چگونه يک محکوم به مرگ بخشيده شد
صفحة 27
ايران 4
جهان 8
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد. Send an email to:
pardismag@gmail.com
گوناگون 12
جدول 44
سينما 22
هر ساعت دو تهراني بر اثر آلودگي هوا ميميرند
ماهنامه «پرديس» در 14ايالت از طريق فروشگاهها و ديگر مراکز ايراني در دسترس ميباشد درشهر 45
شعر 39
تکنولوژي 34
صفحة 39
ورزش 46
فال 49
ظريف: مذاکرات هستهاي به نتيجه ميرسد وزير امور خارجه ايران تاکيد کرده که مذاکرات هستهاي ايران و “ 5+1به نتيجه خواهد رسيد”. محمدجواد ظريف ،در نشست خبري مشترک با همتاي اتريشي خود در تهران، رويکرد جمهوري اسالمي به مذاکرات هستهاي را «مثبت» خوانده و گفته است“ :اين مذاکرات به نتيجه خواهد رسيد و در آن به توافقي دست خواهيم يافت”. وزير امور خارجه ايران در عين حال تاکيد کرده که موضوع موشکهاي دوربرد جمهوري اسالمي« موضوع هيچ مذاکرهاي نبوده و
علياکبر سياري معاون وزير بهداشت گفته ،تهران در سال 91تنها 5درصد از روزهاي سال هواي پاک داشته است .به گفته معاون وزير بهداشت هر ساعت دو تهراني بر اثر آلودگي هوا ميميرند. آنطور که علياکبر سياري گفته در حال حاضر 70هزار خودروي فرسوده و خارج از استاندارد در تهران تردد ميکنند .اين در حالي است که هر خودروي فرسوده سه برابر خودروي استاندارد آلودگي هوا ايجاد ميکند. در همين زمينه و به گزارش خبرگزاريهاي ايران در روزهاي اخير دکتر قاضيزاده هاشمي ،وزير بهداشت و درمان در صفحه شخصي خود در يکي از شبکههاي اجتماعي داخلي در خصوص آلودگي هوا يادداشتي تکان دهنده نوشته است. وزير بهداشت در اين يادداشت نوشته که بهمن ماه سال گذشته تصويري را که از تهران و از جاده ساوه گرفته شده بود در جلسه هيات دولت به نمايش گذاشته است .او نوشته است« ،همـه فکر کردند هوا ابري است؛ اما برعکس ،اليه ضخيمي از دود را نشان ميداد؛ دودي که همه ما زير آن زندگي و تنفس ميکنيم .ديوي سياه که راه بر نفس انسان ميبندد و وجودش افزايش بيماريهاي ريوي را به دنبال دارد». در روزهاي اخير همچنين دانشگاه صنعتي شريف با انتشار بيانيهاي بر نتايج بررسي خود از کيفيت پايين بنزين جايگاههاي سوخت تاکيد کرد. پيشتر در اين دانشگاه تحقيقي با عنوان ارزيابي کيفيت بنزين و ديزل توزيع شده در شهر تهران انجام شده بود که نشان ميداد ،کيفيت سوخت معمولي و يورو 4نمونهبرداري شده از 10جايگاه سوخترساني در تهران بين سالهاي 90تا 92با استانداردهاي موجود فاصله دارند. پس از انتشار اين تحقيق ،شرکت ملي پااليش و پخش فرآوردههاي نفتي ايران با اشاره به توزيع روزانه حدود 44ميليون ليتر بنزين و گازوئيل با استاندارد يورو 4در سطح تهران ،پائين بودن کيفيت بنزين عرضه شده در جايگاههاي سوخت پايتخت را رد کرد. اما دانشگاه صنعتي شريف با انتشار بيانيهاي اعالم کرد« ،توصيه ميشود، مسئولين به جاي زير سئوال بردن فعاليتهاي علمييکي از معتبرترين دانشگاههاي کشور ،به نتايج پژوهشهاي انجام شده در دانشگاهها توجه بيشتري کنند». به گفته وحيد حسيني ،سرپرست اين تحقيق دانشگاه صنعتي شريف ،گوگرد موجود در سوختهاي جايگاههاي سوخت تهران عالوه بر آاليندگي بسيار شديد هوا، موجب آسيب جدي به تجهيزات کنترل و کاهش آاليندگي در موتورهاي بنزيني نيز ميشود.
رفتارهاي معيشتي مردم ايران
نخواهد بود» و افزوده که مذاکرات جاري «به هيچ وجه موضوعي غير از موضوعات هستهاي را در بر نميگيرد». آقاي ظريف با تاکيد بر اينکه «ما هيچ برنامه هستهاي نظامي نداريم» ،گفته است: «اگر برنامه هستهاي ايران صلحآميز باشد، هيچکس نميتواند ادعا کند که موشک ايران حامل سالح هستهاي است .اين ادعا درباره برنامه دفاعي ايران نه واقعيت دارد و نه ميتواند کمکي به مسائل کند». دنباله در صفحة 31
ايران :رقيقسازي ذخاير اورانيوم 20درصدي پايان يافت علي اکبر صالحي ،رئيس سازمان انرژي اتميايران از پايان يافتن فرآيند رقيقسازي اورانيوم 20درصد خبر داده است. علي اکبر صالحي که با برنامه «از تهران» شبکه تلويزيوني «العالم» ،شبکه عربي دولت ايران صحبت ميکرد ،گفته است« ،ما موضوع رقيقسازي اورانيوم 20درصد به 5درصد را به ميزان 103کيلوگرم نهايي کرديم و در کل موضوع رقيقسازي بسته شد ». دنباله در صفحة 19
احمدينژاد: سکوتم را نميشکنم، وارد سياست نميشوم محمود احمدينژاد ميگويد قصد ندارد دوباره وارد فعاليت سياسي شود .يک سايت حامي احمدينژاد که مدعي شده بود او به خواست رهبر جمهوري اسالمي فعاليت خود را از سرگرفته ،مجبور شد اين خبر را حذف کند. دنباله در صفحة 37
2
2
May 2014
1393 ارديبهشت
EXCELLENCE IN CARDIOLOGY N orthside Cardiology is committed to
provide unparalleled expertise, timely communication, and personalized care. Our board certified cardiologists and highly experienced medical staff work together to put the patient first. In addition to General Consultative Cardiology, we provide: • Diagnostic Imaging, Including Echocardiography and Nuclear Cardiology • Cardiac CTA • Cardiac Catheterization, Leaders in Radial Access • Transradial Intervention • Pacemaker Implantation • Cardiac Electrophysiology To schedule an appointment, please call (404) 256-2525.
Dr. Mohammad Kooshkabadi
Dr. Jack Chen
Dr. Marcus Brown
Dr. Barry Silverman
Dr. Nabeel Hafeez Dr. Michael Balk
nscatl.com Atlanta: 5670 Peachtree Dunwoody Road Suite 880, Atlanta, GA 30342 Alpharetta: 3400-C Old Milton Parkway Suite 360, Alpharetta, GA 30005 Forsyth: (electrophysiology clinic only) 1400 Northside Forsyth Drive, Suite 340 Cumming, GA 30041 Canton: (electrophysiology clinic only) 15 Reinhardt College Parkway Suite 105, Canton, GA 30114
3
May 2014
ارديبهشت 1393
3
4
روحاني :به وعدههايي که به مردم دادم وفادارم
حسن روحاني رئيس جمهور ايران ،در يک برنامه زنده تلويزيوني حاضر شد و ضمن گفتوگوي مستقيم با شهروندان ايراني به سئواالت مجريان پاسخ داد. آقاي روحاني در آغاز اين برنامه گفت که اولويت دولت او در آغاز فعاليت ،کنترل تورم غيرقابل تحمل 43درصدي بوده و از کنترل آن ابراز خرسندي کرد .رئيس جمهور ايران
May 2014
ارديبهشت 1393 گفت که ميزان تورم در پايان سال 1392به زير 35درصد رسيد. دو مجري تلويزيون دولتي ايران ،سئوالت را با آقاي روحاني مطرح کردند و محور گزارش آقاي روحاني درباره شرايط اقتصادي ايران و سياست خارجي دولت بود. اين سومين گزارش تلويزيوني آقاي روحاني به شهروندان ايراني از زمان آغاز دوران رياست جمهوري او در تابستان گذشته است. او گفت که برنامه مسير او از زمان ثبت نام در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري ،مسير آشتي چه در داخل و در چه در خارج از ايران بوده است .آقاي روحاني گفت که به وعدههايي که به مردم داده وفادار است« ،من هيچ چيز يادم نرفته است و به شکر خدا حافظهام خوب بوده و هنوز خوب است و به خوبي ميدانم که چه قولي دادهام و چه بايد بکنم» اما تاکيد کرد که «عجله برخيها کار ما را سخت ميکند». به نظر ميرسد که اشاره تلويحي آقاي روحاني ،پاسخ به انتقادهايي است که به او در باره ادامه حصر خانگي ميرحسين موسوي و مهدي کروبي ميشود .آقاي روحاني در تبليغات انتخاباتي در پاسخ به درخواست آزادي آقايان موسوي و کروبي گفته بود که بايد زمينه آزادي همه زندانيان وقايع مربوط به انتخابات سال 1388فراهم شود. رئيس جمهور ايران گفت ممکن است عدهاي روش و راه دولت را نپسندند ،اما از آنچه اتهام ،دروغ ،تخريب و هوچي بازي عليه دولت خواند انتقاد کرد و گفت« ،اگر گروهي بخواهند رأي اکثريت را ناديده بگيرند و به آن لطمه بزند آنجا مردم بايد به صحنه بيايند و دولت نيز در اين مورد توضيح ميدهد». او گفت ،در اين مدت بسياري از افراد از طريق پيامک و تلفن به من گفتند که به شايعهپراکنيها پاسخ دهم ،ولي من ميخواهم به آنها بگويم که هنوز وقت اين کار نرسيده است. بخش اول پرسش و پاسخ با آقاي روحاني درباره مسائل اقتصادي بود .رئيس جمهور ايران درباره افزايش قيمت حاملهاي انرژي در پاسخ به سئوالي که افزايش آن را بر خالف وعده دولت «غيرتدريجي» و «زياد» عنوان کرد گفت که ميزان اين افزايش نسبت به آنچه که نظر مجلس شوراي اسالميبود ،با «شيب ماليمتري» انجام شده است. آقاي روحاني گفت در صورتي که قيمت حاملهاي انرژي افزايش نمييافت ،کشور در تابستان با کمبود برق و در زمستان با کمبود گاز مواجه و دولت هم با کسري قابل
مالحظهاي در پرداخت يارانهها ،روبرو ميشد .او گفت ،ما آنچه را که در زمينه حاملهاي انرژي دريافت ميکنيم ،سه ماه يک بار به مردم گزارش خواهيم داد. آقاي روحاني همچنين گفت که مشکالت مربوط به دارو و درمان در حال حل و فصل است .او وعده داده است که قيمت داروهاي داخلي در سال جاري افزايش نخواهد داشت و داروهاي خارجي هم 10درصد کاهش نشان خواهد داد. او درباره صنعت نفت ايران گفت که هم توليد و هم ميزان فروش نفت که پس از تحريمهاي آمريکا و اتحاديه اروپا به شدت رو به کاهش گذاشته بود ،افزايش پيدا کرده است .آقاي روحاني وعده داد که همه فازهاي پارس جنوبي تا پايان دوره چهار ساله دولت تکميل شود. به گفته رئيس جمهور ايران روندي که در پيش است، روند پايان دادن به تحريمهاست. آقاي روحاني گفت که برنامه دولت براي بهبود روابط با همسايگان و غيرهمسايگان از جمله چين و روسيه و شکسته شدن تحريمها ادامه خواهد داشت .رئيس جمهور ايران از اعضاي گروه مذاکره کننده ايران تمجيد و از کارکنان وزارت خارجه ايران براي اقدامات صورت گرفته از جمله توافق اتميژنو تشکر کرد. آقاي روحاني گفت ،دنياي سياست دنياي شعار نيست. آنهايي که فکر ميکنند ما با لحن درشت با دنيا صحبت کنيم، پيروز ميشويم ،مسائل سياسي را خوب نميشناسند. به گفته رئيس جمهور ايران برنامه دولت مطابق با سند چشمانداز توسعه ،تعامل با دنيا است و ادامه هم خواهد داشت .آقاي روحاني گفت ،به سهم خودم با شناختي که از دنيا دارم و مساله را به خوبي ميشناسم ،نسبت به مذاکرات بدبين نيستم.
نامه 233استاد دانشگاه به روحاني براي اجراي وصيتنامه فراي
خبرگزاري ايسنا ميگويد در نامهاي که 233استاد دانشگاه ايران آن را امضا کرده و براي رئيسجمهوري ايران فرستادهاند ،از او خواسته شده به وصيتنامه ريچار فراي،
4
ايرانشناس سرشناس و دفن او در اصفهان عمل کند. در بخشي از اين نامه که در اين خبرگزاري منتشر شده آمده است« ،کوششهاي اينگونه افراد در چند دهه اخير باعث شده است که عليرغم تبليغات بسيار نامساعد رسانهها ،مفهوميبهعنوان فرهنگ غني ايراني در جوامع غربي شکل گرفته و گسترش يابد ،بهطوري که حتي سياستمداران دنياي غرب نيز همواره با احترام فراوان از فرهنگ غني ايران ياد ميکنند». آقاي فراي که در آغاز فروردين ماه امسال درگذشت بنيانگذار مرکز مطالعات خاورميانههاروارد و نخستين کسي بود که در اين دانشگاه مشهور صاحب کرسي ايرانشناسي شد .او پيشتر آرزو کرده بود که پس از مرگ در کنار زايندهرود اصفهان دفن شود .اما موضوع عمل کردن به وصيت او با حمله و تهديدهاي گروههاي تندرو مواجه شده است. برخي نمايندگان اصولگراي مجلس ،امام جمعه اصفهان ،روزنامه «کيهان» يا گروههاي موسوم به لباسشخصي از جمله کساني بودهاند که به دفن اين ايرانشناس شهير در خاک ايران حمله کردهاند. در مقابل استادان دانشگاههاي ايران که نامه خود را در اختيار خبرگزاري ايسنا قرار دادهاند از حسن روحاني، خواستهاند «با توجه به سال فرهنگ… در مورد اجراي وصيتنامه استاد ريچارد فراي با احترام و تشريفاتي که شايست ه آن خدمتگزار عزيز است ،اقدام الزم انجام شود». نويسندگان نامه در عينحال ميگويند «تعلل در اين امر ،نتايج ناگواري براي منافع ملي و سابقه فرهنگي کشور خواهد داشت». هنوز واکنشي از سوي دولت ايران به اين نامه منتشر
5
دنباله از صفحة قبل
نشده است .هرچند پيشتر وزير فرهنگ و ارشاد اسالميگفته بود دولت يازدهم ايران وصي آقاي فراي نيست و هرکسي که وصي اوست بايد خود به وصيتنامهاش عمل کند. کاظم موسوي بجنوردي ،رئيس مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسالمي ،که ريچارد فراي سالها پيش او را به عنوان وصي خود در ايران برگزيده بود ،خود از جمله ديگر کساني است که از رئيسجمهوري ايران خواسته با خاکسپاري اين ايرانشناس در اصفهان موافقت کند. به گزارش خبرگزاري ايسنا 233استادي که اين نامه تازه را براي آقاي روحاني فرستادهاند در دانشگاههايي مانند «صنعتي شريف»« ،تهران»« ،اميرکبير»« ،علم و صنعت»، «صنعتي اصفهان»« ،ياسوج»« ،شيراز» يا «فردوسي مشهد» به تدريس مشغول هستند.
ميرحسين موسوي به بيمارستان منتقل شد
May 2014
ارديبهشت 1393 پيش از اين مهدي دواتگري ،عضو کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسالمي ،تاکيد کرده بود که بانک مرکزي در بازگرداندن پولهاي آزادشده به داخل کشور ناکام مانده و اين پولها در حسابهاي متعلق به ايران در عمان و سوئيس نگهداري ميشود. توافقنامه موقت هستهاي ژنو که آذر ماه گذشته ميان ايران و قدرتهاي جهاني به دست آمد ،از شدت تحريمها عليه تهران ميکاهد و اجازه ميدهد که مبلغ چهار ميليارد و 200ميليون دالر از درآمدهاي ايران که در خارج از کشور مسدود شده در مدت شش ماه و طي هشت قسط به تهران بازگردانده شود. به گفته مقامات ايراني ،اين پولها قرار نيست به داخل کشور بازگردد بلکه در حسابهاي خارجي ايران ميماند و از آن براي خريد کاالهاي اساسي استفاده ميشود. اکنون قائم مقام بانک مرکزي اطمينان ميدهد که با آزاد شدن اين پولها و نيز عرضه ارزهاي حاصل از صادرات به بازار در روزهاي آينده ،بازار به تعادل برسد. پيش از اين خبرگزاري دانشجويان ايران ،گزارش داده بود که قسطهاي چهارم و پنجم از پولهاي مسدودشده ايران را کشور ژاپن پرداخت کرده است .ژاپن از عمدهترين خريداران نفت خام ايران در آسيا محسوب ميشود.
افزايش توليد و مصرف سيگار در ايران بر اساس گزارشهاي رسيده ،ميرحسين موسوي ،از رهبران جنبش اعتراضي ايران ،به دليل وخامت وضعيت جسميبه بيمارستان منتقل شده است. زهرا و نرگس موسوي ،دختران آقاي موسوي در شبکههاي اجتماعي اين خبر را تائيد کردهاند. آقاي موسوي به همراه همسرش زهرا رهنورد از بهمنماه سال 1389در حصر خانگي به سر ميبرند .مهدي کروبي ديگر رهبر جنبش اعتراضي ايران هم از همان زمان در حصر خانگي است. گفته ميشود که آقاي موسوي به بخش سي سي يو بيمارستان قلب تهران منتقل شده است. سايت خبري «کلمه» که به آقاي موسوي نزديک است، نوشته است« ،ميرحسين چندين ماه است که نياز به عمل آنژيو قلب دارد و همچنين در ماههاي اخير دچار نوسان فشار خون شده و از ناحيه کليه نيز با مشکالتي رو به رو شده است». سايت «کلمه» مسئوالن امنيتي حفاظت از آقاي موسوي را به «تعلل» در درمان او متهم کرده و نوشته است که پزشکان از مدتها پيش در مورد لزوم رسيدگي درماني به قلب آقاي موسوي تذکر داده بودند.
بانک مرکزي: دو ميليارد و 550ميليون دالر از داراييهاي ايران آزاد شد يک مقام عاليرتبه بانک مرکزي ايران اعالم کرد که در راستاي توافق هستهاي ميان جمهوري اسالمي و غرب، تا کنون حدود دو ميليارد و 550ميليون دالر از داراييهاي ايران در خارج از کشور آزاد شده است. اين در حالي است که بهتازگي يکي از نمايندگان مجلس شوراي اسالمي با انتقاد از عملکرد بانک مرکزي گفته بود که هنوز پولهاي آزاد شده وارد کشور نشده است. علياکبر کميجاني ،قائم مقام بانک مرکزي ايران ،تاييد کرده که پنجمين قسط از درآمدهاي مسدودشده ايران به حساب ايران واريز شده که در حدود دو ميليارد و 550 ميليون دالر است ،اما اين گزارش مشخص نميکند که آيا اين مبلغ وارد کشور شده يا تنها در حسابهاي ايران در کشورهاي خارجي است.
بر اساس آمارهاي منتشر شده ساالنه حدود 65تا 70ميليارد نخ سيگار در ايران مصرف ميشود و ميزان توليد سيگار در ايران نيز افزايش يافته است. آمار واردات سيگار در سال قبل مشخص نيست و طبق بعضي برآوردها ،بين 25تا 30درصد از نياز سيگار در جامعه ايران ،از طريق سيگارهاي قاچاق تأمين ميشود. شرکت دخانيات ايران اعالم کرده در سال گذشته بالغ بر 19ميليارد نخ سيگار توليد کرده که نسبت به توليد سال 1391رشدي حدود 15درصد داشته است. بر اساس آماري که اين شرکت منتشر کرده ،ارزش فروش توليدات شرکت دخانيات ايران در سال گذشته به 705ميليارد تومان رسيده که در مقايسه با فروش 528.7 ميليارد توماني سال قبل از آن رشدي بيش از 32درصدي داشته است. آمارهاي موجود همچنين نشان ميدهد شرکت دخانيات ايران از سال 1380تا سال 1392بالغ بر سه هزار ميليارد تومان فروش داشته که 1000ميليارد تومان از اين ميزان فروش مربوط به چند ماه اخير است. در ايران ساالنه حدود 10ميليون نفر سيگار مصرف ميکنند .اما با وجود شمار گسترده مصرفکنندگان ،عرضه اين کاال در ايران ،قانونمند نيست و در انحصار دولت قرار ندارد .از اينرو وزارت بازرگاني نظارتي ويژه بر توليد ،عرضه و واردات آن ندارد و انواعي از سيگار در ايران بدون برچسب تائيد به فروش ميرسد. سال گذشته محمدرضا مسجدي ،دبير کل جمعيت مبارزه با استعمال دخانيات ،گفته بود« ،دخانيات يک صنعت است و هدف آن توليد ،برطرف کردن نياز و سودآوري است. بنابراين زماني که از انحصار دولت خارج شود سالمت ديگر حرف اول را نخواهد زد». دولت اعالم کرده است حدود 14هزار نفر کارگر در صنعت دخانيات کار ميکنند .به گفته مسجدي« ،سودي که کل دخانيات به دست ميآورد اگر به طور فرض 500ميليارد تومان باشد حتي يک بيستم رقميکه خرج بيماريهاي ناشي از آن ميشود نخواهد بود». حسن هاشميوزير بهداشت ،درمان و آموزش پزشکي ايران اسفندماه سال ،1392استعمال دخانيات در اماکن عمومي را ممنوع اعالم کرد و خواهان نظارت جدي بر آن شد. او در نامهاي به وزيران دولت و سازمانها ضمن تأکيد بر «اهميت کنترل دخانيات در کاهش بار بيماريها و هزينههاي مراقبت و درمان بيماريهاي مرتبط و حفظ سالمت کارکنان»، از وزيران دولت يازدهم خواست تا به مديران ،کارفرمايان يا متصديان اماکن عمومي دستور دهند بر اجراي ممنوعيت استعمال دخانيات در اماکن عمومينظارت کنند.
ماده هشت آييننامه اجرايي اين قانون ،اماکن عمومي را شامل محلهايي که مورد استفاده و مراجعه جمعي يا عموم مردم است ميداند .وزير بهداشت خواسته است تا تابلوهاي هشداردهنده مبني بر ممنوعيت مصرف محصوالت دخاني در نقاط مناسب و معرض ديد عموم نصب شوند.
کنسول ايران: 86ايراني در مالزي به اعدام محکوم شدهاند
کنسول ايران در مالزي ميگويد 86نفر ايراني محکوم به اعدام در اين کشور زنداني هستند .به گفته او ،از شمار ايرانيهاي منتظر اعدام در مالزي کم شده است. مرتضي جاودان ،کنسول ايران در مالزي ،به خبرگزاري رسميدولت ايران گفته است که در حال حاضر 221نفر ايراني در مالزي زندانياند .به گفته اين مقام ايراني ،اغلب اين زندانيان ،متهم به قاچاق مواد مخدر هستند. مالزي در سالهاي اخير قوانينش را براي مبارزه با مواد مخدر سختتر کرده است و داشتن بيش از 5گرم از مواد مخدر در اين کشور ،مجازات اعدام دارد. در سالهاي گذشته گزارشهاي متعددي درباره محکوميتهاي زندانيان ايراني در مالزي منتشر شده است. اما آقاي جاودان به خبرنگاران گفته است که با افزايش سختگيري در مرزهاي هوايي ايران ،شمار ايرانيان محکوم به قاچاق مواد مخدر در مالزي کاهش پيدا کرده است. ي دولت ايران از آغاز در همين حال خبرگزاري رسم فعاليت انجمني براي حمايت از ايرانيان زنداني در مالزي خبر داده است. ايرنا نوشته است که اين انجمن براي 26نفر از زندانيان ايراني محکوم به اعدام در مالزي ،وکيل گرفته است.
5
شدند ،در قتل دادستان زابل نقشي نداشتهاند. بر اساس گفتههاي مقامهاي ايران جز سه نفري که اعدام شدند 10 ،نفر ديگر هم در استانهاي خراسان رضوي ،سيستان و بلوچستان و يزد در ارتباط با اين پرونده دستگير شدهاند.
نرخ بنزين آزاد در ايران هزار تومان شد
بر اساس نرخهايي که از سوي شرکت ملي پخش فرآوردههاي نفتي ايران اعالم شد ،قيمت بنزين سهميهاي به 700تومان در هر ليتر افزايش يافته است. همين اطالعيه اضافه ميکند که قيمت بنزين آزاد هر ليتر 1000تومان است .بنزين سوپر آزاد هم ليتري هزار و صد تومان اعالم شده است. شرکت ملي پخش فرآوردههاي نفتي همچنين اعالم کرده است که سهميههاي پيشتر 400توماني باقيمانده در کارتهاي سوخت کماکان معتبر است و ميزان سهميه ماهانه کارتها هم تغييري نخواهد کرد. مدتي بود که گزارشهايي مبني بر اعالم نرخ جديد سوخت در ايران منتشر ميشد ،اما تاريخ و ميزان اين نرخها دقيقا مشخص نبود. بيژن زنگنه ،وزير نفت ايران ،پيشتر گفته بود که دولت قصد دارد در سال 93درآمدهاي خود از محل افزايش قيمت انرژي را حدود 60درصد باال ببرد.
73ميليون ايراني براي دريافت يارانه نقدي ثبت نام کردند
سه نفر در ارتباط با ترور دادستان زابل اعدام شدند
رئيس دادگستري سيستان و بلوچستان ميگويد سه تن از عامالن ترور دادستان زابل اعدام شدهاند. به گفته ابراهيم حميدي ،رييس دادگستري سيستان و بلوچستان در ايران اين سه نفر در همان محل کشته شدن دادستان زابل اعدام شدهاند. موسي نوريقلعه ،دادستان زابل و راننده همراه او هنگام عزيمت به سمت محل کار توسط مهاجمان مسلح به کالشنيکف در مقابل بيمارستاني در زابل کشته شدند. مقامهاي قضايي جمهوري اسالميايران پيشتر گفته بودند آقاي نوريقلعه به دليل رسيدگي به يک پرونده قاچاق مواد مخدر به قتل رسيده است .اما گروه «جيشالعدل» اعالم کرده بود آقاي نوريقلعه را در واکنش به اعدام نيروهايش کشته است. اينک اين سازمان ميگويد که سه نفري که اعدام
محمد باقر نوبخت سخنگوي دولت اعالم کرده که 73 ميليون ايراني براي دريافت يارانه ثبت نام کردهاند و دو ميليون و 400هزار نفر از دريافت يارانه انصراف دادهاند. تعداد انصراف دهندگان بسيار کمتر از برآورد دولت است. به گفته آقاي نوبخت ،با انصراف دو ميليون و 400هزار نفر ،هزار و 200ميليون تومان منابع مالي در اختيار دولت قرار گرفته تا براي بخشهاي توليد ،حمل و نقل عمومي، بهداشت و کمک به اقشار کم درآمد استفاده شود. دولت ايران که به شدت به لحاظ بودجه براي پرداخت يارانه نقدي با مشکل روبروست ،سعي کرد تا با ثبت نام مجدد از يارانه بگيران ،بخشي از آنها را از گرفتن يارانه منصرف کند. ارزيابي دولت اين بود که دست کم 10درصد از يارانه بگيران انصراف دهند ،اما آمار نشان ميدهد که تعداد کمي از يارانه بگيران منصرف شدهاند و اين امر شرايط را براي دولت سخت خواهد کرد. آقاي نوبخت ميگويد« ،اگرچه تشخيص بر انصراف بيشتر بود و در اين صورت منابع بيشتري در اختيار دولت قرار ميگرفت ،اما تشخيص مردم براي ما محترم است». به گفته سخنگوي دولت« ،ما نميتوانيم براي مردم تعيين تکليف کنيم که شما حتما بايد انصراف دهيد تا ما منابع
6
دنباله از صفحة قبل
بيشتري داشته باشيم». آمارهاي رسمي نشان ميدهد که از زمان شروع پرداخت يارانه در زمستان سال 89تا پايان سال گذشته دولت با کسري شديدي در پرداخت يارانههاي نقدي مواجه بوده و بخشي از بودجه عمراني را صرف يارانه نقدي کرده است. قرار بود قيمت کاالها به قدري افزايش پيدا کند که دولت نيمي از آن را به صورت نقدي به خانوارها بپردازد و نيميديگر در بخش توليد هزينه شود .اما در عمل همه درآمد حاصل از افزايش قيمت صرف يارانه نقدي شد و به دليل کسري دولت مجبور شد از منابع ديگري نظير بانک مرکزي هم براي اين کار استفاده کند. در طرح حذف يارانهها به هر ايراني ماهانه 45هزار و 500تومان يارانه نقدي پرداخت ميشود. گزارشهاي رسمي نشان ميدهد که در سال گذشته حدود 42هزار ميليارد تومان يارانه نقدي پرداخت شده ،در حالي که درآمد ناشي از حذف يارانهها و افزايش قيمت مواد سوختي 28هزار ميليارد تومان بود و بقيه از بودجه دولت تامين شده است. دولت براي حل اين مشکل همزمان سعي کرد تا تعداد يارانه بگيران را کم کند و قيمت مواد سوختي را نيز افزايش دهد.
ايران از آشتي فتح و حماس استقبال کرد
وزارت امور خارجه ايران از توافق آشتي ميان گروههاي فلسطيني فتح و حماس استقبال کرده ،اما درباره تشکيل دولت وحدت ملي توسط فلسطينيها اظهارنظر نکرده است. به گزارش سايت وزارت خارجه ايران ،مرضيه افخم، سخنگوي اين وزارتخانه ،گفته که «جمهوري اسالميايران از همبستگي گروههاي فلسطيني در برابر رژيم صهيونيستي و هرگونه آشتي ملي که وحدت فلسطيني را به دنبال داشته و اتخاذ تصميم در چارچوب تحقق آرمانهاي ارزشمند اين ملت در مقابله با زيادهخواهيها و تجاوزات رژيم اشغالگر قدس باشد ،استقبال ميکند». خانم افخم اما موضع ايران درباره بخش ديگر توافق ميان گروههاي فلسطيني براي تشکيل دولت وحدت ملي را اعالم نکرده است. اين در حالي است که محمود عباس ،رئيس تشکيالت خودگردان فلسطين و رهبر جنبش فتح ،گفته که دولت وحدت ملي ،اسرائيل را «به رسميت خواهد شناخت». جمهوري اسالميايران پس از تشکيل در سال 1357 تا کنون تاکيد کرده که هرگز کشور مستقلي به نام اسرائيل را به رسميت نخواهد شناخت. رهبران و مسئوالن ايران ،اغلب از اسرائيل با نامهايي مانند «رژيم صهيونيستي» يا «رژيم اشغالگر قدس» نام ميبرند .سازمان آزاديبخش فلسطين (فتح) و گروه حماس، پس از هفت سال تنش و دشمني ،خبر دستيابي به يک پيمان هفت مادهاي براي آشتي ملي را اعالم کردند. رهبران حماس در نوار غزه و سازمان آزاديبخش فلسطين در کرانه باختري رود اردن ،اعالم کردهاند که ظرف چند هفته آينده دولت وحدت ملي را به رياست محمود عباس تشکيل خواهند داد. اين توافق به دنبال گفتوگوي نمايندگان دو گروه در نوار غزه صورت گرفت و در خالل آن طرفين در خصوص برگزاري انتخابات رياست جمهوري و پارلماني در سراسر سرزمينهاي فلسطيني مذاکره کردند. فتح و حماس در سال 1368و به دنبال بروز اختالفهاي گسترده ٬ميان آنها از يکديگر فاصله گرفتند .اين دو گروه فلسطيني در سالهاي گذشته چندين بار از تشکيل دولت واحد سخن به ميان آوردند ،اما اين تصميم هيچگاه اجرايي نشد. اياالت متحده آمريکا گفته که از اين توافقنامه دلسرد شده و بنيامين نتانياهو ،نخستوزير اسرائيل نيز با بيان
May 2014
ارديبهشت 1393 اينکه محمود عباس «بايد بين صلح با اسرائيل و حماس يکي را برگزيند» ،دستور توقف مذاکرات صلح با فلسطينيها را صادر کرده است. استقبال ايران از خبر آشتي دو گروه در حالي است که در فروردين ماه 91احمد عاصف ،يکي از سخنگويان فتح در کرانه باختري رود اردن ،گفتهبود سران ايران از حماس خواستهاند که از آشتي با فتح سر باز زند و «پيمانهايي را که با ميانجيگري مصر به دست آمده زير پا بگذارد». سخنگوي جنبش فتح در آن تاريخ گفته بود که سران ايران به اين نتيجه رسيدهاند که ادامه حمايتشان از حماس «بيش از آن براي ايران اهميت دارد که بتوانند از آن صرف نظر کنند» و «اگر آشتي ملي فلسطيني عملي شود ،ايران نفوذ و اهميت خود را از دست ميدهد». به گفته او ،به دليل دور شدن سران حماس از حاکميت سوريه و عدم حمايت از بشار اسد ،رئيس جمهور اين کشور، کمکهاي مالي تهران به حماس به حال تعليق درآمده بود.
حبس ابد براي 12تن در بحرين به اتهام «ارتباط با سپاه پاسداران»
دادگاهي در بحرين 12شهروند اين کشور را به جرم «حمايت از فعاليتهاي تروريستي و دريافت آموزش از سپاه پاسداران ايران» به حبس ابد محکوم کرد ه است. خبرگزاري آسوشيتدپرس ،اين مطلب را از قول «سيدهاشم صالح» ،وکيل مدافع اين افراد گزارش کرده است .اين وکيل مدافع خبر داده است که اين دادگاه به جز اين افراد ،در اين رابطه دو فرد ديگر را نيز به 15سال زندان محکوم کردهاست .به نوشته آسوشيتدپرس ،حکم شش تن از 12فردي که به حبس ابد محکوم شدهاند ،به طور غيابي صادر شد ه است. اين گزارش ،جزئيات بيشتري در مورد اين پروندهها به دست نداده است اما روزنامه «خليج تايمز» امارات متحده نوشت که اتهام 12فرد ياد شده «جاسوسي براي سپاه پاسداران و گروه حزباهلل عراق» است. به نوشته اين روزنامه ،در حکم دادگاه جنايي بحرين آمده است که «شواهد ثابت ميکند» که محکومان اين پروندهها «بين سالهاي 2011تا 2013براي سپاه پاسداران و گروه حزباهلل عراق جاسوسي کرده و گروههاي ترور تشکيل دادهبودند تا در بحرين ناآراميبه وجود آورند». اين گزارش ميافزايد که محکومان اين پرونده همچنين متهماند که به اعضاي گروه خود در خارج از بحرين آموزش ميدادهاند .به نوشته اين روزنامه ،شش تن از محکومان به «جرم» خود اعتراف کرده و چهار تن نيز اتهامات عليه خود را رد کردهاند. از حدود سه سال پيش که اکثريت شيعه بحرين اعتراضهايي را براي برقراري نظام مشروطه آغاز کرده است ٬منامه بارها ايران را به دخالت در امور داخلي خود ي که از سوي ايران رد شده است. متهم کرده است ٬اتهام در همين ارتباط جلسه شوراي حقوق بشر سازمان ملل که 15اسفندماه گذشته برگزار شد نيز بحرين ايران را متهم کرد که ضمن حمايت از تروريسم به خشونتهاي مرگبار در اين کشور دامن ميزند. در مقابل نماينده جمهوري اسالمي ايران در اين شورا نيز حکومت سنيمذهب بحرين را متهم کرد که به منتقدان خود را به زندان انداخته و شکنجه ميکند. آيتاهلل خامنهاي ،رهبر جمهوري اسالمي ايران ،چندي پيش خطاب به بحرينيهاي شيعهمذهب با ذکر اينکه شيعيان بحرين «با وجود مقابله همگان با آنها ،پايداري از خود نشان دادند» گفت« :خداوند به شما و پايداريتان برکت دهد». در واکنش به اين اظهارات ،شيخ خالد بن احمد آل خليفه ،وزير امور خارجه بحرين ،اواخر بهمنماه 92در يک پيام توئيتري نوشته بود« :خامنهاي از مردم بحرين
6
وزارت خارجه ايران مصادره اموال بنياد علوي را غيرقانوني دانست مرضيه افخم، وزارت سخنگوي امور خارجه ايران، گفته است که بنياد علوي نيويورک «هيچ ارتباطي با ايران ندارد» ،اما با اين حال به مصادره اموال اين بنياد اعتراض کرده و آن را «فاقد اعتبار» دانست. گزارش به خبرگزاري مهر ،خانم افخم در اين ارتباط، حکم اخير مصادره اموال متعلق به اين بنياد توسط دادگاه نيويورک را «از هر جهت مغاير واقعيات، فاقد اعتبار و وجاهت قانوني و حتي نقض تعهدات آمريکا براي تضمين آزادي مذهب شهروندانش» توصيف کرد. مرضيه افخم افزود« :عالوه بر اينکه اين بنياد هيچ ارتباطي با ايران ندارد ،ادعاي دادستان و تصميم دادگاه عليه ايران هم فاقد هرگونه مبنا و مستند حقوقي است». وي با ذکر اين که «ادعاهاي مربوط به دخالت ايران در تروريسم تکراري و قديمي است» گفت که صدور حکم مصادره اين اموال «بر اساس تبليغات سياسي عليه ايران» انجام شده و صدور اين حکم «اعتبار نظام قضايي آمريکا را زير سوال ميبرد». چندي پيش از اين اظهارات سخنگوي وزارت خارجه ايران ،دولت اياالت متحده موافقت کرد که درآمد حاصل از فروش دارايي اين بنياد و داراييهاي شرکتهاي «آسا» را به بستگان کساني بدهد که نزديکانشان به شکلي «از حمالت ايران يا آن دسته از حمالت که با کمک ايران انجام شده» آسيب ديدهاند. از جمله شاکيان اين پروندهها که روند دادرسي آنها به سالهاي پيش باز ميگردد ،خانوادههاي سربازان آمريکايي کشته شده در بمبگذاري سال 1983لبنان هستند .در مجموع 19شکايت در موارد مختلف ،مرتبط با دولت ايران،
وجود دارد. قاضي دادگاه منطقه منهتن در شهر نيويورک آمريکا رأي به مصادره يک آسمانخراش در اين شهر داد که بنياد علوي از مالکان اصلي آن به شمار ميآيد .به گفته دادستاني نيويورک ،بنياد علوي به همراه شرکتهاي «آسا» که از مالکان آسمانخراش خيابان پنجم منهتن هستند ،به عنوان «دفاتر بازرگاني صوري بانک ملي» عمل ميکنند. دادستاني نيويورک ميگويد که اين بنياد به همراه اين شرکتها نزديک به 40ميليون دالر از درآمدهاي اين آسمانخراش را به حساب بانک ملي و دولت ايران واريز کردهاند. بنياد علوي در دهه 1970توسط دولت شاه و تحت عنوان «بنياد پهلوي» ايجاد شد ،اما پس از انقالب سال 1357نام آن به بنياد علوي تغيير يافت و به يکي از زيرمجموعههاي بنياد مستضعفان تبديل شد. به گفته دادستاني نيويورک ،پس از انقالب ،57 حکومت جديد ايران کنترل اين آسمانخراش را در دست گرفت و چند شرکت جديد صوري ايجاد کرد تا تملک خود بر اين ساختمان را پشت صحنه نگاه دارد.
ميخواهد پايداري کند و آنها را نيرومند توصيف ميکند ،ما از او متشکريم ،اما بدان که ما در مقابل تو پايداري ميکنيم تا قضاي خدا نازل شود». وزير امور خارجه بحرين در توئيت ديگري نيز از مردم ايران خواست که در مقابل «ظلم ،مصادره حقوقشان، سياستهاي گرسنه نگاه داشتن و ريخت و پاش اموالشان نزد تروريستها در همه جا» پايداري کنند. ي را به دنبال اين توئيتها اعتراض جمهوري اسالم داشت و کاردار بحرين در تهران را به وزارت خارجه ي کشاند. جمهوري اسالم
عراقچي :مذاکرات کارشناسي بعدي در نيويورک برگزار ميشود عباس عراقچي ،معاون وزير خارجه ايران ،از برگزاري مرحله بعدي مذاکرات کارشناسي ايران و گروه 5+1در اوايل ي در نيويورک ،آمريکا ،خبر داده است. ماه م به گزارش واحد مرکزي خبر از ايران ،معاون امور حقوقي و بينالملل وزير خارجه ايران گفت که «اين مذاکرات در حاشيه اجالس کميته مقدماتي بازنگري انپيتي با حضور کارشناسان هستهاي و فني کشورمان و اعضاي 5+1انجام ميشود». وي افزود که رياست هيئت ايراني در اين مذاکرات، همانند دورههاي پيشين ،بر عهده حميد بعيدينژاد ،مديرکل سياسي وزارت امور خارجه ،خواهد بود .آقاي عراقچي دستور کار اين مذاکرات را ادامه بحثهاي فني و کارشناسي
دانست. چند روز پس از انجام اين مذاکرات کارشناسي ،قرار است دور چهارم مذاکرات هستهاي ايران و 5+1در وين اتريش برگزار شود که عباس عراقچي تاريخ آن را اواخر ماه مياعالم کرد ه است. به گزارش واحد مرکزي خبر ،معاون وزير امور خارجه ايران با تأکيد بر اهميت اين دوره از مذاکرات افزود« ،در اين مذاکرات ،تدوين و نگارش متن توافق جامع هستهاي آغاز ميشود که کار پيچيده و دشواري است ».وي ديدار و رايزنيهاي محمدجواد ظريف و کاترين اشتون و مذاکرات دو و چندجانبه گروههاي مذاکرهکننده را از برنامههاي چهارمين دوره مذاکرات وين برشمرد. طرفهاي مذاکرات ،در هفتههاي گذشته در وين ديدار کرده و توافق کردند تا «به گام بعدي گفتوگوها» وارد شوند .محمدجواد ظريف ،وزير خارجه ايران ،در همين رابطه گفته است که ايران و قدرتهاي جهاني درباره 50تا 60 درصد از معامله هستهاي ميان خود به توافق رسيدهاند. ايران و 5+1پيشتر به توافقي اوليه در زمينه مناقشه هستهاي خود رسيدند و هماينک گام پيش روي دو طرف
7 دنباله از صفحة قبل مذاکره ،تهيه پيشنويس توافق نهايي است .توافق نهايي ميتواند شامل کاهش تعداد سانتريفيوژهاي ايران ،تغيير ي بيشتر به طراحي رآکتورهاي جديد در اراک و اجازه دسترس بازرسان هستهاي سازمان ملل باشد. قدرتهاي غربي ميکوشند با ايجاد اين محدوديتها از نگرانيهاي خود در قبال برنامه هستهاي ايران بکاهند و ايران نيز کوشش دارد از طريق رفع اين نگرانيها ،شدت تحريمها عليه خود را کاهش دهد.
اقتصاد ايران از وضعيت منفي درآمده و با ثبات ميشود
May 2014
ارديبهشت 1393 حسين عسکري ،اقتصاددان در دانشگاه «جورج واشنگتن» نيز ميگويد که تحريمها عامل اصلي نابساماني اقتصادي ايران نيست ،بلکه مشکل عمده ضعف مديريت است که بعيد است در آينده نزديک بهتر شود. او ميگويد« ،در ظرف شش ماه گذشته چيزي در اقتصاد ايران تغيير نکرده .بله ،ايران رئيس جمهور جديدي دارد اما آيا رشد اقتصادش بسيار باالتر خواهد رفت؟ نرخ بيکاري در ايران به طور چشمگيري کاهش خواهد يافت؟» به گفته اين اقتصاددادن ،حتي اگر بعضي شرکتهاي خارجي هم به ايران بازگردند ،هدف اصلي آنها فروش کاال و عرضه خدمات خواهد بود نه سرمايهگذاريهاي کالن و تاثيرگذار. بازار ايران اخيرا شاهد نوسان تازه بهاي ارزهاي عمده بوده است ،نوساناتي که به گفته بانک مرکزي ايران «زود گذر و موقتي است». موسسه «کاپيتال اينتليجنس» هم پيش بيني کرده که اقتصاد ايران رو به ثبات گام بر ميدارد ،هرچند اين ثبات يا همان عدم تشنج و نواسانات شديد به باور اکثر کارشناسان، احتماال در آينده نزديک بر زندگي مردم عادي اثري ملموس نخواهد گذاشت.
ايرانيهاي مقيم خارج از کشور ،براي خروج از ايران بايد عوارض بپردازند موسسه مالي «کاپيتال اينتليجنس» برآورده کرده است که چشمانداز اقتصادي ايران در آينده نزديک از وضعيت منفي به حالت با ثبات تغيير ميکند. اين موسسه که در دوبي فعاليت دارد ،دليل اين ارزيابي مثبت را کاهش نسبي مخاطرات سياسي عليه ايران در پي توافق اتميژنو بين ايران و گروه 1+5و لغو موقتي بعضي از تحريمهاي بينالمللي دانسته است. بر اساس ارزيابي «کاپيتال اينتليجنس» ،در صورت بهبود مديريت اقتصادي ،ساختار اقتصاد کالن ايران به سوي ثبات پيش خواهد رفت. «کاپيتال اينتليجنس» يکي از موسسات اعتبارسنجي عمده بينالمللي مانند «استاندارداند پورز» نيست که به طور مستمر چشم انداز مالي و اقتصادي کشورها را تجزيه و تحليل و ارزيابي ميکنند .اين موسسه گفته است که پيشرفت مذاکرات اتمي ،احتمال تشديد تحريمهاي ايران در آينده نزديک را کاهش داده است. «کاپيتال اينتليجنس» برآورد ميکند که لغو شدن بعضي از تحريمها هم حدود هفت ميليارد دالر به اقتصاد ايران کمک کند که رقمي معادل دو درصد توليد ناخالص داخلي ايران است. اين موسسه ميگويد ارزش ريال در برابر ارزهاي بينالمللي هم از سير نزولي خارج شده و نرخ تورم 30 درصدي ايران هم رو به کاهش است و احتماال تا دو سال ديگر به حدود 20درصد خواهد رسيد. به همين خاطر« ،کاپيتال اينتليجنس» نتيجه گرفته که چشم انداز اقتصادي ايران در آينده نزديک از وضعيت منفي به حالت با ثبات تغيير کند ،به عبارتي ،دچار تشنج و نواسانات شديد نشود. اين در حالي است که بسياري از اقتصاددانان به اندازه کارشناسان «کاپيتال اينتليجنس» به چشم انداز اقتصاد ايران خوشبين نيستند. کامران دادخواه استاد اقتصاد در دانشگاه «نورت ايسترن» بوستون ميگويد« ،اقتصادي که پيش بيني ميکنند که در دو سه سال آينده 20درصد تورم خواهد داشت کلمه متعادل و باثبات بکار بردن دربارهاش ،کار درستي نخواهد بود». سال گذشته نرخ تورم در ايران از مرز 40درصد هم گذشته بود .براي مقابله با آن بحران ،دولت حسن روحاني بودجهاي انقباضي در پيش گرفت و اميدوار است که بتواند تورم را تا 25درصد کاهش دهد. «کاپيتال اينتليجنس» پيش بيني کرده است که با ادامه روند جاري ،از سال ميالدي آينده ( )2015روند رشد اقتصادي ايران هرچند در مقياسي کوچک از سر گرفته شود. اين موسسه ميگويد که بدهيهاي دولت ايران اندک و داراييهاي خارجياش قابل مالحظه است ،اما تحريمهاي بينالمللي دسترسي ايران به اين سرمايهها در خارج را به طور جدي محدود کرده است.
ايرانيهاي مقيم خارج از کشور که ملزم به پرداخت عوارض خروج از کشور در ايران نبودند در قانوني جديد، موظف به پرداخت عوارض خروج از کشور شدند .طبق اين قانون جديد همه ايرانيهاي مقيم و غيرمقيم خارج از کشور، در صورتي که پروانه اشتغال از وزارت تعاون را نداشته باشند بايد 75هزار تومان عوارض خروج از کشور را بپردازند. مرتضي دهقان مديرکل فرودگاه امام خميني ميگويد، « بر اساس ماده 45قانون ماليات بر ارزش افزوده سال 1393کشور ،مسافران ايراني که قصد خروج از کشور را دارند بايد عوارض خروج از کشور را پرداخت کنند و به استناد تبصره قانون ماليات بر ارزش افزوده ايرانيهاي مقيم خارج از کشور که داراي کارنامه شغلي از وزارت تعاون ،کار و رفاه اجتماعي هستند در خصوص پرداخت عوارض خارج از کشور مستثني شدند .لذا تمام ايرانيهاي خارج از کشور براي خروج از کشور در صورت عدم ارائه کارنامه شغلي ميبايست بنابر مقررات عوارض خروج از کشور را پرداخت کنند». او گفت« ،طبق قوانين از کساني مثل دانشجويان يا ايرانيهايي که در خارج از کشور مشغول به فعاليت هستند عوارض خروجي دريافت ميشود ،مگر اينکه پروانه شغلي وزارت تعاون را ارائه دهند .در غير اينصورت بايد 75هزار تومان عوارض را بپردازند». به گفته دهقان ،اين قانون فقط محدود به ايرانيان بوده و در مورد گردشگران و مسافران خارجي صدق نميکند.
7
8
تحريمهاي جديد آمريکا و اتحاديه اروپا عليه حلقه نزديک به پوتين اياالت متحده آمريکا و اتحاديه اروپا به دليل ادامه مداخله مسکو در بحران اوکراين، تحريمهاي جديدي عليه روسيه وضع کردند که افراد و شرکتهاي نزديک به حلقه والديمير پوتين ،رييس جمهوري اين کشور ،را در بر ميگيرد .روسيه گفته که به اين تحريمها پاسخ «دردناکي» خواهد داد. گزارش خبرگزاريها حاکي است که تحريمهاي آمريکا عليه هفت مقام و 17شرکت روسي که نزديک به افراد حلقه پوتين هستند وضع شده است تا براي کاهش تنشها در
May 2014
ارديبهشت 1393 اوکراين فشار بيشتري بر رييس جمهوري روسيه وارد شود. همزمان اتحاديه اروپا محدوديتهايي براي صدور ويزا و ضبط داراييهاي 15نفر ديگر که گفته ميشود در ايجاد ناآراميها در اوکراين دست دارند اعمال کرده است. اعمال مجازاتهاي جديد عليه روسيه در واکنش به آنچه که غرب عدم رعايت مفاد توافقنامه ژنو براي پايان دادن به بحران اوکراين خوانده است صورت ميگيرد .کاخ سفيد گفته است که دخالت روسيه در خشونتهاي اخير در شرق اوکراين غيرقابل انکار است و هشدار داده که آمريکا و شرکاي آن آمادهاند تا اگر روسيه تحريک آفرينيهاي خود را ادامه دهد ،مجازاتهاي بيشتري را عليه اين کشور تصويب کنند. تحريمهاي تازه آمريکا از سوي باراک اوباما ،رييس جمهوري اين کشور ،در جريان سفر وي به فيليپين اعالم شد .آقاي اوباما گفت که وي قصد ندارد شخص پوتين را هدف تحريمها قرار دهد و در پي اين است« ،تا محاسبات وي را در اين خصوص تغيير دهد که اقدامات اخيرش تا چه اندازه ميتواند بر چشم انداز درازمدت اقتصاد روسيه تاثير نامطلوب داشته باشد». گزارش به خبر گز ا ر ي از آسوشيتدپرس، جمله افرادي که هدف تحريمهاي آمريکا قرار گرفتهاند ميتوان به ايگور سچين ،رييس شرکت دولتي «روس نفت» اشاره کرد که از اوايل دهه 1990براي پوتين کار ميکند .آقاي سچين مقامي است که در سال 2003 پشت سر اقدام حقوقي دولت روسيه عليه شرکت نفتي خصوصي يوکاس و پايهگذار آن ،ميخائيل خودورکوفسکي بود .بخش عمدهاي از شرکت يوکاس توسط «روس نفت» تصاحب شد که آن را به بزرگترين شرکت روسيه تبديل کرد.
آمريکا همچنين محدوديتهايي در زمينه فروش قطعات با فناوري باال که از سوي روسيه در صنايع دفاعياش به کار ميبرد وضع کرده است. آمريکا و اتحاديه اروپا پس از آنکه روسيه در ماه مارس شبه جزيره کريمه را به خاک خود ضميمه کرد نخستين دور تحريمها عليه افراد نزديک به پوتين را وضع کردند که شامل ضبط داراييها و همچنين محدوديت صدور ويزا براي آنها بود. با اين حال ،با وضع تحريمهاي جدي عليه روسيه باراک اوباما نسبت به تغيير سياستهاي پوتين ابراز بدبيني کرد. وي اظهار داشت« :ما هنوز نميدانيم که اين اقدامات جواب خواهد داد يا نه». آلکسي پوشکوف ،رييس مجلس سفلي ،ديميتري کوزاک ،معاون نخستوزير روسيه و سرگئي چمزوف ،ديگر متحد قديمي پوتين ،از جمله افراد مشمول تحريمهاي جديد آمريکا هستند .به گفته کاخ سفيد ،آقاي چمزوف رييس شرکت دولتي «روستک» از ابتداي دهه 1980با پوتين آشنايي دارد و هر دوي آنها در آلمان شرقي در يک ساختمان زندگي ميکردند. کانادا نيز دو شرکت و 9فرد روسي را در فهرست تحريمهاي جديد خود قرار داد .اسامي اين افراد و شرکتها هنوز اعالم نشده است. در همين حال ،روسيه در واکنش به تحريمهاي جديد آمريکا گفته است که پاسخ «دردناکي» به آن خواهد داد. به گزارش خبرگزاري فرانسه ،سرگئي ريباکف ،معاون وزير امور خارجه روسيه ،اظهار داشت« :ما البته به اين اقدام پاسخ خواهيم داد ،و اين پاسخ قطعا تاثير دردناکي بر واشينگتن خواهد داشت». وي جزئياتي در اين زمينه اعالم نکرد ولي گفت که روسيه «گزينههاي زيادي» در اختيار دارد.
بشار اسد نامزد انتخابات رياستجمهوري سوريه شد
بشار اسد ،رئيس جمهور سوريه ،با اعالم کانديداتوري خود در انتخابات پيش روي رياست جمهوري اين کشور ،از مخالفانش خواست تا با کنار گذاشتن اسلحه« ،اجازه بدهند راهکارهاي سياسي به سه سال درگيري ويرانگر در سوريه خاتمه بدهد». به گزارش خبرگزاري رويترز ،آقاي اسد ،نامزدي خود در انتخابات رياست جمهوري سوريه را در دادگاه قانون اساسي اين کشور ثبت کرد. او هفتمين فردي است که نامزدي خود را در انتخابات امسال اعالم کرده است .اين نخستين انتخابات رياست جمهوري سوريه در دهههاي اخير است که بيش از يک کانديدا در آن ثبت نام کرده است. بشار اسد از سال 2000و پس از درگذشت پدرش حافظ اسد ،رئيس جمهور سوريه است .پدر او نيز براي حدود 30سال رئيس جمهور اين کشور بود. دولت سوريه اعالم کرده انتخابات رياست جمهوري اين کشور در روز 24ماه مي برگزار خواهد شد .در همين حال اما ،غرب و کشورهاي عرب ،اين انتخابات را «تقليدي مسخره از دموکراسي» دانستهاند. بيانيه اعالم کانديداتوري بشار اسد ،توسط محمد اللحم ،رئيس مجلس اين کشور خوانده شد .رئيس جمهور سوريه در اين بيانيه از مجلس خواسته تا کانديداتوري او را تاييد کند. آقاي اسد در اين بيانيه از طرفداران نامزدها خواسته تا در ابراز شاديهاي خود «مسئول» باشند و از «تيراندازي هوايي» خودداري کنند ،زيرا به گفته او «ما در يک فضاي انتخاباتي زندگي ميکنيم که براي نخستين بار در تاريخ جديد سوريه برگزار خواهد شد».
8
رهبران اپوزيسيون سوريه که در خارج از اين کشور به سر ميبرند ،نميتوانند در انتخابات رياست جمهوري پيش رو کانديدا شوند زيرا بر اساس قوانين ،نامزدهاي انتخابات بايد از 10سال قبل تا زمان ثبت نام در سوريه ساکن باشند. رهبران اپوزيسيون اين انتخابات را يک «نمايش» توصيف کردهاند. بحران سياسي و سپس جنگ داخلي در سوريه که سه سال پيش آغاز شد ،بيش از 150هزار کشته بر جاي گذاشته است و ميليونها نفر نيز مجبور به ترک خانه خود و پناهندگي در کشورهاي همسايه شدهاند. جنگ داخلي در سوريه همچنان در مناطق وسيعي از اين کشور ادامه دارد.
جداييطلبان اوکراين کنترل يک شهر ديگر را بهدست گرفتند
شورشيان مسلح هوادار روسيه ،کنترل شهر کوستيانتينيفکا در شرق اوکراين را نيز به دست گرفتهاند. به گزارش خبرگزاري فرانسه ،جداييطلبان مسلح طرفدار روسيه با حمله به شهرداري اين شهر ساختمان شهرداري را اشغال و در آن سنگربندي کردهاند .بر اساس اين گزارش ،حدود 20مرد مسلح به کالشنيکوف با يونيفورم نظامي که عالمتي روي آنها به چشم نميخورد، پرچم «جمهوري دونتسک» را در ساختمان شهرداري کوستيانتينيفکا نصب کردهاند. خبرگزاري رويترز هم به نقل از الريسا ولکوا ،يکي از سخنگويان وزارت کشور اوکراين گزارش داده که حدود 30 جداييطلب مسلح با حمله به اداره پليس کوستيانتينيفکا، طبقه همکف اين ساختمان را اشغال کردند. اين سخنگوي وزارت کشور اوکراين گفته که مذاکرات شورشيان با رئيس اداره پليس در جريان است اما افزوده که «ما نميدانيم آنها چه ميخواهند». کوستيانتينيفکا با 80هزار نفر جمعيت ،در ميان راه دونتسک و اسالويانسک ،دو شهر ديگر شرق اوکراين قرار دارد که هر دو پيش از اين به کنترل شورشيان مسلح و جداييطلب هوادار روسيه در آمدهاند. خبرگزاري فرانسه گزارش داده که جداييطلبان طرفدار روسيه ،از همان سالحها و روشهايي براي اشغال شهر کوستيانتينيفکا استفاده کردهاند که پيش از اين براي اشغال منطقه خودمختار کريمه با هدف الحاق آن به روسيه استفاده شده بود. خبرگزاري «اينتر فکس» هم به نقل از يگان ضدتروريستي سازمان امنيتي اوکراين گزارش داده که نيروهاي اين يگان در نزديکي شهر اسالويانسک تقويت شده و چهار ايستگاه بازرسي ايجاد کردهاند. دولت هوادار غرب در اوکراين ،روسيه را متهم کرده که به بهانه دفاع از حقوق روستبارهاي شرق اوکراين ،قصد حمله نظامي به اين مناطق را دارد. روسيه هماکنون به عنوان انجام رزمايش ،شمار زيادي از يگانهاي نظامي خود را در مرزهاي غربي خود با اوکراين مستقر کرده است. يک روز پيش از حمله نيروهاي مسلح هوادار روسيه به ساختمانهاي دولتي شهر کوستيانتينيفکا ،باراک اوباما، رئيسجمهوري آمريکا ،از روسيه خواست تا به «تحريکات» خود در شرق اوکراين خاتمه دهد. اياالت متحده آمريکا همچنين کرملين را متهم به «پايبند نبودن» به توافق چهارجانبه ژنو کرده است؛ توافقي که در ماه مارچ ميان اوکراين ،روسيه ،آمريکا و اتحاديه اروپا شکل گرفت و در آن از جمله قرار شده بود گروههاي غيرقانوني مسلح خلع سالح شده و ساختمانهاي دولتي اشغال شده ،بازگردانده شوند. مسکو اتهامهايي را که به آن وارد شده رد کرده و در
دنباله در صفحة بعد
9 دنباله از صفحة قبل مقابل از آمريکا خواسته از نفوذ خود بر دولت اوکراين استفاده کرده و جلوي اقدام نظامي عليه شبهنظاميان را بگيرد .روسيه پيش از اين ،منطقه خودمختار کريمه در جنوب اوکراين را به قلمرو خود اضافه کرده است. اين اتفاق پس از آن رخ داد که دولت هوادار مسکو در اوکراين ،پس از ماهها تظاهرات اعتراضي مخالفان طرفدار غرب سرنگون شد. به گزارش خبرگزاري روسي «ايتارتاس» ،طرفداران روسيه در شهر «لوهانسک» در شرق اوکراين ،تاسيس يک جمهوري خودخوانده به نام «جمهوري مردمي لوهانسک» را اعالم کردند. بر اساس اين گزارش ،اين افراد به دولت اوکراين مهلت کوتاهي دادهاند تا بازداشتشدگان اعتراضات شرق اوکراين را آزاد کند ،زبان روسي را بهعنوان زبان رسمي دولتي بشناسد و در مورد تعيين سرنوشت اين منطقه همهپرسي برگزار کند .آنان تهديد کردهاند که درصورت اجرا نشدن اين خواستها به «اقدامات تندي» روي خواهند آورد.
گردباد در آمريکا 21 قرباني گرفت
مردم ايالتهاي آالباما ،آرکانزا و ميسيسيپي پس از دو روز گردباد شاهد خرابيهاي آن از جمله هزاران خانه و مغازه ويران هستند. يک سامانه قوي توفاني در مرکز و جنوب آمريکا که باعث تشکيل چندين گردباد شده ،وارد دومين روز خود شد. اين سامانه تا کنون جان 21نفر را گرفته است. گردبادها در ايالت ميسيسيپي دست کم جان يک نفر در شهر توپلو را گرفته و خسارات زيادي به ساختمانها و منازل مردم به بار آورده است. حومه شهر ليتل راک در ايالت آرکانزا بدتر از همه از سامانه توفاني آسيب ديد .مقامات در اين ايالت جنوبي ميگويند در اثر بروز اين گردبادها دست کم 11نفر را در آنجا کشتهاند. گردبادها دهها خانه را ويران کرده و باعث شکسته شدن درختها و سقوط آنها روي خودروها شد. مرکز ملي هواشناسي هشدار داده بود که ايالتهاي لوئيزيانا ،آالباما ،ميسيسيپي و تنسي شاهد بادهاي شديد خواهند بود. اين سامانه توفاني در سومين سالگرد يکي از بدترين توفانهاي تاريخ آمريکا فعال شده است که جان 300نفر را در جنوب شرق گرفته بود. باراک اوباما ،رئيس جمهوري آمريکا با قربانيان گردبادها ابراز همدردي کرد و به خانواده کشته شدگان تسليت گفت.
May 2014
ارديبهشت 1393 اتهام دست داشتن در حمله به يک پاسگاه پليس در جنوب مصر صادر شده است. احمد ِحفني ،يکي از وکالي مدافع گفته که بر اساس قوانين مصر ،اين حکم براي اجرا شدن بايد به تاييد محمد سيد طنطاوي ،مفتي اعظم مصر برسد.
رهبر اخوان المسلمين ،سرنگوني محمد مرسي را «بدتر از تخريب کعبه با تبر» توصيف کرده بود .او از رهبران اعتراضات اسالمگرايان و اعضاي اخوان المسلمين به برکناري رئيس جمهور پيشين مصر بود. در صورت اجراي حکم اعدام محمد بديع ،او ارشدترين عضو اخوان المسلمين خواهد بود که پس از سيد قطب ،رهبر و نظريهپرداز اين گروه که در سال 1966اعدام شد ،اعدام ميشود. محمد مرسي ،نخستين رئيس جمهور منتخب مصر پس از برکناري حسني مبارک از قدرت ،از رهبران اخوان المسلمين بود که يک سال پس از رسيدن به اين مقام ،با اعتراضات گسترده مخالفانش و دخالت ارتش مصر از قدرت برکنار شد. در جريان اعتراضات مخالفان آقاي مرسي و سپس اعتراضات هواداران او ،تا کنون ،هزاران نفر کشته و زخمي شدهاند. پس از برکناري محمد مرسي ،دولت موقت مصر، اخوان المسلمين را که يکي از قديميترين و بزرگترين سازمانهاي اسالمگرا در جهان است ،به عنوان گروهي تروريستي معرفي کرد. هماکنون آقاي مرسي نيز بازداشت به سر ميبرد و محاکمه او به اتهامهايي مانند جاسوسي ،همکاري با سپاه پاسداران ايران ،صدور دستور قتل معترضانش و ارتباط با «گروههاي تروريستي» مانند حماس در جريان است .او نيز در صورت محکوم شدن ،ممکن است به اعدام محکوم شود. در همين حال و به گزارش آسوشيتدپرس ،دادگاه ديگري در مصر ،فعاليت «جنبش جوانان ششم آپريل» ،از گروههاي اصلي رهبري کننده اعتراضات عليه حسني مبارک، رئيس جمهور اسبق اين کشور را غيرقانوني اعالم کرده است. احمد ماهر و محمد عادل ،دو رهبر اين گروه ،هماکنون به علت نقض قوانين جديد مصر که برپايي هرگونه تجمع اعتراضي را منوط به صدور مجوز توسط پليس کرده، زندانياند. دادگاه مصر «جنبش جوانان ششم آپريل» را به «لکهدار کردن تصوير مصر» و «توطئه عليه منافع ملي» متهم کرده بود. حسني مبارک تا سال 2011به مدت 30سال رئيس جمهور مصر بود ،اما در آن سال به دنبال اعتراضات گسترده مخالفانش ،از قدرت کنار گذاشته شد.
کري :اگر اسرائيل با فلسطينيها صلح نکند ممکن است رهبر اخوانالمسلمين و 682عضو ديگر اين گروه نظامي آپارتايد شود جان کري ،وزير امور خارجه آمريکا، هشدار داده است در صورت عدم برقراري صلح بين به اعدام محکوم شدند
يک دادگاه در مصر ،محمد بديع ،رهبر گروه اخوان المسلمين و 682عضو ديگر اين گروه اسالمگرا را به مرگ محکوم کرده است. به گزارش آسوشيتدپرس ،همين دادگاه ،در عين حال، حکم اعدام 492از 529عضو ديگر اخوان المسلمين را که دو ماه پيش صادر کرده بود ،لغو کرده است .حاال اکثر اين افراد به حبس ابد محکوم شدهاند. محمد بديع هنگام بازداشت در تابستان سال پيش به تحريک مردم براي کشتار مخالفان محمد مرسي ،رئيس جمهور برکنارشده مصر متهم بود اما حکم اعداماش به
9
اسرائيليها و فلسطينيها و تاسيس نشدن کشوري مستقل براي فلسطينيان ،اسرائيل ميتواند به کشوري با نظام آپارتايد تبديل شود. جان کري نخستين مقام عالي رتبه در دولت باراک اوباماست که از واژه آپارتايد براي ارزيابي چشم انداز پيش روي اسرائيل استفاده کرده است. اين اظهارات جنجال برانگيز فقط چند روز پس از ناکام ماندن رايزنيهاي طوالني و فشرده آقاي کري براي دستيابي به يک تفاهم اصولي بين اسرائيل و تشکيالت خودگردان فلسطيني به رسانهها درز کرده است. بر اساس ابتکار ديپلماتيک جان کري ،واشنگتن اميدوار
بود که بنيامين نتانياهو ،نخستوزير اسرائيل ،و محمود عباس ،رهبر تشکيالت خودگردان فلسطيني ،چارچوب مذاکرات نهايي صلح را مشخص کنند ولي با باال گرفتن اختالفات و در پي ائتالف دو جناح فلسطيني فتح و حماس، اسرائيل اعالم کرده است که گفتگوهاي صلح را متوقف ميکند. به نظر ميرسد وزير امور خارجه آمريکا تا حد زيادي از بينتيجه ماندن تالشهاي نه ماه گذشتهاش آزرده شده باشد و به همين خاطر در يک جلسه خصوصي با حضور چهرههاي بانفود بينالمللي در واشنگتن صراحتا نظراتش را بيان کرده است. جان کري گفته است که راه حل دو کشور براي دو ملت تنها گزينه واقعي است .يک کشور (براي اسرائيليها و فلسطينيها) يا کشوري با نظام آپارتايد خواهد بود که در آن
(فلسطينيها) شهروندان درجه دوم هستند يا اينکه کشوري خواهد شد که در آن اسرائيل توانايياش را براي اينکه کشوري با اکثريت جمعيت يهودي باشد از دست ميدهد. کاربرد واژه «آپارتايد» توسط آقاي کري ابتدا توسط سايت خبري «ديلي بيست» در آمريکا گزارش شد .جن ساکي ،سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا ،نيز اين موضوع را تاييد کرده است ،هرچند او يادآور شده است که زيپي ليوني ،وزير دادگستري اسرائيل و ايهود اولمرت، نخستوزير پيشين اسرائيل نيز در گذشته در مواردي از اين لغت استفاده کردهاند. به گفته اين سخنگو ،منظور آقاي کري اين بوده که اگر اسرائيل ميخواهد اکثريت يهودي در کشور را حفظ کند به
جز تاسيس کشوري مستقل براي اعراب فلسطيني چاره ديگري ندارد. در پي انتشار خبر اظهارات آقاي کري ،تد کروز سناتور جمهوريخواه از ايالت تکزاس خواستار استعفاي جان کري شد .او نوشت اين تصور که اسرائيل در مسير آفريقا جنوبي به سوي آپارتايد گام برميدارد «افراط گرايانه» است. جان کري در بيانيهاي در واکنش به انتقادها نوشت، «اجازه نميدهم هيچ کس تعهد من به اسرائيل را ،به خصوص براي مقاصد جناحي و اهداف سياسي خود زير سوال ببرد» و افزود که اسرائيل يک دمکراسي پوياست و او نگفته که اسرائيل يک دولت آپارتايد است يا قصد دارد آپارتايد شود. او همچنين نوشت به خوبي از «قدرت کلمات براي ايجاد سوءبرداشت آگاه است ،حتي وقتي غيرعمدي بوده باشد» و نوشت اگر ميتوانست «نوار را بر ميگرداند تا کلمه متفاوتي» را براي بيان اين عقيده که چرا ايجاد کشور فلسطيني در کنار اسرائيل بهترين است انتخاب کند. صحبتهاي آقاي کري با موضع رسمي دولت باراک اوباما در تضاد است. رئيس جمهوري آمريکا قبال کاربرد واژه آپارتايد براي طرز رفتار اسرائيل با فلسطينيها را رد کرده و آن را يک مقايسه اشتباه توصيف کرده است که با تحريک احساسات اسرائيليها کمکي به حل و فصل مناقشه هم نخواهد کرد. اين مقايسه عمدتا توسط فعاالن چپ انجام ميشود که خواهان پايان اشغال نظامي اراضي فلسطينيها توسط اسرائيل هستند و در سالهاي گذشته تالش کردهاند که يک کمپين تحريم بين المللي را مانند آنچه سرانجام به عقب نشيني و فروپاشي آپارتايد در آفريقاي جنوبي منجر شد عليه اسرائيل سازماندهي کنند. مقامهاي اسرائيلي و طرفداران آنها در آمريکا به شدت به کاربرد واژه آپارتايد در مورد نحوه رفتار اسرائيل با فلسطينيها و مقايسه اسرائيل با رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي حساس هستند. اسرائيل بارها به شدت موضعي مشاب ه را که چند سال پيش توسط جيمي کارتر مطرح شده بود محکوم کرده است. جيمي کارتر ،سي و نهمين رئيس جمهوري اياالت متحده در سال 2007ميالدي با انتشار کتاب «فلسطين:
دنباله در صفحة بعد
10
دنباله از صفحة قبل
صلح نه آپارتايد» خشم اسرائيل و هوادارانش در سراسر دنيا را برانگيخت .جناح راست افراطي در اسرائيل از جمله حزب «خانه يهودي» به رهبري نفتالي بنت ،تاسيس کشوري مستقل براي فلسطينيها را رد ميکند و خواهان ضميمه شدن بخشهاي وسيعي از کرانه غربي به خاک اسرائيل است. جان کري همچنين از شهرک سازيهاي اسرائيل در اراضي فلسطينيها انتقاد کرد .جان کري گفته است ،از وقتي که مذاکرات را شروع کرديم ،ساخت 14هزار واحد مسکوني جديد در شهرکهاي يهودينشين اعالم شده است .براي هر رهبري مشکل است که در چنين شرايطي مذاکره کند. جان کري هشدار داد که شکست در روند صلح خاورميانه ميتواند از سرگيري خشونتها را در پي داشته باشد.
