«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد. Send an email to:
pardismag@gmail.com
ايران و جهان 4
خاطراتي پراکنده از شادروان استاد محسن وزيري مقدم
گوناگون 8
سينما 20
پيشنهادهاي رضا پهلوي و موافقان و مخالفان آن
ص 26
قلدري آمريکايي و ديپلماسي ايراني ص 40
ص 15
جدول 39
تکنولوژي 30
درشهر 36
شعر 37
ورزش 32
فال 42
تصويب قطعنامه نقض حقوق بشر در ايران مجمع عمومي سازمان ملل به قطعنامه محکوميت ايران در نقض حقوق بشر رأي داد. اين قطعنامه پيش از اين در کميته سوم اين مجمع به تصويب رسيده بود .حسن نايب هاشم ،مدافع حقوق بشر مقيم اتريش از تصويب اين قطعنامه خبر داده و گفته است« :،کشورهاي معدودي در دنيا وجود دارند که چنين قطعنامهاي در مجمع عمومي دربارهشان صادر ميشود ».اين قطعنامه با 84رأي موافق در برابر 30رأي مخالف و 67رأي ممتنع به تصويب رسيد. با اين قطعنامه که پيشنويس آن را کانادا آماده کرده بود ،کشورهاي روسيه ،سوريه ،بالروس، ونزوئال ،کره شمالي و کوبا مخالفت کرده بودند .کشورهايي مانند برزيل و مکزيک به اين قطعنامه راي ممتنع دادند. در اين قطعنامه ،اعضاي کميته سوم سازمان ملل از جمهوري اسالمي خواستهاند تبعيضهاي جنسيتي در قوانين ايران را از ميان بردارد .همچنين اعضاي کميته سوم از نقض شديد آزادي بيان و آزادي عقيده و مذهب در جمهوري اسالمي و تداوم اعدام نوجواناني که هنگام ارتکاب جرم زير 18سال داشتهاند ،ابراز نگراني کردهاند .حسن نايب هاشم درباره اين قطعنامه ميگويد« ،قطعنامه نقض حقوق بشر سازمان ملل بار و وزن معنوي زيادي دارد .کشورهاي معدودي در دنيا وجود دارند که چنين قطعنامهاي در مجمع عمومي دربارهشان صادر ميشود .شمار اين کشورها در طول زمان باز هم کمتر شده اما جمهوري اسالمي ايران همچنان يکي از اين معدود کشورهاست و از اين نظر در جهان انگشتنما شده است».پيش از اين 40سازمان حقوق بشري در بيانيهاي مشترک خطاب به اعضاي دائم مجمع عمومي سازمان ملل ،خواستار تصويب قطعنامه پيشنهادي کانادا در مورد وضعيت حقوق بشر ايران شده بودند. ادامه در صفحه 31
هشدار مايک پمپئو به ايران «مايک پمپئو» وزير امور خارجه آمريکا در بيانيهاي به جمهوري اسالمي هشدار داد به نقض قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل پايان داده و براي پرهيز از انزواي جدي اقتصادي و سياسي ،به فعاليتهاي موشکي خود پايان دهد. در اين بيانيه که از سوي وزارت خارجه آمريکا منتشر شده ،مايک پمپئو گفته است« ،وزارت دفاع رژيم ايران به طور عمومي اعالم کرده که برنامه دارد سه موشک حامل پرتاب فضايي در ماههاي آينده راهاندازي کند .چنين رفتارهايي بار ديگر رفتار خالف ايران با قطعنامه 2231شوراي امنيت سازمان ملل را نشان ميدهد چرا که اين قطعنامه به صراحت از ايران ميخواهد هيچگونه فعاليتي در حوزه موشکهاي بالستيکي که قابليت حمل کالهک اتمي دارند ،نداشته باشد». ادامه در صفحه 31
سوئيس انتقاالت مالي اروپا با ايران را به عهده ميگيرد و نفتي ايران از سوي اروپا برنامهريزي شده است از سوي واشنگتن بهعنوان مکانيزمي که فروش دارو ،غذا و کمکهاي بشردوستانه به ايران را فراهم کند ،مورد قبول واقع شده است. به نوشته روزنامه «فايننشال تايمز» لندن ،وزير اقتصاد سوئيس گفته است اين کشور قرار است بهزودي اين ساز و کار ويژه مالي را براي حکومت ايران فراهم کند .با اين حال وي اضافه کرده است «هنوز مذاکرات براي چگونگي پيشبرد اين طرح ميان مقامات آمريکايي ،ايران و سوئيس در جريان است». وزارت خارجه آمريکا نيز اعالم کرده است که که هيچ مشکلي با دخالت دولت سوئيس در امر فراهم کردن کانال مالي با ايران ندارد. اين وزارتخانه با انتشار بيانيهاي گفته است« :ما از اهميت به وجود آوردن اين کانال مالي آگاه هستيم زيرا فعاليتهاي آن به مردم ايران ياري ميرساند .دولت آمريکا هيچگاه فروش دارو ،مواد غذايي و کمکهاي خيريه به مردم ايران را هدف تحريم قرار نداده است». تفاوت سازوکار مالي اروپا با سوئيس در صورتي که راهاندازي شود ،در اين است که به مواد غذايي، روزنامه فرامنطقهاي «الشرق االوسط» مينويسد کشور سوئيس موافقت دارو و تجهيزات پزشکي محدود نميشود و براي مقابله با تحريمهاي آمريکا در محدود کردن کرده است تا وظيفه نقل و انتقاالت مالي ميان کشورهاي اروپايي با ايران فروش نفت و ديگر صنايع ايران است. را بهعهده بگيرد .اين ساز و کار ويژه که براي دور زدن تحريمهاي مالي ادامه در صفحه 31
3
For Advertisement Call:
3
PA
I
4
4
رويدادهای ايران و جهان در ماهي که گذشت
January 2019
صادق آملي الريجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام شد
نازنين زاغري و نرگس محمدي اعتصاب غذا ميکنند
نازنين زاغري و نرگس محمدي که اينک دوران محکوميت خود را در زندان ميگذرانند با صدور اطالعيهاي اعالم کردند که در اعتراض به چگونگي نحوه رسيدگي به وضعيت درمانيشان در مرحله اول به مدت سه روز اعتصاب غذا ميکنند. متن اطالعيه نازنين زاغري و نرگس محمدي به شرح زير است« :برخورداري از حق دسترسي به پزشک معالج و دارو و درمان از جمله حقوق مندرج و بديهي در اعالميهها و آيين نامههاي بينالمللي و داخلي است که متاسفانه مدتهاست علي رغم در خواستهاي مکرر و مراجعات ما به مسئوالن مربوطه ،از آن محروم شدهايم .آخرين مورد آن مراجعه چند ماه پيش ما به بهداري زندان اوين و معاينه توسط پزشک متخصص زندان به عنوان پزشک معتمد سازمان زندانها بوده که ايشان طي دستور و گزارش کتبي ،خواهان مراجعه اورژانسي ما به مراکز تحت درمانمان شدهاند .اما مسئوالن به داليل نامعلوم مانع آن شدهاند .جاي طرح اين سوال جدي وجود دارد که دارويي که تحت مراقبت پزشکان معالج تا مدتها پيش براي معالجه بيمار استفاده ميشده و اکنون به دليل عدم اعزام و تداوم آن ،ناگهان قطع شده ،تهديدي جدي براي سالمت و حتي بقاي ما نيست؟ چنين شيوهاي آيا مطابق قوانين و رفتار انساني است؟ لذا در اعتراض به اين شيوه غير قانوني ،غير انساني و غير شرعي و براي اعالم خطر و نگراني سالمت و جانمان عليرغم استفاده از داروهاي روزانه به مدت سه روز دست به اعتصاب غذا ميزنيم و درخواست رسيدگي فوري داريم».
هر چهار دانشآموز حادثه آتشسوزي زاهدان جان سپردند
در حادثه آتشسوزي يک مدرسه پيشدبستاني دبستاني در زاهدان چهار دانشآموز دچار سوختگي شدند که متاسفانه هر چهار نفر آنان به فاصله دو روز جان خود را از دست دادند. علي مرادي ،مدير روابط عمومي اداره آموزشو پرورش استان سيستان و بلوچستان ،علت آتشسوزي را استفاده از چراغ نفتي براي گرم کردن يکي از کالسهاي درس اعالم کرد .بخشي از شهر زاهدان گاز ندارد و به همين علت در اين مدرسه نيز از چراغ نفتي براي گرم کردن دانشآموزان استفاده ميشد .اين دانشآموزان بين 30تا 60درصد گرفتار سوختگي شدنه بودد و سوختگيها هم بيشتر در ناحيه سر و گردن و صورت و سينه اتفاق افتاده بود. اين نخستين بار نيست که مدارس ايران با چنين حوادثي روبرو ميشوند .هر بار پس از اين حوادث مسئوالن
وعده پيگيري و رعايت اصول ايمني دادهاند اما باز هم تکرار شده است .در 15آذرماه سال 1391نيز بخاري يک کالس 37نفره در مدرسه شينآباد در پيرانشهر آتش گرفت .دو تن از اين دانش آموزان به نامهاي «سيران يگانه» و «سارينا رسولزاده» جان باختند و زيبايي و کودکي 12دانشآموز را در شعلههاي آتش سوخت.
اعدام «سلطان قير»
دادسراي عمومي و انقالب تهران اعالم کرد ،حکم اعدام حميدرضا باقري درمني معروف به «سلطان قير» اجرا شده است. حميدرضا باقري درمني ،به اتهام افساد فياالرض از طريق تشکيل شبکه کالهبرداري و رشاء به اعدام و همچنين رد مال به ميزان يک هزار و 87ميليارد تومان ،محکوم شده بود. با اعتراض آقاي باقري درمني ،پرونده به ديوانعالي ايران ارسال شد ،اما ديوانعالي نيز رأي صادره شعبه 15 دادگاه انقالب اسالمي تهران را تأييد کرد. به گزارش خبرگزاري ميزان وابسته به قوه قضاييه، پرونده حميدرضا باقري درمني و مرتبطين با او مشتمل بر 156جلد و بيش از 25هزار برگ بوده است. پرونده اتهامات «سلطان قير» ،با شکايت شرکت پااليش «نفت جي» ،بانک ملي ،بانک گردشگري ،صرافي اقتصاد نوين و سامان مجد در دادسراي عمومي و انقالب تهران رسيدگي شده است. باقري درمني با همدستي مرتبطين خود و با پرداخت رشوه و تباني با کارشناسان ،امالک را به چند برابر قيمت واقعي ارزشگذاري و به بانک ارائه ميداد ،از جمله ملکي که حدود 40ميليارد تومان ارزش داشته با پرداخت رشوه و تباني به 127ميليارد تومان ارزشگذاري و در رهن شرکت «نفت جي» قرار داد. باقري درمني براي اخذ تسهيالت از بانک نيز متوسل به جعل اسناد شده و با اسناد ملکي جعل شده که از جمله با سند جعلي از بانک گردشگري مبلغ شش ميليارد تومان تسهيالت گرفته است. به گفته قاضي عباسي ،بازپرس پرونده باقري درمني، او همچنين داراي «پروندههاي قضايي گوناگون در زمينه قاچاق کاال و پولشويي با ارزش نجومي و پروندههاي معوقات بازپرداخت وامهاي بانکي و قاچاق شمش طال» نيز بودهاست. چندي پيش از اعدام باقري درمني ،برخي خبرگزاريهاي ايران از ناکام ماندن نقشه فراري دادن او خبر دادهبودند .در اين زمينه خبرگزاري مهر نوشته بود ،افرادي که نقشه فراري دادن اين متهم را کشيده و در تالش براي اجراي آن بودند، دستگير شدهاند. در آبان ماه امسال ،وحيد مظلومين معروف به «سلطان سکه» و همدست او محمداسماعيل قاسمي به اتهامات مشابهي با حميدرضا باقري درمني يعني افساد فياالرض در تهران اعدام شدند.
آيتاهلل علي خامنهاي ،رهبر جمهوري اسالمي ايران، صادق الريجاني را به عنوان رئيس جديد مجمع تشخيص مصلحت نظام منصوب کرد. انتصاب آقاي الريجاني به اين سمت پس از مرگ آيتاهلل محمود هاشمي شاهرودي صورت ميگيرد که رياست اين مجمع را به عهده داشت. آيتاهلل خامنهاي در حکم خود با اشاره به فوت هاشمي شاهرودي و «ضرورت سامانيابي هرچه سريعتر ارکان مجمع» ،صادق الريجاني را به رياست اين مجمع و همچنين عضويت فقهاي شوراي نگهبان منصوب کرده است. وي سابقه صادق الريجاني در شوراي نگهبان را «برجسته و ارزشمند» خوانده و مديريتش بر قوه قضائيه را نيز «پرتالش و عالمانه و خالصانه» توصيف کرده و گفته است که «اميد ميرود با حضور فعال و عالمانه اعضاي محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام و ايفاي نقش مؤثر دبيرخانه و دبير محترم در انجام وظايف خود تحت نظارت و اشراف رياست مجمع ،مسئوليتهاي محوله در اين دوره در کمال اتقان و به بهترين وجه به انجام برسد». با انتصاب جديد ،صادق الريجاني عالوه بر رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و قوه قضائيه ايران ،رياست هيات امناي دانشگاه امام صادق را نيز برعهده دارد. اتحاديه اروپا در سال 1991هفده مقام ايراني از جمله صادق آملي الريجاني را بهدليل نقشي که در نقض گسترده و شديد حقوق شهروندان ايراني داشتهاند ،از ورود به کشورهاي اين اتحاديه محروم کرد. در دوران رياست وي بر قوه قضائيه ،بازداشت فعاالن سياسي و مدافعان حقوق بشر ،شدت پيدا کرد ه است. سعيد برزين ،تحليلگر سياسي ،درباره اهداف انتصاب صادق الريجاني به رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام ميگويد« ،در درجه اول ،هدف آقاي خامنهاي تقويت شخص آقاي الريجاني است .او ميخواهد که موقعيت آقاي الريجاني را تقويت و وي را در صف اول نگه دارد». وي با بيان اينکه «الريجاني در ده سال گذشته از قوه قضائيه يک ابزار سياسي ساخته و در افکار عمومي ايران موقعيت ضعيف و شايد موقعيت متزلزلي دارد» اظهار داشت، «در حالي که ما امروز شاهد قدرت گرفتن جامعه مدني هستيم و مردم انتظارات بيشتر و صريحتري از حکومت دارند ،انتصاب الريجاني به عنوان يک مهره جناح راست که اصوال مخالف تغيير و تحول بوده ،دستگاه رهبري را از توده مردم دورتر ميکند؛ يعني تقويت صادق الريجاني به قيمت دور کردن افکار عمومي از دستگاه رهبري تمام خواهد شد». صادق الريجاني ،برادر علي الريجاني ،رئيس مجلس شوراي اسالمي و محمد جواد اردشير الريجاني ،رئيس ستاد حقوق بشر قوه قضائيه ،است .دو برادر ديگر او سمتهاي ديپلماتيک و دانشگاهي دارند. در همين حال ،دوره رياست صادق الريجاني بر قوه قضائيه ايران تابستان سال آينده به پايان ميرسد. در عين حال ،گزارشهايي مبني بر احتمال رياست ابراهيم رئيسي بر دستگاه قضايي به گوش ميرسد. رئيس قوه قضاييه با حکم رهبر جمهوري اسالمي ايران براي يک دوره پنجساله تعيين ميشود و محدوديتي براي تکرار صدور اين حکم در نظر گرفته نشده ،اما تا کنون هيچ فردي بيش از دو دوره پنجساله رياست اين قوه را بر عهده نداشته است. آقاي رئيسي در بيش از سه دهه گذشته در دستگاه قضايي ايران فعاليت داشته است و از او به عنوان يکي از عامالن بزرگترين کشتار مخالفان جمهوري اسالمي در تابستان سال 1367نام برده ميشود. وي توليت آستان قدس رضوي را بر عهده دارد و در انتخابات رياستجمهوري سال 96نامزد بود که در رقابت با حسن روحاني ناکام ماند.
تصويب اصالحيه قانون پولشويي در مجمع تشخيص يک عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در ايران خبر داد که اين مجمع در نشست آخر خود ،اصالحيهي قانون مبارزه با پولشويي را به تصويب رسانده است .همزمان سخنگوي شوراي نگهبان گفته است که ايرادات اين شورا به اليحه «سيافتي» به جز دو مورد همچنان به قوت خود باقي است. در نخستين جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام در دوره رياست صادق الريجاني ،در غياب حسن روحاني رئيسجمهور و محمود احمدينژاد رييس جمهوري سابق ، برگزار شد و آن طور که مجيد انصاري از اعضاي اين مجمع به خبرگزاريها گفته ،در اين نشست اصالحيه قانون مبارزه با پولشويي «با اصالحات جزيي در دو سه مورد» به تصويب رسيد.
در همين روز عباسعلي کدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان خبر داد که ايرادهاي اين شورا به اليحه الحاق به کنوانسيون مقابله با تأمين مالي تروريسم موسوم به سيافتي ،به جز دو مورد ،همچنان به قوت خود باقي است. هر دو اليحه بخشي از از لوايح چهارگانهاي هستند که دولت جمهوري اسالمي براي خارج شدن از فهرست سياه گروه ويژه اقدام مالي متعهد به تصويب و اعمال آنهاست و تصويب و اجراي آنها با هدف کاهش فشار بر مبادالت مالي ايران با ساير کشورها دنبال ميشود. از اين چهار اليحه ،دو اليحه اصالح قانون مبارزه با پولشويي ،و الحاق ايران به کنوانسيون پالرمو (کنوانسيون مبارزه با جرايم سازمانيافته فراملي) براي تعيين تکليف در مجمع تشخيص مصلحت نظام بود که اکنون موضوع الحاق ايران به کنوانسيون پالرمو همچنان در انتظار اظهار نظر مجمع است. اما همزمان با اعالم تصويب اصالحيه قانون مبارزه با پولشويي در مجمع تشخيص مصلحت نظام ،عباسعلي کدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان خبر داد که به رغم آنکه مجلس ايران در اليحه سيتياف« ،تغييرات متعددي را براي تأمين نظر شوراي نگهبان» صورت داده اما اين تغييرات تنها به رفع دو مورد از اشکاالت اين شورا منجر شده و «ساير ايرادات به قوت خود باقي است».
اخراج دو ديپلمات ايراني از آلباني
رسانههاي آلباني از اخراج دو ديپلمات ايراني از اين کشور خبر دادهاند. به گزارش اين رسانهها ،وزارت امور خارجه آلباني با «عنصر نامطلوب» خواندن اين دو ديپلمات آنها را متهم کرد که دست به اقداماتي زدهاند که امنيت کشور ميزبان را به خطر انداخته است. نام ديپلماتهاي اخراج شده و علت دقيق اخراج آنها مشخص نشده است. اما به گفته سخنگوي وزارت امور خارجه آلباني ،اين تصميم در پي رايزني با کشورهاي ديگر از جمله اسرائيل اتخاذ شده است.
I
PA
مايک پمپئو ،وزير امور خارجه آمريکا در پيامي در توييتر از دولت آلباني به خاطر «اخراج دو مامور ايراني» تقدير کرده است .او اين ماموران را به «طراحي حمالت تروريستي در آلباني» متهم کرده است. جان بولتون ،مشاور امنيت ملي کاخ سفيد در شبکه اجتماعي توييتر يکي از اخراج شدگان را سفير ايران ناميده و از ادي راما ،نخستوزير آلباني به خاطر “تحمل نکردن حمايت ايران از تروريسم” تشکر کرده است. همزمان ،يک شبکه تلويزيوني در آلباني اخراج ديپلمات هاي ايراني را با اقدامات مشکوک آنها در زمان برگزاري مسابقه فوتبال دو سال پيش تيمهاي آلباني و اسرائيل مرتبط دانسته است. حدود 2هزار نفر از اعضاي سازمان مجاهدين خلق در آلباني مستقر هستند. در تابستان گذشته يک ديپلمات ايراني مقيم در اتريش به ظن برنامه ريزي براي حمله به يک گردهمايي مجاهدين خلق در آلمان بازداشت و تحويل بلژيک داده شد. هلند هم در ماههاي گذشته دو ديپلمات ايراني را اخراج کرده است.
شريک ايراني ـ آمريکايي مشاور سابق امنيت ملي ترامپ ،دستگير شد
5
مطابقت کيفرخواستي که عليه بيژن کيان صادر شده، وي به عنوان رئيس گروه تجاري فلين فعاليت ميکرده است. فلين و کيان در سال 2016براي استرداد فتحاهلل گولن، واعظ ناراضي ترک به آنکارا فعاليت ميکردند .ترکيه ميگويد گولن طراح کودتاي نافرجام اين کشور بوده است. دادستانهاي حوزه شرقي ويرجينيا در کيفرخواست خود گفتهاند« ،متهمان به دنبال بياعتبار و لکهدار کردن شهروند ترکيه نزد سياستمداران و افکار عمومي بودند ،تا اينکه سرانجام امکان استرداد وي را فراهم کنند». در اين کيفرخواست نامي از «شهروند ترکيه» برده نشده است ،ولي به نوشته خبرگزاري رويترز ،اشاره دادستانها ميتواند به فتحاهلل گولن باشد که در پنسيلوانيا زندگي ميکند. روزنامه «نيويورک تايمز» هم نوشته است اتهام بيژن کيان و اکيم آلپتکين دو شريک سابق مايکل فلين که در دادگاه الکساندريا حاضر شده بودند ،توطئه براي نقض قوانين فدرال البيگري است. اکيم آلپتکين همچنين متهم به دروغگويي به ماموران «اف.بي.آي» شده است. اين روزنامه مينويسد صدور کيفرخواست عليه کيان و آلپتکين پس از تحقيقات رابرت مالر ،بازرس ويژه ،درباره تزريق پولهاي خارجي از اوکراين ،ترکيه و ديگر کشورها براي خط دهي سياستگذاري در واشينگتن صورت گرفته است. بيژن کيان همواره خود را تحليلگر معرفي کرده و در زمان جرج بوش ،رئيسجمهوري اسبق آمريکا ،به عنوان عضو هيات مديره بانک صادرات و واردات آمريکا منصوب شد که سناي اياالت متحده نيز اين عضويت را تاييد کرد.
فرمانده قرارگاه ثامناالئمه در دفترش کشته شد بيژن کيان ،شريک ايراني ـ آمريکايي مايکل فلين مشاور سابق امنيت ملي دونالد ترامپ ،به اتهام البي «غيرقانوني» براي استرداد فتحاهلل گولن به ترکيه بازداشت شده است.
سردار سرتيپ قدرتاهلل منصوري فرمانده قرارگاه ثام االئمه به دليل شليک گلوله به سرش جان باخت .پس از درگذشت سردار منصوري ،روابط عمومي نيروي زميني سپاه در اطالعيهاي علت کشته شدن فرمانده قرارگاه ثامن االئمه را «سانحه» عنوان کرده است. در اطالعيه نيروي زميني سپاه آمده است« ،سردار
For Advertisement Call:
سرتيپ پاسدار قدرتاهلل منصوري ،فرمانده قرار گاه ثامن االئمه نيروي زميني سپاه ،حين بررسي و تنظيف سالح انفرادي خود از ناحيه سر دچار سانحه شد و به لقاءاهلل پيوست ».او چهار سال پيش به فرماندهي قرارگاه در شمال شرق ايران منصوب شد .آقاي منصوري پيش از اين فرماندهي تيپ 21امام رضا ،فرماندهي لشکر 5نصر و فرماندهي قرارگاه قدس را برعهده داشت. راديو فردا هم در اين باره نوشت: در حاليکه سپاه پاسداران علت مرگ قدرتاهلل منصوري ،فرمانده قرارگاه ثامناالئمه نيروي زميني را «سانحه» اعالم کرده ،دو رسانه محافظهکار از درگذشت وي پس از يک دوره طوالني «بيماري» خبر ميدهند. اين در حالي است که باشگاه خبرنگاران جوان ،ابتدا در يک خبر نوشت که اين فرمانده «پس از يک دوره بيماري دعوت حق را لبيک گفت» و بعد از آن بر اساس بيانيه نيروي زميني سپاه ،خبر خود را اصالح کرد. پايگاه خبري «صبح توس» نيز عالوه بر اينکه از درگذشت منصوري به دنبال «يک دوره بيماري» خبر داده، نوشت که وي در بيمارستاني در مشهد جان باخته است. در اين گزارشها به نوع بيماري وي اشاره نشده است.
هفت ميليون ايراني خارج از کشور هم يارانه دريافت ميکنند رئيس هيئت تفحص از سازمان هدفمندي يارانهها ميگويد بر اساس آمار ،دولت به شش تا هفت ميليون ايراني خارج از کشور نيز به طور ماهانه ،يارانه پرداخت ميکند. جبار کوچکينژاد با انتقاد از اين موضوع ،گفته اين در حالي است که بر اساس قانون ،يارانه اين افراد بايد قطع شود. به گفته وي ،در حال حاضر ،نزديک به 78ميليون نفر يارانه نقدي دريافت ميکنند ،اما بايد نزديک به 20 ميليون نفر از آنها به دليل زندگي در خارج از ايران يا تعلق به دهکهاي باالي جامعه حذف شوند که هنوز اين اتفاق نيفتاده است. اين نماينده افزود« ،با توجه به اينکه اطالعات همه ايرانيها در مراکز آمار ثبت شده است؛ بنابراين شناسايي
5
دهکهاي باال به راحتي امکان پذير است اما دولت ارادهاي براي حذف دهکهاي باال ندارد». موضوع دريافت يارانه از سوي شماري از ايرانيان خارج از کشور سالها است که از سوي نمايندههاي مجلس مورد انتقاد قرار دارد و آنها با اين استدالل که اين افراد جزو دهکهاي باالي جامعه هستند ،ميگويند نبايد به آنها يارانه پرداخت شود. سال گذشته ،محمدرضا پورابراهيمي ،رئيس وقت کميسيون اقتصادي مجلس با انتقاد از دولت حسن روحاني، گفته بود که «اين دولت ،دولت جسور و تصميمگيري در حوزه يارانهها نيست و خيلي تمايل ندارد در اين خصوص اقدامي انجام دهد». اين در حالي است که دولت در سال 93اعالم کرده بود که حذف يارانه ايرانيان خارج از کشور را آغاز کرده و شناسايي افراد متعلق به دهکهاي برخوردار را نيز چندان آسان ندانسته بود. در حاليکه دولت از ابتداي سال 94اعالم کرده بود که يارانه پنج گروه درآمدي شامل پزشکان ،مالکان خودروهاي گرانقيمت لوکس ،صاحبان صرافيها ،اعضاي هيات مديره بانکها و هيات مديره شرکتهاي خصوصي و همچنين افراد مقيم خارج از کشور حذف شده ،اما علي ربيعي ،وزير پيشين کار اعالم کرده بود که يارانه ايرانيان مقيم خارج از کشور ،به ويژه کارگران کشورهاي حاشيه خليج فارس حذف نميشود. با اين حال شماري از نمايندگان مجلس اين اظهارات را تبليغاتي و انتخاباتي قلمداد کردند و با آن به مخالفت پرداختند. دنباله در صفحة بعد
6 دنباله از صفحة قبل
دانشجوي اخراجي بهايي از شريف نابغه تاريخساز هاروارد شد
شبنم رعايايي اردکاني دومين زن در تاريخ فيزيک جهان است که جايزه مکانيک سياالت را برنده شده است. او پيشتر به دليل بهايي بودن از دانشگاه شريف اخراج شده بود. مرتضي اسماعيلپور فعال حقوق دگرانديشان در گفتوگويي با «ديدگاه نو» ميگويد« ،خانم رعايايي پيشتر در مقطع کارشناسي در دانشگاه شريف تحصيل ميکردند، اما براساس قوانين جمهوري اسالمي بهاييان حق تحصيل در ايران را ندارند و با توجه به اليحه شوراي عالي انقالب فرهنگي که در 6اسفند 1367تصويب شده است ،بهاييان حق ورود به دانشگاه را ندارند و به محض احراز هويت مذهبي بهايي دانشجويي آن فرد بايد بالفاصله از دانشگاه اخراج شود که به همين دليل خانم رعايايي از ادامه تحصيل بازماند اما اين جوان ايراني پس از مهاجرت به آمريکا و پديرش دانشگاه هاروارد توانست تا مقطع دکترا در رشته فيزيک سياالت ادامه تحصيل بدهد و حاال نيز او به عنوان دومين زن دريافت کننده جايزه مهم مکانيک سياالت شناخته ميشود».
انتخاب يک متحد آنگال مرکل به رهبري حزب دمکرات مسيحي آلمان
حزب دمکرات مسيحي آلمان گزينه مورد نظر آنگال مرکل براي رهبري اين حزب را انتخاب کرد .به اين ترتيب ميراث و سياستهاي صدراعظم با سابقه آلمان تداوم خواهد يافت و او مي تواند تا پايان سه سالي که از دوره صدراعظمياش باقي مانده در اين مقام بماند. انتخاب آنگريت کرامپ کارنباور 56 ،ساله ،که همچون خانم مرکل ميانهرو و به دور از زرق و برق است ،نشانه ترجيح اکثريت اعضاي اين حزب به تداوم سياست هاي خانم مرکل به جاي تغييرات بنيادي است. به اين ترتيب خانم کرامپ کارنباور بيشترين شانس براي کسب مقام صدراعظمي آلمان را خواهد داشت هر چند بايد مدتي صبر کند .آنگال مرکل گفته قصد دارد تا سال در اين مقام باقي بماند و اکنون با انتخاب يکي از متحدانش به رهبري حزب دمکرات مسيحي اين محتمل تر خواهد بود. نامزد ديگر فردريک مرز ،يک مدير اقتصادي با سابقه و 63ساله نماينده جناحي تلقي ميشود که خواستار بازگرداندن حزب به ريشههاي محافظه کار آن پس از 18 سال رهبري خانم مرکل است که طي آن حزب دمکرات مسيحي را به جناح ميانه سياست آلمان هدايت کرده است. خانم مرکل و فردريک مرز اختالف نظرهاي شديدي
6 دارند و در صورت انتخاب او به مقام رهبري حزب بعيد بود صدراعظمي خانم مرکل چندان طول بکشد. به گزارش «واشينگتن پست» ،خانم کرامپ کارنباور هم از نظر ديدگاه و هم از نظر شيوه کار با خانم مرکل شباهت فراواني دارد .در بهار سال گذشته او با حمايت خانم مرکل به عنوان دبيرکل که دومين مقام ارشد حزب است انتخاب شد و مشخص بود که اين اقدام با هدف آماده کردن او براي رهبري حزب صورت گرفته است. قبل از آن خانم کرامپ کارنباور رييس دولت ايالت کوچک زارلند در غرب آلمان بود و به خاطر گرايش به توافقهاي فراحزبي محبوبيت فراواني داشت. تا چندي پيش تصور ميشد که خانم مرکل براي يک دوره ديگردر مقام رهبري حزب دمکرات مسيحي باقي خواهد ماند .اما پس از چند نتيجه ضعيف اين حزب در انتخابات ايالتي او در ماه اکتبر اعالم کرد از اين مقام کناره گيري ميکند. پس از پايان راي گيري خانم مرکل براي آخرين بار به عنوان رهبر حزب سخنراني کرد و حاضران در جلسه حدود ده دقيقه در پايان سخنراني او را تشويق کردند. با وجود آنکه خانم مرکل هيچگاه به طور علني از هيچيک از نامزدها حمايت نکرد ولي کامال مشخص بود که خانم کرامپ کارنباور را ترجيح ميدهد. او در سخنراني خود در کنفرانس حزب ،به طور تلويحي به اين موضوع اشاره کرد .او پيروزي حزب دمکرات مسيحي در انتخابات ايالت زارلند را که تحت رهبري خانم کرامپ کارنباور صورت گرفت ستود و تاکيد کرد که اين حزب نميتواند به آنچه که در قرن بيستم بوده بازگردد. او گفت« ،حزب ما به نسبت سالهاي پيش از 2000 تغيير کرده و اين اتفاق خوبي است».
برکناري وزير خارجه عربستان سعودي و اعالم تغييرات ديگر عادل الجبير ،وزير خارجه عربستان سعودي از سوي پادشاه اين کشور برکنار شد و «ابراهيم العساف» به جاي او منصوب شد. آقايي جبير از سال 2015تا کنون وزير خارجه عربستان سعودي بود .العساف پيش از اين وزير دارايي عربستان بود. در موج بازداشت شاهزادهها و مقامهاي عاليرتبه سعودي توسط کميته تازه تاسيس شده مبارزه با فساد در عربستان ،ابراهيم العساف نيز مدتي در بازداشت به سر برد .بازداشتهاي آن زمان توسط محمد بن سلمان ،وليعهد پرنفوذ سعودي رهبري شده بود. محمد بن سلمان نوامبر سال 2017شاهزادهها و برخي مقامهاي عاليرتبه سعودي را در هتل مجلل و پنجستاره «ريتز کارلتون» در رياض زنداني کرده بود .البته العساف ژانويه 2018آزاد شد و به سر کار خود بازگشت. در حکم ملک سلمان بن عبدالعزيز ،پادشاه عربستان همچنين از سرگيري فعاليت شوراي امور سياسي و امنيتي به رياست شاهزاده محمد بن سلمان وليعهد سعودي صادر شده است. در ميان ديگر تغييرات کابينه از سوي پادشاه عربستان، ترکي الشبانه به عنوان وزير اطالعرساني اين کشور منصوب شده است .عادل الجبير پس از اين به عنوان وزير مشاور دولت در امور خارجه فعاليت خواهد کرد .همچنين محمد بن نواف بن عبدالعزيز آل سعود ،سفير رياض در لندن نيز از سمت خود برکنار شده است .پادشاه عربستان عبداهلل بن بندر بن عبدالعزيز را بهعنوان وزير گارد ملي منصوب کرد. ساختار سياسي در عربستان به شکلي است که کابينه زير نظر پادشاه فعاليت ميکند .بعد از تغييرات ساختاري سال 2015در اين کشور ،کابينه عربستان سعودي با 23 وزير فعاليت ميکند.
بيش از 2200پناهجو در سال 2018غرق شدند به گفته کميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان ،در سال 2018بيش از 2200پناهجو در تالش براي رسيدن به خاک اروپا ،بهويژه اسپانيا ،در درياي مديترانه غرق شدهاند .اين شمار نسبت به يک سال پيش از آن کاهش نشان ميدهد. به گفته کميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان (آنکر) ،شمار کساني که در سال 2018در تالش براي رسيدن به خاک اروپا کشته يا مفقود شدهاند بالغ بر 2262نفر ميشود .اين تعداد يک سال پيش از آن برابر با 3139نفر بود.
January 2019
شمار کل کساني که از طريق مديترانه خود را به اروپا رساندند از 172هزار و 301نفر در سال 2017به 113 هزار و 482نفر در سال گذشته کاهش يافته است .در سال 2015اين رقم از اين هم بيشتر بود و به بيش از يک ميليون نفر ميرسيد. مقامات «آنکر» ميگويند که مقصد اصلي پناهجويان نيز تغيير کرده و اغلب آنها خود را از درياي مديترانه به اسپانيا رساندهاند .در حالي که در سالهاي پيش ،مقصد اصلي آنها بيشتر ايتاليا و يونان بود. سخنگوي «آنکر» ميگويد ،گارد ساحلي اسپانيا تنها در دو روز نخست سال 2019جان بيش از 320مهاجر را در درياي مديترانه نجات داده است .در اولين روز سال جديد ميالدي 111نفر و در دومين روز نيز 214نفر ديگر نجات يافتهاند. در آخرين روز سال 2018نيز جان 180پناهجو در سواحل مالت نجات داده شد که 152نفر از آنها سوار بر يک قايق چوبي سانحه ديده بودند .در يک مورد ديگر نيز جان 28نفر از سرنشينان يک قايق نجات داده شده است.
ترامپ :آماده براي تعطيل طوالني دستگاه دولتي آمريکا رئيسجمهوري آمريکا و نمايندگان دموکرات تا کنون چند بار ديدار کردهاند تا در باره بودجه و ديوار مرزي با مکزيک چانهزني کنند .به نقل از دموکراتهاي حاضر در جلسه ،دونالد ترامپ گفته که آماده است تا دولت را براي مدت خيلي طوالني ـ ماهها و شايد سالها ـ به حالت تعطيل نگه دارد و حتي انتخابات را تعليق کند .ترامپ تاييد کرد که
اين حرف را زده و افزود« :فکر نميکنم که اين کار را بکنم، اما آماده هستم». بخشهايي از دولت فدرال اياالت متحده که بودجه آنها هنوز تاييد نشده ،از 22دسامبر و به دليل اختالف کنگره و دولت بر سر اليحه بودجه که شامل احداث ديوار در مرز امريکا و مکزيک ميشود ،تعطيل شده است. ترامپ 5.6ميليارد دالر براي ساختن ديوار مرزي با مکزيک ميخواهد .کنگره اما تا کنون در برابر اين درخواست مقاومت کرده است .دموکراتها با سقف 1.3ميليارد دالر براي تأمين امنيت عمومي مرزي موافقت کردهاند اما با ساخت ديوار مخالف هستند.
به گزارش شبکه خبري «سيانان» ،هر دو سمت اختالف ،دونالد ترامپ و دموکراتهاي کنگره بر موضع خود پافشاري ميکنند .دموکراتها مصمم هستند که اجازه تامين بودجه ديوار مرزي با مکزيک را ندهند .اما ترامپ گفته که «تا اين مشکل حل نشود( ،دولت را) بازگشايي نميکنيم» و ديوار مرزي «مسئلهي امنيت ملي» و مربوط به «مشکل تروريستها» است. رئيسجمهوري اياالت متحده اعالم کرد که با وجود اختالفها بحثهاي بيشتري رخ خواهد داد «تا تکليف مرز را روشن کنند ».او اظهار اميدواري کرد که دولت در پي يک توافق از حالت نيمهتعطيل خارج شود. تعطيلي دولت آمريکا ،شامل برخي وزارتخانهها و همچنين نهادهاي دولتي شده و به خاطر آن 420هزار کارمند دولت که شغل ضروري دارند بدون دريافت دستمزد کار ميکنند 380 .هزار نفر هم مادامي که تعطيلي دولت پابرجاست نه به سر کار خواهند آمد و نه دستمزد دريافت خواهند کرد.
7
For Advertisement Call:
7
PA
I
8
8
روﯾﺪاد در آمد 22ميليون دالري يک کودک هفت سال ه از يوتيوب
رايان ،پسربچه هفت سالهاي که در کانال يوتيوب ب بازيهاي مختلف و کاالهاي خود به شرح و بررسي اسبا مرتبط با کودکان ميپردازد ،با کسب 22ميليون دالر به پردرآمدترين چهرهاي تبديل شده که از يوتيوب پول درآورده است. درآمد او از اين طريق ظرف يکسال دو برابر شده است. دريافتي رايان هفت ساله خالص است و مشمول ماليات يا هزينههاي جانبي نميشود. اين پسربجه درباره علت موفقيت خود گفته است، «چون من بامزهام و مردم را سرگرم ميکنم». کانال يوتيوب رايان توسط والدينش حدود چهار سال پيش در مارچ سال 2015ميالدي راهاندازي شد و هم اکنون بيش از 17ميليون نفر از سراسر جهان در آن عضو هستند. ويديوهاي اين کانال در مجموع ميلياردها بار ديده شدهاند. مجله «فوربز» گزارش داده است يک ميليون دالر از مجموع درآمد 22ميليون دالري رايان از راه تبليغات قبل از نمايش ويديوها در يوتيوب به دست آمده و مابقي مربوط به تبليغاتي است که با حمايت مالي بعضي شرکتها انجام شده است. اسباب بازيهايي که در اين کانال به نمايش در ميآيند به سرعت به فروش ميرسند. در ماه آگست 2018فروشگاه زنجيرهاي «وال مارت» آمريکا که در سراسر اين کشور شعبه دارد ،فروش ب بازي و لباسهايي را با نام «دنياي مجموعهاي از اسبا رايان» شروع کرد. در يکي از ويديوهايي که رايان در کانال يوتيوب خود قرار داده ،اين پسربچه و والدينش در فروشگاه «وال مارت» ديدهميشوند که به دنبال اسباب بازيهاي رايان ميگردند. ظرف مدت سه ماه اين ويديو را حدود 14ميليون نفر ديدهاند. از آنجايي که رايان هنوز خردسال است 15 ،درصد از درآمد او در يک حساب بانکي به سپرده گذاشته ميشود و او تا رسيدن به سن قانوني حق برداشت پول از اين حساب را ندارد .رايان البته دو خواهر دوقلو هم دارد که در بعضي ويديوها آنها هم شرکت دارند. يکي از پربازديدترين ويديوهاي اين پسر بچه هفت ساله که حدود 26ميليون بار ديده شده ،به ده آزمايش علمي که کودکان ميتوانند در خانه انجام دهند ميپردازد. جک پاول ،هنرپيشه آمريکايي و ستاره يوتيوب با 21.5 ميليون دالر در رتبه دوم پردرآمدترين افراد يوتيوب و پس از رايان قرار گرفته است.
يکصد زن قدرتمند جهان از نگاه فوربز؛ آنگال مرکل در صدر فهرست مجله آمريکايي «فوربز» فهرست يکصد زن قدرتمند جهان در سال 2018را به روال هر سال خود منتشر کرد که نام آنگال مرکل ،صدراعظم آلمان ،در صدر آن به چشم ميخورد. م ترزا مي ،صدراعظم بريتانيا، در اين فهرست نا
کريستين الگارد ،رئيس فرانسوي صندوق بينالمللي پول، ماري بارا ،مديرعامل شرکت خودروسازي آمريکايي جنرال موتورز ،و ابيگل جانسون ،مديرعامل شرکت آمريکايي سرمايهگذاري فيدليتي در رتبههاي دو تا پنج آن ديده ميشود. در رتبههاي شش تا ده نيز اين نامها به ترتيب قرار دارد :مليندا گيتس ،بنيانگذار بنياد بيل و مليندا گيتس؛ سوزان وويچيتسکي ،مديرعامل يوتيوب ،آنا پاتريشيا بوتين ،بانکدار اسپانيايي؛ مريلين هيوسن ،مديرعامل شرکت آمريکايي هوا فضا و تجهيزات نظامي الکهيد مارتين و جيني رومتي، مديرعامل شرکت آيبيام. آنگال مرکل براي هشتمين سال پياپي است که به عنوان قدرتمندترين زن جهان از نگاه مجله «فوربز» انتخاب ميشود. خانم مرکل اگرچه به تازگي از رهبري حزب اتحاديه دمکرات مسيحي آلمان کنارهگيري و اعالم کرد که قصد کانديداتوري دوباره در انتخابات سال 2021را ندارد اما به نوشته «فوربز» ،رهبري او در مهمترين قدرت اقتصادي اروپا ،وي را عمال به عاليترين رهبر زن جهان آزاد تبديل کرده است. آنگال مرکل از سال 2005صدراعظم آلمان بوده و در مجموع براي چهار دوره اين مقام را در اختيار گرفته که يک رکورد در آلمان محسوب ميشود. «فوربز» مينويسد ،او با قدرت و صالبتي که در رهبري اقتصادي و سياسي اروپا نشان داده ،ميتواند در آينده نيز به کم شدن شکافها در اتحاديه اروپا کمک کند تا اين اتحاديه يکپارچهتر شود. در اين فهرست ،ملکه بريتانيا رتبه بيست و سوم را به خود اختصاص داده است .بالفاصله پس از او نام ايوانکا ترامپ ،دختر رئيسجمهوري آمريکا ،به چشم ميخورد. از خاورميانه نام سه زن در اين فهرست ديده ميشود که دو تن از آنها اهل عربستان سعودي و سومي اهل امارات متحده عربي هستند. هر سه زن نيز در حوزه اقتصاد فعال هستند؛ لبني سليمان العيان از عربستان که در رده پنجاه و هشتم قرار گرفته ،رجاء عيسى القرق از امارات در رتبه هشتاد و دوم ،و رانيا نشار از عربستان در رتبه نود و ششم.
تتوي طبي؛ شيوه جديد اندازهگيري قند خون
ميليونها بيمار مبتال به ديابت در سراسر جهان بايد مرتب قند خونشان را چک کنند تا بيماري را در کنترل بگيرند .اندازهگيري قند خون براي اين بيماران بسيار مهم است تا انسولين به اندازه کافي تجويز شود و قند خون در حد مجاز باشد و از يکي از عوارض شايع درمان با انسولين يعني افت قند خون (هايپوگاليسمي) پيشگيري به عمل آيد. به گزارش سازمان جهاني بهداشت در دنيا حدود 422 ميليون نفر از جمعيت جهان ديابت دارند و شيوع جهاني ديابت در ميان بزرگساالن باالي 18سال از 4.7درصد در سال 1980به 8.5درصد در سال 2014رسيده است. تقريبا نيمي از مرگ و ميرهاي ناشي از قند خون باال قبل از سن 70سالگي رخ ميدهند و اين سازمان تخمين ميزند که ديابت هفتمين علت مرگ در دنيا باشد .رژيم سالم ،فعاليت بدني منظم ،وزن مناسب و اجتناب از دخانيات و الکل ،راههاي جلوگيري يا تاخير شروع ديابت ،به خصوص از نوع دوم آن هستند. درمان مناسب ،ميتواند ديابت را کنترل کند ،عوارض
January 2019 آن را با کمک رژيم غذايي ،فعاليت بدني ،دارو و غربالگري منظم کاهش دهد و پيشرفت بيماري را به تعويق بيندازد. از اين رو مبتاليان به ديابت بايد قند خون خود را مرتب چک کنند .براي اينکار از دستگاهي به نام گلوکومتر استفاده ميشود که بيمار با استفاده از يک سوزن نازک از نوک انگشتانش يک قطره خون گرفته و بر روي کاغذ اندازهگيري يکبار مصرف قرار ميدهد و دستگاه مزبور قند خون را اندازه ميگيرد .براي بسياري چک کردن قند با اين روش آزاردهنده است و از آن طفره ميروند. به گفته دکتر ادوارد چائو ،استاد پزشکي در دانشکده مهندسي پزشکي سن ديگو کاليفرنيا ،يک چهارم مبتاليان به ديابت قند خون خود را هرگز آزمايش نميکنند و به همين دليل انسولين کافي براي کنترل بيماريشان دريافت نميدارند و 65درصد بيماران نيز تنها يک يا دو بار در ماه قند خونشان را اندازه ميگيرند. مديريت بيماريهاي مزمن بخش مهمي از روند درمان است .در صورتي که فرد از قند خون خود آگاه نباشد نميتواند درمان مناسبي دريافت کند .از آنجايي که اندازهگيري قند خون با دستگاه گلوکومتر چندان خوشايند نيست ،محققان بسياري در پي يافتن راهي سادهتر هستند. دو نوع اصلي ديابت وجود دارد :ديابت نوع يک و نوع دو .هر دو نوع بيماريهاي مزمني هستند که بر قند خون يا گلوکز اثر ميگذارند .گلوکز مسوول سوخت و نيروي محرکه سلولهاي بدن است. ديابت نوع يک که پيشتر به آن ديابت وابسته به انسولين گفته ميشد يک بيماري خودايمني است که در آن سلولهاي بتاي پانکراس که وظيفه اصلي آنها ترشح انسولين است ،تخريب ميشوند .انسولين يکي از هورمونهاي مهم است که وظيفه آن تنظيم متابوليسم بدن از جمله تنظيم و کاهش قند خون است. ديابت نوع دو يک بيماري متابوليک و مزمن است که در گذشته آن را ديابت شيرين غيروابسته به انسولين ميناميدند .سلولهاي بدن مبتاليان به ديابت نوع دو به انسولين پاسخ نميدهند و در نتيجه قند خون باال ميرود. ديابت نوع دو ميتواند خطر ابتال به بيماريهاي قلبي ـ عروقي را تا چهار برابر افزايش دهد. بيش از 90درصد مبتاليان ديابت نوع دو دارند و اگر بيماريشان درست درمان نشود ميتواند عوارضي مثل نابينايي ،نارسايي کليه ،سکته قلبي و مغزي و قطع عضو داشته باشد .ساالنه قريب به دو ميليون نفر به طور مستقيم به دليل ابتال به ديابت جان ميبازند .تعداد کساني که جان خود را غيرمستقيم ـ در اثر بيماريهاي ديگري که با ديابت مرتبط است از دست ميدهند ـ بيشتر است. دکتر ادوارد چائو و تيم وي اکنون يک طرح تحقيقاتي با عنوان «تتوي ناظر قند خون» به بوته آزمايش گذاشتهاند. تتوي اندازهگير قند خون ،يک روش غيرتهاجمي است که مانند يک برچسب روي پوست چسبانده ميشود و از راه عرق ،قند خون را اندازه ميگيرد. پاتريک مرسير ،استاد گروه مهندسي برق و کامپيوتر در دانشگاه سن ديگو که در اين پروژه همکاري دارد اين ابداع را به تتوهاي موقتي تشبيه کرده که بچهها روي پوستشان ميچسبانند و با شستن به راحتي پاک ميشود .اين تتو در واقع يک برچسب با دو الکترود است که اندکي الکتريسيته توليد ميکند و اين باعث ميشود مولکولهاي گلوکز که زير پوست قرار دارند ،به سطح پوست آمده و به اين ترتيب قند خون اندازه گرفته ميشود. اين وسيله کامال بيخطر و راحت است و بيمار آن را روي پوست خود حس نميکند. در حال حاضر اين تتو بايد پس از هر بار مصرف با يک برچسب جديد تعويض شود اما محققان در تالشند نوع جديدي را توليد کنند که بتوان آن را يک روز کامل روي پوست بيمار قرار داد. در صورتي که اين محصول از مراحل آزمايشي با پيروزي بگذرد و به توليد انبوه برسد ،هر برچسب حدود يک دالر قيمت خواهد داشت. اين برچسبها براي افرادي که به ديابت مبتال نيستند نيز اين امکان را فراهم ميکند که قند خون خود را مرتب اندازه بگيرند.
ماشين سال ژاپن ژاپني نيست پس از رقابتي نزديک با تويوتا کروال ،ولوو XC40به عنوان بهترين ماشين سال ژاپن معرفي شد. بهترين ماشين سال در بازار ژاپن توسط شصت داور انتخاب ميشود که از بين روزنامهنگاران و مديران صنعت خودرو برگزيده شدهاند.
امسال تا ميانه شمارش آرا ،تويوتا از رقيب سوئدي پيش بود اما در پايان ولوو با 363امتياز اول شد و تويوتا با 49امتياز کمتر رتبه دوم را کسب کرد. بعد از اين دو ،فولکسواگن پولو ،تويوتا کراون و ميتسوبيشي اکليپس رتبههاي سوم تا پنجم را به دست آوردند. در نزديک به چهل سال که اين رقابت در جريان است تنها سه خوردوي غير ژاپني به عنوان نخست دست يافتهاند .ولوو پارسال توانست با مدل XC60اول شود و فولکسواگن هم در سال 2014به عنوان بهترين ماشين سال انتخاب شد. XC40سال گذشته در رقابتي ،که با شيوهاي مشابه برگزار ميشود ،به عنوان بهترين ماشين سال اروپا هم انتخاب شد. در عين حال ،پينينفارينا ماشين جديدش را بهار آينده در نمايشگاه خودروي ژنو رونمايي خواهد کرد .اين ماشين به ياد بنيانگذار اين استوديوي طراحي قديمي ايتاليايي ،باتيستا ناميده شده است .گفته ميشود باتيستا با 1900اسب بخار قدرت ،قويترين ماشيني خواهد بود که تا کنون در ايتاليا ساخته شده است. پينين فارينا ميگويد شتاب صفر تا 100کيلومتر در ساعت اين ماشين کمي بيشتر از دو ثانيه است و حداکثر سرعتش از 400کيلومتر در ساعت بيشتر است و با هر بار چارج تا بيش از 480کيلومتر حرکت ميکند. پينينفارينا در سال 1930در شهر تورين کار خود را آغاز کرد .اين استوديو در نزديک به نود سال فعاليت خود، مدلهاي به ياد ماندني زيادي را براي خودروسازان ديگر از جمله فراري ،مازراتي و فيات طراحي کرده است اما آرزوي هميشگي موسس اين شرکت ساخت خودرويي با نام پينين فارينا بود. پينين فارينا پس از چند سال دست و پنجه نرم کردن با مشکالت مالي ،سه سال پيش توسط گروه خودروسازي «ماهيندرا و ماهيندرا» خريداري شد و اکنون تحت مالکيت اين شرکت هندي فعاليت ميکند. تنها 150دستگاه از باتيستا ساخته خواهد شد و قيمت هر ماشين بين دو تا دو ميليون و 500هزار دالر پيشبيني شده است .اولين ماشينها از اواخر سال 2020به مشتريان تحويل داده خواهد شد. شرکت اتومبيل سازي اينفينيتي نيز همزمان با جشن تولد سي سالگي اين شرکت ،در نمايشگاه ديترويت اولين مدل الکتريکي خود را رونمايي خواهد کرد. اينفينيتي که زيرمجموعه کارخانه ژاپني نيسان است، اعالم کرده از سال 2021به بعد همه مدلهايش يا کامال الکتريکي يا هيبريد ـ الکتريکي خواهد بود و اميدوار است تا سال 2025بيش از نيمي از ماشينهايي که در سراسر جهان ميفروشد الکتريکي باشد. سرآغاز اين انقالب الکتريکي يک مدل شاسيبلند کوچک خواهد بود که اين خودروساز لوکس با آن چهره جديد مدلهايش را هم نمايش ميدهد. اينفينيتي در مسير الکتريکي شدن از رقبايش عقب افتاده است و تا کنون تنها با نمايش کانسپتهايي که با توليد فاصله زيادي داشتند ،تالش ميکرد خود را در رقابت نگه دارد. در همين زمينه ،يکي از مديران ارشد پورشه ميگويد اين شرکت توليد سال اول از اولين مدل الکتريکي خود را به طور کامل پيشفروش کرده است.
پورشه هنوز مدل جديد خود را که نامش تايکان است، رونمايي نکرده و قرار است آن را اواسط سال 2019به بازار عرضه کند. با اينکه کارخانه آلماني اعالم کرده بود ظرفيت توليد را افزايش داده است ،اما به نظر ميرسد خريداران تازه بايد بيش از يک سال براي دريافت ماشين خود صبر کنند. تخمينهاي اوليه نشان ميدهد که پورشه قصد داشت سال اول بيست هزار دستگاه تايکان توليد کند و حاال امکان دارد اين تعداد به سي هزار دستگاه افزايش يابد. خريداران با پرداخت مبلغي معادل دو هزار و 250دالر ميتوانند ماشين جديد خود را سفارش دهند .قيمت نهايي
I
PA
ماشين هنوز اعالم نشده اما پيشبيني ميشود قيمت پايه آن بين 70تا 90هزار دالر باشد. گروه خودروسازي هيونداي هم اعالم کرده براي طراحي و ساخت قواي محرکه هيدروژني هفت ميليارد دالر سرمايهگذاري خواهد کرد .اين شرکت به دنبال ساخت موتورهاي هيدروژني است که بتوان عالوه بر ماشين از آن در هواپيماها و کشتيها هم استفاده کرد. هيوندايي که در عرضه ماشينهاي الکتريکي از رقبايش عقب افتاده بود ،ميخواهد زودتر از ديگران موتورهاي هيدروژني را به توليد انبوه برساند. اگرچه هنوز درباره استقبال از ماشينهاي هيدروژني در بازار ترديدهايي وجود دارد ،اما هيونداي در کنار تويوتا از طرفداران اين قواي محرکه است. مزيت اصلي اين قواي محرکه نسبت به ماشينهاي الکتريکي مسافت بسيار بيشتري است که ميتوان با آنها پيمود .با اينکه اين قواي محرکه هيچ آلودگي توليد نميکند، اما منتقدان ميگويند روند استخراج هيدوژن از آب به محيط زيست لطمه ميزند.
9 او مديرعامل شرکت خودروهاي برقي تسال نيز هست و آزمايش در تونل جديد با يکي از خودروهاي تسال انجام شد. در اين آزمايش ،خودروي تسال با آسانسور به زير زمين منتقل شد و سپس در يک تونل کمعرض و يکطرفه راند و در طرف ديگر با آسانسوري ديگر به روي زمين بازگردانده شد .در چرخهاي اين خودرو ابزار مخصوصي تعبيه شده که «غلتيدن» خودرو در تونل را آسان ميکند و اين ابزار پس از خروج از تونل قابل جمع شدن هستند. اين خودرو در اين آزمايش به سرعتي بيشتر از 50 کيلومتر در ساعت نرسيد ،اما آقاي ماسک ميگويد که قرار است به مرور با بهبود کفسازي تونل و فناوري آن ،خودروها در اين تونل و تونلهاي مشابه به سرعت 240کيلومتر در ساعت دست پيدا کنند.
رنگ سال :2019مرجاني زنده
For Advertisement Call:
ماندن دويدن ،گوش دادن به موزيک يا تمرکز و مديتيشن در اين مورد بسيار مفيد هستند.
داروهاي مسکن
تا متوجهشديد که عالئم سرماخوردگي آشکار ميشود، فورا به داروخانه مراجعه کنيد تا داروهاي تسکين دهنده بدون نسخه را دريافت کنيد .داروهايي چون استامينوفن يا ايبوپروفن ميتوانند موثر باشد .براي پاک کردن سينوسها و کاهش عالئمي همچون آبريزش بيني و چشم به دنبال آنتي هيستامين باشيد که سبب ميشود رگهاي متورم منقبض شوند و به اين ترتيب راحتتر ميتوانيد نفس بکشيد.
غرغره آب نمک
در صورتي که در گلويتان احساس خارش ميکنيد، مستقيم به سمت آشپزخانه برويد و نمک را از کابين برداريد. نصف قاشق چاي خوري نمک را به يک ليوان آب گرم اضافه کنيد و روزانه دوبار دهانتان را غره غره کنيد .نمک آب اضافي را از بافت گلو خارج ميکند ،التهاب را کاهش ميدهد و مخاط را تميز کرده و تمامي تحريکات گلو را رفع ميکند. برخي از شواهد نشان ميدهد که غرغره کردن آب نمک به تنهايي ممکن است به پيشگيري از عفونتهاي مجاري تنفسي کمک چشمگيري کند.
