فایل شعر /شمارهی دهم 1 /
فایل شعر /شمارهی دهم 2 /
فایل شعر /شمارهی دهم 3 /
سرمتن
شععر امروز فارسع رر از ییه سع
اما ییه یست
در ی ودد
را یم بسه
مثل سسهمای ایرای ک ارتجاع را اکرا م دهد و
جز تباه در ی یم بسه . المشعهه ای در فضعای شععر فارسع راه ایداو اید .مسا مای ها هم با هم کدرس گذاشع اید تا با تسراژ دویت تای ب چاپ چهدم برسعهد .هم م وداههد مثل سعسهمای ها ررطرفدار باشعهد و یاگزیر شععر را ک ههر الس
اسع
ب سعاده و سآل یلدده
کردهاید. ط قر ها باال و رایسن بتععسار داش ع شعععر فارس ع اما هرگزاهرگز س ع ررور یبدده مسدا را ب طدر کامل ب رجال ها واگذار یکرده دائم زبا در ی کارگرای سع اتاقهای فکر جمهدری اسعالم یرزوی
گسر بدده و هرگز تن ب سععادهگ و باله را دارید .سعادهیدیت فنی مزدوریس
یداده رس ملال اسع
و مزدورها این روزها هم شاعرید شاعرای
ک در شعرشا داس ایک م یدیتهد تا بدل ب سسهمای تباه شدد .دیهر باال و رایسن یدارد شعر فارس از دم یکجدر م یدیتهد تا برابری و دمکراس اسالم را رعای شدهایم و همسن ارزای ص
تن ب ّلی
دهد ک
هم همقد شدهاید البد
کرده باشهد! م گدیهد برای اینک م اطب داش باشسم ارزا
بارز کاالهای شعری امروزین اس .
اواسع ده ی هشع اد بعد از هجم ی سایتدر وزار
ارشاد دول
احمدییژاد سسهماها رف
رف وال شد رس برای اینک
مردم را بعاز بع تماشعععاوای ها برگردایهد تدلسد فس مهای چسپ و بهدتهبای ک مم د از طهز گ اری بدد ک سد ودرد و از همسن روی یدیتعهدهها با یدیتع فارس چهسن درِرس
داسع ا های یرارتمای و شعاعرها با سعرود شععرهای فت فددی تق سد کردهاید تا شعر و شعدر
شدد.
الاقل سعسهما وداج و م هیِ ایرای یک دارد ک درد داشع باشعد ک حرس حتعان بزید ک واقعن وای کهد شعر فارس هما یک را هم از دس
داده س .اگر روشا ِ به اع ماد ز اس
رس تر از روشعا ِ به اع ماد فس م «زیر ردس
رس چرا م گدیهد ک وایمها وای یدارید!؟
شهر» را دیده بددم ک جز یام تق سد اش سرشار از والقس
هما زما هم دربارهی این فس م در مج ا م صّل یدش بددم.
و ایده تازه بدد
فایل شعر /شمارهی دهم 4 /
ک از وق
«قصع ها» دومسن فس م واص اوسع
دیدم
اعصععابم را یدارد! فس م ک رابآ ا بسهام ه با کارها قب اش دارد
به اع ماد در «قصع ها» قص ها قب اش را در شرای رتاسبز بازیدیت م کهد از دو ر همتای در «زیر ردس وای فرار کرده بدد و اینجا روسپ شده بهسر تا صسغ شععکهج
حاج در «روسر یب » ک حاال مادر دو فرزید اس
شهر» ک از هم ایهار زیر
سععالسا ب طدر کامل از را دریمدهاید .در این فس م م تدای یبض واقع درد را ایدازه بهسر اما در کدام شعععر امروز
ردّی از درد م تدا گرف ؟ «قصعع ها» همچها ک زیر و فقر راه م رود از درد یمار م گسرد؛ فس م ک للظ للظ رو ردس م راه رف م .کارگردا از هما یغاز ک دوربسن را م دهد دس غریبیمای م زید .در واقع فس م متع هد در کار یستع
ی را ب
حبسب رضای تا ییه گردای کهد تسزهدشای دس
در کشدر ک چشمها ی قدر دیدهاید ک دیهر یم بسههد به اع ماد
یک ته م وداهد از درد یشعهای زدای کهد اما همسن غریبگردای ک از شععر ب سایر ژایرها سرای
کرده چرا یقش در شعر
امروز ایرا یدارد؟ به اع ماد در چهدین سعععکایس اع ساد ب مداد م در را بهای کرده تا مردم را ب اکرا بهذارد ک عاد اجرای باله اص
کردهاید .اع ساد در «قصع ها» اسع عاره عاد
تمام شاعرا ایرای س
اسع
عاد
ب حقار
ب کدر و الب حتاد
ک وصسص ی
کردهاید و یک یست
تشدیقشا کهد
شاعرای ک یا واقعن مع ادید یا ب ساده و معمدل عاد شا بهشسههد .م اس ای سالهاس
ج دی ییه ب تماشعای بدب
ییه بارا بدد یا اگر فروغ روزی در همسن ییه دیبال یجا
ک ییه از شعر فارس رو
دههدهاش م گشع
ب
بربت و اگر زمای سبک ههدی
حاال فق این روشا به اع ماد اس
ک ی
را دوباره شع اس و دروشعا کرده تا دوباره ببسهد از ید وددش را تماشعا کهد! در واقع ی چ در یغاز فس م «قص ها» کارگردا دسعع
حبسب رضععای م دهد دوربسن یستعع
او تکتک ههررسشعع ها را اول با یدمها کف وسابا اینهما
ب ک ییه سعع
م کهد بعد ج د ییه قرار م دهد تا با وددشعا روب رو شعدید با وددشا حرس بزیهد وددشا را ببسههد ببسههد ک در چ باتالق گسر اف ادهاید .بازیمای و دوباره دید شععهرد اصع ِ «قصع ها»سع .کارگردا ب درسع زیعدگ زیرزمسه شعععا ععاد اطراسشعا م گذرد عاد شعهرد اصع بدب
را طبسع ت ق م کههد و ی قدر ب ی چ در
کردهاید ک دیهر یم بسههد .تماشعای دوبارهی ی چ ک بارها دیدهایم و عصععسا ع س عاد
فرمالستع هاسع
بریم تابد و کار را سعع
کردهایعد کع فقر را کع حقعار
را ک بدب
چشم
اما شععر امروز فارسع از فرمالستعم دوری م کهد چد فرمالستعم زبا ساده و بهدتهبای را
م گسرد .در «قصعع ها» گاه دوربسن حبسب رضععای بدل ب ییه ا قد م شععدد تا یدمها تمامقد
هاشعا را برا وددشا روای
کههد .به اع ماد در این فس م یم وداهد ک با شهردها بدیع سسهمای شقالقمر کهد و
با بزكها روشعععه کرای ببسههده را فریب دهد «قصععع ها» واقعن فس م یسعععای سععع ش صس ررداز س
دریاف ک ایرای ها چها ب
اما بتعععسار سععع
! فس مهام اش فاقد
اما تسپساز هم یم کهد در حال ک تسپسازی چد سرطای ب جا داس ا و رما فارس اف اده و تا
هم را از را دریساورد دس بردار یست . ودشلالم ک دقسقن در سالهای ک کارگردا ها ری
و سبسلدار در فس مهاشا افتردگ و ای عال را ب اکرا م گذارید تا
مهش م ه ب اراجسف تکرار شا بدههد یک ز وای کرده و سسهمای ب دس
داده چهسن رادیکال و والق!
شاعر و یدیتهدهی ایرای اگر زبا یم داید چشم ک دارد الاقل این فس م را ببسهد و عبر
کهد! وددش را در «قص ها» درس
ببسهد ببسهد ک چ ساده با طرح سادهگ در دام سادهیدیت اف ادهس . کاش تمام تازه ب دورا رسعسدههای سعادهیدیس م دایتع هد ک رادیکالستعم و یوایهاردیتم فرههه یم تداید فق در درو و م هدم اثر ات اق بس د ب ک فرم و زبا اثر یسز باید رادیکال و یوایهارد باشععد .اگر زبا یباشععد بسشعع ر ارتباطا او الل م شعدد .در واقع م تدا با کمترین یشعای ی زبای تشعکسل م دهد .بدو یظام معهای
هسچ دایشع
بسش رین مبادل ی معها را داش
تلقق رسدا یم کهد .هر دایش
یظام یشعای ای م شعهاسعسم .اسعاسعن هرگدی تکامل دایشع
ایتععای دچار
و همسن امر تاریخ زبا و ت کر را
یک یظام معهای س
ک ی را ب صدر
یک
رابآ ی متع قسم با یظام معهای و سپس با یظام یشای ای دارد ک
فایل شعر /شمارهی دهم 5 /
هرگزاهرگز با سعادهیدیتع ملقق یم شعدد .سعادهیدیت و برودرد اتدماتسک با زبا معسار و ترجم ای جز مرگ فکری عاید یم کهد .ررهسز از تغسسر زبای و ب تدجه ب یبض زیدهی زبا کدچ و بازار شعر را سهگ و در یهای زبا گ اری و شع اه ثبا
وج م غسر هر زبای سع
و زبا یدشع اری هم صدر
ثاب
ایت ای م کهد.
ی ملتدن م شدد .جدال هم ک بسن
زبای و تغسسر زبای وجدد دارد باعِ تهدع فرههگ بشععریس ع .اسععاسععن فرههگهای تازه تغسسر زبا ش ع اه را مدکد قائلاید چراک تغسسر و ثبا
م کههد و فرههگهای کهن برای وج یدشععع اری زبا اهمس
فرههه
براسعععاس تغسسر و ثبا
زبای رخ م دهد و در یظر گرف ن این یک برای شععاعر و م کر یا کت ع ک کار شعععدری م کهد بتععسار حائز اهمس اینک چرا زبا و تازگ زبای در شعر مهم اس اسعع سک یدارد .اینک در زبا ایه ستعع
اس ع .
و چرا یک شاعر یدمدر باید رف اری همزمای با زبا داش باشد تهها دلسل
ایهقدر ب «اسعع م ردئ ری» و ترای های رپ تدج م کههد ب واطر این اسعع
ژایرها چد م اطب ایبده دارید در تغسسر زبا شع اه و فرههگ عام یق واقع با و ق زبای تازه در فرههگ روشه کری دس
مهم را ای ا م کههد .ب همسن یتععب
م برد و ی را تغسسر م دهد .چرا رسای های ایه ست زبا شعا دسع
روی گ ار تاکسد دارید و مدام زبا شعا را ید م کههد یا مدام در صعدر
ک این یک شاعر
زبا ِ دیسا اینچهسن
م برید و این یشهای زدای را در
رسععای ها تب سغ م کههد؟ چد رف ار همزمای را با زبا ب رف ار درزمای ترجسح م دههد و م دایهد ک تهها از این طریق اسعع ک م تدایهد باعِ یدزای فرههه و فکری بشععدید .از این للاظ ترویج سععادهیدیتعع هدف جز سععهگ کرد ِ فرههگ یدارد. ب دلسل یست
ک مع قدم سادهیدیت اجرای فن مزدوریس
و ین جز ب یسسانِ ارتجاع ک کمر ب ق ل عقلِ مدر بت س
یم ریزد. اینک بعد از ده ی ه اد اتاقهای فکر جمهدری اسعالم این چهسن بر سادهگ زبای تاکسد دارید و رسای های دول دگردیت زبای ررهسز م کههد ب این دلسل اس ایهدام زبا سعع آ و در یهای
سععه
ک ی ها ب این متأل ک کار زبای و تغسسر زبای باعِ تغسسر فرههگ مت
م شععدد کام ن واقفاید و ب جه
اینچهسن بتسج شدهاید تا یدیتهده و شاعر زبا ملدر در برج عاج مهر م شعععدد جز با اعمال قدر
مدام از
زبا با زبا قدر
یستعع
ک مآبدعا
بمسرد و یتل جدا ح
و
ایرا و رسععای های حکدم
اسمشا را هم یشهدید.
مقاب کرد؟ ییا فکررردازی و تاکسد بر ورد شععععری جز در زبا ات اق
م اف د؟ رس تر در بلِ بازی زبای یشععا دادم ک هم چسز بازی زبای سعع .رس این زبا اسعع
ک فکر را تدلسد م کهد و
م تدا در عرص ی م ن از طریق زبا ب ت کر شعری رسسد. م اس ای ییه را در شعر امروز فارس شکت اید و از ی هسچ فکر روشه بریم تابد تا تعریف تازهای از روشه کری ب دس دهد زبا را کشع اید و مزدورهای شععری دائم دارید با جتعد کشع شعسش ای زیدگ کهد و در مسدا ص ل وددش را ل
م گسرید .شاعر امروز وجددش را یدارد ک در وای ای
یماید .در واقع شعر معاصر فارس را ریاکاری م یدیتد ی والقس
ی ت کر شعععری .شععاعر هاهر یدیدیس ایرای ههدز یم داید ک یوایهاردیتععم ربآ ب مدی اژ چهد تصععدیر یامربد در زبای وداج و حمال یدارد .م اسع ای شععر امروز فارسع فکر یم کهد ح
رشع
فضای تازهای ک در م نها گاه ب طدر ات اق
تدلسد م شعدد ت کر شعری وجدد یدارد تم و مدتسف مقسدی ک سرتاسر م ن را فرا بهسرد در ی مدجدد یست .وس ها ههدز یم دایهد ک اسع اده از تکهسک چهدواژگای باید مهجر ب چهدمعهای شعدد ی ب معهای ! چراک اسععاسن در شعر چسزی ب اسم ب معهای یداریم .ی های ک ادعا م کههد شعرشا معها یدارد ههدز معهای معها را هم یم دایهد. برای اینک تدلسد فرههه تازه که و سبب که
م ه ع س ثبا
در زبا بدو حس ی م ه و تکهسک تازه ممکن یستع
و رایداری زبا شدی باید در زبا دس
ببری و این دس برد
و یم تداید با اعمال سادهیدیت ات اق بس د .باید ایهسزه و ت سل را در
ی دوسل کرد یم تدا بدو یقشع و ر ن با زبا روب رو شعد زبا ز اس .وس ها در شعرشا کار زبای یم کههد ب ک ب زبا تجاوز م کههد.
فایل شعر /شمارهی دهم 6 /
در شععر امروز فارسع اسع
زبا یک جتعد اسع
باید ب شاعرش را بدهد وگری تا دل
و شاعر هر کاری ک ب داهد با ی م کهد بدو ی ک ب زیبای برسد .زبا ز را ب دس
یک شععاعر واقع یستعع .در کجای جها و کدام ادبسا گ
وگدی عاشعقای با زبا دغدغ ی اصع
یساوری فق م تدای ب ی تجاوز که و عشقبازی با یک جتد کار کار شععاعر را اعالم معهای دمِ دسعع
هر شعاعر والق س
تعریف کردهاید؟ برودرد و
زمای هم م تدای وارد این گ
وگدی والق شدی ک
زبا بدل ب عشععق شععدد ایهار ک داری در گدش معشععدق ودد زمزم م که .برای اینک در زبا قدر باید ب قدر
ایجاد او الل که
زبا مت ح باش و رسسد ب این مهم هرگز با سادهیدیت ممکن یم شدد.
علی عبدالرضایی
فایل شعر /شمارهی دهم 7 /
فایل شعر /شمارهی دهم 8 /
يك توضيح ید فارسععع بدطسقا یدارد؛ درباره ی تاریخ شععععر
ادبسا
معاصعر و زیدگ ِ شعاعرای کت ب صدر
بتسارای ق م زدهاید اما ههدز
یکادمسک ب تألسف و تشریح مدل ها تازه
ی شععر و داس ای یپرداو و مرجع در دس
تا
یست
از این طریق شعععاعرا و یدیتعععهدگا با تعاریف و م اهسم تازه یشعها شعدید .دو کالج شععر و داس ا تریبدی س
ک
ع عبعدالرضعععای از طریق ی تئدریهای ادب ودد را با به رین بسا در او سار عمدم قرار م دهد؛ تا ی ها ک عشععق دارید بسشعع ر بدایهد .او گاه سعع هرای های برای
ادبسا
کالج ها ترتسب م دهد ک «رس ی هاس
و دو ه
ب سعدی یاشععر» یک از
رس
در سدررگروه ت هرام کالج شعر
برگزار شد و در این ب
مک دن یمده
از مج ب صدر
اسع .عبدالرضعای س هرای دیهری یسز با عهدا « چهدی یقد داسع ا بهدیتعسم؟» در سدررگروه کالج داس ا ارائ داد ک فایل صعععدت ی رساده شعععده و در همسن ب یظرتا م گذرد .ضعععمهن هر ه داسع ا ج تعا
ررسع
و راسع
مج از
در کالج های شععععر و با حضدر ه ده هزار
عضععد برگزار م کهسم ک در ی اعضععاس سععداال شععا را از ع
عبدالرضعای م ررسعهد .در این شمارهی مج تصمسم
گرف ایم م ن رساده شدهی یورین ج ت ی ررس را ک س ع روز رس
بصععدر
داسععع ا برگزار شعععد در ب مه شر کهسم.
و راسخ
همزما در دو کالج شعععر و یظریا
ادبسات -عم سات
فایل شعر /شمارهی دهم 9 /
پيش بهسوی ناشعر برواس ن جارای تازهای زیرِ را گذاش ن ودرد
در جهدهوای ی بدداری بر تمامِ دیسا غ ب درهای در حالِ رقص سر رسسد بعد
با دیتکهای قردارِ کمر باریک از دیتکد بازگش ن بعد با دل در حالِ زیهد زیهد دل ای دل ای کرد در کازیهد قدم گذاش ن بعد بابا طاهری کد برهه برگش ن جهبِ ترای ی غمداری یعره کشسد
ک !؟
بعدش!؟
چ چآدریس ؟
در بسنِ تههای ِ ودد عابری
هسچ ک طدری یم شدد
و در حالِ گدش گسری فدری ب دوید کرد
هسچ طدری یست از شهروید مل رم کم کم داش ن هر متافر
دف رَک ج د یب در جسبِ بغل گذاش ن
جهبِ ورودی ب جهب ای یداش ن جدان رس داد با تدضسحِ سادهای ب وددکارِ ودد یزادی داد از دس
داد
هراس ب ودد وددی
یبرو بَری
از وایم گدشزد شهسد گدش یکرد تک ای از مغازه ک فرار کرد
کرد
و هسچ هسچ
رف ن کرد ...
هسچ یکرد یعه ...
ب وای راه یداد
علی عبدالرضایی
سآرهای شعرِ دیشب را تمسز کرد شران ودرد
ط سعععالهعای بععد از ایقالن حعدود 5مس سد ایرای ب
ودرد
وارج از کشععدر رهاههده شععدید و تمام ی ها تجرب های را
ودرد
ک در این شعععر یمده از سععر گذرایدهاید .مث ن دف رك ج د
ایقالنِ تازهای بر مسز کرد
یب در سآر «هر متافر
و ودابسد
دف رک ج د یب در جسب بغل
گذاش ن» هما tnemaco d levartاس
ودابسد وُررر
چ !؟
ر ف
ودرررر
ردف ف
صدای وُری و رف ودد ودان دید فردای دیهری از ودان وداس ن
در ازای گرف ن راسععپدر در س ر وق
ک اوائل مهاجر
از رهاههده ب او داده م شععدد و
ورود ب هر کشدری معرس رهاههدگ اوس .
فعرق یم کهععد ک ع رهععاهجد م ع ق ب ع کععدام طبق ع ی اج ماع س
و سآح فکر و فرههگاش چقدر اس
چد
فایل شعر /شمارهی دهم 11 /
با ارائ این دف رچ مجبدر اسععع
ب هر یظام ب جهب ای
زیاد حال ب وای
روزی وتعع کههده همراه با مشععکال
جدان رس بدهد .شعاعر در شعر باال وقایع یک روز عادی
رسعسده و م وداهد لب تر کهد .چهسن کت گذش ی ودد
را کع بر یدیتعععهعدهای تبعسعدی م گعذرد در زبا و ط
را ترك کرده و اکهد با یک والس روح وحشع هاك مداج
بازیهای زبای روای م دهد .شعر از ت س
م کهد و دائم بسن این ات اقا زبای برودردار اس
ویراژ
و هر چرو
هم چسز را از ص ع ر شععروع کهد و این بتععسار ترسععهاك و
زبعای در ی حادث ای م ه تدلسد م کهد و با اینک مآالب زیعادی دربعارهی ک عان «من در وآریاك زیدگ م کردم» یدشع شعد اما هسچ مه قدی ب این شعر یپرداو
از
زبععا اسععع .
ک «یعه
چ » مایهد بتععساری از شعععرهای رایج و مألدس فارسعع بسایهر یست
تدسعع م اطب اهمس
دارد .حال شععاعر چهدی م تداید
و همسن
شععهردهای زبای در شعععر یدارد چد یم تداید دردمهدی
و برای برقراری ارتبا با ی باید دق
یاامسد کههده اس .برای ودای
به ر درك و فهم این حس
این احتعععاس را بع ودایهعدهی ودد مه قعل کهد؟ یک از
یشعا م دهد ک م اطب فارس زبا ههدز درك درس زبای ِ چهسن م ه را دریابد .دلسل دیهر این اس ع
اس .او در کشدر ودد یامبر وا بدده ول حاال باید دوباره
راه هععای این کععار مسععدا داد بع قععدر تصععدیرهای مدجدد در این شعععر وس حرک
و روید ک ما
اس
ک یق
مهم یستعع هد ب ک اساس تری در ای قال
حس ای عا م کهد اینک ک م چآدر م چرود و درد را ب
کرد تا
اکرا م گذارد؛ مث ن تکرار حرس «خ» در یسم ی ی تع ع
ب درك فرههگ م ه و درو شعر رسسد .ما م أس ای شاعر
شعععر عالوه بر وشععدی
و مه قعد تسزهدش یعداریم و اغ عب با مسرزابهدیس جماع
ایزجار راویسعع .دلسل بغض سععدژه این اسعع
معاصعععریم ک یق
یدیتعععهده و مه قد ای ا م کههد .در این
شععععر م بسهسم کع چهدیع حرکع
القاکههدهی بغضِ همراه با کسه و ک ههدز
ی دایتع ع ودد را با شعععرای جدید تآبسق دهد و در ی سج
غسر ارادی و وددکار
اع راض ودد را ب وسعععس ی زبا اعالم م کهد .برای درك
( )eet vettaett rدر زبععا بععدل بع ت کر زبععای و و ق
به ر شعععر یباید فق از یشععای شععهاس ع بهره برد ب ک باید
ک ید و
حس زبا را یسز تأویل کرد .این مدضعععدع م تداید مدول
جهای حتع م شعدد .شعر واقع
ی چسزیس
ک در م ن عمد
بلِ تازهای باشععد ک تاکهد کت ع ب ی یپرداو اس ع .
تازه باشعععد الب این بدا معه یستععع
کارهای عجسب و غریب و تصععهع ایجام دهسم .م اسعع ای
اینک چآدر م تدا حس زبا را بدل ب اتمت ر ی کرد و
بتعساری از یدیتهدهها مق د هت هد و فق فرمدل بازیهای
از این طریق ب جها م ه رسسد .یا اینک چآدر با وداید
زبای را یاد م گسرید یعه یهاه م کههد فال شعععاعر برای
یک شععر ب جها حتع ی برسسم و از راه همسن فضا ب
بازی زبای از چ شععهردی اس ع اده م کهد و بعد ب هسچ حتععس
معادل ی فرمدلها را م سععازید و ب کار م بهدید.
چستعع
م ن یزدیک شععدیم .چد تجرب ی رهاههدگ برای
هم رخ یم دهد بهابراین ممکن اسععع
بعضععع ات اقا
چهسن افرادی فق مصععرس کههده هتعع هد و از تدلسد فکر و
درو شعععر برای ما غریب و یام مدس باشععهد .راه حل رفع
و روح کار
چد ما
ایدهی ید عاجزاید .چد ب جای اینک حتععس
این مشعععکل باال برد حجم مآالعا ما اسع ع
را ب همهد ب کپ کرد هاهر بتعععهده م کههد؛ مث ن بعد از
هرقعدر هم کع اهعل ریتعععک و وآر کرد باشعععسم باز
بزرگ ب راه اف اد و
یم تدایسم هم چسز را تجرب کهسم .رس وداید ک ان این
ای شعار ک ان «راریس در رید» یهض
ایبده از شععععرهعا با زبای راریس در ریدی روای ی بازار شععد .شععما باید در وه ی ی تعع
حس کار را بهسرید و
ببسهسد چهدی تکهسک با شععهدد و حس و ت سل و الب ت کر شاعرای ترکسب م شدد .سدژهی این شعر ش ص س
ک
ب تازگ از کشعدر ودد وارج شعده و بعد از سپری کرد
امکا را ب ما م ب شد ک زیت های م سعدبژک سد بازسعازی کهسم .ما با ودای
ف را ب شک شعر م فهمسم ک
دردی غریب این غریب را یزار م دهد ول چد ی تجرب را یداشع ایم و سآح اطالعا ما یسز از تبعسد ایدك اس یم تدایسم بع م ن اشعععراس کامل رسدا کهسم .ب همسن دلسل
فایل شعر /شمارهی دهم 11 /
ف برای یک شعععاعر
مآعالعع و وداید در زمسه های م
بتسار مهم اس .یدیتهدهی رما م تداید با تلقسق جزئ مصعالح کار ودد را فراهم کهد و داسع ای طرس دیهر چد در داس ع ا فرص ع دارد بهابراین حس کار بسن ک ما
حس زیدگ را درو ودد بازیمای کهد ک افتععار یداش ع باشد .م أس ای ما در ادبسا
را بهدیتععد و از
بسش ع ری برای ویراژ
فارس عاد
کردهایم با کاربرد
قالبهای کالسعسک مثل غزل مثهدی و ...دور زبا حصععار بکشسم و بدین ترتسب ی را رام و مهار کهسم .در ی سج زبا
تقت عسم م شععدد اما در
عصعععسعا یم کهد و حس یدارد چد ما این شعععدر را در
ویراژ
وجددش کش ایم .ب اشعار کتای چد فروغ و یا سهران
دارد و ملدودتر از داس ا اس .رس شاعر باید با احاط و
سعععپهری یهعاه کهسعد ک حاوی طدفای از سعععآرهای زیبا
شععر قضس م او شعععهاو
اس
ایدام ک ما
بریزد .شععر واقع
چد فضای کم ری جه
تمام احتعععاس ودد را درو م ن
اوج و یهای
هم چسز اس .این شعر
عال یست
ول شکل اجرا فرمدل را از ی شعر بزرگ ک
قرار اسع
روزی یدشع شععدد ارائ م کهد .ی شعععر باید
تمام این عدامل را درو ودد داشع باشععد .اینجاسع
ک
بلِ یاشعر مآرح م شدد یعه هما شعری ک هسچکس ب شک یک ایقالن بزرگ م ه
ب ی یم رسد و یدش ه
ملتعدن وداهد شعد .اگر قرار اس زیبا باشسم به ر اس
ما ب دیبال سآرهای
سراغ شاعرای چد صائب تبریزی یا
هتع هد اما هر کدام ب یمسن و یتععار م روید و در ودم مدتسف مقسعد یستععع هعد .شعععاعر فعارسععع عاد
کرده از
راحع ترین راه جععذن م ععاطعب بهععذرد او راه دلبری از م اطب
را ودن یاد گرف و همسن امر سعععبب شعععده تا
ودایهده از فکر شعری غافل بماید و با هما سآرهای زیبا ارضععاس شععدد .در ی سج شعععر ما از شععهدد و دریاف شعده و صعهع گاه اوقا
وال
جایهزین شعدر و فکررردازی شده اس .
شما درک از یک م هدم م یابسد و م وداهسد
ی را در شعر مهعکس کهسد .اما با رویدی ک ادبسا
فارس
حافظ برویم ک در وز و قافس تکبس های دروشای ارائ
دارد چهدی م تدایسد ع س زبا معسار از درو زبا شدرش
فق یک شعر واقع
کهسد؟ اساسن این طغسا و شدرش کجا ات اق م اف د؟ هسچ
ک ما از شعر و یا یاشعری ک
کجعا .یعا مث ن با وجدد اینک اکثرما در زیدگ روزمره با
دادهاید ول ییا شاعرای از این دس یدش اید؟ با تدج ب تعری
بعاید رخ بدهد داریم راسعععخ
ایداع وشعععدی ع هععا روب ع رو
اسعع .چد یدشعع های
م شعععدیم و هههام یدشععع ن
حععافظ و امثععال او در یزادی
سعراسر وجددما رر از ایزجار
مه
ات اق یس ادهاید .شعر رهای و یزادی مآ ق اسعع
ک زبا ی
را تعریف م کهعد .بع عبععار دیهر تعا ی یعازبایس
و حس
اسعع
ههدز شعععری ب عهدا
شعر وحش و وشن یداریم و یا ت ق ما از شععععر عاشعععقای کام ن اشععع باه اسععع .چهدی
درو زبا شکل یهسرد ما شعر
اسععع
ی داهسم داشععع .یم تدا ب
ب وفعای م بسهسم بازهم قربا
زبا افتعععار زد و ی را ب بهد
صعععدق اش م رویم؟ اشععععار
کشععسد .زبا ز اسعع
و اگر
وق
کع از معشعععدق
عاشععقای ی ما بسشع ر م متععای
ب داهسم زی را در چععارچدن
هتع هد تا شععدرایهسز و حت .
وعایع زیعدای کهسم او بدل ب
این یشععا م دهد ک شعععر و
وعایه و فعاقد زیایه
مازووست اید و
کُ ْ
م شعععدد .زبعا وق
م تداید
شعاعر ایرای
از اکرا درد کشسد ودد لذ
فایل شعر /شمارهی دهم 12 /
م بریعد .زمعای یزادی م ه شعععکعل م گسرد ک ایزجار را ب مثاب ی یک ایرژی ای جاری یزاد کهسم .در این صدر شعر مالدس ی داهسم داش
فق
یهرش ایرای س
رتهد یست
گسر و س
و هم چسز را
حعاضعععر و یمعاده م وداهد .رس ییا شعععاعر بزرگ ات اق
ب ک سروکارما یا یک ای جار
یم اف د؟ بعض ها از من م ررسهد شاعر بزرگ کست ؟ من
زبای س .ای جار وز و قافس و در ی سج ی اینها قاعده و
ک چسزی را ب طدر
یم دایم« .بزرگ» یک صععع
اسععع
را یابدد و تدلسد شعر واقع م کهد .شما در کدام شعر
افراط زیاد ( )t o veltو تشعدید م کهد .کتع یا شاعر
فارسع چهسن چسزی را م بسهسد؟ در کجای این یثار افتععار
هتع
و این عهدا فق یامساز اس .تهها شاعر
از زبا برداشع شعده اسع ؟ کدام شعر سهران و دیهرا
بزرگ از یظر من رروای اسععع .الب او ب تههای شعععاعر
سه
صهع گر
چهسن اسع ؟ ی ها در اصل عدهای مسهساتدریت
هتع ع هد ک شعععاید ب دایهد در رارهای از اجزاس تدلسد زیبای بتسار ست
رسروی یم کهد و اشعراس و شهاو زبا اسع
واقع قدر
یتب
زبا
ب ی یدارد .در
م ب شعععد .شعععاعرا عادی
یعکسعععری تکهسعک و للنهعا را یاد گرف و دائمن تکرار م کههد و همسنها تشع
زبای شا را ب وجدد م یورد. ک باید مدجب تش
در صدرت ک شعدر زبای س
شعاعری باشد .ما باید از للاظ جها شهاو
هر
و چست های
شععریِ مدجدد در م ن و یسز یدع ت کر شعاعرای برای کت تشع
این مدارد س
ک م ای م مسرد در واقع بر دار رف ن و مرگ حالج فضای ایجاده کرده جه
تدلد شعر دو ک م ای ایااللق .ب مدضدع
اسع لال ی رروای برگردیم .وق و ررواز اسععع
رروای ای ک سمبل یزادی
ت مریزی م کهعد اگر ت مهعا اورژیهال و
واقع باشهد کرم ابریشم ب وجدد م یید .کرم ابریشم تل مراقب
و ررورش قرار م گسرد و تغذی م شدد ول کمال
غائ و یهای او باف ن زیدای برای ودی
اس ع .کتععای
ک از یزدیک با ررورش کرم ابریشم یشها هت هد دیدهاید ک
زبای قائل شدیم .ییا اینگدی اس ؟ یست ! تمام گسرترما م کهد و ما را ب سم
جم ی دو ک م ای یا ب عبار
به ر تکشعععر یان م تدا
او را شعععاعر بزرگ یعامسعد چد با طرح همسن سعععآر دو
ک تدلسد شعر و شعدر م کهد و ب
معا اع معاد بع ی س و فردی
بزرگ را ب این صععدر
م تدا در یظر گرف ؛ مث ن وق
مهصععدر حالج م گدید «ایااللق» فق ب واسععآ ی همسن
و یارایدار اسع .شعاعر فارسع زبا اگر یک شعر قدرتمهد بهدیتععد مآمئهن ی را ات اق یدشعع چد از قدر
ب ک وق
اسعع لال شععده و از کرم ب رروای تغسسر
شععکل م دهد تبدیل ب شععاعر م شععدد .اسع عارهی شععاعر
کههعد ول از ایجاد ارتبا مهآق بسن این اجزاس و قاعدتن قآع سازی عاجزید و اگر هم ارتباط هت
یستعع
یا یستع
و سدی
ی ها چهدی مظ دمای و زیر فشععار و زحم
بتععسار و در
برگهای تد
را م ودرید
عسن حال با یرام
و ممارس
م برد ک در ی جا فاصع ما با یاشعر کمتر م شدد .یاشعر
تا ب دایهد یسروی الزم برای باف ن رس یا هما زیدا ودد را
ک هرگز یدش یم شدد .در
ب مرگ برسهد مرگ ققهدسوار! تارهای
در واقع هما شععر یاب سع واقع شعر بزرگ همسش ب سم
یاشعر در حرک
م وداهد فاصعع اش را با ی کم و کمتر کهد .وق
اس
بسابهد تا در یهای
و
رس ی کرم ابریشععم در واقع هما تکسععآرهای شعععری
ک این
ب شععر یان بدل م شدید ک کهار یکدیهر
هتع هد و وق
دو با هم اینهما شععدید یعه یاشعععر ات اق بس د شععاعر
قرار بهسرید و تشععکسل رس یا هما شعععر سععپسد دههد .کرم
ک هسچ شععاعری ی داهد مرد
ابریشعععم ودد را در رس زیدای م کهد و یهای ن م مسرد تا
چد اگر بمسرد در واقع بعد از ی زیده م شعععدد و ما یک
دوباره زیده شعدد .در واقع با مرگ شعاعر شعععر یان م دلد
م مسرد و این در حال سعع
شاعر بزرگ وداهسم داش .رس این هم القان و عهاویه ک ب بعضععع شعععاعرا یتعععب
م شدد .وق
شعر یان حسا
م یابد ک رس شکل بهسرد.
م دههد (بزرگ مردم
حال کرم ابریشعم ک دیهر اسع لال شده شروع ب سدراخ
مایدگار تأثسرگذار طراز اول) برای چستع ع ؟ این اسع ع
م کهد و از دل این شعر یان (رس ) رروای -
معهعای یهعاه عقعبمعایده و جها سعععدم ب ادبسا
چد
کرد زیدای
شعععاعر ب ررواز درم یید .ب عبار
دیهر دوباره ققهدس از
فایل شعر /شمارهی دهم 13 /
برم وسزد .یعه شعععری یدش یم شدد
یشای های این گروه را دارید ول ب واصس اید و م أس ای
واکتع ر ودی
مهر اینک شععر قب
راك شععده باشععد .ی شعر رسشسن در
تعدادشعا رو ب فزوی سع .اصععدلن بعضع ها هت هد ک
واقع هما یاشعر اس
ک تدلسد شاعر بزرگ م کهد .اینجا
یک ودایهدهی ودب باشد
یدارید .ممکن اس
واصعس
شععر بدل ب شعاعر م شععدد هما طدر ک رروای از رس ب
ول ّهه
ررواز درم یید .این سسکل و چرو ی رریددیک یعه تبدیل
سعععداد در اینجا ب معهای تدایای وداید و یدشععع ن و یا
شععر ب شعاعر و شاعر ب شعر دائمن تکرار م شدد .شاعر
داشععع ن دای
ب ک ب معه رردازش
ایرای چهدی باید ب این درك برسععد؟ با زحم کشععسد و
دادههعا و و ق ایدههای تازه و ید اسععع .بهابراین در ایرا
یرام .این امر فق بعا شعععععار ملقق یم شعععدد .ترکسب
یدم باسعداد و در ی سج شاعر باسداد اص ن رسدا یم شدد .ما
ک
سع تای ِ «رروای کرم ابریشععم و رس » یک تث سِ اسع
م تداید به رین اس عارهی شعری باشد .ییا شاعری را سراغ و مراقب ای باشد؟ این چرو
دارید ک تل
چهسن مداهب
اگر ب درسعع
شععکل بهسرد ییهاه شععاعر بزرگ وداهسم
داشعع .ی چ ما تاکهد داشعع ایم اسععمهای هتعع هد ک
را ب زبال دای تبدیل کرده و سداد یداش باشد. و اطالعا
یستععع
هرگز چهسن کتعع یداشع ع ایم چد بدطسقا یداریم و برای تدوین و یهارش ی زحم
یکشعععسده ایم ب عبار
دیهر
چد کرم ابریشعم یستع سم .وجدد اس عارههای مایهد این در فرههگ ما ات اق یست .ب همسن دلسل اس زبا فارسع درو وددش یک دس هاه ف ت
ک من مع قدم عظسم دارد.
ب وسععس ی تریبد ها ب یام رسععسدید .ایرا و وارج از ایرا
رس یتل تازه باید درس
هم یعدارد و در هم جای جها اینچهسن اسععع ؛ مث ن در
کار باشععد تا از دل ی رس ی سع سد ک مایهد شعععری سععپسد
ایه سس شعاعرا مت عدی داریم ک هرگز مآرح یم شدید
اسععع
رروایع ای ب ررواز دریید .فق از واکتععع ر چهسن
چد بهده و اسعععسر مدیا و گاورمه ملدر یستعع هد و تل
ققهدس س
لدای ژوریالستم قرار یم گسرید .شاعر وددش ب یدع شاه اسععع
و فرای دولع مردا و ورای جعامعع عمل م کهد.
یم تدا شاعر واقع را کهار یرتست
یدیتهده فس تدس و
یعا مللف ردهبهعدی کرد و اگر این ات اق بس د او تبدیل ب یک بازیچ وداهد شد چد بُعد زبای اش را از دس و مجذون زبا ِ قدر
م شدد .برای همسن اس
داده
ک ما این
هم بر اسعع قالل شعععری تأکسد م کهسم .شعععر ههر الس ی ب هاس
و
و فق این قشر از جامع هت هد ک واقعن شعر
م ودایهد .قرار یستع
شععر سععاده و قابل فهم شدد و اگر
شععاعری ب سععادهیدیت ع روی بساورد ب این معهاس ع
ک
قبدل کرده فردی عام س .ما وداص در ایعرا داریم ک
فکر کهد و مثل کرم ابریشم کرمِ
ک ققهدس دیهر زاده م شدد.
فایل شعر /شمارهی دهم 14 /
چگونه نقد داستان بنويسيم؟ ک مه قد داس ا را با تامل ب داید و ی را ودن درك کهد چراک مدلف زمای ک یقد را م وداید
بتععسار مهم اس ع
بعایعد ب مه قد اع ماد کهد .هما طدر ک با طرح دلسل یقا ضععف داسع ا را بسا م کهسم ب هما یتب شدد .از دیهر یکا
ی هم باید گ
یقا قد ک یقد
مهم این اس
براسععاس مرگ مدلف اس ع ؛ یعه ویژگ های ش ع صععس یدیتععهده مایهد جهتععس
یا سععن اص ع ن یباید در روید یقد
تعأثسرگذار باشعععد و این یعه ات اّ رویکردی با ملدری ایدروژی .در یقد باید دو فاصع رر شدد :اول فاص ی اثر با م اطب اسععع
یعه وق
م اطب ک م ن را درس
درک از ودای
م دج یشده اس
ودد را ب ارائ م دهسم
و کمعک م کهسم ک ی را ب همد .این یک از معمدل ترین وهایف یک مه قد اس .دومسن چسزی ک کار یک مه قد را مهلصعععر ب فرد م کهد از بسن برد شعععکاس بسن اثر و کار بعدی مدلف اس .این کار با ارائ ی رسشههادات ک از سدی چهدی م تدا یقدی حرف ای یدشععع جهبع های تئدریک اثر ررداو
ب طدریک هم ب
و هم فاصععع ی بسن م ن و
ودایهده را رر کرد؟ در یقد شععر و داس ا س ب
اص
وجدد دارد :تمهسعد بعدیع و وروج یقعد .در تمهسد اب دا مه قعد بعاید ف تععع و گارد ودد را مشععع یم تدا یک م ن را از تمام جها قرار داد .در واقع باید مشععع
کهد چد
مدرد تل سل ساو اری
کهسم در یقد بر چ وجه
تمرکز داریم .ییا یشععای ها و جها معهای داسعع ا را تأویل م کهسم یا شعع صععس رردازی و...؟ الزم ی ررداو ن ب هر یک از این مدارد دایتع ن بهسا های تئدریک از سدی مه قد اسععع
تعا بع ودب ب داید وارد م ن شعععدد .از چهد جه
م تدا با م ن روب رو شعد؛ مه قد رس از ودای
داس ا و
کشعععف مدتسف و تکهسعک هعای ی بع مععدل و برییهدی م رسععد و باید در تمهسد ودد یشععا دهد ک با چ گارد و از کدام زاوی م وداهد با داس ا برودرد م کهد .اب دا به ر اس
ک مه قد تاویل ودد از داس ا را ارائ دهد .این یک
مه قد مآرح م شععدد ممکن اسعع .مه قد در کل با یشععا داد یلده ی صعععلسح وداید سعععآح فرههگ عمدم را باالتر برده باعِ م شدد بازار ک ان یسز از یظر کس
ارتقاس
یابد و ودایهدگا سعععراغ هر ک اب یروید و سععع
گسرتر
شدید .چهدیه برودرد مه قد با عهاصر داس ای بتسار مهم اس .یقد به ر اس م
تکهسکال باشد و مه قد باید سست مهای
ف داسع ا یدیت را بشهاسد و بر ایداع تکهسکهای ی
احاط داش باشد .یک داس ا ودن لزومن براساس اصدل داسععع ا یدیتععع شعععکل یم گسرد و ح
ممکن اسععع
شعهردهای مالدس را زیر سدال ببرد اما مه قد مدهف اس اگر یدیتعععهده در این امر مدفق بدده دربارهی ی تدضعععسح دهد و وجده والق اثر را مشعع
کهد .مث ن در بررسعع
عهاصعر داسع ا باید براساس اصدل روای شهاس دهد ک روای دید درسع
تدضسح
این داسعع ا چ ویژگ های دارد .ییا زاوی برای ورود ب فضعای اثر ای ان شععده اس ؟
باید دید شععروع یک داس ع ا با بدی ی ی ایآباق دارد یا ی . هرچ یدیتعهده شعروع والقتری در داسع ا داشع باشد
فایل شعر /شمارهی دهم 15 /
به ر م تداید م اطب را جذن کهد .ب قدل بدو داشعع ن
برعکس داسع ا کدتاه ما در رما ب زمسه چسه برای بت
احتعاس یغاز هسچ اثری یم تداید شروع شدد و بدو این
و گت ع رش رویدادها یساز داریم .رس یدیتععهده باید زما و
احتععاس رایای هم وجدد ی داهد داشعع .یدیتععهده به ر
یا
اس
را ب تاثسرگذارترین شکل ممکن یغاز کهد .ب
روای
مکعای را برای داسععع عا مع دم کهعد شععع صعععس
را ب ودایهده بشععهاسععاید رابآ
شعع صععس های اصعع
بسا دیهر یغاز هر داسع ع ای اولسن ایهسزه را برای دیبال
شعع صععس ها را تعریف کهد تا زمسه یا مدقعس
کرد ی داس ا ب ودایهده م دهد و از این رو یدیتهدهای
برای روی داد ات اقها فراهم شععدد .این احتععاس یغاز
را جذان بهدیتد شاید بزرگترین
یک اثر دارد و باید
ک ی داید یغاز داس ای ب
ودد برای ورود ودایهده ب دیسای ت س
را از دس
بدهد .یدیتهدگای ک شهاو
داسعع ا کدتاه و ت او شععسدههای م
ی داسعع ا
دید این درك چ مسزا با یغاز و رایا داس ع ا و بدی ی ی
از ماهس
هم دای دارد .مه قعد بعاید بداید یدیتعععهده همداره یاگزیر
درس
ی با رما دارید ب دق
ف یغاز کرد روای
درک س
ک ودایهده با شروع ودای
باوررذیر
درباره
اسع
مقدمات را برای که
داس ا یماده کهد و باید
اص
م ایدیشععهد و تالش
با بررسع این مدضعدع یشا دهد ک ییا یدیتهده در و ق
م کههد مهاسبترین مدول را برای ورود ودایهده ب دیسای
یا ی .همچهسن یقا اوج و
این مقدما
مدفق بدده اسععع
داسع ا برگزیههد .بسش ر داس ا های
فرود داسعع ا هم باید مشعع
کدتاه مدر ب گدی ای یغاز م شدید
شععدید .درك یغاز داس ع ا بتععسار
ک گدی ودایهده یاگها وارد اتاق
مهم اسعع
شععععده اسعععع .در ایععن اتععاق
م کهععد کع بغریج و کشعععمک
شعع صعععس های ک همه برای ودایهده غریب اید مشغدل گ
اصع
وگد
چراک ب مه قد کمک
را شععهاسععای کهد و یشععا
دهعد ک چ ارتباط با یغاز دارد.
یعا در حال ایجام کاری هتععع هد.
اینکع یقآع ی بلرا داسععع ععا
گععاه هم ودایهععده ی ع بععا چهععد
درگسری ّهه و بلرا
شع صعس
کجاسع
ب ک با یک شع صس
دروی شع صس
مه رد و مهزوی روب رو م شععدد ک با هسچکس صعلب ّهه
مشععع ع
یم کهد ب ک واطرات را یاوداس در
مرور م کهد .ودایهده ههدز از م اد گ
های این
کشعمک
اص
داس ا را
مع کععهععد .همچهسن
مسا کدام ش صس ها ات اق م اف د و چ یتب
با یغاز داسع ا دارد .مه قد یاگزیر اس
برای م اطب ودد
شعع صععس ها یا از چهد و چد رویدادهای ک ب ّهن
شعععمای از حدادا را ترسعععسم کهد .باید ببسهد یدع حادث ی
وبر یدارد و همسن
داسع ای چ رابآ ای با ش ع صععس های داس ع ای دارد؟ ییا
ش ع صععس
مهزوی م بادر شععده اس ع
باعِ ابهام م شعععدد .ابهام یک از کاریمدترین ابزارهای
باعِ کهجکاوی و تع سق ودایهده م شدد؟ ییا یشای چسه و
ک ب ویژه یدیتعهده داس ا کدتاه در کار ودد ب ی
فضعاسعازی ب یلدی ایجام شده ک ودایهده ب دالیل وقدع
اح ساج دارد .و ق ابهام یک از راههای ایجاد ایهسزه وداید
حادث ر ببرد؟ تدج ب این یکا
باعِ م شععدد ک مه قد
داسع ا در ودایهده اسع .ایجاد وضعس های مبهم یادیور
دریابد در کجای اثر حشد و قتم های اضاف وجدد دارد.
اسع
مدقعس های اسععع
ک هم ما در زیدگ واقع با ی
روب رو م شععدیم و یم تدایسم دلسل رویدادی یا دلسل رف ار کتع را ب روشعه درك کهسم .ب عبارت کدتاه ما را یتعععب
وداید داس ا
ب ابهام در زیدگ حتعععاس م کهد.
یقد قدی با معها کرد م او
اس
و باید ب گدی ای باشد
کع م عاطعب رس از مداجهع با ی ب داید با ایدک تمرین یک داسععع ا بهدیتعععد .مه قد باید تدصعععس
کامل از رس
زمسه ی داسععع ا ارائ کهد .معمدلن یدیتعععهدهی ایرای در
فایل شعر /شمارهی دهم 16 /
بلِ یامگذاری ب وصعععدص در مداجه با ابژههای مدر
ی ها شعکل م گسرد ب درسع
طراح شده یا ی ؟ تهاقض
از دیهر ویژگ های مهم اس
ک مه قد
دچار بلرا و مشکل م شدد .مه قد باید بررس کهد ک ییا
دروی شع صس
یامگذاری در مدرد شع صعس ها مکا ها و اشسا ب درس
باید در یقد ش صس رردازی داس ا ب ی تدج کهد .اینها هتععع هععد کع ررداو ن بع ی هععا تدسععع مه قععد
ایجام شععده؟ بسن حدادا داسعع ا یظم زمای وجدد دارد؟
عدام
چآدر همععاههه بسن حدادا برقرار شععععده و چهدی ع
داس ا یدیس را قدیتر و س سق ی م اطب را باالتر م برد.
سععاو اری در داسعع ا داریم؟ ییا یدیتععهده درک از تدال
تدج ب یدع دیالدگها از دیهر یکا
زمای و افعال دارد؟ در بتععساری از داسعع ا های ایرای این
باید ب ی ها تدج کهد .اینک للن و بسا شعع صععس ها و
یم شععدد؛ مث ن
ک مات ک از زبا شععا ب بسرو ررتان م شععدد ب و ق و
مشععکل وجدد دارد ک تدال زمای رعای ممکن اس
در یک داس ا ببسهسم ک جه
زما حال اسعع ماضع یق
رویداد ب سم
اما یدیتععهده رس از جم ای حاوی فعل
از ماض بعسد اس اده کرده ک این اش باه عدم
درك زمای یدیتعهده را یشعا م دهد و مع دم اس
چهسن
داس ای از یظر درو م ه و تدال زمای ضعف تالسف دارد. مه قد باید درك درسععع
رما و داسععع ا کدتاه
از ت او
داش باشد و با تدج ب شهردهای داس ا یدیت ب بررس یک رما یهشعععسهد .همایآدر ک قب ن درباره یلده شعععروع روای
گ م مه قد باید بداید ک مدول روای
در داسعع ا
مکای رویدادها در
با رما بتععسار م او
اس ع .وسععع
رما یاملدود اسع
در حال ک مکا در داس ا کدتاه ب
ودی ی ها مربد اس
مهم اس
ک مه قد
یا ی .این یک از ایرادهای اساس
فس میعام های ایرای اسععع
ک باعِ م شعععدد در طراح
دیالدگ شعع صععس ها دچار معضععل باشععهد؛ مث ن در فس م فارس گدی
هم ی کاراک رها از فرههگ زبای یکتای ک هما اسعععالیعگ و کدچع بعازاریسععع
تبعس
م کههد.
م عاطعب بعایعد قعادر بعاشعععد از طریق دیعالدگهای مسا شع ع صعععس ها فضعععاسعععازی داسع ع ا را درك کهد و ب تدصعسفهای یدیتهده ر ببرد .زاوی ی دید اهمس
زیادی
دارد چراک از طریق ی م اطب وارد داس ع ا م شععدد ب این ععامعل بعاید از یظر تغسسر زاوی ی دید تدج کرد .مه قد باید بررسعع کهد ک در داسعع ا مدرد یقد این تغسسر ات اق
یک یا چهد ملل واص ملدود م شععدد همچهسن ملدوده
م اف د یا زاوی ی دید واحد اس ؟ مث ن در داس ای ممکن
از زیدگ شع صس ها را
ب فضع عاها از طریق تغسسر زاوی ی دید و تعدد ی ها
زمای در رما دورههای م
اسع ع
شامل م شدد در حال ک رویدادهای داس ا کدتاه اغ ب
ررداو شعدد .اگر مه قدی در یقد شع صس
داس ا اههار
در دوره زمای ملدود و واص ات اق م اف د .در هر رمای
کرد کع فال دیعالدگ یبعایعد ب کار م رف
باید با دلسل و
ما یک یقآ صع ر داریم ک روای
از ی جا یغاز م شدد و
معدرك ی را اعالم کهعد و بهدیعد کع یک دیالدگ والق
تمام رویدادهای بعدی براسعععاس همسن یقآ صععع ر م ه
چهدی داس ع ا را رس
سعهجسده م شدید یعه مه قد هههام بررس رما باید این
اینهمای مسا دیالدگ و شع صععس
یقآ ص ر را شهاسای کهد اما وق
بررس داس ا کدتاه ک
اغ ب از اواسعع رویداد یغاز م شععدد مه قد یاچار اسعع وقایع رسریگ را در ترتسب م او کرده اس
با ی چ راوی روای
م برد .در واقع باید یدع ایآباق و داسع ا وجدد داشع
بعاشعععد؛ مث ن زمعای کع ویژگ هعای واصععع را ب یک یتب
م دهسم این ویژگ ها باید در دیالدگهای
ش صس
ی شعع صععس
یشععا داده شععدد چراک این ایآباق بسایهر
کهار هم قرار دهد تا ب قص برسد .اگر مه قدی
تسزهدشعع یدیتععهده اسعع .در فضععاسععازی هم باید یک
ب داهد اثر را از یظر شع صس رردازی بررس کهد در قدم
شعع صعععس
در فضعععای واص وددش قرار بهسرد تا م ن
اول بعایعد ب چهدیه این کار تدج داشععع باشعععد .این
باوررذیر شدد .تدج ب تمام این عهاصر و مدارد دیهری ک
شعع صعععس
چ فرههه را یمایهدگ م کهد و براسعععاس
ویژگ های مکای
زمای
فرههه یا تاری
ک داس ا در
اشعاره ب ی ها از حدصع این بلِ وارج اس یقد را حرف ایتر فه تر و در یهای
م تداید
داسع ا را در یدیت
فایل شعر /شمارهی دهم 17 /
بعععدی قدی تر کهععد .رس این مه قععد اسععع رسشععههادا
کع م تدایععد
سععازیده ب داسعع ا یدیس ارائ کهد و از طرس
دیهر س ع سق ی م اطب حرف ای را یسز ارتقا دهد .او باید با م ن برودردی یردلدی داشع ع باشعععد یعه مرکز یهاه هدش و ت کر باشد .رس مه قد بر یدیتهده و شاعر اس .ب همسن دالیل مه قد یاگزیر اس
ک مآالعا
تئدریک داش
باشد تا بر ف ت ی م ن اشراس رسدا کهد .ب ش از یقد باید تکهسکال باشد یعه مه قد عهاصر داس ا را از یظر تئدریک ب دایععد بررسععع کهععد .برای این مهظدر بععایععد بر مبععای داس ا یدیت و جها و چست
م ن اشراس داش باشد.
هر اثر دو حسآ ع دارد :حسآ ع ی اجرا و ررفدرمهس م ن و حسآ ی چستع
ی .ب شک بدو درك ف ت
وارد حسآع ی چستععع
یم تدا
اثر شعععد .اگر مه قد این تدایای و
اشعراس را یداشع باشعد و مت یقد را یم رذیرد و ملال اس
بر یدیتهده یباشد مدلف از رسشههادهای
تبعس
م اسعع ای در فضععای یقد ادب ایرا یقد o -چ مثب مه
کهد. وچ
-صعععرفن کععارکردی تب سغععات دارد و بسشععع ر ب ع
سععساسعع های بازار فروش ک ان چشععم دارد تا واکاوی و فکررردازی .در صعععدرت کع اگر یقدی والق بر یک اثر یدش شدد اولسن کت ک از ی بهره م برد ودد یدیتهده اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 18 /
گفتوگوی کالج با علی عبدالرضايی
این تعریف را بپعذیریم رس ت ق معا از کعارگر هم یسازمهد تغسسر اسع .از دیدگاه ییارشعست
هر کت ک برای امرار
مععاش ودد یسازمهد کار کرد و دسععع مزد گرف ن اسععع کارگر ملتعدن م شدد چ یک مههدس ر روشسم باشد و چ کارگری ک زیردسععع دیدگاه کارس الستعع
او کار م کهد .در حال ک از ک در کاروای یا
کارگر کتعع سعع
کعارگعاه کعار م کهعد و یعک کارفرما هم دارد و دسععع مزد م گسرد .از این یهعاه کتععع ک برای وددش کار م کهد کارگر ملتعدن یم شعدد .این دیدگاه اشع باه اس ح
زمای ک کتع برای وددش کار م کهد یک مش ری
را در یظر دارد ک ی مشع ع ری یق چد در بازار فروش رقاب سییینیش ریییرا بضیاب
ریینا ب ضی ییی ا ض
ها خو
ا ضیات كابگر صیی بك كر ید م مینولش ضا
تقسیی ضند ها بایج مخالف هستید .لطفش ضفرمایید ایش مخالفك ضر چه اساسی اسك م چرا آنچه با كه ب ایران ضه عنوان ا ضیات كابگر مطرح اسك قبول ندابید؟ رس
شعدم الزم اس
از ی ک وارد مدضعدع اصع
بهدیم
ات اق م اف د یعه افراد بر سعععر
یک ای ان دوتای قرار م گسرید ک م ع ق ب این هتعع هد یا ی ! و اگر تع ق قبس ای ب این یداش ع باش ع حق یداری دربارهاش یظری داشع باشع ای قاد م شعد کتع ک کراوا
مث ن از سععساووش کتععرای م زید و کارگر یست
چرا
شععععر کعارگری م یدیتعععد! در حعال کع طبق ی کارگر مدّیظرشععا در ایرا کم ر اهل وداید و یدشعع ن هتعع هد. اسعاسن تعری بس دد یست
ک از کارگر در دیسا وجدد دارد غ ک در تظاهرا
اس ؛
روز جهای کارگر هسچ اس اد
دایشعهاه یا مههدس و دک ری شرک
یم کهد چد ت ق از
کارگر اشع باه اسع .مارکس و جامع شهاسا رسرو او برای هر جععامعع ای دو طبقع قععائععل بددیععد؛ طبقع ی کععارگر و سعرمای دار .در صعدرت ک در واقعس
یسازمهد مشع ری اسع فروشهده تل
شع دالل صع
کارفرما را ای ا م کهد.
زیادی وجدد دارد و فروشهده
و همسن مدضععدع باعِ م شععدد ک امر وریدار باشد .رس هر کت ک چ اس اد یک
یباشعد و کار کهد کارگر اسع
دایشععهاه و چ ودم ی ی .تهها سععرمای دارها و دالالی ک اگر ب دایهد بارا را هم با تدج ب متعععاح
بام هر وای ای
م فروشععهد کارگر یست ع هد .در ایرا یسز هما ت ق قدیم
ک ع در فضععععای فعرههه ایرا معمدلن یععک برودرد جایبدارای و دویلستعع
چد
اینطدر یست .اگر
از کارگر وجدد دارد؛ یعه کتععع را کارگر م دایهد ک در کعاروای و کارگاه کار م کهد .ح
کشعععاورزا هم کارگر
ملتعدن یم شعدید و در مهاسبا
کارگری ی ها را دوسل
یم کههد .با این تعریف کارگر ملدود شده اس .در ایرا امروز یدع کالهبرداری وجدد دارد ک ع از اهمس ع کاسعع اسعع .ایه س مع قد بدد کار اسعع
کععار
ک ایتععا را
م سعععازد .با این تعریف درم یابسم ک کارگرا از ارزش و هدی
وجددی ودد یگاه یست ع هد ب وصععدص در ایرا .ب
همسن دلسعل اغ عب یرزو م کههد ک دالل یا رادوی بههاه باشععهد تا از این طریق هم اح رام جامع را کتععب کههد و هم رفعاه زیتععع
ودد را افزای
دههد .در ایرا فرههه
وجدد دارد ک یک کارگر از شعغل ودد وجال
م کشد و
از ی فرار م کهعد .در جدامع طبقات چد فرههگسعععازی صعلسح ایجام یشده و کارگر ب عظم
کار ر یبرده اس
یدع شرمهدگ از کار ودد دارد و همسن باعِ م شدد ک شغلاش را ایکار کهد در حال ک در جدامع غرب اینگدی
فایل شعر /شمارهی دهم 19 /
یست .دالیل دیهری مایهد بدروکراس مهل و رارت بازی هم با ملروم کرد اقشعععار م
ف جامع از حق برابر ب
حزب مایهد حزن تدده در جامع طبق سععازی یکرده اس در حعال کع مدام دم از مردم م زیهد .یک از کارهای این کارگری از باق کارگرها اسععع .
این فرههعگ دامن م زیهعد .رزا لدگزامبدرگ در جای گ
حزن جدا کرد ادبسا
اسع « :یزادی بدو برابری یک دروغ بزرگ اس ».جدرج
ات اقن کتعای جزو ادبسا
کارگری ملتععدن م شدید ک
اورول هم م گدید« :ب یظر م رسععد در جدامع ایتععای از
تاب حال در این ادبسا
یظر قاید هم با هم برابرید اما برو برابرترید ».این دقسقن
گدی همسشعع باید این شعععار را م دادید ک غم کارگر را
ک در ایرا ب وصععدص رس از رسروزی
مدضععدع اسعع
ایقالن اسالم ات اق اف اده اس .این «برابرتر» بدد برو ی قدر مدکد شععده اسعع شرمهدگ و حقار ادبسععا
از ی ها یام برده یشعده اس
م ودریعد! در واقع در ایرا ادبسعا
چراک
فرومای ب یام ادبسا کارگری
کارگری مآرح شعده اس .در صدرت ک ادبسا
ک کارگر روز ب روز احتععاس
ادبسات رادیکال و روشعععه کرای اسع ع .معمدلن در هم ی
بسش ری م کهد .رس ما باید تعریف از
یدشعع ن والق را رسدا
ررول ری را تغسسر دهسم .هر کتععع ک ع در ایرا
جدامع طبق ی فرودسعع
فرصعع
یم کهد؛ مث ن در یمریکا حدود ه اد سال قبل کمکهای
م یدیتععد کارگر اسعع .کارگر ب دو شععکل مغزی و یدی
از طرس حکدم
وجدد دارد .این م اهسم از یکدیهر ت کسک یشده و ب همسن
تا از امکا تلصعسل در دایشهاههای مهم برودردار شدید و
دلسععل اسعع ع ادبسعا
ب کارگرزادهها و طبق ی فرودس
کع
م شد
ایععن گععدی ع ادبععسععا
کارگری در
کارگری از سدی ودد
ایرا روز ب ع روز
ی طبق ع گتععع رش
کدچکتر م شععدد.
مع یععاف ع
امععا این
در ایرا یهععاه ب ع
کمععک هععا امروزه قآع
کارگر بسش ر یهاه
شعععده و تدج ب این
روسع بدده اس ؛
ادبعسععا
مث ن اعضای حزن
یاف اسععع .بهابراین
تدده ح
اگر سعععرمای دار بددید لباس مهدرس و کهه ب
تن م کردید ک ب قشععر کارگر شععبس شععدید .در حال ک لزومن کارگر کتعع یستعع
ک لباس راره و مهدرس ب تن
دارد؛ مث ن در گسال کشععععاورزا در رععایععا روز کععاری
تععاریف در دیسا از کارگر و ادبسا
هم کععاه
کارگری یسازمهد بازبسه
مجدد اسعع .این مدضععدع در مدرد ایرا مهمتر و عمسقتر اسعع
چد در جامع ی ایرا اکثر تعاریف غ
هتعع هد و
یسازمهد بازبسه و بازیدیت اید.
لباسهای شعععسک م ردشعععهد و هاهر یک بدرژوا را دارید. بهابراین یهاه ب کارگر یک یهاه طبقات اس .در ادبسا ب همسن صدر
اس
مث ن حزن تدده ادبسا
هم
کارگری را
معال ودد کرده در حال ک ضععععسفترین احمقای ترین و کثسف ترین یدع ادبسعا
کعارگری ک ارائ شعععده م ع ق ب
اعضععای همسن حزن اسعع ادبسعا
اما ی ها ودد را صععاحب این
م دایهد چد این حدها و طبق بهدیها را ب وجدد
یورده اید .رس بزرگ ترین وسای
را همسن جاسعععدس های
م کههد ک در قالب یک حزن در حال فعالس
هت هد .هسچ
آ ا سیقی
آلبركامو ب یا اركهایش ب موب كافکا
مینویسیید تن ا هنر ام موبوب كر ن مخا ب ضه مضاب م مضاب خواندن متش اسییك .چقدب ضا كامو ب ایش موب موافقید؟ آیا حتی اگر ام بسیك ه ضووید ننیرو ایش با یک میژگی خابقالیا م یک ای ام ضسیاب ضیبگ ضرا آثاب كافکا انسك؟
فایل شعر /شمارهی دهم 21 /
ب یظر یم رسعد کامد این حرس را در یقد کافکا زده باشد. اینکع یعک م ن تععایم ودای
را بععاال ببرد و م عاطععب را
از شص
ععع ه اد ص ل ی اول ب اب ذال کشسده و وران ول ی رمای
م شدد .براهه یدم ادام یست
م تدایت
عالقع مهعد کهعد کع برای درك م ن ی را دوباره و دوباره
یک رما رتع ع مدریستع ع
ب داید زیباسع ع .چد در هربار وداید م اطب ب یک
داسع ای ایرا بزك م بسهم بزك رت مدریست .الب تمام
درك و تأویل تازهتر م رسعععد .من هربار ک «بدس کدر» را
ک عانهای را ک در ایرا مه شعععر م شعععدد ی دایدهام اما
ودایدم ی را یکجدر دیهری دیدم .مآمئن هت ع م اکهد
ی های را ک گل م کههد و سر زبا ها م اف هد م ودایم و
بععد از چهعد سعععال اگر دوباره ی را ب دایم دید دیهری
اینهای ک تاکهد ودایدهام هسچکدام رما رت مدریست
وداهم داش .رما «یئدرا» اثر «کارلدس فدئه س» و «متخ»
ب ی معهای زیرسعاو اش یستع هد .اینک یدیتهده از چهد
اثر «فرای س کافکا» هم همسن ویژگ را برایم داش هد هربار
تکهسک مثل فاصع گذاری یا چهد مدل ی رتع مدریست
شع صععس
«گریهدر سععامتععا» را یکجدر دیهر دیدهام .ی
ودن باشعععد .من در ادبسا
ک رما او رت مدریست
اس اده کهد ب این معه یست
مدجددی ک بدل ب سدسک م شدد هربار برای من هسئ
اس .این یعه بزك کرد رما ک در ایرا مد شده اس
دیهری داشعع .م ن بزرگ بروالس یظر سعععاو ارگرایا
یعه هر یدیتعععهعدهای ک کارش م گسرد بعد از ی هم
م ن غای یست
یعه معهای غای یدارد .یک م ن بزرگ و
سعععع م کههعد مثعل او بهدیتعععهد و از او تبعس
م کههد
والق را هر وق
ک ب دایسد ب یک درك تازهای م رسسد
هسچکس وددش یست ع .برای رت ع مدریست ع
بدد اب دا
مثل اغ ب یثار کافکا .رس کامد در س ای را زده اسععع
کافکا این حرس
بععایععد وددتععا بععاشعععسععد وددی ک ع از تکهسععک هععای
و یع در یقد او چراک اگر م ه م اطب را
تعریف و اجرای یهاه ودد اس اده
مجبدر ب دوباره وداید کهد هرگز کهه یم شعععدد و این وارقالعاده اس .
رتع مدریست
جه
م کهد .در ایرا هم تالش م کههد رتعع مدریستععم را ب یمای
بهذارید ک این ودد یکجدر شعدیس و اس ریپتسز
(رق
برهه ) ب حتعان م یید .شععما در اس ریپتسز فق
اسییتان پسییكمدبن ب
م بسهسد هم چسز در سعآح چشم م چرود و هسچ چسز ب
ایران توضیی ی میخواسیت م ایشكه آیا استانی ضه ایش
فکر یم رسعععد و مغز را مه جر یم کهعد .یع من در ایرا
سیبک كه مولفهها پسیامدبن با ارییته ضارد ب ایران
یدیدهام مآ قن ی دایدهام.
هرا ابعی ب موب پیشییینه
داس ا و رما رت مدریست
نوریته رید اسیك؟ م آیا توانسته اسك ضه خوضی آن با هرا هاریینی اصییط ح «آضیمب یسی » ضیشییتر ضه مینا
ابائه هد؟
پوچی م پوچگراییسییكا ا تا ی جای ک من ادبسا
داس ای ایرا را ودایدهام همداره
اف ی رت ع مدریست ع
دیدهام .مثل فرق مسا تسپسععازی و
شع صس سازی اس .من سآح رت مدریستم را در ایرا دیدهام .ک ان یزادهوایدم رضا براهه م تدایت رت مدریست
ودن باشد .شص
رما فدق العاده بدد و م تدایتععع داش باشد .ای کاش من وق یزادهوایدم رمای س
یک رما
«گنی
م مب
رفی ضرخی آن با مییا ل
ضو ن» یا «حیرت آمب ضو ن» می انند .ا
نظر رنا ایش اصط ح ب ا ضیات ضه كدام مینی نی یکتر اسیك؟ م م تریش ریاعران م نویسندگان ایش سبک چه كسانی هستند؟
ه اد ص ل ی اول این جه گسری های جالب
ابزورد ( )Absurdدر لغ ع
ب ع معهععای «ردچ » سعععع
داش م تا ادام اش را بهدیتم.
و«ابزوردی » ترجم ی « »Absurdityسع .امروزه از واژهی
ک یثر و یدع یهاه ودب دارد .اما بعد
ابزوردیتعم ( )Absurdismکمتر اس اده م شدد؛ اما در کل
فایل شعر /شمارهی دهم 21 /
«حسر یور بدد » ارتبععاط
ب ع معهععای «ابزورد» یععدارد.
و مث ن ی دیسا رب دادید و یکسععری بلِها را
شععهاد
همعا طدر کع در اب دا گ م «ابزورد» ب معهای «ردچ « و
اصع ن ی همسدید« .برایا مکهسل» تهها رت مدری س
«معهاباو ه »سع ؛ یکجدر فضعای سعرد و یسهس ست س
بع طدر جعذان بع متعععألع ی مرگ و دیتعععکدرسها و
ک ودد از ادبسا
ردچگرای م یید .ب عهدا مثال سراسر
گ ما های ک در دوره های م
ک
ف وجدد دارد م رردازد.
ک ان «متععخ» اثر کافکا در یک فضععای ابزورد ات اق اف اده
درك متعأل ی مآرح شعدهی برایا مکهسل یسععا یست ؛
فارس یسز فضای ابزورد داریم بتساری
از این قبسل را
اس .ما در ادبسا
از کارهای من ابزورد اس
ک اگر قرار بر جمعیوری باشد
«درو حکدم » یکسععری ک ما
این ب
سععاو هد و رت ع مدریستععم ایرای را دچار ودشعع کردید.
م تدا تمام ی اشععععار را در یک ک ان صعععد صعع ل ای
برایععا مععکهسععل بع طدر دقسق بع روابآ ررداو ع ک ع
گهجعاید .مثل شععععر «ابزوردی » از ک ان «من در وآریاك
ف با مرگ دارید؛ در جاهای از یک زاوی
زیدگ م کردم»؛ هما طدر ک از عهدا شعععر رسداس
در
گ ما های م
والس برایا مکهسل ما م تدایسم در معدرد معرگ
این شعععر روی یک فضععای ابزورد فدکدس دارم؛ یا شعععر «دایره» از ک ان «راریس در رید» ک در این شععععر عالرغم اینک از تکهسک فاصع گذاری اس ع اده شععده در یهای
ب
و ق یک فضعای ابزورد مهجر شده اس .اگر شعری ب داید کهد و حس ردچ بدد را ب م اطب
از فضای ردچ تبعس
مه قل کهد ی جا با یک فضعععای «ابزورد» روب رو هتع ع سم. بهابراین «حسر یور بدد » ی ممکن اسعع
ب واص بدد
و وددویژه بدد م ن بععازگردد« .ابزورد بدد » برایهععدی از ردچزیتعع ک ما
یسهس ستععم و معهاباو ه سعع
ک هم ی این
در یک دایرهاید و دارای یک معهای واحد هت هد ما
در رابآع با یسهس ستعععم بتعععسار بلِ کرده ایم؛ برای مثال یسهس ستعععم والق یسهس ستعععم مه ععل و ب عبارت در مدرد
گ ما ها سع ن بهدیسم ک کجا یک گ ما تمام م شدد؛
در معها
کجعا مرگ یعک گ معا یک ایدئدلدژی و یا مرگ قهرما ِ
چهعدای بعا یکعدیهر یعداریعد و در مجمدع یبعاید
و مرگ مدلف رخ م دهعد .این مرگ را شعععما
ابزوردی ت عاو
و معهاباو ه بتسار گ ایم .این ک ما
ترجم ی م او
ف گسجما کهد.
م رجمهای م
اسعععمسع
م تدایسعد داوعل گ معا هعای دیهر برده و با ی کار کهسد؛ مث ن در شععر و داسع ا هر دورهای همسشع جای عهاصععر
حسیییش م ند
لطفش ب موب ابتباط مرگ ضا ك م م
گفتنان پسییامرگی ب پسییكمدبنیسیی
ب بمایكها
مدجدد در حاشعس و صعله عدض م شعدد بعض چسزها در یعک دوره ی زمای مد شعععده و از ی ها زیاد اسععع اده م شدد و بعد از مدت اینها را دچار مرگ کرده از صله
استانی توضیح هید.
وارج و برو عهاصعععر دیهر را وارد صعععله م کهسم و ب گ معا رتعععامرگ و این قبسعل م اهسم تدلسد ّههس های مععذهععب زدهی ایرای ایععد .وق بلِهای رتعع مدریستعع
ب
«درو حکدم » بععا
یشععها شععدید ی را ب معاد و
ی هعا زیدگ م ب شعععسم .مث ن یک دوره ادبسا سعدرئالستع هاس دسع
یا دس
سمب ست هاس
وق
ایماژیت هاس
دسععع دورهی بعد
سمب ستم کارش ب بنبت
م رسعد و بدل ب یدی از مد اف اده م شدد مرگ ی اعالم
فایل شعر /شمارهی دهم 22 /
م شععدد و اینجاسعع
ک ما با مرگ یک گ ما تئدریک
روبرو م شدیم.
یک روای عع
و تاویل دیهر از ی ب دسع ع
از یک بس
م یید ب همسن
حافظ دو جهاح م الف م تدایهد ب ی ع از این گزاره ک
وددشعععا اسععع عاده کههد و مهظدر السد عدنان صییق نی الیوت ب مقاله سنك م قری ه رخصی
م گدید گذشععع ب هما ایدازه ک حال را رهبری م کهد
گیاب ا مطرح می كند كه ضه ررح یر اسك «گذرته ضه
باید ب واسعآ حال عدض شدد یعه امروزی کرد امری
هنان اندا كه حال با بهبر می كندا ضاید ضه ماسییطه
ک مربد ب گذشع اس
امروزی کرد امر یرکائسک .در
حال عوض ریو » .امل ایشكه رنا چه مقداب ا سنكها
زبا شعری من در ده ه اد سبک ههدی و شاعرای مایهد
ضرا پوئسیس یا اضداع ریر استفا كر ید؟ م ب اریاب كه میخوانیدا چقدب خیل سینك رینا با ضه سرخوری میبسیاند؟ االبته كنی سییوال كلیسك)ا سوال ضید ام ایش اسییك كه هایدگر آفرینش ا مجو با ضا ه نوعی اضیداع می اند افو یسا پیدایش چیی ضا ضیرمن آمدن ا خو ش) .ضه نظر ریینا بضاب
سیینك ه ایش صییدق
میكند؟ ضه نظر ریینا آیا میتوان ا كلنات آبكائیک اضا بعایك قواعد ذكر رد ب مولهها فایل ریر) ضه نوعی یور اسییتفا كر اریر ا جریان اح ییاب رییخ
ها
ک سم کاشعای
بسدل ده دی و تا حدی صائب تبریزی یق
مهم داش ع اید یعه من از سععه
فارس ع بسش ع ر
ادبسا
م مایل ب سعبک ههدی ب وصدص بسدل بددهام .در یثر هم یثر دوره قعاجعار و کتععع مثل قائم مقام یثر تذکرهاالولسا تاریخ طبری یا عقل سرخ و یثر زیبای شمس تبریزی کمک زیادی ب من کرده اسع
و این ها هم حضععدر سه
را در
شععرم یشا م دهد چد مع قدم ک بدو درك و تل سل سه
رسسد ب امر ید غسرممکن اس .
در جدان سدال دوم باید بهدیم فدز را یدیای ها یدر و یدر تعابعاید معه م کههد .بلِ هایدگر با مجمدع بلِهای
مختلف ا قرن گذرته ضه متش)؛ مثلش تركیب ماژ اضل/ما
هدسعرل درباره ردیدارشهاس بتسار م او
كند) یینی ضدمن ب نظر گرفتش ج ان كلی ریییر م ضا ض ا
روش هایدگر روش وجددی و هت شهاس مدرد بررس
اس .یعه در
ا ن ضه رییخصیك یک كلنه ب ضان ماژ هایی هنچون
قرار گرف م شدد در صدرت ک هدسرل بسش ر با ردیدهها
فغیانا تركییب هایی هنچون تاباج نظر م ...ضه وب كلی
برودرد م کهعد .ب یدع ما از طریق هایدگر ب هرمهدتسک
رنا با ضه سرخوری میبساند م استفا اش با میپسندید
والق و چهعدتعاوی
بع وج وجددی ایتعععا ب فهم از
اضا تکراب میكن ا فابغ ا اح یاب رخصی ا قدی ا ب
طریق درو فهم م رسسم اینک چهدی م شدد فهمسد
متش)؟
را بعدل ب درو فهم کرد و از دل م ن چسزهای را بسرو کشععسد ک ب ی ها یدر تابایده یشععده اسعع .از این رو فدز
برای درك این گزاره بعایعد ب مبلِ غ ودای اشعععراس داشع .غ ودای چست ؟ م ه مربد ب گذش ک شما با اسععع اده از بسهام هس
ی را بدل ب م ه تازه م کهسد در
این یدع برودرد م ن اولس ب بتع ع ر جدیدی ای قال م یابد. مث ن صععدسععال قبل یک غزل حافظ را معه م کردید اما امروزه هما غزل را از للاظ زبا شععهاسع و دسع هاههای دیهر مدرد بررسعع قرار م دههد بدین م هدم ک بررسعع امروزین یک اثر کالسععسک باعِ احسای ی م شععدد چد
.ی ها گزاره معروف دارید
یعه یشکار کرد ی امر م ک م گدید« :ی چ ک مرئ سع
ی چ ک دیده م شعدد ی چ یست
دقسقن یامرئ س »؛ یعه ک هت
ب ک با یدر
تاباید ی چسز هدیدا م شععدد از این طریق ی چسز جدید از درو وددش م دلعد م شعععدد ب این مقدل وس ها از جم هدسرل و ههل یهاه ردیدارشهاسای داش اید. در جدان ب ب وق
بعدی سععدال باید گ
قصعد حضدر ش صس
در چهدصععدای
از قر های گذش را در م ن
داشع باشعسم از زبا و فرم اس اده م کهسم ک مربد ب
فایل شعر /شمارهی دهم 23 /
هما دورا باشد ک م ن باوررذیر شدد مثل زبا یرکائسک و قالبهای کالسسک (غزل مثهدی) ک در شعرهای من یسز
صییرخ خواندن ك سیییکها كند تا مبا ا ب ام م ن م قالب ضیفتد؟ یا با میانها مجو
اب ؟
وجدد دارد .در مدرد اسع اده یک ک م واص در شعر باید «ی »
ژیل دلدز و همکارش ف سکس گاتاری در ک ان هزار سععآح
بهدیم ک هم چسز ب اجرا وابتعع اسعع .در ادبسا
وجدد یدارد این را بهدیس ی را یهدیس یداریم .من مع قدم
کردهاید .در ایرا این
ک هر چسز غ آ ک تدلسد تازگ و زیبای کهد ب شعععد اسعع
درسعع
اصععآالح ب غ
مث ن شععام د در تمام اشعععارش از زبا
ی جا یس
م رساید .در حقسق
شعععری ب وجدد یمده اسعع .امری ک در مابق اشعععارش این زبعا ری ع اسععع
ف را در
بدین م هدم ک از زبا یرکائسک
منحسِ ابزار اسع اده کرده اسع
ک ب ش ص ب شد
اسععع .وس ها رایزوم را ریشععع ی جایب ترجم کردهاید یعه گساهای ک ریشع شا ب جای عمددی بدد ب شکل
مللف با شععسده اجرا دچار اینهمای شععده و اثر
دیده یم شعععدد و یدم م ماید ک چرا تمهای م
ریزوم ترجم شععده در حال ک شععکل
صعععلسح ی رایزوم ( )Rhizomeب معهای سعععاق ی زمسه
یرکائسک اس اده م کهد اما فق در بعض از اشعارش این زبا جا م اف د و م اطب را ب لذ
صععاس در اینباره م صععل صععلب
تدده (مثل سعری رر از مدی فرفری) اسع
در صدرت ک
این طرز ت ق اش باه اس .رایزوم در گساهای مثل مارچدب و زیبق دیده م شععدد یعه این گساها سععاق ی افق دارید ک در سععآح زمسن یا یک الی رایسنتر در زیر زمسن حرک
با
م کههد .ی ها ب جای اینک رشععد عمددی داشعع باشععهد
ی م عال م و طرفعدار شعععاعر چهعدزبعای چهدشعععاعره و
چهدگای ی
چهدجهای هت م چراک هر زبای یک رهجره اس وددش را ب یمعای قدر م
و جها
درم یورد هر شاعععری با تدج ب
و تدایای وددش م تداید از یثرها و سععستعع مهای ف زبای اسعع اده کهد و ب شعععر برسععد مث ن ادبسا
حرک
افق دارید .بلِ دلدز دربارهی وص
ایدیشع ع و چهدیه حرک
رایزوم ی اسع ع .شعععکل
اجرای ی هم کعاریسععع
کع ما در کالج ایجام دادهایم و
م تدایعد یمدی ای بارز از چهسن حرک
باشعععد .مث ن وق
ی دایتععع سم در ایرا صعععاحعب تریبد رادید و یا روزیام
فارسعع ب جز چهد تجرب ی شععام د ک شعععرهای مدفق
باشععسم این مدیاها را در بتعع ر فضععای مجازی راهایدازی
یستععع هعد کمتر بع زبعا لدگد و کدچ بازاری تدج کرده
کردیم؛ یعه معا از ت هرام ک ودد م تداید اسععع عارهای از
اس ع .در ی سج یدش ع ن اقدام جه برای ایجاد لذ
و شععععف اسع ع
سععرودش ع و اک
سعاق ی افق در بسن مدیاها باشعد اس اده کردیم تا تریبد
ک با کشعععف و تازگ
تازه ب وجدد بساوریم ک از دل این رایزوم (ت هرام) در ادام
ب وجدد م یید از این رو شععاعری ک ب تکرار م اف د این امر را دچار و ل م کهد و مق دی بس سیینییه اضراهینی ژییل ملو خو ا ضیه سییاختابها
یست .
ب مقاله تئوب بییمم
بختی میتا
م ا فکرپر ا ان
آمانویاب میخواهد خو با ا چنیش تشییکی ت منفیل كنند ا خابج م مثل بییمم ب هر جا ناضهجایی بریید كنند .آیا ایش ضه مینا نفی كامل سنكها م ستامب ها پیشینیان اسك؟ یینی مثلش راعر امرم
ا نباید مقتش با
شاو های جایب دیهری یسز تدلسد شد (مج ی فایل شعر
فایل شعر /شمارهی دهم 24 /
ونسای
مجازی در ایهت اگرام یدتسدن
رادید ص لا
باق م مایهد چد امکا یدارد شما ب داهسد حرس تازهای
یرارا
ساوید کالود و .)...این بدا معهاس
ک ما در کالج
بزیسد و ب دایسد ی را در قالب کهه بههجایسد .چهسن سعع ه
حرکع
رایزوم داریم کع هر روز در حال تکثسر بسشععع ر
بعاوررعذیر و مدثر ی داهد بدد .این ب یدع رف ار ارتجاع
اسع ع
و ابعاد گتع ع ردهتری م یابد ب طدری ک اکهد در
اسععع .من هرگز گمععا یم کهم ژیععل دلدز وآععان بع
مسععدا ایقالن تهرا مجال
و ک ععان هععای یشعععر کععالج
زیراکس و ب فروش م رسعهد .این امر ودد شاو ای دیهر رایزوم معاسععع
از حرکع
رس از طریق همسن جریععا
فکررردازا یوایهارد بهدید سععاو ار درو ی
کههعد ب ک مهظدرش این اسععع
یعدارد از امکعایعا
م تدایسم شععاو های دیهری یسز در فضععای فارسعع زبا بتعازیم مث ن بزودی کالج فعکررردازی را یسز راه وداهسعم
زیرزمسن هم سعاق کرده و متععاح
ایداو .این یعه شعععسدهی اجرا و تأثسر ایدیشععع .ب دلسل ترجم ی غ ادبسا اس
ما فکر م کهسم باید ریشعع ی اصعع
معاصعر یا هما ساو ار درو ی
جریا
را ک شعر کالسسک
شعری یدش
بدو اینک درک از شعر کالسسک داش ؟
مهر م تدا بدو شعهاو
گذش
از وعاکتععع ر ققهدس اسععع واسعع .والقس شععهاو
والق عمل کرد؟ فق
ک ققهدس دیهری بروداهد
تازه ات اق یم اف د مهر اینک ملصععدل
عمسق از سععه
وددش باشععد .اینک بدایسم چ
ات عاقعات تاکهد اف اده بتعععسار مهم اسععع
و ی ها را باید
دایت .تا بر امر ایجام شده اشراس یداش باشسم یم تدایسم درک از کار ایجام یشعععده رسدا کهسم .تا این یگاه و اطالع شعکل یهسرد یم تدا ب و ق تازهای رسسد .شعر یفریه تازگ س ع
و این مهم ملقق یم شععدد مهر با اشععراس بر والق قب .رس ودای
ادبسععا
کالسعععسععک
اجباریسع ع .الب مهظدر از کالسعععسک فق قر چهارم تا یازدهم یست ع ههدی و عراق شعص
رایزومها بهره
عمددی در سآح و را مال وددش م کهد.
ایدیشع یسز این گدی اسع ؛ مثل کالج ک از هسچ
هم چسز ساو
رس یدع این فعالس
و از چهسن ت کری تبعس
هسئ
رایزوم دارد
م کهد.
کهسم؛ این طرز ت کر صلسح یست .مهر م شدد
بدو تدج ب سه ها چسزی یدش ؟ ییا م تدا جم ای
ات ععاقععا
اگر این امکا وجدد
جعایب یعه وصععع
بهسرید .گساه رایزوم عالوه بر حرک وصع
را ب طدر کامل
وح
ب ک شععامل تمام دورهی بازگش ع شعععر یسمای
سععبک
شعععر شععام د ده ی رهجاه و
ه اد یسز م شدد .تمام اینها را باید وداید
و شعععهاو .شععععر کالسعععسک ما زبا قدر مهدی دارد. بهعابراین اسععع عدادهای کدچک را قدر
م دهد و ی ها را
بدل ب مسمد مق د م کهد چد مقهدر شععععر کالسعععسک م شععدید و سععه
عمل م کههد .چهسن کتععای هر چقدر
ب داههد در قالب و یدع یهاه ودد را تازه کههد باز مرتجع
بضاب
م ند مرمج ژیل لو نورییتها
كاباكترها
استانها ساموئل ضکك امالو ا مالون م )...اب كه ب آنا ضیش خسییتوی م فرسییو گی تفامت قائل میرییو م میگوید «رخ
خسته یور هیچ امکان سوضژكتیو
ب
اختییاب نداب ا پس ام ننی تواند ك تریش امکان اضژكتیو با ضالفیل كند .رییخ
خسییته صییرفش فیل ضخشیدن با
فرسییو اسییكا ب حالی كه رییخ
فرسییو كل امر
منکش با میفرسییاید ».آیا ریینا ضیش ایش م مقوله یینی خسته ضو ن م فرسو گی ات لیل بفتوی) فرقی میضینید؟ آیا میتوان گفك ریخ
فرسو هنان نی یلیسك منفیل
اسك؟ شما ب دوس دو رتا م گدیسد از تد وت شدم ی اینک از تد فرسعععدده شعععدم .یا م گدیسد من از ایجام فال کار وتع ام ی فرسعدده .م وداهم بهدیم وت ه ب جهب ای مربد م شدد فرسددهگ ب تمام جدایب .این دو اصآالح بار زبای واصع دارید .ژیل دلدز مع قد اس یک که
والق اسعع .اگر دق
ک مقاوم
کهسد او تل سل رف ه را
بع از بسن رف ن تمعام امکا های ک م تدایهد ات اق بس هد مربد م دایعد .یعه وق
امکا هر روداد دل داه از بسن
فایل شعر /شمارهی دهم 25 /
برود شعععمعا تل سعل م رویعد .وی تعأکسد دارد ک تل سل رف ه
وضععع س ع
ک برای و ق سععدژهی تازه و جدید
ضعروریسع .این یک ی مهم بلِ دلدز اس .ب عبار دیهر وق
تمام راهها بتع م شدد دقسقن در هما وق
یعک متعععسر جدید در ّهنتا باز م شعععدد .این متعععسر راه سع
ک هسچکس از ی یرف اسع .وق
دلدز یک گشای
در ی للظ ای ک تمام امسدهای ا از بسن
رف ع ایععد وجدد دارد .در ی للظ ع شعععمععا طبق روال یسهس ست های مه عل یا باید گدش یشسه کهسد یا وددکش اما دلدز م گدید اینها تازه مقدمات هتع هد ک باعِ بروز اسعع عدادهای فردی و والقس
شما ب طدر
امسدواری و که
کامل تل سل م روید والقس تا تلریک م شععدد و و ق
امکای از هسچ.