نخستوزير کره جنوبي در پي سانحه کشتي استعفا داد
چانگ هونگوان ،نخستوزير کره جنوبي ،در پي سانحه غرق شدن يک کشتي در آبهاي جنوبي آن کشور،
May 2014
ارديبهشت 1393 که 300قرباني ،عمدتا دانشآموز ،برجاي گذاشته است ،از سمت خود استعفا کرد. به گزارش «يونهاپ» ،خبرگزاري رسمي کره جنوبي، آقاي چانگ در زمان تسليم استعفاي خود گفته است بابت مديريت بد بحران و نقش دولت در واکنش به آن پوزش ميخواهد. گونه، پارک کره رئيسجمهوري جنوبي بايد در مورد پذيرش اين استفعا تصميم نهايي را بگيرد. خود خانم پارک و دولت او در جريان غرق شدن کشتي با انتقادهايي گسترده در کره جنوبي روبرو هستند. چانگ هونگوان، نفر دوم در سلسه مراتب دولتي کره جنوبي، گفته است به عنوان نخستوزير وظيفه دارد مسئوليتها را برعهده گرفته و استعفا کند .او در کنفرانس مطبوعاتي خود گفت« ،سانحه اخير ،مردم کره جنوبي را در حيرت و اندوهي بزرگ فرو برده است .روزها از آن ميگذرد ولي زاري خانوادههاي رفتگان ،خواب را از من گرفته است». تازهترين شمار اجساد پيدا شده قربانيان يکي از بدترين سوانح دريايي تاريخ معاصر کره جنوبي 187نفر اعالم شده است .همچنان 115نفر از مسافران کشتي در فهرست ناپديدشدگان هستند .به احتمال زياد بدن اين افراد زير کشتي غرق شده گير افتاده است. طي اين زمان نه تنها خانوادههاي قربانيان که گروهي از شهروندان کره جنوبي نيز در کارزاهاي اعتراضي -که نماد آن روباني زرد رنگ است -به دولت حاکم و عملکرد آن انتقاد کردهاند. عمده کساني که در اين سانحه کشته شدهاند، دانشآموزاني بودند که از شهري در جنوب سئول ،راهي سفري گروهي به جزيره توريستي جهجو ،در جنوب آن کشور بودند. جسد بسياري از دانشآموزان در حاليکه جليقه نجات
بر تن داشتهاند ،در اتاقهايشان در اين کشتي پيدا شده است .گزارشها حاکي از آن است که دانشآموزان نوجوان در انتظار کمک بودهاند. ناظم مدرسهاي که دانشآموزان از آن راهي اين سفر بودهاند ،خودکشي کرده است.
آغاز بزرگترين انتخابات دنيا در هند انتخابات بزرگترين پارلماني دنيا از روز دوشنبه 7 مارچ در هند آغاز شده است و بنا بر گزارشها بيش از هفتاد درصد واجدان شرايط در در اولين روز رايگيري شرکت کردهاند .رايگيري در اين انتخابات در بيش از 930هزار مرکز و بيش از يک ماه ادامه خواهد داشت. رقابت اصلي در اين دوره که حداقل 814ميليون شهروند واجد شرايط شرکت در آن هستند ،بين حزب حاکم «کنگره» و حزب «مردم هند» است. در اين دوره ،حزب «مردم عامي» به رهبري آرويند کجريوان نيز در نظرسنجيها از موقعيت خوبي برخوردار بوده است .اين حزب تا کنون 407نامزد معرفي کرده است که در تمام 543حوزه انتخاباتي کشور شرکت خواهد کرد. انتخابات هند در نه مرحله برگزار ميشود .قرار است که راي گيريها در روز 12ماه مي پايان يابد .شمارش آرا در روز 16مي آغاز خواهد شد. مانموهان سينگ ،نخستوزير هند ،از حزب کنگره ،در انتخابات امسال شرکت ندارد .حزب او امسال به رهبري رائول گاندي پا به عرصه انتخاباتي گذاشته است. آقاي گاندي ،پسر سونيا بيوه ايتاليايي راجيو گاندي است .از سونيا گاندي به عنوان قدرتمندترين زن هند ياد ميشود. نظرسنجيها حاکي است که بسياري از راي دهندگان، حزب کنگره را مسئول وضع نابسامان اقتصادي و مجموعهاي از پروندههاي فساد مالي و اداري ميدانند. رهبري حزب اصلي مخالف دولت ،حزب «مردم هند» (بهاراتيا جاناتا) امسال برعهده نارندرا مودي ،سياستمدار بحث برانگيز است که ازسال 2001وزير اعظم ايالت گوجارات در غرب هند بوده است و در اين مدت توانسته گوجرات را به مرکز مهم فعاليتهاي اقتصادي کشور بدل کند. وي همچنين متهم است که در دوره تشديد خشونتهاي مذهبي در سال 2002که طي آن بيش از هزار نفر که اکثرا مسلمان بودند کشته شدند ،اقدامات الزم براي پيشگيري از اين حوادث را انجام نداده بود. چند حزب کوچکتر نيز در رقابتهاي امسال شرکت دارند .در صورتي که احزاب بزرگتر نتوانند به پيروزي قاطع دست پيدا کنند ،احزاب کوچکتر در تشکيل دولت ائتالفي نقش مهمي ايفا خواهند کرد. تمام اين احزاب براي کسب اکثريت در مجلس سفلي پارلمان تالش مي کنند .مجلس سفلي (لوک سابا) 543 کرسي دارد و هر حزب يا ائتالفي که بتواند 272کرسي را کنترل کند ،مامور تشکيل کابينه خواهد شد. امسال راي گيريها در بيش از 930هزار مرکز راي گيري انجام خواهد شد .در بعضي از مراکز ،دستگاههاي الکترونيکي اخذ راي نصب شده است. همچنين براي اولين بار ،مردم از گزينه «هيچکدام» در برگه راي برخوردارند و در نتيجه ميتوانند به پاي صندوق راي بروند اما به هيچ کانديدايي راي ندهند.
عباس: هولوکاست فجيعترين جنايت جهان مدرن
تنها چند روز پس از شکست گفتگوهاي صلح بين فلسطينيها و اسرائيل ،محمود عباس رئيس تشکيالت خودگران فلسطين در اقدامي که ظاهرأ براي به دست آوردن دل اسرائيليهاست ،واقعه هولوکاست را فجيعترين جنايت جهان مدرن خوانده است.
10
اسرائيل در واکنش به توافق دو گروه فلسطيني فتح و حماس براي تشکيل يک دولت موقت مشترک و برگزاري يک انتخابات عمومي در سال جاري ميالدي ،اعالم کرد که گفتگوهاي صلح را به حالت تعليق در ميآورد. محمود عباس در بيانيهاي ،همزمان با مراسم گراميداشت ياد و خاطره 6ميليون قرباني هولکاست که هر سال در اسرائيل برگزار مي شود ،ضمن ابراز همدردي با خانوادههاي قربانيان يهودي ،آن واقعه را «فجيعترين جنايت عليه بشريت در جهان مدرن» خواند.
خبرگزاري رويترز مينويسد آقاي عباس قبأل هم کشتار يهوديان در جنگ جهاني دوم را محکوم کرده و به اتهاماتي که عليه او مطرح بود ،که گفته ميشد از انکارکنندگان هولوکاست است ،پاسخ داده بود؛ اما زمان انتشار چنين بيانيهاي ،آن هم يک روز پس از آن که اعالم کرد به گفتگوهاي صلح پايبند است ،از اهميت ويژهاي برخوردار است. بنيامين نتانياهو نخستوزير اسرائيل در واکنش به اين بيانيه گفت که محکوم کردن هولوکاست توسط محمود عباس با همپيماني او با حماس همخواني ندارد و از وي خواست که توافق با حماس را بر هم بزند. رويترز با استناد به متن گفتگوي آقاي نتانياهو با شبکه تلويزيوني سي.بي.اس ( )CBSآمريکا از وي نقل ميکند که گفته بود« ،اسرائيل در گفتگوهاي صلحي که با دولت فسلطيني مورد حمايت يک گروه اسالمگرا انجام شود شرکت نخواهد کرد ... پرزيدنت عباس بايد تصميم بگيرد که آيا پيمان با حماس را ميخواهد يا صلح با اسرائيل را؟» اين خبرگزاري از آقاي عباس نقل قول کرده بود که دولت فلسطيني آينده ،خشونت را طرد ميکند و اسرائيل را به رسميت خواهد شناخت .وي پيشتر گفته بود دولت وحدتي که با حماس تشکيل خواهد شد برنامه سياسي او را دنبال خواهد کرد.
جستجو براي يافتن هواپيماي مالزي گستردهتر ميشود
توني آبوت ،نخستوزير استراليا گفت جستجوها براي يافتن هواپيماي گمشده مالزي وارد مرحله جديدي ميشود. آبوت گفته است که احتمال پيدا کردن قطعهاي از هواپيماي پرواز 370روي سطح اقيانوس هند تقريبا وجود ندارد و يک روبات نيروي دريايي آمريکا بخش بزرگتري از کف اقيانوس را جستجو ميکند. مقامات مالزي بر اين عقيده هستند که يک نفر عمدا هواپيماي مسافربري را که از کواالالمپور عازم پکن بود از مسير خود منحرف کرده است .اما آنها احتمال نقص فني عمده در هواپيما را رد نکردهاند. بويينگ 777مالزي در روز هشتم ماه مارچ امسال با 239سرنشين ناپديد شد .دو سوم مسافران آن چيني بودند .دست کم دو ايراني نيز مسافر اين هواپيما بودند.
11
May 2014
ارديبهشت 1393
11
12
May 2014
ارديبهشت 1393
450سالگي ويليام شکسپير ،کاشف خطاهاي گريزناپذير
در گزينش ميان «بودن يا نبودن» ،ويليام شکسپير، نمايشنامهنويس مشهور« ،بودن» را برگزيده است .چهار صد و پنجاه سال از تولد او ميگذرد و او همچنان در صحنههاي نمايشي حضوري دائمي داشته و در آينده نيز خواهد داشت. کمتر کسي است که به ديدن نمايشنامههاي «هاملت»، «اتلو»« ،تاجر ونيزي» ،و ...نرفته يا حداقل نام آنها را نشنيده باشد .دويست سالي زمان ميخواست تا پاي شکسپير به ايران نيز باز شود و صحنههاي نمايشي ما را تسخير کند. ايرانيها نيز زماني دست به ترجمه کارهاي نمايشي او بردند که تازه پايشان به فرنگ باز شده بود .ناصرالملک نخستين کسي بود که دو نمايشنامه او« ،اتلو» و «تاجر ونيزي» را به فارسي برگرداند. از مشروطه به بعد بود که نمايشنامههاي شکسپير در ايران رواج بيشتري پيدا کرد و هر از گاهي يکي از آفريدههاي او ترجمه شد و به روي صحنه رفت .ايرج ميرزا، شاعر برجسته نيز با سرودن «زهره و منوچهر» که ميگويند اقتباسي است از افسانه «ونوس و اودنيس» او ،از شکسپير غافل نماند. «زهره و منوچهر» ايرج ميرزا چند سال پيش در پاريس با بازي شاهرخ مشکين قلم ،عزيزاهلل بهادري و صدرالدين زاهد به روي صحنه رفت. غالمحسين ساعدي ،نويسنده و نمايشنامه نويس نيز با اقتباس از «اتلو» ،نمايشنامه «اتلو در سرزمين عجايب» را با انطباق بر شرايط روز ايرانيان نوشت ،که در آمريکا به روي صحنه رفت. اما نخستين کسي که در ايران نمايشنامه هاي شکسپير را صحنهاي کرد ،واهرام پاپازيان ،بازيگر ارمني بود که در روسيه شهرت زيادي براي اجراي آثار شکسپير کسب کرده بود .او در ايران «اتلو» و سپس «هاملت»« ،دون ژوآن» و «مرد آهنين» را به نمايش درآورد.
مجموعه ترانههاي «حبيب» در ايران منتشر ميشود وزارت ارشاد جمهوي اسالمي مجوز انتشار کتاب برگزيدهاي از آثار حبيب محبيبان ،خواننده ترانه «مرد تنهاي شب» را صادر کرده است .اين مجموعه قرار است با عنوان «مرد تنهاي شب» در نمايشگاه کتاب تهران ارائه شود. بابک اباذري ،مدير عامل انتشارات نصير ،اعالم کرد که اين انتشارات با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي مجموعه ترانههاي حبيب محبيان را منتشر ميکند .اباذري ضمن اعالم اين خبر تأکيد کرده است که اين مجموعه شامل ترانههايي است که «طبق قواعد و قوانين کشور تهيه و توليد» شدهاند. حبيب محبيان که با نام «حبيب» در دنياي موسيقي شناخته شده است ،در سال 1388پس از سالها زندگي
در آمريکا به ايران بازگشت .او از آن زمان تا کنون در انتظار مجوز برگزاري کنسرت يا انتشار آلبومي در ايران است. پس از بازگشت حبيب به ايران ترانهاي با عنوان «عشقهاي خدايي» از او در اينترنت منتشر شد که مضمون آن قربانيان جنگ ايران و عراق هستند. حبيب ،بهمن ماه 1391در گفتوگو با خبرنگاري ايسنا در پاسخ به اينکه آيا اين ترانه را براي گرفتن مجوز خوانده است گفت« ،من براي اعتقادات قلبيام نيازي به مجوز نميبينم .اين آثار را در سال 2006ساختهام .در سالهايي که اصال قرار نبود به ايران بيايم». او در اين گفتوگو تأکيد کرد که مقامات ارشد وزارت ارشاد (در دولت محمود احمدينژاد) با انتشار آلبوم او موافقت کردهاند و افزود« :مقامات ارشد ،موافقت خود را حتي به صورت مکتوب به من اعالم کردهاند و از آن لحاظ هيچ مشکلي وجود ندارد .اين مدارک همه مستند و موجود است و مشکلي نيست». با اين حال حبيب محبيان تا کنون موفق به انتشار آلبوم يا برگزاري کنسرتي در ايران نشده است.
جايزه روزنامهنگاري آمريکا به پوشش خبري اسناد اسنودن
«پوليتزر» يکي از معتبرترين جوايز روزنامهنگاري در ن پست» جهان است که امسال به روزنامههاي «واشينگت و «گاردين» اهدا شد .تقدير هيئت داوران از افشاگران جاسوسيهاي آژانس امنيت ملي آمريکا حرکت معناداري برشمرده ميشود. بنا بر اعالم کميته اعطاي جوايز پوليترز در دانشگاه کلمبيا نيويورک ،از نشريه آمريکايي «واشينگتن پست» به دليل «افشاي جاسوسي گسترده آژانس امنيت ملي اياالت متحده ،بهويژه انتشار گزارشهاي پيدرپي و روشنگر که به افکار عمومي کمک کردند ،ابعاد موضوع را درک کنند» تقدير شد. به اعتقاد هيئت داوران ،نشريه «گاردين» چاپ لندن نيز با «خبررساني استداللي خود سبب شد بحث جاسوسي دولتي و تضادهاي موجود در عرصه حفظ امنيت و نقض حريم خصوصي گرم شود» اين دو روزنامه با انتشار افشاگريهاي ادوارد اسنودن، پيمانکار پيشين آژانس امنيت ملي آمريکا ،جنجالي دامنهدار بر پا کردند .از جوالي 2013اسنادي که اسنودن از
جاسوسيهاي آژانس امنيت ملي آمريکا و سرويسهاي امنيتي همکار در اختيار داد ،منتشر شدند .در جريان اين افشاگريها مشخص شده که آژانس امنيت ملي آمريکا نه تنها به شکل گسترده به کنترل ايميلها و گفتوگوهاي تلفني شهروندان کشورهاي مختلف ميپردازد ،بلکه از سياستمداران ارشد کشورهاي همپيمان اياالت متحده نيز جاسوسي ميکند. «واشينگتن پست» و «گاردين» در مصاف با نشريه «نيوز دي» گوي سبقت را ربودند« .نيوز دي» گزارشهاي مفصلي در مورد خشونت پليس منتشر کرده بود. جايزهاي ديگر در بخش «روزنامهنگاري تحقيقي» به «کريس همبي» رسيد .اين روزنامهنگار شبکهاي از وکال و پزشکان را کشف کرده بود که با نيرنگ مانع ميشدند معدنچيان بيمار خسارت دريافت کنند. روزنامه «بوستون گلوب» به دليل «اطالعرساني تأثيرگذار و زنده» درباره انفجار در ماراتون بوستون در سال 2013جايزه پوليترز را دريافت کرد .به خبرگزاري رويترز هم به دليل اطالعرساني در مورد تعقيب اقليتي مسلمان در برمه و فشارها بر آن جايزه پوليترز اهدا شد. دانا تارت ،رماننويس زن آمريکايي ،براي رمان «گلدفينچ» که به «سهره» هم ترجمه شده ،جايزه ادبي پوليترز را از آن خود کرد .اين رمان روايتگر زندگي پسر نوجواني است که مادرش در انفجار بمب کشته ميشود. پسر 13ساله در ادامه به سرنخهايي از يک راز برميخورد. از نظر هيئت داوران پوليترز« ،دشمن داخلي ،بردهداري و جنگ در ويرجينيا» بهترين اثر تاريخي حاضر در بخش مسابقه بوده است .آلن تيلور در اين کتاب به موضوع بردهداري در ايالت ويرجينيا ،زادگاه جورج واشينگتن و توماس جفرسون (دو تن از روساي جمهور اياالت متحده)، پرداخته است. جايزه پوليترز در بخش «بهترين زندگينامه» هم به کتاب «مارگارت فولر :يک زندگي جديد آمريکايي» اثر خانم ميگن مارشال اهدا شد. جايزه پوليتزر از سال 1917اعطا ميشود .مبتکر آن جوزف پوليتزر ،ناشر نيويورکي بود .برندگان اين جايزه 10 هزار دالر هم به صورت نقدي دريافت ميکنند .اين جايزه در 21بخش مختلف اعطا ميشود .جايزه اصلي که «خدمت به افکار عمومي» ناميده ميشود ،همواره به روزنامهها تعلق ميگيرد ،نه به اشخاص.
12
هيئت داوران پوليتزر از ناشران و نويسندگان تشکيل شده است .برندگان را در چند مرحله و از ميان هزاران اثري برميگزينند که هر سال به دانشگاه کلمبيا در نيويورک ارسال ميشوند.
شصت سالگي داروي ضدبارداري خوراکي؛ گامي بلند براي برابري جنسيتي
هشتاد سال از زماني که آدولف فردريش بوتنانت پروژسترون را کشف کرد ميگذرد؛ هورمون جنسي که نه تنها کشف آن همانند شناسايي پديدههاي ديگر مربوط به زندگي انسان بر بهبود کيفيت زندگي اثر گذاشت ،بلکه سرآغاز يکي از بزرگترين تحوالت سبک زندگي بشر هم شد :پيشگيري از بارداريهاي ناخواسته. آدولف فردريش بوتنانت ،شيميدان آلماني ،در سال 1939براي تحقيق روي هورمونهاي جنسي ،برنده جايزه نوبل شيمي شد .اما پانزده سال ديگر طول کشيد تا دارويي براي کنترل بارداري روانه بازار شود. تا آن زمان دستيابي به يک روش مطمئن و سهلالوصول جهت پيشگيري از بارداري ،آرزوي زنان بيشماري بود.
13 دنباله از صفحة قبل در اوايل دهه پنجم قرن بيستم به ويژه دو فعال حقوق زنان آمريکايي به نامهاي مارگارت سانگر و کاترين دکستر مک کورميک روي اين مسأله و مشخصًا براي دستيابي به داروي ضدبارداري خوراکي فعاليت ميکردند .مک کورميک براي تحقيقات در اين باره بودجهاي را در اختيار برخي از پژوهشگران اين حوزه قرار داد. مارگارت سانگر ،پرستار و فعال حقوق زنان آمريکايي در اواسط قرن بيستم براي محققشدن روياي تولد برنامهريزيشده فعاليتهاي بسياري کرد .سانگر در يک خانواده کاتوليک ايرلنديتبار متولد شده بود و مادرش با تجربه بيست و دو حاملگي ،نهايتًا يازده کودک زنده به دنيا آورده بود. کاترين مک کورميک ،زيستشناس و فعال حقوق زنان آمريکايي بود که قسمتي از ثروت خود را هم براي فعاليتهاي علمي در جهت يافتن راه حلهايي براي بارداري برنامهريزي شده اختصاص داد. سرانجام شصت سال پيش در سال 1954و دقيقًا بيست سال پس از کشف پروژسترون ،يک زيستشناس آمريکايي به نام گريگوري گودوين پينکوس به همراه تيم تحقيقاتياش توانست اولين داروي خوراکي پيشگيري از بارداري را به بازار عرضه کند. اين دارو با نام تجاري «انويد» با تکيه بر مکانيسم رفتار پروژسترون و ديگر هورمونهاي جنسي براي اولين بار در پورتوريکو و هائيتي به بازار رفته بود. هرچند نسبت به داروهاي ضدبارداري امروزي مصرف اين هورمونها عوارض جانبي بيشتري بر مصرفکننده داشت ،اما عوارض مصرف آنها سخت و غيرقابلبرگشت و غيرقابلتحمل نبودند و هر چند که در ابتداي توزيع همگاني داروها جنجالها و ترديدهايي درباره استفاده آن به وجود آمد ،اما نهايتًا سودمندي دارو اثبات شد و اداره نظارت بر غذا و داروي آمريکا ،سه سال بعد آن را تأييد کرد. پروژسترون که يکي از هورمونهاي جنسي زنانه است ،در حقيقت يک مولکول آلي متشکل از چند حلقه کربني است .عمده پروژسترون در بدن زنها از پوسته يک يا دو تخمک آزاد شده در اواسط چرخه جنسي بدن آنها ترشح ميشود. تخمک که سلول جنسي زنانه است در اواسط چرخه جنسي ماهانه ،درون پوست ه خود از تخمدان به سمت لولههاي حرکت تخمدان ميکند .وقتي تخمک به لول ه تخمدان رسيد شکافته پوستهاش شده و آزاد ميشود و در انتظار مالقات احتمالي سلول جنسي مردانه يا اسپرماتوزوئيد ،يکي دو روز در همان محيط باقي ميماند. در اين هنگام پوست ه پارهشد ه تخمک که از اين جا به بعد آن را جسم زرد ميخوانيم، هنوز وظايفي بر عهده دارد :اين پوسته شروع به ترشح يک هورمون مهم ميکند که همان پروژسترون است. اگر لقاح صورت بگيرد ،جسم زرد به ترشح ادامه ميدهد و تبديل به جفت ميشود و جنين را به مدت نه ماه پرورش ميدهد ،اما اگر لقاح صورت نگيرد ،چند روز پس از دفع تخمک آزاد شده ،جسم زرد هم تحليل ميرود و ترشح پروژسترون متوقف ميشود .وقتي پروژسترون غايب شد ،خونريزي ماهانه آغاز ميشود. مکانيسم عملکرد قرصهاي ضدبارداي هم مبنا قرار دادن همين روند و سعي بر شبيهسازياش است. پروژسترون يا مشتقات و مولکولهاي خانواده و شبيه آن به صورت خوراکي به جريان خون وارد ميشوند و بدن به اشتباه باور ميکند که در وضعيت حاملگي است و تخمدانها ديگرهيچ تخمکي آزاد نميکنند. به اين ترتيب و در غياب تخمک ،فرآيند لقاح و در نتيجه حاملگي صورت نميپذيرد .همچنين در حضور اين
May 2014
ارديبهشت 1393
گابريل گارسيا مارکز، نامدارترين نويسنده جهان درگذشت گابريل گارسيا مارکز نويسنده نامي کلمبيا در شهر مکزيکو درگذشت .او از نامورترين نويسندگان جهان و از پايهگذاران سبک «رآليسم جادويي» بود .مارکز هنگام مرگ 87سال داشت. گابريل گارسيا مارکز از چند سال پيش با بيماري سرطان دست و پنجه نرم ميکرد .او در اوايل ماه اپريل چند روزي در بيمارستان بستري شد اما حال او بهبود زيادي پيدا نکرد و سرانجام در سن 87سالگي در خانهاش در شهر مکزيکوسيتي چشم از جهان فروبست. گابريل گارسيا مارکز که در 6مارچ سال 1927در کلمبيا دنيا آمد ،در وطن خود به عنوان گزارشگر و روزنامهنگاري زبردست شناخته شده بود ،اما در سال 1967و با انتشار رماني به نام «صد سال تنهايي» بود که به سرعت در سراسر جهان به شهرت رسيد. اين رمان زيبا و اعجابانگيز به دهها زبان ترجمه شد، ميليونها نسخه از آن به فروش رفت و سرانجام در سال 1982براي مارکز جايزه ادبي نوبل را به ارمغان آورد. مارکز پس از «صد سال تنهايي» رمانها و داستانهاي بسياري منتشر کرد و يکي از بهترين کارهاي بعدي او «عشق هورمونها ترشحات اندام جنسي زنانه تغييراتي ميکنند که امکان زيست راحت و تحرک پردامنه را از سلول جنسي مردانه ميگيرند و حتي در صورت آزاد شدن احتمالي يک تخمک ،امکان مالقات با سلول جنسي مردانه ،بسيار کم خواهد بود. اين رويداد سرآغازي شد بر جلوگيري از ميليونها تولد ناخواسته نوزادان و اثري عميق بر سبک زندگي انسان گذاشت؛ رابطه جنسي را از عملي براي توليد مثل به يک عمل کام ً ال مستقل تبديل کرد و شايد بهجرأت بتوان آن را به عنوان يکي از مهمترين و اثرگذارترين وقايع در تاريخ حرکت زنان به سوي برابري جنسيتي به شمار آورد.
لوپيتا نيونگو زيباترين فرد سال 2014 نام گرفت هفته نامه آمريکايي پيپل ( )Peopleلوپيتا نيونگو ،بازيگر 31ساله کنيايي و برنده اسکار را زيباترين فرد سال 2014معرفي کرد. لوپيتا نيونگو گفته است که هيچ گاه در خواب هم نميديده که بابت چهرهاش تحسين شود و خود را روي جلد اين هفته نامه آمريکايي ببيند. نيونگو با بازي در فيلم «12 سال بردگي» ساخته استيو مک کوئين به شهرت رسيد و جايزه اسکار بهترين بازيگر زن نقش مکمل را برد .او اکنون چهره جديد تبليغاتي شرکت لوازم آرايشي فرانسوي النکوم پاريس شده است. لوپيتا نيونگو در مکزيک به دنيا آمده و در کنيا بزرگ شده است .مادرش دوروتي مدير عامل و رئيس روابط عمومي بنياد سرطان آمريکاست. کري راسل ،جنا ديوان تاتوم ،ميندي کيلينگ ،گبريل يونيون ،مالي سيمز ،استيسي کيبلر ،کري واشينگتن ،پينک و امبر هرد از ديگر چهرههايي هستند که هفته نامه «پيپل» به عنوان شخصيتهاي زيباي 2014برگزيده است. انتخاب زيباترين چهره زن روي جلد اين هفته نامه سابقهاي طوالني دارد .نخستين برنده اين عنوان ميشل فايفر بود که عکسش در سال 1990روي جلد رفت. از سال 1990تا کنون برنده زيباترين فرد سال همواره زن
در سالهاي وبا» بوده است .از مارکز مقاالت و گزارشهاي ژورناليستي زيادي منتشر شده است. قاره به مارکز آمريکاي پرالتهاب التين تعلق دارد ،که در آن هيچکس نميتواند از تحوالت و التهابات سياسي دور باشد .مارکز، مثل بيشتر نويسندگان همنسل خود ،در سراسر ايدههاي با زندگي دموکراتيک و جنبشهاي چپ نزديک بود. در دهه 1950 ميالدي ،نظاميان با حکومتهاي کودتايي (خونتا) بر بيشتر کشورهاي آمريکاي التين حکومت ميکردند .بسياري از آنها نه تنها بيرحم و مستبد ،بلکه نوکر بيگانگان بودند .مارکز يکي از نويسندگاني بود که با قلم از جنبشهاي دموکراتيک ملي و پيکار ستمديدگان در آمريکاي التين دفاع ميکرد.
مارکز در ايران
بهمن فرزانه در سال 1354با ترجمه «صد سال تنهايي» ،نويسنده بزرگ آمريکاي التين را به کتابخوانان ايراني معرفي کرد .اين کتاب با استقبال زيادي روبرو شد و نويسنده آن در ايران به محبوبيت فراوان رسيد. تقريبا تمام آثار داستاني مارکز به فارسي ترجمه و منتشر شده است ،و بيشتر آنها بيش از يک بار .بدبختانه بوده است ،جز سه سال که در آنها لئوناردو دي کاپريو ،تام کروز و مل گيبسون برنده اين عنوان شدند. گونت پالترو در سال 2013و بيانسه در سال 2012 زيباترين چهره سال معرفي شده بودند .جوليا رابرتز تا کنون چهار بار برنده اين عنوان شده است .کريستينا اپلگيت ،کيت هادسن ،درو بريمور ،آنجلينا جولي ،کاترين زتا جونز و نيکول کيدمن از ديگر چهرههاي برگزيده سالهاي پيش بودهاند.
مادران پرتحرک ،کودکان فعالتري دارند
تحقيقاتي که اخيرا در بريتانيا در مورد پانصد مادر و کودکان چهارساله آنها انجام شده نشان ميدهد که هر چه ميزان فعاليت جسمي مادران بيشتر باشد کودکان آنها نيز فعالتر خواهند بود. در عين حال اين گزارش خاطر نشان ميکند که تحرک و فعاليت جسمي اکثر مادران از ميزاني که توصيه ميشود بسيار کمتر است. اين تحقيقات که در نشريه پزشکي «پيدياتريکس» (بهداشت کودکان) منتشر شده تاکيد ميکند که اقدامات
13
برخي از داستانهاي او مانند رمان زيباي «عشق در سالهاي وبا» با سانسور به بازار آمده و صحنههاي اروتيک جذاب آن حذف شده است. آخرين کتاب مارکز در حوزه رمان «روسپيهاي غمزده من» (باز هم با حذف برخي از صحنهها) و خودزندگينامهي او به عنوان «زيستن براي نوشتن» آخرين کارهايي هستند که از مارکز در ايران منتشر شدهاند. کتاب «گزارش يک آدمربايي» ( )1996نيز در ايران کامال شناخته شده است ،به ويژه از زماني که ميرحسين موسوي ،از رهبران اصلي جنبش سبز ،درونمايه آن را برگرداني واقعي از سرگذشت خود و همفکران خود دانست.
مربوط به بهبود سالمت کودکان بايد روي مادران متمرکز شود. بنا بر اين تحقيقات ،ميزان تحرک جسمي کودکان صرفا يک عامل طبيعي مربوط به سن آنها نيست بلکه والدين با دادن الگوهاي سالم به خردساالن ،مثل فعاليت جسمي و ورزشي در همان سنين کودکي ،ميتوانند در سالمت و رشد مناسب آنان تاثير مهمي داشته باشند. در بخشي از اين پژوهش بيش از 550کودک چهارساله و مادران آنها به مدت يک هفته دستگاههاي مانيتور ضربان قلب و شتابسنج پوشيده بودند .آنان در تمام مدت از جمله در زمان خواب يا به هنگام انجام فعاليتهاي جسمي و ورزشي اين وسايل را به تن داشتند. کاترين هسکت يکي از پژوهشگران مرکز بهداشت کودک در دانشگاه لندن که در اين تحقيقات شرکت داشته ميگويد که اطالعات جمع آوري شده نشان ميدهد که بين ميزان فعاليت جسمي مادران و فرزندان خردسال آنها يک ارتباط مستقيم و مثبتي وجود دارد. او ميافزايد ،هر چه مادر فعالتر باشد فرزند او نيز فعاليت جسمي بيشتري خواهد داشت .هر چند از روي اين تحقيقات نميتوان ميزان تاثير جست و خيز کودکان بر روي مادران آنها را تشخيص داد ،ولي به احتمال زياد فعاليت يکي از اين دو روي ميزان فعاليت جسمي طرف ديگر تاثيرگذار است. به گفته کاترين هسکت آمارهاي اين پژوهش نشان ميدهد که به تناسب هر دقيقه فعاليت جسمي ماليم يا شديد يک مادر به احتمال زياد فرزند خردسال او 10درصد بيشتر در همان سطح از فعاليت شرکت خواهد کرد .به ازاي هر دقيقهاي که مادر نشسته باشد کودکان نيز حدود 0.18 دقيقه آرام مينشيند .بنابر اين هر ساعت از بي تحرکي و نشستن مادر به 10.8دقيقه نشستن کودک منجر خواهد شد. يک چنين تفاوت جزيي ممکن است بديهي و بياهميت به نظر بيايد ،اما به گفته کاترين هسکت ،در يک دوره چند ماهه و يا چند ساله قابل توجه خواهد بود. عواملي که روي ميزان تحرک و فعاليت جسمي مادر تاثير زيادي داشته شاغل يا غيرشاغل بودن او و همچنين خواهر يا برادر داشتن کودکان خردسال بود. اين پژوهش تشخيص داده که ميزان فعاليت جسمي زنان معموال پس از مادر شدن کاهش يافته و به دوران قبل از بارداري و تولد فرزندشان باز نميگردد .بنابر اين کاهش و گاه فقدان فعاليت جسمي روي فرزندان خردسال آنها تاثير ميگذارد. کاترين هسکت ميافزايد ،زوج هايي که به تازگي صاحب فرزند شدهاند گرفتاري و کارهاي مختلفي دارند و فعاليت جسمي هميشه نميتواند جزو اولويتهاي آنها باشد. ولي حتي افزودن حد کمي به فعاليت جسمي مادران روي سالمت خود آنها و کودکانشان تاثير دارد.
14
May 2014
ارديبهشت 1393
14
ادامه «نرمش قهرمانانه» و سهم ايران در آبهاي خزر رضا تقيزاده ،راديو فردا گردهمايي وزيران خارجه کشورهاي حوزه درياي خزر که با حضور جواد ظريف و به منظور بررسي نظام حقوقي اين دريا، و به تعبير ديگر ،تعريف حقوق مالکيت 5کشور ساحلي از منابع کف دريا برگزار ميشود ،در صورت ادامه رويکردهاي سازشکارانه جمهوري اسالمي و همچنين فرصتطلبي مسکو ،ميتواند در خدمت تثبيت وضع موجود که بر خالف منافع ملي ايران است قرار گيرد. نشست وزيران خارجه کشورهاي خزر مقدمه چهارمين اجالس سران خزر است که به بنا دعوت پوتين ،رييس جمهور روسيه ،قرار است در ماه سپتامبر جاري در بندر آستاراخان برگزار شود. اجالس پيشين سران کشورهاي خزر که در آبان ماه سال 1389در باکو برگزار شد ،با پيشدرآمدي از سوي نماينده جمهوري اسالمي به جاي پرداختن به موضوع اصلي اختالفات در مورد نحوه تقسيم منابع زير آب و حدود ملي کشورهاي ساحلي ،به مالحظات امنيتي درياچه پرداخت و با سکوت از کنار نظام حقوقي درياچه عبور کرد. اندکي پيشتر ،مهدي آخوندزاده نماينده تام االختيار رييس دولت وقت جمهوري اسالمي در امور خزر در پايان يک اجالس کارشناسي ،براي نخستين بار به جاي طرح مطالبات سابق ايران که بر اساس «سهم مساوي» از منابع خزر ،که
دنباله از صفحة قبل طبق توصيههاي اين نهاد ،کودکان خردسال بايد حداقل يک ساعت در روز و افراد بالغ بايد حداقل دو ساعت و نيم در هفته فعاليت و تحرک جسمي داشته باشند.
تهيه سوخت کشتيهاي آمريکايي از «آب شور دريا»
نيروي دريايي اياالت متحده آمريکا اعالم کرده است که موفق به حل معماي سدههاي دور دانشمندان شده و به فناوري «استفاده از آب دريا به عنوان سوخت» دست يافته است. به گزارش «خبرگزاري فرانسه» ،صاحبنظران اين دستاورد را «برگ برندهاي» براي دولت آمريکا توصيف کردهاند ،چرا که بدين ترتيب زنجيره سوخترساني به ميزان چشمگيري کوتاه خواهد شده و يکي از نقاط ضعف بزرگ نيروهاي مسلح در سوخترساني به ماشينآالت و ادوات جنگي حل خواهد شد. اياالت متحده ناوگاني متشکل از 15نفتکش نظامي در اختيار دارد و در ميان ادوات ارتش اين کشور تنها ناوهاي هواپيمابر و تعدادي زيردريايي مجهز به پيشرانه هستهاي هستند. در تمامي ديگر انواع شناورهاي جنگي ،عمليات سوختگيري ميبايست به صورت منظم براي چند
بر اساس قرار دادهاي 1921و 1940ايران و اتحاد جماهير شوروي سابق استوار است ،از لزوم رعايت «اصل انصاف» در تعيين رژيم حقوقي آينده خزر ياد کرد. در آستانه برگزاري نشست وزيران خارجه کشورهاي خزر در مسکو ،مهدي سنايي سفير جمهوري اسالمي در روسيه، با اجراي تازهاي از سياست انفعالي گذشته و اين بار مطرح ساختن پيشنهاد تکراري تشکيل «سازمان همکاريهاي کشورهاي خزر» يا الگوي تعديل شده «همکاريهاي اقتصادي» آن ،و همچنين تاکيد بر اهميت «محور شمال جنوب» براي اتصال درياچه خزر به سواحل خليج فارس، در عمل بار ديگر وسيلهاي براي انحراف مذاکرات وزيران خارجه از بحث اصلي را ،که تعيين حقوق کشورهاي ساحلي از منابع خزر است ،فراهم آورده است. از زمان فروپاشي اتحاد شوروي و اعالم استقالل جمهوري آذربايجان در سال 1991ميالدي ،نظام حقوقي درياچه خزر بدون تعيين تکليف نهايي رها گرديده است .آبهاي خزر داراي نزديک به 28ميليارد متر مکعب نفت خام قبل برداشت و ذخيره گاز قابل مالحظهاي است. توليد مجموع نفت چهار کشور ساحلي از حوزه خزر نزديک به 3ميليون تن در روز و در حدود توليد روزانه کنوني نفت ايران است .صادرات نفت هر يک از دو کشور قزاقستان و آذربايجان به تنهايي در حدود صادرات نفت ايران است. توليدکنندگان بزرگ نفت و گاز خزر به ترتيب حجم توليد ساعت در طول روز اجرا شود ،به اين ترتيب که شناور به موازات نفتکش حرکت کرده و سوختگيري ميکند. چنين عملياتي در موقعيتهاي حساس جنگي ،و بهويژه در شرايط بد جوي ،بسيار دشوار و پيچيده است. بر اين اساس ،هدف نهايي طرح استفاده از آب شور دريا به عنوان سوخت «رفع وابستگي به نفت» تعيين شده، گامي که در عين حال بدان معناست که نيروي دريايي در آينده فارغ از نوسانهاي بازار جهاني نفت به وظايف محوله خود خواهد پرداخت. در همين باره درياساالر فيليپ کالوم اظهار داشت: «اين دستاورد نقطه عطف بزرگي براي ما به شمار ميرود، ما در زمانه چالشبرانگيزي به سر ميبريم و بايد با نوآوري روشهاي جديدي را براي دستيابي به انرژي پيدا کنيم». اين فرمانده نيروي دريايي اياالت متحده در ادامه افزود« :امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند آن هستيم که فرضيات قديمي برجاي مانده از شش دهه دسترسي به مقادير نامحدود سوخت ارزانقيمت را کنار بگذاريم .بايد يادمان باشد که تا کنون طوري با انرژي برخورد کرديم که گويي مثل هوا که هميشه موجود و در دسترس خواهد بود .اما واقعيت چيز ديگري است و بايد نگران اوضاع انرژي باشيم». در پاسخ به همين دغدغه بود که دانشمندان آمريکايي موفق شدند از آب شور دريا گاز دي اکسيد کربن و هيدروژن توليد کنند. در اين روش با استفاده از يک مبدل کاتاليستي گازهاي به دست آمده با بهرهگيري از فرايند تبديل گاز به مايع به سوخت قابل استفاده تبديل ميشوند .پژوهشگران اميدوارند سوخت جديد نه فقط براي حرکت کشتيها ،بلکه در به حرکت درآوردن موتور هواپيماها نيز استفاده شود. در نهايت با اجرايي شدن اين طرح ،سوخترساني در آينده ديگر از طريق نفتکشها انجام نخواهد شد و کشتيها خواهند توانست بدون نياز به کمک ،به صورت مستقل در حين انجام مأموريت سوخت مورد نياز خود را از آب شور دريا تأمين کنند. پيشبيني ميشود که تهيه سوخت جت با استفاده از اين فناوري در حدود «سه تا شش دالر در هر گالن» هزينه داشته باشد. در همين حال کارشناسان مرکز پژوهشهاي نيروي دريايي اياالت متحده آمريکا اعالم کردهاند که موفق شدهاند يک هواپيماي کوچک آزمايشي را با استفاده از سوخت تهيه شده از آب دريا به پرواز درآورند.
عبارتند از :قزاقستان ،آذربايجان ،ترکمنستان و روسيه. سهم ايران در اقتصاد انرژي خزر و توليد نفت و گاز آن صفر است .با وجود بيش از 80ميليارد دالر سرمايه گذاريهاي خارجي در توليد نفت و گاز ،کشيدن خطوط لوله و تاسيسات پااليشگاهي در چهار کشور ديگر ساحلي ،سهم ايران از لحاظ جذب سرمايههاي خارجي در حد صفر باقي مانده است. بعد از مدتها ترديد ايران اخيرا تالشهايي را با استفاده از منابع داخلي به منظور بهرهبرداري از ذخاير نفت و گاز خزر آغاز کرده که در جريان تازهترين تالشهاي فني ،دو ماه پيش جرثقيل سکوي نيمه شناور ايران که امير کبير ناميده ميشود سقوط کرد و اين تالشها موقتا متوقف ماند. ايران تا کنون 7حلقه چاه اکتشافي در حدود «بدون معارض» آبهاي خود حفر کرده که بيشتر نزديک به آبهاي مشترک با ترکمنستان است .وزارت نفت مدعي است که ذخاير نفت ايران در خزر به 10ميليارد بشکه بالغ ميشود ،اما تا کنون از قرار دادن رسمي اين حجم در آمار ذخاير کل نفت کشور خودداري ورزيده است. جمهوري اسالمي در صورت جذب نکردن سرمايه و تکنولوژي خارجي قادر به قرار گرفتن فعال در رديف ديگر توليد کنند گان نفت و گاز خزر نيست. طي هشت سال عمر دو دولت قبلي که درآمدهاي نفتي ايران به دليل باال بودن قيمتهاي جهاني به بيش از 600ميليارد دالر بالغ شد ،اين فرصت وجود داشت تا به جاي خانهسازي در ونزوئال و سرمايهگذاري در آفريقا ،با مبادرت به سرمايه گذاريهاي مولد در آبهاي درياچه خزر نه تنها در بخش اکتشاف و توليد نفت و گاز ،که در جهت ايجاد تاسيسات بندري مجهز و نيروي دفاعي قابل ،حضور کشور را در آبهاي شمال فعال سازد. ايران براي رسيدن به حدود و حقوق حقه خود در آبهاي خزر ،ميبايد از روز فروپاشي اتحاد شوروي کليه امکانات بالقوه و موجود خود را مورد استفاده قرار ميداد و به خصوص از سياست قدرت نمايي و شکل دادن به مراکز الزم براي نمايش قدرت بهره ميگرفت. جمهوري اسالمي به دليل آشنا نبودن کارگزاران آن با مسايل کالن مناسبات بينالملل ،وجود بحرانهاي داخلي ،ادامه تنش با غرب ،ضعف اقتصادي و اتخاذ سياستهاي انفعالي و آرايشهاي دفاعي ،از بسيج امکانات براي حضور و نمايش قدرت در آبهاي خزر همواره بازمانده است. کشورهاي همسايه نيز با درک داليل عقب نشينيهاي گام به گام ايران ،آرايش تهاجمي به منظور تثبيت منافع خود در خزر و عقب راندن ايران را تدريجا افزايش دادند .به عنوان نمونه آذربايجان بعد از اعالم تشکيل کنسرسيومي به منظور اجراي «قرار داد قرن» ابتدا 10در صد از سهام آن را به ايران واگذار کرد و آنگاه در ماه نوامبر سال 1994اين سهم را به 5در صد تقليل داد و اندکي بعد ،به بهانه «مخالفت ساير شرکا» سهم واگذار شده به ايران را پس گرفت. ايران در سال 2001با پرواز دادن دو فروند هواپيماي فانتوم بر فراز يک کشتي اکتشافي کنسرسيوم (متعلق به «بيپي») در آبهاي مجاور آذربايجان به نمايش قدرت محدودي دست زد. اندکي بعد آذربايجان 10درصد سهام در ميدان نفت و گاز شاه دنيز 2 -را به ايران واگذار کرد .ايران هم اکنون در
اکتشاف و بهره برداري از اين ميدان که محصول آن قرار است تا سال 2018از طريق لوله آناتالي و خاک ترکيه به اروپا منتقل شود سهيم است ،هر چند که از قرار گرفتن در مسير خط لوله انتقال گاز اين طرح به اروپا محروم مانده است. جمهوري اسالمي در جريان انحالل شوروي و شکل گرفتن چهار جمهوري تازه در حوزه خزر مرتکب محاسبات اشتباه و اتخاذ سياستهاي بدون پشتوانه و قدرت اجرايي شده است. از جمله استفاده از ارقام مشخص 50در صد و 20در صد در تبيين حدود و حقوق ملي ايران در خزر ،به جاي استفاده از «حقوق مشروع» يا «حدود قانوني» ،که عمال توگوهاي ديپلماتيک و رسيدن به توافق فرصت انجام گف معقول مابين ايران و چهار کشور ديگر حوزه خزر را سلب کرد ،از موارد اشتباه دولت ايران بوده است. اين اشتباه را مهدي آخوندزاده نماينده ايران در خزر در سال 1989تا حدودي تعديل کرد ،اما اصالح حرکت ايران که دير هنگام و در موقعيت دفاعي صورت گرفت، به نشانه ديگري از عقبنشيني آرام ايران از حقوق اعالم شده خود تعبير شد. محروم ماندن از طرحهاي توسعه نفت و گاز در خزر عالوه بر آنکه ايران را از کسب ميلياردها دالر سود اقتصادي محروم ساخت ،موقعيت سياسي آن را نيز در حوزه خزر به شدت تضعيف کرد. در جريان کنفرانس وزيران خارجه کشورهاي خزر ،اولويت جمهوري اسالمي ،يارگيري با روسيه و نهايي ساختن سند توافق اتمي با غرب و ادامه غني سازي اورانيوم است ،نه ايستادگي براي دفاع از حقوق و حدود ملي ايران در منابع و آبهاي خزر. اولويت روسيه نيز در درجه اول گذار کم هزينه از بحراني است که با ضميمه کردن شبه جزيره کريمه به خاک خود ايجاد کرده و در مرحله بعد مقابله با نفوذ آمريکا در خزر است که مسکو همچنان آن منطقه را حيات خلوت خود تلقي ميکند. پرهيز از مطرح ساختن روشن و قاطع مواضع ايران طي جلسه وزيران خارجه کشورهاي خزر در مسکو ،حتي به قيمت تهديد مصالح کوتاه مدت دولت ،که مبادله نفت با روسيه ،و تظاهر به داشتن مناسبات دوستانه با دولت آذربايجان از جمله آنها است ،تنها به حفظ وضع موجود که به زيان ايران شکل گرفته ياري خواهد داد و مقدمهاي خواهد شد بر اجالس مشابه سران خزر در ماه سپتامبر و گرفتن چند عکس يادگاري ديگر ،به جاي پرداختن به منافع راهبردي ايران.
16
May 2014
ارديبهشت 1393
16
17
May 2014
1393 ارديبهشت
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
17
18
May 2014
ارديبهشت 1393
آقاي روحاني، ما شهروند درجه چند هستيم؟ حسين باقرزاده آقاي روحاني جمهور رييس در اسالمي سخنرانيهاي اخير خود خطاب به دو اجتماعي گروه که از شديدترين ت تبعيضا سر کو ب گر ا نه قانوني و فراقانوني رنج ميبرند ،سخنان نسبتا تازهاي در باره حقوق پايمال شده اکثريت مردم ايران ابراز داشته است. ايشان در سفر به بلوچستان گفت« :در اين کشور شهروند درجه دو نداريم و طبق قانون اساسي تفاوتي بين مذاهب ،اقوام و جنسيت قائل نيستيم» .سپس نامبرده در سخناني در «همايش ملي زنان» با تأکيد بر اينکه «حضور زنان در صحنههاي اجتماعي فرصت است و نه تهديد» اظهار داشت که «امروز زنان کشور در تمام صحنهها ...مانند مردان فعاليت ميکنند و بايد داراي فرصت ،مصونيت و حقوق اجتماعي برابر باشند». اظهارات اخير به خصوص از اين نظر از اهميت خاصي برخوردار است که در تقابل آشکار با سخنان سخيف و متفرعنانه علي خامنهاي بيان شده که چند ساعت پيشتر در جمعي از زنان گفته بود «اشتغال از مسائل اصلي مربوط به زنان نيست» و «خداوند آنها را از لحاظ جسمي و عاطفي براي منطقه ويژهاي از زندگي آفريده است». اينکه آقاي روحاني بگويد شخصا تفاوتي بين مذاهب، اقوام و جنسيت قائل نيست ،يا بر ضرورت «فرصت ،مصونيت و حقوق اجتماعي برابر» براي زنان و مردان تأکيد کند ،به نوبه خود بسيار مغتنم است -و ميبايست از آن استقبال کرد. ولي وقتي اين اظهارات با ادعاهاي بيپايهاي از اين قبيل همراه ميشود که «در اين کشور شهروند درجه دو نداريم» يا قانون اساسي «تفاوتي بين مذاهب ،اقوام و جنسيت» نگذاشته است ،با موقعيت ديگري روبرو ميشويم .نميتوان تصور کرد که رييس جمهور اين نظام که در رشته حقوق تحصيل کرده و خود يکي از کارگزاران و اثرگذاران شاخص اين نظام در طول حيات آن بوده است، از قانون اساسي جمهوري اسالمي و ساختار اجتماعي هرمي آن تا اين حد بياطالع بوده باشد .از اين رو بايد اين اظهارات را نوعي تجاهل العارف تلقي کرد که با هدفهاي تبليغاتي يا به منظور نقض سخنان علي خامنهاي ايراد شده است. سخنان علي خامنهاي نه فقط تراوشات يک مغز بيمار و منجمد شده در سدههاي ميانه را به نمايش ميگذاشت ،بلکه گفتمان روحانيت حاکم در برخورد با مسايل مربوط به زنان را نيز به خوبي نشان ميداد .اينان وقتي از جامعه ،ملت ،امت و مانند آنها سخن ميگويند ،منظورشان عموما (و به سياق متون مذهبي) مردان جامعه ،ملت ،امت و ...است ،و زن نه به عنوان عضوي از اين واحدهاي اجتماعي و بلکه دنباله و زايده آن شناخته ميشود .اين مردان جامعه هستند که در عرصه عمومي عمل ميکنند و در شکل قانونگذار ،قاضي يا مجري براي زنان تعيين تکليف ميکنند ،عرصه خصوصي خانه را جايگاه آنان ميدانند و حد و حصر حضور آنان در عرصه عمومي را تعيين ميکنند. از اين رو است که آقاي خامنهاي در حضور جمعي عظيم از زنان ،نه با آنان و بلکه در باره آنان سخن ميگويد و از «زن» و «زنان» به صورت سوم شخص ياد ميکند -گويي که صدها پيکره سياه پوشيده که افتخار حضور او را يافتهاند اشباحي بيش نبودهاند. برخورد «نامحرمي» و «دگربودگي» و آمريت نسبت
به زنان ،در واقع جزيي از گفتمان غالب خودي و ناخودي جمهوري اسالمي در برخورد با گروههاي مختلف اجتماعي است که در اين نظام کمتر صاحب حقاند و بيشتر مورد تکليف. يک اقليت بسيار کوچک که خود را والي و ولي و قيم ديگران ميداند به خود حق داده است که محدوده مجاز پندار و گفتار و کردار ديگران را تعيين کند؛ براي آنان قانون بنويسد و قاضي و محتسب از قماش خود بگمارد و حتي تعيين کند که اين ديگران چه کساني را ميتوانند به نمايندگي خود برگزينند تا به نام آنان بر آنان حکومت کنند و حکم برانند و امريه دهند و سپس کساني را که از مصوبات و دستورات آنان تخطي کنند محارب با خدا و مفسد فياالرض بنامند و آنان را به صالبه بکشند و براي عبرت ديگران بساط قتل و آدمکشي در شوارع و ميدانها به راه بيندازند. زنان بخش عمده اين اکثريت عظيم جامعه را تشکيل ميدهند که در تدوين سياستهاي حکومتي و تصويب قوانين ظالمانه آن سهمي ندارند ،ولي مجبورند به اين قوانين تن دهند و تابع آنها باشند و حجاب اجباري آنان نمادي است که همه روزه اين رابطه و سلطه ستمگرانه را در هر کوي و برزن به رخ اين اکثريت مغلوب ميکشد و به وجدان آگاه و ناآگاه آنان تلقين ميکند. حال بايد ديد سخن از فقدان «شهروند درجه دو» در اين کشور به چه معنا است و چگونه ميتوان در متن اين جامعه زيست و اختالفات شديد شهروندي را در آن نديد .آيا آقاي روحاني واقعًا معتقد است که قانون اساسي جمهوري اسالمي «تفاوت بين مذاهب ،اقوام و جنسيت» را نفي کرده است و در اين نظام فرقي از نظر حقوقي بين آخوند و غير آخوند و شيعه و سني و زن و مرد و مسلمان و نامسلمان و فارس و کرد و عرب و بهايي و يهودي و خداباور و بيدين و ...وجود ندارد و همه ميتوانند وزير و وکيل و قاضي و رييس جمهور و ولي
فقيه و استاندار و فرماندار و سپاهي شوند و در کمال امنيت و مدارا در کنار هم زندگي کنند؟ و آيا اصوال مردم اين کشور فقط به شهروندان درجه يک و دو تقسيم شدهاند؟ پاسخ البته چندان مشکل نيست و با يک مراجعه ساده به قانون اساسي (و قوانين موضوعه) اين «نظام مقدس» ميتوان آن را به راحتي به دست آورد. درجه بندي شهروندان معموال بر دو يا سه اساس انجام ميگيرد .اولين و مهمترين ضابطه درجه بندي شهروندان، تفاوت حقوقي آنان در قانون است .اگر قانون حقوق نامساوي براي دو گروه اجتماعي قايل باشد ،طبيعتًا گروهي که از حقوق کمتري برخوردار شوند شهرونداني از درجه پايينتر خواهند بود ،ولي اين تنها ضابطه نيست .يکي ديگر از ابزارهاي درجهبندي شهروندان ،جرم شناختن خصوصيات هويتي يا رفتارهاي متعلق به حريم خصوصي شهروندان است .يعني شهروندان به دليل هويتي (دگرباشي) يا رفتاري (که متضمن اضرار به ديگري نباشد) مجرم شناخته شده و به اين دليل مورد تعقيب و مجازات قرار ميگيرند و از برخي از حقوق يا آزاديهاي خود رسما يا عمال محروم ميشوند. و باالخره ،حکومت ممکن است به داليل سياسي يا امنيتي گروههايي از جامعه را به صورت منظم (سيستماتيک) و فراقانوني از برخي از حقوق خود محروم کند و با اتخاذ
سياستي آمرانه و اعمال سرکوب ،حقوق شهروندي آنان را زير پا بگذارد -سياستي که معموال در مورد اقوام و ساکنان مناطق پيراموني کشور به کار گرفته ميشود. اکنون ببينيم عوامل فوق چه تأثيري در دستهبندي شهروندان ايراني دارد و جايگاه هر ايراني به لحاظ درجه شهروندي او کجا است .ابتدا به درجهبندي شهروندان به اساس تعلق آنان به گروههاي مختلف اجتماعي که تفاوت حقوقي آنان در قانون اساسي و يا قوانين موضوعه مشخص شده ميپردازيم .در قانون اساسي جمهوري اسالمي ،پنج تمايز حقوقي براي شهروندان به چشم ميخورد که عبارتند از: روحاني و غير روحاني (اصول 107 ،5تا 162 ،112و غيره) شيعه و سني (ترکيب دو اصل 12و )115 مرد و زن (سکوت اصل 19در مورد تفاوت جنسيت ،همراه با خيل عظيم قوانين موضوعه در باره تفاوتهاي حقوقي زن و مرد ،از آزادي پوشش گرفته تا نابرابريها در ازدواج و ديه و ارث و شهادت و غير آنها) مسلمان و نامسلمان (سکوت اصل 19در مورد تفاوت مذهبي ،اصول ياد شده در موارد 1و 2باال به اضافه اصول 4و 10و قوانين موضوعه در باره ازدواج و ديه و ارث و مانند اينها) اهل کتاب و غير اهل کتاب (اصل 13و قوانين و سياستهاي خشن در مورد بهاييان) از موارد مربوط به درجهبندي شهروندان بر اساس جرمشناسي هويت يا رفتار خصوصي آنان و يا سرکوب و برخورد امنيتي حکومت با آنان نيز ،ميتوان دست کم از چهار مالک مميزه نام برد: فارس زبان و غير فارس زبان (تعلق قومي) دينباور و بيدين ناهمجنسگرا و همجنسگرا عامل به قوانين شرعي مربوط به حريم خصوصي و ناعامل به آن مورد اول (شماره )6به سياستهاي سازمان يافته و مستمر حکومتي در مورد اقوام و شهروندان غير فارسزبان مربوط ميشود که عمال آنان را براي سالياني دراز از حقوق و امکانات معادل شهروندان فارسيزبان محروم کرده است. سه مورد ديگر ،از جرمشناسي عقايد ،خصوصيات هويتي (دگرباشي) يا رفتاري مربوط به حريم خصوصي افراد ناشي ميشود .بسياري از قوانين موضوعه، شهرونداني را که داراي خصوصيات عقيدتي ،هويتي يا رفتاري دگرگونه باشند به درجات مختلف از يک سلسله حقوق و آزاديها محروم ميکنند .مثال در مورد تفاوت آخر ،در قوانين موضوعه جمهوري اسالمي، رابطه عشقي خارج از ازدواج جرمي بزرگ تلقي شده و مرتکبان آن ممکن است به مرگ محکوم شوند .حال اگر شهرونداني به عنوان اعتراض به خصوصيت وهنآميز ازدواج شرعي که ماهيتا نوعي داد و ستد مالي است (واگذاري استقالل و جنسيت از سوي زن به مرد در برابر مهريه و نفقه) بخواهند به عنوان دو انسان برابر زندگي مشترکي تشکيل دهند ،قانون آنان را تا حد مرگ مجازات ميکند و براي فرزندان آنان نيز حقوق برابر با ساير کودکان قايل نميشود. يعني انسانهايي که در قالب ازدواج شرعي زندگي ميکنند با آنان که ازدواجشان شرعي نيست از حقوق انساني و قانوني برابر برخوردار نيستند و شهروندان برابر درجه به حساب نميآيند. مثال باال همچنين نشان ميدهد که ضابطه نهم از ضابطه هفتم (دينباور و بيدين) مستقل است .به اين معنا که ممکن است يک بيدين در عين حال قوانين شرع مربوط به حريم خصوصي را نقض نکند (مثال لب به مشروبات الکلي نزند) و يک دينباور اين قوانين را زير پا بگذارد (مثال مشروب بخورد) و به اين دليل مجازات شود .اولي بر اساس ضابطه هفتم يک درجه شهروندي خود را از دست ميدهد و دومي بر مبناي ضابطه نهم. تحميل قوانين و مقررات شرعي بر شهروندان ،صرف نظر از اينکه شهروند خود به آن آيين و شرع اعتقاد داشته باشد يا خير ،يکي از بارزترين موارد تبعيض عليه کساني است که به اين قوانين و مقررات تحميلي تن ندهند. شهروندي که بدون اضرار به غير (يا حتي به خود) مشروبات الکلي مصرف کند و به خاطر آن شالق بخورد و اگر چهار بار اين کار را تکرار کند محکوم به اعدام شود ،هيچگاه نميتواند در جايگاه يک شهروند برابر با حاکماني که او را به شالق و اعدام محکوم ميکنند قرار گيرد.
18
هر يک از تفاوتهاي نهگانه باال ،به صورت يک خط فاصل ،شهروندان ايران را درجه بندي ميکند و حقوق نابرابر به آنان ميدهد .يک شهروند اگر همه خصوصيات طرف راست اين تفاوتها را داشته باشد به معناي آن است که بر اساس هيچ ضابطهاي حقوق او محدود نشده است و شهروند درجه يک به حساب ميآيد .اين تعريف فقط در مورد مرد روحاني شيعه (مورد تأييد حکومت) صدق ميکند که از حقوق انحصاري عضويت مجلس خبرگان ،و احراز مقاماتي چون رياست قوه قضاييه و واليت فقيه برخوردار است .عالوه بر اين ،اين شهروند به صورت نانوشته ،عمال و بدون قيد و شرط قانوني تقريبا از هر حق قابل تصوري (حتي حق آدمکشي، يعني فتوا يا فرمان قتل از سوي مجتهدان) برخوردار است و هيچ تکليفي در برابر جامعه يا دولت (حتي پرداخت ماليات) ندارد .به اين ترتيب ،ميتوان مرد روحاني شيعه را شهروند درجه يک جمهوري اسالمي ناميد. از اين جا به بعد ،ما با شهروندهاي درجه دو و نازلتر روبرو هستيم که بر اساس قانون حقوق کمتري از شهروندان درجه پيش از خود دارند ،و در نهايت به شهرونداني ميرسيم که تنها افرادي مکلفند و کمترين حقوقي براي آنان تعيين و تضمين نشده است. در واقع ،ميتوان ديد که جمهوري اسالمي يک جامعه آپارتايد چند اليهاي با ساختاري هرمي ايجاد کرده است .در تارک اين هرم ،اقليت بسيار کوچکي مرکب از ولي فقيه و مرد روحاني شيعه (مورد تأييد حکومت) نشسته که از هر حق قابل تصوري (حتي حق قتل) برخوردار است و کوچکترين تکليفي در برابر جامعه و حکومت (حتي پرداخت ماليات) ندارد. اليههاي بعدي اين هرم (که اکثريت نزديک به تمامي شهروندان را در بر ميگيرد) بر اساس معيارهايي که 9مورد آنها در باال نام برده شد شکل گرفته و درجهبندي شدهاند و هر فردي بسته به اين که در کدام اليه قرار بگيرد ،شهروندي از همان درجه ميتواند به حساب آيد .و در قاعده اين هرم کساني قرار ميگيرند که در طرف چپ معيارهاي تبعيضآميز فوق قرار بگيرند -شهرونداني که هيچ حق تضمين شدهاي و حتي حق حيات ندارند و بر اساس قوانين موضوعه جمهوري اسالمي ممکن است بدون ارتکاب هيچ جرمي به مرگ محکوم شوند. تقسيمبنديهاي 9گانه باال البته همه معيارهايي را که جمهوري اسالمي براي اعمال تبعيضات حقوقي قانوني يا فراقانوني به کار گرفته در بر نميگيرد .مثال ميتوان از دراويش يا پيروان نحلههاي مختلف شيعي يا اسالمي يا مذاهب و آيينهاي گوناگون ديگر نام برد که در جمهوري اسالمي از حق تجمع و عمل به آيينهاي خود محروم شدهاند يا صرفا به داليل عقيدتي مورد تعقيب و سرکوب جمعي قرار گرفتهاند .اين تفاوتها نيز باعث سلب حقوق شهروندان زيادي ميشود و اليههاي ديگري به هرم فوق ميافزايد ،ولي در ساختار کلي آن و جايگاه شهروندان درجه يک در تارک هرم و شهرونداني که در قاعده آن قرار گرفتهاند تغييري ايجاد نميکند. همچنين ،هر تبعيضي گرچه يک شهروند را به درجه نازلتري سوق ميهد ،ولي شدت اين تبعيضات با هم برابر نيستند .مثال ،زن شيعه و مرد سني غير روحاني (با فرض اينکه خصوصيات ديگر آنان از نظر معيارهاي فوق برابر باشد) هر يک به دو دليل تحت تبعيض قرار گرفتهاند (زن شيعه بر اساس معيارهاي 1و 3و مرد سني بر اساس معيارهاي 1و )2ولي اينان در عين حال حقوقي نابرابر دارند و در ساختار هرمي فوق در يک رديف قرار نميگيرند. در متن اين جامعه آپارتايد هرمي چند اليه ،با تفاوت حقوقي از صفر تا بينهايت شهروندان ،است که آقاي روحاني از اين که زنان «بايد داراي فرصت ،مصونيت و حقوق اجتماعي برابر باشند» سخن ميگويد و وجود شهروندان درجه 2را منکر ميشود .سخنان او (به خصوص در مورد زنان) ظاهرا در تقابل با اظهارات واپسگرايانه علي خامنهاي ايراد شده يا گفته ميشود که بيانگر آرزوهاي شخصي او است -و اين هر دو به نوبه خود البته ارزنده است .ولي به جز اين ،آقاي روحاني که خود در ايجاد ،تقويت و حفظ اين ساختار هرمي شرکت داشته و اکنون نيز از جايگاه يک شهروند درجه يک سخن ميگويد و عالوه بر آن تصوير نادرستي از قانون اساسي ارائه ميدهد ،به سختي ميتواند انتظار داشته باشد که ادعاهاي او پذيرفته شود. ساختار متصلب آپارتايد هرمي جامعه ايران تحت جمهوري اسالمي تنها با شکستن آن قابل اصالح و تغيير است .به جز اين ،شعارهاي تبليغاتي و آرزوهاي شخصي و حتي واگذاري چند سمت فرمانداري و شهرداري يا معاونت اين مقام و آن مقام به چند زن (يا مرد سني) و مانند اينها گرچه ممکن است نوعي دهن کجي به ولي فقيه مسلمين جهان (که خواهان بازگشت زن به خانه و آشپزخانه و بچهداري شده است) به شمار آيد ،ولي نميتواند کمترين اثري در نفي و محو « شهروند درجه دو» که آقاي روحاني مدعي آن شده (يا شهروندان درجات بعدي) داشته باشد.
19
May 2014
ارديبهشت 1393
گشت وگذاري در رستورانهاي پايتخت ايران
سفرهخانه هم نام خيابان «کريمخان» ،سفرخانهکوچکي در نزديکي تقاطع خيابان ايرانشهر است با ديزيهايش خوشمزه که خانوادگي اداره ميشود. اما کباب! براي خوردن خوشمزه ترين کبابهاي پايتخت ايران شک نکنيد که بايد روانه بازار شويد .کبابي «نايب» بازار که معرف حضور است ،اما شايد چلوکبابي «شرفاالسالمي» بازار را نشناسيد که يکي از خوشمزهترين کبابهاي تهران را دارد. در ابتداي «سبزهميدان» در طبقه پايين همانجايي که زماني چلوکبابي مشهور تهران يعني «شمشيري» قرار داشت ،ميتوانيد يک چلوکبابي به همين نام پيدا کنيد که کباب خوبي دارد .البته مديريت فعلي اين رستوران هيچ ارتباطي به مرحوم حسن شمشيري و ماجراهايش در دوره مصدق ندارند. شعبههاي ديگر نايب را هم در نقاط ديگر تهران ميتوانيد انتخاب کنيد که بدون استثنا کباب دارند.
عصرانه در عصر دلپذير بهاري
مهرک رحيميان ،شرق پارسي «شما يادتون نمياد!» اين اصطالحي که چند صباحي در شبکههاي اجتماعي در بين ايرانيان معمول شده بود، شايد درباره رستورانهاي تهران هم مصداق پيدا کند. چرا که احتماال نه ساکنان جوانتر تهراني يادشان ميآيد و نه احتماال شما که زماني مسافر تهران بوديد يادتان هست که در تهران پايتخت ،تا همين يکي دو دهه پيش، رستورانگردي تفريحي تقريبا انحصاري بود و عادتي براي طبقهاي خاص از شهرنشينان. حال ،ديگر گذران ساعتهايي در رستوران و کافه بخشي از سبک زندگي طبقه متوسط اين شهر شده است. ازدياد و شلوغي رستورانها ،حکايت از محبوبيت رو به رشد آنها دارد .شکمکدههايي که مجبور هستند به تنهايي جاي خالي بار ،ديسکو و کالبهاي شبانه را در تهران و ديگر شهرهاي ايران ،به دوش بکشند و يک دورهمي معمولي را براي ايرانيها فراهم کنند. اما ،غرض از گفتن اينها شکايت از نداشتهها نيست. اگر به تهران ميرويد ،قطعا براي شما از بار و ديسکو خبري نيست ،پس بايد از داشتههاي شهر که کم نيستند ،بيشترين استفاده را بکنيد. يکي از بهترين تفريحها در هفتههاي اول بهار در تهران ،همين شکمگردي است .ميتوان پياده در شهر به راه افتاد و بسته به آنکه خورشيد در کجاي آسمان باشد، يک نوع رستوران را انتخاب کرد؛ مثال يک صبحانه متفاوت خورد يا يک ناهار يا شام دلچسب .شايد هم فقط دلتان يک عصرانه به يادماندني بخواهد .پيشنهادهاي متفاوت ما را براي چشيدن طعم پايتخت از دست ندهيد.