مصرف زينک (روي)
موسسه رنگ پانتون رنگ سال 2019ميالدي را ي از فام مرجاني است مرجاني زنده انتخاب کرده که ترکيب با زير رنگ طاليي .رنگي شفاف و گرم ،مخلوطي از نارنجي و صورتي که به گفته لياتريس ايزمن ،مدير اجراي شرکت ي از نياز ذاتي مان به خوشبيني و پانتون ،قرار است نشان اميد باشد. مدت طوالني است که رژ لب و لوازم آرايش مرجاني مد شده است ،اما اين رنگ روي سکوهاي مد در کلکسيونهاي فصل پائيز و زمستان سال 2018بيشتر از قبل ديده شد. البته مزونهايي مانند «پرادا» يا «مارجيال» پيشبيني کرده بودند که اين رنگ مد روز ميشود و از اين رنگ در طرحهايشان استفاده کرده بودند. البته فراموش نکنيم که به جز طراحان مد ،شرکت اپل هم از رنگ مرجاني زنده در جديد ترين تلفن همراهش، آيفون اکس.آر .استفاده کرده است. در جريان ساخت مستندي درباره آلودگي صنعت مد بر محيط زيست ،دريافته شد که رنگهاي تند و شفاف مثل همين مرجاني زنده ،چون به صورت مصنوعي و صنعتي توليد ميشود ،وقتي در پوشاک و اشيا مورد استفاده قرار ميگيرد، به شکل گستردهاي آبها را با مواد شيميايي آلوده ميکند و آسيب بزرگي به محيط زيست و جانداران دريايي ميرساند. آلودگي درياها ،گرمايش زمين و فعاليتهاي ديگر انساني بالي جان مرجانهاست .مرجانها پس از مرگ رنگشان ميپرد و کامال سفيد ميشوند .براي همين است که شرکت پانتون در انتخاب اسم رنگ امسال روي زنده بودن مرجان تاکيد کرده است.
افتتاح اولين تونل جابهجايي سريع خودروهاي برقي
ايالن ماسک ،کارآفرين ميلياردر ،در لسآنجلس نخستين تونل زيرزميني را که براي جابجايي سريع خودروهاي خودران ساخته شدهاست ،افتتاح کرد. ايالن ماسک که اصليت او از آفريقاي جنوبي است مديرعامل چندين شرکت فناوري است و يکي از شرکتهاي او به نام «کمپاني بورينگ» اين تونل را احداث کردهاست.
تصميم ايالن ماسک اين است که در آينده شبکهاي از اين تونلها در شهرهاي بزرگ آمريکا ايجاد کند تا خودروهاي خودران برقي ،بدون ترافيک و خطر تصادف ،با سرعت باال از يک نقطه به يک نقطه ديگر منتقل شوند. او حتي ايده ساخت هايپرلوپ را مطرح کرده که در آن ،خودروهاي بزرگ مينيبوس مانند در يک کپسول ويژه قرار ميگيرند و با اصطکاک کم هوا در داالنهاي خأل حرکت کرده و با سرعتهايي خيرهکننده (حدود 1200کيلومتر در ساعت) مسافتهاي طوالني بينشهري را در مدتزماني کوتاه طي خواهند کرد. به گفته ايالن ماسک ايده ساخت تونل خودرو در يکي از روزهايي که او در ترافيک سنگين لسآنجلس بين خانه و محل کار خود گرفتار مانده بود در ذهن او شکل گرفت. تونلي که او رونمايي کرد حدود يک مايل طول دارد و نمايش آزمايشي او براي خبرنگاران حدود 30دقيقه طول کشيد .ساخت اين تونل 10ميليون دالر هزينه داشته و ايالن ماسک تأکيد دارد که اينگونه تونلسازي و شبکههاي تونلي مورد نظر او به مراتب ارزانتر از ساخت مترو براي شهرها است.
درمان خانگي سرماخوردگي عالئم سرما خوردگي را در خود مشاهده ميکنيد؟ پس بهتر است از روشهاي پزشکان يا پرستاران براي مقابله با سرما خوردگي در مراحل اوليه استفاده کنيد.
مقابله با استرس
افکار ذهني هر فرد بر سالمت بدن تاثير ميگذارد، بنابراين ديگر جاي تعجبي ندارد که استرس بر سيستم ايمني بدن اثر بگذارد و مقابله بدن را در مقاومت و مبارزه با ويروس سرماخوردگي دشوارکند .در مطالعه اخير از دانشگاه اوهايو ،پژوهشگران دريافتند که در طول دوره امتحانات دانشجويان ،توليد سلولهاي که به مقابله با عفونتهاي ويروسي و مهاجم ميپرداختند کاهش مييابد و سلولهاي مبارزه کننده با عفونت تنها به شکل ضعيفي عمل ميکنند. عالوه بر اين هنگامي که تحت فشار قرار داريد ،به احتمال زياد براي مقابله با بيماريهاي ويروسي مانند سرما خوردگي ،رفتارهاي ناسالمي مانند نوشيدن بيش از اندازه قهوه يا خوردن مواد غذايي ناسالم که سيستم ايمني را بيشتر تضعيف ميکنند در پيش ميگيريد .هنگامي که احساس ميکنيد در حال سرما خوردن هستيد ،سيستم ايمني تالش ميکند با آن مقابله کند ،اما استرس اين روند را کند ميکند يا به طريقي مانع اين امر ميشود .کارهايي
9
با مصرف روي احساس خواهيد کرد در عالئم سرما خوردگي يک تفاوت بزرگ ايجاد کردهايد .بنا به ادعاي موسسه ملي بهداشت ،تجزيه و تحليل آزمايش خون در سال 2015نشان ميدهد که روي خوراکي (به صورت قرص يا شربت) به هنگامي که 24ساعت پس از آشکار شدن عالئم مصرف شود ،به کوتاه شدن دوره سرما خوردگي کمک ميکند .در حقيقت شواهدي وجود دارد که مصرف آن ميتواند شدت سرما خوردگي را کاهش دهد .با وجود اين ممکن است مصرف روي عوارض جانبي احتمالي نظير حالت تهوع و ساير بيماري گوارشي را نيز به همراه داشته باشد.
مصرف غذاهاي سالم
پيروي از رژيم غذايي سالم به سوخت و ساز مناسب بدن کمک ميکند و عملکرد بدن را نيز بهبود ميبخشد. براي رعايت رژيم غذايي سالم ،در ابتدا اطمينان حاصل کنيد که غذاهاي پروتئينه نظير لوبيا ،ماهي و گوشت مرغ
بدون چربي به اضافه مقدار مناسبي از سبزيجات و ميوهها را مصرف کنيد که همگي شامل آنتي اکسيدانهاي مقابله کننده با راديکالهاي آزاد ميباشند ،غالت را نيز فراموش نکنيد و به ويژه از برنج قهوهاي غافل نشويد.
نگهداري بدن در حالت هيدراته
مصرف زياد آب و آبميوه روند درمان سرما خوردگي را تسريع ميکند ،آب رساني کافي بدن به رقيق شدن مخاط و رفع انسداد بيني هم مدد ميرساند .هيدراته کردن بدن همچنين به باز کردن گلو کمک ميکند بنابراين احساس درد را کاهش خواهد داد. آبرساني به بدن بهترين شيوه درمان است ،اما مصرف آب پرتقال و ليموي تازه که سرشار از ويتامين هستند نيز ممکن است در بهبودي شما تاثير به سزايي داشته باشد. برخي از پزشکان چاي گرم را با زنجبيل و ليمو ترکيب ميکنند و مينوشند.
مصرف پروبيوتيکها
مصرف پروبيوتيک که در واقع نوعي از «باکتريهاي خوب» محسوب ميشوند ،همانند ميکرو ارگانيسمهايي هستند که به طور طبيعي در روده انسان موجود است. هنگامي که در مراحل اوليه عالئمي همچون آبريزش بيني را مشاهده ميکنيد ،با مصرف پروبيوتيکها ميتوانيد طول دوره و شدت سرما خوردگي را کاهش دهيد .پروبيوتيکها را ميتوانيد از مواد غذايي نظير ماست و کيمچي دريافت کنيد .البته بهتر است بدانيد اين مواد غذايي به صورت مکمل غذايي نيز در دسترس هستند.
مصرف ويتامين D
سرما خوردگي بيشتر در ماههاي سرد زمستان اتفاق ميافتد ،درست زماني که افراد کمتر در معرض آفتاب قرار ميگيرند و پزشکان معتقدند که اين موضوع نميتواند تصادفي باشد .يک پژوهش ژاپني در «مجله آمريکايي تغذيه» نشان داد که مکمل غذايي ويتامين ،Dيک ماده غذايي سودمند براي مقابله با تنگي نفس و ساير بيماريهاي تنفسي است .در آزمايش باليني ،مقايسه ويتامين Dبا دو داروي ضد ويروسي نشان داد ،مصرف ويتامين Dميتواند باعث کاهش 50درصدي خطر ابتال به آنفوالنزا در افرادي شود که در معرض ويروس سرما خوردگي قرار دارند.
January 2019
10
10
11
For Advertisement Call:
11
PA
I
January 2019
12
12
13
For Advertisement Call:
13
PA
I
14
14
فرونشست تهران :چرا اتفاق افتاد و راهحل آن چيست؟ راديو زمانه بر اساس يافتههاي گروهي از پژوهشگران که چندي پيش در مجله «نيچر» منتشر شد ،زمين زير پاي پايتخت ايران به دليل پديده رو به تشديد فرونشست تکان ميخورد و ممکن است در نهايت منجر به نابودي برخي از محلههاي آن شود. اما تهران تنها جايي در ايران نيست که با پديده فرونشست به دليل استفاده بيرويه از آبهاي زيرزميني و تغييرات اقليمي روياروست .تا آغاز سال 1393 بيش از يک ميليون هکتار از عرصهها و اراضي طبيعي ايران به دليل برداشت بيرويه آب از سفرههاي زيرزميني و خالي شدن آبخوانها دچار فرونشست شده بودند. فرونشست زمين در استان فارس به هشدارها درباره احتمال تخريب تخت جمشيد دامن زده بود .خشکي زايندهرود نيز به فرونشست در اصفهان انجاميده است .عمق چاهها در سرتاسر ايران براي رسيدن به آب هم چندين برابر شده است. اما فرونشست تهران پايتخت را با خطراتي بسيار جدي مواجه کرده است. همين حاال فرونشست زمين در تهران فرودگاه مهرآباد را درنورديده ،به خيابان انقالب رسيده و بناي تاريخي شاه عبدالعظيم را کج کرده است .تصاوير ماهوارهاي بين سالهاي 2003و 2017نشان ميدهند که حدود 10درصد مرکز تهران و همچنين شمار زيادي از روستاهاي همسايه واقع در شمال غربي آن دچار پديده فرونشست زمين هستند .در برخي مناطق ،ميزان فرونشست زمين حدود 25 سانتيمتر در سال بوده در حاليکه زمين در منطقه فرودگاه بينالمللي تهران هر سال 5سانتيمتر فرو مينشيند. اين آمار تهران را رکورددار فرونشست شهرهاي بزرگ جهان کرده ،هرچند در ايران در مناطقي فرونشست بيشتري گهگاه گزارش شده است .علي بيت اللهي ،مدير بخش زلزله و رانش زمين مرکز تحقيقات وزارت مسکن و شهرسازي تيرماه سال جاري اعالم کرده بود که فرونشست زمين تهران حتي به سالي 36 سانتيمتر هم رسيده است. طبق اعالم سازمان حفاظت محيط زيست ايران ،زمينهاي جنوب تهران 90 برابر بيش از حد استانداردهاي اروپايي دچار فرونشست شدهاند. مدير کل دفتر آموزش و مشارکت مردمي اين سازمان در همايشي که با عنوان «حفاظت محيط زيست و بررسي مشکالت حيات وحش» در دانشگاه محيط زيست در کرج برگزار شد ،گفته است« ،در اتحاديه اروپا براي نشست ساالنه چهار ميليمتر خاک کميته بحران تشکيل مي دهند ،اما در جنوب تهران در دشت معين آباد ورامين ساالنه 36سانتيمتر پديده فرونشست زمين رخ مي دهد ،اما آب هم از آب تکان نميخورد». به گزارش خبرگزاري مهر ،محمد درويش در اين همايش با تاکيد بر اينکه در هيچ کجاي ايران به اندازه تهران پديده نشست زمين محسوس نيست اضافه کرده است« ،در اين مورد صداي کسي درنيامده و کمپيني هم تشکيل نشده است. امروز مرگ تهران جلوي چشم ماست و موضوع فراتر از حد بحران رفته است». براساس گزارشهاي رسمي ،ساالنه دو متر از سطح آبهاي زيرزميني در 60 دشت اصلي در مرکز ايران افت ميکند و عوارض اين بحران به صورت خشک
January 2019
شدن منابع آبي ظاهر ميشود. مديرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمي سازمان حفاظت محيط زيست با انتقاد از مطرح نشدن وضعيت بحراني فرونشستن زمين در ايران گفت « ،چرا ما بايد آنچه را که مردم عادي و غيرکارشناس نيز مي بينند ،ببينيم؛ اما رسالتمان را انجام ندهيم و هشدار ندهيم». هشدار اخير اين مقام سازمان حفاظت محيط زيست در مورد فرونشستن زمينهاي جنوب تهران در حالي است که پيشتر نيز رييس سازمان جنگلها ،مراتع و آبخيزداري کشور از فرونشست بيش از يک ميليون هکتار ازعرصهها و اراضي طبيعي ايران به دليل برداشت بيرويه آب از سفرههاي زيرزميني و خالي شدن آبخوانها ،خبر داده بود. به گفته خداکرم جاللي ،اين وضعيت نتيجه مديريت غلط منابع آبي و حفر چاههاي مجاز و غيرمجاز است. به گفته کارشناسان منابع طبيعي ،وقتي چاههاي عميق و نيمهعميق بدون ضابطه و معيار حفر ميشوند تا کشاورزي ناپايدار توسعه يابد ،آبخوانها خالي ميشود ،سطح آبهاي زيرزميني پايين ميرود و در نتيجه آن دشتهاي حاصلخيز کشور دچار بحران جدي ميشود. برداشت بيرويه از آبهاي زيرزميني يکي از داليل اصلي فرونشستن زمين است .هم اکنون به گفته سازمان حفاظت محيط زيست حدود 70 درصد ذخيره سفرههاي آب زيرزميني در ايران در فاصله 10تا 15سال گذشته تا کنون ،به شدت کاهش يافته است. به گفته معاون دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محيط زيست ايران ،ابعاد فاجعهاي که در زير زمين در حال رخ دادن است حتي از وضعيت درياچه اروميه نيز بحرانيتر است و پيامدهاي آن به زودي دامن همه را خواهد گرفت. مطالعاتي که پيشتر «مرکز زمين شناسي آلمان» در سال 2008و با استفاده از تحليل تصاوير ماهوارهاي انجام داد ،نشان مي دهند که استفاده و برداشت بيرويه از منابع آبهاي زيرزميني باعث شده تا در30 سال گذشته سطح اين منابع در ايران در حدود پانزده متر کاهش پيدا کند. اين امر سبب فرونشست زمين در بخشهاي وسيعي مانند دشتهاي پسته کاري در اطراف رفسنجان ،دشت ورامين، دشتهاي جنوب تهران و مناطق مرکزي ايران شده است .در بعضي از اين دشتها ،چالهها و شکافهايي با عرض يک تا دو متر و عمق چندين متر در سطح زمين قابل رويت است. فرونشست زمين غير از تاثير منفي بر کشاورزي ،در شهرها و مراکز صنعتي هم اثرگذار است و ممکن است خطرات و خسارتهاي فراواني را سبب شود و آسيبپذيري ساختمانها بر اثر زلزله را نيز بيشتر کند. رئيس اتحاديه انجمنهاي علمي منابع طبيعي و محيط زيست ايران نيز به تازگي گفته است که در ايران شاهد فرونشست(land subsidence) دشتها هستيم ،پديدهاي که به معناي ورود به يک وضعيت بازگشتناپذير در طبيعت است. به گزارش ايسنا ،علي سالجقه که در نخستين همايش ملي منابع طبيعي و توسعه پايدار زاگرس مرکزي سخن ميگفت، علت پديده را به مسئله مديريت آب در ايران مرتبط دانست. به عقيده کارشناسان زميني که دچار نشست ميشود زمين مرده است و امکان احياي آن وجود ندارد. در ايران فرونشست زمين را به برداشت زياده از حد آبهاي زيرزميني مرتبط ميدانند. تهران ،کرمان و دشتهاي مشهد و اصفهان از جمله مناطقي محسوب ميشوند که به شدت با اين پديده مواجه هستند. با وجود هشدارها در مورد مصرف بيش از حد آبهاي زيرزميني ،بهرام ملکمحمدي ،استاد دانشگاه تهران در همايش علل و راهکارهاي مقابله با بحران کمي و کيفي آب ايران گفته بود که روند احداث چاهها و برداشت از آبهاي زير زميني از سال 45تا 94روند افزايشي داشته است ،به گونهاي که با رشد 61.9درصدي احداث چاهها در طي 15سال اخير مواجه بودهايم. ايران با کسري منفي پنج ميليارد مترمکعبي مخازن آبهاي زيرزميني مواجه است .به همين خاطر اکنون از 609دشت موجود در ايران ،منابع آبي حدود 307دشت ممنوعه يا بحراني اعالم شده است. فرونشست قابل توجه در تهران زندگي دستکم 15ميليوني ايران را با خطراتي جدي روبرو کرده است و اين امر بهويژه در رويارويي با زلزله احتمالي ،بسيار خطرناک جلوه ميکند .يک کارشناس آبهاي زيرزميني ميگويد فرونشست در تهران به دليل استفاده بيرويه از آبهاي زيرزميني رخ داده و عم ْ ال ترميم آن ناممکن است. «زمانه» در زمينه فرونشست پايتخت ايران با اردالن توتچي ،پژوهشگر آبهاي زيرزميني ساکن فرانسه به گفتوگو پرداخته است .از او داليل اين پديده را پرسيديم و راه حلي که ممکن است براي مقابله با آن هنوز وجود داشته باشد. بر اساس پژوهشي که اخيراَ در مجله «نيچر» منتشر شده ،بخشي از تهران ساالنه بين 25تا 30سانتيمتر فرونشست ميکند .حد مخاطره آميز بودن ميزان فرونشست چقدر است؟ تفاوت فرونشست زمين و نشست زمين چيست؟ نشست زمين اگر با سرعت کم در مقياس چند سانتي متر در وسعت چند ده متري اتفاق بيفتد ،ممکن است که از نظر عمراني و زيرساختي خطرساز نباشد و در صورت وجود ريسک ،راه حلهايي همچون تزريق بتن براي آن کارساز است .اما وقتي منطقه عظيم چند صد کيلومتر مربعي «فرونشست» پيدا ميکند ،عوارض زيادي براي محيط زيست و زيرساختها به وجود ميآورد .در واقع نشست زمين به علت افزايش بار بر روي آن ،همچون احداث ساختمان امري طبيعي است .اما فرونشست پايين رفتن سطح زمين نسبت به مرجع جغرافيايي در طول چند سال تعريف ميشود و نشانگر خالي شدن خلل و فرج اليههاي عميق خاک از آب است.
آيا فرونشست زمين تهران به طور طبيعي رخ داده؟ چرا اين اتفاق افتاده است؟
خير به طور طبيعي نبوده است .به دليل انفجار جمعيتي دهههاي هفتاد و هشتاد شمسي در استان تهران ،ارگانهاي زيربط اقدام به بهرهبرداري از سدهاي کرج و لتيان به منظور آبرساني به مردم و همچنين فعاليتهاي کشاورزي اين استان کردند .با افزايش بيمثال جمعيت اين منطقه ،منابع آب سطحي اين سدها توانايي ارضاي نياز شرب و کشاورزي را نداشته و باالجبار سازمان آب استان تهران و وزارت نيرو اقدام به بهرهبرداري از منابع آب زيرزميني کردند .با ادامه يافتن اين روند به مدت نزديک به دو دهه ،سطح آبخوانهاي منطقه دشت تهران به شدت افت کردند و پديده فرونشست را موجب شدند.
اين فرونشست چه خطري براي تهران ايجاد ميکند؟
فرونشست باعث تغيير ارتفاع بين دو نقطه جغرافيايي ميشود .به اين شکل ،زيرساختهاي سنگيني که براي شيب اصلي زمين طراحي شده بودند ،اکنون دچار مشکل ميشوند .از اين دست ميتوان به شبکه انتقال نيرو و نيروگاهها ،خطوط راه آهن و آزادراهها و همچنين سدها اشاره کرد .در ثاني خالي شدن آبخوانها را ميتوان به پوک شدن تخته چوبي که وزن شهر را تحمل ميکند ،تشبيه کرد .در اين صورت ساختار خاک و سازندهاي زيرين در مقابل باري که بر رويشان قرار گرفته بسيار حساس و شکننده ميشوند .امکان اينکه در صورت بروز زلزله ناگهان اين ساختار از هم پاشيده شده و مقدار زيادي فرونشست کند بسيار باالست که در آن صورت هزينه بااليي را در برخواهد داشت.
راه حل جلوگيري از اين فرونشست چيست؟
مشکل دشتهاي تهران بسيار حساس است چون در طول چند دهه از ذخاير آب زيرزميني آنقدر برداشت شده که عم ً ال هيچ ترميمي به ذهن نميرسد .گاه ميتوان با تزريق مصنوعي آب به سفرههاي آب زيرزميني اين معضل را کمي بهبود بخشيد، ولي آبي براي اين کار باقي نمانده است. پديده فرونشست در مقياس بزرگ پديدهاي يک طرفه و غير قابل بازگشت است .اليههاي خاک را که در اثر از بين رفتن خلل و فرج به هم نزديک شدهاند نميتوان دوباره به حالت اول بازگرداند .در مواجهه با چنين پديده خطرناکي فقط بايد تا جاي ممکن از پيشرفت فرونشست ،آن هم با کاهش برداشت آب از آبخوان هاجلوگيري کرد. راه حل اصلي اولويت دادن به آب شرب ،متوقف کردن هرگونه بهرهبرداري غيرمجاز براي مقاصد کشاورزي در دشت تهران ،خصوصًا غرب تهران است .در درازمدت ميتوان به ايجاد تاسيسات تصفيه فاضالب و بازمصرف کردن آبي که از انحراف رودخانه و مخزن سدها استفاده ميشود و نيز به جلوگيري از افزايش جمعيت در اين منطقه انديشيد.
I
15
PA
For Advertisement Call:
پيشنهادهاي رضا پهلوي و موافقان و مخالفان آن
15
کاربران از «شاهزاده» پهلوي خواستهاند تا درباره جاهايي که بنياد پهلوي در آنها سهام داشته مانند مراکز تجاري و هتلها هم توضيح بدهد. گروهي هم از اين منظر به مسئله نگاه کردهاند که انجام پيشنهاد رضا پهلوي ،يعني مصادره اين اموال، تکرار خشونتي است که پيش از اين در ايران سابقه داشته و درباره خود خاندان پهلوي و نزديکانش اعمال شده است و آن را تکرار اشتباه گذشته دانستند. در ميان اپوزسيون چند پاره شده جمهوري اسالمي در خارج از ايران همواره بحثي بر سر اينکه کدام يک مخالف «برحق »اين حاکميت است ،وجود داشته است .اين اختالف حاال در مواضعي که در برابر اظهار نظر فرزند شاه سابق براي اختصاص پول دولتمردان ايران به «مخالفان دموکرات حکومت ايران» گرفته شد ،هم رخ مينمايند. گروهي بر اينکه رضا پهلوي آن «مخالف دمکرات» معهود باشد تشکيک کردهاند و از او ميخواهند که ابتدا درباره قتلها و زندانهايي که در دوران سلطنت پدر وي در ايران اتفاق افتاد و او هيچگاه درباره آن اظهار نظر نکرد ،توضيح دهد. درباره منابع مالي «شاهزاده » اما ،گزارشي از نشريه «نيويورکر» که در سال 2006درباره اپوزسيونهاي جمهوري اسالمي ايران تهيه شده بود ارزش بازخواني دارد. اين گزارش زماني تهيه شد که وزارت امور خارجه امريکا بودجهاي معادل 75ميليون دالر براي تقويت اپوزسيون ايران خواسته بود و در آن شرحي از استراتژيهاي کاخ سفيد ( در زمان بوش) ،وزارت دفاع (پنتاگون) و نمايندگان کنگره براي تغيير حاکميت در ايران آمده است. در بخشي از اين گزارش آمده است که بودجه فعاليت شاهزاده ايران در دهه 80ميالدي از جانب «سازمان اطالعات و امنيت» آمريکا (سيا) فراهم ميشد ،اما بعد از جريان «ايران کنترا» اين بودجه قطع شد« .سام برانبک» سناتور جمهوري خواه هم يکي از حاميان «شاهزاده» بود که با طرح اليحهاي خواهان صد ميليون دالر کمک براي گروههاي اپوزسيون ايران و رسانههاي آنها شده بود.
روزنامهنگاران و «شاهزاده»
مهسا محمدي ،زيتون چندي پيش رضا پهلوي ،فرزند آخرين شاه ايران در يک سخنراني در انستيتو واشنگتن در آمريکا سخناني گفت که انعکاس نسبتا گستردهاي در رسانههاي فارسيزبان و حتي خارج از فضاي زبان فارسي داشت .در شبکههاي مجازي داخلي موج واکنشها به اين اظهارات همچنان ادامه دارد. رضا پهلوي دراين جلسه پيشنهاد داد ،کشورهاي غربي اموال ايران در خارج از کشور را ضبط کرده و آنها را در اختيار «مخالفان دموکرات حکومت ايران» قرار دهند .او همچنين تاکيد کرد که نزديکان دولتمردان ايران به کشورهاي غربي رفت و آمد ميکنند و پيشنهاد داد تا اموال آنها هم بررسي شود و در صورتي که مالشان از کيسه ملت ميرود ،آنها را هم توقيف کنند چرا که به عقيده وي «يک جاي کار ميلنگد» که «آقاياني که با رژيم سر و کار دارند و منفعت ميبرند ،خيلي راحت ميآيند و ميروند و هيچ محدوديت ويزايي هم ندارند». اما اين تنها اظهار نظر حساسيت برانگير رضا پهلوي نبود ،او همچنين از دانلد ترامپ خواست تا روزنامهنگاران اصالحطلب را که «نفوذيهاي رژيم به حساب ميآيند» از رسانههايي که با پول ماليات دهندگان آمريکا و بريتانيا براي ايران برنامه پخش مي کنند ،کنار بگذارد .وي گفت اين رسانهها در چنبره «نيروهاي رژيم ايران» محسوب ميشوند و بايد به جاي توجيه رفتارهاي حکومت ايران ،صداي مردمي باشند که مخالف اين رژيم هستند. او در اين ميان از «بيبيسي فارسي»« ،راديو فردا» و «صداي آمريکا» به عنوان رسانههايي که روزنامهنگاران مورد اشاره وي در آن مشغول به کار هستند ،نام برد. فرزند آخرين شاه ايران همچنين تاکيد کرد« ،برعکس زمان شاه » حاال ميليونها نفر در ايران از حکومت منفعت ميبرند .او گفته است« ،روحانيت و سپاه و نهادهاي ديگري را داريم که از ميليونها خانواده تشکيل ميشود که منافعشان در بقاي جمهوري اسالمي است». او در پايان دريافت هر گونه کمک از جانب عربستان و اسرائيل به خود را رد کرد و گفت که مسئوليت خود را صرفا تا رسيدن به قانون اساسي سکوالر ميبيند.
مخالفان و موافقان رضا پهلوي
اظهارات رضا پهلوي درباره مصادره اموال مسئوالن جمهوري اسالمي و نزديکان آنان از سوي هواداران «شاهزاده» با استقبال فراواني مواجه شد .آنان با ارجاع به سخنان وي درباره باز پس فرستادن اموال ايران به اين کشور بعد از امضاي برجام و هزينه کرد اين پولها «در سوريه و يمن» ميگويند که مصادره اين اموال ميتواند توان حکومت ايران را در سياستهاي منطقهاي و همچنين سرکوب داخلي کاهش دهد ،چرا که در هر صورت مبالغي که به دست رهبران ايران ميرسد ،براي منافع داخلي و حل مشکالت اقتصادي ايران هزينه نخواهد شد .آنها معتقدند ،خواستهاي که رضا پهلوي مطرح کرد چيزي است که مدتهاست مردم ايران در پي آن هستند يعني «توقيف اموال و اخراج آقازادهها». از سوي ديگر اما منتقدان در مقابل اين پيشنهاد ،سواالتي را درباره منابع مالي فرزند آخرين شاه ايران و ساير اعضاي خانواده وي مطرح ميکنند و گروهي هم درباره مرجع تشخيص «مخالفان دمکرات» و ساز و کار ضبط اموال و اينکه چه کساني در اين دايره قرار ميگيرند ،سواالتي را طرح کردهاند. کاربري در توئيتر با اشاره به نقل قولي از رضا پهلوي درباره خروج 62ميليون دالر سرمايه از ايران توسط خاندان پهلوي در هنگام خروج از کشور (که منابعي مانند «نيويورک تايمز» به نقل از منابع انقالبي در سال 57در ايران اين مبلغ را تا 56ميليارد تخمين زدهاند) از او پرسيده است که اين سرمايه از کجا آمده و در کجا هزينه شده است؟
در ادامه واکنشها به سخنان رضا پهلوي و با فروکش کردن موجهاي اوليه ،سخنان «شاهزاده» درباره روزنامهنگاراني که به گفته وي در «چنبره نيروهاي رژيم ايران» هستند در مرکز توجه قرار گرفت و واکنش روزنامهنگاران فارسي زبان خارج از کشور را برانگيخت. کسري ناجي خبرنگار «بيبيسي» با اشاره به سخنان رضا پهلوي در توئيتر خود نوشت که «…البد بايد با تفتيش عقايد معلوم کرد چه کسي اصالح طلب است .اين سخناني عليه همه روزنامه نگاران و دموکراسي است». علي خردپير ،روزنامه نگار شاغل در تلويزيون «ايران اينترنشنال» که در يکي دو ماه اخير دو بار هم ميزبان رضا پهلوي بوده است ،در توئيتر خود واکنش به اين اظهاز نظر وي نوشت« ،خميني گفت« ،مارکسيستها هم حق ابراز عقيده دارند» و اين شد که ديدهايم .واي از آنها که نهبهبار است و نه بهدار ،از خانهتکاني و تفتيش عقايد و دخالت در حرفه روزنامهنگاران حرف ميزنند». برسر کار آمدن دانلد ترامپ در کاخ سفيد و مواضع سخت او نسبت به حاکمان ايران از يک سو و باال گرفتن ناآراميها در ايران پس از دي ماه 96از سوي ديگر ،بحث قديمي آلترناتيو احتمالي جمهوري اسالمي را دوباره يه سطح آورده است. حاال به نظر ميرسد فرزند آخرين شاه ايران خود را يکي از بازيگران اصلي اين صحنه ميداند ،باالخص که با شعارهاي «رضا شاه ،روحت شاد» عدهاي از مردم در دي ماه 96جاني تازه گرفته و با شرکت در ميزگردهاي تلويزيوني ،تشکيل گروه اپوزسيون و ارائه برنامه ،سعي در تعريف خود به عنوان يکي از آلترناتيوها يا حتي تنها آلترناتيو موجود دارد. اما رضا پهلوي فاقد سابقه مبارزاتي سياسي است و عضو هيچکدام از احزاب و جريانهاي سياسي شناسنامهدار هم نيست .در اين شرايط اينکه «شاهزاده»ي ميانسال ويژگيها ،مشروعيت و توان قرار گرفتن در اين جايگاه را دارد يا نه محل ترديد است و الاقل به نظر نميرسد که به جز هواداران سنتي بازگشت به «دوران باشکوه سلطنت» در ايران ،فرزند آخرين شاه ايران توانسته باشد منتقدين يا حتي مرددها را با خود همراه کرده باشد.
رضا پهلوي چه گفت
رضا پهلوي فرزند آخرين پادشاه ايران در پايتخت آمريکا و در نشست انستيتوي واشينگتن در حضور دهها تن از تحليلگران و خبرنگاران آمريکايي و ايراني سخنراني کرد« .چهل سالگي جمهوري اسالمي ،قدم بعدي چيست؟» عنوان اين سخنراني بود. رضا پهلوي در اين نشست و در پاسخ به پرسشي در خصوص تاثير تحريمهاي آمريکا و غرب عليه حکومت جمهوري اسالمي گفت ،بايد بين تحريمها براي تغيير رفتار جمهوري اسالمي و تحريم براي تغيير رژيم تمايز قائل شد. فرزند آخرين پادشاه ايران گفت« ،تا کنون هيچ يک از رهبران سياسي آمريکايي و اروپايي و ديگر کشورها نگفتهاند که بله ما خواستار تغيير رژيم هستيم». رضا پهلوي گفت« ،شما نميتوانيد بياييد و بگوييد ميخواهيم به مردم ايران کمک کنيم ،ولي تغيير رژيم نميخواهيم .شما ميخواهيد ما به دموکراسي برسيم ،وقتي اين رژيم بر سر کار است .اما اين تناقض است». وي تصريح کرد« ،تغيير برخي سياستها در اين خصوص ميتواند برخي از مشکالت ما در اين خصوص را حل کند». آقاي پهلوي همچنين خواستار تغيير قوانين تحريمي به نفع مخالفان جمهوري اسالمي شد تا آنها بتوانند از اين مسير به فعاالن داخل ايران کمک کنند. فرزند آخرين شاه ايران به نمونههاي متعدد اعتراضهاي مدني در ايران طي ماههاي اخير اشاره کرد و گفت« ،تحريمهاي کنوني دولت آمريکا ،راه را براي همراهي نهادهاي بينالمللي با اين اعتراضها ،سخت کرده و هم اکنون مث ً ال گروههاي کارگري يا اتحاديه معلمان در آمريکا ،نميتواند کمکي جز انتشار بيانيه انجام دهند». رضا پهلوي در بخش ديگري از اين جلسه پرسش و پاسخ با اشاره به اينکه سرکوب نشانه عدم وجود اعتماد به نفس است گفت به نظر او حکومت جمهوري اسالمي در آستانه انفجار است اما عناصري وجود دارد که بايد براي تغيير رژيم مهيا شود. آقاي رضا پهلوي از جمله به نقشي که نيروهاي مسلح ميتوانند در دوران گذار ايفا کنند اشاره کرد. او همچنين درباره انتظارش از دولت دانلد ترامپ به دو موضوع رسانه و اموال مقامهاي جمهوري اسالمي اشاره کرد و گفت مالياتدهندگان آمريکايي و بريتانيايي هزينه رسانههاي فارسي زبان را ميدهند ،اما به گفته او عناصر اصالحطلب در آنها نفوذ کردهاند تا از جمهوري اسالمي حمايت کنند. او همچنين به اموال مقامهاي جمهوري اسالمي اشاره کرد و گفت« ،کشورهاي غربي و آمريکا ميتوانند اين اموال را به نفع اپوزيسيون توقيف کنند». در آستانه برگزاري اين نشست در واشينگتن ،نشريه «پوليتيکو» گزارش داده بود که مقامهاي شوراي امنيت ملي کاخ سفيد ،در سال اول رياست جمهوري دانلد ترامپ ،در پي انتشار يک پيام نوروزي مشترک توسط رئيسجمهور آمريکا و فرزند آخرين شاه ايران بودند ،که پس از چندي اين تصميم تغيير کرد و آقاي ترامپ يک پيام نوشتاري به مناسبت نوروز منتشر کرد. کاخ سفيد و همچنين دفتر رضا پهلوي به اين گزارش واکنشي نشان ندادهاند.
16
16
جزييات کربالي چهار و پنج؛ 43هزار کشته و مجروح در خونينترين ماه جنگ مراد ويسي ،راديو فردا حاشيههاي اظهارات محسن رضايي ،از فرماندهان جنگ 8ساله ميان ايران و عراق در رسانهها و شبکههاي اجتماعي همچنان ادامه دارد .رضايي سرانجام با حضور در يک برنامهي صداوسيما جمهوري اسالمي اظهارات قبلي خود درباره عمليات کربالي 4را تعديل کرد. به گزارش ايسنا ،محسن رضايي در اين برنامه گفت« ،من يک توئيتي زدم که شما که اين همه حرف ميزنيد بياييد اين قضيه را از زاويه ديگر نيز نگاه کنيد و آن اين است که عملياتي را که انجام داديم به عمليات فريب تبديل کرديم و 15روز بعد درست در همان منطقه عملياتي را انجام داديم». رضايي اضافه کرد« ،قصد من اين بود حال که در مورد عمليات کربالي 4کار کارشناسي و انتقادي انجام ميشود ،پس در مورد جنبه تبديل اين عمليات به عمليات فريب هم بحث شود .اما اين حرف مرا طور ديگري برداشت کردند». در برنامه صداوسيما ردرباره عمليات کربالي چهار ،قاسم سليماني نيز به صورت تلفني شرکت داشت و گفت که از سخنان محسن رضايي برداشت نادرست صورت گرفته است. سليماني گفت« ،نميتوان تصميمگيري درباره عملياتي که 6تا 9ماه روي آن کار شد را به دليل لو رفتن آن لغو کرد .عمليات خرمشهر هم لو رفته رفته بود .در شب عمليات فتحالمبين نيز تا پاي عمليات رفتيم ولي دشمن زودتر از ما حمله کرد پس بنابراين اگر بخواهيم بر مبناي لو رفتن يک عمليات ،انجام آن را لغو يا متوقف کنيم هيچ عملياتي را نميتوانستيم انجام دهيم». اما فرمانده سپاه قدس اضافه کرد« ،عمليات کربالي 4عمليات اصلي بود ،اما وقتي عمليات کربالي 5که بسيار بزرگتر بود به فاصله کوتاهي از عمليات کربالي چهار اجرا شد دشمن تصور کرد کربالي ،4عمليات فريب بود .دشمن وقتي انجام عمليات کربالي 5را ديد و به شدت غافلگير شد ،بحث کردند که عمليات کربالي ،4عمليات فريب بود». *** سال 1365بود .سه سالي بود که ديگر سپاه و ارتش به دليل اختالفهايشان به طور مشترک عليه ارتش عراق عمليات برگزار نميکردند .در حالي که ايران در بهمن 64و در عمليات والفجر هشت موفق شده بود ،فاو ،شهر کوچک عراق در دهانه اروند رود به خليج فارس را تصرف کند ،ولي عراقيها برخالف پيشبيني مسئوالن و فرماندهان ايراني پاي ميز مذاکره نيامده بودند. ايران نيازمند عملياتي بود که سرنوشت جنگ را تعيين کند .اکبر هاشمي رفسنجاني ،فرمانده عالي جنگ و فرماندهان ايراني در گفتوگوهاي خود چنين عملياتي را عمليات سرنوشتساز ميناميدند .هدف هم تصرف بصره يا قطع دسترسي عراق به خليج فارس و صادرات نفت بود .به گونهاي که عراق مجبور شود از موضع پايين وارد مذاکره شود و اهداف ايرانيها را بپذيرد .اهدافي که در پايينترين سطح آن پذيرش متجاوز بودن عراق و جبران خسارات حمله به ايران بود ،اگرچه در سطوح باالتر برخي از فرماندهان سپاه از تصرف بغداد و ساقط کردن صدام هم سخن ميگفتند. در چارچوب چنين راهبردي قرار شد بنا بر درخواست سپاه هزار و 500گردان نيروي رزمي تجهيز شود؛ 500گردان تا پاييز 65و هزار گردان تا آخر همان سال .اما نهايتًا با توجه به کاهش شديد درآمد ارزي کشور و مشکل بودجه ،قرار شد فقط پانصد گردان تجهيز شود. سران قوا با اجازه آيتاهلل خميني 25ميليارد تومان براي طرح عملياتي سپاه از بانک مرکزي قرض گرفتند .محسن رضايي فرمانده سپاه هم فرمان تشکيل 500گردان تازه تأسيس شامل 480هزار نيرو از جمله 95هزار پاسدار 220 ،هزار بسيجي و 160هزار سرباز را صادر کرد ،اما هنگامي که دي ماه فرا رسيد ،در عمل فقط 250گردان شامل 204هزار نيروي رزمي تجهيز و آماده شدند .بزرگترين فراخوان نيرو در تاريخ جنگ براي سرنوشتسازترين عمليات تاريخ جنگ. فرماندهان سپاه تصميم گرفتند که عمليات سرنوشتساز در شمال خرمشهر و با عبور از اروند رود انجام شود .نام عمليات، کربالي چهار شد و قرار شد با حضور 13لشکر و 12تيپ مستقل و در سه محور جداگانه انجام شود. محور شلمچه در شمال غربي خرمشهر ،محور امالرصاص و ابوالخصيب در مقابل خرمشهر و محور سوم ،در منطقه جزيره مينوي آبادان. قرار بود محورهاي شلمچه و جزيره مينو ،محورهاي فرعي باشند و محور امالرصاص محور اصلي .هدف عمليات هم اين بود که نيروهاي ايراني يک خيز بلند به سوي تصرف بصره بردارند و با عبور از اروند رود در غرب خرمشهر خود را به نخلستانهاي جنوب بصره در آن سوي رودخانه اروند برسانند و سپس با الحاق به نيروهاي ايراني که در فاو بودند ،همراه با اين نيروها به سوي منطقه زبير و در نهايت بصره پيشروي کنند.
January 2019 طرح بلندپروازانهاي بود و اگر موفق ميشد بصره از سه سمت مورد تهديد قرار ميگرفت اما عمليات لو رفته بود و در همان ساعات اوليه به علت شدت آتش عراقيها روي نيروهاي حملهکننده ايراني در محور جزيره امالرصاص در منطقه خرمشهر و تلفات باال متوقف شد. کربالي چهار ظرف چند ساعت به يکي از شکستهاي بزرگ ايران در جنگ تبديل شد 60 .گردان نيرويي که در عمليات وارد شده بودند با درجات مختلفي آسيب ديدند .هاشمي رفسنجاني به نقل از علي شمخاني قائم مقام فرمانده سپاه تلفات نيروهاي ايراني را «هزار شهيد ،سه هزار و 900مفقود ،و 11هزار مجروح» اعالم ميکند و ميگويد اکثر مفقودها را نيز بايد شهيد حساب کرد .يعني بنابر آمار رسمي دست کم پنج هزار کشته .صدام نيز ضد حمله عراق را «حصاد االکبر» ناميد .يعني دروي بزرگ. علت اصلي حجم باالي کشتهشدگان ايراني در اکثر منابع ايراني و عراقي لو رفتن عمليات ذکر شده است. محسن رضايي فرمانده سپاه در خاطرات خود ميگويد تا يک هفته قبل از عمليات و بر اساس ارزيابي فرماندهان، غافلگيري حدود 80درصد بود و تا شب عمليات به حدود 50درصد رسيده بود. حسين عاليي فرمانده يکي از قرارگاههاي حملهکننده در کربالي چهار نيز ميگويد با آغاز عمليات مشخص شد که ارتش عراق در آمادگي کامل به سر ميبرد .احمد سوداگر از فرماندهان ارشد اطالعات عمليات سپاه در اين عمليات نيز مي گويد نقشه کامل عمليات کربالي چهار و حتي نام همه لشکرها و يگانهاي عملکننده سپاه بعدها در سنگرهاي عراقي پيدا شد که معني آن اين است که فردي اين کالک و نقشه عملياتي را برده و به عراقي داده است. محسن رضايي و برخي فرماندهان ارشد سپاه بعدها استدالل کردند که اطالع ضمني عراق از عمليات کربالي چهار موضوع تازهاي نبوده و اصوالً هيچ عملياتي در تاريخ جنگ ايران و عراق نبوده که عراق از کليت آن مطلع نبوده باشد و در غافلگيري کامل صورت گرفته باشد و عراقيها تا درجهاي از هر عملياتي مطلع بودهاند. بنابر اين استدالل ،اگر نيروهاي ايراني در کربالي چهار موفق ميشدند خطوط دفاعي عراق را در برخي خطوط بشکنند و جلو بروند ،عبور نيروهاي ايراني از محورهايي هم که عراقيها در آنها از حمله ايران اطالع پيدا کرده و هوشيار شده بودند ممکن ميشد و مشکلي جدي در عمليات بروز نميکرد .تجربه کربالي چهار نشان داد اين استداللها اشتباه بوده است. نخست آنکه سطح آگاهي عراق از عمليات ايرانيها در کربالي چهار به حدي باال بود که در جريان حمله نيروهاي ايراني به جزيره امالرصاص به عنوان محور اصلي عمليات ،تيربارهاي عراقي آماده شليک به سوي غواصان ايراني بودند در حالي که اين غواصان منطقا بايد به عنوان موج اول حمله مخفيانه به خطوط دشمن ميرسيدند. دوم اينکه برخالف عمليات والفجر هشت که نيروهاي عراقي پس از رسيدن غواصان ايراني به ساحل عراق از شروع عمليات ايرانيها آگاه شدند ،طراحي عمليات کربالي چهار به گونهاي بود که قرار بود نيروهاي ايرانيبا عبور از نيمي از رودخانه اروند به جزيره امالرصاص برسند و براي تصرف آن بجنگند و سپس با عبور از نيمه دوم رودخانه به خاک اصلي عراق در ابوالخصيب برسند. چنين تاکتيکي از همان ابتدا با اصل غافلگيري مشکل داشت .نيروهاي ايراني فقط به طور محدود وارد جزاير ميانه اروند و برخي نقاط محدود در آن سوي اروند از جمله در ابوالخصيب شدند و سپس زير حجم آتش سنگين نيروهاي عراقي مجبور به عقبنشيني شدند .خاطرات بسياري از رزمندگان ايراني و فرماندهان نشان ميدهد تلفات سنگين نيروهاي ايراني نه تنها ناشي از لو رفتن موج اول حمله ،بلکه تا حد زيادي ناشي از مجبور شدن نيروهاي ايراني به عقبنشيني از طريق رودخانه زير آتش سنگين عراقيها بوده است .اسير شدن شماري از غواص هاي ايراني و زنده به گور شدن شماري از آنها نيز در همين منطقه رخ داد. سوم اينکه برخالف استدالل برخي فرماندهان سپاه ،شکسته شدن خطوط دفاعي عراقيها در دو محور از سه محور عمليات کربالي چهار به پيروزي کل عمليات از جمله در محور اصلي منجر نشد .نيروهاي ايراني در محور شماليتر يعني شلمچه خطوط مستحکم دفاعي عراق را شکستند .در محور جنوبيتر در منطقه جزيره مينوي آبادان هم برخي يگانهاي ايراني از اروند عبور کردند و به ساحل عراق رسيدند. اما مشکل اصلي اين بود که محور اصلي عمليات شکست خورد .يعني محور مياني در منطقه خرمشهر و نهر خين .بنابر اين نيروهاي دو محور ديگر هم که خطوط عراق را شکسته و پيش رفته بودند مجبور به عقبنشيني شدند .اينجا نيز برخي نيروهاي ايراني که در منطقه آبادان به آن سوي اروند رسيده بودند ،وقتي فرمان عقبنشيني گرفتند مجبور شدند براي بازگشت به خاک ايران در همان زمان عقبنشيني ،از اروند هم عبور کنند که منجر به تلفات سنگين آنها شد .در واقع فرماندهان به طور جدي فکر نکرده بودند نيروهايي که به آن سوي اروند رود رفتهاند اگر مجبور به عقبنشيني شوند چگونه ميخواهند در حين عقبنشيني و زير آتش دشمن هوشيار از اروند رود بگذرند و به مواضع خود در خاک ايران برگردند. شکست کربالي چهار در مجموع باعث سرخوردگي نيروهاي ايراني شد زيرا قرار بود عمليات سرنوشتساز باشد .حسين عاليي در کتاب خود مينويسد« :شکست عمليات با آن همه امکانات و تبليغات براي مسئوالن کشور و فرماندهان صحنه عمليات بسيار تلخ و آزاردهنده بود .روحيه نيروهاي خودي پايين آمد روحيه ارتش عراق باال رفت و تلفات چنداني هم به آن وارد نشد». با وجود اين ،دو هفته پس از شکست سنگين کربالي چهار ،پيروزي محدود در کربالي پنج موقعيت نيروهاي ايراني را بهبود بخشيد .کربالي پنج درست در همان محور شمالي کربالي چهار انجام شد .يعني شلمچه .نبرد کربالي پنج را ميتوان شديدترين نبرد ايران و عراق از نظر شدت درگيري دانست .دليل اين شدت درگيري هم حجم باالي نيروهاي عملکننده دو طرف در يک زمين کوچک به عرض حدود 30کيلومتر و عمق 15کيلومتر و حجم باالي استفاده دو طرف بويژه عراق از توپخانه و تانک بود. ايرانيها در کربالي پنج موفق شدند خود را حدود 10کيلومتر به بصره نزديک کنند ،ولي آرايش دهها يگان رزمي عراق و ايجاد اليههاي متنوعي از خطوط دفاعي از جمله کانال مشهور ماهي در دفاع از بصره ،به نيروهاي ايراني اجازه نداد تا تمامي اهداف اين عمليات را محقق کنند و به دروازههاي بصره برسند .در واقع نيروهاي ايراني در منطقه با ارزشي به لحاظ نظامي پيش رفتند ولي واقعيت اين بود که چنين پيشرفتي بصره را به طور جدي به خطر نينداخت. نکته ديگري که اين پيروزي محدود تاکتيکي را زير سؤال برد ،حجم باالي کشتهشدگان ايران در کربالي پنج از يک سو و مجموع تلفات کربالي چهار و پنج بود .دستگاه رسمي تبليغات جنگ به طور نسبي موفق شد در آن زمان مانع از انتشار حجم واقعي کشتهها ،مفقودين و اسرا و مجروحين ايران در اين دو عمليات شود اما مردم هر شهري بويژه شهرهايي که لشکرهاي خطشکن سپاه از آن شهر ها بودند ،با بازگشت پيکرهاي کشتهشدگان به تدريج متوجه ابعاد کشتهشدگان اين نبردها شدند. مقامات ايران هرگز آمار کامل و با جزئيات کشتهشدگان دو عمليات کربالي چهار و پنج که دي ماه 65را به خونينترين ماه جنگ ايران تبديل کرد اعالم نکردند اما حسين عاليي از فرماندهان ارشد عمليات کربالي چهار در کتاب خود درباره عمليات کربالي پنج از 12هزار کشته و مفقود و 15هزار مجروح نام ميبرد که در کنار پنج هزار کشته و 11هزار مجروح در کربالي چهار ،در مجموع آمار رسمي کشته و مجروحان اين دو عمليات را به 17هزار کشته و 26هزار مجروح ميرساند. جنگ سرانجام در سال 1367در حالي به پايان رسيد که طوالني شدن آن بر حجم قربانيان آن افزوده بود. عراق که جنگ را عليه ايران آغاز کرده بود به اهداف خود در اشغال خاک ايران نرسيد و سرانجام در سال 1369 مجبور به پذيرش مجدد قرارداد 1975شد. عراق به عنوان شروعکننده جنگ (طبق نظر تيم تحقيق دبيرکل سازمان ملل) نتوانست مناطق اشغال شده در درون خاک ايران را حفظ کند و از اين مناطق نه داوطلبانه بلکه عمدتًا تحت فشار عملياتهاي زنجيرهاي ايرانيان عقب رانده شد. ايرانيها نيز عليرغم اشتباهات متعدد راهبردي و تاکتيکي در طول جنگ ،در عمل ارتش عراق را از خاک خود بيرون راندند .با وجود اين ،فرماندهان ارشد و مسئوالن عالي جنگ در ارزيابي توان عمومي کشور براي براندازي حکومت صدام از طريق ادامه جنگ اشتباه کردند و طوالني شدن جنگ زيانهاي بسياري براي ايران در پي داشت که مهمترين آن افزايش شمار کشتهشدگان جنگ تا دست کم بيش از 220هزار تن بنابر آمارهاي رسمي بود.
I
PA
17
چرا خامنهاي نگران سال 98است؟ علي افشاري ،راديو فردا فراز مهمي از سخنان آيتاهلل خامنهاي در ديدار با جمعي از خانوادههاي شهداي جنگ و عمليات نظامي در سوريه ،به هشدار در خصوص توطئه آمريکا در سال 98اختصاص يافت. او با دعوت مسئوالن به تالش بيشتر اظهار داشت« ،نقشه دولت آمريکا لو رفته است و قرار بوده به وسيله تحريمها و اقدامات ضد امنيتي در کشور دودستگي ،اختالف و جنگ گروهها به وجود آورند و عدهاي را به خيابانها بکشانند و نام آن را هم «تابستان داغ» گذاشته بودند .اما به کوري چشم دشمنان ،تابستان امسال يکي از بهترين تابستانها بود ...اگرچه نقشه دشمن لو رفته است ،اما همه بايد هوشياري خود را حفظ کنند ،زيرا آمريکا ،دشمن خبيث و حيلهگري است و ممکن است قصد فريب داشته باشد تا براي سال 97جنجال کند ،اما مث ً ال براي سال 98نقشهاي بکشد». او در چارچوب نگاه ضدآمريکايي و نظريه توطئه ،به مانند گذشته کوشيد تا اعتراضات صنفي و معيشتي گروهها و شئون مختلف اجتماعي و حرفهاي در ايران را به پروژه سياسي آمريکا نسبت دهد و از آن به «تابستان داغ» نام ببرد .او در حالي مدعي برنامه مقامات آمريکايي در جلوگيري از 40سالگي جمهوري اسالمي شد که اشاره نکرد کداميک از مسئوالن ارشد دولت آمريکا يا نهادهاي اطالعاتي آن چنين ادعايي کرده بودند. ترامپ و وزيران خارجه و دفاع آمريکا ،دستکم در ظاهر ،اعالم کردهاند که خواهان تغيير رفتار جمهوري اسالمي هستند و هدف تحريمهاي آنها بازگرداندن جمهوري اسالمي به ميز مذاکره براي توافق جديد است که برنامه توسعه موشکي جمهوري اسالمي متوقف شده و امکان غنيسازي اورانيوم به شکل مطلق از ايران سلب شود. البته اين دولت مشابه دولتهاي قبلي آمريکا تمايل و عالقه به تغيير جمهوري اسالمي دارد و از آن استقبال ميکند و نشانههايي نيز ديده ميشود که دولت ترامپ در عمل مشغول اقداماتي به نفع دگرگوني در ساختار قدرت ايران است ،اما هنوز مستندات موجود براي نتيجهگيري قطعي در خصوص وجود برنامهاي براي براندازي جمهوري اسالمي کافي نيستند. درست است که ترامپ بعد از اعتراضات سراسري دي ماه 96در موضعگيريهاي متعددي گمانهزني پيرامون دشوار شدن بقاي نظام داشته است ،اما آنها بيشتر در چارچوب جنگ رواني و همچنين واکنش داخلي به نيروهاي سياسي منتقد خروج آمريکا از برجام قابل تفسير است. احتماالً اشاره خامنهاي به سخنان جان بولتون ،مشاور امنيت ملي آمريکاست که قبل از به دست آوردن اين مقام در نشست سازمان مجاهدين خلق گفته بود نبايد جمهوري اسالمي 40ساله شود .در چارچوب برخورد تحريفگرانه و تقليلآميز بخش مسلط قدرت و دستگاه امنيتي که در طول چهار دهه گذشته هيچ اعتراضي را به رسميت نشناخته و منشأ آنها را به بيرون از مرزها نسبت داده است ،پروژه «تابستان داغ» نيز در همين قالب ميگنجد و اعتباري ندارد. در واقع صورتبندي يادشده سناريوي امنيتي نظام براي سرکوب اعتراضات و مشروعيتزدايي از آنها است که با نگراني از خروج آمريکا از برجام و شروع دوباره تحريمهاي يکجانبه آمريکا تلفيق شده است. بنابراين هشدار خامنهاي در خصوص «توطئههاي دولت آمريكا در سال »98را ميتوان بازتاب نگرانيهاي او دانست که به صورت وارونه بيان شده است .از قرار معلوم سالي كه در آن سي سالگي رهبرياش تمام شده و وارد دهه چهارم ميشود ،آنقدر حساس است كه مستقيمًا در تدوين بودجه سال آينده دخالت كرده و دولت نيز با پذيرش اعمال نظرات وي ،ارسال بودجه به مجلس را عقب انداخته است. به نظر ميرسد برنامه نظام در عبور از چالش کنوني ،ايستادگي تا پايان رياست جمهوري دونالد ترامپ است و تا زماني که او در کاح سفيد حضور داشته باشد ،هزينههاي مذاکره و توافق احتمالي آنقدر سنگين ارزيابي ميشود که توان پرداخت آن بدون تغييرات خارج از محدوه تحمل در سياست خارجي و تبعات آن در سياست داخلي وجود ندارد.