م شععدید .این هما بلِ
یک یسهس ستعع
یعه و ق
والق اسعع
تازهای شکل م گسرد .یعه دلدز م وداهد بهدید مقاوم مهعجر وععداهد شد .ایعن
در برابر فرسععددگ ب والقس
عرفیان جیفر
فرق چنیدتییمیلی ضیا اض ام م ای ام ب
چیسك؟ فال متععأل مبهم اسعع
یعه چ ؟ یعه واضععح ()clear
شع اس و یشکار یست ؛ یعه یم تدایسد با قآعس
دربارهی
ی اههعار یظر کهسعد .اینجعا معا با ابهام سعععروکار داریم و معمدلن م تدا ی را ب چهد چسز یتعععب ات اق م اف د ک شما قآعس این یستعع
معهای
داد .ابهام جای
یدارید ول چهدتأوی
بدد
الب م تداید ب شعع از ی باشععد .در
واقع ابهام زیرمجمدع ی چهدتأوی سعع .ب عبار م تدا از طریق متععأل ای ک مبهم اسعع
دیهر
ب چهد تعریف
رسسد .یک جای شما در ابهامسازی از چهدواژگای اس اده م کهسعد کع در یعک واژه ات عاق م اف د .ی ک م معهاهای م
ف دارد و یم دایسعد کعدام معهعا ب ی سعععآر جدان
م دهد .بهابراین باید فضای دروی ی قآع را دریابسد تا ب معهعای قآع ک مع برسعععسعد؛ ب این تکهسک چهدواژگای م گدیهعد .اینجعا ابهعام وجدد یدارد .این دیهر ب دادهها و متأل ی اوس .فرق یک یسهس ست اک سد در چستع ؟ یسهس ستع درك سععدبژک سد یک یسهس ست ع تمام شعععد راسع ع
مه عل با یک یسهس ست
فعال کتع س
ک ب هما
مه عل م رسععد (هم چسز
وجدد یدارد) ول در ی وضععععس
ابژههعای ودد را از ید بعازسعععازی و جها مدرد یظرش را تدلسعد م کهعد .ول یسهس ستععع
مه ععل یسعازی ب این کار
یم بسهعد و همع چسز را تمعام شعععده م رهعدارد .دربعارهی یسهس ستعععم تاکهد بتعععسار بلِ کردهایم ک م تدایسد برای درك به ر بع مج ی فایل شععععر 7رجدع کهسد .در بلِ
اطالعا
ّهه شععما بت ع ه دارد تا ی سععآر را فهمسده و
م هدم ی را شعععکار کهسد .ول ییا تمام سعععآرها یا گزارهها معهعای غای و قآع دارید؟ چهدتأوی
م ن را براسعععاس
مرگ مللف م ودایععد .ول ابهععام ربآ ب ع ی یععدارد. چهدتأوی
اثر ادب را از ید بازیدیتعع م کهد یعه تأویل
مدرد یظرش را م یدیتعد .حال ممکن اس
بسا شما مبهم
یبعاشعععد ول یک م اطب والق م ن تا را ی طدری ک
فایل شعر /شمارهی دهم 26 /
ودد م وداهعد ب دایعد .بع عبار
دیهر از مدضعععدع یا
داس ا ش اس و واضح شما مدضدع دیهر بتازد. چهدتأوی
جها گتعع ردهتری یتععب
بپردازیعد دربعاره ی زیعدگ شععع صععع ام بلِ م کههد.
ب ابهام دارد چد
ب جای معهای یک سآر با کل م ن مداج م شدد .هر م ن بعاز چهدتأوی سععع یست ع .م ن بت ع
ول چهسن م ه لزومن دارای ابهام م ه سع
ر ست ک ممکن اس
تکتأوی
مثل یک داس ع ا
در ی ابهام باشد .رس م تدا گ
ک ابهام زیرمجمدع ی چهدتأوی س . حال ایهام چستععع ؟ در ایهام ما با یک عبار
هسچوق
عبدالرضعععای کتععع
از بلِها و فکرهای ع
چسزی یم گدید .کتع از شعر عبدالرضای حرف یم زید و همع فق در حال ترورید .جامع و ادبسا
تروریتععع
هرگز یم تداید درک از مرگ مللف داشع ع باشعععد .ی جا دربعارهی مرگ مللف فق حرس م زیهععد و در عمععل هسچ ات اق یم اف د .در واقع هرگز فهم مرگ مللف ب صععدر
طرفسم ی با
یک قآع یا م ن .در ایهام یک ک م را ای ان م کهسد ک م تداید چهدمعهای باشععد و با تدج ب سععآر معهای مدرد یظر را کشف م کهسم .این متأل ربآ ب چهدتأوی چد چهدتاوی
شعع صعع من م گدیهد؛ یعه قبل از اینک ب شعععرهایم
یدارد
با کل م ن سعععروکار دارد و ب ما یشعععا
م دهد ک چهدی م تدایسم از ی م ن جدیدی بتازیم.
فعرههه در ایرا رخ یععداده؛ در زیرزمسن هسچ ات ععاق یم اف عد .رس در جدان اینک م گدیسد یقآ ی اوج مرگ مللف دهع ی ه عاد بدده بعایعد گ
ک در بره ای تهها
شعارش را دادید .کدام یک از ده ه ادیها درک از مرگ مللف دارد و ب فرههگ ی رسععسده اسعع ؟ ب اینک اگر با م ه برودرد م کهد تمام عقدهها و دشعمه ها و مشکال شع ص با صاحب ی اثر را کهار گذاش و فق ب م ناش
علیرضییا مطلبی آیا می توان گفك كه نقطه امج مرگ
بپردازد؟ معا هرگز در تاریخ تا ب همسن امروز مرگ مللف
مؤلف ب ایرانا هه هفتا ضو ؟
را باور یداشععع ایم مهر در صعععدرت ک مرگ ات اق اف اده
ریییر رییاعرانی مثل بمیا تفتیا ض یا
بعاشعععد .دربارهی حافظ مرده حرس م زیسم یا بعد از مرگ
بیشپوب م م ند آ بم چیسییك م چرا نتوانسییتند ضه با
فروغ دیهر لقب جهده ب او یم دهسم دیهر ب او یم گدیسم
نظرتان بضاب
خو آنگونه كه انتظاب میبفكا ا امه هند؟ جایوا رییر رییاعرانی مثل هرمی علیپوب م یا هورن چالنوی با كوا ریییر میاصر می انید؟ هنچنیش مییان خدمكران ضه ریر م كلنه؟ نظرتان بضاب
رییر قاس هارنی نژا اا میدم افرا
موب پسییند اضراهی گلسییتان) چیسییك؟ هرچند كه ام با ضیشییتر ضیه عنوان اسییتیاننویسا منتقید م عرفانپژم میرناسند.
بدکاره و حاال با گذشععع
زما
او را از ایهل اج ماع ب
عارف اج ماع ارتقا دادهایم! قرار یست
هر زما ک کت
حرف از مرگ مللف زد ب این ی سج برسعععسم ک درک از این مقدل دارد .ههدز زما زیادی مایده تا بآدر عم
مرگ
مدلف را اجرا کهسم معا مردم اوالق ملدر و کسچ بازیم و ههدز معایده از حتعععاد ها و عقدههاما فاصععع بهسریم. مآ قن م گدیم ک ههدز هسچ شععاعر یا مه قد و یدیتععهدهای یعدیعدهام کع ب حداقلهای تئدری مرگ مللف عمل کرده باشعد .دربارهی سعدال دوم باید بهدیم اینها هم شاعرای هتعع هد ک در شععروع و شععدید .ملمد یزرم را بسشعع ر
طبقات و مهل هرگز یم تداید
ترجسح م دهم چد کهکاش تئدریک دارد و م یدیتعععد و
بعایعد گ
ک یک ادبسا
مرگ مللف را تععان بسععاورد .م گدیسععد یقآع ی اوج مرگ
ودم
م کهد .اینگدی افراد یدمهای جالب هت ع هد .یزرم
مللف دهع ی ه عاد بدد در صعععدرت ک در ی ده تهها
ک اب ب عهدا «عکس مه شععر یشععده» دارد ک چهد شعععر
دربارهی ی حرس زدید .ییا ات اق اف اد؟ اگر از تکتک ده ه ادیها دربارهی ع
عبدالرضعععای بپرسعععسد از زیدگ
ودن در ی هتععع
ول بعععد بع این در و ی در زد و
بع جعای اینک یوایهاردیتعععم را زیتععع
کهد رویکردی
فایل شعر /شمارهی دهم 27 /
از زما
ماشسه را رسش کرد .رویا ت
همعا طدر کع هدای
هم در قسععاس بععا دو ی ر دیهر
ودد حداقل صععد سععال ج دتر
قابل بررسع یست ع
زرینردر
بدد .این سالها باید م گذش
م اس ای شاعریس
ک شروع
هدای
تا ما ب عظم
یشده تمام شد کت ک بست
زیتع
ر ببریم .الب ع ههدز ت کر و برای وس هععا
سعال یزگار شعری یم یدیتد
یهععاه هععدای ع
یعه تمام شععده اسعع .هما
شععهاو شععده یستعع ؛ مث ن
مدقع هم مجمدع ی شععععرش
بعضع ع م گدیهد ک او ضعععد
(ای کاش یف ان از چهارسعععد
عرن ها و یژادررسععع
بدده و
ب عابد) در سعععآح هما ده ی
حرسهعای احمقعایع ای از این
ه اد بدد .شعر فارس از للاظ
دسع
یظرگاه بتسار از ده ی ه اد
او کتعع بدد ک ّا
فاص گرف و اکهد در جای
سعساس و تسزبسن داش
دیهر اس .ههدز وس ها از شعر ده ی ه اد دفاع م کههد
سعععساسع ع
درسع ع
عسن ادبسا
م زیهد .در صدرت ک
در حال ک شعر ی ده تمام و کالسسک شده اس .اکهد م تدا دهع ی ه عاد را ب عهدا یک تجرب ک باید از ی
کتععای هتعع هد ک در شععروع ّبح شععدید .ادبسا
درس گرف
ایرا را ی طدر ک باید یم شهاسسم .در ی سج اینها
ادبسات سع ع
م کهد و هر ده سال عدض م شدد .این ات اق ب طدر مآ ق در هم ی کشععدرها رخ م دهد .من در ده ی هشعع اد رهج
راه ودد ی گدی ک ای ظار م رف
ک عان مه شعععر کردم کع همه قدغن و هسچکدام ودایده
ک در ادبسا
یشععدید و یا اگر ودایده شععدید فق از ی ها کپ و تق سد
کرد .ممکن اس
کردید .در ده ی هش اد ات اقهای مهم اف اده اس
ایرای
ک در ی هم دچار جدا مرگ م شعععدید و
م أسع ای این واقعس س
ک الب
و این
بدد .ههدز این مرد بزرگ
ادبسا
مدرد بررس قرار داد .شعر ادام دارد حرک
و یهاه
ک رخ م دهد .چرا ی دایت هد ب ادام دههد؟ ب واطر این
باید اهل ریتعععک بدد و در وآریاك زیدگ ک در شروع جرق ای ودرده و چهد شعر
ودن بهدیتعععسد اما برای اینک ب دا در ادبسا
حضعععدر
ربآ ب سادهیدیت و جریا های مب ذل دیهر یدارد .در ی
داش
ده کارهای مهم ایجام شععده اما شععاعرا و یدیتهدگای
مال ودد و بدل ب یک دس هاه کرد .سپس ب ی ات اق ت کر
ک ی ها را ایجام دادید ب گدشععع ای تبعسد شعععده و دیده یم شدید .باالوره بلِهای ک ط این شایزده ماه کردیم برای زما حال یبدده ب ک ثمرهی یک زیدگ سععع تمام این سالها غسب
ک در
داش اس .م اس ای مه قدهای ایرا
ب سدادید .ییجا شما وق
م ن والق م یدیتسد یاگزیرید
دربعارهی ی تدضعععسح دهسد مصعععاحب کهسد و بهدیسد چ کارهای تازهای کردهاید وگری ملال اس
درك شدید .اگر
یک شاعر یا یدیتهدهی والق و یوایهارد دربارهی کاری ک م کهد تدضسح یدهد هرگز فرص
باید ب ی جرق بهساد و ی را ادام داد تا ی فضا را
داده و غها ب شعععسد و ج د برد .این دقسقن کاری اسع ع شعاعر و یدیتهدهی ایرای تدا ایجام
ک
را یدارد چراک در
هما للظ ای ک م دلد م شعععدد م مسرد .چد ب ملض اینک چهد ی ر از او تعریف م کههد وددش را گم و سع دارد معععام ع کهععد و همععا للظ ع م وداهععد از تمععام رسشعکتعد ها یک تائسد بهسرد و بدل ب اسع اد شدد .یعه ب جای اینک بهدیتععد در ر این اسعع
ک بسع
بهسرد و
بقس بهدیهد تد شاعری رتر ودب هت
و کارهای
وس
مآرح شد در ایرا را
عال س .چرا شاعرا و یدیتهدگا ایرای اص ن جهگجد
ی داهعد یعاف .ب این دلسل ک ی ها یم فهمهد و عقباید.
یم کههد؟
یستععع هعد؟ یا رادیکال یبدده و با ارتجاع م ال
فایل شعر /شمارهی دهم 28 /
سسهمای ایرای هم دقسقن همسن وضع را دارد و در ی هم از هم تعریف م کههد .ول این ای قاد اس ع را رس
ک یک حرک
م برد .شعععاعر ایرای عرضععع ی زیععدگ والق و
ریتععک را یدارد .از طرف یوایهارد م یدیتععد و از سععدی دیهر مثعل مالها رف ار م کهد ی وق
این شعععاعر چهدی
م تداید زیدگ کهد؟ از ز بدد دم م زید و در عمل هسچ کعاری یم کهعد دقسقن ب همسن دلسل اسععع
ک ح
یک
م شععدید و در یهای
وهگترین و یل
دسعع ترینشععا
باق م مایهد .هر جریای در کشعدر ایرا اینگدی اسع رشع
تمام ی ها تدطئ وجدد دارد .باید م ذکر شععد ک این
متأل بتسار مهم اس زد .رس
و
و در این زمسه باید گت ردهتر حرس
تر در ایقالن مشعععروطع و بعععد از ی هم چهسن
ات عاق اف عاده مث ن یک معایهد و سل م ک یم ماید و در یآ گرد زده و مهزوی م شععدد ب واطر اینک قضععایای
فروغ هم در شععععر فارسعع یداریم و اگر هم کتعع یک
رش
جتعارت ب ورج م دهد ت کرش ب ی ایدازه قد یکشسده
در سعلال بعدی ررسعسدهاید ک جایهاه شععر شععاعرای مثل
و فق ادا درم یورد یعه ریتععک م کهد تا مشععهدر شدد
هرمز ع ردر یا هدشععهگ چالهه را کجای شعععر معاصععر
ول غهعای ّهه فروغ را یدارد .تدایای در زیتععع ن یعه
م دایسد؟ همچهسن مسزا ودم شعا ب شعر و ک م ؟ افراد
این کع ب دا زیعدگ ودد را تغسسر داد .معادام کع یدم ب
یامبرده تقریبن هسچ جایهاه یدارید .شعععما در تمام جریا
معادیا وق
فکر م کهد هسچگدی ادبسات شعععکل یم گسرد .تا
ررده هت .این متأل جای بلِ فراوا دارد.
شععر دیهر یک اسالمردر را دارید و یک بسژ اله ؛ دوم
ک ایتععا ب فکر ازدواج و بچ دار شععد و امثال این
ب واطر کاراک ر و چهد کاری ک ایجام داده و اول ب واطر
باشد یم تداید ب شعر برسد .در واقع شعر وددش وایداده
شعععرش قابل بررس ع هت ع هد .یدع کاری ک اسععالمردر در
و فرزید اسعع .مثال این قضععس هما داسعع ا رس و کرم
کرده در دیهر شعععاعرا دیده یم شعععدد .اگر
ابریشعععم اسععع
شععععرهای
ک م تهد و م تهد تا رس یا هما شععععر
ب داهسم از شععععر دیهر و مدج ید حرس بزیسم دو شعععاعر
سپسدش و ق شدد ول دقسقن ی جا م مسرد تا مثل ققهدس
هتعع هد .یک احمدرضععا احمدی دیهری اسععالمردر و از
از واکتع رش بروسزد و دوباره ررواز کهد و این چسزیس ک زحم
م ط بد و بتسار س
اس .در ایرا اگر کت
للعاظ بُعد تئدریک بسژ اله ک باید گ جالب بدد .ول در کل هسچ وق
یدم باسعععداد و
از هرمز ع ردر شععععری
واقعن شععاعر باشععد یاگزیر تبعسد م شععدد چراک یم تداید
ی دایدهام ک رسشععههاد دههده باشععد .با وجدد اینک سععع
دوام بسععاورد یعه یم گععذاریععد کع دوام بسععاورد .مهر من
م کهد همسشععع در صعععله حاضعععر باشعععد اما شعععاعر
سععساس ع بددم؟ اما یهذاش ع هد بمایم .ی تهها حکدم
بک
مردم و روشعععه کری شعععععاری ایرای یسز ک یک از یک ب سدادتر و وهگتر هت هد چهسن رف اری دارید .این فضای زیت ع
جها سععدم اس ع .در چهسن فضععای معمدلن این
ات اقها م اف د .اگر از للاظ سععساسعع هم یهاه کهسم وق
م دسعآ س
و مآ قن کت یبدد ک از یک از شعرهای
ودشععم بساید .دربارهی هدشععهگ چالهه هم باید بهدیم ک اصعع ن یم فهمم چرا ی قدر بزرگ برای چستع ع ! ح
م کههد و این بازیها
یک شععععر والق و ب دردب در از او
ی دایدهام ک با زبا برودرد تازه کرده باشععد .اگر این یدع
ایقالن ایرا ات اق م اف د اول از هم کتعععای ک بای و
از شعععر را دوسع
تئدریتععسن ی بددید گرد زده م شععدید .یهاه کهسد ب ق ل
ررویز اسعععالمردر ببسهسعد کع او چ کرده اسععع
عام و تبعسد چپهای ایرای ک بایسا واقع ایقالن رهجا و
روزیام ی شسش ای احمدرضا احمدی را ب دایسد.
هع
بددیععد ح
اگر مالهععا را دوسععل در بروز ایقالن
بدایسد م بسهسد ک مآرح ترینشعععا در هما اوا کشععع شعدهاید .مآهری کشع م شعدد شریع
بهش
م حو
بععاههر و رجععای یسز همسنطدر .یعه اب ععدا این هععا قربععای
دارید بروید سععراغ اصععل بروید دیبال یا هما
در ادام ررسعسدهای یظرتا دربارهی شعر قاسم هاشم یژاد (از معدود افراد مدرد رتهد ابراهسم گ ت ا ) چست ؟ باید یک بار دربارهی ابراهسم گ تععع ا م صعععل بلِ کرد. ادبسا
فارسع در ر بزرگ کرد ابراهسم گ ت ا اس
اما
فایل شعر /شمارهی دهم 29 /
واقعن او چ کار کرده؟ فروغ یدم از جا گذش و یدجد و والق بدد ک هر وق
بلث از او م شععدد اسععم ابراهسم
گ ت ا هم م یید .مجمدع ی کارهای گ ت ا را ببسهسد یثر و فس مهعای
را بررسععع کهسعد و ّههس
عقبمایدهاش را
وبرهای شععهسدم ک وق ک شع صعس
مُرد بزرگ
گ تع ا برو اوقا
یماید
کردید .یاگ برایم جالب اس
هرگز اینگدی یبدده ک صععاحب یظر باشععد .در ادبسا
اما و از
للاظ تئدریک یقآ یظر ابراهسم گ ت ا رشسزی یم ارزد.
دریععابسععد .این همع ادعععا و وددبزرگ بسه اش ملصعععدل تههای سع .او همسش از مدضع باال ب رایسن یهاه م کهد و
اینان بحنانی ب كتاب چنیش گفك بتشییك نیچها ب
دارید تلقسر شدید.
ضخشیییا گیاب ا ضا ایش عنوان كه رییاعران بمغ نانند!
از ی جای ک ایرای ها همسشع دوس
ابراهسم گ تع ا از یظر من ایتای کام ن تهبل اس
و فق
مطرح میرییو .آیا نیچه رییاعر با نفی میكند یا قصیید
بع این دلسل ک تق ب تدق ودرده و ردل ب چهگ یورده بع وددش اجعازه م دهعد بقس را رعس
ادب ق مداد کهد.
تمعام کتعععای کع ابراهسم گ تععع ععا را دوسععع رعس رسشعع اید و یهادی فرودسعع
داریععد
دارید .در اصععل او هسچ
یستععع .یدم تعازه بع دورا رسعععسعده کع دارای فکری اق صععادیس ع
و از همسن راه عدهای از شععاعرا را اطراس
وددش جمع کرده بدد و با تعریف و تمجسد مزورای شا ب یام رسسد. م گدیهد فروغ با کمک او مآرح شعععده در صعععدرت ک برعکس هری چ امروز گ تعع ا دارد از یام فروغ فروزاد اس .مصاحب های امروزش هم ب سر و ت اید و حکای یک ّهن مریض دارید .او یدم س ع دیهرا اسع
ک مدام در ر تلقسر
تا وددش را باال بکشد مهر م شدد ب طرح
هسچ دلسل کار ادب شاعرا ده چهععل را یععادیععده ایهععاشععع . گ تعع ا وددش را با شعععام د مقایت م کهد .من عالق ای ب شعععام د یعدارم اما این دو قابل قساس یست هد .حتاد یتب
از
گتا
ب شام د کام ن احمقای
اسعع .شععام د عمری زحم کشععسده در صدرت ک گ ت ا ط چهععار ده ع ی اوسر هسچ کاری یکرده اسع .ضمهن من قاسم هاشم یژاد را یم شهاسم و از او چسزی ی دایععده ام امععا
اب ایش موضوع با ضسط ا م ضووید هرچه كه هسك بمغ راعرانهسك!؟ اب ععدا بععایععد دیععد مهظدر یسچع از دروغ چستععع
و چع
ویژگ های دارد .هما طدر ک م دایسد در دسع ع هاه فکر یسچع هسچ حقسق
غائ یستععع
و در شعععرای تازه ریگ
م بعازد رس در جهعا او هر دروغ ممکن اسععع حقسق
رسشعععسه باشعععد ک حاال از مُد اف اده! یسچ اینقدر
ساده یست
ک دروغ را روی ا از حقسق
غالب را ملصععدل قدر بعایعد دید تل وق
هما
یداید و حقسق
و اعمال زور یشععمارد .در ضععمن
چ تمهسد یسچ چهسن گ
اسععع .رس
م گدید شعاعرا دروغزیا اید شاید ب ماهس
قدر
زبای شعا تدج داش ک در طدل تاریخ مقابل زبا قدر ایت اده و ی را تغسسر داده یعه شاعرا بر زبا اشراس دارید و بعا قدر
زبای ودد در مقابل
زبا قدر
م ایت هد .شاعرا
دروغ ز ایععد چد دروغ ک ع یسچ از ی حرس م زید یمای از حقسق
تازه اسععع .با یسچ
بعایعد بتعععسار رسچسده برودرد کهسد؛ مث ن در برودرد با اینک م گدیععد« :بع سعععراغ ز اگر م روی ب تعازیعای مرو» باید اب ععدا ببسهسم یسچ ع تل ع
چع
فایل شعر /شمارهی دهم 31 /
discourseو تجرب ی شعع صعع این حرس را زده اسعع . زمای شعما یک ز را سع ای یک زمای ممکن اسعع
م کهسد و دیده یم شدد اما
ط شععکتعع
ع س زی
عاط
واص بهدیتعسد و هما تس ر شععدد .اساسن جدامع و جها مردساالر م وداهد هر چسز را بهای کهد و ی را ع س ز
حعال ک ملمد دائمن در حال جهگ بدده و م وداسععع هم را ب اجبار متع ما کهد .ملمد یک شععاعر جهگط ب ات اقن شععاعر ودب هم بدده و ک اب مثل قری
بدده اسع
را یدش ک در ی بازیهای زبای بتسار جالب ب کار رف شما «إَِّا الشَیمْسُ کُدِیرَ ْ» را م ودایسد
اسع .طبسع ن وق
ب کار بهسرد .م اسعع ای دیسا ّات ضععد ز دارد چد جها
لذ
ضد زیدگ س .از طرف یسچ ودد قآع یدیس بدده اس
متجع جالب و والقای ای م بسهسد مثل همسن دعای صباح:
کتع ک قآع یدیت م کهد یعه شاعر اس اسع ع
سعععدبژک سدی و ّههس
یسچ شاعر
شععععرهای هم دارد ک ب
فارسعع ترجم شععدهاید .ما با یسچ ب مثاب ی یک شععاعرoـo فس تدس طرفسم رس ودد او هم دروغزی س تغسسر داده اسععع .ی چع اکهد تل
ک جها را
عهدا مدریستعععم و
رتعع مدریستعععم با ی روب رو هتعع سد حاصعععل تالش و مغزریزی یسچ این رسامبر بزرگ قر بست م اس .
م برید دعاهای اسععالم هم شعععرید و در ی ها یثر
«إِلَهِ قَ ْبِ مَلْجُدنٌ وَ یَ ْتععع مَعْسُدنٌ وَ عَقْ هَدَائ غَالبٌ وَ طَاعَ
قَ سلٌ وَ مَعْصععسَ
بِالذُّیُدنِ فَکَسْفَ حس َ
یَا سععَ رارَ الْعُسُدنِ وَ یَا عَالمَ الْغُسُدنِ وَ
م بسهسعد ک قافس ها در این دعای معمدل متععع مایا چقدر مهآق و طبسع یمده اسع .دعای ک ودد مت مایا وق ی اصععع ن یم دایهعد چع م ودایهد .ب بازیهای
زبای و یدع اسععع ادهی بجا از ک ما مری منوی
تدج کهسد اینجاها
ما با زبا شععری طرفسم .حاال یکجاهای این زبا شعری
ضیبگ ارتش یا صلحاندیش ضو ن نشیت میگیر ؟
مهل و شعععر اسععع
م اگر ایش وب نیسیك راعران با ا نظر اندیشه عا فی
کشع وکشع ار و شعکهج اس زبا زیتع
یا ریر میتوان ضه چند سته تقسی كر ؟
کَثسرٌ وَ لتععَای مُقر
یَا کَاشفَ الْکُرُونِ »...
ودای
تصییوب میكنید ریییر گفتش ا اندیشییه
مَغْ ُدنٌ وَ
اسع
مثعل زبعا قری و تدرا
کع زبا
یا برو جاها زبا وسر و
مثل مجمدع م د مس رائست .مهر این
ودای مهرما م گدید بروید هر چ م وداهسد بهدشععسد و این سعدال مثل این اسع
ک بپرسسد یدمها را ب چهد دس
م شعدد تقتسم کرد .شعر زیدگ س ممکن اس
شعر هم چسز اس .
یک ی ر در ی عمسقتر باشد و مث ن در زمسه ی
شر ایدیش ی بزرگ ارائ دهد یا مث ن در زمسه ی وسر شاعر بزرگ باشد .این ب این معها یست اسع
شاعر اس
ممکن اس
ک هر کس ص حایدی
یک یدم جهگایدی
بتعسار بزرگ باشد .شعر را ب سم
یبرید ک ب طبق بهدی
بسهجعامعد .دلسعل چهسن دیدی این اسععع ادبسعا
شاعر
ک Literatureرا
م ودایهد و ی را ب یک جدر فرهس ه کذائ و
ادن و اوالق مربد م دایهد در ی سج شععاعر را جایشععسن رسامبر و شععاگرد ودا(الشعععراستالمسذ الرحما ) م رهدارید و برای او یک سععاح
قدسع قائلاید؛ مث ن م گدیهد شععاعر
باید ص ع حط ب باشععد چد رسامبرا ص ع حط ب بددهاید در
ب درید و بکهسد! من شعما را م ب شععم اسععاسععن شغل من ب شعسد اسع
مرا بسکار یکهسد! شععما ایتا و جایزال آا
هتععع سد؛ بروید اشععع باه کهسد و تا م تدایسد تجرب ! زیدگ شایس کدتاه س
ک م تدایسد با اس اده از ی وددتا را
بتع داده باال بروید .ب شعما یم گدید ررهسزکار باشعسد و گهاه یکهسد .ررهسزکاری یعه مرد و یماز وداید یعه یک سعععری جمال
تکراری و وای ماالی را ه ده هجده بار در
طدل روز تکرار کرد .ودا از این جمال ودای شعما ودا یستع
ارباب س
وت شده! این
ک اس عمارتا کرده و
شعععمعا را گسر یورده اسععع .تازه عدهای معهای همسن م ن تکراری را کع روزی ه ده بار ط سعععالها تکرار کردهاید یم دایهد وهدهدار یست ؟ ودا م وداهد تد زیده باش او کسف که و مععاشعععق داشععع باشععع
با
بهدی ک اال
م وداهم این کعار را بکهم ول یم تدایم؛ کمکم کن! ودا
فایل شعر /شمارهی دهم 31 /
م وداهد تد تا م تدای عشق که تا وددش هم حال
را
تد بع ارگععاسعععم
ببرد .او بسشععع رین لععذ
را م برد وق
م رسععع ! تد چرا لذ
م بری؟ در للظ ی ارگاسعععم ی
egolessnessو ب ی ت الیزال چرا ات اق م اف د؟ ی جا تد بعدل بع ودا م شعععدی چد ودا دارد لذ همسن اسع
ک در للظ ی ارگاسم با جها یک م شدی.
ادیا و مذاهب م گدیهد سعکس قدغن اس عم
و ایتا را از
طبسع مهع م کههعد روی ز حجعان م گعذارید و
م گدیهد ودد را م اس
م برد برای
کهسد .سعکس یک اس عداد و یعم
مثل ودرد .ول اهلل و امثالهم و ودایا ادیا این را
قعدغن کردهایعد .یعک چسز وس
بعدیه ک ح
حسدایا
سععازما م ل م وداهد برقرار کهد ی سج اش چستعع ؟ اگر اوالق صعع حوداه در جها رواج داشعع وجدد یداشع
اال داعشعع
و شعاهد ی فاجع ها در افغایت ا یبددید و
این کش ار و ق ل عام عظسم را در جها یداش سد .چهد سال دیهر هم شعععاهعد جهگهای بزرگ واورمسای وداهسد بدد. شعما تهها سرمای داری و عالق ب اجرای شر را دارید .زبا قدر
باعِ شععده شععما جای وسر و شععر را عدض کهسد.
شعععاعر وددش اسععع وشعن؛ این یهای من سعع ای
مثل زیدگ مهربا و مثل زیدگ
شاعر اس .شاعر ص حط ب یعه چ ؟
م کهم شععاعری را ک وددش اسعع
یم گدید شععاعری ک کشععف و والقس
و دروغ
دارد و درسعع
همسشع مشعغدل ی اید را برای ایتا ممهدع کردهاید چراک
م بسهد .شععام د کتع اسع
اسع عمار م وداهد سعکس را ب شعما ب روشد م وداههد
صععع ح و ...حرس م زید ول اینهم بدب
ز را صعععرفن جهتع ع ببسهسد سعععرمای داری ز را م
تازه شام د مرتب ی عال شاعر یرما وداه ایرای س .شاعر
م کهعد تا در تب سغا
از او اسععع اده کهد .اگر هم ی ز ها
یزاد باشهد در مالس عام ب بچ هاشا شسر بدههد دیهر رت ا که
جهتع ودد را از دس
م دهد و سرمای داری ضرر
وداهععد کرد چراک ع دیهر یم تدایععد از ی در تب سغععات اس اده کهد در ی سج ز را م ردشاید. ات اقن شعاعر شعر اسع .ی چ در حال حاضر در جها ب عهدا ص ح تعریف م شدد عسعن جهگ اس .صع ل کع
یرما وداه ایرای کت س اول یتئستعع
اسعع
ک در تمام عمرش در رسععای
ک وق
را یم بسهد
شعرش م دلد م شدد
از هم بد م گدید و با هم مشععکل
دارد امعا سعععرِ رسری یاگها عارس و عابد م شعععدد و در یسع ای ی شعام د یدش م شدد ک م ه دقسقن عرفای س . شععععاعر یعه وددش .اگر جهه اسعععع صعع حط ب اسعع درس
اس
جهه و اگر
صعع حط ب باشععد و ی چ فکر م کهد
هما را ایجام بدهد .شاعر یعه ودا بدد ب
ودد یمد ودای شد و تد تا ب ودد کت را ب ودد بساوری .چآععدر وق
یسای یم تدای
تد ههععدز وععدد
یستع م وداه دیهرا را ب ع وددشععععا یزدیععک که ؟ این غسرممکن اسعع .این احمقای اسعع
ک بهدیسم شعععر باید
صع حجد باشعد ات اقن شعر در این فضای ک جها ی را تجرب م کهد باید جهگط ب باشد .با اینهم کثاف
ک در
ایرا و اطراس شعاهد ی هتع سد شععاعر باید جهه باشد چد اگر ب داهعد وددش باشعععد یم تداید حقسق دارد ج دی چشم
را ک
ّبح م شدد ببسهد و دم یزید.
فیا نیه ف ح بئالسیی جا میی م سییوبئالیسیی چه تفامتهایی ضا یکدیور ابند؟ م ایشكه بئالیسی جا میی
فایل شعر /شمارهی دهم 32 /
ب بمان ید میرییو اما آیا میتوان آن با ب اسییتان
تههای » گابریل گارسععسا مارکز و «ق مرو این عالم» کاررای س را با هم مقایت کهسد م دج وداهسد شد ک چهدی در صد
كوتا م یا حتی استانک ضه كاب ضر ؟
سعععال تههای روای
عادیسععع
و راوی م عهد و باورمهد
ما بسشع ر م تدایسم درباره شباه های سدرئالسزم و رئالستم
یشععا م دهد و در برودرد با عجسبترین چسزها یسز عادی
جادوی بلِ کهسم .اگر در اثری مثل «صععد سععال تههای »
رف عار م کهد؛ در صعععدرت ک در ق مرو این عالم با چهسن
مارکز دقسق شععدیم وداهسم دید ک ایهار یدیتععهده ب م ن
و از چسزی
دفاع یم کهد .الب باید گ
اع قاد داش و ب ی م عهد اس .یعه در رئالستم جادوی شعععاهد باور مدلف هتع ع سم و یق
ایما او ب ییچ را ک
روای
م کهد م بسهسم .در م د گذشععع ایرا مثل م د
عرفای
فضععا جادوی م شععدد و در این م د م بسهسم ک
مدلف بع م ن بعاور دارد .ایهار ک یتعععب
رف اری روب رو یست سم و راوی کام ن وهث س
ب م ن تعهدی
ک م ن م تداید باور رذیر هم
باشععد .در واقع در سععدرئالسزم ما با فراواقعس در رئالستم جادوی واقعس
روب روایم اما
داریم ک در ی «طرح عجسب»
م شعدد؛ یعه هم ی چسزها واقع اید و در فضای واقع ات ععاقععات عجسععب رخ م دهععد؛ ول در فضععععای رمععا
دارد؛ در صعععدرت کع در سعععدرئالسزم ما با چهسن تعهدی
سعدرئالست
ودد فضای ک ایجاد م شدد غسرواقع س .
روب رو یستععع سم .در سعععدرئالسزم مدلف یا راوی از چسزی
بع طدر ک
از طریق یدع فضعععاسعععازی هععا یدع راوی و
جایبداری یکرده و تهها ب روای
ب وصدص زاوی ی دید م تدا ت او ها را رسدا کرد.
م رردازد و این دسععع
ودد م اطب اس
ک ب یک باور برسد یا ی .زاوی ی دید
در این دو یدع یق
ک زاوی ی
مهم داشععع و باید گ
در جدان ادام ی سعدال شعما باید بهدیم رئالستم جادوی یعک «یهاه» اسععع
و م تدا ی را در هم جا ب کار برد؛
از زاوی ی دید در
مث ن م تدایسد در داسعع ایک ک م یدیتععسد و دارای روال
سعععدرئالسزم اسع ع .معمدلن در م دی ک رویکردشعععا با
یاگها رای یک «جن» را وس ع بکشععسد .ح
دید در رئالستعععم جادوی کام ن م او رئالستععم جادوی تعریف م شععدد روای
صععدرت عادی
داشع و ب دلسل اینک ما شععاهد باور مدلف یتب
ب من
عادیس ع زیعدگ وس
از مردم ایرا ب یدع از رئالستعععم جادوی
رسروی م کهد .مهر کار داسع ایک طرح زیدگ یست ؟ رس
هتععع سم با چسز عجسب روب رو یم شعععدیم .معمدلن یدع
در داس ایک در داس ا همسن زیدگ وسل بزرگ ورافات ها
جعایبداری یسز از طرس مدلف م بسهسم اما در سعععدرئالسزم
م تدایعد ات اق بس د .زیدگ کهدی شعععما تدام با ورافا
عکس این ات عاق م اف د .رس این دو در زمسه های زاوی ی
اسعع .مث ن در سعععریال ت دیزیدی «م کد » با رئالستعععم
دید و یدع راوی بتععسار م او اید .در سععدرئالسزم با راوی
جععادوی روبع رو ایم الب ع از یدع مهل ی .رئععالستعععم جادوی ک در ودم
وهث و در رئالستم جادوی با راوی م عهد روب روایم. در ادبسا
یمریکای التسن درباره ت او ها و شعععباه های
این دو بلععِ هععای زیععادی وجدد دارد .در معرف یک از
ایدئدلدژی اسعععالم و تلمسق مردم
اسع .متع من اگر چهسن سریال در ت دزید کشدری مثل ایه سس ر
شدد ب شد
مردم اع راض م کههد .چراک
به رین یثار سعععدرئالسزم م تدا ب «قدم های گمشعععده» و
ر
چهسن چسزهای از ت دیزید یدع تدهسن ب شععععدر
«ق مرو این عالم» از یل د کاررای س اشعععاره کرد .ق مرو این
م
رئسس
عالم را سعععدرئالستععع ترین اثر کاررای س م دایهد .ح «شعکار ایتا » و «کهتر
باروك» هم با سدرئالسزم طرفسم.
ول از این بسن ک ان «ق مرو این عالم» ب صععدر کمال سععدرئالست ع
در
و شعتع وشدی مغزی مردم اس .وق
جمهدر کشعععدرتا در هسئ
ح
یک جنزده رف ار م زید چرا
ی دایسم از رئالستم جادوی اس اده کهسم؟ الب ک م تدایسم.
تمام و
اس ع .حاال اگر دو ک ان «صععد سععال
هرا ابعی لطفش ب موب تفیامت اسییتیان كوتا م استان ضلند یا بمان توضیح هید؟
فایل شعر /شمارهی دهم 33 /
راسعخ این سعدال ی قدر گت رده اس یک ک ان باشعد .ت او
ک م تداید مدضدع
بسن داس ا کدتاه و داس ا ب هد در
یقآ ی صع ر م ه ی هاسع .شععما در داس ا ب هد یقآ ی ص ر م ه دارید .چد در اینجا بازهی زمای م او
وی
فرص
ب ش صس
یدارید از للاظ م ه ب درس
و تمام
جدایب ی بپردازید ول در داسععع ا ب هد این فرصععع دارید و ح
قادر هتع سد وارد جزئسا
را
ی شدید .همچهسن
یدع اکع هعای کع بع شععع صعععسع هعا م دهسد یا یدع
رریدد زمعای ک ای ان م کهسد دوره طدالی تری دارد .در
فضععاسععازیها از دیهر ت او ها اسعع .از هر للاظ ببسهسد
روای های قب
و روای های بعدی شما باید یک یقآ ی
اینهعا دو طسف جدا هتععع هد .معمدلن در ایرا ت ق بدی
ص ر م ه مش
شدد؛ یعه تمهسدی ایجاد کرده و در ی
وجدد دارد یعه فکر م کههد اگر کت ع داس ع ا کدتاه کار
تمهسد ب یقآ ی صع ع ر م ه اشعععاره کهسد .ح
اگر شعععما
کهد بعدها م تداید داسع ا ب هد قدی بهدیتد .اص ن این دو
کهسد.
اس .در جها داس ا یدیسهای داریم
ب داهسد این داسععع ا را از یور شعععروع و یا روای یقآ ی ص ر م ه ممکن اس
ب زما وقدع داس ا یا زما ما در داس ا
شعروع داس ا رب داش باشد .ب هر صدر
ب هد یقآ ی صععع ر م ه داریم اما در داسععع ا کدتاه با یک یک عکس را
برش از زیدگ روب رو هتعع سم ک سععاو
داراسععع .امعا در رما یک فس م یعه یک زیدگ دارید. معمدلن در داسع ا ب هد چهد ش صس
ملدری وجدد دارد
اما در داسع ا کدتاه با یک یا دو ش صس
ملدری روب رو
هت سم .الب در این بسن اس ثهاهای هم هت ؛ مث ن ممکن اسع
در رمای ما دو شع صعس
ملدری داشع باشسم اما
ب شعععک در ی جا با چهد فضعععای روب رو وداهسم شعععد. یلدهی شروع روای م او
در داس ا کدتاه با داس ا ب هد بتسار
اسع .هما طدر ک اشاره شد در داس ا ب هد باید
تمهسد ایجاد کهسم .یک دیهر از ت او ها مدضععدع داسعع ا اس .یدع طرح یسز در داس ا ب هد م او کشعع
و باید این
اس
را داشعع باشععد ک طدالی شععده و ب جزئسات
بپردازیم .در مدرد بعضععع از مدضعععدععا
یم تدا زیاد
یدشعع .چد در هما چهد راراگراس اول وددش را تمام م کهد یعه هرفس
داسع ا ب هد شد را یدارد .در داس ا
کدتاه عکس این مدضدع ات اق م اف د بعض از داس ا های کدتعاه روای
را یام عادل رها م کههد؛ یعه روای
را تمام
یم کههد و چد مدضعععدع ای اب در قالب داسع ع ا کدتاه یم گهجد و باید بت داده شدد برای همسن مهم اس تدج ب سععدژه و ر
وددتا ب یدیت ع
ک با
داس ع ا ب هد یا
کدتاه بپردازید .یدع شع صعس رردازی یسز در داس ا ب هد و داس ا کدتاه با یکدیهر ت او
دارید .در داس ا کدتاه شما
فضا کام ن م او
ک در داسعع ا کدتاه واقعن قدرتمهد هتعع هد ول در رما شعععکتععع
ودردید یا رما یدیسهای داریم ک رما های
بتعسار دروشعای یدشع هد ول در داسع ا کدتاه شععکت ودردید .در ایرا یسز از این دسعع
یدیتععهدهها وجدد دارد
ک رما های ودب م یدیتهد ول در داس ا کدتاه شکت م ودرید.
فایل شعر /شمارهی دهم 34 /
سییاحیل نوب
نظرتان بضاب
میناضاختوی م تاثیر آن
مهجر ب ت کر یسهس ستع
یدارد ک تمام شععدد .در اینجاسعع
بم ا ضیات میاصر امرم چیسك؟ ضا توجه ضه ریء رد گی انسان امرم آیا نباید بمیکر مان
لعذ
با نسییبك ضه عناصییر اسییتانی تغییر هی م ا رییء نه
عساشترین ی ها هت هد.
ضهعنوان اضژ ضلکه ضهعنوان سوضژ ب استان استفا كنی ریینا هنیشییه ضه ایش ارییاب می كنید كه ب متش ضاید اندبمژنی م ریرجنسیی اریته ضاری ا ملی ب
ا ضیات امرم ماا تصییویرهایی كه ا
ن ا میرییو یا
اید آلیسییك كه ضه ر ی وتها مر جواب می هد م یا ب
ب سایه م ضهعنوان نقش مم مطرح میرو م اگر ه نقش امل مطرح رییو
ک یلبر کامد متععأل ی
را طرح م کهععد و م گدیععد بزرگترین ایتعععا هععا
یدیتعهده ایرای اهل تداوم یست .یک یدیتهده و شاعر در تداوم و رسهسری کارش اس
م ضا ایش نورش ضنویسی ؟ بمیکر
م شدد یعه اص ن معهای وجدد
ک شکل م گسرد .معمدلن این
تداوم در شععاعرا و یدیتععهدگا ایرای وجدد یدارد؛ مث ن افراد متع عدی هت هد ک تهها یک ک ان مه شر م کههد و یا از یدشعع ن
زمای ک ب شععهرت یتععب م رسععهد دسعع
م کشعععهعد در حال ک برای تداوم باید زیدگ و مآالع کرد .بهابراین چد غره و راضعع م شععدید و بازار از ی ها چسز تازهای یم وداهد دچار معهاباو ه یم شدد و هرگز ب یقآ ای یم رسعععد ک
هنان تکراب تصییویرها
احتعععاس کهعد مععای و
كلیشییه ا هسییتند كه
م اهسم تمام شععدهاید .م
هنیشییه ضیان رد اسكا
وداهم بهدیم ک یدیتهده
ضیه جی میدم ریییر م
ایرای معمدلن ر رسسد
اسییتانی كه نویسییند
بع هدف سععع
آنها ن ضو م ضرخی ا
مقصععد دل داه
آثیاب ریینا .نظرتان ب
دیهر تالش یم کهععد .و
موب نقش ن ب ا ضیات
ک ما
در ادبسا
مقصععد یداریم
و هر چ بسشعر تالش م کهسم بسشع ر یم رسسم .بهابراین در
موضوع چوونه نوا میكنید؟
ایرا یدیتععهدهای ک دچار معهاباو ه و یسهس ستععم والق
در افتای های یدیا باس ا سسزیف از سدی زئدس ملکدم م شدد ک تا ابد سهه را ب باالی کده ببرد و بعد ی سهگ ب رایا کده م غ د و دوباره این روید تکرار م شععدد .این اسعآدره از سعدی یلبر کامد ب عهدا یشعای و اس عارهای از معهاباو ه ب کار گرف شده اس .این مدضدع اس عارهای اسععع
برسععد
این در حال سععع
امرم چیسییك م ضه ایش
از اینکع حرس تازهای برای گ ن یستععع
و اگر ب
و تمام بر یدع
م اهسم رس تر گ
شععدهاید .این مقدم ای اسعع
ته ر اودیپ یتععب
ب ردرا یا هما یدیتععهدگا قب
ک
تمام م اهسم رسشعسن را یدشع اید .ب ش از این مدضدع هم
شده باشد وجدد یدارد .ح مه عل تبعس
صادق هدای
م کرد و دسعع
ب وددکشعع زد .اگرچ در
ی زما وددکشعع کرد عم
والق و یوایهارد بدد اما
در حال حاضعر کت ک ب وددکش دس یوایهارد ایجام یداده اس
هم از یسهس ستم
م زید عم
چد بتساری از عدام هم روزای ک
این کار را ایجام م دههد .یسهس ستع
والق کتع اس
جهعای را تدلسد و عالق ب زیتععع
را ایجاد م کهد یعه
تدلسد شععععف ههری شععععری و ادب م کهد .این مهمترین مالك اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 35 /
راسعخ سعدال دوم :دیهر دیدگاه سه
در مدرد راوی وجدد
یدارد و در برو مدارد راوی م تداید شع س باشد .در این مدارد از تکهسک تشعع س شع صعس
اسعع اده م کهسم یعه ب اشععسا
ایتای م دهسم .این مدضدع در شعر جدید هم
ات عاق م اف د .رس چد ب اشعععسا بعد ایتعععای م دهسم و ب
بزرگ از ایتعععا ویژگ سعععدبژک سد اسععع
ایدیشعععهدهسععع
رس اشعععسا در این حال
چد
عالوه بر ابژه
یا مرد یعه ی عقده و گره وجدد یداشعع باشععد.
اسعع
کتع یست
فمسهستع
کتعع اسعع
ک عقاید ضدمرد داش باشد ب ک
ک برای حقدق ودد ب عهدا یک ایتععا و
شعهروید بجههد و ح
اگر حق مردی هم ودرده شدد از
ی هم دفاع کهد چراک یزادی و حقدق بشعععر فق با ایهدام تبعسض جهتعس
و تلقق برابریس
ک ملقق م شدد .تا
زمای ک در ایرا ب زیا ه م م شعععدد مرد ایرای یسز در
م تدایهد سعدژه هم باشهد .در اینجا یک ی مهم چهدیه
ععذان وداهعد بدد چراکع مجبدر اسععع
اجرای داس ا و باوررذیری سدژهگ اشسا اس .
اج معاع زی را کع کع بعا او زیدگ م کهد تلمل کهد.
در جدان سععدال سععدم باید گ
ک ی تهها در ایرا ک در
وق
تمام عقدههای
ز در ایرا مشعععکعل دارد یعه زیعدگ در ایرا ب
تمام جها از ز اسعع ادهی ابزاری م شععدد .اگر در ایرا
بسمعاری دچار اسععع .در حال حاضعععر در جهای زیدگ
یهاه جهت ب ز وجدد دارد چد یهاه مذهب ب ز فق
ک ز ایرای
جهت اس
و وج دیهری برای ز قائل یست .برای مثال
بازیهرا ایرای در اصعععل بازی یم کههد چراک بد ی ها زیر ردشععع
اسععع
اسعاس بازیهری اس
ف حتعع بپردازید .حرک
در حجان و ی ردش
کذای بد
و تهها ب عهدا م رسک از ی در فس مها
اسعع اده م شعععدد .اگر بازیهر ز ی داید وق ایعدام ودد حرکع
و رسچ
بازیهری ب
کهد و ب دور از ساو ارهای مردساالرای ی ایرای بهدیتد.
رف اید و اگرچ ژسعع های فمسهستعع
دارید اما در واقع
یی فمسهستععم و روسععپ های هت ع هد ک تهها در حال تب سغ اسع سک مردای اید و تهها وهس شعا این اس
ک رسروی از
یظام مردای و مردساالری را تب سغ کههد .در رهجاه سال ییهده م د بزرگ ی هعای وداههد بدد ک در زما ودای یم تدا تشع س
داد ک یدیتعهده ز اسع
ی ها
یا مرد .یعه
درشا عم کردی غسرجهت ات اق م اف د .معهای این حرس ک راوی یباید ز باشعععد یا م ن ب ز یپردازد
ب ک شععدر و تعق
ک در م ن وجدد دارد سعبب م شدد
ک جایبداری از بسن برود .زمای ک ت کر وجدد دارد کت دچعار تبعسض یم شعععدد .رس بلعِ این یستععع ایدروژیسک م ه اس
آمنه ضاجوب پسیاسیاختابگرایی میكورد تا ا تظاهرات علنی سییاخكگرایی ضکاهد .ایش گیاب ضه چه میناسییك؟ آیا ضه ایش مینا سییك كه ا تئوب ها ا ضی م ب كل ا ضو یقا فراب سك؟
دهعد رس بعازی یم کهد تهها
تعزیع م گسرد .بععازیهرا ز ایرای زیر بععار ی ردشععع
ی یستع ع
هم م تدایعد از طریق ایه ریع
بعا جها یزاد ارتبا برقرار
و تهها م تدایهد با تغسسر مسمسک چهره
ودد ب اجرای حال های م یک تبعسد شدهس
م کهسم ک فضعای ارتباطا
ب گدی ای اس
ک من
ک کاراک ر ی ز یا مرد یباشد ب ک
م ن باید طدری یدشعع شععدد ک ی دا فهمسد مدلف ی ز
رتععاسععاو ارگرای تغسسرا
یک از گ ما های ادب سع
ک باعِ
زیادی شده اس .ب عقسدهی من رتاساو ارگراها
سعاو ارگراهای رت مدریست شععارهای اصع این اسععع
هت هد .یک از ویژگ ها و
رتعاساو ارگرای بروالس ساو ارگراها
کع ی ها هسچ اثری را کامل یم دایهد و هم ی
م نهعا را یسمع تمعام ت ق م کههد .از این رو م تدا گ ی ها با این هم چسزدای ک در ساو ارگراها دیده م شدد و معمدلن اثر را قضععاو
م کههد م الف هتعع هد .مث ن اگر
یک رتعاسعاو ارگرا از م ه لذ
ببرد همسن مدضدع باعِ
م شعععدد او بع دیبال تهاقضهای درو م ن برود و در اثر شروع ب کهکاش کهد و ساو
قتم های را ک با کل اثر
ارتبععا یععداریععد رسععدا کرده و دیععالک سک بسن ی قآعع ی یعاهمودا با قآع های دیهر برقرار کهد .رس ما م بسهسم ک
فایل شعر /شمارهی دهم 36 /
شععسدهی برودرد رتععاسععاو ارگراها مایهد سععاو ارگرای شعععسدهای ع م سعع
اما رف اری غائ با م ن یدارید .وق ک هسچ م ه را کامل
م گدیسم شعععععارشعععا این اسععع
یم دایهععد یعه در مداجه ع بععا هر م ه
ی را دوبععاره ک
م یدیتععهد .الب این دوبارهیدیتعع ب این معها یستعع
مث ن رما متخ کافکا را ب دایهد و یک متخ رریم بهدیتهد ب کع ی م ن را طدر دیهری م ودایهد و از زاوی دیدهای دیهری وارد م ن م شععدید و همسن برودرد م او را ب تاویلهای م اوت یتععب
ب م ن اصعع
ی ها
م رسععاید.
دوباره دید متخ ب این معه اس
ک متخ کامل یبدده و
یک رتاساو ارگرا با دوبارهیدیت
ی م ن را کامل م کهد.
در ادامع بعایعد بع این یک هم تدج کرد ک شعععما وق م گدیسد فال شعع
یهاه ع م دارد یعه با یک یهاه
قآع روب رو هت سم .مثل و راس
در یهاه
ع م اما م بسهسم ک همسن و راس
در تل
رویکردی
مسکروسعععکدرسک در یک فضعععای nدیهر وآ راسععع
ریخصییكها اصلی ضاید تغییرا برد م سرانوام ارته ضارند یا خیر؟ آیا ضاید اضتدا ضه ایش نکته توجه ارته ضاری كه رخصیك فرعی استانا چوونه رخصیتیسك؟
ملتععدن یم شععدد .الب هما طدر ک اشععاره شععد ودد رتعععاسعععاو ارگراها یهاه ع م دارید و اینک م گدیهد رتعععاسعععاو ععارگرای م کدشعععد تععا از تظععاهرا سعاو گرای بکاهد ب این دلسل اس قآعسع
داریم و ی هعا بعا دلسل و اثبا
عم
ک در ساو ارگرای اثری را شعععاهکار
گعاه اوقا ش صس
شعععما یم تدایسد طرحتا را رس
فرع را ب ییک در جه
م کهسد .در این صعدر
داس ا باشد وارد م ن
سعاو ن شع صس
اسع .باید دید این ش صس
ببرید رس فرع ب فایده داس ا چ
برای رسشبرد ر
م دایهد .رتعاساو ارگرای با این یهاه ک یک اثر را تمام
یقش را بر عهده دارد؛ برای مثال گاه اوقا
ممکن اس
شعده فرض م کههد م الف اسع .مابعد ساو ارگرای در
شما در یک داس ا داس ا دیهری را روای
کهسد .در واقع
ادبسا
و جامع شعهاس و ...بسش رین دس اوردهای ع م را
ب یتب
م تدایسد
سهم این داس ا در بدی ی داس ا اص
در این عصر برای ما ب ارمغا یورده اس .کت مثل مسشل
از للاظ ش صس رردازی ب این ش صس
فرع بها بدهسد.
فدکد در یهاه ک ب ارست مدلدژی دارد یک رتاساو ارگرا
م یید ک یدیتعهدهای داس ای
ج د یم رود و
اسع
یا دریدا را ب عهدا یک سعاو ارشعکن م شهاسهد و
در یدع سعاو ارشعکه او قرائ
تازه از رتاساو ارگرای
وجدد دارد.
گاه رس
ب جای ی ک عمسقتر و بسشع ر ب شع صس
بپردازد
اص
شع صعس های فرع م سععازد ک فضعای رما یا داسع ا ب هعدش را مغشعععدش م کهد و کاری ب فایده اسععع .این داسععع عا هعا معمدلن بع گدیع ای هتععع هد ک در ی ها از
اسناعیل حسینی رخصیكها ریر اصلی ب استان چه انیدا احتیاج ضه پییر ا ش ابند؟ آیا آنها ه مییانند
شع صعس رردازی غافل م شععدید؛ یعه شع صس یقش کاریمد در داس ا شما یدارد اما گاه رس شع صس
فرع
م یید ک
فرع کام ن ب کار م یید .یعه شما برای رس
برد زما فضا و مکا طرح و ابعاد داد ب ی ها دس
ب
فایل شعر /شمارهی دهم 37 /
و ق یک شع صعس ک ش صس
در اینجاس
تمام کرده و یا ب ی ابعاد تازه بب شعهد .ب همسن تهاسب ما
فرع م زیسد درس
فرع یقش م سد دارد .ب فرض شما داس ای
از این کاراک رها کمک م گسریم .در کل ش ع صععس رردازی
م یدیتععسد ک از سععاو ار جعب چسه برودردار اسعع .در
شععما برای کاراک رهای فرع باید در چارچدن مشع صع
ساو ار جعب چسه مسکروداس ا های ک شبس داس ا اص
ایجام شعععدد .این بتع ع ه ب یدع رویکرد م ن دارد هدش
هتعع هد مآرح م شعععدید .در این مدارد ما دیهر طدری ک
شما باید تش س
باید شعع صععس رردازی یم کهسم .اینجا فضععای داسعع ا
حاال برسعسم ب این ررسع
برایما مهم اس
ک چهدی ش صس های فرع
چراک قب ن ش صس رردازی ایجام شده
ما را یاگریز م کهد ک داسع ا های فرع بتازیم؟ اول باید
فرع و
تدج کهسم ییا داسعع ا های فرع (مسکروداسعع ا ها) تمرکز
اسع ع .زمای هم هتع ع ویژگ های
دهد ک چهدی ب ش صس ها بپردازد.
ک ما ب شع ع صعععس
برای سعععاو ن للن و داد تهدع ب داسع ع ا
م رردازیم و در م ن یشا م دهسم ک یق
این ش صس ها
بارز یستع .اگر این ش صس های فرع یقش بارز داش ی ها
باشععهد و بدی داسعع ا را بتععازید ب شعع صععس
م عاطعب را از بسن م برد؟ اغ ب یدیتعععهدگا معمدل با یورد شع صعس های فرع در داسع ا سعع در رسشبرد روای
دارید .در واقع ب جای ی ک با اس اده
و طرح اص
از شع صعس های اصع
ببرید ب وسس ی
داس ا را رس
م رردازیم .امعا اگر فق بع عهدا مسکروداسععع عا از ی ها
شعع صععس های فرع سععع در بتعع داسعع ا دارید (ب
اسععع عاده کرده باشعععسم این کار را ایجام یم دهسم .گاه
گدی ای ک داس ا را ش دغ م کههد).
اوقعا
در داسععع ا ها رس
برای سعاو
م یید ک کاراک رهای فرع را
یک فضعا در رابآ با شع صعس های اصع
مآرح م کهسم .اینجعا ما فق م وداهسم این کاراک رها در ودم
شعع صععس
شع صعس شع صس
اص
اصعع
ی ها قص ی اص
درگسری و چال
این حسن ممکن اسع
را تشکسل م دهد .در
شع صس های فرع یسز در داس ا
قرار گسرید و ب وسععس ی ها
وجدد داشعع باشععد ک یق های کدچک را ای ا کههد .دو
را تدضسح دهسم .هم چسز بت ه ب یدع
ک مقابل هم قرار م گسرید .برای مثال :در فس م
فرع تا دارد و اینک چهدی م وداهسد ی را
بتازید .حال های م
برای ررداو
ب یک ش صس
فرع وجدد دارد و ما باید هم را تکتک یشا دهسم .یک از یمدی های بارز کاراک رهای فرع هههام اسع
ک شما
م وداهسد یک فضعا و اتمت ر تازه بتازید .این فضای تازه ب زبا مکا و ح
ما در هر داسع ای چهد ش ع صععس
اص ع
و مهم داریم ک
ب ررسععپک سد اثر مربد اسع ( .یعه
ش ع صععس
این فس م را مثال م زیم چد م دایم از ده
بالسدودی شع
هزار ی ری ک عضععد این گروههد اغ ب ی را دیدهاید .در فس م شعع یتععب
ویج گرچ قهرما داسع ا اس
جبار سععسهگ یسز با وجدد کاراک ر مه اش از زمره
ش صس های اص با ویج و رفسق
فس مهام ملتدن م شدد و در چال قرار دارد .در واقع کشمکش ک بسن این
همع ی دیعدهعای م عاوت کع این کاراک رها در اثر ایجاد
دو کاراک ر برقرار اس
م کههد ).باید ببسهسد ک این دیدهای تازه چ سععهم در کل
ویج ش صس
داسعع ا دارید و ب هما یتععب
م تدایسد ب شعع صععس
فرع تا بپردازید .معمدلن یدع شع صععس
فرع مش
وق
اما ب هما
طرح اص اص
را معرف م کهد.
داس ا اک
و که
با بقس ی
ش ع صععس ها دارد طرح فرع ب وجدد م یید؛ برای مثال رابآ ی عاشعقای ای ک ویج با بته
در طدل فس م برقرار
اس .ما ایداع ش صس های فرع را در یک رما داریم و
م کهد .در بعضع داس ا ها تعدد بتسار طرحهای فرع در
ب ایدازه سععهم ک ب ی ها م دهسم باید ب ی ها بپردازیم.
ی تمرکز ودایهععده را از بسن م برد و فق حجم رمععا و
ب وصععدص باید دید ک للن داسعع ا ما ب چ صععدر
داسع ا را زیادتر م کهد .در داس ا های ر ست طرح فرع
اسع .م بسهسم ک بعضع از ش صس های فرع م تدایهد طرح داسع ع ا را ب ودب رس
ببرید و روای
داسع ع ا را
وجدد یدارد .در واقع تمرکز یدیتعهده روی طرح اصع اسعع .این یدع از داسعع ا ها معمدلن تکتأوی
ی
هتعع هد و
فایل شعر /شمارهی دهم 38 /
یدیتعهده ر ایتعسل ودد را بر روی ش صس
اص
م گعذارد تعا حعدی کع در م ن ایجاد ته
و تع سق کهد.
اینک در داسع ا از چهد ش صس بتعسار مهم اس
و معما
اس اده م کهسم یک ی
و ما یاگریزیم برای هر ش صس
عهدا سععدفستعع مهافا
ایرای داریم کام ن با عارس و دروی
دارد .مث ن بعد از اسالم در مرام یل ی یق بهدیا
مععا بعا معععدععظ روبعع رو یستع سم .یک یقع بهد اهععل
طرح
یسز بتعازیم .در سعاو ن ش صس ها باید بدایسم ک رابآ ی ی ها با شعع صععس
اصعع
رابآ ی ویج و بته ک ش صس
اص
چ یدع رابآ ای اسعع .مث ن
عاشقای اس .ضمهن ما باید بدایسم
داس ا چ کت اس ؟ با چ مشکالت
در زیدگ مداج اس ؟ چ چسزی م وداهد؟ برای رسسد ب وداسعع اش چ کاری باید ایجام دهد؟ یقآ ی ضععع چستع ؟ از چ م ترسعد؟ باید بدایسم ش صس
رقسب ک
م سععازیم کست ع ؟ چ ویژگ های دارد؟ ب
بزرگ از
و یردلدی ماس .باید
رما و داس ا ی سج رویکرد تعق
مدام سععدال طرح کهسم و راسععخ ی ها را در دل م ن بدهسم. این یک ک بسن ش صس های اص اصعع
و فرع یا داس ا های
و فرع تعادل ایجاد کهسم تا داسعع ا اصعع
تاثسرگذاری ودد را از دسعع
یدهد بتععسار مهم اسعع .در
داسععع ای ک مسکروداسععع ا های ی زیاد اسععع م اطب از داس ع ا اص ع
معمدلن
دور شععده و ب مسکروداس ع ا ها
ج ب م شعدد .والصع یک ی ک سدی این اس بدایسم چ مدقع از ش صس
قدر
ک ما باید
فرع اس اده کهسم.
فس میام و سعهارید اس
قرار م دهعد تعا ودد تجربع کهسعد و ب راسعععخ برسعععسد. م وداهم بهدیم ک سعععدفستع ع
چندضاب گفتید كه ریینس تبریی م یا
موالنا عابخ نیسییتند .بضاب
ایش ق یییه كنی توضیح
هید .هنچنیش تصییوخ چه نقشییی ب ا ضیات م تفکر ابند؟ در کشدر ما وجدد دارد ک ریش در
وردورزی دارد .الب ع چسزی کع حععاال بع عهدا عرفععا و عارس اسعععالم داریم ربآ ب وردورزی یدارد چد در اینجا با باور روب رو هتع ع سم .یک سعععدفستع ع بروالس عارس سلال م کهد .و این در حال س رسشعارس
وردورز ک عرفا
قبدل کرده و دیهر سدال یدارد .رس ی چ ما ب
روب رو
هتع سم ک او وددش را متئدل م داید .مث ن این عقسده را دارد کع عامل بدب
هر کس ودد اوسععع
ی شعععرای
رسرامدی و فقر فکری ودد را ملصععدل یارسععای یا فقدا باسعع ا یشعععأ
یک سعه
دارد .یعا در مرام مالم س با این که
یمدزش یم داید .این که
سعدفستع
رهد یم دهد یصعععسل
یم کهد و از این للاظ یک یق بهد رابآ یزدیک با ت کر سعععدفستععع
عرفیان مویید
او شما را چد بازیهری در واقع
یسز سععدفستع س
ک از ایرا
م گسرد .بهابراین ی چ از سعععدس و ورد
م شعهاسسم از ف ت ی بسنالههرین اس
یعه مهاطق مثل
یدیا سایبرس ( )cyprusایرا و عراق (سدس امروزه بدل ب ف تع شععده اس ع ) .ع
اینک امروزه م وداههد این
مهابع قدیم از بسن برود ریشععع در همسن مدضعععدع دارد. بس دد یستععع
کع وق
سعععربعازا یمریکای وارد عراق
م شدید اولسن جای را ک ب یت
م کشهد ک اب ای م
فایل شعر /شمارهی دهم 39 /
بغداد اس
ک در ی قدیم ترین ک ب سدفست
م شععد .والص ع وردورزی کهش ع س ع
یههداری
ک در کشععدر ما
سابق ی بتساری دارد؛ برای مثال زمای ک داریدش ب یدیا حم ع م کرد تمعام مردم یتن از رهجرههای وای شعععا ب ارابع ها و تکهدلدژی صعععهع چهدی ممکن اسع ع
ایرای ها یهاه م کردید .رس
در ایرا باسع ع ا با چها تکهدلدژی
رسشعرف ای ف تع وجدد یداش باشد؟ زمای ک اسالم ب کشعدرهای م وق
ف یدرش م برد شعکت شا م دهد اما
ب ایرا حم م کههد رافض ها ب وجدد م ییهد ک
اسعععالم را دفرمع م کههعد و بعدها در دورهی صععع دی و هم کری مالهای جبلعامل لبها مذهب شعسع را ب شکل امروزین درم یورید اما مذهب شععسع ی سج ی غ ودای سعدفستع های ایرای از اسالم اس .مث ن امام حتسن ک برای بتعساری از شسعسا مقدس اس سساوش ایرای س
در واقع دفرم شدهی
و یا شمشسر ّوال قار ع
هما شمشسر
دولبع ی مهر اسععع .همعایهعد کاری ک مای و مایدیها با متعسح کردید و تاج وار مهر را روی سعر متعسح گذاش هد. مثل سایر مهاسک ک ستا ک ب یدع تق سد از مراسم روحای مس رائستع
اسع .در ی سج از این زاوی باید ب قضایا یهاه
کرد و ب ع همسن وععاطر شعععمس تبریزی برای من یدم بزرگ س ع
چد شععمس اهل ورد بدد و جز سععدال تدلسد
یم کرد و از باور فراری بدد؛ مث ن برو از م نهای رهج جم اس
اما در همسن رهج جم
فق
یشای های م بسهسد
ک شعما را ب ی چسزی ک شمس تبریزی وامدار ی اس ارجاع م دهد .شمس م عهدترین سدفست
ایرای س
ک
ی چ تل
عهدا ورد ایرای م شعهاسعسم در سسه داش
و ی را با یغزترین ک ما
ب اکهدیسا ای قال داده اسععاسععن
مدلدی بعد از یشعهای با شمس دگرگد م شدد و یهاه بع جهععا تغسسر م کهععد چد تلع
ورد قرار م گسرد.
یدشع های شمس چ از للاظ زبای و چ از حسِ یهاه ب جها بتعععسار تأویلرذیر اسععع شععاعر فارس ع زبا اس ع ایرای س !
و ب یظر من بزرگترین
اما هسچ دایشععهاه و هسچ شععاعر
شععمس تبریزی را شععاعر یم داید و این متعع ره
فایل شعر /شمارهی دهم 41 /
فایل شعر /شمارهی دهم 41 /
گود
اف ادهام در عمسق ب دامن یم برد شب
و دس
اگر رشد کهد در رحمم تاریک ویار مقه چاه س
ب ین
م کهد در من رشد
تا یدس لهدهاش رر
کهد حداس
ب ییک برب درد ب کت چسزی ح
ب زمسن ک قسم تههای س
در حال یاجدرم و سر کردهام از ی ییقدر ک دیهر ب هم یم رسد دکم های ک رر
م کهدم در مصر
تا دس
بردارم از لباس
و در دره ا
سنیه اضراهینی
والص
فایل شعر /شمارهی دهم 42 /
آزمون باز یم شدد راه کز کردهام در ساع
تا قرار ک دس
بریم دارد از سر عصر
ق س تهگ اس
یور چآدر ب هد شدم از ساع
و تشکسل یآ در کمر باریک
یاممکن
ب هر دری م زیم باز
رتر عمدی فرار شدد
ک بسرو یم رود از اغما ح
یم ررد از سر عصر
راسبا اس
ک سر م رسد ب عآت
مثل سگ
تا فشارم دهد با حرس
راکدتاهم
گرب ها مراقباید
و بشکهد
و جسک
شاو ای ک دیهر یم ودرد وص روی شاو ک یام های فدای
شدم شد
ک ال بای وددکش س بسرو یم زید از ودد تا دوس
از کجا م ودرد ین؟ سدال ک م شدد بزرگ م دهد ریش و ب ییک سای بهسرد از ردر رتر م دهد راسخ
دس
دارم از دهن بس د
بردارد از دگرلست
ک یآ از یقآ والص شدد یم شدد! زیر هر رایتمای در یقآ یقآ ی تهم راسبای کشسک م دهد
کاغذ
بازی اس اد اس
هر چ م کهم فکر
سنیه اضراهینی
فایل شعر /شمارهی دهم 43 /
پولپارتى
کاش چاقدی شرک
در ضساف
یف ان ودرده
جای م یشسهم ک ت ف یشدد زیبای بسن دو یارگسل ک یب ه م کرد در گدش سسب ههدر م کهد لبهای و در هرف ک مثل ین ل ه دی باد کرده م اف د ک ممکن شدد زیبای ودشهل دو بادام س ک دید م زید از باالی دو گسالس تا یسم ی دیهرِ گالب روی دو رای ب دری وم عجب تمشک از لهت ا یمده جایم چشم در او م کهم ول ردس
م کهم ررتقال روس
ک وحش یشدد اس ر در این هدای چهد ی ری عایش ی یارس هم م رسد سر
کهد در این ردل رارت
ایوب احراب
فایل شعر /شمارهی دهم 44 /
ترس
جاّب س
ترس
جذن م کهد هم را مثل سساه یا کالغ ک هاشدر زده درو ا ِ باغ و یورده سساه تا درو کهد وهده را از لبِ م رسک ب دس ک ش م زده زیدگ تا بکارد مرگ
درو کن سساه را ترس یدارد زیدگ رف ه س
مرگ!...
نوید استاک
فایل شعر /شمارهی دهم 45 /
چماق
چشم چمدا من اس چ م داید ک تد را م برد ب ی ک رف باش ب ی ک مجال کهم جا دادهام جدای ا
در تبعسد
ک را از گ سم درازتر یکه بریهرد و ماید ا
را لهد گرو بهسرد
چشم چماق ماید اس چ م داید!
اسناعیل ابم
فایل شعر /شمارهی دهم 46 /
ودد را
فاصله
معرف کهم؟ هسچ! از طبق ی رایسن برای
دس
م فرس م
و دو ر رایسنتر؟
طبق معمدل تضاد این طبقا بسن ایهش ها فاص م گذارد از این دس چهد ایهش باال بساورم تا سالم من را سالم ب دس های برسایهد جای من وال بهدیس وق
قرار اس
شهاسهام ارت اع روزهای من را ب ابد از کدام ارت اع
م ندحسیش افشاب نیا
فایل شعر /شمارهی دهم 47 /
امروز و فرداس
ضجه
با ضج ها
م وداس
ک مثل مرگ
«oدوس
دس م ooیخ
تههام کهدoبا جسغ
ب چمدا و ک ک مثل ومپاره اینجاoو یک ی جا
با جهگ فرار یکرده جز مدها ک تازه واكا
کرده
یدارم ک !
چرا با مرگ ول
کهم؟
oرسرتر از ییم ک لم بدهد کایار تا یواز ب داید یک ب جا و چای بریزد صداش ول
دارم» یباش دیهر
آمنه ضاجوب
گذاش رف وای
دوس تر
دشمن لکه ی من باشد
ooooooooooیشد!
کرده تا ب ooooo
از ردر
راoرایسن
تهها جهگ بدد ک م وداس
فامسل یزدیک من اس ؟
یک را
عکس یادگاری ...ب یاد داری یهرف سم؟
و باد ک دامنا
oچ کهم با کاش
oراس
ک بمسرم
کردهام دو ر
مثل شدهر oooooک با گ دل ودابسده و برای امروز و فردا
فایل شعر /شمارهی دهم 48 /
دوربين
مرزها جها اید بست
و س سر ...
باز اگر بمسرد رادگا یک اعظم از ردر یم روید ممد چ م گدید ک گردش گدیهده در رادید تدی حسا رادگا ب اع بار ِ دشهامِ اس
رو تایکر ین؟
ب فکر اعظم ب دان ممد ک یتش شا کبسریس
اصغر
جامایده در دوربسن تدی حسا رادگا زیر یف ان اجارها ممد کجاس ؟ دوربسن چ م گدید؟ ک بست
باال یم رود از ر ها دید
و س سر در یک مل مادر
دیدهبای اصغر
جا ...فشا ...م کهد در فکر ممد
در جهگ اکبر واقعن چ م گذرد
ک اعظم یم داید؟
ک یک رادگا ممدم
ممد از چ م گذرد در فکر؟
از فکر تد م گذرم
اصغرافشای ِ دودک
یشپزوای ها
یا ممد زای ِ روسپ وای ها؟
سیید ضنایی
فایل شعر /شمارهی دهم 49 /
بوتاکس
وارونگی
بعد از تد
من ب د یست م ابروهایم را بردارم
هسچ چسز ب تههای ام اضاف یکرد
یبرویم را
ی عصرهای ب حدص ی جمع
بردارم از زمسن و ب ابرها ببرم
ی یاونهای کشسده بر دیدار ی ین شد بدتاکس بر صدر وی ح
همسش تاب تاس برف
شهسد صدای کددک ک در بمب سدو
بعد از تد هسچ چسز ی دایت
این گدی های صدرت گدی های یدم این ک
ب تههای ام حم کهد
این صدر
های جامایده از من
من یم تدایم جمع کهم ی ها را در یک گدش چشمهایم را یک گدش از زمسن لبهام را ماه ماه یکبار هم ک شده تد را ببدسم چ قدر دلم اینجا را یم وداهد کاش م تدایت م دور کهم ابرها را از یشپزوای صدای بارا در حسا غمهسنترم م کهد کاش فق در کدچ م بارید کاش م شد این شعر را جدر دیهری تمام کرد
ض اب توكلى
فایل شعر /شمارهی دهم 51 /
تخت
مسافر
ردال
رای راس
عصب تر از ق ب
و چشمهای
حم م کرد ب من
مرا فشار م دهد
ی قدر داغ
بد برده از دردی ک داد م زیم
تا درد سر م رف
از چاك سسه ام
م یمد ک گری کهم
کهار م زید تعارس
یم رف
بعد ماشسن را
م ررید بر ت
دس های
ال شکاس
تا بمسرم
جسغ م زد
چرخ م کهد لباسم را
راره م کرد ودان
دس م رر اس
مثل همسش بدد در وسالم
ته
وال
ت
وق
رساده شدم
ش سک م کرد
کت یپرسسد
ررتر از ت هگ صدایازک
کجا سدار شدی؟
ک دراز کشسده بر ت کهار من
حسیش حسنی هامون حسینی
فایل شعر /شمارهی دهم 51 /
کلمه
اسم خون
از دردهای یدارم
برای اینک فشهگ را
دارم ب دار دراز رسسد
قشهگ کرده باشد
و لسمد ی باال ترشسد
دو رش را دیهامس
ردس
و همترش را بارو
ک ایداو
مدزی شد ک زیر رای بس
صدا م زد
مبادا ک وسس شدد تههای سر ب درد
در این شعر
تا ک م قدرت
دهد
و از گروه بس د ز چ م دایت ود ک راه م رود زیر بمب اسم یدارد
ک ما دس
ح و را و سسه یست هد
ومسازه در دره راه باز م کهد بسا رایسن ک سر جالسز لسز ب دریم
حنید بم ضان
اگر از گاوِ ره دگرف ای دریمده باشد
ک سردریم یورد از
A
oB
یا Oمه یدم اسم یدارد کاش دیهامس
ود داش
فا نه سلینانی
فایل شعر /شمارهی دهم 52 /
شبس ردر
بغض
ک سرباز کرده زومهاش کت هم یست هرچ یزدیکتر م شدم
روی زومِ کبدتر
دورترم م کهد
ک بال
وت یست م اما
حال
ب ی ک ب داهم برای در جمع بددیم تک سف کهم والصای تههام
گرف س گرف س
و با ی ک حق ب جایبس یبدده حق ب جایب
رریدهای
ول
دارم قرار تازهام را مرور م کهم
جدا شده از درو
تا فرار یکهد بغض
و سری ب سرزمسن oک تکس دادهس
ک رهاههدهس
ب تن
سدی مادرم
ب تههای
ب زومهاش
تن درو
و دل
هدا گرف س
ک ههدز شدر م زید
دیسا گرف س
برای سرباز
و با ی ک دلم گرف س
ردر
م وداهم دچار دروغ شدم
و رریدها ک دیهرکالغ شد
و از دل ک گرف س بهسرم دس
مصطفا صند
تا ی رزد شاو های درو ک سالهاس
مرهم بهذارد
دس
و دل
و مثل مادری شدر م زید دل تا سرباز یزید رتر
م لرزد
فایل شعر /شمارهی دهم 53 /
داربست
سر یست
ساحل
ی چ باال یه داش ای
بادکهک س
بر داربت
تَهگ اس
تُهگ
و دریا ک در وای ری
دهن یست
ی چ بازش م که
سدراو س
ک سدراخ شده
ک اشک بریزد یکداریدم
ی چ گره کردهای
روی دس ها
یست
مش
سهه س
ک باید ب سر
ب درد
ک رایسن بسهدازیاش گل بهسری دهای
را
ی ! تد مال این حرسها یست ت هگا
را بردار
روی مسزی یشت
ودشمزه
این قالنهای طدالی ک تسز شدهاید مثل یههگ وق
ک م اف د ب جا ساحل
تا وددکش کهد ک م مأمن هسچکت یست
ب وسابا بریز
یا
بهذار ک حرس بزید
ک جز هالك یم کهد
دل
را وال کهد
و دیدا ها
در
غرق م شدیم ماه در ین و ما در وشک رس یههگ این تالش س ددی ب ساحل م زید برای چ ؟
مصطفا صند
فایل شعر /شمارهی دهم 54 /
جشن تولد
از زمسه ک یورد باال روی تد اف ادم و هرچ م روم یجا بسش ر فرو
ضمسر کم م شدد
برای او
باید بهردم مثل او
ک مثل من شبس تدس
ر وددم
اتاقِ کدچک یدش ام
ک دیسا تد را کم
ک هروق
بازی کهد
وداس
و بسدار شَدَد از باز
و دیبال رازل بهردد
از جهگ
ک هرگز را ب ض ع زمسن یم گذارد
ک جای اینک بازی
گری کهد برای تدلد
با زی با؟
برای بازگش
سربازها هم شاعرید
با عروسکهای تازهام
و زیدگ م رود از بسن
دارم فکر م کهم ب تد
ب تدلد
ک با عروسکهای تازها
ب
فکر م که ب او
درس
ب ی ک گری م کهد برای ما
ک تا وداس م بهدیتم
و مثل تسرِ هدای
دیهر بزرگ شده بدد
مثل من
هم تهدید م کهد زمسن ک اش های
زیاد شَدَد
پویان فرمانبر
فایل شعر /شمارهی دهم 55 /
ما در آنها
از قدرباغ ای ک م کهد غُرغُر و راگسرتر
دس
و از من ک م کهد مرا زوم واگسرتر اف ادهام ب دریای ک سرختر از تاب ب جای ک هرچ ب داهم کم گدش
دارم
و اش ها یدارد کدس با اژدهای ک من دارم وددم را بزیم شالق
تا ک ؟
در عمسق ر یدرم ک وق
رسسدم ب
چشم ببهدم
زیدگ کهم در عمق
در تاریک جهازهی مردی ک م وداس سد مهم اول تف بعد هم از قدرباغ عمسقتر شها کهسد روی وشک
پویان فرمانبر
کمتر
فایل شعر /شمارهی دهم 56 /
ک زیدگ ش
ساقه
زار م زید بر تهم
روا یست یویزا
راهایم ک از شدر دها باز کهد فدر فرار
تدی دامه ک ب تهگ یمده یم وداهم چشم بکارم روی ساق تا ساق شدد در گ دا و مثل دس هام واك ب درد رش
رهجره
یاون یم جدم دیهر ک ایهش هام کدتاه بسایهد ز سآر تکاف اده یست ک باز کهم با ک مات ح
این زاید
دیهر را یم دهد ب ز و زائدی ک زیر شدر صسد اشک م کهد مرگ یویزا شده از دو را و من ههدز الغرم مثل مادرم
فا نه ق رمانی
فایل شعر /شمارهی دهم 57 /
الل دوی یص شب تد از اینجا رف ای ک من در بروم از در زبای
حسیش م ند
یم چرود ررواز م ...
و دس ها اَ ا اُ
مثل زبا سایتکری چاقدس
تسز اس
در کالم
لآ ن مرا یپسچا ک گسجم یرود سر اتاق برای هر دوی ما گ سم دراز یم کهد من از تد گ ن را یم گدیم ببهد در طدی را! اتاق از اینک یم گدی به ر اس تا بکش سس د زبایم از لکه oI See oU
مرگ مغزی چهد شهب
م اف د
فایل شعر /شمارهی دهم 58 /
اشتباهی
مرگ یمده بدد بسن ما ول اش باه وق
ک هموداب شد با مادر
ردر یآ های زیدگ رس
را ب فایدسق بت م رف
و و مرزی ب هم م ری برجت تر م شد ردر در یغل گسر کرد من تد ساك تههایم و بهد یافم اف اد دور گرد مادرم راشد دو ر شام زیدگ داریم
فررته نا ب
و ایدام مادر
فایل شعر /شمارهی دهم 59 /
وای ای ک ودد را ری
خانه
بدد رش
چها با چدنرو هاش م رف ک مثلِ سه اه ز های زیادی
دیبال
تدی زی ک زیادیس
زی ک زیادی بدد
وول م ودرید یشپزوای ایس
مدام ز های زیادی بدد کمر باریک
از این شای تا بعدی ی چال س
اف اده بدد وسابا
زیدایبای ک ز های زیادی در حبس داش
ک باز م
قرم سبزیِ دوشسزهای دارد م رزد مثل قاب م ای وال وس اتاق ک صدا م زد در حال ک جز چهد جم از دیهری سدال یمایده بدد جدان بدد ک لهد م زد تدی مایکروفر در وای ا ک جمع شده در وای دارد دراز م کهد دس
راس
ک یباژور وامدش کهد باالی ت مایکروفر رردههای وای را گسس کرده بدد و از سرش ک زودرزی ب صدا بدد در ی چالِ یههدار م کرد تا وای بسرو کهد از وای
م د نا ب
ابری سساه راه
فایل شعر /شمارهی دهم 61 /
فایل شعر /شمارهی دهم 61 /
مقدمه هر ه
در سعدررگروه کالج شععر کارگاه یقد شعر برگزار
م شعدد .گاه ع
عبدالرضای با شرک
در این کارگاهها
ب یقد و بررسعع این اشعععار م رردازد .کارگاه شعععر این شعمارهی مج ی فایل شعر ب م ن رساده شدهی هش صدت ع و ویرای
فایل
عبدالرضای او صاص دارد ک در ی ب تل سل هش
شعر ررداو اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 62 /
نقد و بررسی
خيابان
تد در للظ ی شهدد برای شعر یدش ن بددهای ول ی چها
وسابا را درم یورم
ک باید و شعاید شععر
ش داری کهه س را با یام تد بریدید
ک یام
وق
و عدر در زمت ا
باید روی ی
در شعععر ب کشععف و شععهدد م رس ع
تمرکز که .شععر از للاظ درو م ه مدفق عمل کرده ول
ش دارم را ک را م کهم
اجرای ی ضعسف اس .مث ن در دو سآر اول:
در سرم جهگ جهای اس
«وسابا را درم یورم
را
ش داری کهه س »
چهد رریده م مسرید
در اب دای شعر ات اق رخ داده اس .تد م وداه ارتباط
از رسراههم یترین م روید لآ ن «مرا» کم ب دان «من» ت
و م تداید ساو مهد عمل
کهد اما در صدرت ک سآر اضاف و حشد یداش باشد.
ی سدی مسدا
چهد رریده یام
یکردهای رس باید این شعر را ادی
که .در واقع این شعر
ب فرم ودن یزدیک شعده اسع
ایت ادهاید درو ها ل
ب شععری
یرسعسده و مدفق عمل
های دیهری دارد
مهآق بسن واژهها بتععازی ول از رس ی بریم یی
یعه
از وسابا و شع دار یام بردهای ول از را وبری یست
رس
در برقراری مهاسععبا
ش دارم شکدف م زید
بسن یشععای ها یامدفق بددهای .این دو
سآر را ب این شکل م تدا ادی
و وسابا از سر و کدلم باال م یورد
کرد:
«وسابا را از را درم یورم
دیهر برای وسابا گردی دیر اس
ش داری کهه س »
مه ظرم تا ات اق ب وای برگردی
یعه با یورد «از را» سععآر را تکهسکال م که و ب ی حسیش م ند
چهدواژگای م ب شععع .در ی سج ی این تغسسر
معاهس
سعلالهای در ّهن ودایهده ایجاد م شدد :ییا وسابا را از رعاهعای
درم یوری؟ ییا وسابا را یابدد م که ؟ (از را
دریورد ب معهای یابدد کرد ) ییا وسابا را با راهای
ورق
م زی ؟ (قدم زد ب مثاب ی ورق زد ) .از این طریق چهد بُعد ب همسن دو سآر م ده .تا جای ک ممکن اس در م ن از ک ما
باید
کار کشععسد مث ن همها حافظ را شععاعر
بزرگ و یابغ م ودایهد در حال ک او کار واص یکرد و اهمس
کار او فق در کار کشسد از واژهها و ورز داد شا
والص م شدد و این وصسص ی مهم اس
ک باید ی را
در یظر بهسری. وق
ک شعععر ودب م یدیتعع باید روی ی کار که تا
زمای ک عال شعدد و وق
یک شعر عال م یدیت باید
فایل شعر /شمارهی دهم 63 /
ی قعدر روی ی وقع
بهعذاری و مغز بریزی تا بدل ب
و ردشعععسد م کهسد رس وس
شععاهکار شععدد اگر این مدارد را در یظر یهسری تبدیل ب
«ش دارم را ک زیر را م گذارم»
یک شاعر م دس م شدی.
شعاعر در سعآرهای قبل یشعا داده ک ش دار هما وسابا
در اب دای شعر ما با یک برودرد زبای روب رو م شدیم: «ک یام
را با یام تد بریدید»
رس این بسا باعِ م شعدد ک شعر اجرای زبای
داش باشد و ابعاد دیهری رسدا کهد.
این بسا یشعایهر برید رارچ ی شع دار برید از ش دار و برید از وسابا اس
اسع
و رواب جالب را با اس اده از واژهی
«در سرم جهگ جهای س چهد رریده یام
را
«برید » بسن سعآرها برقرار کرده اس .شعر ب ما م گدید
چهد رریده م مسرید
من این رواب را دارم اما شععاعر تسزهدشعع یدارد .شععاعر
از رسراههم یترین م روید»
وس
م تدایت ع
اینگدی این سععآرها را
سععاده و راح
در اینجا هم با بسا ودب روب رو هتععع سم اما برای اینک
بسا کهد:
سعرع
«وسابا را از را درم یورم
اجرا کرد:
ش داری کهه س
«از رسراههم یترین م کشد قد»
ک یام
سعآر را بسشع ر کهسم به ر اس
ی را ب این شکل
را با تد بریدهاید»
در سعآر بعدی یدشع ای «ایت ادهاید درو ها» ول چسزی کع یاوددیگاه ب زبا من م یید جم ی «ایتععع اده اید درو ا » اسعع
و این بسا قافس ی طبسع ی اسعع
سعآر م یشسهد و شما ج دی ی را م گسرید درس ک قافس بسرو م ه اس
ک در اس
و ت سآر بسا م شدد اما در این
سآر جا اف اده اس . وس
سعععاده م تدای بهدی
ساده م تدایت
«لآ ن «مرا» کم ب دان های دیهری دارد»
«من» ت
این سعآرها با شععر و فضای ک ب تصدیر م کش ارتبا معهای برقرار یم کههد و باید حذس شدید .شعر وسابا اسع ع
رس باید تمام ت سل و تمرکز
اینطدر بهدیت :
ودان در این قتععم
ت
هسچ ضععرورت یدارد و باید
«ایت ادهاید درو ا ی سدی مسدا
«و وسابا از سر و کدلم باال م یورد»
و عدر»
در این سععآر شعع
سآر «در زمت ا » ک بعد از این قتم حشععد اس ع
روی ی
باشععد .یم تدا ب دلسل شعععر را بتع داد .یورد یشععای ی روی هما فضای ک در سآرهای قبل ساو
ل
دربارهی
زیرا زمای درو ا ل
ی را بسا م که و عدر هتعع هد ک
زمتعع ا از راه رسععسده و یا اواور رایسز باشععد رس «در و بسا یکرد ی یشعععایهر
زمتع ع ا » قافس بسروی سع ع تسزهدش شاعر اس .