صبحانه ،وعدهاي براي به ياد ماندن
در سنت ايراني ،دستکم به صورت نظري ،صبحانه مهمترين وعده غذايي است ،آنقدر که توصيه شده آن را تنهايي بخوريد ،اما برخالف ضرب المثل ها توصيه ما اين است که دستجمعي صبحانهگردي کنيد؛ نگران هم نباشيد؛ به ميزاني هست که تمام جمع را کفاف دهد. اگر ميخواهيد براي صبحانه به رسوم ايراني پايبند ب حليم است باشيد و روز را سنگين شروع کنيد ،يک انتخا و ديگري کلهپاچه .يکي از معروفترين حليمفروشيهاي تهران «سيد مهدي» در ميدان تجريش است .دکان «سيد مهدي و پسران» اگرچه ظاهر نو نواري پيدا کرده و رنگ و بوي ساده قديم را ندارد ،اما طعم حليمش به همان خوبي سابق است .شعبه قديميتر سيد مهدي روبروي باغ فردوس است ،اما شعبه سرپل تجريش و ورودي بازار هم بزرگتر است و هم به قول معروف راه دستتر. از کلهپاچهايهاي معروف تهران ،يکي «ساعي» است، که قبال روبروي پارک ساعي بود ،اما حاال نبش خيابان «ساعي يکم» است با تعدادي زياد ميز و صندلي براي نشستن. بنابراين در آنجا نبايد نگران کمبود جا بود ،اما اگر ميخواهيد شانس خوردن مغز و زبان و بناگوش را از دست ندهيد ،خيلي دير نکنيد .اگر هم در حوالي يوسفآباد هستيد« ،نشاط» در خيابان فتحي شقاقي اسم و رسمي براي خودش دارد« .بره سفيد» هم در خيابان ستارخان و «لوکس طاليي» پايينتر
از ميدان فردوسي هم کلهپاچههاي خوشمزه و تميزي دارند. اگر دلتان براي صبحانه چيزي فراتر از صبحانه معمول ايراني ميخواهد ،راهي شويد به سوي «اردک آبي»« .اردک آبي» در واقع يک بوفه است با چهار انتخاب متفاوت؛ يعني بوفههاي گرم ،سرد ،نوشيدني و دسر .ميتوانيد با پرداخت وروديه به هر بوفه ،روزتان را خيلي خوشمزه آغاز کنيد .در اين بوفه صبحانه ،مثل بيشتر بوفههاي مشابه ،خوردن صبحانه از شش و نيم صبح آغاز ميشود و تا 12ظهر هم ادامه دارد. «اردک آبي» در طبقه اول مرکز خريد تنديس در باالي ميدان تجريش است .اگر هواي بوفههاي ديگر را داريد ،سري به بوفه «نايب ساعي» بزنيد؛ کمي پايينتر از پارک ساعي ،آن طرف خيابان. اما ،صبحانهاي که احتماال در تهران کمتر آن را امتحان کردهايد ،يک صبحانه لبناني است« .عروس لبنان» يک بوفه کامل براي صبحانه دارد؛ از مرباها و پنيرهاي جورواجور گرفته تا زيتونهاي سبز و سياه ،ماست چکيده و ترشيهاي خاص. خالصه هرچه عادت نداريد براي صبحانه در تهران بخوريد در اينجا به راحتي پيدا مي کنيد« .عروس لبنان» در خيابان شهيد بهشتي يا همان «عباسآباد» قديم است ،نرسيده به سهروردي. اگر هم روزتان از حوالي مرکز شهر شروع ميشود، راهي خيابان ايرانشهر ،پارک هنرمندان و کافه ايرانشهر شويد .اگرچه بعدازظهرهاي اين کافه ،مخصوصا به خاطر تئاترهاي سالنهاي طبقه پايين آن معروفتر است ،اما صبحانه پارک هنرمدان در صبح نسبتا آرامش چيز ديگري است« .مخصوص»« ،کالسيک» و «فرانسوي» از انتخابهاي شما براي صبحانه اينجا است .از ما ميشنويد پر و پيمانترين منوي اينجا يعني «مخصوص» را انتخاب کنيد که غير از صبحانه معمول ،بيکن و تخم مرغ و لوبيا گرم (صبحانه انگليسي اما از نوع حالل) هم دارد.
نهار به سبک ايراني
نميشود قصد تهرانگردي داشت و غير از کباب و ديزي به گزينههاي ديگري براي ناهار فکر کرد. اگر قصد ديزيخوردن داريد ،يکي از بهترين ديزيهاي پايتخت را بايد در ميدان راهآهن ،ابتداي خيابان وليعصر پيدا کنيد .قهوهخانه «آذري» و ديزيهايش آنقدر معروف است که به فهرست کتابچههاي راهنماي جهاني درباره ايران هم راه پيدا کرده است. اينجا سالها پيش يک قهوهخانه سطح پايين بود که با هزينه شهرداري وقت بازسازي شد و به علت طراحي داخلي قديمي ،اجناس عتيقه و تماشايي و غذاهاي خوشمزهاش اسم و رسمي به هم زده است. «آبگوشت خونه» هم از ديزيسراهاي معروف تهران است که تنها غذايش همين ديزي است .شايد عکس کاشيهاي آبي رنگ و در و ديوارهاي پر از نقاشي قهوهخانهاي آنجا را ديده باشيد .ديزيهاي اينجا به نسبت «آذري» مخلفات بيشتري دارد و کمي هم گرانتر است .اين ديزيسرا را در خيابان ايرانشهر ،خيابان کالنتري ميتوانيد پيدا کنيد .البته اين ديزيسرا فضاي کوچکي دارد و بههمين خاطر روزهاي پنجشنبه و جمعه اگر دير برسيد ،بايد در خيابان منتظر بمانيد تا جاي خالي گيرتان بيايد.
امان از عصرانههاي تهران ،آن هم در فصل بهار! بعض ي از اين کافه ها چنان دل شما را ميبرند که اصال گذر زمان را در آنها احساس نخواهيد کرد .در تهران انواع کافه کم نيست ،اما پيشنهاد مخصوص سرآشپز ،کافههاي سنتي است ،مخصوصا آنها که در عمارتهاي تاريخي داير شدهاند. کافه «باغ موزه هنر» در يک باغ بزرگ و عمارت قجري زيبا برپا شده است .کافهاي که در همسايگي عمارت و وسط باغ بنا شده و خيليها آنجا را به نام «کافه شمرون» ميشناسند .اين کافه در خيابان فرشته ،خيابان بوسني هرزگوين و همسايه خانه سبز دکتر حسابي است .اگرچه اين کافه کمي گران است ،اما اين خوبي را دارد که نزديک چند خانه -موزه تاريخي ديگر تهران قرار دارد. «موزه موسيقي» هم نزديک همين باغ موزه هنر است و عالوه بر يک عمارت سفيد زيبا و يک عالم اثر مرتبط با موسيقي زيرسقفش ،يک کافه دنج دارد. کافه «خانه سينما» هم در حياط خانه سينما است در همان باغ فردوس ،با عمارت قاجاري آن که حاال پاتوق سينماييها است .خيابان دزاشيب يک عمارت تاريخي معروف دارد که از چند سال قبل ،تبديل به يکي از شعبات انجمن خوشنويسان شده است .اينجا روزگاري خانه جناب «عالء السلطنه» نخست وزير قاجار بود و عالوه بر تمام داشتههايش حاال يک کافه معروفي هم دارد. «کافه تهرون» را هم که قاعدتا نبايد از دست داد، مخصوصا به خاطر اسمش .اين کافه در باغ زيباي نگارستان ميدان بهارستان واقع شده است .در پشت ايستگاه متروي بهارستان و انتهاي خيابان دانشسرا .مهمان نگارستان شويد که زماني اقامتگاه تابستان فتحعليشاه قاجار بود. اما اگر هم براي عصرانه به دنبال يک راه کمخرجتر هستيد« ،آش رشته» و «آش شله قلمکار» انتخابهاي خوبي هستند .همان «سيد مهدي» که براي حليم پيشتر به شما معرفي کرديم ،آشهاي خوشمزهاي دارد .يک دکان آش فروشي ديگر هم درست در همسايگي سيد مهدي وجود دارد. اما يکي از معروفترين آشفروشيهاي تهران «نيکوصفت» است ،درست در ميدان انقالب که آش شعله و رشتهاش خوشمزه است و گاهي صف آشخورها تا بيرون و به خيابان هم ميرسد. راستي اگر در حوالي برج ميالد هستيد« ،شربتخانه بيدمشک» را در طبقه همکف برج از دست ندهيد ،با آنکه معماري آنجا مدرن است ،اما انواع دمنوشها و سردنوشهايش شما را در تاريخ عقب ميبرد .ترکيبهاي متفاوتي که احتماال اسمشان را هم نشنيدهايد.
شام و پايان کار
براي خوردن شام در تهران دستتان خيلي باز است. ميتوانيد هم سراغ فست فود برويد و هم انواع غذاهاي غيرايراني. «چينگاري» يک رستوران هندي است در چهارراه زهره که البته مخصوص طبع ايراني کمي از تندي اصيل خود را کم کرده ،هرچند که به مذاق شما حسابي تند خواهد آمد .اگر هم دنبال غذاهاي ايتاليايي هستيد« ،فليني» در خيابان سنايي يکي از بهترينها است و «لمزي» روبروي خيابان زعفرانيه هم از ايتالياييپزهاي معروف است. طعم غذاهاي گيالني را هم در رستوران «گيلک» در ميدان ونک ميتوانيد امتحان کنيد .انواع غذاهاي شمالي خوشمزه ،از کبابترش گرفته تا واويشکا و… .را در همينجا بچشيد. اما اگر به دنبال فستفودهاي واقعي هستيد ،در نشانيهاي اينترنتي fidilio.comو 118food.comانواع فستفوديهاي تهران را همراه با عکس و نظرات کاربران ميتوانيد پيدا کنيد و البته متناسب با موقعيتتان در شهر بزرگ تهران ،سراغ يکي از آنها برويد. البته اين نشانيها براي پيدا کردن هر رستوراني در تهران هم به کارتان ميآيند.
19
دنباله از صفحة اول
ايران :رقيقسازي ذخاير اورانيوم 20درصدي پايان يافت رييس سازمان انرژي اتمي ايران تصريح کرده است« ،طبق توافق فيمابين قرار بود نيمي از 200کيلوگرم اورانيوم 20درصد غني شده را به اکسيد اورانيوم تبديل و نصف ديگر را رقيق کنيم و اين کار در حال انجام است .طبق توافق اگر رقيقسازي اورانيوم سرعت بيشتري داشته باشد ،در پرداخت اقساط اموال بلوکه شده ايران نيز تسريع خواهد شد .بنابراين اکسيداسيون و رقيقسازي هر دو به خوبي انجام شد و گزارش آژانس هم اين موضوع را تاييد کرده است». خبرگزاري رويترز به نقل از گزارش آژانس بينالمللي انرژي اتمينوشته بود که ايران 75درصد از ذخاير اورانيوم 20درصدي خود را رقيق کرده است. ايران «رقيق کردن» اورانيوم با خلوص 20درصدي را در راستاي اجراي تعهدات خود در قالب توافق ژنو انجام ميدهد. اين توافق بين جمهوري اسالمي و آمريکا ،روسيه ،چين ،بريتانيا، فرانسه و آلمان ،گروه ،5+1در ماه نوامبر سال گذشته به دست آمد و در ژانويه سال جاري اين توافقنامه اجرايي شد. گزارشها حاکي است که ايران در چارچوب توافق ژنو متعهد شده است ضمن توقف توليد اورانيوم با غلظت 20در صد طي اين دوره شش ماه ،ذخاير موجود خود را نيز به اوانيوم با غظلت کمتر تبديل کند. تصميم ايران در سال 2010براي توليد اورانيوم با غلظت 20درصد نگرانيهاي جامعه بينالمللي در خصوص ماهيت برنامه هستهاي جمهوري اسالمي را تشديد کرد .ايران ميگويد به دنبال شکست مذاکرات سه جانبه ايران ،ترکيه و برزيل براي تامين سوخت راکتور تحقيقاتي تهران تصميم گرفت که غنيسازي 20 درصد را آغاز کند. علي اکبر صالحي در بخش ديگري از صحبت هاي خود تاکيد کرده است که که شمار سانتريفيوژها تا پنج سال آينده حفظ خواهد شد و سپس شمار آنها به تدريج افزايش مييابد. رييس سازمان انژي اتمي ايران گفته است« ،در زمينه غنيسازي پيشنهاد ما اجراي طرح پلکاني غنيسازي است که بر اساس آن 4تا 5سال تعداد دستگاههاي سانتريفيوژ همين نسبت 20هزار دستگاه باشد و بعد از آن به صورت تدريجي تعداد سانتريفيوژها را افزايش دهيم تا به ظرفيت توليد 30تن اورانيوم در سال برسيم و اين موضوع همچنان جاي بحث دارد و آنها ميگويند که اين طرح نياز به تصميمگيري سياسي دارد». علي اکبر صالحي همچنين در خصوص راکتور آب سنگين اراک نيز گفته است که ايران طرح پيشنهادي خود را درباره توافق صورت گرفته بين ايران و گروه 5+1مبني بر اعمال تغيير در راکتور اراک را به طرف مقابل ارائه کرده است. گزارشها حاکي است علي اکبر صالحي تصريح کرده است که مساله راکتور آب سنگين اراک در مذاکرات با گروه 5+1تقريبًا به نتيجه و جمعبندي قطعي رسيده است. رييس سازمان انرژي اتميايران همچنين گفته است ،مذاکره مستقيم بين ايران و آمريکا از بيش از دو سال پيش و در دوران رياست جمهوري محمود احمدينژاد آغاز شده بود .علي اکبر صالحي ميگويد که در دوراني که وزير امور خارجه ايران بود به آيتاهلل علي خامنهاي ،رهبر ايران ،پيشنهاد کرد تا در خصوص مساله هستهاي با آمريکا به طور مستقيم مذاکره شود. وزير امور خارجه دولت محمود احمدينژاد با اشاره به بدبيني رهبر ايران به مذاکره با آمريکا در ادامه گفته است :رهبري گفتند «برويد و اين کار را انجام دهيد ،اما بدانيد که اين اتمام حجت خواهد بود .ما بهانه را از آنها خواهيم گرفت و به مردم خودمان اعالم خواهيم کرد که از هر فرصتي براي حل و فصل مسالمتآميز اين موضوع در چارچوب عزت ،حکمت و مصلحت استفاده ميکنيم ي بازي نکنند». و بهانه را از آنها خواهيم گرفت که آنها با افکار عموم به گفته علي اکبر صالحي يکي از چهار شرط رهبر براي مذاکره مستقيم با آمريکا اين بود که مذاکرات فقط در مورد مسايل هستهاي باشد .علي اکبر صالحي توضيح بيشتري در خصوص سه شرط ديگر رهبر ايران براي مذاکره مستقيم با آمريکا ارائه نکرده است. پيشتر گزارشهايي در خصوص مذاکرات ايران و آمريکا در دوران محمود احمدينژاد منتشر شده بود. با روي کار آمدن دولت حسن روحاني در سال گذشته رويکرد ايران در قبال مساله هستهاي تغيير کرد و ايران و کشورهاي عضو گروه 5+1به توافق شش ماهه براي حل مناقشه هستهاي جمهوري اسالميدست يافتند. توافق ژنو تا ماه جوالي اعتبار دارد و ايران و گروه 5+1قرار است تا آن زمان بر سر يک موافقتنامه جامع به منظور حل و فصل نهايي ابهامات برنامه هستهاي تهران به توافق برسند. دو طرف ابراز اميدواري کردهاند که با آغاز دور تازه مذاکرات ميان خود در وين که روز 13مي آغاز خواهد شد کار نوشتن موافقتنامه نهايي را آغاز کنند. محمد جواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران ،در نشست خبري مشترک با کاترين اشتون ،نماينده گروه پنج به عالوه يک در مذاکره با ايران ،گفت که ايران و قدرتهاي جهاني درباره 60درصد از توافق نهايي هستهاي به توافق رسيدهاند.
20
May 2014
ارديبهشت 1393 ميدهد و دليل آن عمدتًا نقص فني و گاه «آتش دشمن» عنوان ميشود. مرگبارترين حادثه براي نيروهاي خارجي در ده سال گذشته ،در سال 2011رخ داد که 31سرباز ويژه آمريکا و 7سرباز افغانستان در پي سقوط هليکوپتر نيروهاي ويژه آمريکايي کشته شدند .اين حادثه در واليت ميدان وردک در غرب کابل رخ داده بود.
مواد مخدر در افغانستان؛ مبارزهاي رو به فراموشي؟
انتخابات رياست جمهوري افغانستان به دور دوم رفت کميسيون مستقل انتخابات افغانستان با اعالم نتايج اوليه انتخابات رياست جمهوري گفته که هيچ يک از نامزدها برنده نشده است و براي تعيين برنده نهايي انتخابات دور دوم برگزار ميشود. جزييات آمار انتخابات به گزارش کميسيون انتخابات افغانستان:
مجموع شرکت کنندگان انتخابات 6 :ميليون و 898 هزار و 161نفر شرکت کنندگان مرد 64 :درصد شرکت کنندگان زن 36 :درصد مجموع محالتي که در روز انتخابات باز بودند 19 :هزار و 431محل مجموع محالت بسته 567 :محل محالتي که بررسي مجدد شده 810 :محل توضيح :هر محل يعني يک صندوق راي
احمديوسف نورستاني آمار کامل نتايج اوليه را در حضور ناظران انتخاباتي و خبرنگاران اعالم کرد که بر اساس آن آقاي عبداهلل ( )44.9درصد و آقاي غني ( )31.5درصد کل آرا را کسب کردهاند. شش نامزد ديگر با فاصله زياد در رديفهاي بعدي قرار گرفتهاند :زلمي رسول ( 11.5درصد) ،عبدربالرسول سياف ( 7.1درصد) ،قطبالدين هالل ( 2.7درصد) ،محمدشفيق گل آقا شيرزي ( 1.6درصد) ،داوود سلطانزوي ( 0.5درصد) و هدايت امين ارسال ( 0.2درصد). بر اساس قانون ،نامزدي که بيش از 50درصد آرا را به دست آورد ،برنده شناخته ميشود .حاال که آراي هيچ يک از نامزدها به اين ميزان نرسيده ،دور دوم انتخابات با شرکت دو نامزدي که بيشترين آرا را به دست آوردهاند ،در روز هفتم جوزا/خرداد ( 28مي) برگزار خواهد شد. با وجود اين ،آقاي نورستاني گفت که درصدي اعالم شده ،نهايي نيست و کميسيون شکايات انتخاباتي تا کمتر از بيست روز ديگر فرصت دارد که به شکايتهاي احتمالي نامزدها درباره اين نتايج رسيدگي کند و به اين ترتيب احتمال تغيير نتايج اوليه انتخابات منتفي نيست. در زمان شمارش نتايج اوليه انتخابات آراي صدها صندوق باطل اعالم شد .ابتدا در واليت غربي هرات حدود صد هزار راي از سوي دفتر واليتي کميسيون شکايات انتخاباتي باطل اعالم شد و به دنبال آن ،دفتر مرکزي اين نهاد از ابطال هزارها راي ديگر خبر داد. رسيدگي به شکايتها در خصوص تقلب و تخلف در
انتخابات شانزدهم حمل/فروردين پس از اعالم نتايج اوليه آن هم ادامه خواهد يافت. به دنبال رسيدگي به اين شکايتها ،نتايج نهايي انتخابات در 24ثور/ارديبهشت ( 14مي) اعالم خواهد شد. اگر با اعالم نتايج نهايي تغيير عمدهاي در نتايج انتخابات بوجود نيامد ،دور دوم انتخابات دو هفته بعد از آن برگزار ميشود. اين دومين بار است که انتخابات رياست جمهوري افغانستان به دور دوم کشيده ميشود .در انتخابات سال 1389نيز انتخابات ميان حامد کرزي و عبداهلل عبداهلل به دور دوم کشيده شد اما آقاي عبداهلل به دليل پذيرفته نشدن شرايطش ،از شرکت در دور دوم انتخابات انصراف داد. آقاي عبداهلل ميگفت که مديران ارشد کميسيون انتخابات در تقلبها دست دارند و بايد از مقامهاي خود برکنار شوند ،اما آقاي کرزي که در آن زمان همزمان با رقابت در انتخابات ،در مقام رياست جمهوري بود ،اين درخواست او را نپذيرفت.
پنج سرباز ناتو در سقوط يک هليکوپتر در جنوب افغانستان کشته شدند
نيروهاي بينالمللي کمک به امنيت در افغانستان، «ايساف» ،اعالم کرد که پنج سرباز اين نيروها به دليل سقوط هيلکوپتر در جنوب افغانستان کشته شدهاند. در خبرنامه اين نيروها که در اختيار رسانهها قرار گرفت، آمدهاست که «ايساف» مشغول بررسي اين حادثه است تا به اطالعات بيشتري دست يابد« .ايساف» به زمان دقيق وقوع اين حادثه اشاره نکرده و گفته است که هويت اين سربازان را کشور متبوع آنان اعالم خواهد کرد. تا کنون مشخص نيست که چرا اين هليکوپتر دچار سانحه و سقوط شده است .نيروهاي مخالف دولت افغانستان نيز تا به اينجا در اين زمينه نظري ابراز نکردهاند. سقوط هليکوپتر در افغانستان هر از چند گاهي روي
تحوالت وابسته به انتخابات رياست جمهوري افغانستان و انتقال قدرت از دولت حامد کرزي به رييس جمهوري بعدي ،همزمان با پايان ماموريت نظامي نيروهاي بينالمللي در افغانستان ،اين کشور را در مهمترين مرحله تاريخ سياسي و اجتماعياش در چند دهه اخير قرار داده است. يکي از عرصههاي مهمي که اين تحوالت روي آن تاثير مستقيم خواهد داشت ،مساله توليد مواد مخدر در اين کشور است. افغانستان از سال 2011تا سال ،2013سه سال پي در پي شاهد افزايش کشت خشخاش بود و شواهد نشان ميدهد که سير صعودي کشت خشخاش و توليد مواد مخدر در سال 2014و پس از آن نيز کماکان ادامه خواهد داشت. براساس يک مطالعه جديد «واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان» که به طور مشخص واليتهاي بدخشان و بلخ در شرق و شمال افغانستان را مورد بررسي قرار داده ،عوامل مختلفي باعث خواهد شد که کشت خشخاش در افغانستان به دليل تحوالت سياسي و کاهش حضور نيروهاي بينالمللي در اين کشور افزايش پيدا کند. با کاهش حضور نيروهاي بينالمللي در افغانستان و کاهش کمکها ،بسياري از خانوادههاي روستايي راه ديگري جز کشت خشخاش و توليد مواد مخدر ندارند. آنگونه که مطالعات واحد تحقيق و ارزيابي افغانستان نشان ميدهد ،شرايط شکننده سياسي و امنيتي افغانستان در سالههاي اخير باعث شده که سرمايه گذاريهاي بزرگي در اين کشور صورت نگيرد در حالي که اينگونه سرمايه گذاري ميتوانست به توسعه و انکشاف اقتصادي افغانستان کمک کند. با کاهش حضور نيروهاي بينالمللي در افغانستان، کاهش کمکهاي بينالمللي به اين کشور اجتناب ناپذير است و اين وضعيت به نوبه خود ،باعث کاهش فرصتهاي اشتغال در بخش غيرکشاورزي براي کارجويان به ويژه روستاييان افغانستان خواهد شد که از قبل نيز با مشکل بيکاري روبرو بودهاند. در چنين شرايطي ،بسياري از خانوادههاي روستايي راه ديگري جز بازگشت به کشاورزي نخواهند داشت و در اين بخش نيز ،کشت محصولي را انتخاب خواهند کرد که در فضاي بيثبات افغانستان بيشترين فايده را به همراه دارد، يعني کشت خشخاش و توليد مواد مخدر. در حالي که احتماال مناطق مرکزي و شمالي افغانستان در مقايسه با مناطق جنوب و شرق اين کشور ،کمتر از کاهش کمکهاي بينالمللي متاثر خواهد شد ،تاثيرات مستقيم و غيرمستقيم کاهش کمک مالي خارجي به افغانستان به درجات مختلف در سراسر اين کشور محسوس خواهد بود. در سالهاي اخير اراده حکومت افغانستان در زمينه توسل به زور براي از بين بردن مزارع خشخاش رو به کاهش بوده است .بسيار دشوار خواهد بود که در مبارزه با کشت خشخاش ،دولت افغانستان کماکان به زور متوسل شود آنهم در وضعيتي که انتظار ميرود بيثباتي و رقابتهاي سياسي بعد از سال 2014شدت گيرد. سرازير شدن پول بينالمللي به افغانستان به باور بسياري ،توانسته بود در ده سال اخير نوعي امنيت براي اين
20
کشور «بخرد» ،اما حاال کاهش حضور نيروهاي بينالمللي و کاهش کمکهاي مالي خارجي ميتواند روي امنيت افغانستان تاثيري منفي بگذارد. با توجه به اينکه چنين کاهشي ميتواند به افزايش جرايم منجر شود ،افراد و گروههاي مختلفي در پي يافتن منابع جايگزين براي کمکهاي مالي بينالمللي بودهاند. در اين شرايط ،زياد انتظار نميرود که حکومت يا ط مشي و برنامههاي خود را با نمايندههاي آن بخواهند خ توسل به زور بر افراد و گروههاي مخالف تحميل کنند. در سال 2012تا ،2013فعاليت در زمينه از بين بردن کشتزارهاي خشخاش در افغانستان به تناسب سال قبلي آن 24 ،درصد کاهش داشت. اگرچه مقامهاي افغان و همچنين اداره مبارزه با جرايم و مواد مخدر سازمان ملل متحد دليل اين کاهش را «هواي گرم» توصيف کردند ،اما اين مساله ميتواند در عين حال نشاندهنده کاهش اراده نيروهاي امنيتي در زمينه توسل به زور براي نابودي کشتزارهاي خشخاش باشد. با وجود همه نگرانيهايي که در مورد توليد مواد مخدر در افغانستان و تاثيرات آن بر اقتصاد اين کشور وجود دارد، سوال اصلي براي دولت افغانستان و جامعه بينالمللي اين است که چه نوع برنامهاي به اجرا گذاشته شود تا با توجه به کاهش کمکهاي بينالمللي و احتمال افزايش مشکالت داخلي در افغانستان ،بتواند در جلوگيري از کشت خشخاش و توليد مواد مخدر موثر باشد. در شرايط کنوني ،به نظر ميرسد که توجه سياستمداران افغان و همچنين حاميان بينالمللي اين کشور بيشتر به مسائل داغي چون انتخابات ،آينده سياسي و جنگ يا صلح با مخالفان مسلح دولت متمرکز شده است .به اين ترتيب، اين احتمال وجود دارد که از اهميت مبارزه سيستماتيک با کشت خشخاش و توليد مواد مخدر در افغانستان براي سياستگذاران اين کشور کاسته شود. در چنين صورتي ،بحران تجارت غيرقانوني مواد مخدر به چالشي به مراتب بزرگتر براي افغانستان تبديل شده و حل آن در ميان مدت کار آساني نخواهد بود.
عمليات نجات سيلزدگان افغانستان آغاز شد
دولت افغانستان و نيروهاي امدادرسان عمليات نجات و کمک رساني به قربانيان سيالبهاي اخير اين کشور را آغاز کردهاند. در روزهاي گذشته در شماري از واليتهاي شمالي و واليت بادغيس در غرب افغانستان سيل جاري شد و جان دست کم صد نفر را گرفت. دفتر حامد کرزي رئيس جمهوري افغانستان اعالم کرد که او به نهادهاي دولتي هدايت داد تا کمکهاي فوري به آسيب ديدگان را فراهم کنند و آقاي کرزي از معاون دوم خود نيز خواسته است تا از مناطق آسيب ديده بازديد کند. هنوز آمار دقيقي از ميزان تلفات و خسارات اين سيالبها اعالم نشده اما مقامهاي دولتي گفتهاند که تنها در واليت جوزجان هشتاد نفر کشته شده و امکان دارد که ميزان تلفات بيشتر شود. محمد قاسم حيدري معاون اداره ملي مبارزه با حوادث طبيعي افغانستان گفته است که عمليات نجات و امدادرساني به قربانيان واليت جوزجان که تلفات بيشتري در مقايسه با ساير واليتها داشت ،آغاز شده است. آقاي حيدري که به واليت جوزجان سفر کرده ميگويد از ميان 80روستانشيني که در ولسواليهاي خواجه دوکوه، قوش تپه و درزآب از بين رفتهاند ،اجساد 58نفر تا کنون يافت شده است .او ميگويد که آمار تلفات ممکن است بيشتر باشد که در پايان عمليات نجات و بررسيهاي نهايي روشن خواهد شد. در حال حاضر اداره مبارزه با حوادث طبيعي طوري که آقاي حيدري ميگويد جلسات فوقالعاده و مشورتي با موسسات امدادرسان و سازمانهاي داخلي و خارجي برگزار
دنباله در صفحة بعد
21 کرده که از پيامدهاي رويداد طبيعي اخير جلوگيري کنند. عمليات نجات توسط پليس افغانستان اجرا شده و هليکوپترهاي ارتش براي کمک رساني و انتقال قربانيان دست به کار شدهاند .اداره مبارزه با حوادث ميگويد که نخستين کاري که ميکنند انتقال مواد خوراکي ،لباس گرم و پتو به قربانيان است. در همين حال دفتر «حمايت از کودکان» که امدادرساني را شروع کرده ميگويد که بيش از 115نفر در سيلهاي اخير در واليتهاي مختلف جان داده و 237نفر هم ناپديد شدهاند. زبيده اکبر سخنگوي اين دفتر گفته است که 850 خانه مسکوني در اثر سيل تخريب شده و حدود هفت هزار خانواده هم متاثر شدهاند .اما اداره مبارزه با حوادث ميگويد هنوز نميتوانند آمار دقيق ارايه کنند. خانم اکبر گفت که با ساير نهادهاي امدادرسان هماهنگي کردهاند و به قربانيان ،مواد خوراکي ،خيمه و لباس گرم ميرسانند. به اساس آمار ابتدايي در واليت بادغيس نيز هشت نفر و در واليت سرپل دست کم 15نفر تلف شدهاند. در کنار تلفات انساني ،اين سيالب هزاران جريب از زمينهاي زراعتي را از بين برد و خانهها و تاسيسات زيادي را نيز تخريب کرد.
May 2014
ارديبهشت 1393
شيوع ماالريا در افغانستان 90درصد کاهش يافته است مقامهاي وزارت صحت عامه/بهداشت افغانستان از کاهش قابل مالحظه شيوع دو بيماري ماالريا و سالدانه/ سالک در اين کشور نسبت به سالهاي گذشته خبر دادهاند. بنابر آمار ارائه شده از سوي اين وزارت ،تنها در سال ،2012بيش از 390هزار مورد ابتال به اين بيماريها در افغانستان ثبت شده است. در سال 2010نيز سازمان بهداشت جهاني ،شهر کابل را به دليل ابتالي 65هزار نفر از ساکنان آن به بيماري سالدانه ،به عنوان پايتخت اين بيماري اعالم کرد. اما حاال ثريا دليل ،وزير صحت عامه افغانستان ،در يک نشست خبري در کابل گفته است که در يک سال گذشته موارد ابتال به ماالريا و سالک در اين کشور ،بيشتر از 90 درصد کاهش يافته است. به گفته او تالش موسسات بهداشتي و باالرفتن آگاهي عمومي در مورد اين بيماريها ،از داليل عمده اين کاهش است.
آمريکا: اگر پيمان امنيتي امضا نشود آمار حضور سربازان اعالم نخواهد شد
مقامهاي آمريکايي اعالم کردهاند تا زماني که پيمان امنيتي ميان کابل و واشنگتن به امضا نرسد آمار معيني از حضور سربازان آمريکايي بعد از سال 2014در افغانستان اعالم نخواهد شد. جن ساکي ،سخنگوي وزارت خارجه آمريکا گفت، آمريکا هنوز در مورد حضور شماري از سربازانش در افغانستان ،تصميم نهايي نگرفته است .وي افزود ،تا زماني که در مورد پيمان امنيتي با افغانستان به نتيجه نرسيم ،شمار سربازاني را که پس از سال 2014در افغانستان حضور خواهند داشت ،اعالم نخواهيم کرد. اين در حالي است که خبرگزاري رويترز گزارش داده که مقامهاي کاخ سفيد ،وزارتهاي خارجه و دفاع آمريکا نشستهايي را در مورد چگونگي حضور سربازان آمريکايي بعد از سال 2014در افغانستان برگزار کردهاند. در اين گزارش آمده است که مقامهاي آمريکايي تاکيد کردهاند که ارتش افغان توانايي مقابله با هراسافکنان را دارد و حضور کمتر از پنج هزار سربازان آمريکايي بعد ازسال 2014در افغانستان در اين نشست پيشنهاد شده است. از سوي ديگر« ،فاکس نيوز» به نقل از يک مقام بلندرتبه آمريکايي گزارش داده است که پنتاگون در مورد گزينه استقرار کمتر از ده هزار سربازان آمريکايي در افغانستان کار ميکند. قرار است نيروهاي خارجي در خاتمه سال 2014 ميالدي افغانستان را به صورت کامل ترک کنند. هر چند مقامهاي آمريکايي و ناتو در روزهاي گذشته گفته بودند که سرنوشت حضور يا عدم حضور نيروهاي خارجي در افغانستان به امضا پيمان امنيتي ميان کابل و واشنگتن گره خورده است ،اما شماري از نامزدان رياست جمهوري افغانستان و از جمله عبداهلل عبداهلل و اشرف غني احمدزي از نامزدان پيشتاز انتخابات رياست جمهوري در زمان پيکارهاي انتخاباتي گفته بودند که در صورت پيروزي در انتخابات ،امضاي پيمان امنيتي ميان کابل و واشنگتن در اولويت قرار دارد.
21
خانم دليل گفت ،وزارت صحت عامه افتخار آن را دارد تا اعالم نمايد که ماالريا را در حوزه شمال شرق ،شمال و غرب کشور به طور قابل مالحظه کاهش داده و نزديک به محو کامل آن در افغانستان هستيم. به گفته خانم دليل ،ساالنه 30تا 40مورد جديد از ابتال به بيماري سالدانه نيز در افغانستان ثبت ميشود .او گفت که وزارت صحت عامه افغانستان هنوز هم با مشکل کسري بودجه براي مبارزه با بيماري سالدانه و محو کامل آن در اين کشور روبرو است. ماالريا و سالک ،بيماريهايي هستند که به وسيله نيش حشرات به انسانها منتقل ميشوند. بر اساس اطالعات منتشر شده از سوي سازمان بهداشت جهاني ،بيشتر از نيمي از جمعيت کره زمين در خطر ابتال به بيماريهايي قرار دارند که توسط نيش حشرات منتقل ميشوند. آمار اين سازمان نشان ميدهد که در سال 2010 ميالدي بيشتر از 216ميليون نفر در سراسر جهان به ماالريا مبتال شدند که 650هزار تن از اين بيماران در 99کشور، جان خود را از دست دادند. همهساله و همزمان با گرم شدن هوا در افغانستان، حشرات ناقل بيماري ماالريا و سالدانه به مناطق مختلف اين کشور هجوم ميآورند.
نتايج کنکور سراسري افغانستان اعالم شد وزارت تحصيالت/آموزش عالي افغانستان ،نتايج کنکور ورودي دانشگاهها و موسسات تحصيالت نيمه عالي اين کشور را اعالم کرد. عبيداهلل عبيد ،وزير تحصيالت عالي اين کشور در يک نشست خبري در کابل گفت که در مجموع 110هزار نفر توانستهاند جواز ورود به موسسات آموزش عالي و نيمه عالي را به دست آورند. بيش از 260هزار نفر براي شرکت در اين آزمون ثبت نام کرده بودند اما به گفته وزير تحصيالت عالي حدود 229 هزار داوطلب در آن شرکت کردند. آقاي عبيد گفت که 55هزار از داوطلبان کنکور امسال در دانشگاهها و 55هزار داوطلب ديگر در موسسات تحصيالت نيمه عالي پذيرفته شدهاند. آزمون کنکور امسال در افغانستان با مشکالتي همراه
بود و نشر گزارشهايي از تقلب در جريان برگزاري آن و خريد و فروش سواالت ،اعتراض دواطلبان در چند واليت اين کشور را به دنبال داشت. تعدادي از داوطلبان کنکور در واليت غزني در جنوب افغانستان به دليل شروع دير هنگام آزمون ،کمبود وقت کافي براي پاسخ به سواالت ،برخورد بد ناظران و نبودن تعداد کافي دفترچه امتحان اعتراض کردند. در واليت لوگر نيز اين آزمون به دليل آنچه مسئوالن وزارت تحصيالت عالي «تقلب سازمان يافته» خوانده بودند، لغو شد. نصرتاهلل صافي ،رئيس کميته برگزاري کنکور وزارت تحصيالت عالي افغانستان ،به عنوان نمونه از حل پرسشها به صورت گروهي و مداخله اعضاي پارلمان ،شوراي واليتي و عدم همکاري مقامهاي محلي در جريان برگزاري کنکور
در واليت لوگر نام برد. در شهر هرات در غرب افغانستان نيز به دليل درز کردن پرسشنامهها و فروش آنها به داوطلبان ،آزمون کنکور لغو و 43تن به اتهام داشتن نسخههايي از اين پرسشنامه بازداشت شدند. عبدالمنان حقيار ،معاون هيات وزارت تحصيالت عالي گفته بود که به دنبال تحقيقات انجام شده توسط ماموران امنيتي ،مشخص شد که دانش آموزان يک مکتب/مدرسه خصوصي در شهر هرات پرسشنامههاي کنکور را در اختيار دارند. گفته ميشود که يک داوطلب دختر از واليت بلخ ،با کسب بيشترين نمره ،مقام نخست را در کنکور امسال به دست آورده است.
22
نام سومين فيلم «هابيت» تغيير کرد
آخرين فيلم مجموعه سينمايي «هابيت» به کارگرداني پيتر جکسون که پيش از اين «هابيت :رفت و برگشت» نام داشت ،اکنون نام ديگري دارد. پيتر جکسون در صفحه خود در فيسبوک اعالم کرد سومين و آخرين فيلم «هابيت» با عنوان «هابيت :نبرد پنج ارتش» (The Hobbit: The Battle of the Five )Armiesبه نمايش درميآيد. کارگردان سري فيلمهاي «ارباب حلقهها» با انتخاب نام جديد ،کامال از نام اصلي موردنظر «جي آر .آر .تالکين» براي کتاب فانتزياش «هابيت» يا «رفت و برگشت» دور شده است .جکسون کتاب تالکين را به سه فيلم تقسيم کرد .فيلم اول دو سال پيش با عنوان «هابيت :يک سفر غيرمنتظره» به نمايش درآمد و فيلم دوم سال گذشته با عنوان «هابيت :ويراني اسماگ» روي پرده سينماها رفت. فيلم سوم تا پيش از اين «هابيت :رفت و برگشت» نام داشت. جکسون درباره اين تغيير در فيسبوک نوشت« :سال گذشته در اولين نمايش جهاني «ويراني اسماگ» با استوديو درباره تجديد نظر درباره عنوان فيلم سوم به طور مفصل بحث کردم .تصميم گرفتيم اين نکته را تا وقتي نسخه نهايي آماده ميشود ،در ذهن داشته باشيم .حاال بعد از ديدن فيلم در مورد تغيير نام فيلم به «هابيت :نبرد پنج ارتش» به توافق رسيدهايم». او ادامه داد« :عنوان «رفت و برگشت» براي فيلم دوم يک مجموعه دو قسمتي درباره تالش براي باز پس گرفتن «اربور» منطقي جلوه ميکند .بيلبو آنجا ميرود و برميگردد که هر دو در فيلم دوم هست ،اما وقتي با سه فيلم روبرو هستيم ،اين عنوان با فيلم سوم جور درنميآيد». «هابيت :يک سفر غيرمنتظره» در دنيا بيش از يک ميليارد دالر فروخت .اين در حالي است که فروش جهاني «هابيت: ي بيش از 950ميليون دالر بود. ويراني اسماگ» کم هر چند هر دو فيلم بسيار پرسود بودند ،اما موفقيت تجاري اين مجموعه سينمايي در فصل تعطيالت کمي افت کرد .شايد جکسون و برادران وارنر -که در کنار شرکتهاي نيوالين سينما ،مترو گلدوين مهير ،يکي از تهيهکنندگان فيلمهاي «هابيت» است -اميدوارند عنوان پرطمطراق «نبرد پنج ارتش» تماشاگران بيشتري را به سينماها بکشاند. «نبرد پنج ارتش» 17دسامبر اکران خواهدشد. مجموعه فيلمهاي «هابيت» پيشدرآمدي بر «ارباب حلقهها» هستند که جکسون حدود يک دهه پيش از روي آنها سه فيلم برنده اسکار ساخت .داستان «هابيت» 60سال پيش از وقايع «ارباب حلقهها» روي ميدهد. مارتين فريمن ،سر ايان مکلن ،ريچارد آرميتيج ،ايوانجلين ليلي ،لي پيس ،مانو بنت ،آيدان ترنر ،بيلي کانلي ،جيمز نسبيت، گراهام مک تاويش ،اورالندو بلوم ،اندي سرکيس ،االيجا وود، هوگو ويوينگ ،کريستوفر لي ،کيت بالنشت و بنديکت کامبربچ از بازيگران اين فيلمها هستند. جکسون در سال 2004براي فيلم «بازگشت پادشاه» آخرين بخش سهگانه «ارباب حلقهها» برنده سه جايزه اسکار شد .اين فيلم در مجموع 11جايزه اسکار دريافت کرد .مجموع فروش سهگانه «ارباب حلقهها» شامل «ياران حلقه»« ،دو برج» و «بازگشت پادشاه» حدود سه ميليارد دالر بود.
May 2014
ارديبهشت 1393 چاندور را در دست توليد دارد و خود را براي بازي در فيلم ترسناک «قله سرخ» به کارگرداني گييرمو دل تورو آماده ميکند. مونرو بازيگر فيلمهايي چون «چگونه ميتوان با يک ميليونر ازدواج کرد»« ،نياگارا»« ،آقايان موطالييها را ترجيح ميدهند»« ،رودخانه بدون بازگشت»« ،خارش هفت ساله» و «بعضيها داغش را دوست دارند» است .او روز پنجم آگست سال 1962در 36سالگي درگذشت.
بازيگر نامزد اسکار، نقش مريلين مونرو را بازي ميکند
«جسيکا چاستين» که دو بار نامزد اسکار بوده ،در فيلم سينمايي «موطاليي» نقش مريلين مونرو بازيگر آمريکايي را بازي ميکند .اين فيلم را اندرو دامينيک فيلمساز استراليايي کارگرداني ميکند. خبر ساخت فيلم «موطاليي» ( )Blondeاولين بار در سال 2010اعالم شد« .موطاليي» از روي رماني 700صفحهاي به همين نام نوشته جويس کارول اوتس ساخته ميشود و درباره زندگي شخصي «نورما جين بيکر» است که همه او را با نام استوديويياش مريلين مونرو ميشناسند. اوتس از منابع زندگينامهاي و تاريخي استفاده کرده تا تصويري دروني از مونرو ارائه بدهد .او يک زن جوان آسيبپذير و بااستعداد بود که براي غلبه بر مشکالت به دفعات هويت خود را از نو تعريف کرد و در دهه 1950به جايگاه يک ستاره سينما رسيد. کتاب اوتس سال 2001يکي از رقباي نهايي جايزه پوليتزر و جايزه کتاب ملي بود .اين نويسنده پرکار اعتقاد دارد شايد همه او را بيش از همه با «موطاليي» به ياد بياورند. دامينيک فيلمنامه «موطاليي» را اقتباس کرده است. شرکت «ورلدويو اينترتينمنت» در ماه مي 2013حقوق ساخت اين کتاب را از آن خود کرد و با همکاري شرکت «پلن بي» متعلق به براد پيت و ديدي گاردنر آن را تهيه ميکند. پيت پيش از اين در مقام بازيگر در دو فيلم «ترور جسي جيمز به دست رابرت فورد ترسو» و «آنها را با ماليمت بکش» با دامينيک همکاري کرده و در فيلم «درخت زندگي» هم با جسيکا چاستين همبازي بوده است .گفته ميشود پيت در راضي کردن چاستين براي بازي در نقش مونرو نقش مهمي داشته است. ي واتس در «موطاليي» نقش پيش از اين قرار بود نائوم مونرو را بازي کند. انتظار ميرود حضور چاستين در نقش مونرو تا حد زيادي متفاوت با ميشل ويليامز باشد که سال 2011در فيلم «هفته من با مريلين» ساخته سايمن کرتيس نقش او را بازي کرد، چرا که «موطاليي» نگاهي نامعمول به زندگي و دوران کاري ستاره هاليوود دارد. دامينيک سال 2012در مصاحبهاي گفته بود« :اين فيلمي از نوع قصههاي پريان و واقعا تودرتو توام با کابوسهاي احساسي است؛ فيلمي درباره يک بچه يتيم که در جنگل گم شده است». انتظار ميرود توليد فيلم حوالي ماه آگست شروع شود. رمان «موطاليي» سال 2001مبناي يک سريال کوتاه با بازي پاپي مونتگامري شد .جسيکا چاستين سال 2012براي «خدمتکار» و در سال 2013براي « 30دقيقه بامداد» نامزد اسکار بهترين بازيگر زن بود. او به تازگي فيلم پرفروش «مامان» را روي پرده داشت. فيلم مستقل «النور ريگبي» به کارگرداني رايان گاسلينگ و فيلم مستقل «خانم جولي» با بازي جيمز مکآووي و کالين فارل از پروژههاي آماده نمايش اوست. اين بازيگر 37ساله کاليفرنيايي همچنين فيلم علمي تخيلي «بين ستارهاي» ساخته کريستوفر نوالن با بازي متيو مکاناهي و فيلم «خشنترين سال» به کارگرداني جي .سي.
بازار سينماي ايران داغ است:
10فيلم سينمايي مقابل دوربين اين روزها 10سينماگر سرگرم فيلمبرداري آثارشان هستند و 16فيلم هم مرحله تدوين را پشت سرميگذارند. به گزارش خبرگزاري خبرآنالين ،يک فيلم آماده اکران شده ،دو فيلم در مرحله ميکس نهايي ،هشت فيلم در مرحله صداگذاري 16 ،فيلم در مرحله تدوين 10 ،فيلم در مرحله فيلمبرداري و 39فيلم در مرحله پيش توليد به سر ميبرند که از اين ميان 17پروژه بيش از 50درصد اين مرحله را گذراندهاند. از ميان فيلمهايي که در مرحله تدوين هستند ميتوان به دو فيلم «شهر موشها» به کارگرداني مرضيه برومند و «آتشبس »2ساخته تهمينه ميالني اشاره کرد که به نظر ميرسد بنا به گفته سازندگان اين فيلمها در سال جاري به نمايش عمومي درآيند .در صورتي که تصميم براي اکران اين فيلمها در سال جاري قطعي باشد ،سينماي ايران اکران پررونقي را در تابستان و پاييز پشت سر خواهد گذاشت. هر دوي اين فيلمها در اکران نسخههاي پيشين موفق عمل کردند و جزو پرفروشهاي سال بودند .بر همين اساس توقع ميرود با نمايش اين دو فيلم سينماي سال 93در جذب مخاطب نسبت به سالهاي قبل موفقتر عمل کند. با توجه به حجم توليد و تقسيم زمان ساخت فيلمها در طول سال انتظار ميرود ،وضعيت سي و سومين جشنواره فيلم فجر حداقل به لحاظ نظم بهتر از دورههاي قبل باشد.
بهترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران به انتخاب فيلمسازان ايراني بيست و هشتمين دوره جشنواره بينالمللي فريبورگ در سوئيس ،برنامه ويژهاي را در ستايش از سينماي ايران تدارک ديده است. تيري ژوبن ،مدير جشنواره که شيفته سينماي ايران است از پانزده فيلمساز ايراني خواسته تا بهترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران را انتخاب کنند .فيلمهاي منتخب در جشنواره فريبورگ به نمايش درميآيند و برخي ديگر از آنها در جشنواره ادينبورگ در ماه جون نمايش داده خواهند شد. مانيا اکبري ،کاوه بختياري ،بهرام بيضائي ،اصغر فرهادي، سپيده فارسي ،محمود غفاري ،بهمن قبادي ،محسن مخملباف، شهرام مکري ،امير نادري ،جعفر پناهي ،شيرين نشاط ،رفيع پيتز و محمد رسولاف پانزده فيلمسازي هستند که در اين نظرسنجي شرکت کردهاند .مدير جشنواره ميگويد که از برخي ديگر از فيلمسازان ايراني هم خواسته است تا در اين
22
راي گيري شرکت کنند ،اما آنها انتخاب سه فيلم را غيرممکن دانسته يا از عدم انتخاب فيلمهاي برخي از همکارانشان که ميتواند سبب دلخوري شود ،هراس داشتهاند. «گاو» ساخته داريوش مهرجويي ،با پنج راي ،در راس اين انتخاب قرار گرفته است .بهرام بيضائي ،کاوه بختياري، اصغر فرهادي ،جعفر پناهي و شيرين نشاط اين فيلم را در ميان انتخابهاي خود قرار دادهاند. کاوه بختياري ،فيلمساز ايراني ساکن سوئيس درباره فيلم «گاو» مينويسد« :براي برخي اين فيلم سرآغاز موج نوي سينماي ايران است، برخي ديگر آن را نوعي نئورئاليسم ايراني ميدانند و گروه سوم آن را بيانيهاي سياسي عليه رژيم شاه به شمار ميآورند .اما براي من جذابترين مساله اين است :چطور يک نفر ميتواند واقعيت زندگي خودش را تحمل کند؟» سه فيلم چهار راي آوردهاند« :يک اتفاق ساده» و «طبيعت بي جان» از ساختههاي سهراب شهيد ثالث و «دونده» ساخته امير نادري. امير نادري درباره انتخابش، «يک اتفاق ساده» ،مينويسد« :حقيقتًا سهراب شهيد ثالث پدر سينماي مدرن ايران است .اگر «يک اتفاق ساده» را از سينماي ما حذف کنيد ،يکي از ستونهاي محکم سينماي ايران را نابود کردهايد .ما از فيلمهاي او بسيار آموختيم و درباره سينماي او به نسل بعد ياد داديم .سينماي ايراني که امروز داريم مديون اوست». «خانه سياه است» ساخته فروغ فرخزاد« ،اون شب که بارون اومد» (کامران شيردل) و «کلوز آپ» (عباس کيارستمي) فيلمهايي هستند که سه راي آوردهاند و «خشت و آئينه» (ابراهيم گلستان) و شب قوزي (فرخ غفاري) دو راي دارند. «حاجي آقا اکتور سينما» (اوانس اوهانيان)« ،جنوب شهر» (فرخ غفاري)« ،سه قاپ» (زکريا هاشمي)« ،چشمه» (آربي اوانسيان)« ،پ مثل پليکان» (پرويز کيمياوي)« ،رگبار» (بهرام بيضائي)« ،تنگنا» (امير نادري)« ،مسافر» (عباس کيارستمي)، «کندو» (فريدون گله)« ،باغ سنگي» (پرويز کيمياوي)« ،مرگ يزدگرد» (بهرام بيضائي)« ،خانه دوست کجاست» (عباس کيارستمي)« ،آب باد خاک» (امير نادري)« ،هامون» (داريوش مهرجويي)« ،گبه» (محسن مخلباف)« ،نفس عميق» (پرويز شهبازي)« ،چند کيلو خرما براي مراسم تدفين» (سامان سالور) و «جدايي نادر از سيمين» (اصغر فرهادي) ديگر فيلمهاي برگزيده اين مجموعه هستند. بهرام بيضائي بيش از سه فيلم انتخاب کرده و فيلمهاي انتخابياش عبارتند از« :گاو»« ،طبيعت بي جان»« ،دونده»، «خانه سياه است»« ،اون شب که بارون اومد»« ،خشت و آئينه»« ،حاج آقا اکتور سينما» و «چشمه» .بيضائي درباره «حاج آقا اکتور سينما» مينويسد« :اگر بايد فقط يک فيلم انتخاب ميکردم ،انتخاب من اين فيلم بود .به اين دليل که اولين است و از همين ابتدا درباره سينما حرف ميزند .درباره کارگرداني است که به دنبال موضوع ميگردد و در برابر حاجي آقا که عليه سينماست ،با مشکل مواجه ميشود .هشتاد و چهار سال بعد سينماي ايران هنوز با همين مشکل روبروست». اصغر فرهادي سه فيلم «گاو»، «مرگ يزدگرد» و «هامون» را انتخاب کرده ،و شيرين نشاط نيز «گاو»، «طبيعت بي جان» و «خانه سياه است» را در فهرست خود قرار داده است .امير نادري تنها «يک اتفاق ساده» را انتخاب کرده و محسن مخملباف تنها دو فيلم نادري («دونده» و «آب باد خاک») را برگزيده است. در ميان فيلمسازان نسل بعدتر، مانيا اکبري« ،يک اتفاق ساده»« ،خانه سياه است» و «خشت و آئينه» را انتخاب کرده و شهرام مکري« ،کلوزآپ»« ،تنگنا» و «نفس عميق» را برگزيده است .مکري درباره «نفس عميق» مينويسد« :فيلم تصويري از نسل جوان ايران است ،نسلي عقيم و تلخ که تا پيش از اين فيلم به سينماي ايران راه نيافته بود .جوانان با قهرمان فيلم همذات پنداري ميکنند در حالي که پيرترها فيلم را درک نميکنند .من جزو همين نسل جوان بودم و از فيلم حمايت کردم .اگر ميخواهيد اين نسل را ببينيد، اين فيلم را تماشا کنيد». بهمن قبادي« ،دونده»« ،خانه دوست کجاست» و «گبه» را برگزيده و درباره «گبه» مينويسد« :من نميتوانم فرهنگم
دنباله در صفحة بعد
23 دنباله از صفحة قبل را بدون اين اثر با اين زبان ويژه سينمايياش تصور کنم. شيوهاي که در اين فيلم تصوير با موسيقي ميآميزد را دوست دارم». محمد رسولاف هم که فيلم آخرش در بخش مسابقه جشنواره فريبورگ نمايش داده ميشود ،سه فيلم «اون شب که بارون اومد»« ،طبيعت بي جان» و «جنوب شهر» را انتخاب کرده است. برخي از اين فيلمها از جمله «مرگ يزدگرد» ،پس از دههها براي اولين بار در اروپا به نمايش گذاشته ميشوند. جلسه نقد و بررسي سينماي ايران هم با حضور دو فيلمساز ،شهرام مکري و مانيا اکبري ،و دو منتقد ،محمد عبدي و احسان خوشبخت و همچنين يک فيلمنامهنويس، زهره احمدپور ساماني ( فيلمنامهنويس «گربه و ماهي») برگزار ميشود.
دادگاه شکايت کوئنتين تارانتينو را رد کرد
يک قاضي فدرال شکايت کوئنتين تارانتينو از وبسايت «گاوکر» به خاطر نقض قانون کپي رايت و انتشار فيلمنامه «هشت نفرتانگيز» نوشته او را وارد ندانست. هر چند قاضي جان اف. شکايت والتر تارانتينو را قابل طرح ندانست ،اما به او اجازه داد تا اول ماه مي يک دادخواست ديگر ارائه کند. حکم صادر شده به آن معناست که وکالي کارگردان آمريکايي نتوانستهاند شواهد کافي براي اثبات نقض مستقيم قانون کپي رايت توسط وبسايت «گاوکر» به دادگاه ارائه دهند. والتر گفت « :تارانتينو در هيچ جاي اين بندها يا جاي ديگر در شکايت خود براي اثبات نقض مستقيم قانون کپي رايت دليل نياورده است .بلکه صرفا اعتقاد دارد در مواردي اين اتفاق افتاده است». ژانويه پيش «گاوکر» مطلبي را با عنوان «اين فيلمنامه لو رفته «هشت نفرتانگيز» نوشته کوئنتين تارانتينو است» منتشر کرد که اين مطلب از يک وبسايت ديگر لينک شده بود .مطلب لينکشده شامل فيلمنامه 146صفحهاي «هشت نفرتانگيز» بود. تارانتينو همان زمان به وبسايت «ددالين» گفت« :خيلي، خيلي افسردهام .فيلمنامهاي را تمام کرده بودم ،نسخه اول آن را و قرار بود زمستان بعد آن را کارگرداني کنم ،يعني يک سال ديگر .فيلمنامه را به شش نفر دادم و ظاهرا االن فيلمنامه لو رفته است». او افزود «هشت نفرتانگيز» پروژه بعدياش نخواهد بود و او روي يک فيلمنامه ديگر کار ميکند که ايدهاش را هم از االن در ذهن دارد. «گاوکر» گفته است که شکايت تارانتينو بايد رد شود ،چرا که او اين وبسايت را به نقض مستقيم قانون کپي رايت متهم نکرده است .هرچند تارانتينو گفته بود پس از لو رفتن فيلمنامه «هشت نفرتانگيز» ديگر تمايلي به کارگرداني آن ندارد ،اما ظاهرا در تصميم خود تجديد نظر کرده است. او در جلسه فيلمنامهخواني «هشت نفرتانگيز» در لس آنجلس گفت روي نسخه دوم فيلمنامه کار ميکند و نسخه سوميهم در راه است. داستان فيلمنامه تارانتينو از جايي آغاز ميشود که بوران يک دليجان را از مسيرش منحرف ميکند .اين فيلمنامه درباره يک گروه بيرحم و بياعتماد به هم شامل دو جايزهبگير رقيب، يک سرباز خائن و يک زنداني زن است که وسط ناکجاآباد از يک بار سر درميآورند.
فيلمهاي بخش مسابقه جشنواره کن اعالم شد
در جريان يک جلسه مطبوعاتي در پاريس ،جشنواره فيلم کن که بزرگترين جشنواره سينمايي جهان محسوب ميشود، فيلمهاي برگزيده اين دوره خود را اعالم کرد. در ميان فيلمهاي برگزيده براي مسابقه و نوعي نگاه و مسابقه فيلمهاي کوتاه ،هيچ فيلمي از سينماي ايران پذيرفته نشده است. تيري فرمو ،دبير اجرايي جشنواره ،طبق معمول
May 2014
ارديبهشت 1393 برگزيدههاي جشنواره را اعالم کرد. ژان لوک گدار ،برادران داردن ،مايک لي ،کن لوچ ،ديويد کراننبرگ و نوري بيلگه جيالن از جمله فيلمسازان شناخته شدهاي هستند که امسال با هم رقابت خواهند کرد.
ژان لوگ گدار يکي از پدران موج نوي سينماي فرانسه در اواخر دهه پنجاه که با اولين فيلمش «از نفس افتاده»، به شهرت جهاني رسيد ،با فيلم تازهاي به نام «خداحافظ زبان» در بخش مسابقه شرکت خواهد کرد .گدار سالهاست که فيلمهاي تجربي کم خرجي ميسازد و ميگويد که جشنوارههاي سينمايي را قبول ندارد. آخرين حضور فيلمياز او در جشنواره کن به سال 2010 بازميگردد با فيلم «سينما -سوسياليسم» ،در حالي که خودش در جشنواره حاضر نشد. تيري فرمو در جلسه مطبوعاتي گفت که امسال انتطار ميرود که گدار در جشنواره حاضر شود اما «اين به معني حضور قطعي او نيست». ديويد کراننبرگ که در سال 2012با فيلم «جهانشهر» در بخش مسابقه کن حاضر بود ،با فيلم تازهاش با نام «نقشه ستارگان» )Map to the Stars( در جشنواره امسال حضور دارد .در اين فيلم ميا واسيکوفسکا و جولين مور نقشآفريني ميکنند. دو فيلمساز برجسته بريتانيايي که از قديميترين فيلمسازان اين کشور محسوب ميشوند و همواره مورد توجه و عالقه جشنواره کن بودهاند ،امسال در اين جشنواره با هم رقابت خواهند کرد :مايک لي و کن لوچ. کن لوچ که پيشتر يک بار نخل طالي جشنواره کن را از آن خود کرده ،در فيلم تازهاش به نام« تاالر جيمي»Jimmy's( )Hallباز به مضامين سياسي مورد عالقهاش روي آورده است :داستان زندگي فعال سياسي ايرلندي ،جيمز گرالتون .اما مايک لي ترجيح داده است تا زندگي نقاش برجسته بريتانيايي ،جي ام دبليو ترنر ،را در فيلمي به نام آقاي ترنر )Mister Turner( روايت کند. نوري بيلگه جيالن ،فيلمساز تحسين شده ترک که آخرين بار در سال 2011با فيلم «روزي روزگاري در آناتولي» در کن درخشيد و جايزه ويژه هيات داوران را گرفت ،با فيلم «خواب زمستاني» به جشنواره کن بازگشته است .جيالن هيچ توضيحي درباره اين فيلم و خالصه داستانش منتشر نکرده و تنها گفته است که اين فيلم در باره انسانهاست. ميشل هازاناويسيوس که با فيلم صامت سياه و سفيد «آرتيست» در جشنواره کن و اسکار درخشيد ،با فيلم تازهاي به نام «جست و جو» )The Search( در جشنواره حاضر ميشود که بازسازي فيلمي کالسيک است و در آن همسرش برنيس بژو که سال قبل براي بازي در فيلم گذشته اصغر فرهادي جايزهبهترين بازيگر زن جشنواره کن را گرفت -و آنت بننيگ بازي دارند. برادران داردن که از ستايش شدهترين فيلمسازان در جشنواره کن محسوب ميشوند ،بار ديگر در اين جشنواره حضور خواهند داشت؛ آنان اين بار با فيلمي به نام «دو روز و يک شب» که فيلم تريلري است که در آن يک زن که ماريون کوتيار نقشش را بازي ميکند ،سعي دارد ظرف چهل و هشت ساعت با راضي کردن همکارانش ،شغلش را حفظ کند ،در اين جشنواره حضور خواهند داشت. آتوم اگويان ،فيلمساز کانادايي ،با فيلمي به نام« گرفتار» )The Captive( در بخش مسابقه حضور دارد و زاويه دوالن فيلمساز بيست و پنج ساله کانادايي هم که با چهار فيلم قبلياش در جشنوارههاي مختلفي شرکت کرده با فيلم تازهاش با نام« مامي» )Mommy( در جشنواره کن پذيرفته شده است. تامي لي جونز ،بازيگر مشهور آمريکايي هم با دومين تجربه کارگردانياش با نام «مرد خانگي» در بخش مسابقه با ديگر فيلمسازان رقابت خواهد کرد که يک وسترن تازه با بازي
خودش و هيالري سوانک درباره سه زن رواني است. امسال برخالف سال گذشته فيلمسازان زن حضوري جدي در جشنواره کن دارند .آليس روهرواچر از ايتاليا با فيلم «شگفتي» و نواميکاواسه از ژاپن با فيلم «دو پنجره». اوليويه آساياس فيلمساز فرانسوي که غالبًا فيلمهايي با حال و هواي روشنفکرانه ميسازد ،با فيلم تازهاي به نام «ماريا» در جشنواره کن ظاهر ميشود که در آن ژوليت بينوش بازي دارد و فيلميدرباره دنياي سينماست :داستان زن هنرپيشهاي که دختري جوان را رقيب خود ميبيند. برتران بونلو که پيشتر با فيلم« خانه شکيبايي» در بخش مسابقه جشنواره کن شرکت کرده بود ،با فيلم تازهاش «سن لوران» در بخش مسابقه پذيرفته شده که فيلمي درباره «ايو سن لوران» طراح معروف مد است. دامين اسزيفرون فيلمساز جوان آرژانتيني با فيلمي به نام« داستانهاي وحشي» شش داستان مجزا را با ترکيبي از طنز ،تعليق و خشونت روايت ميکند و آندره زيواگينتسف فيلمساز جوان روس که با فيلم« تبعيد» تحسين شده بود ،با فيلم تازهاش به نام «نهنگ» در کن خواهد بود. اين پانزده فيلم تا کنون براي بخش مسابقه انتخاب شدهاند ،اما احتماالً پنج فيلم ديگر به اين فهرست اضافه خواهد شد. نبود فيلم تازه روي اندرسون، فيلمساز سوئدي ،و همين طور فيلم تازه آلحاندرو گونزالس ايناريتو فيلمساز برجسته مکزيکي در اين فهرست ،بسياري را متعجب کرد. همين طور گفته ميشد که طبق معمول هر سال فيلم تازه وودي آلن هم در بخش خارج از مسابقه نمايش داشته باشد ،اما فيلم آلن در فهرست فيلمهاي منتخب نيست. نوزده فيلم براي بخش نوعي نگاه انتخاب شدهاند که از ميان آنها بايد به «نمک زمين» ،مستندي ساخته ويم وندرس و جوليانو ريبيرو سالگائو و «اتاق آبي»، ساخته متيو آمالريک ،فيلمساز و بازيگر مشهور فرانسوي اشاره کرد. در بخش خارج از مسابقه فيلم تازهاي از ژانگ ئيمو، فيلمساز برجسته چيني ،درباره انقالب چين نمايش داده خواهد شد. جشنواره کن چهاردهم مي با نمايش فيلم «گريس موناکو»Grace( )of Monacoبا بازي نيکول کيدمن در نقش گريس کلي ،ستاره زيباي دهه پنجاه که با خانواده سلطنتي موناکو وصلت کرد و سينما را کنار گذاشت ،افتتاح خواهد شد.
ليال حاتمی داور جشنواره فيلم کن شد «ليال حاتمی» بازيگر مطرح سينمای ايران به عنوان داور بخش رقابتی جشنواره فيلم کن معرفی شد. به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) ،برگزارکنندگان شصت و هفتمين جشنواره فيلم کن اعضای هيات داوران بخش مسابقه را در حالی اعالم کردند که «ليال حاتمی» ،بازيگر ايرانی در کنار نامهای سرشناس سينمای جهان برای انتخاب جوايز برتر جشنواره از جمله نخل طال صاحب رای خواهد بود. بخش رقابتی جشنواره فيلم کن عالوه بر «جين کمپيون» که رياست هيات داوران را برعهده دارد ،شاهد حضور سوفيا کاپوال (بازيگر و کارگردان آمريکايی)، جئون دو يئون (بازيگر کرهای) ،ويلم دافو (بازيگر آمريکايی) ،گال گارسيا برنال (بازيگر و کارگردان مکزيکی) ،ژانک که جيا (کارگردان ،فيلمنامهنويس و تهيهکننده چينی) ،نيکالس وندينگ رفن (کارگردان ،تهيهکننده و فيلمنامهنويس دانمارکی) و کارول بوکت (بازيگر فرانسوی) خواهد بود. ليال حاتمی در شصتو پنجمين دوره جشنواره کن در مراسم اختتاميه، جايزه بهترين فيلم را به «ماتئو گارونه» برای فيلم «واقعيت» اعطا کرد. وی همچنين داوری جشنوارههای فيلم کوتاه دبی ( ،)2001کارلو ويواری
23
( ،)2006دوويل ( ،)2011مراکش ( ،)2011کاستندورف ( ،)2012رم ( ،)2012و پرتقال طاليی ترکيه ( )2013را در کارنامه سينمايی خود دارد. ليال حاتمی که به زبان فرانسوی آشنايی کامل دارد ،نشان معتبر شواليه فرانسه را به پاس فعاليتهای هنری دريافت کرده است. از مهمترين دستاوردهای بينالمللی ليال حاتمی میتوان به جايزه فيبرشی جشنواره پالماسپرينگز برای «جدايی نادر از سيمين» ،گوی بلورين جشنواره کارلو ويواری برای «پله آخر»، خرس نقرهای جشنواره برلين برای «جدايی نادر از سيمين» و بهترين بازيگر جشنواره مونترال برای «ايستگاه متروک» اشاره کرد.
ميکي روني ،کوچولوي پرکارهاليوود درگذشت
ميکي روني از هنرمندان افسانهايهاليوود ،در 93سالگي درگذشت .او بازيگري را از 7سالگي آغاز کرد ،در حدود 300 فيلم حضور يافت و چهار ستاره نيز در پيادهروي شهرت هاليوود دارد .در سال 1983يک اسکار افتخاري به روني اهدا شد. ميکي روني که نام اصلياش جو يول جونيور بود ،در سال 1926براي نخستين بار جلوي دوربين ظاهر شد و در طول يک عمر فعاليت هنري خود در حدود 300فيلم بازي کرد .او در تلويزيون و تئاتر نيز بسيار فعال بود .اين ستاره پرسابقه در اواخر دهه 1930و اوايل دهه 1940ميالدي از موفقترين چهرههاي سينما بود و فيلمهاي او از پرفروشترين فيلمهاي هاليوود محسوب ميشد. او در 15سالگي در فيلم «روياي شبي در نيمه تابستان» نقشآفريني کرد .اين فيلم در سال 1935به پرده سينما راه يافت و يکي از نامزدهاي اسکار بهترين فيلم بود. ميکي روني خود نيز در سالهاي 1957 ،1944 ،1940 و 1980در مجموع چهار بار نامزد دريافت جايزه اسکار به عنوان بهترين بازيگر نقش اول يا نقش مکمل شد ،اما هر بار دست خالي صحنه را ترک کرد. ميکي روني هشت بار ازدواج کرد و داراي 9فرزند بود. اوا گاردنر ،ستارهي معروف و زيباي هاليوود ،نخستين همسر او بود. «بر و بچهها در ارتش»« ،کمدي انساني»« ،جسور و شجاع»« ،بيل»« ،ميکي»« ،مرثيه براي يک سنگينوزن»، «صبحانه در تيفاني» و «ماجراهاي اسب سياه» از جمله فيلمهاي معروف اين بازيگر “کوچولو” هستند که قدش فقط 1.57متر بود. در سال 1983به پاس يک عمر فعاليت هنري ،اسکار افتخاري به او اهدا گرديد .روني در هنگام دريافت اين جايزه 63سال داشت .او همچنين يک بار جايزه جوانان آکادمي اسکار را کسب کرد و همچنين دو جايزه گلدن گلوب و يک جايزه اميرا به خود اختصاص داد.