For Advertisement Call:
از اين رو در اين چارچوب تحليلي و راهبردي ،سال 98 اهميت کليدي دارد که بايد جامعه و نيروهاي نظام مجاب و وادار به تحمل سختيها بشوند .اين وضعيت در سال 99 که انتخابات رياست جمهوري آمريکا برگزار ميشود ،به طور نسبي راحتتر است .بنابراين خامنهاي در اضطراب به سر ميبرد که تجميع فزاينده تأثيرات تحريمها در کنار ناکارآمدي دولت در تنظيم امور اقتصادي اجازه ندهد انتظاراتش در پذيرش سياستهاي رياضتي تحقق يابد. اين بيم و دل نگراني شالوده هشدار او را تشکيل ميدهد که هم مردم و هم جناحهاي داخلي نظام را هدف قرار داده است تا شکاف و اختالفي پيش نيايد .وضعيت مشابهي در دوره دوم رياست جمهوري باراک اوباما و فشار سنگين تحريمها که نيروهاي نظام را در مواجهه با بحران متتشت کرده بود و جامعه را مستأصل ساخته بود ،منجر به تحميل نرمش قهرمانه بر خامنهاي شد. او اين بار ميکوشد با تأکيد بر دشمنيهاي پايانناپذير آمريکا و فضاسازي پيرامون اقتصاد مقاومتي مانع تکرار آن تجربه شود .گسترش مداخلههاي او در قوه مجريه که براي نخستين بار به شکل علني بودجه کشور با نظرات رهبري قرار است نهايي شده و به مجلس ارائه شود ،بازتابدهنده آسيبپذيري نظام نسبت به وضعيت فالکتبار اقتصادي کنوني است. منتهي انتظارات او زماني عملي ميشود که بخش مهمي از نيروهاي نظام و مردم الزامات و پيامدهاي سياست تقابلي و امتناع از مذاکره را قبول کنند و چشم برگرفتاريها و مرارتها بسته و محاسبات رهبري در خصوص تغيير شرايط در آينده را پذيرا شوند .چه بسا ناديده گرفتن ضعفهاي روحاني در سايه همراهيهاي او و عقبنشينيهاي پياپياش در اين چارچوب قابل درک باشد. ولي تشديد وخامت اوضاع اقتصادي و تمام شدن کاسه صبر بخش مهمي از اقشار اجتماعي که توان تحمل مشکالت را از دست دادهاند ،مانع بزرگي براي تحقق انتظارات خامنهاي است .جمهوري اسالمي در بزرگترين بحران دوران حياتش به سر ميبرد و گسترش اعتراضات صنفي در شرايط مشخصي ميتواند پايهگذار جنبش سياسي بزرگ و مهارناپذير شود. از اين رو نگراني خامنهاي از سال ،98تمهيد مقدمات براي آن و افزايش هزينه مخالفت و عدم همراهي را بايد از اين زاويه تحليل کرد که با دادن آدرس غلط ميکوشد با ابزارهاي سياسي ،امنيتي ،مديريتي و تبليغاتي وضعيت موجود سياسي را در شرايط شکننده و ملتهب کنوني حفظ کند. بخشي از سخنان خامنهاي در جمع خانواده هاي شهدا در کنار طرح تئوري تکراري ارتباط معترضان معيشتي با «نقشه هاي» دولت آمريکا درباره نگراني از تشديد اختالف هاي درون قدرت در سال آينده و همزمان با عميقتر شدن تأثير تحريمها ،موضعي تقريبًا جديد بود. رهبر جمهوري اسالمي در اين مورد گفت« ،هدف و نقشه آمريکا با اين کارهاي اخير که قلم درشتش تحريم همه جانبهي اقتصادي است…اين است که بتوانند به کمک تحريم و به کمک کارهاي ضد امنيتي و مانند اينها در جمهوري اسالمي ،دو دستگي و اختالف و جنگ داخلي و مشکالت ايجاد کنند». او بر همين اساس توصيه هايي هم براي کنترل نزاع هاي درون قدرت در هنگامه تشديد تاثير تحريم ها در سال آينده داشت« ،توصيه من به همه مجموعههاي گوناگون کشور ،به همه اصناف کشور ،به هم ه جريانهاي سياسي کشور اين است که مراقب باشند به دشمن پهلو ندهند ،مراقب باشند ميدان را براي دشمن آماده نکنند؛ بيدار باشند .اگر ما غافل بشويم ،ما به خواب برويم ،همان دشمن ضعيف زهر خودش را خواهد ريخت؛ بايد همه بيدار باشيم». نگاهي به کارنامه جمهوري اسالمي در برخورد با دور قبلي تحريم ها همزمان با دولت محمود احمدينژاد ،نشان ميدهد نگراني او بابت انشقاق در اليه هاي مختلف قدرت، اضطرابي کام ً ال به جاست. جدال علي الريجاني و طيف حامي او در مجلس با دولت احمدي نژاد بر سر شيوه اداره کشور همزمان با تحريمها و در مقابل ،اتهام زنيهاي «معجزه هزاره سوم» به دو برادر رئيس قواي مقننه و قضاييه با موضوع فساد اقتصادي ،تنها بخشي از اين درگيريهاي تاريخي است. محمود احمدينژاد در جنگي ديگر ،با پشت پا زدن به حمايتهاي سپاه پاسداران از خود به ويژه پس از اعتراضات سال ،88 از لقب «برادران قاچاقچي» براي سرداران اين نهاد سياسي ـ امنيتي و نظامي استفاده کرد. نزاع بر سر شيوه پايان دادن به مناقشه هستهاي و تحريم ها هم ،چنان که بعدها و در دوران رياست جمهوري حسن روحاني مشخص شد ،در جدال ميان احمدي نژاد و شخص آقاي خامنهاي بر سر موضوع مذاکره پيش رفت. امروز و در شرايطي که تنها چهار ماه از آغاز دور
17 نخست تحريمها گذشته ،آقاي خامنهاي با درس گرفتن از شکافهاي عميق پيش آمده در دور قبلي تحريمها ،شخصًا با دخالت علني در بسياري امور ،تالش ميکند از تشديد اين درگيريها در نظام جلوگيري کند. رهبر جمهوري اسالمي در آخرين اقدام خود براي نخستين بار با دخالت در روند تصويب اليحه بودجهسال آينده به روحاني دستور داد تغييراتي را در آن اعمال کند؛ دخالتي که گفته ميشود با هدف باال بردن سهم «صندوق توسعه ملي» در درآمد فروش نفت براي سال 1398انجام شده است. در همين اوضاع مديريت اختالفها از سوي رهبر جمهوري اسالمي و در شرايطي که هنوز اليحه بودجه سال آينده مجلس نرفته ،درگيري ها بر سر اعداد و ارقام آن آغاز شده است .انتقادهاي «حسام الدين آشنا» از فشار نهادهاي پرقدرت براي گرفتن سهم بيشتر از بودجه سال آينده را ميتوان در همين راستا ارزيابي کرد. دستور علني آيت اهلل خامنهاي براي بازنگري در «قانون منع به کارگيري بازنشستگان» ،دستور او براي «تقويت ارزش پول ملي» به رئيس بانک مرکزي ،اجازه او به رئيس قوه قضائيه براي برخورد بدون تشريفات قانوني با دالالن ارز ،تنها بخشي از نمونه هاي تالش رهبر جمهوري اسالمي براي به دست گرفتن اوضاع در ميانه بحران اقتصادي کشور است. با اين حال حفظ اين وحدت در اليههاي مختلف قدرت ،در سال آينده با چالشهاي جدي روبرو خواهد شد؛ پايان بازه زماني شش ماهه معافيت هشت کشور از تحريم نفتي ايران ،درآمد جمهوري اسالمي را با سقوط آزاد جدي مواجه خواهد کرد. مشخص نشدن کشور ميزبان سازوکار «اس پي وي» در اتحاديه اروپا ،براي تبادل کاالهاي اساسي به ايران در برابر پول صادرات جمهوري اسالمي به اين کشورها ،به ويژه با توجه به پايان مأموريت «فدريکا موگريني» نماينده سياست خارجي اتحاديه اروپا ،به گفته کارشناسان ،نگرانيها را بابت ناتواني جمهوري اسالمي از برآورده کردن نيازهاي حداقلي مردم تقويت کرده است. از اينها گذشته ،نزديکتر شدن به انتخابات رياست جمهوري سال 1400و انتخابات مجلس يازدهم در عرصه داخلي نيز از ديگر گرههاي اصلي جمهوري اسالمي براي درگير نشدن در منازعات دروني همزمان با تحريمهاي آمريکا است. نزاعهاي انتخاباتي در جمهوري اسالمي که در مقاطعي به بحراني شدن اوضاع هم کمک کرده ،از مواردي هستند که آيتاهلل خامنهاي نه ميخواهد و نه ميتواند آنها را از ميان بردارد. به ويژه در شرايط بحران اقتصادي که بسياري آن را علت کاهش شديد مشروعيت نظام ميدانند ،انتخابات تنها گزينه نظام براي نمايش رابطه دوستانه با مردم است .با اين رويکرد است که رهبر جمهوري اسالمي تاخت و تاز گاه و بيگاه اصولگرايان به دولت روحاني را به ديده فرصت نگاه ميکند. آخرين و بزرگترين مانع بر سر اتحاد اليههاي مختلف نظام در بازه زماني فشار تحريمها براي سال آينده ،خود آيتاهلل خامنهاي است که در طول دوران رهبري خود از دولت به عنوان ابزار فرافکني بحرانهاي نظام از جمله مشکالت اقتصادي مردم استفاده کرده است. او در طي يک سال گذشته بارها روحاني را به عنوان مسئول اول و آخر بحران اقتصادي کشور معرفي کرده است؛ يکي از مهم ترين تقصيرات دولت اعتدال هم معموالً اين بوده که به توصيه هاي رهبر عمل نکرده است. تمام اين عوامل در شرايطي که يا آمريکا بيشتر دور زنندگان تحريم هاي قبلي را مورد شناسايي و تحريم قرار داده يا خود جمهوري اسالمي برخي از بزرگترين آنها مثل «بابک زنجاني» را قرباني دعواهاي جناحي خود کرده بعيد نيست تابستان سال آيندهرا برخالف خواست خامنهاي به «تابستان داغ» نظام تبديل کند. دو روز پس از هشدارهاي آيتاهلل خامنهاي درباره تشديد «دو دستگي» ميان سران نظام در عصر تحريمها، محمد جواد ظريف وزير امور خارجه بر وجود اختالف در نظام دستکم در مورد مذاکره با آمريکا صحه گذاشت. وزير امور خارجه در مراسم چهارمين کنگره حزب «نداي ايرانيان» با اشاره به مخالفت جريان «دلواپس» با ديپلماسي دولت اعتدال گفت« ،بپذيريم منافع ملي جناحي نيست و همه ما در يک کشتي نشستهايم .آنهايي که با ما بد هستند ،اصال توجهي به اين ندارند که چه کسي رئيس جمهوري است و چه کسي وزير و چه کسي نماينده است. امروز موجوديتي به نام ايران و کشوري با عرض و طول توانمندي منابع و موقعيت جغرافيايي و توان انساني ايران هدف است».
18
18
از ﺧﺒﺮ ﯾﯽ
News from Afghanistan انتخابات رياست جمهوري افغانستان به تعويق افتاد
يک عضو کميسيون انتخابات افغانستان اعالم کرد انتخابات رياست جمهوري که قرار بود به تاريخ 31حمل/ فروردين سال 1398برگزار شود ،با سه ماه تاخير در ماه سرطان /تير برگزار خواهد شد. يک منبع در کميسيون مستقل انتخابات افغانستان نيز تاييد کرد که کندي روند ثبت نام نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري افغانستان يکي از داليل اين تاخير است. به گفته اين منبع ،تا کنون 50نفر بستههاي معلوماتي را براي ثبت نام در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري دريافت کردهاند ،اما هيج يک نتواستهاند ،شرايط الزم را برآورده کنند. اين منبع کميسيون انتخابات افغانستان افزود که شماري از نامزدها نتوانستهاند معاونان خود را معرفي کنند يا يک ميليون افغاني (حدود 130هزار دالر) ضمانت بانکي را فراهم آورند. طبق قوانين انتخابات رياست جمهوري افغانستان، تمامي شهروندان اين کشور به شرط اينکه مسلمان ،داراي تابعيت افغانستان و عدم تابعيت ساير کشورها و فاقد سوء پيشينه کيفري باشند ،ميتوانند نامزد انتخابات رياست جمهوري شوند و محدوديت گزينشي در اين زمينه وجود ندارد. به منظور جلوگيري از کثرت نامزدي کساني که به هيچ وجه امکان انتخاب ندارند ،ارائه فهرست اسامي و شماره کارت ثبت نام 100هزار نفر از 20واليت که کانديد شدن شخص را در ورق راي دهي تأييد کند و سپردن ضمانت مالي الزم است .سپرده مالي نامزدي که کمتر از ده درصد کل آرا را به دست آورد به او پس داده نميشود. چندي قبل رفيع اهلل بيدار ،يکي از اعضاي اين کميسيون نيز گفته بود که هدف از تعويق انتخابات« ،آوردن اصالحات و بهترشدن امور انتخاباتي است که به کار و زمان بيشتري نياز دارد». آقاي بيدار افزوده بود که کميسيون مشورتهاي الزم را با طرفهاي مربوط آغاز کرده و اکنون گفتوگو با احزاب، نهادهاي ناظر و نهادهاي مدني جريان دارد .نتيجه اين ديدارها با حکومت افغانستان که تامين کننده امکانات مالي و امنيتي انتخابات است ،شريک ساخته خواهد شد. گزارشهاي رسيده حاکي از آن است که رئيس و اعضاي کميسيون انتخابات افغانستان از چند روز پيش تا کنون با سران احزاب جهادي همانند عطا محمدنور ،گلبدين حکمتيار ،عبدالرب رسول سياف و محمد کريم خليلي ديدار داشتهاند. طرف ديگر اين مذاکرات به گفته کميسيون انتخابات نامزداني خواهند بود که پس از اعالم فهرست نهايي نامزدان ،به عنوان نامزد معرفي خواهند شد. قبل از اين هم ايجاد تغييرات و اصالحات در کميسيون انتخابات زمانگير اعالم شده و اين نهاد گفته بود که از لحاظ فني و ظرفيت موجود در کميسيون انتخابات ،برگزاري انتخابات رياست جمهوري در تاريخ تعيين شده ،عملي نيست. نبود تعهدات پولي براي برگزاري انتخابات که تا کنون هزينه برگزاري آن نه وعده داده شده و نه هم فراهم آمده ،از مشکالت ديگر انتخابات رياست جمهوري افغانستاناست. در انتخابات پارلماني افغانستان براي اولين بار از دستگاه بيومتريک استفاده شده و قرار است که در انتخابات
رياست جمهوري نيز اين فنآوري به کار رود .کميسيون انتخابات اعالم کرده که در اين صورت نياز است تا شمار رايدهندگان در هر محل رايدهي از ششصد نفر به چهارصد نفر کاهش يابد. عالوه بر مسايل امنيتي و نبود تامين امنيت ،مشکالت اقليمي نيز يکي از چالشهاست .به دليل سرد سير بودن افغانستان انتقال مواد انتخاباتي و برگزاري انتخابات در ماه حمل در مناطق سرد و کوهستاني اين کشور مشکل است. موضوع تاخير در انتخابات رياست جمهوري از سوي کميسيون در حالي مطرح ميشود که اين موضوع در هفتههاي گذشته در پيوند به گفتوگوهاي صلح با طالبان نيز خبرساز شده بود. رسانههاي بينالمللي و داخلي گزارشهايي را مبني بر درخواست طالبان براي تعويق انتخابات و پيشرفت گفتوگوهاي صلح منتشر کردند که بعدا هم از سوي طالبان و هم از سوي حکومت و هيات دولت آمريکا در اين گفتوگوها تکذيب شد.
طالبان :اگر به حکومت بازگرديم ،سختگيريهاي پيشين را نخواهيم داشت
طالبان افغانستان در چند ماه اخير فرآيند فشردهاي از مذاکرات سياسي صلح را با دولتهاي مختلف از جمله اياالت متحده و جمهوري اسالمي پيش برده است .اما تجربه حکومتداري پيشين طالبان بسياري را از تکرار پيادهسازي سختگيرانه قوانين شريعت ،يعني نقض مکرر حقوق زنان، منع موسيقي و غيره نگران ميکند .سخنگوي طالبان اما در گفتوگو با رويترز ادعا کرده است که دليلي براي نگراني وجود ندارد. ذبيحاهلل مجاهد در همين رابطه به خبرگزاري رويترز گفته است« ،اگر صلح آمد و طالبان بازگشت ،آنوقت بازگشتمان به همان شيوه سختگيرانه 1996نخواهد بود». طالبان در سال 1996کنترل کابل ،پايتخت افغانستان را در اختيار گرفت و تا ،2001حمله آمريکا پس از 11 سپتامبر ،دولت را در اختيار داشت .طالبان در اين مدت بر س ه چهارم کشور حکمراني ميکرد. بر اساس گزارش 55صفحهاي محرمانه سازمان ملل در ،2001طالبان در مدت زمامداري خود دست به «15 قتلعام» زد .اين قتلعامها نظاممند بودند و غيرنظاميان ،به ويژه شيعيان و هزارهها را هدف قرار دادند. اما سخنگوي آنها اکنون مدعي است که «ميخواهيم به شهروندان افغان بگوييم هيچ کس از سمت ما در معرض خطر قرار نخواهد گرفت». طالبان در دوره برگزاري مذاکرات فشرده صلح خواهان ترميم تصوير خود است .اين گروه از آغاز خواهان مذاکرات مستقيم با آمريکا بود ،اما واشنگتن اين درخواست را ابتدا نپذيرفت و طرف مذاکره طالبان را دولت مرکزي کابل خواند و استراتژي خود را کشاندن طالبان به پاي ميز مذاکره از طريق شکست نظامي آنها قرار داد .اما اين طالبان بود که پيروزيهاي نظامي پياپي در برابر نيروهاي دولت مرکزي به دست آورد. طالبان در هفتههاي اخير در دفتر سياسي قطر با زلمي خليلزاد ،فرستاده ويژه آمريکا ديدار کرده است .اين گروه
January 2019 همچنين در اجالس صلح افغانستان در مسکو شرکت کرد و ديدارهايي با مقامهاي جمهوري اسالمي ،ازبکستان ،قطر و برخي ديگر از کشورها داشته است. پس از علنيشدن تصميم دانلد ترامپ ،رئيسجمهوري اياالت متحده براي خارجکردن هفت هزار سرباز آمريکايي از 14هزار نيروي مستقر اين کشور در افغانستان ،احتمال بازگشت طالبان به قدرت بيش از پيش قوت گرفته است. طالبان همچنان خود را گروهي مخالف حضور نيروهاي خارجي و در حال مبارزه با غرب معرفي ميکند .ذبيحاهلل مجاهد در اظهار نظر مشابهي به رويترز گفت« ،مخالفت ما با حضور سربازان خارجي در افغانستان است .وقتي آنها بيرون بروند و توافق صلح به دست آيد ،آنوقت عفو عمومي اعالم خواهيم کرد .هيچ کس ـ خواه پليس باشد ،خواه ارتشي، کارمند دولت ،الي آخر ـ از طرف ما با انتقامگيري مواجه نخواهد شد». اما آمار سربازان افغان کشتهشده پس از 2016به آماري «محرمانه» بدل شده بود .در سال ،2016روزانه 22 مأمور امنيتي افغان در درگيريهايي که عمدتًا با طالبان بود، کشته شدند .پس از آن واشنگتن و کابل مشترکًا تصميم گرفتند که از ارائه آمار خودداري کنند؛ تا اينکه محمد اشرف غني ،رئيسجمهوري افغانستان اوايل ماه دسامبر اعالم کرد که از 2015تا کنون روزانه 20نيروي پليس و سرباز افغان در درگيريها کشته شدهاند. يکي از مهمترين سويههاي نگراني از بازگشت طالبان به صحنه سياسي افغانستان به پيادهسازي قوانين شريعت، از جمله قوانين زنستيزانه و اقليتستيزانه بازميگردد. دولت طالبان بين سالهاي 1996تا 2001از ورود فرستادگان زن غيرمسلمان نهادهاي بينالمللي امدادرسان، از جمله سازمان ملل و صليب سرخ به کشور ممانعت ميکرد و ورود زنان مسلمان را تنها با همراهي «محرم» مجاز کرده بود .زنان مجبور بودند تمام بدنشان ،از جمله صورتشان را بپوشانند و تا جاي ممکن از خانه خارج نشوند .آنها از دسترسي به حق آموزش نيز محروم شده بودند. سخنگوي طالبان اما از تغيير رفتار با زنان و پايان مخالفت با تحصيل و کار آنها گفت البته به شرط رعايت هنجارهاي فرهنگي و ديني .به گفته او« ،ما عليه کارکردن زنان در سازمانهاي دولتي يا عليه فعاليتهاي خارج از خانه آنها نيستيم اما عليه پوشش متعلق به فرهنگ بيگانهاي هستيم که زنان در کشورمان ميپوشند». اين اظهارنظر نشاندهنده محدوديتهايي است که زنان در پوشششان در صورت بازگشت طالبان خواهند داشت. با اين حال ،بسياري نسبت به طالبان و وعدههايشان خوشبين نيستند .از جمله ملينا حميدي ،يک معلم زن مدرسه در بلخ که درباره اظهارنظرهاي جديد طالبان به رويترز ميگويد« ،فکر ميکنم اين حرفها که طالبان تغيير کردهاند ،صرفًا توجيهاتي است که طالبان براي مقبولافتادن به کار ميبرند .صد درصد مطمئنم که وقتي به قدرت بازگردند ،همان طالباني خواهند شد که در دهه 90ميالدي بر افغانستان حکم راندند».
وزارت آموزش عالي افغانستان: کنکور سهميهبندي نشده است وزارت آموزش عالي افغانستان اعالم کرد که کنکور سراسري اين کشور سهميهبندي نشده ،ولي سهم 25 درصدي در ده دانشگاه اين کشور براي کوچيها (عشاير) و دانش آموزان واليتهاي محروم اختصاص يافته است. در خبرنامه وزارت آموزش عالي افغانستان آمده است که باتوجه به اينکه دانش آموزان واليت فقير افغانستان قادر به راهيابي در رشتههاي پزشکي ،مهندسي ،حقوق ،زراعت، اقتصاد و کمپيوتر در اين دانشگاهها نيستند ،به همين دليل براي آنان سهميه در نظر گرفته شده است. وزارت آموزش عالي افغانستان 34واليت اين کشور را به هشت بخش تقسيم کردهاست؛ بخش شرقي (شامل چهار واليت) ،جنوب غرب (شامل شش واليت) ،جنوب غرب (شامل چهار واليت) ،غرب (شامل پنج واليت) ،شمال شرق (شامل چهار واليت) ،شمال (شامل پنج واليت) ،مرکز شامل پنج واليت و کابل تقسيم بندي شده است. وزارت آموزش عالي افغانستان افزوده که دانش آموزان براي استفاده از اين سهميه بايد سه سال مکتب را در همان واليتي گذرانده باشند که در کنکور شرکت ميکنند ،تا بتوانند از سهميه 25درصدي همان واليت استفاده کنند. با توجه به اينکه وضعيت درسي به داليل مسايل امنيتي و ساير مشکالت در واليتهاي کمتر توسعه يافته از وضعيت مطلوب برخوردار نيست ،وزارت آموزش عالي اعالم کرده که براي دانش آموزاني که از اين واليتها به دانشگاه راه
مييابند براي افزايش ظرفيت علمي آنان دورههاي ويژه پيش دانشگاهي گذاشته خواهد شد. هدف از اين کار برابري سطح دانش اين دانش آموزان با دانش آموزاني ذکر شده که از طريق رقابتهاي کنکور سراسري به دانشگاه راه مييابند. وزارت آموزش عالي گفته است که اين طرح به معني سهميهبندي نبوده و زمينه شفاف راه يافتن افراد واجد شرايط را به کنکور فراهم ميسازد. فيصل امين ،سخنگوي وزارت آموزش عالي امروز گفت که هدف از اين برنامه« ،تربيت کادرهاي محلي و رشد ظرفيتها و استعدادهاي جوانان مناطق مختلف کشور است». او گفت که ورود به دانشگاههاي افغانستان براساس کنکور سراسري خواهد بود ،طرح جديد براي شماري از مکاتبي در نظر گرفته شده که سطح درسي در آن پايين است و از طرف ديگر در بعضي واليتها با کمبود نيروي انساني در رشتههاي خاص مواجه هستند که اين طرح مشکل را حل خواهد کرد. با نشر اين خبر واکنشهاي زيادي توسط کاربران شبکههاي اجتماعي افغانستان ايجاد شده است. شماري از کاربران افغان با اعتراض به اين کار نوشتهاند که اين روند افغانستان را از «استعدادهايش محروم ميکند و نوعي تبعيض سيستماتيک است».
رسوايي در فوتبال زنان افغانستان دادستاني کل افغانستان اعالم کرد که شماري از مسئوالن فدراسيون فوتبال اين کشور از جمله رئيس اين نهاد را از کار تعليق کرده است. اين اقدام پس از آن انجام ميشود که چندي پيش فدراسيون بينالمللي فوتبال (فيفا) اعالم کرد که اتهام «آزار جنسي» بازيکنان تيم ملي فوتبال بانوان افغانستان را بررسي ميکند. پيش از اين فدراسيون فوتبال اتهامات «سوء استفاده جنسي و فيزيکي» از بازيکنان تيم ملي فوتبال زنان را رد کرده بود .عليرضا آقازاده ،دبير کل اين فدراسيون ،دليل اين اتهام را «نارضايتي شماري از بازيکنان پيشين» خواند که «به اردوي تيم ملي فوتبال زنان دعوت نشدهاند». دادستاني کل افغانستان تائيد کرده است که وظايف رئيس فدراسيون ،دبير کل ،معاون ،مسئول کميته دروازهبانان و همچنين مسئول ارتباطات واليتهاي فدراسيون فوتبال را تعليق کرده است. جمشيد رسولي ،سخنگوي دادستاني کل افزود که اين اقدام بهمنظور «تحقيقات همهجانبه و بيطرف» انجام شده است. پيش از اين محمد اشرفغني ،رئيس جمهوري افغانستان از دادستاني کل خواسته بود که اين اتهام آزار جنسي را با دقت بيشتر بررسي کند. دادستاني کل هم تحقيقاتي را در اين زمينه آغاز کرد. اين نهاد با آغاز تحقيقاتش ،اعالم کرد که بررسيشان «بهصورت دقيق ،اساسي و با رعايت محرميتهاي هويتي» انجام ميشود و با اسناد و شواهد ،عامالن آن مورد تعقيب عدلي قرار ميگيرند. روزنامه «گاردين» ،چاپ بريتانيا چند هفته پيش در گزارشي نوشت که مسئوالن فدراسيون فوتبال افغانستان به «سوء استفاده جنسي و فيزيکي» از اعضاي تيم ملي فوتبال زنان افغانستان متهم شدهاند. اين روزنامه مدعي شد افرادي که با تيم ملي فوتبال زنان افغانستان از نزديک در تماس هستند به اين روزنامه گفتهاند که اين سوءاستفاده در دفتر فدراسيون فوتبال افغانستان در کابل و در يک اردوي تمرين تيم ملي فوتبال افغانستان در فوريه سال گذشته در کشور اردن اتفاق افتاده است. خالده پوپلزي ،کاپيتان پيشين تيم ملي فوتبال زنان افغانستان که در سال 2016افغانستان را ترک کرد و اکنون در دانمارک است ،همراه با سرمربي سابق آمريکايي تيم ملي فوتبال زنان افغانستان به «گاردين» گفتند که با توجه به سيستمي که در افغانستان وجود دارد ،احساس کردند که نميتوانند از زنان فوتباليست حمايت کنند. با اين حال شماري از بازيکنان فعلي تيم فوتبال بانوان افغانستان اين اتهامات را رد کردهاند. پس از نشر اتهامهاي آزار جنسي بازيکنان سابق تيم ملي بانوان افغانستان ،حفيظاهلل ولي رحيمي ،رئيس کميته ملي المپيک افغانستان گفت که پيش از اين نيز شکايتهايي مبني بر آزار جنسي دختران ورزشکار در ديگر رشتههاي ورزشي گزارش شده بود.
I
PA
19
For Advertisement Call:
19
ريشهها و رگها: سالگرد ديماه کمال خسروي ،تريبون زمانه
خيزش ديماه ،96بيگمان رعدي در آسمان بيابر نبود؛ دستکم براي کساني نبود ،و نيست ،که هر روز آسمان تهيدستي و ناآزادي و گرسنگي و زندان و شکنجه و شالق و اعدام بر سرشان آوار ميشود و در درز و داالنهاي اين خانهي ويران بايد با دست خالي خشت و گل فروريخته اين جدال روزان ه مرگ و زندگي را کنار بزنند و با مزدهاي ماهها عقبافتاده زير خط فقر ،راهي براي ادامه زيست بجويند. فروش کليه ،اعتياد و تنفروشي و تباهي جسم و جان و کرامت انساني ،تنها گونه سيليخورد ه چهر ه کريه اين زندگي است؛ پشت اين چهره ،انسانهايند ،انسانهاي واقعي ،نه آذوقهي خبرها. خيزش ديماه رعدي در آسمان بيابر نبود؛ اما همچون خروش آتشفشاني در ستيغ ،رابطه مبهمي با اعماق داشت و همين ابهام بود که آن را «تفسيرپذير» ميکرد .آري ،اين ابهام در پيوند بين انفجار در آين ه خبرها و ريشههاي پنهان از ديد روزنامهها شاهزادگان فراموششده ميداد ،بلکه و دوربينهاي واقعي و مجازي ،نه تنها به تفسيرها ميدان جوالني حتي به شعاع روياهاي ِ براي متوليان همان تفسيرها ،شکافها و روزنههايي واقعي براي رخنه فراهم ميکرد ،تا آنجا که در دل انقالبيترين انديشهها نيز ـ که نه مزدور رژيم جهل و جنايتاند ،نه جيرهخوار شاهزادگان خيالپرور و قدرتها و نقشههاي حاميان آنها ـ بذر ترديد در مشروعيت ريشهها و خيزش برخاسته از آن ميکاشت :شومترين تفسير و اهانت آشکار به کرامت آنهايي که همين روزها، به پاداش دليري آن روزشان ،روان ه زندان دژخيمان ميشوند. ت تپه ـ و فوالد و تمام هفتتپهها و فوالدهاي ديگر ـ اداي سهمي قاطعاند در زدودن آن ابهام؛ نه بهخاطر دليري و هف شرافت کارگران و خانوادههاي مبارزشان ،نه حتي بهدليل ماهيت و صراحت «تفسيرناپذير»شان ،بلکه به اين دليل که پرسش اصلي و نهايي را طرح ميکنند .ناگفته پيداست که صراحت و قاطعيت هفت تپه و فوالد چنان است که آنهايي که در خيزش ديماه چيزي جز توطئه و نمايش و شبحهاي موهوم نميديدند ،در هفت تپه تنها به اندرزها و هشدارهاي خجوالنه قناعت ميکنند و براي «کارگران عزيز» پيام ميفرستند که مبادا «آلت دست» همان توطئهها و شبحها شوند. پرسش هفت تپه از آن رو اصلي و نهايي است که بنبست ريشهها را آشکار ميکند؛ هفت تپه بهتجربه زيست ه خود ،با وقوف به تجربههاي زيسته و حاضر در همسايگي خود و با آگاهي از تجربه تاريخي ،دريافته است که خصوصيسازي اين واحد اقتصادي (نه تنها بهواسط ه شيوه خاص و رذيالنه مبتني بر دزدي و فساد سياسي و اقتصادي) به بنبست رسيده است .اين بنبست اول است. خواست سپردن ـ يا بازگرداندن ـ مالکيت اين واحد اقتصادي به دولت ،که واکنشي ناگزير به بنبست اول است ،فارغ از آنکه برآورده شود يا نشود ،پاسخي به معضل اصلي نيست .همان تجربيات زيسته خود و همسايگان خود و همان آگاهي به تجربه تاريخي نشان ميدهد که جابجايي مالکيت ،از زاويه خواستها و انتظارات کارگران ،تغييري در شرايط پديد نخواهد آورد .اعتصابات و اعتراضات هر روز ه کارگران و کارکنان بنگاهها و ادارات دولتي ،شهرداريها و مدارس و بيمارستانها براي حقوقهاي چندين ماه بهتعويقافتاده ،گواه انکارناپذيري بر بنبست مالکيت دولتي است و اين يعني بنبست دوم. حتي غيرمحتملترين راهحل ،يعني واگذاري «مفت و مجاني» اين واحد اقتصادي به تمام دستاندرکاران آن و سپردن راهبري آن به مجمع آزادانه انتخابشده از سوي آنها در تمام سطوح فني و اجرايي و طراحي و برنامهريزي و تهي ه لوازم توليد و تنظيم و سازماندهي نيروي کار و فروش محصوالت و غيره و غيره ،تضميني قطعي براي «موفقيت اقتصادي» آن نيست .حتي در اين حالت ،هفت تپه جزيرهاي است در اقيانوس سرمايهداري که بايد بنا به قوانين و منطق سرمايهداري «موفق» باشد؛ و امواج سهمگيني که با آن روبرو خواهد بود ،بسا به دليل همين استقالل و جايگا ِه ويژهاش ،دشمنانهتر و کينتوزانهتر باشند. اين بنبست سوم است. اينکه اين راهحل بسيار غيرمحتمل سوم ،اگر تحقق يابد ،چه دستاوردهاي شگفت و شاياني براي اين مبارزه مشخص، براي مبارزات کارگري جاري و براي مبارز ه طبقاتي بهطور اعم دارد و از چه ظرفيتهاي عظيمي برخوردار است ،نکتهاي پوشيده نيست .موضوع مورد توجه در اينجا اما اين است که بنبست تمام اين راهحلها ،ريشهها را ،آشکار ميکند و به سطح آگاهي بالفصل تجربه ميرساند .بنبستهاي اول و دوم نشان ميدهند که مالکيت خصوصي و دولتي ،هيچيک تغييري در ماهيت رابطه استثماري بين سرمايه و کارگران ،در ابعاد واحد اقتصادي خاص ،پديد نميآورد و راهحل سوم نيز ،نه موجب تغييري در سطحي فراتر از واحد اقتصادي خواهد شد و نه ميتواند در تعديل رابطهي «استثمار» در چارچوب اين واحد خاص ،از فشارهاي واقعي و احتماالً تشديدشد ه «بيرون» سرمايهداري برکنار بماند. همينکه بنبستهاي اول و دوم ،اساسًا تصور راهحل سوم را ممکن ميکنند ،نمايانگر جهش چشمگير در آگاهي به ريشهها ،به تضادهاي بنيادين سرمايهداري است .صعود به سطحي از آگاهي ،که راهحل سوم را بهعنوان راهحلي عملي قابل تصور ميکند ،به معناي گذار از پله يا نکتهاي بسيار کليدي است :اهميت و نقش تعيينکننده اداره واحد اقتصادي از سوي تمام دستاندرکاران آن واحد در چارچوب ساز و کاري آزادانه و آگاهانه و از طريق ساختها و سازمانيافتگيهاي مشخص و معين. استفاده از اصطالح «تمام دستاندرکاران» به جاي «کارگران» عامدانه است؛ از يکسو ،با اين هدف که درتعاريف محدود و سنتي از مفهوم «کارگران» محدود نماند و از سوي ديگر به فرصتطلباني که گفتمان چپ را به اسارت در تعاريف سنتي و محدود از «کارگران» سوق ميدهند ،مجال مغالطه ندهد .بديهي است که منظور سرمايهداران و گماردگان آنها نيست .در يک واحد توليدي بسيار بزرگ مانند هفت تپه ،سطوح بسيار متنوعي از «کار» وجود دارد که بدون مشارکت مستقيم ،آزادانه و موثر تمام کسانيکه اين «کار»ها را بهعهده دارند ،هدف راهبري آزادانه و آگاهانه توليد و بازتوليد در اين واحد ،غيرممکن خواهد بود .همچنين استفاده از عبارت «ساختها و سازمانيافتگيهاي مشخص و معين» عامدانه است .اين درست است و اهميت انکارناپذير و غيرقابل چشمپوشي دارد که نامهايي در طول تجربيات تاريخي طوالني و مبارزات گوناگون در نقاط مختلف جهان، حال جنبشهاي کارگري و انقالبي و رهاييبخش بدل شدهاند ،نامهايي مانند «شورا» و شکل گرفتهاند و به آگاهي گذشته و ِ «سنديکا» و «کميتههاي کارخانه» و «مجمع عمومي» و «اتحاديهي جنبشها» و غيره و غيره ،نبايد در سايهي عباراتي «ناآشنا» قرار بگيرند .ادعاي اينکه هفت تپه سؤال اصلي و نهايي را طرح ميکند ،موکول نيست به اينکه بر شکلهاي اعمال راهبري خود بر فرآيند توليد و بازتوليد ،نام «شورا» ميگذارد يا «سنديکا» .هدف محتواي اين ادعاست.
کشف حلقه مرکزي بنبستهاي اول و دوم ،همانا اهميت راهبري آزادانه و آگاهانهي حيات اقتصادي اين واحد و کشف نقش مولدين مستقيم در برنامهريزي و ادارهي فرآيندهاي توليد و بازتوليد ،فارغ از نوع مالکيت خصوصي ،دولتي يا باصطالح «خصولتي» آن ،جهش به تصور راهحل سوم را ممکن ميکند .اما بنبست راهحل سوم ،بنا به تجربههاي تاريخي ،بنبستي واقعي است و عبور به پل ه باالتري از نردبان شناخت را ممکن ميکند .از اين طريق ،اين حلقه از آگاهي کامل يک واحد اقتصادي ،بدون تغيير روابط در به زنجيره حلقههاي ديگر پيوند ميخورد که حتي دستيابي به راهبري ِ دنياي «بيرون» از اين واحد اقتصادي و بدون شکلگيري شيوههاي متناسب راهبري آزادانه و آگاهانه در واحدهاي ديگر اقتصادي و بدون شکلگيري محملها و بسترهاي تازهاي در سطوح اجتماعي و سياسي ،امکان تنفس و دوامي پايدار براي اين تک واحد نيز وجود نخواهد داشت. هنگامي که اين آگاهي در شکلهاي معين و مناسب ماديت مييابد و در عامليتي فردي و گروهي نهادين ميشود، هنگامي که به مثابه جزء جداييناپذير بدنه پراتيک مبارزاتي ،در راهکارهاي مبتني بر قرارومدارهاي مدون و مشخص جلوه و بروز مييابد ،هنگاميکه در ارتباط با افراد ،گروهها و حوزههاي ديگر زندگي اجتماعي ضرورت عيني ابزارهايي وراي استلزامات مبارز ه بالفصلش را ملموس ميکند ،آنگاه همچون آوندهايي عمل ميکند ،که محمل و مجرا و بستر انتقال جانماي ه اصلي و نيروهاي بنيادين مبارزه از ريشهها به شاخهها و جوانههاي روينده هرچه بيشتر و تازهتر است. نکته کليدي و تعيينکننده ،عزيمت از همين نقطه و از همين واقعيت است .نگرشي که تنيدگي عنصر آگاهي در متن و بطن اين پراتيک را نميبيند ،آنهم تنها از آن رو که واژه «حزب» را در متن پيدا نميکند و الجرم ،نخست خاستگاه و پايگاه اجتماعي را به شالود ه اقتصادي تقليل ميدهد و سپس عزيمت از واقعيت خاستگاه معين اجتماعي را با تعابير و اصطالحاتي تحقير ميکند. آنچه ناديده گرفته ميشود اين است که واقعيت خاستگاه اجتماعي ،واقعيتي است که بهواسط ه ايدئولوژيها و انتزاعات پيکريافته ،مفصلبندي شدهاست و عزيمت از اين واقعيت ،تنها زماني حرکت در راستايي رهاييبخش بهسوي جامعهاي رها از سلطه و استثمار خواهد بود که بر نقد اين ايدئولوژيها استوار باشد .اينجاست که آگاهي نقادانهي توانا به نقد اين ايدئولوژيها ،نميتواند صرفا منتج از يک مبارز ه مشخص و ريشهها و انگيزههاي آن باشد ،بلکه بايد دستاوردهاي ت يافتن آگاهي تاريخي را ،همانا بيان نظري عامترين نتايج مبارز ه طبقاتي تاريخي را ،در خود جذب کردهباشد .اما مادي آن آگاهي ،تنها در متن و بطن همين مبارزه واقعي است که ميتواند همچون يک نيروي اجتماعي عمل کند. سرگيجه و درماندگي قرارگرفتن بر سر برخي دوراهههاي ايدئولوژيک ،ناشي از عزيمت نکردن از همين خاستگاه و ناديدهگرفتن مفصلبندياش بهوسيله ايدئولوژيهاست .نقطه عزيمت مبارزه کارگر هفت تپه يا فوالد ،تحقق خيالپردازيهاي اين يا آن شاهزاده يا سوداي غارتگران ديروز براي بازگشت و غارتگري تازه نيست؛ همچنانکه او مسئول اين خيالپردازيها و رکابزنان آن و پيادهنظام ياوهسرايش هم نيست .در مقابل ،عبثتر از اين چيزي نيست که کارگر هفت تپه با شکنجهگري که امروز ،همين امروز ،به صورتش سيلي ميزند ،اعالم و احساس همبستگي کند و خود همرزم او بداند. را در جبههها و محورهاي موهوم مقاومت، ِ آگاهي انتقادييي که راستايي رهاييبخش دارد ،تنها ميتواند بر نقد همين ايدئولوژيها استوار باشد .نقطه عزيمت همينجاست .صورت مسئله اينجاست؛ و اگر يافتن پاسخها همواره ساده نباشد ،جاي ديگري هم براي جستوجوي وجود ندارد .کارگران هفتتپهها و فوالدها در مبارز ه بالفصل و در آگاهي ماديتيافته در اين مبارزه ،ضرورتي نميبيند رابطهاي عليتي بين خواستها و اهدافش از يکسو و دفاع ار رژيم اسد در سوريه ،از سوي ديگر برقرار کند .اين رابطه فقط زماني و صرفا به شرطي ،ميتواند به حلقهاي مفصلبند در اين پراتيک بدل شود که فعاالن آن مخاطب ايدئولوژيهاي معيني قرار بگيرند و مث ً ال بهطور واقعي ،خواسته خود را جدا از خواسته «دفاع از حرم» ندانند .همينکار را زماني ايدئولوژي «دفاع از ميهن سوسياليستي» ميکرد و کارآيي و قدرت نفوذش را از مشروعيت و محبوبيت نظامي ميگرفت که خود بر ميراث و مشروعيت انقالب اکتبر روسيه و محبوبيت و مبارزه قهرمانان ه ضدفاشيستي استوار بود. اگر امروز ،ايدئولوژي ديگري بخواهد در رقابت با ايدئولوژي «دفاع از حرم» ،از دستگاه ايدئولوژيک ديگري استفاده کند ،ناگزير است بهجاي «اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي» و «احزاب برادر» ،برادران مسلمان جمهوري اسالمي و حزباهلل را جانشين کند و نقطه اتکايش را شهرت و مشروعيت و محبوبيت اين نظامها در آفرينش بهشتي بي بديل از آزادي و رونق و رفاه اجتماعي و سياسي و اقتصادي براي مردم ،قرار دهد؛ همانگونه که «ميهن سوسياليستي» زماني وعدهاش را ميداد و دفاع از خود را در دفتر وظايف «مبارزان مقاومت» مينوشت. بههمين ترتيب ،اگر شعار «نه غزه نه لبنان» رابط ه ملموستر و واقعيتري با خواستها و اهداف بالفصل مبارزه کارگران فقير و تهيدستان و گرسنگان برقرارميکند ،نافي اين حقيقت نيست که عنصري ايدئولوژيک در واقعيت است. همين عنصر ايدئولوژيک ،که موذيانه از سنت «چراغي که به خانه رواست» تغذيه ميکند ،اين ظرفيت ارتجاعي را دارد که محمل و پايگاهي براي بيگانهستيزي ،براي عربستيزي ،يا براي تبعيض و ستم عليه کارگران و مهاجران افغاني باشد يا بشود. ث بودن درخواست همبستگي زنداني با آگاهي انتقادي تنها در نقد اينگونه ايدئولوژيها ممکن است .هرچند در عب شکنجهگرش ترديدي نيست ،اما اگر چراغ به خانه رواست ،خانه دستکم بايد آنقدر بزرگ باشد که هم کارگر مسلماني که در زنداني به بزرگي غزه عليه اسرائيل ميجنگد ،در آن جاي داشته باشد و هم کارگر کمونيستي که عليه طالبان مسلمان مبارزه ميکند؛ و اگر قرار است اين چراغ پرتوي رهاييبخش داشته باشد ،در تحليل نهايي ،چارهاي ندارد جز آنکه چراغ خانهاي به بزرگي جهان تمام استثمارشوندگان و ستمديدگان و مبارزان راه رهايي از سلطه و استثمار باشد.
20
20
روﯾﺪاد
ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽو
درگذشتگان سينماي جهان و ايران در سال 2018
يک سال ديگر گذشت و عالم سينما تعدادي از اهالي شناخته شدهاش را از دست داد؛ در راس آنها سينماي ايتاليا قرار دارد که با سه فيلمساز ستايش شدهاش وداع گفت :برناردو برتولوچي ،اورمانو اولمي و ويتوريو تاوياني. برناردو برتولوچي احتماال معروفترين فيلمسازي است که در سال گذشته درگذشت .او در روز بيست و ششم نوامبر در هفتاد و هفت سالگي و بر اثر بيماري سرطان جان خود را از دست داد .برتولوچي يکي از جنجاليترين فيلمسازان تاريخ سينما بود که به ويژه در دهه هفتاد سر و صداي زيادي به پا کرد .او که با دستياري پير پائولو پازوليني ،فيلمساز شناخته شده ايتاليايي در سال 1961کارش را آغاز کرده بود ،سال بعد در بيست و دو سالگي اولين فيلم بلندش را ساخت و از عالقه و آرزويش ـ شاعر شدن بهمانند پدرش ـ دور افتاد و تا آخرين سالهاي عمرش به فعاليت در سينما ادامه داد.
برتولوچي به عنوان يک مارکسيست ابايي نداشت اعتفادات و تفکرات سياسياش را به سينما وارد کند و به اين ترتيب شماري از معروفترين فيلمهاي سياسي جهان را به کارنامهاش افزود؛ از «پيش از انقالب» و «دنبالهرو» تا « .»1900اما جذابترين فيلمهاي او زماني ساخته شدند که دست از حرفهاي «سياسي مهم» برداشت و قناعت کرد به پرداختن به سادهترين روابط انساني و عشق؛ از جمله در «آسمان سرپناه» ( )1990و «زيبايي سحرانگيز» (.)1996 صراحت جنسي «آخرين تانگو در پاريس» ()1972 سر وصداي زيادي به راه انداخت و کار حتي به محاکمه برتولوچي کشيد؛ اما اين فيلم امروز در نگاه مجدد ،بيش از جنجالهاي پيرامونياش ،حرف زيادي براي گفتن ندارد. ارمانو اولمي ديگر فيلمساز تحسين شده ايتاليايي که در پنجم ماه مي درگذشت ،ده سالي از برتولوچي پيرتر بود و کام ً ال متفاوت با او :بسيار گوشهگير و بيحاشيه با فيلمهايي بسيار آرام که فيلمهاي سهراب شهيد ثالث وسينماي جشنوارههاي دهه شصت شمسي ايران را به خاطر ميآورد .نماهاي بلند و فيلمهايي ضد قصه جهان فيلمسازي را شکل ميدهند که عجلهاي در روايت ندارد و با بازيگران غيرحرفهاي برههاي از زندگي روزانه را ثبت ميکند .او را بيجهت با فيلمسازان نئورئاليستي ايتاليا آميختهاند ،در حالي که خود او هم با اين تعبير مخالف بود .معروفترين ساختهاش« ،درخت سندلهاي چوبي» در سال 1978نخل
طالي جشنواره کن را ربود .اولمي در سال 2006بخشي از فيلم سه قسمتي «بليتها» را کارگرداني کرد که دو بخش ديگر آن توسط عباس کيارستمي و کن لوچ ساخته شده بود. تاويانيها ـ در کنار کوئنها و داردنها ـ معروفترين برادران تاريخ سينما هستند که هميشه با هم کار کردهاند ،اما در سال ،2018يکي از برادران تاوياني درگذشت؛ ويتوريو برادر بزرگتر که در پانزدهم آپريل در هشتاد و هشت سالگي از دنيا رفت. اين دو برادر کارشان را با روزنامهنگاري آغاز کردند و با هم با کارگرداني يک فيلم مستند در سال 1960وارد عرصه سينما شدند .اين دو حدود شش دهه فيلم ساختند و برخي از مشهورترين فيلمهاي آنان مضامين سياسي بسيار پررنگي دارند؛ از «سن ميکله يک خروس داشت» ( )1972و «پدرساالر» ( )1977تا «کائوس» (.)1984 اما بهترين ساخته آنها فيلم حيرتانگيزي بود که خرس طالي جشنواره برلين را در سال 2012از آن اين دو فيلمساز کرد« :سزار بايد بميرد» که زندانيان واقعي بازيگران آن هستند و در واقع فيلم ،داستان اجراي آنهاست از ژوليوس سزار؛ فيلمي که با آميختن فضاي زندان و شکسپير ،تماشاگر را به قعر آخرالزماني تکاندهنده ميبرد. پاسخ آنان به سوال محمد عبدي منتقد ايراني در زمان نمايش اين فيلم در جشنواره برلين ،در اين مورد که چرا اين فيلم با بقيه فيلمهايشان فرق زيادي دارد؛ چنين بود« ،براي ما هميشه داوري درباره فيلمهايمان خيلي مشکل است و نميتوانيم آنها را داوري کنيم .ما منتقد فيلم نيستيم ،اين شماييد که منتقد فيلم هستيد و بايد در اين باره حرف بزنيد». ميلوش فورمن معروفترين فيلمسازان چک در سيزدهم آپريل سال 2018در هشتاد و شش سالگي درگذشت .او از مهمترين فيلمسازان موج نوي سينماي چکسلواکي بود که تا سال 1968در اين کشور زندگي کرد .يکي از معروفترين فيلمهايش با نام «جشن آتشنشانها» در سال 1967به عنوان تمسخر کمونيسم مورد انتقاد قرار گرفت و فورمن مجبور به ترک اين کشور شد .اما اين دوره کار او در آمريکا هم موفق بود و فورمن فيلمهاي بسيار مطرحي چون «ديوانه از قفس پريد» ( )1975و «آمادئوس» ( )1984را در آنجا کارگرداني کرد. کلود النزمن ،يکي از مهمترين مستندسازان جهان در نود و دو سالگي درگذشت :فيلمساز فرانسوي که با فيلم «شوآ» [هولوکاست] ( )1985داستان اسارت و کشتار يهوديان به دست نازيها در جنگ دوم جهاني را براي هميشه ثبت کرد؛ فيلمي نه ساعته که يازده سال صرف ساخت آن شد و 350ساعت راشهاي فيلم بعدها روي يک پايگاه اينترنتي قرار گرفت تا براي همه قابل استفاده باشد .اين فيلم در سال 2014در راي گيري مجله «سايت اند ساوند» از برخي منتقدان ،به عنوان دومين فيلم مستند برتر تاريخ سينما انتخاب شد. نيکالس روگ ،فيلمساز شناختهشده انگليسي در بيست و سوم نوامبر در سن 90سالگي درگذشت؛ فيلمسازي که کارش را به عنوان فيلمبردار براي سالهاي طوالني ادامه داد و در سال 1973مهمترين فيلمش را خلق کرد« :حاال نگاه نکن» بر اساس داستاني از دافنه دوموريه که غالبًا در فهرست بهترين فيلمهاي تاريخ سينماي بريتانيا ديده ميشود. لوئيس گيلبرت ديگر فيلمساز انگليسي بود که در سن نود و هفت سالگي درگذشت؛ با کارگرداني سه فيلم جيمز باند در کارنامه از جمله «شما فقط دو بار زندگي ميکنيد» (.)1967 پني مارشال ،فيلمساز آمريکايي ،هم در سن 75سالگي درگذشت؛ او که با بازيگري کارش را شروع کرده بود ،به اولين فيلمساز زني بدل شد که يک فيلمش بيش از صد ميليون دالر در گيشه فروش داشت. بازيگران آمريکايي ،برت رينولدز (بازيگر تحسين شده «رهايي» ساخته جان بورمن) ،دورتي مالون (برنده اسکار براي فيلم «نوشته بر باد» ساخته داگالس سيرک) ،جان گاوين (بازيگر فيلمهايي چون «اسپارتاکوس» و «رواني») از جمله درگذشتگان امسال بودند ،همين طور کوني ساير که پيرترين بازيگر فعال سينماي آمريکا بود و در صد و پنج
January 2019 سالگي درگذشت ،با سابقه هشتاد و پنج سال بازيگري. روبي مولر فيلمبردار تراز اول هلندي با فيلمهاي ديدنياي چون «پاريس تکزاس» (ويم وندرس ـ )1984 و «شکستن امواج» (الرس فون ترير ـ )1996در کارنامه هنري خود ،در سن هفتاد و هشت سالگي درگذشت. سينماي ايران هم در سال ميالدي گذشته بازيگران شناخته شدهاي چون عزتاهلل انتظامي ،ناصر ملک مطيعي، ويدا قهرماني و لوون هفتوان را از دست داد؛ همين طور فيلمسازاني چون يداهلل صمدي و ضياءالدين دري در اين سال جان خود را از دست دادند.
دو کارگردان ايراني به فهرست کوتاه اسکار راه نيافتند آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي اسکار در سال ،2019 نه فيلم را نامزدهاي اوليه شاخه بهترين فيلم انگليسيزبان شناخت« .بدون تاريخ ،بدون امضاء» ساخته وحيد جليلوند که ايران را نمايندگي ميکرد و فيلم «مرز» ساخته علي عباسي که نماينده سوئد در اسکار بود ،به فهرست کوتاه فيلمهاي غير انگليسيزبان راه پيدا نکردند. براي نخستين بار در طول تاريخ جوايز سينمايي اسکار، فهرست اوليه نامزدهاي 9شاخه از جوايز سينمايي اسکار به صورت همزمان اعالم شد .برخالف سال گذشته که 92 کشور نمايندگانشان را به آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي اسکار معرفي کرده بودند ،در سال جاري فقط 87کشور در اين رقابتها شرکت داشتند. آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي اسکار از بين اين 87 فيلم ،سرانجام «پرندگان عبوري» (کريستينا گايگو و سيرو گرا) از کلمبيا« ،گناهکار» (گوستاو مولز) از دانمارک« ،هرگز رو برنگردان» (فلورنس فون دونراسمارک) از آلمان« ،دزدان فروشگاه» (هيروکازو کورئيدا) از ژاپن« ،آيکا» (سرگئي دوورتسوي) از قزاقستان« ،کفرناحوم» (نادي لبکي) از لبنان« ،جنگ سرد» (پاول پاوليکوفسکي) از لهستان« ،روما» (آلفونسو کوآرون) از مکزيک و «سوختن» (لي چانگ دونگ) از کره جنوبي را به عنوان نامزدهاي اوليه شاخه بهترين فيلم انگليسيزبان معرفي کرد. پاول پاوليکوفسکي ،کارگردان نامدار لهستاني پيش از اين در هشتاد و هفتمين دوره جوايز اسکار ،برنده جايزه اسکار بهترين فيلم خارجيزبان شده بود .فيلم «جنگ سرد» در جشنواره فيلم کن هم شرکت داشت. «دزدان فروشگاه» ساخته هيروکازو کورئيدا هم نخل طالي جشنواره فيلم کن در سال 2018را به دست آورده است« .دزدان فروشگاه» درباره يک خانواده فقير است که با تکيه بر ذکاوت و زيرکي خود تالش ميکنند بر فقر غلبه کنند .کورئيدا پيش از اين فيلمهاي «هيچ»« ،کسي نميداند» و «پس از توفان» را ساخته و به نمايش درآورده است. «کفرناحوم» ساخته نادي لبکي ،کارگردان زن لبناني يکي از 21فيلم بخش مسابقه جشنواره کن بود و بسيار مورد استقبال قرار گرفت و سرانجام جايزه بزرگ اين جشنواره سينمايي را هم از آن خود کرد .از «کفرناحوم» به عنوان «فيلمي درآميخته با مضامين سياسي» ياد شده است .بيشتر بازيگران فيلم غيرحرفهاي هستند .داستان درباره کودکي است که از پدر و مادرش در دادگاه شکايت ميکند. سوئد فيلم سينمايي «مرز» ساخته علي عباسي، کارگردان ايرانيتبار را به عنوان نماينده اين کشور براي رقابت در شاخه بهترين فيلم غير انگليسيزبان معرفي کرده بود .اين فيلم که پيش از اين جايزه بهترين فيلم بخش «نوعي نگاه» جشنواره فيلم کن را دريافت کرده بود ،از فهرست اوليه اسکار کنار گذاشته شد. فيلم «مرز» که بر اساس داستان کوتاهي از جان لينکويست نويسنده سوئدي ساخته شده ،داستان يک زن پليس را روايت ميکند که از شامهاي قوي برخوردار است و ميتواند بر تکيه بر اين حس خالفکاران را رهگيري کند. زندگي او و زندگي يکي از خالفکاراني که قصد دارد از مرز عبور کند ،با اين حس بويايي متحول ميشود و سرنوشت او را به مسير ديگري مياندازد. فيلم «بدون تاريخ ،بدون امضاء» از وحيد جليلوند که سينماي ايران را در اسکار نمايندگي ميکرد ،پيش از اين در بخش مسابقهاي افقها در هفتاد و چهارمين دوره جشنواره فيلم ونيز ،موفق به دريافت دو جايزه بهترين کارگرداني و همين طور بهترين بازيگر مرد شده بود .در اين فيلم تم «وجدان» در قالب يک تصادف که زندگي يک پزشک را با زندگي فردي از طبقات فرودست جامعه در پيوند قرار ميدهد ،متأثر از سينماي اصغر فرهادي ،زبان و بياني سينمايي مييابد.
مراسم اعطاي جوايز نود و يکمين دوره اسکار در روز 24فوريه 2019در لس آنجلس برگزار ميشود.
بازيگران ايراني که لژيونر شدند :از مهناز افشار تا پيمان معادي بازيگران ايراني با حضور در پروژههاي خارجي تجربيات تازهاي را در کارنامه هنريشان به ثبت رساندند و به عنوان لژيونر سينما شناخته شدند. «پوالريس» نام فيلمي است که اکران آن به تازگي در تهران شروع شده است .اين فيلم را سودابه مراديان در سال 2015در آمريکا ساخت و بهرام رادان بازيگر اصلي آن است .نام اين بازيگر به عنوان تهيهکننده هم روي پوستر فيلم ديده ميشود .اين اتفاق دستمايه گزارشي شده براي بازخواني کارنامه بازيگراني که در خارج از ايران فيلم يا سريال بازي کردهاند و به اصطالح عنوان لژيونر را يدک ميکشند.
