بازگشايي پرونده انتخابات 1388 با درز اطالعات جديد صفحة 38
ايران 4
جهان 8
گوناگون 12
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد. Send an email to:
شمار مبتاليان به ويروس کرونا در ايران به 6نفر رسيد
pardismag@gmail.com
جدول 44
سينما 22
آمريکا :زمان براي مذاکرات اتمي نامحدود نيست
آمريکا پس از بينتيجه ماندن مذاکرات هستهاي بين ايران و گروه 1+5در باره محدوديت زمان به ايران هشدار داده است. چهارمين دور از مذاکرات ايران و گروه پنج به عالوه يک بر سر پرونده هستهاي ايران در حالي پس از سه روز بينتيجه خاتمه يافت که هر دو طرف اين موضوع را در روند مذاکرات غير قابل پيشبيني ندانسته و آن را طبيعي توصيف کردهاند. با اينهمه اين نخستين بار بود که نشست ايران و پنج بعالوه يک بدون برگزاري نشست مطبوعاتي مشترک محمدجواد ظريف وزير امور خارجه ايران و کاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا پايان مييافت. يک مقام آمريکايي که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با رويترز هشدار داد که زمان نامحدودي در اختيار طرفين براي مذاکرات قرار ندارد. غرب ،خصوصا آمريکا همواره ايران را متهم کرده که از فعاليتهاي هستهاي خود در پي دستيابي به بمب است ،امري که ايران همواره آن را رد کرده است .هدف از مذاکرات ايران و گروه پنج به عالوه يک که در دولت جديد ايران دولت حسن روحاني با شکلگيري توافق اوليه هستهاي آغاز شده ،دستيابي به توافق جامع نهايي است که بر اساس آن تحريمها عليه ايران در برابر پايبندي ايران به محدود کردن برنامه هستهاياش برچيده خواهد شد. دنباله در صفحة 19
ايران به بريتانيا غرامت ميپردازد دولت ايران اعالم آمادگي کرده که خسارات ناشي از حمله به سفارت بريتانيا در تهران در سال 2011را پرداخت کند. خارجه وزارت معاون ميگويد غرامت ميدهيم ،اما عذرخواهي نميکنيم. افخم، مرضيه سخنگوي وزارت خارجه ايران ميگويد که مسئوالن دو کشور براي توافق نقل از يک سخنگوي وزارت خارجه بريتانيا نوشت، پيرامون پرداخت خسارت و از مذاکراتي بين دو کشور براي جبران زيانهاي سفارت سرگيري مناسبات با يکديگر بريتانيا در تهران در جريان است. مالقات کردهاند. خبرگزاري آلمان نيز به دنباله در صفحة 27
رسانههاي اپوزيسيون: چه سازي ميزنند و نميزنند؟ صفحة 51
صفحة 6
درشهر 45
تکنولوژي 34
شعر 39
ورزش 46
فال 49
آژانس کاهش ذخيره اورانيوم 20درصدي ايران را تاييد کرد دو روز پس از بازديد معاون آژانس از تهران ،گزارشي منتشر شده که کاهش ذخيره اورانيوم 20درصد غنيشده ايران از 209 کيلو به 38کيلو را تاييد ميکند. گزارش جديد آژانس بينالمللي انرژي اتمي از سوي يوکيا آمانو ،مديرکل آن، منتشر شد .در بخشي از اين گزارش آمده که ساختوسازهايي در سايت «پارچين» مشاهده شدهاند که درخواست بازرسي از آنها به مقامات ايراني ارائه شد ه است. اين گزارش تاييد ميکند که ايران به
توافق هستهاي با گروه 1+5پايبند بوده و ذخيره اورانيوم 20درصد غنيشده خود را نيز 171کيلوگرم کم کرده است. گزارش ميافزايد« :از زماني که توافق ژنو انجام شده ،ايران هگزا کلريد اورانيوم باالي 5درصد را در هيچيک از تاسيسات اعالم شده خود غنيسازي نکرده و ذخاير هگزا فلورايد اورانيوم 20درصدي در نتيجه رقيقسازي و تبديل ،از 209کيلوگرم به 38.4کيلوگرم تقليل يافتهاند». دنباله در صفحة 31
هشدار آمريکا در مورد اعطاي حق شهروندي جزيره «سنت کيتس» به ايرانيها وزارت خزانهداري اياالت متحده در مورد سوء استفاده از پاسپورت جزيره «سنت کيتس و نويس» براي «دور زدن تحريمها» هشدار داد .به گفته اين وزارتخانه ،دريافت حق شهروندي اين جزيره توسط ايرانيها همچنان ادامه دارد. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس، وزارت خزانهداري آمريکا با اشاره به «نظارت سهلانگارانه» بر روند اعطاي حق شهروندي سنت کيتس هشدار داده است که افراد ميتوانند براي دور زدن تحريمها از اين حق
استفاده کنند.
گروهبندي و برنامه زماني مسابقات جام جهاني 2014 به وقت شرق آمريکا صفحة 47
دنباله در صفحة 26
2
2
June 2014 1393 خرداد
EXCELLENCE IN CARDIOLOGY N orthside Cardiology is committed to
provide unparalleled expertise, timely communication, and personalized care. Our board certified cardiologists and highly experienced medical staff work together to put the patient first. In addition to General Consultative Cardiology, we provide: • Diagnostic Imaging, Including Echocardiography and Nuclear Cardiology • Cardiac CTA • Cardiac Catheterization, Leaders in Radial Access • Transradial Intervention • Pacemaker Implantation • Cardiac Electrophysiology To schedule an appointment, please call (404) 256-2525.
Dr. Mohammad Kooshkabadi
Dr. Jack Chen
Dr. Marcus Brown
Dr. Barry Silverman
Dr. Nabeel Hafeez Dr. Michael Balk
nscatl.com Atlanta: 5670 Peachtree Dunwoody Road Suite 880, Atlanta, GA 30342 Alpharetta: 3400-C Old Milton Parkway Suite 360, Alpharetta, GA 30005 Forsyth: (electrophysiology clinic only) 1400 Northside Forsyth Drive, Suite 340 Cumming, GA 30041 Canton: (electrophysiology clinic only) 15 Reinhardt College Parkway Suite 105, Canton, GA 30114
3
June 2014 خرداد 1393
3
4
123سال زندان براي هشت قرباني واحد سايبري اطالعات سپاه
به گزارش خبرنگار «کلمه» ،دادگاه انقالب تهران حکم هشت نفر از پسران و دختران فعال در فيس بوک را که مجموعا بالغ بر 123سال حبس است ،صادر کرد تا حاال که دستش از نفوذ و تاثيرگذاري در اين فضا کوتاه است ،با ايجاد ترس و وحشت بين کاربران شبکه هاي مجازي فضاي تالش براي ايجاد خفقان را ادامه دهد.
June 2014 خرداد 1393
بر اساس اين گزارش ،احکام بدوي صادره براي اين شهروندان به شرح زير است :رويا صابرينژاد نوبخت 20 ،سال حبس ،امير گلستاني 20 ،سال و يک روز حبس، مسعود قاسم خاني 19 ،سال و 91 روز حبس ،فريبرز کاردارفر18 ، سال و 91روز حبس ،سيد مسعود سيد طالبي 15 ،سال و يک روز حبس ،امين (فريد) اکرمي پور13 ، سال حبس ،مهدي ري شهري11 ، سال حبس و نغمه شاهي سوندي شيرازي 7 ،سال و 91روز حبس. اتهامات اين شهروندان اجتماع و تباني عليه امنيت ملي، توهين به رهبري ،توهين به مقامات، تبليغ عليه نظام ،توهين به مقدسات و نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومي عنوان شده است. صدور اين احکام بهتآور و کمسابقه در حالي صورت مي گيرد که مساله دسترسي و فعاليت ايرانيان در شبکههاي مجازي به يکي از مهمترين چالشهاي ميان تندروها در قوه قضاييه و دولت حسن روحاني ،تبديل شده و به نظر ميرسد با توجه به عدم نفوذ و تاثيرگذاري در شبکههاي اجتماعي و مجازي ،اين اراده وجود دارد که از طرق مختلف با درس عبرت قرار دادن عدهاي معدود و ايجاد جو رعب و وحشت از هرگونه فعاليت و اظهار نظري جلوگيري کنند. اين افراد در تهران ،شيراز و ساري بازداشت شده و همگي به انفراديهاي بند امنيتي 2الف سپاه منتقل و تحت فشار و شکنجه بازجويي شده بودند .با اين وجود اين فعاالن اکنون در بند 350اوين و بند زنان زندان تهران در قرچک ورامين نگهداري ميشوند. هرچند بازجويان سپاه اتهامات متعددي را به اين هشت تن منتسب کرده و قاضي دادگاه انقالب نيز بر همان اساس اقدام به صدور حکم کرده است ،پيگيريها نشان ميدهد که محتواي توليد شده از سوي اين فعاالن انتقاد از سياستهاي حکومتي ،شعر و ترانههاي اعتراضي ،حمايت از اعتراضات سياسي و اطالع رساني درخصوص حوادث پس از انتخابات ،88طنز اجتماعي سياسي و … بوده است.
مهآفريد اميرخسروي متهم اصلي اختالس 3هزار ميلياردي اعدام شد بنابر اعالم دادستاني تهران ،مهآفريد اميرخسروي، متهم اصلي پرونده اختالس سه هزار ميليارد توماني که پيشتر در دادگاه به جرم افساد فياالرض به اعدام محکوم شده بود ،در زندان اوين به دار آويخته شده است. آقاي اميرخسروي شهريور ماه سال 1390بازداشت شده بود .در جريان رسيدگي به پرونده اختالس سه هزار ميليارد توماني از او به عنوان متهم رديف اول ياد ميشد. اين پرونده به گفته مقامهاي قضايي تا سه سال پيش بزرگترين اختالس تاريخ ايران بود ،اما مسئوالن قضايي اخيرا گفتهاند حجم مالي پرونده بابک زنجاني سه برابر اين پرونده است. غالمعلي رياحي ،وکيل آقاي اميرخسروي ميگويد حکم اعدام «بدون اطالع او» اجرا شده است .او گفته که اخيرأ با
4
موکلش ديدار داشته و قوه قضاييه اطالع قبلي درباره اجراي حکم نداده است. به گفته آقاي رياحي «همه اموال» موکلش در اختيار دادستاني بوده و ارزش اموال ضبط شده بيش از جريمه و طلب بانکها بوده است. اصلي متهم پرونده ،صاحب چند شرکت بود که گفته ميشد از طريق تباني با رئيس شعبه بانک صادرات در کارخانه خوزستان، فوالد اسناد اعتباري به مبلغ چند ميليارد تومان گشوده ،بيآنکه تمام يا دستکم بخش عمدهاي از وجه اين اعتبارنامهها را پرداخته باشد. بر اساس گزارشها او اسناد اعتباري (السيها) را با قيمتي پايينتر از قيمت رسمي به بانکهاي دولتي و خصوصي ديگر ميفروخته است. بنابر اعالم بانک صادرات ،اين اختالس در سال 1386 آغاز شده و در سال 88رقمش کمتر از 80ميليارد تومان بوده اما در سال 1389به 800ميليارد تومان و سپس به 2800ميليارد تومان رسيد. سه روز پيش از اعدام آقاي اميرخسروي ،غالمحسين محسني اژهاي ،دادستان کل ايران خبر داده بود که در اين پرونده ،افرادي در سطح مديران عالي بانکها ،معاون رييس قوه قضاييه ،رييس حفاظت اطالعات قوه قضاييه و تعدادي از نمايندگان مجلس تحت تعقيب قرار گرفتند. در پرونده اختالس سه هزار ميليارد توماني بارها از نقش مقامهاي دولتي سخن به ميان آمده بود ،اما اين اولين بار بود که گفته ميشد کساني در سطح معاون قوه قضاييه هم تحت تعقيب قرار گرفتهاند.
5
دنباله از صفحة قبل
جان کري خواستار آزادي امير حکمتي شد جان کري وزير خارجه آمريکا با مراسم بزرگداشت سربازان کشته شده در جنگ ،از ايران خواسته است امير حکمتي تفنگدار سابق آمريکايي را آزاد کند. امير ميرزايي حکمتي، شهروند آمريکايي ايراني در آگست سال 2011در جاسوسي براي اياالت متحده مجرم شناخته شد و ابتدا مجازات اعدام گرفت ،اما بعدا اين مجازات در دادگاه تجديد نظر لغو و به ده سال حبس تخفيف داده شد. جان کري در بيانيهاي نوشت ،آقاي حکمتي تقريبا سه سال را به خاطر اتهامات نادرست جاسوسي در ايران زنداني بوده است .ما به خصوص نگران گزارشها درباره وضعيت سالمتي او در زندان هستيم. او نوشت ،ما محترمانه از دولت جمهوري اسالمي ايران ميخواهيم آقاي حکمتي را آزاد کند تا او بتواند در آمريکا نزد خانوادهاش برگردد. خانواده آقاي حکمتي ميگويند که او براي ديدن مادربزرگش به ايران رفته بود که دستگير شد. امير ميرزايي حکمتي سپتامبر گذشته در نامهاي خطاب به جان کري ،وزير امور خارجه نوشته بود که ايران او را با نيت تبادل زنداني نگه داشته است .او همچنين اخيرا در نامهاي به وزير امور خارجه ايران ،با رد همه اتهامهاي وارد شده ،از آقاي ظريف خواست تا پرونده قضايياش با چالشهاي موجود بين ايران و آمريکا گره نخورد. او تاکيد کرد که در زمان سفر به ايران براي ارتش آمريکا کار نميکرده است .علي حکمتي ،پدر امير که استاد ميکروبيولوژي در يکي از کالجهاي ايالت ميشيگان است ،به علت ابتال به تومور مغزي در بيمارستان بستري است. پزشک معالج آقاي حکمتي در نامهاي خطاب به قوه قضائيه ايران که در روزنامه «نيويورک تايمز» منتشر شد، بيماري او را غيرقابل درمان دانست و خواهان بازگشت امير ميرزايي حکمتي براي ديدار با پدر بيمارش شد ،اما دولت ايران در برابر درخواستهاي متعدد براي آزادي او سکوت کرده است.
دادگاه ويژه روحانيت آيتاهلل معصومي تهراني را احضار کرد
آيتاهلل عبدالحميد معصومي تهراني طي احضاريهاي کتبي از سوي شعبه يک دادسراي ويژه روحانيت تهران فراخوانده شده است. معصومي تهراني فعال مدني ،نگارگر و روحاني نوانديشي است که جسارت فراواني در بيان نظرات جديد خود در حوزههاي مختلف ديني و اجتماعي دارد .او تا به
June 2014 خرداد 1393
حال سه بار توسط نيروهاي امنيتي حکومت جمهوري اسالمي بازداشت شده و در آخرين دفعه مدت 4ماه را در زندان اوين گذرانده است که سه ماه آن در بند 240و يک ماه آن در بند 209زندان اوين بوده است. او سالهاست که در حوزه گفتگو و تعامالت احترامآميز ميان اديان مختلف فعاليت ميکند و در همين راستا تا کنون آثار نمادين هنري مختلفي را با هدف تشويق اذهان عمومي به همزيستي مسالمتآميز پيروان اديان خلق کرده که از آن جمله کتب مقدس تورات ،زبور ،انجيل و عزرا ميباشد. وي يکي از نادرترين عالمان مسلماني است که به عقايد و آراي اديان مسيحي و يهودي تسلط کافي داشته و به زبان اصلي کتاب مقدس نيز آشنايي دارد .مباحث علمي و به دور از تعصبات فرقهاي او در خصوص مباني فقهي و مذهبي باعث شده تا علماي اديان از او به عنوان شخصيتي فراقشري و مذهبي ياد کرده با لحني احترامآميز سخن برانند. معصومي تهراني در سال 2005نسخه خطي از کتاب مزامير داوود را که به دو زبان فارسي و عبري خوشنويسي و تذهيب کرده بود به منظور دلجويي و همدردي به بازماندگان قربانيان يازدهم سپتامبر اهداء کرد که اين اثر هماينک در کتابخانه کنگره امريکا نگهداري ميگردد .او در آغاز سال 1393نيز در اقدامي نمادين و بيسابقه ،قطعهاي تذهيبي از نماد و قسمتي از آيه کتاب اقدس بهائيان را که خوشنوسي کرده است به بهائيان اهداء کرد .وي ضمن همدردي با بهائيان به خاطر اجحافاتي که به دليل تعصبات مذهبي به آنان روا داشته شده در اطالعيهاي که به همين منظور منتشر کرده بود آورده است ،اين کمترين ،مشفقانه و برادرانه مردم عزيز ميهن خويش را -با هر دين و مذهب و مسلکي -که سخنم بدو ميرسد ،به مهر و محبت ،دوستي و شفقت، رحم و مروت ،گذشت و رأفت ،همدلي و همبستگي ،ياري و حمايت و ستايش جان و مال و آبروي يکديگر فراميخوانم. او در همين راستا به همراه چند تن از فعالين مدني، سياسي و حقوق بشر به ديدار خانوادههاي اعضاء مديران جامعه بهايي ايران رفته بود که شش سال است در زندان بسر ميبرند و به منظور دلجويي از خانوادههاي آنان تابلوي تذهيبي را از سوي حضار به آنان هديه کرد.
سردار رادان برکنار شد حسين سردار بهعنوان اشتري جانشين فرمانده ناجا برگزيده و جايگزين سردار احمدرضا رادان در اين سمت ميشود. به گزارش «تسنيم» ،سردار اسماعيل احمديمقدم طي حکمي سردار سرتيپ حسين اشتري را بهعنوان جانشين خود و جانشين فرمانده ناجا برگزيده است و بر اين اساس اشتري جايگزين سردار احمدرضا رادان ميشود. احمدرضا رادان از سال 87به عنوان جانشين احمديمقدم در سمت جانشيني فرمانده ناجا قرار داشت و پيش از آن نيز فرمانده انتظامي پايتخت و خراسان را عهدهدار بود. رادان در مقام رئيس پليس تهران ،از فرماندهان و مجريان طرح «ارتقاي امنيت اجتماعي» بود؛ طرحي که با آفتابه انداختن به گردن «اراذل و اوباش» و گرداندن آنها در شهر شروع شد .در اجراي اين طرح ،از سولههاي «کهريزک» براي نگاهداري بازداشت شدگان استفاده شد. بازداشتگاه «کهريزک» در سال 1388به محل نگاهداري معترضان به نتايج انتخابات اين سال تبديل شد. نام رادان با آزارهاي اين بازداشتگاه و کشته شدن دستکم چهار نفر در آن گره خورده است. رادان هرگونه اتهام در حوادث کهريزک را رد کرده و مدعي شده که از وجود زندانيان سياسي در اين بازداشتگاه خبر نداشته است. رادان از سال 1385و پس از استعفاي سردار طاليي، فرمانده پليس تهران شده بود.
خاتمي: در مورد رفع حصر هرچه صحبت ميکنيم کار بدتر ميشود محمد خاتمي ،رئيسجمهور اسبق ايران ،در يک سخنراني گفت« ،در مورد رفع حصر اص ً ال سکوت نشده ،بلکه احساس ميکنيم هرچه صحبت بکنيم کار بدتر ميشود». وي با اشاره به حصر ميرحسين موسوي و مهدي کروبي، رهبران جنبش سبز ،و حصر زهرا رهنورد گفت« :تالش واقعًا صورت گرفته نميدانيم چطور شد که تحقق پيدا نکرد». محمد خاتمي افزود« ،حاال که رفع حصر صورت نگرفته الاقل به فکر زندگيشان باشيم و بگذاريم معالجهشان صورت بگيرد .اميدواريم هر چه زودتر اين مسئله تحقق پيدا کند». رفع حصر خانگي ميرحسين موسوي ،زهرا رهنورد ،و مهدي کروبي يکي از وعدههاي انتخاباتي حسن روحاني بود ،اما در حالي که رياست جمهوري او به يکسالگي خود نزديک ميشود هنوز اين اتفاق نيفتاده است. محمدعلي نجفي ،دبير کميته ويژه اقتصادي در دولت حسن روحاني گفته است که رئيس جمهور ايران «همچنان تالش ميکند مسئله حصر حل شود» ،چرا که او حل اين مسئله را «به سود نظام و همه» ميداند. در همين حال در هفتههاي گذشته اخباري از وضعيت نامناسب جسمي ميرحسين موسوي و زهرا رهنورد که بيش از سه سال است در خانه خود زنداني هستند ،منتشر شده است. ميرحسين موسوي و زهرا رهنورد در سه سال اخير، بارها به علت بيماري و ناراحتيهاي جسمي ،از حبس خانگي به بيمارستان منتقل شده و تحت عمل جراحي و مداوا قرار گرفتهاند. ميرحسين موسوي و مهدي کروبي و همسران آنها زهرا رهنورد و فاطمه کروبي ،از زمستان سال 1389و پس از دعوت از هواداران خود براي تظاهرات اعتراضي در حمايت از انقالبهاي مصر و تونس ،در حصر خانگي قرار گرفتند. خانم کروبي پس از مدتي از حصر آزاد شد.
ايران از هند ميخواهد بدهي نفتياش «به کشورهاي ثالث پرداخت شود»
روزنامه «ايندين اکسپرس» ،گزارش داده است که تهران از دهلي نو ميخواهد تا بخشي از بدهي نفت هند به ايران از طريق پرداخت آن به کشورهاي ثالثي که به ايران غذا ،دارو يا لوازم پزشکي فروختهاند ،تسويه شود. به گفته اين روزنامه ،بانک مرکزي هند اعالم کرده که حاضر است 55درصد از بدهيهاي نفتي باقيمانده خود به ايران را به صورت غيرمستقيم از طريق پرداخت به کشورهاي ثالث صادرکننده دارو و غذا ،تسويهکند. به دليل اعمال تحريمهاي جهاني عليه ايران ،امکان انتقال درآمدهاي نفتي اين کشور به بانکهاي داخل کشور
5
وجود ندارد .بانک هند «يوسياو» که به عنوان عامل پرداخت بدهيها معرفي شده ،اسناد مربوط به خريد اقالم بشردوستانه را که بانکهاي دادهاند، ايراني بررسي ميکند. اين بانک قرار است به طرفهاي هندي پيشنهادهاي خود را براي فرستادن وجه الزم در تاريخي مشخص ارائه کند .اگر اين بانک به هرگونه شک و شبههاي در اين مورد برخورد ،ميتواند جلوي پرداخت بدهي را بگيرد. در مجموع ،بنا بر توافق اوليه ميان تهران و گروه 1+5 که به توافق ژنو نيز موسوم است ،ايران ميتواند به 4.2 ميليارد دالر از بدهيهاي نفتي بلوکه شده خود دسترسي پيدا کند .از اين رقم ،هند پرداخت 1.65ميليارد دالر را ،بر اساس زمانبندي اقدام مشترک ميان ايران و جامعه جهاني، پذيرفته است. شرکت «اسسار هند»« ،مجتمع پااليشي و پتروشيمي بنگلور»« ،پااليشگاه هندوستان پتروليوم» و «اچ پي سي ال- ميتال انرژي» شرکتهاي خصوصي بدهکاري هستند که قرار است در پرداخت اين وجه شرکت کنند. بنا بر گزارش شبکه اطالعرساني نفت و انرژي ايران، هند بنا داشت کل بدهي خود را به روپيه بپردازد که اين موضوع با مخالفت دولت حسن روحاني روبهرو شد و وزير نفت ايران از دهلي نو خواسته است تا 55درصد بدهي را به «يورو» بپردازد.
استراليا :مامور سازمان خيريه مسبب مرگ پناهجوي ايراني است
کميته مستقل تحقيق استراليا در گزارشي تاييد کرد که مرگ يک پناهجوي ايراني در اردوگاه پناهجويان در پاپوآ گينه نو ٬در اثر ضرب و شتم شديد او توسط يکي از کارکنان «سپاه رستگاري» رخ داده است. اسکات موريسون وزير مهاجرت استراليا ٬با استناد به گزارش کميته مستقل تحقيق استراليا درباره خشونتهاي اردوگاه پناهجويان در جزيره مانوس ٬اظهار کرد که در روز درگيري ٬در کنار ماموران پليس پاپوآ گينه نو ٬عدهاي از اهالي محلي و کارکنان سپاه رستگاري نيز وارد اردوگاه پناهجويان شدهاند. طبق اين گزارش رضا براتي ٬پناهجوي ايراني ساکن اين اردوگاه از سوي يکي از کارکنان سپاه رستگاري به قصد کشت از پشت سر و با سنگ مورد حمله قرار گرفته است. آقاي موريسون همچنين تاکيد کرده است که در کنار اين مأمور سپاه رستگاري ٬شماري از ماموران پليس پاپوآ گينه نو نيز آقاي براتي را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. در نهايت اين پناهجوي کرد 23ساله بر اثر ضربات وارد آمده به سرش ٬دچار آسيب مغزي شده و درگذشته است .به گزارش خبرگزاري فرانسه اين خشونتها همچنين 69زخمي برجاي گذاشت. وزير مهاجرت استراليا آنچه را که در اردوگاه مانوس رخ داده« ٬وحشتناک ٬غمانگيز و ناراحت کننده» دانسته و گفته است که خشونتهاي صورت گرفته در اين اردوگاه و آنچه که بر سر آقاي براتي آمده هيچ توجيهي ندارد. به گفته وي مجازات بانيان خشونت در اين اردوگاه بر عهده مقامهاي پاپوآ گينه نو است و به همين منظور ٬اين
6
دنباله از صفحة قبل
گزارش تحويل مقامهاي محلي شده است. در گزارش کميته مستقل استراليا از مقامهاي مسئول خواسته شده است تا هرچه سريعتر شرايط اسکان دادن پناهجويان واجد شرايط پناهندگي در استراليا را فراهم کرده و پناهجويان را به طور کامل در جريان وضعيت پرونده پناهندگيشان قرار دهند .استراليا ميگويد به اين پيشنهادها به طور کامل عمل خواهد کرد. طبق قانون مهاجرت استراليا پناهجوياني که سوار بر قايق و به صورت غيرقانوني خود را به خاک يا آبهاي استراليا ميرسانند ٬براي بررسي پروندهشان و تصميمگيري در مورد اعطا يا عدم اعطاي پناهندگي به آنها از سوي استراليا ٬به جزاير مانوس و نائورو منتقل ميشوند.
ايران باستانشناس فرانسوي را از فرودگاه به کشورش برگرداند
ايران به يک باستانشناس فرانسوي که براي يک همايش علمي به تهران سفر کرده بود ،اجازه ورود نداد و او را به محض ورود به فرودگاه تهران به کشورش بازگرداند. خبرگزاري ايسنا نوشته است که مقامهاي ايراني از او براي اين سفر دعوت کرده بودند .اما وقتي که رمي بوشارال به ايران رسيد ،ماموران در فرودگاه بينالمللي امام خميني به او اجازه ورود ندادند و او به فرانسه بازگشت. اين خبرگزاري نوشته است که آقاي بوشارال به دعوت ايران و براي حضور در گردهمايي ساالنه باستانشناسان ايران به تهران سفر کرده بود. اين خبرگزاري نيمهرسمي نوشته است که تاکنون توضيح روشني درباره علت جلوگيري از ورود اين باستانشناس فرانسوي به ايران مطرح نشده است. رمي بوشارال سالها به همراه باستانشناسان ايراني در محوطه تاريخي پاسارگاد فعاليت کرده است .ايسنا نوشته است او در سالهاي گذشته بارها به ايران رفتوآمد کرده و حين کار روي مکانهاي تاريخي ،در همايشهاي مختلف هم سخنراني کرده است. زمستان سال گذشته کتاب «باستانشناسي امپراتوري هخامنشي» زير نظر آقاي بوشارال در در ايران منتشر شد. چند هفته پيش نيز همايشي که قرار بود با سخنراني پيتر آيزنمن ،معمار برجسته آمريکايي ،در تهران برگزار شود ،با فشار نيروهاي تندروي منکر هولوکاست لغو شد. برگزارکنندگان آن همايش معماري گفتند که پليس ايران چند روز مانده به برگزاري مراسم ،مجوز آن را صادر نکرد. در هفتههاي گذشته برخي افراد و گروههاي تندرو در ايران با حضور پيتر آيزنمن مخالفت کرده و او را به خاطر يکي از بناهاي معروفي که ساخته است« ،صهيونيست» خواندهاند .اشاره آنان به بناي «يادبود يهوديان کشتهشده در اروپا» است که اين معمار آمريکايي در برلين آلمان ساخته است.
June 2014 خرداد 1393
در روزهاي اخير زمزمههايي مبني بر کاهش شمار سربازان شنيده ميشود .مسئوالن نيروي انتظامي ميگويند به دليل پايين بودن نرخ زاد و ولد در ايران ،ارتش ايران با خطر کمبود سرباز روبرو است و به همين دليل خدمت وظيفه طوالنيتر خواهد شد.
به گزارش خبرگزاري «مهر» ،موسي کمالي جانشين اداره منابع انساني ستاد کل نيروهاي مسلح گفته است« :تا پايان سال 93تمامي کسري خدمتها يا بخشي از آنها حذف و سربازي بار ديگر 24ماهه ميشود ».کمالي با اشاره به اينکه شمار فرزندان پسر در کشور کاهش يافته گفته است« ،اگر روزي با کمبود سرباز مواجه شويم مدت خدمت وظيفه بر اساس قانون 24ماهه اجرا ميشود .در همين حال دانشجوياني که از سال 83براي تحصيل به خارج کشور رفتهاند در صورت بازگشت به کشور ممنوع الخروج شده و بايد به سربازي بروند». در حالي که مسئوالن از کاهش ميزان نرخ زاد و ولد و احتمال افزايش مدت سربازي به 24ماه خبر ميدهند، محمدجواد محمودي رئيس موسسه مطالعات و مديريت جامع و تخصصي جمعيت کشور ،با تاکيد بر اينکه مشکل جمعيتي نداريم ،توضيح داده است« ،چون نرخ باروري کل به زير حد جانشيني آمده است و به حدود 1.7فرزند به ازاي هر زن رسيده ما در نسل آينده با مشکل عدم تعادل در ساختار سني مواجه ميشويم .در حدود سالهاي 1415و 1420 اتفاقي که براي ما ميافتد اين است که نرخ رشد جمعيت به علت کاهش باروري که از سالهاي قبل شروع شده و در حال حاضر نيز ادامه دارد ،صفر ميشود .نرخ رشد جمعيت ما از 1.29درصد به صفر درصد ميرسد و ثابت ميماند و بعد هم چون باروري کل زير حد جانشيني است ،نرخ رشد جمعيت منفي ميشود و پس از آن قدر مطلق جمعيت نيز کاهش مييابد». محمودي افزوده است« ،تعداد تولدها در سال حدود يک ميليون و 400هزار کودک است .اگر با همين روند کاهش باروري مواجه باشيم تعداد تولدها در سال 1420به 770هزار نفر کاهش خواهد يافت ».به عقيده وي ،راهکار مناسب براي حل بحران کمبود سرباز در ايران ،اين است که ارتش« ،حرفهاي» شود يا «زنان هم در طي سالهاي آينده به سربازي بروند».
نرخ بيکاري جوانان ايراني به مرز 24درصد رسيدهاست
از ابتداي سال ،1393تبليغ و تاکيد مسئوالن حکومتي ايران براي افزايش جمعيت بهويژه در راديو و تلويزيون دولتي شدت گرفته است .در اين ميان آنها بارها نکتههاي مختلفي را در اين زمينه مطرح کردهاند .حاال نوبت به اداره منابع انساني ستاد کل نيروهاي مسلح رسيده است.
شمار مبتاليان به ويروس کرونا در ايران به 6نفر رسيد شمار مبتاليان به ويروس کرونا که منجر به بيماري «مرس» ميشود در ايران به 6 نفر رسيده است .مبتاليان قطعي به بيماري مرس همچنان دو نفر هستند .اين 6نفر همه در استان کرمان زندگي ميکنند. ويروس کرونا که اولين بار در سال 2012در کشور عربستان مورد شناسايي قرار گرفت ،اينک به ايران رسيده است .ابتدا خبر ابتالي دو خواهر کرماني به اين ويروس منتشر شد و سپس مدير گروه پيشگيري و مبارزه با بيماريهاي معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشکي کرمان از شناسايي 6نفر مشکوک به ابتال به ويروس کرونا در کرمان خبر داد. مهدي کريمي درباره روشهاي مقابله با اين بيماري توصيه کرد« ،افراد رعايت بهداشت فردي را بکنند؛ بهداشت فردي شامل اين است که افراد مرتبا وقتي در محيط جامعه حضور دارند قبل از خوردن و آشاميدن و يا دست زدن به صورت ،حتما دستها را با آب و صابون به صورت کامل بشويند». ويروس کرونا ابتدا تنها در کشورهاي خاورميانه شايع بود و از همين رو نام آن «سندرم تنفسي خاورميانه»يا همان «مرس» است. مدير پيشگيري در دانشگاه علوم پزشکي کرمان به اين گزارش ميافزايد که طبق گفته وزير کار ،بزودي 4.5ميليون نفر دانشگاهي ديگر نيز راهي بازار کار خواهند شد؛ بنابراين اگر نتوان براي اشتغال آنها اقدامات موثري را انجام داد ،سونامي 5.6ميليوني بيکاران فارغالتحصيل دانشگاهي به وقوع خواهد پيوست. نرخ باالي بيکاري در ميان جوانان در حالي است که شهيندخت موالوردي معاون رئيس جمهور در امور زنان و خانواده اعالم کرد که نرخ بيکاري زنان 15تا 24ساله طبق سرشماري سال 90به ميزان 46درصد است .وي با مقايسه آمار 25سال گذشته گفت که نرخ «مشارکت» نيروي کار زنان از 57درصد در سال 1990به 55درصد در 2012 کاهش يافت و بر اساس يافتههاي آمارگيري نيروي کار در سال 92نرخ مشارکت زنان 12.3درصد بود. خبرگزاري مهر مينويسد که علي ربيعي وزير کار اخيرا اعالم کرد که 45درصد کل جويندگان کار کشور را فارغ التحصيالن دانشگاهي تشکيل ميدهند. وضعيت نابسامان بيکاري در ايران در حالي است که محمود احمدينژاد رئيس جمهوري پيشين ايران در ابتداي کار دولتش اعالم کرد که «ظرف دو سه سال مشکل بيکاري را از اين کشور ريشهکن ميکنيم» .اين وعدهها براي چندين سال ادامه داشت و حتي وي در فروردين سال 91اعالم کرد که «جشن ريشهکن کردن بيکاري را بر پا خواهيم کرد».
دانشگاه تهران 80ساله شد
ارتش ايران با خطر کمبود سرباز روبرو است خبرگزاري مهر طي گزارشي از «سونامي» خيل بيکاران کشور در آينده نزديک خبر دادهاست. بر اساس اين گزارش ،نرخ بيکاري جوانان «به مرز هشداردهنده 24درصد رسيده و دستکم 1.1ميليون نفر از فارغالتحصيالن دانشگاهي امکان ورود به بازار کار را نمييابند».
6
هشتاد سال پيش قانون تشکيل دانشگاه تهران به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد؛ مرکز آموزش عالي که سرآغازي براي ورود و گسترش دانش و فنآوري به ايران شد و کشور با تالش و کوشش بزرگان اين عرصه ،گام در راه پيشرفت و توسعه علمي نهاد. مدرسه «دارالفنون» به عنوان نخستين مرکز آموزش عالي در ايران به همت ميرزاتقي خان اميرکبير در سال 1230بنيان نهاده شده بود .اين مدرسه بزرگان زيادي را پرورش داد اما با اينکه توسعه چنداني نيافت ،ايدهاي را در ذهن ايرانيان ايجاد کرد ،مبني بر اينکه يک مرکز آموزش عالي دانشگاهي براي آشنايي با دانش و پيشرفتهاي جديد دنيا در زمينههاي مختلف علمي و ادبي تشکيل شود. نخستين بار پيشنهاد بنيان نهادن اين مرکز را دکتر سنک نماينده مجلس شوراي ملي در 1305مطرح کرد تا
همين دليل به کساني که به سفرهاي زيارتي در منطقه خاورميانه ميروند توصيه کرده که در حين سفر بيشتر سبزيجات تازه مصرف کنند و مايعات بيشتري بنوشند و در اماکن عمومي ترجيحا از ماسک استفاده کنند. ويروس کرونا در جاهاي پرازدحام و نيز از طريق تماس فردي منتقل ميشود .از زمان ورود اين ويروس به بدن ،بين 10تا 14روز طول ميکشد تا نشانههاي بيماري ظاهر شود. عالئم اوليه بيماري «مرس» عبارتند از تب ،سرفه و اسهال خفيف .عالئم شديدتر تنفسي نيز به مرور نمايان ميشوند و اگر فرد مبتال به موقع به پزشک مراجعه نکند يا زمينه بيماريهاي قلبي ،ريوي ،ديابت و فشار خون داشته باشد ميتواند منجر به مرگ شود. مرکز علمي گسترده اي در تهران ايجاد شود و ايرانيان علم را در کشور خود کسب کنند ،اما از اين پيشنهاد استقبالي نشد.
وجود دانشگاهي تمام و کمال در تهران ضروري به نظر ميرسيد و به همين دليل محمود حسابي اين پيشنهاد را دوباره در سال 1307با علي اصغر حکمت وزير وقت فرهنگ در ميان گذاشت اما اين بار به دليل فراهم نبودن امکانات و وسايل الزم تصويب آن به تاخير افتاد ،تا اينکه قانون بنا نهادن دانشگاه تهران به عنوان نهادي تاثيرگذار در هشتم خرداد 1313خورشيدي در مجلس شوراي ملي به تصويب رسيد و راهي نوين براي گسترش علم و فرهنگ در ايران گشوده شد. هيات دولت نيز 250هزار تومان را به عنوان بودجه نخست براي ساخت دانشگاه در نظر گرفت و از وزارت معارف خواست زمين مناسبي را پيدا و ساخت آن را آغاز کند. علي اصغر حکمت با جست و جوي بسيار در ميان باغها و زمينهاي فراوان اطراف تهران ،باغ جالليه را با مساحت 21هکتار با قيمت يکصد هزار تومان براي ساخت دانشگاه خريداري کرد؛ باغ جالليه واقع در شمال تهران ميان منطقه اميرآباد و خندق شمالي تهران قرار داشت و پوشيده از درختان کهنسال بود. موسيو گدار معمار فرانسوي عمليات طراحي و ساخت و ساز را آغاز کرد و در 15بهمن 1313خورشيدي لوح يادبود
7 دنباله از صفحة قبل تشکيل دانشگاه ،در محلي که اکنون پلکان جنوبي دانشکده پزشکي است ،در داخل خاک به امانت گذاشته شد.
يک فرمانده ديگر سپاه در سوريه کشته شد خبرگزاريها و رسانههاي ايران از کشته شدن سردار عبداهلل اسکندري در سوريه خبر دادهاند .اسکندري فرماندهان از نيروي زميني سپاه پاسداران انقالب بوده است .او پيشتر مديريت شهيد» «بنياد استان فارس را بهعهده داشت. خبر گز ا ر ي «اهل بيت» (ابنا) نوشته است که اين فرمانده سپاه همزمان با سالروز بعثت پيامبر اسالم کشته شده است .اين خبرگزاري نوشته که او همراه با رزمندگان مقاومت اسالمي به دفاع از حرم حضرت زينت و مقدسات مسلمانان مشغول بوده است .جمهوري اسالمي نظامياني را که براي پشتيباني از حکومت بشار اسد به سوريه ميفرستد «مدافعان حرم حضرت زينب کبرا» معرفي ميکند. اسکندري نخستين فرمانده سپاه پاسداران نيست که در جنگ داخلي سوريه و در راه دفاع از رژيم بشار اسد کشته ميشود .در ماه نوامبر سال گذشته خبرگزاري مهر گزارش داد که محمد جماليزاده پاقلعه ،فرمانده ارشد سپاه پاسداران ،در سوريه کشته شده است .همين خبرگزاري نوشت که جماليزاده از فرماندهان ايران در جنگ 8ساله با عراق بوده و پيش از اعزام به سوريه در ستاد مبارزه با قاچاق در استانداري کرمان فعاليت ميکرده است .هدف «عزيمت داوطلبانه» سردار جماليزاده نيز «دفاع از حرم مطهر حضرت زينب» اعالم شده بود. نيروهاي مخالف بشار اسد در دو سال گذشته عالوه بر کشتن برخي از فرماندهان و اعضاي سپاه پاسداران در درگيريهاي داخلي اين کشور ،چند بار نيز به گروگانگيري از ايرانيها اقدام کردهاند .از جمله در ماه دسامبر سال 2011پنج ايراني از سوي شورشيان به گروگان گرفته شدند .سفارت جمهوري اسالمي در دمشق اين 5نفر را «مهندسان و کارشناسان فني پروژه نيروگاه 450مگاواتي جندر در حمص» معرفي کرد. مدتي بعد نيز سرنشينان ايراني يک اتوبوس اسير شدند .شورشيان سوريه اعالم کردند که آنها اعضاي سپاه بودهاند و براي شرکت در جنگ داخلي به نفع بشار اسد به سوريه اعزام شدهاند .اما جمهوري اسالمي ضمن تکذيب اين خبر مدعي شد که آنان اعضاي بازنشست ه سپاه بوده و براي زيارت به سوريه رفته بودند. اين افراد بعدها با صدها زنداني سوري وابسته به شورشيان مبادله شدند.
بازداشت صبا آذرپيک، در تهران منابع خبري از ايران گزارش دادهاند که صبا آذر پيک ،خبرنگار سياسي و مجلس در تهران بازداشت شدهاست. بنا به گزارشها ،خانم آذرپيک با حکم قضايي در خانهاش بازداشت شد .اين درحالي است که به گفته برخي نزديکان و دوستان صبا آذر پيک ،او در دفتر نشريه «تجارت فردا» بازداشت شدهاست. خانم آذرپيک که با روزنامه «اعتماد» نيز همکاري
June 2014 خرداد 1393
داشت ،عالوه بر پوشش خبرهاي پارلماني ،در فضاي مجازي نيز فعال بود و گزارشها و خبرهايي در برخي شبکههاي اجتماعي منتشر ميکرد. او پيش از اين در بهمن ماه 1391و به همراه چند روزنامهنگار نزديک به اصالحطلبان به اتهام ارتباط با برخي رسانههاي خارج از کشور بازداشت شده بود.
مان و عراقچي :مذاکرات ظريف و اشتون مفيد بود
مايکل مان ،سخنگوي کاترين اشتون ،مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و عباس عراقچي ،عضو ارشد تيم مذاکرهکننده هستهاي ايران ،گفتگوهاي غيررسمي محمد جواد ظريف ،وزير خارجه ايران و کاترين اشتون ،در استانبول را طوالني ولي مفيد خواندند. دور بعدي مذاکرات ايران و 1+5قرار است در 16 جون برگزار شود. به طور همزمان ،مذاکرات کارشناسي ميان حميد بعيدينژاد مديرکل سياسي وزارت خارجه و استفان کلمنت دستيار ارشد کاترين اشتون نيز در استانبول برگزار شد. محمدجواد ظريف پيش از عزيمت به استانبول در گفتوگو با خبرگزاري ايرنا درباره مدت دوماهه باقي مانده از توافق ژنو گفت« :چنانچه در اين مدت به نتيجه نرسيم6 ، ماه ديگر هم فرصت داريم».
«هپي» در تهران: بازي موش و گربه
چند روز پس از انتشار يک ويديوي رقص جوانان تهراني با آهنگ «شاد» فرل ويليامز ،شش رقصنده و ديگر دست اندرکاران توليد ويديو (يک تا شش نفر بنا به گزارشهاي مختلف) بازداشت شدند .رقصندگان حدود 24 ساعت پس از بازداشت و بعد از اظهار ندامت در تلويزيون آزاد شدند. کموبيش در همين زمان ويديوي تازهاي از رقص با «هپي _ »Happyمنتشر شد .در اين ويدئو ميبينيم: افزايش تعداد رقصندگان به دهها نفر که بازداشت آنها را براي نيروي انتظامي دشوار ميکند؛ وجود زنان با حجاب و بيحجاب در کنار کودکان و جوانان و سالمندان که فشار را از روي جوانان بر ميدارد؛ رقص دختري با حجاب کامل (مقنعه) که بر طنز ماجرا ميافزايد؛ نشان دادن بشقاب ماهواره و قليان که حکومت سالهاست با آنها مبارزه ميکند؛ در صحنهاي از اين ويديو مردي به چشم ميخورد که روسري بر سر دارد و بينندگان را به ياد کارزار حجاب مردان پس از دستگيري مجيد توکلي مياندازد. فيلمبرداري عمدتا در فضاهاي عمومي (خيابان ،کوچه ،بازار ،مغازه ،محل ورزش، پارک) صورت گرفته و نه صرفا پشت بام. فيلم در جنوب و شمال شهر و در نقاط فقير و مرفه تهيه شده است که اتهام رقص توسط «مرفهان بيدرد» را خنثي ميکند و اعالم اسامي دست اندرکاران در پايان فيلم که رفتار حکومت در ادعاي کشف دست اندرکاران را خنثي ميکند. ويديوي دوم به احتمال زياد همزمان و شايد هم قبل از ويديوي اول تهيه شده است ،اما فضاي رعب پس از بازداشت و اظهار ندامت تلويزيوني را خنثي ميکند. اکنون پس از گذشت چند هفته از ماجراي بازداشت ميتوان به اين موضوع پرداخت که در اين ماجرا کدام طرف برنده بوده و خواهد بود :شهرونداني که با رقص خود نشان ميدهند بخشي از جامعه ايران در کدام جهان زندگي ميکنند
يا حکومت که ميخواهد همه ايرانيان را شريعتمدار و مومن به اسالم سياسي حکومت (و دگر انديشان و ناهمرنگها را فريب خورده و اغفال شده) معرفي کند؟ حکومت با بازداشت دست اندرکاران يکي از ويدئوها (بدون اتهام مشخص) نشان داد که ميخواهد به جوانان و فعاالن در شبکههاي اجتماعي زهر چشم نشان دهد تا کسي دوباره به اين کار اقدام نکند .ادعاهاي فرمانده نيروي انتظامي تهران مبني بر سرعت اين نيرو در شناسايي و بازداشت براي تاکيد بر اين هدف بود. اما از سوي ديگر ،رقصندگان اين گونه ويديوها (رقص در فضاهاي عمومي و انتشار در يوتيوب) که شبيه آن رقص سربازان در برابر دوربين در پادگانها بود ،دستاوردهاي قابل توجهي داشته است: بازنشر ويديوي ديگر در فضاي مجازي نشان داد که زهر چشمي گرفته نشده است؛ بالفاصله بعد از بازداشت دست اندرکاران ويديوي اول ،خبر آن در شبکههاي تلويزيوني و مطبوعات و رسانههاي پر تيراژ منعکس شد و چهره واقعي حکومت براي افکار عمومي بينالمللي به نمايش گذاشته شد. اين خبر که با پيوند خوردن به رقص و شادي و شهرت فرل ويليامز براي شنونده غربي کامال معنيدار بود در رسانههاي عامه پسند نيز بازتاب خوبي پيدا کرد؛ بسياري از کمدينهاي غربي (مثل کونن اوبرايان و بيل مار) در برنامههاي آخر شب خود با ميليونها مخاطب به تمسخر حکومت پرداختند. ويديوي آنها که تا قبل از بازداشت حدود صد هزار بيننده داشت در عرض دو روز يکباره با حدود ششصد هزار بيننده ديگر و در عرض چهار روز با دو ميليون بيننده (با جمع زدن ارقام بازديدهاي ويديوهايي که افراد متفاوتي در يوتيوب گذاشتهاند) مواجه شد.
7
آزادي دست اندرکاران ويديو پس از 24ساعت به جوانان نشان داد که هزينه زيادي در اين مورد پرداخت نشده و اگر به اين گونه اقدامات دست بزنند با يک اظهار ندامت (که همه ميدانند چرا و تحت چه شرايطي صورت گرفته) آزاد خواهند شد؛ اين اظهار ندامت در برابر شهرت و پيامدهاي مثبت اين کار براي آنان اصوال قابل توجه نيست. آنها به افکار عمومي دنيا نشان دادند که حکومت اصوال با شادي و سرخوشي مشکل دارد و دعوا در ايران بر سر قدرت مطلقه و تماميتخواهي و تحميل سبک زندگي روحانيت شيعه است و نه اخالق و دين.
8
پوتين خواستار پايان فوري اقدام نظامي در اوکراين شد
June 2014 خرداد 1393
اوکراين و جداييطلبان هوادارا روسيه در شهر دونتسک، دهها نفر کشته شدهاند. در پي اين درگيريها دولت اوکراين ميگويد توانسته است فرودگاه بينالمللي دونتسک را پاکسازي کرده و جداييطلبان را از ساختمان اين فرودگاه بيرون کند. بنا بر آنچه در وبسايت شهردار دونتسک منتشر شده، 31نفر در اين درگيريها زخمي شدهاند .دستکم دو تن از کشتهشدگان درگيريهاي شديد ساعتهاي گذشته غيرنظامي هستند. يک سخنگوي جداييطلبان مسلح در دونتسک به شبکه تلويزيوني «سي.ان.ان» گفته است که 35نفر از کشتهشدگان در درگيريها از آنها بودهاند .اين احتمال وجود دارد که بين 30تا 100نفر طي درگيريها کشته شده باشند. مسکو ميگويد والديمير پوتين ،با نخستوزير ايتاليا در اين مورد گفتوگوي تلفني داشته و در آن خواستار «توقف فوري» عمليات نظامي «در مناطق جنوبشرقي اوکراين و برپايي گفتوگوهاي صلح ميان کييف و نمايندگان (اين) مناطق شده است». خبرگزاري آسوشيتدپرس گزارش داده است که باراک اوباما ،رئيسجمهوري آمريکا ،بنا دارد با پترو پروشنکو، رئيسجمهوري منتخب اوکراين ،ديدار کند. اوباما از جمله کساني بود که از انتخابات اوکراين استقبال و ابراز اميدواري کرده بود که اين امر به متحد شدن اوکراين بيانجامد .سران کشورهاي عضو اتحاديه اروپا نيز بر پشتيباني خود از رئيسجمهوري منتخب اوکراين تاکيد کردند.
نخستوزير جديد هند کابينه خود را معرفي کرد والديمير پوتين ،رئيسجمهوري روسيه ،خواستار پايان فوري آنچه او اقدام نظامي «تنبيهي» دولت اوکراين ناميده، در شرق آن کشور عليه شبهنظاميان جداييطلب شد. واکنش رئيسجمهوري روسيه در حالي بيان ميشود که در شديدترين درگيريهاي اخير ميان نيروهاي نظامي
نارندرا مودي يک روز پس از آنکه رسما به عنوان نخستوزير جديد هند سوگند خورد ،نخستين اعضاي کابينه خود را در دولت جديد آن کشور معرفي کرد. آرون جايتلي ،يک حقوقدان عاليرتبه ،مشترکا وزارت دفاع و بازرگاني هند را عهدهدار شده و سوشما سواراج نيز به عنوان وزير خارجه آن کشور معرفي شده است.
خانم سواراج ،که رياست ديپلماسي هند را در دست خواهد گرفت ،از سياستمداران کهنهکار آن کشور است که هفت بار به پارلمان راه يافته و رهبري اپوزيسيون را در آن پس از انتخابات سال 2009بر عهده داشته است .او جوانترين وزير تاريخ هند بوده و در سن 25سالگي به کابينه راه يافته بود. راجنات سينگ ،دبير حزب مليگراي آقاي مودي، «بهاراتيا جاناتا» ،به وزارت کشور ميرود و مانکا گاندي ،از اعضاي خاندان نهرو -گاندي ،به عنوان وزير امور زنان و کودکان ،معرفي شده است. حزب کنگره که خاندان نهرو -گاندي ،رهبري آن را برعهده دارند ،در انتخابات پارلماني هند شکست سختي خورده و قدرت را پس از سالها در آن کشور از دست داده است. اسمرتي ايراني ،جوانترين وزير کابينه معرفي شده، 38سال سن دارد و تنها وزير مسلمان نيز نجمه هپتوال، 74ساله است. خانم ايراني ،وزير توسعه منابع انساني و همسر زوبين ايراني ،از شهروندان زرتشتي هند است. شمار وزيران کابينه جديد به 23نفر -پنج نفر کمتر از کابينه پيشين دولت مانموهان سينگ -کاهش يافته است. پس از 30سال در تاريخ انتخابات آن کشور ،حزب مردم به رهبري آقاي مودي با به دست آوردن بيش از نيمي از کرسيهاي پارلمان ،قادر شده است دولت غير ائتالفي تشکيل دهد.
ارتش نيجريه از محل اختفاي دختران ربوده شده باخبر است
ارتش نيجريه ميگويد محل اختفاي دختران ربوده شده به دست اسالمگرايان تندوري «بوکو حرام» را يافته است ،با اين حال رئيس ستاد دفاع نيجريه ميگويد ،نظاميان نميخواهند با حمله به محل جان دختران را به خطر بياندازند. اعالم اين موضوع از سوي ارتشبد الکس باده ،اين مقام بلندپايه نظامي آن کشور ،عمال نخستين واکنش عمومي دولت نيجريه در اين مورد است که از محل اختفاي بيش از 200دختر ربوده شده اطالع دارد. خبرگزاري رسمي نيجريه از قول اين مقام ارشد نظامي گفته است ،ارتش آن کشور دست به هيچ تالشي که ممکن است در پي آن جان دختران به خطر بيافتد نخواهد زد. ارتشبد باده اين گفتهها را «در جمع هواداران» ارتش، که براي نشان دادن حمايت از آن جمع شده بودند ،بيان کرده است. طي هفتههاي گذشته از دولت و نيروهاي نظامي نيجريه به خاطر عملکردشان در مورد يافتن و نجات دختران، انتقاداتي مطرح شده است .جمعآوري گروهي براي نشان
8
دادن حمايت از ارتش در پي اين انتقادات است که صورت ميگيرد. الکس باده گفته است «ما ميخواهيم که دخترانمان بازگردند ».به گزارش خبرگزاري رسمي نيجريه ،او گفته است« ،من ميتوانم بگويم که نظاميان ما ميتوانند و اين کار را هم خواهند کرد .اما جايي که دختران هستند ،آيا ميتوانيم از زور استفاده کنيم؟ هيچ کسي نبايد بگويد ارتش نيجريه نميداند چه ميکند .ما نميتوانيم دخترانمان را به نام تالش براي بازگرداندشان ،بکشيم». بوکو حرام در دو حمله که نخستين آن در پايان فرودين ماه در دهکده چيبوک انجام شد ،بيش از 200دختر نوجوان دانشآموز را از مدرسه ربوده و تهديد کرده است که آنها را در بازار ميفروشد .اين گروه افراطي که هدف خود را ايجاد «حکومت اصيل اسالمي» ميداند ،با تحصيالت عرفي و غربي مخالف است. در عمليات براي يافتن دختران ربوده شده چندين کشور به دولت نيجريه کمک ميکنند .از جمله گروهي از نيروهاي نظامي اياالت متحده که به خود آن کشور و نيز چاد، در همسايگي ،رفتهاند. در آغاز ماه خرداد ،سازمان ملل متحد ،بوکو حرام را در فهرست سياه سازمانهاي تروريستي خود قرار داد.
پليس فرانسه برچيدن اردوگاههاي پناهجويان در کاله را آغاز کرد
ماموران پليس فرانسه براي متفرق کردن حدود هشتصد تن از مهاجران از اردوگاههاي غيرقانوني در کاله به اين محل اعزام شدهاند. چندين اتوبوس حامل ماموران پليس فرانسه به محلي در بندر کاله، در شمال فرانسه، اعزام شدند تا اين افراد را که ماههاست به طور غيرقانوني در اين محل اردو زدهاند ،متفرق کنند. بسياري از اين افراد در نظر دارند به طور غيرقانوني و با مخفي شدن در کاميونهاي عازم بريتانيا ،به اين کشور مهاجرت کنند. عضو بريتانيا شنگن توافقنامه نيست و خارجياني که ويزاي ورود به کشورهاي اروپايي عضو اين توافقنامه را دريافت ميکنند، براي ورود به بريتانيا نياز به ويزاي جداگانه دارند. مقامات فرانسوي گفته بودند که وجود امراضي مانند گال (جرب) و فقدان امکانات بهداشتي و آب پاکيزه در اين محل زمينه مساعدي را براي شيوع بيماريهاي واگيردار فراهم کرده است .آنان تاکيد کردهاند که افراد ساکن اردوگاه بايد آن را تخليه کنند و تمامي سرپناهها و ساختمانهاي موجود در اين محل با بولدوزر ويران شود. اعزام ماموران پليس براي تخليه اين اردوگاه پس از انقضاي ضرب االجل مقامات فرانسوي به ساکنان اين اردوگاه صورت گرفته است. با نزديک شدن پايان ضرب االجل ،حضور ماموران هنگام توزيع غذا و دارو توسط موسسات خيريه و امدادرسانان بيشتر شده بود. اکثر مهاجران ساکن اين اردوگاه از کشورهاي
دنباله در صفحة بعد
9 دنباله از صفحة قبل خاورميانه و شمال آفريقا خود را به کاله رساندهاند و شکايت آنان اين است که نميدانند چه سرنوشتي خواهند داشت. برخي از آنان با امکان اخراج از فرانسه و بازگردانده شدن به کشورهايشان مواجه هستند. برخي ساکنان اين اردوگاه اتهاماتي مانند برخورد خشن و توهين آميز را عليه پليس فرانسه مطرح کردهاند و بسياري از اين مهاجران معتقدند که در صورت موفقيت در ورود به بريتانيا ،شرايط مساعدتري خواهند داشت.
تببين سياست خارجي آمريکا در نطق جديد اوباما
باراک اوباما ،رئيسجمهوري آمريکا با تشريح آغاز فصل جديدي در سياست خارجي اين کشور از ضرورت ادامه ديپلماسي با ايران به جاي توسل به زور ،کمک به همسايگان سوريه و مخالفان بشار اسد و تاسيس صندوقي براي کمک به مبارزه با تروريسم سخن گفته است. در مقابل کساني که از ضعف سياست خارجي او در برابر بحران هستهاي ايران و اوکراين سخن ميگويند ،باراک اوباما از هر دو مورد دفاع کرده است. رئيسجمهوري آمريکا درباره ايران گفته است ،براي اولين بار در يک دهه گذشته ،فرصت بسيار واقعي وجود دارد که به يک توافق دست يابيم .چيزي که بسيار موثرتر از توسل به زور است. با اين حال او تاکيد کرده که تمام گزينهها براي بازداشتن ايران از دستيابي به سالح هستهاي ،محفوظ است. رئيسجمهوري آمريکا ميگويد ،در آغاز رياست جمهوري من ،ائتالفي براي اعمال تحريم عليه اقتصاد ايران تشکيل داديم ،در حالي که دست ديپلماسي هم به سوي ايران دراز بود .حاال فرصت داريم که اختالفهايمان را به صورت صلحآميز حل کنيم .به گفته آقاي اوباما ،هنوز فاصله زيادي تا رسيدن به نتيجه وجود دارد. باراک اوباما ،رئيسجمهوري آمريکا در جمع فارغالتحصيالن دانشکده افسري «وست پوينت» گفته، آمريکا بايد هميشه در جهان پيشرو باشد اما در اين رهبري، نيروي نظامي گزينه اول نيست .به گفته آقاي اوباما هر مشکلي راه حل نظامي ندارد. او بار ديگر تاکيد کرد که تروريسم همچنان مهمترين دشمن امنيت آمريکا است. سخنراني باراک اوباما ببش از آنکه اعالم مواضع جديد در سياست خارجي باشد ،دفاع از جهتگيري 6ساله دولت او در روابط جهاني بود .آقاي اوباما گفت در اين جهتگيري نيروي نظامي يکي از ابزارهاي دستگاه سياست خارجي است ،نه اصليترين وسيله. تاکيد بر بستن پرونده لشگرکشيها به عراق، افغانستان و توسل کمتر به نيروي نظامي براي حل چالشها موضع جديدي نيست .اما او سعي کرد با تکرار اين اصول به انتقادهاي مخالفانش در حزب جمهوريخواه پاسخ دهد. آنها در ماههاي گذشته اوباما را پيوسته به ضعف در مقابله با بحرانهاي سوريه ،اوکراين و حتي ايران متهم کردهاند. افکار عمومي آمريکا به شدت با هرگونه ماجراجويي پرهزينه نظامي ديگر مخالف است .اين فضا به تقويت موضع اوباما در پافشاري بر ادامه سياست فعلي کمک ميکند .او گفت ،مردم آمريکا آموختهاند که راه انداختن جنگها بسيار آسانتر از پايان دادن به آنهاست. شايد با اتکا به همين ديد عمومي باشد که در جمع افسران فارغالتحصيل و در پاسخي به تندروهاي آمريکايي که با گفتگوهاي هستهاي با ايران مخالفند گفت ،رسيدن به يک توافق با ايران به مراتب از گزينه استفاده از زور موثرتر و پايدارتر است. او از تاسيس صندوقي با پنج ميليارد دالر بودجه براي کمک به کشورهايي خبر داد که با تروريسم مبارزه کنند. رئيس جمهوري آمريکا همچنين در سخنراني خود
June 2014 خرداد 1393
9
به بحران سوريه اشاره کرده و گفته کمکهاي آمريکا به همسايگان سوريه افزايش خواهد يافت. لبنان ،اردن ،ترکيه و عراق کشورهايي هستند که آقاي اوباما از آنها با عنوان ميزبان پناهجويان سوري نام برده و گفته اين کشورها در تقابل با تروريستهايي هستند که در مرزها فعاليت دارند. آقاي اوباما ميگويد با کمک کنگره آمريکا حمايت خود از گروههاي مخالف سوري را که بهترين جايگزين «يک ديکتاتور بيرحم و تروريستها» هستند ،افزايش خواهد داد. اما او همچنان تاکيد کرده که آمريکا قصد ندارد نيروي نظامي به سوريه بفرستد. رئيس جمهوري آمريکا بار ديگر گفته به همراه اروپا و کشورهاي عربي ،به دنبال راه حلي سياسي براي بحران سوريه است. او با اشاره به پايان ماموريت نيروهاي آمريکا در افغانستان و خروج آنها تا پايان سال جاري ميالدي گفته آنچه در افغانستان انجام شده ،حمايت و تقويت شرکاي واشنگتن بوده است. به گفته رئيس جمهوري آمريکا ،حفظ اين دستاوردها و حفاظت از افغانستان در مقابل القاعده و شورشيان ،به توانايي افغانها بستگي دارد. او برگزاري انتخابات رياست جمهوري افغانستان در آرامش را يکي از دستاوردهاي آموزش پليس افغانستان توسط نيروهاي آمريکا عنوان کرده است.
اسنودن :آموزش جاسوسي ديدم
ادوارد اسنودن در اولين مصاحبه تلويزيوني خود به يک شبکه آمريکايي گفت جاسوس الکترونيکي سازمان اطالعات مرکزي آمريکا و سازمان امنيت ملي اين کشور بوده است. اين افشاگر اطالعاتي در مصاحبه خود با شبکه «ان. بي.سي» آمريکا گفت در جاسوسي از طريق رصدهاي الکترونيکي آموزش ديده است. آقاي اسنودن افشاگر اطالعاتي 30سالهاي است که مدتي کارمند نهادهاي امنيتي و اطالعاتي آمريکا بود و سال گذشته از جاسوسي گسترده سازمان امنيت ملي آمريکا (ان.اس.اي) از شهروندان و رهبران سراسر جهان پرده برداشت. او با رد فرضيههاي مطرح شده درباره اينکه يک تحليلگر اطالعاتي ساده است تاکيد کرد که به عنوان جاسوس و مامور مخفي «سيا» و سازمان امنيت ملي آمريکا خارج از اين کشور فعاليت کرده است. آقاي اسنودن در اين مصاحبه گفته است اطالعاتي که آمريکا از طريق جاسوسي الکترونيک به دست ميآورد خيلي بهتر از اطالعاتي است که از طريق ماموران و عوامل انساني خود جمعآوري ميکند. اين افشاگر اطالعاتي حدود يک سال پيش از آمريکا گريخت و در حال حاضر موقتا در روسيه پناهنده است. او سال گذشته حجم عظيمي از اطالعات مربوط به عمليات رصد مکالمات شهروندان و رهبران جهان را در اختيار برخي رسانهها از جمله روزنامههاي «واشنگتن پست» و «گاردين» گذاشت. افشاگري ادوارد اسنودن آغازگر بحثي جدي در آمريکا بر سر اين مساله شد که حد و حدود سرکشي دولت و سازمانهاي امنيتي در مراودات و مکاتبات شهروندان چيست. باراک اوباما رييس جمهوري آمريکا از کنگره خواسته است با ممنوع کردن ذخيره اطالعات تلفني شهروندان توسط سازمان امنيت ملي ،اين برنامه را مهار کند و رصد تماسهاي تلفني با دريافت حکم از دادگاه و از طريق شرکتهاي خدمات تلفني انجام شود. اين طرح از تصويب مجلس نمايندگان آمريکا گذشت و در حال حاضر در مجلس سنا منتظر رايگيري است. ادوارد اسنودن در بخشي از مصاحبه خود با شبکه «ان.
بي.سي» به برايان ويليامز خبرنگار اين تلويزيون ميگويد آموزش جاسوسي او به شيوه معمول بوده ،خارج از آمريکا و با هويتي جعلي ،زندگي ميکرده و شغلش تنها پوششي براي فعاليتهاي جاسوسي بوده ،اگرچه جاسوس استخدام نميکرده و تنها يک متخصص فني بوده است.
موفقيت احزاب افراطي در انتخابات پارلماني اروپا
پيشبينيها از نتايج رايگيري در پي انتخابات پارلمان اروپا در 28کشور عضو اتحاديه اروپا ،حاکي از پيروزي بلوک راستها و چپهاي ميانه و ليبرالهاست ولي نشان ميدهد که احزاب افراطي و مخالف اتحاديه اروپا نيز به موفقيتهاي عمدهاي دست يافتهاند. ارزيابيهاي حاصل از پرسش از رايدهندگان نشان ميدهد که بلوک احزاب افراطي ،مانند جبهه ملي فرانسه به رهبري مرين لوپن ،با کسب 5.3درصد آرا 40 ،کرسي را از آن خود ميکنند. جبهه ملي در فرانسه توانسته بيشترين آرا را کسب کند ،آنچه نخستوزير آن کشور آن را «زمينلرزه سياسي» ناميده است. مرين لوپن ،خود در جمع هوادارانش گفته است «مردم فرانسه بلند و واضح نظرشان را بيان کردهاند… آنها ديگر نميخواهند کساني خارج از مرزهاي ما ،تکنوکراتها يا
بازرسان اروپايي ،رهبريشان کنند». از سوي ديگر گاي ورهوفشتاد ،رهبر ليبرالها در پارلمان اروپا گفته است «تنها به فرانسه نگاه نکنيد ،در برخي کشورهاي اروپايي هواداران اتحاديه پيروز بودهاند». برآوردها نشان ميدهد که ائتالف احزاب راست و چپ ميانه ،مانند گذشته ،همچنان بيشترين کرسيها از 766 کرسي پارلمان را در اختيار خواهند داشت .با اين همه آنها کرسيهايي را نيز از دست دادهاند. در مجموع پيشبيني ميشود که نزديک به 100کرسي در اختيار نمايندگان احزاب تندرو ،ناسيوناليست و مخالف وحدت اتحاديه قرار گرفته باشد .در اتريش راستگرايان پيروز انتخابات پارلمان اروپا شدند .در آلمان اتحاد احزاب مسيحي اول شد .در دانمارک راستگرايان با کسب نزديک 27درصد آرا به پيروزي رسيدند .حزب پيروز در انتخابات دانمارک به ضديت با پذيرش مهاجران شهرت دارد. انتخابات براي پارلمان اروپا هر پنج سال يک بار انجام ميشود .پارلمان اروپا تنها ساز و کار اتحاديه است که نمايندگان آن از طريق انتخابات مستقيم تمام شهروندان کشورهاي عضو برگزيده ميشوند 43 .درصد از واجدين شرايط در رايگيري شرکت کردهاند.
پاپ فرانسيس در کنار ديوار حائل در بيت لحم دعا خواند پاپ فرانسيس در جريان سفر سه روزهاش به خاورميانه در کنار ديوار حائل يا همان حصار بتوني بلندي که اسرائيل در حال ساختن آن در بخشيهايي از کرانه باختري و اطراف آن است دعا خوانده است. توقف از قبل اعالم نشده او در کنار ديوار حائل پس از آن بود که مناقشه اسرائيل و فلسطينيها را «بيش از پيش غيرقابل قبول» توصيف کرد. پاپ در بيت لحم از رؤساي جمهور اسرائيلي و فلسطيني
دنباله در صفحة بعد
10
دنباله از صفحة قبل
دعوت کرد به واتيکان بروند تا براي صلح دعا کنند .هدف رسمي از اين سفر بهبود روابط واتيکان با کليساي ارتدکس است.
پاپ در ادامه سفر با بارتلميوي يکم رهبر کليساي ارتدکس در بيت المقدس مالقات کرد و در مراسم بزرگداشت پنجاهمين سالگرد ديدار تاريخي رهبران کليساهاي کاتوليک و ارتدکس که نقطه پايان 900سال شکاف ميان دو کليسا بود شرکت نمود. ديدار پاپ از خاورميانه فقط چند هفته پس از آن است که مذاکرات صلح ميان اسرائيل و فلسطينيها ناکام ماند. اما دعوت او از شيمون پرز و محمود عباس -که فورا مورد استقبال هر دو قرار گرفت -تحول جالبي است. پاپ پس از مراسم عشاي رباني در بيت لحم با هليکوپتر به تل آويو رفت و آنجا رسما مورد استقبال شيمون پرز و همچنين بنيامين نتانياهو نخستوزير اسرائيل قرار گرفت. فلسطينيها با استفاده از شبکههاي اجتماعي عکسهاي پاپ را درحال دعا خواندن در کنار ديوار هشت متري حائل که بيت لحم را از بيتالمقدس جدا ميکند منتشر کردهاند. اسرائيليها ميگويند که اين ديوار و ساير بخشهاي حصار ،براي امنيت مردم اين کشور حياتي است ،اما اين حصار براي فلسطينيها مظهر تالش اسرائيل براي غصب حداکثر زمين از آنهاست. سخنگوي پاپ در مورد دعوت از رؤساي جمهور اسرائيلي و فلسطيني گفت که اين ابتکار عمل پاپ براي
June 2014 خرداد 1393
صلح است و بر مرجعيت اخالقي و معنوي پاپ استوار است. پاپ در ديدار با محمود عباس رهبر فلسطينيها گفته بود که زمان پايان اين وضعيت «بيش از پيش غيرقابل قبول» در مناقشه خاورميانه فرارسيده است. او از «عواقب تراژيک اين مناقشه طوالني» و نياز به «تشديد تالشها و ابتکار عملها» براي ايجاد صلح و ايجاد کشور فلسطيني در کنار اسرائيل سخن گفت. مقامهاي فلسطيني اشاره کردهاند که پاپ فرانسيس اولين رهبر کليساي کاتوليک است که پيش از ورود به اسرائيل ابتدا از کرانه باختري بازديد ميکند .بسياري فلسطينيها آن را حمايت از تالش خود براي ايجاد يک کشور مستقل تعبير ميکنند. او چهارمين رهبر کليساي کاتوليک است که از بيتالمقدس بازديد ميکند.