تمرکز که .
هجای ب هد (کد /لم /با /ال /م /ی)
یوردهای ک شعععر را دچار سععک کرده اس ع .باید ب این یکا
دق
داش باش چد شعر روا و زیباس
ی را مهثدر اجرا که .م تدایتعع صدر
و یباید
این سعععآر را ب این
بسا که :
«و از سر و کدلم وسابا
م یورد باال»
«ش دارم را ک را م کهم» این بسا بد یستع سعععمع
اما مت قسم اس
بسای زبای حرک
زمای م تدا ی را ب
داد ک ب ارتبا ها تدج کرد.
مث ن شما از وسابا حرس م زی
بعد بلِ از ش دار کهد
«دیهر برای وسابا گردی دیر اس مه ظرم تا ات اق ب وای برگردی» بسا در این دو سععآر باز هم مت ع قسم و روتسن اس ع حال ک شعر زبای
باید در زبا ات اق بس د.
در
فایل شعر /شمارهی دهم 64 /
ویرای
رسشههادی:
«دیهر برای وسابا گردی دیر اس مه ظرم ک ات اق بس د از باال» کتع در وسابا قدم م زید یترین شکدف یم زید و سبز
ويرايش نهايی
برگردم؟ اینها بغریجهای شعر تد هت هد.
وسابا را از را درم یورم
یم شعدد یترین یست
یترین کجاس ؟ ک باید ب وای
شعری ک با شدر ودایده شدد وددش اعالم م کهد ک چ چسزی در درو دارد چد من تدایتع م ارتباط مت قسم با م ن برقرار کهم در ی سج دروی
را دیده و ی را ب سم
بسای به ر بردم .ورج هدش و للنگردای در شعععر بتععسار مهم اس .چرا غزلسرای مثل تد سراغ شعر سپسد م یید؟ للن را م کُشد بهابراین شعر سپسد م گدی تا
چد وز
با للن بازی که و این وصعسص ای اس
ک شعر تد فاقد
ی اس .در شعر سپسد فرم جایهزین وز و للن جایشسن قافس م شععدد و سععاو
شعععری این یزادی را ب شععاعر
م دهد تا یک ساو ما تازه ارائ دهد .حال ادی م ن اصعع حکای
من را با
مقایتعع کن تا ب دریاف های تازهای برسعع .
تد مایهد مجتعم سعازیس
ک م گدید تهدیسها
در دل کده وجدد دارید و من فق با ورج هدش سععهگها را کهار م زیم تا مجتععم ها یمایا شععدید .شعععر در م ن وجدد دارد ول تد ی را چک کاری یم که تا تراشسده و ودشساو
شدد.
ش داری کهه س را با تد بریدید
ک یام
ایت ادهاید درو ا ی سدی مسدا ل
و عدر
ش دارم را ک زیر را م گذارم در سرم جهگ جهای س چهد رریده یام
را
چهد رریده م مسرید از رسراههم یترین م کشد قد ش دارم شکدف م زید و از سر و کدلم وسابا
م یورد باال
دیهر برای وسابا گردی دیر اس مه ظرم ک ات اق بس د از باال
فایل شعر /شمارهی دهم 65 /
نقد و بررسی
تنها
اولسن یک در مدرد شعر یقای مآ ب این اس
هر روز چهد راک
از یظر زبای ب یتععب
بسش ر از وددم
کم یق
فکر م کهم ب تد
همسنطدر حشد و اضافا
و چهد ورید
ههدز مشکالت دارد.
بسش ر از وددم
های یدی
فکر م کهم ب تد
ک ی ریدهام ههدز
چهد تصادس بسش ر از ات اق
چ زیاد یمده راهایم از راه
و چهد ورید
ب مسدای رسچسدم ب چشم ک دور واطرا
بسش ر از ب ج
م چرود ههدز
تههای تنهام
دلم را جدای
ب تعداد ک
م چکاید روی قرص م ودرم ک م
مث ن در سعآر «ک ی ریدهام ههدز» یورد س هجای کدتاه رش
راك م شدد
سر هم باعِ ایت ای ِ سآر شده ک م تدا با حذس
ک م «ههدز» و اضاف کرد «هرگز» ب سآر للن و هارمدی
از گرد و گذش ها جای کبددی
داد.
حاال دیدا ِ این تسغ
«ک هرگز ی ریدهام»
ب کدری لبها
مش
م بُرد عشق را روی رگم
تجرب ب کار یبت اس .
«چ زیاد یمده راهایم از راه
ک تد را م کشد دوری روی کاغذها
ب مسدای رسچسدم ب چشم»
دس روش م یید ب من
در سعآر «ب مسدای رسچسدم ب چشعم» با تدج ب سآر قبل
بعد از تد ک یم یی
ک از فعل مضععارع اسعع اده شععده (یمده راهایم) شععاعر
من
یکرد چشمهای
اس
ک شاعر وز تکس ای یا عروض را یم داید
و یا اگر م داید ب صدر
ب واطر زیبای س
هسچکس ب غ ظ
های یدی
ک ی ریدهام ههدز»
ی رس
ی این دس
سععآربهدی
«هر روز چهد راک
تههای تنهام
لعه
حتس
شعر را از اب دا بررس م کهم:
بسش ر از ب ج
مش
حرک
کرده و این ودد
جایودشععلال سعع .اما از للاظ هجاچسه
بسش ر از ات اق
مش
ایشععا وس
به ر و
تر شععده و تک های دروشععای دارد کمااینک از
تصهع دور شده و ب سم
چهد تصادس
ب تعداد ک
شعععرهای قب
ک این شعر
یم تداید از فعل ماضع «رسچسدم» اس اده کهد و همسنطدر
را
یورد شعع
فروش یست
سعرع علیرضا مطلبی
هجای ب هد رتعع
سععر هم باعِ کم شععد
سآر شده ک با اضاف کرد ضمسر «ام» ب «رسچسد»
هم فعل تبدیل ب زما ماضعع یق
شععده و هم از تعداد
فایل شعر /شمارهی دهم 66 /
هجاهای ب هد کاسعع م شععدد و سععآر راح تر ودایده
شعععر را راح
م شدد.
ودشفرمتر و روا م کهد.
«ک دور واطرا
م چرود ههدز»
ب داید .ب عبارت تقآسع درسعع
باید بدایسد فرم تهها صدر
سععآر بعد «واطرا » باید تبدیل ب «واطراتم» شععدد و
شعععر را
شعر یست .ما در ودای
شعر
هم فرم داریم.
همچهسن واژهی «ههدز» ب دلسل اسع ادهی زیاد در شعر به ر اس
ادی
حذس شدد.
«دلم را جدای م چکاید در قرص مش
مش
«ب واطر زیبای س
م ودرم ک م »
ک تد را م کشد دوری
در سععآر «دلم را جدای م چکاید در قرص» اسعع اده از واژهی «چکاید » برای دل مهاسععب یستعع یدارد .به ر اسع
رسشههادی:
و وج عسه
یدشع شدد «دلم را جدای م چالید در
روی این کاغذ» از ی جا ک شعععر یقاشع ِ ک م روی کاغذ اسع اس
رس به ر
ب جای «کاغذها» بهدیتسم «این کاغذ».
قرص». «ی رس
«دس روش م یید ب من
راك م شدد
بعد از تد ک یم یی
از گرد و گذش ها جای کبددی»
هسچکس ب غ ظ
برای سعآر اول «ی رس» یسازی ب تقآسع یداریم .ضمسر «تد» در م ن م
سع ع
اما وق
م شعدد ب این معه سع رس «ی رس» اضاف اس
از ک م «ی رس» اسع ع اده
ک روای
از دوم ش
اس .
و جای در این شعر یدارد.
م تدا با اسع اده از تکهسک سعاده شعر را ب این صدر ادی
کرد:
لعه
من
یکرد چشمهای
ی این دس
را
فروش یست »
یک شععاعر اگر تقآسع و هجاچسه را بداید سععآرسععازی را قدرتمهدای تر اداره م کهد. رس ب جای «دس روش م یید ب من» م تدا یدش « :م یید ب من دس روش »
«ب مسدای رسچسدهام ب چشم ک دور واطراتم م چرود دلم را جدای
هسچکس ب غ ظ
م چالید روی قرص مش
مش
«بعد از تد ک یم یی
م ودرم ک م
لعه
من
یکرد چشمهای
را»
این دو سعآر حشعد و اضعاف اسع
ک راك شدد
شدد.
از گرد و گذش ها جای کبددی»
و اما رایا شعر وس
راح
و به ر اس
م تداید زبای و قدرتمهد تمام
شدد. «ب واطر زیبای س
ویرای
ک تد را م کشد دوری روی کاغذها»
«بعد از تد دیهر هسچکس ب دس
تقآسع اشععع بعاه بعاععِ بدودای و مکِ بسهدده ب هههام
ی
ودای
شعر م شدد و تقآسع مهاسب کمک م کهد ودایهده
رسشههادی:
دیهر این دس
ک حذس
فروش یست »
یم یید
فایل شعر /شمارهی دهم 67 /
ويرايش نهايی هر روز چهد راک بسش ر از وددم فکر م کهم ب تد چهد تصادس بسش ر از ات اق و چهد ورید بسش ر از ب ج تههای تنهام های یدی
ب تعداد ک
ک هرگز ی ریدم زیاد یمده راهایم از راه ب مسدای رسچسدهام ب چشم ک دور واطراتم م چرود دلم را جدای م چالید روی قرص مش
مش
م ودرم ک م
ک راك شدد از گرد و گذش جای کبددی ب واطر زیبای س ک تد را م کشد دوری روی این کاغذ م یید ب من دس روش بعد از تد دیهر هسچکس ب دس دیهر این دس فروش یست
یم یید
ی!
فایل شعر /شمارهی دهم 68 /
نقد و بررسی
مرگ
اولسن متعال در برودرد با یک م ن این اس
ما یههگها بددیم
کهسد بر «م ن» و بر «مدلف» ی م ن هتععع سد؛ یعه فرض
ک مرگ را کردیم
کهسد شاعر یتب
با لب دریا
ب شما یگاه و درك کم ری از م ن دارد
و اشععراس شععما ب م ن باالتر اسعع .مه قد یباید مثل یک
وشکسدیم الی دس هاتا
قاض ع با م ن برودرد کهد به ر اس ع
یرام یرام
ب ی احاط ی کامل
داشع باشد و در عسن حال ک باهدشتر عمل م کهد باید
ارومس شدرید
بعداید در مداجه با یک م ن اولسن گاردش چهدی گاردی
در شای هاما
باشد.
ما یرام باش
«ما یههگها بددیم
کت یسامده رف اس
ک مرگ را کردیم»
در ودانهای ا
در سآر اول از «ما» اس اده شده و در ادام «یههگها» یمده
برم وسزد
اسع ؛ وق
ک برگردد از دریا دریا دس
ک شما باور
بع راح
مرگ بدد
ک ضمسر «ما» یمده چ یسازی ب یههگها بدد؟ م تدا بسعا این سعععآر را تغسسر داد« :معا یههگ
بددیم».
و یدایت سم کجای قص
«با لب دریا
ماه سساه کدچدلد
وشکسدیم الی دس هاتا »
صمد را غرق کرد
مهظدرش وشعععک شعععد همزمعا «لعب دریعا» «دریا» و حسیش م ند
«دس ع ها»س ع
اما باید دید در ادام چ اس ع ادهای از این
یشای ها شده اس . «یرام یرام ارومس شدرید در شای هاما » اینجعا از شعععدری دریعاچع ی ارومس حرس م زید اما من ب عهدا مه قد باید باهدشتر از شعععاعر عمل کهم در ی سج رسشههاد به ری برای شاعر م دهم. «یرام یرام شدر ودرد ارومس و شای هاما تهگ شد» اگر دقع
کهسد م دج م شعععدید ک تا اینجا ویرای
ارتبا بسن سآرها را مهتجمتر کرده اس .
من
فایل شعر /شمارهی دهم 69 /
«ما یرام باش
یاگها م رود سعععم
کت یسامده رف اس
ضمسرها دچار مشکل اس .
در ودانهای ا
«برم وسزد
برم وسزد
ک برگردد از دریا»
ک برگردد از دریا
دریا یک شع یا هما «او»سع
دریا دس
مرگ بدد
«شعععما» و این حرک
از یظر تآابق
اما او چ کت س ؟ باید
در ّهنتا با یشعای ها بازی کهسد مث ن همسن شع ص ک
و یدایت سم کجای قص
یسعامده رف اسععع
ماه سساه کدچدلد
م تدا در مدرد مدجهعای در حال رف
صمد را غرق کرد»
ف تع ع باف کرد ک یعه این هما مدج روزگار اسع ع بعاعِ تغسسرا
رسشههادی:
ویرای
و یک
مرگ بدد» :مدج م یید
مدضدع دارد« .و یدایت سم کجای قص /ماه سساه کدچدلد/
در ودانهای ا
ک برگردد از دریا
صعمد را غرق کرد» :اگر یادتا باشعد «ماه سساه کدچدلد»
مرگ بدد
دیبعال یعک دیسعای یزاد بدد اینجا با یک رابآ ی رسرام ه
و یدایت سم کجای قص
طرفسم ک مربد ب زیدگ صمد اس
ماه سساه کدچدلد
شععد ماه در دریاسع
صمد را غرق!»
سعساه کدچدلدس
در زمعا ودای
و یک ی دیهر غرق
ک رس م ه از هما ک ان ماه
اما باید دید این رس م ن چقدر ب شعر
رب دارد .در سعآر اول از یههگ گ
شعده و در سآرهای
والق شعععمعا بعاید طدر دیهری بر م ن
یور شاعر از ماه سساه کدچدلد حرس م زید .اینجا تقابل
بهذارید.
و تضععاد جالب ایجاد شععده و از زاوی ی دیهری هم با م ن
ک هدس شعما صرفن رد یا تایسد کرد یک
برودرد م شععدد و این یک مربد ب حدزهی معهای م ن
احعاط رسدا کهسد و قدر این مهم اسع
دریا
و زیدگ ِ مدج دیهر یابدد م شعدد و مرگ اشاره ب همسن
اما یک یسامده رف دریا دس
و برگشععع
زیادی در زیدگ م شعععدد و او یق
«ش » یا «ی » را دارد« .دریا دس
«ما یرام باش برواس
برواسععع تا از دریا ب کجا برگردد؟
درك ودد را ب یمای
م ن یباشععد باید تئدری «مرگ مدلف» را هم در یظر داش ع باشسد و یباید فکرتا را فق معآدس ب هدی مدلف کهسد .مه قد و یظری ررداز مدهف اس کهد و وددباوری باالی داش باشد .وق
و ش صس قدرتمهد عمل
اسع
الب تضعاد ایجاد شده م تداید برای م اطب بتسار
جالب باشعد زیرا م اطب ب هدش و شکار سدژهی مدلف تدج واص دارد.
ایدهی ودد را از
روش دیهر یشعای شعهاس و یلدهی چسدما یشای هاس .
م ن گرف سعد بعایعد با باور کرد ی ایده هدشتا را هم در
قصععد دارم مثل یک داس ع ا با این شعععر برودرد کهم و در
یقد کرد یشععا دهسد .با این مقدم قصععد دارم در حدزهی
عسن حال رواب بسن یشعای ها را هم تشریح کهم .یشای های
دیهر
این شععععر عبعارتهد از :یههگ دریا ماه سعععساه کدچدلد
«روایشهاس یقد» با این شعر برودرد کهم یا ب عبار یس
مدلف را مدرد بررس قرار دهم.
در طدل شععر راوی مدام از «ما» صلب
دریعاچع ی ارومسع و صعععمعد .تهها یشعععای ای ک اینجا با م کهد اما یاگها
م گدید« :کتع یسامده رف اس » در این سآر سراغ «او» م رود و باعِ م شدد ک سآر مایهد ی
یشعای های دیهر همودای یدارد «صعمد» اس .در سدرهی «تدحسد» یی ای هت
ک م گدید« :اهلل الصمد»؛ یعه «ودا
جدا اف اده ب یظر
ب یساز اس » و در واقع اینجا صمد یا هما ب یسازی غرق
برسعد .در سآر بعدی م گدید« :در ودانهای ا » و اینجا
م شدد .اگر ب صمد تدج یکهسم م دج م شدیم ک بقس ی
فایل شعر /شمارهی دهم 71 /
تداع م شععدد .در اصععل این ماه سععساه کدچدلدسع
یشعععای ها باهم رابآ دارید و فرامدش یکهسد ک یک ب مهم یقعد مربد بع رواب بسن ابژههاسععع ؛ مث ن رابآ ی
صمد را غرق کرده اس
ارومس با دریا و وشععک و رابآ ی ماه سععساه کدچدلد با
سعععای ب هد این ک ان هرگز اجازه یداد ک انهای بعدیاش
یههگ و دریا .بررسع رواب بسن این یشای ها برای شکاف ن
دیده شععدد و هرچ بعد از این ک ان یدش ع
باز هم عدهی
و تشععریح بسشعع ر م ن الزم اسعع .الب این یک هم یباید
زیعادی مع قد بددید ک ماه سعععساه کدچدلد به رین ک ان
فرامدش شعععدد ک صعععمد عالوه بر معهای لغدیاش اسعععم
اوسع
ایرای رب رسدا
یدیتعععهدهی داسع ع ا «ماه سعععساه کدچدلد» هم هتع ع .
م کهعد کع معمدلن اغ عب مردم بدو مآالع ی یثار دیهر
یشعای های ّکر شعده هم یشای های هت هد ک یک فضا را
یعک شعععاعر یعا یدیتعععهعده ب دلسل شعععهرت ک یک از
تعریف م کههد و این یشععا م دهد ک با شعععری رراکهده
ک انهای
دارد و ودد یدیتعهده هم با هما ک ان مشهدر
و هما طدر ک گ م
شده اس
مدام م گدیهد ی ک ان به رین اثر یدیتهده بدد.
طرس یستع سم الب شعععر کدتاه اسع
قصعدم این بدد ک مثل یک داس ا با ی برودرد کهم زیرا ما معمدلن در داسعع ا با چسدما یشععای ها طرس هتعع سم.
برودرد کهسد .در قتعععم
یک ی دیهری ک یباید از ق م بس د این اسعع مدرد م ه صعععلبع
ک وق
م کهسد باید از زوایای م
ب ی
یهاه کهسد و در حسن یقد تسزهدشای در مدرد هم چسز ویراژ
ک از زوایای م
اسعم مکا اس ؟ یعه ب عهدا یک مکا در ودان وارد شماس
و
یک وای م شعدد؟ در اصل حقسق
شععد یک یقد مهتععجم قدر
و
زبای م ن کار کهسد« .ما یههگها بددیم /ک مرگ را کردیم».
تسزهدش شما را یشا م دهد.
و «یههعگهعا» هم ب ی جدان
م دهعد .رس تر گ م به ر اسععع
ويرايش نهايی
شعععدد اما شعععما ب عهدا یک مه قد باهدش یباید حرفم را بع طدر مآ ق قبدل کهسععد و اگر فکر م کهسععد ویرای درس ع
یست ع
باید با من وارد جدل شععدید؛ ایرادی ک ب
حرس من وارد اسع ع
این اسع ع
ک من با تبدیل ک م ی
یههگها ب یههگ للن این سععآر را کش ع ام اگر دق وق ب سم
من
کهسد
م گدیسم «معا یههگها بددیم» در واقع للنگردای را تشدی
ما یههگها بددیم ک مرگ را کردیم با لب دریا وشکسدیم الی دس هاتا یرام یرام
زبای بردهایم .در دو سآر اول از عظم
شدر ودرد ارومس
اما در سآرهای رایای
و شای هاما تهگ
یههگ و کرد مرگ گ
شعده اس
م گدیعد« :دریا دسععع
مرگ بدد»؛ یعه این مرگ بدد ک
دریا را اداره کرده و ی را تل
س ع آ ی ودد دریورده بدد
ما یرام باش اما یک یسامده رف
در ودانهای ا
امعا در عسن حعال یههعگهعا هم مرگ را م کردید .در رایا
برواس
م گدید« :و یدایتعع سم کجای قصعع /ماه سععساه کدچدلد/
دریا دس
صععمد را غرق کرد» و حاال شعععر را بروالس تئدری مرگ
و یدایت سم کجای قص
مدلف بررس ع م کهم وق یاوددیگاه یام اثر معروف
اسععم «صععمد بهریه » م یید یعه «ماه سعععساه کدچدلد» هم
با یک م ن
یسامده رف اس /در ودانهای ا » ییا مهظدرش از «ودان»
دهسد .عالوه بر این س مدرد باید روی زبا رریش و مهآق
یههگها تبدیل ب یههگ
و
م گدید« :ما یرام باش /کتععع
هما طدر ک رس تر گ
«مرگ» اینجعا ابژه اسععع
چست ؟ زیرا شهر
الب این متال ب فرههگ یادرس
اسعاسعن بتسار مهم اس
در
اما دلس
ک
ک برگردد از دریا مرگ بدد
ماه سساه کدچدلد صمد را غرق!
یقد دس
فایل شعر /شمارهی دهم 71 /
نقد و بررسی
فرش ما در وای فرش داریم ک از هم چسز با ارزشتر اس ما باید رایما را از گ سمما کدتاهتر کهسم
شعععر م وداهد براسععاس سععاو ار معهای ج د برود و در ودد ب
اصل سع شاعر بر این بدده ک با تدج ب دریاف
یعک شععععر مهثدر برسعععد شععععر مهثدری ک ک م در ی زبا ملدر یست ع .این شعععر یسازی ب تقآسع یدارد زیرا در
روی همسن فرش راه برویم
عسن اینک مهثدر اسعع
روی همسن فرش فکر کهسم
مصععد ها هم در ی هسچ یقشعع
یدارید و زبا در ی صعرفن یک وسععس اسع .شاعر فق
روی همسن فرش بزرگ شدیم
وداسعع شعععر را از یظر تم معهای ج د ببرد ول طبق ی
روی همسن فرش...
از ترکسب
اسعع سک ک در م ن ب کار م برد مجاز یستعع
مثل« :ودان فرش» اسع اده کهد؛ ودان فرش اضاف اس
اس
مادرم ز بددی
را رای این فرش ری
وداهرم هسچوق
والس ودانِ فرش جارو یم کهد
برادرم شای ب شای ی این فرش ردر م شدد
و در شععععر روتسه مثععل این اثر از مهآق یئدکالسعععسععک برودردار اس . «مادرم ز بددی
این فرش
را رای این فرش ری
«ز بددی » در یهای
این فرش...
شعع
اسع .شععر یعه صعهع
اسععع » :ترکسب
ه زبای وارد سععآر شععده کالم شاعر م تدایت
این ز
بدد را طدر دیهری یشعا دهد الب شعرهای اینچهسه از
من وددم را زیرِ این فرش جا گذاش م
یظر من مآ قن شععر فارسع ملتععدن یم شععدید زیرا در
سرم را
حسآع ی جریعا ترجمع زده یعا به ر اسععع
رایم را
بهدیم جریا
بلرا زدهی شععر فارسع (سعادهیدیتع ) هت هد با اینک شععععر تم و دریاف
باید فرش را بردارم
ودب دارد ول باید تل
هم قداعد وددش را رعای
وددم را صدا بزیم
ی دریاف
کهد.
همععا مثععال را ک ع در مدرد «ودان فرش» زدم در یظر
وددم را بسرو بکشم
بهسرید؛ ما مجبدریم از شععر سعدال بپرسسم و معه «والس ودان فرش» را بعدایسم زیرا بعا شععععری معهاملدر طرفسم
فرش را روی شای ام بهذارم
شععععری کع جز دریعافع
تشسسع جهازه راه بسهدازم
معهعای ب هسچ عهدا جذابس
تصععدیری (تصععدیر عسه و تصععدیر ّهه ) واصعع یدارد. شعاعر روتسن حرس م زید زیرا قصد دارد فق تم مرکزی
این فرش ب فروش م رسد
وک امیش بم ض انی
شععر را ب اجرا بهذارد و بر این اساس یاگزیر اس
تمام سآرهای شعرش معهاملدر باشد .این شعر فت فددی یا ب عبار
دیهر شعری سآل س
ک با یک بار وداید
ودد را تمام م کهد و فق مضمد در ی اهمس
دارد.
فایل شعر /شمارهی دهم 72 /
شعاعری در حدزهی یدجدایا اس
«برادرم شای ب شای ی این فرش ردر م شدد
جایهاه واص هم در
این فرش
ادبسا
این فرش»
شععرهای
این س سآر یتب ن قابل قبدل اس .
تصعدیری و ساو ار معهای اید اما م اس ای در ایرا این یدع
«من وددم را زیرِ این فرش جا گذاش م
صرفن مضمد ملدر بدده و فاقد فرم جذابس
یدشع ن ک م اثر از اوسع
سرم را
شعاعر این اس
رایم را» وق
جها یداش و شاعر مهم ملتدن یم شدد زیرا
ی را فد
م گدی «وددم را زیر این فرش جا گذاشععع م» یعه زیر فرش جا مایده و یسازی ب یورد
تمام اعضعععای بدی
«سععرم را» و «رایم را» در سععآرهای بعدی یستعع ایندس
چراک
سآرها یقش جز حشد در شعر ای ا یم کهد.
ب شعد
رواج یاف اس .کار
ک زبا روزمره و لدگد را از مردم بهسرد و
کهد و بعد از ش اس کردی
دهد تا تاثسر ودد را بهذارد .ب همسن ع
دوباره ب ی ها ارائ اسعع
ک شعععر
روی فرههعگ ودایشععع تعاثسر زیعادی دارد و دلسعل اینک جمهدری اسعالم مدام سعهگ شعر ساده را ب سسه م زید این اسع
ک شععر ساده با زبا کاری یدارد در شعر ساده
«باید فرش را بردارم
زبعا وداج اسععع
وددم را صدا بزیم
زبا » و اینجاسععع
وددم را بسرو بکشم»
م کهد .ترویج شععر سعاده کاری صععرفن سععساس اس
قابل قبدل اس
اما م تداید به ر اجرا شدد.
و زبا وداج یعه دوری از «قدر ک «زبا قدر » بر قدر
زبا غ ب و
اتاقهای فکر با اجسر کرد عدهای یک جریا سعاو اید و هم از ی هعا حمای
م کههد تا باعِ
«فرش را روی شای ام بهذارم
در این راه مآبدععا
تشسسع جهازه راه بسهدازم»
کهارهگسری هرچ بسشع ر زبا از شععر شعدید .زبا شعر در
م تدای با یورد «و» در اول این سآر اجرای ی را روا تر
هسچ یقآ ای از جها زبا ترجم یست
که « :و تشسسع جهازه راه بسهدازم».
شعععر امروز فارس ع و زبا ترجم چ ت اوت وجدد دارد؟
چرا باید یک شعععر اینگدی یدشع شععدد؟ ییا سععآری مثل «مادرم ز بددی
را» یم تدایتعع
شدد و در عسنحال مضمدی
با بسای شعععریتر اجرا
یسز ح ظ شدد؟ هما طدر ک
بع جرا
ب راس
بسن زبا
م تدا گ
گاه ویرای ِ زبا ترجم به ر از
ویرای
این شععرهاسع
زیرا اغ ب این شعرها برودردی
شعع
با زبا دارید .وق
زبا مه عل م شععدد ّهن هم
گ م این دس از شعرها مضمد ملدرید م اس ای در ایرا
مه عل م شععدد اما زبا در اصععل چ م کهد؟ رس تر گ م
از این قبسل شعععرها صععدر
شعاعر زبا روزمره را از مردم م گسرد و ش استر م کهد یا
م گسرد غافل از اینک اینها هم ضد شعر و فاقد شعری
ب عبار
دیهر روی زبا معاصععر یا زبای ک با ی س ع ن
هتعع هد؛ این قبسل کارها را م تدا در داسعع ا مسهسمال هم
م گدیهد تاثسر م گذارد و رسشههادات ارائ م دهد در واقع
ایجام داد و این شععر ر ایتععسل تبدیل شععد ب یک داس ا
بعاععِ برقراری یعک دیالدگ م شعععدد و اینگدی زبا را
مسهسمال را دارد .یک داس ا مسهس مال یا هما داس ایک گپ
زیدهتر م کهد .در یقآ ی مقابل شعر ساده روی زبا مردم
و شکاس بسن شعر و داس ا را رر م کهد؛ داس ایک در واقع
هسچ تاثسری یدارد و فق یک سری م هدم را مآرح کرده و
مهثدر بسا م کهد و
کارش را ب رایا م رساید .قب ن گ سم ک زبا در فرههگ
تب سغا
فراوای برای حمای
یعک دریعاف اینجاسعع
شععععری را ب صعععدر
ک زبا دیهر یقشعع ک سدی یدارد .بارها گ
شعده« :شععر ات اق س یق
مرکزی یقش ک سدی ای ا م کهد اما این گزاره چ م هدم
ک در زبا م اف د» اما اینجا زبا
دارد؟ مث ن شعععر رپ را در یظر بهسرید ک شعععری مب ذل
یک حمال را ای ا م کهد .این یدع یدشععع ن از ترجم
زیرا
شععرهای «شعل سعس در اسع این» م اثر اس .سس در اس این
اسع
اما ب مراتب تاثسرگذارتر از این قبسل شعرهاس
مدلف چهسن ترایع هعای زبعا را از مردم م گسرد قعافس ی
فایل شعر /شمارهی دهم 73 /
دروی در ی کعار م گعذارد و در عسن حال اصعععآالحا
م اسع ای بس
لمپه را تغسسر داده بعازیهعای روی ی ها اعمال م کهد و
سععادهیدیس اسعع
و حاصععل این جریا در یهای
اینگدیع زبا را هم تغسسر م دهد .شععععری ک زبا در ی
م شعععدد کع ح
ترایع های بهدتهبای از شععععر امروز ما
یقش ای ا یم کهد هسچ تاثسری بر زبا روزمره یم گذارد و
رادیکعالتر عمعل م کهعد و هرجا ک شعععاعری کم که
فرق بعا همسن شععععر یعا شععععرهعای کدتعاه ک صعععرفن مضعمد ملدر هت هد یدارد .هرچ زبا را در شعر عقسمتر کهسد باعِ م شعدید ک شعر دس های قدر
بسشعع ر باال ببرد و در یهای
مقابل زبا قدر
را در مقابل زبا
تدلسد م شدد و تهها همسن قدر
زبا اس
ک م تداید در
مقابل زبا قدر
بایتع د .زبا قدر
ریشع در ادبسا
کالسسک دارد؛ مالها شاعرا بس
و
رهبری
و هرکت ع ک ب ی ع شعععر سععاده کار م کهد در واقع دارد متع قسم با حکدم
همکاری م کهد .شعر کالسسک یا ساده
در واقع شععری حکدم س
و ودای
ی هسچ سدال در
ّهن یم سعععازد و مغز را رف ع رف عقسم م کهد .اینجدر شععععرها اغ ب یک تم مرکزی دارید و هرچقدر هم ی تم جالب باشد شعر رس از یک بار ودای
ب رایا م رسد و
یسعازی ب ت کر در م اطب ایجاد یم کهد برعکس شععععر زبعای کع م اطب را وادار ب ودای م ن م کهد.
م شععدد .درسعع
اسعع
ک تریبد در دس
زبای سع
و رجدع چهدباره ب
همسن
ب ایزوا کشسده
ک عدام شعععر سععاده را راح یدارید اما چ فایده؟ ی ها
کعاری کردهاید ک زبا تاثسر ودد را از دسععع
زبا در شعععر
سعه ملدر اس
زبای دارد و دیبال تدلسد قدر م ودایهد و در فهم ی مشععک
تتعع سم شععدد تا مایع
قرار یهسرد .معمدلن قدر
از دو ده اس
شاعرا
شدد و دیهر تدلسدمثل یکهد.
بدهد او
فایل شعر /شمارهی دهم 74 /
نقد و بررسی
موجی
«وای را ک از تهم دریوردم
وای را ک از تهم دریوردم
ری م در کامسد »
ری م در کامسد
وای بدل ب تن و وطن یدم م شعععدد .این ب
و جاده را چها گرف م در مش
یمایایهر وجه عسه از اسعبانکشع اس .شاعر وای اش
ک شهر زیر رایم
را از ودد جعدا م کهد و تک تک اعضعععای بدی
جسغ م کشد ههدز و وای ای ک ل
کردم
«و جاده را چها گرف م در مش ک شهر زیر رایم
فق شب را ب هد م کهد از ت
جسغ م کشد ههدز»
و در بدی رسراههم
گذشع را ک م وداه رشع
ک جا مایده گدش ی کمد
م روی .باید ببسهسم چ حتعرت در دل شععاعر اس
بعد ب یشپزوای ... مثل یک رریده ک م ررد از بشقانها
«و وای ای ک ل
کردم
گذشعع فرامدش م شععدد وای هم ب مثاب ی ب شعع از
از سر یخبت ی ی چال
مدطن ب ش از تن از یدم جا م ماید.
مدج ک هدای س
«فق شب را ب هد م کهد از ت
بسرو م زید از تهگ سرریز م شدد تدی چار گدش ای ک گدش یم دهد دیهر ب این بدقهای ر درر و وداب ک رریده از رهجرههای
وق
»
شب در وای ای تازه م وداب
وای ی قب
و عاد
همسش در تد هت . «و در بدی رسراههم
ریگ
ک جا مایده گدش ی کمد
یک صلراس
اتاق را قدم م زید در هال
در چاه
بعد ب یشپزوای »...
دل ب یغدش هسچ تهه یم دهد دریاش
شعر در اجرای زبای مدفق عمل م کهد اما باید دید ک ییا
جز وای ای ک دریوردم از تهم ری م
این شهر زیر رای
جسغ م کشد؟
و چرا
ب گردم یم رسد دیهر»
چد برق
ک از چال اف اده ف سهای
سر بهذاری سرع
داری.
سععدار کامسد م شععدی و جاده را مثل یخ م کش ع و ج د
اتاق را قدم م زید در هال
رَرِ
را داول
کامسد م ریزد.
ب گردم یم رسد دیهر
رر
از شععععر
در ادامع شععععر از للععاظ سعععاو عار معهعای
در اتاق وال
طبسع س
تا ق م کهد دس
یا غسر طبسع عمل م کهد.
«مثل یک رریده ک م ررد از بشقانها
ک ب دس هسریام
چد برق
یم رسد دیهر
از سر یخبت ی ی چال» هرا هارنی
رویکردش
فایل شعر /شمارهی دهم 75 /
شععاعر م اطب را دورتر م کهد .یم دایم م وداهد در این شععر ب کجا برسعد؟ تصعدیر یک رریده در بشقان اس وق
یا
بشعععقاب را ک در تراس روی مسز گذاشععع ای ترك رریعدهای م ییعد و تع مایدهی غذای
م که
را م ودرد.
شععدد و ب ودایهده جدان
ک باید در سععراسععر شعععر ر
بدهد وجدد یدارد .یکجای باید با وددما روب رو شدیم باید حرف برای گ ن داشعع باشععسم یک تم مهم داشعع باشععسم .من همسشعع ب شعع از حس این شعععر را درودد
این رریده چهدی بدل ب مرغ یخزده م شدد؟!
داشععع ع ام .همسشععع فکر کردهام ی ر بعدی ک وارد وای ام
«مدج ک هدای س
م شدد چقدر ی وای ی تهها را ته م کهد .چآدر م تداید
بسرو م زید از تهگ
ی وعایع را بپدشعععد؟ چآدر م تداید بهردد و جای وال
سرریز م شدد تدی چار گدش ای ک گدش یم دهد دیهر
وددش را در ی وای رر کهد؟ ر ایتعععسل تههای اش چهدی
ب این بدقهای ر درر
در ی وای رر م شعدد؟ شعری دارم در ک ان عاشق ماشق
و وداب ک رریده از رهجرههای رَرِ
رر
ک در ی یک م یید و وای ام را اجاره م کهد بعد بدس ای
ریگ
یک صلراس
ک از چال اف اده ف سهای
روی رهجرهی وای ام م بسهد و روی ی بدس لب م گذارد. گدی کم دیر رسسده اس
در چاه
و یکی ر رش
رهجره مه ظر او
دل ب یغدش هسچ تهه یم دهد دریاش
بدده اسع .ی یکی ر ودد ی وای اسع .اینها حت از
جز وای ای ک دریوردم از تهم
تههای و عشق ب معشدق را م رساید .در این شعر هم من
ری م
دیبععال چهسن چسزی م گردم امععا ات ععاق الزم را یم بسهم.
در اتاق وال
تا ق م کهد دس
صعرفن شاعر م وداهد چهد تصدیر زیبا و هارمدی ودن
ک ب دس هسریام
ب م اطب بدهد؟ ییا این کاف اس ؟ چ ات اق قرار اس
یم رسد دیهر»
در این شعععر بس د ک یس اده اسعع ؟ برای همسن اسعع
شععععر دارد دور وددش م چروععد و ات ععاق الزم در ی یم اف د .فرم صعدری شعر ودن اس
و از یظر هجاچسه
هسچ مشک
یدارد .چهد تصدیر ودن هم در شعر م بسهسم
اما در یهای
م اطب از ودد م ررسد« :ک چ ؟» ی تم
م گدیم اگر یسع
ک
مدلف وجدد یعداشععع ع باشعععد به رین
تصععدیرها هم ب ی سج یم رسععد .واطرم هت ع
زمای در
بلِ داسع ا یدیتع این مدضدع را مآرح کردم ک ممکن اس
از روی فس میام ای ک تم و مدضدع ودن دارد فس م
ودب سعاو شدد اما کارگردا هرچقدر هم ک قدرتمهد باشععد بدو یک فس میام ی قدی یم تداید فس م اسععاسعع بتععازد .فس میام در شعععر یق
تم مرکزی و یس
مدلف را
دارد .شععاعر چ م وداهد بهدیتععد و اصعع ن چرا یدشعع اسع ؟ بعضع ها ب واطر چهد تصععدیر م یدیتععهد ک هسچ ربآ ب هم یدارید .ممکن اسععع
سعععع کههد چهد ارتبا
عسه بسن ی تصعععاویر ایجعاد کههد اما باز هم شععععر ات اق یم اف د چد ساو ار معهای و ی چسزی ک باید م اطب را درگسر کهد وجدد یدارد .چسزی ک باید شععاعر را وادار ب یدشع ن کهد گاه شعهدد گاه کشف یک سدژه و گاه هم یعک روای
م عال سععع .هر قدر هم ک م ن تکهسکال
باشععد بدو اینها و ت سل شعععری ات اق یم اف د .گاه
فایل شعر /شمارهی دهم 76 /
شما با تکرار یک فضای ابزورد م وداهسد شعری بهدیتسد اما شععر ی فضای ابزورد را یدارد .این شعر م وداهد یک حس تههعای را بع اجرا دربسعاورد اما م بسهسم رشععع
این
تههعای جهعای وجدد یدارد .این شععععرها در یهای
عقسم
شاعر فرم را ودن اجرا کرده باشد
م شعدید .ممکن اس
زبا و للن در ی ودن باشععد اما ات اق درو م ه در ی یس اده باشعد .در بعضع شعرهای معاصر تم و سدژه وجدد دارد اما زبا عقسم اس .گرچ شعری ک ودایدیم یقآ ی مقابل ی شعععرهاسعع
اما ب هرحال ب یظر من ج
شعععرها عقسماید چد ی دریاف
اسععاس ع
این
رواب ع
و
مع دل و جهای ک باید ساو شدد در این شعرها وجدد یدارد .باید در شعر یک مدتسف مقسد و یک داربت
معهای
وجدد داشع باشد ک هرکت شعر را م وداید ب ساو ار معهای ی ر ببرد .شعععر قدی شعععریسعع
ک عالوه بر
اینها تاویلهای دیهری هم داشعع باشععد؛ یعه شععاعر ب گدی ای از چهدواژگای و بازیهای زبای اسععع اده کهد ک عالوه بر ی دریعاف دیهری یسز ب دس شدد.
داربتععع
و مدتسف مقسد تاویلهای
م اطب بدهد و ایههدی م ه باز ت ق
فایل شعر /شمارهی دهم 77 /
نقد و بررسی
زن
شعر وایم زهرا هاشم با سآر «ی مرد ک رش
ی مرد ک رش
دودیاش یشت سسهار م کشد» یغاز م شدد .در این سآر
شسش های دودیاش
با مردی روب رو هتع سم ک سسهار م کشد و دود سسهار را
یشت سسهار م کشد
ب بسرو م دهد« .رش ع
و اشکهای تد را دید م زید فق
عسهک دودی باشد.
ک یامدس کت یست
در اصل مدضدع این اس
باید صدا کهم فریادم از رهجرهها
کهسم؛ بع این معهعا کع هر وق
و ی قدر ببدسم روی ییه
مدرد ات اقات ک هههام ودای
زیا همتای اگر بهذارید
کار ما تهها وداید شعععر یستعع
دم غرونها کُر جای ک ک
احتعععاس کردیم وداها شععععر روی م دهد بدایسم ب ک درگسر ع م وداید
م شعدیم ک یسازمهد ت کری ردیا و دیهامسک اس .ما زمای
چرا واکت ری یست
م تدایسم یک ودایشععهر واقع شعععری واقع باشععسم ک
جای او ک سههر گرف با سسهار
تبدیل ب مدلد شعععر بشعععدیم و اینجاسعع
دودی کرده مدهایم
مشعارک
جای من
م اطب مآرح م شععدد و مشارک
اینک ب عهاصعر شععر ک با ک س
من یست
ک متععال ی والق یعه
ی م ن همودا یست
تدج کهسم .در واقع م اطب شععر را از ید م یدیتد و در
ک فرو رف ام در مبل
این یدیتع
رترم تدی فهجایم
م تداید ب ی ع ودد سععآرهای را حذس و یا
اضاف کهد و با ع م وداید م دج تمام ات اقات شدد ک
هم م زید دیدار را با در
وق
درد را با من
وداید در شعر روی م دهد.
م أسعع ای مه قد شعععر فارسعع
و لبهام ک از ییه م ریزد
شععاعر فارسعع و افغا و
م اطب شععری درک از این مدضدع یدارد زیرا ههدز در
رف از مدهاش
دایشععهاهها مباحث مایهد غزل و مثهدی و دوبس
رف از من تا قرار بهذارم
درس داده
م شعععدد و درک از بدطسقعای ید یدارید بهابراین جامع ی
در زیا همتای ک ز شدم اینبار
ادب ما ع م ودای
سر اگر روی گری بهذارید غسب
برودرد
شعریم م تدایسم شعر ب دایسم اما زمای ک م وداهسم در
ک مردها ز بشدید
از غرب
ک ما چهدی م تدایسم یک شعر
را دفرم و در مداجه با ی براسععاس ع م ودای
طدری ک دیدارها کر
مثل مردیس
شععسش ع ی دودی» م تداید عسهک
سعادهای باشعد ک دود سسهار ی را دودی کرده یا ودد ی
ب گمایم زی س
ح
شسش های
و درک از هرمهدتسک و تأویل یدارد.
در این شعر براساس یشای ها و ع م یشای شهاس ب بررس
این کدچ بردارید
سعاو ار و ب تصلسح عهاصر یاهمودا مدجدد در این م ن هرا هارنی
م رردازیم. «ی مرد ک رش
شسش های دودیاش
یشت سسهار م کشد»
فایل شعر /شمارهی دهم 78 /
این سععآر للن و چسه کالج س ع
مهاسععب دارد ک مهآبق بر اشعععار
دودی کرده مدهایم»
اما از للاظ ری م ضععمسر ش ع ص ع «اش» در
در سعآرهای قبل گ
شعده ک چ کت ز م شدد رس
اینجا اضاف اس .
به ر اسع
«و اشکهای تد را دید م زید فق »
چهارم ب جای «جای او» عبار
عسهک دودیاش و یا عسهک ک
مردی وجدد دارد ک رش
دود سسهار از ی م گذرد و یا رش
هر شسش ای ک هت
در حال یهاه کرد ب اشک ز و یا مرد دیهریس
ک در
حال گری اس . «ب گمایم زی س
رهجره
درم یابسم ک بهد مهد و یزاع روی داده و متعععال ای ک یمده یامدس اس .
دودی کرده مدهایم» و در ادام ی شعر: جای من
ک فرو رف ام در مبل» این سع سعآر حشد و تدضسح اضاف اس .شاعر باید وارد سعستع م شدد ک سع دارد ی را اس لال و در ی تالش
«باید صدا کهم فریادم از رهجرهها
کرده من را بعدل ب او کهد و این اسععع لال را ارائ دهد و
طدری ک دیدارها کر» در این سآر ش صس
«مثل او» را بساورد.
من یست
در اینجعا بعا تدج ب یهاه کرد ی مرد از رشععع رس
ک شاعر س سآر قب
«مثل او ک سههر گرف با سسهار
«ح ک یامدس کت یست »
را حذس کهد و در سآر
شعععر را از حال شعر یساز دارد فریاد بکشد و ودد را
وارج و ب دغدغ اصعع
جهتععس
من
بپردازد.
یشا دهد اما یم تداید فریاد بزید زیرا یبروی وایدادهاش
«رترم تدی فهجا هم م زید دیدار را با در»
م رود و باید طدری داد بکشعد ک کتع یشهدد و در عسن
در این سعععآر عکس در و دیدار تدی فهجا اف اده و فرزید راوی ک از این درگسری و یزاع عصبای س
حال دیدارها کر شدید. «و ی قدر ببدسم روی ییه ک مردها ز بشدید» در این سعععآر شعععاعر مردی را ب عهدا ج م کهد ک وددش اسعع ی دیهری را ک رشع
را با سعععرع ییه ای ان
و وددش را م بدسععد و در واقع عسهک دودی ایتع اده اس
بدل ب
هم م زید و تصعععدیر در و دیدار در فهجا
بعاهم برودرد م کههد و ات اق در اینجا روی م دهد .من ب شع صع چهسن ررسپک سدی را در م ن هر شعری دوس دارم.
ز م کهد.
«درد را با من
«زیا همتای اگر بهذارید
و لبهام ک از ییه م ریزد
دم غرونها کُر جای ک ک
مثل مردیس
چرا واکت ری یست »
رف از من تا قرار بهذارم
در این قتم
باید دیالدگ و اینهمای ک بسن «من» و «او»
ب مثاب ی مرد رشع
عسهک دودی ک ب ز بدل شععده بدد»
یورده م شععد ول وق
رای زیا همتععای در کار باشععد
قهده یا چای
رف از مدهاش
در زیا همتای ک ز شدم اینبار» در این قتم ی ها گ
یق
شعد مشع
«زیا همتای » ک در سآرهای قبل از م شدد و شاعر معسن م کهد ک
حریم یشای و فضاسازی شعر تغسسر م یابد و شعر از تدلسد
دلسعل ی بهد مهدی اولسع بعا زیعا همتعععایع بع ع ع
و اینهمای ودد وارج م شععدد رس این سععآر حشععد و
چشمچرای ی مرد بدده و زیا همتای دغدغ و متال ی
زاید اس
و باید حذس شدد.
«و ی قدر ببدسم روی ییه ک مردها ز بشدید جای او ک سههر گرف با سسهار
راوی بددهاید. «سر اگر روی گری بهذارید غسب
از غرب
این کدچ بردارید»
فایل شعر /شمارهی دهم 79 /
سعآر یور شعر وز دوری و بسای غزلگدی دارد .با تبدیل
ويرايش نهايی
«برداریعد» بع «برم دارید» شععععر هارمدی به ری ب ودد گرف و تقریبن از ی فضای کالسسک ک ایجاد کرده وارج
ی مرد
این کدچ برم دارید) .سآر یور
ک رش
م شعدد (غسب
از غرب
ج
شسش ی دودی
باید ررتان شعععدد ب این معه ک «غسب » غسان را از این
یشت سسهار م کشد
کدچ و راه غریب حذس م کهد .هما طدر ک رس تر گ
و اشکهای تد را دید م زید
شعد بسا کم کالسععسک اسع
ول چد شعر ررسپک سد
بتعععسار ودب دارد و اینهمای جالب در روید شععععر رخ م دهد و م ن را ب ج د م برد رس به ر اس
سآر رایای
ب گمایم زی س ک یامدس کت یست باید صدا کهم فریادم از رهجرهها
باز هم که مهدتر بسا شدد.
طدری ک دیدارها کر
اگر این شعر را با تدج ب گارد یک ساو ارگرای جزئ یهر
و ی قدر ببدسم روی ییه
مدرد بررس قرار دهسم درم یابسم ک چ چسزهای عهاصر
ک مردها ز بشدید
یاهم دا و تدضسل شعر هت هد و م تدایهد حذس شدید
مثل او ک سههر گرف با سسهار
تا شععر به ر و که مهدتر شعده و از حشد و زیادهگدی ی
دودی کرده مدهایم
ج دگسری شدد. رترم تدی فهجایم هم م زید دیدار را با در درد را با من و لبهام ک از ییه م ریزد مثل مردیس
رف از مدهام
تا قرار بهذارم در زیا همتای ک ز شدم اینبار سر اگر روی گری بهذارید غسب
از غرب
این کدچ برم دارید
فایل شعر /شمارهی دهم 81 /
نقد و بررسی
اتاق دس
«دس
را یم کهم غالس
تا ح قیویز شدد
تا ح قیویز شدد و ب دیبالِ از یاد
و ب دیبال از یاد
یم برم...
یم برم...
راره کهد رردهی گدش
راره کهد رردهی گدش
ک بغلودس لب شده اس »
ک بغلودس لب شده اس
با تدج ب ساو ار تکجم ای این اثر در ودای
م تدا
این شععر را مثل یب ک از ی باال سعرازیر م شدد وداید.
دراز شدهام
همسشع ب این فکر کهسد ک صع ل یک سرسرهس
و کمر وم یم کهد ایت ادم
وق
ین را در سرسره م ریزیم سرازیر م شدد باید کاری کهسم
هرزه بارم م کهد اتاق
ک ما
و رر
هم مثل ین در صع ل سععرازیر شدید .ول در این
ارسزود شععاعر ب واطر یورد هجای ب هد و همچهسن حروس
در سرف های کدیرتر از لد
اضعاف از سعرع
سعآرها کاس اس .در شعر باید تا حد
ممکن از حروس اضععاف و حشععد ج دگسری کرد .شعععر از
کهار م کشم از ودد وج
را یم کهم غالس
للاظ زبای ودن اجرا شده اس
را م ررم ب س دلم
اما در «دس
را یم کهم
غالس /تا ح قیویز شععدد» (تا /حل /قا /ویز) چهار هجای
مس هاش چهگ م زید مدام
ب هد رشع
و وشک
سععر هم یمده ک م تدا یدشع
(م عاعس ن) و این گدیع ودای
یم رس یم دهد ب گ د
«ک ح قیویز»
سعععآر ب سعععهدل
ایجام
م گسرد و معهای ی یسز به ر ساو م شدد. از للعاظ معهعای
ب هد یم شدم از وداب ک داغ دیده اس
گدشععع کع کهعار لب قرار گرف با ی
هموداب شعععده یعه بغلودس ب مثاب ک م ای م یید ک
تا غالفم کهد ای رادی
بغلودان لب شععده اسعع .مثل زی ک بغلودس مردی
و صدایم بزید مادر
اسع سنیه اضراهینی
یا مردی ک بغلودس زی شده یا یک همجهسگرا
ک بغلودس ز یا مرد دیهری شعده اس .بغلودس یک واژهی گس ک اسع ع .چها ک مشعععاهده م کهسد یک لهج وارد زبا شده ول هسچ و «دس
در ی ایجاد یم کهد.
را یم کهم غالس
ک ح قیویز شدد دیبال از یاد
یم برم
ک بغلودس لب شده اس » این «ک »ها با فاص تکرار م شدد و و
در سآربهدی و
فضععای لله ایجاد یم کهد اگر «تا» گذاش ع شععدد ج دی
فایل شعر /شمارهی دهم 81 /
للن گرف ع م شعععدد چراک «تا» مکِ دارد و هجای ب هد اسعع .وق رش
دسعع
گدش
ح قیویز م که
را دور گردی
م اف د و چسزی را ب هد در گدش
لب
م گدی
بازی بسن یم و وشعک زیباس .یم در اصل اینجا ب معه را یداد اس .وشک گ د ح و این «وشعک» اسع
اجازه یم دهد حرف بزید
ک ب گ د را یم دهد .اینجاس
و ی ررده ی گدش را رعاره م کهد؛ رردهی گدشععع ک در
ک معا
اینجا کهار یک لب قرار گرف اسعع .اگر شعععری در زبا
یم گسریعد بهعابراین بعا رواب جعایشعععسه ک ما
اجرا شدد ما با ایدک تسزهدش م تدایسم معهای
را کشف
بع شعععکعل ههرمهدای ای در جای وددشعععا قرار
کهسم. «دراز شدهام
تا غالفم کهد ای رادی
و کمر وم یم کهد ایت ادم»
و صدایم بزید مادر!»
زیباسع
چهد شععاعر فعل را با ضععمسر اول شع اینجاس
ب کار برده زبا
ک بعدی والق رسدا م کهد .دراز شده مثل کدیر
و ایتععع عادی
کمر وم یم کهد .طرس مقابل ب او فل
م دهد و هرزه م یامدش .چها فلاشععع کرده و از اتاق م کهد ک ز از شعد
وارج
وشععم ب سععرف م اف د؛
سعرف های وشعک ک حهجرهاش را بدل ب کدیری بدتر از م کهد.
کدیر لد وج
را م ررم بسرو
شعر باال یک شعر زبای س
بععد هم از وعایع بسروی
کرده و ز حعاال رف ع در اتعاق و مس های رشعع
رهجرهی اتاق را
چهعگ م زیعد کع ب مثاب مس های زیدا هتععع هد .طرس ک در این شععر هت
شعدهرش زی
فردیس
وشن ک م تداید
و هر کس دیهری باشد .با عج م رود و
ره د م گسرد و معدام مس ع هعای رهجره را چهگ
م زیعد تعا از ی اتعاق ب دایعد ب بسرو برود و ایههدی فرار کهعد ول مس ع های رهجره مثل مس های زیدا مایع این کار م شدد و همسن یاتدای م ایدازد. «و وشک یم رس یم دهد ب گ د»
ک فرم و اجرای ودب دارد و
ب همسن دلسل از للاظ معهای ب سععاو
رسععسده .معمدلن
م اطب عادی و ودایهدهای ک شععععرهای فتع ع فددی را دوس
دارد یم تداید این شعر را درك کهد چراک دوس
یدارد زحم
ت کر ب وددش بدهد .این شععر و شاعرش را باال برده تا م اطب روی شعرش
مشععکل ی در ورودی اسعع
رس یم دهد گ د»
در اتعاق
غالس کهد و در رایا مثل کددک ب مادرش رهاه ببرد.
حذس کهد.
وددش یشععتعع اسعع
را قدر
دهد و ی را
مکِ کرده و فکر کهد .اجرای شععععر ودن اسععع
و وشک
مقاب
م ودابعد و فق م تداید بغضععع
م وداهد تایم ودای
«کهار م کشم از ودد
او را بسش ر عصب کرده و ب سرف
روب رو
هت سم. «ب هد یم شدم از وداب ک داغ دیده اس
ایتع ادم اینجا در اصعل جای ایت اد یمده هر
ک
و تهها
ک باید چهد حرس اضععاف را
فایل شعر /شمارهی دهم 82 /
نقد و بررسی
روشنايی «یزدیک اما
یزدیک اما
از دوردس ها دور م شدی
از دوردس ها دور م شدی
تا جادهها لبریز شدید از شعری ب هد»
تا جادهها لبریز شدید از شعری ب هد
برای اجرای به ر باید تدضسلا
ایارها چاك ب درید از ودشلال
«یزدیک اما
و مردم ببسههد
از دوردس
دیدا های سرخ لقم را
دورتر
ک جاده شعری ب هد شدد»
ودا باغهای سرشار از ایار وعده م داد مدریای ها لباس ر دودری تن م کردید
«ایارها چاك ب درید از ودشلال »
من شروه م ودایدم
این ایده جالب اسع
و از حهجرها
ک مث ن ایار دارد قاهقاه از ودشلال
م وهدد اما من این یدع بسا را یم رتهدم شعر را باید ب
بدی شسرهی دلم ب هد م شد
سم
ورافات یست م اما
باال ررتان کرد .ک م را باید م مدس که
بهذاری روی سعععآح ی لمتععع
ود دماغ وداه شد و سبدهای ایار رش
اضاف حذس شدید:
در
سرود جمهدری م ودایهد
بهسری صعععدا و
را ام لا که .اگر چهسن رف اری با ک م داشع ع
باش ک م صدای وددش را درم یورد .این شعر تدضسل
سساه یشدهام هسچ ک کسه مرا ب روشهای و امسد دعد
که و روی لب های
بهعذاری .باید ی را ج دی چشعععمهای شعععک
ردس
را
یم کهد
سر و گدشم یم جهبسد
و بسایهر اسعع
مثل هم ی شعععرهای ایرای .شععاعر ایرای
فارسع را یم فهمد ک م را یم شعهاسد و برای ی هسئ قائل یست .هم ی شعرهای معاصر ایرای مثل هماید .برای
سسبها اف ادید
شعععاعر ایرای «از» همععا شعععکععل «بععا» را دارد؛ «رقسع »
و هم فهمسدید ایارها هم م اف هد فا نه سلینانی
هما طدریس ع
ک «مایدایا» هت ع .اگر بپرسععسم «مایدایا»
ودشعهلتر اسع
یا رقس سعریعن مثل عدام م رود سراغ
قساف های وایم مایدایا و رقس .در صععدرت ک شععاعر باید ب ودد ک مع ی «مایدایا» و «رقس » تدج کهد .اول باید شعععکل ک م های «رقس » و «مایدایا» را ببسهد برای اینک زبا ایدیش و یشعععای رردازی از زمره مدل های اسعع
ک یک شعععاعر
واقع مدام با ی درگسر اس . «ودا باغهای سرشار از ایار وعده م داد» وق
از ک مع ی وعدا در شععععر اسععع اده م که
م عافسزیعک مدهدم حرس م زی کالسعسک شده اس
از یک
یعه همسنجعا شععععر
یعه تد وهمررس
و فکر یم که و
فایل شعر /شمارهی دهم 83 /
بدی از عقلمرکزی و ایتعا ودای مدریست
یبردهای .این
ایعارهای یور رایسز را ب دو ر ترشعععسده یتعععب
بلِ این اس ع
ک شععما در
اجرای این شععععر از ک مع هسچچسز یم وداهعد و ک م و
شععر با کشف و ت سل و کارکردهای مسکروسکدرسک طرس
جم در ی فق حمالاید .جم ها کاراک ر یدارید و مدلف
هتععع سد؛ چ کتععع م تداید ودا را کشعععف کهد؟ وق
سعععع یکرده تا ی ها را مال وددش کهد .او باید بداید اگر
جم ع ای را بع مثعابع ی یعک یی اسععع اده م کهسد کمکم
م وداهد مهثدر بهدیتعععد یباید شععععر را تقآسع کهد و به ر
بلِ اص ع ن عقسدت یست ع
مثل یثر همسنطدر رشعع
م دههد.
سععر هم بهدیتعععد .اکثر
یدش تا از شعر فاص م گسرد.
اسعع
«سسبها اف ادید
شععرهای ک سعادهیدیت شدهاید بسهدده تقآسع م شدید.
و هم فهمسدید
چهسن شعرهای ی حس دارید ی زبا و ری م بهابراین به ر ک این شعرها مهثدر یدش شدید .رف ار شاعر با ک م
ایارها هم م اف هد»
اسع
ادی :
در این شععر رف ار یوایهاردی یستع .در شعر اجرا و فرم مهم اس .ک م را باید ببسه و بدو تدج ب
«سسبها اف ادید
بسروی وس
و هم فهمسدید
معهعای ی بع اسععع سک م ن و هسئ
ایار یویزا اس »
شعکل سععآر را ببسه ؛ بعضع سععآرها را وق
یهاه م که
ایار در این شعععر قهرما شععاعر اسعع .ایارهای ک روی
زیباتراید بعض اص ن زیبا یست هد و فق ش
اید درس
شعععاو م وشعععکهد هرگز یم اف هد و همسشعع یویزا اید.
مثل شعاعر هما شعر ک ّهن والق و مهظم یدارد و این
ضمهن یک ارتباط هم دارد با اینک بعض اقدام در ایرا
زیبای را درك یم کهد.
ک م ر ببری .باید
فایل شعر /شمارهی دهم 84 /
فایل شعر /شمارهی دهم 85 /
فراموشی
دريا تقال م کرد تا ضععرب ای بزید فق م وداس ع
درد اطراس
کمرش را تالف کهعد .داشععع ن یک گردیفرید در وای کار س
درس
ک ی کار اب های ایس
مثل فمهست
ایرای
ع رترم من کرای ام رو حتان کردم؟ برای چهد للظ رایهده وشعععک رسرمرد ایداو .ین دهای
را قدر
زد .از ییه یهاه ب داد و با صدای لرزای
ک تف سععرباالس ع .ی جا ک باید وددشععا باشععهد ادای
گ
مردها را درم یورید و کار مثل زیرم وران م شدد .ردشک
ع بب شسد رترم من فرامدش دارم چقدر م شد؟
تری ک رای منسعع
باید رای دو رم باشععد امّا حسف ک
:ی حتان یکردی.
ع قابل یداره رهج تدما .
بذرم را تدی واك شدر کاش م.
رسرمرد ب یرام یک بتع اسکهاس از جسب ک
شععدرش را دریورده بدد و حرس وددش را م زد اصعع ن
یک اسععکهاس رهجهزارتدمای جدا کرد و ب رایهده داد و از
فهمسعدم ک کار از کار
تاکت رساده شد .رایهده یهاه ب اسکهاس و بعد ب رسرمرد
فکر یم کردم کع عم
کهعد وق
گذش بدد و دورا یقاه ع ین سرد یست
را در وای م گذراید.
بریم تد ین؟
ک ب یرام از تاکتع ع دور م شعععد ایداو .دوباره ین دهای
را قدر
داد اسکهاس را در جسب
ع ول کن تد هم حدص داریا.
زد و سرش را از رهجره اتدمبسل بسرو یورد.
کشسدمش تا لب ین یمد.
ع کجا حاج ؟ کرای رس چ ؟
گذاش
ع بت دیه برگردیم.
رسرمرد برگش ع
دسععع م را دور کمرش ح ق ع کردم مثععل همسن ک ع دور
کرد.
گردیمس !
ع بب شسد رترم من فرامدش دارم چقدر م شد؟ پویا اكبرنژا
دریورد
بدق
و ب یرام ب طرس رایهده تاکت ع حرک
م ندحسیش افشاب نیا
فایل شعر /شمارهی دهم 86 /
بيرون از آغوش آسمان یم کرد تازه سرگرمکههده بدد و ب دردسرش هم م ارزید. طرح جدیدی ری م و شعروع کردم ب یدش ن .اول وداید حال
گرف شعععد .بسرو رف
حق داشعع
یسععما بدد ک ودای
کرده و برای
مادری
بدد کع فکر یدمها را م وداید ک تمام بچ بازیهای م ب شعسد اما برای او یسما مادری بدد ک م وداس
با
فکر یدمها بتعععدزایدش .ایهار م وداسع ع
ودای مادرش
اسعع
ک رف و ههدز
بریهشععع ع قرار بدد وق روی طرح از یک داسعع ا جدید فکر م کردم ک سععر و
عبدالرضای رت
صععدای از بسرو وای صععبرم را برید .شعع دغ ک باشععد
یدمها را ب داید و رسدای
وروج مغزم ب صعع ر م رسععد و راح
تا کم هدا ب درد. را
باشععد .حاال هم تقریبا یک سععاع
کهج سععرم لم
را ک
یکرده ک رسدای
ک برگردد داسععع ا را ب کالج
کهم تا وق کهد ول
هم م ودایهد مادرش فکر
کهد .یم دایت ع
یسععما گم
کرده بدد.
م دهد و با فکرهام سععکس م کهد .از یغدش مادرش رها شعده و دیهر ودا یبدد .مدت ر یدم گش
هامون حسینی
تا ب او یشهای
بدهد اما هم یدم بددید و کتع یدم یبدد .هدای یسما را کرده و دل
م وداسع
دوباره از رت ا های یسما شسر
ب درد .تمام بازی های ک کرده بدد ج دی چشم و تازه داشععع
م فهمسد ک وس
بددید
بچهای تر از عمر هزارا
سعععالع اش رف ار کرده .راه های زیادی رف
تا دسععع
ب
یسعما برسعد .سعالها در فاحش وای ها جا کهد و یسما وم ب هسچ کجای
یسامد .از تمام بآریهای الکل سعععراغ
معادرش را گرفع .در مععد هعا بسل زد ک از راه زمسن ب یسما برسد .یشد ک یشد .وای کهاریام را اجاره کرده بدد و امروز بعد از این هم مد
فهمسدم ک ودا همتعععای ام
اسع ع .از وای اش صعععدای داد و بسداد م یمد .وداسع ع م اع راض کهم اما وق
وارد وای شدم برای وددش یک را
ودا شععده بدد .چشععم اصععرار کرد ک برای
ک ب من ودرد شععروع کرد ب داسعع ای بهدیتععم ب امسد اینک
یسعععما فکرهای مرا م وداید .وددش عق
یداشع ع
ک
فکر کهعد امعا مآمئن بدد کع معادرش فکر یدمها را ودن م وداید .دیهر از وق
یدش هم گذش بدد و برایم فرق
فایل شعر /شمارهی دهم 87 /
آخرين نامه شععد ک یام را در جسب
چد یکبار تا
گذاشعع اسعع
«دیدار رتعع » رف بدد ول یام را یادش رف بدد از وای بردارد. وب وضععععس م مرتب چسزی فرامدش یکردم حاال مدقعرف ه . بعد از اینک در ّهه
هم چسز را که رل کرد تا کهار رهجره
قدم زد دسع مال از جسب
دریورد و ب ار روی شععسش را
راك کرد .یهاه ب «گل هداشعععهاس» ایداو
برگهای م تداید
زرد بدد و اطمسها حاصعععل کرد ک با وسال راح
از
از وعای بسرو برود( .فق روزهای یف اب م تدایتععع
وععایع بسرو برود) .بسرو رف ن از وععایع مهد بع ریععگ برگ های گل هداشعععهاس بدد .زرد یعه هدا یف اب وداهد
یام ی صد و ه دهام: گذاشععع و روی راک
جای یدرس
یدیتهده را وال م گذارد. ک
یب ی
اش را م ردشد کراوا
مشک را ب یق گره
م زید و روی سسه اش م ایدازد. دس
ب مدهای
چرواید دسع هسرهی در بها ب ریگ برگها هدا ب سرع تغسسر رویع م داد .مث ن اگر روز قبعل بعارای بدد بارا تا امروز در حععال بععاریععد بدد و همسنکع رسرمرد در را بععاز
غسر از امسد هسچ کجا هسچکس یست ع .رسرمرد گم شععده بدد
ع شما فکر کن برای ماه ها.
اما کجا؟ یم دایت ع .یک روز ک چشععمهای
ع مه م دوی کجای ؟ ع ی ول حدس م زیم تدی ی کش
روی دریا شهاورم.
ع ه ه ! رسرمرد بسچاره دیدای شده .عمر ب هم کجای . امسد بسش ع ر از ده دقسق م شععد ک ج دی ییه ایت ع اده بدد. برای یورین بار وددش را در ییه ورایداز کرد و از ییجا رد ول دوس
داش
وددش
را امسد صعععدا بزید .فکر م کرد با این کار م تداید حداقل گذش ای برای زیدگ اش بتازد و همچها امسدوار ب ییهده را با دسع
وای یشععسن شععده بدد .با
بسرو هسچکس یستع .در وای هم هسچکس یست .اص ن
ع برای ک یام م یدیت هرروز؟
شد .رسرمرد هسچ اسم یداش
یمده بدد .هما یکبار هم دو ه
ک برس
م کرد هدا یف اب م شد!
م کشد.
بعمایعد .جعسب ک ع
ب یدر
در ی جا هدا برف م شعععد در طدل مدت ک مرد
در ی جا رسر شعده بدد فق یک بار را ب یاد داش
کمک! یعامع را داوعل راک
بدد یب
بارای و س ع سد یعه اینک برس وداهد یمد .الب
لعمس کععرد و مآعمئن
را باز کرد
دید ک روی یک صهدل یشت و دارد یام م یدیتد ...اما برای ک ؟ یم دایتععع ! وق جسب ک
گذاشععع
یام اش تمام شعععد ی را در
و از وای بسرو یمد .برای اولسن بار
بدد ک بسرو وای را م دید .تا چشعععم
کار م کرد هسچ
چسز را یدید دیسا فق یک وای بدد ک ق م و کاغذ داشعع و رشععع
رهجرهاش یعک گعل .مرد هما جا بدد ک یاگها
حس کرد یه ک چقدر تههاسععع .سعععالها بسرو وای را وجب ب وجب گش ع
تا ک رسر شععد و یک راه م
رسدا
فایل شعر /شمارهی دهم 88 /
کرد .در یعک روز یف عاب راه م ای هعای ی رف .راه م
را در رس
و تا
گرف
ب یک دیدار یتعععب ن ب هد و م
م شعععد .روی ی یدشع ع بدد :یام ا
را از روی من رر
رهج های رای بعد روی راهای یععداشععع
یشعتع
کرد.
و تکس اش را ب دیدار داد .اسم
ول رسرمرد «دیدار رتععع » صعععدای
-دیدار رتع
جا تهها همصعلب
من! باید به
م زد. بهم ک
ق م و کعاغعذم تمدم شعععده و این یورین یام ای بدد ک ب
فایدهای یداشععع .ایهار ک رسرمرد کاری داشععع
از دیدار باال برو.
سرش م گ
رسرمرد لب دیدار را با دس های
گرف
بتسار
و با زحم
وددش را ب باالی ی رساید .این اولسن باری بدد ک بعد از دویت
و شص
روز روی دیدار یمده بدد .بعد از مد ها
در زیدگ تکراری رسرمرد تغسسری ایجاد شعععده بدد و همسن
دسععع ع هسچوقع
یهرف م یعه بع این یعام کتععع جدان م ده؟
کرد ب جز سعساه چسزی وجدد یداش .یهاه ب وددش
دیدار جدان دردودلهعای رسرمرد را یعداد و او طبق معمدل
کرد و بع دومسن تغسسر یام دوال روزهای تکراریاش لب هد
دل رسرمرد شدر
را
ب وای شد .در راه برگش
رو
کهار دیدار ایت اد و گدش ب حرس کت کرد ک مدام تدی
دادم .دوسععع
راه بازگش
ودبم جدان یعام های قب
ک ی را
ایجام یداده بدد برای همسن یهرا و مضععآرن بدد .باالوره
کن ».رسرمرد با یام ی شععمارهی 117ب دیدار رسععسد .روی ایتعع اد و یام را ی طرس دیدار رر
داد بعد از اینک وت شد ب هد شد و کم قدم زد.
کاف بدد تا لب هدی روی لب
زد .رسرمرد امروز یک دسع
بهشعسهد .رش
دیدار را یهاه
س سد ردشسده بدد .رسراهه
م زد و فق ب فردا فکر م کرد .اوایل اسم اینجا را زیدا
ک مدقع باال یمد از دیدار از داول شععع دارش بسرو زده
گذاشع بدد .بعد برای این ک از شععر احتاس زیدای بدد
تکاید
فرار کهعد بع وددش ت قسن کرد ک من روی یک کشععع وس
بزرگ هتعع م ک روی دریا شععهاور اسعع .فردای ی
روز رسرمرد با جسب ک از یام وال بدد ج دی دیدار رت سبز شد .یم دایت
بدد درسعع کراوات
کرد راچ های شعع دارش را با دسعع
هم ب مدهای
را مرتعب کرد و در یور دسععع
کشععسد .امسد ی س عمسق کشععسد چشععمهای وددش را از روی دیدار ب ی طرس رر
را بتعع
و
کرد.
چ کار کهد اول کم ب دیدار تکس حسیش خاموری
فایل شعر /شمارهی دهم 89 /
آسانسور دیهگ!
یسایتدر را م زید .در بت م شدد اتاقک با ش اب فزایهده
درِ ییه ای یسایتدر باز م شدد و تصدیر مرد مسا سال را ب
رایسن م رود و مدهای جد گهدم مرد در جاب جای هدا ب
ییهع ی ای هعای اتعاقعک تلدیعل م دهد .ییه با یک مس ی طالی افق
ک دو سععر ی با قآع شععسش ع های ب شععکل
حرکع
درم ییهعد .بع بعاال کع یهعاه م کهعد تازه م دج
م شدد ک اتاقک سقف یدارد.
الماس تزیسن شده اید دو یسم شده اس .قرمزیِ م ملِ یرم
ع تشریف م برید؟
و رفدار دیدارههعا بعا دکمع های سعععساه چسنودرده و ب
عب .
اتاقک مههه شععده اسعع .سععهگ سععساه کف و یدر و سف
ع اشکال یداره بپرسم چ مد
اتاقک ک
های مرد را در ودد رهها م کههد.
م صدی یسایتدر با ک
و ش دار و کراوا
مشک و یق ای
سع سد روی صهدل ف زی طالی ریه یشت و با حرک
اقام
داش سد؟
ع چهل سال. ع چآدر ات اق اف اد؟ ع ی درهی زیبا بدد. یسایتدر کم م شدد.
م صر سر مل رمای م ررسد:
سرع
ع رایسن؟
دیهگ!
ع ب لآ ن.
در باز و مرد در تاریک مآ ق گم م شدد.
م صدی با وقار تمام تهها دکم ی روی ص ل ی که رل یرش ّوالقدری
فایل شعر /شمارهی دهم 91 /
کم ج دتر مه ظر مهتععا م مایم تا او یسز از باج بهذرد .از
تظاهر
تهد تهد حرس زدی
با ی دو ر مشععع
م تداید از من به ر ایه ستع صلب
اسععع
چقدر
کهد .کم بعد او یسز
ب من م رسدیدد .دوباره روسععریام را م گسرد و م وداهد از سرم برش دارد .دس
را رس م زیم .بچ ک بدد وق
چادرم را در مهمای ها م کشععسد م زدم رشعع م یشعععتععع
رسراهن مشعک ام را ک و های زرد و یاریج از وسآ رد م شعععدد صعععاس م کهم کم با عسهکم ور م روم و سعپس روسری را یک سای
م دهم عقبتر .از دس شدی
بسرو م ییم .بعاد کدلر ودرشعععسد را ک از رشععع
رهجره
سعععدزا م یمعایعد یاکاریمد ج ده م دهد .مهتعععا مدهای ورمای اش را روی شای های
رریشا رها کرده اس .
دسعع
کددکعای گری م کرد .جدری ک دل یدم را
م سععدزاید از دل تدی ع ع
و
درم یوردم .یور اص ع ن یم وداس ع م کم بسععاورم
و حجععان ج دی عم ع هععای
مع صعععدصعععن چعد تععازه عروس بددم .از طرف
هم
یم وداس م ج دی وداهر کدچکم یهسن امل ب یظر برسم. اما از یتعععل جدیدتر ک برای قب ها هسچ چسز یدارد جز مشع
حتر
دوسعع داشعع ه
و حتاد .یهسن از ی دو رهای کدچک و از ی های ک هر وق
بغلشععا م که
ایهار وسساید .مدهاش را طدری ج دی چشم
م ری
کدچک ک بدد چادر یماز سععرش م کردم و م فرس ادم
ک شعبس شع صس های فرع سریالهای عاشقای ی ترک
چپ یه ش م داش
اول ودشهلترید .با ی بسه
برود یا بهسرد .چادری ک با دسع و قرص ب حجان صدرت
را س سد و دوس داش ه یشا
م شد ک همسش از ش صس ق م و ردس
ک ایهار س سال برس اردبسل را تدی
م داد.
کردید.
ع ماما چرا روسریتد در یساوردی؟
ع ماما درش بسار دیه !
ع یم ش ماما جا !
ع یم ش
ع وب یو چرا؟
ع اَخ
ع ی عمر روسری سر کردم حاال یهد بسام ب حجان بشم؟!
ع وق
با اوم مادرای یهاه
م کهم .کم دها کج م کهد ول
ایبار
گ م ی یعه ی دیه هم اصرار یکن
یک سعساه یک سدرم ای یک قهدهای ک برای مهتا اس .
چسزی یم تداید بهدید.
یک قرمز ک برای من.
برای صدور ویزا روب روی باج م روم .دو ری با مدهای
چمعدا ها را برم داریم و ب سعععدی در وروج فرودگاه
ب دید مرلسن مدیروی روی صهدل یشت اس . What's your name?-
شده ک کدلر را از بسرو مت ره کهد.
?-What ?o-What...is...your...name
ی قدر عصععبای م گدید ک اوم
م رویم .یف ان عمدد م تابد .حاال ایهار یدب
ودرشعععسد
زیر روسعععری عرق کردهام .رسعادهرو را بع ی طرس وسابا اص ع ن بدی دو رها را
یم دهد: ـoNahid Motamedio
وصل م کهم .یهسن با لباس زرد کدتاه از دور برایما دس تکعا م دهعد و با لب هد رر از بارای راهای
صعععدایما م زید.
ههدز هم زیباس .
اول یهاه ب عکس م ایدازد و بعد صعععدرتم .سعععپس ب رشع
سععر اشععاره م کهد یعه « .»welcomeرد م شععدم و
سامان اهر
فایل شعر /شمارهی دهم 91 /
آبرو چهد روزی م شدد ک ب هم ری م رود و ی وداب
ی غذا از گ دی
رایسن
م برد با وددش فکر م کهد یشععهسده
بهسرد و زیدگ اش را بکهد امّا هر بار ک این فکر را م کهد ج دی چشعععم
قسععاف ع ی وداهر دوسععع
م ییععد.
ع رس شما هم چسزو م دویسن. م ترکد.
بغض ع یره.
ع یم وداین ک یبرومد ببرین؟ -راجع ب من چ فکر م کهسن؟ شععاید وداس ع
ودا این
بدده تا کمکتد کهم. ع چ کمک کهسن؟ مث ن اگ دس
ورداره هم چ درس
م شععع این قضعععسع فق ی راه داره یا من بمسرم یا او . ع جاتد ایداو م تد او اتاق م تدی بری ب داب . ر د را روی سععرش م کشععد و ر کهای کار م کهد وداب
یم برد یک ساع
م شهدد م رود رش
را م بهدد امّا هر ک م گذرد صدای
در و گدش م وداباید.
ول من م تدیم ی مقدار ردل جدر کهم و ب رس متد یجای دور. ع ول قبل از او باید کمکام کهسن بچّ مد بهدازم. وق
دیدم ود ریزی داره و ود ریزیشم بهد یمساد او قدر
ع داداش امشب دیه ی .
بعا کمربهعد زدم
ع مه امشب چ شبس ؟
کمک کردی.
ع امشب دلم شدر م زی .
ع تد رو ودا ببسن اص ن عسن وسالشم یست .
ع بهدی گرف ؟
ع اوی
ع اگ ودای یکرده دوس ع او اال ه
صدامدید بشهده چ ؟
تا بهم گ
از تد ردل گرف و تد به
دیه ب وددم مربدط . برادر؟ کاری ک تد م که حسدویم
ع ب تد هم م ش گ
تا رادشاه رو ودان دیده.
یم که .
ع من دیه یم تدیم ب این وضع ادام بدم.
ع فضدلس
ع ادام بدم ادام بدم.
-جدان رعدر مادر ودا بسامرزتد م ودای تد او دیسا چ
-یم دویم چرا عرضع ی وددکش یدارم و وددمد از این
بدی؟
کثاف کاری والص یم کهم.
-بذار ی یصععسل
ع وددمد بکشم وددمد بکشم.
والیا...
ع امروز دو بار حالم ب هم ودرد اگ حام باشم چ ؟
ع والیا چ ؟
دارد بعاال م یورد بعا دسععع برم گردد تدی رو داب قب و رش
ج دی دهای
را م گسرد و
و رععای
م لرزیععد و
ایهش
فرو م کهد
دسععع
تهد تهد م زید تدی گدشهای سر هم شسآا را لعن م کهد.
ب تد یسدمده.
به
بکهم فکر کن ش ع ر دیدی یدیدی
بععا هم گالویز م شعععدیععد همسنطدر کع روی زمسن غ م ودریععد رفسق
چعاقد درم یورد چعاقد را کع م بسهععد
فایل شعر /شمارهی دهم 92 /
دس
دراز م کهد یک تکی سهگ برم دارد و م کدبد تدی بسرو م زید و درجا م مسرد.
سرش ود از گسجهاه
طبق رأی این دادگعاه شعععمعا ب اتیهام ق ل عمد ب اعدامملکدم م شعسن از او جا ک تهها ول ی دم مق دل وداهرش و ایشدیم تقاضای قصاص کرده ب زودی حکم اجرا م ش . دو تا سرباز م ییهد تا ببریدش رای چدب ی دار چهد ی ر ک مأمدر اجرای حکماید یزدیک چدب ی دار ایتععع ادهاید بسن ی ها دیبال وداهر دوسعع دور گردی دوسع
م گردد همسنک طهان دار را
م ایععدازیععد و حکم را م ودایهععد وداهر اعالم م کهد از ود برادرش گذش و رایسن ک
م یوریعدش یزدیک م یید و وس
یرام طدری ک فق او
بشعععهدد م گدیعد فق بع واطر اینک تدی دادگاه چسزی یه
و یبروی
م دال اسع ع اسع
و ب دل
را یری
.از ودان م ررد سعدّمسن شب
ک این ودان را م بسهد .امروز روز اعدام اف اده ک ب شسده م شدد .یزدیک ههر دو
تا سععرباز م ییهد و م بریدش رای چدب ی دار چهد ی ر ک مأمدر اجرای حکماید یزدیک چدب ی دار ایتععع ادهاید بسن ی هعا دیبعال وداهر دوسععع گردی
م گردد طهعان را ک دور
م ایدازید و حکم را م ودایهد وداهر دوسععع
ج د م ییععد و بعععد وس
یرام طدری کع فق او بشعععهدد
م گدید فق ب واطر اینک تد تهها کت هت باوبری و چهاررای را از زیر رای
ک از رازم
م کشد. علی كرینی ك یه
فایل شعر /شمارهی دهم 93 /
آمدن بدد! معد هاس فس وس
برق رو یداده و یادش رف من لکه
وق تد ودابم.
باید یادش بهدازم ک مهد واس ع ودرد و ودابسد درس ع یکرد ههدز ی جد غسر
ک ب این ب سر
تد رگام هت
و سامای تعصب یشد بدم. زیگ م زید ول وآ
م زیهد:
متدود اس .صدای
ع بازی یم که ؟ ع ی دیه امشب باهام یار یبدد. صداها ملد م شدید -دیدا عدضعع یبروم رو رس
هم ی ایها بُرده هم ش ب
فکرش بددم با اینک م دوی ههدز دوسعع همسش دوس عغ
دارم م دوی
داش م شاید دیه یم وداد ادام بدیم.
کرده هرگز یم تدی این کار رو بکه .
بعاید هر طدری شعععده حال ش کهم ک هرگز بدو اوباید :این دفع یدب
یم تدیم دَووم بسارم.
مه .
ع هرگز امکا یداره رابآ مد از هم بپاش
شاید :یم دویم!
ع ی لس ر بهزیه و جدی .
هرگز :اص ن یم ش !
ع ی ! اینجدری هم ک باز از هم جدا م شسم! ی لس ر بهزیه
ههدز :مه ظرم تا بساد.
و جدیمد !
هرگز :ادام یدهسم.
هرگز :تا حاال اینجدری یدیده بددماش.
م وداهد ول یم یید م بازد.
شاید :ات اق اف اده؟
هرگز :دیدین دوس ا (با تمت ر)
باید :این وضعس
شاید :یم دویم چرا؟
-این لکه ع هم هسچوقع
ههدز :بازی یکردیم ک ؟ سعسهاری روشن م کهد و مثل همسش سراغ ی چال م رود کرده اس . م بعازه مساد سعععراغم اما ایندفع ودکای
واس ع ش یمدیده بدد .بسچاره او قدر حداسعع
بدم
کهم و
ب سمتاری .اما ی ! من ک ردل یدارم تا ی جدیدش
رو ب رم. کاغذی برم دارد و ب دیبال وددکاری م گردد ک دوس
زیگ م زید تا گسرش بساورد. «همسشععع وق
اوی کع م ودای رو یععداره
یم دویم چ مرگشع ! روشعهم یم شع باید عدض
هرگز :ی . اما تمام
رو باید عدض کرد.
ررت یادش
رف یه در بتا یداره شایدم اص ن سراغ ودکا یسدمده
برای اولسن بار ب او داده بدد .م وداهد بهدیتعععد وق در کهارش یست
همسش بازیدهی بازیس .
ب دیبال وددکار م گردد ول رسدای
یم کهد.
او
فایل شعر /شمارهی دهم 94 /
وس
«گدش ی اتاق رو دوس داشع
وق اف ادم همسش دوس
باهام بهدیتع .او قدر یدش
دارمهاش و یدش
تمدم شعععدم حعاال مغزم رُرِ ک معاتس ک دوس داشععع
دگر عضدها را یماید قرار» کم بدد؟ یب
کم بدد؟ شعاعر شدی
تا
یو حافظ جد ! یدی
ب
ک به به یدم اعضای یکدیهرید؟ یو یم بسه واس ی
دوس ش بهدیت .
لقم ید دار همدیه رو م کشععن ویورشععم م گن م
«بعایعد رسعداش کهم هم او رو هم وددکاری ک بهم داده.
بعایعد حافظ این ایقالن باشعععن یم دویم هر جای جها
بعایعد یعادش بهدازم با وددکاری ک بهم داده چ یام ها و
ایقالن م کهن ک ع حقدق مردم رو رس بهسر
شعرای ک براش یهدش م».
صسغ ایی یو .حافظ! ی بابا حافظ چس ؟
«وددکارم دس م را م بُرد
سععععدی جا شعععما من رو بب شعععسن او قد بد یوردم ک
یا م بَرد مرا در کشاک وددکار وق هدی
یم دویم ک ب کس ؟ دیدا عدضع چرا وآ
ابهام
م یدیتد
این چ ع
متععدوده؟
وآ ؟ شایدم و وددم! یم دویم. یاگها رای
رسدا م کهد
ب گ دای ک در کهارش بدد برودرد م کهد و
چسزی شبس من
از صدای شکت ه
چسزی شبس تد
روی مسز یععامع ای را م بسهععد .کععاش هرگز اینگدیع تمععام
دس م را باز کن
یم شعععد اما باید ب این رابآ رایا بدهم .تد ههدز درگسر
وددکارم اشاره ب تد دارد چشما
شعایدهای هت ههری هت
ک بت یست
مرا دریان
بسدار م شدد.
ک هرگز ب باید و م یم شدد .تد درگسر
ک هسچ ارزش مادی یدارد .تد با واژهها زیدگ
م که و من با کتع ک هرگز ب من ایدازهی یک «شاید»
یا وددکارم را برای برید داس ای
یماده کن
و شاید یک حرس اضاف ارزش برایم قائل یست .
چاقد یم وداهد دارم»...
تهها بهد دوس
حسیش م ند
وهدهاش م گسرد چ چرتسات م یدش ع م« .دس ع م را باز کن» وا یم کهم مه زوره! «یا وددکارم را برای برید داسع ع ای تدقع داریا! من اال شعاعر
یماده کن» ازم وس
یست ما! م اطب م .او مدقعها
هرگزم فکر یم کردم شعععاید ی روزی ب این یدشععع های یبکسم ب هدم .باید این یدشع ع ها رو بهدازم دور ی هد یک م بسهع یبروم م ره .بع درك کع ببسه ق ل ک یکردم مه وددشعد از کجا شعروع کردید؟ شایدم قات م .اص ن شاعر باید قاتل شعععرش باشعع .ودد حافظ ب قدل وددش ریدی کرده و از این و او سرق
کرده.
«به یدم اعضای یکدیهرید ک در یفریه
ز یک گدهرید
چد عضدی ب درد یورد روزگار
فایل شعر /شمارهی دهم 95 /
سردمه صععدای شععسرین مثل روزی ک وداس ع
از وای فرار کهد.
اگر این دو ر ب داید با شععسرین رفسق شععدد یقسن دارم برای هم دوسععع عا ودب وداههد بدد و م تداید کاری کهد ک دسع
از لجبازی بردارد .شععسرین ودشععلال یستع .من از
دزدیعد یهعاه
فهمسعدم .چآدر بعایعد م دج اش کهم ک
بسرو وبری یست . چ شععده شععسرین؟ چرا اینطدر یهام م که ؟ وداس عفریاد بز ! همد حرفای تکراری رو باز تکرار کن. بهد بهد فرهعاد شعععسرین تازهای از وسابد رسدا کرده ول یهد فرهاد شسرین رو ب هر وریداری ب روش .تد م دوی ک دوس ع
یدارم تدی هر گالری یمایشععهاه مدزه و ح
روی دیدار اتاقودان هر عدضععع ب غسر از من باشععع . دوسع یک از ععاد هعای عجسب ک تازگ ها ب سعععراغم یمده دوری چهد دقسق ای از کهار شععسرین بدد .بعد از ههر گرم و وسابا ها و د
ترمز کرد و دو ری ب بسرو رر
ج دی رایم
شد .یم دایم چرا با رهن
روی کف وسابا ی هد دس م را دراز کردم .بعد از
دید صدرت
تمام واطرا
شسرین برایم زیده شد.
