آتشفشاني که در بافق سرگشود
ايران دارد خشک ميشود
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد.
ص 24
pardismag@gmail.com
ص 30
ايران 4
جهان 8
گوناگون 12
جدول 44
Send an email to:
سينما 22
تهران هم وارد وضعيت قرمز آبي شده است
روزنامه «شهروند» گزارش داده و فاضالب ،با اعالم اينکه «ايران در يک است که پس از اصفهان و کرمان ،دوره 30ساله خشکسالي قرار گرفته «تهران هم وارد وضعيت قرم ِز آبي شده است» ،از بحراني شدن وضع آب در 12 کالنشهر از جمله تهران خبر داد. است». به گزارش اين روزنامه ،حميدرضا دنباله در صفحة 25 جانباز ،مديرعامل شرکت مهندسي آب
آمريکا شرکتها و افراد تازهاي را در ايران تحريم کرد
دولت آمريکا شرکتها و افراد تازهاي را مشمول تحريمهاي وضعشده عليه ايران معرفي کرده است. کاخ سفيد در اطالعيهاي گفته است که اين تحريمها براي حفظ فشار بر حکومت ايران اعمال ميشوند و شرکتها و افرادي که تحت آن قرار ميگيرند در کمک به برنامه هستهاي ايران ،حمايت
درشهر 45
سيمين بهبهاني درگذشت
ص 13
تکنولوژي 34
شعر 42
ص 43
ورزش 46
فال 49
ايران از آغاز تغييرات در طراحي راکتور آب سنگين اراک خبر داد علياکبر صالحي ،رييس سازمان انرژي اتمي ايران ،از آغاز تغييرات در راکتور آب سنگين اراک خبر داده است تا به گفته وي ،نگراني برخي کشورها درباره صلح آميز بودن اين تاسيسات رفع شود. آقاي صالحي که در شبکه خبر تلويزيون دولتي ايران صحبت ميکرد، اظهار داشت که «بازطراحي قلب رآکتور اراک توسط متخصصان و کارکنان آن در حال انجام است تا نگراني برخي کشورها در مذاکرات هستهاي رفع شود». به گزارش خبرگزاري ايسنا ،وي از برگزاري نشستي با مسووالن وزارت امور خارجه خبر داد و افزود که «در اين جلسه دوستان در جريان جزئيات فني بازطراحي در قلب راکتور اراک قرار گرفتند». ساخت راکتور آب سنگين اراک يکي از نگرانيها و سوءظن کشورهاي غربي به
فعاليتهاي هستهاي ايران است. اين راکتور در 240کيلومتري جنوب غربي تهران است و به طور بالقوه ميتواند براي ساخت سالح هستهاي پلوتونيوم توليد کند. راکتور 40مگاواتي اراک که ساخت آن زير نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي صورت ميگيرد ،به گفته تهران ،براي مقاصد تحقيقاتي به ويژه ساخت راديو دارو مورد استفاده قرار ميگيرد. دنباله در صفحه 7
محمد خاتمي :وضعيت زندانيان و حصر موسوي و کروبي بدتر شده است
از تروريسم و ياري دادن ايران در دور زدن تحريمها نقش داشتهاند. چند موسسه مالي و بانک ايراني ،چند شرکت هواپيمايي و چند شرکت خارجي و ايراني در فهرست تازه تحريمهاي آمريکا عليه ايران قرار گرفتهاند. در همين حال ،يک مقام آمريکايي گفته است که ايران پيش از اعالم اين فهرست تازه در جريان آن قرار گرفته بوده
است. کاخ سفيد ميگويد دولت آمريکا همزمان با اعمال تحريمهايي که پيش از اين وضع شدهاند ،متعهد است که براي رسيدن به يک راه حل بلندمدت و جامع به همراه ديگر شرکاي خود در گروه 1+5 تالش کند. دنباله در صفحة 33
گزينههاي پيش روي ايران و 5+1 پس از تمديد چيست؟
محمد خاتمي ،رييس جمهوري پيشين ايران ،با انتقاد از حکم شش سال زندان براي سراجالدين ميردامادي ،فعال سياسي اصالحطلب ،گفت که جرياني داخل حکومت بنا دارد بگويد با روي کار آمدن
دولت روحاني هيچ چيزي تغيير نکرده است. به گزارش وبسايت کلمه ،آقاي خاتمي که به ديدار خانواده سراجالدين ميردامادي رفته بود ،همچنين تاکيد کرد که وضعيت حصر خانگي ميرحسين موسوي و مهدي کروبي، رهبران جنبش سبز و ديگر منتقدان حکومت ايران حتي بدتر از سابق شده است. وي اظهار داشت« ،بنده معتقدم در سطوح باالي نظام درباره اين برخوردها نگاه ديگري وجود دارد اما متاسفانه جرياني هست که بنا دارد بگويد هيچ چيزي تغيير نکرده بلکه اوضاع بدتر شده است؛ مثل وضعيت زندانيان سياسي و حصر آقايان موسوي و کروبي که حادتر شده و همينطور وضعيت بنده و ديگران». محمد خاتمي در سالهاي اخير و به دنبال اعتراضات سال 1388هدف حمالت شديد محافظهکاراني قرار گرفته است که در برخي موارد خواهان اعدام او شدهاند. صفحة 7
2
September 2014 1393 شهريور
2
3
September 2014 1393 شهريور
3
4
September 2014 شهريور 1393
کاتوزيان سپس وارد دانشگاه تهران شد و به تحصيل در رشته حقوق پرداخت .در ادامه تحصيالت خود رشته حقوق قضا را انتخاب کرد و در سال 1339با دفاع از رساله دکتري خود با عنوان «وصيت» به اخذ عنوان دکتري حقوق نايل شد .محمود شهابي خراساني از اساتيد مهم وي در زمينه حقوق بود. ناصر کاتوزيان در تدوين اولين قانون اساسي جمهوري اسالمي ايران شرکت داشت .او را پدر علم حقوق ايران ميدانند. کاتوزيان حدود 45جلد کتاب تأليف کرد ه است که اکثر آنها کتب آموزشي دانشگاهي هستند. کاتوزيان يکي از نويسندگان اصلي پيشنويس قانون اساسي جمهوري اسالمي بود .وي در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي در سال 1358شرکت کرد و در فهرست کانديداهاي مورد حمايت جبهه ملي ايران ،نهضت آزادي و سازمان مجاهدين خلق قرار داشت که موفق به راهيابي به مجلس نشد.
مجوز دانشگاه احمدينژاد باطل شد ناصر کاتوزيان درگذشت دکتر ناصر کاتوزيان ،حقوقدان برجسته و يکي از تدوين کنندگان قانون اساسي جمهوري اسالمي ايران در سن هشتاد و هفت سالگي بر اثر ذاتالريه در گذشت. دکتر کاتوزيان از چندي پيش به دليل بيماري ذاتالريه در بيمارستان تهران کلينيک بستري شده بود. او در 1306خورشيدي در تهران متولد شد .تحصيالت ابتدايي را در دبستان اقبال به اتمام رساند و دوران دبيرستان را در دبيرستان علميه طي کرد.
شوراي عالي انقالب فرهنگي مجوز «دانشگاه جامع ايرانيان» را باطل کرد .محمود احمدينژاد اين دانشگاه را تأسيس کرده بود. حسين حسيني ،مديرکل دفتر گسترش آموزش عالي وزارت علوم ،تحقيقات و فناوري گفته شوراي عالي انقالب فرهنگي مصوبه ابطال «دانشگاه جامع ايرانيان» را به وزارت علوم اعالم کرده و احتماالً اين مصوبه به خود دانشگاه نيز ابالغ خواهد شد. خبرگزاري «تسنيم» به نقل از يکي از معاونان دبير شوراي عالي انقالب فرهنگي نوشت که اين شورا آغاز به کار دانشگاه احمدينژاد را منوط به نظر شوراي گسترش کرده بود ،در حالي که شوراي گسترش مجوزي براي «دانشگاه جامع ايرانيان» صادر نکرده است. پيشتر رضا فرجيدانا ،وزير علوم ،تحقيقات و فنآوري ايران ،مجوز دانشگاه جامع ايرانيان را «نامعتبر» خوانده بود.
در آن زمان ،حسين حسيني ،مدير کل دفتر گسترش آموزش عالي وزارت علوم هم اعالم کرده بود که اين دانشگاه مجوز فعاليت ندارد و نميتواند اقدام به پذيرش دانشجو کند. «دانشگاه جامع ايرانيان» بنا بر مصوبه 25مردادماه 1392شوراي عالي انقالب فرهنگي در تهران تأسيس شده است .دوم مردادماه 1392نيز اساسنامه اين دانشگاه به تأييد کامران دانشجو ،وزير وقت علوم ،تحقيقات و فنآوري و محمدحسين طريقت منفرد ،وزير بهداشت ،درمان و آموزش پزشکي رسيده بود. چندي پيش برداشت مساله برداشت 16ميليارد تومان جهت راهاندازي دانشگاه ايرانيان از حساب دولت خبرساز شد .پس از آن بود که فياض شجاعي ،دادستان ديوان محاسبات اعالم کرد دادسرا و ديوان محاسبات ظرف مدت يک هفته ،پرونده برداشت 16 ميليارد توماني را رصد، تحقيق و رسيدگي کرده و اين مبلغ بهسرعت به حساب بيتالمال برگردانده شده است.
يارانه ايرانيان خارج از کشور قطع ميشود
سخنگوي قوه مجريه ايران از تصميم دولت حسن روحاني براي قطع يارانه ايرانيهاي خارج از کشور خبر داد. محمدباقر نوبخت که در برنامهاي تلويزيوني حضور يافته بود ،تاکيد کرد که يارانه بايد تنها به کساني تعلق بگيرد که هزينه افزايش قيمت سوخت را در داخل کشور پرداخت ميکنند. به گفته او ،دولت خود را مقيد ميداند که به همه اقشار
4
جامعه يارانه يکسان ندهد و با همين نگاه نيز از کساني که توانايي مالي دارند ،خواسته بود اين مسئله را به دولت اطالع دهند تا يارانههاي پرداختي به آنان به توليد اختصاص داده شود. دولت حسن روحاني اوايل سال جاري همزمان با آغاز ثبتنام از مردم براي دريافت يارانه نقدي ،تاکيد کرده بود اقشاري که توانايي مالي دارند از دريافت يارانه انصراف بدهند ،اما با پايان مهلت ثبتنام مشخص شد که بيش از 73ميليون نفر خواهان دريافت يارانه شدهاند ،امري که حتي رسانههاي حامي دولت آن را به معناي شکست آقاي روحاني تلقي کردند.
آماري هم که اکنون سخنگوي دولت ايران ارائه ميدهد حکايت از آن دارد که تنها دو ميليون و 400هزار نفر از دريافت يارانه چشمپوشي کردهاند. اين در حالي است که وزير امور اقتصادي و دارايي ايران به تازگي گفته است که 10ميليون نفر از افراد پردرآمد جامعه شناسايي شدهاند و آنها از فهرست يارانهبگيران حذف ميشوند. از سويي معاون اجرايي رئيس جمهور ايران نيز تاکيد کرده است که دولت خود را موظف ميداند دهکهاي پردرآمد متقاضي دريافت يارانه را شناسايي و آنها را از فهرست کساني که يارانه ميگيرند حذف کند. محمد شريعتمداري در گفتوگويي با خبرگزاري مهر اظهار داشت که دولت در اين زمينه دست به کار شده و تا کنون به تعدادي از افراد پردرآمد اطالع داده است که يارانه آنان را حذف ميکند.
5
دنباله از صفحة قبل
آقاي شريعتمداري اما تاکيد کرده است که دولت حسن روحاني به هيچ وجه قصد ندارد يارانه افراد نيازمند و طبقات پايين و کمدرآمد جامعه از جمله کارمندان دولت ،کسبه جزء و کارگران را قطع کند. طرح پرداخت يارانهها در ايران از دولت دوم محمود احمدينژاد آغاز شد و در اين مدت چگونگي اجراي آن به ت تبديل شده يکي از مهمترين چالشهاي اقتصادي دول است.
ديدار محمد جواد ظريف و کاترين اشتون براي تعيين محورهاي توافق جامع هستهاي
محمد جواد ظريف وزير خارجه ايران براي دور تازهاي از گفتگو با کاترين اشتون مسئول سياست خارجه اتحاديه اروپا به بروکسل پايتخت بلژيک سفر کرد .قرار است در اين گفتگوها محورهاي اصلي مذاکرات براي رسيدن به توافق جامع هستهاي مشخص شود. دور هفتم مذاکرات جامع هستهاي بين ايران و گروه 1+5در ماه سپتامبر در حاشيه نشست مجمع عموميسازمان ملل در نيويورک انجام خواهد شد. وزير خارجه ايران پس از گفتگو با خانم اشتون به لوکزامبورگ ميرود و سپس به دعوت ايتاليا فدريکا موگريني ،وزير خارجه ايتاليا به اين کشور سفر خواهد کرد. فدريکا موگريني وزيرخارجه ايتاليا در اجالس سران اتحاديه اروپا در بروکسل به عنوان جانشين کاترين اشتون براي سرپرستي سياست خارجي اين اتحاديه انتخاب شد. دوره فعاليت خانم اشتون بعنوان رئيس هيات مذاکرهکننده 1+5در گفتوگوهاي هستهاي با ايران در ماه اکتبر به پايان ميرسد اما قرار است او تا پايان مهلت تمديد شده ( 24نوامبر) ،همچنان هدايت مذاکرات هستهاي را با ايران به عهده داشته باشد. دور بعدي مذاکرات بعدي ايران و 1+5اواخر سپتامبر پيش از برگزاري نشست مجمع عموميسازمان ملل انجام ميشود.
دادگاه انتظامي وکال اجازه داد نسرين ستوده به وکالت ادامه دهد
بنا بر گزارشها ،دادگاه انتظامي وکال در ايران ،به نسرين ستوده ،حقوقدان و وکيل و فعال حقوق بشر ،اجازه داده است تا به عنوان وکيل به فعاليت حرفهاي خود ادامه دهد. معاون دادستان و سرپرست دادسراي اوين از نسرين ستوده شکايت کرده و خواسته بودند تا جلوي کار او به
September 2014 شهريور 1393
عنوان وکيل گرفته شود. رضا خندان ،همسر نسرين ستوده ،در صفحه فيسبوک خود نوشته است ،راي بدين قرار است که تعليق موقت خانم نسرين ستوده به نظر دادگاه انتظاميکانون وکال ،موضوعيت نداشته ،رد ميشود. آقاي خندان نيز تاکيد کرده است که با اعالم چنين حکمي نسرين ستوده «همچنان ميتواند به حرفه خود، وکالت ،ادامه دهد». دادگاه بدوي نسرين ستوده را 20سال از وکالت محروم کرده بود اما به استناد ماده هفده قانون استقالل وکال ،هيچ دادگاه ديگري نميتواند پروانه وکيلي را تعليق يا لغو کند. نسرين ستوده از چهرههاي سرشناس مدافع حقوق بشر در ايران ،حقوقدان و وکيل است .او وکالت پروندههاي شمار زيادي از فعاالن سياسي ،کنشگران حقوق بشر يا حقوق زنان را بر عهده داشته است و برنده جوايز مختلف حقوق بشري و آزادي بيان در عرصه بينالمللي شده است. عالوه بر حکمي که دادگاه بدوي در سال 1389عليه حرفه او صادر کرده بود ،نسرين ستوده به 11سال زندان و 20سال ممنوعيت خروج از کشور نيز محکوم شده بود. حکم زندان ،در دادگاه تجديد نظر به شش سال کاهش پيدا کرد. خانم ستوده در شهريور ماه 1389به اتهام «اقدام عليه امنيت ملي» و «تبليغ عليه نظام» بازداشت شده بود.
5
بند 350اوين؛
زنداني که از «جاي ديگر» براي آن تصميم ميگيرند
احضار وزير سابق نفت به دادسرا در ارتباط با پرونده «بنزينهاي آلوده»
دو وکيل دادگستري اعالم کردند که مسعود ميرکاظمي، وزير نفت دولت احمدينژاد ،در ارتباط با پرونده موسوم به «توليد بنزينهاي آلوده» به دادسرا احضار شده است. پيمان حاجمحمود عطار به خبرگزاري کار ايران ،ايلنا، گفت که به دنبال شکايت او و دو تن از همکارانش ،مصطفي ترک همداني و عليرضا دقيقي ،شعبه 15بازپرسي دادسراي کارکنان دولت ،آقاي ميرکاظميرا احضار کرده است. به گفته او ،بازپرس پرونده پيش از احضار آقاي ميرکاظمي اقدام به استعالم از وزارت بهداشت و سازمان حفاظت از محيط زيست کرده است. خبرگزاري دانشجويان ايران ،ايسنا ،نيز اظهارات مصطفي ترکهمداني را بازتاب داده است که ميگويد« :از آنجا که داليلي مبني بر بيماريزا بودن بنزينهاي توليدي پتروشيمي بهدست آمده است ،بازپرس پرونده ،وزير وقت نفت را در اين زمينه احضار کرده است». در همين حال معصومه ابتکار رئيس سازمان حفاظت محيط زيست اعالم کرد که اين سازمان اسناد و مدارک الزم در مورد پرونده «بنزينهاي آلوده» را به مراجع قضايي ارايه کرده است. به گزارش خبرگزاي رسمي جمهوري اسالمي ايران، ايرنا ،معصومه ابتکار تصريح کرد« :ما شاکي پرونده بنزينهاي آلوده نيستيم ،اما از ما به عنوان مطلع دعوت شد و سازمان محيط زيست نيز تمام اسناد و مدارک الزم را تحويل داده است». مصطفي ترکهمداني پيشتر خبر داده بود که نماينده حقوقي سازمان محيط زيست ،با حضور در شعبه 15 دادسراي کارکنان دولت ،اسناد و مدارک «آلوده بودن بنزين توليد پتروشيمي» در دولت گذشته را ارائه کرده است. به گفته آقاي ترکهمداني ،سازمان محيط زيست طي اسنادي به دادسرا اعالم کرده است که ميزان آاليندههاي موجود در جايگاههاي عرضه سوخت در سال 91بسيار زياد بوده و در سال 92کاهش چشمگيري داشته است. مصطفي ترک همداني ،پيمان حاج محمود عطار و عليرضا دقيقي سه وکيل دادگستري ،با حضور در دادسراي
پس از اجراي گام ديگري از سناريوي امنيتي انحالل بند 350اوين ،اين بند هم اکنون با شرايط تازه و البته ويژهاي رو به رو است .بندي که زندانياني از پير و جوان، با تحصيالت غالبأ دانشگاهي در آن نگهداري ميشوند و از چهار سال قبل مهمترين محل حبس منتقدان زنداني در جمهوري اسالميبوده است. به گزارش خبرنگار «کلمه» ،بند 350اوين که مسئوالن زندان به آن «اندرزگاه »3ميگويند ،تقريبا از آبان ماه سال 88پذيراي زندانيان سياسي حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري دهم بوده است .اين بند پيش از آن هم در مقاطع مختلفي ،تعدادي از زنداني سياسي و عقيدتي را در خود جا داده بود. بناي اين ساختمان اساسا به ابتداي دهه پنجاه ميرسد و از ابتدا نيز کارکردي سياسي و امنيتي داشته است ،به طوري که بسياري از زندانيان سياسي دهه پنجاه و به ويژه روحانيون زنداني که بعدها در نظام جمهوري اسالمي به مناصبي رسيدند ،اقامت در آن را تجربه کردهاند. با اين حال طرح تبديل بند 350به يک زندان کامال امنيتي جهت تمرکز زندانيان خاص در مرداد 1389با گردآوري زندانيان سياسي و امنيتي از تمامي بندهاي زندان اوين در آنجا و خارج کردن متهمان جرايم مالي شکل اجرايي به خود گرفت ،طرحي که مجري و مسئول اصلي آن دادستان تهران ،عباس جعفري دولت آبادي بود. به اين ترتيب زنداني تحت نظر مستقيم دادستان تهران شکل گرفت که اگرچه از نظر فيزيکي در چارچوب اوين بود ،اما به گفته مسئوالن زندان ،تافتهاي جدابافته است که از «جاي ديگر» براي آن تصميم ميگيرند و حتي گفته ميشود تصاوير دوربينهاي آن حداقل در پنج مرکز مشاهده و ارزيابي ميشود ،مراکزي که شايد باالترين آن دادستاني تهران هم نباشد. طي حدود پنج سال گذشته ،بند 350محل نگهداري زندانيان داراي حکم قطعي يا متهماني بوده که مراحل کارکنان دولت از مسعود ميرکاظمي ،وزير نفت دولت احمدينژاد ،به اتهام توليد بنزين «آلوده» در زمان وزارتش شکايت کردند. اين سه وکيل دادگستري آقاي ميرکاظمي را به اقدام «عليه بهداشت عموميو سالمت مردم» متهم کردهاند. مسعود ميرکاظمي ،متقابال از اين سه وکيل دادگستري به اتهام نشر اکاذيب و تشويش اذهان عموميبه رئيس قوه قضاييه شکايت کرده است. ايران تا سال 1388ميزان 40درصد از بنزين مصرفي خود را از خارج تامين ميکرد ،اما به خاطر تحريمهاي غرب در مورد بنزين ،مجبور شد کمبود ظرفيت پااليشگاهي توليد بنزين را از طريق توليد اين سوخت در مجتمعهاي پتروشيمي و با افزودن سرب يا کاتاليستهاي شيميايي و
بازجويي را پشت سر گذاشته بودند و پروندهشان در اختيار وزارت اطالعات ،سپاه پاسداران و گاهي پليس امنيت قرار داشته است .متهمان به جرايم سياسي ،اعتقادي و امنيتي که از مرداد 89تعدادشان به طور ميانگين بين 150تا 200نفر بوده است. با انتقال حدود 75تن از زندانيان اين بند طي چند هفته گذشته ،اکنون نيمي از فضاي اين بند پلمپ شده و تعداد زندانياني که حاال منحصر به زندانيان سياسي و عقيدتي هستند ،به حدود 60نفر رسيده است .نگاهي به پرونده و سوابق اين زندانيان نشان ميدهد که بخش عمده آنها را زندانيان سياسي و بيش از همه اسراي جنبش سبز تشکيل ميدهند .با اين حال گرايشهاي ديگري از جمله جرايم سايبري (فيس بوک و …) نوکيشان مسيحي، ي نيز در دراويش گنابادي ،ملي گراها ،چپها و فعاالن قوم اين بند حضور دارند. بر اساس اين گزارش ،هم اکنون مسنترين زنداني اين بند بيش از 80سال سن دارد و جوانترين آنها نيز متولد 1372است. بررسي سطح تحصيالت تمامي زندانيان اين بند حکايت از آن دارد که 10نفر از آنان در مقطع دکتري هستند ،حدود 15نفر داراي تحصيالت در دوره کارشناسي ارشد بوده و 20نفر نيز فارغالتحصيل يا دانشجوي دوره کارشناسي هستند .از اين ميان 8تن نيز سابقه تدريس در دانشگاههاي کشور را دارند. ذکر اين نکته هم ضروري است که بسياري از اين زندانيان سياسي يا پيش از دوره زندان يا به علت سالهاي حبس از ادامه تحصيل در دورههاي باالتر محروم شدهاند. البته اين آمار تنها اشاره به تحصيالت زندانيان اين بند در مقطع زماني فعلي دارد ،حال آنکه اين بند طي همين چندسال شاهد رفت و آمد صدها زنداني سياسي بوده که متوسط تحصيالت آنها کمتر از اين نبوده است؛ ميزاني که به مراتب باالتر از متوسط تحصيالت کارمندان حقوق بگير دولت است. بعضًا خطرناک مانند «امتيبياي» جبران کند. ي و به شدت سرطانزاست و «امتيبياي» مادهاي سم استفاده از آن در دنيا براي توليد بنزين ممنوع است. توزيع بنزين پتروشيمي از ماههاي ابتدايي دولت حسن روحاني متوقف شد .حسن روحاني ،رئيس جمهوري ايران، نيز گفته است که در شهرهايي که بنزين يورو 4توزيع ميشود ،وضعيت بهتر شده است. به گفته خانم ابتکار در حال حاضر در تهران ،کرج ،اراک و تبريز از بنزين يورو 4استفاده ميشود و تا پايان آذرماه8 ، کالنشهر ديگر به اين شهرها اضافه خواهند شد.
6
دنباله از صفحة قبل
جان کري خواستار آزادي شهروندان آمريکايي _ ايراني زنداني در ايران شد
جان کري ،وزير امور خارجه آمريکا ،از حکومت ايران خواسته است که شهروندان آمريکايي _ ايراني زنداني را آزاد کرده و براي يافتن شهروند ناپديده شده آمريکايي با واشينگتن همکاري کند. وزير امور خارجه آمريکا در بيانيهاي خواستار آزادي ميرحکمتي ،سعيدعابديني و جيسون رضائيان که در ايران زنداني هستند ،شده است. امير ميرزايي حکمتي ،تفنگدار دريايي سابق ارتش اياالت متحده است که در ماه آگست سال 2011 در حالي که براي ديدار با مادربزرگش به ايران سفر کرده بود به اتهام جاسوسي براي اياالت متحده دستگير و زنداني شد. حکم آقاي حکمتي که در ابتدا اعدام اعالم شده بود، در دادگاه تجديدنظري که به شکل مخفيانه در ماه دسامبر گذشته تشکيل شد به ده سال حبس تغيير پيدا کرد. سعيد عابديني ،کشيشي تبشيري 34ساله ،شهروند آمريکا و از تبار ايراني است؛ او در سفري به ايران به خاطر «راهاندازي کليساهاي خانگي» و به اتهام «اقدام عليه امنيت ملي» به هشت سال زندان محکوم شده است. جيسون رضاييان ،خبرنگار روزنامه «واشنگتن پست» در ايران ،نيز به همراه يگانه صالحي ،همسر آقاي رضاييان که خبرنگار روزنامه اماراتي «نشنال» است و دو آمريکايي ديگر ،روز 31تير بازداشت شدند. جان کري همچنين در اين بيانيه همکاري ايران را براي يافتن رابرت لوينسون ،شهروند ناپديده شده آمريکايي خواستار شده است. پيشتر گزارشها حاکي از آن بود که رابرت لوينسون به عنوان بازرس خصوصي براي يک شرکت بزرگ کار ميکرد و براي تحقيق در مورد «قاچاق سيگار» به جزيره کيش در ايران سفر کرده بود؛ جايي که در سال 1385ناپديد شد. خبرگزاري فرانسه در آذر ماه در گفتوگويي با داوود صالحالدين ،کسي که ميگويد لوينسون را آخرين بار ديده، از قول او نوشته بود «مقامهاي ايراني لوينسون را دستگير کردهاند». بنا بر گزارشي که خبرگزاري آسوشيتدپرس در آذرماه سال گذشته منتشر کرد ،رابرت لوينسون ،در ماموريتي که رسما تائيد نشده بود ،براي سازمان اطالعات مرکزي آمريکا، سيا ،اطالعات جمع ميکرد.
ناظم متجاوز به شالق و دو سال تبعيد محکوم شد
حکم بدوي پرونده ناظم دبستان پسرانهاي که به تعدادي از کودکان يک مدرسه تجاوز کرده ،صادر شده است .براساس اين حکم ،مجرم به حدي از تازيانه ،دو سال تبعيد و محروميت از برخي مشاغل و فعاليتهاي اجتماعي
September 2014 شهريور 1393
محکوم شده است. غالمحسين محسني اژهاي ،سخنگوي قوه قضاييه با اعالم اين خبر در نشست مطبوعاتي خود گفت ،اين فرد در دادگاه بدوي محکوم شده اما چون حکم قطعي نيست از بيان جزئيات آن معذورم. تجاوز ناظم يک مدرسه پسرانه به تعدادي از شاگردان اين مدرسه ،براي نخستين بار در ارديبهشت ماه گذشته در برخي نشريات ايران خبرساز شد .گفته ميشود که قربانيان بين 8تا 11ساله هستند. در پي انتشار اين خبر ،پزشکي قانوني تاييد کرد که شش دانشآموز يک دبستان پسرانه مورد تجاوز جنسي قرار گرفتهاند. حميدرضا کفاش ،معاون فرهنگي وزير آموزش و پرورش ايران نيز ،در گفتوگو با روزنامه «شهروند» وقوع اين تجاوز را تاييد کرد. بر اساس گزارش رسانههاي ايران ،خانوادههاي تعدادي از دانشآموزان از ناظم اين مدرسه به خاطر آزار و اذيت فرزندانشان شکايت کردهاند .هنوز تعداد دقيق شکايتهاي دريافت شده در ارتباط با اين پرونده مشخص نيست. بر اساس گزارشهاي منتشر شده در خصوص پرونده تجاوز اخير ،ناظم مدرسه به حکم قاضي در بازداشت است و در نخستين جلسه دادگاه ،تمام اتهامات را رد کرده است. همچنين مدير و کادر اجرايي اين مدرسه نيز تغيير کردهاند. به اعتقاد کارشناسان حوزه کودک ،والدين کودکان و آموزش و پرورش در ايران به دليل وجود تابوها و باورهاي فرهنگي خاص ،در زمينه آموزش کودکان براي محافظت از خود در مقابل تجاوز کوتاهي ميکنند.
آقاي مرتضوي گفت ،من به همه موارد گزارش تحقيق و تفحص از تامين اجتماعي پاسخ دادم و بيش از 400صفحه مستندات درباره اقدامات خود در سازمان تامين اجتماعي ارائه کردم. سعيد مرتضوي گفت ،موضوع اصلي گزارش تحقيق و تفحص مجلس مربوط به بابک زنجاني است و اين در حالي است که حتي يک شرکت هم به وي واگذار نشده است. پيمان حاج محمود عطار ،وکيل دادگستري ،اوايل مردادماه گفته بود که سعيد مرتضوي 10پرونده مفتوح در دادسراي کارکنان دولت دارد. او که خود از شاکيان سعيد مرتضوي درباره پرونده عباس پاليزدار و «تخلفات» سازمان تامين اجتماعي است خواسته بود که به پروندههاي آقاي مرتضوي که از برخي آنها حدود پنج سال گذشته است رسيدگي شود. اين وکيل دادگستري ،پرونده شکايت عباس پاليزدار، پرونده بازداشتگاه کهريزک ،پرونده شکايت فاضل الريجاني و شکايت کميسيون تحقيق و تفحص مجلس از سازمان تامين اجتماعي را از جمله پروندههاي مفتوح سعيد مرتضوي عنوان کرده بود.
قوه قضائيه کانون نويسندگان را به برخورد قانوني تهديد کرد
6
مذاکرات خصوصي و کانالهاي ارتباطي بيزار بوده است. بايد بر اساس حقوق مسلم به صورت حدود روشن و مبتني بر اصول و حرمت حرکت کرد .هيأت دبيران کانون در سال 41متني خطاب به اعضا تهيه کرد و در آن آورد که نميتوان با مذاکرات خصوصي و دوستانه با عوامل سانسور و واسطهگران اين و آن با بنيادهاي سانسور مبارزه کرد .اکنون نيز کانون استوار و منطقي بر سر راه و روش خويش ايستاده است». پس از آنکه تالشها براي ثبت کانون نويسندگان ايران به جايي نرسيد ،فعاليتهاي کانون در سالهاي دهه 1370اوج گرفت و ماجراهايي مانند مرگ سعيدي سيرجاني در زندان ،قتل احمد ميرعاليي ،احمد تفضلي ،مجيد شريف، ماجراي فرج سرکوهي ،اتوبوس ارمنستان و قتلهاي زنجيرهاي پيش آمد.
دختران جوان بيشترين مراجعهکنندگان براي سقط جنين در ايران
مرتضوي درباره بخشي از پرونده کهريزک تفهيم اتهام شد
وکيل خانواده محسن روحاالميني يکي از قربانيان بازداشتگاه کهريزک در سال 88ميگويد دادستان پيشين تهران درباره بخشي از پرونده بازداشتگاه کهريزک تفهيم اتهام شده است ،اين در حالي است که خود سعيد مرتضوي در جمع خبرنگاران ،هيچ اشارهاي به موضوع کهريزک نکرد. خبرگزاري مهر به نقل از ميرمجيد طاهري ،وکيل خانواده محسن روح االميني گزارش داده که بازپرس شعبه 15 دادسراي کارکنان دولت به سعيد مرتضوي درباره بخشي از پرونده کهريزک که در دادسرا در حال رسيدگي است ،تفهيم اتهام کرده است. آقاي طاهري گفته که همراه عبدالحسين روح االميني پدر محسن روح االميني در دادگاه حاضر شد و افزوده که اين پرونده بايد زودتر به دادگاه فرستاده ميشد. اين اظهارات در حالي است که خود آقاي مرتضوي بعد از خروج از دادسرا گفت که به دليل پروندههاي تحقيق و تفحص از تامين اجتماعي ،شکايت فاضل الريجاني و وکالي عباس پاليزدار در دادگاه حاضر شده است. محسن روحاالميني ،محمد کامراني و امير جواديفر، سه جواني بودند که پس از اعتراضهاي سال 88به نتيجه انتخابات رياست جمهوري آن سال ،بر اثر شکنجه و فشار عصبي جان خود را در بازداشتگاه کهريزک از دست دادند. از سعيد مرتضوي دادستان پيشين تهران به عنوان متهم اصلي پرونده مرگ اين سه جوان در بازدداشتگاه کهريزک نام برده ميشود. اما سعيد مرتضوي بدون اشاره به ماجراي کهريزک با بيان اينکه حتي يک شرکت هم از تامين اجتماعي به بابک زنجاني واگذار نکرده است گفت ،در اين نشست بازپرسي بيشتر درباره گزارش تحقيق و تفحص مجلس از سازمان تامين اجتماعي بود. به گفته او ،چند تن از وکال هم به عنوان بيمه شده تامين اجتماعي شکايت شخصي مطرح کردند که البته صالحيت شکايت نداشتند.
پس از برگزاري مجمع عمومي کانون نويسندگان ايران ،غالمحسين محسني اژهاي ،سخنگوي قوه قضائيه، کانون نويسندگان ايران را تهديد به برخورد قانوني کرد. به گفته اژهاي چنانچه کانون نويسندگان در زماني که براي آن محدوديت ايجاد شده ،فعاليتهايش را از سر بگيرد، دادستان با آن برخورد قضائي خواهد کرد. در شصت و هشتمين نشست خبري قوه قضائيه، غالمحسين محسني اژهاي در واکنش برگزاري مجمع عموميکانون نويسندگان گفت« :هر نهادي که به حکم قانون تأسيس و يا براي آن محدوديتي ايجاد شود، چنانچه در زماني که محدوديت ادامه دارد خالف آن عمل کند دادستان نسبت به آن معترض ميشود و جلوي آن را خواهد گرفت .برخي از محروميتها ابدي است و چنانچه افراد نسبت به اين محروميت بيتوجهي کنند حتمًا جلوي آن گرفته خواهد شد». او گفت« :در رابطه با کانون نويسندگان اطالع کافي ندارم که محروميت آنها زماندار بوده است يا خير». اخيرأ پس از 12سال ،مجمع عموميکانون نويسندگان ايران در مکاني خصوصي ،در حياط يک مجتمع مسکوني در تهران برگزار شد .عده زيادي از اعضاي کانون نويسندگان ايران از سراسر ايران در اين مجمع حضور داشتند و کانون انتخابات هيأت دبيران را برگزار کرد. در اين انتخابات ،رضا خندان مهابادي ،حسن اصغري، علي اشرف درويشيان ،مهدي غبرايي و بکتاش آبتين به عنوان اعضاي اصلي و حافظ موسوي ،علي عبداللهي ،علي رضا جباري ،فانوس بهادروند ،حميد يزدانپناه به عنوان اعضاي عليالبدل هيأت دبيران کانون نويسندگان ايران انتخاب شدند. پيش از اين سيد عباس صالحي ،معاون فرهنگي وزارت ارشاد خواهان تجديد نظر در اساسنامه کانون نويسندگان شده و گفته بود اگر کانون «پوستاندازي» کند ،امکان فعاليت قانونياش در ايران وجود دارد. هنگامي که عطاءاهلل مهاجراني در دوره نخست رياست جمهوري محمد خاتمي ،وزارت فرهنگ و ارشاد اسالميرا به عهده داشت احتمال از سرگيري فعاليت کانون نويسندگان ايران در ميان آمد. دکتر فريبرز رييسدانا در اينزمينه گفته است« :بله، درست است .آقاي مهاجراني وزير بود و ما به او مراجعه کرديم و جوابي هم نگرفتيم .البته همو بود که به ما اصرار کرده بود کانون را به ثبت برسانيم .هميشه کانون از
بيشتر کساني که در ايران تقاضاي سقط جنين دارند« ،دختران جواني» هستند که «خانواده آنها چيزي از ارتباطهاي جنسيشان نميدانند». بر پايه گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «مبلغي که اين افراد بهعنوان دستمزد ميپردازند بهطور ميانگين بين 300تا 600هزار تومان است که گاهي بر اساس موقعيتهاي مختلف تغيير ميکند». اين گزارش از «رشد آمار سقطهاي غيرقانوني» در کشور خبر داده و افزوده است« :شاهد اين ادعا ،آمپولهاي سقط جنيني است که از سوي دالالن به متقاضيان فروخته ميشود و با وجود هشدارهايي که داده شده ،همچنان در دخمههاي فروش دارو به دست خريداران ميرسد». افزون بر سقط جنين قانوني ،ساالنه بيش از 250هزار سقط جنين غيرقانوني در ايران انجام ميشود که در مقايسه با ميزان سقط جنين قانوني 40 ،برابر بيشتر است. سال 1384نمايندگان مجلس ايران قانون سقط درماني جنين را تصويب کردند و از آن سال ،قانون به خانوادههايي که جنينشان دچار مشکل بود يا ادامه بارداري براي مادر خطرناک بود اين اجازه را داد که جنين خود را سقط کنند. بهطور کلي اما عمل سقط جنين در ايران غيرقانوني است .مجازات سنگين براي سقط جنين در ايران در حالي است که در بسياري از کشورها پس از لغو ممنوعيت سقط جنين ،آمار مرگومير زنان بهصورت چشمگيري کاهش يافته است. سقط جنين يکي از کمخطرترين ،کمهزينهترين و امنترين جراحيها در عرصه پزشکي است ،اما به دليل غيرقانوني بودن اين عمل در برخي کشورها از جمله ايران و انجام آن در محيطهاي غيربهداشتي و توسط افرادي که آموزش اين کار را نديدهاند ،ساالنه حدود 70هزار مرگ و 20ميليون معلوليت در جهان برجاي ميگذارد. سقط جنين در ايران علل مختلفي از جمله داليل پزشکي ،اقتصادي و روابط خارج از ازدواج دارد .اين در حالي است که قوانين ايران در اين زمينه ناقصاند و بسياري از مشکالت را پوشش نميدهند .روابط جنسي خارج از ازدواج در ايران غير قانوني است و به لحاظ عرفي هم در خيلي از خانوادهها قابل پذيرش نيست. از بعد اقتصادي -اجتماعي ،فشارهايي که روي زن و خانواده است منجر ميشود که نتوانند بچه را نظر اجتماعي و چه از نظر اقتصادي نگه دارند .بسياري از مواقع هم اعتياد يا مشکالت و آسيبهاي اجتماعي ديگر مانع ميشود که خانوادهها بچه را نگه دارند .اما اين داليل در مورد دختران
7 دنباله از صفحة قبل جوان کمتر موضوعيت دارد و کارشناسان و فعاالن حقوق زنان معتقدند که بارداري ناخواسته نبايد يک دختر جوان را به زن بدل کند .بدل کردن يک دختر جوان به زن ،تحميلي از سوي اجتماع است و از اين منظر سقط جنين با مقوله آزادي زن و باالرفتن شعور زنان در جامعه همراهي دارد. به اعتقاد فعاالن حقوق زنان ،آزادي عشق ورزيدن و دوست داشتن بخشي از آزادي زنان است .رابطه جنسي ميتواند کام ً ال خواسته باشد ،ولي بچهدارشدن چنين نيست. بسياري از زنان و دختران ميخواهند پيش از ازدواج تجربه رابطه جنسي را داشته باشند و حتي فازع از ازدواج کردن يا نکردن ،اين حق را براي خود محفوظ ميدانند.
September 2014 شهريور 1393
7
در متروي تهران نوشته است« :نخستين مورد خودکشي در ايستگاه مترو ،در فروردين ماه سال 84گزارش شد .دختر 18سالهاي به نام مريم ،در ايستگاه بهشتي خودکشي کرد. البته مسئوالن ايستگاه بالفاصله دختر جوان را به بيمارستان جم منتقل کردند ،اما او به دليل شدت جراحات ،جان خود را از دست داد».
معاون احمدينژاد محکوم شد
روزنامه «خراسان» از محکوميت به حبس و جزاي نقدي معاون اول رئيس جمهور سابق خبر داده است. روزنامه «خراسان» از محمدرضا رحيمي ،معاون اول محمود احمدينژاد در دولت دهم با حرف اختصاري «م -ر» نامبرده و نوشته است: «غالمحسين محسني اژهاي ،سخنگوي قوه قضاييه، سرانجام از صدور حکم دادگاه «م .ر» ،معاون اول رئيس جمهور سابق در دولت دهم» خبر داد و گفت« :اين حکم اخيرا صادر شده که شامل حبس و جزاي نقدي است اما تا قطعي شدن حکم نميتوانم در مورد جزئيات آن بگويم، ضمن اينکه متهم ميتواند در فرصت قانوني به اين حکم اعتراض کند». همزمان روزنامه «شرق» ضمن انتشار خبر محکوميت معاون اول محمود احمدينژاد ،ضمن مروري بر اظهارات مقامهاي قضايي درباره «پرونده محمدرضا رحيمي» يادآوري کرده است که در اين اظهارات به ردپاي وي در پرونده فساد مالي و اختالس «بيمه ايران» اشاره شده بود. روزنامه «شرق» همچنين با انتشار عکسهايي از محمود احمدينژاد ،محمدرضا رحيمي و سعيد مرتضوي در صفحه اول خود ضمن انتشار گزارشيهايي با تيتر «اين سه تن» اخباري درباره اتهامات اين سه مقام دولت نهم منتشر کرده و از محکوميت محمود احمدينژاد در ديوان محاسبات، خبر داده است. به نوشته اين روزنامه ،در حالي که پروندههاي متعددي از تخلف گسترده صورتگرفته در دولت دهم ،روي ميز است، از «سعيد مرتضوي» گرفته تا «محمدرضا رحيمي» و «حميد بقايي» و شخص «محمود احمدينژاد» ،در مظان اتهام قرار دارند. ي هاشمي ،فرزند اکبر اين روزنامه درباره دادگاه مهد هاشمي رفسنجاني ،نيز خبر داده است که وکالي مهدي هاشمي از جمله محمود عليزاده طباطبايي با تاکيد بر اينکه «جلسه دادگاه غيرعلني است و حق بيان جزييات را ندارند»، گفته است« :هنوز قسمت عمده دفاعيات موکلش باقي مانده و بايد جلسات پرتعداد ديگري تشکيل شود».
افزايش خودکشي در متروي تهران روزنامه «ايران» با انتشار گزارشي درباره «آمار تأملبرانگيز خودکشي در متروي تهران» ،نوشته است« :زن 30سالهاي که خودش را چندي پيش زير قطار انداخت، البته جان سالم به در برد اما پايش را از دست داد». به نوشته اين روزنامه ،اين تنها حادثه خودکشي در مترو نيست و مسافران و کارکنان مترو ،پيش از اين نيز شاهد اتفاقاتي از اين دست بودهاند . روزنامه «ايران» ضمن مروري بر شماري از خودکشيها
اين هر چند «اولين حادثه خودکشي در مترو ،اما آخرين آنها نبود؛ بلکه اين حادثه ،اولين حلقه از زنجيره حوادث مشابه بود .حدود يک سال و نيم بعد ،مرد جواني در ايستگاه امام خميني خودکشي کرد». مريم طالشي ،گزارشنويس روزنامه «ايران» ،سپس به مرور حوادث مشابهي در ايستگاههاي بهارستان ،خميني، حسن آباد ،نواب صفوي ،طرشت ،بهشتي ،خيام ،چهار راه ولي عصر ،و گلبرگ ،در فاصله سالهاي 86تا 92اشاره کرده و يادآوري کرده است که قربانيان اين خودکشيها زنان و مرداني در سنين 15تا 40ساله بودهاند. روزنامه «ايران» با اشاره به اينکه «در بسياري از کشورهاي صنعتي ،خودکشي در مترو ،امري نه چندان غيرمعمول و بيسابقه محسوب ميشود» ،از قول سعيد بهزاديفر ،روانشناس ،نوشته است« :افرادي که با انداختن خود زير قطار به خودکشي اقدام ميکنند ،روش خودکشيشان ،پرخاشگرانه است ». سعيد بهزاديفر گفته است« :طراحي ايستگاههاي مترو و نحوه ايستادن افراد و مشاهده ريل و قطار مترو ،به گونهاي است که ممکن است افرادي را که داراي اختالل وسواس فکري هستند ،به خودکشي به اين روش ترغيب کند» .در حالي که «خودکشيها معموالً با دو علت افسردگي و انتقامگيري صورت ميگيرد .گاهي افراد ميخواهند با مرگ خود ،از شخص يا اشخاصي انتقام بگيرند و ممکن است مرگ به اين صورت فجيع را انتخاب کنند تا به خيال خود انتقام سختتري بگيرند ». روزنامه «ايران» يادآوري کرده است که خودکشي اخير يک زن سي ساله در ايستگاه متروي ولي عصر تهران، در حالي صورت گرفت که بهمن ماه سال ،92محمدباقر قاليباف شهردار تهران ،دستور اجراي سيستم درهاي حائل بين سکوها و قطارهاي مترو را صادر کرد. احمد دنيامالي رئيس کميسيون حمل و نقل و عمران شوراي شهر تهران درباره زمان و نحوه اجراي طرح گفته است« :با توجه به حساسيتي که در بين اعضاي کميسيون عمران و حمل و نقل درباره اجراي اين طرح وجود داشت، در تدوين برنامه پنج ساله شهرداري و نيز بررسي و تصويب بودجه سال 93مقرر شد اجراي اين سيستم در طول سال 93با 10ايستگاه آغاز شود و در طول برنامه پنج ساله تماميايستگاههاي باقيمانده با در نظرگرفتن اولويت مسافر، به سيستم جديد مجهز شوند».
دنباله از صفحة اول
ايران از آغاز تغييرات در طراحي راکتور آب سنگين اراک خبر داد به گزارش خبرگزاري فرانسه ،مقامات ايران گفتهاند تغييرات در راکتور اراک به صورتي خواهد بود که اين راکتور به جاي توليد هشت کيلوگرم پلوتونيوم در سال تنها يک کيلوگرم پلوتونيوم توليد خواهد کرد. بر اساس توافق موقت ژنو که سال گذشته ميان ايران و کشورهاي عضو گروه پنج به عالوه يک حاصل شد و از ماه ژانويه امسال به مرحله اجرا در آمد ،تهران موافقت کرد که در مقابل تعديل بخشي از تحريمهاي بينالمللي ،پارهاي از فعاليتهاي هستهاي خود از جمله ساخت و ساز در راکتور اراک را متوقف کند. غرب نگران ساخت سالح اتمي از سوي ايران در چارچوب فعاليتهاي هستهاي است ولي تهران ميگويد که مقاصد اين برنامه صرفا صلحآميز است.
دنباله از صفحة اول
محمد خاتمي: وضعيت زندانيان و حصر موسوي و کروبي بدتر شده است در همين رابطه تعدادي از نمايندگان محافظهکار مجلس شوراي اسالمي خواستار ايجاد محدوديتهايي نظير ممنوعالبياني يا ممنوع التصويري آقاي خاتمي شدند. اما اکنون آقاي خاتمي ميگويد که اعتقاد دارد مجموع اين برخوردها «براي تقابل با دولت است» در حالي که حسن روحاني ،رييس جمهوري ايران «براي بهبود اوضاع کشور عزم جدي دارد». وي اظهار داشت« ،اينکه مردم را مرعوب کنند و چند صباحي مصدر حکومتي را حفظ کنند ،نتيجهاي معکوس در پي خواهد داشت .ما براي جمهوري اسالمي که مروج اسالم مترقي ،مردمساالري و آزادي بيان بود انقالب
خرابکاري در تاسيسات هستهاي ايران
علي اکبر صالحي در سخنان خود در شبکه خبر همچنين وقوع خرابکاريهاي متعدد در فعاليتهاي هستهاي ايران را تاييد کرد اما گفت« :آنها نتوانستند به اهداف کلي خود برسند». رييس سازمان انرژي اتمي ايران اظهار داشت: «تعدادي از شرکتهاي آلماني تجهيزاتي را که ميساختند به نيومکزيکو در آمريکا ميفرستادند و در آزمايشگاهي در آنجا تجهيزات را دستکاري ميکردند که کاري بسيار دقيق و ظريف است». به گفته وي «در شيرآالت خريداري شده نيز در سطح انبوه مشکل خرابکاري وجود داشت ».آقاي صالحي همچنين گفت« :بدافزار استاکس نت قرار بود همه چيز را در صنعت هستهاي ايران بخواباند ،اما نتوانستند اين کار را انجام دهند». وي در خصوص خرابکاري ديگر ،بدون توضيح بيشتر افزود« :همچنين در يکي از صنعتهاي ديگر ما ،در يکي از استانهايمان ،خرابکاري آنها منجر به انفجار و آتشسوزي شد و نزديک بود فاجعه بيافريند».