پيروزي مطلق سيسي در نتايج اوليه انتخابات مصر
عبدالفتاح سيسي ،فرمانده سابق ارتش ،با اکثريت مطلق آرا پيشتاز نتايج اوليه انتخابات رياست جمهوري مصر است. در حدود يک ششم از حوزههاي رايگيري که نتايج را اعالم کردهاند ،آقاي سيسي حدود 90درصد آرا را برده است. با اين حال گمان برده ميشود که با وجود تالش
گسترده براي کشيدن مردم به پاي صندوقهاي راي ،ميزان مشارکت در اين انتخابات کمتر از 45درصد باشد. عبدالفتاح سيسي همان کسي است که کمتر از يک سال پيش محمد مرسي ،رئيسجمهوري مصر را با دخالت ارتش برکنار کرد و او را بدون محاکمه به زندان انداخت. اين مداخله نظامي پس از چند روز اعتراضهاي گسترده منتقدان آقاي مرسي در قاهره و برخي ديگر از نقاط مصر صورت گرفت. محمد مرسي اولين رئيسجمهوري مصر شناخته ميشد که در يک انتخابات آزاد و دموکراتيک به قدرت رسيد .اما در کمتر از يک سال انتقادها از او باال گرفت. ژنرال سيسي پيش از انتخابات از سمت نظامي خود استعفا کرد تا بتواند در انتخابات رياست جمهوري براي نشست بر جاي محمد مرسي تالش کند. در دوره قدرت او ،جنبش اخوانالمسلمين که حامي محمد مرسي بود ،بهشدت سرکوب شد .در اين جريان بيش از 1400نفر کشته و 16هزار نفر دستگير شدند. اخوانالمسلمين اعالم کرده بود که انتخابات رياست جمهوري مصر را تحريم ميکند .خيلي ديگر از گروههاي ليبرال و سکوالر نيز چنين کردهاند. با تحريم گسترده گروههاي مخالف فرمانده سابق ارتش مصر ،از پيش گمان ميرفت که او پيروز مطلق اين انتخابات باشد. تنها رقيب عبدالفتاح سيسي در اين انتخابات حمدين صباحي بود .او پيشتر اعالم کرد که افرادش تخلفاتي در روند رايگيري ثبت کردهاند .با اين حال او درخواست هوادارانش براي کنارکشيدن از انتخابات در اعتراض به آن را رد کرد چون به گفته او ،خالف منافع مصر است. دولت موقت مصر که پشتگرم به نظاميان است، رأيگيري در اين انتخابات را براي سومين روز تمديد کرده بود تا بلکه مشارکت در آن را افزايش دهد. اما گزارشها از قاهره ميگويد اين تدابير هم نتوانسته بود تأثير چنداني بر ميزان مشارکت بگذارد و خيلي از حوزههاي رايگيري تقريبا خالي بودهاند. انتخابات رياست جمهوري مصر تحت تدابير شديد امنيتي برگزار شده است. تحليلگران ميگويند مشارکت اندک از همين حال و پيش از آنکه آقاي سيسي در دفتر رئيسجمهوري بنشيند، به مشروعيت و اقتدار او آسيب زده است. اين ژنرال بازنشسته قصد داشت دستکم 40ميليون از 54ميليون نفر واجد شرايط را پاي صندوقهاي راي بياورد تا نشان دهد که حمايت اکثريت مردم مصر را دارد .ولي در عمل به نظر ميرسد چيزي کمتر از 25ميليون نفر در انتخابات شرکت کرده باشند. در انتخابات رياست جمهوري قبلي که در دور دوم آن رقابت بين محمد مرسي و احمد شفيق بود ،حدود 52درصد از واجدان شرايط راي دادند و آقاي مرسي هم 52درصد از اين آرا را برد .هرچند در دور نخست آن انتخابات 46 ،درصد از مردم راي داده بودند. در دورههاي انتخابات که پيش از قيام مردم مصر و در دوره حسني مبارک برگزار ميشد ،او نيز معموال با اکثريت مطلق پيروز ميشد.
رامي حمداهلل نخستوزير دولت وحدت ملي فلسطين ميشود دو سازمان فلسطيني حماس و الفتح بر سر تاسيس دولت مشترک وحدت ملي به توافق رسيدند .اين توافق پس از 7سال گفتگو حاصل شده است. دو سازمان فلسطيني الفتح و حماس بر سر نامزدي رامي حمداهلل ،عضو فتح براي احراز پست نخست وزيري دولت وحدت ملي موافقت کردند. در حال حاضر طرفداران الفتح در کرانه باختري رود اردن و حماس در باريکه غزه قدرت را در دست دارند .در مدت 3سال گذشته نمايندگان اين دو سازمان فلسطيني چندين بار براي تشکيل دولت مشترک به گفتوگو نشستند، اما بر سر جزئيات امر به توافق نرسيدند. سامي ابوزهري ،سخنگوي گروه حماس اکنون ميگويد رايزني با احمد عزام مسئول پرونده صلح گروههاي فلسطيني در جنبش فتح به توافق بر سر معرفي رامي حمداهلل به عنوان نخستوزير دولت فلسطين منجر شد. به گفته او رايزنيهاي دو گروه رقيب در فضايي مثبت برگزار شده است .از سوي ديگر احمد عزام ،مسئول پرونده آشتي در فتح نيز تائيد کرد بين فتح و حماس تفاهم وجود دارد و همکاريها مثبت بوده است.
10
به دنبال توافق فتح و حماس ،اسماعيل هنيه رهبر گروه حماس نيز در گفت و گو با نمايندگان رسانهها اعالم کرد که از مقام نخستوزيري خود در دولت حماس کنارهگيري ميکند. رهبر حماس خاطرنشان کرد رامي حمدهلل با حفظ سمت نخستوزيري کابينه وحدت ،پست وزارت کشور را نيز بر عهده خواهد گرفت .وزير کشور مسئوليت دستگاه امنيتي کرانه باختري رود اردن و نوارغزه را برعهده دارد. اختالف و دعواي سياسي ميان فتح و حماس در سالهاي گذشته به اوج خود رسيد و وضعيت معيشتي مردم فلسطين را بدتر از پيش کرد .اما اکنون اتحاد ميان دو گروه اصلي فلسطيني نارضايتي اسرائيل را برانگيخته است.
گروه حماس مذاکره صلح با اسرائيل را رد ميکند .اما محمود عباس ،رئيس دولت خودگردان فلسطين قول داده است که به مفاد توافقات حاصله با اسرائيل و از جمله به رسميت شناخته شدن موجوديت کشور اسرائيل از سوي فلسطينيها پس از تاسيس دولت آشتي ملي نيز پايبند خواهد ماند. با اين حال همزمان با آغاز مذاکرات دو سازمان فلسطيني ،بنيامين نتانياهو نخستوزير اسرائيل به محمود عباس رئيستشکيالت خودگردان فلسطين در کرانه باختري رود اردن هشدار داد« :او بايد تصميم بگيرد که آيا آشتي با حماس را ميخواهد يا صلح با اسرائيل را .او تنها ميتواند يکي را انتخاب کند». مذاکرات صلح خاورميانه آخر ماه مارچ امسال متوقف شده بود .علت توقف مذاکرات اين بود که اسرائيل حاضر ي ديگر از زندانيان فلسطيني را آزاد کند و اندکي نشد گروه بعد ايجاد واحدهاي مسکوني تازهاي را در شرق اروشليم به مناقصه گذاشت. رامي حمداهلل 56ساله از اهالي کرانه باختري ،عضو جنبش فتح ،تحصيلکرده انگليس و رئيس دانشگاه النجاح فلسطين است .او در سوم جون سال 2013از سوي محمود عباس ،رئيس تشکيالت خودگردان فلسطين مأمور تشکيل دولت فلسطين در کرانه باختري شد. رامي حمداهلل از همان آغاز مذاکرات آشتي ملي و وحدت فلسطينيها از سوي هر دو گروه رقيب به عنوان نخستوزير مورد قبول واقع شده بود. گفته ميشود به رغم پشتيباني هر دو گروه از حمداهلل، او وظايف و مسئوليت سنگيني برعهده دارد و قرار است پس از گذشت 6ماه از تشکيل دولت وحدت ملي ،انتخابات رياست تشکيالت خودگردان و انتخابات مجلس فلسطين برگزار شود. رامي حمدهلل در نشستي اعالم کرد که دولت وحدت ملي «دولت انتقالي» خواهد بود و او تالش خواهد کرد به موضوعات مهمي چون برگزاري انتخابات رياست تشکيالت خودگردان ،انتخابات مجلس ،مسئله شهرکسازي و مشکالت مربوط به اهالي نوار غزه بپردازد.
11
June 2014 خرداد 1393
11
12
بازسازي مغز و ماهيچههاي سالمند با تزريق خون جوان
June 2014 خرداد 1393
پير وصل کردند. در هر دو آزمايش مشخص شد که در موشهاي پيري که خون جوان به آنها منتقل شده ،قابليت يادگيري و حافظه آنها بهتر شده است .پژوهشگران با آزمايش مغز موشهاي پير که به آنها خون جوان تزريق شده بود ،دريافتند که هم ساختار و هم بافت مولکولي مغز آنها به نسبت ساير موشهاي پير تغيير کرده است. مسئوالن اين پژوهش در بيانيهاي اعالم کردند« ،ما در اين آزمايشها نشان دادهايم که حداقل ميتوان از ادامه بخشي از اختاللها يا کم کاريهاي مغز که به سن وابسته است ،جلوگيري کرد .هرچند اين پژوهشها تکميل و نهايي نشدهاند ،ولي تزريق خون جوان به موشهاي پير نشان ميدهد که در بافت مولکولي ،ساختار و کارکرد مغز آنها بهويژه در زمينه درک و يادگيري ،تغييرات چشمگيري روي داده است». خبرگزاري رويترز به نقل از پژوهشگران دانشگاه استنفورد مينويسد که هنوز به طور دقيق معلوم نشده که کداميک از عناصر موجود در خون ميتوان سرچشمه اين تغييرات باشد .اما گرم کردن خون قابليتهاي جوان کننده آن را از بين برده و بنابراين شايد اين عناصر بخشي از پروتئينهاي موجود در خون باشند که تحت تاثير گرما ساختار آنها آسيب ميبيند. در يکي ديگر از اين پژوهشها به مولکول «پونس د لئون» اشاره شده که يکي از عناصر رشد در خون است .در اين پژوهش که توسط کارشناسان دانشگا ه هاروارد انجام شده از طريق عمل جراحي سيستم گردش خود موشهاي جوان به موشهاي پير وصل شدهاست. نتايج پژوهش آنها که در مجله علمي «ساينس» منتشر شده ،نشان ميدهد که مغز موشهاي پير پس از دريافت خون جوان در بخشهايي از مغز که مسئول شناسايي بويايي است ،نورونها (سلولهاي عصبي) جوان و بيشتري توليد کرده و در نتيجه حس بويايي اين موشها درست مثل موشهاي جوان فعال و تيز شده است.
همبرگر خطرناکتر است يا سيگار؟
سه تحقيق علمي در موشها نشان داده که با تزريق خون موش جوانتر ،موشهاي سالمند شاهد بازسازي عضالت و تقويت سلولهاي مغزي بودهاند .محققان اين سه تحقيق ميگويند اين شايد کليدي به روش مشابه و اجراي آن در انسان باشد. به گزارش خبرگزاري رويترز ،در دو پژوهش جداگانه مشخص شده که تحت تاثير انتقال خون موشهاي جوان به موشهاي پير ،اختاللهاي مغزي مربوط به کهنسالي در مغز آنها تا حدي برطرف شده ،روند کاهش توانايي مغز براي يادگيري و حافظه معکوس شده و ظرفيت مغز آنها براي توليد سلولهاي عصبي تازه و انطباق با شرايط جديد افزايش يافته است. پژوهش سوم هم نشان داده که يک نوع پروتئين موجود در خون موشهاي جوان توانايي موشهاي سالخوردهاي را که با انسان 70ساله قابل مقايسه هستند براي انجام فعاليتهاي جسمي افزايش داده است. اريک کاندل ،يکي از استادان عصب شناسي دانشگاه کلمبيا و برنده جايزه پزشکي نوبل در سال 2000به خاطر تحقيقات خود در مورد بنيانهاي مولکولي حافظه انسان ،اين پژوهشهاي جديد را خارقالعاده توصيف کرد. او گفت« ،نتايج اين پژوهشها نشان ميدهند که عناصري در خون انسان وجود دارد که به سن وابستهاند و اگر بتوان اين عناصر را دقيقا شناسايي کرده و آنها را جدا کرد ،شايد با تغيير تغذيه آنها بتوان کارکردشان را متحول کرد». پژوهشهاي قبلي نشان داده بود که تزريق خون موشهاي پير به موشهاي جوان قدرت يادگيري و درک آنها را کاهش ميدهد .ولي اين کشف جديد اولين موردي است که يک روند معکوس را ثابت ميکند :يعني تزريق خون جوان ميتواند از ادامه اختاللهاي مغزي وابسته به طول عمر ،جلوگيري کند. در مقالهاي نوشته «توني ويس کوراي» از دانشگاه استنفورد و «سال ويلدا» از دانشگاه کاليفرنيا که در شماره اخير مجله «نيچر مديسين» منتشر شده است ،مسئوالن اين پژوهشهاي جديد دو روش انتقال خون موشهاي جوان به موشهاي پير را تشريح کردهاند. خبرگزاري رويترز ميافزايد که آنها در يک روش پالسماي خون موشهاي سه ماهه (که موش بالغ و جوان است) را به موشهاي 18ماهه که تقريبا به پايان عمر خود رسيدهاند ،تزريق کردند .در روش دوم با استفاده از عمل جراحي سيستم گردش خون يک موش جوان را به موش
در حاليکه هنوز شمار زيادي از مردم جهان به دليل نبود يا کمبود غذا جان خود را از دست ميدهند ،گروهي ديگر به دليل پرخوري يا تغذيه نامناسب ميميرند .سازمان بهداشت جهاني ميگويد تغذيه بد خطري بيش از مصرف نيکوتين دارد. کارشناسان سازمان ملل متحد ميگويند تغذيه نامناسب در حال تبديل شدن به يکي از عمدهترين خطرات تهديدکننده سالمتي انسانهاست .مارگارت چان ،مديرکل سازمان بهداشت جهاني ،هشدار داده است که بخشي از جهان به معناي واقعي کلمه در حال بلعيدن مرگ هستند. او در جريان افتتاحيه شصت و هفتمين مجمع بهداشت جهاني در ژنو گفت ،در حالي که در بسياري از کشورهاي جهان گرسنگي و سوءتغذيه جان انسانها را تهديد ميکند ،در شماري از کشورهاي ديگر بيماريهاي ناشي از مصرف زياد مواد غذايي ناسالم موجب بروز مشکالت جدي و خطرناک شده است؛ مشکالتي که به گفته خانم چان هزينههاي سرسامآور درماني را به دنبال دارند. مديرکل سازمان بهداشت جهاني به شدت از اين امر انتقاد کرد که غذاهاي آماده و نوشيدنيهاي حاوي شکر همهجا به راحتي و با قيمت ارزان در دسترس مصرفکنندگان است .وي همچنين افزايش چاقي ميان کودکان را نگرانکننده دانسته و از تشکيل کميتهاي ويژه براي مبارزه با اين معضل خبر داد. کارشناسان اين کميته قرار است تا اوايل سال 2015 ميالدي توصيههاي خود را تدوين کرده و در اختيار مسئوالن سازمان بهداشت جهاني قرار دهند. اوليويه دي شاتر ،گزارشگر ويژه سازمان ملل در امور
مربوط به حقوق تغذيه ،نيز وضعيت کنوني تغذيه در جهان را هشداردهنده خواند و اعالم کرد که خطر تغذيه نامناسب در حال حاضر بيش از سيگار کشيدن است. او خواستار ايجاد توافقي بينالمللي در جهت مبارزه با مواد و عادات غذايي شد که ظرفيت ايجاد بيماري در انسانها را دارند .به گفته آقاي دي شاتر وجود يک کنوانسيون جهاني در جهت حمايت و ترويج تغذيه سالم ضروري است. شصت و هفتمين مجمع سازمان بهداشت جهاني به بررسي راهکارهايي براي حل معضالتي نظير بيماريهاي غيرواگيردار همانند ديابت ،سرطان ،بيماريهاي قلبي و عروقي و چاقي پرداخته است .تحقيقات نشان دادهاند که بسياري از اين بيماريها ناشي از تغذيه ناسالم هستند. اوليويه دي شاتر تأکيد کرد که با عادات نادرست غذايي نيز بايستي به همان شدت و جديتي برخورد شود که با مصرف نيکوتين مبارزه ميشود.
سرعت ذوب يخهاي قطب جنوب دو برابر شده
12
بعضي از دانشمندان افت سطح يخ در هر سه ناحيه قطب جنوب _ ناحيه غربي ،شرقي و شبه جزيره قطب جنوب _ را بهترين شاهد آثار گرمايش زمين توصيف کردهاند. بر اساس تازهترين ارزيابي به طور متوسط ساالنه حدود 160ميليارد تن يخ در قطب جنوب آب ميشود ،که دو برابر دهه قبل است که اولين بار اندازهگيري شد. به اين ترتيب قطر پوسته يخي قطب ساالنه حدود دو سانتيمتر افت ميکند و سطح آب درياهاي جهان به اندازه تقريبا نيم ميليمتر باال ميآيد. کاهش يخ در ناحيه غربي بيش از هر جاي ديگر قطب جنوب است. شش يخچال در اين ناحيه هم اکنون در حال انقباضي سريع هستند که ناشي از جريان آب گرم اقيانوس است که خود ناشي از تغييرات آب و هوايي است. به گفته دانشمندان اگر هر شش يخچال به طور کامل آب شوند سطح آب درياهاي جهان به ميزان 1.2متر باال خواهد آمد. البته اين در مقايسه کل يخي که در قطب جنوب نهفته است زياد نيست .اگر قرار بود همه اين يخ آب شود سطح آب درياها به اندازه 58متر باال ميآمد. پژوهشگران ميگويند که قطب جنوب در مجموع از بعضي آثار گرمايش زمين در امان مانده است ،بنابراين مهم است که هر تغييري در آنجا به دقت زير نظر گرفته شود. دو تحقيق ديگر در مورد يخهاي بخش غربي قطب جنوب منتشر شده است .يکي از آنها نشان ميداد که روند انقباض يخچالهاي غربي قطب جنوب اکنون برگشت ناپذير شده است.
بزرگترين دايناسور جهان در آرژانتين پيدا شد دانشمندان در پي بررسيهاي سه ساله با کمک يک ماهواره پيشرفته ميگويند که سرعت نابودي يخهاي قطب جنوب شدت يافته ،پديدهاي که به گفته آنها اگر ادامه يابد يا تشديد شود ميتواند عواقبي جدي براي سطح آب درياهاي جهان داشته باشد.
بهتازگي در آرژانتين بزرگترين دايناسوري که تا کنون بر روي کره زمين زندگي ميکرده کشف شده است .بنا به گفته ديرينهشناسان ،ارتفاع اين دايناسور غولآسا 20 و طول آن 40متر و وزنش برابر با مجموع وزن 14فيل آفريقايي بوده است.
13 دنباله از صفحة قبل استخوانهاي اين دايناسور توسط دهقاني در کويري که در فاصله 250کيلومتري در غرب شهر «ترولو» در جنوب کشور آرژانتين قرار دارد ،پيدا شده است.
اين دهقان متوجه ميشود که يافته وي چيزي غيرعادي است ،به همين دليل به کارشناسان موزه ديرينه شناسي در آن منطقه خبر يافتن استخوانهاي قديمي را ميدهد. پس از آن ،گروهي محقق شروع به جستجوي استخوانهاي ديگر ميکنند و سرانجام موفق به کشف 150قسمت استخوان ميشوند .به گفته يکي از اين محققان ،اندازه اين استخوانها نشان ميدهد که اين نوع دايناسور ،بزرگترين موجود زندهاي بوده که تا کنون روي کره زمين زندگي کرده است. بزرگترين استخواني که از اين دايناسور پيدا شده است ،استخوان ران است که از آن به عنوان اساس و پايه اندازهگيريها استفاده ميشود. به گفته دانشمندان اين يافته يک گنج است ،زيرا باقيماندهها تقريبا صحيح و سالم بودهاند؛ اتفاقي که معموال به ندرت رخ ميدهد. بزرگترين دايناسوري که پيش از اين يافت شده بود ،نامش آرژانتيناسور بود .باقيماندههاي آن نيز در پاتاگونيا در جنوب آرژانتين پيدا شده بود .نخست محققان وزن اين دايناسور را حدود 100تن تخمين زده بودند اما پس از بررسيهاي بيشتر اين تخمين را صحيح کردند ،زيرا وزن اين دايناسور تنها 70تن بود. اما اين بار احتمال اشتباه دانشمندان بسيار کم است. اين دايناسور يافت شده حدود 95ميليون سال پيش در پاتاگونيا زندگي ميکرده است .دانشمندان ميگويند اين فسيل ،متعلق به يکي از گونههاي تايتاناسورهاست که گياهخوار بودند و در دوره کرتاسه زندگي ميکردند. دانشمندان هنوز نامي براي اين دايناسور غولآسا انتخاب نکردهاند .آنها قصد دارند اسمي را انتخاب کنند که هم نمايانگر بزرگي اين دايناسور و منطقهاي که در آن پيدا شده باشد و هم نشاني از دهقاني داشته باشد که آن را پيدا کرده است.
راز موفقيت رژيم غذايي مديترانهاي: روغن زيتون و ساالد
پژوهشگران ميگويند دليل سالمت رژيم غذايي مديترانهاي ،روغن زيتون و ساالد مرکب از سبزيجات تازه است .اين پژوهشگران در مصاحبهاي با مجله «تحقيقات آکادمي ملي علوم» گفتند که ترکيب اين مواد غذايي در دستگاه گوارش نيترواسيد چرب توليد ميکند که فشار خون را کاهش ميدهد. در تحقيقاتي که روي موشها صورت گرفته مشخص شده است که چربي غيرفشرده و سبک روغن
June 2014 خرداد 1393
هوشنگ سيحون درگذشت
خود پرداخت .او سال 1949به درجه دکتراي هنر رسيد. سيحون در بازگشت به ايران در 23سالگي نخستين اثر معماري خود را که بناي يادبودي بر آرامگاه بوعلي سينا بود طراحي کرد .او همچنين طراحي ساختمانهاي سازمان نقشهبرداري کل کشور ،کارخانه آرد مرشدي ،مجتمع آموزشي ياغچي آباد ،سينما آسيا ،سينما سانترال ،کارخانه کانادادراي (زمزم فعلي) در تهران و اهواز و حدود 150پروژه مسکوني خصوصي را بر عهده داشته است. سيحون در سالهاي فعاليت خود عضو شوراي ملي باستانشناسي ،شوراي عالي شهرسازي، شوراي مرکزي تمام دانشگاههاي ايران و کميته بينالمللي ايکوموس وابسته به يونسکو بود و به مدت 15سال مسئوليت مرمت بناهاي تاريخي ايران را برعهده داشت. سيحون در کنار معماري به نقاشي از مناظر و روستاهاي ايران ميپرداخت و نمايشگاههايي از آثار خود را در ايران و در خارج از ايران برپا کرد. او بين سالهاي 1341تا 1347رئيس دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بود و در اين دوران رشتههاي موسيقي و هنرهاي نمايشي را به رشتههاي درسي افزود. سيحون بيش از دو دهه بود در ونکوور زندگي ميکرد و شهروند افتخاري فرانسه نيز بود.
هوشنگ سيحون معمار ،طراح ،نقاش ،مجسمهساز و رئيس پيشين دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران از دنيا رفت .او بر اثر کهولت سن در ونکوور در کانادا درگذشت و هنگام مرگ 93ساله بود. از سيحون به عنوان «مرد بناهاي ماندگار» ياد ميشود. از ميان پروژههاي طراحي و ساخته شده او ميتوان به آرامگاه خيام ،کمالالملک ،بوعلي سينا ،نادرشاه افشار، کلنل محمدتقي خان پسيان و دهها مقبره و آرامگاه ديگر و نيز طراحي بناي «موزه توس» در سال 1347و همچنين ساختمان بانک سپه در ميدان توپخانه تهران اشاره کرد. هوشنگ سيحون در سال 1299در تهران در خانوادهاي آشنا با موسيقي به دنيا آمد .پدربزرگ او ميرزا عبداهلل فراهاني از پيشگامان موسيقي سنتي ايران بود .مادر او مولود خانم از نوازندگان تار و سه تار و دايي او احمد عبادي استاد سهتار بود. سيحون پس از پايان تحصيل معماري در دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران ،به دعوت آندره گدار رئيس اداره باستانشناسي وقت ايران براي ادامه تحصيل راهي پاريس شد و در مدت حدود سه سال در دانشسراي عالي ملي هنرهاي زيباي پاريس (بوزار) به تکميل دانش معماري
زيتون با نيترات موجود در سبزيجات تازه ترکيب ميشود. پژوهشگران ميگويند که ترکيب ميوههاي روغني مثل بادام، گردو و فندق و همينطور آووکادو با سبزيجات نيز نتيجه مشابهي دارد. رژيم غذايي مديترانهاي که از پخت و پز و غذاهاي مرسوم در کشورهايي مثل اسپانيا ،ايتاليا و يونان سرچشمه گرفته است، از مدتها پيش به عنوان يک رژيم غذايي سالم تلقي ميشد که در بهبود سالمت عمومي و به خصوص سالمت قلب نقش مهمي ايفا ميکند. رژيم غذايي مديترانهاي در حالت ايدهآل حجم زيادي از سبزيجات تازه ،ميوه ،غالت سبوسدار ،روغن زيتون و ميوههاي روغني مثل گردو و بادام را شامل ميشود و به جاي استفاده افراطي از گوشت قرمز ،چربي حيواني و کره معموال در آن گوشت مرغ و آبزيان مصرف ميشود. هر کدام از عناصر رژيم غذايي مديترانهاي فوايد خاص خود را دارند ولي پژوهشگران در جستجوي اين نکته بودهاند که چرا ترکيب اين عناصر روي هم رفته يک رژيم غذايي سالم را تشکيل ميدهد؟ پروفسور فيليپ ايتن و همکارانش در دانشگاه لندن و دانشگاه کاليفرنيا معتقدند که ترکيب شدن عناصر گوناگون اين رژيم غذايي نيترو اسيد چرب را توليد ميکند. در اين پژوهش که بخشي از هزينه آن را «بنياد قلب بريتانيا» تامين کرده ،پژوهشگران با استفاده از موشهايي که با مهندسي ژنتيک پرورش يافتهاند ،تاثير نيترواسيد چرب را روي اين جانوران بررسي کردند .مشخص شد که اين ماده با متوقف کردن ترشح آنزيمي به نام اپوکسيد هيدروالسه (هيدروليس) فشار خون را کاهش ميدهد. پروفسور ايتن مسئول اين پژوهش گفت ،همين آنزيم در دستگاه گوارش انسان نيز وجود دارد و به نظر ما تاثير اين ماده روي بدن انسان نيز به همين شکل است .اين نکته مشخص ميکند که چرا رژيم غذايي مديترانهاي با وجودي که خود شامل انواعي از چربيهاست ولي در مجموع يک رژيم غذايي سالم است. پروفسور اتين ميافزايد ،در رژيم غذايي مديترانهاي هم چربي وجود دارد و هم نيترات که پس از ترکيب شدن با يکديگر نيترو اسيد چرب را توليد ميکنند .اين ترکيب در حقيقت يک سيستم حفاظتي طبيعي براي بدن است و اگر بتوانيم در اين زمينه تحقيقات بيشتري انجام دهيم شايد بتوان از همين ترکيب شيميايي طبيعي داروهايي براي فشار خون و پيشگيري از امراض قلبي توليد کرد. به گفته او در آينده نزديک قرار است آزمايشهاي مشابهي در مورد انسان نيز انجام شود. دکتر سانجاي تاکرار از «بنياد قلب بريتانيا» گفت ،اين پژوهش جالب نشان ميدهد که چرا رژيم غذايي مديترانهاي براي سالمت انسان مفيد است .نقش اين رژيم غذايي در کاستن از فشار خون و در پيشگيري از امراض قلبي يک عامل مهم است ولي براي ثابت کردن تاثير آن روي بدن انسان بايد تحقيقات بيشتري صورت بگيرد.
13
«گرانترين» جدايي تاريخ
بر اساس حکم دادگاهي در ژنو همسر «ديميتري ريبولولف» ميلياردر روسي پس از جدايي از شوهر خود ميتواند مبلغ 4.5ميليارد دالر سهم از ثروت او را دريافت کند. با اين حساب اين جدايي که تقريبا دو برابر بيشتر از رکورد قبلي هزينه داشته است ،گرانترين در تاريخ معاصر به شمار ميرود. پيش از اين گفته ميشد که جدايي آلک ويلدنستين، ميلياردر فرانسوي از همسرش با 2.5ميليارد هزينه براي شوهر ،گرانترين بوده است. شش سال مبارزه حقوقي «الينا ريبولولفا» در نهايت موجب شد دادگاه به نفع اين بانو راي داده و مبلغ چهار ميليارد فرانک سوئيس به عالوه حق سرپرستي دختر 13 سالهاش را به وي اعطا کند .البته آنطور که در گزارشها آمده ،شوهر ناراضي اين خانم همچنان تا مدتي فرصت خواهد داشت که به حکم دادگاه اعتراض کند. ريبولولفا در سال 2008درخواست طالق خود را تسليم دادگاه کرد و همان وقت موفق شد از دادگاه حکمي بگيرد که به موجب آن بخشي از داراييهاي ريبولولف مسدود شود، داراييهايي که شامل بزرگترين سهم مالکيت باشگاه فوتبال فرانسوي «آث موناکو» 295 ،ميليون دالر سهام بانک قبرس و خانهاي 95ميليون دالري در فلوريدا بود که اين آخري را از دانالد ترامپ خريداري کرده بود. همسر سابق ميلياردر روس از شوهر پيشين خود در اياالت متحده آمريکا شکايت کرد و او را متهم کرد که تالش ميکرده يکي از امالک خود در ايالت فلوريدا و يک پنتهاوس 88ميليون دالري در محله منهتن نيويورک را، از بيم همسرش ،از ديد مقامهاي قضايي مخفي نگاه دارد. الينا ريبولولفا و شوهر سابقش در دوران زناشويي چندين ملک ديگر را نيز خريداري کرده و به مجموعه عظيم داراييهاي خود افزوده بودند .تنها يک سال پيش دختر بزرگتر اين زوج سابق ،به نام اکاترينا در کشور يونان جزيره
تفريحي «سکورپيوس» را خريداري کرده بود .اين جزيره همان جايي بود که سالها قبل در دهه 1960ميالدي ارسطو اوناسيس ،ميلياردر فقيد ،با ژاکلين کندي پيوند زناشويي بست. اکاترينا جزيره سکورپيوس را از «آتنا اوناسيس روسل» ،نوه 28ساله اوناسيس و تنها بازمانده اين سرمايهدار معروف خريد. ديميتري ريبولولف که خود در موناکو زندگي ميکند قبال” يک پزشک بوده و بخش اعظم ثروت 8.8ميليارد دالري خود را از محل فروش سهم شرکت توليد کود «اورالکالي» بدست آورد.
سيگار الکترونيکي به ترک سيگار کمک ميکند
مطالعهاي در بريتانيا نشان ميدهد احتمال موفقيت در ترک سيگار براي کساني که به سيگارهاي الکترونيکي روي ميآورند بيشتر از کساني است که فقط به اراده شخصي تکيه ميکنند يا از آدامس يا پچ نيکوتيندار استفاده ميکنند. اين مطالعه که بر روي شش هزار نفر انجام شد، نشان داد که يک پنجم آنها با کمک سيگارهاي الکترونيکي دخانيات را ترک کردهاند .اين 60درصد بيشتر از کساني بود که به ساير شيوهها متوسل شده بودند. تيم محققان «يونيورسيتي کالج» لندن گفته است که به طور محتاطانه به اثر مثبت سيگارهاي الکترونيکي خوشبين است. پروفسور رابرت وست که در اين مطالعه نقش داشته گفته است« ،ميزان مصرف سيگار در حال پايين آمدن است و درصد افرادي که سعي دارند سيگار را ترک کنند بيشتر شده است و در عين حال ،نسبت کساني که از سيگار الکترونيکي استفاه ميکنند اما قبال سيگار نکشيدهاند خيلي
14 دنباله از صفحة قبل خيلي پايين است .بر اساس مشاهداتمان در مورد درصد ناکامي در ترک سيگار ،ما تقريبا مطمئنيم که آثاري که در کمک سيگار الکترونيکي به ترک سيگار مشاهده کردهايم احتماال ماندگار خواهد بود». مصرف اين سيگارها در سالهاي اخير به شدت افزايش يافته به طوري که هم اکنون دو ميليون نفر در بريتانيا از آن استفاده ميکنند که سه برابر دو سال پيش است .در اين سيگارها بخار آب آميخته به نيکوتين استنشاق ميشود. اما اقبال از آنها به معني اين نيست که سوالي در مورد ايمني آنها وجود ندارد .اخيرا مطالعات زيادي وجود داشته که فوايد آنها را زير سوال برده و حتي به خطرات احتمالي آنها اشاره کرده است. از جمله سازمان مواد دارويي و غذايي آمريکا «اف. دي.اي» ،اخيرا اعالم کرد که عوارض جانبي اين محصوالت براي سالمتي هنوز به خوبي معلوم نيست و بنابراين رشد شديد عرضه و تقاضا در اين بازار نيازمند نظارت بيشتر است. به هر حال بسياري از کارشناسان ميگويند هر چند مطالعات بيشتري الزم است ،اما خطر اين سيگارها احتماال کمتر از سيگارهاي معمولي است.
تلسکوپ فضايي هابل بازنشسته ميشود
تلسکوپ فضايي هابل نزديک به نيم قرن دادهها و تصاوير بيشماري از فضا به زمين فرستاد .به تازگي نمايشگاهي از دستاوردهاي تلسکوپ هابل در «موزه هوا و فضا» در واشينگتن برپا شده که نشان ميدهد موفقيتهاي چشمگير اين تلسکوپ چطور راه را براي تعمير آن در مدار زمين باز کرد. تلسکوپ هابل در سال 1990و سوار بر شاتل «ديسکاوري» به فضا پرتاب شد .اما از همان ابتدا مسئوالن کنترل مأموريت شاتل با وضعيتي نامنتظر رو به رو شدند :تصاويري که هابل از فضا ميفرستاد از وضوح کافي برخوردار نبود .داگالس بروم مدير برنامه تلسکوپ فضايي هابل اين خبر ناگوار را به اعضاي گروه داد« ،در نهايت به اين نتيجه رسيديم که دوربين هابل انحراف کانوني شديدي دارد». معني حرفش اين بود که لبه بيروني آينه اصلي هابل زيادي تقريبًا به اندازه يک پنجاهم ضخامت موي سر انسان صاف شده بود .دو سال بعد شاتل در مأموريت ديگري يک دوربين ديگر برد تا دوربين معيوب را عوض کند .ابزار جديد مجهز به لنزهاي اصالحي به اختصار «کوستار» نام گرفت و فضانوردان آن را روي تلسکوپ نصب کردند .ديويد دوورکين مسئول ارشد «موزه هوا و فضا» ميگويد« ،کوستار آينهها را در اشعه نوري قرار داد و جهت نور را براي ديگر ابزارها تصحيح کرد». تصاوير تلسکوپ فضايي هابل به مرور زمان بهتر و واضحتر شدند و دادههاي دريافتي از آن به فضانوردان امکان داد که اين واقعيت را تأييد کنند که کائنات رو به گسترش دارد و سن آن بين 13تا 14ميليون سال برآورد ميشود. اين تلسکوپ فضايي قدرتمند راهگشاي اکتشافات بسيار مهمي هم بوده است« ،درک مناطق شکلگيري ستارگان ،نحوه شکلگيري ستارگان از گاز و غبار؛ و اينک، توانايي هابل براي ديدن عمق پرتوهاي مادون قرمز با قدرتي بسيار بيشتر از پيش به ما کمک ميکند تا ابرهايي
June 2014
14
خرداد 1393
را که با غبارها و گازهاي فضايي ترکيب ميشود و ستارهها را شکل ميدهد با دقت بينظيري ببينيم». اينک تلکسوپ فضايي هابل به پايان مأموريتش در فضا نزديک ميشود و راه را براي تلسکوپ فضايي ديگري به نام «جيمز وب» باز ميکند .تلسکوپ جديد که قرار است سال 2018به فضا پرتاب شود ،بيش از هابل طيفهاي نور را خواهد کاويد و آينه اصلياش پنج برابر بزرگتر از آينه هابل است. تلسکوپ فضايي هابل سال ديگر بيست و پنج ساله خواهد بود ،ولي هنوز قدرت و کارآيي خود را حفظ کرده است .دانشمندان اميدوارند تا زماني که تلسکوپ «جيمز وب» به فضا پرتاب ميشود ،هابل به عمر مفيدش ادامه دهد ،تا هر دو به صورت همزمان در فضا قرار داشته باشند و در تقابل با يکديگر سنجيده شوند. قرار نيست تعميرات و بهينه سازيهاي ديگري براي هابل انجام شود .اجزا و دستگاههاي آن کم کم از بين ميرود و تا جايي که به کلي از کار بيافتد ،همچنان در مدار زمين گردش خواهد کرد تا جايي که از مدار خارج شود و با حرکاتي مارپيچي به سوي زمين حرکت کند. در آن موقع ،يک روبات مأموريت خواهد يافت تا هابل را به جو زمين و به جانب اقيانوس هدايت کند .اين پايان مأموريت هابل خواهد بود. اما تا آن زمان ،هابل به کارش ادامه ميدهد و تصاوير خيره کنندهاي از فضا براي ستارهشناسان و مردم ارسال ميکند.
ديابت و تغذيه
محققان ميگويند براي کنترل عوارض ديابت نوع دو ،شايد بهتر باشد که به جاي خوردن چندين وعده غذاي کم ،فقط به خوردن صبحانه و نهار بسنده کنيد. محققان در پراگ داوطلبان را به دو گروه 27نفره تقسيم کردند و به هر دو آنها روزانه غذايي با 1700 کالري دادند. اما فرقشان اين بود که اين کالري براي يک گروه در دو وعده روزانه تقسيم شده بود و براي گروه ديگر در شش وعده .آنان دريافتند که داوطلباني که دو وعده در روز ميخوردند بيشتر از گروه ديگر وزن کم کردند و قند خونشان هم افت کرد.
کارشناسان ميگويند اين مطالعه مؤيد شواهد موجودي است که ميگويد وعدههاي کمتر اما بزرگتر راه بهتري براي تغذيه است. دکتر هنا کاليووا از اين موسسه نتايج را بسيار خرسندکننده توصيف کرد .او گفت بيماراني که دو وعده يعني صبحانه و نهار خوردند بعدا در ساعات عصر کمتر گرسنه ميشدند .در مقابل کساني که شش وعده در روز غذا خوردند ،احساس سيري نميکردند که غيرمنتظره بود. ديابت نوع 2زماني اتفاق ميافتد که بدن انسولين کافي توليد نميکند يا سلولهاي بدن به انسولين واکنش نشان نميدهند .از آنجا که انسولين ميزان قند خون را کنترل ميکند ،اين وضع باعث افزايش شديد قند ميشود. اگر اين شرايط درمان نشود ميتواند به بيماري قلبي و سکته مغزي ،آسيب ديدن عصبها ،حساس شدن چشم به نور و بيماري کليوي منجر شود. توصيه جاري در بريتانيا براي مبتاليان به ديابت دو اين است که سه وعده غذا و در ميانه روز تنقالت سالم مصرف کنند. تحقيق تازه توسط دانشمندان در موسسه «کلينيکال اند اکسپريمنتال مديسين» در پراگ انجام شد و محققان ميگويند که براي تاييد قطعي اين يافتهها بايد مطالعات بزرگتري انجام شود.
ظريف ،روحاني و خامنهاي در سياست خارجي
علي افشاري تفسير سياست خارجي دولت حسن روحاني ،تعيين و ارزيابي خط تقابل و سازگاري با غرب و به طور کلي تبيين رويکرد سياست خارجي دولت يازدهم امر راحتي نيست. اين دولت آشکارا در مقايسه با ديدگاههاي اوليه دولت احمدينژاد و نظرات رهبري و اصول گرايان ،رويکرد بازتري به غرب و فعاليت در چارچوب نظم بينالمللي دارد. اما در عين حال بررسي عملکرد وزارت خارجه در هشت ماه گذشته و مواضع روحاني در سياست خارجي تفاوتهاي قابل مالحظهاي با ديدگاه معتقد به سياست خارجي باز و تعامل گرا با غرب و جامعه جهاني را نشان ميدهد .اين دولت را ميتوان در چارچوب سياستهاي حکومت و بخش اصول گراي آن نزديکترين ديدگاه به تعامل با غرب دانست .اما رويکرد آن با ديدگاه اصالح طلبان تفاوت داشته و در مقايسه با آنها نگاه بستهتر و انقباضي را دنبال ميکند. موضع گيري وزارت خارجه بعد از تدوين و تصويب قطعنامه ايران اتحاديه اروپا در اين خصوص روشنگر است. فرازي از سخنان مرضيه افخم چنين است« :لزوم احترام و درک پارلمان اروپا نسبت به باورهاي ديني ،تاريخي و فرهنگي کشورها امري اجتناب ناپذير بوده و پارلمان اروپا براي کمک به رفع دغدغه حقوق بشري در سطح جهان بطور اساسي و بنيادين مانع شود که حقوق بشر به عنوان ابزاري سياسي مورد استفاده قرار گيرد ....جمهوري اسالمي ايران با الهام از تعاليم ديني و اسالمي ،حفظ و رعايت حقوق شهروندان و ارتقاء حقوق بشر را بطور جدي دنبال ميکند و طرح ادعاهاي يک طرفه؛ بياساس و غير مستند در اين زمينه مطمئنا کمک کننده نخواهد بود». محمد جواد ظريف ،وزير خارجه ايران ،نيز در ديدار با اعضاء کميسيون سياست خارجي و امنيت ملي مجلس گفت: «پارلمان اروپا در شان و جايگاه اخالقي نيست که بتواند در رابطه با وضعيت ديگر کشورها اعالم نظر کند .اين پارلمان، جايگاه اندکي در مناسبات درون اروپائي و پايگاهي بسيار حاشيهاي در مناسبات بينالمللي دارد و لذا در موقعيتي قرار ندارد که بدان توجه چنداني شود و در سطح و حدي نيست که اين ميزان در مورد آن بحث صورت گيرد. واضح است که پارلمان اروپايي به لحاظ وزن سياسي و حقوق و تاريخچه اخير در اروپا نه تنها در گذشته تاريخي اين قاره بلکه حتي در دو دهه گذشته ،به ويژه کشتارهايي که در دهه 90ميالدي در بوسني و منطقه بالکان رخ داد ،رفتاري که در درون اروپا نسبت به خارجيان و مسلمانان ميشود و نيز برخورد با تقاضاي عضويت کشورهاي مسلمان ،فاقد مشروعيت و مقبوليت در وعظ ديگران نسبت به رعايت حقوق بشر است». اين موضع گيريها تفاوتي با موضع گيري جناحهاي اصول گرا و دولت احمدينژاد ندارد. مصاحبه آقاي ظريف با روزنامه «اطالعات» دريچههاي بهتري را براي فهم ذهنيت حاکم بر دستگاه ديپلماسي کشور فراهم مينمايد .بخشهايي از سخنان او در ادامه ذکر ميشود« :اگر روزي نظام ،يعني در راس آن رهبري تصميم بگيرد و بعد در چارچوب بدنه اجرايي کشور عملياتي شود و حتمًا با مجوز رهبري گفتوگو ميشود ،اما فع ً ال مجوز کلي رهبري ،گفتگو درباره موضوع هستهاي است والغير و ما هم
به اين متعهد هستيم؛ وگرنه ما با آمريکا مشکالت ديگري داريم و آنان هم مشکالت ديگري با ما دارند .آنان ممکن است راجع به مشکالتشان بخواهند با ما صحبت کنند؛ ما اما هنوز چنين تصميمي نگرفتهايم .اگر روزي تصميم بگيريم که با آمريکا مذاکره کنيم درباره موضوعات مورد تمايل خودمان است نه موضوعاتي که آنان صرفا روي ميز بگذارند». او در همين مصاحبه ميگويد« ،من موضوع برنامه هستهاي ايران را بهانهاي براي پيگيري اهداف ديگري ميديدم به هر حال بازياي را تعريف کرده بودند و در اين بازي راحت بودند؛ چون برايشان تعريف شده بود و معلوم بود که ايران هم مخالفت ميکند در آن صورت آنها ميتوانند ايران را به عنوان تهديد امنيتي جلوه دهند؛ پروژهاي که در روابط بينالملل امنيتي سازي ميگويند .اين پروژه در طول چند سال اجرا شده بود ،البته گفتمان دولت گذشته هم به اين پروژه کمک کرده بود .نميخواهم دولت گذشته را نقد کنم .اما ما در جمهوري اسالمي به دليل سابقه تاريخي، بيشتر مشکالت را از بيرون ديدهايم و راه حل را هم در بيرون جستوجو کردهايم و اين خطر استراتژيک براي ماست .از اين رو است که مقام معظم رهبري بارها تکرار کردهاند که نگاهتان بايد به درون باشد .راه حل را بايد در درون نگاه کنيد؛ يعني ما با همه مشکالت بيروني بايد باز هم فقط نگاهمان به اين نباشد که اگر مشکل بيروني حل شد ،مشکالت ما حل ميشود .اگر مردم ميخواهند به من، تيم مذاکره کننده و به سياست خارجي کمک کنند ،بايد حتمًا تمرکزشان به حل موضوع از درون باشد و آنچه که مقام معظم رهبري و مجموعه مسئوالن نظام به عنوان اقتصاد مقاومتي مطرح کردند به معني اقتصاد رياضتي نيست؛ به معناي اقتصاد درونزاست». ظريف ادامه ميدهد« ،ما بايد بفهميم دنيا به کدام سمت ميرود ،بايد بفهميم که چگونه دنيا در حال تحول است نه براي اينکه خودمان را با آن تطبيق بدهيم ،بلکه براي اينکه بتوانيم از نقاط خالي اين دنياي در حال تحول استفاده بکنيم. در حوزههايي که مزيت نسبي داريم ،خودمان را مستقر کنيم؛ نهادينه کنيم .يک زماني دنيا ،دنياي متصلب دو قطبي بود و خيلي جاي خالي نداشت و زمين بازياش خيلي محدود بود .اما اکنون واقعًا شرايطي ايجاد شده است دولتها بسيار فراتر از قد و قوارهشان ميتوانند بازيگري داشته باشند؛ حتي فراتر از دولتها ،گروهها ،موسسات و شبکهها ميتوانند بازيگر باشند .حتي شبکههاي فراملي ،گروههاي مختلف يک اقليت قومي در کشورهاي مختلف وقتي جمع ميشوند به عنوان يک بازيگر جهاني عمل ميکنند و ميتوانند تاثيرگذار باشند ،افراد ميتوانند تاثيرگذار باشند».
دنباله در صفحة 38
16
June 2014 خرداد 1393
16
17
June 2014 1393 خرداد
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
17
18
June 2014 خرداد 1393
جايگاه فرح پهلوی در مبارزه ملت ايران برای آزادی و دمکراسی عليرضا نوریزاده بيست سالم بود و به لطف عباس پهلوان و تالشی که خستگی ناپذير مينمود در مجله «فردوسی» جائی نصيبم شده بود .پهلوان با دل سرشار از مهر ،سينهای به بزرگی دريا ،ما جوانهائی را که ميتوانستيم چريک شويم ،سر از اوين يا حتی زير خاک در آوريم ،ميدان داده بود که کارزارمان را با قلم به جای مسلسل و خنجر دنبال کنيم. در ميان آن جمع ده دوازده نفره همنسالنم (محمدرضا فشاهی ،احمد اللهياری ،مساعدها ،جالل سرفراز ،حسين منزوی ،اصغر واقدی ،مينا اسدی ،فروغ ميالنی و )...و ستار لقائی که قصه مينوشت ،من در کنار کار شعر با ترجمه شعر شاعران عرب و فلسطينی و سپس گزارش هفته و مطالب هنری و سياسی ،خيلی زود و در همان دوران دانشجوئی دانشکده حقوق ،شدم شاعر و نويسنده و روزنامه نگار جوان و هنگام برپائی کانون نويسندگان ،به عنوان جوانترين عضو کانون پذيرفته شدم. اينها را نوشتم تا بعد نقد نقاشی نوشتن من اسباب تعجب شما و به خصوص آشنايان تازهام نشود( .عالوه بر مجله «فردوسی» ،در دورانی که «به ما اجازه ندادند شعر عاشقانه بگوئيم» شعری که اصغر واقدی در زمان ممنوع القلم شدن عباس پهلوان و اخراج او و کابينهاش از مجله «فردوسی» به خاطر چاپ روی جلد عروسی شرمآور دوتن از آغازادگان وقت سروده بود ،در مجله «ماه نو» تقی مختارکه به ما از «فردوسی» رانده شدگان جا داده بود ،خيلی جدی نقد نقاشی را دنبال کردم). نقد نقاشی نوشتن که باعث آشنائی من با بسياری از نقاشان پير و جوان و گالریدارهای نيمه دوم دهه چهل خورشيدی و اوائل دهه پنجاه شده بود ،دنيای جديدی را برمن گشود .نقدها و مصاحبههايم در باره يا با ژازه طباطبائی، حسين زنده رودی ،منصوره حسينی ،چنگيز شهوق ،قاسم حاجیزاده ،اردشير محصص ،حسين قوللر ،استادانی چون فرشچيان ،حسين محجوبی ،مارکو گريگوريان ،جليل ضياپور، مرتضی مميز ،هانيبال الخاص ،دکترجواد مجابی ،ناصر اويسی ،معصومه سيحون ،عباس بلوکی فر ،غالمحسين نامی و عزيز همه زمانهايم ايران درودی و خانم افسانه بقائی مدير گالری نگار که با وجود آنکه فرانسوی بود فارسی را به سالست صحبت ميکرد و همه گاه با لبخند و مهر بسيار پذيرای من ميشد و دهها هنرمند ديگر ،اندک اندک به من امکان داد صاحب اسم و رسم شوم و به تمام نمايشگاهها و مناسبتهای مرتبط با نقش و نگار و نقاشان دعوتم کنند. روزی خانم بقائی به من تلفن کرد که فوری به گالری بيا ،فاصله گالری نگار تا دفتر مجله «فردوسی» در خيابان ثريا زياد نبود .پياده رفتم و خانم بقائی با ديدن من مرا به مردی خوش تيپ که حدود پنجاه سال داشت و بعدا فهميدم اديب هويدا و از اقوام نزديک مرحوم هويدا نخستوزير وقت است ،معرفی کرد و گفت ببين چطوری ميشه مشکل عليرضا رو حل کرد؟! من حيرت کردم .داستان چيست؟ لحظاتی بعد معلوم شد قرار است ملکه فرح به گالری بيايد و افسانه خانم لطف کرده اسم مرا به ماموری که از جانب ساواک مسئوليت چک کردن نام ميهمانان را دارد ،داده است و مامور روز بعد گفته اين فرد مورد اعتماد نيست و نبايد بيايد .افسانه بقائی اصرار ميکند و بعد به دوستش اديب هويدا که با بزرگان ساواک آشنائی داشت گفته بود کار اين جوان را درست کن! دلم ميخواهد او باشد. دو روز بعد کار ما درست شد و گمانم روز پنجشنبهای بود که ملکه آمد و من نيز در کنار ميهمانان سرشناس برای نخستين بار همسر پادشاه و مادر وليعهد ايران را از نزديک ديدم .ملکه با لباسی ساده و خيلی خودمانی با همه ما دست داد و بعد روی مبلی وسط گالری نشست و ما دورش جمع شديم چون قرار بود خبر مهمی را آن روز عنوان کند .لحظاتی گذشت تا اينکه او گفت برای کمک به نقاشان ايران ،گفتهام که در داخل بنای شهياد ،سالنی را به عرضه تابلوهای نقاشی هنرمندان ما اختصاص دهند و مسافرانی را که به صورت ترانزيت در مهرآباد سه چهار ساعتی توقف ميکنند با اتوبوس مخصوص به ديدن تابلوها بياورند .اگر در روز دو سه تا از مسافران ترانزيت از تابلوئی خوششان بيايد و آن را بخرند ،زمينه خوبی برای ياری رساندن به نقاشانمان فراهم خواهد شد و چه ديديد شايد هم اينکار باعث جهانی شدن آنها شود .روزنامه نگاران خيلی معتبرتر از من و همچنين خبرنگار صداوسيما سواالتی کردند که به نظرم خيلی بی
معنا و متملقانه آمد .من يکباره مثل تب زدگان پريدم وسط و گفتم خانم آيا گالری پيشنهادی شما در شهياد به روی همه باز است يا فقط عزيز کردهها؟ يکباره سکوت همه جا را گرفت و فقط ميشنيدم کسی در گوشم ميگويد علياحضرت، علياحضرت .تازه فهميدم چه گافی کردهام اما خود ملکه به دادم رسيد و با مالمت به رئيس دفترش که واژه علياحضرت را تکرار کرده بود گفت چکارش داری بگذار حرفشو بزنه .جوونه اينها توی دانشگاه خانمم به ما نميگن حاال او با احترام ميگه خانم ،چه عيبی داره (تقريبا مضمون حرفها همين بود). من سرخ شده بودم و دستپاچگی در همه وجودم آشکار بود .ملکه اسمم را پرسيد و اينکه چه ميکنم و در کدام مجله هستم .وقتی گفتم دانشجوی حقوقم و در مجله «فردوسی» کار ميکنم گفت چه خوب .من «فردوسی» را هر هفته میبينم و ايندفعه مقاله شما را حتما ميخونم .آنشب چنان تحت تاثير سادگی و خاکی بودن ملکه قرار گرفتم که داستان را اول به پهلوان و زندهياد نعمتاهلل جهانبانوئی مدير فردوسی و بعد به همه فاميل و دوست و آشنا گفتم . در لندن دانشجو بودم و چند سالی از برخورد گالری نگار ميگذشت .ملکه ايران ميآمد تا در مراسم افتتاح نمايشگاه آثار ايرانی (و اسالمی) شرکت کند .کنفدراسيون تظاهراتی برپا کرده بود تا هنگام ورود ملکه به «موزه آلبرت» محل نمايش بخشی از آثار ،عليه او و شاه که به لندن نيامده بود شعار بدهند و شايد هم گوجهای پرتاب کنند .من نيز آنجا بودم ولی به محض آشکار شدن موکب ملکه سرم را دزديدم و پشت سرها پنهان شدم .انگار باک داشتم که مبادا او ميان آنهمه سر و چشم مرا ببيند و آن روز گالری نگار را به ياد آورد .بعدها از اسد يکی از رفقائی که بعدتر فهميديم برای ساواک خبر چينی ميکند و خيلی توی کنفدراسيون يقه ميدراند شنيدم گوجه فرنگی و تخم مرغ هم به سوی ماشين ملکه پرتاب کردهاند . شاه ميرفت و ميدانستيم بازگشتی در کار نيست .و مگر همه همين را نميخواستيم؟ توی فرودگاه همراه دکتر بختيار بودم ،به عنوان دبير سياسی روزنامه «اطالعات» و انسانی که از خردی بختيار را ميشناخت و باورش داشت .شاه منقلب بود اما ملکه که کاله پوستی بر سر داشت همه قدرتش را به کار ميبرد که نشکند .با اين همه ،وقتی از پلههای هواپيما باال ميرفت حس کردم دل و جان و چشمش ميگريد .باالی پلهها لحظهای که برگشت دردهايش پيدا بود ولی گريه نه ،حال آنکه همسرش شاه مقتدر واقعا ميگريست. تصاويرش را ميديدم ،خسته ،آزرده ،با چشمانی پر از درد و دلشکستگی ،گاهی تنها و زمانی کنار بستر همسرش اما هيچ تصويری را نميديدی که نشانی از عجز و فرو ريختن داشته باشد. دو سال بعد من هم مثل او تبعيدی بودم با اين حساب که او ملکهای تبعيدی بود و من شاعر و روزنامه نگاری تبعيدی که هنوز ميتوانست حرفهايش را مثل گلولهای به سوی اهالی واليت فقيه پرتاب کند. چهار شاهزاده و شاهدخت را که از آسمان به زمين افتاده بودند در غياب پدرشان که در قاهره به خاک سپرده شد ،اداره کردن کار سختی است به ويژه آنکه دشمنت در پی توست و حکم مرگ همه شما را هم دادگاه ولی فقيه صادر کرده است .دوستانی که دستانتان را عسل زده بوديد و در گلويشان چکانده بوديد منهای انورالسادات ،برای جويدن قلبتان دندان تيز ميکردند .سلطانه آغای مسقطی که سلطنتش را مديون شما بود حاال برای نايب امام زمان عشوه ميفروخت و حسين بن طالل اردنی که جان و جهانش شما بوديد ،حاال اخوی را به ديدن سيد روحاهلل
ميفرستاد که ما هر دو از اهل بيتيم و من هاشمی پسر عم توی علوی هستم .حسن مغربی جدهاش زهرا را ناگهان کشف ميکرد و علوی تبار ميشد و بابت اقامت چند ماهه خاندان در کشورش ،صورتحساب ميفرستاد و از هديه شاه سعودی برای فرزندان شاه مرحوم ،دو ميليون دالر سهم خود را برميداشت تا خرج مجالس عيشش کند. انور سادات که رفت ،بار غربت سنگينتر شد و همزمان به عنوان ملکه سابقی که هنوز هم جوان بود و هم زيبا ،با فرزندانی که جوان بودند و ميل جوانی داشتند ،چه بايد ميکردی؟ دوربين پاپاراتزیها دنبالتان بود .کافی بود تصويری از بچهها به خصوص پسر بزرگت که وليعهد بود و ميخواست تاج مصادره شده را پس گيرد يا دخترانت در
يک شب نشينی در حال رقص يا سر به شانه کسی گذاشتن چاپ ميشد و بار مالمت از سوی رژيم که چه عرض کنم از سوی همان هموطنانی که اغلب واعظ غير متعظ هستند برشانههای در هم شکستهات سنگينی کند. اما هرچه بود توانستی آنها را حفظ کنی .بر جوانيت بند زدی و هيچکس تصويری از ترا حتی در لباس شنا نديد .نه به مردی لبخند زدی و نه صدای شاديت را کسی شنيد ،حتی وقتی دخترکت پرپر شد و هنوز چشمت خيس مانده پسرت نيز تنهايت گذاشت .خدا ميداند با چه قدرتی ،در نهان زار زدی و در آشکار برای سهراب پروين خانم و ندا آقاسلطان اشک ريختی . پيامهائی که از خانه پدری ميآيد تکانت ميدهد .حاال فرزندان همانها که مرگ برتو و همسرت سرداده بودند سالمت ميگويند ،در غمت ميگريند و با شاديهايت ،دلشاد ميشوند .حتی ناهيد دخترک چريک سالهای مرگ و آتش، حاال ميآيد و روزها همسفرت ميشود تا زندگيت را در غربت ،تصوير کند .روحانی دل چرکين از واليت جهل و جور و فساد ،از زندان پيامت ميداد که دختر عمو نواده فاطمه زهرا به ميدان بيا ،همه منتظرند. شگفتا که ملکه پيشين با آنکه ميداند از پهلویها او بيش از همه در داخل و خارج کشور اعتبار و محبوبيت دارد و سالهای غربت نه تنها از اعتبارش نکاسته بلکه هر روز به آن افزوده 35سال در حاشيه مانده است ،اگر چه گاه کارهای بزرگی هم کرده است .بسياری از مدعيان سلطنت طلبی که ميدانند حضور فعال او در صحنه ميتواند رويای برپائی يک اپوزيسيون همبسته را تحقق بخشد ،به خصوص که او به دنبال بر سرنهادن تاج موزهنشينش نيست ،غيبتش را چنين توجيه ميکنند که با بودن فرزندش در صحنه ،هر اقدامی از سوی او ميتواند به شاهزاده لطمه بزند و دوگانگی ايجاد کند .من اما هميشه به اينها گفتهام فرح پهلوی از آن مادران نيست که رقيب فرزندش شود ،بلکه فرزند او اگر هنوز بختی داشته باشد تنها در پرتو برپائی يک اپوزيسيون همبسته ،فعليت پيدا ميکند و مادر در اين ميان ميتواند زنجير به هم پيوستگی باشد. من خود چند نوبت با ايشان ديدار داشتهام که يکبار آن طوالنی و همراه با گفتگوئی جدی بود .وقتی که داستان آن روز گالری نگار را گفتم ،با همه تلخیهای روزگار و فراز و فرودهای زندگی ،يادشان آمد که جوانی آنروز خانمشان خوانده بود و حاال هم آن خانم و هم آن جوان با موهای سپيد در آرزوی دوباره ديدن خانه پدری ،به دوره کردن ديروز و امروز و هنوز مشغول هستند .اندوه به جان نشسته در سيما
18
و صدای ملکه پيشين آنقدر مشهود بود که با هيچ نکتهای حتی شيرين نمیتوانستی تغييرش بدهی .دو داغ جديد ،يک داغ سی و دو ساله و داغ بزرگتر از دست دادن وطن و تاج و تخت ،چندان است که تنها شايد در لحظه فرو بستن هميشه چشم به سردی نشيند. جالب اينکه در همه اين ديدارها من ذرهای خشم و کينه حتی نسبت به اهالی واليت فقيه در او نيافتم ،نسبت به مخالفان همسرش و رژيم پادشاهی ،لحظهای بغضآلود نديدمش حتی با شماری از بزرگان آنها نشست و برخاست داشته و دارد .واژه انتقام در فرهنگ او جائی ندارد ،اما برای همه مادرانی که جگر گوشههايشان در اين سی و پنج سال سربدار شده ،گلوله آجينشان کردهاند يا در جبهههای جنگ به خون نشستهاند گريسته است و همدردشان بوده است .چه کسی شايستهتر از او ميتواند برای همه مادر باشد ،خواهرانه غبار کين از دلها بشويد ،نماد آشتی ملی شود ،بی آنکه شاه باشد يا ملکه يا مادر وليعهد .او شايد تنها کسی است که بی استناد به مقام سابقش هم به رسميت شناخته ميشود . روزی که يکی از اقوامش در پی يک ترفند مالی و به باد دادن بخشی از ثروت پهلویها به عبای فالحيان آويخت و کتابی در عين بیاخالقی منتشر کرد که در آن نسبتهای دروغ و ناروا به ملکه پيشين داده بود و با آنکه کتاب را رژيم در ايران و خارج در تيراژ باال منتشر کرد ،هنوز هم پس از سالها نسخههای باد کردهاش ،بعضی جاها يافت ميشود. فرح ديبا (پهلوی) تنها فردی از خاندان سلطنتی پيشين ايران است که در بارهاش نتوانستهاند داستان بسازند و آنچه ساختهاند چنان جعلی بوده که حتی خود اهالی واليت فقيه نيز باورش نکردهاند .يک روحانی سرشناس از منسوبان مرحوم آيتاهلل خوئی ميگفت ،آقای خوئی معتقد به ورود زنان به سياست و قبول سمت نبود اما هميشه ميگفت اين خانم (فرح پهلوی) از جنس ديگری است .اگر شاه کار را به او واگذار کرده بود وضع ايران به اينجا نميکشيد .آيتاهلل کاظمينی بروجردی او را از زندان خطاب ميکند و ميدانم پيامهای بسياری از روحانيون ناراضی به دستش ميرسد. به گمان من او هزار بار از خانم مريم رجوی که به زور تبليغات مجاهدين مطرح ميشود نزد مردم ايران با اعتبارتر و از آن مهمتر محبوبتر است. اگر واقعا دليل امتناع او از حضور مستقيم در صحنه اپوزيسيون حضور فرزندش وليعهد سابق شاهزاده رضا پهلوی به عنوان نماد اپوزيسيون ملی مشروطه خواه در صحنه باشد ،به گمان من نه تنها ملکه فرح ميتواند پشت و پناه قدرتمندی برای او باشد ،بلکه محوريت يافتنش در نهايت ،به سود فرزند خواهد بود .شاهزاده رضا پهلوی سرمايه بالقوهای است که خيلیها ميخواهند فعليت يافتنش را در زمين خود ،به نفع خويش و در جهت مصالحشان، عملی کنند .به سه دهه گذشته نگاه کنيم و آدمهائی را که در کنارش بوده و رفتهاند بياد آوريم .بسياريشان به اين گمان که همسفری با شاهزاده ره به علی آباد ميبرد و آنها در نهايت آباد خواهند شد ،دنبالش بودهاند و بعد از مدتی راهشان را کج کردهاند ،به خصوص آنکه رضا پهلوی مثل دستگاه رجوی و برخالف قول رايج پول آنچنانی برای حقوق دادن به مشاوران و همکارانش ندارد .پس به مصلحت خود اوست که مادر را در به ميدان آمدن تشويق کند و خود راه سوء استفاده مدعيان سلطنتطلبی و مشروطهخواهی را از نام و جايگاه خود سد کند . مردم ايران در شرايط فعلی بيش از هرزمان در رژيم خشن جمهوری اسالمی به يک مادر نياز دارند که بتواند فرزندان رنج ديدهاش را از هر تيره و قومی ،هر دين و مذهبی و هر گويش و زبانی در پناه مهر خويش قرار دهد .زنی که سی و پنج سال هجران و غربت و ضربههای سهمگين از دست دادن تاج و تخت و همسر و دو فرزند و درد فرو افتادن هزاران تن از فرزندانش در ايران ،نه تنها از پايش در نياورده بلکه استوارتر و با استقامتترش کرده است ،کسی جز فرح پهلوی نيست . به همان سياق بيست سالگيم ميگويم خانم فرح پهلوی ،وقت به ميدان آمدن است ،ايران منتظر شماست.
19
June 2014 خرداد 1393
آزاديهاي يواشکي:
صداي اعتراض نهان و آشکار زنان؟
آزاده دواچي ،مدرسه فمينيستي «صفحه آزاديهاي يواشکي زنان» 1که به تازگي راه اندازي شده ،در مدت زماني اندک در فضاي مجازي و رسانهها بازتاب وسيعي داشته است. اين صفحه تمرکز خود را بر آزاديهاي ممنوع زنان در داخل ايران و مشخصا اعتراض به حجاب اجباري گذارده است و اين کار را به شکل انتشار تصويرهاي واقعي از زنان که گاه همراه با متنهاي کوتاه که تصوير را به صورت خيلي مختصر ،توضيح ميدهند ،به نمايش درآورده است. در طول اين مدت کوتاه ،اين صفحه ،نقدهاي مثبت و منفي فراواني را جذب کرده است .اين نقد و نظرها عموماَ در فضاي مجازي منتشر شدهاند ،اما ظاهرا اين صفحه توانسته در خارج از فضاي مجازي هم تاثيرگذار باشد چرا که يکي از امامان جمعه در خطبههاي نماز جمعه به حرکت برداشتن روسري هرچند غير مستقيم اشاره کرده است. به هرحال به نظر ميرسد که اين صفحه تا کنون موافقان و مخالفان زيادي پيدا کرده است .عدهاي از منتقدان نام اين صفحه را محل اشکال دانستهاند و معتقدند که مشروط کردن آزادي با کلمه «يواشکي» ،تناقضي آشکار است که سبب ميشود خود آزادي و مفهوم آن زير سئوال برود و از اين رو اين حرکت را آزادي نميدانند .نقد اين عده تاکيد بر معناي لغوي و مفهوم آزادي و بسط آن به شرايط امروز جامعه ايراني و نقش اين گونه صفحات مجازي است. عدهاي ديگر از منتقدان ،فضاي ايجاد شده را حرکتي مجازي و فاقد تاثيرگذاري ميدانند که به زودي در محيط حقيقي تاثير خود را از دست خواهد داد و نميتواند به جنبشي تاثيرگذار و مثبت تبديل شود .اما از سوي ديگر، به نظر موافقان ،اين صفحه توانسته است پتانسيلهاي اعتراضي زنان داخل کشور را نسبت به حجاب اجباري ،به خوبي بازنمايي کند .اين صفحه در پررنگتر کردن خواسته بسياري از زنان و عدم تمايل آنها به پوشش اجباري در ايران نيز موفق بوده است .موافقان اين صفحه با تاکيد بر حق آزادي و اختيار در پوشش ،آن را الگويي براي بسط اعتراض زنان عليه حجاب اجباري ميدانند . به نظر ميرسد هسته اصلي بحث ميان موافقان و مخالفان اين صفحه ،بر حجاب اجباري و نقش و ميزان توانايي اين صفحه در پررنگ کردن يا عدم توانايي آن در پيشبرد يک حرکتي مدني است .در واقع با نگاهي به نوشتهها و نظرات مختلف در خصوص اين صفحه ،نشان داده ميشود که مسئله اصلي بر حجاب زنان متمرکز شده ،چالشي که سالهاست به موضوع بحث ميان گروهها و نهادهاي داخل و خارج ايران تبديل شده است . در حقيقت اين دغدغهها و چالشها از زمان استقرار حجاب اجباري در ايران هم چنان برقرار بوده است ،اما هر بار فرم و شکل متفاوتي به خود گرفته است .عکسالعملهاي مختلف افراد نسبت به اين مسئله به خصوص حمله به
«ادمين» صفحه ،حمله به زناني که عکس خودشان را بي حجاب منتشر کردهاند و همينطور ايجاد صفحههايي مشابه با اسم يواشکي و از طرف مردان ،براي مسخره کردن اين حرکت نشان ميدهد که هنوز در جامعه کنوني بحث حجاب و تن زن به صورتي چالش زا باقي مانده است. بي شک ايده ايجاد صفحه «آزاديهاي يواشکي» ،به واسطه مطرح کردن دوباره بحث حجاب اجباري و نشان دادن اعتراض زنان به آن ،ايدهاي خالقانه و کارآمد است .از سوي ديگر بازتاب اين صفحه در رسانههاي غيرفارسي زبان که عموما با چاپ عکس زنان با در دست گرفت روسري و بدون حجاب منتشر شده است نشان ميدهد که در غرب همچنان کليشه زن مسلمان با نوع پوشيده در حجاب يا فراري از حجاب بازتوليد ميشود .با اين حال شايد بتوان نکته مثبت اين صفحه را نشان دادن الگوهاي متفاوتي از زن ايراني قلمداد کرد . زنان بسياري به اين پوشش اعتراض دارند و در عين حال اعتراض آنها نميتواند علني و آشکار باشد .تصاويري که عموما از زنان ايراني منتشر ميشود ،آنان را افرادي منفعل و محصور قلمداد ميکند ،اما تالش اين صفحه براي تعريف ديگر باره از زن ايراني در فضاي مجازي و غيره است .با اينکه حرکتي مثل روسري از سر انداختن و بي حجاب بودن در چند ثانيه را نميتوان به نوعي آزادي مطلق يا رسيدن به آن قلمداد کرد ،اما اين حرکت از آنجايي اهميت دارد که در کمترين مقياس خود ميتواند نشان دهد که زنان ايراني مخالف حجاب اجباري هستند .با توجه به فراگير شدن اين حرکت در فضاي مجازي ،ميتوان اينگونه تصور کرد که اين حرکت اعتراضي به حجاب بار ديگر جلوه و رنگ ديگري گرفته است و اين بار در فضاي مجازي به صداي اعتراض برخي از زنان ايراني به حجاب اجباري شده است. اما از سوي ديگر نقدي که به اين صفحه ميتوان وارد کرد ،محدود کردن آزادي به حجاب اجباري است .تجربه زنان به ويژه در سالهاي اخير نشان داده است که دغدغه بسياري از زنان ،لزوما حجاب يا همان حجاب ظاهري نيست ،بلکه مجموعه نظارتها ،کنترلها و سنتهايي است که حجاب و کنترلي بر زندگي و تن زنان ايجاد کرده است و به عنوان عاملي موثر در فرو کاستن ارزش و هويت زنان در جامعه همچنان به قوت خود باقي است. نقش سنت در کنترل تن زنان تا آنجا پيش ميرود که شرم و حيا را براي زنان معياري مثبت تلقي ميکند و هر نوع حرکت زنان را در اجتماع که بر خالف معيارها و ارزشهاي جامعه سنتي باشد سرکوب ميکند .در اين ميان سرکوب اميال و تمايالت زنانه را نميتوان ناديده گرفت ،با اين حال آن چيزي که تا کنون اين صفحه نشان داده ،فروکاستن معناي آزادي زنان تنها به يک عامل است . پسوند «يواشکي» در نام اين صفحه ،آزادي زنان در ايران را امري مسئلهدار و نه حاشيهاي ميداند ،اما از سوي ديگر جوانب مختلف در تببين آزادي زنان در جامعه
حقيقي را ناديده ميگيرد که نهايتا به فرو کاستن خواستههاي بخشهاي مهمي از زنان در ايران تبديل ميشود .از سوي ديگر تمرکز اين صفحه بر انتشار عکسهايي از زنان که بي حجاب گرفته شده است ،زنان در ايران را تنها به دو گروه مشخص يعني کساني که مخالف حجاب هستند و افرادي که موافق آن هستند تبديل ميکند .به اين ترتيب دوباره بخشي از زنان را که به اجباري بودن حجاب اعتقادي ندارند و موافق اختيار در حق پوشش هستند ،بازنمايي نميکند .از اين رو دوباره هويت و چالش آزاديهاي زنان را در رد يا قبول حجاب به خصوص براي رسانههاي غير فارسي زبان تبديل ميکند و از سوي ديگر با تشديد اين تضاد ،نميتواند قادر به ارائه الگوي مشخصي از تعريف آزادي زنان در جامعه کنوني ايراني باشد . در پايان ميتوان گفت که نگاهي به توجه رسانهها و ساير شبکهها به اين صفحه و استقبال زياد از آن به خصوص در داخل ايران ،اين دوگانگي اجبار و اختيار را روشن و شفاف نميکند، اما در عين حال قادر است از واقعيتي غير قابل انکار سرپوش بردارد که همان اعتراض قشر وسيعي از زنان به پوشش اجباري است. با وجود آنکه تا کنون کمپينها و فضاهاي مجازي زيادي به خصوص در «فيس بوک» در چند سال اخير با تمرکز بر مسئله حجاب ايجاد شده، اما تا به اينجا هيچ يک نتوانستهاند به يک کمپين تاثيرگذار ،مستمر و طوالني تبديل شوند .هر چند بدون شک ميتوان گفت که وجود چنين صفحات و حرکتهايي حتي اگر در کوتاه مدت باشد ،باز هم کمترين کارايي آنها اين است که اعتراض زنان را به اين پديده نشان داده و ميدهد و از سوي ديگر ضرورت تشکيل بحثهاي متفاوتي را در اين حوزه و در ديگر حوزههاي مربوط به آزاديهاي زنان در کشورهايي مثل ايران را به ميان ميآورد . پانوشت: h t t p s : / / w w w. f a c e b o o k . c o m / StealthyFreedom
19
دنباله از صفحة اول
آمريکا :زمان براي مذاکرات اتمي نامحدود نيست از زمان شکلگيري توافق اوليه هستهاي که در نوامبر گذشته در ژنو به دست آمد ،مذاکرات براي دستيابي به توافق جامع نهايي در جريان است و تالش طرفين براي پايبندي به موعد مقرر براي دستيابي به توافق جامع ادامه دارد. به گفته اين ديپلمات آمريکايي که با رويترز گفتوگو کرد« :در هر مذاکرهاي روزهاي خوب و روزهاي بد باال و پايينهايي وجود دارد» .وي اين دور از مذاکرات را بخشي «بسيار مشکل» خواند اما بينتيجه ماندن اين دور را غيرقابل پيشبيني ندانست .او گفت« :ما اکنون در آغاز پروسه نگارش پيشنويس هستيم و راه قابل مالحظهاي در پيش داريم که بايد طي کنيم». در توافق اوليه هستهاي ذکر شده بود که طرفين شش ماه از آغاز عملياتي شدن مفاد توافق وقت دارند تا به توافق جامع نهايي دست يابند. البته در توافق اوليه تا شش ماه فرصت تمديد براي مذاکرات در نظر گرفته شده است .مقام آمريکايي طرف گفتوگوي رويترز گفت مذاکرات وين مجددا در ماه جون از سر گرفته خواهد شد .به گفته وي طرفين به موعد 20جوالي براي نهايي کردن مذاکرات و دستيابي به توافق نهايي پايبند هستند. اين موضوعي بود که عباس عراقچي معاون وزير خارجه ايران نيز در گفتوگو با خبرنگاران تاييد کرد .به گفته وي ،براي برگزاري يک دور از مذاکرات در خردادماه تصميمگيري قطعي صورت گرفته است .به گزارش واحد مرکزي خبر ايران ،عراقچي با اعالم اينکه در نشست نخست پيشرفت خاصي وجود نداشته است آن را غيرطبيعي ندانست و گفت: «اميدواريم در جلسات بعدي جبران شود». عباس عراقچي در گفتوگو با خبرنگاران گفت که ايران به توافقي رضايت خواهد داد که بر اساس منافع آن باشد ،خواستههاي تهران را تامين و حقوق مردم ايران را تثبيت کند .او گفت« :اگر تا 20جوالي به چنين توافقي دست يابيم خوب است و اگر هم نرسيم ،فاجعهاي رخ نداده و دنيا هم به آخر نرسيده است .هنوز شش ماه وقت داريم که مذاکرات را دنبال کنيم». مخالفان مذاکرات هستهاي با ايران در غرب و اسرائيل ،ايران را متهم به بازي به زمان براي پيشبرد برنامه تسليحاتي هستهاي ميکنند .در مقابل طرفداران استفاده از گزينه ديپلماتيک در قبال ايران خصوصا دولت باراک اوباما رئيسجمهور آمريکا بر انجام مذاکرات پافشاري ميکنند .با اينهمه، دولت اوباما نيز بارها اعالم کرده که عدم توافق بهتر از توافق بد با ايران است.