یادم یمد چآدر با این دسععع ها بر روی بدم چهرهاش را یق
زدم و صدرت
تدی مدهای
سعر جاش .قدل م دم ب به رین وریدار بتپارم .فق بسا کهارم روایداز
رو بک
روم من مِ همسش سردم !
بدد .چراغ چهار راه سععبز شد ههدز عرض
وسابا را رد یکرده بددم ک ماشععسه با سععرع شعدی
داری تکدی
بدم سر
گسج بره شاید عق
بساد
را یدازش دادم .تا چهد روز فق دس م
بدد روی سرو لبهاش وآد وهدهاش
و در یور روی گعل هعای روایدازی ک دورش رسچسده بدد. حعاال بععد از معاجرای چهارراه رف ار شعععسرین تغسسر کرده. م دایم ب واطر دو ریسععع ول این دو ر با یمدی
ک از وسابا با وددم یوردم
حال و هدای من و وای را عدض
کرده .دیهر از بدی یم و سععسهار وبری یستعع عآری ک دوسع
حاال بدی
داش م را حس م کهم بدی ریگ روغن
و تسهر فضای اتاق را رر کرده .از همسن حاال مدج ی سهای روی صعدرتم سعس
م زید .اینجا روی ت م مثل اینک
م وداهعد چسزی در گدشعم بهدید صدای
گرف
شعبس
فررته نا ب
فایل شعر /شمارهی دهم 96 /
قطعيت او ر داشععع سعادا
اتعاق غالموا را جمعوجدر م کرد و اعظم م کشسد .غم شهاد
از وددش وجال
غالموا
حعرس غعالم وععا مع اف ععد ک ع همسشعععع م گ ع :
س
-من ک دلم م وداد ی دو ر ب جای رتر داش باشم .اما
یکطرس گم یشد لباسهای زیرش یکطرس .درس ک سعدتسن و شدر های اعظم سادا
ماه اسع
یم شدید .از هما روزی ک غالموا گ م بریم و اعظم سادا
زود او را تهها گذاش
و اشکهای
سرازیر م شدد .ب یاد
دیهر گم
:داریم کاروا
رهعای
این فکر لعه
یم کهعد .تا م وداهد در تههای و و حتاب
بدو قسل و قال اطرافسا یک اشکریزا ِ درس
برای غالموا ب را کهد ب یاد معمای ی ماه اش م اف د و
ررسسد:
ع چهد وق م ری؟
کهجکعاوی ول
یم کهعد .بع یعاد م یورد کع از روز اول
ع فکر کهم ی دو س ه ای طدل بکش تا برم و برگردم.
عقعدشعععا گ
را
-ح ما من سعععاد
یداشع م .واال ! مه ب ودد و ب جه
بدد دوسععع
وددش ب رد .اعظم سعععادا
ه عده سعععال ک تا ی مدقع
ساق را مد ور م داره؟
ایهشعع
ع ایشاال دفع ی دیه .کربال ک فرار یم که .
شده بدد و سرش را رایسن ایداو بدد.
اعظم سعادا
دل این را یداش
ک وددش لباس و وسایل
یعک طدری اصععع ن بع ی اتاق و وسعععای
عالق ای هم
یداشعع .غالموا از اول تک سف اعظم سععادا
را با اتاق
عزیزم وداهشعن ب اینجا کار یداشع باش .ی سری ازمعدارك و وسعععایل کارام اینجاس .این اتاق رو ک ن ول م دوی
مدرک چسزی گم و گدر م شععع .اصععع ن
مجردم ک بددم یم ّاشععع م کتععع ب اتاقم کار هم ک م دایت
غالم متئدلس
بزرگ دارد
ب ی اتاق کاری یداش .
م ورید .فق اعظم سعادا
هم برای
یک دو ماه بعد از عروسعع
یم دایت
ک چرا
گاهگداری یک از شععدر
گموگدر م شععدید .جرا
یا
ک یم کرد این را
ب غالموا بهدید. ح ما رگغسرت
بسرو م زد و قسام
ب را م شد .بعد از
ی بدد ک ب او ر مشععکدك شععد .ول باز چسزی یه فکر کرد ک او هم جدا اس
و البد از ی ها ودش
و یمده
ک غالموا ب شعهاد
رسعسده و دیهر شدر
گم یشعده .همسن اسع
ک فکرش را اینقدر مشغدل کرده.
حاال هم این کار را ب او ر ک از ماه اول عروسع ع ه ای
اشکهای
دو بار م یید و کارهای وای را ایجام م دهد سپرده.
ع وایم ی دق بسایسن.
-ودا وسر
م ورید .یک از یک به ر.
و وداسع ی ها را برای شعدهرش بپدشد .اما س ماه اس
داش باش . اعظم سادا
ایصافن هم چ چسزهای برای
سععدتسنهای
کرده بدد.
کن .یع وقع
ی درده بدد هم سععرخ و سعع سد
اما کار فق ب لباس زیر و م یشععد .لباس شععبهای زیبای
غالموا را از اتاق کارش جمعوجدر کهد.
کارش مش
یاملرم ب ته
دارد لباس زیرهای زی
بده او ر .لباسعععا رو تد ی کارتن بزار بقس ی
وسایل رو هم تد او دو تا کارتن .وددش هم م رود تدی هال و روی مبل ر
و رهه ک غالم وا عاشعععق این بدد
کع روی ی ولد شعععدد و فس م ببسهد م اف د .رس فکر م کهعد غالم ط
یرام و سعععاک
را راك م کهد ک او ر صدای
و سدتسه
م زید.
ب هد م شععدد و ب اتاق غالموا م رود .او ر یک سععری شعدر
و سعدتسن تدری و ریه با چهد رسراهن شب زیای
روی مسز ری
و ایهش
را ب دیدا گرف .
وددش
بر والس هاهر
ی راشسده و یغدرش دل کدچک و مهربای داش
چ
مری ناصر
فایل شعر /شمارهی دهم 97 /
داستان ع چ م ودی ؟
ع دیه چرا؟
ع داس ا
-اینجارو ببسن ایهاها یک شععد از همد وق ا چتععبسده
ع چرا؟
رش م.
ع وب داس ا دوس
دارم.
ع چر
ع بزارش کهار بابا مِ من باش. ع مه تد چ جدری؟ ببسهم قرص
یهد او جا ک چسزی یسس .ببسهم قرص د ودردی؟
ودب ؟ رو ودردی؟
-ه یپرس ودردم .راسع ع
م گ یادم یبدد .هسشعععک
ع ودردم ول دیه یم ودیم.
یم بسه .
ع چرا؟
ع حاال اسم یک او داس ایای ک م ودیدی رو یادت ؟
-او داسع ایا مِ «دویلپا» م چتعبسد بم المصبا ول کن
ع مع دم ک یادم .داس ا ِ من و داس ا .
یبدد زورم کع بهشعععد یم رسعععسععد گععازم م گرف ن. بعضعساشعد ه تد گدشم جسغ م زد .شبا هم یم ّاش ن چشعععامد رو هم بزارم وق ام ب زورِ قرص چشعععام گرم م شد م اومد سر وق م .ه دسمد م کشسد و م برد
* دویلپعا :مدجددی کع دارای دسععع های ب هدی بدد .در
تد ی غاری ک رر از و اش بدد .و اشا هم تا مهد م دید
قصععع های ایرای بر روی کدل (رشععع ) افراد م رریده و
جسغ م زد .بعد ک از تد غار م دویدم بسرو ی رل ج دم
ملکم او را م گرف .
بدد ک رو دره یویزو بدد .عسن دویلپا.
اصآالح «سری » شد ِ کت
از اینجا م یید.
ع وب اال دیه راح ؟ ع ی.
مریم یاصری
فایل شعر /شمارهی دهم 98 /
مهرهها الیل ی ترامپ را در ارتبا با مجازا های سعععههسن برای مهاجرا و قآع کمکهای مال ب شهرهای ک ی ها را رهاه م دههد ب تصدیب رسایدید». کمرش را صععاس کرد و در حال ک گدشع ق ع را حرک
داد.
«دو سدم مردم سدری مجبدر ب مهاجر ب هد شعد قدم زد یشت داد .با ایهش ای
را م واراید
شدهاید»
و وزیر را در وای ی ما
قرار
ح رههای صهدل را چهگ م زد .ردزوهد
ک داری تلدیل ص ل ی ت دیزید داد و اینبار ت م
را
واراید. «هزارو ه صععد کشعع در مراسععم حج تعداد کشعع های کهتر
لهد از مرز صد ی ر گذش »
مهرهها را دوباره چسده بدد. ساحل نوب جدری روی صعععهعدل لم داده بدد ک جرثقسل هم تکای یم داد .بع م معل قرمزِ کمریاش تکسع داده و دسععع ی کهدهکاری شده را م فشرد .لباس وددش داد ری
را صاس کرد تکای ب
ب هدش را واراید و سععرباز را ب دو وای
جع دتر اعزام کرد .مجری ت دیزید از یسروهععای اعزام جدید وبر م داد .رای چد تایک
حرک
را درو صهدل فرو کرد و ب کد ِ داد و فسل را در وای ی سعععساه جاب جا
کرد .سعاو مای در یت
م سعدو
مجری اتصال جریا
برق را عامل یت سعععدزی اعالم کرد .سعععرش را واراید یریج
را روی مسز گذاش
و وزیر را یک وای اُریب ج د
برد و یک فسل را کش . «تعداد کش های حمال
تروریت
امروز بست
ی ر اعالم
شده» با غسظ ب ص ع ل ی س ع سد و سععساه وسره شععد و شععاه را از وای ی کس
جاب جا کرد .مدشععکهای یاوشععکن بر سععر
ترروریت ها روای شدید یمایهدگا مج س یمریکا دو
فایل شعر /شمارهی دهم 99 /
مرگی در سطر چهارم ب س سدی زیر گ دی
وسره شدم و ب رد رهج ای ک ی را را تدی
وراش داده بدد .ج دتر رف م و دسعععع هععای دس هایم گرف م. ع ول من یم ودام تد بمسری او وق
قص ...
ز یشعععتعع .وسره شعععد ب گلهای قال و زد زیر گری ی قدری ک هم ی اسعبان و اثاثس اش روی ین شهاور شد طدری ک کاغذهایم وسس شععد و صععدای ش ع صععس هایم دریمد. ب ب جمس از تدی سعععآر یم دایم چهدم ک اش را بسرو بسرو زده
یورد .مدهای حهای اش ک از ج بسل* سععساه را زیر ج بسل سُراید:
ع ای زیسکَ هم ی فَرشُن م وسس ایکرد اَ سقف وُهم هد اچک
وب ب ای بک
تا بِمرِ
راح
بَشععسم وَال .مردی
ک کاله حصسری سرش بدد ب تبع او از سآر چهلوچهارم دو سععاع
درس ع
و رهج دقسق و س ع ثایس ب
و بست ع
ر ک هایم رف کرده و س سدی
کاغذ وسره شعده بددم .رش
چشعم هایم سعرخ شده بدد .مدادم را تا یسم جدیده بددم و مه ظرِ سآرِ بعدی ک بساید .یک دفع صدای شهسدم درس مثل هقهق کتع ک ...صعدا ب هد و ب هدتر شد .روی کاغذ وم شعدم و سعآر سعدم را دقسق گش م .ی یبدد یعه صدا یبدد .یک سعععآر باالتر رف م .ز در سعععآر دوم تدی بالکن ایتععع عاده بدد .تکسع داده بع یردههای یهه م لرزید مدهای
تدی صدرت
ری
شعععای های
و ود باالی لب
دلم بت بدد .سرم را ج د یوردم و گ م« :چ شده؟» ز گری اش شعدیدتر شعد و سم رش
هال دوید .تدی اتاق رف .
رهجره ایت اد و زل زد ب مردی ک در سآر اول روی
مبعل لم داده و یهاه
را از صععع ل ی ت دیزید ب ر هه
دوو بدد ک یهدی را دیبال م کرد. ز یهاه
را از مرد گرف
ع چرا راح م یم که ؟
و ب چشمهایم وسره شد.
مسا درو ا وشعععکسدهی لسمد بسرو یمد چهد دای لسمدی تدی دس
را سم م گرف :
ع یهاه بکه تد رو ودا ی یهاه ب ای لسمدئُن بکه
حُشک
بدد غسر از بَ گ و شاخ چسزی یمُهد . زی ک در داسعع ا روی بهد لباس یویزا م کرد وستعع دس ها را با دامن رسراهه کرد و گ
وشک کرده رش
چشم یازك
« :امروز هم ی ک م های تدی قص رو شت م و
رهن کردم رو بهد دیه یا واس م یمدیده بدد .داش ن وشک م شعد ک این وایدمِ فسفتعد با او اشکاش هم ش رو وسس کرد .وق
م وداد بمسره وععب بک
راح
کن
ای ». شدهر هما زی ک روی بهد لباس یویزا م کرد ش دارش را تا روی یاف
باال کشعععسد و در حال ک با دسع ع
سعععسبسعلهعای ب هدش را تان م داد گ
دیهر
« :زی ک حرس
مردش رو گدش یم ده همد به ر ک بمسره». مععداد در دسععع هععایم م لرزیععد و قآره هععای عرق روی رسشای ام سُر م ودرد .روی سآر چهارم وم شدم و ز را
فایل شعر /شمارهی دهم 111 /
از باال ب رایسن رر
کردم .صعدای جسغ کشعدارش در سآر
سآرِ داس ایم رسچسد .ز ب رش از سعععرش ود راه م گرفع یب اش تا روی شعععکم باال رف یهاه
روی یس ال
اف اده بدد و
تعا جدی ین .لبعاس گ دار رای چپ
دوال شعععده و
روی گهجشکهای ک دس جمع روی تسر چراغ
برق یشعععتععع ع بددیعد ثعاب
مایده بدد .یکدفع هم ی
شع صععس هایم در وای هاشعا را ب رویم بتع هد .صععدای ب ب جمس را م شهسدم ک ی ریهم م کرد .م تدایم حدس بزیم ک داشععع روی سعععسه ی اسععع دای اش م کدبسده مدهععای
را رریشعععا کرده و مععدام یه و ی رین م کهععد.
چشعمهایم رر شعده بدد و گدی هایم وسس رد وست یمده بدد تعا لبها شعععدر بدد .یک دفع هما زی ک روی بهد لبعاس یویزا م کرد رهجره را بعاز کرد و ب هعد گ بعد ت ن را برداش
قاتل
و شماره گرف :
ع الد ر سس صد و ده؟ سعععرم را ب دیدار تکس دادم .باورم یم شعععد .وددش بدد؟ همای ک وددم او را یدش ع بددم؟ عروس ع ودب برای گرف بددم و حاال ...ب دف رم یهاه کردم و ب سعععآر چهارم ک قآرههای ود از ی شُره م کرد. * ج بسل :یدع شععال گالب د دوزی شععده «ردش ع
زیا
هرمزگا » هرا ابعی
فایل شعر /شمارهی دهم 111 /
فایل شعر /شمارهی دهم 112 /
مقدمه هر ه
در سععدررگروه کالج داسعع ا کارگاه یقد داسعع ا
برگزار م شعدد .گاه ع
عبدالرضعای با شعرک
در این
کعارگعاهها ب یقد و بررسععع داسععع ا ها م رردازد .کارگاه داسع ا این شمارهی مج ی فایل شعر ب م ن رساده شدهی سعسزده فایل صدت ع ی ب تل سل و ویرای
عبدالرضای او صاص دارد ک در این داس ا ها ررداو اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 113 /
و در عسن یاباوری این بار یهشععتع رف .یمد ب بزم و دید
داستانم داستانی شد
و رف
من تسره روز را یهشت
تهه جا را بهای کرد.
ررسسدم :چرا حذس؟ یو ...حذس. بابا وس ...حذس. الک ابا؛ یک جدان من رو بده ...حذس و ملد. یک ین یخ سای سمای ال از فرق سرم تا یدك رام ری
شد.
از یک از «اد مسها » (جمع ملیِ سععالمِ ادمسن) ررسععسدم: شععما را چ م شععدد داس ع ا حذسکها ای ییا ک ود ادبسا
مهثدر بر رهج حها بتععع اید .گ
کایال مردم سع
دو باره
ب یاز اینجا
تالش کهسدWe love you so .
muchیَهَ جا ! فردا عصععر هههام رس از ی اههار لآف لآسف داس ع ا را ب یس
مردم بدد کایال ارسععال کردم.
این بار چشععمتا روز بد یبسهد .ادمسنهای یریه با تسغهای عریا از یسام بریمده ی لآاف
اص ن چآدری با این کایال یشها شدی؟ راس
داش م مآالب کایال رو م ودیدم ک ب یاگاه دلسهگ
...ر سهگ رسام کایال کالج داسععع ا یمد روی صععع ل ی کامپسدتر .گ م ایدل ی کایال داس ای دیه ماوس در دس ب کایال رسدسع م (جُدْین شدم) ه
ی ت
ب ش از وق م
رو صعرس داس ا و داس ایکهای کایال م کردم و یقدها و یظرها رو مآالع م فرمددم کهجکاوای (ملدبای ی ورک ). ع جالب تمام وق
رو گرف .
بدجدری م دوی ک بهده هم افاضعععات دارم شعععبداس ایک .رسسد ب زبا داس ای ِ جریا سسال ّهن همسش دغدغ ی من بدد و هت ع .یک از همسن فضععدال
رو با
یک از دوسع ا ب اشع راك گذاشع م و او هم رسشععههادات مرقدم یمددید و بعض را ک مقبدل طبعما بدد اعمال و بر داسععع عایعک افزودیم و گ سم تمام .حاال ببسهم در گروه جدیدما این داس ایک چ م کهد؟ paste - copyتشریف برد .رف م رسام صععدت را بشععهدم کم ر از ده ثایس یا کم ر داسع ایک مظ دمم «حذس» شعد .چرا؟ با ودد ایدیشسدم ک اشعکال حادا گردیده و مراحل ارسال را از ید ایجام دادم
دوشععسه مهقدش در ّهن ک
ب لآف یک از اجهاس لآسف ب وجدد یمده بدد را چها زدودید ک اگر قصععد داری داسعع ای
ب سععالم
از این
مسادین بهذرد و حذس یهردد رهجاه ی ر یاقابل را باید اد که واالی فال .گ م
ای دوسع :مرا در دف رت ن مضبد
در ت ن همراهم سرجمع ده ی ر شاید باشد ک اهل وداید ک ان و از جم داسع ا باشهد .تعدادی هت هد ک شاید در عمرشععا چهد ک ان غسر درسعع ودایده و الباق بقای ا کتععب ملل و رف ها و درگذش ع ها اید .فرامدش ی رمایسد ک سعرای ی مآالع در این ساما دو دقسق و یسم اس برادر .ب وددم گ م یقاجد یاد مسن رد شععدی این هم مسدا مسه س ع
جا
مساد از چهد تا مسدو ک ی تع
مسن اد
م کههد و تد باید معبر بزی و ب ترمز هم یم شع رد ش ! تازه معهای اد مسن را دایت م« .مسن اد کن». گ
:هم را اد کن .اینجا یک کایال مردم س .
گ م :یعه حتسن یقا یظرلد سدرر سر وسابد رو؟ گ
:ب هرکس (یک دفع عصععبای شععد) ما ک اینجا
چ
سکت یداریم یقا اینجا بلِ شعدری .
تد دلم گ م :چرا م زی .
فایل شعر /شمارهی دهم 114 /
براش یدشع م« :عزیزم ششمسن ده عمرم را سپری م کهم
جا ودد
(سعکس چ ؟ مه داریم؟) و تا حاال کت جز وددم بهم
اطرافم رو یهاه کردم! یو چ بهم؟ م وداس م ی سر برم
ب شععدری» .بهده ودا دید با رسرمرد طرس شده عذر
کربال دیدم فایده یداره .ه صعد بده داش م .گ م
یه
وداسع
داسع ای
مردای و از روی ترحم گ
داسع ا رو گذاشع م و اینبار وس بستع
رو بهذار.
حال کردم چد بعد از
دقسق ملد شد .تازه از سسمواردار رد شدم .چارهای
یبدد! اول ده ی ر از اهل ک ان رو اد کردم .یک دیه اومد: ی ر اد کردم .اد
یقا کم ! رف م سععراغ افراد غسر الس .بست ع
دشع
ههگ کردم .یی ارک دس یزدم وس
بدد .دور و
این ق تعع رو ببسن؛ رن گدج فریه مثل ی هرم چسده کهتعععروها و ایداع مدادی ک قدط دار
شعععده بغ
هم شععد کهار هم یک ق تعع مرتب ب وجدد یورده .این م ش ساو ار ق ت .حاال اگر یک این شکل رو ب هم بزی رو رسدا که و وس
ول باز تد ب دی قدط ِ مدرد یظر
مسن بعدی :کم باباجد .رف م سراغ فارغال لصسال دورهی
درهم و برهم یش م ش ساو ارشکه .والیا چ م گ م.
راههمای .هم رو ری م تدی گروه از جم حتععسن یقا
چهد روز بعد دوباره رف م سععدرر دیدم ب ی وایم م گ
یظرلد سععدرر سععر وسابد رو .بعد از این واقع یک یمد از
حاج وایم سعاو ارشکه یکن .من او رش مش ها ریت
ی م رسکرا شسرینفال ک یام با مالح
حتر
ک در وصععف یآید گ
عشاق دورا بدد.
:حاال م تدیسد .ی چها
داسعع ا مدرد اسعع قبال قرار گرف
یازده دوازده رف م سععسهار ب رم
م رف م .ی شععبم سععاع
دیدم تهها یشععت ع و داره دف رِ حتععانک ان رو باال رایسن
ک ک
دریوری یثار
م که .کم ترسعسدم .این بار یقد حتعان کردم و ررسسدم
جمسز جدیس و ویرجسهسا وولف و رروس ع
و گ شععسری و
یقای تقدی اینطدری یم شعع باید
شععهریار مهدی ردر کردم و عآای جریا سععسال ّهن را ب ب شععسدم .ب وددم گ م «عه ر تد مم ک
لقای
ک تسراژ
ک ان داره ب سععسصععد م رس ع باید عام رتععهد هم رتععهد واال م بری
یدشع
یشدی س وصدص رضا براهه از
صععابد درسعع
م کهن .گُ !» دو سعع روز بعد یک از
همکارا غسر الس
:یقا این
از دالور مردا سععساهک
گ
صععاحب کایال ک قاط م که و فل های ک دار م ده حال م کهم .اما ات اق اص
من وس
بعد از ههر او روز
چ کار م که ؟ گ یشهازدای کرد. ردکسدم!
یعه حتععسن یقا حتععاب تد کایال گسر کرده بدد .یره! اما وق
چهد روز بعد ی داس ایک از حتسن یقا تد گروه دیدم
ک حرس یداش ع
چ بهم رشععمام ری
بدد .سععرِ چراغ رف م رسشعع
.هم چ تمدم
تا من رو دید لب هد زد و
فهمسد برای چ اومدم .مشعع ریها رو ک راه م ایداو ت ه زد .سععرش ک و د رش
شععد ی وایم چادری اومد و
دم و دس هاه حتسن یقا.
اف اد .رف م سدرر حتسن یقا یظرلد ورید داش م.
رف
ع سالم حتسن یقا.
ع ایشد حاج وایم مه یقای تقدی .داس ا کار ایشد بدد.
-سعالم گُ م حاج یقا تقدی اینبار از یتعس حتان کردیم
سعالم کردم .سعرخ شعده بددم .وایم حتسن یقا گ
شاک یشد.
ممهد هتع م ک ما رو با کایال کالج یشها کردید .من رایزده
گ
شما یدیتهدهها وس
ودیسد و م یدیتععسد ته
بدب
هت سن .شب و روز م
چ ؟ حاج یقا حتععان تا اینجا
سال م یدیتم .روزی حداقل ش ود گرف بددم .یک ساع
ه صد هزار تدمن.
مرحدم یصر
ع چشم حتسن یقا قراره ی فدقالعاده بهسرم.
ها در حاشعس ی زیدگ
ع راس
این کایال ک ما رو هم تدش یدش
وس
باحال .
رحمای گ
ساع
:من
کار م کهم .و
او جا بددم فق ی چسزی از ک وس
کسف کردم( :بعض
شععر هم م گدیهد؛ من در حاشس
شعر زیدگ هم م کهم).
ع چآدر؟ ع ی ک ما
تازه یاد گرف م .راس
این «ساو ار» چس ؟
م نو تقو
فایل شعر /شمارهی دهم 115 /
م ععارس هرکدام برودردی م او
نقد و بررسی
اهمس برای ارائ ی مباحث
داسع ا یقای تقدی بهای ی ودب سع
ک در طدل یقد ب ی اشععاره وداهم کرد در اب دا باید دید چ فرق بسن زبا ادب و زبا م عارس وجدد دارد؟ زبعا
مادهی وام ادبسا
و با مادهی وام دیهر
اسععع
ژایرهای ههری فرق دارد مث ن در ههرهای دیهر این مادهی وام از یقآ ی صعع رِ رسامرسععای یغاز م شععدد و معمدلن قدر
القای ودد را از والقس
زبعا ادب در ّا برودردار اس
ودد یرتست
وددش از قعدر
م گسرد اما
القعای
رسچسدهای
یعه شما رس م نها و ودایدههای دارید
و بعا همسن رس م نها ب شعععهاو
از زبا رسعععسده و
ب وسعععس ی بازیها و ویراژهای ک از زبا در ّهنتا وجدد دارد با والقس در م ن ادب مدقعس
یدیتعهده یا شعاعر روب رو م شدید.
برحتععب اینک فرد در چ جایهاه سعععن
جهتعععس
و با چ ایدئدلدژی حرس م زید زبا
داس ا تغسسر م کهد و وق
زبا داس ا تغسسر کهد یعه در
هر رارهی داسع ا با زبا واصع روب رو هت سم و طبسع ن باید مهآق زبای هر قتععم
را هم رعای
کهسم؛ ب عهدا
مثال اگر قرار باشعد داس ا ما ب زبا لدگد یدش شدد باید تا یور داس ا این روال ح ظ شدد و اگر هم ب داهسم وارد زبا معسار شعععدیم باید تمهسدی برای ی ایجاد کهسم مث ن فضعای داس ا تغسسر کهد یا یک راوی دیهر وارد م ن شدد. از سععدی دیهر زبا معسار هم یم تداید یاگها لدگد شععدد مث ن شعما یم تدایسد وسع زبا معسار «را» را بشکهسد و ب «رو» تبدیل کهسد ح
اگر بهای ی شععما برای این کار ایجاد
فضای طهز باشد. زبا داسع ا یک گدی ی کاربردی و سعبک س ؛ یعه اگر کل ماهس
زبا را یک ملدر فرض کهسم زبا معسار (یا
زبا م عارس) دقسقن در مرکز ملدر قرار م گسرد ملدری ک یک سععم ادب س ع
ی زبا ع م و سععم
دیهرش زبا یان
و دقسقن بسن زبا م عارس و بسن زبا ادب یان
زبا داس ع ا و یمای
قرار دارد .معمدلن زبا ادب و زبا
زبا م عارس این اس ع
هت س
یعه هت
با جها دارید ع
ک این زبا ابزار شععهاو بسا م کهد
را هما گدی ک هت
اما زبا ادب ب عهدا یک مادهی وام ب بازیفریه هت ع م رردازد در اصعععل جها دیهری در این زبا سعععاو م شعدد ک لزومن هما جها بسروی یست .زبا م عارس و زبا ادب در یک قالب حرک زیرا یاچار اس ع
تکیظام س ع
یم کههد زبا م عارس ک م عهد ب جها بسرو و
باشععد اما زبا ادب چهدین یظام دارد و در درو ادبسا
ودد یظام ادب تعریف م شععدد و این تعریف با تدج ب اسعع ای سعع
ک یدیتععهده یا شععاعر برای م ه
در یظر
م گسرد .با این مقدم گارد ودد را برای بررسع و یقد این م کهم تا اشععکاال
م ن برای یدیتععهده
داس ع ا مش ع
روشععن شععدد .برای شععروع به ر اس ع
مدلف را مدرد
یس
بررس قرار دهسم .یعه از للاظ روا شهاس باید مش شعدد ک چ عام
باعِ شعده یدیتعهده چهسن داس ای را
بهدیتععد .ییا او مردی جااف اده اس ع حق
ک حس م کهد مدرد
ب حرم
قرار گرف
داسع ای
را بهدیتد؟ با وداید داس ا م دج م شدیم ک
این متأل گارد یدیتهده یست
ضعایع شده و باید با این گارد زیرا در رایا ی حرسهای
بقال و وایم ک وارد بقال شععده و از عضععد شععدی
در
گروه تشععکر م کهد یشععا م دهد ک راوی از این شععسده حمای
کرده رس چ چسزی باعِ و ق این داسع ا شعده
اس ع ؟ داس ع ا باید برای ودد داس ع ا و «طرح واقع » در داسع ا یدشع شدد ما از جها بسرو رسشههاد م گسریم و ب یظر م رسد این واقع برای یدیتهده ات اق اف اده اس
اما
یدیتععهده با اسعع اده از زبای ک تعریف م کهد چ جها تازهای باید بتعععازد؟ تمام یشعععای های ک در م ن یمده ب عهدا یعک واقع ی بسروی برای م اطب باوررذیر اسععع ول چرا این یدشع یک داس ا والق ملتدن یم شدد؟ زیرا ییچع کع در م ن یمعده در جهعا بسرو ب طدر عادی وجدد دارد رس چ رروس ی بازسازی م تدایت یدیتععهده ات اق بس د تا این م ن را ب صععدر
در ّهن
یک داس ع ا
ج ده دهد؟ اینک ما چهدی م تدایسم ب یک داس ا برسسم
فایل شعر /شمارهی دهم 116 /
متعععأل ی بتعععسار مهم سع ع داش ع .جذابس راح
ک باید تدج ویژهای ب ی ک یدیتععهده وس
داس ع ا در این اس ع
و طبسع یک واقع را شرح داده اس
وق
باوررذیر اس ع
در م ن
ک ما شععاهد دو للن م او
باشعسم و یا زبای ک ای ان شده با ش صس ها اینهمای
اما این داس ا
داش باشد.
چرا ب مرح ی ررداو
یرسععسده و یدش یم شدد؟ چد
در رایا داسعع ا م دج م شععدیم ک مدتسف مقسد ی گارد
یدیتهده یم داید ک وق
داس ا یدش م شدد باید دوباره
جالب ع س تبعسض و ایتععا های وددروشععه کررهدار دارد
یدشع شدد .یدیتهده داس ا را بازیدیت یکرده تا ی را ب سم
داس ا تر شد رس
شما
ببرد .در رروس ی یدیت
افرادی کع فکر م کههعد یعک بقعال یعا یعک وایم وای دار داس ای
یم تداید ک ان ب داید روشه کر باشد یا ب ادبسا
بار اول فق م یدیتعععسد اما باید بدایسد داسعع ا واقع در
عالقع یشعععا دهد اما م بسهسم ک ی دسععع از یدمها هم
بازیدیتع شعکل م گسرد و مسکرو داس ا های ک الب الی
اما
سآرها ودایده م شدد بتسار اهمس
دارد .اما در این م ن با
برداش
واص ودد را دارید .داس ا ع س تبعسض اس
در عسن حال ایهش
روی یتبس
م گذارد و در واقع ب ما
مسکرو داس ا مداج یم شدیم
م گدید ک یدم ها ب تهاسعععب
الب یکا جالب هم در داس ا
سععآ
دارید از
وجدد دارد؛ مث ن داسععع عا بععا
رودوای ین برم دارید و هم
دیالدگ شروع م شدد هرچهد
رفع تشعععهه م کههععد یک
کع من فکر م کهم یسععازی بع
بعسشععع عر و یعک کم ر .رس
یورد ایععن دیععالععدگ یبدد و
م بسهسم کع داسععع ا م تداید
دیالدگ
ع س «حذس» هم باشععد .م ن از
بعضع از وصدصسا هم در ی رعای
یشععده اس
ک در دسعع
اما ما در
یظر رسام غه سععع
اگر مععا بععا دیععالدگ طرفسم چرا
این یدشع ع داسع ع ا یم بسهسم
یک و تسره در اب دای سعععآر
زیرا با یک یدع م ن ژوریالست
یستعع
رئال طرس هتععع سم .ایهار یک
و یا چرا م ن در گسدم
یسامده اسعع ؟ ییا به ر یبدد این
یع ععر وععاطععره اش را تعریف
دیععالدگ هععا را ب ع صعععدر
م کهععد الب ع یععک قععدم از
مدیدلدگ یعا بعا زبععا معسعار اجرا کهسم؟ بع یظر من اگر در
واطرهیدیتع ج دتر اس
شععروع دیالدگ در کار یبدد داسع ا طبسع تر یغاز م شعد
دارد.
زیرا دیالدگها کام ن تصععهع بدده و هسچ کاراک ری یدارید؛
داس ا از اینجا شروع م شدد:
مث ن شع صع ک در داسع ا سدال م کهد مثل مجتم ای
(اص ن چآدری با این کایال یشها شدی؟
ب حرک
و مه عل اسعع
او اشععارهای
یدیتععهده ب هدی
یم کهد و ای عال او یاش از همسن عدم وجدد ش صس دیالدگهاس ع .زبا دیالدگها معسار اس ع
و این درس ع
یست .دیالدگ باید با زبا لدگد بسا شدد زیرا گ دوس ای در جریا اس .اینجا زبا لدگد یست مهآق زبای را رعای
در
وگدی و یدیتهده
یم کهد الب این یک ی مثب سع ع
ک طرح داسعع ا تدسعع دیالدگها رس
م رود اما ماجرا
راسععع
چد م ن با واطره یدع رف ار
داشععع م مآعالب کایال رو م ودیدم ک ب یاگاه
دلسهگ ...ر سهگ رسام کایال کالج داس ع ا یمد روی ص ع ل ی کامپسدتر .گ م ایدل ی کایال داس ای دیه ماوس در دس ب کایال رسدسع م (جُدْین شععدم) ه ی ی تع
ب شع از
وق م رو صععرس داسعع ا و داسعع ایکهای کایال م کردم و یقدها و یظرها رو مآالع م فرمددم کهجکاوای .)...
فایل شعر /شمارهی دهم 117 /
یدیتععهده در این چهد سععآری ک از دیالدگ اس ع اده کرده
جای «شععد » اسع اده کهسم ک معهای «گشع ن» بدهد؛ مث ن
هم از زبا معسار (ک م ی «مآالب») اسعع اده م کهد هم از
اگر ب جای «شعب شعد» «روز شد» بهدیسم« :روز گش » یا
گعاه یرکعائسعک (ب یاگاه
«شب گش » دچار اش باه یشدیم زیرا شب و روز م گردید.
زبعا لدگد (کعایعال رو) ح
رسدس م)! و در جای زبا Slangهم م شدد (ایدل). وق
(ررسسدم :چرا؟ حذس
مدلف در شروع از «رو» اس اده م کهد یعه م ن باید
یو ...حذس.
بعا زبعا لدگد ادامع رسعدا کهعد اما با ررشهای زبای باعِ
بابا وس ...حذس.
شکت شد مهآق زبای م شدد.
الک ابا؛ یک جدان من رو بده ...حذس و ملد).
ویرای
رسشههادی:
در این قتعم
«راس
داش م ی گروه ت هرام رو م ودیدم ک رسام کالج
این سعآرها رشع
داس ا اومد». ب یظر من به ر اسعع
یست
تقآسع سعآرها درسع
و به ر اس
سر هم یدش شدید در ادام تعبسرهای
مثعل «مسن» و «اد کرد » یمععده کع در یدع ودد تعبسرهععای در سععآرهای اول اصعع ن از دیالدگ
اسعع اده یکهسد و با زبا معسار رس مهآق زبای و زبا های م
بروید و الب شععما باید
ف را ودن بشععهاسسد .ک مات
ک در زبا یرکائسک کاربرد دارید یم تدا در زبا لدگد ب کار برد و در زبا معسار هم یم تدا ک ما
را ب صععدر
جالب هت هد. تعا اینجعا معا بعا ترکسب از زبعا معسعار زبا لدگد و زبا یرکائسک روب رو هتععع سم ک یشعععا از عدم رعای
مهآق
زبای س .در ادام ی داس ا هم زبا کام ن معسار م شدد ب حدص ع و غسرحرف ای
این یعه با یدیتععهدهای ب دق
شععکتعع یا م ف اسعع اده کرد؛ مث ن یباید ب جای «را»
مداج ایم .داسعع ا شععما یمرهی یقد یم گسرد زیرا اصععدل
«رو» بهدیتعععسم یا یم تدا ب جای «م ودایم» «م ودیم»
داسع ا یدیت در ی رعای
یشده اس .شما مجاز یست سد
یدشع .در جای یدشع شده« :مآالع م فرمددم» ک م ی
ک هر طدر دلتا وداسع
بهدیتسد .شاعر یا یدیتهده باید
«م فرمددم» از للعاظ زبای با م ن همودای یدارد ممکن اسع
برای یدشععع ع اش وق
بهذارد یا ب عبار
دیهر برای ی
هدس یدیتعهده از یورد این ک م ایجاد فضای طهز
معادری کهد .الب یک ای ک از هم بسشععع ر یزاردههده بدد
ک در شععروع داس ا یدیتهده
چسزی ک شما در داس ا تا
باشعد اما این ودن یستع
گعارد ودد را رو کهد .داسععع ا م تدایتععع
در شعععروع
تمهسدات ایجاد کهد و بعد وارد فضععای طهز شععدد وق
در
عدم رعای
مهآق زبای سع
اص ن ب ی تدج یکردهاید .روید داس ا طبسع س طهزی ک در ی اس اده کردهاید طهز للظ اس
و یدع
اما در عسن
اب دای داسع ا ک م ی «م فرمددم» را اسع اده م کهد طرح
حال هسچ اس ادهای از زبا طهز للظ یشده اس .اینک از
لد م رود.
یک ماجرای ات اق اف اده در فضای مجازی داس ا یدش اید یک ی مثب سع
ادام داس ا :
اما کاف یستع
یک یدیتهدهی باهدش
«چرا؟ با ودد ایدیشسدم ک اشکال حادا گردیده و مراحل
وق
ارسال را از ید ایجام دادم و در عسن یاباوری این بار یهشت
ح من سعمه سک اسع راکچر یا فضعای معهای داسع ا را مد
رف ».
یظر قرار م دهد .ما در فضعای این داس ا فق «ماوس» را
از این سآر ب بعد زبا شما کام ن معسار اس همسن زبا از ک ما
و باز هم در
ک در مدرد یک ات اق روزمره یا یدمدر م یدیتعععد
م بسهسم اما از کامپسدتر وبری یستع ع
مدلف م تدایتع ع
یرکائسک مثل« :ایدیشععسدم» یا «حادا
فضعععای داول کامپسدتر و اتاق را هم بتعععازد .ما یم دایسم
گردید» اسععع اده م کهسد ک با زبا معسار همودای یدارد.
ش ص ک در داس ا با راوی حرس م زید چ کت و در
درضعمن باید بهدیم ک فعل «گشع ن» با فعل «شد » بتسار
کامپسدتر اس ؟ در
م او
اسع ع .ما زمای اجازه داریم از فعل «گشع ع ن» ب
چ مدقعس سع
ییا در بقال یا رشع
واقع هسچ فضعععای سعععاو یم شعععدد و یدیتعععهده فق
فایل شعر /شمارهی دهم 118 /
واطرهیدیتع م کهد و عالوه بر فضا زما (زما ع م و زما م ه ) هم سعععاو یم شعععدد .مدلف م تدایتع ع
با
اشععارههای کدتاه ب این متععأل هم بپردازد .یدرس داد در داسع ا مهم اس ؛ یدرس گاه سمه سک و گاه ابژک سد یا عسه سع ؛ مدضعدع داسع ا شعما فضای مجازی و ت هرام اس
اما از ابژهی مدر اس اده یکردهاید .طهز شما سمه سک
ودب دارد اما زبای ک اسعع اده م کهسد مهاسععب فضععای ت هرام یستعع
واضععح اسعع
ک شععما قصععد دارید طهاز
بهدیتععسد اما این طهز زمای داس ع ای م شععدد ک زبا طهز شعما با زبا فضعای ک بسا م کهسد اینهمای داش باشد. یک یدیتهده یم تداید مثل یک شاعر عمل کهد بسن شعر و داس ا فرق زیادی وجدد دارد هما طدر ک رما و داس ا کدتاه هم شعبس ب هم یستع هد و هر کدام از اصععدل واص رسروی م کهد یدیتهده یا شاعر یاگزیر ب رعای و قداعد اس ع
این اصدل
وگری هسچکس یدش ع اش را جدی ی داهد
گرف .این داسععع ا یتعععب
ب داسععع ا های قب
شعععما
رراکهدگ کم ری دارد اما اگر م وداهسد داسعع ای ب روش «جریا سعسال ّهن» بهدیتسد باید ب فضاسازی و اینهمای زبا با فضععا تدج ویژه داشعع باشععسد .شععما در مرح ی ( )writingداسععع ا را رها م کهسد ول هما طدر ک قب ن اشعاره کردم یک یدیتهدهی حرف ای اب دا ک ما
را در م ن
م ریزد و در مرح ی بازیدیتع ( )Rewritingب داس ای ساو
و مهآق م دهد.
فایل شعر /شمارهی دهم 119 /
در ت
ليلی که مثل لوليتا نيست!
داش ع
...یک شععب ک لس
م دید ردرش یمد و دلجدیای رشع لس
تدی لب اب گرد لس
چسزی را بدسسد.
ک حتععاب شععدک شععده بدد ردرش را رس زد .افکار
مدّیام باعِ شعد تمام فس مهای لس کهم .وق
با سرههگ را مسکس
فس م یهای را ب مهراد یشععا دادم بعد از چهد
ثایس چشععمهاش گرد شععد .روی یک صععله اس ع پ کرد. دوربسن را گرف م گ
ج دی صععدرتم و گ
:مرتسک ی حرومزاده داره زیپ
:بسژ تد راسعع رو م کشع رایسن
یهاه کن ...این مادرجهده رو وددم م کشم. یم تدایتعع م دسعع شهد
م گرف
ب دوربسن ببرم؛ تمام تهم را رعشعع
اما بالفاص از وددم م ه ر م شدم.
همسشع ع م دایتع ع م دو رك غمزدهای ک روی ر های اضعآراری رش
یرارتما م یشسهد سسهار م کشد و بازی
بچ های همسععه
را تماشععا م کهد باید غم بزرگ داش ع
باشد اما امشب یم دایت م وق تا طبق معمدل اتاق
ات اق ررده را کهار م زیم
را دید بزیم با صله ی تجاوز ردرش
ب او مداج م شععدم .فکر کردم شععاید تل
تأثسر م در
مغزم ودن کار یم کهد رس مهراد هموای ایم را صععدا زدم .او هم بالفاص ع دوربسن را از روی مسز کارم برداش ع ماجرای لس
از وق
را فهمسده بددم عالق ی مرمدزی ب او
رسدا کرده بددم .مهراد هموای ایم وس
کمک کرده بدد تا
ترك کهم اما یشععده بدد .ی شععب وق
ررده را کهار زدم
حتععاب تل داشع گ
تأثسر مداد بددم .باورم یم شععد؛ ردر لس
ب او تجاوز م کرد .مهراد را صدا کرده بددم .مهراد بدد ک تدهم زدم و این فق یک دعدای ردردو ری
اس .من با دوربسهم روی صله زوم کردم لباس لس
راره
شعده بدد یهاهم چهد للظ روی گردی سععسه های لس
ک
از لباسع
بسرو اف اد ق ل شد .بعض از زوایای اتاق لس
از دریچ ی دوربسهم رهها م ماید .من ب اع ماد ب وددم و مهراد از ماجرا فس م گرف م .از ی شعب شروع کردم ب فس م گرف ن از لس .هارد کامپسدترم رر شععده بدد از عکسها و فس مهای لس .لس کشسد لس
روی ر های اضعآراری در حال سسهار
مدقع درس وداید لس
مدقع ل
ودابسد
بدد و فس م گرف ع بدد .مهراد گ ع بدد با همسن فس م یا یبروی
را م بریم یا دس
دکم ی ر
از کارهای
برم دارد .باالوره
را فشععار دادم .زدم ج د تا ب چهرهی ردر لس
رسعسدم اس پ کردم و روی
زوم کردم .ردر لس
شباه
عجسب ب من داشعع .ایهار ک ی من را بریده باشععهد و گذاشعع باشععهد روی ک ی او! وحشعع زده دوربسن را از رهجره رر
کردم بسرو .مهراد وس
ترك کهم .وس
کمعک کرده بدد تا
هم ترك کرده بددم! اما هر ترك مثل این
داس ع ا یغاز یک رایا بدد .هر چسزی ک فکرش را بکهسد ام لا کرده بددم .دیهر م وداس ع م وددم را والص کهم؛ اص ن ی شب رهجره را باز کردم تا وددم را رر ک یکهد دیدم ایدام رایزدهسععال ی لس ردرش دارد ل م شععدد .وق
کهم رایسن
زیر ایدام زم
مهراد هموای ایم را صععدا
کردم فکرش را هم یم کردم یک مثل او ب داهد از این ین گلیلدد ماه بهسرد .از صععله ی تجاوز فس م گرف
تا
فایل شعر /شمارهی دهم 111 /
ب داید از سععرههگ اواّی کهد .ی همسدم ک فس م را برای
اضععآراری و سععسهار م کشععسد زدم بسرو .فکر م کردم
چ ماجرای را شروع
و یرام یهاهم کرد و تقریبن
سعرههگ فرسع اد .مهراد یم دایتع
فکرش را یم کرد ک شععاید فس م ب دس ع
کرده بدد .ح
شعدک بشعدد اما یشد .برگش
:همسشعع م دویتعع م یهام م که
زیر لب گ
از همد
سعرههگ یرسعد و ب جای سرههگ رتر یدجدا او فس م را
اول ...این را گ
باز کهد .فق یک روز تدی صعع ل ی حدادا روزیام ای
ی شعب ی دایتع م ح
یدشعع هد رتععری یدجدا با اسعع ل ی قدیم ردرش تمام
را دیعد بزیم .کالفع دور اتاق م چروسدم .یسم های شعععب
اعضعععای وایداده از جم ردر مادر و وداهر و سعععپس
صعدای یمبدالیس و سعروصدا از یرارتما کهاری کهجکاوم
وددش را ب ضععرن گ دل کشعع .ع تاکهد مشعع
این تسرایدازی
یشععده! من راوی دایای کل ب اع مادی دارم
هتع م و یم وداهم این داس ا را ادام بدهم .دوس
ب هزار شعکل ش صس هایم را شکهج بدهم ...شاید رایا این داسعع ا بدایدی
بدترین رایا یباشععد .شععاید تد ودایهدهی
تد همدس
که .الب
جهای کار هدلهاكتر تمام
بسرو ...هرچهد م دایم در واقعس ایهم ک لس
را یجا
یا تتع
ب این فکر م کردم در واقعس
لس
و ود
از ردس
و احتاس باشد چقدر باید تهها باشد .هر شب یک داس ا از لس لس
تدی ّههم بدد ک ایهار هزار تا رایا لعه را بعا لدلس عا مقعایتععع م کردم امعا لس
یست .لس
داشعع .
ک مثل لدلس ا
شبس هسچکس یبدد و هسچکس شبس لس .مهراد
فکر م کرد من عاشععق لس
شععدم و بهم م گ
بسژ تد
احمق ! ععاشعععق دو ری شعععدهای ک ردرش ب او تجاوز م کهد! ایهار وسع یک از فس مهای ررکشمک گسر کرده باشعععم هم چسز وس
هسچکاک
تراژیک بدد و من باید از
یور فس م ج دگسری م کردم .یقشععع های مهراد عصعععب ام م کرد .بععدتر این بدد کع هر دقسقع یقشععع اش را عدض م کرد .این اواور هم مععدام م گ ع ردرسگ را ب سغسم یدم
هما شععب مادر لس م ودایعد .لس
را زده بدد.
یام ی وددکشعع او را رسدا م کهد و
در یعام اش شعععرح داده بدد ک مدرد یزار
جهتععع قرار گرف ع .معادر لس
هم وددش را با شععع سک
گ دل ی اسع ل ی قدیم سععرههگ کشع بدد .دک رها گ را یجا
داد اما مادرش درجا تمام
کرده.
هم ب عرض تر از
بدهم .امروز هم اش داش م وق
از الی ررده هم ک شده اتاق لس
را روی برایکارد م بردید .رگ
بددید شععاید بشععدد لس
گاه هم یرزو م کهم کاش م شد از قان این داس ا بزیم لعه
کرد .لس
و رف ...
حععداقععل بععایععد این
م کهم!
بعایعد زودتر از مهراد یعک کعاری م کردم .یرعارتمعا لس چتعععبسده بدد ب یرارتما ما و درِ اتاق ودان من و لس یک طرس باز م شععد ب ر های اضععآراری رشعع فعاصععع ی ما ب این کدتاه بدد اما جرأ
از وای .
یداشععع م با او
روب رو شععدم .باالوره یکبار ک یشععت ع بدد روی ر های
فا نه ف ح
فایل شعر /شمارهی دهم 111 /
م تدایتععع
نقد و بررسی
بع روای
روا شعععهاو
حال
بدهد؛ مث ن
شاو ای از داس ا را بهسرد و ب کددک وددش رسدید بزید شع صس رردازی و فضا و مکا
طرح داسع ا وآ سع
یدارد .شعبس داسع ا های سکت س لععذ
ی ب ع شععععد
ک م اطب ایرای از
م برد .عالوه بر ی
در همععا
راراگراسهای اول یثر داسعع ا یسز ضعععف دارد .داسعع ا از فرم
واطرهیدیت رسروی م کهد.
الب یدیتهده تالش کرده با اس اده از تکهسک فاص گذاری م اطب را جذن فضای داس ا کهد غافل از اینک تکهسک ب شعععک
یشعععکار از بدی داسع ع ا بسرو زده زیرا طرح یدارد .داس ا شروع
داس ا از اول رش دای ی فکری مت ق
ودب یدارد و باید از جای شععروع م شععد ک راوی فس م را برای هموای اش (بسژ ) ب یمای
م گذارد تا او باورش
شععدد ک دو ری تدسعع ردرش مدرد تجاوز جهتعع قرار گرف اس ع .بعد شععروع ب ر نرردازی برای اواّی از ردر دو ر کهد. در اینجا به ر اس ب صععدر
جهتس
ایدروژیسک روای
یباشد و داس ا
راوی مش
شععدد زیرا م اطب را ب این
فکر سععدق م دهد ک «یکهد ی ها همجهسگرا باشععهد» ک این تدهم ی سج ی ضعععرب ایسععع
ک راوی در کددک از
ردرش ودرده و در واقع مدرد تجاوز جهتععع ردرش قرار گرف ع و بع همسن دلسل ردر را در کددک ب ق ل رسعععایده اسع
و حاال این تدهم را وارد داس ا لس
کرده اس .در
ی سج با چهسن طرح و عم کرد غسر جهتعع شعع صععس ها داسعع ا از فرم
سععکتعع ودد وارج شععده و با یک بار
وداید تمام یم شدد. یدیتععهده در رارهی اول داس ع ا هم چسز را لد م دهد« .از وق
ک ماجرای لس :»...این قتععم
به ر اس ع
در اواور
یا در یسم ی رایای داس ع ا گهجایده شععدد .یک یدیتععهدهی والق در بدی ی داس ا گرهافکه م کهد؛ ب عبارت داس ا را دچعار بغریج م کهد و بعد در رایا گرهگشعععای کرده و م اطب تسزهدش را ب تاویل وددویژه م رسعععاید اما این داسعع ا ب صععدر
کالسععسک اجرا شععده اسعع .راوی
و مدیدلدگ برقرار کهد بسن ماجرای ودد و داسععع ا لس . ایهار ک ردر لس
ردر ودد اوسع
در واقع این داس ا ادبسا و بتععع اسععع
ک دارد دشهام م دهد.
ردر اس
اما ادبسا
یعه ی چ ک فاش
یعه ی چ ک ب داید در ّهن
ودایهده ایجاد ابعاد کهد تا مثل بمب ودشع ای مه جر شععده و هزار جه
برود.
مث ن یدیتعهده م تداید در ادام داس ا طرح را دیبال کهد ک راوی یلبدم را ورق م زید بعد م رسعد ب عکسهای فس م کع برای هم وعای اش ب یمای
م گذارد ک ب این
ترتسب ودایهده باهدش م دج این مدضدع م شدد ک فس م مسکس شعدهی زیدگ ودد راوی و جریا داس ا اس در ادام ی این طرح ب راح
ب داسعع ا واصععس
ک
جهای
م دهد و از سعععدی دیهر هموای با یگاه از عشعععق ک راوی ب لس یتعب
دارد دارای یک حس دوگای عشق و حتاد
ب این مدضعدع م شعدد .با این تدضسلا
م تدا
ر نهای م هدع را در این داس ا ب اجرا گذاش . ی هم از یدع مب ذل .یک
داس ع ا کام ن ژوریالست ع س ع
داسعع ا یدیس باید ت کر داسعع ای داشعع باشععد و حدزه روا شهاس ودد را فعال کهد. اما این داسعع ا در م ن شععروع یم شععدد یدیتععهده فق اطالععات را در م ن ایبعاشععع م کهد ک یک چسز ک تعریف کرده بعاشعععد و هسچ تل س فضای داس ا را طدری ساو
روی م ن یعدارد .باید
و گرهافکه کرد ک ودایهده
مدام دچار شععک و تردید شععدد و ب گدشعع های م داسع ا سرك بکشد و در یهای باید یاتمام گذاشع
گرهگشای کهد .روای
ف را
طدری ک در ّهن ودایهده تمام شدد
یعه م تدا داسعع ای یدشعع سعاو ار م ن باز تبعس
را
ک چهدتاوی
باشععد و از
کهد .داس ا باید ب ش صس های
زیدگ بدهد .ما در داس ا تصدیر م لرك داریم ی عکس. باید در داسع ا حرک اس .
داشع
چد داس ا برش از واقع
فایل شعر /شمارهی دهم 112 /
دوشععع
ســبز
ت د ت د م ودرد .یک شعععا ک زر زر م کرد و
سعروصدای راه ایداو بدد یمد تا صف و رای مادرش را چتبسد .چادرش را م کشسد و ت هگ ت هگ م کرد و سرباز را یشعا م داد .ردرش وم شد و ایهش صدر
تهدید را ج دی
رترك تکا تکا داد. باش! ایها ر ستعععن! م دوی ک ؟ کتعععای ک
-سعععاکع
شع دغکاری م کهن سعر صعدا را م یداز دسبهد م زین باش.
م بر زیدا .فمسدی؟ ساک
س عرباز دیهری در ام داد یت ع ع سق کمریگ دیدار م رف
و
م یمد« .سرررباااززااایههن حَلَح َ.»... از ی ر ج دی کع یک ته یسعععما حسا را کدر کرده بدد سسهاری گرف م .حرار م سععدو
و
روی اعصععان هم رف بدد .یدر مه اب های سععالن هم اگر از الب الی ایبده جمعس
ک رشععع
مسزها وول م ودردید
جعا سعععالم در م کرد تعا یزدیک ر های حسا بسشععع ر یم رسععسد جای ک صععف تازه یغاز م شععد و تا ای های حسا ک
م یمد.
رروژک در گدز گدزی کرد و زیر روشعععهای کمجای ک ول داد چشععمم اف اد ب او .درسعع
کهار من بسرو از صععف
گدش ی چادرش را ب دیدا گرف بدد و زیر لب چسزهای م گ
ک شعهسده یم شد .صدای
ک اگر هم م تدایتع
امداج صدت ضعس
مدلکدل های سههسن هدا را مرتع
کهد باز هم در همهم ی مردهای ک جایجای صعععف در گروههای سعع چهار ی ره گرد شععده و گرم بلِ بددید گم م شد و ب گدش یم رسسد .تکای ب قام و چهد قدم ب سعع
ومسدهاش داد
برداشعع .یهاهم از راهای لرزای
باال یمد و از روی شعای های اف ادهاش سُر ودرد تا سربازی کع ج دی در ورودی رتععع م زد و ی تععع
م داد .با کاله وددش را باد
را ردس م کرد .بچ ع هععا دور و برش
م ر کسدید و چشععم دوو بددید ب کالشععسهک
یدك ایهش ع ایم الل ی گدشععم .چشععمهایم گر
گرف بدد .گذاش م دود در ری هایم جدال بدهد .رروژک در
رروژک درِ لب ی رشع بام زورش ب سععساه سسال و لزج ک ب هم چسز چتععبسده بدد یم رسععسد .سععک داش ع
فهدک
گرف
ب صدرتم سدو .
ک روی
کرد و روشعن شعد .از هم جای صعف دود سسهار
رِ رِ
بعاال م رفع
و م ری
ب حجم م گدی ای ک یسعععما
حسعا را ردشعععایده بدد .و اشها دیدای وار اینور و ی ور م رف هد و گاه ارت اعشا ی قدر کم م شد ک جسغ ز ها را ب هد م کردید .از دل سعععساه بسرو م زدید و وآ از دود را ب دیبال ودد م کشععسدید .چادرش را زیر بغل جمع کرد عصا ج د گذاش
و چهد قدم دیهر برداش .ایهار ک
او را یدیده باشهد ب وسال از کهارش رد م شدید .کت هم دل
یم وداسع
دس
بدهد .گههاه یهاه م ایداو هد تا ببسههد با ی راهای
کمرمق
برای کمک ب او جای
را در صف از
چقدر تدایت ج د برود .یهاهم م کردید از کهار
رد م شدید و ایهار ی ایهار .وددم را روی زمسن م کشسدم. ود از سعععر و صعععدرتم م ری ع
روی مدزایسعک های
لجنگرف ی دسع شعدی .ش دار و شدرتم را رسدا یم کردم. فریاد در گ دیم وشعک شعده بدد و باال یم یمد .سسهارم را وامدش کردم و از صف بسرو زدم. ع مادرجا !...اجازه بده کمک
کهم .مهم جای رتر .
وسر ببسه رترم .راهام دیه جد یداره .بچ هام قرار بددامروز بسا رسشعم یم دویم چرا یسدمد ! فک م کردم شب بسام و د تر باش .چقد ش دغ اینجا.
فایل شعر /شمارهی دهم 113 /
را گرف م و دیهری را گذاشعع م زیر
م داد .رروژک در زورهای یورش را م زد .حسا شعع دغتر
دسعع
با یک دسعع
را ایهار ک غل و
شده بدد و صف طدالی تر .هرجای حسا ک تاریکتر بدد
زیجسر کرده باشعهد روی زمسن م کشععسد .م کشسدم .رابهد
م شععد چهدتای از ی ها را دید ک زل زده بددید ب من .با
بسرو م زد
هما لباسها هما قساف ها .رشعع م سععدو .م سععدو .
و وشک م شد .ایهش های رایم ودرد شده بددید و با هر
ههدز در گدشعععم م زد:
بازوی .کدتاه قدم برم داش
و راهای
ردس ع م را راره کرده بدد و چرك از زومهای
ودرده باشهد تسر م کشسدید .فریاد
قدم ایهار دوباره چک
رعاره رععاره شعععده بدد .صعععدای
شعق...شعق...شق . ...سرباز ج دی در جدری ایت اده بدد ک
در گ دیم وشک شده بدد و باال یم یمد .سرباز حاال یشت
لدل ی ت هه
سم
بدد زیرِ یت ع سقِ ریگ و رو رف و تکس داده بدد ب دیدار و
من .بععاتدم
را از کمر بععاز کرده بدد و م کدبسععد بع را
بازی بازی م کرد« .سربازا حققسسسققسسس
با ضامن ت هه
من بدد؛ صاس م رسسد وس رسشای
رای .کدبسد .م کدبسد. م کدبسد تدی راهایم تا بس م تدی دهایم تا الل شدم تدی
ایهههن .»... در تاریک از ر ها باال رف سم .تمام حداسععم ر این بدد ک رایم یرود روی چادرش .ز درش
هسکل ج دی در اجازه
و رایم را
سععرم تدی سععرم تدی سععرم تا بسهدش دسعع
بهسرید و ررتم کههد تدی ماشسن و ببریدم جای وس بسابا
داد بدو صعف برویم داول .سالن ش دغ بدد و گرم .ز ها
درو سعععدل ای ک زیر یف ان همسشعععه ای م سعععدو .
با کاغذهای تب سغات وددشعععا را باد م زدید و یای حرس
م سعدو سم .ود روی صدر هاما سساه شده بدد .چپسده
زد یداشعع هد .یشععایدم وددکار را برای
روی یسمک
کالس و برگ ها و
یوردم .وددم هم یشععتعع م روی یسمک
تکای م ودرد بدی ع دی
کهاری ک رو ب رهجره بدد. سههسه یهاه
بددیم در هم و فرو رف ع بددیم الی همدیهر .هرکس کع قهدهای ریعگ و بزرگ از دل تاریک بسرو زد و سعععسه ی دود را شعععکاف
را روی صدرتم احتاس کردم.
ع ب مادرجا !؟
و یمد .یمد یشعععتععع
روی دیدار روی
یت ع سق کهه روی ک م ایقالن.
-رتعرم واسع وددتد ک یدشع
واس مهم بهدیس .سداد
یدارم من.
«سربازا حقسق ایههققالاان شمااا هتت سسسددد ایههققالببب چشعششممم ایهه ظاااررر شممماست » .بالبال م زدید و
برگ ها را از دسععع
گرف م و روی یسمک
از سعععرکدل همدیهر باال م رف هد .از دیدا های یس شعععا
کم یزدیک
رف م.
ود م چکسد.
ع وب مادرجا !...ب ک م ودای رأی بدی؟
رسرز صدایم م کرد:
ایهعار ک مس
زده باشعععهد کف رای
یکهد تمعام ته
را زیر و رو کرده بعاشعععد ب ودد یمد و
چشعمهای
و شعععاش باال م زد .تددهای
-رتععرم !...بسا بریم دیه .حال
یا برق ول اژ باالی
باز شد .چشمهایم از حدق بسرو زده بددید و
ودن یسس ریه
م لرزی .بسا بریم اال بچ هام مسا رش دسععع م را گرفع
رریده
در م مدیم.
و از ر ع ها برد رایسن .رروژک در وامدشِ
ود ازشعا بسرو م زد .فریاد در گ دیم وشعک شده بدد
وامدش شد .م لرزیدم .یم تدایت م راه بروم.
و باال یم یمد.
چشمهایم سساه م رف .اف ادم .اف ادم زمسن.
ع چسز ...چسز ...یقای رئست رترم.
روی برگ های رأی یدش بددم «حتن روحای ».
از رهجره بسرو را یهاه کردم .یتعععسم کدچک از جای ک مع دم یبدد کجاس ع
ب هد شععد و گرد و واك زمسن را ب هد
کرد و ج د یمد .از روی صععف و الب الی یدمها گذشعع
و
زد ب صدرتم .زد .م زد ب صدرتم .بدی گهد عرق و سسهار
امیر رنس
فایل شعر /شمارهی دهم 114 /
عال س ع
نقد و بررسی
و این برودرد مجازی (اینک شعععار یم دهسد و
حرس م زیسد) با داس ع ا زیباس ع .ب جز ی جم ی یور بتسار ودب دارد و در ای ان
ک در رایا داسع ا یورده شعده ک ب جای ی م تدایت سد
کردهاید .در این داس ا چهد ات اق جالب رخ
بهدیتعسد «یهدشع م رئست » ول اینک بسا م کهسد ب جای
داس ا شما یثر و تدصس ا ک ما
دق
م دهد .شععما مدضععدع داسعع ا را صععریح بسا و ی را ب م عاطعب دیک ع یم کهسعد ی را یشعععا م دهسد ک این ویژگ
داسعع ا شععما را جذان م کهد .الب در رایا بهدی
رئستع یدشع اید روحای ب هما معهاسع ای عان کردهایعد؛ در این قتعععمع
ک رئست را
باهدش عمل یکرده و
داس ع ا را شعععاری ب رایا رسععایدهاید .در این فضععای ک
داسع ا بتعسار ضعسف عمل کردهاید و مایهد یگه تب سغات
ساو اید رروژک در یق
اساس ای ا م کهد و یدر کمسدی
ی را ب اتمام م رسعایسد .فضععاسععازیِ داسع ا بتععسار عال
اص
فضای درگسری و دس هسری او در
ایجام شعده اما یکسعری متعائل و مشععکال
اسععاس در
«یدر مه اب های سعععالن هم اگر از الب الی ایبده جمعس
ک
مسزها وول م ودردید جا سعععالم در م کرد تا
در این قتععم واطرا
درگسریهای ات اقا
ی تجمعها حکدم
ف سععاو م شععدد
سعال هشع اد و هش
شع صعس
اص
ک در
داس ا را دس هسر
شعکهج و زوم م کهد .یدیتهده این تداع را ب ات اقا ای ابا
ک ب مثاب یسروگاه
در یظر گرف شده و این بسایهر یسروگاه س اف اده و در حال یابددیس .ول
در قتععم های از داس ع ا برای تدصععسف ی م تدایت ع سد مت قسمتر عمل کهسد و ی را واضحتر بسا کهسد. (رروژک در گدز گدزی کرد و زیر روشععهای کمجای ک ول داد)
و رأیگسری امتعال وصل کرده و فضای جالب را دیهر رسرز اس .ک در این
روشعههری را ب تصعدیر بکشسد اما باید تدج داش باشسد
چ کت س .ما م دایسم
ک در این فضعا از زبا کثسف اسع اده یم شدد هر چقدر
فضا حضدر دارد .اما مع دم یست
ک قصد دارد رأی بدهد این رای داد ممکن اس
ب دلسل
تاثسر قرار گرف ن از جایب مدیا باشد و یا ممکن اس
رسرز از وایداده شعهدا باشعد .تصعمسم دارد ب رئست رأی بدهد او سعداد یدارد و شع صس
اص
داس ا قرار اس
بع جععای او برگع ی رای را رر کهععد کع مث ن بع جععای او م یدیتعععد روحععای .این دو تقابلِ سععال هشع اد و هش روز رأیگسری ای ابا
و
امتال
هم ک یدیتععهده عصععبای باشععد برای ب تصععدیر کشععسد عصبایس
ودد باید از زبای اس اده کهد ک با فضای ساو
شده در داس ا همودای داش باشد. (یدر مه اب های سععالن هم اگر از الب الی ایبده جمعس رشععع
ک
مسزها وول م ودردید جا سعععالم در م کرد تا یزدیک ر های حسا بسشععع ر یم رسسد) در این قتعععمع
یدر مه ععاب
و درواقع بسایهر
یم تداید مجاز یا اس عاره باشد
ای ان بسن رئست و
از مه عان گدی های ک سعععال
ودن اسعع فضاح
یک حکدم
و
شععما قصععد دارید حماس ع بهدیتععسد و فضععای اع راض و
ب تصعدیر م کشد .ش صس
تل
ر ر
م کهد در اصل هما یدر اس
ک رروژک درش ب ر ر
یزدیک ر های حسا بسش ر یم رسسد» چهد فضععای م
حدادا هش اد و هش
را تداع م کهد ک در ی سال زیر
رروژک در از او اقرار م گرف هد .رروژک دری ک ی جاس
داس ا وجدد دارد ک باید ی ها را رفع کهسد. رشععع
ی برای ش صس
دسععع هسر
روحای سعع .یدرسهای ک
هشععع اد و هشععع
در داسععع عا م دهسد بتعععسار
شعععکهج و اعدام شعععدید در
فایل شعر /شمارهی دهم 115 /
یهای
هم ی دایت اید عهدا کهسد ک عبار
(جا سالم در
داسععع ا بسا م کهسد( :سعععسهاری گرف م .حرار
فهدک
کرد ) را برای ی یوردهاید.
گرف
بعایعد این تعبسر را به ر بسعا کرده و از اسععع ععارهی به ری
اسعع اده کهسد زیرا این فعل برای این جم ب کار یم رود
اسع اده م کردید .اگر مهظدر شما یدر مه اب س «جا سعالم در کرد » برای ی اشع باه اس
رس فعل
و به ر اس
از
ب صدرتم) باید ب جای فعل «گرف » از فعل «ودرد»
و ضعف تالسف دارد. وق
ش ع صععس
بچ را در داس ع ا وارد م کهسد م اطب
تعبسر دیهری اسععع اده شعععدد .ول اگر یدر مه اب تعبسری
م دج یم شدد ک او چ یقش در داس ا دارد و برای چ
ک سال هش اد و
یمده اس .تصمسم دارید حضدر بچ را بسهدده ج ده دهسد
کهای و اسع عاری از مه انصدرتا اس هشعع برای
دسعع هسر شععدید رس فعل «جا سععالم در م کرد» مهاسععب اسعع
یم شعععدد و ررداوع
ک این تأویل در داسعع ا سععاو
لشعکری را ب تصعدیر م کشسدید و فق حضدر ی بچ را
یم گسرد.
عمده یم کردید و ررداو
بسشععع ری در ایجاد این فضعععا
(رروژک در گدز گدزی کرد و زیر روشععهای کمجای ک ول
ایجام م دادید .در ش صس
رردازیِ ز ِ داس ا مدفق عمل
داد)
کردهاید زی ک مدام در داسعع ا ههدر م کهد و هر زمای
در این قتعععمع مهاسعب اس
کاف برای ی صعععدر
ول یامدفق عمل کردهاید ب یدع باید فضعععای سعععساه
برای عبعار
«گدز گدز» فعل «ول داد»
اما در این فضا اس اده از این زبا یادرس
اس .
«سععربازا حقسق اید» را ب عهدا
ترجسع در قتععم های م
(یهعاهم از رعاهعای لرزای
بعاال یمد و از روی شعععای های
اف ادهاش سعُر ودرد تا سربازی ک ج دی در ورودی رت م داد .بععا کاله وددش را بععاد م زد و ی تععع
ف سعع بار تکرار م کهسد اما
ودن جا یس اده اسععع .ترجسع ک از رروژک در م یورید ودن و ب مدقع و ب جا اس اده شده اس .
را ردس
م کرد) این قتم
هم ک وارد م شععدد درسعع اضععاف م شععدد .عبار
و صععلسح ب بازی داسعع ا
م گدیسد( :چشمهایم از حدق بسرو زده بددید
در قتعم
و ود ازشععا بسرو م زد) اسعع اده از دو فعل بسرو زده به ر اس
اینطدر بسا شدد:
«یهعاهم از رعاهعای لرزای
بدد و بسرو م زد در دو جم
بعاال یمد و از روی شعععای های
اف ادهاش سعُر ودرد تا سربازی ک ج دی در ورودی رت م داد و با کاله وددش را باد م زد ».بعد از رتعع باید حرس «و» قرار بهسرد .جم ی «ی ت اضعاف و به ر اسع
م داد
را ردس م کرد»
اضععععاف ع در ی بههجععایسم.
در ادام ی داس ا در سآر «ب کالشسهک
م تدایسد ی را حذس ب قریه ل ظ یا فعل دوم را
عدض کهسد.
حذس شدد .یباید بسهدده جم را ادام
بععدهعسعم و تعدصعععس ععا
اسععع
ک روی دوش
(ع چسز ...چسز ...یقای رئست رترم) در این قتعم
شعک شع صععس
شعع صععس
م وداهد یقای رئستعع را ب یاد یورد و ب او
شعده ک باید ب چ کتع رأی دهد و در این تصمسم
هسچ یقشع یداشع اسع .ش صس
واژهی «شای » را اس اده کهسد.
مجرم یستع
(سعرباز دیهری در ام داد یت ع سق کم ریگ دیدار م رف
چد در سال هش اد و هش
و م یمد)
قآعس روی دیدار یدش
ک رشعع
و حاال کمریگ شده اس .یشای های ک در داس ا اس اده شعدهاید بتسار تسزهدشای ای ان شده اس .در قتم
از
رسرز را ب ای ان یقای
رئستععع با واژه های «چسز چسز» یشعععا م دهسد یعه ی گ
ت د ت د م ودرد» رسشعععههعاد م دهم بجای واژهی «دوش»
یدیتعهده از شعاری م گدید ک حکدم
رشعع
سععرهم یادرسعع
رسرز در این داس ا
اما راوی یا هما قهرما داسع ا مجرم اس دس هسر و شکهج شده ول با
م گدید «روحای » و تردیدی هم یدارد این باله این قآعس
اسعع
مدضععدع داسعع ا را وران
م کهد. (بالبال م زدید و از سرکدل همدیهر باال م رف هد)
فایل شعر /شمارهی دهم 116 /
در این قتم
واژهی سرکدل غ
یدش ع شععدد .تدصععس ا
اس
و باید «سروکدل»
بتعسار حائز اهمس
اس
یم کهد و
بهسرید .تدصعععس ا
و یثر شعععما سعععرراسعع
شععما م اطب را اّی
در ی سج به ر اس
بدد با اینک
فضعای سسهمای ودب در داس ا شما ساو م شدد .شما
اشععکاالت وجدد داشعع
م تدایسعد داسععع ا را ب اکرا دربساورید و با ی برودردی
بسعا کردم .این داسععع ا برای به ر شعععد جای کار دارد
شععاری یداش باشسد تهها ات اق شعاری ک در داس ا رخ
بک زده م شعععدد و ب
م دهد ای ان روحای ب جای رئستعع سع ع هسچ شعععک و بعا قآعس
کامل .شعععما تل
ول با سعع
ی را در یظر
قتعععم های در داسععع ا ک ف
گسری زیاد ی ها را
ی هم ب
شکهج های سال هش اد و هش
م روید و ی را یام مدس
تاثسر جریای
م گدیسعد بتعععسعار زیبعاسععع
امعا م تدایسد باز هم ی را
هتععع سعد کع عهدا م کهد یدمهای ودن ب روحای رأی
یعام مدستر بسعا کهسد یعه باید ب یدع این قهد (روای
قصعد دارید داس ا جهای بهدیتسد باید
اکهد (ای ابا
م دههد اما وق
در یظر بهسریعد کع داسععع ا در تمام زما های ک ودایده م شعدد جذابس
داشع باشد و وق
سععال هشعع اد و هشعع ) را در ین روای
امتعععال) حععل کهسععد و مسزا ین و قهععد را جدری در یظر
در گذر زما دیدتا
بهسرید ک کام ن در هم حل شععدید .در این داسعع ا شععما
تغسسر کرد از یدشع ن داس ا تا رشسما یشدید رس تدصس
مدفق بددهاید اما در برو قتعععم ها ورده واكهای قهد
م کهم داس ا تا را بدل ب تریبد سساس
یکهسد و شعاری
دیده م شعدد و در ب
های سععال هش اد و هش
بسرو
و سعععدهای
یهدیتسد .همسش این فرض را در یظر بهسرید ک اثرتا را ب
م زید .شعععما م تدایسد ب ت سل ودد سعععم
جها ارائ م دهسد رس برودرد ودد را با داسعع ا بر این
زیبعاتری بدهسد اما در کل داسععع ا جالب و ودب بدد و
اسعععاس تهظسم کهسد .ب عبارت هدشچروای در داسعع ا
تقابل زیبای بسن عهاصر ی شکل گرف بدد.
فایل شعر /شمارهی دهم 117 /
یم دیدم .فق یدر کمسععدی از مسزهای همتای ب چشمم
کافه هيومن
م ودرد .شعاید اشع باه شده بدد .مدت همد طدر مه ظر یشت م تا وق
اع راض کهم ول وبری
گارسد بساد به
یشد .کت هم اطرافم یبدد ک باهاش حرس بزیم .بدیم درد گرف بدد و دیه یم تدیت ع م او صععهدل رو تلمل کهم. راشدم و با صدای یتب ا ب هد گ م :بب شسد م ش ی للظ تشریف بسارین .کم بعد گارسد اومد سراغم. فکر م کهم فرامدش کردیعد بهم مهد و سعععرویس بدیداینجا وس شد
تاریک و سععد
و کدره و این صععهدل هم ب
اّی م م که .م ش مسز مهد عدض کهسد؟
ما اینجا مهد یداریم قربا مسز شعععما هم باید اینطدریباش . ع یعه چ مهد یداریم؟ چرا مسز من باید اینطدری باش ؟ ما برای هر مشععع ری مسز واص اوید م چسهسم ایهم مسزشماس . ع مه من چ فرق با بقس دارم؟ ع در این مدرد صاحب کاف تصمسم م گسره .امکای کاف های زیادی رو گش بددم ول تا حاال گذرم ب اینجا یس اده بدد .اح مال م دادم از کاف مدز به ر باشعع و یا ح او دومع ی مهسودری! بعا اینکع حرسهعای ضعععد و یقسض در مدردش م زدید ام لای
ضرر یداش .
رف م داول و در یهاه اول گسج و حسرا شعععدم .داول کاف شعععبسع هسچکدوم از کاف های ک رف بددم یبدد .مسزها با فاصع های وس
زیاد از هم چسده شده بددید و هسچ دو تا
مسزی شععبس هم یبدد .بعضعع تجم
و دروشععا بعضعع
ریهاریگ و رر سعروصدا و بعض ساک
و تاریک .مشغدل
تماشا بددم ک گارسدی ب سم م اومد :از این طرس قربا مسز شما او جاس . مسز سععادهای در مقاب م بدد .گارسععد رف
و من با حسر
روی تکصعهدل شعکتع و داغد یشععتع م .یم تدیت م راح
تکس بدم و هرطدر م یشت م اّی
م شدم .سرگرم
سعروک زد با صهدل بددم ک م دج شدم اطرافم تاریک و تاریکتر شعععد تا اینک ح
دسععع های وددم رو هم
هت
مسز شما تغسسر داده بش یا ب همسن شکل باق بمدی . ع من م تدیم با صاحب کاف صلب
کهم؟
وسر قربا ! ایشعد فق دسع در م د با کتع صلبیم کهن. جعالبع چ کاف ی مشععع ریمداری! ول وب مجبدر کیست م اینجا رو تلمل کهم .من م رم. ع یسازی ب ترك کرد شما یست مد
مش ص
قربا ما وددمد بعد از
مش ری رو بسرو م کهسم.
ع ول من م ودام همسن اال برم! رس
چشععمهای مبهد
گارسععد و بقس ی مش ع ریها زدم
بسرو ! وسابد رر از کاف های ش دغ و روشن بدد .سرمد ب هد کردم و یهاه دوباره ب تاب دی روی در ایداو م اسعععم این کاف باید یادم م مدید! لی ضاال ا
فایل شعر /شمارهی دهم 118 /
(داوعل کعاف شعععبس هسچکدوم از کاف های ک رف بددم
نقد و بررسی
یبدد) شعععمعا م تدایتععع سعد بعا بسای م او طرح داسع ع ا شعععما ودن اسع ع
این ب
را
ول از رس اجرای ی
بهدیتععسد؛ مث ن« :کاف شععبس هسچکدام از کاف های ک رف
و فضای
بددم یبدد» یا «اینجا دیهر شعععبس هسچکدام از کاف های ک
بریسامدهاید .یام داس ا (کاف هسدمن) مهاسب اس
کهسعد با حذس واژهی «داول» بسا
را در ّهن م اطب شععکل م دهد .شععما کاف را ب مثاب ی
رف ع بددم یبدد» .دقع
یک جها کدچک در یظر گرف اید ک در ی صععاحب کاف
چهدی عدض شده و معها چهدی تغسسر م کهد.
را
یدیتععهده باید در زبا وتععسس باشععد و زمای ک از یک
دارد طدریکع هر زمعا ک ب داهد ی ها را بسرو و برای
یشععای اسعع اده م کهد در طدل داسعع ا از ی کار بکشععد.
م کهعد .یام «کاف ایتعععا ها»
و برو از
همایهد ودا تدایای اوراج ورود و تعسسن سعععریدشععع ی هعا صعععهعدل مشععع کهای ایسعع
اجرای
واژهها شعکتع بسا م شععدد .فکر و ایدهی داس ا جالب
م تداید با زبا معسار یدش
از ی کار کشسده
ب این رویکرد .اما داسعع ا در ب
دچار مشعکل اس
و ب راح
در داس ا شما زبا معسار و لدگد درهم یمس اس
ک با اجرای یادرس
اما حسف اس
شدد.
یم شدد.
(کاف های زیادی رو گش بددم ول تا حاال گذرم ب اینجا
(اینجا دیهر شبس هسچکدام از کاف های ک رف بددم یبدد)
یس اده بدد) این سعآر حشععد اسع
و در رسشبرد داس ا ب
م اطب کمک یم کهد و باید حذس شدد( .اح مال م دادم از کاف مدز به ر باش و یا ح
او دوم ی مهسودری!)
این سعععآر در ّهن م اطب ایجاد سعععدال م کهد «اینجا» یعه کجا؟ ییا مهظدر زمسن یا زیدگ اسعع ؟ مثل یدم ک تازه م دلد م شعدد و جها اطراس ودد را یم شهاسد .این
شععما باید از تمام عهاصععر و یشععای های ک در داسعع ا یام
سععآر یک تمهسد و برش اسعع
م برید کار بکشسد و در طدل داس ا از ی ها اس اده کهسد.
دیسای داس ا م کهد.
بسا کاف مدز ب م اطب و م دهد و این یشععای او را ب
(مسزها با فاص های وس
سععم
افکار سععکچدال م برد در ی سج از متععسر اصعع
زیاد از هم چسده شده بددید) در
زیاد» در اینجا م هدم یدارد و به ر بدد
از بسن
اینطدر بسا شدد« :مسزها با فاص از هم چسده شده بددید»
از کاف مدز یم شدد
«و هسچ دو تا مسزی شبس هم یبدد» بسا «تا» ضرورت یدارد.
داسع ا مهلرس شعده و تمرکز روی متأل ی اص م رود زیرا در ادام ی داس ا صلب
اینجا بسا «وس
ک یاگها م اطب را وارد
و از ی در روید داسعع ا کاری کشععسده یم شععدد و یا بسا
«و هسچ دو مسزی شعععبسع هم یبدد» :تدج کهسد ک با همسن
کاف ی مهسودری داس ا را از چسزهای شسک ایبار کرد
حعذس کدچک زبا چهدی تغسسر کرده و روا و صعععاس
و عجسب ج ده داد ی اس ع .داس ع ا ب قدر کاف عجسب
م شععدد .یدیتععهده باید با زبا بازی کهد و با ی دوسعع
اسع
این یشعای ها فق ودایهده را از متسر اص
مهلرس
شدد.
م کهد.
(بعض تجم
(با اینک حرسهای ضععد و یقسضعع در مدردش م زدید
و بعضعع سععاک
ام لای
ضععرر یداشعع .رف م داول و در یهاه اول گسج و
حسرا شعدم) تمام سآرها از اب دا تا ب اینجا حشد اس و باید حذس شدد و از اینجا ب بعد اس گرف و ساو م شدد.
ک داس ا شکل
و دروشا بعض ریهاریگ و رر سروصدا و تاریک) این سععآرها م تداید اینگدی
بسا شدد« :بعض تجم
و دروشا برو شا هم ساک
و تاریک و بقس ریهاریگ و رر از صععدا» .یدیتععهده باید با زبا یدرس بدهد و همایهد یک ابژه از ی اس اده کهد. (مشعغدل تماشا بددم) :واژهی «مشغدل» با للن یرام داس ا در تقابل اسعع
و به ر اسعع
اینطدر گ
شععدد «درحال
فایل شعر /شمارهی دهم 119 /
تماشعا بددم»( .ک گارسدی ب سم م اومد) :به ر اس
این یشعای قابل قبدل اس ( .تا اینک ح
ب جای
دس های وددم را
واژهی «اومد» از «یمد» اسع اده
یم دیدم).
شدد.
داس ا ب راح
تدجع کهسعد کع با همسن تغسسر
زبا معسار یدش ع شععدد زبای
زبعا لدگد ب معسار چقدر زبا
ک با فضای ابزورد ی همهدی
یرم و یثر روا تر م شدد.
دارد و یثر و للن به ری ب ع
(از این طرس قربا مسز شعععما
داس ا م دهد.
او جاس ع ) در اینجا چد از
(فق یدر کمسدی ) :شما سع
دیالدگ اسع اده شده باید زبا
دارید با اس اده از واژگا «یدر
ب صعععدر
لدگد بسا شعععدد.
یشعا دهسد .ول این واژگا با فضعای داس ا یدمدری ک
و من با حسر
روی تک صعهدل شکت و داغد یشت م) :در فضای ک در ادام ی داسعع ا ی را ب تصععدیر م کشععسد حسر م زید رس بسا ک ب ی حشعد اسع
مدج
و ضرورت یدارد و
تدضعسح و تدصعسف اضاف اس .فضا ی قدر باعِ تعجب اسع
شدد .باید وس
م تدایت
کمسد» دویلستم را در داس ا
(مسز سععادهای در مقاب م بدد .گارسععد رف
ک یسازی یدارد در اب دا حسر
با
ش صس
داس ا بسا
سرد و ابزورد با داس ا برودرد شدد زیرا و این حال
فضعای داس ا ب این شکل بسا شده اس برای م اطب تداع م کهد( .گارسعععد رف
را
و روی تک
صععهدل شععکتع ای یشععتع م یا روی تک صععهدل داغای
برای م اطب ب تص عدیر م کشععسد در تقابل اسعع
و با ی
سازگاری یدارد. (از مسزهای همتای ب چشمم م ودرد) :به ر اس
ب جای
«مسزهای همتعععای » «مسزهای بغ » اسععع اده شعععدد زیرا همهدی یدارد و ل اه درسع
یستع
داس ع ا ب طهازی
یساز دارد اما این بسا در این جایهاه قرار یم گسرد و طبسع یست . (شعاید اش باه شده بدد .مدت همد طدر مه ظر یشت م تا وق
گارسد بساد به
یشععتعع م) شععکتعع و داغد یک اسعع
رس به ر اسعع
برای ادی
هما طدر ک اشاره کردم یک از ی ها گ
شدد.
«شعاید اشع باه شده بدد .مدت هما طدر مه ظر یشت م تا
(یم تدیتع م راح
تکس بدم و هرطدر م یشععت ع م اّی
م شععدم) :یدیتععهده یم تداید زبا لدگد و معسار را با هم
وق
این ب
اع راض کهم) تدصس م کهم اینطدر بهدیتسد:
گارسد بساید و اع راس کهم»
این گارسععد چ کت ع اس ع ؟ معادل کشععسش ع س ع
اس اده کهد و مهآق زبای را زیر را بهذارد.
ش صس
(سرگرم سروک زد با صهدل بددم ک م دج شدم اطرافم
تدجع کهسععد وق
تاریک و تاریکتر شعد) :شما این سآر را بسا م کهسد ول
هدشگردای در ای ان واژگا صعععدر
ررداو ع
کععاف را برای ی ایجععام یم دهسععد و ب ع ی
یم رردازیعد .یعه زمعای ک ایتعععا ب دیسا م یید جها تاریک و تاریکتر م شععدد وق یم دایم
چشععم باز م کهد حجم
بسش ر م شدد؟
ک
داس ا م وداهد ب او اع راس کهد؟
بدین صعدر
یثر داسععع ععا درسععع
اجرا شعععدد و گسرد یدیتعععهده
کمک م کهد ک م اطب در داسع ا م مرکز
شععده و سععدال برای
ایجاد شععدد بهابراین م اطب برای
داس ا معادل م سازد و داس ا باوررذیر م شدد. در ادام ی داسع ا شع صعس
ک از شرای مدجدد وت
ییعا این یم دایم حجم تاریک سععع ؟ ب م تدا از یهاه
شعده ب گارسد اع راض م کهد و گارسد راسخ م دهد:
یهس ستععم ای قادی از این زاوی ب داسعع ا یهاه کرد .بهابراین
( -در این مدرد صعععاحب کاف تصعععمسم م گسره .امکای
فایل شعر /شمارهی دهم 121 /
هت
مسز شما تغسسر داده بش یا ب همسن شکل باق بمدی )
صععاحب کاف چ کتعع اسعع ؟ ییا صععاحب کاف هما ک قدرتمهد اسع
وداسع
( -یسازی ب ترك کرد شعما یست از مد
و فضععا را م سععازد و دسع در
مش ص
قربا ما وددمد بعد
مش ری رو بسرو م کهسم).
این دیالدگ یور را م تدایسد در ای های داسععع ا بههجایسد
م دهد؟ صاحب کاف اس عارهای از ی اس .
الب ی را بدو تدضعسح اضعافا
یک ی جالب ک این سعععآرها را دروشعععا ج ده م دهد
«من یم تدیم اینجعا رو تلمعل کهم م رم» و بعد دیالدگ
ک از گارسد ررسسده م شدد و اینها
رایای گارسعد را ّکر کهسد (وسر قربا ایشد فق دس در
ایجاد شده و
یم کهن) ول بقس دیالدگها کام ن
تمام سداالت س
هما سعداالت هتع هد ک م اطب در ّهه ب دیبال راسخ ودد در داس ا م گردد. چرا کاف صعععهدل های
م د با کت صلب اضاف و حشد اس .
فرق داشععع ؟ چرا ما را برای ی
(ع ول من م ودام همسن اال برم!
صععهدل ای ان کردید؟ رس اینجا ما با م اطب هم طرس
رس
هتععع سم و صعععاحعب کاف هم م تداید ودا باشعععد و هم
بسرو !
م اطب .م اطب کت س
ک با مشارک
و صریح بسا کهسد؛ مث ن
والق م ن شما
را کامل م کهد .م ن شعما ههدری دارد ب مثاب یک اس عاره؛ یعه این داسععع ا برای اینک ب داسععع ای ودشفرم
و
چشععمهای مبهد
گارسععد و بقس ی مش ع ریها زدم
وسابد رر از کاف های ش دغ و روشن بدد .سرمد ب هد کردم و یهاه دوباره ب تاب دی روی در ایداو م اسعععم این کاف باید یادم م مدید!)