کرديم .در دنيايي که امروزه اسالم را مساوي کشتار و خشونت معرفي ميکنند ،بايد آن اسالم رحماني و اخالقي را تقويت کنيم». وي در نهايت با اشاره به حکم زندان سراجالدين ميردامادي گفت« ،واقعًا با چه مالکي شش سال زندان براي سيد سراجالدين بريدهاند؟ باالخره بايد جرم با مجازات تناسب داشته باشد». اتهامات سراجالدين ميردامادي «تبليغ عليه نظام و تباني عليه امنيت داخلي کشور» عنوان شده است. وي به دنبال پيروزي حسن روحاني در انتخابات رياست جمهوري پارسال ايران به کشور بازگشت که پس از چندي بازداشت و در نهايت محکوم به شش سال زندان شد. حسن روحاني در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري تاکيد کرده بود که ميتوان شرايطي را در يک سال آينده به وجود آورد که هم حصرها برداشته شود و هم کساني که در پي اعتراضات سال 88به زندان افتادهاند، آزاد شوند.
8
September 2014 شهريور 1393
اين توافق آتش بس داراي دو بخش است که ابتدا طرفين درگيري را به انجام «اقدامات فوري» متعهد ميکند و سپس از آنها ميخواهد که ظرف يک ماه بر سر مسايلي مهمتر در يک زمانبندي بلندتر به توافق برسند.
اقدامات فوري:
جزييات آتشبس ميان اسرائيل و حماس
پس از 50روز درگيري بين اسرائيل و فلسطينيهاي ساکن نوار غزه ،دو طرف بر سر قطعنامه آتشبس نامحدودي که با وساطت مصر تهيه شده توافق کردهاند. اين جنگ در نوار غزه بيش از 2100کشته برجاي گذاشت که اغلب غيرنظاميبودند و در اسرائيل 64سرباز و شش غيرنظاميکشته شدند.
8
حماس و ديگر گروههاي شبه نظاميدر نوار غزه قبول ميکنند که شليک هر نوع راکت و بمب به سوي اسرائيل را متوقف کنند. اسرائيل همه اقدامات نظامي از جمله حمالت هوايي و زميني به نوار غزه را متوقف ميکند. اسرائيل با بازگشايي گذرگاههاي مرزي بيشتر در نوار غزه موافقت ميکند تا جريان ورود کاال به اين منطقه از جمله کمکهاي بشردوستانه و مصالح ساختماني بهتر صورت گيرد. بنا به يک توافق جداگانه ديگر ،مصر ميپذيرد که مرز 14کيلومتري خود با نوار غزه را در منطقه رفح بگشايد. اداره مرزهاي نوار غزه از حماس به تشکيالت خودگردان فلسطيني به رياست محمود عباس واگذار ميشود .اسرائيل و مصر اميدوارند که اين بند از قطعنامه ،مساله جلوگيري از ورود تسليحات ،مهمات ،و هرگونه کاال «با کاربرد دوگانه» به نوار غزه را تضمين کند .اسرائيل و مصر همچنين اميدوارند که واردات مصالح ساختماني نظير سيمان و فوالد به نوار غزه به شدت زير نظر قرار گيرد تا اين مواد حتما در پروژههاي عمراني و بازسازي ساختمانها به کار رود و در ساخت تونلها براي حمله به اسرائيل مصرف نشود. در اجراي عمليات بازسازي نوار غزه ،هماهنگي با کشورهاي اهداکننده کمک مالي از جمله اتحاديه اروپا ،قطر، ترکيه و نروژ به عهده تشکيالت خودگردان فلسطيني قرار ميگيرد. در صورت برقرارماندن آتش بس ،اسرائيل ميپذيرد که منطقه امنيتي حائل در داخل نوار غزه را کاهش دهد تا فلسطينيها بتوانند دسترسي بيشتري به مزارع خود در مجاورت مرز داشته باشند. اسرائيل محدوده آزاد براي ماهيگيري صيادان نوار غزه در درياي مديترانه را از حدود 5کيلومتر فعلي به 10 کيلومتر افزايش ميدهد .همچنين در صورت برقرارماندن آتشبس اسرائيل ميپذيرد که اين محدوده را وسعت دهد. فلسطينيها در نهايت ميخواهند اجازه يابند که در حريم 20
کيلومتري به ماهيگيري بپردازند .اين حريم پيشتر در پي توافق آتش بس 2012براي مدتي کوتاه به اجرا در آمد تا اينکه در مارچ 2013از سوي اسرائيل لغو شد.
مسايلي که در بلندمدت بايد درباره آن بحث شود: حماس از اسرائيل ميخواهد صدها فلسطيني که از ماه جون و در پي قتل سه نوجوان اسرائيلي در کرانه غربي بازداشت شدهاند آزاد شوند .قتل سه نوجوان اسرائيلي در کرانه غربي به آغاز درگيري اخير اسرائيل و حماس در نوار غزه انجاميد. محمود عباس که رهبري گروه فلسطيني فتح را به عهده دارد ،خواهان آزادي آن دسته از فلسطينيهايي است که سالهاست در زندانهاي اسرائيل به سر ميبرند و چندي پيش توافق بر سر آزادي آنها با شکست مذاکرات صلح اسرائيل و تشکيالت خودگردان معلق ماند. اسرائيل از حماس و ديگر گروههاي فلسطيني در غزه ميخواهد اجساد و بقاياي سربازان اسرائيلي کشته شده در جنگ اخير را به اين کشور تحويل دهند. حماس خواهان ساخت يک بندر در نوار غزه است تا امکان تردد شهروندان و کاال به اين منطقه فراهم شود. اسرائيل مدتها از پذيرفتن چنين خواستهاي خودداري ميکرد اما حاال امکان دارد که با دريافت تضمينهاي امنيتي با آن موافقت کند. حماس خواستار آزاد شدن داراييهايش است تا بتواند حقوق معوقه 40هزار مامور پليس و کارمند دولت را بپردازد. اين داراييها از سوي تشکيالت خودگردان فلسطيني توقيف شده است. فلسطينيها ميخواهند تنها فرودگاه نوار غزه بازگشايي شود .اين فرودگاه در سال 1998افتتاح شد اما دو سال بعد با بمباران اسرائيل تخريب شد.
هشدار مقام آمريکايي: افزايش احتمال شيوع ايبوال در کشورهاي ديگر
تام فريدن ،مدير مرکز آمريکايي کنترل و پيشگيري بيماريها ،گفته است که احتمال شيوع ويروس مرگبار ايبوال در کشورهاي ديگر افزايش يافته است. آقاي فريدن که در کشور آفريقايي ليبريا با تلويزيون «سيانان» گفتوگو ميکرد ،افزوده است که وضعيت اين بيماري ،حتي از آنچه او هراس داشته نيز «بدتر» است. مدير مرکز کنترل و پيشگيري بيماريها گفته است: «شيوع ايبوال هر روز بيشتر ميشود و اين احتمال سرايت آن به کشوري ديگر را نيز افزايش ميدهد ».تام فريدن هشدار داده است که« هرچه جامعه بينالملل براي کمک به ليبريا و غرب آفريقا زودتر متحد شود ،همه ما زودتر در امنيت خواهيم بود ». طي هفتههاي گذشته بيش از 1400نفر ،به طور رسمي، قرباني اين ويروس شدهاند که دارويي ندارد و آمار نشان ميدهد جان دست کم 60درصد از بيماران را ميگيرد. در عين حال شيوع بيماري در کشورهاي گينه ،ليبريا و سيرالئون ،آن را به نيجريه نيز انتقال داده است .همزمان جمهوري دمکراتيک کنگو ،دومين کشور بزرگ قاره آفريقا در مرکز آن نيز از شيوع بيماري در مناطق شمالي خود خبر داده است. در نيجريه مدارس دولتي تا ماه اکتبر تعطيل اعالم شدهاند. بنا بر گزارشها سه کشور غرب آفريقا که ويروس نخست در آنها شيوع پيدا کرد ،نيز بيشتر در «انزوا» قرار گرفتهاند. دکتر فريدن در مصاحبه خود در عين حال ابراز اميدواري کرده است که «با کمک همه به مردمي که به حمايت احتياج
دارند» بتوان جلوي بيماري را گرفت.
ترکيه؛ آغاز رياست جمهوري اردوغان و نخستوزيري داوود اغلو
با انجام مراسم سوگند رياستجمهوري ،رجب طيب اردوغان ،نخستوزير پيشين ترکيه ،که پيروز نخستين انتخابات مستقيم رياستجمهوري شده ،بر اين مسند مينشيند .جاي او را در رهبري هيئت وزيران ،احمد داوود اغلو ،وزير خارجه پيشين ميگيرد. حزب «عدالت و توسعه» ،حزب حاکم بر ترکيه ،احمد داوود اغلو ،وزير خارجه آن کشور در دولت رجب طيب اردوغان ،را نيز به عنوان نخستوزير برگزيد. اردوغان 60ساله ،خود 13سال هيئت وزيران ترکيه را رهبري کرد. داوود اغلو در يک سخنراني براي اعضاي حزب «عدالت و توسعه» گفت عضويت در اتحاديه اروپا از اهداف استراتژيک دولت او است و آنکارا قاطعانه اين موضوع را دنبال ميکند. خبرگزاري رويترز نيز در گزارشي نوشته بود که اردوغان ،حل و فصل مسئله فتحاهلل گولن ،از چهرههاي سرشناس مخالف دولت ترکيه که ساکن آمريکا است، روند صلح با کردها و نيز قانون اساسي جديد ترکيه را از اولويتهاي دولت داوود اوغلو عنوان کرده است. احزاب ديگر آن کشور نيز خواستار تغييراتي در قانون اساسي هستند اما احزاب اپوزيسيون ،پيشتر مخالفت خود را با اين تغييرات در دولت تکحزبي عدالت و توسعه ابراز کرده بودند. خبرگزاري فرانسه ميگويد کارشناسان انتظار ندارند تغييرات اخير در ساختار قدرت ،تغييري در اين موضوع بدهد که رجب طيب اردوغان مرد شماره يک ترکيه است .چنين تحليلهايي به شکلي واکنش خود اردوغان را نيز همراه داشته است. خبرگزاري رويترز از قول او در يک سخنراني ،اينکه داوود اغلو (که در عين حال به رهبري «عدالت و توسعه» نيز انتخاب شده است) تنها نقش يک «سرپرست» را بازي خواهد کرد ،رد کرد. به گزارش خبرگزاري فرانسه نيز ،رجب طيب اردوغان گفته است «عدالت و توسعه» يک حزب «تکنفري» نخواهد بود. احمد داوود اغلو ،بيست و ششمين نخستوزير ترکيه است.
آمريکا:
روسيه در حال تدارک حمله جديدي به اوکراين است دولت اياالت متحده ميگويد که روسيه در حال تدارک يک عمليات نظامي جديد و ضدحمله به شرق اوکراين است. مسکو اما گزارشها درباره افزايش فعاليتهاي نظامي خود در مرز اوکراين را رد کرده است. خبرگزاريهاي آسوشيتدپرس و رويترز اظهارات جن ساکي ،سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا ،را بازتاب دادند که ميگويد روسيه تانکها و خودروهاي زرهي بيشتري را به اوکراين اعزام کرده است. به گفته خانم ساکي ،اين تهاجم گوياي آن است که احتماال شهرهاي دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراين، شاهد عمليات ضدحملهاي خواهند بود که روسيه آن را هدايت ميکند.
دنباله در صفحة بعد
9 دنباله از صفحة قبل
September 2014 شهريور 1393
بروکسل به روسيه مهلتي يک هفتهاي دادند تا دست از «ايجاد تنش» در اوکراين بردارد.
سازمان ملل: صلحبانان ربوده شده «در امنيت هستند» مسکو اعزام نيروي نظامي به خاک اوکراين را رد کرده است و در يک مورد هم که تعدادي از نيروهاي اين کشور به اسارت ارتش اوکراين درآمدند ،مسکو اعالم کرد که اين نيروها به صورت تصادفي از مرز اوکراين گذشتهاند. اما سخنگوي وزارت خارجه آمريکا دولت روسيه را به «بيصداقتي» متهم کرده و گفته است که دولت روسيه حتي با مردم خود نيز صادق نيست. وي اظهار داشت که نيروهاي روسي 30مايل در خاک اوکراين پيش رفتهاند ،اما با اين حال سربازان و خانوادههايشان نميدانند که آنها عازم کجا هستند. خانم ساکي در ادامه افزود خاکسپاري سربازان روس در داخل کشور خود و بازگرداندن سربازان مجروح به سنتپترزبورگ نشان ميدهد که روسيه چه اقداماتي انجام ميدهد. اين اظهارات در حالي بيان ميشود که دولت والديمير پوتين گزارشها درباره افزايش تحرکات نظامي روسيه در مرز اوکراين را رد کرد. به گزارش خبرگزاري روسي ايتارتاس ،ديميتري پسکوف ،سخنگوي رياست جمهوري روسيه اظهار داشت که ادعاي افزايش تحرکات نظامي روسيه در مرز ،ادعاي تازهاي نيست و روسيه نيز همواره آن را رد کرده است. ن حامل کمکهاي مسکو ادعا ميکند که تنها کاروا بشردوستانه به شرق اوکراين اعزام کرده است و قصد دارد کاروان ديگري را هم روانه کند ،امري که موجب نگراني کييف شده است. شهرهاي دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراين ماههاست که شاهد تحرکات شورشيان جداييطلبي است که از دولت روسيه هواداري ميکنند .در اين حال نبرد ميان نيروهاي حکومتي اوکراين با شورشيان ادامه دارد. در عين حال ،سرگئي الوروف وزير خارجه روسيه با قاطعيت اعالم کرد روسيه قصد ندارد که دست به هيچگونه دخالت نظامي در اوکراين بزند و خواهان آن است که اين «تراژدي و سختترين بحران» تنها به روشهاي مسالمتآميز حل و فصل شود. به گزارش خبرگزاري روسي ايتارتاس ،آقاي الوروف اعالم کرده است که روسيه تنها اهداف صلحآميز دارد و تمامي سياستگذاريهاي اين کشور در رابطه با اوکراين نيز پيرو همين خط مشي است. وزير امور خارجه روسيه دولت اوکراين را متهم به تنگنظري و غرضورزي کرده است و ميگويد که تمامي عملکرد کيف از طريق کشورهاي غربي ديکته شده است. آقاي الروف خطاب به مقامات آمريکا و اتحاديه اروپا نيز گفته است که اين کشورها بايد پاي ميز مذاکره با روسيه بنشينند و دست از تهديد اين کشور از طريق وضع تحريمهاي تازه بردارند .وزير امور خارجه روسيه ،خواست غرب مبني بر آنکه جداييطلبان شرق اوکراين سالحهاي خود را زمين بگذارند« ،خواستي غيرواقعي» خوانده و گفته است که آنها از ترس جانشان اين کار را نخواهند کرد. اين صحبتها پيش از ديدار سهجانبه مقامات روس، اوکرايني و سازمان امنيت و همکاري اروپا در شهر مينسک در بالروس انجام شده است. حدود يک ماه پيش از اين نيز نشست اول مقامات اوکرايني و روسي همراه با تني چند از مقامات ارشد اتحاديه اروپا در شهر مينسک ،پايتخت بالروس ،برگزار شد که نتيجهاي در پي نداشت. دولت اوکراين در روزهاي اخير اعالم کرده بود که جداييطلبان شرق اوکراين با حمايت روسيه توانستهاند مناطق بيشتري را تصرف کنند و همچنين شهر مرزي نووازوفسک را نيز به اشغال خود دربياورند. در پي تشديد اين بحرانها پترو پروشنکو، رئيسجمهوري اوکراين ،هشدار داد که وضعيت و شرايط در اوکراين به نقطهاي غير قابل بازگشت نزديک شده و احتمال بروز جنگي همهجانبه ميرود .دو تن از سناتورهاي ارشد آمريکايي نيز از دولت باراک اوباما خواستند تا هر چه سريعتر تسليحات به اوکراين ارسال کند . مقامات اتحاديه اروپا نيز با تشکيل نشستي در
9
مقامهاي سازمان ملل متحد ميگويند« ،اطمنيان خاطر» دريافت کردهاند که 44صلحبان ربوده شده اين سازمان در بلنديهاي جوالن ،به دست گروهي از شورشيان سوري در «امنيت و سالمت» هستند. گروهي از شبهنظاميان شورشي سوريه که بنا بر گزارشها ،نيروهاي جبهه «نصرت» -شاخهاي از القاعده- نيز در ميان آنها حضور دارند ،با حمله به بلنديهاي جوالن ميان سوريه و اسرائيل که تحت مراقبت صلحبانان ملل متحد است 44 ،نفر از آنها را که اهل فيجي هستند ،گروگان گرفتند. شورشيان گروهي ديگر از ناظران سازمان ملل را که اهل فيليپين هستند و شمار آنها بالغ بر 72نفر ميشود، محاصره کردهاند. خبرگزاري فرانسه ميگويد سازمان ملل مشخص نکرده است که 44سرباز گروگان گرفته شده چه زماني آزاد ميشوند ،اما بيانيه آن سازمان ميگويد براي آزادسازي آنها در مذاکرات پيشرفتي حاصل شده است. در بيانيه سازمان ملل گفته شده که آن سازمان هنوز با صلحبانان تماس مستقيم نداشته است. ناظران آتشبس ميان سوريه و اسرائيل ،از سال 1974 در بلنديهاي جوالن حضور دارند. بنا به بيانيه سازمان ملل ،شورشيان گفتهاند «به خاطر خودشان قصد انتقال آنها را به مکان امنتر داشتهاند». از سوي ديگر 72ناظر فيليپيني که به محاصره درآمدهاند نيز از تسليم شدن و زمين گذاشتن سالحهاي خود سرباز زدهاند .سازمان ملل ميگويد آنها نيز در امنيت و سالمت هستند. مقامهاي سازمان ملل مشغول مذاکره براي آزادي صلحبانان کاله آبي ملل متحد هستند .شوراي امنيت اين سازمان نيز خواستار آزادي فوري و بيقيد و شرط آنها شده است. در حال حاضر 1200نفر در گروه ناظران فعاليت ميکنند که عالوه بر فيجي و فيليپين ،اهل نپال ،هند ،ايرلند و هلند هستند.
آمريکا :براي مقابله با گروه داعش با حکومت اسد همکاري نميکنيم اياالت متحده آمريکا که خود را براي حمله احتمالي به اهداف گروه «حکومت اسالمي» (داعش سابق) در سوريه آماده ميکند اعالم کرده است که در اين زمينه با حکومت بشار اسد همکاري نکرده و منتظر اجازه دمشق نميماند. باراک اوباما ،رييس جمهوري آمريکا ،پيشتر هشدار داده بود که ريشه کن کردن «سرطان» گروه «حکومت اسالمي» آسان و سريع نخواهد بود ،ولي افراطيوني که جيمز فولي، روزنامهنگار آمريکايي را به قتل رساندهاند شکار خواهند شد و آمريکا جنايات آنها را فراموش نميکند. دولت اوباما هم اکنون دستور داده است که پروازهاي جاسوسي بر فراز سوريه انجام شود تا براي هر گونه حمله احتمالي به گروه دولت اسالمي آمادگي وجود داشته باشد. اين در حالي است که حکومت بشار اسد در سوريه به واشينگتن هشدار داده است که براي هرگونه عمليات هوايي در خاک اين کشور نياز به مجوز دمشق است.
به گزارش خبرگزاري فرانسه ،جاش ارنست ،سخنگوي کاخ سفيد ،گفت واشينگتن رژيم اسد را که مسوول جنگ داخلي اين کشور است ،به رسميت نميشناسد و پيشنهاد دمشق براي تالش مشترک در زمينه مبارزه با «تروريسم» را رد ميکند. وي اظهار داشت« :همزمان که تهديد تروريسم را مورد توجه قرار ميدهيم هيچ برنامهاي براي همکاري با رژيم اسد نداريم». جن ساکي ،سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا ،نيز گفته که هنوز تصميمي براي انجام عمليات نظامي گرفته نشده است ولي هر زمان که پاي منافع آمريکا به ميان آيد، «ما از رژيم سوريه درخواست مجوز نميکنيم». وليد المعلم ،وزير امور خارجه سوريه ،گفت که سوريه مايل است با جامعه بينالمللي در زمينه مبارزه با گروه «حکومت اسالمي» همکاري کند ،ولي به واشينگتن هشدار داد که اگر از دمشق مجوز نگيرد ،پرواز هواپيماهاي آمريکايي بر فراز سوريه را به عنوان نقض حاکميت خود تلقي خواهد کرد. آقاي اوباما در جمع کهنه سربازان ارتش آمريکا در کاروليناي شمالي ،خواستار دعا براي والدين جيمز فولي شد که توسط گروه دولت اسالمي به قتل رسيد ،و گفت که عدالت اجرا خواهد شد. رييس جمهوري آمريکا اظهار داشت« :پيام ما به کساني که به مردم ما آسيب ميزنند ساده است :آمريکا فراموش نخواهد کرد .مقصد ما طوالني است .ما صبور هستيم ،اما عدالت اجرا خواهد شد». وي تاکيد کرد« :ما بارها و بارها ثابت کردهايم که آنچه را الزم است براي شکار کساني که به آمريکاييها صدمه ميزنند ،براي تعقيب آنهايي که به آمريکاييها آسيب وارد ميکنند ،انجام خواهيم داد».
چين انتخابات در هنگکنگ را محدود کرد
با وجود اعتراضاتي گسترده و کمسابقه در منطقه هنگکنگ در جنوب چين ،پکن بر انتخابات آن در سال 2017شرايطي را مقرر کرد که در پي آن صالحيت نامزدهاي انتخاباتي بايد به تائيد اکثريت کميتهاي عمدتا وابسته به دولت مرکزي برسد. کميته ثابت کنگره خلق چين قوانين جديد انتخاباتي منطقه هنگکنگ را تائيد کرد؛ آنچه به گفته منتقدان عمال اجازه ميدهد دو تا سه نامزد نزديک به پکن در انتخابات آينده در سال 2017ميالدي شرکت کنند . انتخابات سال 2017در عين حال نخستين انتخاباتيست که «مدير اجرايي» (رئيس دولت منطقه) در رايگيري مستقيم برگزيده ميشود. نامزدهايي که ميخواهند در انتخابات آينده شرکت کنند بنا بر اين قانون -بايد به تائيد بيش از نيمي از اعضايکميتهاي 1200نفره برسد که منتقدان ميگويند اعضاي آن به شدت به پکن وابستهاند .اعضاي کميته از ميان نمايندگان
بازار ،کارگران ،حرفهها و سياستمداران انتخاب ميشوند. پيشتر ،کافي بود نامزدها تائيديه يک هشتم اين کميته را بگيرند که اين امر در سال 2012به يک نامزد دمکراسيخواه در منطقه اجازه حضور در مرحله بعدي انتخابات را داد. منتقدان پکن و هواداران دمکراسي خواستهاند تا انتخابات از ميان فهرستي باز از نامزدها انجام شود .چين از قبل مخالفت خود را با چنين موضوعي نشان داده بود. هنگکنگ صاحب نوعي مختصر از قانون اساسي است که شکلي از خودمختاري را از زمان الحاق آن از بريتانيا به چين در سال 1997تضمين ميکند .همين موضوع نيز سطحي از آزادي بيان و انتخاب را براي ساکنان آن به وجود آورده است. آغاز حرکت به سوي محدوديتهاي جديد از سوي پکن ،به اعتراضاتي گسترده در اين منطقه تبديل شد .اين اعتراضات به طور عمده از سوي جنبشي به نام «سنترال را اشغال کن» رهبري ميشود .ايستگاه سنترال و محلههاي اطراف آن در جزيره هنگکنگ ،قلب اقتصادي و مالي منطقه به شمار ميروند. کنشگران اين جنبش تهديد کردهاند که با ادامه وضعيت موجود و عملکرد چين جلوي فعاليت در منطقه مالي را بگيرند و اين امر بر بازارهاي آسيا و چين بيتاثير نخواهد بود.
توسک و موگريني؛ چهرههاي جديد اتحاديه اروپا
دونالد توسک ،نخستوزير لهستان و فدريکا موگريني، وزير خارجه ايتاليا ،در تازهترين نشست سران اتحاديه اروپا ،به عنوان رئيس آن اتحاديه و نماينده ارشد آن در سياست خارجي و امنيتي انتخاب شدند. توسک ،سياستمدار ميانهروي راستگرا که حزب تحت رهبري او «جايگاه شهروندان» طي سالهاي گذشته پيروز عمده انتخابات آن کشور بوده است ،راي تمام اعضاي اتحاديه اروپا را به سود خود کسب کرد. فدريکا موگريني ،وزير خارجه جوان ايتاليا ،نيز به رياست امور خارجي و امنيتي اتحاديه اروپا گماشته شد .اين سياستمدار ميانهروي چپ ،به زودي جاي کاترين اشتون را خواهد گرفت. خانم موگريني پيشتر از سوي برخي کشورها با انتقاد روبهرو بود که کمتجربه و در برابر روسيه ،نرمخو است. از سوي ديگر توسک به دليل پيشه گرفتن سياستهاي سرسختانه در برابر مسکو با انتقادهايي روبهرو بوده است. با انتخاب دونالد توسک 57ساله براي رياست اتحاديه اروپا ،لهستان عمال به باالترين جايگاهي ميرسد که نصيب کشورهاي شرق و مرکز اروپا ،ده عضوي که با فروپاشي کمونيسم به مرور وارد اتحاديه شدند ،ميشود .او جاي هرمن فان رامپوي ،سياستمدار بلژيکي را خواهد گرفت. فدريکا موگريني ،که سياستمدار چندان شناختهشدهاي نبود ،از سال 2014رهبري دستگاه ديپلماسي ايتاليا را در دست گرفت .او که عضو حزب «دمکراتيک» ايتاليا است، پيشتر مسئول امور خاورميانه آن بوده است. خانم موگريني 41ساله است و رسانههاي اروپايي انتخاب او را به طور نمادين ورود چهرههاي جديد و نسل نوي اروپا به کليديترين مقامهاي اين اتحاديه توصيف کردهاند. دونالد توسک رياست منطقه «يورو» (پول واحد اتحاديه اروپا) را نيز در دست خواهد گرفت؛ اين در حاليست که لهستان خود کماکان از ورود به اين منطقه پولي خودداري
دنباله در صفحة بعد
10
دنباله از صفحة قبل
کرده است. انتخاب دونالد توسک و فدريکا موگريني در عين حال نوعي موازنه قدرت ميان نيروهاي اصلي اتحاديه اروپا ،يعني راستگرايان ميانهرو و ليبرال و چپگرايان ميانهرو است.
September 2014 شهريور 1393
به گفته وي نيروهاي عراقي تلفاتي داشتند ،اما به رقم تلفات اين نيروها اشارهاي نکرد .آقاي موسوي گفت که نبرد براي پاکسازي روستاهاي اطراف از شبه نظاميان افراطي ادامه دارد.
کرد که در مناطق زير سلطه «دولت اسالمي» اعدامهاي گروهي ،ربودن انسانها ،شکنجه ،تجاوز جنسي و بردهداري وجود دارد .وي افزود که چندين گروه از مردم تنها به دليل تبار يا اعتقاد خود با آزار و تعقيب بيرحمانه مواجه شدهاند.
دولت فرانسه استعفا داد
10
مشاغلي از نوع متفاوت در ايران:
از آدم جمعکن تا قليان موتوري
اقتصاد نيوز
کاخ اليزه اعالم کرد که اعضاي دولت مانوئل والس، نخستوزير فرانسه استعفا کردهاند و فرانسوا اوالند، رئيسجمهور نيز اين استعفا را پذيرفته است. بهگزارش خبرگزاري فرانسه ،در پي استعفاي جمعي کابينه مانوئل والس ،فرانسوا اوالند وي را مأمور تشکيل کابينه جديد کرد. در بيانيه کاخ اليزه آمده است« ،رئيسجمهور از وي (مانوئل والس) خواست کابينهاي تشکيل دهد که با اهدافي که وي براي کشور تعيين کرده ،انطباق داشته باشد». در پنج ماه گذشته اين دومين تشکيل کابينه در فرانسه است .استعفاي دولت فرانسه در پي انتقاد آرنو مونتبورگ ،وزير اقتصاد از سياستهاي اقتصادي دولت حزب سوسياليست ،حزب حاکم اين کشور ،صورت گرفته است. هنوز روشن نيست که چرا مانوئل والس استعفاي جمعي کابينه خود را اعالم کرده چرا که وي ميتوانست تنها آرنو مونتبورگ را تغيير دهد .بهنظر ميرسد نخستوزير فرانسه از اين موقعيت استفاده کرده است تا وزراي بيشتري از کابينه را تغيير دهد .همچنين مانوئل والس ميخواهد از اين طريق اقتدار خود را به اثبات برساند. آرنو مونتبورگ که به جناح چپ حزب سوسياليست تعلق دارد بهتازگي در گفتوگو با روزنامه «لوموند» خروج از سياستهاي رياضت اقتصادي در فرانسه و اروپا را پيشنهاد داد و از آلمان بهشدت انتقاد کرد و گفت آلمان سياست صرفهجويي خود را به اروپا تحميل کرده است. مونتبورگ گفت مبارزه با بحران اقتصادي بايد مقدم بر ثبات مالي باشد .وي گفت« :جزميت کاهش کسري بودجه ،که ما را به رياضتهاي سخت و بيکاري سوق داده ،بايد ثانويه باشد». مونتبورگ از موضوعي سخن ميگويد که بسياري از سوسياليستها به آن فکر ميکنند .سياست صرفهجويي اوالند به بحران اقتصادي فرانسه ژرفاي بيشتري بخشيده و بيکاري در اين کشور را بهشکل کمسابقهاي افزايش داده است.
ارتش عراق محاصره شهر آمرلي را شکست
گزارشهاي رسيده از عراق حاکي است که با پشتيباني هوايي آمريکا و ارتش عراق و پيشروي شبه نظاميان شيعه ،محاصره ترکمنهاي ساکن شهر آمرلي در شمال بغداد شکسته شد. خبرگزاري آسوشيتدپرس مينويسد که بعد از 45 روز محاصره آمرلي توسط نيروهاي افراطي «خالفت اسالمي» ،نيروهاي امنيتي و شبه نظاميان شيعه عراق با کمک حمالت هوايي آمريکا ،محاصره شهر آمرلي را شکستند. بر اساس اين گزارش ،ژنرال قسيم الموسوي، سخنگوي ارتش عراق در يک برنامه زنده تلويزيوني اعالم کرد که عمليات عليه نيروهاي افراطگراي خالفت اسالمي ،داعش سابق ،موفقيتبار بوده و نيروهاي نظامي عراق موفق شدند وارد شهر آمرلي شوند.
سخنگوي ارتش عراق گفت که شکستن محاصره آمرلي «دستاوردي بزرگ و پيروزي مهم» براي همه از پيشمرگههاي کرد تا شبه نظاميان شيعه و نيروهاي عراقي بود. فوضي اکرم نماينده ترکمنهاي عراق در پارلمان اين کشور نيز گفته است که شکستن محاصره با ورود نيروهاي عراقي از دو مسير و توزيع کمک به ساکنان شهر انجام شد. آسوشيتدپرس مينويسد که 15هزار شيعه ترکمن در 170کيلومتري شمال بغداد محاصره شده بودند .اين افراد با پيشروي شبه نظاميان افراطي به اين منطقه در ماه جون ،باقي مانده و از شهر خود دفاع کردند ،اما از نيمه جوالي در محاصره کامل نيروهاي خالفت اسالمي قرار گرفته بودند. شکستن حصر شهر آمرلي در حالي است که وزارت دفاع آمريکا اعالم کرد که همزمان با بمباران مواضع نيروهاي خالفت اسالمي ،از طريق هوايي اقدام به توزيع کمک به مردم اين شهر کرده است. بر اساس اين گزارش ،نيروهاي هوايي آمريکا پنج بار به مواضع شبه نظاميان افراطي در نزديکي آمرلي حمله کرده بودند. آمرلي در استان صالحالدين در شمال بغداد واقع شده و عمده ساکنان اين شهر را ترکمنهاي شيعه عراق تشکيل ميدهند و پيشتر نگرانيهايي در مورد احتمال کشتار آنها به دست شبه نظاميان خالفت اسالمي بيان شده بود. اين گزارش ميگويد که تلويزيون دولتي عراق با قطع روال عادي برنامههاي خود، شروع به پوشش خبري پيروزي و رفع حصر شهر آمرلي کرد. بر اساس گزارشها ،پشتيباني هوايي در جنگ عليه نيروهاي خالفت اسالمي در آمرلي توسط آمريکا ،فرانسه ،بريتانيا و استراليا انجام شده است. نيروهاي هوايي کانادا و ايتاليا نيز عراق را در نبرد با شبه نظاميان افراطگراي اسالمي ياري ميکنند.
سازمان ملل:
جنايتکاران «دولت اسالمي» بايد محاکمه شوند از ديد سازمان ملل متحد اعمال شبهنظاميان افراط گراي «دولت اسالمي» از موارد جنايت عليه بشريت است .قرار است کارشناسان سازمان ملل شواهد الزم براي بازخواست و محاکمه مسئوالن جنايتهاي واقع شده در عراق را جمعآوري کنند. فالويا پانزيري ،معاون کميسرعالي حقوقبشر سازمان ملل ،در نشست اضطراري شوراي حقوقبشر اين سازمان در ژنو گفت که هم شبهنظاميان افراطي «دولت اسالمي» و هم نيروهاي نظامي عراق مسئول حمالت سيستماتيک و عمدي عليه غيرنظاميان در عراق هستند .او گفت اين حمالت از موارد «جنايت عليه بشريت» و به احتمال «جنايت جنگي» هستند. پانزيري گفت که پيگرد هدفمندانه اقليتهاي مذهبي و قومي توسط تروريستهاي «دولت اسالمي» بايد تحت تعقيب قانوني قرار گيرد. معاون کميسرعالي حقوقبشر سازمان ملل تصريح
پانزيري بخصوص نسبت به پيگرد مسيحيان، ايزديها و ديگر اقليتها توسط «دولت اسالمي» ابراز نگراني کرد. پانزيري ماموران پليس عراق را نيز متهم کرد که افراد دستگيرشده را اعدام ميکنند .وي افزود که ارتش عراق هم هنگام حمله به مکانهاي مختلف بسياري افراد بيگناه را کشته و زخمي کرده است. او از دولت عراق خواست که در مبارزه با شبهنظاميان «دولت اسالمي» به قوانين بينالملل احترام بگذارد.
نيمي از جمعيت سوريه آوارهاند سازمان ملل اعالم کرد که بيش از شش ميليون شهروند سوريه در پي جنگ داخلي در داخل اين کشور آوار ه شدهاند. کميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگي طي بيانيهاي همچنين بيان داشته که 6.5 ميليون نفر از شهروندان سوريه نيز در خود اين کشور آوارهاند .به اين ترتيب حدود نيمي از کل جمعيت سوريه
در حال حاضر آوارهاند. برمبناي آمار سازمان ملل متحد بيشتر آوارگان سوري (بيش از يک ميليون نفر) در لبنان زندگي ميکنند. شمار آوارگان سوريه در ترکيه و اردن نيز به ترتيب 815هزار و 608هزار نفر است .به گزارش خبرگزاري رويترز آنتونيو گوترز ،رئيس کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد ،در اين باره گفت« :بحران سوريه به بزرگترين بحران انساني در دوران ما تبديل شده است». سازمان ملل متحد شمار کشتگان جنگ داخلي در سوريه را تا کنون 200هزار نفر ارزيابي کرده است. سازمانهاي حقوق بشري گروه تروريستي «دولت اسالمي» و همچنين دولت سوريه را در جنگ داخلي اين کشور متهم به ارتکاب جنايات جنگي کردهاند.
استفاده از راهي که رهروان آن کم است ،بهرغم اينکه هيجانانگيز است ميتواند درآمدزايي خوبي هم داشته باشد .بيشک افراد خالق ،افراد موفقي هستند و ميتوانند به گونهاي فکر يا کار کنند که هيچگاه به ذهن عموم نميرسد .يکي از راههايي که جمعي از اين افراد به آن متوسل شدهاند ،پيدا کردن آدم براي موقعيتهاي مختلف است.
دادزن
دادزنها را همه جا ديدهايم از خيابان انقالب گرفته تا مقابل سينماها و حتي اگر مشهد رفته باشيد عکاسيهاي اطراف حرم. ممکن است بعضي روزها با صداي دادزنها از خواب بيدار شويد. دادزنها داد ميزنند و از صداي بلند خود نه براي آواز بلکه براي جذب و جلب مشتري براي يک دکان و حجره استفاده ميکنند. دادزنها در مشهد بين 30تا 100هزار تومان در روز پول ميگيرند. برخي از آنها يک حقوق ثابت ميگيرند و مابقي به صورت درصدي است .هر چه مشتري بيشتري بيايد پول بيشتري کاسب هستند. قديمترها دادزنها مردم را براي ديدن فيلم هم دعوت ميکردند. اگر سر خيابان حافظ براي سوار شدن تاکسي منتظر شده باشيد، حتمًا آن پيرمرد قدکوتاه با عينک دودي را ديدهايد که با صداي بلند داد ميزند« :مستقيم ته شاپور» .ميوه و ترهبارفروشها هم دادزن استخدام ميکنند .شب عيد که ميشود خيابانهاي تهران پر است از دادزنهايي که براي فروش بيشتر تالش ميکنند.
سگگردان
يکي از شغلهاي جديد در ايران سگگرداني است(Dog . )Walkingبا اينکه اين شغل هم به ندرت نصيب کسي ميشود، ولي براي خيليها سگگرداني بهتر از سرگرداني است .سگها موجوداتي هستند که نياز دارند روزانه پيادهروي کنند لذا افرادي که سگ خانگي دارند حتمًا اين کار را انجام ميدهند .با توجه به اينکه در سالهاي اخير نگهداري حيوانات در ايران رونق پيدا کرده است، در کنار آن مشاغلي مثل سگگرداني نيز جايگاه ويژهاي دارد و معموالً افراد پير يا پرمشغله از سگگردان استفاده ميکنند .البته بايد گفت، سگگرداني يک کار پارهوقت است و گاه برخي دانشجويان اين شغل را انتخاب ميکنند تا بخشي از هزينههاي خود را پوشش دهند .البته بايد به اين موضوع هم توجه کرد که سگگرداني يکي از شغلهاي عجيب اما پذيرفتهشده در کشورهاي توسعهيافته است .ولي از آنجا که در ايران به لحاظ برخي مسائل ،نگهداري حيوانات جايگاه چنداني ندارد ،انتخاب اين شغل و همچنين مطالبه براي حضور افرادي که اين کار را انجام دهند بسيار عجيب به نظر ميرسد.
آدم جمعکن
شغل واقعي او تدارک ديدن و مهيا کردن افراد براي حضور در همايشها و مراسم است ،به نحوي که بنا به خواسته کارفرما او ميتواند سالن يک همايش را در ظرفيتي بين 500تا 1000نفر پر کند .او براي افرادي که در اين مراسم حضور دارند سرويس اياب و ذهاب ،يک وعده غذا و حدود 20تا 30هزار تومان براي هر نفر مطالبه ميکند که قبل از ورود به سالن اين مبلغ بايد به افراد پرداخت شود .حقالزحمه خودش هم براي هر مراسم پنج ميليون تومان است. او توانايي دارد تا در طبقهبنديهاي مختلف سني ،تحصيلي و حتي جنسيتي ميهمان فراهم کند .براي خود بانک اطالعاتي مناسبي از افراد تهيه کرده و سامانه پيامکي دارد .ميگويد اين افراد به فراخور مراسم ميتوانند تشويق کنند ،سوت و کف بزنند ،ساکت و آرام باشند يا در برخي مباحث حضور فعال داشته باشند .شغل اين فرد ساماندهي و مديريت اين افراد است و در زمان انتخابات کارش سکه است .او يکي از مهمترين افراد براي گرم کردن ميتينگهاي سياسي است.
قليان موتوري
اين روزها در هر پارک يا سفرخانه يا رستوران سنتي که مسيرتان بيفتد شاهد عرضه قليان به طالبان آن خواهيد بود.
دنباله در صفحة 37
11
September 2014 1393 شهريور
11
12
يک ايراني اولين برنده زن جايزه جهاني رياضيات
مريم ميرزاخاني ،رياضيدان ايراني و استاد رياضيات در دانشگاه استفورد برنده يکي از معتبرترين جوايز رياضيات در جهان شده است. مدال فيلدز که به نوبل رياضي معروف است ،هر چهار سال يک بار به 2تا 4رياضيدان زير 40سال داده ميشود. خانم ميرزاخاني ،اولين ايراني است که توانسته اين جايزه را دريافت کند .او 37ساله ،دانش آموخته دانشگاه صنعتي شريف تهران و دانشگاه هاروارد آمريکا است. اين رياضيدان که از برندگان دو دوره المپياد جهاني رياضي بوده است ،پيش از تدريس در دانشگاه استنفورد آمريکا در دانشگاه پرينستون درس ميداد. اتحاديه جهاني رياضي ،مدال فيلدز را در کنگره جهاني رياضي اعطاء ميکند که چهار سال يکبار برگزار ميشود. سه رياضيدان ديگر به نامهاي آرتور آويال از برزيل، منجول بارگاوا نظريهدان اعداد در دانشگاه پرينستون و مارتين هايرر از دانشگاه واريک در بريتانيا برندگان ديگر امسال هستند. اينگريد دوبشي ،رئيس اتحاديه جهاني رياضي ميگويد، «به عنوان يک زن برايم فوقالعاده است که ميبينم او برنده شده است و تصور اينکه يک زن برنده مهمترين جايزه رياضي شود ،ديگر عجيب نيست». مريم ميرزاخاني به خاطر تحقيقاتش در زمينه ديناميك و هندسه رويههاي ريماني و فضاهاي پيمانهاي آنها اين جايزه را دريافت کرده است. او پيش از اين هم جوايز متعددي در رشته رياضيات دريافت کرده بود .در سال 2006مجله «پاپيوالر ساينس» او را به عنوان يکي از 10نابغه آمريکاي شمالي معرفي کرد. مدال فيلدز به ياد جان چارلز فيلدز ،رياضيدان کانادايي پايهگذاري شد و همراه با يک جايزه نقدي به مبلغ 15هزار دالر کانادا اعطا ميشود.
مصرف روزانه آسپرين خطر سرطان را کاهش ميدهد مصرف روزانه آسپرين توسط افراد باالي 50سال خطر ابتال به سرطان را کاهش ميدهد .کارشناسان ميگويند اين داروي ساده و به سادگي قابل دسترس ميتواند جان افراد بسياري را نجات دهد. نتيجه يک پژوهش پزشکي نشان ميدهد مصرف روزانه آسپرين توسط افراد بين 50تا 65سال خطر ابتال به سرطان ،حمله قلبي و سکته مغزي را کاهش داده است .براي نمونه روزنامه «اينديپندنت» چاپ لندن مينويسد« ،آسپيرين
September 2014 شهريور 1393
از مرگ شش هزار نفر در بريتانيا جلوگيري ميکند». پژوهشگران دانشگاه کويين مري بريتانيا در اين تحقيق گفتهاند مهمترين عامل براي کاهش خطر ابتال به سرطان ،پس از مبارزه با چاقي مفرط و نکشيدن سيگار، استفاده از آسپرين به مدت ده سال است. آسپرين يکي از داروهاي ارزان و بسيار متداول براي جلوگيري از حمله قلبي و سکته مغزي است و بر اساس نتايج اين تحقيق ميتواند خطر بعضي از انواع سرطان از جمله سرطان دستگاه گوارش را کاهش دهد. در همين حال بسياري نگران تاثيرات جانبي اين دارو از جمله خونريزي معده و زخم معده هستند که مزاياي دارو را بياثر ميکند .آسپرين براي افرادي که مشکالت سالمتي جدي دارند به عنوان داروي پيشگيري از سرطان توصيه نميشود. به گفته اين پژوهشگران اگر ميليونها فرد بين 50تا 65سال ،روزانه يک واحد آسپرين مصرف کنند ميزان ابتال به سرطان روده بزرگ تا 40در صد ،سرطان مري تا 50 درصد و سرطان معده تا 25در صد کاهش پيدا ميکند. عالوه بر کاهش ميزان وقوع حمله قلبي و بعضي از انواع سکته مغزي ،آسپرين در موارد اندکي باعث کاهش سرطان ريه ،پروستات و پستان هم ميشود .اين تاثيرات مثبت در مجموع 7هزار نفر را از مرگ نجات ميدهد .در عين حال تاثيرات منفي آسپرين ممکن است باعث مرگ 900نفر شود . اين يافته جديد پزشکي بار ديگر به بحثهاي علمي درباره مصرف آسپرين توسط تعداد بيشتري از مردم دامن زده است .مخالفان استدالل ميکنند اين توصيهها تشويق جامعه به مصرف دارو يا «دارو زدگي» است .عالوه بر اين باعث دلسرد کردن مردم از تغيير شيوه زندگي و سالمسازي عادتها به منظور پيشگيري از بيماريها است و در عين حال تاثيرات جانبي آن ممکن است افراد بيمار را به خطر بياندازد.
يک فضاپيما براي نخستين بار وارد مدار يک ستاره دنبالهدار شد
يک کاوشگر فضايي آژانس فضايي اروپا موفق شد پس از سفري دهساله به يک ستاره دنبالهدار در منظومه شمسي برسد؛ اين نخستين بار در تاريخ بشر است که يک فضاپيما وارد مدار يک ستاره دنبالهدار ميشود. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ،اين کاوشگر که «روزتا» نام دارد با آخرين حرکت رو به جلو وارد مدار ستاره دنبالهدار « 67پي» شد و هماينک پهلو به پهلوي اين جرم فضايي حرکت ميکند. هدف از اين مأموريت مشاهده و بررسي « 67پي» از فاصله 100کيلومتري است و اگر همه برنامهها به خوبي پيش برود کاوشگر «روزتا» قرار است در ماه نوامبر يک سفينه فرودگر به نام «فيلي» را به سطح اين ستاره دنبالهدار بفرستد. دانشمندان قصد دارند با اين کار ،دانش خود را در مورد منشأ دنبالهدارها ،ستارهها و سيارات افزايش دهند. اين تحقيقات ميتواند به پرسش اين پاسخ کمک کند
که آيا آب و مواد شيميايي الزم براي ايجاد حيات بر روي کره زمين به همراه ستارههاي دنبالهدار به زمين رسيدهاست يا نه؟ در اصطالح ستارهشناسي ،به اجرام فضايي کوچک يخي که به دنبال آنها دنبالهاي از گاز ديده ميشود دنبالهدار (و در زبان غيرعلميتر «ستاره» دنبالهدار) گفته ميشود. اجرام سنگي بزرگتر از دنبالهدارها که در دنباله آنها گازي ديده نميشود، سيارک نام دارند و زماني که قطعاتي از يک سيارک به جو زمين وارد شده و به هنگام سوختن خطي نوراني از خود بهجا بگذارد به آن شهاب گفته ميشود. کاوشگر «روزتا» قرار است دو سال را در کنار دنبالهدار « 67پي» بگذراند. اين ستاره دنبالهدار همچنان با سرعتي در حدود 55 هزار کيلومتر در ساعت به سوي مناطق داخلي منظومه خورشيدي در حال حرکت است و هرچه به خورشيد نزديکتر شود فعاليت آن بيشتر شده و گازهاي مختلف از آن ساطع خواهد شد؛ امري که پيشبيني ادامه مسير آن را دشوار خواهد کرد.
احتمال شيوع گسترده ايبوال چقدر است؟ هراس از ويروس ايبوال با نرخ مرگ و مير نود درصد مبتاليان آن بيمورد نيست .اما کارشناسان اپيدميولوژي ميگويند با اينکه ايبوال تا به حال جان بيش از 900نفر را در چهار کشور آفريقاي غربي گرفته است ،بر خالف آنچه که سال 2009در مورد آنفلوآنزاي مرغي شاهد آن بوديم،
12
احتمال شيوع اين ويروس در سطح دنيا بسيار اندک است. وحشت از جهش ويروس به کشورهاي ديگر زماني به اوج رسيد که يک مرد ليبريايي مبتال به بيماري در شهر الگوس مرد .با انتشار خبر مرگ اين بيمار که از ليبريا و از طريق توگو به نيجريه سفر کرده بود ،توجه افکار عمومي به دشواري کنترل پزشکي مسافران از مناطق آلوده به ساير کشورها جلب شد .ويروس آنفوالنزاي مرغي نيز به همين طريق از آسيا به مناطق ديگر دنيا منتشر شده بود. با اين حال کارشناسان ميگويند راههاي انتقال ويروس ايبوال از فرد به فرد چندان ساده نيست و به همين دليل احتمال شيوع ايبوال به ابعاد آنفوالنزاي مرغي نخواهد بود. «نيک بيچينگ» استاد و پزشک مشاور دانشکده علوم پزشکي بيماريهاي استوايي ليورپول در بريتانيا ميگويد: «ايبوال و بيماريهايي مانند ايبوال از طريق تماس مستقيم با مايعات بدني فرد آلوده منتقل ميشوند ،در حاليکه آنفوالنزاي مرغي ،سارز و يا بيماريهاي مشابه از طريق هوا منتقل ميشوند». در واقع ايبوال را ميتوان با «اچ آي وي» مقايسه کرد که از راه تماس مستقيم بين ترشحات و مايعات بدني دو فرد آلوده منتقل ميشود .اما در اين حالت هم خطر انتشار اپيدميک ايبوال کمتر است.
