مشخوصه فیلمهای او تبدیل شد البته فعالیتهای امبی بونوئل را به لحاظ خالقیت محض نمیتوان با نوشتههای لورکا مقایسه کرم لورکا وقت زیامی را صرف تکمیل نمومن اولیون نمایوشنامه خوم ،طلسم شیطانی پروانه ،کرم و توانست جایزه اول تااتر اسالوا را مر تاریوخ ۸۸مارس ۰٣۸۸و مر اولین سال اقامت مر رزیدنسیا از آن خووم کنود ایون نمایشنامه به لحاظ عناصر و طراحی صحنه مخالفت لورکا را بوا تاواتر کممایوه و محافظهکار آن موران نشان میمام شخصیتهای این نمایشنامه -که مر اصل امتدام یکی از اشعار لورکا بوم -حشرات بومند :سوسکها ،شبتابها ،یک عقرب بدنهام و البته یک پروانه که بر خالف امعای مارتینز سیرّا نه توسط عروسوکها ،بلکوه بوا هنرپیشههای واقعی روی صحنه رفت هنرپیشههای اصولی ایون نمایوشنامه نیوز هنرمندان شاخصی بومند :کاتالینا بارسنا مر نقش سوسکی که عاش پروانه میشوم و انکارناسیون لوپز خولوز معروف به ”آرژانتینی“ رقاص ساب و هنرپیشه فعلی مر نقش پروانهای که سوسک را با قلبی شکسته تنها میگلارم موسیقی صوحنه رقوص پروانه توسط گریگ ساخته شده بوم و طراحی بسیار جولاب صوحنه کواری از فرناندو مینیونی بوم اما نمایشنامه به ملاق بسیاری از تماشاچیان ،که به سبک تااتر سنتی عامت کرمه بومند ،خوش نیامد از همان لحظه کوه هنرپیوشهها مر جاموه حشرات روی سن قرار گرفتند همهموه ،خنودههای تموسخرآمیز ،پاکوبیودن و هوکشیدن مر سالن تماشاخانه شرو شد روز بعد اکثر منتقدان ،نمایش را به بوام انتقام گرفتند و بعد از چهار اجرا متوقع شد گرچه نمایش طلسم شیطانی پروانه از نظر مالی به ثمر ننشست ،بنمایه آن عمیقا از تجارب شخصی لورکا نشست گرفته بوم و این مسسله به مرونمایه محوری تما .کارهای او اعم از نمایشنامه و شعر تبدیول شد لورکا هم به نوبه خوم سوسک جوان پر شوری بوم و عش ناکا .بوه پروانوه، 80
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
احساسات چند سال قبل لورکا به ماریا لویزا آخاا گونزالس و امیلیا یانوس مدینوا را بیان میکرم (جالب اینکه ماریا لویزا مر افتتاحیه نمایش شرکت کرم از ایون منظر ،طلسم شیطانی پروانه اولین گا .مر مجموعه نمایشنامههای او بوم که شوانزمه سال بعد با خانه برنارما آلبا به پایان رسید ومرونمایه عش و نومیدی بوه طوور یکسان مر همه طنین افکن است [ ]۰۱به جز این ،طلسم شیطانی پروانه بازتاب عش موران کومکیاش به طبیعت و عالقه خاص به حشرات بوم که از این نظر نویز بوا بونوئل وجه اشتراك ماشت تقریبا یکسال بعد ،مر پانزمهم ژوئیه ۰٣۸۰اولین مجموعه شعر لورکا به چاپ رسید کتاب اشعار مشتمل بر ١۲شعر منتخبی از اشعار فراوانی بوم که مر فاصوله سالهای ۰٣۰۲و ۰٣۸۱سرومه بوم و مرونمایههای نوستالژی موران کومکوی، عش ،مرگ ،طبیعت و تجربه مرمناك عش که روی نوجوانوی او اثور سوهمفینی گلاشته بوم ،مر این اشعار بازتاب مییافت به طور مثال مر شعر ”اگر مستا .بوه گلبرگها میرسید“: مر این شب میجور نامت را میجویم و نامت مورتر از همیشه مورتر از هر ستاره غمناكتر از باران نابهنفا. مر گوشا .نجوا میکند انتشار این مجموعه به یمن کمک مالی پدرش ممکن شد پدر هنوز مرخصوص خالقیتهای امبی پسرش مر ترمید بوم ،اما التزا .فرزند به نوشتههای خالقانوه را مر او تشخیص مامه بوم کتاب اشعار فروش خوبی نداشت اما چند مقاله انتقوامی خوب مرباره آن نوشته شد علیرغم ملسرمی خوم و خانوامهاش ،لورکوا اصورار ماشت مجموعه اشعار میفری به نا .جامهها منتشر کند تابستان ۰٣۸۰حودوم ١٥ شعر کوتاه انتخاب کرمه و از نظرموضوعی آنان را مستهبندی کورم و بوه شوکل قطعاتی امبی مر آورم که یامآور قطعات موسیقی قرن هفودهم و هیجودهم بووم 81
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
مرونمایه اشعار ،همان مرونمایه کتاب اشعار (نخستین مجموعه شعر بوم اما فور. اشعار بسیار اصیلتر و کوتاهتر بومند البته طرح انتشار این کتاب به ثمر ننشوست اشعاری از این مجموعه تک وتوك اینجا و آنجا منتشر شدند ،اما کتاب توا سوال ۰٣۲٩روی نشر به خوم ندید خالقیت بیپایان لورکا با این واقعیت محک میخورم کوه [تابوستان ]۰٣۸۰ همزمان با تهیه قطعات امبی مجموعه جامهها مرگیر پروژههای میفری نویز بووم لورکا شرو به تهیه یک نمایش عروسکی به نا .تراژمی -کمدی من کریستوبال و سینیوریتا رزیتا کرمه بوم ،که سال بعد به پایان رساند پواییز ۰٣۸۰انورژی او عمدتا صرف آهنگسازی بر روی یک رشته شعر شد که ملهوم از [سوبک] کانتوه خوندو(آواز ژرف فالمینکو بوم و از قرار معلوو .خووم را بورای شورکت مر جشنواره آواز ژرف فالمینکو مر گراناما مر تابستان ۰٣۸۸آمامه میکرم اکنون مانوئل م فاال به خانهای مشرف بر شهر -مر جوار هتل الحمرا فعلی -نقول مکوان کرمه بوم با مر نظر گرفتن عالقه او و لورکا بوه موسویقی مرمموی اسوپانیا ،مر سازماندهی جشنواره نقش مهمی بر عهده گرفتند جشنواره بر آن بووم کوه جوان تازهای به سنت آوازخوانی فالمنکو ببخشد که بشدت مر حال زوال بوم متعاقبوا لورکا مر فوریه ۰٣۸۸و مر باشفاه هنر گراناما سخنرانیای با عنوان ”ترانه ژرف، ترانه بدوی اندلس“ ایرام کرم و فاال قطعهای با همان عنوان ساخت که اندکی قبل از شرو جشنواره به تنظیم مرآورم مر همین مقطع ،مجموعه اشوعار ترانوه ژرف ملهم از فالمنکو که مر برگیرنده ٥٥شعر بوم تهیه کرم که ملهم از ترانه کولیوان و اندوهی است که از کانته خوندو برمیخاست [ ]۰۰قبال به این نکته اشاره کرمیوم که به سبب احساس شخصی مر انزوا قرار گرفتن ،لورکا توانوسته بووم بوا مورم. حاشیهای گراناما یا مستِکم با کولیان رابطه برقرار کند کولیان مر ترانههای خووم بر تعقیب ،حبس ،عش گمشده ،خیانت و مرگ تمرکز میکرمند بنابراین ،لورکوا مر اشعار ملهم از فالمنکو ،مستفاهی پیدا کرم تا مر جامه شعر سنتی اسپانیا انودوه عمی خوم را بسراید برای نمونه شعری با عنوان ”جامه“ مثال خوبی مر این زمینه است: صد اسبسوار فل رو به کجا مارند؟ 82
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
زیر با .کوتاه آسمان مر باغ پرتقال نه به سویل خواهند رسید ،نه به کورموبا و نه گراناما که برای مریا آه میکشد این اسبهای رؤیایی سواران را خواهد برم به معابر پیچ مر پیچ آنجا که ترانه به خوم میپیچد و با هفت فریام ”آی آی“ خاموش میشوم
کجا خواهند رفت؟ صد اسبسوار اندلسی باغهای پرتقال میتوان سوزناکی این آواز را که از گلوی یک آوازهخوان فالمنکو سر مامه میشوم ،تصور کرم بعدها سبک شاعرانه لورکا به نمایشنامههایی چون عروسی خون و یرما رنفوی میفر بخشید مر جشنواره کانته خوندو که روزهای سیزمه و چهارمهم ژوئن مر میودان م لوس آلخیبس( میدان چاهها مر الحمرا برگزار شد ،برگزارکنندگان مچوار ایون اشتباه شده بومند که فقط از خوانندگان حرفهای معوت کرمه بومند بدین معنوی که بهترین خوانندگان فالمنکو یا نامیده گرفته شدند و یا توسوط هیوست ماوران کنار گلاشته شدند یکی از مو برنده اصلی جشنواره میوه گوو برموومز کاینتوه خواننده کهنسال فالمنکو بوم که از محل سکونت خوم با حودوم صود کیلومتور فاصله برای شرکت مر جشنواره آمده بوم او ترانههایش را روز اول بوسیار بوه خوبی اجرا کرم ،اما روز مو .بر اثر زیامهروی مر موصرف موشروب مرخوشش چندانی نداشت مومین جایزه نصیب مانولو اورتفا شد :نوجوان یازمه سالهای کوه 83
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
بعدها با نا .مانولو کاراکول به یکی از بهترین خوانندگان فالمنکو مر همه اعوصار تبدیل شد از چند نظر جشنواره موفقی از آب مر آمد حداقل مر جلوب توجوه مرم .به آواز فالمنکو موف بوم اما فاال ،بر سر چفونفی هزینه کرمن مرآمدها با برگزارکنندگان مچار مشکل شد جشنواره فرصت میفری برای لورکوا و پیونود عمی اش با اندلس بوم موستی بین فاال و لورکا موجب شد که فکری بوه حوال[اجرای] نمایوشنامه تراژیک -کمدی من کریستوبال و سینیوریتا رزیتا کنند که اکنون نسخهاش تکمیل شده بوم فاال موسیقی متن را مر سفری به آلپوخارس ،منطقهای کوهستانی نزمیک گراناما ،نوشته بوم تالش آنها به جایی نرسید مر عوض تصمیم گرفتند روز ششم ژانویه ۰٣۸٩مر آپارتمان بزرگ خانوامگی لورکا مر گراناما نمایشی عروسوکی برای کومکان و بزرگساالن اجرا کنند نمایش شامل قطعهای کوتاه از سروانتس به نا .مو آم .مفتریس؛ نمایشی کوتاه از لورکا به نا .مختری که گلدان ریحانه را آب میمهد؛ شاهزامه کنجکاو و نمایشی قدیمی متعل به قرن سیزمهم بوه نوا .بوازی رازآمیز سه مرم حکیم میشد ارکستر کوچکی تحوت رهوبری فواال نموایش را همراهی میکرم که قطعاتی از استراوینسکی ،آلبینز ،مبوسه و راول مینواختند از خوش اقبالی لورکا و فاال ،نمایش بسیار موف از آب مرآمد فاال مر آن مقطوع روی نمایش عروسکی خوم به نا .ارباب پیتر که بر اسواس بخوشی از رموان من کیشوت بوم ،کار میکرم سه مقاله مر تسیید نمایش آن شب منتشر شد که مو مورم از آنان مر روزنامه معروف پایتخت ،ال ووز به چاپ رسید پس از عد .موفقیوت طلسم شیطانی پروانه ،لورکا مر سنت نمایش عروسکی ،شکلی از تااتر بیرون کشید که متعاقبا به ترند مهمی مر آثارش تبدیل شد استفامه از این سنت را از چند نظور میتوان توضیح مام :مر واقع لورکا مدیون این واقعیت بوم که مر موران کومکی مر خانه نمایش عروسکی اجرا کرمه بوم و نیز نباید از محبوبیوت سونت نمایوش عروسکی مر اندلس غافل ماند اما استفامه از عروسک به لورکا امکوان مویمام از مست هنرپیشهها رها شوم ،چرا که هنرپیشهها همواره میخواستند تهییری مر متون مامه شوم و نیز از مست نظارت سرمایهگلاران تااتر راحت شد که به خاطر گیوشه، همواره نو خاصی از نمایش را روی صحنه میبرمند و نهایتا نمایش عروسکی بر خالف تااتر رسمی -که صحنهها و زبان خشن ماشت -مارای زبانی پاالیش شده و 84
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
صحنههایی به زیبایی یک اتاق نقاشی بوم لورکا شدیدا مخالع تااتر رسمی بوم و از آزامی عمل مر نمایش عروسکی للت تما .میبرم علیرغم موفقیت نسبی لورکا مر امبیات ،والدیناش مُصِر بومند که تحصیالت مانشفاهی را تما .کند مر واقع موفقیت آکاممیک او مر مانشفاه مامرید چنودان ناچیز نبوم ،اما بعد از تعطیالت تابستانی ۰٣۸۰والدین اصرار ماشتند که لورکا مر مانشفاه گراناما ثبتنا .کند او قبال رشته امبیات آنجا را ول کرمه بوم تا مر رشته حقوق آموزش کاربرمیتری ببیند لورکا ژانویه ۰٣۸٩مانشفاه گراناما را تکمیل کرم و والدین اجازه مامند پس از یکسالونیم به مامرید برگرمم لورکوا مر سون بیستوپنج سالفی توانست زندگی خوم را کامال وقع امبیات کند *** بازگشت لورکا به رزیدنسیا چهار ماه بعد از وروم مالی به رزیدنسیا واقع شد مالی سپتامبر ۰٣۸۸به عنوان مانشجوی آکاممی هنر وارم رزیدنسیا شد البته یوک سال قبل زندگی مالی با چند رویدام غیرمنتظره مستخوش تحول شده بوم مورگ مامرش مر سن ١١سالفی و مر تاریخ ششم فوریه ۰٣۸۰بر اثر بیماری سورطان، رویدام مرمناکی بوم و ژوئن همان سال پپیتو پیکوت ،کوه مر حکوم پودر مو. سالوامور نوجوان به شمار میرفت ناگهان از منیا رفت گرچه مرگ مامر رنج عظیمی با خوم آورم ،این رویدام موجب شد که مالی با سرسختی بیشتری روی شخصیت خوم مر میان مرم .و نیز بر جوستجوی شوهرت تمرکز کند بنابراین وقتی به رزیدنسیا وارم شد ،قیافهای غیرعامی ماشت :موهای بلندش تا شانه میرسید و خط ریش بسیار بلندی ماشت کاله پهنی بر سر گلاشته ، پاپیون زمه و کتی میپوشید که تا زانوانش میرسید و روی آن پالتویی بلندتر و مچبند چرمی پوشیده بوم اما علیرغم ظاهر و هیستی چنین عجیب ،هنوز از شر .و احساس خجالت رنج میبرم که مشخصه سالهای اولیه زندگی مالی بوم مر اولیون هفتههای اقامت مر رزیدنسیا بسیار تو خومش بوم و بندرت بوا کوسی صوحبت میکرم اما زمان چندانی نفلشت که از پوست خوم بیرون آمد و به یمن آشونایی بوا بونوئل زندگی خوم را مر پایتخت و رزیدنسیا شرو کرم مر اولین تور .اقاموت 85
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
مالی مر رزیدنسیا ،بونوئل پای او را به مباحث امبی که مر امواکنی چوون کافوه پومبو برگزار میشد ،باز کرم این مباحث ،که مر امامه بدان خواهیم پرماخت ،به ریاست رامون گومز م ال سرنا برگزار میشد و بدون ترمید بونوئل مالی را به گشت و گلار شبانه مر مامرید میبرم ،چرا که بونوئل شهر را به خوبی میشناخت مالوی قبل از بازگشت به فیفراس به مناسبت تعطیالت سال نو[ ]۰٣۸٩حتما از موسوتان مانشجویش چیزهایی مرباره شخصیت و محاسن لورکا شنیده بوم کوه قورار بووم بزومی به مامرید بازگرمم چنانچه میدیم ،لورکا مر این موران نه فقوط چوشم و چراغ رزیدنسیا ،بلکه مؤلع چند نمایشنامه و کتاب شعر ،پیانیستی متبحر و باحثی مرخشان بوم با مر نظر گرفتن شهرت طلوبی مالوی و مر عیون حوال شخوصیت ترسویش ،وروم قریب الوقو کسی که مسال یک ستاره بومه و احتماال شهرتطلبی مالی را مر محاق میبرم ،باید موجب ملهره فراوانی شده باشد نهایتوا وقوتیکوه لورکا به مامرید بازگشت ،مالی کامال خومش را باخت مالی مر این مورم نوشوته است: ”شخصیت لورکا تسثیر فوقالعامه مهمی بر من گلاشت پدیده شوعر مر کلیوت خوم و ”به عنوان مامهای خا “.ناگهان مر هیست گوشت واسوتخوان ،موجوومی حیرتانفیز ،خون قرمز ،موجومی شریر و واال مر مقابل من ظاهر شود هوزاران شمع مر وجوم لورکا سوسو میزم لورکا مانند همه چیزهای میفرش بوا اصوالت فر .خوم ،شخصیتاش را بدست آورمه بوم “[ ]۰۸ لورکا و مالی به زومی موست یکدیفر شودند ،اموا برجوستفی لورکوا مر رزیدنسیا و مر واقع بیرون از آن نوعی از احساس حسامت و حقوارت مر مالوی بوجوم آورم که خومش اینگونه بیان کرمه است: ”از لورکا و گروه پیرامون او ،که هر روز گسترمهتر و بزرگتر میشد ،پرهیز کرم .اوج موران نفوذ شخصیت انکارناپلیر او و تنها لحظه زندگی من بوم که مرم حسامت را احساس کرم .بعضی وقتها ما ،همه افرام گروه ،از محله ال پائزو م ال کاستالنا به سمت کافهای میرفتیم که معموال نشستهوای امبوی مر آن برگوزار میشد میمانستم که آنجا ،لورکا باز هم مانند یک میوانه پرشور و همچوون یوک قطعه الماس خواهد مرخشید ناگهان از آنجا بیرون آمد .و تا سه روز بعد کسی مرا ندید “[]۰٩ 86
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
با مر نظر گرفتن عالقه مالی به اغراقگویی ،سخت بتوان فهمید که آیا واقعا مر چنین حالتی افراطی افتامه بوم یا نه اما آنگونه که افرام زیامی نقل کورمهانود، ترمیدی نیست که لورکا مارای شخصیتی واقعا جامویی بوم خورخه گیلون کوه لورکا را به خوبی میشناخت ،بعدها شخصیت او را اینگونه خالصه کرمه است: ”جاومانفی لورکا فقط به خاطر نبوغاش مر سخنوری ،شعر ،موسیقی ،نقاشی و نمایش نبوم مر وجومش چیزی نهفته بوم جوهری که ایون هموه [هونر] از آن سرچشمه میگرفت مهمترین وجه شخصیت فدریکو فدریکو بومنش بوم “[]۰١ علیرغم همه برخورمها لورکا ،بونوئل و مالی خوم را بوه فوضای هونری- اجتماعی پایتخت پرتاب کرمند اغلب سری به کلوپ فاخر رکتور مر هتل پاالس میزمند که مر آنجا معموال برامران جکسون ،گروهی نوازنوده جواز سویاهان از نیویورك ،برنامه ماشتند هر سه طرفدار پروپاقرص جاز شدند و مالی مورههایی مر تانفو و چارلستون مید و تقریبا مر هر مو خبره از آب مر آمد آنان زمان نوسبتا زیامی را مر کافههای مامرید سپری میکرمند و بطور منظم بوه تماشواخانههوا و بویژه اجرای اپراهای تک پرمهای ،زارزوالس ،میرفتند ناگفتوه پیداسوت کوه تماشای هیچ یک از فیلمهای جدید را از مست نمیمامند تا آنجا کوه بوه کوار آکاممیک بر میگرمم ،لورکا مآال مدركاش را گرفته بوم و این امکان را ماشت که بر امبیات تمرکز کند مالی ،علیرغم فعالیتهای اجتماعی که برشومرمیم ،سوخت مشهول تحصیالت و نقاشیهایش بوم و بونوئل ،آنگونه کوه خووم میخواسوت، کمترین عالقهای به کار آکاممیک نداشت البته بونوئل مر کنار لورکا و تعدامی میفر از موسوتان ،یکوی از مؤسوسین ”انجمن نخبفان تولدو“ بوم که هدف آن توسعه [فرهنفوی] و بزرگداشوت شوهر تولدو بوم که با هفتام کیلومتر فاصله از جنوب مامرید ،مورانی پایتخت اسوپانیا بوم اعضای این انجمن طب مقوالت و رمههای مختلفوی طبقوهبنودی میشودند: بونوئل استام بزرگ بوم بقیه از شوالیه تا مالزمان و باالخره مر پایینترین سوطح مهمان و مالز .مهمان نامیده میشدند الزمه شوالیه بومن ،عش عمی به تولودو و گشت مر خیابانهای شهر مر حال مستی به مدت یک شب کامل بوم هورکس کوه زومتر خوابش میبرم و مجلس را ترك میگفت ،الجر .مر رتبه پایین توری قورار میگرفت فعالیتهای این انجمن عمدتا کارهای پیش پا افتامه بوم اعضای انجمن 87
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
مر تولدو مر میخانهای به نا” .میخانه خون“ جمع میشدند و مقبره کارمینال تاورا را نیز زیارت میکرمند که این صحنهها بعدها مر فیلم تریستیانا نیز بازتاب یافت برخی هم لباسهای قدیمی وعجیب میپوشیدند که بونوئل اغلب مر هیوست یوک کشیش ظاهر میشد آنان همچنین از برج ناقوس کلیسای اعظم شهر باال میرفتنود که باز هم مر فیلم تریستیانا به تصویر کشیده شده است مر فیلم افرام خووم را مر مالفه پیچیده و مر کوچههای تنگ شهر سرگرمان مور خوم میچرخند مر یکی از شبفرمیهای اعضای انجمن یکی از زنان عضو انجمون توسوط مو عوابر جاهول مستمالی شده بوم زن به چشم عابران خیلی لومه آمده بوم بونوئل بوا تکیوه بور قدرت جسمانی و تجربه یک بوکسور به آنان حمله کرم و چند مشت جانانه نثارشان کرم []۰٥ گرچه اولین سال تحصیل مالی مر آکاممی هنرهای زیبا بسیار موفقیوتآمیوز بوم ،سال مو .آغاز بدبختی کاملی بوم که ربطی به مسائل هونری یوا آکاممیوک نداشت ماجرا بر سر انتخاب استام جدید نقاشوی مر فوضای آزام شورو شود مانشجویان خواهان انتخاب مانیل وازکز میاز بومند که هنرمند مطرحی بوم ،اموا کمیته انتصابی نظر میفری ماشت و مواف مانشجویان نبوم و مر نتیجه این پوست خالی مانده بوم آشوب مر سالن اجتماعات آکاممی امامه ماشت و نهایتا کار بوه پلیس کشیده شد و مالی را متهم به رهبری آشوبهای شب پیوش نمومنود از او خواسته بومند که میفر سرمستهها را معرفی کند ،اما مالی امتنوا کورمه و روز بیستومو .اکتبر ۰٣۸٩به مدت یک سال تعلی تحصیلی خورم و اجازه شرکت مر امتحانات پایان سال را نیز از مست مام سال ۰٣۸١مالی عمدتا مر فیفراس به سر برم ،اما آنجا نیز با مقامات محلی بر سر مسسله بسیار متفاوتی مرگیر شد روز پانزمهم مه [ ]۰٣۸١آلفونوسو سویزمهم، پامشاه اسپانیا میداری سرزمه از شهر ماشت ومقامات محلی وحشتزمه از احتموال طرفداری عدهای از مرم .از کومتای نظامی سال قبل که به رهبری پریمو م ریورا صورت گرفته بوم ،لیستی از مرمسرآفرینان احتمالی را تهیه کرمند مالی مر لیست بوم و تا چشم باز کرم خوم را مر هلفدونی یافت روز بیستویکم موه مر زنودان فیفراس بسر برم و یک هفته بعد او را به زندان خیرونا منتقل کرمنود نهایتوا روز یازمهم ژوئن مبرّا از هر اتهامی آزام شد اینکه چرا مورم چنین برخورمی قورار 88
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
گرفت هنوز هم روشن نشده است ،اما به نظر میرسد که راستگرایوان بدینوسویله میخواستند پدر مالی را -که هوامار شناخته شده آنارشیستها و مخالع سولطنت بوم ،تنبیه کنند علت واقعه هر چه که بوم مالی که خوم هواخواه انقالب اجتماعی بوم ،به خاطر این رویدام و خورمن چند ارمنفی از میکتاتوری بسیار سرمست شد این رویدام هم باورهای سیاسی مالی را آبدیده کرم و هم تضمین نموم که پس از بازگشت به رزیدنسیا به یک ستاره ،و لو متفاوت از لورکا ،تبدیل خواهد شد مر همین موران ،لورکا روی پروژههای متعدمی کار میکرم بخش عمده سال ۰٣۸٩سرگر .نفارش کتابچهای به نا .لوالی هنرپیشه شد که بورای یوک اپورای کمدی تهیه کرمه بوم مانوئل م فاال پلیرفته بوم که موسیقی این اپرا را تهیه کند فاال علیرغم وعدههای چندباره این کار را انجا .ندام و همچنین طرح اجرای یک نمایش عروسکی میفر با موسیقی فاال و نیز اجرای نموایش توراژمی-کمیوک من کریستوبال و سنیتوریتا رزیتا مر تماشاخانه اسالوا به جایی نرسوید اموا چنیون ناکامیهایی هرگز نتوانست جریان خالقیت شورانفیز لورکا را قطع کند و اکنون با شوری تازه عالقهمند به ماستان ماریانا پیندا بوم ماریانا شخوصیتی واقعوی مر تاریخ گراناما بوم که مر سال ۰۲٩۰و مر سن بیست و هفت سوالفی بوه خاطور حمایت از مخالفان آزامیخواه حاکم مستبد و زورگوی وقت شاه فرمیناند هفتوم، اعدا .شده بوم قصه ماریانا سالها مورم عالقه مرم .گراناما بوم لورکوا از هموان موران کومکی این قصه را شنیده بوم ،اما مر سال ، ۰٣۸٩به مو ملیل معین انفیزه نوشتن نمایشنامهای مر این باره پیدا کرم :او میتوانست مر چهره تراژیک ماریوا، تمهای مورم عالقه خوم از قبیل عش ،نومیدی ،گلر زمان و مرگ را بفنجانود باید توجه کرم که لورکا مر رابطه ماریانا با پدرو م سووتومایور ،معوشوقی کوه ماریانا را تنها گلاشت ،به نوعی عش ناکا .خوم به امیلیا یانوس مدینا ،که هنوز با لورکا مر ارتباطی موستانه بوم را مراماتیزه میکرم لورکا مر همیون موران ،مر حال تجربه رابطهای عاشقانه با مالی بوم که بزومی بسیار آشکار خوم را بروز کرم میفر اینکه قصه جوان آزامیخواهی که تحت حاکمیت یک میکتاتور اعدا .شوده بوم ،شباهتی آشکار با میکتاتوری پریمو م ریورا ماشت که بوا همدسوتی شواه آلفونسوی سیزمهم ،مر سپتامبر ۰٣۸٩قدرت را قبضه نموم لورکا کار روی ایون نمایشنامه را اوایل سال شرو کرمه بوم ،اما از آنجا که پس از کومتای نظامی آن 89
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
را تکمیل و منتشر نموم بسیار محتمل است که میخواسوت نمایوشنامه را چوون واکنشی به رویدامهای سیاسی جاری ببینند []۰١ تابستان ۰٣۸١لورکا سرگر .پروژه میفری بوم مجموعه اشعاری با نا .قصاید کولی که نهایتا مر سال ۰٣۸۲منتشر کرم همانطور که میدیم ،عالقه لورکوا بوه فرهنگ کولیان اندلس هم مر شعر آواز ژرف و نویز موشارکتاش مر جوشنواره ”آواز ژرف“ گراناما بازتاب پیدا کرمه بوم اما مرباره این پروژه ،لورکا تا پایان تابستان ۰٣۸١چهار شعر از مجمو هجده شعر این کتاب را سرومه بوم :قوصیده ماه ،ماه؛ قصیده اندوهی تاریک؛ راهبه کولی و قصیده خوابفرم اما کولیان اندلس اکنون نزم شاعر اهمیت بسیار بیشتری از خالقان فالمنکو ماشتند :لورکا چند سال بعد سیمای کولی را سمبل تاریخ تراژیک اندلس نامید گرچه شخوصیتهای ایون مجموعه شعر مر بیشتر موارم کولیان هستند ،قهرمانان اصلی مر واقع خوم گرانواما و اندوه هستند بر همین بستر میتوان گفت قصیده ماه ،ماه یامآور محله البیازیون گراناما؛ قصیده خوابفرم یامآور بیشهزارهای الحمرا و باغهای خنرالیفه؛ قوصیده اندوهی تاریک ،یامآور غارهای ساکرومونته که محول زنودگی کولیوان اسوت، میباشند سرباز مونتویا ،قهرمان قصیده اندوهی تاریک مر غم عمی اما ناگفته خوم حالت مملو از غم اشعار را به طور کلی بیان میکند و باز بوه طورزی غیرموستقیم واکنش لورکا به رنج میفران را بر ما نمایان میکند []۰١ آثار خالقانه لورکا مر این سالها نشان میمام که موشهلهها و هویوتاش بوا گراناما و اندلس به طوری مر هم تنیده بوم که زمینه آثار بعدیاش شد اینجا هوم مقایسهای با مالی ناگزیر مینماید که ،همانطور که خواهیم مید ،اغلب تخیالت و رؤیاهایش حول مناظر کاماکز و اطراف آن شکل گرفته بوم اما بونوئل بر آن بوم که مسائل شخصی یا محل زندگیاش خواه اسپانیا باشد خواه مکزیوک یوا فرانوسه جلوه کمتری مر آثارش پیدا کند فیلمهای بونوئول نوسبت بوسیار انودکی بوا زامگاهاش مارند لورکا که فقط با کار روی اشعارش راضی نمیشد ،شرو به نوشتن ”کمودی خشن“ همسر شففتانفیز کفاش نموم که به یکی از محبوبترین نمایشها تبدیول شد اینجا باز از سنت اندلسی نمایش عروسکی الها .گرفته بوم ،اما شخوصیتهای نمایش که توسط هنرپیشهها به اجرا مرمیآمد ،اغلب به تقلیود عروسوکها جیوغ 90
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
میکشیدند و اما اطوار مرمیآورمند طرح نمایشنامه ،بر اساس حکوایتی قدیموی بوم که مرم مسنی با مختری جوان ،جلاب و شورانفیز ازمواج میکند موسیقی و متن ترانهها متعل به سنت فولکلوریک و زبان و لحن نیز عمودتا گوویش محلوی روستاهای اندلس بوم اما لورکا عناصر شخصی بسیاری مر این قالب وارم کورمه بوم زن جوانی که از ازمواج نومید است و رؤیای عشقی واقعی میبیند ،نیز یوک تم آشناست بیفرزندی مختر و آگاهیاش به عش ناکا- ،.بوا مر نظور گرفتون تمایالت همجنسگرایانهاش -میتواند اشارهای به آگاهی لورکا از ناکوا .بوومن خوم و این واقعیت باشد که لورکا هرگز بچهمار نشد پسرك نمایشنامه نیز میتواند اشارهای به معصومیت موران کومکی باشد که اکنون از مست رفته بوم همانگونه که از متن نمایشنامه مستفام میشوم ،شایعات موذیانه اهالی روستا مرباره این زن و شوهر بیفرزند و عالقه زن به مرمان میفر ،یامآور طرز برخورمی اسوت کوه بوا لورکا و اعضای محفل رینکنچیلو میشد که چنود سوال قبول مر مظوان توجوه بورژوازی گراناما قرار گرفته بومند اینها موضوعاتی هستند که مر چند سال بعود مر نمایشنامههایی چون یرما و خانه برنارما آلبا جلوه آشکارتری پیدا میکننود [ ]۰۲ ماه مه ۰٣۸٩پدر بونوئل مر سن شصتوهشت سالفی بر اثر بیماری ذاتالریه فوت کرم سراسر شبی که بونوئل کنار پدر محتضرش نشسته بوم ،با خووم فکور میکرم که همچون هملت روح پدر را میبیند که با غوصب او را نفواه میکنود زندگی مر رزیدنسیا به روال معمول پیش میرفت و آنان سه رفی جدانشدنی شده بومند لورکا و مالی مر اتاق بونوئل ساعات متمامی بوه صوفحات جواز گووش میمامند که به تازگی خریده بومند مر اتاق لورکا نیز بونوئل ،مالوی و میفوران مور هم جمع میشدند؛ چای مینوشیدند؛ سیفار میکشیدند؛ صحبت میکرمنود؛ اشعار مضحک میسرومند و بازیهای مضحکی انجا .میمامند مثال رقابت بور سور اینکه چه کسی میتواند بیشتر بفوزم مر شهر هم فعالیتهای اجتماعی میکرمنود که قبال نیز اشاره کرمیم :پرسه زمن مر کافهها و کلوپ ها؛ سینماگرمی؛ بازمید از گالریهای هنری و شرکت مر مباحث امبی مختلع مر خصوص کارهای خالقانه باید گفت ،بونوئل پس از قطعات امبی که سوال ۰٣۸۸و ۰٣۸٩منتشر کرمه بوم ،چیز مایهماری ننوشت اما عالقهاش به تاواتر و 91
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
بازیفری بار میفر مر نمایش ساالنه رزیدنسیا بروز پیدا کرم هر سال مر رزیدنسیا نمایش قرن نوزمهمی مون ژوان خوزه زوریال به نا .مون ژوان تنوریو اجرا میشد و بونوئل مهارت خاصی مر اجرای نقش مون ژوان ماشت او و لورکا بوه نوبوت کارگرمانی و طراحی صحنه را بر عهده میگرفتند و مالی نیز به عنووان هنرپیوشه ظاهر میشد عش آنان به این نمایش خاص به روشنی بازتاب این حقیقت بوم کوه مون ژوان خصلت عصیانفری ماشت که علیه راستکیشی کاتولیسم قد علوم کورمه بوم خصلتی که مر بونوئل ،لورکا و مالی برجسته بوم بههرحال تولید این نمایش اغلب برای آنان حکم سرگر .کرمن خوم و سایر مانشجویان ماشت بونوئل مر نقش مون ژوان که خصلت عصیاگر و بینزاکتاش بسیار با شخصیت خوومش جوور مر میآمد ،کفش فوتبالیستها را میپوشید و ماشین تحریری مر اختیار ماشت که بوا آن پیا.های عاشقانه خوم را به خیلی از معشوقههایش مینوشت مر تضام با خوش ْمشربی آنان مر رزیدنسیا ،هرسه به نوعوی شویفته مورگ و تجزیه جسد پس از مرگ بومند بونوئل مر کومکی ،االغ مرمهای را میده بوم که طعمه الشخوران شده و الشه متعفن و مریده شدهای از آن بر جوای مانوده بووم عالوه بر این شاهد کالبدشکافی چوپانی بوم که قفسه سینه و جمجمهاش را با اره از هم شکافته شده بوم [ ]۰٣همچنین الشوه مر حوال فوسام االغ مر بوسیاری از نقاشیهای مالی میده میشوم ،هرچند مشخص نیست که او هم مر زندگیاش چنین صحنههایی را میده بوم یا نه لورکا هم مر کومکی جسد بر خاك افتامه سوالوامور کوبوس روئدا ،یکی از کارگرانی که برای پدرش کار میکرم را میده بوم و ایون سانحه را هرگز فراموش نکرمه بوم شیفتفی لورکا به مرگ را میتوان از عباراتوی که مر یک سخنرانی به نا” .نمایش و نظریه اشباح“ ایرام کرمه بوم ،بهتر مرك کرم: ”مر اسپانیا بیشتر از هرجای میفر منیا مرمگان زنده اند “[ ]۸۱مهمتر از این، لورکا مر رزیدنسیا و جاهای میفر مرگ خویش را با اجرای بسیار فوق العامه بوه تصویر میکشید ،که مالی بعدها اینگونه توصیع کرمه است: ”نمایش مهشتناك مرگاش را به یام مار .مر بستری مراز میکوشید ،مراحول مختلع تجزیه جسدش را اجرا میکرم مر این نمایش روند تجزیه جسد پنج روز به طول میانجامید و وقتیکه اطمینان مییافت که به اندازه کافی وحشت ما را مر بر گرفته ،از تخت بیرون میجهید و خنده وحشیانهای فضا را میشکافت []۸۰ 92
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
ظاهرا این یک بازی بوم ،اما مر سراسر زندگی و آثار لورکوا ،موشهله مورگ حضوری مائمی ماشت که سرانجا .به طرز تراژیکی تحق یافت مشهله مرگ و تجزیه جسد همچنین مر یکی از نقاشیهای والدز لاال ،یکی از نقاشان قرن هفدهم اسپانیا ،به نا .پایان شکوه منیا بازتاب یافته بوم مر این توابلو، جسد مر حال تجزیه کشیشی را مر جامه زربفت میبینیم که مر رزیدنسیا با عنوان ” کشیش گندیده“ از آن استقبال شده بوم این تصویری از زوال و تجزیه بووم کوه لورکا ،بونوئل و مالی را بسیار شففتزمه کرم و به اشکال متنوعی مر آثار بعودی آنان بازنمایی شد مر فیلم عصر طالیی که مر آغاز با همکاری مالی با بونوئل شرو شد ،گروهی از کشیشان با شکوه تما .بر صخرهای ظاهر میشوند و پس از انودك زموانی بوه تومهای از اسکلت تبدیل میشوند مر فیلم راه شیری( ۰٣١٣نیز جسد یک کشیش مر حال تجزیه میده میشوم مر فیلم یک سگ اندلسی اثر مشترك بونوئل و مالوی، بقایای االغهای مر حال تجزیه روی پیانوی بزرگی فرو میریزند؛ مورچوهها بوه مستی روی یک مرب هجو .میآورند ،گو اینکه این مست یک مرمه اسوت؛ زن جوانی مر خیابان روی مست قطع شدهای سکندری میروم و مر پایان فیلوم مو عاش تا کمر مر ماسه مفن شده ،زیر آفتاب ور .کرمهاند و حشرات مر حال تجزیه جسد آنان هستند مر این فیلم قطعهای وجوم مارم کوه یوامآور نموایش مورگ لورکاست :قهرمان مرمِ فیلم چون جسدی روی زمین مراز شده است مر آثار لورکا ،مرگ همیشه عنصری پایدار است برای نمونوه ،مر آخریون پرمه عروسی خون ،مرگ به شخصیتی تبدیل میشوم که طورح آخورین لحظوات زندگی مامام و رقیباش لاونارمو را مر سر میپروراند جسد هر مو روی شوانه مرمان جوان حمل میشوم تا مر کفنهایی که مر خانه آنوان را انتظوار میکوشد، پیچیده شوند مر نمایشنامه پس از گلشت پنج سال یک کومك و گربهای مرمه ،مر انتظار افکنده شدن به چاه تاریکی وحشت خوم را بروز میمهند مر مورم آثار مالی هم مر نیمه مو .مهه بیست ،مر تابلوهوای متعودمی کلوه مجروح مالی را میبینیم که کنار موجومات مر حال تجزیه است مر همین رابطه باید نکته کنایهآمیزی باشد که مالی مر سن پیری و مر آستانه مرگ مر هیبتی عجیب ظاهر میشوم که لوله اکسیژن مر بینی با وحشت به جایوی 93
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
خیره شده است بونوئل با مر نظر گرفتن مهشت تجزیه بدن ،توصمیم گرفوت کوه جسدش را بسوزانند بونوئل ژانویه سال ۰٣۸١پس از اتما .تحصیالت مر مامرید به پاریس رفت و لورکا و مالی را مر رزیدنسیا تنها گلاشت مالی سوپتامبر ۰٣۸١بوه رزیدنوسیا برگشته بوم اندکی پس از عزیمت بونوئل به پاریس ،مو نمایشفاه نقاشی مالوی موفقیوت روزافزون او را مر نقاشی رقم زم مر اولین نمایشفاه که بیستوهفتم موه []۰٣۸١ مر پارك رتیرو مامرید برگزار شد ،مالی ۰١اثر خوم را به نمایش گلاشت که هفت مورم از آنها مر سبک کوبیسم ،و چهار مورم سبک ”رئالیوستیتر“ی ماشوتند مر یکی از تابلوهای سبک کوبیسم لورکا را میبینیم که مر حال خواندن یکی از آثار خووویش مر رزیدنووسیا اسووت ،مر حالیکووه پرتووره بونوئوول مر میووان تابلوهای”رئالیستیتر“ اوست پاییز همان سال مالی تصمیم به مرخصی از آکامموی هنرهای زیبا میگیرم تا روی برگزاری نمایشفاه میفری تمرکز کنود نمایوشفاه چهارمهم نوامبر مر گالری مالماو بارسلون برگزار شد که بیست و مو تابلوی نقاشی خوم از جمله هشت پرتره آنا ماریا ،خواهر مالی ،را مر بر گرفت اگور نمایوشفاه مامرید مالی را به عنوان نقاش قشنفی معرفی کورم ،نمایوشفاه بارسولون برایوش موفقیت بزرگتری محسوب میشد گرچه به روشنی پیدا بوم که مر هیچ کدا .از این مو نمایشفاه هنوز تحت تسثیر سوررئالیسم نبوم قبال مر سال ۰٣۸٥مالی برای تعطیالت عید پاك لورکا را به خانه پودری مر کاماکز معوت کرمه بوم اکنون لورکا بیشتر و بیشتر به مالی عالقه پیدا کرمه بوم و بعد از یک هفته مر کاماکز ،هر مو رهسپار بارسلون و بعد مامرید شدند تابوستان همان سال که مالی به کاماکز و فیفراس و لورکا به گراناما بازگشته بومند ،لورکوا قصیدهای برای مالی سروم که سال بعد منتشر شد این شعر نشان از تحسین موسوت کاتاالنی لورکا مارم از یک سو شعر احساسات عمی لورکا به مالی را بیان میکند: ”از همه مهمتر ،من از اندیشههای مشترکی میگویم که مر لحظوات تاریوک و مرخشان ما را بهم پیوند میمهد هنر نوری نیست که چشمان ما را نابینا کند اول عش آمد ،رفاقت یا رقابت ؟“ از سوی میفر ،لورکا جلب هنر مالی شده بوم که هدفمند و مصمم تحت تسثیر 94
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
کوبیسم قرار گرفته بوم: ”میل به اشکال و محدومیتها ما را به بند میکشد مرمی که با خط کش زرم اندازه میگیرم ،نزمیک میشوم“ غیبت بونوئل به عینه مو جوان را به هم نزمیک کرمه بووم ،هرچنود شورایط طوری رقم خورم که مر چند سال بعد اساس این رفاقت بهکلی بههم ریخت مشهلههای عاطفی لورکا مر میفر پروژههایی که همان تابوستان [ ]۰٣۸٥روی آنها کار میکرم ،بازتاب یافت گفتفو پیرامون موچرخه فیالملفیوا کوه پوس از چندی به چرخ باستر کیتن تهییر نا .مام ،نمایشنامه کوتاهی بوم که بدون ترمیود تحت تسثیر سینما نوشته بوم مر این نمایشنامه باستر ،که چهار فرزند خووم را بوه قتل رسانده بوم با موچرخهاش از محدومه هوراسآور شوهری عبوور میکنود جستجوی پروانهها توسط باستر نشان از جستجوی شامی مارم و روسپیانی که به او پیشنهام سکس میکنند بازتابی از واقعیات تلخی است که باستر نمیتوانود از آن فرار کند عش من پرلمپلین نیز که همان مدت روی آن کار میکرم ،مانند هموسر شففتآور کفاش ،حکایت مرم مسنی است که با زنی جوان و شوورانفیز ازمواج کرمه است اما فراتر از همسر شففتآور کفاش ،این نمایشنامه مطالعه هراس زنان و استیصال جنسی است پرلمپلین نیز همانند لورکا ،آممی است که زندگیاش بشدت تحت نفوذ مامرش است و به خاطر کمتجربفی مر رابطه با زنان هم از آنان هوراس مارم و هم نمیتواند جوابفوی عش آنان باشد ناتوانی پرلمپلین مر ازمواج بوا بلیتای زیبا و جوان موجب میشوم که مر هیست جوان عاشوقی ظواهر شوده کوه پلیرای عش هر زنی است پرلمپلین پس از موفقیت مر جلب عالقه و تصدی عش زن ،خوم را میکشد چرا که تشخیص میمهد که فقط میتواند تظاهر به امری کند که از او ساخته نیست وقتی لورکا نمایشنامه را به مالی نشان مام ،مالی عالقهمند به این نمایشنامه ،احتماال تشخیص مامه بوم که مشکالت پرلمپلین ،بیش از هر چیوز تجارب شخصی لورکاست []۸۸ بونوئل که مر پاریس بوم و از مو تا از موستان صمیمیاش مور شده بوم ،مر نامهای به لورکا از او گلهمند است که فراموشش کرمه است و پیشنهام میکند کوه لورکا برای میدنش به پاریس بروم: ”خیلی حیع است که اینجا نیایی و مستِکم هوایوی عووض کونی از تموا. 95
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
کسانیکه میشناسم ،تو الی ترین هستی اینجا میتوانم تموا .وقوت ببینموت و موستی را از سر بفیریم همیشه بیام تما .لحظات خوبی هستم که چندین سال کنار هم بومیم []۸٩ البته که بونوئل عالف نبوم مر کافهها با نقاشان و نویسندگان اسپانیایی که مر پاریس زندگی میکرمند ،از جمله پیکاسو ،مرهم میآمیخت مر آغاز پیکاسوو را صمیمی و مر عینحال خومخواه و خوممحوربین میده بوم ،هرچند بعد از چنودی مرتبا همدیفر را میمیدند بونوئل شعر میسروم؛ مر کالسهوای جواز شورکت میکرم و البته فرصت کافی هم ماشت که مل ِسیر به تماشوای فیلوم بنوشیند بوه نحویکه تشخیص مام آیندهاش مر سینما رقم خواهد خورم مر واقع اواخر سوال ، ۰٣۸٥ژان اپستین کارگرمان معروف سینما را میده بووم و کوارگرمان بوه او پیشنهام شرکت مر مدرسه تازه تسسیس سینمایش مامه بوم و اندکی بعد به عنووان مستیار کارگرمان او را استخدا .کرمه بوم مر واقع بونوئل مر فیلم ماوپرات [ژان] تا حدومی هنرپیشه ،مرمی شیرینکار و پسری باهوش ظاهر شده بوم چند سال بعد نیز بونوئل مر فیلم سقوط خانه آشر ،که بر اساس ماستانی از امگار آلن پوو بووم شرکت کرمه ،اما از تسکید کارگرمان[ ژان] بر موضوعات ملوومرا .و صوحنههای جلاب و حماسی او خوشش نیامده بوم: ”واقعیت این است که از ژان اپستین چیز زیامی نیاموختم هنفوا .موشاهده کارگرمانی او متوجه شد .که نباید اینجور پیش بروم ؛ کوه موقعیوت موربیون، نورافکن و صحنه باید چنین و چنان باشد اپستین با من پرحوصله بوم مهموتر از همه آموختم که از نظر روانی صحنهها را ارزیابی کنم و مر وضوع متفواوتی بوه نقشها مقت کنم “[]۸١ بونوئل عالقهمند به فیلمهای فریتز النگ به ویژه سرنوشت( ۰٣۸۰و فیلم مو قسمتی نیبالنگ( ۰٣۸٩شد تسکیدات فریتز النگ بر خشونت و کارهای جنایی، انتقا .و سؤاستفامه از قدرت مسائلی بوم که توجه بونوئل را جلب میکرم بونوئل همچنین مجلوب سامگی عیان مر عکاسی این کارگرمان آلمانی شد چنود سوال نفلشت که اولین فیلم بونوئل ،یکی از متفاوتترین آثار تاریخ سینما ،پرمه سینما را ترکاند 96
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
97
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
1929 دالی و بنوئل
1925 کاداکز، دالی و لورکا
Benjamin Jarnes, Humberto Perez Ossa, Luis Buñuel, Rafael Barradas and Federico García Lorca.