20
9800سرباز آمريکايي در افغانستان باقي ميمانند
آمريکا 9800سرباز خود را پس از اتمام عمليات جنگي خود در افغانستان در پايان سال 2014ميالدي در افغانستان نگاه خواهد داشت. بر اساس برنامهاي که رييس جمهوري آمريکا در کاخ سفيد اعالم کرد اين تعداد به تدريج از افغانستان خارج ميشوند و تنها 1000سرباز پس از سال 2016در افغانستان باقي خواهند ماند. طبق اين برنامه دو ساله که اجراي آن بسته به امضاي توافقنامه امنيتي توسط دولت افغانستان است ،وظيفه نيروهاي آمريکايي در اين مدت آموزش نيروهاي افغان، حمايت از «عمليات ضد تروريستي» و حفاظت از سفارت آمريکا خواهد بود. در حالي که حامد کرزي رييس جمهوري فعلي افغانستان هنوز حاضر به امضاي توافقنامه امنيتي نشده دولت آمريکا از امضاي نهايي آن به دست رييس جمهوري آينده مطمئن به نظر ميرسد. باراک اوباما در سخنراني خود گفت ،امسال ،ما طوالنيترين جنگ آمريکا را مسئوالنه به پايان خواهيم رساند .رييس جمهوري آمريکا زمان بندي خروج سربازان کشور را به اين ترتيب اعالم کرد: آغاز 9800 : 2015سرباز آمريکا در سراسر افغانستان باقي ميمانند. پايان :2015حدود نيمياز سربازان باقيمانده 5 ،هزار سرباز با تمرکز در کابل و پايگاه هوايي بگرام به حضور خود در افغانستان ادامه ميدهند. پايان 1000 :2016سرباز آمريکايي براي حفاظت از سفارت آمريکا ،آموزش سربازان افغان و براي «کمکهاي امنيتي» در افغانستان باقي ميمانند. رييس جمهوري آمريکا گفت ،از اين پس گشتزني در شهرها ،کوهها و درههاي افغانستان به عهده افغانهاست و سربازان آمريکايي اين ماموريتها را ايفا نخواهند کرد. تعداد سربازاني که از سوي آقاي اوباما اعالم شده کم و بيش با خواسته فرماندهان نظاميآمريکا هماهنگ است. برنامه باراک اوباما به نوعي بيانگر اين است که طوالنيترين جنگ تاريخ آمريکا که توسط جورج دبليو بوش، در پي حمله القاعده در يازدهم سپتامبر آغاز شد ،با پايان دوره رياست جمهوري آقاي اوباما به اتمام ميرسد. اگر چه رييس جمهوري آمريکا در سخنانش اشاره کرد که «افغانستان سرزمين ايدهآلي نخواهد بود ،و بي نقص کردن آن نيز مسئوليت آمريکا نيست» ،افزود آمريکا به افغانها کمک خواهد کرد تا از صلحي که «به سختي به دست آمده است» پاسداري کنند. باراک اوباما با اشاره به دشواريهاي پايان دادن به حضور نظامي در افغانستان گفت« ،فکر ميکنم آمريکاييها فهميدهاند که شروع کردن جنگ از پايان دادن آن آسانتر است». رييس جمهوري آمريکا گفت که هر دو نامزد انتخابات رياست جمهوري در افغانستان گفتهاند توافقنامه امنيتي با آمريکا را امضا خواهند کرد.
June 2014 خرداد 1393
دور دوم انتخابات افغانستان براي تعيين رييس جمهوري آينده کشور از ميان دو نامزد اشرف غني و عبداهلل عبداهلل روز 14جون برگزار ميشود.
دو کارمند کنسولگري آمريکا در غرب افغانستان ي شدند زخم
کنسولگري آمريکا در هرات تاييد کرده که دو شهروند آمريکايي در اين شهر زخميشدهاند. مسئوالن بخش مطبوعاتي کنسولگري آمريکا در هرات گفتهاند خودروي حامل اين دو نفر که کارمندان بخش امنيتي اين کنسولگري هستند در مسير فرودگاه هرات ،هدف حمله موشکي قرار گرفت. به گفته مقامهاي محلي ،مهاجمان سوار بر موتورسيکلت بودند و پس از انجام اين حمله از محل فرار کردند .تاکنون شخص يا گروهي مسئوليت اين رويداد را برعهده نگرفته است. چند روز پيش از آن نيز دست کم سه فرد مسلح به کنسولگري هند در هرات حمله کردند که در پايان اين رويداد تمام حملهکنندگان کشته شدند. گفته ميشود که چهار پليس نيز در اين حمله زخمي شدند.
جدايي يک جناح طالبان در پاکستان
يک جناح عمده طالبان پاکستان جدايي خود از اين گروه را اعالم کرده است. اعظم طارق ،از فرماندهان يکي از جناحهاي اصلي طالبان پاکستان ،با صدور بيانيهاي اعالم کرد که شعبه طالبان در منطقه وزيرستان جنوبي پاکستان در پي اختالف نظر با رهبري طالبان از اين گروه منشعب شده است .اين جناح به قبيله محسود در اين منطقه وابسته است. در بيانيه اعظم طارق آمده است ،ما جدايي خود از تحريک طالبان پاکستان را اعالم کرده و به اطالع ميرسانيم که خالد محسود را به عنوان رهبري جديد وزيرستان جنوبي انتخاب کردهايم. به گزارش خبرگزاري فرانسه ،خالد محسود از جمله کساني بود که پس از کشته شدن حکيماهلل محسود ،رهبر سابق طالبان پاکستان در حمله هواپيماي بدون سرنشين آمريکايي در ماه نوامبر سال گذشته ،در صدد جانشيني او
برآمد اما اين موقعيت نصيب موالنا فضلاهلل ،از رهبران منطقه دره سوات شد. اعظم طارق در مورد دليل تصميم به انشعاب از طالبان گفته است که «عناصر جنايتکار» در تشکيالت فرماندهي طالبان نفوذ کردهاند و در اقداماتي مانند باجگيري ،آدم ربايي به منظور اخاذي ،و جنايات ديگر دست داشتهاند .رهبري طالبان همچنين متهم شده است که غيرنظاميان را هدف حمله قرار ميدهد. اعظم طارق اين عناصر را متهم کرده که در خدمت «سازمانهاي جاسوسي خارجي» هستند هر چند مشخص نکرده است که اين سازمانها کدام هستند و به چه کشورهايي تعلق دارند. اين بيانيه ميافزايد که جناح خالد محسود قبل از ي تالش خود را به کار تصميم به جدايي از طالبان« ،تمام گرفت تا رهبري تحريک طالبان را به راه راست هدايت کند و حتي طالبان افغان کوشيد بين ما ميانجيگري کند اما رهبري طالبان به تالش آنان توجهي نکرد». اطالعيه شاخه انشعابي طالبان پاکستان پس از آن منتشر ميشود که ژنرال راحيل شريف ،رئيس ستاد مشترک ارتش پاکستان ،از منطقه وزيرستان جنوبي ،که يکي از هفت منطقه قبيلهاي واقع در مرز با افغانستان است ،ديدن کرد. به گفته ناظران ،تصميم گروه خالد محسود به جدايي از طالبان پاکستان موفقيتي عمده براي دولت اين کشور است و باقيمانده طالبان پاکستان را با دشواري و خطر تجزيه بيشتر مواجه ميکند. دولت نواز شريف ،نخستوزير پاکستان که سال گذشته به اين سمت دست يافت ،مذاکره با پاکستان را به عنوان يکي از مسايل مهم سياست داخلي خود دنبال کرده است. در اين راستا ،ارتش پاکستان و طالبان بر سر برقراري آتش بس به توافق رسيدند اما اول ماه مارچ ،طالبان اين آتش بس چهل روزه را شکست و ترديدهايي را در مورد وحدت نظر در رده رهبري طالبان ايجاد کرد .انشعاب گروه محسود اين ترديدها را تقويت کرده است .احتمال دارد رهبران جناحهاي مختلف طالبان بر سر مذاکره براي دستيابي به صلح با دولت پاکستان يا ادامه و تشديد درگيري مسلحانه اختالف نظر داشتهاند. طالبان پاکستان در سال 2007ميالدي با هدف استقرار حکومت اسالمي و جاري کردن قوانين شرع در پاکستان، وارد مبارزه مسلحانه شد .از طالبان پاکستان به عنوان شبکهاي متشکل از تعدادي گروههاي تندرو محلي نام برده ميشود اما ظاهرا در ماههاي اخير ،بين گروه محسود و گروههاي رقيب درگيريهاي خونيني روي داده بود.
افغانستان درگير مبارزات دور دوم انتخابات رياست جمهوري مبارزات انتخاباتي براي برگزاري دور دوم انتخابات رياست جمهوري با شدت تمام در افغانستان جريان دارد. کميسيون مستقل انتخابات پيشتر و همزمان با اعالم نتايج نهايي جدول برگزاري دور دوم انتخابات را اعالم کرده و به دو نامزد پيشتاز 20روز وقت داده بود تا از اين فرصت براي ادامه کمپين و معرفي برنامههاي خود استفاده کنند. عبداهلل عبداهلل و اشرفغني احمدزي در انتخاباتي که قرار است در 24ماه جوزا/خرداد برگزار شود ،با هم رقابت ميکنند. کميسيون مستقل انتخابات گفته که سقف مجاز هزينه تبليغات انتخاباتي هر يک از دو نامزد 10 ،ميليون افغاني معادل ( 200هزار دالر آمريکايي) است و نامزدان بايد ميزان هزينه تبليغاتي خود را به کميسيون انتخابات گزارش دهند. گفته ميشود که هزينه مبارزات انتخاباتي در دور اول انتخابات بسيار زياد بود اما هنوز اعالم نشده که نامزدان دور اول چه مقدار پول براي تبليغات در رقابتهاي انتخاباتي مصرف کردهاند. نور محمد نور سخنگوي کميسيون مستقل انتخابات گفته است که کارزارهاي انتخاباتي نامزدان تا 48ساعت قبل از روز رايگيري (مرحله سکوت) ،ادامه خواهد داشت. سخنگوي کميسيون انتخابات گفت که با دو نامزد دور دوم انتخابات جلسههايي داشتهاند و در مورد نحوه مبارزات
20
انتخاباتي با آنان صحبت کردهاند .آقاي نور تاکيد کرد که هيچ نامزد يا ستادهاي انتخاباتي نامزدان حق ندارند که به مسايل قومي ،نژادي و مذهي دامن بزنند و در اين مورد به نامزدان انتخابات هم گوشزد شده است. در جريان برگزاري دور اول انتخابات ،نامزدان انتخابات از يکديگر انتقاد کردهاند که در بحثهاي تلويزيوني به مسائل قومي دامن زده و سعي کردهاند که با استفاده از ي و زباني حاميان خود را بيشتر کنند. حساسيتهاي قوم مداخله افراد حکومتي در برگزاري انتخابات از نگرانيهاي عمده کميسيون انتخابات و دو نامزد پيشتاز است .مسئوالن کميسيون انتخابات از حکومت خواستهاند که دست نهادهاي دولتي و حکومتي و کارکنان حکومت را از مداخله در انتخابات کوتاه کند. عبداهلل عبداهلل نامزد پيشتاز انتخابات رياست جمهوري هم گفته که نيروهاي امنيتي و ساير وابستگان حکومتي بايد در جريان انتخابات به نفع يا ضرر نامزد مشخصي کار نکنند. اشرفغني احمدزي دومين نامزد دور دوم انتخابات نيز از حامد کرزي رئيس جمهوري افغانستان خواسته که به افراد حکومتي اجازه ندهد که در انتخابات مداخله کند و به رئيس جمهوري هم گفته که بي طرفي خود را در دور دوم انتخابات نيز حفظ کند. آقاي کرزي پيوسته به زيردستان خود دستور داده که در انتخابات بيطرف باشند اما گزارشهايي از مداخله نيروهاي حکومتي در دور اول انتخابات وجود داشت. کميسيون مستقل انتخابات افغانستان اخيرأ رهنمودهاي تازهاي را به نامزدان دور دوم انتخابات ارايه کرد که به اساس اين رهنمودها هر يک از دو نامزد پيشتاز بايد 25 هزار ناظر به کميسيون انتخابات معرفي کند و اين ناظران عمال در روند برگزاري دور دوم انتخابات حضور داشته باشند در غير آن اگر نامزدي در يکي از محالت رايدهي ناظر نداشته باشد ،حق شکايت در مورد نتايج آن محل را نخواهد داشت.
نظاميان افغان کنترل مرکز ولسوالي يمگان بدخشان را از طالبان پس گرفتند
نيروهاي پليس و ارتش افغانستان دو روز پس از سقوط مرکز ولسوالي يمگان واليت بدخشان به دست گروه طالبان ،از بازپسگيري آن خبر دادهاند. گلمحمد بيدار ،معاون والي بدخشان گفته است که نيروهاي ارتش و پليس پس از حدود 9ساعت درگيري، مرکز ولسوالي يمگان بدخشان را به کنترل خود در آوردند. آقاي بيدار گفت که راه زميني به اين ولسوالي دور افتاده دشوارگذر بود و عمليات نيروهاي امنيتي با استفاده از هليکوپترهاي ارتش انجام شد. اين عمليات ساعت شش صبح به وقت محلي شروع شد و دفتر والي بدخشان حوالي ساعت 3بعدازظهر از پايان «موفقيتآميز» آن خبر داد. معاون والي بدخشان همچنين گفت ،حدود بيست عضو گروه طالبان کشته و 10نفر ديگرشان زخميشدند .اجساد
دنباله در صفحة بعد
21 کشته شدهها در محل است و ولسوالي و مرکز ولسوالي به نام حضرت سعيد ،کامال به کنترل نيروهاي ما در آمده است. يک سخنگوي گروه طالبان نيز به خبرنگاران محلي گفته که جنگ در اين منطقه کماکان ادامه دارد و ادعا کرده که هنوز کنترل مرکز اين ولسوالي در دست افراد آنها است. او ادعاي مقامهاي حکومتي در بدخشان را نادرست خوانده است. با اين حال به گفته مقامهاي دولتي ،جنگ و عمليات نيروهاي افغان در بدخشان هنوز پايان نيافته است. معاون والي بدخشان ميگويد که جنگ در قسمتهاي ديگر يمگان و همچنين دو ولسوالي ديگر با قوت ادامه دارد و شوراي امنيت ملي افغانستان به نيروهاي امنيتي 72 ساعت وقت داده است تا مناطق نا آرام بدخشان را از وجود پيکارجويان طالبان تصفيه کنند. پليس بدخشان هم گفته بود که حدود 200تا 300 عضو گروه طالبان در مناظق دوردست يمگان جا گرفتهاند و با نيروهاي امنيتي ميجنگند .به گفته آنها گروه طالبان همچنين در ولسواليهاي جرم و کران و منجان بدخشان فعاليت دارند. طالبان در ولسواليهاي تگاب ،يفتل باال و وردوج واليت بدخشان نيز نفوذ نسبي دارند. سال گذشته اين گروه به ولسوالي کران و منجان حمله و براي مدت کوتاهي آن را تصرف کرد. به دنبال تصرف مرکز ولسوالي يمگان توسط طالبان، مقامهاي افغان و افراد طالبان تاييد کردند که 27سرباز پليس که در يک غار پناه گرفته بودند با وساطت بزرگان محل ،خود را به گروه طالبان تسليم کردند. معاون والي بدخشان گفت که هنوز از سرنوشت اين سربازان خبري در دست نيست اما انتظار دارند که همزمان با پايان عمليات در سه ولسوالي يمگان ،جرم و کران و منجان ،سربازان را از بند گروه طالبان رها کنند. ظاهرأ 24تن از اين افراد تاکنون آزاد شدهاند. معاون والي بدخشان ميگويد که همزمان سعي ميکنند راه زميني باز شود تا به نيروهاي امنيتي در محل جنگ افزار برسد. او نيروهاي امنيتي را در حادثه سقوط ولسوالي يمگان به بيتوجهي متهم ميکند و ميگويد که در آينده چنين اتفاقي نخواهد افتاد. يمگان سي هزار نفر جمعيت دارد و با چند منطقه استراتژيک ديگر واليت بدخشان هممرز است .اين ولسوالي در هشتاد کيلومتري شهر فيضآباد مرکز بدخشان است و گفته ميشود امنيت نقاط کليدي بدخشان با امنيت در اين ولسوالي ارتباط مستقيم دارد.
رئيس کميته ملي المپيک افغانستان انتخاب شد
روساي فدراسيونهاي ورزشي افغانستان ،فهيم هاشمي را به عنوان رئيس کميته ملي المپيک اين کشور انتخاب کردند. آقاي هاشميدر حال حاضر رياست فدراسيون شطرنج افغانستان را نيز بر عهده دارد .او همزمان رئيس تلويزيون يک افغانستان که رسانهاي خصوصي است ،نيز است. رامين سالک ،مسئول مطبوعاتي کميته مليالمپيک افغانستان گفت که بر طبق اساسنامه اين کميته ،آقاي هاشمي ،با حضور نمايندگان کميتههاي ورزشي و ناظران داخلي و خارجي به عنوان رئيس اين کميته برگزيده شد. او افزود که اين انتخابات ،فقط يک نامزد داشت و از سوي نماينده شوراي آسيايي المپيک و نمايندگان برخي از نهادهاي داخلي نظارت ميشد. محمد ظاهر اغبر ،رئيس پيشين کميته ملي المپيک افغانستان در سال 2012براي اين پست انتخاب شده
June 2014 خرداد 1393
بود اما سال گذشته به دليل آنچه دخالت مقامهاي دولتي در کارش ميخواند ،استعفا کرد. بعد از آن حامد کرزي ،رئيس جمهوري افغانستان، کرامالدين کريم ،رئيس فدراسيون فوتبال اين کشور را به عنوان سرپرست کميته ملي المپيک تعيين کرد. افغانستان در سال 1936به عضويت کميته جهاني المپيک در آمد .در سطح آسيا تنها دو کشور ژاپن و فيليپين، پيش از افغانستان عضويت کميته المپيک جهاني و آسيايي را به دست آورده بودند.
عدم ثبت داراييهاي مقامات افغانستان باعث فساداست
«ديدبان شفافيت افغانستان» که يک نهاد غير دولتي است اعالم کرده که يافتههاي اين نهاد نشان ميدهد که حکومت افغانستان اراده و تعهد سياسي الزم براي مبارزه با فساد و ثبت داراييهاي مقامات ارشد دولتي را ندارد. در گزارش اين نهاد که در کابل نشر شد آمده است که نظام ضعيف ثبت داراييهاي مقامات ارشد دولتي افغانستان، يکي از عوامل به شمار ميآيد که زمينه را براي اندوختن ثروتهاي غير قانوني ،اختالس در کمکهاي بينالمللي و منابع دولتي مساعد ميسازد. اين نهاد پيشنهاد کرد ه است که در قدم اول حکومت بايد دارايي مقامات ارشد دولتي را ثبت ،در قدم دوم عليه کساني که در اين زمينه همکاري نميکنند ،تحريم وضع کند و بعد از اين داراييها را نشر و به صورت رسمياعالم کند. ديدبان شفافيت افغانستان از اعضاي شوراي ملي افغانستان و واليان اين کشور هم به دليل ثبت نکردن داراييهايشان انتقاد کردهاست. بر اساس ماده 154قانون اساسي افغانستان تمامي مقامات ارشد دولتي مکلف هستند که دارايي خود را ثبت و نشر کنند .قانون مبارزه با فساد اداري نيز تاکيد دارد که تمام اعضاء شوراي ملي ،واليها و روساي عمومي ادارات دولتي نيز ملزم به ثبت داراييهاي خود هستند. در گزارش اين نهاد آمدهاست که اراده سياسي در سطوح مختلف حکومت براي ثبت دارايي وجود ندارد و عدم ثبت دقيق و درست دارايي مقامات ارشد بر اساس ارزيابي کميته مستقل مشترک نظارت و ارزيابي مبارزه عليه فساد اداري راه اختالس را براي مقامات ارشد دولت افغانستان هموار کردهاست. اين نهاد عوامل عدم موفقيت ثبت داراييها در افغانستان را عدم ثبت داراييهاي مراجع تطبيق قانون اعالم کرده و افزوده است که کارمندان دادگستري بايد تمام دارايي خود را ثبت و ساالنه تغييرات دارايي خود را نيز گزارش دهند که اين کار انجام نشدهاست. اين گزارش افزوده که متخلفان در افغانستان تاکنون مجازات نشده و قانوني نيز در اين زمينه وجود ندارد. «ديدبان شفافيت افغانستان» تاکيد کرده که دسترسي به اطالعات نيز در اين کشور محدود بوده و اداره عالي مبارزه با فساد اداري نيز از نشر دارايي کساني که ثبت اين اداره شده ابا ورزيده و گفته است که وضعيت حساس فعلي اجازه نميدهد تا چنين اطالعات را شريک سازد. اين نهاد پيشنهاد کرده سيستم قوي ثبت و بررسي داراييها بايد ايجاد شود و همکاران بينالمللي نيز در اين زمينه افغانستان را ياري رسانند. بازنگري قانون جزاء و قانون مبارزه با فساد اداري يکي ديگر از خواستهاي اين نهاد است تا کساني که در اين زمينه همکاري نميکنند ،طبق اين قوانين مجازات شوند.
سنتهاي اجتماعي مانع اشتغال زنان افغان است
يک بررسي تازه در مورد فعاليتهاي اجتماعي و اشتغال زنان افغان نشان ميدهد که هنوز هم شمار زيادي از زنان در افغانستان براي کار در بيرون از خانه و رفتن به مغازه بايد همراه داشته باشند. يک نهاد غير دولتي موسوم به «واحد تحقيق و ارزيابي
افغانستان» در گزارشي که در زمينه اشتغال زنان به ويژه در روستاهاي افغانستان منتشر کرده ،نشان ميدهد که سنتهاي اجتماعي از موانع عمده کارکردن زنان در بيرون از خانه است. پژوهشگران اين نهاد گفتهاند که طرح دسترسي به اشتغال براي زنان در افغانستان نيازمند ايجاد برنامههايي است که بتواند به زمينههاي اجتماعي و زيربنايي اشتغال زنان رسيدگي کند. اين پژوهش بررسي يک سال را در بر گرفته و در آن با 364زن در واليتهاي کابل و پروان مصاحبه شده است. مسئوالن واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان همچنين گفتهاند که براي کمک به اشتغال زنان بايد عواملي که زنان را به عنوان نيروي کار به حاشيه رانده ،شناسايي و برطرف شوند. ميراحمد جوينده رئيس اين نهاد ،در يک نشست خبري در کابل گفت ،هر زني که در بيرون خانه کار ميکند بايد يک همراه داشته باشد و اگر به مغازه يا جايي ميرود يک همراه بايد همراهياش کند .اين يک مشکل است و تا زماني که برنامههاي مشخصي به منظور تقويت نقش زنان ايجاد نشود اين مشکالت وجود دارد. آقاي جوينده گفت که بايد محدوديتهاي اجتماعي که زنان را از استفاده از مهارتهاي ايشان باز ميدارد از بين برود. واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان ميگويد که اين بررسي را به اين دليل انجام دادند تا ببينند که برنامههاي آموزشي موسسات و سازمانهاي ملي و بينالمللي در روستاهاي افغانستان در دوازده سال گذشته چه تاثيراتي داشته است. به اساس يافتههاي اين بررسي 64 ،درصد زناني که در بخشهاي بهداشتي آموزش ديدهاند در حال حاضر مشغول کارند و درآمد دارند. زناني که در اين سالها مهارت توليد صنايع دستي و خياطي فراگرفتهاند هم از شغل و درآمد خود و همچنين مناسبات اجتماعي خود ابراز رضايت کردهاند.
21
چونا اچاوز ،معاون پژوهشي اين واحد ميگويد که موضوع دسترسي زنان به اشتغال با توجه به اين که جنسيت به عنوان عاملي عمده روي منابع ،خدمات و دسترسي زنان به فرصتهاي کاري تاثير ميگذارد ،نيازمند برنامههاي بزرگتري است. او ميگويد ،مساله دسترسي زنان به اشتغال ،نميتواند تنها با اجراي برنامههاي کاريابي حل شود. پژوهشگران اين نهاد گفتهاند که اين پژوهش همچنين نگاهي انداخته به موانع کلي که فرصتهاي کاريابي براي زنان را سد ميکند. از اين ميان تعداد زيادي از افرادي که در اين بررسي مصاحبه شدهاند آموزش نديدن ،عدم دسترسي به منابع مالي و توليدي و موانع موجود فراراه تحرک زنان را از چالشهاي عمده در زمينه کاريابي مردان و عمدتا زنان خواندهاند. با اين همه اما هنوز هم در برخي موارد به دليل سنتهاي جامعه ،بسياري از زنان حق کار در بيرون از خانه ندارند و عمدتا مجبورند با يک همراه مرد يا محرم در بيرون کار کنند. از سويي آن گونه که مسئوالن واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان ميگويند ،مقامهاي محلي دولتي هم در دوازده سال گذشته از کار و آموزش حرفهاي براي زنان حمايت الزم نکردهاند.
22
بهرام بيضايي براي ساختن فيلم «مقصد» به ايران بازميگردد
بهرام بيضايي ،کارگردان سرشناس ،قصد دارد فيلم تازهاش را در ايران بسازد .اين فيلم «مقصد» نام دارد و در انتظار صدور مجوز است. به گزارش روزنامه «اعتماد» بهرام بيضايي ،کارگردان صاحب سبک سينماي ايران فيلمنامه «مقصد» با موضوعي اجتماعي را براي دريافت مجوز ساخت به شوراي پروانه ساخت ارائه کرده و قرار است پس از دريافت مجوز ،اين فيلم سينمايي را به تهيهکنندگي سعيد ملکان مقابل دوربين ببرد. «مقصد» ماجراي زن جواني است که شوهرش را از دست داده و اکنون قصد دارد به وصيت شوهرش عمل کند و پيکر او را در امامزادهاي در شهري کوچک دفن کند .در اين سفر که برادر شوهرش نيز همراهياش ميکند ،اتفاقهاي مختلفي رخ ميدهد .اين فيلمنامه پيش از اين توسط انتشارات روشنگران منتشر و تجديد چاپ شده بود. آخرين فيلم سينمايي بهرام بيضايي با نام «وقتي همه خوابيم» در سال 1387توليد شد .سپس بيضايي به دليل آنکه در ايران امکان فعاليت هنري را از او سلب کرده بودند، براي تدريس در دانشگاه «استنفورد» به آمريکا رفت. بهرام بيضايي در تير ماه 1391در آمريکا نمايش «جانا و بال دور» را با نقشآفريني محسن نامجو و مژده شمسايي روي صحنه برد. عالقمندان به بهرام بيضايي و آثارش از او خواسته بودند به ايران بازگردد .در مهر ماه 1392اين هنرمند و سينماگر برجسته در پاسخ به عالقمندانش دستخطي منتشر کرد .بيضايي نوشته بود« :در جواب مهر شما واژههاي چنداني براي سپاسگزاري نيست ،واژههايي که کم نياورند پيش مهر شما ،و هر کسي نگفته باشد هزار بار! مهر ميکارند و خشم ميدروند ،واژههاي چنداني نيست ،جز آنچه در دلم ميگويم، بيهياهو ،اگر رساست؛ از شماست که دلم ميزند هنوز، کرنش به سرزميني که از آن نرفتهام ،کرنش به مادر و پدرم که خاک آن خاکند! دورباد از آن خشکسالي و دروغ! دور باد از آن ديو خشم و آز ،دور باد از آن بيداد». بهرام بيضايي در گفتو گو با نشريه «انديشه پويا» گفته بود مثل همه اين سالها در انتظار باز شدن آسمان تهران است و به اميد باد و باراني که هر هواي آلودهاي را بشويد. او همچنين به گاليه گفته بود« :خيال نميکنم به واسطه ترک ايران امکان مهمي داشتهام که از دست دادهام .فيلم و صحنه بله ،اگر راهي به دلخواهي بود ،ولي پيشيزي نميارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمري در نوبت نه شنيدن ،از کارهاي ديگري ماندن! استراحتي دادم به کساني که در واقع هم کاري جز استراحت نداشتند و آمدم پي شغلي جاي ديگري از جهان و درست 30سال پس از آنکه از دانشگاه بيرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم».
June 2014 خرداد 1393
فيلمبردار «پدرخوانده» درگذشت
گوردون ويليس فيلمبردار بانفوذ که کار او در سري فيلمهاي «پدرخوانده» و دو فيلم «آني هال» و «منهتن» ساخته وودي آلن ،ظاهر سينماي دهه 1970را تعريف کرد، از دنيا رفت. به گزارش خبرگزاري خبرآنالين ،داگ هارت دوست نزديک گوردون ويليس در صفحه خود در فيسبوک خبر مرگ او را اعالم کرد .ويليس 82ساله بود. به ويليس براي استفاده هنرمندانه از سايهها لقب «شاهزاده تاريکي» داده بودند .او مدير فيلمبرداري تعدادي از تاثيرگذارترين فيلمهاي دهه 1970از جمله «کلوت» و «همه مردان رئيس جمهوري» نيز بود. ويليس سال 2009در اولين مراسم ساالنه جوايز هيئت رئيسه آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي يک اسکار افتخاري دريافت کرد. ويليس فيلمبردار تعدادي از فيلمهاي وودي آلن از جمله «آني هال»« ،منهتن»« ،صحنههاي داخلي»« ،خاطران استارداست»« ،دني رز برادوي» و «زليگ» بود که براي فيلم آخر نامزد اسکار بهترين فيلمبرداري شد .او براي «پدرخوانده :قسمت »3هم نامزد اسکار شد. نشريه تخصصي «ورايتي» سال 1997با اشاره به کار ويليس در «پدرخوانده» نوشت« :يکي از شگفتيهاي بسيار «پدرخوانده» ،فيلمبرداري گوردون ويليس است .بازي سنگين ويليس با نور و سايه نبوغ او را تاييد کرد و جلوه بيشتري به هوش خالقانه فرانسيس فورد کوپوال بخشيد».
بازتاب جهاني يک بوسه
روبوسي ليال حاتمي با ژيل ژاکوب ،رئيس جشنواره فيلم کن ،و واکنش منفي مقامات ايران به آن ،سوژه گزارشهاي رسانههاي شناختهشده جهان شد. خبرگزاري فرانسه نوشت که «بوسه هنرپيشه ايراني در کن ،خشم عدهاي را برانگيخت». در اين گزارش بيان شده است که روبوسي خانم حاتمي با رئيس جشنواره فيلم کن موجب عصبانيت مقامات ايران شده چنانچه آن را عملي منافي «عفت» زنان در جمهوري اسالمي ناميدهاند. گزارشگر خبرگزاري فرانسه سپس سخنان حسين نوشآبادي ،معاون پارلماني وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي
را نقل کرده است که ليال حاتمي را مورد نکوهش قرار ميدهد. آقاي نوشآبادي در گفتوگويي با خبرگزاري مجلس ايران، خانه ملت ،خانم حاتمي را به «بيتوجهي به ارزشهاي جامعه و معيارهاي اخالقي» ايرانيان متهم ساخت. به گفته او ،نحوه حضور ليال حاتمي در جشنواره کن «نامناسب» و «غيرهمسو با اعتقادات ديني ايرانيان» بوده و سپس اظهار اميدواري کرده است هنرمندان زن ايراني که در مجامع بينالمللي حضور مييابند، «به اعتبار و منزلت ايرانيان توجه داشته باشند تا چهره زن ايراني در دنيا بد و خدشهدار نشان داده نشود». ليال حاتمي از بازيگران موفق سينماي ايران است که با ايفاي نقش «سيمين» در فيلم «جدايي» اصغر فرهادي نقش موثري در شهرت و محبوبيت جهاني اين فيلم و کسب جايزه اسکار داشت. او در اين دوره جشنواره جهاني فيلم کن به عنوان عضوي از هيات داوران بخش مسابقه حضور دارد ،موقعيتي که در ميان ديگر سينماگران ايراني تنها يک بار نصيب عباس کيارستمي شده است. اما تصوير روبوسي خانم حاتمي با ژيل ژاکوب در روز افتتاحيه جشنواره فيلم کن ،حاشيههاي بسياري در ايران به همراه داشته که از ديد رسانههاي جهاني پنهان نماند. ماجراي روبوسي خانم حاتمي با ژيل ژاکوب ،عالوه بر واکنشهاي رسمي مقامات ايران ،خشم روزنامه تندروي «کيهان» را نيز به دنبال داشته است .اين روزنامه از اقدام خانم حاتمي به عنوان «دهنکجي به فرهنگ سرزمين مادري خود» نام برده و نوشته است« ،متاسفانه خانم ليال حاتمي، بازيگري که به تازگي با فيلم «سر به مهر» درباره نماز ،خوش درخشيده بود ،نتوانست شان «ايراني بودن» را حفظ کند». به نوشته اين روزنامه ،وقتي يک بازيگر ايراني به خارج از کشور ميرود «سفير فرهنگي ايران» محسوب ميشود و «چه بهتر که به هويت و آداب و رسوم سرزمين مادري خود احترام بگذارد». ليال حاتمي در توضيح روبوسي با ژيل ژاکوب ،رييس جشنواره فيلم کن يادداشتي در رسانههاي ايران منتشر کرده .او در اين يادداشت از روبوسي با ژيل ژاکوب به عنوان يک «پيشامد» ياد کرده و از اينکه کساني در اثر اين واقعه آزرده شدهاند ،اظهار تأسف کرده است. ليال حاتمي در ياداشت خود آورده است« :طي مکاتباتي که با مسئوالن فستيوال داشتم به تفصيل تمام نکات را توضيح داده بودم و خواستار همکاري آنها شده بودم ،لذا در مراسم افتتاحيه و غيره ،آنها همه مقررات را ميدانستند و با همکاري و درک متقابل هيچ مورد خاصي پيش نيامد .اما در مورد آقاي ژيل ژاکوب که با قريب 90سال سن آخرين سال حضورش در فستيوال را ميگذراند بايد توضيح دهم که ايشان به علت کهولت و از ياد بردن همه تأکيدات که معمول اين سن و سال است ،ضوابط يادشده را فراموش کرد و اقدام پيشگيرانه من براي دست دادن با ايشان هم مؤثر واقع نشد .مسلمًا ايشان براي من حکم پدربزرگ کهنسالي را داشت که ميزبان من هم بود». اين بازيگر سرشناس سينماي ايران در ادامه نوشته است« :هرچند از اداي اين توضيحات شرم دارم اما شايد براي کساني که نميتوانستند موقعيت ناگزير مرا درک کنند ناچار شدم وارد برخي جزئيات شوم .با اين حال از اين پيشامد و اينکه احساسات کساني را آزرده باشم بسيار متأسفم چه خود تربيت شده پدري هستم که همه از ميزان عالقه او به دين و مليت ايراني آگاهند».
بتمن و سوپرمن در «ظهور عدالت» رودررو ميشوند شرکت «برادران وارنر» نام ادامه فيلم «مرد فوالدين» به کارگرداني زاک اشنايدر را اعالم کرد .نام اين فيلم ابرقهرماني« ،بتمن در برابر سوپرمن :ظهور عدالت» خواهد بود و در آن دو قهرمان افسانهاي انتشارات «ديسي کاميکس» براي اولين بار روي پرده بزرگ کنار هم قرار ميگيرند. زاک اشنايدر «بتمن در برابر سوپرمن :ظهور عدالت» را کارگرداني ميکند .هنري کاويل نقش کالرک کنت (سوپرمن) در فيلم «مرد فوالدين» را تکرار ميکند و بن افلک به نقش بروس وين (بتمن) مقابل دوربين ميرود.
22
گال گادوت نقش دايانا پرنس (واندر وومن) را بازي ميکند ،جسي آيزنبرگ نقش لکس التور را به عهده دارد و جرمي آيرونز در نقش آلفرد ظاهر ميشود .هالي هانتر هم در فيلم بازي ميکند .ايمي آدامز ،الرنس فيشبرن و دايان لين نقشهاي خود را در «مرد فوالدين» تکرار ميکنند. «بتمن در برابر سوپرمن :ظهور عدالت» از 6مي 2016 روي پرده سينماها ميرود. «مرد فوالدين» سال 2013حدود 668ميليون دالر در جهان فروخت.
همکاري چهار سينماگر برنده اسکار در يک فيلم
جوئل و ايتن کوئن نسخهاي از فيلمنامه فيلم استيون اسپيلبرگ با بازي تام هنکس را مينويسند .داستان اين فيلم پرهيجان که نام آن هنوز اعالم نشده در دوران جنگ سرد روي ميدهد و فيلم را شرکت دريمورکس توليد ميکند. اين پروژه روايتي واقعي از وکيلي به نام جيمز داناوان است که براي آزادي گري پاورز ،خلبان يک هواپيماي جاسوسي سقوطکرده با سازمان اطالعاتي شوروي، کا.گ.ب .وارد مذاکره ميشود و با اين کار عمال در مرکز جنگ سرد قرار ميگيرد. فيلمنامه اوليه اين پروژه را مت چارمن نوشته و پروژه با ورود تام هنکس در مسيري تازه قرار گرفته است .اکنون با ورود جوئل و ايتن کوئن که قرار است نسخه جديدي از فيلمنامه را بنويسند ،کار جديتر شده است ،پروژهاي که ميتواند کار بعدي استيون اسپيلبرگ باشد و انتظار ميرود فيلمبرداري آن ماه سپتامبر در اروپا انجام شود. اسپيلبرگ چند پروژه را براي کارگرداني در نظر دارد .يکي از آنها يک درام تاريخي مذهبي است که «دريمورکس» با همکاري «شرکت واينستين» روي آن کار ميکند .ديگري درام آيندهگرايانه «روبوپوکاليپس» است که براي شرکت «فاکس» کار خواهد کرد .پروژه ديگر درام «مونتهزوما» است که ارتباط هرنان کورتس ،فاتح اسپانيايي و مونتهزوما ،امپراتور آزتکها را مورد توجه قرار ميدهد. کارگردان فيلم «لينکلن» همچنين قرار است اقتباسي از کتاب کودکانه «بيافجي» نوشته رولد دال کارگرداني کند. توليد اين فيلم قرار است اوايل سال 2015شروع شود. اسپيلبرگ قبل از اين تاريخ فرصت دارد روي يک پروژه ديگر کار کند. اسپيلبرگ براي فيلمهاي «فهرست شيندلر» و «نجات سرباز رايان» برنده جايزه اسکار بهترين کارگرداني شده است« .آروارهها»« ،برخورد نزديک از نوع سوم» و سهگانه «اينديانا جونز» از ديگر فيلمهاي او در مقام کارگردان است. برادران کوئن سال 1997براي فيلم «فارگو» برنده اسکار بهترين فيلمنامه غيراقتباسي شدند و سال 2008 با «پيرمردها کشوري ندارند» چهار جايزه اسکار از جمله بهترين فيلم و کارگردان دريافت کردند .آنها گاهي اوقات
دنباله در صفحة بعد
23 دنباله از صفحة قبل روي فيلمنامههايي کار ميکنند که قرار نيست خودشان کارگرداني کنند .اين دو اخيرا فيلمنامه فيلم «نشکسته» به کارگرداني آنجلينا جولي را بازنويسي کردند. «تشنه خون»« ،بزرگ کردن آريزونا»« ،تقاطع ميلر»، «وکيل هادساکر»« ،بيرحمي تحملناپذير»« ،لبووسکي بزرگ»« ،اي برادر ،کجايي؟»« ،قاتالن پيرزن»« ،پس از خواندن بسوزان»« ،يک مرد جدي» و «شهامت» از ديگر ساختههاي برادران کوئن است .آنها سال گذشته فيلم «درون لوئين ديويس» را روي پرده سينماها داشتند که بر صحنه موسيقي محلي در گرينوويچ ويليج در نيويورک در دهه 1960متمرکز است. برادران کوئن پيش از اين در تريلر جنايي «قاتالن پيرزن» با تام هنکس همکاري کردهاند .هنکس براي فيلمهاي «فيالدلفيا» و «فارست گامپ» دو بار برنده جايزه اسکار بهترين بازيگر مرد شده است. اگر اسپيلبرگ اين فيلم را بسازد براي پنجمين بار با هنکس همکاري کرده است .اين دو پيش از اين در فيلمهاي «نجات سرباز رايان»« ،ترمينال» و «اگر ميتواني من را بگير» در مقام کارگردان/بازيگر کار کردهاند و هر دو تهيهکننده سريال کوتاه «گروه برادران» توليد شبکه «اچبياو» بودند.
June 2014 خرداد 1393
ميليارد طرفدار دارد. تام کروز مقام سوم فهرست رابا 284ميليون پوند درآمد به خود اختصاص داد. فهرست ثروتمندترين بازيگران مرد دنيا به شرح زير است: جري ساينفلد ( 486ميليون پوند) ،شاهرخ خان (355 ميليون پوند) ،تام کروز ( 284ميليون پوند) ،تايلر پري (266 ميليون پوند) ،جاني دپ ( 266ميليون پوند) ،جک نيکلسن ( 237ميليون پوند) ،تام هنکس ( 231ميليون پوند) ،بيل کازبي ( 225ميليون پوند) ،کلينت ايستوود ( 219ميليون پوند) ،آدام سندلر ( 201ميليون پوند).
«خواب زمستاني» برنده نخل طالي جشنواره کن شد
فهرست ده بازيگر پولدار جهان
در فهرستي که مجله «ولت -اکس» به چاپ رسانده، ثروتمندترين بازيگر جهان جري ساينفلد کمدين سرشناس با ثروتي بالغ بر 486ميليون پوند است. در کمال حيرت مقام دوم اين فهرست به ستارگان هاليوودي تعلق ندارد بلکه از آن ستاره سينماي هند «شاهرخ خان» است .وي از تام کروز و جاني دپ بيشتر درآمد دارد. گفتني است که ستاره 48ساله سينماي هند شرکت توليد فيلمي با نام «رد چيليز اينترتينمنت» دارد که بخش جلوههاي ويژه اين کمپاني حرف اول را در هند ميزند .او مالک يک تيم کريکت (کلکته نايت رايدرز) است که از موفقترين تيمهاي اين ورزش در هند به شمار ميرود.
او خانههايي در منطقه پالم دوبي ،لندن و مومباي هم دارد .شاهرخ خان تا کنون برنده 8جايزه «فيلم فير» (معادل اسکار) در هند شده است .عليرغم گمنام بودن او در غرب وي در خاورميانه ،آسيا و بخشي از کشورهاي آفريقاي يک
مراسم اختتاميه جشنواره کن 2014برگزار شد و داوران بخش مسابقه اصلي به رياست جين کمپيون فيلمساز نيوزيلندي ،فيلم سه ساعت و 16دقيقهاي «خواب زمستاني» به کارگرداني نوري بيلگه جيالن را به عنوان برنده جايزه نخل طال انتخاب کردند. داستان اين فيلم که توليد مشترک ترکيه ،آلمان و فرانسه است ،در دهکدهاي دورافتاده در آناتولي روي ميدهد و تا حد زيادي از بحثهاي طوالني اهالي ده درباره مسائلي مانند گناه و وجدان تشکيل شده است. «خواب زمستاني» در کن با واکنش متفاوت منتقدان روبرو شد .در هر حال فيلم جديد بيلگه جيالن يکي از جسورترين و نامتعارفترين برندههاي سالهاي اخير جايزه نخل طالي جشنواره کن است .اين فيلم از سوي فدراسيون بينالمللي منتقدان فيلم نيز به عنوان برنده فيلم برتر بخش مسابقه اصلي معرفي شد. «روزي روزگاري در آناتولي» فيلم قبلي جيالن سال 2011در کن به طور مشترک با «پسري با دوچرخه» برادران داردن جايزه بزرگ را دريافت کرد .بيلگه جيالن سال 2008هم با «سه ميمون » برنده جايزه بهترين کارگردان جشنواره کن شد و سال 2006در کن با «اقليمها» جايزه فيپرشي را گرفت« .دوردست» ساخته او نيز در 2002برنده جايزه بزرگ کن شد« .قصبه» و «ابرهاي ماه مه» از ديگر ساختههاي اين فيلمساز متولد استانبول است. بيلگه جيالن جايزه خود را به «جوانان ترکيه که طي سال گذشته جان خود را از دست دادند» تقديم کرد و از تييري فرمو ،مدير عامل جشنواره کن و ژيل ژاکوب رئيس جشنواره به خاطر انتخاب «فيلمي چنين طوالني» تشکر کرد. برنده جايزه نخل طال را کوئنتين تارانتينو کارگردان و اوما ترمن بازيگر فيلم «داستان عامهپسند» اعالم کردند. آنها به مناسبت بيستمين سال موفقيت اين فيلم در کن به اين شهر ساحلي جنوب فرانسه سفر کردهاند. «عجايب» به کارگرداني آليس رورواچر توليد مشترک ايتاليا ،سوييس و آلمان جايزه بزرگ جشنواره را گرفت. رورواچر يکي از دو کارگردان زن بود که امسال در بخش مسابقه کن رقابت کرد« .عجايب» دومين فيلم بلند داستاني رورواچر و درباره يک دختر 14ساله در حومه اومبريا در شمال ايتالياست است که زندگي منزوي او با از راه رسيدن يک جوان آلماني که سابقه محکوميت دارد ،به هم ميريزد. جايزه هيئت داوران به دو فيلم رسيد :فيلم فرانسوي «مامان» تازهترين ساخته زاويه دوالن کارگردان 25ساله
اهل کبک و «خداحافظي با زبان» به کارگرداني ژان -لوک گدار فيلمساز 83ساله فرانسوي. بنت ميلر کارگردان آمريکايي براي فيلم «شکارچي روباه» جايزه بهترين کارگردان را گرفت .اين فيلم با بازي استيو کارل ،چانينگ تيتم و مارک روفالو از روي داستاني واقعي ساخته شده و روايتي از قتل ديويد شولتز کشتيگير برنده مدال طالي المپيک است« .شکارچي روباه» سومين فيلم ميلر کارگردان پس از «کاپوتي» و «مانيبال» است. تيموتي اسپال بازيگر بريتانيايي براي بازي در فيلم «آقاي ترنر» به کارگرداني مايک لي جايزه بهترين بازيگر مرد را برد .او در اين فيلم نقش «جي .ام .دبليو .ترنر» نقاش بريتانيايي در اوايل قرن نوزدهم را بازي ميکند .اسپال پس از دريافت جايزه هنگام سخنراني گريهاش گرفت. جولين مور براي بازي در فيلم آمريکايي «نقشه ستارگان» ساخته ديويد کراننبرگ (آمريکا) برنده جايزه بهترين بازيگر زن شد .او در مراسم حضور نداشت .مور در حالي جايزه بهترين بازيگر زن را از آن خود کرد که خيليها ماريون کوتيار را براي بازي در فيلم «دو روز ،يک شب» تازهترين ساخته لوک و ژان پيير داردن ،شانس اصلي دريافت اين جايزه ميدانستند. جايزه بهترين فيلمنامه به «لوياتان» نوشته آندري زوياگينتسف و اولگ اعطاء شد .چهارمين فيلم بلند داستاني زوياگينتسف کارگردان روس درباره يک شهردار فاسد است که همه مخالفانش را از سر راه برميدارد. ليال حاتمي بازيگر ايراني ،کارول بوکوئه بازيگر و مدل فرانسوي ،سوفيا کوپوال کارگردان ،فيلمنامهنويس و بازيگر آمريکايي ،جئون دو -يئون بازيگر اهل کر ه جنوبي ،ويلم دافو بازيگر آمريکايي ،گائل گارسيا برنال بازيگر و کارگردان مکزيکي ،جيا ژانکه کارگردان چيني و نيکالس ويندينگ رفن کارگردان دانمارکي ،ديگر داوران بخش مسابقه اصلي بودند. تازهترين ساختههاي کن لوچ ،لوک و ژان پيير داردن، اوليويه آساياس و آتوم اگويان جزو 18فيلمي بودند که در بخش مسابقه اصلي جشنواره براي دريافت جايزه نخل طاليي رقابت کردند. جايزه دوربين طاليي بهترين فيلم بلند اول اين دوره جشنواره کن به فيلم فرانسوي «دختر محافل» ساخته ماري آماکوکلي ،کلر برگر و ساموئل تيس رسيد که فيلم افتتاحيه بخش نوعي نگاه بود .اين فيلم در بخش نوعي نگاه جايزه گروه بازيگري را برد. داوران بخش سينهفونداسيون و فيلمهاي کوتاه جشنواره کن به رياست عباس کيارستمي فيلمساز ايراني جايزه نخل طالي بهترين فيلم کوتاه را به فيلم «ليدي» به کارگرداني سيمون مسا سوتو اعطاء کردند .در اين بخش فيلمهاي «آيسا» ساخته کلمان ترين -الالن و «بله ما دوست داريم» به کارگرداني هاليوار ويتسو تقدير شدند. امسال آخرين سال رياست ژيل ژاکوب بر جشنواره کن است .او که از 2001رياست جشنواره کن را به عهده داشته ،سال آينده جاي خود را به پيير لسکور ،يکي از موسسان و رئيس سابق «کانال پلوس» ميدهد .حاضران در مراسم اختتاميه ،ايستاده براي مدت طوالني ژاکوب را تشويق کردند .المبرت ويلسون بازيگر فرانسوي مجري مراسم افتتاحيه و اختتاميه اين دوره جشنواره کن بود.
گلزار :همکاري با فرمانآرا برايم لذتبخش بود محمدرضا گلزار ،در مسير جديد فعاليتهاي هنري خود ،بازي در دو فيلم «دلم ميخواد» به کارگرداني بهمن فرمانآرا و «مادر قلب اتمي» به کارگرداني علي احمدزاده را انتخاب کرده است .البته پيش از اينها قرار بود او در فيلم «لبه پرتگاه» به کارگرداني بهرام بيضايي بازي کند که در نهايت ساخت آن فيلم منتفي شد. گلزار همچنين قرار بود در فيلمهايي همچون «سربازان جمعه»« ،مهمان مامان»« ،دعوت» و ...بازي کند که اين اتفاق نيفتاد. در سينماي ايران ،محمدرضا گلزار بهعنوان «ستاره»اي شناخته شده که مردم تمايل دارند با خريد بليت سينماهايي که فيلمهاي او را به نمايش درميآورند ،نظارهگر فيلمهايش باشند؛ عنواني که در سينماي ايران بعد از پيروزي انقالب کمترکسي توانست آن را از آن خود کند. او در ابتدا يکي از نوازندگان گروه موسيقي «آريان» بود و از سال 1376بهعنوان گيتاريست با اين گروه همکاري کرد؛ همکارياي که البته نافرجام بود و ادامه نيافت .گفته ميشود او بهتازگي گروه موسيقياي تحت عنوان REZZARرا به نام خود به ثبت رسانده و قصد دارد خوانندگي را هم تجربه کند .او در عين حال نخستين مردي است که بعد از انقالب بهعنوان «فتو مدل» فعاليت کرد.
23
با توجه به اينکه گلزار مدتي از سينما دور بود ،روزنامه «شرق» با او گفتوگويي کوتاه انجام داده است. _ اينروزها مشغول چه کاري هستيد؟ به تازگي بازي در فيلم سينمايي «مادر قلب اتمي» را به پايان رساندهام .اين فيلم فضاي بسيار متفاوتي دارد و فکر ميکنم اولين نمايش آن در جشنواره سيوسوم فجر باشد. ال حضورتان در فيلمهاي سينمايي به شکل _ معمو «ستاره» مطرح شده ،اما اخيرا در فيلم «دلم ميخواد» به کارگرداني بهمن فرمانآرا در جايگاه بازيگر -نقش پسر رضا کيانيان -ايفاي نقش کردهايد .دليل آن چيست؟ هر فيلم و کارگرداني شرايط خودش را دارد .بهمن فرمانآرا يکي از نسل طاليي موجنوييهاي دهه 50است که همچنان سرزنده و سرحال فيلم ميسازد .دنياي خاص خودش را دارد و هرگز به هر قيمت و هر کيفيتي فيلم نميسازد .همکاري با خالق «شازده احتجاب»« ،بوي کافور، عطر ياس» و «خانهاي روي آب» لذت بسياري برايم داشت که طعم شيرينش همچنان با من است. _ اخيرادر خبرها خواندهايم که شما عازم کشور برزيل هستيد و مايليد بهعنوان «يار دوازدهم» ،مشوق و يار عاطفي تيمملي کشورمان در جامجهاني فوتبال باشيد .انگيزه و دليل اين همراهيتان چيست؟ تيمملي افتخار هر ايراني در هر جاي دنياست .من هم از اين قاعده مستثني نيستم .تيمملي ايران امسال بدون دغدغه به جامجهاني صعود کرد ،اما در گروه سختي قرار گرفته است .بهعنوان يک ايراني دوست داشتم نقشي هرچند کوچک در موفقيت تيم ملي فوتبال کشورم داشته باشم و بهعنوان يک هوادار در برزيل همراهشان باشم .البته تا اين لحظه حضورم در برزيل قطعي نشده و به داليلي ممکن است فرصت همراهي با تيم ملي را در جامجهاني از دست بدهم. _ آقاي گلزار شما را بهعنوان ستارهاي ميشناسيم که مردم با خريد بليت سينما ،فيلمهايتان را تماشا ميکنند .اما ميخواهم در نهايت بيرحمي سوالي را مطرح کنم .اگر از اين به بعد هر فيلمي بازي کنيدکه ديگر نفروشد ،واکنشتان چه خواهد بود؟ به عقيده من فروش هر فيلم به عوامل زيادي بستگي دارد که مهمترينش فيلمنامه و بازيگر است .بهعنوان يک بازيگر وقتي پيشنهاد بازي در فيلم به من ميشود همه جوانب را در نظر ميگيرم .اين ديگر به هوش و انتخاب من برميگردد که فيلمهايم پرفروش باشد يا نه .در کنار کيفيت ،وجه تجاري فيلم هم برايم اهميت دارد .جدا از برخي اشتباهات که در کارنامه هر بازيگري وجود دارد من سعي ميکنم اين شاخصها را در انتخابهايم رعايت کنم .بهنظر من فروختن يا نفروختن يک فيلم شانسي و اتفاقي نيست. پخشکننده ،شرايط اکران ،تبليغات و ...فقط در بيشتر يا کمترشدن فروش تاثير دارند .اما بخش اعظم گيشه از قبل قابلپيشبيني است. _ تماشاگران سينما تا امروز فرصت داشتهاند وجه ديگري از حضور شما را در فيلمهايي همچون «شام آخر»، «بوتيک» و «آتشبس» ببينند .نظرتان درباره اين نگاه چيست؟ اصال دوست داريد اين نوع فيلمها را بازي کنيد؟ از پيشنهادهاي متفاوت استقبال ميکنم ،اما اصراري به بازي در نقشهاي عجيبوغريب ندارم .اگر در راستاي يک قصه خوب نقش متفاوتي به من پيشنهاد شود حتما ميپذيرم .من هميشه سعي ميکنم بهترين بازيام را انجام دهم ،طبيعي است اين بازي خوب در فيلمنامهاي منسجم به چشم منتقد بيايد .نمونهاش فيلم «بوتيک» يا «آتشبس» است که يک تيم حرفهاي براي به سرانجام رسيدن آن تالش کردند که خروجي آن ،هم بابميل تماشاگران بود و هم منتقدان.
24
مرغ شباهنگ چه دشوار است از انساني سخن گفته شود كه وجودش سراسر با تعالي معنوي در هم آميخته و هنر وااليش سالها به زندگي ديگران صفا و معنا بخشيده است. سخن از محمودي خوانساري است كه يكي از درخشانترين ستارههاي آسمان موسيقي ايران بود و آواي ملكوتياش ،براي مدتي نه چندان طوالني ،در پهندشت سرزمين ما طنينانداز گشت .او در سال 1312خورشيدي، در يك خانواده روحاني در خوانسار متولد شد .خانه آنها در جاي زيبايي قرار داشت و نهر آبي از كنار آن رد ميشد و
June 2014 خرداد 1393
مردم براي گردش و تفريح به حوالي آن ميآمدند و موسيقي گرامافونها كه آوازهاي بديعزاده ،قمر ،روحانگيز ،اديب و تاج را پخش ميكرد ،عشق به موسيقي را در دل و جان كودك 9-8ساله كاشت و از همان زمان همه وجودش با آواز و ترانه پيوند يافت و شب و روزش به خواندن و زمزمه كردن ميگذشت. زندگي هنري محمودي خوانساري از سال ،1337در راديو شيراز آغاز شد و ده سال بعد بنا به دعوت گوهرشناس بزرگ موسيقي گلها ،داوود پيرنيا ،به تهران رفت و اولين آواز خود را در حضور استاداني چون احمد عبادي و حسن كسايي ،همراه با تار دلانگيز فرهنگ شريف اجرا كرد كه در برگ سبز شماره ،56از راديو انتشار يافت. در صداي گرم و دلپذير محمودي ،بدايع و ظرايف ناشناختهاي وجود داشت كه شنونده صاحبدل ،به راحتي ميتوانست تجلي عشق و شوريدگي و عرفان را در آن آواي مسحوركننده باز شناسد .در آن دوران ،بسياري اهل دل را
عجيبترين حوادث در مسافرتهاي هوايي
عقيده بر آن بود كه موسيقي محمودي ،موسيقي نيمههاي شب است و در آن سكوت و تنهايي روياخيز است كه آواي او مفهوم پيدا ميكند .او در انتخاب شعر توجه و دقت بسيار ميكرد و ابياتي كه ميخواند ،به راستي حرف دل او بود. به نوشته حميد تجريشي در كتاب «مرغ شباهنگ»، محمودي در اجراي آوازها ،آنچنان از دل و جان مايه گذاشته كه ميتوان گفت آن اشعار مال خود او است .محمد موسوي، نينواز مشهور از قول بنان نقل كرده كه اشعاري كه محمودي ميخواند ،شنونده گمان ميكند ،شاعر هم خود اوست. محمودي در بداهه خواني ،استاد مسلم بود و آوازهايش با توجه به احساسات و عواطف وي در لحظات اجرا ،رنگها و عطرهاي متفاوت داشت ،صدايش چندان وسيع و پردامنه نبود ،اما شوريدگي و شيدايي در آثارش موج ميزد. حدود 130برنامه موسيقي ،اعم از «گلها» يا «نوايي از موسيقي ملي» يا ديگر برنامهها ،از اين هنرمند به جا مانده است كه اغلب آنها از موسيقيهاي ماندني روزگار ما به شمار ميروند .محمودي تا مدتها از خواندن تصنيف و ترانه خودداري ميكرد و آواز را براي انتقال احساسات و عواطف سودايي ،موثرتر از موسيقيهاي آهنگين ميدانست. در حقيقت آوازهاي او مانند «اال اي آهوي وحشي كجايي»، در بردارنده ويژگيهاي ممتازي بود كه مانند ترانه و آهنگ بر دلها و جانها اثر ميكرد و شنوندگان سعي ميكردند تا آنها را با همان شور و حال زمزمه كنند ،اما باالخره با تشويق دوستان هنرشناس ،در سال 1348موافقت كرد كه با اجراي ترانه ،موسيقي خود را تنوع بيشتري بخشد .اولين اثر آهنگيني كه او اجرا كرده «مرغ شباهنگ» نام داشت كه در برنامه «نوايي از موسيقي ملي» خوانده شد و به ماندگاري رسيد .اين آهنگ از ساختههاي اسداهلل ملك ،آهنگساز و نوازنده نامدار ويولن بود كه به همراه كالم جانپروري از معيني كرمانشاهي در مايه افشاري به وجود آمد. در بيان چگونگي اين ترانه زيبا ،معيني كرمانشاهي ميگويد« ،هنگامي كه آقاي ملك ،آهنگ را در اختيار بنده قرار دادند ،من با توجه به حال و حالت موسيقي« ،از نظر سنگيني ريتم و غمگيني نغمات» ،شعر حزنانگيزي را كه بازگوي احساسات و عوالم شخصي خودم بود براي آن سرودم و چون ميدانستم كه قرار است محمودي خوانساري ،با آن صداي محزون و پر از درد ،آن را بخواند ،كوشيدم چه از نظر لفظ و چه از نظر معنا ،كاري زنده و داراي روح ارائه نمايم و انصافًا كه در اجراي آن سنگ تمام گذاشت و از جان و دل خواند. دريغا كه اين مرغ خوشخوان ،در سال ،1366ناباورانه به ابديت پيوست». در مجلس يادبودي كه به مناسبت درگذشت محمودي تشكيل يافت ،بسياري از اساتيد بزرگ در مورد او و آوازش سخناني گفتند كه مضمون برخي از آنها به شرح زير است: علي تجويدي :از ويژگيهاي هنر محمودي آنكه وي موسيقي را به طور مستقيم در مكتب هيچ استادي نياموخت و به بازگشت ميشود .البته خدمه آنها را از هم جدا ميکنند اما موضوع آنقدر جدي بود که هواپيما پس از شش ساعت پرواز تصميم به بازگشت ميگيرد تا هر دوي آنها را تحويل پليس دهد.
مردي که برگه بختآزمايي 10000يوروياش را خورد
در پروازي که از کراکو (لهستان) به انگلستان ميرفت يکي از مسافران يک بليت بختآزمايي را به ارزش 2يورو خريد .وقتي آن را باز کرد رقم غيرقابل باور 10000يورو روي آن حک شده بود اما وقتي مهماندار هواپيما به او گفت که اين پول در هواپيما به او داده نميشود ،مسافر خوش شانس عصباني ميشود و برگه بختآزمايي را ميخورد .با اين کار او بعدا جايزهاش را نيز از دست ميدهد .بعد از اين که اين قضيه سروصدايي به راه انداخت جامعه هوايي تصميم ميگيرد بخشي از پول را به اين مسافر بدهد.
سگي در قفسه چمدانها
به گزارش باشگاه خبرنگاران ،همه پروازهاي هوايي به خوبي و خوشي تمام نميشوند .براي يک پرواز بد حتما الزم نيست خود هواپيما دچار مشکل شود يا سانحهاي رخ دهد. برخي مسافران نيز ميتوانند با رفتارهاي عجيب و غريب و يا غيردوستانهشان مشکالتي هم براي کادر پرواز و مهمانداران و هم براي ديگر مسافران درست کنند .در اين بين نقش مهمانداران و خدمهي هواپيما پررنگ ميشود.
کتککاري به خاطر پشتي صندلي
يک مسافر آمريکايي در پروازي که در سال 2007توسط ويرجين آتالنتيک به لندن ميرفت به طور مخفيانه و قاچاقي سگ پودلش را به داخل هواپيما آورد و در قفسه چمدانها جاي داد .اين فرد براي اين که کسي متوجه سروصداي سگش نشود گاه و بيگاه با صداي بلند آواز ميخواند .اين مرد همينطور به استتار پر سروصداي خود ادامه ميداد که ناگهان در قفسه باز ميشود و سگ بيرون ميپرد .البته سگ بعد از فرود هواپيما به قرنطينه فرستاده شد.
در سپتامبر سال 2012يک هواپيماي خطوط هوايي مسافر بين راهي
سوئيس که از زوريخ به پکن ميرفت مجبور شد از ميانه راه به زوريخ بازگردد .قضيه از اين قرار بود که يکي از مسافران پشتي صندلياش را عقب ميدهد و اين موضوع مسافر پشتي را اذيت ميکند و اين دو پس از کمي بگو مگو با هم درگير ميشوند و آنقدر کتککاري ميکنند که هواپيما مجبور
اتفاق بعدي مربوط به مسافر يکي از پروازهاي خط هوايي کانتيننتال است که در ماه مي سال 2011رخ داد. هنوز 20دقيقه از بلند شدن هواپيما از فرودگاه هوستون نميگذشت که يک مرد 34ساله به يک باره از جايش بلند
24
هنر وااليش را از طريق خودآموزي و استفاده غيرمستقيم از استادان زمان كه آثارشان از راديو و با صفحات گرامافون پخش ميشد ،فرا گرفت و شگفت آنكه وي پايهگذار سبك خاصي در موسيقي آوازي شد كه تقليد از آن بسيار دشوار بود .شعر را خوب ميفهميد و خوب اجرا ميكرد و مفاهيم عاطفي شعر را استادانه با موسيقي تلفيق مينمود .صداي او مانند خودش بيگناه بود و اين بيگناهي و معصوميت در آوازهاي او موج ميزد. همايون خرم :صداي محمودي برخاسته از جان و دل پاكش بود و عمق و معناي آواز او در حد بسياري، بر صورت آن امتياز داشت و با آواي سحرآميز خود ميتوانست ،شنونده را از عوالم خاكي به حاالت ملكوتي منتقل سازد .رديف را به نحوي شايسته اجرا ميكرد و استعدادش در ضربشناسي بسيار قوي بود و چون معاني اشعار را به خوبي درك ميكرد ،در بيان آنها و تلفيق با موسيقي و تحريرهاي زيبا ،بسيار موفق بود. اسداهلل ملك :وقتي من و دكتر جهانبگلو تصميم گرفتيم كه برنامهاي به نام «نوايي از موسيقي ملي» را تهيه كنيم ،بر آن شديم كه براي اجراي اين برنامه فقط از وجود محمودي خوانساري استفاده كنيم .او عالوه بر آوازهاي درخشان ،تصنيفهايي مانند« :مرغ شباهنگ»، «سكوت مستي»« ،دعاي دل» و «ميخانه» را اجرا كرد كه يكي از ديگري زيباتر و عاليتر بود.
مرغ شباهنگ
آهنگ از :اسداهلل ملك شعر از :معيني كرمانشاهي اجرا :محمود محمودي خوانساري در مقام سهگاه
به دوراني كه شد قحط صفاي دلها چرا هر دم نگويم من خدا خدا خدا ( 2مرتبه) من مرغ شباهنگم بشد كنج قفس قسمت من چرا چرا چرا ( 2مرتبه) به پيامي تو اي پيك بهار از من به باغبان بگو كه گاهي نشان بگيرد از گياهي من اگر كه هستم ستارهام کو در آسمانها من گر اهل دردم نشانهام كو به داستانها من آن كسم كه روز و شب ز بيكسي گرفتهام دست دعا دعا دعا تو آن كسي كه از من شكسته دل نميكني دوري بيا بيا بيا شد و تالش کرد در هواپيما را باز کند و به بيرون بپرد. مقصد هواپيما در واقع شيکاگو بود اما خلبان براي اينکه اين مسافر را به اف.بي.آي تحويل دهد در سنت لوييس روي زمين نشست.
سوسمار کنار درب خروج اضطراري
در نوامبر سال 2007در پروازي که از رم به پاريس ميرفت يک سوسمار جلوي درب خروج اضطراري را گرفته بود .البته قضيهي جلوي درب خروج اضطراري بودن مهمتر از خود سوسمار بود .چرا که اين سوسمار ،يک سوسمار بزرگ پارچهاي با روکش مخمل بود .اما خانمي که صاحب اين سوسمار بود به هيچ وجه زير بار نميرفت که آن را از مقابل درب خروج اضطراري بردارد و در جاي مخصوص وسائل و چمدانها بگذارد ولي به هر حال او را مجبور به جابجايي آن کردند.