بهرام رادان« /پوالريس»
بهرام رادان سال 2014در «پوالريس» به کارگرداني سودابه مراديان بازي کرد ،فيلمي که با مجموعهاي از عوامل آمريکايي و ايراني در کاليفرنيا جلوي دوربين رفت .داستان فيلم درباره يک عکاس جنگ ايراني ـ آمريکايي است که به همراه همسرش پس از يافتن بمبي در آپارتمانشان ،به خانه همسايه پناه ميبرند .داستان درباره رازي است که از شب تا صبح آن روز بر آنها ميگذرد .اين فيلم نخستين تجربه بهرام رادان لژيونر محسوب ميشود. نکته ويژه درباره بازي رادان ،چالشي است که با نقش «پوريا» داشته است .پوريا يک جوان ايراني است که در آمريکا زندگي ميکند و همسري دورگه دارد .چالش بازيگري همينجا شکل ميگيرد :رادان بايد همه احساسات، عواطف و ريزهکاريهاي شخصيت را با دو زبان و دو فرهنگ کام ً ال متفاوت ،منتقل کند .اين بازيگر براي رسيدن به نقطه مطلوب ،عالوه بر تمرينهاي طوالنيمدت ،ايرانيهايي را که در شرايط مشابه زندگي ميکنند نيز زير نظر داشته تا بازياش ملموس و باورپذير باشد. سودابه مراديان پيش از اين به عنوان مستندساز و کارگردان فيلمهاي کوتاه در ايران فعاليت داشت و حاال اولين فيلم سينمايي بلندش را در کاليفرنيا توليد ميکند .اسم اين فيلم در سايت «آي ام دي بي» بهعنوان محصولي به زبان انگليسي و فارسي به ثبت رسيده است« .پوالريس» در سال 2016به مدت يکفصل در سينماهاي سوييس اکران شد و مخاطبان استقبال خوبي از آن کردند و بازي بهرام رادان توسط منتقدان سوئيسي مورد تحسين قرار گرفت. اين فيلم همچنين صاحب چند جايزه شده و در سال 2016 در جشنواره کارول سيني عنوان بهترين فيلم را به دست آورد .در همين سال در جشنواره زنان کاليفرنيا شرکت کرد و جايزه بهترين فيلم و بهترين کارگرداني به آن رسيد .بازيگر زن آنهم نامزد دريافت جايزه شد« .پوالريس» سال 2017 هم نامزد دريافت جايزه بهترين فيلم از جشنواره النگ بيچ کاليفرنيا بود و در اين سال در بخش مسابقه جشنواره زوريخ پذيرفته شد.
شهاب حسيني « /غالم» و «شب»
شهاب حسيني در دو سال اخير دو فيلم «غالم» و «شب» را خارج از ايران بازي کرده و هنوز حاصل تجربيات جديدش در ايران به معرض قضاوت گذاشته نشده است. «غالم» را ميترا تبريزيان کارگرداني کرده و از آن بهعنوان اولين محصول مشترک ايران و بريتانيا ياد ميشود« .شب» نخستين فيلم بلند کوروش آهاري است که با سرمايهگذاري کمپاني ماموت پيکچرز با همکاري کمپاني سون اسکاي
I
PA
21
اينترتينمنت ساختهشده است.
پيمان معادي « /کمپ ايکس ري» و …
پيمان معادي از بازيگران رکورددار حضور در پروژههاي خارجي است .در اين ميان فيلم «کمپ ايکس ري» او در ايران اکران شده است .اين فيلم محصول کشور آمريکا است و نقدي است بر رفتار افراطي دولت اياالتمتحده در قبال مسلمانها بعد از حادثه 11سپتامبر .بازي او در اين فيلم تحسين شد و همچنان مهمترين تجربه خارجي معادي به شمار ميرود .اين بازيگر همچنين در فيلمهاي «عدالت کيفري» 13« ،ساعت :سربازان مخفي بنغازي»« ،آخرين شواليهها» و سريالهاي «عدالت کيفري» و «آن شب» بازي کرده است.
فاطمه معتمدآريا« /نبات»
فاطمه معتمدآريا بارها براي بازي در فيلمهاي خارجي دعوتشده بود .در اين ميان او به پيشنهاد الشين موسگلو، کارگردان آذربايجاني نه نگفت .حاصل بازي معتمدآريا در «نبات» موردپسند منتقدان قرار گرفت .معتمدآريا نقش زني به اسم نبات را دارد که در بحبوحه جنگ در روستاي کوچکي زندگي ميکند و فقط از طريق فروختن شير تنها گاوش امرارمعاش ميکند و بعد از جنگ ،با متروک شدن اين روستا ناچار است تنهايي در اين روستا زندگي کند« .نبات» نماينده آذربايجان در اسکار بود که البته به جمع پنج فيلم غير انگليسيزبان راه نيافت.
«آخرين آواز» با هم آشنا شده بودند. اين دو در نوامبر امسال خانه خود را در آتشسوزي کاليفرنيا از دست دادند. ازدواج آنان اين دو در حضور اعضاي خانواده و دوستان نزديک رخ داد. مايلي سايرس و ليام همسورث در سال 2012نامزد کرده بودند ،اما يک سال بعد از هم جدا شدند .اين دو از سال 2015مجددا با هم بودند.
For Advertisement Call:
نسل ما از آن سر در نميآورد ،اما فناوري به بچهها امکان ميدهد که کارهاي زيادي بکنند و خيلي آسان سر ما را شيره بمالند». آنجلينا جولي با «بيبيسي» براي تهيه يک برنامه ويژه کودکان همکاري ميکند .او مدير اجرايي اين برنامه است که براي مخاطبان 7تا 12ساله ساخته ميشود. خانم جولي اميدواراست کودکان به اين وسيله بتوانند از خبرهاي جهان آگاه شوند و به مسائلي مانند فناوري ،حفظ محيط زيست و شبکههاي اجتماعي توجه کنند.
کوين اسپيسي به اتهام آزار جنسي محاکمه ميشود
ورود احتمالي آنجلينا جولي به عالم سياست
مهناز افشار« /معلم»
سال 2014مهناز افشار در فيلم تاجيکي «معلم» به کارگرداني نصير سعيدوف بازي کرد .او گفته قب ً ال از سوي کشورهاي ديگر هم براي بازي در چند فيلم دعوت شده بوده اما اين اولين بار بود که قبول کرد در فيلمي غير ايراني بازي کند« .معلم» سال 1394در بخش جلوهگاه شرق جشنواره فيلم فجر حضور داشت .بازي افشار قابلقبول است اما فيلم قدرت درخشش در سطح جهاني را نداشت.
کوين اسپيسي ،بازيگر مشهور آمريکايي و برنده دو جايزه اسکار ،رسما با اتهام آزار جنسي يک نوجوان 18 ساله روبرو شده و محاکمه ميشود. دادگاه آقاي اسپيسي قرار است در ماه ژانويه برگزار شود و در ارتباط با رخدادي است که در تابستان سال 2016 در باري در شهر ننتاکت ،ماساچوست ،رخ دادهاست. فردي که گفته ميشود قرباني «آزار و تعرض جنسي»
علي مصفا« /گذشته»
اصغر فرهادي سال 91فيلم «گذشته» را به تهيهکنندگي الکساندر مالهگي در فرانسه ساخت .او نقش اول زن را به برنيس بژو سپرد و علي مصفا را براي نقش مقابل او انتخاب کرد .به نظر ميرسيد موفقيت اين فيلم و بازي خوب مصفا آنهم با زبان فرانسوي ،زمينهساز حضور در پروژههاي خارجي شود که تا کنون اين اتفاق نيفتاده است.
ميترا حجار« /استليناي آبي»
ميترا حجار در سال 2006در يک اپيزود از سريال «اسميت» بازي کرد و سال 2009جلوي دوربين گابريل اسکات در فيلم «استليناي آبي» رفت .هر دو توليد کشور آمريکا هستند .او تجربه موفقي از همکاريهاي خارجياش نداشت .سريال «اسميت» از مجموعههاي پرطرفدار آمريکايي است اما حضور حجار بهاندازهاي نبود که بتواند عرضاندام کند .فيلم «استليناي آبي» هم به دليل کيفيت پايينش ديده نشد و طبعًا بازيگر آن نيز به چشم نيامد .البته حجار در اين فيلم حضوري کمرنگ داشت و همين عامل مضاعفي بر نديده شدنش بود.
همايون ارشادي « /بادبادکباز» و …
همايون ارشادي خوشاقبالترين بازيگر بينالمللي سينماي ما است .او توسط عباس کيارستمي کشف شد و در «طعم گيالس» بازي کرد .فيلم نخل طالي کن گرفت و نام بازيگرش خيلي زود سر زبانها افتاد .مهمترين فيلم خارجي ارشادي «بادبادکباز» محصول آمريکا و به کارگرداني مارک فوستر است .اين فيلم بر اساس رمان معروف خالد حسيني ساخته شد .او در فيلمهاي «آگورا»« ،سي دقيقه نيمهشب»، «مرد تحت تعقيب»« ،آخرين سکنه» و «آرمانشهر» هم بازي کرده است .البته تا کنون اين حضور پررنگ منجر به جايزه و اتفاق ويژه براي ارشادي نشده است.
ازدواج مايلي سايرس با ليام همسورث ،بازيگر استراليايي نقش «تور» مايلي سايرس ،ستاره موسيقي پاپ ازدواجش با ليام همسورث ،بازيگر استراليايي را تائيد کرده است. مايلي سايرس تصاويري از مراسمي را که ظاهرا در سيدني برگزار شده ،در شبکههاي اجتماعي منتشر کرده است. اين دو زوج تقريبا يک دهه پيش سر صحنه فيلم
آنجلينا جولي هنرپيشه سرشناس سينما در مصاحبه با «بيبيسي» به طور تلويحي از احتمال ورود به عرصه سياست سخن گفته است. خانم جولي در مصاحبه با برنامه «امروز» راديو چهار «بيبيسي» گفت که 20سال پيش ،چنين احتمالي يعني ورود به سياست را به کلي رد ميکرد ،اما حاال براي هر جا که به او نياز باشد آماده است. آنجلينا جولي در حال حاضر فرستاده ويژه کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل است .او در زمينه حفظ محيط زيست و مسائل مربوط به پناهندگان و قربانيان خشونتهاي جنسي فعاليت ميکند. اين بازيگر سرشناس ،در پاسخ به سوالي درباره احتمال ورودش به عرصه سياست گفت« ،فع ً ال ترجيح ميدهم در اين باره سکوت کنم ».خانم جولي اما توضيح داد، « 20سال پيش به اين سوال ميخنديدم اما هميشه گفتهام هرجا که به من نياز داشته باشند خواهم رفت .نميدانم که براي سياست شخص مناسبي باشم اما هميشه به شوخي گفتهام که معلوم نيست چه چيزي در آستين دارم». آنجلينا جولي گفت« ،من با دولت ميتوانم کار کنم ،با نظاميان هم ميتوانم کار کنم .من جاي جالبي قرار دارم؛ کارهاي زيادي انجام ميدهم ،بدون آنکه عنواني داشته باشم يا آن کار مربوط به من يا سياستهايم بوده باشد». در ادامه وقتي جاستين وب ،مجري اين برنامه گفت که حدود 30يا 40نفر در فهرست نامزدهاي حزب دمکرات براي انتخابات آتي رياست جمهوري قراردارند و من شما را هم در اين فهرست قرار ميدهم ،آنجلينا جولي فقط گفت، «متشکرم». خانم جولي همچنين از مشکل نظارت بر فعاليت فرزندانش در شبکههاي اجتماعي گفت و اينکه مثل «اکثر والدين» نميتواند بر آن چه در اين شبکهها ارائه ميشود کنترل داشته باشد .او ميگويد« ،مسائلي هست که نيمي از
21 از سوي کوين اسپيسي قرار گرفته پسر يک مجري سابق تلويزيوني است. خانم هدر اونرو ،اين مجري پيشين تلويزيوني ،سال پيش اسپيسي را متهم کرده بود پسر 18ساله او را به باري برده ،نوشيدنيهاي الکلي به او داده و او را مورد آزار قرار دادهاست. سن قانوني براي نوشيدن الکل در ميکدهها در ايالت ماساچوست 21سال است. به گفته خانم اونرو ،پسر او به دروغ به بازيگر معروف گفته که سنش اجازه ميدهد الکل بنوشد و «کوين اسپيسي به او پشت سر هم نوشيدني الکلي داده و وقتي پسر من مست شده ،اسپيسي هم او را مورد تعرض جنسي قرار دادهاست». هدر اونرو گفته پسرش در آن موقع اين ماجرا را به کسي نگفته چون «ميترسيد و شرمزده بود». وکيل کوين اسپيسي هنوز واکنشي نشان ندادهاست اما خود اين بازيگر در ويدئويي که در يوتيوب منتشر کرده ،در حالي که با لحن «فرانک آندروود» ،شخصيت اصلي سريال مشهور «خانه پوشالي» حرف ميزند ،گفته «شما براي قضاوت بدون ادله کافي عجلهاي نخواهيد داشت ،مگر نه؟» اين ويدئوي سه دقيقهاي البته اشاره مستقيمي به ماجراهاي رخ داده در ماساچوست نميکند. طي بيشتر از يک سال گذشته افراد مختلفي کوين اسپيسي را متهم به آزار جنسي کردهاند. موج اتهامها پس از آن آغاز شد که بازيگر مردي به نام آنتوني رپ او را متهم کرد در دهه هشتاد ميالدي زماني که چهارده سال داشت و کوين اسپيسي 26سال ،از سوي او مورد آزار جنسي قرار گرفته است. چند ماه پيش يکي از کارمندان سابق تئاتري که آقاي اسپيسي مدتها کارگردان آن بود گفته بود مسئولين اين تئاتر از رفتار نامناسب بازيگر هاليوود چشمپوشي ميکردند، «خود من شاهد بودم که او در موقعيتهاي گوناگون و به کرات بدن مردان را لمس ميکرد .او از موقعيت ويژه خود به عنوان يک نماد هنري برجسته سوءاستفاده ميکرد». اسپيسي گفته بود ديدار خود با آنتوني رپ را به خاطر نميآورد ولي با اين حال از اين موضوع عذرخواهي کرد؛ نام او به مجموعه افشاگريهاي سالهاي اخير در خصوص اتهامات جنسي در هاليوود اضافه شد و عمال از بازي در نقشهاي مهم کنار گذاشته شد.
22
22
نيمه شبانه
January 2019
مد جديد جواهرات
خبرنگار ما از ايران گزارش ميدهد که بعد از گراني سرسامآور پسته که الکچري شماره يک به حساب ميآيد، خانمها آن را به جاي سنگهاي قيمتي به نخ کشيده و آويزان گردن خود ميکنند .قيمت گردنبند الماس ،برليان و زمرد فعال اينجوري عوض شده :گردنبند پسته دامغان ،گردنبند پسته رفسنجان و گردنبند پسته کله قوچي.
يک مکالمه تکراري
با يکي از رفقا در ايران تلفني صحبت ميکرديم .از بحثهاي شيرين درباره جنيفر لوپز و شکيرا رسيديم به بحثهاي تلخ اوضاع تهران و ايران .پرسيدم« ،اوضاع چطوره؟» گفت« ،افتضاح!» گفتم« ،يک چيزي بگو که تازه باشه. پارسال هم ميگفتي افتضاح ».گفت« ،ـاالن بدتره .ميتوني جلوي افتضاح چند تا عالمت تعجب بيشتر بگذاري تا بفهمي من چي ميگم ».گفتم« ،از چه نظر افتضاحه؟» گفت« ،ازچه نظر افتضاح نيست؟» گفتم« ،گراني و کمبود را ميگويي؟» گفت« ،قيمتها ساعتي ميره باال ».گفتم« ،آره شنيدم که همه چيز گران شده .مسکن و غذا و گوشت و نان ».گفت، «ديگه يک نيمروي ساده هم نميشه خورد .قيمت تخم مرغ به حدي رسيده که انگار داري يک مرغ را به طور خصوصي براي تخمگذاري استخدام ميکني!» گفتم« ،چه تشبيه جالبي!» گفت« ،بنزين را بگو .اگر بروي از بغداد بخري و با تانکر بياري ارزانتر تمام ميشود ».دلم به حالش خيلي سوخت و خواستم دلدارياش بدهم و بحث را دوباره به جنيفر لوپز و شکيرا بکشانم .گفتم« ،ميداني در عوض چقدر چيزها هم به جاي باال رفتن ،پايين آمده؟» گفت« ،جوک نگو!» گفتم« ،نه به جان تو .قيمت مواد پايين آمده ،مشروب مفت شده ».کمي ذوق کرد و گفت« ،تو مثل اينکه بهتر از ما ميداني .ديگه چي پايين آمده؟» گفتم« ،رشوه هم ميگويند خيلي افت پيدا کرده ».گفت« ،احتماال به خاطر رقابت نهادهاي مختلف دولتي ».گفتم« ،به هر حال اونها هم مواد و مشروب ميخواهند و دوست دارند در سواحل ترکيه و دوبي حال کنند ».رفيقم هنوز زياد قانع نشده بود .تصميم گرفتم از آخرين حربه براي خوشحالي او استفاده کنم .گفتم« ،کاهش سن دختران فراري و خياباني را چه ميگويي؟» چند ثانيه مکث کرد و جوابي نداد .انگار توي فکر فرو رفته بود و واقعا از کاهش يک چيزي در ايران خوشحال شده بود .نميدانم واقعا اينطور بود يا من جيغها و باال و پايين پريدنهايش را پاي تلفن به حساب رضايت خاطر او گذاشته بودم... بيچاره!
اطالعيه انجمن پارسيان ايران
با توجه به اخبار مندرجه در روزنامهها درباره پرفروشترين کتابهاي ساليان اخير که طي آن «کتاب آشپزي» خانم رزا منتظمي به مقام سوم ،بعد از قرآن و ديوان حافظ رسيده ،به اطالع کليه پارسيان خالص هموطن ميرسانيم که از اين به بعد گذاشتن اين کتاب براي تزيين سفره هفتسين بالمانع ميباشد و مورد تاييد اين انجمن خواهد بود.
شعري که زندگي است با اجازه احمد شاملو
بررسي و نقد آهنگهاي محلي ايران
يک آهنگ محلي دزفولي هست به نام «دست به دستمالم نزن» آهنگ بسيار با مزه و جالبي است .آن زمانها ترانه سراهايي چون شهيار قنبري ،رهي معيري و حتي شماعيزاده نداشتيم که شعرهاي کامل و خوب براي ترانههاي فولکلوريک بنويسند. اين ترانه «دست به دستمالم نزن» شعر بسيار سادهاي دارد .توجه کنيد: «دست به دستمالم نزن ،دستمالم حريره عزيز دلمي .دستمالم حريره ...يار» چرا اين دختر محلي به طرف ميگويد به دستمالم دست نزن مشخص نيست .آيا اين حرف را به صورت سمبليک گفته است؟ چون سراينده ترانه روشنفکر و فعال سياسي نبوده ،احتماال جنبه سمبوليک بودن شعر را ميتوان منتفي تلقي کرد .آيا اين دستمال در جاي خاصي بوده که اين دختر خانم نميخواهد طرف (عزيز دلش) به آن دست بزند؟ آيا براي اين دختر آن مرد «عزيز دلش» بوده يا «دستمالش»؟ آيا دستمال حرير که معموال ميتوان وراي آن را ديد ،روي صورت دختر قرار داشته و او نميخواسته مرد محبوبش صورت او را ببيند؟ اگر دستمال به جاي حرير از ابريشم اعال ساخته شده بود چه اتفاقي ميافتاد؟ آيا دختر محلي اين آهنگ به گوش عزيز دلش سيلي ميزد و ميگفت« :گفتم که دست نزن!» دختر به خواندن ادامه ميدهد: «عشق تو مجنونم کرد ...جونم ري به تهرونم کرد» (راهي به تهرونم کرد) اينجا بايد پرسيد چرا کسي که از عشق مردي به جنون و ديوانگي رسيده است ،درباره دستمال حريرش که بايد ديگر چيزي بسيار بياهميت باشد ،نگران است؟ آيا هوشيار است و مواظب دستمالش (که نميدانيم در کجا قرار گرفته) يا واقعا ديوانه شده و فکر ميکند همه ميخواهند دستمالش را بدزدند؟ نکته جالب ديگر اينکه اين دختر محلي ما به علت مجنون شدن ميخواهد روانه تهران شود! در آن زمان تهران مثل امروز نبود .امروز بسياري به خاطر مجنون و ديوانه شدن از تهران فراري ميشوند و به دهات و شهرستانها ميروند .اينکه چرا اين دختر به علت ديوانه شدن مثل دخترهاي امروز ايراني به دوبي نميرود (با توجه به اينکه دزفول به دوبي نزديکتر از تهران است) جاي سئوال دارد. شعر ترانه ادامه مييابد: «اول از اسمت بگو ...جونم مردم کجايي؟ عزيز دلمي ...مردم کجايي؟ يار... از کدوم محلهاي جونم؟ با که آشنايي؟ ...عزيز دلمي ...با که آشنايي يار؟» اين دختر بسيار زبل و زرنگ است ،چون بعد از پرسيدن اسم طرف ميپرسد اهل کجايي و در کدام محل خانه داري؟ به عبارت سادهتر دخترک روحيه کاپيتاليستي و ماترياليستي دارد و ميخواهد بداند که عزيز دلش بچه پايين شهر است يا باالي شهر؟ کمي بعد ،او به همين دليل زرنگ بودن ،سئوال بسيار مهم خود را از معشوق ميپرسد: «با که آشنايي؟ » طبيعي است که خود معشوق به اندازه رابط و آشنايش براي دخترک مهم نيست .احتماالدر زمان قديم هم مثل امروز (که آشنايي با استاندار و امام جمعه مهم است) آشنا بودن با کسي چون بخشدار و کدخدا و امام جمعه بسيار مهم و قابل احترام بوده است .شعر اين ترانه را بعد از نقد و بررسي ذکر شده به شرح زير ميتوان خالصه کرد: «به دستمال من دست نزن .دستمالم حريره و ممکنه سوراخ بشه ...عزيز دلمي! فدات بشم .از عشق تو ميخواهم به تهران فرار کنم و مهم نيست که بيشتر ديوانه بشوم! اسمت چيه؟ بچه کجايي ،از کدام محلهاي؟ با چه کسي ميپري؟!» در شمارههاي آتي چند آهنگ محلي ديگر ايران را مورد نقد و بررسي قرار خواهيم داد...
درد من از زندگي در سرزميني است که در آن مزد بسيجي از آزادي انسان فزونتر باشد...
گندهبيني (از سري داستانهاي همينجوري)
جلوي تلويزيون روي کاناپه خوابم برد .از سر کار آمده بودم و خواب بعد از ظهر حسابي ميچسبيد .وقتي که از چرت بيدار شدم چيز عجيبي برايم اتفاق افتاد .به دليل نامعلومي همه چيز گندهتر از حد معمول شده بود .تلويزيونم مثل پرده سينما گنده بود .قلم خودکارم مثل يکدسته جارو بلند و دراز بود .پرتقالهاي روي ميز به اندازه يک توپ بسکتبال شده بودند .سرم را به چپ و راست تکان دادم تا تنظيم تصوير در چشمانم درست شود ،ولي فايد اي نداشت و همه چيز کماکان عظيم و غولآسا بودند .يک سوسک روي قفسه آشپزخانه شروع به راه رفتن کرد .داشت زهرهام ميترکيد .مثل حيوانات عصر غارنشيني گنده و ترسناک به نظرميآمد .صداي زنگ در آمد .در را باز کردم .پشت در زنم ايستاده بود با دو کيسه خريد پر از خواربار .صورتش گنده و درشت شده بود .موهاي سبيل و صورتش که هيچوقت ديده نميشدند سه چهار سانتيمتري به نظر ميآمدند .نگاهش کردم و همانطور که داشتم کمکش ميکردم تا کيسههاي خريد را به داخل بياورم به صورتش زل زدم .با تعجب نگاهم کرد و پرسيد« ،چي شده؟» گفتم« ،همه چيز گنده شده ،حتي لبهاي تو. من تا حاال دقت نکرده بودم که اين قدر قلوهاي و بوسيدني هستند!» خنديد و دستش را به طرف عينک من برد و گفت، «باز دوباره عينکت را پشت و رو زدهاي؟»
يک داستان عاشقانه ديگر
شنبه شب بود و طبق قرار قبلي رومئو و ژوليت با يوسف و زليخا ،همسايه جديد ايرانيشان ،قرار بيرون رفتن گذاشته بودند .تقريبا همسن و سال بودند و هر دو زوج تازه ازدواج کرده بودند .بچهاي هم هنوز در کار نبود که به خاطرآن خانه نشين بمانند و مجبور به ديدن برنامههاي خسته کننده تلويزيون و ماهواره بشوند .ساعت حدود 9شب بود که رومئو با ماشين آخر مدل آلفا رومئويش و در حالي که ژوليت در صندلي جلو کنارش نشسته بود ،جلوي خانه يوسف و زليخا رسيدند و بوق زدند .يوسف بالفاصله در خانه را باز کرد و همانطور که به ساعتش نگاه ميکرد به طرف آنها آمد و با خجالت به همسايههاي خود سالم کرد و گفت که زليخا هنوز حاضر نيست .ژوليت اخمهايش توي هم رفت ،ولي رومئو با خوشرويي به يوسف گفت« ،اشکالي نداره ژوزف جان! بيا با هم يک سيگاري بکشيم تا او حاضرشود ».بعد از اينکه نصف پاکت سيگار را با هم کشيدند ،باالخره سر و کله زليخا پيدا شد .مانتوي کوتاهي پوشيده بود به رنگ صورتي ،شلوار جين تنگ و رنگ پريدهاي زير مانتو بود که فقط تا باالي قوزک پا را ميپوشاند .کفشهاي قرمز پاشنه بلندي،که رويش دوتا پروانه سياه رنگ منجوق دوزي و طالکوبي به شدت جلب توجه ميکرد ،پوشيده بود. روسري آبي آسماني او فقط نيمي از موهاي سرش را ميپوشاند و نيمه بلوند شده ديگرش را با صدايي گوشخراش به رخ تماشاگران ميکشاند! ژوليت سالم کنان او را بغل کرد و صورتش را بوسيد و بعد هر دو به صندلي عقب رفتند و گذاشتند که يوسف در قسمت جلو در کنار رومئو بنشيند .ژوليت زليخا را نگاه کرد ولبخندي زد« ،چقدرخوشگل شدي! چه آرايش غليظي کردي؟ وقتيکه اون نمونههاي مجاني ماتيک و لوازم آرايش را به من دادند ،به خودم گفتم اينها فقط به درد زولي ميخورد ».زليخا اول که آمده بود آمريکا اسمش را به زولي عوض کرد ،ولي بعد از اينکه شهرت آنجلينا جولي همه جا پيچيد ،آن را به جولي تغيير داد و چون ميخواست ايراني بودن خودش را هم کمي حفظ کند بار ديگر آن را به ژولي تغيير داد تا با کلمه پرژين جور در بيايد. رومئو با حرارت مشغول تعريف از اتومبيلش بود« ،ببين ژوزف ،اين بد مصب با يک اشاره گاز توي 10ثانيه ميرسه به 80مايل سرعت .باورت ميشه؟» يوسف از آينه جلوي خودش به عقب نگاه کرد و قيافه زليخا را ديد که به او با کمي عصبانيت زل زده است .علت عصبانيتش را به خوبي ميدانست :چرا به جاي مرسدس بنز رفته بود تويوتا خريده بود. رومئو سقف ماشين را با تکمهاي باال زد و با افتخار به يوسف نگاه کرد .زليخا پاهايش را روي هم انداخت تا ژوليت زنجير طالي بسته شده دور قوزک پايش را حتما ببيند .ژوليت دختر ساد هاي بود .لباس يک تکهاي از جنس چيت به رنگ زرد کمرنگ پوشيده بود که تا باالي زانويش ميآمد .کفشهاي سياه بدون پاشنه را بدون جوراب پوشيده بود. آرايش بسيار کمي داشت و به جاي ماتيک فقط لبهايش را براق کرده بود .همانطورکه موهاي طاليي بلندش را به دست
I
PA
باد سپرده بود به طرف زليخا برگشت و گفت« ،حال ميکني؟» زليخا هم روسري خود را کمي عقبتر برد و فرياد کشيد« ،آره... آره! ولي اگر يک مرسدس کورسي بود خيلي بيشتر حال ميداد». وقتي اين را گفت در آينه به يوسف که داشت به او نگاه ميکرد خيره شد و چشمانش را در حدقه براي او چرخاند .پشت چراغ قرمز ،ژوليت باالخره متوجه قوزک پاي زليخا شد و گفت« ،اين چقدر جالبه!» زليخا بادي در غبغب انداخت و گفت« ،طالي 18 عيار ايتالياست .مال کشور خودتونه!» ژوليت با سادگي گفت« ،نه، منظورم اين خالکوبيهاست ،اينها چي ميگن؟» زليخا با خجالت دستش را روي خالکوبيها گذاشت« ،ميدوني اولها که با ژوزف آشنا شدم اسمش را خالکوبي کردم .البته به اصرار خودش بود». يوسف جوان بسيار جذاب و زيبايي بود .زليخا دو سه بار موقع ساالد درست کردن با چاقو دست خودش را بريده بود و آن هم فقط براي اينکه يوسف آنجا ايستاده بود و او را حين ساالد درست کردن تماشا ميکرد. ژوليت دوباره در باره خالکوبيها پرسيد« ،اين دومي چي ميگه؟» زليخا باز هم با خجالت سرش را پايين انداخت و سعي کرد با من من کردن از پاسخ طفره رود .ژوليت با صدايي پر از سئوال هنوز او را نگاه ميکرد و منتظر جواب بود .زليخا گفت، «اينهم از سنتهاي ماست .اين خالکوبي ميگويد به عشق فردوسي!» ژوليت با تعجب سرش را به چپ و راست برد و پرسيد« ،قبل از ژوزف با او بيرون ميرفتي؟» يوسف از صندلي جلو زد زير خنده .معلوم بود که او به جاي گوش دادن به رومئو به مکالمات صندلي عقب توجه دارد .رومئو صداي راديو را کمي پايين آورد و گفت« ،بچهها کجا دوست داريد برويم؟ با ديسکو موافقيد؟» زليخا بالفاصله باال و پايين پريد و گفت« ،آره!...آره!» ژوليت با کمي ترديد رو به رومئو توي آينه نگاه کرد و گفت« ،من دوست دارم يک جاي خلوت شام بخوريم و حرف بزنيم .اگر پيانو يا گيتاري هم باشد بدک نيست ».يوسف به طرف عقب برگشت و ملتمسانه به زليخا نگاه کرد« ،ژولي جون ،منهم موافقم. حال جاي شلوغ را ندارم ».رومئو دوباره فرياد کشيد« ،ديسکو!... ديسکو! »...زليخا روسري خود را کمي عقبتر کشيد و بر وزن آهنگ «ديسکو...ديسکو»يي که رومئو تکرار ميکرد ،فرياد کشيد« ،ديسکو ...ديسکو »...يوسف با بيچارگي به ژوليت خيره شد .همانطور که با ايما و اشاره صورتش از روي ناچاري تسليم بودن خود را اعالم ميکرد ،چشمانش را لحظهاي بست و ژوليت را مجسم کرد که با او در رستوراني ايتاليايي که چلوکباب هم ميفروشد در شهر کوچکي در ايتاليا نشسته و در زير نور شمع با او شراب مينوشد...
بد و بدتر
* بد اين است که دختر تين ايجرت هوس کوبيدن ميخ و سيخ به گوش و بيني و دماغش بکند ،بدتر اين است که زنت جواهرات آنتيک مادرت را که به عنوان ارث به تو رسيده يواشکي به او بدهد که فلز کم نياورد! * بد اين است که مايکل مور يک فيلم درباره زندگي عالي و سرشار از رفاه (همراه با بهترين خدمات آموزشي و پزشکي!) کوباييان در رژيم کاسترو بسازد ،بدتر اينکه دوبله فارسي آن را براي پخش در ايران به مسعود ده نمکي واگذار کنند! * بد اين است که بزند و زن يائسهات يکهو حامله شود، بدتر اين است که در همين زمان خبر بدهند که زن صيغهاي تو در ايران که يکسال است او را نديدهاي هم حامله شده است! * بد اين است که نفت مملکتت را شاه دو دستي به خارجيان بدهد ،بدتر اين است که امروز براي پس گرفتن نفت در صف بنزين کوپني بايستي و دست خالي به خانه برگردي! * بد اين است که هواپيمايت هنگام برگشت از سفر به ايران در اروپا تاخير داشته باشد و با قيافه ژوليده و ريش تيغ تيغي و چشمان گود افتاده (در اثر خوابيدن روي نيمکت فرودگاه پاريس) شبيه به طالبان جلوي مامور مهاجرت (هوم لند سکوريتي) براي ويزاي ورود مجدد به آمريکا بايستي ،بدتر اين است که اسمت توي پاسپورت «محمد» باشد!
ترکيبات قرص جديد
موقع رانندگي داشتم به راديوگوش ميکردم .تبليغي آمد درباره قرصهاي جديدي به نام «سوپر پراستيت» که فارسي مصطلح و قابل ترجمهاش«سوپر پروستات» ميشود .اين تبليغ ميگفت که با خوردن اين قرصها قبل از خواب ،آنهايي که به خاطر ناراحتي پروستات شبها مجبورند چند بار از رختخواب خودشان را آژيرکشان به دستشويي برسانند ،ميتوانند تمام شب را بدون ناراحتي سپري کنند و با خيال راحت بخوابند. همانطوري که از پيشرفت علم درباره حل اين مسئله در شگفت بودم ،از خودم پرسيدم آيا در اين قرص چه چيزي گذاشتهاند که ميتواند چنين کار مهمي انجام دهد؟ هرچه فکر کردم عقلم به جايي نرسيد و آخرش تنها به اين نتيجه رسيدم که اين کارخانه دارويي احتماال نوعي دايپر بچه (پوشک) را با زرنگي کامل به قرص تبديل کرده و به ملت ميفروشد.
23
23
For Advertisement Call:
گفتو گوهاي شکمي من و زنم
1 به زنم گفتم« ،اين خورش قورمه سبزي که درست کردهاي ،مزه خورش کرفس ميدهد ».جواب داد، «براي اينکه خورش قورمه سبزي نيست ،خورش کرفسه!» 2 به زنم گفتم« ،چرا دستپخت مادرت از تو بهتره ،چرا از او چيزي ياد نگرفتي؟» گفت« ،به همون دليلي که پدر تو پولداره ،ولي تو هشتت گرو نهته!» 3 بعد از شام به زنم گفتم« ،دستت درد نکنه .اين خورش قيمهات عالي در آمده بود ».با مالقه زد توي سرم و گفت« ،کوفتت بشه! غذاي کنسروي بود ،از مغازه ايروني خريده بودم». 4 به زنم گفتم« ،چرا اين کوکوي سبزي رنگش سبز نيست؟ نکنه تو ديگه طرفدار موسوي نيستي؟» گفت« ،ممکنه دستپختم خوب نباشد ،ولي عقلم هنوز سر جاشه .در ضمن اين کوکوي سيب زمينيه نه سبزي!» 5 زنم آمد و گفت« ،تابستانها با آبدوغ خيار من حال ميکني و زمستانها با آش و سوپهاي من .توي پاييز برات چي درست کنم که خوشت بياد؟» گفتم« ،معلومه! آش ماست!» 6 زنم آمد و با عصبانيت گفت« ،کتلتهايي را که ديشب درست کرده بودم کوش؟» گفتم« ،دادم به سگ همسايه!» با عصبانيت بيشتر پرسيد« ،زده به سرت؟ اصال لب نزدي؟» گفتم« ،سه چهار روز واق واق ميکرد و خيلي دوست داشت غذاي ايراني را يک بار هم که شده امتحان کنه! دلم به حالش سوخت»... 7 آمدم خانه و به زنم گفتم« ،اگر مادرت خواست دو سه روز بياد پيش ما از نظر من اشکالي نداره... دلم براش خيلي تنگ شده ».پرسيد« ،دو باره دو سه تا جعبه بادمجان خريدي ميخواهي يکي برات سرخ کنه بگذاره توي فريزر؟» 8 آمدم توي آشپزخانه و گفتم« ،عزيزم چي داري ميپزي؟» سرم داد کشيد و گفت« ،زهر مار!» گفتم، «حاال چرا اينقدر عصباني هستي؟» گفت« ،براي اينکه هر چه درست ميکنم تو نميخوري ».گفتم« ،اگر «درست کني» ميخورم ،ولي اگر «خراب کني» نميخورم!» 9 بعد از خوردن صبحانه به زنم گفتم« ،نيمروي امروز خيلي خوشمزه بود؛ چکار کردي؟» گفت« ،خياالت زده به سرت چون مثل هميشه درست کرده بودم ».گفتم« ،يک خرده بهتر از هميشه بود؛ تخم مرغهايش فرق ميکرد؟» گفت« ،آره ،شايد براي اينکه تخم مرغها را خودم تخم کرده بودم!» 10 آمدم خانه و ديدم براي شام پاستا داريم .به زنم گفتم« ،هر شب پاستا درست ميکني ،غذاي ديگري نيست؟» گفت« ،ايتالياييها هر شب پاستا ميخورند ».گفتم« ،من که ايتاليايي نيستم .پاستا به من چه ربطي داره؟» گفت« ،آلماني هم نيستي ،پس چرا هر شب آبجوي آلماني ميخوري؟» 11 آمدم خانه و زنم گفت« ،امشب برات يک شام سورپرايز درست کردم ».سر ميز نشستم و لقمه اول را خوردم .خيلي خوشمزه نبود .پرسيد« ،ميتوني حدس بزني چيه؟» گفتم« ،اگر به صورت مسابقه بيست سئوالي باشد شايد بتوانم هويت اين غذا را تعيين کنم!» 12 امروز صبح زنم آمد و گفت« ،عزيزم فردا شب چي دوست داري برات درست کنم؟» پرسيدم« ،چرا فردا شب و امشب نه؟» گفت« ،امشب قراره براي خودم غذا درست کنم! فردا شب نوبت توست!» 13 آمدم خانه و رفتم طرف ميز آشپزخانه .به زنم گفتم« ،باز که اين بچهها فريزبي خودشان را روي ميز شام ول کردهاند ».با عصبانيت سرم داد کشيد که« ،فريزبي چيه؟ اين پيتزاي خانگي است که من درست کردهام؛ فقط يک خرده سفت در آمده!»
کابوس قصه کوتاه حسابي عرق کرده بودم .ده دقيقه بود که فقط ميدويدم .توي يک کوچه پايين ميدان ونک بودم .گم و گور شده بودم و نميدانستم به کجا ميروم .ريخته بودند وسط جمعيت و همه را ميزدند .فقط اونهاي را که شلوار پارچهاي پاليستر و پيراهن آستين بلند داشتند نزدند .يارو مرا با موتور دنبال کرد و موهايم را از پشت گرفت و کشيد .قيافهاش خيلي وحشتناک بود .گوشه کوچه روي زمين ولو شدم و همانجا خوابم برد .شهر حسابي به هم ريخته بود .تمام چراغها قرمز شدند .آسفالتها پر از گلهاي گاليل و الله سبز رنگ شده ،ولي روي همه آنها خون پاشيده بود .از زيرزمين خانهها صداي ناله و ضجه ميآمد .از باالي پشت بامها صداي فرياد «اهلل اکبر» به هوا بود .ته خيابان وسط يک ميدان ،ملت را شالق ميزنند .هزاران نفر در صف بلند و طوالني ايستادهاند تا نوبتشان بشود .ميدان را از همه طرف بستهاند و هر کس را که ميخواهد عکس بگيرد راه نميدهند .هوا پر از گرد و غبار و پر از دود الستيک سوخته ماشين است .نفسم در نميآيد .دستمال گردن سبزم را ميکشم روي دماغم ،ولي کاري صورت نميدهد .به زور سرفه ميکنم و از دماغم خون بيرون ميزند .به خيابان اصلي وارد ميشوم .شيشه همه ماشينها شکسته و سقفشان فرو رفته است .از ساختمانهاي بلند هر دو سه دقيقه يک بار يکي خودش را توي خيابان پرتاب ميکند و مغزش مثل مايونز روي زمين داغ پخش ميشود .تمام شهر را دوربين گذاشتهاند .يک کسي دارد نطق ميکند و صدايش با کيفيت بسيار بد از بلندگوهاي ماشينهاي پليس و از آمبوالنسها پخش ميشود. وقتي که براي او دست ميزنند ،آدمهاي ديگري تند و تند خودشان را از پنجره اتاقشان در ساختمانهاي سياه ذغالي به داخل خيابان مياندازند. نعشکشها تند و تند از راه ميرسند و جنازهها را با خودشان ميبرند .از خواب ميپرم .هنوز در آن کوچه هستم .جلوي در خانهاي خوابم برده بود .در بزرگ خانه باز ميشود و پسر بچه شش هفت سالهاي بيرون ميآيد .به من نگاه ميکند و از گوشه چشمش قطره اشکي روي صورتش روان ميشود .دستمالي از جيب شلوارش در ميآورد و خون دماغم را پاک ميکند و بعد با همان دستمال ،اشکهاي صورتش را خشک ميکند .ميخواهم چيزي بگويم ،اما لبهايم از فرط تشنگي در آن هواي 40درجه تابستان تهران به هم چسبيدهاند .پسرک به من لبخندي ميزند و ناگهان در دستانش ليوان آب يخ بزرگي ظاهر ميشود .آب ليوان را در دهان من سرازير ميکند .صداي آژيرها از نزديک در سکوت کوچه ميريزد. پسرک دستپاچه در خانه را ميبندد و قبل از اينکه در کامال بسته شود انگشتانش را به عالمت پيروزي به من نشان ميدهد...
افکار عميق
يکي نيست از اين شخصي که صدها و هزاران داستان ايراني را اينجوري آغاز کرده که «يکي بود ،يکي نبود .غير از خدا هيچکس نبود» بپرسد پس اون که بود چطور شد؟
افکار عميق سياسي
بسياري از مردم از« ارتفاع » وحشت دارند .من از ارتفاع اصال نميترسم ولي از «القاعده» وحشت دارم!
مشکالت عصر حجر
ديشب داشتم در تلويزيون يک فيلم سينمايي ميديدم که حوادث آن در زمان بسيار بسيار قديم اتفاق ميافتاد :زمان عصر حجر و غارنشيني .زنم در کنارم نشسته بود و مرتب غر ميزد و از من ميخواست که کانال را عوض کنم .ميگفت که فيلم حتي ديالوگ هم ندارد و از سروصداهايي که هنرپيشههاي فيلم در ميآورند چيزي دستگيرش نميشود .به او گفتم« ،فرض کن که فيلم صامت است، آن وقت چطور؟» خنديد و گفت« ،پس چرا سياه و سفيد نيست؟» به او گفتم« ،خودت خوب ميدوني که من از فيلمهاي علمي و تخيلي خيلي خوشم ميآيد ».با ريموت تلويزيون زد روي زانويم و گفت، «علمي بخوره توي سرت! چون زنهاي فيلم نيمه لخت هستند داري فيلم را ميبيني ،دروغ نگو!» به تماشاي فيلم ادامه دادم و سعي کردم به حرفهاي زنم گوش نکنم .به او گفتم« ،ببين که پوشيدن پوست حيوان مد يک ميليون سال قبل بوده چون آن موقع کارخانه پارچه بافي نداشتند ».دوباره با ريموت زد روي زانويم و گفت« ،اگر اين حرفها را ميزني که اون پالتو پوست رابرايم نخري کور خوندي!» بعد هم بلند شد و رفت توي آشپزخانه که با تلويزيون کوچک آنجا فيلم اشک و آه و نالهاي ،ويژه بانوان خان دار ،را تماشا کند .روي کاناپه خودم را جابجاا کردم و با خيال راحت داستان فيلم را دنبال نمودم .آقا ،اين غارنشينهاي بدبخت چقدر مشکالت و مسايل داشتند! اصال آب خوش از گلوشان پايين نميرفت .مشکل اصلي و بزرگشان اين دايناسورها بودند که چپ و راست به دنبال بلعيدن آنها ميآمدند .بيچارهها اسلحه درست و حسابي نداشتند که با اين حيوانات غول آسا بجنگند و طبيعتا آن زمان پليس هم نبود که زنگ بزنند و تقاضاي کمک کنند .اگر هم به فرض پليس داشتند خود پليسها پا به فرار ميگذاشتند .شوهر يا مرد غارنشين صبح از غارش بيرون ميزد و به دنبال شکار ميرفت. کار ديگري نداشت .نه ادارهاي ،نه کاري و نه شغلي .زنش در غار تمام روز به انتظار برگشتن او مينشست .او هم کاري نداشت .کمي غار را تميز ميکرد و استخوانها را دور ميريخت و هر چند ماه يک بار تارعنکبوتها را با شاخه درخت تميز ميکرد .به حساب امروز ما که «زن خانه دار» داريم او هم «زن غاردار» حساب ميشد .مرد غارنشين تلفن موبايل در اختيارش نبود که به زنش زنگ بزند و بگويد که هنوز زنده است و دايناسورها او را نخوردهاند .نميتوانست بگويد دقيقا چه ساعتي به خانه برميگردد .زنش نميدانست که اگر مردش به موقع برنگردد شامش را از پسمانده روز قبل بخورد يا منتظر گوشت تازه شکارشده باشد .بيچارهها يخچال هم نداشتند .هميشه سعي ميکردند حيوانات کوچک مثل خرگوش و سمور را بکشند و بخورند .اگر يک گاو و گورخر را از روي ناچاري شکار ميکردند ،بعد از چند روز مجبور بودند بيشتر گوشتش را به خاطر فاسد شدن دور بريزند .البته اولها تا ذره آخرگوشت را حتي اگر بوي بد هم ميداد ميخوردند .اما بشرغارنشين با کمک فکري زن غارنشين متوجه شد که دل پيچه و اسهال روز سوم و چهارم بايد دليلي داشته باشد و در نتيجه خوردن گوشت مانده را کنار گذاشتند .در زمان غارنشيني مثل امروز ما در بعضي نقاط دنيا ،حقوق زن وجود نداشت .مردهاي ديگر ميريختند و به زور زن را از غارش و بدون اجازه مرد غارنشين بيرون ميکشيدند و با خودشان ميبردند .اينکار را براي گروگانگيري نميکردند که مثالپيغام بدهند به ما گوشت شکار يا دندان فيل بده تا زنت را پس بدهيم! زن يک کاال و يک آلت سکس بود .نداشتن حلقه ازدواج به انگشت زن هم به تاييد تاريخ نويسان نميتوانست بهانه اين نوع خشونتهاي جنسي باشد .مرد غارنشين تمام روز کار ميکرد .با سنگ و شاخه درخت اسلحه ميساخت تا حيوانات وحشي و حيوانات اهلي قابل خوردن را بکشد .کفش درست و حسابي پايش نبود و آخ و اوخ کنان روي سنگ و تيغ و خاشاک ميدويد تا به شکارش برسد .پوستش سوخته و سياه بود .آن زمان از اين مايعات ضدسوختگي آفتاب وجود نداشت که به خودش بمالد تا پوست نياندازد و تاول نزند .تمام روز در جنگلها و تپهها سرگردان بود .حتي بعضي وقتها راه برگشتن به غارش را گم ميکرد و مجبور ميشد به غار مرد ديگري برود و بعد از کشتن او شب را به اجبار با زن آن مرحوم سپري کند .فيلم داشت به جاهاي خوب و پاياني خود ميرسيد .مرد غارنشين به غارش برگشت و زنش که ده دوازده تا بچه قد و نيمقد در غياب او زاييده بود او را با خوشحالي در آغوش گرفت .بيچاره آنقدر خسته و داغان بود که داشت در آغوش زنش غش ميکرد .با خودم گفتم« ،اين بيچاره حتي بعد از يک چنين روز سختي نميتوانست يک مشروب قوي يا يک آبجوي خنک بخورد تا خستگياش در برود ».زنم از آشپزخانه فرياد کشيد« ،فيلم تمام شد؟ چقدرش مانده؟» دوباره روي کاناپه جا به جا شدم و گفتم« ،آخراي داستانه .ميشه از يخچال يک آبجو برام بياري؟»
26
26
خاطراتي پراکنده از شادروان استاد محسن وزيري مقدم پس از سالهاي طوالني رويت آن دو چشم زمردين درخشان بر چهرهاي در هم شکسته و به دنبالش خاموشي او در سن 94سالگي ،از تلويزيوني فارسي زبان به يکباره ذهن مرا در حبابي نازک از خاطرهها غوطهور گردانيد و به دنبالش تصويرهايي بلورين از گذشتهها در برابرم شفاف و شفافتر گشت .گويي از خواب زمانهاي گمشده بيدار ميشدم تا رازي را با سايههاي گريزنده از خود در ميان گذارم ،شايد نسيمي از حال و هواي شيرين رفته را بر ما وزيده گرداند. آري روزگاراني که با واژگاني ديگر در حافظه فصلها خفته است و براي نسلهاي جوانتر جز يادمانهايي کسالتبار بيش نيست .اما براي من که از آخرين پلههاي زير سقف حياتم باال ميروم ،هنوز هم پرسه زدن ميان خواب و بيداري زير فضايي پوشيده و دلانگيز که آن را «کولونادهاي» دانشکده هنرهاي زيبا ميناميديم از جذابيتي ويژه برخوردار است زيرا که آنجا محل گذر روزانه ،تردد و محفل مردان و زناني با روحياتي مختلف و با انگيزههاي شگفتانگيز بود در حقيقت آينهداراني که با تالش فراوان توانستند پرتويي را که از درون شعرهاي نوي نيمايي ساطع ميگشت بر روي هنر نقاشي و مجسمهسازي عقب مانده ايران منعکس گرداند و حياتي نو و سرنوشتساز به آنها بدمند. م اين بزرگان بهجت صدر ،سيما کوبان ،پرويز تناولي ،مرتضي مميز ،مارکو گريگوريان ،سهراب سپهري ،پرويز کالنتري، نا غالمحسين نامي ،کاظمي و محسن وزيري مقدم و چند تني ديگر بودند. ** آرام آرام من هم به سوي آن فضاي دلانگيز کشانيده ميشوم که يک سويش آتليههاي معماري و در سمت ديگر کارگاه مجسمهسازي و در انتها گروه نقاشي ،تاتر و موسيقي ،قرار داشتند .با ديدن چهره محسن وزيري در حال گفتوگو با مرتضي مميز ،بهجت صدر و سيما کوبان ،احساسي مييابم که رخدادي بزرگ در مسير مدرنيزاسيون هنرهاي تجسمي در شرف تکوين است .جرقهاي که با تاسيس دانشکده هنرهاي زيبا با مديريت بزرگاني چون آندره گدار ،مهندس محسن فروغي و مهندس هوشنگ سيحون شعلهور گشت و سپس در کارگاه نقاشي استاد عليمحمد حيدريان نسلهايي آموزش ديده و در زماني نه چندان طوالني آنان نيز توانستند با دريافت دانشنامههاي خود از آکادميهاي هنر اروپايي به ايران بازگشته و خدماتي شايان براي نسلهاي بعدي دانشجو در ايران محقق گردانند. ** ديباچه آشنايي من با محسن وزيري مقدم در زماني اتفاق افتاد که خود دانشجوي رشته معماري بودم و در زير همان فضاي پوشيده گذرگاه مذکور به واسطه دوست همدروهاي در رشته نقاشي که بعدها نيز در کسوت همسر استاد درآمد روي داد و اين اتفاق موجبات دستيابي به بسياري از آموختههاي هنري من در مقوله هنر و حتي معماري گشت. ** به ياد ميآورم در يک عصر پاييزي سال 1350با گروهي از ياران به نمايشگاه بينالمللي واقع در مکاني بنا شده در کنار پارکوي تهران وارد شديم .از همان ابتدا از کثرت جمعيت ايراني و غيرايراني همچنين هنرمندان و ميهمانان بينالمللي گرد آمده در فضاي نمايشگاه سخت تحت تاثير قرار گرفته و از پاويوني به پاويون ديگر سرک ميکشيديم که به يکباره چهره آشناي محسن وزيري را در احاطه خبرنگاران و بازديدکنندگان نمايشگاه در حال توضيح و تشريح آثار چوبي متحرکش نظر ما را جلب نمود و بالفاصله بدان سمت و سو رهنمون گشتيم و او با لبخند و اشارهاي ما را به جمع خود دعوت نمود و همين موضوع شبي فراموش نشدني را براي ما رقم زد چنانکه تا دير هنگام در کنار استاد گفتوگوهايمان در باب دنياي هنر و سبکهاي نقاشي ادامه يافت. در يکي از پرسشهايم از او در باره طرح و ساخت آثار چوبياش پرسيدم و او با ظرافتي استادانه و بيپرده اظهار داشت که طراحي کارها از اوست ،اما ساخت آنها به دست نجاران حرفهاي که سالهاست با او همکاري ميکنند ،انجام گرفته است و سپس در پاسخ پرسش کوتاه من که آيا حضور افرادي ديگر در جهت خلق آثار هنرمنداني چون پيکاسو ،هنري مور و بسياري ديگر نيز ثبت شده است ،با لحني مهربان گفت« ،دوست من اگر ميخواهي کارت درست از کار درآيد ترديد نکن و کار را بده دست آدمهاي حرفهاي ،اما باالي سرشان بايست و کارت را نظارت کن .اطمينان داشته باش که اينها بهتر از تو و من اينگونه کارهاي چوبي و فلزي را ساخته و پرداخته خواهند کرد!!!» سالها گذشت و بر اثر بود و باشهاي فراوان در نمايشگاهها و مطالعه و تعمق در شيوههاي گوناگون ساخت آثار هنري، سرانجام به صحت گفتار و نصايح او پي برده و آموزههاي او براي هميشه در خاطرم باقي مانده است. ** در يک بعدازظهر تابستاني سال 1354در خانه هنرمندان در پاريس که محل اقامت دوست بسيار خوبم آراپيک باغداساريان بود ،به طور غيرمترقبه با استاد وزيري مالقاتي دست داد و اين رويداد تا پاسي از نيمه شب به درازا انجاميد .به راه افتاديم و در اطراف رودخانه سن به مقصد رسيدن به محله التينيها .او بي وقفه برايمان در باره بناهاي تاريخي ،نقش و نگار پيکرههاي بي روي آنها و همچنين سبکهاي گوناگون معماري در اين سو و آن سوي رودخانه که کمتر شهروند ايراني بدانها کنجکاو و عالقمندي نشان ميدهد ،سخن راند .تا آنکه سرانجام در کافهاي واقع در ميدان اوديون آرام گرفته تا لبي تر و خستگي را به در نماييم و اين فرصتي نيز بود براي استاد تا درددلي آغاز و از واقعه جدايي خود از همسر دومش که آشناي ديرين و همدورهاي من در دانشکده بود به تلخي ياد کند و از روابط بيمارگونه حاکم بر جامعه و دخالتهاي نابجاي خانواده و دوستان شکايت و گله
January 2019
نمايد .در حالي که عنان از کف داده بود به آوايي بلند گفت« ،اينا مثل اينکه نميدونستن که من خودم شازده قاجارم .در حالي که بيمارستان وزيري در تهران از يادگارهاي سخاوتمندانه مادر بزرگ من است و همچنين خواننده سرشناس و محبوبي چون قمرالملوک وزيري از درون خانواده عريض و طويل من برخاسته است». سکوتي طوالني بر محفل پر سروصداي ما حکمفرما گشت تا اينکه با اشاره او به دفتر طراحي کوچکي که هميشه به همراه دارم ،از من خواست صفحهاي را با قلمي به او دهم تا از منظره کافه و بلوار صحنهاي را ثبت نمايد و به دنبالش من و آراپيک نيز به تبعيت از او به کار طراحي مشغول گشتيم ،اما حضور ناگهاني گارسن کافه ما را به خود آورد و در فضايي آميخته با اعجاب ،استاد به فرانسهاي فصيح بي آنکه از ما سوالي کند، سفارش شام داد و سپس برنامه کار فردا در باره بازديد از موزه و نمايشگاهها را براي من و آراپيک همچون استاد و مديري ماهر با ذکر نشاني از موزهاي به موزهاي ديگر ،صادر نمود. ** روزگار دانشجويي بود و نخستين سفرم به ايتاليا و شهر تاريخي رم ،نشسته در اتوبوسي و نقشه شهر پهن شده روي زانويم .نگاهي از اعجاب و تحسين ميانداختم از وراي پنجره به مناظر اطرافم که به ناگاه از انتهاي اتوبوس فرياد خشم آلودي به هوا خاست و مردي به زبان ايتاليايي فصيحي حکم به ايستادن وسيله نقليه عمومي را خارج از ايستگاه صادر کرد .بالدرنگ صاحب صدا را باز شناختم و به دنبالش از اتوبوس خارج شدم و وي را به نام صدا زدم« ،جناب استاد درنگي کوتاه بنماييد .من هستم .اص ً ال تصور نميکردم شما را روزي در رم مالقات کنم ».سر و پايم را قدري ورانداز کرد و با لبخندي پرمعنا بر لب و با لحن تحکمآميزي گفت« ،مرد حسابي سرت را همين طوري مياندازي پايين و بدون اينکه با من مشورت کني ،راهت را ميکشي و ميايي به ايتاليا .باشه از گناهت گذشتم .حاال بيا با هم قدمي بزنيم .حرفها دارم که با تو بزنم»!.... گپ زدنهاي پيادهرويي ما ساعتها ادامه يافت و او از روزگار دانشجويي در کشور ايتاليا و فعاليتهاي هنري خود در رم برايم سخن گفت و در ضمن گريزي هم زد به فعاليتهايي که در زمينه دوبله فيلمهاي ايتاليايي به زبان فارسي با همکاري او و تني چند از دوستان دانشجوي ايراني آکادمي رم انجام شده بود و سپس نقشه شهر را از دستم قاپيد و با قلمش محل بناهاي مهم تاريخي ،نمايشگاههاي پراهميت شهر و موزهها را عالمت زد و در باره هرکدام توضيحاتي دقيق که بيانگر معلومات حيرتآور او در همه زمينههاي هنر و معماري و مجسمهسازي بودند ،در اختيارم گذاشت. به هنگام خداحافظي اشارهاي به من کرد که در چشمانم نگريست و گفت« ،همين که برگشتي دانشکده خودمون همه اينها را ازت امتحان خواهم کرد .بايد شما جوانها ياد بگيريد که هنر در کنار رشد فرهنگ و تمدنها بارور شده است .راستش ما با اينها فرقهاي اساسي داريم .بايد روزي نگاه ،تعصب و تنگنظري را کنار بگذاريم و شروع به يادگيري از اينها بکنيم». اين رويداد غيرمترقبه و ارزشمند براي هميشه در حافظه من نقش بسته است و قدم زدن در آن روز آفتابي با محسن وزيري در فضايي مملو از عطر هنر هرگز در من غروب نخواهد کرد. ** زمانه را افسوس نبايد داشت .صبح پاييزي بي برگ و رنگي است .خبر درگذشت او دوباره مرا به زير گذرگاهي سرپوشيده (کولونادها) ميراند که نيم قرن پيش از اين بسياري از بزرگان نقاشي ما از استاد عليمحمد حيدريان نقاش کالسيککار تا مدرنيستهايي چون سهراب سپهري و محسن وزيري مقدم بر روي زمينش گام برداشته تا به کارگاه و کالس درس خود رسيده تا اتفاقي بزرگ را در هنر مدرن ايران محقق گردانند. هر يک از آنان شخصيتهايي استثنايي و بيبديل بوده که توانستهاند صفحاتي درخشان به دفترچه تجددطلبي ميهن اضافه نمايند .اگر سهراب را نقاش و شاعري خالق بدانيم ،به باور من محسن وزيري مقدم در حافظه نسل جوان به عنوان تصويرگر شعرهاي مدرن براي هميشه جاي گرفته است. محسن وزيري مقدم در 5خرداد ماه 1303در تهران متولد شد .او دوران کودکي و نوجواني خود را در بهبهان ،اهواز و اروميه گذرانيد .در سال 1323وارد دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در رشته نقاشي شد و پايان نامه خود را در 1327گذرانده و چند سالي بعد ايران را به قصد ايتاليا ترک گفت تا در آکادمي هنرهاي زيباي شهر رم ثبت نام نمايد. وزيري در اواخر دهه 40پس از اتمام تحصيالتش به ايران بازگشت و در دانشکده هنرهاي زيبا به عنوان استاديار استخدام شد .او ضمن تدريس موفق شد در کشورهاي متعددي خارج از ايران در نمايشگاههاي مختلف آثار خود را به نمايش بگذارد .حضور او در سه دوره بيينال ونيز به عنوان يکي از پرکار و خالقترين نقاشان معاصر ايران ثبت گشته است. نمايشگاه مشترک او با هنرمند بينالمللي گرهارد ريکتر در سال 2004در تهران ،نامي بزرگ از وي در محافل هنري جهاني به جاي گذاشته است. درگذشت او در هفتم سپتامبر 2018در شهر رم اتفاق افتاد. ياد او را گرامي خواهيم داشت.