بنوئل و لورکا
98
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
خوزه آنتونیو روبیو ،لورکا ،بونوئل ،مورِنو ویال ،دالی /مادرید 1926
لورکا و بنوئل 1924
دالی و لورکا
99
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - Buñuel, My Last Breath; chapter 3 consists of an account of his time at the Residencia ۸ - Ibid., pp. 67–9 ٩ - Ibid., pp. 65–6 ١ - Ibid., p. 62 ٥ - Ibid., p. 158 ١ - Ibid., p. 62 ١ - See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 95 ۲ - See Agustín Sánchez Vidal (ed.), Luis Buñuel: obra literaria, Zaragoza: Ediciones de Heraldo de Aragón, 1982, p. 18 ٣ - Ibid., pp. 85–92, 95–8 ۰۱ - On The Butterfly’s Evil Spell, see Edwards, Lorca: Living in the Theatre, pp. 15–17 ۰۰ - For an English translation of Lorca’s lecture, see Federico García Lorca, Deep Song and Other Prose, trans. and ed. Christopher Maurer, London: Marion Boyars, 1980, pp. 23–41 ۰۸ - Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, p. 176 ۰٩ - Ibid., p. 203 ۰١ - See Jorge Guillén, ‘Prologue’ to Obras completas, ed. Arturo del Hoyo, pp. xvii–xviii ۰٥ - Buñuel, My Last Breath, pp. 71–3 ۰١ - On Mariana Pineda, see Edwards, Lorca: Living in the Theatre, pp.17–19 ۰١ - See Federico García Lorca, Gypsy Ballads, trans. Robert Havard, Warminster: Aris & Phillips, 1990 ۰۲ - On The Shoemaker’s Wonderful Wife, see Edwards, Lorca: Living in the Theatre, pp. 21–4 ۰٣ - Buñuel, My Last Breath, p. 11 ۸۱ - García Lorca, Deep Song and Other Prose, p. 47 ۸۰ - See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 146 ۸۸ - On The Love of Don Perlimplín, see Edwards, Lorca: Living in the Theatre, pp. 24–6 ۸٩ - The letter can be found in the Archive of the Fundación Federico 100
کوی دانشگاه
لورکا بونوئل دالی
García Lorca in Madrid ۸١ - See Aranda, Luis Buñuel: A Critical Biography, pp. 34–5
101
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
بههم خوردن رفاقتها
بونوئل از بدو وروم به پاریس به هر تالشی مست زم تا مالی را راضی کند بوه میدارش بروم و آوریل ۰٣۸١مالی مر معیت خواهرش آنا ماریا و کاتالینا هموسر جدید پدر برای سفری چهار-پنج روزه به پاریس رفتند بونوئل به استقبال آنوان مر ایستفاه قطار رفت و مالی را به مجموعه نقاشان اسپانیایی که معموال مر کافه ال روتونده مونته پارناس مور هم جمع میشدند معرفی کرم از جملوه ایون نقاشوان میتوان به هرناندو وینز ،اسماعیل گونزالس مِ ال سرنا و فرانسیسکو بوورز اشواره کرم مالی به همت یکی از موستان صمیمی لورکا به نا .مانوئول آنجلوز اورتویز، پیکاسو را نیز مید مالی آثار پیکاسو را به شدت تحسین کرم ،اما پیکاسو بیوشتر وقت مالقات را با نمایش خومنمایانه نقاشیهایش سپری کرم مالی همچنین سوری به لوور زم و بیش از همه مجلوب آثار رافائل ،لاونارمو ما وینچی و ژان انفورس شد بدون ترمید سفر پاریس به رغم کوتاه مدت بومنش با انتظارات مالوی جوور مرآمد و جرقهای مر او زمه شد که منبال کسب شهرت بتازم و لو نقشههای مالی تا چند سال بعد تحق پیدا نکرم مه ۰٣۸١مالی پس از غیبتی طوالنی و با آمامگی برای امتحانات پایان سوال به آکاممی سلطنتی هنرهای زیبا بازگشت مر این مدت لورکا بیش از هر زمانی به مالی عالقه پیدا کرمه و رابطه بین آنها بسیار نزمیکتر شد چندسال بعد ،مالی امعا کرم که لورکا تالش کرمه بوم با او همخوابه شوم: ” مر مو مورم تالش کرم با من رابطه جنسی ماشته باشد من از این کار منزجر بوم .چرا که اهل لواط نبوم .و قصد تسلیم شدن نداشتم مهمتر اینکوه [مقاربوت] 102
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
مرم ماشت مر نتیجه ،چیزی روی ندام البته من بر اساس مالیل شخصی مجیزش را میگفتم مر باطن به خوم گفتم که او شاعر بزرگی است و من بخشی از وجوم ایون مالی کونگشام را مدیون لورکا هستم “[]۰ مالی همچنین بر این باور بوم که به خاطر مقاوموت مر برابور زیامهخواهوی لورکا ،شاعر میل جنسی خوم را متوجه معشوق میفری ،مخوتری شوورانفیز بوا ظاهری پسرانه ،کرم که بعدها مالی آن را نیز فواش کورم :یکوی از مانوشجویان آکاممی هنرهای زیبا به نا .مارگاریتا مانسو به گفته مالی این اولین رابطه جنوسی لورکا با یک زن بوم [ ]۸از آنجا که روایت لورکا مر این خصوص هرگوز شونیده نشد ،چارهای جز پلیرفتن امعای مالی نداریم اما اگر به هر شکلی این موضوو واقعیت ماشته باشد ،توانایی لورکا مر برقراری رابطه جنسی با یوک زن را نوشان میمهد البته بر همین بستر نباید رابطه لورکا با آنا ماریا ،خواهر مالی ،را فراموش کنیم که هنفا .اولین میدار آنها مر سال ۰٣۸٥مختری هفده ساله بوم گرچه هیچ شواهدی مال بر رابطه جنسی بین آن مو وجووم نودارم ،لورکوا او را مخوتری فوقالعامه جلاب یافته بوم و پس از اولین میدار آنان مر کواماکز ،گاهوبیگواه برایاش نامه مینوشت تا به رم تمنای لورکا از سوی مالی هم برمیگورمم ،ایون امعا ،از این نظر که مالی به سوژه توجه شاعر بزرگ تبدیل شده بوم ،بوه تقویوت وجهه مالی کمک میکرم و این امعا که مالی توانسته بوم مر برابر تمنوای جنوسی لورکا مقاومت کند ،حتی پیروزی بزرگتری برایاش به حوساب میآمود اموا چنانچه مر منباله ماجرا خواهیم مید موضو فراتر از این بوم چهارمهم ژوئن[ ]۰٣۸١مالی مر سالن امتحانات آکاممی هنرهای زیبا حاضور شد تا مر امتحانات شفاهی پایان سال مر موضوعات مختلفی کوه مر طوول سوال تحصیلی خوانده بومند ،شرکت کند از او خواسته شد با انتخاب یکی یوا چنود گوی کوچک ،که هر یک موضوعی[مرسی] را نمایندگی میکرمند ،موضو مورم عالقهاش را انتخاب کند مالی ،آنفونه که بونوئل تندمزاج رفتار کرمه بووم ،از این پیشنهام امتنا کرم و مر مقابل کمیته امتحانات مدعی شد که هیوچ یوک از استامان مانشفاه مر حدی نیستند که او را مورم آزمون قرار مهند یوک هفتوه و اندی بعد ،مالی نامهای را مریافت کرم که به طور یکجانبه تصمیم به اخراجاش از آکاممی گرفته بومند تصمیمی که بدون ترمید موجب خشم پدر مالی شد اما مالی 103
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
خوشحال بوم که به زعم خومش از پس یک نهام سنتی برآمده بوم بعد از سفر بوه پاریس ،ساعت قلباش روی پیفیری حرفهاش مر پاریس تنظیم شده بوم *** اواخر آوریل یا اوایل مه ،۰٣۸١لورکا به بارسلون رفت توا مر مواه ژوئون نمایش ماریانا پیندا را روی صحنه ببرم و از آنجا به فیفراس رفت تا چند روزی را با مالی بفلراند پس از اخراج مالی از مانشکده اولین باری بوم که همدیفر را میمیدند و هر مو از خوشحال از کار بعدی[ مایش ماریانا پیندا] بومند که قورار بوم طراحی صحنه و انتخاب لباسها بر عهده مالی باشد مارگاریتا ژیرگو هنرپیشه معروف ،پس از مالحظات چندی راضی شده بوم نمایش لورکا را روی صحنه ببرم و نمایش روز بیستوچهار .ژوئن با استقبال قابل توجهی روی پورمه تماشواخانه گویا رفت اکتبر همان سال باز هم این نمایش مر مامرید روی پرمه رفت و اینبار مورم توجه بیشتر منتقدین قرار گرفت لورکا مر سن بیوستونه سوالفی ،اولیون موفقیت جدی خوم مر تااتر را بدست آورم مستِکم میتوان گفت رابطه لورکا و مالی مر سالهای ۰٣۸١و ۰٣۸١رابطهای پیچیده بوم ضمن اینکه امعای مالی مرباره رم تمنای لورکا مر برقوراری رابطوه جنسی با او میتواند مرست یا غلط باشد ،واقعیت این است که مر این موران مالی به طور فزایندهای مجلوب چهره سن سباستین شهید شده بوم سن سباستین ضومن اینکه پدر خوانده قدیسان کاماکز به شمار میرفت ،به عنوان محوافظ غیررسومی همجنسگرایان بدو نفریسته میشد مر همین رابطه نزم لورکا -کوه سوال ۰٣۸١ سخنرانیای با عنوان ”افسانه سن سباستین “ ایرام کرمه بوم -سن سباستین جووان رعنایی بوم که بدن سوراخ سوراخ شدهاش با تیر و کمان ،مفهوو .هومواروتیوک سرشاری ماشت نزم مالی اما جنبه اروتیک کمتر از جنبوه انفعوال و آراموش مر سیمای سن سباستین اهمیت ماشت که به مفهو .مخالفت و واکنش تند عاطفی بووم که مالی مر زندگی و آثارش تعقیب میکرم سال ۰٣۸١مالی مر نشریه ”موسوتان هنر“ قطعهای امبی تحت نا” .سن سباستین“ منتشر کرم که مر آن اندیوشههایش را مر خصوص این قدیس با وضوح بیشتری بیان کرمه بوم [ ]٩با مر نظور گرفتون احساسات شورانفیز لورکا به مالی ،موضع مالی که مر نامههایش نیز بیوان شوده 104
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
بوم ،باید منجر به نومیدی قابل توجه شاعر شده باشد با این وجوم بسیاری از طرحهای اولیه و نقاشیهای مالی مر ایون مقطوع از [تداو ].موستی با لورکا حکایت میکند که ناگزیر این پرسش به میوان میآیود: مخالفت مالی با تمنای جنسی لورکا چقدر بر زندگی او اثر گلاشته که مر تضام بوا [نموم] هنرش قرار میگیرم؟ مر سالهای قبل آنا ماریا خواهر مالی سوژه بسیاری از نقاشیهایش بوم اکنون این سوژه به لورکا منتقل شده بوم مر تابلوی زندگوی آرا( .معوت به خواب که مر سال ۰٣۸١تکمیل شده ،برای اولین بار سر لورکا را به شکل یک مجسمه که روی زمین افتامه است میبینیم و مر همان سوال مر مو تابلوی میفر باز هم لورکا به همین شکل مر آثار او میده میشووم مر توابلوی زندگی آرا .زیر مهتاب ،سر بریده و به هم چسبیده لورکا و مالی روی یک میز و کنار یک گیتار ،پالت رنگ ،مقداری ماهی و یک تور ماهیفیری میوده میشووم همین اشیا باز هم مر تابلوی زندگی آرا .زیر مهتاب ماووه تکورار شودهاند مر تابلوی ترکیب سه چهره (آکاممی ناوکوبیست که اولین بار مر سوال ۰٣۸١بوه نمایش گلاشته شد ،سن سباستین چهره محوری تابلوست ،مر عین حال چهرههوای لورکا و مالی مر هیست کلههای گچی مر هم امغا .شده اند مر پیش زمینه تابلوو نیز مو چهره زنانه به چشم میخورم که یکی مر لباسی بدن نما و بینهایت اروتیک نفاه به سوی قدیس [سن سباستین] مارم ترکیب قدیس ،لورکا ،مالی و چهرههای زنان ،ایماژ بسیار گویایی از تضامهای زندگی مالی مر این زمان معیون اسوت و بسیاری از این عناصر مر طرحهای اولیه -و نیز مر نسخه نهایی -اثری که مر آغاز جنفل اشیا نامیده میشد و بعد عنوان عسل شیرینتر از خون است به خوم گرفت و مر سال ۰٣۸١به اتما .رسید ،تکرار شده اند مر این اثور -کوه اکنوون پیودا نمیشوم و فقط عکس سیاه و سفیدی از آن مر مسترس است -ساحلی پوشویده از انوا آتوآشهال میبینیم مر گوشه سمت راست سر مثله شده لورکا را میبینیوم که سایه آن به شکل سر مالی مر آمده است و باز هر مو مر هم امغا .شده اند سور لورکا بین جسد بدون سر یک زن -که مست و پاهایش نیز قطع شده اند -و الشوه مر حال تجزیه یک االغ قرار گرفته است مر یک سمت زن مثله شده ،بدن مومیایی شدهای میده میشوم که بنظر میرسد بونوئل باشد بونوئل هر چند مر پاریس بوم، با مالی مر ارتباط بوم و تالش میکرم او را از لورکا جدا کند مر سمت چپ تابلو 105
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
و بر گستره ساحل ،جنفلی عمومی از اشیای سوزن مانند میبینیم هرچند عناصور مختلع این تابلو به طرز خاصی اشاره به رابطه لورکا -مالی مارم عنوان تابلو هوم ممکن است ناظر به زندگی مالی باشد :ترجیح استمنا بر رابطوه جنوسی مر طوول حیات مالی چرا که ”عسل“ به احتمال فراوان استعارهای از للت انوزال اسوت و ”خون“ به مرم ناشی از مخول ،به ویژه مخول مقعدی ،اشاره مارم که مالی راجع به آن گفته بوم :مرم مارم! استمنا مر واقع سوژه محوری تابلوی مستفاه و مست است که آن نیز مر سال ۰٣۸١تکمیل شد مر این اثر مست لرزان سرخ فامی روی شوئ مراز مثلوث وار معیوبی میده میشوم مر گوشه سمت راست مثلث ،زن جوانی مر لباس شنا میوده میشوم و مر گوشه چپ نیم تنه عریان زنی که سینهها و شکماش برجسته هوستند، مر فضا معل مانده است مست لرزان سرخ فا .عینا اسوتعاره از هیجوان نهفتوه مر استمنا و حس عمی شر .است که مر مدرسه به هر شکلی از رابطه جنوسی اطوالق میشد مر تابلوی میفری که متعل به سوالهای ۸۲-۰٣۸١اسوت و مر آغواز ونوس ،بعدها تالشهای ناکا .و نهایتا خاکسترهای ناچیز نا .گرفت ،باز هم سور لورکا و مالی پیدا میشوند که مر میان مجموعهای از اندا.های زنان به ویژه باسن و پستان گیر کرمه اند تابلو بدون ترمید اشاره به ضعع جنسی مورمان مر ایجوام رابطه با زنان مارم چشمان لورکا به طرز بارزی روی اندا.های زنانه اطراف خووم هاج و واج ماندهاند قاشیهای به اصطالح ”لورکایی“ مالی به اشکال مختلع هم رابطه بین آن مو را به تصویر میکشد و هم مغدغههای جنسی که با آن سر مر گریبان بومهاند اموا عالوهبراین ،نور روشنی که بر اندا.های مجسمهوار نقاشیها تابیوده شوده اسوت حکایت از پرهیز و امتنا عاطفی است که همانگونه بدان اشاره شود بوه اندیوشه محوری مالی تبدیل شده بوم مر سال ۰٣۸١مالی مو نقاشی منتشر کرم که مرونمایه اصلی آنها رابطوه او و لورکاست مر تابلوی ساحل که همراه با اشعاری از لورکا مر مجله امبی ورسووای پروزا منتشر شد ،سر مثله شده لورکا و شبح مالی مر کنار مستی مثله شوده میوده میشوند مر این تابلو اشیای مثلث شکل سوراخ سووراخ هوم میوده میشووند مثلثهای این نقاشی شبیه اشیای مثلث شکل مر تابلوی مستفاه و مست هستند مر 106
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
نقاشی شاعر مر ساحل آمپوریاس که مر نشریه موستان هنر منتشر شد ،لورکا استوار ایستامه است و سر و بازوی قطع شدهای جلوی پایش افتامه است باز هم خورمه اشیای آثار میفر مر این تابلو تکرار شده اند تکرار سرهای مثله شده و مر واقوع کلههایی که مر آثار اولیه و بعدی مالی به چشم میخورم از یوک سوو نواظر بور هشدارهای تند و تیز مجازات به خاطر عمل جنسی است که معلمان مدارس ملهبی مرتب تکرار میکرمند و از سوی میفر یامآور نقش مین اسال .مر اعمال جنایوی متعدم است [ ]١این ایماژها همچنین از هم گسیختفی روانی و جسمانی را یامآور میشوند و اشاره به اندوه و احساس گناهی مارند که به منبال استمنا و نیز ناکاموی مر ایجام رابطه ”طبیعی“ با زنان ایجام میشوم رابطه لورکا و مالی مر حدوم بیستوچهار نقاشی لورکا کوه از بیوستوپنجم ژوئن تا مو .ژوئیه مر گالری مالماو بارسلون به نمایش گلاشوت ،بازتواب یافتوه است مر یکی از نقاشیها که عنوان آن بوسه است ،سر مالی مسلط بر سر لورکاست و لبان آنان مر بوسهای مر هم آمیخته شدهاند اگر این نقاشی حواکی از رؤیوای لورکا باشد ،این واقعیت که کلههای مر هم ترکیب شده آنان کوه مر بوسیاری از نقاشیهای مالی نیز میده میشوم ،به ما نشان میمهد که امعای امتنوا مالوی از رابطه جنسی با لورکا به احتمال زیام چندان واقعیت نودارم مر یکوی میفور از تابلوهایی که لورکا مر ۰٣۸١تکمیل کرم و احتماال مر همان نمایشفاه به نمایوش گلاشته بوم ،لورکا مالی را پای یک برج به تصویر کشیده است که پالتی مر مست مارم انفشتی که مر سوراخ پالت فرو رفته است ،بروشنی ماللوت فالیوک مارم بدون ترمید مر این مقطع از زندگی ،عالقه هرمو به همدیفر چنان عمی است کوه همچون پیوند بین کاستور و پلوکس ،پسران موقلوی زئوس مارای روحی موقلوو بومند *** سال ۰٣۸١بونوئل مور از لورکا و مالی پیشنهام شورکت مر نموایش تااتور عروسکی که قرار بوم همان سال مر آمسترما .برگزار شوم را مریافت کرم او بوا این فرض که موسیقی نمایش توسط ارکستری به رهبری آهنگساز معروف ویلیا. منفلبرگ اجرا میشوم و صدای عروسکها هم به طور زنده توسط خوانندگانی از 107
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
اپرای کمیک اجرا میشوم ،همکاری برای تولید نمایش را با اشتیاق پولیرفت مر این رویدام هنری که بونوئل نقش ”کارگرمان صوحنه“ را ایفوا کورم ،موفقیوت چشمفیری بدست آورم هرچند بونوئل اذعان کرم که مر شب اول اجرا فرامووش کرمه بوم چراغها را روشن کند و صحنه نیمه تاریک بوم []٥ بونوئل به نوشتن امامه میمام سال ۰٣۸١سال نفارش قطعات امبی نمونوهوار بونوئل بوم به ویژه قصر یخی که مو سال بعد مر نشریه هلیکس منتشر شد ،تکوان مهنده بوم و با ایماژهای غیر عامی و شففتانفیز ره به سوی [فیلم] سوررئالیستی یک سگ اندلسی گشوم: ”نزمیک پنجره مرمی را میبینیم که حل آویز شده و همچون بانودول روی چاهی معل مانده است ابدیت او را مر بر گرفته و مر فضا معل مانده است ایون منم این اسکلت من است که جز چشمان چیزی از آن باقی نمانده است مرم یوک لحظه میخندند و لحظهای میفر لبانش فروبسته میشوند و مر لحظوهای میفور از اصابت تکه نانی بر پیشانیاش متحیر میماند پنجره باز میشوم و زنی میبینیم که ناخنهایش را آهار میکشد وقتیکه از نظر خوم ناخنهایش کامال تویز شودند، چشمانا .را از حدقه مرمیآورم و مر معبر میاندازم “[]١ نمایش هملت که سال ۰٣۸١نوشت و با جمعی از موستاناش مر کافه سولکت اجرا کرم ،چیزی را وامدار نمایشهوای شوبه سوررئالیوستی آن موران ماننود پستانهای تیرزیاس آپولینر بوم نمایشنامه کوتاهتری به نوا .مسموریوت مقودس واتیکان ،ایده فیلمی شد که کشیشان با فرمان ”برو“ بر سر اینکه چه کسی معوا را سریعتر از بر میکند با هم رقابت میکنند یکی از کشیشان از فورط خوستفی بور زمین میافتد و برنده مسابقه صاحب یک جعبه نان ویژه مراسوم نیوایش میشووم بونوئل همچنین روی حکایاتی با نا .پولیسیانوس که به معنی چندآیینی اسوت و نیز روی مو فیلمنامه گویا و حراج منیا به قیمت مه سنت کار میکورم فیلمناموه اخیر را با همکاری رامون گومز م ال سرنا تهیه کرم چنیون فعالیتهوایی نوشان میمهد که بونوئل هنوز مر تالش برای یافتن راه خویش بوم ،اما تعهدش به سینما بیشتر از قبل روشن شد مر اواخر سال ۰٣۸١مستیار کارگرمان فیلمی به نا .وزغ مناط حاره به کارگرمانی هنری اتیوان و بازیفری ژوسفین بیکر شود ژوسوفین مفعتا از گروه کر به هنرپیشفی صعوم کرمه بووم و مر ایون فیلوم نقوش مختور 108
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
سرخپوستی را بازی میکرم که سوار کشتی میشوم و منبوال معوشوقاش راهوی پاریس میشوم مر پاریس و مر موسیقیسراها میرقصد و آواز میخوانود بیکور غالبا بیرحمانه رفتار میکرم؛ میر سر صحنه میآمد و سر چیزهایی که از نظورش مطلوب نبوم ،زیامی غر میزم مر همین مقطع بونوئل مستکم به عنوان ویراستار و منتقد فیلم نشریه معتوبر ال گاستا لیتراریا ،که توسط ارنستو خیمنز کابایرو پایه گلاری شده بوم ،مر عالم فیلم مامرید حضور ماشت بونوئل تا جاییکه میتوانست با خوانندگان اسپانیایی و نیز فیلمهای اکران شده مر پاریس مر ارتباط بوم و مقاالتی مرباره خوومش و سوایر چهرههای شاخص آن موران مانند ژان اپستین ،لاون موسیناك ،ایفینوو مونتوه و رابرت فلوری ،کارگرمان غول پنج انفشتی منتشر میکرم سوال ۰٣۸۲کابوایرو باشفاه سینمایی اسپانیا را بنیان نهام و بونوئل بطور مرتب برایاش فیلمهای مهمی چون انتراکت رنه کلر ( ۰٣۸١نبرم پوتمکین آیزنشتاین( ۰٣۸٥متروپل فریتوز النگ( ۰٣۸١و ناپلاون آبل گانسه( ۰٣۸١ارسال میکرم عالوه بر این سخنرانانی مانند گومز م ال سرنا ،رافائل آلبرتی شاعر ،لورکوا و خوم بونوئل مر باشفاه کابایرو حضور پیدا میکرمند مر سفرهایش به مامرید البته که با لورکا میدار میکرم ،اما علیرغم رفاقت بسیار نزمیک آنان مر سالهای قبل، بونوئل به طور فزایندهای نسبت به هر چیز که ارزشهای سنتی را ترویج میکرم، تحملاش را از مست مامه بوم این آثار از نظر او بیشتر اشعار سرومه شده لورکا تا این زمان و قطعا نمایشنامههایی با عناصر سنتی همچون ماریانا پینودا و عوش من پرلمپلین را مر بر میگرفت اکنون بونوئل با جسارت از هنر پیشرو و سنت شوکن مفا میکرم و از رفی میرینهاش فاصله گرفته بوم بونوئل مر همیون موران بوا مختر جوانی آشنا شد که بعدها همسرش شد بونوئل اولین بار مر سال ۰٣۸١جین روکار را مید جین مر آن زمان هجوده ساله بوم خانه پدریاش مر ال ماملین که حدوم پنج کیلومتر با لیول فاصوله مارم قرار ماشت وضع مالی نسبتا مرفهی ماشتند و فضای اخالقی حاکم بر خوانوامه و محل زندگیاش آنگونه که انتظار میرفت ،محافظه کارانه بوم پدر جین حسابدار یکی از کارخانجات محل و مامرش خانه مار بوم خدمتکاری هم ماشتند و مامر به کمک او چهار فرزند خوم را بزرگ میکرم اندکی پوس از پایوان جنوگ اول 109
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
جهانی ،خانوامه جین به پاریس نقل مکان نمومند و جین به مدت چهوار سوال مر مدرسهای تحت سرپرستی راهبهها تحصیل کرم موام مرسی مر تطاب کامل با متون مینی و اخالقیات مسیحی بوم خالصه ،تحصیالت جین بشدت سنتی بوم و توقوع خانوامه این بوم که مخترشان را با ارزشهای اخالقی و باورهای سفت و سوخت کاتولیسم بار بیاورند از آنجا که مختر از تحصیل مر این مدرسه خوشنوم نبووم، آممی خجالتی بار آمد و از نظر همکالسیها مختری خنگ به حساب میآمد جین مر سیزمه سالفی مدرسه را ترك کرم و مر مدرسه میفری به مربیفری ماما .پوپور شرو به آموزش ژیمناستیک و حرکات بدنی کرم او بسرعت احساس شامابی کرم و چنان پیشرفتی کرم که مر مسابقات المپیک پاریس ۰٣۸١شرکت کورمه و یوک مدال برنز کسب کرم علیرغم چنین موقعیتی جین مانند بیشتر مختران آن موران ، مستِکم مر روابط جنسی ،آممی نسبتا سامهلوح و پرت بوم هرگز مر خانه حرفوی از این مسائل به میان نیامده بوم هنفا .تولد جین ،برامران و خواهرش فکر میکرمند که مکتر او را از جعبهای سیاه بیرون آورمه و حتی مر هفده سالفی فکر میکرم که یک بوسه میان زن و مرم کافی است که مختر را بارمار کند جین بلند قامت ،میانه اندا .و عموموا از نظور جسمی مختر جلابی بوم رویهمرفته هنفا .میدار با بونوئول مخوتر ”خووب“ خانوامهای طبقه متوسط و سنتی به شمار میرفت موران نامزمی آنان هشت سال طول کشید بونوئل مدا .به خانه روکوار سور میزم و مر آشپزخانه به جین رقص تانفو یام مام و بعضی اوقوات -تحوت نظور والدین جین و مر مشایعت ژورژته خواهر بزرگتر جین -با هم به سینما میرفتنود از جنبههای زیامی رفاقتی بسیار سنتی با هم ماشتند ،اما اگر بپلیریم کوه جیون مختری کمابیش سامه بوم و مر آن موران رابطه جنسی بین زوجین مورم اخوم و تخم اطرافیان قرارمی گرفت و بسیار کمتر از امروز پلیرفته شوده بووم ،پرهیوز بونوئل و جین از رابطه جنسی نیز بخشی از قصه زندگی آنان شود کوه مر طوول زندگی آنان عنصری پایدار باقی ماند جین روکار پس از مرگ بونوئل ،مر رابطه با زندگی مشترك با بونوئل کتابوی منتشر کرم که بسیار صریح به نظر میرسد و میگویود کوه مر موران طوالنوی نامزمی ،بونوئل ”به من احترا .میگلاشت “ این عبارت که بروشنی بودین معنوی 110
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
است که رابطه جنسی جایی مر رابطه آنان نداشت [ ]١کوتاه اینکه ،پرهیز از رابطه جنسی از چند نظر همانند پرهیز مالی از رابطه جنسی فلج کننده بوم و همانگونوه که قبال اشاره شد ،میتوان این را به موران تحصیلاش مر مدرسه ملهبی یسوعیان مر ساراگوسا مرتبط کرم حدوم شصت سال بعد ،بونوئل مر گفتفویی بوا مکوس آوب ،اعتراف مهمی کرمه است” :مر کل موران زندگیا .مقاربت جنسی و گنواه نزم من مفهومی یکسان ماشته است“ و مر خومزندگینامهاش مدعی میشوم که مانند بسیاری از مرمان کاتولیک ”قربانی خشنترین سرکوب جنسی مر طول تاریخ شده است “[] ]۲چندین بار به فاحشهخانههای مامرید و پاریس رفته بوم گرچه هموراه موستان مرم خوم به چنین جاهایی میرفت ،به نظر میرسد که از رابطه جنوسی بوا زنان آنجا امتنا کرمه بوم مر واقع او تعریع کرمه است که چند هفتوه پوس از وروم به پاریس به کابارهای چینی مر نزمیک هتل محل اقامت میرفت و با یکی از پیشخدمتان آنجا گپ میزم پیداست که پیشخدمت منتظر مریافت پوول مر ازای سکس بومه اما بونوئل اصرار مارم که بیشتر عالقهمند به امامه گپ زمن بومه است تا بدین طری راهی برای پرهیز از مقاربت جنسی پیدا کند [ ]٣او همچنین اظهوار میمارم که چفونه از عامات لیبرال و رفتارهای جنسی زنان و مرمان جوان پاریسی ”که مر انظار عا .همدیفر را میبوسیدند و یا بدون اجبار ازمواج با هوم زندگوی میکرمند ،متعجب شده بوم “[ ]۰۱وقتی او و موسوتاناش مر محفول لوه بول م کواتزارتز ،که معروف به مهمترین عشرتکده سال بوم ،شرکت کرمه بومند ،با میدن یکی از مانشجویان که ”بیضههایش را با ظرافت روی یک سینی میگلاشت“ مچار سرگیجه شد و بیرون عشرتکده ”زن لختی را مید .که بر موش مانشجویی بوم کوه لباس شیوخ عرب را پوشیده بوم “[]۰۰ ویژگی زندگی مشترك بونوئل با جین نیز تا حدومی غیرعامی بووم کوه بوا جزئیات بیشتری بدان خواهیم پرماخت اینجا کافی است بفووییم کوه مر موران نامزمی نیز حسامت ،تنگ نظری و حس مالکیت[همسر] مر رفتار بونوئل خووم را نشان مام که بعدها نیز از خصوصیات زندگی مشترك آنها شد شهل جین به عنووان مربی ژیمناستیک مستلز .پوشش مناسب این حرفه از جمله شورت و بلووز ،مامون کوتاه و شلواركهای تنگ بوم که بدن منعطع او را نمایان میکورم بونوئول بوا اطال از این وضعیت مخالع ”بدننمایی“ جین بوم و او را وامار به ترك حرفهاش 111
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
کرم مر همان موران متوجه شد که جین نزم مرم میانسالی به کالس پیانو میرفت بونوئل او را وامار به ترك کالس کرم برای حصول اطمینان از اینکه جین روزانه کامال مشهول است و فرصت کافی برای قرار گرفتن مر کانون توجه میفران ندارم، یک کتابفروشی را راضی کرم که جین مر کتابفروشیاش کار کند و بدون اینکوه جین متوجه شوم ،مستمزم را خوم بونوئل پرماخت میکرم از آنجا که بونوئل از نظر جنسی مر مضیقه بوم ،به هیچکس اجازه نمیمام با کسی کوه از نظور خووم، مایملکاش به حساب میآید آزامانه رفتار کند []۰۸ بونوئل مر همان موران نامزمی به طور فزایندهای حسامت میورزیود و بوه نزمیکی لورکا و مالی رشک میبرم مر نامهای که پنجم اوت ۰٣۸١به پپین بلّوو، موست مشترك هرسه ،نوشته است ،لورکا و مالی را ”چنودشآور“ مینامود و مر نامه میفری به تاریخ پنجم سپتامبر همان سال چنین مینویسد: ”فدریکو بدجوری مر گلویم گیر کرمه است مالی بسیار تحت نفوذش است او به یمن عشقی که از لورکا میگیرم ،خوم را نابهه میماند واقعا ملم میخواهد مالی را اینجا ببینم اینجا بیاید و مور از نفوذ لورکای نابکار خوم را پیدا کنود همه اینها را از این روی میگویم که مالی یک مرم واقعی است و استعدام عظیمی مارم “[]۰٩ مقیقا منظور بونوئل از ”یک مرم واقعی“ نامیدن مالی معلو .نیست احتماال این توصیع بیش و پیش از هر چیز ناظر بر شخصیت عصیانگر او باشد مر واقع مالی و لورکا تا سال ۰٣۸٣با هم مراسالت پستی ماشتند هرچند میتوان گفوت سوال ۰٣۸۲سال تعیین کنندهای مر رابطه هر سه بوم مه ۰٣۸۲مر نمایشی به نا .مانیفست ضد هنر که مر آن مالی ،سباستیا گاش و یوویس مونتویا نقش اصلی را بازی کرمند ،حملوه ویرانفوری علیوه بون بوست روشنفکران کاتاالن و هنر مستقر ترتیب مامند و مر عوض به ستایش عصر جدیدی که هواپیما ،گرامافون ،کشتی ،قطار،سینما ،جاز و نظیر آن را نمایندگی میکورم، پرماختند مر این مانیفست نویسندگان و هنرمندانی چون پیکاسوو ،م شویریکو، خوان میرو ،تریستان تزارا ،پل الوار ،ژان کوکتو ،استراوینسکی ،آندره برتوون، لویی آراگون و گارسیا لورکا را به عنوان نمایندگان ایدههای نوین ذکر کرمنود اما انتشار جلدی از اشعار لورکا به نا .قصاید کولی مر ژوئیه همان سال ،وجهوه او 112
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
را به عنوان نمام هنر آوانفارم تهییر مام قبال گفتیم که لورکا سال ۰٣۸١روی اشعار این کتاب کار کرمه بوم قرنهای متمامی مر اندلس و جاهای میفر کولیان از سوی مقامات مولتی تحت آزار بومه و به حاشیه رانده شده بومند این وضعیت مر شعر” قصیده گارم سویل“ به توصویر مر آمده بوم که مر آن مجموعهای از کولیان موورم حملوه گوارم سوویل قورار میگیرند: چهل گارم سویل به مرگاه منازل هجو .میبرند جیغهای ممتد از بامگیرهاها به پرواز مر میآیند
از نظر لورکا بر خالف امبیات [رسمی] رنج و اندوه کولیان فقط یک توصویر نیست ،بلکه نمام تاریخ و روح تراژیک اندلس است انتشار این مجموعه شوعر بوا موجی از انتقامات همراه شد و بدون ترمید سیمای لورکا را به عنوان یوک شواعر روشنتر کرم ریکارمو بائزا مر روزنامه ال سول(خورشید این مجموعوه شوعر را ”بیان شعری بسیار شخصی و شففتانفیز مر اسپانیا از زمان نوآوریهای پرشوکوه روبن ماریو به این سوی“ نامید [ ]۰١مالی و بونوئل که به سوتیز هور چیزیکوه بهزعم آنان سنتی بوم رفته بومند ،از بیخ با این جنس از شعر مخالع بومند اوایل سپتامبر مالی مر نامهای به لورکا بر این نکته تسکید کرمه و اضافه کرم کوه اشوعار بسیار رنگ محلی بر خوم مارند :خیلی روایی هستند؛ فر .اشعار سونتی مر آنهوا بسیار میده میشوم و استعارههای مبتلل زیامی بکار رفته است مالحظه کلی مالی این بوم که لورکا به قلمرو [ضمیر] ناهشیار توجه نکرمه و اشعارش به حود کافوی سوررئالیستی نیستند مالی روی استعدام شاعر ضربدر نکشیده بوم ،اما امر کورمه بوم که به طری میفری بنویسد: ”روزی که ترسات را کنار گلاشتی و روی سالیناسهای منیا[اشاره به پودرو سالیناس ،شاعر اسپانیایی] شاشیدی و مست از قافیه کشیدی خالصه اینکه مست از سر هنری که خوك هم مرك میکند کوشیدی چیزهوای شواعرانه ،ظریوع، 113
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
مهشتناك و عمیقی خواهی سروم که هیچ شاعری را یارای آن نیست “[]۰٥ حمله بونوئل به شاعر بدسفاالنهتر و نمونه رفتوار سوازشناپلیر و عوصیانگر بونوئل بوم قبال اشاره شد که مر سال ۰٣۸١مالی از نمایشنامه عش من پرلمپلیون به وجد آمده و لورکا را راضی کرمه بوم که متن آن را برای بونوئول بخوانود بونوئل مر خاطراتاش یامآور میشوم که وسط نمایشنامهخوانی لورکا ،جوان بوه لبم رسید؛ مشتی بر میز کوبید .و نمایشنامه را ”یه تیکه گه“ نامید .که رنوگ از رخ لورکا پرید [ ]۰١سال ۰٣۸۲بونوئل و مالی ترتیب هجمه مشابهی علیه خووان رامون خیمز شاعر معروف ترتیب مامه بومه و قصه خوان راموون بوه نوا .مون و افالطون که مرباره یک االغ بوم را به بام استهزا گرفتند: ”موست عزیز ،فکر میکنیم که -و لو با اکراه -وظیفه ماریم بفوییم که ما کار تو را به ملیل غیراخالقی بومن اثر ،عمیقا نومید کننده و مارای شخصیتی هیستریک و ملبخواهی میبینیم خاصتا :گه به من و افالطون تو؛ گه به این من و افالطون نواچیز و بودقواره االغی که پای هیچ االغی به او نمیرسد و نفرتانفیزترین االغی است که تا حواال میدهایم؛ گه به این االغ “ ارامتمند :لویس بونوئل و سالوامور مالی []۰١ لحن نامه موجب شد کوه خووان راموون فوقالعوامه حوساس سوه روز از تختخواباش بیرون نیاید انتشار قصاید کولی نیز مر آنان حس مشابهی برانفیخته بوم ،چرا که مر نامهای به تاریخ چهارمهم سپتامبر ،۰٣۸۲مالی به پپین بلّو چنین نوشته است: ”مر مامرید فدریکو را مید .کتاب اشعارش از نظر من خیلی بود اسوت برای کسانیکه منبال این جنس از مرامای فالمنکو هوستند ،کیفیوتی مراماتیوک مارم؛ نزم کسانیکه میخواهند به سنت هزار ساله قصیده کالسیک امامه مهند ،چیز مرخوری است؛ اشعار مربرگیرنده مقداری معتنابهی از ایماژ مدرن نیز هستند ،اموا این ایماژها کافی نیستند و همچنان رگهای از روایت را مر خوم مارند که نزم من تحملناپلیر است “[]۰۲ علیرغم و شاید به ملیل این هجمهها ،لورکا مستسصالنه مر تالش بورای حفوظ رابطهاش با مالی بوم هرچند به نظر میرسد فهمیده بوم که این نبرم را باخته است 114
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
مر همان مقطع اظهارات مالی مرباره قصاید کولوی ،لورکوا موشهول کوار روی چکامهای بوم که مر آغاز تکنیک بهل کرمن و بعدا شناگر غرق شده نا .گرفت این چکامه و قطعهای مشابه با عنوان قتل مر اسکندریه اواخر سپتامبر و فقط سوه هفتوه پس از انتقامات به لورکا ،مر نشریه موستان هنر منتشر شدند مر شناگر غرق شوده راوی اعال .میکند که نیک آگاهست این وماعی با معشوق خویش است و آخرین بهل کرمن کنتس ایکس را توصیع میکند شعر همچنین همراه با نقاشی سیاهقلمی منتشر شد که سر مو معشوق مر بوسهای امغا .شده اند اما اگر این شوعر و نقاشوی حاکی از آخرین بهل کرمن مالی و لورکا باشد ،آنها را میتوان مر سطح میفوری وما لورکا با عناصر سنتی مر شعر خویش -که سخت مورم انتقام مالی و بونوئول بوم-قلمدام کرم راوی شناگر غرق شده عنوان میکند که ”مست از امبیات کهون شسته است“ و تاکنون بسیار موف بومه است همزمان ،مر نامهای به سرمبیر نوشریه میگوید که این مو شعر مر پیوند با ”حالت روحی تازها .که از سلطه منطو رهوا یافته است“ میباشند این تمایلی آشکار به روحیه سوررئالیستی بوم که مالوی و بونوئل غرق مر آن بومند ،گرچه لورکا انکار میکند کوه متودش سوررئالیوستی است مر امامه نامه به سرمبیر مینویسد: ”اما این سوررئالیسم نیست روشنترین ضمیر آگاه بر آنها [اشعار] ناظر است اینها اولین اشعاری هستند که به این سبک سرومها .البته که به شکل نوو نوشوته شده اند ،چرا که قالب عروضی محدومیاتی مارم که نمیتوانند مطلووب باشود “[ ]۰٣ ماه بعد لورکا مر باشفاه آتنائیو .گراناما مو سخنرانی ماشت که هرمو مر ایون راستا بومند مر اولین سخنرانی با عنوان ”تخیل ،الها .و گریوز مر شوعر“ اظهوار ماشت که اکنون شاعر باید رها از منط و برهان منبال سرومن شعر بومه و واقعیتی جدید را بیابد که میتوان مر عوالم رؤیا و ذهن ناهشیار کشع کورم مر مومیون سخنرانی با عنوان ”طرحواره نقاشی جدید“ عنوان کرم که کوبیسم و سوررئالیوسم نیروهایی هستند که نقاش را از محدویات سنت رها میکنند همچنیون بوه طورز خاصی خوان میرو را به خاطر نقاشیهای رؤیاگونهاش ستایش کرم گرچه لورکوا آثار خوم را سوررئالیسم واقعی قلمدام نمیکرم ،اما قطعا مسیری بوم کوه شوعر و تااتر او مر چند سال بعد طی کرم 115
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
علیرغم تالشهای لورکا برای مر اختیار ماشتن مالی و شاید به این علت کوه میمانست چنین کاری غیرممکن است ،سال ۰٣۸۲مرگیر رابطهای همجنسگرایانه با مجسمهسازی به نا .امیلیو آالمرن پروخو شد که هشت سال از لورکوا جوانتور بوم آالمرن مانشجوی آکاممی هنرهای زیبای مامرید بومه و مر هموان موران وارم آکاممی شده بوم سال ۰٣۸۲موست پسر مانشجوی میفری به نوا .ماروخوا مولو بوم مالی بعدها اعال .کرم که لورکا آالمرن را فریفتوه بووم آالمرن کوه خوشتیپ و فوق العامه شورانفیز ،عصیانگر ،هیجانی ،فاقد میسپلین و زنبوارهای ماهر بوم پس از اندکی لورکا را ول کرم بسیاری از افرام از او خوششان نمیآمد و مجموعا مخالع موستی لورکا با او بومند خوزه ماریا گارسیا کارّیلّو ،موسوت همجنسگرای لورکا و اهل گراناما ،مر کافهای مر مامرید به لورکا برخورم کرم و گفت بینهایت خوشحال است که چنین موجوم گهی را ندیوده اسوت مالوی مر نامهای که احتماال به منظور اعال .عد .تواف با موستی لورکا و مجسمهساز بووم، نوشته است” :فدریکو! غرق مر عالمی شدهای که هرگز نباید به وامی آن نزمیوک میشدی “[]۸۱ اما لورکا که فریفته موست جدیدش شده بوم به این هشدارها اهمیتی نمیمام غرق مر نمایاندن امیلیویش شده بوم او را بوا خووم بوه هموهجا میبورم و از تواناییاش مر مجسمهسازی تعریع میکرم بهرغم اینکه مجسمهساز متوسط الحالی بوم ،لورکا تالشهای ناموف بسیاری کرم تا روزنامه ABCرا متقاعود بوه نوشر تصویر نیمتنه مجسمهای از او کند اوایل سال ۰٣۸٣مجسمهساز مرگیر عش به زن جوانی شد که سرانجا .مر اواخر سال ۰٣٩۰با او ازمواج کورم النوور ماو اهول گاسفورث بوم و مر مامرید نمایندگی محصوالت الیزابت آرمن ماشوت میتووان حدس زم که مهمترین شاعر و نمایشنامهنویس عصر ،با علم به اینکوه مالوی را از مست مامه بوم ،اکنون با باختن آالمرن به چنین شخصی [النور] متحمل چه ضوربه بیرحمانهای شده بوم! میتوان گفت این وضعیت بخشا عامل افسرمگیای بوم که تابوستان ۰٣۸۲و بخش عمده سال ۰٣۸٣گریبان او را رها نکورم مر مقواطعی مر گلشوته نویز از افسرمگی رنج میده بوم ،اما این یکی وخیمترین و طوالنیترین موارم بوم البتوه احتماال مر این افسرمگی عوامل میفری از جمله خوصومت مالوی و بونوئول بوا 116
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
شعرهایش مخیل بومند شاید هم از اینکه تصمیم به تهییر مسیر گرفته بوم ،مر رنج بوم لورکا فکر میکرم که مر آینده ،آن موفقیت گلشته را کسب نخواهود کورم شاید مسسله شهرت روز افزون و به ناچار سرك کشیدن افرام به زندگی خصوصیاش مر این مورم بیتقصیر نبوم برای نمونه ،پنجم مه ۰٣۸٣ضیافتی مر هتول قوصر الحمرا گراناما به افتخار لورکا و مارگاریتا ژیرگو برگزار شود ژیرگوو هنرپیوشه معروف آرژانتینی بوم که کمپانیاش بوه توازگی نموایش ماریانوا پینودا را مر تماشاخانه سروانتس گراناما اجرا کرمه و مر سالهای بعد مر نمایش چنودین اثور لورکا نقشی اساسی ایفا نموم لورکا مر سخنانی مر جمع مهمانان ،احترامات فائقوه خوم را تقدیم مارگاریتا کرم ،اما خوم را ”ذاتا شاعر و ناتوان از پرهیز از سرومن“ توصیع نموم و مر امامه عنوان کرم” :خوم را زیر بار سنفین مساولیتی میبینم که خالف آرزوی من است فقط آرزو میکنم که آرا .مر خانها .بنشینم؛ اسوتراحت کنم و خوم را آمامه رفتن به نیویورك کنم “[ ]۸۰موهفته بعد شوهرماری فوئنتوه واکروس به افتخار لورکا ضیافتی برپا کرمند و او را معوت به افتتواح کتابخانوه عمومی شهر نمومند با توجه به این رویدامها میتوان فهمید که لورکا ،مر کنوار رویدامهای پرتالطم زندگیاش به ستارهای تبدیل شده بوم و این وضعیت روی او سنفینی میکرم والدین لورکا که به خوبی از وضع روحی شکنندهاش آگاه بومنود ،اموا مر عینحال بیخبر از سرچشمه مشکالت عاطفی و شاید با نامیده گرفتن عمدی ایون مشکالت مر اوایل سال ۰٣۸٣به صرافت افتامند که شاید تهییر محیط زندگی مفید به حال فرزندشان باشد تابستان همان سال ،فرناندو م لوس ریووس اسوتام سواب لورکا مر مانشکده حقوق گراناما ،برای ایرام یک سخنرانی مر مانشفاه کلمبیا عاز. نیویورك بوم و فرصت خوبی به نظر میرسید موافقت شد لورکا ،کوه هرگوز از اسپانیا قد .بیرون نفلاشته بوم و به این لحاظ آم .مجربی نبوم ،همراه اسوتام بوه نیویورك بروم و استام که شخصیت مقبول و بسیار مورم احترا .بوم ،مراقب لورکا باشد ریوس ناچار بوم ابتدا مر مشایعت یکی از خواهرزامههایش ،که قرار بوم مر مدرسه لوکتون هرفورمشایر [انفلستان] معلم زبان اسپانیایی شوم ،بدانجا بروم سفر نیویورك تا حدومی پرماجرا از آب مرآمد هرسه مسافر از گراناما بوه مامریود، 117
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
پاریس ،لندن و هرفورم رفتند سپس هجدهم ژوئن لورکوا و ریووس از بنودر ساوثهامپتن با کشتی اس اس المپیک ،خواهر موقلووی کوشتی تایتانیوک ،عواز. نیویورك شدند سفر مریایی بینهایت آرا .بوم و لورکا توانست بر هراس همیشفی غرق شدن فائ آید ،اما افسرمگی روحیاش را شاید بتوان از روی نامهای که بوه کارلوس مورال لینچ ،موست لورکا و سفیر شیلی مر اسپانیا نوشته است ،توشخیص مام ” :مر آینه اتاقک کوچک به خوم نفاه میکنم و حوس مویکنم فودریکوی میفری است “[ ]۸۸روز بیستوپنجم ژوئن کشتی مر بندر نیویورك لنفر گرفت تضام بین گرانامای کوچک و کالنشهر نیویورك ،با جمعیت میلیونی و اختالط نژامی بسیار بارز بوم لورکا احتماال از طری خواندن رمان و مجالت با این شوهر آشنا بومه و قطعا شهر را از طری فیلمهای متروپل فریوتز النوگ و کمودیهای چاپلین ،هارولد لیوید ،باستر کیتن و میفران ،که همفی سوررئالیوست و شودیدا مورم تحسین مرم .بومند شناخته بوم واقعیت اما بسیار سنفینتر است بویژه برای کسی که هرگز پایش را از سواحل کشور بیرون نفلاشته و یک کلمه انفلیسی بلود نبوم لورکا ریوس را به عنوان پشتیبان روحی کنار خوم ماشت و اسوپانیاییهای مختلفی مر انتظارش بومند :به ویژه فدریکو م اونیس ،پروفسور اسپانیولی مانشفاه کلمبیا و آنخل م ریو یکی از همکاران او مر همان مانشفاه اونیس مر خوابفواه فرنالد هال مانشفاه کلمبیا جای مناسبی برای اقامت لورکا فراهم کرم و به او کمک کرم تا به عنوان مانشجوی زبان انفلیسی ثبتنا .کند لورکا از یک نظر استام سخن بوم ،اما قطعا زبانشناس نبوم و گرچه مر آغاز به طور مرتب مر کالسهای زبوان شرکت میکرم ،بعدها اذعان ماشت که فقط چند اصطالح مانند: ” “ ham and eggsو ” “Times Squareیام گرفوت اگور چنیون امعایی واقعیت ماشته باشد ،غلای او به شدت یکنواخت بومه و هرگاه مسیرش را گم کرمه ،به ناچار سر از میدان تایمز مر آورمه بوم مر طول شش هفته اقامت مر نیویورك ،از سویی متحیر و از سوی میفر افسرمه شده بوم شاید بتوان احساس بیفانفی و اختالل مرونی او را از شوعر ”پوس از پیامهروی“ تشخیص مام: مقتول مست فلک 118
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
مر میان اشکالی که به سمت مار مر حرکتاند و کسانی که به جستجوی کریستال مر شتاباند باید موهایم را بلند کنم با کنده مرختی که میفر رشد نمیکند و کومك با چهرهای به سفیدی تخم مرغ با حیوانات کوچک ،سر شکسته آنان و آب مواج زیر پاهای خشکیده با همه چیز که خسته و خاموش است و پروانه غرق مر جوهر برخورم با چهره خویش ،هر روز متفاوت است مقتول مست فلک! نیویورك به لحاظ معماری شهر آسمانخراشها بوم که علیرغم ارتفوا بلنود، عاری از هر گونه راز یا کیفیتی تعالیبخش بوم مر خیابانهای عریض و طویول، حرکت مداو .اتومبیلها و آم.ها فقط توجه انسان را به سمت تهیبوومن زندگوی میبرم لورکا مر سخنرانیهای متعدمی که با عنوان ”شاعر مر نیویورك“ مر فاصله ۰٣٩۰تا ۰٣٩٥ایرام کرم ،صحنه را به طرز گویایی توصیع کرمه است: ”مو عنصری که توجه هر تازه وارم به این شهر بزرگ را جلب میکند معماری فرابشری و ضرباهنگ خشمناك آن است هندسه وترس ضرباهنگ مر نفواه اول، ممکن است شاماب بنظر آید ،اما اگر نزمیکتر به مکانیوسم زنودگی اجتمواعی و برمگی مرمناك آم.ها و ماشینها نفاه کنی ،اندوهی تهی میبینی که قابل مقایسه با جنایات و راهزنان راههای نابخشومنی تباهی هوستند هیچچویز شواعرانهتر و مخوفتر از نبرم آسمانخراشها با آسمانی که بر فراز آنهوا قورار مارم ،نیوست برف ،باران و مه هجو .میآورند و این برجهای عظیم را میپوشوانند ،اموا ایون برجها مر خصومت با راز و ناتوان از میدن هرشکلی از بازی ،طرههای بواران را میبُرند و با سه هزار شمشیر تیز و ستبر مه را سوراخ سوراخ میکنند یکشنبهها ،جزیره ارتشی از مسافران کامجوی را به سوی خویش فرا میخواند که مینوشند؛ میخورند؛ همدیفر را هل میمهند؛ پسماندههایشان را جا میگلراند 119
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
و مر مسیر بازگشت به شهر همهچیز را قی میکنند بعد هم وال استریت ماریوم و مشهلههایش با پول قسمت سرم ،مخوف و بیرحم نیویورك ،وال استریت است رومهای طوال مر معیت مرگ از هر سوی جهان به سوی آن رواناند اینجا ،بیشتر از هرجا متوجوه غیبت مطل روح میشوی گله بیشمار آم.ها که بلد نیستند تا سه بشمرند و گلوه بزرگتری از آم.ها که نمیتوانند تا شش بشمرند کسانیکه مانش نواب را بوه سخره گرفته و میوانهوار مر حال پرستش همین لحظه هستند جنبه مهشتناك قوضیه این است که این آم.ها که مر خیابانها ازمحا .کرمهاند ،متقاعد شدهاند که منیوا همیشه چنین خواهند ماند و اینکه آنان وامار شدهاند این ماشین را هور روز بوه حرکت مرآورند “[]۸٩ لورکا ،وفامار به باورهای سوسیالیستیاش از سومجویی آمریکایی حوالاش بههم میخورم و از اقیانوس بین فقرا و اغنیا و نیز از استثمار به ویژه از اسوتثمار سیاهان فقیر هارلم که شخصا آنان را به عنوان برمه سفیدها مشاهده کورمه ،شووکه شده بوم سیاهان که از اصل خویش ریشهکن شده و مر سرزمینی میفور ،بیفانوه بومند مر این رابطه ،نظر لورکا مبنی بر اینکه بهتر بوم سیاهان مر همان سورزمین اجدامی خوم میماندند تا حدومی سامه لوحانه است ،اما عش او به رقص و آواز سیاهان ،که بخشا به یمن موستی با رماننویس سیاهپوست به نا .نال الرسن ،با آن آشنا شده بوم و ارتباطی بین این موسیقی با ”آواز ژرف“ مورم عالقهاش برقورار کرمه بوم ،چیزی است که نمیتوان انکار کرم اواسط ماه اوت لورکا مر پاسخ به معوت یک موست آمریکایی به نا .فیلیوپ کامینفس که قبال مر مامرید و گراناما همدیفر را میوده بومنود ،بورای چنودی نیویورك را ترك کرم کامینفس و والدینش ماه اوت را مر سوئیتی اجوارهای بور کرانه مریاچه امن ،مر امن میلز -ورمونت ،بهشتی روستایی که انفار یوک میلیوون مایل از سروصدا و جنبوجوش نیویورك مور بوم ،سپری میکرمند بدون ترمید لورکا معوتی را اجابت کرمه بوم که به طرق مختلع او را یوام آراموش گرانواما میانداخت آن ایا .را همراه خانوامه کامینفس با اکتشاف جنفلهوای پویرامون مریاچه گلراندند و شبها مر حضور ملنشین مامر فیلیپ ،آمی ،بومند بوا ایون وجوم افسرمگی لورکا محو نشد و گویا مر آستانه فصل پاییز ،غروبهای تاریوک 120
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
و باران سرشار ،او را بیشتر افسرمه میکرم پس از بیتوتهای مه روزه نزم خوانوامه کامینفس ،از آنجا به اقامتفاه آنخل مل ریو و همسرش مر بوشنلسویل -نیویورك رفت و بعد رهسپار خانه ییالقی فدریکو م اونیس مر نیوبورگ شد روز بیستویکم سپتامبر ۰٣۸٣به خوابفاه مانشجویی جان جی هال مانوشفاه کلمبیا رفت هنوز از افسرمگی رنج میبرم و رویدام ویرانفری که پاییز آن سوال نیویورك و سایر منیا را تکان مام ،اثر چندانی بر او نفلاشوت لورکوا موآال از شهوت پولپرستی آمریکا مچار شوك شده بوم ،سقوط وال استریت ،قباحت کامل این شهوت را آشکار کرم و به باور عمومی تبدیل شد کسانیکه از سقوط ناگهانی و وقفهناپلیر ارزش سها .مستسصل شده بومند ،مر اطراف بازار سها .جمع شده و با وحشت و استیصال آخرین اخبار را منبال میکرمند بسیاری از افرام که با ویرانوه کاملی مواجه شده بومند ،خومکوشی را راه حول بهوتری میوده و از پنجوره ساختمانهای مرتفع خوم را پرتاب میکرمند فرمی مر فاصله بسیار نزمیوک بوا لورکا روی پیامهرو له شد صحنهای کامال جهنمی و مر تقابل با صلحی بووم کوه لورکا مر آرزویش بوم لورکا به زحمت توانست وضع روحیاش را جمعوجوور کند البته تجربه شاعر مر نیویورك عاری از لحظات مرخشان نبوم بههرحال موران نخستین فیلمهای سینمایی ”ناط “ بوم و گرچه شواهدی مال بر فیلمهایی که لورکا مر نیویورك میده بوم وجوم ندارم ،ترمیدی نداریم که فیلمهای بوسیاری میوده بوم به عالوه ،مر مکاتبه با والدینش عنوان کرمه بوم که پول کافی برای رفتن به تااتر ندارم و این نامه حاکی از عالقهاش به تااتر معاصر آمریکا و اهمیوت آن مر آثار لورکاست به ویژه تااتر براموی گیلد که سال ۰٣۸٥تسسیس شوده بووم و نمایشنامههای معاصر انفلیسی وآمریکایی و نیز نسخه انفلیسی آثار عظیم ایبوسن، استریندبرگ ،و سایر نمایشنامهنویسان بزرگ را روی صحنه میبرم تااتر سویویک رپرتوری ،یکی میفر از تماشاخانههای براموی ،مر همان مقطوع اقاموت لورکوا تعدامی از نمایشنامههای چخوف را روی صحنه برم مر همان سال سرای نمایوش محله ،که سال ۰٣٩٩روایت انفلیسی عروسی خون را روی صحنه برم ،چند نمایش موزیکال اجرا کرم البته که فقدان مهارت لورکا مر زبان انفلیسی موانع بزرگوی بوم ،اما این مسسله موجب نمیشد که سبکهای تولید و کیفیت اجرای کمپانیهای 121
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
مزبور را از نزمیک مشاهده نکند اینکه افسرمگی روحی لورکا بر فعالیوتاش مر عرصوه همجنسگرایوی مر نیویورك تسثیر گلاشت یا نه محل ترمید است با مر نظر گرفتن طبیعت جنسیاش و این واقعیت که اغلب تنها بوم ،به احتمال زیام روابطی کوتاه مدت ماشته و قطعوا مر جشنی کههارت کرین نویسنده ترتیب مامه بوم ،شرکت کرمه بوم هارت نیوز همجنسگرا بومه مر زمان وروم لورکا به نیویورك گروهی از ملوانوان مائمالخمور مور و برش میپلکیدند مانشجویی آمریکایی به نا .جان کراو کوه مر خوابفواه مانشجویی جان جی هال با لورکا موست شده بوم ،بعدها نوشت” :لورکوا موست بوم ،ماچ و نوازش میشد و مانند هر حیوان نر جوانی عیاشی میکرم [ ]۸١البتوه که جان کراو هیچ اشارهای به تمایالت همجنسگرایانه لورکا نکرمه است ممکون است لورکا نظیر آنچه مر مامرید رفتار میکرم ،این جنبه از طبیعت خوم را پنهان کرمه ،اما با فراهم شدن فضا خوم را کامال وانهامه باشد تا جاییکه به آثار لورکا بر میگرمم ،تجربه نیویورك الهوا.بخش بوسیاری از آثار عمده او شد او روی تعدامی از اشعارش کارهایی را آغاز کرم که حاصل آن بعدا و اندك زمانی پس از سفر نیویورك ،مر مجموعه شعر شاعر مر نیویورك منتوشر شد شعر ”شاههارلم“ حمله کوبندهای علیه ارزشهای جامعه سرمایهماری است کوه مر عینحال اقلیت سیاهپوستان را سرکوب میکند و تاریخ پنجم اوت ۰٣۸٣را بر خوم مارم مر شعر میفری به نا (۰٣۰۱” .مر فاصله بین مو پرمه “ از معوصومیت کومکی خویش و بیخبری کومك از مهشتی که منیا مر آینده و بزرگوسالی[آم]. مر انبان مارم ،سخن میگوید این شعر نیز مر اوت همان سال نوشته شده است مر تفرجفاه امن میلز(اقامتفاه خانوامه کامینفس نیز سه شعر سروم که مر ”موبیتوی مریاچه امن“ اندوه کامل خوم را به تصویر میکشد و پس از بازگشت به نیویوورك مجموعه شعرهایی سروم که مر آن استیصال خویش و مهشت و رنج انسان محکوو. به زندگی مر منیای بیرحم مامیگرا را به طور کلوی بوه توصویر میکوشد مر شعر”کومکی و مرگ “ پرمه از روح مر علاب خویش برمیمارم وقتیکه تشخیص میمهد که ”اینجا ،تنها ،فهمید .که مربها را بورویم بوسته انود “ و مر شوعر ”نیویورك (مفتر کار و انکار “ علیه جامعهای که مر آن مصرفگرایی حرف اول و آخر را میزند به خشم میآید: 122
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
هر روز مر نیویورك چهار میلیون ارمك پنج میلیون خوك مو هزار کبوتر برای رفع عطش مرگ یک میلیون گاو یک میلیون بره مو میلیون جوجه خروس کشته میشوند و بهشت را تکهتکه میکنند[]۸٥ این میدگاه بسیار متفاوت از میدگاه مالی است که همانگونه خوواهیم میود، طی سالها اقامت مر نیویورك ،خوم را کامال تسلیم فرصتهای مالی کرم نامههای لورکا به والدیناش به ما میگوید که از اوضا راضی بومه است اما حتی اگر از لحظات خاصی للت برمه باشد ،نوشتههایش که بازتاب واقعی روحیوه او هستند ،عکس این را به ما میگوید این مسسله به ویژه مر نمایشنامه سفر به مواه که مر یک نصفه روز نوشته شده و احتماال ملهم از اولین فیلم بونوئل و مالی -یک سگ اندلسی است که روز ششم ژوئن ۰٣۸٣مر پاریس اکران شد -بازتاب پیودا کرمه است لورکا احتماال با توجه به تسثیری که فیلم روی تماشاچیان آن گلاشوته بوم ،چیزی راجع به فیلم خوانده یا شنیده بوم بههرحال نمایشنامه سوفر بوه مواه مشتمل بر هفتاموهشت صحنه کوتاه بوم و اپیزومهای خشن به طرز زندهای انودوه جنسی لورکا را مر زمان نفارش اثر منعکس میکند لورکا به احتموال زمانیکوه هنوز مر نیویورك بوم نفارش [نمایشنامه] عامه مرم .را شرو کورمه بووم سوال ۰٣٩۱مر کوبا بیشتر روی آن کار کرمه و مر گراناما تکمیل نموم نمایشنامه تنها اثر آشکارا همجنسگرایانه لورکاست این نمایشنامه نیز مربرگیرنده صحنههای خشونت و سلطه جنسی است مودیر، قهرمان نمایشنامه -که مر آغاز همجنسگرایی خوم را انکار کرمه و مر تالش برای پنهان کرمن آن است -نهایتا با آن کنار میآید شاید نمایشنامه بازتابی از تجربوه 123
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