24
May 2014
ارديبهشت 1393 هنر واال حفظ كرد و كتاب ارزنده «آواي مهر» را تأليف نمود و به شرح خاطرات ديرين و سرگذشت آهنگهاي خود پرداخت و صدها هنرجوي دوستدار موسيقي را با نوازندگي ويولن آشنا ساخت. عامل مهم ديگري كه در شهرت و موفقيت «غوغاي ستارگان» ،تأثير داشت ،شعر به غايت جذاب و ساده و غوغابرانگيزي بود كه كريم فكور، ترانهسراي ارجمند بر روي آن سرود ،شعري كه نظير آن را ميتوان بين غزليات شورانگيز موالنا جاللالدين رومي ،در ديوان شمس جستجو كرد. روشن است كه همه سخنسرايان بزرگ پارسيگو ،از كلمه جادويي «عشق» ،به عنوان «جوهر هستيبخش حيات» و مقصود نهايي آفرينش، سخنهاي بسيار گفتهاند و قسمت اعظم كتب شعر، در اطراف اين كلمه سحرآميز دور ميزند ،اما حقيقت اين است كه فقط برخي از گويندگان چون موالنا و حافظ توانستهاند كه شعله عشق را با همه سوزندگي بر جان و دل خوانندگان آثار خويش شعلهور ساخته و مفاهيمي را كه خود در نظر دارند ،به ديگران انتقال دهند. در «غوغاي ستارگان» ،كريم فكور در نهايت هنرمندي از شوريدهاي سخن ميگويد كه تار و پود وجودش با اكسير عشق در هم آميخته و به اوج آسمانها پرواز كرده ،و با ستارگان هم راز شده ،از عالم خاكي رها يافته و با ماه و پروين سخن ميگويد:
غوغاي ستارگان از آثار جاودانهاي كه به علت جذابيت ملوديها و عمق و محتواي كالم ،به اوج ممكن دست يافته و يكي از شاهكارهاي مسلم موسيقي معاصر ايران به شمار ميرود، آهنگي است در بيات اصفهان از استاد همايون خرم ،همراه با شعر سحرآميز كريم فكور ،كه آن را «غوغاي ستارگان» نام نهادهاند. اين اثر محصول درخشاني از تاريخ ايران است، دورهاي كه موسيقي ما پس از قرنها سكوت و تحمل حقارتها و تحريمهاي طاقتفرسا ،در راه تحول و تكامل، گام نهاد و شكوفايي آن در برنامه موسيقي «گلها» متجلي شد. همايون خرم ،موسيقيدان ،نوازنده ويولن و آهنگساز برجسته ،با خلق صدها آهنگ با كالم يا بيكالم
و تكنوازيهاي دلنشين و همنوازيهاي غوغا برانگيز ،سهم ويژهاي در تحوالت موسيقي ايران و موفقيت برنامههاي «گلها» داشت. او به موازات آفرينشهاي هنري ،سالها با عضويت در شوراي عالي موسيقي راديو و سرپرستي و رهبري اركستر سازهاي ملي و تدريس در هنركده موسيقي ملي و هنرستان شبانه و سرپرستي موسيقي راديو FMتهران ،منشأ خدمات فراواني بود و تاريخ هنر ايران همواره وامدار وي باقي ميماند. بسياري از آهنگهاي با كالم خرم ،مانند« :تو اي پري كجايي»« ،آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود»« ،غوغاي ستارگان»؛ «ساغرم شكست اي ساقي»« ،رسواي زمانه منم»« ،مگر ز شهر شما»« ،اشك من هويدا شد»« ،بعد از تو هم در بستر غم»« ،خسته دالن»« ،طاقتم ده» و «ميناي شكسته» در زمره جذابترين و دلآويزترين موسيقيهاي معاصر ايران ارزيابي ميشوند. در سالهاي بعد از انقالب كه بار ديگر موسيقي ايران با سكوتي سرد رو به رو شد ،استاد بيكار نماند و با تربيت هنرجويان و پژوهشهاي موسيقيايي ،پيوند خود را با اين
امشب در سر شوري دارم امشب در دل نوري دارم باز امشب در اوج آسمانم رازي باشد با ستارگانم امشب يک سر شوق و شورم از اين عالم گويي دورم از شادي پرگيرم که رسم به فلک سرود هستي خوانم در بر حور و ملک در آسمانها غوغا فکنم سبو بريزم ساغر شکنم با ماه و پروين سخني گويم از روي مه خود اثري جويم جان يابم زين شبها ( 2بار) ماه و زهره را به طرب آرم از خود بي خبرم ز شعف دارم نغمهاي بر لبها ( 2بار) كريم فكور در سال 1304خورشيدي در مشهد تولد يافت و فعاليتهاي ادبي خود را با سرودن اشعار طنز آغاز كرد
24
و ساليان دراز با مجله فكاهي «توفيق» ،همكاري داشت. وي از سال 1325خورشيدي ،به عنوان ترانهسرا به راديو تهران پيوست و با سرودن حدود 500ترانه، بر جريان ادبيات آهنگين ايران تأثير فراوان به جاي نهاد .برخي از آثار او از جمله «غوغاي ستارگان»، «گلنار»« ،ساغر شكسته»« ،اشك شوق»« ،گل ميخك» و «نسيم» ،از مشهورترين و موفقترين ترانههاي روزگار ما به شمار ميآيند. به نوشته نادره بديعي ،مولف کتاب «تاريخچهاي بر ادبيات آهنگين ايران» ،كريم فكور در ترانههايش، دو چهره متفاوت دارد ،از يك طرف ترانههاي زيباي عشقي و وصفي ،با كالم و لغات خوب و رسا و از سوي ديگر ترانههاي به شدت مردمي ،ترانههايي كه وي از زندگي مردم الهام گرفته و اكثرًا شهرت خاص يافته و بر دلهاي مردم مينشيند. به باور نادره بديعي ،ترانههاي تغزلي و وصفي او مانند «الهه ناز» و «غوغاي ستارگان» ،از مشهورترين و موفقترين ترانههاي زمانه ما ميباشد. اولين خواننده «غوغاي ستارگان» ،خانم پروين زهرايي منفرد ،مشهور به «پروين» بود ،كه به نوشته كتاب «زنان موسيقي ايران» ،آوازش شباهت كم رنگي به صداي دلكش ،خواننده بزرگ داشت و با خواندن آثاري از مهدي خالدي و همايون خرم ،به شنوندگان راديو معرفي شد. در سالهاي بعد از انقالب ،دكتر محمد اصفهاني كه صداي جذابي دارد ،اين ترانه را بازخواني كرد ،اما به نظر نگارنده ارزش هنري و ادبي «غوغاي ستارگان» ،بدان حد است كه جا دارد بار ديگر اين آهنگ با تنظم مجدد، به وسيله خوانندگان خوش صداي ديگري بازخواني شود.
بازگشت سريع ايران به خانه صفر براي گريز از زيان بيشتر رضا تقيزاده سومين گزارش ماهانه آژانس بينالمللي انرژي اتمي ،از زمان آغاز اجراي توافق موقت ژنو تا کنون ،حاکي از بازگشت ايران از مسير غنيسازي اورانيوم 20درصدي و خنثيسازي کامل اين ظرفيت ،با سرعتي بيشتر از روند پيشبيني شده در «طرح اجرايي مشترک» است. توليد اورانيوم با غلظت 20درصد حساسترين و پرهزينهترين بخش از برنامه توسعه اتمي جمهوري اسالمي محسوب ميشود .دليل اصلي حساسيت جامعه جهاني و آژانس بينالمللي انرژي اتمي نسبت به آن ،کاهش دادن زمان الزم براي افزايش غلظت اورانيوم در سطح نظامي و فراهم ساختن زمينه انجام انفجار اتمي است. در ماه سپتامبر سال ،2009طي يک کنفرانس خبري بيسابقه با حضور رهبران آمريکا ،بريتانيا و فرانسه در محل کاخ سفيد ،که انعکاس گستردهاي در جهان يافت ،اعالم شد که جمهوري اسالمي محلي را زير کوههاي نزديک روستاي
فوردو ،در حاشيه شهر قم ،به منظور انجام فعاليتهاي پنهاني غنيسازي اورانيوم آماده کرده است. چند روز بعد ايران در واکنش به مدارک غير قابل انکار منتشر شده ،وجود مرکز تازه غنيسازي در فوردو و نيت نصب تا سه هزار دستگاه سانتريفيوژ در آن را مورد تاييد قرار داد. در ماه نوامبر ،آژانس بينالمللي انرژي اتمي با استفاده از اطالعات دريافتي از مراکز جاسوسي 10کشور عضو، گزارش تازهاي پيرامون فعاليتهاي اتمي مشکوک جمهوري اسالمي منتشر و ايران را به پيگيري هدفهاي نظامي متهم ساخت. در ماه دسامبر همان سال اوباما قانون تحريمهاي مالي عليه ايران را محکمتر کرد و متعاقبًا گروه کشورهاي موسوم به 5+1ضمن دعوت از ايران براي خودداري از غنيسازي با غلظت بيشتر (از 5درصد) از ايران خواست تا بخشي از اورانيوم با غلظت 5درصد خود را به روسيه و فرانسه تحويل داده و معادل آن سوخت اورانيوم 20درصدي براي مصرف در رآکتور آزمايشگاهي تهران دريافت کند. در ماه نوامبر سال 2010دولت احمدينژاد که همچنان
از قدرت خريد باالي ناشي از درآمد بيش از 150ميليارد دالري صادرات نفت خام برخوردار بود ،پيشنهاد مبادله را رد کرد و در نتيجه مذاکرات مربوطه به شکست انجاميد. سپس در يک اقدام تحريکآميز ديگر ،دولت جمهوري اسالمي ماه بعد اعالم داشت که قصد دارد 10مرکز تازه
براي غنيسازي اورانيوم احداث کند ،در حالي که ذخاير دو معدن موجود اورانيوم ايران (ساغند در نطنز و گچين در بندرعباس) حتي براي تغذيه نيمي از نياز واحد کنوني غنيسازي در نطنز نيز کافي نبود.
دنباله در صفحة بعد
25
May 2014
ارديبهشت 1393
دنباله از صفحة قبل
آغاز غنيسازي 20درصدي
در فاصله سالهاي 2010تا ،2011قبول درخواستهاي مکرر آژانس براي جلب همکاريهاي بيشتر جمهوري اسالمي ،بهخصوص دادن اجازه بازديد از مرکر نظامي پارچين در شرق تهران ،به نتيجه نرسيد. در ماه نوامبر سال ،2011آمريکا و اروپا در اقدامي هماهنگ در مورد اعمال تحريمهاي گستردهاي عليه ايران به توافق رسيدند .تحريمهاي تازه عالوه بر بانکهاي تجاري ،بانک مرکزي ايران را نيز هدف قرار داده و عمال تجارت خارجي کشور را در شرايط بسيار دشواري قرارداد. در ماه ژانويه سال 2012آمريکا اعمال مجموعه تحريمهاي تازهاي را عليه ايران به شکل قانون درآورد و جامعه اروپا نيز عالوه بر پيوستن به تحريمهاي بانکي اعالم داشت که در فاصله شش ماه واردات نفت از ايران را به طور کامل قطع خواهد کرد. در همان ماه و طي يک اقدام چالشبرانگيز ديگر ،دولت وقت ايران اعالم داشت در مرکز فردو غنيسازي اورانيوم با غلظت 20درصد را آغاز کرده است. اقدام ايران به غنيسازي اورانيوم با غلظت 20 درصد تصميمي سياسي و در خط قبول تلويحي اتهام پيگيري هدفهاي نظامي برنامه توسعه اتمي صورت گرفت و نه پاسخ گفتن به نياز واقعي ايران براي تامين سوخت اتمي.
يک تاريخ و دو شخصيت، نويسنده الکساندر دوال – آستاال
هزينههاي نجومي
اورانيوم 20درصد غنيشده ظاهرا به بهانه توليد سوخت براي رآکتور آزمايشگاهي فرسوده تهران صورت گرفت ،در حالي که آن زمان ايران سوخت کافي براي بيش از سه سال مصرف رآکتور ياد شده را در اختيار داشت. رآکتور تهران به دليل فرسودگي (عمر 58ساله) بيشتر ايام سال در حال خاموشي است .به عالوه ايران ميتوانست به همان شيوه که سوخت مورد نياز براي رآکتور بوشهر با ظرفيتي 1000برابر رآکتور تهران را از منابع خارجي (روسيه) دريافت ميدارد، نيازهاي احتمالي رآکتور کوچکتر را نيز تامين کند. از زمان اجراي تحريمهاي تازه آمريکا و اروپا، صدور نفت خام ايران بيش از يک ميليون بشکه در روز کاهش يافته است .بهاي يک ساله اين حجم به نرخ روز در حدود 40ميليارد دالر است. طي دو سال گذشته بيش از 100ميليارد دالر از درآمدهاي باقيمانده صادرات نفت ايران ،به دليل اعمال تحريمهاي بانکي ،نزد کشورهاي خارجي بلوکه شده است. حجم تجارت خارجي ايران نيز به همان داليل (کاهش درآمد و محدوديت مبادالت پولي) طي سال گذشته بيش از يکسوم کاهش و هزينههاي تجارت خارجي تا يکسوم افزايش يافته است. حجم واردات ايران در سال قبل از اعمال تحريمهاي يکجانبه به بيش از 62ميليارد دالر ميرسيد .با وجود افزايش چشمگير واردات مواد خوراکي و غالت ،انتظار ميرود در پايان سال جاري واردات ايران در مقايسه با سال 2012تا حدود 30 درصد کاهش نشان دهد. در همين مدت پول ملي ايران ،تحت تاثير تحريمهاي يکجانبه 70 ،درصد ارزش برابري خود در برابر ارزهاي خارجي را از دست داده است .رکود اقتصادي در شرايط تورمي ،ادامه تورم 36تا 44 درصد و نرخ بيکاري (واقعي) باالتر از 25درصد از ديگر هزينههايي است که در قبال برنامه توسعه اتمي جمهوري اسالمي ،بر اقتصاد ملي ايران تحميل شده است. در مقابل ،ايران طي زمان مشابه 200 ،کيلوگرم اورانيوم با غلظت 20درصد توليد کرده است که ارزش آن در بازار در بهترين شرايط کمتر از 2ميليون دالر است. بازگشت سريع و سهماهه دولت روحاني از مسير زيانبار غنيسازي 20درصدي که طي سه سال اخير صدها ميليارد دالر هزينه بر اقتصاد ملي ايران تحميل کرده ،اقدامي است در جهت کاهش زيانهاي ناشي از تحريمها ،در حالي که دولت وقت ايران قادر بود با اعالم بهموقع خودداري از غنيسازي 20درصد، از تصويب و اعمال تحريمهاي غرب پيشگيري کند.
گشته بود و در همين کافه فرصتي گرانبها نيز فراهم ميآيد تا باب آشنايي ميان ژرژ کلمانسو و مونه به واسطه روزنامهنگار و منقد سياسي به نام «تيودور پلوکه» گشوده شود و به پيوند دوستي عميقي در طي سالهاي آينده بيانجامد. در حقيقت دوستي ميان دو شخصيت کامأل متفاوت و متضاد ،يکي که عالقه و جاهطلبي غريب به جهان سياست از خود متظاهر مينمود و ديگري درگير زندگي کوليوار و صرفأ در رفت و آمد از کارگاه نقاشياش به فضاي برون شهري جهت الهام گرفتن از مناظر و طبيعت متغير بيآنکه حتي کوچکترين گرايشي به گفتمانهاي سياسي ابراز دارد. کلمانسو تحت تاثير اولين مالقات خود با مونه چنين مينويسد« ،در او يک طبيعت غيرقابل مهار را ميديدم .يک کولي واقعي .با چشماني بسان دو گوي آتش و يک دماغ خمدار عربي که به ريش سياه و انبوهي ختم ميشد....اين تصاوير نقش بسته ابدي در قلب و ذهن من حاصل آن مالقات اتفاقي عجيب است که در کافه کوچه شهدا روي داد و تا به امروز مرا سخت تحت تاثير خود قرار داده است». در ماره مارچ 1861زندگي کوليوار کلود مونه در پاريس با آن همه رويدادهاي تلخ و شيرين به پايان رسيده و با فراخوانش به خدمت اجباري سربازي، جهت تعيين محل خدمت به قرعهکشي روي ميآورد، اما با برداشتن تکه کاغذي از درون صندوق قرعه به يک باره همه اميدهايش نقش بر آب ميگردد ،زيرا که ميبايست بي فوت وقت به واحد نيروي هوايي فرانسه در مکاني دورافتاده در کوير الجزاير پيوسته تا هفت سال زندگي آيندهاش را براي انجام وظيفه در آنجا سپري سازد. در آپريل 1861مونه به سرزمين ناشناخته و کويري الجزاير وارد ميشود و با آنکه تصميم گرفته بود نقاشي را مدتي به فراموشي سپارد ،برخالف انتظارش سخت مجذوب رنگ و نور قدرتمند کوير در روز و خواب شب به زير خيمههايي که نور ماه و ستارگان را از اليه نزديک خود عبور ميدادند ميگردد ،چنانکه در يادداشتهاي به جا ماندهاش با ابراز عالقه
قسمت سوم «فرانسه همان خواهد شد که فرانسويان لياقتش را خواهند داشت( ».ژرژ کلمانسو) تالشهاي سرانجام پيگير کلود مونه به همراه ارزشمند رهنمودهاي اوژن بودن به نقاش جوان نتيجهاي رضايتبخش به بار آورده و او موفق ميگردد که در ابتداي سال 1860 وارد آکادمي سوييس شود. نهادي مستقل که پيش از اين اوژن دوالکروا ،کورو و گوستاو کوربه به استادان بزرگ نقاشي امکان داده بود تا آثارشان را به نمايش درآورند و اين بار شارل سوييس مدير برجسته تشخيص با آکادمي قريحه و توانايي هنري باالي نقاش تازهوارد از او استقبال نموده تا جهت برگزاري نمايشگاهي خود را آماده سازد .اين اولين دريچه گشودهشدهاي بود براي مونه تا گامي بلند به سمت و سوي آينده هنرياش بردارد .به ويژه آنکه اين امر فرصتي را نيز خلق نمود تا او در حلقه گروه ديگري از نقاشان نوآور و سنتشکن که هميشه از آنان به عنوان هنرمندان واقعي نام ميبرد ،قرار گيرد. از ميان آنان کاميل پيسارو نقاش امپرسيونيست بيش از همه با او دوستي و ارتباط نزديک مييابد، به طوري که شبانهروز دوش به دوش هم به کار طراحي و نقاشي ميپردازند. کافه کوچه شهدا (رو دو مارتير) در محله «التينيهاي پاريس» به محل مالقات ،نشست و برخاست دايم شعرا ،نويسندگان و نقاشان مبدل
بيشايبه به سرزمين نويافته مينويسد« ،در اينجا هر روز چيزهايي تازه ميآموزم که نظرم را به طور بنياني به ارزش و معيارهاي زيباييشناسي گذشتهام دگرگون کرده است .بايد ارزيابي نويني را در باره دستهبنديهاي توناليتهاي رنگي و تغييرات نور آغاز نمايم و يقين دارم که اين امر اساس کار نقاشي آينده مرا تغيير خواهد داد .بايد اذعان دارم که براي اولين بار به ارزش استفاده از آبرنگ پي بردهام که به من اجازه ميدهد تغييرات نور را بر روي کاغذ آبرنگ به سرعت ثبت نمايم». اما در بهار 1862حادثهاي غيرقابل پيشبيني ديگري براي مونه روي ميدهد و او در پي عارضه خطرناک تيفوييد از خدمت در نظام معاف و به فرانسه بازگردانده ميشود تا دوران نقاهت خود را در شهر «آور» سپري
25
سازد و يک سال بعد هم به دعوت و پيشنهاد همکاري با نقاشي به نام «بازيل» به پاريس ميرود تا در کارگاهش در ميدان «فورستامبورگ» که در کنار آتليه قديمي اوژن دوالکروا قرار دارد ،به کار مشغول شود و بالفاصله اين محل نيز به وعدهگاه نقاشان مدرنيست مبدل و اولين هسته اصلي گروه امپرسيونيستها با حضور نقاشان پيشتاز و نامآوري چون رنوار ،سيسلي ،پيسارو ،سزان و فانتن التور در آنجا شکل ميگيرد که ديگر روش خلق صحنههاي کهنه و از ياد رفته از روايتهاي مذهبي ،صحنههاي اغراقآميز نبردهاي حماسي ،به کناري نهاده شده و افق نويني در تاريخ نگارگري اروپا گشوده ميشود که کامأل با معيارهاي محافظهکارانه «سالن دو پاري» در تضاد و ستيزه و به گونهاي سرنوشتساز آن نهاد قديمي و قدرتمند را به طور جدي به چالشي دايمي ميطلبد. ** کلمانسو پس از مستقر شدن در محله «گرينيچ ويلج» نيويورک تصميم ميگيرد که حرفه اصلي خود را مدتي به کناري نهاده و به کار ترجمه و قلم زدن در مجالت و روزنامهها روي آورد .اولين اثر ترجمهاي او ،رساله «جان استيوارت ميل» بر روي موضوع پوزيتيسم اوگوست کنت است که ماهها از وقت خود را مصروف آن ميگرداند ،تا آنکه برگردان اين اثر به زبان فرانسه در سال 1867 منتشر ميشود. کلمانسو بيش از 100مقاله که محتواي سياسي دارند در روزنامه پرخواننده «لوتامپ» (زمان) به چاپ ميرساند و به لحاظ تسلط بيچون و چرايش به زبان انگليسي که به او اجازه وارد شدن در گفتمانهاي کارشناسانه در باره مسايل سياسي و اجتماعي جامعه آمريکا را ميدهد ،پس از چندگاهي در محافل روشنفکري و سياسي آمريکا به صورت چهرهاي شاخص و آشنا درآمده و مرتبأ از او دعوت به همکاري ميکنند. کلمانسو با وجود آنکه در مقاالتش همواره شيفتگي خود را به موفقيت دموکراسي جوان آمريکايي ابراز ميداشت اما نيازهاي فوري جامعه مدني آمريکا را به لحاظ لغو فوري بردهداري و احقاق حقوق اجتماعي سياهان آمريکا را نيز در نوشتههايش مرتبأ گوشزد مينمود. سرانجام فشارهاي مالي کلمانسو را وادار ميسازد تا در کنار فعاليت مطبوعاتياش در مدرسه دخترانهاي در حومه نيويورک که ساکنانش از افراد مرفهاي تشکيل شدهاند به کار تدريس زبان و ادبيات فرانسه بپردازد و همزمان با آن آموزش سوارکاري را که خود در آن تبحري به سزا داشت به دختران جوان همان محله مرفه آغاز نمايد و در حين اجراي برنامههاي آموزشي خود نظرش به دختر جواني به نام «مري پالمر» جلب شده و اندکي بعد نيز پيشنهاد ازدواج بدو ميکند .اما مشکلي بزرگ بر سر راهشان قرار داشت ،زيرا که کلمانسو مردي سخت پايبند اصول بود که به هيچ عنوان مراسم ازدواج مذهبي را برنميتابيد. از اين رو از همسر آينده خود که سخت باورمند به مناسک مذهبي بود ميخواهد تا بين او و خدا يکي را انتخاب کند!! اين موضوع سبب گشت که رابطه آنان چندگاهي به سردي و جدايي انجامد ،اما سرانجام با رضايت مري پالمر اين دو در سال 1869 در شهر نيويورک بدون اجراي مراسم مذهبي ازدواج کرده و به دنبال آن خاک آمريکا را به مقصد فرانسه ترک ميگويند. در سال 1870ژرژ کلمانسو با تالش فراوان به مقام شهرداري مونمارتر رسيده و اين امر با حادثه بزرگ تاريخي همچون سقوط حکومت ناپليون سوم مقارن ميگردد و در پي آن حکومت دفاع ملي که اکثريت آن را جمهوريخواهان تشکيل ميدهند ،زمام امور را به رهبري ليوپولد گامبتا ،ژول فري و ژول فاور از صف رزمندگان عليه امپراتوري به دست ميگيرند و يار ديرين کلمانسو يعني اتين آراگو پس از آن همه سال زندان و تبعيد به مقام شهرداري پاريس ميرسد. ناپليون سوم به انگلستان گريخته اما خطري بزرگ ثبات و استقالل کشور فرانسه را از جانب ارتش نيرومند آلماني مورد تهديد قرار ميدهد .حکومت جمهوري نوپا با رد پيشنهاد تسليم و خلعسالح به يک باره خود را در 19سپتامبر 1870در محاصره نيروهاي آلماني که اکنون به دروازههاي پاريس رسيدهاند ميبيند. تمام راهها به سمت و سوي پاريس مسدود و مقاومتي جدي از جانب گارد ملي و ارتش خلقي فرانسه سازماندهي شده که نقش بارز ژرژ کلمانسو در بسيج نيروها چشمگير و درخشان است .او اکنون به آرزو و آمال ديرين خود و پدر جامه عمل پوشانده است ،اما اين بار در مقابل سياستمدار بزرگ تاريخي همچون بيسمارک ميبايست در بازي پيچيده سياسي جهت رهايي فرانسه از چنگال اشغالگران آلماني که اکنون به دروازههاي پاريس رسيده بودند با تمام نيرو و دانش سياسياش وارد عمل گردد. (ادامه دارد)
26
May 2014
ارديبهشت 1393
آن قولها کجا شد و آن وعدهها چه شد؟
محمد ملکی سی و پنج سال پيش از روی ناآگاهی يا فريبخوردگی يا سادهانگاری يا باورهای غلط از جمله اينکه يک مرجع تقليد و صاحب رساله دروغ نمیگويد ،به وعدههای خود عمل میکند و اهل فريب و کالهگذاری سر مردم نيست و به آنچه میگويد پایبند خواهد بود ،پای صندوقهای رأی رفتيم و رأی «آری» به نظام جمهوری اسالمی داديم و با اينکار آتشی برافروختيم که تا امروز ملتی در آن میسوزد. ما رأی نداديم تا آتش کشتارهای بیرحمانه در مرزها برافروختهتر شود و مرزبانان کرد و عرب و بلوچ و ترکمن ما گروه گروه کشته يا اعدام يا دستگير و به شکنجهگاهها اعزام شوند .ما رأی نداديم تا جمعی از راه رسيدگان بیهويت و نان به نرخ روزخور و مرعوب يا مفتون در خيابانها راه بيفتند و با شعار «حزب فقط حزباهلل ،رهبر فقط روحاهلل» رعب و وحشت ايجاد کنند و با هر دگرانديشی ستيزه نمايند و جامعه را در خون و خشونت فرو برند تا آقای خمينی و حزب جمهوری اسالمی ،برنامههای از پيش تعيين شده خود را برای تسلط کامل بر سرزمين اجدادی ما آرام آرام پياده کنند. ما رأی نداديم تا حدود 8ماه پس از رفراندوم ،تعدادی از دانشجويان کم تجربه و ناآگاه به سفارت آمريکا حمله کنند و دنيا را عليه ما بشورانند و مشکالتی به وجود آورند که پس از 34سال هنوز تاوان اين عمل نابخردانه را بپردازيم (آخرين آنها عدم پذيرش سفير ايران در سازمان ملل از سوی آمريکا) و کار به جايی برسد که حکومت مجبور شود برای رفع مشکالت اقتصادی و سياسیاش دوباره دست به سوی آمريکا دراز کند. ما رأی نداديم ،که حدود يک سال بعد آقای خمينی با پيام نوروزی خود جنگ عليه دانشگاه و دانشگاهيان را اعالم کند و به اسم انقالب فرهنگی يک کودتای فرهنگی عليه دانشگاه انجام گيرد. میخواهم به عنوان يک دانشگاهی که در تمام مراحل اين کودتای ويرانسا ِز فرهنگ ايران حضور داشته ،به مناسبت سی و چهارمين سالگرد آن کودتای فرهنگی در اين مورد کمی مفصلتر بنويسم و حقايقی را روشن سازم. بر کسی پوشيده نيست دانشگاه تهران از بدو تأسيس ( 1313شمسی) و ديگر دانشگاهها سنگرهايی بودند برای ستيز با ديکتاتوری و ظلم و بیعدالتی که از سوی حاکمان ستمگر عليه ملت اعمال میشد .آقای خمينی که خود را همه کاره ملت و نماينده خدا بر روی زمين میپنداشت در پيام نوروزی سال ،59دانشگاهها را به توپ بست و اين مراکز را پايگاه امپرياليسم آمريکا ناميد .او که پيش
از تغيير نظام میگفت :ما هرچه داريم از دانشگاهيان عزيز داريم و مجيز آنها را میگفت ،ناگهان پس از رسيدن به قدرت تغيير عقيده داد و در پيام نوروز سال 59نظام آموزش عالی کشور را ميراث رژيم سابق دانست که استعمار پايهگذار و توسعهدهنده آن بوده است. اين موضعگيری پس از آن صورت گرفت که حسن آيت دبير سياسی «حزب جمهوری اسالمی» قب ً ال برنامهريزی برای بستن دانشگاهها را طراحی کرده بود و در نوار معروف به «نوار آيت» گفته بود« ،اين تصميمی که گرفتيم و میخواهد پياده شود اين چيزی است که اگر بخواهد به دانشجويی خبر داده شود و زمزمه شود فوری حريف میفهمد ...يعنی بايد يک مرتبه اعالم شود و بعد شروع کرد ،اينکه االن استادهای غيراسالمی بايد تصفيه بشوند ،اين زمزمهاي است که بايد از پائين سر و صدايش بلند شود ،ما استاد غيراسالمی نمیخواهيم برود يک جای ديگر کار کند ...دانشجوها ،چون دانشجو عنوان دانشجو دارد ،به خصوص دبيرستانها را شما بايد شروع کنيد به کنترل کردن برويد درس بدهيد بحث کنيد .دانشگاهها به اين صورت فعلی بايد تعطيل شود. من (آيت) اولين کسی بودم که قبل از انقالب و حتی دقيقًا از موقع انقالب صريحًا اين مسائل را عنوان کردم که اينها در خط امام نيستند و اينها جدا هستند و شما نمیتوانيد با اينها يکسان عمل کنيد .حتی موقعی که داشتيم حزب جمهوری را علنًا پايهگذاری میکرديم قبل از انقالب، خوب اينها فکر میکردند ،پيمان ،بازرگان ،بنی صدر، از همان اول سنجابی و مدنی همه قابل همکاری هستند .من گفتم اينها نمیتوانند با شما همکاری کنند اگر دعوتشان کنيد به همکاری میآيند کار را از دست شما میگيرند و خراب میکنند و نمیگذارند .ولی اينها قابل فهم نبود ،اما به تدريج يک مقداری که آمديم پيش روشن شد. و مطمئن باشيد که نقشه آماده است و اص ً ال زيرورو میشود تمام مسائل و غير از مسائلی که شما فکر میکنيد میشود .بعد از چهارده خرداد مطلقًا امتحانی نخواهد بود و دانشگاه تعطيل خواهد شد .دانشجويان انجمن اسالمی، استادها ،زياد با ما تماس میگيرند و میآيند مسائلی را میپرسند و به ما تلفن میکنند ما يک ارتباط سازماندهی شدهای را داريم برقرار میکنيم عالوه بر روابط خاص ،يک رابطه بين کل شهرها با اينجا هست که برقرار میشود، تصميم بر اين است که انجمنی تشکيل بشود که نمايندگان انجمنهای اسالمی دانشجويان دانشگاههای مختلف تهران و دانشگاههای سرتاسر کشور جمع شوند ،چه دانشگاهی و استادی ،کارمندی ،بايد از اين نيرو استفاده کرد. به بچهها بگوييد (منظور دانشجويان انجمن اسالمی که در تبريز دانشگاه را در اشغال خود دارند) قرص و محکم
26
با شعار و ادعای اصالح طلبی روی کار بيايند و در دوران اصالحات هم با کرنش و کوتاه آمدن در برابر نهادهای انتصابی و ولی فقيه ،مردم را از اصالحات نااميد کنند و باعث فرار بيش از پيش استعدادها و جوانان از کشور شوند و نهايتًا دولت اصالحات با وادادگی و برگزاری انتخاباتی مخدوش موجب روی کار آمدن آدمی غيرطبيعی شود. ما رأی نداده بوديم که فرد بیتعادلی مانند احمدینژاد و باندش مملکت را شخم بزنند و فساد و فقر و دزدی و دروغ را به آنجا رسانند که جامعه آماده انفجار گردد و در سال 88مردم عليه تقلب در انتخابات به قيام برخيزند و آنگونه بیرحمانه مورد هجوم و کشت و کشتار و زندان و شکنجه قرار گيرند و معترضين عليه تقلب در انتخابات را «فتنهگر» «و خس و خاشاک» بنامند و آقای خامنهای هم از چنين انتخاباتی و چنان رئيس جمهوری کام ً ال پشتيبانی کند. زندانها از دگرانديشان پر است ،حصرها ادامه دارد، گرانی و فقر و فساد و دزدی بیداد میکند و در آخرين لحظات نوشتن اين نامه شاهد فاجعه دردناک حمله به بند 350اوين هستيم .خوشبختانه افکار عمومی جهان به ويژه در اروپا و آمريکا به انحاء مختلف از ظلم و جور و جنايتی که نظام واليی در ايران میکند آگاهی يافته و دنيا خوب متوجه شده چه در ايران میگذرد.
باشند به زودی موج عوض میشود و به بچهها بگوئيد قرص و محکم باشند و ترس نداشته باشند تصميمی گرفته شده اليتغير، تغييرناپذير است .دانشگاهها بعد از 14خرداد تعطيل میشود و بعدها برنامهای خواهيم داشت که بابای بنی صدر هم نمیتواند روی اين برنامه کار کند ،حتی ترتيبی داده شده که برخالف دفعه قبل نمیتواند بيايد مقاومت کند ،ظاهرًا هم همراه میشود». هموطنان عزيزان من حال که از گوشه کوچکی از توطئه بستن دانشگاهها مطلع شديد الزم به يادآوري است همانگونه که آيت در نوار گفته بود اجراي کودتای فرهنگی از دانشگاه تبريز آغاز شد به اين ترتيب که آقای رفسنجانی عضو مرکزيت حزب جمهوری اواخر فروردين 59به تبريز میرود و در دانشگاه تبريز میخواهد سخنرانی کند و برنامه از پيش آماده شده بود. يکی از دانشجويان که گويا دانشجوی دانشکده پزشکی بود حرفهايی میزند که جلسه متشنج میشود و حزب الهیها دانشگاه را اشغال میکنند و اين امر به دانشگاههای ديگر گسترش میيابد و در آخرين روزهای فروردين 59شورای انقالب جهت رسيدگی به وضع دانشگاهها جلسه فوقالعاده تشکيل میدهد و در پايان جلسه شورای انقالب طی پيامی به مردم ،دانشجويان و دانشگاهيان از آنان میخواهد دانشگاهها و موسسات آموزش عالی را ترک کنند .همچنين شورای انقالب تا پايان روز اول ارديبهشت ماه کليه دانشگاهها و مؤسسات آموزش هموطنان عزيزان من، عالی را تعطيل اعالم میکند. آن 90درصدی (نه 98.5درصد اعالم شده از سوی پس از بسته شدن دانشگاهها از روز 15خرداد 59و حاکميت) که روز 12فروردين سال 58به جمهوری اسالمی اجرای دستور شورای انقالب ،در روز 23خرداد ماه 59از سوی رأی دادند از حاکمان اين 35سال میپرسند «آن قولها آقای خمينی شورای انقالب فرهنگی با عضويت اين آقايان کجا شد و آن وعدهها چه شد؟» تشکيل شد :حجت االسالم ربانی املشی ،دکتر حسن حبيبی، من به عنوان يک ايرانی که در سال 12( 58فروردين) حجتاالسالم دکتر محمدجواد باهنر ،دکتر عبدالکريم سروش، به جمهوری اسالمی رأی مثبت دادم ،احساس میکنم به دکتر علی شريعتمداری ،شمس آل احمد و جاللالدين فارسی. اندازه همان يک رای نسبت به آنچه در اين 35سال بر برنامه شورا اين بود که با بهرهگيری از همکاری اساتيد و شما گذشته مسئولم و حاضرم در يک دادگاه مردمی که دانشجويان و کارکنان مسلمان و متعهد ،دانشگاهها و موسسات هيات منصفه آن کسانی باشند که به دليل سن و سال يا آموزش عالی و صاحب نظران خطمشی آينده فرهنگی و آموزشی هر دليل ديگر به جمهوری اسالمی رأی ندادهاند به محاکمه کشور را تعيين و نظامی براساس فرهنگ اسالمی تدوين نمايند. کشيده شوم .اما پيش از آن جناب آقای خامنهای بايد به آقای خمينی بعد از تسلط به مراکز قدرت و قبضه کردن امور مسئوليتهای خود در آنچه در اين 35سال پيش آمده کشور میدانست مرکزی که در مقابل يکهتازی او و اطرافيانش اعتراف کند و از ملت بخواهد استعفای او را به علت عدم خواهد ايستاد و تن به ديکتاتوری خشن او به نام مذهب نخواهد توانايی در رهبری جامعه و نداشتن صالحيت الزم و کافی داد ،دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور است .او خوب بر اين بپذيرد و اعالم نمايد آماده حضور در يک دادگاه مردمی و امر واقف بود که با وجود دانشگاههای مستقل نخواهد توانست تحت نظارت مراجع حقوق بشری بينالمللی است. قدرت مطلقه خود را برای سرکوب همه دگرانديشان اعمال مردم آگاه ما قطعًا به آن حد از شعور و درک سياسی نمايد .او خوب میدانست دانشگاه تحولآفرين و دگرگونساز ً رسيدهاند که در يک فضای کامال آزاد که هر فرد و گروهی حق است و از بدو تأسيس ،دانشگاه تهران و ديگر دانشگاهها در داشته باشد نظر خود را بگويد و بنويسد تصميم بگيرد و راه تمام تحوالت کشور نقش کليدی داشتهاند ،بنابراين بايد اين آينده را تعيين کند .آقای خامنهای طبق بند 3از اصل يکصد سد بزرگ را از پيش پای نظام واليت مطلقه فقيه برداشت .و و دهم قانون اساسی خودشان میتوانند قبل از کنارهگيری چنين شد که در يک کودتای خونين آقای خمينی و گروههای فرمان آزادی تمام گروهها و سازمانها و احزاب را با هر وابستهاش سنگر دانشگاه را هم ظاهرًا فتح کردند و بيش از 60 عقيده و مرام برای اظهارنظر و شرکت در يک همهپرسی هزار دانشجو و هزاران استاد را دستگير ،شکنجه يا زندانی و آزاد و مردمی صادر نمايند و به هيچ يک از وابستگان و اعدام کردند با اين پندار که ديگر خيالشان از دانشگاهها راحت پيروان خود اجازه دخالت در اين امر ملی را ندهند .بايد برای خواهد شد .اما چه پندار غلطی؛ آينده نشان داد که دانشگاه سنگر نجات مملکت از اين وضع فالکتبار تنها و تنها از مردم آزادی است و اين سنگر فتح شدنی نيست. کمک خواست و همين مردم هستند که میتوانند سرنوشت آری؛ ما به اين نظام رأی نداديم که پس از استعفای مديريت آينده خود را رقم بزنند .پس از انجام مقدمات کار عقالی دانشگاه در مخالفت با بسته شدن دانشگاهها آقای خامنهای چند قوم میتوانند جزئيات امر را تعيين نمايند. روز بعد با سوء استفاده از تريبون نماز جمعه دانشگاهيان را خائن خطاب کند و حاضر به شرکت در يک مناظره برای روشن شدن هموطنان عزيزانم، به نظر من که آخرين روزهای زندگی را سپری میکنم اينکه چه کسی خيانت به فرهنگ و وطن کرده نگردد. ما رأی نداديم تا آقايان خمينی و خامنهای و عوامل آنها و هيچ آرزويی جز نجات مملکت ندارم ،تنها راه برای عدم مقدمه حمله عراق به ايران و آغاز جنگ هشت ساله را که مملکت تکرار گذشته و جلوگيری از تکرار خون و خشونت ،يک تغيير را به باد فنا داد و صدها هزار شهيد و معلول و فراری و بيش و تحول ريشهای و به دور از خشونت است .بدين منظور از هزار ميليارد دالر خسارت مادی بر اين کشور وارد کرد را با آقای خامنهای برای نجات خود و کشور و ملت در مرحله اول کارهای نادرست خود آماده سازند و در پايان جام زهر بنوشند و بايد دستور دهد: •تمام احکام اعدام که در دادگاههای فرمايشی با آن شعارهای توخالی همه چيز را به نابودی کشند .هموطنان ، صادر شده لغو گردد. عزيزان من، •زندانيان سياسی عقيدتی از هر گروه و دستهای با ما به جمهوری اسالمی رأی نداديم که آقای خمينی و يارانش به بهانه جنگ تحميلی به جان دگرانديشان و مخالفين بيافتند و هر نوع افکار آزاد گردند. •حصرها برداشته شود. جنايات دهه 60را مرتکب شوند و دهها هزار نفر از زنان و مردان •روزنامهها در نوشتن و انعکاس نظرات مردم آزاد آزاديخواه که اهداف انقالب 57از تغيير نظام را طلب میکردند و حکومت استبدادی و يکهتازيهای آقای خمينی را برنمیتافتند به باشند. زندان و شکنجه و اعدام محکوم کنند و آن جنايات ضد بشری را •اجتماعات صلحجويانه آزاد باشد. بوجود آورند تا آنجا که صدای آقای منتظری قائم مقام رهبری هم •هيچ کس را به اتهام اظهار عقيده دستگير نکنند. بلند شود و در خاطراتش از جنايات دهه شصت که در زندانها •تشکيل سازمانهای مستقل دانشجويی ،کارگری اتفاق افتاد سخن بگويد و از جنايت عليه بشريت در سال 67 و ...احزاب و سازمانهای مدافع استقالل و پرده بردارد. تماميت ارضی ايران آزاد شود. ما رأی نداديم که پس از پايان جنگ و خوردن زهر قبول من چند ماه قبل از آقای خامنهای خواستم که پيش از قطعنامه شورای امنيت از سوی آقای خمينی جمعی از کاسبان جبهههای جنگ تمام قدرتهای اقتصادی ،سياسی ،امنيتی و آنکه همه راههای نجات کشور بسته شود و مملکت در خون فرهنگی کشور را در دست گيرند و از اين طريق ثروتهای کالن و خشونت فرو رود ،به صالح خود و به علت عدم صالحيت بياندوزند و با ثروت و قدرتی که به دست آوردهاند بر جان و مال از رهبری استعفا دهند و اجازه دهند که يک حاکميت ملی و مردمی در ايران شکل بگيرد. مردم تسلط يابند و کشور را تا سرحد انفجار پيش ببرند. ما رأی نداديم تا کا ِر فساد و تباهی ،دروغ و دزدی به جايی من آنچه شرط بالغ است با تو میگويم تو خواه از سخنم پند گير و خواه مالل. برسد که بخشی از افرادی که خود در دهه شصت عامل سرکوب و مفاسد بوجود آمده بودند ،به وخامت اوضاع کشور پی برند و
27
May 2014
ارديبهشت 1393
چگونه يک محکوم به مرگ بخشيده شد
نرگس جودکي ،روز آنالين مردم در پچپچهاند .فردا روز اعدام است .اجراي حکم سه بار به تعويق افتاده و اين بار يا اجراي حکم يا بخشش. مردان و زنان در کوچه و خيابان چشم در چشم ميشوند، چشمها لبريز از ترديد و اميد است ،حرفها آغشته به اضطراب .بچههاي دبيرستان نور از آقاي ساالري معلمشان ميپرسند فردا چه ميشود؟ هوا ابري است .ابري فشرده و انبوه و زمستاني .سرد است .نسيمي که از دريا به سمت بلوار دادسرا و زندان نور ميوزد نشاني از بهار ندارد .کاميار ساالريان ،مدير عامل انجمن حمايت از حقوق زندانيان ،در مسير خانه مقتول در رفتوآمد است .مادر جوان ازدسترفته گفته« ،نميدانم. نميتوانم .تا آخرين لحظه هيچچيز معلوم نيست». چشمهاي ماد ِر محکوم جان ندارد .هفت سال پيش درگيري جوانها در چهارشنبهبازار شهر رنگ خون گرفت و زندگي پسر نوزدهسالهاش در يک چارديواري محصور شد .مادر عبداهلل حسينزاده هرگز اجازه نداد کبري خانم به پايش بيفتد و التماس کند .به مريم خانم حق ميداد ،دو پسر داشت که يکي در تصادف از دست رفته بود و ديگري در اين درگيري. مادر ،خواهرها ،برادر و بستگان جلو در زندان ايستادهاند براي آخرين خداحافظي .کبري خانم چادر به کمر بسته. صداي کشيده شدن دمپاييهاي پالستيکياش روي آسفالت با نالههاي بياختيار سينهاش هماهنگ است« :پسرم داغون شده .به پاهاش دستبند زدهاند .توي سلول انفرادي است». سيزدهساله بود که عروس شد .مادر دو پسر و سه دختر است .دوازده سال پيش بيماري ام.اس .شوهرش را خانهنشين کرد و کبري خانم نانآور خانه شد« .سالهاست در خانههاي مردم کار ميکنم ،بهجز بچههاي خودم از بچه برادرم هم نگهداري ميکنم .هشتنه سر عائله هستيم و يک خانه .نه زمين داريم و نه سرمايه .در شاليزار مردم کار کردهام .با مصيبت دخترها را به خانه بخت فرستادم .بيماري شوهرم پيشرفته است نميتواند کار بکند .خودم بارها او را آوردهام تهران و در بيمارستان بستري کردهام». قرص آرامبخش را ته گلو مياندازد و جرعهاي آب ميخورد« :اگر بگويند پسرت را ميکشيم حق دارند .آنها دو پسر از دست دادهاند .اما اگر ببخشند کنيزيشان را ميکنم. هر چه آنها بخواهند .وقتي اين اتفاق افتاد تا يکسال نميتوانستم از خانه بيرون بيايم .پسرم اهل دعوا نبود نميدانم آن روز چه شده بود .بعد از حادثه هم که آمدند خانه وسايلش را گشتند هيچ چاقويي نداشت .هيچچيز نداشت .او از کودکي جوشکاري کرده بود ،سرش به کار خودش بود .آن روز ميخواست برود عروسي دوستش». مريم علينژاد چند سال از کبري خانم جوانتر است.
صورت سفيدش در سياهي روسري و چادر قاب شده. بيستويک ساله بود که مادر شد .پسرش حسين روي ترک دوچرخه در خيابان رکاب ميزد که با موتور تصادف کرد .چند سال بعد از اين داغ ،چهارشنبه روزي در بازار سرگرم خريد بود که خواهرزادهاش را مضطرب و هراسان ديد .احساسي عجيب سراپايش را لرزاند ،کيسههاي خريد از دستش رها شد .سوار ماشين خواهرزاده شد ،وقتي گفتند که در بازار دعوا شده ناگهان شکست« :همانجا شکستم .دست به دامن ائمه شدم اما کار از کار گذشته بود .در اين سالها خشم زيادي داشتم .ششهفت سال از حادثه ميگذرد اما وکيل نگرفتهام ،با خدا گفتم که تو قاضي باش و من وکيل». اين شب ،آخرين شب است براي دو خانواده .کبري و فاميل و دخترانش قرآن به سر گرفتهاند .خواهرها از دلهره گوشههاي ناخن را به دندان کندهاند .خواهر کوچکتر دستها را به هم ميمالد« :خانم مداحي که آمده بود ميگفت مادرش خيلي مهربان است .خدا کند به ما رحم کند .رنگ برادرم امروز پريده بود». تلفنها زنگ ميخورند .نگراني از اجراي حکم ،از چند هفته پيش ،هنرمندان تهراني را به تکاپو انداخته بود .خانواده حسينزاده بارها تأکيد کرده بودند که هيچوقت با دريافت پول راضي نخواهند شد ،پس کسي حرف از پول نزند .با اين همه هنرمندان سينمايي و ورزشکاران پولي جمع کردند و به حسابي ريختند تا ورزشگاه يا مدرسهاي ساخته شود به نام عبداله حسينزاده. عبدالغني حسينزاده ،پدر مقتول ،از ورزشکاران بهنام شهر است .با عادل فردوسيپور تماس گرفته ميشود .شب اهالي نور و رويان در برنامه 90ميبينند که مجري برنامه از خانواده حسينزاده طلب گذشت ميکند .فوتباليستهاي نامي دست به تلفن ميبرند و با برنامه تماس ميگيرند .همه اين حرفها براي اين است که فردا دل مريم خانم و عبدالغني نرمتر شود و پسر را که حاال بيستوششساله است ببخشند. دستهاي زبر کبري خانوم بيقرارند .پشت در زندان داربست زدهاند .پسر در سلول تنهاست .نماز ميخواند و نماز ميخواند. دو ساعت پيش از اجراي حکم مردم دور داربست ايستادهاند .آسمان سياه است .صداي «يا حسين» تا امواج دريا کشيده ميشود .اشک بر چشم کبري خانم خشکيده. سه خواهر قرآن به دست در سه گوشه ميدان اعدام فرياد ميزنند .دريا ميجوشد .گروهي از مردان در باالي شيروانيها جا گرفتهاند .با هر بار چرخيدن لوالي د ِر زندان نگاهها به درگاه
برميگردد و صداها بلندتر ميشود« ،يا امام زمان ».عبدالغني و همسرش داخل زندان هستند .مريم خانم با شنيدن فرياد يا حسين گريه ميکند .اشک بر چشم کبري خانم خشکيده .روي زمين نشسته ،انگار کودکي که بيخيال پاها را روي زمين کشيده و به فکر بازي است .پدر محکوم روي تپهاي ماسه نشسته و عصا را زير چانه زده .برادر دست بر ميلهها ميکوبد. صندلي چوبي را ميآورند .اين صندلي تا ديروز براي نشستن بود امروز براي اينکه کسي روي آن بايستد و کسي پايههايش را بلغزاند .با ديدن صندلي و طناب اعدام صداي ضجهها باال ميگيرد.
پنج و بيست و دو دقيقه« .شفاعت ،شفاعت ،عمو غني شفاعت».
اين مراسم با اعدامهاي ديگر فرق دارد .کسي با موبايل عکس و فيلم نميگيرد .انگار همه مردم شهر در تالشند تا هر کدام سهمي در اين نتيجه داشته باشند .صداي جيغ در آهني و چرخش نگاهها .بهجز يک پسر نوجوان هيچ کودکي در اين ميدان نيست .فاطمه تنها فرزند غني امروز به مدرسه نرفته و در خانه مانده .صداي يا حسين از ديوار زندان عبور ميکند و به جوان ميرسد« .تمام تنم با شنيدن صدا لرزيد». مردم خاموش نميشوند .هوا ،آبي تيره .کبري خانم دست را روي ميله گذاشته و صورت را روي دستها ،چشمها را بسته شايد اين ساعت و اين طناب را فراموش کند .برگردد به دوازدهسالگي و بيخيالي .نميشود. شش و سه دقيقه .بعد از اين طلوع اين دو مادر و پدر چه حالي خواهند داشت؟ شش و يازده دقيقه در باز ميشود .لحظاتي سکوت و ناگهان فرياد و ضجه خواهران اوج ميگيرد .جوان را ميآورند .سر را تا جايي که ميتواند باال گرفته تا از زير چشمبند جمعيت را ببيند .کبريخانم تقال ميکند از الي ميلهها به اين سو بيايد .رئيس زندان سر کبريخانم را در دستها ميگيرد و ميخواهد که آرام باشد .پاهاي جوان را روي صندلي ميگذارند. هنوز سر را باال گرفته و ميچرخاند .فرياد ميزند «يا ابوالفضل» جمعيت جواب ميدهد .منشي ميکروفن را به دست ميگيرد. سکوت هوا را منجمد ميکند :بسماهلل الرحمن الرحيم. ميکروفن را که به مريم خانم ميدهند .نفسها در سينه حبس ميشود« .اگر شما االن يا حسين ميگوييد من يازده سال است که يا حسين سر ميدهم ».چشمها ميجوشند .دريا زير آسماني که در تالش روشن شدن است ميجوشد .مريم خانم محکم حرف ميزند و ترسها بيشتر ميشود« .شش سال از مرگ پسرم ميگذرد ،مگر من مادر نيستم .من چه بايد بگويم شما که امروز اين جا جمع شدهايد فردا که جوان ديگري چاقو به دست گرفت و همه را زد ميگوييد چرا رضايت داديد .من تا اين لحظه وکيل پسرم شدم و قاضي خداست .من حاضرم ارث پسرم را بدهم و قصاص انجام شود ،چون خانه من خالي شده .وقتي مادر سفره مياندازد براي اين است که بچههايش دو ِر آن بنشينند .مادر اين جوان دو پسر دارد اما کنار سفره من خالي است».
صداي هقهق جمعيت شنيده ميشود .سربازان نيروي انتظامي سرها را پايين انداختهاند .حرفهاي مريمخانم تمام نشده« ،هيچ وقت چنين انتظاري از هيچ مادري ندارم .اگر به شما بگويند فرزندتان بيمار است همين االن همه شما اين جا را خالي ميکنيد و ميرويد چون عزيزتر از فرزند در زندگي نيست». باز «يا حسين ،عمو غني ،ببخش ».طناب را دور گردن جوان مياندازند .جوان سر باال ميگيرد تا غني و همسرش را ببيند. التماس ميکند مريم خانم دست را باال ميبرد و بر صورت جوان سيلي ميزند .بغض هفتساله جوان ميترکد .زخم هفتساله، شرم هفتساله نمايان ميشود« .من کوچک شما هستم .به پدر و مادرم رحم کنيد .عمو غني ببخش .خاله مريم ببخش». غني و مريم خانم طناب را از دور گردن جوان برميدارند. گريه و التماس آميخته با ترس جمعيت به حيرت بدل ميشود. صداي سوت و کف ،گريه و خنده در خيابان ميپيچد و از ديوار زندان ميگذرد.
27
کبري خانم خود را از ميلهها عبور داده و به غني ميرساند به پايش ميافتد و در آغوش مريم خانم جا ميگيرد. مادري که هفت سال از اين ديدار گريخته اين بار خود را رها ميکند تا بغض و گريه اين ساليان را در آغوش کسي بريزد که شبهاي زيادي کينهاش خواب از چشمهايش گرفته بود .براي کبري خانم هيچ آغوشي از آغوش اين مادر آرامشبخشتر نيست .دلش ميخواهد ميتوانست اين گريه را ساعتها و ساعتها ادامه دهد تا سبک شود .خواهرها همديگر را در آغوش گرفتهاند .مأموران نيروي انتظامي اشکها را با سرآستين پاک ميکنند. چشمهاي رئيس زندان ميدرخشد .تمام شد .پايان يک جدال هفتساله .مردم به امام جمعه شهر تبريک ميگويند. قنبر قنبري ،دادستان شهرستان نور ،اميد دارد با اين بخشش ميزان جرايم مرتبط با سالح سرد در اين شهرستان کاهش يابد .او ميگويد« ،با توجه به تمهيدات و سياستهاي دستگاه قضايي ميزان ارتکاب به جرايم با سالح سرد در سال 92کاهش يافته و بهمراتب کمتر هم ميشود .در اين بخشش ديديم که در آخرين لحظه عاطفه و تدين اولياي دم اجازه اجراي حکم را نداد ولي مجرمان بايد بدانند اين يک استثناست و درصد کمي از موارد قصاص منتهي به عفو ميشود .به جوانان توصيه ميشود در درگيري خونسرد باشند و بهموقع به مراجع قضايي مراجعه کنند تا به حق و حقوقشان رسيدگي شود .اين عفو بارقه اميدي است براي مجرماني که پشيمان هستند و درسي است براي مجرمان». ساالريان ،مديرعامل انجمن حمايت از زندانيان ،حاال خسته نيست .دستهاي غني را به نشانه باال ميگيرد و گرد ميدان ميچرخاند ،مردم از غني تشکر ميکنند و صلوات ميفرستند .تقدير و تشکر تا پراکندن مردم و خالي شدن ميدان ادامه دارد .اين اولين عفو در مأل عام است در شهرستان نور .خورشيد خرامان در آسمان پيش ميآيد. فوجي از چلچله در آسمان ميچرخد .بهار آمده است. دوستان جوان خوشحالند ،ميگويند حاضرند براي نشان دادن ارادت خود به خانواده حسينزاده به شکل نمادين چند چاقو را کنار دريا دفن کنند تا اين بخشش درس عبرتي باشد براي جوانان شهر .تا چاقوها همه غالف شود .ديگر هيچ کسي خشم خود را به تيغه تيز چاقو نسپارد و روزگار خانوادهها را سياه نکند. خانه غني شلوغ است .فاطمه هنوز اشک ميريزد .مريم خانم به ديوار تکيه داده« .پسرم حسين که رفت عبداله تکيهگاه من شد .چند وقت پيش بچهاي آمد در خانه ما و با گريه گفت خواب پسربچه زيبايي را ديده که گفته به مادرم بگو به فکر فاطمه باشد .عبداله شانزدهساله بود اما هيکل جوان بيستساله را داشت». کبري خانم يک سال پيش به ديدن مريم خانم آمده اما او نتوانسته بود کبري خانم را بپذيرد« .دلم برايش ميسوزد او هم مادر است .دعوا هم در اول ماجرا بين پسرهاي ما نبوده اما ب ه هرحال در اين ميان پسر من بيگناه از دست رفت». هنوز باورش نميشود که بخشيده. «به خودم ميبالم .لحظهاي که در زندان باز شد و داخل رفتم تمام تنم عرق کرده بود .به آقاي ساالريان گفتم چه کنم؟ فکر نميکردم بتوانم حرف دلم را بزنم .من او را به خاطر پسرم بخشيدم .به اين خاطر که جوانها ديگر چاقو با خود نداشته باشند تا خود و خانوادهشان را اسير نکنند .اگر چاقويي در اين دعوا نبود در نهايت همديگر را ميزدند .دستي و پايي ميشکست اما کسي جان نميداد .من فقط پسرم را از دست ندادم .من از هفت سال پيش مردهام». آشنايي عبدالغني حسينزاده با جوان محکوم به اعدام به پيش از دعوا در چهارشنبهبازار برميگردد .غني مربي پسر بود در مدرسه فوتبال .او شاگرد نافرماني نبود و غني هيچوقت فکر نميکرد در آيندهاي نه چندان دور سرنوشتش به زندگي اين پسر گره بخورد .بعد از حادثه و دادگاه و حکم، عبدالغني تصميم درباره قصاص را به همسرش واگذار کرد. «من بيرون از خانه کار ميکنم اما براي مادري با اين همه داغ که مدام هم در خانه است زندگي خيلي سختتر است. همسرم آدم معتقدي است و من اختيار را به او دادم .اميدوارم اين جوان از زندان درس گرفته باشد و بعد از اين هيچ وقت دعوا نکند و در کنار خانوادهاش زندگي سالمي داشته باشد». غني ،مريم خانم و فاطمه راهي قبرستان ميشوند .اين جا خانه پسرانشان است .آنها در قاب عکس نگاه ميکنند. قبرستان پر است از گلدان گل بنفش و سفيد .روي قبر سياه نوشتهاند« :طلوع دلانگيز دوم مرداد هزار و سيصد و شصت و نه ،غروب غمانگيز سيام آبان هزار و سيصد و هشتاد و شش». مريم خانم بر قبر دست ميکشد« .اميدوارم خونت هدر نرود».
28
May 2014
ارديبهشت 1393
28
29
May 2014
29
1393 ارديبهشت
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
55367
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
30
May 2014
ارديبهشت 1393
35سالگي سپاه؛ پاسداران «واليت مطلقه فقيه»
سي و پنج سال از شکلگيري سپاه پاسداران انقالب اسالمي ميگذرد و فعاليت اين نهاد به عرصههاي سياسي ،اقتصادي و اطالعاتي ـ امنيتي نيز گسترش يافته است .سپاهيان مهمترين ماموريت خود را حفاظت از موقعيت «رهبري» ميدانند. با سقوط حکومت سلطنتي در ايران و فروپاشي ارتش شاهنشاهي برقراري نظم و امنيت را تشکلهاي خودجوش در محلهها و گروههاي شبه نظامي با رويکردهاي سياسي متفاوت بر عهده گرفتند. وجود اختالف ميان گروههاي مسلح مذهبي که از نخستين روزهاي پس از 22بهمن 57آشکار شد زمامداران جديد را بر آن داشت که به فکر ادغام آنها در يک سازمان واحد بيفتند. انگيزهي ديگري که کم اهميتتر به نظر نميرسد حذف نيروهاي وابسته و نزديک به جريانهاي چپ و سکوالر و حتي نيروهاي مذهبي غيرهماهنگ با نخستين رهبر جمهوري اسالمي ،روحاهلل خميني بود. خميني در دوم ارديبهشت 58با ابالغ فرماني خطاب به شوراي انقالب ،تاسيس رسمي سپاه پاسداران انقالب اسالمي را اعالم کرد.
تغيير رابطه سپاه و دولت
دولت موقت مهدي بازرگان پيشتر پيشنهاد داده بود نهادي نظامي زير عنوان «گارد ملي» تشکيل شود و خميني با صدور حکمي اجراي آن را به منصور الهوتي سپرد. نام اين نيرو «سپاه پاسداران انقالب اسالمي» گذاشته شد و در 18فروردين 58سه گروه مسلح موازي ديگر از جمله شاخه نظامي سازمان مجاهدين انقالب اسالمي (که از ادغام هفت تشکل مسلح قبل از انقالب شکل گرفته بود) و گروهي به سرپرستي محمد منتظري که افراد اصلي آن پيشتر در لبنان و پايگاههاي فلسطينيان در منطقه آموزش نظامي ديده بودند در آن ادغام شدند. محسن رفيقدوست مدعي است در ميان چند نفري که در تاسيس سپاه نقش برجستهاي داشتند او نقش اول را داشته است و ميگويد خبر صدور حکم براي الهوتي را نهم اسفند 57شنيده و مطابق آن قرار بود سپاه زير نظر دولت موقت فعاليت کند. رفيقدوست در بهمن سال 1386به نشريه «شهروند امروز» گفت که در ديدار با خميني ضمن گاليه از عدم پشتيباني دولت موقت ،او را متقاعد کرده که دستور دهد فعاليت سپاه زير نظر شوراي انقالب قرار بگيرد.
سپاه و مهندسي انتخابات
سپاه پاسداران در دوران نخست وزيري ميرحسين موسوي به وزارتخانه تبديل شد و رفيقدوست نخستين وزير سپاه محسوب ميشود .با اين همه سپاه همواره نهادي حکومتي بوده و فرماندهان ارشد آن را رهبر جمهوري اسالمي منصوب ميکند. در اصل 150قانون اساسي وظيفه سپاه «نگهباني از انقالب و دستاوردهاي آن» عنوان شده است .فرماندهان سپاه اين وظيفه را تبعيت بيچون و چرا از «ولي فقيه» و مقابله با هر حرکتي که ممکن است موقعيت او را تضعيف کند تفسير ميکنند. برخي ناظران معتقدند نگراني از به خطر افتادن موقعيت علي خامنهاي در دوران رياست جمهوري محمد خاتمي ،باعث شد که سپاه فعالتر از گذشته پا به عرصه سياست بگذارد و با «مهندسي انتخابات» زمينه يکدست شدن حکومت را در سالهاي 84تا 92فراهم کند. درباره دخالت نظاميان در انتخابات اسناد و شواهد فراواني منتشر شده است ،اما مهمترين سند شايد اظهارات کساني چون ميرحسين موسوي ،اکبر هاشمي رفسنجاني ،محمد خاتمي و مهدي کروبي باشد. اين افراد ،به ويژه موسوي ،رفسنجاني و خاتمي در دورههاي مختلف در جايگاه باالترين مقام اجرايي جمهوري اسالمي قرار داشتهاند و به دليل موقعيت خود با مناسبات آشکار و پنهان قدرت به خوبي آشنا هستند.
تجربه داد و ستدهاي پنهاني دوره جنگ
سپاه پاسداران انقالب اسالمي با پايان گرفتن جنگ ايران و عراق وارد فعاليت اقتصادي شد .نطفه اين فعاليتها در دوران جنگ و زماني بسته شد که فرماندهان ارشد اين نهاد عهدهدار انجام بخشي از معامالت پنهاني براي خريد اسلحه و تجهيزات نظامي از کشورهايي چون ليبي ،سوريه و کرهشمالي شدند. رفيقدوست در گفتگو با «شهروند امروز» شرح مفصلي از اين فعاليتها و نقش نظاميان در قاچاق اسلحه به ايران را ارائه کرده است. سهم نظاميان در اقتصاد ايران به درستي مشخص نيست .برخي از منابع برآورد ميکنند که بيش از 20 درصد فعاليتهاي اقتصادي ايران به نوعي در اختيار سپاهيان قرار دارد. مسلم اين است که هيچ حوزهاي از چنگاندازي سپاه در امان نبوده است؛ از کشتيراني تا راهسازي ،از
تجارت نفت تا بانکداري ،از مخابرات تا صنايع سنگين ،در هر تجارت و فعاليت سودآوري ردي از حضور شرکتهاي وابسته به سپاه را ميتوان مشاهده کرد. سپاهيان گرچه هدف برخي از تحريمهاي غرب هستند، از راههاي گوناگون از تحريم سود بردهاند و به گفته محمود احمدينژاد از طريق گذرگاههاي مرزي که خارج از کنترل گمرک قرار دارند ،به قاچاق کاال ميپردازند. محمد علي جعفري ،فرمانده کل سپاه در تيرماه سال 1389گفته بود« :بر اساس تدابير و فرماندهي معظم کل قوا ،عمل سپاه صرفًا عمل نظامي نبوده و اين سازمان عظيم بايد در همه زمينههاي سياسي، امنيتي و فرهنگي آمادگي حضور داشته باشد». فعاليت سياسي نظاميان از سال 84 و با حضور شماري از فرماندهان سپاه در دولت احمدينژاد علنيتر از گذشته شد. از مجلس هفتم نيز دستاندازي سپاهيان بر قوه قانونگذاري رو به افزايش گذاشت. حدود امروزه 60نماينده مجلس پيشينه سپاهي دارند و حضور آنها در برخي از کميسيونهاي کليدي چشمگير و در مواردي تعيينکننده است. در مجلس نهم تمرکز بيشترين نظاميان در کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي به چشم ميخورد ،به گونهاي که نزديک به نيمي از اعضاي اين کميسيون فرماندهان پيشين و اعضاي سپاه پاسداران هستند. عالقه ويژه نظاميان به اين کميسيون را ميتوان به نقش کليدي رهبر جمهوري اسالمي در تعيين خطوط کلي سياست خارجي نسبت داد که اهرم اجرايي آن در برخي کشورهاي منطقه ،نه دستگاه ديپلماسي که سپاه قدس (واحد برون مرزي سپاه) است. مطابق اسناد افشا شده توسط «ويکيليکس» ،قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس در سال 2008به ديويد پترائوس ،فرمانده وقت نظاميان اياالت متحده در عراق پيام داده که هدايت سياستهاي ايران تا جايي که به افغانستان، لبنان ،عراق و باريکه غزه مربوط ميشود ،بر عهد ه او قرار دارد. اين «هدايت» شامل شمار ديگري از کشورها از جمله سوريه نيز ميشود که درباره ابعاد آن اسناد و گزارشهاي فراواني منتشر شده است. در بسياري از کشورهاي منطقه کساني که به عنوان ديپلمات وظيفه ظاهري نمايندگي دستگاه ديپلماسي ايران را بر عهده دارند از فرماندهان شناخته شده سپاه قدس هستند. حسن آذري قمي سرکنسول پيشين ايران در هرات و حسن دانايي فرد سفير کنوني تهران در بغداد از اعضاي ارشد سپاه قدس هستند که در مذاکرات پنهان و آشکار با آمريکا بر سر مسائل منطقه نقش مهمي داشتهاند. يحيي رحيم صفوي ،فرمانده سابق کل سپاه و مشاور ارشد خامنهاي در 22مهر سال 1392در گفتگو با «خبرگزاري فارس» با بيان اينکه ايران در رابطه با دولت بعد از طالبان در افغانستان «کمکهاي مشورتي» به آمريکا کرده گاليه کرد که «ليکن آمريکائيها امتيازي به ايران ندادند».
مخالفت با عاديسازي رابطه با آمريکا
رحيم صفوي در بخش ديگري از اين گفتگو به سياست آمريکا براي تسلط بر منطقه پرداخت و گفت« :اکنون نفوذ سياسي ايران از عراق به سوريه و از آنجا به لبنان رفته يعني برنده اين استراتژي نظامي و سياسي که آمريکا آن را شروع کرد ،رهبري قدرتمند ،هوشمند و نظام سياسي ايران است». فرمانده سابق سپاه موقعيت ايران در منطقه را حاصل دوران رهبري علي خامنهاي و تدبيرهاي او عنوان ميکند: «طي 24سال گذشته از نظر سياسي و امنيتي جمهوري اسالمي ايران با يک سياست هوشمندانه برنده نهايي مسائل سياسي امنيتي منطقه جنوب غرب شده است».
30
گرچه نقش رهبر جمهوري اسالمي در تعيين خطوط کلي سياست خارجي آشکار است ،فرماندهان سپاه بارها به خاطر مذاکرات هستهاي و گفتگوي مستقيم با آمريکا ،که خامنهاي مجوز آن را ماههاي پيش از پيروزي حسن روحاني در انتخابات صادر کرده ،از دولت انتقاد کردهاند. در کنار اختالفهاي ظاهري ،نظاميان و خامنهاي در يک نکته کليدي همصدا هستند و معتقدند مذاکره با آمريکا نبايد به عاديسازي روابط دو کشور منجر شود. خامنهاي و حاميانش فلسفه وجودي حکومت جمهوري اسالمي را با «استکبار ستيزي» و دشمني با آمريکا پيوند زدهاند و روابط عادي با اين کشور ،دستکم تا زمان تسلط اين رويکرد ممکن نخواهد بود. اميرعلي حاجيزاده ،فرمانده نيروي هوافضاي سپاه در 23 فروردين امسال نسبت به داشتن نگاه خوشبينانه به مذاکره با آمريکا هشدار داد و گفت« :پاي ميز مذاکره بايد به اين مسئله توجه کنيم که در حال مذاکره با دشمن هستيم؛ البته مذاکره براي دورسازي دشمن مانعي ندارد ولي نبايد باور کنيم که با اين مسائل مشکل مردم حل ميشود». ظاهرا نگراني سپاهيان که خامنهاي نيز بارها آن را گوشزد کرده به پيامدهاي عاديسازي رابطه با غرب مربوط ميشود که ميتواند به تغيير اوضاع سياسي و اجتماعي کشور و سست شدن پايههاي قدرت «واليت مطلقه فقيه» منجر شود. در اين ميان به نظر ميرسد دولت که اراده و توان مخالفت آشکار با رهبر جمهوري اسالمي را ندارد انتقادهاي خود را متوجه دخالت سپاهيان در سياست خارجي ميکند. خبرگزاري دولتي جمهوري اسالمي (ايرنا) در 16فروردين نوشتهاي را به نقل از سايت «عصر ايران» بازنشر کرد که در آن موضعگيري نظاميان درباره مسائل سياست خارجي «غيرمسئوالنه و هزينهزا» خوانده شده و تاکيد ميشود ،شايسته نيست نظاميان «در هر موردي» اظهار نظر کنند.