قدرتمهد تبدیل شعدد باید کدتاهتر شده و ب داس ایک تبدیل
این رایا بهدی کام ن اضععاف اس ع
شععدد .داسعع ایک گپ بسن داسعع ا و شعععر را رر م کهد و
شععدد ی اس ع عارهای ک م اطب از داس ع ا سععاو از بسن
تأویلرذیرای و چهدبعدی یدشعع م شععدد تا م اطب برای
م رود .اگر زبا در این داسععع ا درسععع
اجرا شعععدد و
یشعععایع ها معادلسعععازی کهد و معهای وددویژهی ودد را
ملکمتر باشعد ب داس ای زیبا بدل م شدد .داس ا باید از
بتعازد .ول وق
و اگر این تدضععسح بسا
شما ی تمهسد اب دای را برای داس ا تا
بدی ی م ن یغاز شدد وارد کاف م شدید و یشای های بسا
م یدیتسد م اطب را گسج کرده و داس ا را وران م کهسد
گارسد
یا باید برای این داسع ا یک تمهسد اسعاسع و اس عارههای
م کهسد از ملس کاف م گدیسد و بعد شع صس وارد و وق
واژه اع راس بسا م شععدد گارسععد ب مثاب
دیهر در یظر بهسریعد و ی را ب هدتر کهسد و یا ی را کدتاهتر
کشعس
بهدیتسد .زبا در این داس ا باید معسار باشد .یک ی جالب
ودا چ کت س ؟ هما صاحب مغازه؟ در اصل هم ی ما
این داسع ا صعاحب کاف اس
ک ب مثاب م اطب والق
ببرد و برای
یفریههده والق ک هما وداس
در یظر گرف م شدد.
( -وسر قربا ! ایشعد فق دسع در م د با کت صلب
در یظر گرف م شعدد .کشعس
کارگر وداس
ک هتع ع سم؟ ما م یدیتعععسم ک م اطب لذ اوسع
ک کار م کهسم و بعد از یدیتع
اولسن م عاطعب اسععع
و
داسع ا یدیتهده
یعه من بع مثاب ی ی دیهری و
یم کهن).
م عاطب هم لذ
یعه ودا یا مقام معظم رهبری دس در م دهد.
ی برودرد م کهد باید تأویل وددویژه ودد را بتازد مث ن
اگر م وداهسد داس ایک بهدیتسد در این قتم
باید داس ا
تأویل ع
م برد .م اطب ک م ن را م وداید و با
عبدالرضعععای از داسععع ا کاف ودا و زیدگ
تمام شدد ول یدیتهده ی را ادام م دهد و بسا م کهد.
اس .دیهری معادل م اوت م سازد و کاف را ب مثاب یک
( -جعالب چ کاف ی مشععع ریمداری! ول وب مجبدر ک
جامع ایتای دیک اتدری مثل کشدر ایرا و صاحب کاف یا
یستعع م اینجا رو تلمل کهم .من م رم ).این سععآر حشععد اسععع
و بسعای
ضعععرورت یدارد و اگر م وداهسد از ی
اس اده کهسد باید صریحتر بسا شدد.
وعدا را معادل مقام معظم رهبری در یظر گرف ک ح ردشعع
جهتععس
وح
چعپ باید باشعععد یا راسععع
در تدال دوال
در
رف ن یدمها ک با رای م کهد .شعععما باید
فایل شعر /شمارهی دهم 121 /
یشای چسه م ن را رسچسده کهسد و ب م ن اطراس دهسد و اگر
کدتعاه کهسعد بعاید برای م اطب معادل بسروی ی را تعسسن
تصععمسم دارید داسعع ا را کدتاه بهدیتععسد باید یدرسهای
کهسد و مشععع
چرا این کار را
دقسقتری بدهسد این مدضعدع یم تداید مدضدع رما باشد
م کههد؟ گارسد چ کت س ؟ باید با ّهن م اطب بازی
اما م تداید مدضعدع یک داس ا کدتاه قدرتمهد باشد .از ی
کهسد .شعما مثل کتع هت سد ک یک فضای جالب را ک ب
مهمتر م تداید داسع ع ایک فدقالعادهای باشعععد فق باید با
ّهنتا رسعسده ب تصدیر کشسدید اما بعد از یدش ن ت کر
اسع اده از چسدما یشای ها وص تدضعععسلعا
و تدصعععس عا
تأوی
ی را باال ببرید؛
اضعععافع را حذس کهسد؛ یثر
سعععههسنتری ای عان کرده چهعد دیعالدگ ای ان کهسد و داس ا ودد را از طریق ی رس
ببرید؛ برای م اطب ایجاد
سدال کهسد تا م اطب معادل ودد را بتازد و تأویل ودد را داشع باشد .اگر شعر و داس ا را ب مثاب یک ریهگ بدکس در یظر بهسریم در شعر م تدا حریف یا هما م اطب را زد و در گسج او را رها کرد و شععر را ب اتمام رساید اما در داسععع عا بعاید تعسسن کهسد ک چ ات اق م اف د (وق م زیسعد چرا زدیعد؟ م وداسععع سعد مقعام بساورید و جایزه بهسرید؟) تمام این سعداال
م تداید سععپسدودای ِ داس ا
باشد .ول بعد از ی چ ات اق م اف د؟ ییا بعد از مش
ک
زدید حریف مرده اس ؟ این متابق ی قهرمای بدد؟ اولسن بار اسع
با او متابق م دهسد؟ در داس ایک باید ب تمام
این سعداال
راسعخ داده شدد .داس ایک گپ را بسن شعر و
داسعع ا رر م کهد در شعععر ب ع
شععکتعع
روای
م اطب را م تدا در تع سق رها کرد اما در داس ع ا وجدد تع سق برای ایجاد کشععمک
در ی اس .کشمک
داسعع ا وجدد دارد و هما سععدالهای سعع م اطب و برای ش صس
در این
ک در ّهن
ایجاد م شدد .اگر قصد دارید
کع یعاگها ی را رها کهسد باید این داسععع ا را بدل ب یک داس ا کهسد ول اگر قعصد دارید ی را تبعدیل ب داسع ا
کهسد ی ودا و کشعععس
داس ع ای یغاز م شععدد و ی زمای رخ م دهد ک داسعع ا شعما تأویلرذیر شدد و وق
این ات اق اف اد داس ا شما در
ّهنها م ماید .یدیتعععهده باید سعع فضعای ک م سعازید جالب اس
گسر باشعععد .طرح و
اما داس ا از رس اجرای
ودد بریسعامده و یک از دالیل ی یثر داسععع ا اسععع هدشچروای در ی صعدر یدیتهدهایس
ک
یهرف اس .یدیتهدهی مهم
ک باهدش باشد و م او
عمل کهد.
فایل شعر /شمارهی دهم 122 /
بعا چرن زبعای جدان داد« :وعب ودابهاه دیه چ کار
اليـك
داشعع سم درس م ودیدیم .واسعع
کهم دیشععب تا دیروق
همسن دیر شعععد ».زیرچشعععم یهعاه بع رعدر و وداهر یدر ودرشععسد چشععم چشمهای
را م زد .ب حال با رش ع
کدچعکترش ایداو
دس ع
را ردشاید .چروسد و سرش را در گددی شای ها
و گرد رتععرك فرو کرد .از ترکسب بدی الکل و عآر تهد با بدی بدی
عق
ب صدر
رترك یهاه سرسری ایداو .هرچ فکر م کرد
اسعم ایعداو
گرف .روی ت
و چروسد و
یشععتع
را ب یاد یم یورد .شعای ای از سر ب حدص ه باال رایسن یمد .باید هرچ سعععریع تر لباس
و از ت
م ردشعسد .دور وددش گش .ساع کهد اما دیهر وق تدی بغل گرف
را یم تدایت
یداش .کسف و رسراهه
رسدا
را جمع کرد و
و روی ایهش های را از اتاق بسرو رف .
ههدز هم ودان بددید و تدایت از ویالی دوسعع
بدو اینک کت ب همد
بسرو بساید .تا سعععر وسابا را دوید ک
کهجکاوی ب چهرهاش یهاه ایداو
رایهده با
و با ردزوهدی گ
:
«ال ال اال اهلل!» مدبای
را روشععن کرد .سععسزده تماس ب راسععخ از وای
داشع .سریع رف
سراغ ص ل ایهت اگرام .ههدز کت
از مهمای دیشعب عکت یهذاش بدد .وسال و لب هعدی زد .ییه و دسععع مال را از کس
راح
شد
بسرو یورد و
شعععروع کرد بع راك کرد باق مایدهی یرایشععع ک روی صدرت
مایده بدد.
رایهده گ
« :وایم شرمهده تدی کدچ یم تدیم برم .زیادی
باریک .سع
دیده عقب گرف ن!» اسکهاسهای مچال شده
را کف دس
تا از
رایهده گذاش
و سرش را رایسن ایداو
شعععده بدد بدی عآر مردایع و سعععسهار را روی لباسها و بعدی
حس م کرد .مادرش با وسعععداس سعععسه چای و
شرب
را یماده م کرد .ردر مثل همسش مشغدل تعمسر اتدی
قدیم بدد و وداهرش سرگرم بریام های ت دیزید .سرش را برگرداید و با شعععسآه
گ
« :یج امشعععب م ودای
عروس بشععع یعه !؟» یهتععع ع و بعا ردزوهد گ
تسر یهاه همتععای های فضععدل در اما بماید .در وای را ک
« :یره
ح من!» صعدای مادرش دوباره ب هد شد« :هرچ قتم باش ع مادر همد م ش ع .زود باش حاضععر شععد .م رسععن اال ». ب اع ها ب حرس مادرش داول اتاق شد لباس ردشسد و بعد هم عکسهای دیشب را ادی
کرد .با یورین عکس سسصد
فالدور اضععاف شععده بدد .لب هد رضععای
هرچ زودتر تاکت ع بهسرد .اولسن تاکت ع ک ج دی رای ترمز کرد سععریع سععدار شععد .یدرس را ک گ
و چپسد تدی حمام .زبای
وشعععک
کل صععدرت
ردشععاید .با یک ک سک عکسها ررتان شععدید ب ص ع ل ِی ایهتعع اگرام .ههدز چهد ثایس یهذشعع بدد ک اولسن الیک و کامه
را گرف « .جدووو چ وایمسسس !» .صعععدای زیگ
در دوباره از گدش ررت
کرد ب داول وای .ب یشپزوای
رف .چادر حریری را ک مادرش روی صهدل گذاش بدد سعر کرد و یزدیک سعماور ایت اد و باز مشغدل گدش شد. فکرش را هم یم کرد ایقدر الیک ب درید. صعدای مادرش را شعهسد ک دم در یشعپزوای ایت اده بدد و یرام گ ع « :معامعا چای رو بسار دیه مهمدیا گ دشعععد وشعکسد» .هما طدر ک چای م ری را شعهسد« :ساع رریعا هتععع
تد ت
صدای رسام گدش
جا مدیده بدد .رهجشهب مهمدی
دیهع ؟! یادم بهداز برا
بسارم » .زل زد ب
شمارهی روی ص ل .ههدز هم اسم
را ب یاد یم یورد.
باز کرد صدای تشر مادرش در هدا ش سک شد« :چ عجب وایم تشریف یوردین! ودب مهمدیای امشب واس تد دار مسا وگری م ّاش وامدش !؟»
دو روز دیه م اومدی .گدشس
چرا
را
سینیش ریرا
فایل شعر /شمارهی دهم 123 /
م شعععدد در اینگدیع م نهعا بعا ررتعان فععلها جذابس
نقد و بررسی
ودایش ایجاد کرد. ب عهدا مثال:
این داسععع ا چهد یک ی جالب دارد ک م تدا درباره ی بلِ کرد .با تدج ب عهدا داسععع ا (الیک) شعععبک های مثل فسسبدك و ایهتععع اگرام
اج معاع و مدیاهای ایه ری
و ...در ّهن م اطب تداع م شدد .در صدرت ک تکس ی داسع ا روی عم کرد «وا یای
یعه کتای
اس هد» اس
ک در رارت ها یا کالنها با یک ی ر یشععها م شععدید و با او سعکس م کههد ب ی ک شعهاو ح
از هم داشع باشهد و یا
یام یکدیهر را بدایهد.
طبق روال داسععع عا فرد مدرد یظر یع تهها وداسععع هار یا معشعدق اش یبدده ب ک چهسن دو ری اسععاسععن ب مدضدع وداسع هاری و ازدواج حتاس یست فکر م کهد .او مع قد اسعع
و ب یزادی و رهای
الب بعد از زیدا وای ردری .داسععع ا گارد جالب دارد و باید در مدرد این متععائل بسش ع ر یدش ع .زیای ک اینگدی داس ع ا ها را در ّهن ودد تجزی و تل سل م کههد ب یدع یک یهرش فمهستع فمهستع عبددی
یزاد اس
م شععدد با او سععکس م کهد ب ی ک یام ب ت او
اس
ح
داس ا یک
بروالس فمهست های مت ما ک یک
را ترویج م دههد .او با «وا یای یتب
اسعع هد» یشعععها را بداید زیرا
ب شب وداس هاریاش .
یک ی دیهر در داسعع ا تقابل فکری دو وایداده اسعع یک اهل رارت و مدر اسععع
ک
و دیهری کام ن سعععه
و
مذهب س .داس ا طرح و ر ن یدارد و ب یظر م رسد یک روزه یدش ع شععده باشععد .یدیتععهده ب یثر داس ع ا تدجه یداش و بتسار ساده یدش شده اس .ما م تدایسم از طریق دسع
برد در سعست م همهشسه و جایشسه
بازیهای با
یثر داسع ا داش باشسم م صدصن اگر مدضدع مثل همسن داسعع ا مدضععدع وآ باشععد م ن ما م تداید جذابس ودایشع داشع باشد .مش داسعع ای
اس
یدیتهده در یدیت
عج کرده و ب این فکر یکرده اسعع
ک گاه
ادی
رسشعععههادی« :یف ان باال یمده بدد .ب حال با رشععع
دس وق
را ردشاید).
چشمهای
را ردشاید».
م یدیتعععسم یف ان باال یمده بدد با بسا غسرمتععع قسم
روشععن م شععدد ک یزدیک ههر اسعع بهدیسم( :یدر ودرشسد چشم
رس یساز یستعع
را م زد).
(چروسد و سعرش را در گددی شای ها و گرد رترك فرو کرد .از ترکسعب بدی الکعل و عآر تهد با بدی بدی گرف .روی ت
یشعتع
و چروسد و ب صدر
عق رترك
یهاه سرسری ایداو ).
ک ازدواج یک زیدا اسع ع
دارید .در واقع ش صس
(یدر ودرشعسد چشعم چشمهای
را م زد .ب حال با رشع
دس
به ر اسع ب یمای
ک در یدیتع گذاشععع
م ن مایهد یک دوربسن صله را
بهابراین حرک
تک تک م شعععدد و
دوربسن مکععِ م وداهععد .یک ع ی دیهر این کع م تدایسم از ری
ب جای فعل ایداو
اسع اده کهسم .زیرا داس ا را
یمایش تر و قدهی ت سل را چهدبعدی و چهدتاوی چراک داس ا وآ س ادی
م کهد
و یک سدژه را دیبال م کهد.
رسشههادی:
«چروسد و سرش را در گددی شای ها و رش
ِگرد رترك
فرو کرد .از ترکسععب بدی الکععل و عآر تهععد بععدی گرف .روی ت
یشععتع
یهاه سرسری ری
رترك
».
(هرچ فکر م کرد اسععم یشعسل م ن اسع
چروسد و در صدر
عق
را ب یاد یم یورد :).این راشععه
ک در رایا داس ا هم تکرار شده اس .
یثر داسع ا ودن اس
اما م وداهم یشا دهم ک چهدی
بعا اسععع عاده از مهآق زبای م تدا زبا را از مهآق وآ وارج کرد. (هرچ فکر م کرد اسم در این قتعععمع
را ب یاد یم یورد).
معا یساز ب ماضععع اسععع مراری یداریم.
«یم یورد» ی للظع دارد ات اق م اف د و دوربسن ی را ب یمای
م گذارد.
فایل شعر /شمارهی دهم 124 /
ادی
رسشههادی:
«از سعر ب حدصع ه
شای ای باال ایداو
وارج شد .هرچ فکر کرد اسم جم ی «از کادر ت این اس
و از کادر ت از
را ب یاد یساورد ».وق
وارج شد» اس اده م کهسم ب معه م کهسم.
ک ما داس ا را از یهاه دوربسن روای
(باید هرچ سعریعتر لباس م ردشععسد .دور وددش گش . را یم تدایت
ساع
در این قتععم
رسدا کهد اما دیهر وق
زما مهم اسعع
یداش ).
اما در یدع چسه
ک ما
م ن باوررذیری زمای ضعسف شده اس . ادی
رسشههادی:
«باید هرچ زودتر لباس م ردشعسد .هرچ گشع را رسدا یکرد اما دیهر وق (کسف و رسراهه
ساع
یداش ».
را جمع کرد و تدی بغععل گرفع
و روی
ایهش های را از اتاق بسرو رف ). این قتععم گزارش اس «رسراهه
م ن باید رسدا کهسم.
از م ن دارای حشععد و اضععافا رس به ر اس
ب وای شععدهر روای کههد .راسععخ این سععداال
را در ادام
تدصععسف و
اینگدی بسا شدد:
را روشععن کرد .سععسزده تماس ب راسععخ از وای
(مدبای
داشع .سریع رف
را فرو کرد تدی کسف و روی ایهشععع های را از
سراغ ص ل ایهت اگرام .ههدز کت
از مهمای دیشعب عکت یهذاش بدد .وسال
راح
شد
اتاق بسرو رف ».
و لب هعدی زد .ییه و دسععع مال را از کس
و در ادام یثر داس ا ضعسف م شدد:
شعععروع کرد بع راك کرد باق مایدهی یرایشععع ک روی
(ههدز هم ودان بددید و تدایتععع ب همد از ویالی دوس
بدو اینک کتععع
بسرو بساید .تا سر وسابا را دوید
ک هرچ زودتر تاکتععع بهسرد .اولسن تاکتععع ک ج دی رای
ترمز کرد سعریع سدار شد .یدرس را ک گ
بعا کهجکعاوی بع چهرهاش یهعاه ایداو گ
رایهده
و با ردزوهدی
:ال ال اال اهلل!)
در این قتم
بتعععسار ب م ن داسععع ا کمک کهد و این عجسب بدد یک یتعل تازه اس .یک از ضعفهای داس ا این اس
ک ما
دلسعل اسععع عاده از «ال الع اال اهلل» را در م ن یم دایسم .ییا شع صعس چرا وق
زیهده داش ؟ و اگر چهسن اس
وارد وای م شعدد مدرد بازوداس
یم گسرد؟ شعععاید دلس
مایده بدد).
معا م تدایسم با بازیهای زبای در م ن جذابس
وایداده قرار
این باشعععد ک از اوالق و رف ار
دو رشا ب تهگ یمدهاید و دیبال فرص
هت هد ک او را
ودایشععع
ایجاد کهسم و ب م ن هارمدی بدهسم .باید جای زما را رها کرد تعا زبعا بع تدصعععسف مبدل شعععدد ک ودد جذابس ودایشع ع را ب دیبال دارد؛ ب عهدا مثال با اضعععاف کرد ک م «ههدز» ب یرای
«ال ال اال اهلل» معهای زیادی دارد ک م تداید
داسع ا یرای
صدرت
بسرو یورد و
شعع صععس
»
داسعع ا «تشعع س
م دهسم. ادی «مدبای
رسشههادی: را روشععن کرد .از وای سععسزده تماس ب راسععخ
داشع .سعریع رف
سراغ ص ل ی ایهت اگرام .ههدز کت
از مهمای دیشعب عکت یهذاش بدد .وسال و لب هعدی زد .ییه و دسععع مال را از کس
راح
شد
بسرو یورد و
شعععروع کرد بع راك کرد باق مایدهی یرایشععع ک ههدز صدرت
را ول یکرده بدد».
فایل شعر /شمارهی دهم 125 /
(رایهعده گ ع « :وعایم شعععرمهده تدی کدچ یم تدیم برم. زیادی باریک .س در این قتعم اسع
دیده عقب گرف ن!»)
مادرش با وسععداس سععسه چای و شععرب
ردر مثل همسش مشغدل تعمسر اتدی قدیم بدد و وداهرش
ب دلسل اینک از دیالدگ اس اده شده به ر
اب دای جم از و تسره اسع اده کهسد یسازی یستع
بهدیتعععسعد «رایهده گ
سرگرم بریام های ت دیزید .سرش را برگرداید و با شسآه گ
» زیرا ودایهده باهدش ودد ر ب
این یک م برد.
« :یج امشعب م ودای عروس بشع یعه !؟» یهت « :یره ح من!» صدای مادرش دوباره ب هد
و با ردزوهد گ
شععد« :هرچ قتععم
(اسعکهاس های مچال شعده را کف دس سعرش را رایسن ایداو
را یماده م کرد.
و
رایهده گذاش
باش ع مادر همد م ش ع .زود باش
حاضر شد .م رسن اال ».
تا از تسر یهاه همتعای های فضعدل
ب اع ها ب حرس مادرش داول اتاق شد لباس ردشسد و بعد
در اما بماید .در وای را ک باز کرد صععدای تشععر مادرش
هم عکسهای دیشب را ادی
کرد .با یورین عکس سسصد
در هدا ش سک شد« :چ عجب وایم تشریف یوردین! ودب
فالدور اضععاف شععده بدد .لب هد رضععای
مهمدیای امشععب واس ع تد دار مسا وگری م ّاش ع روز دیه م اومدی .گدشس
دو
چرا وامدش ؟» .با چرنزبای
داش سم درس م ودیدیم .واس همسن دیر شد)».
اسع اده از «تسر یهاه» در این م ن مهاسعب یست
زیرا زبا
کرد ب داول وای .ب یشپزوای
رف .چادر حریری را ک مادرش روی صهدل گذاش بدد سعر کرد و یزدیک سعماور ایت اد و باز مشغدل گدش شد.
به ر اس
دیالدگهای این قتم
مشع
شدد ک یدع تکهسک زبای س
با و تسره و تقآسع شده برای حرف ایتر
شد م ن.
فکرش را هم یم کرد ایقدر الیک ب درید. صعدای مادرش را شعهسد ک دم در یشعپزوای ایت اده بدد و یرام گ ع « :معامعا چای رو بسار دیه مهمدیا گ دشعععد
رسشههادی:
وشعکسد» .هما طدر ک چای م ری
«اسعکهاسهای مچال را کف دس را رایسن ایداو
کامه
را گرف « .جدووو چ وایمسسس !» .صعععدای زیگ
در دوباره از گدش ررت
داس ا امروزیس .
ادی
ردشععاید .با یک ک سک عکسها ررتان شععدید ب ص ع ل ِی ایهتعع اگرام .ههدز چهد ثایس یهذشعع بدد ک اولسن الیک و
جدان داد« :وب ودابهاه دیه چ کار کهم دیشعععب تا دیروق
کل صععدرت
رایهده گذاش
و سرش
تا از یهاه همتعععای های فضعععدل در اما
را شعهسد« :ساع رریعا هتععع
بماید .در وای را ک باز کرد صععدای تشععر مادرش در هدا
تد ت
صدای رسام گدش
جا مدیده بدد .رهجشهب مهمدی
دیهع !؟ یادم بهداز برا
شمارهی روی ص ل .ههدز هم اسم
بسارم » .زل زد ب را ب یاد یم یورد)...
ش سک شد:
ادی
-چ عجب وایم تشعریف یوردین! ودب مهمدیای امشب
«زیرچشم یهاه ب ردر و وداهر کدچکترش ایداو
واسععع تد دار مسععا وگریع م ّاشععع م اومدی .گدشس
را
دو روز دیهع
چرا وامدش ؟!
رسشههادی:
چپسد تدی حمام .زبای
و
وشعک شده بدد بدی عآر مردای
و سسهار را روی لباسها و بدی
حس م کرد.
-وعب ودابهاه دیه چ کار کهم دیشعععب تا دیروق
مادرش داش ع
داش سم درس م ودیدیم .واس همسن دیر شد».
م کرد .ردر مثل همسشع مشغدل تعمسر اتدی قدیم بدد و
ادام ی داس ا :
وداهرش سرگرم بریام های ت دیزید .
(زیرچشم یهاه ب ردر و وداهر کدچکترش ایداو چپسد تدی حمام .زبای
و
وشعک شده بدد بدی عآر مردای
و سسهار را روی لباسها و بدی
حس م کرد.
با وسععداس سععسه چای و شععرب
را یماده
ع یج امشب م ودای عروس بش یعه !؟ ع یره ح من! ح من را طدری ک
داد ک مادرش ی دایت
چسزی یهدید.
فایل شعر /شمارهی دهم 126 /
باشعع همد م شعع مادر .زود باش
-هر چ قتععم
حاضر شد .م رسن اال .
شعما در داسع ا تا از زبا معسار و لدگد (دیالدگ) اس اده کردهاید و این بتعسار عال س .داس ا شما از للاظ زبای
ب اع ها ب حرس مادرش داول اتاق
شععد لباس ردشععسد و
ب یق
بعد هم عکسهای دیشعععب را ادی
کرد .با یورین عکس
روتسن یثر بلِ کردهایم ک یثر چهدی م تداید در وددش
سعسصعد فالدور اضاف شده بدد .لب هدی مایل ب شادی کل را ردشاید .بعد هم با یک ک سک تک تک عکسها
صدرت
ررتان شعععدید ب صععع ل ِی ایهتععع اگرام .ههدز چهد ثایس یهذش بدد ک اولسن الیک و کامه
را گرف .
اس .اما ییا این کاف س ؟ ما اینجا در وصدص
بازیهای زبای داشع ع باشعععد ک وددش را برای ودای ک با
جذانتر کهد .این یک داسع ا راورق روزیام یست یک بار وداید تمام شدد. با تدج ب اینک این اولسن داس ا شماس ک داس ع ای وآ را روای هرفس
بتسار عال س
کردهاید و ب عبارت شععما این
را دارید ک داسعع ا یدیس مدفق باشعععسد در واقع
شععما تدایت ع اید وآر کهسد ک این وداس ع و هدس ما در یدیت
اس .
در داس ا یدیت مبها بر این یست
ک در مدرد یک مدضدع
عجسب و غریب بهدیتعسم ک تا ب حال کتع یشهسده باشد. اهمس
داسع ا یدیتع در اجراسع .ما در این داس ع ا ی
ش صس رردازی مدرد یظر را یم بسهسم؛ مث ن در قتم رایهده م گ کع دلسل گ ه
« :ال ال اال اهلل» باید یشععای های داده م شعد برای ودایهده مشععع
کاراک ر و یدع یرای این داسع ا روای س ع جد چ جسهری!
ک
شع صعس
شعععدد .یا روی
داسع ا بسش ر کار م شد.
از ایقالن جهت فجسع در ایرا ک
ههدز ادامع دارد .فجسع بع دلسعل اینک با یک دویلستععع
صدای زیگ در دوباره از گدش ررت
کرد ب داول وای .
مداجع ایم؛ ی چع ک در جامع م بسهسم و ی چ در وای و
ب یشپزوای رف .چادر حریری را ک مادرش روی صهدل
فضای مجازی مقابل دید ماس .
گذاشع بدد سر کرد و یزدیک سماور ایت اد و باز مشغدل
داسعع ا یدشعع ن از چهسن مدضععدعات دوربسن گرف ن روی
گدش شد .فکرش را هم یم کرد ایقدر الیک ب درید.
رعدیدههای اج ماع سععع
صعدای مادرش را شعهسد ک دم در یشعپزوای ایت اده بدد و
ب جاس .داس ا یدش ن فق ر ن کرد مدضدعا
:
یرام گ
ری ساع
چای م ری
ک از گدشعع
صععدای رسام بسرو
.
روایع
را بعازی م کهسم؛ روایع
جا مدیده بدد .رهجشهب مهمدی رریا هت
دیه !؟ یادم بهداز برا
بسارم .
زل زد ب شعمارهی روی صع ل .ههدز هم اسم یم یورد».
وای جامع و فضعععای
مجازی ک این س گایه باعِ شکلگسری بلرا ش صس در یتعل جدید اس
تد ت
عجسب
و غریب یا فلاش کرد در م ن یست .ما در این م ن س
ع ماما چای رو بسار دیه مهمدیا گ دشد وشکسد. داشعع
ک از یظر من بتعععسار جالب و
ک با یک دویلسزم مداج هت هد؛ چ
در فضعععای مجعازی و واقعس های جامع و از طرس دیهر ی چ ک در مدرس و دایشهاه یمدزش داده م شدد .من یام
را ب یاد
این بلرا را ایقالن جهتعععس این وصدص مه شر کردهام.
م یعامم ک مقال ای هم در
فایل شعر /شمارهی دهم 127 /
این ورط ای وحشعع هاك اسعع تدوال و فتع فددیسع
یدمهای
و ی سج ی تربس
عال
ک با داشع ن تلصسال
وداید رما و داسع ا یدارید .ف ت را یم شهاسهد و جز وبری مآالع ی دیهری یدارید .در
ی سجع ی ها م وداههد یزاد باشعععهد اما یم دایهد ک در ی جعامع تل جماع
قضعععاو اید ح
جدا ک ب دیبال یزادیسع
هما فضای را فرافکه م کهد ک ایقالن جهتس س .با
افکعارشعععا همچهعا در سعععآح مایده و هسچ عالق ای ب دیبال کرد چهد سععای
هتع هد یتع
و این داس ا
از طرس وایداده و همسن
ک در دورا یدجدای از کمترین یزادی شع صع
برودردارید بعد از گذراید سهسن جدای و در ده سدم از
وجدد هدلهعاك بددی جتععار
من امعا ودشبسهم بع این دلسل ک
را تزریق م کهد و ب این باور رسععسدهایم ک باید
جعامعع را ب تعادل رسعععاید .ه م و اجلاف ک ب زیا ما شعده اسع
کم ر از مردا یستع .الب مردا روشععه کر و
یزادیوداه مد یظر من اس
و ی مردا عساش ک یزادی را
فق برای ودد م وداههعد .چهسن مردای برای زیا شعععا یزادی م وداههعد و از طرف زیعا چهسن مردای یسز عالوه
عمرشعا سعر ب عصسا گذاش و با وجدد تاهل و زیدگ
بر برابری حقدق و ام سازا
وعایدادگ تن بع عسععاشععع هععای یکردهی دورا یدجدای
را همچهعا م وداههد .جامع ب ی ها فرصععع
ک در
م دههد ک ی سج ی همسن بلرا جهتعععس سععع
سععه
ودد مثل مهری و ی ق
یم دهعد و در ی سج بار افتعععردگ و وسای
اشععع غال چهسن زیای
جامع ما رواج رسدا کرده اس .در داس ا الیک ما با همسن
روی شعای های مردای س
ک برای ز یزادی م وداهد و
بلرا روب رو هتع سم ک بتع رسدا کرده و ب یک عصسا
تالش م کههعد ام سعازا
او را فراهم کهد و یم تداید زیرا
مبدل شده اس
ک قربای م گسرد و در یهای
تالش دارد ک
ک ب یک رایداری برسعد .یکجدر تبعسض جهتس س
در جعامعع معا رواج دارد .معمدلن در چهسن مدقعسع های رتعرا کم ر مدرد قضعاو ی ها لقب «یای
قرار م گسرید و کمتر کت ب
اس هد» م دهد اما ب یک دو ر شدرش و
عصععسا زده مثل ش ع صععس
لقب
داس ع ا «الیک» ب راح
«جهده» م دههد .این داسع ا یک فس م اسع
ب همسن دلسل
این برابری در یعک جعامعع ی دویلسزم ات عاق یم اف د در
اصعرار دارم از زاوی دید یک دوربسن روای
شععدد .داس ا
ی سج این ه م ی فق ب ز ب ک ب مردا یسز وارد اسع .
تع سق یدارد اما یک تع سق وآ س
ب این معها ک رسچسده
و داس ای یست ؛ ب عهدا مثال در رایا داس ا ( :هما طدر ک چای م ری ت
صعدای رسام گدش را شهسد« :ساع
جا مدیده بدد .رهجشععهب مهمدی رریا هتعع
یادم بهداز برا ههدز هم اسععم یشعای ایسع
تد
دیه !؟
بسارم » .زل زد ب شعمارهی روی ص ل . را ب یاد یم یورد) یدع تع سق اس ع ب جه
«وا یای
ک
اسع هد» بدد ش صس
داسععع ا .رس در این داسععع ا با یک شعععدرش مداج ایم؛
و اما این ایقالن جهتعععس
م تداید جامع را از این بلرا
مدجدد برهاید و ما در دو سععع یتعععل ییهده این بلرا را ی داهسم داش ع
زیرا هم اینها تجرب ای یمدزیدهس ع ؛ ب
عهدا مثعال چرا ز ایرای قعدر
معدیریع
همسشع ب او ه م شعده و هسچ سعم اسععع تدای
و اگر روزی در جایهاه ریاسععع
یدارد؟ زیرا
در مدیری
یداشع
قرا بهسرد با هم
زورگدی کرده و هم را ب س ده م یورد ک دلس
عقعدههای سععع
ک جامع در یهاد او ررورایده اسععع .با
و دو رش هم قربای وداهد
یدش ن اینگدی داس ا ها ما م تدایسم ب تجرب ی معضلها
شععد و جامع ما این وآر را باید از سععر بهذراید تا رس از
رسدا کهسم و
دو ری ک وددش قربای س
چهد یتل ب تعادل برسد .مث ن در ای ابا
اوسر هدادارا
یقعای روحعای هم از یک درهای همسن ایقالن جهتعععس
یشععع ه ها و تبعسضهای جهتعععس
دسععع
فرامدش یکهسم کع ضعععدز ترینهعا در ایرا ودد «زیععا » هت هد.
فایل شعر /شمارهی دهم 128 /
تـوارد
چسه
واژگعاید یهاه کهسن فرم سعععآرها رو یهاه کهسن یدع
گزیه
واژه یعه بع جای ک انها درسها رو گذاشععع
ب جای اینک مث ن «یسععما روی سععقف فال کالس یمد» گ
اال کالس چهدم
یشععتعع .مث ن م گسم ک دو ر
یشعتع ک ی اصعآالح ول اینجا دیه یسما اویا رو کشععع ع .این گزیه
واژگععاید یهععاه کهسن! اال دارم فرم
سدسدری رو دربارش بلِ م کهم. ههدزفری از گدشم اف اد. ع تد هم فهمسدی ترسسدم
ع یره وس
ع داش م سک رو م زدم .تدودب ؟ ببسهسن تدی این شععععر اگر تدجع بکهسن م ودام از طریق همسن شعععر فرم رو تعریف کهم باید ایهد درك بکهسن باید ب همسن ایهد .ما ی شکل شعر داریم ی صدر یک هسأ یشت
شعر داریم.
هاهری شععععر داریم ی فرم در زبا داریم .یدع ک ما
در سآر یدع سآربهدی داریم .یدع رابآ ی
جایشسه و همهشسه داریم ک فرم زبای به رابآ ای ک با هم دار سععاو
م گسم یدع
سععآرها یدع ترجسع ک
داریم چع جدری ترجسع ...کع معا مدتسف مقسعد و با ترجسع قرار داد با تکرار مدتسف مقسد ب اینجدر فرم م رسعععسم. حاال یهاه کهسم ب شعر زلزل .
زیر ی همع تسریهن برای همسشععع ییا م مردیم« ...زیر ی هم تسریهن همسش ییا م مردیم» اوک ...یمدزگار تکای بر چهرهاش ری ع ...از اینجعا ترکسب ک ما
رو یهاه کهسن!
یدع اسععع ادهای ک از
فععل م کهع یم گع تکای بر چهرهاش داد یا چهرهاش را تکا داد .دسعع های
کهد و یسععما روی
سعقف کالس چهدم یشعتع .زلزل اومده یم گ یسمد اف اد روی سعععقف کالس .بعد م گ یسمک های ل شعععده درسهای ک از دس
ع چ ؟ اینک تد هم داش عو
زلزل مسکردی
خ زهرمار! داش م وویس گدش مسدادم
ع وب؟؟ ع ویس فرم شعر کالج ع چ ربآ داش
حاال؟؟
ع در مدرد فرم شعر زلزل ی ع عع
بدد
کس ؟؟
ع عبدالرضای
بابا چرا دوتا عالم
ع بابا یچتبد
شسروای اگر م اف اد
را از ت جسب
ع مهم .چ تصادف
سدال م ّاری؟؟
ع چ مسه بابا...وددتم ک دوتا عالم
اجازه اقا گاو اگر سُر م ودرد
یمدزگعار تکای بر چهره اش ری
ع یره تد چ ؟؟
بچ ها اف اد یم گ ک انها از دس
بچع هعا اف عاد یدع یظعام جایشعععسه ک ما
رو یهاه کهسن!
ع من ک چتبسدم ع مرض! یسم فاص ها رو ع یها...حاال چ شده دقسق شدی ع ایهار م م تکد ودرده ع مهم تکد ودردم ع یعه ...؟؟ ع کدوووف ع کجا بددیم؟ ع رو ت ع کدف
دیدا
ع شعر زلزل رو داری ب رس
سدال گذاش
فایل شعر /شمارهی دهم 129 /
«زلزل »
ی زلزل ی و سف .ب صدر
اجازه یقا!
در تدارد وجدد دارد؛ یعه حتعععسن ملمدی با تالش برای
گاو اگر سُر م ودرد
کشععف فرمهای تازه مثل فاصعع گذاری در فاصعع گذاری
شسروای اگر م اف اد
ارزش اثرش را بعاال م برد .واژهی «تدارد» یشعععا دههدهی
زیرِ ی هم تسریهن برا همسش م مُردیم؟
البسری
دو یدع فاص گذاری
یدع تداول و همزمای سعع ؛ یعه زمای رس
م یید ک
یمدزگار
تکای بر چهرهاش ری
شعما م ه م یدیتعسد ک شعبس یک م ن دیهر اس
دس های
را از ت جسباش کَهد
اینک از ی م ن اطالع داشع ع باشعععسد« .تدارد» از للاظ
روی سقف کالس چهدم یشت
و یسما
لغدی یسز م تداید ب معهای ورود ب فضعععای دروی شععععر زلزل باشععد .ب شعع از وُیس ب هدی ک ع
یسمک های ل شده! درسهای ک از دس
بدو
دربارهی شعر وددش صلب
بچ ها اف اد
و دیدارها چ ودانهای برای مردم ک یم دیدید
هما ب
عبدالرضععای و
م کهد راجع ب فرم اس
برای حتسن ملمدی جذان بدده ک براساس را م سععازد .ی جا فرم سععدسععدری از طریق
تهها روی دس
ک از زیرِ یوار بسرو یمد
ی داس ع ای
صدای ایهش
برواس !
ملدر جعایشعععسه و همهشعععسه ک معا
بتععع م یابد و
اجازه یقا!
عبدالرضای تدضسح م دهد ک شاعر قدرتمهد معماریس
م تدایم بروسزم!؟
ک به رین واژهها را برای یشعععاید بر صععع ل ی سععع سد
ع اجازه یقا م تدایم بروسزم! برم حمدم
برم گزیهعد یعه ک مع ای را ای ان م کهد ک به ر از ی
ع کدف
برای ب کارگسری در شعععر وجدد یدارد .حال راوی داس ع ا
بدس ودن ب داب
دارد این وُیس را م شعععهدد و ی را بع عهدا تمهسعد ب کار حسیش م ند
نقد و بررسی تدارد داسعع ای جالب اسعع م اف د؛ ب اینصعععدر
ک یک ی ر در حال شعععهسد فایل
صعدت شعر زلزل اس
و هما مدقع در زیدگ عادیاش
زلزل ای واقع م یید .چهسن این همای را در ودد شعر هم م ررسعععد اگر
کرهی زمسن بسن شعععاخهعای یک گاو قرار دارد رس اگر او شاو
را تکا دهد ما ب همسن سادگ م مسریم؟ همزما
با این ررس
زلزل رخ م دهد .در این داس ا یسز یدیتهده
مشعغدل شعهسد تدضعسلا
شعاعر اس
و در هما حال
هععاهر ات ععاقععات م اف ععد :وقدع زمسن لرزه ای و سف یععا رودادی دیهر مثل سعکسچ
سریعن مدضدع را دریابد .بعد از تدضسلا
شاعر ش ص
ک با راوی در حال مکالم ی ت ه سععع
م ررسعععد ع
کستعع ؟ قبل از این سععلال زلزل ی و س
ک همزما چهد ات اق در ی
م تدا دیعد .ی جا دای یمدزی از مع م
م گسرد رس تمهسد بتعععسار یاگهای سععع
و م اطب باید
یا سکس واقع همزما با
هر دو راجع ب ی صعلب واقعس
رخ م دهد ک
م کههد و ممکن اس
چهسن ات اق در شعععهر ملل سعععکدی
ح
در
حتعععسن
ملمدی یسز اف اده باشعد .بغریج یدیتععهده در داس ا تدارد رعای
یسمفاص و دق
عالئم یهارشع س
در امالی صلسح ک ما
چد زبا اص
و رعای
یدیتهده ترک اس
و وق
م وداهد ب فارسعع بهدیتععد یاوددیگاه مقاوم
دروی
شعععکعل م گسرد .رس تأکسد بر این دیتعععسپ سن ب
دغدغ ی ّهه و روا شعععهاو مجمدع ی این یکا
او تبدیل شعععده اسععع .
تدارد را ودایدی کرده اسععع .این
رویکرد م تداید داسع ا ِ داسع ا یدیسها باشد یعه بسش ر ودد یدیتعععهدهها هتع ع هد ک از چهسن داسع ع ا های لذ م برید چد الزم ی درك یدش ای مثل تدارد وداید و
فایل شعر /شمارهی دهم 131 /
فهم شعععر زلزل اسعع
ک چهسن کاری از عهدهی م اطب تکهسکهای همایهد
عادی بریم یید مث ن ودایهدهی عام
فاصعع گذاری و یا سععپسدودای را یم رتععهدد .در ی سج مشعع
این رسشآمد را با دغدغ های کالج م د و اثری تازه و ق م کهد .چهسن برش از زیدگ و تبدیل ی ب داس ای م ه زیباس
و ادبسا
امروز ایرا باید ب این سم
حرک
کهد
اسعع
ک مللف چ طسف ودایشعع را در یظر
و زیبای های زیدگ را یشا دهد .اگر حتسن ملمدی این
گرف اسع ع .ب
بزرگ از تدارد را دیالدگها تشعععکسل
را
م دههد بهابراین یدیتعهده م تدایت کهد و ات اقا
بسش ر روی ی ها کار
جالبتری درو شعععا بههجاید مث ن یاگها
در ای ها م دج م شعدیم ک راوی هاهر ب ارگاسم رسسده و م وداهعد بع حمعام برود یعه ت ریعب بعا ارگاسعععم اینهما شده ک جا داش گ
مللف بسش ر ب ی بپردازد .قب ن
بددم ک تای را عم سعع
مرسععدم ی ب این صععدر ایرژی از دسععع
بر ضععد سععکس ب معهای
ک ایتععا ها در سععکس عادی
حس یدجدی و فرم ط ب اش را دیبععال و رسشعععههععادا دروی کهد م تداید در داس ا یدیت رسشرف
داش باشد.
بتساری در کالج داس ا هت هد تا قدایسن را یمدو و ب کار گسرید در حال ک قاید وس ی را یاد گرف
مهم یستععع
در واقع باید
تا از ی گذر کرد اما این زیر را گذاشععع ن
باید ههری باشععد .مثل همسن کاری ک ملمدی م کهد و از عهاصعری اس اده م کهد ک داس ای یست هد در صدرت ک داس ا واقع همسن ضد داس ا ها هت هد .اینک ما م اطب
م دههعد ول در تعای را بع دلسل تع سق و
عام را در یظر داشع ع باشعععسم و طدری بهدیتعععسم ک هم
تأوسر در للظ ی رسسد ب ا رگاسم ایرژی جذن م کههد.
ب همهعد چهسن م ه داسععع ا و شععععر امروزی و یدمدر
در این م ن یسز هعاهر داسععع ا ادام دارد و مدام در حال
یستععع .اق س
تدلسععد درو وددش اسععع .مث ن از «بروسزم» چهععد یدع
م دهسد ب داسععع ا تا عمق و طدل م ب شعععسد و ی را
اسعع اده م شععدد هما طدر ک در ودد شعععر یسز چهدین
واطرهایهسز م کهسد و فرم تازه را ب یام ودد سعععهد م زیسد.
تأویل م تدا از ی داش .زمسنلرزهای رخ داده و هم زیر
من از کتعای ک تأثسر م رذیرید ودشم م یید ی ی ها ک
یوار گسر اف ادهاید ول با اینحال دای یمدز برای برواس ن
مق دید .چهسن افرادی تد را تکرار و تضعععسف م کههد .تأثسر
بععاز اجععازه م گسرد .همسن رویکرد در جدامع تدتععالس ر یسز
از xو رسعععسعد بع y؛ ههرمهد
مشهدد اس
رس «بروسزم» هم ب معهای وارج شد از زیر
یوار و هم ب معه وسزش و قسام مردم س .تکهسک مهم ک در این م ن وجدد دارد اسع اده از ترام هس روای
اس
برای بتع
یعه از شعر زلزل ب عهدا رس م ن بهره برده
و از ی کار م کشد .رس م ن دیهر فایل صدت تدضسلا شععاعر اسعع چسه
ات عاقعا
اما با وجدد اسعع اده از این ترام هس بع ودب صعععدر
چد
گرف ع بهابراین با اثر
والق مداج هتعع سم .برای همسن هدش ههری و چسدما حدادا اهمس
بتعسار زیادی دارد یعه ممکن اسع
م نتعا را مدی عاژ کرده بعاشعععسعد و ح
شما
یک جم از ی
یدشعع ی وددتا یباشععد ول این مسکس طدری صععدر گرف ع ک اثری برتر و ق شعععدد .از این یظر مدی اژ ههری بتعسار مهم اس .مسکس حتسن ملمدی اینگدی اس
ک
او در حال شععهسد وُیس بدده و همزما زلزل ای م یید و
مهم اسععع
ههری والق یعه حرکع
بهابراین وق
واقع اینچهسن عمل م کهد.
ب ی ها اهمس
فایل شعر /شمارهی دهم 131 /
چشعمایم سعساه رف
خـانه
ک چشم باز
و تتع سم شعدم .وق
کردم زیر چادر تدی حسا بددیم. ع بسدار شدی؟ واس چ م دویدی داول ودی ؟ مه به یه م مدقع زلزل از تد ودی فرار کن! -من م وداس ع م برم بسرو تد یم ّاش ع
ماما داش ع
مهد م کشسدی تد ودی ! ع دیدوی شدی دو ر؟ زلزل م د تکد داده! این را کع گ ع
گریع ام گرفع .ی قعدر گریع کردم ک
ی همسعدم ک سعععسه شعععرب
ریگ و رو رف ای را مقاب م
گرف هد: ع ب رما یذری! رردهی اشععک تصععدیر تار مردی را دیدم ک رف
از رش ع
بدد زیر عَ َم و ی را م گردایععد .مردم دور او جمع شعععده بددید و تماشععا م کردید .یاگها عَ َم ب جدش یمد و تهد و شعدید روی شای های مرد چروسد و چرواید .چهد ی ر دور کههد .داشععع م فکر م کردم روی
مرد را گرف هعد ک یرام
هرکت ک بس د ح من م مسرد .ب مادرم گ م: ع ماما من م ترسم .تدرو ودا بسا بریم ودی . ی دعد یععامع ی سععع هرای در که رایس مع بر بسنالم چها وسدس ایهسز بدد ک ح
ترس از ررواز هم ی دایت
مایع رف هم شععدد .اولسن بار ک سععدار هدارسما شععده بددم تکا های شعدیدش باعِ شده بدد تا چهد روز حال داش باشم و هما بدد ک مرا برای ه
سال از ایرا دور
کرد .کمربهدم را باز کردم و تب م را در دسععع حداسعم رر
تهدع
گرف م .باید
م شد .رما یسم ودایدهای چشمایم را روی
هم م یورد ک یک داد زد: باید از زیر سعععقف وای فرار م کردم و بسرو م رف م .در م وداس
و مایع بسرو رف هم شعععد .ایهار
هم مرا هم وددش را داول وای بکشاید .زبا
من از ترس بهعد یمعده بدد امععا زلزلع همچهعا م غریعد و م وداسععع
م مدی ؟ هرکتعع ک اطرافم بدد گری م کرد .عَ َم تکا شععدیدی ودرد و تب
ب کمک مادرم زیر سعععقف وای دفهم کهد.
از دس م ب زمسن اف اد .با چشمای مبهد
ب
اطرافم یهعاه کردم کع در هراس تکعا های یرام و شعععدید هدارسما هم سعرجایشعا یشت بددید و ب صدای و با گدش م کردید: همایهک در حال عبدر از یسعما شععهر اردبسل هت سم .بعع
ع زلزل زلزل فرار کهسن! حسن فرار مادرم مرا گرف
-بشعسن دو ر باز دیدوی شدی؟ ک روز عاشدرا تد ودی
شعععرای رُرته
جدی لرزههعا و تکعا هعای ایجاد
وداههد شد. با شعععهسد اسعععم
تکای ودردم .مع دم بدد بعد از ه
سععال ههدز دیبالم بدد .وم شععدم و تب م را از روی زمسن برداشععع م .باید با یسعععمای
ک مثل زمسه
زلزل وسز بدد
عکت یادگاری م گرف م. لی م نو
فایل شعر /شمارهی دهم 132 /
ی را هم یم بسهسم حعل کهسم .اگر حادث ها و رواب ع
نقد و بررسی
و
مع دل چسدما ودب داشع باشد با م ه داس ای روب رو دو چسز در مداجه با داسع ا مهم اس :اول چست
و دوم
چهدیه اجرای ی . چستع
داسع ا را مدضدع روای
م دهد .برای اشعراس ب چست
طرح و مدتسف تشکسل داس ا چهد سدال مآرح
اسع :عهصعر فاعل شهاسای م ن و کت ک این داس ا را تجرب کرده کستعع ؟ چ کتعع سععدژهی ماسعع ؟ در این داسع ا راوی اول شع
ک داس ا را
هما کتع س
تجرب کرده اس ع .سععدال دیهری ک باید مآرح شععدد این اس
ک عهصر فاعل شهاسای م ن (ش صس
را تجرب کرده .در داسع ا شع صس
ما) چ چسزی
چسزهای مثل زلزل
چروعایعد ع م و چسزهای دیهری را تجرب کرده اسععع . سعععداال مکای س ع
بعدی ک باید مآرح شعععدد ملدودهی زمای و ک ش ع صععس
داس ع ا ی حدادا را در ی ها
تجرب کرده اسععع ؛ برای مثال در این م ن زما مربد ب ه
سعععال رس
و مکا داسعع ا اح مالن اردبسل اسعع .
چهدیه ات اق اف اد حادث ک داسع ا ی را تدضععسح داده اسع شعععهاو
م اطب را ب چهد شعهاو
م رساید :مدضدع م ن
م ن فرم م ن و یدع رواب ع
ررداو ن ب هت
و مع دل .برای
و درو م ن اب دا باید حادث ها را تشریح
کهسم .برای این کعار اب دا باید ب رویداد داسععع ا چرو و ارتبا ی بپردازیم .رس از ی با طرح ( )Planروب رو هت سم ک در واقع ودد داسع ا اس .رضا براهه از ر ن ب عهدا طرح و تدطئع یعاد کرده و شععع سع کدکه از ی ب عهدا رسریگ یام برده اسع .حادث در واقع ی چسزی اس
ک در
یک جم م تداید ات اق بس د مث ن در این داس ا م تداید برودرد با مادر یا چرواید ع م باشعععد .وق
این حادث ها
ب هم مربد م شععدید با رویداد مداج م شععدیم .حادث ها زمای ب داسع ا تبدیل م شععدید ک رواب ع
و مع دل
در داسعع ا وجدد داشعع باشععد یعه دلس
مهآق برای
حعادث های ک در داسععع ا ات اق م اف د و ی حادث را در داس ا مایهد قهدی ک در لسدا ین حل م شدد و برادههای
هت ع سم .برای تبدیل کرد این م ن ب داسعع ا با ررداو تدال و ...مشعکل داریم .بسا داس ا یسز باید اصالح شدد و یدیتععهده در ای ان ک م دقسقتر باشععد .داس ع ا باید برای باوررذیری دارای زیرسعاو عقاید مت مایا یگاه یست درك کهد .ف
باشععد؛ برای مثال کت ک از یم تداید داس ای در اینباره را
بکها در داسعع ا ب ودب ایجام شععده اما
یدیتعهده از ررداو
صلسح ی درمایده اس .او باید برای
عدض شد هر فضا تمهسدی ایجاد م کرد تا ّهن م اطب را یماده کهد .در رایا اینک یک یدیتهده یباید ب رسد؛ ترس مایع یدشع ن او و بروز احتعاسا
و عقاید واقع یدیتهده
م شدد؛ ترس ک م تداید یاش
از ت کر یدیتهده دربارهی
عداقب چسزی باشد ک م یدیتد.
فایل شعر /شمارهی دهم 133 /
و چهد بچ در سععنهای م او
پريــود
داری.
را هم در ماشععسه
یععک درج ع ی دیهر کدلر را زیععاد م که .ههدز حرک ع یکردی ک م بسه ز مسا سال تدی کسف بزرگ سساه م گردد .ب ع اهمس
را
یععدارد .صعععدای کستععع ی یععای دی یعدارد .بععد از چهد للظ هم
م شعععهدی .بعاز هم اهمس
را م شهدی .اوه ودای
صعدای شعقشق گرف ن یاونهای
من .اول الی یاون چتعبسده ب گدش
را باز م کهد بعد
با یاونگسر هم اش را م گسرد .بسشععع ر از اینک یاونهای رر شععده ب هر گدشعع ای یزار فشعردها
بدهد صععدای یاونگسر
م کهد .م دایم رریددیا
بعاز هم یعاراح ع
یزدیک هم ک یباشد
م کهعد .ح من بعا ودد
م گدی چ
م شدد این زیسک را با ی یاونگسر گهدهاش ب بسرو رر کهم! از ییه ب بچ ها در صعععهدل عقب یهاه م که .دارید یواز م ودایهد اما یسم رها م کههد .جسغ م کشعععهد و بعد دعدایشا م شدد .ز عقب با زبای ک تد حالس دو و یسم بعد از ههر یک روز تابت ا اس .امروز
سعاع
رریدد م شعدی .شاید همسن اال ک داری حاضر م شدی. شعاید یک ساع
دیهر .شاید تا شب طدل بکشد اما داری
یم شدد
با ز ج دی ب هدب هد حرس مسزید .از اول ک وارد ماشعععسن شععععد شعععروع کرد ب ع حرس زد .ح من اال وق ع اسعع .بلِشععا هم حتععاب داغ کرده.
ت مکگزاری
رریدد م شع عدی .ب همسن امروز ک باید ب همراه چهد ی ر
لدل ی ت هگ ودرشعسد صاس چشما تد را هدس گرف .از
رریدد ات اق م اف د .یور
شسش ی گُ گرف ی ماشسن و دودیِ عسهک هم باز تسز
بسمارس ا حرک
ب سعم
که
یستععع .فق ب
رریدد ک فهم یدارد .یم داید امروز وق ساع
بسدلدژیک ودد اهمس
کمر
کم تسر م کشد .حس م که ترشح داری .یه به ر
اس ع
به
فکر یکه .ک
م دهد .داری حس م که کار هتعع
ک باید در اولدی
قرار بهسرد .ح زو یوی ع ب ییه را ببسن .تکا م ودرد. تکا های
هسپهدتسزمکههده اسعع ؟ اما تد ک یباید هسپهدتسزم
بشععدی .حرک
کن .با ودد
م گدی لعه
ب امروز اال
بععایععد در رو دابم بععاشعععم ...حععاال ترمز م که و رسععاده م شععدی .زیگ در را مسزی .ت مدا های وس
کم درد دارد.
وب یم گدیم کم .اص ن زیاد درد دارد .ایهار دارد
باد م شدد .درس
حدس زدم؟ ایهار بادکهک اس .اما ک
زیاد باد یم شععدد ک ب رکد .دل
یم وداهد بایتعع ! ه
قعدم م زی .چعپ راسععع .راسععع
چعپ .باالوره ز
مسا سعال بسرو م یید .در صهدل ج دی م یشسهد .دو ز
رش
از رسشععای م ریزد .با دسعع مال
حم م کهد ب تد .عرق
رعاك م که .مچعالع اش م که و الی رعایع یدرس را دوباره باید بپرس .یاد
م گذاری.
یم یید کجا باید بروی.
ز مسا سال ب تد م گدید ک باید از روی یک رل بهذری ی از کهارش .هسچ ر
یم بسه .دور م زی .متسر را اش باه
رف ع ای .بعایعد دور بزی .ح زو یویزا ب ییه با حرکا یکن .فق دور بز .وب
یویه تکا م ودرد .ی یهاه
بعاز م روی و باالوره جای ماشعععسن را رارك م که .ز ههدز دارد حرس م زیعد .تعا وق ودد قرار یداده اسع ع
برای
ر ها باال م روید .ب راسع باز هم ب راسعع
تد را متععع قسم م اطب
اهمس
برو تا ت .یک دو راه اس ؛
تا ت .مردها ج د در یسم باز ایتعع ادهاید.
طدری یهعاهتا م کههد ک ایهار وس یک شع
یدارد چ م گدید .از
وق
اسععع
مه ظر
جدیدالدرود بددید تا حدصع ی سععررف شا
فایل شعر /شمارهی دهم 134 /
کم سععر جای
بساید .اما ودد را یاراح
یشععا م دههد.
همسن هم ازشعا ای ظار م رود .رسرز یسم هدشسار را روی ت
م بسه .با چشعععمهای یسم متععع
همزما ود باال م یورد .زیر دهای کستعع ای ک تدی
یهاه
م کهد و
کستععع ای گرف اید.
فق ودیان اسعع .دسعع ها و راهای
ورمکردهی رسرز بهعدبهعد رگهعای تد را رعاره م کهد .تن رسرز با بزرگ سعرش جدر دریم یید .تد سعههسه سر تهدع داری .بدی عرق و ودیان
را تلمعل یم که .حال
یم گذارد ی س بکش ع .چشععم روی زمسن .سعر دسععع
م اف د ب کست ع ی ادرار
گسج م رود .چشععمای
را ب لب ت
مبادا کار اش باه بکه
ک ب متعأل ی رریدد یامربد اس
زیرا فضای ی از یسم کام ن وران م شدد .در این داس ا یدیتععهده م تدایتعع
اص ن ز یبدده و مردیس
کثسف اسععع .کتععع ک وق تاکتع ع سع ع ردسعع
یدارد و از قضعععا رایهدهی
یعه مرد هم م تداید رریدد باشعععد .لزج
و یثار روی شععرت
م تداید یشععای ای از رریددی
سساه م رود.
م گسری .هم تد را زیر یظر دارید.
باشد این کار از یظر مهآق زبای یسز م تداید درس
باشد؛
مددن بایت .
یعه م اطب در حال ک کام ن مآمئن بدد راوی داسعع ا م دج م شععد او یک مرد اسعع .این متععأل
م تداید ب جامع ارجاع داده شعدد و مدضدع داس ا باشد.
کهعد کع فکر م کهد م اطب ی ها را یم فهمد و وهس ی دیهر رسشععههاد ب مدلف اسعع .از ی جای ک این اثر یک و گپ مسا م اطب و اثر
اول صعععرس یظر م کهسم و بععا ارائع ی
رسشعههادات ب یدیتعهده ب برداش ن گپ مسا این اثر و اثر بعدی م رردازیم. داس ا یک داس ا کدتاه با مدضدع رریدد اس از یدیتعععهده اشعععکال گرف
و یم تدا
ک چرا تا این ایدازه از رریدد
حرس م زید .ررداو ن ب این مدضدع در یک داس ا کدتاه متع زم ایجاد یک فضای ابزورد اس .ب گدی ای ک راوی و وق
رریدد اس
ز ها یستععع .یک
یم تداید از زایما بهدیتعععد .در
صععدرت ک زایما فق ب دیسا یورد بچ یستع .یدشع ن
مه قد دو وهس دارد اول اینک چسزهای را در م ن کشف
وآ و م مدس اسععع
معادری م
یدیتعععهدهی مرد ب راح
نقد و بررسی
داسع ا رریدد اسع
ک حال های م
ف رریددی
دارد .مردی را فرض کهسد ک با کتعع ودابسده و شعععرت
اینکع رریددی و ح
یستععع
ک از رریدد حرس م زید
باشعد .در صدرت ک هدس یدیتهده و ق یک اثر یوایهارد
فا نه امیرضاقر
از ب
از تکهسک ایدروژی اسعع اده کهد و
یاگها یشععا دهد شعع صععس
ز اسعع
روایع
وارد داس ا یم کردم.
هم چسز را رریدد
م بسهعد؛ رریددی ک در ّهن و در جامع یسز ات اق م اف د. امعا این رریدد چهدی ات اق م اف د؟ چهدی ما م تدایسم از مقدل ی رریدد اس ادهای اس عاری بکهسم؟ برای مثال اگر من ب جای یدیتعهده ی اثر بددم فضععای تاکت و بسمارس ا را
شععععر داسععع عا یا هر یدع اثر ههری دیهر م تداید یدع زایما باشععد .در واقع هر و ق یک زایما اس ع .یک از ایرادهای این داسع ا یداشع ن طرح ( )Planاس .یدیتهده م تدایت ع یک مرد حال
با و ق یک داس ع ا یوایهارد و تبدیل راوی ب رریددی را با یک طرح بهدیتعععد .از طرف
اگر یدیتععهده در این جه
حرک
م کرد م تدایت ع
در
داسع ا ش صس رردازی یسز داش باشد .با دید رسرز در بسمارسع ا و تدصسف ی ات اق عجسب در داس ا یم اف د. در داسع ا از ش صس
و از مکا ها یدرس داده یم شدد.
مکا حرس یم زید و صدای از اشساس بسرو یم یید .زبا داسع ا در جاهای دچار تزلزل م شدد .با این حال داس ا تم ودب دارد .یدیتعععهده با اینک م تدایتع ع
داسع ع ای
یوایهارد و ق کهد اما راه ودد را گم م کهد و داسععع ا را مایهد یدش ن یک مقال رس
م برد.
در داسععع عای کع در ی تعا این ایدازه از رریدد حرس زده م شععدد و هرچ در ی دیده م شععدد رریدد اس ع
باید با
اسع ع اده از تکهسک ایدروژی جامع و فرههه را ک رریدد
فایل شعر /شمارهی دهم 135 /
اسعع
یمای
داد و یباید متععأل ی رریدد را ول کهد .اما در
شسدهای ک یدیتهده در رس
گرف
یسازی یبدد ک اینگدی
در مدرد رریدد حرس زده شععدد .م تدایت ع
چهد جم در
مدرد رریدد بهدیتععد و بعد بدو تغسسر شعع صععس داسععع عا را بعا یعک ر ن رس
راوی
ببرد و طبق روی ی رف ن ب
بسمعارسععع عا و چهدیه این ات اق یدع زما م ه را در داسع ا ودد رعای اسععع
کهد .رعای
این مدضدع از ی جا مهم
کع ز هعا بعد از بره ای از زما دچار یائتعععه
م شعدید و دیهر رریدد یم شععدید و یدیتععهده م تدایت بسن این متعائل ارتبا برقرار کهد .م اسع ای یدیتعهده روی متععأل ی داسع ا فکر یکرده و در ی سج مدضععدع تبدیل ب دغدغ یشعده اسع
چراک رریدد م تداید برای بتساری از
ز هعا یک دغدغ و متعععأل ی ریجیور باشعععد .یدیتعععهده م تدایتع
جهتس زدای کهد .تکرار سدژههای یظسر عمل
زایما و رریدد کم ر تدسععع زیا ایجام م شعععدد .این در حعال سععع
کع ز هعا وس
به ر م تدایهعد از عهعده این
سعدژهها بربسایهد و دردمهدتر و عمسقتر در مدرد این متائل بهدیتهد.
فایل شعر /شمارهی دهم 136 /
جدری با ین و تان برایم ب تصععدیر م کشسد ک مثل مرغ
آيـنه
ررکهعده لع لع م زدم .امعا از زمعای ک ک اب م ودایدم. یظریا
م باف
ف تععع
مع دل
برایشعععا رواب ع
معسن م کرد و ی قدر تدضععسح م داد ک مجبدر م شععدم با یک و شدی ب هد و اش کهم .همسن چهد روز رس
بدد
ک در گدشععم بارها زمزم کرد« :یدمها تصععاویری هتعع هد واقع وق
ی چ ک در ّهنشعععا رخ م دهد» .اما
از حقسق
کهار دیدار مدهایم را دس کردید و لباسم را مثل تک زمای ک زیر دسععع شعععا مثل
های کاغذ جرواجر ح
گدسعع هد لب تسغ م لرزیدم یا وق
ک سععهگ را ملکم بر
سععر یک شععا کدبسدم و بعدش تمامم قرمز شععد و دیهری فرار کرد هسچ یه ب صعدر
.
رتر ک روی سسه ام یرام گرف بدد وسره شدم
چشمهای اُریب یسم بازش تمام تهم را لرزاید. سعه یداش
لب
ههدز رش
سبز هم یشده بدد چرا باید
برای حشرش م مرد بسچاره رتر. گرم ودی
بدیم را داغ و جتععم سععردش هدش از سععرم
ررایده بدد ی چشمهای وسره تهم را ب رعش م ایداو کهارش زدم و با سرع
ی کدچ ی تاریک را ورق زدم.
از ی روز بدد کع شعععروع کرد ب تشعععریح ریز ب ریز ی صعله .مدام در گدشم از چشمهای اریب دها یسم باز و روی زمسن اف عاد تکع های ییه کهارش برق م زد حال ووسم بدد و صعععدای
در یم یمد با چشعععمهای اُریب ب
سععقف زل زده بدد و سععع داش ع
م مرکز شععده و چسزی
بهدیعد ول جز چریعد یه ع .ودی
کف اتعاق را مثععل
فرش ردشایده بدد وس وت کرد و صدای با او مشععک
ملد شد.
یداش ع م گاه تدی گدشععم زمزم م کرد و
هم چسز را تدضعععسح م داد برای هر مدضعععدع دلسل م باف
و ی قدر حرس م زد تا چشمهایم بت م شد.
گاه هم ک سرحال بدد چهد سآر از یههه را ک اوسر شعععهسعده بددیم مدام تکرار م کرد ی قدر ک صعععدایم را طدری بر سرش هدار م کردم ک صدای
م برید .وای ب
روزی ک حشععری م شععد دیهر دسعع
از سععرم ور یم
داشعع
مثل وایم رئسس فس م سععالد صععله های ردر را
رشع
لب ک سعبز یشده بدد م گ
و هرروز ی را برایم
تکرار م کرد. از زیدگ ک یاتمام ماید و کارهای یکردهی رتععر تا عشععق های ک یابدد شد و رابآ های ک شکل یهرف ترسعاید او از جهتس
ک شعاید باعث
و از مرگ
رهها من بدد در
گدشم یعره م زد. حاال ک رش ع
ب ییه ایت ع ادهام و ک
کمری قدیم ردر
بزرگ در دهایم برق م زید باز هم بس سال یم شدد و رش سعر هم برایم از معصدمس گدیعد .حرس زدی ک مات
ی چشمهای اریب یسم باز م
ی قعدر سعععرعع
گرف ک صعععدای
را یم شهدم ماش را م کشم. ساحل نوب
فایل شعر /شمارهی دهم 137 /
( )Mirror Neuronsیامسده م شعععدید .یدرو ب یاو های
نقد و بررسی
عصععب ای م گدیهد ک یتععب این داسععع ا چهد ویژگ ودن دارد .اولسن ویژگ اسعع
یثر ی
ک الب ههدز م تدا ی را به ر کرد .در یثر داسعع ا
یم تدا ب هسچ ای های بتععهده کرد و یثر و زبا داسعع ا همسشع م تداید به ر شععدد یعه هری چ ک ایتععا تدلسد م کهد م تداید وج به ری از للاظ اجرای داشع باشععد. یدیتهدهای ک زبا قدرتمهدی دارد م تداید گپ را ک بسن یس
مدلف و م ن ایجاد م شدد کمعرضتر کهد یا ب قدل
قدیم ها فاصععع دل و دسععع بتععسار مهم اسعع
را کمتر کهد .از همسن رو
ک یدیتععهده یا شععاعر زبا داسعع ا یا
شعععرش را قدی کهد .از این یظر یدیتععهده در این داسعع ا اما داسعع ا چهد مشععکل هم دارد.
ودن عمل کرده اسعع
مشعکل اول ک بارها ب ی اشعاره شعده این اس اهمس
ک وس
دارد تم داس ا یا طرح ی با قالب ای ان شده هم
ودای داشع باشعد .طرح ک در اینجا شعاهد ی هت سم مهاسععب یک داسع ایک یبدده و باید در داسع ای کدتاه و در حجم بزرگتر ررداو
شعععدد .م تدا دو یدع برودرد با
این م ن داشعع .یک از ی ها برودرد ییه ای یا که های یاو های عصععب یا یدرو های ییه ایسعع
در تقاب
ک
بسن ییسما و ییسمدس وجدد دارد یعه ما ب جای اینک مثل داسع ا های قدیم و کالسعسک یک ش صس شع ع صعععس شع صععس
یریه و یک
مادیه داشع ع باشعععسم این هر دو را در یک برده ب مثاب ی ییسما و ییسمدس این دو را دچار
تقابل ییه ای کهسم .یدع دیهر این برودرد زمای س ع
ک ما
از طریق ایععدروژی عمععل کهسم یعه فرض کهسم اینجععا مردی وجدد دارد ک در گدشع هم در همسن اسععع
کع این امکعایعا
ودایهده فکر کهد ش صس دروی یست ع داس ا دو تاوی
م وداید و ودب داس ا را ایجاد م کهد ک
ی دچار مدیدلدگ و وددگدی
و مرد دیهری در داس ع ا وجدد دارد .اینک بدده و دو داس ا ب صدر
همزما اجرا
م شععدد یک دیهر از عهاصععر جذان ی اسعع .یدع از یاو های عصعب یا یدرو ها هتع هد ک یدرو های ییه ای
ب رسامرسععای تلریک م
شعععدید و ایهسزشرذیرید مث ن اگر ایتعععا یدرو ییه ای یداش
هرگز زبا را یاد یم گرف
ای یتعب
چد یدرو های ییه
ب صعدا بتعسار حتاساید .یک از فرقهای بسن
ایتعا و حسدایا
در این اس
ب صدا بسش ر از حسدایا
ک حتاسس
ایتا یتب
اس ؛ مث ن یک مسمد را هههام و بررسععع قرار دادید
ک ب او غذا م دادید مدرد یزمای
کع چهدی این یدرو های ییه ای تلریک م شعععدید؛ این یزمای
م گسرد و باز
عسهن بر روی مسمد دیهری صدر
هم یدرو های ییه ای مسمد دوم تلریک م شععدید حاال این ب چ معهاسعع ! یدرو ییه ای یدروی سعع جعایدری کعار یعا عم
ک وق
را ایجام م دهد یا م بسهد ک کس تلریک م شدد؛
دیهری هم در حال ایجام ی عمل اسع
یعه این یدرو شعععبس ییه عمل کرده و رف ارهای دیهر را کپ م کهعد ایهار ک این رف ار را وددش ایجام داده .رس ما قبدل م کهسم ک چرا اسعم این داس ا «ییه » اس شاهد تقاب
چد
هت سم بسن ییسما و ییسمدس .یدیتهده در ب
اول داس ا راوی را عدض م کهد ک چهدا جالب یست و ب ش ک درباره ییه اس
ررداو
بسش ری م وداهد و
باید تمهسدی ایجاد م شعد تا فضعای داس ا ساو شدد یا اینک ب ی شعکل داده م شد .از طرف ما با دو ش صس روب رو هتع سم یعه دو شع صس
بسروی ک طبق روای
اول یک مرد و یک ز هتع ع هد و دیهری ییسما و ییسمدس ک باید ب این دو مدرد اوسر هم ب مثاب ی یک شعع صععس ررداوع .حعاال بعایعد دیعد ک این ررداو
چهدی ات اق
م اف د .در بعضع داس ا ها برو یدیتهدهها در هما اول داسع ا کدتاه ب معرف شع صعس شا ب صدر م رردازید .باید تدج داشع
ک ررداو
مت قسم
مت قسم وصسص
های شع صس ها معمدلن در داس ا های ات اق م اف د ک در ی ها با تعدد ش صس ها روب رو هت سم مث ن در رما تعداد شع صععس ها زیاد اسع
و اینک در والل اک ها و
حدادا ب شع صعس رردازی برسسم کار س یدیتعععهعده هسچ وقع
فرصععع
س
یعه
این را رسدا یم کهد ک ب
فایل شعر /شمارهی دهم 138 /
ررداو ع
غسرمتعع قسم این وصععسصعع ها بپردازد و ب همسن وصععدصععسا
یباید ب جزئسا
هم ی عهاصعری ک وارد داسع ا م شدید
شع صععس ها را در یک یا دو جم از
ررداو .بسشعع ر این عهاصععر فرع گذرا هتعع هد یعه در
زبا ودد یا یک از شع صس های داس ا بسا م کهد .در
للظ کارکرد ودد را دارید و ملد م شعععدید بهابراین یساز
داسع ا های ک دارای یک یا دو شع صعس ررداو
اص
هت هد
متع قسم شع صس های داس ا ودشایهد یست
داس ا را ضعسف م کهد .به ر این اس
و
ک یدیتهده ب طدر
غسرمتع قسم در والل حادث های داس ا از طریق دیالدگ یا کردار ش صس
یا رف ار او ش صس رردازی کهد .اما ما در
این داسع ا م بسهسم ک این ات اق یم اف د یعه شاهد هسچ تقعاب
از للعاظ ییسما و ییسمدس یستععع سم .ویژگ های ک
دربارهی ی رتعر یا مرد در داس ا گ
م شدد هما مرد
یست ع
ی ها هم بپردازیم .در واقع اینک
ک ب ش ع صععس
یدیتعععهدهای ب داید تشععع س شع صس
دهد ک وارد جزئسا
کدام
بشدد مهم اس .یک ی مهم دیهر ک باید مدرد
تدج قرار بهسرد این اسعع شع صعس های اصع
ک یباید تمام للظ های ک بر
داس ا م گذرد با ّکر جزئسا
در
داس ع ا بساوریم ب ک فق ب ی للظ های اشععاره کهسم ک دارید .بعض مداقع
در حادث ها و شعکلگسری داس ا یق
یدیتهده از وصسص های م گدید ک در طدل داس ا از ی
درو راوی یا ییسمدس اسعع .
ها هسچ کاری یم کشد و یقش
اما اشععکال یدیتععهده این اس
در داسععع عا یعدارید .در این ما باز هم با تسپسازی
کع این ییسمدس تهها و تهها غُر
صدر
م زید و از وددش چسزی یم
روب رو هتععع سم و در اصعععل
بسهسم .م گدیهعد معمدلن ز ها
یشعععای های گروه یورده م
عاشععق مردهای م شععدید ک
شعععدید .یک ی مهم دیهری ک
شعععبسع ییسمدس ی ها و مردها
باید ب ی اشاره کرد یدع راوی
عاشعععق ز های م شعععدید ک
و ای ان ی اسععع .معمدلن
شعععبس ییسما یا ز درو شعععا
داسععع عا های ک با راوی اول
هتع هد یعه اینها ش صس
شععع
و وصعسص های دارید ک باید
داسعع ا های حتعع و عاط
ب ی ها ررداو شععدد .برودرد
هتعع هد چراک ودد یدیتععهده
زیبای س ش صس
ک این داس ا بروالس یدع کالسسکاش ک دو ز و مرد را م یورد دو ش صس
را در یک ی ر
رسدا م کهد و این یک رف ار غسرجهت و ایدروژی ملتدن م شعدد ک جذان اسع
ول کاف یست .بعض وق ها
در رما ها م بسهسم ک یدیتهده ش صس های م عددی دارد ول در این بسن فق دو ش صس
اص
بدده و بقس فرع
هتععع هعد کع بر این اسعععاس فق باید ب جزئسا شع صعس
اص
ک که
اص
این دو
داس ا رسرامد ی هاس
تعریف م شعععدیععد
در حال تجرب اسعع .ول داسعع ا های ک از زبا سععدم ش
روای
م شدید داس ا های حادث ایاید .به ر اس
ک در ای ان یدع راوی ب فضعععای معهای داسع ع ا تدج کهسم .اگر یدیتهده هما یدع راوی اول
یعه سدم ش
را در کل داس ا ادام م داد به ر بدد .یعه دوربسن کل این ها را تشریح م کرد. در ادام م ن داس ا را بررس م کهسم: (روی زمسن اف عاد تکع های ییه کهارش برق م زد حال دریم یمد) در این قتععم
ررداو
ی هم ی شع صعس ها .بتعساری از یدیتهدهها ب
ووسم بدد و صعدای
ررداو
شع صس های م رردازید ک فرع هت هد و باید
یور داس ا را م بسهسم؛ یعه در این قتم
وددکش کرده
از کهارشعا بهذرید در صععدرت ک در شع صععس رردازی
و ود ری
و ...ول این
و حاال در حال وسوس اس
صله ی
فایل شعر /شمارهی دهم 139 /
ها کمک زیادی یم کهد و فق یشععا م دهد ک چرا اسععم
بع یک ی جالب م رسعععسم ی جا ک یدیتعععهده م گدید
داسع ا باید ییه باشعد .این سآر باید در دل داس ا کاش
ییسمدس ب عهدا روا هشعدار دههده مدام سرش هدار م
م شعد .در اصعل داسع ا از اینجا شععروع م شدد( :با او مشععک
یداش ع م گاه تدی گدشععم زمزم م کرد و هم
چسز را تدض عسح م داد برای هر مدضععدع دلسل م باف
و
کشد و «تد» ی یدیتهده هم با او تقابل دارد و سرکدب کهد؛ این «تد» هما ییسماسععع
م
ک ب دلسل ز بدد راوی
غالب اسع ( .اما از زمای ک ک اب م ودایدم) این جم
ی قدر حرس م زد تا چشمهایم بت م شد .گاه هم ک
ی زیبای یست .در ادام گ
سرحال بدد چهد سآر از یههه را ک اوسر شهسده بددیم
مدهایم را دسعع کردید و لباسععم را )...اینها هم بسا کههده
مدام تکرار م کرد ی قدر ک صععدایم را طدری بر سععرش
ک راوی در ی مدرد تجاوز قرار گرف و
هدار م کردم ک صععدای
م برید ).به ر بدد گ
م شععد:
«صعدایم را طدری بر سرش هدار م کردم ک و م شد» یا «و ود م گرف ».برای اینک ب دا یثر ودب یدش ودد را باال ببریم( .وای ب روزی ک حشععری م
باید دق
شد) در این یدع داس ا باید شاهد یکجدر ب طرف باشسم چراک «حشری م شد» بسش ر
این بسا چهدا جالب یست
در زبا لدگد اسع ع اده م شعععدد و ای ان ودب برای ی قتعععم
از داسعع ا یستعع ؛ مث ن م تدا گ
« :وای ب
روزی ک تلریک م شد». (دیهر دس ع
تجرب ای اسععع ییسمدس
م شدد (اما وق
ب کار یشت یا ی مردی ک با او بدد هسچ کاری
یکرده اسع ( .اما وق در این قتم
کهار دیدار مدهایم را دسع کردید).
فعل «دس کردید» مهاسب یست .
(و لباسم را مثل تک های کاغذ جرواجر ح
داش ع » زبا لدگد بدده و باید گ
زمای ک زیر
دس شا مثل گدس هد لب تسغ م لرزیدم یا وق
ک سهگ
را ملکم بر سعر یک شا کدبسدم و بعدش تمامم قرمز شد و دیهری فرار کرد هسچ یه ع ).م تدا «هسچ یه
» را
جدر دیهری بسا کرد؛ مث ن «هسچ کاری یکرد» تا این برمال یشعدد ک کتع ک چسزی یه
از سععرم ور یم داشعع ) اینجا هم «ور یم
کهار دیدار
هما ییسمدس راویس .
این داسع ا باید ب گدی ای یدش شدد ک ودایهده مدام در
شععدد «بریم داشعع ».
شعععک بعاشعععد ک این مرد وجدد وارج دارد یا ییسمدس
(مثل وایم رئسس فس م سععالد صععله های ردر را جدری با
راویسعع .باید جدری با داسعع ا برودرد کرد ک تا جای
ین و تان برایم ب تصععدیر م کشععسد ک مثل مرغ ررکهده
ممکن چهدتاوی
باشد.
لع لع م زدم ).اینجععا هم م
(ب صعدر
تدا ک م ع «برایم» را حععذس
ام یرام گرف بدد وسره شععدم
کرد .بعایعد در یدشععع ن ایدک
چشعععمهعای اُریب یسم بازش
وتععاسعع
رتر ک روی سسه
ب ورج داد تا یثر
تمععام تهم را لرزایععد ).در این
سععرراسعع تر و زیباتر شععدد.
قتعم
راوی با سععهگ بر سععر
(امعا از زمعای کع ک اب م
رتععر کدبسده و روی سععسه اش
م
ههدز
ودایدم .یظریا بعافع
ف تععع
برایشعععا رواب ع
مرده( .سعععه یداشععع رشع
لب
سبز هم یشده بدد
مع دل معسن م کرد ).در این
چرا بععایعد برای حشعععرش م
مع دل »
مرد ).اینجعا هم با بسا جالب
قتعععمع
بسن «ع ع
جعای وعال یک «و» دیده م
روب ع رو یععستععع سم؛ مث ن در
اش باها
جععم ع ی «چععرا بععایععد برای
شدد ک از این دس
در این م ن زیاد اس .در ادام
حشعععرش مع مععرد» ک م ع ی
فایل شعر /شمارهی دهم 141 /
«حشعر» ای ان درسع
یست
چراک این رتر از این هم
فراتر رف و م وداهد ب حریم شعع صعع دیهرا تجاوز کهد( .گرم ودی
بدیم را داغ و جتععم سععردش هدش از
سععرم ررایده بدد ی چشععمهای وسره تهم را ب رعش ع م کهارش زدم و با سعععرع
ایعداو
ورق زدم ).بعاز هم گ ن «هدش از سعععرم ررایععده بدد» بععا سععردی جتععم رتععر همودای یدارد و بسا جالب یست ع . یدیتعهده باید بسش ر از اینها در ای ان ک مات
درس ع
یک از این رواب رسدسع
یدارد و در ی سج ی را و مع دل
حذس م کهد یا م دج اشکاالت در رواب ع
داس ع ا م شععدد و شععروع م کهد ب یظم ب شععسد ب ی .
ی کدچ ی تاریک را
دق
حدادا و شعع صععس ها تدج م کهد و یاگها م بسهد ک
کهد.
مهظدر این اس
را مثل
ک یدیتهده اول باید طرح داس ای
یک یقاشع روی تاب د بکشعد تا یاهماههه ها را تش س دهد .بار دیهر باید گ
ک طرح داس ا ودن اس
یعه
همسن کع تقعابل بسن مرد و ز را بسروی یکرده و هر دوی
در ادام ک راوی م گدید «کدچ ی تاریک را ورق زدم» با
اینها در یک ی ر دیده شععده ک باعِ م شععدد با ایدروژی
رف ار به ری با زبا روب رو هت سم .فهم این مدضدع ک چرا
از یدع دوم مداجع شعععدیم جالب اسععع .الب هسچگاه در
گرامای یا دسعع در زبای در داسعع ا یدارید و
ایرا کتععع بع طدر جدی ب متعععأل ی برودرد
قسدها که
افعال ب عهدا کارواژه این که
را یدارید یا اینک چرا در
داس ا «فردا» ی فردای بسروی یست
و چرا زبا ت س
زبا م ه در داسععع ا داریم و زبا ع م ارزشععع
و را از
ادبسعا
غسرجهتعع یپرداو اسعع .این اح مال وجدد دارد ک در رهجاه یا شععصعع
بهدیتهد؛ یعه ما یم تدایسم تش س
دسعع
م دهد در صعععدرت ک اغ ب یدشعع های ایرای
اسع
تبعسع
از زبعا ع م م کههعد مهم اسععع .هما طدر ک
هسچ جهتعععس
رس تر گ ررداو
شعد این داس ا یباید یک داس ایک باشد و ب یساز دارد .سععدژه داس ع ا جالب اس ع
یدیتهده با ی مثل این اس
اما برودرد
ک یک دریا ین را بریزد درو
یک بشععک یا یک بشععک ین را وال کهد درو یک تهگ. مشعکل اینجاس
ک مدضدع داس ا با قالب ی همودای
سععال ییهده هم ب صععدر
ایدروژی
دهسم ک یدیتهده مرد
یا ز ؛ مث ن در کشعدری مایهد یلما تا هجده ساله برای فرد ای ان یم شعععدد تا وددش این
ای ان را داشع باشد .یظریات ک فمهست ها وارد ادبسا کردید هم بتعسار دروشا اید و تدج ب ی ها مهم اس .از این للاظ این داسع ا یک داسع ا ایرای یست وداهعد از فروید بهذرد و ب یک جهتعععس یدیتهده ب این جهتس
یعه م
برسعععد .ول
یم رردازد و این یدرو های ییه ای
یعدارد و این طرح باید در داسععع ا ب هدتری ب یرام رس
عقسم م معایهعد؛ در واقع معا یع بعا ییه ب ک با یدع تق سد
برود .مثال دیهری م زیسم باید برای ایدازه قهدی ک داریم
رف اری روب رو هت ع سم .هم ی یدمها عاشععق وددشععا اید
مسزا معسه ین در یظر بهسریم اگر ین کم داشع باشسم
عاشععق ییسمای
یعه ی کتعع ک ییسمدسعع
هم قهد ما درو ی حل یم شععدد و برعکس اگر ین زیاد
وددش اسع
باشد چسزی ک ساو م شدد اص ن شسرین ی داهد بدد یا
یعه ییسمای او ک عاشععق
ب عبار درس
دیهر ودایدی یم شعععدد .در ی سج اینک قالب برای داس ا ای ان شدد یک ی وس
مهم اس
ک باید مدرد تدج قرار گسرد .چد اگر داس ا را کدتاه در یظر بهسریم باعِ م شععدد وس یشععدید؛ ررداو
از شعع صععس ها سععاو
ییسما و ییسمدس باید به ر ایجام م شععد و
غالب اسعع
و کتعای هت هد ک مق د ییسمای او هت هد اسعع
رف اری م کهد ک این
رف ار را در زی م بسهد و دقسقن همسن باعِ م شععدد ک از ی ز ودشععع همسن حال
بسعایعد .در ی سجع ز هم در تقابل با مرد
را دارد .چهدی م تدایسم با تدج ب ایدروژی
داسع ا را بتع داده و وص
درو م ه ی را باال ببریم.
داسعع ا یباید ب گدی ای باشععد ک مثل یک فاحشعع مقابل کهد.
یدیتهده از این عهصر بسش ر کار م کشسد .باید تدج داش
ودایهعده قرار بهسرد و ودایهعده با او ب دابد و تمام
ک طرح داس ا مثل چسدما روی یک تاب د اس ؛ یدیتهده
اینگدی ودایهده ایرژی مصرس م کهد در صدرت ک باید
حدادا را روی یعک تاب د م یدیتعععد و بعد ب رابآ بسن
دریعافع کههعدهی ایرژی بعاشعععد؛ یعه باید برای او غذای
فایل شعر /شمارهی دهم 141 /
روح و فکری تعدارك دیعد و بع او ایده داد و او را رس برد و تمعام اینها تهها با شعععهاو یدیتع یدشع
ممکن م شعععدد .برای
این داس ا باید اب دا ی را ب صدر
داس ا ب هد
و بعد ک اب درباره یاو های عصععب یا یدرو های
ییه ای وداید یا باید دید ک ییه دارای چ کهش اس
چ
کهش بر همجهسرهداری یا همیدعرهداری دارد و چرا تق سد ایقعدر اهمسع
دارد .همسشععع م گدیهعد مسمد ِ مق د اما از
مسمد مق دتر هما ایتعا اسع
و از ایتا مق دتر وجدد
یدارد؛ یعه ایتعا تمام زیدگ اش با تق سد سععرشع شده ح
از روی تق سد اسع
ک عاشعق م شدد از روی تق سد
حرس م زید از روی تق سد اس ضعد تق سد اس
ادبسا
ک فکر م کهد اما ادبسا
یقآ ی مقابل ایتا اس
مقابل مسمد .ودا ایتععا یستعع
یقآ ی
ودا تمام ی منها و تد
های س ع
ک چهسن داس ع ا های را م یدیتععهد .ودا هما
کت اس
ک داس ا ودا را تدلسد کرد.