5ساعت پرواز با پنهان شدن در چرخهاي هواپيما
در اپريل ،2014يک نوجوان شانزده ساله با پنهان شدن در محفظه چرخهاي هواپيما ،مسير پرواز پنج ساعته از کاليفرنيا تا هاوايي را طي کرده و زنده ماند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،پس از نشستن پرواز 45 خطوط هوايي «هاوايي ايرالين» از سن حوزه کاليفرنيا در فرودگاه جزيره ماويي در هاوايي ،کارکنان باند پرواز متوجه خروج يک نوجوان از محفظه چرخهاي هواپيما شدند. اين نوجوان توانسته بود به طرز ناباورانهاي با پنهان شدن در محفظه چرخهاي هواپيمايي که در ارتفاع 38 هزار پا و دماي دست کم زير 40درجه سانتيگراد بر فراز اقيانوس آرام پرواز کرده بود ،جان سالم به در برد.
25
يک تاريخ و دو شخصيت، نويسنده الکساندر دوال – آستاال
«فقط شيطان ميتواند مرا به بهشتي برد که شما را بدون يک قلم مو در دست در آنجا يابم». ژرژ کلمانسو ،به کلود مونه
قسمت چهارم 27ژانويه 1871قرارداد ترک مخاصمه ميان دو دولت آلمان و فرانسه با امضاي ژول فاور (رييس دولت وقت فرانسه) و بيسمارک (صدراعظم آلمان) قطعي ميگردد .معاهده يکسويهاي که در آن آلمان برنده واقعي است و از سوي ديگر ،فرانسويها تن به شکست و حقارتي جانکاه ميدادند که نه تنها خاطره دردناک واترلو را برايشان تداعي ميکرد ،بلکه اين بار پاره مهمي از خاک سرزمينشان يعني آلزاس و لورن را هم تقديم همسايه متجاوز و خصم ديرينه خود کرده بودند و پيامدش سنگيني بار سرزنش ملتي بود بر روي شانههاي رهبران سياسي که عدم کارآيي و کفايت رهبري سياسي خود را به اثبات رسانيده و مضافأ در آن برهه دشوار تاريخي موضوع جدي شکست اقتصادي دولت و فقر مالي افزون بر همه مشکالت ميرفت که تمام دستاوردهاي کمون و فداکاريهاي رزمندگانش را به نابودي کشاند. کلمانسو رنجور از همه رويدادهاي ناگوار تصميم ميگيرد از همکاري با دولت وقت سر باز زند و حتي درخواست همکاري «گامبتا» همسنگر ديرين خود را که برايش نوشته بود« ،دوست عزيز حاال که پاريس سقوط کرده است ،وقت آن است که همه ما به فکر نجات فرانسه و آينده جمهوري جوان آن باشيم ،لذا از شما ميخواهم که مقام نمايندگي استان رون را در پارلمان قبول فرماييد» بيدرنگ رد کرده و در جوابي کوتاه مينويسد که قبول شرايط صلح تحميلي خيانت به منافع ملت فرانسه است و در تاريخ ثبت خواهد شد و سپس با پيوستن به صف مبارزان و مخالفان جدايي آلزاس و لورن همچون
June 2014 خرداد 1393
ويکتور هوگو ،ادگار کينه و لويي بالن ،فعاليتي خستگيناپذير را آغاز و در نقش سازماندهي موثر تالش ميکرد نيروهاي پراکنده آزاديخواه را گرد هم آورد. ** در 17ژانويه 1874گروه نقاشان امپرسيونيست که شمار آنان به 30نفر بالغ ميگرديد موفق ميشوند اولين نمايشگاه را در «آتليه نادار» واقع در بلوار کاپوسين پاريس برگزار کنند. در اين نمايشگاه آثاري از بودن ،سزان ،دگا ،رنوار ،سيسلي، برت موريزو ،پيسارو و مونه در کنار نقاشيهاي ديگران جلوهاي چشمگير دارند و در واقع ميتوان اين نمايشگاه را رويداد تاريخي استثنايي تعبير نمود که تا پيش از آن هيچ نقاش يا گروه نقاشان در اروپا شهامت برگزاري در سالن نمايشگاهي مستقل را در خود نميديدند و حال که چنين امر بيسابقهاي که در تعارض و تقابل با نظم و سنت جاري تحقق يافته بود ،از همان نخستين روزهاي برپايياش ميبايست در رويارويي نابرابري با نهادهاي سنتي موجود و بار سنگين اتهام و انتقادهاي وارد بر شانه رهبر جنبش يعني کلود مونه از موجوديت حراست نمايد. در اين مجموعه گرانبهاي هنري ،مونه پنج تابلوي خود را با عنوانهاي «ناهارخوران»« ،بلوار کاپوسين»« ،شقايقهاي وحشي»« ،قايقهاي در حال ترک بندر» و پنجمين بدون عنوان که منظرهاي از بندر آور بود به نمايش ميگذارد و هنگامي که مسوولين نمايشگاه ،عنوان آخرين تابلو را از مونه ميپرسند ،با بيحوصلگي ميگويد «،امپرسيون!!!» و چنين بود که جنبش امپرسيونيسم با اين واژه زاده و هويت يافت و بعدها فصلي از بالندهترين دفتر زيباييشناسي زمان را به خود اختصاص داد که نه فقط به دست نوابغ هنري عصر خلق شده بود بلکه حاصل کار گروهي و دستهجمعي نقاشاني بود که رهبري آن را کلود مونه به عهده داشت. در ماه مارچ 1875رنوار با تمهيدات بسيار موفق گشت براي نخستين بار حراجي بزرگي از آثار مونه ،سيسلي ،برت موريسو و تابلوهايي از خود را در «هتل دو روو» پاريس بر پا گرداند و عليرغم مخالفت و واکنشهاي منفي منتقدان و نهادهاي سنتي به ويژه «بوزار» پاريس ،حراجي با استقبال بينظيري روبرو شد و خيل عظيمي از هنردوستان را روانه «هتل دو روو» گرداند. در اپريل 1876نمايشگاه دستهجمعي ديگري از کار همين نقاشان در گالري «دوران رويل» برگزار گرديد .اين نمايشگاه نيز از همان ابتدا با حمالت به سوي پانزده نقاش و رهبرشان کلود مونه روبرو گرديد .روزنامه «فيگارو» در مقاله مفصلي چنين نوشت« ،چند آدم بيگانه از خود که اين بار زني هم در ميان آنان ديده ميشود (برت موريزو!!!) جرات کردهاند از همه مرزهاي جنون و جاهطلبي عبور نموده و خود را نقاشان
بزرگ عصر قلمداد نمايند .بايد به اين موجودات پرمدعا فهماند که کوچه پلتيه (گالري دوران رويل در آنجا قرار دارد و نزديک اپراي پاريس است) پس از آن آتشسوزي مهيب اپرا که در چند قدمياش رخ داد ،ديگر نميتواند شاهد فاجعه ديگري از آن دست باشد که مشتي انسان از همه جا رانده شده هنر مخربي را تحت عنوان امپرسيونيسم تحميل مردم پاريس نمايند!!!» روزنامه «نيويورک تريبيون» با زبان گستاخانهتري نوشت، «هر چه نگاه ميکنيم در هيچ يک از اين افراد که خود را
نقاش ناميدهاند اثري از قريحه واالي هنري مشهود نيست و در حقيقت سبک من درآوردي عاري از هرگونه ارزش هنري که آنان امپرسيونيسماش ميخوانند ،حرف توخالياي بيش نيست!!! که به زودي اسباب رسوايي کارگزارانش را فراهم خواهد آورد». اميل زوال و استفان ماالرمه تنها نويسندگان و شاعراني بودند که دستاوردهاي اين نمايشگاه و زحمات اين هنرمندان را ستوده و ارزش نقاشان کاري امپرسيونيست را در جايگاه واالي هنر عصر خود ارزيابي نمودند .ماالرمه در مقاله خود در باره مونه مينويسد« ،آب در نقاشيهاي مونه نهادي از شفافيت و رواني است و تبحري را که او در نماياندن اين عنصر طبيعي يافته ،تا کنون کمتر نقاشي توانسته است بدان دست يابد. درياي او حتي در متن خاکسترياش انعکاسي از آبي آسمان را دارد .من هرگز در دوران حيات قايقهايي چنان روان بر آبها نديدهام که حسي قوي از تالطم و آرامش را توامأ در انسان بيدار کنند». ** در سال 1876با پيروزي مطلق جمهوريخواهان در انتخابات پارلمان فرانسه ،کلمانسو با راي اکثريت به نمايندگي پارلمان رسيد .بالفاصله از مقام شهرداري استعفا نمود تا 17 سال آينده از حيات سياسياش را در سنگر يک راديکال – سوسياليست به مبارزه ادامه دهد. شالوده برنامههاي سياسي کلمانسو براساس و با هدف عبور از خودکامگي مذهبي ،سياسي و اقتصادي ريخته شده بود تا شهروند فرانسوي را به عاليترين مقام انساني که از امکانات رشد و شکفتگي را در زمينههاي گوناگون برخوردار گردد و در جهت رسيدن به چنين آرماني ،او موارد ذيل را در دستور کار و برنامه خود قرار داد: •آزادي مطبوعات و تجمعات •جدايي کامل کليسا و دولت •تعليمات اجباري الييک (غيرمذهبي) •تجديدنظر کامل در قانون اساسي به منظور حذف مجلس سنا •خدمت نظام وظيفه عمومي و اجباري براي همه شهروندان •عدالت براي همه •لغو مجازات اعدام •عدم تمرکز اداري •استقالل استانها •تجديدنظر در قراردادهاي مربوط به اموال عمومي از قبيل معادن ،راهآهن و خطوط آبي •کم کردن قانوني ساعات کار •غيرقانوني کردن ساعات کار براي کودکان زير 14 سال •تاسيس صندوق بازنشستگي براي معلولين و افراد سالمند •تدوين آييننامه کارگاهها و بيمههاي اجتماعي و بسياري قوانين ديگر که در زمان او به تصويب رسيدند و تا به امروز هم مورد اجرا قرار گرفتهاند. کلمانسو در باب مقوله «استعمارگري» که اروپا در آن هميشه نقش اول را بازي ميکرد ،همواره به مخالفت با آن برخاسته و در سخنرانيهاي پراکندهاش موکدأ ابراز مينمود، «شوربختانه اکثر خونريزيها و جنايات بيشرمانه به دست کساني انجام شده که با زباني بيشرمانه خود را متمدن خواندهاند و مشتي مردم محروم و گرسنه را که به موجب قانون اصل حيات براي حفظ بقاي خود مبارزه و تالش ميکنند را به صفت وحشي ،بربر و نامتمدن موصوف نمودهاند تا موذيانه حق را به قدرتمندان و تفوق را به نژادي دهند که هميشه ادعا کرده است پايهگذار تمدن اروپايي است .بايد با چنين افکاري که بارقهاي از منطق در آنان مشهود نيست مبارزه نمود تا شايد روز و روزگاري گامي بلند در راه عدالت جهاني برداشته شود». ** مشکالت جدي حاصل از فشارهاي مالي در زندگي مونه
25
وي را در تنگناهاي سختي قرار داده بود که حتي براي کسب درآمدي در جستوجوي شغل ديگري به غير از نقاشي تالش ميکرد ،لذا پاريس را به همراه خانواده ترک گرفته و در شهر «آرژانتوي» مدتي را رحل اقامت ميافکند تا فکر چارهاي کند. در 20مارچ 1878در اوج نااميدي و در اعماق فقر مالي، کاميل همسر مونه فرزند دوم (ميشل) را به دنيا ميآورد .از آن روزهاي سخت و دشوار يادداشتي از مونه به جاي مانده است« ،همسرم فرزند ديگري را به دنيا آورده است و من در کمال شرمساري حتي سکهاي در جيب ندارم تا صرف هزينه درمان کاميل، نوزاد و فرزند ديگرم کنم!!» از ميان دوستان و گروه ياران امپرسيونيست ،تنها ادوارد مانه بود که با کمال سخاوتمندي و بدون هيچ چشمداشتي از کمکهاي مالي خود به دوست قديم دريغ نميورزيد تا بدان حد که او را ياري ميدهد که دوباره به پاريس بازگشته و به نقاشي ادامه دهد. تابلوي معروف «کوچه مونت اورگوي» با آن پرچمهاي بيشمار سه رنگ فرانسه که سرتاسر صحنه را در بر ميگيرند و بر روي يکي از پرچمها جمله «زندهباد جمهوري» به چشم ميخورد ،از يادگارهاي درخشان دوره بازگشت به پاريس است. با وخيمتر شدن وضع سالمتي کاميل که تازه دريافته بود دچار بيماري سرطان است ،مونه نااميدانه تالش ميکند که تابلويي را به هر قيمتي به فروش رساند تا آن را مصروف خانواده خود گرداند .سرانجام کاميل در ماه مي 1879درميگذرد و از کارهاي شگفتانگيز مونه آنکه چهره همسر بيجان دراز کشيده بر روي تخت را نقاشي و حتي در آن حال و هوا تغييرات نور را روي چهره به مرگ خفته کاميل کاويده و در ذهن آزردهاش به جاي اندازد و به واقع تابلوي «کالبد بيجان کاميل درازکشيده بر روي تخت» را ميتوان يکي از تابلوهاي درخشان مونه رقم زد. در سال 1880مونه که از هر سو فشارهاي مالي او را شديدأ تنگدست نموده بود ،تصميم ميگيرد تا دوباره دري را به سوي «سالن دو پاري» بگشايد ،جايي که سال قبل از آن رنوار موفق شده بود بدان راه يابد .سرانجام سالن يکي از تابلوهاي مونه را ميپذيرد و اين موضوع موجب خيزش انتقادات بسيار به سوي او گشته و حتي همفکرانش که ساليان در کنارش عليه «سالن دو پاري» قدعلم کرده بودند وي را به باد سرزنش گرفته و ارتباط خود را قطع مينمايند. از همه سو ضربههاي تازيانه بر پيکر فرسوده مونه فرو ميريخت ،اما در جايي ديگر از صحنه پاريس ،کلمانسو نيز درگير مشکالت عديده و نه چندان حالي بهتر از دوست ديرين خود در يادداشتي چنين مينويسد« ،ديگر به صورت ناشناسي در فضاي کاريم درآمدهام ،احساس ميکنم مورد خيانت حتي نزديکترين دوستانم قرار گرفتهام .حزب مرا رها کرده است، ميهنام نگاهي مشکوک به من دارد ،روزنامهام «ژوستيس» (عدالت) تعطيل شده است ،آنقدر مقروضم که جبرانش ناممکن است .ديگر آهي در بساط ندارم ،در 52سالگي همسرم در حال جدا شدن از من است .ديگر وقت آن رسيده است که فکر چارهاي کنم به حال آشفته خود». ادامه دارد.
26
June 2014
رواج «ازدواج سفيد» در ايران
روزنامههاي ايران از شمار رو به افزايش ازدواجهاي سفيد در جمهوري اسالمي خبر ميدهند« .ازدواج سفيد» نامي است براي زندگي مشترک زن و مرد بدون خواندن خطبه عقد و بدون ثبترسمي آن در محضر. ازدواج پديدهاي است که از ديرباز و از زمان پيدايش انسان بوده و تا امروز نيز ادامه داشته است .حاال بماند که در اين دوره زمان از يک طرف ديگر تمايلي براي ازدواج وجود ندارد و سن ازدواج در حال افزايش است و از طرف ديگر انواع و اقسام ازدواجها به وجود آمده مثل «ازدواج موقت»« ،ازدواج صوري»« ،ازدواج صيغهاي» و ...و از طرفي ميزان طالق هم چه به صورت رسمي چه عاطفي افزايش پيدا کرده. در اين گزارش به سراغ يکي از پديدههاي ازدواج به نام «ازدواج سفيد» رفتهايم که در سالهاي اخير به شکل چشمگيري افزايش پيدا کرده و حتي کار به جايي رسيده که رسانهها و کارشناسها نيز به آن ميپردازند. منظور از «ازدواج سفيد» زندگي مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمي است .يعني به گونهاي که زن و مرد بدون اينکه خطبه عقد يا صيغه بينشان جاري شود براي زندگي زير يک سقف ميروند .البته معموال اين اتفاق با آگاهي پدر و مادرها و خانواده هر دو طرف صورت ميگيرد و آن دو مانند يک زن و شوهر با هم زندگي ميکنند نه همخانه ،دوستانه و ...به علت اينکه جامعه ايران يک جامعه ايراني -اسالمي است و چنين پديدههايي در آن به هيچ عنوان تعريف نشده به صورت مخفيانه انجام ميشود .به همين خاطر آماري نيز در خصوص تعداد اين نوع ازدواجها در دست نيست. رعنا و حامد 4سال ميشود که به صورت ازدواج سفيد با هم در يک خانه زندگي ميکنند و ميگويند عالقهاي براي ثبت ازدواجشان ندارد .آنها مانند هر زن و شوهري حلقه به دست دارند و در تمام محافل و جمعها خود را به عنوان زن و شوهر نه همخانه معرفي ميکنند .رعنا ميگويد« :حامد را 8 سال است که ميشناسم .بعد از يک سال که از آشناييمان ميگذشت متوجه شديم که خيلي از عاليق و ساليقمان مانند يکديگر است براي همين به هم نزديکتر شديم و 6سال پيش حتي خانوادههايمان در جريان آشنايي ما دو نفر بودند ».او به زماني اشاره ميکند که تصميم ميگيرند با هم زندگي کنند« :بعد از چند سال ديديم که ميتوانيم با هم زندگي کنيم و از هرنظر با هم توافق نظر داريم .هر دو اعتقادي به ازدواج نداشتيم به همين خاطر زماني که با خانوادههايمان مطرح کرديم در ابتدا چندان راضي نبودند اما وقتي ديدند که ما تصميم جدي گرفتهايم پذيرفتند». حامد ميگويد همخانه بودن با نوع زندگي آنها فرق ميکند« :ما نوع زندگيمان به گونهاي نيست که هرکس وارد آن شود احساس کند همخانه هستيم ،بلکه تمام
رفتارهاي يک زن و شوهر معمولي را داريم .صبح با هم به سر کار ميرويم و بعد از ظهر به خانه ميآييم و شام ميخوريم .نه از رفيق بازي خبري است و نه دوران مجردي .خرج خانه را به صورتي درميآوريم که مانند همخانهها به اصطالح به صورت «دنگي» نباشد بلکه هرکس هرآنقدر که در توان داشته باشد ميگذارد و حتي يک حساب مشترک پسانداز داريم». او در ادامه صحبتهايش به دعواهايشان هم اشاره ميکند« :در هر خانهاي دعوا وجود دارد و ما هم مانند بقيه دعوا و بعد از چند ساعت آشتي ميکنيم .مدل دعواهايمان هم شبيه زن و شوهرهايي است که اسمشان در شناسنامه ثبت شده است». همزيستي بدون ثبت يا همان «ازدواج سفيد» اکنون در جوامع غربي به يک پديده عادي بدل شده است .حتي در آمريکا که از نظر روابط زن و مرد محافظه کارتر است و پيش از 1970اين مساله غيرقانوني بود ،اکنون به يک پديده نسبتا عادي بدل شده است .از دهه 70ميالدي تا کنون تصوير زن در جوامع غربي تغيير فاحشي کرده است. جنبش آزادي زن که به انقالب جنسي معروف شد، تغييرات عيني اجتماعي ،اقتصادي و سياسي ،موقعيت زن را در اين جوامع متحول کرد .در متن اين تحول مناسبات زن و مرد نيز متحول شد .يکي از اين تحوالت در رشد همزيستي مرد و زن بدون ازدواج رسمي است که البته در ايران به گفته دکتر مصطفي اقليما ،رئيس انجمن علمي مددکاران اجتماعي ايران اين پديده برخالف جوامع غربي کامال به ضرر دختران ايراني است« :بيشتر از 90درصد رابطه دختر و پسرها به ازدواج نميرسد؛ چون معموال خود پسر يا خانواده او حاضر نميشوند چنين دختري را که با پسرش در ارتباط است براي پسر خود بگيرند .آن درصد باقيمانده نيز اگر به ازدواج ختم شود به اين خاطر بوده دختر از نظر سطح خانوادگي و مالي باالتر از خانواده پسر است و پسر به اين دليل ازدواج ميکند تا از امکانات دختر و خانوادهاش به نفع خود بهره ببرد». او توضيح ميدهد« :دخترها در جامعه ما ضرر ميکنند چون فرهنگ جامعه ما اينچنين است که وقتي دختري با يک پسر در رابطه باشد بعد از پايان يافتن آن رابطه کسي به سراغش نخواهد رفت و اين اتفاق ضربه سنگيني خواهد بود که بر دختران جامعه وارد ميشود ».اقليما درباره پديده «ازدواج سفيد» ميگويد« :اين نوع ازدواجها همان نامزدي قديم است که ديگر در جامعه در حال فراموشي است». او ادامه ميدهد« :خانوادهها به دليل اينکه گرفتار و درگير مشکالت هستند ديگر فرصت سر و کله زدن با فرزندان خود را ندارند و وقتي ببينند تصميمي گرفته که شايد با شرايط آنها همخواني نداشته باشد اما چون قدرت ،حوصله و وقت چانه زني با فرزند خود را ندارند ميگذارند هرکار که دلش ميخواهد انجام بدهند». به گفته اين مددکار اجتماعي يکي از بزرگترين
خرداد 1393
علتهايي که خانوادهها به «ازدواج سفيد» تن در ميدهند به اين خاطر است که از بار مسئوليت خود کم کنند« :در «ازدواج سفيد» به خاطر اينکه هيچ کجا سندي مبني بر زن و شوهري ثبت نشده است به همين خاطر خيلي راحت اين دختر و پسر ميتوانند رابطه خود را پايان بدهند بدون اينکه اتفاقي افتاده و کسي از کسي انتظار و توقعي داشته باشد به همين خاطر در اين دوره و زمانه چه چيزي بهتر از اين اتفاق؟» دکتر مصطفي اقليما اين پديده را يک پديده غربي ميداند که در خانوادههاي امروزي بدون اينکه بدانند چنين فرهنگي در جامعه وجود ندارد رخنه کرده است« :در فرانسه اين نوع ازدواجها صورت ميگيرد تنها به خاطر منفعتشان و بعد از اينکه نيازشان برطرف شد از هم جدا ميشوند اما در ايران جايي براي چنين رفتارهايي نيست .در اين نوع کشورها اين نوع ازدواج نوعي قدرت به زن داده ميشود اما در ايران اينطور نيست؛ چون فرهنگها با هم فرق ميکند». اقليما با بيان اين نکته که چنين اتفاقي موجب فرو ريختگي فرهنگي خواهدشد بيان ميکند« :محققان و جامعه شناسان وجود چنين پديدههايي را مخرب ميدانند و ازدواج سفيد و انتخاب تجرد به جاي ازدواج را مجموعه اي از عوارض اين فروريختگي مينامند که يکي از مهمترين آنها به خاطر مشکالت اقتصادي است چون در اين زمانه مردهاي 35-34ساله هم نميتوانند از پس يک زندگي بربيايند به همين خاطر يا ترجيح ميدهند ازدواج نکنند يا روابط پنهاني داشته باشد». آمارها نشان ميدهد امروزه ،زندگي بدون ازدواج يکي از شيوههاي رايج زندگي در غرب است .بيش از دو سوم زوجهاي آمريکايي پيش از ازدواج رسمي ،مدتي را بدون ازدواج با يکديگر زير يک سقف ميگذرانند .در سال ،1994حدود 7.3ميليون زوج آمريکايي بدون ازدواج با يکديگر زندگي ميکردند و نزديک به اواخر دهه ،1990حداقل 50تا 60درصد زوجها حداقل پيش از ازدواج رسمي ،مدتي را بدون ازدواج با يکديگر ميگذراندند. اين در حالي است که تا پيش از ،1970زندگي بدون ازدواج در اياالت متحده غيرقانوني بود. طبق آمار آمريکا ،تعداد زوجهاي ازدواجنکردهاي که با يکديگر زندگي کردهاند ،از 1960تا 2000ده برابر شده و اکنون ،زندگي بدون ازدواج ،به مرحلهاي عادي در روند آشنايي دو فرد تبديل شدهاست. اينطور که به نظر ميرسد از جمله عواملي که ميتواند جوانها را به سمت اين دست از ازدواجها بکشاند مشکالت مالي ،محک زدن رابطه ،آشنايي بيشتر و نداشتن اعتقاد به ازدواج ميتوانند داليل زندگي مشترک بدون ازدواج باشند .همچنين هزينه باالي اجاره يا خريد مسکن و نبود تناسب دخل و خرج که در اين دوره و زمانه بسيار برجستهاست ،ميتواند داليل ديگري باشد که موجب ميشود کسي حاضر به امضاي عقدنامه نباشد و زندگي بدون ازدواج يا ازدواج از نوع سفيدش را ترجيح بدهند. در همين رابطه دکتر مرتضي نوري ،استاد آسيبشناسي اجتماعي دانشگاه آزاد ميگويد مردم در ايران با سرعت در حال نزديک شدن به مدل غرب هستند .او اضافه ميکند« ،همانطور که جامعهشناسان ميگويند کاال به همراه خود فرهنگ به ارمغان ميآورد .بنابراين از يک طرف ورود کاالهاي لوکس به ايران و از طرف ديگر افزايش ارتباطات و تکنولوژي باعث شده مردم عليرغم اينکه دائما مقامات جمهوري اسالمي هشدار ميدهند به سمت جهان صنعتي حرکت کنند». وي در توضيح اين مساله ميگويد« :وقتي در يک روستاي دور افتاده مثال شما يک ماشين ظرفشويي لوکس ببريد، کمکم عادات مردم آن روستا تغيير خواهد کرد .در واقع اين ماشينظرفشويي به همراه خود فرهنگي را به آنجا برده است .بنابراين وقتي انواع و اقسام کاالهاي غربي از گوشيهاي هوشمند گرفته تا ماشينهاي لوکس و گرانقيمت و ديگر وسايل وارد ايران ميشود ،خواه ناخواه همه را تحت تاثير قرار ميدهد. چه آنان که مستقيما ميتوانند اين وسايل را تهيه کنند و چه آنها که نميتوانند و فقط دست ديگران ميبينند .به اين موضوع اضافه کنيد نقش ماهواره و اينترنت را که باعث گسترش فرهنگ جهان غربي و صنعتي ميشود». دکتر نوري با بيان اينکه رواج «ازدواجهاي سفيد» هم در همين رابطه است ميگويد« :اين مساله به هيچعنوان موضوع بد و شومي نيست .بلکه از يک جنبه حتي بسيار مثبت هم هست .بدين صورت که ما در جامعهشناسي يک فرآيند مدرنيزاسيون داريم .به اين معني که وفور کاالهاي غربي باعث مدرن شدن جامعه ميشود و چه بسا باعث تغييرات گستردهي سياسي شود». اين استاد جامعهشناس و آسيبشناس اجتماعي ميافزايد: «در واقع اين نحوه تغيير ،تغيير از پايين به باال است .يعني از يک طرف حکومت در برابر واردات کاالها منفعل است يا حتي خود به جهت سود و درآمد اين واردات ،در آن نقش مستقيم بازي ميکند و همين کاالها فرهنگي را با خود به همراه ميآورد که کمکم مردم را تغيير ميدهد و باعث ميشود حتي يک نظام سياسي تغيير کند». بهگفتهي دکتر نوري ،سنگاپور و مالزي از کشورهايي هستند که فرآيند مدرنيزاسيون در آنها رخ داده است ،هرچند «در اين کشورها مردم هنوز از دولت آنها عقبتر هستند».
26
اين کارشناس در ادامه و در خصوص موضوع «ازدواج سفيد» ،آن را برعکس مصطفي اقليما« ،بد» نميداند و ميگويد« :بههيچ وجه اينگونه نيست که در اين مساله دختر ضرر کند .چراکه اين دختر ديگر همان دختر سنتي نيست .بلکه اين دختر ،انساني مدرن است که حتي با جدايي احتمالي از اين ازدواج سفيد ميتواند روي پاي خود بايستد. درست مانند همان چيزي که امروزه در غرب است .در واقع از اين طريق زنان هم اندک اندک به حقوق برابرشان ميرسند». دکتر نوري در اين باره که آيا ميشود رواج «ازدواجهاي سفيد» را نوعي «دهنکجي به رژيم» و «عدم مقبوليت حکومت» نزد مردم دانست؟ وي ميگويد« :نه به آن شدت. اين موضوعات از رفتارهاي خصوصي مردمي است که سالها از حکومت خود جلوتر هستند .آنها بر اساس يک دهنکجي نميروند با کسي زندگي کنند ،بلکه به اين تصميم رسيدهاند که اين مدل غربي ،نحوهي زندگي بهتري است. حال اگر حکومت هم مخالف آن باشد ،خب باشد! مردم کاري با حکومت ندارند و البته حکومت هم هر بار که رفتاري بسيار گسترده شود مجبور ميشود پاي خود را عقبتر بکشد». اما در رويدادي ديگري در اين زمينه يک رفتار ديگر هم در جمهوري اسالمي فراگير شده بهطوري که يکي از مقامات نسبت به آن واکنش نشان داده است و آن هم مساله «کارت طالق» است. فاطمه دانشور ،رييس کميته اجتماعي شوراي شهر تهران با اشاره به رواج اين مساله در تهران گفت: «هماکنون در تهران شاهد پخش کارتهاي جشن طالق هستيم». دانشور افزود« :بايد با برنامهريزي به سمتي حرکت کنيم که قشر تحصيلکرده جامعه را به سمت بچهدار شدن سوق دهيم و اين در حالي است که ديگر مثل سابق ماشين عروس در تهران نميبينيم». گفتني است در اين خصوص عليرغم اينکه رهبران ايران فرزندآوري بيشتر را تبليغ ميکنند؛ اما بر اساس آمار سال ،1392ميزان ثبت ازدواج نسبت به سال پيش از آن روندي کاهشي و آمار طالق روندي رو به افزايش داشته است. بر اين اساس در سال 1392آمار طالق 4.3درصد افزايش يافته و بهعبارت ديگر در سال گذشته در هر ساعت بهطور متوسط 18مورد طالق به ثبت رسيده است.
دنباله از صفحة قبل
هشدار آمريکا در مورد اعطاي حق شهروندي جزيره «سنت کيتس» به ايرانيها جزيره کوچک «سنت کيتس و نويس» در حوزه کارائيب و نزديک به اياالت متحده در ازاي 400هزار دالر سرمايهگذاري در مستغالت يا دريافت 250هزار دالر بهراحتي حق شهروندي و پاسپورت اعطا ميکند. ظاهرا اين اقدام کشور کوچک کارائيب مورد توجه ايرانيها قرار گرفته و در چند تلويزيون فارسيزبان نيز آگهيهايي در اين باره پخش ميشود. در بيانيه وزارت خزانهداري آمريکا همچنين آمده است که بهرغم اعالم دولت سنت کيتس در سال گذشته مبني بر اينکه ديگر به ايرانيها پاسپورت نميدهد، شهروندان ايران هنوز حق شهروندي و پاسپورت اين کشور را دريافت ميکنند. آسوشيتدپرس ميگويد که نخستوزير سنت کيتس بالفاصله به هشدار آمريکا واکنش نشان داده و به اين کشور قول مساعد همکاري همهجانبه داده است .متعاقب اين اظهار نظر ،دولت سنت کيتس نيز اعالم کرد که از اين پس «تمام تقاضانامههاي» شهروندي اقتصادي سنت کيتس براي بررسي و تاييد صالحيت افراد از جمله به «اف. بي.آي ،اسکاتلنديارد ،و اينترپل» ارسال خواهد شد. به عبارت ديگر ،از اين پس پليس چند کشور از جمله آمريکا ،بريتانيا و کانادا از متقاضيان شهروندي سنت کيتس خبردار خواهند شد .با اين حال دولت سنت کيتس در بيانيه خود هيچ اشارهاي به ادامه دريافت پاسپورت اين کشور توسط ايرانيها نکرده است. شهروندي اقتصادي يا ويزاي سرمايهگذاري يا نامهاي مشابه همگي نام برنامهاي است که اکثر کشورهاي دنيا از آمريکا و بريتانيا نيز دارند .با اين حال آن طور که آسوشيتدپرس ميگويد ،کل فرايند دريافت حق شهروندي سنت کيتس 90روز يا سه ماه طول ميکشد و افراد حتي مجبور به زندگي يا ديدار از اين کشور نيز نيستند.
27
June 2014 خرداد 1393
مصاحبه «نيويورکر» با جواد ظريف وزير امور خارجه ايران نشريه «نيويورکر» در شماره اخير خود مروري دارد بر 25سال مکالمه با محمد جواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران و سرپرست هيئت نمايندگي اين کشور در مذاکرات هستهاي با گروه 1+5به قلم رابين رايت. نويسنده به ياد ميآورد که نخستين بار آقاي ظريف را در سال 1981زماني که جزء هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد بود ديده است و ميگويد از سپتامبر گذشته چهار بار در تهران و نيويورک با او ديدار و گفتگو داشته است .آقاي ظريف اکنون وزير خارجه و سرپرست هيئت نمايندگي ايران در مذاکرات هستهاي است که در تالش براي نيل به توافقي جامع و نهائي تا مهلت 29 تيرماه است. يک توافق جامع مطمئنا ميتواند بر آينده سياسي ايران تاثير بگذارد .آقاي ظريف ميگويد« ،اگر بتوانيم به ملت ايران اطمينان و نشان دهيم که غرب در مذاکره و معامله با ايران بر اساس احترام و منافع و مصالح متقابل و در چارچوب همسان عمل ميکند ،در چنين حالتي مذاکره بر هر جنبه از سياست خارجي ايران و بخشهايي از سياست داخلي ايران اثرگذار خواهد بود». ايران و قدرتهاي جهاني در مذاکرات بايد موارد اختالف را مطرح کنند ،اما آقاي ظريف به نيل به يک توافق جامع اميدوار است .رابين رايت وقتي از دشواري رسيدن به توافق و خطوط قرمز بين ايران و آمريکا سخن به ميان آورد ،آقاي ظريف چنين ميگويد« :مسير مذاکره هم سخت و هم آسان خواهد بود .آسان خواهد بود زيرا ما يک قرابت نظر بر اهداف داريم .ما سالح هستهاي نميخواهيم و آنها ميخواهند مطمئن شوند ايران سالحهاي هستهاي ندارد. اگر چنين چيزي خواسته آنهاست ،به نظرم هم اکنون به اين هدف رسيدهاند .ما فقط بايد مکانيزم توافق بر روند مذاکرات را بيابيم». آقاي ظريف افزوده است« ،جزئيات ممکن است کاري سخت و طاقت فرسا باشد .بيشتر به دليل اينکه کساني نميخواهند توافقي صورت پذيرد ،آنهايي که منافع خود را در عدم توافق و مناقشه ميبينند ،کار را دشوار ميکنند و هر چه در توان دارند انجام ميدهند تا مانع توافق شوند ،از آن جملهاند». احتماال ،آقاي ظريف به مخالفان توافق در آمريکا، اسرائيل و ايران اشاره دارد. اما ،او پيش بيني ميکند که آنها با تجديد گروه بندي ،خود را آماده براي گام بعدي در صورت توافق ميکنند .وزير امور خارجه ايران ميگويد« ،حاال آنها با داشتن وقت خودشان را بسيج کردند و احتماأل با تاکتيکهاي تازه خواهند آمد» ،اما ميافزايد که هنوز باور دارد آنها خواهند باخت .اما در عين حال کار را قدري بر آناني که خواستار نتايج مثبت هستند ،سختتر ميکنند. براي ايران رعايت احترام اين کشور در مذاکره مهم است. سرپرست هيات مذاکره کننده ايراني ميگويد «احترام براي حقوق ايران» مهم است. ايران باور دارد که غني سازي براي توسعه منابع جايگزين انرژي ضروري است ،زيرا در طي يک نسل به دليل افزايش مصارف داخلي نفت ،ايران نخواهد توانست نفت به خارج صادر کند ،که منبع اصلي در آمد کشور است. ايران همچنين ميخواهد موقعيت تاريخي خود را به عنوان يک مرکز علمياحيا کند ،و توسعه انرژي هستهاي را در راستاي اين هدف اساسي ميداند .اما ،به گمان ايران ،غرب خواستار مسدود کردن مسير ايران براي نيل به چنين هدفي است. خانم رايت ميگويد آقاي ظريف به او گفته است، «مذاکرات هستهاي درباره توانايي هستهاي نيست .اين گفتگوها درباره کليت ،حيثيت و شرف ايران است .اگر
طرف مقابل اهميت اين تماميت ،حيثيت و شرف را درک کند و اين واقعيت را بفهمد که ايرانيان از قشرهاي مختلف باور دارند که شرفشان براي فروش نيست، تکنولوژي و توسعه ايشان براي فروش نيست ...آن وقت در چنين حالتي به تفاهم با ما خواهند رسيد». از يک جنبه، قلمرو بحث درباره هستهاي برنامه ايران در کنترل شوراي عالي امنيت ملي است که مورد رهبر مشورت جمهوري اسالمي قرار ميگيرد .رهبر حرف نهايي را درباره برنامه هستهاي ميزند .اما يک کميته کوچکتري هم وجود دارد که رييس جمهوري هم از اعضاي آن ميباشد و به موارد مشخص درباره مذاکرات ميپردازد. آقاي ظريف ميگويد« ،مناظره و بحث در درون دولت ايران وجود دارد .بحث سازنده است ،حال چه داغ و تند باشد يا به شيوه ديگر .يک موضوع بسيار جدي است و داراي پيامدهاي مهمي است که اين خود دليلي است براي دشوار بودن تصميم گيري .بي اعتمادي وجود دارد ،بي اعتمادي نسبت به غرب .بنابر اين هر گامي اميدوارم با احتياط و مالحظه برداشته شود». خانم رايت ميگويد در ماه مارچ در تهران از وزير خارجه پرسيد که توافق بر سر برنامه هستهاي تا چه حد به شخص او بستگي دارد و پاسخ آقاي ظريف چنين بود« :من نميدانم» .اما ناگهان دستياري که در آنجا حضور داشت ،گفت 90در صد نتايج گفتگوها به او بستگي دارد که البته آقاي ظريف گفت «اميدوارم اين حرف واقعيت نداشته باشد». حتي در فضاي سياسي کنترل شده ايران ،حسن روحاني و محمود احمدينژاد، دو چهره سياسي کامأل متفاوت مخصوصأ در امور سياست خارجي هستند .وزير خارجه ايران با اشاره به مواضع خود و رييس جمهوري روحاني ميگويد «ما يک رويکرد متفاوت در رابطه با جهان برگزيديم .ما لزوما جهان را سياه و سفيد نميبينيم .ما باور داريم امکان مشارکت و تعامل وجود دارد. ما باور داريم لزومأ نيازي به توافق نيست تا با کسي بتوانيم باب گفتگو را باز کنيم ،گفتگو کنيم ،يا به تفاهم برسيم». آقاي ظريف در ادامه افزود« ،در نهايت ،ما بيشتر متکي به نفس هستيم .بنابراين ما باور داريم که بتوانيم مذاکره کنيم و به اهداف خودمان نائل شويم ،زيرا ما توانايي آن را داريم که نقطه نظرهاي خودمان را به طور منطقي مطرح کنيم و طرفهاي مذاکره را متقاعد کنيم که ميتوانند با ما به توافق برسند». عليرغم ،آنچه گفته شد هيچ مانعي براي بازگشت جمهوري اسالميبه مواضع تندروها وجود ندارد .وزير خارجه ميگويد« ،راي دهندگان ميتوانند ما را به خانههايمان
برگردانند .من در سن 47سالگي با انتخاب دولت احمدينژاد از وزارت خارجه کنار گذاشته شدم .باز هم ميتوانم بازنشسته شوم .فکر ميکنم اين حق مردم است که چنين انتخابي بکنند». آقاي ظريف انتخاب احمدينژاد در سال 2005را شکست غرب در پاسخ به تالشهاي ديپلماتيک دولت آقاي خاتميبراي گفتگو ميداند .وزير امور خارجه ميگويد «ايران در آن دوره يک سياست باز توأم با تعامل در پيش گرفت» اما واکنش غرب «بر اساس توهمات» بود .متأسفانه ،گروهي در کاخ سفيد بودند که به طور افراطي از دانش و درک محدودي از واقعيات جهاني
برخوردار بودند. واکنش غرب به سياستهاي دولت خاتمي خودخواهانه و به دور از واقعيات بود .ايرانيها چنين واکنشي را در تباين با حيثيت و شرف خود ديدند .سياست باز دولت خاتمي با خصومت و خواستههاي بي حد غرب مواجه شد .در نتيجه ايرانيان شخصي را به عنوان رييس جمهوري و جانشين خاتمي برگزيدند که کامال با رويکردهاي دولت خاتميتفاوت داشت. نوعي احساس قرباني بودن در وجود ايرانيان نفوذ کرده است .آقاي ظريف ميگويد« ،هر سخني از واشنگتن نسبت به ايرانيان توأم با بي احتراميو ارعاب بوده است .فشاري بود بر ايرانيها که خيلي خيلي حساس بوده و بر روح و اعصاب مردم تأثير ميگذاشت و واکنش آنان را به همراه داشت». خانم رايت ميگويد که به ياد آقاي ظريف آورد که شعارهاي ايرانيها عليه آمريکاييها بسيار بدتر و تحريک کنندهتر از آني بود که آمريکاييها عليه ايرانيها ميگفتند .خانم رايت به شعارهاي «مرگ بر آمريکا» در نمازهاي جمعه اشاره دارد و از وزير خارجه ميپرسد چرا ايرانيها نسبت به آنچه براي آمريکاييها حساس است ،حساسيت نشان نميدادند. آقاي ظريف ميگويد« ،ما درباره چيزي که از سوي مردم عادي در برابر آنچه از سوي رييس جمهوري آمريکا انجام گرفت ،صحبت ميکنيم ».منظور آقاي ظريف به روي ميز بودن گزينه نظامياز سوي هم آقاي اوباما و هم آقاي بوش در مقابله با برنامه هستهاي ايران است .وزير خارجه ميافزايد «مردم در ايران به ارعاب و فشار ،واکنش منفي نشان ميدهند ،آنها نسبت به اين چيزها حساسيت دارند ...اين گونه فشارها نارضايتي بين مردم به وجود ميآورد ،شعارها در نماز جمعه نتيجه اين ارعاب و فشار است». آقاي ظريف در ادامه افزود« ،من به شما اطمينان ميدهم که اين مردم همانهائي هستند که بعد از يازده سپتامبر به آمريکائيها تسليت گفتند و ابراز همدردي کردند ،حتي به خيابانها ريختند ،با شمع به دست ،اتحاد خود را با آمريکاييها اعالم داشتند .در دو هفته متوالي پس از حمالت هيچ شعاري عليه آمريکاييها در نمازهاي جمعه نبود .اما چه چيزي آن را تغيير داد؟ اعالميههايي از سوي اونالد رامزفلد و کاندوليسا رايس در تحقير کردن ايرانيها». وزير خارجه ميگويد که آمريکا بايد در 35سال گذشته ياد گرفته باشد که ايرانيها «واکنش بسيار مثبتي به احترام ميدهند .احترام کنيد .احترام کردن شما را نميکشد». خانم رايت ميگويد که آقاي ظريف به او گفته است دو نوع آينده وجود دارد :يک آينده با تضاد بيشتر ،تنش بيشتر و عدم اعتماد بيشتر -اساسأ شبيه آنچه که در گذشته داشتيم. اما بيشتر از آن ديگر شايد قابل کنترل نباشد و شايد وخيمتر و خطرناکتر هم شود .اين يک گزينه است که اميدوارم در مقابل ما قرار نگيرد. خانم رايت از وزير خارجه ميپرسد آيا چنين گزينشي به جنگ ديگري در خاورميانه منجر ميشود؟ هم آمريکا و هم
27
اسرائيل هشدار دادهاند که در صورت شکست تالشهاي ديپلماتيک ،گزينه نظاميسر جاي خود کماکان قرار دارد. سرپرست هيات مذاکره کننده ايران ميگويد« ،من درباره جنگ نگران نيستم .فقدان امنيت کلمهاي است که من به کار ميبرم -نبود امنيت ،تشنج و مناقشه .من فکر ميکردم که انسانهاي متمدن به جنگ متوسل نميشوند. اما بعضي افراد نميتوانند تصميمات عقالني بگيرند». اما ،آينده نوع دوم مورد نظر وزير خارجه ايران آيندهاي است توأم با اميد ،موقعيتي که عليرغم اختالف نظرها، قدرتهاي جهان «ميتوانند روي موضوعات بسيار جدي مورد عالقه طرفين با هم همکاري و آنها را مطرح کنند. اينها مواردي چون عدم امنيت ،افراط گرايي ،تروريسم در خاورميانه و افغانستان ،و امکانات ديگر ،از جمله ايران به عنوان يک منبع قابل اتکا براي تأمين انرژي اروپا است». براي دههها ،ايران يکي از دو ستون اصلي سياست خارجي آمريکا در کنار اسرائيل در خاورميانه بود .خانم رايت از آقاي ظريف ميپرسد 35سال پس از شکاف ديپلماتيک بين دو کشور ،چه عاليق مشترکي بين دو وجود دارد؟ آقاي ظريف که به بذله گويي و شوخ طبعي مشهور است ،پاسخ ميدهد« ،آيا من از عاليق مشترک حرف زدم؟ ايران يک رشته منافع ملي -امنيتي در عدم توليد سالحهاي هستهاي دارد ،اگر آمريکا هم چنين عالقهاي دارد ،پس اين يک وجه مشترک است .ايران داراي منافع ملي -امنيتي در آزادي کشتيراني در خليج فارس است .ما داراي منافع ملي- امنيتي در ثبات منطقه هستيم .ما داراي منافع ملي -امنيتي در پيکار عليه تروريسم در افغانستان و عليه بيثباتي در افغانستان هستيم .ما داراي منافع ملي -امنيتي در ثبات و در حفظ دولتهاي باثبات در منطقه هستيم .ما داراي منافع ملي -امنيتي در پايان بخشيدن به خونريزي در سوريه هستيم». در جمعبندي وزير امور خارجه ايران گفت« ،اگر آنچه را که آمريکا به ظاهر ميگويد بپذيريم ،بين ما قرابت وجود دارد».
دنباله از صفحة قبل
ايران به بريتانيا غرامت ميپردازد مجيد تختروانچي ،معاون آمريکا و اروپاي وزارت خارجه ايران نيز به روزنامه بريتانيايي «گاردين» گفته بود که تهران موضوع پرداخت خسارت را بررسي ميکند ،اما موضوع عذرخواهي بابت «آن حادثه» منتفي است. تختروانچي عنوان کرده بود که بريتانيا نيز عذرخواهيهاي زيادي به ايران بدهکار است. مجيد تخت روانچي به «گاردين» گفته که جدولي زماني براي از سرگيري کامل روابط وجود ندارد ،اما احتماال اين موضوع تا پايان سال جاري محقق ميشود. «حادثه» مورد اشاره تختروانچي ،حمله سازمانيافته گروهي به سفارت انگلستان و باغ قلهک در نوامبر 2011 در تهران است که مناسبات ايران و بريتانيا را به پايينترين سطح خود رساند. در حمله اين گروه که خود را «دانشجويان بسيجي» ميناميدند ،ساختمان سفارت آسيب ديد و خودروها و بسياري اشياء و وسايل درون سفارت نيز تخريب شدند. محرک اين حمله ،مصوبهاي در مجلس در 6آذر سال 1390بود که به موجب آن دولت احمدينژاد موظف شد رابطه با لندن را به دليل «کارنامه سياه انگلستان در ايران و از جمله فتنه »88از سطح سفير به کاردار کاهش دهد. اين مصوبه سفير بريتانيا را موظف به ترک تهران ظرف دو هفته ميکرد ،اما سفير پس از حمله «دانشجويان» ،ظرف يک روز با کليه کارکنان سفارت از تهران رفت .دولت بريتانيا نيز در اقدامي متقابل از کليه کارکنان سفارت ايران در لندن خواست تا ظرف 48ساعت خاک اين کشور را ترک کنند. حمله به سفارت بريتانيا از سوي شوراي امنيت و جامعه جهاني تقبيح شد. پس از تعطيلي سفارتهاي دو کشور ،سفارت سوئد در تهران حافظ منافع دولت بريتانيا و در مقابل سفارت عمان در لندن ،حافظ منافع دولت ايران شد. پس از روي کار آمدن دولت روحاني و تالش براي احياي مناسبات ايران و بريتانيا ،دو کشور بر سر مبادله کاردار غيرمقيم توافق کردند .ميزان غرامت پرداختي ايران به بريتانيا روشن نيست. روزنامه «تلگراف» در زمستان 2011نوشته بود که تابلوهاي نقاشي ،فرش ،مبلمان ،جواهرات ،دستگاههاي الکترونيک و چند خودروي اداري از جمله اموال ارزشمند تخريبشده هستند که ميزان خسارت آنها بالغ بر يک ميليون پوند ميشود.
28
June 2014 خرداد 1393
28
29
June 2014
29
1393 خرداد
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
55367
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
30
حسن زارعزاده اردشير ،راديو فردا
June 2014 خرداد 1393
«من انجام کارهاي ترسناک و به چالش کشيدن خودم را دوست دارم» .اين را برنده مسابقه ملکه زيبايي ايران در کانادا ميگويد .مهرناز که پس از چند ماه رقابت با 30دختر ايراني در تورانتو و مراحل آمادگي و تمرين، توانست تاج ملکه زيبايي را از آن خود کند ،گفت« :اين ترسناکترين کار عمرم بود». آخرين مراسم انتخاب ملکه زيبايي ايران در سال 1357در ايران برگزار شد و ديگر ايرانيان شاهد چنين مراسمي نبودهاند .بسياري از دختران ايراني در مراسم
ولي وقتي برگزارکنندگان از همان ابتدا با استقبال زياد روبرو شدند ،متوجه شدند که چقدر جاي چنين مراسمي در جامعه ايراني خالي است .به همين دليل نگاه به برنامه عوض شد و شش ماه تالش جمعي دستاندرکاران نتيجه خوبي را رقم زد. به گفته وي ،اين برنامه بازخورد خوبي داشت و حتي از غير ايرانيان نيز در مراسم شرکت داشتند. تهيهکنندگان و حاميان مراسم قصد دارند در سالهاي ديگر آن را ادامه دهند و روي نگاههاي جهاني به ايرانيان تاثير مثبت بگذارند. علي آريانا با تاکيد بر اينکه سعي کردهاند مراسمي
دختر شايسته و يا ملکه زيبايي در کشورهاي مختلف شرکت کرده و مقامهايي نيز کسب کردهاند ،اما اين اولين باري بود که عدهاي از ايرانيان فعال در حوزه فرهنگي و اجتماعي در تورانتو پيشقدم شده و يک مراسم انتخاب ملکه زيبايي را برگزار کردند. رزا شفابخش ،يکي از مجريان مراسم انتخاب ملکه زيبايي ايراني در کانادا ،با اشاره به تالش زياد دستاندرکاران براي نشان دادن هنر ايراني و ارائه يک مراسم زيبا ميگويد« ،اين يک تجربه نو بعد از 36سال بود که اتفاق افتاد و من فکر نميکردم اين مراسم به اين بزرگي و شکوه اجرا شود .کيفيت برگزاري مراسم بيش از حد انتظار من بود». مهرناز عدلي ،برنده مسابقه ملکه زيبايي ايران در کانادا ،که از شش ماه پيش وارد رقابتها و مراحل آمادهسازي شده بود به راديو فردا ميگويد« :احساسي باورنکردني دارم و همه چيز برايم جالب است .وقتي که ميبينم ميتوانم به خودم ثابت ميکنم توان انجام کاري را دارم ،اعتماد به نفس پيدا ميکنم که به سمت کارهاي بزرگتر بروم». مهرناز ميگويد« ،اين برنامهها به دختران جوان نشان ميدهد که هر کسي ميتواند به آنچه ميخواهد برسد به شرطي که پشتکار داشته باشد و به خودش باور و اعتماد بکند ،يعني کسي يک کاري را شروع بکند ،حتما موفق ميشود». پس از مهرناز ،تينا کاظمي دوم شد و نوشا و نيلوفر شيرازي دو نفر از چهار نفر نهايي را تشکيل دادند. بر اساس اعالم برگزارکنندگان 50 ،درصد از آرا توسط چهار داور مسابقه و 50درصد ديگر توسط مردم تعيين شده است که در روز مسابقه نفرات برتر بر آن اساس اعالم شدند. علي آريانا يکي از مجريان و برگزارکنندگان مراسم ميگويد که از نتيجه کار صد در صد راضي است ،چرا که ابتدا قرار بود يک طرح کوچکتري به اجرا در آيد
در سطح جهاني طراحي و اجرا نمايند ميگويد« ،هر حرکتي بار اول سخت است ،چرا که نيازمند مطالعه قبلي است .از طرفي برخي اصل کار را زير سوال ميبرند يا چون برخي برنامهها در جامعه ايراني مستمر نيست، عدهاي با شک و ترديد به طرحهاي جديد نگاه ميکنند و چون از قبل تجربهاي در اين سطح وجود نداشت، بنابراين برآورد هزينه راحت نبود و از طرفي تيمي که کار را برعهده داشت زمان زيادي براي آماده شدن صرف کرد .تطبيق دادن مراسم با شرايط فرهنگي جامعه ايراني نيز از جمله مسائل زمانبر بود». وي ميگويد« ،امسال به دليل مشکالت ويزاي ايرانيان از داخل کشور و نبود فرصت کافي براي هماهنگي با متقاضيان در کشورهاي ديگر ،تهيهکنندگان برنامه تصميم گرفتند تا تنها از متقاضيان در داخل کانادا گزينش کنند اما سالهاي ديگر امکان شرکت از کشورهاي ديگر نيز ميسر خواهد شد». آيلين ويگن يکي از چهار داور مسابقه بود .خانم ويگن در مورد معيارش براي انتخاب دختران ميگويد، «معيار من براي انتخاب تنها صورت نبود ،بلکه صورت و سيرت زيبا بود که فکر ميکنم اکثر دختران اين دو حسن مثبت را داشتند .براي همين من نياز به وقت بيشتري داشتم که در روز راي گيريها عمال انجام شد». خانم ويگن ميگويد که دختران شرکتکننده، تحصيلکرده ،با شخصيت و موفق بودند و ابراز اميدواري ميکند که اين مسابقه در وضعيت و آينده دختران شرکتکننده تاثير مثبت داشته باشد. او با تاکيد بر حرفهاي بودن مراسم ميافزايد« ،با اينکه چنين برنامهاي پس از 36سال برگزار ميشد و شنيدم که بيش از شش ماه کار کرده بودند ،کيفيت مسابقه بينظير بود و هيچ چيزي از مسابقات ملکه زيبايي آمريکا کم نداشت». شهرزاد سپانلو ديگر داور مسابقه ميگويد« ،معيار انتخاب من را ترکيبي از شخصيت و ظاهر تشکيل ميداد.
من به اعتماد بنفس دختران ،سواد و باهوشي ،زيبايي و وقار و توانايي در ارتباط برقرار کردن نگاه ميکردم». خانم سپانلو ميگويد که تحت تاثير ميزان تحصيالت دختران موفقيتهاي و شرکتکننده قرار گرفت ه است، «برخي از آنها گذشته سختي را پشت سر گذاشته بودند اما آرزو و اميدهاي فراواني براي آينده بهتر دارند». وي تالشهاي خانمها در طول چند ماه رقابت و آمادهسازي را مثبت ارزيابي ميکند« ،به نظر من شرکتکنندگان به خوبي از عهده استرس برآمدند و برخي از آنها دوستيهاي خوبي ساختند .برخي نيز اين مسابقه را فرصت خوبي براي ابراز خود و موفقيتهاي بيشتر در آينده دانستهاند». شهرزاد سپانلو معتقد است که که مراسم انتخاب ملکه زيبايي به خوبي برنامهريزي و اجرا شد ولي از آنجاييکه سال اول آن بود و مشکالتي وجود داشت ،ميتواند جاي بهبود داشته باشد .مثال بهبود در روند رايگيري و نيز باالبردن کيفيت تهيهکنندگي فني صحنه به روان بودن برنامه کمک ميکند. گلنوش رحيمي ،دانشجوي معماري داخلي ،يکي از در شرکتکنندگان مسابقه انتخاب ملکه زيبايي در کانادا که به تازگي مهاجرت ميگويد: کردهاست چالش يک «اين زيبايي بود .من چون در کارهاي هنري هستم دلم ميخواست در اين مراسم شرکت کنم .من تالش کردم همه چيز را در حد استاندارد جهاني انجام بدهم ،حتي قرار بود در مراسم دختر شايسته جهان شرکت کنم ،واقعا از هر نظر با آن استاندارد پيش رفتم .از انتخاب لباس تا مخارج و زماني که صرف کردم و حتي از نظر فکري کامال با اين برنامه خودم را درگير کردم». گلنوش که خودش در ليست ده نفر برتر جاي گرفت اما چندان از نتيجه راضي نيست. او ميگويد« ،اگر من 10نفر و 4نفر برتر را انتخاب کنم جور ديگري تعيين ميکردم .اسم برنامه ملکه زيبايي بود اما در عمل اينطور نبود به نظر من ،البته واقعا
30
دختران بسيار زيبايي آنجا بودند ،اما اگر از نظر عموم مردم ميخواستيم طبقهبندي کنيم اينچنين طبقهبندي نميشدند .من فکر ميکنم اگر فقط داوران نقش اصلي را ميداشتند نتيجه مسابقه جور ديگري ميشد». او ادامه ميدهد« ،شايد من هم اگر خارج از اين برنامه بودم به مهرناز راي ميدادم اما خيلي دختران زيبا در مرحله اول حذف شدند در حاليکه ميتوانستند در ليست ده نفر برتر قرار بگيرند». ياسمين عاقلي ،دانشآموخته علوم سياسي ،ميگويد توسط مادرش تشويق شد تا در برنامه شرکت کند و بعد تصميم گرفت با حضور در رقابتها خودش را محک بزند« ،من چهار ماه در برنامه حضور داشتم .مراحل آمادگي از جمله نحوه ارتباط با دوربين ،حرف زدن ،ورزش کردن يا روي صحنه بودن و مسائل ديگر همگي چالش و تجربه خوبي بود و ما را براي حضور بهتر در جامعه کمک ميکرد .من از سن کم هميشه در کارهاي اجتماعي دوست داشتم حضور داشته باشم و روي بهبود اعتماد بنفس خودم کار ميکردم .براي همين اينجا محک خوبي ميتوانست باشد». ياسمين ميگويد« ،من خوشحالم از انتخاب مهرناز ولي برخي ميگويند که انتخابها عادالنه نبود .خيلي دختر خانمها که شايسته انتخاب بودند اما نشدند .چند تا معيار اصلي براي انتخاب وجود داشت؛ زيبايي ،آمادگي بدني ،نوع لباس پوشيدن و ظاهر ،شخصيت افراد و تحصيالت .اما به نظرم اينها به خوبي مطرح نشد». ياسمين که براي امتحان وکالت در دانشگاه يورک آماده ميشود ميگويد قصد دارد سال ديگر در مسابقات دختر شايسته کانادا شرکت کند ،جايي که ورود به آن سختيهاي خود را دارد. نيلوفر شيرازي ديگر شرکت کننده مسابقه که البته در چهار نفر اول جاي گرفت ،از کيفيت مراسم و داوريها مثبت ياد ميکند و دليل حضور خود را چنين بيان ميکند« ،مهمترين هدف من اين بود که اعتماد به نفس خودم را ارتقا بدهم و واقعا به چيزي که ميخواستم رسيدم .من سال اول حضورم در کانادا است و اين برنامه باعث شد خيلي زود با آدمهاي زيادي آشنا شوم و خوشحال هستم که اين شانس را داشتم که در اين مراسم شرکت کنم». علي آريانا نيز ميگويد در هر مسابقهاي حتي در سطح جهاني انتقاد وجود دارد .در کامپيوترهاي ما آرا ثبت شده وجود دارند و هر نهادي ميتواند آنها را نگاه کند .در صحت و سقم آرا شکي نيست. وي در پايان به اين پرسش که تا چه ميزان از کار انجام شده راضي است پاسخ ميدهد« ،به دليل نبود تجربه قبلي ممکن است صد در صد از نظر تکنيکي مورد قبول نباشد اما من حداقل فکر ميکنم نود درصد توقعات ما اجرا شد. خيلي از مردم را ديدم که با افتخار از اين مراسم ياد ميکنند و خوشحال هستيم که مراسمي در حد آبروي ايرانيان برگزار کرديم».
31
June 2014
سازمان سيا ،حکومتي نامريي
ادامه از شماره گذشته
وظايف «سيا»
وظايف «سيا» در 5ماده کوتاه بدين شرح مشخص گرديد: .1اظهارنظر مشورتي به شوراي امنيت ملي در مورد مسايل مربوط به آنگونه فعاليتهاي جاسوسي نهادها و آژانسهاي دولتي ،که با امنيت ملي در ارتباط ميافتد (بر اساس قانوني که در سال 1964به تصويب رسيد ،رييس جمهوري ،معاون رييس جمهوري ،وزير خارجه ،وزير دفاع و رييس اداره طرحهاي اضطراري به عضويت شوراي امنيت ملي درآمدند). .2عرضه توصيههايي به شوراي امنيت ملي در جهت هماهنگ کردن اينگونه فعاليتهاي اطالعاتي. .3انطباق و ارزيابي اطالعات مربوط به امنيت ملي و سهل و سادهتر کردن در تکثير مناسب اينگونه اطالعات در چارچوب دولتي ،به اين شرط که آژانس مذکور ،پليس ،اختيار بازداشت ،قدرت اجرايي با اختيارات امنيتي داخلي نداشته باشد. .4انجام خدمات مشترک فوقالعاده به سود آژانسهاي اطالعاتي موجود که در تصميمات شوراي امنيت ملي را به نحوي موثرتر و تمرکز يافتهتر ،انجام پذير نمايد. .5انجام خدمات و رسالتهاي ديگر ،مربوط به اطالعاتي که در امنيت ملي موثر بوده و متکي به آنچه گهگاه شوراي امنيت ملي خواهان انجام آن گردد. به طوري که از مفاد باال درک ميشود، ظاهرأ قانون ،صرفأ وظيفه انطباق ،ارزيابي و هماهنگکردن اطالعات جمعآوري شده را بر عهده «سيا» قرار داده است .اينجاست که بايد پرسيد چگونه «سيا» توانست حمله 1400نفري با نيروهاي هوايي و دريايي متعلق به خود را به «خليج خوکها» ميسر کند؟ پس چگونه ميتواند دولتهاي بيگانه را بر پايه آنچه تا کنون انجام داده ،چنانچه در «خليج خوکها» کوشيد انجام دهد، سرنگون کند؟ پاسخ به اينگونه پرسشها ،در بطن عمليات ديگري است که «سيا» ميتواند با صالحديد شوراي امنيت ملي بر اساس قانون سال 1947انجام دهد. آژانس مورد بحث ،تقريبأ پس از تاسيس،
دستاندرکار عمليات ويژهاي بوده است .پس از روي کار آمدن کمونيستها در چکسلواکي به سال ،1948 «جيمز فورستال» اولين وزير دفاع ،از مشاهده قرينههايي که احتمال پيروز شدن کمونيستها را در انتخابات ايتاليا منعکس ميکرد به هراس افتاد .وي در ميان همقطاران ثروتمند خود در «وال استريت» به فعاليت پرداخت تا بودجه کافي براي انجام عملياتي مخفي و خصوصي را تهيه ببيند و در انتخابات ايتاليا اعمال نفوذ کند و نتيجه آن را به سود آمريکا به پايان رساند. آلن اما باور داالس که داشت به نميتوان افراد وسيله با غيردولتي موجود مشکل مقابله کرد .او اصرار داشت که دولت براي انجام اينگونه عمليات ويژه ،بايد يک سازمان مخفي به وجود آورد .چون در قانون سال 1947 عمليات مخفي سياسي پيشبيني نشده بود ،شوراي امنيت ملي با توجه به رويدادهاي چکسلواکي و ايتاليا در سال 1948تصويبنامهاي را گذراند که به موجب آن عمليات ويژه مجاز ميشد. (ميدانيم که کشور پيشين چکسلواکي ،پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ،به دو کشور «چک» و «اسلواکي» تقسيم شده است). باري در تصويبنامه مزبور ،دو شرط مهم قيد شد که حاکم بر عمليات مورد نظر باشد .يعني اوأل عمليات ميبايست به طور سري صورت گيرد و ديگر اينکه امکان تکذيب آن (در صورت لو رفتن) به گونه و نحوي به ظاهر قابل قبول براي دولت وجود داشته باشد! همچنين تصميم گرفته شد که در چارچوب «سيا» سازماني براي انجام عمليات سياسي به وجود آيد« .فرانک ويزنر» عضو سابق خدمات استراتژيکي از وزارت امور خارجه منتقل شد تا رياست سازمان جديد را بر عهده گيرد و به خواسته خود ،نامي مستعار براي آن برگزيد. وي به سمت معاون و دفتر هماهنگي سياسي منصوب گرديد .بدينگونه اياالت متحده تحت اين عنوان به ظاهر معصوم ،دستاندرکار انجام کامل عمليات سياسي مخفي گشت .يک دفتر جداگانه به وجود آمد که مسوول عمليات ويژه و اقدامات مخفي به قصد جمعآوري اطالعات بود. اين دفتر در درون «سيا» متمرکز بود ،اما در کنترل آن وزارت امور خارجه و وزارت دفاع با «سيا» تشريک مساعي داشتند .روز 4ژانويه « 1951سيا» اين دو دفتر را در يکديگر ادغام کرد و شعبه جديدي به نام بخش طراحي ايجاد کرد که از همان روز نخست ،کنترل انحصاري بر همه عمليات محرمانه را اعمال ميکرد .در اين مورد جاي ترديدي است که بسياري از قانونگزاران آن ،که در سال 1947به ايجاد «سيا» راي موافق دادند ،هرگز در تصورشان نميگنجيد که اين آژانس عمليات جهاني خود را با چه ابعاد گستردهاي انجام خواهد داد.
ترومن بعدها گفته بود که چنين پيامدي را هرگز در ذهنش تصور نميکرده است .او در نوشتاري که در نشريات سنديکايي روز 21دسامبر سال 1964منتشر شد نوشت، «از اينکه «سيا» از وظيفه اصلي خود خارج شده متاسفم و نگران .اين آژانس گاهي عامل اجرا و زماني به صورت طراح سياست دولت درآمده است .روزي که «سيا» را تاسيس کردم هرگز در مخيلهام نميگنجيد که اين دستگاه در زمان صلح ،عملياتي مخفي و توﻃﺌﻪگرانه غيرقانوني و مرتکب شود». ي و ميافزايد« ،من ميکنم فکر که پارهاي از و مشکالت محذوراتي را که پشت سر گذاشتهايم بتوان تا حدي ناشي از اين واقعيت دانست که اين بازوي رياست اطالعاتي جمهوري ،به اندازهاي از نقشي که به خاطرش به وجود آمده فاصله گرفته که ديگر به صورت نهاد گناهکاري و عامل تحريکات اسرارآميز خارجي درآمده است و شده است دستاويزي براي تبليغات در جنگ سرد». با اين همه در دوران رياست جمهوري ترومن بود که سازمان «سيا» عمليات ويژه را آغاز کرد .گرچه تا سال 1948اين دستگاه تشکيل نشد ،آلن دالس در يادداشتي که به سال 1947به کميته فرعي کنگره تسليم کرد ،تلويحأ به آنچه پيش خواهد آمد اشاره کرده بود. وي در يادداشت خود گفته بود که «سيا» در انجام عمليات مخفي اطالعاتي بايد صالحيتي انحصاري داشته باشد .وظايف ديگري که در قانون امنيت ملي پيشبيني شده نظير ماده قانوني مربوط به بازرگاني تا بدان اندازه گسترش يافته که فعاليتهاي «سيا» را هم در بر ميگيرد، فعاليتهايي که در قانون حتي به اشارهاي بدانها نشده است. به طور کلي تشخيص داده نميشود که «سيا» بر پايه ترجمان قانون مورد بحث ،به طور مخفي عمليات دشمنانه سياسي انجام ميدهد .همچنين براي بسياري در خور درک نيست که رييس «سيا» به موجب قانون و تجويز رياست جمهوري دو کاله رياست بر سر مينهد .او نه تنها در راس «سيا» قرار دارد ،بلکه مهمتر اينکه در مقام رياست آژانس مرکزي اطالعات ،به طور کلي مسووليت جامعه اطالعاتي را هم به عهده دارد که «سيا» تنها يکي از آنان است. قانون آژانس مرکزي اطالعات در سال 1949از تصويب گذشت و به موجب آن «سيا» از رعايت همه قوانين فدرال که مقرر کرده است وظايف ،نامها ،عنوانهاي رسمي، حقوق يا تعداد کارمندان در استخدام آژانس را برمال کند ،معاف ساخته شد .کنگره آمريکا در عين حال اختيار شگفتانگيز و بيسابقهاي را به رييس «سيا» تفويض کرد که بدون توجه به مفاد قوانين و مقررات حاکم بر صرف هزينههاي دولت خرج کند و به او اختياري بينظير داد ،تا در لواي بودجه محرمانه خود ،هر ساله صدها ميليون دالر هزينه کند و کافي است که در زير اسناد مربوطه و محرمانهاش نام خود را قيد کند. قانون مورد بحث ،منحصرأ با گواهي رييس صرف اينگونه هزينهها را مجاز ميساخت و همين ،تنها همين سند هزينهاي کامل تلقي ميشد (در سال 1949بر پايه قانوني که تصويب گرديد ،رييس «سيا» اجازه يافت تا هر ساله يکصد نفر خارجي را ( 100نفري را که ضروري ميدانست)، بدون رعايت تشريفات مهاجرت به آمريکا وارد کند!) يک سناتور حزب دموکرات به نام «ميالرد تايدينگر» از مريلند ،که تدوين کننده اصلي اين قانون بود ،در تشريح ضرورت اين امر گفت ،ماموران شاغل در اين آژانس متواليأ
خرداد 1393
31
جان خود را از دست ميدهند .تا کنون بسياري بودهاند که بر اثر رويدادهايي نه چندان مطلوب جان باختهاند ،اگر آژانس را موظف کنيم که سوابق سند هزينهها را نگهداري کند ،اين امکان وجود دارد تا عمال بيگانه در باره مشخصات عامالن ما و آنچه دستاندرکار انجام آن هستند ،اطالعاتي به دست آورند.