فعاليتهاي بحثبرانگيز اقتصادي سپاه
در دوران محمود احمدينژاد ،رستم قاسمي فرمانده قرار گاه خاتم االنبيا ،بازوي مهندسي سپاه ،وزير نفت شد و زمينه حضور پررنگتر نظاميان در پروژههاي کالن نفت و گاز را فراهم کرد. حسن روحاني سه ماه پس از پيروزي در انتخابات در ديدار با فرماندهان سپاه تلويحا از آنها خواست رقيب بخش خصوصي نباشند و پروژههايي را بر عهده بگيرد که اين بخش توان انجامش را ندارد. چندي پيشتر ،احمد توکلي رئيس پيشين مرکز پژوهشهاي مجلس در گفتگو با هفته نامه «تجارت فردا» از حضور گسترده نظاميان در فعاليتهاي اقتصادي انتقاد کرده و هشدار داده بود: «حاکميت بايد در مورد حضور نظاميان در اقتصاد تصميم قاطعانه بگيرد .اگر تصميم درست گرفته نشود ،افرادي که قدرت نظامي دارند ،داراي قدرت اقتصادي هم ميشوند». سايت خبري «صبحنيوز» ،نزديک به سپاه پاسداران ،در آذر ماه سال 1392به نقل از يکي از فرماندهان قرارگاه خاتماالنبيا گزارش داد که دولت کنار گذاشتن پيمانکاران سپاه از پروژههاي نفت و گاز و طرحهاي عمراني را آغاز کرده است. در واکنش به چنين خبرهايي حسن فيروزآبادي ،رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح مدعي شد که نظاميان براي کمک به دولت و بر زمين نماندن پروژههاي عمراني وارد فعاليت اقتصادي شدهاند و اگر زماني دولت ،ديگر نيازي به امكانات نيروهاي مسلح نداشته باشد« ،اين امكانات دوباره به مراكز نظامي بر ميگردد و در خدمت رشد و توسعه صنعت دفاعي قرار ميگيرد».
ابزار خامنهاي براي کنترل سپاه
گفته ميشود ناخشنودي سپاهيان از حل مناقشه اتمي و لغو احتمالي تحريمها ،به حضور سرمايهگذاران قدرتمند خارجي در ايران مربوط مي شود که بازار بيرقيب نظاميان را از چنگ آنان خارج ميکنند. از سوي ديگر سپاه به عنوان نهادي نظامي که فعاليت اطالعاتي و امنيتي گستردهاي دارد از عدم شفافيت در تجارت خارجي و مبادالت مالي که تحريمها در آن موثر بوده سود کالني ميبرد. با اين همه چنانچه نظر مقامهاي غربي درست باشد و خامنهاي بر اثر فشار تحريم تن به عقبنشيني در مناقشه هستهاي و مذاکره با آمريکا داده باشد ،بعيد به نظر ميرسد نظاميان از او تبعيت نکنند. مجتبي ذوالنور ،جانشين پيشين نماينده خامنهاي در سپاه در 24دي 92به روزنامه «اعتماد» گفت« :رهبري سه كانال رسمي براي كنترل و نظارت بر سپاه دارد ».او اطمينان ميدهد که «اين سه دستگاه كامال مسيرشان يكي است و اصال اختالف مسير ندارند». به گفته ذوالنور خامنهاي عالوه بر فرماندهي کل قوا که اختيار جابهجايي فرماندهان ارشد را دارد ،از طريق انتصاب رئيس «حفاظت اطالعات سپاه» و مسئول «نمايندگي ولي فقيه در سپاه» نيز تمام فعاليتهاي اين نهاد را کنترل ميکند.
31
May 2014
ارديبهشت 1393
سازمان سيا ،حکومتي نامريي
«سيا» ( ).C.I.Aکه مخفف واژگان (Central )Intelligence Agencyاست ،سازمان جاسوسي اياالت متحده آمريکاست که در سال ( 1947حدود يک سال پس از پايان جنگ دوم جهاني) و طبق تصويبنامه امنيت ملي آمريکا ،تشکيل گرديد .سازمان مزبور به منظور ايجاد هماهنگي ،ترويج و انتشار آگاهانه و هوشمندانه با ساير آژانسها (دفترهاي نمايندگي) کشور به ويژه آگاهانيدن و ارايه مشورت به رياست جمهوري و نيز به شوراي امنيت ملي آمريکا جهت حفظ مسايل امنيتي تشکيل گرديد. «سيا» کارهايي بس مهم و چشمگير و خدماتي بس گرانبها در راستاي ايجاد و گسترش دلبستگي ملي و حمايت جامعه آمريکا و نيز جلب پشتيباني و همانديشي متحدان خود (برخي از کشورهاي جهان) انجام داده است ،اما در عوض در مواردي خطير ،با گزينش روشهايي نادرست ،ناپخته و حساب ناشده تاريخياي دست يازيده است ،که منجر به ناکامي تلخ و مرگبار به گونهاي ناباورانه دچار فضيحت ملي شده که در نهايت به حيثيت جهاني اين ابرقدرت، لطمههايي بس بزرگ وارد گرديده است .از اين رهگذر بايد از حمله ارتش آمريکا به جزيره کوبا (کشور همسايه خود) در «خليج خوکها» نام برد. سازمان سيا همچنين با پرداختن و کند و کاو ژرف، اما بيترديد نابجا و نادرست خود در دامن زدن به ماجراي «واترگيت» به سال 1975تحقيقات و بررسيهاي عمدهاي که مشخصأ مسالهاي داخلي بود ،آن را در سطح جهان به رسوايي بزرگي بدل کرد.
تاريخچه فشرده سازمان سيا
وقتي در چند دهه پيش «حکومت نامريي» و شبکههاي نيرومندش وسيله پژوهشگر بزرگ «ديويد وايز» و «توماس راس» انتشار يافت ،آمريکاييان آگاهيهاي چنداني از عمليات آژانس مرکزي اطالعات جاسوسي و ضدجاسوسي سيا يا ديگر فعاليتهاي اطالعاتي دولت آمريکا نداشتند. هواپيماي جاسوسي U2به سال 1960بر فراز خاک شوروي سرنگون شده بود و در سال 1961آمريکا در «خليج خوکها» دچار مصايب سختي گرديد و کمي زودتر يعني در سال 1953حکومت ملي ايران با اجراي کودتايي به نام 28مرداد فروپاشيده و شاه فراري ايران از اروپا به تهران بازگردانده شد .اما بخشهاي بزرگي از تشکيالت اطالعاتي آمريکا براي عموم شهروندان و حتي رسانههاي گروهي آمريکا ،به صورت معمايي باقي مانده بود .در نتيجه هنگامي که اين کتاب به سال 1964انتشار يافت ،به عنوان نخستين اطالعات جدي و مشروح در باره «سيا» و جاسوسي آمريکا با اقبال بيسابقه همگان روبرو شد .کتاب از جهت شمارگان بهترين فروش را به دست آورد« .آژانس مرکزي اطالعات» که تا آن زمان ،خوي تحمل و بردباري اين فاشسازي را نداشت که روزنامهها در باره آن مطلبي منتشر کنند ،هنگامي که از چاپ قريبالوقوع کتاب جنجال برانگيز مزبور در ماه مي سال 1964آگاهي يافت ،بالفاصله «جان مک کن» رييس وقت و ديگر بلندپايگان «سيا» به دستور وي با «راندوم هاوس» ناشر کتاب تماس گرفتند تا کوشش نمايند مانع از انتشار آن شوند يا دستکم تغييرات الزمي در محتواي آن دهند .تالشها بيهوده بود« .سيا» از
31
مجراي قانوني هم تالش کرد تا شايد بتواند نخستين چاپ را خريداري کند! ما از توضيحات و گزارشها و اقدامات زايد درميگذريم و فقط اشاره ميکنيم که «سيا» امکان تعقيب قانوني نويسندگان کتاب را در لواي اتهام جاسوسي مورد بررسي قرار داد ،اما به علت آزادي قلم در اين کشور که احتمال منع قانوني آن دامنگير سازمان ميگرديد ،بهتر دانستند که دست به چنين کاري نزنند، به عبارتي رساتر تشخيص دادند که در اين مورد ريسک نکنند« .آلن رياست دالس» پيشين سيا در کتاب خود زير «حرفه فرنام جاسوسي» کتاب را به باد حمله گرفت. براي ذکر تاريخچه «سيا» بايد قدري به عقب بازگرديم. حکومت نامريي در مخمصهاي جريان که به دنبال بمباران ويرانگرانه «پرل هاربر» در گرفت ،در روز 7دسامبر سال 1941زاده شد و دوره کودکي خود را پس از جنگ دوم جهاني و آغاز جنگ سرد گذراند و در سالهاي دهه 1950دوره بلوغ خود را سپري ساخت و يک سال پس از تکيه زدن جان اف کندي بر مسند رياست جمهوري ،تکامل يافت. بررسيهاي چندسويه در باره ماجراي «پرل هاربر»، افزون بر آنچه به ثبوت رسانيد ،نشان داد که اياالت متحده به داشتن يک شبکه اطالعاتي متمرکز ،سخت نيازمند است. پيش از فاجعه «پرل هاربر» قرينههاي هشياردهنده بسياري مشاهده ميشد که از آمدن ژاپنيها سخن ميگفت ،اما از ارتباط دادن قرينههاي نامبرده و تجزيه و تحليل آنها غفلت شد و نتيجه به طور صريح به آگاهي دولت نرسيد .کميته هوور در سال 1955گفت« ،سيا قويأ ميتواند وجود خود را مرهون حمله غافلگيرانه ژاپن به پرل هاربر بداند» بررسيهايي که پس از پايان جنگ به عمل آمد و بر پايه آن ،ناتوانيهاي نيروهاي نظامي در پيشبيني حمله در شرف وقوع ژاپنيها به سبب فعاليتهاي نارسا و ناقص جاسوسي يا نبود فعاليتهاي جاسوسي تشخيص داده شد ،نياز به ايجاد «سيا» را بيش از پيش ضروري دانست و از اين رو اياالت متحده ،در جريان جنگ به انزواطلبي سنتي خود پايان داد و به عنوان رهبر جهان باختر ،از جنگ دوم جهاني سر برآورد .به هر روي ،صرفنظر از ماجراي پرل هاربر ،مسووليتهاي جديد و هدفهاي جهاني نياز به ايجاد و سازمان دادن شبکه اطالعاتي جهاني را براي آمريکا مبرمتر ميساخت. افزون بر آن ،ظهور نابهنگام شوروي پيش از آنکه جشن و سرور پيروزي بر ژاپن زير دندانهايشان مزه کند، گسترش حکومت نامريي در آمريکا را عمأل اجتنابناپذير گردانيد .طراحان سياسي ،حتي بدون برخورد بين دموکراسي غربي و کمونيسم بينالمللي ،براي اجراي سياستهاي خارجي اياالت متحده نياز به اطالعات جاسوسي داشتند تا تصميمهاي خود را بر پايه آن بگيرند .پرزيدنت ترومن به سال 1952اين مطالب را به نحوي آشکار بيان داشت .وي روز 21نوامبر اندکي پس از برگزيده شدن ژنرال آيزنهاور به رياست جمهوري ،پنهاني از کاخ سفيد بيرون شد تا در يک نشست آموزشي «سيا» که در پشت درهاي بسته بر پا گرديده بود ،به ايراد سخنراني بپردازد. ترومن در همان نشست گفت« ،چند روز پيش ،اين افتخار به من داده شد تا گزارشي به استحضار ژنرال آيزنهاور برسانم که ميبايست در روز 20ژانويه پست رياست جمهوري را تحويل بگيرد .ژنرال از همه آنچه بايد يک رييس جمهوري بداند تا با تصميمهاي خود ،حتي تصميمهاي داخلي را بر پايه آنها اتخاذ کند ،به راستي به وحشت افتاده بود». ترومن ميافزايد ،رياست جمهوري امروزه از چنان
قدرتي برخوردار است که در تاريخ مانندي براي آن نميتوان پيدا کرد .قدرتي که از آنچه چنگيز خان ،سزار رم، ناپليون يا لويي چهاردهم داشتند نيز خيلي بيشتر است. ترومن ميافزيد ،هنگامي که به دنبال مرگ روزولت به سال 1945رييس جمهوري شد ،يک سازمان مرکزي که مسوول جمعآوري اطالعات باشد وجود نداشت و چنانچه رياست جمهوري به داشتن خبرهايي نياز پيدا ميکرد ،مجبور بود ماموراني را به دو سه اداره بفرستد و فردي را پيدا کند تا براي کسب اطالعات مورد نياز پيگيري دفتر کند. امور رياست جمهوري ،تا به آنجا که با اطالعات ارتباط دارد ،چنان ترکيبي داشت که وقتي مقام رياست جمهوري را تحويل گرفتم ،الزم شد تا سندهاي انباشته شده بس مرتفعي را مطالعه کنم و آن مطالعه سه ماه تمام به درازا انجاميد. همين مساله ،پرزيدنت روزولت را نيز نگران کرده بود .روزولت در سال 1940يک وکيل دعاوي ساکن نيويورک به نام «ويليام داناوان» را به انگلستان ،مديترانه و بالکان گسيل داشت تا به طور غيررسمي اطالعاتي را براي وي تهيه کند .داناوان با اطالعاتي که روزولت خواسته بود برگشت و در برگشت توصيه کرد تا يک سازمان اطالعاتي به وجود آيد. دفتر هماهنگسازي اطالعات از اين سازمان چهره گرفت و او که يک ژنرال بود به رياست آن برگزيده شد. دفتر به وجود آمده در روز 13جون سال 1942به دفتر خدمات استراتژيک به رياست وي و دفتر اطالعات جنگي تقسيم گرديد .وظيفه دفتر خدمات استراتژيکي گردآوري اطالعات بود و هنگامي براي نخستين بار شهرت يافت که چتربازاني پشت خطوط دشمن در فرانسه ،نروژ ،ايتاليا، برمه و تايلند فروريخت و در توام سازي عمليات ويژه با جمعآوري اطالعات ،شيوهاي ابداع کرد که «سيا» هنوز که هنوز است از آن پيروي ميکند .تا سال 1944داناوان براي تاسيس يک آژانس مرکزي اطالعات ،طرحي را به روزولت عرضه کرد .طرح مزبور براي روساي ستاد مشترک فرستاده شد و در بوته فراموشي افتاد ،اما پس از آنکه ترومن رياست جمهوري را تحويل گرفت و همانطور که بعدها شکوه سر داد ،در انبوه سندهاي موجود غرق شد .او درياساالر «ليهي» را احضار کرد و از وي خواست که اين موضوع را به طور کلي مورد بررسي جدي قرار دهد. ترومن در اين ميان روز 20سپتامبر سال 1945با صدور فرماني ،دفتر خدمات استراتژيکي را منحل کرد. پارهاي از کارگزاران اين دفتر به رکن اطالعات و ارتش پيوستند و بقيه آنها به وزارت امور خارجه انتقال يافتند .آنان هسته اصلي آنچه را که دفتر اطالعات و تجسس نام گرفت، در وزارت خارجه به وجود آوردند که جزو بخش مهمي از حکومت نامريي گرديد. روز 22ژانويه سال 1946چهار ماه پس از انحالل دفتر نامبرده ،ترومن فرماني صادر کرد و يک مرجع اطالعات ملي بر پايه آن تشکيل شد و گروه مرکزي اطالعات زير نظارت آن به وجود آمد که در حقيقت سلف سازمان «سيا» به شمار ميآيد« .جيمز بايرون» (وزير امور خارجه) ،رابرت پاترسون (وزير دفاع) ،جيمز فورستال (وزير نيروي دريايي) و درياساالر ليهي اعضاي آن بودند و دريابان سيدني سورس (معاون اداره اطالعات) بازوي فعال آن به شمار ميآمد. سيدني سورس پيش از جنگ به کار بازرگاني در «سن لويي» اشتغال داشت و اين نخستين رييس اداره مرکزي اطالعات ،زماني مديريت فروشگاههاي «پيگلي ويگلي» را در «ممفيس» عهدهدار بود .سورس اصرار داشت که هر چه
زودتر به کار بازرگاني خود بازگردد .پنج ماه بعد ،در ماه جون، ترومن ژنرال نيروي هوايي «هوايت واندنبرگ» را بدين سمت برگزيد .او تا اول ماه مي 1947خدمت کرد و سپس دريابان روسکو هيلنکوتر به دستور ترومن رياست آن را به عهده گرفت .هيلنکوتر که فارغالتحصيل دانشگاه آناپوليس بود و به سه زبان تکلم ميکرد ،در امور اطالعات نيروي دريايي ،سالها تجربههاي خوب اندوخته بود و در رزمناو «وست ويرجينيا» (در پرل هاربر) خدمت ميکرد که زخمي گرديد .او سپس در اقيانوس آرام يک شبکه جاسوسي براي درياساالر چستر نيميتز تشکيل داد .هنگامي که در سال 1947سيا بر پايه قانون امنيت ملي به وجود آمد ،هلينکوتر نخستين رييس آن شد. سيا روز 18سپتامبر رسميت يافت .اين قانون نظير همان قانوني است که وزارت دفاع بر پايه آن تشکيل گرديد و نيروهاي مسلح را يک کاسه کرد و همچنين «شوراي امنيت ملي» را تاسيس نمود و سيا زير حاکميت آن به وجود آمد.
ادامه دارد.
دنباله از صفحة اول
ظريف: مذاکرات هستهاي به نتيجه ميرسد يک روز پيش از اين سخنان وزير امور خارجه ايران، علي الريجاني ،رئيس مجلس شوراي اسالمي نيز در ديدار با رئيس کميسيون امور مالي فرانسه گفته بود که «اگر طرفهاي مذاکرهکننده غربي با مسئله هستهاي ايران به نحو عاقالنه و با ابتکارات روشن برخورد کنند ،رسيدن به توافق نهايي دور از دسترس نيست». جمهوري اسالمي ايران و 5+1شامل آمريکا ،فرانسه، بريتانيا ،چين ،روسيه و آلمان ،پس از ده سال مذاکرات عمدتا بينتيجه ،در سوم آذر 1392به توافقي شش ماهه بر سر موضوع اتميايران دست يافتند. بر مبناي اين توافق ،ايران با انجام اقداماتي مانند اکسيد و رقيق کردن اورانيوم 20درصد غني شده خود ،کاهش سطح غنيسازي به زير پنج درصد ،عدم راه اندازي راکتور آب سنگين اراک و پذيرفتن بازرسيهاي بيشتر بر تاسيسات اتمي خود ،نگرانيهاي قدرتهاي جهاني درباره ابعاد نظامياحتمالي برنامه اتميخود را کاهش ميدهد. در مقابل ،قدرتهاي جهاني هم از تصويب تحريمهاي جديد عليه تهران خودداري کرده ،برخي از تحريمهاي قبلي مانند تحريم فروش فلزات گرانبها و قطعات هواپيماهاي مسافربري به ايران را لغو کرده و حدود چهار ميليارد و 200 ي ميليون دالر از سرمايههاي مسدودشده جمهوري اسالم در بانکهاي جهاني را در شش قسط شش ماهه به آن باز ميگردانند. تيم مذاکرهکننده هستهاي ايران و قدرتهاي جهاني در ماههاي اخير مشغول مذاکراتي فشرده براي دستيابي به توافق نهايي پس از پايان مهلت شش ماهه توافق نخست بودهاند. حسن روحاني ،رئيس جمهور و محمدجواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران ،که رياست گفتوگوهاي اتمي را بر عهده دارد ،تا کنون بارها تاکيد کردهاند که امکان رسيدن به توافق نهايي براي پايان دادن به بحران اتمي ايران حتي تا پيش از مهلت انقضاي توافق ژنو وجود دارد ،هرچند آقاي ظريف در بهمن ماه گذشته از احتمال «تمديد شش ماهه» اين توافق تا ژانويه 2015خبر داده بود. اما محمدجواد اردشير الريجاني ،معاون قوه قضائيه ايران، از تيم مذاکرهکننده اتمي جمهوري اسالمي خواسته تا اين شش ماه را «هرگز» تمديد نکند .آقاي الريجاني در گفتوگو با خبرگزاري «تسنيم» گفته است« ،آمريکاييها نياز دارند براي اينکه با ما مصالحه کنند ولي ما اصال نياز نداريم .ما مطالبه داريم ،بين مطالبه و نياز تفاوت است ،ما حق خود را ميخواهيم. آنها نياز دارند و در منطقه شکست خوردهاند و در مورد ايران هم شکست خوردهاند .آنها دارند نشان ميدهند که ما نياز داريم ،خيلي خوب ،چرا بايد 6ماهه دوم را تمديد کنيم». در عين حال ،حسين دهقان ،وزير دفاع جمهوري اسالمي نيز در خصوص مناسبات ايران با غرب سخن گفته و با اظهار اينکه «امروز دشمن با تمام توان و قوا در حال توطئه عليه ايران است» ،افزود که «ما باب ارتباط با دنيا را به دليل وجود دشمني ماهيتي با انقالب به هيچ عنوان نميتوانيم ببنديم».
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد.
32
فرهنگ گفتگو
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
چه کساني پنبه اسالم را ميزنند! پس از انتشار مطلب ماه گذشته پرديس ،در گردهمآيي دوستانهاي يکي از دوستان با لحني طنزآميز که معلوم بود کمي جدي است رو به من کرد و گفت :خوب پنبه اسالم را ميزني! بي درنگ در جوابش گفتم :تا زماني که طبقهاي به نام آخوند يا رهبر فردي در اسالم وجود داشته باشد احتياجي نيست که کسي پنبه اسالم را بزند! زيرا اين افراد بهتر از همه پنيه اسالم را ميزنند! پنبه اسالم را زماني شروع به زدن کردند که جمعي به نام عالم دين در کار حکومت و ملت دخالت کردند و براي آنکه بدانيم که اين دوستان ظاهري چه باليي بر سر نه تنها ملت ايران بلکه اسالم آوردهاند ،بيان نمونهاي از دخالتهاي نابجاي آنان ضروري به نظر ميرسد. اکتبر سال 2013دويستمين سال انعقاد عهدنامه گلستان ميان ايران و روسيه تزاري بود .اين معاهده به دوره اول جنگهاي ايران و روسيه که بر اثر تحريک علماي دين انجام شد خاتمه داد که نتيجه نهايي آن جدا شدن گرجستان ،قرهباغ ،گنجه ،شيروان ،داغستان ،دربند ،قبه و بخشي از طالش از خاک ايران بود! با امضاي اين معاهده فتحعليشاه قاجار براي حفظ و به رسميت شناختن مقام خود و جانشينانش توسط دولت روسيه ،حق ادعاي تجديد حاکميت ايران را نه تنها از خود بلکه از جانشينان خود نيز سلب ميکرد! عهدنامه گلستان در 13اکتبر سال 1813ميالدي در چمن دهکده گلستان در ناحيهاي به نام قرهباغ به امضاي ميرزا ابوالحسن ايلچي رسيد. جريان از اين قرار بود که :علماي دين به سردستگي سيد محمد اصفهاني که ساکن عتبات (نجف و کربال) بود به فتحعليشاه مينوشت« :اکنون جهاد با جماعت روسيه فرض افتاده» و شاه در جواب به وي نوشت« :ما پيوسته بهانديشه جهاد شاد بودهايم و خويشتن را از بهر ترويج دين و رونق شريعت نهادهايم)1( ». مهمتر آنکه براي شروع جهاد سيد محمد اصفهاني خود به طهران آمد و به ساير علما نامه نوشت و آنان را براي جهاد با روسيه با خود همراه نمود.
May 2014
ارديبهشت 1393 سندي ديگر از عباس اقبال آشتياني موجود است که به اقدام علماي دين براي جهاد چنين اشاره ميکند« :اذهان عامه و علماي دين براي تجديد جنگ آماده شد تا آنجا که شاه به قصد پس گرفتن واليات از دست رفته و علماي طهران به عزم جهاد براي جنگ حاضر شده بودند)2( ». گناه بهاييان در آن است که اين مسايل را در کتب خويش ميخواندند و مردم را از عواقب دخالت علماي دين در امور مملکتي برحذر ميداشتند! بعنوان مثال بهاءاهلل در لوح سلطان که خطاب به ناصرالدين شاه است به صراحت ميگويد که« :علماي دين پس از صدور حکم جهاد با روبرو شدن بااندک صدمه و لطمهاي از ثواب جهاد گذشتند و نصف ممالک آذربايجان و هفت کرور تومان و درياي مازندران را به باد دادند)3(»... و يا عبدالبهاء فرزند بهاءاهلل در رساله سياسيه بدين رويداد چنين اشاره ميکند که: « ...در زمان خاقان مغفور (فتحعلي شاه) پيشوايان مذهبي ساز جهاد با روس نواختند ولي همين که به حدود و ثغور يعني مرزها رسيدند و آغاز جنگ کردند ،فرار را بر قرار ترجيح دادند)4(»... از زمان انعقاد نطفه آيين بهايي تا به حال، علمايي که ديانت را دکان ثروت و قدرت ساخته بودند نه تنها جلوي انتشار آموزههاي ديانت بهايي را گرفتند ،بلکه کسان ديگري را نيز که ميخواستند از دخالت نابجاي علماي دين در امور حکومتي سخن به ميان آورند مورد غضب ،تهمت و افترا قرار ميداده و ميدهند. من نيز تمام تهمتها و شکنجههاي روحي را به خاطر حفظ يگانگي و سربلندي مردم ايران ميپذيرم و هرگز قصد زدن پنبه هيچ عقيده ،مرام و مسلکي را پيشه خود نکرده ،نميکنم و نخواهم کرد. آنچه را که مينويسم بهترين راه حل رفع مشکالت نميشمارم ،زيرا معتقدم که در يک حرکت اجتماعي تکاملي که همه چيز در حال تغيير و تحول است ،بويژه در عصر حاضر که به برکت وسايل آگاهيرساني آنهم در سطح جهاني ،افکار در حال رشد و توسعه در سطحي عمومي و همگاني است و اطالعات آگاه کننده در اختيار کشور ،طبقه و يا افراد خاصي نيست نميتوان به يک عقيده و يک طرز تفکر اکتفا کرد که تمام مشکالت را حل کند بلکه بايد راهي را انتخاب کرد که همه افراد جامعه بدون استثناء با يگانگي و وحدت دست در دست هم ،قدم در راه آشتي ملي در مورد ايران و آشتي جهاني در جامعه بينالملل گذاريم و ما ايرانيان در اين خصوص تجربيات فراوان چندين هزارساله داريم. به عنوان نمونه آيين بهايي که هدف اصلي آن آشتي بين اديان ،مرامها و فرهنگهاي متفاوت است از خاک ايران سرچشمه گرفته است ،و پيروان اين آيين به خاطر برقراري صلح و آرامش در ايران و جهان ،دست آشتي به سوي همه دراز ميکنند تا شايد بتوانيم بشريت را از بنبستي که گرفتار آمده است نجات دهيم. اما قشريگرايان مذهبي نه تنها اين دست آشتي را نپذيرفته و نميپذيرند ،بلکه از انتشار آموزههاي اين آيين جلوگيري کرده و ميکنند و هر کس را نيز که خواست براي نجات ايران از چنگال انحصارطلبي آخوندي اقدامياساسي نمايد به بهانه بابي بودن يا بهايي بودن از ميدان عمل خارج کرده و ميکنند و حال که در بنبست گير کردهايم با مردمي روبرو هستيم که ندانسته در چنگال ديو بدخوي تحجر و خشونت گرفتار آمدهاند. همانگونه که بارها بيان کردهام بشريت بر سر دو راهي بودن يا نبودن گرفتار آمده است و چاره جز انتخاب يکي از اين دو راه ندارد: ادامه روش خشونت و در نتيجه نابودي انسان و تمدن آن! ،يا خاتمه دادن به خشونتهاي ديني ،نژادي ،جنسيتي و طبقاتي و پيشه ساختن آشتي نه تنها در سطح ملي و قارهاي بلکه در سطح جهاني. براي رسيدن به اين آشتي همگاني است که من آيين بهايي را انتخاب کردهام ،زيرا اين آيين با تاکيد بر بلندي مقام و همت انسان افقي تازه در مقابل چشممان ميگشايد که :از اين زاويه اگر به مردم نگاه کنيم ،در آن خودي و ناخودي موجود نيست بلکه همه انسان هستيم که صرفنظر از اينکه در کجاي اين کره خاکي با چه عقيده و مراميزندگي ميکنيم ،سرنوشتمان بهم گره خورده است. آيا دين حقيقتي است مطلق و غيرقابل تغيير؟ منظور از آيين پيدا کردن روشي است که بتواند مطابق زمان و امکانات رابطهاي عقلي و صلحآميز بين انسان ،خالق، خويشتن خويش و ساير افراد اجتماع برقرار نمايد. اولين نکته دقيقي که در ذهن ما جان ميگيرد اين است که :مگر اديان گذشته چه عيب و نقصي داشتهاند که خداوند در زمانهاي متفاوت اديان گوناگون بوجود آورده است؟ جان مطلب و سوء تفاهمي که هزارههاست بشر را به دستهبندي ،دشمني ،تکفير و باالخره شکنجه و قتل در راه دين که وحشتناکترين نوع اختالف است کشانيده ،اعتقادي
واهي به اين فلسفه است که :ديانت حقيقتي است مطلق و غير قابل تغيير! پس حال که اين شخص ديانتي ديگر سواي آنکه من دارم براي خود برگزيده است ،البد بر آن است که: ديانتهاي ديگر عيب و نقصي داشتهاند که او براي جبران اين نقايص بدامان ديانتي جديد چنگانداخته است. تکرار اديان و آيينها يکي پس از ديگري نه تنها اين فلسفه را از بنيان ويران ميکند ،بلکه اين واقعيت منطبق با حقيقت را اثبات مينمايد که دين پديدهاي مطلق نيست بلکه متغير است ،و هر ديانتي در بستر زمان خود بر حسب امکانات موجود ،جامعه را براي رشد مادي و معنوي آماده ميسازد.
براي روشنتر شدن اين واقعيت انسان را در نظر بگيريد که در ابتداي هر ماه هاللي بيشتر از ماه نميبيند و بتدريج که کره زمين تغيير مينمايد هالل ماه تبديل به ماهي کامل ميگردد ،تغييرات زاويه ديد ماست که در شبي هالل ماه را ميبينيم و بتدريج اين هالل تبديل به ماهي کامل ميگردد ،در صورتي که در کره خورشيد و زمين تغييري حاصل نگرديده است و اين زاويه ديد ماست که زماني هاللي ي ماه را .بهمين شکل اگر از ماه را ميبينيم و گاهي تمام خداوند را بمنزله خورشيد و پيامآوران الهي را بمنزله ماه در نظر گيريم ،خواهيم ديد که اين زاويه ديد ماست که بسته به زمان و مکان قسمتي از حقيقت الهي را در پيامآوران صلح و دوستي ميبينيم. پس هدف پيروان آيين بهايي هرگز دشمني با هيچ عقيده و مرامينيست ،و براي اثبات اين نظر ،بيان آموزههاي ديانت بهايي الزم به نظر ميرسد. « ...آيين بهايي ،هرگز قصد ندارد مقام پيامبران پيشين را پايين آورده ،آنها را تحقير کند ،جلوه و فروغ شرايع آنان را تيره سازد ،نفوذ آنها را بر قلوب پيروانشان محو و زايل گرداند ،اصول اساسي آنها را منسوخ نمايد ،کتب آسماني آنها را بياعتبار سازد يا از آرمانهاي مشروع پيروان آنها جلوگيري بعمل آورد. آيين بهايي خاتميت همه اديان را رد ميکنند و حتي ظهور خود را نيز مرحله نهايي تکامل بشريت نميشمارد، و به تعليم اين اصل ميپردازد که :حقيقت دين نسبي و ظهور پيامآوران مستمر و نظامات مذهبي متکامل است... الزم است که تعاليم اساسي و ضروري آنها را از احکام فرعي و غير ضروري تفکيک نمود ،حقايق جاودانه و الهي را از خرافات زاييده توهمات رﺅساي مذهبي متمايز گردانيد و بر اين اساس متين است ،که وحدت اديان و تحقق آمال ديرين پيروان آنها نه تنها ممکن ميگردد بلکه بعنوان حقيقتي حتميالوقوع پيشبيني ميشود. نبايد چنين تصورکرد که پيروان حضرت بهاءاﷲ در صدد تنزيل يا تخفيف مقام روساي اديان جهان اعم از مسيحي يا مسلمان و يا ساير فرق هستند ،مشروط بر آن که اعمال و رفتار آنها با آنچه تعليم ميدهند مطابقت کند و شايسته مقام ايشان باشد)5(» ... به قدمت هزارهها اين تصور وجود داشته است که دين حقيقتي است مطلق و بنابراين حدود و احکام آن ازلي و غيرقابل تغيير است ،و تا دويست سال پيش که جامعه بوسيله دين اداره ميشد و يا آن که حکومات در دست اهل دين و يا تحت نفوذ مستقيم دين عمل ميکردند ،فلسفه مطلق و ازلي بودن دين حتي در نزد معدود افراد اهل علم رواجي عميق داشت زيرا اين نوع تفکر محيط مناسبي براي در دست داشتن قدرت و ثروت بوده هست و خواهد بود. بهمين دليل است که در اديان سنتي ترک ديانت آباء اجدادي ننگي بوده و هست که فقط با هدر رفتن خون آن فرد
32
شسته ميشود و بس. متاسفانه هنوز در هزاره سوم هم هستند افرادي که بر اين تصورند که البد اديان قبل داراي نواقصي بودهاند که شخصي با جسارت اين سنت آباء و اجدادي را ميشکند و به ديانتي جديد ميپيوندد! نکته مهم آن است که نه تنها اديان گذشته نقصي نداشتهاند بلکه در مرحله زماني و در مکاني که ظاهر شدهاند وظيفه خود را که همانا پيشبرد اخالق و صفات نيکوي برابري و برادري بوده است انجام دادهاند و حال بنا به شرايط زماني و امکاناتي که در هزاره سوم موجود است لزوم وجود ديانتي جديد که بتواند جوابگوي نيازهاي فردي و گروهي جامع بشري باشد به خوبي احساس ميشود. اگر به ظهور و تکرار اديان الهي بصورت يک پديده تکاملي بنگريم به اين نتيجه مهم دست مييابيم که اديان الهي بتدريج جامع بشري را با سه هدف مهم: الف :ارتباط عقلي صلحآميز با خالق يا آفريدگار، ب :ارتباط عقلي صلحآميز با خويشتن خويش، ج :ارتباط عقلي صلحآميز با افراد ديگر، آشنا کردهاند و هر يک به سهم خود اين وظيفه را بخوبي به انجام رسانيدهاند و اکنون وظيفه پيروان آيين بهايي است که دست در دست همه بدون استثناء محيط آشتيآفريني بوجود آورد که منجر به صلحي عموميو افتخارآميز گردد. پس الزم است که از نظرات و پيشنهادات اين آيين در برقراري اين ارتباط سهگانه آگاه گرديم: الف :ارتباط علميو صلحآميز با خالق هر يک از ما اعم از عامي ساده تا عالم متفکر بدون استثناء معتقد به اين واقعيت عملي هستيم که جهان هستي ماحصل ترکيب است و اگر بتوانيم نوع اين ترکيب را درک نماييم بدون شک پي به وجود آفريدگار آن خواهيم برد. در اين مورد در ديانت بهايي چنين ميخوانيم...« : ترکيب بر سه قسم است ،يا تصادفي است يا ترکيب الزامي است ،يا ترکيب ارادي ،چهارم ندارد ...ترکيب عالم هستي تصادفي نيست زيرا علت بدون معلول امکانپذير نيست. ترکيب جهان هستي الزاميهم نميتواند باشد ،زيرا اگر ي بود ،هرگز جدايي و تجزيه صورت نميگرفت. ترکيب الزام باقي چه ماند؟ ترکيب ارادي .يعني ترکيب کاينات و وجود اشياء به اراده افريدگار است ،اين يکي از داليل است و چون اين مساله بسيار مهم است بايد در آن فکر کنيد و در ميان خود مذاکره نماييد زيرا هر چه بيشتر فکر کنيد بيشتر مطلع بر تفاصيل ميشويد ،حمد کنيد خدا را که قوهاي بشما عنايت فرموده که ميتوانيد اينگونه مسايل را درک کنيد »... ()6 هيچ کس و هيچ عقيدهاي منکر وجود نيروي ناشناختهاي که جهان هستي ما را نظم ميبخشد نيست ،بعضي اين نيرو را به نام خداوند ،جمعي به نام اهلل و دستهاي ديگر اين نيروي ناشناخته را طبيعت ميشمارند. تمام اديان نيز بر اين نکته پا ميفشارند که شناخت ماهيت اين نيرو غير ممکن و محال است که اگر اين اصل را پذيرا باشيم که ذات اين نيروي ناشناخته امکان پذير نيست ،بهترين و صلح آميزترين برداشت ما از مسالهاي به نام آفريدگار آن است که هر آنچه هر کس از زاويه ديد خود ميبيند ،محترم شماريم ،و با اين عمل واژههايي مانند ملحد (خدا ناشناس) ،مفسد فياالرض ،مرتد ،محارب با خدا را از دفتر لغات خويش حذف نماييم .و بدانيم که :جنگ بر سر شناخت پروردگار ،خداوند يا اهلل جنگ بر سر توهمات ماست ،بقول حافظ:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
تا شماره آينده که دنباله مطلب در مورد ارتباط صلحآميز انسان با خويشتن خويش را دنبال کنم ،عيد رضوان يا عيد گل را که زادروز آيين بهايي است به تمام مردم دنيا شادباش ميگويم و براي همه دلي شاد و لبي خندان آرزو ميکنم. * * * * * * * 1 .1به ناسخالتواريخ نوشته مورخ الدوله سپهر وقايع نگار عصر قاجار جلد اول صفحه 357مراجعه فرماييد. 2 .2نقل از تاريخ ايران صفحه .479 3 .3نقل به مضمون از لوح سلطان صفحه 40به قلم حضرت بهاءاهلل خطاب به ناصرالدينشاه قاجار. 4 .4نقل به مضمون از رساله سياسيه به قلم عبدالبهاء. 5 .5برگرفته به مضمون از کتاب حال و آينده جهان صفحه 23به قلم شوقي رباني. 6 .6مضمون نطق عبدالبهاء در پاريس در سال ،1913نقل از کتاب خطابات صفحه .30
33
May 2014
ارديبهشت 1393
آشنايي با روانشناسي احساس گناه و عذاب وجدان از خوانندگان عزيز اين مقاالت که پرسشها و نظرات خود را به آدرس پستي ask@drmirsalimi.com فرستادند يا با پيغامهاي تلفني ،آنها را با من در ميان گذاشتند متشکرم .خوشحال ميشوم که پرسشها و ديگر نظرات خود را نيز با من در ميان بگذاريد. در شماره قبلي در مورد يك نوع بخصوص احساس گناه، يعني «پيشماني و گناه مربوط به از دست دادن سالهاي زندگي» ( )Existential Guiltمطالب به عرضتان رسيد، در پايان آن مقاله اشاره شد كه آن احساس تنها نوع احساس گناه نيست و احساس پشيماني و گناه در اثر باور به اينكه كار بدي انجام دادهايم نيز پديد ميآيد .چگونگي كنار آمدن با آن احساس گناه مورد بحث اين شماره ما است. همانطور كه در شماره قبل به عرضتان رسيد ،احساس گناه و پشيماني را ميتوان به دو نوع كلي تقسيم كرد .يكي پشيماني و گناه که به حد نرمال است .اين احساس گناه، احساسي زياد از حد نيست و در حقيقت در جامعه انساني احساسي الزم است .علم به اينكه اگر كار بدي بكنيم ،بعد احساس پشيماني و گناه خواهيم كرد ،غالبًا ما را از انجام كار خالف و بد باز ميدارد. ولي نوع ديگري از احساس پشيماني و گناه كه در حد نرمال نيست ،احساس گناهي است در حد عصبي ،غير طبيعي ،آنرمال ،زياده از حد و ناسالم .به اين نوع احساس، احساس گناه عصبي ( )Neurotic Guiltميگوييم. سه مورد تفاوت بين احساس گناه نرمال و احساس گناه عصبي را آشكار ميسازند ،اول اينكه شدت احساس گناه نرمال با مورد احساس گناه تطبيق ميكند ،در حالي كه شدت گناه عصبي با مورد احساس گناه تطبيق نميكند .مث ً ال اگر دوست عزيزي از ما كمك بخواهد تا در اسباب كشي كمكش كنيم و ما قول بدهيم كه اين كار را خواهيم كرد ،بعد در روز اسبابكشي موردي پيش بيايد كه ما بخواهيم براي خوشي خود كار ديگري بكنيم و در نتيجه به دوست خود كمك نكنيم ،اين زير قول زدن بايد باعث احساس گناه و پشيماني
در ما شود چرا كه تصميم ما تصميمي خودخواهانه بوده و به قول خود وفادار نبودهايم. اگر پس از اين نوع رفتار احساس گناه بكنيم كه چرا به قول خود وفادار نماندهايم، اين نوع احساس ،احساس گناه نرمال است .مثال ديگري ميآورم :اگر به خاطر سود شخصي ،مال ديگري را بخوريم ،يا نسبت به همسر خود وفادار نبوده ،رابطهاي خارج از ازدواج با شخصي ديگر داشته باشيم ،احساس گناهي كه ميكنيم ،احساس گناهي نرمال و طبيعي است. چنين احساس گناهي در واقع چند نتيجه مثبت به همراه دارد .يكي اينكه به احتمال قوي سبب ميشود كه به خود بياييم و انگيزه خود را در انجام چنان رفتاري زير سوال بكشيم .يعني از خود بپرسيم كه «چرا من پول دوستم را خوردم؟» يا «چرا نسبت به همسرم وفادار نبودم؟» و اينكه «انجام اين كارها در مورد شخصيت (يا كاراكتر) من چه ميگويند؟» اينها سوالهاي بسيار خوبي هستند ،چرا كه جواب به آنها غالبًا سبب رشد فكري و رواني شخص ميشوند .در ضمن احساس گناه نرمال غالبًا سبب ميشود كه شخص رفتار خود را عوض كند ،مث ً ال تصميم بگيرد كه نسبت به همسر خود وفادار باشد ،يا از دوست خود عذرخواهي كرده، پولش را پس بدهد .يا اينكه به فكر چارهجويي باشد. مث ً ال اگر نسبت به همسرش وفادار نبوده ،متوجه شود كه زندگي زناشويياش مشكالتي دارد كه بايد به آنها رسيدگي شود ،پس ممكن است به حل مشكالت زناشويياش بنشيند يا براي مشاوره زناشويي اقدام كند. در مورد مثالهاي باال ،شدت احساس گناه با مورد احساس گناه تطبيق ميكند ولي همانطور كه قب ً ال به عرضتان
رسيد ،در احساس گناه عصبي ،شدت احساس گناه با مورد احساس گناه تطبيق نميكند ،برايتان مثالي ميآورم. پروين ،خانم پنجاه سالهاي است كه حدود سي و سه سال است كه در آمريكا زندگي ميكند( .اسامي و ماجراهاي داستانهايي كه در اين مجموعه مقاالت درج ميشوند، خيالي هستند و صرفًا براي روشنتر شدن بحث مطرح ميشوند). پدر و مادر پروين كه تحصيالت عالي فرزندانشان برايشان بسيار مهم بوده ،پس از پايان دوره دبيرستان و موفق نشدن در كنكور ،پروين را كه بچه اولشان است به آمريكا ميفرستند. پروين درس خود را در دانشگاه شروع ميكند و در تحصيل موفق است ،پس از گذشت چند سال جنگ ايران و عراق شروع ميشود .پروين ،در آن سالها ،به شدت نگران برادرش بوده چرا كه برادرش در سن سربازي بوده است. پروين از پدر و مادرش خواسته بوده كه برادرش را به
آمريكا بفرستند ،ولي در آن سالهاي پس از گروگانگيري، اخذ پذيرش از آمريكا عملي نبود .پروين از پدر و مادر خواسته بوده كه الاقل برادرش را از ايران خارج كنند و به مملكت ديگري بفرستند ،ولي چون برادرش مشمول بوده، اجازه خروج از ايران را نداشته است. پس از چند سالي كه پروين و خانوادهاش در اضطراب به سر ميبرند ،سرانجام آنچه كه از آن وحشت داشتهاند اتفاق ميافتد ،برادر پروين مجبور به رفتن به سربازي ميشود، به جبهه فرستاده شده و در جنگ كشته ميشود .بيست و هشت سال است كه داغ دل از دست دادن برادر ،پروين را عذاب ميدهد .ولي شايد بدتر از احساس از دستدادن برادر ،احساس گناهي است كه گريبانگير پروين است. بيست و هشت سال است كه پروين خود را سرزنش ميكند كه چرا خانوادهاش را مجبور نكرد كه برادرش را از ايران خارج كنند ،احساس گناه از اينكه چرا در ايران نبود تا بيشتر به خانواده فشار آورد تا از سربازي رفتن برادرش جلوگيري كنند و احساس گناه از اينكه او زنده مانده ولي برادر كوچكش در جنگ كشته شده است .بيست و هشت سال است كه او همواره از خود ميپرسد كه «چرا بايد من اينجا باشم و او زنده نباشد؟» اين افكار و احساس گناه او را بسيار آزار ميدهند. اگر چه همه ما ميتوانيم درد پروين را بفهميم و چه بسا
33
كه داستانهايي شبيه داستان پروين در زندگي بسياري از ما بوده و هست ،ولي بايد متوجه باشيم كه شدت احساس گناه پروين با مورد احساس گناه او تطبيق نميكند .در حقيقت مرگ برادر پروين به هيچ وجه تقصير پروين نبوده است، پروين ،در آن سالها ،نميتوانسته برادر خود را به آمريكا بياورد .حتي اگر هم در ايران بود ،پروين به احتمال قوي نميتوانست همه خانواده را راضي كند تا برادرش را از ايران خارج كنند .چون برادرش مشمول بوده ،در آن سالهاي جنگ اص ً ال نميتوانسته به طور قانوني از ايران خارج شود و خروج غير قانوني از ايران مشكالت و خطرات بزرگي در بر داشته است. تازه گذشته از همه اينها ،پروين اص ً ال نقشي در مرگ برادرش نداشته است .باز بايد متذكر شوم كه اكثر ايرانيان ميتوانند به راحتي داغ دل پروين ،و بسياري مثل پروين كه عزيزي را از دست دادهاند بفهمند ،و چه بسا كه خود نيز عزيزي را در جنگ از دست داده باشند؛ ولي متأسفانه احساس گناه شديدي كه پروين ميكند ،عذاب فكري شديد است كه با مورد گناه تطبيقي ندارد و باعث افسردگي و اضطراب زيادي در زندگي پروين ميشود. داستان پروين مثالي بود از يكي از مواردي كه احساس گناه عادي را از احساس گناه عصبي تفكيك ميكند ،يعني شناخت اينكه آيا شدت احساس گناه با مورد احساس گناه تطبيق ميكند يا نه؟ مورد دوم كه در اين تفكيك كمك ميكند ،طول مدت اين احساس است .اكثر انسانها براي مدتي محدود احساس گناه ميكنند ،ناراحتي ميكشند ،بعد تصميم به اعمالي ميگيرند كه اشتباه خود را جبران كنند و سعي ميكنند كه ديگر به كاري كه باعث احساس گناه آنها شده دست نزنند .آنها راههايي مييابند كه از گناه خود بگذرند و به زندگي خويش با رواني آسودهتر ادامه دهند .ولي شخصي كه از احساس گناه عصبي رنج ميبرد توانايي بخشش را در خود نمييابد و براي مدتي طوالني عذاب ميكشد. مورد سومي كه در تفكيك احساس گناه عادي و احساس گناه عصبي كمك ميكند اين است كه احساس گناه عادي با توجه به منطق اكثر انسانها طبيعي است .يعني براي اكثر انسانها قابل قبول است كه شخصي كه به انجام چنان كاري دست زده بايد احساس گناه بكند. مث ً ال كسي كه بر روي همسرش دست بلند ميكند ،يا بچهاي را آزار ميدهد ،طبيعي است كه پس از آن اعمال احساس گناه بكند و در حقيقت جاي نگراني بيشتري است اگر آن شخص هيچ احساس گناهي نداشته باشد .ولي كساني كه از احساس گناه عصبي رنج ميبرند ،در بسياري موارد احساس گناهشان براي اكثر انسانها منطقي و طبيعي نيست. مث ً ال اكثر انسانها ،اگر چه دلشان براي پروين و احساس گناه و عذاب وجدان او ميسوزد ،ولي متوجه هستند كه پروين در مرگ برادرش نقشي نداشته است و الزم نيست كه احساس گناه بكند؛ ولي متأسفانه پروين قادر به چنان انديشيدن نيست. در اين مقاله به سه مورد كه احساس گناه نرمال و عصبي را از هم تفكيك ميكنند اشاره كرديم. ناگفته نماند كه گروه ديگري از آدمها هم هستند كه عکس اين مشكل را دارند ،يعني به كارهايي دست زده و ميزنند كه بايد احساس گناه بكنند ولي نميكنند. در ضمن بسيار مهم است كه بفهميم داليل احساس گناه و عذاب وجدان عصبي چيست و درباره آن چه ميتوان كرد. اين مطالب را در شمارههاي آينده مورد بحث و پژوهش قرار خواهيم داد. تا آن زمان براي شما آرزوي سالمتي و شادي دارم.
34
با تبليغات در جيميل چه کنيم؟
با آنکه نميتوانيد از اسکن کردن ايميلهايتان توسط گوگل جلوگيري کنيد و جلوي فرستادن تبليغات را بگيريد، اما ميتوانيد گرفتن تبليغات شخصي در جيميل را انتخابي کنيد. گوگل با تغيير در سيستم خدماتش اعالم کرده است که به طور اتوماتيک ايميلهاي شما را اسکن خواهد کرد و به اين ترتيب با زير سوال بردن حريم شخصي شما ،تبليغات هدفمند و دنبالهداري را براي شما خواهد فرستاد .البته گوگل در کنار اين کار ،ايميلها را براي اسپم و بدافزار نيز چک ميکند. اگر از جيميل استفاده کرده باشيد ،متوجه تبليغات روزافزون آن شدهايد که در گوشه و کنار صفحه و گاهي در خود اينباکس ديده ميشود .در واقع راهي براي جلوگيري از ديدن اين تبليغات وجود ندارد ،اما اگر در تنظيمات جيميل غوطهور شويد ،ميتوانيد تبليغات هدفمند را انتخابي کنيد و تبليغي را که در باالي هر ايميلي که ميخوانيد مينشيند، حذف کنيد. گوگل اين تبليغات را «تبليغات بر پايه اينترنت» نامگذاري کرده است و آنها را با متن ايميلي که در حال خواندن آن هستيد هماهنگ ميکند. براي انتخابي کردن تبليغات ياد شده ،به بخش تنظيمات تبليغات گوگل برويد .به پايين صفحه برويد تا به « »Opt-out settingsبرسيد و بعد روي لينک «Opt »outکليک کنيد. در مرحله بعد بياييد از متن تبليغاتي باالي هر ايميل خالص شويم .روي عالمت چرخدنده در صفحه جيميل کليک کرده و گزينه « »Settingsرا انتخاب کنيد .حاال روي بخش « »Web Clipsکليک کنيد و تيک گزينه «Show »my web clips above the inboxرا برداريد. حاال ديگر از شر اين نوع از تبليغات خالص شدهايد.
هشدار به کاربران کروم: ميکروفن خود را قطع کنيد! شايد دو قطع ه فيزيکي بسيار خطرناک در کامپيوتر هر کسي وبکم و ميکروفن او باشد. هکرها ميتوانند به روشهايي که شما متوجه نشويد آنها را روشن کنند و تصوير شما را ببينند يا صداي شما را بشنوند .اگر در مورد چگونگي اين کار با وبکم اطالعي نداريد ،توصيه ميکنيم مطلب زير را مطالعه کنيد و جدي
May 2014
34
ارديبهشت 1393
چگونه فايلهاي حساس را در گلکسي S5پنهان کنيم؟
بگيريد. اخيرا يک محقق امنيت ديجيتال دريافته است که يک حفره امنيتي جدي در مرورگر گوگل کروم وجود دارد که به هکرها اجازه ميدهد تا بدون اجازه شما ميکروفن شما را روشن کنند و اقدام به شنود صداي شما کنند. اين باگ امنيتي حمله کنندهها را قادر خواهد ساخت تا بدون گرفتن هيچ گونه تاييد و اجازه از کاربر ،ميکروفن او را روشن کنند و صداي کاربر را شنود کنند .اين باگ امنيتي فقط در مروگر کروم وجود دارد.
گوگل از اين حفره مطلع شده اما هنوز واکنش جدي براي برطرف کردن آن نشان نداده است. براي محافظت خود در برابر اين مشکل بزرگ ،شما بايد ميکروفن خود را تحت کنترل خود در بياوريد .براي اين کار آدرس c h r o m e : / / s e t t i n g s / contentExceptions#media-stream را در کروم خود باز کنيد. در قسمت» ،»hostnamesفهرستي از سايتهايي را خواهيد ديد که به ويديو و صداي شما يا به عبارت بهتر به وبکم و ميکروفن شما دسترسي دارند. هر کدام را که نبايد دسترسي به ميکروفن و وبکم شما دسترسي داشته باشد ،غير فعال کنيد .همينطور ميتوانيد آدرس chrome://settings/content را در کروم باز کنيد و با انتخاب گزينه «Do not allow any sites to access my camera and »microphoneبه هيچ سايتي اجازه استفاده از وبکم و ميکروفن خود را ندهيد.
هشت نکته براي کاربران ويندوز XPدر پايان عمر اين سيستم عامل عمر ويندوز محبوب و خوب « »XPبه سر رسيده است و شرکت مايکروسافت ديگر هيچ نوع پشتيباني از اين سيستم عامل نخواهد کرد. معني ديگر اين حرف اين است که هيچ آپديت و بسته امنيتي براي حفرههاي احتمالي که در آينده از اين سيستم عامل پيدا خواهد شد ،از طرف شرکت مايکروسافت منتشر نميشود .بنابراين کارشناسان امنيت ديجيتال توصيه ميکنند تا دير نشده است نسبت به تغيير سيستم عامل خود اقدام کنيد. اما از آنجايي که تقريبا اطمينان داريم کاربران بسياري هستند که به داليل مختلف اقدام به مهاجرت به ويندوز هفت و يا هشت نميکنند ،هشت نکته بسيار مهم و کليدي را عنوان ميکنيم تا اگر شما نيز از همين دسته از کاربران
اگر گوشي سامسونگ گلکسيS5 داريد و ميخواهيد فايلها يا عکسهايي را که نميخواهيد هرگز کسي ببيند پنهان کنيد ،در اين مطلب روش اين کار را براي شما توضيح ميدهيم. مرحله اول :وضعيت « »Privateرا روشن کنيد: دو راه براي روشن کردن حالت « »Privateوجود دارد که يکي از آنها پايين کشيدن صفحه از باال به پايين با دو انگشت است و ديگري استفاده از گزينه« . »Settingدر راه دوم ،تنظيمات را بازکنيد و بعد « »Deviceرا انتخاب کنيد و به پايين صفحه برويد تا به بخش « »Personalizationبرسيد ،حاال روي گزينه « »Private modeکليک کنيد. مرحله دوم :هويتتان را اثبات کنيد: وقتي حالت « »Privateروشن شد ،از شما خواسته ميشود تا هويت خود را اثبات کنيد تا مشخص شود که شما صاحب گوشي هستيد .رمز خواسته شده را وارد کنيد تا به مرحله بعد منتقل شويد. مرحله سوم :فايلها را انتخاب و منتقل کنيد: فرض کنيد ميخواهيد تعدادي عکس و ويديو را قفل کرده و پنهان کنيد .گالري عکسها را باز کرده و دکمه « »Menuرا زده و بعد Selectرا انتخاب کنيد. عکسهايي که ميخواهيد منتقل کنيد را لمس کنيد و بعد « »Menuرا بزنيد و گزينه « »Move to Privateرا انتخاب کنيد. متوجه ميشويد که يک فولدر جديد درست ميشود که با برچسب « »Privateشناسايي ميشود که فايلهاي شما به طور امن داخل آن است .آيکون در و
قفل روي آن به شما ميگويد که فايلها در امان هستند. اگر فايلي را به اشتباه منتقل کردهايد ،دوباره از طريق « »Settingsميتوانيد آن را برگردانيد. مرحله چهارم :ليست فايلها را ببينيد: اگر ميخواهيد ليستي از فايلهايي که پنهان کردهايد را در يک نگاه ببينيد ،در حالتي که وضعيت «»Private روشن است ،فولدر « »My Filesرا در بخش اپليکيشنها باز کنيد .به پايين صفحه برويد تا به آيکون « »Privateبرسيد .يک بار آن را لمس کنيد. حاال ليستي از فايلهايي که پنهان کردهايد را ميبينيد که ميتوانيد آن را سازماندهي و مرتب کنيد. مرحله پنجم :وضعيت « »Privateرا خاموش کنيد: فراموش نکنيد که بعد از اتمام کار حتما” وضعيت « »Privateرا خاموش کنيد .بعد از اين کار ميبينيد که تمام فايلهاي پنهان شده ناپديد ميشوند و حتي فولدر « »Privateنيز ديده نخواهد شد.
« »administratorتنظيم کنيد. .8سعي نکنيد مدت زيادي با توصيههاي باال کار خود را پيش ببريد و در اولين فرصت سيستم عامل خود را به هفت يا هشت ارتقا دهيد.
بهروز رساني تازه ويندوز 8.1در راه است!
هستيد ،بتوانيد حداقلهاي امينتي را حفظ کنيد. .1آخرين آپديتهاي شرکت مايکروسافت را دريافت و نصب کنيد .چون ديگر هيچ آپديتي منتشر نخواهد شد. .2به جز سيستم عامل ،باقي نرمافزارهاي خود به ويژه آنتي ويروسها ،ديوارههاي آتش ٬جاوا ٬فلش و ساير برنامههاي کليک و پرکاربرد را به روز رساني کنيد. .3ديوارههاي آتش و ضد ويروسهاي خود را بررسي کنيد و تالش کنيد تمام بخشهايي را که به داليلي قبال غير فعال کرده بوديد ،دوباره فعال کنيد .به عنوان مثال هستند کاربراني که شاخه» »Downloadخود را در ضد ويروسها به عنوان استثنا معرفي ميکنند تا مورد چک و کنترل قرار نگيرد .توصيه اکيد داريم که چنين گزينههايي را به حال اوليه و ايمن خود بازگردانيد. .4سخت افزارهايي ( )Driverرا که نياز نداريد ،حذف کنيد. .5تنظيمات شبکه کامپيوتر خود را بررسي کنيد .توصيه ميکنيم اگر به شبکه نا آشنايي يا شبکهاي که کنترل آن در دست شما نيست متصل هستيد از آن خارج شويد. .6بخش قوانين ديواره آتش خود را کنترل کنيد و دقت کنيد چه برنامههايي در حال استفاده از اينترنت هستند. .7سطح دسترسي کاربران خود را کنترل کنيد و فقط براي کاربر مربوط به خودتان سطح دسترسي
بعد از بهروز رساني ويندوز 8.1چه چيزي عرضه ميشود؟ به نظر ميرسد بهروز رساني دوم در راه است، هرچند هنوز نامش مشخص نيست اما گروه يکپارچه سازي OSمايکروسافت کارشان را شروع کردهاند. تنها يک سال پيش بود که مقامات مايکروسافت درباره سرعت يافتن برنامهريزيها در اين شرکت داد سخن سر داده بودند .اکنون به جاي ارائه نسخه جديد ويندوز هر دو و نيم تا سه سال يکبار ،تيم برنامهنويسي ويندوز به يک بازرسي و ارائه ساالنه رسيده است. به گزارش« زد دي نت» و با توجه به گزارش يک سايت روسي ،هرچند مدت زيادي از عرضه نخستين بهروز رساني ويندوز 8.1نگذشته است اما بهروز رساني دوم آن نيز در راه است و در ماه سپتامبر و حتي شايد آگست ارائه شود .اين بدان معناست که تنها پنج يا شش ماه پس از بهروز رساني ويندوز 8.1بهروز رساني جديد عرضه خواهد شد. گفته ميشود تنها يک بهروز رساني براي ويندوز 8.1 در دسترس خواهد بود لذا معلوم نيست بهروز رساني آينده چه نام خواهد داشت .آيا به آن بهروز رساني 2خواهند گفت يا آن را ويندوز 8.2مينامند .هنوز هيچ چيز معلوم نيست. در بهروز رساني آينده احتماال شاهد نسخه جديد «برنامه شروع» ( )Start Menuخواهيم بود .اين نسخه جديد را مايکروسافت پيشتر اوايل ماه جاري ميالدي در کنفرانس برنامه نويسان 2014اين شرکت معرفي کرده
دنباله در صفحة 36
35
دکتر بهروز تابش بنا به سايکس ،مورخ امريکايي در نوشتار خود در تاريخ ايران ،ميگويد مردم شوش ،کشور خود را «اَنزان سوسونکا» ميخواندهاند. ويل دورانت ]…[« :کورش جوان ،فرماندار واليت انشان (شامل خوزستان و بختياري) ،که در فرمان ماديان بود ،عليه شاه زن صفت و ستمگر اکباتان قيام کرد[…]» ()4 «تقريبًا از آغاز هزاره دوم ،پادشاهان عيالمي عنوان «پادشاه انشان و شوش» داشتهاند)5( ». « […]تا آنجا که معلوم است ،استقرار اين قوم ايراني در منطقه انشان خيلي پيش از اين زمان بوده است :عمومًا عقيده بر اين است که ايرانيان ،که يا از بخش زاگرس شمالي يا مستقيمًا از فالت ايران سرازير شدهاند ،رفته رفته در حدود پايان هزاره دوم در انشان استقرار يافتهاند)6( ». ديودور و ژوستن ،از اسناد بابلي ياد کردهاند که پادشاه بابل نو در نخستين سال پادشاهي خود اعالم ميکند که مردوک را به خواب ديده و مردوک به او اطمينان داده است که خطر ماديها در منطقه حران بزودي از ميان خواهد رفت …« :وقتي سال سوم ( )553فرا رسيد ،مردوک بنده و خدمتگزار جوان خود ،کورش ،پادشاه انشان را برانگيخت. کورش با سپاه اندک خود سپاهيان عظيم اومان ـ ماندا را بپراکند ،بر آستياگ پادشاه مادها پيروز شد و او را به اسارت به ميهن خويش برد)7( . استرابون ،دليلهاي انتخاب شوش را از سوي داريوش چنين مينويسد« :پيروزي کورش در يک پيشگويي شاهانه عصر هلني نيز آگهي داده شده است .به اين مضمون که کورش که او را به نام «پادشاه عيالم» خواهند شناخت، …»(!؟) ()8 «پارسيان ،بعد از آنکه بر مادها پيروزي يافتند آن سرزمين را با مملکت خودشان که تا حدودي در منتهياليه زمين بود مقايسه کردند و سوشيان ،را که به دليل موضع مرکزياش بر دروازههاي بابل و ديگر اقوام واقع شده بود برگزيدند و مقر امپراتوري خود را به آنجا منتقل کردند .عالوه بر اين امتياز و عالوه بر اعتبار شوش ،يک دليل ديگر نيز آنها را به اين کار مصمم کرد و آن اين بود که در سوشيان هيچگاه کارهاي بزرگي نشده بود ،به دليل آنکه هميشه مطيع ديگران بود…» ()9 «[…] و اگر اين موضوع را به همگان يادآوري ميکرد که او پسر شاه بزرگ کمبوجيه ،شاه شهر انشان ،نوه شاه بزرگ کورش ،شاه شهر انشان ،نبيره شاه بزرگ تيس پس، پادشاه انشان است)10( »…، اکنون به اين بند دقت کنيد که از ديدگاه من سخت مشکوک است ]…[« :بنا بر اين قلمرو پادشاهي عيالمي هم دشت (شوش) و هم بخش علياي سرزمين (انشان) را شامل ميشده است .در خود جايگاه اصلي انشان (تل ماليان) الواح عيالمي ،متعلق به پايان هزاره دوم کشف شده است که دليل بر وجود يک سازمان اداري عيالمي در منطقه است و نيز ساختمانهاي متعددي( معابد ،قصرها) وجود اقتدار شاهان انشان و شوش را در منطقه زاگرس جنوبي در جريان هزاره دوم گواهي ميدهد)11( ». همچنين اين بند که برگرفته از ويکيپديا در اينترنت است گوياي اين حقيقت است که نام سوشيان را که امروزه خوزستان است ،به ايالم تغيير دادهاند: The modern name Elam is a transcription …from Biblical Hebrew
May 2014
ارديبهشت 1393
In classical Literature, Elam was more often referred to as Susiana, a name derived from its capital, Susa. کوششم بر اين است که نشان دهم، نامهاي ايراني را نه اتفاقي بلکه از روي هدفهاي پليد ضد فرهنگ و تمدن ايراني تغيير دادهاند .در تارنما، زير Choga Bonut -Wikipedia, the free encyclopedia چنين آمده است: Choga Bonut…is an archaeological site in southwestern Iran, located in the Khuzistan
)Province (Susiana Plain از اين رده و جز آن آنچنان فراوان است که به هيچ روي نميتوان به همه آنها اشاره داشت .در اينجا ،مشت بايد نمونه خروار باشد. اکنون بايد ديد اين هدفهاي پليد کدامند .اين بخش را نميتوان به ايجاز برگزار نمود و نيازمند توضيحهاي بسيارست که جاي آنها در اينجا نيست و در کتاب است .با اينهمه در نهايت اختصار :به طور کلي انکار فرهنگ و تمدن واالي ايراني که سرچشمه همه تمدنهاي ديگر بوده است، و بسياري ديگر: -1سوشيان -سوشيانا ،از کهنترين تمدنهاي تاريخ آدمي بوده است .با گذاردن نام يهودي بر آن (عيالم ،ايالم)، متعلق به يهوديان تواند بود. -2نخستين دبيره (و بسياري ديگر از نخستينها) ي جهان در شوش آفريده شده و همه ديگر دبيرهها از آن برساخته شده است .اکنون يهوديان همين ادعا را دارند .حتا سومريان که براستي ايراني بودهاند و دبيرهشان را بيشينه کارشناسان ،نخستين ميدانند ،با آگاهي از دبيره شوش ساخته شده است. -3چون سوشيان از نخستين پايهگذاران تمدن در جهان بوده است ،نخست ،تمدن آنجا را عيالمي (سامي، يهودي) مينامند و سپس در تاريخها گزارش ميکنند که فرهنگ و تمدن ايراني برگرفته و متاثر از تمدن عيالمي است .افزون بر اين به اين نيز بسنده نميکنند و به سراغ شاهرگ ميروند ،حال که درخت را برکندند ميخواهند ريشههاي آن را نيز نابود کنند .بر اين اساس ادعا دارند که خط و زبان امپراتوري جهاني هخامنشي ،آرامي (سامي، يهودي) بوده است .شوربختانه جاي نهايت تاسف است که انديشهمندان(؟) و کارشناسان(!) ايراني هم ،بدون هرگونه پژوهش اين سخنان پرت و پوچ را در نوشتارها و کتابهاي خود تکرار ميکنند و گويي کمترين وظيفه ميهن دوستي را هم نميخواهند بجاي آورند. من با آگاهي و فهم اندکم ،هيچ ملتي را نميشناسم که اينگونه به مليت خود بياعتنا باشد و با تاريخ و سربلنديها و آفرينشهاي نياکان خود اينچنين برخورد داشته باشد .من اين بزرگان و دانشمندان(!) ايراني را اينجا نام نميبرم، چون به کامل از موضوع بيرون خواهد شد و با گنجايش اندک روزنامه و مجله نميتوان کساني را به دادگاه فراخواند. بسنده است کتابهاي تاريخ ترجمه شده به فارسي را به دقت بخوانيد و ببينيد که چگونه مترجمان ايراني بازيچه هدفهاي ناپاک دشمنان ايران شدهاند .بسي کوتاه بار ديگر يادآور ميشوم که ايالم نامي است برساخته يهوديان با هدف و برنامه تاريخي وابسته به آينده .مردمي که امروزه با دروغ و نيرنگي بس بزرگ ايالمي خوانده ميشوند ،خود را هاتمتي يا Haltamtiميگفتهاند.
اندوهمندانه نکتههاي فراوان ديگر درکارند که با کمبود زمان به ياد نميآورم و بازيافتنشان نيازمند وقت بسيار است. نوشتار پسين به انگليسي است و برگردان تقريبي آن به اين شرح: « […]اکنون مهمترين سهم و ياريهاي مردم پارس يا ايران به تمدن جهان: -1بنا به پروفسور آرتور آ .پوپ ،شرق شناس نامدار، نخستين تمدن در جهان ــ تمدن ايراني (= ايالم) ،که 500 سال از مصريان 1000 ،سال از هندوستان ،و 2هزار سال
از چين ،و سه هزار سال از يونان و چهار هزار سال از روم پيشي داشت)12( ».