فایل شعر /شمارهی دهم 142 /
ع من یدیتهدهی این ک ان هت م ب چ دلس
سانسـور
م تدیسد این
اتهام رو بهم بزیسن؟ ببسهسن هرک هم باشعسن قاتل یک از شع صس های اینک ابسن دقسقن وق
ک شما این ک ان رو بت سن ش صس
این ک ان مرده بدد. ع دلسلتد قایع کههده یست ! ع ش صس
داس ا قرار یبدد بمسره ول وق
ک شما ک ان
رو بت سن مرد. ع من فق وداس م هدای عدض کهم فق همسن. برم گردد و ک اب
را باز م کهد
مثل همسش برای اینک زودتر ب وای برسم مجبدر بددم از وسع قبرسع ا بهذرم .زی روی قبری یشععت بدد بدو اینکع تدجه بع او بکهم راه وعایع را در رس
گرف م .ب
وای ک رسسدم زیم مشغدل شت ن هرسها بدد. حسیش م ند
نقد و بررسی
مثل همسش ع برای اینک زودتر ب وای برسععم مجبدر بددم از وسع قبرسع ا بهذرم .روی قبری یشت بدد با اینک هدا تعاریک م رف تشع س
ول م تدایتععع م ایدام و قساف اش را
بدهم .قساف زیبای داش
و ایدام ودشفرم ک
در تعاریک شعععب هم یدم را مجعذون ودد م کرد .تا ب اف اده بددم .داش ع
وددم یمدم مثل یک جهازه روی م کشسد و گری م کرد .دکم های لب گرف ن کردم .دیهر ل
ِل
جسغ
را باز کردم و شروع ب
در داسع ا ب چ مدلدل اشعاره دارد یا هر یشای ای ک در داسععع ا م یید با چ چسزهای اینهما اسععع .در ادام م صععل ب تدضععسح این مدضععدع م رردازیم .این داسعع ا ع رغم مبالغ یمسز بدد با اسعع عارهای ک برای سععایتععدر م سععازد جذان اس ع .داس ع ا اینگدی یغاز م شععدد ک
بدد اما حس کردم ته
سعرد اس .دوباره ب چهره اش یهاه کردم چشمای
مه قد باید بر داس ا احاط رسدا کهد و یشا دهد ک هر دال
باز
یدیتعهده مشغدل یدش ن داس ای
اس
و در ی گذری ک
بدد ول دیهر ر ک یم زد.
از کهار گدرسع ا دارد تدجه
از یکطرس ب حدص شده و از طرس دیهر کد گشادیاش
ز از طرف م تدایععد ییسمععای او بععاشعععد و از طرف گدر
گل کرده ک اب
را م بهدد تا ب حسا رف و هدای عدض
کهد اما کت از رش
دس ای
ع شما مظهد هت سد
وددش ک بر ی دراز م کشعععد اما بسا عسه داسععع ا ب گدی ای اسعع
این ک ان.
ک م اطب فکر م کهد او ب ی جا رف و با
زی ودابسده و یا ب زی یا مردهای تجاوز کرده اسععع .در این قتععم
ع مظهد ب ...؟ ع ب ق ل ش صس
را م گسرد.
ب زی ج ب م شدد .این
دارد داس ع ا را تمام م کهد و زمای ک بسرو
م رود تا هدای ب درد و دوباره برگردد و بهدیتعععد دچار
فایل شعر /شمارهی دهم 143 /
تدهم م شععدد ک ی ر سس یک سععایتععدرچ اسعع .از
م یدشععع « :با اینک هدا رو ب تاریک م رف »...یا اگر
وددش م ررسعد ک ییا این داسع ا من در ارشاد سایتدر
م وداسع ع
یم شدد؟ ییا تک ای از ک ان من را حذس ی داههد کرد؟ ما
بکهعد م تدایتععع
بعاید از این زاوی ب داسععع ا یهاه کهسم و اینجاسععع
ک
م ری
با زبا بسشع ع ر کار کهد و جم را زیباتر بسا بهدیتعععد« :بعا اینکع در هدا تاریک
»...
یدیتعهده این مدضدع را با یدع ق ل اینهما م کهد؛ ق
(ول م تدایت م ایدام و قساف اش را تش س
ک وددش مرتکب شعده اسع ؛ یک ق ل م ه .یادم هت
زیبای داش ).
ک اوایل ایقالن ی دسعع از بچ مللهای من ک عضعععد
باز هم ک م ی «قساف » را در دو جم ی رش
مجعاهعدین یعا گروههعای چعپ بددید وق
تل
تعقسب
کمس ع قرار م گرف هعد ازدواج م کردیعد .ازدواج کرد در فرههگ ایرای یعه یدع سععر و سععاما گرف ن و سععرب راه شد .والدین روس ای وق اسعع
م دیدید فرزیدشا چپ شده
یا کار سععساسعع م کهد برای
ز م گرف هد تا ب
بدهم .قساف ی سر هم تکرار
کرده اسعع .این مشععکال
یشععا دههدهی ملدودهی کم
واژگا یدیتعهده اس .وسع
واژگای یدیتهده بتسار مهم
اسع
چراک یق
یک شاعر و یدیتهده این اس
ک ح
اگر فضعععای تععازهای را و ق م کهععد ب دایععد وددش واژه بتازد.
اصعععآالح عاقل شعععدد و ب زیدگ روزمره تدج کهد .این
(تا ب وددم یمدم مثل یک جهازه روی
متعععألع در داسععع ا تمثسل ودب اسععع ؛ اینک در ای ها
افعال این دو جم با هم تهاسععب یدارید .فعل جم ی اول
شع صعس
یدیتعهدهی داسع ا ی زی را ک در گدرس ا
ماضع سعاده و فعل جم دوم ماضع بعسد اسع .ماض
دیده بدد در وای و ق م کهد .در ی سج باید از این زوایا ب
ساده ب سم
داسع ا یهاه کهسم و فراتر از داس ا برویم .الب اسم داس ا
ب وددم یمدم دیدم مثل جهازه روی
ب این تاویل و روای
بتسار کمک م کهد.
(داش
یعک داسععع ا یدیس را از یدع برودردش با ک م در هسئ یثرش م شعهاسهد .این متأل ک یثر م سن و زیبا باشد بازی ودایشع داش باشد بتسار مهم
زبای داسع ای و جذابس
اس ع .اما در این م ن یدیتععهده داسعع ای باید در اجرای داس ای
س
را رها م کهد و
گسرتر باشد.
اف اده بددم).
م رود .باید اینطدر بهدیتد« :تا
ماض یق
اف ادهام».
جسغ م کشسد و گری م کرد).
به ر بدد یدیتععهده اینطدر بهدیتععد« :ایهار جسغ م زد و بر صعععدرتم چهعگ م ایعداو » .یدیتعععهده باید جمال
را
م مدستر واقع تر و عسه تر بهدیتعععد چراکع داسععع ععا سععسهمای در م ن اسع یمععای
سععسهمای رئال؛ یعه یدیتععهده باید
دهععد و ی للظ ع را حس کهععد .اگر اینگدی ع
(مثل همسشع برای اینک زودتر ب وای برسم مجبدر بددم
م یدشععع
از وس قبرس ا بهذرم .روی قبری یشت بدد).
اف عاده؟ روی ییسمای وددش؟ روی ت سل وددش؟ یا روی
این جم زیبا یستع ع رشع
چراک ک م ی «قبر» در دو جم ی
سععر هم تکرار شععده اسع
و یدیتععهده م تدایتع
ب جای ک م ی «قبرسع ا » از «گدرس ا » اس اده کهد .تدج ب این یکا
دق
یدیتهده را یشا م دهد .یدیتهده باید با
زبا بازی کهد در یثر ویراژ بدهد و ی را زیده یه دارد ی
این سعععدال رس
م یمد ک ییا روی وددش
ی ز ؟ ی ز ک تهها جسغ یم کشععد چهگ م زید و جا را
م کهد تا وددش را والص کهد .یدیتععهده باید ک مات ورز دهد با ی ها بازی کهد تا صله ها باوررذیرتر شدد. (دکم های
را باز کردم و شروع ب لب گرف ن کردم).
این جم بسا بتعسار بدی دارد .یدیتهده م تدایت
اینک فق یثر را وسعععس بداید و با ی وشعععک و ب حس
زیباتر بهدیتعععد« :دکم های
برودرد کهد.
گرف ن».
(با اینک هدا تاریک م رف :)...این جم ضعععف تالسف
(دیهر ل
دارد و فاقد معه اس .یدیتهده باید این جم را اینگدی
ودن اسععع
ل
وس
را باز و شعععروع کردم ب لب
بدد .اما حس کردم ته
سعععرد اسعع ).
کع یدیتعععهده در این جم از فعل مجهدل
فایل شعر /شمارهی دهم 144 /
اسععع اده کرده اسععع .چد اگر ب فرض م گ ل
« :ل
کرده بددم» دیهر ی تعاویعلهعا (روی ودد یا روی
ت سل ودد اف اد ) از دس
م رف
ول فعل جم ی اول
یم تداید سععاده باشععد چراک جم ی دوم بعد از جم ی اول ات اق م اف د یعه ی ز ل ی م اف عد .در یهعایع ل
بهدیتد« :دیهر ل
به ر اسععع
شده بدد ک مرد روی این جم را اینگدی
شده بدد».
(از یععکطعرس ب حدصععع ع شععععده و از طرس دیهر کد گشادیاش گل کرده بدد). یدیتععهده در این قتععم شع
زاوی ی دید داسعع ا را ب سععدم
ک ب حتعس
یثر
م ن و القای ی تدجه کههد .زیر ردس
تغسسر م دهد .اما واژهی «کد گشادی» ب این فضا
یک یدیتعهده باید ود جریا داشع باشعد زیده باشععد و
یم ودرد و بسا ضعععسف اسع .یدیتععهده باید ویژگ ها و
ی س بکشد .زبا باید مهآق و باوررذیر باشد .دیالدگ باید
کهد .هر ک م ای
ببرد .س دیالدگ اول از مهآق
مهآق یثر معسعار را بداید و ی ها را رعای
زیده باشعد و داس ا را رس
ک در داسعع ا م یید باید یمای ای از ی مهآق زبای ک در
زبعا معسعار اسععع عاده م کههعد امعا در دیالدگ یور زبا
این
م شعکهد و ب زبا لدگد تبدیل م شدد .ما در کالج داس ا
داسع ا اجرا شعده اسع
باشعد .یدیتعهده م تدایت
جم را اینگدی بهدیتععد« :تهب اش باز گل کرده و ک اب
بعارهعا بر این یک تاکسد کردهایم ک زبا دیالدگ باید زبا
را م بهدد بعد هم داول حسا م شدد تا هدای تازه کرده
لدگد باشد و زبا داس ا یباید بشکهد؛ یعه اگر یدیتهدهای
باشد». (اما کت از رش
بع زبعا معسعار م یدیتعععد یبعایعد زبای دس ای
بالعکس .اینگدی مشععکال
را م گسرد).
را تغسسر دهد و
یشععا م دهد یدیتععهده دق
ک مع «دسععع عای » در این جم ع با مهآق زبای حاکم بر
یدارد؛ دق
داسع ا همودای یدارد .ب جای این ک م یدیتععهده باید از
( -دقسقن وق
«دس های » اس اده م کرد.
ک ان مرده بدد).
(ع شما مظهد هت سد.
جم ی دوم ات اق سععع
ع مظهد ب ؟
یم شعدد ماضع بعسد را بعد از ماض ساده یورد .یدیتهده
ع ب ق ل ش صس
این ک ان.
در داس ا یدیت حرس اول را م زید. ک شعما این ک ان رو بت سد ش صس
اتهام رو بهم بزیسد). این جم باوررذیر یستعع .هسچ ر ستعع در برودرد با یک
یق .اینها یکا
مجرم یم گدید شععما مظهد هت ع سد .یدیتععهده به ر بدد از
تدج کهد .به ر اس
اینگدی
بهدیتعععد« :من بع شعععمعا مظهدیم یقا» .این دیالدگها باید
داشع باشد باید زما
و افعال را بشعهاسعد .ماض بعسد قبل از ماض ساده م یید ماضع یق
زبعا لدگد اسععع عاده م کرد .مث ن م تدایتععع
ک بعد از ات اق اول م اف د رس
باید ب م هدم زما و تدال ی دق
-من یدیتهدهی این ک ان هت م .ب چ دلسل م تدیسد این
بعد از ماضع سعاده و فعل حال بعد از ماض سععادهایسعع
ک یدیتععهده باید ب ی ها
اینگدی بهدیتد« :دقسقن وق
ک ان رو بت سد ش صس
ک شما
این داس ا مرد».
در ادام هم داسع ا همسن مشکال
را دارد .دیالدگیدیت
طبسع تر یدش شدد باید روی ی ها بسش ر کار شدد تا شبس
ضععسف اس
با این حال از یظر تمگردای
ترجم های ب جا ایرای یباشعععد .م رجمهای ایرا زبا را
طرح داسع ای
یدیتهده ودن عمل کرده و حسف اس
یم شهاسهد و تهها ک ما
را کهار هم قرار م دههد ب ی
این
این سدژه با یثری کمدق
وران شدد.
شکار سدژه و ک
فایل شعر /شمارهی دهم 145 /
رعایسن ایعداو ع بدد .مرد امعا بع زمعای فکر کرد کع برای
قـاب پنجـره
وداس
اولسنبار ز را دیده بدد دسع راچ شععده و وق
بدد از فروشعععهعاه ک او برای ورید ب ی جا یمده بسرو بساید با صعدر
ب شسش ودرده بدد .ز سع کرده ج دی
وهدهاش را بهسرد اما مرد وهدهی یهت ی او را شهسده بدد. ز یهاه
را دوباره ب رهجره دوو
تدی چشععمهای
ب کشععع های ک
ب سععاحل م رسععسدید .یقاش ب ز ِتدی
تاب د یهاه کرد ریگها را با هم ترکسب کرد و تدی سعععاحل رتععربچ ی سععساه را کشععسد با ته لُ یسعمای ب را داش
ک شععدر
یب
و روی ماس ها بازی م کرد .دُریاهای
تدی سععاحل رتععر را ک دیدید بالهایشععا را باز کردید و دوسع تای اوج گرف هد سم جهع
دریا .یک از ی ها در والس
ی قعدر ررواز کرد کع از تعاب د بسرو ررید .بالهای
ریه اش را روی لبعاس سععع سد یقاش تکاید وددش را ب یشت
را
بآری قرمز کدبسد و ریگ از تدی بآری راشسد روی مای دی
ک ب قان
را روی لک ی سععریسعع سنها و
روی س رای ای ک یک رای اش لق بدد .ق ممدی
برداشع
و ب سع سدی بدم وسره شععد .چشم
رهجره اف اد دریا را دید ک بسرو از رهجره یرام بدد و دُریاها روی ی چرخ م زدید .ق ممدی
را فرو برد تدی یب
دریا
را کشعععسعد و بععد روب روی ی سعععاو مای با رهجرههای شعععسشععع ای .ریه کشسد ک دس
را عدض کرد ز را روب روی رهجره های ز ک روی سععرامسک سععساه و
سعع سد کدبسده م شععد در فضععا رسچسد .ز هما طدر ک در یک دسعع
هرس یلدچ بدد دسعع
سعرشعای ها کشععسد و هاج و واج ب اطراف زده دوباره ب بسرو وسره شععد و یهاه سعاحل و از ی جا ب سم از هرس تدی دسع
دیهر را روی شععکم
سعععم سعم
یهاه کرد .ما را از کشعع ها ب
رتربچ چرواید لب هدی زد و
یلدچ ای برداشع
قرمزش برد .رتععربچ یهاه
ب کمر یلدچ م ودرد.
صععدای تقوتدق ک
کرمریگ ز .ز ایهشعع
و یزدیک لبهای
را ب دُریاهای دوو
ک از
دریا اوج م گرف هد .ردشعععا را دیبال کرد و دوید دریا یلدچ از دس
ز ب زمسن اف اد و کشسده شد
روی سعرامسک س سد ز دس های هری
را روی شسش
بریمععده اش قرار داد و یرام یرام وددش را تععا کهععار رهجره
گذاشعع .رتععربچ ج دتر رف
دسعع های ز لرزید و
رسعععایعد .رهجره را کع بعاز کرد باد مدهای ررکالغ اش و
رسشای اش عرق کرد مرد از جای
جاب جا شد و با یهرای
مدهعای ل ع
یقعاش را بع هم ری
.یقاش ق ممدی
سع سد کرد و دُریاها را روی سآح ین کشسد تا وق
را ز ب
ب ز یهاه کرد .رتععربچ تا وسعع دریا رسععسده بدد ز با دسع
ب شعسش کدبسد حاال دیهر او را یم دید فق دریا
بسرو یهاه م کهد دُریاها را ببسهد .ز سعععرش را برگرداید
بدد ک مدج م زد .سرش گسج رف
روی رسشای .یقاش گدش ای از اتاق
سم
هالل مدهای
ری
مرد را کشعععسعد تعا وق
ز سعععرش را برم گردایعد و ب
چشععمهای مرد یهاه م کهد درسعع برای اولسنبار ب چشععمای
یاد ی زمای بس د ک
زُل زده و از وجال
شسش جا ماید .مرد ب سرع در هما حال
و رد یاونهای
روی
ز دوید یقاش مرد را
ک م دوید در هال ای از سععساه ملد کرد.
یهاه ب تاب د ایداو
و ق ممدی
را شت .
سععرش را هرا ابعی
فایل شعر /شمارهی دهم 146 /
یک ی دیهری ک م تدا ب ی اشععاره کرد این اسعع
نقد و بررسی
به ر بدد داسعع ا در جای ک بچ ب سععم جذابس
داسعع ا در این اسعع
م رود در صعدرت ک وص
ک ب سععم
اکرا و فس م
داس ا مدر این اس
ک
برش ع از زیدگ را یشععا دهد یعه اگر رما را یک فس م در ی ظر بهسریم داس ا یک یا چهد عکس اس .یدیتهده با ت سل در م ن اثر و صع ع ل رردازی این
تکهسک و با دوال
داس ا را تبدیل ب یک یقاش م لرك م کهد .در واقع زی ک دارد از رهجره یهاه م کهد ودد یقاش اس
و یقاش اب دا
دیدما ودد سعپس ز و سعاو ما شسش ای را م کشد و ب همسن صعدر
هم چسز از واقعس
دریای در بسرو یستع ع
وارد یقاش م شدد.
اما یقاش این دریا را در یقاشع ع
کشعسده و بعد ی را ب دیسای بسرو یتب
م دهد و در کل
داس ا این رابآ وجدد دارد یعه در کل داس ا گاه از دیسای بسرو چسزی ب یقاش اضاف کرده و گاه از یقاش چسزی ب بسرو ای قال م دهسم .چشععم ما ب دلسل دارا بدد تکهدلدژی قدرتمهدش صعع لا
یا ب اصععآالح فریمها را
م بسهد و با کهار هم گذاش ع ن ی ها باعِ م شععدد ما جها را اینچهسن ببسهسم .یک فس م هم در اب دا یقاش ع س ع
و بعد
یک یقاشع م لرك تا در ای ها ب دوربسن و فس م م رسسم. در اینجعا یسز همسن ات عاق م اف عد .چد در یقاشععع این امکایا
وجدد یدارد شما شاهد اس اده از یک تکهسک تازه
و زیبا هتعع سد ک ب وسعععس ی ی ما ب یک اینهمای بسن واقعس
و یقاشععع با ّهن یقاش م رسعععسم .در داسععع ا
سپسدودای و فاص گذاری وجدد دارد یدع فاص گذاری ب ی ع م ن فضای داس ا را برای ما
مدر .اریسشعن افک
م سعازد .ما گاه ب داول داس ا و ی زیدگ م رویم و م بسهسم کع هم چسز در ودم
هم هتععع هد و یکدیهر را
گت رش م دههد .اگر ب داهم در یقد این داس ا س بعاشعععم بعاید گ اسععع
گسر
از یلدچ ای ک ز در حال ودرد ی
تهها ویار ز را م تدایم ت سل کهم .بچ ی بسرو از
رهجره م تدایعد یهرای همسن ز بعاشعععد زی ک در حال تلمل ریج بارداریسع
و ییهده رترش را در دریا م بسهد.
ک
دریا م رف
تمعام م شعععد .یعه در اوج و در یک تع سق مآ ق .در این صعدر رس
داسع ا بتسار زیبا م شد .داس ا را فاص گذاری
م برد .در این داسععع ا سعععدررئال وجدد یدارد و در
عدض بعا ت س
فرهس ع مداج ایم ت س
ک ابژهها را ب
درسععع
کهعار یکعدیهر م چسهعد .در ب
بعدی یقد در
چستع
این داسع ا و ی چ ک م تدایتع
داشع باشد
کهکاش م کهسم. روی س رای ای ک یک رای اش لق بدد ).در داس ا
(یشت
باید از ابهام هم اسععع اده کهسم .یدیتعععهده م تدایتععع جم ی« :یشععت ع
روی س ع رای ای ک یک شععا لق بدد»
اسععع عاده کهعد و بعا ب چال فه سع
از
او را ب سعم
کشعععسد ّهن م اطب ک
س رای هدای
یباید هم چسز را تکرار کهسم( .ق ممدی س سدی بدم وسره شد .چشم
کهد یعه ما مدام را برداشععع
وب
ک ب قان رهجره اف اد دریا
را دید ک بسرو از رهجره یرام بدد ).در این سآر به ر اس یدیتعهده ب تش س
( )Personificationتدج داش باشد
تا یثری زیباتر داشع باشعسم مث ن م تدایت
بهدید« :دریا
را دیعد کع بسرو رهجره یرام گرف بدد .دریا دور ی چرخ م زد». (صععدای تقوتدق ک
های ز ک روی سععرامسک سععساه و
سعع سد کدبسده م شععد در فضععا رسچسد .ز هما طدر ک در یک دسعع
هرس یلدچ بدد دسعع
دیهر را روی شععکم
بریمععده اش قرار داد و یرام یرام وددش را تععا کهععار رهجره رساید ).یدیتهده به ر اس
ب جای اس اده زیاد از ک م ز
از ضععمسر او اس ع اده کهد تا یثر زیباتر شععدد .در این سععآر م عاطعب از بریمعدگ شعععکم ز م دجع حعام بدد او م شدد .این م تداید دو تاویل داش باشد؛ اولسن تاویل این اسعع
ک بچ ای ک بسرو از رهجره در دریاسعع
ییهدهی بچ ای باشععد ک ز او را باردار اسعع دیهر ز فرزید دوم
م تداید و در تاویل
را حام اسعع ؛ این یشععا دههدهی
تاثر و فضعای معهای س ( .رهجره را ک باز کرد باد مدهای
فایل شعر /شمارهی دهم 147 /
ررکالغ اش و مدهای
یدیتععهده سععع یم کهد
یقاش را ب هم
هم چسز را برای م اطب
ل ع
ری ع ).در اینجععا
تدضسح دهد.
داسععع ععا لد م رود
(ز یهعاه
یعععععهع
م بسهسم ک ع
را دوباره ب
رهجره دووع ).این بسا
یدیتععهده با تکهسک ب
صععلسح یستع .یدیتهده
ما م فهماید ک یقاش
بعاید در یدرس صعععلسح
همعا ز اسععع .ما
داد بع م ععاطععب دقع
الما های داریم ک از
کهد .در این سععآر ز در
للاظ چسدما درسع
حعال یهاه کرد ب رهجره
کهعار هم قرار گرف اید( .یقاش ق ممدی
را سععع سد کرد و
دُریاها را روی سعآح ین کشسد ).یدیتهده یم گدید دریاها را دیعد کع روی سعععآح ین چرخ م زیهد ب ک دریاها بر سععآح ین کشععسده م شععدید .در اینجا فضععای داسعع ا معکدس م شدد؛ یعه حاال ب جای اضاف شد واقعس بسرو ب یقاشع
از
شعاهد افزود یک یقاش ب جها بسرو
هت سم .رس دریاها و همسنطدر کم بعد در داس ا رتری
یستع
ب ک از طریق رهجره یهاه ب چسزی دوو م شدد
رس این جم باید ب این شعکل اصالح شدد« :ز یهاه را ب سععاحل دوو » یا «ز یهاه تدی چشمهای
را ب کشعع های ک
ب ساحل م رسسدید دوو ».
(تدی سععاحل رتععربچ ی سععساه را کشععسد با ته لُ شععدر
یب یسععمای ب را داشعع
ک
و روی ماسعع ها بازی
م کرد).
ک در دریاس
ت سل هت هد( .ز سرش را برگرداید هالل
زمای ک یدیتهده باهدش عمل م کهد م اطب م تداید با
ری
روی رسشععای .یقاش گدش ع ای از اتاق مرد
تاویل کرد یدرسهای ک در م ن داده م شعععدد ی ها را
ز سعرش را برم گرداید و ب چشمهای
بتعع دهد داسعع ا های دیهری ب ی ها بب شععد و از این
مدهای
را کشعسد تا وق
یک مرد ب داس ا اضاف
مرد یهاه م کهد :)...از این قتم
م شعدد ک شدهر ز یا هما یقاش اس در رایا داسع ا مشع
و یق
م شععدد .در این قتععم
این مرد با یک
مسکروداس ا مداج ایم ک ب ودب اداره م شدد. (درسع
یاد ی زمای بس د ک برای اولسنبار ب چشعمای
زُل زده و از وجال
سرش را رایسن ایداو بدد .مرد اما ب
زمای فکر کرد ک برای اولسن بار ز را دیده بدد دس راچ شعده و وق
وداسع بدد از فروشهاه ک او برای ورید
ب ی جا یمده بسرو بساید با صععدر
ب شععسش ودرده بدد.
طریق مشعارک
والق داش باشد .در این سآر هم م دج
م شعدیم ک رتعربچ هما بچ ی درو شکم ز اس ریگ یب یسعمای شعدر
و
رتعر هما ریگ یب دریاس ؛
یعه معا در اینجعا یک دوتای یا یک دیالدگ بسن یقاش و ز ت سعل و بسرو یب دریا و یب یسعععما داریم .اینها ات اق و ب رب یست هد و از للاظ یشای شهاس معها دارید. (یک از ی ها در والس جه
ی قدر ررواز کرد ک از تاب د
بسرو ررید). اسع اده از این یدع بازی در یثر بتعسار زیباس .اینجاس
ز سعععع کرده ج دی وهعدهاش را بهسرد اما مرد وهدهی
ک ما باز م دج یک یقاشع م لرك م شععدیم .اما این دریا
یهت ی او را شهسده بدد).
ک از یقاش بسرو م یید کست ؟ او م تداید هما رتری
ماجرای یشععهای ز و مرد حام شععد ز و رابآ ی بسن ی ها در این قتعم
ب صدر
سپسدودای اجرا م شدد و
باشعد ک غرق شعده اسع
یا م تداید ودد ز باشد ک از
زیعدگ بسرو اف عاده یعا تعاویلهای م رابآ ی عاشععقای ک ز را ب سععم
ف دیهر یا یدع فردا م برد .معمدلن
فایل شعر /شمارهی دهم 148 /
کتعععای ک مه ظر امسد م مایهد یدمهای یاامسدی هتعع هد و در زیتع
یدمهای یاامسد معمدلن معضع
ش صس
ودد
داریعد .در ادامع م ودایسم( :ردشعععا را دیبال کرد و دوید دریا یلدچ از دس
سعم
ز ب زمسن اف اد و کشسده شد
روی سععرامسک سعع سد )...ما اینجا باز تصععدیری داریم ک یلدچ در ی یق
مهم دارد .چرا یلدچ ل م شعععدد؟ در
اینجعا م تدایسم بهدیسم یلدچع ای کع لع م شعععدد هما یآ ع ی درو ز اسععع دسع های هری
هم در داسعع ا بهسرد .چهدی م تدایسم داسعع ا را از راوی ودا جدا بکهسم؟ به ر اس سعم
داس ا دچار تع سق شدد .بچ ب
دریا م رود و م اطب باهدش ودد باید از ل شد
یلدچ م دج غرق شعد رتر در دریا شدد .در داس ا باید از طریق یشای ها حرس بزیسم چد با ک م سر و کار داریم یم تدایسم یشععای شعمای
داشع باشععسم .اغ ب یشععای ها یا
یمای ای هتع هد و یا یمادین .یشای های یمادین ودد ک ما هتعع هد و یک مدلدل بسروی دارید .ک مات ک ابژه هتعع هد
کع حععاال غرق م شعععدد( .ز
را روی شسش گذاش .رتربچ ج دتر
یک مدلدل بسروی دارید و ی های ک سعععدژه هتع ع هد یک
رف
دسع های ز لرزید و رسشععای اش عرق کرد مرد از
مدلدل تاوی
و معهای دارید .اما یشای ی یمای ای چست ؟
جای
جاب جا شعد و با یهرای ب ز یهاه کرد .رتربچ تا
یشعای یمای ای هما حال های اس
وسعع دریا رسعععسده بدد )...این قتعععم
باید قبلتر از «...
ردشععا را گرف
و دوید سععم
همچهسن قتععم
«یقاش مرد را در هما حال
دریا »...یدش ع م شععد و ک م دوید
و
را شععتعع » اضععاف اسعع
و
و داسعع ا را وران
قدرتمهدتر بدد برود
ک یم وداهد رتععربچ را قآعن بکشععد
یم وداهد بهدید رتر غرق شده و برای
داسع ا از یشای های یمای ای ب ودب اس اده شده اس ارتبا های زیبای بسن این یشعععای ها باعِ زیبای داسععع ا
م کهعد .در واقع بعا این کعار یک دایای کل باهدش وجدد دارد دایای ک
مثال یلدچ یک یشععای یمای ایسع ؛ یمای ای از یآ ای ک ب ایدازه یک یلدچ در شعکم ز بزرگ شده اس .در این
در هال ای از سعععساه ملد کرد .یهاه ب تاب د ایداو ق ممدی
ک م بسهسم؛ ب عهدا
مج س عزاداری
م شدد .یثر داس ا هم باید ب سم یعه مثل یهاه داسعع ا .سععاو
و قدر
رسشعرف تر از یثر ی اسع .به ر اسع بدد یثر بسش ر کار کهد.
ت سل ی بتععسار یدیتهده روی روا
فایل شعر /شمارهی دهم 149 /
ی ی داره ».لب هدش شععبس یک یشععهای دور بدد .این شععد
چمـدان
رف سم شسرینتر
شعروع یشهای دوسال ی ما ک هرچ رس
روی
شععععد .ب ع مععلض اینک ع وددش و دو رک صعععهدل هاشعععا جا گرف هد شعععال و مای دی کدتاه دریورد .روی رهج های بعد ک ک
را
ب هد شد و رر شا کرد ت کابسنِ.
هایشا را دریوردید و در تمام مد بددید .همسن کارش باعِ شد وق
ررواز بدو
من هم ک
هایم
را دریوردم جاسعععم ه لب و لدچ یچسهد و مث ن یهدید: «بععده ود مردم چ م گن؟» .بعععد فهمسععدم تلدیععلدارِ سع سعال ی بایک اسع .شع
ماه اس
م رود تعآسال .مدهای ب دط
صععدر
طالق گرف و سععبزهاش را ب
چشععم م یورد و همسن باعِ شععده بدد دهن بزرگ
دیده
یشعدد .هر دو یدامس بادکهک شا را تهد و تهد م ترکایدید و وهدههاشا را رر وزوزیشععا را وس
م کردید بسرو .مع دم بدد ک مدهای دوسع
دارید .چسزی ک من هسچوق
باهاش کهار یسامدهام .طدری سرش با دو رک بع یظرم هر فرودگعاه بدی وعاصععع م دهعد .فرودگاه
گرم بدد ک
ی همسعدم بعاالوره مدسمدس کرد ِ مهما دار را یم دید یا
یرالیدو بدی قهده و فرودگاه رکن ک ی سعععر دارد و ی ت
م وداس
بدی سس سدیا .جاسم م گدید« :اهلل اکبر! ولک قد یبادای ».
تک سف وددشعععا را م دایهعد .یعکبعاره مل رم مهربا و
در
عاشعق کمک کرد ب وایمهای تهها و ب کس م شدید .در
و م رود ج دی ریل م ایتعع د تا چمدا ها از دسعع یروید .شععسرین این بار مدهای شده .وق
به
را ب دید کرده .کم چاقتر
گ م« :م ودای م با تدر بریم چسن ».فدری
مد
او در وماری بماید .الب اینطدر وق ها مردها
ررواز یک ک انِ ترک بسامدزیم در دس
ب طرس دو رش برم گش
وم گ
بدد و ه
« :بِهسم یدیم شسرین»
گ ع « :مهم م یم .بعایعکمد با چسهسا مراوده داره .من ک
و از دو رش اسععم
چسه م شععهاسععم» .دو رش را یساورد .مازیار را بغل م کهد
تدر ب من و جاسععم ک هسچجدره یم تدایتعع سم با لهج ی
تا شالم را داول کسف جا بدهم .مازیار با مدهای شسرین ور
کمک کرد .جاسم
م رود .شععسرین را از دو سععال رس
ک برای عسد م رف سم
اس ع ایبدل م شععهاسععم .داول صععف وروجِ فرودگاه تهرا دس
دو رش را گرف بدد .هر دو ش دار صدرت ردشسده
را م ررسععسد .در مد
جهدب یک ک م ترک ب غدر کهسم وس
یک ه ای
ملدِ تر و فرزی و سعر و زبا ِ شععسرین شده بدد .چسزی ک یم گ ع
ول من از برقِ یهععاه
چهدبار هم حتععاد
م فهمسععدم .راسععع
تا دم دههم باال یمده بدد ول لهدهای
بددید و کدل داشع هد .ب جاسعم گ م« :یسهاشد کن ایهار
دم ب دقسق ی مازیار حرصععم را دریورده بدد از بسک مثل
« :باز
چمدا ها روی
وعایدمع دسععع
بچهس
رو گرف » .جاسعععم گ
یک رههدئن در راه دسعع شععدی بددم .وق
وسالباف کردی؟» شععسرین بهد کدل اش را جاب جا م کرد و
ریل رسععسد شععسرین چرخ را ج د کشععسد چمدا بزرگ را
وال کهار
اول و دو چمعدا کدچعک تر را ب ترتسب روی ی چسد با
شال چشعم
ه سر م ودرد رایسن .وق
ک برگش
اولسن چسزی بدد ک باهاش یشها شدم .با یهاه
شععکم من را یشععای گرف
و ب دو رش گ
« :ببسن وال
دو رش یعک زیهدرا
چهار طبق سعععاو
و اطراف
رایسد .ه سععرك م کشععسد .من روی یک یسمک
یشععت ع
را
فایل شعر /شمارهی دهم 151 /
بددم و وددم را باد م زدم .جاسععم دیهر داش ع اما چسزی یه صف کرد و گ
م ترکسد
.هم ک جمع شعععدیم لسدرما هم را ب « :اول م رویم مسدا تقتسم».
شععسرین ه شععماره م گرف
و دس ع
دو رش را س ع
گرف ع بدد .ههدز از فرودگعاه یزده بددیم بسرو ک مردی از رشععع
شعععسرین را بغل زد و در هدا چرواید .هما مدقع
یدامس دو رش روی صععدرت (بعد اسم
رو بهم گ
رهن شععد .لبهای اورها
) ههدز روی لبهای شسرین بدد
ک جاسم تقریبن داد زد« :ود ی کم تهدتر قدم وردار». شسرین مازیار را ب من م دهد و ب جاسم کمک م کهد تا چمدا ها را سعععدار چرخ کهد .جاسعععم ه ب چسه ها یهاه م کهد و م گدید« :ولک ب هم ی درین .م شععکهسن» و ب شععسرین چشععمک م زید .شععسرین ایهار ی ایهار ک جاسععم حرف زده بع دور و برش یهاه م کهد و برای مازیار زبا درم یورد .م دایم مراعا
مرا م کهد ک ب جاسععم چسزی
یم گدید .فرودگاه رر اسععع یعک رالکعار
از لسدرهای چسه ک هرکس
کدچعک را باال گرف تا تدر وددش را رسدا
کهعد .مازیار را روی چمدا ها م گذارم .راه م اف سم .ههدز ب ری
ک متافرها را م برد یرسسدهایم ک یک مرد چسه
از روب رو وهدا رس
م یید.
جاسعم م گدید« :ولک مهمد یداز اومد رسشداز ».ههدز حرس جاسعم تمام یشعده ک گل از گل شسرین باز م شدد. دس
نقد و بررسی
تکا م دهد .مرد یزدیک م شدد و م گدید« :ی ها».
شسرین با مرد جدا چسه دیده بدس م کهد« .ل » با ما هم سالمع سک م کهد و چرخ چمدا شسرین را م گسرد .مدقع وعداحافظ درِ گدشعععم م گدید« :ب
زیگ م زیم رف
بازار جایماز برا مامایم بهسر ».جاسععم مدهای مازیار را تهد و تهد صاس م کهد و م گدید« :تهدتر قدم وردار ود».
در شعععر و داس ع ا برای ی ک چسزی بهدیسم باید چسزهای دیهری بهدیسم؛ یعه برای اینک ع در مدرد چسزی حرس بزیسم باید اب دا اطراس ی چسز را بشععهاسععسم .در این داس ا یک تمثسل از ی ات اق رخ م دهد .داسععع ا ب ی ک طرح عجسب و غریب داش باشد با بازیهدش های زبای و بسا شع صس
جزئسا
داس ا را رس
م برد و باعِ م شدد
ودایهده جذن اثر شعده و ی را دیبال کهد .یدیتهده داس ا را معایهعد یعک یقاشععع م لرك بسا م کهد ک در ی هم ب حرک
هت هد ب جز راوی و شسرین و با زیرک کاراک ر
شعععسرین را برای م عاطب بازسعععازی م کهد و ب شعععرح چهدیه شععکل گرف ن رابآ ی راوی و شععسرین م رردازد. ات اق اصع
داسع ا در تدر ترکس اف اده ک راوی و شسرین
با هم یشها شدهاید و صله ی فرودگاه ات اق تال اس . به ر اسع
یدیتهده سآر اول داس ا را حذس کهد .چد با
یدرسهععای کع وجدد دارد صعععلهع ی فرودگععاه در ّهن م اطب شعععکل م گسرد .بدینترتسب تمهسد داسعع ا هما اب دا مآرح یم شعععدد ب ک ّهن ودایهده فعال شعععده و با کهجکاوی بسش ری داس ا را دیبال م کهد. (شعععسرین این بععار مد هععای تمهسدیس
را ب دیععد کرده) :این سعععآر
برای شروع معرف ش صس
شسرین.
(مازیار با مدهای شعسرین ور م رود .شععسرین را از دو سال رس
ک برای عسد م رف سم اس ایبدل م شهاسم ).در این دو
جم هم «شعسرین» دوم باید حذس و ضمسر «او» جایهزین شدد. در اصعل مدضعدع داسع ا این اس هرجا ک هتعع
ک ش صس
«شسرین»
اسععبان شععادی و ودشعع ودد را فراهم
م کهد و رارتهر ودد را همراه دارد .این فضا بدو قضاو مری ناصر
یدیتعهده بر این شع صعس زیبای اسع
شکل م گسرد و این یهاه ید و
ک از ز ایرای در وارج از کشععدر تصدیری
که مهد ب دس
داده اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 151 /
دوربسن بر دو ش ع صععس
در این داس ع ا کدتاه قرار اس ع
راوی و شسرین و رابآ ی ی ها زوم کهد با این حال تلرك و فدکدس اص
و ش صس های مازیار
روی شسرین اس
و جاسعم ب عهدا ب شع از راوی تدضسح داده م شدید یا دو ر شعسرین بهای ای برای ررداو ن ب شع صعس
شععسرین
شعسرین یشعا م دهد ک ب واطر دوس
با راوی ب جاسم
حرف یم زید .شعسرین یماد زی یزاد اس
ک از همترش
جدا شعععده و در حال تجرب ی زیدگ اسع ع .وق
زوایا ب داس ا م یهریم داس ای مدفق اس .در واقع این اثر داسع ا وضعس
اس .برش های زیبای هم در داس ا
اسع .بتساری چد طرحملدر هت هد و تصدر م کههد در
وجدد دارد؛ مث ن در قتععم
این داس ا را
داسع ا کا
داسع ا کدتاه باید از سدژهای واص یدش مدفق یم دایهد؛ در حال ک در یدیتععع
از این
اورها اسع
ک شععسرین در حال بدسععسد م شدد و ب حال بازم گردد.
داسععع ا کدتاه
در واقع دو سع ر ترکس و چسن اینهما هت هد .اگرچ یثر
عادی مهم اس .زبا باید هم چسز
داس ا در جاهای یساز ب اصالح دارد با این حال یدیتهده
را با یشعععای ها بسا کهد چراک زبا مه عل و سعععدژهملدر
با زبا ب ودب ش صس رردازی کهد و در
یدشع ن از مدضعدعا یستع
و ب همسن دلسل داس ع ا های از این دس ع
هتع هد .داسع ا ریزباف
اس
و دوربسن یدیتهده چسزهای
ریزی را ب م اطب یشا م دهد و با یمای ب ش ع صععس
جذان
ی ها ودایهده
افراد داس ع ا ر م برد؛ مث ن در س ع ر اول
راوی حام اسعع
و در سعع ر دوم شععسرین دو رش را ب
همراه یم یورد .اینهعا یکعا
جالب هتععع هد ک از طریق
ی ها یدیتعهده ب ش صس ها م رردازد و فضای داس ا را م سعازد .در داسع ا چهد تصعدیر وجدد دارد؛ تصدیری از ز ایرای ک با شدهرش ب س ر وارج از کشدر رف اس ؛ شع صعس
جاسعم ک تعصعب مرد ایرای را یشا م دهد؛
مث ن در قتععم
ک شععسرین در ترکس و چسن دوس ع ا مرد
ودد را در یغدش م گسرد و م بدسعععد تلمعل یم کهععد. شععسرین تصععدیر یک ز یزاد اس ع .از یشععای ها م تدایسم دریابسم ک ز جذاب هم هتععع
چراک در هر کشعععدری
م تداید رارتهر بهسرد .این شعع صععس
مس
یدارد و مایهد
ز غعرب رفع عار م کعهد .یهعاه کعهعع مهعدی را هعم در
تدایتع اسع
عسن حال از مدضعدع سعاده داس ای جذان و ق کهد ک ودایهده را با وددش تا ای ها بکشاید.
فایل شعر /شمارهی دهم 152 /
ههدز شعدق جشه ک سمپاد برای رترم و دوس ای
تولك
گرف
بدد زیر ردسعع م وول م ودرد و باورم یم شععد ک ب این ده شععب وبر مرگ یادر را بشععهدم.
زودیها ی هم سععاع
داشعع م فکر م کردم لذ های این دیسا از دود سعععسهار هم زودتر ملد م شعدید ک جم ی همسشع ی رضا در گدشم زیگ ودرد. ع یدم اینقدر ب جهب ؟ م گدید .یور من با وبر مرگ هرکت ب قدل رریده
راس
بازها چهد روز م روم «تد لک». همسن دو روز رس
بدد کع در بعالکن با هم یاهار ودردیم.
باد کاجها را وادار ب رق
کرده بدد و ب ما ک از شععرج
تابت ا وسس شده بددیم ال ا ک
م کرد .یادر هم با مقه ها
بلععِ کرد کع «مدتدر زیمهسِ یلمععای به ر از تمععام
مدتدرهاس » .بعد ی هدی لب ی یس سنِ ت شرت و با رُزی ک مث ن م وداسععع
را باال زد
تاب د هم یباشععع ول بدد
بازوهای بادی بس دیهه اش را ب حمزه و راشعععد کاب مثعل ترکع رف ع بددید باال یشعععا داد و گ
ک
« :من بچ ی
همسن روسعع ام .از بچه تد این جههال چدن بریدم .همسن گعاوا ک این اطراس رالساید مال بابام و برادراما .م تدیم در را ک باز کردیم گدیهدهی ب ب سعع صعععدای
را یرام
کرد« :بدی بدفالد تمتاح را ب سآح ین م کشاید». دود سعععسهار هم تا دم دها ما رایسن یمده بدد .مه
یداد
عرقما وشععک بشععدد و یک کالم از حال و هدای جشععن بهدیسم .مآمئهم کف دسععع هععای صعدای
وسس بددیعد و لرزش
مثل وق های بدد ک سععرمای بُریده یهدی بدود
داول شکم یدم .ج د یمد و گ یداد بپرسم و گ
« :بپرس چ شده!» .اجازه
« :مجسد بههاه زیگ زده ک .»...
واکهشعععم را در برابر وبر مرگ یعادر ک دید با هما للن همسشعععه کع مث ن مرگ برای اف اده اسع
گ
یک امر عادی و رس
را
« :اوووو حاال چ مجتععم شععدی .وب
هم ع ی ع روز م مسر دیه ع هرک ی ع طدری .یععادرم اینجدری!» .بعد هم ت م ی دود سسهارش را ک حبس کرده بدد رر
کرد بسرو و با دس
ر
کرد.
ی گاوا از زمسن ب هد کهم .اص ن من با شسر همسن گاوا بزرگ شعدم مادرم با ی قُل من سر زا رف .ودن یادم ک تا این حرس را زد یاد ی زی ک در دورهی بهرام گدر روزی یک بار گاوی را از صععد ر ی کدشععک باال م برد و بهرام ک همع عمر گدر م گرفع
اف عادم و وهدیدم .بعد هم چد
یهرا ِ وشک شد چاه بددم ررسسدم: «ب یظرچشمای
این ه
بارو م یاد؟» یادر دس
کرد ب یسما یهاه کرد و گ
« -اَبرا بُشععد رش ع
را سایبا
:
گاوا رو بَریم دش ع » و هم زدیم زیر
وهده. بعد صعدای وایم ع زاده از رش مدبای
صعععلب
کاجها یمد ک داش
با
م کرد .یادر ب طرس صعععدا برگشعع .
رسشعععای اش را کر داد و زیر لععب غرغر کرد و یورش هم گ
« :اینقدر از این زیسک ی فضدل بدم م یاد».
فایل شعر /شمارهی دهم 153 /
رضعععا کع تمعام ز هعای دیسعا از جهس ر تعا وایم ع زاده
بعدیم .هر دفعع ام ک م اومدیم م گ
یامدسع ع اید و هربار ک م رویم شع عمال با وایم ع زاده
ودی ی مادرزیم .تد را ودا؟ راسععع ؟ وایم ع زاده گ
گپ م زید در جداب
دریمد ک :
ع «ع مرد حتاب او ز بدب
شهاد چکار تد داره .تههاس ».
بعد رو ب حمزه و راشد چشمک زد و گ ع «تد ک ز و بچ
:
بسش ر مشد .ک ک چکار کردی مچ
سرشا را ایداو هد رایسن .یادر هم زیرچشم ب من یهاه
که .ی ما ب واكسععپاری یم رسععسم .ول برا شععب ه زی
م کرده....
که رل را برداشععع م ت دیزید را وعامدش کهم ک تمتعععاح گ دی بدفالد را ب دیدا گرف
فضععدل .
مری ناصر
بد م کش ببسه چ وبره.
-وعب چع وبره؟ اینجعا کع ب جز ودی ی ما سععع تا
نقد و بررسی
ودی ای یستع .ایهم بازیشععتع شععده و اومده اینجا .یادر لُپ
را وعال کرد تد ح ق
روش و گ
و یع ق دپ کدکا هم ری
:
ع تههاس ؟ ی رسسن شهسدیِ باغدار ب
م رس .
اشکهام روی مای د گم م شد ک رضا غر زد: تد را وعدا بس کن .حعاال چکعار کهم کع یادر مرده .یرهجدو بدده ول دیه مرده .سسهار دیهری گسراید و طدری رُک زد ک یص شد .بعد ی هدی صدای
را اوج داد ک :
ع اص ن مرده ک مرده .ب جههم! یم دایم اثر چشععمغرهی من بدد ک سععاک مدبای
و گردی
را رسچاید.
و تدضسح داد:
ی یقا شععما ک زیاد اینجا یستعع سد زیسک وسهم
هم یم تدی اع ماد
م یایسم .جا تد ههدزم باورم یم شععع یادر این کارا رو با
رو گرف ؟» و سععع تای زدید زیر وهده و حمزه و راشعععد ایداو
م ده؟ بابا یدم ب دو تا چشم
ز و بچ م رف ن
شععد یا زیگ
.
سعالم مجسد جا .داداش شب این چ وبری بدد .بعد تادید من به
زل زدم گ
:
ع ع ع ؟ تد را ودا؟ بابا یادر وسقرص بسهدشع
کرده و بعد با کارد؟ هما طدر ک ب س د
تکسع داده بدد سعععُر ودرد و یشعععتععع سسهارش را هم بسن دو رای یره یعادمع یع بعار گدو رش؟ ای وای
زورش زیاد بدد .با
ط
کف هال .واك
روی زمسن تکاید و ادام داد: «زی
دو رعم شععع » .ج دی
بچ ی رهجسال چسا دیده .یخ یخ.
هسچ دیهع بععا او چهععار تععا برادر ق چمععاق یععادر ح من قصعاص رو شعاوش .حاال دو رش کجاس ؟ اص ن به یم اومد .ما؟ ی بابا ما ک چسزی یدیده بددیم بسایسم شهاد
برای ررداو ن ب داسعع ا مریم یاصععری اب دا باید مقدم ای داش باشسم ک ماهس
این داس ا چست ؟
داس ا و عکس باهم رابآ ای م قابل دارید در حدود اواور قر هجدهم و اواسع قر یدزدهم دوربسن عکاس او راع شعد و رس از این تاریخ داس ا کدتاه ب تدلسد ایبده رسسد. در عکس یک للظ وجدد دارد یک برش از زیدگ و در داسع ا کدتاه یسز ب همسن صدر
اس .در این داس ا هم
با برش از زیدگ مداج هت سم یعه این اثر از فرم عکس تبعس
م کهد .در اثر یک ورودی وجدد دارد ک مایهد قان
اسع ( .هما تصدیر تمتاح و بدفالد) تمتاح از سآح ین عبدر کرده و قرار اسعع تهدمهدی اسعع شع صعس
بدفالد را شععکار کهد .بدفالد حسدا
اما هدشععمهدی یدارد و م تداید یمای ای از
یادر باشد .طبق عهاصر داس ا تمتاح م تداید
ز یادر باشعد( .براساس گ های مجسد ک تماس م گسرد و م گدید ک ز یادر او را ب ق ل رسایده) و از طرف هم م تدا ب شع صعس دیهرا دوعالع
وایدم ع زاده اشاره کرد ک در کار
م کهعد .برای بدفالد یک اینهمای وجدد
دارد یعک شععع صعععس
بسروی ک هما یادر اسععع
اما
اینهمای برای تمتععاح سععاو یم شععدد .یک ورودی در داسععع ا وجدد دارد ک یق
قان عکس را ای ا م کهد .در
فایل شعر /شمارهی دهم 154 /
واقع جم ع ی اول و یور داسععع ا و چسزهای ک در ّهن
جذانتر شدد .این داس ا جذابس
راوی م گذرد در این فاصعع رخ م دهد( .تصععدیری ک
در واقع یدیتعهده باید روی ش صس
تمتعاح حم م کهد تا گرد بدفالد را بهسرد ).داس ا چهد
مکِ م کرد چد او یاگها وارد داس ا م شدد و ب ش
دارد :راوی رضا همتر راوی یادر رتر راوی
چهدا ررداو
شع صس
راشععد و حمزه وایم ع زاده ز یادر و دو رش و مجسد. شع صعس های مرکزی داسع ا رضا یادر و وایم ع زاده هتع هد .ب شع صس شع صعس
رضا ب ودب ررداو شده اس
یادر گهگ اسع
اسعع .شعع صععس
و ب طدر کامل ررداو
وایم ع زاده هم فردی
اما یشده
یدارد یعه
مشع ص ای ک او را از سایر ز های ایرای جدا کهد .برای اینک ودایهده م دج شدد قاتل اص یدیتعععهده باید تع سق در یظر م گرف
وایم ع زاده اس و ّهن م اطب را
مع ق م کرد تا با کهکاش بسشعع ری اصععل ماجرا را دریابد. این داس ع ا از للاظ داس ع ای روای فرم گدی ای واص اس
عادی دارد اما از یظر
و م اطب از فرم ی لذ
م برد.
در داسع ا کدتاه باید یک جها داس ای را تاب دچسه کهسم. تاب دچسه یعه برای چسه
ش صس ها یک جدول و تاب د
تشععکسل م دهسم ش ع صععس ها را کهار هم قرار م دهسم و رابآع هعا را باهم مشععع
م کهسم .زمای ک چسدما ی
ایجام شععد مایهد یک ر سس یا جاسععدس رابآ ها را جاب جا کهسم .در واقع ی جعاسععع
کع عهصعععر یردلدی م ن فعال
م شدد و برای ی ها دسست و حس م سععازد تا داسعع ا
از یدع جزئ یهر یدارد. وایم ع زاده بسش ر
از داس ع ا را م گسرد اما ب این ش ع صععس
یم شعدد .یک ی دیهر دربارهی شع صس ها این اس یدیتععهده یق
شعع صععس ها را مشعع
شع صععس های م عددی ک برو از ی ها یق ای ا یم کههد .یدیتعهده م تدایت کهد و ررداو
ک
یکرده اسعع . واصع را
ش صس ها را ملدودتر
بسشع ری روی شع صس های مرکزی ایجام
دهد .ارتبا دروی در این داس ا وجدد دارد اما م تدایت روا شععهاو تر باشععد و زبا داسعع ا یسز با م ن هارمدی داش و از ک ما
و بازی زبای به ر اس اده شدد.
فایل شعر /شمارهی دهم 155 /
فایل شعر /شمارهی دهم 156 /
یم رسد دیهر
نقد شعر «موجی» سنیه اضراهینی
* رَرِ :یدع ماه یکداریدم راعر هرا هارنی
وای را ک از تهم دریوردم ری م در کامسد
نقد و بررسی
و جاده را چها گرف م در مش ک شهر زیر رایم
فردی ک برای گریز از ودد ب وددودری و گالویز شد
جسغ م کشد ههدز و وای ای ک ل
با دیسای ّهه م رردازد مدام در فضععاهای سععسال سععسر
کردم
م کهد ک ی سج ای جز درجا زد در ر ی داهد داشع .با
ب گردم یم رسد دیهر
وداید شعععر زهرا هاشععم شعع صعع را روب روی ودد مجتم م کهسم ک تههای را ب وای ای تشبس کرده و در ر
فق شب را ب هد م کهد از ت
فرار از ی بدده درحال ک با این وای ایس گرف اس .
و در بدی رسراههم
او هاق حاکم بر فضعای شعر فدق گ دی م اطب را فشرده
ک جا مایده گدش ی کمد
و با ودد ب جهای م برد ک تههای در ی بسداد م کهد.
اتاق را قدم م زید در هال
برای بررسع این اثر به ر اسع
بعد ب یشپزوای ...
ی ی دّ کهسم:
مثل یک رریده ک م ررد از بشقانها چد برق
ک شهر زیر رایم
بسرو م زید از تهگ سرریز م شدد تدی چارگدش ای ک گدش یم دهد دیهر ب این بدقهای ر درر و وداب ک رریده از رهجرههای رَرِ
ک از چال اف اده ف سهای
ریگ
* در چاه
دل ب یغدش هسچ تهه یم دهد دریاش جز وای ای ک دریوردم از تهم ری م
در اتاق وال
تا ق م کهد دس ک ب دس هسریام
«وای را ک از تهم دریوردم و جاده را چها گرف م در مش
مدج ک هدای س
رر
اپییم 1 ری م در کامسد
از سر یخبت ی ی چال
یک صلراس
ب اجزای تشکسل دههدهی
جسغ م کشد ههدز و وای ای ک ل
کردم
ب گردم یم رسد دیهر» اشعععاری این چهسه ک روای یساز ب ت س
اغراقیمسز را دیبال م کههد
قدی دارید .مآ ع اثر« :دریورد وای از تن»
ک اس عارهای از مدلدلهای «بسرو رف ن از وای دل کهد از وای وران کرد سععاو ما » اس ع ودای
اش ع ساق الزم برای
را در م اطب ایجاد م کهد.
سععآر دوم یسز با تدج ب اینک تکمسل کههدهی سععآر اول اسعع
ههدز م اطب را در تردید اینک یوار وای را بار
فایل شعر /شمارهی دهم 157 /
کامسد کرده یا ودد سدار کامسد شده یه م دارد( .اگر ب
ارتبا دو سععآر رایای ارسزود قبل با این ارسزود صععل بر
جایهاه فعل «ری م» و همهشعسه ی با کامسد در این سآر
تع سق ّکر شععده م گذارد و دریچ ای برای ورود م اطب
بدو م عدل واقع شععد ِ «وای » تدج کهسم ری ن مدلف
ب فضععای وای و رویمای از ات اقا
رخ داده در ی باز
در کامسد یشععا از سععدار شععد او دارد و از این یظر با
م کهد:
تکهسک یشععهای زدای و شععکتعع م شدیم ک شعری
قداعد معهای مداج
اثر را ب وضدح یشا م دهد).
«وای ای ک یق ت
ایتعای جامایده را ای ا م کهد شب را از
ب هد کرده و ب یاد مدلف ک معشععدق اوسعع
تمام
الب در سععآر دوم ب دلسل قرار گرف ن چهد هجای ب هد و
وای چرخ م زید .سرگردای او باز هم ب رریدهای ررکشسده
سععر هم « :ریخ /تم /در /کا /م /ید » از
تشعبس م شدد ک ی رریده یسز اس عاره از غذای در بشقان
کم در
اس .ررکشسد ی رریده یسز ب ررید برق از سرِ ی چال!»
کشععسده رشعع سعرع
سعآر ب شعد
کاسع شده و به ر اس
مدلف برای ادغعام این فضعععاهععای کدچعک از تکهسععک
اجرای ی تجدید یظر شدد. کاربرد ) (Personificationدر ش صس
ب شسد ب شهر و
فضععاسععازی مهاسععب با جسغ ک حاصععل از اصععآکاك چرخهای کامسد و جاده اس
مشاهده م شدد.
جعب چسه اسعع اده کرده و ریزب ریز روایا
را از دل هم
بسرو م کشعد تا تههای و ب کتع را در سسهمای م ه ب بهذارد .صععهع
یمای
در تمام سععآرها مدج
تش ع س
مدلف در سعرتاسعر این ارسزود با یهاه مب کرای ب اشساس و
م زید و تصاویر ّهه ررباری ک در این اثر یمدد رسدا کرده
وسعس های اطراس ودد سعع در کدچک ج ده داد ی ها
ّهن م اطب را ب سم
و سدی مش ص از للاظ معها و
کرده الب در دو سععآر رایای این ارسزود« :وای ای ک ل
م هدم سعدق م دهد .اگر دقسقتر ب یشعای های این قتم
کردم /ب گردم یم رسد دیهر» با تع سق در م هدم سآر
تدج کهسم «مدج» و «بدق» دالهای هتعع هد ک ب ترتسب
اول مداج ایم ک ب دلسل برداش در روای
دوگای از ی ایجاد گهه
اول م کهد« :وای ای ک ل
یعا وای ای ک در حسن ل
برق ک در ی چال جریا دارد و صععدای بدق کشععسد ی
(وال اش) کردم
در مداقع ک درن ی چال باز م ماید را مت ع دام م کهد
بدد وددم ترتسب اش را
مدج و بدق ک در اسع عارهی دورتری یشا
چراک حرک
از برق ک از سر دومش
جامایده در
دادم؟»
داده شعده اسع
اپییم 2
وای رریده و باعِ شععده اسعع
«فق شب را ب هد م کهد از ت
بروالس مدتسف مقسد اثر ک کام ن ایتعع ا و کتععلکههده
تههای را احتععاس کهد.
سعآرها و سعاینهای مدجدد در ی حال
و در بدی رسراههم
اسع
ک جا مایده گدش ی کمد
ودد گرف و ب دیبال یکدیهر در حرک اید و این یک ی
اتاق را قدم م زید در هال
مثب
ک زهرا هاشم ب ودب ی را
بعد ب یشپزوای ...
رعای
مثل یک رریده ک م ررد از بشقانها
ت س
چد برق
م دهد ک مدلف در تمرکز و شهددی یی دس
از سر یخبت ی ی چال
زده و شعری دیدیسزوس را و ق کرده اس .
مدج ک هدای س
اپییم 3
بسرو م زید از تهگ
«و وداب ک رریده از رهجرههای
در اشععار روای س
رسشرو ب
کرده اس . ک یق
رر
رس بریده در فضاها را ب عهده گرف یشا
سرریز م شدد تدی چار گدش ای ک گدش یم دهد دیهر
رَرِ
ب این بدقهای ر درر »
ک از چال اف اده ف سهای
ریگ
یک صلراس در چاه
ب یدیت
فایل شعر /شمارهی دهم 158 /
دل ب یغدش هسچ تهه یم دهد دریاش
به ر اسعع
جز وای ای ک دریوردم از تهم
اس اده را کرد .درس
ری م
در اتاق وال
از تمام یشععای های ب کار رف در ی یهای اس
ک تصدیرسازی یک از یکا
مثب
در و ق شععرهای یوایهارد اس
تا ق م کهد دس
یهای
باید در ارتبا با یکدیهر قرار گرف و ت سل را ردید
ک ب دس هسریام
یورید تا م اطب ب داید درك و تاوی
یم رسد دیهر»
داش باشد.
در رایا باز هم با تع سق روای مداج ایم ک فضععای قب
را
درهم شکت و ودان درهم شکت ای را ب صلرای برده تا در چاه بسهدازد .م اطب ب همراه ی دقسقن از چال ی قب
دریمده در چاه م اف د ک ههدز یم داید چآدر باید
از ی بسرو بساید .تصععدیرسععازی در ارسزود رایای از حد معمدل فراتر رف و ی قدر م اطب را سععردرگم م کهد ک گدی مثل عهدا شععععر دور ودد م چرود! ارتبا این ارسزود با ارسزود اول غسر قابل ایکار اسعع رف در این قتم
و ترجسع ب کار
کم از گهه م کاهد اما به ر این بدد
ک از یشععای های «صععلرا و چاه و ودان و »...بسش ع ر کار کشعسده و ب یاگاه رها یم شد .شعر از للاظ اجرا و فرم اثر (جز در مدردی ک ّکر شععد) بدو لکه اس
و ایدوه یه
و بتععسار روا
در تک تک سآرها ب ودب ب م اطب
القا م شدد و این ب معه قرار گرف ن در للظ ی شعری و مدفق بدد اوس .که رل شعری با سععاو ار یعام مععرکز و رععععععرداوععع
ی یسعععاز ب دقععععع
زیعععععاد دارد و
اما این تصاویر در عمسقتر از شععععر
فایل شعر /شمارهی دهم 159 /
نقد و بررسی
نقد شعر «ما در آنها» موتبا اباضی
و راگسرتر
اع راضگدی یغاز م شدد و با اینهمای بسن غُرغُر قدرباغ و غرزد های افراد شاعر ودد را بدل ب قدرباغ ای م کهد
واگسرتر
ک دس
اف ادهام ب دریای ک سرختر از تاب
بدد مربد ب اوسعع
دارم
داد ک این دس
یا برای مشععکالت ک برای
یمده مشکالت ک سبب شده اس
و اش ها یدارد کدس
و راگسر رس
زومهای زیادی بردارد
(و از من ک م کهد مرا زوم ) .شععععر ردیا دارای بعد
با اژدهای ک من دارم
هرمدیدتسک واص س
تا ک ؟
تا ی جا ک یم تدا تش س
ک این زوم شعد مهظدر ات اقات اسع
در عمسق ر یدرم
م یید یا مربد ب مازووستع
رسسدم ب
چشم ببهدم
و راگسرتر) یاراض ع اس ع .هدشععمهدی
شاعر سبب شده تا ی دا تش س
کمتر
ک وق
و راگسر شده اس .او ب یدع از شرای کهدی و
درجا زد (دس ع
ب جای ک هرچ ب داهم کم
وددم را بزیم شالق
فرار کرده و شععروع
م کهد از ی فضععای بت ع ای قاد کرد .شعععر با یک جم
و از من ک م کهد مرا زوم
گدش
جتع ووسز و غُرغُر م کهد و در یور هم از زمسه وشک و سععراب ک در ی گرف ار بدده اس ع
از قدرباغ ای ک م کهد غُرغُر دس
این شععععر اجرای قعدرتمهععدی دارد .قدربععاغع ای م ررد
اسع .مازووستع
زیدگ کهم در عمق
ک ح
ک بر سر شاعر
بدد کاراک ر اصع ممکن اس
داد شععر
واگسردار باشد .ب
یدع شعععاعر ارتباط بسن ات اق ک بر سعععرش یمده و
در تاریک
زومهای روح ک ودرده با زومهای یک مازووستعع
جهازهی مردی ک م وداس سد مهم
برقرار م کهد و بسا م کهد ک مهشا تمام این زومها کت
اول تف
یستع
بعد هم از قدرباغ عمسقتر
جز وددش .در ب
بعدی شععاعر با ارتبا برقرار
کرد بسن یشای های مثل «تاب دریا سرخ کدس گدش
شها کهسد روی وشک
اژدها» ودد را ب فردی ک در حال غرق شععد در دریای راعر پویان فرمانبر
مشکال
اس
و هر روز در ی
بسش ر غرق م شدد تشبس
م کهد تا ی جا ک سععرو غرون و ایعکاس ی در ین دریا ک سععبب سععرخ شععد ین م شععدد را بدل ب تاب ای م کهد ک او را چد قآع گدشع
سرخ کرده اس
ک ب
یدع این سعرو ب سرو دریا و از طرف ب سرخ شد در تاب یسز برم گردد؛ سعرخ شدی ک در تاویل اول هما ریگ ودی اسع
ک کدس بعد از شکار طعم ب ین دریا
م دهد و از طرف ایعکاس سععرو غرون یسز سععبب دیده یشد این ود یا «کمتر» شد ی م شدد .از بعد دیهر یسز
فایل شعر /شمارهی دهم 161 /
م تدا ب این اشعععاره کرد ک شعععاعر ودد را چد تک در تاب م بسهد ک با سرخ شد ب وسس مشکال
گدش
هر روز ین م رود و «کمتر» م شععدد مثل گدشع از ر
ک بعد
شعد جمع و از حجم ی کاس م شدد .اما در هر
م کههد برک ای سعرسبز اس
اما در اصل وشک و ب ین
اس . در مجمدع شعععر ردیا دارای فضععای مغشععدش اس ع یشععا از یک ّهن مغشععدش هههام یدیتعع
ک
شعععر دارد.
دو تاویل م تدا ب اژدهای اشعععاره کرد ک اشعععاره ب
شاعری ک این ش دغ ّهن را چد وددیزاری م بسهد ک
سععسرییارذیری و ب یدع ی طبع طمعرذیر شععاعر دارد ک
این وددیزاری ک ی سج ای جز مرگ یدارد.
م رود باز دس
هرچ رس
از ادام راه بریم دارد.
«وددم را بزیم شالق
تا ک ؟» اس هام ایکاری ک شاعر
ب یدع بعد از یک ک
و قدس دروی با ودد ب صلب
م یشسهد و ب یدع از این وددیزاری ب س ده یمده اس . «در عمسق ر یدرم ک وق
از قدرباغ ای ک م کهد غُر دس
رسسدم ب
چشم ببهدم
ويرايش پيشنهادی
و راگسرتر
از من ک م کهد مرا زوم
زیدگ کهم در عمق
واگسرتر
در تاریک»
اف ادهام ب دریای سرختر از تاب
در عمسق ر یدر بدد ب یدع گدشعع گسری و فکر کرد
ب جای ک هرچ ب داهم کم
عمسق را تداع م کهد .شععاعر ک حاال از سععآل یهری ب
کمتر
س ع ده یمده قصععد دارد با ت کری عمسق و ژرس ب متععائل
و اش ها یدارد این کدس
بههرد .تاریک گاه یرام یدع ب دیبال یک یرام
بسش ری در ودد دارد .شاعر ب دروی اس
یرامش ک او را از
شر افکاری رها کهد ک روز ب روز او را یش تر م کهد.
با اژدهای ک دارم وددم را بزیم شالق
تا ک ؟
در عمسق ر یدر
«جهازهی مردی ک م وداس سد مهم
ک وق
اول تف
چشم ببهدم
بعد هم از قدرباغ عمسقتر
در تاریک
شها کهسد روی وشک»
جهازهی مردی ک م وداس سد مهم
او در رایا ودد را چد مردهای در اعماق م بسهد ک ب
اول تف
یرام
رسععسده اسعع .قدرباغ ای ک روزی غر م زد و
کارش جهسد بدد حاال مثل جهازهای ب گدشع ع ای اف اده اسععع
و رههعذار وق
او را م بسههعد بعا یک حس
چهدشیور ب او یهاه م کههد و با ایداو ن تف ته ر ودد را یشعععا م دههد .او حاال قدرباغ بدد را ب رههذار واگذار م کهد و در یور با سععآری کهای یمسز ی ها را ب جهسعد و تالش های بسهدده برای زیدگ ک یهای
جز
مرگ یدارد تشعععدیق م کهد هما زیدگ ک هم فکر
رسسدم ب زیدگ کهم در عمق
بعد هم از قدرباغ عمسقتر شها کهسد روی وشک
فایل شعر /شمارهی دهم 161 /
نقد و بررسی
نقد شعر «بازخوانی اشيا» م ند مرمج م گذاش م تدی دل
رس ترها ه دس و از بسن ی هم دس
دیهر کشععدرها در قر یدزدهم و همچهسن ههدر یدگرای و صهع شد جدامع تقابل سه
و
و مدریستم شکل گرف
تبدیل ب یک از متعععائل جهجال و بلِ دای
ردیدههای یدههدری مثل ایه ری
ک هرچ بدد
و تکهدلدژی و رسدای مردم را
شععکل زیتعع
عدض کرد اما همسن به ر شد هاهری در کهار دس رس ب
عاری یبدد
امکایا
با قدّی ب ی ب هدی چهاررای الكرش
بسش ر تعارضا
و صععاحبا قدر
داش
تغسسرا
ک هرچ م کردم
جدی ب وجدد یورد .دول مردا
از یکسععد م وداس ع هد از طریق همسن
ب مهابع مال رایدارتر و بسش ری دس
سععه ها و اوالقسا
حاال ول با تن و بد چدب
کالسععسک مایع از بروز ایقالنهای
شععدری بسن قشعرهای م
ررده را برداش
ف مردم و در ی سج از دسع
رف ن قدر شعا شدید .ب عبار
رهجره را کش
دیهر با یک دس
را ب ج د هل م دههد و با دسععع
گذاش رف تدی دل دیدار همسش اینجا چهدین دس
رسدا کههد و
از سععدی دیهر با رکدد فرههه و فکری از طریق رجدع ب
سای م ری جُم یم ودرد
داش
بر سسه
و ش دار
م رایهد .رسامد این سععساسعع
دیهر ی ها را رس سععردرگم و
ایجاد حال
حرک
رو ب ج د داشعع باشععهد اما از
سدی دیهر ودد را بسن ساو ارهای درو
حاال ول تدوال
سععه
وال س
مردم
ای عال اج ماع مسا افراد اس ع .ی ها از طرف م وداههد همهام با مدریس
رر از کراوا های ریهاریگ مثل من دس
اج ماع و ایقالنهای مهم سعساس در فرایت و یمریکا و
برایهسز شعععد .رسشعععرفع
دو رکُ
رر از ک
بعد از تغسسر چهرهی زیدگ و شعکل مهاسعبا
بعد از مدت
یک تهم م کردم
اق صادی و
اسسر م یابهد.
از یهاه ژیل دلدز فس تععدس فرایتععدی سععاو اری
دروع معایهد دارد؛ یعه با تدج ب شعععکل هاهری اش
کمد بسچاره! راعر علی عبدالرضایی
یسما
(ریش دار بدد حرک
رو ب باال و صعدد ب سم
تعریف جایهاه مش
شده برای هر ایدام و )...هر عضدی
از اج ماع باید در این ردهبهدی ( )classificationجای گسرد و اگر وارج از ی چارچدن ب داهد رشععد کهد همچد شععاو ای یاب جا هرس م شععدد .ت کر درو
مایع رشععد و
ررورش اسع عدادهای فردی و یمایا گر سکد و درجا زد ملتعدن م شدد و برعکس ی حرک ردیای و تکثر اس .ب عبار
ریزوم یمایهدهی
دیهر درو
سمبل «بدد »
و ریزوم یماد «شعد » اس .مدتسف مقسد «بازودای اشساس»
فایل شعر /شمارهی دهم 162 /
و مدریستم در قالب تغسسر ماهس
تقابل سعه
و اس لال ی
یک کمد اس .با تدج ب یشای های مدجدد در شعر ابژهی کمد م تداید یماد سععه
و یدس ع الژی باشععد ک با رسدای
یرارتما یشسه (وای های شبس قدط کبری
با حداقل فضا
اپییم 2 «با قدّی ب ی ب هدی چهاررای الكرش
داش
ک هرچ م کردم
و حداکثر بهرهوری از مکا ) ب دل دیدار رف و از یک
سای
کمد چدب قدیم با وز زیاد تبدیل ب یک کمد دیداری
در ب
مه عل شعده اس .حال با یهاه یک ساو ارگرای جزئ یهر
تدضعسلات ارائ داد و حال در قتم
شعر را وُرد م کهسم و ب بررس ی م رردازیم.
ب کارگسری تصاویر ابژک سد اطالعا
اپییم 1
و یمای کمد مدرد یظرش بدهد .این کمد 4رای و ارت اع
«رس ترها ه دس
م گذاش م تدی دل
م ری جُم یم ودرد» قبعل شعععاعر درباره ی مل دا و درو کمدش دوم سع م کهد با بسش ری راجع ب هاهر
ب هدی داشع ع و هاهر جهس ی از چدن مرغدب مثل
و از بسن ی هم دس
چدن درو
یک تهم م کردم
تههای یم تدایتعع ی را تکا دهد .اینها مشعع صععا
دو رکُ
کعمععدهععای قععدیم هتععع هععد و معمدلن در وععای ع ی
ک هرچ بدد
ردربزرگهایما ی ها را دیدهایم و همسش ع کشععف اشععسای
عاری یبدد»
درو و ح
در سآر اول این ب دسعع
گردو یا ب د بدده چد صعععاحباش ب
از دال س ن گ
شده (فرو برد
در یک شعع س) ک مدلدل ی م تداید اشععسائ مثل
گاوصهدوق یا یک جعب باشد اما با تدج ب یشای های ک
زیر و باالیشعععا برای کددکا جذان و
هسجا ایهسز اس ع یمای ای از سعه
در سععآرهای بعدی یمده درم یابسم ک ابژهی مدرد یظر شععاعر یک کمد اس ع .لباسهای درو این کمد دارای دو
امکا رذیر اس .
وصدصس دوم
هم م تداید باشعد ک راوی تمام تالش
را برای تغسسر و زدود ی م کهد اما مدفق یم شععدد چد تههاسع
هت هد :اول دو رک
و حال
یدس ع الژیک دارد .چهسن کمدی
و ایجام کارهای بزرگ ب صدر
فردی ب س
یعه زیبا و جذاناید و
هجععاهععای ب هععد و کشعععسععده در سعععآر یور این ارسزود
مال وددش هتعع هد ی عاری ای و قرضعع .لباس
کمد را
(سعععا /ت /م /ری/جم/ِ /م /ودرد) سعععههسه
م تداید اس ع عارهای از هاهر و یقش ع باشععد ک هرکس در
ب ودب یشععا م دهد یعه ای ان درسعع
واژهها در
اج ماع ای ا م کهد .بهابراین راوی بر این متععال تأکسد دارد
وععدمع
للن گردای سععع .همچهسن ک مععا
«ب هععدی
ک تالش م کهد وددش باشععد و بازی دل داهاش را ایجام
الكرشع
دهد ی فرم
ک دیهرا برای او در یظر گرف اید .رس او
ودد واقع اش اسعع
وصعع
ک ییارشععستعع ها در ر
تلقق ی هت هد. «هرچ » در سعععآر رهجم وصععع
سای م ری» از یظر شکل ودایش شبس ب هم
هت هد رس قافس ی دروی ملتدن م شدید. اپییم 3 «حاال ول با تن و بد چدب
چهدواژگای دارد و ب
ررده را برداش
معهاهای زیر اس :
رهجره را کش
1ع هم ی لباسها تمام شا
گذاش رف تدی دل دیدار»
-2هرچسزی یعه لبعاس ها هرچسزی ک بددید عاری ای
در ارسزود سدم ات اق رخ داده اس .حال دیهر از ی کمد
یبددید.
چدب و حجسم وبری یستع
ب ک او جای رهجره را گرف
و با تدج ب یشای ها تبدیل ب یک کمد دیداری شده اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 163 /
از این ب
ک یشععا دههدهی
م تدا دو تأویل داشعع
هدشگردای و فکررردازی شععاعر در ررداو ن ب متععأل ی مدریسزاسسد اس : را
-1راوی در سعآر اول شعر برای برداش ن لباس دس
در کمد م کرد بهابراین فق یک کار ایجام م داد ول حاال چد کمد دیداری شععده رس برای ای ان لباس هم در کمد و هم در دل دیدار دس ع
م برد .رس با یک حرک
دو عمل ایجام م دهد .چهسن رویکردی در دیسای مدر امروزی هم دیده م شعععدد یعه با تدج ب ملدودی زمعای فععالسع
باید طدری بریام ریزی کرد ک ح االمکا چهد را همزمعا باهم ایجام داد تا وق
کاف
برای
در ب
رایای
راوی اّعا م کهد مثل کمد ک هدی
ررداو ن ب تمام امدر داشع باشععسم .مث ن هههام برداشع
از دسعع
وج یقد از عابربایکها کارهای دیهری مایهد ورید شارژ
سردرگم شده و از درو احتاس ته شد م کهد .چهسن
ررداو
قبدض ای قال وج و ...را ایجام دهسم تا در زما
صرف جدی کهسم. 2ع امروزه ب دلسل مهاجر جمعس
داده و هم کمد هتعع
و هم یستعع
را
فضعععای ابزوردی ملصعععدل فعععالسع
دچار
اتععاق هععای فکر
قدر هاسع ؛ جای ک با سعساس های رسچسدهی ودد ی روس ایشسها ب شهر و یسز رشد
دیهر وبری از فضاهای دریدش
و بزرگ مشاب
تهها افراد عادی ب ک روشعه کرا و صعاحبا ایدیش را هم گسج م کههد .گدی زیدگ ریهاریگ گذشع عدض شده و
ی چسزی ک در گذشع شعاهد ی بددیم یست .وای های
روزمرگ و مالل ی را سساه و س سد کرده اس .
ویالی جای ودد را ب یرارتما های کدچک دادهاید تا از
امروزه زیعدگ در دهکده ی زمسه مارشعععال مک لدها
فضعا اسع ادهی بهسه شدد بهابراین باید بازودای جدیدی
و ما یاگزیریم برای یدار شد با شرای
بهسرد؛ مث ن کمد دیداری ب جای یمدی های
از اشساس صدر
قدیم و ک انهای الک رویسک ) (pdfب جای ک اب ای . واژههای «ررده رهجره» و «برداشعع
کشعع
قافس های دروی ارسزود سدم هت هد.
گذاشع ع »
اج هانیارذیر اس مدجدد ودای
ات اق ک م أسع ع ای در کشعععدرهای مثل ایرا یم اف د. رهبرا چهسن کشعدرهای از سدی ادعای جهای فکرکرد و معدر بدد م کههعد و از طرس دیهر با دامن زد ب ارتجاع فرههه
اپییم ۴ «همسش اینجا چهدین دس
داش
جدیدی از ابژهها و سعدژهها داشع باشسم.
بر سسه
مردم را در جهل و یادای یه م دارید.
مدریس باید هم در بسرو و هم از درو رخ دهد و عدم
و ش دار
ایآباق این دو باعِ بروز عقدههای شع صع م شعدد .ما
رر از کراوا های ریهاریگ
یاگزیریم تغسسر کهسم تا ب جای مردم مه عل و مصرسکههده
رر از ک
حاال ول تدوال مثل من دس کمد بسچاره!»
وال س
تبدیل ب م
تدلسدکههده و جهای شدیم و ودد را از ایزوا
و گدشع ع یشعععسه وارج کهسم ات اق ک اب دا باید درو وددما بس د.
فایل شعر /شمارهی دهم 164 /
نقد و بررسی
نقد شعر «اپرا» هرا هارنی ج
ایجعام اهداس و وهایف در برابر عقب ایداو ن کارها و تهب
م کهم لب
رادزهر را ای ا م کهد یدع تصمسمگسری با عزم
یق
راسعخ اسع
مثل ی های ک بت اید صف
تا هدسها و تصمسمهای ک داریم با مدفقس
ب رایا برسععهد .اما بارها برایما رس
و صدام هرز یم رود از راه ک را کرده صاس
یمده اس ع
ک اراده
کردهایم اما در اب دای راه یا در یسم ب ی ک وداس باشسم ب ضعرب های ک در گذش م لمل شدهایم فکر کرده و ب شعکت
زوم ک ودردهام
و یاکام اجازهی ورود دادهایم .بروالس شکت
و یاکام ک ت خ ول یسععا دچارش م شععدیم فرامدش
اقرار یکرده م راشدم ب دیدار
کرد گذشع و ریجهای ک تجرب کردهایم یسعا یست .
و را
شعععر سععمس ابراهسم با این مدتسف مقسد ب و ق فضععای
ک لقم بریم دارد از راه
این چهسه ررداو ع اسععع .بعا این تمهسعد و از دیعدگاه
تکس گاه یم شدد برام
سععاو ارگرای جزئ یهر و سععمسدلدژی ب ارسزودبهدی و بررس اثر م رردازم:
عجسب یست
اپییم 1
اگر گری م کهد کهتر
«ج
شعری ک م یدازد مرا دس
اراده یسروی باطه سع
ک برای تصعمسمگسری شروع کار
م کهم لب
مثل ی های ک بت اید صف
یدارد
صدام
تا اطالع ثایدی گدش یباشسد!
هرز یم رود از راه ک را کرده صاس» راعر سنیه اضراهینی
اس ع
هما طدر ک از اسععم شعععر مش ع
راوی حال و
هدای دروی ودد را با فضای اررا اینهما کرده و از زاوی دید یک ارکتعع ر ب روای
اثرش ررداو اسعع .معمدلن
ج
شععد لب اشععارهای ب اراده کرد و مهسا شععد برای
گ
رر شعر و شدر اس .در سآر
وگدی تازه و یا حرک
دوم راوی «ج کرده اس ع
کرد لب»های
را ب ی های تشععبس
ک ردیف و یماده ایت ع ادهاید برای اجرای یک
مدسسق تازه و ید ک م تداید ارادهی راوی باشد برای گذر از مرح ای ب مراحل به ر و باالتر .حاال او برای به رین اجرای مدسععسق اررای زیدگ اش طدری ملکم و اسعع دار روی راهای
ایت ع اده و صععدای
را صععاس م کهد گدی
هسچ ارادهای یارای مقاب با او را یدارد.
فایل شعر /شمارهی دهم 165 /
اس ع اده از قافس های دروی «صععاس صععف صععدام» لذ یوای در ودای
شععر ب وجدد یورده اس
و یک ی دیهر
اینکع در سعععآر چهعارم از تکهسک چهدواژگای جه چهدتاوی
ایتعا وق
با شکت
و یاکام مداج م شدد اگر جهس
مذکر باشععد ب ایزوا رهاههده م شععدد تا شععاید وددش را بازیاب کهد و با تالش دوباره بازگردد و اگر از جهس مدیِ
شد اثر اس اده شده اس « .را کرده صاس» هم
باشد ودد را ب گری م سپارد .حاال راوی ک گذش از یام
ب معهای «صاس و شق و رق ایت اد اس » و هم «راه گ د
شعاعر (سعمس ابراهسم ) در شععر جهتس
برای م اطب
را صعاس کرد » معها م دهد ک این وصعسص چهدتاوی
یامع دم اسع ع .اما با تدج ب سعععآر دوم «گری م کهد
شععد اثر را ب همراه دارد ک از یقا
قد
اشعععار وایم
ابراهسم س .
کهتر » او م تداید یک ز باشد ک ی دس
برای یداو ن
زیدگ دارد و ی رای ک او را ب مقاوم
یه دارد و او
تهها م تداید کهتر
اپییم 2
گری را ب اجرا دریورد.
و که هععای دروی اش را بععا «شععععر»ی
«زوم ک ودردهام
راوی احداال
اقرار یکرده م راشدم ب دیدار
اینهما کرده ک او را با مدسسق «گری » روی صله ی اررا
و را
برده و م یدازد.
ک لقم بریم دارد از راه تکس گاه یم شدد برام» با تدج ب ارسزود قبل و یمادگ راوی برای اجرای اهداس و بریام های مدیظرش م اطب در این قآع مه ظر اجرای یک مدسععسق یان از ارادهی راوی اس ع .ما با رسععسد ب یشای ی «زوم» ک دال س
بر مدلدلهای ب شمار م بسهسم
ک ارادهی او ب یاس تبدیل م شعععدد .زوم م تداید ی چسزی باشعد ک روح را از حال
سکد و یرام
ب برزخ
یاکام و یاس م کشععاید و حاال این زوم چها عمسق و کاریسعع
ک یاگها دها باز کرده و راوی را مثل فدرا
ود ب «دیدار» م راشعد ک ودد دال س
ب مدلدل زیدا
ی سج گسری:
و سعساهچال ایزوا و تههای .در سآر هش م ک م ی «لقم » با
در کل با شعععری سععاو مهد و دارای فرم از وایم ابراهسم
«ودرد زوم» در سععآر رهجم ارتبا معهای دارد و راوی
روب رو بددیم ک شععاعر از یشععای های ب کار گرف شععده در
تدا رد شد از این زومها یا
و همسنطدر شعر حشد و
قصد دارد بهدید ک راهای
همعا لقم را یدارد و یم تداید تکس گاه او برای تلمل مصائب و مشکال
سر راه
باشد.
اثرش یتعب ن کار کشعسده اسع اضافا
یدارد و شاعر با رایا بهدی مهاسب تدایت شعرش
را اداره کهد و ب اجرا برسععاید .اما یک ای ک وجدد دارد
اپییم 3
اسع اده از ک م «هرز» و «اقرار» اسع
«عجسب یست
فضععای معهای اثر ارتباط یدارد .همسنطدر در ارسزود دوم
اگر گری م کهد کهتر
«زوم ک ودردهام »...بدو تمهسد و غاف هسرای م اطب
شعری ک م یدازد مرا دس
یدارد
تا اطالع ثایدی گدش یباشسد!»
را ب فضای یاکام و شکت
ک ب یظر م رسد با
برده اس .شاعر م تدایت
با بتع داد ب فضای ارسزود اول و ایجاد تمهسدی مهاسب م اطب را کم کم وارد فضای مدرد یظر کهد.
فایل شعر /شمارهی دهم 166 /
نقد و بررسی
نقد شعر «تابلو» ساحل نوب تاب دی ک لعاب
اس ع عاره م تداید تا جای ک ب م هدم مرکزی شعععر تبدیل شععدد گت ع رش یابد .شعععر تاب د در حال ک بسن مدل های شعر سپسد ملصدر شده اس
رف باشد
شعباه
و با طرح یسم کاره
دارد .در شععر حضعدر شع صس
واسآ ی زبا ممکن اس
از در بزید بسرو بعد هم دو ری ریگ و رو رف قرض بهسرم یویزا
ت س
و ب کدالژی سدرئالست
یسز
تا جای ک ب
ات اق بس د م اف د .در این شعر
شععکل م گسرد فضععا سععاو شععده و ب ابژهای ک
شاعر از ی ها اس اده م کهد ب ودب ررداو م شدد و در طدل شععر با یکدیهر ارتبا معهای برقرار م سازید .با این
ک بهشسهد در این چارچدن
تمهسد شععر را قآع قآع کرده و هر قتم
قبل از تکامل این دو ی ر
را ب صدر
جداگای مدرد تل سل ساو اری قرار م دهم.
بعد از کامل شدی
اپییم 1
برم ودرد ب این ش دایگ دل
«تاب دی ک لعاب
و طرح ک از تد در سر دارم
رف باشد
و با طرح یسم کاره
م ریزد از دیدار
از در بزید بسرو »
در هدای یمدر اتاق جسغ
در سععآر اب دای با تاب دی مداج هت ع سم ک لعان دورش
و با تد در راهرو فرار م کهد
رف اس .
دزدی
در ادام :
ریه یمایده باق
«و با طرح یسم کاره
ک این تاب د بهسرد
از در بزید بسرو » راعر ایوب احراب
در این سآرها م اطب با س سدال روب روس . تاب د از در بسرو بزید؟ لعان از در بسرو بزید و یا شععمایل درو تاب د و ی طرح یسم کاره از تاب د بسرو بزید؟ اپییم 2 «بعد هم دو ر ریگ و رو رف قرض بهسرم یویزا ک بهشسهد در این چارچدن قبل از تکامل این دو ی ر بعد از کامل شدی »
فایل شعر /شمارهی دهم 167 /
در این ارسزود شععاعر از دو ری ریگ و رو رف م گدید و
اپییم 5
بعد واژهی یویزا را در سععآر بعد م یورد و ب دو یدع
«دزد
م او
از ی کار م کشد.
ش ع صععس
ریه یمایده باق
شعععر دو ری ریگ و رو رف و یویزا قرض
م گسرد و او را در تاب دی ک یویزا اس
م یشاید.
ک این تاب د بهسرد» را
در این ارسزود شعععاعر از دزدی م گدید ک تاب دی
اپییم 3
م دزدد و ریه روی دیدار باق یم گذارد.
«قبل از تکامل این دو ی ر
دزد در این شععر م تداید اسع عارهای از معشدق راوی هم
بعد از کامل شدی »
باشد ک تاب د یا هما دل راوی را دزدیده اس .