13 دنباله از صفحة قبل بن نيومن ،ويروس شناس دانشگاه ردينگ در بريتانيا ميگويد« :اچ آي وي ميليونها نفر در سراسر دنيا را آلوده کرده است ،ولي تعداد مبتاليان به ايبوال کمتر از پنج هزار نفر است .حتي در شرايط فعلي که بزرگترين حمله ايبوال تا به امروز است ،مرگ و مير ناشي از ايبوال بستگي به هر مورد خاص و فرد مبتال داشته و ميزان سرايت جغرافيايي آن گسترده نبوده است». اين دانشمند ويروسشناس ميگويد يکي از داليلي که ايبوال به اين سرعت منتقل نميشود ميزان هراسانگيز مرگ مبتاليان آن است .دوران نهفته اين ويروس بين دو تا 21روز است و به طور متوسط جان 60در صد مبتاليان را ميگيرد. دانشمندان معتقدند ويروس ايبوال در ميان حيوانات جنگلهاي استوايي يا مناطق استوايي آفريقا تکامل يافته است .يکي از مظنونان اصلي خفاش ميوهخوار است. تصور دانشمندان اين است که ويروس از طريق تماس با بدن حيوان مرده يا تغذيه از گوشت حيوان آلوده به انسان منتقل شده است. ويروس ايبوال که نخستين بار در سال1976 در کشور زئير شناخته شد و آخرين مورد آن امروز در جمهوري دموکراتيک کنگو گزارش شده ،معموال در مناطق دور افتاده روستايي با بهداشت عمومي و فردي بسيار پايين گزارش شده است. تعداد مرگ و مير در دور تازه شيوع ايبوال در کشورهاي غرب آفريقا در مقايسه با 435نفر در سال 2000در کنيا بيشترين ميزان بوده است .از طرفي اين اولين باري است که ايبوال از مناطق روستايي به شهرها سرايت کرده است . ايبوال در حال حاضر واکسن ندارد و نشانههاي اوليه آن مانند تب ،درد عضالني گلو درد و سردرد ممکن است با عاليم سرماخوردگي شديد اشتباه گرفته شود. رساندن آب و مايعات کافي به بيمار احتمال زنده ماندن مبتاليان را بيشتر ميکند و از دست دادن مايعات بدن علت اصلي مرگ مبتاليان است. گفته ميشود که واکسن آزمايشي ايبوال بزودي در امريکا مورد استفاده قرار خواهد گرفت و چنانچه مؤثر واقع شود به صورت گسترده در اختيار افراد مبتال به ايبوال قرار ميگيرد.
اميد تازه در درمان اسکيتزوفرني
دانشمندان موفق شدهاند « 100نقطه در دي.ان. اي» انسان را شناسايي کنند که در بروز اختالل اسکيتزوفرني (روانگسيختگي) نقش دارند. به گزارش خبرگزاري اسوشيتدپرس ،پژوهشگراني که موفق به اين کشف شدهاند اميدوارند که دستاوردشان در نهايت به کشف درمانهاي جديدي براي اسکيتزوفرني بيانجامد. آنچه در اين مرحله مشخص است نتايج فوق سندي محکم براي اثبات نظريهاي است که پيشتر مبني بر وجود ارتباط ميان سيستم دفاعي بدن و بيماري اسکيتزوفرني منتشر شده بود. بيش از 100پژوهشگر از سراسر جهان در تهيه نقشه ژنتيکي بيماري اسکيتزوفرني همکاري کردهاند .تا قبل از انتشار نتايج تحقيق جديد چند ده ژن مرتبط با بيماري اسکيتزوفرني شناسايي شده بود. براي انجام اين تحقيق جهاني دانشمندان کد ژنتيکي بيش از 150هزار تن -از جمله 37هزار بيمار مبتال به اسکيتزوفرني -را مورد بررسي قرار دادند .گروه پژوهشي همچنين تعداد 108نشانگر ژنتيکي مرتبط با
September 2014 شهريور 1393
سيمين بهبهاني به خانه ابدي رفت
پيکر سيمين بهبهاني از مقابل تاالر وحدت تشييع و در آرامگاه خانوادگي اين شاعر در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. به گزارش خبرگزاري خبرآنالين ،روبروي در تاالر وحدت ،جمعيت از گوشه و کنار رسيده بود .در ميان شرکت کنندگان چهره محمود دولتآبادي ،محمدرضا شجريان، شهرام ناظري ،جواد مجابي ،صديق تعريف ،بهمن فرمانآرا، جعفر پناهي ،علي باباچاهي ،فاطمه راکعي ،ساعد باقري و ... را ميشد تشخيص داد. کارنامه کاري سيميمن و پيوند اشعارش با موسيقي معاصر ،باعث شد تا هم محمدرضا شجريان در رثاي شعر و جايگاه سيمين در ادبيات و فرهنگ سخنراني کند و هم شهرام ناظري ،همايون شجريان و صديق تعريف قطعاتي از شعرهاي سيمين بهبهاني را براي حاضران در مراسم اجرا کنند. در اين ميان ،ابوالحسن تهامي ،دوبلور و داماد سيمين بهبهاني در سخناني کوتاه ،از مردم به خاطر حضورشان تشکر کرد و گفت« ،امروز روز آغاز زندگي جاودان غزلبانوي شعر پارسي است .چند روز پيش تنها پيکر او بود که زوال گرفت اما آنچه که از گذرگاه ذهن او تراويده تا جاودان، جاويد با ماست». او گفت که سيمين از رهگذر شعرهايش مانند کساني
ابتال به بيماري اسکيتزوفرني را يافتند ،از اين تعداد 83نشانگر پيشتر شناسايي و گزارش شده بود. گزارش نتايج تحقيق اخير به تازگي در نشريه «نيچر» منتشر شد. اسکيتزوفرني يا روانگسيختگي نوعي اختالل رواني است که ابتال به آن موجب ميشود فرد بيمار توانايي تميزدادن بين واقعيت و غيرواقعيت را از دست بدهد .برپايه پژوهشهاي انجامشده بيماري اسکيتزوفرني و تبعات ناشي از آن ساالنه 60 ميليارد دالر در اياالت متحده هزينه دارد. دانشمندان پيش از اين از نقش ژنها در بروز اسکيتزوفرني آگاه بودند و يافتههاي پژوهش اخير ابعاد جديدي از اين نقش را آشکار کرد و همچنين با دقت بيشتري عوامل مؤثر در ابتال به روانگسيختگي را مشخص کرد. دکتر مايکل اودونوان از دانشکده پزشکي دانشگاه کارديف کشف جديد را «گامي بزرگ» به سوي يافتن داروهاي درماني اسکيتزوفرني توصيف کرد .با اين همه اودونوان معتقد است محققان همچنان تا کشف داروي اسکيتزوفرني فاصله دارند چرا که تعيين نقاط « دي.ان.اي» که در ابتالي بشر به اسکيتزوفرني دخيل هستند -به گفته وي « -مانند يک مارپيچ است که به شما ميگويد از کجا بايد شروع کنيد ،اما پيدا کردن نقطه پايانش با خودتان است». اريک لندر ،مدير مؤسسه «براد» که در انجام پژوهش اخير نقش داشت ،نيز در تشريح نتايج به دست آمده گفت« :اينک ميدانيم که عامل بروز اسکيتزوفرني هرچه باشد در سيستم ايمني بدن است». بر اساس آمار به دست آمده توسط اودونوان ،بيشتر افراد دست کم 20الي 30و شايد بيشتر ژن موثر در بيماري اسکيتزوفرني را دارند ،ولي در عمل دچار روانگسيختگي
چون حافظ ،سعدي ،موالنا ،المارتين و شکسپير زنده خواهد ماند پس« :چه باک که پيکر او را که خدا آفريده به خاک برود. چه در اين گورستان چه در گورستان ديگري». به گفته تهامي اين شاعر وصيت کرده بود که يا در امامزاده طاهر در کنار همسر و نوهاش به خاک سپرده شود يا در آرامگاه خانوادگيشان در بهشت زهرا که فرزندانش گزينه دوم را انتخاب کردند. جواد مجابي ،نويسنده و شاعر سخنران بعدي بود که گفت« :شاعر را نميبينيم ،شاعر رفته و به تن غايب است، اما شاعر در شعر خودش نهان است .شعرش همه جا به زبان است ،شاعر در ما و جان ماست». او با اشاره به سبک اصلي شعر سيمين ،يعني غزل اظهار داشت« ،غزل از رودکي تا شهريار عمر کرده و به دوران پيري رسيده بود که سيمين بهبهاني توانست شاخهاي تازه بر درخت کهن آن اضافه کند و غزل را که در برابر شعر نيمايي منزوي بود دوباره ظاهر کرد». به گفته اين نويسنده و شاعر ،سيمين بهبهاني غم انسان را خورد و به محرومان دنيا فکر کرد و هر جا که ظلمي ديد با شعرش به آن اعتراض کرد .به همين خاطر است که او به عنوان يک شاخصه فرهنگي مهم ايران باقي خواهد ماند. صديق تعريف خواننده و آهنگساز نيز با خواندن دو قطعه آواز از جمله تصنيف «از نگاه ياران به ياران ندا ميرسد» همدردي خودش را نشان داد تا نوبت به محمود دولتآبادي نويسنده برسد که به جايگاه برود و درباره سيمين بگويد« :بهبهاني انساني پيروز ميان دو عدم است .او آثار متنوعي آفريده از آثار صريحا اجتماعي تا صريحا تنهايي .آثاري مشخصا درباره آزادي زنان و مشخصا در اعتراض به ستم اجتماعي و آثاري درباره لحظات ناب انساني». بعد از دولتآبادي اين محمدرضا شجريان بود که پيش از هر چيز از خيل جمعيت به خاطر ايستادن زير آفتاب عذرخواهي کرد« :ما شرمندهايم که در اين هواي آفتابي و زير اين گرما ايستادهايد .روز گذشته معاونت هنري ميگفتند که براي حضور مردم در مراسم تشييع جنازه سيمين بهبهاني سايهباني را در نميشوند .يکي از اين داليل ميتواند نقش محرکهاي محيطي يا احساسي در بروز اسکيتزوفرني باشد.
سگها هم حسودي ميکنند
از قديم گفتهاند که سگ بهترين دوست آدمي است و بر پايه پژوهشي جديد در آمريکا به نظر ميرسد که سگها براي حفظ اين رابطه صميمي ميکوشند و بابت آن «حسودي هم ميکنند». به گزارش خبرگزاري رويترز ،پژوهشگران در گزارش تحقيق ياد شده توضيح دادهاند که سگها توانايي احساس نوعي «حسادت» ساده را دارا هستند .نتايج اين پژوهش در نشريه علمي «پالس وان» منتشر شده است.
13
نظر بگيريم تا مردم خسته نشوند اما بنده گفتم تحمل مردم ما بيشتر از اينهاست». شجريان به نقل از استاد دادبه ،گفت که اين جهان را مردان ميسازند و مردان را زنان« :ملتي که بيبهره از اين زندگي باشد مردني است .من آمدهام امروز بگويم که سيمين براي هميشه زنده است و زندگي ميکند». بعد از استاد شجريان ،فرزندش همايون به جايگاه رفت تا يکي از ترانههاي آلبوم معروف خود «نه فرشتهام، نه شيطان» را براي مردم بخواند .او با خواندن آهنگ «کولي» که شعرش سروده سيمين بهبهاني است ،فضاي مراسم را ديگرگون کرد .اين آهنگ با مطلع «رفت آن سوار ي کولي ،با خود ترا نبرده /شب مانده است و با شب ،تاريک
فشرده» ...آغاز ميشود و جزو آهنگهاي پرطرفدار اين آلبوم است. شهرام ناظري هم بعد از همايون به جايگاه رفت و غزل معروف «دوباره ميسازمت وطن» را خواند. سرانجام پيکر سيمين بهبهاني روي دستهاي مردم و در ميان فريادهاي «درود بر سيمين بهبهاني» و «سيمين در قلب ما ميماني»راهي بهشت زهرا شد تا در خانه ابدي آرام بگيرد. کريستين هريس ،محقق و متخصص روانپزشک از دانشگاه کاليفرنيا و يکي از نويسندههاي گزارش فوق، اظهار داشت که اين تحقيق اختصاص حسادت به بشر را رد ميکند؛ به گفته او اين پژوهش ديدگاه غالب احساس غبطه را به شکلي جديد بازتعريف ميکند. پژوهشگران در آزمايش ياد شده از صاحبان 36سگ کوچک خواستند که سه کار انجام دهند :وانمود کنند به يک سگ برقي (انيماترونيک) ابراز محبت ميکنند ،وانمود کنند به يک فانوس مخصوص هالووين محبت ميکنند و درحالي که به سگ خود بيتوجهي ميکنند يک کتاب کودکان را با صداي بلند بخوانند. در مرحله بعد محققان رفتار سگها در برابر اين اعمال صاحبانشان را زير نظر گرفتند. حدود 80درصد از سگها در واکنش به صاحبان خود که سگ اسباب بازي را در آغوش گرفته بودند ،دوست انسان خود را لمس کردند و او را هل دادند ،سگها تقريبًا دو برابر زماني که صاحبشان با فانوس بازي ميکرد و چهار برابر زماني که در حال مطالعه بود اين رفتار را بروز دادند. رفتاري که به «حسادت به سگ اسباب بازي» تعبير شد. سگ اسباب بازي مورد استفاده در اين تحقيق از نوعي بود که وق ميزد ،زوزه ميکشيد و دمش را تکان ميداد. از مجموع سگهاي شرکتکننده در آزمايش حدود يکچهارم به سگاسباببازي حمله کردند .فقط يک سگ پيدا شد که به فانوس و کتاب هم وق زد. هريس در اطالعيهاي که درباره نتايج تحقيق منتشر کرد توضيح داد که «نميتوانيم با قطعيت از تجربيات دروني سگ بگوييم اما آنچه به نظر ميرسيد آن بود که سگها تالش
14 دنباله از صفحة قبل ميکردند از يک رابطه اجتماعي با اهميت محافظت کنند». پژوهشگران در نتيجهگيري تصريح کردند که سگها و چه بسا ديگر گونههاي جانوري توانايي نشان دادن نوع اوليه از احساس حسادت را دارا هستند. به گفته محققان احتمال دارد که حسادت به عنوان روشي براي پاسداري از رابطه جنسي حيوانات جفت شده در آنها به وجود آمده باشد .بر پايه نظريه ديگري حسادت نوزادان ،حيوانات را در کسب غذا و محبت پدر و مادر کمک ميکند.
ميکروچيپ ضد بارداري؛ تازهترين روش جلوگيري از بارداري
سال 2018ميکروچيپي براي جلوگيري از بارداري به بازار ميآيد .اين ميکروچيپ زير پوست نصب ميشود و از آن پس به مدت 16سال با ترشح هورمن «پروژستين» مانع از بارداري ميشود .اين ميکروچيپ را ميتوان از راه دور غيرفعال کرد. گفته ميشود که بنياد «بيل گيتس» ،بنيانگذار شرکت مايکروسوفت هزينه تحقيقات پيرامون اين ميکروچيپ را به عهده گرفته است .تا کنون بيش از پنج ميليون دالر براي تحقيق و ساخت نخستين نمونههاي ميکروچيپ ضد بارداري هزينه شده است. ميکروچيپ ضد بارداري براي کشورهاي در حال توسعه که قرصهاي ضد بارداري در اختيار همه زنان قرار ندارد در نظر گرفته شده است. پژوهشگران اميدوارند که در کشورهاي غربي هم به زودي استفاده از ميکروچيپ ضد بارداري جايگزين قرصهاي موجود در بازار شود.
گروهي از پژوهشگران دانشگاه کمبريج در ايالت ماساچوست ميکروچيپ ضد بارداري را ابداع کردهاند. اين ميکروچيپ در ابعاد دو سانتيمتر در دو سانتيمتر زير پوست نصب ميشود و همواره سر ساعت معيني مقدار مشخصي هورمون «پروژستين» (فرم مصنوعي هورمون «پروژسترون») را ترشح ميکند. مقدار مشخصي از هورمون «پروژستين» در محفظههاي ميکروچيپ ضد بارداري ذخيره شده است .کامپيوتر کوچکي که در اين ميکروچيپ تعبيه شده ،کاري ميکند که در زمان مناسب ،مقدار از پيش تعيينشدهاي از هورمن «پروژستين» آزاد شود .سپس يک باتري جريان الکتريسيته را به درون اين ميکروچيپ ميفرستد و در اثر الکتريسيته ،دريچهاي که از جنس تايتنيوم و پالتين است ،ذوب ميشود و به اين ترتيب هورمون آزاد شده وارد بافت بدن فرد ميشود. با اين روش ميتوان مقدار هورموني را که ميبايست براي تخريب تخمک آزاد شود ،تعيين کرد و از ميزان عوارض جانبي براي زنان کاست .در قرصهاي بارداري و ابزارهاي درونزهداني چنين نيست و همواره اين احتمال وجود دارد که مقدار هورمون «پروژستين» بيش از اندازه مورد نياز براي جلوگيري از بارداري باشد .يکي ديگر از برتريهاي ميکروچيپ ضد بارداري نسبت به روشهاي موجود اين است که مدت زمان درازي مؤثر است .چنانچه زن دلش بخواهد باردار شود ،ميتواند اين ميکروچيپ را از راه دور غير فعال کند. تاکنون ميکروچيپ ضد بارداري بر روي هشت زن که به بيماري پوکي استخوان مبتال بودند آزمايش شده است. پژوهشگران در نظر دارند در سال 2016اين ميکروچيپ را
September 2014 شهريور 1393
14
روي گروه وسيعتري از زنان آزمايش و در سال 2018آن را به بازار عرضه کنند. بهاي ميکروچيپ ضد بارداري هنوز مشخص نشده است .اما انتظار ميرود که از قرصهاي ضد بارداري و ابزارهاي درونزهداني ارزانتر باشد. پژوهشگران اميد دارند که چنانچه اين روش مؤثر باشد و به نتيجه مطلوب برسد ،در آينده داروهاي ديگري را هم با استفاده از ميکروچيپهايي در اختيار مبتاليان به بيماريهاي مزمن مانند ديابت ،قرار دهند.
هزينه 250هزا ر دالري هر کودک براي 18ساله شدن
هزينه بزرگ کردن يک کودک در اياالت متحده حدود 250هزار دالر است. بر اساس آمار منتشر شده رسمي در اين كشور ،زوجي از طبقه متوسط درآمدي كه در سال 2013صاحب بچه شدهاند ،براي رسيدن نوزاد خود به 18سالگي بايد حدودًا 250هزار دالر هزينه كنند.
البته در اين رقم ،هزينه دانشگاه يا كالج لحاظ نشده است .اين هزينه نسبت به سال قبل از آن حدود دو درصد رشد داشته است .البته رقم اعالمشده به شدت با توجه به محل زندگي و درآمد والدين و سطح زندگي خانوار ميتواند متغير باشد .به عنوان مثال بر اساس همين گزارش، خانوادههاي با درآمد باال و شهرنشين ،حدودًا دو برابر اين رقم ،يعني تقريبًا نيم ميليون دالر تا 18ساله شدن كودك خود هزينه پرداخت خواهند كرد ،اما اين رقم براي خانوادهاي روستايي با درآمد پايين ميتواند تا 150هزار دالر كاهش يابد. در اين تخمين هزينه تمام هزينههاي كودك ،حتي هزينه تلفن همراه و كوتاه كردن مو در نظر گرفته شده و البته هزينه كالج يا دانشگاه كه رقم عمده و بزرگي است و اغلب خانوادهها از سالها قبل از 18سالگي فرزند خود پسانداز براي پرداخت آن را آغاز ميكنند ،در اين گزارش محاسبه نشده است. البته اين گزارش همچنين تاكيد دارد كه به دليل نرخ تورم اندك اياالت متحده ،هزينه بزرگ كردن نوزاد در سالهاي اخير (نسبت به سالهاي قبل از آن) رشد اندكي داشته است .البته اين در حالي است كه ميزان درآمدها، نسبت به زمان قبل از بحران نهتنها افزايش نداشته كه به طور متوسط حدود هشت درصد كاهش را نيز تجربه كرده است. بخش عمدهاي از هزينه پرداختي براي كودك، هزينههاي مراقبت است .اين هزينهها در بعضي ايالتها تنها براي يك بچه ،تقريبًا برابر هزينه پرداختي براي مسكن خانواده است .همچنين كودك ،ميتواند هزينههاي غيرقابل پيشبيني داشته باشد كه به طرز معناداري هزينههاي خانوار را افزايش دهد .اگر كودكي در اياالت متحده حساسيت غذايي داشته باشد بين 200تا 500دالر به هزينه ماهانه خواربار و مواد غذايي خانوار افزوده خواهد شد .بيماريهاي خاص نيز ميتواند هزينه مراقبتي كودك را به شدت افزايش دهد چون اين دسته از كودكان نياز به پرستار و مراقب حرفهاي دارند كه طبيعتًا هزينه بيشتري را بر بودجه خانوار تحميل خواهد كرد.
قطار «پنج ستاره» اروپايي در راه تهران
يک شرکت گردشگري در مجارستان اعالم کرده است که به زودي اولين قطار خصوصي اروپايي را در سفري دو هفتهاي راهي تهران ميکند. «قطار سريعالسير عقاب طاليي دانوب» قرار است اولين سفرش را روز 15اکتبر از بوداپست ،پايتخت مجارستان آغاز کند. قيمت ارزانترين بليت اين سفر توريستي که قبل از ايران در چند کشور ديگر هم توقف دارد 10 ،هزار يورو اعالم
شده است و مشترياني که بخواهند از سرويس «دولوکس» اين قطار استفاده کنند بايد حدود 24هزار يورو پرداخت کنند. مارچال بکه ،مدير فروش شرکت «نوستالژيا» زيرمجموعه خط آهن دولتي مجارستان ،ميگويد به اين دليل به فکر راه انداختن چنين قطار و سفري افتادهاند که «ايران به تازگي نسبت به غربيها پذيراتر شده است». اولين قطار «عقاب طاليي» به مقصد تهران با 13واگن ق و برق داخل آن با چوب گرانقيمت و به سبک که دکور پرزر دهه پنجاه ميالدي طراحي شده ،هفتاد مسافر خواهد داشت. به گفته خانم بکه ،تمام کوپههاي اين قطار براي سفر امسال فروخته شده و بيشتر مسافران آن بريتانيايي و استراليايي هستند. او به عالقهمنداني که از اين سفر جا ماندهاند وعده داده که پنج سفر ديگر در سال 2015انجام شود .بليت قطارها هم براي سفر رفت و هم برگشت به صورت جداگانه فروخته ميشود. به گفته سازماندهندگان اين سفر توريستي در تمام طول مسير با نوشيدنيهاي الکلي از مسافران پذيرايي خواهد
شد «به جز ايران که در آن تنها نوشيدنيهاي غيرالکلي در دسترس خواهد بود». «عقاب طاليي» در سفر به سوي تهران از روماني، بلغارستان و ترکيه عبور ميکند تا به ايران برسد .در روز دهم اين سفر دو هفتهاي ،قطار از گذرگاه مرزي رازي در آذربايجان غربي وارد ايران ميشود و به زنجان ميرود. در برنامه سفري که شرکت نوستالژيا با عنوان «جواهرات پارسي» منتشر کرده ،مقصد روز يازدهم «يکي از قديميترين شهرهاي جهان» ،شهر يزد در جنوب ايران است. اصفهان ،شيراز و در نهايت تهران مقاصد بعدي «عقاب طاليي» در داخل ايران خواهند بود. پيش از اين ابراهيم فرجپور ،رئيس جامعه تورگردانان ايران درباره برنامه سفر اين قطار به ايران گفته بود که توافق براي انجام اين سفر «پس از رايزنيهاي بسيار» صورت گرفته است. آقاي فرجپور گفته بود که مسافران قطار از جاذبههاي شهرهاي مختلف ايران ديدن ميکنند ،اما اقامتشان در قطار خواهد بود.
15
September 2014 1393 شهريور
15
16
September 2014 1393 شهريور
16
17
September 2014 1393 شهريور
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
17
18
September 2014 شهريور 1393
رنجهاي اقتصاد ايران
ابزارهاي در اختيار دولت توجه ميکند .از ديدگاه وي بهطورکلي ،ابزارهاي کنترل اقتصادي در دست دولت، ناکارآمد و غيرفعال شده است .در اين شرايط دولت نميتواند با ابزارهاي پولي و مالي اقتصاد را مديريت کند. درواقع مهمترين عامل شکست هدفمندي در مرحله نخست نيز همين موضوع بود .اين تصور وجود داشت که با آغاز 1هزا ر ميليارد تومان پول را از حوز ه انرژي هدفمندي 00 ، خارج ميکنند و آن را به فقرا و ديگر حوزهها اختصاص ميدهند. اما با آغاز طرح ،فقط 30درصد از درآمدي که انتظار داشتند قابل توزيع بود؛ به اين معني که پيشبيني دولت 70 درصد خطا داشت .دولت با همه اطالعاتي که در دست دارد، با چنين اشتباهي درباره اقتصاد ايران تحليل ميکند .همين بيماري در بازارهاي مالي نيز اثر دارد و رفتارهايي را شکل ميدهد که ما شاهد آن هستيم.
که با تغيير دولت اين محيط به سرعت بهبود پيدا ميکند .اين استاد دانشگاه «فضاي کسبوکار» را بهعنوان داير ه چهارم معرفي ميکند و ميگويد :فرض کنيد سرمايهگذار با همه اين مشکالت از اين دايره عبور ميکند و به سراغ دايره چهارم ميرود .داير ه چهارم را «فضاي کسبوکار» مينامند .زماني که وارد يک باغ ميشويد ،درختان و چيدمان آنها و مسير باغ و ...محيط باغ محسوب ميشود و آن حس و دريافتي که شما از باغ داريد مانند دلپذير بودن يا ترس از آن را فضاي باغ مينامند .فضاي کسبوکار به اين معني است که شما در نگاه نخست متوجه شويد فضا قابل اعتماد است يا خير و چه تغيير و تحولي محتمل است .بهتعبير صحيحتر ،مردم در ابتدا دايره چهارم را ميبينند و اگر آن را پذيرفتند ،محيط کسبوکار را ميبينند و اگر محيط اقتصاد کالن مناسب بود ،به دايره کوچکتر رجوع ميکنند .درنتيجه تا فضاي کسبوکار مناسب نباشد ،سرمايهگذار به سرمايهگذاري اقدام نميکند.
اين کارشناس اقتصادي با تشريح وضع و موقعيت دولت و نحوه عملکرد آن ميگويد« ،در جامعهاي که همه از يکديگر ميترسند و هيچ اعتمادي ميان دولت و مردم نيست، آيا علم اقتصاد کارساز است؟ علم اقتصاد درباره جوامعي سخن ميگويد که انسانهاي آن عاقل هستند و عقالنيت ابزاري دارند و مهمتر از همه دولت ( )stateيک مفهوم يکپارچه است .متاسفانه دولت در ايران خيرخواه نيست. نه اينکه نخواهد خيرخواه باشد اما مجموع تصميمهايي که گرفته ميشود و در مجموع برآيند اين تصميمها خيرخواهانه نيست .درواقع چينش سازوکار بهگونهاي است که به اين نتيجه (غيرخيرخواهانه) ختم ميشود». اين استاد دانشگاه اصفهان با بررسي عميقتر ويژگيهاي رفتاري در ايران ،يادآور شد« ،من مدعي هستم که اين علم اقتصاد نميتواند رفتار مردم ايران را تحليل کند. نوع عقالنيت ايراني با نوع عقالنيتي که در اقتصاد متصور و موجود است ،سازگار نيست». رناني در توضيح اينکه چرا در ايران رفتارهاي اقتصادي عقالني يا عقاليي نيست گفت« ،اقتصادي که دوران بزرگي از بيثباتي را طي کند ،جامعهاي که دوران بزرگي از عدم اطمينان و بياعتمادي را طي کند ،همچنين آمارهاي مخدوش ارايه شود و دروغ رواج بيابد و وعدههاي بيموقع در آن رواج بيابد ،آرامآرام مردم در تصميمهاي کوچک نيز تنها براساس اطالعات محدود خود عمل ميکنند». اين اقتصاددان در تکميل بحث خود ادامه ميدهد، «شما براي راهاندازي يا گسترش کسبوکار چهار دايره متداخل را مورد بررسي قرار ميدهيد .داير ه نخست «محيط بنگاه» است؛ به اين معني که شما امکانات و ابزارهاي خود را مورد بررسي قرار ميدهيد که آيا ميتوان محصولي را با مشخصات خاص به خط توليد اضافه کرد يا خير .درنتيجه در ابتدا محيط داخلي بنگاه را مورد بررسي قرار ميدهيد .در صورت وجود توانايي اين کار از دايره نخست عبور ميکنيد. دايره بعدي« ،محيط اقتصاد کالن» است .درصورتي که بخواهيد اين اقدام را انجام دهيد ،بايد وام بگيريد؛ آيا با اين نرخ بهره ميتوانيد؟ نرخ تورم چقدر است؟ هزينههاي شما به چه ميزان افزايش مييابد؟ درواقع شما متغيرهاي اقتصاد کالن را وارد تحليل خود ميکنيد .درنهايت با لحاظ اين متغيرها اگر اين پروژه را سودمند بدانيد وارد دايره سوم ميشويد .نام داير ه سوم« ،محيط کسبوکار» است .محيط کسبوکار به معني فضاي نهادي و قانوني است که شما بايد در آن کار کنيد .اقدامهايي از قبيل مجوز از اداره صنايع، معرفي به بانک براي گرفتن تسهيالت ،پرداخت ماليات و...؛ هم ه اين موارد را محيط نهادي و قانوني مينامند .اين محيط را مورد بررسي قرار ميدهيم و باوجود همه مشکالت مصمم به توسعه يا تأسيس کسبوکار ميشويد. به اعتقاد رناني مسير توسعه در پيوند با محيط کسبوکار است و بر همين اساس توجه به اين نکته ضروري است که راهاندازي کسبوکار در آمريکا سه ساعت وقت اداري ميبرد ولي در ايران 63روز کاري نياز دارد .اين تفاوت ريشه در محيط نهادي و محيط کسبوکار دارد .نکته قابلتوجه اين است که رتبه ايران در محيط جهاني در دوران اصالحات ميان 110تا 120بود؛ در دوران احمدينژاد از 120به 140 رسيد و در سال گذشته به 152رسيده است .بدين معني که رتبه ما در جهان درحال پسرفت است .بهبود محيط کسبوکار دهها سال به طول ميانجامد .نکته حايز اهميت اينکه نظام حقوقي ما نسبت به نظام اقتصادي ما حدود 40 سال عقب است. او درباره داليل توسعه نيافتن و توسعه و حقيقت توسعهنيافتگي تأکيد ميکند« ،توسعه به معناي توانايي يک ملت در ايجاد هماهنگي ميان نظام حقوقي و اقتصادي است. درحاليکه نظام حقوقي در ايران 40سال است که متوقف شده و قوانين حقوقي ما همپاي تحول اقتصادي به پيش نرفته است ،توسعهاي رخ نميدهد». بهطورکلي ،درباره محيط کسبوکار اين تصور غلط است
رناني درمورد اينکه آيا شرايط اقتصادي کنوني فضاي مناسبي براي ايجاد کسبوکار است ،توضيح ميدهد« ،حال ببينيم اين فضاي کسبوکار ،فضاي سرمايهگذاري و فضاي رواني اقتصاد چگونه است؟ اين دايره داراي سه اليه است. الي ه اطمينان ،اليه ريسک و اليه عدماطمينان .فضاي اطمينان زماني است که شما اطالعات داريد و اطالعاتتان نيز کامل است .در اين شرايط ريسک صفر است .فضاي اطمينان در سطح کالن بهطور معمول بهندرت وجود دارد اما در سطح خرد و نزد برخي از افراد اين فضا شکل ميگيرد .در اليه دوم شما خطر را ميشناسيد و احتمال آن را هم ميدانيد .در اليه سوم يا عدماطمينان ،شما خطر را نميشناسيد و احتمال آن را هم نميدانيد .وجود ريسک ،تصميمگيري شما را مختل نميکند؛ تنها هزينههاي شما را تغيير ميدهد و ميتوانيد آن را محاسبه و تحليل کنيد .اما در فضاي عدماطمينان ميخوابيد و صبح که از خواب برميخيزيد ،ميشنويد که پاي پرونده بابک زنجاني به بورس رسيده است و شاخص ريزش ميکند .در اين شرايط شما نه خبر را ميشناختيد و نه احتمالش را! سال 84رئيسجمهوري عوض ميشود و بورس را قمارخانه مينامد و شاخص از 12هزار به زير 10 هزار ميرسد». او مشکل اقتصاد ايران را وارد شدن به فضاي عدماطمينان ميداند .به گفته وي اقتصاد بايد در فضاي ريسک باشد تا بتواند کار کند .درواقع تئوريها و سياستهاي اقتصادي در فضاي ريسک جواب ميدهند. در فضاي عدماطمينان شما اطالعات نداريد و درنتيجه نميتوانيد محاسبه عقالني انجام دهيد .در اين شرايط است که به شايعهها پناه ميبريد .رفتار گلهوار در بورس نيز نتيجه همين عدماطمينانهاست.
هيچ اعتمادي ميان دولت و مردم نيست
محسن رناني تغيير در سياستها و حتي فضايي که بر اقتصاد حاکم شده است کامال” ملموس و محسوس است .از زماني که دولت يازدهم زمام امور اجرايي کشور را در دست گرفته، تغييرات اميدوارکنندهاي در عرصه اقتصاد رخ داده است. اما اين بدان معنا نيست که تمام مشکالت ريز و درشت حال و گذشته از اقتصاد رخت بر بسته است چرا که همچنان مشکالت بزرگي به چشم ميخورد که بخشي از آن به ساختارهاي اقتصادي برميگردد و بخش ديگر به کابينه يازدهم و نحوه مديريت اقتصادي آن مربوط ميشود. کارشناسان اعتقاد دارند نبود يک فرمانده اقتصادي در کشور ،تدوين و اجراي سياستهاي اقتصادي را با مشکل مواجه کرده است .هماکنون در کابينه مردان اقتصادي بسياري حضور دارند که هريک در تخصص خود شناخته شدهاند .از محمدباقر نوبخت معاون برنامهريزي و نظارت راهبردي رئيسجمهوري گرفته تا علي طيبنيا وزير اقتصاد، ولياهلل سيف رئيسکل بانک مرکزي ،عباس آخوندي وزير راه ،محمدرضا نعمتزاده وزير صنعت و علي ربيعي وزير کار که در تصميمسازيهاي اقتصادي دولت نقش مهمي دارند. البته دو اقتصاددان ديگر بهعنوان مشاور اقتصادي رئيسجمهوري (مسعود نيلي) و رئيس دفتر رئيسجمهوري (محمد نهاونديان) نيز تأثيرگذاري خود را دارند .اما مهم اين است که شخص رئيسجمهوري بهعنوان رئيس کابينه بتواند بهترين و کارآمدترين تصميم را از ميان نظرات متفاوت تيم اقتصادي برگزيند .ولي در عمر 11ماهه دولت نمونههاي زيادي از ناهماهنگيها ميان تيم اقتصادي دولت که منجر به تصميمگيريهاي نادرست و هزينهساز شده است وجود دارد که نشان ميدهد نقش هدايتگر رئيسجمهوري در اين ميان کمرنگ است يا حداقل يکي از اعضاي تيم اقتصادي دولت فرماندهي اقتصاد را برعهده ندارد. در همين زمينه رئيس کميسيون اقتصادي مجلس با يادآوري سرپيچي برخي از بانکها از نرخ سود بانکي اعالمي از سوي شوراي پول و اعتبار اعتقاد دارد که نبود فرماندهي واحد در اقتصاد کشور ،نرخ سودهاي بانکي را متفاوت کرده است .ارسالن فتحيپور ميگويد« ،بايد پذيرفت اقتصاد کشور فرمانده واحدي ندارد که اين موضوع به ايجاد مشکالت مهمي در اقتصاد منجر شده است». به گفته اين نماينده مجلس ناهماهنگيها در تصميمگيريهاي اقتصادي باعث شده که در برخي بازارها مانند بورس با رشد حبابي روبرو شويم که اين موضوع به صالح اقتصاد نيست .اين درحالي است که اگر در اقتصاد يک ترکيب مشخص وجود داشته باشد که تصميمات غيرسياسي اتخاذ کند ،بسياري از مشکالت اقتصادي به وجود نخواهد آمد و مولفههاي اقتصادي واقعي و قابل اتکا خواهد شد.
کالبدشکافي کاستيهاي اقتصاد ايران
اگر بخواهيم مشکالت فعلي اقتصاد ايران را ريشهايتر بررسي کنيم ،بايد به سراغ تحليل دکتر محسن رناني استاد دانشگاه اصفهان برويم که در يکي از روزهاي برگزاري هشتمين نمايشگاه بورس ،بانک و بيمه در نشستي تخصصي به بررسي کنشگري فعاالن اقتصادي در ايران و جهان پرداخته است .او با بررسي مشکالت اقتصاد ايران ،ابزارهاي کنترلي در اقتصاد و بررسي سه سطح تحليل فعاالن اقتصادي ،عدم اطمينان را بزرگترين مشکل کنشگران اقتصادي ميداند. رناني در بررسي رفتارهاي اقتصادي در ايران ،به نکات جالبي اشاره ميکند .به گفته وي در بازارهاي مالي ايران رفتارهايي را ميبينيم که در هيچ کجاي جهان شاهد آن نيستيم .پرسش اين است که در ذهن فعاالن اقتصادي چه ميگذرد که اين رفتار با الگويهاي رفتاري در بازارهاي مالي تناسب ندارد و قابل تحليل نيست .در ايران به اطالعيههاي بورس و اظهارنظرهاي مقامهاي رسمي کمتر از اخبار غيررسمي و شايعهها توجه ميشود .در اين بازار بهراحتي حباب و صف شکل ميگيرد. اين استاد دانشگاه اصفهان در تحليل اين رفتارهاي بيمنطق ،عقيده دارد که در نظريههاي دموکراسي و در مفهوم تئوري رأي ،يک نوع رفتار وجود دارد با عنوان رفتار «گلهوار»؛ به اين معني که بدون داشتن ايدهاي بهدنبال نخستين کسي ميرويم که اقدامي انجام ميدهد .اين رفتار بيشتر در کشورهايي اتفاق ميافتد که اطالعات ناقص است، احزاب وجود ندارند و با عدم اطمينان بااليي روبهرو هستند. در زماني که اطالعات در دسترس نباشد ،نميتوان درست بودن Aيا Bرا تشخيص داد و به همين دليل رفتار گلهوار شکل ميگيرد. بنابراين نخستين کسي که اقدامي انجام ميدهد، ديگران گمان ميکنند اين اقدام براساس آگاهي او بوده است .البته الزم به ذکر است که رفتاري که در انتخابات رياستجمهوري اخير رخ داد ،گلهوار نبود بلکه براساس «رويدادگي» اتفاق افتاد .رفتار رويدادگي ناشي از ترس است .زماني که شما خيلي ميترسيد ،رفتاري را انجام ميدهيد که قابل پيشبيني نيست .اما در بازارهاي مالي بيشتر رفتارهاي گلهوار صورت ميگيرد.
ابزارهاي دولت ناکارا شده است
وقتي به ايران نگاهکنيد ،ميبينيد ابزارهاي پولي و مالي که بهعنوان اصليترين ابزارهاي هدايت اقتصاد است ،از کار افتاده است .بهعنوان مثال در ژاپن اگر بخواهند صادرات را افزايش دهند ،کافي است که ارزش پول ملي را يکدرصد کاهش دهند .اما در ايران نرخ ارز 300درصد افزايش پيدا ميکند ،اما صادرات افزايش نمييابد. رناني در بخش ديگري از تحليل خود به ناکارآمدي
18
اطمينان و عدم اطمينان در اقتصاد
ابهامهايي که سرمايهگذار را گيج ميکند
استاد دانشگاه اصفهان در جمعبندي سخنان خود ميافزايد« ،عدماطمينانهاي بلندمدت موجب شده است تا سرمايهگذار ما يا از اقتصاد فاصله بگيرد و کار توليدي انجام ندهد و خود را زمينگير صنعت نکند يا تصميم ميگيرد در زمان حاضر هيچ فعاليتي را انجام ندهد و صبر کند .مشکل اينجاست که فعال اقتصادي ما وقتي نگاه ميکند ،سه سطح ابهام را ميبيند .ابهام نخست ،ابهام در سطح حکومت است .بهعنوان مثال ،بخشهايي از حکومت دولت روحاني را بهعنوان يک تهديد ميشناسد و بخشهايي از حکومت، دولت روحاني را يک فرصت ميداند که درحال رفع تحريمها و بازسازي اقتصادي است .اما هر دو بخش وجود دارند و فعاليتهاي خود را انجام ميدهند .درنهايت اين پرسش براي فعال اقتصادي مطرح است که آيا حکومت از اين دولت حمايت ميکند يا خير! ابهام دوم ،مربوط به ابهام در خود دولت است .مشکل اقتصاد ايران مشکل کمبود پول و ارز نيست .تکليف دولت روحاني با ساير قواي حکومت و همينطور جامعه روشن نيست .اين دولت با صراحت سخن نميگويد و خواستههاي خود را مطرح نميکند و پافشاري نميکند .کسي که از بيرون نگاه ميکند ،ميبيند دولت يازدهم دولتي منفعل است .براي برونرفتن از اين مشکالت به يک فرماند ه اقتصادي که بقيه ارگانهاي اقتصادي و حتي غيراقتصادي از آن اطاعت ميکنند ،نياز داريم .ابهام سوم ،بستگي به دو ابهام ديگر دارد اما فعال اقتصادي پس از گذشت چند ماه از انتخابات رياستجمهوري ،وارد فاز نظاره شده است و پس از چند ماه ،اين فاز به سمت کنشگري سوق پيدا ميکند و ممکن است اين واکنشهاي اقتصاد مثبت يا منفي باشد .اگر جامعه به اين نتيجه رسيد که عملکرد دولت خوب بوده است، وارد کنش مثبت ميشود .اما اگر وارد فاز منفي شود ،اين نقدينگيهايي که تا به حال رسوب کرده بود را وارد بازارهاي مختلف (طال ،ارز و مسکن و )...ميکند و همه آنها را بهترتيب برهم ميريزد و زنجيرهاي از درهمريزي را ايجاد ميکند».
19
September 2014 شهريور 1393
محبوس در کرج:
گزارش تازه ديدهبان حقوق بشر از ايران
ديدهبان حقوق بشر در گزارش تازه خود درباره ايران، پرونده زندانيان سياسي در زندانهاي شهر کرج در شمال تهران را بررسي کرده و گفته تعداد زيادي از اين زندانيها تنها به دليل «استفاده از حقوق ابتدايي خود» محکوم شدهاند. اين گزارش 59صفحهاي که با عنوان «محبوس در کرج» منتشر شده ،پرونده 189زنداني سياسي در سه زندان رجاييشهر ،قزلحصار و زندان مرکزي کرج را با اطالعات بهدستآمده از وکال ،خانوادهها و نزديکان زندانيان بررسي کرده است. ديدهبان حقوق بشر ميگويد در 63مورد از اين پروندهها دستگيري ،محاکمه و مجرم شناختن زندانيان «تنها به دليل استفاده از حقوق ابتدايي مانند آزادي بيان و آزادي تجمع مسالمتآميز» بوده است.
به نوشته اين گزارش در دهها مورد ديگر ،از جمله 35 زنداني که به دليل اتهامات مربوط به جرايم تروريستي به مرگ محکوم شدهاند ،روند قضايي طي شده با «نقض آشکار قانون» همراه بوده است. پروندههاي بررسيشده در اين گزارش شامل اعضاي گروههاي مخالف سياسي ،روزنامهنگاران ،وبالگنويسها، يک وکيل و همين طور فعاالن حقوق اقليتهاي مذهبي است.
اقليتها در اکثريت
بنا بر اين گزارش بيشتر زندانيان سياسي از جمله 33نفر از جامعه بهايي« ،بزرگترين اقليت غيرمسلمان» ايران ،در زندان رجاييشهر يا گوهردشت محبوس هستند. پنج نفر از رهبران بهاييان هم در ميان اين جمع هستند که
به اتهاماتي مانند جاسوسي ،توهين به مقدسات و فساد فياالرض به دورههاي حبس تا بيست سال محکوم شدهاند. گزارش ديدهبان حقوق بشر ميگويد دو کشيش و دو نوکيش مسيحي هم در اين زندان هستند .يکي از کشيشها سعيد عابديني است که به جرم «اقدام عليه امنيت ملي» به هشت سال زندان محکوم شده است. از ميان 9روزنامهنگار زنداني ،در اين گزارش به مسعود باستاني هم اشاره شده که دوره ششساله حبس خود را به جرم «تبليغ عليه نظام و تجمع و تباني عليه امنيت ملي» در اين زندان کرج ميگذراند. محمد سيفزاده 67 ،ساله و وکيل دادگستري و فعال حقوق بشر از جمله زندانيان رجاييشهر است که حکم اوليه زندانش از 9سال به دو سال کاهش يافت اما به گفته ديدهبان حقوق بشر به دليل نوشتن نامه و امضاي بيانيههاي انتقادي ،شش سال به دوره حبسش اضافه شد. ديدهبان حقوق بشر ميگويد 126زنداني را در زندانهاي کرج شناسايي کرده که به جرايم سنگينتري متهم شده و تعدادي از آنها به اتهامات تروريستي در صف اعدام هستند .اين سازمان در تحقيقاتش به اين نتيجه رسيده که «نقض آشکار قانون» در روند قضايي طيشده در اين پروندهها باعث شده که مشروعيت احکام صادره زير سوال برود. اين گزارش به پرونده محمدعلي منصوري اشاره کرده که به گفته دخترش به جرم حمايت از سازمان مجاهدين خلق به 17سال زندان محکوم شده است. معصومه منصوري به ديدهبان حقوق بشر گفته که حکم پدرش در ارتباط با اتهام «محاربه» و همين طور «توهين به رهبري» در دو جلسه کوتاه دادگاه صادر شده است. به گزارش ديدهبان حقوق بشر بسياري ديگر از 126 نفر مورد اشاره ،خود را فعاالن يا مبلغان سنيمذهب ميدانند که بيشترشان از اقليت کرد و بلوچ هستند. مقامهاي ايران ميگويند بعضي از اين افراد در اقدامات مسلحانه از جمله تالش براي ترور و قتل و کمک به گروههاي مسلح عليه جمهوري اسالمي نقش داشتهاند.
خطر فوري
گزارش ديدهبان حقوق بشر هشدار داده که 35زنداني که به مرگ محکوم شدهاند «در خطر فوري اعدام» هستند. اين سازمان به نقل از خانوادهها و منابع نزديک به اين
19
زندانيها ميگويد بسياري از اين افراد هفتهها و ماهها در بازداشتگاههاي وزارت اطالعات مورد شکنجه يا بدرفتاري قرار گرفتهاند. اين گزارش از بررسي دقيق پرونده زندانياني همچون زانيار و لقمان مرادي ،حامد احمدي ،جهانگير دهقاني و کمال مواليي خبر داده که همگي به اتهامات مربوط به فعاليتهاي تروريستي زنداني هستند ،اما خود اتهاماتشان را رد ميکنند و ميگويند نيروهاي امنيتي ماهها آنها را در سلولهاي انفرادي نگه داشته و براي گرفتن اعتراف اجباري آنها را شکنجه دادهاند. حدود دو ماه پيش ديدهبان حقوق بشر و 17نهاد حقوق بشري ديگر از دولت ايران خواستند که اعدام زندانيهاي کرج را متوقف کند. جو استورک ،معاون مدير بخش خاورميانه و شمال آفريقاي ديدهبان حقوق بشر ميگويد« ،دولت حسن روحاني، رئيس جمهور ايران بايد به دليل ابهام جدي در رعايت عدالت در روند قضايي طيشده براي اين پروندهها ،فورا و به صراحت احکام اعدام را معلق کند». ديدهبان حقوق بشر همچنين در اين گزارش از دولت ايران خواسته تا «فورا و بدون قيد و شرط» تمام زندانيان سياسي را آزاد کند. اين سازمان ميگويد در ماه مي امسال از قوه قضاييه ايران خواسته اطالعات مربوط به 175پرونده را که بيشتر آنها در اين گزارش مورد بررسي قرار گرفته ،در اختيار اين سازمان قرار دهد ،اما قوه قضاييه ايران واکنشي به اين درخواست نشان نداده است.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ()20 روز هر ماه ميباشد.
20
ادامه اختالفها ميان تيمهاي عبداهلل و احمدزي
September 2014 شهريور 1393
افزايش دهد تا اين روند تا چند روز آينده به پايان برسد. کميسيون رسيدگي به شکايتهاي انتخاباتي نيز اکنون سرگرم رسيدگي به شکايتها در مورد روند ابطال آرا است. ستاد آقاي عبداهلل به دليل قبول نشدن شرايطش از روند بررسي آرا خارج شده است.