I
27
PA
For Advertisement Call:
27
تهران حدود 4ميليون و 300هزار تومان بوده است .استان آذربايجان غربي با حدود 2ميليون تومان کمترين متوسط درآمد ماهانه يک خانواده شهري را به خود اختصاص دادهاند.
وضعيت سواد و اشتغال سرپرستان خانواده
در 37درصد از خانوادههاي شهري هيچ کدام از اعضاي خانواده شغل ثابتي ندارند .اين رقم براي پايينترين دهک درآمدي ،حدود 76درصد است که رقم بسيار قابل توجهي است. سرپرستان حدود 14درصد از خانوادهها بيسواد هستند .بزرگي اين عدد موقعي بيشتر به چشم ميآيد که نگاهي دقيقتري به دهکهاي مختلف درآمدي داشته باشيم .در حالي که در بين خانوادههاي شهري تنها حدود 2درصد از سرپرستان خانواده در پردرآمدترين دهک کشور بيسواد هستند ،اين درصد براي کمدرآمدترين دهک کشور حدود 55درصد است (بيش از 27برابر) .اين تفاوت زياد ميتواند نشاندهنده نابرابري زياد در دسترسي به تحصيل در دهکهاي مختلف درآمدي باشد. به طور کلي ،با توجه به عدم دسترسي دهکهاي پايين درآمدي به شغل مناسب و بسياري ديگر از امکانات رفاهي و با توجه به افزايش هزينههاي زندگي در سال جاري ،به نظر ميرسد اتخاذ سياستهاي حمايتي مناسب از جانب دولت بيش از هر زمان ديگري ضروري است.
در همين زمينه
خط فقر؛ سنگ دولت و پاي لنگ ملت
دويچه وله
آيا دخل و خرج ايرانيان جور درميآيد؟ جليل فقيهي ،زيتون مرکز آمار ايران در تازهترين گزارش خود اعالم کرده است که در سال ،1396متوسط «هزينه» ساالنه هر خانواده شهري 33ميليون تومان و متوسط «درآمد» ساالنه آن 37ميليون تومان بوده است .به بيان ديگر ،مجموع هزينههاي هر خانواده شهري در هر ماه حدود 2ميليون و 750هزار تومان و مجموع درآمدهاي آن حدود 3ميليون تومان بوده است. از کل هزين ه هر خانواده شهري حدود 23درصد (ساالنه حدود 8ميليون تومان) مربوط به هزينههاي خوراکي و دخاني و حدود 77درصد (ساالنه حدود 25 ميليون تومان) مربوط به هزينههاي غيرخوراکي (شامل مسکن) بوده است. در سال ،1396متوسط هزينه ساالنه هر خانواده شهري نسبت به رقم مشابه در سال 1395حدود 7.15درصد افزايش داشته است .اين رقم تقريبا برابر با رشد متوسط «درآمد» ساالنه هر خانواده است. در تابستان سال ،1397شاخص قيمتها نسبت به تابستان سال 1396حدود 26درصد افزايش نشان ميداد .با توجه به ادامه روند افزايش قيمتها در 3 ماهه پاييز امسال ،انتظار ميرود که متوسط هزينههاي کل يک سال خانواده نيز دستکم به همين اندازه افزايش يابد. از طرف ديگر ،با اينکه هنوز اطالعات دقيقي در مورد درآمدهاي ماههاي سپري شده از سال جاري منتشر نشده است ،اما با توجه به عدم افزايش حقوقها همپاي افزايش قيمتها و همچنين رکود تورمياي که اقتصاد ايران در سال جاري تجربه کرده ،پيشي گرفتن متوسط هزين ه خانوادهها از درآمدهاي آنها دور از ذهن نيست. پيشي گرفتن هزينهها از درآمدهاي خانوادهها البته مسبوق به سابقه هم است و آخرين بار در سال 1392اتفاق افتاد ،اما از آن سال تا به حال و با نفس گرفتن اقتصاد ايران بعد از روي کار آمدن دولت روحاني ،همواره متوسط هزينههاي يک خانواده شهري کمتر از درآمدها بوده است. در اقتصاد ،پيشي گرفتن هزينه از درآمد به اين معني است که احتماال خيلي از افراد براي گذران زندگي و برآمدن از عهده هزينهها ،مجبورند برخي از هزينههاي خود را به ماهها و سالهاي آينده موکول کنند يا با گرفتن اعتبار در شکلهاي مختلف (وام خانه ،استفاده بيشتر از کارتهاي اعتباري و غيره) تاثير فزوني کسري درآمد را به نوعي جبران کنند .در ايران ،به علت ضعيف بودن مکانيسمهاي اعتباري و ضعف سيستم وامدهي بانکها ،طبقه فرودست متحمل فشار بيشتري در اثر افزايش هزينهها خواهد شد.
نان و مسکن
در بين هزينههاي خوراکي و دخاني ،بيشترين سهم با حدود 22درصد مربوط به هزينه آرد ،نان و فرآوردههاي آن است .اين رقم حدود 5درصد کل هزينههاي هر خانواده را در بر ميگيرد. در بين هزينههاي غيرخوراکي بيشترين سهم با حدود 43درصد مربوط به هزينه مسکن است .اين رقم در حدود يک سوم کل هزينههاي ساالنه هر خانواده شهري است. حدود 66درصد خانوادههاي شهري مالک خانههايي هستند که در آن سکونت دارند .باال بودن نسبي اين عدد در ايران در قياس با بسياري از کشورها يکي از عواملي است که توان خانوادهها را در مقابل افزايش تورم باال ميبرد .چراکه تورم معموال روي خانوادههايي بيشتر اثر ميگذارد که در خانههاي استيجاري سکونت دارند .خبر خوب براي اقتصاد ايران اين است که درصد خانوادههاي شهري صاحب خانه تقريبا در تمامي دهکهاي درآمدي يکسان است.
درآمدهاي متفرقه
در حالي که دستمزد حاصل از مشاغل رسمي و حقوق بگيري و دستمزد حاصل از مشاغل آزاد غير حقوق بگيري (کارفرما يا کارگر مستقل) به ترتيب حدود 34 درصد و 16درصد از کل درآمد خانوادهها را تامين ميکند ،حدود 50درصد از کل درآمد از محل منابع متفرقه تأمين شده است. درآمدهاي متفرقه دريافتيهايي هستند که از طريقي غير از اشتغال اعضاي خانواده به دست ميآيند ،مانند پول حاصل از اجاره خانه ،حقوق بازنشستگي ،يارانه و نظاير اينها.
دسترسي به امکانات رفاهي
تقريبا تمام خانههاي شهري به آب لولهکشي و برق دسترسي دارند .همچنين 94درصد از خانوادهها صاحب گاز لولهکشي و 75درصد از آنها صاحب تلفن هستند. تنها حدود نيمي از خانوادههاي شهري صاحب خودروي شخصي هستند .اين عدد در قياس با کشورهاي پيشرفته بسيار پايين است .در حالي که حدود 84 درصد از خانوادههاي متعلق به باالترين دهک درآمدي ،صاحب دستکم يک خودروي شخصي هستند ،بيشتر از 96درصد خانوادههاي متعلق به پايينترين دهک درآمدي ،خودروي شخصي ندارند .همين اعداد نشان دهنده اوج ميزان تبعيضآميز بودن هزينهاي است که دولت صرف پايين نگهداشتن قيمت بنزين ميکند. در حالي که تنها 4درصد از خانوادههاي کمدرآمدترين اقشار جامعه از يارانه بنزين استفاده ميکنند ،بيش از 84درصد از مرفهترين خانوادهها غرق لذت استفاده از بنزين ارزان قيمتي هستند که پول آن از جيب تکتک افراد جامعه پرداخت شده است (نرخ بنزين در ايران بعد از ونزوئال ارزانترين نرخ بنزين در جهان است). به بيان ديگر ،پايين نگه داشتن قيمت بنزين با صرف هزينههاي زياد عمال سياستي ناعادالنه و به ضرر خانوادههايي است که دسترسي کمتري به خودروي شخصي دارند.
گرانترين و ارزانترين استانها
در سال ،1396تهران گرانترين استان ايران ،با متوسط هزينه ماهانه حدود 4ميليون تومان براي يک خانواده شهري بوده است .کرمان ارزانترين استان است که متوسط هزينه ماهانه در آن حدود يک ميليون و 600هزار تومان در سال 1396بوده است. از ديدگاه درآمدي ،خانوادههاي ساکن در استان تهران صاحب بيشترين ميزان درآمد در سال 1396بودهاند .متوسط درآمد ماهيانه هر خانواده شهري در
خط فقر از بهار 96تا بهار 97در مناطق مختلف ايران بين 9تا 11درصد باال رفته است .سبد کاال ،يارانه نقدي و سوبسيد انرژي ،مسکنهاي موقت تلقي ميشوند و دولت براي مقابله با فقر برنامهاي ندارد. مرکز پژوهشهاي مجلس ،برآورد مفصلي از خط فقر ششماهه نخست سال 97تهيه کرده که مخاطرات اجتماعي برخاسته از فقر و فقر مطلق را گوشزد ميکند. در اين ارزيابي تاييد شده که فقر در همه استانها حتي استانهايي که خط فقر در آنها پايينتر است ،بيشتر شده است .مرکز پژوهشها ميگويد که درآمد خانوارها «در بهترين حالت» ،در تابستان و بهار 97ثابت مانده اما خط فقر مطلق براي يک خانواده 4نفري در تهران 300هزار تومان افزايش يافته است. مناطق شهري در اين پژوهش ،به چهار خوشه و مناطق روستايي به پنج خوشه تقسيم شدهاند .استان تهران در خوشه چهارم قرار گرفته و خط فقر مطلق آن 2 ميليون و 728هزار تومان قيد شده است. در بهار سال 97و پيش از جهش قيمتها و سه برابر شدن نرخ برابري ارزهاي خارجي با تومان ،خط فقر مطلق در تهران معادل دو مليون و 450هزار تومان اعالم شده بود .در روستاها ،خط فقر در تابستان 97در خوشه اول 1ميليون و 578هزار تومان قيد شده که 192هزار تومان به نسبت بهار افزايش نشان ميدهد. مرکز پژوهشهاي مجلس نتيجه گرفته که سياستهاي فعلي فقرزدايي مثل يارانه 45هزار و پانصد توماني يا توزيع سبد کاال کمکي به خانوارها نميکند و بايد طرحي نو درانداخته شود. مرکز پژوهشهاي مجلس نرخ تورم کل فقراي شهري از تابستان 96تا تابستان 97را براي خوشه اول 26.3درصد ،خوشه دوم 27.9درصد ،خوشه سوم 24درصد و خوشه چهارم 22.3درصد اعالم ميکند .اين آمار از بهار 96تا بهار 97 به ترتيب 10.4درصد 10.8 ،درصد 10.4 ،درصد و 11.1درصد بود. افزايش شديد فقر در مدتي کوتاه ،از ناکامي دولت در مبارزه با فقر نشان دارد. کارشناسان اقتصادي ارزيابي کردهاند که ميانگين نرخ تورم در سال 97متجاوز از 30درصد باشد .مرکز آمار ايران در آبان 97تورم نقطه به نقطه را 34.5درصد اعالم کرد .مرکز پژوهشهاي مجلس ميگويد افزايش نرخ تورم در سال 97باعث شده که خط فقر از بهار 96تا 97در مناطق مختلف کشور بين 9تا 11درصد رشد داشته باشد.
سرکوب مزدي ،ترميم مزدي
خبرگزاري کارگري ايلنا مينويسد دو سياست ترميم مزد در سال 97و بستههاي حمايتي که در آن اقالم مصرفي مثل برنج ،گوشت ،روغن و ...قرار دارد ميتواند ،براي کارگران و بازنشستگان راهگشا باشد؛ هرچند به کاهش تعداد افرادي که زير خط فقر زندگي ميکنند کمکي نميکند« ،اعداد ،واقعيتهاي بيرحم اقتصاد ايران را که معموال دولت در پستو پنهان ميکند به رخ ميکشند». کاظم فرجالهي ،فعال کارگري و کارشناس اقتصاد سياسي ،در اين باره که چرا دولت براي مبارزه با فقر مطلق برنامهاي ندارد به خبرگزاري ايلنا ميگويد، «سياستهاي کالن دولت در زمينه کنترل قيمتها بدجور ميلنگد اما دولت کوتاهي خود را بر گردن خروج آمريکا از برجام مياندازد». اين کارشناس اقتصادي معتقد است که دولت به دنبال تقويت نهادهاي سرمايهداري است؛ آن هم نهادهاي نامولد مثل بانکها و ميگويد« ،ديديم که چگونه دولت با تمام توان وارد شد تا بانکهاي خصوصي و موسسات اعتباري را در دهه هشتاد راه بيندازد تا توزيع رانتها را در دهههاي آينده مديريت کنند ،اما با جذب بيش از اندازه سپردهها و ناتواني در مديريت آن فاجعه آفريدند». خبرگزاري کارگري ايلنا مينويسد« ،فقر در همه شهرها و روستاها مانند اسبي سرکش و افسارگسسته است که خانوارها را زير پاي خود لگدمال ميکند». کاظم فرجالهي ميگويد« ،ارزانسازي نيروي کار راه مبارزه با فقر مطلق نيست، بلکه الزم است مزدها واقعي شوند و کاالهاي اساسي با قيمت مناسب به بازار عرضه شوند». او شير را مثال ميزند که در سکوت دولت به کااليي گران و دستنيافتني بدل شد. سکوت و سياستي که فقر مطلق را تشديد ميکند و تنها با فشار تشکلهاي مدني ،ممکن است در برخي زمينهها ،مانند اعتصاب کاميونداران به عقبنشيني منجر شود.
28
28
خاطرخواه حسين مخملباف قسمت 14 آن چه گذشت :شهر نو ،شهرکي در دل شهر تهران بود که خريد و فروش سکس در آنجا انجام ميشد .ستاره زن کم سال خوش بر و روئي بود که در يکي از خانههاي اين شهرک به کار مشغول بود .اما حکم بدبختي اشرف را در رحم مادر به دستش داده بودند! مادرش هنگام زايمان مرد و اشرف اسير زن باباي بيرحمي شد .هفت سال پر از رنج بر اشرف گذشت .اشرف به سبب زيبائي خيره کننده توجه بسياري از جوانهاي آبادي را به سوي خويش جلب کرد .در بين آنان اکبر شاگرد شوفري هم بود که بيش از ديگران به اشرف اظهار عشق ميکرد .اشرف را به مردي پنجاه ساله شوهر دادند که همسر و دو فرزند داشت .اشرف به خاطر نجات از دست مادر ناتني از ازدواج نامناسب خود شکايتي نداشت اما روزي شوهر او از پشت بام بر زمين افتاد و در دم جان سپرد! با مرگ شوهر، اشرف دگرباره بي پشت و پناه شد .او بايد به سختيهاي زندگي در کنار مادر ناتني تن ميداد ،اما راه ديگري نيز وجود داشت و آن فرار از روستا بود .او براي اجراي نقشه خود اکبر را فريفت .اتوبوسي که اشرف و بقيه مسافرها را به سوي تهران ميبرد سرانجام به تهران رسيد .پس از پياده شدن ،دو خانم به سوي او آمدند .خانم مسنتر که خود را فرشته و ديگري را فتانه معرفي کرد گفت ما به دنبال کارگري ميگرديم .اگر دوست داري چند روز به خانه ما بيا تا بيشتر با يکديگر آشنا شويم .اشرف پذيرفت و به خانه آنان رفت. فرشته و فتانه بيشتر روزها پس از آرايش کامل ،از خانه خارج میشدند و حوالي صبح باز میگشتند .قرار بود فرشته براي ورود اردشير خان نامزد فتانه و دوستش نادر خان ،جشن مفصلي بر پا کند .او لباس شيک کوتاهي براي اشرف تهيه کرد و گفت بايد روسري از سر بردارد و در جشن بدرخشد .اشرف مردد بود و نميدانست کار درست کدام است.
January 2019
ادامه داستان:
سرانجام حس خودنمائي در وجود اشرف نيرو گرفت و با خود گفت« ،من چه چيزم از اين خانمهاي شيک تهراني کمتر است که به زور هفت قلم آرايش ،خود را زيبا جلوه ميدهند .من که تمام آنچه دارم خدادادي و طبيعي است پس چرا بايد بترسم؟ چرا نبايد بدرخشم؟ چرا نبايد رشد کرده و آيند ه خوبي داشته باشم و چرا بايد در جمع مهمانها نعمتهائي را که خدا به من ارزاني داشته پنهان کنم؟ هوس خودنمائي و ميل به درخشندگي در جمع ،بر تفکرات عاقالنه اين زن جوان و بيتجربه روستائي پيروز شد .به سوي خانم خانه رفت تا خود را نشان داده و ارزيابي او را در مورد خود بشنود .فرشته تا اشرف را در اين شکل و فرم تازه ديد از جا پريد .در فاصلهاي کمي دورتر ايستاد و به ورانداز کردن هيکل اشرف که با اين لباس زيبا صد چندان جذابتر و دلرباتر شده بود پرداخت. اشرف به راستي زيبا بود و با پوشيدن اين پيراهن ،به گوهر گرانبهائي ميمانست که گل و الي، جال و درخشندگي آن را پنهان ساخته بود .اينک که به شستن و زدودن گل و الي از وجود خويش پرداخته بود تازه متوجه ميشدي که چه گوهر تابناکي در کنار داشتهاي .فرشته ناباورانه پرتو افشاني شگفت انگيزي را شاهد بود و از خوشحالي در پوست خويش نميگنجيد .او نقشههاي دور و درازي براي اشرف داشت. زن جوان در اين لباس کوتاه چه معرکهاي شده بود و اين رو ،مو و اندام شکيل چه کارها که نميتوانست بکند و چه آتشي که ميتوانست در درون مردهاي هوسباز شعلهور سازد. فرشته به سوي اشرف گام برداشت ،در آغوشش گرفت ،بر صورتش بوسه زد و گفت« ،اشرف جان ماشااهلل تو از همه ما و از همه زنهائي که تا کنون ديدهام زيباتر ،دلرباتر ،خوش اندامتر و جذابتر هستي .اين جوراب شلواري و اين پيراهن موجب شده تا زيبائيهاي نهان شده در زير پيراهن و شلوار گشاد چيت ،از ديدهها پنهان نماند .به خدا تو گنج هستي ،گنج! آن روز اشرف بيچاره معني گفتههاي فرشته را درک نميکرد .ميدانست گنج چيز خوبي است و همه گنج را دوست دارند .شنيده بود جمعي خود را به آب و آتش ميزنند تا شايد گنجي را به دست بياورند ،اما زن بيچاره نميدانست منظور خانم خانه از گنج چيست .ميدانست اگر کسي گنجي را بيابد پولدار خواهد شد و آدم پولدار ميتواند به تمام آرزوهاي خود برسد. اشرف فکر ميکرد چون گنج يک چيز گرانبها و ارزشمند است فرشته خانم براي خوشايند او به گنج تشبيهش کرده وگرنه او چگونه گنجي بود که جز زحمت و خرج چيز ديگري عايد صاحبش نميکرد. به مناسبت ورود اردشير خان نامزد فتانه ،در خانه جنب و جوشي برپا شده بود .فرشته تصميم داشت مهماني بزرگي ترتيب بدهد ،اما اردشير تلفني از فرشته و فتانه خواهش کرد مهماني بزرگ را به آينده موکول کرده و اين نوبت به چند دوست نزديک بسنده کنند .فرشته در خالل گفتوگوهاي خود به نکات خاصي اشاره ميکرد و مشخص بود از اين گفتهها منظوري دارد ،اما اشرف سادهدل از کجا ميدانست در پس هر کلم ه فرشته منظوري نهفته است. فرشته گفت روزي که اردشير و فتانه تصميم قطعي خود را براي نامزد شدن اعالم کردند ،با صالحديد تني چند از دوستان خيرانديش و براي آنکه اردشير بتواند آسوده خاطر بيايد و برود و شب را نزد فتانه بماند ،از عاقدي نيز دعوت به عمل آورديم تا خطبه يک عقد موقت نيز بين آنها بخواند و اينک ميتوانم بگويم به گونهاي اين دو نفر زن و شوهر هستند. اشرف که تا آن زمان در مورد عقد موقت چيزي نشنيده و درک او از انواع ازدواج ،عقد دائم و صيغه بود ،در مورد عقد موقت از فرشته سوال کرد .با توضيح فرشته خانم مشخص شد عقد موقت همان صيغه است و راهي است براي محرم شدن و شناخت از يکديگر پيدا کردن پيش از آنکه زن و مردي وارد مرحل ه بعدي يعني عقد دائم بشوند. اشرف در روستاي خود درباره صيغه و صيغه کردن بسيار شنيده بود که مثال فالن مرد فالن زن يا دختر را صيغه کرده است .اين حالت ازدواج از ديد اشرف و آن چه ديده و شنيده بود زماني کاربرد داشت که مرد زن داري ميخواست به سببي با رضايت يا بدون رضايت همسر دائمي خويش ،زن يا دختر ديگري را بستاند .در اين صورت ،زن دوم با صيغه شدن ،با مرد محرم ميشد و حکم همسر او را پيدا ميکرد. اشرف دليل اين کار را از فرشته پرسيد .خانم گفت« ،درست است که ما در شهر بي در و پيکري مانند تهران زندگي ميکنيم و بسياري از مردها و زنها ممکن است بدون عقد و ازدواج رابطه پيشرفتهاي با يکديگر داشته باشند ،اما در خانواده ما اين حرفها زشت و زننده محسوب ميشود و رعايت امور شرعي براي ما از اهميت بسياري برخوردار است!» او اضافه کرد« ،چون اردشير و فتانه بايد مدتي با هم تماس داشته باشند تا با خصوصيات اخالقي يکديگر بيشتر آشنا شوند ،چنين تصميمي گرفته شده است». فرشته در ادامه گفت« ،فتانه در پناه امن يک عقد موقت يا به قول تو صيغه ،ميتواند مدتي با اردشير نشست و برخاست داشته و بدون ترس از گناه يا رسوائي ،به رابط ه خود ادامه دهد .اگر پس از چند ماه يا چند سال ،اين دو احساس کردند تفاهم الزم براي يک زندگي مشترک بين آنها وجود دارد ،آنگاه عقد موقت را به ازدواج دائم تبديل خواهند کرد». زن روستائي ساده دل احساس ميکرد که پس از سالها رنج ،بخت به او رو کرده و گام در خانه آدمهائي گذاشته که افزون بر ثروتمند بودن ،امور شرعي را نيز رعايت ميکنند. ادامه دارد.
I
PA
فرهنگ گفتگو
29
For Advertisement Call:
29
کنار نيايند بايد منتظر باشند که اروپا را پر از تروريست و مواد مخدر نماييم»!. زماني که اين چنين کلماتي از زبان رياست جمهوري که به نام خدا و اسالم ،مثل آب خوردن آدم ميکشد خارج ميشود بهتر است که جلسه ختم براي حقوق بشر بگيريم. در کشور اسالميايران نه تنها حقوق اقليتهاي ديني، قوميو جنسيتي نقض ميشود بلکه اين ماشين آدمکشي حتا دست به ترور هر کس که مخالف قدرت آنان باشد ميزند و تمام مردم دنيا نيز نظارهگر اين آدمکشيها و قتلها هستند، و آمريکايي که حامي حقوق بشر است ساکت مينشيند و يا فقط خواهان مذاکره و تغيير روش رژيم است تا بتواند چند صباحي بيشتر نفت مجاني بخرد و يا اسلحه بيشتري در مقابله ايران شيعه مذهب و عربستان سنيمسلک به طرفين بفروشد.
سري به عربستان بزنيم
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
سري به همسايگان ايران از جمله عربستان سعودي ميزنيم ،ميبينيم که در روز روشن خبرنگاري را در جلوي دوربين ميکشند و بعد تمام اجزاي بدن او را با اره قطعه قطعه ميکنند و زماني که خبر بدين وحشتناکي منتشر ميگردد ،رياست جمهور آمريکا در مقابل چشمان حيرت زده خبرنگاران به دفاع از عامالن اين کشتار فجيع بر ميخيزد و ميگويد بر فرض که اين کشتار به دستور حاکمان عربستان صورت گرفته باشد ،به داليل اقتصادي ما هرگز بدنبال عامالن اين نقض آشکار حقوق بشر نخواهيم رفت!. يا به عبارتي روشنتر ،ما هرگز نفع مادياي را که از فروش اسلحه و دستيابي به نفت ارزان بدست ميآوريم ،فداي خون يک خبرنگار نخواهيم کرد ،گويا زمان مناسبي براي بر پا کردن جلسه ختم حقوق بشر باشد.
از آمريکاي آزادمنش چه خبر؟
ماه گذشته مصادف بود با هفتاد ساله شدن اعالميه جهاني حقوق بشر ،به همين مناسبت مطلب اين شماره را اختصاص دادهام به شناسانيدن اين اعالميه مهم بينالمللي، به نقض آن و چگونگي برطرف کردن آنچه که جلوي اجراي عمومياين اعالميه را عمال" مسدود کرده است. قبل از آنکه به اصل مطلب بپردازم الزم است که سال نو ميالدي را به تمام دوستداران بشريت شادباش بگويم، در ضمن يادآوري نمايم که سالي را که پشت سر ميگذاريم سالي پر از تنش و نابساماني بود و بدين اميد دلخوش دارم که سال نو و جديد سالي پر از آرامش و موفقيت براي تمام انسانها باشد.
بياييد با هم به جلسه ختم حقوق بشر برويم!
شايد شما خوانندگان عزيز «پرديس» بدانيد که من اهل دسته بنديهاي سياسي نيستم و هرگز در هيچگونه دستهبندي سياسي مشارکتي نداشته و ندارم و آنچه را مينويسم نظرات شخصيام ميباشد .من با تکيه بر اصل برابري انسانها تمام سعي و همت خود را بکار خواهم برد که با بيطرفي کامل آنچه را به نظرم ميرسد بيان کنم ،و نظرات خوانندگان عزيز را به با جان و دل خواستارم ،تا شايد با کمک يکديگر بتوانيم نقطه پاياني بر خشونتهاي هزارهاي گذاريم. در اين دنياي کوچک ما روزي نيست که از راديو، تلويزيون و يا هر نوع رسانه گروهي ديگر خبر ناگواري نشنويم که عبارت از نقض آشکار حقوق بشر نباشد ،و آنچنان ديدن صحنههاي دلخراش برايمان عادي شده است که بيتفاوت آنها را ميشنويم يا ميبينيم ،اما آنچنان بيتفاوت از کنار آنها ميگذريم که گويي ما جزيي از اين مردم زير سلطه ظلم و تجاوز نيستيم!.
در ايران خودمان چه خبر است!
اجازه ميخواهم که اين ظلم آشکار نقض حقوق بشر را از کشور عزيزمان ايران شروع کنم !.کشوري که مهد قديميترين تمدن دنيا بوده است و مردمانش در ميهمان نوازي و مدارا انگشتنما بودهاند ،اکنون به برکت گردانندگان ي مرکز قشريگرايي مذهبي ،فساد اجتماعي، جمهوري اسالم اقتصادي و اخالقي شده است!. ايران را ديگر با حافظ شيراز که اعالم کننده دوستي بدون قيد و شرط است و ميگويد: آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا نميشناسند ،بلکه اين کشور را امروزه بعنوان عامل ترور بينالمللي و بعنوان پخشکننده مواد مخدر ميشناسند ،زيرا رياست جمهوريش با نهايت افتخار باد در غبغب مياندازد و ميگويد که« :اگر اروپاييان ،با گردانندگان جمهوري اسالمي
زماني که رياست جمهور کشور آزادمنشي چون آمريکا همه چيز را از زاويه دالر ميبيند ،فراموش ميکند که آنچه آمريکا را نمونه دنياي آزاد ساخته است پول و اقتصاد نبوده و نيست ،بلکه اين قانون اساسي آمريکاست که حقوق بشر را جزو ذات انسان ميشناسد و ايشان وظيفه دارند که از اين قانون حفاظت نمايند و مجري آن باشند !.الزم است که در جلسه ختم حقوق بشر شرکت کنيم. شايد مقام رياست جمهوري فراموش کردهاند که به برکت رساناهاي گروهي از جمله تلفن همراه ،که در دسترس همگان است فاصله اطالع رساني به چند ثانيه رسيده است يعني هر اتفاقي که در هر گوشه دنيا ميافتد در زماني کوتاه که با ثانيه مشخص ميشود ،تمام مردم دنيا از اين واقعه اطالع مييابند ،در صورتي که فاصله طبقاتي مردم از زمين تا آسمان گرديده است و به خاطر همين فاصله فقر عمومي است که ندارها بصورت کارواني از سرتاسر دنيا به سمت آمريکا روان ميشوند و ديگر خيلي دير است که بتوان با ديوارکشي و مرزهاي مصنوعي جلوي اين سيل عظيم و بنيانکن گرسنگان را گرفت!. زماني که به بهانه اينکه ممکن است در ميان مهاجريني که به کشور آمريکا ميآيند ،از کيفيت زندگاني آمريکايي کاسته شود ،و بيرحمي را به حدي ميرسانيم که فرزندان را از بغل مادران جدا ميکنيم ،و آنقدر از انسانيت به دور افتادهايم که دختري 7ساله در اين گير و دار جان از دست ميدهد و همه سکوت ميکنند ،بهتر است که جلسه ترحيمي براي حقوق بشر بگيريم!. يا زماني که در يمن به خاطر حفظ منافع نفت عربستان سعودي با آن دولت همکاري ميکنيم تا با پشتيباني و اسلحه آمريکايي قحطي مصنوعي ايجاد کنيم تا مطابق آمار رسمي حدود 85000کودک يمني در خطر نابودي قرار گيرند ،و دولت ايران نيز هر روز بدين آتشي که خود در يمن افروخته است دامن ميزند ،بهتر است که ديگر دم از حقوق بشر نزنيم!. در اينچنين شرايط حساسي است ،که بررسي و گفتگوي در مورد حقوق بشر الزم و ضروري به نظر ميرسد.
اعالميه يا منشور حقوق بشر چيست؟
اعالميه جهاني حقوق بشر يک پيمان بينالمللي است که در مجمع عموميسازمان ملل متحد در تاريخ 10دسامبر 1948در پاريس به تصويب رسيدهاست .اين اعالميه نتيجه مستقيم جنگ جهاني دوم بوده و براي اولين بار ،حقوقي را که تمام انسانها مستحق آن هستند را به صورت جهاني بيان ميدارد ،در نتيجه حقوق بشر به حقوقي گفته ميشود که همگان در همه زمانها و مکانها از آن برخوردارند .متن کامل اين بيانيه بر روي وبسايت سازمان ملل متحد منتشر شدهاست. اعالميه مذکور شامل سي ماده است که به تشريح ديدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر ميپردازد. مفاد اين اعالميه حقوق بنيادي مدني ،فرهنگي ،اقتصادي،
سياسي ،و اجتماعياي که تمامي انسانها در هر کشوري بايد از آن برخوردار باشند را مشخص کرده است .اليحه جهاني حقوق بشر از اعالميه جهاني حقوق بشر ،ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي ،اجتماعي و فرهنگي و ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي و دو پروتکل انتخابي آن تشکيل شدهاست .در سال 1966مجمع عمومي دو اليحه جزئيتر مذکور را به تصويب رساند .در سال 1976هنگامي که اليحه جهاني حقوق بشر توسط تعداد کافي از ملتها مورد تأييد قرار گرفت ،به حقوق بينالملل تبديل شد. مفاد اين اعالميه از نظر بسياري از پژوهشگران الزامآور بوده و از اعتبار حقوق بينالملل برخوردار است ،زيرا به صورت گستردهاي پذيرفته شده و براي سنجش رفتار کشورها به کار ميرود .کشورهاي تازه استقالل يافته زيادي به مفاد اعالميه جهاني حقوق بشر استناد کرده و آن را در قوانين بنيادي يا قانون اساسي خود گنجاندهاند)1( . بطور خالصه ميتوان گفت که اين سي ماده ،اگر اجرا شوند ميتوانند نقطه پاياني بر تمام خشونتها و بيعدالتيهاي رايج در شرق و غرب گذارند. پيگيري مسائل حقوق بشر دليل اصلي ايجاد سازمان ملل بود .جنگ جهاني دوم و مسايل مربوط به نسلکشي سبب شد تا بر سر ايجاد سازمان جديدي که مانع وقوع تراژديهاي مشابه در آينده اجماع جهاني بوجود آيد .هدف اوليه نيز ايجاد يک چارچوب قانوني براي بررسي و عملکرد مناسب بر اساس شکايات در مورد تخطي از حقوق بشر بود. منشور ملل متحد تمام اعضاي سازمان ملل را ملزم به احترام و رعايت حقوق بشر مينمايد و همه را مؤظف ميداند تا براي رسيدن به اين هدف تالش کنند .اعالميه جهاني حقوق بشر ،فيالنفسه ،الزامآور نيست و تنها يکي از مصوبات مجمع عمومي در سال 1948بود که نقش يک استاندارد براي همگان را ايفا ميکند .مجمع همواره مسايل حقوق بشر را دنبال ميکند .در 15مارچ ،2006مجمع به اتفاق آراء راي داد که شوراي حقوق بشر سازمان را جايگزين کميسيون حقوق بشر کند.
نقض آشکار و رسميحقوق بشر در کشورهاي اسالمي
نگاهي ميکنم به مقدمه حقوق بشر کشورهاي اسالميتا متوجه شويم که آنچه که امروزه در کشورهاي اسالميبويژه در کشورمان ايران که حکومتي به نام جمهوري اسالميبر آن مسلط است ،اتفاق ميافتد از کجا سرچشمه ميگيرد!. در همان قسمت اول مقدمه چنين ميخوانيم: ي مانند ايران ،سودان و عربستان سعودي ،بارها اعالميه جهاني حقوق بشر را به خاطر عدم « کشورهاي برجسته اسالم در نظر گرفتن زمينه فرهنگي و ديني کشورهاي غيرغربي مورد انتقاد قرار ميدادند .در سال 1981نماينده ايران در سازمان ملل موضع کشورش را در مورد اعالميه جهاني حقوق بشر چنين بيان کرد :اين اعالميه يک «برداشت سکوالر نسبيگرايانه از فرهنگ يهودي ـ مسيحي» است که نميتواند توسط مسلمانان بدون تجاوز از قوانين اسالمي اجرا شود .در سال 1990 ادامه در صفحة 39
30
30
ﻋﻠﻤﯽ روﯾﺪاد ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژيو 6ترفند کاربردي تلفن همراه 7برابر آلودهتر «واتساپ» که بهتر است از صندلي توالت بدانيد
January 2019 انجام ميدهيد ،ليستي از تمام ايموجيهاي خندان در اختيار شما قرار ميگيرد .همچنين ،ميتوانيد از کليدهاي جهتدار براي حرکت بين گزينهها استفاده کنيد و کليد Enterرا فشار دهيد تا آن را به پيام اضافه کنيد.
به سيستم عامل دستگاه خود از« گوگل پليير» يا« اپ استور» دانلود کنيد .سپس وارد بخش دايرکت شويد .براي اين کار ميتوانيد روي آيکون مربوط به آن کليک کنيد يا وارد صفحه اکانت مورد نظر شويد و سپس رويMessage کليک کنيد. در صورتي که از طريق آيکون دايرکت وارد اين بخش شدهايد ،اکانت مورد نظر خود را پيدا کنيد و سپس وارد صفحه ارسال پيام شويد .انگشت خود را روي آيکون ميکروفون که پايين رابط کاربري قرار گرفته ،نگه داريد تا ضبط صدا آغاز شود .با رها کردن دکمه ميکروفون ،وويس شما به طور خودکار ارسال ميشود. براي استفاده از قابليت وويس در اينستاگرام به نکات زير هم توجه کنيد :قابليت وويس در اينستاگرام تنها در صورتي که اپ را آپديت کرده باشيد برايتان فعال ميشود. براي يافتن افراد در صفحه دايرکت ميتوانيد از نوار جستوجوي موجود در بخش بااليي رابط کاربري استفاده کنيد. حين ضبط صدا با کشيدن آيکون آن به سمت چپ، صداي ضبط شده حذف ميشود و با کشيدن آيکون ميکروفون به سمت باال ميتوانيد بدون نگه داشتن انگشت دست ،براي ضبط صدا و ارسال آن اقدام کنيد. الزم به ذکر است که در حال حاضر محدوديت زماني ارسال وويس در اينستاگرام فقط يک دقيقه است .بعد از ارسال وويس ميتوان با نگه داشتن انگشت دست روي صداي ارسال شده و انتخاب گزينه،Unsend Message آن را حذف کرد.
واتساپ در سال ،2017پشتيباني از فرمت متن را به قابليتهاي خود اضافه کرد .اين امر به آن معني است که شما هم اکنون ميتوانيد از استايلهاي Markdownبراي بولد ،ايتاليک يا خط کشيدن روي آنها استفاده نماييد .براي بولد کردن متن بايد آن را ميان دو ستاره (*) قرار دهيد .براي ايتاليک کردن متن بايد آن را بين دو خط تيره (ـ) قرار دهيد و در نهايت براي خط کشيدن روي آن بايد متن را بين دو نماد (~) قرار دهيد .همچنين براي تغيير فونت ،بايد متن را بين دو نماد (´) قرار دهيد.
جديدترين تلويزيون هوشمند سامسونگ
حرکت سريعتر با استفاده از کليدTab
در نسخه دسکتاپ واتساپ ميتوانيد از صفحه کليد براي عملکرد سريعتر استفاده کنيد .کليد Tabکاربرد فراواني در اين نسخه دارد .پس از راهاندازي برنامه ،با اولين فشار اين دکمه نوار جستجو نمايش داده ميشود .دومين ،Tabچت فعلي در ليست را نشان ميدهد .سومين ،Tab ايموجي پيکر را هاياليت ميکند و Tabبعدي جعبه پيام را نشان ميدهد .دو Tabاول پرکاربردتر از سايرين است. هر زمان که بخواهيد به يک مکالمه جديد برويد ،فقط کافي است دکمه Tabرا فشار دهيد ،شروع به تايپ کردن نام کنيد ،آن را با فشار دادن Enterوارد فهرست کنيد و شروع به تايپ کردن پيام کنيد.
تبديل شکلکها به ايموجي
نسخه دسکتاپ واتساپ از شکلکهاي قديمي پشتيباني کرده و آنها را به طور خودکار به اموجي تبديل ميکند .فقط کافي است؛ شکلک را مانند معمول وارد کنيد و همه گزينههاي محبوب مانند) ،:-p <3 ،:-( ، :-و … .را که پشتيباني ميشوند در اختيار داشته باشيد .هنگامي که شما کليد Enterرا فشار ميدهيد ،آنها به صورت يک شکلک در گپ نشان داده ميشوند.
از تغيير فرمت متن استفاده کنيد
مطالعات جديد نشان ميدهد که گوشي تلفن همراه به طور ميانگين حدود هفت برابر آلودهتر از صندلي توالت است. تلفنهاي همراهي که پوشش چرمي دارند ،بيشترين باکتريها را در بر گرفته اما حتي تلفنهايي با پوشش شفاف و خشک پالستيکي نيز بيش از شش برابر بيشتر از نشيمنگاههاي توالتها ميکروب دارند. با وجوداين ،بررسي صورت گرفته در يک اداره نشان داده است که دو پنجم از کارکنان اين اداره ،تلفنهاي همراه خود را با خود به توالتهاي اداره ميبرند. يک شرکت تحقيقاتي در زمينه بهداشت ،با کمک وسيلهاي که ميکروبهاي زنده را روي سطوح به صورت نقاطي روشن نشان ميدهد ،سطوح تلفنهاي همراه هوشمند را با سطوح صندليهاي توالتها مقايسه کرده است. صندلي توالت اسکن شده به اين روش 220نقطه روشن را که باکتريهاي زنده در آن کمين کرده بودند ،نشان داد در حالي که تلفنهاي همراه اسکن شده به طور ميانگين 1479نقطه روشن را نشان دادند. يک استاد باکتري شناسي دانشگاه آبردين اسکاتلند در اين ارتباط ميگويد« ،نورو ويروسها روي تلفنهاي همراه وجود دارند ،اما ميکروبهاي موجود روي تلفنهاي هوشمند احتماال باکتريهاي خود افراد بوده و از همين رو احتمال انتقال بيماري پايين است .با اين حال رد و بدل کردن تلفنهاي همراه بين افراد ميتواند باعث انتقال بيماري شود. در سال 2011ميالدي نيز محققان دانشکده طب و بهداشت لندن دريافتند که از هر شش دستگاه تلفن همراه يک تلفن آلوده به مواد مدفوعي از جمله باکتريهاي «اي کوالي» هستند که ميتواند منجر به مسموميت غذايي و باکتريهاي معده شود. سال پيش از آن نيز يک سازمان نظارتي مصرف کنندگان 30دستگاه تلفن همراه را بررسي کرده و به اين نتيجه رسيده بود که باکتريهاي روي تلفنهاي همراه بيش از ميزان نرمال بوده و قابليت اين را دارند که ناراحتيهاي جدي گوارشي در استفاده کنندگان خود ايجاد کنند. آخرين تحقيق صورت گرفته نيز با بررسي 50تلفن ي همراه با پوشش چرمي که همراه نشان داد که تلفنها به عنوان کيف پول هم استفاده ميشود ،بيشترين ميزان باکتريهاي ثبت شده ،حدود 17برابر باکتريهاي صندلي توالت را دارد. ميانگين نقاط روشن تجمع باکتريها در يک تلفن همراه با پوشش پالستيکي 1454نقطه بوده که تقريبا هفت برابر ميکروبهاي روي صندلي توالت است. کارشناسان بر اين باورند که تلفنهاي همراه از آن جايي که به توالتها برده ميشوند ،در معرض همان ميکروبهايي قرار مي گيرند که روي دستهها و صندليهاي توالت وجود دارند. به گزارش روزنامه «ديلي ميل» ،بر اساس بررسي صورت گرفته توسط يک شرکت تحقيقاتي در زمينه بهداشت روي 2هزار نفر 40 ،درصد از افراد اقرار کردهاند که در محل کار تلفنهاي همراه را با خود به توالت ميبرند ،اما تنها 20 درصد از آنان تلفنهاي همراه خود را پس از خارج شدن از توالت تميز ميکنند.
پيامرسان واتساپ براي بيش از يک ميليارد کاربر در سراسر جهان ،راه برتري به منظور برقراري ارتباط است. اين نرمافزار براي همه چيز از ارتباط با عزيزان گرفته تا ساماندهي کسب و کار مورد استفاده قرار ميگيرد .در اين مطلب شما را با چند ترفند براي استفاده بهتر از نسخه دسکتاپ واتساپ آشنا ميکنيم. اگر شما دائما در واتساپ هستيد ،ممکن است بخواهيد از يک صفحه بزرگتر استفاده کنيد و اين همان جايي است که نسخه دسکتاپ واتساپ وارد گود ميشود. نسخه دسکتاپ واتساپ شبيه به نسخه وب آن است اما به صورت بومي و به عنوان يک برنامه بر روي کامپيوتر يا مک شما کار ميکند .اين نسخه قابل اعتمادتر ،سريعتر و بسيار بهتر از نسخه وب آن است.
سفارشيسازي اعالنها
در واتساپ و به طور پيش فرض ،هر بار که پيامي دريافت ميداريد ،با اطالعيههاي صوتي و تصويري مواجه ميشويد .اما خوشبختانه راهي براي سفارشي کردن اعالنها وجود دارد. براي اين منظور روي دکمه کشويي در کنار نماد پروفايل خود کليک کنيد و گزينه تنظيمات را انتخاب نماييد .حال گزينه اطالع رسانيها ) (Notificationsرا انتخاب کنيد. اولين کاري که بايد انجام دهيد اين است که گزينه Soundsرا غيرفعال کنيد .اگر شما نميخواهيد محتواي پيام در مک شما قابل رؤيت باشد (مخصوصا اگر شما در يک فضاي کاري مشترک هستيد) ،تيک گزينه Show Previewsرا برداريد. براي غيرفعال کردن هشدار به طور کامل ،تيک گزينه هشدارهاي دسکتاپ ) (Desktop Alertsرا برداريد .شما همچنين ميتوانيد واتساپ دسکتاپ را براي يک ساعت يا يک روز با استفاده از گزينه کشويي در پايين صفحه غيرفعال کنيد.
کنيد
از ايموجيها به صورت دستوري استفاده
اگر شما از طرفداران ايموجيها هستيد ،بايد يک واتساپ دسکتاپ داشته باشيد .هنگامي که يک چت را انتخاب کرديد ،کليدهاي ميانبر Shift + Tabرا فشار دهيد تا ايموجي پيکر انتخاب شود و سپس کليدEnter را بزنيد تا آن را باز کنيد (اين همان جايي است که شما ميتوانيد گيفها و برچسبها را پيدا کنيد) .اما شما حتي نيازي به انجام اين کار نداريد .نسخه دسکتاپ واتساپ از اين گزينه به صورت کامل پشتيباني ميکند .اگر بخواهيد يک شکلک خندهدار را وارد کنيد کافي است ،يک دو نقطه ( ):در نوار تايپ واتساپ وارد کنيد و دستور موردنظرتان را براي فراخواني اموجيها وارد نماييد. به عنوان مثال ،اگر به دنبال ايموجيهاي خندان هستيد بايد از دستور » «laugh:استفاده کنيد .وقتي اين کار را
استفاده از ChatMate براي مک
اگر از سيستم عامل مک استفاده ميکنيد ،پيشنهاد ميکنيم ChatMateبراي واتساپ را امتحان کنيد .اين يک برنامه شخص ثالث است که تجربه بهتر براي سفارشي کردن واتساپ را برايتان به ارمغان ميآورد .به عنوان مثال، ChatMateداراي يک حالت تاريک است که به خوبي با تم macOS Mojaveسازگار است .عالوه بر اين ،از حالت Do Not Disturbو تاچ بار پشتيباني ميکند .شما همچنين ميتوانيد ChatMateرا قفل کنيد.
چگونه در اينستاگرام وويس ارسال کنيم؟
قابليت ارسال پيام صوتي يا همان وويس به تازگي به اپليکيشن اينستاگرام اضافه شده است .در اين مطلب نحوه ارسال وويس در اينستاگرام را به شما آموزش ميدهيم. دايرکت يکي از بخشهاي محبوب و کاربردي در اپليکيشن اينستاگرام بوده که به يک پلتفرم کامل براي پيام رساني تبديل شده است .کاربران توسط دايرکت اينستاگرام ميتوانند براي هم پيام متني و تصويري ارسال کنند ،پستها را به اشتراک بگذارند و تماس تصويري بگيرند. در آخرين آپديت اينستاگرام که به صورت درون برنامهاي منتشر شده ،شاهد اضافه شدن قابليت ارسال پيام صوتي ) (Voiceبه آن هستيم .کاربران ميتوانند توسط قابليت ارسال وويس در اينستاگرام که در بخش دايرکت در دسترس قرار گرفته ،صداي خود را ضبط و سپس براي افراد و گروههاي مورد نظر ارسال کنند .براي ارسال وويس در اينستاگرام مراحل توضيح داده شده در ادامه را به ترتيب دنبال کنيد. ابتدا جديدترين نسخه از اينستاگرام را با توجه
تلويزيونهاي هوشمند سامسونگ که در سال 2019 ميالدي عرضه ميشوند ،خواهند توانست بدون نياز به کابل و سيم و درگاههايي چون HDMIبرنامههاي روي کامپيوتر و گوشي را نمايش داده و کنترل کنند. اين ويژگي جديد که Remote Accessناميده شده، امکان دسترسي به دستگاههاي ديگر از دور را هم خواهد داد. با اتصال ماوس و صفحهکليد به اين تلويزيونهاي هوشمند ميتوان به کامپيوتر موجود در اتاقي ديگر دسترسي داشت .مثال خواهيد توانست بازي روي گوشي خود را روي نمايشگري بزرگتر ببينيد .به نظر نميرسد که بتوان همه برنامهها و اپليکيشنها را از اين طريق روي تلويزيون باز و با آنها کار کرد ،اما اگر برنامهاي با اين تلويزيونها سازگار باشد ،فاصله مهم نيست و ميتوان از هر نقطه دنيا به دستگاه ديگر دسترسي داشت. سامسونگ اعالم کرده است که در جهت رفع نگرانيهاي امنيتي کاربران به خاطر دسترسي از راه دور به اسناد ،فناوري امنيتي خود موسوم به Knoxرا به اين تلويزيونها متصل خواهد کرد.
چالش گوگل براي خوشاندام شدن با شروع سال نو بسياري به خود قول ميدهند که در سال جديد ،به طوري جدي شروع به ورزش کنند تا به اندام دلخواهشان برسند ،اما متاسفانه بسياري از اين قول و قرارها به انجام نميرسد. با توجه به اين امر ،اين بار گوگل پا به پيش گذاشته تا با فراخوان يک چالش 30روزه ،کمک کند تا اين تصميم به مرحله عمل درآيد. کاربران با فعاليتهايي که در اين 30روز انجام ميدهند ،امتياز کسب خواهند کرد تا تشويق شوند. چالش گوگل از طريق اپليکيشن Google Fit انجام
I
PA
ميشود که روي ساعتهاي هوشمند اندرويدي وWear ،OSهنگامي که گاهشمار شروع سال 2019را نشان ميدهد ،فعال ميشود. اپليکيشن «گوگل فيت» به طور خودکار ،پيادهروي، دويدن و دوچرخهسواري را تشخيص ميدهد .افزون بر اين خواهيد توانست به طور دستي فعاليتهاي ديگرتان را در آن ثبت کنيد يا آن را با اپليکيشنهايي چون بازي «پوکيمانگو» هماهنگ کنيد تا پيادهرويهاي مربوط به اين بازي را نيز جزو رکوردتان به حساب آورد. گوگل به ازاي هر دقيقه فعاليت ساده مانند راه رفتن يک امتياز و براي هر دقيقه فعاليت سنگينتر چون دويدن و کيک بوکسينگ دو امتياز به حسابتان منظور ميکند .هدف ابتدايي ،رسيدن به 150امتياز هفتگي است که معادل با پيشنهاد انجمن قلب آمريکا و سازمان جهاني بهداشت براي فعاليتهاي فيزيکي هر فرد است. گوگل همچنين با 36شخصيت بانفوذ از 9کشور جهان همکاري ميکند تا الهامبخش کاربران باشند. اين شرکت اشارهاي به اين نکرده که آيا ميتوان با ديگران در اين چالش با ديگران رقابت کرد يا نه ،اما به نظر ميرسد که بيش از هر چيز ،انگيزه فردي را در اين چالش مهم دانسته است.
31
اين برنامه با استفاده از يادگيري ماشين و هوش مصنوعي، ميتواند به راحتي آبجکتها را حذف کرده و اليههاي اشياء را نيز بدون چالشهاي گذشته از يکديگر شناسايي کند. Sweatهم به عنوان بهترين برنامه براي «اپل تي وي» معرفي شد. در بخش بازي اين روزها اپل شاهد بازيهاي بيشتري براي کاربران خود است .البته نبايد فراموش کرد که همچنان سيستمهاي اپل نسبت به رقبا ،در زمينه بازي بسيار عقبتر هستند. براي آيفون بازي ،Donut Countyبراي آيپد ،Gorogoaبراي مک The Gardens Betweenو براي اپل تي وي Alto>s Odysseyبه عنوان بهترين بازيهاي سال 2018انتخاب شدند. در بخش محبوبترين بازيها هم Fortniteباالترين مقام را به دست آورد .اين برنامه يک بازي جهان باز در سبک بقاء ،با بازيکناني در يک محيط گروهي است. در اين بازي 100بازيکن در محيط يک جزيرهاند که بخش امن آن هر لحظه در حال کوچکتر شدن است .در سرتاسر جزيره ميشود سالح و آيتمهاي ويژه پيدا کرد که در نقاطي پراکنده شدهاند .هدف بازي هم زنده ماندن است، يعني اگر نفر آخري باشيد که در جزيره زنده مانده؛ برنده شدهايد. در حالي اين بازي در «اپاستور» محبوبترين بازي سال شده است که در بازيهاي اندرويدي هم ،بازي مشابهي با نام PUBGبهترين شده است .اين محصول در
بهترينهاي اپاستور در سال 2018 اپليکيشنهاي بهترين «اپاستور» در سال 2018توسط اپل و براي پلتفرمهاي مختلف اين شرکت معرفي شدند. يک اپليکيشن نقاشي براي آيفون با نام Procreate Pocket بهترين اپليکيشن آيفون در سال 2018شده است .اين اپليکيشن البته نسخه سبک سازي شده اين برنامه براي آيفون است و در اصل اين اپليکيشن براي آيپد طراحي شده بود. با Procreate Pocketکاربران با کشيدن انگشتان خود روي تلفن همراه ميتوانند نقاشي کنند .اين اپليکيشن از روشهايي استفاده کرده تا بتواند حرکات قلمهاي مختلف را شبيهسازي کند و حس کشيدن يک نقاشي واقعي را به کاربرش منتقل سازد. در نسخه آيفون اين اپليکيشن ،کاربران با استفاده از لمس سهبعدي مي توانند با انگشت خود نقاشيهاي گوناگون را خلق کنند. بهترين اپليکيشن براي آيپد هم Froggipediaاست. اين اپليکيشن در واقع يک برنامه براي واقعيت افزوده است. اين برنامه واقعيت افزوده ،ميتواند ابزار مناسب کمک آموزشي براي درک بهتر از علوم مختلف باشد .به عنوان مثال ميتوان به راحتي آناتومي را در اين برنامه بصورت واقعيت افزوده آموخت. شرکت اپل ،آيپد جديد خود را براي رقابت با کرومبوکهاي گوگل در محيطهاي آموزشي روانه بازار کرده است و به همين دليل بسياري از اپليکيشنهاي آموزشي در اين پلت فرم در حال گسترش هستند. به آيپد جديد پشتيباني از قلم افزوده شده است .اين ويژگي اولين بار است که به اين رده از دستگاههاي آيپد راه پيدا کرده است و حاال در Froggipediaميتوان از «اپل پنسل» بهعنوان چاقوي جراحي استفاده کرد. در اين اپليکيشن ميتوان به مطالعه جانوران مختلف از زواياي گوناگون پرداخت. اپليکيشن Pixelmator Proبه عنوان بهترين براي «مک» معرفي شد .با اين برنامه ميتوان به اديت عکسهاي مختلف پرداخت.
سيستمهاي اندرويد حدود 50۰ميليون دانلود داشته است. در سال جاري ميالدي فروشگاه «اپاستور» وضعيت بهتري را نسبت به گوگل پلي داشته است. بر اساس گزارش سه ماهه سوم سال 2018درآمد «اپاستور» 93درصد بيشتر از «گوگلپلي» گزارش شده است. درآمد «اپاستور» در سه ماه ه سوم سال جاري در حدود 12ميليارد دالر گزارش شده است .اين مقدار نسبت به 9.7ميليارد دالر در سه ماهه سوم در سال گذشته 23.3 درصد افزايش داشته است .اين در حالي است که درآمد فروشگاه «گوگلپلي» 6.2ميليارد دالر گزارش شده است. اين درآمد بيشتر سبب شده است تا «اپاستور» بتواند در زمينه اپليکيشن موفقتر از گوگل پلي باشد .البته يکي از مشکالت در «اپاستور» اين است که بيشتر برنامههاي کاربردي پولي هستند؛ اما در گوگل پلي به نسبت «اپاستور» ميزان برنامههاي کاربردي رايگان بيشتر است.