پروفسور پير بريان (فرانسهاي):
«[…] اين پرسشها و عالمتهاي سوال ،مرا بر آن داشتند تا به عنوان نخستين موضوع پژوهشي خود ،اقوام زاگرس را برگزينم که مولفان قديم آنها را به منزله راهزناني معرفي کرده بودند که هرگز به کشاورزي نميپرداختهاند و بنابراين طبعًا مردمي مهاجم بودهاند .در سال 1976از مطالعات خود به اين يقين و اعتقاد بيش از پيش آشکار رسيدم که آنچه ما درباره امپراتوري هخامنشي و اقوام آن امپراتوري ميدانيم ،به دليل تغيير شکلها و دگرگونيهايي که مورخان قديمي اسکندر در آن وارد کردهاند نادرست و معيوب است […] )13( . «[…] من اعتقاد دارم که اسکندر و جانشينان او، از سازمان امپراتوري هخامنشي بسيار آموختهاند و آن فرايافتهها را از آن خود کردهاند و به همين دليل است که من غالبًا اين بازگيري را در اين فرمول خالصه کردهام که اسکندر ،آخرين پادشاه هخامنشي بوده است)14( ». در پايان اين گفتار به ياد گله دوست بسيار خوبم افتادم و براي آرامش ايشان اين بخش را از تاريخ شوش ميآورم: «[…] Susa is further mentioned in the book of Jubilees (8: 21 & 9: 2) as one of the places within the inheritance of Shem and his eldest son Elam; and in 8: 1 “Susan” is also named as )the son (or daughter, in some translations »of Elam. باز هم براي تأکيد بر وجود طرح ادعاي آتي اسراييل بر بخشهايي از سرزمين ايران ،که از راه دستکاري در تورات فراهم آوردهاند ،و به الزام ميبايد انتظار داشت پس از غورت دادن نواله گلوگير فلسطين پيش کشيده شود: “ Elam in the Hebrew Bible (Genesis 10: 22, Ezra 4: 9) is said to be one of the sons Shem, the son of Noah. It is also used for the ancient country of Elam in what is now southern Iran, whose people the Hebrews believed to be the offspring of Elam, son of Shem. This implies that the Elamites were considered Semites
35
by the Hebrews, although their language was not Semite, but is considered a linguistic isolate. This modern categorization does not conflict with the Bible, since it holds that the diversity of human languages originated at )the Tower of Bible.” (15 اکنون دوست خوبم ،همچنين خوانندگان ،ميتوانند به چند نکته در گفتاوردهاي باال توجه کنند : -1در بند انگليسي ،و بنا به معمول ،تنها «يهوديان» آمده و اشارهاي نشده که منظور همه يهوديان نيست. -2نيک ميبينيد که چنين نقشههاي شوم وجود دارند. -3دربند انگليسي باالتر مي بينيم که نام ايالم ،يک نام مدرن (= امروزي) است و در نتيجه پيشتر چنين نبوده است. -4از آنجا که آيندهنگري در فرهنگ ايراني کنوني جايي ندارد و «ولش کن ،حوصله داري» ورد زبان ماست ،بايد بگويم آنگاه که دست اندازي بر سرزمين ايران بياغازد، دشمن با متفقان بس نيرومند خود خواهد آمد و براي پايداري ،بدون آمادگي پيشين ،اميدي نخواهد بود. ***** -4تاريخ تمدن ويل دورانت ،کتاب نخست، فصل سزدهم ،رويه .6 -5تاريخ امپراتوري هخامنشيان ،جلد يکم ،ترجمه دکترمهدي سمسار ،رويه .74 -6همان .رويه .76 -7همان .رويه .102 -8همان .رويه .121 -9استرابون ،کتاب پانزدهم .203 ،برگرفته از همان .رويه 379تا .380 -10تاريخ امپراتوري هخامنشيان ،رويه .129 -11همان .رويه .75ترجمه دکتر مهدي سمسار ،نيز ،بد و سرشار از غلطهاي دستوري و نوشتاري است که به جاي خود فهم مطلب را دشوارتر ميگرداند. -12ا .ح .سعيديان ،ايران :سرزمين و مردم ،تهران،2001 رويه .358 -13تاريخ امپراتوري هخامنشيان ،ترجمه دکتر مهدي سمسار ،رويه .40 -14همان .رويه .41 Biblical Elam -Wikipedia -15
36
شازده و بانو حسين مخملباف بخش چهارم آنچه گذشت: داريوش مرا عمو اسماعيل مينامد ،گرچه عموي واقعي او نيستم .من و پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد .پس از کالس نهم ابراهيم ميرزا را به تهران فرستادند .با پايان دوره دبيرستان دختري به نام زرين تاج را برايش گرفتند و آنان را روانه انگلستان کردند .چند سال بعد به ايران بازگشتند و فرزندشان نخستين که او را داريوش ميرزا ناميدند به دنيا آمد .بين اين بچه و من که عموي بودم غيرهمخونش با وجود اختالف سن، الفتي باور نکردني پديد آمد .داريوش پس از اخذ ليسانس فيزيک به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد .ابراهيم ميرزا پدر داريوش بر اثر يک حمله قلبي در گذشت. چند سال بعد در يک تابستان براي ديدن داريوش و خانوادهاش به آمريکا رفتم .بانو همسر داريوش و دو پسرشان در سفر بودند و نتوانستم آنها را ببينم .روزي که قرار بود نازنين به خانه پدرش بيايد، بيصبرانه انتظارش را ميکشيدم. ادامه داستان: نازنين بيش از انتظارم دختري با وقار و متين بود. دختري زيبا با قدي متناسب چهرهاي گيرا و دوست داشتني. با آنچه از نوجوانهاي آمريکائي شنيده بودم باورم نميشد اين دختر که در آنجا متولد شده و به مدرسه رفته بود تا اين اندازه فهميده و مبادي آداب باشد .خيلي خوب به زبان فارسي سخن ميگفت .داريوش من را با آب و تاب به دخترش معرفي کرد و گفت با آنکه عموي واقعياش نيستم از هر قوم و خويشي به او نزديکتر و محرم رازهايش بودهام. بعد براي آن که نمکي پاشيده باشد گفت نازي جان ميدانم جوانهائي به سن تو رازها و درد دلهائي دارند اگر دلت نميخواهد به هر علت با من يا مادرت در ميان بگذاري اين عمو اسماعيل سنگ صبور و راهنماي خوبي است ،در صورت لزوم از رهنمود هاي او استفاده کن .نازنين خنديد و گفت در حال حاضر بيشترين زحمت من براي عمو اسماعيل اين است که از وطن اصلي خودمان ايران و از اعضاء خانواده به ويژه مادربزرگم شازده خانم زرين تاج و آن همه قوم و خويش خاندان قاجار برايم بگويد. از ديدنش اظهار خوشحالي کردم و گفتم عنوان پرنسس که پدرش گاه با آن خطابش ميکند برازندهاش ميباشد .گفتم از داشتن چنين هم صحبتي زيبا ،مهربان و با ادب بسيار خوشحال هستم و اگر نگران استراحتش نبودم دوست داشتم تا صبح مينشستيم و گپ ميزديم .از نازنين خواستم در صورت امکان در اين يک ماهي که من در خانه پدرش هستم به جاي هفته در ميان هر هفته به آنجا بيايد تا بيشتر با هم آشنا شويم .گفت در اين مورد با مادرش گفتگو
May 2014
ارديبهشت 1393 خواهد کرد. نازنين دو روزي نزد ما ماند .او با گفتار و کردار پسنديدهاش مرا مجذوب خويش ساخته بود و آن زمان که بايد به خانه مادرش باز ميگشت غمي بر دلم نشست. با آنکه مدرسهها تعطيل بود گفت ،سرش از زمان مدرسه رفتن شلوغتر است و بايد به کارهاي مربوط به کالس زبان فرانسه ،کالس موسيقي ،تمرين تنيس و ديگر سرگرميهاي تابستاني خود برسد. پس از بدرقه پرنسس زيبا و آرزوي اينکه هرچه زودتر بار دگر او را ببينم نوبت به اين رسيد تا من و داريوش بنشينيم و از گذشته ياد کنيم .يادبودهاي گذشته مانند فيلمي از جلو ديدگانم عبور ميکردند .بازگو کردن خاطرات گذشته که از روز تولد داريوش شروع کرديم و جلو آمديم شيرين و لذت بخش بود اما تلخي گزندهاي هم داشت و آن گذشت زمان بود که چه شتابي در آن مشاهده ميشد .مثل برق و باد! گوئي چشمي برهم زديم و داريوش تازه متولد شده به چهل سالگي خود رسيده بود و من که دوست دبستاني پدرش بودم نزديک به شصت سال را با يک گام بلند طي کرده بودم. من چيز زيادي براي گفتن نداشتم و زندگيم در مسيري عادي سپري شده بود همان راهي که بسياري از کساني را که ميشناختم به همان راه رفته بودند .اخذ يک مدرک دانشگاهي ،پيدا کردن کار ،ازدواجي سنتي که کمتر با عشق و دلدادگي آغاز ميشد هرچند زوجهائي نيز وجود داشتند که به همين روش ازدواج کرده اما با گذشت زمان پيوندشان به عشقي پايدار و زوالناپذير تبديل شده بود.
پس از ازدواج ،بچهها يکي پس از ديگري پا به عرصه وجود ميگذارند و با آنکه بسيار عزيز هستند و اگر نيايند خود را براي بچهدار شدن به آب و آتش ميزنيم .اما اين پارههاي تن براي والدين خود نگرانيهاي بسيار نيز به ارمغان ميآورند .نگران افت و خيزها ،بيماريها ،چگونگي تربيت، درس و مدرسه ،قبول شدن در دانشگاه ،کار پيدا کردن، نگران اينکه دل به مهر چه کسي ببندند و کتاب زندگي مشترکشان چگونه ورق بخورد و خالصه تا به خود بيائي که به چه مرحله از مسير عمر کوتاهت رسيدهاي ،شصت و چند سال را پشت سر گذاشته و انگشت حيرت به دندان گزيدن که اين دوره به ظاهر طوالني چه تند سپري شد و هنوز از سرزمين خوشبختي خبري نيست! ياد پير فرزانهاي به خير که ميگفت ،آنها که به دنبال خوشبختي در دوردست نيستند و از گام به گام مسير خود لذت ميبرند خوشبخت واقعي هستند .او ميگفت هر روز که سر از خواب بر ميداريد و چشم به روي زيبائيهاي جهان ميگشائيد ،توان برخاستن و انجام کارهاي شخصي بامدادي را داريد ،ميتوانيد تن به دوش آبي بسپاريد ،به موسيقي آرامش بخشي گوش کنيد ،صداي آواز پرندهاي را بشنويد ،از نوشيدن استکاني چاي و خوردن نان و پنيري لذت ببريد ،با ديگران بگوئيد و بخنديد ،خوشبخت هستيد. پير در ادامه توصيه ميکرد :اينگونه انديشيدن را به دور بريزيد که واي اگر درسم تمام شود ،اگر فالن شغل را به دست بياورم ،اگر پولدار شوم ،اگر فالن ماشين زير پايم باشد ،اگر بتوانم فالن خانه را بخرم ،اگر عشق در دلم جوانه بزند ،آن وقت ديگر چيزي از خوشبختي کم نخواهم داشت. پير در ادامه ميگفت :زهي خيال باطل ،با اين افکار پوچ، فکر به مسير انحرافي ميافتد انسان از خود غافل ميشود و خوبيهائي که پيرامونش را فرا گرفته و هر لحظهاش نشان
خوشبختي دارد نميبيند .نقد ارزشمند را در آرزوي نسيه موهوم از دست ميدهد .او ميگفت داشتن آرزوهاي خوب براي آينده نه تنها بد نيست بلکه بسيار هم خوبست و مانند موتور محرکهاي عمل ميکند و انسان را به پيش ميبرد اما جان کالم اينکه توان برداشتن هر گام ،تالش کردن ،ديدن، شنيدن ،خواندن و نوشتن ،خوردن و خوابيدن ،عاشق شدن، ازدواج کردن ،عشق ورزيدن ،بچه دارشدن و ...و ...و ...يعني خوشبختي ،به همين سادگي و اين چنين نزديک و دم دست. به داريوش گفتم دلم ميخواهد مانند زماني که در ايران زندگي ميکردي و من محرم رازت بودم حاال هم از آنچه بر تو گذشته برايم سخن بگوئي .اگر دردي بر دلت مانده آن را بيرون بريزي تا سبک شوي ،اگر روزهاي خوب و خوشي داشتهاي سهمي از اين خوشيها را به من نيز هديه کني مگر اينکه زندگي در اينجا چيزهاي ديگري به تو آموخته و اين کنجکاوي من ،سرک کشيدن در زندگي خصوصي تو به حساب بيايد. داريوش خنديد و گفت عمو اسماعيل ،هيچ چيز تغيير نکرده هميشه اين ميل در من وجود داشته کاش در کنارم بودي در آن صورت تصميمگيري براي کارهاي مهم زندگي برايم آسانتر ميشد و شايد مسير زندگي زناشوئيم جور ديگري رقم ميخورد. از شانس بد من ،داريوش خيلي گرفتار بود .چند روز در هفته را صبح زود از خانه خارج ميشد و پاسي از شب گذشته باز ميگشت .وقتي هم به خانه ميرسيد آن قدر خسته بود که دلم نميآمد او را پاي گپ زدن بنشانم .بايد ميرفت و چند ساعتي ميخوابيد تا روز بعد دوباره به محل کار خود برود. با وجود اين در فرصتهاي کمي که داشتيم از هر دري سخن به ميان ميآورديم. داريوش گفت از دوره تحصيل خود در آمريکا خاطرهاي جالب که قابل توجه و بازگو کردن باشد ندارد .درس و دانشگاه و دخترهائي که به هر حال يا براي تفريح يا براي گير دادن و ازدواج کردن در اطراف پسرهاي خوش تيپ ميپلکند از رخدادهاي معمولي دوره تحصيل هر پسر يا دختري ميباشد. داريوش گفت من هم مانند بقيه اين دوره را پشت سر گذاشتهام اما در گروهي قرار داشتم که بيشتر حواسم به درسم بود تا مسائل جانبي .دوستاني آمدند و رفتند و هرچه بود گذشت. گفتم داريوش جان در مورد درس و کار که شکرخدا ميبينم موفق هستي و اين موفقيت بدون شک نتيجه سختکوشي خودت بوده و قابل تحسين است .بگو ببينم چه جوري دلت گير افتاد و تن به ازدواجي دادي که سرانجام خوبي نداشت؟ با شناختي که داشتم تو را زيرکتر از آن ميدانستم تن به ازدواجي بدهي که به قول خودت جز رنج ،دستآورد ديگري برايت نداشته است .البته صاحب دختري مثل دسته گل شدهاي که يقين دارم صرفنظر از اينکه مادرش چه کسي است و شما با هم چه گرفتاريهائي داشته و داريد ،فرزندت برايت عزيز و دوست داشتني است. از سوئي در مورد اين پرنسسي که من ديدم ،نخست اينکه از داشتن چنين دختري به تو تبريک ميگويم و نيز فکر ميکنم اگر به واقعيتي اشاره نکنم به راه بي انصافي رفتهام .هم تو و هم من ميدانيم که مادر نقش اساسيتري در تربيت فرزندان دارد .نميخواهم منکر نقش پر اهميت پدر بشوم، اما همگان ميدانند مادر به بچهها نزديکتر است .با آنچه که من در همين دو روز از شخصيت دخترت دستگيرم شد ،با آنکه ممکن است تمجيد از مادرش خوشايند تو نباشد ،اما به مصداق «هر چيز به جاي خويش نيکوست» ،اگر مادر نازنين وصله تن تو نبوده و شماها ازدواج نامناسبي داشتهايد ،حتي اگر به نوعي او به تو خيانت کرده يا مردک حقه بازي از آب گِل آلود زندگي درهم برهم شما سوء استفاده کرده و ماهي گرفته است ،اين واقعيت سر جاي خودش محفوظ است که آن زن اگر به خونش هم تشنه باشي ،مادر بدي براي دخترتان نبوده است. داريوش سري تکان داد و گفتگو را به جاي ديگري کشانيد .معلوم بود دوست نداشت در اين باره چيز بيشتري بشنود. ادامه دارد.
36
دنباله از صفحة 34 بود .اما گفته ميشود اين نسخه جديد فاقد توانايي اجراي اپليکيشنهاي Metro-Style در پنجرههاي شناور روي دسکتاپ است.
تيم جديد در تالش است به سرعت بهروز رساني را آماده و عرضه کند و لذا در يک زمان کوتاه آنها تنها قادر به انتقال برنامههايي خواهند بود که در اين چند ماه کوتاه توانستهاند آماده و از نظر اجرايي پخته کنند .در طراحي ويندوزهاي 7و 8بر خالف روش جاري تيم طراح با صرف زمان کافي ابتدا برنامه را طراحي کرده و پس از آن را توليد کرده و سپس آن را تست کرده و سپس وارد مرحله عرضه آن شدند. ضرورت سرعت عمل در حل مشکالت ويندوز 8 و 8.1بدون شک در تشويق تيم OSG به عجله موثر بوده است .حتي با وجود بهروز رساني ويندوز 8.1که قابليتهاي به آن افزوده شده است تا کمک کند کاربران با ماوس و صفحه کليد راحتتر کار کنند ،هنوز بسياري از کاربران اداري و تجاري مايکروسافت چندان با نسخه آخر ويندوز راحت نيستند و مرتب از آن شکايت ميکنند. جانشين مدير اجرايي پروژه OSG اين نکته را تکذيب کرد که آنها به دنبال اين هستند که همچون سيستم عامل موبايلي ويندوز 8که در سال گذشته ميالدي سه بار بهروز رساني شد ،براي سيستم عامل ويندوز 8.1 نيز در يک مدت زمان يکساله چند بهروز رساني ارائه دهند .تيم برنامه نويس سيستم عامل موبايلي ويندوز در نظر دارد در سال 2014دستکم دو بهروز رساني براي نسخه 8.1اين سيستم عامل ارائه دهد. ويندوز به اين نکته واقف است که کاربران تجاري و اداري ويندوز عموما آمادگي الزم براي بهروز رساني شش ماهه اين سيستم عامل را ندارند .هم اکنون نيز مايکروسافت به جاي اعالم بهروز رساني 30 ،روز پيش از ارائه آن براي کاربران تجاري و اداري 120روز زودتر اين کار را انجام ميدهد. ويندوز اعالم کرده است که ويندوز 9تا بهار سال 2015ميالدي آماده عرضه به بازار خواهد بود و قابليت شناوري اپليکيشنهاي «مترو/استايل» در پنجرهاي باز شده در دسکتاپ به اين برنامه افزوده شده است. همچنين دکمه شروع در نسخه جديد ويندوز 8.1کامال با همان دکمه در ويندوز 9متفاوت خواهد بود .براي کاربراني که از دستگاههاي لمسي استفاده ميکنند نيز در قياس با کاربراني که دستگاههاي کامپيوتري آنان لمسي نيست ،تکمه شروع متفاوت خواهد بود . همچنين گفته ميشود که احتماال مايکروسافت در سياستهاي عرضه ويندوز تجديد نظري جدي خواهد کرد .جداي از نسخه تجاري برنامه ،ممکن است نسخههاي سطح پايه آن نيز به صورت رايگان در اختيار کاربران قرار گيرد .البته هم چون نسخه مايکروسافت براي آيپد ،اشتراک اين برنامه نيز ضروري خواهد بود.
تبلت شما زيادي سنگين نيست؟
چه تبلت را براي کار استفاده کنيد و چه از آن تنها به عنوان ابزاري براي بازي و اوقات فراغت استفاده کنيد، وزن آن بسيار مهم است و بايد در خريد يک تبلت اين فاکتور مدنظر قرار گيرد.
دنباله در صفحة بعد
37
دنباله از صفحة قبل
تبلتها در اندازهها و اشکال مختلف همه جا هستند. اندازه تبلت به طور مشخص اندازه صفحه نمايش و البته وزن دستگاه را مشخص ميکند .به نظر ميرسد در شرايطي که چندين دستگاه کامپيوتري در دسترس باشد ،وزن تبلت مهمترين عامل در تصميم نهايي براي استفاده از يک تبلت است. البته آدمهاي مختلف چيزهاي مختلفي را دوست دارند و به خصوص وقتي درباره وسيلهاي صحبت ميکنيم که قرار است در دستان آدم قرار گيرد تفاوت اين سليقهها بيشتر مشهود است. به نظر نويسنده وبسايت« زد دي نت» در حاليکه کساني تبلتهاي بزرگ و زيبا را دوست داشته و استفاده از آنها را ترجيح ميدهند ،مساله وزن تبلت در نهايت و پس از مدتي استفاده براي هر کاربري اهميت مضاعف پيدا کرده و به فاکتور اصلي در استفاده يا عدم استفاده از يک تبلت بدل ميشود .تبلتي که بايد به دست گرفته شود يا در مواردي روي پاها گذاشته شود در صورتي که وزن زيادي داشته باشد ،به تدريج کاربر را خسته ميکند و استفاده از آن دشوار ميشود. اندازه تبلتهاي فعلي بين 7اينچ تا 13اينچ است. برخي از اين تبلتها نازک هستند ،هرچند برخي چندان هم نازک نيستند .وزن برخي تبلتها کمتر از يک کيلو است در
May 2014
ارديبهشت 1393
حاليکه وزني برخي ديگر حتي تا حدود 2کيلوگرم هم ميرسد .همين تفاوت در اندازه ،وزن و قطر تبلتها موجب ميشود ابزارهاي جانبي تبلتها از جمله کاورها تنوع و اشکال مختلفي داشته باشند. در مواردي وزن تبلت به تنهايي مناسب است، اما کاربران با استفاده از کاور يا محافظ ،وزن تبلت را باال ميبرند .البته اين امر معموال اجتناب ناپذير است ،چون تبلت بدون حفاظ بيشتر در معرض آسيب ديدگي است .تنها نکته مهم اين است محافظي که براي تبلت تهيه ميکنيم تا حد امکان سبک باشد. هرچند برخي از کاربران هم مايل هستند محافظي که براي تبلت خود ميخرند داراي کيبورد باشد و همين هم وزن تبلت را باال ميبرد. البته حتي نازکترين و سبکترين کاور تبلت هم وزن نسبتا زيادي را به اين دستگاه ميافزايد. در بيشتر موارد ،وزن کاورهاي موجود در بازار براي تبلتها حدود يک کيلو است .اين وزن براي استفاده يا حمل کردن خيلي سنگين نيست اما احتماال وزن بيشتر تمايل به استفاده منظم و مکرر از دستگاه را در صورت داشتن دستگاه جايگزين ،کاهش ميدهد. وزن يک آيپد اير کمتر از نيم کيلو است و قاعدتا استفاده از آن با توجه به وزن اندکش خيلي آسان و مطلوب است اما وقتي آن را با کاور استفاده ميکنيم تفاوت وزن بسيار محسوس بوده و به طور ناخودآگاه تمايل به استفاده مداوم از آن در صورت دسترسي به دستگاه جايگزين کاهش مييابد. همچنان که گفته شد سليقهها متفاوت است اما در هر حال به نظر ميرسد با توجه به توقعي که ما از يک تبلت داريم کاوري که بيش از اندازه خود تبلت وزن داشته باشد ،انتخاب چندان مناسبي براي تبلت ما نخواهد بود. يادآوري ميکنم وزن دستگاه جداي از زمان خريد هنگام استفاده وقتي اهميت مييابد که ما چندين انتخاب داشته باشيم ،چرا که در صورت نداشتن حق انتخاب عموما تبلت خود را با يک محافظ خوب پوشانده و بدون توجه به وزن اضافه از آن استفاده ميکنيم.
دنباله از صفحة اول
احمدينژاد: سکوتم را نميشکنم، وارد سياست نميشوم رئيس دولتهاي نهم و دهم که براي شرکت در جلسه «حاميان گفتمان سوم تير» به مشهد سفر کرده بود ،پيش از اين نشست در جمع شماري از هوادارانش گفته که سکوت کنوني او نشانه انفعال نيست اما قصد ندارد دوباره وارد سياست شود. محمود احمدينژاد تاکيد کرد« ،سکوت فعليام را نخواهم شکست». احمدينژاد از زمان پيروزي حسن روحاني در انتخابات سال 92سکوت پيشه کرده بود و از اظهار نظر درباره مسائل سياسي خودداري ميکرد. از ابتداي امسال خبرهاي متفاوتي از تشديد فعاليت حاميان احمدينژاد و راهاندازي يک مجتمع رسانهاي به نام «هما» منتشر شده که هدفش ظاهرا زمينهسازي براي بازگشت رئيس جمهور پيشين به عرصه سياسي است. سايت «ميدان ،»72از پايگاههاي خبري حاميان احمدينژاد، از قول يک منبع آگاه که نامش فاش نشده ادعا کرد که علي خامنهاي رهبر جمهوري اسالمي ،بارها به احمدينژاد توصيه کرده در عرصههاي سياسي و مردميفعالتر شود. بعضي از ناظران حضور رئيس دولت دهم در خوزستان را که سه روز پس از سفر خامنهاي به اين منطقه در نوروز 93انجام شد ،نشانه کليد خوردن برنامه بازگشت او به فعاليتهاي سياسي ارزيابي کردهاند. با اين همه برخي از اصولگرايان امکان بازگشت احمدينژاد را منتفي ميدانند .سايت «ميدان »72از قول منبع ياد شده نوشت که بسياري با مشاهده روابط حسنه خامنهاي و احمدينژاد ميکوشند با جنجال رسانهاي خالف آنچه را در حال وقوع است منعکس کنند». اين سايت حامي محمود احمدينژاد اول ارديبهشت به دستور دفتر رهبر جمهوري اسالميمجبور شد نوشتهاي را که زير عنوان «لحظهشماري براي بازگشت احمدينژاد» منتشر کرده بود حذف کند. سايت «آيين» نيز به نقل از يک منبع نزديک به خامنهاي
37
گزارش داد که او در پاسخ به خواهر يکي از قربانيان جنگ ايران و عراق در باره شايعه «ضديت احمدينژاد با واليت فقيه» گفته است« ،اتهام ضد واليت فقيه به آقاي احمدينژاد اتهام بسيار نادرستي است .شما به ايشان وفادار بمانيد». يکي از مسئوالن دفتر خامنهاي به مسئوالن «آيين» دستور داده که اين نوشته را حذف کنند و اخطار کرده که نقل سخنان او بدون تائيد دفترش «فاقد اعتبار است و منع قانوني دارد».
سايت «آيين» مينويسد ،منبع خبر يکي از نزديکان رهبر جمهوري اسالميبود و با نظر او درباره عدم ممنوعيت انتشار اين خبر خاص ،آن را بر روي سايت قرار دادهاند. در اين ميان برخي از نزديکان احمدينژاد ،از جمله عبدالرضا داوري ،مشاور وزير کشور دولت دهم و مسئول تشکيالت «هما» گفتهاند که هدف اين تشکيالت فعاليت سياسي نيست. داوري در عين حال در گفتوگو با «نامهنيوز» مدعي شد« ،با توجه به جايگاه احمدينژاد در عرصه بينالمللي ،هر اظهار نظر ايشان ميتواند بر سياستهاي کالن دولت يازدهم تاثيرگذار باشد ».او همچنين از افزايش انتقادها به سياستهاي دولت گذشته انتقاد کرد. تازهترين نمونه اين انتقادها سخنان احمد خرم ،وزير راه دولت محمد خاتمي است که به روزنامه «شرق» گفت در دوران احمدينژاد «فجايعي» رخ داده که اصولگرايان حامياو نيز از آنها حرف ميزنند. داوري با اشاره به سکوت احمدينژاد گفته است ،او اگر به اين نتيجه برسد که حقوق مردم خدشهدار شده «حتما” اين سکوت را خواهد شکست».
38
May 2014
ارديبهشت 1393
موشکهاي دوربرد ايران؛ تهديدي در تداوم تحريمها کورش عرفاني ،راديو زمانه در حالي که مقامات ايراني اشتياق خود را براي حل هر چه سريعتر پرونده اتمي پنهان نميکنند ،يک موضوع ديگر ممکن است چشمانداز امضاي «توافقنامه همه جانبه» را در آينده نزديک زير سئوال ببرد. سخنان سرگئي الوروف وزير امور خارجه روسيه در اواخر آپريل مبني بر اينکه «موشکهاي دوربرد ايران در دستور کار مذاکرات گروه 5+1نيست» بيانگر اين واقعيت است که اين موضوع در طول مذاکرات قبلي و در حاشيه آن مطرح شده است. سخنان مقامات ايراني در سطوح مختلف نيز اين فرضيه را تقويت ميکند .عباس عراقچي معاون وزير امور خارجه ايران اظهار کرده بود که «مسائل دفاعي خط قرمزي براي ايران هستند .ما اجازه نميدهيم چنين موضوعاتي در مذاکرات آينده مورد بحث قرار گيرد». اما به راستي موضوع موشکهاي دوربرد ايران تا چه حد جدي است؛ آيا ميتوان اين احتمال را داد که تبديل به يکي از موضوعات پيچيده مذاکرات در پيش رو شود و حتي رسيدن به يک توافقنامه کلي و نهايي را زير سوال برد؟ نوشتار زير به بررسي اين پرسش ميپردازد.
با 1375مايل را دارد« .سردار عبداهلل عراقي» ،از فرماندهان سپاه ،اين موشک را سالحي ناميده که ميتواند «هر نقطهاي که ايران را تهديد کند هدف قرار دهد». پيشبيني کارشناسان اين است که ايران با توسعه موشکهايي شبيه «سجيل» که به سوخت جامد مجهزند و براي همين نيز سريعتر و آسانتر قابل آماده سازي براي
يافته است. تالش ايران در اين زمينه آن است که بتواند با قراردادن ماهوارههاي جديد ،خود را از حيث مخابرات راه دور از وابستگي به ماهوارههاي خارجي بينياز سازد .ضمن آنکه تالشهايي نيز براي فرستادن نخستين فضانورد ايراني در جريان است. اما آنچه در برنامههاي فضايي ايران ،نگراني کشورهاي ديگر را برانگيخته ،توانايي ساخت و ارسال موشکهاي دوربرد است که ميتواند در نهايت به ايران امکان ساخت و عملياتي کردن موشکهاي قارهپيما را بدهد؛ سالحهايي که ميتوانند خاک اياالت متحده آمريکا را مورد هدف قرار دهند. در حال حاضر حکومت ايران با دوربردترين موشکهاي خود ميتواند اسرائيل و بخشي از کشورهاي اروپايي را مورد تهديد قرار دهد .اما براي دستيابي به خاک آمريکا موشکهاي ايراني بايد بردي معادل دو برابر برد کنوني يعني در حدود 5600کيلومتر پيدا کنند.
توان موشکي ايران
جمهوري اسالمي ايران بيش از سه دهه است که در تهيه و ساخت موشکهاي ميان برد و دوربرد فعاليت دارد و تا به حال ،بنا به برآوردهاي مختلف ،رقم نامشخصي را که به طور يقين بالغ بر چندين ميليارد دالر است صرف خريد، تغيير ،دستکاري ،ساخت و توسعه موشکهاي استراتژيک کرده است. نخستين اين موشکها در برخي از موارد ،موشکهاي ميان برد روسي بودند که در سالهاي آخر جنگ از کشورهايي مانند سوريه و ليبي خريداري شدند تا در جنگ شهرها در مقابله با موشکهاي مشابه عراق به کار روند. از همان زمان ،ايران ضرورت داشتن چنين سالح مهمي را در استراتژي نظامي خود قرار داده و به خريد گستردهتر و نيز بومي سازي فنآوري ساخت اين موشکها پرداخت. اين سبب شد که در حال حاضر ايران از چندين نوع و نسل موشکهاي ميان برد و دوربرد برخوردار باشد .برخي از اين موشکها که توسط موسسات تخصصي شناسايي و معرفي شدهاند بدين شرح هستند: موشکهاي شهاب شامل سه نسل :موشک «شهاب- »1که از روي موشک «اسکاد -بي» کپي برداري شدهاند و بردي در حدود 300کيلومتر برابر با 185مايل دارند .موشک «شهاب »2-که بر اساس موشک «اسکاد -سي» ساخته شده و برد آن 500کيلومتر معادل 310مايل است .برآوردها اين است که تا سال 2010ايران بين 200تا 300موشک از اين دو نوع در اختيار داشته است. موشک «شهاب »3 -که از روي موشک «نودونگ» کره شمالي اقتباس شده است بردي معادل 900کيلومتر برابر با 560مايل دارد .ايران با تغييراتي از اين سالح يک موشک جديد بيرون کشيده است که «قادر »1-نام دارد و داراي برد 1600کيلومتر برابر با 1000مايل است .اين موشک که البته قادر نيست کالهکي سنگينتر از 750کيلوگرم را حمل کند و به همين خاطر از حيث برد خود در رديف موشکهاي ميان -برد محسوب ميشود .در حال حاضر اغلب قطعات اين موشک در داخل کشور و در چارچوب صنايع نظامي ايران ساخته ميشود. موشکهاي «سجيل» گروه ديگري از موشکهاي ميان برد ايران محسوب ميشوند که برخي از مزيتهاي استراتژيک را به نسبت نسل موشکهاي شهاب دارا هستند. از جمله اينکه سوخت آنها جامد است و ميتواند در پاسخ به حمالت پيشگيرانه سريعتر آماده شوند .حساسيتي که ساخت اين موشک توسط ايران برانگيخته ،اين است که به طور معمول کشورهاي داراي کالهک هستهاي به اين نوع از موشک نياز دارند و ايران ،پيش از دستيابي به سالح هستهاي آن را توليد کرده است. در اين خانواده موشک «سجيل »2 -توانايي حمل کالهک هستهاي را داشته و بردي معادل 2200کيلومتر برابر
شليک ميشوند ،بتواند به موشک سه مرحلهاي دست يابد که بردي برابر با 3700کيلومتر ( 2200مايل) داشته باشد. در چند ماه اخير نيروهاي نظامي حکومت ايران خبر از ساخت موشکهاي ديگري دادهاند« :قيام»« ،قادر اچ- يک»« ،فاتح »110-و «خليج فارس» .به گفته مقامات نظامي ايران ،موشکهاي «قيام» و «قادر اچ -يک» توانايي بارگيري با کالهکهاي متعدد را دارند که قدرت تخريبي آنها را افزايش ميدهد. به طور مثال ،موشک «قيام» که برد آن به 800کيلومتر محدود است ميتواند شش هزار کيلو مواد منفجره با خود حمل کند .به نظر ميرسد که اين موشک که در داخل ايران نيز توليد ميشود ،به طور خاص براي هدفگيري و وارد کردن آسيبهاي شديد به پايگاههاي نظامي آمريکا و کشورهاي عربي در منطقه خليج فارس و کشورهاي همسايه طراحي و ساخته شده باشد. البته کارشناسان ضعف اساسي موشکهاي دوربرد ايران را عدم دقت آنها و نيز عدم توانايي اين موشکها در حمل حجم بااليي از مواد تخريبي ميدانند.
موشکهاي هوا -فضاي ايران
در کنار موشکهاي ميان برد ،ايران تالش مضاعفي را براي پيشرفت در زمينه موشکهاي هوا -فضا آغاز کرده است و تا به حال چندين آزمايش موفقيتآميز در اين زمينه داشته است. «سفير» نخستين موشک فضايي ايران بود که در سال 2009اولين ماهواره ايراني را در مدار زمين قرار داد. پس از آن ايران با موشک چهار موتوره «سيمرغ» نشان داد که در اين مسير به پيشرفتهاي تازهاي دست
تبديل موضوع به دردسر
اينکه اين موضوع به خودي خود خطري براي جامعه جهاني محسوب شود ،محل بحث بسيار دارد .اما حساسيت برخي از کشورها و در راس آنها اسرائيل نسبت به گسترش فناوري موشکهاي دوربرد ايران ميتواند زمينهاي شود براي تبديل اين فعاليتها به يک پرونده دردسرساز و مشابه آنچه در عرصه فعاليتهاي اتمي پيش آمد. البي قدرتمند اسرائيل در آمريکا ميتواند با فشار بر کاخ سفيد ،دولت اياالت متحده را وادار سازد که اين پرونده را در دستور کار مذاکرات گروه 5+1قراردهد .از آن جا که آمريکايي ها گفتهاند توافقنامه نهايي يا توافق بر سر همه موارد خواهد بود يا اصوال توافقي در ميان نخواهد بود ،اين احتمال را بايد در نظر داشت که اگر موضوع موشکهاي
38
دوربرد ايران بر روي ميز مذاکرات قرار گيرد ميتواند به سرعت پرونده اتمي ايران را به حاشيه براند و به بنبست اصلي گفتگوها و دسترسي به توافقنامه نهايي تبديل سازد. يکي از امکانهايي که راه ورود اين موضوع را به مذاکرات کنوني باز ميکند ،ذکر اين نکته در قطعنامه مورد تصويب شوراي امنيت سازمان ملل متحد در سال 2010 در محکوميت عدم همکاري ايران با آژانس بينالمللي انرژي اتمي بوده است .در آن قطعنامه آمده است که ايران هم چنين بايد نسبت به «موشکهايي که قادر به حمل کالهکهاي هستهاي هستند» پاسخگو باشد. اين همان امکاني است که ميتواند دستمايه الزم براي دادن شکل قانوني به طرح اين موضوع در مذاکرات گروه 5+1باشد ،هر چند که به نظر ميرسد در توافقنامه ژنو، حداقل در روايتي که از آن منتشر شده است ،اين موضوع درج نشده باشد .اما آنچه ترديد برانگيز است ،اظهارات متعدد مقامهاي ايراني است که بيانگر نگراني آنهاست. البته تا آنجا که طرح بحث خطر موشکهاي دوربرد ايران سبب گسترش خريد سالح توسط کشورهايي شود که خود را از جانب رژيم ايران مورد تهديد بالقوه ميبينند، آمريکا و غرب بيتمايل نخواهند بود که به اين موضوع وارد شده و آن را دامن بزنند .اما اگر قرار باشد در وراي اين کارکرد تجاري ،طرح مسئله موشکهاي باليستيک ايران کار مذاکرات و توافق بر سرپرونده اتمي را به بن بست کشاند، در آن صورت شايد کشورهاي غربي به گونه ديگري به موضوع بنگرند. از همين رو بدون ترديد دولتهايي مانند اسرائيل ،که به طور کلي از توافقنامه اتمي در شکل فعلي و دورنماي احتمالي فعاليتهاي هستهاي ايران در چارچوب توافقنامه نهايي ناراضي هستند ،ميتوانند با فشار روي آمريکا ،اين را ابزاري براي به شکست کشاندن تالشها براي حل مشکل اتمي ايران تبديل کنند. اينک که کشورهاي غربي ،از طريق تحريمهاي اقتصادي ،اهرم الزم براي به عقب راندن حکومت ايران را در زمينه حساسترين پرونده عمر سي و پنج ساله اين نظام پيدا کردهاند ،ممکن است خود را از گرفتن امتياز در حوزههاي ديگر نيز محروم نکنند. حکومت ايران در طول يک سال اخير آثار وحشت از فروپاشي کامل اقتصادي و مواجهه با خطرات اجتماعي در داخل را به نمايش گذاشته است .همه کشورهاي غربي و در راس آنها آمريکا اينک ميدانند که اقتصاد دولتي ايران شکننده و در مرز از هم پاشيدن است .عجله ايران براي توافق هرچه سريعتر و نيز شتاب بخشيدن به اجراي مفاد توافقنامه ژنو ،کشورهاي گروه 5+1را متوجه ضرورت «نرمش قهرمانانه» رهبر ايران کرده است. چنين ضرورتي ميتواند وسوسه الزم براي طرح موضوع «موشکهاي دوربرد ايران» را در مذاکرات آتي به وجود آورد. قطعنامه شوراي امنيت ،مورخ 2010کادر قانوني الزم براي به ميان کشيدن اين پرونده را در جريان گفتگوهاي آتي ايران و گروه 1+5فراهم کرده است ،اما اينکه کشورهاي غربي چنين کنند يا خير ،بستگي مستقيم به اراده سياسي آنان دارد.
39
May 2014
ارديبهشت 1393
ناشي از کارزار انتخاباتي ضد فساد وي بود .امروز هم اگر سياستمداري با همين کارزار به ميدان بيايد ميليونها نفر را به سوي خود جلب خواهد کرد. مردميکه حاکمان خود را فاسد ميدانند طبعا از هر فرصتي براي کندن ريالي از بودجه کشور به سمت خود سر و دست ميشکنند (کندن يک مو از خرس غنيمت است) ،با دادن عريضه به رئيس دولت براي دريافت چند ده هزار تومان تا دريافت کاالي مجاني ،ثبت نام براي يارانه تا دريافت هديه به اقشار خاص (سينماگران ،صنتعگران و مطبوعاتيها). اين همه به هيچ دولتي اختصاص نداشته و فقط با تغيير دولتها کم و زياد شده يا ترکيب دريافت کنندگان تغيير کرده است .اکثريت مردم ايران احساس ميکنند که سر آنها کاله رفته و حق آنها خورده شده است و بايد به طريقي اين را جبران کنند. حاکميت روابط خويشاوند ساالري و محفلي در بخشهايياز جامعه ،با همين احساس شايستگي براي در اختيار گرفتن منابع بيشتر در مقابل ديگر ثروتمندان و اقشار مرفه توجيه ميشود. حتي مرفهترين اقشار جامعه که به هر دليل (قدرت يا امتيازات طبقه حاکم) نبايد از حيث اقتصادي احساس نياز کنند ،براي دريافت خدمات و کاالهاي مجاني دولتي سر و دست ميشکنند، يا در پرداخت هزينههاي جاري زندگي مثل آب و برق و تلفن و گاز که در ايران نسبت به نقاط ديگر دنيا ارزانتر است راحت نيستند. مردماني فقيرتر از مردم ايران در نقاط ديگر دنيا زندگي ميکنند ،اما رفتار معيشتي موجود در ايران را بروز نميدهند .مردم ايران چهار دهه پيش از اين نيز در مناطقي با فقر دست به گريبان بودند ،اما بدين شکل رفتار نميکردند .چپاول اموال عمومي توسط کاست حکومتي شهروندان را نيز نسبت به اين اموال حريص ساخته است.
مجيد محمدي دو رخداد قابل توجه در دهه پاياني فروردين 1393در فضاي معيشتي مردم ايران يعني ثبت نام بيش از 95درصد از مردم براي دريافت يارانهها يا انصراف تنها 2.4ميليون نفر از يارانههايي که قاعدتا بايد به نيازمندان تعلق بگيرد و باال رفتن 110درصدي فروش بنزين در جايگاههاي فروش تهران (ميزان افزايش فروش بنزين در جايگاههاي شهرستانها اعالم نشده است) قبل از اعالم قيمت و باال رفتن قيمت آن ،ميتوانند نقاط شروع خوبي براي تامل در رفتار معيشتي مردم ايران باالخص در تعامل با دولت باشند .اين دو نمونه از اين جهت اهميت دارند که بخش قابل توجهي از مردم در آنها درگير بودهاند. شهروندان ايراني ميدانند که امکان ندارد 95درصد مردم ايران به يارانه نياز داشته باشند و آمارهاي کارشناسان و مراکز دولتي حاکي از وجود 70درصد مردم نيازمند يا زير خط فقر نسبي و حدود 15ميليون نفر زير خط فقر مطلق است (که اين رقم دوم در واقع بخشي از رقم هفتاد درصدي ذکر شده است). همچنين همه ميدانند 50تا 100ليتر بنزين با تفاوت قيمت 300تا 350تومان (حدود پانزده تا سي هزار تومان) ارزش ايستادن در صفهاي چند کيلومتري ،درگير شدن در صف با ديگران يا ذخيره کردن بنزين در خانه (با خطرات جدي آتش سوزي) را ندارد و دردي از خانوادهاي دوا نميکند (از پيش اعالم شده بود که بنزين سهميهاي 400توماني در کارتهاي مردم حذف نميشود) .با اين حال چرا چنين رفتارهايي از مردم ايران سر ميزند؟ برخي براي پاسخ به اين سوال ،به خصوصيات اخالقي و شخصي افراد (مثل حرص و طمع و عدم رعايت ديگران) اشاره ميکنند ،اما همه افراد بشر حرص و طمع دارند .با اين حال، اکثر مردم در نقاط ديگر دنيا به اين شکل رفتار نميکنند .در ديگر نقاط ديگر دنيا نيز افرادي هستند که حقوق ديگران را رعايت نميکنند، اما اين افراد نميتوانند فضا را به دست خويش بگيرند .بنابراين پاسخ را بايد در عوامل ديگر ساختاري و محيطي جست. يافتن مباني رفتار معيشتي مردم ايران کاري است بسيار دشوار که بدون تحقيقات بلند مدت و متعدد ممکن نيست .نظر سنجي مراکز مستقل (که در ايران امکان فعاليت ندارند) ميتواند پنجرههايي براي ديدن اين مباني براي ما بگشايد .اما آنچه اکنون ميتوانيم با مشاهدات محدود و اطالعات پراکنده و روندهاي جاري بدان اشاره کنيم ،زمينههاي اين رفتارهاست .چهار زمينه حداقل در 35 سال گذشته در حوزه رفتارهاي معيشتي مردم موثر بودهاند:
احساس بي ثباتي
اکثريت مردم يک جامعه (گروههاي فرصت طلب و جنجال برانگيز در اقليت هستند) در شرايط ثبات ،رفتارهاي معقولي در حوزه اقتصاد و معيشت از خود بروز ميدهند ،به اين معنا که براي چند روز يا چند هفته (بسته به نوع کاال) مواد مورد نياز خود را ذخيره ميکنند (تا حدي که خراب و فاسد نشوند) ،درصدي از درآمد خود را پس انداز ميکنند، درصدي از درآمد خود را به ديگران (به شکل هديه يا صدقه) اختصاص ميدهند و خط قرمزهايي براي خود دارند :مثل برنداشتن از آنچه براي فقرا اختصاص يافته ،عدم آسيب به اموال عموميو رعايت حق مالکيت ديگران. اما وقتي شرايط بيثبات ميشود (بر اثر جنگ يا قحطي يا بالياي طبيعي) ،بسياري از اين رفتارها رنگ ميبازند و افراد براي بقاي خود و خانوادهشان به هرگونه اقداميممکن است دست زنند .در اين شرايط نيز اکثريت افراد در صورت
39
خوار کردن عقل
عدم مواجهه با مرگ به چپاول اموال ديگران اقدام نميکنند يا نان را از دست فقرا نميربايند. رفتارهايي که گاه و بيگاه از مردم ايران سر ميزند مثل برداشتن سيب زميني مجاني از خيابان توسط افراد مرفه، ايستادن در برابر غرفههاي سانديس و کيک مجاني در راه پيماييها و مراسم حکومتي از سوي افرادي که از منابع بخش عموميبرخوردارند ،يا حتي گرفتن غذاي مجاني در حج (توسط حجاجي که شرط رفتن آنها به حج استطاعت مالي بوده) نشان ميدهد که بخشهايي از جامعه هنوز بعد از 25سال که از پايان جنگ ميگذرد (و در دوران جنگ نيز کشور هيچ گاه دچار قحطي و کمبود مواد غذايي نشد) خود را در شرايط بيثباتي احساس ميکنند. ذهنيت حکومت در تمسک دائمي به نظريه توطئه و تبليغات رسانههاي دولتي در اغراق در نقش دشمنان يا احساس عدم امنيت در حفظ اموال به دست امده از طرق نامشروع در اقشار تازه به دوران رسيده نميتوانند در اين زمينه بيتاثير بوده باشند. از سوي ديگر نوع تصميم گيريها و سياستگذاريهاي حکومت بيانگر و انتقال دهنده اين بيثباتي است .نه تنها سياست و فرهنگ ،بلکه سياستهاي اقتصادي در ايران ثبات نداشتهاند .وقتي مردم هر ساله انتظار بيش از 40 درصد تورم را بکشند ،طبعا رفتارهاي شرايط بيثباتي را از خود بروز ميدهند.
دشواري شرافتمند بودن
در 35سال گذشته شرايطي در کشور حاکم شده که
شرافتمند و با کرامت زيستن بسيار دشوار و حتي در مناطق و دورهها و شرايطي غيرممکن شده است .در اين وضعيت ديگر افراد بر اساس موازين عقالني و اخالقي عمل نميکنند و صرفا بر اساس غريزه بقا تصميم ميگيرند و تصميمات خود را به اجرا ميگذارند. حتي ديندار بودن (به هر تفسيري از دين) در اين شرايط بسيار دشوار است چون اديان باالخره خط قرمزهايي براي افراد تعريف ميکنند .اين خط قرمزها ممکن است مقبول همه نباشند يا افراد تصورات متفاوتي نسبت به آنها داشته باشند ،اما به صفر نميرسند. جامعهاي که شهروندانش به شرافتمند نبودن باالجبار عادت کنند طبعا به سيگنالهاي مرتبط با خير و رفاه عموميتوجه چنداني نميکند .عادت عمومياکثر شهروندان ايراني به ريختن زباله در سطح شهرها و روستاها که کشور را به يک زبالهداني بزرگ تبديل کرده ناشي از همين عادت به فاصله گيري از رفتار شرافتمندانه تحت اجبار شرايط است .اين عادت سم پذيرش مسئوليت فردي است.
فاسد دانستن حکومت
شمار زيادي از مردم ايران ميدانند که حکومتشان فاسد است و همه شواهد و قرائن اين امر را تاييد ميکند. اين تصور در اقشار مذهبي و غير مذهبي ،شيعه و سني ،مرد و زن ،پير و جوان ،طرفدار و منتقد حکومت جاري است .ممکن است برخي از آنها که طرفدار نوع حکومت هستند عدهاي را استثنا کنند ،اما اکثر مديران و مقامات را فاسد ميدانند. بخش قابل توجهي از راي احمدينژاد در سال 1384
نهادهاي ديني و حکومتي در ايران با حداکثر تالش کوشيده و ميکوشند به شهروندان ايراني بياموزند که عقل و خرد چاره کار آنها نيست، بلکه بايد به دين و دولت ديني تمسک پيدا کنند (مثل تشويق به فرزند بيشتر در شرايط فقر عمومييا انداختن نامه به چاه جمکران براي رفع حاجت) .مردم هم در زندگي اجتماعي ميبينند که هرچه افراد عاقالنهتر (عقل به معناي انتخاب وسيله مناسب براي رسيدن به هدف و در ترازو گذاشتن هزينهها و منافع فردي و جمعي يک کنش و واکنش) رفتار کنند ،از زندگي بيشتر عقب ميمانند. قدرتمندترين و ثروتمندترين افراد جامعه ايران امروز کساني هستند که عاقالنه رفتار نميکنند (عقل نه به معناي تالش براي به حداکثر رساندن سود به هر قيمت) بلکه تالش ميکنند قانون و حقوق ديگران و منافع و خير عمومي را زير پا بگذارند. نتيجه اين محيط اجتماعي آن است که اکثر افراد در کنشهاي فردي خويش هيچ وقت جايي براي هزينه -فايده باز نکنند .به عنوان مثال رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي از هر نظر (سالمت جسمي و رواني ،رسيدن به موقع و سريعتر و آلودگي کمتر) به نفع همگان است ،اما در ايران حجم نقض اين قوانين بسيار باالتر از ديگر جوامع است و در نتيجه ساالنه حدود 20هزار نفر در تصادفات کشته و بيش از صد هزار نفر زخمي ميشوند. هيچ انسان عاقلي بنزين در خانه خود انبار نميکند ،در حالي که پمپ بنزين فردا هم بنزين دارد و هيچ اتفاقي براي توقف آن متصور نيست .هيچ انسان بي نياز عاقلي کااليي را که براي نيازمندان در نظر گرفته شده به خود اختصاص نميدهد .خوار کردن عقل در جامعه افراد را از انديشيدن به عواقب اعمال خود و روشهاي تصحيح امور باز ميدارد.
40
May 2014
ارديبهشت 1393 فستيوالهاي گوناگون برگزار ميشود و مشکل پارکينگ وجود دارد ،ولي به گونهاي حل شده است ولي اين موضوع اين بار باعث قر و نق زدن همميهنان عزيز شده بود.
فستيوال ايرانيها، فستيوال يونانيها
کورش سليماني
K@Kourosh123.com
از همميهنان گرامي و دستاندرکاران کانون ميخواهم که اختالفها و دشمنيهاي خود را با يونانيها به خاطر حمله اسکندر به ايران به دست فراموشي بسپارند و از تجربههاي آنان بهره بگيرند ،زيرا فستيوال يونانيها که سالهاي سال است که همه ساله برگزار ميشود ،يکي از معروفترين و محبوبترين فستيوالهاي اين شهر است. بدون شک آنها هم در سال اول برگزاري ،کارشان بدون اشکال و عيب نبوده است ،ولي به مرور زمان ،آهسته و پيوسته آن را رونق دادند و بدينجا رساندند. البته شانس بزرگ يونانيها اين است که ضمن انتقاد، کمک هم ميرسانند و از کساني که به خاطر حفظ آداب و رسوم کشور خود و معرفي آن ،از خواب و خوراک و وقت استراحت و خانواده و تفريح و مسافرت و مهماني ،مشروب و سيگار و عرق و کنياک و بنگ و حشيش و کوکايين و شيشه و کرک خود ميزنند و به خدمت جامعه کمر ميبندند، سپاسگزاري و حمايت ميکنند و ارث پدري خودشان را هم از کسي طلبکار نيستند!
سيزده بدر ايرانيان در آتالنتا ميکي روني از ميان ما رفت و بقيه قضايا...
طنزپرداز شيرينسخن «مسعود ناصري» يا «ناصر مسعودي» (من هنوزم که هنوزه از گيجي بيرون نيامدهام) در شماره پيشين هفتهنامه «ايرانيان» انتقادهاي بسيار جالبي از مراسم سيزده بدر کرده بود که از او بسيار سپاسگزارم زيرا که کار مرا سبکتر کرده و از دشمنتراشي بيشتر براي اينجانب (اينجانب يعني خود من) جلوگيري کرده بود. انتقادهايي که از مراسم سيزده بدر شده بود نکته به نکته و مو به مو درست بود ولي کامل نبود ،چرا که مسعود ناصري مدت کمي در پارک قدم زده بود و متوجه همه ايرادها و اشکالها نشده و من به حکم وجدان بدون اينکه ماموريتي از سوي کانون داشته باشم بايد در دفاع آن مطالبي بنگارم ،گرچه در گذشته در دفاع از کانون مطالبي نگاشتهام و دستاندرکاران کانون در نهايت ادب از من خواستهاند ديگر چنين کاري نکنم.
شکوهمند انقالب اسالمي ايرانيان فيلمي را بنام «شب و همهمه» که ميکي روني با هنرپيشه بلندباالي ايراني پوري بنايي مشغول بازي در آن بودند ناتمام گذاشت ،وگرنه اين هنرمند بلندآوازه و کوتاه قد در نزد ايرانيها شهرت و ارج و قرب وااليي ميداشت. فريدون گله کارگردان اين فيلم در گذشته فيلمي با هنرنمايي علي نصيريان و پوري بنايي ساخته بود که با الهام از اشعار موالنا جاللالدين بلخي رومي روي پرده سينما جان گرفته بود ،سبکي متفاوت و البته براي کساني که فيلم را ميفهميدند بسيار جالب بنظر ميرسيد ،ولي نميدانم چرا چنگي بدل من نزد. به هر روي اين جناب ميکي روني از دوران خردسالي بر پرده سينما درخشيد و هشت بار هم ازدواج کرد و معروفترين همسر او آوا گاردنر (ونوس سينما) بود که به دليلهايي که کسي نميداند اين مهپاره بلند باال گلويش پيش هنرپيشه قد کوتاه گير کرده بود، به هر روي فيلمهاي او با جودي گارلند که به زوج هنري معروف شده بودند از ديدنيترين فيلمهاي دوران طاليي هاليوود است.
شهر پسرها ()Boys Town مکان سيزده بدر در پيدمانت پارک آتالنتا انتخاب شده بود که کاري بود بسيار نيک و پسنديده زيرا که عدل وسط شهر واقع شده و جنبه مرکز بودن داشت و بيجهت نبود که با استقبال هفت هزار نفري مشتاقان روبرو شد و اين مراسم با نام «فستيوال ايرانيان» به آگاهي ديگران رسانده شده تا معرف فرهنگ و سنت ايرانيها به اجنبيها (ببخشيد غيرايرانيها) باشد. هرساله در «پيدمانت پارک» مراسم بزرگ و
به خاطر اينکه روحانيون و علماي دينهاي مختلف گله نکنند که من گاهي وقتها بيخودي به پر و پاچه آنها ميپيچم، اين بار به انسانيت و بزرگواري و خدمتهاي ارزنده يک کشيش اشاره ميکنم که شهري به نام «بويز تاون» ساخت و دست بر قضا فيلمي هم به همين نام ساخته شد و نامداران سينماي آن دوران اسپنسر تريسي و ميکي روني که اون زمان هنوز مرد نشده بود (منظورم اين نيست که نامرد بود بلکه اون زمان پشت سبيلش هنوز سبز نشده بود).
....بله جريان از اين قرار بود که کشيشي که به دليلهايي من اون را نميدونم «پدر فلنيگن» ناميده ميشد ،پسرهاي آواره ،يتيم و بيپناه و بيکار و بيپول شهر را ابتدا در خانه کوچکي جاي داد و در پناه خود گرفت و بعد به آنها حرفه و کار و هنر آموخت تا براي خودشان کاري دست و پا کنند و به کارهاي غيرقانوني دست نزنند. مدتي نگذشت که تعداد اين پسرها زياد شد و از مرز 270هم گذشت و آنان الجرم به محل ديگري نقل مکان کردند و انسانهاي نيکوکار هم از هيچ گونه کمکي کوتاهي نکردند و افزون بر کمکهاي مالي ،کتابهاي خوانده يا ناخواندهاي را که در قفسههاي آنان خاک ميخو ر د به کتابخانه «شهر پسرها» هديه کردند. اين شهر مانند شهرهاي ديگر شهردار داشت که از ميان خود پسرها انتخاب ميشد و همين پسرها عهدهدار امنيت شهر بودند و خالصه اداره اين شهر تمام و کمال توسط خود پسرها صورت ميگرفت و بعد از مدتي همين پسرها با تجربه و دانشي که آموخته بودند ميتوانستند به راحتي وارد اجتماع شوند و کار پردرآمد و آبرومندي داشته باشند و سري در ميان سرها درآورند. من به اين خاطر از اخالق «پدر فلنيگن» خوشم آمد که گرچه خودش مسيحي بود (البته من تا حاال کشيش يهودي ،مسلمون ،زرتشتي ،بهايي، بودايي و يا بتپرست نديدهام) ولي عقايد مذهبياش در کارش تاثيري نداشت .در دروازه شهر مجسمه عيساي مسيح را نگذاشته بودند ،بلکه مجسمه مردي که با آغوش باز پذيراي شهروندان بيپناه بود ،قرار داده شده بود. براي «پدر فلنيگن» مسيحي و غيرمسيحي فرق نداشت .او پسرها را تشويق يا وادار به خواندن نيايشهاي مسيحي نميکرد و فقط از آنها ميخواست که هرکس در دل و زبان خودش ،از کسي که نعمتهاي زندگي را در اختيار آنان گذاشته سپاسگزاري کند. اين را هم بدانيد که در همين ايالت جورجيا کليساهايي هستند که گردهمآييهايي در روزهاي غير يکشنبه دارند و عدهاي از پيروان کليسا به جاي عبادت کمک به خلق ميکنند و با استفاده از کامپيوتر براي انسانهايي که دنبال کار ميگردند، کار جستوجو ميکنند و به ايشان کمک ميکنند تا کار بيابند..... .....حاال بخوانيد و بگوييد که همه کشيشها آدمهاي بدي هستند!
تلويزيونهاي ايراني برونمرزي که به ايران خيانت نميکنند شايد حدود سه چهار سالي ميشه که تلويزيوني به نام «ايران آريايي» در لس آنجلس شروع به کار کرده و آهسته و پيوسته براي خودش جايي باز کرده است.
40 مدير اين تلويزيون ،آرين وطنخواه (حس ششم من به من ميگه که اسم و فاميلش رو بعد از انقالب عوض کرده) با معرفي اساسنامه يا مرامنامه تلويزيون با هدف مبارزه با جمهوري اسالمي مبني بر احترام به عقايد مذهبي افراد ،حمله نکردن به ديگر تلويزيونهاي ايراني و رعايت ادب در گفتار و صداقت و کردار جايگاه ويژهاي براي خودش دست و پا کرده به طوري که بينندگان آن با پشتيباني مالي و همکاري اين تلويزيون ،آن را از گرفتن آگهي يا فروش کاال براي بقاي تلويزيون بينياز کردهاند و گردانندگان اين تلويزيون هيچگاه تلويزيونهاي ديگر را متهم به گرفتن مددهاي غيبي نکرده و نميکنند. دست بر قضا در همين شهر لس آنجلس ،تلويزيوني وجود دارد که آن هم اموراتش فقط و فقط از کمکهاي مالي بينندگان و فروش کاال ميگذرد و مثل ديگر تلويزيونهاي مبارز ايراني از جاي ديگر تغذيه نميشود و مدير کارکشته و خوش بيان اين تلويزيون به طور مستقيم و غيرمستقيم ميگويد که تنها تلويزيوني است که به مردم خدمت ميکند و تلويزيونهاي ديگر پاالنشان کج است و سر در آخور بيگانگان يا جمهوري اسالمي
دارند. شهرام همايون مدير و گوينده اصلي تلويزيون «کانال يک» ،بهرام مشيري را که خدمتهاي ارزنده او در مبارزه با خرافه و جمهوري اسالمي بر کسي پوشيده نيست ،به نادرستي متهم ميکند و از او ميخواهد با شفافيت بگويد که پول دوربيني را که نامبرده (يعني بهرام مشيري) از آن استفاده ميکند ،چه کسي پرداخته است. حرف شهرام همايون بسيار درست که اگر دستاندرکاران سازمانها و دولتها پاسخگو باشند، کمتر به کارهاي خالف و غيرقانوني و غيراخالقي دست ميزنند .براي نمونه ،رقيبان باراک اوباما او را متهم کردند که در آمريکا به دنيا نيامده و شناسنامه آمريکايي ندارد و سياستمداران آمريکايي هم تمام گزارشهاي مالي و ماليات خود را در اختيار مردم و مطبوعات ميگذارند. ولي اشکال در اينجاست که خود آقاي همايون به آنچه که ميفرمايند عمل نميکنند. وقتي که دکتر احسان يارشاطر از طرف سازمان ايشان به نام «ما هستيم» مورد بياحترامي و ترور شخصيت قرار گرفت ،با وجود درخواستهاي پياپي از طرف ايشان در اين مورد ،اين بزرگوار خودش را ملزم به دادن کوچکترين توضيحي ندانست. بعد از 8سال همکاري با عليرضا نوريزاده ،وقتي که خيار تلخ شد و سنگها روي هم نخوابيد ،ناگهان نوريزاده خاﺋﻦ از آب درآمد و گفتههاي دوستانه و خصوصي ،مو به مو در تلويزيون گفته شد که اين کار شايد برخالف عرف و اخالق باشد و بعد اين را هم بدانيد که نوريزاده هم تهديد به دادگاهي کردن اين موضوع براي رفع اتهام کرد که چون سمبه پرزور بود ،شهرام همايون بعد از آن تهمت زدن بدون سند و مدرک را کنار گذاشت. شهرام همايون ميگويد چون عدهاي پرنسيبهاي او را قبول ندارند، او را ترک ميکنند و کامأل درست ميگويد و من نميدانم چرا عده بسياري بعد از کمي همکاري با اين تنها مبارز صادق جمهوري اسالمي و ناجي ايران آينده ،از کرده خود پشيمان شده و او را ترک ميکنند. در آتالنتا هم در جريان جنبش سبز ،عدهاي مريد سينهچاک اين بزرگوار شدند و مدتي هم زير علم «ما هستيم» سينه زدند ،ولي وقتي صحبت از کارنامه شهرام همايون و دستاندرکاران «ما هستيم» در آتالنتا پيش آمد ،اين ايرانيان ميهندوست و مبارز و از خودگذشته مانند قطره آبي که در کوير خشکي افتاده باشد و يا تکه ناني که سگ گرسنهاي آن را بلعيده باشد ،ناپديد شدند. و حاال نميدانم اشکال از خود شهرام همايون است يا ايرانياني که قدر چنين افراد نخبه و صادق و مبارز و شريف را نميشناسند!
41
May 2014
ارديبهشت 1393
41
42
May 2014
ارديبهشت 1393
خيره از باده و ديوانه ز ننگ رفت و مادر را افکند به خاک سينه بدريد و دل آورد به چنگ قصد سر منزل معشوق نمود دل مادر به کفش چون نارنگ از قضا خورد دم در به زمين و اندکي سوده شد او را آرنگ وآن دل گرم که جان داشت هنوز اوفتاد از کف آن بي فرهنگ از زمين باز چو بر خاست نمود پي برداشتن آن آهنگ ديد کز آن دل آغشته به خون يکشنبه 11ماه مي «روز مادر» است .به همين آيد آهسته برون اين آهنگ: مناسبت بود که دوست عزيزمان اصغر مجيدي از « آه! دست پسرم يافت خراش تلهسي در فلوريدا شعري برايمان فرستادند .در آخ! پاي پسرم خورد به سنگ». کنار آن چند شعر ديگر از شاعران به مناسبت روز مادر درج ميشود.
مادر جان
در ستايش مادر اصغر مجيدي
اي همسر نازنين و زيبايم اي زيسته يک عمر به رويايم استاد عزيز و پرتوان «زهره» در رهبري مهندسي شهره با دانش و فن خوي آرامت شيرين بود اين مرتبه بر کامت آن چشم چمنگون و رخ مهسا اين هم دل رسواي من شيدا تا پرتو حسن تو رسد بر ما فواره زند شوق و شعف در ما تو نسيم و بوي خوش گلزاري روشنگر ديده در شب تاري با تو در و ديوار به ما خندد راه غم و اندوه به ما بندد هر جا که به نرمي گام بگذاري گويي به چمن ،گل سر گل کاري اي در همه جا خرم و خندان سرچشمه شور وجود فرزندان امروز که روز مادرش خوانند از نام و مقام او سخن رانند ما از دل و جان به تو سرافرازيم همواره و هر جا به تو مينازيم با بودن تو لطف بهار با ماست هر جا که تويي ،بهشت ما آنجاست مهر تو نهان بود درون دل ما عطر تو عيان بود در آب و گل ما گفتي به جهان مقام مادر چيست؟ گفتم که بدان کم از خدايي نيست اين روز به مادران مبارک باد از همتشان جهان شود آباد
قلب مادر ايرج ميرزا
داد معشوقه به عاشق پيغام که کند مادر تو با من جنگ هر کجا بيندم از دور کند چهره پر چين و جبين پر آژنگ با نگاه غضب آلود زند بر دل نازک من تير خدنگ از در خانه مرا ترد کند همچو سنگ از دهن قلماسنگ مادر سنگ دلت تا زنده ست شهد در کام من و توست شرنگ نشوم يک دل و يک رنگ ترا تا نسازي دل او از خون رنگ گر تو خواهي به وصالم برسي بايد اين ساعت بي خوف و درنگ روي و سينه تنگش بدري دل برون آري از آن سينه تنگ گرم و خونين به منش باز آري تا برد ز آينه قلبم زنگ عاشق بي خرد ناهنجار نه بل آن فاسق بي عصمت وننگ حرمت مادري از ياد ببرد
مهدي اخوان ثالث
بيمارم ،مادر جان! ميدانم ،ميبيني ميبينم ،ميداني ميترسي ،ميلرزي از کارم ،رفتارم ،مادر جان! ميدانم ،ميبيني گه گريهام ،گه خندهام گه گيجم ،گه مستم و هر شب تا روزش بيدارم ،بيدارم ،مادر جان! ميدانم ،ميداني کز دنيا ،وز هستي هشياري ،يا مستي از مادر ،از خواهر از دختر ،از همسر از اين يک ،و آن ديگر بيزارم،بيزارم،مادر جان! من دردم بي ساحل. تو رنجت بي حاصل. ساحر شو ،جادو کن درمان کن ،دارو کن بيمارم ،بيمارم ،بيمارم ،مادر جان!