کرزي تا مراسم تحليف رئيس جمهور جديد ،ارگ را ترک نمي کند کميته چهار نفره دو تيم انتخاباتي مربوط به عبداهلل عبداهلل و اشرف غني احمدزي بر سر روشن شدن صالحيتها و اختيارات رئيس اجرايي که در يک اعالميه مشترک بر سر ايجاد آن توافق شده ،در حال مذاکره هستند. همزمان با ديدار اين کميته ،دو نامزد هم با هم ديدارکردند و کميسيون انتخابات نيز اعالم کرده که روند بررسي آرا ادامه دارد و از حدود 23هزار صندوق تا کنون حدود چهارهزار و 500صندوق باقي ماندهاست. دو ستاد درباره روند پيشرفت مذاکرات اظهارات متفاوتي ابراز کردهاند. سيد آقا حسين فاضل سانچارکي ،سخنگوي ستاد آقاي عبداهلل با ابراز خرسندي از پيشرفت روند مذاکره کميته فني دو ستاد ،درباره اين نشست گفته است که گفتوگوي دو ستاد به بن بست نرسيده و سران دو تيم تا کنون با روحيه همکاري با هم ديدار و گفتوگو کردهاند. او گفت که تيم چهار نفره فني دو ستاد ،پيشنويسهاي را که در باره اختيارات رئيس شوراي اجرايي تهيه کرده بودند با هم تبادله کردند و کميته سياسي ستاد اصالحات و همگرايي در اين باره به طور مستمر نشست داخلي داشته و دو تيم بارها با هم گفتوگو کردهاند. آقاي سانچارکي تاکيد کرد« ،هدف ما اين است که يک نوع تعادل و توازن در ساختار قدرت ميان دو تيم بوجود بيايد و تالش اين است که هيج چيزي برخالف قانون اساسي نباشد». ولي ستاد آقاي احمدزي ،روند مذاکرات دو تيم فني ستادهاي انتخابات را نا اميد کننده ميداند .طاهر ظهير از سخنگويان تيم اشرف غني احمدزي ميگويد« ،باور ما اين است تا زماني که تيم آقاي عبداهلل ازخواستهاي فرا قانوني دست بر ندارد ،ادامه مذاکرات مستقيم و غير مستقيم به نتيجه نخواهد رسيد». او گفت با اشاره به اينکه مذاکرات فني دو تيم اکنون به بن بست رسيده ،افزود که يکي از موارد که باعث بن بست مذاکرات تيم فني دو طرف شده اين است که ستاد آقاي عبداهلل اصرار دارد که رئيس اجرايي ،رئيس کابينه هم باشد که اين موضوع مخالف قانون اساسي و مفاد اعالميه مشترک امضا شده توسط رهبران دو تيم در حضور جان کري ،وزير امور خارجه آمريکا است. ستاد آقاي عبداهلل در اين مورد ابراز نظري نکرده است. بعد از تنشهاي انتخاباتي و سفر دوباره جانکري ،وزير خارجه آمريکا به کابل ،دو نامزد انتخاباتي افغانستان اعالميه مشترکي را امضا کردند .در اين اعالميه به تشکيل دولت وحدت ملي و ايجاد پست اجرايي تاکيد شده است. به منظور ارائه تعريف مشخص از صالحيتهاي پست اجرايي و ساختار دولت وحدت ملي ،تيم فني دو ستاد به شکل رسمي کار خود را آغاز کردند .اين تيم درباره ساختار حکومت وحدت ملي توافق کردند ولي صالحيت رئيس اجرايي همچنان به عنوان نقطه بن بست در انتخابات افغانستان باقي ماند. در همين حال کميسيون انتخابات افغانستان از دفتر نمايندگي سازمان ملل خواسته است که شمار ناظران و تيمهاي کاري خود را براي سرعت در روند بررسي آرا
سخنگوي رياست جمهوري افغانستان ميگويد :حامد کرزي رييس جمهور کشور تا مراسم تحليف رييس جمهور جديد و منتخب به کارش ادامه ميدهد. ايمل فيضي ،سخنگوي رياست جمهوري گفته است تا زماني که رسمًا قدرت به رييس جمهور منتخب منتقل نشود؛ حامد کرزي در جاي خود باقي مي ماند. وي تمام شايعاتي را رد کرد که گفته ميشد در روز سهشنبه دوم سپتامبر ،کرزي به کارش خاتمه ميدهد و ارگ را ترک ميکند. فيضي افزود :براساس قانون اساسي ،اين مسووليت رييس جمهور است تا زماني که رييس جمهور جديد ،رسمًا از سوي کمسيون انتخابات اعالم نشده و مراسم تحليف را به جاي نياورده باشد ،به کار خويش ادامه دهد. اين در حالي است که آقاي کرزي قبال گفته بود که در تاريخ 2سپتامبر بايد مراسم تحليف رئيس جمهور جديد انجام شود.
يوناما :برگزاري مراسم تحليف بعد از 10سپتامبر عملي خواهد بود
دفتر سياسي سازمان ملل متحد در کابل گفته که برگزاري مراسم تحليف رئيس جمهوري جديد به تاريخ دوم سپتامبر امکانپذير نيست ،بلکه بعد از دهم سپتامبر عملي خواهد بود. يان کوبيش ،فرستاده ويژه دبيرکل سازمان ملل متحد در کابل ،در ديدار تازه خود با حامد کرزي گفته است که روند بررسي آرا خوب پيش ميرود ،اما پايان دادن به اين روند در دوم سپتامبر ممکن نيست.
در خبرنامه دفتر هيات معاونت سازمان ملل متحد (يوناما) به نقل از آقاي کوبيش آمده است که يک بررسي دقيق و قابل اعتبار به زمان نياز دارد ،اما اين کار در تاريخ دهم سپتامبر تکميل خواهد شد .بعد از آن ،مراسم تحليف رئيس جمهوري جديد با پيروي از تمام اقدامات الزم که قانون ايجاب ميکند ممکن خواهد بود. دفتر رياست جمهوري افغانستان هم با پخش خبرنامهاي گفته که آقاي کوبيش ،رئيس جمهور کرزي را در مورد پيشرفتهاي روند بررسي آرا بهروز کرده است .در خبرنامه رياست جمهوري آمده که «نماينده خاص سازمان ملل متحد قويا اظهار اميدواري کرد که پروسه تفتيش آرا تا 19سنبله سال (10سپتامبر) به انجام برسد». پيش از اين حامد کرزي رئيس جمهوري افغانستان تاريخ دوم ماه سپتامبر را براي برگزاري مراسم تحليف رئيس جمهوري اعالم کرده و کميسيونهاي برگزاري اين مراسم ميگويند که همه آمادگي ها براي برگزاري مراسم انتقال قدرت اتخاذ شده است. در خبرنامه رياست جمهوري در مورد ديدگاه حکومت افغانستان در مورد اين اظهارات آقاي کوبيش چيزي گفته نشده اما دفتر آقاي کرزي يادآوري کرده است که پيش از اين سازمان ملل متحد براي بررسي کل آراي انتخابات ،از حامد کرزي خواسته بود که مراسم تحليف را از تاريخ دوم آگست به مدت يک ماه به تاخير بياندازد. آقاي کرزي در آن زمان که جان کري موفق به ايجاد توافق ميان دو نامزد مبني بر بررسي کل آرا در کابل شده بود ،اين درخواست سازمان ملل را پذيرفت و بعد با قاطعيت تاکيد کرد که تاريخ برگزاري مراسم تحليف ديگر قابل تمديد نيست. در حال حاضر کميسيون مستقل انتخابات زير نظر ناظران داخلي و بينالمللي مشغول بررسي حدود شش هزار راي و بحث روي جداسازي آراي مشکوک از حدود 20هزار صندوق راي هستند که يک و نيم ماه گذشته بررسي شده است.
پليس مرزي افغانستان 27 پاکستاني را بازداشت کرد
وزارت امور داخله/کشور افغانستان ميگويد که 27 تن از شهروندان پاکستاني را در جنوب شرق افغانستان بازداشت کرده است. در يک خبرنامه اين وزارت آمده که اين افراد ،در واليت پکتيکا با کمين نيروهاي پليس مرزي افغانستان مواجه شدند .در خبرنامه وزارت امور داخله آمده است که افراد بازداشت شده ،در چهار خودرو بودند و به يکي از زبانهاي آن طرف خط مرزي ديورند صحبت ميکردند. وزارت امور داخله همچنين ميگويد که از اين افراد اسلحه ،وسايل نظامي ،کارتهاي هويت ادارههاي نظامي پاکستان ،کارتهاي هويت شبکههاي تروريستي و پاسپورتهاي پاکستاني هم به دست آمده است. مخلص افغان سخنگوي والي پکتيکا با تاييد اين خبر ميگويد که تعدادي از بازداشت شدگان افراد نظامي هستند. آقاي افغان گفت که اين افراد از طريق يکي از ولسوالي هاي مرزي وارد پکتيکا شده بودند که به چنگ پليس مرزي افتادند. حکومت پاکستان هنوز در مورد بازداشت شهروندانش به دست نيروهاي امنيتي افغان واکنشي نشان نداده است. صديق صديقي سخنگوي وزارت امور داخله ميگويد که پليس مرزي افغانستان با چنين مواردي برخورد جدي ميکند و وزارت امور داخله بازداشت اين افراد را توسط پليس مرزي يک پيروزي بزرگ ميداند. مرزهاي جنوب و جنوب شرقي افغانستان که عمدتا با کشور پاکستان مشترک است ،از مرزهاي نا امن به شمار ميرود .جنگجويان گروه طالبان و ديگر مخالفان مسلح دولت در اين مناطق فعاليت دارند و هر از گاهي حمالتي را بر واليتهاي مرزي و نزديک به مرز سازماندهي ميکنند. اخيرا اداره عمومي امنيت ملي افغانستان نيز گفته که در
20
ناامنيهاي شمال افغانستان هم منابع پاکستاني دست دارند و دولت پاکستان زمينه ورود جنگجويان به خاک افغانستان را فراهم کرده است. انتقاد مشابهاي نيز از سوي دولت پاکستان عليه افغانستان مطرح شده است و دو کشور با وجود برگزاري نشستهاي دو جانبه و چند جانبه هنوز به توافقي در زمينه مبارزه مشترک با مخالفان مسلح دست نيافتهاند.
مردم افغانستان در 12 ماه گذشته دو ميليارد دالر رشوه دادهاند
سازماني موسوم به «ديدهبان شفافيت افغانستان» در گزارشي گفته که مردم اين کشور در 12ماه گذشته نزديک به دو ميليارد دالر رشوه پرداختهاند. پژوهشگران اين نهاد براي تهيه اين گزارش با بيش از هفت هزار و هفتصد زن و مرد در 34واليت افغانستان گفتوگو کردهاند .براساس اين گزارش ،دستگاه قضايي فاسدترين بخش دولت است و پليس در رده دوم قرار دارد. اين گزارش افزوده که ميزان فساد در بخش آموزش و پرورش و بهداشت در رديفهاي سوم و چهارم هستند. يما ترابي ،رئيس اجرايي «ديدهبان شفافيت افغانستان» گفت که يافتههاي اين گزارش نشان ميدهد که ميانگين پرداخت رشوه در دو سال گذشته 190دالر بوده و امسال به 240دالر رسيده است. پس از يک دهه تالش ادارههاي مختلف دولتي در راستاي مبارزه با فساد ،هنوز مردم اين کشور فکر ميکنند که بدون پرداخت رشوه هيچ کاري را نميتوان به پيش برد. مقامهاي دولتي ميپذيرند که در ادارههاي دولتي فساد وجود دارد ،اما تاکيد ميکنند که تالشها براي ريشهکن کردن فساد ادامه دارد. «ديدهبان شفافيت افغانستان» که هر دو سال يک بار از وضعيت فساد در ادارههاي دولتي گزارش ميدهد ،گفته که هرچند عرضه خدمات در اين ادارهها نسبت به گذشته بهتر شده ،اما فساد اداري هم رو به افزايش بوده است. مسئوالن «ديدهبان شفافيت» معتقدند که براي مبارزه جدي با فساد ،اداره نيرومندي وجود ندارد تا بتواند اراده دولت براي مبارزه با فساد را عملي کند .به گفته اين مسئوالن عدم مجازات عامالن فساد نيز به شيوع و گسترش آن در ادارههاي دولتي کمک کرده است. هرچند دولت در سالهاي اخير کميتههاي ويژهاي را براي مبارزه با فساد تشکيل داده اما اين تالشها آنگونه که نهادهاي تحقيقاتي ميگويند چندان کارساز نبوده و فساد اداري هم نسبت به گذشته بيشتر شده است. آقاي ترابي ميگويد که براساس گزارش تازه «ديدهبان شفافيت» ،مصاحبه شوندگان گفتهاند که پس از امنيت ،فساد اداري بزرگترين مشکلي است که آنها از آن رنج ميبرند. «سازمان شفافيت بينالملل» ،چندي پيش افغانستان را در فهرست فاسدترين کشورهاي جهان و نشريه «سياست خارجي» ( )Foreign Policyاز سال ،2006افغانستان را هر ساله در ميان ده دولت ناکام قرار داده است.
اعتراض گسترده به افزايش 37درصدي بهاي گاز در کابل با باال رفتن بهاي گاز در کابل ،مقامها ميگويند دليل موجهي در اين مورد وجود ندارد ،اما تاجران ناروشن بودن
دنباله در صفحة بعد
21 سرنوشت سياسي کشور را دليل آن ميدانند. قيمت دولتي گاز کيلويي 55افغاني است ،اما در بازار تا همين چندي پيش 60افغاني بود و حاال در کابل به 100 افغاني رسيده است .اين افزايش فرياد خانوادهها را درآورده و بر قيمت ساير نيازمنديهاي خانوادهها هم اثر گذاشته است. مسافر قوقندي سخنگوي وزارت تجارت و صنايع ميگويد که هيچ دليل موجهي نميبينيم که قيمت گاز باال برود .به گفته او تاجراني که از «قانون و خدا بيخبرند» قيمت گاز را به صورت خودسرانه باال ميبرند تا سود بيشتري به دست آوردند. در حالي به گفته او ،پس از افزودن سود مورد توافق بين وزارت و بازرگانان بر اصل قيمت تمام شد گاز ،در شهر کابل اين ماده سوختي به دست مشتريان کيلويي 55افغاني بايد برسد ،اما «افراد فرصتطلب» گاز را تا بيشتر از دو برابر ميفروشند. او گفت که تاجران در بيرون از کشور گاز تني 400تا 420دالر ميخرند و وزارت تجارت توافق کرده که آنها عالوه بر قيمت تمام شده گاز در داخل کشور ،در هر تن صد دالر سود بگيرند ،اما تاجران فرصتطلب گاز را در بازارهاي داخلي به صورت عمده تني تا هزار دالر ميفروشند. آقاق قوقندي افزود تدابيري که دولت براي ثابت نگهداشتن بهاي گاز روي دست گرفته، لغو مجوز تجارت گاز تاجران گرانفروش و قرار دادن اسامي آنها در «فهرست سياه» است. سخنگوي وزارت تجارت گفت که اگر اين طرح موثر واقع نشد ،اين وزارت در مشورت با حقوقدانان روي طرح ديگري کار ميکند که اگر شوراي وزيران آن را تاييد کند ،واردات گاز به دست يا در کنترل وزارت تجارت قرار خواهد گرفت. براساس آمار وزارت تجارت ،نياز افغانستان به گاز طبيعي دو صد تا سيصد هزار تن در سال است که به گفته آقاي قوقندي ،دولت خود توانايي آن را دارد که واردات گاز را به دست خود بگيرد. به گفته او ،دولت در حال حاضر در هر 34واليت کشور ذخاير گاز دارد و ميتواند در توزيع گاز در بازارهاي واليات از آنها استفاده کند.
اما رحمالدين حاجي آقا از مشاوران اتاق تجارت و صنايع گفت که داليلي هست که باعث باال رفتن قيمت گاز شده ،از جمله طوالني شدن انتخابات و نامشخص بودن سرنوشت سياسي کشور. او با اشاره به سوختن صدها تانکر مواد سوختي در حومه غرب کابل گفت ،سرمايه تاجر يا راکد مانده يا به بيرون منتقل شده است .وضعيت امنيتي خراب شده و ناامني به دروازههاي کابل رسيده است .تاجر نميفهمد که سرمايه خود را به کار اندازد يا نه. او افزود که دليل ديگر اين است که بخشي از گاز وارداتي به کشورهاي همسايه دوباره صادر ميشود که دولت بايد براي ثابت نگهداشتن قيمت گاز جلو خروج گاز وارداتي را بگيرد. آقاي حاجي آقا گفت کاري که از دست تاجران بر ميآيد ،اين است که گاز وارد بازار کند و تا حال اين کار را هم کرده است .او افزود که سازمان صنفي تاجران ،از تاجران خواسته که گاز بيشتري وارد کنند و ممکن است که قيمت گاز به زودي کاهش يابد. يک گازفروش در خياباني در غرب کابل گفت که گاز را کيلويي صد افغاني ميفروشد .اما مشتريان گاز دولت را مقصر ميدانند .يک خريدار گاز گفت که دولت کنترلي بر بازار گاز ندارد اگر گاز به کيلويي صد و ده افغاني برسد ،ديگر نميتواند گاز بخرد.
September 2014 شهريور 1393
مالک يک نانوايي گفت که باال رفتن گاز بر قيمت نان اثر گذاشته است .او افزود که تا چندي پيش هر بالون 40 کيلويي گاز را هزار و 600افغاني مي خريد اما حاال بايد 2800افغاني براي خريد آن پرداخت کند. در حال حاضر گاز از مواد سوخت اصلي خانوادهها، نانواييها ،حمامها و بعضي کارخانهها است .هنوز نيروي برق در حدي نيست که جايگزين آن شود و بيشتر مناطق کشور اصال به برق دسترسي ندارند.
ميوند اتالن برنده بازي دوم ليگ برتر افغانستان
در دومين بازي از سومين دروه ليگ برتر فوتبال افغانستان دو تيم سيمرغ البرز و ميوند اتالن به مصاف هم رفتند. در اين ديدار تيم ميوند اتالن با يک بازي حساب شده و زيبا توانست که فصل پرحاشيه و جنجالي قبل را جبران کند و تيم نائب قهرمان دو فصل گذشته ليگ برتر را با نتيجه سه بر يک شکست دهد. در اولين بازي شاهين آسمايي با موجهاي اباسين مسابقه داد و که در نتيجه آن شاهين آسمايي با نتيجه 5 بر 1برنده شد. در اين مسابقات هشت تيم از هشت زون/منطقه افغانستان حضور دارند و به مصاف يکديگر ميروند .اين مسابقات با بازي تيم شاهين آسمايي قهرمان دوره گذشته و تيم موجهاي اباسين آغاز شد. در اين ديدار حشمتاهلل بارکزي و مصطفي افشار هر کدام دو گل و امرالدين شريفي ديگر گل تيم شاهين آسمايي بار به ثمر رساند و تنها گل تيم موجهاي اباسين را زازي به ثمر رساند. در تيم شاهين آسمايي که به نمايندگي از پايتخت افغانستان در اين مسابقات حضور دارد ،اکثر بازيکنان تيم ملي عضويت اين تيم را دارند .در مقابل تيم موجهاي اباسين که به نمايندگي از زون/منطقه شرق افغانستان در اين مسابقات حضور دارد و اکثر بازيکنان اين تيم در شرايط ناامن واليت اين زون به فوتبال مي پردازند. تيم سيمرغ البرز در دو فصل گذشته ليگ برتر افغانستان توانسته بود به مقام نائب قهرماني دست پيدا کند و براي حضور در ديدار فينال مانند دو فصل گذشته گام به اولين ديدار خود در اين فصل گذاشت. تيم ميوند اتالن فصل گذشته يک فصل پرحاشيه را داشت و به دليل تخلفات انضباطي از گردونه اين مسابقات حذف شد و حتي دو بازيکن خوب اين تيم براي دو فصل جريمه شدند. تيم سيمرغ البرز که به نمايندگي از شمال افغانستان در اين ليگ بازي ميکند با اينکه دو فصل گذشته را خوب آغاز کرده بود و توانسته بود هر دوبار به فينال اين مسابقات صعود کند اما اين فصل را بسيار بد آغاز کرد و در برابر تيم ميوند اتالن که به نمايندگي از زون غرب در ليگ برتر افغانستان حضور دارد ،بازي را با نتيجه سنگين واگذار کرد. يکي از اساسيترين تغييرات سومين دوره ليگ برتر فوتبال افغانستان نسبت به دو دوره قبلي حضور مربيان تاجيکي و ازبکي در اين رقابتها است که عثمان توشيف مربي ازبکي تيم ميوند اتالن نشان داد که مربي کارکشتهاي است و توانسته با حضور 15روزه در تيم ميوند اتالن اين تيم را متفاوت با دو فصل گذشته نشان دهد.
21
سيستم پخش تلويزيوني در افغانستان ديجيتال شد دولت افغانستان با افتتاح سيستم پخش ديجيتالي راديو و تلويزيون ،با سيستم کهنه آناالگ وداع کرد و در روند توسعه رسانههاي الکترونيک وارد مرحله تازهاي شد. محمد کريم خليلي معاون دوم رئيس جمهوري افغانستان در مراسم افتتاح سيستم جديد گفت که با آغاز جايگزيني سيستم پخش تلويزيون ديجيتالي با سيستم پخش آنالوگ ،زمينه توسعه آزادي بيان و نظارت بيشتر از کارکردهاي دولت فراهم ميشود. آقاي خليلي افزود ،گسترش مخابرات و تکنولوژي معلوماتي در کشور به تقويت رسانهها ،آزاديهاي مدني و سياسي و پاسخگويي دولت کمک کرده است. او ضمن تاکيد بر استفاده صحيح و مطلوب از فرصتهاي موجود از سوي رسانهها ،گفت که رسانهها تنها به انتقاد از دولت نپردازند، بلکه در مورد پيشرفتهاي به دست آمده هم اطالعرساني کنند. آقاي خليلي کشورش را در زمينه ارائه و توسعه خدمات مخابراتي در منطقه «پيشتاز» خواند و گفت که افغانستان «الگوي موفقي» در اين عرصه است. وزارت مخابرات افغانستان گفته که ارائه خدمات پخش ديجيتالي امواج تلويزيوني و راديويي به شرکتي موسوم به «ايبياس» واگذار شده که در آغاز توانايي ارائه خدمات به 60ايستگاه تلويزيوني را در کابل خواهد داشت و بهزودي کارش را در شهرهاي هرات، مزار شريف ،غزني ،قندهار و جاللآباد شروع نيز گسترش خواهد داد. وزير مخابرات در اين مراسم گفت که افغانستان در ده سال اخير در عرصه رسانههاي الکترونيک پيشرفت
«بينظيري» داشته است .به گفته او ،در حال حاضر 35 ايستگاه تلويزيوني و 62ايستگاه راديويي در پايتخت و 54 ايستگاه تلويزيون و 160ايستگاه راديويي در واليات فعال هستند. با وجود اين ،وزير مخابرات گفت که مشکالتي هم بر سر راه توسعه رسانههاي الکترونيک وجود داشته ،به گونهاي که تا حال حتي مراکز برخي از واليتها به تلويزيون دسترسي ندارند ،از جمله واليتهاي زابل ،ارزگان ،پکتيکا و نورستان .به گفته او ،اين مشکل ريشه اقتصادي دارد. آقاي سنگين گفت که سراسري شدن پخش برنامههاي يک تلويزيون با سيستم پخش آناالگ در افغانستان نياز به 30ميليون دالر دارد که فراهم کردن چنين هزينهاي براي تلويزيونهاي افغانستان در حال حاضر امکانپذير نيست، ولي تغيير سيستم آناالگ به سيستم ديجيتال براي توسعه تلويزيونها کمک ميکند. به گفته آقاي سنگين پس از اين با استفاده از سيستم پخش ديجيتالي ،تلويزيونها با سرمايه کمتر با کيفيت بهتر به هدف خود براي داشتن پوشش سراسري دست خواهند يافت. افغانستان اين موفقيت را به دنبال اجاره ماهوارهاي موسوم به «افغانست »1در زمستان سال گذشته به دست آورده است. اين ماهواره در پخش ماهوارهاي امواج تلويزيوني نيز خدمات ارائه ميکند و در حال حاضر وزارت ده تلويزيون را در فهرست دريافت کنندگان اين خدمات قرار داده است.
22
September 2014 شهريور 1393
است پروانه ساخت صادر شود». پيرهادي توضيح داد که فيلمنامه «تله» مبني بر مسائل سياسي و اجتماعي است که به موضوع ترور دانشمندان هستهاي ميپردازد.
حسن رضياني ،بازيگر نقش «عيناهلل باقرزاده» درگذشت
روزهاي غمانگيز چهار بازيگر زن سينما نماي زيباي چهره بازيگران در کنار اندوه روزهاي غمگين آنان ،غصه را چندين برابر ميکند؛ بازيگراني که سالها تصويرشان روي پرده سينما و قاب تلويزيون تحسين بسياري را برميانگيخت ،به مرور از دوران اوج فاصله گرفتند و وارد مقطعي شدند که گذران امور و زندگي دشوار و دشوارتر شد تا جايي که «ثريا حکمت» در گفتوگويي اعالم کرد سال قبل سه روز در چادر زندگي کرده و امسال هم مجبور است چنين کاري کند ،چون پولي براي تامين خانه ندارد. گفتههاي حکمت اقدام سريع خانه سينما و سازمان سينمايي را به همراه داشت ،با اين حال خواندن خبر مربوط به ثريا حکمت در ميان دوستداران اين بازيگر نيز واکنشهايي را به همراه داشت به گونهاي که بسياري شماره حسابي از اين هنرمند خواستند تا به او کمک کنند ،اما به نظر ميرسد بيش از هر چيز اين روزها سينماي ايران با خالء آنچه که در اين سالها براي راهاندازياش بايد تالش ميکرد و نکرده ،مواجه شده است :صندوق حمايت از هنرمندان. زماني که جواد شمقدري معاون امور سينمايي دولت دهم ،خانه سينما را تعطيل کرد ،يکي از طرحهايي که به صورت جدي در اين خانه پيگيري ميشد ،صندوق حمايت از هنرمندان بود ،آن طرح به دليل شوک تعطيلي خانه سينما همچنان به نتيجهاي مشخص نرسيده است. ماجراي غمانگيز اين روزهاي ثريا حکمت ،خاطره تصوير «فريماه فرجامي» را در قاب تلويزيون که واکنش بسياري را به همراه داشت به خاطر آورد .ستاره سينماي دهه 60با چشمان براقش ،وقتي پاي مصاحبه برنامه «هفت» نشسته بود ديگر برقي در چشم نداشت .آن تصوير هرچند رنگ و زيبايي ثبت شده از چهره فريماه فرجامي را ذهن دوستدارانش ،کدر کرد ،اما بسياري را به اين فکر انداخت که سراغي از بازيگر باسابقه سينما بگيرند .مدتي بعد بود که مسعود کيميايي در کنار فرجامي نشست و عکسي گرفت و تصوير آنان در صفحه اول يکي از روزنامههاي صبح نقش بست .آنچه در مورد فرجامي به شکل حسرتي بر دل دوستدارانش درآمد بر باد رفتن آن زيبايي و شکوه بازيگر بود. حضور اين بازيگران و فرصتي که همچنان براي مديران و دوستدارانشان فراهم است تا به ياريشان بشتابند ،در جاي خود ارزشمند است ،اما برخي از بازيگران مطرح سينما زماني از ميان دوستدارانشان رفتند که کسي همراه آنان نبود و اين يعني تنهايي غمانگيز ستارههاي ديروز. «مهري مهرنيا» ،که سالها نقش مادر را در سينما بازي کرده بود ،در سالهاي پاياني عمرش همواره از تنهايي گاليه
داشت .او اواخر عمرش را در آسايشگاه معلولين و سالمندان کهريزک گذراند .او از اينکه هيچيک از بازيگران و مسئوالن سراغي از او نميگرفتند ،گلهمند بود و در مصاحبهاي با خبرگزاري ايسنا در آستانه روز مادر در سال 1386اظهار داشت« :تا سر پايي و ميتواني کاري انجام بدهي ،همه مريدت هستند و همه تو را ميخواهند ،اما وقتي از دست و پا افتادي ،ديگر هيچکس نگاهت هم نميکند». «روحانگيز سامينژاد» ،نخستين بازيگر زن سينماي ايران ،بازيگر فيلم سينمايي «دختر لر» فرزندي نداشت و حدود 30سال پاياني عمر خود را در تنهايي گذراند .او روز دهم ارديبهشت سال 1376در سن 81سالگي در شرايطي كه بسياري از مورخان سينمايي تصور ميكردند سالهاست درگذشته است ،چشم از جهان فرو بست. به نظر ميرسد در شرايطي که خانه سينماي ايران فعاليت خود را از سر گرفته است ،ميتواند پناهي براي هنرمندان پيشکسوت باشد ،جايي که نه در نقش تامينکننده نياز مالي بلکه واسطهاي براي رساندن حمايتها به هنرمندان باشد .عالوه بر ضرورتي که جهت راهاندازي صندوق حمايت از هنرمندان در خانه سينما احساس ميشود ،به نظر ميرسد نهادهاي مسئول نسبت به هنرمندان ميتوانند به واسطه خانه سينما کمکهاي خود را به دست آنان برسانند ،به اين ترتيب شأن و جايگاه هنرمندان نيز بيش از پيش حفظ خواهد شد.
حسن رضياني از بازيگران باسابقه تئاتر و سينماي ايران در 83سالگي درگذشت .او در فيلمهاي «صمد» به کارگرداني پرويز صياد ،نقش عيناهلل باقرزاده را ايفا ميکرد و بسيار محبوب بود. «صمد و قاليچه حضرت سليمان»« ،صمد و سامي ،ليال و ليلي»« ،صمد به مدرسه ميرود»« ،صمد آرتيست ميشود» و «صمد خوشبخت ميشود» از فيلمهاي بسيار محبوب و پربيينده مجموعه «صمد»اند که حسن رضياني در آنها در نقش عيناهلل باقرزاده ظاهر شده است. «عيناهلل باقرزاده» فرزند کدخدا بود و به همين اعتبار گمان ميکرد برتر از باقي روستائيان است و با اينحال همواره در رقابت عشقي با صمد که يک روستايي سادهدل اما زيرک بود شکست ميخورد. حسن رضياني درباره تجربهاش از بازي در فيلمهاي مجموعه «صمد» گفته است« :براي بازيگري در فيلمهاي صمد ،در واقع ما بازي نميکرديم؛ در نهايت صميميت در خدمت دوستان بوديم». او از سالهاي دهه 1360به بعد بازيگري را با بازي در فيلم «مدرک جرم» ( )1364از سر گرفت ،اما هرگز موفقيتش در بازي در نقش «عيناهلل باقرزاده» تکرار نشد. حسن رضياني درباره تجربهاش از سينماي بعد از انقالب گفته است« :وقتي آدم وارد کادر سينماي امروز ميشود ،بغض ميکند ،همه با يک نظر ديگر به آدم نگاه ميکنند .براي من آن گذشتهها بسيار شيرين است .هم خوب بود و هم زود سپري شد».
افخمي درباره ترور دانشمندان هستهاي فيلم گرانترين هنرپيشههاي زن هاليوود در سال 2014 ميسازد کارگردان فيلم سينمايي «آذر ،شهدخت ،پرويز و ديگران» پيشتوليد فيلم سينمايي «تله» با موضوع ترور دانشمندان هستهاي را آغاز ميکند. بهروز افخمي که پيش از اين سابقه ساخت فيلم در مورد شخصيتهايي چون آيتاهلل خميني و غالمرضا تختي کشتيگير و پهلون ايراني را داشته ،حاال قصد دارد در مورد ترور دانشمندان هستهاي فيلمي با عنوان «تله» بسازد. محمد پيرهادي تهيهکننده فيلم سينمايي «تله» در گفتوگويي گفته است« ،با توجه به هماهنگيهاي به عمل آمده و انصراف مکتوب آقاي افخمي از ساخت پروژه «ميالد» که به وزارت ارشاد اعالم شده و در اداره کل نظارت ارزشيابي هم نامه آن ثبت شده است ،قرار است پيشتوليد «تله» آغاز شود .مدارک الزم را براي دريافت پروانه ساخت «تله» به ارشاد ارائه کرديم که پس از بررسيهاي اوليه قرار
سندرا بوالک ،هنرپيشه زن سرشناس هاليوود ،با کسب درآمدي 51ميليون دالري در مدت 12ماه گذشته مقام
22
نخست جدول پولسازترين هنرپيشههاي زن جهان را به خود اختصاص داد. به نوشته روزنامه «گاردين» ،بوالک با دريافت دستمزد 51ميليون دالري براي نقشآفريني در فيلم موفق «جاذبه» با پشت سر گذاشتن دو «جنيفر» سودآور هاليوود - :جنيفر الرنس و جنيفر انيستون -توانست نام خود را در صدر جدول گرانترين بازيگران زن جهان تثبيت کند. گفته ميشود که بوالک پنجاه ساله با گنجاندن يک بند در قرارداد خود با آلفونسو کوارون ،با اين سازنده فيلم «جاذبه» شرط کرد که از محل فروش فيلم در گيشه نيز درصدي سود عايدش شود .فروش نجومي 716ميليون دالري اين اثر سينمايي موفق و درو کردن هفت جايزه اسکار ،بوالک را بار ديگر به باالي جدولي کشاند که يک بار ديگر در سال 2010نيز مقام اولي آن را از آن خود کرده بود. در آن سال درآمد 56ميليون دالري بوالک بابت فيلمهاي «نقطه کور» و «پيشنهاد» اين هنرمند را به صدر جدول پولدارترينها رسانده بود. در جايگاه بعدي جنيفر الرنس 23ساله ايستاده که دستمزد 34ميليون دالري وي در سال جاري براي بازي در فيلم «بازيهاي گرسنگي» و «مردان ايکس :روزهاي گذشته آينده» بود .الرنس همچنين نامزد دريافت جايزه اسکار شد و سال گذشته اين جايزه به خاطر ايفاي نقش در فيلم «دفترچه اميدبخش» به اين هنرمند جوان رسيد. الرنس امروز به رغم سن کم به يکي از قدرتمندترين زنان هاليوود تبديل شده و همچنان مسير موفقيت را طي ميکند. بانوي بعدي اين فهرست جنيفر انيستون 45ساله است .انيستون که بعد از بوالک و الرنس در جايگاه سوم پولسازترين زنان بازيگر ايستاده با دريافت مبلغ 31ميليون دالر براي نقشآفريني در فيلمهاي «ما ميلرها هستيم» و «رئيسهاي وحشتناک» سومين هنرپيشه زن پولساز جهان معرفي شده است. نفر چهارم گونت پالترو است که امسال 19ميليون دالر درآمد کسب کرده است .پالترو درآمد خود را مديون بازي در فيلم گيشه پسند «مرد آهنين »3است که فروش آن حدود يک ميليارد دالر برآورد شده است. در همين حال آنجلينا جولي ،که سال پيش مقام اول جدول را از آن خود کرد ،امسال با چهار پله تنزل به جايگاه پنجمين هنرپيشه زن ثروتمند جهان رسيد .جولي با درآمدي 18ميليون دالري مقام پنجم فهرست زنان پولساز را کسب کرده است. اما چهار جايگاه بعدي فهرست به ترتيب به کامرون دياز (با 18ميليون دالر درآمد) ،اسکارلت جوهانسون (17 ميليون دالر) ،ايمي آدامز ( 13ميليون دالر) و ناتالي پورتمن ( 13ميليون دالر) اختصاص يافته است .کريستن استيوارت، گرانقيمتترين بازيگر زن هاليوود در دوسال پيش ،امسال با 12ميليون دالر دستمزد نفر دهم اين فهرست است.
آغاز نمايش سراسري مستند «با من از دريا بگو»
بنياد سينمايي «برداشت »7نمايش سراسري فيلم مستند «با من از دريا بگو» ساخته رضا عالمهزاده را آغاز کرده است .اين فيلم به مناسبت آغاز سالگرد کشتار ،67در ماههاي آگست و سپتامبر در شهرهاي گوتنبرگ ،استکهلم، فرانکفورت ،ونکوور ،تورانتو ،آتالنتا ،داالس ،اورالندو، نيويورک و مادريد به نمايش درميآيد. «با من از دريا بگو» ،تازهترين فيلم رضا عالمهزاده بهتهيهکنندگي بيژن شاهمرادي و با موسيقي اسفنديار
دنباله در صفحة بعد
23
September 2014 شهريور 1393
دنباله از صفحة قبل
منفردزاده است که تا کنون به جشنواره جهاني فيلم مونترال (کانادا) و جشنواره جهاني فيلم مستند فلوريدا (آمريکا) راه يافته است. «با من از دريا بگو» داستان دو زن را روايت ميکند که در يک سلول با هم همبندند .آنها دو دختر خردسال هم دارند که در اين سلول به تدريج رشد ميکنند و کودکيشان را پشت سر ميگذارند. رؤيا ،يکي از اين دو مادر زنداني ،طراح جواني است که در روز گشايش اولين نمايشگاه طرحهايش در تهران دستگير شده و آذر ،همبند او مادر جواني است که با دختر خردسالش نينا در زندان اوين به سر ميبرد. فيلم با استفاده از طراحيهاي «رؤيا» در زندان (از اولين گامهاي نيناي کوچک در سلول ،تا حضور خود «رويا» در مقابل هيئت مرگ) داستان کشتار زندانيان سياسي در تابستان 67را در ترکيبي از تخيل و واقعيت بازميگويد. کشتار زندانيان سياسي در تابستان 67انجام شد و قربانيان آن مخفيانه در گورهاي جمعي در گورستان خاوران دفن شدند. از رضا عالمهزاده پيش از اين فيلمهاي «ميهمانان هتل آستوريا»« ،جنايت مقدس»« ،مصدق» و «تابوي ايراني» به نمايش درآمده است.
اسپيلبرگ يک پروژه جاسوسي را کليد زد
لرد اتنبورو به خاطر ايفاي نقش در فيلمهاي سينمايي «فرار بزرگ» و «پارک ژوراسيک» شناخته ميشد. او همچنين در سال 1983به خاطر کارگرداني فيلم سينمايي «گاندي» دو جايزه اسکار بهترين فيلم و بهترين کارگرداني را دريافت کرده بود. ديويد کامرون ،نخستوزير بريتانيا در پيامي که در شبکه اجتماعي توئيتر منتشر شد ،از آقاي اتنبورو به عنوان يکي از بزرگترين شخصيتهاي عالم سينما نام برد. وي با اشاره به اينکه دعاي مردم پشت سر ما بود گفت، حواشي هميشه وجود دارد و آنقدرها که وضعيت من را بزرگ کرده بودند ،نبود. پورعرب در پاسخ به اين سؤال که آيا به پرده سينما باز ميگرديد گفت ،من نرفته بودم اما کاش از همان ابتدا کمتر کار ميکردم. اين بازيگر سينماي ايران درباره ادامه کار در سينما گفت :با آرش معيريان و آرش سجادي صحبتهايي کردهايم که کار آرش سجادي فيلمي مربوط به داستان يک راننده اتوبوس است و با آرش معيريان براي همکاري در يک سريال صحبتهايي کردهام.
آنجلينا جولي و برد پيت ازدواج کردند
ريچارد اتنبورو در سال 1923در کمبريج بريتانيا به دنيا آمد و در 12سالگي بازيگري را آغاز کرد. ريچارد اتنبورو در سال 1945با همسرش شيال سيم که او نيز بازيگر است ،ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند بود. پسرش مايکل ،کارگردان تئاتر و يکي از دخترانش به نام شارلوت نيز بازيگر است. دختر ديگر آقاي اتنبورو ،جين هالند و نوهاش لوسي ،در سونامي سال 2004جنوب شرق آسيا کشته شدند.
دست خالي سينماي ايران براي اسکار 2015 فيلم جديد استيون اسپيلبرگ با حضور تام هنکس و ايمي رايان به عنوان بازيگران اصلي فيلم جلوي دوربين ميرود. به نقل از «هاليوود ريپورتر» ،کمپاني «پارتيسيپنت ميديا» براي ساخت فيلم جاسوسي «جنگ سرد» كه به عنوان جديدترين پروژه استيون اسپيلبرگ انتخاب شده ،با «دريم ورکز استوديوز» و «فاکس» همکاري خواهد کرد. اين فيلم که فيلمنامهاش توسط برادران کوئن نوشته شده بر اساس فيلمنامه اصلي مت چارمن شكل گرفته است. اين فيلم روي داستان حقيقي وکيلي به نام جيمز داناون با بازي تام هنکس تمرکز ميکند که سازمان سيا در دوران جنگ سرد او را به روسيه ميفرستد تا براي آزادي يک خلبان هواپيماي آمريکايي مذاکره کند. از ديگر بازيگران اين فيلم ميتوان به مارک رايلنس و ايمي رايان اشاره کرد .کار فيلمبرداري اين پروژه ماه سپتامبر در نيويورک و برلين آغاز خواهد شد .مارک پلت و کريستي ماکوسکو کريگر هم در کنار اسپيلبرگ مسئوليت تهيهکنندگي اين فيلم را بر عهده خواهند داشت .ادام سامنر و دنيل لوپي تهيهکنندگان اجرايي آن هستند و کمپاني فاکس مسئوليت سرمايهگذاري و پخش بينالمللي را بر عهده دارد. کمپاني ديسني اين فيلم را روز ششم ماه اکتبر 2015در آمريکا اکران ميکند. جف اسمال رييس «دريم ورکز استوديوز» در بيانيهاي گفت« ،ما طي ساليان گذشته در 6فيلم سينمايي مختلف با پارتيسيپنت همکاريهاي موفقي داشتهايم .اميدواريم بتوانيم به همين صورت همکاريمان را ادامه دهيم تا فيلمهايي هيجانانگيز و باکيفيت را براي تماشاگران سراسر دنيا به ارمغان بياوريم».
بازگشت ابوالفضل پورعرب به دنياي بازيگري
ابوالفضل پورعرب بازيگر سينماي ايران که مدتي را به دليل بيماري از اين عرصه دور بود با يک فيلم و سريال به دنياي بازيگري بازخواهد گشت. ابوالفضل پورعرب بازيگر سينماي ايران در گفتوگو با فارس درباره روند درمان و بهبودياش گفت ،خوشبختانه مريضيام خوشخيم بود و به خير گذشت اما آنقدري که اذيت شدم به اندازه يک مريضي بدخيم بود.
طبق اعالم سخنگوي برد پيت و آنجلينا جولي ،زوج سرشناس هاليوود ،اين دو نفر بعد از نزديک به 9سال زندگي مشترک ازدواج کردهاند. برد پيت 50ساله و آنجلينا جولي 39ساله در روستايي در جنوب فرانسه ازدواج کردند .آنها از حدود دو سال پيش رسما نامزد کرده بودند و گمانهزنيهاي زيادي درباره زمان و مکان ازدواج آنها مطرح بود. اين زوج سرشناس هاليوودي در مراسمي خصوصي در يک کليساي کوچک در شاتو ميراوال در روستاي کورنس ازدواج کردند و اعضاي خانواده و دوستانشان در مراسم حضور داشتند. پيش از اين به نقل از آنها گفته شده بود که تا زماني که ازدواج همجنسگراها در ايالت کاليفرنيا قانوني نشود ،ازدواج نخواهند کرد .دادگاه عالي کاليفرنيا جون سال گذشته اين قانون را تاييد کرد. گزارش شده است که محل ازدواج آنها همان جايي است که گروه پينک فلويد آلبوم «ديوار» ( )The Wallرا ضبط کرده است. آسوشيتدپرس گزارش داده است که فرزندان اين دو نفر هم در مراسم مشارکت داشتند. برد پيت و آنجلينا جولي شش فرزند دارند که سه نفر از آنها را از کامبوج ،ويتنام و اتيوپي به فرزندي پذيرفتهاند. مدوکس و پکس ،پسرهاي بزرگتر زوج که به ترتيب 13و 10سال دارند ،با مادرشان وارد کليسا شدند و زاهارا 9ساله و ويوين 6ساله پيش پاي عروس گل ريختند. به گفته سخنگوي اين زوج ،ديگر فرزندان آنها يعني شايلو 8ساله و ناکس 6ساله حامل حلقههاي ازدواج آنها بودند. آنجلينا جولي و برد پيت پيش از برگزاري مراسم ازدواج در فرانسه ،سند ازدواج خود را نزد يک قاضي در کاليفرنيا امضا کرده بودند.
ريچارد اتنبورو کارگردان فيلم «گاندي» درگذشت
ريچارد اتنبورو ،بازيگر و کارگردان سرشناس بريتانيايي در 90سالگي درگذشت.
رقابت فيلمسازان ايراني براي معرفي فيلمشان به نمايندگي ايران در جايزه اسکار 2015در فاصله حدود يک ماه تا مهلت معرفي نماينده کشورمان در حالي باال گرفته که به نظر ميرسد ،دست سينماي ايران نسبت به چند سال اخير براي معرفي نمايندهاي به اسکار که توان رقابت با نمايندگان سينماي ديگر کشورها را داشته باشد ،خالي است و دورنماي جدي براي بردن اسکار 2015براي فيلمهاي ايراني نيست. به گزارش «تابناک» ،بيانيه کميته انتخاب فيلم ايران براي اسکار 2014پايانبخش همه کشمکشها براي انتخاب نماينده سينماي ايران در پرسابقهترين و مهمترين جايزه سينمايي جهان بود .شکي نبود که اگر شانسي براي بردن اسکار باشد ،اين شانس متعلق به «گذشته» ،ساخته اصغر فرهادي بود که فاصلهاي عميق با ديگر فيلمهاي ايراني براي حضور در اسکار داشت. برخورداري از کمپاني معتبر بينالمللي پخش نظير سوني پيکچرز ،برخورداري از بازيگر مطرح بينالمللي، برخورداري از يک کارگردان شناخته در سطح جهاني که اعضاي آکادمي را به ديدن فيلم ترغيب ميکرد تا اين اثر را ببينند و امتياز دهند ،بخشي از ويژگيهاي مثبت فيلم «گذشته» بود و از همه اينها مهمتر ،توجه به مفاهيمي بود دارد ،همان گونه که برخي مفاهيم که جنبه جهان شمول «جدايي نادر از سيمين» جهان شمول بود. با اين حال «گذشته» که تحسين منتقدان مشهور تايمز ،گاردين ،سايتاند ساوند ،ورايتي و ...را داشت ،تنها به ليست بلند نامزدهاي بهترين فيلم غيرانگليسي زبان راه يافت و در مرحله دوم خط خورد و به ليست 9تايي نيز نرسيد ،حال آنکه برخي گمان ميکردند اين فيلم دست کم توان گذر از مرحله سوم و راهيابي به ليست پنج تايي را دارد و اگر فرهادي در مراسم رسمي اسکار برنده نباشد ،حتمًا نامش به عنوان نماينده ايران خوانده ميشود. مراسم اسکار براي ايران ،همواره پرفراز و نشيب بوده و در برخي سالها ،شمار گزينههاي پيش روي ،آنچنان وسيع بوده که انتخاب به دشواري گراييده و حتي ميان منتقدان نيز ديدگاه غالبي وجود نداشته؛ اما در برخي سالها همچون امسال ،فيلمي که بتوان برايش درصدي شانس برد جايزه اسکار 2015را قائل شد ،وجود ندارد و به نظر ميرسد حتي راهيابي نمايندهاي از ايران به ليست 9تايي نيز دور از دسترس باشد .با اين حال ،هميشه برخي مدعي هستند. بنا بر اين گزارش ،کميته انتخاب نماينده ايران براي اسکار با اين گزينهها روبه روست« :گناهکاران» (فرامرز قريبيان)« ،بشارت به يک شهروند هزاره سوم» (محمدهادي
23
کريمي) 587« ،روز انتظار» (احمد عبداللهيان)« ،خاک و مرجان» (مسعود اطيابي)« ،آزادراه» (عباس رافعي)« ،تنهاي تنهاي تنها» (احسان عبديپور)« ،ترنج» (مجتبي راعي)، «استرداد» (علي غفاري)« ،آسمان زرد کمعمق» (بهرام توکلي)« ،نازنين» (مهدي گلستانه)« ،عمليات مهدکودک» (فرزاد اژدري)« ،سر به مهر» (هادي مقدمدوست)« ،ابرهاي ارغواني» (سيامک شايقي)« ،جيببر خيابان جنوبي» (سياوش اسعدي)« ،خسته نباشيد!» (محسن قرايي ،افشين هاشمي)« ،بوي گندم» (محمدرضا خاکي)« ،روز روشن» (حسين شهابي)« ،سگهاي پوشالي» (رضا توکلي)« ،برلين منفي هفت» (رامتين لوافي)« ،اکباتان» (مهرشاد کارخاني)، «پنجشنبه آخر ماه» (ماشاءاله شاهمراديزاده)« ،چارسو» (فرهاد نجفي)« ،سه نفر روي خط» (خسرو ملکان)« ،صبح خاکستر» (حسن ناظر)« ،دل بيقرار» (قربان محمدپور «چ» (ابراهيم حاتميکيا)« ،طبقه حساس» (کمال تبريزي)، «معراجيها» (مسعود دهنمکي)« ،پنج ستاره» (مهشيد افشارزاده)« ،اشباح» (داريوش مهرجويي)« ،متروپل» (مسعود کيميايي)« ،پنجاه قدم آخر» (کيومرث پوراحمد)، «رد کارپت» (رضا عطاران)« ،آذر شهدخت پرويز و ديگران» (بهروز افخمي)« ،امروز» (رضا ميرکريمي) ،و «آتشبس »2 (تهمينه ميالني). واقعيت اين است که بيشتر اين فيلمها حتي در يک جشنواره بينالمللي کوچک نيز نبودهاند و منتقدان بينالمللي و سينماگران مطرح جهان نيز شناختي از آنها ندارند ،چه رسد به اعضاي آکادمي اسکار که قرار است به نماينده سينماي ايران رأي دهند .براي تقريبًا همه اين فيلمها نيز پخش کننده معتبر و بزرگي چون سوني پيچکرز ،ميراماکس و فاکس وجود ندارد و بنابراين ،يکي از ارکان اصلي ديده شدن فيلمها نيز نيست و البته از همه اينها پراهميتتر، برخوردار نبودن بيشتر اين فيلمها از مضامين جهان شمول است.