گسترش حکومت نامريي
حکومت نامريي که «سيا» در مرکز آن قرار داشت ،تا سال 1950ابعاد گستردهاي يافت .در آن سال يک کميته مشاوره اطالعات به عنوان «هيات مديره حکومت نامريي» تشکيل شد و سپس به «هيات مديره اطالعاتي اياالت متحده» تغيير نام يافت و هنوز هم به همين نام باقي است .بديهي است بر حجم آن به طور کلي به ميزان چشمگيري افزوده شده است. کشف رمز و رمزنويسي در آژانس جديد امنيت ملي که با تصويبنامه رياست جمهوري به عنوان بخشي از وزارت دفاع ايجاد شد ،در سال 1952يکنواخت شد .سرانجام آژانسهاي نظامي اطالعاتي در سال 1961زير نظارت آژانس اطالعات دفاعي که به تازگي تشکيل يافته بود ،قرار داده شدند اما الزامأ اين کارها تجديد در سازمانهاي دولتي به شمار ميآمدند. در حقيقت آنچه از سال 1947تحويل شده ،ترکيب ناموزون حکومت نامريي نيست ،بلکه حجم تکنولوژي ميدان عمل اختيارات و اهميت آن است که همه با کمترين ژرف بيني و تفکر کنگره يا درک عمومي سير تصاعدي داشته است. در دوره سه ساله اول زندگي «سيا» درياساالر «هلينکوتر» رياست آن را بر عهده داشت .وي در يک لحظه حساس جنگ کره ،جاي خود را به ژنرال «والتر بيدل اسميت» واگذار کرد. اسميت در جنگ دوم جهاني رياست ستاد ژنرال آيزنهاور را عهدهدار بود .وي سفير پيشين آمريکا در مسکو و نخستين ژنرال چهار ستاره ارتش آمريکا بود که هرگز دوره «وست پوينت» يا آموزشگاه نظام ديگري را نديده بود .در رياست «بيدل اسميت» آژانس مورد بحث حالت تعرضي بيشتري يافت .اسميت در جنگ کره و تجزيه و تحليل اطالعات پس از جنگ ،نقش مهمي ايفا کرد .اما از همان بدو امر ،مردي که بيش از هر کس ديگري ،اثر شخصي خود را بر حکومت نامريي بر جا گذاشت ،کسي نبود مگر «آلن ولش دالس». (ادامه دارد)
دنباله از صفحة اول
آژانس کاهش ذخيره اورانيوم 20 درصدي ايران را تاييد کرد در بخش ديگري از اين گزارش آمده که هيچ سانتريفيوژ «آي آر »2-يا «آي آر »1 -در تاسيسات نظنز يا فوردو نصب نشدهاند و مقدار ماده هستهاي موجود به صورت هگزا فلورايد اورانيوم 5درصد باقيمانده 8475کيلوگرم است. اين نکته نيز قيد شده که تجهيزات بزرگ ديگري در رآکتور آب سنگين اراک نصب نشدهاند. مديرکل آژانس اعالم کرده که ايران هفت گام عملي مورد توافق در فوريه 2014را اجرايي کرده و همکاران اين نهاد در حال بررسي اطالعات ارائه شده هستند. گزارش ياد شده ،دو روز پس از بازگشت معاون مديرکل آژانس از تهران منتشر شده است. نشست ترو واريورانتا ،معاون آمانو در امور پادمانها، با رضا نجفي ،نماينده دائم ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي با توافق بر سر اجراي 5گام عملي تا سوم شهريور (25 آگست) همراه شد. طبق اين توافق ،ايران بايد اطالعات الزم را به مقامات آژانس در مورد انجام انفجارهاي قدرتمند در مقياس بزرگ ارائه کند. آژانس خواستار ارايه مدارک و پاسخگويي به سواالتي در خصوص چاشنيهاي ( )EBWموسوم به «چاشنيهاي ايمن» است .اين چاشنيها در زمينههاي غيراتمي کاربرد دارند اما در عين حال ميتوانند در تنظيمات سالح اتمي نيز به کار روند. ادعا شده که اين چاشنيها در سايت نظامي پارچين مورد آزمايش قرار گرفتهاند و اين موضوع در گزارش اخير آژانس نيز قيد شده است.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد.
32
فرهنگ گفتگو
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
چه کساني پنبه اسالم را ميزنند! در شماره گذشته به اين نکته اشاره داشتم که وظيفه يک ديانت برقراري سه ارتباط عاقالنه و صلحآميز با آفريدگار ،خويشتن خويش و انسانهاي ديگر است. در مورد ارتباط با آفريدگار گفتم که وجود يک نيروي ناشناختهاي را نميتوان انکار کرد ولي شناخت آن هرگز مقدور نيست و زماني که شناخت موجودي امکانپذير نيست تحميل آن بر ديگران و يا جنگ در مورد روش شناخت او نيز بيمعنا خواهد بود. اما متاسفانه با وجود قبول عدم شناخت آفريدگار ،چه بسيار خونهايي که در زير پرچم دين و به نام خداوند و به فتواي مستقيم علماي دين ريخته شده و ميشود .و گويا زمان آن فرارسيده باشد که همه ما بدون استثناء در مورد شناخت و برقراري ارتباط عاقالنه و صلحآميز خود با آفريدگار تجديدنظر کنيم ،که در اين مورد الزم است که: هر کس آزادانه ارتباطي را که با آگاهيهاي او مطابقت دارد و در برگيرنده دوستي نوع انسان است برگزيند و آنچه را که انتخاب کرد مورد احترام همه ما قرار گيرد و با اين روش واژههايي همانند ،ملحد ،خداناشناس ،محارب با خدا ،مفسد فياالرض ،نه تنها از دفتر لغات ما ،بلکه از صفحه دلمان زدوده شود و پس از آن با فراغ بال به شالودهريزي اجتماعي يکدل و يک هدف بپردازيم.
ارتباط عاقالنه و صلحآميز با خويشتن خويش
حال که هرکدام از ما وظيفه داريم که رابطهاي عقالني و صلحآميز با آفريدگار داشته باشيم براي پيداکردن اين ارتباط بر ما الزم است که جايگاه خود را بعنوان کسي که در ايجاد شرايط محيط اجتماعي سهم و مسؤليت دارد ،بشناسيم، مقام و رتبه خود را در جهان هستي بيابيم و راه و روشي را انتخاب نماييم که منجر به سعادت فردي و گروهي ما گردد .بهمين منظور الزم است که :ارتباط عقلي و صلحآميز با خويشتن خويش را با دقت مورد بررسي قرار دهيم: اگر قبول کنيم که فرد و خميره او يکي از اجزاء اصلي سازنده اجتماع است ،الزم ميآيد که هر ديانتي اين رسالت
June 2014 خرداد 1393
را بر عهده گيرد که انساني تربيت نمايد که شايسته هزارهاي تربيتي را برگزينيم که شايسته انسان بودن ماست و ما را به باشد که سويي به دوران طاليي صلح و آسايش و آرامش آرمان شهر يگانگي و انسانيت راهنمايي ميکند. دارد و سوي ديگر آن نابودي بشر و تمدن را سبب ميگردد. «زبان خرد ميگويد هر که داراي من نباشد داراي هيچ که در اين قسمت به بيان نه از هر چه هست بگذريد و اعتقاد بهاييان به ايجاد مرا بيابيد ،منم آفتاب بينش رابطه عقالني و صلحآميز و داراي دانش ،پژمردگان را با خويشتن خويش تازه نمايم و مردگانرا زنده همه ما بدون استثناء گوهري به نام ميپردازم. کنم ،منم آن روشنايي که انسانيت در قلب خويش پنهان داريم راه ديده بنمايم و منم شهباز دست بينياز ،پر بستگان که در اثر تربيت آنچنان صيقل مييابد را بگشايم و پرواز بياموزم، که تمام افکار ،گفتار و کردار ما را در براستي ميگويم آنچه از ناداني بکاهد و بر دانايي جهت نيک بودن هدايت خواهد کرد که بيفزايد او پسنديده آفريننده اگر بتوانيم اين خوب بودن را عموميت انسان با طبيعتي پاک بوده و هست ...دانايي از و پاي به دنيا ميگذارد بخشيم بهشت خداوندي را در همين دنيا نعمتهاي بزرگ الهي است اين وظيفه انسان است تحصيل آن بر کل الزم ولکن تجربه خواهيم کرد. که فطرت پاک انساني علومي که اهل ارض از آن خود را آلوده نسازد ،که منتفع شوند نه علومي که به انجام اين مهم به کمک حرف ابتدا شود و به حرف تربيت امکانپذير است ،زيرا اين شيوه تربيتي ماست که منتهي گردد)3( ». ما را ديوي بدخوي يا فرشتهاي نيکو صفت تحويل اجتماع همانطور که از آموزه باال بر ميآيد ،آيين بهايي به روشني ميدهد. از علومي ياد ميکند و آن را به حال اجتماع مفيد ميداند « ...استعداد بر دو قسم است :استعداد فطري و که از حرف ابتدا نشده و به حرف ختم نگردد ،و اين آموزه استعداد اکتسابي .استعداد فطري خير محض است ،در است که آنان را به دنبال تحصيل علم عملي فرا ميخواند فطرت شر نيست .اما استعداد اکتسابي سبب گردد که شر و به شهادت تاريخ معاصر ايران اين بهاييان بودند که در حاصل گشته ،مثال” خدا جميع بشر را چنين خلق کرده و گشودن مدارس جديد پيشقدم شدند و در اين راه خصومت چنين قابليت و استعداد داده که از شهد و شکر مستفيض علماي دين را به جان و دل خريدار شدند! و موفقيتي که در (بهرهور) شوند و از سم متضرر و هالک گردند ،اين قابليت و اين راه بدست آوردند ،آن بود که بيسوادي در جامعه بهايي استعداد فطريست که خدا به جميع نوع انسان يکسان داده بويژه نزد بانوان بکلي ريشهکن گردد. است ،اما انسان بنا ميکند کمکم استعمال سم نمودن هر حال خوانندگان هشيار ميتوانند علت اصلي مخالفت روزي مقداري از سم ميخورد ،اندک اندک زياد ميکند ،تا علماي دين را با اين آيين دريابند ،زيرا اين گفته که« :علم بجايي ميرسد که هر روز اگر يک درهم افيون نخورد هالک ميشود و استعداد فطري بکلي منقلب ميگردد. مالحظه کنيد که استعداد و قابليت فطري از تفاوت عادت و تربيت چگونه تغيير مييابد و بالعکس ميشود)1( » ... همه ما بدون استثناء گوهري به نام انسانيت در قلب خويش پنهان داريم که در اثر تربيت آنچنان صيقل مييابد که تمام افکار ،گفتار و کردار ما را در جهت نيک بودن هدايت خواهد کرد که اگر بتوانيم اين خوب بودن را عموميت بخشيم بهشت خداوندي را در همين دنيا تجربه خواهيم کرد. «جوهر انسانيت در شخص انسان مستور (نهفته) ،بايد نبايد به حرف ابتدا شده و به حرف منتهي گردد» در حقيقت مخالفت آشکارا با کساني است که به مدت هزارهها به به صيقل تربيت ظاهر شود)2(». اين آموزهها بار سنگين مسؤل بودن در مقابل افکار ،نمايندگي از جانب خداوند با حرف بدون پشتوانه عملي ،به گفتار و کردار را بر دوش ما ميگذارد و شرط مختار بودن شهرت و ثروت دست يافتهاند و حال کساني پيدا شدهاند ما را بر سر دو راهيهاي زندگي و عواقب ناشي از آن را که ميخواهند گريبان خويش را از دست آنان رها کنند! پس کشتن آنها از واجبات است ،بويژه که تاکيد بر اجباري بودن بيان ميکنند: « بشر در انتخاب خوب يا بد مختار است ،اگر خواهد تعليم و تربيت بويژه بانوان را از اصول مسلم خود ميشمارند. بهمين دليل علماي دين حربه رواج فحشا و بي بند محبت نمايد و يا بر عکس دشمني را پيشه خود سازد، انسان آزاد است که يکي از اين دو روش را پيشه خود سازد ،و باري را هنوز که هنوز است بعنوان سالحي کارساز بکار ميتواند دوستدار عالم انساني گردد و يا دشمن انسان و ميبرند و همانطور که بارها نوشتهام بهمين بهانه انقالب بپا کردند! انسانيت شود. « ...در اين دور بديع (نوين) تعليم و تربيت امر اجباري اين اعمال در تصرف انسان است و بهمين جهت انسان در قبال اعمال خويش مسؤل است .مثالي در اين مورد است نه اختياري ،يعني بر پدر و مادر فرض عين است که دختر و پسر را بنهايت همت تعليم و تربيت نمايند ...و اگر در بشفافيت سرنوشت فردي و گروهي ما را مشخص ميکند. مثل ما همانند کشتي است که به نيروي باد يا نيروي اين خصوص قصور (کوتاهي) کنند ...گناهي است غيرمغفور بخار حرکت ميکند ولي جهت حرکت را سکاندار کشتي (نبخشودني) زيرا طفل بيچاره را آواره صحراي جهالت کنند مشخص ميکند که آيا ميخواهد کشتي به شمال يا جنوب ،و بدبخت و معذب نمايند ،مادام _ الحيات طفل مظلوم اسير يا به مشرق يا مغرب حرکت کند ،بهمين شکل نيز آفريدگار جهل و غرور و نادان و بيشعور ماند و البته اگر در سن جهان ما را آفريده است و اين ما هستيم که در انتخاب جهت کودکي از اين جهان رحلت (رفتن) نمايد بهتر و خوشتر حرکت کشتي حق انتخاب داريم که آن را به سوي ساحل است)5(» ... و يا آنکه ...« :اصل اين است که بايد نفوس را چنان آرامش بخش فردي و گروهي رهبري کنيم يا آنکه بسوي غرقاب خشونت و جنگ ببريم ،که در هر دو حال نتيجه اين تربيت نمود که جرم واقع نگردد ،زيرا ميتوان جمعي را چنان تربيت نمود که از ارتکاب جرايم چنان دوري نمايند انتخاب به خود ما يعني اجتماع برخواهد گشت)3(». حال که سرنوشت فردي و گروهي ما در کف با کفايت که در نزد ايشان نفس جرم بزرگترين عذاب باشد)6(»... تربيت قرار ميگيرد بر ما الزم است که سنتهاي خرافي گذشتگان را که سرنوشت انسان را به دست تقدير و سرنوشت ميسپرد ،کنار نهيم و آنها را با تمام قوا مردود ديانت بهايي معتقد به بزرگي و شأن مقام انسان است شماريم و با استفاده از نيروي عقل و خرد ،روش تعليم و
پاکي فطرت و بلندي مقام انسان
بزرگي مقام انسان
32
و براي حفظ و باالبردن اين مقام نکات چندي را پيشنهاد ميکند: « ...مقام انسان بزرگ است ...امروز روزيست بزرگ و مبارک آنچه در انسان مستور (پوشيده) بوده امروز ظاهر شده و ميشود ،مقام انسان بزرگ است اگر به حق و راستي تمسک نمايد ...اي اهل عالم شما را وصيت مينمايم به آنچه سبب ارتفاع مقامات شماست ...براستي ميگويم زبان از براي ذکر خير است او را بگفتار زشت ميآالييد)7(» ... نه تنها صفات پسنديده روحاني و اخالقي بلکه همپايه آن الزم است که به امور مادي نيز که محوري براي تامين مقام واالي انساني است توجهي دقيق داشته باشيم ،بهمين دليل ديانت بهايي انسان هزاره سوم را با تاکيد شديد به برگزيدن شغل و حرفهاي مناسب ،دعوت ميکند. «اي بنده من :پستترين ناس نفوسي هستند که بيثمر در ارض ظاهرند ...بهترين ناس آنانند که باقتراف (صنعت) تحصيل کنند و صرف خود و ذويالقربي (خويشاوندان) نمايند». اهميت کار براي تامين زندگاني به درجهاي از اهميت است که ديانت بهايي کار را بمنزله عبادت به حساب ميآورد: « ...به تحقيق اي اهل بهاء اشتغال به کاري از کارها از قبيل صنايع و امثال آن بر شما واجب است و اشتغال شما را به اين کارها عبادت قرار داديم)8(»... از ابتداي شروع آيين بهايي و در تمام شرايط ،حتا زماني که به دستور محرمانه و مستقيم رهبر ديني جمهوري اسالمياستادان و دانشجويان بهايي را به جرم بهايي بودن اخراج کردند ،بهاييان وظيفه خود دانستند که دانشگاهي در خانههاي خويش داير سازند ،که متاسفانه چون آگاه شدن جوانان بزرگترين دشمن خودکامگي به حساب ميآيد، خودکامگان خرافاتي ،کامپيوترهاي اين دانشگاه را چون کاالي قاچاق و کاربران آنها را بعنوان قاچاقچي گرفتند و روانه زندان ساختند .و اين عمل آنان آنچنان بازتاب گستردهاي در سرتاسر دانشگاهاي دنيا بر پا کرد که بهمت دانشگاهيان از دانشجو تا استاد و با پشتيباني افرادي چون برندگان جوايز صلح نوبل مثل «دزموند توتو» فيلم مسندي به نام «تحصيل زير رگبار آتش » تهيه گرديد و در تمام دانشگاهها و شهرهاي بزرگ به نمايش گذاشته شد .و بدين شکل اعتراض خود را به اين ظلم آشکار ابراز نمودند. نبايد چنين تصور گردد که آنچه بيان ميکنم شعار است بلکه به شهادت تاريخ ،تمام بهاييان به تن و جان به اين آموزهها وفادار بوده و هستند و هيچ شکنجه روحي و جسميآنان را از تحقق بخشيدن به اين آموزهها باز نداشته و نخواهد داشت ،و همين پايداري و ثبات است که سبب گرديده افراد با انصافي که وجدانشان از اين همه بيداد آزرده خاطر گرديده است همانند ،آيتاهلل عبدالحميد معصومي طهراني ،دکتر محمد ملکي ،نسرين ستوده و جمعي ديگر از فعاالن حقوق بشر به مناسبت ششمين سال زنداني بودن ياران ايران به خانه بهاييان ستمديده روند و در کنار عکس ياران دربند ،نه تنها از ياران بلکه از جامعه بهايي به خاطر ظلم بيدليلي که بر آنها رفته است دلجويي بعمل آورند ،و من وظيفه وجداني خود ميدانم که از تمام کساني که به خاطر آزادي عقيده و بيان اين طلسم برتريجويي را شکستهاند سپاسي صميمانه داشته باشم. اين آموزهها دستور عملي زندگي هستند که بايد يک فرد بهايي به آنها عمل کند تا به صفت بهايي بودن عمل کرده باشد .پس انتشار اين آموزهها در حقيقت کمکي به برقراري برادري و برابري در اجتماع است واگر در پي کشف حقيقت باشيم به اين نتيجه ميرسيم که جلوگيري از انتشار اين آموزهها توسط علماي دين فقط به فقط بدان جهت است که اگر اين آموزهها اجازه انتشار يابد ديگر مومن و غيرمومني باقي نخواهد ماند در نتيجه پايههاي کرسي مراجع تقليد را سست و بياعتبار خواهد ساخت ،و بساط قدرت و ثروتي که از راه دين به دست آوردهاند برچيده خواهد گرديد. تا شماره آينده که در باره برقراري ارتباط صلحآميز انسان با انسانهاي ديگر گفتگو کنم برايتان آرزوي خوشبختي ميکنم و اميدوارم که هميشه دلتان شاد و لبتان خندان باشد. ****** )1از گفتار عبدالبهاء در کتابي به نام مفاوضات (گفتگوها) صفحه .163 )2از گفتار بهاءاهلل نقل از کتاب آيين بهايي فصل هفتم صفحه .105 )3نقل به مضمون از کتاب مفاوضات صفحه .188 )4از بهاءاهلل برگرفته شده از کتاب حيات بهايي صفحه .141 )5گزيدهاي از يکي از نامههاي عبدالبهاء به يکي از بهاييان ايران ،نقل از کتاب مکاتيب جلد اول صفحه .324 )6نقل به مضمون از عبدالبهاء کتاب مفاوضات صفحه .202 )7نقل از وصيتنامه بهاءاهلل. )8نقل به مضمون از کتاب اقدس آيه.71
33
June 2014 خرداد 1393
آشنايي با روانشناسي ريشه هاي احساس گناه و عذاب وجدان
در شماره قبل در مورد احساس گناه و عذاب وجدان مطالبي به عرضتان رسيد .در آن مقاله به سه مورد كه احساس گناه نرمال و گناه عصبي را از هم تفكيك ميكنند كرديم: اشاره يكي اينكه شدت احساس گناه نرمال با مورد احساس گناه تطبيق ميكند، در حالي كه شدت گناه عصبي با مورد احساس گناه تطبيق نميكند. دوم اينكه كسي كه احساس گناهش در حدي نرمال است ،پس از مدتي تصميم به انجام اعمالي ميگيرد كه اشتباه خود را جبران كند و سعي ميكند كه ديگر به كارهايي كه باعث احساس گناه او شدهاند دست نزند .چنين شخصي راههايي مييابد كه از گناه خود بگذرد و زندگي خويش را با رواني آسودهتر ادامه دهد ،ولي شخصي كه از احساس گناه عصبي رنج ميبرد ،توانايي بخشش را در خود نمييابد و براي مدتي طوالني عذاب ميكشد. مورد سوم كه در تفكيك احساس گناه عادي و احساس گناه عصبي كمك ميكند اين است كه احساس گناه عادي با توجه به منطق اكثر انسانها امري طبيعي است ،در حالي كه احساس گناه عصبي از نظر اكثر انسانها طبيعي نيست، يعني شخص در مورد مسائلي احساس گناه ميكند كه از ديدگاه اكثر انسانها آن شخص نقش چنداني در مورد آنچه
كه اتفاق افتاده نداشته است ولي متأسفانه احساس گناه ميكند. همچنين در شماره قبل اشاره شد كه گروهي از آدمها مشكل عكس اين حالت را دارند ،يعني به كارهايي دست زده و ميزنند كه قاعدتًا بايد احساس گناه بكنند ،ولي نميكنند. در اين شماره ،به ريشههاي احساس گناه عصبي و عذاب وجدان از ديدگاه روانشناسي نگاه خواهيم كرد. در اين بحث ،اول بايد تذكر دهم كه احساس گناه عصبي ،يعني گناه آنرمال ،ميتواند داليل بسيار مختلفي داشته باشد و انسانهاي مختلف به داليلي متفاوت از احساس گناه رنج ميبرند .با توجه به اين امر ،حاال به ريشهيابي احساس گناه ميپردازيم. توانايي تشخيص خوب از بد و نقش ما در انتخاب
خوب يا بد ،از كودكي ما سرچشمه ميگيرد .پدر و مادر ،در تشخيص خوب و بد ،كودكان خود را راهنمايي و تشويق ميكنند و كودك از سنين پايين متوجه ميشود كه چه كارهايي را بايد بكند و چه كارهايي را نبايد بكند. تحقيقات روانشناسي در دانشگاه هاروارد نشان دادهاند كه حتي در سنين پايين ،كودك از انجام كار بد پرهيز ميكند ،مث ً ال در يك چنين آزمايشي ،روانشناس در حضور مادر يك كودك سه ساله ،ليواني پر از شربتي قرمز رنگ به كودك ميدهد و از كودك ميخواهد كه آن شربت را بر روي فرش بريزد! كودك از انجام آن كار پرهيز كرده و به طوري محسوس احساس ناراحتي ميكند! گويي كودك از اينكه كار بدي انجام دهد گريزان است! كودكان معموالً دست به چنين كاري نميزنند ،اظهار ناراحتي ميكنند و به دامان مادر خود پناه ميبرند ،ولي اگر چه كودك فرق بين خوب و بد در بعضي كارها را ميداند ،به خاطر محدوديتهاي سني ،تفاوت بين خوب و بد در بسياري كارهاي ديگر را نميداند .اگر چنين كودكي به انجام كاري دست بزند كه توانايي تشخيص بد بودن آن كار را نداشته است ،ولي سپس پدر و مادر برخورد شديدي با او داشته باشند ،يا حتي به شدت او را تنبيه كنند ،كودك احساس خيلي بدي نسبت به كار انجام شده خواهد كرد ،ولي در ضمن احساس خيلي بدي نسبت به خود خواهد كرد ،گويي او خود را سرزنش ميكند كه چرا چنان كاري انجام داده، ولي به مقتضاي سني توانايي درك كامل بد بودن كار انجام شده را ندارد! حتي اگر توانايي درك بد بودن عمل انجام شده را داشته باشد ،ممكن است توانايي اين را نداشته باشد كه بفهمد چطور ميتوانسته از انجام آن كار خودداري كند! اگر چنين كودكي براي انجام كارهايي كه به خاطر مقتضاي سني توانايي تشخيص خوب و بد بودن آن كارها را نداشته است، مرتب تنبيه شود ،كمكم احساس گناه عصبي در او پديد ميآيد يعني به تدريج احساس ميكند كه اگر اتفاق بدي پيش بيايد ،حتمًا او در آن اتفاق تقصيري داشته است! پس يكي از داليل پديد آمدن احساس گناه عصبي يا غيرعادي اين است كه در كودكي براي كارهايي كه توانايي تشخيص بد بودن آنها را ،به خاطر مقتضيات سني، نداشتهايم شديدًا تنبيه شدهايم و به تدريج به اين باور رسيدهايم كه انگار اصوالً انسان گناهكاري هستيم و اگر اتفاق بدي بيفتد حتمًا پارهاي از تقصير آن به گردن ما است! اگر اين در شكل يافتن شخصيت ما تأثير بگذارد ،اين باور را در طول زندگي با خود خواهيم داشت. موضوع ديگري كه در شكل يافتن شخصيتي كه احساس گناه غيرعادي ميكند اين است كه در كودكي چگونه تنبيه شده است ،منظورم اين است كه بعضي پدر و مادرها وقتي كودك را تنبيه ميكنند براي كودك روشن ميكنند كه تنبيه به خاطر كار بدي است كه او انجام داده، ولي گروه ديگري از پدر و مادرها گويي كودك را تنبيه ميكنند براي انساني كه هست ،يعني شخصيت او را زير سؤال ميكشند. برايتان مثال سادهاي ميزنم تا اين موضوع روشنتر شود .وقتي كودكي تنبيه ميشود معموالً والدين يكي از اين دو مورد را با او مطرح ميكنند :گروهي ميگويند« ،كار خيلي بدي كردي!» در حالي كه گروهي ديگر ميگويند« ،عجب بچه بدي هستي!» اميدوارم برايتان واضح باشد كه اين تفاوت به نظر كوچك معناي بسيار متفاوتي را ميرساند. كودكي كه به او گفته ميشود «كار خيلي بدي كردي» غالبًا توانايي جلوگيري از تكرار آن كار را در خود ميبيند .يعني ميتواند در درون خود نتيجهگيري كند كه «كار ،كار بدي بود، تنبيه شدم چون كار بدي كردم ،و در آينده آن كار را تكرار
33
نخواهم كرد». ولي كودكي كه به طور مرتب اين پيغام به او ميرسد كه «عجب بچه بدي هستي» ،در مورد بچه بد بودن كاري نميتواند بكند! يعني اگر ذات او بد است ،چه كاري در مورد آن ميتواند بكند؟! اگر اين پيغام مرتب تكرار شود ،در آينده امكان زيادي هست كه او از احساس گناه غيرعادي رنج ببرد چرا كه حقيقت وجود خود را «بد» خواهد ديد ،يعني احساس خواهد كرد كه آنچه كه بد است اوست ،نه كاري كه انجام داده! گويي او با اتفاقي كه افتاده يا كاري كه انجام شده تفاوتي ندارد! پس اميدوارم متوجه باشيد كه بعضي انسانها از كودكي ياد گرفتهاند كه كاري كه انجام شده با حقيقت وجود آنها تفاوت دارد ،يعني كار انجام شده يك عمل است و شخصيت آنها شخصيت انساني است كه ميتواند از تكرار آن عمل جلوگيري كند .كساني كه از احساس گناه عصبي رنج ميبرند ،گويي از كودكي چنين چيزي را نياموختهاند و باور دارند كه عمل انجام شده با شخصيت يا فطرت آنها هيچ تفاوتي ندارد و نمايانگر فطرت بد آنهاست. مسئله سومي كه باعث رنج بردن از گناه عصبي و غيرعادي ميشود اين است كه بعضي اشخاص نميدانند كه چگونه بايد در راه بخشش خود قدم بردارند و خود را در مورد عمل انجام شده ببخشند .ريشههاي اين امر را نيز ميتوان در كودكي جستجو كرد .وقتي پدر و مادرها فرزندشان را تنبيه ميكنند ،بايد پس از مدتي به كودك نشان دهند كه او را بخشيدهاند .يعني ميتوانند به كودك نشان دهند كه اگر كار بدي انجام داده چگونه ميتواند در جبران عمل خالف قدم بردارد .مث ً ال اگر كودك در مدرسه خودكار يك هم كالسي را دزديده ،بايد بياموزد كه نه تنها كار بدي انجام داده ،بلكه با بازگردادن خودكار و عذرخواهي ميتواند در راه بخشش خود قدم بردارد .ولي كودكاني كه فقط تنبيه ميشوند و نميآموزند كه چطور بايد در بخشش خود كوشا باشند ،فقط ميآموزند كه آنها گناهكارند و بس! همچنين بايد تذكر دهم كه ما بخشش را از خانواده ميآموزيم .يعني اينكه بتوانيم اعمال بد ديگران را ببخشيم، يا اعمال بد خود را ببخشيم ،از خانواده ياد ميگيريم .در خانوادههايي كه كودك شديدًا تنبيه ميشود و مادر و پدر چنان رفتار ميكنند كه گويي كودك را براي مدتهاي طوالني نميبخشند ،كودك نميآموزد كه چطور ميتواند خود را ببخشد ،چنين كودكي در آينده به احتمال زياد احساس گناه عصبي و عذاب وجدان خواهد كرد. در اين مقاله به ريشهيابي احساس گناه عصبي (غيرعادي) و عذاب وجدان پرداختيم .سه مورد كه در پديداري چنين احساساتي ميتوانند نقش عمدهاي داشته باشند به عرضتان رسيد .در راه تالش در رهايي از اين احساسات كه زندگي را به انسان تلخ ميكنند بايد از خود بپرسيم كه آيا به راستي در اتفاقي كه افتاده گناهكار بودهايم؟ اگر باور داريم كه نقشي داشتهايم ،آيا شدت احساس گناه ما با مورد كار انجام شده تطبيق ميكند؟ آيا توانايي بخشش را در خود ميبينيم؟ جواب دادن به اين سوالها ميتواند در كم شدن احساس عذاب وجدان در ما كمك كند ،ولي چون گناه عصبي و عذاب وجدان احساسات عميقي هستند و داليل آنها غالبًا بغرنج ميباشند ،يكي از بهترين راههاي شناسايي و درمان چنين احساساتي كه شور زندگي را از انسان ميگيرند، روانكاوي است .در روانكاوي به ريشههاي اين احساسات در درون شخص و چگونگي افكار شخص در مورد اتفاقاتي كه باعث عذاب وجدان او هستند رسيدگي ميشود تا او بتواند به زندگي با ديدي تازه نگاه كند و از زندگي لذت بيشتري ببرد. تا شماره آينده برايتان آرزوي سالمتي و شادي دارم.
34
June 2014
34
خرداد 1393
معرفي 10هدفون برتر بازار براي عالقمندان موسيقي شماره 3
هنگام شنيدن موسيقي در خانه يا محيط کار يا بيرون از خانه دنبال هدفوني هستيم که بهترين کيفيت را براي ما به ارمغان آورد و سه ويژگي حساسيت ،فرکانس و Grado SR325is امپدانس صوتي در آن لحاظ شده باشد. پس از جستجو در بازار 10هدفون با ويژگيهاي متنوع قيمت اين هدفون 295دالر بوده و حساسيت صوتي آن 98دسيبل و امپدانس صوتي آن 32اهم است .اين يکي خدمتتان معرفي ميشود: از بهترين هدفونهاي خانگي است که جايزه سال 2011 شماره 10 را برده است.
موج انقالب تکنولوژي پوشيدني در راه است
ميتواند به طور چشمگيري امنيت کاربران را ارتقا دهد. اگرچه امروزه بسياري از عرصههاي زندگي ما با شبکههاي اجتماعي درهمتنيده شده ٬با اين حال اين پلتفرمهاي آنالين پديده جديدي در زندگي انسانها محسوب ميشوند .هنوز بسياري از اقداماتي که ساکنان اين شبکههاي اجتماعي انجام ميدهند آنچنان که بايد سنجيده نيست و برخي از آنها ميتواند پيآمدهاي امنيتي جدي براي زندگي آنالين کاربران داشته باشند.
منتشر کردن بيوگرافي کامل در فيسبوک
شرکتهاي بزرگ فناوري دنيا اين روزها به جز توليد اپليکيشنها و نرم افزارها و وسايل مختلف به دنبال تحقق بخشيدن به ايده «ادغام هنر طراحي لباس با تکنولوژي» هم هستند. اين امکانات که پيش از اين با توليد ساعتها و عينکهاي هوشمند يا کيفهايي که ميتوانند به طور همزمان تلفن همراه هم باشند آغاز شد و اکنون روزبه روز به تعداد و تنوع محصوالت تکنولوژيک که قابل ادغام با لباسها و لوازم جانبي افراد هستند افزوده ميشود. در واقع تکنولوژي پوشيدني موضوع مهم مورد توجه شرکتهاي بزرگ فناوري دنياست که قرار است از طريق آن فناوري به سادهترين و بصريترين شکل ممکن براي کاربران قابل استفاده باشد. اما فايده چنين کاري چيست؟ مسلما تبديل محصوالت تکنولوژيک به همراه هميشگي کاربران چيزي است که اين شرکتها در نظر دارند ،آنقدر که فراتر از مسائل زيباييشناختي امکان تحقق اين امر براي آنان در اولويت است. از سويي هرچند امکان ادغام اين دو موضوع يعني تکنولوژي و پوشاک براي طراحان چنين ايدهاي بيشترين اهميت را دارد ،اما خيلي از طراحان هم معتقدند براي موفقيت در اين کار نبايد از مد و تاثيرات آن هم غافل بود و به همين دليل بهتر است تکنولوژي را با مد درآميخت. با چنين طرحهايي ديگر براي هرکدام از محصوالت تکنولوژيک ميتوان يک کاربرد پوششي هم پيدا کرد .مثال اين روزها لباسهايي طراحي شده که ميزان درخشش و شدت رنگ آن از طريق يک اپليکيشن موبايل ،قابل تغيير است و ميتوان بر اساس محيط و رنگ ديگر لباسها و وسايل همراه شخص ،آن را عوض کرد. براين اساس شايد بد نباشد همينطور که نشستهايد و با هدفون خود موسيقي گوش ميکنيد يا آن را به تلفن همراهتان وصل کرده و با کسي صحبت ميکنيد فکر کنيد ،از اين هدفون چه استفاده ديگري ميشود کرد و چطور ميتوان آن را هم وارد جرگه تکنولوژي پوشيدني کرد؟
پنج اشتباه امنيتي رايج کاربران در فيسبوک کمپاني امنيتي «کسپرسکي» فهرستي از پنج اشتباه رايج کاربران فيسبوک را تهيه کرده که توجه به آنها
اگرچه مثال دريافت کردن صدها پيام تبريک از طرف دوستان فيسبوکي در روز تولد وسوسهکننده و لذتبخش است ٬اما بايد پيآمدهاي منتشر کردن تاريخ دقيق تولد در فيسبوک را هم مد نظر داشت. هرچه زندگي اجتماعي شما بيشتر به پيش ميرود٬ اطالعات خصوصيتان (از جمله اطالعات بانکي) بيشتر به شناسههاي مهمي نظير تاريخ تولد متکي ميشود.
- NuForce NE-600M/Xبه قيمت 15شماره 2 دالر حساسيت تعريف شده 100دسيبل بوده و امپدانس Grado GS1000i 32
دارد که به طور طبيعي از ساير هدفونهاي معمولي يک اين هدفون 995دالري فرکانس 8هرتز تا 35کيلوهرتز سر و گردن باالتر است .صداي با کيفيت باال و قيمت را پشتيباني کرده و امپدانس صوتي معادل 32اهم دارد. پايين آن اين هدفون را ارزشمند کرده است .سبک بوده و مجله «پي سي» 5ستاره را به آن داده است. حمل و نقل آن آسان است.
شماره 9
شماره 1
جي وي سي HAFX1X
Grado PS1000
هدفوني با حساسيت 104دسيبل و قيمت 13دالر و امپدانس 16اهم است که با داشتن کابل 1.2متري بسياري از کاربران خود را خشنود ساخته است .سخت جان بوده و کاربري گفته پس از دو سال همچنان مثل روز اول کار ميکند .صداي بلند ،بيس عميق و فيت شدن داخل گوش از ديگر ويژگيهاي اين هدفون 13دالري جي وي سي است.
شماره 8
Sennheiser HD اين هدفون 192دالري 120دسيبل ( 16دسيبل باالتر از حد معمول) و امپدانس 70اهم دارد و يک هدفون با کيفيت ساخت سنهايزر است.
شماره 7
Shure SE535 اين هدفون 425دالري 119دسيبل داشته و امپدانس 36اهم دارد .کاربران هاي -فاي گفتهاند که کيفيت اين هدفون خيلي عالي اما قيمت آن خيلي زياد است.
شماره 6
Sennheiser IE 8
يا مثال به اين نکته توجه کنيد :بسياري از سرويسها نام مادر کاربران را بهعنوان سوال امنيتي ميپرسند تا در صورت نفوذ هکرها به اکانت شما ٬بتوانند از طريق اين سوال امنيتي شما را شناسايي کنند و اکانتتان را به شما برگردانند .در اين صورت ٬ذکر نام مادر در فيسبوک ميتواند بهطور بالقوه تهديد امنيتي بزرگي باشد. هرگز فراموش نکنيد که هکرها و مجرمان سايبري در فيسبوک و ديگر شبکههاي اجتماعي در کمين و سخت در تالشاند تا با فريب دادن شما به شيوههاي گوناگون به دادههاي خصوصيتان دسترسي پيدا کنند .بنابراين بايد از ذکر تاريخ تولد خود در محيطهاي آنالين خودداري کنيد. دستکم اينکه سال تولد خود را بههيچوجه ذکر نکنيد .از ذکر نام اعضاي خانواده ٬حيوان خانگي يا ديگر دادههاي کامال خصوصي مثال شماره گواهينامه و ...در شبکههاي اجتماعي هم اکيدا خودداري کنيد.
منتشر کردن پستهاي فيسبوکي به صورت پابليک بديهي است که پستهاي پابليک شما را همه يک ميليارد و 280ميليون کاربر فيسبوک ميتوانند ببينند .از دوستان و اعضاي خانواده گرفته تا رئيستان و البته شريک سابق زندگيتان و شرکتهاي تبليغاتي که چشمان تيزي براي رصد کردن دارند. بهطور طبيعي ارائه پستهاي فيسبوکي براي دوستان
اين هدفون 263دالري 125دسيبل داشته و 16اهم امپدانس صوتي دارد .کاربران از 5به اين هدفون 3.3 امتياز دادند .جزييات صوتي به خوبي شنيده ميشود و بيس قوي دارد.
شماره 5
Grado SR125i اين هدفون 150دالري براي بازي بسيار مطلوب به نظر ميرسد 98 .دسيبل داشته و 32اهم امپدانس دارد. صداي باورنکردني و بيس باورنکردني از ويژگيهاي اين هدفون است که به شما يک صداي استوديويي ميدهد.
شماره 4
Sennheiser HD 25 اين هدفون 125دالري حساسيت 120دسيبل داشته و امپدانس صوتي آن 70اهم تعريف شده است 1.5 .متر کابل دارد که 27درصد از مدلهاي معمول طوالنيتر است. مانند گفتوگو با آنها در يک فضاي خصوصي مانند بار يا يک مهماني خانوادگي است ٬اما پابليک منتشر کردن آنها مانند فرياد زدنشان در بزرگترين ميدان جهان است. راه سوءتفاهم در همه جاي دنيا هميشه باز است؛ بنابراين ممکن است اتفاقات بسياري رخ دهد و صرفا انتشار
اين هدفون 1695دالر قيمت دارد که با اين پول ميتوانيد يک تلويزيون خوب بخريد! فرکانس صوتي اين هدفون 5 هرتز تا 50کيلوهرتز است ( 26کيلوهرتز از حد متوسط باالتر است)« .سي نت» درباره اين هدفون نوشته :بهترين صدا ،راحتي داخل گوش ،زيبايي و کيفيت باال اين هدفون را منحصر به فرد کرده است. صدا يا صوت از انواع انرژي است که از تحرک ذرات ماده به وجود ميآيد به اين گونه که يک ذره با حرکت (برخورد) خود به ذرهاي ديگر آن را به حرکت در ميآورد و به همين ترتيب است که صوت نشر مييابد .از واحد دسيبل نيز براي اندازه گيري شدت صوت استفاده ميکنند .محدوده شنوايي انسان بين 20تا 20هزار هرتز ميباشد. دسيبل معموالً به عنوان واحد تراز فشار صدا شناخته ميشود ،ولي عالوه بر تراز صدا ،دسيبل در بسياري از اندازهگيريهاي علمي و مهندسي از جمله در زمينههاي آکوستيک ،الکترونيک و کنترل مورد استفاده قرار ميگيرد. «امپدانس هدفون» :مقاومت جريان ACدر سيم پيچ ( )Coilبلندگوها و هدفونها است که با واحد اهم اندازهگيري ميشود .اين مقاومت وابسته به فرکانس بوده و همواره در فرکانس هزار هرتز تعيين شده است. هدفون با امپدانس پايين از 16تا 100اهم است که در دستگاههاي کوچک اجرا کننده موسيقي و لپ تاپ و موبايل و تبلت استفاده ميشود .امپدانس متوسط هدفون از 100تا 300اهم است که براي استفاده از آن نياز به آمپلي فاير است .هدفون با امپدانس باال نيز از 300تا 600 اهم بوده و براي اجرا بايد آمپلي فاير کالس Aدر اختيار داشته باشيد.
آنالين مطلبي برايتان دردسرساز شود .فقط در نظر بگيريد که تا کنون هزاران نفر در سراسر جهان فقط به خاطر انتشار مطلبي در توييتر يا فيسبوک شغل خود را از دست دادهاند.
دنباله در صفحة 36
35
June 2014 خرداد 1393
ميگمانم بجاست که اين سخنان را «چرند» بدانيم. ايران هخامنشي بزرگترين امپراتوري جهان بوده و به کامل طبيعي و مرسوم بوده که بهترين کارگران و هنرمندان را از گوشه کنار اين امپراتوري پهناور به کار ساختن کاخ فرابخوانند و چنانکه ميدانيم با پرداخت دستمزد و فراهمآوري خوراک و مرخصي دادن نزديک به سبک امروزي بوده ،کاري که در يونان و روم تنها به زور تازيانه و همواره توسط بردگان انجام شده و بهترين نمونههاي آن کليساهاي موجود در اروپا هستند که با بيگاري ساخته شدهاند .از اين پروفسور و ديگر بازگيران و سرسپردگان «تمدن و فرهنگ سپنجي = برگرفته از ديگران» يونان و روم پرسشي دارم: اگر يونانيان ميتوانستند در زمان برپايي تخت جمشيد کاخي بسازند چرا براي خود نساختند؟ من ادعا دارم و ثابت ميکنم که داستان درست وارنهي سخنان فرنگيان است و به همين دليل است که بسياري از گزارشهاي تاريخي غرب و وابسته به ايران را فريبکاري آگاهانه و گوالندن مردم جهان ميدانم .اين يونانيان بودند که پس از آگاهي از هنر ايرانيان در تخت جمشيد ،پارتنون را ساختند .نخست آنکه مهمترين و مشهورترين اثر تاريخي در يونان به نام پارتنون Parthenonبر بلنديهاي آکروپوليس = Acropolisشهر روي بلندي در آتن ساخته شده ،و ،Chester Starrچستر استار پروفسور تاريخ در دانشگاه ميشيگان امريکا ،آن راthe : )6( most perfect building erected in ancient times = «کاملترين بنايي که در روزگار باستان ساخته شده» ناميده، براستي چيزي نيست مگر ستونهاي فراوان نگهدارنده يک آسمانه (سقف) ،همين و بس .با آنهمه جار جنجال تاريخي،
دکتر بهروز تابش
سرگذشت آدمي اکنون ميگمانم با نزديک شدن به پايان اين رده از پژوهشهايم ،زمان آن فرارسيده که به نکته بنيادين اين رشته از نوشتههايم بازگرديم و آن ژاژخايي و جهانفريبي بي اساس غرب و بويژه اروپاييان در گستره تمدن و فرهنگ ايراني است .بي درنگ در همين جا ميافزايم که ما ،در جاي فرزندان کورش بزرگ ،هيچ گونه دشمني و بدخواهي در برابر غرب نداريم و برخالف آنان ،تاريخ ،تمدن ،فرهنگ و پيشرفتهاي فني و دانشيکشان در راه آسايش نژاد آدمي را هرگز نه انکار ميکنيم و نه زير پرسش ميبريم .اين نکته براستي پرسماني نيست که به آن بپردازيم .باژگون آن هست. از روزگاران باستان و آغاز آن از هرودت ،يا پدر دروغگويان تاريخ است که به شوند دشمني خود با ايران و ايراني از هر گونه گزارش نادرست تاريخي درباره ايران و ايراني ،کوتاهي نورزيده است .هرودت با فراهم آوري زمينه براي ضديت بي پايه با فرهنگ و تمدن ايران الگويي براي فرنگياني شد که با فراگيري و باور به دروغهاي وي ،کژراهه او را پي گرفتند و پيمودند و بدين ترتيب دشمني با ايران و تمدن و فرهنگش نهادينه ،رواگين و معمول شد ،روندي که امروزه نيز يکي از هنرمنديهاي غربيان به شمار ميآيد. ما گواه آن هستيم که همه گونه فيلم و تبليغ ضد تمدن، فرهنگ و تاريخ ايران در غرب ،پيوسته در جريان است .تا کنون چند تا فيلم سينمايي از اسکندر و شکست ايرانيان از او ساختهاند؟ فيلم افتضاح « »300چطور؟ فراهم آورندگان اين فيلم بسيار کاواک ،پست و ياوه ،در پاسخ به اعتراض برخي ميهن دوستان ايراني گفتهاند که اين فيلم از يک رمان است و جدي نيست .بسيار هم خوب .ولي آيا کسي هست که بگويد که رمان يا فيلمي هم در باره تسخير و به آتش کشيدن آتن توسط خشايارشا يا در بستگي با جنگهاي ايران و روم ساخته باشند .نميگمانم ،چرا؟ براي آنکه روميان هر بار شکست خوردهاند و امپراتورانشان دو بار به دست آرتش ايران به اسارت افتادهاند .ولي شگفت انگيز اين است که بيشينه ايرانيان هم هرگونه هرزوارش(تخطئه) در اين زمينه را راستينه پنداشتند و بدتر آنکه کساني از مترجمان تاريخهاي فرنگي (عبدالعظيم رضايي ،حسن پيرنيا…) و بسياري از نويسندگان نيز بدون هرگونه پژوهش ،همان دروغها را در ميان ايرانيان جا انداختند .تازهتر آنکه تني چند از دشمنياران مانند دکتر ناصر پورپيرار در اين زمينه سخنرانيها در ايران داشتهاند و کتابها نوشتهاند با اين کوشش (مزدورانه) که در زمينه نابود کردن تمدن و فرهنگ ايران باستان و گوالندن (تحميق) مردم ،به ياري دولت وقت بشتابند .اين مردک مزدور ،کورش بزرگ را خادم و دست نشانده يهوديان دانسته و آنچه را به دست کورش بزرگ انجام شده ناچيز و بنا به دستور و خواسته يهوديان خوانده است .اينجاست که چنانچه «از ماست که برماست» چم خود را نيکو مينماياند .اکنون ،چرا و چگونه بايد از فرنگيان انتظار داشت؟ وبستر (،)Webster مشهورترين فرنودسار(دائره المعارف) زبان انگليسي ،زير: algorismنوشته است: , an Arabic mathematician of the ninth century. {…} }…{from Arabic آيا اين دانشمندان واال نميدانند که خوارزمي ايراني است و عرب نيست؟ چرا .بسي بهتر و بيشتر از ما ميدانند، ولي صالح و «خط مشي» کلي کشور و غرب را مهمتر ميدانند
35
تا وجدان دانشيک خود .پروفسور دکتر هانس هنينگ فون در اوستن ،آلماني ،در کتاب ننگآور خود Die Welt der Perser (= جهان ايرانيان) ،که تنها و فقط به منظور درهم کوبيدن ،و به اميد ابدي غرب در برانداختن فرهنگ و تمدن ايران نگاشته شده ،به نقل قول از هرودت مينويسد که ايرانيان در ابتدا فقط براي زئوس ،خورشيد ،ماه ،خاک ،آتش ،آب و باد کرپاني (قرباني) ميکردهاند .ايرانيان از آشوريان و تازيان فراگرفتند که براي آفروديت ،يعني دختر اورانوس ،که آشوريان او را ميليتا ( ،)Mylittaو تازيان ،عليالت ( )Alilatميناميدند ،ولي ايرانيان او را ميترا ميناميدند ،کرپاني کنند)1( . همين دانشمند بزرگوار آلماني که آگاهانه پرت و پالهاي هرودت را برگرفته ،نوشته است ،دو نگهبان غول آساي جلوي در ورودي عظيم تخت جمشيد به تقليد از وروديهاي آشوري ساخته شده و نقشهاي سنگي بر ديوارههاي پلکان آزاد جلوي نماي اصلي ساختمان ،از الگوهاي آشوري برگرفته شدهاند. آپادانا ،يعني تاالر ستوندار همايش گاردها ،همچنانکه در پازارگاد ،در واقع چادر يکي از رييسان خاندانهاي بيابانگرد است که از سنگ ساخته شده ،تنها با اين تفاوت که چارگوش است .هنر مصري را هم در ساخت درها به کار بردهاند و در تزيين پايه ستونها و سر ستونها از نيلوفر آبي مصري ( )lotusاستفاده کردهاند)2( . آيا شگفتانگيز نيست که يک پروفسور اروپايي اين مهمالت را از هرودت گزارش کند و بکوشد آنها را واقعيت جلوه دهد .آيا عجيبتر اين نيست که پيرامون سي رويه جلوتر در همين کتاب نوشته است :در باره اکباتانا ،پايتخت کشور، دو گزارش موجود است .يکي از هرودت است که به هيچ روي به واقعيت نزديک هم نيست ،بلکه بيشتر يک تصوير خيالي در مورد شهر کنديز ،شهر افسانهيي ايراني است که هرودت ممکن است در باره آن چيزهايي از يک منبع موثق مادي شنيده باشد)3( . اين پروفسور آلماني که آشکارا بيشتر به فرضيات، احتماالت و تخيالت گرايش داشته تا به واقعيات در بخشي ديگر از کتابش مينويسد« :در حالي که کندهکاريهاي سنگي برجسته پيروزي شاپور يکم بر والرين ،قيصر رومي ،در نقش رستم و نقش رجب با نقشهاي برجسته وابسته به اردشير چندان تفاوت ندارد ،نقشهاي برجسته پيروزي در بيشاپور (؟) از ديدگاه سبک و ساختار ،به وضوح گواه اثر دست سنگتراشان رومي است که احتماال در آنجا ناچار به عنوان اسيران جنگي کار ميکردهاند)4( . پروفسور هنينگ آلماني در نهايت بيشرمي همانند شماري ديگر از فرنگيان ،ادعا دارد که تخت جمشيد توسط يونانيان ساخته شده است ،چنانکه پس از انتساب بخشهاي گونهگون تخت جمشيد به ديگر کشورها و ملتها نوشته است« ،گو آنکه سبک سرشار از فانتزي يوناني در برابر سازه گرايي ( )formalismشرقي زانو زده ،با اينهمه دست هنرمند يوناني در برآمدگيهاي نقشهاي برجسته تقريبًا جاندار ،خود را نشان داده است .ما از شرکت داشتن و مساعي راستين يونانيان نه فقط از اسناد اتمام کاخهاي شوش و پلمه (لوحه) هاي تخت جمشيد ،آگاهي مييابيم ،بلکه از کنده کاري دو سري نيز ديده ميشود که فقط از توان يک هنرمند يوناني برآمده است .شايد زير آفتاب سوزان تخت جمشيد بوده که اين يوناني در ساعت استراحت خود شتابان تصوير همکارانش را روي پاپوش (کفش) نقش برجسته پادشاه، کنده و تراشيده پيش از آنکه آن را سرخ رنگ بزنند)5( ».
پارتنون هرگز ارزش برابري با تخت جمشيد را ندارد که آسمانه آپادانا بيست متر بلندي داشته است .اسکندر گجسته به دليل حسادت و انتقام تخت جمشيد را به آتش کشيد، کاري که بنا به رسوم اروپايي ،هيتلر ميخواست انجام دهد و فرماندهان ارتش نازي تن به انجام آن درندادند .پيرامون پايان جنگ جهاني دوم هيتلر بخاطر حسادت به زيبايي پاريس در مقايسه با برلين ،دستور داد پاريس را به آتش بکشند و ويران کنند .نيک بنگريد که سال آغاز ساختمان تخت جمشيد 518 :پي .ز .و سال آغاز ساختمان پارتنون 447پي .ز .بوده است .اکنون ميبينيم که پارتنون را 71سال پس از تخت جمشيد آغاز به ساختن کردهاند .پس چگونه شدني است که ايرانيان از يونانيان فراگرفتند؟ اگر يونانيان چنين دانش ،هنر و توانايي را دارا بودند چرا نخست براي خود نساختند؟ آيا بخردانه است که اين دليل مهم را ناديده بيانگاريم و به خراش خيالي روي نقش کفش شاه در وقت استراحت يک سنگتراش يوناني رويايي بند شويم؟ دوم يا سپس آنکه « Mortimer Wheelerمورتيمر ويلر» که از بزرگترين و نامآورترين باستان شناسان جهان ،و اروپايي (انگليسي) است ،در کتاب خود به نام Flames Over « Persepolisاَفروزه بر فراز تخت جمشيد» پاسخي براستي دندان شکن براي اين پروفسور نيرنگ باز آلماني و ديگر بازگيران (مورخان) دروغگو و دشمنياران ايران دارد: At the time when Darius and Xerxes were building tinder for the torches of Alexander, there were no palaces worthy of the name in the Greek world. There, men of all kinds lived in small stone or mud houses […]. Palaces were to find their way westwards into the Hellenistic world after Alexander, but centuries later even the emperor Augustus, ruler of the Roman World, lived on the Palatine on relatively simple dignity. Royal Ostentation was an (Eastern notion.)7 «در زماني که داريوش و خشايارشا کاخهاي خود را ميساختند ،مردم همه طبقات جامعه يونان در خانههاي کوچک گلي و سنگي ميزيستند .در دنياي يونان ساختماني نبود که به حق نام کاخ بر آن بتوان گذارد». با اينهمه و تنها با هدف فريب مردمان ،همين مورخ متقلب در سراسر کتاب خود دروغهاي فراوان درباره تاريخ
ايران باستان پراکنده است .بي گمان بيشينه مورخان فرنگي نيز همين هدف را به صورت آيين مقدس خود ارج مينهند .در بسياري کتابهاي تاريخ فرنگي توضيح و توصيفهاي مفصل از ستونهاي يوناني و رومي آوردهاند و بيش و کم همگي بر اين باور پا ميفشارند که پايه و سرستونهاي تخت جمشيد تقليد از ستونهاي يوناني و رومي ميباشد .اين نيز به درستي پاژگون ادعاي فرنگيان است .زيرا تاريخ ساخت ستونها دليل استوار بر تقليد اروپاييان از ستونهاي ايراني است. چون براي اثبات اين نکتهها نياز سخت به فرتور ستونها و سرستونها داريم ،اثبات مطلب در اينجا شدني نيست ،آن را به کتاب واميگذارم .تنها اشاره دارم به اينکه همه ادعاهاي اروپاييان در زمينه ساخت تخت جمشيد و ستونها و سنگتراشيهاي آن بر اساس پلمه (لوح) داريوش درباره ساخت کاخ او در شوش است که بر آن نبشتهاند: «ستونها از ايالم ،تراش آنها توسط سنگتراشان ايوني ()8 و سارديسي (.)9 آيا اگر سنگتراشان ايوني و سارديسي ستونها را تراشيدهاند ،به معناي آن است که آنان تخت جمشيد را طرح ريزي کردهاند و بقيه بخشهاي آنجا را هم ساختهاند؟ ولي پيشتر هم نوشتم که افسانه سازي درباره تاريخ تمدن و فرهنگ ايران بخش خشنود کننده غربيان در کتابهاي تاريخشان است .اگر ما کوشانيم که دروغهاي بازگيران غربي در وابستگي به تمدن و فرهنگ ايران را آشکار کنيم و به تراشکاري ستونهاي تخت جمشيد بند شدهايم ،بايد بدانيم که غربيان اصوالً وجود ستون در ساختمانهاي باستان ايرانيان را منکر بودهاند .البته آنچه ميآورم با اين برداشت است که خوانندگان در نوشتههاي پيشينم ايراني بودن سومريان را ثابت شده بدانند و پذيرفته باشند .يک نمونه نيکوي ادعاهاي بيپايه و پوچ بازگيران غربي به اين شرح است« :تا همين روزگاران اخير بود که پنداشته ميشد در ميانرودان ستون وجود نداشته و ناشناخته بوده است بطوري که هنگامي که يک کاوشگر امريکايي اعالم نمود که در نيپور (پايتخت سومر) تاالر ستوندار متعلق به 1500سال پيش از زايش يافته است ،او را به مسخره گرفتند تنها با اين برداشت واهي که ستون توسط يونانيان به آنان شناسانده شده است. اين ،يک برداشت پوچ و خندهآورست زيرا در سومر تنه درختان مخ (نخل) را طبيعت در اختيارشان گذارده تا به شکل ستون بغ کار بگيرند ]… [.اکنون در Erechارک ،ستوني به قطر 5.2متر يافتهاند با ديرينگي 5هزار ساله)10( ». به جاي توضيحات مفصل يک بند از کتاب تاريخ مشهور کلمبيا را ميآورم که کل داستان را در سه سطر کوتاه کرده است: […]The Phoenician traders carried their alphabet wherever they ventured. To the traders the alphabet was merely a convenience for keeping records, but it was to become the shaping instrument of the literature, the learning, and the science of the )Western world. (11 ****** 1-Hans Henning von der Osten, in: ”Die Welt der Perser”,1965, Germany, page 82. -2همان .رويه .87 -3همان .رويه .55 -4همان .رويه .134 -5همان .رويه .87 6. Chester Starr, in: “A History of the Ancient World”, New York, 1991, page185. 7. Mortimer Wheeler, in: «Flames Over Persepolis”, Reynal & Company, Inc., New York, 1968, page 4. -8يونانيان ماندگار (ساکن) در ترکيه. ،Sardis -9شهر باستاني در آناتولي ،ترکيه ،که شاهراه شاهنشاهي داريوش از شوش به آنجا پايان ميگرفته و بعدها تا شهر يونانينشين افسوس بر کناره درياي اژه ادامه يافته است. 10. Jacqetta Hawkes and Sir Leonard Woolley: ”History of mankind”, Harper & Row Publishers, page 531. 11. John A. Garraty and Peter Gay: The Columbia History of the World, Harper & Row, Publishers, New York, page 144.
36
شازده و بانو حسين مخملباف بخش پنجم آنچه گذشت :داريوش مرا عمو اسماعيل مينامد، گرچه عموي واقعي او نيستم .من و پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد. پس از کالس نهم ابراهيم ميرزا را به تهران فرستادند .با پايان دوره دبيرستان دختري به نام زرين تاج را برايش گرفتند و آنان را روانه انگلستان کردند .چند سال بعد به ايران بازگشتند و نخستين فرزندشان که او را داريوش ميرزا ناميدند به دنيا آمد .بين اين بچه و من که عموي غيرهمخونش بودم با وجود اختالف سن ،الفتي باور نکردني پديد آمد .داريوش پس از اخذ ليسانس فيزيک به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد .ابراهيم ميرزا پدر داريوش بر اثر يک حمله قلبي در گذشت .چند سال بعد در يک تابستان براي ديدن داريوش و خانوادهاش به آمريکا رفتم .بانو همسر داريوش و دو پسرشان در سفر بودند و نتوانستم آنها را ببينم .روزي که قرار بود نازنين به خانه پدرش بيايد ،بيصبرانه انتظارش را ميکشيدم .نازنين که پدرش او را پرنسس هم صدا ميزد ،دختري با وقار بود. از نشستن و گپ زدن با او بسيار لذت بردم .از داريوش خواستم داستان هر دو ازدواجش را برايم تعريف کند .قول داد در فرصت مناسب اين کار را خواهد کرد.
ادامه داستان من براي يک ماه سفر برنامهريزي کرده بودم و نميتوانستم تاريخ بازگشتم را عقب بيندازم .زمان هم به سرعت ميگذشت و تا چشم بر هم زديم سه هفته از زمان اقامت من گذشته بود .داريوش خيلي سعي کرد چند روزي کار خود را رها کند و با هم نزد همسر و بچههايش برويم ،اما نشد .داريوش افزون بر تدريس در دانشگاه و درگير بودن در کارهاي تحقيقاتي با شرکتي که در امور فضائي فعاليت داشت نيز همکاري ميکرد .از قرار اين شرکت بايد قسمتي از يک سفينه فضائي را طراحي کرده ،نمونهاي ميساخت و آزمايش ميکرد .غيبت يکي از همکاران موثر در کار ،پروژه را با مشکل مواجه ميکرد .با اين حساب مشخص بود با همه اشتياقي که به ديدار همسر و فرزندان داريوش داشتم موفق به ديدار آنان نخواهم شد. داريوش که از شرايط به وجود آمده ناراحت بود ولي نميخواست اشتباهم را در بيخبر سفر کردن به رخم بکشد گفت البد حکمتي در کار بوده اميدوارم بتوانم تابستان ديگر با همسر و بچههايم به ايران بيايم و زمان بيشتري را در کنار فاميل بگذرانيم .گفت سالهاست انتظار چنين روزي را ميکشيده تا با عموي مهربان و سنگ صبور هميشگي خود به گپ زدن بنشيند اما اينک که اين فرصت طالئي دست داده به سبب گرفتاريهاي کاري نميتوان به چنين آرزوئي جامه عمل پوشانيد .گفتم داريوش جان در آينده باز هم وقت براي اين کار خواهيم داشت اما چندي است سوالي
June 2014
36
خرداد 1393
ذهنم را به خود مشغول داشته است و دلم ميخواهد بدانم آيا همين خانمي که او را بانو مينامي و در حال حاضر همسر و مادر دو فرزندت ميباشد و بارها در باره خوبيهايش و عشقي که به يکديگر داريد سخن گفتهاي ،همان کسي است که ميخواهي داستانش را به عنوان يک ماجراي عجيب و جالب برايم تعريف کني؟ خنديد و گفت عمو اسماعيل صبور باش و عجله مکن ،مگر نشنيدهاي که ازدواج گورستان عشق است. تو فکر ميکني من با آن ازدواج نحس نخست که بدون عشق ،خودم را در دوزخ افکندم ،بار دگر به آساني دم به تله ميدادم! خير ،تصميم گرفته بودم دق دلي خود را سر زنها خالي کرده ،به هر چمن رسيدم گلي بچينم و بروم .تصميم داشتم با موقعيت مناسبي که به عنوان يک استاد دانشگاه داشتم ،خوش تيپ بودم ،پولدار و با اصل و نسب بودم ،خانه و زندگي خوبي داشتم، گوش به زنگ باشم و خانمهائي را که به دليل هوس بازي ،زياده خواهي و ادا اصولهاي بي معني نسبت به شوهر خويش بيوفائي کرده بودند بيابم ،به خودم متمايل ساخته ،گل را بچينم و رها سازم .شگفت زده به ميان سخنش پريدم وگفتم داريوش داري مرا از خودت مايوس ميکني! تو و اين حرفهاي بچگانه! تو و انتقام! تو و حقه بازي! تو و گول زدن مردم! گفتم داريوش مرا به ياد اين بيت شعر انداختي
که «گنه کرد در بلخ آهنگري ،به شوشتر زدند گردن مسگري»! گفت عمو اسماعيل شتاب مکن و به قصهام گوش بسپار .بگذار از ميل شديد سفر کردن که نميدانم چه عاملي موجب آن شده شروع کنم .همين قدر ميدانم که با آمدن به آمريکا و ديدن اين مناظر دلپذير و امکانات خوب و همه جانبهاي که براي سفر کردن در اينجا وجود دارد ،عاشق سفر کردن شدم. سالهاست از هر فرصتي ،هرچند کوتاه ،استفاده کرده و از شهر بيرون زدهام .بسته به طول مدت تعطيل ،نام کشورهائي در خاور دور ،اروپا ،آمريکاي جنوبي ،آفريقا و مکانهاي ديگر در کارنامه سفرهايم ثبت شده است .باورکن دو روز تعطيل را نيز از دست ندادهام و وقت خود را در دامن طبيعت و در کلبهاي کوهستاني در حومه شهر گذراندهام .بديهي است رهآورد هر يک از اين سفرها خاطرههاي جالبي است که تا کنون برگهاي چند دفتر را با نوشتن آنها سياه کردهام. من و داريوش آنقدر حرفهاي ناگفته و در دل مانده داشتيم که نميدانستيم از کجا آغاز و به کجا ختم کنيم و به همين سبب ناخودآگاه از اين شاخ به آن شاخ ميپريديم .زير و رو کردن رخدادهاي مربوط به دوره کودکي ،نوجواني و جواني او موجب شد تا نتوانيم در مورد چگونگي ازدواجهايش به گفتگو بنشينيم و من از اين بابت حسابي پکر شده بودم. يکي دو روز آخر به خريد سوغاتي و ديدن قسمتهاي جالب شهر و حومه گذشت .نازنين دختر داريوش نيز که از او خواسته بودم طي اقامت من چنانچه امکان داشته باشد وقت بيشتري را در خانه پدر بگذراند ،رضايت مادر خويش را براي اين کار
جلب کرده بود ،هر چند از هم صحبتي با اين پرنسس جوان و آدابدان بسيار خوشحال بودم اما بودن او موجب شده بود تا داريوش نتواند در مورد آنچه بين او و مادر نازنين گذشته بود يا ماجراي عشقي ديگرش سخني بر زبان بياورد. تلفني از همسر داريوش که از بابت نبودن در خانه و نديدن من ناراحت بود خداحافظي کردم و گفتم اميدوارم در اولين فرصت ممکن آنها را در ايران ببينم .گفتم مادر داريوش بي صبرانه چشم به راه پسر، عروس و نوههايش ميباشد .بانو گفت ميداند و از اين بابت متاسف است که تا کنون امکان سفر به ايران براي خود و بچههايش فراهم نيامده است ،اما قول داد در اولين فرصت ولو داريوش گرفتار باشد دست بچهها را بگيرد و به ديدار مادر بزرگ بچهها بشتابند. روز بازگشت به ايران در حالي که داريوش مرا تا فرودگاه همراهي ميکرد ،گفت عمو اسماعيل ميدانم دوست داشتي چگونگي آشنائي با مادر نازنين را برايت تعريف ميکردم و اينکه چه عاملي موجب شد آن پيوند که در کشوري آزاد مثل آمريکا البد با شناخت قبلي و آشنا شدن با ويژگيهاي يکديگر انجام شده پس از چند سال به شکست و جدائي منجر شود .من هم ميخواستم همه چيز را بدون کم و کاست برايت شرح دهم و دلم ميخواست از چگونگي آشنائي با همسرم بانو نيز برايت سخن بگويم و مقايسهاي بين اين دو زن که در مورد اولي با آنکه هموطن و همزبانم بود ،تحصيالت عالي داشت ،پدر و مادرش نيز تيتر و عنوان داشتند اما هر روز که ميگذشت گامي از هم دورتر ميشديم و برعکس در مورد بانو هر روز بر ميزان عشق و محبتمان به يکديگر افزوده ميشود و با بودن او در کنارم هيچ کمبودي در زندگي زناشوئي خود احساس نميکنم به عمل آورم. داريوش گفت پيشتر برايت گفتهام که با رسيدن به آمريکا به سبب فراهم بودن آنچه براي سفر الزم است، ميل به اين کار در من زنده شد ،هم در زمان تحصيل و هم پس از مشغول شدن به کار ،بزرگترين تفريح زندگيم سفر کردن شده بود .از اين سفرها خاطرههاي جالبي دارم که بيشتر آنها را نوشتهام .اينک دفتري را به همراه آوردهام تا در اختيارت بگذارم .در اين دفتر شرح يکي از سفرهايم را نوشتهام که درگير ماجرائي عجيب و باورنکردني شدم .يقين دارم چند صفحهاي از آن را که بخواني از دست من خشمگين خواهي شد و شايد دفتر را به گوشهاي پرتاب کرده در دل به من ناسزا بگوئي، اما خواهش ميکنم صبر پيشه کن و از پيشداوري بپرهيز ،داستان را تا آخر بخوان و آنگاه قضاوت کن. ميدانم باورت نخواهد شد داريوشي که تو در تعليم و تربيت او نقش داشتهاي و يقين داري پدر و مادرش نيز آدمهاي کار درستي بوده و نسبت به تربيت فرزند خود کوتاهي نکردهاند چرا چنين کرده و پس از پشت سر گذاشتن يک زندگي زناشوئي هفت ساله با داشتن دختري مانند نازنين و اين همه زن بيوه موجه و دختراني که در پيرامونش وجود داشتهاند به راهي رفته که شايد مورد تاييد هيچ کس نباشد ،اما خواهش ميکنم صبور باش و داستان را تا آخر بخوان و آنگاه اگر دوست داشتي به من تلفن کرده نظرت را بگو يا هر چه دلت خواست ناسزا نثارم کن. داريوش مرا به فرودگاه رسانيد و دفتر مورد اشاره را به دستم داد .دفتر را در کيف دستي خود جا دادم. پس از تحويل چمدانهايم به قسمت بار ،داريوش تا جلو دري که به سالن بازديد بدني مسافرها منتهي ميشد همراهيم کرد .يکديگر را به رسم وداع در آغوش فشرديم و هر يک به سوي سرنوشت خويش رهسپار شديم .وقتي هواپيما از روي باند برخاست و اجازه پيدا کرديم کمربندها را باز کنيم وسوسه شدم تا دفتر داريوش را بگشايم و چند برگي از آن را بخوانم ،اما به سبب گرفتاريهاي روزهاي آخر سفر و کم خوابيها، خستهتر از آن بودم تا بتوانم ششدانگ حواسم را به آنچه داريوش نوشته بود متمرکز سازم و بنابراين سر را به پشتي صندلي تکيه داده ،در فکرهاي دور و دراز فرو رفتم و خوابم برد. ادامه دارد.
دنباله از صفحة 34 ن کار حريم خصوصي خود در فيسبوک را بهگونهاي بهجاي اي تنظيم کنيد که حالت پيشفرض انتشار پستها «فقط براي دوستان» ( )Friends onlyيا حداکثر «دوستان دوستان» (Friends of )friendsباشد .اين تنظيمات به سادگي در کنار هر پست قابل تغييرند .مخصوصا وقتي ميخواهيد عکسي را به اشتراک بگذاريد٬ بهتر است بيشتر وضعيت حريم خصوصي آن را مد نظر قرار دهيد.
انتخاب پسوردهاي ناامن درباره انتخاب پسوردهاي ناامن احتماال مطالب بسياري ديدهايد و شنيدهايد .هرکسي در اکانت فيسبوک يا ديگر اکانتهاي خود داراييهاي مهمي دارد که نميخواهد در ديدرس ديگران قرار گيرد. آشنايي با شيوههاي بهينه حراست از اين داراييها ٬شرط پيوستن به اين سرويسهاي آنالين است .گذشته از اين ٬بسياري از کاربران از يک پسورد براي مجموعهاي از اکانتهاي خود استفاده ميکنند و فاش شدن يک پسورد ميتواند کل زندگي آنالين آنها را بر باد دهد. با راهکارهاي انتخاب پسوردهاي امن آشنا شويد و حتما بهصورت دورهاي (حداقل هر ماه) پسوردهاي خود را تغيير دهيد. امکان استفاده از پسوردهاي دومرحلهاي را فعال کنيد و سعي کنيد همواره پسوردهاي منتخبتان براي هر سرويس ،يگانه باشد.
به اشتراکگذاري مکاني که در آن حضور داريد اگرچه امکان به «اشتراکگذاري مکان» ()Sharing location در تقريبا همه شبکههاي اجتماعي فراهم است ٬اما اين امکان را به ديگران ميدهد که به سادگي بتوانند رد شما را بيابند .بدانند که در چه نقطهاي زندگي ميکنيد ٬محل کارتان کجاست و همين مساله ميتواند تهديد امنيتي بزرگي براي شما و کساني باشد که با آنها زندگي ميکنيد. حتي کار رايجي مانند چکاين کردن در رستوران محبوبتان به ديگران اين پيام را ميدهد که شما در خانه نيستيد و تصور کنيد همين پيام براي کساني که منتظر موقعيتي براي رخنه کردن به خانه شما هستند چه فرصتي فراهم ميکند. براي ارتقاي امنيت ٬بهتر است امکان geo-taggingرا براي همه عکسهايي که به اشتراک ميگذاريد غيرفعال کنيد .از «چکاين» فيسبوک يا ديگر شبکههاي اجتماعي نظير yelpوfoursquare استفاده نکنيد يا اگر اصرار به انجام اين کار داريد ٬فقط آن را براي گروه محدودي از افرادي که کامال مورد اطميناناند انجام دهيد.