خوم لورکا و محصول مورانی از زندگیاش خارج از اسپانیا و آزامیای است که مر کوبا بدست آورم لورکا روز هفتم مارس ۰٣٩۱وارم کوبا شد که از چند نظر به مثابوه تولودی موباره بوم خوشحالی او را مر وروم به کوبا و یافتن موباره خویش مر کوشوری اسپانیولی زبان ،مر پایان سخنرانی”یک شاعر مر نیویورك“ میتوان تشخیص مام: ”اما کشتی ما را به مورمستها میبرم ماشتیم به سرزمین نخل و مارچین ،کوه بوی ریشههای آمریکا ،آمریکوای خداونودگار ،آمریکوای اسوپانیا مارم وارم میشدیم اینجا چه خبر است؟ اسپانیایی میفر؟ اندلس جهانی! رنگ زرم اینجوا حتی روشنتر از کامیز [از شهرهای اندلس] و رنگ رز سویل ،اما اخراییتر از آن و سبز گراناما ،اما به شفافیت فلس ماهی “[]۸١ مر کوبا لورکا نه فقط با زبان خویش [اسپانیولی] سر وکار ماشوت ،بلکوه از سبک زندگی آرا.تر و غیبت امتنا از ابراز احساسات که اساسوا جوزو فرهنوگ هیسپانیک است ،للت میبرم از این مهمتر ،مر جامعه کوبوا مرجوهای از آزامی جنسی یافت که مر آمریکای شمالی وجوم نداشت لورکوا خوشوحال از فوضای همدالن ،مر هاوانا پنج سخنرانی ایرام کرم گفتفوهای بسیاری مر سوایر شوهرها ماشت از مهمان نوازی افرام متشخص کا .میگرفت و خوم را غورق رفاقتهوای آزام و بیشیلهپیله کرم هرچند ممکن است تعدامی از تجربیات همجنسگرایانوهاش بیاسواس بوومه باشد ،مر کوبا بدون ترمید با مورگه جوان و خوشتیپی به نوا .المامریود و بوه احتمال زیام با جوان زیبای میفری به نا .خوان ارنوستو پورز م ال ریووا ،پوسر خانوامهای ثروتمند رابطه ماشوت والودین خووان وقتیکوه فهمیدنود لورکوا همجنسگراست مانع از رفتوآمد لورکا به خانه شودند ،اموا هرجوای میفوری میتوانستند همدیفر را ببینند عالوهبر تکمیل نمایشنامه عامه مرم ،.به نظر میرسد پارهای از نمایشنامه یرما را نوشته بوم ،اما تا سال ۰٣٩١منتشر نکرم همچنین روی مونوا رزیتوا اسوپینتر (موشیزه رزیتای ترشیده کار میکرم که سال ۰٣٩٥روی پرمه رفت سایر آثار مهم این موره ”چکامهای برای والت ویتمن“ بوم که به نظر میرسد طرح اولیه آن را مر کوبا نوشته باشد مر این شعر بسیار شخصی ،ویتمن به عنووان 124
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
همجنسگرایی عاری از صفات زنانه معرفی شده است” :کسی که مر حاالت مرمانه خوم ،منیای همجنسگرایی را به طور مطلوب به فعلیوت مرنمویآورم “ مر ایون چکامه لورکا حمالت گزندهای علیه افرام ”زن صفت“ و منحط ترتیب میمهد کوه نا .همجنسگرایان را خراب میکنند نمایاندن طبیعت جامویی این گنواه ،شواید بخشی از تالشهایی است که لورکا برای پنهان کرمن ماهیت جنسی خوم و تورس از اینکه مر زمره چنین افرامی گنجانده شوم انجا .میمام لورکا پس از سه ماه اقامت مر کوبا ،شاماب و سرحال و غالب بر افسرمگیاش این سرزمین را ترك کرم روز موازمهم ژوئن ۰٣٩۱کشتی مانوئل آرنوس سواحل کوبا را ترك کرم و پس از شش روز به نیویورك رسید روز سیا .ژوئن لورکا مر کامیز با شاممانی برامرش فرانچسکو و خواهرش ایزابل را مر آغوش گرفت *** مر همان موران مالی از خانوامه و مشکالت جنسیاش به ستوه آمده بوم اوت ۰٣۸٣اندکی پس از عزیمت لورکا به ایاالت متحده ،مالی نفاه به زنی ماشت کوه پنج سال بعد با او ازمواج کرم :هلنا میاکانع موولینا که عموما با نا .گاال معروف است مالی فورا مجلوب او شد ،اما مر زمان نخستین میدار آنها گاال هموسر پول الوار ،شاعر فرانسوی ،بوم بهرغم اینکه گاال و الوار ازمواج بینهایت آزامی بوا هم ماشتند ،وقتیکه گاال رابطهاش را با مالی آشکار کرم ،مون سالوامور پدر مالی که اکنون بسیار مرتجعتر از گلشوته [لیوبرال] خووم بووم بوه خوشم آمود و وصیتنامهاش را به نفع مخترش تهییر مام که مر واقع به معنی عاق کرمن فرزنود سرگرمانش بوم رابطه بین پدر و پسر پس از به نمایش گلاشتن یکی از تابلوهوای مالی مر پاریس وخیمتر شد نوامبر ۰٣۸٣مر بخشی از توابلویی بوه نوا” .قلوب مقدس“ مالی این عبارت را مرج کرمه بوم” :بعضی وقتها جهت انبوساط خاطور روی عکس مامر .تع میانداز “ .این نوشته همراه با تصویر جوانی بوم که مقیقوا مر حین انجا .این کار بوم مالی متعاقبا مدعی شد که مر این اثر فقط بوه معووت ضمیر ناهشیارش پاسخ مامه بوم ،چرا که آم.ها مر رؤیا ،غالبا افرام موورم عالقوه خوم را اذیت میکنند اما این استدالل به کت مون سالوامور نمیرفت و واژههای پای تابلو را گستاخانهترین توهین به همسر متوفی میمانست رویدامهای تلختری 125
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
مر راه بوم :بر اثر این گستاخی ،مون سالوامور غضبناك فرزندش را از خانه بیرون انداخت و مالی پنج سال با پدرش حرف نزم تمرکز نقاشیهای مالی مر ۰٣۸۲و ۰٣۸٣روی مشکالت جنسی ،و پوس از معوای پدر ،نزا های خانوامگی بوم مر تابلوی گفتفو بر ساحل که سوال ۰٣۸۲ کامل شد و بعدها عنوان امیال ارضا نشده گرفت ،سمت چپ تابلو بوا مسوتی بوا انفشتان خمیده بوضوح حکایت از عامت مالی بوه اسوتمنا مارم انفوشتی کوه فالیکوار راست شده است نیز چنین پیامی مارم هیست زنانه سمت راست تابلو نیز که با فاصلهای معنیمار از مست [سمت چپ تابلو] جدا شده است ،بیانفر ناکاموی مالی مر ارضای جنسی با یک زن است تابلوی استمناگر کبیر نیز که سوال ۰٣۸٣ تکمیل شد ،همانگونه که از عنوان برمیآید ،مملو از جزئیاتی است که همه اشاره به استمنا مارند ،اما مر گوشه باالیی سمت چپ چهره زنی میده میشوم که نزمیک به آلت جنسی نرینه ،عمل فالشیو(تحریک آلت مرم با زبان زن را تداعی میکنود که به احتمال گاال یامش مامه بوم ،گرچه گاال نتوانست جای عالقه عمی مالی بوه استمنا را پر کند اولین اثری که مر آن گسست از پدر نشان مامه شده اسوت ،توابلوی لولات نورانی است که آن نیز مر سال ۰٣۸٣تکمیل شد مر نیمه پایینی تابلو مرم موسنی مستاناش را مور یک زن حلقه کرمه است پستان زن نمایان است و مستاناش مورم آغشته به خون است مر فاصله اندکی با آنان ،مست [آم ].میفری کارم خونینوی را نفهداشته است این مست بالترمید حکایت از اختفی مارم آیا مالی میخواهد بفوید که ناکامیاش با زنان -اختفیاش -بخشا به علت رابطه مون سوالوامور مر زمان حیات مامر مالی ،با مخترخالهاش است؟ مر نیمه بواالیی توابلو ،کلوه شویر خشمفینی که مالی را تهدید میکند ،بدون ترمید بیوانفر خوشم مون سوالوامور است گرچه مر نقاشیها مفهو .مقی همیشه عیان نیست ،اما نتیجه ابها .آلوم همواره جلاب است گرچه این سالها شاهدی بر آغاز مهمترین موره زندگی هنری مالی است ،سال ۰٣۸٣همچنین سال اتما .یکی از اصیلترین و پرتشویشترین فیلمهای کل تاریخ سینماست :یک سگ اندلسی [اثر] بونوئل و مالی 126
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
”عسل شیرینتر از خون است“ اثر دالی 0942
استمناگر کبیر اثر دالی 0949
127
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - In an interview with Alan Bosquet in 1966. See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 164. The translation is my own ۸ - In the same interview with Alan Bosquet. See too Gibson, The Shameful Life of Salvador Dalí, pp. 135–6 ٩ - For an English translation of the piece, see Gibson, The Shameful Life of Salvador Dalí, pp. 157–61 ١ - On the theme of severed hands in relation to masturbation, see Robert Havard, The Crucified Mind: Rafael Alberti and the Surrealist Ethos in Spain, Woodbridge: Boydell and Brewer, 2001, pp. 42–50 ٥ - See Buñuel, My Last Breath, pp. 86–7 ١ - For the Spanish text, see Sánchez Vidal, Luis Buñuel: obra literaria, p. 141 ١ - See Jeanne Rucar de Buñuel, Memorias de una mujer sin piano )escritas por Marisol Martín del Campo), Madrid: Alianza Editorial, ,1990p. 51 ۲ - Max Aub, Conversaciones con Buñuel, Madrid: Aguilar, 1985, p. 160. In My Last Breath ‘a victim of the most fierce sexual repression in history’ is translated incorrectly as ‘the powerful sexual repression of my youth reinforces this connection’. See the Spanish original, Luis Buñuel, Mi último suspiro, Barcelona: Plaza y Janes, 1982, p. 23 ٣ - Buñuel, My Last Breath, p. 79 ۰۱ - Ibid ۰۰ - Ibid., pp. 82–3 ۰۸ - Rucar de Buñuel, Memorias de una mujer sin piano, pp. 38–9 ۰٩ - See Agustín Sánchez Vidal, Buñuel, Lorca, Dalí. El enigma sin fin, Barcelona: Planeta, 1988, p. 162 ۰١ - For the critical reception of Gypsy Ballads, see Gibson, Federico García Lorca: A Life, pp. 212–13 ۰٥ - Ibid., pp. 216–17 ۰١ - See Buñuel, My Last Breath, pp. 101–2 ۰١ - For the Spanish original, see Sánchez Vidal, Luis Buñuel: obra literaria, pp. 28–9 ۰۲ - See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 220 128
بههم خوردن رفاقتها
لورکا بونوئل دالی
۰٣ - See García Lorca, Epistolario, II, p. 114 ۸۱ - Ibid., p. 107 ۸۰ - See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 236 ۸۸ - See García Lorca, Epistolario, II, p. 128 ۸٩ - See García Lorca, Obras completas, vol. 3, pp. 163–73. The translation is my own ۸١ - See John A. Crow, Federico García Lorca, Los Angeles: University of California, 1945, p. 47 ۸٥ - García Lorca, Obras completas, vol. 1, p. 555. The translation is again my own. For an English translation of the volume as a whole, see Federico García Lorca, Poet in New York, trans. Greg Simon and Steven F. White, ed., and introduced by Christopher Maurer, London: Penguin Books, 1990 26 - García Lorca, Obras completas, vol. 3, p. 173. The translation is my own
129
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
سوررئالیسم
گرچه سوررئالیسم همواره با پاریس و به ویژه مر پیوند با بنیانگلار و منامی عظیم آن آندره برتون گره خورمه است ،اما مر واقع پایوههای جنبوشی بوسیار گسترمهتری مارم و مربرگیرنده هنرمندان خالق مر کشورهای مختلفی اسوت کوه همفکر برتون بومند” :خارجی“هایی مانند ماکس ارنست ،من رای ،خوان مویرو و البته بونوئل و مالی مر این جنبش مؤثر بومند جنبشهای هنری که مر اوایل قرن بیستم مر اروپا ظهور کرمند ،هریوک اساسوا بوه گونوهای ضدسونت بومنود و میخواستند یا ارزشهای کهن را کنار نهند یا مر موارم معینی میخواستند طورم گلشته را توأ .با مرك پیچیدگی منیای مدرن پیش ببرند کوبیسم همانگونه کوه مر نقاشیهای پیکاسو ،خوان گریس و جُرج باروك میبینیم ،میخواست به طورز میفری به منیای واقعی نفاه کند فوتوریسم از طری سبک مینامیک خوم خوصلت سریع زندگی مدرن را بازتاب میمام اکسپرسیونیسم از طری استفامه مراماتیک از رنگ ،نور و سایه مر پی آن بوم که حالت روحی یا میدگاه فرمی هنرمند را بوه تصویر کشد این جنبشها اما همفی عموما و عمدتا با نقاشی سر و کار ماشوتند و از این نظر خوم را از مامائیسم و سوررئالیسم که اهوداف سیاسوی ،اجتمواعی و روانشناختی ماشتند متمایز میکرمند []۰ ماما ،حوالی سال ۰٣۰١بر پایه فعالیتهای سنتشکنانه کاباره ولتر مر زوریخ شکل گرفت که برای نمونه ریچارم هولسنبک ،شاعر و مانشجوی رشوته پزشوکی اشعارش را همراه با ضربههای طبل میخواند؛ تریستان تزارا ،یکی از بنیانگولاران کاباره نیز شعرخوانی خوم را با نواختن زنفوله ،جیغ و مام ،سوت زنی و ه هو 130
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
گریه همراه میکرم؛ هوگو بال ،مدیر تماشاخانه کاباره با لباسهای منودرس روی صحنه میرفت و ”اشعار آوایی“ خوم را اجرا میکرم بال و تزارا مر عیون حوال ویراستار مجله نوینی بومند که مر سال ۰٣۰١ماما نا .گرفت هدف نشریه حمله و فشار به کلیه سبکهای هنری مرسو[ .و سنتی] بوم البتوه سوال ۰٣۸۱توزارا از زوریخ به پاریس رفت تا مو تن از بزرگترین طرفدارانش را ببیند :آندره برتون و لویی آراگون برتون و آراگون مر آغاز مر رویدامهای ماما شرکت میکرمند ،اموا خیلوی وقت بوم که برتون -که آممی جدی بوم -از ویژگیهای بوسیار منفوی ماما بوه ستوهآمده بوم برتون تحت تسثیر آثار زیفموند فروید و تحقیقوات پییِور ژانوه ،متخوصص برجسته ضمیر ناهشیار که فرانسوی بوم ،بوه سومت میفوری رفوت کوه بعدهوا سوررئالیسم نا .گرفت برخالف ماما ،هدف سوررئالیسم نه تخریوب بلکوه تهییور اولویتهای بشر بوم مر نتیجه بر اهمیت ذاتمرونی بشر که از منطو و برهوان محدومیتزمایی شده و به مثابه حقیقت واقعی جلوهگور شووم ،تسکیود میکورم سوررئالیسم همچنین مر تقابل با ارزشهای منطقی و قاعدهمنود بوم،کوه جواموع غربی از میرباز بر آن استوار بوم و از نظر بسیاری از مرم .منجر بوه فاجعوه و از جمله فجایع جنگ اول جهانی شده بووم جوای تعجوب نیوست کوه مانیفوست سوررئالیسم برتون که سال ۰٣۸١منتشر شد ،سوررئالیسم را چنین تعریوع کورمه است: سوررئالیسم :اسم ،ملکر حرکت خومجوش روح انسان که میخواهد خوم را به طور شفاهی ،کتبی و یا به هر شکل میفری بیان کند؛ عملیترین شیوهای کوه فکر به کار می افتد؛ القای اندیشه عاری از هرگونه کنترل عقل و بدون توجه بوه هرگونه مالحظه زیبایی شناختی یا اخالقی[]۸ البته برتون مر مدت نسبتا کوتاهی تشخیص مام که تسکید آغازین بور ضومیر ناهشیار کافی نبومه و جنبش نیازمند پایههای روشنفکری استوارتر و مر نتیجوه التزا .به تهییر مر منیای مامی است مر مومین مانیفست سوررئالیسم که سال ۰٣۸٣ 131
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
منتشر شد ،برتون چنین میگوید :همه چیز [رو مست] مانده تا انجا .شوم بورای زمومن ایده خانوامه ،وطن و مین هر وسیلهای ارزش آزمومن مارم خالصه اینکه سوررئالیسم خصلتهای سیاسی و اجتماعی به خوم گرفته بوم و جای شففتی نیست که پس از ۰٣۸١سوررئالیستها بیشتر از میفر جنبشهوا بوا کمونیسم پیوند برقرار کرمند کمونیسم نیز منبال انقالب مر جامعوه و سورنفونی بورژوازی بوم که التزا .به خانوامه ،وطن و ملهب سرچشمه قدرتاش است بونوئل مر خومزندگینامهاش امعا میکند که قبل از ساخت فیلم یوک سوگ اندلسی مر سال ،۰٣۸٣چیز اندکی مرباره سوررئالیسم میمانست” :مر سوالهای اول [اقامتم] مر پاریس ،وقتیکه عمال همه کسانیکه میشناختم اسپانیایی بومنود، بندرت چیزی مرباره سوررئالیستها میشنید .رُكتور بفوویم ،مر آن زموان سوررئالیسم نزم من جاذبه اندکی ماشت “[]٩ بونوئل مر اینجا از جنبش پاریسمحورِ برتون حرف میزند ،اما این امعا بوه مالیل چندی مشکوك به نظر میرسد :اول اینکه هجودهم آوریول ۰٣۸٥لویوی آراگون از همکاران برتون مرباره سوررئالیسم مر رزیدنوسیا سوخنرانی کورمه و اهداف و ویژگیهای آن را تشریح کرمه بوم گرچه بونوئل چندماه قبل از ایون رخدام رزیدنسیا را به مقصد پاریس ترك کرمه بوم ،اما بنظر میرسد مر این رخدام معین مر رزیدنسیا حضور ماشته بوم بهعالوه ،مر ژوئن همان سال چکیدهای از این سخنرانی مر [نشریه] انقالب سوررئالیستی منتشر شده بوم عالوه بر اینها ،چنانچه اشاره کرمیم مر نیمه مو .مهه بیست ،مالی بیشتر و بیشتر به سوررئالیسم عالقه پیدا کرمه بوم با مر نظر گرفتن ارتباط بین مالی و بونوئل و نیز میدارهای نسبتا مکرر و طرفداری تما .قد بونوئل از [هنر] آوانفارم ،بسیار طبیعی به نظر میرسود کوه آنان مرباره اندیشههای سوررئالیستی نیز با همدیفر بحث کرمه باشند حتی هشدار مالی به لورکا و اشعار جدید او را ”به شدت سوررئالیستی“ نامیدن ،نمیتوانوست بدون آگاهی جامعی از مفاهیم این جنبش صورت گرفته باشد و نهایوت اینکوه، پای فروید نیز مر میان بوم سال ،۰٣۸۸اندکی قبل از وروم مالی به مامرید انتوشارات ”کتابخانوه نوو“ شرو به نشر آثار فروید به زبان اسپانیولی کرمه بوم ،که اولین ترجمه آثار فروید مر میان تما .زبان هاست سال ۰٣۸۸مو جلد نخست این مجموعوه آسیبشناسوی 132
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
روانی زندگی روزمره و نظریه جنسی و سایر مقاالت منتشر شدند سال ۰٣۸٩مو کتاب جوك و رابطه آن با ضمیر ناهوشیار و سوخنرانیهای مقودماتی مربواره روانکاوی و یک سال بعد کتاب تفسیر رؤیا منتشر شدند نیازی به گفتن نیست که این آثار از جمله آثار انقالبی بومند که به خواب و خوراك مانشجویان و اسوتامان روشنفکر رزیدنسیا تبدیل شدند و محتوای این آثار با اشوتیاق کامول پلیرفتوه میشد بونوئل باألخص تحت تسثیر کتاب آسیبشناسی روانی زندگی روزمره قرار گرفته بوم و مالی نیز به محض انتشار هر یک از کتابهای این مجموعه ،نوسخهای از آن میخرید مالی پس از خواندن کتاب تفسیر خواب مشاهدات خوم را چنین توصیع میکند” :گرچه ممکن است مر نفاه اول غیر ضروری به نظر برسود ،اموا گرفتار یک معجزه واقعی از خوم تفسیری رؤیاها و نیز کل چیزهایی کوه بور مون اتفاق افتامه بوم شد ]١[“ .هرچند به نظر میرسد لورکا کمتر از بونوئول و مالوی شیفته فروید شده باشد ،بیترمید او نیز مانند بسیاری از افرام رزیدنسیا با بسیاری از افکار فروید آشنایی پیدا کرمه بوم مر عینحال باید به برخی از ویژگیهای خاص اسپانیایی جنبش سوررئالیستی آندره برتون که مر همان جهت حرکت میکرم ،توجه کرم برای نمونه بونوئل توا میزان قابل توجهی تحت تسثیر نقاشیهای همتبار آراگونی خوویش ،فرانسیوسکو گویا بوم گویا که سال ۰۲۰۲تازه از افسرمگی شدید بهبوم پیدا کرمه بووم ،بور میوارهای خانه خوم چهارمه قطعه هنری تکرنفی نقاشی کرمه بوم کوه بوه نوا. نقاشیهای سیاه معروف اند مر این نقاشیها اسپانیا جهنمی مملو از آم.های میوانه که لبریز از خرافاتاند به تصویر کشیده شده اسوت ایون نقاشویها بوه لحاظوی کابوسها و تخیالتی بوم که از ضمیر ناهشیار [گویا] تراوش میکرم عوالوه بور اینها مر اولین تابلوی مجموعه بیستومو نقاشی گویا کوه مر فاصوله ۰١٣٥و ۰١٣١کشیده بوم و به نا .کاپریچوز معروف است ،مرمی را میبینیم که مر حوال خواب است و مر میان پرندگانِ خفاش مانندی احاطه شده است و مهموتر از آن عنوانی مارم که هر سوررئالیستی را شیفته خوم میکند :خوابِ منط هیوال خلو میکند نقاشیها و طرحهای گویا و نیز آثار نقاش فالنودرزی قورن پوانزمهم، هیرونیموس بوش ،مر موزه پراموی مامرید موجوم و بوه سوهولت مر مسوترس بونوئل ،لورکا و مالی بومند باغ للتهای منیوی اثر بوش ،کابوس لعنتِ ابودی 133
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
را به تصویر کشیده است که پرندهای هیوالیی مر حال بلعیدن جسد انسانی اسوت؛ جسد با چاقو سوراخ سوراخ شده و آم.های مرمانده اطوراف جوسد ضوجههای وحشتناکی سر میمهند اما اگر گلشته بر نقاشان اسپانیایی اثر گلاشته باشد ،شواهدی نویز مر مسوت ماریم که اوایل قرن بیستم جنبشهای آوانفارم و ضدسنت مر اسپانیا بوه انودازه فرانسه روی بورس بومند همانگونه که میمانیم ماما پیشفا .سوررئالیسم بووم و سال ۰٣۰١نشریه مامائیستی فرانسیس پیکابیا به نا “٩٣۰” .مر بارسولون منتوشر میشد سال ۰٣۰٣مر همین شهر گروهی مامائسیت تشکیل شد مر مامرید ،گومز م ال سرنا که میتوان او را آندره برتون اسپانیا نامید،پیروان خووم را توشوی بوه فر.های پیشرو بیان میکرم و خوم نمونهای به مست مامه بووم سوال ۰٣۸٥مر مامرید کتاب گیلرمو تورّه به نا .امبیات پیشرو اسپانیا منتشر شد که نوعا سرچشمه و بنیان سوررئالیسم [اسپانیا] بوم خالصه اینکه ،امعای بونوئل مبنی بر بیخبری و بیعالقفیاش به سوررئالیسم قبل از وروم به پاریس ،با توجه به بستر افکاری که او و میفران مر مهه بیست رشد کرمه بومند ،مور از واقعیت مینماید گرچه بونوئل فیلمها و سبک فیلمسازی آثاری که مر آنها همکار اپستین بوم را عمیقا موست نداشت ،این تجارب او را به کارگرمانی فیلمی از خومش ترغیوب نموم بونوئل ابتدا مر پاییز ۰٣۸۲عالقهمند به ساختن فیلمی بر اساس حکایوات گومز م ال سرنا شد -که قرار بوم فیلمنامه را خوم گومز بنویسد ،اما این متن هرگز صورت مامی به خوم نفرفت و بالفاصله توجه بونوئل روی سواخت فیلموی بوا همکاری مالی متمرکز شد اوایل ۰٣۸٣آنان همدیفر را مر فیفوراس میدنود و روی فیلمنامهای کار کرمند که به قول بونوئل ”کمترین اختالفنظری بین آنوان وجوم نداشت “ فیلمنامه که مر آغاز خطر لم مامن نا .ماشت ،هشداری به موسافران مرباره پنجره قطارهای فرانسوی بوم و ظرف یک هفته تکمیل شود عنووان فیلوم اندکی بعد به یک سگ اندلسی تهییر کرم که مر اصل عنوان مجموعهای از اشوعار بونوئل بوم فیلم به یکی از مشهورترین و مرعینحال بدنا.ترین فیلمهای تاریوخ سینما تبدیل شد و فورا مورم توجه آندره برتون قرار گرفت مر اواخور ۰٣۸٣ خصلت سوررئالیستی فیلم با انتشار فیلمنامه مر نشریه انقوالب سوررئالیوستی مهور تسیید گرفت برخالف امعای بونوئل مرباره کم اطالعیاش از سوررئالیسم ،اکنون 134
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
توانست بفوید ” :اگر سوررئالیسم نبوم،یک سگ اندلسی خل نمیشد “[]١ توصیع متدهای بکار رفته مر فیلمنامه که بونوئل مامه است ،نمیتوانست بوه اهداف سوررئالیستها نزمیک نباشد: قانون ما بسیار سامه بوم :هیچ ایماژ یا ایدهای که مستلز .توضیح منطقی باشد، رم میشد باید تما .مربها را بروی بیمنطقی باز میکرمیم و فقط ایماژهوایی را نفه میماشتیم که ما را متعجب میکرم بدون تالش برای توضیح چرایی یکی از ما پیشنهام میکرم که ”مرمی موطبله بنوازم“ ”میفری جوواب مویمام ”نوه“ و هرکس که پیشنهامش پلیرفته میشد ،احساس میکرم امری معقول است از سووی میفر ،وقتی ایماژ یکی از ما توسط میفری پلیرفته میشد ،بالفور روشونفرانه بوه نظر میرسید و بطور مطل مر سناریو وارم میشد “[]١ طب گفته بونوئل ایماژهایی که الها.بخش اولیه آنان بوم ،محوصول مو رؤیوا [خواب] بوم :مر رؤیای اول که مال بونوئل بوم ابری نوازك و طویول هماننود تیزبری که چشم را بریده باشد ماه کامل را مو نیم میکرم مر رؤیای مالوی نیوز تعدامی مورچه روی یک مست میخزیدنود [ ]۲اینکوه کودا.یک از رؤیاهوا و ایماژهایی که مر فیلم میده میشوند ،انتخاب بونوئل یا مالی بومه اسوت بور موا روشن نیست ،چرا که هیچ پیشنویسی از یامماشتهای اولیه فیلمنامه موجوم نیست اما این واقعیت که مالی و بونوئل مر تصمیمگیری و انتخاب ایماژها با هم اختالف نداشتند ،نشان میمهد که ایماژها نزم هرمو معنابخش بومهاند فیلم با تیتر ”یکی بوم ،یکی نبوم“ شرو میشوم؛ مرمی روی بالکن خانهای میده میشوم که مر حال تیز کرمن چاقوی سالخی است و بوه مواه کامول نفواه میکند؛ ماه کنار میروم و جای خوم را به رخسار زن جوانوی میمهود؛ سوپس تومهای ابر نازك نمایان میشوم (ابر نازك مر پرترهای از بونوئل نیز که سال ۰٣۸٣ مالی کشیده بوم میده میشوم ؛ ماه کامل همراه نمای نزمیک (کلوزآپ چشم زن جوان از کنار تیغ میگلرم؛ ابر ماه را میشکافد و تیغ چشم زن را ایماژ چشم و تیغ ممکن است ملهم از منابع متعدمی بومه باشد ،اما سکانس خشن این رویودام ویژه بونوئل است هنوز هم این سکانس -همانند سال -۰٣۸٣بیننوده را تکوان میمهد اندکی بعد ،هنری میلز فیلم را مر مامرید مید و واکنش مخاطبان فیلوم را اینگونه بیان کرمه است: 135
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
”حین نمایش یک سگ اندلسی ،وقتی تصویر یک چشم بزرگ بر روی پورمه افتام و با قساوت توسط تیهی بریده شد و قطرات خون روی فلز سرم جاری شود، تماشاچیان بر خوم میلرزیدند؛ صندلیها به صدا مر آمدند و ضجههای وحشتناکی از میان جمعیت بلند شد “[]٣ هدف[فیلم] مر سبک واقعا سوررئالیستیاش بیرون آورمن مخاطوب ،کوه بوه احتمال عمدتا بورژواها بومند ،از خوشخیالی بوم توالی ایماژهای فیلم مشخوصا خومزندگینامهای هستند ،چرا که میدیم این خصوصیات بخشی از ساختار روانوی بونوئل و مالی بومند وجوم این ایماژها نشان میمهد که بونوئل و مالوی هنفوا. کار بر روی این اثر اختالفی نداشتند چرا که مقیقا هویت نمای آنان بوم پس از صحنه تیغ ،مرم جوانی میده میشوم که مر حومه پواریس سووار بور موچرخهای مر حال گلر است او با آرامش بسیار و چهرهای خنثی موچرخهاش را میراند و بر اطراف سر ،شانه وکمرش امحا و احشای [جسد] یوک کوومك میوده میشوم وقتی از موچرخه روی پیامه رو میافتد ،زن جوانی به کمکاش میشتابد و با شور فراوان او را نوازش و بوسه میکند ،اما مرم بیتفاوت اسوت مرمجووان نابالغ است؛ رفتاری کومکانه مارم؛ از ضعع جنسی رنوج میبورم و قوامر بوه پاسخگویی به توجهات زن نیست این ایماژها به روشنی بازتاب شخصیت بونوئول و مالی هستند که آگاهانه میخواستند ایماژی از لورکا به مخاطب القا کنند مر نیویورك ،وقتی لورکا از فیلم بونوئل و مالی اطال پیدا کرم ،متقاعد شود که پرسوناژ انسان زن صفت فیلم خوم اوست بونوئل بعدها نوشت: ”بعدها ،اندلسی نازك نارنجی که او[لورکا] باشد ،فکر کرم (یا تظاهر بوه ایون اندیشه میکرم که فیلم مر واقع حملهای شخصی به اوست او مر حیون جویودن ناخنهایش گفته بوم” :بونوئل فیلم کوچکی ساخته ،همین! اسمشو سوگ اندلوسی گلاشته و این سگ منم!“[]۰۱ البته بونوئل این اتها .را که لورکا با طمسنینه بیان کرمه بوم ،رم نکرم مر نظر ماشته باشیم که مانشجویان رزیدنسیا که از جنووب اسوپانیا میآمدنود ،اغلوب ”سگهای اندلسی“ نامیده میشدند و جوان موچرخهسوار فیلم به شدت یوامآور 136
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
نمایشنامه چرخ باستر کیتن بوم چهره خنثای مرم مقیقا مر پیونود بوا فیلمهوای کمدی کیتن و نمایشنامه لورکا بوم سقوط از موچرخه شبیه صحنهای از نمایشنامه است ناتوانی مرم جوان مر پاسخ به نوازشهای زن مر موازات با ناتوانی باسوتر مر مواجهه با مو زن است که البته آن نیز به نوبه خوم بازتابی از ضوعع جنوسی لورکا بوم مر کنار همه این ایماژها ،صحنهای مر فیلم وجووم مارم کوه مورمی بیهوش و بیجان روی تختی مراز کشیده است که میتواند براسواس [نموایش] اجرای مرگ لورکا توسط خوم او باشد خالصه نشانههای زیام مر فیلوم مالوی و بونوئل وجوم مارم که نشان میمهد قهرمان فیلم بر اساس شوخص لورکوا بووم و اذعان لورکا به این مسسله احتماال منجر به کاشت تخم خصومتی شوده باشود کوه بونوئل و مالی نسبت به آثار او ابراز میکرمند اما اگر آنان لورکا را بوه عنووان الفوی قهرمان [فیلم] مر ذهن ماشته بومند ،کما اینکه چنین مینماید ،نمیتوانود این واقعیت را نامیده گرفت که لورکا تجسم ضعع جنسی آنان نیز بوم زن جوان شورانفیزی صحنهای که ذکرش رفت ،جوان را مر آغوش میگویرم به اشکال میفری مر بقیه فیلم ظاهر میشوم اندکی بعد یک زن موجنسه مست قطع شدهای را با چوب نفه میمارم و تالش میکند حیات را به آن بازگرماند و کموی بعدتر زن جوان اول فیلم زبانک میاندازم و به طرز تحریکآمیزی ماتیک را بر لب میمالد و انفعال مرم جوان را به سخره میگیرم کمی مانده به انتهوای فیلوم ،زن همراه مرم پر جوش وخروشی که باب طبعاش است رم میشوم کوتاه اینکه ،زن که از نظر جنسی ستیزهجوست ،از همان جنسی است که بونوئول و مالوی از آن هراس ماشتند و تالش میکرمند از آن بپرهیزند نفرانی عمی از مواجهه با چنین زنی مر ایماژی [از فیلم] نمایندگی میشد که وصع حال بونوئل و مالی بوم :آخوندکی مامه پس از جفتگیری ،آخوندك نر را میبلعد بر همین بستر ،نقاشی معروف ژان فرانسیس میله به نا .فرشتفان که مر آن زن و مرم جوانی پس از پایان کار روزانه مر مزرعه مر حال معا خواندناند ،نوزم مالی ماللت جنسی تعیین کنندهای ماشت مالی گفته است که مر این اثر کالهی که مرم جلوی بدناش نفهماشته است ،برای پنهان کرمن نعوظ است مرحالیکوه زن، که منفعل و متین بنظر میآید ،مر صدم هل مامن و خورمن بدن اوست مالی چنان با این اثر وسوسه شده بوم که بر اساس همین مرونمایه چنودین اثور را بوجووم 137
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
آورم :سال ۰٣٩٩تابلوی ابدیت گرگ و میش ،مرمی که مر واقع یک اسوکلت است؛ و گاال و تابلوی فرشتفان ژان فرانسیس میله؛ سال ۰٣٩١تابلوی به پاس ژان فرانسیس میله ،زنی آخوندك-شکل چاقو مر مست مر حال حمله به آلت ش شوده یک مرم است سال ۰٣٩٥فرشتفان گاال و یامآوریهای باستانشناسانه ”فرشتفان“ میله عالوهبر اینها مالی مر مقالهای مکتوب به سال ( ۰٣٩٩که تا ۰٣١٩منتوشر نکرم ،مینویسد که وسوسهاش با نقاشیهای میله را فقوط میتووان بوا تر.هوای فرویدی توضیح مام؛ که شخصیتهای موجوم مر نقاشی میتوانند مامر و فرزنود نیز باشند؛ که خومش به خاطر مارم که مر موران کومکی مامر آلتجنوسیاش را مکیده بوم؛ که همین موجب ناتوانی بعدی جنسی و ترس از مقاربت با زنان شود [ ]۰۰بر این بستر میتوان گفت فقط گاال توانسته بوم با چنین وحشتی کنار آید *** عالقه بونوئل به حشرات به موران کومکی و بعدها مر موران تحوصیل او مر مامرید تحت تعلیم اگناسیو بولیوار ،حشرهشناس معوروف ،برمیگورمم یکوی از کتابهای مورم عالقهاش که مالی نیز از طری او با این اثر آشونا شود ،کتواب حشرات ارزشمند اثر جی اچ فابر حشرهشناس معروف فرانوسوی بووم حوشراتی مانند عنکبوت سیاه بیوه و آخوندك سخت مورم عالقه بونوئل بوم وقوتی ایون گفتاورم معروف او را به خاطر میآوریم ”همیشه احساس کرمها .که رازی جاومان بین عملجنسی و مرگ وجوم مارم“ شیفتفی او به حشرات بیشتر بور موا روشون میشوم بنابراین بسیار محتمل بنظر میرسد که ایماژ انتهای فیلم یک سگ اندلسی که زن و مرم جوان تا نیمه مر ماسه مفن شدهاند ،که یامآور نقاشیهای میله اسوت، برخالف امعای همیشفی مالی به انتخاب او نبومه ،بلکه انتخاب هور موی آنوان یعنی مالی و بونوئل بومه است همچنین زوج مر حال مرگ ،که قبال هم اشاره کرمیم ،مرگ اندیشی و تجزیه بدن را میرساند که مورم عالقه هرسه بومه و اجرای مرگ لورکا توسوط خوومش نمونه روشنی است ایماژ مست قطع شده یا آسیب میده مر موارم بسیاری تکرار شده است :مورم جوان به کع مستاش که سوراخی مر آن وجوم مارم ،خیره میشوم؛ زن موجنسه 138
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
با تکه چوبی مست قطع شده را هل میمهد؛ مست مرم جوان با مرم شدیدی الی مرب گیر میکند همانگونه که میدیم مست مر نقاشیهای مالی نیز مرتب میوده میشوم که مرتبط با استمنا و احساس متعاقب آن یعنی گناه است مر نقاشویها و اشعار لورکا نیز مستهای قطعشده و خونچکان تکورار شودهاند مر یکوی از صفحات کتابچه بیستوهفت صفحهای نقاشیهای مالی نیز یک اثر با عنوان مانشنامه مختصر اروتیسم ایماژ مست [خونآلوم] بکار گرفته شده است خالصه مست نوزم انفرامیکه تحت تعالیم کلیسای کاتولیک بار آمدهاند -که سکس را معوامل گنواه میمانند و مر نتیجه ارضا را مر استمنا میجویند -اهمیت بسزایی مارم مر واقوع تعالیم مخربی که مالی و بونوئل مر مدرسه ملهبی ماشتند ،مر حافظه آنان وجووم ماشت و مر مو مورم مر فیلم یک سگ اندلسی بروز پیدا کرم :موورم اول ،مورم جوان با میل به تصاحب زن ناگهان به هوش آمده و مر تالش برای تعقیب زن بور میآید با فشار ازمحا .سنفینی که شامل کشیشان و مر پیوند با آنان ،االغهای مر حال تجزیه میشد ،به عقب رانده میشوم مورم مو ،.مرم جوانی به خاطر ناتوانوی توسط تازه وارم غول پیکری تنبیه میشوم ،صدای تنبیه بدنی از کالس مرسی بوه گوش میرسد؛ سپس کتابها به تفنگ ،عوارض مخرب آموزش ،تبدیل میشوند نسبتا روشن است که فیلم عمیقا ریشه مر ساختار روانی مالی و بونوئل مارم و بوه تعریع برتون از اولین مانیفست سوررئالیسم بسیار نزمیک است یک سگ اندلسی روز ششم ژوئن ۰٣۸٣مر استومیو یورسولین پاریس افتتاح شد افتتاح فیلم همزمان با افتتاح فیلم رازهای شاتو مو می اثر من رای(Man Ray بوم البته قبل از افتتاح فیلم بونوئل و مالی تالش کمال و تمامی بوه خورج مامه بومند تا مر مطبوعات بیشترین تبلیغ راجع به آن صورت گیرم و قبل از افتتاح نیز ،فیلم را بطور خصوصی برای لویی آراگون و من رای به نمایش گلاشته بومند برخالف انتظار مالی و بونوئل با واکنش عجیب همکاران سوررئالیست خووم مواجه شدند اکثر آنان مسته جمعی با مسته گلی از سوی [انجمن] جامعه پاریوسی مر افتتاحیه شرکت کرمه بومند مالی که احتماال حال خوبی نداشت ،به فیفوراس بازگشت و بونوئل مر هراس از واکنش خصمانه تماشاچیان خوم را آمامه مرمسور کرم: ”قبل از نمایش فیلم ،چند تکه سنگ مر جیوبا .گلاشوتم توا مر صوورت 139
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
گرفتاری از آنها استفامه کنم فراموش نکورمه بووم .کوه انودك زموانی قبول، سوررئالیستها [فیلم] ال کوکویل و مرم روحانی جرامین موالك (بر اساس متنی از آنتونین آرتاوم که مورم عالقه من بوم بوم را هو کرمه بومند من بدتر از این را انتظار میکشید]۰٩[“ . جای نفرانی نبوم ،چرا که سوررئالیستها و اکثر مطبوعات واکنوشی کوامال مثبت نشان مامند جی برنارم برونیوس ،مر نشریه مفتر هنر عنوان کرم که بونوئل امعای کسانیکه هنر را امری ملپلیر میمانستند به هم ریخته است و موفو شوده است مر این فیلم ”منط مسخره اما ناگزیر رؤیا“ را منتقل کند [ ]۰١این میدگاه از سوی افرام میفری مطرح شد یک سگ اندلسی با اقبال خوبی مواجه شد و بونوئل بزومی به گروه رسمی سوررئالیستها پیوست *** مسامبر ،۰٣۸٣مالی پس از معوا با پدر و ممنوعیت وروم بوه خانوه پودری راهی پاریس شد؛ باز هم گاال را مید و او نیز مانند بونوئل مورم اسوتقبال گوروه سوررئالیستها قرارگرفت فقط سه هفته مر پاریس ماند و بعد او و گاال راهی کاره له روت ،شهری مر بیستوپنج کیلومتری پاریس شدند آنان سه ماه بعد را مر هتل مو شاتو این شهر ماندند امعای بعدی مالی که او مر این ایا .رابطه جنسیاش را با گاال شرو کرمه بوم ،ممکن است صرفا مزاح بومه باشد اما نمیتوان انکار کورم که علیرغم موریاش از پاریس ،به طور مداو .با بونوئل مر ارتباط بووم و روی مومین فیلم مشترك (عصر طالیی تبامل نظر میکرمند لورکا هنوز مر نیویورك و بیرون از قاب بوم بونوئل مر نتیجه موفقیت یک سگ اندلسی با ویکومته چوارلز م نووایلس و همسرش ماریه لوور ،مشتریان چیرهمست و ثروتمند آثار هنری آشنا شود آنوان جواز اکران عمومی فیلم را تضمین کرمه بومند و اکنون امیدوار به انجوا .چنیون کاری برای مومین فیلم بونوئل [و مالی] بومند بونوئل و مالی اواخور تابوستان ۰٣۸٣مر کاماکز همدیفر را میده بومند و روی فیلم تبامل نظر کرمه بومند ،اموا سرگر .شدن مالی با میوه تازه از راه رسیده[ ،همکاری] را غیرممکن کورمه بووم بونوئل به زومی اذعان ماشت که مالی خیلی تهییر کرمه است و همهاش مرباره گاال 140
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
حرف میزند به نظر میرسید که گاال -که به رابطه بین مالی و بونوئول حوسومی میبرم -مر تالش برای برهمزمن رابطه آنها بوم و بونوئل از اینکه گاال موانع از همکاری آنان شده سخت رنج میکشید و چنان از مست گاال عصبانی بوم کوه مر یک مورم مستهایش را مور گلویش فشرم که مالی به پایش افتام و از او خواهش کرم ،امان بدهد مر پایان سال و هنفا .اقامت مالی [و گاال] مر کاره له روت ،باز هم با یکدیفر تبامل نظر نمومند ،اما میدگاه مالی بر فیلم -که مر آغواز حیووان اندلسی نا .ماشت -غالب بوم اما مر غیاب هرگونه پیشنویسی مشکل بتوان میزان همکاری آنان را سنجید بونوئل بعدا امعا کرم که فیلم کار خومش بووم گرچوه مالی مر به تصویر مر آورمن فیلم هیچ نقشی نداشت ،روشن اسوت کوه بونوئول بسیاری از نظراتاش پلیرفته شده بوم ،گرچه پیشنهام رسواییآورش نیز رم شوده بوم []۰٥ بدون ترمید مناظر سکانسهای آغازین فیلم برگرفته از صوخرههای سواحلی اطراف کاماکز بوم بعدها بر زمینه یکی از آثار مالی به نا .ساعت مثلوثی(۰٣٩٩ که مرمی سنفی را روی سرش نفهماشته است ،ساحل مشابهی به تصویر کشیده شد مر سکانس میفری از فیلم ،شخصیت اول زن را با انفشتی آسیب میده مویبینم و مر صحنه میفری پدر قوی بنیهاش شیشه حاوی مایعی را تکان میمهد که احتماال استعاره از عامت استمنای مالی است از پیشنهامات بسیار بیرحمانه مالی میتووان به این صحنه اشاره کرم که اندکی مانده به انتهای فیلم مر صحنهای قهرمان مرم را میبینیم که نوك انفشتان زن را میبوسد و یکی از ناخنهوای زن را بوا منودان میکند مر سکانس میفری موربین باید روی لبان زن -که مرعینحال استعارهای از مبهل بوم -فوکوس میکرم و قلمموی کوچکی که لبها را آرایوش میکورم، استعاره از موی اطراف مبهل بوم جای تعجب نیست بونوئل کوه بوه خوبوی از چشمان تیز سانسور آگاه بوم ،تصمیم گرفت با پیشنهامات احساسیتر مالوی جلوو نروم اما هرمو واقع بومند که ایده محوری فیلم کشمکش بیون غریزهجنوسی و نیروهای ملهبی -اجتماعی بوم که مر تالش برای سرکوب آن بومند کشمکش بین غریزه جنسی و نیروهای ملهبی -اجتماعی بدین مفهو .که عصر طالیی تسکیدات سیاسی بیشتری از یک سگ اندلسی ماشت و از این نظر با عبارتی از آندره برتون مر مانیفست مو .سوررئالیستها مر تطاب بوم که سوررئالیسم باید 141
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
ایدههای مخرب خانوامه ،وطن و ملهب را جاروب کند [ ]۰١مر واقع بونوئول بعدها خیلی به روشنی توضیح مام که هدف اصلی او و سایر سوررئالیستها از این لحظه” :خل جنبش امبی ،هنری و حتی فلسفی جدیدی نیست ،بلکه از هم شکافتن نظم اجتماعی و تهییر خوم زندگی است “[ ]۰١بر این بستر باید به خاطر ماشت که مر این موران ،تهییرات بزرگی مر سرتاسر اروپا روی مامه و یا مر حوال وقوو بوم جنگ اول جهانی مر سالهای ۰٣۰۲-۰٣۰١اروپا را مر حالت بهت فرو برم و موجب شد ارزشهای سنتی وطنپرستی؛ مفا کورکورانه از کشور و نیز حو حاکمان -مولتها ،سیاستمداران ،سلسله مراتب نظامی و رهبران ملهبی که مورم. عامی را به کا .مرگ روانه میکرمند ،زیر سؤال بروم مر انقالب ۰٣۰١روسیه که اشرافیت از صحنه جارو شد ،تسکید بسیار بیشتری روی برابری اجتماعی و-مستِکم مر تاوری -توزیع عامالنه ثروت میشد نزم سوررئالیوستها ،رابطوه آنوان بوا کمونیسم به اندازه کافی روشن بوم ،چرا که سوررئالیسم خوم جنبوشی بووم کوه میخواست ارزشهای سنتی بورژوازی را زیر سؤال ببرم برتون مر مانیفست مو. سوررئالیستها بر این رابطه تسکید کرمه بوم: ”چرا باید بپلیریم که متد میالکتیکی [کارل مارکس] میتواند به تنهایی برای حل مسائل اجتماعی بکار گرفته شوم؟ این آرزوی همه ما سوررئالیستهاست کوه سوررئالیسم را با امکانات کاربست [اجتماعی] تجهیز کرمه به طوریکه بوه هیوچ وجه مر تعارض با امکان عملی و فوری تحق آن نباشد “[]۰۲ الز .است اشاره کنیم که سوررئالیستها نه فقوط نفوران سولطه ارزشهوای بورژوایی و مستراستی مر فرانسه بومند ،بلکه نفران میکتاتوری پریمو م ریوورا بومند که سال ۰٣۸٩مر اسپانیا قدرت را قبضه کرمه و حکومت نظوامی برقورار نمومه بوم بونوئل از همان موران نوجوانی با آثار کارل مارکس آشنا شده بووم تمایالت مستچپی او با مجامالت سیاسی که مر رزیدنوسیا صوورت میگرفوت، تقویت شده بوم و این روند به عینه از طری ارتباط با سوررئالیستها موستحکمتر شد هر چند روشن نیست که بونوئل عضو رسمی حزب کمونیست [اسپانیا] بوم یوا نه ،اما قطعا مر برخی از نشستهای آنان شرکت میکرم کمونیوسم نویز هماننود 142
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
سوررئالیسم با شخصیت عصیانگر و ستیزهجوی بونوئل همخوانی ماشت البتوه او هیچوقت ثروت انبوه و سبک زندگی عیاشانه پدر و نیز فقر و زندگی حقوارتآور تومههای بدبخت کاالندا و مناط اطراف را فراموش نکرمه بوم از همان آغاز فیلم ،هجمه عصر طالیی به بورژوازی نمیتوانست از این عیانتر باشد فیلم با سکانس مستندی آغاز میشوم که رفتوار سوتیزهجویانه عقربهوا و کشتن یک موش را به تصویر کشیده است همزمان ،گفتار متن به ما یامآور میشوم که عقرب نسبت به هر مهاجمی مر قلمروش هوم موجوومی غیراجتمواعی و هوم انتقا.جوست بعد مرم جوانی ،سرزمه مر مهمانی شا .خانه مارکی مهم حاضر شده و رفتاری میکند که خوشایند حال میزبان و مهمانان بوورژوایش نیوست و نهایتوا مهمان ناخوانده بیرحمانه توسط مهمانان متشخص ارمنفی میخورم بدین ترتیوب صحنههای اولیه شمای کلی فیلم را بدست میمهد به منبال آن صحنهای میبینیوم که مر آغاز به بقیه فیلم بیربط مینماید ،اما کامال مرتبط است مر یوک جزیوره، گروهی از راهزنان رنجور ،تکیده و مر حال مرگ به توازهوارمان از جملوه یوک کشیش ،نظامیان ارتش و کارمندان مولتی اجازه وروم میمهند -همانگونوه کوه موش وارم قلمرو عقربها میشوم راهزنان که ماکس ارنست نقش سرمسته آنان را بازی میکند ،به وضوح حکایوت از سوررئالیوستها مارم کوه مقبوول جامعوه بورژوایی نیستند قضیه وقتی بیخ پیدا میکند که تازهوارمان [به جزیره] یک جفت معشوق -مرم جوانی که باالتر به او اشاره شد و زنی جوان -را که همآغوشیهای عاشقانهشان ،مورم قبول [جامعه بورژوایی] نیست از هم جدا میکنند عشاق که بوه جز عش نسبت به هر چیز میفری بیتفاوت هستند ،تجسم سوررئالیستها هوستند که بر غریزه بشری رها از سلطه عقل ،حسن شهرت و مالحظوات اخالقوی تسکیود میورزیدند و جامعه بورژوایی آنان را طرم میکرم اکنون [ایون کوشمکش] بوه موضو محوری فیلم تبدیل شده بوم طوالنیترین بخش فیلم ،مر ویالی مجلل مارکی مهم روی میمهد که بونوئل هنجارها و حاالت آنان را چون حشرهای زیر میکروسکوپ مورم موشکافی قورار میمهد خصلت سنتی زندگی بورژوایی بدین شکل به تصویر کشیده شوده اسوت: اتومبیلها که یکی پس از میفری به سمت ویال باال میرونود؛ مر لبواس رسومی مدعوین و طرز احوالپرسی آنان با یکدیفر آنها به حدی غرق مر خوم شودهاند، 143
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
که متوجه یک گاری پر از افرام مست نمیشوند که از تاالر پلیرایی رم میشوم؛ یا خدمتکاری که پس از فرار از آتشسوزی مر آشپزخانه روی پوای آنوان ولوو میشوم؛ یا با لحنی بسیار مالیم مخالفت خوم را نسبت به قتل پسر باغبوان توسوط پدرش ابراز میکنند البته وروم مرم جوان به منبوال معوشوقهاش ایون آراموش بورژوایی را بههم میزند قبل از وروم مرم جوان ،ماهیت یکپارچه شور و شوقاش مر یوک سوری از اتفاقات قابل توجه آزمومه میشوم که هم به منظور بیاعتبوار کورمن مخاطبیون بورژوا است و هم تحریک احساسات نامعقول قدرت تعالیبخش عش به مرم جوان امکان میمهد که احساس خوم نسبت به معشوقهاش را به منیای پیرامون از جملوه آگهیهای کر .مست و جوراب ابریشمی تسری مهد مختر ،که مر فکور معوشوق است ،مر آینه قدی به جای اینکه خوم را نفاه کنود ،آسومان آبوی عاشوقانهای میبیند مرم جوان مر شتاب برای یافتن معشوقهاش ،مرمی نابینا را کنار میزند و وقتی انجمن جهانی اعمال نیک مرم جوان را برای ابالغ مسموریتی فرا میخوانند، اندیشه وفاماری به میهن را به نفع شور جنسی رها میکنود هرگونوه توسخیر یوا مزاحمت مر مستیابی به معشوقهاش به حدی جدی است که وقتی مر ویال گرفتوار گفتفویی الکی با همسر مارکی مهم میشوم ،شراب را روی صورت زن میپاشد و از اتاق بیرون میپرم بعد هم مر میعامگاه واقع مر باغچه ویال شواهد صوحنههای جلبه شورجنسی -و اغلب کمیک -هستیم که مر تقابل با محودومیتهای زندگوی بورژوازی تنظیم شده است مهمانان ،مر اتاق نشیمن میده میشوند که به رمیع مر صندلیهای به غایوت مرتب نشستهاند و به ارکستری از موسیقی واگنر گوش میمهند همزمان ،عشاق مر باغچه ویال بوسه و بهل میگیرند و جلبه کمیک شورجنسی آنان مر تضام با حالوت مؤقر بورژواها است که مر پسزمینه حصارِ بسیار مرتب باغ میده میشوند و مهن کجی به موسیقی تریستان و ایزولد [اثر واگنر] است با این وجوم ،عوش واقعوی هرگز با آرامش پیش نمیروم مرم جوان ناگهان پای تلفن خواسته میشوم و وزیر ماخله با صدای بلند میگوید که [جوان] مسموریتاش را به خوبوی انجوا .نودامه است زن ،مر غیاب معشوق برای غلبه برنومیدیاش انفوشت پوای یوک مجوسمه کالسیک را میمکد -که احتماال پیشنهام مالی بومه که به تازگی بوا گواال چنیون 144
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
رابطهای را آزمومه بومند وقتی مرم جوان برمیگرمم ،آنان بار میفر بوا هیجوان کامل همدیفر را مر آغوش میگیرند ،اما ناگهان مختر که انفار از ضربه وجدان به هوش آمده است ،از بهل مرم جدا شده و خووم را مر آغووش رهوبر ارکوستر میاندازم که مر واقع بازگشت به آغوش بورژوازی و سبک زندگی قابل احوترا. است که هوس مدتی او را از آن گمراه کرمه بوم مرم جوان خشمفین ،مر واکنش به این کار به سرعت ماخل ویال میروم و آتش خشم خووم را متوجوه یکوی از اتاقهای خواب میکند و مر اقدامی کامال هرج ومرجطلبانه کل محتویات اتواق خواب -از جمله یک کشیش -را از پنجره بیرون میاندازم با این توضیحات مفصل ،میدیم که عصر طالیی تجسم تنفر سوررئالیوستها از بورژوازی و طرفداری از احساسات نابهنجار بوم اما همانگونه که زهر عقرب مر م.اش قرار مارم ،زهر فیلم نیز مر نتیجه آن است :صحنههای پایانی فیلم کوه بور گرفته از قصه ”یکصدوبیست روز سدو “.مارکی مو سام است ،ورومی [قصر] شاتو م سلینی را به تصویر میکشد که مر آن موك بالنفیوس و هممسوتاناش موشهول عیاشی مفصلی هستند وقتی موك از مرون قلعه ظاهر میشوم ،سیمایش مسیحوار به چشم میآید ،اما اندکی بعد وارم تاالر قلعه شده و مختری را به قتل میرساند پایان فیلم هم ،شاتی از یک صلیب است که با پوست سر زنان پوشویده شوده است از آنجا که بونوئل یکی از طرفداران سرسخت مارکی مو سام بووم ،بوسیار محتمل است که صحنههای پایانی فیلم برگرفته از سام بومه باشد بوه طوور کلوی [سام] موجب آبروریزی بسیاری از کسانی شد که مر افتتاحیه شرکت کرمه بومند اولین نمایش فیلم روز سیا .ژوئن ۰٣٩۱به طور خصوصی و به هموت چوارلز و ماریه لوور م نوالیس روی پرمه رفت بعدا چندین بوار فیلوم بورای موسوتان و منتقدان اکران خصوصی شد و روز بیست و مو .اکتبر مر سینما پانته ئوون بورای سیصد مهمان از جمله سوررئالیستها و روشنفکرانی چون ژان کوکتوو ،پیکاسوو، گرتروم اشتین ،آندره ژید ،آلبرتو جاکوموتی ،ژرژ باتای و مارسول موشوامپ روی پرمه رفت بونوئل به ساراگوسا برگشته بوم و نتوانوست مر ایون مناسوبت شرکت کند ،اما از شنیدن این خبر خوشحال شد که اعیان و اشرافی کوه فیلوم را میده بومند چنان مچار بهت شده بومند که سالن سینما را مر سکوت ترك کرمنود این واکنش پیش مرآمد خشمی شد که همزمان با اولین اکران عمومی فیلم مر روز 145
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
بیست و هشتم نوامبر مر استومیو ۸۲ابراز شد این بار هم بونوئل غایب بوم [کمپانی] مترو-گولدوین -موایر بوه منظوور آموزش فنون فیلمسازی او را بههالیووم معوت کرمه بومند اما بونوئل احتمواال واکنش خشونتآمیز مستراستیها را ،که بعدا هم چنین شد ،پیش بینی کرمه بوم سو .مسامبر سینما مورم حمله اعضای لیگ وطنپرستان و لیگ ضدیهومیان قورار گرفت روی پرمه سینما جوهر پاشیدند؛ بمبهای[مستی] موم زا و متعفن مر میان تماشاچیان منفجر کرمند و نقاشیهای سوررئالیستی سالن انتظار را تکه پاره کرمند روزهای بعدی ،روزنامههای مستراستی فیلم را مهو ،مووهن و موستهجن نامیدند مرحالیکه روزنامههای مستچپی فیلم را به خاطر حملوه بوه ارزشهوای بورژوایی و بها مامن به عش جنسی ستومند [ ]۸۱بر چنین فضایی بوم که نهایتوا ژان چیاپ ،فرمانده کل پلیس پاریس که آشکارا هوامار راستگرایان بوم ،نمایش فیلم را ممنو کرم؛ نسخههای آن را ضبط نمومه و مالک سینما را محاکمه کرمند سوررئالیستها ،شاممان از این رسوایی [راستگرایان] ،گزارشوی چهارصوفحهای حول این ماجرا تهیه کرمند و پلیس را به خاطر توقیع فیلم ،محدوم کرمن آزامی بیان ،تخریب سینما و تشوی فعالیتهای فاشیستی زیر سؤال برمند البته پیامد این رویدامها ،چنین بوم که فیلم عصر طالیی تا ٥۱سال بعد اجازه اکران مجدم پیودا نکرم و ویکومته نوایلس تحت فشار حلقه موستان خویش و تقریبا مطروم از جانب واتیکان ،ناچار شد از باشفاه ژوکی استعفا مهد *** اوایل سال ۰٣٩۱مالی موف شده بوم ،یک کلبه ماهیگیری مرهمشکسته را مر ساحل بندر ییفات ،روستایی مر نزمیکی کاماکز بخرم روستا محل سوکونت مه- موازمه ماهیفیر بوم و علیرغم صعبالعبور بومن آن شدیدا مورم عالقه مالی بوم بعدها که طالعاش بلندتر شد ،توانست ملک را توسعه مهد البته پودر بوه محوض اطال از اینکه فرزند عاق شدهاش با زنی متسهل مر همین اطراف زندگی میکند، تما .کوشش خوم را به کار گرفت تا زندگی را بر آنان مشوار نماید از جمله گارم سویل محل را برای اذیت وآزار آنان میفرستام با مرنظرگرفتن عامت مالوی بوه ابراز وسوسههای شخصی مر آثارش ،جای تعجب نیست که نقاشیهای ایون موران 146
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
نه فقط راجع به نفرانیهای جنسی بوم که قبال به آن اشاره شد ،بلکه راجع به گاال و پدرش نیز بوم اولین ارجا مستقیم به گاال مر تابلوی بنای یوامبوم باشوکوه برای کومك -زن است که احتماال مر اوایل سال ۰٣٩۱مر پاریس تکمیلاش کرمه بوم گاال مر گوشه سمت چپ این اثر مر هیست یک زن با سینههای عریوان و مر گوشه سمت راست با کپل عریان میده میشوم مر بواالی توصویر ،کلوه شویری خشمناك و چشمان خیره فرمی که نماینده پدر است ،به گاال نفواه میکنود و مر سمت میفر کسی از روی خجالت صورتاش را با مست پوشانده است تومههوای صخرهای که سمت چپ تابلو را مر برگرفته و پشت شخصیتها قورار مارم ،کیوپ کروز است همان جایی که رابطه مالی و گاال و نیز غضب مون سالوامور علیه آنان شرو شد سال ۰٣٩۱مالی شرو به خل مجموعه نقاشیهایی با مرونمایه ویلیوا .تول نموم مر افسانه سوئیسی ،ویلیا .تل پدری است که به مستور حاکم وقت اطریوش میبایستی سیبی را روی سر فرزند خوم گلاشته و با تیر بزند چنانچه باموفقیوت انجا .مهد ،جان خوم را نجات مامه است برعکس ،مر ویلیا .تل مالی قهرمان این حکایت جایش را به پدری غضبناك و تهدیدکننده میمهد که بوه جوای پودری ملسوز و ناجی فرزند ،قیچی بدست میده میشوم که یا فرزند را اخته کرمه است یا منبال اخته کرمن اوست قصد پدر نه فقط با قیچی بلکه مر موتیعهای متعدم آلت جنسی مانند مر کلیه تابلوها[ی مجموعه ویلیا .تل] میده میشوم [ ]۸۰عصر قدیوم ویلیا .تل که سال ۰٣٩۸تکمیل شد ،مطروم شدن گاال و مالی را از سووی مون سالوامور به تصویر میکشد :زوجی که گاال و مالی را نمایندگی میکنند ،با اندوه از کنار منظرهای میگلرند که اولین بار است آن را میبینند؛ مو زن زیر جاموهای مشهول عمل استمنا با ویلیا .تل نیمهعریان هستند نزم مالی ،پدر نه فقط شخصی سلطهگر و انتقا.جو بلکه از نظر جنسی آم .عیاشی بوم که به خاطر رابطهاش با خواهر زن خوم تخم اندوه و احساس شرمی گریزناپلیر را مر فرزند کاشته بوم و مر عینحال یامآور ضععهای جنسی خویش بووم مو سال بعد مر یکی از آخرین تابلوهای مجموعه ویلیا .تل ،معمای ویلیا .تل ،مرمی را به تصویر کشید که روی یک زانو افتامه و شئ عظیم آلت مانندی به طور افقوی از پشتاش بیرون آمده و سرش با یک کراوات نفهداشته شده است مر بهول مورم 147
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