لورن باکال ،بازيگر سينما درگذشت
لورن باکال، زن بازيگر آ مر يکا يي ، همسر هامفري و بوگارت پيشه هنر مقابل او در نخستين که فيلمي بازي خود کرد« ،داشتن و نداشتن» در سن 89 به سالگي مرگ طبيعي درگذشت. نام اصلي اين هنرپيشه بتي جوان پرسکي بود ،زاده نيويورک در خانوادهاي مهاجر که ريشههاي يهودي و لهستاني داشتند. باکال نخست در فيلم «داشتن و نداشتن» ( )1944با هامفري بوگارت همبازي شد و اين آغاز دوران بازيگريش بود. او يک سال بعد با بوگارت ازدواج کرد و تا زمان مرگ اين هنرپيشه مشهور در سال 1957با او ماند و دو فيلم ديگر نيز با او بازي کرد. از فيلمهاي مشهور اين هنرپيشه ميتوان به «خواب بزرگ» و «گذرگاه تاريک» اشاره کرد .او در عين حال در «قتل در قطار سريعالسير شرق» به کارگرداني سيدني لومت نيز همبازي کساني مانند آلبرت فيني ،مارتين بالسام ،شان کانري و اينگريد برگمن بود. از آخرين بازيهاي او ميتوان به «ايو» (فيلم کوتاهي از ناتالي پورتمن) و «دردسر کسبوکار من است» ()2012 اشاره کرد. او تا ماههاي پاياني زندگيش به دليل صداي تاثيرگذاري که داشت همچنان براي تبليغات گوناگون صداگذاري ميکرد. او نسبت خانوادگي نزديکي با شيمون پرز، رئيسجمهوري پيشين اسرائيل داشت و خود را يک «ليبرال دمکرات تمام عيار» ميدانست و از مخالفان مککارتيزم به شمار ميرفت.
24
اميد هدايت ،خودنويس به گفته وزير نيرو ،با افراط در سدسازي ،چهار درياچه در کشور خشک شده و 100چشمه آب زيرزميني در کشور در آستانه خشک شدن هستند 30 .درصد آب تصفيه شده، در شبکه آبرساني به هدر ميرود .مسوول کيست؟ در گزارش اخير ناسا ،ايران در ميان 45کشوري که با خطر «خشکسالي شديد» مواجه هستند ،در جايگاه چهارم است. ناسا در گزارشي که در ارديبشهت ماه 93منتشر شد ،خبر از آغاز يک دوره خشکسالي 30ساله از جمله در خاورميانه داد .اين گزارش همچنين خبر از افزايش بيابانها در منطقه خاورميانه ميدهد .حيرتآور اينکه در حالي تا سال ،2045نياز به آب در خاورميانه 60درصد افزايش خواهد يافت و منابع آبي منطقه به کمتر از 10درصد امروز خواهد رسيد. بنابر اين گزارش ،دليل کاهش منابع آب ،سوءمديريت، افزايش تقاضا براي استفاده از منابع زيرزميني و خشکسالي شديد سال 2007در خاورميانه است .اين گزارش به عنوان مثال ،در مورد دو رودخانه دجله و فرات ،که از مهمترين منابع تامين آب شيرين منطقه هستند ،ميگويد ،آب ذخيره شده در اين رودخانهها بين سالهاي 2003تا ،2010بيش از 114کيلومتر مکعب کاهش داشته است. در حالي که از سال 1386تا کنون ،هرگز ميزان بارندگي در کشور به حد طبيعي خود نرسيده است ،وضعيت منابع آب شيرين در ايران از گذشته بدتر خواهد بود. کمآبي در تهران هم در سال جاري رکورد شکست. به گزارش ايرنا ،مديرعامل آب منطقهاي تهران گفته است ميزان آب ورودي سدهاي تهران در بحرانيترين شرايط 46 سال گذشته قرار دارد و وضعيت تهران امسال در مقايسه با سال ،80يکي از کمبارانترين سالها ،بدتر است ،به طوري که «رکورد کمآبي در اين کالنشهر زده شده است». بارندگي در تهران در سال جاري 32درصد کمتر از مدت مشابه سال آبي قبل بود و نسبت به سال قبل ،که خود
سال کم باراني بوده 226 ،ميليون ليتر کمتر آب ذخيره شده است. به گفته معصومه ابتکار ،رئيس سازمان حفاظت محيط زيست 5.3 ،برابر بيشتر از ظرفيت زيستي کشور بهرهبرداري شده و اين به معناست که «اگر 5.3برابر ايران ديگري به ما بدهند با اين نحوه ولخرجي در بخش کشاورزي و بيتوجهي به ساير بخشهاي محيط زيست باز هم کم ميآوريم».
September 2014 شهريور 1393
ابتکار گفته است 100چشمه آب زيرزميني در کشور در آستانه خشک شدن هستند. گفته ميشود يکي از داليل عمده وضعيت بد ذخاير آب در کشور ،سدسازي بيرويه است .ساختن سد که از دوران سازندگي به بعد ،جزو افتخارات هر دولتي محسوب ميشود ،هماکنون يکي از تهديدهاي اصلي ذخاير آبي کشور است .اين در حالي است که ،حتي امکان استفاده کامل از
ظرفيت سدها هم وجود ندارد .وزير نيرو گفته است« :تمام اين سدها بالغ بر 76ميليارد متر مکعب را ميتوانند تنظيم کنند ،در حالي که ميزان آب موجود در اين سدها 46ميليارد مترمکعب است ».به گفته وزير نيرو ،با افراط در سدسازي، چهار درياچه در کشور خشک شدهاند. مث ً ال فقط در حوزه آبخور درياچه اروميه ،بيش از 100 سد ساخته شدهاند ،در حال ساخت هستند يا در دست اقدام قرار دارند. سدسازي يکي از پولسازترين انواع پروژههاي عمراني است و در اقتصاد سرتاسر رانتي ايران ،آن هم در سالهايي که تقريبًا تمام پروژههاي بزرگ عمراني به سپاه
واگذار ميشود ،بعيد است سرداران سپاه به سادگي از خير اين تجارت بيدر و پيکر بگذرند .با اين حساب ،سدسازي بيرويه در ايران ،اگر براي ملت آب نداشته است ،براي قرارگاه خاتماالنبيا ،نان داشته است! يک کليشه قديمي ميگويد ايرانيها چند برابر استاندارهاي جهاني آب مصرف ميکنند؛ البته همه ايرانيها، جز ما که داريم اين را ميگوييم! اما واقعيت چيست؟
شهروندان تا چه حد در بحران کمآبي نقش دارند؟ مدير دفتر مديريت ستاد مصرف آب و انرژي ميگويد« :فقط 5 تا 6درصد مشتركان ما 2تا 3برابر الگوي مصرف ملي (و نه جهاني) آب مصرف ميكنند و ساير مشتركان به عنوان پرمصرف شناخته نميشوند ،اما از جمله مشتركاني كه مصارف بااليي دارند و در زمره پر مصرفها تلقي ميشوند مراكز آموزشي ،مراكز نظامي و انتظامي هستند ».به گفته او: «مراکز نظامي و انتظامي به علت برخورداري از تأسيسات با فرسودگي بسيار باال ،از بازديد و مراجعه مأموران شرکت آب و فاضالب ممانعت ميکنند و برخي مراکز مذهبي نيز اخيرًا کاربريهاي حاشيهاي مانند طبخ غذا هم پيدا کردهاند که اين هم مزيد بر علت است .اين مراکز چون از تعرفه بسيار پايين يا در مواردي رايگان برخوردارند ،الزامي به رعايت مصرف نميبينند و به همين علت جزو پرمصرفها تلقي ميشوند». به اين ترتيب ،به نظر ميرسد مصرف بيرويه خانگي، نقش چنداني در بحران آب ندارد و بخشهاي کشاورزي، صنعتي و البته خود دولت ،تاثير بيشتري دارند. بخش کشاورزي 92درصد آب کشور را مصرف ميکند. مصرف 92درصد آب در بخش کشاورزي موجب از بين رفتن منابع آبهاي زيرزميني و فرونشستن زمين و در پي آن ،تغيير بافت جمعيتي از طريق مهاجرت ميشود .اين در حالي است که محصول به دست آمده نيز متناسب با ميزان آب مصرف شده نيست. به گزارش «ايسنا» ميزان هدررفت آب در بخش کشاورزي 30 ،درصد است .بنا به آمار فائو ،راندمان آبياري کشاورزي در ايران 40درصد است .مديرعامل شرکت مديريت منابع آب ايران گفته است 30سال پيش کل چاههاي کشور 164هزار حلقه و ميزان برداشت از آنها، 28ميليارد متر مکعب بود .اين آمار در سال 92به 760
هزار حلقه با ميانگين برداشت 48 ميليارد متر مکعب رسيده است. بنا به آمار ،در سي سال اخير، حدود 70درصد ذخيره سفرههاي زيرزميني کاهش يافته است. تعداد نامشخصي چاه غيرمجاز نيز در کشور وجود دارد .نماينده سمنان خبر از وجود 110هزار چاه غيرمجاز ميدهد .در حالي که وزير سابق نيرو ،اين تعداد را 300هزار حلقه اعالم کرد ه بود. حفر بيش از حد چاههاي عميق براي مصرف کشاورزي ،کار را به جايي رساند که دولت قبلي در سال 91برداشت آب از 240 دشت در کشور را ممنوع کرد. ضمن اينکه مشکالت قانوني براي جمعآوري چاههاي غيرمجاز وجود دارد و اين کار عم ً ال متوقف شده است. اين در حالي است که به نظر ميرسد ممنوعيت حفر چاه، مختص افراد محروم از رانت است .فرزند يک کشاورز در استان اردبيل ميگويد« :به مردم عادي اجازه احداث چاه نميدهند، ولي کسي که با نماينده مجلس، امام جمعه ،يا يکي از مسوولين شهري آشنايي داشته باشد ،به راحتي ميتواند با «پارتي» او مجوز چاه عميق بگيرد ».دست کم در استان اردبيل ،با پرداخت
24
کمي رشوه هم ميتوان خارج از روالهاي قانوني رايج مجوز چاه عميق گرفت. همچنين در مناطقي که از آب رودخانه براي آبياري استفاده ميشود هم ميزان هدررفت آب زياد است .فرزند يک کشاورز در گيالن ميگويد کشاورزان از آبهايي که از رودخانهها از طريق کانال به باغها و مزارع منتقل ميشود، درست استفاده نميکنند« ،فرضًا اگر يک زمين 1000ليتر آب نياز داشته باشد ،کشاورزان 5هزار ليتر آب ميدهند که مبادا خشکي پيش بيايد يا مبادا آب کانال را قطع کنند. همگي به منافع کوتاهمدت و موقتي فکر ميکنند و آيندهنگر نيستند». به گفته او ،کانالها ظرفيت آبي را که از رودخانهها جاري ميشود ندارند و فقط مقدار زيادي آب در طول مسير از اطراف کانال سرريز ميشود .او وضعيت کشاورزي را افتضاح ميداند و ميگويد« ،هنوز داريم از روشهاي منسوخ آبياري در 100سال پيش استفاده ميکنيم .کشاورزان روستايي فکر سنتي دارند و توجيهشان خيلي سخت است». مديريت نادرست منابع آب در بخش کشاورزي ،آبياري سنتي با هدررفت باال و راندمان پايين و سياستهاي رانتي، از جمله داليل اتالف آب در بخش کشاورزي هستند .يک کارشناس ارشد جغرافياي سياسي در اين مورد ميگويد، «تا پيش از اصالحات ارضي محمدرضا شاه ،وضعيت زمين و آبياري روشن و مناسبات فئودالي بر مديريت آب حاکم بود. اصالحات ارضي وضعيت زمين تغيير داد ،اما پيش از اينکه وضعيت آب روشن شود ،شاه سقوط کرد و از آن زمان تا کنون ،وضعيت آب مشخص نيست!»
30درصد آب تصفيه شده ،در شبکه آبرساني به هدر ميرود!
در حالي که کشور در شرايط تنش آبي به سر ميبرد و معصومه ابتکار ،رئيس سازمان حفاظت محيط زيست ،کمبود آب را مهمترين چالش پيش روي ايران دانسته است30 ، درصد آب تصفيه شده کشور ،به دليل فرسودگي شبکه آبرساني به هدر ميرود .ضمن اينکه هشتاد درصد آبي که در خانهها مصرف ميشود ،نيازي به تصفيه ندارد و هزينه تصفيه آن ،عم ً ال بيهوده است. در بخش صنعت نيز ،ميزان هدررفت آب زياد است. يک مهندس مکانيک ميگويد« ،در نيروگاهها و کارخانهها، استفاده از دستگاههاي فرسوده ،که حتي 30درصد راندمان ندارند ،باعث مصرف 3برابر آب بيشتر ميشود». به نظر ميرسد اگر در آينده نزديک فکري به حال وضعيت آب در کشور نشود ،اگر مديريت منابع آبي بهبود نيابد و اگر يک تالش جمعي و عمومي براي صرفهجويي در مصرف آب نشود ،ايران به استقبال يک بحران جدي در زمينه آب خواهد رفت؛ بحراني که اص ً ال بعيد نيست کنترلش از دست حاکمان و مردم ،که هر دو مسوول وضعيت کنوني هستند ،خارج شود.
25
September 2014 شهريور 1393
يک تاريخ و دو شخصيت،
نويسنده الکساندر دوال – آستاال
بخش پاياني «اگر پيش از خاتمه اين جنگ وحشتناک بميرم ،با اين باور خواهم مرد که بازنده واقعي اين جنگ ما هستيم. صرفأ به سبب ندانمکاريهاي رژيم پارلمانتاري ،دسيسهها، کاستيهاي اخالقي و عدم کفايت رهبراني که ما را در آستانه چنين سقوط اجتنابناپذيري قرار دادهاند ،اما با اين حال باوري قويتر در من بيدار است که فرانسهاي چنين زيبا و قابلتحسين با وجود همه ناسازگاريها همچنان سربلند باقي خواهد ماند».
(ژرژ کلمانسو)
مونه در طول حيات هنري خود عليرغم پيوند و دوستي ناگسستنياش با کلمانسو حساسيتي غريب داشت تا از هرگونه تعهد و پايبندي به کارگزاران دولتي سر باز زده و پيشنهادهاي گوناگون آنان را جهت برگزاري نمايشگاههاي اين سو و آن سو ناشنيده گيرد .چنانکه در سال 1900دولت وقت از او رسمأ دعوت به عمل ميآورد تا در نمايشگاه جهاني هنر فرانسه که بسياري از برگزيدگان هنري عصر در آن شرکت داشتند را رد نموده و دليل انصراف را در نامهاي
دنباله از صفحة اول
تهران هم وارد وضعيت قرمز آبي شده است حميدرضا جانباز با تاکيد بر اينکه «اين بحران را قبل از سال 93پيشبيني کرده بوديم و نشستهايي از سوي شورايعالي آب در همين ارتباط تشکيل شد و مطالعات جامع آب کشور به شرکت مهندسي آب و فاضالب ابالغ شد» ،گفت که «تالش ميکنيم طرح جامع آب کشور را در يک افق 25ساله به اجرا درآوريم». مديرعامل شرکت مهندسي آبوفاضالب همچنين «به قرمز شدن وضع آبي تهران» اشاره کرد و گفت که «آب سد الر و لتيان به کمترين ميزان خود در سالهاي گذشته رسيده است و چنانچه آسمان در پاييز سال جاري خست به خرج دهد و ريزشهاي جوي نتواند بخشي از اين کمآبي را جبران کند ،ميزان توليد آب شرب در تهران به سطحي پايينتر از ميزان مصرف خواهد رسيد و اين موضوع بيشتر ساکنان شرق تهران را درگير ميکند ،اما شرکت مهندسي آب و فاضالب در حال حاضر به دنبال راه چاره است». به نوشته روزنامه «شهروند» ،حميدرضا جانباز با اشاره به
به مسووالن چنين توضيح ميدهد« ،آقايان مدتهاست تصميم گرفتهام که از هرگونه فعاليت هنري که جنبه تبليغاتي براي دولتي را به همراه داشته باشد مطلقأ رد کرده و از اين پس نقشي در اين گونه فعاليتهاي و گردهمآييهاي ناسازگار با ارزشها واالي هنري را ايفا ننمايم ».و به دنبال آن با اطالع از شرکت دوست ديرين و همرزم خود رنوار در نمايشگاه جهاني هنر فرانسه ،سخت رنجيده خاطر گشته و با ارسال نامهاي وي را از اين بابت سرزنش مينمايد« :دوست عزيز با شنيدن خبر قرار گرفتن مدال افتخاري بر سينه شما ،دچار غم و اندوهي جانکاه شدم .مرتب از خود ميپرسم که چرا و چگونه هنرمندي با آن همه استعداد و قريحه عالي و پس از گذران آن همه ساليان مبارزه و مقاومت که شانه به شانه او تجربه کردهام ،امروز بايد شاهد تندادن به حقارتي باشد که کارگزاران نااليق دولتي نشان مضحک افتخاري را بر سينهاش نصب کنند .اين عمل ناشايست شما مرا شديدأ دلشکسته کرد( »...کلود مونه) مونه در طي چند دهه آخرين زندگي نه تنها ژيورني را به مرکز مهمي از گردهمآييهاي هنرمندان مبدل نموده بود ،بلکه بار سنگين مسووليتي نيز به عنوان رهبر نقاشان امپرسيونيست را بر شانه داشت .بدين لحاظ با درگذشت هرکدام از آنان خود را موظف ميدانست که آثار اين هنرمندان بزرگ در موزههاي مهم نگاهداري شوند و در همين راستا پس از مرگ کاميل پيسارو ،بازيل، ادوارد مانه ،برت موريزو ،سيسلي و سزان ابتدا با برپايي نمايشگاههايي از آثار آنان توانست راه چنين گنجينههاي ارزشمندي را به درون موزههاي فرانسه بگشايد که در عصر حاضر همچنان به عنوان بخش اعظمي از ثروت ملي مردم فرانسه به شمار ميآيند و در همه اين رويدادها نقش ويژه ژرژ کلمانسو نيز حايز اهميت است. در 5دسامبر 1927کلود مونه بر اثر بيماري ريوي در اقامتگاه ژيورني خاموش گرديد .در آخرين هفته حياتش کلمانسو هر روز به ديدار دوست شتافته تا از فرصت کوتاه باقيمانده براي حضور در بالينش بهره جويد .لحظاتي پيش از خاموشي ،مونه از کلمانسو چنين ميخواهد« ،دوست عزيز ،تقاضا دارم به مانند يک شهروند سرفراز به خاک سپرده شوم .تمنا دارم فقط شما در پشت تابوت حرکت کنيد .نميخواهم دوستانم غم و اندوه همراه شدن با پيکر بيجان مرا تحمل نمايند .به همه بگوييد از آوردن گل و تاج خودداري نمايند ،به اندازه کافي زندگيم در ژيورني در ميان گلها سپري شده است .هيچ شاخ گلي را به خاطر من از شاخه جدا نکنيد». اما برخالف خواسته مونه ،کلمانسو به يکباره پرده سياه را از روي تابوت برداشته و آن را غرق گل مينمايد و باالترين نشان افتخار را پيش از مراسم تدفين بدو متعلق ميگرداند و سپس با پافشاري زياد اعضاي آکادمي بوزار را مکلف ميگرداند تا با فرستادن نمايندگاني به نام پل ليون و کامي لوفور آرشيتکت بنام و همچنين دو عضو برجسته حفظ و حراست موزههاي ملي به نامهاي ژان ايفري و شارل ماسون به اقامتگاه ژيورني برنامهاي جهت انتقال تعدادي از آثار مونه به سالن ويسکونتي در موزه لوور به اجرا گذاشته شود. در 16مي همانسال تعدادي از تابلوهاي نيلوفرهاي مونه نيز در موزه اورانژري پاريس زير نگاههاي ستايشگر کلمانسو پس از 40سال تالش مداوم بر روي ديوارهاي موزه نصب ميگردندند. ** در سطوري از نوشتههاي کلمانسو در باب دوست
نقاش هنرمند خود چنين ابراز شده است« :امپرسيونيسم يک مبارزه طوالني و پر از فراز و نشيب از آغاز تا کنون بوده است و حقيقتأ بايد آن را جنبش رنسانسي نويني انگاريد که به باور رنوار هنر نقاشي فرانسه حتي با وجود چهرههاي استثنايي چون دوالکروا ،انگر ،کوربه و کورو که براي زماني کوتاه پس از انقالب فرانسه آن را زنده نگاه داشته بودند ميرفت تا کامأل در محاق تاريکي فرو رود زيرا کپيبرداري و تقليد نقاشان از آثار يکديگر تمام ارزشهاي زيباييشناسي عصر را به مخاطره افکنده بود تا آنکه مونه و ياران امپرسيونيستش توانستند راهي تازه را به سمت و سوي نقاشي مدرن بگشايند .به گفته گيوم آپولينر (شاعر آوانگارد فرانسوي) فرانسه قرن نوزدهم جنبش جديدي را براساس نظريههاي امپرسيونيسم پايهريزي کرده درست به مانند جنبش رنسانس با اصول الگوبرداري شده از دانش پرسپکتيو و به بياني دقيقتر فرانسه همان نقشي را ايفا نمود که ايتالياي عصر رنسانس در عرصه هنرهاي تجسمي چند سده پيش بر صحنه هنر اروپا به منصه ظهور گذارده بود». کلمانسو به پاس دوستي و بزرگداشت يار ديرين خود، در سال 1928قطعه نوشتاري را تحت عنوان «کلود مونه و نيلوفرهاي آبي» به چاپ ميرساند .اين اثر در حقيقت مروري است بر خاطرات و به عالوه تحليلي روشن از شيوه نقاشي و نگرش هنرمندانه مونه ارايه ميدهد .او ضمن ستايش از نقاش ،مقام او را باالتر از هر سياستمداري در جهان ارتقا داده و در اين امر قاطعانه ابراز ميدارد که در تمام دوران حيات سياسياش با وجود مشغله فراوان ،از وزارت، رياست پارلمان فرانسه تا مقام نخستوزيري کشور ،جهت يافتن حقيقت زندگي و شناخت روح انساني همواره نگاهي کنجکاوانه و تحليلگرايانه به نقاشيهاي مونه به ويژه معماي نور در تابلوهاي او را داشته است تا از وراي آنان بتواند به درک روشنتري از موضوع هستي و وضعيت روانرفتاري انسانها نايل آيد.
«وضع بحراني دو کالنشهر اصفهان و کرمان» ،گفت که «آب سد زايندهرود به پايينترين سطح ممکن رسيده است و چاههاي فلمن که آب شرب اصفهانيها را تأمين ميکنند همگي خشک شدهاند» ،ضمن اينکه «کرمان نيز در وضع قرمز قرار دارد و چاههاي آب حسينآباد جوپار همگي خشک و سفرههاي زيرزميني کرمان فقيرتر شدهاند». اين روزنامه يادآوري کرده است که نگاهي اجمالي به آمار و مستندات «هدررفت آب در ايران» ميتواند بسياري از حقايق را شفاف کند ،چرا که به گفته پرويز فتاح وزير پيشين نيرو92 ، درصد منابع آبي ايران در بخش کشاورزي مصرف ميشود و سهم آب شرب مشترکان خانگي شهري و روستايي 6درصد ،سهم آب مصرفي صنايع کشور 5.1درصد و سهم آب رايگاني که در مصارف عمومي و آبياري پارکها و فضاي سبز مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد ،تنها نيمدرصد است. روزنامه «شهروند» تاکيد کرده است که «بيشترين هدررفت منابع آبي و بهرهبرداري بيرويه از سفرههاي آب زيرزميني توسط بخش کشاورزي اتفاق ميافتد و به گفته اسماعيل چمني رئيس دانشکده کشاورزي دانشگاه «محقق اردبيلي» در حالي که سرانه مصرف آب در کشاورزي جهان هزار مترمکعب است، سرانه مصرف آب در کشاورزي ايران 9هزار مترمکعب است. اين در حالي است که به گفته حميدرضا جانباز ،مديرعامل شرکت مهندسي آبوفاضالب ،سرانه مصرف مشترکان خانگي در ايران
روزانه 250ليتر است اما سرانه مصرف مشترکان خانگي در جهان کمتر از روزي 150ليتر است». اين روزنامه نوشته است که مقايسه اين دو آمار «سرانه مصرف آب کشاورزي» و «سرانه آب شرب» نشان ميدهد که گرچه مشترکان ايراني نزديک به دو برابر ميانگين جهاني آب شرب مصرف ميکنند ،اما تنها 6درصد منابع آبي کشور را در اختيار دارند و در مقابل 92درصد منابع آب در تسخير بخش کشاورزي است و اين بخش 9برابر سرانه جهاني آب مصرف ميکند. روزنامه «شهروند» با انتقاد از آنچه «پيشرفت الکپشتي برنامه اساسي حوزه آب» ناميده است نوشته ،در حالي که بيشترين آب در بخش کشاورزي مصرف ميشود اما «سيستم آبياري کشاورزي در ايران سنتي است و اين موضوع باعث شده است عالوه بر هدررفت قابل توجه منابع آبي در اين بخش، برداشتهاي بيرويه از سفرههاي آب زيرزميني به خشکسالي ايران و شور شدن خاکها دامن بزند». به گزارش اين روزنامه ،به رغم آنکه «استفاده از سيستم آبياري مدرن تقريبا از 20سال پيش يعني ازسال 74در دستور کار متوليان بخش کشاورزي قرار گرفته است ،اما بيتوجهي به اين طرح توسعهاي و برخالف تأکيدات برنامه چهارم و پنجم توسعه باعث شده است که کمتر از 20درصد اراضي موجود در کشور به سامانههاي نوين آبياري تجهيز شود».
25
بايد توجه داشت که حساسيت هنري ژرژ کلمانسو بالشک برگرفته از خصلتهاي پدر ،بنجامين کلمانسو ،است زيرا او نه تنها نوازنده متبحر ويولن بود بلکه در عرصههاي طراحي ،نقاشي ،ليتوگرافي و حتي مجمسهسازي تحت آموزش استاد هنرشناسي در شهر نانت طي ساليان به دانستههاي ارزندهاي دست يافته و بدين لحاظ فرزند را نيز با مقوله هنرهاي تجسمي آشنا و حساس گردانده بود. کلمانسو سرانجام در 24نوامبر 1929در آپارتمان خود واقع در کوچه فرانکلن پاريس به خواب ابدي فرو رفته و بنا به وصيتش ميخواهد که پيکر او در گورستان شهر کلمبيه در کنار پدر که هميشه مقامي واال برايش داشت به خاک سپرده شود .اما برخالف خواستهاش فرانسه نميتوانست شخصيتي چون او را در مراسمي ساده و بيتکلف به فراموشي سپارد .کلمانسو در حافظه ملت فرانسه نامي بزرگ بر جاي نهاده است .در کنار تابوتش عالوه بر شخصيتهاي دولتي ،دو رييس جمهوري به نامهاي ريموند پوآنکاره و آلکساندر ميلراند در لباسهاي رسمي به آرامي گام برداشته و به تشييع جنازهاش شتافتهاند ،در حالي که بر روي تابوت، عصاي آهني قديمي و کتابهاي داستانهاي کودکان که مادر براي ژرژ کودک ميخواند به چشم ميخوردند. ** نوشتار را با سطوري چند از کتاب الکساندر دوال – آستاال به پايان ميبريم: دوستي ميان کلمانسو و مونه از تالقي و تداخل دو سرچشمه نوراني فروزش ميگرفت که يکي راه جمهوريت و ديگري قله بلند امپرسيونيسم را روشن ميساختند ،اما آرمانهاي واالتر ديگري نيز در خدمت فرانسه در تفکر هر يک از آنان جاي داشتند ،آرمان دستيابي به آزادي مطلق خالقيت و ديگري آرمان رسيدن به مرحله آزاد زيستن.... پايان.
26
September 2014
کارت زرد رهبر به روحاني و دولتش
شهريور 1393
26
بر دار صد هزاران برنا و پير بودي* کامبيز غفوري ،ايران واير
جمشيد برزگر ،تحليلگر «بي.بي.سي» در امور ايران اظهارات آيتاهلل علي خامنهاي ،رهبر جمهوري اسالمي در ديدار با اعضاي دولت «تدبير و اميد» ،آن هم در اولين سال تشکيل اين دولت ،نشان ميدهد که حسن روحاني تا چه اندازه نه تنها در محقق کردن بخش عمدهاي از وعدههاي انتخاباتي خود، بلکه حتي در پاسخگويي به اصولگرايان مخالفش با دشواري روبرو است. آيتاهلل خامنهاي ،حدود يک هفته پس از برکناري رضا فرجي دانا از سمت وزارت علوم ،به اعضاي دولت هشدار داده است که «مسئله فتنه و فتنهگران ،از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که ن گونه که در جلسه رأي اعتماد آقايان وزرا بايد هما خود بر فاصل ه گذاري با آن تأکيد کردند ،همچنان بر آن پايبند باشند». معناي اين سخنان روشن است :شرط ورود به کابينه« ،فاصلهگذاري» با جنبش سبز و رهبران آن بوده و هر گاه اعضاي دولت اين شرط را زيرپا بگذارند ،صندلي خود را از دست خواهند داد. چهار دليل ذکر شده در طرح استيضاح آقاي فرجي دانا ،به طور مستقيم به مسئله حوادث پس از انتخابات 88و راه يافتن مجدد کساني که در آن زمان از اعتراضات انتخاباتي حمايت کرده بودند اختصاص داشت و بر پايه اين نگراني استوار بود که با راهيابي مجدد تعدادي از دانشجويان ستارهدار و محروم شده و برخي مديراني که نه حتي به جنبش سبز بلکه به جريان اصالح طلب نزديک هستند، زمينههاي ناآراميهاي تازه در دانشگاه و جامعه مجددا مهيا خواهد شد. آيتاهلل خامنهاي ،در جريان استيضاح آقاي فرجي دانا موضعي علني نگرفته بود و حتي اگر فرض شود که که خواست او به صورت غير علني به نمايندگان مجلس ابالغ نشده ،جريان حامي استيضاح رضا فرجي دانا ،ارزيابي درستي از مواضع رهبر جمهوري اسالمي داشته است. همين نکته ،در آينده کار را بر اصولگرايان مخالف دولت آسان و بر دولت و هوادارانش دشوار خواهد کرد ،زيرا ابراز خرسندي تلويحي آيتاهلل خامنهاي و هشدار او به ديگر وزيراني که سال گذشته با محکوم کردن «فتنه» و تاکيد بر فاصله خود با آن توانسته بودند راي اعتماد بگيرند ،جايي براي تفسير و تعبير باقي نميگذارد. حسن روحاني در زمان معرفي کابينه خود ،عمده توجه خود را بر وزارت امور خارجه و وزارتخانههاي اقتصادي متمرکز کرد و در ساير وزارتخانهها، سهمي قابل توجه به جرياني داد که مجموع آراي نامزدهاي مختلفش از راي خود او کمتر بود.
با اين همه ،به نظر ميرسد که آيتاهلل خامنهاي با حساسيت حضور چهرههايي را در دولت زير نظر دارد که بيشتر از آنکه به جريان غالب اصالح طلبان در دولت محمد خاتمي نزديک باشند به اکبر هاشمي رفسنجاني نزديک هستند. آيتاهلل خامنهاي در حال حاضر وجود اين جريان در دولت يا دلبستگي برخي از اعضاي دولت به «برخي جناح»ها را منع نميکند ،اما از يادآوري آن به دولت نيز ابايي ندارد .او گفته است« ،عالئق اعضاي دولت به برخي جناحهاي سياسي اشکالي ندارد ،اما دولت و اعضاي آن نبايد اسير جناح بنديها شوند .در ح بنديهاي سياسي همواره تأکيد بر موضوع جنا رفاقت و انس با يکديگر است ،اما در برخي موارد هم مسئله متفاوت است و بايد حتمًا خطوط قرمز و خطوط فاصل رعايت شوند». اما آيتاهلل خامنهاي با نام بردن از تنها يک مساله يعني «فتنه و فتنهگران» روشن ميکند که منظور او از «برخي جناحهاي سياسي» عمدتا کدام طيف از اعضاي دولت را نشان کرده است.
توصيه به روحاني :منطقي و خونسرد پاسخ بده
با اين همه ،هشدارها و انتقادهاي آيتاهلل خامنهاي از اعضاي دولت و آن هم در هفته دولت، تنها محدود به مساله رعايت فاصله با «فتنه و فتنهگران» نميشود و تا آنجا پيش ميرود که شيوه تعامل دولت با اصولگرايان مخالف و دولت محمود احمدينژاد را نيز در بر ميگيرد. مجادالت جناحي در هفتهها و ماههاي اخير تا آنجا باال گرفت که حسن روحاني روز 20مرداد در پاسخ به منتقدان و مخالفان مذاکرات هستهاي گفت، «يک عده به ظاهر شعار ميدهند ولي بزدل سياسي هستند و تا حرف مذاکره پيش ميآيد ميگويند ما ميلرزيم .به جهنم؛ برويد يک جاي گرم براي خود پيدا کنيد .خداوند شما را ترسو و لرزان آفريده است». اين اظهارات با واکنش تند اصولگرايان مخالف حسن روحاني مواجه شد ،اما آقاي روحاني بر درستي شيوه خود پاي فشرد .اکنون آيتاهلل خامنهاي ،با آنکه ميداند «آقاي رئيس جمهور از برخي انتقادها ناراحت هستند» ،اما در مقابل اين وضعيت ،به طور تلويحي پاسخ آقاي روحاني به منتقدانش را غير منطقي ميخواند و ميگويد، «پاسخ به انتقادها بايد منطقي و با خونسردي داده شود». آيتاهلل خامنهاي در ارزيابي انتقادهايي که از حسن روحاني و دولت او ميشود« ،برخي» از اين انتقادها را تند و «گاهي غيرمنصفانه» ميداند و خطاب به منتقدان تنها به گفتن اين جمله اکتفا ميکند که
«انتقاد بايد باشد ،اما انتقاد بايد با لحن خوب و منصفانه باشد و هدف از آن نيز بيآبرويي و سبک کردن طرف مقابل نباشد که اين روش قطعًا غلط است».
انتقاد تخريبي دولت يازدهم از دولتهاي نهم و دهم
مقايسه اين اظهارات با شيوه دفاع آيتاهلل خامنهاي از محمود احمدينژاد در دوران هشت ساله رياست جمهوري او ،نشان ميدهد که دولت تدبير و اميد تا چه اندازه و چه زود چنين حمايتي را از دست داده است. شدت حمايت آيتاهلل خامنهاي از دولت محمود احمدينژاد ،چنان بود که سرشناسترين چهرههاي جناح اصولگرا ،آن گونه که خود بارها گفتهاند، امکان و مجال ابراز انتقادهاي خود را نمييافتند. حتي اکنون نيز به نظر ميرسد که آيتاهلل خامنهاي با بيان انتقادها به دولت محمود احمدينژاد و عملکرد اين دولت ،چندان موافق نيست و به همين دليل ،رويکرد دولت کنوني را مورد انتقاد قرار ميدهد. آيتاهلل خامنهاي انتقادهاي مطرح شده از سوي حسن روحاني و اعضاي دولتش از دولتهاي نهم و دهم را «مبالغهآميز و غيرمنصفانه ،اغراق آميز و تخريبي» ميداند و از آنها ميخواهد که از اين پس سکوت پيشه کنند .او ميگويد« ،اگر برخي سياستها يا عملکردهاي دوره گذشته را قبول نداريم ،بهترين شيوه ،اصالح آن در عمل است و اين روش ،بهتر از اظهار نظر است». رهبر جمهوري اسالمي در عين حال ،بر حفظ انسجام دروني و شنيده شدن يک صدا از دولت تاکيد ميکند و ميگويد« ،بايد مراقبت شود تا در سخنان مسئوالن دولتي تعارض وجود نداشته باشد و فلسفه تعيين سخنگو هم اين است که از دولت صداي واحد در مسائل مختلف شنيده شود». به نظر ميرسد اکنون ديگر نه تنها براي مخالفان دولت که پشتوانه انتقادهاي خود را مواضع آيتاهلل خامنهاي ميدانند و يا حتي اعضاي دولت تدبير و اميد ،بلکه براي طيفهاي مختلف طرفدار دولت نيز چندان دشوار نباشد که دريابند صداي واحد و مطلوبي که بايد از دولت شنيده شود ،چه صدايي است. هم مضمون کلي و هم زمان مطرح شدن اين سخنان ،به نوعي نشانه کارت زردي است که رهبر جمهوري اسالمي به دولت حسن روحاني داده است ،کارت زردي که هم به تنهايي از مجموع اخطارها و کارتهاي زرد مجلس و اصولگرايان منتقد آقاي روحاني مؤثرتر است و هم ميتواند از اين پس به آنها بها و وزنه بيشتري بدهد.
از آن هنگام که مزدک پسر بامداد دو قرن و اندي پس از قتل سلف دگرانديشاش ماني ،در باغ قصر کيقباد ساساني با توطئه و کودتاي انوشيروان عليه پدرش به همراه ياران خود اعدام شد ،تا به امروز در تاريخ مکتوب ايران ،دستهاي آلودهي سياست خودکامه با همراهي روحانيت و حکم مذهبي جان اهالي اين خاک را به داليل مختلف گرفتهاند. اگر عقايد مزدک را که به قول حکيم توس «همي گفت هر کو توانگر بود، تهيدست با او برابر بود» ،باعث صدور فرمان قتلش بدانيم ،بيهقي «حجت بزرگ» بر دار کشيدن حسنک وزير را «قرمطي» بودنش نوشت و طاهره قرهالعين که روياي عدل و برابري را در سيدعليمحمد باب محقق ميديد و ميگفت «آن شد که آن ميخواستي از عدل و قانون و نسق» ،پس از تيربارانشدن مرادش اعدام شد. طاهره را اگر مجتهدان شيعه به جرم افساد فياالرض خفه کردند و خدمت بزرگ اميرکبير به شيعه و ايران را تسريع در اعدام او دانستند ،امير را هم مستبدان سياسي رگ زدند و بازي روزگار درشت تا آنجا ادامه يافت که صادر کننده فرمان ت بهدست -به دست رعيتي کشته شد. قتل او -ناصرالدينشاه جان رعي مظفرالدينشاه که شايد شنيده بود روايت آخرين سخنان پدرش را که پس از تيرخوردن گفت« ،من بر شما جور ديگري حکومت خواهم کرد اگر زنده بمانم» ،زير بار پذيرش نهضتي رفت که براي استقرار کلمهاي با نام «قانون» ايجاد شده بود تا آنرا جايگزين فتواي اين آيتاهلل و تصميم آن ظلاهلل براي مناسبات اجتماعي کند؛ مناسباتي که يکي از آنها احترام به کرامت ،زندگي و جان انسانها بود. ميراثي که پسرش پاس نداشت اما براي استقرار عدل و قانون ،امثال ميرزاجهانگيرخان صوراسرافيل در باغشاه جان دادند ،به اين اميد که ديگر متکلمي را زبان نبرند و در نيمههاي شب به دار نکشيده ،مخفيانه دفن نکنند. مرگ روز از ميرزاجهانگيرخان تا يک قرن بعد که امروز ماست ،جان انسانها چگونه پاس داشته ميشود؟
اعدام در نخستين قانون مجازات عمومي
نخستين محصول قانون اما در سلسله تازهتاسيس پهلوي و به سال 1304با تالش علياکبر داور به ثمر رسيد. در ماده هشت فصل دوم از باب نخست اين قانون، اعدام در کنار پنج مجازات «حبس مؤبد با اعمال شاقه ،حبس موقت با اعمال شاقه، حبس مجرد ،تبعيد و محروميت از خدمات اجتماعي» ،يکي از کيفرهاي جنايت شمرده شد. در ماده 46اين قانون آمده بود« :در حق مرداني که عمر آنها متجاوز از 60 سال است و همچنين کليه زنها ،حبس با اعمال شاقه و حکم اعدام جاري نميشود ومجازات آنها به حبس مجرد تبديل خواهد شد مگر اينکه حکم براي ارتکاب قتل عمدي صادر شود». در باب دوم اما ذيل مبحث جنحه و جنايت بر ضد امنيت مملکت ،ناگهان مواد قانوني پر ميشوند از مجازات اعدام براي طيفي از جرايم که قيام مسلحانه (ماده ،)60وادار کردن دولتهاي خارجي به خصومت با ايران و همراهي با دشمن (مواد 61و ،)62جاسوسي و ارائه اطالعات سري و نقشههاي نظامي به دولتهاي خارجي (مواد 63تا ،)65مخفي کردن جاسوسها يا سربازان دول متخاصم (ماده )66و... را در بر ميگيرد. البته ماده 207اين قانون که ميگفت« :مرتکب لواط و زناي محصنه و زناي با محارم نسبي و زناي به عنف در صورتي که جنايت مطابق مقررات شرعيه ثابت شود اعدام ميگردد» ،طي اصالحيهاي به تاريخ 7ارديبهشت ماه ( 1310در دوره هشتم مجلس) نسخ شد. هر چه بود ،در دوران پهلويها همين قانون غير از افرادي که به جرائمي چون قتل اعدام شدند ،جان صدها تن دگرانديش و مخالف سياسي را نيز گرفت .پهلوي اول که چندان نيازي به مستمسک قرار دادن قانون نميديد و مجلس را هم طويله ميخواند ،از تيمورتاش و نصرتالدوله فيروز تا سردار اسعد و صولتالدوله قشقايي را به انحاي مختلف از بين برد و تدوينکننده نخستين قانون قضايي مدرن ايران نيز به روايتي براي اينکه سرنوشت ياران قديمي خود را پيدا نکند ،خودکشي کرد. علياکبرخان داور که به همراه نصرتالدوله و تيمورتاش مثلث سياسي حامي رضاشاه براي رسيدن به سلطنت را تشکيل داده بود ،در يادداشتي که کنار بالينش
دنباله در صفحة 35
27
جام زهر قطرهاي مذاکره با آمريکا مهران مصطفوي ،راديو فردا هر چند بنا بود که مذاکرات بين ايران و 5به عالوه يک از ماه سپتامبر از سر گرفته شود ،اما يکباره 7آگست گذشته در ژنو بين ايران و آمريکا مذاکراتي دوجانبه صورت گرفت و يک روز به طول انجاميد. همانطور که از آغاز پيش بيني ميشد مذاکرات اصلي بين ايران و آمريکاست و با اينکه ايران در آغاز بارها اعالم کرده بود که درباره مساله هستهاي با آمريکا مذاکره دوجانبه نخواهد کرد و مذاکرات تنها در کادر 1+5باقي خواهد ماند ،طولي نکشيد که اين خط قرمز را به خط قرمز ديگري تغيير داد که طبق آن به غير از مساله هستهاي درباره موضوعهاي ديگري با آمريکا مذاکره نخواهد کرد. اما شواهد امر حاکي برآنند که بر خالف آنچه جمهوري اسالمي و رهبرش اعالم کرده بودند، مذاکرات اخير ژنو مسئله خاورميانه و عراق را نيز در بر گرفته است .قبل از هر چيز آغاز علني تغيير سياست خامنهاي که در سخنراني معروف خود در فروردين 92 که سال را ،سال «حماسه سياسي و اقتصادي» خواند را يادآوري ميکنيم .آقاي خامنهاي طبق اصل راهنماي رژيم واليت فقيه در سياست خارجي يعني «ستيز در آشکار و سازش در نهان» گفت« ،آمريکائيها مدتي است که از طرق گوناگون پيغام ميدهند که خواهان مذاکره جداگانه با ايران در خصوص موضوع هستهاي هستند ،اما من بر اساس تجربههاي گذشته به چنين گفتگوهائي خوشبين نيستم .از نظر آمريکائيها گفتگو به معناي وادار کردن طرف مقابل براي قبول حرف آنها است ،بنابراين ما همواره اين نوع گفتگو را تحميلي ميدانيم و جمهوري اسالمي ايران نيز زير بار تحميل نميرود .البته من مخالفتي هم ندارم .ما هيچگاه نگران قصد تغيير نظام جمهوري اسالمي از جانب امريکا نيستم زيرا آن زماني که اين قصد را داشتند و به صراحت هم ميگفتند ،هيچ کاري نتوانستند انجام دهند و بعد از اين هم نخواهند توانست .ما بارها گفتهايم که به دنبال سالح هستهاي نيستيم ،اما آمريکائيها ميگويند باور نمي کنيم .در اين شرايط چرا ما بايد حرف آمريکا را در مورد صادقانه بودن پيشنهاد مذاکره ،باور داشته باشيم .پيشنهاد مذاکره يک تاکتيک آمريکائي براي فريب افکار عمومي دنيا و مردم ايران است و اگر اينگونه نيست ،بايد آمريکائيها اين موضوع را در عمل ثابت کنند .آنها در مواردي گفتهاند که برخي افراد از طرف رهبر ايران با آمريکا مذاکره کردهاند ،در حاليکه اين سخن ،دروغ محض است و تا کنون هيچ کس از طرف رهبري با آمريکا مذاکره نکرده است». اکنون همه ميدانند که نماينده رهبر ،آقاي واليتي مدتها قبل از اين سخنراني با آمريکاييها در سطح باال درباره مسائل متعدد از جمله مسئله هستهاي در حال مذاکره بوده است ،با اين حال آقاي خامنهاي در سخنراني خود به صراحت دروغ گفت که تا کنون مذاکرهاي صورت نگرفته است. اما اکنون به طور آشکار مذاکرات دوجانبه بين ايران و آمريکا و بدون حضور ديگر کشورها يا نماينده اروپا صورت ميگيرد و موضوع مذاکره هم تنها محدود به مسئله اتمي نيست. در مذاکرات اخير ژنو تيم مذاکره کننده اخير امريکا بيشتر از اعضاي سياسي خود ترکيب شده بود .راب مالي مدير بخش ايران ،عراق و کشورهاي حاشيه خليج فارس در شوراي امنيت ملي است ،جيم تيمبي هم که يکي از کارشناسان ارشد امور هستهاي و مشاور ارشد وزارت خارجه و پل اروين از مديران شوراي امنيت ملي براي مقابله با گسترش تسليحات هستهاي در اين مذاکرات حضور داشتند. به گفته آقاي عراقچي «بحث اصلي مذاکرات دوجانبه با امريکا در ژنو بر روي اختالفاتي بود که وجود دارد و اينکه چگونه ميشود ديدگاههاي دو طرف را به يکديگر نزديک کرد». ايشان صحبت از بحث اصلي ميکنند اما بحث فرعي چه بوده است؟ خود اقاي عراقچي اعتراف کرده است که در حاشيه مذاکرات صحبتهايي خارج از مسائل هستهاي صورت گرفته است اما تنها از مسئله زندانيان ايراني و امريکايي سخن به ميان آورده است. بدينسان با توجه به حوادث منطقه ،غيرقابل انتظار بودن تاريخ اين مذاکرات و ترکيب مذاکره کنندگان و گفته اقاي عراقچي مذاکرات تنها محدود به مسائل هستهاي نبوده است بلکه مسائل منطقهاي را نيز در بر گرفته است .جاي تعجب نداشت که اندکي بعد از مذاکرات دو جانبه بين ايران و آمريکا اتقاقات زير رخ دادند: بارزاني از ايران به خاطر کمک به کردها تشکر کرد و در 12آگست 2014 «اشپيگل آنالين» از فرود هواپيماهاي ايراني حامل سالح و مهمات در فرودگاه اربيل مرکز اقليم کردستان عراق نيز خبر داد.
