سال دارد نو میشود، جهان دارد تغییر میکند اما اگر تو تغییر نکنی هیچ چیز عوض نخواهد شد. تنها تغییر توست که میتواند پارهای از جهان را تغییر دهد. گذشته سنتیست، گذشتهی تو بخشی از سنت توست، دورش بریز که فردا بیاید. اگر از داستان زندگیات راضی نیستی برای اینکه زیر آب دانای کل را بزنی باید از گذشته، از ماضی بکنی. دانای کل از فردا هیچ نمیداند، او فقط استاد گذشته است، مدام از انواع و اقسام فعل گذشته سود میبرد، در حالی که تو آمدهای تا فارسی را در آینده پرتاب کنی، انواع و اقسام فعل ماضی، فارسی را انبار کرده است. ماضی ساده، ماضی نقلی و بعید، پدر زبان فارسی را درآورده است؛ همین گذشتهی استمراری سبب شده حالا حال نداشته باشیم و فرقی بین آیندهی نزدیک و بعید در کار نباشد.