دوستي با کساني که دوستتان نيستند حتما تا کنون با اين مساله مواجه شدهايد :کسي براي شما در فيسبوک درخواست دوستي فرستاده که با شما هيچگونه آشنايي ندارد ٬اما با هم 10دوست مشترک داريد .به سادگي درخواست دوستي را با اعتماد به دوستان مشترک ميپذيريد ،چون به نظرتان واکنشي مودبانه به اين درخواست است .اما اين کار کامال اشتباه است. اول اينکه بعد از مدتي تعداد اين دوستاني که دوست نيستند از حد ميگذرد و حتي پستهايي که روي Friends onlyتنظيم کردهايد در «نيوزفيد» آنها هم ظاهر ميشود .گذشته از اين ٬شما با اين کار امنيت ديگر دوستانتان را هم در معرض تهديد قرار ميدهيد ،چون بسياري از آنها براي انتشار پستهايشان از حالت Friends of friendsاستفاده ميکنند. دامنه تهديد ميتواند به همين راحتي گسترده و گستردهتر شود. بهترين کار اين است که تنها با کساني در فيسبوک دوست باشيد که در دنياي آفالين هم با شما آشنايي دارند.
با اين راهکار ،ويندوز اکسپي خود را بهروز کنيد
هنوز بسياري از هواداران ويندوز اکسپي نميتوانند از آن دل بکنند .اگر جزو اين دسته از کاربران هستيد ،متن زير برايتان دلگرمکننده خواهد بود. شرکت مايکروسافت از اواخر اپريل سال 2014پشتيباني خود را از ويندوز اکسپي قطع کرد .با وجود اين ،اخيرأ گزارشي منتشر
دنباله در صفحة بعد
37
دنباله از صفحة قبل شده که از کشف يک راهکار براي بهروز نگه داشتن نسبي اين سيستم عامل محبوب تا اپريل سال 2019حکايت دارد. اين بهروز رساني که در سرويسپک 3اکسپي قابل اجراست ،به صورت عادي قابل دسترسي نبوده اما با يک دستکاري کوچک در رجيستري ،ميتوان از آن استفاده کرد. يک فايل تکست (در نرمافزاري مانند نوتپد) باز کنيد و آن را XP.regنامگذاري نماييد .مطمئن شويد که پسوند به درستي «دات رگ» ذخيره شود ،چون اگر به صورت XP.reg.txtبيايد ،غلط است. اگر قيافه فايل مذکور شبيه فايلهاي رجيستري نبود، اين کار را بکنيد :روي هر فولدر (پوشه)اي که خواستيد راست کليک نموده ،در بخش ،Toolsگزينه Folder Optionsرا انتخاب کنيد .سپس viewرا پيدا کرده و تيک روبهروي Show hidden files and foldersرا برداريد. مشکل به راحتي حل ميشود. حال روي فايل Xp.regکه ذخيره کرديد ،راست کليک کنيد Edit .را انتخاب و متن زير را Pasteنماييد: Windows Registry Editor Version 5.00 [\HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM ]WPA\PosReady «Installed»=dword:00000001 با ذخيره کردن و اجراي فايل ،شما رجيستري را تغيير داده و ميتوانيد از آپديتهايي که براي POSready2009 طراحي شده ،بر روي اکسپي استفاده کنيد. کارشناسان ميگويند که اين راه فعال بر روي نسخههاي 32بيتي اکسپي عملي است .با اين همه مايکروسافت کماکان کاربرانش را تشويق به ارتقاي ويندوزهاي اکسپي و تبديل آن به ويندوز 7يا 8.1ميکند.
آيفون 6يک ماه زودتر از موعد هميشگي رونمايي خواهد شد گزارشهاي منتشرشده از سوي تامينکنندگان قطعات
June 2014 خرداد 1393
اپل حاکي از آن است که آيفون 6با صفحه نمايشي بزرگتر ،بر خالف رسم هميشگي اين کمپاني اين بار در ماه آگست معرفي و به بازار عرضه خواهد شد. پيش از اين سنت اپل اين بود که آيفونها در مراسمي ويژه در ماه سپتامبر معرفي ميشدند. رسانههاي تايواني ٬از جمله «اکونوميک ديلي نيوز» اين خبر را به نقل از تامينکنندگان قطعات آيفون منتشر کردهاند ٬اما نامي از منابع نبردهاند .بر اساس اين گزارشها٬ نسخه 4.7اينچي آيفون 6در ماه آگست به بازار عرضه خواهد شد .هنوز مشخص نيست که در اولين دور عرضه آيفون 6کدام کشورها از آن بهرهمند خواهند شد. آنطور که در اين گزارشها آمده ٬نسخه 5.5يا 5.6 اينچي آيفون 6هم در ماه سپتامبر رونمايي و روانه بازار خواهد شد .اين دومين باري است که اپل تصميم ميگيرد محصول جديد خود را در دو فاز وارد بازار کند .پيشتر اين اتفاق تنها در مورد آيفون 5رخ داده بود. کساني که در زنجيره تامين قطعات مورد نياز براي ساخت تجهيزات اپل فعاليت ميکنند پيشتر در گفتوگو با رويترز تاييد کرده بودند که آيفون 6در دو نسخه 4.7و 5.5اينچي ارائه خواهد شد .در مجموع ٬در سال جاري بيش از 80ميليون آيفون 6توليد خواهد شد. تحليلگران بازار گوشيهاي هوشمند ميگويند ،تصميم اپل براي ارائه آيفوني با صفحه نمايش بزرگتر به اين کمپاني کمک خواهد کرد تا سهم بزرگتري از اين بازار بزرگ را از چنگ رقيبان قدرتمند خود از جمله سمسانگ درآورد. تا کنون گوشيهاي هوشمند اپل 4اينچي بودهاند .به گوشيهاي هوشمندي که صفحات بزرگتر از 5اينچ دارند در اصطالح فني «فبلت» گفته ميشود؛ تلفيقي از تلفن و تبلت که طرفداران بسياري در سراسر جهان دارد. نمايندگان اپل در واکنش به خبرهاي منتشرشده٬ حاضر به پاسخگويي به سئواالت خبرگزاري رويترز نشدهاند. استانداردهاي باالي محرمانه بودن توليد تجهيزات در کمپاني اپل به کارکنان و مديران آن اجازه نميدهد نسبت به نشت چنين اطالعاتي واکنش نشان دهند .با اين همه ٬به نظر ميرسد آيفون 6باالخره آن محصول متفاوتي است که کاربران مدتهاست انتظارش را ميکشند.
جا کم داريد ؟ با ابزار ويندوز براي خود جا بازکنيد فضاي هارد کامپيوترها مرتبا زيادتر ميشود .اگر قبال 40گيگ خيلي لوکس بود االن يک ترابايت دارد معمولي ميشود .ولي از آن جا که برنامهها هم مرتبا بزرگتر ميشوند با لپتاپهايي که کمي کوچکتر يا قديميترند ،سريعا با کمبود جا مواجه ميشويم. اگرچه راهحلهاي زيادي براي باز کردن جا هست ،ولي از ابزار خود ويندوز هم نبايد غافل شد!
ديسک کلين آپ ديسک «کلين آپ» يا تميز کن ()Disk Clean-up يکي از ابزار خود ويندوز است که فايلهاي قديمي و غير الزم را پاک ميکند .سطل آشغال و فولدرهاي موقت شما و برخي فايلهاي سيستم گاهي بدون اينکه حواستان باشد گيگهاي با ارزش را احتکار ميکنند و بدون هيچ مشکلي ميشود از شرشان خالص شد. استفاده از «ديسک کلين آپ» راحت است .در بخش جستجوي منوي استارت ويندوز ( 8عالمت ذره بين) را پيدا و بازش کنيد .صفحهاي باز ميشود که از شما ميپرسد کدام ديسک را ميخواهيد تميز کنيد .انتخاب و سپس اوکي را کليک ميکنيد .ماشين برايتان حساب ميکند که با اين کار چقدر فضاي خالي به دست ميآوريد .اين کار معموال يکي دو دقيقه طول ميکشد .وقتي تمام شد ،صفحهاي با چند دستهبندي ظاهر ميشود (معموال «سطل آشغال»، «برنامههاي دانلود شده»« ،فايلهاي موقت اينترنت» و غيره و غيره) .جلوي هر کدام مقدار فضايي که ميشود آزاد کرد را نشان ميدهد .هر کدام را خواستيد عالمت ميزنيد و دکمه اوکي را فشار ميدهيد .همين جا يک امکان هم به شما ميدهد که فايلهاي سيستم را پاک کنيد .اين شامل نقاط برگشت ( )restore pointsسيستم قديمي هم هست و اگر به تازگي ويندوز خود را آپديت کردهايد ممکن است بتوانيد نزديکبه يک گيگ فضا آزاد کنيد.
37
پياده کردن برنامههاي غير الزم با گذشت زمان اپليکيشنها و برنامههايي که قبال سوار کردهايد ديگر به دردتان نميخورد .بعضي بازيها که قديمي شدهاند ،برنامهاي را سوار کردهايد که امتحان کنيد ولي استفاده نداشته ،يا اينکه بعدا برنامه بهتري نصب کردهايد... از همان طريق جستجو که در باال گفته شد «Programs »and Featuresرا پيدا و باز کنيد .اگر ليست را بر اساس اندازه فايل ردهبندي کنيد (با فشار دادن دکمه اندازه فايل در صدر ليست) ميتوانيد جايي را که هر برنامه اشغال کرده ببينيد .البته حواستان باشد که برخي برنامهها اندازه فايل را نشان نميدهد .با بررسي ليست ميتوانيد آنهايي را که الزم نداريد پاک يا پياده کنيد.
فايلهايتان را فشرده کنيد ويندوز از يک سيستم فايل NTFSاستفاده ميکند که امکان فشرده کردن را در خود دارد .اين مساله به شما امکان ميدهد که فايلهايي را که زياد استفاده نميکنيد فشرده کنيد ولي در عين حال وقتي الزم داشتيد بدون مشکل به آنها دسترسي داشته باشيد .البته دقت کنيد که فايلهاي فشرده کمي بيشتر طول ميکشند تا باز شوند .اگر سيپييو (واحد پردازش مرکزي) ضعيفي داريد فشرده کردن خيلي مطلوب نيست. اين ويژگي به خصوص براي فايلهاي آفيس که ميخواهيد حفظ کنيد ولي به ندرت استفاده ميکنيد ،پي دي افهاي قديم و فايلهاي بزرگ تصويري به درد ميخورد. فايلهاي موسيقي و ويدئو را فشرده نکنيد چرا که اينها معموال خودشان به شکل فشرده ذخيره ميشوند .فايلهاي سيستم ويندوز و فايلهاي برنامهاي را نيز به طور کلي نبايد فشرده کرد. براي فشرده کردن اول فايل مورد نظرتان را در «File »Explorerپيدا کنيد .سپس با کليک راست ،خصوصيات يا « »Propertiesرا انتخاب کنيد و بعد روي پيشرفته يا « »Advancedکليک کنيد .آنجا کافي است که جعبه کنار « »Compress contents to save disk spaceرا فعال کنيد و اوکي بدهيد .در ضمن با همين شيوه ميتوانيد به جاي اينکه فايل به فايل جلو برويد ،يک فولدر کامل را با همه زير مجموعههايش فشرده کنيد.
38
June 2014 خرداد 1393
بازگشايي پرونده انتخابات 1388 با درز اطالعات جديد حسين باستاني _ بي.بي.سي انتشار کليک نوار سخنراني محمدعلي جعفري فرمانده کل سپاه پاسداران پس از انتخابات 24خرداد ،1388 نقطه عطفي در اثبات نقش اين نهاد نظامي در “مهندسي انتخابات” است. موضوع دستکاري اين انتخابات ،البته به خودي خود واقعيت جديدي محسوب نميشود .به عنوان نمونه ،مطابق کليک نتايج تفکيکي انتخابات 1388که توسط وزارت کشور منتشر شد ،حدود يک - سوم از حوزههاي انتخاباتي کشور آمار مشارکت نزديک يا بيش از 100درصد داشتند .اگرچه قابل قبول بود که در تعداد محدودي از مناطق ايران ،حضور راي دهندگان مناطق ديگر آمار مشارکت را به طور غيرطبيعي باال برده باشد، اما به سختي ميتوان تصور کرد که در يک انتخابات طبيعي ،در “يک -سوم” حوزههاي انتخابيه چنين مشارکتي به دست آمده باشد. در نتيجه ،احتماال مهمترين جنبه سخنان سرلشکر جعفري ،نه اثبات سالم بودن يا نبودن رايگيري ،که ارائه روايتي دست اول از نگرانيهايي است که قبل و بعد از انتخابات ،ميان دست اندرکاران مهندسي انتخابات وجود داشته است. فرمانده سپاه در همين ارتباط گفته است“ :خط قرمزي که براي نيروهاي انقالب وجود داشت اين بود که نيروهاي مخالف انقالب و ارزشهاي انقالب که در دوران دوم خرداد فرصتي پيدا کرده بودند و در حاکميت نفوذ پيدا کرده بودند، مجددا روي کار بيايند”. وي با اشاره به گرايشهاي راي دهندگان قبل از انتخابات افزوده است“ :اين شيب ،شيب نگران کنندهاي بود که همه تحليل ميکردند که اگر با همين روند ادامه پيدا بکند ،حتما انتخابات دومرحلهاي ميشود و در مرحله دوم هم معلوم نيست که نتيجه به چه شکل ميشود .خوب از اينجا به بعد يک مقداري تحليلها سخت شد و شرايط پيچيده شد که هنوز هم خيلي از مسئولين و خيلي از خواص ،برخي از علما حتي ،ابهام دارند نسبت به اين اتفاقي که افتاده؛ و بعضيها هم اعتراض دارند هنوز”. اظهارات آقاي جعفري به وضوح نشان ميدهد جمع بنديهاي پيش از انتخابات اثبات ميکرده که “پيروزي محمود احمدينژاد در دور اول انتخابات” -ادعاي مشخص حکومت بعد از روز رايگيري -ممکن نيست .اين اعتراف، در حقيقت تکميل کننده کليک اطالعات مشابهي است که در اول آذر 1388توسط عليرضا زاکاني ،نماينده اصولگراي مجلس ،بيان شده بود .آقاي زاکاني در آن زمان فاش کرد که نظرسنجيهاي وزارت اطالعات و وزارت کشور و نيز جمعبندي شوراي عالي امنيت ملي پيش از انتخابات ،نشان ميداده که انتخابات به دور دوم کشيده ميشود. شواهدي وجود دارد که نشان ميدهد حتي خود آيتاهلل خامنهاي نيز ،پيش از انتخابات اميد زيادي به پيروزي محمود احمدينژاد نداشته است .در شهريور ماه ،1392يکي از رسانههاي نزديک به آقاي احمدينژاد بخشي از سخنراني او در آبان 1390را کليک فاش کرد که حکايت از عدم موافقت رهبر با ارزيابي خوشبينانه رئيس جمهور وقت در مورد نتايج انتخابات داشت .رئيس جمهور وقت گفته بود: «محضر رهبري عزيز رسيدم به ايشان گفتم آقا انشاءاهلل راي ما بيشتر است ،انقالب برنده است و ما پيروز انتخابات هستيم .آقا فرمودند :چطور اين حرف را ميزنيد؟ گفتم چون در متن مردم هستم .گفتند :اين حرف قابل قبول نيست ،من هم در متن مردم هستم». در عين حال آقاي احمدينژاد ظاهرا نه تنها در ميان پاسخ دهندگان به نتايج نظرسنجيها ،که در ميان اعضاي جناح اصولگرا هم ،حمايتهاي الزم را براي انتخاب مجدد به مقام رياست جمهوري نداشت. در همين ارتباط ،علي مطهري در شهريور 1391کليک گفت« :نود درصد اصولگراها در سال 1388ادامه دولت احمدينژاد را به صالح نميدانستند ،اما ميگفتند که ميل
38
آقا [رهبر ايران] به احمدينژاد است ».در بهمن ماه همان سال ،احمد کريمي اصفهاني دبير کل جامعه اسالمي اصناف و بازار کليک تاکيدکرد که محمود احمدينژاد در جريان انتخابات رياست جمهوري “ 1388به هيچ عنوان کانديداي اصولگرايان نبود و به آنها تحميل شده بود”.
در چنين شرايطي تعجبي نداشت که در جريان بعد از انتخابات رياست جمهوري ،1388اخباري پي در پي از حضور بستگان نزديک شخصيتهاي اصولگرا در تظاهرات اعتراضي عليه انتخابات منتشر ميشد .اخباري از قبيل کشته شدن پسر عبدالحسن روح االميني مشاور انتخاباتي محسن ي در رضايي و عضو سابق جمعيت ايثارگران انقالب اسالم بازداشتگاه معترضان به انتخابات ،دستگيري پسر برادر حميد رسايي عضو جبهه پايداري در جريان تظاهرات اعتراضي ،و کليک اعتراف سعيد قاسمي از چهرههاي انصار حزباهلل به ديدن “پسرعموي جانباز 80درصد” خود در بين معترضاني که در روزهاي بعد از انتخابات عازم “گرفتن صدا و سيما” بودهاند. سعيد قاسمي ،در بخشي ديگر از اظهارات خود از شرکت حدود “دو ميليون نفر” در تظاهرات اعتراضي 13آبان 1388سخن ميگفت .اين در حالي بود که پس از بزرگترين راهپيمايي معترضان به نتايج انتخابات در 25خرداد همان
سال ،محمد باقر قاليباف شهردار تهران در جلسه غير علني مجلس اعالم کرده بود تعداد حاضران در اين راهپيمايي ،بر اساس محاسبات شهرداري بيش از 3ميليون نفر بوده است. اين ارقام ،فارغ از قضاوت در مورد ميزان دقت آنها، نشان دهنده “عمق” بحراني بودند که به دنبال انتخابات رياست جمهوري دهم ،در فضاي سياسي _ اجتماعي ايران ايجاد شده بود .بحراني که باعث شده بود تا ،به گفته سرلشکر جعفري“ ،خيلي از مسئولين و خيلي از خواص و حتي برخي از علما” روايت حکومت در مورد نتيجه انتخابات را باور نکنند. «فرجام نهايي» انتخابات 1388 اساسا قابل تصور نبود که در صورت اعالم پيروزي ميرحسين موسوي در انتخابات ،1388کساني به دولت راه يابند که از سوي محافظهکاران“ ،اصالح طلبان تندرو” لقب گرفتهاند .به عنوان مثال کساني از قبيل اعضاي جبهه مشارکت ،جزو حلقه افراد نزديک به آقاي موسوي محسوب نميشدند و قاعدتا انتظار هم نداشتند که وارد دولتش بشوند. ميشد حدس زد که در صورت رياست جمهوري ميرحسين موسوي ،مديراني کمابيش مشابه با وزراي حسن روحاني به قوه مجريه راه مييافتند که احتماال ،در مقولههايي مانند سياست خارجي و مذاکره با آمريکا نيز ،با احتياط بيشتري در مقايسه با اين وزرا عمل ميکردند. به عبارت ديگر ظاهرا پس از خرداد ،1388همان نوع افرادي که به گفته فرمانده سپاه ورودشان به حکومت “خط قرمز” محسوب ميشد و قرار بود جلوي آنها با صرف هزينههاي نامعمول گرفته شود ،در اولين فرصت موجود، خرداد ،1392وارد دولت شدند. در عين حال پرداخت چنان هزينههايي ،در همان سال 1388نيز به روي کار آمدن رئيس جمهوري منجر شد که از همان ابتداي روي کار آمدن ،به خبرسازترين نافرمانيهاي قابل تصور در مقابل رهبر پرداخت .اين رويه ،با سرسختي در مقابل نظر مخالف رهبر با انتخاب اسفنديار رحيم مشايي به عنوان معاون اول رئيس جمهور شروع شد ،به مقاومتي بيسابقه در مقابل آيتاهلل خامنهاي بر سر مديريت وزارت اطالعات انجاميد و با درگيريهاي پي در پي در مقابل منصوبان آقاي خامنهاي ،تقريبا در “هر کجا” که بودند ،ادامه يافت. سرانجام آنکه دوران رياست جمهوري محمود احمدينژاد ،با هشدارهاي مکرر او در مورد “مهندسي انتخابات” توسط همان نهادي به پايان رسيد که اخيرا، سخنراني فرمانده آن در مورد چگونگي مهندسي انتخابات در سال 1388به نفع آقاي احمدينژاد ،جنجالي شده است. با گذشت پنج سال از انتخابات رياست جمهوري ،1388 به نظر ميرسد هزينههاي بيسابقهاي که محافظهکاران حاکم براي تاثيرگذاري بر نتايج آن انتخابات دادهاند ،مطلقا بينتيجه مانده است .هزينههايي که هنوز هم ،با افشاي هر از گاه اطالعاتي جديد در مورد وقايع آن انتخابات ،ادامه دارند.
دنباله از صفحة 14
ظريف ،روحاني و خامنهاي در سياست خارجي سخنان ظريف به خوبي خطوط کلي سياست خارجي جديد دولتي را ترسيم ميکند که مخالفت رهبري را به عنوان خط قرمز ميپذيرد .نگاه کلي آن مبتني بر تصور خصومت محور با غرب است ،اما معتقد به برخورد دفاعي و محافظه کارانه با هدف تنش زدايي است تا از اين طريق منافع نظام و کشور يا به قول ظريف اهداف ملي و آرماني تامين شود. در نگاه «اعتداليون» تنها دولت بازيگر اصلي در سياست خارجي است و سازمانهاي مردم نهاد، نيروهاي جامعه مدني و نيروهاي مستقل سياسي حق تماس و گفتوگو و بازيگري در عرصه بينالمللي را ندارند مگر اينکه نظرات آنها در چارچوب نظام بگنجد. ظريف براي شبکههاي فرا ملي يا گروههاي قوميتي نقش آفريني را به صورت کلي قبول دارد ولي وقتي نوبت به ايران ميرسد وزارت خارجه تحت مديريت وي طي بيانيه رسمي به ديدار مقامات اروپايي با بخشي از نيروهاي جامعه مدني ايران اعتراض ميکند. دولت به صورت محدود و کنترلشده آشتي با غرب را دنبال ميکند تا مشکالت نظام حل شده و از انزوا بيرون بيايد اما خواهان اتحاد استراتژيک با غرب و نزديک ساختن روابط نيست بلکه توانش را متمرکز ميکند تا مشکالت حل و فصل گردد و روابط در حد متعارف تنظيم شود .برنامه هستهاي و برخي فعاليتهاي نظامي تنها حوزههايي هستند که دولت روحاني داد و ستد امتيازات را قبول دارد و در حوزه حقوق بشر و سياست داخلي اساسا دخالت غرب و جامعه جهاني را قبول ندارد. دولت يازدهم به مباني و قواعد حاکم بر ديپلماسي جهان بها ميدهد و در اين زمينه توانايي دارد اما توجهش جنبه شکلي و فرمال دارد و به لحاظ محتويي با آن سنخيت تام ندارد .سازگاري با دنيا به عنوان يک اولويت براي دولت مطرح نيست بلکه ميکوشد ديدگاه تقابلي را از طريق آتش بس و متارکه درگيري محدود نمايد اما به سمت بهبود و گسترش روابط حرکت نميکند. البته اين رويکرد ناشي از ديدگاه اصلي دولتمردان کابينه دولت يازدهم نيست بلکه جايگاه آنها در عرصه سياسي و به خصوص نسبتشان با رهبري آنها را به چنين موضعي رسانده است .اگر چنين ديدگاهي را روحاني و ظريف در دولت دنبال نميکردند ،اساسا روحاني اجازه نمييافت وارد ساختمان پاستور شود .ولي اگر محدوديتهاي فوق نباشد ،روحاني مانند هاشمي رفسنجاني مشکلي با عادي شدن روابط با غرب ندارد. مردان ديپلماسي دولت مدعي شفافيت و بيان واقعيتها هستند .محمد جواد ظريف ميگويد موقع دريافت راي اعتماد از مجلس قول داده است که هرگز در مقام وزير دروغ نگويد .اما پارهاي از مواضع وي با واقعيتها تطبيق نميکند. به عنوان مثال او مدعي است غرب به بن بست رسيده بود و مقاومت مردم ايران که در انتخابات به اوج رسيد باعث شد که عقبنشيني کنند و خط قرمز خود را در خصوص منع ايران از غني سازي اورانيوم را زير پا بگذارند .اين ادعا با واقعيتها تعارض زيادي دارد. غرب از اواسط دوره دوم رياست جمهوري احمدينژاد حاضر بود در صورت عقب نشيني حکومت از غني سازي بيست درصدي بخشي از تحريمها را بردارد .اين اتفاق در آن دوران نيفتاد و دولت روحاني وقتي اين پيشنهاد غرب را پذيرفت ،توافقنامه ژنو نيز تحقق يافت. در انتخابات مردم به ديدگاهي راي دادند که پافشاري بر روي غني سازي به قيمت تحمل تبعات تحريمها را منطقي نميدانست .اگر بحث مقاومت بود که کانديداهاي وابسته به اصول گرايان ميبايست راي ميآوردند .بر خالف ادعاي او در متن اقدام مشترک شش ماهه ،پذيرش حق غنيسازي ايران در توافق جامع محدود به موافقت 1+5در خصوص نوع ،سطح، اندازه و نوع مصرف شده است. در مجموع ديدگاه سياست خارجي دولت روحاني را بايد در ميانه ديدگاههاي دولت خاتمي و احمدينژاد دانست که البته شيب آن به سمت اصالح طلبها بيشتر است .منتها دولت يازدهم چارچوب رويکرد تقابلي در سياست خارجي را تغيير نخواهد داد بلکه ميکوشد آنرا از حالت تهاجمي به سمت دفاعي هدايت کند.
39
شيما سادات عطری ،خبرآنالين
حوالی ميدان اعدام؛ در کوچه پس کوچههای تنگ خيام هيچ کس از جمع شدن تن فروشان و معتادان زن در يک ساختمان آجری خبر ندارد .زنانی که شبهای خود را شايد در خوابگاههای انبار گندم و آزادی ،محلهای در حول و حوش مولوی تهران ،به صبح برسانند ،اما صبحها برای جان و جال گرفتن سری به خانه آجری کوچه نخست میزنند .حمام میروند ،آرايش میکنند، میکشند، سيگار گپ میزنند ،معاينه میشوند و حتی پای کامپيوتر مینشينند. بی هويت بودن اين خانه ادعايی است که روانشناس و مسئول مرکز ميخک دارد؛ ادعايی که اگرچه در ميان پرس و جوی آدرس از اين و آن محل ،در ميان زنان درست از کار در میآيد؛ اما در اشاره دست پسر جوان به خانه کوچک بینشان ،محلی از اعراب ندارد« :دنبال چه میگردی؟ اينجاست». اين خانه قرار نيست محله جمشيد، زمانهای شهرنوی گذشته و ساکنان محله غم را جلوی چشم بياورد؛ اما به عنوان شاهدی از دهه 60؛ تصوير ،تصوير ناشناخته و مبهمی است از زنانی که به نام تن فروش شناخته میشوند .درست پشت در ورودی کاغذ بزرگی زده شده که کنترل HIVو شعار زندگی کردن با ايدز را فرياد میزند .تا چشم کار میکند پلههای تاريک پايين رونده و باال روندهای است که ديوارهای کنارش از هشدارهای استفاده از وسايل پيشگيری از بارداری ،ايدز و بيماریهای مقاربتی پوشيده شده است. از پلههای اين خانه ،زنان معمولی محل هم باال میروند؛ به اين بهانه که اينجا جای خاصی برای آدمهای خاصی نيست و مردم محل بايد وجود اين خانه در اين کوچه را تاب بياورند .اما حکايت زيرزمين ،حکايتی ديگر است؛ حمام، انباری ،کمد ،کاميپوتر ،فضايی که با يک پالستيک سرتاسری آويزان شده از سقف به زمين از باقی زير زمين جدا شده و نام اتاق سيگار گرفته و صندلیهای غرق دودی در آن جا خوش کرده است .ميز وسط بيشتر شبيه سالن زيبايی است جايی که دور آن مینشينند و آرايش میکنند .در جواب سالمت ،سالمهای بلندی میشنوی و يک خوش آمدی .به همين سادگی وارد جمع زنانی میشوی که در خيابان آنها را به ديده تحقير مینگری و از آنها دوری میکنی؛ زنان آسيب ديده از اعتياد ،از خانوادههای گسسته ،از زنان روسپی خيابان گرد و از معتادان به شيشه و الکل. تعدادشان زياد نيست .میتوانی با انگشتان دست بشماری .اينها تنها معدودی از 600عضو اين خانهاند .دور هم نشستهاند .دو نفر که در نشئگی مصرف شيشهاند؛ با يک نان بربری به دست و يک ليوان خالی و از دنيای اطرافشان چيزی نمیفهمند نه حتی حضور غريبهای که آنها را رصد میکند .دور ميز بزرگ وسط اما در جواب کنجکاویهايت جوابهايی میدهند« :شما بياوريدش ما خودمان کمکش میکنيم». اين پاسخ «شيرين» به سئوالی است که از نحوه انتقال زنان آسيب ديده به اين مرکز پرسيده میشود« :االن ديگه نمیشه يقه معتاد رو بگيری ،بگويی ترک کن .بايد خود معتاد تمايل داشته باشه که تو اين مسير بره .شما اگر صد بار هم
June 2014 خرداد 1393
ببريدش کمپ ،دوباره میياد بيرون و میزنه .مگه اينکه واقعا خسته شده باشد .من خسته بودم». دندانهای ريخته شده فک بااليش حتی پشت خروارها رژ لب هم پنهان نمیشود 35« :سالمه و سه تا بچه دارم. 16سال مشروب خوردم و از 18سالگی هم که وارد دانشگاه شدم مواد مصرف کردم .االن 3سالی میشود که گذاشتم کنار؛ اينجا هم کاری نداريم ،روزها ميآييم ،دور هم میشينيم و میگوييم و میخنديم».
میگويد جلسه دارد و برای رفتن آماده میشود؛ در جواب کنجکاوی من میگويد ،کجايش به تو ربطی ندارد. دختر جوان سرخ پوشی را همراهش راه میاندازد .به نظر معتاد نمیآيد« ،از شهرستان برای خريدن جنس به تهران ،کيش و قشم میروم؛ شوهر و يک بچه 5ساله هم دارم .اينجا هم همراه عمهام آمدهام .کار خاصی ندارم». روانشناس مرکز اما از رابطه جنسی او با مردان زيادی به واسطه عمهاش میگويد و اينکه خانوادهاش از اين ارتباطها بیاطالع هستند. مسئول سابق خوابگاه آزادی هم زنی 52ساله است که سفيدی موها و افتادگی صورت و دندانهايش خيلی بيشتر روی سنش گذاشته است« :اعتيادم چيز زياد مهمی نبود. از 8سالگی مشروب میخوردم و يک مقدار هم هروئين کشيدم؛ از 19سالگی شروع کردم تا 40سالگی .هروئين رو در کمپ ترک کردم؛ 2سال و 6ماه و 5روز تو ترک بودم که لغزش کردم به سمت شيشه و برای اولين بار شيشه زدم .بعد از آن ،هم میخوردم و هم میکشيدم .مصرفم را روزی يک گرم کرده بودم .ديگر میخواستم بميرم؛ آخرسر هم خودکشی کردم .يک روز 2گرم شيشه را خوردم و 3 گرم هم کشيدم؛ اما نمردم .االن دو سه سال است که پاک شدهام». او کسی است که «شيرين» را به اين مرکز آورده است: «در خوابگاه آزادی ما امکانات زيادی نداشتيم .من بچهها را به اينجا آوردم چون از نظر تست سرطان ،هپاتيت و HIV خدمات به ما میدهند .در خوابگاه آزادی کمی هم از نظر هزينه تحت فشار بوديم و نمیتوانستيم آذوقه خودمان را تامين کنيم؛ برای خوابيدن بايد آنجا را نوبتی نظافت میکرديم و اگر هم اين نبود بايد شبی هزار يا دو هزار تومان برای ماندن پول میداديم .حتی از نظر پوشاک و لوازم بهداشتی مثال شامپو هم در مضيقه بوديم و در همان زمان هم بچهها از خانه ميخک لوازم مورد نيازشان مثال شامپو را تامين میکردند .کمپها هم رايگان نيستند؛ عالوه بر اينکه
همه جور آدمی را آنجا میآورند ،از آگاهی میآورند ،مظنون به قتل ،متهم میآورند .در خوابگاه آزادی آن زمان حدود 30نفر میخوابيدند .مردها اما خوابگاه خودشان را دارند؛ يه جايی توی جاده کرجه». سارا ليسانس کامپيوتر و يکی ديگر از افرادی است با ظاهر امروزی و مرتبش پشت لپ تاپ نشسته و خودش را در حال کار نشان میدهد« :شيشه میکشيدم .االن هم 3ماه است که پاک شدهام .اين دومين بار است که ترک میکنم .اولهای دوران کارشناسیام بود که دوستم شيشه رو بهم تعارف کرد .گفت سر حال میآي .اون موقع هم کار میکردم هم درس میخوندم؛ خسته بودم .کشيدم؛ خوشم اومد .االن قيمت ندارم اما اون زمانی که من خوبش میخريدم، گرمی 30تومان بود؛ آشغالش هم گرمی 20 تومان». تمايل زيادی به حرف زدن دارد و اين ويژگی او را در ميان زنان کالفه ميخک متمايز میکند 27 .ساله است و برخالف بقيه هنوز سرحال است: «خيلی زياد نمیکشيدم؛ حواسم بود .ولی خوب بابام فهميد و ماشينم رو از من گرفت؛ البته اون خودش هم معتاد بود .میگفت تو بايد دندونهايت بريزد تا آدم شوی .راست هم میگفت؛ وضعمان خوب بود و من هميشه جنس خوب کشيدم .هيچ وقت دنبال مواد نمیرفتم؛ مواد رو برايم دم خونه آوردن و کشيدم .ولی باز با اين حال دو بار فرار کردم .جنس داشتم اما از اونجايی که اعتياد داشتم؛ هميشه نگران بودم که اين جنس آيا فردا هم هست يا نه؟ يک بار هم رفتم کمپ برای ترک؛ ولی دوباره دچار لغزش شدم». جمع شدن زنان آسيب ديده برای يک گپ دوستانه با هم سلکان ،گرفتن وسايل پيشگيری از بارداری رايگان و درمان بيماريهای مقاربتی کار گشت سيار است .همه کارکنان اين خانه ،زن هستند؛ حتی گشت سياری که با پای پياده خيابانها و پارکهای اطراف را به دنبال زنان آسيب ديده میگردد .مبصر اين مرکز همين مامور گشت است؛ گشتی که بدون ماشين در سوراخ سنبههای اين شهر بزرگ و در حوالی ميدان شوش و مولوی دنبال زنانی چون خودش میگردد و آب مقطر و سرنگ بين تزريقیها پخش میکند. پدهای الکلی و آبهای مقطری که به گفته روانشناس اين مرکز صرف تميز کردن زخمهای بدنشان میشود. او میگويد« ،گشت سيار هم يکی از همين بچههاست. 10ساله که پاک است .از زمانی که باردار شد ديگر مواد نزد .يکی از وظايف ما اين است که برای اينها کار درست کنيم ،اما خوب اين کار بسيار سختی است .چه کسی حاضر ميشود تن به اينها کار بدهد .دو نفر از پرسنل ما از همين آدمها هستند ،بعد از پاک شدنشان ما آنها را به کار گرفتيم و به عنوان پرسنل خودمان به آنها حقوق میدهيم .اما حتی در ميان خود ما وجود يک نفر مبتال به HIVمثبت هم ديده شده است .واقعيت اين است که با اين کار ما هم مدام در معرض خطر قرار میگيريم». گلدانهای اينجا به جای گلهای مصنوعی با کاندومهای رنگی تزئين شدهاند .چيزی که «مرکز ميخک» را به عنوان مرکز حمايت از زنان آسيب ديده اجتماع از خانه مشابهاش «خانه خورشيد» جدا میکند نه تنها متادونی است که در آنجا هست و در اينجا اثری از آن ديده نمیشود؛ بلکه وجود زنانی
39
است که در اينجا از طبقه مرفهتری هستند .مسئول مرکز از عضويت زنان با سواد در اين مرکز میگويد و از اعتياد زن جوانی که کارشناس ارشد يکی از دانشگاههای صنعتی معتبر است .مثال میآورد« :خيلی از اينها درآمدهای خوبی هم دارند. کسی را داريم که سن کمی دارد و مهندس هم هست .او به واسطه زنی در ساختمانهای نيمه ساخته لواسان کار میکند و گاهی 500هزار تومان در روز از برقراری ارتباط جنسی با کارگران افغانی درآمد دارد». اين کارشناس ارشد روانشناسی که خودش نيز دختر کم سن و سالی است؛ جذب زنان پاک شده و متمايل به ترک در اين مرکز را عامل تمايز ديگري براي اين مرکز میداند و ميگويد« ،بيشتر کسانی که به اين مرکز میآيند تن فروش هستند؛ و بيشترين دغدغه ما ارائه خدمات پيشگيری از بارداری ،ابتال به HIVو بيماريهای مقاربتی است .ما تالش میکنيم که آنها را متقاعد کنيم تا کاندوم را از ما بگيرند و استفاده کنند .اما اينکه چقدر اين خدمات موثر است و نتيجه دارد نمیدانيم .البته در اين مدت که من اينجا هستم تنها 6 مورد ابتال به HIVداشتهايم و آنها را هم ارجاع داديم». همه چيز باز هم به پايههای خانواده برمیگردد .پايههای زندگی اين زنان اما از پای بست ويران است .دختران فروخته شده ديروز و زنان بی سرپناه امروز نه تنها جايی برای زندگی ندارند که حتی جای فاميل پدر نيز در شناسنامهشان خالی است. روانشناس مرکز میگويد« ،اينها معموال خانوادههای آشفتهای دارند .چه پدر و مادر و چه همسرشان .زنان احساساتی و وابستهتر هستند ،زمانی که همسرشان مصرف کننده مواد میشود به علت وابستگی زيادی که دارند و در برخی موارد حتی میخواهند عشقشان را به او ثابت کنند، معتاد میشوند و پاک شدن آنها خيلی به ندرت اتفاق میافتد». در البالی دفاتر اين مرکز که با حمايت انجمن سالمت خانواده ايران (انجمن تنظيم خانواده سابق) و اتحاديه اروپا اداره میشود؛ عضويت بالغ بر هزار زن مستند است .هزار زنی که تنها 600نفر از آنها به تعبير مسئول مرکز مددجوی فعال (زنان آسيب ديده) محسوب میشوند .مددجويانی که روزانه به طور ميانگين 20نفری از آنها به اين مرکز سر میزنند. به گفته مسئول مرکز «خانه ميخک» هر روز هفته از صبح تا ساعت 3بعد از ظهر تمام تالشش را برای ارائه خدمات پزشکی ،مامايی ،روانشناسی و جنسی میکند« ،تمام سعی ما اين است که به آنها استفاده از کاندوم در رابطههای جنسی را آموزش دهيم و از باردار شدن آنها جلوگيری کنيم .البته آنها چندان برای باردار نشدن و استفاده از وسايل پيشگيری رغبتی نشان نمیدهند ،چون بيشتر آنها به فکر بچهدار شدن و فروختن بچه هستند». او میگويد ،دختری 23ساله معتاد به شيشه به اجبار خواهرش به اين مرکز آمده بود HIV ،مثبت هم بود؛ اما خودش معتقد بود که سالم است و در عين واحد با چندين مرد خانوادهدار رابطه جنسی داشت .اينقدر ميزان رابطه اين دختر باال بود که در طول مشاوره فقط تمام تالشم اين بود که سبد کاندوم را در کيفش خالی کنم .اما او به هيچ عنوان قبول نمیکرد که بايد در رابطههای جنسیاش از کاندوم استفاده کند؛ در ميان مشاوره هم فرار کرد. امتناع از استفاده از وسايل پيشگيری در حالی است که مامای شاغل در «خانه ميخک» از ابتالی اکثر آنها به بيماريهای مقاربتی و دستگاه تناسلی میگويد« ،اکثر آنها برای درمان زگيل تناسلی تحت درمان هستند .ما به آنها نسخه دارويی میدهيم و چون با داروخانه نزديک به اينجا هم قرارداد داريم ،میتوانند به طور رايگان داروها را دريافت کنند .به آنها کاندومهای مردانه و زنانه نيز تحويل میدهيم. خيلی از طرفهای رابطه اين افراد تمايلی به استفاده از کاندوم ندارند و ما به اين دليل نحوه گذاشتن کاندوم زنانه را به زنان آموزش میدهيم؛ البته آنها از اين داروها و کاندومها استفاده نمیکنند ،بلکه در اولين فرصت آنها را میفروشند و خرج مواد میکنند». «خانه ميخک» يکی از دو پروژه انجمن سالمت خانواده ايران است؛ جايی که زنان گذشته از مرز نابودی درمان میشوند؛ اما در «مرکز کاج» ،آسيب ديدهها جوانان زير 25 سال هستند .جوانهايی که قبل از رسيدن به سی سالگی حتی دندانی هم برای از دست دادن ندارند.
40
June 2014 خرداد 1393
زن پيشقراول ميبينند. باربارا شرح حال و گفتهها و نوشتههاي شخص مصاحبه شونده را با دقت و وسواس مطالعه ميکرد و خالصه با پرسشهاي خود او را به دردسر ميانداخت که براي نمونه در مصاحبه با محمدرضا شاه پهلوي (که فکر ميکنم خدمتشون ارادت داريد) از ديدگاه شاه در مورد زن پرسش ميکند.... چونکه اعليحضرت در مصاحبهاي که با اوريانا فاالچي خبرنگار ايتاليايي داشت ،مقام زن را پايين آورده و گفته بود که آنها حتي يک آشپز خبره هم به دنيا معرفي نکردهاند و وقتي که باربارا والترز به شهبانو فرح اشاره ميکند و ميپرسد که آيا همسر شما هم در رده آن زنان است ،شاه ترجيح ميدهد که در اين مورد حرفي نزند. راديو و تلويزيونها و نشريات سلطنتطلب و مشر و طهخو ا ها ن يکريز و يکدم گفتوگوهاي شاه را با خبرنگاران کشورهاي گوناگون ميکنند، پخش ولي نميدونم چرا در اين مورد کمي کملطفي به خرج ميدهند!
کورش سليماني
K@Kourosh123.com
بازنشستگي باربارا والترز باربارا والترز از مطبوعاتيهايي است که پاي زن را به تلويزيونهاي آمريکايي به عنوان خبرنگار و گوينده و مصاحبه کننده باز کرد و به همين بسياري سبب از زناني که در رسانههاي گروهي فعاليت دارند ،خود را دنبالهروي اين
کاربرد سمزدايي طبيعي و درماني در بدن انسان مازيار مهدويفر کافي است کلمه Detoxيا معادل فارسي آن يعني «سمزدايي» را در موتورهاي جستجوي اينترنت تايپ کنيد تا با انواع و اقسام مقالهها ،کتابها ،توصيهها ،تمجيدها و انتقادها مواجه شويد .مطالبي که گاه آنچنان مثبتند که بسيار غير واقعي به نظر ميرسند و گاه نيز آنچنان اين روش را به باد انتقاد گرفتهاند که چندان منطقي به نظر نميرسند. رژيم سمزدايي سيب ،رژيم الغري چاي سبز ،رژيم 21 روزه طالبي و هندوانه ،سمزدايي يک روزه و رژيم ليمو تنها نمونههايي از روشهاي سمزدايي هستند که در فضاي وب فارسي و البته بسياري از آنها توسط افراد غير متخصص پيشنهاد شدهاند. اما در اين ميان روشهايي نيز وجود دارند که در موارد ويژه و با اجراي درست و به موقع ميتوانند سبب کاهش تأثير مواد سمي بر سالمت انسان شوند.
ديتاکس يا سمزدايي
واژه خالصهشده فرم “”Detox کلمه “ ”Detoxificationاست و در فارسي از کلمه «سمزدايي» به عنوان معادل آن استفاده ميشود .اين عبارت داراي معاني
مذهبيهاي قابل احترام بيلي گراهام يکي از روحانيهاي عاليمقام آمريکاست که حاال که ما داريم پشت سر او حرف ميزنيم، 96سال آزگار از عمر شريفش گذشته است. من کاري به عقيدههاي مذهبي حضرت بيلي گراهام ندارم ،چونکه هر وقت به گفتههاي مذهبي اين بزرگوارها گوش ميدم ،يواش يواش احساس ميکنم که روي کلهام داره شاخ درميآد، ولي دليل اصلي تعريف و تمجيد و تکريم و تقديس و تقدير از اين عاليجناب ،صداقت او در گفتههايش بود. بيلي گراهام در جواب يکي از خبرنگاران که از او در مورد احساسات و غريزه جنسي او در هنگام ديدن زنهاي سکسي و خوشگل و تو دل برو و مکش مرگما و لوند پرسش ميکنه ،با صداقت پاسخ ميده....« ،بله من هم تحريک ميشوم (به عبارت خودموني کمي مور مورم متعددي است اما به صورت کلي روندي را توضيح ميدهد که منجر به پاکسازي و حذف سموم يا موادي ميشود که به صورت بالقوه امکان آسيب رساندن به بخشهاي مختلف بدن انسان را دارا هستند. اين روند به صورت طبيعي در بدن و توسط اندامهاي ويژهاي انجام ميشود .اما در بسياري از موارد نيز ديده ميشود که بدن انسان توانايي کاملي براي از بين بردن و پاکسازي سموم کامل مختلف از خودش نشان نميدهد. براي اصالح چنين مواردي است که روشهاي درماني تحت کمکي عنوان «ديتاکس» يا «سمزدايي» توسط گروههاي مختلف پيشنهاد شده است که بسياري از آنان بر پايه رژيم غذايي طراحي ويژه شدهاند. گروهي از پزشکان بر اين که عقيدهاند بدن انسان براي رهايي از شر مواد مضر ،تکامل يافته و اين کار را از طريق اندامها و بافتهاي تخصصيافتهاي از قبيل کليهها ،کبد و روده بزرگ انجام ميدهد .بنابراين هر گاه بدن در معرض مادهاي سمي مثل مقادير بيش از حد لزوم
40
ميشه) ولي خودم را در موقعيتي قرار نميدهم که چنين حالتي پيش بياد ،براي مثال ،با يک خانم تنها وارد آسانسور نميشوم.
ليال حاتمي و فستيوال سينمايي کن در مورد بوسه ناقابلي که رييس هشتاد و دو ساله فستيوال عادت برحسب (ميدونيد که ترک عادت موجب مرضه) به گونه ليال حاتمي زده بود ،بسيار شنيده و خواندهايد و احتياج به تکرار مکررات نيست، ولي بايد بنويسم که: ليال حاتمي با زيرکي خاصي و با مصداق معروف «نه سيخ بسوزه و نه کباب»، با رعايت اصول شرع نبي و اربابان عمايم و همچنين با بهرهگيري از هنر انتخاب لباس و به برکت وجود لوازم آرايش ،در ميان داوران فستيوال کن نظرهاي زيادي را به خود جلب کرد و بسيار خوش درخشيد. من کاري به هنر و فعاليتهاي هنري ليال حاتمي ندارم و اصأل کاري ندارم که پدرش علي حاتمي کارگردان صاحبنام ايراني بوده و هيچ کاري هم ندارم که مادرش زري خوشکام (زهرا خوشکام سابق) هنرپيشه مطرح فيلمهاي فارسي بوده و هيچ کاري هم ندارم که در فيلم «جدايي نادر از سيمين» پايش به جوايز اسکار باز شده و باز هم هيچ کاري ندارم که به زبون انگليسي و فرانسوي و آلماني و فارسي مثل بلبل حرف ميزنه.....ولي موضوعي که باهاش کار دارم اينه که :بعد از افتضاح و شرمساري بزرگي که آقاي محمود داروها و يا مقادير سمي الکل و مواد مخدر قرار گيرد ،خودش ميتواند با استفاده از اين بافتها از شر سموم خالص شود. بر اساس اعتقاد اين گروه وجود اين سيستم سمزدايي طبيعي به اين معني است که بدن انسان هيچ نيازي به انجام سمزدايي از طريق روشهاي مختلف پيشنهادي که تحت عنوان ديتاکس ناميده ميشوند نخواهد داشت. اما عقيده بسياري ديگر از متخصصان اين است که روش سمزدايي در صورت انتخاب و اجراي درست ميتواند به عنوان ابزاري ارزشمند براي ارتقاي سطح سالمت انسان و پيشگيري از ابتال به انواعي از بيماريها مفيد باشد. به صورت کلي ميتوان گفت يک برنامه سمزدايي خوب برنامهاي است که بر مبناي کاهش ميزان مواد سمي دريافتي توسط بدن ،تأمين مواد غذايي تقويتکننده سيستم سمزدايي طبيعي بدن و تقويت عملکرد ارگانهاي تخصصي اين امر يعني کبد ،کليهها و روده بنا شده باشد.
منشأ مواد سمي
مواد سمي توليدشده توسط بشر در حال حاضر به طور وسيعي در محيط زندگي پراکنده شدهاند .به شکلي که ميتوان گفت تمامي ما در اقيانوسي از اين مواد سمي شناور هستيم. به عنوان مثال مطالعهاي که در سال 1982توسط
احمدينژاد رييس جمهوري سابق ايران در داخل و خارج ايران براي ايرانيان داخل و خارج ايران به بار آورده بود، ديدن يک بانوي خوشچهره و خوش لباس و خوش خلق و خوي ايراني ،آن هم در چنين مقامي ،باعث تغيير نظر مردم جهان در مورد ايران و ايراني است و من نميدونم به چه زبوني از ليال حاتمي تشکر کنم ،چونکه به غير از زبان فارسي معمولي و مقدار کمي انگليسي دست و پا شکسته، چيز ديگري نميدونم....ايواهلل.....خيلي هم ممنون....تنک يو وري ماچ!
آژانس حفاظت از محيط زيست آمريکا انجام شد، نشاندهنده وجود 20ترکيب سمي مختلف در بيش از 75 درصد نمونههاي گرفتهشده از بافت چربي انسان بود .پنج نمونه از اين مواد سمي در تمامي اين نمونهها و به مقدار بيشتر از حد خطرناک يافت شدند. اگرچه تا کنون ميزان و چگونگي تأثيرگذاري بسياري از اين مواد سمي به صورت کامل شناخته نشده است اما عملکرد آنها در ايجاد مشکالت و بيماريهاي مختلفي از جمله سرطانها ،ديابت ،نازايي ،آلزايمر ،بيماريهاي قلبي عروقي و چاقي به اثبات رسيده است. مواد سمي درون آب ،خاک ،مواد غذايي صنعتي، شويندهها و بسياري از مواد ديگر يافت ميشوند .داروهايي مثل ضد دردها نيز که به صورت روزمره توسط بسياري از ما مصرف ميشوند ميتوانند سمي باشند. گروهي از افراد به علت شرايط شغلي ،محل زندگي و يا حتي سرگرميهاي مورد عالقهشان ممکن است تحت تأثير مقادير زيادي از يک يا چند ماده شيميايي مضر قرار داشته باشند .موادي که ميتوانند با تأثير بر سيستم سمزدايي طبيعي بدن ،عملکرد آن را دچار اشکال کرده و در نتيجه فرد را در اين زمينه آسيبپذير کنند .اين شرايط با ايجاد اختالل در فعاليت آنزيمها ،منجر به ممانعت از انجام سمزدايي ميشود .در اين ميان بعضي از افراد نسبت به سايرين آسيبپذيرترند. مث ً ال کساني که در نزديکي مزارع زندگي يا کار ميکنند در معرض مقادير زيادي سموم دفع آفات نباتي قرار دارند. يا کساني که در آرايشگاهها کار ميکنند به صورت مداوم در معرض موادي مثل رنگ مو و يا اسپريهاي مو قرار دارند، از آن جملهاند.
فرآيند سمزدايي در بدن
روند سمزدايي بدن در دو فاز متوالي صورت ميگيرد.
دنباله در صفحة 43
41
June 2014 خرداد 1393
41
42
June 2014 خرداد 1393
منت روي زمين بر باغبان داريم ما گر چه صائب دست ما خالي است از نقد جهان چون جرس آوازهاي در کاروان داريم ما
بگوئيد خواجوي كرماني
خليج فارس نعمت آزرم
خليج فارس چشمانداز زيباست افق باز آسمان تا هست درياست شمالش ساحل ايران زمين است از آغاز زمان تا هرچه فرداست خليج فارس ما را مرزبان است بر امواج بلندش ديدهبان است اگر دشمن کند آهنگ ايران، به هر موجش هزار آتشفشان است خليج فارس تا موجش جهيدهست، جهان تنها بدين نامش شنيدهست خليج فارس يک نام از دو بخش است که تاريخ اين دو را درهم تنيده است خليج فارس شهد است و شرنگ است زالل و آبي و فيروزه رنگ است بروي دوست آغوشش گشوده ست براي دشمن امواجش نهنگ است خليج فارس سدي استوار است به هنگامان حريف کارزار است به بوي باز رستاخيز ايران دلش چون موجهايش بيقرار است خليج فارس در دل قصهها داشت چه مرواريدها پرورد و انباشت کنون در ساحلش باغ بهشت است که سرو نيکنازش قامت افراشت خليج فارس را دارم درودي درودي گرم همراه سرودي اگرچه دورم از تو با دل تنگ بماني جاودان زانسان که بودي
42
بگوئيد اي رفيقان ساربان را که امشب باز دارد کاروان را چو گل بيرون شد از بستان چه حاصل ز غلغل بلبل فرياد خوان را اگر زين پيش جان ميپروريدم کنون بدرود خواهم کرد جان را بدار اي ساربان محمل که از دور ببينم آن مه نامهربان را دمي بر چشمهي چشمم فرود آي کنون فرصت شمار آب روان را گر آن جان جهان را باز بينم فداي او کنم جان و جهان را چو تير ار زانکه بيرون شد ز شستم نهم پي بر پي آن ابرو کمان را شکر بر خويشتن خندد گر آن ماه بشکر خنده بگشايد دهان را چو روي دوستان باغست و بستان بروي دوستان بين بوستان را چو ميداني که دورانرا بقا نيست غنيمت دان حضور دوستان را
خنجرها ،بوسهها ،پيمانها منوچهر آتشي
اسب سفيد وحشي، بر آخور ايستاده گران سر: انديشناك سينه مفلوك دشتهاست. اندوهناك قلعه خورشيد سوخته است. با سر غرورش ،اما دل با دريغ ،ريش عطر قصيل تازه نميگيردش به خويش. *** اسب سفيد وحشي -سيالب درهها- بسيار صخره وار كه غلتيده بر نشيب: رم داده پر شكوه گوزنان. بسيار صخره وار ،كه بگسسته از فراز! تازانده ،پر غرور پلنگان. اسب سفيد وحشي با نعل نقره گون، مادر بس قصهها نوشته به طومار جادهها. بس دختران ربوده ز درگاه غرفهها. *** پرويز ايزدي خورشيد بارها به گذرگاه گرم خويش. مادر :اي روح من اي آيت مهر از اوج قله بر كفل او غروب كرد. اي فروزنده چو خورشيد سپهر مهتاب بارها به سراشيب جلگهها، مادر :اي قبله گهم وقت سجود بر گردن ستبرش پيچيده شال زرد. بي تو کي بود وجودم موجود كهسار بارها ،به سحرگاه پر نسيم، هرکجا مهر بود پرتو نورت آنجاست بيدار شد ز هلهه سم او ز خواب. هرکجا نور بود قلب بلورت آنجاست *** تو همه نوري و مهرت به دلم نور حيات اسب سفيد وحشي ،اينك گسسته يال بي تو خاموشي و مرگ است و ممات بر آخور ايستاده غضبناك، اين حياتي که در اين دنيا هست سم مي زند به خاك، خون گرمي که در اين رگها هست گنجشكهاي گرسنه از پيش پاي او همه از دولتي جود تو هست پرواز ميكنند. به خدا بودنم ،از بود تو هست ياد عنان گسيختگيهايش در قلعههاي سوخته ره باز ميكنند ياد رخسار ترا *** اسب سفيد سركش صائب تبريزي بر راكب نشسته ،گشوده است يال خشم. ياد رخسار ترا در دل نهان داريم ما اوست جوياي عزم گمشده در دل دوزخ بهشت جاودان داريم ما ميپرسدش ز ولوله صحنههاي گرم. در چنين راهي که مردان توشه از دل کردهاند ميسوزدش به طعنه خورشيدهاي شرم. ساده لوحي بين که فکر آب و نان داريم ما *** منزل ما همرکاب ماست هر جا ميرويم با راكب شكسته دل ،اما نمانده هيچ. در سفرها طالع ريگ روان داريم ما نه تركش و نه خفتان ،شمشير مرده است چيست خاک تيره تا باشد تماشاگاه ما؟ خنجر شكسته در تن ديوار سيرها در خويشتن چون آسمان داريم ما عزم سترگ مرد بيابان فسرده است. قسمت ما چون کمان از صيد خود خميازهاي *** است اسب سفيد وحشي! مشكن مرا چنين! هر چه داريم از براي ديگران داريم ما بر من مگير خنجر خونين خشم خويش همت پيران دليل ماست هر جا ميرويم آتش مزن به ريشه خشم سياه من قوت پرواز چون تيره از کمان داريم ما بگذار تا بخواند در خواب سرخ خويش گر چه غير از سايه ما را نيست ديگر ميوهاي گرگ غرور گرسنه من
*** اسب سفيد وحشي! دشمن كشيده خنجر مسموم نيشخند، دشمن نهفته كينه به پيمان آشتي، آلوده زهر با شكر بوسههاي مهر. دشمن كمين گرفته به پيكان سكهها *** اسب سفيد وحشي! من با چگونه عزمي پرخاشگر شوم؟ من با كدام مرد ،در آيم ميان گرد؟ من بر كدام تيغ ،سپر سايبان كنم؟ من در كدام ميدان جوالن دهم ترا؟ *** اسب سفيد وحشي! شمشير مرده است. خالي شده است ،سنگر زينهاي آهنين. هر مرد كاو فشارد دست مرا ز مهر، مار فريب دارد ،پنهان در آستين *** اسب سفيد وحشي! بگذار در طويله پندار سرد خويش. سربا بخور گند هوسها به پا كنم نيرو نمانده تا كه فرو ريزمت به كوه. سينه نمانده تا كه خروشي به پا كنم. اسب سفيد وحشي! خوش باش با قصيل تر خويش *** اسب سفيد وحشي اما گسسته يال انديشناك قلعه مهتاب سوخته است. گنجشكهاي گرسنه از گرد آخورش، پرواز كردهاند. ياد عنان گسيختگيهاش، در قلعههاي سوخته ره باز كردهاند.
سلطنتطلب
هادي خرسندي
ديدم آقاي سلطنتطلب که خميني شدهست مواليش ميکند از رژيم او تعريف با اراجيف گوش فرسايش گفتم اين بود سلطنتطلبي؟ با تمام فغان و غوغايش گفت اموال بنده شد توقيف نزد آقا و طبق فتوايش ليک در پس گرفتن اموال شازده جم نخورد از جايش نامه دادم خودم حضور امام بوسه دادم ز دور بر پايش گفتم اين بينوا طلب دارد از شما باغ و ملک و وياليش ثروتم را اگر که پس بدهيد نوکرم بر امام و آبايش آن امام عزيز هم فوري تلفن زد به احمد آقايش رفع توقيف شد ز اموالم جان به قربان قد و بااليش بله من سلطنتطلب هستم نکنم هيچوقت حاشايش «سلطنت» با «طلب» دو تا لفظ است بکن از همدگر مجزايش بنده اکنون رسيدهام به طلب سلطنت نيز گور بابايش!
قلندر
اردالن سرفراز
در بدر هميشگي ،کولي صد ساله منم خاک تمام جادههاس ،جامهي کهنهي تنم هزار راه رفتم ،هزار زخم خوردم تا تو مرا زنده کني ،هزار بار مردهام شب از سرم گذشته بود در شب من شعله زدي براي تطهير تنم صاعقهوار آمدهاي قلندرم ،قلندرم گمشدهي در بدرم
فروتر از خاک زمين از آسمان فراترم قلندرانه سوختم ،لب از گاليه دوختم برهنگي خريدم و خرقهي تن فروختم هوا شدي نفس شدم تيشه زدي ،ريشه شدم آب شدي ،عطش شدم سنگ زدي شيشه شدم قلندرم ،قلندرم تهي ز قهر و کين شدم برهنه چون زمين شدم مرا تو خواستي اين چنين ببين که اين چنين شدم سپردهام تن به زمين خون به رگ زمان شدم سايه صفت در پي تو راهي المکان شدم هيچ شدم تا که شوم سايهي تو وقت سفر مرا به خويشتن بخوان به باغ آيينه ببر قلندرم ،قلندرم
خاطره و خنجر سحر دليجاني
با دستاني مردد انار را برداشت و بر زانوي خود کوفت. لبخند بر لبش مثال آن خاطرهي شگفت و تلخ که با تهديد فراموش کرده بود تا سربلند بماند ناگهان از هم گسيخت. آنگاه بر چهرهي زشت عشق خود نظري افکند تا دگر بار در خالء سيمين چشمان خود فراموشش کند. تو بودي آن عشق زشت روي که دانههاي خاک خوردهي انار را در دهان ميگذاشت و در نبض گنگ سالها فرو ميپاشيد. چراکه وجود تو از جنس يک خاطره بود بي آشيان و ناملموس و کنار لجن رودي که زمان در آن غلتان از خنده ريسه ميرفت زشت روي ديگري در بستر تو کنار پيکري که هرگز نشناخته و دستاني که هرگز نبوئيده بودي بي صدا و سهمگين به خواب رفته بود و تو با خنجري در دست شب لخته بستهي اتاق را مز مزه ميکردي.
دلداري عطار
گفتم اندر محنت و خواري مرا چون ببيني نيز نگذاري مرا بعد از آن معلوم من شد کان حديث دست ندهد جز به دشواري مرا از مي عشقت چنان مستم که نيست تا قيامت روي هشياري مرا گر به غارت ميبري دل باکنيست دل تو را باد و جگرخواري مرا از تو نتوانم که فرياد آورم زآنکه در فرياد ميناري مرا گر بنالم زير بار عشق تو بار بفزايي به سر باري مرا گر زمن بيزار گردد هرچه هست نيست از تو روي بيزاري مرا از من بيچاره بيزاري مکن چون همي بيني بدين زاري مرا گفته بودي کاخرت ياري دهم چون بمردم کي دهي ياري مرا پرده بردار و دل من شاد کن در غم خود تا به کي داري مرا چبود از بهر سگان کوي خويش خاک کوي خويش انگاري مرا مدتي خون خوردم و راهم نبود نيست استعداد بيزاري مرا ني غلط گفتم که دل خاکي شدي
گر نبودي از تو دلداري مرا مانع خود هم منم در راه خويش تا کي از عطار و عطاري مرا
شاهد حافظ
شاهد آن نيست که مويي و مياني دارد بنده طلعت آن باش که آني دارد شيوه حور و پري گر چه لطيف است ولي خوبي آن است و لطافت که فالني دارد چشمه چشم مرا اي گل خندان درياب که به اميد تو خوش آب رواني دارد گوي خوبي که برد از تو که خورشيد آن جا نه سواريست که در دست عناني دارد دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردي آري آري سخن عشق نشاني دارد خم ابروي تو در صنعت تيراندازي برده از دست هر آن کس که کماني دارد در ره عشق نشد کس به يقين محرم راز هر کسي بر حسب فکر گماني دارد با خرابات نشينان ز کرامات مالف هر سخن وقتي و هر نکته مکاني دارد مرغ زيرک نزند در چمنش پرده سراي هر بهاري که به دنباله خزاني دارد مدعي گو لغز و نکته به حافظ مفروش کلک ما نيز زباني و بياني دارد
رود ستاره
محمدرضا شفيعي کدکني
ستاره ميگويد: دلم نميخواهد غريبهاي باشم ميان آبيها ستاره ميگويد: دلم نميخواهد صدا کنم اما هجاي آوازم به شب درآميزد ،کنار تنهايي و بيخطابيها ستاره ميگويد: تنم در اين آبي دگر نميگنجد ،کجاست آالله که لحظهاي امشب رداي سرخش را به عاريت گيرم رها کنم خود را از اين سحابيها ستاره ميگويد: دلم از اين باال گرفته ،ميخواهم بيايم آن پايين کزين کبودينه ملول و دلگيرم ،خوشا سرودنها و آفتابيها
بهار من
منوچهر نيستاني
گفتند زندگي بار دگر به روي تو لبخند ميزند و اي شاعر رميده دل ،افسون نوبهار بار دگر به پاي دلت بند ميزند اين هم بهار خنده شيرين روزگار پس کو قرار بخش دل بيقرار من؟ پا مينهم به راه به اميد مهر يار اي واي بر من و بر دل اميدوار من سالي دگر گذشت و دريغا که من ز عمر جز خاطرات تلخ ،بري بر نداشتم در دل نشاندم اخگر عشقش به اشتياق بيچاره من که چاره ديگر نداشتم لبخنده بهار نخنداندم ،که من لبخندههاي دلکش او را نديدهام بيزارم از نسيم نوازشگر بهار چون تا کنون نوازش او را نديدهام سال گذشته گرچه به غم سوختم ،ولي ديگر در آرزوي نگاهي نسوختم بي اختيار دل به خيالي نباختم هر دم در اين خيال به راهي نسوختم امسال ،چشم من دنبال چشم غم زده غم زداي اوست ور با همه رميده دلي زنده ماندهام تنها براي اوست.
43
June 2014 خرداد 1393
وعده ايجاد امنيت براي بازگشت ايرانيان چه شد؟ «را ه ديگر»
حسين نورانينژاد و سيد سراجالدين ميردامادي دو روزنامهنگار اصالح طلبي هستند که پس از بازگشت به ايران پروندهاي براي آنها تشکيل شد و هم اکنون در بند انفرادي به سر ميبرند .اين دو فعال سياسي در حالي تحت فشار بازجويي قرار دارند که مقامات دولت يازدهم بارها وعده تسهيل شرايط بازگشت ايرانيان خارج از کشور ،به ويژه فعاالن سياسي را داد ه بودند. حسن روحاني در ايام تبليغات انتخاباتي گفته بود که شرايط کشور بايد به شکلي باشد که ايرانيان مهاجر تشويق به بازگشت به کشورشان شوند .اين اظهارات تنها به ايام انتخابات محدود نشد و وي پس از پيروزي در انتخابات براي تسهيل شرايط بازگشت ايرانيان ساکن خارج به کشور ،دستور تشکيل کميتهاي براي بررسي بازگشت ايرانيان خارج از کشور را صادر کرد؛ کميتهاي که حسن قشقاوي ،معاون کنسولي و پارلماني وزارت امور خارجه ايران درباره آن گفته است، «دبيرخانه کميته بازگشت ايرانيان خارج از کشور در وزارت اطالعات تشکيل شده است .جلسههاي اين کميته به صورت منظم در وزرات اطالعات تشکيل ميشوند و اين وزارتخانه به نتايج خوبي در اين زمينه دست يافته و به زودي گزارش اين جلسهها منتشر خواهد شد .هيچ نهادي در کار اين کميته دخالت و کارشکني نميکند و کميته در حال اجراي دستور رييس جمهور است». اما اين تمايل و حرکت با کارشکني بخشهايي از حکومت مواجه شده و قوه قضاييه و اطالعات سپاه که تحت اختيار رهبري هستند تمام تالش خود را در عمل براي تحقق نيافتن اين خواسته به کار گرفتهاند. حسين ميردامادي ،پدر سراجالدين ميردامادي ،که در ضمن دايي علي خامنهاي رهبر ايران هم هست و مدتي است که از سرنوشت و وضعيت او اطالعي در دست نيست ،به «راه ديگر» ميگويد« ،آقاي روحاني بارها در سخنرانيهاي خود اعالم کردند که شرايط بازگشت ايرانيان خارج از کشور را فراهم ميکنند اما متاسفانه با گذشت نزديک به يک سال از اين صحبتها تا کنون چنين شرايطي فراهم نشده بلکه عکس آن را هم ميبينيم .سراج با تصميم خود به کشور بازگشت اما با اين وجود متحمل فشارهاي زيادي از طرف دستگاههاي مختلف شد ،حتي وزارت اطالعات تا کنون به استعالم قوه قضاييه در مورد پرونده او پاسخ نداده است .فرزندم دقيقًا با توجه به اين وعدهها در زمان تنفيذ آقاي روحاني آمد اما در بازجوييهايي که پس از بازگشت داشت ،خود قاضي صلواتي به صراحت او را تهديد کرده و گفته بود که با تو چنان رفتاري ميکنيم که هيچ کدام از ايرانيان هوس آمدن به ايران را نکنند .سراج در اين مدت تحت فشار بود که از رهبران جنبش سبز اعالم برائت کند اما هر بار با جواب رد او مواجه ميشدند و االن هم سپاه با تحت فشار گذاشتن او در تالش است برايش پرونده سازي کند و بر اتهاماتش اضافه کند .تبليغ عليه نظام و اجتماع و تباني عليه امنيت ملي از جمله اتهاماتي است که در پروندهاش گنجانده شده و به گفته قاضي نظر نهايي را سپاه بايد بدهد .ضمن اينکه ميگويند سراج به طور غيرقانوني از کشور خارج شده است در حاليکه فرزندم مقيم فرانسه است و با پاسپورت وارد ايران شده و به طور قانوني هم از کشور خارج شد و مهر خروج هم در پاسپورتش موجود است». به گفته گيتي پورفاضل ،وکيل مدافع سراجالدين ميردامادي پرونده موکلش هنوز از سوي شعبه دوم بازپرسي دادسراي اوين به شعبه 15دادگاه انقالب ارسال نشده است. گفتني است ،جلسه محاکمه سراجالدين ميردامادي 18دي ماه سال گذشته در شعبه 15دادگاه انقالب به رياست قاضي صلواتي برگزار شد که قاضي پرونده را ناقص اعالم کرده و آن را به دادسراي اوين ارجاع داده بود. دايي رهبر جمهوري اسالمي ادامه ميدهد« ،روز شنبه وکيل فرزندم به دادگاه انقالب مراجعه کرد اما پرونده سراج در آنجا نبود .روز يکشنبه و پس از مراجعه ايشان به زندان اوين به وي اعالم کردند که پرونده را به دادگاه انقالب ارسال خواهند کرد .پس از بازداشت سراجالدين ،وکيل او نه توانسته با موکل خود مالقات کند و نه توانسته پروندهاش را مطالعه کند». اين استاد بازنشسته دانشگاه با ابراز نگراني و بي خبري از شرايط فرزندش خاطر نشان ميکند« ،سراجالدين از روزي که با احضاريه به منظور بازجويي به زندان اوين مراجعه کرد در بازداشت به سر ميبرد و تا کنون هيچ تماسي با ما نداشته است و ما از محل نگهداري و شرايط او هيچ گونه اطالعي نداريم و همين موضوع باعث نگراني ما است .تماس زنداني با خانواده جزء حقوق اوليه اوست که تا اينجا در مورد ايشان اجرا نشده است .قطعا اين بي خبري تنها خانواده را آزار ميدهد وگرنه که فرزندم با آمادگي و ايستادگي بر سر مواضعش رفت .متاسفانه هيچ يک از مسئولين پاسخگوي ما نيستند .همسر و فرزندش هم در خارج از کشور در نگراني به سر ميبرند؛ حتي متين نوهام در جريان بازداشت پدرش است و اين سوال را ميپرسد که اگر بابا قرار بود زنداني شود چرا به ايران برگشت؟ اين موضوع بسيار اذيتش ميکند و برايش قابل هضم نيست که پدرش به کشور خودش برگردد و به عنوان يک روزنامهنگار اصالح طلب به زندان برود». اگرچه تمايل و اراده دولت يازدهم براي بازگشت ايرانيان خارج از کشور با واکنشهاي تند برخي از مقامات قوه قضاييه و نمايندگان مجلس روبرو شد اما رييس جمهور بار ديگر در گزارش عملکرد صد روزه خود از وجود فضاي امن براي
43
دنباله از صفحة 40
ايرانيان خارج از کشور در صورت بازگشت سخن گفت و اضافه کرد« ،اين حق طبيعي يک ايراني است که وطنش ،اقوام و شهرش را ببيند و از زيباييهاي کشور ديدن کند .ما واقعًا سرمايه انساني بسيار بزرگي در خارج از کشور داريم .اميدوارم همه آنها بازگردند و کمکشان را از ما دريغ نکنند». سيد حسين ميردامادي در اين زمينه ميگويد« ،بازگشت ايرانيان به کشورشان حق آنهاست و وعدههايي هم دولت در اين زمينه داد ،اما متاسفانه ميبينيم که اين وعدهها در عمل تحقق نيافته است و با ايرانياني که با اراده و تصميم خود بازگشتند چگونه برخورد ميشود! حاال بايد ديد در اين کشور تصميم گيرنده کيست؟ آيا دولت و وزارت اطالعات در اين زمينه تصميم گيرنده است يا سپاه و قوه قضاييه؟» حسين نورانينژاد روزنامهنگار اصالح طلب ديگري است که دو ماه پس از بازگشت به ايران بازداشت شد و اکنون با گذشت نزديک به يکماه از بازداشتش هنوز در بالتکليفي در زندان به سر ميبرد. پرستو سرمدي ميگويد« ،با مراجعاتي که به مراجع قضايي داشتيم تا کنون جوابي نگرفتهايم و در آخرين مراجعهاي که به دادگاه انقالب داشتيم گفتند که پروندهاش کامل نشده و به دادگاه انقالب نيامده است». از خانم سرمدي ميپرسيم که آيا آقاي نورانينژاد هنوز بازجويي ميشود، پاسخ ميدهد که وقتي پروندهاش کامل نشده احتماال به اين معناست که تحت بازجويي است .اما در پيگيريها به ما ميگويند گزارش نهايي نشده است .در هر حال از دو هفته پيش که يک مالقات با همسرم داشتيم و در بند دو الف نگهداري ميشد تا االن ديگر هيچ اطالعي از وضعيتش نداريم». به گفته همسر نورانينژاد پس از بازداشت همسرش مطلع شدهاند که در زماني که آقاي نورانينژاد در استراليا مشغول به تحصيل بوده پروندهاي با عناوين اتهامي تبليغ عليه نظام و تباني به قصد برهم زدن امنيت عليه او تشکيل شده است ،اما مصاديق آن مشخص نيست .اين در حالي است که او در حال تحصيل در دانشگاه سيدني استراليا بود و اواخر اسفندماه سال گذشته براي ديدن پسر تازه متولد شدهاش به کشور بازگشت و هيچ قصدي براي فعاليت سياسي در کشور نداشت. حسين نورانينژاد در تاريخ اول ارديبهشت ماه در منزلش توسط نيرويهاي امنيتي بازداشت و به بند 2الف اطالعات سپاه منتقل شد .اتهامات تباني و اجتماع عليه امنيت ملي و تبليغ عليه نظام در حالي مطرح ميشود که او تنها قبل از انتخابات رياست جمهوري 92از طريق مصاحبه مردم را تشويق به شرکت در انتخابات ميکرد و پس از پيروزي حسن روحاني از او حمايت کرده است. اين فعال سياسي اصالح طلب در جريان حوادث انتخابات رياست جمهوري 88در شهريور ماه همان سال بازداشت و به اتهام تبليغ عليه نظام به يک سال حبس تعزيري محکوم شد .وي پس از گذراندن دوره حبس خود در شهريور ماه سال 89آزاد شد و براي ادامه تحصيل به استراليا رفت. گفتني است حسين نورانينژاد نيز با پاسپورت ،با مهر خروج بر آن و به شکل قانوني از کشور خارج شده است. حسين نورانينژاد در 16اسفند سال 1392براي ديدن فرزند نوزاد خود به ايران بازگشت اما به فاصله کمتر از دو ماه بازداشت شد و هم اکنون در زندان به سر ميبرد . خانم سرمدي با اشاره به مالقات خود با همسرش خاطرنشان ميکند« ،در مالقاتي که داشتيم از وضعيت روحياش معلوم بود که تحت فشار بازجويي قرار دارد .االن هم دو هفته است که کامال از او بيخبريم و راه تماسي نداريم .وکيل هم تا کنون نه مالقاتي با او داشته و نه توانسته پرونده را مطالعه کند». 119تن از اساتيد دانشگاه از 14دانشگاه استراليا در نامهاي خطاب به حسن روحاني ،خواستار پيگيري حسين نورانينژاد شده و نوشتهاند« ،به رغم تالش گسترده خانواده و وکيل آقاي نورانينژاد تا کنون اطالع دقيقي از شرايط نگهداري وي در دست نيست .اين درحالي است که اصل 32قانون اساسي جمهوري اسالمي ايران تصريح دارد که هيچکس را نميتوان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبي که قانون معين ميکند و در صورت بازداشت ،موضوع اتهام بايد با ذکر داليل بالفاصله کتبًا به متهم ابالغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال گردد». در بخش ديگري از اين نامه آمده است که با توجه به شرايط بازداشت حسين نورانينژاد و عدم دسترسي خانواده و وکيل به ايشان ما عميقا نگران سالمت جسماني ايشان هستيم .ما آگاه هستيم که در اين رابطه اصل 38قانون اساسي تصريح ميدارد که هرگونه شکنجه براي گرفتن اقرار يا کسب اطالع ممنوع است و اصل 39احترام به حرمت و حيثيت فرد بازداشت شده را ضروري ميشمارد .در همين راستا از حضرتعالي به عنوان حافظ قانون اساسي تقاضا داريم تا اقدامات الزم را جهت رعايت حقوق آقاي نورانينژاد در همه مراحل قانوني مصرح در قانون اساسي جمهوري اسالمي ايران و اعالميههاي حقوق بشر – که ايران نسبت به آنها متعهد است – به عمل آوريد.