کومکی کوچک و جلوی پای چپاش یک گرموی کوچک افتامه است مالی بعدها اذعان ماشت که مرم مر تصویر همان پدرش است که آرزوی مرگاش را ماشت و گرموی کوچک همان گاالست که تل [کنایه از پدر مالی] میخواهد آن را بشکند یکی از جاومانترین و مشهورترین آثار مالی متعلو بوه ایون موره اسوت: جانْسختی حافظه ،که سال ۰٣٩۰به اتما .رسید تابلو بیابان برهوتوی را نزمیوک بندر ییفات به تصویر کشیده است که مر آن فقط یک سواعت [میوواری] سوالم پوشیده از مورچه و سه ساعت میواری مر حال ذوب شودن مویبینیم یکوی از ساعتها مر گوشه میزی چوبی ،مومی روی کنده یک مرخت و سومی مر برهوت این منظره و روی جسمی صدف مانند مر حال ذوب شدن هستند به گفتوه مالوی، فکر ساعت ملاب بطور اتفاقی و هنفا .خورمن پنیر کمیمبر به ذهنش خطور کرمه بوم اما اصل قضیه هرچه باشد ،ایده [اجسا ].نر .و شل که مر نقاشیهای میفوری هم تکرار شده است ،امری روانی و مربوط به احساس ناتوانی و تهی بومن خویش بوم که گاال اکنون به کمکاش آمده بوم تا بر آن غلبه کند مورچهها ،اینجا و مر سایر آثار مالی ،نمام مرگ و زوال اند [ ]۸۸شئ صدف مانند مر سواحل کوه مر واقع شبیه به چهره استمناگر کبیر است و لبان سخت بهم فوشرمهاش حکایوت از نفرانیهای مالی مارم گاال ممکن است توا حودومی مر فوائ آمودن او بور نفرانیهایش مؤثر بومه باشد ،اما ترمید ماریم که مشکالت جنسیاش را پشت سور گلاشته باشد سال ۰٣٩۱مالی ”اندیشه پارانویا-انتقامی“اش را کشع کرمه بووم و سوال ۰٣٩۸این اندیشه را ”روش پارانویا -انتقامی“ نامید طب اظهارات بعدی مالوی، هدفاش ”مستیابی به پیچیدهترین ساز وکار ممکن مر آشوفتهترین پدیودهها و پیچیدهترین اشیا بوم تا از این طری خطرناكترین ایدهها بوه شوکل خالقانوهای ملموس گرمند “[ ]۸٩از سال ۰٣٩۱به بعد ،پارانویا یکی از منابع الها .بخش مالی بومه است مر این سال پی برمه بوم که پدربزرگ پدریاش از مرض جنون رنوج برمه و نهایتا منجر به خومکشیاش شده بوم عالوهبراین ،همواره نفران بوم که آیا غضب پیشبینی نشده پدر ،نشانه پارانویاست یا نه و اگر چنین است آیا خوم مالی نیز آن را به ارث نبرمه است؟ آگاهی مالی به این موضو همزمان با آشناییاش با تفسیر خواب فروید و سخنرانیهای مقدماتی مرباره روانکاوی افزایش یافت 148
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
فروید مر این اثر بین پارانویا و میل شدیدی که محركهای همجنسگرایی را فعال نفه میمارم ،رابطهای میبیند مالی با نمایش ضععهای شخصی جنسیاش مر نقاشیها ،به احتمال چنین فکر میکرم که نوعی از سوپاپ اطمینان را بکار گرفتوه است که از این طری میوها[ی وجومش] رها شده و آسیبی به او نمیرسانند توا جاییکه به متد پارانویا-انتقامی برمیگرمم ،متدی است مبنی بر استفامه از ایدهای وسوسهآمیز و برگرفته از ضمیر ناهشیار و متعاقبا ارزیابی آن ایده از طری روابط آگاهانه مرتبط با آن همانطور که میدیم ،بسیاری از نقاشیهای مالی مر این موره محصول بکارگیری این متد بومند به طور مثال ،ایماژ پدری غضبناك به شماری از ایماژهای متعدم از یک چاقو گرفته تا زنی زیبا ،از شیر غران تا افرامیکه مهلووب شر .خویش شدهاند و به طور خالصه به نقشه عمل تجربوههای ملهورهآور تبدیول شدند پس چندان جای تعجب نیست که متد پارانویا-انتقامی از سووی آنودره برتون نیز به عنوان امای مین مهمی به سوررئالیسم تلقی شد تا این موران نقاشیهای مالی خوواه بوه شوکل انفورامی یوا گروهوی مر نمایشفاههای متعدمی به نمایش مرمیآمد اواخر موارس ۰٣٩۱توابلوی اولیون روزهای بهار مر گالری گیمنز -پواریس و مر کنوار آثواری از آرپ ،بوراك، موشامپ ،ارنست ،گریس ،میرو ،ماگریت ،من رای ،پیکابا ،پیکاسو و توانفی بوه نمایش مر آمد ژوئن ۰٣٩۰نمایشفاهی از آثار مالی مر گوالری پیویر کوول- پاریس برپا شد که عالوه بر آثار قدیمیتر ،تابلوهایی چون خاکسترهای نواچیز، ویلیا .تل ،جانْسختی حافظه و بازی حزنانفیز را شامل میشد این نمایشفاه توجه جولین لوی ،کلکسیونر اهل نیویورك که منبال آثاری بوم تا بتوانود بوزومی مر گالریاش مر خیابان مدیسون به نمایش بفلارم قرار گرفت و فورا توابلوی جوانْ سختی حافظه را خرید مر همین موران آثار مالی توجه آلفرم بارّ ،اولیون مدیور موزه تازه تسسیس هنر مدرن مر نیویورك را جلب کرمه بوم مالی و بارّ همدیفر را مر جشنی به میزبانی چارلز و ماریه-لوور مِ نوایلس میده بومند چندی نفلشوت که نیویورك به شهری مهم مر زندگی مالی تبدیل شد سال ۰٣٩۱همچنین سال انتشار اولین شماره سوررئالیسم مر خودمت انقوالب بوم که پس از [نشریه] انقالب سوررئالیستی منتوشر شود مر مومیون مانیفوست سوررئالیسم [ ]۰٣۸٣بر این نکته تسکید شده بوم که هدف سوررئالیسم زیر ضورب 149
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
قرارمامن جامعه بورژوایی است و بر همین بستر تنفر خووم را از اسوتعمارگرایی فرانسه ،ارتش ،کلیسای کاتولیک و بطور عا .مسیحیت بیان کرمه بوم بونوئول و مالی تما.قد این روح [سوررئالیستی] را نمایندگی میکرمند :بونوئل با فیلم عوصر طالیی و مالی با متنی به نا .االغ مر حال تجزیه که مر آن بر اهمیت پارانویوا مر سوررئالیسم تسکید کرمه بوم *** عالقه لورکا به سوررئالیسم ممکن است اصیل بومه باشد ،اما رویه آثارش بعد از ۰٣۸۲بخشا به خاطر واکنشی مر برابر انتقامات گزنده مالی و بونوئل به خصلت سنتی آثار تاکنونیاش تهییر کرم لورکا مر سوخنرانیهای کوه سوال ۰٣۸۲مر باشفاه آتنایو .گراناما تحت عناوین ”تخیل ،الها .و رهایی مر شعر“ و ”طرحی نو مر نقاشی“ ایرام کرمه بوم ،استدالل کرمه بوم که شعر باید واقعیت نوینی مر عالم رؤیا و ضمیر ناهشیار بجوید و سوررئالیسم یکی از نیروهایی است که نقاش را از محدومیات سنتی رها میکند عالوهبراینها مر نامهای بوه موسوتاش خورخوه زاالماا عنوان کرمه بوم که مر اندیشه سرومن اشعاری با الها .نواب و احساسوات عمی است: ”اکنون باید شعری بسرایم که رگها[ی وجوم] را باز کند؛ شعری که رهایوی از واقعیت است و احساساتی را مر بر میگیرم که بازتاب عش و طبع لطیع من به چیزهاست عش به مرگ و استهزای مرگ عش قلب من “[]۸١ از سوی میفر مر میباچه مو شعر به نا.های شوناگر غورق شوده و قتول مر اسکندریه مر نشریه موستان هنر یامآوری کرمه بوم که هرچند این اشعار رویکرم جدیدی مر نوشتن است و”احساساتی ناب و عریان“اند ،آنان همچنین ”منط عظیم شعری“ مارند و سوررئالیستی نیستند چرا که ”روشنترین هشیاری[ضمیر هشیار] بر آنها پرتو افکندهاند “[ ]۸٥انکار لورکا مر خصلت سوررئالیستی این سورومهها و آثار بعدی او مر این موره البته رابطه نزمیکی با امتنا او از اطالق هر جنبشی به آثارش مارم افزون بر اینها ،او بر خالف مالی و بونوئول رابطوهای بوا گوروه 150
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
سوررئالیستی برتون مر پاریس نداشت با این وجوم بسیاری از منتقودان ،آثوار لورکا مر سالهای ۰٣۸٣-۰٣٩۰مانند سفر به ماه ،شاعر مر نیویورك ،عامه مرم .و پس از گلشت پنج سال را سوررئالیستی میماننود هرچنود لورکوا بوسیار آم. خومساختهای بوم ،به روشنی عناصری از سوررئالیسم مر اشعارش میده میشوم شاعر مر نیویورك اثری است که کامال برخاسته از حس عمی تنهایی و خوشم عمی اش از جامعهای است که انسانها را از سرشت انوسانی تهوی میکنود البتوه مرونمایهای که به روشنی مر موازات با اهداف سیاسوی سوررئالیوسم اسوت مر اشعارش راجع به سیاهان مانند شاههارلم و محکو .نمومن قدرت پول مر نیویورك به روشنی میده میشوم بسیاری از میفر اشعار لورکا واکنوشی تنود بوه موران کومکی؛ سر ریز کرمن حس انزوای فعلی یا اندوه ناشی از علم به این واقعیت بوم که بابای هیچ فرزندی نخواهد شد از این لحاظ ،اشعارش بوه شودت شخوصی و بیانفر نفرانیهای وسوسهآمیز است که همچون نفرانیهای مالی عمیقوا ریوشهمار بومند اگر مر اشعار لورکا به عنصر محکم کنترل هنری ،که فر .و ساختاری برای اشعار شخصیاش و مر کل مجموعه اشعارش فراهم میکنود ،برخوورم مویکنیم، چیزی است که مر مورم نقاشیهای مالی و مو فیلمی که با بونوئل سواختند نیوز صامق است از سوی میفر عمده آثار لورکا خصلت میفری نیز مارند گرچه سوژه اول مجموعه شاعر مر نیویورك خوم لورکاست ،اما مرعینحال مر بعود عوا.تر و جهانی تر لورکا شاعری است که اندوه خوم را نه فقط مر مواجهه با جامعهای معین بلکه مرمواجهه با تمدن قرن بیستم به طور کلی و به ویژه مر مواجهه با انسان تهوی از روح قرن بیستم بیان میکند مر اشعار لورکا نظیر نمایشنامههای بزرگاش ،یک مکان خاص به ایماژی تبدیل میشوم که طنینی عالمی و نه الزاما شخصی مارم به همان ترتیب مر سفر به ماه ،که لورکا آن را فیلمنامهای برای فیلمی صوامت مر نظر گرفته بوم ،اندوه جنسی خوم را به طورزی گویوا از طریو ایماژهوای خشونت ،اختفی-که منعکس کننده مالی هم هست -و مرگ بیان میکند امیلیوو آمرو هنرمند مکزیکی که لورکا سفر به ماه را مر یک نصفه روز مر خانهاش نوشت، خاطرنشان کرمه است که این اثر کاری”رؤیایی“ بوم که از تسثیر ضمیر ناهشیار بر شاعر حکایت میکند امیلیو همچنین میگوید که لورکوا روز بعود برگوشت و ”صحنههایی را به نمایشنامه افزوم که شب قبل مربوارهاش اندیوشیده بووم “[]۸١ 151
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
خالصه اینکه سفر به ماه وسوسههای شخصی لورکا را بیان میکند و بیشباهت بوه نوشتن فیالبداهه که مر مانیفست سوررئالیسم برتون به آن پرماخته شده بوم نیست و عنصری از کنترل هنری بر آن ناظر است که باالتر به آن اشاره کرمیم مر سالهای ۰٣٩۱و ۰٣٩۰لورکا مو مورم از نمایشنامههای بسیار بودیع و بلندپروازانه خوم را تکمیل کرم :عامه مرم .و پس از گلشت پنج سوال ممکون است ،همانگونه که چند مورم تحت عنوان ”مخاطب“ به آن اشواره کورمه بووم، نفارش عامه مرم .را مر نیویورك شرو کرمه؛ مر کوبا پرورانده و نهایتوا سوال ۰٣٩۱مر گراناما تکمیل کرمه باشد پس از گلشت پنج سال به سرعت پس از عامه مرم .نوشته شد ،چرا که روز نوزمهم اوت ۰٣٩۰تکمیل شد و عنوان آن به نوعی پیشفویی قتل لورکا توسط فاشیستها مر هجدهم یا نووزمهم اوت ۰٣٩١بووم لورکا همانگونه که عامت ماشت نمایشنامههایش را به طور خصوصی برای جمعوی از موستان میخواند و برخوی از آنوان نوشوتههای لورکوا را سوررئالیوستی میخواندند و مستندا عناصری از سوررئالیسم مر آنها وجوم ماشت اموا لورکوا هرگز مر رابطه با آثار خوم کلمه سوررئالیسم را بهکار نبرم ،بلکه سوژه غالبا تکان مهنده آثارش را ”بازیناپلیر“ و ”برای تااتر مر آینده“ مینامید او همچنین بور این باور بوم که ”این نمایشنامههای ناممکن مر برگیرنوده ضومیر واقعوی مون هستند “[]۸١ همانند شاعر مر نیویورك ،هر مو نمایشنامه عامه مرم .و پس از گلشت پنوج سال قویا خوم-مکاشفاتی هستند و احساسات عمی شخصی از آنان سر ریز میکند البته که تااتر بسیار متفاوت از شعر است ،مستِکم از این نظر که نمایشنامه نیاز بوه طرح ،گروهی از شخصیتها و ارتباط با مخاطب مارم و مجمو اینها میطلبد که نمایشنامهنویس مر ارتباط با موام کارش مارای کیفیت قابول توجهوی از [امور] سازماندهی باشد نمایشنامه عامه مرم .تنهوا نمایوشنامه آشوکارا همجنسگورای لورکاست و قهرمان نمایشنامه ،مدیر ،تا حدوم زیامی تجسم خوم لورکاسوت مر واقع ،وقتی مدیر برای اولین بار [مر نمایشنامه] ظاهر میشوم ،لباس رسمی بر تن مارم و بنابراین تجسم احترا .بورژوایی است او قویا یامآور لورکاست که تقریبا مر کلیه عکسهایش کتوشلوار وکراواتی است اما احتمال مارم بوا اطمینوان از اینکه سوژه فیلم یک سگ اندلسی بونوئل و مالی شده بوم ،لورکا نیز مر خل این 152
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
شخصیت مالی را مر ذهن خوم ماشته بوم و از این طری انتقا .آنچه بر سرش آمود گرفته بوم مر کل ماجراها ،مدیر پشت پرمه احترا .مر تالش برای پنهوان کورمن تمایالت همجنسگرایانه خویش است و این ماجرا زمانی بههم میخورم که مدیور پشت پرمهای رفته که به مثابه اتاق عکسبرماری است و همچون پسری مر حریری سفید که هنرپیشههای زن بر تن میکنند ،ظاهر میشوم مر اجراهای مختلع نقش مدیر مطاب عرف جامعوه روز بووم توا از اهانوت احتمالی بورژوا جماعت مصون بماند با این وجوم ،امر لورکا برمال کرمن حقیقوت است به نحوی که خون و استخوان زیر پوست عیان شوم مدیر مر روند نمایشنامه، همجنسگرایی خوم را میپلیرم مر اجرای روماو و ژولیت نویز از نظور لورکوا ”تااتر هوای آزام“ است و مفتخر به عنوان ”تااتر زیر شن“ میشوم وقوتی نقوش ژولیت توسط یک پسر اجرا میشوم ،قابل پیش بینی است کوه مخاطوب بوورژوا متحیر میماند مدیر از جوانب میفری مشابه شخصیت لورکاست مر پرمه اول سه مورم وارم صحنه میشوند تا مدیر را مالقات کنند هرسه ظواهری احترا.برانفویز مارنود و همجنسگرایان نهانی هستند مر پرمه مو .مدیر و سه مرم ناظر بازی سلطه جنوسی هستند که شامل ”صورتک و زنفها“” ،صورتک با بورگ موو“ و ”اموپراطور ر“. میشوم و آنها نیز به نوبه خوم آیینهای از فعالیتهای[جنسی] هوستند مر پورمه پنجم ،سرخ عریان ،که چهرهای رنجور و مسیحایی است و بعد از اندکی جای خوم را به یکی از سه مرم صحنههای پیشین میمهد بیانفر این است که همجنسگرایوان نمایش از لحاظ رنجی که هر یک جداگانه و به طور فرمی میبرند با هوم یکوسان هستند جدا از نشان مامن غم لورکا مر رابطه با همجنسگراییاش -،به ویژه مر رابطوه با مالی و امیلیو آالمرن و کنار آمدن با آن به طرزی که نهایتا مدیر با آن کنوار میآید -نمایش عامه مرم .مرگیر با طبیعت خوم عش نیز هست برای نمونوه مر پرمه سو .ژولیت پس از مرگ و مر مقوبرهاش مر ورونا(ایتالیوا جاییکوه مر مجاورت عاشقانه با ”اولین اسب سفید“ رم میشوم ،رفع توهم او را نسبت به عش بیان میکند و رمپایی بر گِل مترامف با استیصال و نهایتا مرگ اوست این پرمه با مدیر و سه مرم پایان مییابد که هرسه بیهومه منبال عوش [مودیر] هوستند و مر 153
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
مییابند که هیچ چیز طب مرام پیش نمیروم -این اپیزوم تالش بیهومه لورکا مر عش با مالی و آالمرن را بازنمایی میکند عامه مرم .تجربه تلخ لورکا مر عش را بیان میکند -اما همچون شاعر مر نیویورك مر عین نمایش تلخکوامی لورکوا بوه عنوان یک فرم ،تلخکامی عش انسانها را مر برهههای مختلع و مر جریان زندگوی نشان میمهد مر موارم مشخصی برخی از ایماژها و تکنیکهای نمایش عامه مرم ،.یوامآور سبک مالی است برای مثال طراحی صحنه بیشباهت به نقاشیهای مالی مر اواخور مهه بیست نیستند که سرهای بریده شده ،اندا.های از هم گسسته ،صخرهها و نظیور اینها را مر پس زمینه نقاشیهایش به تصویر میکشید طراحی پورمه اول نمایوش لورکا به این ترتیب است :زمینهای آبی؛ مستی بزرگ که بر میوار نقش بسته است؛ پنجرهها که مر واقع ورقههای عکسبرماری هستند طراحی صحنه پرمه سو .نیز به این شکل است :میوار شنی؛ مر سمت چپ میوار ،ماه به شفافیت ژالتین بر میووار نقش بسته است؛ وسط میوار نیز برگ سبز بسیار بزرگ و سوراخ شودهای وجووم مارم طراحی پرمه ششم نمایش نیز مشابه سایر پرمههاست :زمینه تکرار پورمه اول است ،اما سمت چپ ،کله بزرگ اسبی روی زمین افتامه است و مر سومت راسوت چشمی مرشت و مجموعهای از مرختان و ابرها بر زمینه نقش بسته انود مر نمونوه اخیر ،البته چشم باید ملهم از آغاز فیلم یک سگ اندلسی بومه باشد مر پرمه اول این نمایش ،مدیر با سه مرم همجنسگرا مواجه میشوم کوه از او میخواهند طبیعت[جنسی] واقعیاش را عیان کند مدیر مر توالش بورای پنهوان کرمن همجنسگراییاش ،زنی به نا .النا را فرا میخواند که به جوای او صوحبت کند اینجا بد نیست یامآوری شوم که نا .واقعی گواال معوشوقه مالوی و هموسر آیندهاش هلنا بوم بنابراین نمایشنامه لورکا مر پی آن است که به مخاطوب نوشان مهد که رابطه مالی با گاال-هلنا -حداقل بخوشا بورای پنهوان کورمن تموایالت همجنسگرایی نقاش بومه است نمایشنامه عامه مرم .همچنین حامل چند ویژگی از پیشرفت لورکا بوم تکنیک اجرای این نمایش مطلوب بونوئل و مالی بومه و روی رابطه مجدم آنها اثر گلاشت برای مثال مر یک سگ اندلسی صحنهای میبینیم که مرم جوانی سینههای یک زن جوان و بعد کپل او را میفشارم همچنین نمای نزمیکی از موی زیر بهل زنوی 154
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
مر البالی بدن یک الك پشت مریایی ناپدید میشوم که بعدا به تصویری از بواالی سر زن تهییر میکند نزم مالی سواحل اطراف کاماکز به معنی تهییر مائمی اشوکال است صخرهها مفعهای یامآور چیزی میشووند و بوار مو .چویز میفوری مر نقاشیهای او نیز غالبا مر برگیرنده ایماژهای چندگانه هستند مر توابلوی ظهوور رخ و ظرف میوه مر ساحل که سال ۰٣٩۲کشیده بوم ،ظرف میوه ،سگ و چهره لورکا مر همدیفر امغا .شدهاند و مر تابلوی میفری که همان سال کوشید ،ایون ایماژها تکرار میشوند :سگ تازی افهان با ظهور مر ساحل ،چهره گارسیا لورکوا مر شکل یک بشقاب میوه و سه انجیر مر پرمه اول نمایش عامه مرم .که قبال اشواره کورمیم ،مودیر و سوه مورم همجنسگرا از مقابل یک صحنه رم میشوند و به شکلی کامال متفاوت موباره ظاهر میشوند مر پرمه مو .همین نمایش ،صورتک با زنگ و صورتک با برگ مو نوعی از بازی ارائه میمهند که استحاله ،جوهر آن است صورتک با زنگ :اگر ابر شو.؟ صورتک بر برگ مو :من هم چشم خواهم شد صورتک با زنگ :اگر به گه تبدیل شو.؟ صورتک با برگ مو :من هم مفس خواهم شد
مر پرمه سو ،.شخصیتهای نمایشنامه لباسهایشان را مرمیآورند و مر زیور جامههایشان به شکلی متفاوت ظاهر میشوند که اشارتی است به هویت همیشه تهییر یافته مر پرمه آخر نمایش ،جاموگری را میبینیم که کال حرفهاش تبدیل کورمن چیزی به چیزی میفر است بدون ترمید لورکا ،بونوئل و مالی این تهییرات را به شکلی که توضیح مامیم به طرز محسوسی مرك کرمه بومند نزم بونوئل و مالی تکنیک چیزی بوم کوه بوه آنها امکان میمام خصلت متهیر رؤیا و عملکرم ضمیرناهشیار را بیان کنند تکنیک به لورکا امکان میمام تا این اندیشه خوم را بیان کند که هویت هموواره چویزی نیست که مینماید و ظاهر بیرونی و قابل مشاهده یک فرم ممکن اسوت کنوار زمه شوم و مروغهای پشت آن برمال گرمم که اغلب چیزی شر.آور است 155
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
علیرغم تما .تفاوتهای رویکرم آنان [به تکنیک] ایده تهییر مشترك بین هرسه هنرمند بوم نمایشنامه پس از گلشت پنج سال نیز بار میفر وسوسه لورکا با عش ، گلر زمان و مرگ را منعکس میکند هرچند این اثر مر مجموو نمایوشنامهای ساختارمارتر از عامه مرم .است ،اپیزومهای کابوسوار و رؤیاگونه آن ،بازی بوا گلر زمان و تسکید بر جنبههای مرونی شخصیتها به طورز بوارزی بور کیفیوت سوررئالیستی اثر میافزاید [ ]۸۲قهرمان نمایشنامه مرم جوانوی اسوت کوه مارای ضعع جنسی است و ترجیح میمهد به جای مواجهه با زنان به رؤیوای آن پنواه ببرم این نمایشنامه نیز همچون عامه مرم .تجسم خوم لورکاست و با اطمینان نسبی میتوان گفت سایر شخصیتها و رویدامهایی کوه مرگویر آن میشووند تجوسم آرزوها ،رؤیاها و هراسهای لورکا هستند مستِکم میتوان گفت که این ماجراهوا مر ذهن لورکا روی میمهد پیرمرم نمایشنامه شکل کمرنگ و توهمزمایوی شوده مرم جوان است؛ کسی که از نظر جنسی تقویت شده و به موستی پر شور وشوق و بعدها بازیکن فوتبال بدل میشوم -یعنی آممی که لورکا موست ماشوت بوه آن برسد -موست مو[ .نمایشنامه] یامآور معصومیت کومکی اوست؛ کومك و گربهی مرمه تجسم مرگ هستند و موستمختر همان زنی است که مر فانتزیهایش بوه او عش میورزید؛ آم .کوتوله متهمکننده ،صدای وجدان اوست؛ ملقک و لومهگور نیروهایی هستند که او را مورم تمسخر و احساس عجز قرار میمهند؛ سه ورقبواز نیز واقعیت مرگ هستند ،شیوهای که برخی از شخصیتها ظاهر میشوند ،ناپدیود شده و باز به شکل میفری ظاهر میشوند که مر موازات با خصلت متهیر و نوسانی رؤیاها هستند برای مثال مر پرمه اول ،منشی[زن] که به مرم جوان عش میورزید، از سوی مرم رم میشوم اما بعد مر پرمه سو ،.وقتی که جوان تهییر کرمه است ،مر آرزوی منشی است و منبالاش میافتد نوسانات رؤیاگونه از طری اپیزومهوا و صورتکهای کابوسوار پیش میروم مر پرمه اول ،شخصیتهای روی صحنه ،مرم جوان ،پیرمرم ،موست[اول] و موست مو .شاهد اندوه کوومك و گربوهی مورمه هستند واقعیت مرگ که از آن گریزی نیست و مر پرمه سوو .ایون واقعیوت مر شخصیت شریر سه ورقباز متجلی میشوم که مر جامههای بلند ،مرم جوان را وامار به انجا .بازی آخر میکنند و مر پایان این پرمه ،آنها رشته حیواتاش را قطوع میکنند 156
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
همانگونه که از توضیحات باال فهمیدیم ،پس از گلشت پنج سال بیشتر مرتبط با ناکامی مر برقراری رابطه با زنان است تا همجنسگرایی این نمایشنامه همچنیون نشان میمهد که لورکا با افزایش سن عمیقا مر هراس گلر زمان و مورگ بووم بدون ترمید این یکی از موف ترین نمایشنامههای اوست اجرای برنامهریزی شوده نمایش مر بهار ۰٣٩١مر باشفاه آنفیستوریا-مامرید ،مامیت نیافوت ،اموا سوال ۸۱۱١اجرای انفلیسی این نمایشنامه به ترجمه نفارنده مر تااتر آرکوالی لندن به اجرا مرآمد و به قول جان پیتر مر مقاله ”یک مکاشفه“ مر ساندی تایمز نوشان مام که نمایشنامهای موف و اثری هنری است []۸٣ گرچه نمایشنامه پس از گلشت پنج سال مربرگیرنده عناصر خومزندگینامهای لورکاست ،اثر یامآور جنبههای معینی از یک سگ اندلسی بونوئل و مالوی نیوز هست همانگونه که ذکرش رفت ،لورکا با کشع اینکه قهرمان اصلی فیلم خووم اوست ،احتماال تالش کرمه بوم که مر این نمایشنامه میز را روی آنها برگرمانود (کاری که مر نمایشنامه عامه مرم .نیز به آن مست برمه بوم مرم جوان مارای ضعع جنسی مر مو پرمه اول بودون ترمیود تجوسم خووم لورکاست ،او قهرمان مرم فیلم [یک سگ ] را نیز مر ذهن ماشت که روی پیوامه رو افتامه و قامر به اجابت معوت آغوش باز زن نبووم مر نتیجوه ایون صوحنه [نمایش] میتواند شکلی از مالی و بونوئل باشد باز هم مر پرمه پایانی نمایوشنامه که لباسهای مرم جوان روی تختخواب افتامه است ،یامآور سکانوسی موشابه مر آغاز فیلم است موست پر شور و شوق که مر پرمه اول نمایش یقه مرم جووان را میچسبد تا او را روی زانوی خوم پایین بکشد ،مشابه مرم پر شوری مر فیلم است که مقیقا همان کار را انجا .میمهد و اگر مرم هموهفنحریع -و مر پورمه مو. بازیکن فوتبال -حکایت از فرم”نر صفتی“ است که لورکا مر آرزوی آن بووم، مالی و بونوئل مر فیلم مرم جوان جسور و بیپروایی مارند که مر پایان فیلم با زن جوان میده میشوند قرائن بسیارند و احتماال این تشابهات تصامفی نبومهاند بونوئل که مر اولین تجربه با [شرکت فیلمسازی] موترو -گلودوین -موایر، هالیووم و به طور کلی سینمای آمریکا شدیدا توهماش رفع شده بوم ،مر آوریل ۰٣٩۰به پاریس برگشت با توجه به موفقیت یک سگ اندلسی ،امیدوار بوم که به عنوان کارگرمان استخدا .شوم اما او نیز مانند لورکا نمیتوانست انفلیسی حورف 157
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
بزند ،خوم را نسبتا مر انزوا یافته و از لسآنجلس خسته شده بوم بعد از چهارمواه از [همکاری با شرکت فیلمسازی] استعفا مام و به فرانوسه برگوشت وروم مجودم بونوئل به پاریس مصامف با آغاز از هم پاشیدن گروه سوررئالیوستهای پاریوس بوم لویی آراگون ،پی یِر اونیک و ماکسیم آلکساندره مر سوال ،۰٣٩۸جنبوش سوررئالیستی را بسیار نخبهگرا و روشنفکرمسب مانسته ،گروه را ترك گفتوه و بوه حزب کمونیست[فرانسه] ملح شده بومند بونوئل نیز که همیشه آتشینمجاز بوم، سال ۰٣٩۸به مالیلی مشابه گروه را ترك گفت: ”سال ۰٣٩۸از گروه سوررئالیستها جدا شد ،.هرچند با رفقای ساب میانوها. را حفظ کرم .این سرآغاز مورانی بوم که فهمید .بوا ایون جنوس از اشورافیت روشنفکری و افراطیگری هنری و اخالقی که بسیاری از ما را از منیوا مونزوی کرمه و مر محفل خوم محدوم کرمه بوم ،توافقی ندار .سوررئالیوستها اکثریوت جامعه را احم و حقیر میمانستند و مر نتیجه از هر مشارکت اجتماعی و[احساس] مساولیتی کنار کشیده و کار را به میفران سپرمه بومند “[]٩۱ با توجه به خوی ستیزهجوی بونوئل و تنفر ذاتیاش از ارزشهای بورژوایی، مایه تعجب نیست که اکنون توجه خوم را معطوف به ساختن فیلمی کند که متمایز از یک سگ اندلسی و عصر طالیی باشد بونوئل مر فیلم جدیدش بر آن بوم که نه مر پی نمایان ساختن ضمیر ناهشیار باشد و نه تضام عش با ارزشهای سنتی را بوه تصویر بکشد بلکه کامال هنر خوم را صرف قربانیان خوشخیوالی بوورژوازی و جهالت کند خالصه اینکه فیلم الس هورمِس که با عنوان سورزمین بینوان هوم شناخته میشد مر سال ۰٣٩٩به اتموا .رسوید و ابعوام سیاسوی مانیفوست مو. سوررئالیستها -برتون( - ۰٣۸٣را نمایندگی میکرم به عالوه این فیلوم بودون همکاری مالی ساخته شد که اکنون با گاال مر پی جاهطلبیهوای خوویش بووم تمایالت سیاسی حامیان و طرفداران فیلم جدید بونوئل نیز ارزش مطالعوه مارم :از لحاظ مالی از سوی رامون آسین ،آنارشیست موآتشه حمایوت میشود؛ مسوتیار کارگرمان رافائل سانچز ونتورا بوم که او نیز آنارشیست بوم؛ فیلمبرمار ،الی لوتار تروتسکسیت موآتشه بوم و همکار بونوئل مر تهیه فیلمنامه پی یِر اونیک بوم کوه باالتر اشاره کرمیم برای پیوستن به حزب کمونیست ،گروه سوررئالیستها را ترك گفته بوم موضو فیلم نیز منطقهای کوهستانی مر استان اکسترماذورا مر جنووب 158
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
غربی اسپانیا است که سالهای متمامی سمبل انزوا و عقبماندگی اسپانیا بوم فقور شدید ،گرسنفی ،وضع رقتبار مسکن و بیماری از مشخصات این منطقه بووم مر همین رابطه این منطقه موضو مقاالت و مطالعات متعدمی از جمله تحقیقی به نوا. Las Hurdes, etude de géographie humaineبوم که موریس لژنودره، مانشمند معروف فرانسوی مر سال ۰٣۸١منتشر کرمه بوم قبل از این نیز ،وضوع منطقه مورم مناقشاتی مر پارلمان اسپانیا شده بوم شاه آلفونسوی سیزمهم مو بوار مر سالهای ۰٣۸۸و ۰٣٩۱به این منطقه سفر کرمه بوم ،اما علیرغم انتخاب یوک مولت مستچپی مر سال ۰٣٩۰وضعیت رقتبار مرم .تهییری نکرمه بوم استراتژی بونوئل مر این فیلم ایجام حس همدرمی مر مخاطب بوم که خیلوی بورژوامسبانه به نظر میرسید و سپس قد .به قد .مر مخاطب ایجام بهتی میکرم که متمایز از فیلمهای اولیهاش بوم بنابراین آغاز فیلم الس هورمِس ایون توصور را ایجام میکرم که ”مستندی سینمایی مر جهرافیای انسانی“ مرباره مرممی باشد کوه برای بقای خویش جان میکنند سمفونی چهار .برامس مر زمینه فیلم ،لحن حماسی مناسبی برای فیلم فراهم میآورم و اولین شاتهای فیلم از شوهر ال آلبرکوا ،بوا خانههای سفید و تمهیدات یک جشن سنتی ،احساس ملپولیر و موساعدی ایجوام میکند اولین مجموعه حال بههم زن [فیلم] با بخشی از این جشن شرو میشووم که مرمان تازه مامام شهر ،سر خروسها را قطع میکننود توضویحات راوی مر زمینه فیلم که میگوید” :علیرغم خشن بومن این صحنه ،وظیفه عینی بومن به موا امر میکند که آن را نشان مهیم“ بیشتر موجب ملزمگی مخاطوب از بیعاطففوی وضعیت میشوم انتقال موربین روی مره الس باتکاس با چشمههای جوشان و مراتع ملپلیرش، مر حکم مریافت تسییدیهای از سوی روحانیون است اما این لحظهای گلراسوت، چرا که پس از اندکی موربین به ناف منطقه الس هورمِس میروم و سکانس پس از سکانس ما را مچار بهت میکند مر روستای آسیتونیال ،خانهها بودوی و مورم. ژندهپوش هستند کومکان از همان چشمه آب میخورند که خوكها مر مدرسوه بسیاری از کومکان پابرهنه هستند و موی سرشوان را بوه خواطر مفوع شوپش تراشیدهاند مر روستای مارتیالندران ،موربین خوكها را مر کوچهها بوه توصویر میکشد ،مرم .لباسهای مندرس بر تن مارند و بیماری گواتر مر هموهجا شوایع 159
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
است نهایتا مر فراگوسا که رژیم غلایی مرم .بسیار وخیم و اراضی نامرغوبانود، فحشا شایع است و آم .کوتوله و معلوالن جسمی بیشتری بوه چوشم میخورنود سیمای تلخ آنان بیهوا به فضا خیره شده است افعی وپشه مرتب موجب مرگومیر میشوم و حتی با مرگ نیز مصیبت تما .نمیشوم جسد را -آنگونوه کوه مورگ کومکی را مر فیلم میبینیم -باید چند کیلومتر از روستا مور کرمه و به قبرسوتان ببرند صلیب ،چوب زمختی روی قبرهاست که به ما یامآور میشووم مر اینجوا زندگی مفت گران است مسامبر ،۰٣٩٩اولین اکران فیلم به طور خصوصی مر کاخ م ال پرنسا ،بورای تعدامی از روشنفکران پایتخت به نمایش مرآمد آنان قطعا نسبت به فیلم بیتفاوت بومند بونوئل همچنین برای کسب اجازه اکران عمومی ،فیلم را به طور خصوصی برای مکتر گرگوریو مارانیون که چهره متنفلی بر ساحت زندگی سیاسی -فرهنفی اسپانیا بوم به نمایش گلاشت مکتر مارانیون فقط از این شاکی بوم که فیلم نه تنها رقص زیبای الس هورمس را به تصویر نکشیده است ،بلکه گاریهوای مملوو از گند .که گاهوبیگاه از راههای منطقه عبور میکنند را نامیده گرفته است متعاقبوا نمایش فیلم ممنو شد و تا اوایل سال ۰٣٩١و آستانه جنگ ماخلی اجازه اکران عمومی به مست نیاورم سال ۰٣١٥نسخه نهایی [کامل] فیلم با اضافه شدن صدا و تصاویر حلف شده به نمایش مرآمد گرچه این موانع موجب یسس بونوئول شود، باید از نقطه نظر سوررئالیستی خوشحال بومه باشد که فیلم مستفاه حاکم را مسوت انداخته بوم تا جاییکه ناچار به قدغن کرمن آن شده بومند تا به اهداف و ایدهآلهای سوررئالیسم برمیگرمم ،بونوئل مر کل حیات خووم به آن وفامار ماند فیلم اولاش با صحنه تکان مهنده چشم مرشت شورو شود و آخرین فیلماش ،میل مبهم هوس ،با انفجار یک بمب تروریستی پایان یافت حتوی اگر مر برخی از فیلمهای بعدی ،بونوئل تا حدومی میانهرو به نظر میرسد ،هرگوز از تسکید ورزیدن بر اهمیت ضمیر ناهشیار یوا آتوش انوداختن مر ارزشهوای بورژوایی مست نکشید مالی ،برخالف بونوئل بهترین آثار سوررئالیستیاش را مر فواصل سالهای ۰٣۸١تا ۰٣٩۲کشید و بقیه عمر طوالنیاش تسلیم وسوسوههای پول و شهرت شد و چنان بوه اسوتقبال فاشیوسم رفوت کوه هرگوز مر مخیلوه سوررئالیستها نمیگنجید تجربوههای سوررئالیوستی لورکوا نویز جوسورانه و 160
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
تکانمهنده بوم و گرچه به لحاظ فر .و تکنیک نارساییهایی ماشت ،اموا میودگاه چپگرایانه و خصومتاش نسبت به بورژوازی و کلیسای کاتولیوک -کوه هورمو سیبل مورم هدف سوررئالیسم بومند -تا زمان مرگاش به سن سیوهشت سوالفی امامه یافت
161
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
Paul Eluard, Andre Breton, Hans Arp, Salvador Dali, Yves Tanguy, Max Ernst, Rene Crevel, and Man Ray, Paris, 1933
1929 فیلم یک سگ اندلسی
162
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
بونوئل در شرکت پارامونت ،پاریس 1932
Dali and Man Rayدالی و من را ی 1930 لئرکا در کوبا 1930 لئرکا در کوبا 1930
163
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - On Surrealism, see David Hopkins, Dada and Surrealism: A Very Short Introduction, Oxford: Oxford University Press, 2004 ۸ - See André Breton, Manifestoes of Surrealism, trans. Richard Seaver and Helen R. Lane, Ann Arbor: University of Michigan Press, 1972, p. 3 ٩ - Buñuel, Mi último suspiro, p. 86. This observation does not appear in My Last Breath. The autobiography was first published in France under the title Mon dernier soupir, Paris: Robert Laffont, 1982 ١ - See Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, p. 167 ٥ - Buñuel, My Last Breath, p. 104 ١ - La Révolution Surréaliste, no. 12, 15 December 1929, p. 34 ١ - Buñuel, My Last Breath, p. 104 ۲ - Ibid., pp. 103–4 ٣ - Henry Miller, The Cosmological Eye, London: New Directions, 1945, p. 57 ۰۱ - Buñuel, My Last Breath, p. 157 ۰۰ - See Salvador Dalí, Le Mythe tragique de l’Angélus de Millet. Interprétation ‘paranoïaque-critique’, Paris: Jean-Jaques Pauvert, 1963, p.57 ۰۸ - Buñuel, My Last Breath, p. 15 ۰٩ - Ibid., p. 106 ۰١ - See ‘“Un chien andalou”, Film par Louis Buñuel’, Cahiers d’Art, no. 5, 1929, pp. 230–1 ۰٥ - Buñuel refers to a collaboration on the film with Dalí in a letter to Pepín Bello, dated 11 May 1930. See Sánchez Vidal, Buñuel, Lorca, Dalí. El enigma sin fin, p. 246 ۰١ - See the reference to the Second Surrealist Manifesto earlier in this chapter ۰١ - Buñuel, My Last Breath, p. 107 ۰۲ - See André Breton, Oeuvres complètes, Paris: Gallimard, 1988–92, vol. 1, p. 793; Buñuel, My Last Breath, p. 107 ۰٣ - For a more detailed study of the film, see Gwynne Edwards, The Discreet Art of Luis Buñuel, London: Marion Boyars, 1982, pp. 63– ,86and A Companion to Luis Buñuel, pp. 29–37 164
سوررئالیسم
لورکا بونوئل دالی
۸۱ - Edwards, A Companion to Luis Buñuel, p. 36 ۸۰ - See Alan Moorhouse, Dalí, Leicester: Magna Books, 1990, p. 20 ۸۸ - See Secrest, Salvador Dalí: The Surrealist Jester, pp. 128–9 ۸٩ - Salvador Dalí, Diary of a Genius, trans. Richard Howard, London: Hutchinson, 1990, p. 195 ۸١ - García Lorca, Epistolario, II, p. 108 ۸٥ - Ibid., p. 114 ۸١ - See Richard Diers, ‘Introductory Note to FGL “Trip to the Moon”. A Filmscript’, New Directions, vol. 18, 1964, pp. 33–5 ۸١ - In an interview with Felipe Morales. See García Lorca, Obras completas, vol 3, p. 631 ۸۲ - For a more detailed study of The Public and When Five Years Pass, see Edwards, Lorca: Living in the Theatre, pp. 29–60 ۸٣ - When Five Years Pass’, Sunday Times, 10 September 2006 ٩۱ - See Aranda, Luis Buñuel: A Critical Biography, p. 88
165
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
سیاست و سکس
سپتامبر ۰٣٩۱وقتی لورکا به اسپانیا بازگشت اوضا سیاسی کامال مگرگوون شده بوم هفتسال پیش میفل پریمو ریورا مر واکنش بوه آشوفتفی سیاسوی و بیکفایتی مولتهایی که پشت سر هم عوض میشدند ،با کومتای نظامی قدرت را به مست گرفته بوم میکتاتوری ریورا که وعده ثبات و پایان فسام و هرجومورج سیاسی میمام ،مر آغاز با استقبال مواجه شد پریمو م ریورا ،علیرغم این واقعیت که خوم زمینمار بزرگی بوم ،ملوش بوه حال کارگران اندلس -سرزمین مامریاش -که زیر فقر له شده بومند ،میسوخت و تا حد توان ،تالش میکرم زندگی آنان را بهبوم بخشد با ایون وجووم مر موره هفتسالهی حکومت ریورا اوضا به تودریج بودتر و بودتر میشود سانوسور مطبوعات ،ممنوعیت اتحامیوههایکارگری چوپ ،الهوای پارلموان ،سورکوب آزامیهای عمومی و جایفزینی شورای شهرها با افرامی کوه منوصوب نظامیوان بومند ،همه و همه اوضا خطیر کشور را نشان میمام البته که ایون موره ،موران امبار زندگی هنری و روشنفکری کشور نیز بوم نهامهوای بوسیاری و از جملوه باشفاه آتنایو .مامرید که لورکا زیام به آن رفتوآمد میکرم بور اسواس ایون واقعیت که بستری برای فعالیتهای چپگرایانه است ،تعطیل شد افرامیکه بهزعم حکومت تبلیهات ضدحکومتی میکرمند و مر همین رابطه فرناندو م لوس ریوس، موست خانوامگی لورکا و همسفر او مر سفر به آمریکا مستفیر و محاکمه میشدند فوریه ۰٣۸٣خوم لورکا نیز گرفتار سرکوب حکومت شده بوم و بهطور ناگهانوی مانع انجا .تمرینات نمایش عش من پرلمپلین شده بومند ظاهرا بهانه این بوم کوه 166
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
گروه تااتر فرمان عزای عمومی مرگلشت ماریا کریستینا ،ملکه موامر را نامیوده گرفته بومند اما انفیزه واقعی مر این حقیقت نهفته بوم که شخصیت اصلی نمایشنامه یعنی پرلمپلین جاکش با ذائقه رژیم جور مر نمیآمد رژیم میکتاتوری نرینفی را یک امر مطلوب میپنداشت عالوه بر این بازیفری که این نقش را تمرین میکورم، افسر بازنشسته ارتش بوم یکسال بعد ،عمر میکتاتوری به پایان رسید سوقوط وال اسوتریت مر سوال ۰٣۸٣نیز مثل همه جا تسثیرات خوم را بر اسپانیا گلاشت وقتیکه لورکا هنوز مر نیویورك بوم ،مخالفان میکتاتوری مر حال رشد روزافزون بومند و ژانویه ،۰٣٩۱ میکتاتور که میفر یارای چنگ یازیدن به قدرت را از مست مامه بوم ،از کرسوی پایین آمد و به پاریس گریخت ژنرال بسیار میانهروتری به نا .ماماسو برنفر جای میکتاتور نشست و وعده انتخابات عمومی و بازگشت مموکراسی مام کمی عجیب بوم که انتخابات شهرماری روز موازمهم آوریل ۰٣٩۰و قبل از انتخابات عمومی [پارلمان] برگزار شد چپها که مخالع سرسخت سلطنت بومند مر این انتخابوات پیروز شدند و بدین ترتیب پیروزی خوم مر انتخابات پارلمان را تضمین کرمنود مر چنین حالوهوایی ،شاه آلفونسوی سیزمهم که هشتسال قبل از قودرتگیری میکتاتوری م ریورا حمایت کرمه بوم ،کشور را ترك گفت و راه بورای تسسویس جمهوری مو .مر ۰١آوریل ۰٣٩۰هموار شد هنفا .تسسویس جمهووری مو،. پریمو م ریورا نیز مرمه بوم و نظم قدیم مر حال زوال بوم []۰ جمهوری مو .که تحت تسثیر آرمانهای سوسیالیستی بوم ،فوورا مسوت بوه تصحیح اشتباهاتی زم که سالهای مدیدی جامعه اسپانیا را از پای مرآورمه بووم جمهوری مو .مر کنار اقدامات متعدم ،طالق را قانونی کرمه و حقوق بیشتری بوه زنان اعطا کرم؛ مست به اصالحات ارضی برمه و قدرت مالکان عموده را محودوم کرم؛ نفوذ نهامهای ملهبی ،نظیر یسوعیان را مستِکم مر رابطه با سیستم آموزشوی محدوم کرم و بطور کلی با ایجام و گسترش مدارس مولتی استاندارمهای آموزشی را ارتقا مام با این وجوم ،نشاط برخاسته از اعطای آزامی عوارض منفی نیز مر پی ماشت از سویی واکنش کلیسا به سیاستهای جدید خصمانه بوم و از سوی میفور کسانیکه از نهامهای ملهبی رنج میده و تحت سرکوب بومنود ،خوشم فروختوه خویش را با آتش زمن کلیساها میخواباندند بین جمهوریخواهان و هوواماران 167
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
سلطنت نیز مرگیریهای خونینی اتفاق افتام طی پنج سال آتی ایون قطببنودی مدا .مر حال نضجگیری بوم و با گلشت هرسال سختتر از قبول خووم را نوشان میمام البته میدگاههای سیاسی لورکا خا .بوم و بوه جوای عالقوه بوه سیاسوت و پیچیدگیهای حیات سیاسی ،ملسوزیاش متوجه مرم .فقیری بوم کوه مر موران کومکی مر فوئنته واکروس و آسکه روسا میده بوم تصاویری که مر کومکی بور حافظهاش نقش بسته بوم ،مر بزرگسالی با خشم علیه استثمار سویاهان هوارلم گوره خورم این واکنش مشابه احساس ملسوزی بونوئل بوه مورم .محورو .و فقورای فراموش شده الس هورمس (سرزمین بینان بوم مر این رابطه عواطع لورکا بوه طرز بارزی عمی تر شد :او به شکل غریزی مخالع رژیمهایی بوم که انسانها را از حقوقشان محرو .میکرمند مر نتیجه سقوط میکتاتوری پریمو م ریورا و برقراری مولت ممکراتیک [جمهوری مو ].او را به وجد آورم افزون بور اینهوا ،لورکوا کامال مواف سیاستهای فرهنفوی-آموزشوی مولوت جدیود بووم از جملوه ”مسموریتهای آموزشی“ که به منظور بهبوم حال مرم .روسوتاهای مورمسوت و محرو .ایجام شده بوم و مر این راستا کنوسرتهای موسویقی ،اجورای نموایش، نمایشفاه هنر ،جلسات مباحثه ،نمایش فیلم ،کتابخانه و فرصتهای آموزشی فووق برنامه ایجام کرمه بومند مر این چارچوب ،گروهی از مانشجویان مانشفاه مامرید پیشنهام تسسیس شرکت تااتر مامه بومند تا عمده نمایوشنامههای ”عوصر طالیوی اسپانیا“ را مر شهرها و روستاهای سراسر کشور به اجرا مر آورند و لورکا را بوه عنوان مدیر این پروژه معرفی کرمه بومند حمایت مولت از این پروژه توسط فرناندو م لوس ریوس-که اکنوون وزیور مامگستری بوم -تضمین شد و شرکت تااتر مزبور به نا .ال بارّاکا موجومیت یافت ال بارّاکا به معنی انبار است و ناظر به ساختمان مرکزی شرکت مزبور مر مامریود بوم که هرگز صورت واقع به خوم نفرفت لورکا به عنوان مدیر هنری ال بارّاکوا همچنین مورم حمایت آممی مستراستی به نا .اموارمو اوگارته قرار گرفوت کوه مساولیت تسمین مالی و سازمانی شرکت را پلیرفته بوم البارّاکا تیم موفقی از آب مرآمد و طی چهار سال تولیدات هنری بسیار موفقی مر کشور ماشت []۸ لورکا برای اولین تور [هنری] سه نمایشنامه کوتاه از آثار میفل م سروانتس و 168
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
نمایشنامهای ملهبی اثر کالدرون به نا .زندگی یک رؤیاست را مر نظر گرفت مهم ژوئیه ۰٣٩۸گروه از مامرید حرکت کرم کاروان شامل کامیونی بوم که اموات مورم نیاز را حمل میکرم؛ مو عدم جیپ ژاندارمری که هنرپیشهها و کامر فنی را سوار میکرم و چند اتومبیل شخصی اولین توقففاه کاروان شهر ال بورگو م اوسما مر استان سوریا بوم که مر یکصدوپنجاه کیلومتری شمال مامریود واقوع شده است مو روز بعد مر شهرهای سن لاونارمو و وینوسا اجرا ماشتند و قبول از بازگشت به مامرید روز سیزمهم ژوئیه مر شهر سوریا و بعود مر شوهر آلموازون اجراهایی ماشتند مر مامرید نیز مو نمایشنامه از سروانتس و پورمه اول نمایوش زندگی یک رؤیاست را مر رزیدنسیا به اجرا مر آورمند لورکا بهرغم مشکالتی که مر این تور تجربه کورم ،از موفقیوت مجموعوه ال بارّاکا سرمست بوم برای مثال مر سن لاونارمو و سوریا وضعیت جووی آنوان را وامار کرم که به جای محوطه باز مر سالن سر پوشیدهای اجرا ماشته باشوند و مر شهرهای سوریا و وینوسا با واکنشهای آشکارا خصمانه [تماشاچیان] روبرو شدند مر وینوسا ،که اکثر ساکنان آن همانند پدر بونوئل مر آمریکای التین موفقیت به مست آورمه بومند ،مچار مرمسر شودند :وروم گروهوی از جوانوان مر لبواس یکمست که اعضای ال بارّاکا به نشان برابری بر تن میکرمند ،از همان آغاز آنوان را مر مظان اتها .کمونیست بومن گروه قرار مام مر سوریا مشومنان راسوتگرای گروه که به احتمال همفی از مانشجویان سلطنتطلب مانشفاه مامرید بومند ،موف شدند مانع از امامه اجرای نمایش شوند بعد جریان برق را قطع کورمه و اثاثیوه گروه را غارت کرمند این واکنشها به خاطر مخالفت راستگرایان با ال بارّاکوا و شخص لورکا بوم که مر سالهای بعد نیز امامه یافت یک ماه پس از پایان اولین تور گروه ،ال بارّاکا بار میفر رهسپار جامهها و این بار راهی استانهای گالیسیا و آستوریاس مر شمالغربی شدند و توانستند همیون آثار را بدون مشکل مر آویلس ،کانفاس م اونیس ،گرامو ،ال کورونا ،اوویودو، پونته ورما ،ریبامئو ،سانتیاگو م کومپوستال ،ویفو و ویالگارسیا م آروسا به اجرا مر آورند اکتبر همان سال ال بارّاکا عاز .گراناما شود و مر آنجوا بوه مناسوبت چهارصدمین سالفرم تسسیس مانشفاه گراناما نمایش زندگی مثول رؤیاسوت را مر تماشاخانه ایزابل ال کاتولیکا به مناسبت چهارصدمین سوالفرم تسسویس مانوشفاه 169
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
گراناما روی صحنه برمند روز بعد سه نمایش کوتاه سروانتس را مر میدان پامگان نظامی ساب این شهر برای کارگران و کومکان اجرا کرمند اواخر اکتبر به مامرید بازگشتند و مر مانشفاه مرکزی اجراهایی ماشوتند روز نووزمهم مسوامبر نیوز نمایشهای کوتاه سروانتس و زندگی مثل رؤیاست را مر تماشاخانه معروف تااتر اسپانیول مامرید برای مخاطبان خاص اجرا کرمند که استقبال مرم .از این گروه مر نقدهای هنری متعدمی بازتاب پیدا کرم یک هفته بعد به مورسیا و الکه مر جنوبشرقی رفتوه و بواالخره ایون سوال موفقیتآمیز را با اجرای نمایش زندگی مثل رؤیاسوت مر آلیکانتوه بوه پایوان رساندند اگر بخواهیم سیاستهای آموزشی[و فرهنفوی] مولوت جدیود را بوا فعالیتهای ال بارّاکا بسنجیم ،بطور قطع موفقیت بزرگی مر این حوزه بدست آمده بوم تجربه لورکا مر تورهای ال بارّاکا همچنین تسثیر چشمفیری بور نوشوتههایش گلاشت لورکا مر طول این مدت عالوه بر مدیریت [هنری] گروه ،چهار اثر عمده خوم را به رشته تحریر مرآورم احتماال نفارش عروسی خون را مر اواخور سوال ۰٣٩۸شرو کرمه بوم و به نظر میرسد مر تابوستان ۰٣٩٩مر اوج خالقیوت هنریاش تما .کرم سال ۰٣۸۲بر اساس خبری که مر یکی از روزناموهها منتوشر شده بوم ،عروس بیست سالهای برای وصال با معشوق ساب خوم فرار میکند و بوا جسد او مواجه میشوم که بدست پسرعموی متعصب مامام به قتول رسویده بووم عروسی خون اثری فوق العامه موفقیتآمیز بوم که مامنه خالقیت لورکوا و نیوز مغدغههای شخصی او را نشان میمهد و تا حدوم زیامی مهر سیاسی بور آثواری گلاشت که مر چهار سال آینده نوشت مرونمایه نومیدی جنسی که سال پیش مر نمایشنامه پس از گلشت پنج سال با قدرتی شففتانفیز بیان شده بوم ،مر نمایشنامه عروسی خون مر شخصیت مخوتری که قرار است بزومی عروسی کند و مر معشوق ساب اش به نا .لاونارمو که مارای همسری حامله و یک فرزند است ،تجسم پیدا کرمه است عروس و لاونارمو که توان زمومن احساسات نسبت به همدیفر ندارند ،تصمیم میگیرند مر مجلس عروسی فرار کنند ،اما فورا تحت تعقیب خانوامه مامام قرار میگیرند لاونارمو و مامام یکدیفر را با چاقو از پای مرمیآورند و از طرفی مامری ماغدار و از سوی میفر زنی بیوه 170
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
و حامله را به عزا مینشانند لورکا مر شخصیت مو معشوق (عروس و لاونارمو این باور خوم را به تصویر کشیده است که شعله عش را نمیتووان خواموش کورم و جامعهای را نیز به تصویر کشیده است که ریشه مر گلشوته مارم و تحوت فرموان ارزشهایی است که مولت جدید هم میخواست آنها را مگرگون کنود عروسوی قریبالوقو عروس و مامام که توسط والدین آنها ترتیب مامه شده بوم هماننود بسیاری از موارم مشابه ،محصول مالحظات مالی و مشخصا زمین بوم و نه عش آنها به یکدیفر عالوهبراین هرمو خانوامه به طور نهانی به قضیه نواموس کوه قرنهوا هنجاری پلیرفتهشده مر اسپانیا بوم ،باور ماشتند چنانچه عشاق از خانوه فورار میکرمند و موجب بیآبرویی خانوامهها میشدند ،انتقا .و خونریوزی بخوشی از ماوقع چنین رویدامهایی بوم عروسی خون از جوانب بسیاری ،مستِکم مر آواز کُر و به بازیگرفتن شخصیتها توسط نیروهایی که ظاهرا گریوزی از آن نبووم، متسثر از تراژمی یونان بوم اما نمایشنامه منعکس کننده تصویر لورکا از اسوپانیای کهن نیز بوم تصویری که مر یرما و خانه برنارما آلبا کاملتر شد این تصویر گرچه به طور مستقیم عاری از تعهد سیاسی بوم ،اموا بویربط بوه اهداف اجتماعی-سیاسی مولت نبوم که اکنون لورکا مر نقش مدیر هنری ال بارّاکا مر آن سهیم شده بوم عروسی خون -بویژه مر پرمهی آخر که سرنوشوت نقوشی محوری مر آن مارم ،همچنین این باور لورکا را منعکس میکنود کوه توا پوای تمایالت جنسی مر میان است ،او را یارای تهیویر [سرنوشوت خوویش] نیوست سرنوشت لورکا نیز همچون عشاق نمایشنامه عروسی خون رقم خورمه بوم روز هشتم مارس ۰٣٩٩نمایش عروسی خون بوه کوارگرمانی لورکوا و بوا همکاری جوزفینا میاز م آرتیفاس ،هنرمند آرژانتینی مر تماشواخانه بااتریوس مامرید روی پرمه رفت تاکنون سه تا از نمایشنامههای لورکا روی پرمه رفته بوم: طلسم شیطانی پروانه مر سال ۰٣۸۱؛ ماریانا پیندا مر ۰٣۸١و همسر شوففتانفیز کفاش مر ۰٣٩۱مو مورم اخیر با موفقیت و بوا همکواری هنرپیوشه موشهور، مارگاریتا شیرگو روی پرمه رفته بوم اما هیچیک از این نمایشها موفقیت و تسثیر عروسی خون را به منبال نداشت این اولین موفقیت انکارناپلیر لورکا مر تااتور بوم و نمایشنامه او را مر جایفاه مرا.نویسان شاخص اسوپانیا قورار مام مقالوهی ا .فرناندو آلماگرو مر روزنامه ال سول ،منعکسکننده نظر بوسیاری از منتقودان 171
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
نمایش است: ”آنچه مر عروسی خون مرا تحت تسثیر قرار مام ،چنین است :روحی کوه بور سرتاسر آن حاکم است ،نفسی است که از مورمستها و از اعماق برمیخیزم :روح آممیان بدوی همان روح قصاید کولی که ناظر به اندلسیهای شورق یوا غورب، ساحل یا سرزمینهای ماخلی [اندلس] نیست ،بلکه متعل به اندلسیها مر عمی ترین وضع روحی و تاریخی آنان است که پرمه به پرمه با مهارتی جامویی پیش بورمه میشوم “[]٩ واکنش مخاطب چنان عظیم بوم که لورکا ناچار میشد مر پایان هر اجرا و مر موارمی مر فواصل بین پرمهها روی صحنه بروم پس از یک ماه ،روز پنجم آوریل[ ]۰٣٩٩نمایشنامههای هموسر شوففتانفیز کفاش و من پرلمپلین مر تماشاخانه تااتر اسپانیول مامرید و با شورکت هنرپیوشه مبتدی پورا ماوورتونا م اوسالی روی پرمه رفت و بار میفر موفقیت بزرگی برای لورکا رقم خورم مر اواخر مه [ ]۰٣٩٩نمایش عروسی خون از مامرید به بارسلون منتقل شد مر ژوئیه هنرپیشه معروف میفری به نا .لوال ممبریوس ،همین نمایش را مر بوئنوس آیرس روی پرمه برم و ماه اکتبر ،شخص لورکا بوه سوواحل کونتوه گرانده مر آرژانتین رسید اینجا هم نمایش عروسی خون و هموسر شوففتانفیز کفاش موفقیت میفری کسب کرمند ،اما ماریانا پیندا مر نمایش پاییزی تماشاخانه ممبریوس کمتر به ملاق مخاطب خوش میآمد و این عد .موفقیت حاکی از ایون بوم که مخاطبان مرا .تاریخی را چندان موست ندارند لورکا تا آوریل ۰٣٩١به اسپانیا برنفشت طی شش ماه فعالیت مر آمریکای جنوبی نه فقط شاهد موفقیت مو تا از نمایشهایش بوم بلکه با توجه به تعدامی از سخنرانیهای عموموی موفقیوت آمیز و سوممند ،هرجا میرفت با مخاطبان مشتاق مواجه میشد او بر قلهی شهرت قرار ماشت ،اما موقعیت سیاسی اسپانیا عمیقا مر حال مگرگونی بوم تنش سیاسیای که به منبال پیروزی انتخاباتی چپها مر ۰٣٩۰ایجام شد ،طی سالهای پیشاروی به تدریج افزایش مییافت برای مثال مر اوت ۰٣٩۸ژنورال سلطنتطلب خوزه سانیورخو کومتایی علیه مولت مامرید انجا .مام کومتا شکست خورم ،اما شاخص خوبی برای مرك مقاصد راستگرایان بووم مر اوایول ۰٣٩٩ گروهی ناراضی از کارگران آنارشیست مر روستای کازاس ویخواس مر جنووب 172
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
غربی اسپانیا از میوارهای پاسفاه نظامی گارم سویل باال رفته ،مو تن از موسموران را کشتند و خوم به موجب پارهای از سؤتفاهمات به مستور مولت مامرید -که بوه لحاظ نظری مؤتلع آنارشیستها بوم -به قتل رسیدند این رویدام به شدت وجهه مولت را ضایع کرم و البته راستگرایان از آن سوم برمند سال ۰٣٩٩خوزه آنتونیو م ریورا فرزند میکتاتور پیشین منبال تشکیل گروه ”فاالنژهای اسپانیا“ بوم که مر واقع حزب فاشیستهای اسپانیا شد ایون رونود همزمان با رشد فاشیسم مر آلمان و ایتالیای تحت رهبری هیتلر و موسولینی پیوش میرفت اولین نشست رسمی فاشیستها مر اکتبر ۰٣٩٩برگزار شود توا اینجوا افزایش تنش بین گروههای مختلع چپ کارآمدی مولت را از بین بورمه بووم و نهایتا مولت وامار به اعال .انتخابات عمومی مر ۰٣نوامبر شد نتیجه البتوه قابول پیش بینی بوم :راستگرایان به قدرت رسیدند و بسیاری از سیاستهای مترقی که چپها مر پیش گرفته بومند را ملهی کرمند اوایل ۰٣٩١هنفامی کوه لورکوا بوه اسپانیا بازگشت از استقبالی که چهار سال قبل هنفا .بازگشت از کوبا با آن روبرو شده بوم ،مطلقا خبری نبوم تهییر وضعیت سیاسی را میتوان مر افزایش خصومت نسبت به فعالیتهوای ال بارّاکا نیز سنجید قبل از عزیمت به آرژانتین ،لورکا نمایش فوئنته اوخونوا اثور نمایشنامهنویس قرن هفدهم اسپانیا لوپه م وگا را برای گروه بازنویسی کورمه کوه تسکید ویژهای بر پیا .اجتماعی اثر گلاشته بوم مر اصل نمایش که وقوایع آن مر قرن پانزمهم روی میمهد ،گومز زمینمار حاکم بر روستای فوئنتوه اوخونوا از موقعیت خوم برای آزار و اذیت ساکنان -به ویژه مر ربوومن مخوتری بوه نوا. الورنسیا که قرار بوم با جوانی به نا .فروندوسو ازمواج کند -بهوره میجویود ساکنان روستا که بیش از این قدرت تحمل رفتارهای این نجیبزامه را ندارنود، سرانجا .شورش کرمه و او را به قتل میرسانند وقتی شاه مستور پیفیری ماجرا را میمهد ،مرم .از معرفی شخص”خاطی“ امتنا کرمه و مر عوض کل روستا را بوه عنوان عامل قتل ارباب به شاه معرفی میکنند لورکا مر بازنویوسی ایون اثور از فرصت بهره گرفته و بر موضوعی که مولت چپگرایوان ۰٣٩٩-۰٣٩۰مر توالش برای الهای آن بوم انفشت میگلارم :استثمار کارگران مزار مر قرن بیستم بدست زمینداران عمده ،به ویژه مر جنوب اسپانیا بدین ترتیوب لورکوا نجیوبزامهی 173
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