September 2014 شهريور 1393
همانطور که امريکاييها خواسته بودند ،در 11آگست در عراق مالکي از نخستوزيري کنار گذاشته شد و نخستوزير جديدي از سوي رئيس جمهوري عراق پيشنهاد شد که هم ايران و هم امريکا از آن طرح استقبال کردند .آقاي شمخاني 12آگست به طور علني از نخستوزيري العبادي دفاع کرد و حتي خود آقاي خامنهاي در سخنان 14آگست درباره اوضاع عراق هم گفت« ،انشاءاهلل با تعيين نخستوزير جديد عراق ،گره کارها باز و دولت تشکيل ميشود تا بتواند کار کند و به کساني که قصد فتنه در عراق داشته و دارند درس خوبي بدهد ».باالخره مالکي روز 14آگست مجبور به کنارهگيري شد و العبادي که تبعه انگلستان نيز هست مشغول تشکيل کابينه شده است. حملههاي نظامي امريکا به گروه داعش برخالف قوانين بينالمللي صورت گرفت و 12آگست ،ايران از زبان محمد صدر ،مشاور وزير امور خارجه ايران در گفتوگو با روزنامه «شرق» تصريح کرد که هم در مورد گروه تروريستي «دولت اسالمي» و هم در مورد اسرائيل ،همکاري ايران با آمريکا و اروپا شدني است. حال ببينيم که آقاي خامنهاي چرا در سخنرانيها دو پهلو صحبت ميکند. او روز 14آگست از طرفي ميگويد« ،عدهاي اينجور وانمود ميکردند که اگر با آمريکاييها دور ميز مذاکره بنشينيم بسياري از مشکالت حل ميشود ،البته ما ميدانستيم اينجور نيست اما قضاياي يک سال اخير براي چندمين بار اين واقعيت را اثبات کرد .در گذشته ميان مسئوالن ما و مسئوالن آمريکا هيچ ارتباطي نبود اما در يک سال اخير به خاطر مسائل حساس هستهاي و تجربهاي که مطرح شد انجام بشود ،بنا شد مسئوالن تا سطح وزارت خارجه تماسها ،نشستها و مذاکراتي داشته باشند .اما از اين ارتباطات نه تنها فايدهاي عايد نشد بلکه لحن آمريکاييها تندتر و اهانتآميزتر شد و توقعات طلبکارانه بيشتري را در جلسات
مذاکرات و در تريبونهاي عمومي بيان کردند .البته مسئوالن ما در نشستها در جواب طلبکاري آنها ،جوابهاي قويتر و گاهي گزندهتر دادند ،اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخالف تصورات برخيها ،به هيچ چيز کمک نميکند .آمريکاييها نه تنها دشمنيها را کم نکردند بلکه تحريم ها را هم افزايش دادند! البته ميگويند اين تحريمها ،جديد نيست اما در واقع جديد است و مذاکره در زمينه تحريم هم، فايدهاي نداشته است». اما وي در همان سخنراني اضافه ميکند« ،البته در زمينه ادامه مذاکرات هستهاي ،منع نميکنيم و کاري که دکتر ظريف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پيش رفتند دنبال ميشود». سئوال اساسي از آقاي خامنهاي اين است که اگر به گفته خودش مذاکرهها بي فايده بوده و حتي بر تحريمها نيز افزوده شده است ،چرا ميگويد کاري که ظريف کرده است تا به حال خوب پيش رفته است؟ اين جمله آقاي خامنهاي برخالف آنچه در ظاهر نشان ميدهد با گفتههاي حسن روحاني تناقضي ندارد که همان ل هراسي و روز خطاب به منتقدانش گفت« ،در داخل کشور نيز برخي به دنبال تعام مذاکره هراسي هستند و به محض اينکه صحبت از مذاکرات پيش ميآيد ميگويند ما هراس داريم .يک عده به ظاهر شعار ميدهند ولي بزدل سياسي هستند و تا حرف مذاکره پيش ميآيد ميگويند ما ميلرزيم .به جهنم؛ چه کار کنيم؟» اتفاقات اخير نمونهاي است که نشان ميدهد نوع جام زهر نوشيدن آقاي خامنهاي با آقاي خميني کامال متفاوت است .تفاوت آقاي خامنهاي با آقاي خميني در اين است که آقاي خامنهاي توانايي سرکشيدن يکباره جام زهر و خصوصا علني کردن آن را ندارد .او شديدا ميترسد و نگرانياش اين است که کار مذاکرات از دستش در برود و باعث گشايشي شود که او خواستارش نيست .از طرفي نياز به برداشته شدن تحريمها دارد و ميخواهد هر چه زودتر بحران اقتصادي کشور فروکشد ،اما از سوي ديگر نميخواهد گشايشي نه با درون و نه با بيرون رخ دهد، از اين رو سعي ميکند که مذاکرات تنها در کنترلش ادامه پيدا يابد .از ديد او روش نوشيدن جام زهر به صورت قطرهاي اين سود را نيز دارد که اگر کار به جاي باريک کشيد بتواند به عقب بازگردد. اما آنچه درباره مسئله اتمي براي ما ايرانيان بايد مهم باشد اين است که نظارهگر مانورهاي مختلف حاکمان نباشيم .براي ارزيابي درست مذاکرات هستهاي بين ايران و کشورهاي 5به عالوه يک ،قبل از هر چيز ما بايد سه سئوال اساسي از خود بپرسيم و به آنها پاسخ دقيق بدهيم .اين سه سوال عبارتند از: آيا ايران براي تامين انرژي نياز به استفاده از انرژي هستهاي دارد؟ آيا استفاده از انرژي هستهاي از لحاظ اقتصادي در ايران مقرون به صرفه
27
است؟ آيا براي استفاده از يک يا دو يا حتي سه نيروگاه هستهاي (با خريد دو نيروگاه ديگر از روسيه در بهترين شرايط ،ايران 10سال ديگر سه نيروگاه خواهد داشت) ،ايران نياز به صنعت غنيسازي اورانيوم دارد؟ پاسخ هر سه سئوال منفي است .چه مذاکرات به توافق قطعي برسند و چه به نيمه توافقي ختم گردند ،تغيير اساسي در وضعيت داخل ايران صورت نخواهد گرفت .در اين بحبوحه به جاي تماشاگر مذاکرات بودن ،کارهاي مهمي ميتوان انجام داد .از ديد نگارنده بيشتر بار اين قضيه با متخصصان و دانشجويان و محققان و استاداني است که درباره انرژي هستهاي صاحب اطالعات هستند .هيچ مانعي جلوي اين امر را نمي تواند بگيرد که بحثهاي علمي ـ تخصصي ،اما با زبان ساده در باره انرژي هستهاي و وضعيت ايران و بسته انرژي مناسب براي ايران صورت پذيرد .اما متاسفانه در اينباره صداي چنداني در ايران شنيده نميشود .گاه تک صداهايي بلند ميشوند. در شرايط فعلي جامعه مدني ميتواند اينگونه بحثها را راه اندازد تا وجدان علمي جامعه ايراني در اين مورد حساس شود .حتي با شرايط کنوني رژيم استبداد ديني اين فعاليت ممکن است .چرا تا کنون حتي يک جلسه يا يک شماره مجله در ايران به اين امر اختصاص داده نشده است؟ در وضعيتي که ميهن ما قرار دارد و با توجه به هزينههاي نجومي که تا کنون بابت سياست هستهاي پرداختهايم ،سکوت از سوي کساني که در اين باره صاحب اطالعات و نظر هستند بخشودني نيست. کساني که تمام اميد خود را در موفقيت مذاکرات [بدون توجه به نوع مذاکرات و مواد وارده به آن] گذاردهاند و گمان ميکنند با بسته شدن توافقنامه بين ايران و کشورهاي ديگر مسائل ايران حل خواهند شد کامال در اشتباه هستند .تغييري در ساختار حقيقي و حقوقي اين رژيم صورت نخواهد گرفت و گشايشي در ساختار سياسي بسته و پر فساد آن نيز متصور نيست .بر عکس، اگر افشاگريها صورت نگيرند و چرخشي مهم در سياست هستهاي رخ ندهد ،با خطرهاي زير مواجه خواهيم بود: رژيم همانند زمان جنگ اعالم خواهد کرد پيروز شده است ،چنانچه آقاي روحاني مدتي قبل اعالم کرد که ايران 6کشور جهاني را شکست داده است و حرف خود را به کرسي نشانده است .که البته اين گفته فريبي بيش نيست و کامال مبرهن است که ايران بسياري از مواضع خود را کنار گذاشته است .رژيم حمهوري اسالمي ترجيح ميدهد در مقابل قدرتهاي خارجي زانو بزند اما تسليم واقعيتها و خواستههاي مردم نشود .مسئول 1000ميليارد دالر خسارت وارده در جنگ ايران و عراق چه کسي است؟ اگر ايراني است با او چه کردهايم و اگر عراقي است چرا مطالبه نشده است؟ وقتي بحرانهاي بزرگ خارج از شفافيت و فقط براي برآوردن خواسته هاي سياسي حاکمان «حل» ميشوند اينطور حل ميشوند که جنگ ايران و عراق شد .آيا بحران اتمي هم که تا کنون بيش از 1000 ميليارد دالر به اقتصاد کشور هزينه وارد کرده است بايد مانند جنگ ايران و عراق تمام شود؟ با يک مذاکره بين ايران و قدرتهاي خارجي بدون حضور ملت ايران و بدون رسيدگي به مسئوليتها؟ عدم دخالت جامعه مدني و باز گذاشتن دست رژيم اين خطر را دارد که سياست فاجعهبار اتمي ادامه يابد .در زمان فعلي ،نمونه برجسته اين مسئله ،خريد دو راکتور اتمي ديگر از روسيه است که اگر اين امر صورت پذيرد اثري دراز مدت بر ترکيب بسته انرژي ايران خواهد گذاشت .اگر خريد دو راکتور هستهاي ديگر از روسيه عملي و کار ساخت انها شروع شود ،هزينه هاي بلند مدتي براي ايران در بر خواهند داشت .نبايد دست رژيم را براي چنين معاملهاي باز نگاه داريم. و باالخره اينکه مسئله هستهاي جدا از مسائل ديگر از جمله سياست خارجي در قبال مسائل خاورميانه نيست .چنانچه امروز ايران در جنگي سراسري در لبنان از حزباهلل ،گروههاي معترض شيعه در عراق ،گروههاي مشابه در يمن و بحرين و در سوريه از رژيم اسد حمايت ميکند که هزينههاي بااليي دارند و در درازمدت حتي ممکن است حيات ملي را به خطر اندازد .تغيير اين سياستها تنها زماني که اصل استقالل و آزادي در ايران و براي در کشورهاي ديگر از سوي ايران رعايت گردد ميتواند به ايران نيرويي تاريخي ببخشد. ايران با نظامي استبدادي حتي اگر خود را کامال نيز در جبهه آمريکا قرار دهد، باز هم با مسائل عمده اي روبرو خواهد شد که دائم بايد در توازون قوا زيسته و انرژي زيادي از خود براي آن گذارد .با اينکه تا زماني که خامنهاي هست و نياز به دشمني آمريکا دارد ،عوض کردن متحد ممکن نيست اما همانطور که در مصر رژيم ناصري تبديل به رژيم سادات شد ،در ايران نيز اين عمل مشکلهاي داخلي را حل نخواهد کرد بلکه بحرانها به مرور زمان عميقتر خواهند شد .در جهان امروز هيچ دولتي نميتواند سياست خارجي مناسبي پي گيرد بدون اينکه به مردمش تکيه کند و در خدمت مردمش باشد. زنهار که مسئله اصلي ايران موفقيت و عدم موفقيت مذاکرات بين رژيم واليت فقيه و قدرتهاي بزرگ جهان نيست .رژيمي که غرق فساد است و مغزها از آن ميگريزند و متخصصان و فعاالن سياسي ،اجتماعي ،فرهنگي و گروههاي کارگري سرکوب ميشوند و تنها رسالت دستگاه قضائي ،وسيله سرکوب بودن است ،نميتواند از حقوق ملي مردم ايران در خارج از مرزها دفاع کند ،خصوصا زماني که سياست خارجي با جزئيات توسط ولي مطلقه فقيه تنظيم ميشود. نشستن در انتظار اينکه جام زهر قطرهاي اثر خود را بکند بيفايده است. اگر حرکتي از سوي مردم ايران نباشد همانطور که خامنهاي جانشين خميني شد، فردي ديگر جاي خامنهاي را خواهد گرفت يا گروههاي مسلح کامال” بر ايران حاکم خواهند شد و اين زهر استبداد است که ما را به عنوان ملت از پاي درخواهد آورد.
28
September 2014 1393 شهريور
28
29
September 2014
29
1393 شهريور
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
55367
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
30
September 2014 شهريور 1393
آتشفشاني که در بافق سرگشود مانده است ميگويد.
پرده پنجم :کابوس مرگ معدن
دي ماه .1392شرکت سنگ آهن مرکزي که اداره معدن بافق و چند معدن ديگر در منطقه و توليدات وابسته به آن را در منطقه در اختيار دارد ،خبرنگاران را به بازديد معدن ميبرد و ميگويد فقط ده سال از عمر مفيد معدن باقي مانده است و ذخيره معدن در حال به پايان رسيدن است. شرکت ميخواهد زمينه را براي توضيح ضرورت سرمايه گذاري در راه اندازي يک خط توليد براي کاستن از فروش مواد خام فراهم کند ،اما خبر مثل برق در شهر ميپيچد .نجوا باال ميگيرد :اگر معدن به پايان برسد شهر هم به پايان رسيده است .آنها که براي بردن سود معدن از جاهاي ديگر آمدهاند ميروند و مردم ميمانند و جاي خالي کوه سخت و سياه چغارت که اکنون به گودالي بزرگ بر پيشاني بافق تبديل شده است.
پرده ششم :مالکان پولدار ميآيند
علي اصغر رمضانپور ،راديو فردا زنجيره اعتصابهاي کارگري در معدن بافق که از سال 1390آغاز شده و حمايت عمومي مردم از اين اعتصابها، به نقطهاي حساس رسيده است .زمان تصميمگيري در باره مسائلي فرارسيده که سالهاست ناديده گرفته ميشود. معدن بافق قلب زندگي اجتماعي و اقتصادي در شهري است با حدود 50هزار نفر جمعيت .در حدود 12درصد مردم اين شهر مستقيما در يک معدن و کارگاههاي مجاور آن کار ميکنند و تقريبا زندگي بيش از نيمي از مردم اين شهر به طور مستقيم به فعاليت اين معدن مربوط ميشود. از اين منظر آنچه رخ داده است فقط نوعي اعتصاب کارگري نيست .اعتصاب در کارخانه و متوقف شدن فعاليت نخستين معدن سنگ آهن ايران فقط پردهاي از نمايشي است که در 15سال اخير اجرا شده است و نتيجه تصميم گيريهاي مستقيم مديران اقتصاد و صنايع معدن در 4دولت هاشميرفسنجاني ،خاتمي ،احمدينژاد و روحاني و البته تحوالت بازار جهاني معدن است. بنا به برخي منابع محلي گزارش شده بود که شوراي تامين استان يزد و شوراي اسالمي شهر بافق و مقامهاي امنيتي منطقه و معاون وزير کشور براي پايان دادن به بحراني که زندگي روزمره در بافق را فلج کرده است به چند توافق مهم دست يافتند: در جلسه تصويب شد واگذاري 28.5درصد سهام معدن به فوالد خوزستان به طور کامل لغو شود و اين سهام در اختيار سنگ آهن بافق قرار گيرد .همچنين شنيدهها حکايت از آن دارد که وديعه شرکت فوالد خوزستان که جهت خريد اين سهام در اختيار سازمان خصوصيسازي بوده ،کامال مسترد شده است .عالوه بر اين مقرر شد طرحها و کارخانههاي جوار معدني بافق تماماَ تکميل شود. اما فرداي آن روز يک عضو شوراي شهر که نخواسته نامش فاش شود به خبرگزاري کار ايران ،ايلنا ،چنين گفت، «شوراي تامين بافق از ساعت 8شب تا ساعت 4صبح با حضور معاون سياسي _ امنيتي استاندار يزد ،فرمانده نيروي انتظامي استان ،فرمانده تيپ الغدير سپاه استان ،اعضاي شوراي اسالمي شهرستان بافق و نمايندگان کارگران تشکيل جلسه داد ،اما اين جلسه بدون نتيجه خاصي پايان يافت». او با اشاره به حضور مديرعامل و رئيس هيات مديره صندوق بازنشستگي فوالد در جلسه فوق تاکيد کرد بسته جلسه ،همان ارائه شده به نمايندگان کارگران در اين پيشنهادهاي پيشين بود. در اين خبرها سخني از سرنوشت حداقل 8کارگر اعتصابي که در بازداشت هستند نرفته و گفته نشده است که آيا همه کارگران اعتصابي اين توافقات را به منزله پايان اعتصاب و تحصن تلقي کردهاند يا نه .همزمان غالمحسين اژهاي سخنگوي قوه قضاييه از اظهار نظر در باره سرنوشت بازداشت شدگان خودداري کرده و گفته که اطالعي از اين موضوع ندارد.
پيامد اين رايزنيها هرچه باشد ،مساله کافي يا پايدار بودن اين تصميمها نيست ،براي اينکه همه اين تصميمها فقط براي کنترل جريان گدازههايي اتخاذ ميشود که از درون فعل و انفعاالتي ريشهاي در اعماق مديريت زيرزميني صنعت و معدن و بازار مالي ايران ،در آتشفشان چغارت در 12کيلومتري بافق سرگشوده است.
پرده اول :روياي شهر آهن
سال .1350با آغاز بهرهبرداري از معدن چغارت که کارشناسان شوروي طراحي کردند تا تامين کننده سنگ آهن ذوب آهن اصفهان باشد ،اميد رونق و آينده روشن در بافق جان گرفت .اميدي که به سرعت شهري کوچک را به شهري پر رونق تبديل کرد.
سال .1392دولت تازه از راه رسيده و هنوز تيغش برش دارد و کليدش جاهايي کار ميکند .اين کليد ،د ِر معدن بافق را به روي خريدار تازهاي به نام شرکت فوالد خوزستان باز ميکند که برخالف اولي پولدار است و براي تامين سنگ آهن مورد نياز خود به قيمت ارزان نيازمند دست بردن به گودال عميق شده چغارت است .به اين ترتيب بعد از اينکه 71.5درصد سهام به يک مالک ورشکسته فروخته شد، 28.5درصد بقيه به مالک تازه وارد تقديم ميشود که دو عضو تازه را هم به هيات مديره معدن ميافزايد .بنا بر اين سهمي براي تعاوني کارگران يا شهرداري بافق نميماند. مردم احساس ميکنند پيش از رسيدن به ده سال ،عمر معدن براي بافق پايان يافته است. به اين ترتيب اگرچه همه تحوالت به نام خصوصي سازي صورت ميگيرد ،مالک خصوصي واقعي در کار نيست. هم شرکت ورشکسته بازنشستگان فوالد ،که بايد ماهي 100ميليارد تومان حقوق بپردازد ،هم شرکت پولدار وابسته
پرده دوم :مالکان ورشکسته ميآيند
30
و مردم بافق براي خراب کردن بر سر آنان ،در اين شرايط سخت پيدا نميکند و مديريت غير شفاف باز هم دنبال راههايي براي وصله و پينه کردن امور است. حاال همه تالشها براي خواباندن سر و صداها باال گرفته است ،اما آيا اين جريان مذاب بحران که در زير بسترهاي صنعتي و اقتصادي و اجتماعي معدن ايران راهي به باال ميجويد ،بار ديگر همين جا يا در نقطهاي ديگر سر بر نخواهد گشود؟ همزمان با اعتراض گسترده معدنکاران بافق يزد، کارگران پروفايل ساوه نيز براي چند روز دست از کار کشيدند .در مردادماه امسال ،کارگران شرکت برک رشت هم همزمان با سفر وزير صنعت معدن و تجارت به استان گيالن ،تجمع کردند. به گزارش رسانههاي داخلي ايران ،اين کارگران بيش از هفت ماه است که حقوق نگرفتهاند .فوالد زاگرس ،کشت و صنعت هفت تپه ،نساجي کاشان و کشتي سازي صدرا از ديگر واحدهاي توليدي هستند که در يک ماه گذشته شاهد اعتراضهاي کارگري بودهاند. مطالبات معوق ،اصليترين خواسته کارگران اين واحدهاي توليدي بوده است .بر اساس گزارش رسانههاي داخلي ايران ،کارگران اين واحدها دو تا هفت ماه است که حقوق دريافت نکردهاند. اين در حالي است که ارديبهشت ماه ،1393وزير کار در مراسم روز جهاني کارگر مدعي شد که «در گذشته شاهد اين بوديم که کارگران 5ماه از دريافت حقوق خود محروم بودند اما با تدبير آقاي رئيس جمهور مشکل آنها حل شد». رئيسجمهوري ايران هم در اين مراسم گفت« :به وزيرکار دستور داده است که مشکل امنيت شغلي کارگران را حل کند». نيمه دوم هر سال بحث و جدل بر سر تعيين دستمزد کارگران باال ميگيرد .بر اساس قانون کار ،افزايش ساالنه حداقل دستمزد کارگران بايد برابر نرخ تورم باشد .بر اساس آمارهاي دولتي ،نرخ تورم در يکسال گذشته کاهش يافته و به 23درصد رسيده است .رئيس دولت در يک برنامه تلويزيوني گفته است که تا پايان سال نرخ تورم به 20درصد کاهش خواهد يافت. دولت در حالي از کاهش نرخ تورم خبر ميدهد که بر اساس گزارش بانک مرکزي ،قيمت کاالهاي خوراکي در مردادماه امسال هم افزايش يافته است .با اين حال ،چنانچه بر اساس وعده دولت ،نرخ تورم به 20درصد کاهش يابد، حداقل دستمزد کارگران هم در بهترين حال افزايش 20 درصدي خواهد داشت. اين در حالي است که به گفته عليرضا محجوب، دستمزد کارگران کفاف هزينه زندگي آنان را نميدهد .بر
سال .1379دولت تصميم ميگيرد دست به صندوق معدن ببرد و اين بار براي بازنشستگان صنايع فوالد و ذوب آهن .مردم در بافق اعتراض ميکنند و ظاهرا دولت عقب مينشيند اما گويي در پشت پرده همچنان مالکان تازه دست اندرکارند .فرصت بعدي براي مالکان تازه وقتي پيش ميآيد که راهي به سازمان زير نگين سعيد مرتضوي قاضي دادگاههاي سرکوب پيدا ميکنند. شرکت بازنشستگي صنايع فوالد که دچار بحران مالي است و نميتواند حقوق ماهانه بازنشستگان را بپردازد، به سازمان تامين اجتماعي منتقل ميشود و قرار ميشود براي حل بحران مالي شرکت سنگ آهن مرکزي و درآمد معدن بافق را در اختيار شرکت بازنشستگان صنايع فوالد قرار دهند .اين بار هم اعتراض باال ميگيرد و اعتصاب سال 1390شکل ميگيرد .باز هم دولت عقب مينشيند.
پرده سوم :چشم به آن سوي درياها
سال .1385افزايش تدريجي قيمت سنگ آهن در جهان راه را براي بردن سنگهاي چغارت به آن سوي درياها فراهم ميکند و اميد به رها شدن از وابستگي به ذوب آهن و فوالد مبارکه اصفهان و تن دادن به قيمتهاي تحميلي مشتريان داخلي جان ميگيرد .پولهاي تازه به رگ صاحبان معدن ميدود.
پرده چهارم :اميدهاي برباد رفته
42سال بعد .در بهمن 1392خبرگزاري مهر گزارش ميدهد که بافق محرومترين شهر استان است .نه از امکانات و لوازم توسعه شهري خبري هست نه از آمدن گاز که براي توسعه کارگاههاي وابسته به معدن ضروري است. هنوز جاده دو بانده يزد به بافق به پايان نرسيده و مردم و مقامهاي شهري ميگويند مردم بافق سودي از معدن نميبرند و شايد اگر اين معدن نبود شهري توسعه يافتهتر داشتيم .به ازاي هر دو و نيم نفري که در معدن کار ميکنند يک نفر در شهر بيکار است .کشاورزي در منطقه از بين رفته است و امام جمعه شهر نيز از آلودگي که براي مردم برجاي
به صندوق بازنشستگان صنعت نفت ،به نوعي سرجهازي دولت و حکومت هستند. شرکت فوالد خوزستان در دورهاي به سمت معدن بافق خيز برداشت که سردار احمد وحيدي ،مرد پرقدرت سپاه پاسداران ،امور صندوقهاي بازنشستگان صنعت نفت را اداره ميکرد .بوروکراسي رانت جوي دولتي بيآنکه مسئوليت ناتواني پيش بردن برنامههاي توسعه معدن در زير سايه تحريم و کاهش ناگهاني قيمتهاي جهاني فوالد و سنگ آهن را بر گردن بگيرد ،ديواري کوتاهتر از اميدهاي کارگران
اساس گزارش مرکز آمار ايران ،متوسط هزينه خانوارها بيشتر از متوسط درآمد آنان است .بر اساس گزارش اين مرکز ،متوسط هزينه خانوارها در سال گذشته يک ميليون و 400هزار تومان بوده در حاليکه حداقل دستمزد کارگران 608هزار تومان تعيين شده است. رئيس فراکسيون کارگري مجلس ،مرداد ماه امسال گفت90« :درصد کارگران زير خط فقر زندگي ميکنند و 10 درصد ديگر هم فاصلهاي با خط فقر ندارند».
31
September 2014
سازمان سيا ،حکومتي نامريي
شهريور 1393
ادامه از شماره پيشين مصدق با حزب توده (حزب کمونيست ايران) که عامل شورويها بود ،همدست شد و اين امر لندن و واشينگتن را نگران کرده بود که مبادا شورويها سرانجام مسير عظيم نفت ايران را به سوي خود که با ايران مرز مشترک دارد، تغيير دهند .زاهدي که حزب توده را قابل تحمل نميدانست، با مصدق درافتاد .نخستوزير به بهانه ناتواني جسمي ،از روي تختخوابش بحران را رهبري ميکرد .اينجا بود که «سيا» و «کيم روزولت» دست به کار شدند« .کيم» با وجودي که جوان 37سالهاي بود ،در امر اطالعاتي و رهبري بسيار خبره بود .او در بوينوس آيرس پا به جهان گشوده بود و اندکي پيش از آغاز جنگ دوم جهاني ،از دانشگاه هاروارد فارغالتحصيل شده بود .کيم روزولت سپس در موسسه فني تکنولوژي کاليفرنيا ( )CalTechکرسي استادي تاريخ را اشغال کرد و حين خواندن درس در دانشگاه ،متاهل گرديد .روزولت با پيوستن به اداره ويژه استراتژيکي ،از زندگي فرهنگي کناره گرفت و پس از پايان جنگ به عنوان کارشناس امور خاورميانه به «سيا» پيوست .پدر او در جريان جنگ در آالسکا درگذشت و عمويش ژنرال تيودور روزولت يک سال بعد ،در ساحل نورماندي فوت کرد. دولت انگليس که مصدق سفارتخانه و کنسولگريهايش را تعطيل کرده و با آن دولت قطع رابطه کرده بود ،بيکار ننشسته بود و سرانجام آمريکا را قانع کرد تا متفقأ مصدق را سرنگون سازند. طبق برنامه تنظيمي و بر اساس پيشبينيهاي «سيا»، شرايط براي موفقيت کامأل مساعد بود و ميشد با يک قدرتنمايي ،فداکاري و وفاداري مردم ايران را نسبت به شاه جلوهگر ساخت .رهبري عمليات به عهده کيم روزولت، که در آن هنگام برجستهترين عامل سيا به شمار ميرفت، قرار گرفت .کيم (مشهور به «آقاي ايران») مطابق مقررات متداول وارد ايران شد .او از بغداد به بصره و از آنجا با اتوموبيل به خرمشهر وارد شد و به تهران رفت و ناگهان از انظار ناپديد گشت! وي چون قبأل مدتي در ايران به سر برده بود و از اين رو چهرهاي آشنا به شمار ميآمد ،ناگزير بود آفتابي نشود .او براي گريز از عامالن مصدق که همواره دنبالش بودند ،محل ستاد خود را کرارأ عوض ميکرد. روزولت دور از محدوده قلمروي زير حراست و حمايت سفارتخانه آمريکا ،عملياتش را دنبال ميکرد .بديهي است که پنج آمريکايي ديگر ،منجمله تني چند از عاملين «سيا» که در سفارت بودند ،با وي همکاري داشتند .افزون بر آن هفت نفر جاسوس محلي (از جمله دو کارگردان برجسته جاسوسي ايراني) با او تشريک مساعي ميکردند .با آنکه آن دو نفر در تمام مدت جريان عمليات به وسيله رابطهاي خود با روزولت تماس داشتند ،هرگز عامل «سيا» («آقاي ايران») با آنان ديداري برقرار نکرد و مخفيگاه خود را به آنان نگفت. او ميدانست چه ميکند. هنگامي که نقشه قيام در مرحله تهيه بود ،ژنرال «نورمن شوارتسکف» که در برنامه «حرامزادگان جنايتکار» راديو شرکت ميکرد ،سروکلهاش در تهران پيدا شد .او در دهه 1940نيروي پليس شاه را سازماني تازه داده بود .اين شخص هنگامي شهرت يافت که در سال 1932در مقام رياست پليس محلي نيوجرسي در باره ربايندگان کودک «ليندبرگ» خلبان نامدار آمريکايي تحقيقات جالبي به عمل
آورد .چارلز ليندبرگ نخستين خلباني بود در جهان که با هواپيماي يک نفري خود از آمريکا به اروپا (پاريس) پرواز کرد (نگارنده ماجراي زندگي وي و قتل فرزندش را چند سال قبل ترجمه کرده بودم که در نشريات به چاپ رسيده بود). باري «نورمن شوارتسکف» از دوستان قديم خانواده زاهدي بود و ادعا ميکرد که براي تجديد ديدار با ياران کهن آمده است .اما برخي از دستاندرکاران آگاه بودند که وي جهت تشکيل و انجام بخشي از عمليات موردنظر آمده است. شاه روز 13آگست فرماني صادر کرد و ضمن آن دکتر مصدق را برکنار و زاهدي را به نخستوزيري منصوب نمود. مصدق يکدنده ،سرهنگ نصيري (ارتشبد بعدي) که فرمان برکنارياش را آورده بود ،بازداشت کرد .مردم که آگاه شدند در خيابانها آشوب به پا کردند .شاه 33ساله همراه با همسرش «ثريا» با هواپيماي کوچک خود از کاخاش در شمال ايران به بغداد گريخت .دو روز تمام تماس روزولت با دو عامل اصلي ايرانياش به کلي قطع بود .در آن گيرودار شاه از بغداد به رم رفت و آلن دالس (رييس وقت سيا) با سرعت براي تبادل نظر با او به ايتاليا پرواز کرد .اما شاه حاضر نشد با وي به گفتوگو بنشيند .گروههاي کمونيست در تهران کنترل خيابانها را به دست گرفتند و مردم با برپا کردن جشن و سرور ،مجسمههاي شاه و رضاشاه را پايين کشيدند .پرنسس اشرف خواهر شاه ،کوشيد در يک توﻃﺌﻪ بينالمللي نقشي ايفا کند ،اما شاه که سخت ميترسيد، حاضر نشد با وي به گفتوگو بنشيند. مخالفت با مصدق به سرعت و ميتوان گفت که به طور ناگهاني شکل گرفت .افراد ارتش به دستگيري تظاهرکنندگان پرداختند .روزولت اول وقت روز 19آگست از پناهگاهش به ايادي و کارگزارانش دستور داد تا آنجا که بتوانند عوامل خود را به خيابانها سرازير کنند .آنان به يک زورخانه رفتند و ترکيب حيرتانگيزي از گروههاي متفاوت و گوناگون (وزنه برداران ،ميل بازان ،ژيمناستيک بازان و مانند آنها) تشکيل دادند .اين ترکيب متشکل اما ناهماهنگ به بازارها ريختند و به طرفداري از شاه به دادن شعار پرداختند. حجم اين گروه به سرعت فزوني ميگرفت .روز تقريبأ به نيمه ميرسيد و ترديدي باقي نماند که کفهي ترازو به زيان مصدق برگشته است و ديگر هيچ چيزي نميتواند ورق را تغيير دهد .زاهدي از پناهگاه خود بيرون آمد و در مسند قدرت قرار گرفت .شاه را از تبعيدگاهش برگرداندند .مصدق خود را تسليم کرد و زنداني شد و سران حزب توده اعدام شدند.
رويدادهاي پس از واقعه 28مرداد
بريتانيا انحصار خود را پس از قريب 55سال بر نفت ايران از دست داد و ابتکار عمليات نفتي در ايران به دست آمريکا افتاد .يک کنسرسيوم غربي متشکل از کمپانيهاي نفتي در آگست سال 1958يک قرارداد نفتي به مدت 25سال با ايران امضا کرد .بر اساس قرارداد جديد40 ، درصد از سهام نفت ايران به شرکت سابق نفت انگليس و
31
ايران تعلق گرفت و 40درصد ديگر سهام هم به گروهي از کمپانيهاي نفتي آمريکايي شامل گلف اويل ،استاندارد اويل آو نيوجرسي و کاليفرنيا ،کمپاني نفتي تکزاس و موبيل اويل داده شد .کمپاني رويال داچ شل 14درصد و کمپاني فرانسوي فرانسز دو پترول هم 6درصد سهام را دريافت کردند .بر پايه اين معامله ،نيمي از درآمد چندين ميليون دالري به ايران تعلق گرفت و به شرکت پيشين نفت ايران و انگليس تضمين داده شد که مبلغ 70ميليون دالر خسارت به آنان پرداخت خواهد شد. البته اياالت متحده آمريکا ،نقش «سيا» را در اين ماجرا هرگز اذعان نکرد .دالس در يک برنامه تلويزيوني که در سال 1962و پس از بازنشستگي در «سيا» نشان داده شد ،به طور غيرمستقيم و تلويحي به اين موضوع اشاره کرد .هنگامي که از وي پرسيده شد که آيا راست است که
«سيا» ميليونها دالر براي اجير کردن مردم و آوردن آنها به خيابانها و کوي و برزنها و انجام کارهاي ديگر براي سرنگون کردن دولت دکتر مصدق صرف کرده است؟ دالس پاسخ داد ،البته اين ادعا که دالرهاي بيشماري خرج کرديم به کلي بياساس است! (يعني چند ميليون دالر ناچيز! را ميتوان درست دانست!) رياست پيشين «سيا» در کتاب خود زير نام «فن اطالعاتي» تلويحأ به اين مساله چنين اشاره ميکند :حاميان شاه از پشتيباني خارجي برخوردار شدند .او از گفتن صريح اين مطلب که چنين حمايتي مستقيمأ از ناحيه «سيا» صورت گرفته ،خودداري ورزيده است. گرچه پس از کودتاي 1953ايران همچنان طرفدار غرب باقي ماند ،اما در رفع فقر دردناک مردم اين سرزمين کهنسال اقدامي موثر به عمل نيامده است و به يک سخن درآمد سرشار نفتي ايران هرگز عايد مردم نشده است. «کيم روزولت» در کتاب خود به صراحت نوشته است، براي همکاري روحانيون با عامالن کودتا ،مبلغ 12هزار دالر به آيتاهلل سيد ابوالقاسم کاشاني پرداخت شده بود. بخش اعظم پولهاي حاصل از فروش نفت را مقامات فاسد به جيب زدهاند .گزارش کميته کنگره آمريکا در سال 1957در باره عمليات دولت حکايت از اين دارد که کمک آمريکا به ايران تا بدان حد ناشيانه صورت گرفته است که نميتوان به يقين گفت چه بر سر پولها آمده است. يکي از رسواييهاي نوع ويژه ايراني که در مورد «احسان دولو» يکي از دوستان پرنسس اشرف پهلوي درگرفت گفتني است .اين رسوايي بر سر کسب امتياز انحصاري فروش خاويار ايران که درآمد ساالنهاش به 450ميليون دالر بالغ ميگرديد ،زبانزد جهاني شد« .دولو» با گرفتن اين امتياز، البته با تعيين سهم مقامات به سلطان خاويار ملقب شد. با چنين تضادهاي چشمگير ـ خاويار و فقر محض ـ دوشادوش يکديگر ،ايران به صورت مکاني بس مستعد براي نشو و نماي کمونيسم باقي مانده است .حکومت نامريي با کمک نوهي گزافگوي رياست جمهوري پيشين «تيودور روزولت» کودتايي را به انجام رسانيد و به هر روي ،از ديد زمان ،فرصتي طاليي براي خود فراهم نمود .ليکن ظواهر نشان داد که اياالت متحده نتوانست اصالحات اجتماعي و اقتصادي مورد نياز را به دنبال کودتاي انجام شده ،عملي سازد. *** خواستگاهها The New Webster International Encyclopedia فرهنگ استاد معين (جلد پنجم اعالم) «سيا» حکومت نامريي ،نوشته: Thomas Rossو David Wise برگردان :عبداهلل گلداري
مهمترين لحظه تاريخي به خطر افتادن دين اکبر گنجي، راديو زمانه مصباح آيتاهلل يزدي در مشهد طي سخنراني گفته يک «بزرگترين است، خطر ،خطري است که متوجه دين و اعتقادات ما باشد ،اما اگر دين محفوظ باشد ،بايد با عزت زندگي کنيم و در ميان همه انسانها با دانشتر و با رفاهتر باشيم ،اگر دين بود ،همهچيز در سايه دين مطلوب خواهد بود .در هيچ زماني از روز خلقت حضرت آدم تا ب ه حال ،دين مردم بهاندازه امروز در خطر نبوده است… اگر در جرياني باشيم که يقينيات دين را که حاصل خون صدها هزار شهيد است، در حال از بين رفتن باشد ،آيا جاي اين است که ما نيروي خود را صرف سير کردن شکم صد نفر بکنيم؟… در جامعه هفتاد و چند ميليوني ما ،قشري که اين مسئوليت [پاسخ به شبهات ديني] بيش از همه از آنها ساخته است ،شما [دانشپژوهان بسيجي] هستيد؛ مهمترين واجب شرعي و عقلي براي امسال شما اين است که در حد توان تان در اين حوزه فعاليت کنيد ،برنامهاي داشته باشيد که معلومات دينيتان را افزايش دهيد». اين مدعا ميتواند هم صادق و هم کاذب باشد .صدق و کذب آن وابسته به معنا و مراد گوينده است .سخن بايد
دقيق و فاقد ابهام و ايهام باشد تا راه نقادي گشوده شود و راه گريز از مدعي گرفته شود .وقتي مدعا دقيق نباشد، گوينده به راحتي ميتواند هر گونه نقدي را رد کرده و بگويد که منظورش آن نبوده و خواننده دچار بدفهمي شده است. دين در کجا به خطر افتاده است؟ ايران؟ جهان اسالم؟ کل جهان؟ اکثريت باالي مردم جهان -با شاخصهاي اعتقاد به خداوند و زندگي پس از مرگ -هم چنان ديندار هستند .مدعاي آيتاهلل مصباح يزدي در سطح جهاني کاذب است .البته هر کس به دين خود (يهوديت، مسيحيت ،اسالم ،بهائيت ،بوديسم ،هندوئيسم ،و…) باور دارد و پيروان ديگر اديان التزامي به اعتقادات اسالمي ندارند.
به خطر افتادن دين در ايران
سخنان آيتاهلل مصباح يزدي نشاندهنده آن است که منظور او به خطر افتادن دين در ايران است .براي اينکه: الف -از جامعه هفتاد و چند ميليوني ايران سخن ميگويد، ب -از وظيفه بسيجيان براي سال جاري در دفاع از دين حرف ميزند، پ -اين مدعا را مطرح مي سازد که در شرايطي که يقينيات ديني در حال از بين رفتناند ،ما نبايد بودجه خودمان را صرف سير کردن شکم آدمها کنيم.
دوره زماني :از خلقت آدم تا کنون
آيتاهلل مصباح يزدي مدعي است که از زمان خلقت
دنباله در صفحة 51
32
فرهنگ گفتگو
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا چون تعدادي از خوانندگان گرام ،مستقيم و غير مستقيم انگيزه نوشتن مطالب مرا که به مدتي طوالني در پرديس مينويسم ،زير سؤال برده بودند ،به حکم وظيفه بر خود الزم دانستم که شماره گذشته را به جوابدادن اين سؤاالت اختصاص دهم که: چرا مينويسم؟ براي چه کساني مينويسم؟ در جواب سؤال چرا مينويسم؟ نوشتم :زماني که اوضاع نابسامان بشر هزاره سوم را مشاهده ميکنم که با در دست داشتن تمام امکانات الزم براي رفاه و سعادت مادي و معنوي با پيشه گرفتن راه برتريجويي ،عقيدتي ،ملي و يا جنسيتي قدم در راه ناکامي گذاشته است و رهبران جامعه به جاي ايجاد صلح و آشتي، راه خشونت و دشمني را تبليغ ميکنند و در اين ميان دين و رهبران دين که بايد نمونهاي از مروت و انصاف و محبت باشند نه تنها آبي بر آتش کينه و دشمني نميپاشند بلکه خود آتش بيار شعله کينه و نفرت شدهاند! دلم ميخواهد قلم به دست گيرم و در اين دوران تاريک که خورشيد محبت در زير ابرهاي کينه و تعصب پنهان شده است ،شمع محبتي برافروزم. در جواب اين سؤال که :براي که مينويسم؟ نوشتم که :اعتراف به اين واقعيت منطبق با واقعيت مينمايم که من مسؤليت فقط شخص خود را بر عهده ميگيرم و بجاي عوض کردن مردم دنيا که از عهده من خارج است تمام سعي و همت خود را بر اين نکته متمرکز ساخته و ميسازم که خودم را تغيير دهم! از کينه و دشمني پرهيز کنم و فرزندانم را طوري تربيت نمايم که برايشان اصل دوستي و محبت بيقيد و شرط در درجه اول اهميت قرار گيرد. پس مالحظه ميفرماييد که براي من زماني که به دنياي بهم پيوسته کنوني ميانديشم انسان بودن مهم است نه نژاد ،مليت ،ديانت ،جنسيت و يا طبقه اجتماعي. زيرا معتقدم که :تا حقوق انسانها در هر کجاي دنيا که زيست ميکنند به رسميت شناخته نشود ،بشريت روي آسايش و آرامش نخواهد ديد. و زماني که به ايران ميانديشم بر «ايراني بودن» تکيه دارم ،برايم هرگز تفاوت قومي ،عقيدتي و يا جنسيتي سبب ايجاد کينه و دشمني نبوده ،نيست و نخواهد بود ،زيرا در زير آسمان آبي رنگ ايران همه ما ايراني هستيم و افتخارمان اين است که به مدت هزارهها که ما تمدنها و فرهنگهاي گوناگون و مختلف را با يکديگر آشتي دادهايم فقط ايراني بودن سر بقا و ماندگار بودن «ايران» بوده است و خواهد بود.
چه نوشتهام و چه خواهم نوشت؟
ناگزير از بيان اين واقعيت هستم که :هدفم از نوشتن نه تحصيل نام است و شهرت و نه از راه نوشتن اراده منفعتجويي مادي دارم .بلکه منظورم از نوشتن آن است که به سهم خودم و تا آنجايي که قدرت دارم در ايجاد يگانگي انسانها بويژه جامعه ايراني کوشا باشم.
September 2014 شهريور 1393
من مبلغ يگانگي هستم ،هدفم رسيدن به جامعهاي ميباشد که در آن همه حق انتخاب داشته باشند و بتوانند انتخاب خود را آزادانه بيان نمايند /متأسفانه حاکمان قدرتطلب ،به مدت هزارهها ما را استادانه از يکديگر جدا کردهاند تا بتوانند با قدرت ناشي از ناآگاهي ما از يکديگر ،چند صباحي بيشتر بر کرسي قدرت نشينند ،و اين ما هستيم که با انتخاب هدف يگانگي به دوران تفرقه بينداز و حکومتکن خاتمه خواهيم داد.
روش زندگاني فردي و گروهي ما را هدف مشخص ميکند
اجازه دهيد که به اين بيان گوته شاعر و فيلسوف آلماني توجه، تفکر و عمل کنيم که ميگويد« :اگر با فردي رفتاري در خور آنچه هست داشته باشيد، اين فرد در همين مقام باقي خواهد ماند ،اما اگر با او چنان رفتار کنيد که او را شايسته آن ميدانيد و بايد آنچنان باشد ،او نيز متقابال» همان خواهد کرد که شما از او انتظار داريد و با اين اعتماد ،به او کمک خواهيد کرد که ترقي کند و به آن مقام برسد)1( ».
چرا هدف تعيين کننده کيفيت زندگي است؟
اين نکتهاي ميباشد که در حيطه روانشناسي قرار ميگيرد و علماي روانشناسي در اين باره تحقيقات جامع و کاملي انجام داده و بيان کردهاند. ولکن چگونه و به چه طريق «هدف» ما را وادار ميکند که تمامي افکار ،گفتار و کردار خود را در جهت رسيدن به هدف و يا اهداف بکار بريم ،منطقه بکري است که هنوز در اين باره تحقيقات کامل و علمي صورت نگرفته است و اگر تحقيقاتي در اين مورد هست بيشتر بر مبناي عکسالعمل يا انعکاس است ،نه ابتکار و خالقيت. براي آنکه بشفافيت بدانيم که منظور چيست ،به بيان يک تجربه کوتاه که روزانه شايد چندين بار آن را در زندگاني روزانه خود تکرار ميکنيم ميپردازم تا بدانيم که از چه گفتگو ميکنم: چرا و چه انگيزهاي سبب ميشود که از جا بر ميخيزيم و بسمت يخچال ميرويم ،درب يخچال را ميگشاييم؟ مهمتر آنکه اين اعمال را چگونه انجام ميدهيم؟ چرا بسمت يخچال ميرويم؟ مسالهايست که در حيطه علم روان شناسي است که انگيزه ما را براي رفتن بسوي يخچال بيان ميدارد ،و اگر اين رفتن بسوي يخچال سبب شده است که در خوردن افراط کنيم و ازديا وزن پيدا نماييم، بر عهده روانشناس و روانکاو است که اين انگيزه را بررسي نمايد ،و آنوقت با روان درماني ،يا تحت نظر گرفتن کردار ما، اين خصلت را که بمرور بصورت عادت در آمده است درمان نمايد و يا راه درمان آنرا بما بنماياند. ولي چگونه ميشود که بمحض پيدا شدن اين فکر تمام اعمال ما در جهت رفتن بسمت يخچال بسيج ميشوند و به ما کمک ميکنند که بهتر ،راحت تر و با موفقيت بيشتري اين فکر را جامه عمل بپوشانيم ،يا بعبارت ديگر چه تغييرات فيزيکي ،شيميايي و يا فيزيولوژيکي سبب ميگردند که ما به اين فکر جامه عمل بپوشانيم ،مطلبي است که در حيطه روانشناسي ،روانکاوي و يا روان درماني نيست و بهمين دليل در مورد آن تحقيقات کامل علميصورت نگرفته است. حال اگر بتوانيم با تحقيق و تجربه ،اين پديده را بررسي نماييم ،آنگاه خواهيم توانست با بصيرت کاملتري افکار، گفتار و اعمال خود را در جهت تامين هدف و يا اهداف خود بکار گيريم. انسان در زندگاني اجتماعي خود ميتواند به دو روش کامال» متفاوت با ديگران و يا بطور کلي با محيط خود کنار آيد: يک روش آنکه :منتظر وقوع حادثه بماند ،و پس از وقوع حادثه در مقابل آن عکسالعمل نشان دهد ،که در همين مقام الزم است که بگويم :متاسفانه در فرهنگ رايج کنوني در غرب و مخصوصا» شرق ،تربيت ما بر اساس عکسالعمل در مقابل وقايع بوده و هنوز هم هست و بهمين دليل مشاهده ميکنيم که بصورت تکراري وقايعي در زندگاني گروهي ما صورت پذيرفته و ميپذيرد ،و ما نيز چه بصورت فردي و چه بصورت گروهي عادت کردهايم که پس از انجام پديده ،از خود عکسالعمل آنهم عکسالعمل منفي نشان دهيم.
روش ديگر آنکه :واقعهآفرين باشيم ،يعني اين جرأت و ابتکار را داشته باشيم که مسؤليت ناشي از ابتکار خود را بپذيريم و با تعيين هدف بسوي مقصد روان گرديم ،در اين روش افراد منتظر وقوع حادثه نميشوند بلکه خود آفريننده وقايع ميگردند ،البته که ممکن است در اين روش اشتباه و يا خطا نيز صورت پذيرد! ولي خوبي اين روش در آن است که اين ما هستيم که وقايع را در کنترل خود داريم و البته که خطا را بمرور اصالح خواهيم کرد ،در صورتي که در روش
عکسالعمل وقايع هستند که ما را کنترل ميکنند. بياييد به قدرت خالقه خود باور و اعتقاد پيدا کنيم ،اين قدرت را در نسل نوجوان و جوان بيابيم ،تقويت کنيم و بدان باور و اعتقاد پيدا کنيم و عمال بدانان نشان دهيم که اميد ما در گرو قدرت خالقه مثبت آنان است. الزم است قبول کنيم که :هر يک از ما به تنهايي و در نتيجه بطور دستجمعي قادريم که با اراده و تصميم ابتکار زندگاني فردي و گروهي خود را در دست گيريم ،اهداف خود را اگر منفي هستند به مثبت تبديل نماييم و بعد با بيدار کردن قدرت خالقهاي که در وجود ما خفته است راه موفقيت مادي و خوشبختي معنوي را بشکلي ارادي دنبال کنيم تا به بهشت آسايش تن و آرامش روان وارد گرديم.
انسان ماشين نيست بلکه گرداننده ماشين است!
شواهد علمي فراواني موجود است که به ما نشان ميدهد :زماني که مغز انسان و شبکه عصبي او تحت نظام و روشي منطقي تمام ذرات وجود او را در جهت رسيدن به هدف يا اهداف او بکار ميگيرند ،ميتوانيم بگوييم درست همانند آن است که کامپيوتري در داخل مغز و يا در شبکه عصبي انسان قرار دارد ،که با روشي پيچيده در جهت رسيدن به هدف تا سرحد موفقيت و يا ناکامي مشغول بکار است و اين ما هستيم که به اين ماشين يا کامپيوتر فرمان ميدهيم که چه ميخواهيم و هدفمان چيست که او آن را برايمان مهيا سازد. پس موفقيت و يا ناکامي اين کامپيوتر داخل مغز و يا شبکه عصبي ،بستگي کامل به خواست ما که اداره کننده اين کامپيوتر هستيم دارد ،در همين مقام الزم است که از قدرت اين خواست و يا آرزو آگاه گرديم ،چه که غفلت و يا ناديده گرفتن قدرت اين خواست مخصوصا» در مواردي که ما را بسوي اهداف منفي به پيش ميبرد ،در بسياري از موارد خانمانسوز و خانمانبرانداز است. در اينجا اجازه ميخواهم که به اين نکته اشاره کنم که هدف من نيز از نوشتن آنچه تا کنون نوشتهام تنها و تنها نشان دادن هدفم به نام «يگانگي» است و تمام نوشتههايم بر محور دوستي و آشتي همگاني دور ميزند و اميدوارم که از اين هدف منحرف نشوم.