در فاز اول ،مواد زائد به حالتي چسبنده در ميآيند تا بدن بتواند به راحتي آنها را مجتمع کرده و آماده دفع کند. گروهي از آنزيمها که تحت عنوان «سيتوکروم پي» ناميده ميشوند مسئول انجام اين فاز هستند .اما انجام اين مرحله سبب فعالسازي اين مواد شيميايي و افزايش خاصيت سمي آنها ميشود .به همين دليل است که پس از اين مرحله، روند سمزدايي وارد فاز دوم ميشود. در فاز دوم ،گروهي از مولکولهاي ناقل ،اين مواد شيميايي را غيرفعال ميکنند و آنها را براي انتقال به خارج بدن آماده ميسازند .درست مثل زماني که شما مواد زائد يا همان زبالههاي موجود در منزل را داخل پالستيک زباله جمع ميکنيد و آن را آماده ميکنيد تا کارگران شهرداري از شما تحويل گرفته و پاکسازي کنند. اتصال مواد شيميايي فعال با مولکولهاي حامل سبب غير فعال شدن و افزايش قابليت انحالل آنها در آب ميشود .در نتيجه به سادگي از طريق خون و صفرا منتقل شده و از طريق کليهها و دستگاه گوارش از بدن دفع ميشوند. تحقيقات مختلف نشان ميدهند که سيستم سمزدايي در بدن ما دقيقًا مثل اثر انگشت بوده و در هر شخصي داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است که البته تحت تأثير فاکتورهاي متنوعي از جمله ژنها ،رژيم غذايي و حتي شغل قرار دارد. به همين دليل است که واکنش بدن انسانهاي مختلف در برابر هر ماده سمي ثابت ،متفاوت است .در شرايطي که يک فرد به آساني و با استفاده از سيستم سمزدايي طبيعي بدن خود ،مادهاي سمي را به سادگي از بدن پاک ميکند شخص ديگري در واکنش به همان ماده دچار مشکل شده و از عهده تصفيه آن بر نميآيد .در حقيقت روش درماني سمزدايي يا ديتاکس در چنين شرايطي است که ميتواند به عنوان يک يار کمکي وارد عمل شده و بدن فرد را از شر مواد سمي مورد نظر خالص کند.
رژيم غذايي
غذايي که ميخوريد ميتواند به صورت مستقيم بر دفع مواد شيميايي سمي از بدن نقش داشته باشد .به عنوان مثال کمبود دريافت پروتئينهاي موجود در مرغ ،ماهي و تخم مرغ ميتواند سبب کاهش آنزيمهايي شود که در فاز اول سمزدايي بدن نقش مهمي دارند .عالوه بر کميت ،کيفيت پروتئين دريافتي از طريق رژيم غذايي نيز حائز اهميت است. باال بودن مواد قندي رژيم غذايي نيز ميتواند روند سمزدايي را با اختالل مواجه کند .به عنوان مثال خوردن مقدار باالي کربوهيدراتها توانايي شما را براي پاکسازي داروهاي مصرفي از بدن کاهش ميدهد. کمبود ويتامينها و مواد معدني نيز ميتواند بر روند سمزدايي تأثير منفي داشته باشد .در اين ميان نقش ويتامينهاي گروه ب (از جمله نياسين ،تيامين، ريبوفالوين و پيريدوکسين) ،ويتامينهاي سي و اي و مواد معدني منيزيوم و سلنيوم بسيار زياد است.
توصيههايي ساده براي سمزدايي
اگر به هر دليلي احساس ميکنيد که نيازمند استفاده از يکي از روشهاي درماني سمزدايي هستيد ،بهترين کار مراجعه به پزشک متخصص و با تجربه در مورد اين کار است .پزشکي که بتواند در ابتدا فاکتورهاي شخصي و بار سمي ويژه بدن شما ،حساسيتهاي غذايي و وضعيت دستگاه گوارشتان را بررسي کرده و سپس بر اساس نيازهاي فردي شما روند درماني را آغاز نمايد .اما دانستن بعضي از نکات عمومي در زمينه سمزدايي و اجراي توصيههاي مفيد زير نيز ميتواند در اين زمينه به شما کمک کند.
پيشگيري
همانند اغلب مسائل مطرح در علم پزشکي ،در اين زمينه نيز اولين قدم اين است که تا حد ممکن از مواد شيميايي سمي اجتناب کنيد. در حقيقت کاهش مواجهه با مواد شيميايي سمي نکته کليدي تمامي برنامههاي سمزدايي است .تا حد ممکن تالش کنيد از مواد مصنوعي و شيميايي در محيط زندگي و شغلي خود دوري کرده و به استفاده از مواد طبيعي گرايش پيدا کنيد .در اين زمينه ،استفاده از مواد غذايي ارگانيک نيز ميتواند کارساز باشد.
مواد غذايي خاص
کلم براکلي ،کلم و گل کلم ،عالوه بر دارا بودن خاصيت آنتياکسيداني ،منبع غني ايزوتيوسياناتها هستند که فعاليت آنزيمهاي فاز دوم سمزدايي را تقويت ميکنند .اين ويژگي اين سبزيجات ميتواند توجيهکننده خاصيت ضدسرطاني آنها نيز باشد. فيبرهاي غذايي موجود در سبزيجات ،ميوهها و غالت کامل نيز گروه بعدي مواد خوراکي هستند که با اتصال به مواد سمي به دفع آنها از بدن کمک ميکنند. ضمنًا مطالعات انجامشده روي حيوانات آزمايشگاهي نشان داده که ترکيبات چاي سبز نيز سبب تحريک و تسهيل فاز دوم روند سمزدايي در داخل سلولهاي کبدي ميشود.
ورزش و روشهاي ديگر افزايش تعرق
فعاليت بدني نيز نقش موثري در روند سمزدايي دارد .البته تنها دليل اين امر تعرق هنگام ورزش نيست .بلکه مطالعات نشان ميدهد حتي انجام يک جلسه فعاليت ورزشي مثل يک ساعت دوچرخهسواري ميتواند ميزان آنزيمهاي سمزدايي بدن را به دو برابر افزايش دهد. براي اينکه بهترين بهره را از ورزش ببريد فعاليتهاي ورزشي هوازي مثل دويدن ،قدم زدن تند و دوچرخهسواري را سه تا پنج بار در هفته و هر بار به مدت نيم تا يک ساعت انجام دهيد .ضمنًا حتما پس از انجام ورزش دوش بگيريد تا مواد سمي دفع شده از بدن مجددًا از طريق پوست بازجذب نشوند .استفاده از حمام سونا نيز با افزايش تعرق منجر به تحريک دفع مواد سمي مضري مثل فلزات سنگين ،آفتکشها و داروها از بدن ميشود.
44
June 2014 خرداد 1393
44
از صلح حديبيه تا صلح هستهاي محمد قوچاني ،هفتهنامه «آسمان» همان افرادي که روزگاري نهچندان دور -همين چند ماه پيش -زير بيرق شوراي عالي امنيت ملي در عرصه اطالعرساني هستهاي انسداد رسانهاي ساخته بودند ،اکنون خالف مصوبات همين شورا و نظامي که مدعي التزام و اعتقاد به آن هستند و خالف حمايت جامع و روشن رهبري از مذاکرات هستهاي در دولت روحاني ،با تندترين زبان و ادبيات به نقد که نه ،نفي اين مذاکرات ميپردازند. همان افرادي که روزگاري نهچندان دور -همين چند ماه پيش -با ظواهر امنيتي و در واقع ضدامنيتي بدون توجه به فراخوان عام براي مشارکت در انتخابات رياست جمهوري 92با روشهاي غيرقانوني و شبهقانوني براي اين هدفگذاري استراتژيک مانعتراشي ميکردند و پس از زمينهسازي براي رد صالحيت مشهورترين رجل سياسي انقالب -که او را شيخ اکبر ميخواندند -براي عدمموفقيت آن ،که او را خام انديشانه شيخ اصغر نام نهاده بودند، تالش ميکردند. همان افرادي که پس از وقت گذاشتن براي رد صالحيت آيتاهلل هاشمي رفسنجاني ،ناگاه متوجه شدند که ستاره بخت حسن روحاني روشني گرفته ،پس تخريب او را شروع کردند و يکي از همين افراد با سوءاستفاده از موقعيت قانوني خود دروغي را درباره ردصالحيت روحاني منتشر کرد ،غافل از آنکه دورهي تندروها سپري شده و فرداي آن روز سخنگوي شوراي نگهبان اين خبر را تکذيب کرد. همان افرادي که ميخواستند زمان رايگيري در روز جمعه 24خرداد پيش از ساعت 6عصر تمديد نشود و تنها با حضور موثر رئيس مجلس جلوي اين حرکت گرفته شد. همان افرادي که شائبه اين تفسير از قانون اساسي را طرح کردند که منظور از نصف +يک در حد نصاب اکثريت در انتخابات نه 50درصد +يک راي که 51درصد آراست و تنها با راي رهبري جلوي توطئه و شائبه آنان گرفته شد. همان افرادي که وقتي مباحثات بر سر پرونده هستهاي در مناظرات تلويزيوني ميان علياکبر واليتي و سعيد جليلي را ديدند -به غير از مجادالتي که ميان حسن روحاني و محمدباقر قاليباف روي داد -فهميدند که در نامزدي جليلي چه اندازه عجله و خطا کردهاند. همان افرادي که هنگام راي اعتماد به دولت روحاني همه تالشخود را کردند که زخمهاي کهنه را باز کنند و مانع از ايجاد يک دولت وحدت ملي شوند ،دولتي که اصالحطلب و اصولگرا در کنار هم قرار ميگيرند. همان افرادي که تدبير آيتاهلل خميني در خاتمه جنگ تحميلي بعد از دو دهه چون داغ بر دل آنها نشسته است و در آستانه انتخابات عليه هاشمي و روحاني به جرم به سرانجام رساندن صلح پس از هشت سال دفاع در موسسه کيهان کتابي در تيراژ وسيع چاپ کردند و تنها پس از انتخابات با هشدار صريح دفتر رئيسجمهور از تجديد چاپ آن کتاب خودداري کردند. همان افرادي که چون از اين دولت حاشيهاي نميبينند
هر روز در پي حاشيهاي در حواشي دولت ميگردند .روزي سخنان اکبر ترکان ،روز ديگر حرفهاي فائزه هاشمي، چند روز بعد حرفهاي سعيد حجاريان ،روزي اظهارات محمدرضا خاتمي و خالصه هر روز يک سخن را بهانه حمله به دولت قرار ميدهند. همان افرادي که دولت روحاني را به پنهانکاري در مذاکرات هستهاي متهم ميکنند و در عين حال خود را به غفلت ميزنند که اين دولت هيچ مذاکرهاي را بدون نظر رهبري انجام نميدهد و از ياد ميبرند که دولت گذشته -که به نظر ميرسيد اصولگراست -چنان در سياست خارجي پنهانکاري کرده بود که از سوي اصولگرايان به مذاکرات غيرقانوني و محرمانه با آمريکا متهم شد .همان دولتي که رئيس دولت -به روايت دکتر واليتي -با يک سخنراني قبل از خطبه جمعه ،مذاکرات مشاور امور بينالملل مقام رهبري با رئيسجمهوري وقت فرانسه را نقش بر آب ميکرد و همان دولتي که اسفنديار رحيممشايي مغز منفصلاش براي ملت اسرائيل پيام دوستي ميفرستاد و البته به نام اصولگرايي حکومت ميکرد. و اکنون همين افراد -که بعضي از آنها به راي پنجدرصد مردم هم متکي نيستند -براي هولوکاست هستهاي اشک ميريزند و دربارهي پنهانکاري ديپلماتيک هشدار ميدهند. پوستين وارونه ميپوشند و نعل برعکس ميزنند .پرچم شفافسازي و بيرق اطالعرساني بلند ميکنند اما از ياد ميبرند که روزگاري خود ،سياست را در پستوي خانه نهان کرده بودند و نه فقط مجلس ،که عاليترين سطوح حاکميت از جزئيات مذاکرات آنان بيخبر بودند. مذاکرات هستهاي پروندهاي ملي است که بدون شک مقام رهبري و سران قوا و سران قوم از اصالحطلب و اصولگرا از محتواي آن اطالع دارند و گرچه بحق با ترديد در غرب مينگرند اما اين آزمون راستيآزمايي را براي آن تاييد ميکنند که بهانه از غرب گرفته شود و تماميت ارضي و هويت ملي ايران حفظ شود .اگر براي کسي «ايران» به عنوان يک واحد جغرافيايي که در آن ملتي با اکثريت مسلمان و شيعه در کنار اديان و مذاهب و اقوام ديگر زندگي ميکند ،مهم باشد ،ترديد نخواهد کرد هرگونه شکاف در اجماع ملي بر سر پرونده هستهاي خيانت به ايران است. فنآوري هستهاي دستاورد اصولگرايان نيست که خود را دايه مهربانتر از مادر نشان ميدهند .اين برنامه در دولت ميرحسين موسوي آغاز شده ،در دوره هاشمي رفسنجاني به بلوغ رسيده و در دوره سيدمحمد خاتمي در اوج قرار گرفته است .در دور ه محمود احمدينژاد از فنآوري هستهاي، پرونده هستهاي ساخته شد و گرچه حتي او نيز در اواخر دولتش به صورت جدي به عبور از بحران و عاديسازي مساله هستهاي ايران فکر ميکرد اما به علت عدماطمينان به دولتش اين امر ممکن نشد. اکنون در دولت دکتر روحاني با مشروعيت باالي انتخاباتي و حمايت رهبري اين فضاي اعتماد و اطمينان
دنباله در صفحة 51
جدول کالسيک افقي: – 1از شاعران عصر حاضر ايراني که عالوه بر سرودن شعر ،خطي نيکو نيز داشت _ چشمانداز. – 2ويرانه و سراي جغد _ مجلس معروف روسها _ ديوار قلعه. – 3دير شدن _ جانب و پهلو _ ابزار روفتن. – 4واژه آرزو به معني کاشکي _ از به پا کردنيها _ تازه به راه افتاده _ باج و خراج. – 5آشکار و نمايان _ طرد و دفع _ رطوبت و آب اندک. – 6جنبش و تکان _ ميوه خوشهاي _ ضعف و ناتواني. – 7دوست و حبيب _ شعله آتش _ عکسالعمل. – 8نام ديگر زالو _ از دانشمندان برجسته عهد باستان اسکندريه _ حيوان فراري. – 9شيميدان فرانسوي و کاشف «اوتيسوم» _ شکافنده گور _ نوعي مار بيزهر. – 10رهاييدهنده _ بزرگترين شاعر روم باستان _ ضمير جمع. – 11عضوي از صورت _ اشاره به دور _ تشنه نيست.
– 12راهنما و مرشد _ مشک خالص _ موجود زنده _ واحد الکتريکي. – 13سقف خانه _ مقروض و بدهکار _ تخت و اورنگ پادشاهي. – 14مسکين و مفلس _ خط نابينايان _ سيخ کباب. – 15آموزشگاه فني _ اثري از سر «جيمز ماتيوباري» نمايشنامهنويس بزرگ انگليسي متولد 1860ميالدي که اولين کتابش «مرگ بهتر» نام دارد.
عمودي:
– 15شهري در شمال غربي نيجريه _ آبونمان مجله يا روزنامه.
عددگذاري 2رقمي.55 – 66 – 44 – 33 – 85 – 45 : – 333 – 225 – 537 – 633 – 828 – 2522 3 428 – 757 – 484 – 496 – 662 – 652 – 383 – 549 – .354 – 222 4رقمي9955 – 1756 – 6644 – 7885 – 6446 : – – 7688 – 8774 – 2442 – 4774 – 5242 – 2776 .7654 – 6729 – 7395 – 4623 – 2358 – 54478 – 66154 – 62552 – 599115 5 .83286 – 41697 – 79324 – 42841
6
.822694
– 184598 – 566312 – 882228 8
– 2726553 – 6122779 – 5253252 5 7 .9398665 – 2479668 – 7265342 8رقمي73364485 – 29338844 – 44677922 : – .39977484 9رقمي.558664299 – 925588272 : 10رقمي.5638699881 – 5254358882 :
– 1نوعي کالهبرداي _ طبيعيدان سوييسي سده هجدهم که به واسطه ضعف چشم نتوانست درباره موجودات ريز جاندار تحقيق کند. – 2زنگ بزرگ _ واحد وزني _ از گياهان طبي. – 3سلول و جرثومه _ گراميتر است و نامي دخترانه _ پول قدرتمند. – 4از درندگان _ پسوند شباهت _ توشه سفر _ قلعه حکومتي و قصر. – 5با ناله سودا کنند _ يک حرف و سه حرف _ يخ بستن. – 6از نامهاي باريتعالي به معناي «فعال» _ خاطر و حافظه _ ميوه خوب. – 7شاعر بزرگ معاصر انگلستان که سي و اندي سال پيش درگذشت _ کوه مرتفعي در جنوب شرقي فرانسه _ مرطوب و نمناک. – 8شتابان و عجلهکنان و در حال دويدن _ وظيفه و مستمري _ خوابيده و خفته. – 9خواندن اجمالي _ انديشههاي شيطاني _ درسخوانده. – 10رنجوري و بيماري _ نگهباني و يتاقي _ آزمون با پاسخهاي بلند. – 11حجار و معمار معاصر آمريکايي که از دانشگاه هاروارد در رشته معماري کالسيک فارغالتحصيل شد _ پاسخ مثبت _ پسوند حاصل مصدر. – 12پول حرام _ زمستان تازي _ فراوان و بسيار _ اضافه بار. – 13ميوه غيرقابل خوردن _ موافق و بيريا _ شهري در فرانسه. – 14آخرين خليفه اموي معروف به «حمار» _ سخنچين _ واحد طول انگليسي.
45
June 2014
45
خرداد 1393
استخدام فاکس تياتر
شنبه 21جون ،سر پال مککارتني. شنبه 28جون ،کيتي پري. براي تهيه بليت با شماره تلفن (404) 878-3000تماس بگيريد.
3تا 8جون ،شوي برادوي «اويتا». پنجشنبه 19جون تا پنجشنبه 21 آگست ،فستيوال فيلمهاي سينمايي (از جمله« ،کينگ کنگ» در روز 22جون، جادوگر شهر زمرد» در روز 29جون، «دکتر استرينج الو» روز 24جوالي، «بر باد رفته» روز 27جوالي و «غرامت مضاعف» روز 14آگست).
6جون ،ال جارو و مارکوس ميلر. 28جون ،پت بانتار و ريک اسپرينگفيلد. 11جوالي ،گوگو دالز و دالتري. 15آگست ،جيپسي کينگز
براي کسب اطالعات بيشتر و تهيه بليت ميتوان با شماره تلفن اين نهاد (800) 745-3000يا آدرس اينترنتي www.ticketmaster.comتماس گرفت.
ورايزن آمفيتياتر (در آلفارتا) 28جون ،ارکستر سمفوني آتالنتا. 24جوالي ،کنسرت زنده «آمريکن آيدول» 2آگست ،بلوز تراولر و شوگر ري. 5آگست ،جيمز تيلور. 6سپتامبر ،زيزي تاپ.
فيليپس ارينا دوشنبه 16جون« ،عيسي مسيح، سوپراستار» ،شوي پرسروصداي برادوي.
توقيف «نگين کرمان» و دليل آن
نشريه محلي «نگين کرمان» به اتهام «توهين به مقدسات اسالم» و «تبليغ عليه نظام» توقيف شد. اين نشريه که در کرمان به چاپ ميرسيد يک نشريه محلي بود که به صورت رايگان در اختيار عموم قرار ميگرفت . نکته جالب اما اينکه عليرغم محدود بودن خوانندگان اين نشريه ،انتشار طنزي سياسي- اجتماعي به نام «کشور خارج کجاست؟» در آن باعث شد تا «نگين کرمان» به ناگاه توقيف شود. انتشار اين نوشته باعث شد تا امام جمعه کرمان در خصوص انتشار اين مطلب داد و فرياد زيادي سر دهد .پس از آن دفتر نشريه مورد هجوم آخوندها ،عناصر متحجر و
بسيجيان کرمان قرار گرفته و در نهايت اين نشريه توقيف شد .
اين نوشته را با هم بخوانيم :
انشايي تحت عنوان:
«کشور خارج کجاست؟»
خارج جايي است که همه آدمها در آن ايدز دارند. مملکت خارج جايي است که همه در آن با ناموس همديگر کار دارند. در حالي که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارند!!! کشور خارج جايي است که رييس جمهورشان بيشتر از يک دست لباس دارد بس که تشريفاتي و مرفه است. تازه در خارج کراوات هم ميزنند که همه
)919( 649 - 6666
جوياي همکاري
چستين پارک
8جوالي تا 13جوالي شوي «ليتل مرميد».
به يک مدير يا شريک ،با تجربه کاري کافي ،براي اداره يک «فستفود» رستوران ايراني در يک مال در شهر رالي ،ايالت «نورت کاروالينا» نيازمنديم.
ميدانند يک جور فلش و عالمت راهنماي رو به پايين است. خارجيها همه غرب زده هستند ،بي همه چيزها!!! مردم خارج ،هميشه مست هستند و دائم به هم ميگويند :يو آر … اما در اينجا ما هميشه در حال احوالپرسي از خانواده طرف مقابل هستيم بس که مودب و بافرهنگيم. ما در ايران خيلي همه چيز داريم! نان ،مسکن و حتي به روايتي آزادي، اما فرق اصلي ما در اين است که خودمان ميگوييم اينها را نداريم ،ولي مقاماتمان ميگويند داريد. و ما از بس که نفهم هستيم ،اصرار ميکنيم و ميگوييم پس کو؟ آن وقت آنها مجبور ميشوند گشت درست کنند
به يک خانم و يا آقاي بازنشسته محترم براي همکاري در منطقه آلفارتا نيازمنديم.
)770( 663 - 8888
Light Fixtures For Sale
Attention Commercial Builders A large quantity of Metalux heavy duty fluorescent light fixtures with covers ideal for warehouses and commercial buildings, ranging from 1 to 3 lamps and 4 to 8 feet long are available to serious buyers. For more information please call:
(678) 707-9667
و به زور به ما حالي کنند که ايناهاش. در خارج اما اينطوري نيست بس که آنها بيمنطق هستند . خارج جاي عقب افتادهاي است که گشت نسبت ندارد! آنها براي الک زدن جريمه نميشوند. در خارج هنوز نفهميدهاند که رنگ سياه مناسب تابستان است. خارجيها بس که دين و اعتقاد ضعيفي دارند ،با ديدن موي نامحرم ،هيچ چيزيشان نميشود. اما ما اگر يک تار مو ببينيم ،دچار لرزش ميشويم! بس که محکم است اين اعتقاداتمان. خارجيها فکر ميکنند ما در جنگ جهاني هستيم چون کوپن داريم و سهميهبندي. آنجا کشيشها و پاپ حوزه علميه ندارند بس که بي فرهنگ هستند. خارجيها بس که بي دين و کافر هستند ،نميدانند ازدواج از نوع موقت چيست. خارجيها بس که سوسول هستند ميگويند مرد با زن برابر است و هيچ استاد پاک و مطهري نبوده که بهشان بگويد نخير! هر 4تا زن ميشود يک مرد. آنها بس که بيفرهنگ هستند در کليسا با کفش ميروند و عود روشن ميکنند ،در حالي که همه ميدانند لذت حرف زدن با خدا در بوي جوراب مخلوط با گالب است . آنها تمام شعرهاي مذهبي خود را با آهنگ ميخوانند ،بس که االغند، در حاليکه وقتي آدم با خدا حرف ميزند ،اجازه ندارد شاد باشد. خدا خيلي ترسناک است و هيچکس جز ايرانيها نميداند اين را . ما از اين انشاء نتيجه ميگيريم که خارج جاي بدي است. خارج جايي است که همه آدمها در آن ايدز دارند.
46
June 2014 خرداد 1393
عليرضا سليماني، قهرمان پيشين کشتي ايران درگذشت قهرمان سنگين وزن پيشين تيم ملي کشتي ايران که پرچمدار کاروان ايران در المپيک بارسلونا نيز بود ،به علت ايست قلبي درگذشت .اين قهرمان پرآوازه کشتي ايران در شرايطي به ديار باقي شتافت که در طول دوران ورزشي خود افتخارات زيادي را کسب کرد و تنها کشتيگيري بود که مدال طالي سنگين وزن رقابتهاي جهاني را به خود اختصاص داده بود. به گزارش خبرنگار مهر ،عليرضا سليماني که مدتها بيمار بود ،به علت ايست قلبي دار فاني را وداع گفت .اين قهرمان سنگين وزن پيشين تيم ملي کشتي ايران در سن 59سالگي و پس از مدتها دست و پنجه نرم کردن با بيماري درگذشت .ابراهيم جوادي پيشکسوت کشتي ايران جزء اولين کساني بود که درگذشت عليرضا سليماني را تاييد کرد. عليرضا سليماني کرباليي متولد بهمن 1334در تهران بود .وي تنها کشتيگير ايراني است که قهرماني جهان در دسته فوق سنگين را به دست آورده و اولين قهرمان جهان کشتي ايران پس از انقالب 1357است .قهرماني او در سال 1989در مارتيني سوئيس به دست آمد .وي در فينال آن مسابقات بروس بومگارتنر کشتيگير معروف آمريکايي را 5بر 4شکست داد. اوج دوران ورزش قهرماني سليماني در دهه 1360 بود که ايران کمتر در رقابتهاي بينالمللي حاضر ميشد، به همين جهت سليماني در دو المپيک 1980و 1984به دليل عدم شرکت ايران و در المپيک 1988به دليل مشکل ويزا حضور نداشت. اما در المپيک 1976مونترآل با 20سال سن در وزن 97کيلو رقابت کرد که با دو باخت و يک برد حذف شد .او در المپيک 1992بارسلونا هم در سن 36سالگي شرکت داشت و پرچمدار کاروان ورزشي ايران هم بود .سليماني ابتدا 3پيروزي با ضربه فني را به نام ثبت خود کرد اما در رقابت چهارم در يک ديدار بسيار نزديک که 10دقيقه و 19ثانيه طول کشيد 2بر يک از محمود دمير ترک شکست خورد و در بازي پنجم با مساوي برابر کشتيگير کانادا به مقام ششم رسيد. اين کشتيگير با اخالق کشورمان ،در سال 1989و در مسابقات جهاني کشتي آزاد موفق شد با پيروزي ارزشمند مقابل بروس بومگارتنر آمريکايي به مدال طالي آن رقابتها دست يابد و تنها کشتيگير آزادکار کشورمان لقب بگيرد که طالي سنگين وزن جهان را به خود اختصاص داده است. سليماني همچنين يک رقيب و حريف تمريني جدي و باتجربهتر به نام رضا سوختهسرايي داشت که همواره رقابت سختي براي قرارگرفتن در ترکيب تيم ملي داشتند. يکي از نقاط عطف دوران ورزش اين دو ،بازيهاي آسيايي سئول 1986بود که سوختهسرايي تصميم گرفت در کشتي فرنگي شرکت کند تا سليماني در ترکيب تيم آزاد قرار گيرد و هر دو نيز مدال طالي بازيهاي آسيايي را کسب کردند. عناوين و افتخارات عليرضا سليماني: مدال طالي مسابقات جام مارتيني سال 1989در وزن 130 کيلوگرم مدال طالي بازيهاي آسيايي سال 1986سئول در وزن 130کيلوگرم مدال برنز مسابقات قهرماني آسيا سال 1979در وزن 100 کيلوگرم مدال طالي قهرماني آسيا سال 1981الهور در وزن 100 کيلوگرم
46
جام جهاني32 ، تيم 32ستاره
مدال طالي قهرماني آسيا سال 1983در وزن 100 کيلوگرم مدال طالي قهرماني آسيا سال 1987بمبئي در وزن 130کيلوگرم مدال طالي قهرماني آسيا سال 1989توکيو در وزن 130کيلوگرم مدال طالي مسابقات جهاني سال 1989سوئيس در وزن 130کيلوگرم مدال طالي قهرماني آسيا در سال 1991دهلي در وزن 130کيلوگرم
«لوئي فان خال» سرمربي منچستريونايتد شد لوئي فان خال که در حال حاضر هدايت تيم ملي هلند را بر عهده دارد ،سرمربي تيم منچستر يونايتد شد .از رايان گيگز که سرمربي موقت اين تيم بود به عنوان دستيار فان خال نام برده شده است. فان خال 62ساله با امضاي قراردادي سه ساله جانشين ديويد مويز سرمربي پيشين منچستر يونايتد شد. اين سرمربي هلندي که با تيمهاي آژاکس، بارسلونا ،بايرن مونيخ و آلکمار قهرمان هلند ،اسپانيا، آلمان و قهرمان اروپا شده است ،رسما سرمربيگري منچستر يونايتد را پس از پايان جام جهاني بر عهده خواهد گرفت .او درباره سمت جديد خود گفت ،اين باشگاه بسيار بلند پرواز است .من هم بسيار بلند پروازم .پس مطمئنم ما در کنار هم تاريخ را رقم خواهيم زد. فان خال اضافه کرد ،من هميشه آرزو داشتم که در ليگ برتر کار کنم .کار کردن براي منچستر يونايتد، يکي از بزرگترين باشگاههاي جهان ،باعث افتخار من است. اد وودوارد مدير اجرايي باشگاه منچستر يونايتد مطمئن است که بهترين گزينه را انتخاب کرده است .آقاي وودوارد گفت ،سابقه فان خال در ليگها و جامهاي مختلف اروپا ،او را بهترين انتخاب براي جانشيني مويز ميکند. دويد مويز تقريبا دو ماه پيش پس از ده ماه حضور به دليل عملکرد ضعيف از سرمربيگري منچستريونايتد برکنار شد. وودوارد در ادامه گفت ،ما با به خدمت گرفتن فان خال يکي از بهترين سرمربيان دنياي فوتبال را استخدام کردهايم. آنطور که به نظر ميرسد فان خال وقت را تلف نکرده و اهدافش را از حاال به مسئوالن باشگاه منتقل کرده است .آوي گليزر ،يکي از روساي منچستر يونايتد گفت ،او در مورد پيشرفت منچستر يونايتد تا کنون چند پيشنهاد عالي به ما ارائه داده است. رايان گيگز 40ساله که در 4بازي آخر فصل منچستر يونايتد به طور موقت سرمربي اين تيم بود،
بيستمين دوره رقابتهاي فوتبال جام جهاني در شرايطي به ميزباني برزيل برگزار خواهد شد که عالقمندان به اين رشته در دنيا ،چشم به ساق پاي بازيکناني دارند که از آنها به عنوان ستارههاي تيمهاي مختلف ياد ميشود. پس از معرفي و مشخص شدن گروههاي جام جهاني ،هواداران فوتبال براي شروع بيستمين دوره اين رقابتها لحظه شماري ميکنند و اميدوارند بتوانند فوتبالهاي زيبا و جذابي را ببيند .در اين ميان نقش ستارهها در ارائه فوتبال مورد پسند تماشاگران بسيار پررنگ و تاثيرگذار است ،ستارههايي که ميتوانند براي تيمهاي ملي کشورهاي حاضر در اين دوره از رقابتها، مدبرانه و هنرمندانه بازي کنند و جذابيتهاي فوتبال را بيش از پيش به رخ بکشند. در جام جهاني 32تيم حضور دارند ،يعني حداقل 32 ستاره ،البته فراموش نکنيم که برخي تيمها بيش از يک ستاره دارند اما در اين گزارش به ستارههايي ميپردازيم که بيش از ديگران در معرض توجه رسانهها و مخاطبين فوتبال قرار گرفتهاند. کار را از گروه اول شروع ميکنيم .جايي که تيمهاي برزيل ،کامرون ،مکزيک و کرواسي بايد به مصاف هم بروند. ستاره برزيل« ،نيمار» بازيکن باشگاه بارسلوناست ،اين بازيکن که در جام کنفدراسيونها ستاره طاليي پوشان بود به عنوان گزينه اول برزيليها مطرح است و خيليها اعتقاد دارند در جام جهاني 2014و در کشورش ميتواند شگفتيهاي بسيار خلق کند. ساموئل اتوئو در تيم کامرون ،خاوير هرناندز در تيم مکزيک و ماريو ماندزوکيچ بازيکن باشگاهي بايرن مونيخ در تيم ملي کرواسي ستارههايي هستند که مورد توجه رسانههاي ورزشي قرار دارند و بايد ديد در پايان کدام يک گوي سبقت را از ديگران خواهد ربود. در گروه دوم اسپانيا ،شيلي ،استراليا و هلند قرار دارند. اسپانيا که بي شک چندين ستاره نامي و خالق را در کاروان ورزشي خويش ميبيند اميد بسيار به تکرار عنوان قهرماني در جام جهاني 2014برزيل دارد. آندرس اينيستا و تيم ملي اسپانيا کار سختي براي دفاع از عنوان قهرماني در خاک آمريکاي جنوبي دارند ،الکسيس سانچز همچون بارسلونا در تيم ملي شيلي نيز بازيکني خطرناک و يکي از مهرههاي کليدي تيمش به حساب ميرود. آرين روبن بازيکن باشگاهي بايرمونيخ و ستاره هلند نيز يکي ديگر از چهرههايي است که زير ذرهبين رسانههاي ورزشي و عالقه مندان به فوتبال قرار دارد. در اين شرايط رابي کروز ستاره استراليا خيلي بد شانس است که با روبن هلندي و اينيستاي اسپانيايي در يک گروه قرار گرفته چرا که روي کاغذ هيچ شانسي براي حضور در مرحله بعد ندارد. اما گروه سوم کلمبيا ،ساحل عاج ،ژاپن و يونان .در تيم کلمبيا رادامل فالکائو ستاره بي چون و چراي نماينده آمريکاي جنوبي است .ديديه دروگبا که به نظر ميرسد آخرين جام جهاني خود را تجربه ميکند ،چهره اول ساحل عاج و شينجي کاگاوا بازيکن منچستر يونايتد در تيم ملي ژاپن ستاره نماينده شرق آسياست .در آخر هم کوستاس ميروگولو در ترکيب يونانيها بهتر از ديگر هم تيميهايش ظاهر شده و اين طور پيش بيني ميشود که ميتواند ستاره تيمش در اين مسابقات لقب گيرد. و اما گروه چهارم :اروگوئه ،ايتاليا ،کاستاريکا و انگليس. زوج ادينسون کاواني و لوئيس سوارز در تيم ملي اروگوئه يکي از مخوفترين خط حملههاي جام جهاني هستند که بي شک براي هر خط دفاعي مشکلساز خواهند بود. به نظر ميرسد ماريو بالوتلي مورد توجهترين چهره ايتالياييها در جام جهاني خواهد بود و جدال او با وين روني ستاره منچستر و مهاجم خطرساز شياطين سرخ در تيم ملي انگليس رقابتي جذاب بين آنها ايجاد خواهد کرد ،رقابتي که ميتواند صحنههايي تماشايي در خاک برزيل رقم بزند.
در تيم کاستاريکا هم جونيور دياز چهرهاي تاثيرگذار به حساب ميآيد و بايد ديد آيا اين ستارهها ميتوانند انتظارات هواداران و عالقه مندان به خود را برآورده سازند يا نه. پس از معرفي ستارههاي جام جهاني در چهار گروه اول، اينک گروههاي پنجم تا هشتم را با هم مرور ميکنيم . در گروه پنجم :بازيکنان سوئيس ،اکوادور ،هندوراس و فرانسه بايد به مصاف هم بروند .خردان شکيري ،بازيکن تيم ملي سوئيس و عضو تيم بايرن مونيخ ستاره سرخ پوشان محسوب ميشود و در آن سوي ميدان نوک پيکان تيم اکوادور به سمت آنتونيو والنسيا است. ويلسون پاالسيوس چهره شاخص تيم ناشناخته هندوراس به حساب ميآيد و فرانک ريبري مرد همه کاره فرانسه در جام جهاني 2014برزيل خواهد بود. اما گروه ششم يا همان گروه Fگروهي که تيم ايران در کنار تيمهاي آرژانتين ،نيجريه و بوسني بايد در جام جهاني به ميدان برود. ليونل مسي ،بازيکنان خوش اخالق ،باهوش ،خالق و در يک کالم مرد همه کاره آرژانتينيهاست .جان اوبي ميکل ستاره نيجريه به شمار ميرود و در تيم ايران با توجه به سليقه شخصي و نظرهاي متفاوتي که وجود دارد افراد مختلفي ميتوانند ستاره ايران باشند ،اما بر اساس نوع عملکرد شاگردان کيروش به نظر ميرسد رضا قوچاننژاد و اشکان دژاگه بيش از ديگران شايسته اين عنوان باشند گرچه در بعضي از سايتها و عکسها از جواد نکونام بعنوان ستاره تيم ملي ايران ياد شده است. اما آخرين تيم اين گروه ،يعني بوسني و هرزگوين .ادين ژکو و وداد ايبيشويچ دو ستاره تيم ملي بوسني و هرزگووين هستند و آنها اميدوارند در اولين حضورشان در جام جهاني بتوانند عملکرد قابل قبولي را از خودشان بر جاي بگذارند. به گروه هفتم ميرسيم ،جدال آلمان ،غنا ،آمريکا و پرتغال . مسوت اوزيل با پيراهن تيم ملي آلمان يکي از ستارههايي است که ژرمنها روي او حساب ويژهاي باز کردهاند. در تيم غنا اين مسووليت بر دوش کوين پرينس بواتنگ است و در بين مردان آمريکا جرمن جونز بهترين بازيکن اين تيم در ديدارهاي اخير بوده است .نيازي به اشاره و معرفي نيست که در تيم پرتغال ،کريستيانو رونالدو يک تنه براي خودش وزنهاي است و ميتواند در شرايط سخت به داد پرتغال برسد. و اما گروه آخر ،بلژيک ،الجزاير ،کره جنوبي و روسيه. ادن آزارد ستاره تيم ملي بلژيک در دور مقدماتي جام جهاني بود و مردم اين کشور روي او حساب ويژهاي باز کردند و به نوعي چشم اميدشان به اوست .در تيم الجزاير اين مسووليت بر عهده ماکد بوقرام است و در تيم کره جنوبي هئونگ مين سو بازيکن جوان تيم ملي کره جنوبي به دنبال آن است تا نگاهها را متوجه خود کند و در پايان ،رومن شيريکوف ستاره روسيه به شمار ميرود و به دنبال آن است تا شايستگيهاي خويش را به همگان ثابت کند. فراموش نکنيم که جام جهاني جدا از تمام ستارههايي که دارد ،ميداني است که ميتواند زمينهساز معرفي چهرههاي جديدي نيز باشد .افرادي که ميتوانند در برزيل شکوفا شوند و از خاک اين کشور خود را به جهانيان معرفي کنند .به هر حال بايد منتظر بود و ديد در جام جهاني برزيل چه روي ميدهد. آيا ستارههايي که ميشناسيم همچنان ميدرخشند يا بايد منتظر درخشش چهرههاي جديد بود .براي پاسخ اين سوال بايد منتظر سپري شدن ايام بود تا سوت آغاز اين رقابتها به صدا درآيد.
47
June 2014 خرداد 1393
دنباله از صفحة قبل
به هلند رفت تا با فان خال در مورد آيندهاش صحبت کند .انتصاب او به عنوان دستيار ،پايان دوران درخشان بازيگري او را رقم ميزند. رايان گيگز در سال 1987به تيم جوانان منچستر يونايتد پيوست و در سال 1990همکاريش را با پيوستن به تيم اصلي باشگاه تا به حال ادامه داده است.
گروهبندي و برنامه مسابقات جام جهاني 2014
رئال مادريد قهرمان ليگ قهرمانان اروپا شد تيم فوتبال رئال مادريد اسپانيا با شکست چهار به يک اتلتيکو مادريد ،قهرمان جام قهرمانان اروپا شد. ديدار اين دو تيم در حالي در شهر ليسبون پرتغال برگزار شد که براي نخستين بار در تاريخ ليگ قهرمانان اروپا دو تيم فيناليست ،همشهري بودند. نيمه نخست بازي با تالش مضاعف بازيکنان ديهگو سيمئونه آرژانتيني همراه بود که با حضور در تمامي نقاط زمين و مهار بازيکنان کليدي تيم پرستاره رئال ،توانستند مانع از هنرنمايي فوق ستارههاي کارلو
بازي شماره ( )35گروه : Aکرواسي – مکزيک 4 ،بعدازظهر بازي شماره ( )36گروه : Aکامرون – برزيل 4 ،بعدازظهر
سهشنبه 24جون:
بازي شماره ( )37گروه : Dکاستاريکا – انگليس 12 ،ظهر بازي شماره ( )38گروه : Dايتاليا – اروگوئه 12ظهر بازي شماره ( )39گروه : Cژاپن -کلمبيا 4 ،بعدازظهر بازي شماره ( )40گروه : Cيونان -ساحل عاج 4 ،بعدازظهر
چهارشنبه 25جون:
قلعهنويي سرمربي استقالل تهران باقي ماند
کامران صاحبپناه، رئيس هيئت مديره باشگاه استقالل از ابقاي امير قلعهنويي در سرمربيگري تيم فوتبال اين باشگاه خبر داده است. آقاي صاحبپناه ضمن تکذيب وجود اختالف نظر و بروز مشاجره در جلسه هيئت مديره بر سر انتخاب مجدد آقاي قلعهنويي گفت ،امير قلعهنويي با 9راي به عنوان سرمربي استقالل انتخاب شد و اتفاقا خود بنده اعتقاد عجيبي به امير قلعهنويي دارم چون ميدانم با توجه به وضعيت موجود ،او ميتواند تيم را جمع و جور کند. بهرام افشارزاده ،مديرعامل جديد استقالل هم گفته است ،امير قلعهنويي يکي از مربيان بزرگ ايران است و هيچ گزينه ديگري بجز او نداريم و او صد در صد مربي فصل بعد استقالل خواهد بود. اين شايعه وجود داشت که مديران باشگاه استقالل به دنبال مربي ديگري براي جايگزين کردن قلعهنويي هستند. امير قلعهنويي در دورههاي مختلف بارها سرمربي استقالل تهران بوده است .او در فصل 92-91بار ديگر هدايت اين تيم را برعهده گرفت و توانست آن را به قهرماني ليگ برتر برساند .اما افت شديد استقالل و عملکرد اين مربي 50ساله در فصل پيش با انتقاد بسياري از هواداران روبرو شد و در فصل گذشته استقالل به عنوان مدافع قهرماني در پايان کار نتوانست جايگاهي بهتر از رده پنجم پيدا کند. استقالل که در فصل پيش از آن در جام باشگاههاي آسيا تا مرحله نيمه نهايي پيش آمده بود در اين فصل در مرحله گروهي حذف شد. اين تيم در جام حذفي ايران هم در مرحله نيمه نهايي حذف شد و بخاطر وضعيت بد مالي و چالشهاي بزرگ ديگر يکي از ضعيفترين فصلهاي خود را در سالهاي گذشته پشت سر گذاشت. امير قلعهنويي که بيشترين سالهاي دوران فوتبال حرفهاي خود را در باشگاه استقالل گذراند، نخستين بار در سال 1381به عنوان سرمربي موقت به اين پيوست .او سه بار ديگر در دورههاي مختلف سرمربي استقالل شد و توانست با اين تيم سه بار قهرمان ليگ برتر ايران شود. هدايت تيمهاي سپاهان ،مس کرمان، تراکتورسازي و تيم ملي ايران از ديگر سوابق امير قلعهنويي در دوران مربيگرياش بوده است.
47
بازي شماره ( )41گروه : Fنيجريه – آرژانتين 12 ،ظهر بازي شماره ( )42گروه : Fايران – بوسني 12 ،ظهر بازي شماره ( )43گروه : Eهندوراس -سوئيس 4 ،بعدازظهر بازي شماره ( )44گروه : Eاکوادور – فرانسه 4 ،بعدازظهر
پنجشنبه 26جون
بازي شماره ( )45گروه : Gپرتغال – غنا 12 ،ظهر بازي شماره ( )46گروه : Gآمريکا – آلمان 12 ،ظهر بازي شماره ( )47گروه : Hالجزاير -روسيه 4 ،بعدازظهر بازي شماره ( )48گروه : Hکره جنوبي -بلژيک 4 ،بعدازظهر
مرحله يک هشتم پاياني جام جهاني 2014برزيل از روز پنجشنبه 12جون آغاز و در روز يکشنبه 13جوالي با انجام بازي نهايي در استاديوم افسانهاي «ماراکانا» پايان ميپذيرد. گروهبندي اين مسابقات به شرح زير است: گروه : Aبرزيل ،کرواسي ،مکزيک و کامرون گروه : Bاسپانيا ،هلند ،شيلي و استراليا
گروه : Cکلمبيا ،يونان ،ساحل عاج و ژاپن
گروه : Dاروگوئه ،کاستاريکا ،انگليس و ايتاليا
گروه : Eسوئيس ،اکوادور ،فرانسه و هندوراس گروه : Fآرژانتين ،ايران ،نيجريه و بوسني و هرزگووين گروه : Gآلمان ،پرتغال ،آمريکا و غنا
گروه : Hبلژيک ،روسيه ،کرهجنوبي و الجزاير تيم برزيل ميزبان اين دوره از رقابتها ،ديدار افتتاحيه اين مسابقات را برابر کرواسي انجام ميدهد ،مسابقهاي که در ورزشگاه دا سائوپائولو شهر سائوپائولو برگزار خواهد شد. از مهمترين ديدارهاي مرحله گروهي ميتوان به رويارويي تيمهاي اسپانيا و هلند در گروه Bاين مسابقات اشاره کرد ،ديداري که فينال جام جهاني 2010آفريقاي جنوبي (دوره گذشته جام جهاني) بود و اسپانيا با برتري مقابل هلند به عنوان قهرماني جهان دست يافت .اين بازي نخستين ديدار دو تيم در جام جهاني برزيل است که روز 13جون برگزار ميشود. تيمهاي آلمان و آمريکا هم روز 26جون با همديگر روبرو ميشود ،مسابقهاي که يورگن کلينزمن بازيکن و سرمربي پشين تيم ملي آلمان در جام جهاني برابر تيم ملي کشورش قرار ميگيرد ،آن هم در شرايطي که دستيار پيشينش يعني يوآخيم لو هدايت تيم ملي آلمان را برعهده دارد. برنامه کامل ديدارهاي مرحله گروهي و حذفي جام جهاني 2014برزيل به شرح زير است. بايد خاطر نشان کرد که وقتهاي مشخص شده به وقت شرق آمريکاست.
مرحله گروهي پنجشنبه 12جون :
بازي شماره ( )1از گروه :Aبرزيل -کرواسي (سائوپائولو -ورزشگاه دي سائوپائولو -ديدار افتتاحيه)، 4بعدازظهر
جمعه 13جون:
بازي شماره ( )2گروه : Aمکزيک – کامرون 12 ،ظهر بازي شماره ( )3گروه :Bاسپانيا – هلند 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )4گروه :Bشيلي – استراليا 6 ،بعدازظهر
شنبه 14جون:
بازي شماره ( )5گروه : Cکلمبيا – يونان 12 ،ظهر بازي شماره ( )6گروه : Dاروگوئه – کاستاريکا 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )7گروه : Dانگليس – ايتاليا 6 ،بعدازظهر بازي شماره ( )8گروه : Cساحل عاج – ژاپن 9 ،شب
يکشنبه 15جون:
بازي شماره ( )9گروه : Eسوئيس – اکوادور 12 ،ظهر بازي شماره ( )10گروه : Eفرانسه – هندوراس 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )11گروه : Fآرژانتين – بوسني 6 ،بعدازظهر
دوشنبه 16جون:
بازي شماره ( )12گروه : Gآلمان – پرتغال 12 ،ظهر بازي شماره ( )13گروه : Fنيجريه – ايران 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )14گروه : Gغنا – آمريکا 6 ،بعدازظهر
سهشنبه 17جون:
بازي شماره ( )15گروه : Hبلژيک – الجزاير 12 ،ظهر بازي شماره ( )16گروه : Aبرزيل – مکزيک 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )17گروه : Hروسيه -کره جنوبي 6 ،بعدازظهر
چهارشنبه 18جون:
بازي شماره ( )18گروه : Bاستراليا – هلند 12 ،ظهر بازي شماره ( )19گروه : Bاسپانيا – شيلي 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )20گروه : Aکامرون – کرواسي 6 ،بعدازظهر
پنجشنبه 19جون:
بازي شماره ( )21گروه : Cکلمبيا -ساحل عاج 12 ،ظهر بازي شماره ( )22گروه : Dاروگوئه – انگليس 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )23گروه : Cژاپن – يونان 6 ،بعدازظهر
جمعه 20جون:
بازي شماره ( )24گروه : Dايتاليا – کاستاريکا 12 ،ظهر بازي شماره ( )25گروه : Eسوئيس – فرانسه 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )26گروه : Eهندوراس – اکوادور 6 ،بعدازظهر
شنبه 21جون:
بازي شماره ( )27گروه : Fآرژانتين – ايران 12 ،ظهر بازي شماره ( )28گروه : Gآلمان – غنا 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )29گروه : Fنيجريه – بوسني 6 ،بعدازظهر
يکشنبه 22جون:
بازي شماره ( )30گروه : Hبلژيک – روسيه 12 ،ظهر بازي شماره ( )31گروه : Hکره جنوبي – الجزاير 3 ،بعدازظهر بازي شماره ( )32گروه : Gآمريکا – پرتغال 6 ،بعدازظهر
دوشنبه 23جون:
بازي شماره ( )33گروه : Bاستراليا – اسپانيا 12 ،ظهر بازي شماره ( )34گروه : Bهلند – شيلي 12 ،ظهر
شنبه 28جون:
بازي شماره ( :)49تيم اول گروه Aبا تيم دوم گروه 12 ،Bظهر بازي شماره ( :)50تيم اول گروه Cبا تيم دوم گروه4 ، D بعدازظهر
يکشنبه 29جون:
بازي شماره ( :)51تيم اول گروه Bبا تيم دوم گروه 12 ،Aظهر بازي شماره ( :)52تيم اول گروه Dبا دوم گروه 4 ،Cبعدازظهر
دوشنبه 30جون:
بازي شماره ( :)53تيم اول گروه Eبا تيم دوم گروه 12 ،Fظهر بازي شماره ( :)54تيم اول گروه Gبا تيم دوم گروه4 ، H بعدازظهر
سهشنبه 1جوالي:
بازي شماره ( :)55تيم اول گروه Fبا تيم دوم گروه 12 ،Eظهر بازي شماره ( :)56تيم اول گروه Hبا تيم دوم گروه4 ، G بعدازظهر
مرحله يک چهارم پاياني جمعه 4جوالي:
بازي شماره ( :)57برنده ديدار شماره ( )53با برنده ديدار شماره ( 12 ،)54ظهر بازي شماره ( :)58برنده ديدار شماره ( )49با برنده ديدار شماره ( 4 ،)50بعدازظهر
شنبه 5جوالي
بازي شماره ( :)59برنده ديدار شماره ( )55با برنده ديدار شماره ( 12 ،)56ظهر بازي شماره ( :)60برنده ديدار شماره ( )51با برنده ديدار شماره ( 4 ،)52بعدازظهر
نيمه نهايي سهشنبه 8جوالي:
بازي شماره ( :)61برنده ديدار شماره ( )57با برنده ديدار شماره ( 4 ،)58بعدازظهر
چهارشنبه 9جوالي:
بازي شماره ( :)62برنده ديدار شماره ( )59با برنده ديدار شماره ( 4 ،)60بعدازظهر
شنبه 12جوالي:
بازي شماره ( :)63ديدار ردهبندي _ بازنده ديدار شماره 61با بازنده ديدار شماره 4 ،62بعدازظهر
يکشنبه 13جوالي:
بازي شماره (( :)64فينال) 3 ،بعدازظهر
48
June 2014 خرداد 1393
دنباله از صفحة قبل آنچوالتي شوند. گل اول مسابقه در دقيقه 36و توسط ديهگو گودين ،بازيکن اتلتيکو مادريد ،به ثمر رسيد تا او نخستين اروگوئهاي باشد که در فينال ليگ قهرمانان اروپا موفق به گلزني شده است. دو تيم در اين فصل و پيش از ديدار فينال ،چهار بار به مصاف هم رفت ه بودند. در الليگا ،اتلتيکو در مسايقه رفت توانسته بود رئال را در خانهاش يک بر صفر شکست دهد و بازي برگشت در ورزشگاه «ويسنته کالدرون» 2بر 2مساوي تمام شده بود .در دو بازي رفت و برگشت جام حذفي اما رئال توانسته بود اتلتيکو را در مجموع دو بازي با نتيجه 5بر صفر شکست دهد. بازي فعال و درگيرانه اتلتيکو در نيمه اول با تحسين بيشتر گزارشگران ورزشي همراه بود. رئال مادريد که پولدارترين باشگاه فوتبال جهان محسوب ميشود ،براي تصاحب دهمين عنوان قهرماني در اروپا بيتابي ميکرد ،اما بازيکنان اتلتيکو با مهار فوقالعاده کريستياتو رونالدو ،فوق ستاره پرتغالي رئال ،توانستند ميانه ميدان را در کنترل خود بگيرند به طوري که رونالدو در نيمه نخست اين بازي تنها 25بار پايش به توپ خورد. در نيمه دوم هم بازيکنان اتلتيکو با دوندگي فراوان توانستند نتيجه را تا دقيقه 75مسابقه حفظ کنند اما در 15دقيقه پاياني اين ديدار ،حمالت پي در پي رئال مادريد عرصه را بر بازيکنان اتلتيکو تنگ کرد تا باالخره در دقيقه سوم وقتهاي تلف شده و در حالي که هواداران اتلتيکو تنها 2دقيقه به پايان بازي مانده ،خود را آماده جشن قهرماني کرده بودند ،سرجيو راموس گل تساوي را با ضربه سر به ثمر رساند. در نيمه نخست وقتهاي اضافه شده ،به نظر ميرسيد بازيکنان اتلتيکو همچنان زير فشار رواني حاصل از گل لحظات پايان بازي هستند و در طرف مقابل هم رئاليها با شگفتي ناشي از «معجزه در لحظه آخر» به بازي بازگشتهاند و کم کم سوداي قهرماني را دوباره پررنگ و دستيافتني ميبينند .همزمان بازيکنان اتلتيکو که در طول 90دقيقه انرژي فراواني را مصرف کرده بودند ،کمکم نشانههايي از خستگي را بروز ميدادند. در ابتداي نيمه دوم وقت اضافي ،رئاليها که از برتري رواني و تا حدودي فيزيکي سود ميبردند در دقيقه 109توانستند گل دوم را به ثمر برسانند .گلي که شايد گريت بِيل بريتانيايي را در تاريخ باشگاه رئال مادريد جاودانه کند. گريت بِيل در بيشتر دقايق بازي ضعيف ظاهر شد اما با به ثمر رساندن گل دوم رئال راه قهرماني را هموار کرد .پس از اين گل ،گويي بخت از اتلتيکو برگشته باشد ،در فاصله چند دقيقه دو بار ديگر دروازه اين تيم فرو ريخت تا رئال به روياي خود براي کسب دهمين قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا تحقق بخشد. مارسلو در دقيقه 118با زدن گل سوم رئال ،آخرين اميدهاي اتلتيکو را از بين برد و دو دقيقه بعد ،در حالي که اين بار هواداران رئال براي شنيدن سوت پايان بيتابي ميکردند ،کريستيانو رونالدو از روي نقطه پنالتي گل چهارم رئال را به ثمر رساند. با اين قهرماني ،کارلو آنچوالتي ،سرمربي رئال ضمن پاسخ دادن به انتقادها از نتايج تيمش در الليگا به سومين عنوان قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا در کسوت مربيگري دست يافت. رئال مادريد در بازي نيمه نهايي توانسته بود بايرن مونيخ آلمان ،قهرمان دور پيش اين مسابقات را در دو مسابقه رفت و برگشت با نتيجه 5بر صفر شکست دهد و اتلتيکو هم چلسي انگلستان را مغلوب کرده بود.
«نيکو روزبرگ» قهرمان جايزه بزرگ موناکو شد نيکو روزبرگ راننده تيم مرسدس در ادامه مسابقات فرمول يک رقابتي تنگاتنگ با غلبه بر هم تيمي خود يعني لوئيس هميلتون ،مقام اول مسابقه جايزه بزرگ موناکو را به دست آورد. لوئيس هميلتون در طول اين مسابقه رقابتي نزديک داشت ولي در نهايت به خاطر اينکه در دور آخر اين مسابقه ،از ناحيه چشم دچار مشکل شد مقام دوم اين مسابقات را به دست آورد. دنيل ريکاردو راننده تيم رد بول پس از هميلتون بريتانيايي در جايگاه سوم ايستاد و فرناندو آلونسو راننده تيم فراري در رده چهارم قرار گرفت. اين مسابقه در ابتدا آرام و بدون رخ دادن اتفاق خاصي آغاز شد ولي رقابت ريکاردو و هميلتون و همچنين اتفاقاتي که منجر به تغيير مداوم رتبه ساير رانندگان در دور پاياني شد ،اين مسابقه را در دورهاي پاياني جذابتر کرد. روزبرگ راننده آلماني تيم مرسدس در دور مقدماتي باعث شد که پرچم احتياط باال رود و همين مانعي براي لوئيس هميلتون بود تا او نتواند دور آخر را با زماني بهتر از روزبرگ به پايان برد. روزبرگ با کسب مقام قهرماني در مسابقه جايزه بزرگ موناکو ،با 122امتياز
در صدر جدول مسابقات اين فصل فرمول يک ايستاد ،لوئيس هميلتون هم تيمي روزبرگ در تيم مرسدس بنز با 118امتياز در رده دوم جدول فرمول يک قرار دارد.
فدراسيون فوتبال ايران تقلبي بودن لباسهاي تيم ملي را تکذيب کرد علي کفاشيان رييس فدراسيون کشور فوتبال ميگويد لباسهاي تيم ملي هيچ مشکلي ندارد و تقلبي بودن آنها بههيچوجه صحت ندارد .او همچنين تاکيد کرد اين لباسها مورد تأئيد فدراسيون فوتبال و فيفا است و کارلوس کيروش ،سرمربي تيم ملي ايران موظف است از اين مسئله تبعيت کند. آقاي کفاشيان کيفيت لباسهاي تيم ملي را «بسيار مناسب» دانست و گفت، «سه ماه پيش نمونههاي اين البسه را براي فيفا ارسال کرديم که به تائيد آنها نيز رسيد .به طور قطع در اين مسئله حق اين برند [آلاشپورت آلمان] در حال پايمال شدن است و با صراحت ميتوانم بگويم که تقلبي بودن آن را تأئيد نميکنيم». آقاي کفاشيان گفت براي اردوي آفريقايجنوبي به پنج رنگ لباس نياز داشتيم ولي از آلمان سه رنگ به اين اردو ارسال شد .بنابراين دو رنگ ديگر با کيفيت پايينتر از نمايندگي اين شرکت در دبي به اردوي آفريقايجنوبي ارسال شد. رييس فدراسيون فوتبال ايران درباره نارضايتي کارلوس کيروش از کيفيت لباسهاي تيم ملي گفت ،اختالفات کيروش با اين شرکت احتمال دارد به زمانهاي قبل برگردد که ممکن است بر سر پوشيدن اين برند توسط آقاي کيروش صورت گرفته باشد. کارلوس کيروش سرمربي تيم ملي ايران قبال هر گونه اختالفي را با شرکت توليد لباسهاي ورزشي آل اشپورت تکذيب کرده بود. اظهارات آقاي کفاشيان در حالي صورت ميگيرد که شرکت آل اشپورت، توليدکننده لباسهاي تيم ملي فوتبال ايران اعالم کرد که پس از بازديد از اردوي تيم ملي ايران در اتريش ،متوجه شده است که لباسهايي که در اختيار تيم ملي ايران قرار گرفته ،قالبي هستند. مالني اشتاين هيلبر ،مدير تبليغات اين شرکت آلماني گفت که لباسهايي که تيم ملي فوتبال ايران در اردوي تدارکاتي خود از آن استفاده کرد ،نشان آل اشپورت را دارد ،اما توليد اين شرکت نيست. در آن زمان آل اشپورت اعالم کرد که موضوع پيراهنهاي تقلبي را پيگيري خواهد کرد و لباسهاي جديدي براي تيم ملي ايران به اتريش ميفرستد .شرکتي که در دوبي لباسهاي تيم ملي ايران از آن خريداري شده ،شرکت روماريو اسپورت است. محمود پيري ،نماينده روماريو اسپورت در تهران وجود هرگونه مشکل در کيفيت لباسها را رد کرد و اعالم کرد که مشاجره مالي با کيروش عامل اين ادعاها بوده است .سرمربي تيم ملي فوتبال ايران ،اين موضوع را تکذيب کرده است .بسياري از بازيکنان تيم ملي از کيفيت پايين اين لباسها گله کرده بودند. گفتني است که تيم ملي فوتبال ايران در سه ديدار تدارکاتي در مقابل تيمهاي بالروس ،مونتهنگرو و آنگوال به نتيجه مساوي رسيده بود.
چشمانداز کشتي فرنگي ايران بعد از محمد بنا در جلسه شوراي فني تيمهاي ملي کشتي فرنگي ،احد پازاج ،قهرمان سابق آسيا که قب ً ال هم سرمربي تيم ملي بوده ،به عنوان سرمربي جديد تيم ملي کشتي فرنگي بزرگساالن معرفي شد. او هفتمين سرمربي کشتي ايران در 16 ماه گذشته است. احد پازاج هدايت تيمي را برعهده خواهد گرفت که در تهران ،عنوان نخست جام جهاني 2014را نصيب خود کرد .تيم ملي کشتي فرنگي ايران بايد خود را براي حضور در بازيهاي آسيايي 2014اينچئون در کره جنوبي و مسابقات جهاني تاشکند آماده سازد. تصميمگيري درباره امور کشتي فرنگي ايران در فدراسيون کشتي ،به عهده شوراي عالي کشتي فرنگي است .احد پازاج قهرماني 1987آسيا در بمبئي را در اختيار دارد .او دارنده مدال برنز بازيهاي آسيايي 1990پکن است و دو سال بعد هم در قهرماني آسيا به ميزباني تهران روي سکوي نخست ايستاده است.
48
اين فرنگيکار اردبيلي در سه المپيک سئول ،بارسلونا و اتالنتا هم حضور داشت .او در سال 1993نيز در هيروشيما از مدال طالي آسيايي خود دفاع کرد؛ سال 1995در مانيل مدال برنز آسيا را گرفت و سال بعد هم در چين روي سکوي نايب قهرماني قاره ايستاد. پازاج سه سال به عنوان مدير کل امور ورزش و جوانان استان اردبيل فعاليت کرده و به عنوان استاد دانشگاه در علوم ورزش مشغول تدريس در همين استان بود .او پيش از اين به عنوان عضو شوراي فني تيم کشتي فرنگي فعاليت ميکرد، ضمن اينکه رياست کميته مربيان فدراسيون کشتي را هم عهدهدار است. دو هفته قبل از جام جهاني ،محمد بنا اردوي تيم ملي را ترک کرد و ناصر نوربخش هدايت تيم ملي کشتي فرنگي را عهدهدار شد .فدراسيون کشتي تصميم گرفت که دستياران بنا تيم ملي را در جام جهاني هدايت کنند ،اما آنها نيز از اردو رفتند. برخي از کشتيگيران نيز اردو را ترک کردند اما به فاصله چند روز و در آستانه جام جهاني به اردو بازگشتند و تيم ملي را همراهي کردند؛ به نحوي که اين تيم ضمن غلبه بر روسيه و جبران ناکامي پارسال ،براي چهارمين بار در پنج سال گذشته به عنوان قهرماني رسيد. محمد بنا بعد از المپيک لندن از سمت خود کنارهگيري کرد .رسول جزيني در جام جهاني 2013هدايت تيم ملي را برعهده داشت .سپس عبداهلل چمنگلي مسئوليت تيم ملي را در مسابقات جهاني بوداپست به عهده گرفت .اين رفت و آمدها در دوران مديريت حجتاهلل خطيب بر فدراسيون کشتي رخ داد. در ادامه و با رياست رسول خادم در فدراسيون ،ناصر نوربخش سرمربي شد و با رايزني وزير ورزش ،مدت زيادي نگذشته بود که محمد بنا برگشت .با رفتن مجدد بنا ،اين نوربخش بود که دسترنج بنا را در اختيار گرفت و با اين تيم فاتح جام جهاني شد. حاال احد پازاج سرمربي شده تا هدايت تيم ملي کشتي ايران طي 16ماه هفت بار دچار تغيير شود؛ رکوردي که در تاريخ کشتي ايران سابقه ندارد. شوراي کشتي فرنگي اعالم کرده که به خاطر شرايط خاص حميد سوريان ضمن حفظ قاعده برگزاري مسابقات انتخابي به عنوان مبناي اصلي پوشيدن پيراهن تيم ملي ،دو نفر برتر 59کيلوگرم به اتفاق سوريان در يک تورنمنت بينالمللي شرکت ميکنند و وضعيت نهايي اين وزن براي تصاحب دوبنده تيم ملي را مشخص خواهند کرد. حسين مالقاسمي ،رحيم عليآبادي ،مهدي هوريا ،بهرام مشتاقي و حسن بابک از اعضاي شوراي کشتي فرنگي هستند که همگي سابقه قهرماني در کشتي فرنگي و مربيگري در تيم ملي را دارند. محمد بنا ،سرمربي موفقي که بهترين نتيجه ورزش ايران در تاريخ المپيکها را به جا گذاشت ،روشهاي ديگري براي آمادهسازي و خصوصًا نحوه انتخاب تيم ملي را ميپسنديد .اختالفات سليقهاي ديگري هم بين او با برخي اعضاي شوراي کشتي فرنگي و مسئولين فدراسيون وجود داشت ،گرچه خود او حاضر به صحبت در اين خصوص نشد. حاال در غياب اين سرمربي افتخارآفرين ،کشتي فرنگي ايران ناگزير است به حرکت خود ادامه دهد و مهياي شرکت در دو رويداد مهم جهاني و بازيهاي آسيايي شود .سال 2015نيز مسابقات گزينشي المپيک برگزار خواهد شد. احد پازاج تصميم گرفته که در کادر فني خود از ناصر نوربخش ،سعيد شيرزاد، مهرداد قالوند ،مهدي محمدي و مسعود هاشمزاده استفاده کند. او تيمي را در اختيار دارد که در آن سه قهرمان المپيک يعني حميد سوريان، اميد نوروزي و قاسم رضايي به اتفاق دو قهرمان جهان سعيد عبدولي و طالب نعمتپور عضويت دارند.
49
فروردين (بره)
شما نميتوانيد بيشتر از اين صبر کنيد ،براي اينکه اعتقاد داريد که به اندازه کافي صبر کردهايد! با وجود اينکه شايد آمادگي دست به کار شدن را نداشته باشيد ،ولي پيش از اين از نظر ذهني آمادگي داريد که شروع کرده و بازي را آغاز کنيد .شما بايد از تفاوتهاي موقعيت اخير خود و اهداف آيندهتان آگاه باشيد ،اما سعي نکنيد در مورد هر دوي آنها با هم تصميمگيري کنيد. در اين ماه ،خبر يا رازي را درباره يکي از دوستانتان ميشنويد که ديدگاه شما را نسبت به او تغيير ميدهد .يکه تازي در برخي امور ممکن است براي شما عواقب خوبي نداشته باشد .مسافر عزيزي را مالقات خواهيد کرد که الزم است استقبال گرمي از او بعمل آوريد .با اين کار محيطي شاد و اوقات خوشي را براي او و خودتان رقم بزنيد .مسائلي پيشرو داريد که الزم است در موردشان کامال سنجيده عمل کنيد .عقايد و خواستههايتان را شجاعانه بيان کنيد و از کسي رودربايستي نداشته باشيد.