نمایشنامه را به مالکی معاصر تهییر مام که کتوشلوار مشکی تجار را بر تون مارم، مر حالی که کارگران و زنان مزرعهاش لباسهای معمولی و رایج روز پوشویدهاند ویژگی مدرن بومن اثر مر ترانهها و رقصهایی که متناسب ذائقه مخاطوب معاصور بوم ،نیز مشهوم است []١ اولین اجرای نمایش روز سیویکم مه ۰٣٩٩مر والنسیا صورت گرفت و بوا استقبال مخاطبان که عمدتا کارگر بومند مواجه شد متعاقبا اجراهوای مختلفوی از نمایش مر شهرها و روستاهای اطراف انجا .شد راستگرایان ،البته کوه از ایون وضع متنفر بومند آنان به ظاهر مخالع حمایت مالی مولت از گروهی بومند کوه بهزعم آنان مروج تبلیهات چپگرایانه است با اجرای نمایش فوئنته اوخونا مهور تسییدی بر این اتها .زمه شد عالوهبراین ،راستگرایان علیالعمو .هنرپیشهها را به چشم فاحشه نفاه میکرمند حاال مرباره الباراکا که پنج-شش مختر مر میان بیست و خرمهای مرم قرار گرفته بومند ،چه میگفتند؟! راسوتگرایان مر ذهون خووم خواب شبانه اعضای گروه و سرگرمیهای آنان را متصور میشدند از همه بودتر، لورکا مدیر هنری گروه ”متهم“ به همجنسگرایی بوم مجمو این عوامل منجر به مخالفت روزافزون راستگرایان با ال بارّاکا شده بوم *** پاییز و زمستان ۰٣٩۰-۰٣٩۱بونوئل به معوت شرکت مترو-گلدوین -مایور مر آمریکا بسر میبرم اول آوریل ۰٣٩۰به اروپا بازگشت که تقریبا مصامف بوا قدرتگیری مولت جمهوری مو .مر مامرید بوم واضح است که بونوئل به عنوان حامی متعهد چپها از اوضا خشنوم بوم مر واقع چنان از سقوط میکتاتوری به وجد آمده بوم که رفقای سوررئالیست پاریس را وامار کرم که فورا بوه مامریود آمده تا مر به آتش کشیدن پرامو ،سمبل ثروت و ذائقه [هنری] بورژوازی سوهیم باشند او حتی پیشنهام کرم که جلو ساکره کوئر ،نفاتیو فیلوم عوصر طالیوی را بسوزانند ،اما برتون که عمیقا از خشونت متنفر بوم و بیشتر اعوضای گوروه ایون پیشنهام را رم کرمند بنابراین بونوئل خشمناك به تنهایی به اسپانیا رفت و سوخت تحت تسثیر ازمحا .جمعیت عظیمی قرار گرفت که مر ساراگوسا جشن مموکراسوی برپا کرمه بومند بونوئل اواسط آوریل و هنفا .اعال .جمهوری[مو ].مر مامریود 174
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
بوم ،اما هیچ مدرکی مر مست نداریم که لورکا را مالقات کرمه باشد بونوئل فقط مو هفته مر مامرید ماند و از اینکه میزان خشونت با انتظارات او جور مرنمیآمد، سرخورمه شد سالهای ۰٣٩۸و ۰٣٩٩بونوئل عمدتا مر پاریس بوم و فیلمهوای شورکت پارامونت را موبله میکرم کمابیش به طور مرتب سری هم به اسپانیا میزم و روز بیستومو .نوامبر ۰٣٩۸که برای نخستین بار فیلم عصر طالیی مر کاخ م ال پرنسا مامرید به نمایش مر آمد ،مر آنجا حضور ماشت پس از نمایش عوصر طالیوی،فیلم یک سگ اندلسی نیز اکران شد مر ایون رویودام بوسیاری از هنرمنودان و روشنفکران چپگرا حضور ماشتند ،اما لورکا مر گالیسیا بوم و نتوانوست شواهد نمایش فیلمهای بونوئل باشد تا به موقعیوت سیاسوی برمیگورمم ،شوورشها و اعتصابات پیمرپی کشور را فلج کرمه بووم و مهقانوان بتودریج از وعودههای اصالحات ارضی -که مر این مولت هرگز تحق نیافت -سرخورمه و ناراضی شده بومند مر چنین اوضاعی ،بر خالف مالی بر میدگاههای بشدت چپگرایانه بونوئل خدشهای وارم نیامد ،اما بنظر میرسید که رسما احساس تعهدی به کمونیوستها و آنارشیستها نمیکرم که مر اواخر ۰٣٩۸فیلم الس هورمس (سرزمین بینوان را با همراهی آنان ساخته بوم *** مالی مر موران نوجوانی عمیقا تحت تسثیر میدگاههای رامیکال پدرش بوم از طری روزنامهها با مشکالت سیاسی -اجتماعی که مامنفیر اسپانیا شده بوم و نیز از اوضا روسیه پس از انقالب آشنا شده بوم با کمونیسم احساس قرابت میکورم و از سرمایهماری متنفر بوم مر واقع مر سن پانزمه سالفی هوامار سرسخت انقالبی از جنس انقالب اکتبر روسیه مر اسپانیا بوم و مر مفترچه خاطراتاش نوشته بوم کوه ”با آغوش باز از آن استقبال خواهد کرم و فریام زنده بام جمهوری شووراها سور خواهد مام اگر استبدام [کمونیستی] موجب برقراری مموکراسی واقعی و انقوالب اصیل اجتماعی شوم ،زنده بام استبدام!“[ ]٥مو سال بعد [مر هفده سالفی] همراه سه موست کاتالونیایی گروهی به نا” .انقالب اجتماعی“ تشکیل مامند کوه هواخوواه مبارزه طبقاتی و سلطهی سیاسی کارگران بومند میودگاههای سیاسوی مالوی مر 175
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
رزیدنسیا و بر اثر رفاقت با افرام چپگرا ،مستِکم رفاقت با بونوئل ،تقویت شده و طبیعت عصیانفرش نیز با شرکت مر طرحی برای قتل شاه اسپانیا هنفا .بازمیود از آکاممی هنرهای زیبا مر روز ششم مه ۰٣۸٩و متعاقبا محرومیت تحصیلی به مدت یک سال پس از این ماجرا و سرانجا .اخراج نهایی مر سال ۰٣۸١محوک خوورمه بوم استقبال مالی از ایدهها و اهداف سوررئالیسم نیز مارای بعدی سیاسی بوم این جنبش منبال متحول کرمن اندیشه انسانها بوم و به ارزشهای سنتی که باألخوص توسط بورژوازی نمایندگی میشد ،حمله میکرم مر همین رابطوه مالوی شودیدا مواف آندره برتون بوم که مر مانیفست مو .سوررئالیوسم ۰٣۸٣-مارکسیوسم و سوررئالیسم را مکمل یکودیفر میمانوست و سوال ۰٣٩۱هموراه بوا چهوارمه سوررئالیست میفر بیانیهای مر همین رابطه منتشر کرمند باز مر همان سال ،مالی و بونوئل جزو امضاکنندگان سندی مر حمایت از برتون بومند این سند مر اولیون شماره نشریه ”سوررئالیسم مر خدمت انقالب“ منتشر شد سال ،۰٣٩۰اندکی پوس از برقراری جمهوری ،مالی و بونوئل و تعدامی میفر از سوررئالیستها اعالمیهای امضا کرمند که از سوزاندن کلیساها و نیاز به انقالب مارکسیستی کامال خونین مر اسپانیا حمایت میکرم نوامبر ۰٣٩۰مالی خطاب به جبهه کارگران و مهقانوان مر بارسلونا ،سخنرانیای به نا” .سوررئالیسم مر خدمت انقالب“ ایرام کرم و مر ایون سخنرانی به مستفاه فرهنفی کاتالونیا تاخت و توضیح مام که یکوی از اهوداف سوررئالیسم مر هم کوبیدن اخالقیات جامعه بورژوایی است تا اینجا مالی هنوز مر آغاز مورانی بوم که خومش را مچار مخمصه میکورم مسامبر ۰٣٩۰مر مطلبی به نا” .اندیشههای خیال“ که مر نوشریه سوررئالیوسم مر خدمت انقالب منتشر شد ،با تفصیل بسیار پرمه از طرح [خیالی]اش برای تجاوز به مختر جلاب یازمه سالهای به نا .مولیتا برماشت این فانتزی که چندین روز مر سر پرورانده و منجر به چندین نعوظ شده بوم ،نهایتا با عمل مخول تموا .شوده و از اینجا به بعد مخترك مر گواال تجوسم میشووم پوس از انتوشار ایون مطلوب، سوررئالیستهای پاریس ،به ویژه آراگون که کمونیستهای موآتشه نیز بومنود، بتدریج نفران وسوسههای مداو .زندگی مرونی مالی شوده کوه سوررئالیوستها چنین حالت روحی را به عنوان خوم مشهولی و چیزی افراطی مر نظر میگرفتند 176
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
سال ۰٣٩٩سوررئالیستها که تابحوال مالوی را ضورورتی بورای جنبوش سوررئالیستی به حساب میآورمند ،متوجه جلابیت روزافزون هیتلور نوزم مالوی شدند هیتلر مر این مقطع مر حال قلعوقموع مخالفوان خووم مر آلموان بووم سوررئالیستها سال ۰٣٩١با موضوعات مهم میفری و از جملوه سوتایش علنوی نازیسم از سوی مالی مواجه شدند اکنون مالی بر خالف مواضع قبلیاش از محنت طبقه کارگر خشنوم بوم؛ از نقاشی آکاممیک مفا میکرم؛ هنر مدرن را بوه نقود میکشید و به شدت طرفدار اتوریته پدرساالرانه بوم این تهییری خارقالعامه بوم موضعگیری مالی که هرگز اجازه نخواهد مام مسائل شخصی بر فعالیتهوایش بوا گروه سوررئالیستها سایه بیندازم ،برای مدتی او را نجات مام اما فوریوه ۰٣٩١ تابلوی معمای ویلیا .تل را مر پاریس به نمایش گلاشت این اقدا .نوعوی ابوراز مخالفت با تصمیم سوررئالیستها بوم که نمیخواستند آثار او را منتوشر کننود اندکی بعد مالی تهدید به اخراج از گروه شد این نشانهای بوم که مالی از این پس مر مسیر میفری حرکت خواهد کرم با مر نظر گرفتن مفا جانانه سوررئالیستها از آزامی مر مقابول محدومیوت قرارمامهای اجتماعی و ارزشهای اخالقی ،نباید تعجب کنیم که آزامی جنسی مر رأس اولویتهای آنان قرار ماشوت سوال ۰٣۸٣مالوی و بونوئول بوه گوروه سوررئالیستها ملح شدند مر این گروه افرامی میده میشود کوه خل وخوو و شخصیت متفاوتی ماشتند و بیشتر آنان مر پی عملی نمومن امر آزامی جنسی بومند که خوم مر تبلیغ آن تالشی عظیم کرمه بومند آندره برتون علیالعموو .انوسانی بسیار منضبط و فرمی بینهایت روشنفکر بوم ،اما زندگی مشترك با سیمونه کاهون فراتر از ازمواج رابطهای آزام بوم و هرمو تما.وکمال منبوال تموایالت جنوسی خویش بومند برای نمونه سال ۰٣۸١برتون برای تعطیوالت مر نرمانودی بوسر میبرم و مر این زمان لویی آراگون و معشوقهاش ،نانسی کونارم نویز کوه مختور ثروتمند و زیبای مدیر یک شرکت حمل و نقل بوم ،مر نرماندی بومند برتوون از این موقعیت استفامه کرم تا با نانسی همخوابه شوم سال بعد برتون غرق مر عش به سوزان موزارم ،فاحشه ساب پاریسی شد که مر آن مقطع با امانوئل برل زندگی میکرم برل سوزان را برای برتون تنها گلاشوت سوزان مر پایان همان سال موباره نزم برل برگشت مستِکم میتوان گفت که رابطوه 177
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
بین آنان بازی جنسی sexual musical chairsبوم آراگون شخصیتی عاطفیتر و تومار بوم او معشوقههای زیامی ماشت که یکی از آنان الیزابت(ایر م النکس ،زنی متسهل و موجنسگرای آمریکایی بوم که مر عینحال معشوقه موست صمیمی آراگون ،مریو ال روشل بوم وقتی رابطه آراگون با الیزابت بههم خورم ،با نانسی کونارم رابطه برقرار کرم نانسی کونارم ،جولاب، ثروتمند و تا حدومی خومنما بوم مشروب زیام میخورم و حلقوهای از مورمان متمل مور وبرش میپلکیدند پس از اندکی آراگون را ول کرم و با پیانیست جاز سیاهان آمریکایی ،هنری کراومر رفت آراگون نیز به سمت لنوا آموسل رقاصوه وینی رفت لنا متعاقبا موافقت کرم که آراگون را به الوسا کاگوان ،مخوتر یوک بازرگان ثروتمند یهومی روس تبار بسپارم السا وآراگون چهلسال زوج همدیفر بومند پس از مرگ السا ،آراگون فاش کرم که [السا] همجنسگرا بومه است فرانسیس پیکابا ،نقاش کوبایی-فرانسوی از میفر چهرههای شواخص گوروه سوررئالیست با زنی بینهایت ثروتمند فرانسوی به نا .گابریله ازمواج کرمه بووم، اما مر سال ۰٣۰۲گرفتار عش جرامین اورلینگ شد که مر آن زموان مر رونود جدایی[از همسر ساب اش] بوم هر مو زن تقریبا همزمان حامله شدند گابریله پاییز و جرامین چندماه بعد نوزامشان را به منیا آورمند قابلهای هر مو نوزام را به منیوا آورم و البته طولی نکشید که پیکابا با مارته شانل خواننده رفت پل الوار شاعر نیز به همان اندازه[به لحاظ جنسی] آزام بوم از سال ۰٣۰١بوا گاال زندگی میکرم گاال همان زنی است که مالی مر سال ۰٣۸٣شیفتهاش شود و متعاقبا با یکدیفر ازمواج کرمند گرچه پل الوار شدیدا عاش گاال بووم ،او نیوز جلب سکس گروهی شده بوم و هنفا .رابطه گاال با ماکس ارنست نقاش مر سوال ،۰٣۸۸خم به ابرو نیاورم مر واقع ارنست پس از شرو رابطه با گاال ،به منزل پل الوار میرفت تا ترتیب یک بازیجنسی بدهند پس از پایان ایون بازی[جنوسی] ارنست و گاال پارتنرهای متعدم میفری پیدا کرمند و این سبک زندگی به مشخصه زندگی طوالنی گاال مر هفتام سالفی تبدیل شد هلنا میاکوانع موولینوا متولود ۰۲٣١مر کازان روسیه بوم که مر همان زامگاهاش اسم مستعار گاال را برای خووم انتخاب کرمه بوم پدرش کارمند مولت بوم و به علت شهلی به مسکو منتقل شوده بوم مامر گاال زنی بافرهنگ بوم و اطمینان حاصل کرم کوه مخوترش مر هفوت 178
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
سالفی زبان فرانسوی را آموخته است وقتی گاال مهساله بوم ،پدر ناپدید شد هر چند علت ناپدید شدن پدر هرگز روشن نشد ،احتماال زنی را بلند کورمه بووم یوا منبال اکتشاف طال مر سیبری مرمه بوم بههرحال ،مامر گاال ماند و چهار فرزند و پس از مدتی با وکیل ثروتمندی ازمواج کرم گاال مر کل موران کومکی و نوجوانی ،به لحاظ جسمانی سالم نبوم مر هیجده سالفی از بیم مرض سل به توصیه پزشکان به بیمارستانی مر سویس فرستامه شود و مو سال مر آنجا ماندگار شد مر سویس با پل الوار که هیجده ماه از گاال جوانتر بوم،آشنا شد و عاش الوار شد سال ۰٣۰١گاال به روسیه بازگوشت و الووار بوه پاریس با آغاز جنگ اول جهانی مر همان سال ،الووار بوه [خودمت] سوربازی فراخوانده شد با یکدیفر مکاتبه ماشتند و نهایتا سال ۰٣۰١گاال روسیه را تورك گفت و برای ازمواج به پل الوار پیوست گرچه نمیتوان گاال را زیبای واقعی نامید ،اما زیبایی انودا.اش بوسیاری از مرمان را مجلوب خویش میکرم :صورتاش بیضوی بوم؛ سیه موی و چشم سویاه بوم؛ سینههای کمابیش کوچکی ماشت؛ بدناش مر کل ظریع و سورحال بووم و ساق پاهایش تو چشم میزم به لحاظ شخصیتی ،جوانی قاطع بوم و همیشه موصمم بوم که راه خومش را بروم نابسامانی وضع خانوامه پس از ناپدیود شودن پودر موجب شد گاال منبال تسمین مالی باشد و این مسسله متعاقبا به انفیزهای قووی مر زندگیاش تبدیل شد قبل از ازمواج با پل الوار ،امعا میکرم کوه بواکره مانوده است ،اما بعدها و احتماال تحت تسثیر پل الوار ،هوس جنسی مهارنشدنی پیدا کرم گاال و الوار مر موران زندگی مشترك هیچ محدومیت جنسی نداشتند و عش آزام به قانون اصلی زندگی آنان تبدیل شد مشتاقانه به استقبال روابط جنسی خوارج از قیدوبند خانوامگی میرفتند ضمن اینکه نمیتوان فعالیتهای جنسی افراطی گاال را نامیده گرفت ،این را نیز نباید فراموش کرم که زنی بسیار بافرهنوگ بووم او شیفته عوالم امبی پاریس شده و مر عین حال منبال زندگی بسیار پرتجمل بوم *** همانگونه که مر فصل پیش گفته شود بونوئول و مالوی از چنودین جنبوه سوررئالیست بومند ،اما به لحاظ جنسی به گرم پای همکاران خووم نمیرسویدند 179
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
لورکا علنا به آزامی جنسی باور ماشت او مر مقدمه نمایشنامه طلسم شیطانی پروانه میگوید” :عش مر تمامی مراحل هستی با همان شدت جاری است “ چرا کوه مر طبیعت ”همه چیزها برابرند “[ ]١البته این نشان از یک مکاشفه[مرونی] اسوت توا واقعیت [بیرونی] ،چرا که لورکا همانگونه که میدیم ،تما .تالش خووم را بکوار گرفته بوم تا همجنسگراییاش را پنهان کند او به خوبی از کوتهفکری جامعوهای که مر آن میزیست؛ از تعالیم کلیسای کاتولیک و از احساس خجالت خانوامه بوه محض پی برمن به گورایش جنوسیاش ،آگواه بووم بنوابراین ،مر توضام بوا سوررئالیستهایی که ذکرشان رفت ،این سه هنرمند کمابیش حامل ضعع جنسیای بومند که پیشینه اجتماعی بر آنان تحمیل کرمه بوم لورکا به لحاظ جنسی بیشتر از بونوئل برانفیخته میشود بوه طوور موشخص رابطهاش با مالی و آالمرن خارج از گراناما و مور از چشم خانوامهاش ،مر جامعوه نسبتا لیبرال مامرید و مور از خانه مر کاماکز صورت گرفته بوم روابوط کوتواه مدت مر کوبا و مر موران اقامت ششماهه مر آمریکایجنوبی مر سالهای۰٣٩١ ۰٣٩٩نیز به همین ترتیب مور از میار و چشم خانوامه بوم مر بوئنوس آیرس،لورکا شیفته ماکسیمینیو اسپاسانده ،هنرپیشهای غیرحرفهای شد که به احتمال قوی نقشی حاشیهای را مر نمایش عروسی خون بر عهده گرفته بوم این مرم جوان کوه لورکا به شدت شیفتهاش شده بوم ،عالقهای به رابطه جسمانی نداشوت و موانع از زیامهخواهی لورکا شد هرچند شواهد مستندی مر مست نیست ،به احتمال مر این موران لورکا روابط میفری نیز ماشته بوم لورکا مر سال ۰٣٩٩رافائل رومریفوز راپون را مالقات کرم که مر سالهای آخر عمر به عش سووزان او تبودیل شود راپون که معاون گروه ال بارّاکا بوم ،مر سال ۰٣٩٩فقط بیوستویک سوال سون ماشت او جوانی شورانفیز ،زیبا و ورزشکار بوم و مر پیشبرم امور گوروه نقوش بسزایی ماشت البته راپون تمایالت همجنسگرایانه نداشت و طب گفتوه یکوی از موستان نزمیکاش ”شیفته زنان بوم “[ ]۲لورکا بینهایت مجلوب او شده و بطوور خستفیناپلیری منبالاش بوم تا اینکه راپون متوجه شود ،نمیتوانود مر مقابول تمایالت لورکا مقاومت کند لورکا بهرغم تجارب چندگانه ،مر موران اقامت شش ماهوهاش مر آمریکوای جنوبی به راپون نامه مینوشت و پس از بازگشت به اسپانیا بار میفر خوم را به این 180
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
رابطه تحمیل کرم فعالیت هرمو مر گروه ال بارّاکا این رابطه را تسهیل میکرم مر موارمی -مرست یا غلط -لورکا بینهایت از آنچه خیانت راپون بوه خووم تلقوی مینموم ،اندوهفین میشد به طور مشخص مر سال ۰٣٩٥هنفا .تولیود نمایوش عروسی خون مر بارسلونا یک مورم از این بیقراریها اتفاق افتام راپون شبی بوه هتل محل اقامت [گروه] برنفشت لورکا مظنون به این بوم که راپون بوا مخوتری کولی که عصر همان روز میده بوم ،رفته است و به شدت افسرمه شد وقتی گوروه تااتر مارگاریتا شیرگو مر اوایل سال ۰٣٩١به مکزیک رفتند ،احتماال لورکوا بوه خاطر راپون به مکزیک نرفت تصمیمی که سرنوشت مرگ او را مر همان سال رقم زم رابطه لورکا با راپون به احتمال بسیار الها.بخش مجموعوه شوعری مرکوب از موازمه شعر به نا .غزلهای عشقی تاریک شد که لورکا مر سال ۰٣٩١مر جایی بوه طور خصوصی قرائت کرمه بوم ،اما تا ١٥سال پس از آن تاریخ منتشر نشد طبو گفتههای ویسنته آلکساندره که مر این شب شعر شرکت کرمه بوم ،لورکا نوزم او اقرار کرمه بوم که اشعار ملهم از رفی پسری است-که نا.اش را ذکر نکرمه بووم- عنوان ”عشقی تاریک“ بیانفر هوسی است که فراتر از اینکه همجنسگرایانه باشد، بسیار پیچیده بوم [ ]٣البته بدون ترمید لورکا کلمه ”تاریک“ را مر ارتباط با عش ممنوعه و اسرارش بکار برمه بوم از این لحاظ ،کلمه مزبور کوامال بیوانفر رابطوه همجنسگراییاش با راپون و اسرار بین آنها مر گروه ال بارّاکا و هتلهوای محول اقامت آنان بوم *** بونوئل کمتر از لورکا شور جنسی ماشت همانگونه که میدیم ضعع جنوسی بونوئل قبل و مر جریان رابطه هشت سالهاش با ژانه رانکار آشکار بوم مر طوول این مدت مر موارم متعدمی زنان میفری نیز مخیل بومند سالهای ۰٣٩۰-۰٣٩۱ که مر آمریکا بوم ،عالقهمند به یکی از موستان لیا لیز ،زن نقش اول عصر طالیوی شده بوم ،اما طب گفته خوم بونوئل او ”عاش شد“( طب معمول،عشقی افالطونی [ ]۰۱چندی نفلشت که مر سفر مریاییاش از آمریکا به فرانسه با مختری هیجوده ساله آمریکایی آشنا شد که عالقه شدیدی به بونوئل پیدا کرم اما علویرغم ایون عالقه ،مو بار به اتاق مختر رفت و نتوانست از موقعیت استفامه کند بونوئل بعدها 181
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
رابطه با این مختر را ”بار میفر کامال باکره“ توصیع کرم [ ]۰۰باز مر سال ۰٣٩٩ پس از اجرای باله روسیها مر مونته کارلو ،بونوئل خوم را با مختر رقاص زیبایی تنها مید اما به قول خومش ”موباره احساس عجیبی پیدا کرم .انفار عد .توانایی من مر برقراری رابطه با زنان بخش ناگزیری از وجوم .بووم “[ ]۰۰بونوئول کوه نتوانسته بوم رابطه عاشقانهای با مختر برقرار کند ،تورجیح مام مربواره روسویه، کمونیسم و انقالب گفتفو کنند باالخره طاقتاش طاق میشوم و به مختر جووان پول تاکسی را پرماخت میکند مو سال بعد که یکسال از ازمواجاش میگلشوت، مر مامرید هنرپیشه جوانی به نا .پپیتا را مالقات میکند و سرتاسر تابستان را با او میگلراند و به گفته خومش عاش مختر شده بوم به گفته بونوئل این هم رابطهای عفیع بوم ،اما وقتی به بونوئل گفته شد که مختر با کسی میفر همخوابه شده است، اصرار ماشت که مختر معشوقهاش بومه و فقط با او رابطه ماشته است بونوئل ماجرا را اینگونه توصیع میکند: مختر متحیر مانده بوم ،اما بتدریج وضعیت را قبول کرم کموک کورم .توا لباسهایش را مرآورم و لخت مر بهلم بماند ،اما متوجه شد .که از فرط عوصبانیت کنترلا .را از مست مامها .به مختر گفتم که برویم برقصیم موباره لباسهوایش را پوشید و سوار ماشین شدیم ،اما به جای بومبیال به سمت مامریود رانود .مر مو کیلومتری مروازه م هییرو توقع کرمه و مختر را پیامه کرم]۰٩[“ . البته که اصرار بونوئل بر خومماری از رابطه جنسی و عفیع ماندن این رابطهها ممکن است کمی همراه با مزاح بومه تا خوم را آممی پایبند اخالق و فضیلتهای شخصی و بعدها شوهری وفامار جا بزند اما این وجه از مسسله هم با ارجاعات مکرر به ماجراهایی که بیانفر موقعیتهای ناخوشایند بوم و نویز بوا خواطرات موران زناشویی همسرش که بعد از مرگ بونوئل به رشته تحریور مر آورم ،زیور سووال میروم خاطرات ژانه از جهات بوسیاری نوشان مهنوده نوعوی انتقوا.جویی از رفتارهای بونوئل است بونوئل و ژانه رانکار باالخره پس از موران طوالنی نامزمی مر ژانویه ۰٣٩١ مر پاریس با هم ازمواج کرمند البته ازمواجی رضایتبخش نبوم چرا که پوس از مراسم عقد ،که بونوئل همه بستفان خوم را از شرکت مر مراسم منع کورمه بووم، زوج جوان به اتفاق مو تا از موستان مر رستورانی غلا خورمند و بونوئل بیسر و 182
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
صدا ،قطاری گرفت و راهی مامرید شد ژانه یک ماه بعد به مامرید رفت و از قرار معلو .بونوئل امورات زناشوییاش را قبل از بازگشت ژانه به پواریس انجوا .مامه بوم ،چرا که ماه نوامبر اولین فرزندش را به منیا آورم اما مارس ۰٣٩٥وقتی ژانه نوزامش را به مامرید آورم و به آپارتمانشان رفتند ،اصرار بونوئل به اینکه اتواق خوابشان جدا باشد هم موجب شففتی بوم و هم مقدمه ترتیب اتاق خواب جداگانه که مر طول زندگی مشترك به همین شکل پیش رفت عالوهبراین ،هنفا .هم بوستر شدن ،که به احتمال چندان هم زیام صورت نمیگرفت ،بونوئل عامت ماشت عورق چینی را روی مستفیره مرب اتاق خواب بیندازم تا سوراخ کلید را بفیرم بونوئل مقدار ناچیزی از عامات جنسی همکاران سوررئالیست خوم را به ارث برمه بوم مرعینحال ،ضععهای جنسی بونوئل توأ .با حسامت شدید و احساس مالکیت نسبت به ژانه بوم که با اندکی اغماض میتوان آن را جنون نامید قبال گفتیم کوه مر سالهای اولیه نامزمی بونوئل و ژانه ،مخالع پوشیدن لباسهای بدننما بوم که ژانه به عنوان معلم ژیمناستیک بر تن میکورم و نویز مخوالع شورکت ژانوه مر کالسهای پیانو نزم مرم میانسالی بوم وقتی ژانه از یکی از موستان بونوئل به نا .پپه مورنو ویال پرسید چرا معووت نمیکند با هم بیرون بروند ،پپه مر جواب گفته بوم که اگر چنین کنم بونوئل مورا خواهد کشت افرام میفری از جمله ژان اپستین به ژانه توصیه کرمه بومند که بوا بونوئل ازمواج نکند هنفامیکه از پاریس مور میشد ،بونوئول از موامر ژانوه میخواست که مراقب مخترش باشد و فقط اجازه مارم با مو تا از موستان مطماون اسپانیاییاش بیرون بروم که یکی از آنها مالی بوم جای شففتی نیست که ژانه مر کتاب خاطراتاش نوشته است” :خوشحالم که مر قرون وسطی به منیا نیامده بوم،. لویس حتما مرا وامار میکرم که کمربند عفت بپوشم “[]۰١ یکی از بدترین نمونههای جنون جنسی بونوئل مر موران اقاموت آنوان مر مکزیک روی مام بونوئل و ژانه قصد ماشتند به طور سرزمه سری بوه آنوا ماریوا کوستومیو ،همسر گوستاو پیتالوگا -که موسیقی فیلم پلکانی به سوی بهوشت را تهیه کرمه بوم -بزنند آنا ماریا مر خانه نبوم و ژانه لحظهای با گوستاو به صحبت نشسته بوم ،اما وقتی به خانه برگشت و ماجرا را برای بونوئل تعریع کرم ،بونوئل چنان از کوره مر رفت که او را متهم به همخوابی با گوستاو کرم؛ تفنفی برماشته و 183
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
از پلهها باال رفت و بعد تلفنی به شوهر بیگناه آنا ماریا گفت که قصد کشتناش را ماشته است گوستاو با زحمت زیامی توانسته بوم او را آرا .کند شاید مایه تعجب نیست که غیبت نسبی شور جنسی مر زندگی بونوئل عمدتا با رؤیا و فانتزی تکمیل میشد ،چرا که رؤیا و فانتزی عاری از محدومیات عقول و وجدان هستند مست پاچفیاش مر حضور مختر رقاص باله روس را میتووان بوا فانتزیای که بونوئل هنفا .اجرای صحنه [نمایش] تجربه کرم ،مقایسه نموم: ”مر جریان سفر مو ساعته ،بر عامات فانتزی خوم لم مامه بووم .اینبوار [مر فانتزی] گروهی از رقاصهها با جورابهای مشکی کنار هم روی رمیفی از صندلی نشسته بومند و مرا نفاه میکرمند و چون حر.سرایی منتظر اوامر من بومند وقتوی به یکی اشاره کرم ،.بلند شد و با طنازی به سویم آمد نظر .عوض شود و یکوی میفر از آنها را خواستم که او نیز فرمانبرمار بوم همزمان بوا تکانهوای قطوار، فهمید .که محدومیتی مر فانتزیهای اروتیک من وجوم ندارم “[]۰٥ بونوئل مر چهارمه سالفی مر عالم فانتزی با ملکه اسوپانیا ،پوس از بیهووش کرمناش با موام مخدر ،همخوابه شده بوم گرچه رؤیاها و فانتزیهوای معینوی بونوئل را از ضععهای جنسیاش رها کرم -به گونهای که مر عالم واقعیت امکان آن وجوم ندارم -رؤیاهایی مر ذهن میپروراند که موانع آزامی جنسی مر آنها بسیار بارز بوم :مانند وجوم معلمان مائمالمراقب مدرسه یسوعیان مر ایا .تحصیل و احساس گناه توأ .با کنترل ”یکی از چیزهای عجیب رؤیاها این است که هرگوز نتوانوستها .بوه شوکل رضایتبخشی عش ورزی کنم ،چرا که معموال افرامی مرا کنترل میکنند از پنجره روبرو ما را نفاه میکنند؛ اطاق و حتی خانه را عوض میکنم ،اما همان نفاههوای کنجکاو و شماتتبار ما را منبال میکنند؛ بعضی اوقات وقتی به اوج کا.جویوی میرسم ،متوجه میشو .که زن رانهایش را تنگ فشرمه است و اغلوب نمیتوانوم پاهایش را باز کنم؛ انفار بدناش یک تکه سنگ شده است “[]۰١ فانتزیهای مورم اشاره ملیل روشنی بر وقفه رشدجنسی مر بونوئل اسوت کوه سراسر بزرگسالی گریبانگیرش بوم اما چنانچه خواهیم مید این نقص جنبه مثبتوی ماشت ،چرا که الها.بخش تعدامی از بهترین فیلمهای بونوئول از قبیول ایوشان، ویریدیانا ،تریستیانا و میل مبهم هوس شد 184
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
*** اوت سال ۰٣۸٣وقتی مالی برای نخستین بار گاال را مید ،تعریع زیوامی از شوهرش پل الوار و افرام میفر شنیده بوم وقتی مر کاماکز گاال را مر معیت پول الوار ،رنه ماگریت و همسرش ،کامیله ژومانس و موستمخترش مید و برای اولین بار نفاههای آنان با هم تالقی پیدا کرم ،بیشتر مجولوباش شود مالوی عمودتا مجلوب سینههای نسبتا کوچک اما خوش فر .و باسن خوش تراش گاال شد باسن بخشی از اندا .زن است که حتی قبل از میدن گاال مر اغلب نقاشیهایش نموم پیدا کرمه است گاال نزم مالی به شخصیت ماستان گراویدا اثر ویلیا .ینسن تبدیل شود: مختری که زندگی را به نوربرت هانولد باستانشناس باز میگرماند مالی ایمان ماشت که گاال نیز زندگی او را احیا میکند اما پرسش همچنان سر جایش بوم :مالی خجالتی و مارای ضعع جنسی چه جاذبهای نزم این زن ماشت که از نظر جنسی فوقالعامه پرهوس بوم؟ کیفیت رابطه آنوان مقیقوا چفونوه بووم؟ میتوان گفت که بدون ترمید گاال مر وجوم مالی هنرمندی میمید کوه میتوانود مشهور و ثروتمند شوم و برای او تضمین مالی و سبک زندگیای را فراهم کند که از کومکی مر آرزویش بومه و همواره جویای آن بوم تصامفی نبوم که هنفوا. اولین میدار گاال و مالی ،ثروت چشمفیر پل الوار به سرعت رو به کواهش نهوامه بوم مالی نیز مدهوش جاذبه جسمانی گاال شده و امیدوار بوم گاال بتواند مر غلبه کرمن بر مشکالت جنسیاش به او کمک کند البته بدون ترمید این امیدها با ایون انتظار کامل میشد که گاال بتواند به مستپاچفیاش مر امور شخوصی سروسوامانی بدهد مالی حتی قامر به بستن بند کفشهایش هم نبوم گرچه جنبه جنسی رابطوه آنها مر سالهای بعد بسیار شکوفا شد ،عوامل میفری مر این خوصوص مخالوت ماشتند که نباید بیتفاوت از کنار آنها گلشت اگر مالی میخواست گاال را به خوم جلب کند ،تالشهای اولیوهاش مر ایون راستا به نحوی بوم که بتواند زنان میفر را از خوم مور کنود مالوی مر کتواب زندگی اسرارآمیز سالوامور مالی توصیع میکند که از امکلنی استفامه میکرم که بوی پهن گوسفند میمام؛ لباس بدریختی میپوشید و از گرمنبند مروارید استفامه میکرم؛ زیر بهلاش کثیع بوم؛ گل شمعدانی قرمزی پشت گوشش میچوسباند و 185
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
نمیتوانست قهقههای بلند خوم را کنترل کند [ ]۰١این قصه را بپولیریم یوا نوه مسسلهای ثانوی است ،اما چنین رفتاری به روشنی با بینظمی مالی مطابقت ماشوت البته تحت اجبار میتوانست کامال تسلیم شوم واکنش مثبت گاال بوه رفتارهوای عجیب مالی بیشتر از این ناشی میشد که قبال چیزهای بسیار بیشتر از آنچه اکنون میمید ،مربارهاش شنیده بوم پل الوار مرباره ظواهر مالی چیزهایی به گاال گفتوه بوم و او را متقاعد کرمه بوم که هنرمندی خوش آتیه است هرچه که بوم ،گواال زوم شرو به الس زمن کرمه و مالی بسیار ذوق زمه شده بوم با مر نظر گرفتن خجالتی بومن مالی و به ویژه بیم از ناتوانی مر رابطه جنسی با زنان ،تعجبآور نیست که مالی مر آغاز این رابطه و عش ورزیدن مچار نفرانوی چشمفیری بومه باشد سال ۰٣١٣مر جواب به پرسشی مر ارتبواط بوا سوالهای نخست رابطه ،مالی جواب مام که سه ماه طول کوشید توا بتوانود بوا موفقیوت همخوابفی کنند [ ]۰۲ما نیز میتوانیم از خوم بپرسیم این موره مقیقا به چه شکلی پیش رفت مالی مر زندگی اسرارآمیز امعا میکند که مر طول ششماهی که سوال ۰٣٩۱با گاال مر کاری له روت سپری کرمند ،به لحاظ شرو رابطه جنسی مورانی شففتانفیز بوم اما باز هم این سوال باقی است :شرو چی؟ امعای مالی کوه مو ماه هتل محل اقامت خوم را ترك نکرمند ،قصهای خیالی به نظر میرسد به عوالوه مر این موره گاال مشکالت واژنی پیدا کرم که سال بعد منجر به عفونوت رحوم و نهایتا موجب برماشتن رحم و نازاییاش شد حتی اگور مالوی مر اوایول رابطوه، عالقهمند به مخول مهبلی بومه باشد ،مشکالت گاال عاملی بازمارنده بوم و احتماال او را تشوی به اشکال میفری از فعالیت جنسی کرمه بوم مر همیون رابطوه ،بود نیست به خاطر بیاوریم که مر سال ۰٣٩۰مر یک ماستان فانتزی توصیع کرمه بوم که چطور مختر یازمه سالهای تبدیل به گاال میشوم و مخوول مقعودی صوورت میگیرم افزون بر اینها مالی فقط مر رؤیوا میتوانوست خووم را بوه عنووان عاش پیشهای از جنس کازانووا متصور شوم و از این نظر شبیه بونوئل بوم: ”مر رؤیا از چیزهایی که مرا ترسانده و زندگیا .را تباه کرمه انتقا .میگرفتم معشوقها .را همچون حیوانی مالک میشد.؛ لباسهایش را پاره میکرم.؛ سینههایش را بیرون میآورم.؛ زیر جامهاش را پاره پوره کرمه و وحشیانه به آلت ش شدها. آویزان میکرم]۰٣[“ . 186
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
این نکته هم خالی از اهمیت نیست کوه اموارم جیموز ،موسوت صومیمی و کلکسیونر آثار مالی ،گفته است رابطه گاال و مالی ربطی به سکس نداشوت گواال بیشتر خانهمار ،مامر ،حسابدار و الها.بخش مالی بوم جیمز همچنین گفتوه اسوت: ”عالقه واقعی مالی به طور غریزی همجنسگرایانه بوم تا مگرجنسگرایانوه گواال موست ماشت این باور را بپروراند که او را از همجنسگرایی نجات مامه بوم ،اموا ته قلباش میمانست که اصال از عهده این کار برنمیآید “[ ]۸۱مر واقع ،زندگی مشترك طوالنی آنان خیلی عجیب بوم با گلشت زمان سالی جنسی مالی انحوراف بیشتری پیدا میکرم و عالقه گاال به سایر مرمان نیز حریصانه شد
187
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - For the historical background, see Raymond Carr, Spain, 1808– 1939, Oxford: Oxford University Press, 1966; and Hugh Thomas, The Spanish Civil War, 10th edn, Harmondsworth: Penguin, 1986 ۸ - In this respect, see Suzanne Byrd, ‘La Barraca’ and the Spanish National Theatre, New York: Ediciones Abra, 1975; and Luis Sáenz de la Calzada, ‘La Barraca’: Teatro Universitario, Madrid: Biblioteca de la Revista de Occidente, 1976 ٩ - M. Fernández Almagro, ‘Blood Wedding’, El Sol, 9 March 1933 ١ - Byrd, ‘La Barraca’ and the Spanish National Theatre, pp. 54–5 ٥ - See Dalí, Un diari, pp. 27, 38, 50 ١ - The bomb incident is described by a fellow-student, Josep Rigol, in Antonina Rodrigo, Lorca–Dalí. Una amistad traicionada, Barcelona: Planeta, 1981, p. 21 ١ - See the translation of the play by Edwards in Lorca Plays: Two, and in particular p. 84 ۲ - See the statement by Rapún’s close friend, Modesto Higueras, in Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 354 ٣ - Ibid., p. 420 ۰۱ - Buñuel, My Last Breath, p. 135 ۰۰ - Ibid., p. 136 ۰۸ - Ibid., p. 120 ۰٩ - Ibid., p. 149 ۰١ - See Rucar de Buñuel, Memorias de una mujer sin piano, p. 41 ۰٥ - Buñuel, My Last Breath, p. 119 ۰١ - Ibid., p. 97 ۰١ - Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, pp. 227–34 ۰۲ - See ‘El pincel erótico de Dalí. Reportaje por Luís Permanyer’, Playboy, Barcelona, no. 3, January 1979 ۰٣ - Quoted in André Parinaud, The Unspeakable Confessions of Salvador Dalí, New York: Quill, 1981, p. 93 ۸۱ - See Meredith Etherington-Smith, Dalí, London: Sinclair-Stevenson, 1992, p. 260
188
سیاست و سکس
لورکا بونوئل دالی
189
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
در ورطه آشفتگی
پیروزی راستگرایان مر انتخابات پارلمانی نوامبر ،۰٣٩٩آغواز سوقوط مر ورطه آشوبی بوم که ظرف کمتر از سه سال منجر به جنگ ماخلی و مرگ لورکوا مر نخستین ماه جنگ شد گرچه چپگرایان مر انتخابات شکست سنفینی خوورمه بومند ،راستها نیز مرکب از گروههای مختلفی بوم که با هوم اختوالف ماشوتند نخست وزیر جدید ،آلخاندرو لروکس ،رهبر حزب جمهوریخواهان رامیکال بوم که بر خالف عنوان حزباش ،برنامه سیاسی ضدسوسیالیستی مر پیش گرفته بووم مرعینحال خیل روبلز رهبری کنفدراسیون احزاب کاتولیک را برعهده ماشت کوه بعدا کنفدراسیون خوممختار احزاب مست راستی اسپانیا نا .گرفت لروکس که فاقد اکثریت آرا برای تشکیل مولت بووم و نتوانوسته بووم بوا سوسیالیستها ائتالف کند ،ناچار شد با کنفدراسویون مزبوور ائتوالف کنود او امیدوار بوم با این ائتالف و استفامه از وزرایی از کنفدراسیون احزاب مستراستی مر کابینه بتواند آنان را به جای منافع راستگرایان و حزبی متعهد به منافع ملوی کند البته روبلز هم به سهم خوم بر این باور بوم که رامیکالها[جمهوریخواهان] از مستیابی به اهداف خوم ناکا .خواهند ماند و کنفدراسیون احزاب مستراستی ،که اکنون مر امور کشوری سهیم شدهاند ،خواهند توانست قدرت را به نفع خوم یک کاسه کنند بههرحال حاصل این ائتالف چنین بوم که مشخصه موسال آتی اسوپانیا عمدتا تالشهای ناموف برای تشکیل مولت ائتالفی و کابینههای لرزان بوم آوریل ۰٣٩١لروکس ناچار بوه کنوارهگیری شود ،اموا آلکواال زاموورا، 190
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
رئیسجمهور و حامی سرسخت جمهوریخواهان که خواهان جامعهای عامالنه بوم، از معوت روبلز برای تشکیل مولت امتنا کرم پاییز ۰٣٩١مولت بار میفر مچار تشتت شد و این بار رئیسجمهور چارهای جوز اعطوای پوستهای کلیودی بوه کنفدراسیون احزاب مستراسوتی نداشوت انتوصاب آنوان مر وزارتخانوههای کشاورزی و مامگستری فورا آتش مخالفت چپگرایان را برانفیخت []۰ بر همین بستر الز .است یامآوری کنیم که فاشیسم مر سطح اروپوا مر حوال عروج بوم ژانویه ۰٣٩٩هیتلر صدراعظم آلمان شد و ماه بعود پارلموان آلموان (ریشتاگ به آتش کشیده شد ماه مارس کلیه احزاب سیاسی ملهی شدند و حوزب سوسیالیست ملی هیتلر کنترل کامل اوضا را مر مست گرفت شواهد متقنی مبنی بر تعقیب و آزار روشنفکران و یهومیان مر مست بوم اخبار این اوضا بوه طورز بارزی مر روزنامههای اسپانیا منتشر و با نفرانی از سوی چپگرایان اسپانیا منبال میشد سال ۰٣٩١تعدام اعضای حزب فاشیست اسپانیا ،فاالنژ اسپانیوال ،به طوور نجومی مر حال افزایش بوم و با همان شیوههای”[سازمان] جوانوان هیتلوری“ بوه اذیتوآزار [چپگرایان] میپرماختند به عالوه کنفدراسیون احزاب مستراسوتی به رهبری روبلز نیز اکنون پرخاشفرتر شده و سازمان جوانان آن به همان سوبعیت فاالنژها رفتار میکرمند مر چنین اوضاعی جای تعجب نیست که چپ اسوپانیا مر هراس قدرتگیری فاشیستها به همان شکلی بومکه مر آلمان هیتلری اتفاق افتامه بوم چرخش قدرت به نفع راستگرایان بهگونهای بوم که اکتبر ۰٣٩١اتحامیههای کارگری[راست] فراخوان اعتصاب عمومی بر ضد مولت[جمهوریخواهان] مامند مر کاتالونیا جو بشدت ملتهب بوم و باور عمومی مرم .بر انکار ح خوممختاری کاتاالنها از سوی مامرید بر این التهاب میافزوم انقالبی که مر بارسولونا اتفواق افتام با شکست کامل مواجه شد و رهبر انقالب ،لویس کومپانیس ،فورا مسوتفیر شد اما مر آستوریاس،استان شمال غربی کشور ،سازمانهای طبقه کوارگر جبهوه واحدی تشکیل مامه و حمالت همه جانبهای به نهامهای بورژوایی ترتیب مامنود قیا .آنها شامل حمله گسترمهای برای اشهال مرکز آستوریاس ،اوویدو ،میشد کوه مو هفته به طول انجامید مر این حمالت سنفین که چهار هزار کوشته بور جوای گلاشت ،ساختمانهای متعدمی از کوچک تا بزرگ تخریب شدند نهایتا این قیوا. 191
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
توسط واحدهای ارتش اسپانیا مر آفریقا ،از جمله نیروهای موریتبار و مهمتر از همه فرانسیسکو فرانکو ،میکتاتور بعدی اسپانیا ،که فرماندهی عملیات را بر عهده ماشت مرهم کوبیده شد انقالبیونی که جان سالم بهمر برمه بومند مورم سورکوب وحشیانه قرار گرفتند بسیاری از آنان اعدا .شده و تعدام بیشتری به زندان افکنده شدند مانوئل آزانیا ،نخست وزیر چپگرای کشور مر سالهای نخست جمهووری [مو ].بدون هیچ مدرکی متهم به شرکت مر انقالب بارسلونا شده و مسوتفیر شود رویدامهای آستوریاس و فجایع آن از هرمو طورف ،بوه شوکل گوسترمهای مر روزنامههای اروپا و مطبوعات اسپانیا منعکس میشد البته مر اسپانیا راستگرایان میتوانستند امعا کنند که توانستهاند قیا .کمونیستها به تبعیت از روسیه را مر هم بکوبند چنین امعایی مر ماههای منتهی به جنگ ماخلی بارها و بارهوا از سووی آنان تکرار میشد
*** آنچنان که انتظار میروم ،موضع لورکا مر قبال اوضا سیاسی مخالفوت بوا راستگرایان بوم و به طور ناگزیری توجه او به [سیاست] جلب شوده بووم و مر نتیجه توجه مشمناناش را به خوم جلب نمومه بوم تابستان ،۰٣٩۰اندکی پس از برقراری جمهوری ،شهرمار جدید زامگاه لورکا او را برای افتتاح کتابخانه فوئنته واکروس معوت کرمه بوم لورکا مر سخنرانیاش از ضرورت جامعهای بیطبقوه، اهمیت فرهنگ وآموزش و مخالفت با سرمایهماری سخن گفته بوم که رویهمرفته حکایت از حمایت جدی لورکا از مولت جدید و اهداف آن میکورم بعودها مر بوئنوسآیرس روزنامهنفاران راجع به میدگاههای سیاسیاش از او سووال کورمه بومند و لورکا تصریح کرمه بوم که شدیدا مخالع سلطنت است و از کنوارهگیری شاه آلفونسوی سیزمهم نیز به وجد آمده بوم [ ]۸بعدتر نیز پس از شکست انقوالب بارسلون ،مستفیری و زندانی شدن مانوئل آزانیا ،لورکا مر نامهای سرگوشامه بوه سایر روشنفکران پیوست و مر آن نامه به طرز رفتار با مانوئل آزانیا اعتراض کرمه بومند مر طی مو سال آتی ،میدگاهها و اقدامات سیاسی لورکوا بیوش از پیوش برجسته شد تا جاییکه به گروه البارّاکا برمیگرمم ،خصومت راستگرایان بوا گوروه مر 192
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
موران اقامت لورکا مر آرژانتین فزونی یافته بوم فوریه ،۰٣٩١ال موئنده ،نشریه راستگرایان مامرید این باور را اشاعه میمام که سرمایهگلاری مولوت مر گوروه الباراکا اتالف سرمایه توسط گروهی از مانشجویان مامرید است که مسوتِکمی از همجنسگرایان ندارند [ ]٩ژوئیه همان سال ،پس از بازگشت لورکا و قبل از توور تابستانی گروه ،ال موئنده که اکنون تحت نفوذ روزافزون فاالنژیستها بوم ،گروه را متهم به تشویش اذهان روستاییان ،از طری اشاعه باورهای آشکارا مارکسیوستی و نمایش آشکار بیبندوباری نموم []١ تور تابستانی البارّاکا با اجرای نمایشهایی مر مدرسه بینالمللی تابوستانی مر سانتاندر شرو شد اجراها شامل نمایش مون ژوانی به نا” .شیام سویل“ اثر تیرسو م مولینا ،نمایشنامهنویس قرن هفدهم میشد اواخر اوت البارّاکا اجرایی مر شوهر پالنسیا مر جنوب غربی بورگوس ماشت پس از نموایش ،گوروه مر رسوتورانی مشهول غلا خورمن بومند که ناگهان با وروم مؤسس فاالنژهوا ،خووزه آنتونیوو پریمو م ریورا مواجه شدند لورکا هنفا .صرف غلا یامماشتی از پریمو م ریوورا مریافت کرمه که تصریح کرمه بوم از آنجا که لباس آبی رنگ گروه با لباس آبی رنگ فاالنژها تطبی کند ،اسپانیا آینده بهتری خواهد ماشت معلو .نیست که این پیا .طعنهآمیز بومه است یا نه ،اما تقریبا روشن است که پریموو م ریوورا قوصد تمسخر کسی را ماشت که مسال مورم استهزای راستگرایان قرار گرفته بوم مر رابطه با آثار لورکا ،او به احتمال نفارش یرما را مر سال ۰٣٩۱که هنووز مر کوبا بوم ،شرو کرمه بوم چرا که برخی از پرمهها را برای اعوضای خوانوامه متمول لویناز قرائت کرمه بوم پاییز ۰٣٩٩ششماه پس از اولین اجرای نمایوش عروسی خون ،بنظر میرسد که پرمه مو .نمایشنامه یرما را تکمیول کورمه و مر تابستان ۰٣٩١پرمه سو .را نوشته بوم اواخر ۰٣٩١تمرینات نموایش یرموا بوا همکاری مارگاریتا شیرگو که خوم نقش یرما را بازی میکرم بوا شوور و شووق فراوان شرو شد مارگاریتا شیرگو زنی خوشهیکل بوم که چهرهای پرصالبت ،چشمان سویاه و صدای گیرایی ماشت سال ۰۲۲۲مر بارسلون و مر خانوامهای کارگری چشم بوه منیا گشومه بوم مر اوایل سی سالفی با انریک بورّاس هنرپیشه کمپانی تااتر مایور کرمه و طب شواهد به خاطر توانایی اسوتثناییاش مر اجورای نمایشهوایی از 193
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
مرامای کالسیک گرفته (مانند نمایش سناکا مدآ تا تاواتر مودرن خوارجی (مر نمایش همسر میوانه شایلوت و از تااتر قرن هفدهمی توا تاواتر مودرن اسوپانیا معروفترین و تسثیرگلارترین هنرپیشه اسپانیا مر آن موران و حتی مر آمریکوای جنوبی بوم قبل از تولید نمایش یرما ،مارگاریتا مر مو تا از نمایشهوای لورکوا -سوال ۰٣۸١مر ماریانا پیندا و سال ۰٣٩۱مر همسر شففتانفیز کفاش بازی کرمه بوم لورکا رابطه گرمی با مارگاریتا ماشته و تا آخر عمر این رابطه به شکل همکاری بوا لورکا مر اجرای نقشهایی که لورکا هنوز مر حال پروراندن آن بوم ،امامه پیودا کرم اواخر آوریل ۰٣۸٣پس از تولید نمایش ماریانا پیندا مر گراناما ،لورکا و مارگاریتا هرمو مر ضیافت شامی که به افتخار آنان مر هتل قصرالحمرا برگزار شده بوم شرکت کرمند و لورکا بدین شکل از او تجلیل کرم: ”اینجا مر گراناما ،جایی که قهرمان برجسته ما رؤیای عاشقانهاش را مر خواب میبیند ،میخواهم مر حضور همه و با اطمینان خواطر از فعالیوت او مر تااتور کشورمان تمجید و تشکر کنم او هنرپیشهای است که هوای توازهای بوه فوضای گرفته تااتر ما بخشیده و شراره آتش و کوزهای آب سرم روی مخاطبان میریوزم که با اجراهای آبکی مر خواب رفته بومند “[]٥ مر یرما نیز مانند عروسی خون استیصال تم محوری است و نمایشنامه تقابلی مر برابر رویکرمهای کوتهنظرانه اسپانیایی است که مر ارزشهوای سونتی فروخفتوه است مر یرما ،اما استیصال به عش مرهم شکسته زن و مرم جوانی مربوط نمیشوم، بلکه استیصال زن جوانی است که پس از گلشوت چنودین سوال از ازمواجاش نمیتواند بچهای به منیا آورم یرما تنها زمانی از نومیودی روزافوزوناش رهوا میشوم که بتواند شوهری را که عشقی به او ندارم از خوم مور کند و بوه خاطور بیعالقفی شوهر به گلاشتن بنیان خانوامه و مر نتیجه رفتار خوشونتآمیزش ،زن را به سمت خومکشی سوق میمهد و زن میفهمد که بقیه عمر بیوهای بدون فرزنود خواهد ماند مسسله نداشتن فرزند که منشس استیصال یرما است ،قبال نویز مر هموسر شففتانفیز کفاش و با قدرت بیشتری مر نمایشنامه پس از گلشت پنج سال بیوان شده بوم ،اما این مرونمایه مر هیچیک از آنان به اندازه یرما اولویوت و اهمیوت ندارم که هر موقعیت و هر شخصیت [نمایشنامه] بدان گره خورمه است عش لورکا 194
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
به کومکان را مر عکسهای که مر ایاالت متحده گرفته بوم و نویز بوا فرزنودان خواهرش ،کنچیتا میتوان فهمید سال ۰٣۸٣وقتی با آنخل م ریو و همسرش مر کوهستانهای بوشنلسویله بوم ،با مو تا از کومکان محل به نوا .سوتنتون و موری هوگان موست شده و از مصاحبت با آنان به وجد آمده بووم مر سرتاسور موران زندگیاش چنین بوم کومکان بخشا یامآور معصومیت کومکی بوم که لورکوا مر اشتیاق به آن میسوخت و بخشا او را از این واقعیت آگاه میکرم که به عنوان یک همجنسگرا ،احتمال ندارم پدر یک بچه بشوم از این لحاظ لورکا بسیار متفاوت از بونوئل و مالی بوم بونوئل خوم مارای چند فرزند بوم مالی هم به مالیلی کوه عنووان کورمیم، ناتوان از به منیا آورمن بچه بوم و با مر نظر گرفتن تما .احتماالت ،خوم نیز چنین نمیخواست از این لحاظ اشتیاق سوزناك بچهمار شدن از طری [نمایشنامه] یرموا بیان میشد نمایشنامهای که بازتاب مرمناکی از استیصال عمی لورکا و احوساس خسران بوم البته مر کنار اینها ،یرما نقد تندوتیز جامعهای است که ریوشه مر ارزشهوای سنتی مارم و کینهجویی و عد .مدارا را تشوی میکند از آنجا که به منیا آورمن بچه عملکرم طبیعی یک زن شوهر کرمه تلقی میشوم ،یرما از سوی ساکنان روسوتا انفشتنما شده بوم و به او لقب یرما مامه بومند که به معونی ”مطوروم“ اسوت و بدینسان به طور نظا.مند مورم استهزا ساکنان روستا قرار گرفته بوم عالوهبوراین، این وضعیت شامل حال شوهر یرما نیز میشد که شایعاتی مربارهاش شکل گرفته و بر همین اساس نا .و اعتبارش را از مست مامه بوم بنابراین خووان مودا .نفوران ”ناموس“ بومه و متعاقبا نسبت به همسرش به طور روز افزونوی اعموال خوشونت میکرم مر واقع ،هنفا .کار مر مزرعه یرما را مر خانه حبس کرمه و به نفهداری مو خواهر کوچکاش گماشته بوم لورکا مر به توصویر کوشیدن روسوتایی کوه رفتارهای مشفقانه مر آن غایب است و مرم .همیشه آمامهاند تا اولین سنگ را خوم بزنند ،نمونه کوچک از کشوری را نشان میمهد کوه ریوشه مر گلشوته مارم و کوتهفکری مرم .به گونهای است که او به عنوان یک همجنسگرا ،قربوانی تلقوی میشوم این تصویر با رنگهای تندتری مر مو نمایشنامهای که بعودها نوشوت، برجستهتر میشوم 195
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
تمرین اجرای نمایش مر بیستوهشتم مسامبر و مر تماشاخانه اسپانیول مامرید انجا .گرفت و بیستونهم مسامبر اولین اجرای آن مر خانهای مربوسته و فوضایی محدوم روی صحنه رفت البته این اجرا نیز خالی از ماجرا نبووم عناصور مسوت راستی از میان مخاطبان تالش میکرمند ،نمایش را برهم بزنند آماج نخست آنوان خوم لورکا بوم و نمایشی که محتوای جنسی آن را بسیار متهورانه میپنداشوتند راستگرایان از این واقعیت به خشم آمده بومند که مارگاریتوا شویرگو موسوت صمیمی مانوئل آزانیا بوم که به اتها .همدستی مر انقالب بارسلون به زندان انداخته شده و به تازگی آزام شده بوم بنابراین به محض باال رفتن پرمه معوا شرو شد؛ فورا لورکا و مارگاریتا را فحش باران کرمند و آنها را کوئیر و لوزبین نامیدنود پس از کشمکشی که منجر به متوقع شدن نمایش شد ،اخاللگران را از آنجا بیرون کرمند ،اما این رویدام خصومت روزافزون بین حامیان چپ و راسوت را بوسیار واضح نشان مام و به ویژه لورکا انفشتنما شد پس از اینکه معواها خوابید ،نمایش بدون مزاحمت امامه یافت و با موفقیوت کامل به پایان رسید مر روزهای آتی ،میدگاههای مخالع چپ و راست به طور ناگزیر مر مقاالتی مرباره نمایش یرما مر روزنامهها منعکس شد سخنان پیرزن مر پرمه اول که مر آن عنوان کرمه بوم به خدا ایمان ندارم ،مر کنار نمایش آیین بتپرستان مر پرمه سو. فورا مستمسکی مر مست مطبوعات مستراستی شد که مر این نمایش به کلیوسای کاتولیک حمله شده است روزنامه متنفل ABCراستگرایان از بیبندوباری نمایش گالیه میکرم و روزنامههای ال مبات و گراسیاای جوستیسیا توجهها رامعطوف بوه کفرگوییهای متعدم مر نمایش نمومند مر اوایل سال ۰٣٩٥نیز روزنامه محافظوه کار کاتولیک ال سیفلو فوتورو ،یرما را مر لیست نمایشهای ممنوعه قرار مام مر مقابل مطبوعات مستچپی مجموعا با استقبال و مجامالت گرمی بوا آن برخوورم کرمند :روزنامه ال پوئبلو عنوان کرم که لورکا اکنون به تااتر بستر اصولی اروپوا پیوسته است؛ روزنامه میاریو م مامرید نوشت که لورکا وضعیت رقتبار بوسیاری از زنان اسپانیا را به نمایش گلاشته است [ ]١یکی از تماشاچیان شاخص افتتاحیوه بونوئل بوم که اکنون مر مامرید بسر میبرم و بعدها عنوان کرم که مر این مقطوع ”من و لورکا بار میفر بهترین موست همدیفر شدیم و اوقات پرباری را بوا هوم 196
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
گلراندیم “[ ]١اما بونوئل نمایش یرما را بسیار معمولی توصیع کرم کوه بودون ترمید این نظر متسثر از میدگاههای سرسختانه سوررئالیوستها و بواور شخوصی بونوئل بوم که همانگونه ذکرش رفت آثار لورکا را بسیار سنتی میمید عجیبتر از این موضع مالی بوم که سال ۰٣٩٥نمایش یرما را مر بارسلون میده بوم و مر نامهای به لورکا نوشت” :نمایش را مشحون از ایماژهای سوررئالیستی و به شودت مبهم مید “ .مالی پیشنهام کرم که بار میفر با همدیفر کار کنند []۲ تابستان ۰٣٩١لورکا از مرگ موست صمیمی خوم ،ایفناسیو سانچز میخواس مر سن چهلومو سالفی مر میدان گاوبازی بشدت متسثر و منقلوب شود سوانچز میخاس که نمایشنامهنویسی نسبتا موف ،رقاص فالمنکوی پرشور و گاوبازی ماهر بوم پس از مدتی کناره گیری به میدان [گاوبازی] بازگشته بوم او کمابیش چواق شده و چابکی ساب را نداشت روز یازمهم اوت موافقت کرمه بوم که مر میودان گاوبازی مانزانارس ،شهری مر جنوب مامرید به جوای گاوبوازی زخموی وارم میدان شوم بعد از ظهر همان روز مر نبرم با اولین گاو ،که ورزایی قدرتمند به نا. ”گرانامینو“ بوم ،روبرو شد ایفناسیو مر تالش برای سپری کرمن مرحلهای سخت و غیرمعمولی بوم که شامل نشستن بر حصار چوبی اطراف میدان میشد گرانامینوو شاخهایش را مر کشاله ران ایفناسیو فرو برم و او را ناچار به چرخیدن مور خووم کرم متعاقبا و طب مرخواست ایفناسیو او را با آمبوالنس به مامرید برمند ،اموا تسخیرات پیش بینی نشده موجب شد [زخم] قانقاریا مر بدناش گسترش یابد و مو روز بعد جانش را از مست مام سال بعد ،لورکا مر مرثیهای بینظیر ،مرثیهای برای ایفناسیو سانچز میخاس ،مین خوم را به گاوباز اما کرم *** چنانکه ذکرش رفت ،بونوئل سال ۰٣٩١پس از مو سوال کوار بوا شورکت پارامونت از پاریس به مامرید برگشت مر مامرید به عنوان ناظر پروژههای موبلوه به استخدا .شرکت وارنر برامرز مر آمد مه ماه با این شرکت فعالیت کرم و بعد به معوت ریکارمو اورگویتی ،تولید کننده فیلمهای تجاری به عنوان کارگرمان بوه شرکت فیلموفونو پیوست مر آغاز نظارت بر صحنه فیلمهای من کینتین تلوخ و مختر خوان سیمون که هر مو مر سال ۰٣٩٥اکران شدند را برعهده گرفت از آنجا 197
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