2018؛ سال رسواييو شرمساري براي فيسبوک فيسبوک روزهاي به شدت خبرسازي را در سال 2018 از سر گذراند .محور عمده اين جنجالها نيز درز اطالعات خصوصي ميليونها کاربر آن بود .بزرگترين رسوايي را
31
For Advertisement Call:
دنباله از صفحة اول
تصويب قطعنامه نقض حقوق بشر در ايران
فروش اطالعات کاربران به شرکت مشاوره سياسي «کمبريج آناليتيکا» رقم زد. در ماه مارچ 2018بود که فاش شد شرکت «کمبريج آناليتيکا» ،يک شرکت مشاوره سياسي و تحليل دادهها ،به اطالعات شخصي 87ميليون کاربر فيسبوک دسترسي داشته است .در ابتدا مسئوالن فيسبوک تالش کردند اين موضوع را کوچک جلوه دهند ،اما رسانهها به بررسي ابعاد همهجانبه آن پرداخته و گزارش دادند که اطالعات کاربرها بدون اينکه آنها اطالعي از اين موضوع داشته باشند ،براي تبليغات سياسي و انتخاباتي در اختيار «کمبريج آناليتيکا» قرار داده شده است. پس از آن بود که زاکربرگ مجبور به عذرخواهي از کاربران شده و اقرار کرد ،اين اقدام فيسبوک سوءاستفاده از اعتماد کاربران بوده است. سياستمداران آمريکايي از هر دو جبهه جمهوريخواه و دموکرات به شدت به اين حرکت فيسبوک واکنش نشان دادند. دموکراتها بر اين باور بودند که روسها در انتخابات رياستجمهوري سال 2016آمريکا مداخله کرده و نتيجه آن را تغيير دادهاند .در مقابل جمهوريخواهان اعتقاد داشتند که تصوير ارائه شده از دانلد ترامپ، رييسجمهور آمريکا ،در شبکههاي اجتماعي با واقعيت همخواني ندارد .شدت اين انتقادها به حدي باال گرفت که اواخر ماه آپريل ،مارک زاکربرگ براي پاسخ به پرسشهاي نمايندگان در کنگره حاضر شد. پس از آن نوبت رسواييهاي جديد ديگري بود تا گريبان فيسبوک را بگيرند .براي نمونه حدود دو ماه پيش فاش شد هکرها موفق شدند اطالعات خصوصي 50ميليون کاربر را به سرقت ببرند .در ماه دسامبر فيسبوک مجبور شد اعالم کند به دليل بروز يک حفره امنيتي ،عکسهاي منتشرنشده حدود هفت ميليون کاربر به مدت 12روز قابل دسترس همگان بوده است. اين جنجالها طبيعتا بر سهام فيسبوک در بازارهاي بورس نيز تأثير گذاشت به طوري که پاييز امسال سهام اين شرکت براي مدتي سقوط 20درصدي را تجربه کرد .هر چند در نهايت فيسبوک به رغم سقوط سهام همچنان درآمدزاست. راجر مکنامي از مشاوران پيشين و سرمايهگذاران نخستين فيسبوک احتمال ميدهد که زاکربرگ به زودي با بحراني عميقتر روبرو خواهد شد و آن هم از بين رفتن اعتماد کارمندان فيسبوک است. اين شرکت در حال حاضر 30هزار کارمند دارد و آنگونه که از مکنامي نقل شده ،کارمندان رفته رفته ديگر حاضر نخواهند بود تا چشمشان را به روي برخي موضوعات مثل نقش فيسبوک در بيرون رانده شدن مسلمانان روهينگيا از ميانمار ،جدايي بريتانيا از اتحاديه اروپا [برگزيت] يا مداخله در انتخابات رياستجمهوري آمريکا ببندند و به اين مسائل بياعتنا باشند. او اضافه کرده است« ،تا به حال کارمندان توجه چنداني به اين موضوعات نداشتند ،چون سهام اين شرکت مثل موشک باال ميرفت». اما شرکتهاي فناوري در «سيليکون ولي» يک نگراني بزرگتر از نگراني در مورد سقوط سهام دارند و آن اينکه اين رسواييها در نهايت کاسه صبر واشنگتن را لبريز کند و کنگره قوانيني را در جهت محدود کردن فعاليتهاي اين شرکتها به تصويب برساند. در اين بين بسياري از کارشناسان امنيت آنالين و حفاظت از دادهها بر اين باورند که اين رسواييها موجب شده تا گوشهاي شنوا براي شنيدن انتقاداتي پيدا شوند که مدتهاست از فيسبوک صورت ميگيرد. جني گبهارت در اين مورد گفته است« ،يکي از مهمترين درسهايي که از جنجال کمبريج آناليتيکا گرفته شد، اين است که کاربران به چشم خود ديدند به فيسبوک نميتوان اعتماد کرد .ما به شفافيت ،مسئوليت و بررسي مستقل نياز داريم».
در بخشي از اين بيانيه با اشاره به افزايش سرکوب معترضان ،روزنامهنگاران و کاربران رسانههاي اجتماعي پس از اعتراضات دي ماه 1396آمده بود« ،مقامات ايراني سرکوب آزادي بيان و آزادي تجمعات مسالمتآميز را تشديد و صدها نفر را با اتهامهاي مبهم و گسترده امنيتي زنداني کردهاند .از جمله افرادي که هدف اين سرکوبها قرار گرفتهاند ميتوان به خبرنگاران ،دانشجويان ،نويسندگان، فعاالن حقوق زنان ،فعاالن حقوق اقليتها ،فعاالن محيط زيست ،اتحاديههاي کارگري ،کنشگران ضد اعدام ،وکال و کساني که در جستوجوي حقيقت ،عدالت و جبران خسارت در مورد اعدامهاي گسترده و ناپديدشدگان قهري دهه 60 هستند ،اشاره کرد».
دنباله از صفحة اول
سوئيس انتقاالت مالي اروپا با ايران را ب ه عهده ميگيرد «فايننشال تايمز» نوشته که اياالت متحده آمريکا با سازوکار مالي اتحاديه اروپا براي ايران به شدت مخالفت است و تالش اين اتحاديه را براي ايجاد آن محکوم کرده است.
مهرداد عمادي کارشناس اقتصادي ساکن لندن گفته است علت به تاخير افتادن راهاندازي سازوکار مالي اتحاديه اروپا فشار آمريکا از يکسو و عدم تعهد ايران به قوانين بينالمللي است. وزارت دارايي سوئيس درباره زمان راهاندازي کانال ياد شده به «فايننشال تايمز» چيزي نگفته ،اما از آمادگي سوئيس در آينده بسيار نزديک خبر داده است. سوئيس عضو اتحاديه اروپا نيست .اين کشور داراي صنايع داروسازي بزرگي است و کشوري به لحاظ سياسي بيطرف به شمار ميرود. «فايننشالتايمز» از اين سه ويژگي به عنوان امتيازهاي مهم براي ميزباني کانال مالي با ايران ياد کرده است.
دنباله از صفحة اول
هشدار مايک پمپئو به ايران در ادامه اين بيانيه آمده است« ،فعاليت موشک حامل پرتاب فضايي در همين حوزه است چرا که معادل همان فناوري موشک اتمي در خانواده موشکهاي بالستيک قارهپيما است .يک موشک قارهپيما با برد 10هزار کيلومتر، توانايي رسيدن به اياالت متحده را دارد ».مايک پمپئو افزود، «اياالت متحده همواره هشدار داده که فعاليتهاي موشکي بالستيک و موشک حامل پرتاب فضايي از سوي رژيم ايران، اثري برهم زننده در ثبات منطقه و فراتر از آن دارد .فرانسه، آلمان و بريتانيا و خيلي کشورهاي ديگر در جهان هم نگراني عميق خود را ابراز کردهاند». وزير امور خارجه آمريکا در پايان اين بيانيه گفت، «اياالت متحده نظارهگر سياستهاي مخرب رژيم ايران در به خطر انداختن ثبات و امنيت جهاني نميماند .ما به رژيم توصيه ميکنيم در اين برنامههاي هدايت موشکي تحريککننده تجديد نظر کرده و به تمامي فعاليتهاي موشکي بالستيک خود براي پرهيز از انزواي عميقتر اقتصادي و ديپلماتيک ،پايان دهد ».آزمايشهاي موشکي ايران پيش از اين نيز با واکنش کشورهاي غربي مواجه شده بود و آنها بارها از جمهوري اسالمي خواسته بودند توليد و آزمايش اين موشکها را متوقف کند .ايران طي سالهاي اخير دست به انجام آزمايشهاي موشکي زده است که روي برخي از آنها به زبانهاي مختلف (از جمله عبري) شعار «نابودي اسرائيل» نقش بسته بود.
32
خيز فوتبال ايران براي تصاحب جام ملتهاي آسيا
کارلوس کيروش ،سرمربي تيم ملي فوتبال ايران با بازيکنان زير براي تصاحب جام ملتهاي آسيا 2019قدم به اين مسابقات گذاشته است .آخرين بار ايران در سال 1972 موفق به تصاحب اين جام شده بود .ليست 23نفره تيم ملي براي حضور در جام ملتها به شرح زير است: دروازهبانها :عليرضا بيرانوند ،اميرعابدزاده ،پيام نيازمند. مدافعان :وريا غفوري ،ميالد محمدي ،رامين رضاييان، محمدحسين کنعانيزادگان ،مرتضي پورعليگنجي ،احسان حاجصفي ،پژمان منتظري و سيد مجيد حسيني. هافبکها :روزبه چشمي ،اميد ابراهيمي ،احمد نوراللهي، اشکان دژاگه ،وحيد اميري و مسعود شجاعي. مهاجمان :سامان قدوس ،مهدي طارمي ،سردار آزمون، عليرضا جهانبخش ،مهدي ترابي و کريم انصاريفرد. تيم ملي فوتبال ايران در اين مسابقات در گروه Dبا تيمهاي عراق ،ويتنام و يمن همگروه است. گروهبندي تيمها در اين مسابقات به شرح زير است: گروه :Aامارات ،تايلند ،هند ،بحرين گروه :Bاستراليا ،سوريه ،فلسطين ،اردن گروه :Cکره جنوبي ،چين ،قرقيزستان ،فيليپين گروه :Dايران ،عراق ،ويتنام ،يمن گروه :Eعربستان ،قطر ،لبنان ،کره شمالي گروه :Fژاپن ،ازبکستان ،عمان ،ترکمنستان جايزه مالي اين دوره از مسابقات مجموعًا 14ميليون و 800هزار دالر است که قهرمان مسابقات 5ميليون ب قهرمان 3ميليون دالر و دو تيم حذف شده در دالر ،ناي نيمه نهائي 1ميليون دالر دريافت ميکنند؛ هر 24تيم شرکتکننده نيز 200هزار دالر دريافت خواهند کرد. مسابقات اين جام از 5ژانويه 2019آغاز شده و در روز اول فوريه 2019به پايان خواهد رسيد.
بيحجابي دليل محروميت دختر تاريخساز ايراني در بيليارد
اکرم محمدي اميني اولين مدالآور بيليارد زنان ايران دو سال از حضور در اماکن ورزشي و شرکت در کليه مسابقات محروم شده است. در داليلي که براي محروميت عنوان شده است ،به مواردي چون بيحجابي ،عدم رعايت شئونات اسالمي و استعمال دخانيات اشاره شده است. فدراسيون بولينگ و بيليارد جمهوري اسالمي ايران در بيانيهاي اعالم کرد« ،جلسه کميته انضباطي به منظور رسيدگي به تخلفات انضباطي اکرم محمدي برگزار شد و پس از استماع اظهارات وي ،راي بدوي مبني بر دو سال محروميت از حضور در اماکن و رويدادهاي ورزشي (يک سال تعليق) صادر شد».
32
اين فدراسيون از هر توضيحي درباره جزئيات تخلفات سرشناسترين ورزشکار زن ايران در اين رشته ورزشي اجتناب کرده است. خانم محمدي اميني که دو رقابت کشوري و يک رويداد جهاني را از دست خواهد داد ،در اينستاگرام خود نوشته است« ،ديگر از هيچ چيز تعجب نميكنم .اينجا عالوه بر حقيقت ،عدالت هم موج ميزند». در جلسه كميته انضباطي فقط رييس اين كميته به اتفاق دبير فدراسيون و نايب رييس فدراسيون حضور داشتند. اين قهرمان بيليارد زنان ميگويد« ،وقتي نگذاشتند وكيلم بيايد داخل گفتم جلسه از نظر من قانوني نيست .گفتند اگر نميخواهي برو بيرون .گفتم اسناد اتهامات را نشانم دهيد .جواب دادند ما گزارش داريم و موظفي جواب بدهي. گفتم حداقل زمان وقوع تخلفات را بگوييد که يادم بيايد». خانم محمدي اميني که سابقه حضور در مسابقات جهاني را دارد ،در رشته ناين بال انفرادي موفق شد در امارات روي سکوي سوم آسيا بايستد که اولين نشان آسيايي زنان ايراني در اين رشته ورزشي محسوب ميشود. رسانههاي ايران پس از کسب مدال آسيايي از او با عنوان دختر تاريخساز ياد کردند .او بارها قهرمان ايران شده و سابقه فعاليت در بسکتبال ،شنا ،غواصي و نجات غريق را هم دارد .تحصيالت محمدي اميني در رشته تربيت بدني است. اکرم محمدي اميني ميگويد« ،فكر ميكردم جلسهاي در کار است که ما اتهامات را تاييد يا رد کنيم .ولي با كمال تعجب ،صبح كميته انضباطي بود و ساعت سه هم حکم صادر شد .به تمام نامههايي كه به وزارت ورزش زدم هيچ جوابي داده نشد». به باور خود محمدي اميني ،دليل محروميتش مصاحبهاي است که طي آن گفته بود« ،بهترين لحظه ورزشيام زماني است که مدال آسيايي را کسب کردم .بدترين اتفاق ورزشيام هم موقعي بود که آخرين ميز باشگاهم را فروختم تا با هزينه شخصي به مسابقات امارات بروم». به گزارش خبرگزاري ايسنا ،اکرم محمدي «مشکالت اخالقي و مسائل مربوط به حجاب» را رد کرده و ميگويد، «خندهدار است .چون ما لباس مشخص و طراحي شدهاي داريم .پس از انتخابات فدراسيون ،اسکندري رييس فدراسيون گفته بود خيليها را کنار خواهد گذاشت و االن ميبينيم که تعدادي از روساي هياتها ،داوران و بازيکنان شامل اين حذفيات شدهاند».
چالش رونالدو براي مسي: بيا ايتاليا
کريستيانو رونالدو ،بازيکن يوونتوس از ليونل مسي خواست مثل او با قبول چالش حضور در ليگي جديد ،بارسلونا را ترک کند و راهي «سريآ» يا فوتبال ليگ ايتاليا شود. کاپيتان تيم ملي فوتبال پرتغال تابستان گذشته با قراردادي به ارزش 21ميليون يورو از رئال مادريد به يوونتوس، قهرمان ايتاليا ملحق شد. مدتهاست که بسياري از کارشناسان فوتبال رونالدو و ليونل مسي 31ساله را بهترين بازيکنان نسل حاضر جهان ميدانند .هرکدام از اين دو ستاره پنج بار برنده توپ طال شدهاند ،هرچند که امسال لوکا مودريچ پس از يک دهه توانست اين جايزه را از چنگ آنها درآورد. رونالدوي 33ساله گفت« ،دوست دارم که او يک روز به ايتاليا بيايد .اميدوارم مسي هم مثل من اين چالش را قبول کند ،اما اگر او از جايي که هست رضايت دارد ،من به تصميمش احترام ميگذارم».
January 2019
رونالدو در سال 2009از منچستر يونايتد به رئال مادريد رفت و 9فصل در اين تيم ماند ،در حالي که مسي کل دوران حرفهاياش را در باشگاه بارسلونا گذرانده است. رونالدو در مصاحبه با رسانههاي ايتاليايي و در پاسخ به اين سئوال که آيا دلش براي مسي تنگ شده گفت، «نه ،شايد دل او براي من تنگ شده باشد .من در ليگهاي پرتغال ،انگليس ،اسپانيا ،ايتاليا و تيم ملي کشورم بازي کردهام در حالي که او هنوز در اسپانيا بازي ميکند .شايد او بيشتر به من نياز داشته باشد .براي من زندگي يک چالش است که آن را دوست دارم و همچنين دوست دارم که مردم را خوشحال کنم».
درگذشت ايرج داناييفرد، نخستين گلزن ايران در جام جهاني
ايرج داناييفرد ،بازيکن پيشين تيم ملي ايران و باشگاه تاج در سن 67سالگي درگذشت .او اولين گل ايران در جام جهاني را سال 1978مقابل اسکاتلند زد. آقاي داناييفرد که در بيمارستان نمازي شيراز بستري شده بود ،به دليل ايست قلبي درگذشت .احمد حسينزاده، رئيس اين بيمارستان به خبرگزاري مهر گفت« ،او به دليل بيماري التهاب کبدي از تهران به بيمارستان نمازي انتقال داده شده بود ،اما در اين بيمارستان درگذشت .داناييفرد دو روز پيش از آن نيز ايست قلبي کرده بود که با تالش پزشکان احيا شده بود». ايرج داناييفرد ،پسر علي داناييفرد اولين مربي تاريخ باشگاه تاج (استقالل بعدي) بود .او که معموال در پستهاي هافبک و گوش چپ بازي ميکرد ،سابقه حضور در تيمهاي نيروي هوايي ،عقاب ،پاس ،تاج و تولسا رافنکز در آمريکا را داشت. او از معدود بازيکناني است که در هر شش دوره رقابتهاي جام تخت جمشيد (ليگ فوتبال ايران) حاضر بود و دو فصل براي هرکدام از باشگاههاي عقاب ،پاس و تاج بازي کرد. ايرج داناييفرد حدود سه سال براي تيم ملي ايران بازي کرد ولي برجستهترين لحظه در کل دوران فوتبالش گلي بود که به اسکاتلند زد. ايران براي نخستينبار در سال 1978توانست به جام جهاني برسد .تيم ملي ايران که در اولين مسابقهاش در آرژانتين با نتيجه 3بر صفر به هلند باخت ،در دومين گام مقابل اسکاتلند ايستاد. حشمت مهاجراني ،سرمربي ايران که به دنبال مهار آرچي گميل ،ستاره تيم ملي فوتبال اسکاتلند بود ،در آن بازي ايرج داناييفرد را به جاي حسن نايبآقا به زمين فرستاد. داناييفرد در آن بازي آرچي گميل را کامال مهار کرد، هرچند که ايران با گل به خودي دقيقه 44آندرانيک تيموريان از حريف عقب افتاد .در دقيقه 66بازي ايرج داناييفرد که اعتماد به نفس بيشتري پيدا کرده بود به قول خودش «با دريبل هفت و هشت» ،ستاره اسکاتلند را جا گذاشت و از زاويه بسته دروازه آلن راف را باز کرد .اين اولين گل ايران در ادوار جام جهاني بود که منجر به کسب اولين امتياز اين تيم هم شد. حشمت مهاجراني ،سرمربي ايران در جام جهاني آرژانتين در مصاحبه با خبرگزاري ايسنا در مورد اين بازيکن گفت« ،ايرج داناييفرد انسان شريف و بزرگي بود که در خانوادهاي فوتبالي رشد کرد .دو نسل از فوتبال ايران به او و پدرش ،ايرج داناييفرد مديون هستند .علي داناييفرد
فوتباليستهاي بزرگي پرورش داد و ايرج هم در مکتب تاج و استقالل رشد کرد و از بزرگترين تکنسينهاي فوتبال ايران بود .او توانست اولين گل ايران در جامجهاني را به ثمر برساند .ايرج خصوصيات اخالقي بسيار خوبي داشت و هيچکس از او ناراحت نشد». داناييفرد با اينکه در تيمهاي پايه تاج بازي ميکرد، راهي دانشکده افسري شد و با استخدام در نيروي هوايي ارتش به تيم عقاب ملحق شد .در اين ميان او دو بار تا آستانه حضور در پرسپوليس پيش رفت. از ميانههاي دوره دوم جام تخت جمشيد ،باشگاه پرسپوليس به فکر جذب ايرج داناييفرد افتاد .اين بازيکن هم تمايلش براي پيوستن به قرمزها را اعالم کرد .او 24آذر 1352به مجله «دنياي ورزش» گفت« ،سالها در تيمهاي تاج بودم ،ولي هرگز فرصت به من داده نشد و حاال که موقعيت تقريبا مناسبي دارم پرسپوليس را انتخاب کردهام». اما در حالي که گفته ميشد داناييفرد قرارداد دوسالهاي با پرسپوليس امضا کرده ،از سوي دادگستري نامهاي به فدراسيون رسيد که چون ايرج داناييفرد کارمند ارتش است فقط ميتواند به تيمي نظامي ملحق شود و او راهي پاس (متعلق به شهرباني) شد. ايرج داناييفرد در پايان دوره چهارم جام تخت جمشيد هم با پرسپوليس قرارداد بست؛ «کيهان ورزشي» در دوم بهمن 1355نوشت که اين بازيکن «پس از گذشت دوسال باز قراردادي تازه با تيم پرسپوليس امضا کرده است چکي هم در حدود 80هزار تومان به عنوان پيشپرداخت دريافت کرده است». با اينکه گفته ميشد اين بار مشکلي قانوني براي انتقال اين بازيکن وجود نداشت ،اما گفته شد که باشگاه پاس به داناييفرد اعالم کرده که فقط براي حضور در تاج به او رضايتنامه ميدهد و سرانجام اين بازيکن پس از دو بار تالش ناکام براي حضور در پرسپوليس اواخر سال 1356به رقيب اين تيم پيوست. ايرج داناييفرد به همراه آندرانيک اسکندريان در پاييز 1357دعوتنامهاي براي حضور در بازي خداحافظي پله دريافت کرد .آنها که قرار بود در تيم منتخب جهان مقابل کاسموس نيوريورک (تيم باشگاهي آن زمان پله) بازي کنند، راهي آمريکا شدند. آقاي داناييفرد پس از آن بازي به ايران برنگشت .او در سال 1980به تيم تولسا رافنکز در آمريکا پيوست و طي چهار سال نزديک به 70بازي براي اين تيم انجام داد. ايرج داناييفرد در 33سالگي بازنشسته شد و پس از آن مشغول اداره يک فروشگاه ورزشي در داالس آمريکا شد و در ادامه هم در فوتبال ايران يا آمريکا فعاليتي نداشت.
قرعهکشي ليگ قهرمانان اروپا :نبرد آلمان و انگليس در يکهشتم
قرعهکشي مرحله يکهشتم نهايي ليگ قهرمانان فوتبال اروپا انجام شد و در اين مرحله سه تيم انگليسي بايد با سه تيم آلماني بازي کنند از جمله ليورپول که با سرمربي آلمانياش بايد به مصاف بايرن مونيخ برود.گذشته از ليورپول ،منچسترسيتي و تاتنهام هم بايد با حريفاني از بوندسليگا بازي کنند .منچسترسيتي بايد با شالکه مسابقه دهد و تاتنهام به مصاف دورتموند ،صدرنشين کنوني بوندسليگا ميرود .منچستر يونايتد ،ديگر تيم انگليسي اما بايد با پاريسنژرمن ،قهرمان فرانسه بازي کند. دنباله در صفحة 40
I
PA
دنباله از صفحة 35
در ديگر بازيهاي اين مرحله اتلتيکو مادريد با يوونتوس، ليون با بارسلونا ،رم با پورتو و آژاکس با رئالمادريد بازي ميکنند. ديدارهاي رفت در روزهاي 12و 13و همچنين 19و 20فوريه برگزار ميشود و تاريخ ديدارهاي برگشت نيز 5 و 6و سپس 12و 13مارچ است .در اين مرحله تيمهايي که در مرحله گروهي صدرنشين شدند ،ديدار رفت را در خانه حريف برگزار ميکنند. در مرحله يکهشتم نهايي تيمهايي که در دور قبل همگروه بودند يا تيمهايي که از يک کشور هستند، نميتوانستند مقابل هم قرار بگيرند. ليورپول که فصل گذشته در فينال ليگ قهرمانان با نتيجه 3بر يک به رئال مادريد باخت ،براي نخستين بار در اين مسابقات به مصاف بايرن ميرود .بايرن مونيخ در هفت دوره از نه دوره اخير ليگ قهرمانان به نيمهنهايي رسيده است. قهرمان آلمان اين فصل با هدايت نيکو کواچ ،عملکرد چندان مطلوبي نداشته و با 9امتياز اختالف نسبت به دورتموند صدرنشين ،در رتبه سوم جدول قرار دارد؛ هرچند که اين تيم توانست بدون شکست از گروه خود (آژاکس، بنفيکا و آاک آتن) صعود کند. يورگن کلوپ ،هم بايد به زادگاهش برگردد و مقابل تيمي بايستد که در فينال ليگ قهرمانان 2013با دورتموند موفق به شکست دادن آن نشد. منچستر يونايتد تا به حال در مسابقات رسمي با پاريسنژرمن روبرو نشده است؛ مصاف تيمي که سه دوره قهرمان ليگ قهرمانان شده با تيمي که بهترين خط حمله رقابتهاي اين فصل را دارد ميتواند بسيار جذاب باشد. قهرمان ليگ فرانسه در حالي به عنوان صدرنشين گروه صعود کرد که در اولين گام به ليورپول باخت .پاريسنژرمن به رغم اينکه در سالهاي اخير قهرمان بالمنازع ليگ داخلي بوده از مرحله يکچهارم نهايي ليگ قهرمانان باالتر نرفته است. روي کاغذ آسانترين حريف تيمهاي انگليسي نصيب منچستر سيتي شده است .منچستر سيتي در ليگ برتر فوتبال انگليس حريفان را گلباران ميکند و بخت بااليي براي دفاع از عنوان قهرمانياش دارد .اين در حالي است که شالکه با 8باخت از 15بازي ابتداي فصل در نيمه پايين جدول بوندسليگا دست و پا ميزند. وضعيت تاتنهام درست برعکس منچسترسيتي است. اين تيم بايد با دورتموندي بازي کند که در ليگ آلمان شکستناپذير است و بخت بااليي براي پايان دادن به شش سال قهرماني پياپي بايرن مونيخ دارد. اين همچنين نخستين باري است که جردن سانچو، بال انگليسي با استعداد و 18ساله دورتموند در يک مسابقه رسمي مقابل تيمي از ليگ برتر قرار ميگيرد.
پيروزيهاي پياپي منچستر يونايتد با سرمربي جديد
33
را انتخاب خواهد کرد.
قهرماني رئال مادريد در خليج فارس تيم فوتبال رئال مادريد با برتري چهار بر يک مقابل العين امارات براي چهارمين بار قهرمان جام باشگاههاي جهان شد. فصل 2018جام باشگاههاي جهان به ميزباني امارات برگزار شد .در رقابت نهايي به ميزباني ابوظبي ،سانتياگو سوالري سرمربي جديد رئال مادريد توانست اولين جام خود با اين باشگاه را تصاحب کند. العين با سرمربيگري زوران ماميچ و با درخشش دروازهبانش خالد عيسي که سنگربان تيم ملي امارات است، با خلق شگفتي توانست گام به ديدار نهايي بگذاد.. اين تيم که بار ديگر در ليگ قهرمانان آسيا با استقالل ايران همگروه شده ،توانست ريورپالت آرژانتين قهرمان کوپا ليبرتادورس را در ضربات پنالتي تسليم کند. رئال مادريد هم در نيمه نهايي با برتري 3بر يک مقابل کاشيما آنتلرز ژاپن موفق شد گام به ديدار آخر بگذارد. پرسپوليس ايران در روياي راهيابي به جام باشگاههاي جهان ،تا فينال آسيا پيش رفت اما در گام آخر متوقف شد و ليگ قهرمانان را به کاشيما واگذار کرد. رئال مادريد مقابل العين با ترکيب تيبو کورتوا ،سرجيو راموس ،رافائل واران ،دني کارواخال ،مارسلو ،مارکوس يورنته ،لوکا مودريچ ،توني کروس ،لوکاس واسکز ،گرت بيل و کريم بنزما به ميدان رفت. با اين جام ،مادريديها که فصل راضي کنندهاي را در الليگا سپري نکردهاند دست کم سال ميالدي را با تصاحب يک جام قهرماني ديگر به پايان رسانند. العين امارات هم با راهيابي به فينال دست به کار بزرگي زد .ميزبان ابتدا ولينگتون نيوزلند قهرمان اقيانوسيه را در ضربات پنالتي حذف کرد ،اسپرانس تونس قهرمان آفريقا نيز با سه گل در برابر العين شکست خورد تا نماينده امارات به نيمه نهايي برسد و با خلق شگفتي ،ريور پالت آرژانتين را در ضيافت پنالتيها مغلوب کند. کاشيما آنتلرز قهرمان آسيا در گام اول توانست گواداالخارا فاتح باشگاههاي کونکاکاف از مکزيک را تسليم کند. کاشيما در نيمه نهايي سه بر يک به رئال مادريد باخت و در ديدار ردهبندي هم با چهار گل در برابر ريور پالت تسليم شد. رافائل بوره از ريورپالت و گرت بيل از رئال مادريد با سه گل در صدر جدول گلزنان ايستادند. در اين بين توني کروس آلماني که يک بار با بايرن قهرمان شده بود ،حاال در مجموع با پنج قهرماني پر افتخارترين بازيکن تاريخ اين مسابقات است. سانتياگو سوالري سرمربي آرژانتيني رئال مادريد ،خود به عنوان بازيکن با اين تيم جامهاي فراواني به دست آورده است. سوالري که حاال اولين جام خود در عرصه مربيگري را کسب کرده ،با تجليل از تيمش گفت« ،بايد از زينالدين زيدان هم تشکر کنم که اگر ما اينجاييم ،به خاطر او و قهرماني رئال در جام باشگاههاي اروپاست».
راجر فدرر جدال اسطورهها را برد اولهگونار سولشار نروژي ،مهاجم پيشين منچستر يونايتد ،يک روز پس از اخراج ژوزه مورينيو به عنوان سرمربي موقت باشگاه تا آخر فصل انتخاب شد .سولشار يازده سال در اولدترافورد بازي کرد و گلي که منجر به قهرماني منچستر يونايتد در فينال سال 1999ليگ قهرمانان اروپا شد را به بايرن مونيخ زد. اين مربي 45ساله در حالي هدايت يونايتد را به عهده ميگيرد که اين تيم در رتبه ششم ليگ برتر فوتبال انگليس قرار دارد. سولشار که حدود دو هفته قبل قراردادش را با باشگاه نروژي مولده تمديد کرده بود ،مايک فلن را به عنوان دستيار در اختيار خواهد داشت .آقاي فلن جزو کادر فني يونايتد در زمان الکس فرگوسن بود .مايکل کريک و کيران مککنا هم که جزو دستياران ژوزه مورينيو بودند به کارشان در باشگاه ادامه خواهند داد. منچستر يونايتد در پايان فصل جاري مربي دائمي خود
راجر فدرر و بليندا بنچيچ در تيم دو نفره تنيس سوئيس، سرينا ويليامز و فرانسيس تيافوئه در تيم دو نفره آمريکا را با نتيجه دو بر يک شکست دادند .اين نخستين رويارويي فدرر و ويليامز در يک مسابقه بود .هر دو تنيسباز 37ساله هستند و در مجموع برنده 43گرنداسلم شدهاند. راجر فدرر که قهرماني در 20گرنداسلم را در کارنامه
33
For Advertisement Call:
دارد ،پس از مسابقه گفت« ،لذت بزرگي بود .افتخار ميکنم که در اين مسابقه بازي کردم و از کساني که آن را برايم ممکن کردند ،ممنون هستم .در گيمهايي که سرويس ميزدم ،استرس زيادي داشتم .با خودم ميگفتم بايد اين گيم را ببريم اما خب دريافتکننده هم سرينا ويليامز است». سرينا ويليامز ،دارنده 23گرنداسم هم گفت« ،تجربه بزرگي بود .تازه گرم شده بودم و حيف شد که بازي اين قدر زود تمام شد .ما با هم رشد کرديم و اين مسابقه بسيار لذتبخش بود .دوست دارم که با راجر عکس بگيرم و بچهام را هم داخل زمين بياورم .اين مرد عالي است ،هم داخل و هم خارج از زمين تنيس .به نظرم سرويسهاي او خيلي دستکم گرفته شده است .او سرويسهاي کشندهاي ميزند و شما نميتوانيد دستش را بخوانيد .من هميشه سرويسهاي او را نگاه ميکردم و تا حاال نفهميده بودم که اين قدر عالي هستند». پيش از اين راجر فدرر و سرينا ويليامز مسابقههاي انفرادي خود را با پيروزي پشت سر گذاشته بودند. فدرر با نتيجه دو بر صفر تيافوئه را برده بود و ويليامز هم با نتيجه دو بر يک مقابل بنچيچ پيروز شده بود. مسابقات هاپمن کاپ که در پرث استراليا برگزار ميشود ،شامل دو مسابقه انفرادي و يک مسابقه دو نفره مختلط است که بين کشورها به صورت گروهي برگزار ميشود. سوئيس مدافع قهرماني مسابقات است و در تورنمنت سال 2018هم بنچيچ و فدرر براي سوئيس بازي کرده بودند.
تاريخسازي دختر شطرنج باز ايران
سارا خادمالشريعه در رقابتهاي شطرنج قهرماني جهان در بخش سريع (رپيد) با کسب 9امتياز از 12دور رقابت ،به مقام قهرماني دست يافت. سارا سادات خادم الشريعه که چندي پيش در جمع 20شطرنج باز برتر زن دنيا قرار گرفته بود در مسابقات قهرماني جهان در بخش سريع که در سن پترزبورگ روسيه برگزار مي شود با کسب 7پيروزي 4 ،تساوي و يک شکست توانست عنوان قهرماني اين دوره از رقابتها را از آن خود کند .او با پيروزي در اين رقابتها جايزه 40هزار دالري اين مسابقات را از آن خود کرد.
34
34
پروژه «نفوذ» و «جاسوسسازي» از دانشگاهيان ايراني ميثم بهروش ـ پژوهشگر روابط بينالملل ،بي.بي.سي يکي از تحوالتي که اخيرا توجه رسانههاي بينالمللي را به سياست داخلي و مسائل امنيتي ايران جلب کرد ،دستگيري ناگهاني ميمنت حسيني چاووشي ،شهروند ايراني ـ استراليايي و پژوهشگر دانشگاه ملبورن در حوزه جمعيتشناسي و باروري، در اوايل ماه دسامبر بود .بنا به برخي گزارشها ،همزمان همکار حسيني چاووشي ،محمدجالل عباسي شوازي که استاد جمعيتشناسي دانشگاه تهران و مدير موسسه مطالعات جمعيتي ايران است ،نيز احضار شد و تحت بازجويي قرارگرفت. رسانههاي نزديک به نهادهاي امنيتي و اطالعاتي در ايران ،اتهام اين پژوهشگران را «نفوذ» به دستگاه تصميمگيري در زمينه مديريت جمعيت و تالش براي ممانعت از تحقق سياستهاي کلي نظام در اين حوزه عنوان کردند. خانم حسيني چاووشي و آقاي عباسي شوازي به همراه پيتر مکدونالد نگارندگان کتابي با عنوان «گذار باروري در ايران: تحول و توليد مثل» هستند که در سال 1389جايزه جهاني کتاب سال ايران را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي دريافت کرد. آنها همچنين در مقاله مشترکي در سال 1394با تکيه بر آمار و ارقام جديد ،بزرگنماييها درباره بحران جمعيت در ايران را به چالش کشيده و خواستار اتخاذ رهيافتي «معتدل» به تداوم باروري در کشور شدند. با وجود مرجعيت و مقبوليت گسترده اين متخصصان در مجامع علمي و دانشگاهي داخل و خارج ،به نظر ميرسد دليل ط مشي حکومت و سياستهاي کلي نظام مبني لزوم افزايش تصاعدي ن با خ اصلي برخورد امنيتي با آنها ،زاويه پيدا کردنشا و دستکم دوبرابري جمعيت ايران است. آيتاهلل خامنهاي ،رهبر جمهوري اسالمي در سخناني معروفي در مهر 1391سياست کنترل جمعيت پس از جنگ ايران و عراق را «خطا» توصيف کرد .به گفته او« ،يکي از خطاهايي که خود ما کرديم اين بوده که تحديد نسل از اواسط دهه 70 به اين طرف بايد متوقف ميشد .مسئوالن کشور در اين باره اشتباه کردند و خود بنده هم سهيم هستم .اين را خداي متعال و تاريخ بر ما ببخشد». آيتاهلل خامنهاي پيشتر در تابستان همان سال گفته بود که جمعيت ايران بايد به 150تا 200ميليون نفر برسد. حساسيت امنيتي به آنچه مقامات ايران «پروژه نفوذ» ميخوانند ،پس از انعقاد توافق هستهاي موسوم به برجام و در پي هشدار رهبر جمهوري اسالمي مبني بر احتمال نفوذ عوامل خارجي يا مرتبط با خارج در بدنه سياستگذاري و تصميمگيري کشور افزايش يافت. «امنيتيسازي» تخصص ناهمسو با باورهاي نظام و به تبع آن برخورد قهرآميز با پژوهشگران و متخصصين دانشگاهياي که نظري متفاوت از ايدئولوژي حاکم و سياست رسمي حکومت در حوزهاي خاص دارند ـ به ويژه دانشگاهيان دوتابعيتي يا کارشناساني که با موسسات خارج از کشور در ارتباط هستند ـ پديدهاي نسبتا رايج در ايران پسابرجام است و به موارد مذکور محدود نميشود. شايد نمونه جنجاليتر آن ماجراي کاوه مدني ،کارشناس سرشناس محيط زيست و استاد امپريال کالج لندن است که پس از بازگشت به ايران ،در شهريور 1396به سمت معاون بينالملل سازمان حفاظت محيطزيست منصوب گرديد ولي در نهايت به خاطر نگراني از متهم شدن به نفوذ و جاسوسي ،در فروردين 1397کشور را ترک کرد. او اندکي پس از خروج ،طي مصاحبهاي به برخورد نهادهاي امنيتي در بدو ورودش به ايران اشاره کرد و گفت« ،از روز اول تحت فشار بودم .به محض ورود به تهران بازجويي شدم .ايميل و اکانتهاي شبکههاي اجتماعي من را بدون اجازه چک کردند .گفتم که برگشتهام به کشورم کمک کنم .سعي کردم نگرانيهاي آنها را درک کنم و برنامههايم را شفاف توضيح بدهم. و برايشان روشن کنم که چرا بعد از 14سال برگشته بودم». پيش از خروج مدني از ايران ،جريان کاووس سيدامامي ،استاد جامعهشناس سياسي ايراني-کانادايي در دانشگاه امام صادق به نگرانيها درباره امنيتيسازي فعاليتهاي علمي و دانشگاهي در قالب مبارزه با جاسوسي و «نفوذ» دامن زد. ط زيست بودند که هدف قرار گرفتند .سيدامامي با اينکه تخصص دانشگاهي در حوزه مسائل اين بار فعاالن محي زيستمحيطي نداشت ،عضو هيئتمديره «بنياد ميراث حيات وحش پارسيان» بود و از فعاالن برجسته محيط زيست در داخل ايران به شمار ميرفت .دستگيري سيدامامي که برخي از بلندپايهترين مقامات سياسي و امنيتي حکومت مانند سعيد جليلي از دانشجويان او در دانشگاه امام صادق بودند ،بسياري را غافلگير کرد .اين جايگاه ويژه و روابط نزديک کاري و آکادميک با برخي مقامات سابق و کنوني اما مانع از مرگ مشکوک او در زندان نشد ،مرگي که مقامات قضايي ايران به «خودکشي» نسبت دادند. سيدامامي استاد مشاور پاياننامه من در مقطع کارشناسي ارشد در دانشگاه تهران بود .چندين بار به خانهشان رفته بودم و روابط نزديکي حتي پس از خروج من از ايران در سال 1391داشتيم .او حدود دو ماه پيش از بازداشتش پيامي برايم فرستاد که قرار است براي يک فرصت مطالعاتي به کانادا برود و پيشنهاد داد براي مالقات يکديگر ،هماهنگيهاي الزم را انجام دهيم. کاووس در ميان دوستانش به طبيعتگردي و سفردوستي معروف بود ،نه شخصيتي متمايل به خودکشي داشت و نه از آخرين مکاتباتش با من بوي افسردگي يا خودکشي ميآمد .جالب آنکه او به لحاظ سياسي مخالف جنگ و تحريم و طرفدار تقويت توان دفاعي و بازدارندگي کشور براي پيشگيري از حمله احتمالي نظامي بود. بازداشت مرگبار استادي پيشکسوت با اين سوابق را بايد نقطه عطفي در تغيير و تحول رويکرد امنيتي جمهوري اسالمي با دانشگاهيان و متخصصين مرتبط با خارج و آغاز شکلگيري نوعي از امنيتيسازي تهاجمي تلقي کرد .فرايندي هراسافکن که در عمل تمايز ميان دوست و دشمن و وطنپرست و خائن را در راستاي نيل به اهداف سياسي و ايدئولوژيک کوتاهمدت و ناپايدار از بين ميبرد. نظامي که کاووس سيدامامي را برنميتابد مانند جسمي است که به «بيماري خود ايمني» مبتال شده و طي آن دستگاه ايمني بدن به جاي هدف قرار دادن ويروسها و باکتريهاي مضر ،به ارگانهاي عادي و بخشهاي سالم بدن حمله ميکند. کوچکترين پيامد چنين اختاللي ،خستگي مزمن و ناکارآمدي سيستماتيک است که در جمهوري اسالمي به وفور ميتوان ديد. اما اين تمام ماجرا نيست .امنيتيسازي دانشگاهيان و کارشناسان مرتبط با خارج ابعاد ديگري نيز دارد که تبلور برخي از آنها در ماجراي دستگيري احمدرضا جاللي ،شهروند ايراني ـ سوئدي و متخصص «پزشکي بحران» در موسسه کارولينسکاي سوئد قابلمشاهده است.
January 2019
جاللي فروردين ـ ارديبهشت سال 1395دستگير و بعدها به جرم جاسوسي براي اسرائيل به اعدام محکوم شد .او که در برخي پروژههاي علمي با وزارت دفاع همکاري ميکرد ،متهم شد اطالعاتي را به عوامل موساد ارائه کرده که ترور دانشمندان هستهاي ايران از جمله مسعود عليمحمدي (دي )1388و مجيد شهرياري (آذر )1389را ممکن ساخته است. اعترافات تلويزيوني جاللي در اين زمينه به گفته خود او و اعضاي خانوادهاش اجباري بوده و اعتباري ندارد .با توجه به شواهد و قرائن موجود ،به نظر ميرسد بازداشت و محاکمه جاللي تالشي حسابشده از سوي بخشهايي از دستگاه اطالعاتي کشور براي سرپوش گذاشتن به ضعفها و نارساييهاي امنيتي قابل اجتناب در بدنه نظام بوده است. تداوم تعجببرانگيز اين ضعفها و تکرار پيامدهاي فاجعهبارشان در طول چند سال گذشته (مانند ترور دانشمندان هستهاي ،انفجار مرموز بيدگنه که به کشته شدن 35نفر از جمله حسن تهراني مقدم پدر موشکي ايران انجاميد و در نهايت سرقت بيش از نيم تن مدارک هستهاي ايران از سوي موساد) جز فساد گسترده و رقابتهاي دروني ميان نهادهاي موازي درحکومت دليل ديگري براي توضيح آنها باقي نميگذارد. ويدا مهراننيا ،همسر احمدرضا جاللي در مصاحبهاي گفت که احمدرضا سابقه همکاري با وزارت دفاع و 5يا 6دانشگاه و سازمان تحقيقاتي دولتي را داشت و همه موارد هم عادي و در حوزه مديريت بحران و حوادث از جنبه بهداشتي و درماني بود. به گفته مهراننيا ،همسرش« ،طي اين سالها هيچگاه با موضوعات طبقهبنديشده امنيتي سروکار نداشت؛ ليست پروژهها و مراکز همکارياش هم در پرونده هست و کوچکترين سندي عليه او وجود ندارد ،به جز ادعاهاي خالفواقع وزارت اطالعات». او در ادامه مصاحبه ،داليل هدف قرار دادن همسرش را اينگونه توصيف ميکند، «موضوع احمدرضا...قرباني کردن [يک بيگناه] براي پر کردن حفرههاي امنيتي و مجرمتراشي براي [توجيه] ضعفهاي اطالعاتي و امنيتي سيستم است که قادر نشدند از اطالعات هستهاي و جان دانشمندان مراقبت کنند و االن يک بيگناه را ميخواهند مقصر چيزهايي جلوه دهند که کوچکترين ارتباط زماني ،مکاني و فني با او ندارد .داليل قرباني کردن احمدرضا در واقع عبارتند از تالش براي سرپوش گذاشتن بر بيکفايتي دستگاه امنيتي ،گزارش توانمندي در يافتن مجرم به مقامات باال دادن و به قول خودشان ،ايجاد رعب و وحشت در پژوهشگران سازمانهاي مربوطه يعني وزارت دفاع ،دانشگاهها و سازمان انرژي اتمي براي مطيع ساختنشان از دستورات نيروهاي امنيتي .احمدرضا مشکل اصلياش اين بود که حاضر نشد از نيروهاي امنيتي تبعيت و با آنها همکاري کند، لذا مورد انتقام و تنبيه قرار گرفت». همسر آقاي جاللي در همين رابطه افزوده است« ،نکته مهم اينکه آقاي مسعود عليمحمدي حداقل 3تا 4ماه قبل از تاريخ اتهام وزارت اطالعات عليه احمدرضا ترور شده بود ،يعني با اين حساب ،احمدرضا از لحاظ زماني مقصر ارائه اطالعات در مورد يک فرد متوفي است! در مورد آقاي مجيد شهرياري هم همسرش خانم بهجت قاسمي در مصاحبهاي که چند ماه قبل داشت و در روزنامه «خراسان» چاپ شد ،صراحتا گفت که 6 يا 7سال پيش از ترور ،يعني در سال 82مطلع شدند که اطالعات آقاي شهرياري توسط سازمان مجاهدين جمعآوري و به اسرائيل داده شده و شهرياري در ليست ترور است. نيروهاي امنيتي نتوانستند جلوي ترورها را بگيرند و االن ميگويند احمدرضا در سال 89 اطالعات داده و باعث شناسايي و ترور شده است ،در حالي که مدارک منتشرشده نشان ميدهد اطالعات آقايان عليمحمدي و شهرياري از سال 1383در دسترس اسرائيل و آمريکا بوده است». جاللي خود در نامهاي منتسب به او که از داخل زندان اوين به بيرون راه يافت و درآبان 1396منتشر شد ،دليل دستگيرياش را امتناع از جاسوسي براي وزارت اطالعات عنوان کرد. جالب آنکه حميد بابايي ،دانشجوي دکتراي امور مالي در دانشگاه ليژ بلژيک ،دليل مشابهي را براي بازداشتش مطرح کرده است. او که آذر ـ دي 1392هنگام سفر به ايران دستگير و به اتهام اقدام عليه امنيت ملي از طريق «ارتباط با دولت متخاصم» به 6سال حبس محکوم شد ،دليل واقعي بازداشتش را رد درخواست وزارت اطالعات از او مبني بر جاسوسي براي حکومت توصيف کرده است. از ميان ديگر دانشگاهيان و پژوهشگراني که تحت عنوان «جاسوسي»« ،نفوذ» يا «براندازي نرم» هدف برخوردهاي امنيتي قرار گرفتهاند ميتوان به عباس عدالت (استاد رياضيات در امپريال کالج لندن) ،اميد کوکبي (پژوهشگر فيزيک ليزر در دانشگاه تکزاس)، کاميار و آرش عاليي (متخصصان ايراني ـ آمريکايي ايدز) ،هاله اسفندياري (مدير سابق برنامه خاورميانه در مرکز وودرو ويلسون آمريکا) ،هما هودفر (استاد ايراني ـ کانادايي مردمشناسي) ،کيان تاجبخش (پژوهشگر ايراني ـ آمريکايي در حوزه برنامهريزي شهري) و رامين جهانبگلو (فيلسوف ايراني ـ کانادايي) اشاره کرد. تداوم امنيتيسازي متخصصان ناهمسو و مرتبط با خارج حاکي از تشديد احساس ناامني و گسترش «تهديدپنداري» در دستگاه سياسي ـ امنيتي حاکم است. اين روند تا حدي به افزايش فشارهاي خارجي بر حکومت از يک سو و گسترش اعتراضات داخلي عليه نحوه کشورداري رهبران جمهوري اسالمي برميگردد ،اما چنانکه شرح آن رفت ،نميتوان به راحتي انکار کرد که در برخي موارد نهادهاي امنيتي ـ اطالعاتي براي سرپوش گذاشتن بر ضعفهاي خود و توجيه پيامدهاي سهمگين آن س سازي» از دانشگاهيان و کارشناسان ميزنند. دست به «جاسو در برخي موارد ديگر ،مقامات امنيتي نگران آن هستند که يافتهها و پيشنهادهاي دانشمندان منجر به تغييراتي در عرصه اجتماعي و اقتصادي و ساختار سياسي کشور شود که بنيانهاي اصولي و ايدئولوژيکي نظام حاکم را تضعيف کند. با اين حال ،مساله ريشهاي و مهمي که عمدتا مورد غفلت تحليلگران قرار ميگيرد اين است که جمهوري اسالمي در چهل سال گذشته منافع و هويت خود را به شکلي تعريف و تنظيم کرده که حتي مقوالت متعارف علمي مانند مديريت دانشمحور جمعيت و منابع طبيعي ،آموزش و پرورش و ارتباطات مدرن و تالش منطقي براي ايجاد محيط زيستي پايدار نيز خود به خود در دايره «تهديد» قرار ميگيرند.
I
PA
35
هجوم ايرانيان براي خريد ملک در ترکيه بعد از تغيير قانون اخذ اقامت دويچهوله بعد از تغيير قانون اخذ اقامت و شهروندي ترکيه تعداد ايرانياني که شهروندي اين کشور را با خريد ملک يا سرمايهگذاري گرفتند افزايش پيدا کرده است .در سال گذشته شش ميليارد دالر امالک از طرف خارجيها در ترکيه خريداري شده است. خبرگزاري آناتولي در گزارش ويژهاي درباره اخذ اقامت ايرانيان در ترکيه نوشت« ،بسياري از ايرانيان پس از تغيير قانون اخذ اقامت و شهروندي ترکيه ،تصميم به خريد ملک و سرمايهگذاري در اين کشور و براي اخذ تابعيت گرفتهاند ».اين خبرگزاري با تعدادي از ايرانيان که در ترکيه ملک خريدند و سرمايهگذاري کردند هم گفتوگو کرده است. عالقمندي ايرانيان براي خريد امالک و سرمايهگذاري به ويژه پس از تغيير قانون اخذ شهروندي از طرف دولت ترکيه در سال 2017بيشتر شده است . فاتح چاياباتماز ،مدير شرکت «وي.آي.پي ترکيش پاس» در تهران گفته است که ايرانيان پس از آسان شدن اخذ شهروندي ترکيه تصميم گرفتند در ترکيه ملک بخرند و شهروندي اين کشور را بگيرند .فاتح چاياباتماز همچنين گفت که حدود يک ميليون ايراني در ترکيه کار و زندگي ميکنند. او تاکيد کرد که ترکيه نسبت به آمريکا ،آلمان و ديگر کشورهاي اروپائي اخذ ويزا را بسيار آسان کرده است .او افزود« ،با گرفتن يک شماره مالياتي از اداره ماليات ترکيه ميتوان شرکت باز کرد ،کار کرد و ازهمه حقوق و مزاياي شهروندان ترکيه برخوردار شد». به گفته وي ،قوانين اخذ شهروندي در ترکيه به تازگي تغيير کرده است .قبال مقدار سرمايه گذاري و خريد امالک يک ميليون دالر بوده است .چاياباتماز همچنين تاکيد کرد که خارجيها پس از اخذ پاسپورت ترکيه ،مجبور به ترک تابعيت اول خود نيستند. ترکيه در سال 2017قوانين مربوط به اخذ شهروندي را آسان کرد .شهروندان کشورهاي خارجي ميتوانند با سرمايهگذاري در بانکهاي ترکيه به صورت اوراق بهادار و به ارزش 500هزار دالر يا با تاسيس کارگاه و استخدام 50شهروند ترک ،گذرنامه دائمي ترکيه را دريافت کنند. مدير شرکت «وي.آي.پي ترکيش پاس» ميگويد که با خريد ملک يا زمين به ارزش 250هزار دالر ميتوان در ظرف 45روز پاسپورت و حق اقامت ترکيه را گرفت .او تاکيد کد که با پاسپورت ترکيه ميتوان بدون ويزا به 113کشور مسافرت کرد. فيضاهلل يتگين ،رئيس انجمن سرمايه گذاري غيرمنقول ترکيه ميگويد سال 2018به ميزان 6ميليارد دالر ملک توسط خارجيها در ترکيه خريداري شده است. سازمان آمار ترکيه هم در ماه اکتبر 2018گزارش داد که خريد ملک توسط اتباع خارجي در کشور 150درصد رشد داشته و به پنج هزار و 615واحد رسيده است .طبق همين گزارش ايرانيان 538واحد مسکوني در ترکيه را فقط در ماه سپتامبر 2018خريداري کردند. با بدتر شدن وضع اقتصادي ايران و گسترش حس عدم اطمينان به آينده ،بر شمار ايرانياني که تالش ميکنند سرمايه خود را از ايران خارج کنند افزوده ميشود .مقصد بيشتر اين سرمايهها ترکيه است .اين کشور موفق شده با تغيير شرايط اخذ ويزا ،ايرانيان زيادي را جذب بازار خود کند. مصطفي قلي خسروي ،رئيس اتحاديه مشاوران امالک استان تهران اخيرا آمار خريد ملک از سوي ايرانيان را اعالم کرد .او گفت که تنها در سال جاري هشت هزار واحد مسکوني از طرف ايرانيان در ازمير ترکيه خريداري شده است .او همچنين تاکيد کرد که خريد ملک در گرجستان نيز تا همين اواخر روي بورس بوده است. رئيس اتحاديه مشاوران امالک استان تهران ضمن هشدار درباره خريد ملک در گرجستان گفت که پس از اينکه تعداد قابل توجهي ملک به ايرانيها فروخته شد ،اعالم کردند که خريد ملک معيار اعطاي اقامت نيست .اما سود کالني نصيب دالالن شد و ايرانيهاي مالباخته امروز با مشکل برگرداندن پولهاي سرگردان خود مواجه هستند. روزنامه «ايران» هم از تب جديد خريد ملک در ترکيه خبر داده و در اين باره نوشته است« ،پايين افتادن نرخ لير ترک (حدود چهل درصد در ماههاي اخير) ممکن است خروج ارز از ايران براي خريد مستغالت و ساير داراييها را تشديد کند .بانک مرکزي الزم است به اين شرايط و تأثير آن بر اقتصاد کشور نظر داشته باشد .همچنين واردات ارزانقيمت از ترکيه که به دليل کاهش نرخ لير ترک ارزان شده ،ممکن است براي بخش توليدي تضعيف شده کشور هم شرايط نامناسبي را به همراه بياورد». رضا کامي ،رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و ترکيه به «ايران» ميگويد« ،هنوز يک ماه نشده که نوسانهاي شديد در ترکيه رخ ميدهد .بايد مدت زمان بيشتري بگذرد تا بتوان با قاطعيت از تأثير اين نوسانات در بازار و رفتارهاي سرمايهگذاري ايران صحبت کرد. طي سال گذشته ميالدي بخشي از تقاضاي ايرانيان براي تهيه مسکن ،خانه و ويال در ترکيه افزايش يافته است». کامي البته تأکيد ميکند« ،به نظر من اين موضوع ربطي به بحث تغييرات ارزي اين يک ماه نداشته و به خاطر مسائل ديگر و بيشتر مسائل داخلي در کشور خودمان بوده؛ چرا که طي 6ماه گذشته اتفاق افتاده است». لير ترکيه در هفتههاي اخير 20تا 30درصد ارزش خود را در برابر دالر از دست داده است .درگيري سياسي با آمريکا و عدم اقدام دولت ترکيه براي مقابله با مشکالت اقتصادي عوامل نگران کنندهاي هستند. در اين ميان ،رجب طيب اردوغان ،رئيسجمهوري ترکيه ،خواستار افزايش نرخ بهره براي رفع بحران شده است .در اين شرايط اقتصاددانان هشدار دادهاند که اگر اعتماد به بازار برنگردد ،ترکيه دچار رکود اقتصادي و بحران بدهي شديد خواهد شد و به کمک مالي صندوق بينالمللي پول نياز پيدا ميکند.