ارديبهشت (گاو)
نگرش شما نسبت به شغلتان هميشه نگرشي خوش بينانه است ،اما اينک مدتي است که نسبت به منافع خود خيلي آرمانگرايانه فکر ميکنيد .حتي اگر هيچ چيزي به آن خوبي که شما دلتان ميخواهد نباشد ،باز هم نميتوانيد بدبين باشيد! پيشرفتهاي خيلي جذابي در زندگيتان حاصل شده که دليلي براي اميدواري شما شده است .اما از روياهاي خود توقع زيادي نداشته باشيد ،چراکه بيش از اندازه رويايي و خياالتي بودن زمينه را براي نااميديها و ناکاميهاي بزرگ فراهم ميکند. در اين ماه ،مورد آزمايش قرار ميگيريد که اميدواري اين است که سربلند از آن بيرون بياييد .يک دلجويي به دوستي بدهکار هستيد که بهتر است آن را فراموش نکنيد. در مورد موضوع مهمي با شما مشورت و نظرسنجي خواهد شد که الزم است بدون هيچ عجلهاي نظرتان را با تحقيق پيرامون موضوع ياد شده اعالم کنيد .با دوستي اختالفي جزيي و ساده پيدا ميکنيد که بهتر است پيشداوري را کنار بگذاريد و مساله بين خودتان را با دقت بيشتري مورد بررسي قرار دهيد.
خرداد (دو پيکر)
شما اخيرا در عين حال که به پيچيدگي روابط خود فکر ميکرديد ،تا حدودي غمگين و ناراحت ميشديد و حاال بدون اينکه به طور کامل در زندگي خود تغييراتي بدهيد به چيزهايي که ميخواهيد رسيدهايد .بعضي اوقات تا حدي گيج ميشديد که نميتوانستيد تشخيص بدهيد مرحله بعدي کارتان چگونه است .خوشبختانه در اين ماه وضعيت روحي شما تغيير ميکند ،چرا که شما به واسطه تخيالتتان جنب و جوشي را در خود احساس ميکنيد و اين به شما اجازه ميدهد که آنچه پيش رو داريد را واضح و روشن سازيد. در اين ماه ،الزم است در اين روزها زندگيتان را از يکنواختي برهانيد و هيجان خاصي به آن ببخشيد تا همه چيز رنگ تازهتري به خود بگيرد. مطمئن باشيد که خود شما قبل از همه از اين موضوع منفعت خواهيد برد .حامل خبر براي شخصي خواهيد بود که الزم است در آن تامل کنيد! به قضاوت در مورد مسئلهاي دعوت ميشويد که بايد حساب شده و دقيق پاسخ بدهيد. در فکر تهيه پولي هستيد که به زودي تامين ميشود ،پس اينقدر ذهنتان را مشغول آن نکنيد.
تير (خرچنگ)
اين روزها يک نفر کامال رک و بي پرده با شما حرف ميزند و ممکن است کمي عصباني بشويد .شما معموأل فکر
June 2014
49
خرداد 1393
ميکنيد همه چيز را راجع به يکي از دوستان خوبتان ميدانيد و سپس به چيزهايي توجه ميکنيد که با آنچه فکر ميکرديد واقعيت دارد جور در نميآيد .شما نميدانيد مشاهدات اخير خود را باور کنيد يا فرضيات گذشته خود را! به زور دنبال جواب نباشيد؛ حقايق به مرور زمان روشن خواهد شد. در اين ماه ،سوالي در ذهن داريد که تا کنون در مورد آن به جواب نرسيدهايد .اما طي روزهاي آتي شرايطي پيش ميآيد که به جواب صحيح دست مييابيد .جرقهاي در ذهنتان ميزند که الزم است آن را به طور جدي دنبال کنيد و مطمئن باشيد که در سايه تالش به موفقيت ميرسيد. روزهايي سرشار از انرژي و شادي پيش رو داريد که بايد قدرشان را بدانيد و از لحظه لحظههاي آن نهايت استفاده را ببريد.
مرداد (شير)
در حاليکه با شريکان و دوستانتان دچار سوءتفاهمهايي هستيد ،اما ناگهان خود را در موقعيتي خواهيد يافت که شور و هيجان روابطتان بيشتر ميشود .اما اگر احساس کنيد که يک نفر از شما دوري ميکند ،شما هم نميتوانيد به راحتي با او ارتباط برقرار کنيد و در اين کار به مشکل برميخوريد. حقيقت اين است که حس امنيتخواهيتان فاصلهاي را بين شما با بقيه ايجاد ميکند که از آن چيزي که در ظاهر نشان ميدهد وسيعتر است .به ديگران اجازه بدهيد بدون اينکه استقالل و آزاديهايشان به خطر افتد ،فضايي که براي معرفي کردن خود نياز دارند را ايجاد کنند .در نهايت اين کار ميتواند تعهدات و وعدههايي را که پيش از اين داده بوديد معتبرتر جلوه دهد. در اين ماه ،مسائلي را پيش رو داريد که نحوه مواجهه با آنها تعيين کننده و مهم است ،پس در اين راه از مشورت با افراد ذيصالح غفلت نکنيد .اتفاق خوشايندي براي شما پيشبيني ميشود که بايد اين رخداد را غنيمت بشماريد چون ميتواند در سرنوشت شما تاثيري مثبت داشته باشد .مدتي است که انتظار ديداري پر هيجان را ميکشيد، حواستان جمع باشد و منتظر باشيد که طي روزهاي آينده اين روياي شما به واقعيت ميپيوندد.
شهريور (خوشه)
هم اكنون وقت سر كار رفتن است ،اما اين اتفاق آن چيزي نيست که شما در ذهنتان مجسم ميکرديد .کارهايي که شما طي چند هفته گذشته شروع کرده بوديد تغييرات شگفت انگيزي ميکند ،بنابراين خيلي مهم است که بتوانيد انعطافپذير باشيد .اگر روشي که قبال به کار ميگرفتيد ديگر به خوبي گذشته کارآيي ندارد ،الزم است که حتما نگرش نو و جديدي داشته باشيد .با وجود اينکه وسوسه ميشويد که به توانايي تحليلگرايانه خود اتکا کنيد ،اما بدون اينکه در مورد عملکرد خود قضاوت کنيد ،از حس کارکردن و در لحظه حال بودن نترسيد! در اين ماه ،قرار است اتفاق جديدي در زندگيتان رخ بدهد .همين مساله مدتي است که ذهنتان را سخت درگير کرده است و نگراني بيش از حدي داريد .اما اگر کمي دقت کنيد و از تجربيات ديگران نيز بهره ببريد ،خواهيد ديد که چه راحت ميتوانيد از پس آن برآييد .به يک مهماني دعوت خواهيد شد که مالقاتهاي دلپذيري همراه با خاطرات خوش در پي دارد .براي خريد وسيلهاي نقشه ميکشيد که الزم است زير بار وام نرويد ،چرا که باز پرداخت آن وام برايتان دشوار خواهد شد.
مهر (ميزان ،ترازو)
شما جهش و تغيرات ناگهاني مثبتي داشتهايد ،اما هنوز هم الزم است که به خودتان اجازه بدهيد که تا چند روزي وظايف منظم روزانهتان را کنار بگذاريد .خوشبختانه شما تا به حال توانايي اين را پيدا کردهايد که بيشتر از کارهاي
مربوط به خانه و خانواده براي شناخت و ابراز کردن وجود خودتان زمان صرف کنيد ،اما اين رفتاري همه جانبه و دائمي نيست .پس قبل از اينکه با حرفهها و شغلهاي جالب و هنري به دنبال لذت و تفريح برويد ،اصول نيازات و الزامات را تحت پوشش قرار دهيد. در اين ماه ،روزهاي خوبي پيش رو داريد و شرايط براي رشدتان مهياست .پس از فرصتهايي که داريد بايد نهايت استفاده را ببريد .مسئوليتي را بر عهده گرفتهايد که بايد نسبت به آن متعهد باشيد چرا که ميتواند زمينهساز بروز مسائل مهمتري در زندگي براي شما باشد .در اين روزها از افراد آگاه کمک بگيريد چرا که تصميمگيري براي شما کمي دشوار است. سندي را امضا خواهيد کرد که در دراز مدت نتيجه خوبي خواهد داشت.
آبان (کژدم)
خيلي دلتان ميخواهد که کارهايتان را به کنار نهاده و به فکر پيدا کردن تفريح و سرگرمي لذت بخشي باشيد .اما مسئوليتهاي شما خيلي زياد است و واقعا قادر نيستيد از دست آنها فرار کنيد .به همان اندازه که امروز احساس نااميدي و ياس ميکنيد ،مسلم بدانيد که با استراحت کردن اين حالت زياد دوام نميآورد .بهترين کار اين است که از تفريح کردن صرف نظر کرده و به کارهايتان برسيد .شما بعدها هم وقت کافي براي تفريح کردن پيدا ميکنيد. در اين ماه ،در مورد پيشنهادي که داريد عجله نکنيد، زيرا آنقدرها هم که فکر ميکنيد جالب و سودمند نيست و به زودي در ارتباط با آنها متوجه مسائل حاشيهاي بيشتري خواهيد شد .در کاري مورد تحسين فراوان قرار ميگيريد و اين تشويق به لحاظ کاري براي شما تعيين کننده خواهد بود .ديداري از عزيزي تازه ميکنيد که موجب خوشحالي هر دو طرف خواهد شد.
آذر (کمان)
ظاهرا مدتي است که نسبت به گذشته راحتتر ميتوانيد برنامههاي خود را سازماندهي کرده و دست به کار شويد .اين سخن بدين معني نيست که شما از تمام مسئوليتها فارغ هستيد ،بلکه هم اکنون توانايي بيشتري داريد و ميتوانيد بدون اينکه در قيد و بند محدوديتهاي افراد ديگر گير کنيد به حرکت خود ادامه بدهيد .از آزاديها و اختيارات جايگزين استفاده کنيد ،اما از حقوق و مزاياي جديد خود سوء استفاده نکنيد ،وگرنه آزادي و استقاللتان خيلي سريعتر از وقتي که پديدار شده بود ،ناپديد و نابود ميگردد. در اين ماه ،کار جديدي به شما پيشنهاد ميشود که موجب گشايش پنجرههاي تازه به روي شما ميشود. اختالف نظري با دوستي داريد که به زودي برطرف خواهد شد اما الزم است براي جلوگيري از تکرار آن دقت بيشتري داشته باشيد .اتفاقي برايتان رخ ميدهد که فکر ميکرديد يک آرزوي محال است ،اما اين اتفاق خوشايند شادي و نشاط را ميهمان قلبتان خواهد کرد.
دي (بز)
نشان دادن ابتکار عمل يا کارهايي که پيش از اين شروع کرده بوديد شايد در ظاهر در ميزان موفقيت شما تاثيري نداشته باشد ،اما تاثير آن بعدها روشنتر خواهد شد. يکي از بخشهاي ساخت و ساز تواناييهاي شغلي ،ذات وجودي شما را هم درگير کار ميکند ،که در مورد افراد ديگر شايد اين گونه نباشد .ولي روي ديگر سکه فرق ميکند! چرا که بسيار مهم است که شما دوباره کاري نکرده و دوباره همان کارهاي قبلي را انجام ندهيد .انجام دادن کارهاي بيش از حد غير متعارف باعث ميشود مردم احساس راحتي نکنند .پس سعي کنيد در همه احوال ميانهرو باشيد. در اين ماه ،با ماجراي جالبي روبرو خواهيد شد که زندگي شما را به کلي از يکنواختي خارج ميکند .طي روزهاي آتي پرستاري و مراقبت از عزيزي برايتان پيشبيني ميشود که شکر خدا اين کار را به بهترين وجه ممکن انجام ميدهيد و سربلند خواهيد شد .مسائل و پيچيدگيهايي که با آن دست به گريبان هستيد فقط محصول يک سوء تفاهم بيهوده است، پس ميتوانيد آن را با يک نشست دوستانه و گفتگوي صادقانه حل و فصل کنيد.
بهمن (دلو ،کمان)
حاال ماه به نشانه شما بازگشته است و در حاليکه احساسات شما از جايي به جاي ديگر تغيير ميکنند به سختي ميتوانيد آينده را پيشبيني کنيد .خوشبيني و هيجان راهي را به شما نشان ميدهد که طي آن ياد ميگيريد تا ترس از تغيير کردن را براي هميشه نابود کنيد و سپس پلههاي ترقي را طي کرده و به مراحل بعدي رويد .پس قبل از اينکه انرژيتان فروکش کند ،شور و شوق خود را حفظ کنيد. در اين ماه ،پيامي را دريافت ميکنيد که موجب ميشود شور و شادي جايگزين رخوت و نااميدي شود .شخص خيرخواهي پند و اندرزهاي جالبي برايتان دارد که بايد آنها را آويزه گوش قرار داده و به تمامي آنها جامه عمل بپوشانيد. ايده شما براي سرمايهگذاري در يک پروژه اقتصادي کارآمد و بسيار مفيد از کار درخواهد آمد .در سايه اين تفکر مثبت اقتصادي ميتوانيد تحولي چشمگير در زندگيتان ايجاد کنيد.
اسفند (ماهي)
شما همچنان در حال تالش هستيد و ميخواهيد بين واقعبيني نسبت به خود و نيز آنچه که افراد ديگر از شما انتظار دارند تعادل خوبي برقرار کنيد .اما اگر آنچه که حس ميکنيد با آنچه در زمان حال اتفاق ميافتد هماهنگي نداشته باشد ،عمل کردن بر اساس تفکراتتان سختتر و سختتر ميشود .با دقت به صداي درون خود گوش دهيد ،اما فعال» در مورد هيچ موضوع مهمي تصميم نهايي نگيريد .شما هنوز وقت زيادي داريد که بتوانيد دست به کار شويد. در اين ماه ،همکار يا همشاگردي جديدي به جمعتان ميپيوندد که معاشرت و دوستي با وي افق تازهاي را پيش روي شما باز ميکند .اين امر در زندگيتان مفيد و موثر خواهد بود .از سوي ديگر ،اتفاق مثبتي برايتان رخ ميدهد که حاصل تالش و کوشش چندين ماهه شماست .چشم به راه خبري هستيد که برايتان مهم و سرنوشت ساز است .منتظر دريافت اين خبر در همين ماه باشيد .در حال حاضر شرايط براي خريد آنچه مورد نيازتان است مهياست پس با بررسي شرايط ميتوانيد تصميم الزم را بگيريد.
50
June 2014 خرداد 1393
مرگ جمهوري اسالمي از طريق مذاکرات هستهاي؟
اکبر گنجي، «فارن پاليسي» نيروهاي افراطي محافظهکار جمهوري اسالمي تهاجم شديدي را تحت عنوان «دلواپسيم» نسبت به مذاکرات هستهاي عليه دولت روحاني به راه انداختهاند .اين تهاجم تا آنجا پيش رفته که گفتهاند تيم مذاکره کننده« ،فاتحه نظام را خوانده است» .در اين هياهو، 4تن از شخصيتهاي مهم محافظهکار به همفکران افراطي خود پاسخ گفتند. سردار محمد باقر قاليباف -شهردار تهران -گفته است که آيتاهلل خامنهاي بر مذاکرات «نظارت دقيق و عميق دارند و در حقيقت اداره کننده اصلي موضوع هستند .بدون شک ايشان خط قرمزهايي که بايد رعايت شود را از هر کسي و در هر جايگاهي مطالبه خواهند کرد .باور ما بر اين است که ايشان به هيچ کس اجازه نخواهند داد که عزت ملت ايران و نظام اسالمي را خدشهدار نموده و بر سر اين مسايل با هيچ چيز ،هيچ کس و هيچ دولتي معالمه نمي کنند .بنابراين نبايد تيم مذاکره کننده را تضعيف کرد». سرلشکر محسن رضايي -دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام -در همان روز گفت« ،نگران حقوق ملت ايران در مذاکرات هستهاي نيستيم ،زيرا اين مذاکرات زير نظر رهبر معظم انقالب دنبال ميشود». علي اکبر واليتي -مشاور عالي آيتاهلل خامنهاي در امور بينالملل -در چند روز پس از آن و ضمن نقد شيوههاي تيم مذاکره کننده دوران احمدينژاد گفت، «مذاکرات مباني خاصي دارد که اصول آن توسط رهبر معظم انقالب مشخص شده و دوستان مذاکره کننده بايد در اين چارچوب مذاکره کنند؛ چارچوب مذاکره مشخص است و تيم مذاکره کننده در داخل اين چارچوب مذاکره ميکنند و مادامي که مذاکره کنندگان در همين مسير هستند نبايد مذاکره کنندگان تضعيف شوند». نيروهاي افرطي مجلس پاسخ دادند که آيتاهلل خامنهاي نظارت کلي بر مذاکرات داشته و در جزئيات دخالت نميکند .عالء الدين بروجردي -رئيس کميسيون سياست خارجي و امنيت ملي مجلس -در پاسخ به اين مدعا گفت« ،من با اطمينان ميگويم شوراي عالي امنيت ملي محدوده تصميمگيريها را به صورت جزئي مشخص کرده است و خارج از آن هيچ تصميمي نميتواند اتخاذ شود». مطابق اصل 176قانون اساسي جمهوري اسالمي ،مصوبات شوراي عالي ي قابل اجراست .بدين ترتيب ،محدوده کار تيم م رهبر س از تأييد مقا امنيت ملي پ مذاکره کننده -با ذکر جزئيات -توسط شوراي عالي امنيت ملي تعين شده و به تصويب آيتاهلل خامنهاي رسيده است. اما تعيين خطوط قرمز مذاکرات با جزئيات از سوي آيتاهلل خامنهاي ،نافي نگرانيهاي شخص او و ديگران نيست .او ضمن حمايت از تيم مذاکره کننده
گفته است که به نتيجه مذاکرات خوشبين نيست ،چرا که دولت آمريکا با زيادهخواهي مذاکرات را به شکست خواهد کشاند. توان موشکي ايران يکي از خطوط قرمز خامنهاي است .او در اواخر ارديبهشت امسال گفته بود که من همواره طرفدار ابتکار در سياست خارجي و مذاکره بوده و هستم. اما آمريکا به دنبال وادار کردن ايران به عقبنشيني و به زانو درآوردن ايران است. خامنهاي سپس به موضوع طرح توان موشکي ايران در مذاکرات پرداخت و گفت، «آنها در حالي توقع محدود شدن برنامه موشکي ايران را دارند که دائما در حال تهديد نظامي ايران هستند .بنابراين چنين توقعي ،احمقانه و ابلهانه است». توان موشکي ايران يکي از مهمترين موارد اختالفي خواهد بود .قطعنامه 1696 مصوب 31جوالي 2006شوراي امنيت سازمان ملل از همه دولتها خواسته است که مطابق قوانين داخلي خود و قوانين بينالمللي از صدور و انتقال هرگونه مواد ،قطعات و تکنولوژي که ميتواند به برنامههاي غنيسازي و موشکي ايران کمک کند ،جلوگيري کنند .قطعنامه 1929شوراي امنيت هم ايران را از پيگيري هر برنامهاي در ارتباط با موشکهايي که قادر به حمل سالح هستهاي باشند منع کرده است. آمريکا ميگويد که مذاکرات اين مورد را هم بايد در بر گيرد .اما بروجردي گفته است که «سامانههاي موشکي خط قرمز ماست و تيم مذاکره کننده اجازه ندارند به اين حوزه ورود پيدا کنند». تا حدي که من ميفهمم ،اين نزاع قابل حل است .ايران مدعي است که به دنبال سالحهاي هستهاي نبوده و حاضر به هرگونه شفاف سازي و گسترش نظارتهاي آژانس به حدي است که اين مدعا را تأييد کند .اگر هدف طرف غربي صرفًا عدم دستيابي ايران به سالحهاي هستهاي باشد ،ميتوان به توافق نهايي دست يافت. دولتهاي غربي به رهبري دولت آمريکا بايد بدانند که حسن روحاني و تيم مذاکره کننده در داخل به شدت تحت فشار قرار دارند و ممکن است يک بار ديگر اين فرصت تاريخي از دست برود .بروجردي در پاسخ فردي که ادعا کرده تيم مذاکره کننده« ،فاتحه نظام را خواندهاند» ،گفته است« ،مگر ممکن است مقام معظم رهبري براي فاتحهخواني نظام ،بفرمايند برويد جلو و مذاکره ادامه پيدا کند؟» نيروهاي افراطي محافظهکار مذاکرات هستهاي را به بهانهاي براي سرنگوني دولت حسن روحاني تبديل کردهاند .آنان ميگويند که همه چيز داديم و هيچ چيز به دست نياورديم .تمامي تحريمهاي فلج کننده همچنان برقرار است و حتي به شرط توافق نهايي ممکن است تا چند سال ادامه يابد. دولت سازشکار حسن روحاني با تمامي عقب نشينيهايي که انجام داد ،هيچ به دست نياورد و توافقنامه ذلت بار موقتي ممکن است به توافق نهايي خفت باري تبديل شود. محافظهکاران افراطي ضمن مخالفت با تحريمهاي اقتصادي و ظالمانه خواندن آنها ،ميگويند که هيچ گونه عقب نشيني براي لغو تحريمهاي اقتصادي قابل قبول نخواهد بود .براي اينکه: الف -تحريمها به دليل طرح هستهاي صلحآميز ايران وضع نشدهاند و حتي با توافق هستهاي هم ممکن است سالهاي سال باقي بمانند .هدف تحريم گران سرنگوني جمهوري اسالمي است .اما پروژه هستهاي دستاوردي ملي است که نبايد تابع فشارهاي اقتصادي شود .با «اقتصاد مقاومتي» ميتوان در برابر تحريمها ايستاد .بنابراين، ب -هيچ گونه توافقي بر سر کاهش تعداد سانتريفيوژها قابل قبول نخواهد بود. پ -تغيير طراحي نيروگاه آب سنگين اراک خيانت به دستاوردهاي ملي است. ت -کاهش ميزان غنيسازي اورانيوم از 20درصد به 5درصد ذلت بار است. ث -تحقيقات و توسعه علمي هستهاي غير قابل مذاکرهاند.
50
ج -فقط در دوره احمدينژاد بيش از 31هزار ميليارد ريال در صنعت هستهاي سرمايهگذاري صورت گرفته و هفت هزار ميليارد ريال دارايي ايجاد شده است .با تعطيل شدن اين صنعت ،نه تنها ارزش افزودهاي ايجاد نخواهد شد ،بلکه هزينه استهالک براي بودجه کشور مبالغ کالني خواهد بود. روحاهلل حسينيان نماينده افراطي مجلس که در سرکوبهاي دهه اول انقالب نقش کليدي داشته ،در اوايل ارديبهشت گفته است که دولت روحاني را به طور «مبنايي» قبول نداريم ،چرا که «مجموعه دولت از فتنهگران [مدافعان جنبش سبز] و اصالح طلبان افراطي هستند ».بنابراين« ،فرصت دولت تمام شده» و ما در مقابل اين دولت خواهيم ايستاد. حسن روحاني به دنبال توافق نهايي هستهاي است و رابطه با آمريکا را هم محصول توافق هستهاي به شمار مي آورد .اما نه تنها نيروهاي افراطي ايراني، که نيروهاي افراطي داخل آمريکا ،اسرائيل و برخي ديگر از کشورها مخالف چنين فرايندي بوده و از هيچ کوششي براي به شکست کشاندن مذاکرات دريغ نميکنند. حتي محسن رضايي گفته است که ايران به دنبال بمب اتمي نيست و براي اثبات آن «همه نوع تضميني» داده و شفافسازي را «کامل» خواهد کرد .اما اگر طرف غربي موجب شکست مذاکرات شود ،ايران بايد -مانند برزيل و آرژانتين- غنيسازي اورانيوم را به سطح 80درصد برساند. از سوي ديگر ،حسين شريعتمداري -که 21سال است که نماينده تاماالختيار آيتاهلل خامنهاي در روزنامه به شدت افراطي «کيهان» است- در سرمقالهاي ضمن متهم کردن تيم روحاني و ظريف به «وادادگي» نوشت که توافقنامه موقت هستهاي« ،مجموعهاي از امتيازاتي بود که متأسفانه با گشادهدستي آميخته به وادادگي به حريف داده بوديم و وعدههاي نسيهاي که با هزار شرط و شروط و اما و اگر فقط قول آن را داده بودند[...روحاني -ظريف] چارهاي جز اعتراف ضمني به اين واقعيت تلخ نداشتند که حريف کالهگشادي سرشان گذاشته است ».وي از شکست مذاکرات استقبال کرد و نوشت: «خوشبختانه بي نتيجه ماند». «کيهان» چند روز پيش نيز در مقالهاي تحت عنوان «امتيازهاي توافق ژنو همه نسيه بود» نوشت که در برابر 27تعهد ايران ،طرف غربي براي «توقف تالش براي کاهش فروش نفت ايران» تعهد کرده بود ،ولي با فشار آمريکا فروش نفت ايران در ماههاي مارچ و اپريل به شدت کاهش يافته است .از سوي ديگر ،قرار بود 4ميليارد 200ميليون دالر از داراييهاي ايران آزاد شود ،ولي فقط 2ميليارد و 650ميليون دالر آزاد شده ،که آن هم به دليل تحريمهاي بانکي امکان انتقال به ايران ندارد .يعني پولي که نزد بانک مرکزي ژاپن بود ،اينک در بانکهاي عمان و امارات بدون استفاده مانده است. در همان روز سعيد زيباکالم در مصاحبه با «مهرنيوز» محتواي نامهاي را که حسن روحاني پس از توافق موقت هستهاي به آيتاهلل خامنهاي نوشته بود «دروغ بزرگ» خواند و گفت ظريف هم به دروغ گفته است که برنامه هستهاي ايران حفظ شده است ،اما «من فکر ميکنم منظور ايشان فقط ظاهر ساختمانهاست که حفظ شدهاند و در اين مورد او درست ميگويد». بدون ترديد ،در شرايط «شبه جنگي» و «شديدترين تحريمهاي طول تاريخ» ،فساد و رانتخواري و قدرت نظاميان به نحو چشمگيري افزايش پيدا کرده است .افراطيگري ايدئولوژيک برخي گروهها ،در واقع ترجمه منافع سياسي و اقتصادي بزرگي است که از تداوم اين شرايط ميبرند. مهمترين کمک دولتهاي غربي به دولت روحاني کاهش تحريمها به گونهاي است که موجب بهبود وضعيت اقتصادي (کاهش تورم شديد،تبديل نرخ رشد اقتصادي منفي به مثبت ،کاهش بيکاري ،و )...شود .دولتهاي غربي حتي در زمينه هواپيماهاي مسافربري به وعدههاي خود عمل نکردهاند .به اين مقايسه توجه کنيد :جمعيت امارات متحده 9ميليون ،ايران 77ميليون .تعداد هواپيماهاي امارات 431فروند ،ايران 141فروند .ميانگين سن هواپيماهاي امارات 5سال ،ايران 21سال است. حسن روحاني که از پشتيباني اصالحطلبان و نيروهاي ميانهرو برخوردار است ،براي حفظ انسجام اين جبهه و تقويت آن بايد مذاکرات هستهاي را به توافق نهايي (اثبات صلحآميز بودن در برابر لغو کليه تحريمها) رسانده و مهمترين بهانه نيروهاي افراطي که خود پديدآورنده آن بودند -يعني رکود تورمي و فقر و بيکاري -را به گونه اي به رشد اقتصادي و ايجاد اشتغال و کاهش تورم تبديل سازد .اما اصالح طلبان و سبزها خواهان آزادي و دموکراتيزه کردن ساختار سياسي و اجتماعياند .در فضاي شبه جنگي و تحريمهاي فلج کننده ،آزادي و دموکراسي اولويت اول دولت نخواهد بود .دموکراسي و حقوق بشر همبستگي بااليي با امنيت و اقتصاد در حال رشد دارد. اگر نيروهاي افراطي ايراني و غيرايراني به هدف خود دست يابند و مذاکرات به توافق منجر نشود ،منطقه گرفتار جنگهاي بيشتر خواهد شد و امنيت منطقهي و جهاني از وضعيت بيثبات فعلي هم متزلزلتر خواهد شد. درس اين 13سال اخير -در افغانستان ،عراق ،ليبي ،سوريه ،لبنان ،يمن، بحرين ،و خصوصا اسرائيل و فلسطين -مويد آن است که حتي توافقهاي غير ايدهآل بهتر از ادامه وضعي است که در 13سال گذشته حاکم بوده است .اما توافق نهايي هستهاي ميتواند به همکاري ايران و غرب جهت حل مسائل خاورميانه بينجامد. عدم توافق به معناي افزايش تحريمها و تشديد برنامه هستهاي ايران خواهد بود .در اين صورت ،اسرائيل دوباره از طريق تبليغات فضاسازي خواهد کرد که ايران در حال ساختن بمب اتمي است و لذا چارهاي جز بمباران تأسيسات هستهاي ايران وجود ندارد. در اين شرايط جديد ،نيروهاي جنگ طلب آمريکا نيز فشارهاي عظيمي بر دولت اوباما براي حمله نظامي به ايران وارد خواهند کرد .بمباران تأسيسات هستهاي ايران ،واکنش نظامي متقابل جمهوري اسالمي را به دنبال خواهد داشت و منطقه که اينک گرفتار فجايع افغانستان ،عراق ،ليبي ،سوريه ،يمن، مصر ،بحرين ،و...است ،با فاجعهاي به مراتب بزرگتر و پيامدهاي غير قابل پيش بينيتري مواجه خواهد شد و شايد کل منطقه به آتش کشيده شود.
51
June 2014 خرداد 1393
رسانههاي اپوزيسيون:
چه سازي ميزنند و نميزنند؟
فردا»« ،انديشه»« ،پارس» و ...عالوه بر سه ويژگي اول ،دو ويژگي آخر را نيز ميتوانند داشته باشند چون از لحاظ سازماني مستقل هستند و اگر بعضا منابع دولتي هم دريافت کنند در سياستگذاري مستقل عمل ميکنند. البته رسانههاي گروه دوم عليرغم عدم محدوديت ،در پي گيري پنج سياست ذکر شده مشکل دارند .اين مشکل ميتواند به کمبود منابع مالي ،مديريت ،نيروي انساني و تمرکز بر افزايش مخاطب به جاي پيگيري سياستها مربوط باشد .
مرز ميان رسانه و رسان ه مخالف
مجيد محمدي ،خودنويس جمهوري اسالمي پس از سال 1361در داخل کشور ديگر رسانهاي را که رسما مخالف حکومت باشد (مجله و روزنامه) باقي نگذاشت .حتي رسانههايي که مخالف جمهوري اسالمي نبودند و تنها مخالف برخي سياستهاي حکومت بودند نتوانستند جان سالم به در برند. از سال 1361به بعد ،اکثرا خوديها (عمدتا سپاهيان و امنيتيهاي سابق و الحق) ميتوانند مجوز نشريه و روزنامه دريافت کنند .به همين علت مخالفان حکومت در خارج از کشور به تاسيس و راهاندازي روزنامه مجله ،وب سايت ،بالگ، راديو و تلويزيون اقدام کردند و امروز ما با صدها رسانه مخالف جمهوري اسالمي مستقر در خارج از مرزها مواجه هستيم .در کنار اين رسانهها ،برخي دولتها و نهادهاي مدني غربي نيز به تاسيس رسانههاي فارسي زبان اقدام کردند يا از اين رسانهها پشتيباني مالي کردند. آيا رسانههاي خارج از کشور (اعم از دريافت کننده منابع مالي خود از نهادهاي مدني يا دولتي ،مديريت دولتي و غير دولتي ،و وابستگي حزبي و غير حزبي) چنان که ميگويند يا ادعا ميکنند صداي مخالفان و بخشهاي سرکوب شده را منعکس ميسازند؟ آيا آنها ميتوانند ناظران بيطرف قدرت در ايران باشند؟ سياستهاي رسانهاي آنها براي دوران گذار به دمکراسي چه بوده و چيست و اين سياستها پس از سقوط رژيم چگونه عمل خواهد کرد؟
پنج سياست رسانه مخالف
رسانه مخالف يک حکومت اقتدارگرا و تماميتخواه در دوره انتقالي به دمکراسي با پنج سياست (همه اين سياستها و نه فقط يک يا دوتاي آنها) به رسانه مخالف تبديل ميشود: .1انعکاس اخبار و اطالعاتي که حکومت سانسور ميکند. از اين جهت برخي از رسانههاي فارسي زبان مستقر در خارج کشور که بخش عمده مطالب آنها اخبار رسانههاي داخلي و آن دسته از مطالب رسانههاي خارجي است که در رسانههاي داخلي آمده رسانه مخالف نيستند .برخي از رسانههاي فارسي زبان مستقر در خارج از کشور مطالبي را منتشر ميکنند که هيچ منعي در داخل کشور براي نشر آنها وجود ندارد ،مثل اخبار مربوط به مسابقات ورزشي در سطح بين الملل يا اخباري که حکومت هيچ حساسيتي نسبت بدان ندارد (مثل کاهش توليد موز در دنيا يا رستورانهاي مشهور و برتر جهان) . از جمله مطالبي که هر روز در برخي از اين رسانهها منتشر ميشود گزارش مطالب رسانههاي داخلي (روزنامهها و مجالت) است که در واقع غرض اصلي انتشار نشريه يا راه اندازي وب سايت در خارج کشور است .اينها کار رسانههايي است که ميخواهند به ايرانيان خارج از کشور خدمات رسانهاي ارائه دهند و نه رسانههاي مخالف يا رسانههايي که مخاطب داخل کشور را هدف قرار دادهاند . .2انتشار تفاسير و تحليلهايي که در رسانههاي داخلي امکان انتشار و پخش ندارند .قرائت مخالفان از اطالعات و آمار و رويدادهاي داخل کشور و نيز سياست و دين و جامعه متفاوت است .آنچه رسانههاي مخالف را به روشني از رسانههاي
داخلي متمايز ميکند ،انتشار اين گونه تحليلها و تفاسير است. اخيرا برخي از رسانههاي مستقر در خارج از کشور به باز نشر تفاسير و تحليلهاي رسانههاي داخلي اقدام ميکنند که عالوه بر تنبلي رسانهاي نقض غرض نيز هست . .3انعکاس صداهاي محذوف .رسانهاي که صداي بهاييان ،يهوديان ،مسيحيان ،زرتشتيان ،دروايش ،کردها، بلوچها ،ترکمنها ،اهل سنت ،همجنسگرايان/دوجنسگرايان/ تراجنسگرايان ،زنان ،نو انديشان ديني ،زندانيان سياسي و خانوادههاي آنان و افراد و گروههاي سياسي مخالف و منتقد شرايط موجود (و به طور کلي همهي کساني که حقوقشان نقض شده) را از آن نميتوان شنيد رسانه مخالف نيست .البته يک رسانه مخالف ميتواند يک يا چند حوزه از صداهاي محذوف را به نحو تخصصي منعکس کند .صرف انعکاس منازعات جناحهاي داخلي بيانگر صداهاي داخل کشور نيست . .4عمل به صورت تريبوني براي بحث از روشهاي مبارزه با حکومت .آنچه حتما در رسانههاي داخلي به چشم نميخورد، ارائه روش مبارزه با وضعيت موجود است (اگر چنين چيزي در اين رسانهها منتشر شود آنها بالفاصله توقيف ميشوند) .برخي از رسانههاي فارسي زبان براي پرهيز از فيلتر شدن به اين منطقه وارد نميشوند و در واقع مقررات داخلي را بر خود تحميل ميکنند .برخي از رسانههاي فارسي زبان خارج از کشور براي افزودن بر مخاطب خود در داخل يا رفت و آمد همکاران خود به داخل کشور در واقع آزادي خود را به درجاتي ميفروشند . .5انعکاس جنبشهاي اجتماعي و سياسي هنگامي که اين جنبشهاي اجتماعي يا سياسي يا فرهنگي شکل يا اوج ميگيرند .رسانههايي که وجه گزارشي و تحليلي آنها غلبه دارد تنها به گزارش ماوقع و تحليل آنچه ميگذرد اکتفا ميکنند ،اما رسانههاي حزبي و رسانههاي فعاليتگرا غير از گزارش و تحليل، ديگران را به حضور در جنبش تشويق نيز ميکنند .
نسبت رسانههاي دولتي و اپوزيسيون
هدف رسانههاي دولتي (با سازمان و مديريت و منابع دولتي) فارسي زبان مثل «صداي امريکا»« ،راديو فردا»« ،بي بي سي»« ،راديو فرانسه»« ،صداي آلمان»« ،صداي اسرائيل» و دهها راديو و تلويزيون دولتي ديگر (هريک داراي وب سايت اينترنتي) شکستن سد سانسور ،عرضه تحليل و تفسيرهاي متفاوت و انعکاس صداهاي محذوف (سه ويژگي اول) اعالم شده است ،اما اين رسانهها به بحث روشهاي مبارزه با رژيم و انعکاس جزئيات جنبشهاي اجتماعي و سياسي وارد نميشوند. از همين جهت اين رسانهها را نميتوان رسانههاي اپوزيسيون ناميد و مخالفان نميتوانند چنين انتظاري از آنها داشته باشند. از مشکالت مخالفان جمهوري اسالمي يکي هم اين موضوع است که از حيث رسانهاي به رسانههاي فارسي زبان دول خارجي متکي هستند و رسانههاي مستقل آنها پوشش کمتري دارند .
مشکالت رسانههاي غير دولتي مخالف
در مقابل ،سايتهايي مثل «روز»« ،راديو زمانه»، «خودنويس»« ،ايران واير»« ،جرس»« ،گويا نيوز»« ،بامداد خبر» و «تقاطع» ،و شبکههاي تلويزيوني مثل «رها»« ،ايران
در مورد دو سياست چهار و پنج ميان اهالي رسانهها اختالف وجود دارد .برخي معتقدند که کار رسانه اطالع رساني است و نبايد در مبارز ه مستقيم با حکومت درگير شود. اينان معتقدند که حساب روزنامهنگار را بايد از فعال سياسي و اجتماعي و حقوق بشر جدا کرد. اما به محض آنکه نظرات اين فعاالن در رسانهاي منعکس شود ،مرز ميان رسانه بيطرف (که وجود خارجي نميتواند داشته باشد) و «فعال سياسي – اجتماعي -حقوق بشري» ،مخدوش ميشود. رسانهها حتي ميتوانند در مورد فعاليتهاي سياسي آينده اطالعرساني کنند که از نظر برخي فراتر از کار رسانهاي است. البته يک رسانه مخالف ميتواند حزبي و غير حزبي باشد .رسانه حزبي تنها اخبار و نظرات حزبي خودش را منعکس ميکند ،اما رسانه مخالف غير حزبي اخبار و نظرات هر گونه مخالفي را انعکاس ميدهد .
پس از سقوط
پس از سقوط جمهوري اسالمي رسانههاي دولتي فارسي زبان خارج کشور ميتوانند همچنان تا زماني که احساس کنند رژيم تازه براي جامعه آنها خطر امنيتي است يا ناقض حقوق بشر است (اگر اولويت آنها در سياست خارجي حقوق بشر باشد) به فعاليت خود ادامه دهند. اما رسانههاي فارسي زبان غير دولتي در شرايطي که سانسور رسمي و قانوني و تهديد دولتي وجود نداشته باشد ،همه ميتوانند به داخل کشور منتقل شوند و همه آن پنج سياست را با مانع کمتر يا بدون مانع به گونهاي ديگر در داخل دنبال کنند. در اين حال سياست براندازي به سياست اصالح تبديل ميشود اما جنبشهاي اجتماعي و سياسي از حالت زير زميني بيرون آمده و به بخشي از حيات روزمره تبديل ميشوند و رسانهها نيز آنها را به عنوان بخشي از وضعيت موجود گزارش ميدهند .مبارزه با سانسور ،با سقوط جمهوري اسالمي تمام نميشود ،حتي اگر سانسور رسما برداشته شود .اقليتها نيز يک شبه حقوق خود را به دست نخواهند آورد و انعکاس صداي آنها از قلمروي سياستهاي جايگزين آزاديخواه( که رسانههاي رسانههاي اپوزيسيون شدهاند) بيرون نخواهد رفت .بدون تفسيرها و تحليلهاي بديل نميتوان از آزادي سخن گفت . به گونهاي که امروز رسانههاي مخالف عمل ميکنند ،نميتوان انتظار داشت که آنها بتوانند کارکردهاي رسانهها در يک جامعه دمکراتيک و آزاد را پس از سقوط جمهوري اسالمي محقق سازند .متاسفانه بسياري از رسانههاي مخالفان جمهوري اسالمي با چهار مشکل مواجه هستند : )1حرفهاي عمل نميکنند ، )2در بسياري از حيطههاي کاري يک طرفهاند و مخاطبان نميتوانند اظهار نظر کنند ، )3مجراي گفتگو و بحث نيستند و ديدگاههاي متقابل را منعکس نميکنند ،و )4بسياري از اقشار در آنها ديده نميشوند و نسبت به برخي از اقشار مثل همجنسگرايان يا بهاييان پيشداوري دارند .
51
دنباله از صفحة 44 ايجاد شده است .روحاني صادقانه از اولويت سياست خارجي بر سياست داخلي حرف ميزند و معتقد است که ايران نه چيزي براي پنهان کردن دارد و نه تالشي براي بحران ساختن. در عين حال اکنون ايران از موضع اقتدار علمي و فني ميتواند به غنيسازي پنج درصد ادامه دهد که براي رشد صنعتي و پزشکي کشور ضروري است .پلمب تاسيسات نطنز و فردو هم هرگز به معناي پلمب سانتريفيوژهايي نيست که اورانيوم را در حد پنج درصد غنيسازي ميکنند. حکومت اسالمي در تاريخ خود تجربههاي گرانسنگي پيشرو دارد .صلح امام حسن تنها نرمش قهرمانانه تاريخ اسالم نبود .قبل از آن پيامبر گرامي اسالم با صلح حديبيه بدون آنکه ذرهاي از اصل اسالم کوتاه بيايد ،به صلحي تاريخي دست زد تا در پناه آن مدينهالنبي و جامعه اسالمي را تقويت کند. فتح مکه بدون شک محصول صلح حديبيه بود که در آغاز به چشمافراطيها و مخالفين اسالم عقبنشيني بود ،اما آن صلح از پيروزي در صد جنگ برتر بود. صلح هستهاي ادامه همان تجربه است .ما هم به فنآوري هستهاي دست يافتهايم و هم به جنگ تن ندادهايم .اين پيروزي است ،نه در جنگ که بر جنگ .اين نکته را بهتر از همه همان اصولگراياني ميدانند که دولت را تحت فشار قرار دادهاند .همان افرادي که شعار شفافسازي خيلي به آنان نميآيد .در هيچ جاي جهان و در هيچ نقطه از تاريخ ،سياست خارجي شفاف و شيشهاي نيست .سياست خارجي شفاف يک دروغ و شعار فريبنده است .رفتار کساني که امروزه سعي ميکنند دولت را وادار به فاشگويي همه مذاکرات خارجي کنند ،شباهت عجيبي دارد با تالش افراطيهايي که در ميانهي دهه 60ماجراي مک فارلين را به مجال انتقامگيري بدل کردند و حتي پاي دکتر علياکبر واليتي ،وزير خارجه را به پارلمان کشاندند .در آن زمان هم فراکسيوني از «خودي»ها در مجلس که در اقليت محض بود از موضع سوپر انقالبي سعي کرد وزير خارجهاي را که مورد تاييد رهبر ،رئيسجمهور، نخستوزير و رئيس مجلس بود استيضاح کنند. در آن زمان نيز خوديهاي افراطي با غيرخوديهاي افراطي و حتي به تعبير رهبر انقالب با اسرائيل همسو بودند .واقعيت اين است که تندروي و افراطگرايي گرچه ظاهرا براي افکار عمومي در هر سطحي (چه هواداران حاکميت و چه مخالفان آن) جذاب است اما در نهايت از آنچه معموال محافظهکاري ،سازشکاري و درواقع ميانهروي خوانده ميشود براي منافع ملي کمتر سود دارد .افراطگرايي سوءاستفاده از احساسات عمومي براي دستيابي به قدرت سياسي است .افراطيها به خوبي ميدانند که مسايل سياسي خارجي تا قبل از به نتيجه رسيدن بايد ردهبندي رسانهاي شود. دولتها بايد انتخابي و موقتي باشند اما پس از کسب مشروعيت از ملت اين حق را دارند که بر اساس مصلحت عمومي عمل کنند و براي اطالعرساني تامل کنند. از سوي ديگر ،در مذاکرات سياسي از نوع پرونده هستهاي ايران نميتوان برنده مطلق پيدا کرد .اسرائيل به عنوان منتهياليه دشمنان ايران ميخواهد توان هستهاي ايران به صفر برسد و طبيعتًا هر ايراني ميهندوستي ميخواهد توان هستهاي کشورش کمتر از صد نباشد .اما ميان آرمان و واقعيت فاصله روشني وجود دارد .هر چه بتوان از آرمان اسرائيل دور شد و به آرمان ايران نزديک شد ،براي ايران پيروزي است .اسرائيل در عين حال از جنگ با ايران ابايي ندارد و در چشمانداز جنگ همين هدف را دنبال ميکند که نهتنها توان هستهاي که کل توان ملي ايران را به صفر برساند .بنابراين اگر بتوان اسرائيل را در اين هدف ناکام گذاشت باز هم به پيروزي نزديک شدهايم .اگر کساني معتقدند که ايران در مذاکرات هستهاي چيزي به دست نياورده ارزيابي خود را با اين معيار بسنجند ،همان معياري که همواره جناح اصالحطلب و ميانهرو را با آن ميسنجيدند و آنان را با دوري و نزديکي از مواضع اسرائيل ارزيابي ميکردند .اکنون نوبت اصولگرايان است که عيار خود را آشکار کنند. هشت نمايندهاي که در مجلس دوم مورد خطاب و عتاب امام قرار گرفتند سوالشان را پس گرفتند و نوشتند« :پيرو فرمايشات اخير حضرت امام ...و اظهار پيروي کامل از رهنمودهاي حکيمانه مقام رهبري ...پس از اطالع از نظر امام و مصلحت ملت نيازي به سوال مزبور نميبينيم ».اما آن هشت نماينده پس از اين نامه ديگر هرگز به مجلس راه نيافتند و حتي جناح راست آنان را در فهرست انتخاباتي خود براي مجلسهاي بعدي قرار نداد. تنها بعد از حوادث سال 88بود که افرادي مانند جاللالدين فارسي و احمد کاشاني بار ديگر همان حرفها را عليه ماجراي مکفارلين در روزنامه ارگان دولت احمدينژاد تکرار کرده و به نقش خود در بر هم زدن مذاکرات افتخار کردند .مذاکرات ايران و غرب در آن دوره شکست خورد و افزون بر جريان افراطي راست ،جناح افراطي چپ هم ادامه داستان را پي گرفت و مذاکرات را به بنبست رساند. اکنون تاريخ در حال تکرار است .جالب اينجاست که در همان مذاکرات افرادي مانند حسن روحاني در زمره مقامات مذاکرهکننده بود و اکنون نيز حسن روحاني در معرض حمالت تندروها قرار دارد .اما هم آن مذاکرات و هم اين مذاکرات محصول يک تصميم حاکميتي بودند نه اراده فردي .روحاني ديگر يک نماينده مجلس نيست ،نماينده يک ملت است .اگر قرار باشد تاريخ تکرار شود بايد همه تاريخ تکرار شود .جناح راست سنتي ،مجلس دوم را به علت مخالفت با مصالح و منافع ملي و براساس راي ملت از دست داد، سرنوشتي که در انتظار جناح راست افراطي هم خواهد بود. صلح هستهاي عبور از بحران هستهاي و عاديسازي پرونده هستهاي ايران است .فرآيندي که در 24خرداد شروع شده بود .در آن روز مردم به چند گزاره از گفتمان روحاني راي دادند :اول راي به کسي که ميگفت سرهنگ نيست ،حقوقدان است و دوم راي به کسي که ميگفت خوب است چرخ سانتريفيوژها بچرخد ،اما بهشرطي که چرخهاي کشور هم بچرخد. امروز هر دو چرخ ميچرخد. در مجلس دهم هم مردم به کساني راي ميدهند که معتقد باشند بايد هر دو چرخ بچرخد.
52
June 2014
52
1393 خرداد
Hooshang Seyhoun, Iranian Architect Dies at 93 in Vancouver Radio Zamaneh Hooshang Seyhoun prominent Iranian architect passed away in Vancouver on May 27 at the age of 93. Hooshang Syehoun was born on August 22, 1920 in Tehran in a family of musicians. His grandfather Mirza Abdollah Farahani was a pioneer in classical music and is known as the father of traditional Iranian music. His mother was a consummate tar and setar player, and his uncle was also a setar master. He began the study of painting in Iran’s College of Fine Arts but soon left painting for the study of architecture and earned his degree in architecture from University of Tehran. His studies also took him to Ecole nationale superieure des Beaux-Arts in Paris where he studied fine arts. Seyhoun’s work includes several monuments such as the Avicenna Mausoleum in Hamedan, Nader Shah Mausoleum in Mashhad and Omar Khayyam Mausoleum in Neyshapour. Seyhoun is also credited for many prominent buildings in Tehran and Ahvaz such as the Tehran Central Railway Station, Kouros Akhavan Textile Factory, Yaghchiabad Education Complex, Cinema Asia and Canada Dry Factory (currently Z a m z a m ) . In addition to the many monuments, Seyhoun has also left behind more than a thousand villas across Iran. N a d e r Ardalan has written about H o o s h a n g Seyhoun’s work in Iranica Encyclopedia as a period of “growing emergence of symbols of national identity.” Seyhoun
built the Avicenna Mausoleum at the age of 28 and described his work as follows: “The Avicenna Mausoleum is not just a tomb; it is part of the totality of Bou-ali’s (Avicenna’s) commemoration. I tried to capture Bou-ali’s character through architectural elements both in terms of geometry and numbers, as well as image and symbolism which has not been part of the practice up to now. This entailed extensive research in history and incorporation of the research into what you see before your eyes.” Seyhoun was a member of the National Archeological Council, Supreme Council of Urban Development as well as a member of Council of Universities and the International Committee of Monuments and Sites, ICOMOS. He was dean of the College of Fine Arts at Tehran University for six years and also served as head of the Historical Buildings Restoration of Iran for 15 years. H o o s h a n g Seyhoun was the first Iranian architect to use metal and cement in a visible form in his work. He is also known for his innovative use of folk elements in his architectural work. Painting remained an integral part of Seyhoun’s creative output, and Iranian country and village landscapes are a common theme in many of his paintings which now hang in several US universities. Seyhoun left Iran after the 1979 Revolution and resided in Vancouver, Canada for the rest of his life.
Meet the Rezvani Beast,
an American-built road and track attacker By Justin Hyde, Yahoo Auto The custom supercar game sports a lot of players and not much success; for every Koenigsegg or Pagani who’ve managed to build a real business, there’s a dozen one-name outfits that show off a design or two then never get off the bench. The latest entry comes from an American designer, who’s targeting a more realistic goal rather than reinventing the carbonfiber wheel. It’s called the Rezvani Beast, designed by
California builder Fardees Rezvani. Based on the chassis of the Ariel Atom, the Beast wraps a lightweight and stylish carbon-fiber body around the barebones track car, along with an interior that makes the Beast a more comfortable place to spend time on the road. (There’s even an optional windshield, something traditional Atom buyers
consider a buzzkill.) “We wanted to get back to the basics,” Fardees Rezvani told Yahoo Autos. “We wanted to get back to a raw feel, a car with real tactile feedback, with a
CONTINUED FROM COVER PAGE
“An increasing number of Americans, both inside and outside government, understand the value of whetting the appetite of business people in Iran,” said Reza Marashi, research director at the National Iranian American Council (NIAC). According to Marashi, NIAC has been inundated this year by calls from Americans who want to travel to Iran. The organization, which favors greater contact between Americans and Iranians, is one of the few non-governmental entities in regular communication with officials in both governments. But reopening trade will face serious challenges that may take years to resolve. Besides sanctions and the internal guidelines of U.S.-based financial institutions, there are issues that will make investment in Iran a tough sell to U.S. companies. “The current misperceptions and misunderstandings in America regarding Iran as a country, as a society and as a market could be the biggest obstacles” to attracting U.S. investments, said Ramin Rabii, managing director of Turquoise Partners, a Tehran-based investment firm. Other members of Iran’s business community think that the opportunity to trade ideas and begin engaging in commerce could serve as a catalyst to improve political relations. “The more visits like these, focused on people-to-people and business-to-business connections, the easier it will be down the road for a real and long-lasting thaw between Iran and the U.S.,” said Cyrus Razzaghi, president of Ara Enterprise, a consulting group active in business development between Iranian and foreign companies. None of the Iranian businesses interviewed for this article have any American investors; nor do they market to them because of U.S. legal restrictions. Beyond Iran’s energy sector, the Iranian industries seeking foreign partnerships include the rapidly growing IT and nanotechnology sectors. Visitors from the United States say they were impressed by just how advanced the work produced by Iranian engineers
and programmers was compared with the levels of other countries in the region, despite the many Internet and telecommunications restrictions imposed by authorities. “With its remarkable geographic position and talent, Iran is seemingly poised to be a central connection between east-west and north-south if the politicians and leaders are willing to unleash it,” said Christopher M. Schroeder, a U.S.-based Internet entrepreneur and author of a recent book on start-ups in the Middle East who visited Iran in April. “To ignore rising economies like these is to ignore where the world is going,” Schroeder said. There are also shared opportunities in traditional industries such as agriculture, as Iran is a top fruit producer. In a packed auditorium inside Iran’s Chamber of Commerce this month, a blueberry farmer from Winona, Minn., delivered a speech to a captivated Iranian audience. Jim Riddle, an expert in organics who was invited to speak about U.S. regulations on organic products at an annual conference in Tehran, said his reasons for coming were to help develop Iran’s organic infrastructure, something he lectures on around the world. “I’m not here to make business deals and find sources of ingredients, but that comes. If relations improve, I can imagine any number of products that are unique to Iran that there is and would be a demand for in the U.S.,” Riddle said. After initial concerns that going to Iran might be illegal or potentially harmful to relations, Riddle accepted the invitation after speaking with State Department officials who told him that his trip “would be consistent with the interests of the U.S.” In the long term and if sanctions are lifted, those interests could include the sale of a range of U.S.-produced goods as Iranians continue to hold the “made in the USA” label in high regard. “U.S. companies could benefit from Iran’s consumption boom fueled by the demands of well-educated Iranian youth, urbanization trends and the ever-expanding consumption patterns of Iranian families,” Rabii said.
lightweight chassis.” And while the Atom is popular with people who want a track toy, Rezvani said it held little appeal elsewhere. “The Atom is fast up to 80 mph, but then it would hit a wall because of wind and aerodynamics. We can give this car a worldclass design, but keep it ultralight and streamlined — make it appealing to road drivers.” By using carbon fiber for the body, Rezvani says the Beast maintains the Atom’s performance with only a 200-lb. penalty for wrapping the frame. In top spec form, the Beast uses an upgraded version of the Atom’s four-cylinder engine that’s been given both a supercharger and turbocharger for a total of 500 hp, enough grunt to make the sprint to 60 mph in 2.7 seconds. Rezvani will also offer a 315-hp edition, both using the six-speed manual of the Atom. While many spec supercar builders ask for seven-figure sticker prices, Rezvani says the Beast was designed for a far more affordable price point — $120,000 in base form, a price reachable thanks to 3-D printing and contract assembly in California, with a target of 10 Beasts produced in the first year. “We wanted to keep the costs low,” he said. “Our profit margins are small, but our goal was to make it appealing to the average auto enthusiast.” In a field of exotic machines and imaginary business plans, the Rezvani Beast stands out for trying to keep it real.
53
June 2014 1393 خرداد
Iranian Hackers Stalked U.S. Officials
By Michael Riley – Bloomberg News An Iranian hacking network is behind an elaborate three-year campaign to use social networks to strike up friendships with U.S. lawmakers, defense contractors and at least one four-star general, and then extract data from them, according to a new report. Such an effort, if linked to Iran’s government, would indicate that Tehran is seeking to mount large-scale hacking efforts to rival those of the U.S. and China. Yet the recent and at times sloppy attempt, as outlined in a report released today by Dallas-based cybersecurity company iSight Partners, also provides a window on a cyberspying operation with lapses in sophistication but vast scope and a clever leveraging of victims’ exposure to social media.
According to iSight’s report, the espionage group created a fake news organization and a stable of fabricated journalists. Using those and other personas, the hackers attempted to interact with some 2,000 military, government and diplomatic officials over Facebook Inc. (FB) and other social-media sites with an aim of getting access to e-mail accounts and personal data, the report said. The operation bore the hallmarks of an organization willing to devote resources and time to take over computers and e-mail accounts of targets, who were not only from the U.S. but also the U.K., Israel, Saudi Arabia and Iraq, the security researchers said. It also looked like the work of clock-punchers: The hackers took Tehran-time lunch breaks and went quiet from Thursday afternoon to Saturday morning, a schedule consistent with Iran’s work week, iSight said.
‘Cyberwarrior Team’ “Two years ago Iran made a promise to raise a team of cyberwarriors, and they are making good on that promise,” said Patrick McBride, iSight’s vice president for marketing. “This is unlike anything we’ve seen in terms of the lengths these guys have gone to create credible personas and get past the filters people have now.” ISight said that while the efforts were routed through Iran-based computers, it wasn’t clear if the hackers worked directly for Iran’s government. Hamid Babaei, a representative of Iran’s United Nations mission in New York, didn’t immediately return an e-mail seeking comments. The U.S. Federal Bureau of Investigation is aware of the report and declined to comment, said Jenny Shearer, a spokeswoman. In some ways, the hackers’ tactics and targets are similar to those used by China, the U.S. and other countries in extensive digital spying operations that have increasingly caused tension
between governments. The issue exploded again this month when the U.S. indicted five Chinese military hackers on charges of breaking into networks of U.S. companies.
Friending Hackers The alleged attacks serve as a reminder of social-media vulnerabilities. The hackers connected with friends of the intended targets, the investigators said, to gain trust. Then they would send videos or links to stories, embedding malicious software that allow the hackers to access e-mail and steal data. ISight didn’t identify any of the alleged targets. It wasn’t certain how many people lost data or had accounts compromised, McBride CONTINUED FROM PAGE 54
PAAIA Releases 2014 National Survey of Iranian Americans as the most important issue in U.S.-Iran relations. More than two-thirds believe Iran should be a secular democracy. While Iranian Americans want to see a democratic Iran that respects human rights, they differ on how this can be achieved. 49% said that diplomatic negotiations with Iran would be in the best interests of the United States, while 46% said the same about «promoting human rights and democracy.» Only 6% said that military action against Iran would be in America's best interest. An overwhelming majority of Iranian Americans-83%-said they strongly or somewhat support the establishment of a U.S. Interests Section in Iran that would provide consular services and issue U.S. visas, but would not constitute the resumption of diplomatic relations between the two countries. On matters related to Iran's nuclear program, a majority of Iranian Americans - 52% - stated they approved of President Obama's handling of the issue. 46% oppose the passage of additional sanctions while negotiations continue with Iran over its nuclear program, while 24% would support it.
the U.S. Navy, the report said. The faux-journalists would sometimes use stilted English. They lifted stories directly from large news organizations, putting the articles under the names of their alleged journalists -sometimes using multiple spellings of the same reporter’s name, the report said.
American Banks
Digital Spying While U.S. intelligence experts have generally considered Iran a second-tier cyber power, alongside the likes of North Korea and Syria, the latest campaign helps confirm that forces in Tehran are intent on upping the country’s capacity for digital spying, security experts say. The secretive regime in Tehran has sought to bolster its cyber capabilities since 2010, when some of Iran’s uranium processing capacity was destroyed by a cyber-attack attributed to the U.S. and Israel. Since then, Iranian media has carried reports of a directorate to oversee cyber activities, and a growing army of hackers dedicated to the Islamic Republic. “This attack is decently technical, but most of it is cleverness and time,” said Jason Healey, director of the cyber statecraft initiative at the Atlantic Council in Washington. “Iran believes they are facing dangerous attacks by Israel, dangerous attacks by the U.S., and they know they have to come up with some clever stuff.”
53
said. According to the report, the hackers created a website, NewsOnAir.org, filling it with news stories it attributed to its own journalists, who went by names including Sara McKibben and Adia Mitchell. The same names were found on Facebook pages and LinkedIn Corp. (LNKD) accounts that featured extensive postings. Young, attractive women were often shown in the profile photos, the report said. The alleged journalists interacted with each other on social-media sites in a way that added to their legitimacy, it added.
Suspicious Profiles Facebook deleted the suspicious profiles, according to Jay Nancarrow, a spokesman, who said the company’s security team had discovered the profiles while investigating “suspicious” friend requests. LinkedIn is investigating the report’s claims, said Hani Durzy, a spokesman. None of the LinkedIn profiles cited in the report are now active, Durzy said. The group also created personas designed to target U.S. defense contractors and senior military officials, including a job recruiter for the defense industry and a systems administrator for Nearly two-thirds of those surveyed - 62% - would support the removal of sanctions on Iran if the Iranian regime reached a permanent agreement with the U.S. and the international community concerning its nuclear program. In the event nuclear negotiations fail, 66% of Iranian Americans support continued diplomatic overtures, while only 13% support military strikes. 51% prefer that the U.S. pursue a policy of containment against Iran. Nearly one-half (49%) oppose the passage of new sanctions if the negotiations fail, while 34% would support such measures. Iranian Americans are divided in their assessment of the 2013 election of Hassan Rouhani as Iran's president. A majority54%-said that they believe Rouhani's election will improve Iran's relations with the United States and the European Union. 31% believe his election will improve human rights in Iran, while 38% believe the situation will remain unchanged and 18% believe it will get worse. PAAIA's 2014 Survey of Iranian Americans was conducted by George Mason University Center for Social Science Research (CSSR) based on successful telephone interviews in English. CSSR is a multidisciplinary research center within the College of Humanities and
U.S. intelligence officials have attributed a wave of attacks against the websites of American banks in 2012 and 2103 to Iranian military hackers. Iranian media reported last year that the chief of its unit dedicated to cyber warfare was found shot dead in the woods northwest of Tehran, a report that publicized both the unit and an air of intrigue surrounding it. Private security firms have also tracked Iranian patriotic hackers, including a group of student hackers known as Cyber Warriors Team, which took credit for hacking National Aeronautics and Space Administration computers in 2012. Although the campaign described by iSight stretches back to 2011, Iran is still a relative newcomer at cyber operations. The Chinese military unit to which the five indicted officers belong has been active since at least 2002, according to leaked classified U.S. diplomatic cables published by WikiLeaks. That may be a challenge for countries trying to master digital spying now, because governments and companies have already begun to sharpen their defenses. “As more people have bought security technologies, it’s become harder for sure,” said Jacob Olcott, a principal at Good Harbor Security Risk Management in Washington. “It doesn’t mean that major security incidents can’t happen, aren’t happening -- but you may be getting closer to stopping the easier stuff.”
Social Sciences of George Mason University in Fairfax, Virginia. The margin of error for the results of the 2014 survey is +/- 5 percentage points.
June 2014
54
1393 خرداد
Texas man indicted for 2012 murder of Iranian activist Ali Mahwood-Awad Irsan, 56, was indicted for the 2012 murder of Gelareh Bagherzadeh, a medical student and outspoken Iranian activist, whom he allegedly blamed for influencing his daughter to marry a man without his permission. A Texas man was indicted for the killing of a medical student and outspoken Iranian activist whom he allegedly blamed for influencing his daughter to marry without his permission. Ali Mahwood-Awad Irsan, 56, was being held in federal custody after a grand jury indicted him Thursday for shooting Gelareh Bagherzadeh, 30, outside her parents’ Galleria townhouse in January 2012, authorities said. It was not immediately clear what charges Irsan — of Conroe, located about 40 miles north of Houston — faced. Investigators did not reveal a motive for the killing, but those close to Bagherzadeh told the Houston Chronicle that Irsan, a devout Muslim, suspected the Christian convert had influenced his daughter, Nesreen, to drift apart from her family. Irsan was allegedly angry that his Jordanian-American daughter married 28-year-old Coty Beavers without his approval. “He had a very fundamentalist interpretation of Islam and believed that (Nesreen) was supposed to marry a guy that he chooses,” Beavers’ twin brother, Cody, told the paper. And 11 months after Bagherzadeh — a molecular genetic technology student at the University of Texas — was killed, Coty Beavers was shot and killed inside the Harris County
apartment that he shared with his wife. No arrests had been made in that killing, but relatives say they suspect the two deaths were connected. “My brother told lots of people that if he was ever murdered, it’s Ali Irsan,” the brother said. “He was pretty worried about it.” The couple had even filed an order of protection against Irsan, who shot and killed another son-in-law in Houston nearly 15 years ago. The father dodged criminal charges for shooting 29-year-old Amjad Alidam — the husband of Irsan’s daughter Nasemah — in September 1999, after Irsan argued he fired in self-defense. Cody Beaver said Irsan’s more recent arrest partially confirmed his family’s suspicions that the man killed his twin brother after shooting Bagherzadeh. Bagherzadeh, who moved from Tehran about four years before her murder, had spoken publicly against the Iranian government and often feared for her safety. She told friends that she converted to Christianity because she had become tired of Islam’s demands on women. She befriended Nesreen while attending classes together at the University of Texas. Police said Bagherzadeh was shot multiple times while driving in a parking garage near her parents’ townhouse. She was found slumped over the wheel of the car, which was still running after smashing into a garage door.
PAAIA Releases 2014 National Survey of Iranian Americans Source: Public Affairs Alliance of Iranian Americans (PAAIA) Iranian Americans strongly support establishing U.S. Interests Section in Iran and facilitating greater understanding between the peoples of Iran and the United States May 27, 2014, Washington, D.C. - The Public Affairs Alliance of Iranian Americans (PAAIA) today released the findings of its sixth national public opinion survey of Iranian Americans. The 2014 survey was conducted by George Mason University in April and follows similar annual surveys commissioned by PAAIA. The surveys are an integral component of better understanding the Iranian American community and having its voice heard through the availability of ongoing scientific data.
PAAIA 2014 Survey Highlights Iranian Americans maintain strong transitional
ties with the people of Iran. 82% of the respondents stated that they still have family living in Iran. A total of 51% said that they communicate with family members in Iran at least several times per month, while nearly a third indicated that they travel to Iran once every 2-3 years. When asked about issues of importance to them as Iranian Americans, 78% said they believe it is important to facilitate greater understanding between the peoples of the United States and Iran. 71% believe it is important to make visa issuance to friends and family in Iran less difficult. A 60% majority believes it is important to help Iranian Americans get elected to political office and increase the political influence of Iranian Americans in the U.S. Iranian Americans want to see change in Iran. 67% cite the promotion of human rights and democracy PLEASE GO TO PAGE 53
54
Babak Parviz:
The Visionary Behind the Google Glass
Dr. Babak Parviz lives at the intersection of human limitations and technologically augmented h u m a n potential. He led development of Google Glass, the wearable computing system that is nearing wide public release, and is now developing potentially lifechanging glucose in the early ‘90s after earning his B.S. monitoring contact lenses. in Electronics from Sharif University of Google Glass is compact, Technology in Tehran. The field of MEMS lightweight, and while resting on your development was growing exponentially, nose, will guide you to your destination, and he felt privileged to be at one of the allow you to have phone conversations, few facilities where it was possible to move take photos and video, get information, beyond theory and actually test what was and share your experiences with others in feasible on ever-smaller scales. unprecedented ways. “We had the perfect combination of Glass is the first device that allows smart people, mentorships, good colleagues, us to truly see the world through another good students, and also the wherewithal, person’s eyes. Last year, at a Glass demo the experimental facilities to really explore in San Francisco, skydivers jumped from and make big things happen,” said Babak. an airship parked above the Moscone He explored tirelessly, often catching a few winks in the BlueLounge or his office Center while livein order to spend as streaming video much time as possible from their Google in the lab. While Glasses. Looking at Michigan, Babak back at the demo, received master’s Babak says, “It degrees in Electrical was magical to Engineering and experience the Physics before going moment live, on to earn his Ph.D. through that in EE under the person’s eyes, at guidance of Professor the very moment he Khalil Najafi. was experiencing it.” In 2001, after a stint at a photonic With Google There is a miniscule computer device start-up Glass, computing complete with glucose sensor and antenna embedded in this prototype company, Babak has become not contact lens being developed by Dr. pursued a postdoctoral only portable, Babak Parviz and Dr. Brian Otis. research fellowship but wearable. in Chemistry and Accomplishing this feat required some of the smallest and Chemical Biology at Harvard. He began most advanced micro-optic, sensory researching organic self-assembly as a and computing technology currently means of producing nano-scale devices. available. And it’s only getting smaller. Babak’s work in self-assembly Yet another leap forward has been taken continued after he became a faculty member with Babak’s smart contact lens, the result in the University of Washington Electrical His group of years of research into incorporating Engineering Department. micro devices into contact lenses. The began applying self-assembly to develop prototype glucose monitoring contact production techniques for the fabrication lens, developed with his colleague at of inorganic and orgnic, nano-scale devices Google, Dr. Brian Otis, measures the and systems. In 2009, he made headlines glucose level of the fluid in the eye as with his bionic contact lens prototype, often as once per second and sends out complete with LEDs and circuitry. that information wirelessly. Devices In early 2010, Babak took his innovative of this kind are highly anticipated by vision for seamlessly integrating technology diabetic sufferers who typically endure into the human experience to Google. His multiple needle-pricks a day to monitor work there is allowing him not only to take their blood glucose levels. the next historic step in the evolution of Dr. Parviz conducted research into computing and communication technology, the smallest of microsystems during his but to actually improve people’s lives. For years as a graduate student at Michigan. Babak, that makes all the difference. He arrived at the University of Michigan
55
June 2014 خرداد 1393
55
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
June 2014 - Vol 20 - Issue 247
U.S. investors begin to imagine a return to Iran By Jason Rezaian, The Washington Post Company TEHRAN — For the first time in decades, business people from the United States are visiting Iran in significant numbers, exploring the possibility of future partnerships as Iranian and American entrepreneurs begin to envision a reopening of long-closed commercial channels. Although sanctions blocking most types of trade between the two countries remain in place, there are no bans on travel to Iran. For
U.S. citizens granted a visa to Iran, local hosts can organize programs, which have included recent visits to investment firms, Tehran’s stock exchange, factories, farms and high-tech startups. The government of President Hassan Rouhani is actively promoting Iran to foreign investors but has said little about the United States specifically, although American oil giants and automakers are thought to have been in discussions with their Iranian counterparts since Rouhani took office in 2013.
Longtime partnerships in the energy and auto sectors between Iran and companies in Germany, France and Italy have dwindled in recent years because of the European Union’s own sanctions on Tehran. Despite the drop in foreign investment from Western nations, the U.N. Conference on Trade and Development estimated that direct foreign investment in Iran is on the rise, reaching $5 billion in 2012, funded primarily by Chinese, Russian and Turkish companies. But even that figure fell far short of the $7 billion that Iran projected for that year, and the
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
country’s need for foreign capital is continuing to grow. While U.S. investment is unlikely to fill that gap anytime soon, the recent visitors say the potential across multiple sectors is vast. “There will be phenomenal opportunities for American investors. I would definitely consider investing in Iran, and I think that’s the universal answer,” said Dick Simon, chief executive of RSI, a Boston-based real estate development and investment management company, who helped organize a recent trip to Iran composed of mostly U.S. entrepreneurs, as well as several who were Canadian or British. In the absence of diplomatic relations, such contact can serve to de-escalate tensions between the two governments — which analysts say is a strategic goal for the administrations of President Obama and Rouhani — as negotiations over Iran’s controversial nuclear program are ongoing. PLEASE GO TO PAGE 52