که کارگرمانها همیشه مر مسترس نیستند ،اغلب او را فرا میخواندنود توا نقوشی فراتر از ناظر صحنه ماشته باشد مون کینتین تلخ ،قصه کاسب میانسالی بووم کوه متوجه خیانت همسرش شده و پی میبرم که مخترش ماریا از آن او نیوست مون کینتین مختر را ربومه و مر جلو کلبه یک ماهیگیر رها میکند ماریا همراه میفر مختر ماهیگیر به نا .خوویتا که خواننده و رقاص مستعدی بوم بزرگ شده و هور مو مختر جوان به کابارهای که از قرار معلو .مال پدر ماریا است میروند و نوزم پدر باز میگرمم هرچند فیلم مون کینتین تلخ اساسا ملومرا .بوم ،مخوتر خووان سیمون کمدی موزیکال بوم کارمان ،مختر خوان توسط یک گرگ جنسی ربوومه شده و مر مامرید حامله میشوم،اما نهایتا توسط پدر و موست موران کومکویاش آنخل که اکنون رقاص فالمنکو بوم نجات مییابود و سرنوشوت بودتری پیودا میکند با مر نظر گرفتن ویژگی سیاسی فیلم الس هورمِس( ۰٣٩٩-۰٣٩۸تا حدومی تعجبآور بوم که اکنون بونوئل مر فیلمهای تجاری با چنین کیفیت هنری نازلوی نقش ایفا میکرم از این منظر و مر این مقطع از زندگی با لورکا بسیار متفاوت بوم که بدون مر نظر گرفتن مالحظات مالی نمایشنامه مینوشت اما چون بونوئل متسهل بوم و مساولیت خانوامه بر موشاش بوم به پول نیاز ماشت ،هرچند مرعینحال به نواقص کارهای خوم نیک آگاه بوم بههرحال ،فیلمهایش نزم مخاطبوان و عاموه مرم .اسپانیا موفقیتآمیز بوم و مخاطب را به سینما میکشاند فقط با پول حاصول از مون کینتین تلخ توانست ملک بزرگی را بیرون از مامرید و یک آپارتمان هفوت خوابه مر شهر بخرم بهعالوه ،تجربه کار با عوامل فیلم ،انعقام قرارمامهوا و سوایر جنبههای تولید فیلم آینده خوبی را برایاش رقم زم اما بنظر میرسد کوه ایون کمونیست متعهد آنگونه که انتظار میرفت ،اکنون مر امور خطیر سیاسی مخالوت نمیکرم گرچه اندکی بعد موباره به میدان سیاست بازگشت
*** مالی هم که زمانی انقالبی بومه و طورح قتول پامشواه اسوپانیا را مر سور میپروراند ،اکنون عمدتا سرگر .شهرتطلبی و منفعت شخصی بوم و گرچه لورکوا با مولت جمهوری[مو ].همکاری میکرم و میدگاههای چپگرایانوهاش را بیوان 198
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
میکرم ،توجه مالی بتدریج معطوف به ایاالت متحده شد همانگونوه کوه اشواره کرمیم ،سال ۰٣٩۰مر پاریس جولیان لوی آثار مالی را میوده و توابلوی جوانْ سختی حافظه را از او خریده بوم نمایشفاه مزبور مسامبر ۰٣٩۰با آثاری از ژان کوکتو ،مارسل موشامپ ،ماکس ارنست ،پیکاسو ،من رای و میفران و آثاری از مالی مانند تنهایی مالی و مر کنار ساحل برگزار شده بوم این نمایشفاه موفقیوت چشمگیری به همراه ماشت و زمینه را برای نمایشفاهی که نوامبر و مسامبر ۰٣٩٩ مر گالری شخصی لوی مر نیویورك برگزار میشد فوراهم کورم مالوی مر ایون نمایشفاه با بیستوشش اثر حاضر شد قبول از ایون نمایوشفاه مر موه ،۰٣٩۸ بیستوهفت اثر گوناگون مالی مر مومین نمایشفاه گالری پی یِر کوله مر پاریس به نمایش گلاشته شد و مر سال ۰٣٩٩مر همان گالری بیستومو نقاشوی مالوی ،مه طرح و مو ابژه سوررئالیستی به نمایش گلاشته شد ماههای موه و ژوئون ۰٣٩١ نمایشفاه میفری مر بروکسل و همزمان با آن نمایشفاهی مر لندن و ژوئن و ژوئیه همان سال مر پاریس برپا شد مالی روز به روز معروفتر میشد و امور روزانوه و فعالیتهای اجتماعیاش تحت کنترل گاال بوم که همواره با اشتیاق تموا .منبوال آیندهای سرشار از پول و موفقیت [مالی] بوم مر همین رابطوه ،تابوستان ۰٣٩٩ مالی و گاال با یکی از اشراف فوقالعامه ثروتمند انفلیسی بوه نوا .اموارم جیموز موست شدند که سه سال از مالی جوانتر بوم جیمز مشتری پروپاقرص آثار هنری بوم و از این پس به چهرهای مهم مر زندگی مالی و گاال تبدیل شد سال ۰٣٩٩مالی نتوانست شخصا مر نمایشفاه لوی مر نیویورك حاضر شووم، اما اوایل نوامبر ۰٣٩١او و گاال رهسپار مریا شدند تا مر مومین نمایشفاه لوی که از بیستویکم نوامبر تا مهم مسامبر[ ]۰٣٩١برگزار میشد ،حضور یابند مر کشتی و نیز هنفامی که به نیویورك رسیدند و برای اولین بار سروکله روزنامهنفاران پیدا شد ،نقاشیهای مالی با نخهایی آویزان به انفشتان و لباسهایش بوم وروم او بوه نیویورك هم از سوی گزارشفران مطبوعات و عامه مرم .با استقبال روبورو شود و خوم نمایشفاه موفقیت عظیمی به منبال ماشت منتقدان هنری از اصویل بوومن و مهارت هنری او سخن میگفتند حضور مالی و گاال چندین جشن پرشکوه را بوه منبال ماشت که یکی از آنها مر کازا م الس اسپانیاس(خانه اسپانیا مرکز فرهنگ اسپانیا مر نیویورك برپا شد و میفری جشن به اصطالح ”توپ رؤیایی“ به ابتکوار 199
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
جوئال لوی و کارسّه کوسبی که مر آنان از مدعوین خواسته میشد با جامههایوی که رؤیاهای کنونی آنان را بازتاب میمهد شرکت کنند مالی مور سرش بانوداژ پیچیده بوم و پیراهناش شبیه جعبهای شیشهای بوم که زیر آن مستبندی صوورتی میده میشد گاال هم عروسکی را روی سرش گلاشته و سینههایش زیور ژاکتوی چسبناك نمایان بوم مامن قرمز روشنی پوشیده بوم که پاهای خوشفر.اش را نمایان میساخت نوزمهم ژانویه که با کشتی به مقصد اروپا حرکت کرمنود ،نوسبت بوه زندگی شیرین و پول هنففتی که نیویورك برای آنها به ارمهان آورمه بووم حوس خوبی پیدا کرمه بومند پول و زندگی پر رزقوبرق به آنان چشمک میزم بنظور میرسید که مالی نسبت به رویدامهای سال ۰٣٩١و بوه ویوژه انقوالب شکوست خورمه بارسلون و مر هم کوبیدن قیا .کارگری آستوریاس کامال بیتفاوت بووم پنجم اکتبر همان سال -یک روز قبل از انقالب بارسلون -مر بارسلون نمایوشفاهی برپا کرمه و سخنرانی کرم مرحالیکه بیشتر ساکنان بارسلون به خیابانها ریخته تا اعتراض خوم را نسبت به مولت مامرید بیان کنند ،مالی توضیح میمهد که چطور روز ششم اکتبر او و گاال به مرز فرانسه گریختند []٣ نیویورك چشمک میزم و مالی حاضر نبوم منافع ،شهرت و اقبوال خووم را قربانی باورهای انقالبی کند ترمیدی نیست که مالی با تشخیص اینکوه گواال مر رسیدن به اهداف [مامی] او را کمک میکند ،ژانویه سوال قبول[ ]۰٣٩٩بوا هوم ازمواج کرمه بومند نقاشیهایی که مر نمایشفاههای مختلع مر فواصل سالهای ۰٣٩١-۰٣٩۰بوه نمایش گلاشته شد ،شامل آثاری نیز میشد که قبال خل کرمه بوم :آثاری چوون جانْ سختی حافظه و شبح میل جنسی مر شبح میل جنسی که سال ۰٣٩۸تکمیول کرمه بوم ،مالی خوم را به شکل کومکی به تصویر کشیده است که لباس ملوانان بر تن مارم و به اندا .عظیم و بیسر یک زن خیره شده است بدن زن با چوب زیر بهل نفهماشته شده است ؛ پستانهایش به شکل گونی سیبزمینی بودقوارهای هوستند؛ مست چپ مثله شده زن به شکل آلت مرمانه سیخ شده است مالی بعدها مر توضیح این اثر گفته بوم” :مالی کومك وحشتزمه از شبح غولآسای زنانفی اسوت “[]۰۱ مر سالهای بعد این وسوسههای جنسی بر آثارش چویره شودهاند بورای نمونوه تابلوی مدیتیشن روی هارپ که مر فاصله سالهای ۰٣٩١-۰٣٩۸تکمیول شود، 200
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
مرمی کامال پوشیده مر کنار زنی لخت ایستامه است؛ بازوی چپ زن مور گورمن مرم حلقه زمه است و مرم -همانند اثر ساب اش -فرشتفان ،با کالهوی آلوت بوه احتمال ش کرمهاش را پوشانده است؛ مر روبروی زن و مرم شخصی نقاب مار کوه آلت سیخ شدهاش روی چوبدستیای قرار گرفته آنها را نفاه میکند این نقاشوی نیز بار میفر هراس مالی را از عواقب همخوابه شدن با زنان نشان میمهد که اکنون این هراس مر رابطهاش با گاال تشدید میشد مر واقع سوژه فرشتفان ،زنی مکاره که مرمان را قربانی [مطامع] خوم میکند مر سال ۰٣٩١مر تعدامی از طرحهایوی که برای ناشر سوئیسی آلبرت سکیرا تهیه کرمه بوم ،میده میشوم کتاب ترانههای مالدورور اثری بوم که به خاطر شکاکیت نویوسنده و مفوا اش از آزامیهوای فرمی و عصیان علیه خدای[کتاب] عهد عتی مورم تحسین سوررئالیستها واقوع شد اگر مالی ایمان ماشت که گاال میتواند مر غلبه بر نفرانیهای جنسیاش به او کمک کند ،آثار او مر این موره نشان میمهد که این عقدهها بنای ناپدیود شودن ندارند و به مشکلی پایدار مر زندگیاش تبدیل شده است مر همان مقطوع ،مالوی میخواست جدایی تلخکا .از پدرش را بهبوم بخشد موارس ۰٣٩٥مر فیفوراس یکدیفر را میدند و گرچه مون سالوامور هنوز با غیظ و غضب فرزندش را نفواه میکرم ،همدیفر را مر آغوش گرفتند متعاقبا مون سوالوامور وصویتنامهاش را تهییر مام و گرچه هنوز بخش عمده امالكاش مر متلک مخترش بوم ،اما فرزند قبال عاق شدهاش را مشمول ارث خوم نموم حداقل تا حدومی هارمونی خانوامگی مر حال تنظیم شدن بوم *** البته سیمای سیاسی اسپانیا نیز مر حال مگرگونی بوم پیش از هر چویز موره مولت ناتوانی بوم که آمال سیاسی سالهای نخست جمهوری را کامال باخته بووم مولت راستگرای فعلی به جای تالش برای پیشرفت اجتماعی و آموزشی ،عمودتا مر پی تعدیل امور بوم نتیجه این سیاست اعمال محدومیتهای شودید موالی از طری کاهش مستمزمها بوم که مآال -مستکم مر مورم کارگران موزار جنووب کشور -بسیار پایین بوم عالوه بر احساس نارضایتی حاصل از این اقدامات ،چپ 201
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
مر هراس روزافزونی از کومتای راستگرایان به سر میبرم و این هراس مر سوال ۰٣٩٥که گیل روبلز ،رهبر ائتالف محافظهکاران ،وزیر جنگ شد تشدید گرمیود بهعالوه ،پس از این انتصاب ،ژنرال فرانسیسکو فرانکو به مقوا .فرمانودهی کول نیروهای مسلح منصوب گرمید چپگرایان بیش از همه نفران بومند ،چرا که فرانکو آممی بووم بوه مالیول شخصی هیچ رحمی به چپگرایان نمیکرم مر نخستین ایا .جمهوری ،کینه نخست وزیر وقت ،مانوئل آزانیا ،را به مل گرفته بوم که فرانکو را از مقوا .فرماندهوی افسران برکنار کرمه و از آکاممی نظامی ساراگوسا مور کرمه بوم از آنجوا کوه آزانیا قوانین ارتقای مرجه ارتش را هم به نفع ارشدیت سنی و نه شایستفی تهییور مامه بوم ،فرانکو که زیر چهل سال ماشت نیز ذینفع این قانون نشد مر سال ۰٣٩٩ نیز با انتصاب او به عنوان فرماندهی نظامی جزایر بالااریک -که مر واقع به منظور کاهش نفوذ او مر اسپانیا صورت گرفت ،از سرزمین اصلی کشور مور گرمید البته پیروزی راستگرایان مر انتخابات ۰٣٩٩نقطه عطفی مر افزایش شانس فرانکو بوم مارس ۰٣٩١به مقا .ژنرال ارشد نائل آمد و مر پاییز همان سال وظیفوه سورکوب قیا .کارگری آستوریاس به او سپرمه شد و بدون کموترین تزلزلوی از نیروهوای مراکشی[ تحت فرمان ارتش اسپانیا] که به قساوت معروف بومند ،استفامه کرم توا کار [ سرکوب قیا ].را یکسره کند اوایل ۰٣٩٥به مقا .فرماندهی کل نیروهوای ارتش اسپانیا مر مراکش رسید و این ارتقای منصب اندکی بعد با فراخواندن او بوه مامرید توأ .شد فرانکو که به خونسرمی ،انضباط و انرژی معروف بوم و ایموان ماشت که اسپانیا مدا .توسط کمونیستها تهدید میشوم ،به شخصیت مورم عالقوه راستگرایان و به همین مرجه مورم هراس چپگرایان تبدیل شد پاکسازی ارتش از عناصر لیبرال و چپگرا نشان مام که این هراس بیمورم نیست []۰۰ البته مر پایان سال ۰٣٩٥حکومت مر توشتت بووم حوزب جمهوریخوواه رامیکال و اتحام راست روبلز مر رسوایی مالی فرو رفتند که منجور بوه اسوتعفای نخست وزیر آلخاندرو لروکس ،تعلی پارلموان و اعوال .انتخابوات عموموی مر شانزمهم فوریه ۰٣٩١شد چپ برخالف پیشینهاش این را بهترین فرصت برای تجدید آرایش خووم مر گروههای مختلع چپگرا میمید که پراکندگی آنان منجر به شکست مر انتخابات 202
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
۰٣٩٩شده بوم بنابراین جبهه مرممی بوه رهوبری مانوئول آزانیوا شورو بوه شکلگیری نموم و ژانویه ۰٣٩١تواف خوم را مر انتشار برناموه سیاسوی اعوال. کرمند برنامه آنان ،مر صورت پیروزی احیای نظوا .آموزشوی و سیاسوتهای ملهبی ، ۰٣٩٩-۰٣٩۰اجرای اصالحات ارضی بسیار به توسخیر افتوامه و عفوو عمومی حدوم سیهزار نفر بوم که پس از قیا .آستوریاس مستفیر و زندانی شوده بومند و یا هنوز تحت تعقیب بومند برنامه مر همه ابعام مر تضام بوا سیاسوتهای راستگرایان بوم و بر قطببندیای پرتو میافکند که اکنون بارزتر از همیوشه مر سراسر کشور شکل میگرفت میدگاههای سیاسی لورکا قبل از سال ۰٣٩٥نیز از شفافیت کافی برخوورمار بوم مر آوریل ۰٣٩٩مخالفت خوم را با عروج فاشیسم مر اروپا و نیز بوا ملحو شدن به [کانون] موستان اتحام شوروی ابراز کرمه بوم ماه مه هموان سوال ،نوا. لورکا مر رأس اعتراض به فعالیتهای فاشیستی آلمان هیتلری بوه ثبوت رسوید چنانچه قبال گفته شد مر طول سفر به آرژانتین مر همان سال مر پاسخ به روزناموه نفاران مخالفت خوم را با نظا .سلطنتی بیان کرمه و مو سال قبل نیز از استعفای شاه آلفونسوی سیزمهم به وجد آمده بوم پاییز ۰٣٩٥مر گفتفو بوا نوشریه هفتفوی ”اکنون“ ارگان حزب اتحام کارگران مارکسیست ،بر تنفرش از فاشیسم تسکید کرم و تالش شوروی برای مستیابی به جامعهای بیطبقه و انسانی را ستومه بوم [ ]۰۸مر نوامبر همان سال همراه تعدامی از نویسندگان خالق ،روشونفکران و حقوقمانوان بیانیهای علیه تهاجم موسولینی به اتیوپی منتشر کرمند میدگاههای لورکا کوه بوه لحاظ سیاسی صریح تر از بونوئل بوم و مر تضام کامل با مالی هیتلر-محور قورار ماشت ،بسیار روشن بوم مواضع سیاسی لورکا از روی میدگاههایش مرخصوص تااتر و رسوالتی کوه باید ماشته باشد نیز بازتاب مییافت فوریه ۰٣٩٥مر گفتفویی با آنخول الزارو، گزارشفر روزنامه ال ووز مامرید ،تصریح کرمه بوم کوه اکنوون قوصد نفوارش نمایشنامههای انقالبی مارم که مرم .را به تفکر بیندازم و مر این چوارچوب گفتوه بوم قصد نفارش”نمایشی علیه جنگ“ مارم ،پروژهای که هرگز مامیت نیافوت مر گفتفوی میفری با گزارشفری از هفته نامه ”اکنون“ که ذکرش رفوت ،اسوتدالل کرمه بوم که تااتر رسالتی اجتماعی مارم و نمایشنامههای انقالبی اروین پیسکاتور 203
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
نمایشنامهنویس آلمانی را ستومه بوم عروسی خون و یرما تا حد زیامی تجسم نقد لورکا به جامعهای کوتهفکر و بهشدت سنتی بوم اما مر سال ۰٣٩٥نمایوشنامهی بیعنوان نا .اثری بوم که رویش کار میکرم این نمایشنامه که فقط پرمهای از آن مر مسترس است ،بعدا عنوان ”رؤیای زندگی“ گرفت و تجسم میدگاههای سیاسوی لورکا به شکل بسیار عریانتری است نمایشنامه با ظهور ”نویسنده“ بر صحنه شرو میشوم که به مخاطبین یوامآور میشوم ،بنا نیست نمایش”رؤیای نیمه شب تابستان“ را ببیند بلکه ”گوشه کوچکی از واقعیت را خواهید مید“؛ ”چیزهوایی کوه آرزوی میودن آن را نداریود“ و ”حقایقی بسیار بدیهی که آرزوی شنیدن آن را هم ندارید“[ ]۰٩مخواطبینی کوه ”نویسنده“ این مالحظات را با آنان یامآور میشوم ،البته عمدتا طبقوه متوسوط، مرفهین و مستمعین محافظهکار هستند که سری به تماشاخانههای مامریود و سوایر جاها میزنند و پول ندامهاند که با واقعیات تلخ اجتماعی و حقای اخالقی مواجه شوند بلکه منبال نمایشهای عمدتا سرگر .کنندهای هستند که مشخصه تااتر زنده اسپانیا بوم وحتی امروز هم ویژگی ”تماشاخانه وست اند لندن“ است توا اوقوات خوم را با آن پر کنند ”نویسنده“ یامآور میشوم کوه ایون جنوس از مخاطوب چشماناش را بروی واقعیت میبندم؛ به تااتر میروم ”تا اتفاقات را ببیند ،اما نوه اتفاقاتی که بر سر ما میآید“ مرحالیکه هدف اصلی تااتر این است که احساسی به مرم .بدهد که ”مر کانون وقایع هستند“ یعنی مرم .احساس کنند که مر واقعیوات ملموس زندگی روزانه مخیل هستند به عنوان نمونهای از این واقعیات” ،نویسنده“ به رویدامی اشاره میکند که چند روز پیش بر روی همین سن اجرا کرمه بووم و فقر و گرسنفی را چه مر مناط روستایی و چه مر جوامع شهری به تصویر کشیده بوم :مرگ یک زن بر اثر گرسنفی و بچههای یتیماش که ناچارند از فرط گرسنفی توی یک قوطی واکس چیزی بخورند اما گرچه مخاطب باید آگاه به این موسائل باشد و به فالکت پیرامون خوم پاسخی بدهد ،آنها را انکار و یا پنهان میکند خالصه تااتر باید نقابها را برمارم روندی که لورکا مر نمایشنامه عامه مرم. طبیعت جنسی و شخصی خوم را متمایز کرمه بووم و مر نمایوشنامهی بیعنووان رویکرم اجتماعی خوم را متمایز میکرم روند برماشتن نقاب مر این نمایشنامه مر ”هنرپیشه زن“ تجسم مییابد کوه مر 204
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
این نمایشنامه ابتدا با نا .تیتانیا ظاهر میشوم که عشقی بینظیر به ”نویسنده“ ابوراز میکند و بیالتفاتی نویسنده نسبت به این عش فقط بخش ناچیزی از نمایش است مر واکنش به این بیالتفاتی تیتانیا جامه خوم را از تن بیرون آورمه و بوه لیودی مکبث شهوتران بدل میشوم و بدین ترتیب لورکا بر پنهان کرمن هویت خووم مر جامهها [و نقابها] تسکید میکند اما هنرپیشه که احساس خوم را به نویسنده ابراز میمارم ،مرعینحال یک زن است زنی که خارج از صحنه ،یکی از نقابهایش را برمیمارم و مر نقابی میفر ظاهر میشوم که هرچند این نقاب هم انسانی است ،اموا با مهارت کامل بدان مست مییازم نکته میفری مر برماشتن نقاب هنرپیشه هست و آن اینکه تفاوتی واقعی بین هنرپیشه روی صحنه و مخاطب مر سالن تماشواخانه، که اکثر آنان طبیعت واقعی خوم را پنهان کرمهاند وجوم ندارم ت وتوق تفنگها خارج از صحنه تااتر از انقالب مر خیابانها خبر میمهد که بازتاب واقعی قیا۰٣٩١ .آستوریاس و نیز مقدمات جنگ ماخلی پیشاروی بووم صدای کارگری هم شنیده میشوم که میگوید کارگران هرگز مورم .بیمفوا را نمیکشند مر پاسخ به این وضعیت ،مومین هنرپیشه مرم که آممی ظواهرا محوتر. است و مر سالن تماشاخانه مشهول انجا .کاری است ،بالفور مدافع کلیسا و ارتوش و مشمن کارگران و یهومیان میشوم مومین هنرپیشه مرم بوه طوور غیرمنتظوره اسلحهای مر مست میگیرم ،استفامه از تفنگ را از سربازی آلمانی یام میگویرم و خیز بر میمارم تا کارگر را به قتل برساند بدین ترتیب توصور محوتر .بوومن او زمومه شده و فاشیست بومناش آشکار میشوم [فاشیسم] صاحب تماشاخانه هم که مستمزمهای بسیار پایین به هنرپیشهها میمهد و مستور قتل کسانیکه نظم موجووم را به خطر انداخته اند میمهد نیز آشکار میشوم” :بفلار میووار بلنودی از کلوه شورشفران مرست کنیم! با زبان کسانیکه میخواهند نظم موجوم را از بیخوبون بکنند نمای ساختمانها ،تیرهای برق و معماری هزارساله خوم را تزئین کنیم لورکا به روشنی مر چنین شخصیتهایی نزا مرگبار چپ و راسوت را کوه مشخصه اسپانیای سال ۰٣٩٥بوم به تصویر میکشد عالوهبراین بوا مخالوت مامن هنرپیشههایی که مر میان تماشاچیان نشسته بومند و از آنجا وارم سون میشودند، تالش میکرم شکاف بین سن نمایش و سالن را به گونهای پر کند که صحنه نمایش مر کلیت خوم بسیار مرتبط با مخاطب باشد و بدین ترتیب ایده تااتر به مثابه یوک 205
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
توهم و یک سرگرمی را طرم کند وقتی فرمی مر جوار ما و مر سالن تماشواخانه نشسته است ،ناگهان تفنفی برمیمارم و بوه روی ”تماشواچیان“ میفوری آتوش میگشاید و مرعینحال بیرون از تماشاخانه صدای تیر به گوش میرسود و آژیور خطر حمله هوایی به گوش میرسد ،برق تماشاخانه قطع میشوم و بموبی منفجور میشوم به خوبی میتوان واکنش مخاطب را تجوسم کنیوم خالصوه لورکوا مر نمایشنامهی بیعنوان احساس تااتر به مثابه زندگی واقعوی را ایجوام میکنود و شناخت عظیمی از واقعیات مهشتناکی که به زومی جامعه اسپانیا را مر خوم فورو برم بدست میمهد سالهای ۰٣١٣ ،۰٣٩١و ۰٣٥١مارگاریتا شویرگو یوامآور میشوم که سال ۰٣٩٥لورکا پرمه اول این نمایوشنامه را بورای او و شووهرش خوانده بوم که مربرگیرنده جزئیات مورم اشاره بوم و پرمه مو .نویز کوه تقریبوا طرحی از آن به مست مامه بوم ،مر یک مرمهشورخانه میگلشت و پرمه سو .کوه هنوز چیزی از آن ننوشته بوم مر بهشت امامه مییافت [ ]۰١اگر این نمایشنامه مر موران حیات لورکا اجرا میشد ،بدون ترمید خشم و غضب راسوتگرایان را بوه منبال میماشت این نمایشنامه تا ۰١سال پس از مرگ فرانکو اجرا نشد و سرانجا. سال ۰٣۲٣مر تماشاخانه ماریا گرّو روی پرمه رفت توالی سیاسی نمایشنامهی بیعنوان و حملهاش به بورژوازی یامآور فیلمهوای عصر طالیی و الس هورمِس بونوئل بوم و زمینهای برای برخی از میفر فیلمهوای بونوئل مر آینده شد آرزوی لورکا مبنی بر اینکه مخاطب ”آنچه را مر حوال اتفاق است ،ببیند و آنها را به فقر و محنت مرم .محرو .آگاه سازم بوه مووازات تالش بونوئل برای وامار کرمن مقامات مامرید مر چارهجویی برای شرایط رقوت بار زندگی الس هورمِس بوم خوشخیوالی مخاطوب بوورژوا مر نمایوشنامهی بیعنوان شبیه به مهمانان قصر مارکی مهم مر فیلم عصر طالیی و سوایر افورام مر فیلمهای بعدی بونوئل مانند فرشته مرگ(ملکالموت و جلابیت پنهان بورژوازی است عالوهبراین شفرم لورکا مر کنوار نهوامن نقواب پرشوکوه رضوایتمندی بورژوازی مورم عالقه بونوئل نیز بوم مر فرشته مرگ مهمانان به ظواهر متمودن، بیآب و غلا مر تاالری گرفتار شده و سبعیت آنان بتدریج با کنودن لباسهوا و کنار رفتن ظاهر قشنگ آنان عیان میشوم مر جلابیت پنهوان بوورژوازی یوک کشیش که مظهر ارزشهای مسیحی است ،قبل از اینکه با خونسرمی کامل مورمی 206
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
را به قتل برساند ،از او اعتراف میگیرم مر آخرین اپیزومهای فیلم عصر طالیوی نیز ،شخصیت آرا .مسیحایی فرمی که از قلعه بیرون آمده و موباره به مرون آن بر میگرمم ،ظاهرا میخواهد زن جوان را کمک کند ،اما او را میکشد اگر بونوئول قبال عناصر سنتی آثار لورکا را تمسخر میکرم ،اکنون با قطعیت تما .مواف حمله جانانه او به بورژوازی مر نمایشنامهی بیعنوان بوم مر تابستان ۰٣٩٥لورکا علیرغم وفاماریاش به البارّاکا ،به همکاری خوم با گروه پایان مام گروه همانند گلشته به تورهای تابستانی امامه میمام اوت ۰٣٩٥ از مدرسه بینالمللی تابستانی مر سانتاندر شرو کرمند ،اما با مشکالت مالی مواجه شدند پس از پیروزی راستگرایان مر انتخابات ۰٣٩٩خصومت آنان با گروه بوه نصع شدن بومجه مولتی انجامید و سال ۰٣٩٥بطور کامول بومجوهاش را قطوع کرمند لورکا اصرار میورزید که گروه بدون توجه به شرایط به کار خووم اماموه مهد ،اما مشهلههای کار تااتر خوم ،فرصوتی بورای همکواری بوا گوروه باقوی نمیگلاشت ژانویه ،فوریه و مارس ،۰٣٩٥یرما با موفقیت مر مامرید روی صحنه رفت و مجموعا بیش از ۰٩۱اجرا ماشت پایان فوریه شرکت لوال ممبریوس ،کوه سوال ۰٣٩٩نمایش عروسی خون را مر آرژانتین اجرا کرمه بوم ،بار میفر مر تماشاخانه بزرگ مامرید ،این نمایش را همراه با همسر شففتانفیز کفاش اجورا کرمنود مر ماههای نخست ۰٣٩٥مجموعا سه نمایش لورکا مر پایتخت مر حال اجرا بوم کوه همفی با استقبال بینظیر مواجه شدند و جای او را مر تااتر معاصر اسپانیا تثبیوت کرم به عالوه نمایش عروسکی مون کریستوبال مر حاشیه نمایشفاه کتاب مامرید اجرا میشد و تا جاییکه به آثار غیرنمایشی لورکا برمیگرمم ،کتاب قصاید کولی برای ششمین بار زیر چاپ رفته و مرثیهای برای ایفناسیو سانچز میخاس هم منتشر شده بوم اوایل تابستان [ ]۰٣٩٥نمایشنامه مونا رزیتای اسپینستر که احتمواال از سال ۰٣٩۱روزی آن کار کرمه بوم ،را به اتما .رساند [قصه] مونا رزیتای اسپینستر برخالف نمایشنامهی بیعنوان مر گلشوته روی میمام :سه پرمه اول نمایش به ترتیب مربوط به سالهای ۰٣۱۱ ،۰۲٣۱و ۰٣۰۱ بوم گرچه این نمایشنامه به اوضا وخیم سیاسی اسپانیا مر ۰٣٩٥مربوط نمیشد، اما تم محوری نمایشنامه وضعیت زنان مر جامعه اسپانیا بوم که لورکا مر اشوعار و 207
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
نمایشنامههای پیشین خوم نیز نقبی به مرون آن زمه بوم مر آغاز مونوا رزیتوای جوان نامزم پسر عموی خویش بوم ،اما پدر مامام ،فرزندش را به آمریکای جنوبی فرا میخواند تا مراقب امالك خانوامگی باشد رزیتا چندین سال منتظر پسر عموو میماند و سرانجا .کشع میکند که نامزمش با زن میفری ازمواج کرمه است و او را با زندگی تهی از محتوای یک مختر ترشیده تنها میگلارم گرچه مونا رزیتا از این لحاظ با یرما متفاوت است که مر آرزوی به منیا آورمن فرزندی نیست ،اما هر مو مر نهایت قربانیان جامعهای نرینهساالر ،استثمار توسوط مورمان ،شوایعات و تمسخری که متوجه زن بیفرزند و شوهر نکرمه میشوم ،هستند نفاه عاطفی لورکا به این مو زن ،مر کنار آرزوی تهییرات بنیامین مر رویکرم اجتماعی بسیار روشن است اما نمایشنامه من رزیتا حامل موضوعات اجتماعی مهمتری نیز هست به ویژه خومنمایی طبقه متوسط که مر مامر و مخترانش و نویز مر خواهوران آیووال و بیتفاوتی طبقه مرفه نسبت به محرومین ،مر رفتار عاری از احوترا .مانشآمووزان طبقه مرفه به معلمان خوم ،به تصویر کشیده میشوم این را میپولیریم کوه مونوا رزیتا اسپینستر عناصر محکمی از کمدی را مر خوم مارم ،اما ایون طعنوه گزنوده لورکا به طبقه متوسط گراناماست که بسیاری از ارزشهای اجتمواعی و تعوصبات آنان مر اوایل قرن بیستم و سال ۰٣٩٥تهییر کرمه بوم [ ]۰٥نمایشنامه مونا رزیتوا از چند نظر رابطه عش -نفرت لورکا را به شهری بیان میکند که مر آنجوا بوزرگ شده و مر طول زندگیاش به آنجا سری میزم مونا رزیتا با همکاری مارگاریتا شیرگو روی پرمه رفت و افتتاحیوه آن روز موازمهم مسامبر ۰٣٩٥مر تماشاخانه اصلی بارسلون ،اندکی کمتر از یکسوال از افتتاح یرما مر مامرید ،صورت گرفت مر واقع ماههای اکتبر و نواموبر[]۰٣٩٥ شرکت مارگاریتا شیرگو نمایشهای یرما و عروسی خون را ابتدا مر تسترو بارسلونا و بعد مر تماشاخانه اصلی شهر روی پرمه برمه بومند هر مو نمایش نیز با اشوتیاق کامل منتقدان مواجه شد همینطور مونا رزیتا که متعاقبا با شورکت چهلوهفوت هنرپیشه مر تماشاخانههای مملو از جمعیت به نمایش مر آمد مر پایان این فصل از نمایش ،مارگاریتا شیرگو و شرکت متبو تور خارج از اسپانیا گرفتند و اول از همه به کوبا رفتند طرح اولیه این بوم که لورکا با آنان همراه شوم اما تصمیم او تحت تسثیر آرزویش برای ماندن با رومریفز راپون چنین نبوم و این یکی از مو 208
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
عاملی بوم که سرنوشت [مرگ] او را رقم زم اواخر سپتامبر ،۰٣٩٥مر زمانیکه لورکا مر بارسلون بوم ،پوس از گلشوت هفتسال مالی را مالقات کرم علیرغم این باور که مالی و بونوئل مر فیلوم یوک سگ اندلسی لورکا را سوژه فیلم خوم کرمه بومند ،لورکا بوار میفور از میودن موست قدیمیاش به وجد آمد و رابطه خوم را چنین توصیع کرم” :موا روحوی موقلو هستیم توجه کنید :هفت سال است همدیفر را ندیدهایم ،اما بر سر همهچیوز تواف ماریم انفار مر این هفت سال هر روز با هم حرف زمهایم یک نابهوه ،یوک نابهه این است سالوامور مالی “[ ]۰١لورکا از این هم متعجب بوم مالی ،کوسیکه که از سینه و مهبل زنان متنفر بوم؛ کسیکه نفران ناتوانی جنسی خوویش بووم و عقده [سکس] مقعدی ماشت چطور توانسته بوم چنان تحت تسثیر یک زن قرار گیرم که با او ازمواج کند! رویهمرفته مالی نیز از میدن لورکا خوشحال بوم و چنیون بهنظر میرسد که گاال نیز چنین بوم اما با مر نظر گرفتن رویدامهای آشفتهای کوه اسپانیا را مر کا .خوم فرو برمه بوم ،این آخرین میدار لورکا و مالی شد *** تا جاییکه به آثار خالقانه مالی بر میگرمم ،تابوستان ۰٣٩٥مقالوه نووزمه صفحهای او با عنوان نبرم با بیمنطقی نوشت که همراه با سیوپنج طورح سویاه و سفید از نقاشیهای خوم بوم و متنی که متد پارانویوا-انتقوامی او را نمایندگوی میکرم همچنانکه قبال میدیم ،طرفداری فزاینده مالی از آلمان هیتلری او را بوا سوررئالیستها -مستِکم با برتون -مچار مرمسر کرمه بوم رهبر سوررئالیوستها احتماال بار میفر از مقاله مالی که سوررئالیسم را با ناسیونال سوسیالیسم(نازیوسم یکی گرفته بوم و ابراز تمایل مالی برای نبرم تما.قد با قلمورو بیمنطقوی آزرمه خاطر شده بوم این هدفی بوم که مر خدمت مکترین هیتلور توصعید مفالومانیوا (جنون انجا .کارهای بزرگ قرار میگرفت مر این مقطع یکی از آثار جالب مالی نیز تکمیل شد که منعکسکننوده متود پارانوی-انتقامی خویش بوم :حومههای شهر پارانویا-انتقامی شهر بوه توصویر کشیده مر این اثر ،تومه عظیمی از آثار معماری شهر پاالموس است که مر هوشتام کیلومتری جنوب کاماکز واقع شده است مر سمت چپ تابلو ،رواق و گنبود مو 209
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
ساختمان مجزای پاالموس مر هم امغا .شدهاند مر سمت راسوت نویز نموایی از خیابانی مر کاماکز به نا .کارّر مل کایه میده میشوم کوه شواید توداعی کننوده پدربزرگ سرگرمان مالی است که مر همیون حوالوی زنودگی میکورم مروازه ساختمانی مر وسط تابلو برج ناقوس کلیساست که زنگ آن به شکل مختر جوانوی است که یامآور برج کلیسایی است که زمانی او و خواهرش مر مراسم آن شورکت میکرمند جلوی این مروازه مختر جوانی با مامن سفید میده میشوم که آن نیوز تداعیگر کارولینیتا خاله مالی است که مر مهسالفی مالی از منیا رفته بوم ،و بنظر میرسد که اولین زنی بوم که مر مالی ایجام کنجکاوی جنسی کرمه بوم چنانچه قبال نیز گفته شد مالی مر نوجوانی مر مقابل برج کلیسای سوان پورّه مر کاماکوز استمنا میکرم و مر این تابلو برج ناقوس کلیسا اشاره به تداو .عامت خومارضایی مالی مارم مر سالهای نخست نوجوانی مالی ،کارولینیتا الها .بخش فعالیتهوای [جنسی] او بوم مر این تابلو ،گاال مر جلوی تصویر قرار مارم و بوه نوشان ظفور خوشهای از انفور سیاه مر مست مارم که بدون ترمید اسوتعاره از عالقوه او بوه بیضههای مالی است به طور خالصه ،این اثر مر برگیرنده عناصری از زندگی مالی است که عمیقا ریشه مر روان او مارم ،اما مرعینحال به شکلی بسیار سازمان یافتوه متعهد به متد پارانویا-انتقامیاش است از چند نظر شباهتهایی بین آثار خالقانه مالی و لورکا وجوم مارم ،که آثار هرمو بشدت خومزندگیناموهای هوستند ،اموا شباهت آنها آنجا پایان مییابد که لورکا مشکالت شخصیاش را به عناصر سیاسی- اجتماعی پیوند میمهد ،مرحالیکه مالی سرسختانه خوممحور و یوک خومشویفته کاتاالنی است *** سال ۰٣٩٥بونوئل همکاریاش را با شرکت فیلموفونو امامه مام بوا اموارمو اوگارته فیلمنامه چه کسی مرا موست میمارم؟ را نوشتند که بوسیار مورتبط بوا موضو طالق بوم البته عامه مرم .اهل سینما ،با مر نظر گرفتن تنش سیاسی حامی که آن موران کشور را مر بر گرفته بوم ،عالقهمند به سرگرمیهای مفرح بومنود و این فیلم نیز گیشه خوبی برای شرکت نیاورم با ایون وجووم ،انریوک هوررّوس تبلیهاتچی استومیوی فیلموفونو [پروژه ساخت] شانزمه فیلم را ظورف مو سوال 210
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
آینده اعال .کرم این پروژه فیلم ارتفاعات وحشی را شامل میشد که بونوئل نهایتا مر سال ۰٣٥٩تولید کرم فیلم مقتبس از رمان معروف قورن نووزمهم شوانس و خانسیتا اثر بنّیتو پرز گالدو و نیز تریلوژی نبرم برای زندگی پیوو باروخوا کوه سرگلشت آن به محالت فقیرنشین مامرید مربوط میشد و نیز فیلم باندارس مستبد اثر رامون مل واله انکالن بوم متسسفانه هیچیک از این آثار که بدون ترمید بورای بونوئل قدرت سیاسی اجتماعی بزرگی به منبال میماشت ،موف نشد و مر کشوری که اکنون مر آستانه جنگ ماخلی بوم به محاق فراموشی رفوت بونوئول بعدهوا وضعیت اوایل سال ،۰٣٩١زمانیکه مشهول کمدی جنفی سنتینل ،هشدار! بوم را اینگونه توصیع کرم” :مر یک کلیسا مشهول فیلمبرماری صوحنهای بوومیم کوه [ناگهان] کلیسا کامال مر آتش سوخت به هنفا .ویرایش فیلم ،همهجا صدای شلیک گلوله به گوش میرسید []۰١ این اوضا مصامف با مورانی بوم که لورکا هم مر آثار و فعالیتهای هونری و هم مر بیاناتاش شفافتر از مالی و بونوئل سیاسی شده بوم این موران به قیمت مرگ لورکا مر سال ۰٣٩١تما .شد مالی مر تناقضی کامل از فرمی انقالبوی بوا میدگاههای مارکسیستی به آممی تبدیل شد که غرق مر شهرت ،پوول و ترقیوات شخصی بوم و اکنون کنار فاشیسم ایستامه بوم به نظر میرسید بونوئل نویز ،کوه همیشه از کمونیسم هواماری میکرم ،مر مو راهی تعهد به شورکت فیلموفونوو و فقدان فرصت مر کشوری که مآال به ورطهی آشوب افتامه بوم ،گیر کورمه بووم گرچه فضای سیاسی کشور به قطببندی میدگاههای سیاسیاش کمک کرمه بووم، اکنون میدگاههایش را صرفا مر مباحثات ماغ با موستان خوم بیان میکرم
211
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
YERMA , REPRESENTACION TEATRAL EN MADRID
Margarida Xirgu Subirà (1888-1969), actriz de
212
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
Lorca, 1935 hotel Majestic de Barcelona don rosita
لورکا در نیویورک 1929
213
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - For the political situation, see Carr, Spain 1808-1975 ۸ - See José González Carbalho, Vida, obra y muerte de Federico García Lorca, Santiago de Chile: Ediciones Ercilla, 1941, p.79 ٩ - El Duende, Madrid, 10 February 1934, p.15 ١ - See FE (Falange Española), Madrid, 5 July 1934, p. 11 ٥ - See Antonina Rodrigo, Margarita Xirgu y su teatro, Barcelona: Editorial Planeta, p. 161 ١ - For these contrasting views, see the reviews of Yerma in ABC, 30 December 1934, p. 53; El Debate, 30 December 1934, p. 4; Gracia y Justicia, 5 January 1935, p. 8; El Pueblo, 1 January 1935, p. 3; Diario de Madrid, 6 January 1935, p. 1 ١ - Buñuel, My Last Breath, p. 157 ۲ - See Rafael Santos Torroella (ed.), Salvador Dalí escribe a Federico García Lorca (1925–36), Poesía. Revista ilustrada de información poética, Madrid: Ministerio de Cultura, nos 27–8, 1987, p. 97 ٣ - Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, pp. 355–6 ۰۱ - See Robert Descharnes, The World of Salvador Dalí, London: Macmillan, 1972, p. 51 ۰۰ - See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 402 ۰۸ - Federico García Lorca parla per als obrers catalans’, L’Hora, 27 September 1935, p. 1 ۰٩- See my translation of the play in Lorca Plays: Three, pp. 105–24 ۰١ - See Federico García Lorca, El público y Comedia sin título, dos obras teatrales póstumas, ed. Marie Laffranque, Barcelona: Seix Barral, 1978, p. 283 ۰٥ - See my translation of the play in Lorca Plays: One, pp. 97–156, and an analysis of it in Lorca: Living in the Theatre, pp. 157–79 ۰١ - García Lorca, Obras completas, vol. 3, p. 604 ۰١ - Buñuel, My Last Breath, p. 145
214
در ورطه آشفتگی
لورکا بونوئل دالی
215
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
شیوع جنگ
مر انتخابات شانزمهم فوریه ۰٣٩١جبهه مرممی(ائتالف چپ توانوست ۸١١ کرسی پارلمان را مر مقابل ۰٩۸کرسی راستگرایان از آن خووم کنود گرچوه بسیاری از گروههای چپ که جبهه مرممی را تشکیل مامه بومند از این نتیجه بسیار خرسند بومند ،پیروزی آنان مقدمه افزایش تنشهای سیاسی مر پنج ماه آتی شد مر جریان کمپین انتخاباتی ،طبقه مرفه به موفقیت خیل روبلز امید بسته بومنود او را همتای موسولینی و فرمی میمانستند که کشور را از چنوگ کمونیوستها رهوا میکند با شکست روبلز بسیاری از طرفدارانش به سمت خوزه آنتونیو م ال ریورا رهبر فاالنژیستها چرخیدند که قبال نفاهی به میدگاههای افراطویاش انوداختیم طی مو سال گلشته قطببندی چپ و راست شکل گرفته و اکنون اوضا متشنجتر از قبل بوم از فوریه تا ژوئیه [ ]۰٣٩١مرگیریهای خونینی بین مو قطب چپ و راست روی مام و حمالت فیزیکی ،آم.ربایی و قتل از هر مو جنواح بوه اموری عامی تبدیل شد نیاز به گفتن نیست که فضای موجوم و اعال .وضعیت اضوطراری به راستگرایان امکان مام موجومیت مموکراسی مولت جدید را زیر سؤال برمه و بطور چشمفیری به مفا از مولت قبلی برخیزند از سوی میفر اول آوریل سازمان جوانان کمونیست و سوسیالیست به هم ملح شدند و اول مه با اقتودار کامول مر خیابانها ظاهر شدند راستگرایان مستمسک کافی برای تقابل بوا آنوان بدسوت آورمند تابستان ۰٣٩١اسپانیا شاهد امواج فزاینده خشونت بوم روز هفتم موه افوسر جمهوریخواه کاپیتان فاراومو ،به مست تعدامی از راستگرایان افراطی به قتول 216
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
رسید روز هشتم مه یکی از وزرای ساب به نا .آلوارز مندیزابال که جرأت انتقوام از ارتش را به خوم مامه بوم ،ترور شد موازمهم ژوئیه ستوان خوزه کاستیلو یکی از اعضای ضد فاشیست و جسور گارم یورش به ضرب گلوله از پای مر آمد گارم یورش مر واقع نیرویی مرممی برای مفا از جمهوری بوم روز بعد ،خوزه کالوو سوتلو که سیاستمدار جناح افراطی راستگرایان بوم ،به نشان انتقا .از خون خوزه کاستیلو ربومه شده و به قتل رسید روز مو .ژوئن کنفدراسیون ملوی کوارگران- آنارشیست( CNTو اتحامیه عمومی کارگران-سوسیالیست( UGTفراخوان اعتصاب عمومی مامند که تا اواسط ژوئیه به طول انجامید افزون بر اینهوا ،راسوتگرایان تما .تالش خوم را به کار میگرفتند تا زندگی روزانه را مختل نمایند و چوپ بوه طرز مرگباری از هم پاشید حزب سوسیالیست به عنوان بخش مهم جبهه مرممی بوه خاطر حمایت گروههای رقیب از سیاسوتهای میانهروانوه ایندالوسیو پریتوو و فرانسیسکو الرگو کابالرو که شخصیتی انقالبی بوم ،مچار انشقاق شد اکنون مورم. جرأت نداشتند پس از تاریکی هوا از خانه بیرون روند کمینگاه خیابوانی بیون گروههای رقیب همهجا گسترش یافته بوم و صدای ت وتوق گلوله اینجا و آنجا مدا .به گوش میرسید مر یک مورم گلولهای بیهدف ،به پنجره آپارتموانی کوه لورکا و والدیناش مر آن زندگی میکرمند ،اصابت کرم و شیشه را سوراخ کرم مر چنین وضعیت پرتالطمی ،بخشی از نیروهای نظامی[ارتش] کوه کومتایوی مارکسیستی را پیشبینی کرمه بومند ،به مقت مواضع نظامی خووم را موستحکم میکرمند گرچه ژنرال فرانکو به مالیل شخصی متنفر از چپها بوم ،اما به مولوت ممکراتیک احترا .میگلاشت و مر نامهای به کازارس کیروگا نخوست وزیور بوه تاریخ ژوئن ۰٣٩١پافشاری کرمه بوم که ارتش باید وفامار به جمهوری باشود و خیال کومتا را از سر بیرون کند [ ]۰البته قتل کالوو سوتلو نظر او را عوض کرم و روز هیجدهم ژوئیه ،یک روز پس از شورشی مر پامگان نظامی مراکش ،فرانکو از جزایر قناری مر پیامی رامیویی تصریح کرم که اکنون نیروهای نظامی ناچار بوه احیای نظم مر کشوری هستند که با کمک جاسوسان شوروی بوسرعت مر معورض فروپاشی قرار گرفته است فرانکو سپس به مراکش رفت و ظرف چند روز چندین پیا .رامیویی مشابه مخابره کرم او تسکید میکرم که اسپانیا به مست میهنپرسوتان نجات خواهد یافت و کسانیکه اقدا .به مقاومت کنند ،بشدت مجوازات خواهنود 217
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
شد این طلیعه جنگ ماخلی اسپانیا بوم []۸ البته که قیا .نظامی علیه حکومت مامرید اقدامی سازمان یافته بوم که مر آغاز ژنرال فرانکو فقط یکی از عامالن آن بوم برای مثال مر سویل ،ژنرال کی یپوو م یانو ،که جمهوریخواهان مر آغاز به او اعتمام کرمه بوم ،خائن از آب مر آمد و بعدازظهر هیجدهم ژوئیه فرماندهی پامگان شهر را بر عهده گرفت عصر همان روز ارتش کنترل مرکز شهر و رامیو را به مست گرفته و کی یپو اولین مورم از سوری نط های بیشرمانهاش را ارائه کرم او نیز مانند فرانکو از خطر[کمونیوستها] مر اسپانیا و لزو .زمومن آن سخن میگفت: ”ژنرالهایی که مر این لحظه مشهول خدمت هستند ،هیوچ انفویزهی سیاسوی ندارند ما فقط میخواهیم میهن را از فعالیتهای جنایی که یک کشور خارجی مر قلب کشور ما انجا .میمهد ،نجات مهیم هدف ما احیای نظمی است که بدسوت قدرتهای خارجی و مارکسیستها از مست رفته است “[]٩ کی یپو مر اعمال ترور که از آن ببعد تما .طرفداران چپ را نوشانه گرفوت کامال بیرحم بوم مخالفان را که اغلب افرامی بیتقصیر بومند به جنایاتی مهشتناك متهم میکرم و مستور مستفیری ،شکنجه ،تجاوز ،غارت و قتل خومسرانه مخالفان میمام مر جنوب اسپانیا پس از سقوط اندلس مر مست نظامیان ،ترور بوه شوهرهای میفر و از جمله گراناما کشیده شد چندماه قبل از شورش نظامیوان ،فاالنژهوا بوا تعدامی از نظامیان پامگان گراناما که به مخالفت بوا مولوت [جمهوریخواهوان] معروف بومند و باالخص با خوزه والدز گوزمان مر همکواری نزمیکوی بومنود، کنترل شهر را مر مست گرفته بومند البته فرماندار نظوامی شوهر ژنورال میفول کامپینس آورا ،از وفاماران به حکومت بوم ،اما پس از شوورش نظامیوان و بوه توصیه مولت مرکزی از توزیع اسلحه مر میان سازمانهای چپ امتنا کرم مولت فکر میکرم که این کار اوضا را وخیمتر میکند و به هرصورت مطمان بومند که پامگان گراناما شورش نخواهد کرم اما مر عمل روز بیوستم ژوئیوه چنیون شود: کامپینس را زیر لوله تفنگ مستفیر کرمند؛ نظامیان ساختمانهای اصولی شوهر را تسخیر کرمند؛ مقامات مولتی را مستفیر و زندانی کرمند و ظرف مدت چهار روز شهر کامال به مست نظامیان افتام البیازین ،محلوه صوعبالعبور ،پور پیچوخوم و 218
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
کارگرنشین شهر از جمله محالتی بوم که تا آخر مقاومت کرم و ارتش فقط با زور تفنگ ،پرتاب نارنجک ،خمپاره و هواپیما توانوستند کوار را فیوصله مهنود مر سرکوب خونینی که تا چندماه بعد امامه یافت ،نظامیان صدها زن و مرم را جموع کرمه و با قساوت کامل به قتل رسواندند مخالفوان را مر کامیونهوای ارتوشی میچپاندند؛ از تپه روبروی قصرالحمرا که به گورستان شهر منتهوی میشود ،بواال میبرمند و کنار میوارهای گورستان به جوخه میسپرمند جوخههای اعودا .بوه جستجوی قربانیان روستاها را زیر و رو میکرمند یکی از افرامیکه روز شانزمهم اوت[ ]۰٣٩١مر گورستان گراناما به قتل رسوید ،مانوئول فرنانودز مونتوسینوس شهرمار سوسیالیست گراناما و شوهر خواهر لورکا بوم []١ قبال اشاره کرمیم که لورکا از میر باز مطمع نظر راستگرایان بوم و مر سوال ۰٣٩١به عنوان یکی از حامیان پروپاقرص جبهه مرممی ،با فعالیتها و بیاناتاش بیش از پیش مر کانون توجه راستگرایان قرار گرفت لورکوا انودکی پوس از انتخابات شانزمهم فوریه ،مر خانه مرم .مامرید اشعارش را برای تومههوای مورم. خوانده بوم و مرعینحال به مو سازمان سیاسی ملح شده بوم :سازمان تازه شوکل گرفته ”موستان آمریکای التین“ که هدفاش مخالفت با رژیمهوای میکتواتوری آمریکای التین و کمیته ”موستان پرتهال“ کوه مخوالع سرسوخت میکتواتوری اولیویرا ساالزار بوم روز اول ماه مه پیا .لورکا به کارگران اسوپانیا مر روزناموه کمونیستی آیوتا! منتشر شد” :با تما .وجوم و از صمیم قلب بوه هموه کوارگران اسپانیا که روز اول مه مست مر مست هم برای رسیدن بوه جامعوهای متحودتر و عامالنهتر به میدان آمدهاند مروم میفرستم “[ ]٥او از بوالکن وزارت ارتباطوات شاهد راهپیمایی کارگران بومه و به نشان همبستفی با کارگران کراوات سرخی را برای آنان تکان میمام همچنین مر گفتفویی با روزنامه ال سول بر این باور خوم پافشاری نموم که سقوط گرانامای موری بدست سلطنت کاتولیک ،فرمینامو ایزابال مر سال ،۰١٣۸پایان تمدن شففتآور [موری] را رقم زم و تمدن مولکور را بوا وضع کنونی شهر بدین شکل مقایسه نموم: ”آن مورانی فالکتبار بوم گرچه مر کتابهای مرسی خالف این را بوه موا گفتهاند ما تمدن شففتآوری را از مست مامیم که شعر ،نجو ،.معماری و ظرافت آن مر عالم بینظیر بوم جای این تمدن را شهری فقیر و جنونآمیز گرفته اسوت: 219
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
اکنون بدترین بورژوازی اسپانیا بر ”بهشت ساحران“ حاکم است “[]١ این اظهارات لورکا را بیش از پیش به مشمنان معرفی کرم لورکا مآال به خاطر نزمیکی با چپگرایان و همجنسگرایی زبانزم خاصوعا .شده بوم همجنسگرایی لورکا به اندازه چپگراییاش مورم نفرت راستگرایان بووم یوان گیبوسن ،مر گفتفوهایی که با افرام مطلع از وضعیت گراناما مر سالهای ۰٣٩١-۰٣٩٥و یا با بستفان این افرام انجا .مامه ،توجه ما را به مورم استهزا قرار گرفتن لورکا جلوب میکند لورکا نزم بورژوازی محل به ”هرزهای با کراوات شل“ معروف بوم []١ تا جاییکه به فعالیتهای تااتر بر میگرمم ،روز نوزمهم ژوئن ۰٣٩١مقیقا مو ماه پیش از قتل آخرین نمایشنامه خوم ،خانه برنارما آلبا را تکمیل نمووم خانوه برنارما آلبا که اندکی کمتر از نمایشنامهی بیعنوان صوراحت سیاسوی ماشوت، پرترهای فوقالعامه عظیم از افرام سنتی ،کوتهفکر و متعوصب حامول ارزشهوای بورژوایی بوم مر واقع لورکا به روشنی هم مر زیر تیتر نمایشنامه ”مرامی مرباره زنان روستایی اسپانیا“ و هم مر اظهارنظری مرباره اثر ،ربط و ضبط آن را به عوصر کنونی نشان مامه بوم” :شاعر اشاره مارم که این سوه پورمه نمایوشنامه میتوانود مستندی بصری باشد “[]۲ اغراقآمیز نیست که بفوییم زن قهرمان نمایشنامه از جنس فاشیستهاست زنی بیتحمل که میخواهد آزامی جسمانی و روحی مختراناش را از طری محبووس کرمن آنان مر چارمیواری خانه و مجازات آنان به خاطر کمترین نافرمانی از بیون ببرم خانه با میوارهای ضخیم و پنجرههای مشبک اسپانیایی تجسم زندان اسوت و لورکا بر آن است ایماژ زندان را به ذهن متبامر کند مر پرمه مو .نمایش ،برنارما مخترانش را به صع میکشد و به آنان یامآور میشوم که پنج زنجیر مر اختیوار مارم برای هر کدا .از آنان ،یک زنجیر عالوه بر این کارهای خانفی بوه ویوژه موختوموز و گلدوزی ،کار زندانیان را به ذهون متبوامر میکنود و قود.زمن گاهوبیگاه آنان مر حیاط پشتی خانه یامآور هواخوری زندانیان مر محوطه زندان است مر مورم شخص برنارما نیز ،جامه سیاهش که سنتا لباس سوگواری اسوت و مر این مورم معین برنارما سوگوار شوهرش است ،به طرز بوارزی سویاه جامفوان فاشیست را یامآور میشوم و چوبدستی مست برنارما که بیمحابا مختراناش را با آن کتک میزند و برای به کرسی نشاندن حرف خوم روی زمیون میکوبود ،بوه 220
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
روشنی از نظم آهنین نظامیان حکایت میکند برنارما آلبا از هر جهت تجسم اسپانیای سنتی اسوت کوه اکنوون همدسوت راستگرایان شده است :انقیام و سرکوب زنان؛ اهمیت ناموس و آبرو؛ قوساوت و استثمار خشن طبقه کارگر به مست حاکمان (برنارما خورمه موالکی اسوت و بوا کارگراناش به استهزا رفتار میکند و آموزههای کلیسای کاتولیوک مر مقابول، مختران برنارما مقیقا مر پی مستیابی به چیزهایی هستند که چپگرایان ،مر اولیون مولت جمهوریخواه مر فواصل سالهای ۰٣٩٩-۰٣٩۸و بعدا مر جبهه مرمموی برایش مبارزه میکرمند :آزامی ابراز وجوم شخصی افورام؛ ممانعوت از تحمیول ازمواج اجباری؛ آزامی عمل برای رسیدن به خواستههای شخصی و خالصه رهایی از قیدوبند کوتهفکری گلشتفان مرگیریهوای نواگزیر و فزاینوده برنوارما و مختراناش ،نمونه کوچکی از نزا سیاسی بزرگتری بوم که سال ۰٣٩١اسوپانیا را مر کا .خوم فرو برمه بوم و خومکشی آمال ،جوانترین مخوتر برنوارما ،هوم منعکسکننده خشونت جاری مر کشور قبل از شورش نظامیان و هم اشاره به قتول عامی بوم که مر انتظار اسپانیا بوم بنابراین لورکا مر خانه برنارما آلبا خانوامهای را به تصویر کشیده است که تجسم یک ملت است :میگ بخاری که به زومی منفجر شد و پیامدهای مهشتناك آن []٣ قبال هم اشاره کرمیم که مه سال بعد بونوئل طرح ساخت فیلمی بر اساس خانه برنارما آلبا مر سر میپروراند ،اما از انجا .این کار صرفنظر کرم چرا که خوانوامه لورکا ح نشر و طبع آثار او را فروخته بومند میتوان تصور کرم که بونوئل چه فیلمی بر اساس این اثر میساخت او بر تضام بیون روتیون زنودگی یکنواخوت خانوامه آلبا با زندگی عامه مرم .به ویژه زنان جووان انفوشت میگلاشوت ،کوه میتوانست منبعی سرشار از رؤیاهای اروتیک و فانتزی باشد به عالوه سونتها و ارزشهای محافظهکارانهای که برنارما بر مختراناش اعمال میکورم ،میتوانوست یامآور ایا .تحصیل بونوئل مر مدرسه یسوعیان باشد ،که بونوئول مر فیلمهایوش همواره به سخره میکشید خانه-زندان[برنارما] بیشوباهت بوه محبووس شودن شخصیتهای فیلم فرشته مرگ -البته با کالس اجتماعی باالتری -نمیبوم برگرمیم به سایر آثار نمایشی لورکا ژانویه ۰٣٩١نمایش عروسی خون توسط شرکت مارگاریتا شیرگو مر تماشاخانه بیلبائو به نمایش مرآمد اندکی بعد از وروم 221
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
گروه به کوبا ،مر هاوانا نمایش یرما را روی صحنه برمند و چندماه بعد مر مکزیک نمایش های عروسی خون ،یرما ،مونا رزیتا و همسر شففتآور کفواش را اجورا کرمند مرعینحال مر مامرید نیز پس از تولید مونا رزیتا برنامههایی برای تولیود پس از گلشت پنج سال مر سر ماشتند عالوهبراینها مه [ ]۰٣٩١لورکا اعال .کرمه بوم که روی نمایشنامه جدیدی به نا .رویاهای مخترخالها .آورلیا کار میکند که فقط یک پرمه از آن مر مسترس است []۰۱ ژوئن و ژوئیه همان سال مر مجالسی خصوصی خانه برنارما آلبا را قرائت کرمه و خوم تما .نقشها را اجرا کرمه بوم اوایل همان سال [ ]۰٣٩١گفتوه بووم کوه چندین مجموعه شعر از جمله شاعر مر نیویورك ،میوان تامارید ،قوصاید کولوی، چکامهها و غزالها آمامه چاپ هستند [ ]۰۰تولیدات [هنری] لورکا بیوقفه امامه ماشت و تخیالت او بدیعتر از هر زمانی بوم اما اکنوون مر آسوتانه سرنوشوتی تراژیک قرار گرفته بوم قتل ستوان خوزه کاستیلو مر روز موازمهم ژوئیه مر مامرید ،که روز بعد بوا ترور خوزه کالوو سوتلو امامه یافت ،زنگ نفرانی لورکا را مرخصوص والدیون مسناش ،که مر این مقطع به گراناما برگشته بومند ،به صدا مرآورم و فورا تصمیم به بازگشت به گراناما گرفت موستان لورکا تالش کرمه بومند او را از ایون کوار منصرف کنند بونوئل اینگونه ماجرا را شرح مامه است: ”لورکا که هیچوقت از سیاست به هیجان نیامده بوم ناگهان تصمیم به بازگشت به گراناما ،سرزمین مامریاش ،گرفت تالش کرم .او را منوصرف کنوم و گفتوم فدریکو ،رویدامهای هولناکی اتفاق میافتد ،االن نمیتوانی آنجا بروی مانودن مر اینجا برایت ایمنتر است به هیچیک از ما توجه نکرم و روز بعد وحشتزمه و سراسیمه ما را ترك کرم “[]۰۸ شب سیزمهم ژوئیه با قطار شبانه به گراناما برگشت و روز بعد به خانه پدریاش مر ویرتا م سن ویچنته مر حومه گراناما رفت البته بازگشت او به خانه بیسروصدا صورت نفرفت ،چرا که سه روزنامه این خبر را منتشر کرمند :روزنامه ال مفنسور م گراناما به سرمبیری موست لورکا کنستانتینو رویز کوارنرو؛ روزناموه کاتولیوک ایدیال و روزنامه محافظهکار نوتیسیرو گرانامینو مشمنان لورکا و از جمله توطاه گران شورش نظامی ،همفی از ماجرا خبر ماشتند و به خوبی میمانستند که لورکوا 222
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
بار میفر مر گراناماست مایه تسسع است که لورکا فرصت زیامی ماشت تا از موقعیتی کوه بوه طوور روزافزون او را مر معرض خطر قرار مامه بوم ،نجات یابد اما انتخاب لورکا ایون نبوم مارگاریتا شیرگو و شرکت تااتر متبو اش مر اواخر ژانویه همان سال بورای انجا .تورهای نمایش به آمریکای جنوبی رفته بومند مر فاصله این چندماه نویز، مارگاریتا که کامال از رویدامهای اسپانیا مطلع و نفران سالمتی لورکا بوم ،تالشی نافرجا .کرمه بوم تا او را متقاعد به پیوستن به مارگاریتا کند مالیلی چند وجووم ماشت که لورکا از این کار امتنا کرمه بوم :از یکسو همانگونه که اشاره کرمیم، سرگر .پروژههای مختلفی از قبیل انتشار مجموعه اشوعار ،نوشوتن نمایوشنامههای جدید و اجرای نمایشهای قبلی بوم از سوی میفر مایل نبوم رومریفز راپون را که اکنون شدیدا ملبستهاش شده بوم تنها بفلارم و البته رویدامهای سیاسی پرتنش تابستان ۰٣٩١گرچه لورکا از وضعیت سیاسی به شدت به هیجان آمده بوم ،نفران خانوامه بوم که همواره پیوند نزمیکی با آنان ماشت و این نفرانوی بور سوالمت خویش سایه انداخت لورکا وقتیکه خوم را برای بازگشت بوه گرانواما آموامه میکرم ،هراس خوم را نزم یکی از موستاناش به نا .رافائل مارتینز نامال اینفونوه بیان کرم” :رافائل ،این کشتزارها مملو از جسد خواهند شد اما تصمیما .را گرفته ا .به گراناما باز میگرم .هرچه میخواهد بشوم “[]۰٩ همانطور که اشاره کرمیم روز بیستوسو .ژوئیه ،گراناما مر قبضهی نظامیوان شورشی افتام و حاکمیت ترور بر شهر سایه انداخته بوم تا به خانوامه لورکوا بور میگرمم ،روز ششم اوت یکی از جوخههای فاالنژیستها به ویرتا رفتوه و خانوه پدری لورکا را زیر و رو کرمه بومند فاالنژیستها احتماال منبال رامیویی بومند که گمان میبرمند لورکا از طری آن با ”سرخها“ مر ارتباط است روز بعد یکوی از موستان لورکا به نا .آلفرمو رومریفز اورگا به ویرتا رفت و گفت قصد مارم بوه منطقه تحت کنترل جمهوریخواهان ،که فاصله چندانی با ویرتا نداشت ،فرار کند البته که لورکا نیز میتوانست با او همراه شوم ،اما باز هم انتخاباش این بوم کوه نزم خانوامهاش بماند وجوم گروهی از فاشیستها مر ویرتا که به تعقیب رومریفز آمده بومند ،ملیلی روشن بوم که خطر بیخ گووش هموه طرفوداران چپگرایوان خوابیده بوم 223