خفته در خاک
فريدون مشيري در بياباني دور که نرويد جز خار که نتوفد جز باد که نخيزد جز مرگ که نجنبد نفسي از نفسي خفته در خاک کسي زير يک سنگ کبود در دل خاک سياه ميدرخشد دو نگاه که به ناکامي ازين محنت گاه کرده افسانه هستي کوتاه باز ميخندد مهر باز ميتابد ماه باز هم قافله ساالر وجود سوي صحراي عدم پويد راه با دلي خسته و غمگين همه سال دور ازين جوش و خروش ميروم جانب آن دشت خموش تا دهم بوسه بر آن سنگ کبود تا کشم چهره بر آن خاک سياه وندر اين راه دراز ميچکد بر رخ من اشک نياز ميدود در رگ من زهر مالل منم امروز و همان و راه دراز منم اکنون و همان دشت خموش من و آن زهر مالل من و آن اشک نياز بينم از دور ،در آن خلوت سرد ـ در دياري که نجنبد نفسي از نفسي ـ ايستاده است کسي! «روح آواره کيست؟
پاي آن سنگ کبود که در آن تنگ غروب پر زنان آمده از ابر فرود؟» ميتپد سينهام از وحشت مرگ ميرمد روحم از آن سايه دور ميشکافد دلم از زهر سکوت! ماندهام خيره به راه نه مرا پاي گريز نه مرا تاب نگاه! شرمگين ميشوم از وحشت بيهوده خويش سرو نازي است که شادابتر از صبح بهار قد برافراشته از سينه دشت سر خوش از باده تنهائي خويش! «شايد اين شاهد غمگين غروب چشم در راه من است؟ شايد اين بندي صحراي عدم با منش يک سخن است؟» من در انديشه که اين سرو بلند وين همه تازگي و شادابي در بياباني دور که نرويد جز خار که نتوفد جز باد که نخيزد جز مرگ که نجنبد نفسي از نفسي... غرق در ظلمت اين راز شگفتم ناگاه: خندهاي ميرسد از سنگ به گوش! سايهاي ميشود از سرو جدا! در گذرگاه غروب در غم آويز افق لحظهاي چند به هم مينگريم سايه ميخندد و ميبينم :واي... مادرم ميخندد!... « مادر ،اي مادر خوب اين چه روحي است عظيم؟ وين چه عشقي است بزرگ؟ که پس از مرگ نگيري آرام؟ تن بيجان تو ،در سينه خاک به نهالي که در اين غمکده تنها ماندست باز جان ميبخشد! قطره خوني که به جا مانده در آن پيکر سرد سرو را تاب و توان ميبخشد!» شب ،هم آغوش سکوت ميرسد نرم ز راه من از آن دشت خموش باز رو کرده به اين شهر پر از جوش و خروش ميروم خوش به سبکبالي باد همه ذرات وجودم آزاد همه ذرات وجودم فرياد
بر مزار مادرم
مهدي سهيلي
باز آمدم بپرسش حال تو اي اميد اي مادري كه هر نفسم گفتگوي تست باز آمدم كه بوسه زنم برمزار تو اي مادري كه هر نفسم گفتگوي تست *** باز آمدم كه شكوه كنم از غم فراق وز بانگ ناله ،روح ترا با خبر كنم مادر! غم تو همنفسم شد بجاي تو با اين غم بزرگ ،چه خاكي بسر كنم؟ *** جان پسر فداي تو ،اي مادر عزيز كي داني از فراق ،چهها بر پسر گذشت؟ هر لحظهاي كه در غم مرگت ز ره رسيده با سوز آه آمد و با چشم تر گذشت *** غمخانه است سينهي من در فراق تو آنكس كه هست از غم من باخبر ،خداست آگه نبودم از غم بي مادري ،ولي مرگت پيام داد كه :بي مادري بالست *** رفتي ز دست ما و نماند از براي ما غير از غمي ،شكسته دلي ،جان خستهاي تو مرغ جاودان بهشتي شدي ولي داند خدا كه پشت پسر را شكستهاي
42
* * * تشنهام امشب ،اگر باز خيال لب تو روي ي نم يادم ز كه خوش، بخواب مادر! خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد جانم فداي تو ،منزل مباركت كاش از عمر شبي تا بسحر چون مهتاب تست كوي مادر بخواب ،كعبه من خاك شبنم زلف ترا نوشم و خوابم نبرد قربان خاك كوي تو ،منزل مباركت. روح من در گرو زمزمهاي شيرينست من دگر نيستم ،اي خواب برو ،حلقه مزن راي مادر اين سكوتي كه تو را ميطلبد نيست عميق وه كه غافل شدهاي از دل غوغائي من
سعدي
ميرسد نغمهاي از دور بگوشم ،اي خواب مكن ،اين نغمه جادو را خاموش مكن: «زلف ،چون دوش ،رها تا بسر دوش مكن اي مه امروز پريشانترم از دوش مكن»
جواني سر از رأي مادر بتافت دل دردمندش به آذر بتافت چو بيچاره شد پيشش آورد مهد که اي سست مهر فراموش عهد نه در مهد نيروي حالت نبود مگس راندن از خود مجالت نبود؟ تو آني کزان يک مگس رنجهاي که امروز ساالر و سرپنجهاي به حالي شوي باز در قعر گور که نتواني از خويشتن دفع مور دگر ديده چون برفروزد چراغ چو کرم لحد خورد پيه دماغ؟ چه پوشيده چشمي ببيني که راه نداند همي وقت رفتن ز چاه تو گر شکر کردي که با ديدهاي وگرنه تو هم چشم پوشيدهاي
مرغ شب آمد و در النه تاريك خزيد نغمهاش را بدلم هديه كند بال نسيم آه . . .بگذار كه داغ دل من تازه شود روح را نغمه همدرد فتوحيست عظيم
مادر
سر مي فروش
ابوطالب مظفري (شاعر افغان)
در هياهوي شب غمزده با اختركان سيل از راه دراز آمده را همهمهايست برو اي خواب ،برو عيش مرا تيره مكن خاطرم دستخوش زير و بم زمزمهايست چشم بر دامن البرز سيه دوختهام روح من منتظر آمدن مرغ شب است عشق در پنجه غم قلب مرا ميفشرد با تو اي خواب ،نبرد من و دل زين سبب است
حافظ
دوش با من گفت پنهان کارداني تيزهوش مادر سالم! ما همگي ناخلف شديم و از شما پنهان نشايد کرد سر مي فروش در قحطسال عاطفههامان تلف شديم گفت آسانگير بر خود کارها کز روي طبع مادر سالم! طفل تو ديگر بزرگ شد سخت ميگردد جهان بر مردمان سختکوش اما دريغ کودک ناز تو گرگ شد وان گهم درداد جامي کز فروغش بر فلک مادر! اسير وحشت جادو شديم ما زهره در رقص آمد و بربط زنان ميگفت نوش چشمي گزيد و يکسره بدخو شديم ما با دل خونين لب خندان بياور همچو جام مادر! طلسم دفع شر از خوي ما ببند ني گرت زخمي رسد آيي چو چنگ اندر خروش تعويذ مهر بر سر بازوي ما ببند تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي اي ماه! ما پلنگ شديم و تو سوختي گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش ما صاحب تفنگ شديم و تو سوختي پرسيدهاي که ماه چه شد اختران چه شد گوش کن پند اي پسر و از بهر دنيا غم مخور من ماندهام که وسعت اين آسمان چه شد گفتمت چون در حديثي گر تواني داشت هوش در حريم عشق نتوان زد دم از گفت و شنيد دوشيزگان قريه باال کجا شدند زان که آن جا جمله اعضا چشم بايد بود و گوش گلچهره و گلآغه و گلشا کجا شدند بر بساط نکته دانان خودفروشي شرط نيست گلشاه شکوفه داد جوان شد عبوس شد يا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش در دشتهاي تفته تفتان عروس شد گلچهره خوش به حال غمش غصه سير ساقيا مي ده که رنديهاي حافظ فهم کرد آصف صاحب قران جرم بخش عيب پوش خورد
يک شب کنار مرز وطن ماند و تير خورد...
دنياي من
سيمين بهبهاني
مخوان اي کولي پاييز!
نعمت ميرزا زاده (م.آزرم)
مخوان اي کولي پاييز! سرود سرد غمگينت وقتي که سيم حکم کند ،زر خدا شود در اين بغض کبود شام-وقتـي دروغ داور هر مـاجـرا شود خروش خستهي آه مرا ماند وقتي هوا ،هواي تنفس ،هواي زيست به تصوير کبود جنگل سبز اميد من سرپوش مرگ ،بر سر صدها صدا شود که ميسوزد چنين ناکام وقتي در انتظـار يکي پارهاستـخوان مخوان اي کولي پاييز! هنگامـهاي ز جنبش دمهـا به پا شود وقتي به بوي سفرهي همسايه ،مغز و عقل غريو شيونت اي نوحهخوان دورهگرد کوچههاي باغ به سوگ برگريز نابههنگام کدامين سبز اميد است؟ بياختيـار معده شود ،اشتهـا شود در اين پاييز -در پاييز ماه و سال- وقتي که سوسمار صفت پيش ِ آفتاب در اين پرپر هزاران باغ يک رنگ ،رنگها شود و رنگها شود در اين هنگامهي افشاندن پيوندها وقتي که دامن شرف و نطفه گي ِر شرم از بيم تاوان گرانباري رجالهخيز گردد و پتيارهزا شود ترا پرواي بيجاي کدامين طرهي بيد است؟ بگذار در بزرگي اين منجالب يأس مخوان اي کولي پاييز! ي انزوا شود دنياي من به کوچک مگر آداب سوگ و سوگواري را نميداني؟ و يا بر جنگل من، شب رسيد آن برافرازنده قامت،آن اميد سبز، مهدي اخوان ثالث که آنسان سوخت ناگاهان باز آئينه خورشيد از آن اوج بلند درون دوزخ مرداد- راست برسنگ غروب آمد و آهسته شكست ميگريي؟ شب رسيد از ره و آن آينه خرد شده مخوان اي کولي پاييز!.. شد پراكنده و در دامن افالك نشست
43
May 2014
ارديبهشت 1393
عليرضا نوریزاده جنگی که سه سال است سوريه را به ناکجا آبادی ويران تبديل کرده که در آن هيچکس به فردای خود مطمئن نيست و 200هزار کشته 130 ،هزار مفقود ،بيش از 100هزار زندانی و حداقل 5ميليون آواره حاصل آن بوده است ،چهار مسئول اصلی دارد که هريک برپايه مصالح خود و بی توجه به آثار و پيامدهای اين جنک در حال و آينده نزديک ،به شنيعترين وجه ،اين نبرد بی پيروزی را ادامه ميدهند. بشاراالسد سر منشاء همه جرائم و آغازگر و ادامه دهنده آن بوده است .زمانی که مردم سوريه به اميد استفاده از جو بهار عربی ،به صورت مسالمت آميز خواستار اصالحات و نه براندازی شدند ،اين اسد بود که شش ماه ارتش و پيراهن شخصیهايش را به جان آنان انداخت و بعد از دو سه هزار کشته ،وادارشان کرد دست به اسلحه ببرند. آيتاهلل علی خامنهای آتش بيار جنگ ،ياری دهنده مجرم بعثی حاکم بر پارههائی از شام و مشوق او به رد همه راههای سياسی برای پايان دادن به مصائب مردم و تشکيل حکومتی ملی و ائتالفی موقت برای دوران گذار ،بوده است.
شورای ملی :نخستين تشکيالت رسمی و بينالمللی که به عنوان سخنگوی مردم سوريه عليه بشار االسد به صورت علنی پا گرفت شوراي ملی بود که در تاريخ دوم اکتبر 2011در ترکيه اعالم موجوديت کرد .شوری در برگيرنده نمايندگان مهمترين گروههای اپوزيسيون در خارج و بعضا با ارتباطی با داخل بود .چند شخصيت سرشناس سوری نظير دکتر برهان غليون استاد سوربون و نويسنده و اديب سوری نيز در جمع موسسان شورا حضور داشتند .جنبش انقالبی، فراکسيون مستقل ليبرال ،گروه بيانيه دمشق ،اخوان المسلمين و متحدانش ،گروه بهار دمشق ،فراکسيون ملی کرد ،فراکسيون ملی و شخصيتهای ملی و فرهنگی و سياسی و هنری مستقل و عمدهترين اعضای شورا ،دکتر برهان غليون را به رياست برگزيدند و او سه دوره اين مسئوليت را عهده دار بود .شورا در آغاز از 310عضو تشکيل ميشد و در نهايت به 400عضو بالغ گرديد .بعد از دکتر غليون که همچنان ستون اصلی شورا است ،عبدالباسط سيدا يک روشنفکر کرد سوری و پس از او جورج صبرای مسيحی عهده دار رياست شورا شدند .شورا از حمايت
بشار االسد که با کمک متحدانش «ربعه مرگ» در طول سه سال اخير با وحشيگری بی مثال در تاريخ معاصر ،نام خود را صدها مرتبه فراتر از صدام حسين و روحاهلل مصطفوی و معمر القذافی قرار داده است با يک عقب گرد فريبکارانه در جريان حملههای شيميائی و پذيرش طرح مسکو در واگذاری سالحها و مواد شيميائی، مانع از سقوط حتمی رژيمش شد .او ژنو 1و 2را نيز به بازی مسخرهای تبديل کرد که حتی لخضر ابراهيمی پير خردمند سياست بينالمللی نيز در دام افتاد و سرانجام ناچار به کناره گيری شد. در آغاز اين مردم بی سالح سوريه بودند که نخست اصالحات را طالب شدند و چون اسد به جای نرمش به توصيه ولی فقيه که خود صاحب تجربه خونين مقابله با جنبش سبز بود ،دست به کشتار و حبس و شکنجه زد ،مبارزه مسلحانه را در پيش گرفتند .شش ماه پس از شروع انتفاضه درعا ،هنوز اين جوانان سوری و سربازان و درجه داران فراری از ارتش بشار بودند که با سالحهای سبک و اغلب شکاری، با شبه نظاميان و به ندرت با واحدهای ارتشی در نبرد بودند. از آن پس با ورود ايران و حزباهلل ،ديگر نيروهای منطقه نيز وارد کارزار شدند و هزينه و اعزام داوطلبان سوری و غير سوری را برای نبرد با اسد و متحدانش برعهده گرفتند. در اين نوشته هدف من آشنا ساختن خواننده با حريفان ربعه مرگ و حاميان اين حريفان است.
کامل ترکيه ،فرانسه ،عربستان سعودی ،بريتانيا و تاحدودی آمريکا برخوردار بود (سعوديها همچنان از شورا حمايت ميکنند) .ارتش آزاد که از جداشدگان ارتش و پليس در داخل سوريه تشکيل شد از همان آغاز مورد حمايت شورا قرار گرفت و تا امروز نيز روابط شورا و جناحهائی از ارتش آزاد که مورد حمايت عربستان و تا حدودی ترکيه و آمريکا و فرانسه و بريتانيا و امارات و کويت و گروه 14مارچ در لبنان به رهبری سعد الحريری است ،حسنه و بسيار نزديک است. با افزايش گروهها و شخصيتهای مخالف اسد در داخل و خارج سوريه و تالشهای بی وقفه قطر و ترکيه برای تقويت اسالمیها از جمله اخوان المسلمين در بستر يک ائتالف گسترده از همه نيروهای اپوزيسيون ،در يازده نوامبر ،2012 ائتالف ملی نيروهای انقالبی و اپوزيسيون سوريه ،در دوحه پايتخت قطر اعالم موجوديت کرد .با تالشها و البته پول قطر ،معاذ الخطيب امام مسجدی در سوريه به رياست ائتالف برگزيده شد .اميد مردم سوريه و نيروهای رزمنده در داخل با تشکيل ائتالفی از تقريبا همه نمايندگان اپوزيسيون چنان باال گرفت که طی دو ماه بعد از برپائی ائتالف ،رزمندگان داخل پيروزيهای مهمی کسب کردند و صدها تن از افسران و درجه داران ارتش به ارتش آزاد که حاال جناح مسلح ائتالف شده بود پيوستند .معاذ الخطيب موفقيت چندانی در اداره ائتالف نداشت و همه گاه مورد اعتراض گروههای ملی و چپ و ليبرال قرار داشت .با استعفای او بود که ائتالف، احمد الجربا را به رياست برگزيد و اخيرا در ترکيه او بار ديگر از سوی اعضا در مقام رئيس ائتالف ابقا شده است .بيشترين کمک را ائتالف که از سوی بسياری
43
از کشورهای عربی و اسالمی و غربی به عنوان نماينده قانونی ملت سوريه به رسميت شناخته شده از قطر ،ترکيه ،بريتانيا ،فرانسه ،امارات و کويت و تاحدودی عربستان دريافت ميکند. ارتش آزاد (الجيش الحر) در مارچ 2011شماری از نظاميان سوريه به رهبری سرگرد حسين هرموش تشکيل تيپ افسران آزاد را عليه بشاراالسد اعالم کردند. چندی بعد با اعالن جدائی سرهنگ رياض االسعد از ارتش سوريه به همراه دهها تن از سربازان و درجه داران ،ارتش آزاد سوريه اعالم موجوديت کرد و تيپ افسران آزاد نيز به آن پيوست .ارتش آزاد که در آغاز حدود 4هزار جنگجو داشت، به مرور با پيوستن هزاران جوان سوری و دريافت کمکهای مالی و نظامی از عربستان و آمريکا و فرانسه و امارات ،به نيروئی قدرتمند بدل شد .اما افسوس که خودخوائيها و رياست طلبیها زمينه ساز قدرت گرفتن گروههای سلفی جهادی شد که بعضا در پس پرده درخدمت رژيم اسد و سپاه قدس بودند. ارتش آزاد امروز دارای فرماندهی در خارج است که با ائتالف ملی در ارتباط نزديک است و نمايندهاش لؤی مقداد در کنفرانس ژنو 2حاضر بود .فرمانده خارج سرهنگ رياض االسعد از بنيان گزاران ارتش آزاد است .در داخل اما با تشکيل فرماندهی مشترک نيروهای رزمنده و مخالفتهای سرتيپ سليم ادريس با شماری از فرماندهان داخل و همزمان با قدرت گرفتن سلفيهای جهادی مورد حمايت قطر و ترکيه و در صدر آنها جبهه نصرت که مدتها پيش تبعيت خود را از القاعده و بيعتش را با دکتر ايمن الظواهری اعالم کرده ،ارتش آزاد چندی دچار خود زنی شد که آثارش در شکستهای نيروهايش از نيروهای سوری و متحدانش از يکسو و از سلفيهای جهادی از سوی ديگر ظاهر شد. اخيرا و بعد از سفر باراک اوباما به رياض ،آمريکا تجهيزاتی را در اختيار بدنه اصلی ارتش آزاد قرار داده و همزمان عربستان و فرنسه و امارات و کويت بر حمايتهای خود از ارتش آزاد افزودهاند .تعداد آنها در مجموع تا چهل هزار تن برآورد شده است. جبهه نصرت اهل شام ،از مهمترين گروههای رزمنده سلفی وابسته به القاعده در سوريه است که در نوامبر 2011اعالم موجوديت کرد و به علت پيروزيهايش در ضربه زدن به رژيم سوريه در آغاز شهرت و محبوبيت بسياری پيدا کرد، ولی به مرور به سبب درگيریهايش با ارتش آزاد و نيروهای سکوالر و حمله به اقليتها از جمله علویها و اعالم اينکه قصد برپائی حکومت اسالمی دارد، بسياری را از اطراف خود پراکند .آمريکا نيز اين سازمان را تروريست خوانده و عربستان سعودی نيز در ماه مارچ جبهه نصرت را در کنار داعش ،حزباهلل حجاز و اخوانالمسلمين از جمله سازمانهای تروريستی اعالم کرده است .با اينهمه اين جبهه که افراد رزمنده آموزش ديدهای دارد ،در بعضی از مناطق سوريه حرف اول را ميزند و رژيم و متحدانش بسيار از جبهه بيمناکند .تقويت غير مستقيم داعش از سوی سازمان اطالعات سوريه با کمک سپاه قدس برای ضربه زدن به جبهه نصرت و ارتش آزاد ،نشانهای بارز از وحشت رژيم سوريه از اين گروه تندروی سلفی پيرو ايدئولوژی القاعده ميباشد. گروه داعش يکی از تندروترين گروههای سلفی جهادی است که رهبر آن ابوبکر البغدادی از پيروان بن الدن و دستياران ابومصعب الزرقاوی رهبر کشته شده گروه تروريستی توحيد وابسته به القاعده در عراق است .داعش که افرادش از آموزش عالی نظامی ،بيرحمی باورنکردنی ،انظباط و تبعيت مطلق از رهبری و آمادگی برای عمليات انتحاری برخوردارند ،از پيوستن شماری از افسران بعثی تازه مسلمان، بعضی از عشاير سنی و صدها دواطلب عرب و چچنی و داغستانی وترک و آسيائی تشکيل شده است .در آغاز استخبارات سوريه با دادن تسهيالتی به اين گروه و گروههای مشابه از طريق مرزهای خود با عراق ،افراد تازه را به عراق ميفرستاد تا با آمريکائيها و نيروهای عراقی بجنگند ،شيعه و سنی و مسيحی بکشند و رژيم اسد را دربرابر خطرات ناشی از حضور آمريکا و نيز برپائی يک دمکراسی واقعی در اين کشور ،حفظ کنند .جالب اينکه در نبردهای داخل سوريه بارها نيروهای اسد و حزب اهلل مناطقی را به عمد برای داعش تخليه کردهاند تا زمينه رويارونیاش را با ارتش آزاد و جبهه نصرت فراهم کنند. در جبهه مقابل نيز کرم قطریها ،کمکهای مالی و لجستيکی و نظامی و امنيتی ترکيه ،در حمايت از سلفیهای جهادی و اخوان المسلمين در درجه اول و بخشی از ائتالف و ارتش آزاد در درجه دوم و حمايتهای مالی و سياسی و تا حدی نظامی عربستان سعودی از شورای ملی و بخشی از ائتالف و ارتش آزاد ،مانع از شکست مخالفان و پيروزی اسد و متحدانش بوده است. تلفات حزباهلل و ميليشيای شيعه عراقی و يمنی و افغان به بيش از سه هزار و تلفات سپاه واحدهای ثاراهلل ،تيپ ولی امر ،اطالعات سپاه و سپاه قدس که عمليات را رهبری ميکنند بيش از هزار تن بوده است .ارتش و پيراهن شخصيهای اسد 45هزار کشته دادهاند .تلفات گروههای مخالف اسد 30هزارتن تخمين زده ميشود و اين در حالی است که تلفات غير نظاميان سوری به قولی از 200هزار تن نيز فراتر رفته است. بازگشت سوريه به پيش از جنگ ،بيش از 1500ميليارد دالر هزينه خواهد داشت. نيم ميليون مجروح ،يکصد و سی هزار اسير و زندانی 5 ،تا شش ميليون آواره در خارج و دو ميليون آواره در داخل کشور ،صد هزار مفقود ،چهار هزار زن و دختر مورد تجاوز قرار گرفته با 900کودک ناشی از اين تجاوزات ،ويرانی هفتاد در صد از کشور و نابودی 90در صد از صنايع و زير بنای اقتصادی سوريه ،دستاورد نبردی است که انگار غيرتی را در جامعه بينالمللی بر نمیانگيزاند.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد.
44
May 2014
ارديبهشت 1393
44
جدول کالسيک افقي: – 1مسافر تهيدست که در راه مانده باشد _ نافرمان و سرپيچ. – 2عمل يا فرآيند تربيت و اصالح بزهکاران _ جوي آب. – 3طعم فلفل _ استخوان ساعد _ صدف. – 4ميدهند تا رسوا کنند _ بيقيد و بند _ ميوه پخته شده با شکر. – 5از حروف الفبا _ بيگانگان و اغيار _ چرک و ريم. – 6از حروف عطف پارسي _ بيابان و بغل _ بسيار مهربان _ بيماري و مرض. – 7کودکي که از پا متولد ميشود _ کرانه رود _ خون بها _ مخفف راه. – 8سازمان جاسوسي اسراييل _ نان تازي _ بلوط دريايي. – 9از قمرهاي سياره برجيس _ قوه حافظه _ ظرف شيشهاي بزرگ _ ماده بيهوشي. – 10اثر رطوبت _ بسيار ستوده و نامي مردانه _ شکل و وضع لباس _ پاک و مطهر.
– 11آماس _ کمبود و نقص _ چينه ديوار. – 12جرأت و نيرو _ اهل ورزش _ روستا و آبادي کوچک. – 13هنر ساختن ظروف گلي _ زرد انگليسي _ تيل و نقطه سياه. – 14عقيده داشتن _ فيلمي از «کيانوش عياري» با هنرمندي «مجيد مظفري». – 15راهب و پارسا _ پيمودن مسافتي با پاي پياده.
عمودي:
عددگذاري 2رقمي:
– 23 – 94 – 56 – 64 – 39 – 57 – 92 – 74 – 22 .57 – 45 – 99
3رقمي:
– 434 – 766 – 858 – 456 – 226 – 898 – 982 .322 – 929 – 673
4رقمي:
2652 – 7996 – 9986 – 8825 – 2825 – 5624 – .3595 – 2272
5رقمي:
– 57354 – 29552 – 68327 – 54346 – 55228 .72534 – 55668 – 73353
6رقمي:
– 847423 – 524775 – 285285 – 299777 .856672 – 284757
7رقمي:
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد.
.2448225 – 9365988 – 8422842 – 5858246
8رقمي:
– 28442724 – 56567724 – 35656172 .99577664 – 57687483 – 45566988
– 1دچار بيماري شدن _ چپ و راست. – 2کلمه احترام خانمها _ فقط ابرقدرتها حق اجراي آن را دارند _دعوا و بگومگو. – 3در حضور کسي _ از روي بخت و اقبال _ درجات و مقامها. – 4باالي فرنگي _ خورشيد و هور _ بانگ و صدا _ ياد دادن و به ذهن افکندن. – 5داراي لرزش _ استوار ساختن _ کندهکاري _ از پسوندها. – 6حمام بخار _ مرغابي _ حريف و همنبرد. – 7صبور و شکيبا _ پيروي از خواست و اراده خود و بياعتنايي به دستور يا راهنمايي ديگران. – 8حرف دهان کجي _ دندانه سوهان _ چاي تلخ و لب گز _ گنجشک سياه و بسيار خوشآواز _ لنگه چيزي. – 9دست به يقه شدن _ سابقه. – 10طالب _ پژمردگي و افسردگي _ باشگاه. – 11جانور کوچک جونده _ شامهنواز _ صداي افتادن چيزي _ حکميت و قضاوت. – 12بدل از وضو _ برداشت محصول _ ناتوان و رنجور _ قصد و اراده. – 13خجسته و ميمون _ پردهدري _ پروردگار. – 14استراتژي _ غول خيالي برفها _ خالو. – 15سپهبد نيروي دريايي _ اهل دهلي.
45
May 2014
45
ارديبهشت 1393
استخدام /همکاري ميتوان شاهد ارايه بهتر آن در سالهاي آينده بود.
موفقيتي براي خانم «فلوريا ايزدي» کميته خدمات اجتماعي «کاب کانتي» هر ساله خدمات کساني را که در همکاري اجتماعي پيشقدم هستند گرامي ميدارد و در يک گردهمايي با حضور شخصيتهاي برجسته تمام آتالنتا با اهداي لوح افتخار «سام النز» از آنان تمجيد و تقدير ميکند. بر اساس بيانيه مطبوعاتي اين کميته در ميان 12موسسه و افرادي که در سال 2013به خاطر فعاليتها و خدمات خود در اين سال موفق به دريافت اين لوحه شدهاند نام خانم «فلوريا ايزدي» نماينده بيمه «استيت فارم» هم به چشم ميخورد. نشريه «پرديس» اين موفقيت را به خانم فلوريا ايزدي و جامعه ايراني تبريک ميگويد و اميدوار است که در سال آينده شاهد موفقيت ايرانيان بيشتري در همه زمينهها باشد.
17مي ،برنامه راديويي گاريسن کيلور تحت عنوان Prairie Home Companionدر اينجا ضبط خواهد شد. 3تا 8جون ،شوي برادوي «اويتا» 8جوالي تا 13جوالي شوي «ليتل مرميد» براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامههاي اين نهاد و تهيه بليت ميتوان با شماره تلفن (800) 745-3000يا آدرس اينترنتي www.ticketmaster.com تماس گرفت.
سهشنبه 6مي ،ليدي گاگا دوشنبه 12مي ،شر با همراهي سيندي الپر دوشنبه 16جون« ،عيسي مسيح ،سوپراستار ،شوي پرسروصداي برادوي شنبه 28جون ،کيتي پري براي تهيه بليت با شماره تلفن (404) 878-3000تماس بگيريد.
چستين پارک
27مي ،جيمي بافت پس از 27سال در آتالنتا برنامه اجرا ميکند .قيمت بليت از 135دالر تا 255دالر است. 6جون ،ال جارو و مارکوس ميلر 11جوالي ،گوگو دالز و دالتري جراحت را به پشت و پا نديدی؟
هادی خرسندی خدايا يک هواپيما نديدی؟ دو ايرانی در آن باال نديدی؟ دو تا مرد جوان آزرده خاطر گرفتار غم ويزا نديدی؟ تو را قرآن هواپيما نديدی؟
فراری از رژيم نوجوان کش به وحشت از جنايت ،از توحش به سوی سرپناه بی پناهی دو تا فرزند بوسينا و کورش دو تا عاصی ولی آقا نديدی
دو فرزند عزيز خانواده ديار خويش پشت سر نهاده که آنجا سنگها را بسته بودند خداوندا دو تا انسان خسته وليکن در عوض سگ را گشاده زبان بسته ،غريبه ،دلشکسته دو تا غمگين دو تا تنها نديدی معلق در فضای بینصيبی نديدی در هواپيما نشسته؟ شبی کردند ترک ميهن خويش محمد را تو با پويا نديدی؟ که جان خود رهانند و تن خويش
زده بر سيم آخر شام تاريک مگر بينند روز روشن خويش خدايا ظلمت اعال نديدی؟ يکی آينده را در راه بوده روانه سوی دانشگاه بوده گرفتندش به عنوان محارب که گويا دشمن اهلل بوده خدايا دشمن خود را نديدی؟ يکی محکوم شد در راه خانه به جرم جرعهای نوش شبانه توان تکيه بر پشتی ندارد که بد زخميست زخم تازيانه
)404( 667 - 4369
Hiring
Seeking a single adult lady for live in housekeeper F/T in Roswell, GA duties include cooking, cleaning, & hosting and light errands. Must speak English have valid driver license please call
استخدام به يک خانم مجرد بطور تمام وقت و زندگي بعنوان کدبانوي خانه در ناحيه رازول -جورجيا ،با داشتن گواهينامه رانندگي ،تسلط به زبان انگليسي و اداره امور خانه با وظايفي از قبيل آشپزي ،تميزکاري و مهمانداري ،نيازمنديم.
)770( 722 - 6700
فيليپس ارينا
اولين فستيوال ايرانيان آتالنتا در تاريخ شنبه 5اپريل 2014با موفقيت تمام در «پيدمانت پارک»برگزار شد .در اين فستيوال جمع کثيري از ايرانيان حضور يافتند و بسياري از صاحبان مشاغل و هنرمندان ،در کنار 4رستوران مختلف شهر به ارايه خدمات و عرضه آثار خود پرداختند .موسيقي سنتي همراه با آهنگهاي روز نيز برپا بود و برنامه رقصهاي سنتي هم اجرا شد .اين برنامه که به هرحال ضعفهايي هم داشت ،اولين تالش برگزارکنندگان آن بود که در مجموع کار ارزندهاي صورت دادند و ترديدي نيست که با همکاري و همياري ايرانيان محترم
Hair Stylist Threading & Waxing
)770( 722 - 6700
فاکس تياتر
فستيوال ايرانيان در آتالنتا
سالن آرايش در منطقه ايستکاب نياز به افراد متخصص زير جهت همکاري دارد:
رئيس جمهور آمريکا شمائی که درد و رنج انسانها نديدی
يکی را پای تا سر آرزو بود يکی را عکس مادر پيش رو بود خدايا چون اوبامائی شما هم اگر هر يک از آنها غصه ميخورد رفيق شيخ و مالئی شما هم رفيق او تسلی بخش او بود بشر را بی حقوقش آفريدی کنون در فکر سودائی شما هم خدايا همدلی ما نديدی؟ وزين پر سودتر سودا نديدی ز بس در ميهن خود زجر ديدند دو تا پاسپورت قالبی خريدند خبر آيا ز اشک و آه داری پرستوهای سرگردان عالم خبر از ناله جانکاه داری به زندان اوين آيا گزارش ازين کشور به آن کشور پريدند ز بند سيصد و پنجاه داری پری جا مانده از آنها نديدی؟ تو آن زجر توانفرسا نديدی؟ جوانی را نديدی آرزومند؟ لبش نوبر نکرده طعم لبخند نه باالئی خدا ،نه در زمينی نه در بند جنايات اوينی رفيقش را نديدی غرق ماتم؟ در آن باال چه ديدی پس ،خداوند؟ به مسجد ،به کليسا ،به کنيسه حقيقت را بگو ،آيا نديدی؟ فقط در دخمه تاريک دينی مهم هم نيست ديدی يا نديدی! نديدی آن دو را روی زمين هم؟ نديدی شان به زندان اوين هم؟ بگو هادی خدای کور و کر را ز لطف خود رها فرما بشر را اگر ناديده بگرفتی در ايران نديدیشان چرا در راه چين هم؟ بيا با بی نصيبان همسفر شو که دريابی مزايای سفر را مگر کوری خداوندا ،نديدی؟ وگرنه چيزی از دنيا نديدی بله البته نابينا شمائی که اينسان بی خبر از ما شمائی اگر بيغيرتی باشد مالکش
فروش
باورنکردني اما واقعي است .سه طبقه آپارتمان مستقل مهندسيساز کامال" مجهز از يکديگر واقع در قيطريه شميران را برايگان و فقط با پرداخت بهاي زمين ( 288مترمربع) مالک شويد .جهت اطالع از جزييات و مالحظه مدارک در ويرجينيا و ايران با دکتر اميرحسين انصاري تماس حاصل فرماييد.
)703( 717 - 9680ويرجينيا )913( 313 - 6856ايران
Move In / Move Out جابجايي با تراک يا Van
براي تعمير محل سکونت و محل کار و جابجايي اثاثيه بزرگ با ما تماس بگيريد.
)770( 663 - 8888
استخدام به يک مکانيک و يک خانم باتجربه در امور دفتري نيازمنديم.
)770( 425 - 3084
COMPANION and CAREGIVER Our family is currently seeking a live-in COMPANION and CAREGIVER for our elderly mother in the Knoxville, Tennessee area. Individual must be older female, U.S. citizen, and fluent in both Farsi and English. References and background check will be conducted. For more information, please contact us at
(865) 414 - 4835 Or jghorashi9@gmail.com
46
May 2014
ارديبهشت 1393
تيم کشتي آزاد ايران قهرمان آسيا شد تيم ملي کشتي آزاد ايران با کسب 6مدال طال به مقام قهرماني رقابتهاي قهرماني بزرگساالن آسيا در قزاقستان دست يافت. به گزارش خبرگزاري تسنيم ،در مسابقات قهرماني کشتي قزاقزستان که با حضور 16کشور آسيايي برگزار شد، تيم ايران با کسب 6مدال طال قهرمان شد. در روز دوم اين رقابتها در وزن 61کيلوگرم مسعود اسماعيلپور پس از استراحت در دور نخست ،در دور دوم مقابل «بازار بازار قلييف» از قرقيزستان با نتيجه 7بر 2به برتري دست يافت .اسماعيلپور در مرحله نيمهنهايي در يک کشتي حساس و ديدني و در حالي که کشتي گير قزاق از حمايت تماشاگران ميزبان و داوران بهره ميبرد با نتيجه 14 بر 9مقابل دولت نيازبيکوف از قزاقستان به پيروزي رسيد و فيناليست شد. اسماعيلپور در ديدار فينال مقابل «راجنيش راجنيش» از هند با نتيجه 11بر صفر به برتري دست يافت و قهرمان شد .در اين وزن دولت نيازبيکوف از قزاقستان و الم گارما از مغولستان مشترک سوم شدند. در وزن 70کيلوگرم مصطفي حسينخاني در دور نخست مقابل هيو لينگ از چين با نتيجه 12بر يک به برتري دست يافت .وي دور دوم مقابل دوکان تات از ويتنام در حالي که با نتيجه 12بريک پيش بود با ضربه فني پيروز شد. حسينخاني در مرحله نيمهنهايي نيز موفق شد با نتيجه 10بر صفر اختيار نوروزاف کشتيگير ازبکستاني را شکست دهد و راهي ديدار فينال شود .وخيدوف کشتيگير تاجيکستاني در ديدار فينال به دليل آسيب ديدگي مقابل حسينخاني حاضر نشد تا وي صاحب مدال طال شود. در اين هوسوکا از ژاپن و اختيار نوروزاف از ازبکستان مشترک سوم شدند. در وزن 74کيلوگرم رضا افضلي پس از استراحت در دور نخست ،در دور دوم مقابل ريوچي يامانکا از ژاپن با نتيجه 10بر صفر به پيروزي رسيد و راهي مرحله نيمهنهايي شد .رضا افضلي در اين مرحله مقابل کانگ ژانگ از چين با نتيجه 10بر صفر به برتري دست يافت و فيناليست شد. افضلي در ديدار پاياني مقابل پاريوجات انوربات از مغولستان به برتري 7بر صفر دست يافت و قهرمان شد. در اين وزن يامانکا از ژاپن و اينوکنتيف از قرقيزستان مشترک سوم شدند. حامد طالبي زرين کمر در نخستين مبارزه خود با نتيجه 10بر صفر از سد ژي ژانگ از چين گذشت و راهي مرحله يک چهارم نهايي شد .وي در اين مرحله مقابل اليهان ژومايف از قزاقستان با ناداوري و با نتيجه 4بر 7مغلوب شد. طالبي با توجه به شکست کشتيگير قزاق مقابل موسييف قرقيز از دور رقابتها کنار رفت. در روز نخست اين رقابتها نيز سيد احمدي محمدي در وزن 65کيلوگرم ،ميثم مصطفي جوکار در وزن 86کيلوگرم و کميل قاسمي در وزن 125کيلوگرم صاحب مدال طال شد .مهران رضازاده در وزن 57کيلوگرم نيز به مقام پنجم رسيد.
صعود فوالد و حذف استقالل از ليگ قهرمانان آسيا فوالد خوزستان با برتري مقابل الجيش قطر راهي دور بعد ليگ قهرمانان آسيا شد ،اما استقالل با شکست مقابل الشباب عربستان از
گردونه اين رقابتها کنار رفت. ديدار الشباب عربستان و استقالل در ورزشگاه فهد ملک برگزار شد .نواف شکراهلل از بحرين قضاوت اين بازي را بر عهده داشت که در پايان بازي با انتقاد تند امير قلعهنويي مواجه شد. سرمربي استقالل در نشست خبري گفت« :متاسفم براي فوتبال آسيا .مسئوالن کنفدراسيون فوتبال آسيا عرب هستند و داور هم عرب بود و اين فوتبال نيست .نتايج بايد داخل زمين رقم بخورد .شايد شما عربها از اين فوتبال لذت ببريد ،ولي ما لذتي از اين وضعيت نميبريم زيرا يک تيم قرباني ميشود». شاگردان قلعهنويي در همان دقايق ابتدايي چند موقعيت را از دست دادند .الشباب نيز ميتوانست در دقيقه 24توسط رافينيا به گل برسد .او از خط دفاعي استقالل گذشت و با رحمتي تکبهتک شد ،اما در گام آخر ناکام ماند. در آغاز نيمه دوم ضربه سر اوالدي به گل تبديل نشد، اما چند ثانيه بعد روي ارسال خسرو حيدري ،برهاني با ضربه سر گل استقالل را به ثمر رساند .آبيپوشان پس از اين گل موقعيتهاي ديگري هم داشتند که از دست دادند. الشباب که نميخواست بازنده از زمين خارج شود بر شدت حمالتش افزود و موقعيتهايي را خلق کرد .سرانجام داور با برخورد توپ به بدن اوالدي ،نقطه پنالتي را نشان داد و فرناندو در دقيقه 83گل تساوي را به ثمر رساند. در دقيقه 94استقالل صاحب ضربه کرنر شد .مهدي رحمتي هم جلو آمد و دقيقًا به دروازهبان الشباب چسبيد. اما اين کرنر ،تبديل به ضد حملهاي شد که اجازه نداد حتي استقالل با تساوي به خانه بازگردد .سعيد الدوساري توانست گل برتري تيمش را بزند. به اين ترتيب استقالل با قبول سومين شکست از پنجمين مسابقه حذف شد تا بازي هفته آينده اين تيم در ورزشگاه آزادي مقابل الريان قطر ،صرفًا رقابتي براي گريز از انتهاي جدول در اين گروه باشد. مهدي رحمتي ،اميرحسين صادقي ،حنيف عمرانزاده، خسرو حيدري ،هاشم بيکزاده ،آندرانيک تيموريان ،ايمان مبعلي (توني کارلواليو) ،پژمان نوري ،مهرداد اوالدي ،محمد قاضي و آرش برهاني بازيکنان استقالل در اين مسابقه بودند. قلعهنويي در پايان بازي گفت :چرا کنفدراسيون فوتبال آسيا براي يک ديدار حساس مقابل تيم عربي ،داور عربي انتخاب ميکند؟ قبل از بازي هم گفته بودم که از وضعيت داوري نگرانم .اين ضعيفترين داور در طول عمر ورزشيام بود .شک ندارم آن صحنه پنالتي نبود. فوالد خوزستان در نخستين بازي پس از قهرمانياش در ليگ برتر ،در ورزشگاه غدير اهواز ميزبان الجيش قطر بود .بعد از اينکه الجيش در دقيقه 9 توسط داسيلوا به گل رسيد بختيار رحماني و غالمرضا رضايي دو گل به ثمر رساندند تا فوالديها اين نيمه را برنده به رختکن بروند. در دقيقه 61 شوت بازيکن الجيش در حالي که از سوشا
مکاني هم عبور کرده بود توسط مهرداد جماعتي از روي خط بيرون کشيده شد .سرانجام در دقيقه 93با شوت پريرا گل سوم فوالد هم به ثمر رسيد تا پس از حذف تراکتورسازي و استقالل فوالد قهرمان ليگ برتر ايران به عنوان تيم اول گروهش به مرحله بعد صعود کند. سوشا مکاني ،لئوناردو پادواني ،ايوب والي ،شهاب کرمي ،مهدي بدرلو (لوسيانو پريرا) ،اميد خالدي ،ساسان انصاري ،بختيار رحماني ،مهرداد جماعتي ،سروش رفيعي (عبداهلل کرمي) و غالمرضا رضايي در اين ديدار به ميدان رفتند. حسين فرکي بعد از پيروزي تيمش گفت :با فرهنگ باالي هواداران خوزستاني که تيم را بعد از دريافت گل تشويق کردند به بازي برگشتيم و در همان نيمه اول به گل تساوي دست يافتيم .به بازيکنان گفتم به کم قانع نباشند و هميشه براي بهترينها تالش کنند .اميدواريم در مرحله بعدي نماينده خوبي براي فوتبال ايران باشيم.
رايان گيگز سرمربي موقت منچستريونايتد شد
پس از اخراج ديويد مويز از سرمربيگري منچستريونايتد ،اين باشگاه رايان گيگز بازيکن پرسابقه «شياطين سرخ» را تا انتهاي فصل به عنوان سرمربي موقت انتخاب کرد. در خبر وب سايت منچستريونايتد آمده است که رايان گيگز بازيکن -مربي 40ساله اين باشگاه تا زمان انتخاب مربي تمام وقت ،هدايت اين تيم را بر عهده خواهد داشت. سر الکس فرگوسن پس از 26سال و کسب سيزدهمين قهرماني با شياطين سرخ در ليگ برتر ،اعالم بازنشستگي و ديويد مويز را به عنوان جانشين خود انتخاب کرده بود .مويز 50ساله با قراردادي 6ساله اورتون را ترک کرد و هدايت منچستريونايتد را برعهده گرفت. اولين بازي گيگز به عنوان سرمربي موقت منچستر يونايتد ،مقابل نوريچ بود که در اين ديدار منچستر يونايتد با نتيجه 4بر صفر به پيروزي رسيد .اين تيم سه بازي ديگر در پيش دارد و برخي از کارشناسان پيشبيني ميکنند که اگر اين تيم در بقيه ديدارهاي خود به پيروزي برسد ،شانس گيگز براي اينکه در سمت خود ابقا شود ،بسيار زياد خواهد بود. پيش از اين از يورگن کلوپ سرمربي فعلي بوروسيا دورتموند به عنوان يکي از نامزدهاي اصلي جانشيني ديويد مويز نام برده ميشد ولي اين مربي آلماني در گفتگو با روزنامه «گاردين» با رد اين خبر گفته است« :منچستريونايتد باشگاه بزرگي است و من با هواداران پرشور اين باشگاه حس نزديکي دارم ،اما پايبندي من به بوروسيا دورتموند و هواداران آن ناگسستني است». منچستريونايتد با هدايت ديويد مويز ،در اين فصل با شکست مقابل سوانزي در ورزشگاه اولدترافورد از جام حذفي انگلستان کنار رفت و در مرحله نيمه نهايي جام اتحاديه انگلستان با شکست مقابل ساندرلند در ضربات پنالتي از راهيابي به فينال اين رقابتها باز ماند. تيم شياطين سرخ در تابستان سال گذشته ،فصل نقل و انتقاالت بسيار سختي را پشت سر گذاشت .اين تيم
46
نتوانست بازيکناني را که مد نظر داشت به خدمت بگيرد و اين موضوع روي عملکرد اين تيم تاثير گذاشت. منچستريونايتد در به خدمت گرفتن تياگو آلکانتارا و سس فابرگاس ناکام بود ،تالش ديويد مويز براي خريد ليتون بينز و ماروان فليني دو بازيکن اورتون ،باشگاه سابق او ،با واکنش تند اورتون همراه شد ولي در آخرين روز فصل نقل و انتقاالت منچستريونايتد موفق به خدمت گرفتن ماروان فليني شد. سرمربي سابق منچستريونايتد در ابتداي فصل با گاليه از برنامه دشوار اين تيم برابر چلسي ،ليورپول و منچسترسيتي به آن انتقاد کرده بود. پيروزي مقابل ويگان در جام خيريه انگلستان و پس از آن پيروزي پر گل چهار بر يک مقابل سوانزي در اولين بازي فصل ،تا حدودي شرايط را براي منچستريونايتد و به خصوص سرمربي آن بهتر کرد. شکست مقابل ليورپول در آنفليد و ورزشگاه اتحاد آغازي بر بدترين نتايج منچستريونايتد در تاريخ ليگ برتر انگلستان بود. ديويد مويز سومين سرمربي کوتاه مدت تاريخ باشگاه منچستريونايتد است.
فوالد خوزستان براي دومين بار قهرمان ليگ برتر شد ليگ برتر فوتبال ايران با قهرماني فوالد خوزستان به پايان رسيد .هفته آخر مسابقات در شرايطي برگزار شد که پنج تيم شانس قهرماني داشتند اما فوالد با پيروزي در تبريز مقابل گسترش ،براي دومين بار در تاريخ اين مسابقات به جام قهرماني دست يافت. گل قهرماني شاگردان حسين فرکي را مهرداد جماعتي مدافع چپ اين تيم در دقيقه 37به ثمر رساند .او در پايان بازي گفت« :خوشحالم که سهم کوچکي در قهرماني تيمم داشتم .يک سال زحمت کشيديم و توانستيم مزد زحماتمان را با قهرماني بگيريم .فوالد مستحق قهرماني در ليگ برتر بود». در پايان اين مسابقات کريم انصاريفرد از تراکتورسازي تبريز با زدن 14گل به عنوان آقاي گل انتخاب شد و رضا عنايتي 13گله را جا گذاشت .مهرداد بايرامي هم با 12گل سوم شد. حسين فرکي بعد از قهرماني تيمش در سيزدهمين دوره ليگ برتر گفت« :اين قهرماني مبارک مردم خوزستان و باشگاه فوالد باشد .به شهادت خيلي از مردم کشورمان قهرماني حق ما بود .خيلي زير فشار بودم .اواخر مسابقات خودم را فراموش کرده بودم و به فکر مردم بودم که آرزويشان قهرماني فوالد بود که خوشبختانه اين اتفاق رخ داد». پرسپوليس در اهواز با گل محمد عباسزاده از روي نقطه پنالتي بر استقالل خوزستان پيروز شد تا با 55امتياز نايب قهرمان شود و سهميه حضور در مرحله گروهي ليگ قهرمانان آسيا را کسب کند. علي پروين سرپرست اين تيم درباره عنوان نايب قهرماني گفت« :بازيکنان با هزار و يک مشکل نايب قهرمان شدند و لياقت قهرماني داشتند .اين تيم از سوي هواداران نمره 20ميگيرد .بازيکنان ما باغيرتترين هستند و امروز به عشق پرسپوليس جنگيدند .فصل آينده هم در آسيا ميتوانيم حرفهايي براي گفتن داشته باشيم». علي دايي هم گفت« :بدترين و پرتنشترين سال ورزشيام را تجربه کردم .روي من خيلي فشار بود .به خاطر اينکه دايي را بکوبند بچههاي تيم را به حاشيه کشيدند. بچههاي ما خيلي مرد بودند که موفق شدند به اينجا برسند. ما در ليگ امسال خيلي تنها بوديم». نفت با وجود شکست يک بر صفر در مقابل سپاهان اصفهان در رده سوم قرار گرفت و به مرحله حذفي ليگ قهرمانان راه يافت .هواداران سپاهان با وجود کسب پيروزي، با شعار مربي کروات نميخواهيم اعتراض خود را به زالتکو کرانچار و نتايج اين فصل تيم خود بروز دادند.
47
دنباله از صفحة قبل
هادي عقيلي در اين بازي يک ضربه پنالتي را از دست داد و بيرانوند سنگربان جوان نفت پنالتي او را مهار کرد .تک گل سپاهان هم گل به خودي بود که توسط بازيکنان نفت وارد دروازه خودشان شد. استقالل با شکست سنگيني که در خانه مقابل تراکتورسازي تبريز متحمل شد ،نه تنها اندک بخت قهرماني را از کف داد بلکه در فصل آينده ليگ قهرمانان آسيا نيز غايب خواهد بود. تراکتورسازي پيش از اين با قهرماني در جام حذفي جواز حضور در ليگ قهرمانان آسيا را گرفته بود .پرسپوليسيهاي سابق براي تراکتورسازي در اين بازي گل زدند تا اين تيم 3بر 1به برتري برسد .فرشاد احمدزاده روي يک حرکت زيبا و اشتباه مهدي رحمتي ،محمد نصرتي روي ضربه ايستگاهي و سرانجام کريم انصاريفرد از روي نقطه پنالتي زنندگان گل براي قرمزپوشان تبريزي بودند. علي کريمي در پايان بازي به عنوان برترين بازيکن زمين معرفي شد .توني اوليويرا سرمربي تراکتورسازي گفت« :به بازيکنانم تبريک ميگويم که توانستند در اين بازي نمايش خوبي داشته باشند .همين طور بايد از علي کريمي تشکر کنم که يکي از بهترين بازيکنان ايران است و با اين سن اص ً ال خسته نميشود». مس کرمان و داماش گيالن به دسته اول سقوط کردند .اين دو تيم در هفته آخر با هم رويارو شدند و به تساوي يک بر يک رضايت دادند .فجر سپاسي هم با وجود برتري 2بر يک مقابل ملوان بندر انزلي در بازي رفت با تيم سوم ليگ دسته اول يعني پيکان بازي کرد که اين بازي با نتيجه مساوي پايان يافت تا برنده در بازي برگشت مشخص شود. ذوب آهن با گل اسماعيل فرهادي بر راه آهن غلبه کرد .در تنها ديداري که تاثيري براي تعيين تيم قهرمان يا تيمهاي سقوط کننده نداشت ،صبا قم و سايپا به تساوي بدون گل رضايت دادند. جدول ردهبندي ليگ برتر به شرح زير است: فوالد 57امتياز ،پرسپوليس 55امتياز ،نفت 54امتياز ،سپاهان 54امتياز، استقالل 53امتياز ،تراکتورسازي 45امتياز ،ملوان 44امتياز ،سايپا 35امتياز ،صبا 33امتياز ،گسترش فوالد ،32راه آهن 31امتياز ،استقالل خوزستان ،ذوب آهن و فجر سپاسي 29امتياز و سرانجام تيمهاي سقوط کننده به ليگ دسته يک ،داماش و مس به ترتيب با 26و 22امتياز.
دور دوم ليگ قهرمانان آسيا: السد قطر حريف فوالد خوزستان شد با پايان يافتن گروهي مرحله رقابتهاي فوتبال ليگ قهرمانان آسيا برنامه کامل دور دوم از سوي «اي.اف.سي» اعالم شد. گروهي مرحله ليگ قهرمانان فوتبال آسيا با مشخص شدن چهره تيمهاي صعودکننده به مرحله يک هشتم نهايي به پايان رسيد و از بين نمايندگان ايران در اين رقابتها فقط تيم فوالد توانست جواز حضور در بين 16تيم برتر قاره کهن را کسب کند. جدول کامل ديدارهاي دور دوم که به صورت رفت و برگشت برگزار خواهد شد بدين شرح است::
الجزيره امارات -العين االمارات االتحاد سعودي -الشباب سعودي سيريزو اوساکا ژاپن -گوانگ ژو چين شونبوک کره جوبي -يوهانگ کره جنوبي بنيادکار ازبکستان -الهالل سعودي السد قطر -فوالد خوزستان ايران سان فريچي ژاپن -وسترن وندرز استراليا کاوازاکي ژاپن – اف.سي ﺳﺌﻮل کره جنوبي
طبق برنامه اعالم شده ،ديدارهاي رفت طي روزهاي 6و 7ماه مي و مسابقات برگشت در روزهاي 13و 14اين ماه برگزار ميشود.
May 2014
ارديبهشت 1393
47
مريم طوسي: لباس رقباي خارجي هموزن مقنعه من است مريم طوسي ،دارنده دو نشان قهرماني داخل سالن آسيا که مدال طالي 100و 200متر بازيهاي کشورهاي اسالمي را نيز در اختيار دارد ،ميگويد تفاوت زيادي بين «رکوردهاي با حجاب و بدون حجاب» او وجود دارد. مريم طوسي وزن کل لباس دوندگان خارجي را با مقنعه خودش برابر دانسته و تاکيد کرده است که اگر ميخواست بدون حجاب بدود االن تجربه حضور در المپيک را هم داشت. مريم طوسي مشکل جدي خود را تهيه لباس مناسب دانسته و به فارس نيوز گفت« :ورزشکاران مطرح جهان لباسهايي ميپوشند که مخصوص خودشان است .متاسفانه لباسهايي که به ما ميدهند قابل استفاده نيست .نه جنس و نه اندازهشان .لباسي ميدهند که دو برابر من است». او درباره مشکالت دوندگان زن در ايران تصريح کرد که بانوان به دليل پوششي که دارند سختي بيشتري را تحمل ميکنند. مريم طوسي افزود« :در وزارت ورزش قبلي که حميد سجادي حضور داشت و خودش دونده بود ،متاسفانه هيچگاه نگاه ويژهاي به دووميداني نشد .ميانگين قراردادها براي دوندگان زن آنقدر کم است که ترسي از انتشار آن ندارم .امسال براي ليگ شش ميليون گرفتم .مرحله آخر ليگ ،همزمان با مسابقات کشورهاي اسالمي بود و بخشي از قراردادم کم شد .فدراسيون گفت پاداش ميدهيم که البته قولشان عملي نشد». طوسي از جمله بانوان ورزشکار ايراني است که برخي رسانههاي داخلي هنگام درج موفقيتهاي آنها ،تصاويرشان را با فتوشاپ تغيير ميدهند. از جمله عکس مشهور مريم در قهرماني آسيا به ميزباني ژاپن که مانند هميشه حجاب کامل داشت .اما پس از فتوشاپ ،تصويرش صاف و يکدست شد. مريم طوسي دو سال قبل که طالي آسيا را به گردن آويخت با پيشنهاد قطريها مواجه شد اما نپذيرفت .او در اين باره ميگويد« :از من پرسيدند در ايران چه امکاناتي داري؟ گفتم براي چه سوال ميکنيد .گفتند اگر تابعيت ما را بپذيري همه امکانات را برايت فراهم ميکنيم .بعد از آن من به شوخي گفتم که يک تا دو ميليون دالر ميگيرم .آنها با تعجب گفتند فقط همين مبلغ را ميخواهي؟» او که دو اردوي قبلي خارج از کشور را نيز با هزينه خودش حضور داشته،
تيم منتخب جامجهاني 2014از نگاه «ساکرنت» با «ساکرنت» انتخاب کاربران خود تيم منتخب جامجهاني 2014را معرفي کرد. منتخب تيم جام جهاني 2014 «ساکرنت» به شرح زير است:
مانوئل
دروازهبان: نوير (آلمان). مارسلو مدافعان: (برزيل) ،سرجيو راموس (اسپانيا) ،تياگو سيلوا (برزيل) و فيليپ الم (آلمان). هافبک :يحيي توره (ساحلعاج) ،باستين شواين اشتايگر (آلمان) و آندرس اينيستا (اسپانيا). مهاجمان :کريستيانو رونالدو (پرتغال) ،ليونل مسي (آرژانتين) و سرجيو آگوارو (آرژانتين). سرمربي :ويسنتهدل بوسکه (اسپانيا).
تيتو ويالنووا ،سرمربي سابق بارسلونا درگذشت تيتو ويالنووا که سال پيش به علت بيماري سرطان از سرمربيگري تيم بارسلونا کنارهگيري کرده بود ،در سن 45سالگي درگذشت. او که سالها با اين بيماري دست و پنجه نرم کرده بود ،در جوالي سال 2012 به دليل عود کردن دوباره بيمارياش از سمت خود استعفا داد. ويالنووا يک بار در نوامبر 2011براي درآوردن غده سرطاني از گلويش تحت عمل جراحي قرار گرفته بود ،اما در دسامبر 2012بيمارياش مجددا عود کرد. باشگاه بارسلونا طي بيانيهاي ضمن طلب آمرزش براي تيتو ويالنووا اعالم کرد که اعضاي اين باشگاه در «غم عميقي» به سر ميبرند.
ميگويد با اين شرايط ديگر خانوادهاش هم نميتوانند کمک کنند. او در مصاحبه با خبرگزاري فارس همچنين گفت« :در مسابقاتي که اعزام ميشويم به جرات ميتوانم بگويم که ديگر هيچ ورزشکاري محجبه نيست. يک دونده بحريني بود که دوپينگش مثبت اعالم شد و ديگر حضور پيدا نکرد». تقريبًا همين وضعيت در مسابقات جهاني 2011کره جنوبي نيز وجود داشت .پيراهني بزرگ به تن مريم طوسي بود .در اين مسابقات فاطمه سليمان از يمن هم با حجاب کامل (به انتخاب خودش ،نه الزام حکومت يمن) دويد .اما حتي همان لباس هم مورد تاييد ايران نيست. پوشش اسالمي زنان ورزشکار در ساير کشورها فقط براي پوشاندن اندام و موي سر است .اما پوشش مورد تاييد ايران بايد به نحوي باشد که هيچگونه برجستگي در ورزشکاران زن به چشم نيايد .اين قانون فقط مربوط به دووميداني نيست ،در فوتبال ،فوتسال ،واليبال و ساير رشتهها نيز اعمال ميشود. 33سال طول کشيد تا رکور د ايران در 200متر زنان از 25ثانيه به 24 ثانيه برسد .رکورد قبلي در اختيار مرحوم توران شادپور بو د که سال 1356در مصر بر جا گذاشت ،يعني 15سال پيش از تولد مريم طوسي! او درباره اين رکوردشکني ميگويد« :پس از 33سال رکورد ايران را شکستم ،اما فقط 450 هزار تومان گرفتم ،در حالي که به مردان ماشين دادند».
تيتو ويالنووا پيش از آغاز فصل 2012-13 و بعد از جدايي پپ گواردويال از بارسلونا سرمربي اين تيم شد .او پيش از آن دستيار بود. گوارديوال اما بعد از مدتي شد مشخص ويالنووا بايد براي درمان سرطان غدد بزاقي که يک سال پيشتر به آن مبتال شده بود و به نظر ميرسيد درمان شده است ،از تيم جدا شود. او بعد از عمل جراحي دوم خود در دسامبر 2012به مدت 10هفته براي درمان به نيويورک رفت و در آنجا تحت شيميدرماني و راديوتراپي قرار گرفت. ويالنووا در مارچ سال 2013به کار خود بازگشت و شاهد قهرماني بارسلونا در الليگا بود.
کارلوس کيروش ،تمديد قرارداد يا پايان همکاري؟ کارلوس کيروش ميماند يا خواهد رفت؟ آيا مبلغ درخواستياش براي تمديد قرارداد ،غيرمنصفانه است؟ اگر سياست بر پايان همکاري باشد ،زمان مناسب چه وقت است تا تيم ملي نه در جام جهاني آسيب ببيند و نه در جام ملتها؟ براي رسيدن به پاسخهايي دقيقتر ،ميتوان با طرح چند سوال ،وضعيت مشابه تيم ملي ايران در دورههاي گذشته را بازخواني کرد: گذار ناگهاني از برنامههاي سرمربي موفقي که هدايت تيم ملي را برعهده داشته ،چگونه صورت پذيرفته است؟ وقتي او جدا شده ،تيم ملي طي دوران بالتکليفياش چه اندازه متحمل تنش
48 دنباله از صفحة قبل و حاشيه شده است؟ با تشکيل کميتههايي مانند کميته فني براي انتخاب سرمربي و همزمان، مذاکرات خبرساز با گزينههاي داخلي و خارجي ،چقدر زمان از دست رفته است؟ چه مدت سپري شده تا جانشينش بتواند فضايي آرام را براي خود مهيا کند؟ تيم ملي موفقي که سرمربياش رفته ،در تورنمنت بعدي چه نتيجهاي به جا گذاشته است؟ اينکه بازي فينال جام جهاني تا آغاز جام ملتهاي آسيا ،کمتر از شش ماه فاصله دارد نيز ضميمه سوال پنجم است. اگر کيروش بداند قطعًا در ايران ماندگار نيست ،در حساسترين برهه براي تيم ملي ،ناخواسته بخشي از ذهن و تمرکزش معطوف مشتريان سرسختي خواهد شد که او را پس از جام جهاني براي تيمهاي باشگاهي يا ملي خود ميخواهند. تيمهايي که به تعبير کنايي خود او درباره مذاکره براي انعقاد قرارداد ،وقتي به رستوران دعوتش ميکنند فهرست غذا را هم روي ميز ميگذارند. از ليگ برتر انگلستان گرفته تا کشورهاي حوزه خليج فارس و تيم ملي آفريقاي جنوبي ،متقاضيان او منتظر پاسخ هستند .رئيس فدراسيون فوتبال ميگويد« :تمديد قرارداد با کيروش ارزشش را دارد .هيات رئيسه تصويب کرده که کيروش سکان تيم ملي را چهار سال ديگر به دست بگيرد .هنوز نتوانستهايم محل تامين اين مبلغ را مشخص کنيم و ممکن است ناچار شويم به سمت مربي ديگري برويم». به گفته کفاشيان زماني که کيروش به ايران آمد ،وزارت ورزش قول تامين بودجه را داده بود .وعدهاي که تحقق نيافت .او تاکيد ميکند به محض تامين اعتبار ،به سرعت تمديد خواهند کرد. طبق تخمين فدراسيون ،هزينه ساالنه حضور کيروش و دستيارانش شامل کمک مربيان ،مربي دروازهباني و بدنساز ،در سال 15ميليارد تومان خواهد شد. منتقدان کيروش چنين مبلغي را سنگين ميدانند و خواهان جايگزيني سرمربي داخلي هستند .آنها حتي براي ارقام قبلي قرارداد کيروش هم از تعبير کنايهآميز «چمدان دالر» استفاده ميکردند. موافقان تداوم حضور سرمربي تيم ملي ميگويند برخي مربيان داخلي که کارنامه شاخصي هم ندارند ،با احتساب دستياران ،اگر منابع جنبيشان از فعاليت در فوتبال ،يعني درآمدهاي پراکندهاي که به اعتبار شهرت حضور در فوتبال کسب ميکنند با ارقام قراردادشان جمع بزنيم ،حتي بيش از کيروش و دستيارانش به جيب ميزنند. تضاد ديدگاههاي اين دو گروه باالست و شايد هرگز تفاهمي به دست نيايد. آنچه اهميت دارد ،زماني است که به سرعت سپري ميشود و بازيکناني که نميدانند فرداي جام جهاني ،سايه کدام سرمربي باالي سر تيم ملي خواهد بود. اشکان دژآگه در اين باره به ايسنا گفته« :براي بازيکنان تيم ملي خيلي مهم است که کيروش بماند .ما با او به جام جهاني رفتيم و اين را نبايد کسي فراموش کند .کيروش خيلي به ما کمک کرد .او براي من مربي بسيار خوبي است. برايم ماندن کيروش اهميت زيادي دارد .با ماندن کيروش فوتبال ايران آيند ه روشنتري خواهد داشت».
May 2014
ارديبهشت 1393 باشند که چهار تاي آنها فقط براي رونالدو است. سوئيس :يک استوديوي ساحلي بايد در کنار محل اقامت تيم ملي سوئيس وجود داشته باشد که بازيکنان در آن به مصاحبه بپردازند. اروگوئه :هر اتاق بايد يک تهويه هواي کامال” بيصدا داشته باشد. کوستاريکا :براي هر بازيکن تيم بايد يک اتاق براي بازيهاي کامپيوتري وجود داشته باشد.
عليرضا رحيمي مديرعامل پرسپوليس شد مديرعامل باشگاه پرسپوليس پس از نشست هيات مديره اين باشگاه انتخاب شد و از اين پس عليرضا رحيمي مديريت سرخها را بر عهده خواهد داشت. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ،نخستين نشست هيات مديره باشگاه پرسپوليس در وزارت ورزش و جوانان آغاز شد و 7عضو جديد پس از بحثهايي که انجام دادند ،مديرعامل جديد را انتخاب کردند. عليرضا رحيمي با راي اعضاي جديد هيات مديره از اين پس مديريت پرسپوليس را در دست خواهد داشت و بايد ديد فصل چهاردهم ليگ برتر براي پرسپوليس تحت مديريت اين فرد چگونه آغاز خواهد شد. حميد استيلي ،محمدرضا زادمهر ،علياصغر مونسان ،حميدرضا سياسي، مصطفي سليمي ،محمد ابراهيم کاظمپور و مهدي خواجهوند اعضاي جديد هيات مديره پرسپوليس هستند که به وسيله وزارت ورزش انتخاب شدند.
کيروش: با اين وضع هيچ شانسي براي موفقيت نداريم
درخواستهاي عجيب و جالب تيمهاي حاضر در جام جهاني چند تيم حاضر در جام جهاني 2014 درخواستهاي نسبتا عجيب و جالبي از هتل محل اقامت خود در برزيل ارائه کردند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ،انتظارها براي آغاز جام جهاني 2014 برزيل رو به پايان است و کمتر از دو ماه ديگر بزرگترين رويداد فوتبالي جهان در اين کشور آغاز ميشود. تيم هاي حاضر در بيستمين دوره جام جهاني، در ماههاي گذشته هتل و محل اقامت خود را در کشور برزيل مشخص کردند. پايگاه اينترنتي sbnationدر گزارشي درخواستهاي عجيب چند تيم حاضر در جام جهاني را مورد بررسي قرار داده است که در زير ميخوانيم. الجزاير :در تمام اتاقهاي هتل محل اقامت تيم ملي فوتبال الجزاير بايد قرآن وجود داشته باشد. استراليا :در هتل محل اقامت استراليا بايد بوفه چاي و قهوه وجود داشته باشد و روزنامههاي معروف از سراسر جهان نيز در آن وجود داشته باشد. شيلي :هر اتاق در جام جهاني بايد تخت جديد و وسايل الکترونيکي مجزا داشته باشد. کلمبيا :تيم جوانان سائوپائولو بايد 15بازيکن جوانان خود را در اختيار اين تيم قرار دهد تا کنار هم به تمرين بپردازند. اکوادور :هر روز بايد يک سبد موز اکوادوري در هر اتاق هتل محل اقامت اکوادور وجود داشته باشد. فرانسه :به دليل اينکه بيشتر بازيکنان تيم ملي فرانسه مسلمان هستند ،سوپ الکل نبايد در منوي هتل اين تيم وجود داشته باشد .همچنين تمام گوشتهاي موجود هتل محل اقامت فرانسويها بايد حالل باشد. هندوراس :عالوه بر کانالهاي موجود در تلويزيونهاي هتل ،بايد 6کانال اسپانيايي زبان هندوراسي نيز به آنها اضافه شود. ژاپن :هر اتاق بايد يک واگن جاکوزي داشته باشد. پرتغال :شش باديگارد بايد به طور تمام وقت در خدمت تيم ملي پرتغال
سرمربي تيم ملي ايران ميگويد اردوي آفريقاي جنوبي به خاطر کمبود بازيکنان يک شکست بزرگ بوده است. کارلوس کيروش با انتقاد از عملکرد برخي در راه اردوهاي آمادهسازي تيم ملي فوتبال ايران خاطر نشان کرد ،با توجه به اينکه بازيکنان محدودي را در اختيار داشتيم از نظر اهداف در اين اردو با يک شکست بزرگ مواجه شديم و تاثيرات آن را در جام جهاني ميبينيم. او ادامه داد ،اردوها را ميتوان بدون امکانات و بدون هتل برپا کرد ،ولي نميتوان بدون بازيکن اردويي را برگزار کرد .برنامه اين اردو از يکسال پيش تدوين شده بود. کيروش با بيان اينکه برنامهريزي اين اردو تنها با نظر شخصي من نبوده خاطر نشان کرد ،تمامي موارد از يک سال پيش تدوين شده بود .مطلب اصلي در اينجا اين نيست که آيا اردو چند روز ديرتر برپا ميشد بهتر بود يا خير ،بلکه همه از اهداف ما مطلع بودند و بيان اين مطالب نشان از عدم تجربه و دانش کافي اشخاص مطرح کننده اين صحبتهاست. سرمربي تيم فوتبال ايران اضافه کرد ،وقتي فوالد در ليگ قهرمانان آسيا به مصاف حريف خود ميرود ما بازيکنان آنها را به تيم خواهيم داد .ما هيچگاه نميتوانيم هر دو طرف را با هم داشته باشيم .در طول اين فصل ليگ برتر مقاطعي براي حضور تيمها در آسيا به آنها فرصت داده شد اما برخي تيمها پس از پايان ليگ برتر باز هم از فرصتي براي حضور در آسيا استفاده کردند. او با اشاره به اينکه تصميمها توسط شخص رييس فدراسيون فوتبال و هيات رييسه گرفته شده ،تصريح کرد ،اين تصميم براي اردو از سوي فدراسيون فوتبال و وزير ورزش و جوانان گرفته شد و من در اينجا يک سرمربي تنها هستم و افرادي که اين مسايل را براي تيم ملي بوجود آوردند به نوعي به وزير ورزش و فدراسيون فوتبال بياحترامي کردند. کي روش ادامه داد ،من مطالبي را که در يک سال گذشته بيان کردم االن هم
48
عنوان ميکنم .ما با توجه با اين شرايط هيچ گونه شانسي براي صعود به مرحله بعد نداريم .دليل اصلي اردوي آفريقا رسيدن به سقف مناسبي از آمادهسازي بود که اين اتفاق نيفتاد. سرمربي تيم ملي فوتبال ايران خاطر نشان کرد .:من به تنهايي اين تصميم را براي برگزاري اردو نگرفتم و اين تصميم وزارت ورزش و فدراسيون بود و ايجاد مشکل کردن براي اين اردو بي احترامي به اين دو بود .ما حتي در روز آخر نميدانستيم که بازيکنان را در اختيار داريم يا نه! تنها کاري که من در اين مقطع ميتوانم انجام دهم برنامهريزي براي حفظ منافع فوتبال ايران است. او اضافه کرد ،من براي تفريح به آفريقا نيامدم .من اگر اين فرصت را داشته باشم که در سطح حرفهاي بازيکنان را داشته باشم اين توانايي را دارم که تيم را به سطح خوبي از آمادگي برسانم .من از ابتدا هيچ قولي ندادم و تنها قولي که ميدهم اين است که سخت کار کنم .ما اگر اين فرصت را داشته باشيم که بازيکنان را براي مدت چند ماه در اختيار داشته باشيم مطمئنا تاثير بسياري در روند آمادهسازي تيم خواهد داشت و حتي ميتوانيم به قهرماني آسيا نيز برسيم. او افزود ،من همواره نگاه مثبتي دارم و تمام تالشم را براي بهترين نتيجه انجام ميدهم .اما در اين ميان دوست ندارم افرادي من و فوتبال را بازي دهند و دروغ بگويند .ما اين وظيفه را داريم که آرزوي 70ميليون ايراني را برآورده کنيم و فراموش نکنيم بازيهاي جام جهاني بسيار جدي است و ما بايد در برابر ديدگان سه ميليارد نفر بازي کنيم و همه در اين بازيها عملکرد ما را خواهند ديد. او همچنين در پاسخ به اين سوال که آيا بازيکن جديدي از ليگهاي خارجي به مليپوشان اضافه ميشود يا خير نيز گفت :بله .هنوز اين شانس وجود دارد ولي هنوز نميگويم چه کسي و کجاست. سرمربي تيم ملي فوتبال ايران با بيان اينکه در اردوي آفريقا برابر چند تيم خوب اين کشور به ميدان رفتيم به برنامه 90گفت ،هدف اصلي آشنايي بازيکنان با شيوه بازي بازيکنان آفريقايي بود .البته در اين بين تصميم گرفتم با توجه به عدم حضور بازيکنان کليدي مدت زمان اردو را کوتاه کنم .در اردوي اروپا هم سه بازي تدارکاتي را انجام خواهيم داد و در برابر تيمهاي آنگوال و ترينيداد و توباگو بازي ميکنيم. او در مورد باال رفتن توقعات براي صعود تيم ملي گفت ،مساله حايز اهميت پاسخ دادن به توقعات هواداران فوتبال ايران است.ما تالش کرديم تا آمادهسازي خوبي داشته باشيم ولي اينکه آيا اين انتظارات برآورده ميشود يا خير بايد تا جام جهاني منتظر ماند. کيروش با انتقاد از برخي رفتارهاي باشگاههاي استقالل و سپاهان اظهار کرد ،من احترام خاصي براي اين دو باشگاه قايل هستم اما در مورد اتفاقات اخير بايد از مديران اين دو باشگاه سوال کرد .آنها پشت پرده تصميم گرفتند تا اردوي تيم ملي را برهم بزنند و به فدراسيون فوتبال و وزير ورزش بياحترامي کردند .من در يکسال گذشته همواره به اين مطلب اشاره کرده بودم و تاکيد کرده بودم در صورت رخ دادن اين اتفاقات به من اطالع دهند تا من گزينه دومي را داشته باشم. کيروش با بيان اينکه در اردوي اتريش حتما مهدي محمد نبي در کنار تيم ملي خواهد بود گفت ،مطمئن هستم که نبي بسيار سخت در کنار ما مشغول به کار بود و همين طور رئيس فدراسيون هم سخت کار و کمک کرد و بدون تالش کفاشيان و نبي اين مسائل مقدور نبود .اگر ما با يک روحيه تيمي بسيار عالي در کنار هم نبوديم اين موفقيت در تيم ملي به دست نميآمد. کيروش در پايان صحبتهاي خود خاطر نشان کرد ،از بابت بخشهايي از صحبتهايم که ناخوشايند بود عذرخواهي ميکنم ،ولي اگر من اين حرفها را نزنم هيچ حمايتي دريافت نميکنيم.