در تصدیری ک شاعر در این ارسزود ب ما ارائ م دهد از دو
شععر فرم و سعاو ار مهاسب دارد .شاعر با اس اده از ت سل
شعع صععس
م گدید ک با هم ب تکامل م رسععهد .واژهی
تکامل در اینجا چهد معهای م او
م دهد و دو سدال را
برای م اطب ب وجدد م یورد .مهظدر از تکامل کامل شد طرح در تاب د و یا کامل شعد ودد شع صس
اس ؟ و یا
ارتبا جهت و سکس دو ی ر در اتاق اس ؟ اپییم ۴ «برم ودرد ب این ش دایگ دل و طرح ک از تد در سر دارم م ریزد از دیدار در هدا یمدر اتاق جسغ و با تد در راهرو فرار م کهد» در سععآر اول این ارسزود شععاعر از عشععق ودد یتععب
ب
طرح ک م کشد م گدید .از طرح م گدید ک تدایای کشععسد ی را یدارد (و طرح ک از تد در سععر دارم) و ی طرح فاصع بسن زبا و بسا اسع
زبای ک قاصعر اسع
افکار ودد را بسا کهد. «م ریزد از دیدار» در این سآر با چهد معها مداج ایم :تاب دی ک از روی دیدار م اف د .ریه ک از دیدار م ریزد. «در هدا یمدر اتاق جسغ و با تد در راهرو فرار م کهد» این سععآرها رابآ ی بسهام ه دارید با تاب دی جسغ و مثال درو تاب د و جسغ او را با فضعععای راهرو اینهما کرده اس .
شعر را ج د برده و با اس اده از تکهسک چهدمعهای
ک مات
را در شعر اس اده کرده و تصدیرهای ب م اطب م دهد و او را در متسر شعر همراه م کهد و شعری چهدتاوی م یورد.
ردید
فایل شعر /شمارهی دهم 168 /
ک در غزی فقسر اس
نقد شعر «سرخط»
هرچ مرگ تعارس م کهد یم مسرد کت
ایوب احراب فقر ام لا مدمن اسع
هر ییسه رسع هار اسع
دل دارم رر
دالر اگر یلدده یشععدد .و ام
ک هرک م یید وال یم کهد
هما کس ک دیدا دهد ی یا دهد
ح
دس
ب
اسععالم هر چ بسش ع ر به ر.
اگر هزار بهشسهد جاش
ههدز قربای هما گ دل ام
دو کش کم و بس
ک شهرم را گرف
فرق یم کهد
ردرم را
تد شهسد م شدی را سدو
و دهایم /فراتر از بسابای
و ی ک سسه ا
ک یک گدش اف اده باشد غریب
سدو م شدد سسه اش
هرچ باز شد
ب بهش
بت شد
با حدری همیغدش م کهد
تا کالشسهکف این جهاز مادرا
ک در قهدهار قهد در دل ین م کرد
دلبری کهد ههدز
در هرا
روی دس های ک زیبا بددید
لب یداش
شبس یقل و یبا
گ دل م ودردید
م رود
ک بهدید دوس
دارم
و در کابل روسریاش در باد سدو
و کل م زدید
اهلل اکبر شد /سدو کدچ تهه ب دس
و بر بهساد وبرهای رسععسده جالل مآن رئسس جمهدر این
عروس قشهه ب
حادث را ب زبا های م
ب زل اش...
کشدر تقبسح کردید
یزیسد! یبت ن تههای س
تشسسع شد جهازه
زلفهای ب هدی
روی دس های ک سهگ کم یوردید
ک ب
تا بزیهد ب سار /ساره
کدتاه کرد
و سارا ک از دار دیسا و ب وبری ک هماکهد ب دس
ما رسسده اس
دار داش
ی قدر تدج کردیم
ی دارائ
ک یارجک کسک روی مسز شد
ک دل
و زفاس شب جدای
مرس ! مرس ! د ودای لپاره! *
را اگر ی همسد /الاقل زبای
در ادام ی وبر ب ودای رسسدیم
مثل وری از ع ف
فایل شعر /شمارهی دهم 169 /
یسا یبدد دل کهد و رش
داش
اینهم دری وری
عر م کشسد ب هد
مرا ب ودای ب شهدهی مهربا سپرد
ای سرزمسن هراسا من ای باور س
و مجری تا بمب دیهر
و یسا من
* دالر:
oDollar
* مرس :کمک در زبا رش د
یام تد را کس ب واطر یداش یاد
ب سر ای وراسا من
راعر مصطفا صند
من شبس بادکهک در رف از اما ودا
نقد و بررسی
هر کجا بروم درد اف اده رش
قبال ام
یک ایت هاه یرف
دارد ک ب سم
تاکت م گسرد کدل ام ک ی قدر چرید سساس بشهدد تا دود از گدشهای
بزید بسرو
و کاف ای شدد دیج
داری؟
را بهسرم
ک دای هاش الیعق م کههد وس شهری ک الاقل اگر یدارد /ردلسس دارد تد ره چ ؟! اَگ چسزی ودردیم رست شَ دادم حق کت رَ ود یَ ُدردم یش یست ُم
بدد ت دت د م ودرد دور سرش بسابای وس شهر و درو ک شاو هاش دیهامس های بالقدهاید حال ای جار دارد
این اشععار مدلف این فرصع
را رسدا م کهد ک چهد مرکز
شعری تشکسل داده و مدتسفهای یزاد را رسرامد ی بچسهد. معمدلن به ر اسع
در این شعرها شاعر چهدصدای را یسز
شععر ب چهد فرم یسز برسد و در این یدع اشعار ما با چهد
تاک از ایهدر هرا
ایالیم کد گُ م!
ساو ارهای یام مرکز حرک
کهد .زیرا در
اجرا کهد و برای اینک چهدصدای ب اجرا دریید یساز اس
یقا؟! م وداهم دس
در شعرهای ب هدی مایهد شعر «سرو » شاعر این امکا را
تم یسز روب رو م شعدیم ک ب اصآالح ب این یدع اشعار شععرهای چهد شعاعره گ
م شعدد .شعر مصآ ا صمدی
شعععری چهدصععدای سع
ک در ی هر صععدا وارد شععده و
روای
ودد را م گدید .از اسعم شعر م تدا ب این ی سج
رسعسد ک «سرو » مهظدر هما سرو وبرهاس
و شعر
بعا این فرم ج د م رود .معمدلن شععععرهعای صعععمدی درو مای ی اع راض و ضد جهگ دارید ک در این شعر یسز این یشععای ها را م بسهسم .با این تمهسد شعععر را مدرد تل سل سععاو اری قرار داده و هر قآع را ب صععدر بررس م کهم و ب یدع روای
و شکت
جداگای
روای ها در این
شععر یسز اشعاره م کهم ک بررس یدع روای
در این اثر ب
ما کمک م کهد تاویلهای به ری از شععر داشع باشسم .اما در همسن اب دا رسشعههاد من ب شعاعر این اس
ک سآرهای
اب دای شععر را حذس کهد زیرا این سعآرها ب ساو ار اثر کمک یم کههد و در ارتبا با بقس ی شعر یست هد.
فایل شعر /شمارهی دهم 171 /
«دل دارم رر
یزیسد!
ک هرک م یید وال یم کهد
یبت ن تههای س
ح
زلفهای ب هدی
اگر هزار بهشسهد جاش»
سع سععآر باال در شعععر هسچ یقشع یدارید .ب این دلسل ک شععر در مدرد جهگ اس
کدتاه کرد»
ک ب
به ر م دایم از یک ات اق شروع
در دو سعآر اب دای این ارسزود شعاعر با فاص گذاری ما را
شععدد .ات اق هدلهاك مثل ودد جهگ .رس شعععر را با این
وارد فضعای عروس کرده و از این طریق صدای تازهای را
سآرها یغاز م کهسم.
وارد م ن م کهد.
«ههدز قربای هما گ دل ام
«و ب وبری ک هماکهد ب دس
ک شهرم را گرف
ی قدر تدج کردیم
ردرم را»
ک یاریجک کسک روی مسز شد
در سعآرهای بعدی شاعر تههای و ریج دوری را ب یمای
و زفاس شب جدای »
م گذارد.
با یک فاص ع گذاری ک در سععآر اول ات اق م اف د روای
ما رسسده اس
«و دهایم /فراتر از بسابای
قبل ک مربد ب عروسعع بدد تغسسر جه
ک یک گدش اف اده باشد غریب
تازهای شععکل م گسرد .در اینجا از یهاه یک گدیهدهی وبر
هرچ باز شد
ب عروس یهاه کرده م شدد و م بسهسم ک چهدی یاریجک
بت شد»
جای کسک م یشعسهد و شب زفاس بدل ب جدای ک هما
در چهار سععآر باال با یدع یاتدای روب رو هت ع سم .یدع
مرگ اسع
یاتدای ک هر ش ع ص ع در مداجه با ات اق یاگداری با ی
داده اس .
روب رو م شدد.
«در ادام ی وبر
«تا کالشسهکف
این جهاز مادرا
م شععدد و شععاعر ب زیبای این تقابل را یشععا
ب ودای رسسدیم
دلبری کهد ههدز
ک در غزی فقسر اس
روی دس های ک زیبا بددید
هرچ مرگ تعارس م کهد
شبس یقل و یبا
داده و روای
یم مسرد کت »
گ دل م ودردید
و کل م زدید»
در این قتم
در چهد سعآر باال شاعر عروس را در برابر مرگ قرار داده
بازی ی را در تقابل با فقر غزی یشععا م دهد؛ مرگ ک
و با این تقابل فضعای شععر را م سازد و شعر از این یقآ
هر للظ در کشدرهای مثل افغایت ا در کمسن اس .
شعروع ب حرک ر
کرد م کهد و این فضعا در سراسر شعر
م شدد .الب در قتم های رایای شعر ساو ار شعر
از هم م راشععد و طرح رو ب ج د حرک
یم کهد ک در
ادامع ب ی اشعععاره م کهم .اما تا اینجا شععععر از للاظ ساو اری شعری مهتجم اس .
شاعر از تعارس مرگ م گدید و دس
«فقر ام لا مدمن اسع دالر اگر یلدده یشععدد و ام
هر ییسه رسع هار اس
و دل
دس
ب
اسععالم هرچ بسش ع ر به ر
هما کس ک دیدا دهد ی یا دهد» در این قتعم روای
یسز شاعر ب فرم ودد وفادار اس
و باز هم
را دچار تع سق کرده و از وبری دیهر شعععروع ب
س ن گ ن م کهد و صدای دیهری را وارد صله م کهد. «کدچ تهه ب عروس قشهه ب دس
ب زل اش یزیسد...
از قتعم
باال م تدا ب دو برداشع
رسسد :یا وبر بعدی
فایل شعر /شمارهی دهم 171 /
شععد کرده و یا این گ ها بر سععر قبر
شععروع ب ر
تا دود از گدشهای
بزید بسرو
عروس و داماد زده شده اس .
و کاف ای شدد دیج»
«تشسسع شد جهازه
در این قآع م دج م شعدیم شاعر ههذفری در گدش دارد
روی دس های ک سهگ کم یوردید تا بزیهد ب سار
و اوباری را ک در ب
ساره
های باالی ب ی ها اشععاره کرده
م شعععهدد و در همسن زما وارد کاف م شعععدد .در ادام
و سارا ک از دار دیسا
ک یا سآرهای رایای را با
رسشعههاد من ب شعاعر این اس
دار داش
روای
ی دارای
دیج» یه دارد و سععآر رایای را یسز با تغسسر ب این قتععم
ک دل
را اگر ی همسد
الاقل زبای
اضاف کهد.
مرس ! مرس ! د ودای لپاره!»
«و کاف ای شدد دیج
با سععپسدودای م تدا این قتععم
را ب روای های قب
رسدید زد و سعارا را هما دو ری دایتع
ک شعدهرش در
مراسم عروس م مسرد و ب دلسل زیا او را سههتار م کههد. یعه شععاعر با ایجاد تع سق در روای تدایت ع اس ع ب داید روای
بسن سععآرهای قبل
ب م اطب اجازهی سععپسدودای دهد تا او ودد را از شعر بسرو بکشد.
«مثل وری از ع ف
عر م کشسد ب هد» این قتععم
برای ورود ب وبر بعدی
یعه شاعر با این فضاسازی وبر بعدی را شروع م کهد ک ترای ای معروس و رایج بسن فارس زبایا افغایت ا اس . «ای سرزمسن هراسا من ای باور س
و یسا من
یام تد را کس ب واطر یداش یاد
ب سر ای وراسا من»
«من شبس بادکهک در رف از اما ودا هر کجا بروم درد اف اده رش
قبال ام
یک ایت هاه یرف تاکت م گسرد کدل ام ک ی قدر چرید سساس بشهدد
این رایا م تداید م اطب را دچار تردید کهد .این بمب ییا در کاف ی دیج مه جر م شدد یا در اس ددیدی وبر؟ زیرا ههدز ههذفری در گدش یکا
مثب
روای
اسع
یکا
اینهم دری وری رس زمسه ایسعع
مجری تا بریام ی....
بدم»
اس .
ک در این شعر وجدد دارد تع سق و تغسسر جه ک همسن مدضعدع باعِ شده اس
با سپسدودای ب تاویلهای م
یسا یبدد دل کهد و رش
به ری ب رایا برسعاید یا شععر را تا «و کاف ای شدد
قدرتمهد این شعر اس .
ما ب دایسم
از شعر برسسم و این از
فایل شعر /شمارهی دهم 172 /
نقد و بررسی
نقد شعر «بی پرده» آمنه ضاجوب
از دیرباز در جدامع سععه
زده بان بدده دو ر باید بکار
داشع باشعد تا راكدامه وی تایسد شعدد و برای شدهرش مقبدل باشد؛ در واقع باکرگ
ودان س سد
چشمایم ب ت
و بدی دراز کشسدی
از عآر سساه
ی درده و سععه
یشای ای مهآق س
ک دس
بدد ز را تأیسد م کهد .چسزی ک در
جامع ی ایرا یسز شععاهد ی هتعع سم و م بسهسم ک قبل از
دیهر شعر یم گدیم در این اتاق
ازدواج دامعاد از عروس گداه بکعار
م وداهععد .این
صمغ
متععأل یمدی ای از وروارِ ابزارهای سعع
ک از طریق ی
از ک اب ای ا
از عکس شام د دود سسهار و از صهدل ا
صدای گاو م یید
اینجا کجاس ؟ ب هد م گ بر گدی ام
و لبهای واطرا
دیک اتدری مردسععاالرای ب ز تلمسل و یزادی فردی از او سع ب م شعدد .اینها چارچدن قدایسه هت هد ک زیا را اسسر کرده و ی ها را تبدیل ب مدجددات
در ساو ار درو
مه عل و وابت ب مردا م کهد.
رها م کهم باز لمسِ لبای را
با این مقدم ب بررس شعر ع سرضا مآ ب م رویم.
ودان رف م وق
اپییم 1
از شهاسهام ام ود م ری مهر یم شدد عروس شد با لباس سساه؟ این ودانهای ب ررده از یبدد باکرهگ س در من تمام یمبدالیسها فریاد و تههای صدرتم را اشک م ریزد تنهای تههاس
من
از اتاقم دیهر یم روم بسرو م ترسم رش
این در
شعرِ رها شده من باشم
ودان س سد
«چشمایم ب ت
از عآر سساه
و بدی دراز کشسدی
دیهر شعر یم گدیم در این اتاق» شععاعر در ارسزود اول شعععر ب ت همیغدش یک زوج اس در سعآر اول از ت
ودان ک جای برای
و یسز یک اتاق اشاره م کهد.
ودان سع سد و در سآر دوم از عآر
سععساه م گدید ک تقابل دویلستعع
جها دروی شعععر را
صع ر و صعدی م کهد و باعِ م شدد شاعر دیهر ی داهد در این اتاق شعر بهدید .اما دلسل ی چست ؟ اپییم 2 «از ک اب ای ا از عکس شام د و از صهدل ا
صمغ دود سسهار صدای گاو م یید»
صمغ چسزی چتبهاك اس
و چتبسد کت را ب ک اب ای
یا هما صهدل ب ّهن م اطب م بادر م کهد. ش ص ب ک اب ای چتبسده و عکس شام د در حال سسهار کشسد را ب دیدار زده اما در واقع از صهدل او صدای گاو م یید و م تدا فهمسد این ش
مثل گاو یادا اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 173 /
و تههای صدرتم را اشک م ریزد
اپییم 3
تنهای تههاس
«اینجا کجاس ؟ ب هد م گ و لبهای واطرا
در این ارسزود شععاعر از کابدس ع م گدید ک در مدرد این
بر گدی ام
عقعایعد رس
رها م کهم باز لمس لبای را» در اینجا شعع صعع ک ایهار معشععدق اوسعع م ررسععد اینجا کجاسع ؟ واطرا
ب هد از او
از ّهن او م گذرد و
شعاعر ایهار از مرور گذش ها وشهدد یست واطرا
من»
و این بدس ی
را رها م کهد .اما در اینجا زبا شعععر تغسسر کرده
را اف اده در ودان و بسداری م بسهد و ی کابدس دید م زید ب صعععدای تمام
فریادی را ک وق
یمبدالیسها تشعععبس م کهد .در سعععآر چهارم این ب قاعدهی معهای ب هم ودرده و در ملدر همهشععسه دس ع برده شععده ک بسا زیبای یسز دارد .در سععآر یور (تنهای
و از مهآق زبا یرکائسک اسعع اده م شععدد .در این عصععر
تههاس ع
اسع اده از این زبا در برو شعععرها م اطب را ارضععای
یعه فکر کرد و ایدیشسد ک شاعر با ی تهها مایده اس .
حتع یم کهد و شعاعر م تدایت
طدر دیهری ی را بسا
کهد.
من) شععاعر از من م گدید .من در زبا فارسعع
اپییم ۶ «از اتاقم دیهر یم روم بسرو
اپییم ۴
م ترسم رش
«ودان رف م وق
شعر رها شده من باشم»
از شهاسهام ام ود م ری
در رایا شاعر ب اتاق باز م گردد ک در اب دای شعر دیهر یم وداسع
مهر یم شدد عروس شد با لباس سساه؟» اینجا باز با هما روای
سععه
جامع روب رو هت ع سم ک
عروس باید با لباس سعع سد ب وای ی شععدهر برود و جدر دیهری یم شعععدد .در این ب اسع عارهای از تن یا ح جهتعس
شعععهاسعععهام م تداید
ایدام جهت ز باشد ی جای ک
افراد از روی همسن ایدام تعسسن م شدد .این ات اق
در جدامع سعه
این در
در ی شعر بهدید .اینجا دیهر یم وداهد از
این اتاق بسرو برود و چسزی رشع
ک شعاید این ترس روب رو شد با شعریس
در حال ک در جها مدر امروز ی جهتس هسچ هدی
واژهها که ها ردشععاك و حاال
م ترسد. ويرايش پيشنهادی
شععما را
چشمایم ب ت
ودان س سد
رف اریتا تعسسن م کهد
و دراز کشسدی
با عآر سساه
و ررداو ن ب مردایه و زیایه یباید مدجب سععع آ ی
در اتاق ک دیهر شعر یم گدیم
فرههه یک جهس بر جهس دیهر شعدد .در واقع جهتس بددی یست
شدی س .
اپییم 5
از ک اب ای ا
صمغ
از عکس شام د دود سسهار
«این ودانهای ب ررده
و از صهدل ا
از یبدد باکرگ س
اینجا کجاس ؟ ب هد م گ
در من تمام یمبدالیسها فریاد
بدد و
ایهار شععاعر از ی من بدد و ی ایدیشععسد و فکر کرد
ی جهس ( )sexطبسع یست ع هد و ورای یمددهای جهتععس جهتعع وجدد یدارد .ب ک جهتععس
ک وددش
باشععد .یعه هما مه ک در ارسزود قبل از ی گ
با سست م ادارهی مرکزی کالسسک م اف د ( )genderو
در باعِ ترس او شده
صدای گاو
و لبهای واطرا ک یم بدسم دیهر
روی لبام
فایل شعر /شمارهی دهم 174 /
ود م ری شهاسهام ام وق
ب ودان رف م
مهر یم شدد عروس شد با لباس سساه؟ این ودانهای ب ررده از یبدد باکرگ س و تههای ک صدرتم را اشک م ریزد من
تنهای تههاس از اتاق هم دیهر م ترسد رش شعر رها شده
یم رود بسرو
این در من باشد
فایل شعر /شمارهی دهم 175 /
نقد و بررسی
نقد شعر «دفرمه» امیش ریخی
شععر امروز از یداش ن ساو ار مهتجم ریج فراوای م برد؛ چسزی ک در این شععر کام ن مشعهدد اسع .در این شعر اجرا و تقآسع سعآرها ب فرم هاهری یسعسب رسایده اس
سر بک
زیرا با کم دق
این لسدا برای سدسکها
همهشععسه و جایشععسه م تدا دسع
ساع
مرباس
جه
از دیدارها
در تقآسع سععآرها و همچهسن در ملدر برد و تغسسرات را در
قدیتر شد فرم شعر ب وجدد یورد ب شک
ساو ار معهای و فرمسک اثر و
ک در
وارد یشدد .شعری ک در
یویزا
ودایهده حس ادی
رهجرههای راه راه
داشعع .با این مقدم ی کدتاه این شعععر را با رویکرد یقد
دو ر را دربساور از این شعر
ساو ارگرای جزئ یهر بررس م کهم.
از بس این درو
دو ر شده
م شدید ح قیویز مردهای زیادی اتاق یامرتب شعری یامرتب برگرد ب اول شعر تهها دلس
ک م تداید
در این شعر «اره» بساید دو ریس
ک بریده
گسسهای
در ودان
سدسکها گاه مردههای دو راید سدسکها در این شعر تار م تههد
را تقدی
کهد فرم متععهجم ی داهد
اپییم 1 «سر بک این لسدا برای سدسکها ساع
مرباس
از دیدارها یویزا رهجرههای راه راه» «این لسدا برای سعدسعکها ساع
مربای س
ک بر دیدار
یویزا شعده اسع » .ب سبب دایره شکل بدد مقآع لسدا ک ب دیدار هم یویزا شده ساع و هم م تدا در «سععاع
در ّهن م بادر م شدد
مرباسعع » سععاع
را قسد زما
فرض کرد و این ب واژهی سععاع
رویکردی چهدواژگای
داده اسع « .یویزا » هم با «ساع
مربای بر دیدار» ارتبا
برقرار کرده و هم با «رهجرههای راه راه» تک وسال زیبای مثل تشععبس رهجره ب چسزی شععبس قان عکس ک ب دیدار یویزا اس
باعِ م شدد با اینگدی تک وسالها ودایهده
ب ادام ی شعر ترغسب شدد .یمد سآر «دو ر را دربساور از این شععر» در حکم فاصع گذاری مهاسعب ب یظر یم رسد زیرا ارتبا ی با سآرهای قبل یک سر گتت شده اس . در ادام م ودایسم:
فایل شعر /شمارهی دهم 176 /
کدتاه دارد اضعاف گدی ب یظر م رسد .وق
اپییم 2 «از بس این درو
را ط م کهسم گاه یساز اسعع
دو ر شده
برای دید مهاهری ک از
ی ها گذش ایم متسر را برگردیم ول وق
م شدید ح قیویز
ده م ر باشعد با یک یهاه ب رش
مردهای زیادی» م شدد ب وصدص ک
در این ارسزود از «این درو » گ
از ضععمسر اشععاره یسز اسع اده شععده و هم ی دو ری ک در سععآر قبل مرجع ضععمسر بدده حاال در این سععآر درو
ط شده را وداهسم دید .رس در اینجا یسازی ب این ارجاع درو م ه و ف ررس
راس
بک یستععع .تا اینجا همچها ب این یم تدا داد ک چرا مدلف م گدید« :دو ر
مرجع ضععمسر م شععدد .ارتبا درو
با دو ر و همچهسن
ارتبا شعا با ارسزود قبل ملکم یست
هرچهد مدلف سع
اگر در ارسزود دوم دو ر را ب درو
دهد اما این تکهسک را بتعسار سآل اجرا کرده اس هما طدر ک گ
زیرا
شعععد در سعععاو ار معهای اثر جایهاه
مت لکم یدارد .تا این قتم
از شعر با دو تک وسال زیبا
متسر ط شده
سر کرد هم تمام مهاهر
را دربساور از این شعر»
داش با «دو ر» و «درو » بازی زبای (جهاس ق ب) ایجام
ک صد م ر
تشععبس م کرد یعه
«دو ر» مشب و «درو » مشب ب م بدد م تدایت معهای را تقدی درو
ساو ار
کهد زیرا با تدج ب تشعععبس دو ر ب
ک از ی مردهای زیادی ب دار یوی
سعآر «دو ریس
شدید با این
ک بریده /گسسهاش در ودان» ارتبا
ول یامرتب روب رو هت سم.
م گرف .گسسهای دو ر ب شععاو های درو
اپییم 3
بریده شعدهاید« .سدسکها گاه /مردههای دو راید /ک در
«اتاق یامرتب
این شعر /تار م تههد« و اینجا سدسکها ب مردهای ب دار
شعری یامرتب
یوی
شعده تشعبس م شعدید ک در شعر تار م تههد و تار
برگرد ب اول شعر
تهسد هم م تداید تصععدیری از طهان داری باشععد ک دور
تهها دلس
گرد مردهعای یوی
ک م تداید
م ماید ک
شعععده وجدد دارد .اینجا ب یظر
م رسععد مدلف در سععستعع م جایشععسه زبا م تدایتعع
در این شعر «اره» بساید دو ریس
ک بریده
عم کرد مهاسعبتری داش باشد و ب جای واژهی سدسک
گسسهای
در ودان
اس ع اده کهد .تار تهسد سععدسععک یک تص عدیر
از عهکبد عسه یست ع
سدسکها گاه
و تشععبس یک مرد ب دار یوی
شععده با یک
مردههای دو راید
عهکبد
سدسکها
مدرد اجرای این ارسزود هم م تدا حرس زد .ب فرض
در این شعر
مثال :سعدسکها «گاه » اینجا یسازی ب قسد زما یبدد .یا
تار م تههد»
تکرار «سعدسکها» در دو سآر بعد تکرار واژه یامرتب در
مدلف سعع دارد با یورد سعآر «شعر یامرتب» ساو ار از
دو جم ع ی کدتاه م دال .در اجرای این شععععر م تدا
هم گتس
ی شعرش را تدجس کهد« .اتاق یامرتب /شعری
یامرتب» :فضعای شعر حدل یک اتاق رهجره دیدار ساع و ...بدده و هما طدر ک م بسهسم واژهی درو
از فضععای
شععر وارج اس .در سآر بعد (برگرد ب اول شعر) دوباره با فاصعع گذاری و ارجاع درو م ه روب رو هتعع سم .باید تدج کرد ک ارجاع درو م ه در شععری ک ساو ار بتسار
ک تار م تهد وج اشعع راك مهآق تری دارد .در
تغسسرات را در جه
قدیتر شععد فرم اعمال کرد و این
یعه ساو ار فرمسک اثر از قدر سععع م کهم در ادی یشا دهم.
چهدای برودردار یست .
اجرای مهاسععبتری از این شعععر را
فایل شعر /شمارهی دهم 177 /
ويرايش پيشنهادی سر بک این لسدا برای عهکبد ها ساع
مرباس
از دیدارها یویزا رهجرههای راه راه ک دو ری در ی یشت اس از بس ک این دو ر درو م شدید ح قیویز مردهای زیادی شعری یامهظمتر از اتاق و تهها دلس
ک م تدایت
در این شعر «اره» بساید دو ریس
ک بریده
گسسهاش در ودان عهکبد ها مردههای دو راید ک در این شعر تار م تههد
شده
فایل شعر /شمارهی دهم 178 /
فایل شعر /شمارهی دهم 179 /
تعليق و اشکال مختلف آن در داستان
یاق
را دریاف سد روای
در یهای
یاق
شما ترمسم و تثبس
شده و
کامل م شدد.
در این یقآ م تدا اساس تع سق را یسز شهاو ؛ یعه شما
سامان اهر
با اضععاف کرد روای
ب م اطب او را بسن هدا و
یاق
زمسن مع ق کرده دچار عدم تعادل م کهسد .در ی سج او یسز برای والص شععد از این عدم تعادل سععع وداهد کرد ودد را ب یرام
برسععاید و روای
یاق
را تکمسل کهد.
رس داسع ا را تا ای ها دیبال م کهد تا ب این امر یایل شدد. در ف تع یسز با م هدم «اردو » روب رو م شععدیم ک در ی تمام رس فرضهای یظری ما دچار تع سق م شدید. اما در داسع ا کدتاه تع سق ب این م هدم اطالق م شععدد ک یدیتعععهده تالش کهد م اطب را در داسععع ا یه دارد. هما گدی ک اشعاره شعد در جها هم چسز روای این روایا
اسع .
برییهد تا م اطب ک ب سعراغشا یمده را رای ورزش ف ت یا بریام های
ودد یه دارید .سسهما ادبسا
ت دیزیدی همع و هم م وداههد ب این هدس جام ی عمل بپدشععایهد .داس ع ا یسز از این قاعده مصععد یستع
و
برای این امر از تع سق بهره م برد تا م اطب را ب دیبال کرد داس ا تا رایا ی تشدیق کهد. تع سق در داسع ا ب دو صدر هم چسز در جها روای
اس
و این روایا
هت هد ک ب
تع سق متال ای.
زیدگ روزمرهی ما شععکل دادهاید .زمای ک این روایا روزمره دچار یق را ب ثبا
رسایده و روای
یاق
ودد را ترمسم کهسم .برای
مثال فرض کهسد شععما برادری داشعع باشععسد ک هر ه رهجشعهب سعاع یک ه یاق
هش
شب ب شما سر م زید .یاگها در
هرچ صععبر م کهسد رسدای
هههام روای
یم شععدد .در این
یاقص ع ب ش عما اضععاف شععده و این روای
سععداالت چد «چرا برادرم این ه
یسامده؟» را در
شعععما برم ایهسزد .طبسع ن شعععما تالش وداهسد کرد با ررس وجد کرد یعا تمعاس گرف ن با مدبایل برادرتا ب اینگدی سعداال
تعليق فرمی
شعععدید ما با یدع عدم تعادل ّهه
مداج م شععدیم .بهابراین تالش م کهسم ک این عدم تعادل
راسعخ دهسد .زمای ک راسعخ این روای
رخ م دهد :تع سق فرم و
زمای ک ات اقا طریق روای
و روایا
داسع ا جاب جا شدید و از این
یاقصعع ب ی اضععاف کههد تع سق فرم رخ
م دهد .برای مثال «ودا رول د» داسعع ای دارد ب یام «ب ی ها بهد مرا یکشهد» ک ی را با این جم یغاز م کهد: «ب ی ها بهد مرا یکشععهد .ودسعع سهد ب ی ها بهد .ملض رضای ودا ب ی ها بهد» در این شععروع م تدایسد ببسهسد ک یدیتععهده با اضععاف کرد یک روای
یاق
سععداالت را در ّهن ودایهده برم ایهسزد
و وی برای راسعخ داد ب این سداال
مجان م شدد م ن
فایل شعر /شمارهی دهم 181 /
را تا ای های ی دیبال کهد .سععداالت از قبسل اینک چرا ی ها راوی را بکشعهد یا ودس سهد کست
م وداههد شع
اگر ب ی ها بهدید از این کار دس
ک
م کشهد و اص ن ی ها
ک هت هد .برای یاف ن راسخ این سداال
عدم قطعيت
م اطب م ن را تا
رایا م وداید تا جدان ودد را از م ن بهسرد.
این یامسده ی ت سن بار از سدی هایزیبرگ فسزیکدا مآرح شععد .او رس از برودرد با این واقع ک یم تدا دو کمسّ را همزما ب طدر دقسق ملاسععب کرد این یظری را طرح کرد .او تدضععسح داد ک ما برای اینک ب دایسم ب ی سج ای
تعليق مسالهای
یتعب در ملاسعب ی دو کمسّ بایت
یابسم
ب طدر همزما دس
ب اح مال روی یوریم .لذا او ب جای اینک برای اتم
کار مدلف همداره راسعععخ داد یستعع
ب ک او وهس ی
یک مدار الک روی در یظر بهسرد ک الک رو در قالب ی
دیهری یسز دارد ک چسزی جز طرح ررس
و سدال و وسسع
مدار حدل ملدر هتع بهردد براساس بلِ عدم قآعس
کرد هرچ بسشع ر ابعاد ی یستع .گاه در داس ا کدتاه یدیتععهده راسععخ یم دهد ب ک ایجاد ررسعع م اطب را ب اوج عدم قآعس
م کهد و
م تداید هر زما ودد را در جای از ی ابر تعریف کهد .در
و سعرگش ه رسایده او را
دچار باشععد یسز همسن امر رخ
در ی حال رها م کهد .شعععاید او هسچوق ررس
یک ابر الک روی برای الک رو در یظر گرف داسعع ای ک ب عدم قآعس
ی داید ب ی
م دهد ک ی داسعع ا براسععاس یسازهای زما و زاوی ی
راسخ دهد و ّهناش تا ابد درگسر حل و بررس ی
دیدهای م اوت ک با ی داسعع ا برودرد م کههد ودد را
باق بماید« .تدبساس وولف» داس ع ای با عهدا «شععب مدرد یظر» دارد .در این داس ع ا ما با یک سععدزیچ قآار مداج هت سم ک مدهف اس
مش
در ساع
عبدر قآار ریل
ب ایداع گدیاگدی تعریف م کهد. برای بت ع ن این بلِ اشععارات م کهم ب اینک
در یهای
چهدی م تدا از یک م ن بهرهی تع سق بسشع ع ری برد.
را عدض کهد.
م تدا با اسعع اده از جمال
اما دقسقن در هما للظ رتععرش زیر ی ریل مشععغدل ب
تدصععسفهای ررطمآراق ب روا شععد روای
ایجام کاریسعع
و اگر ی سععدزیچ ریل را عدض کهد
رتععرش زیر ریل ل وداهد شععد و اگر چهسن یکهد قآار ب همراه متععافرای
ب ت دره سععقد وداهد کرد .زمای ک
این تقابل و تضععاد ّهه ب یهای وولف ب این سععدال ک که راسع ع
ک الک رو
ودد م رسععد یاگها
یم دهد و داسع ع ا را در هما یقآ ب رایا
کدام عمل صعلسحتر اسع
م شععدد از شع صععس ها اماکن یا ماجرا برای ایجاد تع سق بهره برد. تیلیق ب ریخصییك وق
سای ی یک ش صس
بر فراز
دیبال کهد .مایهد :بابا لهگ دراز تیلیق ب ماجرا وق
ک ایجام
تهها م گذارد و او م بایت
کمک کرد.
داسع ا گتع رده شدد و ودایهده برای شهاو ن او داس ا را
سععدزیچ چ وداهد بدد
م رساید .در واقع وولف ودایهده را با این ررس
کدتاه و رُربار و دوری از
تا
ک ماجرای یک داس ع ا یامش ع
باشد و ودایهده برای سر دریورد از ی ماجرا داس ا را تا رایا دیبال کهد .مایهد :داس ا های ر ست و کاریگاه
ابد در اینباره مشععغدل ت کر باشععد و چ بتععا هسچگاه ب
تع سق در مکا و اشعسا :وق
راسععخ م عال یرسععد .در این یقآ ما با متععال ای روب رو
ایجاد تع سق کهد و م اطب داسع ا را دیبال کهد تا ب داید ب
م شعدیم ب یام عدم قآعس .لذا چکسدهای از این متال را
عاقب
در ادام مآرح وداهم کرد.
مایهد رما قصر کافکا.
ک شع س یا مکای در داس ا
ی شعع س یا مکا و برودرد راوی با ی ر ببرد:
فایل شعر /شمارهی دهم 181 /
فرد کاله م م
گفتوگونويسی در متن داستانی
واژگای
کهد زیرا دایره
یم تداید ل ظ ق م صلب
با دایره واژگا یک رزشعععک ت او
م تدا رزشععک را یشععا داد ک با ادبسا
فرنوش بضائی بجی
م زید اما باید ی ت ع
لمپه حرس
برای چهسن ش ع صععس
بچسهسم تا با اسعع ادهی او از واژگا لمپه
دارد .الب گذش ع ای
معها بهسرد .اگر
شعما ب داهسد داسع ا یا یمایشعهام ای بهدیتسد ک در دوره قاجار م گذرد یا داس ا شما دارای ش صس س
حکدم
ک فرههه قاجاری دارد برای سعاو ن این ش صس از هر چسز باید جایهاه شع صس فردی عام س
قبل
را بشهاسسد مث ن اگر او
ک در دوره قاجار زیدگ م کهد اب دا باید
دایره واژگا وی را یاف و سععپس ی را بهدیتععسد .اگر شع صععس صععدر
شععما یک شععاهزاده قاجاری باشععد یسز ب همسن باید عمل کهسد زیرا یک شععاهزاده قاجاری قآعن
مایهد فردی عام صعععلب
یم کهد .همچهسن هههام ک
شععما م وداهسد برای ش ع صععس بهدیتععسد باید ی تع
فردی با شععغ
واص
دایره واژگای را ک در ی شععغل ب
کار م رود بسابسد .برای اینک به ر با دیالدگ قاجاری یشععها ت او
شعدید مثال از یمایشعهام «کبدتری یاگها » یدش «ملمد
دیالدگ با مکالم در چست ؟
ت اوت ک بسن دیالدگ با مکالمات ک ما در زیدگ روزمره ودد ایجام م دهسم در این یک مهم یه اکثر مکعالما
اس ع
روزمره ودد قرار یستععع
ک ما در
اطالعا
قابل
تدجه را با تعداد ک مات ملدود و یا در زما ملدود ب م اطب ودد مه قل کهسم .لسکن در هههام یدش ع ن داس ع ا ب وصعععدص داسعع ا کدتاه و همچهسن هههام و ق اثری دراماتسک ک یدیتهده با ملدودی با ب کار برد تعدادی ک ما حجم وسععسع از اطالعا م اطب از طریق اطالعا
روب رو م شدد او باید ملدود در زمای ملدود
را ب م اطب عرضعع کهد تا داده شععده بتععساری از یکا
داسعع ا را دریابد .هر دیالدگ وهای
دارد ک ی ها را در
زیر م یوریم:
چرمشععسر» م یورم .از این جه
ک از مهظر بتساری از اساتسد یدیتهدگ
یمای یام ب دلسل
دیالدگملدری در یمدزش دیالدگیدیت بتسار یاریرسا اس . مثال: وایم جا :من رای هما رازق ها یشععت ع بددم .یقاجای ایت ع اده بدد مسا همسن رهجدری .رهجدری رر بدد از ی هم جبرو
ک یقا جای
داشع .یسععما قداره الجدرد بدد با
لک های بزرگ و کدچک ابر .گ م :یقا بروید ب ایدرو . این ابرها سععر بارید دارید .لک م ایدازید بر ی سععرداری شعما .گ
:وایم جا وسالتا برود بر ی بار ک بر شکم
دارید .لک بر ی بار بس د هسها
اسع .وگری سرداری را
ک م شعدد ب هزار ق م ید کرد .یسما دفع ا بارید و دردی
1ع گدیهده را ب ما معرف کهد. دایره واژگای ک برای دیالدگهای هر شعع صععس
یمایشععهام را مثال م زیم
ب کار
م بریم باید وی را ب ما معرف کهد؛ ب عهدا مثال یک
یکباره اف اد ب زیر یاس من .وداس م بپسچم ب وددم .شرم کردم از یقاجای .گ م :یقا بروید کت را وبر کهسد .گ چ کتع کستر از من اس
:
در این وای وایم جا ؟ یمد
فایل شعر /شمارهی دهم 182 /
و من ب رروا چهگ زدم بری سعععرداری .گ هت
:حکم
مسا این درد و این باغ و این بارا وایم جا .
مثال م زیم از یمایشهام اسب یدش «ملمد چرمشسر»:
واژگای ک فضععا و زبا قاجاری را در م ن باال م سععازید: قداره سرداری هسها
«رهجدری جبرو
حال م بسهسم «یگدسع
دو ی ر وجدد دارد .این یک ب داس ا عمق و معها م دهد.
ایدروی »
کردی؟
ح سم :واک
قدر :زیر ی درو
وی تن» در یمایشهام «درس رساید»
گردو
در دیالدگهای باال یدیتععهده با یک برودرد کدبهده از اب دا
چهدی شغل فرد را معرف م کهد:
کشععمک
بدی وی :یم وداد بریم ممکه رسداش بشع ع .همسنجا
کت را واك کرده اس .
بمدیسم .بسا عتعععل ( ...او را ب روی مبل م کشعععاید) .بسا
ادام :
کاردت د بز باال روغه د چک کهم ببسهم باتری
باید شععارژ
و معما ایجاد م کهد .یم گدید چ چسزی یا چ
قدر :سههسن شده بدد .با مرد مرد کشدیدم
بش یا ی .
ح سم :یشدی
حاال دیالدگهای را ک در م ن یشعا گر شعغل فرد هت هد
قدر :ی همد جا اف اده.
روغن باتری شععارژ چک کرد ».
رسدا م کهسم« :کارد
یک دیهر اینک رویداد صله باال یک رابآ جهت اس . اما یدیتععهده این اطالعا
را از طریق واژگای م گدید ک
ب ودب بسایهر شغل ش صس 2ع ایجاد کشمک
اس .
کهد .در حقسق و کشعمک
ح سم :ی همسدی چ شد مرد؟ دیالدگهای باال اطالعا
را تقتععسم شععده ب م اطب ودد بسشعع ر اثر اسعع .ورد کرد
م دهد و این باعِ جذابس
ک ش صس ها یباید دیالدگ
اس
ب هد بهدیهد زیرا ماللیور اسعع .ب ک یدیتععهده باید مسا
دیالدگ باید مسا شع صععس های داسع ا ایجاد کشععمک یک از وهایف اص ع
کرده بددی؟
دیالدگها ب این صدر
در داس ا
او زیر.
دیالدگ ای قال ته
مسا افراد اس .اگر ش صس ها در دیالدگها
داسع ا دیالک سک برقرار کهد .حال سعدال رس
شع صعس
م یید ک چهدی دیالدگها را ورد کهسم؟ در زیدگ واقع یدمها ب یدب
حرس یم زیهد ب ک حرس
ب صععدرت حرس بزیهد ک هرکس جدان دیهری را بدهد
هم را قآع م کههد و مسا حرس هم م روید .این شععسده
یم کهد.
یدشع ن دیالدگ باعِ زیدهتر شعد فضای داس ا م شدد.
این شسده ایجاد کشمک
یک از شعسدههای یدشع ن این دیالدگ یدش ن دیالدگهای
مثال: ع سالم ودب ؟ ع سالم ودبم مرس
رسهگردیه اسعع .در دیالدگهای رسهگردیه تد چآدری؟
دیالدگهای باال ب یک مکالم روزمره شععبس اسعع
زیرا
یدیتععهده
دیالدگها را ب شععسده رف
و برگش ع
م یدیتععد .در این
روش هر دیالدگ ب شععک
راسعع
برای دیالدگ طرس
کشععمکشعع ایجاد یم کهد تا م اطب را ب رسهسری ادام
مقابل اس .
داس ا عالق مهد کهد .حال مثال دیهری م زیم:
مثال:
ع سالم ودب ؟
داس ع ا «تپ ای همچد فسلهای س ع سد» یدش ع «اریت ع
ع برا
همسههدی»:
مهم ؟
دیعالدگ هعای باال کارکردی دیالدگ گدی دارید و از یک مکالم روزمره وارج شدهاید زیرا ایجاد کشمک و ته
م کههد
مسا افراد را یشعععا م دههد .در اینجا م اطب
م دج م شعدد ک زیرم ه در کار اسع .مشک
مسا این
دو ر گ
:مثل فسلهای س سدید.
مرد گسالس ودد را سععر کشععسد :من هسچ وق
تپ سعع سد
یدیدهام. ع چشم یداری مرد گ
:دارم حرس تد ک چسزی رو ثاب
یم که .
فایل شعر /شمارهی دهم 183 /
م بسهسد ک دیالدگها کام ن کشمک
ز :چس ؟
ایجاد م کهد.
مرد :وداه ز :گ
ديالوگنويسی ديالکتيك
همدرد شععمام ول هر چسز دیه ای ممکن بدد
به .و م وهدد .گ
در این روش ما با سع دیالدگ روب رو هت سم .دیالدگ اول یک «تز» دیالدگ دوم یک «یی تز» و دیالدگ سععدم یک «سعه ز» ملتعدن م شدد .دیالدگ سدم در حقسق
م کهم عزیزم!
حاصل
برودرد مسا دو دیالدگ اول و دوم اس .
:شعع صععن ترجسح م دهم ب عهدا
دزد یا م جاوز دسع هسر بشم تا اینک ورشکت باشم .ول در مجمدع وس
ماه .
مرد :بسا ودی .تاکت بهسر بسا ودی . در دیالدگ های باال کارور بدو اسععع اده از قسد تمام احتععاس مرد را در ک م ی «عزیزم» ری
مثال:
اسعع
و ته
درو مرد را اینگدی مه قل م کهد.
ع تد مثل مادربزرگ من رایهدگ م که ؟ ع مادربزرگ تد ک مرده
فضاسازی
ع برای همسن م گم م بسهسد ک دیالدگ سعدم دقسقن حاصل برودرد دو دیالدگ
یک دیهر از وهایف اص
دیهر اس .
دیالدگ فضاسازی اس .
مثال:
انتقال تنش درونی افراد از طريق ديالوگ دیالدگ گاه باید ب داید ته
دروی افراد را ب م اطب ودد
مه قل کهد .برای مثال داسعع ای از «ریمدید کارور» را برای شما م یورم.
گدشع را روی گدش م چتعباید و چشم بت ب چپ و م رود.
ز :من باید برم .م وداسعع م زیگ بزیم .ب هرحال حدس م زی چهد شد؟
کس م .م گ
و رهجاه تا .همسن جاس
تد
بازار ماشععسنهای کروک وراب ب یظرم ما
ودششععایس ب دیسا اومدیم .و م وهدد :هرچ فکر کردم الزم به مرد :عزیزم
گ م.
ع ازیسمد یتس
م باره
این دیالدگ یشای گرم هداس . دراماتسک ک راوی در ی حضععدر داسع ا را از طریق دیالدگ
درم یابد یکات مثل صععله رردازی و فضععاسععازی یسز از طریق دیالدگ بسا م شععدد .برای یشععهای بسشعع ر شععما با روای
دراماتسک مثال م زیم از رما «ی رین ابدی بر
ودایهده این برگها» یدش « :مایدئل ردیسگ». ع اینجا کجاس ؟
مرد :عزیزم ز :ش
یا:
یدارد و م اطب تمام اطالعا
لئد :عزیزم؟
هزار دالر و دویت
دیالدگ باال یشا از سرمای هدا دارد.
حال در شععسده روای
داس ا «چس » یدش ی «ریمدید کارور»
راس
ع چ زمهریره بسرو .
ع مسدو واشهه ه یقای رامسرز. م دویم مسدوی ول واشععهه نشععد یم دویتعع م جدیم گم. در اینجا ح
مکا در دیالدگها معرف م شدد.
فایل شعر /شمارهی دهم 184 /
تعادل قرار دارید زمای ک یک حادث شععع صعععس
شخصيتپردازی در داستان
که
وا م دارد این تعععادل برهم م ودرد و تک ع ای از
یمای دروی شع صعس
امیر رنس
را ب
یشعکار م شدد .یدیتهده مامدر ب
تصدیر کشسد این للظ هاس . ایتا در طدل تاریخ هرچ ج دتر یمده رسچسدهتر شده و با گذش ی ودد فاص گرف اس .ما در رما های کالسسک بعا قهرما ها طرس بددیم .ی ها یدمهای بددید قدرتمهد با ایتعا ها از ه م و سع م
تدایای های واص ک برای یجا
بعا ر سعدیهعا بع مبارزه برم وداسععع هد و در یهای م شدید .اما ایتا ب عهدا ش صس مدر مدجددیس
و ملدر اص
تددرتد الی الی با ّههس
رسروز داس ا
رسچسده ک
در متسر رر فراز و یشسب زیدگ قدم برم دارد و با حدادا ی دسع
و رهج یرم م کهد .یدیتعهده مامدر برداش ن این
الی ها و یشععا داد درو ش ع صععس یگاه اسع
رازهای شع صعس های
اس ع .یدیتععهده از و در داس ا دس
افشعای ی ها م زید .یدیتهده برای یفریه از س راه زیر را در رس -1ش ع صععس
ش صس
ب یک
م گسرد:
داس ع ا را از روی یدمهای ک در اطراف
زیدگ م کههد و با ی ها برودرد دارد بتعععازد .یدیتعععهده ش صس
کست ؟ ت او
ش صس
یدم را در یظر بهسرید ک ک
با قهرما در چست ؟
و ش دار اتد کشسدهای ب تن
دارد و کسف چرم قهدهایاش را بععا ک ودردهاش سععع
هععای واکس
کرده اسععع .یمای بسروی این یدم ب ما
رر
م کهد و در شعع دغ اتدبدس ایهشعع
مدهف یست
م تداید ویژگ های یک شع ع صعععس کرده و ش صس
را با دیهری ترکسب
تازه و م صدص ب وددش را و ق کهد.
-2ر و زیربهای شعع صععس
را براسععاس وددش بریزد.
اما
چراکع درو معا یدمهعای زیعادی در حعال زیعدگ کرد
را تدی جدن
هتعع هد یدیتععهده م تداید با حسگسری و رسععدخ درو
در سععدراخ
شع صعس اش ب جای او فکر کهد احتاس کهد در برابر
م گدید ک از طبق مرف و تلصععسل کرده جامع اسعع یاگها مشعاهده م کهسم ک این یدم یشغال
یک ش صس
را عسهن کپ برداری کهد ب ک
بسه اش م کهعد .یعا مث ن حسن گذر از یک کدچ کارگری
حدادا واکه
را م بسهسم بعا لبعاسهعای چرك و رعاره ک زیر سعععاو ما
ی عسهس
یسم کارهای روی تپ ی سعسما یشعتع و از رش
گدش
بتازد.
برای معشدق اش شعری عاشقای م وداید .ش صس
همسن
3ع ش صس
یشا دهد تصمسم بهسرد و از این طریق ب
بب شعد و شع صعس
مهلصر ب فرد وددش را
را کام ن براساس قدهی ت سل ودد و ق کهد؛
یدمهای هت هد ک اطراس ما زیدگ م کههد با س سق طرز
گاه یدیتععهده م وداهد شعع صععس
فکر و دیععدگععاه م ععاو ؛ هرکععدام یمععای بسروی و دروی
جها وارج تا ب حال ی را یدیده اس ؛ ش صس
وععاص ودد را داریععد .هر شععع صعععسع ویژگ های ودن و بد وسر و شعععر اسععع
مجمدعع ای از ک در حال
را و ق کهد ک در با یمای
بسروی تعازه و جهعا بسه مهلصعععر بع فرد .گاه مدلف م وداهد از الب الی قدایسن دس
و راگسر دیسا از دیسای ک
فایل شعر /شمارهی دهم 185 /
م دهد فرار کهد و ش صس
هم چسز در ی بدی اسعار
که های
را شععکل دهد؟ چراک که های ش ع صععس
را بسعافریهد ک یزاد زیدگ م کهد یعه دارد بازی وددش
دیدگاه
یاشع م شعدد؛ دیدگاه ش صس ها روش دید
را م کهد.
ی ها ب دیساسععع .ودایهده م تداید دیدگاه یا یقآ یظر هر ش صس
روشهای پرداخت شخصيت در داستان ههری جسمز مقاال
زیادی دربارهی ش صس
کع در ی ها سعععع م کهد هراف ها و رسچسدگ های و ق را طرحریزی کهد .در یک از این مقاال
یک شعع صععس
جسمز دو سععدال ادب مهم را مآرح م کهد« :شعع صععس چست
مهر تصمسم ب ایجام یک ات اق؟» و «ات اق چست
مهر یمای
یک شع ع صعععس ؟» .این دو سعععدال اصعععدل
اس
یا ی مهم این اس
این دیدگاه
ک ما داریم یظام اع قادی
او را بسا م کهسم .الب تدج داشعع باشععسد ک باید دیدگاه را یشععا داد ی اینک ب طدر مت ع قسم بسا
یک ش ع صععس
کرد؛ مث ن م تدا این کار را از طریق ش صس های فرع در
ایجام داد .دیدگاه م تداید باعِ ب وجدد یمد کشمک
داس ا شدد ش صس ها را ب جا هم بسهدازد و یا ی ها را ب هم یزدیک کهد .یدیتعهده باید از دیدگاه ش صس های یگاه کامل داش باشد.
ش صس رردازی ب حتان م ییهد. مدل های ک یک ش صس
وگدهای او بسا کهد؛ مث ن
گسعاهوداری یک دیدگاه اسععع ؛ مهم یستععع درس
داس ای دارد
را از مسا رف ار و گ
از
ودن م سازید عبارتهد از: 3ع تغسسر و تلدل ییا شعع صععس
1ع یساز دراماتسک یساز ش صس
در طدل داس ا م وداهد
چست ؟ ش صس
بر چ چسزی رسروز شعدد؟ م وداهد چ چسزی را ب دس یورد؟ ب چ تدفسق برسععد؟ چ چسزی را یابدد کهد؟ و. ... هما چسزی اس
یساز شع صعس
وآد داسععع ا حرک
ک ش صس
را در مسا
م دهد؛ مث ن یساز دراماتسک یقای
در طدل داسعع ا م لدل م شععدد؟ ایتععا حدادا بر او اثر م گذارد و او یسز بر
مدجددی ردیاسععع
حدادا اثر م کهد و تلدل م یابد .عقاید و جها بسه و یا شع صعس
وصعدصعسا
داس ع ا دچار تغسسر شععدد .این تغسسرا باشعهد یا سعآل
ههری در رمعا «وداع با اسععع ل » رها شعععد از جهگ و رسععسد ب کاترین (معشععدق اش) اس ع .گاه وق ها هم
ی ها .تغسسر و تلدال
ممکن اسع
یساز شع صعس
2ع دیدگاه دیدگاه شع صس
شما چست ؟ او از چ راه ب دیسا یهاه
م کهد؟ دیدگاه شعامل یظام از باورهاسع .روا شهاسا م گدیهعد« :ی چع معا بع عهدا حقسق اس ع ».این ّهن ماس ع
ّهن ما هما یهاه ما ب دیساسععع .ییا مالكهای اوالق و احتعاسا
درس
و یادرس
عمسق در
ویرا گری
باید س شر زیر را داش باشهد:
الف :تغسسر و تلدل باید در حد امکایا
ی ش صس
باشد
را مدجب م شدد.
ن :تغسسرا
باید ب حد کاف مع دل اوضاع و احدال باشهد
ک ش صس
در ی قرار م گسرد.
ج :باید زما کاف وجدد داشععع باشعععد تا ی تغسسرا تهاسب اهمس
ب
ب طدر باورکردی ات اق بس د.
م دایسم حقسق
ک تجرب های ما را تعسسن م کهد. در ش صس
ممکن اس ع
سعازیدگ شع صس ها باشد یا در جه
ک این تغسسرا
تغسسر شدد.
ممکن اس
رردامه باشهد یا ملدود .ممکن اس
جه
شما در حدادا داس ا دچار
یک شع صعس
در
وجدد دارد ک
روشها و یکا
مهم ررداو
-1اطالعات از وصعدصعسا حال ش صس 2ع ش صس
ش صس
در داس ا :
هاهری و باطه و گذش و
ب م اطب بدهسم. را ب عمل واداریم.
فایل شعر /شمارهی دهم 186 /
3ع ش صس
سعربازهای دشعمن همسنطدر ج د م یمدید .یک کس دم ری
را ب حرس زد واداریم.
-4شع صس
را ب وسس اههار یظر دیهرا و واکه های
بسش ر فاص یداش هد .اس ل اش را از زیر برس بسرو کشسد
و مه
ب م اطب
و تسکع داد بع سعععسهع اش .دورتادور اردوگاه را یهاه کرد.
مثبع
ی هعا در مقعابعل شععع صعععس
هسچکس زیده یمایده بدد .جز سععع ی ری ک کهار دسععع
بشهاسایسم. -5در قالب شعع صععس
داسعع ا فرو برویم و حس او را
بهسریم.
ب هدش اف اده بددید .یم دایتع فکر کهد .مغزش یخ بت بدد».
-6هر شعع صععس
و یقشعع
ب ایدازه اهمس
در داسعع ا
معرف شدد.
در این قتعم
کدچک از یک داسع ا شع صس
س یدع
درگسری و جدال را تجرب م کهد ک عبارتهد از:
7ع زمسه ورود ش صس
قبل از وارد شدی
8ع در داس ا باید تهدع ش صس
فراهم شدد.
وجدد داش باشد .ودن
1ع جدال با ودد = گرسهه و عذان وجدا 2ع جدال با طبسع
= سرما
و ودنتر و بد و بدتر.
3ع جدال با دیهرا = دشمن
9ع ش صس ها را یک یک و ب تدریج وارد داس ا کهسد.
اینها جدالها و کشعمک های سع
-11هم وصععدصععسا
را یکجا ب م اطب
شعع صععس
عرض ع یکهسد .باید تدریج باشععد و در کل داس ع ا ر
م
-11اعمال ک ب ش ع صععس
م دهسم باید در حد
یتععب
باشد.
اسعع دار باشععهد .یباید در وضعععس
و مدقعس های م
رف ار و اعمال م اوت داش باشهد مهر اینک دلس
ف وجدد
داش باشد.
در
داسع ا در این
ک باید ودد را ب ودایهده معرف کهد و ابعاد
ف وجددیاش را ب م اطب یشا بدهد .این جدالها
مسدا های س بع یمای
-12شع صعس ها باید در رف ار و و قسا شا ثاب قدم و
ک یک ش صس
داسع ا م تداید داشع باشععد .شع صععس جدالهاسعع
شدد. تدایای های
چ کار کهد .یم تدایت
ک ش صس
داس ا م تداید ودد را در ی
بهذارد و یدیتعععهده قادر وداهد بدد بدو بسا
متعع قسم و شععععار داد ب راح شع صعس های داسع ای
وصعععدصعععسا
اوالق
را ب طدر غسرمت قسم ب م اطب
عرضعع کهد .در ای ها ب یدیتععهدگا رسشععههاد م شععدد هر داسع ای را ک م ودایهد ب بررس تمام ش صس های ی
-13ش صس ها برای ی چ ایجام م دههد ایهسزه معقدل
بپردازید .ویژگ های هر ش صس
داش باشهد .دلسل تغسسر در رف ار را باید در جای از داس ا
یدیتعهده چهدی ویژگ های هر یک از شع صس های یشا داده اس .ش صس های اص
ببسهسم. -14شعع صععس ها باید رذیرف ه و طبسع ج ده کههد .باید
تشععع س
ترکسب از ودب و بدی باشهد.
مشع ع
را بسابهد و دق
کههد ک را
و فرع را در داس ا
دههد و رابآ ی هر یک را با حدادا داسععع ا کههد .با این تمرین اگر ب صعععدر
مداوم ایجام
شعععدد یدیتعععهعدگعا جدا م تدایهد راه و روش و ق و
جدال و برخوردهای شخصيت در داستان «ایهش ا رای
یخ زده بددید .یم تدایت
س ع روز بدد ک شععکم
تکا شا بدهد.
را با برس سععسر م کرد .تکای ب
وددش داد تععا ایبده برف را کع روی
ت هبععار شعععده بدد
ب کاید .از باالی سععههر ب بسرو یهاه ایداو .تایکها و
رردازش یک شعع صععس
را در داسعع ا بسامدزید .همچهسن
رابآ ی بسن شع ع صعععس
و حدادا و رسریگ را به ر درك
م کههد چراک این سعع عهصعععر با هم در ارتبا هتع هد و ضعععف در یک قتععم لآم م زید.
یزدیک
ب قتععم های دیهر یسز
فایل شعر /شمارهی دهم 187 /
زشع
کمدی
اما یزار و گزیدی از ی (عسب و زش ع ) ب
هت ع
کت یم رسد». کمدی ب تکهسک م صدص یساز دارد و فکر اص
سینیش ریرا
ی باید
روشعن باشد .زمای ک کمدی برای ی ت سن بار رواج یاف بدد شاعرا ب شهرهای م
ف م رف هد و یمایشهام های
را ک تهظسم کرده بددید م ودایدید .معمدلن کمدی م اسد و اوالق جعامعع را ب گدی ای مضعععلک و وهدهیور بسا م کهعد .این وجع بععد فردی هم دارد .م اطبسن کمدی با قهرمعایعای روبع رو هتععع هعد کع معایب دارید و در ودد م عاطبسن هم وجدد دارد .امعا این مععایب ی ی قدر بزرگ هتعع هد ک کسه ایجاد کههد و ی ی قدر وآریاك ک مدجب هراس م اطب شععدید .بهابراین از این یظر اثر کمدی مایهد ییه عمل م کهد .در یک تقتععسمبهدی ک کمدی را ب هش
ب للاظ مل دا
یدع تقتسم م کههد.
-1کمدی رمای سک :ریشععع ی اسعععاطسری کمدی رمای سک جشعنهای باسع ای رسروزی بهار بر زمت ا اس .معمدلن در این گدی ی کمدی قهرما زی سععع عاشقای اس
ک درگسر حدادا
و با وجدد ماجراها و مشکال
م
ف رایا
ودشععع دارد .اوج کمععدی رمععای سععک را م تدا در یثععار شعکتعپسر و یدیتهدگا دورهی السزاب
یاف « .رویای یسم
شعب تابتع ا » اثر شعکتپسر از یمدی های معروس این یدع واژهی کمدی ک ی را ب فارس شادییام ترجم کردهاید و ب التسن ( )Comoediaودایده م شدد یک از سبکهای یمایشعع اسعع
ک از واژهی یدیای ( )Comoidiaریشعع
م گسرد .کدمدیععدیعا جشعععه بدده اسععع دیدیتعسس اله ی شععران و قداسع
کع بع اف ععار
م و همچهسن یشععا
دههده ی ویژگ های برجتععع ههر ادیا م
ف oبرگزار
م شعده اسع .ارسآد در «ههر شاعری» در تدضسح کمدی م یدیتد« :کمدی تق سد و ملاکات اس زش ع
از اطدار و اوالق
ی اینک تدصععسف و تق سد بدترین ص ع ا
ایتععا
باشعد؛ ب ک فق تق سد و تدصسف اعمال و اطدار شرمیوری اسع
ک مدجب ریش هد و اس هزاس م شدد .ی چ مدجب
ریشع هد و اسع هزاس م شعدد امری اس
ک در ی عسب و
کمدی اس . -2کمدی طهز :قهرمایا این کمدی دغلکارای هتعع هد ک معمدلن سعععریدشععع
ودب یعداریعد .در این یدع کمدی
یدیتععهده مه قد ب قایدی ها در جامع اسعع
و کتععای ک
قدایسن اج ماع و اصععدل اوالق را رعای
یم کههد مدرد
تمت ر واقع م شدید. -3کمدی رف ار :این کمدی حدل ملدر قراردادها و رسععدم اج معاع شعععکععل م گسرد .برو از این یدع کمععدی هم دربارهی اعمال قبسح طبق ی اشراس و بزرگزادگا و تدطئ های ی هاسع .از دیهر متائل این یدع کمدی یسز درگسری های عشععق اسعع .وج کمدی این یثار هم در مکالما وهدهداری اسع
ک مابسن شع صس های احمق رد و بدل
م شدید .اصآالح کمدی رف ار بر مبهای یثار شکتپسر شکل
فایل شعر /شمارهی دهم 188 /
گرف ع اسععع .از معروسترین این یثعار م تدا ب کمدی «هساهدی بتعسار برای هسچ» شکپسر و «اهمس
اریت
بدد »
اسکار وای د اشاره کرد .از دیهر یدیتهدگا این یدع کمدی جدرج بریارد شاو و سامرس
مدیم هت هد.
و م وداهد عاقب
ماجرا را ب تصععدیر بکشععد .در حال ک
در کمدی یدیتهده ّهن م اطب را از رس گدی م دقف و معآدس بع صعععله ای در قصععع م کهد ک هسچ هدس و
-4کمعدی فارس :این یدع کمدی ک «کمدی سعععبک» هم ودایده م شدد گدی ای اس
مدرد ای قاد قرار م دهد .در درام یدیتهده یظر ب ییهده دارد
ک م اطب را ب وهده وام
دارد .در فععارس قهرمععا را بع طرز اغراقیمسزی بزرگ یععا
مقصعدد داس ای واص یدارد و صرفن برای وهده طراح شععده اس ع .بهابراین کمدی فرم سععاده دارد .اگر م اطب ب هدد مدفق و اگر ی شعکتع
ودرده اسع .یدیتهده در
کدچعک م کههعد و او را در مدقعس های وهدهیور قرار م
درام ایتعایس
دههد .گاه «فارس» ب عهدا یک داسععع ا فرع در دیهر
ک روح ایتعا در بدترین شرای همچها باشکده اس
ایداع کمعدی بع کار م رود .مدلسر از جم یدیتعععهدگای
حال ک کمدی یشا م دهد ایتا ها در بدترین شرای هم
اس
ک یثاری ب این سبک دارد.
را م س اید و رسام اثر درام عمدتن این اس در
راه برای وران کرد همع چسز رسععدا م کههععد .بهععابراین
-5کمدی اوال اربع :یدع کمدی اسعع
ک در ی عدم
مهمترین ت عاو
کمعدی و درام در این اسععع
ک یقآ ی
تعادل یک از اوال (سععددا صع را دم ب غم )...قهرما را
عآف هر دوی ی هعا مدجب یگاه و غافلگسری م اطب
دچار یک از امراض کرده اس .
م شعععدد امعا در کمعدی این غافلگسری سعععبب وهدهی ک
6ع کمدی سای سمای ال :هدس این گدی ی کمدی ی اس
م اطب م شدد.
بسههده را ی ب گری ک ب وهده بسهدازد .سای سمای ال کمدی ک بعدها در فرایت ع هم
رایا قر 17در ایه ت ع ا اس ع
کمدی ،طنز ،هجو و هزل
معمدل شد. -7کمدی شعع صععس :در این یدع کمدی قهرما رف اری والس عرس جامع دارد ک این رف ار ب شسدهای اغراقیمسز بزرگیمعای م شعععدد و ویژگ های اوالق و رف اری این قهرمعا مدرد یقد و تدج قرار م گسرد .از مدفقترین یمدی های این کمدی م تدا «وتسس» اثر مدلسر را یام برد. -8کمدی مدقعس :ا یدع کمدی در ی سج ی گرف ار شد قهرما در شرای م ضاد با مدقعس
و ق م شدد.
کمدی و درام
یشای م رود و ب ی حم
م کهد و ی را مدرد ای قاد قرار م دهد .یدیتععهدهی کمدی از ودد سعدال م کهد از چ چسزی وشعمهسن اس وجه را ک باعِ وشعم
ههری عال و هریف اس درس ع
سپس
شعده شهاسای م کهد و ی را
در حال ک کمدی فن اس ادهی
از لهج شععدو با مضععامسن روز و تکس کالمهای
تکرارشعدیده اس
در جه
جها بسه واصع اسع
وهداید م اطب .اساس طهز
ک واسع هاه ف تع
تدام با لب هد دارد .کمدی در سععآح حرک
طهز و ت کر م کهد و یقدی
اس
بر رف ارها و ویژگ های یارتهد افراد و یدان و رسدم
غ
یا یهادهای فاسعععد یک جامع .تاثسر طهز بر م اطب با
رضعععای
کمعدی را ههری ضعععداج معاع و وشعععن م دایهد ک یهاد اج ماع را ک دچار فتاد اس
مهمترین ت عاو
طهز و کمدی این اسععع
ک طهز یک اثر
همراه اسععع
اسعع .در رضععای
وجه از ت کر وجدد دارد ک در لذ
یستععع .هدس اصععع وضعععس
در حال ک اثر ی در کمدی لذ کمدی وهداید م اطب اسععع .
یدیتععهدهی کمدی مایهد کتع اسع
تعریف کرد لآس ای اسع ماجرا با اسع قبال م اطبای
ک در حال
و زمای ک م بسهد قتم مداج شده اس
ی ب
از را
بعا اغراق تعریف و بر ی تاکسد م کهد .اما داسععع ا در اثر
فایل شعر /شمارهی دهم 189 /
طهز جعدی روای روایع
م شعععدد و یدیتعععهده اثر را ب گدی ای
م کهعد ک گدی هسچ یک ی بامزهای در داسععع ا
اکتعپرسسدیستم یلمای
سدرئالستم تئاتر ابزوردیتم و تئاتر
گروتتک ب ت سق کمدی و وحش
ررداو هد .از یمدی های
وجدد یعدارد .از معروسترین یثعار طهز در حدزهی ادبسععا
یثار ادب گروتتععک ک فضععای رویامایهد دارید م تدا ب
م تدا ب «د کسشعد » سعروای س و «کایدید» ول ر اشاره
«متعخ» کافکا و داس ا «بسه » از یسکالی گاگدل اشاره کرد.
ک هجد ضععد
فضعای این یثار کمسک اما در عسن حال ترسعهاك و سدرئال
و هزل ضععد جد .در واقع هدس هجد ای قاد و
اسع .کاربرد گروتتک ب ژایر ادب واص ملدود یست .
کرد .در تدضععسح هجد و هزل هم باید گ مدح اسعع
هدس هزل شدو اس . هجد زمای ک از حال
ح
ش ص درم یید و جهب ی عام ب
کتعای ک با م اهسم تئدریک ادبسا
ممکن اس
یشععها یست هد هم
گروتتک را در یدش های ودد ب کار ببرید.
ودد م گسرد تبعدیعل ب طهز م شعععدد و هزل زمای ک از
در یثععار رئععالستعععم هم در رراوع
جهبع ی وصعععدصععع ودد بسرو م ییعد تبدیل ب فکاه
ش صس های ویژه گروتتک دیده م شدد .ش صس های
م شععدد .با این تدضععسلا
ک طهز شععکل
م تدا گ
تکاملیاف ی هجد و فکاه گدی ی کامل هزل اسعع
و این
عهصر «وهده» ی ها را ب هم رسدید م دهد.
معروف در ادبسعا
فضعععاهععای غریععب و
وجدد داریعد کع یمدیع های شعععهاو
شدهی گروتتک هت هد. از این جم م تدا «گدژرش
یدتردام» «رسهدکسد» و «یلسس
در سعععرزمسن عجعایعب» را یعام برد .الب در دو مثال یور گروتتععک ترسععهاك یستعع .شعع صععس ها در «یلسس در
گروتسك
سععرزمسن عجایب» ب تههای ترسععهاك هت ع هد اما رف ارهای واژهی گروتتعک ( )Grotesqueدر زبا ایه ست ب معهای هر چسز مضعععلعک یعا چهعدشیور اسععع .از ی جای ک گروتتعععک م تداید ب معه وضععععس
مکا یا مدجددی
م هاقض و ب تهاسعب یا ترسعهاك باشععد مصادیق زیادی را م تداید شعامل شدد .ریش ی این واژه از ( )Grottoدر زبا و اشاره ب تصاویر غارها
ای السای ب معهای غار یمده اسع
دارد ک ایتعا های اولس ی ها را م کشععسدید .این اصآالح برای تعریف معاهسع
ههری یقاشععع های غاریشعععسن ها و
ایتا های اولس ب کار م رف . اسعع اده از این واژه در قر شعععایزدهم بان شعععد و وارد ادبسعا
ب وصعععدص ادبسا
گروتتععک بس
فرایتععع شعععد .در ی زما
از هر چسز برای تدصععسف و یشععا داد
ب تهاسععب هاهر فسزیک و اعضععای بد ب کار م رف .در قر یدزدهم این واژه در ایه تع ا و یلما هم بان شد ک الب ع بع معهعای کاریکاتدر (کاریکاتدری از واقعس ) ب کار م رف .گروتتععک در قر بستعع م جایهاه مشعع صعع در ادبسا
یاف .در این دوره یهضع ع های ادب و ههری مایهد
وهدهیور ی ها ب عهصر ترس غ ب م کهد. فضععای داسع ا هم ب یدع واقعس
کج و معدج اسع
ک
هما گروتتععک ملتععدن م شععدد .م هدم گروتتععک در ادبسا
و فرههگ شع اه و باورهای مذهب مردم شرق یسز
وجدد دارد. مث ن تدصس ات ک از هاهر فسزیک مدجددی ب یام جن م شعدد دید سعپسد در شعاههام و یمدی های دیهر گروتتک هتع هد .در یثار داسع ای مدر فارس و کاریکاتدر هم م تدا گروتتعععک را دید .از یمدی های عال گروتتعععک در کاریکاتدر م تدا ب یثار مایا یستع ای اشاره کرد .همچهسن اکثر یثعار صعععادق هدای
رما های« oدای جا یار ئد »
ایرج رزشعععک زاد oو «گمهعام » اثر ملمعدتق ب ساری یدیتعهده افغا از یمدی های ودن گروتتک ملتدن م شدید .با این حال م هدم گروتتک بروالس ادبسا در ادبسا
غرن
مدر فارسع ب و ق فضععا ملدود شععده اس .
فایل شعر /شمارهی دهم 191 /
روای
تراژدی ـ کمدی
م کههد اما رایا ودش ب ی امدر و رویدادها داده
م شعععدد .گروه دوم یثعاری هتععع هد ک درو مای ی ی ها بع گدیع ی تراژدی -کمعدی کع در زبا فارسععع ی را «مصعععسب یام ی مضعععلک» یا «فکاه یام ی مصعععسب بار» ترجم کردهاید یزدیک ب دو هزار و رایصععد سععال رس یدیا باسع ا ب شععک اصع ع
مبهم اشععاره شععده اسع
بر این یدع از ویژگ های ادبسا
در
اما تاکسد
یمایشع ع در قر
بستععع م رخ داد .در این گدیع ی یمعایشععع
امدر جدی و
فاجع یمسز با بسا طهز و گروتتعک و یا حدادا شدو یمسز و سبک با بسا جدی و م اثر کههده یمای ع
داده م شدد.
ردید یمد کمدی -تراژدی این اسععع
دیدگاه اصعع طبسع
در رابآ با هتعع
(اعم از ایتععا جامع
و م افسزیک) دارید .دیدگاه تراژیک و دیدگاه کمسک.
در دیدگاه ی تعع سعع
ک ادیبا دو
یدیتعععهده و یمایشعععهام یدیس ریجها
ها و فجایع زیدگ ایتععای را یمددار م سععازد .از
جم یمدی های این یدع م تدا ب تراژدی «ادیب شهریار» «مدی» و «مسمد رشععمالد» اشععاره کرد .در مقابل این گروه کمدییدیتعععای هتع ع هد ک حدادا و امدر ایتعععای را با دیعدگعاه فکاه ج ده م دههد .یمای یام های «وزغها» «برادرا مهاوسم » «وداجها » و «وتععسس» از یمدی های
مدضععدعا
شععدو یمسزید اما در عسن حال مای ای تراژیک
دارید .از جم یدیتععهدگای ک یثارشععا ماهس
کمدی ع
تراژدی دارد «چ دس» «اُکستععع » «برشععع گ» «رسه ر» و «بک » هت ع هد .یمایشععهام ی «مرغاب وحش ع » اثر ههریک ایبتعععن یسز از مهمترین یثعار تراژدی -کمدی ملتعععدن کمدی ع
م شعععدد .در یک تقتعععسمبهدی دیهر اریک به
تراژدی را بع دو دسععع ع تقتعععسم م کهعد .دسععع ی اول یدیتعهدگای ک ب تراژدی اصعال
واالی دادهاید و عهاصر
کمسعک و تراژیعک در قراب
و همجداری هم هتععع هد .از
جم یثار این سعععبک «یمای
یک رویا» اثر اسعع ریهدبرگ
اسععع .گروه دوم درو مای و جها بسه تراژیک ودد را با فهد کمسک اجرا کردهاید .این دسعع از یثار رایا ودشعع یععداریععد و معمدلن رععایععا ی هععا مبهم و رروآر اسععع . یمایشهام ی «در ای ظار گددو» اثر سامدئل بک
از یمدی های
معروس این دسع اسع .ب زعم بتساری ب یدر
م تدا
یعک اثر را در چهعارچدن گدی ی واصععع گهجاید با این حعال معمدلن هر اثر ویژگ های دارد ک م تدا ی را در گروه سبک واص قرار داد.
معروس این سعععبععک هتععع هععد .تراژدی -کمععدی از این
مناضع
رس فرضها مای م گسرد و از ترکسب دو گدی ی تراژدی و
فخاب ا بضاا كند چیسكا
کمدی ک در باال تدضسح داده شد ردید م یید و هدس ی
/http://rezafakharipur.persianblog.ir/post/71 ییقوضیا حسیشا تفامت تاثیر نی م كند ضر مخا با
ب یمای
گذاشع ن وجه از شعرای و مدقعس
و هتع
ک ی کام ن کمدی اس
ایتای اس
مدجددی و ی کام ن
تراژدی .هراس والپدل یدیتععهدهی ایه ستعع در تدضعععسح تراژدی ع کمدی گ تراژدی اسععع
اس
زیدگ و مدجددی
ایتای هم
و هم کمعدی .هههعام کع ههرمهد امدر و
حدادا زیدگ را ب وسعععاط
عقل کَهد و کاو م کهد ب
کمعدی م رسعععد و زمای ک همسن امدر را ب وسعععاط احتاسا
و عداطف بررس م کهد تراژدی ردید م یید.
تراژدی -کمدی از یظر مل دا ب دو گروه تقتععسم م شدد. گروه اول یثعاری هتععع هعد کع امدر و حدادا تراژیعک را
http://cinama1.blogfa.com/post-42.aspx حکینیا عیییا گرمتسک ب ا ضیات م هنرا /https://nebesht.com/grotesque-in-literature ناظر ا كرمانیا آرنایی ضا گونه تراژ ی كند ، / http://terazhedi.blogfa.com ساسانا بمجاا كند چیسكا http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/7131 114832233423213 كلیات مبانی نی م مبانی نی م فکاهی، /http://tanzema.persianblog.ir/post/2 كند ا http://article.tebyan.net/4143/%D39319D39389 D39AF%DB93C-Comedy
فایل شعر /شمارهی دهم 191 /
یمایش و عسه روای
عناصر داستانی (روايت)
بر گ ن صرس برتری دارید و ح
روش بازگدی وقایع غسر ههرمهدای ت ق م شععد .الب این دیدگاه ب تدریج تعدیل یاف
ساحل نوب
بدا» اههار داشععع
و مه قد یامداری همچد «ین
ک در قضعععاو
یباید ب دام افرا و
ت ری اف اد و هر یک از این اشععکال در جای مهاسععب ودد ضعروری هت هد .شاید اوج این ترکسب را ما تهها ب دایسم در مدلدی ببسهسم ک گ ن و یشا داد در راس ای هم
حکایا
در م ن حرک
در ادبسا
م کههد .ح
معدود یم تدا شععر یا داس ای را یاف
ید ب جز در مدارد ک کام ن یمایش
و عسه باشعد .مه قد رتاساو ارگرا باو سن ادبسا را در یک تقتعسمبهدی ک
داس ای
ب سع دوره کالسسک مدر و
رتعامدر تقتعسم کرده اسع .مشع ص های دوره ی ت ح ظ ایتععجام و رابآ ع
و مع دل در م ن اسعع .دوره
مدر شعاهد ههدر رسچسدگ و درهم ری ه کالم هت سم و دوره رتعععامعدر بع معها باو ه یظر دارد و اغ ب یثار براسعاس این یهرش یدشع شعده اسع .بر این اساس دو شعععکعل ک
روای
یقل واقعس
و ملاکا
ب این ترتسب یمایشععهام عمدتن از ملاکا
یام گرف اید. شععکل گرف
شده و حماس ت سق از هر دو روش اس .از یظر باو سن س گدی کالم ادب قابل تش س روای
چستععع ؟ روای
یدشع ار اس
یک از اشعععکال چهارگای و ق
(س یدع دیهر بلِ کرد تدصسف و ت تسر
کرد هتع هد) .مه قدا بتساری از گذش تاکهد جهب های گدیاگد روای
را مدرد بررس قرار دادهاید.
رس از ههدر عصر ید از زوایای جدیدی ب روای شعده اسع .دو شکل عمده روای شرق اس
م شعدد .با این ت او روای
یهریت روای
ک در هزار و یک شب گ ت ا سعدی و ح
در یقاشع ها و مسهساتدرها این شکل روای
1ع گ ار مت قسم یدیتهده ک در واقع هما واقعس 2ع گ ار بازیمدده شده ک ملاکا
ب وضدح دیده
ک در ههر شعرق ترکسب این شکل
با صععدر وسال م ن را از تصععدیر صععرس تبدیل ب
اس .
را شامل م شدد.
-3گ عار دو وجه ک ودد شعععامل ایداع گدیاگد تق سد هزلیلدد سبکرردازی یا شکل ملاورهای روای
«گ ن» و «یشا داد »
هت هد ک شکل دوم ی یک از درو مای های اص
هت هد:
و مکالم
اس . بع عهدا مثعال در اولسس اثر جمسز جدیس هر دو شعععکععل روای
وجدد دارد.
وی سام فاکهر یسز در شاهکار ودد وشم و هساهد گدی ای از تکگدی واطره ها را ب کار گرف ک با اس اده از ی یقل واقعس
و ملاکا
بع طدر ک
با هم در یمس
اس .
بروالس معدریستععع ها ک تالش م کردید با
ایمعاژی م کهعد ک ب گرافسک کرد و سعععسال کرد م ن
تدسععل ب روشهای گدیاگد حضععدر یدیتععهده را در اثر
کمعک م کهد .رس از یدیتعععهدگای چد ف دبر و ب ویژه
هرچ بسشع ر رهها کههد یثار یدیتععهدگا رتععامدر یشععا
ههری جسمز عقسعده غعالعب مه قعدا این بدد ک اشعععکال
دههدهی بازگشعع
دوبارهی یدیتععهده ب صععله و احسای
فایل شعر /شمارهی دهم 192 /
شعکل یقل روای
در داسع ا هت هد .ب تعبسر الج ت او
بسن دو یدیتععهدهی شععاو بک
ت او
این دو دوره یعه جدیس و
بسن سسال ّهن و سسال روای
اس .
ی ها شععدد و یسز یدع ت کر و جه گسری ی ها
وارد ّههس
را بر معا فعاش کهعد .در زاویع دیعد دایعای کعل یاملدود داسع ای ب وسس ودد یدیتهده
هما طدر ک گ سم روای
و از دیدگاه ضععمسرهای چد «او» یا «ی ها» یقل م شععدد. این شعسدهی روای
انواع شيوههای روايت
در دیسای امروز یتب ن شسدهی کالسسک
ت ق م شعدد و جایهاه ودد را از دس هر شعععسده روای
مایهد دریچ ای برای داد اطالعا
تازه
داده اس .امروزه
دایای کل یم تداید ّهن بسمار درگسر و شسزوفریسای ایتا
داس ا ب م اطب اس .ای ان زاوی دید ک با ی روای
معاصععر را لمس کرده و ی را ارضععاس کهد .دیهر ی ک این
داسع ا شکل م گسرد از اهمس
فدقالعاده برودردار اس
یدع شعسده ب دلسل اغراق ک یدیتععهده در مقام دایای کل از
چراک تهها از این مهظر اسععع
ک داسععع ا یدیس م تداید
فاص ع گسریهای در عمل
ودد بروز م دهد ممکن اس ع
داسع ا ودد را برای ما طرح کهد و سپس ب شرح و ت تسر
داس ای ایجاد کهد .در ی سج فاص بسن اثر و م اطب بسش ر
ی بپردازد و مهمتر ی ک کاری کهد داس ا وجه ی مایدگار
شعععده و ودایهده ب م اطب مه عل بدل م شعععدد .در یثار
و واقع بع ودد بهسرد .ب وسعععس این روش م تدایسم از
بزرگ و برتر غالبن یدیتععهده ب شععسدهای داسعع ا را طرح
دریچ ی ثاب
رشعع حدادا داسعع ا را دیبال کهسم .زاوی
دید متعع زم ب کارگسری راوی واصعع یسز هتعع ؛ یعه دیدگاه با ای ان راوی ععع روای هر داس ا رابآ ی تههاتهگ دارد .همعا طدر کع رس تر گ فه سعع
شعععسده یا
شعععد روای
ک ب وسععس ی داسعع ا تدسعع یدیتععهده یقل
م شدد .راوی ش
یا چسزیس
ک داس ا از یظرگاه یا
م کهعد کع تمام اجزای سعععازیده ی با هم در یک طبسع مشع ع رك شعععریک باشعععهد و عمل داسع ع ای چها با یدع شع صعس ها عجسن اسع
ک ودایهده را دچار این شک و
تردید م کهد ک ییا واقعن چهسن اش اص در دیسای حقسق وجدد دارید و یا فق ّههس
یدیتهده ب ی ها جا ب شسده
اسع ؟ یدیتعهدگا حرف ای تا ی جا در اعمال ش صس ها
زبا او یقل م شعععدد( .راوی م تداید یک مدجدد ب جا
دوال
مثل یک در رهجره و یا یک قآع عکس باشد).
ودشعع ای وارد یشععدد و در واقع قضععاو ها داوریها و
یظریع رردازا ادب
زاوی دید را ب دو یدع ک
«زاوی دید
بسروی » و«زاوی دید دروی » تقتععسم کردهاید ک هرکدام یسز دارای اقتام س
ک ب صدر
م صر ب ی ها م رردازم.
م کههد ک ب عهاصعععر و اجزای سعععازیده داسع ع ا
ی سجع گسری را بع عهده ودایهدگا اثر م گذارید .برو از رما های مشعععهدر مثل رسرامد اسعععار سامرس
بشعععری یدشع ع
مدام جهگ و ص ح اثر تدلت دی تام جدیز یدش
راوی ب شسدههای دایای کل یاملدود
ههری فس عدیهعگ و یمدیع هعای ایرای ی رما «ک سدر» اثر
دایعای کعل ملعدود دوربسن م تدایعد داسععع ا را برای ما
ملمد
در زاوی دید بسروی روای
کهد .در دایای کل یاملدود راوی همچد یک فکر
برتر یعا یعک مدجدد قدرتمهدتر وارج از فضعععای داو داسع ا شع صس ها فضاسازی دیالدگها و دیهر عهاصر داسعع ا را هدای
م کهد و بر تمام احتععاسععا
یسازها
که ها و واکه ها یگاه اسع ع .هر کاری ب داهد م تداید
یبادی و «شعدهر یهدوایم» یدش ع
ملمدد دول
افغعای رما های هتععع هد با زاوی دید دایای کل یاملدود یدش شدهاید. گاه قدر
و تدایای دایای کل ملدود شععده و یدیتععهده
تهها یک از شع ع صعععس ها را ای ان کرده و اوسع ع
ک
داس ع ا را برای ما یقل م کهد .الب این بدین معه یستعع
ایجعام دهعد و هر جای ک ب داهد م تداید برود .یعه او
ک یدیتععهده ک ن حدزهی قدر
متئدل تمام اعمال و کردار بازیهرا داس ا اس .م تداید
وارج م شدد .ب ک ودد را ب بسرو داس ا برده و از ی جا و با چشم ی ش صس
را ترك کرده و از داسع ا
ک معسن کرده اعمال رف ار و عمل
فایل شعر /شمارهی دهم 193 /
داسع ای را رهبری م کهد .این شعسده اصآالحن زاوی دید دایای کل ملدود اطالق م شعدد .در ادبسا
داس ای اولسن
ضعب م کهد .ایهار یدیتهده یا ش ص در کار یست ایتا و هت
و ما
را تهها از دریچ چشم شسش ای این دوربسن
کتع ک این زاوی دید را بان کرد یدیتعهده و روایشهاس
یظارهگر هتع سم .برو از مه قدین و تئدریتسنهای ادب ب
یمریکای «ههری جسمز» بدد .ههری جسمز یام این ش صس
این ی سجع رسعععسعدهاید ک در این زاوی دید اثری از حس
ک داسعع ا از مهظر و زبا او روای
م شعععدد «کاید » یا
دلتعدزی و همدردی یا قضعاو
یست .الب گاه اوقا
«مرکز ضعمسر وددیگاه» یامگذاری کرده اس .در این زاوی
رس
دید یدیتهده ودد را ب یک از ش صس ها ملدود کرده و
برو صعله ها یا شع صعس ها تاکسد بسش ری کهد و بدین
ک م تداید داسع ا و عمل داسع ای را
ترتسب در ی سج گسری دچار داوری شعععده و داسععع ا را از
ببسهعد .رس راوی همچد دایعای کعل یعاملعدود یم تداید
متعسر مهآق و اص
ودد وارج کهد .در اینجا راوی باید
ایهسزه و افکار دیهر شعع صععس ها را درك کهد و فق قادر
بسش رین تمرکز را بر روی چهدی گزارش کرد داش باشد
گ عار و رف عار یعا همعا که هعای عسه ی ها را
تا از اصعدل و مدازین داس ای ودد عدول یکهد .اغ ب یثار
کایدی اش درك م کهد گزارش
همسههدی یدیتععهده والق یمریکای ب وسععس این
تهها از یهاه اوسع
اسععع
هما گدی ک شعع صععس
دهد .در برو از یثار ههری جسمز همچد رما «تصعععدیر یک ز » وقایع و عمل داس ع ای ی گدی ک در ّهن یک از اشعع اص مهعکس اسعع
تدصععسف م شععدد« .جهای
و
مکافا » اثر داس ایدفتک و «رسرمرد و دریا» یدش اریت همسههدی از یثار برتر ادبسا
داسععع ای جها با این زاوی
م یید ک راوی یا هما چشععم دوربسن در تدصععسف
اریتع
دیدگاه یدشعع شععده اسعع .در زاوی دید دروی یسز راوی م تداید داسع ا را ب چهد شسده برای ما روای راوی داس ا ک م تداید ش صس
اص
یا فرع باشد ب
یقل داسع ا م رردازد .داس ا طدری روای تصعدر م کهسم ک شع
کهد .گاه م شدد ک ما
راوی صرفن داس ا را برای ما
دید و ق شعععدهاید .رس از ههری جسمز وی سام فاکهر جسمز
روای
جدیس و ویرجسهسعا وولف این شعععسده را ب حد کمال ودد
دلسعل این زاویع دیعد را کع زاویع دیعد اول شععع
رسعایدید و از دل ی شک
از روای
بسرو کشسدید ک ب
جریا سععسال ّهن مشععهدر شععد .در این شععسده اطالعا
م کهد و با ما ب گ
وگد یشعتع اسع .ب همسن یا
م ک موحعده یعامسعده شعععده گعاه زاویع دید دروی یسز م گدیهد .اما گاه ب ی شعععسده «من روای » یسز گ اید.