For Advertisement Call:
35
رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و ترکيه درباره تأثير کاهش ارزش لير بر تجارت ايران ميگويد، «با توجه به توافقنامه استفاده از پول ملي دو کشور که بين ايران و ترکيه به امضا رسيده است ،افزايش ارزش پولهاي خارجي در ترکيه يا به لفظ ديگر کاهش ارزش لير در برابر ارزهاي خارجي ،به نفع ايرانيها خواهد بود». او ادامه ميدهد« ،در حقيقت پول ما و پول ترکيه به صورت موازي حرکت ميکند .اين موازي حرکت کردن نرخ ما را نسبت به لير در حد تعادل نگه ميدارد .مقطعي که ارزش پولي ما کاهش داشت ،هر لير به حدود 2500تومان هم رسيد ،اما سپس به خاطر اتفاقات ترکيه ،دوباره برابري پول ما و ترکيه به حالت تعادل بازگشته و تقريبًا به 1500تومان رسيده است .در نتيجه افزايش ارزش ارزهاي خارجي در ترکيه ميتواند در مبادالت تجاري ما با توجه به اينکه با ارز ملي صورت ميگيرد ،اثرات مثبتي داشته باشد». در شرايطي که ترکيه طي 14سال اخير بيش از 42ميليارد دالر از طريق فروش مسکن به اتباع خارجي و عمدتا از کشورهاي همسايه به دست آورده ،ايران در جذب سرمايهگذاري ،توفيق چنداني نداشته است .با اين حال اخيرا ايران به عضويت فدراسيون بينالمللي امالک و مستغالت درآمده که ميتواند در ارتقاي علم داللي ،توسعه دانش صنعت ساختمان و خريد و فروش ملک موثر باشد؛ ظرفيتي که به زعم کارشناسان ،استفاده از آن به جذب سرمايهگذاري خارجي ،ايجاد اشتغال ،کاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي و توسعه گردشگري منجر ميشود. به گزارش ايسنا ،فروش ويال و آپارتمان در ترکيه با انواع تبليغات از جمله وعدهي اقامت دائم که البته در بسياري موارد محقق نميشود به يک کسب و کار پرسود در اين کشور تبديل شده است. درآمد ترکيه از فروش مسکن به اتباع خارجي در سال 2003حدود 998ميليون دالر بود .اين رقم در سال 2005به يک ميليارد و 841ميليون دالر افزايش يافت .بعد از تصويب قانون مطابقت در مورد فروش امالک به افراد خارجي در سال 2013درآمد حاصل از فروش ملک به اتباع خارجي نيز در اين کشور افزايش بسياري يافت و در سال 2017به چهار ميليارد و 643ميليون دالر رسيد. از آغاز سال 2013تا کنون ( در پنج سال گذشته) تعداد 99هزار و 691باب واحد مسکوني به اتباع خارجي فروخته شده است .در هشت ماهه اول سال 2018شهروندان عراق ،ايران ،عربستان سعودي، کويت ،روسيه و افغانستان به ترتيب بيشترين تعداد خانه در ترکيه را خريداري کردهاند. فعاليتهاي مربوط به توسعه امالک و مستغالت ) (Real State Developmentاز نوسازي ساختمانها ،مشاوره امور ملکي ،اجاره مجموعههاي ساختماني ،خريد و فروش امالک و اجراي فرايند خريداري زمين ،سپس ساختوساز و در نهايت فروش آنها را در بر ميگيرد. اما «ريل استيت» هنوز در ايران جا نيفتاده و به همين دليل در روند توليد تا فروش مسکن و نيز سواد داللي ،انسجام کامل وجود ندارد .بر اين اساس بازار مسکن ايران همواره دچار چالش نبود يکپارچگي است؛ در حالي که کشورهاي اطراف از جمله ترکيه و امارات سالهاست که از علم روز در حوزه امالک و مستغالت بهرهمند هستند و توانستهاند سرمايههاي هنگفتي را در اين خصوص جذب کنند. رشد 57درصدي گردش مالي جهاني در صنعت ساختمان از 5500ميليارد دالر در سال 2010به 12هزار و 700ميليارد دالر در سال 2020و سهم توسعهگران امالک و مستغالت در آن مويد نقش مهم اين مکانيزم در رشد اقتصادي کشورهاست. ايران تا کنون به شکل جدي اين نقش را براي مکانيزم «توسعه امالک و مستغالت» در توسعه اقتصادي خود در نظر نگرفته است .اما با توجه به جابجايي بخشهاي اثرگذار در اقتصاد کشور ،پيوستگي سياستگذاري و حمايت از ايجاد زنجيره توسعه از زمين تا ساختمان و عرضه حرفهاي آن در بازار و ايجاد ارزش افزوده ،امري ضروري به نظر ميرسد. سازمانهاي مسئول کشور از قبيل نظامهاي مهندسي و شهرداريها و ذينفعان ،از قبيل مجريان و مالکان و تامين کنندههاي مالي و سرمايهگذاران و تخصصهاي بازاريابي و فروش ميتوانند اين زنجيره را به وجود آورده و حمايت کنند .توسعهگري در ريل استيت سرآغاز توسعه مدون و مدرن در صنعت ساختمان کشور به شمار ميرود. به تازگي درخواست ايران براي عضويت در فدراسيون بينالمللي امالک و مستغالت (FIABSI) که مقر آن در فرانسه است پذيرفته شده و مصطفي قلي خسروي ـ رييس اتحاديه امالک ـ به عنوان نماينده اين فدراسيون در ايران تعيين شده است. عضويت ايران در اين فدراسيون يک قدم رو به جلو محسوب ميشود ،اما نميتواند به خودي خود، ضعف ساختاري ايران در حوز ه امالک و مستغالت را پوشش دهد .با اينکه به طور جسته و گريخته شرکتهايي در ايران نقش ريلاستيت را براي خود قائل هستند ،اما تقريبا تمامي آنها از قوانين و مقررات دست و پاگير ،مديريتهاي پراکنده و عدم يکپارچگي در اين حوزه گاليهمندند .عضويت ايران در اين فدراسيون ميتواند پايههاي شکلگيري ريلاستيت را فراهم کند. با وجودي که نياز به گذار از سيستم سنتي به روشهاي نوين در دفاتر امالک به شدت احساس ميشود ولي در ايران ،بديهيترين موضوعات از جمله قانون پيشفروش يا کد رهگيري که تضميني براي امنيت معامالت است دچار مشکل است. رييس اتحاديه مشاوران امالک با اشاره به اينکه عضويت ايران در فدراسيون مستغالت وضوع مهمي براي صنف متبوعش تلقي ميشود از کساني که جلوي رشد علمي و توسعه اين صنف را ميگيرند گاليه کرد. مصطفيقلي خسروي با بيان اينکه اتحاديه امالک با 120هزار دفتر و بيش از نيم ميليون شاغل، نقش مهمي در ايجاد اشتغال کشور بر عهده دارد گفت« ،برخي دستگاهها به نوعي جلوي کار ما سنگاندازي ميکنند .به طور مثال براي باال بردن ضريب امنيت معامالت ،کد رهگيري را در نظر گرفتيم. ما و دفترخانه الزم و ملزوم هم هستنيم ولي برخي افراد قانون تسهيل را يک شبه تصويب کردند که البته مردم جذبشان نشدند .نميتوان بدون پرداخت ماليات و عوارض ،سند واگذار کرد .بعد قانون پيشفروش را عجوالن به تصويب رساندند که 15ماده آن ايراد دارد». خسروي تاکيد ميکند« ،حق مشاور امالک در اين قانون ديده نشده است .مشاور امالکي با داللت روي يک فايل ،زحمت زيادي ميکشد .اما قانون پيشفروش ميگويد خريدار و فروشنده به دفاتر امالک بروند و سند بزنند .در اين فرآيند کميسيون امالک چه ميشود؟ ايرادات قانون پيشفروش را 9سال قبل هم گوشزد کرديم که اميدواريم به هر حال اصالح شود .يکي از توجيهات آنها براي حذف دفاتر امالک، اين است که بعضي افراد ،خانهها را به چند نفر فروختهاند و کالهبرداري شده است .بعدا مشخص شد اين سوءاستفادهها در شرکتهايي صورت گرفته که به ثبت رسيده بودند و اصال ربطي به صنف ما نداشتند ،اما چوبش را ما خورديم». رييس اتحاديه مشاوران امالک درخصوص مزاياي عضويت ايران در FIABSIفدراسيون مستغالت گفت« ،در زمينه ريلاستيت بايد از کشورهاي توسعه يافته بياموزيم و دفاتر امالک ،خود را به علم روز اين حوزه مجهز کنند .کارشناس امالک بايد به موضوعاتي همچون چگونگي اخذ تسهيالت براي خريدار ،تبليغات ،معماري ،ايمني ،بتن و بسياري موارد ديگر اشراف داشته باشد که خوشبختانه در آغاز اين مسير قرار گرفتهايم و اميدواريم با هماهنگي ساير دستگاهها ،ارگانها ،وزارتخانهها و تسهيل قوانين و مقررات گامهاي خوبي در آينده برداريم».
36
36
January 2019
ضيافت ساالنه «پويا»
برنامه هاي کانون ايرانيان آتالنتا در ماه ژانويه 2019 يکشنبه 6ژانويه:
روز اول مدرسه فارسي در کانون. شروع ساعت کالسها 10 ،و نيم صبح.
آموختگان است. کالسهاي موسيقي ،رقص و شاهنامه نيز کماکان در روزهاي يکشنبه تشکيل ميشود.
مدرسه فارسي براي ترم آينده دانشجو ميپذيرد .روز 6ژانويه روز آشنايي با مدرسه فارسي و ثبت نام و شروع کالسها خواهد بود و ثبتنام تا 13ژانويه نيز ادامه خواهد داشت .هرچه زودتر با مراجعه به وب سايت کانون ،براي ثبتنام فرزندان خود اقدام فرماييد.
جمعه 8فوريه :ساعت 8و نيم شب ،شب موسيقي. کالسهاي فارسي هر يکشنبه در ساعتهاي 10صبح تا 1 بعدازظهر در محل کانون برقرار و آماده ثبت نام از دانش
7278ـ )615( 969
جوياي زندگي
به يک خانم که اقامت آمريکا را داشته باشد جهت زندگي مشترک نيازمندم.
1514ـ )404( 643
5562ـ )770( 318
جمعه 18ژانويه :ساعت 8شب ،کارگاه دکتر سيروس شکوهي در مورد «واقعيت سرطان».
جمعه اول فوريه :ساعت 8شب ،فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا».
به يک خانم مهربان بطور نيمه يا تمام وقت جهت کمک و مراقبت از يک خانم مسن در شهر نشويل ـ تنسي ،نياز ميباشد.
سالن آرايشي در منطقه زيباي «ايست کاب» با تمام امکانات و داراي نمايندگي دو محصول آرايشي معتبر ،به علت بازنشستگي به فروش ميرسد.
ساعت 8و نيم شب ،رونمايي از رمان «تيراندازي در باکهد» با حضور نويسنده آن خانم ناهيد کبيري و نمايش فيلم و موسيقي.
جمعه 25ژانويه ،ساعت 8و نيم شب :ضيافت ساالنه سازمان «پويا».
استخدام
براي فروش
جمعه 11ژانويه:
شنبه 19ژانويه ،ساعت 7شب :نمايش موزيکال «عاشقانههاي مامان شمسي» باهنرنمايي زيباشيرازي و مهرداد اعرابي.
مؤسسه «پويا» ضيافت ساالنه خود را امسال در روز جمعه 25ژانويه و در ساعت 8و نيم شب در محل کانون ايرانيان آتالنتا برگزار ميکند .در اين برنامه «مليسا شوشاهي» نويسنده ،بازيگر و کمدين ايراني که به خاطر حضورش در شوها و فيلمهاي سينمايي مشهور است و به خوبي اداي «کيم کارداشيان» را در ميآورد ،به اجراي برنامه خواهد پرداخت .بليت برنامه (شامل شام، موسيقي و نوشيدني) به مبلغ 50دالر را ميتوان از فروشگاههاي ايراني يا از وبسايت پويا به آدرس pooia.comتهيه کرد.
دعوت به همکاري
نمايش موزيکال در کانون نمايش موزيکال «عاشقانههاي مامان شمسي» با هنرنمايي زيبا شيرازي و مهرداد اعرابي و با همکاري حامد پورسايي در روز شنبه 19ژانويه و در ساعت 7شب در محل کانون ايرانيان آتالنتا به روي صحنه خواهد رفت .بليتهاي اين برنامه را ميتوان از فروشگاههاي ايراني يا وبسايت کانون تهيه کرد.
سالن آرايشي در بهترين منطقه «ايست کاب» نياز به همکاري آرايشگر ماهر و مسلط به زبان انگليسي دارد .ضمنا" در اين سالن صندلي براي اجاره نيز مهيا ميباشد.
4369ـ )404( 667
فروش قبر
چند قطعه قبر در مجاورت يکديگر در Roswell funeral home به فروش ميرسد.
5500ـ )770( 596
I
PA
37 دور ايران تو خط بکش محسن نامجو
شعري از شاعر تازه درگذشته «ابوالفضل زرويي» ما روزهاي جمعه تعطيليم... ما وارثان وحي و تنزيليم عاشقترين مردان اين ايليم مردم ،تمام ،از نسل قابيلاند ما چندتا ،فرزند هابيليم آن ديگران ناز و ادا دارند ما بي قر و اطوار و قنبيليم در بين ما يک عده هم هستند... اين روزها مشغول تعديليم در اين دويدنها رسيدن نيست عمري است ما روي تردميليم آخر کجا ميآيي آقا جان؟ بگذار ،ما مشغول تحليليم دنيا به کام قوم دجال است ما هم که با دجال فاميليم درس «پيام نور» تان از دور خوب است ،ما مشتاق تحصيليم آقا ،شما تفسير قرآنايد البته ما قائل به تأويليم نه عالم احکام قرآنيم نه عامل تورات و انجيليم گفتند :شرط راستي ،مستي است ما هم که ذاتًا مست و پاتيليم در کل ،زمين مصر است و اين مردم ياران فرعوناند و ما نيليم اينها اگر کرماند ،ما ماريم آنها اگر مورند ،ما فيليم فيليم در نطع سخن اما وقت عمل طيرًا ابابيليم در حفظ ما بايد به جد کوشيد ما نقطهي حساس آشيليم «آدم شدن» يک ايدهي نوپاست ما هم نهادي تازهتشکيليم سيصد نفر «آدم» که شوخي نيست مستلزم تغيير و تبديليم تعجيل ،ک ً ال کار شيطان است اصال چرا مشتاق تعجيليم؟ وقتش که شد ،آن وقت ميگوييم: آقا بيا کمکم که تکميلايم وقت عمل هم ميرسد اما فعال به فکر حفظ و ترتيليم آخر چطوري حرف حق؟ وقتي مشغول ذکر و ورد و تهليليم ما با همين حالت که ميبينيد مستوجب تشويق و تجليليم صندوق عهد و رأي اگر باشد ياران داوود و سموئيليم توي صف عشاقتان از صبح ما صاحبان ساک و زنبيليم بعضي به نامت ،بارشان شد بار ما تازه فکر بار و بنديليم (کار غنائم را به ما بسپار چون خبره در تقسيم و تحويليم باد هوا خوردن که ممکن نيست آخر مگر ماها حواصيليم) گفتند روز جمعه ميآيي؟ ما روزهاي جمعه تعطيليم...
نديدم هيچ اشراق، اشراق و تحول که دهدم پاسخ ،يا دهد تحمل نديدم هيچ اشراق، اشراق و تحول که دهدم پاسخ تا کنم تشکر ما که راه رفتهايم، باد است که ميگذرد ما که دل شکستهايم، ياد است که ميگذرد ما که راه رفتهايم، باد است که ميگذرد ما که دل شکستهايم، ياد است که ميحجرد دور ايران تو خط بکش، خط بکش، بابا خط بکش تف و لعنت به اين سرنوشت ،سرنوشت اين مادر ميهن بيوه شد، مشکل داشت شير تفاخر هم مسموم بود، پشگل داشت صبر از پاچهام در رفت، عشق در دلم سر رفت از اول هر صبح، حوصلهامون هم سر رفت اال هذا آوخ، چه کنم جانم رفت دست به هر جاي جهان که کشيديم سر بود و باال رفتن مشکل هيچ بادامکي بر سفره ما نگذشت هيچ کار معلوم نشد به باد رفتيم بر هر چه که وزيده بود قبل از ما وزيده بود باد فنا دست به هر چيز زديم، تکان ضربات تن بود چند بار لرزيديم؟ چند بار؟ چند بار گزش زنبور شديم اين کودکي را چند بار آخ گفتيم آنگونه که دل گريست چرا شتر رنج هميشه اينجا خوابيد چرا شتر رنج هميشه اينجا خوابيد چرا شتر رنج هميشه اينجا خوابيد دو ِر ايران تو خط بکش، خط بکش، بابا خط بکش تف و لعنت به اين سرنوشت ،سرنوشت خط بکش دور ايران تو خط بکش، بابا خط بکش، تف و لعنت به اين سرنوشت ،سرنوشت، خط بکش.
روال مرور ويدا فرهودي
هميشه پنجره را رنگ نور ميسازند و کوچه کوچه رهي تا عبور ميسازند شنيدهايم که نرگس خمار ديدار است و باده نگهش را طهور ميسازند هماره باغ پيامي شکفتني دارد و سوسني به زبان سرور ميسازند به روي شاخه هر سرو مرغکي خوشخوان هزار نغمه ز پرواز و شور ميسازند هميشه قطر ه باران به لطف ميبارد واز مرور طراوت بلور ميسازند و خواندهايم که هر چشمه را هدف درياست که صخره را به مسيرش صبور ميسازند ولي دريغ که باغي به راه ما نشکفت
37
For Advertisement Call:
چرا که پنجره را گنگ و کور ميسازند و کوچههاي رسيدن ،دريغ بن بستاند روندهها به روال مرور ميسازند سرود چشمه به ترديد و درد آلوده است و رودها به سرابي ز دور ميسازند دروغ بوده تو گويي تمام باورمان به روي وهم حبابي ز نور ميسازند
در يلدا شهرزاد بهشتيان
کنون تيرهشب بين که پايانش ناپيداست پريشانحال و حزنآلود کنون تاريکروي بيکوکب بين مردهماه است سياه گيسوانش قيراندود کنون بر سينههامان کوه غم رستهست؛ راستقامت و سنگين کنون از ديدههامان رود غم شستهست خيال فروردين کنون شب سياه است روز سياه است آدم سياه است کنون سينه آه است گريه آه است خنده آه است کنون نور وهن است شور وهن است اميد وهن است کنون ياس پناه است درد پناه است اندوه پناه است روز برميآيد عاقبت ميدانم غم سر ميآيد عاقبت ميدانم اما روز مرا بس بود؛ تاريکتر ز صد شب ياران! من در يلدا ميمانم. غم مرا کس بود؛ آغوشگشوده و بخشنده ياران! من در يلدا ميمانم.
شعري از افشين عال دربارهي جنجال حضور نماينده سراوان در گمرک مجلس ما دچار غيرت شد باز در صحن آن قيامت شد گفتم« ،آيا چه اتفاق افتاد؟ بمب ترکيد يا جنايت شد؟ داعش آيا دوباره خوني ريخت؟ يا که از ملک ،هتک حرمت شد؟ در نهادي مگر زبانم الل جيب ملت دوباره غارت شد؟ باز هم کودکي در آتش سوخت؟ يا زني طعمه شرارت شد؟ يا به اندک حقوق کارگران باز در گوشهاي خيانت شد؟ در خيابان مگر به دست فروش باز هم حمله و جسارت شد؟» گفت« ،اين حرفها که چيزي نيست! ظلم شد ،جور بي نهايت شد فسقي اين بار اتفاق افتاد که از آن خون به قلب امت شد! مگر اي بي خبر نميداني چه زياني نصيب ملت شد؟» گفتمش« ،زودتر بگو چه شده ست؟ که ز کف ،صبر رفت و طاقت شد»
نالهاي کرد و گفت« ،در گمرک به نمايندهاي اهانت شد!»
سرودي در اندوه غربت کسرا عنقايي از خاطره نهنگ يخزدهاي در ميان کوه يخ برايمان گفت و از دختران جوان سواحل دوردستي که شيفته خالکوبي بازوان دريانوردان بودند. از پرندههاي زيبا ياد کرد که نقش و نگار کهکشانها روي بالهايش بود، پرندهاي که هيچ کس نامش را نميدانست «شايد آخرين نمونه نوع خودش بود» و يک گرگ و ميش صبح در قفس مرد. جزاير کوچکي را به ياد آورد که در ميان ابرها پنهان بودند و هنگام عبور از کنارشان آوازهاي زناني به گوشش رسيده بود که به زباني ناشناخته ميخواندند «شايد به زبان سکوت». از بندرگاهي در جنوب رنگينکمان گفت که يک روز جشن در هر گوشهاش گلهاي تاريک نهاده بودند؛ ولي هنگامي که از او درباره سرزمينش پرسيديم پاسخي نداد تنها سيگاري آتش زد و به نقش و نگار فنجان چاياش خيره شد.
دنيا بدون من سحر اسالمي 1 مينشيند روي يک سيم دنياي زير پايش ميشود يک مرز باريک از افتادن و ماندن نميترسد اما روي زمينم زير پايم خالي است چقدر روح يک گنجشک از من بزرگتر است 2 به من که ميرسي شهر از صدا ميافتد نگاه که ميکني اطرافم خالي ميشود از همهمه پر که ميشوم از تو خالي ميشوم از همه فرقي نميکند 3 چند حادثه رفتهاي از دست يا سقوط کردهاي به کدامين بن بست اين خيابان نيستي و ارتفاع ميگيرد رفتنت در پيله تنهايي من بدل ميشوم به رد پايي در کوچه با پروانهاي مرده در سرم با پروانهاي مرده در قلبم 4 چشمها از کنارم عبور ميکنند زل ميزني به خط چشمي که فرياد ميکشد اشک را نيلوفري بزک کرده با موهايي نيمه بافته که نميبافند آرزوي بر بلنداش هق هق شبانهام خشکيد در عطري آشنا چشم ميدوزم به لبان بستهاش مردهها الي رازهايشان دفناند.
38
38
January 2019
مرتضي حسيني دهکردي
مکتب تار تبريز زندگي و آثار استاد غالم حسين بيکچه خاني چند سال پيش از انقالب سال ،1357در يکي از برنامههاي جشن هنر شيراز ،هنرمند گمنام و ناشناختهاي با زخمههاي سحرآميز تار خود که با طنين خوش آواي دف همراه بود ،نغمات و آهنگهاي بديع و غوغا برانگيزي به وجود آورد که به سبب ويژگيهاي ممتاز و هنرمندانهاي که در خلق آنها به کار رفته بود ،سخت درخشيد و شگفتي صاحب نظران را بر انگيخت و دوستداران موسيقي ايراني دريافتند که هنرمند بزرگ و برجستهاي در نوازندگي تار ايران ظهور کرده است. اين نوازنده معجزهگر که مضرابهايش چون آب جوي باران کوهستانها ،زالل ،شفاف و روان بود ،غالم حسين بيکچه خاني نام داشت که از نوازندگان شاخص و چيره دست مکتب تار تبريز به شمار ميرفت و سبک نوازندگي و جوهره آفرينشهاي او ،با آنچه در تهران و اصفهان و ساير نقاط ايران معمول بود ،تفاوت ميکرد. غالم حسين بيکچه خاني در سال 1297خورشيدي در محله قديمي «سنجران» تبريز ،در خانوادهاي اهل هنر تولد يافت .او منتسب به ايلي به نام «بيکچه خان» بود که به رغم خاني و رياست ايل ،ساز هم ميزدند و چه زن و چه مرد ،با نواختن سازي آشنا بودند و موسيقي حرفه آنان به شمار ميآمد و مردم تبريز ،به هنگام گل گشتهاي بهاري يا در جشنها و عروسيها ،به نسبت وسع خود ،کسي يا دستهاي از بيکچه خانيها را به مجالس خود دعوت ميکردند و با موسيقي دلنواز آنها ،افسون ميشدند. غالم حسين بيکچه خاني از شش سالگي نزد پدر هنرمند خود ،به فراگيري موسيقي و نوازندگي تار پرداخت و با استعداد شگرفي که دريادگيري نغمهها و آهنگها از خود نشان ميداد ،به زودي در نوازندگي اين ساز خوش نوا، موفقيتهائي به دست آورد ،تا حدي که از نه سالگي به همراه پدر خود ،براي نوازندگي به عروسيها و مجالس جشن و سرور ميرفت و با مهارت و زيبائي چشمگيري ،آهنگها و رنگهاي هيجان برانگيزي مينواخت. بعد از درگذشت پدر ،وي در محضر عمو و ديگر تار نوازان مشهور تبريز به تکميل معلومات موسيقائي خود ،ادامه داد. چند سالي نيز در خدمت ابوالحسن خان اقبال آذر خواننده بزرگ و مشهور اواخر دوران قاجار و اوائل سلطنت پهلويها که دوران دير سالي خود را طي ميکرد ،به يادگيري رديفهاي موسيقي ايراني مشغول شد و آوازهاي او را با تار سحر آفرين خود همراهي کرد و با تجربيات گرانبها و نقطه نظرهاي وي آشنائي حاصل نمود. استاد بيکچه خاني از خاطرات شيرين و فراموش نشدني خود از نخستين ديدار با اقبال سلطان آذر ،چنين ياد ميکند، «در سال 1317که بيست ساله بودم ،روزي ،با دست و پائي لرزان و بي قرار ،به زيارت خداوندگار موسيقي و آواز رفتم. در درگاه حياط ،کفشهايم را کندم و پابرهنه وارد شدم .خادم آقا ،ما را به اندرون رهنمون شد .در باغچه ،دور ميزي منتظر نشستيم تا آقا با وقاري سلطاني آمدند .از حاجي محمود فرنام (نوازنده نامدار دف) پرسيد :بو دور؟ بعد رو کرد و به من گفت ،يک رهابي بزن ،زدم و ناگاه نوائي جادوئي از حنجره او برخاست .تا آخر مجلس زبانم بند آمده بود و بي آنکه چيزي بگويم زدم و او نيز دلم را نشکست و خواند و بي وقفه اشاراتي بر زبان راند که آن را چنين بزن و اين را چنان .شام گاهان، شادان و دست افشان و بشکن زنان ،به خانه آمدم و تا صبح ساز زدم ،بي آنکه پلک بر هم بنشانم .گاه خود را در پيشگاه او ميديدم و گاه از اينکه مرا پذيرفته بود ،غروري ميورزيدم که بيا و ببين)1( ».... از آن روز به بعد ،اقبال آذر ،وجود نيمه تمام بيکچه خاني را کامل ساخت و هرآنچه الزمه نوازندگي بود ،به وي آموخت و بيکچه خاني هم ،استاد بالمنازع آواز ايران را تا آخر عمر همراهي کرد و در مالزمت وي باقي ماند .اقبال به نوازندگي بيکچه خاني صميمانه عشق ميورزيد تا حدي که روزي به فرنام گفته بود« :ساز کسي جز ساز غالم حسين به من نميچسبد». بيکچه خاني در عين حال عالقمند بود تا با تکنيکهاي استادان نوازنده تار تهران نيز آشنا شود ،اما به علت فقدان وسائل ارتباطي در آن زمان و دوري تبريز از تهران و مشکالت سفر ،وي نميتوانست به پايتخت برود و از نزديک در محضر استادان بزرگ مکتب تهران ،کسب فيض نمايد ،لذا به گرامافون رو کرد و با استفاده از صفحات سنگي قديم ،با شيوه نوازندگي اساتيد نامداري چون ميرزا حسين قلي ،درويش خان ،مرتضي ني داوود و علي اکبر خان شهنازي آشنا شد و تکنيکهاي نوازندگي آنها را دريافت و به راز و رمز خالقيتهاي آثار آنان پي برد و با تلفيق دست آوردهاي آنها ،با عطر و رنگ موسيقي آذري ،به تدريج در نوازندگي تار ،به شيوه ممتازي دست يافت و با توجه به فرهنگ و تمدن و رسوم و تاريخ غني آذربايجان و برداشت هاي احساسي وعاطفي مردم آن ديار ،مکتب تار تبريز را متحول ساخت و شاخص برجسته مکتب تار تبريز شد. با اين ويژگيهاي ممتاز بود که بيکچه خاني و محمود فرنام را به جشن هنر شيراز دعوت کردند و نوازندگي آنها در اين مراسم ،ستايشگران بسيار يافت .استاد بيکچه خاني ،مدت 25سال سرپرستي ارکستر شماره يک راديو تبريز را به عهده داشت و حدود چهار سال نيز در مرکز حفظ و اشاعه موسيقي ايران به تدريس تار اشتغال ورزيد (.)2 او عالوه بر نوازندگي تار ،در آهنگسازي نيز ،چيره دست بود و آثار موسيقي ريتميک بسياري ،اعم از پيش درآمد، چهارمضراب ،رنگ و قطعات ويژه رقص و پايکوبي خلق کرد که عموما از آثار ماندني موسيقي ايران به شمار ميآيند.
سبک نوازندگي استاد
يکي از ويژگيهاي ممتاز و منحصر به فرد تار بيکچه خاني ،ممارست در اجراي رنگها ،ضربيها ،تصنيفها و آهنگ رقصهاي محلي بود که در ساز ديگر نوازندگان ،چنين شور و حرکت و هيجاني وجود نداشت .سرعت تحرک پنجه و مضرابهاي خوش آهنگ او به حقيقت منحصر به فرد بود .با آنکه نواختههاي او عطر و رنگ و لهجه موسيقي آذري را داشت
و تندي ريتمها و پيچشهاي سريع ساز او ،از تاثير موسيقي لزگي و چرکس ،بر کنار نمانده بود ،معهذا آثار او به هيچ وجه به موسيقي نواحي قفقاز شبيه نبود و آهنگها و آوازها و تک نوازيها و هم نوازيهاي او ،مختصات موسيقي اصيل ايراني را به همراه داشت ،اما با اين تفاوت که روحيات و برداشتهاي عاطفي و احساسي مردم آذربايجان ،به خوبي در آنها بازتاب يافته بود (.)3 با آنکه او تار را به سرعت و چابکي خاصي مينواخت ،نرمي را گم نميکرد و به خشونت و شلوغ کاري نميگرائيد و همواره ميگفت« ،نبايد با تار دعوا کرد» و به همين سبب بود که نواي سازش بسيار لطيف و شيرين و دل آويز بود ،تا حدي که محمد حسين شهريار ،شاعر بزرگ معاصر ميگويد« ،آقا غالم حسين به تار آرشه ميکشد و آبشار نتها را سرازير ميکند ،چه با مضراب مجبوري فقط نقطه بچيني ،اما با آرشه ،خط ميکشي». به طور کلي مختصات تار غالم حسين بيکچه خاني را ميتوان به ترتيب زير خالصه کرد: * شفافيت و وضوح بي نظير مضرابها * تمبر و لهجه موسيقي آذري * چابکي مضرابها و انگشت گذاريها * خوش سليقگي در انتخاب نسبت زماني آوازها و ضربيها * تبحر در اجراي ضربيهاي متنوع به ويژه رنگها و قطعات شاد * مضرابهاي ريز و شمرده * استفاده مکرر از ضربيهاي متنوع * استفاده از دف به عنوان ساز همراه تار * وجود تزئينهاي فراوان و ريتميک که با احساسات لحظهاي نوازنده تغيير مييابد * مالشهاي خاص موسيقيهاي آذربايجاني ()4 همانگونه که اشاره شد ،بيکچه خاني به جاي استفاده از تنبک به عنوان ساز همراه ،اغلب از دف استفاده ميکرد و آثار خود را با طنين خوش آواي دف استاد محمود فرنام ،اجرا مينمود. محمود فرنام در حقيقت به دف ،حيات دوباره بخشيد .تا چند دهه پيش ،دف به طور معمول در خانقاه صوفيان و محافل سماع درويشان به کار ميرفت ،هم نوازيهاي هنرمندانه استاد فرنام با تار بيکچه خاني موجب شد تا اهل فن به تدريج به مقدورات فراوان دف واقف شده و کم کم استفاده از اين ساز خوش طنين در هم نوازيها و ارکسترها تعميم يابد. فرنام بيش از صد سال عمر کرد و قسمت اعظم عمر خود را در راه نوازندگي و خنياگري به کار برد .به هنگام هم نوازي با بيکچه خاني ،تحمل موسيقيهاي غير آهنگين را نداشت و مرتب چهار انگشت خود را به بيکچه خاني نشان ميداد ،يعني چهارمضراب. استاد بيکچه خاني ،شاگران فراواني تربيت کرد که از مشهورترين آنها ميتوان از «داوود آزاد» نام برد که نوازندگي او ،سحر و افسون زخمههاي بيکچه خاني را به ياد ميآورد .بعد از درگذشت استاد بيکچه خاني ،داوود آزاد مجموعه زيبائي از آثار استاد خود را همراه با دف محمود فرنام با تار نواخت و در کاستي به نام «مکتب تار تبريز» ،انتشار داد که دوستداران بسيار يافت. اصغر فردي از تحليلگران موسيقي بيکچه خاني در مقدمهاي که بر آثار استاد نوشته است ميگويد« ،بيکچه خاني ،دو سه سالي پس از انقالب را ،دو سه قرني زيست که حاکي از رنجها و مشقاتي است که بيکچه خاني از نامردميها و روزگار سفله پرور تحمل کرد .در آن سالها حقوق ناچيزش را ندادند و او ماند و صدها مشکل و مدتها ساز نزد و نزد و نزد». و باالخره در سحرگاه بيست و چهارم فروردين ،1366نوازنده ساحر تبريزي ،سالک راه عشق و زيبائي ،به ابديت پيوست و با مرگ او افسانهاي ديگر از جوامع الحکايات خنياگري رامشگران به پايان رسيد (.)5 ****** )1نشريه موسسه فرهنگي و هنري ماهور به مناسبت انتشار سي دي تار استاد بيکچه خاني. « )2مردان موسيقي سنتي و نوين ايران» ،تاليف حبيباهلل نصيري فر ،جلد اول. )3نشريه موسسه فرهنگي و هنري ماهور ،نوشته اصغر فردي. )4نشريه مربوط به CDصد سال تار از انتشارات موسسه ماهور. )5نشريه مؤسسه فرهنگي و هنري ماهور ،نوشته اصغر فردي.
I
39
PA
39
For Advertisement Call:
ادامه از صفحة 29
ي حقوق بشر را تصويب کردند“ . اعضاي سازمان کنفرانس اسالمياعالميه اسالم همانطور که متوجه هستيد ،نماينده ايران در سازمان ملل ميگويد “ :اعالميه حقوق بشر برداشت سکوالر نسبيگرايانه از فرهنگ يهودي ـ مسيحي “ است. نميدانم ايشان هنوز نميدانند که همه چيز در دنياي هستي نسبي و اعتباري است و بستگي به زمان و مکان و شرايط دارد !.يا شايد ايشان هنوز در اين توهم هستند که فرهنگ يهودي ـ مسيحي حقيقتي نسبي است و ايشان ميخواهند اسالم ناب محمدي را بعنوان حقيقتي مطلق که نمونههايي از آن را در عربستان و ايران مشاهده کرده و ميکنيم جانشين آن نمايند.
متن اعالميه حقوق بشر اسالمي
« يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبايل لتعارفوا ان اکرمکم عنداهلل اتقاکم» (قرآن کريم) دولتهاي عضو سازمان کنفرانس اسالمي با ايمان به اهلل پروردگار جهانيان و آفريدگار کائنات و بخشنده نعمتها ،خداوندي که انسان را به بهترين وجه آفريده و به او حيثيت داده و وي را خليفه خود در زمين گرداند ،خداوندي که آباداني و اصالح زمين را بر عهده بشر گذارده و امانت تکاليف الهي را بر گردن او نهاده و آنچه در آسمانها و زمين است همگي را تحت تصرف وي قرار داد ،و با تصديق رسالت محمد صلي اهلل عليه و آله که خداوند ايشان را به هدايت و آيين راستين فرستاده و وي را رحمتي براي جهانيان ،و آزادگري براي بردگان و شکنندهاي براي طاغوتها و مستکبران گردانيده است ،پيامبري که برابري را ميان همه بشريت اعالم نموده و هيچ اولويتي براي کسي بر ديگري جز در تقوا قائل نشده ،و فاصلهها و اکراه را از ميان مردم برچيد ،مردميکه خداوند آنان را از روح واحد آفريده است. و با در نظر گرفتن عقيده توحيد ناب که ساختار اسالم بر پايه آن استوار شده است، عقيدهاي که بشريت را فرا خواند تا جز خدا کسي را پرستش نکرده و شريکي براي او قائل نشوند واحدي را به عنوان خدا به جاي اهلل نگيرند ،عقيدهاي که پايه راستين آزادي مسئوالنه بشريت و حيثيت آنان را پيريزي کرده و رهايي انسان از بردگي را اعالن نموده است. و براي تحقق اموري که در شريعت جاودان اسالميآمده است از جمله پاسداري از دين و جان و خرد و ناموس و مال و نسل ،و ديگر امتيازات چون جامعيت و ميانهروي در کليه مواضع و احکام ،اين شريعت معنويات و ماده را با هم در آميخت و عقل و قلب را هماهنگ ساخت و ميان حقوق و وظائف موازنه به وجود آورد و بين حرمت فرد و مصلحت عموميتلفيقاتي به وجود آورد و معيارهاي قسط را ميان طرفهاي ذيربط برقرار کرد تا اين که نه طغياني باشد و نه زياني. ضمن تأکيد بر نقش تمدني و تاريخي امت اسالميکه خداوند آن را بهترين امت برگزيد تا اين امت يک تمدن جهاني همگون را به بشريت تقديم نمايد ،تمدني که ميتواند دنيا را به آخرت ربط داده و علم و ايمان را بهم بپيوندند .لذا از چنين امتي امروزه انتظار ميرود که به هدايت بشريت گمراه در امواج و مسلکهايي که در حال رقابت متضاد هستند اقدام نموده و راه حلهايي براي مشکالت مزمن تمدن مادي ارائه دهد. و به جهت ايفاي سهم خود در تالشهاي بشري که مربوط به حقوق بشر است ـ حقوقي که هدفش حمايت بشر در مقابل بهرهکشي و ظلم بوده و تأکيد بر آزادي و حقوق او در حيات شرافتمندانهاي دارد که با شريعت اسالمي هماهنگ است. با اعتقاد به اين که بشريتي که در باالترين درجات علم مادي رسيده است ،پيوسته و در هر زمان نيازمند تکيهگاهي ايماني جهت پاسداري از تمدن خود و عامل حمايت کننده از حقوق خويش ميباشد. و با ايمان به اين که حقوق اساسي و آزاديهاي عموميدر اسالم جزيي از دين مسلمانان است ،پس هيچ احدي به طور اصولي حق متوقف کردن کلي يا جزيي يا زير پا نهادن يا چشم پوشي کردن از احکام الهي تکليفي که خداوند از راه کتابهاي خود نازل نموده و خاتم پيامبرانش را فرستاده و به وسيله او پايان و اختتامي براي رسالت آسماني بعمل آورده است ،ندارد .بنا بر اين مراعات آنها ،عبادت است و کوتاهي از آنها يا تجاوز بر آنها منکر است و هر انساني به طور منفرد ،مسؤول پاسداري و اجراي آن است و امت به گونهاي هماهنگ در تضمين (مشترک) در قبال آنها ،مسؤوليت دارد .بدين جهت ،دولتهاي عضو سازمان کنفرانس اسالميبر اين اساس، مواد زير را اعالم مينمايند)2( . قبل از آنکه به بررسي مواد اعالميه بپردازم ،الزم است که در شماره آينده نگاه کوتاهي به اين مقدمه بياندازم و نشان دهم که تمام کشتارها و شکنجههاي وحشتناکي که در کشورهاي ي گيرد ،طبق اين اعالميه مجاز و ايران ،عربستان سعودي و يا هر کشور اسالميديگر صورت م مطابق شريعت ناب محمدي صورت ميگيرد!. در خاتمه نظر دوستان عزيز را به برق اميدي که دنياي تاريک سياست را روشن کرده است جلب ميکنم ،و آن عبارت است از اهداء جايزه حقوق بشر به آقاي داريوش اقبالي. سروده زير را تقديم ميکنم به تمام انسانهاي روي زمين از هر دين ،مرام ،نژاد ،جنسيت يا طبقه اجتماعي اي که هستند.
روشنايي خرد گر سياهم يا که زرد و يا سفيد يا که قرمز ،با اميد يا نا اميد گر که ترکم يا لرم ،اهل هلند اهل آمريکا و آفريقا و يا شهر خجند گر که بيدينم و يا در دين موسي ساکنم عاشق عيسي ،و يا اهلل باشد مالکم يا که اقدس هست راه زندگي يا چو زرتشتي کنم بر نور عالم بندگي حق پرستم ،يا مرام بيديني است يا که فرهنگم فرنگي ،هندوي يا چيني است گر که اسمم همچو پرويز از زبان پارسي است يا که اسمم انگليسي همچو لفظ دارسي است هر چه هستم ،هر که هستم در جهان با خرد من چيره گردم بر گمان اين خرد چون زيور جان من است جمله دنيا زير فرمان من است گر که خورشيد خرد تابان بود مقصد من منزل جانان بود گر خرد تاريک گردد در جهان
نسل ما و تو نباشد در امان
پرويز ايزدي ـ آتالنتا 27ژانويه سال 2003 )1نقل از ويکي پديا.
به اميد گفتگوي ديگر تا شماره آينده ،براي همه شما دوستان خوبم آرزوي خوشبختي دارم و دلتان را براي هميشه شاد و لبانتان را خندان ميخواهم.
*******
)2نقل از مقدمه حقوق بشر اسالمي!
جدول کالسيک افقي: – 1درخشنده _ کنايه از آدمي است که گذشته او بر همه آشکار است. ت رايانهاي _ ساختمان _ محل جاري – 2حافظه سخ شدن. – 3خودکشي _ شکاف _ الگو. – 4جذب کردن و کشش _ عضو خمشونده بدن _ آماس _ عدد منفي. – 5حرف دهنکجي _ آهنگساز خالق موسيقي فيلم «اسکندر» _ خرد برافراشتني! – 6جسر _ پيامبر خالق ارژنگ _ زاويه کوچکتر از 90 درجه. – 7مجروح _ مردان _ نت ششم. – 8کرم انگلي گاو _ محب. – 9پيشوند استمرار _ قايق کوچک _ نام پسرانه فرنگي. – 10پل خطر _ سرنيزه _ تلخ. – 11لبنيات هندسي! _ روزگار گذشته _ بيماري پوستي. – 12عدد تنفسي! _ حرفي در الفباي فارسي _ از حبوبات _ ماشيني ساخت کشور سوﺋﺪ. – 13پسوند يافتن _ نفي از رفتن _ پايتخت کشور برمه. – 14اجراي موسيقي همراه با نمايش _ سقف و پوشش خانه _ اعضاي کابينه. – 15جادوگر برزيلي تيم فوتبال بارسلونا _ فرمان توقف.
حل جدول ماه گذشته
عمودي: – 1فصل بهار را گويند _ مربي نهضت سوادآموزي. – 2پاردم _ دربند و گرفتار _ کاله لبهدار مردان ترک. – 3قواي نظامي _ نوعي اسنک در ايران _ تکان و جنبش _ پايتخت سوييس. – 4ساغر _ طويلترين رود اروپا که به خزر ميريزد _ فرزند مو! _ يازده. – 5اليه مصدوم اتمسفر! _ پول خارجي _ از ادات تنبيه. – 6صعود به آسمانها _ گوشهها _ پايينآمدن. – 7برادر پدر _ خوب و خوش _ غربال _ صوت تأسف. – 8نت ششم _ هوس باردار _ شهر زعفران _ نفي عرب. – 9دعاي زير لب _ يکي از سينهاي سفرة هفتسين _ بها ،قيمت _ سوداي ناله. – 10قطار زيرزميني _ سخنان بيهوده _ شهري در فرانسه. – 11کاشتن _ درس انگليسي _ به جا آوردن. – 12تکيه دادن _ نمک خوراکي _ بايد فشارش بدهيد! _ صدا. – 13گنجايش _ فرانام جمع _ عبادتگاه راهب _ ساکن سيستان. – 14کشور عربي _ کيسهکش حمام _ دانهاي شبيه ارزن که به کبوتران ميدهند. – 15اثري موسيقيايي با صداي استاد «شهرام ناظري» _ امالح اسيد کربنيک را گويند.
واژهگذاري 2حرفي: صد _ تا _ لج _ مک _ شو _ تو _ بس _ کو _ تن _ دا _ خب _ اد _ يخ _ نا. 3حرفي: تاي _ رمه _ عيز _ لوم _ برا _ الم _ روي _ راش _ روم _ شما _ الک _ سير _ يني _ مصر _ کمر _ دوغ _ سيل _ يار _ شيک _ منش _ دوش _ شبه _ شرر _ انت _ آرد. 4حرفي: اميد _ امار _ کالچ _ يکان _ آبان _ خرمي _ همام _ سرما _ زوال _ رامي _ دوان _ کلبه. 5حرفي: بهنام _ شيراز _ ابتال _ مهاجم _ اتمام _ نوازي. 6حرفي: سروسهي _ باهاما _ زندهدل _ زاريدن. 7حرفي: بياباني _ ايتاليا _ بايوباب _ اورامين _ تيرهروز _ سياهچال. 8حرفي: اخترشناس _ برنشاندن.
40
40
قلدري آمريکايي و ديپلماسي ايراني مهرداد خوانساري ـ رييس مرکز ايراني براي مطالعات سياسي ايران امروز يکي از پيامدهاي تاسفانگيز انقالب اسالمي ،سير سريع و کامال غير ضروري تيرگي روابط ايران با آمريکاست که بابت آن ،ملت ايران در 40سال کذشته هزينه بسيار سنگيني را بيجهت تحمل کرده است. عليرغم اينکه آمريکا در زمره نخستين کشورهاي جهان بود که «دولت موقت انقالب اسالمي ايران» را به رسميت شناخت ،اما امروز ديگر بر کسي پوشيده نيست که آغاز سياست آمريکا ستيزي ،وسيله موثري بود تا انحصار طلبان فعلي که بدنبال «پاکسازي» و حذف تمام شرکاي انقالبي کم و بيش سکوالر و غير مذهبي خود از مراکز قدرت و به طور کلي صحنه سياسي داخلي کشور بودند ،بتوانند موقعيت خود را تثبيت نمايند. به اين ترتيب ،اشغال سفارت آمريکا و گروگانگيري اتباع آن کشور ،سياستي که حداقل تا 10سال پس از آزادي گروگانهاي سفارت آمريکا در تهران ادامه داشت و برخالف تمام موازين بينالمللي محسوب ميشد ،باعث تحميل صدمات غيرقابل محاسبهاي شد که ملت ايران پس از 40سال ،کماکان درگير پرداخت هزينه آنهاست. براي اينجانب که کار ديپلماتيک خود را در اوايل دهه 70ميالدي به عنوان کارآموز سياسي و سپس وابسته مطبوعاتي در سفارت ايران در واشنگتن آغاز کردم ،با تماشاي اين سقوط نجومي که در 40سال اخير در روابط دو کشور رخ داده است ،اين وضعيت را حاصل يکي از بزرگترين اشتباهاتي ميدانم که با مشارکت افرادي بي تجربه زير پوشش انقالب، سرنوشت و آينده ايران و مردم کشورمان را از همان روزهاي ابتدائي به بيراهه و عاقبت نامعلومي کشانده است. بدتر از اين تجربه ،تحوالتي است که ما طي 40سال گذشته در صحنه داخلي آمريکا ،شاهد آنها بودهايم که مهمترين آن گسترش طيفي وسيع در سراسر آن کشور ،از تمام گروهبنديهاي سياسي (اعم از دموکرات و جمهوريخواه) است که «ايرانستيزي» ،بخشي از خوراک و شعار روزمره آنان شده است .ادامه و تشديد اين روند نامطلوب ،به ويژه در کنگره آمريکا و برخي از مراکز عمده پژوهشي آن کشور که با حمايت مالي قوي دشمنان منطقهاي ايران نيز تقويت ميشود، در حالي است که بسياري از عناصر انقالبي ما که از ديوار سفارت آمريکا باال رفته و مست شعارهاي فراموش شده «ضد امپرياليستي» آن زمان بودند ،امروز به برآوردهاي جديد و معقولي رسيدهاند که تامين منافع ملي ايران را در صدر هر مالحظهاي قرار ميدهد. رسيدن مردم ايران به آيندهاي درخشان ،همراه با صلح و امنيت و يکپارچگي کشور ،شکوفايي اقتصاد و زندگي بهتر براي تودههاي مردم (نه اقتصاد مقاومتي و ادامه «زندگي بخور و نمير») عملي نيست مگر آنکه اين دو بستر محقق شود: نخست رسيدن به نوعي آشتي ملي در داخل و ديگر ،ايجاد توازن در سياست خارجي کشور و کاهش ميزان اتکا به چين و روسيه با عادي سازي بيشتر روابط ايران با جهان و به ويژه آمريکا به گونهاي که به برداشتن تمام تحريمهاي اقتصادي عليه ايران منتج شود. اين نتيجه تنها از طريق مذاکره و نه ادامه تهديدات و ياوهگوئيهاي طرفين به دست خواهد آمد .اينکه آمريکا (و همچنين دوستانش در منطقه) عليرغم تمام شعارها و تهديداتش ،خواستار آغاز يک درگيري جديد و درازمدت و پر خرج در خاورميانه نيست ،زمينه خوبي براي اين است که گزينه مذاکرات به نتيجه برسد .اين هنر سياست خارجي ايران است که بتواند با استفاده از تمام استعدادهاي موجود ،از قبل ،تصويري از مندرجات و نکات اصلي يک توافق دوام پذير ،قابل قبول و در عين حال مبتني بر عزت و منافع ملي را مشخص کند تا قدمهاي الزم بعدي به پيش گذاشته شود. اهمال در پياده کردن چنين راه حلي فقط منجر به ادامه بيشتر مصيبت و بيچارگي مردم و آينده نامعلوم کشور خواهد شد. تشديد جنگ رواني پرزيدنت ترامپ عليه ايران که با خروج آمريکا از برجام و تجديد تحريمهاي اقتصادي و ديگر فشارهاي سياسي و ديپلماتيک شدت يافته است ،عليرغم سرنوشت نامعلوم آن ،بي شک باعث خشنودي دشمنان منطقهاي ايران مانند اسرائيل و عربستان سعودي و برخي از نيروهاي «اپوزيسيون» در خارج از کشور شده است. گرچه دولت آمريکا از يکسو به زبانهاي مختلف نويد پيگيري سياستهائي را ميدهد که خواستار براندازي نظام حاکم بر ايران است ،اما همزمان پرزيدنت ترامپ بارها خواستار اين شده که همين حاکميت فعلي ،قدم پيش بگذارد و به منظور رسيدن به توافقي وسيعتر از برجام ،از گزينه مذاکره مستقيم با آمريکا بهرمند شود؛ سياست دوگانهاي که رقباي منطقهاي و برخي از مخالفان در تبعيد جمهوري اسالمي را به شدت نگران کرده است. البته عاليم و سخنان متضادي که اخيرا از واشنگتن دريافت شده ،احتماال براي مسئوالن جمهوري اسالمي هم تا حدودي گيج کننده بوده است. بهطور مشخص ،در حالي که همه جناحهاي سياسي در رد کامل نحوه برخورد و بهخصوص مطالبات حداکثرگراي آمريکا و بويژه مندرجات « 12مادهاي» وزير خارجه آن کشور ،همصدا و يکسو هستند ،اما در ارتباط ب ا مقوله مذاکره مستقيم با آمريکا با هدف رفع موانعي که بازسازي اقتصاد ايران را مختل نموده و مانع از بهبود اوضاع معيشتي مردم شده است ،بي شک نه تنها تفاهمي در کار نيست بلکه اختالف نظر و برخوردهاي متفاوت در عالي ترين سطوح پيرامون اين امر کامال محسوس است. امروز برخي از مقامات ارشد در جمهوري اسالمي که نگران اوضاع بغرنج اقتصادي و وضعيت وخيم زندگي و نارضايتي هاي روزمره مردم ناشي از گراني ،بيکاري و فساد هستند سخت مايلاند تا در صورت امکان بتوانند به راه حلهاي تازه براي پايان دادن به اختالفات 40ساله ايران با آمريکا برسند که همزمان زمينهساز نقض تمام تحريم اقتصادي آمريکا عليه ايران باشد .برخي ديگر اما ،با تکيه بر پشتيباني موثر رهبر جمهوري اسالمي ،ضمن تاکيد برادامه سياست «آمريکا ستيزي» بر اين باورند که هرگونه تجديد روابط با آمريکا ،فرايندي را آغاز خواهد ساخت که به موجب آن ،منافع و سلطه کامل آنان در کنترل و اداره امور مملکت بهطور غير قابل بازگشتي تغيير ميکند. با پشتيباني معنوي روسيه ،چين و کشورهاي اروپايي ،انتظار ميرود که جمهوري اسالمي به احتمال زياد توانايي تحمل فشارهاي همه جانبه آمريکا ،حداقل تا پايان دوره کنوني ترامپ در کاخ سفيد را داشته باشد .دولت آمريکا در راستاي تالشش براي منزوي ساختن ايران ،عمال با نقض تعهدات و امضايش در قبال برجام (قانون شکني مشخصي که به قانون شکني ايران هنگام اشغال سفارت آمريکا شباهت دارد) بيشتر از آنکه موجب انزواي جمهوري اسالمي گردد، خودش را در ميان بازيکنان اصلي و ديگر امضا کنندگان قرارداد برجام منزوي ساخته است. به اين ترتيب ،در صورت عدم دسترسي آمريکا به دستاوردهاي ملموس و تکان دهنده عليه ايران ،اوضاع و احوال احتماال به صورتي رقم خواهد خورد که اثرات نافرجام سياستهاي تبليغاتي و تهديدات پيگير دولت ترامپ ،عمال گريبانگير خودش خواهد شد و خدشهاي جدي به اعتبار دولت وي وارد خواهد ساخت؛ آن هم در زماني که توجه اصلي
January 2019 تمام مقامات متوجه انتخابات رياست جمهوري پيش رو است. همچنين بايد در نظر داشت که در سطح منظقه نيز ،هر نوع پيشبيني که توانايي ايران براي ايستادگي و مقاومت در مقابل فشارهاي آمريکا را دست کم بگيرد،محاسبه غلطي خواهد بود .به ويژه اينکه در اوضاع و احوال کنوني ،حل و فصل تمام مجادالت و درگيريهاي کوچک و بزرگ منطقه بدون مشارکت و همکاري مستقيم ايران عملي نيست .در واقع ،اتفاقات و حوادث چند سال اخير در منطقه ،از فروپاشي عملي شوراي همکاري کشورهاي خليج فارس گرفته تا جنگ طلبي بلندپروازانه و نيم بند و دوام ناپذير کشورهايي چون عربستان سعودي و امارات متحده عربي در يمن ،همزمان با اقدامات گستاخانه و تهديد آميز آنها در قبال کشورهاي کوچکتري چون قطر ،تا حدود زيادي و بر خالف تصور ،به نفع مواضع و گسترش نفوذ ايران در منطقه انجاميده است. رويدادهاي اخير مانند دخالت مقامات عاليرتبه عربستان سعودي در قتل هولناک جمال خاشقجي همراه با ماجراجوئيهاي مضحک کشور کوچکي چون امارات متحده عربي که در پي توسعه «حضور نظامي»اش از «کرانههاي خليج فارس تا شاخ آفريقا» است ،نه تنها در انظار رهبران بسياري از کشورهاي عرب منطقه باعث کاهش ايرادات قبلي به ايران شده بلکه تا حدودي انگيزههاي منطقهاي ايران را حداقل توجيه ساخته است. تحريمهاي اقتصادي آمريکا عليه ايران که با افزايش تورم و بيکاري و فساد بيش از پيش همراه خواهد بود ،قطعا بر زندگي شهروندان عادي که قربانيان اصلي اينگونه فشارها هستند ،بسيار تاثير گذار است ،ولي اين الزاما بدين معنا نيست که جامعه ناراضي در ايران توانائي ايجاد شرايطي را داشته باشند که به تغييراتي در سيستم حکومتي ايران بينجامد که مورد ميل واشنگتن و دوستانش در منطقه است؛ به ويژه با توجه به اين واقعيت که در شرايط کنوني حاکميت در ايران نه تنها در انزواي بينالمللي قرار ندارد ،بلکه بر عکس از پشتيباني معنوي و حتي االمکان عملي و آشکار چين و روسيه و اتحاديه اروپا نيز برخوردار است. همچنين،برخالف تصورات متعارف ،بسياري از کشورهاي کوچکتر عربي در منطقه خاورميانه و به ويژه در خليج فارس، خود نگران ايجاد شرايطي هستند که احتماال با تضعيف موقعيت ايران در منطقه و قدرتمندتر شدن عربستان ،آنها را اجبارا و بيش از هميشه به تبعيت از حکام مغرور و سرکش عربستان سعودي بکشاند .چنين رويدادي از ديد کشورهائي چون قطر و عمان به مراتب تهديد بيشتري از ايران براي استقالل و اقتدار آنها خواهد بود. همينگونه مالحظات در محاسبات کشورهايي چون ترکيه و عراق هم وجود دارد که هر يک داراي روابط اقتصادي نزديک و قابل مالحظهاي با ايران هستند و همزمان با مسائل و مشکالت مشترکي در ارتباط با برخي از اقليتهاي قومي و مذهبي نيز دست و پنجه نرم ميکنند. منافع ملي ايران ايجاب ميکند که تمام مسايل مربوط به روابط ميان ايران و آمريکا در ترازوي اولويتهاي جاري سنجيده و بازنگري شود و نه بر پايه رويدادهائي که بيش از 40سال پيش رخ داده است. در مخالفت با اين نگاه ،گروههاي کوچکتري هستند که عمال ،بيشتر اهرمهاي کليدي قدرت واقعي در ايران ،زير نظارت مستقيم آنهاست .اين گروهها که هرگز از تائيد و پشتيباني مستقيم مردم ايران در هيچ پروسه انتخاباتي بهرهمند نبودهاند، ادامه دشمني آشتي ناپذير با آمريکا را بهترين استتار براي حفاظت از موقعيت و قدرت بي تناسب و نامشروعشان در زندگي سياسي ايران ميبينند. اياالت متحده به جاي پياده کردن سياستهاي منطقي که بتواند از اين تفاوتها به نفع عاديسازي روايط ميان دو کشور و ايجاد فضائي بهتر براي حفظ صلح و ثبات در خاورميانه بهرهگيري کند ،تا کنون با روشي که بيشتر جنبه «شعار و تهديد» داشته ،نه تنها کوچکترين فرقي ميان دوستان بالقوه و دشمنان کمر بسته در صحنه سياسي ايران نگذاشته ،بلکه عمال باعث ايجاد نوعي اشتراک مساعي ميان اين جناحهاي کامال نامتجانس شده که به طور مشترک خود را مورد تهديد آمريکا ميبينند. از اين رو آمريکا ميتواند بهجاي بزرگنمايي و پافشاري در استفاده از ابزارهاي فشار ،توجه مقامات و مردم ايران را به سوي مندرجات يک توافق نهائي جامع و عادالنه براي پايان دادن به اختالفات انباشته شده 40سال اخير سوق دهد؛ توافقي که ضمن تضمين مصالح و منافع فيمابين و بويژه نويد بهبود اوضاع اقتصادي در ايران ،بستر استقبال از گزينه مذاکره دوجانبه از سوي مسئوالن سياست خارجي ايران را توجيه و هموار کند.