49
فروردين (بره)
ذهنتان در اين روزهاي زيبا به شدت مشغول است ،ممكن است با مسائل جدي زندگي درگير باشيد .برخي از افراد به موقع تصميمي را اتخاذ ميكنند ،شما نيز يكي از آنها هستيد. غرور و خودپسندي برازنده شما نيست .نفوذ شما در دلهاي مردم يك سرمايه خدادادي است ،به وقايع مهم بپردازيد و از ماجراهاي جزيي كنارهگيري كنيد و وارد آنها نشويد و در قبال تندخويي ديگران بيهوده انرژي مصرف نكنيد ،چون خودشان متوجه خواهند شد. در اين ماه ،استراحت و در صورت امكان سفرهاي كوتاه توصيه ميشود ،چرا كه روحيه شما با يكنواختي سازگار نيست و باعث كاهش فعاليتها شده است .ورزش را فراموش نكنيد ،در حد معقول براي مسنترها و در حد حرفهاي و پرتحرك براي جوانترها.
ارديبهشت (گاو) اجازه ندهيد احساس كينه نسبت به بعضي افراد در وجودتان ريشه بگيرد يا اصوال دلخوريها و ناراحتيهايتان در رفتار و كردار اجتماعي نمايان شود ،چرا كه اينگونه مسائل چنان عميق ميشود كه بر روي زندگي و كار و روابط اجتماعي تاثير منفي ميگذارد .حقشناسي و سپاسگزاري از ويژگيهاي شخصيتي متولدين اين ماه است و نبايد اين ويژگيها كمرنگ شود .عنايت به خواستههاي ديگران امري بسيار پسنديده است .دوستان شما طالب روي خوش شما هستند، پس لبخند به روي كساني كه دوستشان داريد و دوستتان دارند را فراموش نكنيد. در اين ماه ،با وجود اينکه ميدانيد بايد کاري انجام دهيد اما احتماال به درستي نميدانيد که آن کار دقيقا چيست .ممکن است تا حدودي تمرکزتان را از دست بدهيد اما زياد هم نگران اين نيستيد که نتوانيد آن را دوباره بدست بياوريد.
خرداد (دو پيکر) خوشبختانه اميدها و آرزوهايي که براي آيندهاي روشنتر داريد براي ديگران انگيزهاي ميشود تا از خمودگي و افسردگي بيرون بيايند و از طرف ديگر باعث ميشود که شما خود را باور کنيد و اعتماد به نفستان افزايش يابد .دريافت خبرها و پيامهاي تازهاي زندگي شما را دچار تحول و تغيير ميكند. پيشنهادهايي به شما ميشود كه البته الزم است نهايت دقت را در مورد رد يا قبولكردن آنها به كار ببريد .توانمنديهاي شما در سال جاري بسيار مورد توجه قرار خواهد گرفت و مسئوليتهاي زيادي به عهده شما گذاشته ميشود كه انصافا شما هم از عهده آنها درست برميآييد. در اين ماه به جاي دلسرد كردن خودتان ،به نداي قلبتان گوش دهيد كه از هر گرمايي باالتر است. تفاوتهايي را که با ديگران داريد تقويت کنيد و در پي اين نباشيد که خود را همرنگ جماعت کنيد.
تير (خرچنگ) سختكوشي و تالش از ويژگيهاي بارز شماست .اغلب متولدين اين ماه از موانع و شكستها نميهراسند و به همين جهت با وجود مشكالت به پيروزي كامل دست مييابند .گاهي پيش ميآيد كه ديگران در كار شما سنگ مياندازند ،ولي صبر و حوصله و در عين حال تالش به
May 2014
49
ارديبهشت 1393 موقع شما ،سبب از بين رفتن همه كارشكنيها ميشود .سعي كنيد هميشه جانب اعتدال را پيشه كنيد ،شما كامال» توانمند و قابل اعتماد هستيد و غرور و خودپسندي شايسته شما نيست .كوشش كنيد دوستيها تجديد شود .خود و خانوادهتان را فداي رفع مشكالت ديگران يا حتي مشكالت خودتان نكنيد ،همهچيز قابل حل است. در اين ماه ،به خودتان قول دهيد که از لحظه حال لذت ببريد و بيش از حد نگران آينده نباشيد.
بطالن بر حرفها و نظراتشان ميكشد .براي هر مسئلهاي به اندازه خودش وقت بگذاريد .از مشورت با دوستي كه از سر صداقت راه درست را به شما مينماياند ،صرفنظر نكنيد و نااميدي را لجوجانه در خود پرورش ندهيد .در اين ماه، براي روزهاي نيامده و نشناخته برنامهريزي نكنيد كه دنيا بيمهر و وفاست ،پس به دنيا دل نبنديد ،به خدا توكل كنيد و به عشقي كه خدا بين شما قرار داده ،دل بدهيد.
مرداد (شير)
دي (بز)
عدهاي از متولدين اين ماه به تشكيل و اساس خانواده اهميت زيادي ميدهند و تعداد معدودي به دليل خاطرات ناخوش گذشته از هرگونه وصلت پرهيز ميكنند و به اساس خانواده اعتقادي ندارند ،كه بايد افكار خود را اصالح كنند. دگرگونيهايي در خودتان به وجود آوريد تا غرور از بين برود .به هنگام نياز كمك بطلبيد و با خود مهربانتر باشيد و ديگران را هم دوست بداريد. شك و ترديد را به زندگي خود راه ندهيد كه با ترديد در تله ميافتيد .به شراكت اخير خود فكر كنيد و آن را به بهترين نحو به ثمر برسانيد ،چرا كه ناراحتيها باعث بر هم خوردن دوستيها و در نهايت شراكت ميشود .پس مهربان رفتار كنيد. در اين ماه ،مسافرت و در نهايت آرامش فكري براي شما بسيار توصيه ميشود ،هر چند كوتاه باشد .اگر بخواهيد به سختي به نظرات و عقايد خود بچسبيد و از آنها در مقابل ديگران پرخاشگرانه حمايت کنيد فقط اوضاع را براي خودتان پيچيدهتر ميکنيد.
نجابت ،پاكدلي و مالحظهكاري در روحيه شما موج ميزند و باعث شده دو نوع زندگي را تجربه كنيد .گروهي به خوبي شما را ميشناسند و با شما هماهنگ پيش ميروند و گروهي ديگر از امتيازات انساني شما سوء استفاده ميكنند و مرتب از آنها بهرهبرداري به نفع خود دارند. در حاليكه روابط دوستانه و صميمي در جمع متولدين اين ماه ديده ميشود ،چند نفري با بدگويي و غيبت ميكوشند تا صميميتها را بهم بزنند .انديشههايي را در سرتان بپرورانيد كه همواره خوشحالتان ميكند و دست به كارهايي بزنيد كه از انجام دادن آنها شادمان ميشويد. با افرادي معاشرت كنيد كه حضورشان به شما احساس شادي ميبخشد. در اين ماه ،برايتان آسان نيست که انرژي خود را به حرکت واداريد و حتي با وجود مسيرهاي روشن ،سخت است که دقيقا بدانيد مسيري که اکنون در آن قرار داريد به کجا منتهي ميشود، اما اين ماه زمان آن نيست که انگيزههاي خود را زير سئوال ببريد.
شهريور (خوشه) براي مسائل كاري و شغلي هميشه در انتظار رويدادهاي تازه و هيجانانگيزي باشيد .شكست و ناكامي در زمينه مسائل عاطفي گريبانگير است و اگر همت كنيد اين ناكامي را خيلي زود ميتوانيد به مرحله خوش و اميدبخشي برسانيد .كسي ميخواهد به شما نزديك شود، به او فرصت دهيد شايد به نفعتان باشد .در هنگام بروز مشكالت در ابتداي كار ،دستپاچگي به سراغ انسان ميآيد ،در را به روي تمام مزاحمان و عوامل سدكننده ببنديد و تامل كنيد .خانواده را مدنظرقرار دهيد و به ياد داشته باشيد كه خودخواهي كار دست انسان ميدهد. در اين ماه ،روابطي را كه رو به سردي نهاده دريابيد و با فرستادن گرماي عشق خود به قلب او اين رابطه را شعلهور كنيد.
مهر (ميزان ،ترازو) شايد به دست آمدن آرامش و خوشبختي براي شما آسان نبوده ،چرا كه فراز و نشيبهاي بسيار گذشته و سختيهاي فراوان باعث شده كه ب ه زحمت آرامش به دست آوريد و به زحمت حفظ كنيد و براي پايدارياش انديشههاي تازه به كار گيريد .اگر بسياري از شما زندگي ايدهآلي داريد ،بايد بدانيد كه با همت خودتان به دست آمده ،ولي در عين حال با ظرافت بايد اين موفقيت را نگه داشت .در بين دوستانتان
كسي از شما دلخور است ،سعي كنيد اين سوء تفاهم را برطرف كنيد .اين را بدانيد كه سرمايه و ثروت ،فقط پول نيست .سرمايه حقيقي آدمي تندرستي ،دقت ،فكر خوب، كوشش و در نهايت فعاليت مثبت است. در اين ماه ،خشم را در دلتان بكشيد تا دوستيها زنده بمانند. پاسخ انتظار منتظري را بدهيد كه فقط چشم به راه شماست؛ درنگ نكنيد.
آبان (کژدم) يكدندگي و لجاجت در شما به چشم ميخورد و گاه شانس يا موفقيتهاي خود را به پاي همين لجبازيها ميبينيد ،در حاليكه بايد به خود بياييد و عاقالنه درباره مسائل تصميم بگيريد و با دورانديشي به آينده نگاه كنيد .آشتي از هر سويي سبب ميشود زندگي و آينده خيليها نجات يابد .ما همه مسافران قطار زندگي هستيم و هر كدام در ايستگاهي زندگي ميكنيم و خوب يا بد بودن هر چيزي را به پروردگار مهربان ميسپاريم .بگذاريد آتش عشق همواره روشن باشد .فقط گاه گاهي به آن سري بزنيد تا مبادا خاموش شود. در اين ماه ،به نظر ميآيد از نظر عاطفي وضعيت مناسبي نداريد ،اين مسئله گذراست .در فكر به دست آوردن شغلي هستيد و بيوقفه تالش ميكنيد .بهطور حتم به آن دست خواهيد يافت.
آذر (کمان) افراد متولد اين ماه بهخصوص خانمها خصوصيات ويژهاي دارند ،اگر آدمهاي اطرافشان آنها را به درستي بشناسند، زندگي و دوستي با آنها آسان ،ثمربخش و پرفايده است. البته اين گونه افراد نسبت به رفتار و كردار اطرافيان حساس و نكتهبين هستند .در حاليكه چند نفر ميكوشند ميان شما و دوستان تفرقه بيفكنند و ذهن شما را مسموم كنند خوشبختانه هوشياري شما آنها را شناسايي ميكند و خط
بهمن (دلو ،کمان) اگر شانس شما خوب است و از هر سو پيامهاي اميدبخش ميرسد عامل اصلي را بايد در روحيات ،اخالق و اصوال عملكرد اجتماعي شما جستجو كرد ،چرا كه در وجودتان روحيه سياست مآبانه و حساب شده موج ميزند .پيشنهادي دريافت ميكنيد كه البته قبل از هر تصميمي به تمام زواياي قضيه فكر كنيد و بعد پاسخ دهيد .حتي در لحظاتي كه سخت غمگين و ناراحتيد ،لبخند شما ممكن است به ديگران حياتي تازه ببخشد و به زندگي اميدوارشان كند ،اگر به شما اعتماد كردند ارزش اين محبت را بدانيد و با درستي و نيكي آن را پاسخ دهيد .با قناعت زندگي كنيد ،زيرا قناعت يك ارزش است ،ولي هرگز خسيس نباشيد. در اين ماه ،حتي اگر درباره عشق و عاشقي بسيار آرماني فکر ميکنيد و در گذشته نااميديها و شکستهايي را هم تجربه کردهايد اما به آنچه سر راهتان قرار گرفته فرصت شکوفايي بدهيد.
اسفند (ماهي) دوستان خوبي داريد ،در نگه داشتن آنها بيشتر سعي كنيد .آنچه به ديگران ميبخشيد و دلي را شادمان ميكنيد خوشرويي است .نام نيك ،پيراهني است كه هيچگاه كهنه نميشود .با نام نيك ميتوان در بيكران عاطفه و احساس پرواز كرد .با كوچكترين مشكل هيچگاه از كوره در نرويد. فعاليتهايتان را توسعه دهيد ،به هدفهاي بلندمدت بينديشيد و به دوستان اعتماد كنيد ،بهخصوص اگر يكدل و يك زبان باشند. در اين ماه ،از شما دعوتي به عمل خواهد آمد كه هيچگونه ترديدي در قبول آن نبايد به دل راه داده شود. از تصميمگيريهاي رويايي بپرهيزيد .شما ميتوانيد همان چيزي شويد كه ميخواهيد.
50
واکاوي مسئله اتمي ايران و دروغهاي بزرگ آن مهران مصطفوي ،زمانه بحران هستهاي که 12سال است ايران با آن درگير است و اکنون با توجه به مذاکرات ژنو وارد فاز جديدي شده است ،بر چهار خالف حقيقت بزرگ استوار شده است .در اين نوشته براي درک بهتر موضوع ،هر يک از آنها را به طور خالصه بررسي ميکنم. به ويژه ريشه و علت اصلي بحران را يادآوري ميکنم و سپس در پايان تالش ميکنم آنچه مربوط به فعاليت در زمينه حقوق بشر حول مسئله اتمي است را از نگاهي ديگر توضيح دهم و نشان دهم چرا جامعه روشنفکري و سياسي ايران نيز در اين زمينه مسئوليت دارد و چگونه بايد با اين مسئله برخورد کرد. چهار ناراستي که سعي ميکنند به وسيله آنها پرده بر حقايق برکشند عبارتند از: اولين خالف حقيقت که حدود 20سال است حاکميت آن را تکرار ميکند اين است که ايران به انرژي هستهاي نياز دارد .درباره اين موضوع يادآور ميشوم که اگر در جهان فقط چند کشور وجود داشته باشند که براي توليد انرژي نيازي به انرژي هستهاي نداشته باشند ،مسلما يکي از آنها ايران است. بدون اينکه وارد بحث خوبي يا بدي انرژي هستهاي شوم ،در آنچه به ايران مربوط ميشود ميهن ما با توجه به منابع نفتي ،گازي ،خورشيدي و بادي براي چند سده نيازي به توليد انرژي از طريق ديگري ندارد .سرمايههاي ملي بايد در بهينه ساختن تاسيسات توليد برق ،خصوصا از طريق نيروگاههاي گازي جديد و براه انداختن تاسيسات براي استفاده از انرژيهاي تجديدپذير صورت گيرد .از اينرو گفتن اينکه ايران براي تامين انرژي نياز به انرژي هستهاي دارد قلب حقيقت است و هيچ پايه و اساس علمي ندارد. فريب دوم اين است که ايران براي انرژي هستهاي نياز به صنعت غنيسازي اورانيوم دارد .خالصه استداللها براي اينکه نادرست بودن اين گفته را نشان دهم عبارتند از: الف ـ ايران به ميزان الزم اورانيوم براي غنيسازي ندارد و در صورت اجراي برنامههاي هستهاي خود بايد از بازارهاي خارجي اورانيوم را وارد کند. ب ـ براي کشوري که تنها يک نيروگاه هستهاي دارد غنيسازي به هيچ وجه اقتصادي نيست .حداقل بايد 10 نيروگاه مهم هستهاي (يعني با توان حدود 1000 مگاوات) داشت تا غنيسازي مقرون به صرفه شود. ج ـ براي همان يک نيروگاه هستهاي ،يعني نيروگاه بوشهر ،ايران قراردادي با روسها بسته است که طبق آن سوخت بوشهر را به مدت ده سال روسيه تهيه ميکند و اصوال تا اين زمان ايران توانايي طراحي ميلههاي سوختي بوشهر را نداشته و روسها از تکنولوژي خود براي ساخت آن استفاده کردند و اگر هم ايران موفق به ساختن ميلههاي سوختي بوشهر شود از آنجا که قرارداد بين ايران و روسيه در زمينه تامين سوخت علني نيست ،معلوم نيست روسها اجازه دهند که ايران خود سوخت آنجا را تامين کند و باالخره اينکه ايران اورانيوم کافي براي تهيه سوخت بوشهر در درازمدت را ندارد و بايد اضافه کرد که سوخت مصرف شده بايد به هزينه ايران به روسيه فرستاده شود تا ايران نتواند از آن براي تهيه پلوتونيم استفاده کند .اکنون ايران بيش از 7تن اورانيوم سه درصد غني شده دارد اما امکان استفاده از آن را در نيروگاه بوشهر در سالهاي آتي نخواهد داشت. پس سئوال اينجاست که غنيسازي با اين همه هزينه براي چه بايد صورت گيرد؟ و حتي اگر غرب به ايران اجازه ادامه غنيسازي را بدهد ،اگر ايران به دنبال اهداف نظامي نباشد با اورانيوم غنيسازي شده چکار ميخواهد بکند؟ در اين باره کلمهاي به مردم ايران گفته نميشود .براي ادامه دادن به اين سياست فريب به طور رسمي اعالم ميشود که ايران برنامه ساخت 10تا 20نيروگاه ديگر يا قصد ساختن کشتيهاي اتمي با سوخت اورانيوم 60يا 90درصد را دارد . بر فرض که اين برنامهها صحت داشته باشد حداقل 20سال الزم است تا اين نيروگاهها ساخته شود و باز سئوال اينجاست چرا براي چيزي که اکنون وجود ندارد اورانيوم غني ميکنيم؟ و باالخره اينکه ايران اصال اورانيوم الزم براي اين برنامهها را ندارد و بايد اورانيوم وارد کند که در شرايط فعلي قادر به وارد کردن نيز نيست .با نگاهي به سياستها و گفتههاي رژيم ميتوان به راحتي پي برد که ريشه ماجراي سياست هستهاي ايران از کجا سرچشمه ميگيرد. به گفته آقاي محسن رضايي از سال 1364 سپاه پاسداران تقاضاي بودجه براي بازنگري درباره مسئله هستهاي را ميکند .اين امر که سپاه پاسداران نقش اصلي را در جريان هستهاي ايران داشته است خود نکته مهمي است .اگر برنامه هستهاي براي توليد انرژي بود چرا در زمان جنگ آغاز شد و چرا سپاه پاسداران بدنبال اين موضوع بود؟ اکنون ميدانيم که ايران از سال 62 به پاکستان نزديک ميشود و سعي ميکند از طريق پاکستان به بمب اتم دست يابد. روزنامه «واشنگتن پست» در سال 2011 به وجود يک گزارش 11 صفحهاي اشاره دارد که ميگويد« ،پس از اشاره به تالش براي جبران کسري بودجه در پاکستان به عنوان انگيزه همکاري کشورش با تهران ،عبدالقديرخان به سفر علي شمخاني و گفتگوي او با مقامات پاکستاني اشاره دارد .ايرانيها قراردادي را با پاکستان در سال 67 مبني بر همکاري هستهاي ميبندند .اوج رابطه زماني است که آقاي شمخاني در سال 1368 براي دريافت بمب اتمي به پاکستان سفر
May 2014
ارديبهشت 1393 ميکند .عبدالقدرخان پدر بمب اتمي پاکستان در اينباره ميگويد ،وقتي که هواپيماي نظامي ويژه شمخاني در اسالمآباد به زمين نشست وي به رئيس ستاد مشترک ارتش پاکستان گفت که براي دريافت بمبهاي هستهاي که وعده آنها داده شده بود آمده است .وي ميافزايد ،هنگامي که درياساالر افتخار احمد سيروهي به او پيشنهاد کرد ابتدا بايد درباره موضوعات ديگري صحبت شود و سپس بررسي کند که چگونه پاکستان ميتواند به ايران در زمينه برنامه هستهاياش کمک کند ،گويا شمخاني از اين مسئله ناراحت شد و به او يادآوري کرد که ژنرال ميرزا اسالم بيگ وعده کمک در زمينه تسليحات هستهاي را به او داده بود و او بر اساس اين وعدهها به پاکستان آمده است .بنا به گفته عبدالقديرخان ،ايران خواستار قراردادي بالغ بر 10 ميليارد دالر براي همکاري با پاکستان بود .عبدالقديرخان ميگويد ،سيروهي پس از شنيدن درخواست شمخاني براي دريافت سه بمب تکميل شده هستهاي مخالفت خود را اعالم کرد و به دنبال وي ساير وزرا نيز چنين موضعي را اتخاذ کردند .به هر حال نتيجه اين ميشود که پاکستان به جاي فروختن بمب به ايران تنها قول همکاري براي غنيسازي اورانيوم را ميدهد». مرور خطبههاي نماز جمعه آقاي هاشمي رفسنجاني در سالهاي 60 هدف ايران را به خوبي نشان ميدهد .او در نمازجمعه 31 ارديبهشت 1361 ميگويد« :ايران در آينده مهمترين مرکزي است که ميتواند اسرائيل را نابود کند و هرکس به غير از ايران ،اميد ببندد ،دارد به سراب نگاه ميکند و مطمئنًا اين يکي از کارهاي بزرگ ما خواهد بود». اخيرا نيز سيد محمد نبويان نماينده مجلس در مصاحبهاي درباره توافقنامه ژنو
دروغ چهارم از آنسوي مرزها ساخته شده است و خالصهاش اين است که «ايران تا چند وقت ديگر بمب اتمي ميسازد» .اين دروغ البته بر اساس سه دروغ باال ساخته شده است و اگر فريبهاي رژيم نبود ،ساختن اين دروغ و استفاده ممتد از آن ممکن نميشد .با وجود سانسور شديد اطالعات در ايران خصوصا درباره مسئله اتمي ،تنها موارد ياد شده در باال نشان ميدهند که از اهداف اوليه ايران در پيگيري و راه اندازي صنعت غنيسازي اورانيوم هدف نظامي ـ امنيتي بوده است .البته از ديد نگارنده از زمان حکومت آقاي خاتمي که اسرائيل اطالعات مربوط به نطنز را افشا کرد ،اهداف نظامي ـ امنيتي کنار گذاشته شدند و از آنزمان ايران به دنبال نوعي مدل ژاپني به دست آوردن توان علمي و فني ساخت بمب شد و نه ساختن آن .اين موضوع امري است که کليه سازمانهاي اطالعاتي آمريکا و حتي اسرائيلي به آن اذعان دارند .يعني از ديد نگارنده براي غرب اکنون کامال واضح است که ايران حدود ده سال است که پروژه ساختن سالح اتمي را کنار گذاشته است اما چون ايران براي پيشبرد سياستهاي خود هنوز از اين بحران استفاده مي کند ،غرب نيز با انگشت گذاشتن بروي خطر ساختن بمب به ايران فشار الزم را ميآورد تا از موضع قدرت وارد مذاکره بشود چنانچه در اين امر غرب با توافق ژنو موفق شد. الزم به يادآوري است که برخي از محافل اسرائيل از سال 1984به انتشار خبرهايي چون «ايران تا چند ماه ديگر صاحب بمب اتمي ميشود»، ميزدند .حال آنکه حتي داشتن بمب ،موقعيت خاصي به ايران نميدهد و به قول ژاک شيراک رئيس جمهور اسبق فرانسه« :بمب ايران قبل از اينکه خاک ايران را به سوي اسرائيل ترک کند تهران به ويرانهاي تبديل خواهد شد ».پس ادعاي غرب درباره ساختن سريع بمب از سوي ايران تنها اهرمي براي فشار در مذاکرات بوده و هست .از آنجا که ايران با توجه به فريبکاريهاي ممتد از موضع ضعف وارد اين مذاکرات شده است و در تله خود ساختهاي افتاده است و حاضر نيست واقعيات برنامه اتمي خود را با ملت ايران در ميان بگذارد و راه حلي که ممکن بود را به اجرا بگذارد و از سوي ديگر نياز شديد به منابع مالي دارد ،با اينکه طبق قرارداد ژنو زانو زده است اما غرب هنوز فشارها را ادامه ميدهد .هر يک از کشورهاي خارجي اسرائيل ،روسيه ،چين ،فرانسه و آمريکا براي استفاده هر چه بيشتر از اين بحران وارد شدهاند و تا بتوانند از ضعف مفرط رژيم استفاده ميکنند.
حقوق بشر ،حقوق ملي و سياست اتمي
گفته است ،در صفحه دوم به جاي پرداختن به گام نخست به گام دوم پرداخته شده است ،در گام نخست قيد شده که کل 20درصد غنيسازي بايد نابود شود ،اينجاست که آمريکا ميگويد در هيچ زمان مثل االن نتوانستيم امنيت اسرائيل را تامين کنيم ،اگر کشوري 270کيلو 20درصد و 10تن 5درصد و 20هزار سانتريفيوژ داشته باشد در حالت جهش بوده و ظرف دو هفته ميتواند بمب اتمي و اورانيومي بسازد ،ما به دنبال بمب اتم نيستيم اما براي اينکه اسرائيل را سرجايش بنشانيم الزم است ».جالب اينکه اين قسمت مصاحبه نيز بعد از چند ساعت حذف شد. نتيجه اينکه تمامي شواهد حاکي از اين است که ايران در آغاز برنامه اتمي خود اهداف نظامي ـ امنيتي مد نظر داشته است. دروغ سوم درباره انتخاب تکنولوژي آب سنگين براي راکتور اراک است .از ديد جمهوري اسالمي اين تکنولوژي به خاطر به صرفه بودنش انتخاب شده است .اما اين انتخاب و نپذيرفتن تغيير تکنولوژي آن باعث باال رفتن بحران اتمي در باره راکتور اراک شده است .به غير از مسئله غنيسازي ،يکي ديگر از سياستهاي جمهوري اسالمي در زمينه اتمي ،ساختن راکتور اراک است که يکي از موارد تفاهمنامه ژنو درباره اين موضوع است .چنين راکتوري براي توليد انرژي نيست بلکه براي استفاده از تکنولوژي هستهاي در امور پزشکي و صنعتي است. جمهوري اسالمي مدعي است« ،براي تهيه راديو ايزوتوپها که مصارف مختلف پزشکي و صنعتي دارند و براي پيشبرد علم در زمينه نوترونها دست به ساخت نيروگاه اراک زده است .تا کنون ايران از نيروگاه تهران براي اين امور استفاده کرده است اما از آنجا که اين نيروگاه واپسين سالهاي عمر خود را ميگذراند و مستهلک شده است و از آنجا که نياز ايران به راديو ايزوتوپها زياد شده است ،الزم بود نيروگاه بزرگتري ساخته شود که در آينده ،ايران بتواند نيازهاي خود را در زمينه راديو ايزوتوپها تامين کند». البته اين دليل کامال منطقي است و از ديد نگارنده نيز ايران به يک نيروگاه براي اين امور نياز دارد و استداللهاي مطرح شده را درست ميدانم .اما انتخاب تکنولوژي راکتور با آب سنگين بار ديگر همان گناه اوليه که استفاده از صنعت هستهاي براي امور نظامي و امنيتي بوده است را آشکار ميکند .اما سئوال اساسي درباره انتخاب تکنولوژي آب سنگين براي راکتور اراک اين است که چرا کشوري که به غنيسازي نياز نداشته اما با اصرار سياست غنيسازي را با هزينههاي بسيار سنگين پيش برده است براي استفاده از تکنولوژي هستهاي در امور پزشکي و صنعتي راکتوري ميسازد که در آن از اورانيوم طبيعي استفاده ميشود که نيازي به غنيسازي ندارد؟ چگونه است که راکتور تهران که نياز به اورانيوم غني شده دارد و ايران تجربه 45 سال استفاده از آن را دارد تبديل به مدل ديگري ميشود که در آن نياز به غنيسازي نيست؟ مگر سياست غنيسازي همان سالهايي که طرح ساختن راکتور جانشين براي راکتور تهران ريخته شد ،طرحريزي نشده است؟ پس چگونه است که از سويي ايران دست به غنيسازي ميزند ولي وقتي که ميخواهد اولين راکتوري را بسازد که مدعي است تنها از تکنولوژي بومي در ساخت آن استفاده شده ،سوختي را انتخاب ميکند که نياز به غنيسازي نداشته باشد؟ مجموعه سياستهاي اتمي جمهوري اسالمي بر اساس فريب ساخته شده است فريبي که اکنون آنها را در مرداب مذاکرات قرار داده است و به جاي اينکه دست به سوي مردم دراز کنند اصرار دارند که در مقابل خواستههاي طرف مقابل زانو بزنند .و همين امر بخوبي بيانگر غيرقابل اصالح بودن نظامي است که مسئولينش همچنان به سياست فريب ادامه ميدهند.
50
وقتي سخن از حقوق بشر ميشود در اولين واکنش ياد اعداميها ،زندانيان سياسي و تبعيديها ميافتيم .اما نيک روشن است که رسيدگي به حقوق انسان تنها محدود به اين امور هر چند مهم نميشود .هزينههاي بزرگي که ايران بخاطر سياستهاي ويرانگرش پرداخت کرده است که از نظر مادي بيش از 700ميليارد دالر تخمين زده ميشود ،نسلي که بخاطر اين تحريمها از بسياري از امکانات محروم شده است ،موج مهاجرتي که در اين سالها ايران را در برگرفت ،فرار مغزها به کشورهاي غرب و فقر و فسادي که بر جامعه سايه افکنده است و باالخره به بازي گرفتن زحمات متخصصان و مهندسان و کارگران ايراني همه نتيجه سياست اتمي ضد حقوق بشري آقاي خامنهاي است .سياستي که هر روز آرام و بيصدا در اين ده سال قرباني گرفته و هنوز و پيش ميرود. چهار فريبي که در باال از آنها نام بردم از سوي رژيم ايران و قدرتهاي خارجي مطرح شدهاند .اما فعاالن سياسي و روشنفکران و فعاالن حقوق بشري نيز در اين موضوع بدون مسئوليت نيستند .پس الزم ديدم اين نوشته را از ديد حقوق بشر با شعار «انرژي هستهاي حق مسلم ماست» به پايان ببرم .شعاري که نه تنها رژيم حاکم به تکرار از آن استفاده کرده و ميکند بلکه حتي بخشي از مخالفان حاکميت و فعاالن حقوق بشري نيز اين شعار را پذيرفتهاند و گاهي براي تخفيف دادن آن گفتهاند :بله حق مسلم ماست اما ما حقوق ديگر نيز داريم .اما واقعيت کدام است و آيا «انرژي اتمي» حق است؟ در هيچ کجاي جهان «داشتن انرژي هستهاي» نه تنها حق مسلمي نيست بلکه حق نيز نيست .انرژي اتمي حق نيست زيرا حاکميت مردم و آزادي انتخاب آنها حق است .پس اگر مردم يا منتخبان آزاد آنها رأي به استفاده از انرژي اتمي بدهند ،نوع انتخاب آنها حق محسوب نميشود زيرا هر انتخابي ميتواند حق يا نباشد ،بلکه حاکميت مردم حق محسوب ميشود .به سخن ديگر ،در بهترين صورت اگر مردم ايران در رفراندومي يا از طريق نمايندگان منتخب خود ،در يک انتخابات آزاد ،تصميم به استفاده از انرژي هستهاي گرفتند و حکومت تصميم آنها را به اجرا گذاشت ،حاکميت و پروسه انتخاب آزادانه مردم است که حق محسوب ميشود نه انرژي هستهاي که موضوع انتخاب است .از اينرو گفتن اينکه انرژي هستهاي حق و آنهم حق مسلم است ،ضد حق است. کلمه «مسلم» در اين شعار براي سرکوب کاربرد دارد .چه کسي ميتواند در برابر حقي که «مسلم» شمرده ميشود بايستد يا با آن مخالفت کند؟ کلمه سوم در اين شعار ضمير «ما» است .از آنجا که اين «ما» در مقابل قدرتهاي خارجي بکار برده ميشود ،ملت ايران يا حداقل اکثريت ملت ايران ،معني ميدهد .به کار بردن اين کلمه در اين شعار ،ادعائي را واقعيت و حقيقت جلوه ميدهد و القا ميکند که کس ،گروه يا کساني که اين شعار را ميدهند بيانگر نظر ملت ايران يا اکثريت ملت ايران هستند که اين فريبي بزرگ است. از اين رو در زمينه سياستهاي اتمي رژيم و همچنين برخورد قدرتهاي خارجي با آن شفاف سازي و اطالع رساني صحيح و خارج از حب و بغضهاي سياسي از جمله وظيفهاي براي پيشبرد حقوق بشر در ايران است .بسيار متاسفم که در اين باره بسيار کم گفته ميشود و بسيار کم نوشته ميشود . در آنچه مربوط به فرد فرد مردم ايران ميشود مسئله اساسي اين است که هرگز با کساني که به خاطر منافع سياسي خود بحرانهاي عظيم را به وجود آوردند برخورد نکردهايم و به محض اينکه به هر نوعي تظاهر کردهاند که ميخواهند به بحران پايان دهند برايشان نيز دست زدهايم! مسلما منظور انتقامگيري و فردي کردن مسئله نيست ،منظور رسيدگي و ريشهيابي مسائل و شفاف کردن آنهاست تا راه حل مناسب براي جامعه شناخته شود ،طوري که در آينده به نوعي ديگر دچار بحران ديگري نشويم.
51
گزارشهای متعددی از سوی رسانههای مختلف در مورد ضرب و شتم زندانيان سياسی در زندان اوين منتشر شده است .مجموعه فعاالن حقوق بشر در ايران پس از گذشت يک هفته و با بازگشت اکثر زندانيان به بند ،350گزارشی اجمالی از چگونگی آن تهيه کرده و اسامی مجروحان را منتشر کرده است. حوالی ساعت 9صبح پنج شنبه 28فروردين ماه سال جاری تعدادی نيروی لباس شخصی به منظور بازرسی از بند 350زندان اوين وارد اين بند شدند ،اگر چه در ميان نيروهای لباس شخصی چهره های آشنايی همچون آقايان قبادی و بحرينی ،مسئولين حفاظت زندان اوين و رجايی شهر (گوهر دشت)کرج و نيز آقايان حسنی و فراران و پاسداران زندان اوين حضور داشتند ،اما هويت بيشتر افراد ناشناس بود و حتی افرادی با عينک آفتابی و ماسک وارد بند 350شدند. پس از تفتيش بدنی اعضای اتاقها ،بنا به دستور ماموران ،زندانيان به حياط بند منتقل شدند .در اين ميان اعضای اتاقهای 1و 3واقع در طبقه اول بند در خواست داشتند به دليل مفقود شدن وسايل شخصی آنان (از جمله ساعت ،پول نقد ،هدفون ،راديو تک موج) و عدم پاسخگويی و مسئوليت پذيری مسئوالن زندان در قبال آن ،بازرسی با حضور اعضای اتاق صورت پذيرد ،که در نهايت اين امر مورد موافقت ماموران حاضر در اتاق 3قرار گرفت و به گواه ماموران ،بازرسی به صورت کامل و در نهايت آرامش به اتمام رسيد و گزارش اين عمل در حضور اعضای اتاق 3به رياست حفاظت زندان اوين ارائه شده است. اما در اين ميان ماموران لباس شخصی حاضر در اتاق 1بنا به داليل نامعلومي اصرار به ترک اتاق از سوی تمامی اعضای اتاق را داشتند و تمام وقايع به صورت هم زمان توسط دوربين فيلم برداری که همراه ماموران بود ،ثبت و ضبط میشد. پس از آن و در يک لحظه شاهد حضور بيش از 50نفر از سربازان زندان اوين در بند 350بوديم که مجهز به باتوم به اتاق يک حمله کردند و ضمن ضرب و شتم زندانيان با مشت و لگد و باتوم نسبت به انتقال آنها به خارج از بند اقدام نمودند و زندانيان حاضر در حياط بند 350با مشاهده ضرب و شتم دوستان خود ،اقدام به اعتراض و سردادن شعار کردند و اين در حالی بود که سربازان درب حياط زندان را از داخل قفل کرده بودند. لباس شخصیها و سربازان پس از مضروب کردن و انتقال اعضای اتاق يک ،اقدام به تهديد و ارعاب اعضای اتاق 3نمودند که در نهايت زندانيان اين اتاق به منظور جلوگيری از التهاب بيشتر فضا و درگيری اتاق را به قصد
May 2014
ارديبهشت 1393
خارج بند ترک کردند. ضمن انتقال زندانيان اتاق 3يکی از ماموران لباس شخصی با بيان اين جمله که «اينها سرباز کتک زدند!» موجب تحريک سربازان حاضر در محل شد ،به گونه ای که سربازان بر اثر اين تحريک با تشکيل تونلی در راه پله منتهی به خارج از بند ،350زندانيان را با استفاده از مشت و لگد و باتوم به خارج از بند منتقل کردند. پس از آن و در خارج از بند (جايی که هيچ گونه دوربين نظارتی از سوی زندان نصب نشده است) تمام زندانيان از پشت دستبند زده شدند و چشمهای آنها با استفاده از چشم بند بسته شد و در يک رديف رو به ديوار قرار داده شدند و با استفاده از باتوم به شدت مضروب شدند و همزمان انواع ناسزاها ،توهينها و تحقيرها نسبت به زندانيان بيان میشد. به هنگام سوار کردن زندانيان به ماشين برای انتقال به سلولهای انفرادی نيز با لگد و مشت به کمر و پشت و به دهن زندانيان زده شد .حين انتقال آقايان سمکو خلقتی، محمد صديق کبودوند ،مهرداد آهن خوه ،جواد فوالدوند به شدت دچار آسيب ديدگیهايی از جمله شکستگی سر، دست ،آسيب ديدگی چشم و کمر شدند .شدت برخورد با زندانيان به نحوی بود که سربازان تمام پيراهن آقای سمکو خلقتی را پاره کردند و ايشان به صورت برهنه به سلول انفرادی منتقل شد. پس از پياده شدن از خودرو در مقابل بند 240زندانيان، در حالی که حتی قادر به ديدن جلوی پای خود نبودند ،به سختی از راه پلهها به سوی سلولها حرکت کردند که در ميان راه سربازان ضمن تحقير و توهين به ضرب و شتم شديد تعدادی از زندانيان از جمله :محمد صديق کبودوند، سمکو خلقتی و رضا اکبری منفرد نمودند. در اين ميان يکی از ماموران با فرياد بلند اعالم کرد اين برخورد با اجازه دادستان تهران انجام شده و ديگر برای برخورد با شما محدوديتی نداريم! پس از ورود به ساختمان بند ،240ماموران باالجبار موی سر و صورت زندانيان را به صورت کامل کوتاه کردند ،که در پی اعتراض آقای کبودوند ايشان از سوی سربازان به شدت مضروب شد. پس از اصالح اجباری موی سر و صورت ،سربازان در سلولهای انفرادی زندانيان را مجبور کردند ،در حالی که همچنان دستبند و چشم بند داشتند به صورت ايستاده رو به ديوار در حالی که پاها حداقل 70سانتی متر از هم فاصله داشته باشد به مدت بيش از يک ساعت قرار بگيرند و در صورتی که زندانی از اين امر تخطی می نمود با استفاده از باتوم به ضرب و شتم وی میپرداختند. پس از بيش از يک ساعت ،مسووالن خدمات بند 240 اقدام به تعويض لباس زندانيان نمودند و پس از آن معاونت
زندان آقای مومنی با مراجعه به هر سلول و برداشتن چشم بند و باز کردن دستبند زندانی ،هر فرد را مسئول ضرب و شتم سرباز معرفی میکرد ،که اين امر مورد اعتراض زندانيان قرار گرفت. پس از آن و قرار گيری زندانيان در سلول ،بنا به دستور آقای مومنی وعده غذايی ظهر در اختيار زندانيان قرار نگرفت و تا شب هيچ گونه چای و غذا و حتی رسيدگی پزشکی در اختيار زندانيان مضروب و زخمی قرار داده نشد و تا 3روز حتي امکانات بهداشتی از جمله حوله ،صابون ،مسواک و خميردندان در اختيار زندانيان قرار نداشت و پس از سه روز پزشک به برخی از سلولها مراجعه کرد ،يا به منظور درمان آسيب ديدگان ،برخی از آنان از جمله آقای کبودوند و فوالدوند به بهداری اوين منتقل شدند که پس از ساعاتی عليرغم شدت آسيبها به سلول انفرادی منتقل شدند. در پی اين برخوردها تعدادی از زندانيان از جمله آقايان سعيد متين پور ،غالمرضا خسروی ،جواد فوالدوند عليرغم وضعيت جسمی نامساعد به اعتصاب غذای تر دست زدند که نگرانی نسبت به سالمت جسمی و روحی آنان به شدت زياد است. پس از اينکه زندانيان داخل حياط شاهد ضرب و شتم شديد دوستان داخل بند خود از سوی ماموران و سربازان بودند ،اقدام به سردادن شعار و فشار آوردن به منظور باز نمودن قفل درب حياط کردند و سربازان به منظور جلوگيری از ورود و اعتراض زندانيان به داخل بند جلوي آنان قرار گرفتند و همين امر باعد شد تا شيشههايي شکسته شوند که در اين ميان رگ دست يکی از زندانيان به نام اميد بهروزی پاره شد و تکههای شيشه به صورت تعدادی از زندانيان اصابت کرد. پس از باز شدن درب حياط از سوی زندانيان ،ماموران و سربازان به سوی آنها حمله کردند و تعداد بسيار زيادی از آنان از جمله مصطفی عبدی ،فرشيد فتحی ،مسعود عرب چوبدار ،عليرضا رجايی ،مجيد معين ،اکبر امينی و سهيل بابادی به شدت مضروب شدند به گونه که شصت پای فرشيد فتحی شکست ،دست راست مسعود عرب چوبدار دچار در رفتگی شديد شد و ضربه مستقيم باتوم به سر اکبر امينی منجر به شکستگی سر و آسيب ديدگی گردن وی شد. پس از انتقال اعضای اتاق 1و 3به سلول انفرادی، ماموران اقدام به بازرسی مجدد اتاق و وسايل آنها نمودند که ضمن ضبط اموال مجاز شخصی آنها از جمله پول نقد، هدفون راديو ،کتاب به تخريب اتاق از جمله پاره کردن پرده ها و آسيب رساندن به تلويزيون و تختها پرداختند. پس از اتمام بازرسی و درگيریها و خروج نيروهای لباس شخصی و سربازان از بند ،350حوالی ساعت 15بعد از ظهر تعداد 7نفر از زندانيان به بهانه گفتگو با مسئوالن زندان به خارج از بند فراخوانده شدند ،اما بالفاصله پس ار خروج اين افراد از بند ،ماموران اقدام به بازداشت و زدن چشم بند و دستبند و انتقال آنها به سلولهای انفرادی بند 240زندان اوين نمودند. آقايان عبدالفتاح سلطانی ،محمد امين هادی ،هوتن دولتی ،سهيل بابادی ،مصطفی ريسمان باف ،مصطفی عبدی و محمد شجاعی از جمله اين زندانيان بودند .ماموران به مانند ديگر زندانيان اقدام به کوتاه کردن موی سر و صورت زندانيان نمودند و عليرغم تاکيد مصطفی عبدی بر گرايش مذهبی خود (درويش گنابادی) و اهميت مذهبی محاسن در اين گرايش مذهبی ،ماموران به اين امر توجهی نکرده و محاسن وی را نيز کوتاه کردند.
اسامی مجروحان و حادثه ديدگان درگيری حياط بند 350
کاميار ثابتی صنعت :شوک شديد عصبی ،احساس فشردگی و درد در قفسه سينه به همراه عالئم قلبی که به دنبال استفاده از داروی زير زبانی عاليم تا حد بسيار زيادی کاهش پيدا کرد.
اميد بهروزی :بريدگی عميق با جسم برنده در سطح قدامی مچ دست راست که با خون ريزی شديد همراه بود و با اقدام مناسب زندانيان بالفاصله هموستاز برقرار گرديد و به همان صورت به بهداری اعزام شد .در معاينه اوليه احتمال وجود جسم خارجی در محل زخم وجود داشت. اکبر امينی ارمکی :پارگی نسبتا عميق پوست سر در ناحيه باالی گوش راست که نسبت به برقراری هموستاز
51
اقدام شد .خون مردگی و تورم در قسمت خلفی سرکه در ادامه با سرگيجه ،تهوع و تاری ديد همراه گرديد.
اسماعيل برزگری :تورم و تندرنس شديد در بخش پايينی سمت چپ قفسه سينه که با عاليم شکستگی دنده مطابقت دارد. عليرضا رجايی :کوفتگی در ناحيه قدامي ساعد دست راست ،کبودی و کوفتگی نواری شکل در ناحيه پشت (کتف چپ و راست). امين چاالکی :کوفتگی به همراه خراشيدگی و خون مردگی جزيی در ناحيه خلفی آرنج چپ.
مسعود عرب چوبدار :کوفتگی ناحيه کتف راست و باالی بازوی راست به همراه تورم جزيی و محدوديت حرکت در مفصل کتف راست.
فرشيد فتحی :کوفتگی و تورم در انگشت شست پای چپ و محدوديت حرکت در مفاصل اين ناحيه.
حسين رونقی ملکی :کوفتگی و تورم جزيی پوست سر در ناحيه خلفی سر ،بريدگیهای بسيار کوچک و کم عمق در انگشتان و پشت دست چپ و کف دست راست. مجيد محمدی معين :قرمزی چشم چپ و کوفتگی به همراه کبودی مختصر اطراف چشم چپ.
اصغر قطان :کوفتگی به همراه تورم خفيف در پشت پای چپ و راست.
عماد بهاور :کوفتگیهای متعدد در سراسر بدن، کبودیهای نواری شکل در ناحيه پشت و کتفها، خراشيدگی خفيف و کوفتگی در ناحيه مچ هر دو دست. پيمان کاس نژاد :کوفتگی و تورم در ناحيه قدامي ساعد چپ و بريدگی جزيی در قدام ساق راست.
جراحت مجروحانی که پس از بازگشت از انفرادی ثبت شده است .
اسداهلل هادی :زخم و خراشيدگی در حال ترميم در ساق پای چپ (باالی قوزک داخلی) کوفتگی و تورم پوست سر در ناحيه گوش راست ،کبودی در حال بهبودی در مچ دست راست.
اسداله اسدی :خون مردگی نسبتا وسيع در ناحيه شکم (باالی ناف) کوفتگی در ناحيه پشت کتف راست و محدوديت حرکت در مفصل کتف. امير دوربين قاضيانی :کبودی در حال جذب نواری شکل در ناحيه پشت کتف راست که با تورم خفيف همراه است. کبودی در حال جذب تشتک زانوی راست و محدوديت حرکت نسبی در مفصل زانوی راست. داور حسينی وجدان :کبودی و تورم نواری شکل در ناحيه پشت کتف چپ به همراه محدوديت حرکت در مفصل کتف چپ.
مصطفی عبدی :خراشيدگی خطی در حال ترميم در ناحيه فوقانی پوست سر به همراه تورم مختصر. مصطفی ريسمان باف :کبوديهای نواری شکل در قسمت خلفی ساعد دست راست که در حال بهبود است.
ياشار دارالشفاء :کبودی در حال جذب (سبز – زرد) نواری شکل درناحيه پشت کتف راست .زخم در حال ترميم به همراه کبودی در حال جذب در بخش ميانی قدام ساق پای چپ. مهدی خدايی :زخم در حال ترميم در ناحيه شست دست راست ،کبودی در حال جذب همراه با تورم خفيف و کوفتگی در ناحيه پشت کتف راست. مجيد اسدی :کبودی در حال جذب (سبز -زرد) در بخش ميانی داخل بازوی چپ. هوتن دولتی :کبودی و کوفتگی در حال بهبودی به همراه تورم و محدوديت حرکت جزيی در ناحيه مچ دست راست. سعيد حائری :کبودی در حال جذب و تورم خفيف در ناحيه پشت کتف راست .
مهرداد آهن خواه :جراحت و زخم روی سر ،کوفتگی بر روی بدن.
52
52
May 2014
1393 ارديبهشت
She was born in Vienna, but she’s Iran’s first female conductor
Despite Investigation Pledge, Rouhani Administration Maintains Silence on Prisoner Assault Source: International Campaign for Human Rights in Iran
PRI- Shirin Jaafari In June 2009, Nazanin Aghakhani’s father was standing in line to cast his ballot in the presidential election taking place in Iran. Maestro Loris Tjeknavorian, a well-known and revered conductor and composer, was also in line at the Iranian embassy in Vienna. The two men started talking and at one point Aghakhani’s father mentioned that he had a daughter who was a composer was well. Tjeknavorian asked to meet her and watched videos of her conducting orchestras. He was so intrigued that he decided to ask officials in Iran to invite Aghakhani to Tehran and arranged a concert for her. Growing up in Vienna, “the musical capital of the world,” as she calls it, it was difficult for Aghakhani not to fall in love with classical music. It was all around her — on TV and radio. She was born to Iranian parents and visited Iran frequently. “In my heart I feel quite Iranian,” she says. Her family always had traditional Persian snacks, including raisins and pistachios on the table. And she spoke Farsi at home. She still speaks Farsi to her son. Being brought up in an Iranian family meant that she was familiar with the language and culture, but that didn’t make it easy for her to conduct an orchestra in Tehran. Aghakhani had only two weeks to work with a group of musicians from the Tehran Symphony Orchestra, to practice, and put on a concert. “When I go back to Iran, people see me as European, which is quite frustrating,” Aghakhani says. So, there she was, a young woman with a foreign, European accent put in charge of a group of Iranian musicians. “At first they didn’t know how to react to this, but after the first two or three days we connected,” Aghakhani recalls. Overcoming that mistrust was the first step. But there were still more hurdles. When news spread about a woman planning to conduct the Iranian orchestra, hardliners started to chime in. The fact that she was eight months pregnant didn’t help. Hardliners in Iran had never been supportive of classical music. Adding to that, here was a young, pregnant woman about to stand in front of hundreds of people and conduct an orchestra.
Adding to the unease over Aghakhani conducting an orchestra in socially conservative Iran, was uncertainty over the future of the orchestra itself. “They had quite a hard time at that moment, because the orchestra was facing financial difficulties. They had problems paying their musicians in time. So it was a bit difficult to gather all the musicians and make them believe we’re going to do this concert, and this orchestra will survive,” Aghakhani says. But on a hot summer night, somehow, everything came together. “We had the concert in the Vahdat Hall in Tehran. [It’s a] beautiful hall with red velvet seats, looking like the Vienna State Opera. It was sold out, [there were] over 900 people. They were carrying in extra chairs,” Aghakhani recalls. She says at that moment, as the music filled the air and the orchestra played, she knew they were making history. Unfortunately, as far as Aghakhani knows, no recordings were made. It was an quite an impressive feat for Aghakhani, but it was an important moment for Maestro Tjeknavorian too. “For me it was exciting because it’s my duty to support young artists,” he says from his home in Tehran. “I was very pleased.” Tjeknavorian says Iran has had female choir conductors before, but no woman had officially conducted an orchestra. But, he says, being a woman wasn’t the only reason that made the concert exceptional. “It’s that she is a great musician and conductor,” he explains. Since Aghakhani’s debut concert in Tehran, she’s stayed in touch with a number of the musicians. Some of them left the country in search of a better life. Others stayed. “After this concert, I got to hear via emails that some of the musicians found the power and the courage to study conducting actually,” she says. “This was something that really made me happy and I felt like I could really move something.” Aghakhani hopes to one day go back and put on another concert. “I would love to see the people again and make music with them again. This would be my utter dream. As soon as they would call me or send me an email, I will be there.”
The families of political prisoners who were assaulted by security guards in the brutal attack in Evin Prison’s Ward 350 on April 17 have yet to receive any response from a government panel appointed to investigate the incident. The attack on the inmates has prompted widespread condemnation inside and outside the country. Zolaykhah Mousavi, the mother of political prisoner Hossein Ronaghi Maleki, told the International Campaign for Human Rights in Iran that Evin inmates have no protection from assaults by prison and security officials. “The lives of our children in Evin Prison are in danger,” she said. “We are worried night and day. No one gives us any answer to our worries. We really don’t know what to do or who to see. If they attack the prisoners again and beat them with intent to kill, what should we do then?” Mousavi told the Campaign that an officer by the name Col. Amanian, who was involved in the attack on Ward 350, explicitly warned the prisoners that “next time when we come, we’ll kill you.” The families of the inmates at Ward 350 have held protests in front of the Majlis (Iranian Parliament) and presidential office. Government officials [of Rouhani administration] and some members the Majlis have promised to investigate but so far there has been no response. The April 17 attack was a joint operation carried out by the Revolutionary Guards, the Intelligence Ministry, and prison security guards, allegedly to search and confiscate “illegal items” such as mobile phones. More than 30 inmates in the Ward were injured, many of whom need hospitalization. Following the CONTINUED FROM PAGE 53
NouraniNejad‘s wife, Parastou Sarmadi, told the semi-official ILNA news agency that her husband had been transferred to a section of Iran’s notorious Evin prison that is said to be controlled by the intelligence branch of the IRGC. Authorities have not given a reason for his arrest, which is likely to have a chilling effect on others who are considering a return to their country. “I think he was testing the waters,” says a journalist who had been in touch with NouraniNejad over the past few months. In interviews with RFE/RL, two other dissidents who have been considering returning home said Intelligence and Judiciary officials have advised them, through their relatives in Iran, to stay where they are. “They said if I return, I would be arrested,” says a Europe-based activist, who spoke on condition of anonymity.
No Troublemakers Allowed Highlighting the danger, Judiciary spokesman Mohseni Ejei said on April 28 that four members of the “sedition” -- a term commonly used to describe those in the opposition -- had been put on trial in absentia. He added that some members of
attack some 32 inmates were also put in solitary confinement. Some of them still remain in solitary. “My son [Hossein Ronaghi Maleki] was beaten with a baton [in the April 17 attack]. They hit him in the stomach and his back,” Mousavi told the Campaign. She said after seeing Hossein during a visit in prison, her husband immediately went to the prosecutor’s office and once again asked the deputy prosecutor of Tehran, Mr. Khodabakhshi, to send Hossein to the hospital for treatment. But Mr. Khodabakhshi laughed at Hossein’s father and
refused permission, she said. “I ask all human rights activists and [UN Special Rapporteur] Ahmad Shaheed to help us if they can,” she said. On April 23, 2014, a day after the families protested in front of the presidential office, government spokesman Mohammad Bagher Nobakht said a team had been put together to investigate the attack on Ward 350. “We cannot take any illegal actions against prisoners, even if they are merely prisoners,” Nobakht said. “The president will not remain silent towards any case where citizens’ rights have been ignored,” he claimed.
the “sedition” who are currently inside the country have been banned from traveling outside. He didn’t provide any names or more details about the cases. Arjen de Wolff, executive director of the Amsterdam based Radio Zamaneh, says the message is clear: “They’re signaling to [dissidents] outside the country to think twice before they come back.” “I think [the hard-liners] are worried that, now that Rohani is in power and people they don’t want back [are back], activities they don’t want to see happening are picking up.” It is unclear just how many Iranian dissidents have returned to Iran since Rohani took power in August. De Wolff says he’s familiar with four cases, and in each case they were detained and interrogated by the IRGC, and their passports confiscated. De Wolff believes there could be many more such cases that have not been reported. Reza Moini, a spokesman with the French media watchdog Reporters Without Borders, says Iranian officials don’t want opposition members or critics of the establishment to return. “When they say Iranians should return home, they mean investors, rich people, and those who are in contact with the Islamic establishment and those who can work in the interests of the regime,” he said. Radio Farda broadcaster Roozbeh Bolhari contributed to this report.
53
May 2014
1393 ارديبهشت
Documenting Rohani: Is New Mystery Film Fact Or Fiction?
by Golnaz Esfandiari A peacemaker eager to make nice with a mortal enemy, Iraq, during wartime. A dealmaker willing to help free American hostages in exchange for the Great Satan’s weapons. A negotiator who mistakenly suspended Iran’s nuclear program in an effort to appease the Europeans. Is this the true, unadulterated history of Hassan Rohani’s political career? Or is this a distorted account of the Iranian president’s past, one intended to smear him and portray him as a closet hard-liner?
Rose-Colored Glasses “I Am Rohani,” a documentary recently released in Iran, tracks Hassan Rohani’s achievements in the 1980s and 1990s. Its producers purport to offer an objective picture of Rohani, “without factional glasses,” to a wider audience. “We felt many don’t know the president and this could lead to misunderstandings,” the director of the documentary, Massumeh Nabavi, said in an April 27 interview with the semiofficial Mehr news agency. But the origins of the documentary, which was produced by the little-known “Shafagh multimedia group,” and reports that it was distributed by companies said to be associated with the powerful Islamic Revolutionary Guards Corps (IRGC) raise questions about its true intent. According to Rohani’s supporters, the documentary distorts historical facts and spreads lies about the Iranian president. Writing in the April 28 issue of the “Etemad” daily, Tehran-based political analyst and university professor Sadedgh Zibakalam said the documentary revealed the “moral collapse” of those opposed to Rohani. “One of the most basic methods of distortion is to narrate a story without a preface and a postscript or without giving [context],” Zibakalam wrote. The documentary portrays Rohani as a hard-line revolutionary who later became a pragmatic politician ready to make compromises with the enemies of the Islamic republic. He
is also depicted as someone who disregarded the views of the founder of the Islamic republic, Ayatollah Ruhollah Khomeini. It appears to aim to turn Rohani’s supporters -conservative and more liberal alike -- against him. “I Am Rohani” premiered last month at a screening at Tehran University. In recent days, reports say CDs of the documentary have been widely distributed and copies have been posted online. It claims that former President Akbar Hashemi Rafsanjani, then parliament speaker, asked Rohani, then a foreign-affairs adviser to the Iranian government, to participate in talks with U.S. President Ronald Reagan’s nationalsecurity adviser, John McFarlane. Those talks were at the center of what
became known in the United States as the “IranContra” affair. The scandal saw the United States sell weapons to Iran in the mid-80s -- in circumvention of an arms embargo -- in exchange for Tehran’s assistance in trying to free U.S. hostages in Lebanon. The proceeds from the sales were then diverted to the Contra rebels fighting Nicaragua’s Socialist government. That covert talks involving Iranian officials with McFarlane and National Security Council staffers such as Oliver North took place is welldocumented, and Rohani’s participation has been suggested before. But Iran’s parliament speaker, Ali Larijani, responded harshly to the allegation made in the recent film, saying on April 27: “They’ve accused the president of having been involved in the MacFarlane affair. That is a lie.” Larijani went on to say that those present in Iran at that time are aware that Rohani played no role in the talks. He said individuals involved in the affair were known to everyone. “Do you also want to lie to history?” he asked, apparently addressing the producers of “I Am Rohani.”
Enemy Is His Friend The documentary also claims that during the war -- contrary to Khomeini, who staunchly opposed cease-fire efforts, Rohani was secretly trying to make peace with Iraq. It also portrays Rohani, who has presented himself as a moderate since taking office in 2013, as a conservative who played a role in making it obligatory for women working in the army to wear the hijab. The narrator quotes Rohani as saying that he stood firm on the issue despite complaints by some of the women working for the army’s agencies.
53 The documentary also claims that Rohani, as the secretary of Iran’s Supreme National Security Council, ordered the infamous Basij militia to put an end to student demonstrations in 1999. It also says that Rohani’s speech to a gathering of government supporters, on July 14, 1999, was key to ending the protests. “This important speech by the future president of Iran, which has been mysteriously deleted from the country’s archives, demonstrated the unity of the establishment with the nation in rejecting any sedition,” the narrator says. The documentary also addresses other key moments of Rohani’s career, including his tenure as Iran’s chief nuclear negotiator under former reformist President Mohammad Khatami. In that capacity, Rohani worked out a deal with EU countries in 2003 under which Tehran temporarily ended its uranium-enrichment program. The narrator says Iran later realized that it had made a “mistake.” “But it was a little late. Iran’s nuclear activities were suspended for 21 months, and even that voluntary suspension did not prevent a resolution by the [International Atomic Energy Agency’s] Board of Governors.” Rohani has not directly reacted to the hourlong documentary. An “informed source” with Rohani’s office, however, has been quoted by Iranian media as saying that some parts of the documentary were “incorrect.” In a live interview on April 29 with Iranian state television, Rohani said those who don’t want him to succeed are spreading lies and rumors to divert the government from its path. “We welcome constructive criticism,” he said, adding that spreading lies works against Iran’s national interests. Rohani refused to elaborate. “I don’t see a need now [to explain]. I said that because many friends asked me, through text messages, telephone calls, and messages, to respond tonight to those spreading rumors and those engaged in tarnishing [the government],” he said. Since he took office, Iran’s hard-liners have accused Rohani of giving in to Western pressure and of pursuing liberal cultural policies.
Rude Homecoming For Iranian Dissidents By Golnaz Esfandiari, RFE/RL Some dissidents would like to return to Iran under the more moderate Hassan Rouhani. Ali has a message for dissidents and oppositionists who are considering returning to Iran. Don't even think about it. The journalist, and many others on the wrong side of the authorities, fled the country following the broad crackdown on dissent that followed Mahmud Ahmadinejad's contentious reelection as president in 2009. When the subsequent election in August, 2013, brought the relatively moderate Hassan Rouhani to power, Ali took the opportunity to return. But while the political atmosphere has opened up in the Islamic republic under Rouhani, it apparently is not enough to shield returnees from harassment, or worse. Some, like Ali, who declined to give his real name, have been subjected to hours of
interrogation. Others have been arrested for their role in the postelection unrest in 2009. Even if Rouhani is in a welcoming mood, it seems, Iran's hard-liner are not. «The Revolutionary Guards and the prosecutor's office are in charge,» Ali says, and «they're very much against the return of dissidents.» «The Foreign Ministry and the Intelligence Ministry,» he adds, «don't have a say in this.»
Open Door Policy Speaking in New York in September to a group of Iranian-Americans, Rouhani said no one had the right to deprive Iranians from visiting their homeland. «Iranians are the owners of Iran,» he said. «Iran belongs to all Iranians.» Ali describes his life in exile as a «nightmare,» and says he was «prepared to go to jail for a year or so, if that's what it takes for me to able to live in Iran.» Now he says « I could end up regretting my
decision,» because «it seems the Revolutionary Guards are getting ready to give me a six-year prison sentence.» Ali says he's gone through tens of hours of intensive interrogations, mainly by the intelligence office of the powerful Islamic Revolutionary Guards Corps (IRGC). Another journalist, Hossein NouraniNejad, who is a member of the reformist Mosharekat party and was jailed amid the 2009 unrest, also ran into trouble upon returning to Tehran. NouraniNejad was arrested on April 21, about a month after flying home from Australia, where he had been studying, to resume life with his wife and infant son. PLEASE GO TO PAGE 52
May 2014
54
1393 ارديبهشت
Iran wants 400 new planes by 2025 if sanctions end
54 Iran cancels oilfield deal with China's CNPC DUBAI, April 30 (Reuters) Iran has terminated China National Petroleum Corp’s (CNPC) contract to develop the Azadegan oilfield after the Chinese energy giant ignored repeated appeals to work on it, Iranian news agency Shana said. China’s biggest oil and gas company signed up to develop Iranian oil and gas fields after Japanese and European companies pulled out due to sanctions in the middle of the last decade.
AP- By ALI AKBAR DAREINI Iran is looking to buy 400 passenger planes in the next 10 years to upgrade its aging fleet if Western sanctions imposed over its controversial nuclear program are lifted, the country's top aviation official said. The remark by Ali Reza Jahangirian of Iran's Civil Aviation Organization reflects Tehran's interest in attracting foreign investment and upgrading its creaking aviation industry. It comes amid a new climate in the country following the election last June of new President Hassan Rouhani who has focused his efforts on reviving Iran's faltering economy. «Iranian airlines will be ready to buy 40 jets a year,» Jahangirian said, without disclosing specifics of what could be a multi-billion dollar project. Jahangirian also said Iran has received «very positive signals» from Western companies, including Boeing Co. and General Electric Co. about getting new spare parts. Both Boeing and GE have said the U.S. Treasury Department has given them licenses to export to Iran.
The licenses for spare parts were made possible under a temporary nuclear deal struck last November between Iran and six world powers. Under it, Tehran is to halt some aspects of its nuclear program in return for the lifting of some sanctions — including restrictions on sale of commercial plane parts and services to Iran. Such a sale to Iran would be the first publicly known dealing between U.S. airspace companies and Tehran since the 1979 Islamic Revolution that toppled the pro-U.S. Shah Mohammad Reza Pahlavi and brought clerics to power. Iran and the six-nation group — the five permanent members of the U.N. Security Council plus Germany — are currently negotiating a comprehensive, permanent deal that could lift all sanctions on Iran while removing any possibility for Tehran to develop a nuclear weapon. Jahangirian said that out of Iran's 250 commercial planes, about 150 are flying while the rest are grounded due to lack of spare parts. Jahangirian also said that Iran has taken some «technical» steps in preparing for a resumption of direct flights with the United States but that more needs to be done before that becomes a reality. Direct flights between the two countries were cut after the 1979 revolution.
Iran court overturns ex-US Marine's death sentence Tehran (AFP) - Iran’s Supreme Court has overturned the death sentence handed to a former US Marine convicted of espionage, with the penalty being cut to 10 years in jail, media reported Sunday. Amir Hekmati, a dual US-Iranian citizen, was arrested in August 2011, put on trial and found guilty of spying for the CIA. In January 2012, he was sentenced to death. His lawyer was quoted on Sunday as saying the sentence had now been overturned. “The death sentence was overruled in the country’s Supreme Court and reduced to a 10year jail term,” attorney Mahmoud Alizadeh Tabatabaei told the Sharq daily newspaper.
Hekmati, born in the United States to Iranian parents, served as a US Marine and as a private contractor who provided translation services. His family insists he was visiting Iran to see relatives. US lawmakers and his family had appealed to Iran to free him, saying it would serve as a goodwill gesture after Tehran reached an interim deal with the United States and other powers on suspending its nuclear program. The former Marine’s father, Ali Hekmati, who lives in Michigan, is suffering from a brain tumor and has appealed for his son’s release. The UN Human Rights Council’s Working Group on Arbitrary Detention in December faulted Iran for not charging Hekmati for six
State-run CNPC has expanded over the past decade to more than 30 countries around the globe to help secure supplies of the oil and gas that China needs to sustain its economic growth. But concern over scarce global oil supplies that drew CNPC into Iran have largely vanished over the last few years, thanks to a surge in production in North America and promising new gas prospects in China itself, Australia and off East Africa. In 2010, Beijing instructed Chinese energy companies to slow or stop work in Iran, because China wanted to strengthen ties to the U.S. energy sector and feared dealing with Tehran would jeopardize those plans. months after his arrest and for letting his lawyer see him only briefly, without access to the case file. The panel said Iran’s “non-observance of international norms” in the case was “of such gravity as to give the deprivation of liberty of Mr Hekmati an arbitrary character.” US President Barack Obama raised the case of Hekmati and two other US citizens in a landmark telephone conversation last September with Iranian President Hassan Rouhani. Since Iran elected the more moderate Rouhani, the Hekmati family has seen hopeful signs with the ex-Marine’s
Over years of Chinese inaction, Iranian officials have been demanding that these companies honor their deals. But CNPC’s rapid global expansion into easier operating environments has reduced the need for it to push on in Iran. A decree officially excluding CNPC from the Azadegan project near the Iraqi border came into force on Tuesday evening, Shana
said. CNPC was unable to comment immediately on the contract termination.
Despite its huge gas reserves, Iran has been unable to extract enough to meet even its own needs, further reducing its allure for foreign investors. Rising oil production from neighboring Iraq, where CNPC is now active, takes further pressure off China to boost output from Iran. Although Tehran’s relationship with Washington has improved over the last few months, tight sanctions that discourage any Chinese energy companies from investing in Iran remain in place. Iranian officials also say they will soon offer foreign investors radically improved oil and gas contracts featuring much more attractive terms than those signed to date.
grandmother being allowed to visit him.
55
May 2014
ارديبهشت 1393
55
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
May 2014 - Vol 20 - Issue 246
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
IMF: Iran economy stabilizing, to soar if deal reached Washington (AFP) - Iran's economy is stabilizing and will post substantially stronger growth if the Islamic republic reaches a comprehensive deal with world powers on its nuclear program, the IMF said. The International Monetary Fund estimates that Iran's economy shrank by 1.7 percent in 2013, the second straight year of contraction after the United States and its allies imposed sweeping sanctions. But the IMF projects that Iran's economy will rebound by 1.5 percent in the current year -- even if sanctions relief under a temporary deal proves
short-lived -- as Tehran undertakes reforms. Masood Ahmed, director of the IMF's Middle East and Central Asia department, said that Iran's economic woes were «beginning to level off» but that much depends on whether the country reaches a comprehensive nuclear deal. «We do think that if there is a permanent improvement in that international environment... this should have an impact in terms of generating growth rates in the medium term that are substantially higher,» Ahmed told reporters at the IMF/World Bank spring meetings in Washington.
Ahmed said that Iran has been benefiting from foreign exchange market reforms and a dramatic calming of once-soaring inflation. But he said that Iran needed further structural reforms and to tighten monetary policy. Iran's new reform-minded government under President Hassan Rouhani in November reached a deal with six world powers to freeze its nuclear program, which some Western officials and Israel charge is aimed at building nuclear weapons. The United States and European powers
in return offered temporary relaxation of sanctions. But President Barack Obama has said that the sanctions would resume if talks on a comprehensive agreement fail.