داس ا ب شسده و شکل جریای سرشار از گ ار احتاس و
یدیتعهده در اینجا ودد را ب قالب این ش صس
ایعدیشععع و فکر از الیع هعای وددیگعاه ّهن یعک یا چهد
و زبا راوی در واقع زبا ودد یدیتهده داس ا اس .الب
شعع صععس
داسعع ا ب گدی ی یامهظم و ب رایا ب بسرو
واضععح اسع
ک یق
بارز ی هما ملدوی
دریورده در داسع ا
م تراود .برو از به رین رما های سععدهی بست م همچد
اسع ع
زیرا راوی یم تداید در مدرد یظر و دیدگاه دیهرا
یثار ویرجسهسا وولف و وی سام فاکهر ب وسععس این زاوی دید
یتعععب
ب وددش ب ما چسزی بهدید .برای برطرس کرد
یفریده شععدهاید .گاه در و ق یک اثر راوی تهها ی چ را
چهسن ایرادی گاه یدیتهده داس ا را از یظرگاه و زبا یک
م کهد و
فرع بازگد م کهد .این زاوی دید ب م اطب
ک شاهد ی بدده یا دیهرا ی را دیدهاید روای بع داوری و دوعال
داد یظر و دیدگاه ودد در داسععع ا
شعع صععس
این امکا را م دهد ک ش صس
تاثسرگذار و اص
داس ا
یم رردازد ب ک صععرفن یک گزارش دههده اسعع .ب این
را یع بع وسعععس وددش ب ک ب واسعععآ یک دیهر از
یدع از زاوی دید در داس ا زاوی دید یمایش یا زاوی دید
ش صس های فرع داس ا بشهاسد تا از مهظر واقعگرای و
عسه م گدیهععد .راوی حکم یععک دوربسن فس مبرداری را
یابد .در رما «ق ب تاریک » اثر
دارد .الب دوربسه ک تا حدودی قدر
ای ان صله ها و
وقعایع را دارد .این دوربسن بع اطراس م چرود و وقایع را
راسععع یمای یسز افزای جدزس کهراد این شع صس
فرع رما اس
ک ما داس ا
را از یهعاه و دیعد او دیبعال م کهسم .ب جز این شعععسدههای
فایل شعر /شمارهی دهم 194 /
روای
در داسعع ا زاوی دید تکگدی بسروی و تکگدی
دروی یسز هت هد ک در زمره جدیدترین دیدگاههای روای هتعع هد .در
داسعع ا هتعع هد و زیرمجمدع ی اولشعع
دیدگاه تکگدی دروی راوی ب افشععا کرد و بازگدی ی چسزهای ک در ّهن و فکرش هتععع
م رردازد و روای
او از داسع ا غسر وآاب سع .یعه فرض بر این اس او بعا کتععع صعععلبع
ک
یم کهد و فق برای بازگد کرد
ماجراها و عمل داسعع ای سعع
ک داسعع ا از زبا او یقل
م شعععدد .در دیعدگعاه تکگدی بسروی راوی هما بازگد داس ا را ایجام م دهد با این ت او
کرد و روای
ک در
اینجا راوی فرض را بر این گذاشععع ک کتععع م اطب و ب حرسهای
اوسععع الزام سع
گدش م سعععپاردّ .کر این یک
ک ای ان یدع زاوی دید بتع ه ب مدضدع و
جه گسری یدیتهده داس ا دارد. م عددی از جها داسع ا داشع باشععد و جها وددویژهی
انواع روايت (خطی و غيرخطی)
ودد را بتعععازد .عدم وضعععدح ک در این یدع یثار دیده سععسر روای داسعع ا ب دو یدع وآ و غسروآ تقتععسم م شعععدد؛ روای
وآ ب روای
م شعععدد ک در ی
گ
رویعدادهعا یک رس از دیهری ات عاق م اف هعد .داسععع ععا کالسععسک اغ ب با روای
وآ بسا م شععدد در این یدع
داسع ع ا تاویلرذیری کم بدده و م اطب یق
کمریه در
م شعدد یدع تاویلرذیری م ر و یتب ایهاری را بازتان م دههعد و م عاطعب را در روید داسععع ای با ودد همراه م کهد تا عالوه بر ایجاد کشععمک را در چسه
ّهه برای م اطب او
قآع های داسعع ا همراه کرده تا با مشععارک
والق ودد روای
دیهر را رقم زید.
ی ای ا م کهد .یک از ویژگ های یثار رتع مدر روای غسروآ ی هاس .در واقع در داس ا های رت مدریست یدع گتت
وجدد دارد و روای
ی ها تک تک و رارهراره
اسععع .رمعا ها با تک تک کرد روای
در ر ی
یظم و
ایتعجام هتع هد ک داس ا های کالسسک و مدر داش هد یظم ک کاشععف وحد
زما و مکا بدد .از سععدی دیهر
داسع ع ا های رتع ع مدریستع ع روایع
همداره در الی ای از ابهام
م شععدید تا ب ودایهده اجععازه دههد تأویععلهای
مناضع كتر مقدا
ا انشنامه نقد ا ضی
ص رانوب ا ضاضک .ریو ها بمایك ب استان كوتا تولستو ا لئون .جن
م صلح .ترجنه سرمش حبیبی .چاپ هشت .
ت ران نیلوفرا .13۳2 اسییتایوفسییکیا فئو مب .جنایات م مکافات .ترجنه م ر آهی. چاپ ن .ت ران خواب میا ض نش .13۳1
فایل شعر /شمارهی دهم 195 /
فایل شعر /شمارهی دهم 196 /
يك توضيح از این شععمارهی مج ی فایل شعععر تصععمسم گرف سم کارگاه یقد داس ا را یسز ب مج اضاف کهسم .برو از داس ا های ک در ب اسع ع
«داس ا کالج » و «کارگاه داس ا » مه شر شده با داسع ع ا های ک مه قدا در این ب
بررسع ع
کردهاید مشع رك اس .ب همسن دلسل برای اینک داس ا ها را دوبار مه شععر یکهسم شععمارهی صعع ل ای را ک داسعع ا مربدط در ی قرار دارد ّکر م کهسم. داسعع ا « :مرگ در سععآر چهارم» یدیتععهده :زهرا زارع ب
داس ا کالج ص98
داس ا « :دریا» یدیتهده :ردیا اکبریژاد ب
داس ا کالج
ص 84 داسع ا »One night stand « :یدیتهده :سسمسن شسرازی در ب
کارگاه داسعع ا ب اسععم «الیک» یمده اسعع .ص
121 داسع ا « :کس » در ب
داسع ا کالج ب اسععم «مهرهها»
یمده اس .ص 97 داسع ا « :سععایتععدر» یدیتععهده :حتعسن ملمدی در ب کارگاه داس ا ص 141
فایل شعر /شمارهی دهم 197 /
اسع ادهای یم شععدد و عم ن این جم یقشع در داس ع ا
نقد داستان «مرگی در سطر چهارم»
یدارد .در جم بعد یدیتعهده م گدید «سع سدی چشمهایم سعرخ شعده بدد» باید گ
هامون حسینی
اسع
ک مآمئهن این سع سدی چشم
ک سرخ م شدد ی مردمک و قریس ی رس م تدا
در این جم «سع سدی» را حذس کرد .در جم بعد «مدادم را تا یسم جدیده بددم» با بسا ودب مداج یست سم و همسن «تعا یسمع جدیعد » یا «تا ت جدید مداد» چهدا یسازی ب بسا یدارد. راوی معدادش را م جدد و ب یدع اسععع رس دارد یسازی یستع
این اس رس را زیاد کهسم
ح من برای اینک شعد
بهدیسم «مدادش را تا یسم جدیده بددم» .درضمن این جم اغراقیمسز اسععع دهای
هسچوقع
کتععع مدادش را تا یسم در
فرو یم کهد .در ادام ب این سآرها م رسسم« :سآر
سععدم را دقسق گشعع م .ی یبدد یعه صععدا یبدد .یک سععآر باالتر رف م .ز در سآر دوم تدی بالکن ایت اده بدد»؛ راوی م گدید سآر سدم را گش و بعد ب سآر باال م رود رس دیهر یسازی یست ع قبل گ
ک بهدید «ز در سععآر دوم» چراک از
ک در سآر دوم اس .چهد سآر ج دتر در جم
«ج دتر رف م و دسععع هعای
را تدی دسععع هایم گرف م»
م تدا دسععع هایم را حذس کرد؛ متععع من با دسععع دس های ی ز را گرف بدد .رس م تدا یدش رف م و دسعع ع هععای یدیتهده باید مثل کارگردا یا طراح صله عمل و عهاصری
«ج دتر
را گرف م» .در جم ع ی «مدهععای
حهعای اش ک از ج بسل سعععساه
بسرو زده را زیر ج بسل
را ک هسچ وهس ای در داس ا یدارید از صله اوراج کهد.
س عُراید» هسچ مع دم یست ع
او باید بداید کدام قتعععم ها ب رسشعععبرد داسععع ا کمک
داده م شعدد ب چ کار ودایهده م یید .در ادام هم بعض
یم کهد و حذس کدام قتعععم یم زید .در واقع ب
چهدا صعععدم ای ب م ن
های قابل حذس یک م ن «حشعععد»
ملتععدن م شععدید .هرچ در یک داس ع ا اضععاف گدی و
از جمال
با دوبارهیدیتععع جا دوبارهای م گسرید .مث ن کع راوی گری کردی
در قتعععم
حشععد کمتری دیده شععدد داسعع ا از للاظ تع سق و تاویل غه تر م شعدد .در بررس داس ا «مرگ در سآر چهارم»
زیر یظر گرفع
در هما جم اول «درس
دو ساع
بعد از اتمام یک داسع ا عهاصععر م
ف ی را
و برای وجددشعععا دلسعل رسدا کرد وگری
عهاصعر هرزی ک در داسع ا ریش م کههد ضرب زیادی ب
وداهسم رف . و بست
را تدصعععسف م کهد
م تدا به ر عمل کرد. به ر اسع
با تدج ب این رویکرد رس
ک اطالعات ک از ب ب جمس
و رهج دقسق
و س ع ثایس ب کاغذ وسره شععده بددم» با یک اضععاف گدی مداجع هتععع سم چراکع در ادامع از این اطالعععا
هسچ
ی زده و باعِ م شعدید م اطب داسع ا رس را رس بزید .باید تدج داش
روی ودد
ک فق عهاصری یک داس ا
را م سازید ک یقش در جریا ی دارید.
فایل شعر /شمارهی دهم 198 /
و طرح داسعع ا جالب اسعع
نقد داستان «دريا»
یدع شعع صععس رردازی ی
براسعاس تدصعسف صعرس ب ک در طدل داس ا یشا داده شعععده شعععکعل گرف و ررداو
ساحل نوب
م شعععدد ب طدری ک
ویژگ های شع صس ها در طدل داس ا ب کار گرف شده و در تأویل داسع ا تاثسرگذار اسع ؛ مث ن وق و عقاید فمهست
سعرس
یدیتهده از
ز م گدید با سق جهسن ی
ارتبعا داشععع ع و یعا وق
جم ی «کار مثل زیرم وران
م شعدد» م یید با سآر رایای «همسن ک دور گردیمس » این همعا م شعععدد و بع ی سجع ی یهعای داسععع ا رسدید م ودرد .یثر داسع ا ودن اس
و بازی زبای بسن «واك
شدر» و «شدرش را دریورده بدد» ب زیبای یثر افزوده و ی را جععذان م کهععد .ررش زمععای بعععد از قتعععمع دیالدگهای اسع اده شعده در قتم شع صس
اول و
دوم ک صله ی ق ل
ز را یشا م دهد و یسز سآر ای های «دس م را
دور کمرش ح قع زدم» ارتبعا رعایا بهدی داسععع ا را با اب دای ی برقرار م کهد و مدجب گرهافکه داس ا م شدد. اما یک ی جالب داسع ا ی زما ات اق م اف د ک در سآر یور «مثل همسن ک دور گردیم اسع » یدیتهده ررش زمای
یک از ویژگ های داسع ا یدمدر سسر روای و غسروآ این ویژگ
ی اس
داس ا را از حال
ایت ا و فرم قالب ِ
ب حال کرده و وددش را در حال اعدام ب تصدیر م کشد.
قعابعل رس بسه اش وعارج کرده و م عاطب را در روید ی
رابآ ی ررشهای زمای
درگسر م کهد تا او هم در شکلگسری داس ا مه عل یبدده و
را بع داسععع ای جذان تبدیل کرده ک ّهن م اطب را ب
مشعارک
چال
والق داشع باشد .داس ا یقای اکبریژاد روای
غسروآ و چروشععع دارد مدیدلدگ بسعا م شعععدد و با چسه
یشای ها تدس م اطب داس ا شکل گرف و تأویل
م شعدد .مدضعدع داس ا راجع ب مردیس
ک همترش
جهسن ودد را سق
کرده و مرد
تل
تأثسر عقاید فمهست
او را در دریعا غرق م کهعد و حعاال ک بر سعععر
بع تالف
چدب ی دار اسع و در ّهه
روای
این ات اقا
از ج دی چشم
م گذرد
م شععدد .داس ع ا س ع زما م او
را
یشعا م دهد ک در واقع تصعدیر وقایع هت هد و فس موار از ج دی چشععم راوی در زمای ک ح ق ی دار بر گردی اسعع
م گذرد .مدول داسعع ا از رایا شععروع شععده و
یدیتهده صله ای را ب تصدیر م کشد ک در ی ش صس ز داس ا در حال تقال برای یجا
زیدگ ودد اس .ایده
یدع یثر و سععسر روای داس ا ی
م کشد ب طدری ک او برای برقراری ارتبا معهای
باید روای
را درهم یمس
و ب کشف برسد.
فایل شعر /شمارهی دهم 199 /
عقاش گرف .روی ت
نقد داستان oOne Night Stand o o
یشعتع
رترك یهاه سرسری ری
.هرچ فکر کرد اسم
یاد یساورد .از سععر ب حدص ع ه کادر ت
سامان اهر
را ب
شععای ای باال ایداو
و از
وارج شععد .باید هرچ زودتر لباس م ردشععسد.
هرچ گشع رسراهه
چروسد و در صدر
را رسدا یکرد اما دیهر وق
ساع
یداش .
را فرو کرد تدی کسف و روی ایهشععع های را از
اتععاق بسرو رفع .ههدز همع ودان بددیععد و ب ی کع بسدارشا کهد از ویالی دوس
وارج شد .تا سر وسابا را
دوید ک هرچ زودتر تاکت بهسرد .اولسن تاکت ک ج دی رای
ترمز کرد سعریع سدار شد .یدرس را ک گ
بعا کهجکعاوی بع چهرهاش یهعاه ایداو گ
رایهده
و با ردزوهدی
« :ال ال اال اهلل»!...
این ارسزود معا را با دو ری روب رو م کهد ک شعععب را در یغدش مردی گذرایده و یشعععای های ب ما م دهد ک ما را م دج رابآ ای یکشب م کهد ک فق برای ارضای جهت برقرار شعده ک با اسععم داسع ا ب ودب مرتب اسع .این « »one night standدر واقع یمعای ای از ب معهای مب ذل و سععآل یهریسعع
ک در زیدگ افراد روه کرده اسعع ؛
افرادی ک زیر بار تلمسل ب وق سععه ها و از سدی دیهر سعر برافراش ن ابژههای مدر دچار بلرا هدی فاقد ش صس
شدهاید و
م کر و که گر هت هد .سسمسن شسرازی در
این داسع ا از زاوی ی دید یمایشع و راوی دایای کل بهره برده و شعع صععس
دو ری فس ستعع ر را ب عهدا یمایهدهی
قشعری ک ی م تدا روسپ ودایدشا و ی م تدا او را ب عهدا دو ری عادی و رام رذیرف
در داسعع ا ررداو
اس .من قصد دارم این داس ا را از حسِ ش صس رردازی معدرد بعررسععع قرار دهم .برای همسن زاوی ع ی دیععد سععاو ارگرای جزئ یهر را برای این داسعع ا برم گزیهم تا ش صس رردازی را در تکتک ارسزودهای ی بررس کهم. «یف ان باال یمده بدد .ب حال با رش
دس
ردشاید .چروسد و سرش را در گددی شای ها و رش
را گرد
رتعععرك فرو کرد .از ترکسعب بدی الکعل و عآر تهد بدی
ههدز بدی الکل م دهد یغاز و با وارج شعععد سعععریع و یداشعععک دو ر از ویال ادامع م یابد و در یهای
ب جای
و م م شععدد ک رایهدهی تاکتعع با دید صععدر
دو ر
م گدید «ال ال اال اهلل» در واقع این اصعععآالح زمای ب کار م رود ک با صله ای وارج از عرس اسالم روب رو شدیم و ی را عمدمن از دهعا افرادی با اّها مذهب و سعععه م شعهدیم .در واقع این جم در تدصععسف ش صس
دو ر
بتعسار هدشعمهدای ب کار گرف شده و یک یشای ی یمادین اس
ک بدحجاب دو ر دالل
م کهد.
ارسزود دوم: «مدبای
را روشععن کرد .از وای سععسزده تماس ب راسععخ
داشع .سعریع رف
سراغ ص ل ایهت اگرام .ههدز کت از
مهمای دیشعب عکتع یهذاش بدد .وسال
ارسزود اول: چشمهای
ارسزود با صعععله ی بسدار شعععد دو ر در یغدش مردی ک
لب هدی زد .ییه و دس مال را از کس
راح
بسرو یورد و شروع
کرد ب راك کرد باق مایده ی یرایش ک ههدز صدرت ول یکرده بدد.
شد و را
فایل شعر /شمارهی دهم 211 /
«شعععرمهعده وعایم تدی کدچ یم تدیم برم .زیادی باریک . س
دیده عقب گرف ن!»
ح من را طدری ک
اسعکهاسهای مچال را کف دسع را رایسن ایداو
ع یره ح من!
رایهده گذاش
و سرش
تا از یهاه همتعععای های فضعععدل در اما
ع هرچ قتم
چسزی یهدید.
داد ک مادرش ی دایت
باش همد م ش مادر .زود باش حاضر
شد .م رسن اال ». ارسزود با دیالدگ از سععدی مادر دو ر یغاز م شععدد ک در
بماید». این ارسزود بععا تمهسععدی بع مععا م فهمععایععد کع این دو ر
حال سعععرزی
یم وداهد کتع از افعال او با وبر شدد و سع دارد ی ها
جداب کع دو ر ارائع م کهعد یسز بع ودب بعا متعععأل ی
را هر طدر شععده الردشععای کهد تا مدرد بازوداسعع یهسرد و م بسهسم ح
از یهاه همتعای های ک ب او شک و
گمعا دارید فراری سععع .این ارسزود یسز ب شعع صععس
قرار
دیهری از
دو ر را برای ما یشععکار م کهد .این دو ر در
کدچع ای تهگ زیدگ م کهد ک یشعععای ی مل های رایسن شععهر اسعع .این یشععای هم م تداید برای دوگایه دو ر ادل ی مدثق ارائ کهد و با ارسزود
مابسن مدریستععم و سععه
اول ارتبا تههاتهگ دارد چراک مکم ب قتعم
و کهای زد ب دو ر اسععع .
کرد و یس
الردشای ک در ارسزود دوم ّکر کردم ارتبا دارد .اما که ردر دو ر در این ب
ح
بتعسار مه عالی اس
سالم
هم ب دو ر یم کهد و یشای ای از عساش بدد هم یدارد ک ب اعضعای وایداده ب تدج اس .در واقع در
بشعدد گ
اینجععا به ر بدد یشعععایع ای بسععایععد تععا که بعاوررذیرتر کهد .در یهای
رععدر دو ر را
دیالدگ رایای این ارسزود لله
وسروداهای دارد و م تدا ی را رذیرف
چراک قرار اس
ملتدن م شدد.
برای دو ر وداس هار بساید و ایهار اص ن برای
سعععه اش را در
ات عاق بس عد .دیعالدگ مادر یسز دقسقن با اشعععاره ب همسن
دوم م تدا مشعاهده کرد ک تقابل این دو عهصر
دارد و
معدری
را در ارسزود اول و ب
سعازیدهی بلرا هدی ودن ررداو
اس
و این تقابل در این دو ارسزود
شدهاید.
مدضعدع یشا از واگذاری ودد ب دس از این یظر ارتبا ودب با که
مهم یست
سریدش
دو ر برقرار م کهد.
ارسزود چهارم:
ارسزود سدم:
«ب
«در وای را ک باز کرد صعدای تشر مادرش در هدا ش سک
بعد هم عکسهای دیشعععب را ادی
شد:
سعسصعد فالدور اضاف شده بدد .لب هدی مایل ب شادی کل
چ عجب وایم تشعریف یوردین! ودب مهمدیای امشبواسععع تد دار مسععا وگریع م ّاشععع م اومدی .گدشس
دو روز دیهع
چرا وامدش ؟!
اع ها ب حرس مادرش داول اتاق
صدرت
ررتان شعععدید ب صععع ل ی ایهتععع اگرام .ههدز چهد ثایس
-وعب ودابهاه دیه چ کار کهم دیشعععب تا دیروق
ع جد چ جسهری!
داش سم درس م ودیدیم .واس همسن دیر شد.
صدای زیگ در دوباره از گدش ررت
زیرچشععم یهاه ب ردر و وداهر کدچکترش ایداو چپسد تدی حمام .زبای
را گرف . کرد ب داول وای .
ب یشپزوای رف .چادر حریری را ک مادرش روی صهدل
وشعک شده بدد بدی عآر مردای
گذاشع بدد سر کرد و یزدیک سماور ایت اد و باز مشغدل
حس م کرد.
گدشع ع شعععد .فکرش را هم یم کرد ایقدر الیک ب درید.
و سسهار را روی لباسها و بدی مادرش داش ع
کرد .با یورین عکس
را ردشاید .بعد هم با یک ک سک تکتک عکسها
یهذش بدد ک اولسن الیک و کامه
و
شد لباس ردشسد و
با وسععداس سععسه چای و شععرب
را یماده
صعدای مادرش را شعهسد ک دم در یشعپزوای ایت اده بدد و
م کرد .ردر مثل همسشع مشغدل تعمسر اتدی قدیم بدد و
یرام گ
وداهرش سرگرم بریام های ت دیزید .
ع ماما چای رو بسار دیه مهمدیا گ دشد وشکسد.
ع یج امشب م ودای عروس بش یعه !؟
:
فایل شعر /شمارهی دهم 211 /
داشعع ری
چای م ری
ک از گدشعع
شعکل باوررذیری ب ما رس داده اس .ارسزود چهارم اساس
.
سعععاعهت
صععدای رسام بسرو
جا مدیده بدد .رهجشعععهب مهمدی رریا
تد ت
دیه !؟ یادم بهداز برا
بسارم . را ب یاد
یم یورد». یاباورای از سدی ش صس
در این ارسزود ما با که
م شعععدیم .اینکع چهدیع از الیعک گرف ن لذ
م برد و
عکسهای رارت را با ولع در شعبک های مجازی ب اش راك م گعذارد اما رف ن ب مهمای برای
جذان یستععع .این
یاقض که های ش صس
در ارسزود دوم
و لآم ی زیادی ب ش صس رردازی اثر وارد م کهد.
در این ارسزود هرچ یدیتعهده در شع صس رردازی ریتسده بدد رهب م شعدد و مدل ی اسعاس ش صس در الردشعای س
زیر سدال م برد ک ب شد
را ک تالش ب ساو ار
داسع ا لآم وارد کرده اس .در کل داس ا وایم شسرازی بسشع ری در شع صععس
قاب س
ررداو
اسع
برو تهاقضا
اص
او را برطرس کهد .همچهسن م تداید
ای عال برو شع صس ها را یسز کمتر و از که ررداو
دارد و به ر
بسشععع ر شع صس
ی ها برای
دو ر بهره ببعرد .داسعع ا بع
از ید یدش شدد .ارسزودها یسز ب غسر
از ارسزود یهعای ارتبعا یتعععب ن ودب با یکدیهر دارید و مکمل هم هت هد.
روب رو
که ها ب شعد
شع صس رردازی داس ا را زیر سدال م برد و ی را درهم م ریزد ک به ر اسع
زل زد ب شعمارهی روی صع ل .ههدز هم اسم
اسع
مشعععکال
اج ماع امروز ایرا ودن ررداو و ی را ب
فایل شعر /شمارهی دهم 212 /
تدصعععس عات کع راوی ارائ م دهد همچهسن ب وسال اش
نقد داستان «کيش»
ب اوضعععاع جامع و عالق ای ک ب ادام ی بازی
یتعععبع
شآریج دارد دید .ش صس
حسیش م ند
این داس ا را م تدا ب مثاب ی
امپریالستعععم جهای در یظر گرف
ک مهرهها را م چسهد و
جهگ بسن م ل را ب راه م ایدازد و وددش کهار م ایتعع د. اما در این ارسزود تهاقضع وجدد دارد لم داد ب صععدرت جرثقسعل هم یم تدایعد تکای
کع ح
بدهد با «تکای ب
وددش داد» ک م تدا این تهاقض را اینگدی برداشععع کرد ک شع صعس
مدجدد در داسع ا را کت جز وددش
یم تداید تکا دهد و تکای هم ک م ودرد ب واطر طرح یقش ایس
ک م وداهد ایجام دهد و این تکا ودرد با
ج د برد سعععربعاز در وعایع ی شعععآریج اینهمای دارد. همچهسن سرباز شآریج با یسروهای اعزام هم دای دارد. «رای
را درو صععهدل فرو کرد و ب کدی
داد و
حرک
مهرهی فسل را در وای ی سساه جاب جا کرد. سعاو مای زیر یت
مجری اتصال جریا برق
م سدو
را عامل یت سدزی اعالم کرد». اینهمای بسن بازی شآریج و همچهسن اوبار ر این ارسزود ب گدی ایس در جهعای زیعدگ م کهسم کع قتعععم گذشع و قتعم
از ی از مدریس
در ی اسع .مدریس با شعارهای چد
صع ح جهای وارد مسدا شعد و م وداس
در جها ص ح
شع صعس
داسع ا اس
هربار حرک
شده در
ک ایهار عامل یت سدزی هما ک مهرهها را جاب جا م کهد و با
باعِ کشعع ار مردم م شععدد .یا به ر اسعع
بهدیم یقشع ع ی از رس
تعسسن شعععده را ایجام م دهد و ما
را برقرار کهد؛ حال ی ک ی تهها چهسن یشعععد ب ک با ورود
بازودرد ی را در اوبار م شهدیم .در اینجا «تکای ب کد
باعِ
و تکا
سعالحهای گرم و همچهسن تتع سلا از بسن رف ن ی شد .با تدج ب یکا
کش ار جمع گ
شده این داس ا
داد » با حرک
فسل یک م شعععدد .ت او
ودرد این ارسزود با قتععم
قب
حرک
در این اسعع
ک تکا
را تاویل م کهسم.
ب
«جدری روی صعععهعدل لم داده بدد ک جرثقسل هم تکای
جاب جای سععرباز یشععا م دهد) ول در این ارسزود وق
اول سعععآل و یاملتعععدس بدده (این عمل را با
یم داد .بع م معل قرمزِ کمریاش تکسع داده و دسععع ی
کد شعع صععس
کهدهکاری شده را م فشرد.
دریمده و ب همسن جه
لباس
را صاس کرد تکای ب وددش داد ری
تکا م ودرد ایهار تمام بدی ی را با حرک
ب لرزه
فسل در شعععآریج
ب هدش را
اینهمعا م کهعد .این ات اق ب همراه یت سعععدزی ک در
واراید و سعععرباز را یک وای ج د برد .مجری ت دیزید از
اوبار ارسزود قب
گزارش شده بدد اوضاع را ووسمتر کرده
یسروهای اعزام جدید وبر داد».
اس ع « .سععرش را واراید یریج
در این ارسزود راوی ما را با شعع صععس
یشععها م کهد ک
ب وسال مشغدل ایجام بازی شآریج اس .این را م تدا از
را روی مسز گذاش ع
وزیر را یک وای اُریب ج د برد و یک فسل را کش .
و
فایل شعر /شمارهی دهم 213 /
تروریتعع
-تعداد کشعع های حمال
یر
امروز بستعع
اعالم شده». در این قتعم
القا م کهد ک ایهار شع صس یسز اینهمای زد فسل تدس وزیر با کش
شعدگا حمال
تروریتع
یقشعع ی جدیدیسعع
م کشعد و بعد از ایجام ی با حال
قابل تامل اس .در این ارسزود
م یهرد .این داس ع ا سععع داش ع
ب م اطب ب هماید ک
برای طرح
هم ی فجایع دیسا یقشع های از رس
تعسسن شده هت هد ک
ی را قابل باورتر کرده اسعع .تهها
ک در این قتم
وزیر و کش ن فسل اس
وجدد دارد اریب حرک در حال
کرد
ک فسل هم اریب حرک
کهد .رس در اینجا حرک
ضعععربدری یم تداید
راسعخگد باشععد و ب جای اریب به ر بدد گ
سعرا امپریالستم و تروریتم ی ها را م چسههد و ب وسس ی مهرههای ک در او سار دارید اجرایشععا م کههد .در مدرد اجرای داسع ا در ارسزودی ک حرک
م کهد رس م تداید قبل از اینک وزیر او را بزید از بازی اوراج
داس ا یقش های تروریت تمت ر ب این ات اقا
سر واراید ک کهای ای از فکر کرد ش صس مشعک
لهد دیده م شععدد .ردزوهد ک دار ب م اطب این یک را
م شعد یک
به ر م تدایت
عمل کهد« .وزیر اریب حرک
را م کشععد» اگر هدس از این حرک بدد م تدایت
وزیر را یشا م داد کرده و فس
یشععا داد ب دق
وبری را بساورد ک در ی ب مالحظه رخ
وای ب ج د برد.
داده اسع
«با غسظ ب صع ل ی س سد و سساه وسره شد و مهرهی وزیر
اتصععال جریا برق را عامل یت سععدزی اعالم کرد» ک در
را از وای ی کس
جاب جا کرد.
ی اهمال و ب دق
ع مدشکهای یاوشکن بر سر ترروریت ها روای شدید» حال در این ارسزود شاهد عصبایس
سدژه هت سم ک در ر
جمع اینهمعا م کهد .باز در اینجا ایهار شععع صعععس داسع ا عصعبای شده و تصمسم م گسرد از اس ل ی کش ار جمع اس اده کهد. «کمرش را صعاس کرد و در حال ک گدش
را م واراید
داد.
ع دو سدم مردم سدری مجبدر ب مهاجر «گدش واراید » یمایایهر یقش ای برای کس
شدهاید» داد اس
ک
این عمل را با یواره شد مردم سدری اینهما م کهد. «ب هد شد قدم زد یشت داد .با ایهش ای
و وزیر را در وای ی ما
قرار
ح رههای صهدل را چهگ م زد .ردزوهد
ک داری تلدیل ص ل ی ت دیزید داد و اینبار ت م
را
واراید. «هزارو ه صععد کشعع در مراسععم حج تعداد کشعع های کهتر
لهد از مرز صد ی ر گذش »
مهرهها را دوباره چسده بدد». در این قتم
هم ب وضدح یقش کشسد برای ما کرد و
اینهمای اش با کشع
شعدگا حادث ی حج و یسز کهتر
بسش ع ری یشععا داده م شععدد و از این
طریق ب زیبای کار م افزود.
ی مدشکهای یاوشکن (یمدد عصبایس ) را با سالح کش ار
ق ع را حرک
مایهد« :سعاو مای زیر یت
م سدو .مجری
فایل شعر /شمارهی دهم 214 /
بسش ر این م هدم مای م یظر دو واژهیام ی درو وآ را هم
نقد داستان «سانسور»
مرور کهسم. در واژه یععام ع درو وآ ک ععانداری و اطالع رسععععای
حسیش حسنی
( )ODLISچهسن یمده اس : «سایتدر عبار
از مهع تدلسد تدزیع تبادل یا یمای
اس
یک اثر تدسععع قدر مآالب یاشایت
حاکم ب دلسل ی ک ممکن اسععع
یا وآریاک را دربر داش باشد».
دایرهالمعارس درو وآ ایکارتا یسز سععایتدر را «یظار که رل اطالعا
و
و ایدیشعع های ک در بسن مردم یک جامع
مبادل م شععدید» م داید و ی را ش عامل «بررسعع ک انها ادواریهعا یمعایشعععهعامع هعا فس مهعا بریعام های رادید و ت دیزیدی
گزارشهای وبری و سععایر رسععای های ارتباط
معایهد ماهداره و شعععبک های رایای ای و ج دگسری یا ایجاد مایع در ای قال یزادای این رسامها ب م اطبا » م داید. مت عأل ای ک م تدا در والل این بلِ ب ی اشععاره کرد چسزی ب یام وددسعععایتعععدری اسعع .ییا م تدا ودد را سعععایتعععدر کرد؟ ییعا بسعا یکرد افکار ما یسز ودد یدع سععایتععدر یستعع ؟ تاکهد ب این فکر کردهاید ک اعمال و گ ار ما ودد تل
سععسآرهی حکدم
مه قد ک ما را در هر للظ قضعععاو
عقل ماس ع
عق
م کهد و راه را برای
مدرد رتعععهد واقع شعععد و غسرواقع بدد ج دی رای ما این داس ا کدتاه ب یک از معضال اسع ؛ معضع
جدامع بشری ررداو
ک هما اب دا در یام اثر ب ی برم ودریم.
اما سایتدر چست ؟ ب عهدا تمهسدی بر این یقد قصد دارم قبعل از هر چسز بع یک تعریف جامع رسرامد مدتسف مقسد این داسععع عا دسععع
رسعدا کهسم .دایرهالمععارس فارسععع
(مصعاحب) سعایتدر را چهسن تعریف م کهد« :ت س
رس
از ای شعععار ک انها جراید یمایشعععهام ها و امثال ی و یسز
م گذارد .ییا اگر چهسن یباشعد کت قادر اس زوری ما را از گ ن ی چ حقسق سععع
با هر اعمال
باز دارد؟ حاال ک
م دایسم یدیتععهده قصععد بسا چ چسزی را دارد رس سععع م کهسم بعا تلقسق بر سعععاو ار اثر و زبا ی ب دروی رسدا کرده و جدیای مسزا مدفقس
راه
یدیتعععهده در ای قال این
م هدم باشسم. داسععع ا با جم «مثل همسشععع برای اینک زودتر ب وای
ت س
یام های وصدص رس
از رسسد ی ها ب مقصد یا
برسم مجبدر بددم از وس قبرس ا بهذرم» شروع م شدد.
ت س
یآق و بسعا قبعل از ایراد ی ها ب مهظدر حصعععدل
از همسن اب دا ما با ضععععف اجرای در یثر مداج هتععع سم.
ی ها مضععر ب اوالق عمدم یا
هما طدر ک در داس ع ا م ودایسم ت اوت یدارد این ات اق
یا دسع هاه حاکم یستع ّ :12( ».یل سایتدر)
«مثل همسش بس د» یا برای اولسن بار .با این حال یدیتهده از
اطمسها از اینک مهدرجا مهافع دول
در طدل داسع ا ر وداهسد برد ک یدیتهده با چ ش افس چهسن تعری
از سعایتدر ب ما ارائ م دهد .اما برای درك
هما اب دا تالش کرده تا ما را در فضای از ات اق قرار دهد و همراه ودد ب درو داس ا بکشاید .این در حال س
ک
فایل شعر /شمارهی دهم 215 /
این وصععف اضععاف ب روا بدد یثر لآم زده اسعع .در
م کرد ّهن م اطب یسازی ب هسچ تصدیر دیهری احتاس
روی ودد داریم ک در ی ها تهها چهد
یم کرد .در جم های بعد صععله تجاوز ترسععسم م شععدد؛
ویرگدل برای تقآسع اس ع اده شععده اسعع .تدصععس ات این
ِ
ادام سع سآر رس
چهسن اگر واقعن برای فهم داسع ا یساز اسع ک در قالب جمال تاریک م رف
ودن اس
ل
مرتب ادا شدد« .یشت بدد هدا رو ب م تدایتععع م »...اگر کم در چسدما این
بهد و در والص و مدثر کرد جم ها و تدصس ا
دق
«دکم های
ب
ورج داده شدد م تدا ی را تمهسد به ری دایت .ضمهن
ک معا
را باز و شروع کردم ب لب گرف ن .دیهر ل
شعده بدد اما حس کردم ته
سعرد اس » .جدال با
ک تالش شعععده جزئ یمای
داده شعععدد اما باز و ترکسبها
اینجعا یسعاز بع تجدید یظر در ترتسب جمال
وجدد دارد .مهآق زبععای در این جم ع هععا چسزی جز یععک جای وال یستع .کدام دکم ها باز شعده اسع ؟ ییا کت
در یععک جم ع هدا رو بع تععاریک م رود و کم بعععدتر
ک در حال تجاوز اسع
چهرهی فرد در تاریک دیده م شعدد یکتا بدد تاریک
رسععسد ب هدس را ورج بدسععسد لب کهد ک حاال ب قدل را
در این دو جم زیر سعدال اس ...« .ایدام ودشفرم
ک در تاریک شععب هم یدم را مجذون ودد م کرد را »... ما در اینجا ب یک عالم
م عدل اضاف برم ودریم.
ودد برای
حدصع دارد جدش
وددش سرد اس ؟ چ کتععع در قبرسععع ا و در حال تجاوز قربای را ل ل
م کهد .کاش برای اسع اده از «اما ته
سععرد اسع »
اما داس ع ا از یظر ش ع صععس رردازی در چ متععسری رس
جم ای دیهر قبل از ی اس ع اده م شععد .وص ع
م رود؟ تدجع راوی بع ایعدام فرد م تداید کمکم ما را ب
یماده کهد تا بدایسم م جاوز م تداید از سعععردی قربای بدی
شعع صععس
ک ما را
او راههمای کهد و تصععدیر ما از کتعع ک در
ببرد در حال ک جسغ
را یم شععهدد« .دوباره ب چهرهاش
تهها ایدام اوس .در ادام یاگها غاف هسر
یهعاه کردم چشعععمعای
باز بدد ول دیهر ر ک یم زد».
قبرسع ا یشعت
م شعععدیم« .تا ب وددم یمدم دیدم مثل یک جهازه روی
یدیتعهده در این جمال
اف ععاده ام .ایهععار جسغ م کشعععسععد و ب ع چهره ام چهععگ
قربای را برای ما ب یمای
م ایداو »...در یک ررش زمای
حاال راوی ک کام ن ب
عهدا یک مرد شعهاسعای شده روی فرد مقابل اف اده اس .
تالش کرده اس
تا احدال دروی
بهذارد .چ ودن م شعععد اگر
در این بسن شعاهد تالش بسش ری برای یشا داد تاثسر این یهعاه دوبعاره در حال
دروی راوی م شعععدیم .داسععع ا
کاش در سععآرهای قبل ما شععاهد مکالم ای دروی از راوی
م تدایتع
بددیم تعا این ات عاق یعاگها ما را دچار یشععع ه یکهد و
یاگها در وسعع سععایتععدر بددیم .در جدال ک یدیتععهده
داسععع ا از روید اجرای ودد ب دور یس د .جم ی «ایهار
م تدایتععع
برای
تدصععسفهای
جسغ م کشعسد» به رین تدصعس سع
ک م تدایت
حعال فردی ب کار برود ک ب جها رشععع
کرده تا درو
ودد را وال کهد یعه اسع اده از ک م ی «ایهار» تدایتع اسع
با همسن صله ی تجاوز یغاز شدد .جای ک ما بع ی بسشععع ر بپردازد و مععا را در جریععا با فضععای قبرس ع ا و ات اقا
قبل و بعد از
ماجرا یشها کهد. تا اینجا ما با یک ات اق روب رو هت ع سم و جذابس
داس ع ا
بار بتععسار زیادی از تصععدیر ما از م جاوز را ب دوش
از جای شعععروع م شعععدد ک ما م فهمسم ههدز در تمهسد
تصاویر بسش ری از
داسع ا ب سععر م بریم .اگر از یهاه بازتر ب داسع ا یهاه
فضعای داسع ا یست سم این متأل در بعض مداقع م تداید
کهسم این ب
و ات ععاق ک ع در ی رخ داد تههععا برای
ب داس ا لآم فراوای بزید اما در اینجا و در این داس ا
کشعاید ما ب فضعای سع
بکشد .با این حال ما دیهر شاهد یمای
ک یدیتهده تهها ب بسا صله ها و یکا این مدضدع کاس همعا یکا
ک یدیتهده قصد دارد از ی ب
ضروری م رردازد
هدف برسد .رس حاال ما را ب وای م برد جای ک چسزی
چهدای ب حتان یم یید .اگر یدیتهده
تهب اش گل
مهم را در یثری شعععسداتر و قابل لمس تر بسا
در ی جریا دارد« .ایهار ب حدصعع اسعع کرده ک عاب
را م بهدد .بعد ب حسا رف تا هدای عدض
فایل شعر /شمارهی دهم 216 /
از داسععع عا م تدایعد با کم تغسسر یق
کهعد» .این ب مهمتری در یمای
یدیتعهده م تدایت بتع ر اصع
ودد دور یکهد چراک ما م تدایت سم همچها
یدیتععهده دلسل ب حسا رف ن فرد را ب حدصعع ه یا تهب
شاهد اهمس
تجاوز و یشا داد ی باشسم .در این جم ها
عهدا یکهد و ب دیبال یک دلسل ب عهدا یشعای ای باشد ک
بازجد گدی ای دلتعدزی دارد ک ب ش صس
ما را ب مدتسف مقسد اثر ودد رسدید بزید.
ضرب م زید .اما بلِ ملکدم کرد تجاوز هم م تدایت
«اما کت از رش
داسع ا داشع باشعد .رسشععههاد م شدد
متسر به ری را ط کهد و داس ا را از
را م گسرد.
دس های
اح مال وی
ب عهدا مدتسف یزاد کم به ر و در الی های دیهر داس ع ا
ع من ب شما مظهدیم یقا
مدرد ررداوع
ع مظهد ب ...؟
قصدی داش .اما از طرف ای ان فعل «بمسره» و اصرار ب
ع ب ق ل ش صس
ق ل ش صس
داس ا م تدیسد این اتهام
یدیتهدهی این ک ان مهم! ب چ دلسرو بهم بزیسن؟
قرار بهسرد الب ع چهعایچ یدیتعععهده چهسن از سدی بازجدی وسال م تداید یک جالب
تدجه باشعد اینک او ب ودد ماجرا اشاره یکرده و ی را ق ل م یامد.
ببسهسن هرک هم باشعسن قاتل یک از شع صس های اینک ابسن دقسقن وق
ک شعما داسع ا رو بتع سن ش صس
همسن ».این
«من فق
وداسععع م هدای عدض کهم فق
قتععم
در حال ک یدیتععهده باز ب درو اتاق م رود تا
این ک ان مرد.
سعععریدشععع
ع دلسلتد قایع کههده یست !»
حتان م یید .حاال یدیتهدهی ک ان ک مدفق ب اس اده از
حال در دیسای بسرو از ک ان کتعع دسعع گرف و او را م هم ب ق ل ش صس
را از رشعع
داس ا م کهد .یدیتهده
در این سعآرها از قدل ودد و یدیتعهدهی درو داسع ا بر یزاد بدد ودد در رقم زد ات اقا
برای شع صععس های
ک عان را تغسسر دهد یک جم ی ک سدی ب
هدای یزاد یشده اس بع جهع
ب درو اتاق بازم گردد تا ک ان را
دل داه بعازجد بعازگردایعد و بعاز یشعععایع ای از
وددسایتدری. او م رود و بعد از عبدر از قبرسع ع ا ک م تداید تاوی
از
تاکسد م کهد .ب شعععک شع ع صعععس
وسال ک از رشع ع
مرگ سعدژهاش باشعد ب وای م رسد .از طرف اس اده از
دسعع های یدیتععهده را گرف اس ع
از جای سععرچشععم
فضعای قبرس ا و در رایا «ب وای ک رسسدم زیم مشغدل
م گسرد و ما شاهد بهبدد در شکلگسری این اوهام م شدیم
شععتعع ن هرسها بدد» م تداید ما را برای ررداو ن ب مهع
بازجد ب ما م داد و یا
تجعاوز ب عهدا یک مدتسف یزاد بسشععع ر یاری کهد ک اگر
اگر او ک سدهای بسشعع ر از شعع
اینکع ب طریق بتععع ن ک ان و بسرو یمد از اتاق را ب
یدیتهده ب الی رردازی در ساو ار اثر تدج بسش ری م کرد
ات عاق م صعععل م کرد .اینجعا معا م تدایسم جرقع های از
م اطب در یهای
وددسعععایتعععدری را ک م تداید یک از تاویلهای این اثر
ک کری بدد ی دلس
باشعععد ببسهسم .اما این متعععأل در گرو ررداو شع صعس سعازی برای یدیتعهده اس
را م شععهاو
بسشععع ر ب
ک در داس ا ب ی
رس ی بریمده اسعع .بهده رسشعععههادهای ودد را در والل
اص ع
این
رس به ر بدد م اطب بسش ر او
و این مت عأل یک از یقا ضعععف داسعع ا
اس . در ادام م ودایسم «شع صس وق
برای رهها کرد ی یم تداید باشد.
یدیتعهده مدضعدع بتسار مهم را ای ان کرده و یتب ن از
تدج زیادی یشععده اسع .در واقع ش ع صععس داس ا هما یدیتهده اس
تشدیق ب دید واقعس
م شد واقعس
داس ا قرار یبدد بمسره ول
ک شما ک ان رو بت سن مرده بدد».
بلِ در مدرد اثر مآرح کردم و امسدوارم شعععاهد بهبدد اثر در بازیدیت های بعدی باشسم.
فایل شعر /شمارهی دهم 217 /
سعععریع شععع سک کهد .حاال گرم ودی
نقد داستان «به در»
را روی گرد و
شای هایم احتاس م کهم .در یغدشم م فشارم .همچها کت ب در م زد درس
ک من ب در زده بددم.
وق
فا نه سلینانی نویسند هامون حسینی
نقد و بررسی در این داسع ا ما با ییسما ک هما عهصر زیای ی ش صس مداج ایم .از این رو ودد را م زم م دایم برای
مرد اسععع
درك بسشع ر داس ا تدضسح کدتاه در او سار شما بهذارم. ب طدر ک ب ب
ییسما و ییسمدس در مک ب روایشععهاس ع یدیگ یاهشسار یا ودد دروی هر فرد گ
در ضعمسر یاهشعسار مرد ب صععدر
م شدد .ییسما
یک شع صس
دروی
زیعای ج ده م کهد و ییسمدس در ضعععمسر یاهشعععسار ز ب صعدر
دروی مردای ردیدار م شدد .حال
یک شع صس
برای یشعهای بسشع ر با فضعای داس ا ب بررس بهسا های روای راوی ررداو و از یظر روایشعهاو درسععع
در للظع های یور ب او فکر کردم درد از ای های
گ دیم شعروع شعد ب مغزم رسسد و بعد جدری تمام دهایم یت
گرفع
کع بع او فکر کردم .ایهعار کم عج ع کرده
بددم کت ع در م زد .شععاید وددش باشععد اما ب هر حال حاال درگسر دردم و در را یم تدایم باز کهم .اسم وددش را گذاشعع ر سس تهها چسزی ک ب وای یم یورد امهس جدری وای را روی سععرش م گذاش ع
ک هر کدام رر
م شدیم ب یک اتاق .همسش سع کردم ک دوس باشععم .اما ایهار ک داشعع م تلم
بدد. داش
م کردم .هسچ مشععکل
روای یعداشععع سم .معا همسن بدد کع بدد .تعا اینکع ت هگ لعه اش را سععم بسرو .از ت هه در را برای
و من هم چمدا یبتع زدم
من گرف
ی ول از او ترسسده بددم .دلم م وداس
باز کهم بغ
کهم و مدهای
را بد بکشعععم
ک درو ت
ببدسععم
و باز ببدسععم .وق
گرف م
ت ههم را بردارم یرام یزدیعک لعبهعای
در یغدش ببرم تا
داس ا را مدرد
تل سل ساو اری قرار م دهسم. شعروع داسع ا ب گدی ایس
ک سبب م شدد م اطب تا
رععایععا داسععع ععا برودرد مبهم بععا م ن داشععع ع و در جت ع وجدی ش ع صععس مداج شدد .ش صس اسع
اص
دوم با ییسمای ش ع صععس داس ا دچار مشکال
و در ر یاف ن ودد درگسر واطرا
اول روای
م شدد .در بهد
اول م اطب با صعله ی در زد ش ص مداج اس .این صععله در شععکلگسری داسعع ا یق
ویژهای ای ا م کهد.
یدیتعععهده با این روش ب زیرک م اطب را با ودد همراه م سازد .ب طدر ک
در این د اس ا ب ایزجار از ش صس
ررداو م شعععدد ک در برودرد با ملس و شعععرای کاری شععکل م گسرد .این شععغل بروالس ماهس
ی تهها یرام
را ب همراه یدارد ب ک ب دلسل تضععاد با ییسما ب یاراح
و
عذان او در زیدگ دامن م زید .در اصععل داسعع ا بسایهر مردی اسع
ک شع صس
م او
با ودد واقع اش دارد.
فایل شعر /شمارهی دهم 218 /
این شع صعس
ییسما را با وشم از او دور م کهد؛ مشک
ک امروزه گریبا هم ی ما را گرف اسعع
شع صعس ها اشاره دارد و ودی ک روی بدی
یعه گم کرد
ودد برای مدرد قبدل بدد جامع .همچهسن گدشزد م کهد تهها با از بسن برد شع صعس
ردشال م تدا ودد را رسدا
مرگ ش صس
دوم یعه من ردشال وبر م دهد .در ای ها
با یک شععد زما در زد شع صععس رشع
در اسع
کرد .یدیتعهده در بهد اول داس ا ودد را با درد گ د و داغ شعد دها یغاز کرده اسع .این صله در رایا داس ا از
م اطب م دج م شععدد ش ع صععس
حال
ابهام وارج شده و یشا م دهد ش صس وعاطرات
حعال بع روایع
اص
ررداو ک ت هگ را ب دها
برده و ش سک م کهد .اما للظ ای بعد از تصمسم عجدالی ی ودد رشععسما م شععدد؛ در اینجا رای شعع صععس
دوم ب
داس ا باز م شدد؛ کت در م زید .اما درد یاش از ش سک مایع گشععدد در اس ع .در بهد دوم ش ع صععس ت تسر مشکال
اص ع
ب
ودد با «او» م رردازد.
(ر سس) ح
شعععغ
را ب ع همراه
برای ودد امهس ع
یم یورد .سپس با بسا : «جدری وای را روی سعرش م گذاش
ک هر کدام رر
م شعععدیم بع یک اتاق» اضعععاف م کهد با این شععع او الفعا
و ت عاو هعای زیعادی دارد امعا با این وجدد از داش ن ش صس
تالش ودد برای دوسع م گدید .این در حال س شع صس
م اوت
م ضادش س ن
ک م داید ودد را برای رذیرش
فریب م دهد .در ادام با یورد «هسچ
مشکل روای یداش سم .ما همسن بدد ک بدد .تا اینک »...بسا و تضادها را حس یکرده بدد تا
م کهد ک هسچگاه مشکال
اینک ...در اینجا دید شععکاك م اطب فعال م شععدد .زیرا م او
یدیتعهده با یورد ضعمسر جمع «ما» از دو ش
سععع ن م گدید اما در رایا با اسععع اده از فعل «بدد» ک یاگها م رد م شعدد قصعد دارد ب یک بدد این م ضادها اشعاره کهد .در بهد سدم یدیتهده ب زما حال بازم گردد و دسع
از بسا واطرا
دل هگ ییسمای ودد اس
برم دارد .ش صس
اص
داس ا
اما قبل از ی باید مایع را از سر
راه بردارد .رس ت هگ را یزدیک لبهای شع صس ودد م برد .این در حال اس
ردشال
ک در اب دای داس ا ت هگ
در دها ودد او بدده اسععع .این مدضعععدع ب یک بدد
وارد م کهد .در اینجا اص ع
در واقع مه ظر
ییسمعای ودد بدده اسععع .امعا ییسمعا تههعا با از مسا برد شع صععس ش صس
دروغسه
بازگشع بدد .در این داسع ا با چهد
روب رو هت سم اما در رایا ب یک بدد ی ها ر
م بریم .ب طدر ک
داسع ا قصععد داش
ب بسا دوگایه
ایتعا ها بپردازد .یک من واقع و دیهری کت ک در اثر تاثسررذیری از ملس شععکل گرف اسعع .داسعع ا در اجرا بع طدر ک
در اصععل او ودد را ت تععسر کرده اس ع .فردی ک بروالس
اصع
و کتع ک
یدیتعهده ضرب ی یهای را ک هما یک
بدد شع صعس های داسع ا اس
در
ری
از
مدفق عمعل کرده و ودایهده را تا رایا با ودد
همراه م کهد.
فایل شعر /شمارهی دهم 219 /
فایل شعر /شمارهی دهم 211 /
سععمبل ) (symbolرا در فارس ع رمز مظهر یماد م گدیهد
سمبوليسم
ک بر دو یدع اس : 1ع سمبلهای قراردادی یا عمدم )(public
امیر رنس
اینگدی سععمبلها ب دلسل اسعع اده زیاد دالل
واضععح و
صریل دارید و جهب ههری ییا بتسار ضعسف اس ؛ مایهد: کبدتر یماد ص ح ین یماد یدر و روشهای و... 2ع سمبلهای وصدص و ش ص )(private این سمبلها حاصل والقس
و اب کار شاعرا و یدیتهدگا
بزرگ اسعع .از اینرو برای ودایهدگا تازگ دارد و فهم ی دشععدارتر اسعع ؛ مثل سععمبلهای ک در یثار شععاعرا سعمبدلستع
فرایتع دیده م شدد .از بسن شاعرا ایرا ک
اینگدی سعمبلها فراوا در یثارشا یاف
م شدد م تدا
ب یسما یدشععسج سععهران سععپهری احمد شععام د و فروغ فروزاد اشععاره کرد .برای مثال ک م «باد» در شعععر زیر از فروغ ک یماد ویرای اس . در کدچ باد م یید در کدچ باد م یید
یه ای گل تد بسماری
این اب دای ویرای س
کرم یامرئ
ی روز هم ک دس های تد ویرا شدید
ک ب شب ررواز م کهد
باد م یمد
در زوزه تدفا
سعمبدلستعم را در فارس رمزگرای یا یمادگرای م گدیهد.
یاف اس بت ر لذ
ارغدای ا
سعمبدلستعم جهب
را
1881و 1891در ارتبا یزدیک با جهب
و عشق رهها و تاریک زیدگ ا
در این شعر وی سام ب سک ک ما
«گل» و «کرم» را از ق س
معهای هاهریشا یزاد م کهد و در جها معهای شعرش ب بتعع ر لذ
عشععق و شععب بار
معهعای جهتععع داریعد و بعا «گعل» و «کرم» در معهای هاهریشا تهاسب و همودای یدارید .با وداید دوبارهی شعععر درم یابسم ک «گل» و «کرم» معهای فراتر از معهای هاهریشععا دارید؛ لذا یک سععمبل هتعع هد .گل سععمبل کالسععسک زیبای زیای و کرم سععمبل مرگ زوال و یسز یل تهاس
ادب سمبدلست
در شععر فرایت شکل گرف .شاعرای از قبسل شارل بددلر
را یابدد م کهد
ررواز درم یورد .ک ما
یاملتدس در ههر بدد ک در ده های
مردای (کرم=مار=غریزه جهت ).
رل ورلن رَمبد ماالرم و رل والری هرکدام سهم ب سزای در رسشععرف
این جهب
ادب داش ع هد .واژه س عمبدلستععم را
م تدا برای تدصعسف هر شسده بسای ب کار برد ک ب جای اشعاره متع قسم ب مدضعدع
ی را غسرمت قسم و ب واسآ
مدضعدع دیهری بسا کهد .الب سمبدلستم فق یشاید یک مضمد ب جای یک دیهر یست
ب ک اس اده از تصاویری
عسه و م مدس برای بسا عداطف و افکاری ای زاع اس . اینها تهها یک از جهب های سمبدلستم یعه جهب ی ایتای ی بدد .جهب ی دیهری هت
ک ی را سمبدلستم فرارویده
م ودایهد ک در ی تصععاویر عسه ب عهدا یمادهای ب کار
فایل شعر /شمارهی دهم 211 /
گرف م شعدد ک یمایهده ایدیش ها و احتاسهای ملدود ب ّا
شاعر یست
یرمای اسع ع
ب ک یمادهای جهای گت رده و عام و
ک جها مدجدد تهها یمای
یاق
از ی
اس ؛ جهای یرمای در فراسدی واقعس .هدس سمبدلستم فرارویده عبدر از واقعس
ک تصدیررردازی
ب یرما هاسع
این یدع شعععر و یدشعع ها را گهگ و یشعع
م کهد؛ یک
یش ه عمدی .کاربرد این شسده ب وضدح در اشعار بددلر رمبد و ماالرم دیده م شعدد .شععر هرکدام از این شاعرا در عسن شباه
ب یکدیهر دارای ویژگ های واص اس
ک م صعری ب شعر هریک م رردازیم .سمبدلستم ایتای در شعععر بددلر یق یق واقعس
عمده دارد ول شععاید از ی عمدهتر
سعمبدلستم فرارویده باشد .بددلر م کدشد ب فراسدی و جها یرمای راه یابد .تک ای از شعععر گستععد
تایسدی بر این ادعاس .
ی سج رسعععسد ک رهاه برد ب رویای گهگ جهای یرمای کاف یست .اما وق
دیسای یرمای اش برگزید در یغاز م دج شععد ک در ورای جها واقع چسزی جز یستع ع
داش باشد ب یک ی سج گسری دیهر رسسد ک جها یرمای در درو هما والس یه ب یهای
ودد واقعسع
والس
اشععکال جها یرمای مدجدد در
را در ودد و در والئ ک در ودد سععاو اس ع
جاری کهد .از این رو ماالرم رسشععدای سععمبدلستع
یامسده
م شدد .مارسل رمد م گدید: «چسزی ک برو از شععاعرا را ب هم رسدید م دهد ی
جهای هم غایب دور ایهار مرده
برای متال سریدش
در ژرفای تد جههل عآریگسن م زیَد در این شععععر ی چ بددلر را افتعععد م کهد گستعععدی عآریگسن و رر رسچ و وم معشععدق اش یست ع .تصععاویر و یمادهای ک در این شععر اس اده شده اس
یشا م دهد
چسزی ک او در این شعر م جدید هما بهش
یامدجدد و
جها یرمای اسعع .هدس رمبد (یابغ یاشععکسبا) هم مایهد بددلر و ورلن رس از کهار گذاش ن یدع سه ک عداطف و احتعاسعات
شعر این بدد
را ی تدصسف ب ک القا کهد .در
زمسه ی سعمبدلستعم ایتای روش بددلر و ورلن را در رس و ی را گتع رش داد .اما او در زمسه ی سععمبدلستععم بتعسار مهمتری داش .رمبد در معروسترین
شعر ودد یعه «کش
مت » همایهد شعر «گستد»ی بددلر
سعععع دارد بهشع ع
یرزوی و جها یرمای ودد را ب
ودایهده القا کهد .برجتع ترین و یدجدترین شععاعر در مسا یمادگرایا اس ا ماالرم اس .یظری سمبدلستم فرارویده ماالرم ریشع در هما حس یارضععای دیهر شععاعرا سععمبدلست ع راس ع
ک رابآ
را قآع کهد و در درو ودد یدع
ب وجدد یورد و با ت س یست ع
اسع ع
و در درو یستع ع
قرار دارد .در ی سج کار شعاعر این اس
یسسای س دهسده یفریقای سدزا
فرارویده یق
و والس یستع ع .اما ب
رشع ع هرم این یقسن ک جها یرمای ح من باید وجدد
اسع
گرف
ک روش عقل و مهآق را در راه یاف ن
از واقعس
دارد ک
داش ع هد .ماالرم در راه یاف ن
قایع کههده برای ی چ یرزوی
را داش ع
ب این
ک ایتعا از طریق ی ها از شععر وداس تا راه ح ارائ دهد».
فایل شعر /شمارهی دهم 212 /
و ب تشعریح تکهسکهای داسع ا یدیت ودد م رردازید .ب
فراداستان
بسا دیهر فراداسع ا در مرز بسن داس ا و یقد قرار م گسرد و همسن مرز ب مدضدع اص
ساحل نوب
فراداسع ا رس
این یثار تبدیل م شدد.
از هر چسز بر داس ای بدد ودد تاکسد دارد
و با اس اده از مدارد زیر ب هدس ودد م رسد. ع مدرد وآان قرار داد م اطب. ع ترکسب کرد سبکها و ژایرهای م او
یهارش .
اههار یظر دربارهی سععایر یثار داس ع ای ب عبارت دیهرب جای تق سد از جها تق سد از رمای دیهر. و ق کرد شع صس های ک در رما در حال ودایدزیدگ ودد هت هد. ع یگاه کرد ِ وددیگاه م اطب از تصهع بدد داس ا . اسعع اده از زاوی دیدی ک سععسر روای رما را از بسروقالب داس ای م دقف م کهد. یغاز کرد و رایا داد داسعع ا با بلِهای دربارهیقداعد داسعع ا یدیتعع و مدرد کاوش قرار داد ی ها برای یشا داد کاربرد فراداس ا در زیدگ واقع . فراداس ا شک
از بازی اس
ک ب گ ی باو سن قاب س
ای قاد از یارسععای های سععساسعع و اج ماع را داراسعع برهمسن اسعاس یدیتهده ب مثاب یک بازیکن قداعد داس ای را کهدوکاو م کهد تا یشععا دهد ک ایداع داسع ا در دیسای فراداس ع ا شععرح داس ع ای اس ع
راجع ب داس ع ای دیهر.
یدیتهده در این ژایر مرز دیسای داس ای و دیسای واقع را از بسن م برد و گاه ودد یسز ی ب عهدا یک از ش صس ها ب ک ب عهدا یدیتععهده وارد دیسای داسعع ای م شععدد . فراداسع ا در حسآ ی ادبسا
رتایدگرایای قرار م گسرد .ب
گ ی وی سام گس وددارجاع بدد رما های معاصعععر فراداس ا اس . در فراداسع ا راوی دربارهی داسع ا و شععهردهای
بلِ
کرده و ب طدر وددیگاه و قاعدهمهد تدج م اطب را ب سعععاو ه بدد اثر ج ب م کهد تا تقابل بسن واقعس
و
داس ا را یمایا سازد .در فراداس ا گاه یدیتهده در کهار رسریگ اص
چهدیه و ق داس ا و رما را روای
کرده
واقع چ یقش دارید. بازی یدع رف ار یظاممهد اس
ک همگدی با ساو ارهای
جها واقع دارد و از سععدی دیهر معسارهای رذیرف شععده را زیر را م گذارد و واقعس رذیری و الزام را ب چال م کشععد .از یمدی های فراداس ع ای م تدا ب «ز س ع دا فرایتععدی» از جا فاولز اشععاره کرد ک متع قسم ودایهده را مدرد وآعان قرار م دهد و م گدید :رما یدیس ممکن اسعع
هم چسز را یداید ول با تالش فراوا چهسن وایمدد
م کهد ک هم چسز را م داید .اما من در دورا یلن رن و روال بار
زیدگ م کهم و اگر قرار اس ع
این یک رما
باشد هرگز یم تداید رمای ب معهای مدر این ک م باشد. از یمدی های دیهر فراداسع ا م تدا ب رما ایکتبازی از ع
عبدالرضعای اشاره کرد ک در ی یدیتهده ی ب عهدا
فایل شعر /شمارهی دهم 213 /
یک شع صععس
ب ک ب عهدا یک یدیتععهده وارد داسع ا
م شدد و اینطدر بسا م کهد :مسزگرد در ّهن من اس هم از هم شعاک اید از من بسش ر! در کاس برراسعع
سرم مس سهه
از یرشععام گرف تا یریا و مایکل و یقا بارا و
کسمسعا سعععلر و الرا و مادرش هم و هم دور مسز یشعتع اید و دارید سسهار دود م کههد سرم درد م کهد از بس ک سرم داد کشسدهاید یرشام با صدای یشت م گدید قهرما تد مریض اس
ع ! مثل دک ر هایسبال تد سکد الرا یککاره رابرهه م ررد
برهها واقعن چهدشیور اسعع
تد حرسهاش و یم گذارد ادام دهد م گدید ی بدم م یید از یدمها الک ودن الک مرد ک مثل رشععکل ری
تد فس مهام ها واقعس
بد اس
یرشام! اص ن یدم
ک بد و ودن یدارد هم یک جدرهای گُ اید فق اُدک ن زدهاید ای ظار یداشعع باش ع حقسق بمالد.
را ک ما کهد یا در یهای
هم مثل بقس یدیتععهدهها فق برا لدلس ا جدا
فایل شعر /شمارهی دهم 214 /
جهگافروز ب ی رش
دادا و سورئاليسم
را زد و زمسه را برای تکدین جهب
سعدرئالستعم یماده کرد .از رسشهاما مک ب دادئستم «هایس یرپ» رسکرهتراش یقاش و شععاعر بدد ک در یفریه
هرا هارنی
یدع یثارش ودیشع ن را ب هدای
هم
«قاید تصادس و ات اق»
م سعپارد .مارسل دوشا یسز ک اب دا ب شسدهی فدتدریت کار م کرد و رس از کهار گذاش ن تاب دی مشهدر وی ب یام «در حال رایسن یمد از ر » ب جهب
ک
دادائستعم رسدس
با هری چ سعازما یاف و رسعم یشده م الف اس .وی بر چهره بدل ژورکدیدیا مدیالسزا اثر داویهچ سععبس
افزود
و ی را چد اثر یقاشعع ودد عرضعع کرد .رس از یهرش ای قادی در تصععدیر ک گدی م وداس ع یدش ع روی یک ت
را بپدشععاید مردم حسر
اعالیا
زده شععدید هدس
دوشععا یسز همسن بدد و این چهرهزدای را تدهسن ب ودد از فعاال جهب
مدیالسزا ت ق کرد .ماکس اریتع
دادائستم
در یلما بدد .ی تعع سن اثر او ب یام «دو کددك در معرض تهدید یک ب بل» م ج
م شععدد .تان سععههسن و وای و
دروازه برجت گدی ای عسهس
ب مهظره رویاگدی م دهد و
در هما حال یدم را از تماشای تضاد بسن ش س شبس سازی و ش ع س واقع ب حسر
درم یورد .دادا جهب
ههری ک
ب عهدا طغسای در برابر سععرودردگ های یاش ع از جهگ جهعای اول بدد تعا 1922ادام یاف .دادا هرچهد عمر دادا در لغ
ب معه اسععب چدب اس ع
ک کددکا بر ی
سعدار م شدید .دادائست ها در اب دا شاید بدین دلسل چهسن یععام ب مدردی را برای جهب بعدینوسعععس
طبسع
ودد ای عان کردیععد تععا
و جها بسه ودد را مب ه بر ی
مهلصعر ب فعالس
فدقالعادهای از ودد ب جای گذاشعع
کرد در اب دا بسشعع ر
ادب بدد تا در زمسه های بصعری .سپس
و مدجب شععد ک
جهب های ههر رسشع از مسثاقها ارزشهای فرههه دیریه را ب چال
ارزشها قرار دههد .این مک ب ک برای ی تعع سن بار در سععال 1916در زوریخ یغاز ب فعالس
کدتاه داشعع
و فق
در چهد شععهر م مرکز بدد تأثسر
گسرید .دادائستععم را م تدا زایسدهی یاامسدی
اضعآران و هرج و مرج یاشع از یدمکش ها و وراب های جهگ جهای اول دایتع .دادائستم زبا حال کتای اس کع بع رایداری و دوام هسچ امری امسد یدارید در واقع
این مک ب ی دّ ودد را ب ههرهای تجتععم و سععپس ب
دادائستم با هم چسز م الف اس
ههرهای یمایش و مدسسق تدسع داد.
رسروا این مک ب طغسای بر ضد ههر اوالق و اج ماع بدد.
در مجمدع دادائستعم یک مدقعس
واص ّهه از بسزاری و
شععک و تردید و بدگمای و فروری ن ارزشهاسعع
ک
همزمعا بعا جهگ جهای اول در ارورا شعععکل م گسرد. دادائستعععم با ی
ارزشهای ارورای صعععهع
شعععده و
ییا م وداس ع هد بشععری
ح
با دادائستم .غرض
و در یغاز ادبسا
را از زیر یدغ
عقل و مهآق و زبا یزاد کههد و ب شععک چد بهای این مک ب بر ی بر ی
بدد یاچار م بایتع
شسدهی کار ودد را هم
اسعع دار و عبار های غسرقابل فهم ایشععا کههد .در
فایل شعر /شمارهی دهم 215 /
ایقالب ب رسامدهای یاگدار جهگ
واقع دادا واکهش ع اس ع
جهای اول .با شععروع جهگ ای شععار ک انها و مجال م دقف شععد و این امر سععبب رکدد ادبسا ح
شععد .اوضععاع یاب سععاما و یش ع
و ههر در جها افکار ههرمهدا را
ارورا رواج یاف .در واقع این مک ب واکهشعع ایقالب در برابر رسامدهای جهگ جهای ملتععدن م شععد .در حدود سعال 1921مسالدی گروه از دادائستع ها ب سعرررس «ییدره برتد » ) (Andre Bertonاز گروه دادا جدا شععدید و
مشعدش کرده بدد .در هما سعالها یدجدایای را ب عرص
مک ب با یام سعدرئالستعم را رای گذاری کردید .سدرئالستم
اج ماع یهادید ک بالفاصعع از یغدش وایداده و مدرسعع
در برابر تمد غرن؛ چراک اعضای
رهتپار مسدا های جهگ م شدید .روشن اس
ک ی ها در
بدو ورود ب جامع با چ صععله های مداج م شععدید؛ صله های مایهد مرگ یابددی ویرای
ق ل و ود ریزی و
در واقع عصسای اس
این مک ب کتععای بددید ک دورا یدجدای ی ها با جهگ جهای اول مصععادس شععده بدد .از یظر این افراد تمدی ک عامل ایجاد جهگ و ویرای اسعع
ب هسچوج قابل اع ماد
اسععار .این عامل سععبب شععد ی ها ب هم قراردادهای
یبدد .ب همسن سبب این یدجدایا با ایقالب فکری و ههری
ههری بدبسن شدید و این قدایسن
در قالب مک ب سدرئالستم اع راض ودد را ب این تمد و
اج ماع
سعساسع و ح
را عامل جهگ و ویرای بدایهد .ییا امسدی ب بازگشع ع ثبا
و یرام
جها یداشعع هد .از این رو رس از جهگ
جها صعرفن «مادی» یشعا دادید .مک ب سدرئالستم تدج ویژهای ب قدای روح ایتعععا دارد .سعععدرئالستععع ها
واکهشعع یاگهای و ویرایهر از ودد یشععا دادید و مک ب
م کدشعسدید با کمک این یسروها شعرای یاب ساما زیدگ
دادائستععم را رای گذاری کردید .هرچهد دادائستععم گرایش ع
ودد را تغسسر دههد .ب عقسده ی ها اگر یسروهای رهها روح
زودگذر بدد و در سععال 1922ب طدر غسر مه ظرهای ب رایا
ایتعا یزاد شدد دس ساب ب یک زیدگ به ر چهدا دور از
رسسد .معهذا بر حرک های ههری بعد از ودد تاثسرا تدجه گعذاشععع .مسا مک بهای افراط
قابل
ای ظار ی داهد بدد .ی ها زیدگ بر مبهای عقل را یاکاریمد
دادائستعععم
م دایتعع هد .سععدرئالستعع ها در یغاز کار در مقابل افکار
افراط ترینشعا اسع .دادائستعم یدع ضدههر و ایقالب
دادائستعع ها ایتعع ادید؛ چراک بر والس دادائستعع ها ک
برای تغسسر و سعاو ارشعکه م اهسم ههری اسع .دادائستم
ب طدر ک
مجمدع ای معهادار از ههر ابزورد (ردچگرای ) یسه ستعععم
وداها ایجاد تلدل در ادبسا
ضعدی
با عقل ک سشع شکه
ضعدی
با اصعدل شهاو شده ههر اس .دادائست ها هم
چسز را مت ره م کردید ح
تاکسد بر شایس و تصادس و وددشا را.
دادا از جم حرک های مهم بدد ک جهب (سدرئالستم) در راریس از ی یشأ «سععدر» ) (surدر لغ
ادبسا
و ههر را ایکار م کردید سعدرئالست ها و ههر بددید .ی ها با عقاید
ردچ و کدرکدرای دادائست ع ها م الف بددید و راه برای رسسد ب رس هاری را جت وجد م کردید .سرایجام ی ها رس ع هاری را در یزادی مآ ق ایتععا از هم قسد و بهدهای
فراواقعگرای
گرف .
ب معه «روی» و «رئال» ) (Realب
اج ماع و فردی یاف هد. سعدرئالستع ها برای گریز از جها واقع ب واقعس
دیهر
رهاه بردید ک در ورای واقعس های هاهری وجدد داشعع .
معهای «حقسق » اس .بهابراین سدرئالستم ب معهای «ورای
این جهب
واقعس » یا «ی سدی واقعس » اس .
ر یاف ن ارزشهای تازهای بدد ک ب داید زیدگ به ری را
سععدرئالستععم مک ب اسعع
«ههری و ادب » ک در فاصعع
هم ارزشهای ایتای را ی
ب ارمغا یورد .ی ها این واقعس
یم کرد ب ک در
مآ ق را در یزادسععازی ک مباحِ «فروید»
جهگهای اول و دوم جهای در «ارورا» شکل گرف .زادگاه
ّهن از هم قسدد یاف هد .دیری یهذش
این مک ب کشععدر «فرایتع » بدد .این جریا فکری در ادام
درباره «یاوددیگاه ّهن» تدج سععدرئالستعع ها را ب ودد وددیگاه
«مک ب دادائستععم» ب وجدد یمد .دادائستععم مک ب ردچگرا و
ج ب کرد« .فروید» ّهن بشععر را ب سعع ب
هسچایهار بدد ک در سععالهای رس از جهگ جهای اول در
یاوددیگاه و یسم یگاه تقتععسم م کرد و مع قد بدد ک ب
فایل شعر /شمارهی دهم 216 /
یاوددیگاه ّهن اگرچ شهاو شده یست
دوسع ای
اما تأثسر فراوای
کردید و ب سععبب شععرک
ب «یمریکا» مهاجر
بر فعالس های یگاهای ایتعععا دارد .او تج گاه ضعععمسر
یکرد در جهعگ مدرد ب مهری واقع شعععدید .جهگ ب
یاوددیگاه را رؤیا تدّهم و ههر م دایت .سدرئالست ها با
سععدرئالستع ها فهماید ک اگرچ روش ی ها در دیسای ههر
تدج ب این مآ ب اهمس
ویژه ای برای ودان و رؤیا
تأثسرگذار باشععد اما یم تداید در زیدگ واقع
تدایتعع
قائل بددید .ی ها م کدشعسدید با کمک ودان (مصهدع یا
کارسععاز باشععد .از سععدی دیهر هرزهیهاریها و ررداو ن ب
عادی قابل
متائل شهدای در یثار یقاش و مجتم سازی و یسز سرود
از ّهن کع در حال
طبسع ) بع ی ب دسع رس یست
یابهد .بسش رین تج
دس
سدرئالستم در
ههر مربد ب «شعععر» اس ع .ی ها شعععر را رکن اسععاس ع
مردم را از ی ها رویگردا کرد.
شعععرهای از این دس ع
سععرایجام این مک ب ادب ک تدایت ع
زیدگ م دایتعع هد .از این رو ی ها ب «رما » و «داسعع ا
تازه تلدال
کدتاه» تدج چهدای یشععا یدادید زیرا ب عقسده ی ها تهها
1947م بع ایزوا کشعععسده شعععد و کم کم از مسا رف .
در شعععر اس ع دسعع
ک م شععدد مجال بسش ع ری برای ت سّل ب یماید ک دیهر ههرهای بصععری مایهد
یورد .یاگ
«یقاشع » «تئاتر» «سعسهما» و «مجتعم سازی» یسز در حسآ
شععاو
زیادی در ادبسا
با و ق هرفس های
و ههر ب وجدد یورد در سال
ترین یثاری ک در زبا فارس ع تل
تاثسر مک ب
سعدرئالستعم یهاشع شعده «بدس کدر» و «س قآره ود » یدش «صادق هدای » بدده اس . عبدالرضای یسز یثاری در این زمسه ردید یوردهاید؛ ب
کار سععدرئالستعع ها قرار گرف .سععدرئالستعع ها برای
ع
یفریه های ههری ودد از ابزار و روشهای واص اس اده
عهدا مثال شعر «یقاش» از ک ان «حکم _س»:
م کردید .یک از این روشها یهارش وددکار بدد .ی ها
با هما ایهش های ک من الغرش کرده بددم
با ّهه یسم هدشسار بدو هرگدی طرح و ت کری شروع ب
یک ص ل از الی کاغذها
یدش ن چسزهای م کردید ک در ی للظ از ّهنشا عبدر
اص ن ودد س باشد
م کرد .در این روش ب
هشععسار ّهن هسچگدی دوال
بردار ک ی
ح من هما ق مد ک داده بددم دس
یداش .
و ی جعب ی ریگ را بردار ک من ک
ی تعع سن اثری ک ب این شععسده یهاشعع شععد «مسدا های
ص ل را سهجاق کن روی بدم
مغهاطست » اثر مش رك «ییدره برتد » و «فس سپ سدرد» بدد.
حاال بهشسن روی هما صهدل ک از لهت ا یمد
روش دیهر ی ها «یفریه های گروه » بدد .در این شععسده
من هم در این رارك دریدش
و
یسم کاره مه ظرم
یک از افراد ک م یا جم ای را روی کاغذ م یدشعع افراد دیهر بدو یگاه از یدش ع ی ر قبل مآ ب را بر ی م افزودید .ی تععع سن یمدی این یدع یفریه
جم
زیر
اسع « :الش ودشهدار شران تازه وداهد یدشسد ».واضح تا چ حد از اصدل یهارش ب دور بدد.
اس
ک جمال
ثب
رؤیاها تصععدرا
زود باش! چهد سعرشعاو ی کم زرد هم بهذار دم یسمای ک باالی ص ل م کش واکت ری رسزمسه چهد درو
و اوهام رهاه برد ب مداد م در و
هسپهدتسزم برای قرار گرف ن در حال
بر یسمک
و تع و ایجاد حال
ل
کن برگهاش تدی هدا باشععد
عال س حاال یسمک
شبس ب او الل مشاعر از دیهر کارهای سدرئالست ها بدد.
رایسن هما ص ل کار بهذار
و مردی ک عاشق یشت باشد مه ظر
بععا شعععروع جهععگ جهععای دوم و رسدسععع ن گروه از
یارش یسامده رس و های صدرت
سدرئالست ها ب «حزن کمدیست » رف رف مسا اعضای
یم یید رس رس
این مک عب او الفات ب وجدد یمد« .برتد » و جمع
از
رف بددم برا
ی داهد یمد بسش ر لآ ن
زیاد کن
فایل شعر /شمارهی دهم 217 /
اص ن ودد
بسا داول این کادر و وسالم راح
کن
در این اثر ما با یک فضعای سعدرئال مداج هت سم فضای سععسال مسا وسال و واقعس .گدیا راوی در وسال ودد با معشععدق غایب
حرس م زید و از او م وداهد ک شععروع
کهد ب یقاش کشسد و ح
ب او ایده م دهد.
اما در سآر رایای شعر: «اص ن ودد
بسا داول این کادر و وسالم راح
کن»
شعععاعر م اطب را دچار تردید م کهد ک ییا این ودد راویس
یا معشدق ی اوس
ک مشغدل ب یقاش س
ک
با ایده راوی روی بدم یقاشع م کشععد .ب عبارت فضعای و ق شعده در م ن طدریس برای م اطب روشعععن یستعع
ک مرز مسا ت سل و واقعس ک این ب یدع م تداید
برگرف از مک ب سدرئالستم باشد.
فایل شعر /شمارهی دهم 218 /
م شدد .درواقع افتای داس ای س
اسطوره
ب
ک با ما ادام داش
به ر
شعععکلهای گدیاگد تغسسر م کهد و برای شعععهاو وددما یاگزیریم ک اسآدرهها را بشهاسسم.
پویان فرمانبر
اسععآدرهشععهاسعع دایشعع اسعع
تاری
ک ب حرک
اسععآدرهها و جایهاهشععا در جامع م رردازد .الزم ب ّکر اس ع
ک امروزه ب ع م افتععای ها «مس دلدژی» و ب افتععای
«مسِ» م گدیهد .افتای را در ادبسا چراک عدم شهاو
یسز باید جدی گرف
از افتای یعه بازتدلسد چسزهای ک از
قبل وجدد داشع اس .مث ن اگر یثار عاشقای ی امروزی را ب دایسد درو مای ی اکثرشعا ب هسچ والقس و فرهاد» اسعع
مثل «شسرین
و یا اگر ب سععراغ یثاری بروید ک مدتسف ب شک رگ های از افتای ی رس م
مقسد ی ها ای قام اسع
و سععهران را مشععاهده م کهسد .مهظدر این اسعع شعهاو
ماهس
ک با
اسآدره م تدایسم از اسآدرهها تأثسر والق
بهسریم و یثارما را با برقراری بسهام هس ی ها ب سععم
و غ ودای از
تازگ ببریم ی ایهک با تکرار ی ها تدلسد
ایبده مسِ کهسم .ب عهدا مثال در شععععر «لسالو» اثر ع عبدالرضعای و ریشعع ای
واژهی «اسععآدره» از زبا سععام یمده اسعع
ههعدوارورعای دارد؛ م گدیهد این واژه از «سعععدترا» ک سعایتععکری
اسع
و یا از هستع دریای یدیای و اسع دری
اسعآدره م او
یق
بدده شعاعر کشف و
شععهدد ودد را با اس ع اده از اسععآدرهی «لس سِ» (لسال) بسا کرده اس ع .طبق گ ی ایجسل لس سِ اولسن زی بدد ک بر زمسن قدم گذاشع
و وصدصسات
با یدم برابر بدد .ب دلسل
ایه ست ب معهای جت وجد و داس ا تکامل یاف اس .
همسن برابری از دسعع درا
افتعای (معادل فارسع اسآدره) برای راسخ ب ررس های
ودا طرد شععد .بعد از لس سِ حدا از دیدهی چپِ یدم زاده
واقع ای
یدم رسروی کهد .ب این ترتسب مادر
هت
ب وجدد یمد .مث ن در یدیا باس ا اگر ع
شععد تا از دسعع درا
را ب دلسل یاتدای ع م یم تدایتع هد درك کههد شع صس
اصععع
وارقالعادهای تعریف م کردید ک ررسعع های مربد ب
فرمایبرداری یداشع
این واقع را تدجس کهد .اما امروزه ب دلسل رسشععرف
عمو
یدم رسروی یم کرد و از جایب
بشعععر لس سِ یارسدا و حدا ک عرضععع ای جز
این شععرِ فمهست
سعردمدار زیا عالم شد .اما شاعر در م هدم شر و عشق را با یکدیهر ترکسب
فسزیک ب اکثر ی ررس ها راسخ داده شده و ش صس های
کرده اسعع
فراواقع افتای باوررذیر یبدده ب شکل دیهری دریمدهاید.
روشنفکر ک ب د اس
بهدید« :ی !»
اما همچها در ّهن
والصع اینک شهاو
اسآدره باعِ م شدد تا جها ما
یعه افتععای هاهر از بسن رف اسع مردم حضععدر دارد و ب زیرسععاو
فکری ی ها ی دّ کرده
اس ع .ب عهدا مثال اگر یام کتعع یرش باشععد یهاهما یتب
ب او م او
اس
چراک ش صس
یک از اسعععآدرههای کهن فارسع ع
یرش کمایهسر
در ّهنما تداع
تا قدر
ز ب اکرا گذاشعع شععدد؛ زی
را درك و ب ههجارهای رسرامد شععک کهسم؛ اینک چهدی رف ارهای ما در یاوددیگاه شععکل گرف اسعع زیرالی های فکری شبس یکدیهریم.
و چرا در
فایل شعر /شمارهی دهم 219 /
ليالو هزارا حرس دارد
اص ن چرا بعد ؟
هر قآره اشک
دیروز و امروز و هر روزم
ز م شدد زبا
هم واك و هم ین و اکتسژی
وق
هدا رو ک م ؟
ک اشک م بارد از تههای ِ لسال
شسآا ز اس
زما ز
زما ب یدم وفا یکرد
زمسن ز اس
وگری لسال ک شسآا بشد یبدد
زی ک جا ک م اشک ری
زیبای ِ دو رِ بعد ؟ ی! معشدق من بعد صد هزار سال؟ ی! اص ن چرا بعد ؟ سریغاز لسال بدد یدم ک ام لا سسب م داد بر صدر
صاس او صدر حتان یدش
در یغاز ک م بدد و ک م یزد لسالو لسال و الال اال الو لسالو ک ب یدم گ
ال
حدا رو ک م ...؟ زیا ِ زبا من لسالس و سآر ک سدراخ م کهد ص ل را لسال زبا قسام چادر
اس
و زبا قسام
اس
را بردار
ب رما ب این جم وایدم بهشسن رو این سآر و برو ج د قب و قب
را بز کهار
زیبای ِ دو رِ بعد ؟ ی! معشدق من بعد صد هزار سال؟ ی!
و زیا قسام م کههد
زبا ز بر این ص ل
فایل شعر /شمارهی دهم 221 /
فایل شعر /شمارهی دهم 221 /
يك توضيح در این شماره از مج عالوه بر یثار «امسرحتسن جاویدمهر» از یثار «هامد حتعسه » هم اسع اده شده اس .دو یقاشعر اول اثر امسرحتعسن جاویدمهر و رهج یقاشعر بعدی م ع ق ب هامد حتسه س .
فایل شعر /شمارهی دهم 222 /
فایل شعر /شمارهی دهم 223 /
فایل شعر /شمارهی دهم 224 /
فایل شعر /شمارهی دهم 225 /
فایل شعر /شمارهی دهم 226 /
فایل شعر /شمارهی دهم 227 /
فایل شعر /شمارهی دهم 228 /
فایل شعر /شمارهی دهم 229 /
وق
وآر م که
وآا هم چاشه ِ کار م شدد .ما از وآا
یم ترسععسم و ودن م دایسم اگر اشع باه یکهسم ملال اسع گام ب رس
برداریم بتسار سع کردیم ک ب یق
اما اش باه مثل ات اق اس
باشسم
م اف د! رس ههدز مثل همسش از
رسشههادها شما اس قبال م کهسم .با ما در تماس باشسد: collegepublisher@kalejsher.com filesher@kalejsher.com چهعایچع مای سد مآالب ا در مج فایل شععععر و یا در ون سعای
کالج شععر مه شعر شعدد ی را ب ایمسل زیر ارسال
کهسد: Rooz@kalejsher.com اگر معایعلایعد بع ما بپسدیدید یا دیهر تریبد ها ما را در دس رس داش باشسد ب لسهکها زیر رجدع کهسد: وبتای
کالج شعر عبدالرضای
www.kalejsher.com -1روزیام _شعر /http://kalejsher.com/wordpress -2رادید کالج شعر http://myradiostream.com/mobile/abdolreza eicollege -3گروه کالج شعر در ت هرام EGg7MprT6https://telegram.me/joinchat/B wOSKwHDA0C-A -4وبرهای مرتب با کالج شعر /https://www.instagram.com/aliabdolrezaei -5ص ل کالج شعر در ایهت اگرام http://instagram.com/kalej.sher -6ص ل ی کالج داس ا در ایهت اگرام /https://www.instagram.com/kalejdastan _7ص ل ی فایل شعر در ایهت اگرام Www.instagram.com/file.sher -8کایال شاعرا و یدیتهدگا کالج https://telegram.me/aliabdolrezaie -9دای دد رهج شماره ی مج فایل شعر http://kalejsher.com/magazines.php _11کایال س هرای های ع عبدالرضای pUCzlE3https://telegram.me/joinchat/DcC HuDjFvPPpDFw
_11کایال کارگاه شعر ع
عبدالرضای
https://t.me/joinchat/AAAAAEGNFFSxnA Rq_Qhmrg _12کایال سمسهارهای کالج dbzEeK2https://t.me/joinchat/AAAAAEG Eg9XUZFI _13کایال کالج شعر در یدتسدن https://www.youtube.com/channel/UCRXer qyVzr_A6CmDLmalXPD _14کایال کالج شعر در یرارا http://www.aparat.com/Kalejsher _15کایال کالج شعر در ساوید کالود https://soundcloud.com/kalejsher _16فستبدك کالج شعر https://www.facebook.com/abdolrezaei _17تدیس ر https://twitter.com/Abdolrezaei _18ربا مجمدع یثار ع عبدالرضای Tlgrm.me/aliabdolrezaie1bot -19کایال دیلگپ https://t.me/delegap
-21کایال مبای داس ا یدیت (ع
عبدالرضای )
https://t.me/Dastanabdolrezaie -21گروه کالج داس ا در ت هرام https://t.me/joinchat/AAAAAEPJ_ENtnWy UdvKeqA -22گروه سازما یدیتهدگا مجازی در ت هرام XrL7jaT0MprUPL6https://t.me/joinchat/B bvBQ5B -23ص ل ی سازما یدیتهدگا مجازی در ایهت اگرام https://www.instagram.com/sazmanemajazi o o/
فایل شعر /شمارهی دهم 231 /