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
مو روز بعد رویدام خشنتری به وقو پیوست گروهی از مرمان که همفی از طرفداران راستگرایان بومند و به سبب عقاید آزامیخواهانه پدر لورکا کینوه مر مل ماشتند ،به تعقیب برامران گابریل پررئا مستخد .خانوامه لورکا به ویرتا آمدند راستگرایان آنها را متهم به قتل مو تن از روستاییان آسکه روسا مر روز شورش نظامیان کرمه بومند آنان که از یافتن برامران پررئا ناکا .ماندند ،مامر لورکا را از پلههای خانه پایین انداختند و با سبعیت او را استنطاق کرمند سپس مامر لورکا و سایر اعضای خانه را بیرون راندند پررئا را به مرختی بسته بومند و او را تازیانوه میزمند وقتی لورکا خواست مخالت کند و بفوید که پررئا از برامراناش بیخبر است ،او را روی زمین انداختند ،لفدمال کرمند و سرش مام کوشیدند” :جاکوش فرناندو م لوس ریوس “[ ]۰١فاشیستها از خانه لورکا رفتند و پررئا را با خووم برمند و به لورکا اطال مامند که تحتالحفظ است و نمیتواند از خانه خارج شوم [بعدا] او با مرك خطیر بومن اوضا خانه را ترك کرم لورکا مر هراس از سالمت جانیاش ،به شاعر جوان لویس روزالوس کوه مر مامرید با هم رفی شده بومند ،تلفن کرم و آخر شب به خانه روزالس مر خیابوان کایه م آنفولو رفت موقعیت خانه چندان ایمن نبووم کموتر از سیوصدمتر بوا ساختمان مولتی که اکنون تحت اشهال فاشیستها بوم فاصله ماشت و تعودامی از برامران لویس روزالس عضو فاالنژهای گراناما بومند میفل روزالس والوسیوس، پدر لویس آم .محتر .و مور اندیشی بوم او شخصی لیبرال اما محافظه کار بوم که از میدگاههای بسیار افراطی منزجر بوم بدون ترمید لورکا منزل روزالس را ایمون تر از ورتا میمید مر طبقه مو .خانه و مر کنار خواهر خانم روزالس ،خاله لویوزا کاماچو ،لورکا احساس امنیت میکرم لورکا یک هفته مر منزل روزالس ماند و مصاحبت ملنشینی با خانم روزالوس، مخترش اسپرانزا ،خاله لویزا کاماچو و مستخدمه خانه ماشت مرمان خانوه بیوشتر اوقات بیرون بومند :مون میفل مر مهازهاش بوم؛ خوزه آپارتمانی شخصی ماشت؛ آنتونیو کمتر مر خانه میماند و لویس که عضو فاالنژها نیز بوم ،فقط شوبها بوه خانه میآمد با این وجوم ،مورانی بسیار پرخطر بوم و لورکا احتمواال از طریو رامیو و روزنامهها از اقدامات سرکوبگرانه فاشیوستها و از جملوه اعودا.های گراناما و حومه اطال ماشت مر واقع روز یکشنبه شوانزمهم اوت ،احتمواال از 224
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
طری تلفن ،خبر اعدا .شوهر خواهرش مانوئل مر گورستان گرانواما بوه گوشوش رسید لورکا که ذاتا ترسو بوم و عقده مرگ هم ماشت ،فوورا وحوشتزمه شود احتماال از این خبر هم اطال ماشت که گروهی از فاشیوستها ،موسلح و فرموان مستفیری لورکا مر مست ،موباره به ورتا رفته ،خانه آنها را زیور و رو کورمه و اعضای خانوامه را مورم بازجویی قرار مامه بومند فاشیستها که نتوانسته بومنود لورکا را پیدا کنند ،پدرش را تهدید کرمه بومند که مر صورت آفتوابی نوشدن لورکا او را مستفیر خواهند کرم کنچا ،خواهر لورکا مر هراس از سرنوشت پودر و مر حالتی وحشتزمه گفته بوم که لورکا نزم یکی از موستاناش که شاعر و عضو فاالنژهاست رفته است مشخص نیست کنچا نا .لویس روزالس را بر زبوان آورمه بوم یا نه ،اما همین حرفها کافی بوم تا فاشیستها محل اختفای لورکوا را پیودا کنند ساعت یک بعدازظهر شانزمهم اوت ،خیابان کایه م آنفولوو توسوط پلیوس و نیروهای ارتش که پشتبا.های اطراف را محاصره کرمه بومند ،مسدوم شد سه نفر به سمت خانه روزالس رفتند :خوان لویس ترکاسترو ،یکی از زمینماران منطقوه؛ لویس گارسیا آلکس ،مساول حزب محافظهکار گراناما و رامون رویوز آلونوسو، عضو ساب راستگرای مجلس گراناما که مر انتخابات فوریه کرسیاش را به چپها باخته بوم و کینه خاصّی از لورکا و فرناندو م لوس ریوس مر مل ماشوت وقتوی رویز آلونسو مستور مام که لورکا برای بازجویی خووم را توسلیم کنود ،خانوم روزالس از وروم آنها به ماخل خانه جلوگیری کرمه و تالش کرمه بوم از طریو تلفن با پسراناش صحبت کند او موف شد با میفل صحبت کند و میفل موف شد رویز آلونسو را متقاعد کند که به پایفاه فاالنژها برگرمم و آنهوا را مر جریوان اوضا قرار مهد بعدا میفل و آلونسو به خانه روزالس برگشتند و میفل به مامرش اطال مام از آنجا که رویز امعا میکند که مسمور است و معلور ،ناچار هستند که لورکا را به ساختمان اماری مولت ببرند و میفل تضمین کرم که آسیبی به لورکوا نخواهد رسید لورکا که بر ترس خوم از ماوقع جریان غلبه کرمه بوم ،خانه روزالس را تورك گفت و مر معیت همراهان خوم مر گوشه میدان ترینیدام ایستامند بعد با اتومبیول او را به ساختمان مولتی که کمی از میدان مور بوم ،منتقل کرمه و مر اتواقی مر 225
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
طبقه اول ساختمان محبوس کرمند متعاقبا برامران روزالس تما .سعی خوم را بکار برمند تا لورکا آزام شوم اما وقتی خوزه روزالس با والودز گونوزالس ،شوهرمار نظامی مواجه شد[ ،فرماندار] امعا کرم مدارکی مر مست مارم که لورکوا مخفیانوه رامیویی مر اختیار ماشته و از طری آن میتواند با روسهوا مر ارتبواط باشود؛ اینکه لورکا همجنسگراست؛ اینکه منشی فرناندو م لوس ریوس است و اینکوه نویسندهای خرابکار است ،اینها اتهاماتی بومند که لورکا باید بوه طورز قانوع کنندهای جوابفو باشد اما به خوزه روزالس اطمینان مام که آسویبی بوه لورکوا نخواهد رسید روز هفدهم اوت ،خوزه روزالس مستور آزامی لورکا را اتخاذ کرم و با عجله به ساختمان مولتی رفت ،اما والدز او را مطلع کرم که لورکا میفر آنجوا نیوست شواهد حاکی از این است که امعای والدز غلط بوم ،چرا که آنخلینوا کورموبیوال پرستار بچههای کنچا گارسیا لورکا به خاطر ماشت که آن روز و روز بعود بورای لورکا غلا برمه بوم روز نوزمهم اوت که بار میفر آنخلینا به مالقات لورکا رفتوه بوم ،به او گفته بومند که میفر اینجا نیست محتمل است که آنخلینا بیست سوال پس از این واقعه ،چیزهایی را فراموش کرمه باشد و [مر این محل] فقوط یکبوار لورکا را میده باشد احتماال روز هیجدهم اوت فقدان لورکا را به او گفته بومنود، نه روز نوزمهم اوت مر مورم والدز هم روشن است که مروغ گفته بوم و مر این فکر بومه که لورکا را مخفی کرمه تا مسموریت انجا .شوم بسیار محتمل است کوه قبل از مستور اعدا .لورکا ،والدز به ژنرال کی یپو م یانو مر سویل زنگ زمه بوم و ژنرال مستور مامه بوم” ،قهوه بیشتری بهش بدهید “ این عبارت اسم رمز اعودا. لورکا بوم با مر نظر گرفتن سبعیت و خصلت انتقا.جویانه ژنرال کی یپو م یانو و والدز ،به ویژه مر رابطه با ”سرخها“ لورکا هیچ شانس زندهماندن نداشت مشخصا والدز میتوانست لورکا را نجات مهد ،اما چنین نکرم او ظرف کمتر از سه سوال مجروح و بالفاصله گرفتار سرطان شد و با مرگ زجرآورش تقاص خون شواعر را پس مام لورکا را همراه میوسکورو گالیندو گونزالس ،معلم مبستان و جمهوریخوواه موآتشه از ساختمان مولتی بیرون آورمه و به ماخل اتومبیل هل مامند و اتومبیول از آنجا میروم احتماال این رویدام شب هیجودهم اوت صوورت گرفتوه بووم 226
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
اتومبیل به سمت روستای ویزنار حرکت میکند ویزنار روستایی تیپیوک مناطو اندلس با خانههای سفیدرنگ و معابر تنگ مر شمال شرقی گراناماست که مر آغاز جنگ ماخلی از مواضع نظامیان ملیگرا و محل اعدا .صودها تون از هوواماران جمهوریخواهان بوم لورکا و میوسکورو را مر بامودام نووزمهم اوت اعودا. میکنند شب قبل از اعدا .زندانیان را مر طبقه اول ساختمانی مولتی موشرف بور روستا -که مرم .محل آن را ”کلونی“ مینامیدند -نفه ماشته بومند مر اینجا بوم که لورکا خوم را کنار میوسکورو و مو گاوباز آنارشیست ،خواکین آرکووالس کابزاس و فرانچسکو گاالمی مالفار یافت نفهبان زنودانیان ،جووان بیوستومو سالهای به نا .خوزه خایر تریپالدی ،به زندانیان گفتوه بووم فورما آنوان را بوه پایفاههای نظامی میبرند و یا کنار جامه رها میکنند اما واقعیت ماجرا را اندکی قبل از اعدا .به آنان اطال مام لورکا چنان به وحشت افتامه که تالش کرمه بوم، معایی بخواند او نمیتوانست امعیه را به خاطر آورم و احساس کرم کوه موورم لعنت[خدا] واقع شده است خایر تریپالدی سعی کرمه بوم به او اطمینان مهد کوه چنین نیست قبل از طلو سحر لورکا و سه زندانی همراه را مر کامیونی میاندازنود و از ”کلونی“ به سمت جامه روستای آلفاکار ،جامهای که مرهای زیتوونزار آن را از روستای ویزنار جدا میکند ،راه میافتد مر این مره چشمهای وجووم مارم کوه فوئنته گرانده(چشمه بزرگ نامیده میشوم و اعراب قدیم آن را ”چوشمه اشوک“ مینامیدند طعنه از این تلختر نمیتواند باشد که عش لورکا به فرهنگ موسلمانان [اسپانیا] ،مر کنار همین چشمه برای همیشه خشک شد بوسیاری از کوسانیکه مر جوخه اعدا .قرار میگرفتند ،صرفا از قتل میفران للت میبرمند و اسامی مستعاری چون ”چاقو“ و ”خفه کن“ ماشتند به نظر میرسد که لورکا سریعا جواناش را از مست ندامه بوم و با گلولهای از نزمیک از پای مرآمد خوان لوویس ترکاسوترو، مالک زمین که هنفا .مستفیری لورکا همراه رویز آلسونو به خانه روزالوس رفتوه بوم ،بعدها الفزنی کرمه و مدعی شده بوم که او یکی از مسموران جوخه بومه است و ”به خاطر کوئیر بومنش مو گلوله مر کون او خالی کرم]۰٥[“ . اندکی پس از اعدا .آنان ،هر چهار جسد را مر قبری کمعم مفون میکننود مانوئل کاستیال که حفار قبر بوم ،گفته است که یکی از آنها کراواتی بور گورمن 227
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
ماشت که خاص هنرمندان بوم سیزمه سال بعد ،خرالد برنان هنفا .بازمیود از آن منطقه کوشش کرم با شمارش سنگ قبرها تعدام زندانیان اعودا .شوده را کوه مر ”کلونی“ اعدا .شده بومند ،مشخص کند اما مست از این کار کشیده بوم ،چرا که شمار آنان به صدها نفر میرسید []۰١ وقتی خبر مستفیری لورکا به مانوئل م فاال رسید ،تما .سعی خووم را بکوار گرفته بوم که مر قضیه مخالت کرمه و او را نجات مهد ،اما تالشهوایش بیثمور ماند مون فدریکو[پدر لورکا] یامماشتی از پسر خوم مریافت کرمه که گفته بووم هزار پزوتا به نظامیان بدهد او به امید نجات فرزند این پول را نیز مامه بوم خبور مرگ لورکا تا سه هفته بعد به مطبوعات جمهوریخواهان نرسید ،اما از آن زمان به بعد هم مر روزنامههای اسپانیا و هم مر مطبوعات اروپا وسیعا انتشار یافت وقتوی اچ جی ولز ،رئیس باشفاه قلم لندن از مقامات گراناما اطالعاتی را مرباره لورکوا خواستار شد ،مر جواب گفته بومند که چیزی مر این باره نمیماننود مر پایوان جنگ ماخلی و آغاز میکتاتوری فرانکو ،اماره ثبت احوال گراناما اعال .کرم کوه لورکا مر اوت ۰٣٩١بر اثر جراحات جنفی مرگلشته است *** به هنفا .آغاز شورش نظامیان ،چنانکه گفتیم بونوئل مر مامرید بوم و شواهد آشوبی بوم که کشور مر آن غوطهور شده بوم اما مر مقایسه با جسارت لورکا مر حمایت از چپ و شهامت بینظیر او مر بازگشت به گراناما ،بونوئل شخصیت نوسبتا ضعیفی از خوم نشان مام علیرغم تنفر بسیار آشکار از راست و به رغم باورهوای کمونیستی و نیز شخصیت ستیزهجویش ،به شدت ترسو بوم و اغلوب از خوشونت واقعی فاصله میگرفت: ”من که سرنفونی طلب سرسختی بوم .و بوسیار مر آرزوی سورنفونی نظوم موجوم بوم ،.اکنون خوم را میان گدازههای آتشفشان یافتم و قالب تهی کرم. تحمل میدن اعدا.های میدانی ،غارت و اعمال جنایی نداشتم “[]۰١ بونوئل مر این یامماشت توجه ما را به فاصلهای جلب میکندکه بیون جاذبوه آنارشیستی مر اندیشه و احساس او با شوق عمی اش به نظم و صلح وجووم مارم [ ]۰۲او اعدا.ها و اعمال جنایی چپ افراطی را به اندازه جنایوات فاشیوستها و 228
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
حامیاناش تقبیح میکرم عالوهبراین اعتراف کرمه است که :به عنوان شخصی کوه مر یک آپارتمان راحت زندگی میکند؛ که فرزند یک خانوامه ثروتمند است؛ کوه صاحب امالکی مر حومه مامرید است و برای یک شرکت فیلم تجاری کار میکند، بینهایت نفران است که توسط آنارشیستها مستفیر و اعدا .شووم بنوابراین بوا فرستامن زن و بچههایش به پاریس ،خیالش اندکی راحت شده و اواخور سوپتامبر ۰٣٩١به معووت خولیوو آلووارز مل وایوو ،وزیور اموور خارجوه مولوت جمهوریخواهان برای یک نشست سیاسی به ژنوو اعوزا .شود و مقورر گرمیود راهنماییهای الز .را از سفارت اسپانیا مر ژنو بفیرم بعد بونوئل به پاریس رفوت و مر موران جنگ ماخلی آنجا ماند و از سرنوشتی که زندگی لورکا را رقوم زم، رها شد مر پاریس با لویس آراکیستین سوفیر سوسیالیوست اسوپانیا و موسوت قدیمیاش فعالیت میکرم طب گفته بونوئل ،فعالیتهای او حوزههای مختلفی را مربرمیگرفووت [ ]۰٣او رسووما مووساول تهیووه کاتووالوگ تبلیهووی فیلمهووای جمهوریخواهان مر اسپانیا بوم و به افرامیکه آنجا فیلم میساختند نویز کموک میکرم اما مر ظرفیتهای میفری نیز کار میکورم :کوارمار فرهنفوی؛ موشاور اجتماعی؛ نامه رسان؛ محافظ شخصی و مسمور سری تا جاییکه به فیلم بر میگرمم ،بونوئل مر ساختن فیلمی بر اساس رمان آنودره مالرو به نا .امید( ۰٣٩۲که مرباره خلبانان اسپانیا[مر موران جنگ ماخلی] بووم، سرمایهگلاری کرم مجوزهایی نیز برای ژوریس اونی و ارنست همینفووی تهیوه کرم تا فیلم سرزمین اسپانیا( ۰٣٩١که مستندی مرباره ارتش جمهوریخواهوان بوم ،بسازند او با همکاری حزب کمونیست فرانسه مستند میفری را تدوین کورم به نا .اسپانیا ۰٣٩١که با عنوان وفاماری اسپانیا به سالح هم معروف است نقوش بونوئل البته چیزی بیشتر از تدوین این مستند بوم مستند صحنههایی از نبرمهوای جنگ را به تصویر میکشد که از آرشیو جمهوریخواهان و ملیگرایان به مسوت آورمه بوم :اپیزومهایی از پشت جبهه؛ محاصره مامرید و صعهای طوالنی غولا؛ خرابههای حاصل از بمباران و توپباران؛ صحنههایی از زنان و کومکان مقتول و مصدو .و اوضا سیاسی مر خارج از اسپانیا که رابطه قدرتهای بزرگ و جنوگ اسپانیا را به تصویر میکشید اسپانیا ۰٣٩١به لحاظ کیفی مشابه فیلم الس هورمِس است و همانند آن به گونهای تدوین شده است که موضع سیاسی بونوئل را بوسیار 229
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
به روشنی نشان میمهد البته یکی از جوانب جالب کار بونوئل با سفارت اسپانیا ،نقش او بوه عنووان مسمور سری بوم بونوئل شخصا گروههای مختلفی را که مر کافههای مون پارنواس جمع میشدند استراق سمع میکرم این گروهها غالبا اهل آمریکای جنوبی بومند و مر بین آنان مسموران فرانکو و استالین وجوم ماشت بونوئول اغلوب مربواره تروریستهایی اطالعات کسب میکرم که از طرف ناسیونالیوستها بمبگولاری میکرمند مر یک مورم ،اطالعاتی مرباره یک نفر به مست آورم که مر پایان جنگ ماخلی به خاطر نقشی که ایفا کرمه بوم ،مورم تفقد فرانکو واقع شده بوم با ایون وجوم ،بونوئل مریافت که اطالعاتی که به پلیس فرانسه میمهد ،معمووال نامیوده گرفته میشدند و به تدریج توهماش را به کل این جریان از مست مام بونوئل مر نقش یک نامهرسان ،بعضی اوقات مدارك ویژهای را از طری مرز به اسپانیا میرساند و مر یک مورم مر [ منطقه] بایون ،بالنهایی را رها کرم که حاوی جزوات تبلیهی بومند گرچه بعدها پلیرفت که از نقش خوم به عنوان موسمور شوبه سوری لولت میبرمه ،واقعیت این است که کار او مر این زمینه بسیار ناموف بوم به ملیل شوق وافرش به ماشتن کاری مهمتر مر سال ۰٣٩۲تصمیم گرفت که خانوامهاش را بوه ایاالت متحده ببرم بدون ترمید عوامل میفری مر این تصمیم مخیل بومند با پایان جنگ ماخلوی و شکست جمهوریخواهان ،مهاجران اسپانیایی مر فرانسه و به خصوص کوسانیکه برچسب ”سرخها“ خورمه بومند ،متوجه شدند که مهمان ناخوانده هستند و مرتب مورم آزار قرار میگرفتند بونوئل هم احتماال پس از پایان جنگ ماخلی بیم جان خوم را ماشت همچنین با توجه به موفقیتاش مر فیلمهای سوررئالیستی پیوشین، این احتمال وجوم ماشت که مر آمریکا بتواند موفقیت بیشتری مر فیلمسازی بوه مست آورم خوم را مر برزخ عظیمی مید به هالیووم که رسید مر فیلوم محمولوه بیتاوان فرانک میویس نقش بازی کرم این فیلم مرباره پناهجویان زن و کوومك اسپانیایی بوم که از بیلبائو به اتحام جماهیر شوروی مهاجرت کرمه بومنود اموا خوشبینی اولیه بونوئل به زومی محو شد واشنفتن به تولیدکنندگان آثار بوصری مستور مامه بوم که ح ندارند هیچ فیلمی مرباره جنگ ماخلی اسوپانیا بوسازند بونوئل ناتوان از یافتن شهلی مناسب مر فیلمسازی ،به موبله روی آورم و ژانه نیز 230
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
مر ترجمه متون از انفلیسی به فرانسوی به او کمک میکرم زندگی بخور و نمیری ماشتند و بونوئل به زومی فهمید که جستجوی کار مر صنعت فیلم هالیووم بیثمر است اواخر ۰٣٩٣به نیویورك رفت و مر اوایل ۰٣١۰به کمک ایوریس بوارّی، همسر معاون موزه هنرهای مدرن ،توانست به عنوان سرمبیر مپارتمان نویوسندگان [موزه] شهلی مست و پا کند مساولیت او انتخاب فیلمهای تبلیهوی ضدنازیوسم و توزیع آنان مر آمریکای شمالی و جنوبی به زبانهوای انفلیوسی ،اسوپانیولی و پرتهالی بوم *** زمانیکه لورکا مرگیر رویدامهای مهشتناکی بوم که منجر به اعدا.اش شود و بونوئل مر پاریس برای جمهوری کار میکرم ،مالی به خووم موشهولیاش اماموه میمام و کاشانه مآال راحتاش را تزئین میکرم مرست مر زمانیکه اسپانیا غورق مر جنگ ماخلی بوم ،روز یازمهم ژوئن ۰٣٩١مالی ملبس به جامه غواصی سرگر. افتتاح نمایشفاه بین المللی سوررئالیسم مر گالری نیو برلینفتوون لنودن بووم و سخنرانیاش عنوان ”فانتزیهای اصیل پارانویا“ ماشت ایون یکوی از مجموو شیرینکاریهای شففتانفیزش بوم که مر سالهای آتی به مشخوصه رفتواریاش تبدیل شد البته این مفعه نتیجه عکس گرفت صدایش به گوش مخاطبان نمیرسید و با بدن ماغ و سراسیمه مر این لباس ،کسی به مامش رسوید و کموک کورم توا لباساش را مرآورم مر حاشیه این نمایشفاه مالی سه تابلو نیز به نمایش گلاشوت: رؤیا ،استراحت روزانه و کله پارانویایی اندکی بعد این ناکامی را از سر گلراند و مر گالریهای آلکس ،رید و لوفوور لندن مر نمایوشفاههای توکنفره بیوستونه نقاشی و هیجده طرح خوم را به نمایش گلاشت هفت عدم از تابلوهایش قبول از نمایشفاه پیشفروش شده بومند این آثار شامل سازه نر .با حبوبات پختوه شوده میشد که عنوان آن را به طلیعه جنگ ماخلی تهییر مام و مدعی شد که اثر ماللوت پیشگویانه جنگ را مارم مر واقع از مو سال پیش طرح اولیه این تابلو را کشیده بوم ،اما عنوان جدید بیش از هرچیز از فرصوتطلبی او حکایوت میکورم مر نمایشفاه بینالمللی سوررئالیستها ،میلون تومواس ،کوه عاشو مسوتانداختن خومنمایی افرام بوم ،با کاسهای از حبوبات پخته شده مر میوان بازمیدکننودگان 231
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
میگشت و از آنان میپرسید :ترجیح میمهید ماغ باشد یا سرم؟ اکنون مالی و گاال زوجی بسیار ثروتمند و مشهور بومند برای نمونه ،اواخور تابستان ۰٣٩١به خانهای گرانقیمت مر حومه پاریس نقل مکان نمومند تابلوهوای مالی به سرعت و با قیمت هنففتی به فروش میرسید و بوا گوسترش فعالیتهوای هنری منبال کسب پول بیشتری بوم برای السا شیاپارلّی ،طراح لباس بسیار مهم و متنفل فرانسوی که هنرمندان میفری از جمله پیکاسو و ژان کوکتو بورایش کوار میکرمند ،طراحی لباس میکرم از جمله طرحهای بازیفوشانه او یک کیع مستی که شبیه به تلفن بوم؛ کالهی به شکل یک کفش وارونه و یک صندلی راحوتی کوه شبیه لبان مای وست ([ Mae Westهنرپیشه آمریکایی] بوم گاال هوم شویکترین لباسهای شیاپارلّی و شانل بر تن میکرم که بسیار متفواوت از لباسهوای ارزان قیمت ساب اش بوم گاال و مالی سوژه عکاسان معروفی چون سشیل بیتن و من رای شده بومند؛ به بهترین رستورانهای فرانسه میرفتند و غلاهای آنچنانی و شراب گرانقیمت میخورمند معموال به خارج مسافرت میکرمنودو مر بهوترین هتلهوا اقامت میکرمند مالی با قرارمامهای پُرسوم [پیشفروش] آثارش ،آینوده مالوی خویش را تضمین کرمه بوم مر اواخر سوال ۰٣٩١بوا اموارم جیموز انفلیوسی ثروتمندی که موست نزمیک و کلکسیونر آثار مالی شد ،به تواف رسیدند که همه آثار او را مر فاصله ژوئن ۰٣٩١تا ژوئن ۰٣٩۲به طور یکجا و بوه قیموت مو هزاروچهارصد مالر بخرم ،که مر آن زمان پول هنففتی بوم این ثروت مر کنوار مرآمدی که از فعالیتهای جانبی کسب میکرم ،شاخص خوبی است که نشان مهد چه آینده کامکاری مر انتظار اوست رؤیاهای گاال به واقعیت پیوست هفتم مسامبر گاال و مالی بار میفر با کشتی لوکس فرانوسوی نورمانودی بوه نیویورك رسیدند مر نمایشفاهی با عنوان ”هنر خارقالعامه ،ماما و سوررئالیوسم“ که روز نهم مسامبر مر موزه هنرهای مدرن برپا شد شرکت کرمند روز پانزمهوم مسامبر نمایشفاه شخصی مالی مر گالری ژولیان لوی برپا شد مر نمایوشفاه مووزه هنرهای مدرن شش اثر و مر مومین نمایشفاه ،بیست تابلو نقاشی و موازمه طرح به نمایش گلاشته شدند که هر مو موفقیت و شهرت به منبال ماشت روی جلد مجلوه تایم عکسی از مالی -کار من رای( Man Rayچاپ کرم و مر میفر صفحات مجله عالوه بر مروری بر آثار مالی مر نمایشفاه هنرهای مدرن ،متلکر شده بومند کوه 232
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
مالی بیش از هرکس توجه مرم .آمریکا به سوررئالیسم را جلب کرمه است سومین نمایشفاه او مر نیویورك مرجهای از شهرت آورم که کامال سرمست کننده بوم مر همان زمان فروشفاه بونویت تلر واقع مر خیابوان پنجوم نیویوورك بوه هنرمندان مختلع سوورئالیست و از جمله مالوی پیوشنهام مام کوه ویترینهوای فروشفاه را تزئین کنند کار مالی نقاشی یک مانکن زنانه بوم با سری از گل رز و بدنی مستور مر مامن مشکیفا .از شکاف میوارها مستان قرمز رنفی به سووی او مراز شده که مر تالش بومند بدناش را لمس کرمه و هدیهای به او ببخوشند مر یک سمت زن تلفن قرمز رنفی روی میز کوچکی قرار ماشت نیاز به گفتن نیوست که اثر مالی جمعیت زیامی را به فروشفاه میکشاند گرچه بسیاری از آثار زیبای مالی هنوز مر راه بوم ،اما امتیازات شهرتآور و هدایای نقدی بیشتر و بیشتر گاال و مالی را اغوا میکرم به همهجا سر میکشیدند و مالی هیچ کاری نمیکرم مفور اینکه توجه مرم .را جلب خویش کند اواخر ژانویه ۰٣٩١که گاال و مالی به هالیووم رسیدند ،بدون ترمید شوکوه هالیووم نزم آنان جاذبهای فوقالعامه ماشت مالی سال ۰٣٩١مر پواریس هارپوو مارکس را مالقات کرمه بوم و مآال عالقهمند به ساختن فیلمی با او شده بووم از نظر مالی ،هارپو سوررئالیستترین فرم از میان برامران مارکس بوم مر واقع قبل از وروم آنها به هالیووم ،مالی یک مستفاه هارپ که سیمهایش از سیمخارمار بوم برای هارپو هدیه آورمه بوم مر هالیووم عکسی از مالی گرفته شد کوه موشهول نقاشی هارپو است هارپو ،مستفاه هارپ را نفهماشته است و بوا یوک مسوتاش خرچنفی را روی سرش نفه ماشته است مالی پس از بازگشت به اروپا موف شود فیلمنامهای بنویسد که مملو از عقدههای شخصی بوم و ابتلال خوم را مر آن مقطع نمایان کرم گرچه باور مالی به اینکه آثار اولیه براماران مارکس ریشه مر سوبک سوررئالیستی مارند به اندازه کافی مستدل بوم ،اما نمیتوان از ایون نتیجوه هوم صرفنظر کرم که مالی میخواست با ساختن فیلمی بوسیار موفو هوالیوومی از فرصت میفری برای افزایش شهرت و پر کرمن حساب بانکیاش استفامه کند از سوی میفر مالی مر تابستان ۰٣٩١روی شعری با عنوان افسانه خومشیفتفی و یکی از جاومانترین نقاشیهای خوم مگرمیسیهای نارسیسوس کار میکرم کوه سرانجا .عنوان اخیر را روی شعر هم گلاشت مر تابلوی میفری به نا .پارانویوای 233
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
عظیم که سال ۰٣٩١تکمیل کرمه بوم ،بار میفر احساس شر .عمیو خوویش را نسبت به عامات جنسی بیان کرم پویرامون شخوصیت محووری غمفیون توابلو، شخصیتهای میفری نیز وجوم مارند که همفی یا سرهایشان را میان مستان پنهوان کرمهاند یا به مورمستها خیره شدهاند پشت سر شخصیت اصلی ،چهره مرمی میده میشوم که به جوان خجول امر میکند ،از اینجا برو! روشن است که این چهره پدر مالی را یامآور میشوم اگر این اثر را مبنای قضاوت قرار مهیم ،روشن میشووم که علیرغم ازمواج با گاال ،عامات خومارضایی و احساس شر .توأ .با آن هنووز بسیار قوی بومند کنایههایش به لورکا مر شعر [مگرمیسیهای نارسیوسوس] نوشان میمهد که مالی بسیار آگاه به تمایالت همجنسگرایی خویش بوم و آگاهانوه بوه مقاومت مر برابر زیامه خواهیهای لورکا امامه میمام مر همین رابطه میتوان به جایفاه اموارم جیمز مر زندگی گاال و مالی اشارهای کرم اموارم جیمز نیز همجنسگرا بوم و احتماال توجه مالی را به خوم برانفیختوه بوم با این وجوم مگرمیسیهای نارسیسوس اشاره به جنبهای خارج از موشهلههای خومشیفتفی مالی مارم :چهره سمت چپ تابلو ،که سروصورتاش زیر مستان پنهان مانده است ،مرمی است که زیر بار گناه و شر .خرم شده است مر سومت راسوت تابلو نارسیسوس به انفشتانی مگرمیسی پیدا میکند که تخم مرغوی را نفهماشوته است تخم مرغی که ترك خورمه است تا مرون نارسیسوس را عیان سازم ،اشارتی به ظهور گاال مر زندگی مالی و تولد موباره [مالی] است این نکته هم حائز اهمیوت است که مو چهره پشت به منظره کاپه کروز مارند ،همان جایی که گواال و مالوی عش به همدیفر را شرو کرمند چند سال بعد ،بر پایی نمایشفاههای متعدم شهرت مالی را به اوج رسواند مر پایان ژوئن ،۰٣٩١مگرمیسیهای نارسیسوس مر کنار آثار میفری مانند زرافهها مر آتش ،پرتره هارپو مارکس ،بشره پیانو و چهره مای وست کوه میتوانود مر خدمت یک آپارتمان سوررئالیستی باشد مر پاریس به نمایش گلاشته شد ژانویوه ۰٣٩۲مالی با گروهی میفر از سوررئالیستها مر گالری هنرهای زیبوا [پواریس] نمایشفاهی گروهی برپا کرمند تاکسی بارانی -که اکنون مدلی از آن مر ورومی موزه تااتر مالی مر فیفراس وجوم مارم -زینت بخوش ورومی نمایوشفاه بووم عالوهبراین تابلوی مختری با کله توکان و تخممرغی میان پوستانهایش مر کنوار 234
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
سایر تابلوهای رنگ و روغن سوررئالیستها مر ماالنی که ”خیابان سوررئالیست“ نامیده بومند ،میده میشدند تابلوهای استمناگر کبیر و زرافهها مر آتش نویز مر تاالر اصلی به نمایش گلاشته شدند یکسال بعد ،مر فوریه ۰٣٩٣مالی و گاال بار میفر مر نیویورك بومند و باز نمایشفاهی مر گالری جولیان لوی برپا کرمند قبل از این نمایشفاه ،مالی بار میفر مو تا از ویترینهای فروشفاه بونوویوت تلور را تزئین کرم مر یکی از ویترینها مانکنی مر جامهای نازك قد .مر حما .نهامه است و سه مست به سمت او مراز شدهاند مر ویترین میفری موانکنی روی تخوتی از چهار عدم پای بوفالو و انبوهی از زغال مراز کشیده است هرمو اثور مخاطبوان زیامی را جلب کرم مدیریت فروشفاه میخواست الفوهای مالوی را جایفزیون تزئینات قبلی ویترین کند ،مالی مشهول جابجایی آنان بوم که لیز خورم و شیوشه ویترین را شکست این نیز مرم .را بیشتر به وجد آورم فکر میکرمند که این هم بخشی از شیرینکاریهای مالی است نمایشفاه گالری لوی ،مشتمل بر بیستویک تابلو نقاشی و پنج طرح بوم که باز موفقیت عظیمی به منبال ماشت مرم .به تابلوهایی مانند بقایای یک اتومبیول کوه اسبی کور را میزاید ،کله پوك کبیر تک چشم ،معمای هیتلر و معموای بیپایوان هاجو واج نفاه میکرمند مجله تایم نوشت که سالهاست نیویوورك نمایوشفاهی چنین مورم عالقه مرم .به خوم ندیده است مر پایان نمایشفاه کل تابلوها به جوز مو مورم با قیمتی بالغ بر بیستوپنج هزار مالر به فروش رفتند منتقد هنری مجله مایجست آرت خاطرنشان کرم: ”مالی اعجوبهای مر هنر است نمیتوان صرفا او را به خاطر رویکرم عجیب و غریب کسانیکه عمیقا هنر مالی را موست ندارند ،نامیده گرفوت مالوی خدموت شایانی به هنر کرمه است و بدین سبب است که موجب رنجش میفران شده است [ هنر] او مراماتیک است و مالی حقیقت را مر عالم هنر مراماتیزه کرمه است “[]۸۱ رابرت ا .کوتز نیز مر نیویورکر خاطرنشان کرم که نقاشیهای مالی مرسوت عین خوم هنر سرگر .کنندهاند: ”آثار مالی آنگونه که گفته میشوم ،نه عجیباند و نه غریب هنر مالی شکلی از طنز اجتماعی است که بلیغتر از آثاری هستند که غالبا مبهوم و عجیوب بیوان میشوند آثار او با مهارت و ظرافت ارائه شده اند “[]۸۰ 235
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
پیش از پایان نمایشفاه ،مالی معوت به طراحی یک غرفوه سوررئالیوستی مر محوطه نمایشفاه بین المللی نیویورك شد ،که قرار بوم ماه ژوئن آینوده افتتواح شوم پیشنهام مالی کاخی مرجوانی بوا حوضوچهای شوفاف مر مرون آن بووم میخواست از این طری عملکرم ضمیرناهشیار را نشان مهد عالوهبراین پیوشنهام کرم مر قصر مرجانی کاناپه ای به شکل لبان گرتوا گواربو(هنرپیوشه سووئدی- آمریکایی .و ساعتهای ملاب (یامآور تابلوی جانْ سوختی حافظوه .قورار مهند؛ پیشنهام کرم که زنان شناگر هم شنا کنند البته مر عمل پیشنهامات مالی بوا مشکالت عدیدهای مواجه شد و کسری از طرح اولیه مالی اجرا شد با این وجووم مالی بار میفر مورم توجه قرار گرفت یکی میفر از واکنشهای مساعد به گزارشفر مجله تایم مربوط میشد که نوشته بوم” :نمایشفاه مالی مر خیابان براموی به قدر کافی جنون او را به نمایش گلاشته است مالی مر جستجوی شهرت و امتیاز [مالی] اکنون به تولید آثاری مسوت زمه است که شو-بیز ( show-bizzناب هستند “[]۸۸ مر سال ۰٣٩۲مالی روی اثری برای باله روسها کار میکرم که سرانجا .پاییز ۰٣٩۲با عنوان باکاناله مر لندن اجرا شد سپتامبر همان سال مرگیر شدن انفلیوس مر جنگ مو .جهانی موجب شد که اجرای باله از لنودن بوه تواالر متروپولیتون نیویورك منتقل شوم افتتاحیه باله روز ٣نوامبر صورت گرفت اما این برنامه بوا مشکالت عدیدهای مواجه شد مالی و گاال هنوز مر اروپا بومند و گواال اجوازه نمیمام به آن سوی آبها بروم کوکو شانل که طراحی لباسها را برعهده گرفتوه بوم ،حاضر نشد مر غیاب مالی لباسها را به نیویورك بفرستد سرانجا .لباسهوای جایفزین با عجله تهیه شدند مالی مر افتتاحیه حضور نداشت و اجرای خوم باله با مشکالت فنی زیامی از جمله وقفه چهل مقیقهای بین پرمه اول و مو .مواجه شود باله به یکی از ناکامیهای عمده مالی تبدیل شد البته جنگ ماخلی اسپانیا با پیروزی ناسیونالیستهای تحت فرمان فرانکو بوه پایان رسیده بوم و میکتاتوری به مدت سیوشش سال بر کشور حاکم شد مالوی، همانگونه که اشاره کرمیم عمدا از هرگونه مخالتی پرهیز کرمه و ترجیح مامه بوم از هر فرصتی برای پیشرفت شخصی بهره جوید بدون ترمید بوا مر نظور گرفتون آینده منتظر بوم که تاس روی کدا .خانه میافتد چندان جای شففتی نیست که با 236
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
مر نظر گرفتن تعریع و تمجیدش از آلمان هیتلری ،بایود از پویروزی فرانکوو کامکار بومه باشد و از این پس جهدی بلیغ میکرم تا به هر ترتیبی خوم را مورم توجه رژیم فرانکو قرار مهد انقالبی مهه بیستم؛ هوامار شورشهای اجتمواعی و حتی مفا از تروریسم مر اواخر مهه سی جهتی کوامال متوضام پیمووم اکنوون فرصتطلبی خومبین و خوم-توجیهگر بوم که گفتار و کرمارش فقط طعم گزنده و تلخی ماشت واکنش بنوئل به اعدا .لورکا و رویکرمش نسبت به مالی به خوبی گویاسوت: همانگونه که میدیم بونوئل تالش کرمه بوم تا لورکا را متقاعد کند بوه گرانواما بازنفرمم و متعاقبا از خبر مرگ او مچار شوك شده بوم اما از واکنش آنی مالوی مدرکی مر مست نیست ،اما گفته میشوم که سپتامبر ۰٣٩١پس از شونیدن خوبر، فریام زمه بوم” اوله!“ کلمهای که غالبا برای تسیید حرکت ماهرانهی یوک گاوبواز بکار برمه میشوم [ ]۸٩اگر چنین امعایی صحت ماشته باشد ،با توجه بوه رابطوه پیشین او و لورکا ،آبرویی برای مالی نمیگلارم گرچه بنظر میرسد مر زندگوی اسرارآمیز از واکنش اولیه خوم اظهار ندامت کرمه است: ”مر همان روزهای نخست انقالب(جنگ ماخلی .موست بزرگ و سورآینده شعر مرگ نحس فدریکو گارسیا لورکا مر گراناما مر مقابل جوخه اعدا .فاشیستها قرار گرفت مر جنگ ماخلی مرم .همدیفر را نه صرفا به خاطر عقاید ،بلکه ”بوه مالیل شخصی“ میکشتند به ملیل شخصیت آنان لورکا نیز مانند من شخصیتی بوم که باید زنده میماند و از بیشتر افرامی که توسط اسپانیاییها به قتول رسویدند، بیشتر شایسته زنده ماندن بوم صحنه زندگی تراژیک لورکا به همان شوکلی رقوم خورم که سرنوشت کل مرم .اسپانیا “[]۸١ از آنجا که سخت بتوان احساس واقعی مالوی را توشخیص مام ،نوشوتههایش مرباره زندگی شخصی خوم پر از تجدید نظرها و تناقضات است و نمیتوان بطوور قطع یقین احساس واقعی او را مرباره مرگ لورکا تشخیص مام اما بدون ترمیود میتوان حضور شاعر و نمایشنامه نویس بزرگ را مر آثار مالی بعد از مرگ لورکا رمگیری کرم
237
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
لورکا و گروه تئاتر البارکا ،مادرید 1933
تصویر از فیلم الس هوردِس (سرزمین بینان) ساخته لوئیس بنوئل ،مادرید 1933
238
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
دالی و گاال 1936
لورکا 1936 239
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - For an account of the events leading up to the Civil War, see Carr, Spain, 1808–1939, and Thomas, The Spanish Civil War ۸ - For a detailed account of Franco’s life and his involvement in the military uprising, see Paul Preston, Franco: A Biography, New York: HarperCollins, 1993, in particular pp. 141–6 ٩ - For an account of the life of Queipo de Llano and of his radio broadcasts, see Ian Gibson, Queipo de Llano. Sevilla, verano de 1936 (con las charlas radiofónicas completas), Barcelona: Editorial Grijalbo, 1986 ١ - Ian Gibson has described in some detail the fall of Granada and the reign of terror which followed. See Gibson, Federico García Lorca: A Life, pp. 446–50; and in much greater detail, Ian Gibson, The Assassination of Federico García Lorca, London: W.H. Allen, 1979, pp. 69–111 ٥ - Ayuda!, 1 May 1936, p. 1 ١ - The interview appeared in El Sol on 10 June 1936. See too García Lorca, Obras completas, vol. 3, p. 637 ١ - See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 408 ۲ - See my translation of the play: The House of Bernarda Alba: La casa de Bernarda Alba, London: Methuen, 1998 ٣ - Ibid., for a commentary on the play, and also Edwards, Lorca: Living in the Theatre, pp. 181–213 ۰۱ - In Heraldo de Madrid, 29 May 1936, p. 9 ۰۰ - In an interview with journalist Antonio Otero Seco in January 1936. See Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 426 ۰۸ - Buñuel, My Last Breath, pp. 157–8 ۰٩ - See Rafael Martínez Nadal, Federico García Lorca: ‘El público’ y ‘Comedia sin título’, dos obras teatrales póstumas, Barcelona: Editorial Seix Barral, 1978, p. 17 ۰١ - The incident is described in Gibson, The Assassination of Federico García Lorca, pp. 115–17 ۰٥ - Ibid., p. 179 ۰١ - Gerald Brenan, The Face of Spain, London: the Turnstile Press, 1950, p. 145. ۰١ - Buñuel, My Last Breath, p. 153 240
شیوع جنگ
لورکا بونوئل دالی
۰۲ - Ibid., p. 154 ۰٣ - Ibid., pp. 158–70 ۸۱ - Art Digest, 1 April 1939 ۸۰ - New Yorker, 1 April 1939 ۸۸ - World’s Fairs. Pay As You Enter’, Time Magazine, 26 June 1939 ۸٩ - See Parinaud, The Unspeakable Confessions of Salvador Dalí, 1977 ۸١ - Dalí, The Secret Life of Salvador Dalí, p. 361
241
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
پس از لورکا
فجایعی که طی سه سال جنگ ماخلی به مشخصه اسپانیا تبدیل شده بووم ،بوا پایان مرگیریها فرجا .نیافت مر سالهای متعاقب ،همانگونه کوه میتووان مر شرایط خونین انتظار ماشت ،ملی گرایانِ فاتح جمهوریخواهانِ مهلوب را موورم مجازاتهایی از قبیل اعدا .تا حبسهای طویلالمدت ،مرهمکوبیدن هرگونه مخالفت مر رسانهها و حلف تدریجی بسیاری از مخالفان مر پاکوسازیهای اماری قورار مامند مر مهههای چهلوپنجاه ،اوضا اقتصامی کشور بسیار وخیوم بووم ایون وضعیت هم محصول جنگ بوم و هم به خاطر تصویب قطعنامه سازمان ملل مر سال ۰٣١١که علیه کشورهای تحتسلطه میکتاتوری راستگرایان تحوریم اقتوصامی اعمال کرمه بومند مر مناط روستایی ،که شرایط کارگران از میربواز فالکتبوار بوم و اکنون مرآمدها به شدت تنزل یافته بوم ،مهقانان فقیر ناچوار میشودند بوا گیاهان وحشی و مانههای گیاهی سدجو کنند مر شهرهای کوچوک و بوزرگ، گربه و سگ تناول میشد مر مامرید و بارسلون قطع روزانه برق خوانفی اموری متداول بوم کشورهای اروپایی که مر جنگ مو .جهانی شرکت کورمه بومنود و اکنون موره بهبومی خویش را از سر میگلراندند ،ملیلی برای کمک بوه اسوپانیا نمیمیدند []۰ مر سال ۰٣٥۱تحریم تجاری به پایان رسید ،اما وضعیت کشور کموابیش بور روال ساب بوم مر پایان مهه پنجاه پس از تالشهای جدی برای مقابلوه توور .و ایجام تعامل مر وضعیت فجیع حقوق و مستمزمها ،اوضا اندکی رو به بهبوومی 242
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
نهام مر فواصل سالهای ۰٣١٩-۰٣١۰اقتصام کشور به طوور متوسوط هرسوال رشدی هفت مرصدی ماشت و وضع مرم .بسیار بهتر شد سرمایهگلاری خارجوی رون گرفت و از سال ۰٣٥٣صنعت گرمشفری به شکل بیسابقهای شوکوفا شود روز بیستم نوامبر ۰٣١٥با مرگ فرانکو بسیار روشون بووم کوه موران تعییون کنندهای مر حیات سیاسی-اجتماعی اسپانیا شرو شده بوم اکنون این پرسوشها نزم همفان مطرح بوم :گا .بعدی چه خواهد بوم؟ آیا فرم میفری جای فرانکو را خواهد گرفت؟ آیا جنبشی به سوی نظا .مموکراتیک نضج خواهد گرفت؟ احتمال میرفت شاهزامه خوان کارلوس ،نوه شاه آلفونسوی سیزمهم کوه موورم التفوات فرانکو بوم ،جایفزین او بشوم شاهزامه جوان تمایل جامعه به نظامی مموکراتیوک را تشخیص مامه بوم و سرانجا .سال ۰٣١٣انتخابات پارلمانی برگزار شد سواختار سیاسی چهل ساله کشور منحل گرمید و وضعیت کشور ،کموابیش ایهوا.آمیز ،بوه اوضا اوایل مهه سی و پیروزی جمهوریخواهان رجعت پیدا کرم مابقی ،آنفونه که مر ضرب المثلها گفته میشوم ،تاریخ است سرنوشت آثار لورکا مر فاصله ۰٣٩١تا این موران از جهات بوسیاری آینوه وضعیت اسپانیا است مر فواصل پایان جنگ ماخلی تا اوایل مهه شصت که رژیوم فرانکو به خشنترین وجه خوم حاکم بر جامعه بوم ،نمایشنامههای لورکا بخشا بوه خاطر مخالفت خانوامه لورکا و بدون ترمید بخشا به خاطر آگواهی کامول رژیوم فرانکو از میدگاههای چپگرایانه لورکا و نیز سروصدایی که اعودا .لورکوا مر ماخل و خارج به پا کرمه بوم ،مر اسپانیا به اجرا مر نیامدند اولین اجرای خانوه برنارما آلبا روز هشتم مارس ۰٣١٥مر بوئنوس آیرس صورت گرفت این اجرا به همت مارگاریتا شیرگو و بازی او مر نقش اول صورت گرفت نموایش موفقیتوی عظیم بوم و شیرگو مر پایان نمایش تماشاچیان را اینگونه مورم خطاب قورار مام: ”لورکا میخواست این نمایش مر اینجا افتتاح شووم و چنیون نویز شود اموا میخواست اینجا باشد و سرنوشت مانع از این امر شد سرنوشتی که بسیاری از ما را به گریه آورم لعنت به جنگ !“[ ]۸متعاقبا این نمایش مر سرتاسور آمریکوای التین به اجرا مر آمد ،اما تا نوزمه سال پس از این تاریخ مر اسپانیا روی صوحنه نرفت اولین تولید نمایش لورکا مر اسپانیا که مصامف با تضعیع قدرت میکتاتوری 243
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
بوم ،یرما بوم که سو .اکتبر ۰٣١۰مر تماشاخانه اسالوای مامریود روی صوحنه رفت و با استقبال منتقدان هنری مواجه شد سال بعد عروسی خون مر تماشواخانه هنرهای زیبا و سال ۰٣١١خانه برنارما آلبا مر مامرید روی صوحنه رفتنود مر حالیکه تولیدات میفری از هر سه نمایش مر سالهای بعود روی صوحنه رفتنود، اجراهایی از سایر نمایشنامههای لورکا صورت گرفت که برخی پوس از گلشوت چندین سال از نفارش آنان برای اولین بار به اجرا مر میآمدند پس از گلشوت پنج سال و عامه مرم .به ترتیب برای اولین بار مر سال ۰٣١۲و ۰٣۲١روی پرمه رفتند مونا رزیتای اسپینستر نیز پس از چهل و پنج سال از اجرای اول آن بوار میفر روی پرمه رفت پس از جنگ ماخلی ،نا .لورکا به موجب اعدا .وی به تااتر گره خورمه بوم ،اما با گلشت زمان ،ارزش کار او هم به لحاظ قدرت بیان و هوم تنو شففتانفیز آثارش مرك میشد مر واقع تولیدات نمایشنامههای او مر گلر زمان منجر به تفاسیر بسیار متفاوت و غالبا تخیلی شد گرچه مشخصه تولیدات نمایشی اوایل مهه شصت عمدتا طبیعوی بوومن آنوان همراه با مرجهای از سبکگرایی بوم ،تولیدات متسخر اغلب با نووآوری بیباکانوه آثار لورکا تعین پیدا کرم برای مثال مر سال ۰٣١۰کارگرمان آرژانتینی ویکتور گارسیا ،یرما را مر تماشاخانه ال کمدیای مامرید روی صحنه برم که نوه فقوط بوا اجراهای ساب این نمایشنامه متفاوت بوم ،بلکه با طراحی صحنه خوم لورکوا هوم تفاوت ماشت سن نمایش که توسط ویکتور گارسیا و فابیا پیفسرور طراحی شوده بوم ،از قابهای بزرگ فلزی پنج گوش تشکیل شوده بووم کوه تموا .سون را میپوشاند و روی آن پرمه بزرگی کشیده بوم که تعدام بسیاری قالببند ماشت و طنابهایی از مرون آنها رم شده بوم که امکان میمام پرمه را طوری باال و پایین ببرند که شکل تپهها و مرهها ایجام کند وقتی هنرپیشهها از قواب فلوزی عبوور میکرمند ،عامی راه میرفتند ،اما به محض اینکوه جلووی پورمه میرسویدند، حرکات آنان به حرکاتی ژیمناستیکی تهییر مییافت خالصه ،طراحی صوحنه مو منیای متفاوت را القا میکرم :قاب فلزی نمایانگر منیای واقعی بوم که شخصیتها به طور عامی مر آن زندگی میکنند و پرمهها نماینده عوالم مرونوی رؤیاهوا و آرزوهایی بوم که یرما مر آن غوطهور شده بوم ناگفته پیداست که این نمایش هم مر اسپانیا و هم پس از شرکت مر جشنواره بینالمللوی امینبوورگ سوال ۰٣۲١ 244
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
منتقدان را به مو مسته تقسیم کورم مر جوشنواره امینبوورگ هنرپیوشه بوزرگ اسپانیایی نوریا اسپرت نقش یرما را بازی کرم همان نقشی که پانزمه سال پیش مر مامرید نیز بازی کرمه بوم خوزه منلون [منتقد] پس از اجرای مامرید ،چنین نظر مام: ”اجرای ویکتور گارسیا مر زمانی اتفاق میافتد که مشخصه اجرای نمایشهای لورکا مر همه جا رم طبیعیگرایی و تمرکز بر سطوح مختلع واقعیاتی اسوت کوه پیش از این همواره مر اجرای [نمایشهای او] غایب بومه است “[]٩ نوآوریهایی مشابه مر اولین تولید حرفهای نمایشنامه عامه مورم .نویز کوه زمستان ۰٣۲١با همکاری مشترك [گروه] پیکولو تسترو میالن و تسترو ماریا گرّو مر مامرید به کارگرمانی لویس پاسکال اجرا شد ،میده میشوم پاسکال نویز هماننود ویکتور گارسیا طراحی صحنه لورکا را به نفع طراحی جسورانهتری کنار گلاشوت و کل سالن تماشاخانه را به منطقهای مدور تبدیل کرم کوه تداعیکننوده منیوای مرونی ضمیر ناهشیار بوم مر این فضا هنرپیشهها میتوانستند راه بروند ،بدوند و مر آزامی کامل جست و خیز کنند تهییر مداو .نور صحنه ماللت بر فعالیت ذهن ماشت و حرکات بسیار چابک هنرپیشهها به طور تما .و کمال با زبان مشخصا سبک مار لورکا جور مرمیآمد بدون ترمید لورکا نیز موافو رهوا کورمن تاواتر از محدومیات سن نمایش بوم که مر آن موران بر اجراها غلبه ماشت []١ تا جاییکه به چاپ نمایشنامههای لورکا مر ایون موران برمیگورمم ،اولیون ویراست آثار او نه مر اسپانیا که مر آمریکای جنوبی انجا .شد مر مهه چهل خانه نشر آرژانتین به نا .امیتوریال لوساما ،مجمو نمایشنامههای لورکا را به جز عاموه مرم .و نمایشنامهی بیعنوان گرمآوری و منتشر کرم متعاقبا مجموعه آثار لورکا که شامل اشعار او نیز میشد ،مر سال ۰٣٥١توسط انتشارات آگیالر مر مامریود منتشر شد و از آن زمان ببعد بارها تجدید چاپ شدهاند بعدها ویراست جدیدی از مجموعه آثار که متن نمایشنامه عامه مرم .و بخشهایی از آثاری که تواکنون مر مسترس نبومند و یا ممنو انتشار بومند را مر بر میگرفت با گلر زمان انتشارات میفری مر اسپانیا ،ویراستهای جدیدی از نمایشنامههای او منتوشر کرمنود کوه همراه با توضیحات و حواشی بوم بدون ترمید با گلشت زموان و بوا تهیویرات سیاسی مر اسپانیا اقبال به آثار لورکا و تشخیص کیفیت و جاذبه آنها نزم مخاطب 245
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
بیشتر و بیشتر میشد تا به مخاطبان انفلیسی زبان بر میگرمم ،اولین ترجمه آثار عموده لورکوا بوا نمایش عروسی خون مر سال ، ۰٣٩٥مو سال پس از افتتاحیه نمایش مر مامریود، مر نمایش سرای محله مر نیویورك شرو شد که متن نمایوشنامه توسوط خووزه ویسبرگر ترجمه شد با توجه به اینکه لورکا تقریبا چیزی از انفلیسی نمیفهمیود، مشکل بتوان فهمید که سهم او مر ترجمه آن چقدر بومه است ،هرچند گفته میشوم که مستی مر ترجمه ماشته است اجرای نمایش عروسی خون سه هفتوه بوه طوول انجامید و انتقامات مختلفی به منبال ماشت مشواری ترجمه زبان لورکا به زبانی که نه فقط مفهو .کامل نمایشنامه را برساند بلکه بتواند به گویش هنرپیشهها هم مربیاید بدون ترمید بر ترجمههای نخست تسثیر [منفی] گلاشته و از آن زمان نیز هموواره این مشکل امامه ماشته است این را نیز باید متلکر شد که مشکالت حو نوشر و اجرای نمایشها خارج از اسپانیا و نقصان نسبی اجرای نمایشها به زبان انفلیسی تا سال ،۰٣۲١یعنی پنجاه سال پس از مرگ لورکا ،مستِکم بوه طوور موقوت بوا محدومیات نشر مواجه بومه است []٥ به نظر میرسد که اولین تولید حرفهای نمایشی از لورکا مر انفلیس ،عروسوی خون بومه است که سال ۰٣٥١به کارگرمانی ،پیتر هوال کوارگرمان جووان مر تماشاخانه آرتز لندن اجرا شد همین نموایش مو سوال بعود مر سورای نمایوش نوتینفها .و سال ۰٣١٩مر سرای نمایش لیدز روی پرمه رفت مر همان سال خانه برنارما آلبا مر تماشاخانه گرینویچ -لندن با ترجمهای از تا .استوپارم و بازی میا فارو مر نقش آمله اجرا شد سال ۰٣۲١تولید مشهورتر این نمایش با بازی گلنودا جکسون مر نقش برنارما آلبا و خوان پلورایت مر نقش صواحبخانه مر تماشواخانه لیریک هامرزسمیث اجرا شد و متعاقبا مر تماشاخانه وست انود لنودن روی پورمه رفت مر فواصل سالهای ۰٣۲١پنجاهمین سالفرم مرگ لورکا و پایان محدومیت ح نشر آثارش مر انفلیس و ۰٣٣١که ح نشر را به مدت مه سال میفر تمدیود کرمند ،بسیاری از آثار لورکا منتوشر شودند و متعاقبوا تولیودات بیوشتری از نمایشهای او از تااتر ملی گرفته تا تماشاخانههای محلی مانند تماشاخانه کنتاکت مر منچستر؛ تماشاخانههای مارکت مر لیچستر و تماشاخانهای مر کولچستر به اجرا مر آمدند [ ]١از زمان برماشته شدن محدومیات ح نشر آثار او ،آثار بیشتری از 246
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
لورکا به نمایش مر آمدهاند اما باید گفت که به استثنای چند مورم ،کارگرمانوان انفلیسی ابتکار چندان زیامی مر خصوص اجرای آنها نداشتهاند برای نمونه اگر به نمایش خانه برنارما آلبا که سال ۸۱۱٥مر تماشاخانه ملی لندن اجرا شود ،توجوه کنیم ،طراحی صحنه به جای اینکه خانهای روستایی مر اوایل قرن بیستم اسپانیا را به تصویر بکشد ،طب آنچه یک منتقد اشاره کرمه است مر ”هتلی رنگ و رو رفتوه ایستبورن“ جریان مییابد و هنرپیشهها نیز تداعی کننده بازیفران ش و رق توازه فارغالتحصیل شده مدرسه تااتر بومند []١ تولیداتی که به آنها اشاره کرمیم و مشابه اینها مر ایاالت متحده نشان میمهد که علیرغم ناموف بومن بیشتر آنان ،تااتر لورکا چه مر اسپانیا و چه خارج از این کشور ،هنوز هم به اندازه موران لورکا مورم عالقه مرم .و چیزی بودیع اسوت گرچه بسیاری از منتقدان تااتر معتقدند که اسپانیایی بومن آثار او مانع بزرگی بور سر ترجمه است ،واقعیت این است که نهایتا قدرت و جلابیت آثار لورکا بر ایون محدومیات میچربد به عالوه لورکوا اثور پوس از اثور خووم را بوه عنووان نمایشنامهنویسی جا میاندازم که مودا .مر حوال تجربوهورزی بووم و هموواره میخواست چیزی نو خل کند و هرگز بر صندلی راحتیاش لم نمیمام بنابرایون بدیع بومن آثار لورکا یکی از کیفیات انکارناپلیر و یکی از مالیل عمده جلوب توجه و عالقه مخاطب است البته این نیز مر مورم اشعارش صامق اسوت :از شوعر آواز ژرف و قصاید کولی با ویژگی عمیقا اسپانیایی تا مجموعه شوعر بوه شودت آوانفارم شاعر مر نیویورك طی سالهای متمامی اشعار لورکا به زبان اسپانیولی و ترجمه آنان به انفلیس منتشر شدهاند این را هم اضافه کنیوم ،اگور مر صوفحات پیشین بر ترجمه انفلیس آثار لورکا تمرکز کرمه ایم ،نباید فراموش کرم که شعر و تااتر لورکا گسترهای جهانی مارم و به بسیاری از زبانهای مختلع ترجموه شوده است مر واقع او یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم است اگر زندگی لورکا مر سیوهشت سالفی به پایان نمیرسید ،به احتمال زیام بوا توجه به تخیل پویا و خصلت نوآوریاش ،آثار شففتآور بیشتری خل میکورم برای نمونه ،مر سال ۰٣٩١به آلونسو پراتس روزنامهنفار گفته بووم قوصد مارم نمایشنامه یرما را با مرا .مختران لوط امامه مهد نمایشنامهای که پرمهای از آن را نوشته بوم و ناپدید شده است سال ۰٣٩٥به نمایشنامهای مرباره زنای محار .بوا 247
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
عنوان خون هیچ صدایی ندارم اشاره کرمه بوم که احتماال هرگز نوشته نشد و مر پاییز همان سال از توپ سیاه سخن به میان آورمه بوم نمایشنامهای که شخوصیت اصلی آن یک همجنسگراست و فقط چهار صفحه از آن مر مسترس است مر حوالی همان مقطع زمانی به مو نمایشنامه اشاره کرمه بوم که روی آنها کار میکرم :اولی با عنوان سربازانی که نمیخواهند به جنگ بروند و سن ترزای آویال []۲ خالصه اینکه ذهن لورکا سرشار از ایدههای هیجان آور بوم و شور هنری او محدومیتی نداشت البته مرگ لورکا مر چنین سنی به مفهو .قطوع شودن رشوته ارتباطاش با بونوئل و مالی نیز بوم که تا آن زمان کمابیش امامه ماشت این رشته قطع شد ،اما لورکا به حضور خوم و به ویژه مر برخی از آثار مالی امامه مام مر مورم بونوئل باید گفت که او و مالی پس از تبامل آرا مرباره فیلم عصر طالیی بوا همدیفر کار نکرمند فقط مر مو مورم یکدیفر را میدند و تنها رابطهای که باقوی ماند ،کینهی بونوئل از شخصی بوم که زین پس او را خوار میشمرم *** با پایان جنگ ماخلی گاال و مالی که از هواماران فرانکو بومند ،بیم ایون را ماشتند که مر صورت بازگشت به اسپانیا ،مر مست جمهوریخواهان بیفتند و بوه جر .خیانت مجازات شوند بنابراین به ایاالت متحده برگشتند که همان طوریکوه اشاره رفت خوم را به فریبندگی پول و شهرت باختند آنها سال ۰٣١۱به آمریکا رسیدند و هشتسال مر آنجا ماندند ابتدا مر عمارتی مر ویرجینیا که متعلو بوه کارسّه کورسبی ،زن آمریکایی فوقالعامه ثروتمند و به لحاظ روابط جنسی لیبرال که مر پاریس با او آشنا شده بومند ،اقامت کرمند عمارت هامپتن مانور مر زمینی به مساحت پانصد هکتار جنفل و مرتع واقع شده بوم و جای شففتی نیست که بوا ذائقه مالی و گاال جور مرمیآمود مر ایون مودت ،مالوی روی بوه اصوطالح خومزندگینامهاش اسرار زندگی سالوامور مالی کار میکرم که مر حقیقت ترکیبوی از رؤیا و واقعیت است :بسیاری از واقعیات را تعمدا کنار گلشته بووم و هودف اصلی آن ،مر کنار اهداف جانبی ،این بوم که مالی را به عنوان ناجی هنر مودرن؛ گاال را به عنوان یفانه الهه الها.بخش هنر و آمریکا را به مثابه سرزمین موعوم نشان مهد کتاب سرانجا .مر اواخر سال ۰٣١۸چاپ شد و مقاالت انتقامی متعدمی بوه 248
