أوضاع خرابی دارد ادبیات، هنوز حال هنر خراب است، ادیب و هنرمند ندارد، قدها همه کوتاه شده دلها دیلر! سینما شده شورت سریال تلویزیونی، نقاشی معاصر ایرانی تب وخیم دارد. تئاتر شده سالن مدیر حجاب سیتی سماقیها و حالا دیگر تماشاگران واقعی خود بازیگرانند. بازیگرانی که دیگر بازی با زیبا نمیکنند و امر زیبا مدام در اغماست. ترانهها اغلب بند تنبانی ست، خوانندهها نه صدا دارند نه سواد! اما تا دلت بخواهد رو دارند.