در آيينه وجدان ،خود را چگونه ميبينيم؟
اين اتفاق به دفعات و شايد هر روز آن هم حداقل براي دو بار براي هر يک از ما اتفاق ميافتد که در مقابل آيينه قرار گيريم ،مخصوصا» اگر خواستهايم به ميهماني برويم ،پيش از آن که از خانه خارج شويم جلوي آيينه ميرويم و بقول عاميانه خود را ورانداز ميکنيم: آيا لباسي که پوشيدهايم برازنده هيکل ما هست يا خير؟ آيا رنگهايي را که بکار گرفتهايم با حال و هواي مکاني که ميرويم مناسبت دارد؟ در هر حال شکل و شمايل ظاهري خود را در آيينه ميبينيم و اگر عيب و نقصي در آن مشاهده کرديم در رفع آن نواقص کوشا هستيم. حال که به واقعيت توجه به شکل ظاهري اقرار داريم الزم ميآيد که به چند سؤال مطرح شده در زير توجه کنيم و براي آنها پاسخي صادقانه بيابيم ،و اگر براي يک و يا
32
بعضي از آنها جوابي نداريم در خلوت وجدان به جستجوي پيدا کردن پاسخ باشيم: آيا به همان اندازه که ظاهر خود را در مقابل آيينه برانداز ميکنيم ،باطن خويش را در مقابل آيينه وجدان قرار ميدهيم؟ آيا اصال» اين عمل را انجام ميدهيم؟ اگر جواب مثبت است ،چند بار در روز و يا در ماه و يا در سال اين عمل را انجام ميدهيم؟ اگر جواب منفي است ،چرا اين عمل را انجام نميدهيم؟ چرا اين عمل را از همين امروز شروع نميکنيم؟ در آيينه وجدان چه کسي را ميبينيم؟ آيا از ديدن او راضي و خوشحاليم؟ آيا موجودي را ميبينيم که به اصالت ،پاک سرشتي، عزت نفس خود اعتقاد و در نتيجه اعتماد دارد؟ آيا انساني را که در آيينه وجدان خود ميبينيم دوست داشتني است؟ به او افتخار ميکنيم؟ از او خوشمان ميآيد؟.... برداشت ما از اين موجودي که در آيينه وجدان و ضمير خود ميبينيم چيست؟ آيا اليق دوست داشتناست؟ هدفش چيست؟ اين هدف مادي است ،يا معنوي ،يا توأم با هم؟ آيا بين هدف مادي و معنوي همآهنگي موجود است و يا با يکديگر در تضاد هستند؟ آيا در پيمودن راه کمال مادي و معنوي امروزمان بهتر از ديروز است؟ آيا مصمم است که فردايش بهتر از امروز باشد؟ چه بايد کرد که پيشرفت بسوي کمال تداوم داشته باشد و روز بروز قدرتمندتر گردد؟ اگر حقا» و انصافا» برداشت ما از فردي که در آيينه ضمير ميبينيم منفي است ،آيا ميتوانيم به تغيير آن به مثبت اميدوار باشيم؟ ميشود اين برداشت منفي را با تجربه و تمرين تبديل به برداشتي مثبت کنيم؟..... اينها و صدها سؤال ديگر مطالبي هستند که بايد بدقت بدانها توجه کنيم ،براي آنها جواب پيدا نماييم ،اگر جواب مثبت است در تکامل و نهادينه شدن آنها بکوشيم و اگر جوابها منفي است سعي کنيم که بمرور و با تمرين آنها را به پاسخهاي مثبت تبديل نماييم ،تا آنگاه آسايش جان و آرامش روان را با تمام وجود احساس کنيم و از زندگي و آنچه که با آن سر و کار داريم لذت مادي و معنوي هر دو برگيريم. برداشت ما از انساني که در ضمير و وجدان خود ميبينيم تنها به کمک آگاهيهاي هوشمندانه و زيرکانه ،به اين رتبه و مقام نرسيده است ،بلکه عوامل و تجربيات زيادي ،خوب يا بد اين انسان را زيبا يا زشت کردهاند ،شاديبخشترين مژدهاي که تقديم شما خوانندگان عزيز مينمايم :آن است که همه ما ميتوانيم به همان شيوه و روشي که اين تصوير بدين مکان رسيده است با همان روش عملي ،او را از اين مکان حرکت دهيم و به جايگاه شايستهاي رسانيم که در شأن انساني اوست و اين حرکت تکاملي ميتواند هم موفقيت مادي و هم خوشبختي معنوي ما را تامين نمايد. اينها و بسياري مسايل ديگر برنامه کار من بوده و خواهد بود ،که ببينيم چگونه هر يک از ما ميتوانيم نه تنها موفقيت و خوشبختي فردي را از آن خود سازيم بلکه با نمونه بودن ،ديگران و بالطبع اجتماعي را که در آن زندگاني ميکنيم آماده و مهياي پذيرش خوشبختي سازيم. مگر نه اين که تک تک ما هستيم که تشکيل گروه ميدهيم ،پس اگر هر کدام از ما به تنهايي احساس آسايش تن و آرامش روان نماييم و با آزادگي ،اجازه دهيم که ديگران نيز در کنار ما همين احساس را داشته باشند و اين را هم حق مسلم آنان بدانيم ،جامعهاي آزاد و خوشبخت خواهيم داشت. پس اگر من و شما به کمک هم بتوانيم محيط گفتگويي بوجود آوريم که در آن صادقانه آنچه را که در امکان داريم بررسي کنيم و خواست و آرزوهاي کوتاه مدت و دراز مدت خود را آزادانه بيان کنيم و بين امکانات و خواستهها ،چه بصورت فردي و چه بصورت گروهي همآهنگي و توازن برقرار کنيم و اين يافتههاي مثبت مشترک را با تجربه و تمرين نه تنها به خانواده بلکه به اجتماعي که در آن زيست ميکنيم منتقل نماييم ،بخودي خود ،خواهيم توانست جامع ايراني و در نهايت جامع انساني را در رسيدن به تکامل مادي و معنوي ياريکنيم. تا شماره آينده براي همه شما آرزوي خوشبختي دارم، دلتان شاد و لبتان خندان باد. *** ( )1نقل از کتاب «از متنفذ بودن تا عظمت» نوشته استفن کووي ( ،)Stephen Coveyصفحه.181
33
September 2014 شهريور 1393
آشنايي با روانشناسي
قسمت سوم در اين سري مقاالت که از دو ماه پيش شروع شدند ،مسائل روانشناسي مهاجرت را مورد بررسي قرار ميدهيم و تأثير رواني مهاجرت را بر مسائل شخصي و خانوادگي ،زير ذرهبين ميبريم. در اين شماره به يکي از اثرات رواني مهاجرت، يعني تأثير مهاجرت بر روي ديدگاه فکري ،نظر خواهيم دوخت. آيا تا به حال متوجه شده ايد که همه ما شناختي به خصوص از زندگي داريم ،يعني هر يک از ما مسائل زندگي را از ديدگاه به خصوصي مي بينيم ،مسائل زندگي را به صورتي براي خود توجيه ميکنيم .بعضي از اين تعريفها و شناختها واضح هستند ،مث ً ال اکثر مردم براي زندگي مفهومي پيدا کردهاند که آن مفهوم به زندگيشان جهت ميدهد. براي بعضي آن مفهوم در فراهم کردن زندگي بهتري براي خود و خانواده شان ديده ميشود .بعضي ديگر آن مفهوم را در کمک به ديگران پيدا کردهاند و در نتيجه هدف کمک به ديگران است که به زندگيشان معني و جهت مي دهد .براي گروه ديگري دستيابي به پول هدف زندگيشان شده و گويي براي به دست آوردن پول بيشتر زندگي ميکنند .گروه ديگري زندگي خود را وقف علم ،کسب دانش،
و پرورش فکري خود و ديگران کردهاند و اين هدف است که به زندگيشان معني ميدهد. پس ميبينيم که انسانهاي مختلف معناي زندگي را در کارها و اهداف مختلفي ميبينند و در نتيجه هدفهاي مختلفي در زندگي دارند و حقيقت زندگي را از زواياي متفاوتي مي بينند. از نظر روانشناسي سوال جالبي پيش مي آيد و آن اينکه چرا ما زندگي را از ديدگاههاي مختلفي ميبينيم؟ چرا انسانها اهميت زندگي را در اهداف مختلفي ميبينند؟ چه متغيرهايي هستند که سبب ميشوند هدف يک نفر در زندگي کسب مال بيشتر باشد ،در حالي که براي ديگري ثروت
اهميت چنداني ندارد؟ همچنين جالب است بپرسيم که چرا يک انسان هدف زندگي را در کمک به ديگران ميبيند ،در حالي که شخص ديگري فقط به فکر خودش است و بهبود زندگي ديگران برايش اهميت چنداني ندارد؟ تحقيقات روانشناسي نشان داده اند که چند متغير در وجود اين تفاوتها در ميان انسانها نقش مهمي را ايفا مي کنند .يکي از مهمترين اين متغيرها باورهاي خانوادگي است که شخص با آنها بزرگ شده است .مث ً ال شخصي که معتقد است کسب ثروت يکي از مهمترين هدفهاي زندگي است ،غالبًا در خانوادهاي بزرگ شده که پدر يا مادرش چنين اعتقادي داشتهاند ،يا کسي که هدف زندگي را در کمک به ديگران و بهبود وضع انسانها ميبيند ،معموالً در خانوادهاي بزرگ شده که به چنين هدفي معتقد بودهاند. يکي ديگر از متغيرهايي که تفاوتهاي بين انسانها را در اعتقاد به مفهوم زندگي تشريح ميکند نتايج فکري و تصميمهايي هستند که آنها براي خود گرفتهاند .اجازه بدهيد که توضيح بيشتري بدهم. در مراحل مختلف زندگي ،به خصوص در سالهاي اول حيات ،اتفاقاتي ميافتند که ما در مورد آنها تصميماتي مي گيريم که بر چگونگي ديد ما در مورد زندگي تأثير مهمي مي گذارند .مث ً ال بچه هايي که در خانواده هايي بزرگ شده اند که هر گونه اظهار انتخاب شخصي آنها با کتک از سوي پدر و يا مادر همراه بوده است غالبًا ياد گرفتهاند که آنچه که آنها دوست دارند يا انتخاب ميکنند اص ً ال مهم نيست و «هميشه بايد به حرف کسي که زور بيشتري دارد گوش کرد» و «انتخاب شخص زورگو مهم است نه انتخاب شخصي!» اميدوارم متوجه باشيد که چنين باوري نشان دهنده يک نتيجه گيري شخصي است ،نتيجه اي که در کودکي گرفته شده و چه بسا که تا آخر عمر ادامه يابد ،يعني تا آخر عمر اين اعتقاد در شخص باقي بماند که هميشه بايد به حرف زورگو گوش کرد چرا که زورگو حق بيشتري دارد! چنين نتيجهگيريهايي فقط در کودکي صورت نميگيرند و انسان در طول زندگي ممکن است چنين نتيجه گيري هايي بکند. مث ً ال شخصي که يکي از دوستانش سرش کاله ميگذارد، ممکن است آنقدر از اين مسئله صدمه روحي ببيند که چنين نتيجه گيري کند که «به هيچ کس نبايد اعتماد کرد» و در زندگي ممکن است اعتماد او نسبت به همه سلب شده باشد. متوجه باشيد که اين نيز نتيجه اي است که شخص به آن رسيده است. اگر چنين نتايجي مورد بررسي و روانکاوي قرار نگيرند، بعضي وقتها شخص به جايي ميرسد که فراموش ميکند که آنها نتايجي هستند که خود گرفته است ،پس به آنها به عنوان حقيقت زندگي ايمان ميآورد .چنين باورهايي قسمتي از بافت شخصيتي انسان ميشوند و ميتوانند براي سالها سبب رنج و درد روحي و رواني او باشند .البته بايد متذکر شوم که هدف اصلي آن نتيجهگيريها اين است که شخص ميخواهد از نظر روحي از خود محافظت کند. متغير سومي که در اعتقاد ما نسبت به مفهوم زندگي نقش بسيار مهمي را ايفا مي کند ،اعتقادات فرهنگي و اجتماعي است .چنين اعتقاداتي در بافت شخصيتي بسيار مهم هستند ،اجازه بدهيد برايتان مثالي بزنم: جوامع را ميتوان به دو قسمت بزرگ دستهبندي کرد: جوامعي که در آنها چنين باوري است که احتياجات گروه مهم تر از احتياجات فرد است ،و جوامعي که در آنها باور چنين است که احتياجات فرد مهمتر از احتياجات گروه است. اجازه بدهيد گروه اول را «جوامع گروهي» و گروه دوم را «جوامع فردي» نام دهيم. همانطور که به عرضتان رسيد ،در جوامع گروهي باور بر اين است که احتياجات گروه مهم تر از احتياجات فرد است و اگر شخصي بيشتر به دنبال کمک کردن به ديگران باشد ،بيشتر تشويق ميشود .در جوامع فردي باور عکس اين است يعني اعتقاد بر اين است که احتياجات شخصي مهمتر از احتياجات گروهي هستند .در چنين جوامعي ،رفع احتياجات شخصي و به دنبال عاليق شخصي بودن بيشتر سبب تشويق ميشود. بسياري از کشورهاي آسيايي ،افريقايي و امريکاي جنوبي را ميتوان در رده جوامع گروهي قرار داد .کشورهايي مثل آمريکا و اکثر کشورهاي اروپايي را هم ميتوان در رده جوامع فردي قرار داد. اين تفاوت فرهنگها نقش بسيار مهمي را در اعتقادات ما در زندگي ايفا مي کنند .به طور مثال ،وقتي مشکالت خانوادگي پيش مي آيند ،اشخاصي که در جوامع گروهي بزرگ شدهاند در درجه اول از خود ميپرسند که چه تصميمي براي خانواده بهتر است .آنها براي چنين طرز فکري تشويق ميشوند .ولي اشخاصي که در جوامع فردي بزرگ شدهاند، در درجه اول ازخود ميپرسند که چه تصميمي براي خودشان بهتر است .اين تفاوتهاي فرهنگي در بسياري مسائل زندگي خود را نمايان ميسازند. تا اينجا به سه متغيري که در تعريف مفهوم زندگي تأثير فراوان دارند اشاره کردهايم :باورهاي خانوادگي ،نتيجهگيري
33
هاي شخصي و اعتقادات فرهنگي .اينها متغيرهاي اصلي هستند که سبب ميشوند ما از ديدگاههاي متفاوتي به زندگي نگاه کنيم و به مسائل زندگي ارزشهاي متفاوتي بدهيم .پس از سالها زندگي کردن با آن ارزشها ،آن ديدگاهها قسمتي از بافت شخصيتي ما ميشوند و غالبًا در چهارچوب آن باورها احساس آرامش و امنيت روحي ميکنيم. براي شخص مهاجر يک سري از اين باورها زير سوال مي روند و آرامش روحي او را به هم مي زنند .اين امر به خصوص در مورد مهاجريني که از يک فرهنگ گروهي به يک فرهنگ فردي مهاجرت کردهاند (يا برعکس) صادق است. مث ً ال کساني که از ايران به آمريکا مهاجرت کرده اند غالبًا خود را در مملکتي مييابند که يک سري از باورهاي مردم آمريکا با باورهاي خودشان هماهنگي ندارند .به طور مثال ما که از فرهنگي گروهي آمدهايم ممکن است خيلي در کمک به دوستان و آشنايان ،حتي دوستان و آشنايان آمريکايي ،کوشا باشيم ،در حالي که شدت تالش ما براي کمک به ديگران براي بسياري آمريکاييها ممکن است خيلي عجيب باشد. همچنين بسياري از ما ممکن است نگران ايران و آينده ايران باشيم و اين نگراني ممکن است سبب افسردگي ما شود .براي آمريکاييها ،که در يک جامعه فردي بزرگ شده اند ،شدت نگراني ما ممکن است بسيار عجيب باشد. اميدوارم متوجه باشيد که اين تفاوتهاي فرهنگي ،و به طور کلي تفاوت ديدگاهها در نگريستن به مفهوم زندگي، تا چه حد ميتواند سبب رنج فکري و رواني شخص مهاجر باشند .چرا که آنچه که تا ديروز به آن اعتقاد داشته اند، ممکن است با اعتقادات مردم کشور جديد مطابقت نکند! در اين ميان شخص مهاجر خود را در شرايطي مييابد که مجبور ميشود اعتقادات خود را زير پرسش ببرد و نگاه جديدي به آن اعتقادات و باورها بکند. از زماني که اعتقادات سابق زير سوال کشيده ميشوند تا زماني که اعتقادات و نتيجهگيريهاي جديدي جايگزين باورهاي قبلي ميشوند ،شخص مهاجر ممکن است سختيها و ناراحتيهاي فکري و رواني زيادي بکشد. در مورد اين سختيهاي رواني ناشي از مهاجرت در چند شماره آينده به بحث خواهيم نشست .تا آن زمان براي شما هموطنان عزيز آرزوي سالمتي و شادي دارم.
دنباله از صفحة اول
آمريکا شرکتها و افراد تازهاي را در ايران تحريم کرد دولت باراک اوباما تحريم جديدي عليه ايران وضع نکرد بلکه از بخشنامههاي تحريمي گذشته رئيس جمهوري استفاده کرده تا تعداد بيشتري از اشخاص حقيقي و حقوقي را به فهرست تحريمهاي گذشته اضافه کند. با اين حال ،دامنه نهادهاي تحريم شده ايراني گسترده است و نشان ميدهد که کاخ سفيد در کنار گفتگوهاي هستهاي ،از صحبت کردن با جمهوري اسالمي به زبان تحريم هم ابايي ندارد. با روي کار آمدن دولت حسن روحاني در سال گذشته گشايش محسوسي در مذاکرات هستهاي ايران و کشورهاي 1+5پديد آمد و دو طرف سال گذشته در ژنو به توافقي موقت رسيدند که به آنها براي مذاکره براي توافقي جامع و پايدار فرصت ميدهد. اين دوره يک بار تمديد شده و ايران و گروههاي 1+5 اعالم کردهاند بر آنند تا آذر ماه امسال به توافق برسند. کاخ سفيد اعالم کرده است که تحريمهاي اخير منافاتي با توافق ژنو ندارند .دولت آمريکا ميگويد نهادها و افرادي که تحريم شدهاند در پشتيباني از شبکه بانکي و بانک مرکزي ايران ،توسعه تسليحات کشتار جمعي ،کمک به برنامه موشکي ايران و آنچه کاخ سفيد کمک ايران به تروريسم ميخواند نقش داشتهاند .برخي از آنها نيز شرکتهايي صوري بودهاند که فعاليت نهادهاي پيشتر تحريمشده را تسهيل ميکردهاند. به غير از تحريمشدگان ايراني ،شرکتهايي از امارات متحده عربي ،ايتاليا ،تايلند و ترکيه نيز در فهرست تحريمهاي تازه اياالت متحده هستند. در ايران بانک آسيا ،بانک خاورميانه ،بانک قوامين، موسسه قرضالحسنه رسالت تحريم شدهاند .بانک کفالت تاجيکستان نيز ،که آمريکا ميگويد با بانک سرمايه مرتبط بوده ،تحت تحريم قرار گرفته است. شرکتهاي هواپيمايي «معراج اير»« ،کاسپين اير»، «ياس اير» و «پويا اير» نيز تحريم شدهاند .آمريکا ميگويد «معراج اير» و «کاسپين اير» در فعاليتهاي نظامي ،از جمله انتقال سالح به سوريه ،نقش داشتهاند. سازمان پژوهشي و نوآوري دفاعي (سپند) ،پژوهشگاه علوم و فنون هستهاي ،جهان تک رويان پارس و شرکت «ماندگار بسپار کيميا» نيز مشمول تحريمهاي اياالت متحده شدهاند.
34
September 2014 شهريور 1393
انجام شود اما ضروري است که حداقل ماهي يک بار اين کار را انجام دهيد.
هر آنچه که بايد در مورد چاپگرهاي سه بعدي بدانيد
بدافزار چيست و چگونه ميشود با آن مقابله کرد؟
Malicious مخفف ((Malware بدافزار ))Softwareبه طور خالصه برنامهاي است که موجب آزار کاربر ميشود يا خسارتهايي نرمافزاري به بار ميآورد. به طور کلي هر نوع کد نرمافزاري که روي سيستم شما –خواسته يا ناخواسته -نصب شود و عملياتي ناخواسته را انجام دهد ،به عنوان بدافزار شناخته ميشود. بدافزارها دستهبنديهاي مختلفي دارند .بدافزارهاي مسري (کرمها و ويروسها) ،پنهانکار (رد گم کنها)، از در پشتي وارد شوندهها و اسبهاي تروآ يا تروجان، بهرهکشها، صفحهکليدنگارها، جاسوسافزارها، آگهيافزارها و ترسافزارها از جمله گونههاي معروف و شناخته شد ه بدافزارند. بسياري از بدافزارها در اينترنت پراکندهاند و از طريق تارنماهاي آلوده يا راههاي ديگر ،رايانههاي بيدفاع را هدف گرفته و آلوده ميسازند. برخي اين بدافزارها قادرند کنترل رايان ه شما را به دست گرفته و از آن براي حمله به رايانههاي ديگر استفاده کنند .همان طور که در دستهبندي باال به آن اشاره شد، بدافزارها از تکنيکهاي مختلفي براي اجراي برنامهي خود استفاده ميکنند. برخي از بدافزارها از اجراي نرمافزارها يا عمليات خاصي روي سيستم جلوگيري ميکنند ،برخي از آنها از رايانه به عنوان يک زامبي (سيستم واسط براي سوء استفاده و انجام عمليات تخريبي روي سيستمهاي ديگر) استفاده ميکنند و برخي ديگر براي جمعآوري اطالعات شخصي کاربران (اطالعات کارت شناسايي ،شمارهحسابهاي بانکي ،رمزهاي عبور و نامهاي کاربري ،شماره تلفن و …) طراحي شدهاند. اما اينها تنها برخي از کارهايي است که يک بدافزار ميتوانند انجام دهد .بدافزارها نه تنها ميتوانند کاربران را به دردسر بياندازند و آنها را آزار دهند ،بلکه گاهي ميتوانند هزينههاي سنگيني به همراه داشته باشند .اين همان دليلي است که شناسايي و حذف کردن اين بدافزارها از سيستم عامل کاربران را تبديل به نيازي حياتي کرده است. براي نمونه ميتوان به بدافزار «فينفيشر» يا «فيناسپاي» اشاره کرد که تنها يک نسخه از آن در سال 2011با قيمت 380هزار يورو به دولت وقت حسني مبارک فروخته شد .اين بدافزار عالوه بر جاسوسي از هوشمندي خاصي براي بهروز کردن خود و فرستادن اطالعات کاربران برخوردار است .به عالوه ميتواند اطالعات رمزگذاري
شدهي کاربر را جمعآوري کند يا کنترل دستگاه قرباني را به دست گيرد. استفاده از اين بدافزار -که پس از شروع بهار عربي براي شناسايي فعاالن مدني و سياسي به کار گرفته شد- اعتراض سازمانهاي مدافع حقوق بشري را به همراه داشت که در آن به قربانياني در 38کشور دنيا اشاره شده است. خوشبختانه نرمافزارهاي ضد بدافزار (بخوانيد ضد ويروس) گوناگوني وجود دارند که براي مقابله با بدافزارها به شما کمک ميکنند. پس از اين مقدمهي طوالني بهتر است نگاهي به ويژگيهاي يک ضدويروس خوب انداخت و به چند نکته دربار ه استفاده از آنها اشاره کرد. نرمافزارهاي ضد ويروس Avast، Panda، AVG، Microsoft Security Essential، Comodo، Avira ضدويروسهاي خوب و در عين حال رايگانياند که با سيستمعامل ويندوز -و برخي از آنها با سيستمعامل مک، لينوکس و اندرويد نيز -کار ميکنند. برنامههاي ضدويروس تجاري مختلف ديگري نيز وجود دارد که از آنها ميتوان به عنوان جايگزين اين برنامهها استفاده کرد ClamWin .ضد ويروسي آزاد (Free )Softwareو متنباز است .اگرچه اين نرمافزار در برخي از ويژگيها با ضدويروسهاي غير آزاد متداول قابل رقابت نيست ،اما برتري آن در اين است که از روي حافظههاي USBقابل اجراست.
چند نکته در مورد پيشگيري از آلوده شدن به ويروس
در مورد باز کردن فايلهاي پيوست ايميلها (رايانامهها) ،هرگونه فايل دريافتي (از طريق پيامرسانهايي چون اسکايپ ،ياهو و غيره) يا فايلهايي که از اينترنت دريافت ميکنيد ،بسيار محتاط باشيد .توصيه ميشود که از باز کردن فايلهايي که از منابع ناشناس براي شما فرستاده شده است ،خودداري کنيد .اگر مجبور به باز کردن اين فايلها هستيد ،بايد ابتدا آنها را در پوشهاي در رايانهي خود ذخيره کنيد و به جاي دو بار کليک روي آن ،پس از باز کردن برنامهي مربوط به آن (مانند Microsoft Wordيا Adobe Acrobatبا استفاده از گزينهي Openدر منوي Fileبرنامه ،فايل پيوست را باز کنيد .در اين صورت خطر آلوده شدن به بدافزار پايينتر ميآيد. توصيه ميشود پيش از آن که از ديسکهاي قابل حملي چون CDو DVDو Blue-Rayيا حافظههاي USBدر رايانهي خود استفاده کنيد به خطرهاي احتمالي استفاده از آنها بينديشيد .نخست بايد مطمئن شويد که ضد ويروس شما بهروز است و در موقعيت «ويروسيابي فعال» (Real- )time Protectionقرار دارد .همچنين بهتر است که امکان « »Auto Playسيستم عاملتان را غير فعال کنيد زيرا بدافزارها با سوء استفاده از آن ميتوانند رايانه شما را آلوده کنند.
چند نکته در مورد استفاده از ضدويروسها
هرگز دو برنام ه مختلف ضدويروس را به طور همزمان اجرا نکنيد .با اين کار سرعت رايانه شما کاهش مييابد. مطمئن شويد که ضد ويروس شما بهروز رساني ( )Updateميشود. اگر ضدويروس شما داراي امکان «ويروسيابي فعال» ( )Real-time Protectionاست ،همواره آن را در حالت فعال قرار دهيد .توجه کنيد که در ضدويروسهاي مختلف اسامي متفاوتي روي اين ويژگي گذاشته شده است. فايلهاي موجود روي رايانهي خود را به طور دورهاي پويش ( )Scanکنيد .الزم نيست که اين عمل به طور روزانه
از ساخت ابزارآالت ساده روزمره گرفته ،تا توليد اعضاي بدن انسان يا استفاده در صنايع فضايي ،ميتوان روي چاپگرهاي سه بعدي حساب کرد .اما آيا ميدانيد اين فناوري نسبتا نوظهور ،دقيقا چطور کار ميکند؟ از کجا آمده و قرار است تا به کجا پيش رود؟ اين فناوري ارزشمند در ابتدا ،به دليل قيمت باال و فرايندهاي پيچيدهاي که با خود به همراه داشت ،تنها در انحصار گروه کوچکي از توليد کنندگان بزرگ صنعتي عالقهمند قرار داشت .اما امروزه ،با کاهش بها و افزايش ميزان دسترسي افراد ،حتي تا سطح مصرفکنندگان شخصي و خانگي ،چاپ سهبعدي اين زمان را به لحظهاي تاريخي و عميق در تاريخ صنعت بدل کرده و ابعاد اين پديده ،هنوز حتي براي خود صنعتگران بزرگ و مراکز تحقيقاتي عظيم، مشخص و قابل پيشبيني نيست. همه چيز به سال 1980ميالدي برميگردد .زماني که براي نخستين بار ،اولين مواد و تجهيزات مناسب براي چاپ سه بعدي مهيا شد .واضح است که آن موقع ،هيچ چيز به سادگي امروز نبود و عالوه بر قيمت بسيار باالي قطعات و مواد اوليه ،تخصص بسيار زيادي براي مدلسازي و توليد يک شي ساده مورد نياز بود .در آن زمان ،آقاي چاک هالک از «صنايع سامانههاي سه بعدي» ،موفق به ساخت نوعي ماشين (که آن روزها به ماشينهاي توليد افزايشي يا AMشهرت داشتند) شد که از فرايند جديدي به نام استريوليتوگرافي بهره ميبرد. در اين روش ،با تاباندن ليزرهاي فرابنفش ()UV به مواد فوتوپوليمر (نوعي درشت مولکول که در اثر تابش نور يا پرتوهاي فرابنفش ،تغيير ماهيت ميدهد) ،موجب تغيير شکل آنها و به وجود آوردن اشکال هندسي پيچيده ميشدند .به اين صورت که اليههايي از مواد جامد ،يکي پس از ديگري بر روي هم قرار ميگرفتند و يک مقطع عرضي مشخص را به وجود ميآوردند .بر اثر تابش ليزر، مواد به سرعت برش خورده ،ذوب شده و اليهها به يکديگر اتصال مييافتند .با ادامهي کار ،محصول نهايي به دست ميآمد .او همچنين فرمت STLرا به عنوان فرمت مرجع نرم افزارهاي کامپيوتري طراحي مخصوص چاپگرهاي سهبعدي معرفي کرد. در دهه 90ميالدي ،شرکت ، Stratasysروشهايي چون برش يا ذوب مواد [اغلب پالستيکي] را ابداع نمود. پنج سال بعد ،کمپاني ،Z Corporationتوليد افزايشي را بر اساس يک نام تجاري پيشنهاد شده از سوي موسسه فناوري ماساچوست ،چاپ سه بعدي ناميد. در روشي ديگر ،از مواد حساس به نور مانند رزين، براي ريختهگري مستقيم يا غير مستقيم محصول نهايي استفاده ميشود .به اين صورت که چاپگر سه بعدي ،مانند چاپگرهاي جوهر افشان ،رزين را بر روي يک بستر پودري از مواد پليمري ميپاشد .در اين روش دقت چاپ ،به 10 ميکرون هم ميرسد .با استفاده رزينهاي قابل ريختهگري، ميتوان کارهاي بسيار ظريفي را ،حتي به صورت تو خالي توليد نمود .در صنايع ساخت مجسمه و اشيا تزئيني ،از رزينهاي سراميکي براي قالب گيري استفاده ميشود، زيرا اين نوع مواد محکمتر بوده و به صورت مستقيم قابل ريختهگري نيستند. در مصارف گوناگون ،از طيف وسيعي از مواد اوليه استفاده ميشود که از ميان پرکاربردترين آنها ميتوان به برخي فلزات مانند تايتانيوم ،رزين ،خمير سراميک ،انواع مواد ترموپالستيک ،پالستيک و نايلون اشاره کرد.
34
کاربردها
در سال ،1980از پرينترهاي سه بعدي در مصارفي چون ساخت برخي محصوالت يا قطعات جانبي کوچک و ساخت سريع نمونههاي آزمايشي صنعتي استفاده ميشد. امروزه اما کاربرد اين فناوري تا دهها کيلومتر فراتر از سطح زمين هم پيش رفته ،و عالوه بر آن ،نقش چاپگرهاي سه بعدي در معماري ،ساختوساز خانه ،طراحي صنعتي، ساخت خودرو ،اسباب بازي ،وسايل نقليه ،صنايع هوا و فضا ،کاربردهاي نظامي ،مهندسي ،پزشکي و ساخت دارو، بيوتکنولوژي ،مد ،توليد کفش ،جواهرات زينتي ،عينک و صنايع غذايي پررنگ و قابل لمس است. توليد ايمپلنت و اعضاي مصنوعي بدن انسان ،از جمله پيشرفتهايي در علم پزشکي است که به کمک پرينترهاي سه بعدي به دست آمده است .تا به امروز ،نمونههاي موفقي مانند ساخت استخوان لگن خاسره تايتانيومي براي يک بيمار بريتانيايي ،فک پاييني (باز هم از جنس تايتانيوم) براي يک فرد هلندي ،يک ناي پالستيکي براي بيمار آمريکايي ،جمجمه مصنوعي براي زني 22ساله ،پرينت سهبعدي تومورها براي مقابله با سرطان ،ساخت فيلتر براي پاکسازي خون از سموم و توليد رگهاي خوني وجود داشته است.
چگونه زمان چارج شدن گوشي را به حداقل برسانيم
همه ما اين وضعيت را تجربه كردهايم :ساعت 9شب است و قرار است كه دوستي را نيم ساعت ديگر ببينيد .براي اينكه همه چيز به ضرر شما پيش برود ،باتري گوشيتان نيز در حال اتمام است .قطعا زمان كافي براي چارج باتري گوشي نداريد مگر آنكه دير سر قرار برسيد ،پس بهتر است پيش از آنكه گوشي را به چارجر وصل كنيد ،تمام اپليكيشنهاي باز را ببنديد و گوشي را در حالت « »Airplaneقرار دهيد .اين كار تمام امواج راديويي وايرلس در گوشي شما را خاموش ميكند و از زنگ خوردن گوشي ،اتصال به اينترنت و استفاده از جيپياس جلوگيري ميكند .از آنجا كه برنامههاي پس زمينه گوشي غيرفعال هستند گوشي سريعتر چارج ميشود. يك راه ديگر اين است كه اگر به ساعت گوشي احتياجي نداريد ،كال گوشي را خاموش كنيد .هنگام چارج شدن گوشي ،هر ثانيه بسيار با ارزش است .بايد بدانيد كه زمان چارج شدن گوشي به اندازه گوشي و باتري آن و نيز به قدرت چارجر شما بستگي دارد. هم چنين به خاطر داشته باشيد كه صفحه موبايل و نور زمينه آن ،توان زيادي از باتري ميكشد ،در نتيجه نيازي نيست هر چند دقيقه يك بار گوشي را نگاه كنيد كه چقدر چارج شده است .بگذاريد گوشي چارج شود و در آخرين لحظات آن را جدا كنيد و با خود ببريد.
توصيههاي بسيار جالب براي عکاسي حرفهاي با گوشي
از آنجا که تعداد تلفنهاي هوشمند داراي دوربينهاي عکاسي با امکانات مختلف روز به روز بيشتر ميشود ،براي کاربران هنگام خريد تلفن هوشمند بسيار مهم است که بدانند قدرت و توانايي دوربين گوشي تا چه حد است. مثال آيفونهاي مدل 5Sوقتي به بازار آمد ،امکانات ويژهاي را از نظر دوربين عکاسي با خود به همراه آورد. اما به جز اين مدل از گوشيهاي هوشمند اپل ،آيا ميتوان با تلفنهاي دوربينهاي ديگر هم بهترين عکسها
دنباله در صفحة 36
35
دکتر بهروز تابش گشته تقليد از فرنگ مظه ِر علم و سواد عشق ايران شد حماقت ،يا تعصب ،يا گناه شـد زبان پـارسي آلوده و پامال جهل هم قلم در دست مشتي بيغم و گم کرده راه
September 2014 شهريور 1393
نبود .ماشين آنان سنگين و ساده بود ولي پدمه (سهم) و نخششان به چنان ماشين پرندهيي فرجاميد که در يک تسوک (ساعت) سي هزار کيلومتر را ميپيمايد ،به ماه ميرود و باز ميگردد. نفراموشيم که دانشمندان ايراني چون رازي ،بيروني، خيام و … جبر و مثلثات و مقابله را فراوردند .و اين گذشته از دبيره و شماره ،يعني ارزندهترين آفرينشهاي آدمي در جهان است که با انديشه و فرهوشي ايراني هوشمند آفريده و به جهانيان پيشکش شده است .اين دو ،انگيزه همه پيشرفتهاي پسين جهان شدند .بدون دبيره و شماره، پرواز که هيچ ،هرگز هتا پندار جهان پيشرفته امروز نيز شدني نميبود. گراهام بل به ياري دستگاهي از يک اتاق با ديگري در اتاقي ديگر سخن گفت که به گفت و شنود از يک خشکاد (قاره) با خشکادي ديگر انجاميد.
از شگفتانگيزترين پديدههاي ديرين هنوز روا و پابرجاي فرهنگ و تمدن ايراني دبيره (= خط) است که برانگيزاننده ستيزندگي ميان کارشناسان ،ادبا و فضال ()1 بوده و هست :دبيره (= خط) ما ،فارسي ،يا برگرفته از تازيان است؟ آيا خط ما عربي است؟ اندوهمندانه جستار در زمينه دبيره گو آنکه تازه نيست و شماري اندک از بزرگان و استادان زبان پارسي در اين زمينه پژوهيدهاند ،اين نکته بسيار مهند (مهم) هنوز نزد بيشينه همميهنان ايراني و فارسيزبانان به درستي روشن و دريافته نشده است. نامورترين دانشور زبان فارسي ،دکتر پرويز خانلري مينويسد« ،چون خط عربي براي نوشتن فارسي به کار رفت ،کلماتي که از آن زبان اخذ شده بود به همان صورت اصلي نوشته شد» ()2
آنجا که عقاب پر بريزد از پشهي الغري چه خيزد
آري ،من چه ميتوانم بگويم ،مگر زبان بربسته ،چشم گويم .آيا استادان زبان فارسي نميدانند که دبيره فراورد ايرانيان است نه تازيان که مردمي بيابانگرد و بدون شهريگري (تمدن) بودند که خود ،زمينه بايسته براي فرهنگ و دبيره است؟ براي آنکه بتوانم گفتاري شايسته در ميدان اين انديشه و باور نادرست خانلري و شماري ديگر از استادان! بياورم، ميگمانم نيازمند آمادگي ذهني براي دريافتن و دل دادن به واقعيتها هستيم ،چونکه سرشت ما به گونهيي است که ناخواسته با آگاهيهاي تازه به پادانديشي (مخالفت) ميپردازد. پس چون اين پژوهش دراز و پيچيده خواهد بود نخست پيشدرآمدي درخور آن: چيزهايي که خرسنديمان را فراهم ميآورند کم نيستند .پيروزي کهرمانان ايراني در بازيهاي المپيک ،يا هتا در همتازي (مسابقه)هاي فوتبال جهاني .بسياري از ما هنگام نگريستن به آتش بازي در جشنها ،و به ويژه ،همگي در نوروز خشنود ميشويم .ولي اينها با يک يافته (کشف) تازه، يکسره رنگ ميبازند .اگر باور نداريد به جهاني بيانديشيد که از آگاهيها (اطالعات) تهي باشد .اگر هر آگاهي تازه، جايگزين کهنه نميشد ،آدميان هنوز هم از راندن کشتي به دوردستها بيمناک ميبودند و از فروافتادن از لبه کره زمين هراس ميداشتند. بنگريد به آنچه پيرامون خود ميبينيد و ميپسنديد. تلويزيون ،خودرو ،چراغ ،تلفن ،خودکار ،رايانه ،کتابها، يخچال و بسياري ديگر .بدون آگاهيهاي تازه هيچ يک از آنها باشنده نميبودند .بيانگاريد که از همين امروز ،اگر کوچکترين آگاهي تازه هم پديد نميآمد ،جهان به چه ريختي در ميآمد؟ در زماني بس کوتاه ،زندگاني ،ايستا، ناخوشايند و به گونهيي شکيباييناپذير و با دلتنگي آميخته ميشد .يکنواختي بر گذران روز فرمانروا ميگرديد و زندگاني ،همه گيرايياش را از دست ميداد. آدميان سالها روياي پرواز در سر داشتند ولي تا زماني که برادران رايت پرواز را شدني کردند ،پرواز مگر يک رويا
اديسن را در نگر بگيريم که با برق کلنجار ميرفت. آيا اکنون ميتوانيد جايي بدون برق را به پندار درآوريد؟ بازايند آنکه ،ما چنان به اين ابزارها نيازمنديم که اگر روزي از روي زمين ناپديد گردند ،توان کارکردن از ما ربوده خواهد شد .براي رسيدن به جهان برق دا ِر ما ،ناگزيز ميبايست آگاهيهايي آسيم (عظيم) آفريده ميشد .بدون پيدايش آگاهيهاي نوين پشتاپشت ،زندگاني ،آزا ِر تناني (جسماني) ميبود .پرمايگي و شکوفايي آدمي به ياري بهرهمندي از اين آگاهيها ميباشد .ترديد به نيازمنديمان به آنها ،روا نيست .به دانشوري از هر رشته دلخواه بيانديشيد .انگيزه دانشمند در پژوهش ،دلبستگي روزانه اوست به يافتن آگاهيهاي تازه .اگر يک چنين اميدواري براي دستيابي به آگاهيهاي تازه در ميان نميبود ،دانشمندي هم باشنده نميبود .با آگاهي از اين راستينگي (واقعيت)ها و اينکه کمابيش هرکس ناشکيبانه چشم به راه آگاهيهاي تازه است (چه واخودانه ،چه ناآگاهانه) آيا باورپذير است که در درازاي تاريخ ،با آگاهيهاي نوين همواره با ديد منفي، دشمني و گاه با تندخويي و پرخاشگري برخورد شده است؟ راستي چرا؟ پرسش خوبي است .اگر شما پاسخ پسنديده داريد ،با من هم در ميان بگذاريد .ما شگفت آدمياني هستيم .چنين مينمايد که هرچه را پيش از پذيرش، واميزنيم ،هتا اگر بدانيم مخالفت و پايداري در برابرش نادرست و بيهوده است .ما خواهان و جوياي بهسازي (اصالحات) هستيم ،آنگاه ،درست همان کساني را که اصالحات برايمان آوردهاند به محاکمه ميکشانيم .همچنان که برامدن روزانه خورشيد آشکار است ،نيز بي چون و چراست که هرگاه نو پديدار شود ،با ايستادگي روبرو خواهد شد. پيرامون سي سد سال پيش ،گاليله با برخورداري از پژوهش در کتابهاي باستاني ايراني در کتابخانه واتيکان (که بروي آم = عام بسته است) پي ميبرد که بر خالف باور همگان ،خورشيد گِرد زمين نميگردد .خورشيد ايستا است
و اين زمين است که گِرد خورشيد ميچرخد .پس گاليله پيرامون پانسد سال ديرتر ،پژوهشهاي دقيق بيروني و رازي ( )3را پيش ميکشد .گاليله ميگويد :حق با کپرنيک است که گفته خورشيد گرد زمين نميگردد بلکه زمين به دور خورشيد ميچرخد .آيا اين آگاهي تازه و ارزشمند گاليله برايش آوازه و ستايش در پي داشت؟ نه .او با خردهگيريهاي بس تند روبرو شد .او را با دشنام و خوارداشتن ،بر جاي خود نشاندند و تا توانستند به انگيزه سخنان اهانت آميزش! ،سنگ بر سر و رويش پرتاب کردند .بنا به پارهيي گزارشها ،وي را در آتش سوزانيدهاند .با اينهمه امروزه همگان واقعيت برنگريهاي (مشاهدات) گاليله را ميپذيرند. آنچه به زبان و دبيره بستگي دارد اين است که چنين مخالفاني تا اندازهيي پس نشستهاند زيرا با پسند و پذيرش مردم رو در رو هستند .آنگاه که شماري بزرگ از مردم با انگيزه آگاهي از تاريخ نياکان خود ،ميهن پرستي و مليگرايي از راه آگاهيهاي تازه ،احساس سربلندي و سرافرازي ميکنند ،ديگر نميتوان به آنان گفت که اينها بيهوده است . هر کس و در هر رشتهاي از کارداني ،کوشش و پژوهش ،انتظارش از ديگران بررسي دادمندانه گفتار يا نوشتارش ميباشد ،نه پذيرش آن .هنگامي که آگاهيهاي نوين و سختباورانه پيش ميآيد که به سامانه برداشت و باور جاافتاده ميتازد ،دادگري آن است که با نگاه جوياي ارزش احتمالي به آن نگريسته شود .بيگمان بايد آنها را بررسيد و چه بهتر که بسي جدي و ژرفکاوانه. ولي نکوهش پيشاپيش و محکوميت بدون وارسي، که براي نمونه بيانگاريم« :چرا از خانلري انتقاد ميکني؟»، تجاهل و خودخواهي است .آدم دادمند پذيراي آن است که سخنانش را با نازک بيني هرچه بيشتر بيازمايند و بسنجند. چرا که نميپسندد به آنچه نادرست است ،باور بدارند .وي بر اين باورست که آنچه ميداند از بوته آزمايش درست بيرون ميآيد .افزون بر اينکه ،هر چه بيشتر روي آنها پژوهش و بررسي کنند ،بيشتر پي خواهند برد که درست است .چنين آدمي ميپذيرد و خستو ميباشد که دگرانديشان تا زماني که با او اختالف عقيده دارند ،تنها تا وقتي صادق و بي ريا هستند که وارونه نهاده آشکار گردد و اين افشاگري ،شکست در استدالل نخواهد بود .اگر در استدالل شکست بخورد نخواهد کوشيد تا خود را به ياري دروغ و تهمت از چنگ شکست برهاند .ولي بايد سپاسگزار باشد که او را توانا گردانيدهاند تا سستي خويش را ببيند و لغزشهاي باورش را دريابد. شگفت نعمتي ميبود اگر که همه کارشناسان پذيراي يک چنين شيوه روراست و بيآاليش ميشدند. اکنون روشن ميگويم که آرمانم از اين پرگويي درباره آگاهي نوين و آوردن چندين نمونه از گذشتهها، نشان دادن دشواريهايي است که پيدايش آگاهي تازه با آنها روبروست .بسياري از آگاهيهايي که در اين رشته از نوشتارهايم فراهم آمده ،تازهاند .پارهيي از آنها که با شيوه آموخته و انديشه رواگين کنار نميآيند ،برانگيزاننده و جدال برانگيزند .آرمانم به راستي ،واداشتن به انديشيدن ،بررسي و پژوهيدن است .همه پيشرفتهاي آدمي از راه برخورد با کهنه و چيرگي بر آن ،به دست آمده است .چون کهنه بخشي و جزيي از ساختار فکري از يک دوره زماني بوده ،پيداست که پيشرفت ،تنها از راه فراخيز (انقالب) انديشه دست يافتني تواند بود .به مردم ميبايست آموزانده شود به چيزها جوراجور بنگرند .مردم ميبايست فراگيرند که پيشرفت به چم ويراني جهان نيست .ما هميشگان به بينش و ديدگاههاي تازه نيازمنديم .ولي يکي از دشوارترين دردسرهاي عملي در جهان ،پيوسته اين بوده که حقايق تازه را چگونه پيش بکشند که خطاهاي کهنه را نيازارد .زيرا آدميان ،بسيار گرايش دارند که استدالل وارونه باورهايشان را دشمني باخود برداشت کنند .و بسيارند کساني که پيشداوري ريشه دوانيده در خود را بنيادي پابرجا و ارزشمند ميپندارند. آنچه درباره دبيره گفته و نوشتهاند برخاسته از رشتهيي آشکار از دانشها نيست و تنها برپايه کاوشهاي باستان شناسي ،بررسي و سنجش نبشتههاي کهن ،استوار است. از اينرو پژوهشگران ميداني فراخ يافتهاند تا نگرشها و خواستههاي سياسي ،ديني و ميهني خود را به گونه واقعيت در نوشتارها و کتابها بگنجانند .بر همين بنياد است که من پنهان نميدارم با آنکه درباره دبيره فراوان مطالعه دارم، آگاهيام نابسنده است. **** ( ) 1ناميست که برخي از تازي پرستان بر خود نهادهاند .آنان که ميهن دوست و شيفته فرهنگ ايراني هستند خود را اديبان و فاضالن مينامند. ( )2زبان شناسي و زبان فارسي ،رويه .254 ( )3گاليله با دستيابي به و پژوهش در کتابهاي باستاني ايراني در کتابخانه واتيکان ،در کتاب محمد زکرياي رازي و به ويژه در «التفهيم» ابوريحان بيروني با اين واقعيت آشنايي يافته است.
35
دنباله از صفحة 26 يافت شد ،اين شعر معروف کليم کاشاني را نوشت: «بدنامي حيات دو روزي نبود بيش آن هم کليم با تو بگويم چهسان گذشت يک روز صرف بستن دل شد به اين و آن روز دگر به کندن دل زين و آن گذشت» دلبستگي رضا شاه به قدرت نيز نه با اعدام و حذف، و نه با تهديد و ارعاب توانست او را بر تخت سلطنت نگه دارد .فرزندش هم نشان داد که چندان اهل پند گرفتن از تاريخ نبوده است. خشونت و قتلهاي کودتاي 28مرداد 1332فقط دامن امثال سرگرد محمود سخايي و اميرمختار کريمپور شيرازي را نگرفت .محمدرضاشاه نيز که شايد پايههاي حکومت خويش را با اعدام افسران حزب توده در مهرماه سال 1333محکمتر فرض ميکرد ،گروهي از آنها را، اينبار به حکم قانون و به اتهامهاي مندرج در مواد قانوني ذکر شده در مواد 60تا 65به جوخه اعدام سپرد .در ميان آنها يک غيرنظامي صاحبنام هم بود :مرتضي کيوان، شاعر ،روزنامهنگار ،منتقد هنري و معاون وزير در دولت دکتر مصدق. سايه در سوگ او نوشت: «کيوان ستاره بود با نور زندگاني ميکرد با نور درگذشت او در ميان مردمک چشم ما نشست تا اين وديعه را روزي به صبحدم بسپاريم» و شاملو گفت« ،بهخاطر هر چيز کوچک و هر چيز پاک به خاک افتادند» و يادآوري کرد« :از مرتضي سخن ميگويم»... دکتر حسين فاطمي وزير امور خارجه ايران در دولت ملي دکتر مصدق چند روزي پس از اين گروه به جوخه اعدام سپرده شد. اعدام اما تا هست و ماد ه قانونياش موجود است، هر آن ميتواند ناقوس دفن انساني ديگر را بنوازد .عطش چرخه کشتار با تيرباران خسرو روزبه فرو ننشست .محمد حنيفنژاد ،سعيد محسن واصغر بديعزادگان پس از تحمل شکنجههاي جانفرسا در ميدان چيتگر اعدام شدند .به سالي ،خسرو گلسرخي و کرامت دانشيان به پاي همان جوخههاي ميدان تير چيتگر رفتند و «يک با يک برابر نيست» خسرو برجاي ماند تا «راز گل سرخ» سالها بعد با بر سر زبان افتادن سوال «با رويش ناگزير جوانهها چه ميکنيد؟» شناسايي شود. اندکي که گذشت ،مستبد مغرور ديگر حتي خود را چندان نيازمند دستاويز قرار دادن مواد قانوني نديد .بيژن جزني به همراه 8تن ديگر در تپههاي اوين به سادگي تيرباران شدند و اعالم شد که در حال فرار هدف قرار گرفتند. کاربدستان حکومت پهلوي اما ناگهان خود را در برابر موجي ديدند که نه قانون جلودارش بود و نه مجازات اعدام .به خونخواهي آمده بود و آن نيز اعدام ميخواست: موج انقالب!