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
منبال ماشت تعدامی از منتقدان با صراحت نسبی گفتند که اثر مالی فانتزی نواب خومشیفتفی است و برخی هم عنوان کرمند که ایون کتواب حاصول سامیوسم و شیزوفرنی است جورج آوریل که عمیقا مرگیر جنگ ماخلی اسپانیا بوم ،با اشاره به ”هجمه مستقیم و تعمدی به عقالنیت و شرافت“” ،انحراف جنسی و تجواوز بوه مرمگان“” ،نقاشی از روی نوجوانان“ از این کتاب اظهار تنفر کرم و این حقیقت را جار زم که مالی با فرار از فرانسه قبل از هجو .آلمان ”مثل یک موش“ رفتار کرم [ ]٣تعدام اندکی از منتقدان نیز کتاب را به خاطر طنز سبُکسرانه مالی مورم تحسین قرار مامند مر فواصل سالهای ۰٣١١-۰٣١۰مالی چندین نمایشفاه از آثار جدید خوم را مر نیویورك برپا کرم و مر چندین فعالیت تجاری سومآور نیز سهیم شد اولین نمایشفاه مر گالری جولیان لوی مر آوریل و مه ۰٣١۰بر پا شد مالی به منظوور اثبات این امعا که به سبک کالسیک برگشته است ،نوزمه تابلوی جدید را به نمایش گلاشت که مر قابهای قدیمی قرار مامه بوم ،اما مر واقع از هموان ایماژهوای آشنا ،مانند سرهای که از روی شر .مر بین مستان پنهوان شودهاند و ایماژهوای استمناگر کبیر( ۰٣۸٣استفامه کرمه بوم مر واقع بیشتر منتقدان هنری امعای مالی مبنی بر رجعت به سبک کالسیک را نپلیرفتند و خبری از نقدهای هنری چندان ماغ نبوم مر روزنامه نیویورك سوان، هنری مکبراید چنین نوشت” :سالوامور مالی به [سبک] کالسیک برگشته است این را میمانستید؟ خومش چنین میگوید ،اما اصال متوجه این رجعت نخواهید شد تا جاییکه به ما مربوط میشوم ،این همان سالوامور مالی قودیم اسوت “[ ]۰۱ایون نمایشفاه ،برای اولین بار مر تجربه مالی ،پولی عایدش نکرم نوامبر همان سال مر موزه هنرهای مدرن نیویورك نمایشفاه موشترك مالوی و خوان میرو برپا شد سهم مالی مر این نمایشفاه چهلومو نقاشی رنگ و روغون و جان سوختی حافظوه و آرزوهوای بسیاری از نقاشیهای معروف پیشین او مانند ْ نورانی بوم مالی این بار موف تر از نمایشفاه قبلی ظاهر شد و مر هشت شهر میفر این تور را امامه مام که موجب افزایش شهرت او مر ایواالت متحوده شود اموا منتقدانی مانند رابرت ا .کوتز آثار [جدید] مالی را سطحی و تکوراری نامیود و امعای مالی که ”تنها نماینده سوررئالیسم است“ را به چالش گرفت []۰۰ 249
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
مر فواصل سالهای ۰٣١١-۰٣١۰مو نمایشفاه میفر نیز برپوا کورم مالوی اکنون از آمریکاییهای ثروتمند نیز پرتره میکشید که سوال ۰٣١٩آنهوا را مر گالری نوئدلر نیویورك به نمایش گلاشت و انتقاماتی منفی نیز به منبال ماشت مر سال ۰٣١١مر گالری بیفنو نیویورك نمایشفاهی مرکب از چهارمه نقاشی رنگ و روغن برگزار کرم که از این میان تابلوی لیدا اتمیکا جایفاه گاال را مر زندگوی مالی بیش از پیش آشکار کرم پانزمه سال پس از زندگی با گاال ،مالی او را جفت روحی و ناجی خویش میپنداشت مر افسانههای قدیم ،لیدا مر هیست یوک قوو مورم تجاوز زئوس قرار میگیرم ،اما مر نقاشی مالی ،ماللتهای اروتیوکِ افوسانه جای خوم را به حس پرستش میمهد مر اینجا قو مر یک عملجنسی با گاال پیوند نخورمه است ،بلکه مر فضا معل است و بدین ترتیب گاال را به موجومی ایودهآل تعالی میمهد که مورم پرستش نقاش است گرچه گاال چنین حضور مؤثری مر زندگی مالی ماشت ،اما مالی نمیتوانوست لورکا را فراموش کند شاید از واکنشی که به مرگ لورکا ماشته بوم احساس گناه میکرم ،اما به جز این احساس ،مالی رابطه نزمیکی که مورانی از آن لولت بورمه بوم ،فراموش نمیکرم برای مثال مر سال ،۰٣٩۲مالی سه نقاشی را به اتما .رساند که مر آنها سر لورکا ،به همان شکل نقاشیهای اواخر مهه بیست ،ظواهر میشووم: -۰معمای بیپایان -۸سگ تازی نامرئی افهان مر ساحل و ظهور مر چهره گارسیا لورکا مر هیست یک ظرف میوه و سه انجیر -٩ظهور چهره و ظورف میووه مر ساحل مر مو تابلوی اول ،سر لورکا مر نیمه سمت راست توابلو میوده میشووم واضح است که منظره پشت سر ،سواحل صخرهای کاماکز است که مر اواسط مهوه بیست لورکا و مالی ،ایامی مر آن سپری کرمه بومند و احتماال-علیرغم انکارهای مکرر مالی -رابطه همجنسگرایی آنان از همان محل شکل گرفته بوم سر لورکا که اکنون راست ایستامه است ،یامآور حضور آن مر آثار پیشین مانند زنودگی آرا. مر مهتاب ،عسل شیرینتر از خون است و خاکسترهای ناچیز بوم بوهعالوه ،سور گاال که به طرز بارزی کوچکتر از سر لورکاست مر گوشه سمت راست تابلو میده میشوم که تقریبا از تابلو بیرون افتامه و با خشم مالی را نفاه میکند این بازتاب خشمی است که گاال بعضی اوقات نسبت به رابطه نزمیک لورکا با مالی-حتی پوس از مرگ لورکا -ابراز میکرم مر عنوان سگ تازی نامرئی افهان مر ساحل و ظهور 250
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
مر چهره گارسیا لورکا مر هیست یک ظرف میوه و سه انجیر البته که اسم لورکا هم ذکر شده بوم و مر ظهور چهره و ظرف میوه مر ساحل ،چهره لورکا حتی بزرگتور از میفر تابلوها ظاهر شده است مر هرمو تابلو نیز سواحل کاماکز میده میشووم چنین بنظر میرسد که خاطره لورکا ،مالی را طلسم کرمه بوم و با توجه به خوصلت رؤیاگونه نقاشیهایش ،مر خواب نیز شاعر و نمایشنامهنویس از مالوی مسوتبرمار نبوم سال ۰٣١٩مالی ماستان بلندی به نا .چهرههای پنهوان نوشوت و یکوی از چهرههای پنهان مر این قصه باز لورکا است قهرمان زن قوصه ،سووالنژ م کلودا، تسنیث سن سباستین و تجسم خومانکاری اروتیک است که مر واقع اشاره به ضعع جنسی مالی مارم اما همچنان که قبال میدیم سن سباستین مشهله لورکا نیز بووم و جای شففتی نیست که مر اینجا هم لورکا از پرمههای نامرئی بسیاری عبور کرمه و خوم را به مالی رسانده بوم برای نمونه عباراتی مانند ”شوقی تازه بوه فاصوله و تنهایی“ قصیده لورکا برای سالوامور مالی را تداعی میکند و اشاره به عش ِ ملهم از سبک کوبیسم مالی به عینیت و مقت مارم مر قطعهای از قصه یکی از شخصیتها میگوید ”سبز ،چقدر از سبز تو نفرت مار” “!.که شوخی لطیفی با عبوارت ”سوبز، سبز تویی که سبزت میخواهم“ ”مر قصیده خوابفرم لورکاست عبارت میفوری مر کتاب مالی“ ”با بدنات چیکار میکنی؟“ نیز یامآور عبارتی با همین شکل مر قصیده اندوه تاریک لورکاست توصیفات ریز سوالنژ م کلدا مرباره طرز مورگ و تدفین خوم از جمله ”خونابه تجزیه شدن“ به روشنی ماللت از اجرای نمایش مرگ لورکا و تجزیه بدن مارم که شاعر مر رزیدنسیا اجرا کرمه بوم []۰۸ گرچه تابلوی گاوباز متوهم تا سال ۰٣١۱-۰٣١٣تکمیل نشد ،این اثور نیوز منعکس کننده میزان حضور لورکا مر اندیشه است مر باالی تابلو مجموعوهای از طاقها میده میشوم که کار خورخه م کیریکو گاوباز اسپانیایی است که مرثیوهای برای ایفناسیو سانچز میخاس [ ]۰٣٩١را تداعی میکند هالل ماه مر گوشهای از تابلو نیز یامآور استفامه لورکا از ماه مر بسیاری از نمایشنامهها و اشعار بوه مثابوه ایماژ سرنوشت و مرگ میباشد مر این تابلو نیز صخرههای کاماکز میده میشووم که یامآور ایامی است که مالی و لورکا مر آنجا سپری کرمه بومند بنابراین ،مالی سی سال پس از مرگ لورکا ،هنوز به او فکر میکرم 251
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
مر موران اقامت مر آمریکا ،مالی از سهیم شدن مر محصوالت تجواری نیوز کسب مرآمد میکرم :تولید کر.های آرایش زنان ،عطریات ،کوراوات ،جووراب زنانه ،طراحی جلد کتاب و که همفی حامل تمهایی از ساعتهای ملاب مالوی، سواحل متروکه و تلفن بومند او طراحی صحنه چندین نمایش باله را نیز انجا .مام: البیرینت با موسیقی شوبرت مر سرای نموایش موتروپولیتن نیویوورك۰٣١۰ ،؛ گفتفوهای احساساتی مر تااتر بین الملل ۰٣١١ ،و باله مالی به نا .باکانله کوه مو ماه بعد مر نیویورك اجرا کرم اما بیشتر منتقدان بر این باور بومند که مالی هم مر نقاشیها و طراحی صحنه ،فقط کارهای خوم را تکرار میکرم مالی مر سال ۰٣١١ و ۰٣١٥نیز مر مو پروژه فیلمسازی شرکت کرم که به جایی نرسید هرچند شرو به طراحی صحنههای رؤیایی فیلم طلسم شده آلفرم هیچکاك بوا بوازی مرخوشان، گرگوری پک و انفرید برگمان کرمه بوم ،استومیوی فیلمسازی ،پیشنهام جاهطلبانه مالی پیانوهای بزرگ معل از یک سقع رم کرمه و صحنههای میفری را نیز بدون اطال وی حلف کرم نقش شش مقیقهای او مر یک فیلم شرکت میزنوی نویز بوه پانزمه ثانیه کاهش یافت و چندماه بعد کل پروژه تعطیل شد مالی و گاال ژوئیه ۰٣١۲پس از هشتسال زندگی سومآور مر آمریکوا بوه اروپا برگشتند اروپایی که از پیامدهای جنگ مر رنج بوم و اسپانیایی که اکنون مر چنفال میکتاتوری فرانکو گرفتار شده بوم زمان چندانی نفلشت کوه مالوی شرو به تمجید فرانکو و همکاری با کلیسای کاتولیک کرم از این نظر راه پودر سابقا آتایست خوم را پیموم که او نیز تهییر مسیر مامه بوم اکنون تموامی ابعوام ملهبی زندگیاش موباره تجلی پیدا میکرم مر سوال ۰٣١٣توابلوی مامونوای پورت یفات را کشید که گاال مر هیست مامونا روی سریری معل مانده است و مر پشت سر منظره سواحل کوستابراوا به چشم میخورم مر نوامبر ۰٣١٣مر راسوتای اثبات باورهای کاتولیکاش موف شد میداری با پاپ ماشته باشد به این امید که موافقت پاپ را برای تابلوی مامونای پورت یفات جلب کند به نظر نمیرسد که مر این کار موف شده باشد ،هرچند که به سبک و سیاق خومش مدعی شد که پاپ نقاشی او را ستومه بوم حال طرفداران چپگرا[ی مالی]از جمله همکواران سواب سوررئالیست و بدون ترمید بونوئل از ”تحول“ ملهبی و سیاسی مالوی و نویز از ثروتاندوزی او بههم میخورم آندره برتون مر ویراست جدید کتاب خوم به نا. 252
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
آنتولوژی شوخ طبعی به طرزی جاومانه واژه ”مالرپرست“ را ابودا کورم کوه توصیع مناسبی برای مالی پولپرست کنونی بوم برتون مینویسد: خش خش اسکناس که زیر نور مهتاب و آفتاب میمرخشد ،کفشهای چرموی جیرجیرکنان [مالی] را از معابر پاالمیو به سمت قلمرو کم نوور ناورمانتسیوسم و والدورف آستوریا میکشاند مر فضای گرانقیمت شهر و حوموه اسوت کوه ایون گندهگوز که از میرباز هوش جنونآمیزش را روی طاقچه گلاشته است ،میتوانود گوز مر کرمه و اشتهار احساساتی خوم را مر ظالل حماقت و کلوهپوکی کوکتول سراها بجوید “[]۰٩ مالی آشکارا از توصیع برتوون کیفوور شوده بووم نقاشویهای مالوی مر بیستواندی سال بعد این مسیر را طی کرمه و به لحاظ کیفی تنزل پیدا کرم او بوا این امعا که گلشته بیبندوبار خوم را به نفوع عرفوان رهوا کورمه اسوت و مر نقاشیهایش به سبکی از هنر روی آورمه است که مر خور معنویت است ،مر سوال ۰٣٥۱نسخه بزرگتری از مامونای پورت یفات تکمیل کرم؛ مر سال ۰٣٥۰بوا تابلوی مسیح سن جان مصلوب؛ فرشته پورت یفات مر ،۰٣٥۸صلیب هستهای مر همان سال؛ آسومپاتا کورپوسکوالریا الپیسالزونیا مر ۰٣٥٩-۰٣٥۸و سن هلن پورت یفات مر ۰٣٥١که این نیز مانند فرشته پورت یفات پرترهای از گاال بوم، راه میفری مر پیش گرفت مر مهه پنجاه مالی مو وسوسه[هنری] جدید پیدا کرم :کرگدنها و DNAاو با مریافت هدیهای از شاخ کرگدن مر سال ۰٣٥۱وارم پروسهای جدید شود و مر اسپانیا و خارج منبال شاخ کرگدن میرفت که نمومی فالیک ماشت برای نمونوه یکی از نقاشیهای این موران که عنوان خیرهکننده باکره جوان با شاخ [کرگودن] به باکرگی خوم تجاوز میکند ماشت این اثر همچنین منعکسکننده شیفتفی او به باسنهای خوشفر .است عالقه او به DNAو فاکتورهای وراثتی ،احتماال از جنون پدربزرگاش نشست میگرفت که مالی مر هراس از وراثت آن بوه سور میبورم بههرحال شاخ کرگدن و یک مولکول مر تابلویی که سال ۰٣٥١کشید و به طورز حیرتآوری عنوان مالی لخت مر حال شهوم پنج جسد است که به کورپولوسس مگرمیسی مییابند مارم مر این تابلو لیدای لاونارمو ظاهر میشوم که به صورت گاال تجاوز میکند ویژگی غالبا کممایه آثار مالی مر ایون سوالها ،نقاشویهای 253
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
بزرگ حول موضوعات تاریخی و ملهبی است که مر نیمه مو .مهه پنجاه تکمیول کرمه بوم :شا .آخر مر ۰٣٥٥؛ سن جیمز کبیر مر ( ۰٣٥١با ابعام سهمرچهار متر ؛ کشع آمریکا توسط کریستع کلمب مر سال ۰٣٥٣-۰٣٥۲این روند مر سوال ۰٣١۱با آخرین و احتماال بدترین نقاشی ملهبی او اماموه ماشوت :شوورای ر. واکنش انتقامی به این آثار را شاید بتوان با این واقعیت تخمین زم که شا .آخور توسط یک شخص خریداری و تقدیم گالری ملی هنر مر واشنفتن گرمید و از مکان اولیه به گوشهای متروك مر ساختمان منتقل شد پل تیلیث ،اسوتام فلوسفه مدرسوه الهیات هاروارم خاطر نشان کرم که شخصیت محوری تابلو یعنی مسیح ”شوبیه بوه ورزشکاری ماهر مر تیم بیسبال ایاالت متحده است “[]۰١ کاهش تدریجی کیفیت آثار مالی توأ .با ظهور سلسلهای از افرام که اموورات اماری و مالی او را برعهده ماشتند شد برخی از این افرام مر فعالیتهای به شدت مشکوك مست ماشتند :پیتر مور ،مرمی سابقا نظوامی کوه موسوت ماشوت او را ”کاپیتان“ صدا بزنند ،مر سال ۰٣٥٣مدیر اموور موالی مالوی شود و متعاقبوا مستاندرکار تولید نقاشیهای آبرنگ شد که امضای مالی ماشت و به جای آثار اورجینال به مشتریان میفروخت او از این طری پول هنففتی برای خوم و مالوی کسب کرم مر اوایل مهه شصت خوم مالی ورقههای سفیدی را امضا میکورم کوه کپی نقاشیهای آن بدون مخالت مالی بفروش میرفت سال ۰٣١١که پیتر مور از خدمت مالی مرخص شد ،امعا کرم که تعدام سیوهفت هزاروپانصد عودم از ایون کاغلهای سفیدامضا را فروخته است انریک ساباتر ،جانشین پیتر مور نیز بوه ایون روند امامه مام و مر سال ۰٣۲۰این موضو به اسکاندال جهانی تبدیل شد گرچه پدر مالی به هنفا .مرگاش مر سال ۰٣٥۱پول هنففتی برایاش به ارث گلاشوته بوم ،مر مقایسه با ثروت روزافزون نقاش ،اهمیت ناچیزی ماشت همزمان با موفقیت مالی مالی که به موازات فقدان ارزش هنری آثار او پیوش میرفت ،از مهه پنجاه فعالیتهای جنسی او و گاال اشکال انحرافی پیدا میکورم مالی سال ۰٣٥٥مر نیویورك مختر جوانی به نا .نانیتا کالشنیکع را مالقات کرم که اصالتا اندلسی بوم مالی بسیار شیفته نانیتا شد ،هرچند به ملیل ضوعع جنوسی مالی احتماال رابطه جنسی بین آنان شکل نفرفت با این وجوم آنان به هم نزمیوک بومند و نانیتا لخت مر مقابل او ظاهر میشد سال ۰٣٥١گاال و مالی مر کلیوسایی 254
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
و مر محفلی خصوصی با هم ازمواج کرمه بومند ،اما این امور تهیویری مر رونود زندگی جنسی آنان بوجوم نیاورم مر اواسط مهه شصت ،مالی شیفته آمانودا لیور شد :رقاصهای مر کلوبهای شبانه که به نا .پکی اسلو هم معروف بوم آماندا قبال با عمل جراحی از مرم به زن تهییر جنسیت مامه بوم اما باز به احتمال قوی رابطوه جنسی بین آنان برقرار نشده بوم هرچند مالی موست ماشت وانموم کنود کوه او معشوقهاش است و موست ماشت مرم .آنها را با هم ببینند بدون ترمید مالوی از تهییر جنسیت فرمی از پسر به مختر هیجانزمه شده بوم سالی جنسی او با افزایش سن به سمت فضولیت گرایش پیدا کرم و به طور روزافزون خووم را مر معورض انوا بازیهای جنسی به خصوص با مرمان جوانی که شبیه مختران بومنود قورار میمام او اغلب ترتیب بازیهای اروتیک میمام که خوم مر نقش ارباب به ابژهها مستور میمام خومارضایی کنند یا مر حضور او به مختران جوان مخول کنند گاال نیز که همواره شکارچی جنسی بوم ،با افزایش سن بیشتر بوه آن سومت گرایید مر اوایل مهه شصت ،که گاال مر اواخر شصت سالفی خوم به سر میبورم، برای چندین سال فریفته ویلیا .رتلین شد رتلین جوان بیستومو سالهای که معتام به موام مخدر بوم و گاال او را مر یکی از سفرهای نیویوركاش میده بووم سوال ۰٣١١گاال از این رابطه خسته شد و به آن پایان مام اندکی پس از ایون مواجرا، رتلین بر اثر زیامه روی مر مصرف موام مخدر مرگلشت اما مرمان جوان میفوری موروبَرش میپلکیدند و مر سال ۰٣١٩با هنرپیشه آمریکایی جع فنهالت رابطهای را شرو کرم جع نقش اصلی فیلم عیسی مسیح سوپراستار را بازی کرمه بوم بوه مدت هفت سال جع و گاال مرتبا مر اسپانیا و مر قلعهای مر روستای پابل که مالی برایاش خریده بوم ،با هم بومند و پول هنففتی از تابلوهایی که گاال هدیه میمام به مست آورم به عالوه گاال مر جزیره النگ آیلند برایاش خانهای خریود کوه ظاهرا ارزشی بالغ بر یک میلیونومویستوپنجاه هزار مالر ماشت جع بعودها مر کالیفرنیا موعظ تلویزیون شد و رابطه جنسیاش با گاال را انکار کرم سال ،۰٣١١موزه مالی مر زامگاهاش فیفراس-که اکنون یکی از جاذبوههای مهم گرمشفری مر سرتاسر اسپانیاست ،تکمیل شد همانطور که انتظوار مویروم، افتتاحیه موزه مناسبتی پرشکوه بوم ،اما مالی اکنون گرفتوار موشکالت فزاینوده جسمانی شده بوم سال ۰٣١١فت اش را عمل کرمه بووم و سوال ۰٣١١مچوار 255
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
پروستات خوشخیم شد متعاقبا بر اثر سرماخورمگیهای مداو .و آنفلونزا مچوار افسرمگی شد و گاال با تجویز قرصهای آرا .بخش و آمفتامین فقوط اوضوا را وخیمتر میکرم مالی مچار لرزش مست و خوستفی مفورط شود و بوه سوختی میتوانست راه بروم مراقبتهای پزشکی ناشیانه او را موشکوك کورم کوه گواال میخواهد مسمو.اش کند مر سال ۰٣۲۰گاال و مالی همودیفر را آزار جوسمی میمامند و اوایل همان سال گاال مچار شکستفی مندهی سینه شد که او را مر خانه زمینگیر کرم چندی نفلشت که گاال مشکالتی مر رحماش بوجوم آمد به نظور میرسید عمل جراحیاش موفقیتآمیز بوم ،اما سوال ۰٣۲۸افتوام و اسوتخوان لفناش شکست از این گرفتاری هم نجات یافت ،اما مچار افسرمگی عمیقی شد به حدی که از خورمن غلا امتنا میکرم و سرانجا .مهوم ژوئون [ ]۰٣۲۸از منیوا رفت پس از مرگ گاال ،مالی تصمیم گرفت که مر قلعه پوبل بماند اکنوون از نظور سالمتی وضعاش بسیار بد بوم ظاهری شکسته ماشت و از نظر جوسمی و روحوی شکسته شده و افسرمگیاش مر حال افزایش بوم سیا .اوت ۰٣۲١اتاقاش آتوش گرفت و مچار سوختفی مرجه اول و مو .به میزان هیجده مرصود شود پوس از عملیات پزشکی ششساعته ترمیم پوست مر بیمارسوتان بارسولون و شوش هفتوه استراحت مر بیمارستان ،وضعاش طوری بوم که به خانه برگرمم ،اما این بوار بوه تورّه گاالتاا مر جوار موزه تااتر فیفراس رفت پنج سال مر ایون محول اقاموت ورزید و هرگز به پورت یفات و پابل برنفشت ضعع جسمانیاش امامه ماشوت و مر اواخر نوامبر ۰٣۲۲با مراجعه به بیمارستان فیفراس از ناراحتی قلوب و شوش خبر مام مو هفته مر بیمارستان بستری شد به قدر کافی بهبوم پیدا کرم و به خانه برگشت ،اما موباره مچار ناراحتی شد و آخرین بار روز هیجدهم ژانویه ۰٣۲٣با ناراحتی قلبی و ذاتالریه بستری گرمید پنج روز بعد مرگلشت و نه کنار گاال مر پابل ،بلکه مر جوار موزه تااتر مورم عالقهاش مر فیفراس مفون شود مر واقوع سالهای پایانی عمر مالی نمایشی غمانفیز بوم *** پس از پایان جنگ ماخلی ،همانطور که ذکرش رفت ،بونوئل به آمریکا رفت 256
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
و تا سال ۰٣١١آنجا ماند طب اقرار خومش ،حتی قبل از اولین سفرش به آمریکا مر سال ،۰٣٩۱عاش این کشور بوم مر این یامماشت که هنفا .مسافرت با قطوار به لسآنجلس نوشته است ،این عالقه را میتوان سنجید: ”عاش همه چیز بوم :.سبک زندگی ،آماب و رسو ،.فیلمها ،آسمانخراشها و حتی اونیفور .پلیسها هنفا .عبور از میان این کشور ،آمریکا برایا .زیباترین جای جهان بوم با مریافت اولین حقوقا ،.فکر میکورم .کوه هوالیووم و مر مجمو لس آنجلس ،جایی نزمیک به بهشت است “[]۰٥ از این نظر ،تجربه بونوئل بسیار متفاوت از تجربه عموما بدبینانه لورکوا بووم گرچه میتوان گفت که این خوشبینی عمدتا به خاطر بلندپروازیاش مر عزیمت به نیویورك و انفیزه شخصی مر مسائل مالی بوم ،اما حتی وقتی بونوئول از زاویوه انسانی با تجربه به آن ایا .بر میگرمم ،هنوز خاطرات خوش آن مر کا.اش مانوده است: ”امروز ،وقتی به آن موران از زندگیا .برمیگورم ،.بووی بهوار مر الورل کانیون؛ بوی رستوران ایتالیایی که شوراب را مزمکوی مر فنجوان قهووه سور میکشیدیم؛ پلیسهایی که یک مورم مرا مظنون به قاچاق عرق متوقع کرمه و بعد چون راها .را گم کرمه بوم ،.تا خانه مشایعت کرمند؛ موسوتان قودیمیا .فرانوک میویس و کیلپاتریک ،وقتی این ایا .را به خاطر میآور .گرموای کالیفرنیوا و سامهملی آمریکایی هنوز همان حس خوبوگر .آن موقع را پیدا میکنم “[]۰١ با مر نظر گرفتن این یامماشت ،کمی طعنهآمیز به نظر میرسد که سوال ۰٣٩٣ وقتی به نیویورك رسید و شهل ثابتی مر موزه هنر مدرن به مست آورم ،همچوون مالی به شهل و تسمین مالی نفاه نمیکرم مر اسرار زندگی سالوامور مالی ،که سوال ۰٣١۸مر نیویورك و لندن منتشر شد ،مالی نوشته است که مر فیلم عوصر طالیوی مساول حمالت کینه توزانه علیه کاتولیک بونوئل کمونیست بوم البته این فورش قرمزی زیر پای افرام ضدکمونیست بوم -که تعدام آنها فراوان بوم -وکوسانیکه شدیدا ملهبی بومند و نیز کمکحالی بوم بوه افرامیکوه میخواسوتند موانع از فعالیتهای سینمایی مالی مر موزه هنرمدرن باشند فشار روی موزه تا حدی بووم که بونوئل احساس کرم ناچار است مست از شهلاش برمارم البته مالوی مر ایون موران مر نیویورك بوم و مر یک بار بونوئل خشمفین را مالقات کرم میداری که 257
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
سالها بعد بونوئل اینگونه با سرزندگی توضیح میمهد: ”پس از استعفا ،مر بار شری ندرلند ترتیب مالقاتی با مالی مام .شوامپاین را سفارش مامیم و من مثال پیش خوم .عصبانی بوم .گفتم توو حراموزامهای ،یوک شارالتانی کتاب تو زندگی مرا بههم ریخت او مر جواب گفت این کتاب ربطوی به تو ندارم خواستها .که از خوم .یک ستاره بساز .تو فقط نقشی جانبی ماشتهای مستا .را مر جیب فرو برمه بوم .تا او را نزنم و سرانجا .با نوشویدن شوامپاین و امواج خاطرات گلشته ،تقریبا موستانه از هم جدا شدیم البته این گسستی جودی بوم و از آن زمان به بعد فقط یک مفعه او را مید]۰١[“ . مالی بدون ترمید با بیان اینکه تو فقط نقشی جانبی ماشتهای ،میخواسوت از این طری از بونوئل انتقا .بفیرم که بهزعم او ،نقشاش مر فیلم عوصر طالیوی را انکار کرمه بوم هرچند مر فیلم یک سگ اندلسی همکاری نزمیکی با هم ماشتند، اما رابطه آنان به اندازه پیوند عاطفی بین مالی و لورکا -حتی پس از مرگ لورکا عمی نبوم سال ۰٣١١وقتی مالی به بونوئل پیشنهام کرم منباله فیلم یک سوگاندلسی را بسازند ،بونوئل که اکنون فیلمساز بسیار موفقی بوم جواب او را با ایون ضربالمثل اسپانیایی مام ”آب رفته به جوی باز نمیگرمم “ بدون ترمید بونوئول از این ماجرا بسیار خشنوم شده بوم بونوئل مر نیویورك بیمرآمد مانده بوم و پولهایش ته میکشید از سویاتیک مرمناکی هم رنج میبرم سال ۰٣١١فرصتی بدست آورم تا موباره بوه هوالیووم برگرمم شرکت برامران وارنر او را استخدا .کرمه و مساولیت موبوالژ فیلمهوای آمریکایی به زبان اسپانیولی و برای بازار آمریکای التین به او سپرمه شد موسال آنجا ماند ،به این امید که مستی مر ساخت فیلمهای شاخص ماشته باشد اما تنهوا سهم او مر این زمینه ،هرچند با قطعیت هم نمیتوان گفت ،سکانس یک مست مثله شده مر فیلم وحوش پنج انفشتی اثر رابرت فلوری بوم که سال ۰٣١١بوه پایوان رسید بههرحال سکانس مست مثله شده مر فیلم یک سگ اندلسی نیز به کار رفتوه بوم و تقریبا بر همین روال مر فیلم فرشته مر حال زوال ۰٣١۸،تکرار شد مهمتر از نقش بونوئل به عنوان فیلمساز ،تصمیم او مر سال ۰٣١١مبونی بور عزیمت به مکزیک بوم ،که بقیه عمر خویش را آنجا گلراند و سوال ۰٣١٣رسوما شهروند مکزیک شد از چند نظر مهاجرت بونوئل از آمریکا به مکزیک همانند سفر 258
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
لورکا از آمریکا به کوبا مر سال ۰٣٩۱موفقیتآمیز بوم چرا که به کشوری آمده بوم که زبان ،قیافهها ،ساختار اجتماعی ،عامات رفتاری و نیز پیشینه ملهبی مرم. [کاتولیک] که محور فیلمهای بعدی بونوئل قرار گرفت ،بورایاش آشونا بووم بونوئل که اکنون خانوامه و فرزند ماشت -خوان لوویس و رافائول -سوالهای مدیدی مر آمریکا مر آپارتمانهای اجارهای زندگی کورمه بووم سوال ۰٣٥۸ خانهای مو طبقه مر کولونیا مل واله که مر آن زمان محلهای مور از سروصودا و گرم و غبار مکزیکوسیتی بوم خرید خانه مطاب سلیقه بیتکلع بونوئول تجهیوز گرمید اتاق او مر طبقه مو .به اتاق کاهنان شباهت ماشت و تختخواباش از الوار چوب ساخته شد کارلوس فوئنتس بعدها اندرونی خانه بونوئل را به این شکل بوه تصویر کشید ”مانند مطب یک مندانپزشک بیپیرایه بوم “[]۰۲ از آنجا که بونوئل با مقررات سخت و مرعینحال زندگی سامهبار آمده بووم، سبک زندگیاش عموما به این ترتیب بوم :صبح زوم از خوواب برمیخاسوت و ساعت نه شب به رختخواب میرفت وسواس عجیبی ماشت کوه وعودههای غولا مرست سر موقع حاضر شوم ذائقه غلاییاش نیز سامه بوم و آن طور که خوومش گفته است تخم مرغ و سوسیس را به غلاهای آنچنانی فرانسوی ترجیح میمام توا جاییکه به مشروب بر میگرمم ،زیام مینوشید ،اما ترجیح میمام اغلب تنهوا بوه بارهای خلوت بروم از شهرت هم چشمپوشی میکرم و از جملوه از شورکت مر جشنوارههای فیلم امتنا میکرم خواهرش مر یامماشتی هنفا .فیلمبرماری فیلوم ویریدیانا مر سال ۰٣١۱مینویسد” :طب معمول ،بونوئل همچوون یوک راهوب زندگی میکند “[ ]۰٣و به طور موجز زندگی راهبانه او را به تصویر کشیده است بنابراین زندگی بونوئل بسیار متفاوت از سبک زندگی عاطل و خوممحوور پودر بورژوایش و صدالبته مر تضام کامل با سبک زندگی مالی بیش از حد پولپرسوت بوم تا جاییکه به زندگی مشترك برمیگرمم ،بونوئل مر طوول زنودگیاش تهییور چندانی نکرم هرچند فعالیت جنسیاش بدون ترمید همانند سایر جنبههای زندگی سختگیرانه بوم ،از حسامت و احساس مالکیت نیز رنج میبورم کوه مسوتِکم مر گلشته خصلت بیشتر مرمان اسپانیایی بوم و قبال مر ماجرای گوستاوو پیتالوگا بوه آن اشاره کرمیم این جنبه از زندگیاش به خوبی مشهوم بوم و کوسانیکه بوا او 259
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
رفتوآمد میکرمند ،متوجه این قضیه بومند سیلویا پینال ،هنرپیوشه مکزیکوی نوشته است” :مر منزل مانند هیتلر رفتار میکرم مانند اتللو “[ ]۸۱بونوئل چنوان برتری نرینهای از خوم نشان مامه بوم که به مازوخیسم شباهت ماشت و از این نظر مرست بر خالف مالی ،همسرش را وامار میکرم که اموور خانوه ماننود کنوترل هزینههای خانوامه ،اوقات غلاخوری ،اثاثیه منزل و آموزش بچهها را به بونوئول بسپارم مر گفتفو و مباحثات با موستان مَرمش هم ،هموسرش را بوه جموع راه نمیمام ماجرای مربوط به پیانوی همسرش ،تصویر بهتری مر این زمینوه بوه موا میمهد :پیانویی که شدیدا مورم عالقه همسرش بوم و روزانه آن را مینواخوت، هدیه یکی از موستانش به نا .ژانت آلکوریزا بوم عصر یک روز بونوئل بیوشتر از حد معمول مشروب خورمه بوم مختر یکی از موستاناش پیشنهام کرم مر ازای سه بطری شامپاین ،پیانو را به او بدهد [ ]۸۰بونوئل به رغم وحشت ژانوه ،معاملوه را پلیرفت و روز بعد پیانو را از خانه آنها برمند هرچند اندکی بعد از این مواجرا احساس خجالت کرم و تالش کرمه بوم جبران کند این نکته هم حائز اهمیت است که بونوئل یک چرخ خیاطی را برای ژانه هدیه آورم که نشانی از وظوایع خانوه ماری بوم که بونوئل احساس میکرم زنان باید بدان مشهول باشند صنعت فیلم مر مکزیک فوقالعامه بروبیا ماشت فقط مر سال ۰٣١٩هفتام فیلم مر این کشور کلید خورم ،اما فیلمها عمدتا تجاری بومنود و مر نتیجوه ارزان و سریع تولید میشدند و اهمیت چندانی به کیفیت نمیمامند سازندگان فیلم منبوال مشتریان نه چندان متمایز میگشتند مر فواصل سوالهای ۰٣١١-۰٣١١بونوئول بیست فیلم مر حوزههای مختلع تولید کرم برخی از آنها ملومرا.هایی بومند که مربرگیرنده روابط و نزا های شدید بومند برای نمونه فیلم سوزانا ،مختر مکوار ( ۰٣٥۱و زنان بدون عش ( ۰٣٥۰از این مسته بومند میفر فیلمها مانند پلکانی به سوی بهشت( ۰٣٥۰کمدی معمولی بومند و کمدی مبتلل نیز میساخت گرچه تولید فیلمهای ناب تجاری ،آرزوی او را به عنوان یک فیلمساز محدوم میکورم، بونوئل موف شد اینگونه فیلمها را بوه سومت مرجوهای از موسائل اجتمواعی، نفرانیهای روحی و شوخ طبعی سمتوسو مهد او همچنین موفو بوه سواخت تعدامی از فیلمهای معینی شد که کار او را به بهترین شیوه نشان مام ترمیدی نباید ماشت که مر فیلمها آزامی عمل بیشتری ماشت تا خوم را بیوان 260
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
کند و عمدتا سوژهای خومزندگینامهای ماشتند از این جنبه رابطوه بیون آثوار بونوئل با لورکا و مالی بسیار روشن است به ویژه بونوئل مر فیلمهایش کموتر از لورکا و مالی به مشهلههایجنسی نمیپرماخت همچنین حمله بوه بوورژوازی کوه اغلب مر آثار لورکا میده میشد ،مر فیلمهای بونوئل غایب نیست از سوی میفر هجمه به کلیسای کاتولیک که هرچند مر برخی از آثوار لورکوا میوده میشود، پدیدهای خاص بونوئل است از میان فیلمهای مکزیک ،مشخصا فیلم ایشان نسبت معینی با نفرانیهای جنسی بونوئل مارم و مر این زمینه جالب است بدانیم که این فیلم را شخوصیترین اثور خوم به حساب میآورم فرانسیسکو قهرمان این فیلم ،بورژوایی است کوه مر او میل جنسی و ملهب به شدت مرهم تنیدهاند و پیشینه مولهبی عمیقوا بور رابطوه جنسیاش با زنان اثر گلاشته است به عالوه ،فرانسیسکو از حوسامت افراطوی و احساس مالکیت رنج میبرم فرانسیسکو مر زندگی مشترك با گلوریوا بوه شوکل غیرمعقول و میوانهواری ،از رابطه معصومانه گلوریا با یکی از موستان مرم حسامت میورزم و طب اعتراف خومش گلولهای به سمت او شلیک کرمه بووم فیلوم مر برگیرنده سکانسی است که فرانسیسکو مزمکی به اتاق خواب گلوریا مویروم توا مهبلاش را بدوزم هرچند حداقل میتوان گفت که ازمواج فرانسیسکو با گلوریوا رضایتبخش نبوم ،او چنان از احساس مالکیت بالینی رنج میبرم کوه بوه زناش اجازه تماس با هیچ مرمی نمیمهد ،مباما که سلطه او را تضعیع کنود مر همیون رابطه ،روشن است که ژانه با مشاهده این فیلم بونوئل را به خاطر آورم و عنووان کرم ”بونوئل نیز مرگیر حسامت افراطی بوم “[]۸۸ گرچه فیلم ایشان نقد ارزشهای بورژوایی نیز هست کوه فرانسیوسکو حامول آنهاست ،هجمه بونوئل به بورژوازی مر تندوتیزترین شکل آن بعدها و با فیلوم پختهتر او فرشته مرگ( ۰٣١۸صورت گرفت گروهی از افرام متموول ،پوس از تماشای اپرا به خانه نوبیله معوت میشوند آخر شب که میخواهند از خانه بیرون روند ،متوجه میشوند که اشکالی پیشآمده و به مدت چند هفته مر تاالر پلیرایی گرفتار میشوند آنان که محرو .از آبوغلا شدهاند ،نقاب رضایتشوان کمکوم کنار میروم و با افزایش ممای تاالر لباسهای گرانقیمت مور انداختوه میشووم؛ غرولندها به فحاشی تبدیل میشوم؛ اثاثیه گرانقیمت خانه تبدیل به هیز .میشوم و 261
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
مر رفتار وحشیانهای که نسبت بههم مارند ،مستِکمی از حیوانات ندارند سورانجا. وقتی موف به فرار میشوند ،به کلیسا رفته تا به خاطر نجات خویش معای شوکر اما کنند اما آنجا هم گرفتار شده و همانند اسیر سبک زندگی بورژوایی ،گرفتوار زندان ملهب میشوند فرشته مرگ که به نوعی منباله خانه مارکی مهوم مر فیلوم عصر طالیی بوم ،به شکلی پیوسته و ویرانفر تموسخر کلیوسا و سوبک زندگوی بورژوایی بوم که سیبل مورم عالقه بونوئل بومند هجمه به کلیسای کاتولیک مر فیلم نازارین هم وجوم مارم کوه سوال ۰٣٥۲ تکمیل کرمه بوم کشیش نازارین ،که مطروم کلیسای کاتولیک میشوم مر فیلم بوا تعدامی افرام حقهباز و ریاکار روبرو میشوم ،تصمیم میگیرم که کار خوبوی مر منیا بکند ،اما تالشهایش مرتب ناکا .میماند و مورم سواستفامه ضعفا ،گرسونفان و فقیرانی قرار میگیرم که مر آرزوی کمک به آنان بوم خالصه معلو .میشوم که کشیش خوشقلب ناتوان از تهییر جهان اسوت ،و مرعینحوال کلیوسای رسومی خوممحور ،ریاکار و چپاولفر نشان مامه میشوم پیا .بونوئول مر ایون فیلوم و تعدامی از فیلمهای مشابه این است :از آنجا که ذات انسان را نمیتوان تهییر مام، بفلار منیا به حال خوم بماند مر هشت فیلم آخری که بونوئل مر فواصل سالهای ۰٣١١-۰٣١۰مر اسپانیا ساخت ،مغدغههای ملهبی ،اجتماعی و جنسی او تهییر چندانی نکرم سال ۰٣١۱ همانگونه که اشاره کرمیم ،نظم آهنین میکتاتوری فرانکو اندکی فروریخته بوم و بونوئل پس از بیستویکسال موری از زامگاهاش ،به اسوپانیا برگوشت توا فیلوم ویریدیانا را بسازم ویریدیانا به نوعی همان مرونمایه فیلم نوازارین را ماشوت ویریدیانا ،راهبه سامهمل فیلم نیز مانند کشیش نازارین بر این باور بوم که از سوی ماییاش مورم تجاوز قرار گرفته و مر نتیجه نمیتواند وعدههای مینیاش را تحق بخشد تصمیم میگیرم خارج از عالم کلیسا به امورات خیریه بپرمازم البته او نیوز مورم استفامه گدایانی قرار میگیرم که به کمکشان شتافته بوم و نیز مورم تموسخر پسرعموی زنبارهاش قرار میگیرم سرانجا .ویریدیانا نیز یام میگیرم که منیوا را همانگونه که هست بپلیرم و به معشوقهی پسرعمویش مرمیآید و همراه خدمتکار خانه مر خدمت پسرعمو واقع میشوم ویریدیانا مانند فیلم ایشان مربرگیرنده عناصور محکموی از خومزندگیناموه 262
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
بونوئل است مون خایمه ،مایی ویریدیانا (با بازیفری فرناندو ری که مر فیلمهای تریستیانا و میل مبهم هوس نیز ایفای نقش کرمه بوم نمومی از ضععهای جنسی بونوئل است مون خایمه از فرصت استفامه میکند و ویریدیانا را پس از تخدیر به تختخواباش میکشاند تا همخوابه شوند لباسهای ویریدیانا را بیرون میآورم و سینههای خوشفر.اش را نیمه عریان میکند اما وقتیکه میخواهد سوینههایش را لمس کند ،مچار احساس گناه شده و او را رها میکند ویریدیانا نیز بوه معووت مون خایمه مستاش را مراز میکند تا شاخ فالوس مانند گاوی را لمس کنود مر صحنه میفری از فیلم هنفا .تماس با موال فالوس مانند مور کمور گودایی کوه میخواهد به او تجاوز کند ،مچار ملضعفه میشوم سال ۰٣١۰فیلم ویریدیانا مر فستیوال کن جایزه نخل طالیی را به خاطر افشای سانسور و حمله به واتیکان و نیز به خاطر جسارت مر حمله به راستگرایان مر فیلم سی سال قبل خوم (عصر طالیی مریافت میکند بههرحال ویریدیانا یکی از بهترین فیلمهوای مانودگار بونوئول میشوم مر نتیجه واکنش خصومتآمیز با ویریدیانا ،بونوئل مر اسپانیا فقط یک فیلوم میفر ساخت :تریستیانا مر سال ۰٣١۱که فیلمی به شدت خومزندگینامهای بووم تریستیانای جوان پس از مرگ والدینش تحت مراقبت مون لوپه قورار میگویرم مون لوپه هوامار ایدههای لیبرالی بومه و از مختر جوان و معصو .بورای ارضوای هوسهای جنسی خوم استفامه میکند تریستانا سرانجا .عاش هنرمند جوانی شده و خانه مون لوپه را ترك میکند اما به خاطر تومور سرطانی یک پوایش را قطوع میکنند و معشوق عالقهاش را از مست میمهد او نزم مون لوپه پیر باز میگرمم و موافقت میکند که با هم ازمواج کنند البته اندکی پس از ازمواج ،تریستیانا بوه شوهرش میگوید که مر اتاقهای جدا از هم بخوابند این نیز به عینه اشواره بوه مستور بونوئل به ژانه مارم که سالها قبل مر مامرید صورت گرفته بوم امامه رابطه تریستیانا با مون لوپه به معواها و نزا های فزاینده میانجامد تاحدیکه به جوای فراخواندن مکتر بر بالین مون لوپه مر حال احتضار ،پنجره اتاق را باز میگلارم تا سرما وارم اتاق شوم و مرگاش را رقم بزند انتقا .تریستیانا از مرمی که به انحوا مختلع تالش میکرم او را زیر سلطه و کنوترل خووم مرآورم ،هماننود رفتوار رقتآور بونوئل با همسرش است که خوم به آن معترف بوم بونوئول میخواهود 263
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
نشان مهد که اگر ژانه هم جای تریستیانا بوم ،چنین رفتار میکورم و بونوئول را مجازات مینموم مر واقع ژانه هم با انتشار زندگینامهاش پس از مرگ بونوئل ،از او انتقا .گرفت سال ۰٣١٩بونوئل ،سرژ سیلبرمن تولیدکننده فرانوسوی را مالقوات کورم میداری که به حمایت مالی و آزامی عمل هنری مر پنج مورم از شش فیلم ساخته شده با سرژ مر فواصل سالهای ۰٣١١-۰٣١١انجامید (تنها مورم اسوتثنا فیلوم زیبای روز است بیشتر این فیلمها باز هم حول مشهلههای میرپای زندگی بونوئل ساخته شدند :خاطرات یک مستخدمه که سال ۰٣١١اکران شد ،اثوری مرخوشان مرباره شکوه ظاهری ،فتیش جنسی و آرزوهای یک خانوامه بورژوای شهرسوتانی و مر عین حال تالشهای مستخدمه مر به سخره گرفتن آنان است فیلم زیبای روز که مو سال بعد ساخته شد ،سورین تالش میکند همراه شوهرش از زندگی خوسته کننده بورژوایی فرار کند آنها ابتدا به فانتزیهوای اروتیوک پنواه میبرنود- یامآور خوم بونوئل -و بعد هر روز مر فاحشهخانهای مشهول به کار میشووند و اینجاست که امیال سرکوبشدهی جنسی سورین رها میشوم فیلم جلابیت پنهان بورژوازی مر سال ۰٣١۸ساخته شد و جایزه اسکار را برایش به ارمهان آورم این فیلم نسبتا میانهروی است که شخصیتهای بورژوایی را به مو طریو بوه سوخره میگیرم :تالشهای مداو .و ناموف آنان مر چیدن مویز شوا- .مر اینجوا غولا جایفزین سکس شده است -و وحشت آنان از رؤیاها و کابوسهایی که مر خواب میبینند مر آخرین فیلم بونوئل ،میل مبهم هوس که سوال ۰٣١١اکوران شود، شخصیت محوری فیلم ماتاوی کهنسال یک بورژوای مرمانده میفوری اسوت کوه تالشهای مداو.اش برای به چنگ آورمن کنچیتای جوان ناکوا .میمانود و بوه ابتدال میانجامد مر مو فیلم اخیر بونوئل ،گرچه بوورژوازی مر کوانون توجوه کارگرمان قرار مارم ،بدون ترمید به خاطر تندخویی بونوئل مر آثوار قودیمیتر، لحنی مالیم و سرگر.کنندهتری پیدا میکند این ویژگی فیلم کهکشان راه شیری؛ ۰٣١٣ساخته بوم و شبح آزامی ؛ ۰٣١١نیز هست تم محوری این مو فیلوم بوه ترتیب ملهب و آزامی است مر فیلم کهکشان راه شیری نفاهی نزمیک به جز.هوا و انعطافناپلیر کاتولیک منجر به خل موقعیتهای مضحک و خندهمار میشووم و مر شبح آزامی توقعات مسخره نر.های اجتماعی ،رویکرمهای مولهبی و میول 264
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
جنسی منجر به زایل شدن آزامی میشوم موفقیت و محبوبیت فیلمهای فرانسوی بونوئل و به ویوژه جولابیت پنهوان بورژوازی سرانجا .برای امتیازات مالی به ثمر آورم که قبوال مر زنودگی خووم ندیده بوم گرچه این موقعیت برخالف گاال و مالی تهییری مر سوبک زنودگی و ظواهر او بوجوم نیاورم هنفا .ساختن فیلم میل مبهم هوس وضعیت سالمتی او رو به زوال بوم و مِنبعد هیچ فیلمی نساخت سالهای مدیدی از سیاتیک رنج میبورم و اکنون شنواییاش مچار مشکل شده بوم-بسیار شبیه به گویا هنرمند اسوپانیایی- به عالوه مچار میابت شده که بینایی و قدرت جسمانیاش را تحت تسثیر گلاشوته بوم متعاقبا سرطان شش و مجاری صفرا مر او تشخیص مامه شد و سال ۰٣۲٩بوه مراقبت مائم پزشکی و پرستاری نیاز پیدا کرم وضع جسمانیاش رو به زوال بوم و همانند مون لوپه فیلم تریستیانا که سیزمه سال پیش ساخته بوم به ژانه وابسته شد مر آخرین ماههای عمرش از مَرِ موستی با پدر خولیان پابل ،روحوانی کاتولیوک مرآمد و گاها مر مورم نکات ظریع جز .اندیشی کاتولیسم صوحبت میکرمنود بونوئل روز بیست و نهم ژوئیه ،۰٣۲٩ششسال قبل از مالی و تقریبا پنجاه سوال پس از لورکا مر بیمارستانی مرگلشت
265
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
بونوئل
بونوئل
266
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
اثری از دالی
دالی
267
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
یادداشتها ۰ - John Hooper, The Spaniards. A Portrait of the New Spain, Harmondsworth: Penguin Books, 1987, p. 23 ۸ - See Antonina Rodrigo, Margarita Xirgu y su teatro, Barcelona: Editorial Planeta, 1974, p. 271 ٩ - See José Monleón (ed.), Yerma, Barcelona: Aymá Editora, 1973, pp. 26 –9 ١ - For a detailed analysis of the play, see Edwards, Lorca: Living in the Theatre, pp. 29–60 ٥ - On the problems of translating Lorca into English, see Gwynne Edwards, ‘Lorca on the English Stage: Problems of Production and Translation’, New Theatre Quarterly, no. 4, 1988, pp. 344–55 ١ - See, for example, Edwards, Lorca Plays: One; Lorca Plays: Two; and Lorca Plays: Three ١ - Susannah Clapp, Observer, 20 March 2005 ۲ - Gibson, Federico García Lorca: A Life, p. 422 ٣ - George Orwell, ‘Benefit of Clergy: Some Notes on Salvador Dalí’, in The Collected Essays, Journalism and Letters of George Orwell, Harmondsworth: Penguin Books, 1971, vol. 3, pp. 185–95 ۰۱ - Henry McBride, ‘The Classic Dalí. Not so Very Different from Dalí the Surrealist’, New York Sun, 26 April 1941 ۰۰ - Robert M. Coates, ‘The Art Galleries. Had Any Good Dreams Lately?’, The New Yorker, 29 November 1941 ۰۸ - Salvador Dalí, Hidden Faces, trans. Haakon Chevalier, London: Nicholson and Watson, 1947 ۰٩ - André Breton, ‘Avida Dollars’, Arson, no. 1, 1942 ۰١ - Paul Tillich, Evening Star, November 1956 ۰٥ - Buñuel, My Last Breath, pp. 128–9 ۰١ - Ibid., p. 135 ۰١ - Ibid., p. 183 ۰۲ - Carlos Fuentes, ‘The Discreet Charm of Luis Buñuel’, in Joan Mellen (ed.), The World of Luis Buñuel: Essays in Criticism, New York: Oxford University Press, 1978, pp. 62–4 ۰٣ - Buñuel, My Last Breath, p. 235 268
پس از لورکا
لورکا بونوئل دالی
۸۱ - See John Baxter, Buñuel, London: Fourth Estate, 1994, p. 225 ۸۰ - Rucar de Buñuel, Memorias, p. 58
269
مؤخره
لورکا بونوئل دالی
مؤخره
طب مستندات و شواهدی که برشمرمیم زندگی لورکا ،بونوئل و مالی هم بوه لحاظ تجربه شخصی و هم مورانی که مر آن میزیستند ،نسبتا خارقالعامه است بوه طور کلی نیمه اول قرن بیستم از هر نظر مورانی واقعا مراماتیک بوم که از سویی با تنازعات مهشتناك جنگ اول جهانی ،جنگ ماخلی اسپانیا ،جنگ مو .جهانی و از سوی میفر با رخدامهای عظیم فرهنفی و جنبشهایی مانند مامائیسم ،فوتوریسم، کوبیسم ،فائویسم و سوررئالیسم رقم خورم که مر کلیت خوم ارزشهای نظم قدیم را رم میکرمند این سه هنرمند خالق که مر این کتاب مورم مطالعه قرار گرفتنود، همفی تحت تسثیر رویدامهای فرهنفی این موران و به میزان کمتر یا بیشتری تحت تسثیر اتفاقات سیاسی پیرامون خویش قرار گرفتند شخصیت متمایز ،خلقیات غیور معمولی و استعدام شففتآور آنها مر کنار ویژگیهای تاریخی موران موجب شد آثاری خل کنند که امروزه هم به لحاظ فرمی و هم ویژگی جهانشمول آنوان مر همه جای منیا مورم قبول واقع شدهاند گرچه زندگی بونوئل و مالی بخش اعظم قرن بیستم را مر برمیگرفوت ،موران زندگی لورکا ،با سیوهشت سال سن نسبتا کوتاه ،اما همانند شخوصیت جالوب و پرشور وشوق او ،پویا و بسیار خالقانه بووم لورکوا مر یوک محودومه زمانوی هیجدهساله توانست موجین نمایشنامه بلند ،چند قطعه نموایش کوتواهتر و شوش مجموعه شعر خل کند شوری که از همجنسگرایی او سرچشمه میگرفت ،با عود. تساهل باورهای شدید کاتولیک و به طور کلی جامعه اسپانیا تشدید میشود ایون 270
مؤخره
لورکا بونوئل دالی
شور مر کانون بیشتر آثار او وجوم مارم لورکا روی شوری غمفین کوه سوالیان عمرش با خوم حمل میکرم ،سرمایهگلاری کرم مرعینحال باورهای سوسیالیستی لورکوا ،کوه مر مهوه سوی او را کنوار جمهوریخواهان قرار مام و مر آغاز جنگ ماخلی منجر به مرگاش شد ،منعکوس کننده احساس ملسوزی عمی او به محرومان و نفرت از سرکوب است که پژواکی جهانی پیدا کرم از سه هنرمند مورم تحقی مر این کتاب ،به عنوان یک فرم لورکا جلابترین آنان است به طور کلی ،آثار او نیز بیشتر از بونوئل و مالی تجربهگرایانه است که نمایش عروسکی تا کمدی مر همسر شففت انفیز کفاش ،عش مون پورلیمپلین؛ فرهنوگ مرم .و تاریخ مر ماریانا پیندا؛ سوررئالیسم مر نمایشنامههای عامه مرم .و پس از گلشت پنج سال؛ قالب تراژمی یونان مر عروسی خون ،یرما و خانه برنارما آلبا؛ مرا .سیاسی مر نمایشنامهی بیعنوان را مر بر میگیرم مر هر نمایشی ،سعی میکرم چیزی نو و متفاوت بسازم این مر مورم اشعارش نیز صامق است :از اشعار ملهم از کولیان /فالمنکو مر آواز ژرف و قصاید کولی تا سوررئالیسم مر مجموعه شواعر مر نیویورك و تسثیر شعر عرب مر میوان تاماریت همچنین آثار لورکا نوه فقوط تجربهگرایی را منعکس میکند ،بلکه پیشرفت تدریجی او را مر طول عمرش نوشان میمهد و این جنبه او را از بونوئل و مالی متمایز میکند گرچه بونوئل تا میزان معینی سهیم مر میدگاههای سیاسی لورکا بووم ،بودون ترمید شخصیتی متفاوت ماشت :روحیهای سفت وسخت ،سازشناپلیر و ستیزهجو بونوئل از سویی همانگونه که میدیم مر رابطه با زنان -قبل و بعد از ازمواج بوا ژانه -عمیقا تحت تسثیر ایا .تحصیل مر مدرسه یسوعیان بوم این مسسله مر او ضعفی جنسی نهامینه کرم که مر تضام با شخصیت بیرونی پرصالبتاش بوم مجمو ایون عوامل ،هم مر رابطهی بر ضمیر مرونیاش و هم مر رم مطل و هجمه به ارزشهای بورژوازی سنتی و جز.های شدید کلیسای کاتولیک ،سوهمی مر گورایش او بوه سوررئالیسم ماشتند مر رابطه با آثارش میتوان آنها را به سه موران تقسیم کرم: موران پُرسوزوگداز اولیه با فیلمهای سوررئالیست یک سگ اندلوسی ،عوصر طالیی و الس هورمِس؛ موران مکزیک با فیلمهای عمدتا معمولی که تعدامی فیلم خارقالعامه مانند فراموش شدگان و فرشته مرگ را مر بر میگرفت و موران پایانی 271
مؤخره
لورکا بونوئل دالی
فیلمسازی مر اسپانیا و فرانسه که معروفترین فیلمهوایش از جملوه ویریودیانا، تریستیانا ،زیبای روز ،جلابیت پنهان بورژوازی و میل مبهم هوس را ساخت به لحاظ تکنیک و کیفیت آثار ،البته که آثار موران اخیر صیقل خورمهتور از آثوار اولیه است ،اما به ویژه مر فیلمهای جلابیت پنهان بورژوازی و میل مبهم هووس، مر برخورم با بورژوازی آثارش ملپلیرتر و طعنوهآمیزتر بومنود و فاقود لحون تندخوی آثار پیوشین او هوستند بونوئول بوا وجووم تورك رسومی گوروه سوررئالیستهای پاریس مر مهه سی ،مر کل زنودگیاش ایودهآلهای بنیامیون سوررئالیسم را با خوم حمل میکرم و با بههم بافتن سکانسهای رویوایی ماننود سکانسهایی از زیبای روز و جلابیت پنهان بورژوازی ،مست انداختن مرفهان و کلیسای کاتولیک به طور سرزندهای نفرانیها ،هراسها و آرزوهای شخصیتهای فیلم و مر بسیاری از موارم هراس خوم را آشکار میکورم تولیودات سوینمایی بونوئل ،همانند آثار لورکا مر واقع گونههای مختلفی از مرونمایههای متعودم را مر برمیگیرم ،اما همانگونه که اشاره کرمیم ،آثار لورکوا -از اول توا آخور- مربرگیرنده عناصر محکمی از تجربهگرایی هستند ،مر حالیکه آثوار خالقانوه و خارقالعامه بونوئل عمدتا فیلمهای موران نخست فعالیت او هستند مالی مر مقایسه با لورکا و بونوئل ،تقریبا از هر نظر خارقالعامه است سماجت او که به هر طری ممکن متمایز از برامر مرگلشتهاش باشد ،مر خوی عوصیانفر او النه کرم و مرعینحال ترس موران نوجوانیاش از بیماریهای مقاربتی منجور بوه انحراف جنسی او مر کل موران زندگی به شکل تماس با زنان به منظور اسوتمنا و فضولیت انجامید آشفتفی مرونی او و میدگاههای چپگرایانه آغازین که میراث پدر بوم او را به بونوئل نزمیک میکند که پدرش هوامار طبیعی سوررئالیسم بوم بنابراین ضمیر ناهشیار مر کانون همکاریاش با بونوئل مر فیلم یک سگ اندلوسی قرار گرفت ،هرچند که تسکیدات سیاسی و اجتماعی مر عصر طالیوی برجوستهتر است مر نقاشیهای همان موران ،که پرثمرترین موران کاری او نیز هست ،تسکید مداو .روی عقدههای جنسی ،نفرانیها و احساس شر .مور میزند متعاقبا ازمواج با گاال و افزایش شهرت و پول او را به سمتی میفر مر زندگی راند و کیفیت آثار اولیهاش را زیر سوال برم آثار او مر این موره ،بیش از هرچیز بر خومنموایی و خوم محوری تسکید مارم و مر مرجه مو .بر انباشت ثروت که این نیز منجور بوه 272
مؤخره
لورکا بونوئل دالی
خومبینی بیشتر و نهایتا فعالیتهای نسبتا متقلبانهای شد که نمونه بارز آن بازتولید آثار اولیه و کاغلهای سفید امضای بیشمار مر مست مالالن هنری است طی همین پروسه ،میدگاههای اولیه سیاسی مالی که عمدتا مر راستای انقوالب اجتماعی بومند به همکاری با فاشیسم و بدون ترمید تمل گویی ژنرال فرانکووی میکتاتور انجامید که موجب شد مانند بونوئل به حاشیه رانده نشوم ائتالف مالوی با کاتولیک نیز تهییر عمدهای مر آثار او بوجوم آورم که مر تعدامی از تابلوهای بزرگ اما تهیمایه که بر مسائل ملهبی تمرکز ماشتند ،گاال را به عنوان مامونا بوه تصویر کشیده است و نهایت اینکه ازمواج با گاال که به احتمال هرگز منجور بوه رابطه جنسی معمولی نشد و به رشتهای از روابط گاال با مرمان جووان و انحوراف جنسی و فضولیت مر مالی و باالخره رنجش روزافزون میان آنان انجامید خالصوه اینکه زندگی طوالنی مالی همچنین مورانی طوالنی و پروسهای موذیانه مر زوال زندگی شخصی و کیفیت آثارش است که نسبت معکوسی با آثار لورکا و بونوئول مارم پیوند و رابطه این سه هنرمند ،البته مر مقاطع مختلع زندگی آنان ،متفواوت بوم قبل از آشنایی با همدیفر مر اوایل مهه بیست مر رزیدنسیا ،وجه شباهت آنان عمدتا پیشینه نسبتا مرفه هریک از آنان بوم که مر موران نوجوانی آنها را به سوی میدگاههای چپگرایانه سوق میمام وجه مشترك میفر رویکرم جنسی آنان بووم که تحت تسثیر فضای کاتولیسم بوم لورکا و بونوئل بیشتر از مالی تحت تسثیر این فضا بومند قطعا موران رزیدنسیا پیوند عمیقی بین آنان بوجووم آورم کوه هوم پیوندی شخصی بوم و هم فرهنفی از ملبستفی عاطفی لورکا و مالی گرفته که مر آثار آنان بازتاب پیدا کرم توا همکواری بیون بونوئول و مالوی مر مو فیلوم سوررئالیستی آنان و نیز مر معرض قرار گرفتن مر جنبشهای فرهنفی آن موران سال ۰٣٩١که لورکا اعدا .شد ،مالی و بونوئل مسیر متفاوتی مر زنودگی پیوش گرفتند و پیوند بین آنان الجر .شکننده بوم ،اما لورکا مر برخی از آثوار مالوی جاومانه شد خومزندگینامه بونوئل نیز که قریب به چهلسال پس از مرگ لورکا به رشته تحریر مرآمد ،تمجید از لورکا و تقبیح مالی را مر برگرفته و بر این بستر اثر ماندگاری که هر سه روی همدیفر ماشتند ،آشکار میشوم مر پایان ،منصفانه است این حقیقت را متلکر شویم که این سه هنرمند خالق مر مورانی با هم ممخور شدند 273
لورکا بونوئل دالی
که هر یک مر اوج خالقیت خویش و موران شکوفایی نبووغ بومنود چیزیکوه تاریخ فرهنگ اسپانیا بار میفر آن را تجربه نکرم
274
لورکا بونوئل دالی
275
276