I
PA
41
چرا حرکت «دختران خيابان انقالب» گسترش نيافت نوشين احمدي خراساني ،از وبسايت نويسنده
از پرسشهاي مطرح اين روزهاي کنشگران جنبش زنان ،يکي اين است که چه بستري سبب شد مسئله حق پوشش اختياري براي نسل جديد زنان ،بيش از نسل قبل ،مرکزيت پيدا کند تا جايي که حرکت نوپديد «دختران خيابان انقالب» در ايران، هستي بگيرد؟ شايد يکي از دليلهاي مهم اين مرکزيشدن ،اهميت روزافزون پوشش و ظاهر طي يک دههي اخير و پيوند آن با «هويت فردي» افراد باشد .گسترش سرسامآور گوشيهاي هوشمند ،حضور گسترده شبکههاي ماهوارهاي غيرسياسي (با انبوهي از تصويرهايي که عمدتًا بر «پوشش و ظاهر» تکيه دارند) ،انبوه فيلمهاي خارجي و در مقياسي بزرگتر ،ارتباط گستردهي کل جامعه با جهان خارج که عمدتًا از طريق تصاوير غالب بر رسانههاي همگاني و اصلي در دنيا عمل ميکند ،در مجموع به افزايش مدگرايي و مصرفگرايي دامن زده و سبب شده ظاهر و پوشش افراد به موضوع مهمي براي جامعهي ايران تبديل شود. در دههي اخير« ،مصرف» انواع پوشاک مد روز ،به يک روال عادي زندگي در ميان اکثر طبقات اجتماعي تبديل شده است .انبوه کاالهاي ارزان چيني مانند همهجاي دنيا ،مردم ايران را حتي از قشرهاي پايين طبقه متوسط و کارگري ،با وفور انواع لباسهاي ارزانقيمت ،رنگارنگ و متنوع ،مواجه کرده است .گفتن ندارد که وفور لباسها و وسايل آرايشي ارزانقيمت با عرضه گسترده و آسانيابشان توسط تعداد سرسامآور دستفروشها ،مصرف را در اين زمينه به طرز حيرتانگيزي افزايش داده است. دو مثال افراطي را در اينجا ميآورم که شايد گسترش اين مسئله را بهتر نشان دهد .اولين مثال ،تجربه جمعهاي فمينيستيمان است .اگر در گذشته در جمعهاي فمينيستي ،افرادي که «زيادي به ظاهر خود ميرسيدند» در اقليت بودند ،امروز به ويژه با حضور گذراي نسل جديد در اين جمعها ،اگر کسي به خودش نرسد ،آرايش نکند ،و ظاهرش با مد روز هماهنگ نباشد، در اقليت است! دومين مثال را از تجربهي ديدارهايم با برخي زنان برابريخواه که به زندان افتادهاند نقل ميکنم .در يکي از اين ديدارها ،زن جواني (افسر نيروي انتظامي) را ديدم که همراه آن زن زنداني ،براي اعزام به بيمارستان آمده بود .او که با مانتو و شلواري شيک ،به عنوان مأمور محافظ زنداني آمده بود ،از حقوق ماهانهاش که فقط براي رسيدگي به ظاهر يعني براي خريد لباس ،تميزکردن پوست و البته رفتن به استخر و ديگر چيزهاي به قول خودش «الزم براي يک زن» هزينه ميشود ،با افتخار سخن ميگفت؛ و در پاسخ به سؤال من که پس هزين ه خورد و خوراک و پوشاک و...؟ پاسخ داد که حقوق شوهرش را به اين موارد اختصاص داده است. با ذکر اين نکته ميخواهم بگويم که اهميت روزافزون «پوشش» و «ظاهر» به عنوان مشخصهاي از هويت فردي ،سبب شده که امروز اين مسئله به يکي از دغدغهها و چالشهاي مهم زنان و دختران نسل جديد حتي در خانوادههاي سنتيمذهبي و نيز در خانوادههاي خود دولتمردان تبديل شود .به طوري که اين نسل از دختران (و حتي پسران) در خانوادههاي سنتي و حکومتي ،طي سالهاي اخير نخستين گامهاي مبارزهشان را اتفاقًا درون خانواده و به خاطر نوع پوشش و آرايششان ،برداشتهاند .اين درحالي است که سه دهه پيش دختران در خانوادههاي سنتي و مذهبي ،درگيري شديد و حادي با پوشششان درون خانواده نداشتند و تا حدود زيادي آنرا ميپذيرفتند ،يا حداکثر تالش ميکردند اگر هم تغييري در پوشششان ميدهند براي جلوگيري از درگيري با خانواده ،در جاهاي الزم به قول معروف «حفظ ظاهر» کنند. پس از انقالب 57در ميان نسل ما ،چه آنهايي که در خانواده مذهبي و سنتي رشد مييافتند و چه امثال ما که در خانوادههاي غيرمذهبي و عرفي بزرگ شده بوديم ،هر چقدر هم از لحاظ فکري و نظري با خانوادههايمان فرق داشتيم ،اما با توجه شرايط انقالبي آن زمان که «سادگي» به نوعي معيار و ارزشي فراگير محسوب ميشد و نيز با وجود قانون حجاب اجباري ،به لحاظ «نوع پوشش و ظاهر» تضاد و افتراق زيادي با خانوادههاي خود نداشتيم که سبب درگيري و در نتيجه تجرب ه مبارزه براي حق پوشش در محيط خانه ،به نخستين گامهاي مبارزهمان در جواني تبديل شود .از اين رو براي نسل ما که با اين قانون و فضاي انقالبي سالهاي دههي شصت ،بزرگ شده بوديم اعتراض به قانون حجاب اجباري ،بيشتر به عنوان «يک حق اجتماعي و عمومي» مطرح بود و آنچه برايمان بيشتر اهميت داشت تأثير و پيامدهاي اين قانون بر زندگي اجتماعي ،اقتصادي و سياسي زنان بود و لزومًا ت فرديمان» تلقي نميکرديم .حجاب اجباري براي نسل ما اگر تعرض به «هويت» هم تلقي ميشد ،در آن را هجمهاي به «هوي واقع تعرض به «هويت جمعيمان» به عنوان يک گروه اجتماعي محسوب ميشد .اين درحالي است که براي نسل دختران امروز، به داليل گفتهشده در باال ،اعتراض به حجاب اجباري به منظور داشتن اختيار پوشش ،از دايره «يک حق» فراتر رفته و به واکنشي نسبت به تعرض و هجمه به «هويت فردي» تک تک آنان تبديل شده است .از اين رو خواست «حق پوشش اختياري» ،براي اين نسل نسبت به نسل ما ،طبعًا مهمتر و داراي مرکزيت بيشتر است .مجموعه همين عوامل باعث شده که بر بستر آن ،حرکت «دختران خيابان انقالب» متولد شود. اما پرسش و ابهام ديگري که پاسخ ما را ميطلبد اين است که چرا براي نسل جوان ،بهرغم آنکه حق انتخاب پوشش حتي از داير ه حق و حقوق ،فراتر رفته و به «نيازي هويتي» نيز تبديل و چنين همهگير شده است ،باز هم حرکت دختران خيابان انقالب نتوانست فراگير شود؟
For Advertisement Call:
41
يکي از رايجترين پاسخها به اين پرسش آن است که سرکوب دختران خيابان انقالب و تحميل هزينههاي بيش از حد و امنيتيکردن اين حرکت ،باعث شد که مانند بسياري ديگر از حرکتها و کنشها ،اين حرکت اعتراضي ـ مدني نيز در نطفه خفه شود و نتواند گسترش يابد .ميدانيم که اين حرکت در 7دي 1396آغاز شد اما حدود دو ماه و نيم بعد از آغاز آن ،يعني در 17اسفند ،شاهد واکنش شديد از سوي باالترين مقامات مملکتي و نيز وعد ه برخورد سخت قضايي عليه دختران خيابان انقالب بوديم .در واقع حتي در اين بازه زماني (دو ماه و نيم) که هنوز ميزان و نحوه برخورد حاکميت مشخص نبود (هر چند بخشي از دختران خيابان انقالب بازداشت موقت شدند که احتماالً انتظار آن ميرفت) ،اين حرکت موفق شد حمايت اکثر قريببهاتفاق روشنفکران و فعاالن اجتماعي و سياسي را کسب کند با اين حال آنچنان که انتظار ميرفت گسترش نيافت .از اين رو به نظر ميرسد که نميتوان عدم گسترش چنين حرکتي را «تکعاملي» ديد و فقط و فقط عامل سرکوب را به جاي تمامي عاملها ،نشاند. اگر حرکت دختران خيابان انقالب را در گستر ه حرکتهاي مدني مورد بررسي قرار دهيم ،ميتوان گفت که در چند سال اخير به داليل متعدد از جمله بحرانهاي عظيم اقتصادي ،تشديد رويارويي غرب با حاکميت ايران و شکست برجام و اعمال تحريمها ،در مجموع شاهد اوجگيري حرکتهاي صنفي (با خواستههاي معيشتي و اقتصادي) و در سايه قرارگرفتن خواستههاي مدنياجتماعي و در نهايت افول حرکتهاي مدني هستيم. از سوي ديگر برخورد شديد با جنبشها و حرکتهاي مدني در جنبش سبز و پس از آن و نااميدي فزاينده جامعه از ايجاد تغييرات هرچند اندک در دو انتخابات اخير ،جملگي سبب شد که نه تنها حرکت دختران خيابان انقالب بلکه اغلب حرکتهاي مدني (با خواستههاي اجتماعي) ،با توجه به نااميدي عمومي و نداشتن دورنمايي براي تغييرات مسالمتآميز ،به نوعي با بنبست مواجه شوند. اما چه مؤلفههاي ساختاري و فرهنگي وجود دارد که حرکتي مانند «دختران خيابان انقالب» ،با تمام پتانسيل و ويژگيهاي خاصاش (نسبت به ديگر حرکتهاي مدني چند سال اخير) ،نتوانست با اقبال عمومي مواجه شود. شانس و اقبال اين حرکت براي گسترش ،به داليل مختلف بسيار باال بود :نخست اينکه حرکت دختران خيابان انقالب با شکل و شمايل بسيار مناسب و تأثيرگذار (با روسري بر سر چوب ،در سکوت ،و روي سکو) ظهور کرد .دوم: با يکي از کليديترين خواستههاي دختران نسل جوان کشور انطباق داشت و با توجه به جوانبودن جمعيت ايران و تحولخواهبودن نسل جوان ،اين حرکت به خوبي پتانسيل گستردهشدن داشت .سوم :اين حرکت نه تنها از سوي روشنفکران (چه ديني و غيرديني ،و چه در داخل و خارج) ،بلکه از سوي اغلب رسانههاي پرمخاطب فارسيزبان خارج از کشور که اتفاقًا جوانان امروز به شدت تحت تاثيرشان هستند ،مورد استقبال واقع شد و گردا گرد آن تبليغات بسيار صورت گرفت .و باالخره چهارم :از سوي رسانهها و مجامع غربي نيز به دليل جذابيتي که اساسًا بحث «حجاب» براي جوامع غربي دارد و همينطور اهميت اين بحث در سياستهاي انتقادي امروز غرب نسبت به حاکميت ايران ،نيز مورد توجه ويژه قرار گرفت و آشکارا پشتيباني شد. بنابراين مجموعهي اين ويژگيها و پشتيبانيها حرکت دختران خيابان انقالب را از فرصت و پتانسيل فراوان براي گسترش در جامعه جوان ايران برخوردار کرده بود .موقعيتي که ظاهرًا ميبايست اين حرکت را نيرويي ببخشد که بتواند چنان بگسترد که حاکميت ،توان تحميل هزينههاي سنگين را بر آن نداشته باشد .اما چنين نشد .چرا؟ براي يافتن دليل اين چرايي ،شايد ناگزيريم عالوه بر عوامل ياد شده ،به مؤلفههاي فرهنگي و ساختاري جامعه ايران نيز توجه کنيم. در ايران هر چند که جامعه جوان است و در مقايسه با کشورهاي غربي ،ميتوان انتظار استقبال از حرکتهاي راديکال (همچون حرکت دختران خيابان انقالب) را داشت اما به نظر ميرسد که نسل جوان در ايران ،نتوانسته آنطور که بايد ،متکي به خود ،بار آيد و در نتيجه مستقل از خانواده بتواند صرفًا با ويژگيها و خواستههاي جوانان ه خود عمل کند .از همين روست که به نظر ميرسد خود جوانان نيز پذيراي حرکتهاي راديکال و ساختارشکن که نياز به حد معيني از استقالل از خانواده دارد ،نيستند .در حقيقت ،نسل جوان به ويژه دختران در ايران امروز به لحاظ «ساختاري» وابسته و نيازمند حمايتهاي خانوادگي است .اين وابستگي در حوزههاي گوناگون از جمله در زمينهي آموزشي، ازدواج ،و حتي گاه اشتغال ،و نيز اخذ خدمات و سرويسهاي مختلف معنوي ،عاطفي و حمايتي حتي در زندگي پس از ازدواج (براي تهيه خانه و نگهداري بچهها و )...خود را نشان ميدهد .از سوي ديگر رويکرد «جوانستيزي» از سوي سياستهاي رسمي ،سبب شده که نسل جوان عالوه بر وابستگي اقتصادي و معنوي به خانواده ،وابسته به حمايتهاي اجتماعي و سياسي خانوادهي خود نيز باشد. به اين ترتيب «روابط بين نسلي» ،تأثير خودش را بر شيوه مبارزه و گسترش آن در عرصه اجتماعي و سياسي نيز گذاشته است .از اين رو به نظر ميرسد که در کشور ما تحوالتي که به وقوع ميپيوندد ،نه راديکال و انفجاري، بلکه آرام و پيوسته است. به اين ترتيب حرکتهايي مثل حرکت «دختران خيابان انقالب» وقتي با گفتماني بهشدت سياسي و راديکال همراه ميشود ،نميتواند آنچنان گسترش يابد که ابزارهاي امنيتي را زمينگير کند .چراکه کنشگران اصلي تحوالت يعني نسل مياني و نسل جوان بايد بتوانند اين حرکتها را در هماهنگي با يکديگر پيش ببرند. از اين روست که ميبينيم خواستهي مشروع حق پوشش اختياري ،سه چهار دهه است که اتفاقًا تغييرات بسياري حرکت رو به صعود ،با روشي ديگر در جريان بوده است :روشي آرام ،پيوسته ،در ِ را در اين حوزه سبب شده ،اما اين حوزهي اجتماعي ،و در بستر زندگي روزمره. به نظر ميرسد که اين درست همان کاري است که زنان ايران در چهار ده ه اخير با «مصرف حجاب» انجام دادهاند و به تدريج از قدرت تحميلي آن کاستهاند .چنين شيوهاي از مقاومت ،از سوي بخش بزرگي از جامعه ما مورد استقبال قرار گرفته و ساليان سال است که در حوزههاي مختلف توانسته قدرت رسمي و آمران ه حاکم را چنان تضعيف کند که امروزه روز ،بسياري از سياستها و فرمانهاي دولتمردان نه تنها در حوزه عمومي براي بسط حجاب اجباري بلکه حتي در بدنه بوروکراسي دولتي نيز خريدار نداشته باشد. شکل آرام تغيير مستمر حجاب طي چهل سال گذشته ،از حجاب به «بدحجابي» ،از بدحجابي به «کمحجابي»، و از کمحجابي به «حجاب الصاقي» روشي است که به نظر ميرسد با ويژگيهاي جامعهي ما تاحدودي منطبق بوده است .چرا که اساسًا «تحميل نوع پوشش» از سوي مراجع رسمي ،موضوعي بوده است که در حافظه تاريخي مردم ما قدمت و سابقه دارد و اين سابقه نشان ميدهد که برخورد آمرانه و از باال به مسئل ه پوشش زنان ،و همزمان، حرکتهاي اعتراضي راديکال و انفجاري در مقابل آن ،در تاريخ ما کامروا نبوده است ،چه در زمان کشف حجاب و چه پس از انقالب سال .57 واقعيت اين است که مردم نه لزومًا به خود حجاب بلکه بر «تحميل» آن از سوي مراجع رسمي مقاومت نشان ميدهند .همانطور که پيش از انقالب و در جريان جنبش ضدشاه ،پوشيدن حجاب به نوعي ،مقاومت عليه «تحميل» بود .به همين سبب بود که حتي نيروهاي سکوالر نيز به اين «مقاومت آرام» در جنبش ضدشاه پيوستند و همبستگي گستردهي پوشيدن حجاب ،بهويژه در سالهاي منتهي به انقالب ،در ميان گروههاي مختلف مذهبي و غيرمذهبي بسط يافت. امروز نيز به نظر ميرسد هستهي اصلي مقاومت ،عليه «تحميل» است .چه بسا به همين دليل است که ميبينيم حتي بخش بزرگي از نيروهاي دينباور نيز در همبستگي با اين جنبش مقاومت عليه تحميل حجاب ،با نيروهاي سکوالر همدلي و توافق دارند و به طور روزافزون «حجاببرداري» در ميان آنان نيز افزايش يافته است. منظور از آوردن اين مثالها و نکتهها آن است که جنبش آرام و پيوستهاي که حول انتقاد به حجاب اجباري طي چهار دهه در جريان است ،موفق شده گروههاي مختلف مذهبي و غيرمذهبي مردم را با خود همراه کند ،چرا که اساساش بر مقاومت در برابر «تحميل» ،و سياستاش ،سياست روزمره است .اما حرکت دختران خيابان انقالب که هر چند ميتوانست گسترش يابد ،با نحوهي گفتمان سياسي که گرداگرد آن شکل گرفت ،ضرورت اين همبستگي ميان نيروهاي مردمي (مردمان مذهبي و سکوالر) را در برابر تحميل حجاب ،ناديده گرفت.
42
42
فروردين (بره) شايد دانستن اين موضوع زياد برايتان خوشايند نباشد ،اما يک چيزي وجود دارد که شما بايد خيلي جدي به آن فکر کنيد .شما از ديدن افراد باهوش و نابغه لذت ميبريد ،اما اين واقعيت را نميدانيد که خودتان هم يکي از آنها هستيد. اگر در ادامه اين ماه تصميم بگيريد که کمي بيشتر خودتان را قبول داشته باشيد و تواناييهاي خود را باور کنيد ،احتمال اينکه با اتفاقات بسيار خوبي غافلگير شويد بسيار زياد خواهد بود .به تصميمات خود با خلق خوش وفادار بمانيد .شما از حمايت دوستان و همکاري با همکاران خود سود خواهيد برد .پيش از حرف زدن، خوب فکر کنيد. در اين ماه ،شما به يک مهماني دعوت ميشويد که عالقهاي به شرکت در آن نداريد ،اگر نميخواهيد برويد اشکالي ندارد ،اما در بهانه آوردن براي ميزبان دقت بيشتري داشته باشيد تا دلخوري پيش نيايد .جو اين ماه تا حدودي در زمينه مالي گيج کننده خواهد شد؛ اشتباهات و فقدان سازمان ممکن است موجب نگرانيهاي مادي بعدي شما شوند.
ارديبهشت (گاو) تغييراتي در زندگي عاطفيتان به وجود ميآيند که ذهن شما را به پيچيدگيهاي رابطهتان مشغول ميکنند .اين تغيير غير منتظره ميتواند شروع تازهاي براي شما باشد تا شما را از پيلهاي که به دور خودتان پيچيدهايد بيرون بياورد .خودتان را محدود نکنيد و فرصتهايي را که در انتظارتان خواهند بود با آغوش باز پذيرا باشيد .مسئوليتهاي بسيار زيادي که در رابطه با خانواده ،کار و دوستانتان داريد، شما را حسابي به خود مشغول کردهاند .شايد احساس کنيد که تمام بار سنگين دنيا روي دوش شما قرار داده شده است .شايد الزم باشد تعهدات خود را بار ديگر از نظر بگذرانيد. در اين ماه ،در پيدا کردن تعادل بين زندگي خانوادگي و تعهدات حرفهاي خود موفق خواهيد شد .از هزينههاي گزاف و عمليات مالي خطرناک اجتناب کنيد .جو اين ماه براي لذت زندگي و خوشحالي مطلوب است .زندگي عشقي شما پر از شور و نشاط خواهد بود .خستگي جسمي خود را ميتوانيد با يک سفر تفريحي کاهش دهيد و انرژي از دست رفته را دوباره به دست آوريد.
خرداد (دو پيکر) اگر در تالش اولتان براي انجام کاري موفق نشديد ،انگيزه خود را از دست ندهيد و بار ديگر تالش کنيد و باز هم تالش کنيد .اين را شعار امروز خود قرار دهيد .نگاهي به کارهايي که اين اواخر انجام دادهايد بيندازيد و ببينيد براي بهتر شدن زندگي خود چکار کردهايد .شايد الزم باشد کمي ماجراجويي کنيد. خوشبختانه افرادي سر راهتان قرار خواهند گرفت که انگيزه الزم براي انجام اين کار را به شما خواهند داد .آنها ماجراجو و هيجان طلب هستند و هر ريسکي را به جان ميخرند .با آنان همراه شويد ،اما زياده روي نکنيد .برخي ممکن است خود را تسليم يک رابطه دشوار کرده باشند و از شما کمک بخواهند ،از صميم قلب و صادقانه به آنان کمک کنيد. در اين ماه ،ثابت خواهيد کرد که در کار خود بسيار کارآمد هستيد و تالشهايتان مورد تقدير قرار خواهند گرفت .احساس نااميدي يا عدم اعتماد به نفس ميتواند قضاوت شما را تيره و تار کند .عقل توصيه ميکند که از تصميمات عجوالنه اجتناب کنيد .هر چه آرامتر باشيد ،ديدن آن چيزهايي که بيشترين شادي را به ارمغان ميآورد ،آسانتر خواهد بود .به دنبال راه حلهاي خالقانه براي مشکالت خانوادگي باشيد.
تير (خرچنگ) با وجود اينکه بعد از چند هفته سخت کاري داشتن چند روز سرشار از آرامش و استراحت کاري بسيار منطقي به نظر مي رسد ،اما شما فع ً ال نميتوانيد از اين موهبت بهره ببريد .در حال حاضر ذهن شما پر از ايدههايي است که به نظر خودتان فوقالعاده هستند و بايد هر چه زودتر عملي شوند .با اين همه بهتر است کمي احتياط به خرج دهيد ،زيرا ممکن است آن افکار و ايدهها آنقدرها هم که خودتان فکر ميکنيد خارقالعاده نباشند .قبل از انجام کارهاي جنون آميزي که بعدها موجب پشيماني خواهند شد ،به نصيحت دوست قابل اعتمادي که ميخواهد شما را راهنمايي کند گوش کنيد .قرار نيست همه چيز طبق برنامههاي شما پيش برود ،پس انعطاف پذير باشيد و از کمک هاي اطرافيانتان نيز استفاده کنيد. در اين ماه ،مسئوليتهاي خانوادگي ميزان صبر و تحمل شما را امتحان خواهند کرد .در عين حال ،شما لحظاتي عالي را با آرزوي قلبيتان سپري خواهيد کرد .از تغييرات سريع حالت روحي خود آگاه باشيد ،چون اين امر نه تنها براي خودتان ،بلکه براي نزديکان و عزيزانتان نيز گاه گيج کننده است .موقعيت مالي خود را در نظر بگيريد و از اقدامات غيرمنطقي مالي بپرهيزيد.
January 2019
مرداد (شير) از به اشتراک گذاشتن افکار مثبتي که در سرتان موج مي زنند ترسي به دل راه ندهيد .به احتمال زياد همکاران و اطرافيان شما هم از پيشنهادهاي خوب شما استقبال خواهند کرد و با شما همراه خواهند شد .در محل کار خود ممکن است تضادهايي احساس کنيد که باعث ايجاد سوءتفاهم شود. همانطور که در روال عادي زندگي خود با چنين مواردي برخورد ميکنيد در سر کار خود نيز با آرامش و خونسردي با آن طرف شويد .صبور باشيد و از افراد مورداعتماد خود کمک بگيريد .در عين حال ،از دخالت در درگيريهايي که پيرامون شما ايجاد خواهند شد ،خودداري کنيد .سعي کنيد خونسرد بمانيد و به واقعيت پايبند باشيد . در اين ماه ،اوضاع براي شما فوقالعاده خواهد بود که با ماههاي ديگر کامال فرق دارد .انرژي مثبت بااليي که اطرافتان را در برگرفته است به شما انگيزه ميدهد تا اهداف جديدي را براي خود انتخاب کنيد .بازخورد مثبتي که از اطرافيان خود دريافت ميکنيد هم باعث خواهد شد تصميماتي بگيريد که زندگيتان را به کل تغيير خواهند داد و هم براي خودتان خوب خواهند بود و هم زندگي عزيزانتان را تحت تأثير قرار خواهند داد.
شهريور (خوشه) توانايي شما در کار کردن با موقعيتهاي کسل کننده و طاقت فرسا ،يکي از داليل موفقيت شماست .شما قدرت الزم براي شروع يک تعهد بلند مدت را خواهيد داشت .ذهن شما پر از ايدههاي جديد است و به خوبي ميتوانيد آنها را عملي کنيد .زندگي اجتماعي شما عالي خواهد بود و برخوردهاي جالبي خواهيد داشت .نسبت به برخي از عقايد و باورهاي خودتان دچار ترديد شدهايد ،ترديد پيدا کردن بسيار طبيعي است ،ولي نبايد در اين مرحله باقي بمانيد و هر چه زودتر بايد از آن گذر کنيد .از دست دادن عادات ،رفتارها و انتظارات قديمي ميتواند يک مرحله جديد هيجان انگيز را به زندگيتان وارد کند .با کسي که به او اعتماد داريد حرف بزنيد. در اين ماه ،دوستانتان با بهم ريختن برنامههايي که از قبل چيده و به همکاري آنها وابسته بودهايد ،به نظرتان غير قابل اعتماد و بي وفا برسند .اين موضوع کمي براي شما دردسر ساز خواهد شد ،زيرا به خاطر آنان در عملي کردن برنامههايتان با مشکل مواجه خواهيد شد .از کسي انتظاري نداشته باشيد ،ولي اگر کسي خواست به شما کمک کند از او قدرداني کنيد.
مهر (ميزان ،ترازو) شما به طور کلي حساسيت بااليي نسبت به مسائل اجتماعي داريد و از عملکرد فعاالن اجتماعي و سياستمداران زياد راضي نيستيد و مدام در حال انتقاد هستيد و دلتان ميخواهد تغييراتي مثبت در زمينه مسائل اجتماعي ببينيد ،اما بايد به اين واقعيت توجه داشته باشيد که اگر ميخواهيد دنيا تغيير کند نبايد منتظر اقدام ديگران بنشينيد .انتقاد کردن کار سادهاي است ،اما عمل کردن و ايجاد تغييرات مثبت کار هر کسي نيست .با شخصي که دوست داريد در مورد برنامههايي که براي آينده مشترکتان داريد صحبت کنيد ،شايد او با شما موافق نباشد و الزم باشد تغييراتي در برنامههايتان ايجاد کنيد. در اين ماه ،انتقاد ،عصبانيت ،يا زود رنجي باعث آزار شما خواهد بود و بايد براي سرکوب کردن آنها از انرژيهاي مثبت خود بهره بگيريد .يکي از دوستان ديدگاه خوبي در اين زمينه مطرح خواهد کرد .در محافل تازه و متفاوتي رفت و آمد خواهيد داشت که اين امر براي گسترش افقهاي شما بسيار مفيد خواهد بود.
آبان (کژدم) شهرتي که در ميان خانواده و آشنايانتان داريد ممکن است به شدت تغيير کند .اگر يکي از ايدههاي عجيب و غريبتان به نتيجه قابل قبولي برسد ،همه به شما به چشم يک نابغه تمام عيار نگاه خواهند کرد ،اما اگر با شکست کوچکي مواجه شديد دلسرد نشويد ،اين تنها نشانهاي است براي خودتان تا به چيزهايي که به توجه فوري شما نياز دارند بپردازيد .شرايط موجود دارند تغيير ميکنند و نبايد سعي کنيد به گذشته بچسبيد .مسير حرکتي را که در پيش گرفتهايد مجددا بررسي کنيد و خيلي سريع نقشههاي جديدتان را عملي کنيد .بخت هميشه با کساني يار است که شجاعت و جسارت به خرج ميدهند و آينده را با آغوش باز پذيرا هستند .يک فرصت مطلوب براي تصميم گيري حرفهاي پيش آمده است؛ بيشتر از اين تامل نکنيد. در اين ماه ،اجازه ندهيد که به راحتي با کلمات يا اقدامات ديگران آزرده خاطر شويد .اگر کسي شما را فراموش کند ،ممکن است احساس استرس کنيد .گاهي اوقات صحبت کردن در مورد مسائل ،فرد ديگري را در حالت تدافعي قرار ميدهد، اما حداقل آنها ميدانند که کجا ايستادهايد .آشنايان را مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد تا فقط آنهايي را که قابل اعتماد و بينظير هستند حفظ کنيد.
آذر (کمان) احساس ميکنيد مبارزي تنها هستيد ،اما بايد اين خبر خوب را به شما بدهيم که تالشهايي که طي چند هفته گذشته کردهايد باالخره به ثمر خواهند نشست. شما جاي خودتان را در ميان گروهي که شايد به تازگي هم در آن عضو شده باشيد پيدا کردهايد و حتي آن را مثل خانواده خودتان ميدانيد .موفقيتهاي خود را در کنار آنها جشن بگيريد يا براي التيام زخمهايتان به آنها پناه ببريد .اگر پيامي از يک شخص ناشناس دريافت کرديد سعي کنيد به هيچ وجه آن را جواب ندهيد، اين کار اصال به نفعتان تمام نخواهد شد و حتي ممکن است برايتان دردسرهاي بزرگي ايجاد کند .کمتر نگرش بدبينانه و منفي نسبت به انتخاب هاي خود داشته باشيد. در اين ماه ،ذوق و سليقه شما به خوبي پشتيباني خواهد شد و ميتوانيد بدون مانع از اصالت آراي خود دفاع کنيد .اختالالت التهابي به طور واضح کاهش پيدا خواهند کرد .صبور باشيد ،چون به زودي امکان انجام شغل خود را به شيوهاي جالبتر و به مراتب بهتر خواهيد داشت .لذت بردن از غذا و نوشيدني خوب است. در عين حال ،تعهد به ورزش شما را سالم نگه ميدارد.
دي (بز) دلتان مي خواهد درها را ببنديد تا به هيچ وجه هيچ نوع سر و صداي خارجي را نشنويد .با اين حال همه چيز آنقدر سريع پيش ميرود که حتي اگر دوست نداشته باشيد هم مجبور هستيد خودتان را با سرعت شديد تغييرات هماهنگ کنيد .هر تالش اشتباهي براي حفظ وضعيت فعليتان بيهوده است .هر چقدر بيشتر در برابر آينده مقاومت کنيد سريعتر از راه خواهد رسيد .خودتان را به دست زمان سپرده و با موسيقي آن برقصيد .هيجان را جايگزين وحشت کنيد و ناشناختهها را در آغوش بگيريد .وقت سپري کردن با محبوب بسيار دلپذير است ،ولي شرايط ايجاب ميکند که به کارهاي ديگرتان رسيدگي کنيد و اين موضوع شما را خيلي ناراحت ميکند و از کروه به در ميبرد .پس در فکر ايجاد تعادل باشيد. در اين ماه ،سردرگمي يا حسادت ممکن است بر تفکر شما چيره شود ،به خصوص درمورد کسي که به آن عشق ميورزيد .الزم است که محتاط و واقع بين باشيد .درک شما عالي خواهد بود و به شما کمک خواهد کرد تا معامالت تجاري خوبي انجام دهيد .با اينکه ممکن است آزرده يا عصباني باشيد ،اما اين زماني نيست که پرخاشگر شويد و درام غير ضروري ايجاد کنيد .زندگي احساساتي شما لذت بخش خواهد بود.
بهمن (دلو ،کمان) نگرش همراه با بيخيالي و بيش از اندازه مثبت انديشانه شما باعث شده است اطرافيانتان شما را به عنوان شخصي بشناسند که هيچ وقت قصد بزرگ شدن ندارد .با اين حال شايد الزم باشد آنها ياد بگيرند که سرخوشي و بيخيالي گاهي نشان از آگاهي افراد دارد و ثابت ميکند که آنها بلد هستند چطور به اشتباهات خود بخندند و به جاي خالي کردن ميدان ،مبارزه را از سر بگيرند .شايد شخصي که دوستش داريد از شما بخواهد نسبت به رابطه خود تعهد بيشتري داشته باشيد و برخي عادات خود را کنار بگذاريد .قبل از پذيرش هر نعهدي خوب فکر کنيد و ببينيد آيا واقعا چنين قصدي داريد با فقط ميخواهيد طرف مقابلتان را راضي نگه داريد. در اين ماه ،مصمم شويد که بهترين کاري را که ميتوانيد ،با هر شرايطي که خود را در آن پيدا ميکنيد ،انجام دهيد .در اطراف شما تحرک و هيجان زيادي وجود خواهد داشت و زندگي اجتماعي شما عالي خواهد بود .الزم است که در مصرف نوشيدنيهاي الکلي زيادهروي نکنيد و کمي بيشتر به استراحت بپردازيد. روابط شما با نزديکانتان ثبات خواهد يافت که همين امر لذت بخشي است.
اسفند (ماهي) شما معموال خيلي محتاطانه و منطقي برخورد مي کنيد ،ولي اين اواخر به صورت ناگهاني وسوسه شدهايد که پايتان را از ناحيه امن خود فراتر گذاشته و ديگران را با تمايلتان به ريسک کردن تعجب زده کنيد .در واقع حتي اگر خودتان احتياط کنيد و نخواهيد ،کمي ريسک و ماجراجويي در انتظارتان خواهد بود .دلتان ميخواهد از زندگي يکنواخت خودتان فرار کنيد و کارهاي تازهاي انجام دهيد .اگر اين احساس طي چند هفته آينده برطرف نشد بهتر است نگاهي جدي و عميق به زندگيتان بيندازيد .شايد الزم باشد برخي تغييرات اساسي در زندگيتان ايجاد کنيد .فرصتهاي بسياري در انتظارتان هستند و زندگي کوتاهتر از آن است تا کارهايي را که دوست نداريد انجام دهيد. در اين ماه ،شانس اين است که قدرت تخيل خود را کش دهيد و براي يک ماجراي عاشقانه آماده شويد .اگر سعي کنيد شخصيت خود را ماليمتر کنيد حتي خوشحالتر خواهيد بود .شما با دنياي بيرون ،صلح و آرامش بيشتري احساس خواهيد کرد .براي پيدا کردن منابع جديد درآمد ايدههاي خوبي خواهيد داشت. شجاعت در آن است که اشتباهات خود را بشناسيد.
43
43
For Advertisement Call:
Judicial Official Announces Order to Block Instagram Less Than a Year After Banning Telegram Messaging App
Judicial Order Tied to Previously Undeclared Policy of App Usage Level
Center for Human Rights in Iran Eight months after Iran blocked the country’s most widely used messaging app, Telegram, a deputy prosecutor has announced a judicial order to also filter Instagram due to what he described as over-usage of the social media app. Instagram had not been blocked as of January 4, 2018, and it is unknown when the order will go into effect. While Twitter and Facebook were blocked in 2009 and Telegram in 2018, Instagram remained accessible throughout the country without the use of censorship circumvention tools (such as virtual private networks), resulting in millions of Iranians, including state officials, businesses and celebrities relying on the app to reach their followers. If Instagram is blocked, users will only be able to access it via VPNs, which can make access spotty, slow and cumbersome. It is unknown exactly how many people use Instagram in Iran but according to figures published by the online statistics research site Statista, the app had 23 million users in the country as of October 2018. If those figures are correct, it would make Iran the country with the eight highest Instagram usage.
A “Certain Level” Cap? While announcing the judicial order to filter Instagram in an interview with the monthly Peyvast magazine on January 1, 2019, Deputy Prosecutor General in Charge of Cyberspace Javad
CONTINUED FROM PAGE 44
“Who Wants to Get Married at Age 12?” Iranians Decry Continuation of Child Marriage in Iran Reacting to the proposal’s rejection by the parliamentary committee, civil rights activist Mina Kamran posted a video of two young girls speaking against child marriage, adding, “Who wants to get
Javidnia said, “Based on the Supreme Council of Cyberspace’s [the highest state authority in internet policy-making] decisions, the traffic on Instagram was not supposed to go higher than a certain level but unfortunately, it did.” The secretary general of the Supreme Council of Cyberspace (SCC), Abolhassan Firouzabadi, reports directly to Supreme Leader Ali Khamenei, who maintains oversight and control over the SCC’s policies and actions. The judiciary itself also has the power to shut down websites or applications, order the deletion of content, and order filtering, as do the country’s cyber police. Javidnia, who only recently took over the job from Abdolsamad Khorramabadi, did not specify the “certain level” cap on Instagram usage. His comment also marks the first time an Iranian official has mentioned on record that there is a limit on the app’s usage in the country.
campaigns. But in response to Javidnia’s statements, Jahromi only questioned what would happen next. “Our assumption is that what the deputy prosecutor general has said is correct and filtering Instagram is within his legal authority, but it raises this question: What’s supposed to happen next?” Jahromi told reporters on January 2. “They should clarify this matter for the people and avoid polarizing the issue into those who are for or against filtering.” “They should tell the people what will happen the day after filtering Instagram: Will it have any impact on people’s lives or the state? Will it reduce crime? There has to be some logic behind this decision,” he added. Like many other Iranian officials, Jahromi relies on Instagram to reach large audiences (174,000 followers as of January 4) as well as access online content that is otherwise officially unavailable in Iran. Iranian officials including the supreme leader have unabashedly continued to use all social media apps that have been banned for average citizens in Iran, so it remains unclear whether these officials will be subjected to any restrictions once the ban goes into effect. The banning of Telegram, which according to the company had 40 million monthly users in Iran as of May 2018, resulted in more users turning to Instagram for their social media needs, especially businesses that rely on it for advertising products and services. The order to ban Instagram is accordingly part of the state’s ongoing assault on internet freedom in Iran, where the rights of the Iranian people to information access and internet privacy, both integral to the fundamental right of freedom of expression, continue to be severely violated.
Separate Access Fee for Using Instagram?
Before starting his new job in 2017, the head of Iran’s Ministry of Information and Communications Technology (Telecommunications Ministry), Mohammad Javad Azari Jahromi, had suggested in his social media postings that he was a proponent of improving internet access in the Islamic Republic, a claim also touted by Jahromi’s boss, President Hassan Rouhani, during both his election
One week before the order to ban Instagram was announced, Telecommunications Ministry Spokesman Jamal Hadian tweeted a confidential letter signed by Hossein Fallah Joshaghani, the head of the Communications Regulatory Authority (CRA), ordering Internet Service Providers (ISPs) to only allow access to Instagram as a separate, chargeable product. If the state agency’s order had been carried out, Iranian consumers would have to pay extra for accessing the social media app, which is normally free, on their mobile phones or via their personal Wi-Fi networks. Asked whether Instagram would ultimately be filtered before the judicial order had been
married at age 12? Share this video so that our socalled lawmakers who favor such marriages feel ashamed about how they are playing with the souls and lives of these little girls.” Journalist and women’s rights activist Narges Ravani tweeted: “The MPs who voted against the ban on child marriages either have no daughters or they are willing to put a wedding dress on their nine-year-old. Why do they think a little girl is capable of putting down her doll and carrying the weight of marriage?” Azade Mokhtari, also a journalist, tweeted, “Last year more than 1,400 cases of marriages of girls under the age of 15 were registered in Iran. I’m sure unregistered child marriages were even higher
than that. Even so, the Parliamentary Committee for Judicial and Legal Affairs rejected the ban on child marriages. Male lawmakers were the main reason why it was voted down.” Elham Yousefian, an advocate of the rights of people with disabilities, tweeted: “Having sexual relations with a child under the age of 13 is a flagrant example of rape because a child’s consent is not valid. All those who played a part in the rejection of this proposal share the moral responsibility in the rapes that take place with the backing of the law.” Journalist Amirhossein Mosalla commented, “I hope one day the judiciary chief will be an elected lawyer rather than an appointed cleric. Maybe then we won’t have to rely on contradictory religious
No Opposition from Rouhani Administration
PA
I
announced, Deputy Telecommunications Minister Amir Nazemi told a reporter on December 22, “This matter has not been approved by the authorities but some individuals are strongly determined to make it happen.” Three days later, Jahromi called the order “useless” while suggesting a different way to censor content. “In a meeting I had with communication specialists, they held the view that the CRA’s order was useless because, first of all, it will increase the use of online circumvention tools, and, secondly, we can achieve our goals by encouraging the use of parental control software instead,” tweeted the telecommunications minister on December 25. “This view is correct and it is necessary to revise the order,” added Jahromi, who is extremely active on social media. It is not clear what happened to the CRA’s order or whether Iranians will one day be told to pay to access Instagram. What is clear is that days after the order to ban the app was announced, no Iranian official including Jahromi has tried to block the order. The same holds true eight months after Telegram was blocked in Iran. Banning Instagram or requiring users to pay extra to access the app is a violation of net neutrality principles, which advocate free and unfettered internet usage without limitations, regulations or prohibitions. Iran had already massively violated those principles after it officially launched its National Information Network in December 2017, resulting in internet access fees being determined not only by data usage but also by the kind of content (stateapproved or not) users accessed.
“Is There Anything Else Left for You to Filter?” After news of the pending ban began to spread on Iranian social media, some users condemned the judicial order as well as the telecommunications minister. “If our young Minister Mr. Azari Jahromi keeps moving in this direction and firmly continues the filtering after doing it to Telegram and Instagram, he can put a star on his jacket sleeve for banning 10 popular messaging apps and social media networks before the year 1400 [on the Iranian calendar, March 2021],” tweeted web design Saman Barary on January 2. Iranian citizen Kourosh Ziaie meanwhile tweeted: “So let’s say you filter Instagram, too. Will you be able to filter people’s thoughts, as well? Will it solve society’s problems? Will it solve unemployment? Will it solve these gentlemen’s financial corruption? Will it make you feel better? Is there anything else left for you to filter?” “Filtering Instagram fired the final bullet at freedom of thought and expression in Iran,” tweeted Mohammad Reza Rostamzadeh, who describes himself as an online banking expert, that same day. “With this action, the state loses almost all the loyal forces it had left.” decrees to try to confront such obvious crimes as child marriages.” Dadi Baba, an Iranian citizen on Twitter wrote, “I think child marriages are the worst examples of sexual assault because it involves the consent of the innocent child’s parents as well as the support of the law.” And independent journalist Saeed Maleki tweeted, “Now that the parliamentary judiciary committee didn’t vote for the ban on child marriages, please publish the names of these socalled lawmakers as well as the number of their (formal and informal) wives!”
44
January 2019
Outrage
to go through such a marriage, let alone your own children?”
Child Marriages Violate International Conventions Ratified by Iran
After Judicial Parliamentary Committee Rejects Bill to Ban Child Marriages in Iran
Center for Human Rights in Iran Two years after it was introduced to Iran’s Parliament, the Parliamentary Committee for Judicial and Legal Affairs has rejected a bill to ban marriage for girls under the age of 13. Civil rights advocates responded to the news by noting that some lawmakers will continue to push the bill forward while many Iranians expressed their outrage on social media. Tayebeh Siavashi, a member of Parliament (MP) in the women’s faction, announced the news in a tweet on December 23, 2018, adding that a parliamentary majority had approved the general outline of the proposal in September 2018 after it was first introduced in 2016. Siavashi noted that opponents of the bill claimed it was not in accordance with Sharia (Islamic law) and promoted assimilation to Western values. “Unfortunately, our plan to ban marriage [for girls] under the age of 13 has been dismissed outright by the judiciary committee, even though earlier [the bill’s outline] had been approved with urgency by the [full] Parliament,” Siavashi tweeted. “Opponents mostly mentioned theological matters and the Sharia as their reasons and of course they said we were imitating Western designs,” she added. In another tweet on December 26, Siavashi wrote: “Unfortunately, our efforts in Parliament to confront child spouses did not get anywhere and destructive efforts were more successful. Nevertheless, civil institutions are playing a positive role in seeking the realization of this demand and lawmakers like us are standing by them. Let us not forget that the practice of child spouses is harmful to society.” Yahya Kamalipour, a senior member of the Committee for Judicial and Legal Affairs, meanwhile statedthat the proposal had been turned down due to “the opposition of religious authorities.” However, the year the bill was first introduced in 2016, some well-known conservative clerics expressed support for the notion of banning child marriages. Indeed, Grand Ayatollah Naser Makarem Shirazi, a staunch conservative with close ties to Supreme Leader Ali Khamenei, declared child marriages “null and void and without merit” via a post on his website: “In the past, parents were even given permission to choose a spouse for their adolescent child and usually no problems occurred. But in our current day and age, it has effectively been proven that these kinds of marriages are not in the interest of the girl or the boy and cause particular kinds of corruption and since we must have their interests in mind, such marriages are null and void and without merit.”
Conservatives Rehash Smear Campaign One of the main claims made by opponents of the bill, that it imitates “Western designs,” is a derogatory reference to UNESCO’s 2030 Agenda for Sustainable Development, non-binding UN guidelines that President Hassan Rouhani failed to implement after they were smeared in a campaign led by religious conservatives. “One of the criticisms has been that they say we wrote the proposal based on the 2030 Agenda, but this is completely untrue,” Siavashi said. Adopted by UNESCO in 2015, the 2030 agenda aims to “ensure inclusive and equitable quality education and
44
promote lifelong learning opportunities for all.” The agency was entrusted to “lead and coordinate” the agenda with “governments and partners on how to turn commitments into action.” In September 2016, Rouhani’s cabinet entrusted the Education Ministry to draft Iran’s national education policy taking into consideration the UN document’s non-binding guidelines. However, in a speech to the staff of the Supreme Cultural Revolution Council on May 7, 2017, Khamenei accused the government of “quietly” adopting the UN’s “anti-Islamic” recommendations “on behalf of influential world powers.” Those alleged “anti-Islamic” recommendations include educating adults and children about sexual abuse. “Iranian society is virtually defenseless in dealing with these issues [of child sexual abuse] not just because of a lack of education, but also the absence of institutions where victims could turn to for protection without fear,” Said Peyvandi, a member of UNESCO’s Peace and Education Commission, told CHRI in September 2017. Shortly before the bill was rejected, on December 11, MP Parvaneh Salahshouri decried the politicization of a human rights issue. “It seems this bill, like all the ones similar to it, has unfortunately become political,” she tweeted. “The truth is that we are really looking at this from a social and cultural perspective and seeking to solve a social problem. We will not be able to advance reform through these kinds of bills if we continue to look at various issues through a political lens.” Warning opponents of the consequences of rejecting the proposal, Siavashi added, “I hope each and every lawmaker, as well as other opponents of the bill, will realize the outcome of their decision today and understand the harm society and Iranian children have suffered from child marriages. In regards to the Sharia, I refer you to the decree banning marriage under the age of 13 issued by His Excellency Ayatollah Makarem Shirazi in a meeting with lawmakers.” Siavashi also noted that she would continue to pursue the matter in Parliament. “The proposal has been rejected but we will read the opponents’ report in the open session of Parliament and pursue the matter as necessary within legislative regulations,” she said. According to Iran’s parliamentary rules, reports issued by committees (after votes) can be read out in open sessions. After that,
lawmakers can vote again and send proposals back for further deliberation. However, it remains unclear whether this scenario could lead to the passing of the bill.
After Bill’s Rejection, Girls Can Still be married Off at 13 The so-called “child spouse” bill, introduced to Parliament in 2016, proposes an absolute ban on the marriage of girls under age 13 and an absolute ban for the marriage of boys under 16. For the marriage of girls between the ages of 13-16 and for boys between the ages 16-18, the bill would require parental consent and court permission. Marriage for girls over 16 and for boys over 18 would require no court permission. Currently, girls in Iran can be legally married at age 13 and boys at 15—and even younger—including girls as young as nine lunar years of age—with a father’s and judge’s consent. The most recent statistics about child marriages in Iran, published in 2016, showed girls under the age of 18 made up 17 percent of all marriages in the country. Also, on December 11, 2016, the Iranian Students News Agency (ISNA), reported that according to the National Organization for Civil Registration, more than five percent of marriages between March 2015, and December 2015 included children under the age of 15. During the same period, more than 204,000 girls got married between the ages of 15 and 19. On September 26, 2018, the outlines of an urgent proposal to revise Article 1041 of Iran’s Civil Code regarding marriage was approved by 151 of the 204 members present in Parliament. The proposal called for a ban on marriage for girls under 13 and boys under 16 years of age. Later that day, MP Ahmad Amirabadi, a representative from the city of Qom speaking on behalf of opponents of the bill, said, “Without a doubt, the Guardian Council will reject anything that is considered to be against the divine principles of Islamic Sharia.” He added that lawmakers should not be discussing such matters at a time when the country is struggling economically. Homayoun Hashemi, another lawmaker, responded, “Amirabadi, I’m very sorry for you for minimizing a big problem like this. Would you allow your own relative three-times removed
According to the UN Convention on the Rights of the Child (UNCRC), which Iran signed in 1991, any person under the age of 18 is considered a child. Yet significant numbers of marriages between girls and boys well under that age continue to take place in Iran despite the ratification of the UNCRC by Iran’s Parliament in 1994. In the Concluding Observations by the UN Committee on the Rights of the Child for the combined third and fourth periodic reports of the Islamic Republic of Iran, the Committee expressed “serious concern” that despite its previous recommendations, the age of maturity remained set at 9 lunar years for girls and 15 lunar years for boys, “which results in girls and boys above those ages being deprived of the protections under the Convention” and which “gravely violates rights under the Convention and places children, in particular girls, at risk of forced, early and temporary marriages, with irreversible consequences on their physical and mental health and development.” The Committee urged Iran to “revise, as a matter of urgency and priority, its legislation in order to ensure that all persons below the age of 18 years, without exceptions, are considered as children and are provided with all the rights under the Convention. The Committee also urges the State party to further increase the minimum age for marriage for both girls and boys to 18 years, and to take all necessary measures to eliminate child marriages in line with the State party’s obligations under the Convention.” Meanwhile, Article 16 of the Universal Declaration of Human Rights, which Iran is also a signatory to, states that “Men and women of full age, without any limitation due to race, nationality or religion, have the right to marry and to found a family,” which means children cannot freely and logically make such decisions for themselves because mentally they are not yet fully developed. In an interview with the state-funded Iranian Students News Agency (ISNA) on December 24, 2018, MP Hassan Norouzi, the spokesman for the Parliamentary Committee for Judicial and Legal Affairs, which shot down the bill, said he opposed it because it raised the age of marriage for girls in Iran to 16, which he compared to France’s legal age of 15. Norouzi did not mention that the bill also seeks to prohibit girls from marrying before the age of 13, with the exception of those who have parental approval and judicial consent—a provision that exists in no other country. According to Norouzi, if proponents want to amend the Civil Code’s Article 1041, they need to seek the approval of the Expediency Council, Iran’s highest arbiter of disputes between state branches. In 1934, Article 1041 of the Civil Code set the minimum age of marriage at 15 for girls and 18 for boys. In 1975, Family Protection Law increased the age of marriage to 18 for girls and 20 for boys. But after the 1979 Islamic Revolution, the marriage age was lowered. In 1982, the marriage age was changed to 9 (lunar years) for girls and 15 (lunar years) for boys. Then in 2002, the marriage age for girls was set at 13 and 15 for boys with a clause that 9-year-old girls could get married with parental permission and the court’s consent. PLEASE GO TO PAGE 43
45
45
For Advertisement Call:
Poverty in Iran: Qom by ALI RANJIPOUR iranwire.com
inhabitants, live below the absolute poverty line. One important characteristic of Qom is that the absolute majority of its population live in urban areas. It has the lowest rural population in Iran, 62,000, and the highest rate of urban dwelling, over 95 percent. The high rate of poverty is especially
1,905,606 tomans ($455) for a household. The latter number is higher than the minimum monthly salary in 2018 [Persian link], meaning that many workers in Qom’s urban areas who work for minimum wage are either below the poverty line or very close to it. According to the latest available job numbers, Qom has one of the lowest unemployment rates in Iran: 10.9 percent compared to the national average of 12.1 percent [Persian PDF]. Nevertheless, the labor force participation rate — the sum of all employed workers divided by the working-age population — in Qom is very low.
What is the magnitude of poverty in Iran? It’s an important question, but until now there have been no reliable and comprehensive statistics to allow for adequately objective answers beyond conjecture and anecdotes. But in early December 2018, the Iranian parliament’s Research Center published a pioneering and comprehensive report on absolute poverty in the 31 provinces of Iran [Persian link] for the Iranian calendar year of 1395 (March 20, 2016-March 20, 2017). Objective answers for the rate of poverty, however, need measurable criteria. What is poverty or, to be more exact, “absolute” or “extreme” poverty? A report published by the United Nations in 1995 described it as follows: “Absolute poverty is a condition characterized by severe deprivation of basic human needs, including food, safe drinking water, sanitation facilities, health, shelter, education and information. It depends not only on income but Around 37 percent of Qom’s population, or about 476,000 of its inhabitants, live below the absolute poverty line also on access to social services.” The World Bank has set a more quantitative standard. It defines the poverty line at a daily income of $1.9 in 2010 prices, which translated to over $2 in 2016 prices, or more than $600 per month. In 2016, one US dollar was worth 3,500 Iranian tomans, so the poverty line in Iran stood around 2.1 million tomans per month. This figure must be adjusted for its purchasing power in various countries around the world and various localities within a specific country. The first report in this series introduced the concepts, the methods and the statistical foundations used to arrive at a general picture of poverty in Iran at the national level. In this article, we explore poverty in the province of Qom, often referred to as the “religious capital of Iran.”
Poverty and Margin-Dwelling in the Religious Capital of Iran Qom covers less than one percent of the total land area of Iran, its population is 1.6 percent of the country’s total population and it is not split up into multiple counties. In fact, until 1995, Qom was actually a county in Tehran province. At that time,
the Supreme Leader Ayatollah Khamenei exhorted the parliament to turn Qom into a province in its own right. There was only one reason: The city of Qom is home to the largest seminary in Iran and is considered to be the power base of the Shia clergy. Qom is also the third poorest province in Iran. According to data provided by the parliament’s Research Center, around 37 percent of Qom’s population, or about 476,000 of the province’s
jarring if it is contrasted with the outsize influence of Qom’s religious authorities on political, religious and even, sometimes, economic affairs of Iran.
Urban Poverty In 2016, 38 percent of Qom’s urban population, or close to 468,000, lived below the poverty line. The average number of people in an urban household is 4.2 and in 2016 each household needed a monthly income of more than 1,365,047 ($326) to stay above the poverty line. The poverty line for an individual in the same year was 505,573 tomans ($121). After Tehran, Qom is among the provinces with the highest rural and urban poverty lines in Iran. To update these numbers, we referred to the available statistics for inflation for each province. According to the data provided by the Statistical Center of Iran, the prices in Qom in November 2018 show an increase of close to 40 percent compared with prices in 2016 [Persian PDF]. By taking this rate into account, we arrive at the updated poverty line in the urban areas of the province adjusted for inflation: 705,780 tomans ($169) per person and
Rural Poverty The small rural population of Qom consists of 18,196 households with an average size of 3.9 people each. Of these, more than 2,200 households live under the poverty line. Of the rural population of Qom, close to 14 percent live under the poverty line, less than half of the same rate in urban areas of the province. Nevertheless, this lower rate is somewhat misleading and does not mean that people living in villages encounter better conditions. On the contrary, the inhospitable economic conditions in the countryside have been constantly forcing villagers to migrate to the cities where most of them end up living on the margins. In 2016, the absolute rural poverty line in Qom was 432,314 tomans ($104) for one person and 1,167,248 tomans ($279) for an average household of 3.9 people, according to the parliament’s Research Center. If the numbers are adjusted for inflation in the province, they would be around 40 percent higher in November 2018 than they were in 2016: 603,943 tomans ($144) for one person and 1,630,645 tomans ($390) for a household. These numbers are not significantly different from the corresponding figures for urban Qom.
PA
I
US policy spreads gloom in Iran CONTINUED FROM COVER PAGE
“Of course there’s a lot of discontent in Iran. And when pressure is exerted from abroad, domestic tensions increase,” she observes. “In these circumstances, dialog becomes difficult. Everyone sticks to their position. The proponents of the prevailing system in Iran seek radical ways to defend it. What’s sacrificed are rationality, tolerance, and national consensus.”
Pressure from abroad plays into the hands of the regime 2018 saw a wave of arrests in Iran. It was a year ago that the regime had been shocked by spontaneous protests all over the country. By the time they had ended, more than 20 people were dead; as many as 5,000 people are said to have been arrested afterward. They include students, women’s rights activists, people from religious minorities, environmental activists, and the lawyers representing them. Prominent lawyers and human rights activists, including the lawyer Nasrin Sotoudeh, were locked up on charges of harming national security. This is a well-known pattern, explains Ali Vaez, an expert on Iran with the International Crisis Group. “The threat from abroad is used as justification for restricting the amount of latitude given to civil society. The security forces benefit from the sanctions because the Iranian system increasingly relies on them to survive, and to suppress criticism at home,” says Vaez.
Disappointed hopes of openness and change Young Iranians, who associated the nuclear deal with an opening up toward the west, are disappointed. People like Omid, a self-employed tourist guide who shows Western tourists around important Persian cultural centers, like Yazd, and the smaller towns and villages of the region. The increase in tourism after the signing of the nuclear deal created jobs in the little villages and enabled people living there to come into contact with the outside world, Omid says. This year he had far fewer travelers than in 2017. He puts this down to the political tensions in Iran and the media reports about them. Iran expert Vaez says it’s tragic that the US is weakening the moderate forces in Iranian society and its middle class — especially at a time when, 40 years after the revolution, the current Supreme Leader Ayatollah Khamenei is ailing, and the regime may soon be choosing his successor. Vaez comments that the effect of Washington’s actions will be to extend the hostility between the two countries into the next generation.
January 2019
46
46
47
For Advertisement Call:
47
PA
I
Tel: (770) 973-0506 Inc. Pardis Publications, Advertisement: P.O.Box 5867 Ext. 1 Billing: Canton,Ext GA230114 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
January 2019 - Vol 25 - Issue 302
محسن ميرخشتي: مدير داخلي
US policy spreads gloom in Iran dw.com American sanctions are supposed to paralyze Iran’s economy and put pressure on the government. But their far-reaching effects are blocking societal progress and leading to greater oppression. Bahareh Hedayat can’t see any sense in America’s policy. “The United States has been imposing sanctions on one country or another
for 50 years: Cuba, Libya, Iraq, Iran, North Korea. Where, in which country, has it achieved its aims?” she asked, rhetorically, in an interview with DW. Hedayat is an Iranian activist for women’s and for human rights. “The economic situation in Iran has worsened,” she said. “A lot of newly created jobs have been lost. Now the system is again looking
for ways to bypass the sanctions, and in doing so, it leaves the door wide open for corruption. Ultimately, it’s the ordinary people in Iran who have to suffer the consequences.” When the nuclear deal was signed in 2015, Bahareh Hedayat was in prison. She was freed in early September 2016 after spending more than six
years in custody, in part for having campaigned for equality between men and women. Hedayat, from Tehran, is one of the few human rights activists in Iran who will still speak to foreign media outlets despite the increased threat of persecution. PLEASE GO TO PAGE 45