اعدامهاي انقالبي
باز هم قانون نبود ،نامش رويش بود :دادگاه انقالب و حکم انقالبي. تنها چهار روز از 22بهمن 57ميگذشت که چهار تيمسار ارتش شاهنشاهي ايران اعدام شدند .يکي همو بود که در دوران سرهنگي حکم عزل دکتر مصدق را در کودتاي نافرجام شبانه 25مرداد با جيپ ارتشي به در خانه نخستوزير برد و در سالهاي بعد با ارتقاي درجه ،رياست ساواک مخوف را برعهده گرفت. اعدامها ادامه داشت .نوک تيز پيکان از نظاميان ارشد که عامالن شاه خوانده ميشدند ،به سوي وزرا، وکالي سابق مجلسين و حتي سران ايلها چون خسروخان قشقايي ميرفت .هنوز معلوم نبود که چه کسي دستور ميدهد و چه کسي اجرا ميکند .صادق خلخالي به حکم روحاهلل خميني که چهرهاش در ماه ديده شده بود ،ماشين کشتار راه انداخت .شرع بود که دستور ميداد و حاکم شرع گاهي خود با هدف قرار دادن جوان 16ساله روزنامهفروش در گوشه خيابان اجرايش ميکرد. ُطرفه اينکه آن هنگام آنها که به حکم شرع نيز اعتقادي نداشتند و رفقاي خودشان در نظام قبل قرباني شکنجه و اعدام بودند ،از کشتار با عنوان اينکه «انقالب خون ميخواهد» حمايت کردند. اينگونه از فرخرو پارسا نخستين وزير زن ايراني و اميرعباس هويدا صاحب عنوان طوالنيترين دوران ممتد
دنباله در صفحة 44
36
شازده و بانو حسين مخملباف
شازده و بانو بخش هشتم آنچه گذشت :داريوش مرا عمو اسماعيل مينامد، گرچه عموي واقعي او نيستم .من و پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد .با پايان دوره دبيرستان دختري به نام زرين تاج را برايش گرفتند. آنان نخستين فرزندشان را داريوش ناميدند .بين اين بچه و من با وجود اختالف سن، الفتي باور نکردني پديد آمد .داريوش پس از اخذ مدرک ليسانس فيزيک به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد .هنوز سالي از ازدواج آنان نگذشته بود که ناسازگاريها آغاز شد و سرانجام با داشتن يک دختر سه ساله به نام نازنين از يکديگر جدا شدند .چند سال بعد در يک تابستان براي ديدن داريوش و خانوادهاش به آمريکا رفتم .بانو همسر داريوش و دو پسرشان در سفر بودند .روزي که قرار بود نازنين به ديدن من و پدرش بيايد بيصبرانه انتظارش را ميکشيدم .نازنين که پدرش او را پرنسس هم صدا ميزد ،دختري با وقار بود. از نشستن و گپ زدن با او بسيار لذت بردم .از داريوش خواستم داستان هر دو ازدواجش را برايم تعريف کند .قول داد در فرصت مناسب اين کار را خواهد کرد .روز بازگشت داريوش مرا به فرودگاه رسانيد و هنگام بدرود دفتري را به دستم داد و گفت ماجراي باورنکردني آشنائي با بانو را در اين دفتر نوشتهام تا بخواني ،اگر سوالي در اين باره داشتي به من تلفن بزن .دوست داشتم هرچه زودتر نوشتههاي دفتر را بخوانم و چند روز پس از رسيدن به خانه ،به گوشه خلوتي پناه بردم و به خواندن آنچه داريوش نوشته بود مشغول شدم .او نوشته بود: در يکي از سفرهايم به کشوري در امريکاي مرکزي به توصيه دوست و همکارم دکتر ادوارد که در باره تمدنهاي کهن تحقيق ميکرد ،به هتلي رفتم .فکر ميکردم در يکي از سالنهاي آنجا نمايش جالبي را به روي صحنه ميبرند. وقتي دانستم محل تجمع زنهاي تن فروش است از توصيه دکتر ادوارد شگفت زده شدم و به هتل خويش بازگشتم، اما حس کنجکاوي موجب شد بار دگر به آنجا بروم و ببينم منظور دکتر ادوارد از اين توصيه چه بوده است .زنهاي جوان و زيبائي در انتظار مشتري بودند .من هم در گوشهاي ايستادم تا يکي از بهترينها را انتخاب کنم .مردها يکي پس از ديگري ميآمدند زني را انتخاب ميکردند و با يکديگر از در خارج ميشدند.
ادامه داستان:
نميدانم چرا در بين آن همه زن ،از همان لحظه نخست زني نظرم را جلب کرده بود که چهرهاي گيرا و معصوم داشت. او نيمياز موهاي بلند خود را از يک طرف به پشت سر ريخته و نيم ديگر ،از کنار صورت و از روي گوش به روي شانه و سينهاش سريده بود .وقتي برخاست تا نوشابهاي بگيرد، ديدم قد و اندامش نيز متناسب است .جالب اينکه او هم مرا
September 2014 شهريور 1393
ميپائيد و به رويم لبخند ميزد .وقتي در حال حرکت به نقطهاي که نور بيشتري داشت رسيد ،ديدم لبهاي شهوتانگيز ،بيني خوش فرم ،پوستي صاف و شفاف به رنگ زيتون ،چانهاي خوش ترکيب ،چشمهائي گيرا و نافذ داشت .شايد در بين همکارهايش زيباتر و خوش اندامتر از او يافت ميشد ،اما من او را پسنديدم .پس از بازگشت به ميز خود ،من هم به آن سو حرکت کردم و با اجازه بر صندلي کنار دستش نشستم .چند زن ديگر نيز دور ميز نشسته بودند ،اما از قرار معلوم بنا بر قرار و قاعدهاي که ميتوان به آن حرمت گذاشتن به حريم ديگري نام داد ،وقتي ديدند آن زن مورد توجه من قرار گرفته ،خود را به گفتگو با يکديگر سرگرم کردند و چنان غرق در مسائل خود شدند که گوئي ما را نميديدند. سالم کردم و نام خود را گفتم .او هم خود را ايزابل معرفي کرد .دستم را به گرمي فشرد و از مالقاتم ابرازخرسندي کرد .به زبان انگليسي آشنا بود و ميتوانست با اين زبان گفتگوئي را پيش ببرد هر چند لهجه داشت و با تاني سخن ميگفت ،اما هرچه بود سخن گفتنش شيرين و لحن صدايش دلنشين بود. پس از دانستن نام يکديگر با نگاه پرسشگر خود پرسيد خب قرار است به کجا برويم؟ پرسيدم آيا شام خورده است گفت نخورده اما اشتهاي چنداني ندارد ،تنها سوپ يا ساالدي او را کفايت ميکند .پرسيدم آيا مايل است به رستوران خوبي برويم و شام بخوريم .گفت در اختيار من است هرچند ساعتي که من مايل باشم و به هر هتلي که بخواهم با من خواهد آمد .گفتم نگران زماني را که با من ميگذراني مباش ،دستمزد خود را کامل خواهي گرفت فقط بگو ساعت کار تو تا چه وقت است .گفت ساعت دو بعد از نيمه شب بايد در خانه باشد زيرا مادر
دو کودک است که آنها را به دست مادر بزرگ پيرشان سپرده و اين مادر بزرگ خوابش سنگين است و او نگران بچههايش ميباشد. وقتي از سالن هتل خارج شديم پرسيدم آيا رستوراني درجه يک در اين اطراف پيدا ميشود و ميتوانيم قدم زنان به آنجا برويم يا بايد تاکسي بگيريم؟ گفت هست .به سمتي که او نشان داد به راه افتاديم .پرسيدم آيا از همسرش جدا شده يا مورد ديگري پيش آمده است ؟ گفت لوئيس مربي سوارکاري و مرد بسيار خوبي بود .اسب مسابقه نيز تربيت ميکرد. يک روز به محل کار خود رفت و شب بازنگشت .نگران شدم و به محل کارش تلفن کردم ،کسي جواب نداد .با چند تن از دوستانش تماس گرفتم ،يا در خانه نبودند و آنها که بودند خبري نداشتند يا نميخواستند جغد شوم بد آهنگ زندگي من باشند و چيزي بروز ندادند .شب از نيمه گذشت و از همسرم خبري نشد .به مرکز پليس مراجعه کردم و جريان را به اطالع رسانيدم قول دادند پيگيري کنند و مرا در جريان بگذارند. صبح روز بعد زنگ در خانه به صدا درآمد .سراسيمه دويدم و در را گشودم .پليسي را ديدم که سر به زير انداخته بود .سالم کرد و صبح به خير گفت .وقتي ديدم به صورت و چشمهايم نگاه نميکند دانستم خبري شوم برايم آورده است و چنين بود .پليس با تاسف جريان بياحتياطي همسرم را براي بر سرنگذاشتن کاله ايمني و سوار شدن بر اسبي سرکش به اطالعم رسانيد که اسب او را درست در جائي بر زمين کوبيده بود که تخته سنگي در آن نقطه وجود داشته و سر شوهر بيچاره من به سنگ اصابت کرده و دچار خونريزي شده است .او را به بيمارستان ميرسانند و پزشکان تمام تالش خود را به کار ميبرند ،اما نيمههاي شب مرد خوبي که عاشقش بودم ،من و دو کودکش را به امان خدا رها کرد و خود به جائي که نميدانستم کجا است رفت. از حادثهاي که براي همسرش روي داده بود ابراز
تاسف کردم .شتاب داشتم هرچه زودتر به اصل ماجرا بپردازم و در مورد کاري که پيش گرفته سوالهائي مطرح کنم ،اما به نظر ميرسيد هنوز احساس ناخوشايند غريبگي بين ما وجود داشت ،هرچند او سعي ميکرد خودماني رفتار کند. نميدانستم داستان غمانگيز مرگ همسر توجيه کارش بود يا حقيقت داشت .در حال پياده روي در هواي بسيار خوشي که نسيمي لذت بخش به همراه داشت، دستم را مانند کودکي در دست گرفته سرحال و خندان به سوي رستوران مورد نظرش که ميگفت چند خيابان آن سوتر است ميکشيد .وقتي گفت از قدم زدن در کنار من ،از آشنائي با من ،از شخصيت من خوشش آمده و اين برخورد را به فال نيک گرفته در دل خنديدم و با خود گفتم اين هم البد گوشه ديگري از ويترين مغازه اين عليا مخدره است .گفت غمي را در چشمهايم مشاهده کرده که اميدوار است مربوط به خاطرهاي در دور دست باشد. نامم را به گونه خاصي بر زبان ميآورد .نميتوانست کلمه «داريوش» را درست ادا کند حرف «د» را با فتحه ادا ميکرد و به حرف «ر» تشديد ميداد! از نام جديدي که بر من گذاشته بود و با لحن شيرين و خوش آهنگي ادا ميکرد خوشم آمده بود .کمي که جلوتر رفتيم گفت دريوش رستوران خوب با غذاي خوشمزه و سالم و فضاي دلپذير گران است ،عيبي ندارد؟ خنديدم و گفتم نگران مباش .خيلي ذوق کرد شايد ،براي اينکه خود و خانوادهاش شانس رفتن به چنين رستوراني را نداشتند و نيز برايش جالب بود دست در دست مردي خوش تيپ گام در رستوران گران قيمتي بگذارد و بعد با آب و تاب براي دوستانش تعريف کند و هم اينکه از سرويس عالي و خم و راست شدن گارسنها ،خود را پرنسسي خوشبخت ببيند که با پرنسي دست و دلباز همراه شده است هر چند هنوز نميدانست به واقع مرد همراهش از نوادگان شاهان و به گونهاي يک پرنس بود .شايد هم از اين بابت ذوق کرده بود که مشتري پولداري به تور زده که بر خالف مشتريهاي ديگرکه دوست داشتند هرچه زودتر به سوي تخت خيز بردارند ،اين آدم احمق داشت او را به رستوراني عالي ميبرد، پس با اين حساب اين اميدواري وجود داشت که اين جور آدمي را دوشيد و پول بيشتري به چنگ آورد. با حدود پانزده دقيقه پياده روي به رستوران مورد نظر رسيديم .من به سبب مسافرتهاي زيادي که به گوشه کنار دنيا کرده بودم ،رستورانهاي زيادي ديده بودم که هر يک چه از نظر معماري و چه نوع غذا جاذبه خاص خود را داشتند ،اما آنچه که در مورد اين رستوران جلب توجه ميکرد ،واقع شدن در وسط باغي بسيار زيبا بود که با درختها و درختچههاي بومي، گلهاي فراوان ،آب نماها ،فوارهها و جويهائي که آبي زالل در آنها جريان داشت ،گوشهاي از بهشت را در نظر مجسم ميکرد .ساختمان رستوران نيز نماي بسيار جالبي داشت .در چهار سوي ساختمان ايوانهاي سرپوشيده با ستونها و سر ستونهاي کندهکاري شده ساخته شده بود و عدهاي از مشتريان در اين قسمت مشغول صرف غذا و بگو و بخند بودند. چيدمان درون رستوران ،دکور ،طرز قرارگرفتن ميزها ،نورپردازي ،تزيينات سقف و ديوارها همه در نوع خود جالب و تماشائي بود .نميدانم در معماري درون و بيرون آن از چه سبکي استفاده کرده بودند که احساس ميکردي در يک زمان وارد رستوراني در کشورهاي مختلف شدهاي .سرورها را از بين دختران طناز و خوشاندام انتخاب کرده بودند .لباس فرم بسيار خوشدوختي بر تن داشتند و سخاوتمندانه ساقهاي خوش تراش خود را به نمايش گذاشته بودند .بر روي هر ميز چراغ زيبائي قرار داده بودند که شعله شمعي خوشبو درون حباب آن به رقص مشغول بود .چند شاخه گل تر و تازه نيز درون گلداني خودنمائي ميکرد. دختر خانمي که متصدي خوشامد گوئي و رسانيدن مشتري به سر ميز بود پرسيد آيا دوست داريد در هواي آزاد يا در داخل و مکان دنجتري بنشينيد يا ميزهاي نزديک به بقيه را ترجيح ميدهيد؟ براي آنکه بتوانيم بدون نگراني از اينکه ديگران صدايمان را بشنوند راحت به گپ زدن بپردازيم ،گوشه خلوتي را انتخاب کرديم. دختر خانم راهنما در حالي که ليست خوراک را در دست داشت تابي در کمر انداخت و از ما خواست به دنبالش راه بيفتيم تا ما را به ميز مورد نظر برساند .دخترک بين هجده تا بيست سال سن داشت و لعبتي بود و آفريننده، چيزي از زيبائي و خوش اندامي در باره او کم نگذاشته
دنباله در صفحة 44
36
دنباله از صفحة 34
را تهيه کرد؟ يک عکاس جوان پيشنهادهايي داده تا بتوان با يک تلفن هوشمند ساده مثل يک حرفهاي عکاسي کرد .پيشنهادهايي ساده اما کاربردي که که اگر به عکاسي عالقمنديد ميتوانيد آنها را به کار بگيريد. لورنز هولد ،عکاس ،در ويدئويي به کاربران آموزش ميدهد که چگونه ميتوانند بهترين نتيجه را در استفاده از اين گونه دوربينها کسب کنند. توصيههايي که باعث ميشود شما با هر نوع دوربيني که داريد بهترين و حرفهايترين عکسها را بگيريد. به عنوان مثال نخستين توصيه در مورد عکاسي پانوراماست. به گفته اين عکاس بسيار آسان است که از يک مدل بارها عکاسي شود .به اين تکنيک «پانوداش» ميگويند و به اعتقاد اين عکاس نتيجه اين نوع عکاسي با گوشي هوشمند آنقدر شگفت انگيز است که شايد باورتان نشود. کار ديگري که ميتوانيد انجام دهيد عکاسي حين رانندگي است. البته به شرطي که خودتان راننده نباشيد .او براي عکاسي از موجودات بسيار ريز پيشنهاد جالبي دارد .براي بهتر شدن کيفيت چنين عکسي کافي است يک قطره آب روي دوربين بگذاريد و بعد عکس بگيريد. براي عکاسي از راه دور هم ميتوانيد همراه با دوربين تلفن هوشمند از يک دستگاه دوربين ويژه براي ديدن فاصله دور هم استفاده کنيد.
چطور يک ايميل ناشناس درست کنيد اگر ميخواهيد واقعا ايميلتان ناشناس باشد بايد محل و آدرس آي پيتان مخفي بماند ،در غير اينصورت حتي اگر از همان خانه يا محل کارتان فقط حساب ايميلي جديد باز کنيد ،از طريق آيپي (که در هر ايميلي که ميفرستيد مستتر است) ميتوانند بهراحتي محل و اسم و رسمتان را شناسايي کنند. راحتترين راه هم براي مخفي کردن محل و آدرس آيپي «روتر پيازي» يا همان «تور» معروف است که بر پايه فايرفاکس کار ميکند. «تور» ايميل شما را از طريق سرورها و اتصاالت مختلف به حدي ميپيچاند که وقتي از شبکه سرورها خارج شد و به مقصد رسيد ديگر بهراحتي نميشود فهميد از کجا آمده است. مرورگر «تور» مثل ساير مرورگرهاست و راه انداختنش چند ثانيه بيشتر به کار شما اضافه نميکند. البته حواستان باشد که هيچ شيوهاي به خودي خود غير قابل نفوذ نيست و براي امنيت کامل ،به خصوص وقتي بهعنوان يک فعال مدني سياسي در معرض خطر هستيد ،بايد سطح باالتري از امنيت را انتخاب کنيد که ميتوان آن را از وبسايت تور دانلود کرد. وقتي به سايت ميرويد ميبينيد که يک گزينه فارسي هم دارد. يکي از خوبيهاي «تور» اين است که مثل اغلب برنامهها در سيستم عامل ادغام نميشود و ميتوانيد آن را روي يک فلش نصب کنيد و هر وقت الزم داشتيد از آن جا شروعش کنيد .مزيت اين کار اين است که ميتوانيد هميشه آن را همراه داشته باشيد و احيانا از خانه دوستان يا کافينتها هم استفاده کنيد. مساله پنهان کردن آدرس آيپي و محل که حل شد نوبت به ايجاد ايميل ميرسد .اگر ميخواهيد واقعا امن باشيد بهتر است از ايميلهاي متداول مثل جيميل و آوت لوک و ياهو استفاده نکنيد .اينها اغلب از شما شماره تلفن يا يک آدرس ايميل ديگر ميخواهند که از آن طريق دسترسي به شما آسان ميشود .چون وقتي مثال شماره گوشي خود را در ياهو وارد ميکنيد ديگر به اسم مستعار ايميل درست کردن حفاظ چندان محکمي نيست. گزينههاي متعددي براي ايجاد ايميل ناشناس موجود است .يکي از اين گزينهها «هايد» است .به هنگام ايجاد اکانت به يک مساله توجه
دنباله در صفحة بعد
37 دنباله از صفحة 10
مشاغلي از نوع متفاوت در ايران: از آدم جمعکن تا قليان موتوري فارغ از اينکه استعمال قليان چه مضراتي دارد ،بايد به اين نکته اشاره کرد که در کنار استعمال اين وسيله شغلهايي هم به فراخور آن ايجاد ميشود .قليان چاق کن شغلي است که اين روزها حتي اگر در کنار ساحل هم قدم بزنيد براي خودش کاسبي دارد. اين افراد قليان را آماده استفاده کرده و تحويل مشتري ميدهند .آنچه در اينجا به عنوان شغل عجيب از آن نامبرده ميشود سرويس تحويل در درب منزل قليان است .يعني هستند افرادي که قليان را آماده استعمال کرده و براي فرد متقاضي ارسال ميکنند .بنابراين اگر کسي هوس کند قلياني استعمال کند بايد با اين افراد تماس بگيرد .البته گاهي اين افراد در کنار قليان غذاهاي سنتي هم سرو ميکنند .قليان چاق کنها و آنها که قليان را در درب منزل يا هر جاي ديگري که شما بخواهيد تحويل ميدهند اين قابليت را دارند که طوري برنامهريزي کنند تا قليان مورد نظر در لحظه تحويل آماده استعمال باشد و آتش آن کم و زياد نشده باشد.
شيشهشور برج
پاک کردن شيشه به خودي خود کار بسيار دشواري است ،حال تصور کنيد که از يک طناب آويزان شده و بدون اينکه بر نقطه محکمي ايستاده باشيد شيشههاي يک برج را در ارتفاع 100متري بشوييد .آويزان شدن از ارتفاع 100 متر و باالتر از آن به خودي خود آنقدر هيجان و خطر دارد که قابل وصف نيست .هر چقدر هم که اين تصور وجود داشته باشد که شستن شيشه توسط اين افراد کار سادهاي است و نبايد به آنها اينقدر پول داد ،اما بايد پذيرفت که در اين شغل عجيب فرد شيشهشور روي زندگي خود معامله
دنباله از صفحة قبل کنيد .اول کار از شما ميخواهد که يک ايميل واقعي بدهيد که اگر نامهاي به اين آدرس رسيد برايتان بفرستد .اگر واقعا ميخواهيد ناشناس بمانيد به اين سوال جواب ندهيد و خالي بگذاريد چون پر کردنش اجباري نيست .يک خوبياش هم اين است که ميتوانيد طوري تنظيم کنيد که آدرس بعد از 24ساعت (يا بيشتر تا حداکثر يک سال) از بين برود .يک گزينه ديگر «هاش ميل» است .گزينه ديگر «رايزآپ» است که ويژه فعالين مدني است. وقتي انتخاب کرديد کجا حساب باز کنيد ،حواستان باشد که هميشه بدون استثنا از طريق «تور» وارد اين ايميل بشويد و دقت کنيد که هميشه اين کار را از طريق HTTPS ميکنيد .توجه به همه اين مسائل کمي وقت ميگيرد ولي به زحمتش ميارزد.
ابزارهاي پوشيدني بهزودي از شکل و شمايل امروزي خود دور خواهند شد
برايان کرزانيچ مدير عامل اينتل مدعي شده است روزي خواهد رسيد که ابزارهاي پوشيدني شکل و شمايل فعلي خود را از دست خواهند داد .جالب اينجاست که ابزارهاي پوشيدني اينتل قرار است در نمايشگاه مد نيويورک به نمايش گذاشته شود. البته اين نکته را نيز بايد در نظر داشت که ابزارهاي پوشيدني هنوز در اوايل راه خود به سر ميبرند اما اينتل از همين ابتدا حدود 100ميليون دالر بر روي اين تکنولوژي
September 2014 شهريور 1393
ميکند .گزارشهاي فراواني در خصوص حوادث ناشي از شستن شيشه گزارش شده است .گفته ميشود موسسات و شرکتهايي که شيشه ساختمانهاي بلند را ميشويند براي هر طبقه بين 500هزار تا يک ميليون تومان دريافت ميکنند .شيشهشورهاي ساختمانهاي بلند کاري را انجام ميدهند که هر کسي نميتواند اين کار را انجام دهد .به همين دليل هم هست که هميشه مشتري دارند .کارگري که از طناب آويزان است و شيشه ميشويد ،فقط به خاطر ريسکپذيري چندين برابر کارگري که پايش روي زمين است درآمد دارد.
بوده است .افراد حاضر در صحنه در اينگونه مجالس دو دستهاند؛ دستهاي که مثل سياهي لشگرها ،فقط محيط را پر ميکنند که ساعتي حدود 10تا 20هزار تومان گيرشان ميآيد .دستهاي ديگر هم گريهکنها و شلوغکنها هستند که بسته به تواناييشان ساعتي از 25هزار تومان به باال نصيبشان ميشود .برگزاري چنين مجلسي از حدود يک ميليون تومان تا هر قدر که صاحب عزا مايل باشد و بپردازد، جگرخراشتر ميشود.
سرمايهگذاري کرده است. شرکتهاي ساير بزرگ نظير سامسونگ و ال جي هم سعي دارند تا از قافله عقب نمانده و تاکنون محصوالت مختلفي نظير ساعت هوشمند Pebble و Metaرا به بازار معرفي کردهاند .در اين ميان ميتوان دو مصرف عمده از ابزارهاي پوشيدني را که در ارتباط بهتر با گوشي همراه هوشمند و برنامههاي مختلف ورزشي ميباشد نام برد. براي مثال نرمافزارهاي مخصوصي در اين زمينه وجود دارد که ميتواند تعداد قدمهاي برداشته شده ،کيفيت خواب ،ضربان قلب و مدت زمان فعاليت در طول روز را رهگيري کرده و گزارشهاي مختلفي ارايه کند .ابزارهاي پوشيدني نظير ،Fitbit Flexمچبند Fuelbandاز شرکت نايکي و دستبند ورزشي Misfit Shineرا ميتوان در اين گروه قرار داد. البته اين ابزارها مشکالتي هم دارند .براي مثال مچبند Basis B1که اخيرا با همکاري اينتل ساخته شده قيمتي معادل 150دالر دارد ،از وزن بيشتري نسبت به ساير محصوالت هم رده برخوردار است و عمر باتري کمتري نيز دارد. برايان کرزانيچ اعالم کرده است که اينتل افقهاي جديدي در زمينه ابزارهاي پوشيدني به همراه شرکاي تجاري خود در نظر دارد .وي مدعي است سنسور به کار رفته در Basis B1از تکنولوژي بااليي برخوردار است .مدير عامل اينتل در همان مراسم اعالم کرد که نسخه ديگري از Basis B1تا اواخر سال جاري ميالدي به بازار معرفي خواهد شد .جالب اينجاست که کرزانيچ تاکيد زيادي بر همکاري با شرکاي تجاري خود در اين زمينه دارد و با اين حساب کامال مشخص است که اينتل برنامهاي براي دخالت مستقيم در امر ساخت و توليد ابزارهاي پوشيدني ندارد. در اينجا اين سوال پيش ميآيد که شرکاي تجاري اينتل در اين زمينه چه شرکتهايي هستند؟ جالب اينجاست که اينتل به جاي شرکتهاي پيشرو در زمينه تکنولوژي بيشتر به دنبال شرکتهايي است که از سابقه خوبي در عرصه مد برخوردار باشند .مدير عامل اينتل در پايان اشاره کرد که زنان زيادي ممکن است تمايلي به استفاده از ابزارهاي پوشيدني فعلي نداشته باشند ،اما اگر آنها را در قالب زيور
فال ميرسد .قيمت فال به صورت تلفني متفاوت است اما با گشت و گذاري که انجام شده عرف بازار به اين شکل است که هر فال 20هزار تومان ،دو فال 30هزار تومان ،سه فال 50هزار تومان و چهار فال 70هزار تومان براي متقاضي آب ميخورد .روش پرداخت به دو صورت آنالين يعني از طريق سيستم برخط بانکي و از طريق چارج تلفن است .در روش چارج تلفن طالب فال کارت چارجي خريداري کرده براي فالگير کد را ميخواند يا از طريق تلفن همراه ارسال ميکند و او پس از اطمينان کارش را شروع ميکند .اين فالگيرها از همه روشهاي تبليغات اينترنتي استفاده ميکنند و عمدتًا وبالگ و صفحه فيسبوک دارند.
نوبتگيرها
گريهکن براي مراسم ترحيم
توسعه با شهرنشيني و وجود ترافيک و در حاشيه قرار گرفتن قبرستانها، ديگر مراسم تشييع جنازه يا حتي برگزاري مراسم ختم ،هفتم و چهلم مثل سابق با حضور فاميلهاي چند دست دورتر امکانپذير نيست و ممکن است سالنهاي عزاداري خلوتتر از گذشته باشد .اما برخي افراد سنتي همچنان عالقهمند هستند که در مراسم آنها جمعيت قابل توجه و پرشوري حضور داشته باشند .براي پاسخگويي به اين نياز موسسات خاصي وجود دارند .اين موسسات توانايي اين را دارند که مراسم عزا و تشييع را پرسوز و گداز برگزار کنند به نحوي که اطرافيان با خود بگويند فرد متوفي چقدر شناختهشده و محبوب
37
فال تلفني (فالتون)
يکي از عجيبترين مشاغلي که به تازگي در ايران رواج گرفته فالگيري تلفني است به نحوي که ديگر نيازي به حضور طالب فال نيست و تنها با يک تماس ميتواند از فال خود مطلع شود .در اين شغل انواع فال ورق ،تاروت، پاسور و شمع به صورت تلفني انجام شده و به اطالع صاحب آالت زيبا و شيک عرضه کنيم ،بدون شک نظر مشتريان سختگير هم تامين خواهد شد.
يو اس بيها «ايراد اساسي» دارند کارستن نوهل و جاکوب لل ،دو محقق ساکن برلين ،نشان دادند که چگونه يک دستگاه يو اس بي ميتواند يک کامپيوتر را بدون اطالع کاربر آلوده کند. به گفته اين تيم دو نفري ،هيچ راه عملي براي مقابله با اين آسيب پذيري وجود ندارد. نهاد ناظر بر استاندارد «يو اس بي» گفته که توليد کنندگان ميتوانند امنيت اين دستگاه را افزايش دهند ،اما محققان آلماني معتقدند که اين فناوري «ايراد اساسي» دارد. استفاده از کليد «يو اس بي» به عنوان ابزاري براي آلوده کردن کامپيوتر به ويروس ها و کدهاي مخرب اتفاق تازهاي نيست ،مثال معروف آن ،حمله ويروس «استاکس نت» به سانتريفيوژهاي هستهاي ايران است .باور عمومي بر اين بود که اين ويروس توسط يک يو اس بي آلوده منتقل شده است. با اين وجود ،تازهترين پژوهشها نگرانيهاي بيشتري ايجاد کرده است ،چون نشان ميدهد يک دستگاه «يو اس بي» که به نظر کام ً ال خالي ميآيد ،حتي اگر فرمت شده باشد هم ميتواند حاوي بد افزار باشد. به اين ترتيب تبهکاران ميتوانند با سوءاستفاده از اين نقطه ضعف به گوشيهاي هوشمند يا هر گونه دستگاهي که با «يو اس بي» کار کند ،حمله کنند. آقاي نوهل به خبرنگاران گفته است ،امروز ممکن است آخرالزمان نباشد ولي تا ده سال آينده اين موضوع به تدريج ما را تحت تاثير قرار ميدهد .در واقع ،پس از متصل کردن يک «يو اس بي» به کامپيوترتان ديگر نميتوانيد به چيزي اطمينان کنيد. «يو اس بي» ( )USBکه مخفف (Universal Serial )Busاست ،به دليل اندازه کوچک ،سرعت باال و توانايي چارج کردن دستگاهها ،تبديل به روشي استاندارد براي وصل کردن سخت افزارها به کامپيوتر شده است. حافظه «يو اس بي» به عنوان ابزار سادهاي براي
نوبتگيرها در کار خريد و فروش زمان هستند و از زمان خود ميزنند يا از وقت استراحت خود ميزنند و صبح عليالطلوع نوبت ميگيرند و نوبت گرفته شده اول را به افرادي که مشغله دارند و نميتوانند ساعتها در صف بايستند ميفروشند .در واقع کار آنها خريد و فروش زمان است. نوبتگيرها در بانکها حضور دارند و براي اينکه شما يک ساعت در صف نايستيد نوبت خود را به شما ميفروشند و در ازاي فروش آن بين پنج تا 10هزار تومان دريافت ميکنند .اين افراد را در صفهاي طويل سبد کاال هم ميشد ديد .اينها همه جا هستند .بهمنماه که ميشود در صف بليت جشنواره ميايستند .يا نوبت خود را به شما ميفروشند يا بليتي را که خريدهاند به چند برابر قيمت به کسي که فرصت ايستادن در صف يا نوبت را ندارد ميفروشند .نوبتگيرها در زمان برگزاري داربي بزرگ پايتخت هم فعال ميشوند .هم فوتبال ميبينند و هم کسب درآمد ميکنند .هم فيلم ميبينند و هم کسب درآمد ميکنند .هستند افرادي که اگر کاري هم نداشته باشند ،در خانه نميمانند و براي کسب درآمد هر کاري ميکنند .آنان هر چيزي ميفروشند ،حتي زمان. جابجايي فايلهاي بزرگ ميان دو کامپيوتر ،به سرعت جايگزين ديسکهاي فالپي شد. اين رابط ،به دليل امکان اتصال ساده آن و داشتن اين توانايي که ميتوان توسط آن ابزارهاي متنوعي را نصب کرد، پر طرفدار است .دستگاه هايي که از «يو اس بي» استفاده ميکنند چيپ يا تراشه کوچکي دارند که به کامپيوتر ميگويد دقيقًا چه وسيلهاي است .وسيلهاي که ميتواند يک تلفن، يک تبلت يا هر سخت افزار ديگري باشد و دقيقا همين کاربرد است که ميتواند تهديدآميز باشد. در ويدئويي که در کنفرانس «هکرهاي کاله سياه» در الس وگاس نشان داده شد ،يک درايو «يو اس بي» استاندارد به يک کامپيوتر معمولي وصل شد .دستگاه حاوي کد مخربي بود که خود را به عنوان يک صفحه کليد به کامپيوتر جا ميزد. پس از چند لحظه ،صفحه کليد جعلي شروع به تايپ کردن دستورهايي ميکند و به کامپيوتر فرمان ميدهد که يک برنامه مخرب را دانلود کند. در نمونه ديگري يک گوشي هوشمند سامسونگ مورد آزمايش قرار گرفت .زماني که اين گوشي براي چارج شدن به کامپيوتر وصل ميشود ،خود را به عنوان يک کارت شبکه جا ميزند .اين موضوع به اين معني است که هنگام وصل شدن به اينترنت ،مرورگر کاربر مخفيانه ربوده ميشود. آقاي نوهل نشان داد که چگونه توانستهاند با درست کردن يک نسخه تقلبي وبسايت «پي پال» جزئيات کاربران را هنگام ورود بدزدند. مايک مک الفلين ،پژوهشگر امنيتي شرکت «فرست بيس تکنولوژيز» ،معتقد است که اين تهديد بايد جدي گرفته شود .او ميگويد« ،يو اس بي در همه دستگاهها موجود است .بايد هميشه همان مثل قديمي را در نظر داشته باشيد که ميگويد دستگاهي را که نميشناسيد وصل نکنيد». از سوي ديگر گفته شده است که يکي از خصوصيات «يو اس بي» ،پشتيباني از قابليتهاي بيشتر امنيتي است. اما اين بسته به توليد کنندگان انبوه ( )OEMاست که تصميم بگيرند محصوالتشان شامل چه قابليتهايي باشد .با افزايش قابليتهاي هر محصول احتماالً قيمت آن نيز باالتر ميرود و اين انتخاب مصرف کنندگان است که براي دريافت مزاياي خاص چقدر حاضرند هزينه کنند .اگر تقاضاي مصرف کننده براي محصوالت «يو اس بي» با قابليت هاي امنيتي بيشتر افزايش يابد ،ميتوان اميد داشت که توليدکنندگان به اين تقاضاها پاسخ دهند. به گفته آقاي نوهل تنها راهي که ميتوان پيشنهاد کرد، اين است که هنگامي که به دستگاههاي «يو اس بي» اجازه ميدهيد که به کامپيوتر وصل شوند ،فوقالعاده احتياط کنيد.
38
September 2014 شهريور 1393
مريم ميرزاخاني؛
زني که دوباره اول شد
ابراهيم خندان ،روزنامهنگار مريم ميرزاخاني استاد رياضيات دانشگاه استنفورد، مدال فيلدز را از «پارکگئونهاي» رئيسجمهور کره جنوبي در مراسم افتتاحيه کنفرانس جهاني رياضيات دريافت کرد. اين براي اولين بار در تاريخ هفتاد و شش ساله جايزه فيلدز بود که يک رياضيدان زن به آن دست مييافت و همچنين اولين جايزه علمي در اين سطح براي يک ايراني. اين دو نکته سبب شد که بسياري از پايگاههاي اطالع رساني و شبکههاي اجتماعي در خارج و داخل ايران به اين خبر بپردازند. در ايران نيز حسن روحاني رئيس جمهور نيز در پيامي که در وب سايت رسمي نهاد رياست جمهوري منتشر شد، موفقيت مريم ميرزاخاني را تبريک گفت .او باالترين مقام اجرايي و شايد تنها مقام رسمي کشور باشد که به طور رسمي به اين خبر واکنش نشان داد .در اين پيام آمده است، «کسب برترين جايزه رياضيات در جهان را به شما تبريک ميگويم .امروز ايرانيان ميتوانند به خود ببالند که اولين زن برنده جايزه «فيلدز» هموطن آنان است؛ آري بايد که شايستگان بر صدر نشينند و قدر ببينند. همه ايرانيان در هر کجاي جهان سرمايههاي ملي اين مرز و بوم هستند و من به نمايندگي از ملت ايران تالشهاي علمي شما را ارج مينهم». مريم ميرزاخاني در سال 1356در تهران متولد شد و دوره دبيرستان را در مدرسه فرزانگان تهران و در حالي که داراي دو مدال طالي کشوري و دو مدال طالي جهاني در المپيادهاي رياضي بود به پايان رساند. او دومين دختر شرکت کننده در المپيادهاي جهاني از ايران بود که در دو سال پياپي ( 1373و )1374مدال طالي المپياد رياضي را نصيب تيم ايران کرد .پيش از وي اولين دختري که از ايران راهي المپيادهاي علمي شده بود خانم ياسمن فرزان (هم اکنون عضو هيات علمي پژوهشگاه دانشهاي بنيادي) بود که در رشته فيزيک به اين مسابقات راه يافته بود. وي سپس وارد دانشگاه صنعتي شريف شد و در آنجا به تحصيل در رشته رياضيات مشغول شد .سال دوم تحصيل در دوره کارشناسي ميتوانست نقطه پاياني بر زندگي اين دانشجوي مستعد باشد ولي تقدير يا شانس او را از مرگي حتمي رهانيد .تقديري که با برخي از دوستانش يار نشد. مريم ميرزاخاني يکي از بازماندگان سانحه تلخ سقوط اتوبوس دانشجويان دانشگاه شريف است .بيست و ششم اسفند 1376اتوبوس حامل دانشجويان نخبه رياضي دانشگاه شريف شرکتکننده در بيست و دومين دوره مسابقات رياضي دانشجويي که از اهواز به تهران بر ميگشت ،حوالي شهرستان پل دختر در استان لرستان ،به دره سقوط کرد .در اين سانحه دو راننده اتوبوس و هفت
دانشجو و استاد (آقايان لطفعلي زاده مهرآبادي ،فريد کابلي ،مهدي رضايي، آرمان بهراميان ،علي حيدري منفرد، عليرضا سايهبان و رضا صادقي (دارنده دو مدال طالي مسابقات جهاني المپياد رياضي) کشته و چند تن نيز مجروح شدند. خانم ميرزاخاني و دوستش رويا بهشتي زواره ،که با هم کتاب «نظريه اعداد» را نوشته بودند ،نيز از مجروحان اين حادثه تلخ بودند و از آن جان بدر بردند .اين سانحه و تصادف اتوبوس دانشجويان دختر دانشگاه الزهرا در فرداي آن روز (بيست و هفتم اسفند) که در قالب کاروان راهيان نور عازم مناطق جنگي بودند ،اعتراضات زيادي را در جامعه به همراه داشت .از اعتراض به سهل انگاري مسئوالن دانشگاهي تا اعتراض به صدا و سيما که با اطالع رساني نامناسب و غير حرفهاي اين دو سانحه موجب عذاب مضاعف بازماندگان شده بود .ولي به هرحال اين اعتراضها چيزي از تلخي اين تصادفها کم نکرد يا موجب عدم تکرار آن نشد. سرنوشت خانم ميرزاخاني ،از اين پس کمابيش شبيه سرنوشت بسياري ديگر از نخبگان و مدال آوران المپيادهاي علمي در ايران است .او پس از اتمام تحصيالت در ايران بالفاصله با بورس تحصيلي دانشگاه هاروارد به آمريکا مهاجرت کرد و در سال 1383از اين دانشگاه فارغالتحصيل و پس از آن از سال 1383تا 1387در پژوهشگاه رياضي کلي به عنوان پژوهشگر و به طور همزمان استاديار و پس از چندي استاد تمام دانشگاه پرينستون به کار و تحقيق مشغول شد. وي از سال ( 1387در سن 31سالگي) تا کنون با سمت استاد تمام در دانشگاه استنفورد کار ميکند ،مقامي
که رسيدن به آن در چنين سني نشان از استعداد و لياقت صاحب آن دارد و آخرين موفقيت ايشان نيز دريافت جايزه فيلدز و به جا گذاشتن نام خود در تاريخ بعنوان اولين رياضيدان زن برنده اين جايزه ارزشمند است.
حسرت حضور نخبگان در ايران
اينکه ادعا ميشود سرنوشت ميرزاخاني شبيه ديگر نخبگان است به اين دليل است که هر روز از منابع مختلف آمارهاي نگران کنندهاي از خروج نخبگان در کشور به گوش ميرسد .براي مثال بر اساس تحقيقي که در سال 1391منتشر شد و شامل پيگيري سرنوشت مدال آوران المپيادهاي علمي در يک دوره 14ساله بود (از سال 1371 تا ،)1385نشان داد که به طور متوسط در همه رشتهها نزديک به شصت و سه درصد از المپياديها به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. اين نسبت در رشته رياضي نزديک به 77درصد و در فيزيک 70درصد بوده است .به بيان ديگر 88نفر از 121
مدال آور رشتههاي رياضي و فيزيک در آن سالها به طور کلي از کشور کوچ کرده و جاي ديگري را براي زندگي و کار انتخاب کردهاند. يا مثال ديگري که بي ارتباط با خبر موفقيت خانم ميرزاخاني نيست اينکه ،از بين بازماندگان سانحه اتوبوس دانشگاه شريف حداقل سه نفر به خارج از کشور کوچ کردهاند (مريم ميرزاخاني ،رويا بهشتي زواره ،و هادي جرئتي) و هم اکنون در دانشگاههاي مهم و مشهور جهان مشغول بکارند. مهاجرت نخبگان به تنهايي نگران کننده نيست بلکه اين کوچ دائم و بدون برگشت آنهاست که عالوه بر تبعات سنگين مالي براي کشور ،ايرانيان و ايران را از سهم بردن از افتخارآفريني آنها محروم ميکند .اگرچه خسارت مالي که به کشور وارد ميشود نيز غير قابل چشم پوشي است. براي مثال بر اساس برآورد صندوق بينالمللي پول ،ايران، به دليل مهاجرت نخبگان ،ساالنه حدود 150هزار ميليارد تومان متضرر ميشود. براي درک بزرگي اين رقم بهتر است بدانيم که رقم کل بودجه کشور در سال 1393برابر با 783هزار ميليارد تومان بوده است .يعني خسارت خروج نخبگان برابر است با يک پنجم بودجه کل کشور .يکي از مسئوالن دانشگاهي کشور در اين باره به طنز گفته است که شايد اين رقم خمس دارايي ماست که بايد هر سال پرداخت کنيم. از ديدن پيام آقاي روحاني بايد شادمان بود ولي شايد شيريني اين خبر و شادي از واکنش بجاي رئيس جمهور را سوالهاي کوچکي تلخ کنند ،سواالتي مانند اينکه چه عواملي سبب شده است که ميرزاخاني و ديگر نخبگاني مانند او کمتر تمايلي به بودن و کار کردن در کشور خود داشته باشند و چه ميشد به جاي نام دانشگاه پرينستون به عنوان محل اشتغال ميرزاخاني ،شريف ،تهران يا هر دانشگاه ايراني ديگر مينشست؟ اين گونه سوالها تلختر ميشوند وقتي که بدانيم افرادي همانند خانم ميرزا خاني براي کار کردن نيازمند آزمايشگاههاي بزرگ و تجهيزات گران قيمت نيستند و فقط به محيطي امن و آرام و مجموعهاي که کار آنها را قدر بدانند احتياج دارند.
محل کار و فعاليت برخي مدالآوران المپياد رياضي ( 1371تا )1385
کسري رفيعي ،استاد گروه رياضي دانشگاه اوکالهاما در آمريکا. رامين تکلوبيغش ،فارغالتحصيل دانشگاه جانز هاپکينز آمريکا و استاد دانشگاه پرينستون. محمد مهديان ،دکتراي رياضي از «ام.آي.تي». افشين عبداللهي ،دکتراي مهندسي برق از دانشگاه کاليفرنيا آمريکا و دستيار ساخت کامپيوتر پيشرفته در اين دانشگاه. مريم ميرزاخاني ،رياضيدان و استاد دانشگاه استنفورد آمريکا. رويا بهشتي زواره ،استاد «ام.آي.تي» و دانشگاه واشينگتن. محمد جواهري ،استاد رياضيدان دانشگاه ترينيتي هارتفورد آمريکا. کيوان صالحي ،استاد رياضي دانشگاه آمريکايي و آلماني ژاکوب برمن. ايمان افتخاري ،استاد علوم رياضي دانشگاه هاروارد آمريکا. عليرضا صالحيگلسفيدي ،استاد علوم رياضي دانشگاه کاليفرنيا در آمريکا. هادي سلماسيان ،استاد علوم رياضي و آمار دانشگاه اوتاوا. محسن بياتي ،فوق دکتراي فناوري اطالعات از دانشگاه استنفورد و عضو تيم تحقيقاتي شرکت مايکروسافت. اميد اميني ،پژوهشگر مرکز ملي تحقيقات علمي فرانسه بزرگترين مرکز علمي -پژوهشي فرانسه. شاهد حاجيعلياحمد ،دکتراي علوم رياضي در دانشگاه ميشيگان آمريکا و عضو گروه تحقيقاتي شرکت مايکروسافت. جواد لوايييانسي ،دکتراي مکانيک از دانشگاه فناوري کاليفرنيا و برنده جايزه بهترين پاياننامه سال دانشگاهي آمريکا. علي شوريده ،استاديار اقتصاد دانشگاه نيويورک. اما برخي از نخبگان به ويژه در جريان حمايت از جنبش
38
سبز به زندان افتادند ،از جمله «ميترا عالي» ،دانشجوي نخبه کارشناسي ارشد رشته بايو َمتريال دانشگاه صنعتي شريف، رتبه 7کنکور کارشناسي ارشد و عضو بنياد ملي نخبگان که پس از انتخابات 88بازداشت شد. همچنين اميد کوکبي ،نخبه ايراني دانشجوي فوق دکتراي فيزيک اتمي با گرايش ليزر در دانشگاه تکزاس آمريکا و همچنين برگزيده المپياد فيزيک ،در بهمن ماه سال 89به ايران سفر کرد و هنگام خروج از ايران در فرودگاه بازداشت و همچنان زنداني است .او به دليل رد همکاري با وزارت اطالعات ،به 10سال زندان محکوم شده است. علي اکبر محمدزاده ،دانشجوي نخبه دانشگاه شريف هم پس از اعتراضات جنبش سبز در 25بهمن 1389و هنگام خروج از دانشگاه توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و به 6سال حبس محکوم شد. يا امين نياييفر ،دانشجوي ممتاز رشته مهندسي مکانيک دانشکده فني دانشگاه تهران به اتهام توهين به احمدينژاد در دادسراي اوين شالق خورد و مدتي را در اوين زنداني بود. آرمان رضاخاني ،دانشجوي برگزيده دهمين جشنواره خوارزمي از نخبگان ممتاز کشوري در المپياد رياضي، مکتشف قانوني در رياضي و مخترعي جوان پس از حوادث 88بازداشت شد .او اکنون در آمريکا تحصيل و زندگي ميکند. از ديگر نخبگان دانشگاهي به جواد عليخاني ،دانشجوي دوره دکتراي دامپزشکي دانشگاه شهيد چمران اشاره شده که ابتدا در مهر ماه سال 86و سپس در دوم خرداد 1389 براي بار دوم بازداشت شد و از سوي دادگاه انقالب به سه سال حبس محکوم شد. همچنين احسان عبده تبريزي ،دانشجوي دکتراي علوم سياسي دانشگاه دورهام انگلستان ،يکي از زندانيان حوادث پس از انتخابات است .مهمترين اتهام احسان عبده حضور در تجمعهاي اعتراضي ايرانيان خارج از کشور در مقابل سفارت جمهوري اسالمي در لندن است و به همين دليل به پنج سال زندان محکوم شد. حامد صابر از نخبگان و فارغالتحصيالن دبيرستان عالمه حلي تهران و رشته مهندسي سخت افزار کامپيوتر دانشگاه صنعتي شريف و دارنده مدال برنز المپياد کامپيوتر کشوري ،از عکاسان فعال حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري بود و در روز 31خرداد ماه 89بازداشت شد. سروش ثابت ،برند ه مدال برنز المپياد کامپيوتر سال ،1381نفر دوم المپياد خوارزمي در رشته رياضي سال 1381و رتب ه اول کنکور کارشناسي ارشد سال ،1388دو سال حکم زندان گرفته است. موضوع نخبگان ايراني و نحوه تعامل و برخورد مقامات با آنها در پيام تبريک شيرين عبادي به مريم ميرزاخاني هم حضور پررنگي دارد .برنده جايزه صلح نوبل ضمن تبريک به اين نابغه جوان و سفر احتمالي او به ايران نوشته است، «مسلما در اين سفر صاحب منصبان و دولتمردان با افتخار در کنارت ايستاده و عکسهايي به يادگار خواهند گرفت ،تو را ي حکومتي ميبرند و آن هنگام است که به ديدن مقامات عال ي بر ديگر نخبگان اين مملکت انتظار دارم از آنان سوال کن چه رفته است؟ از اميد کوکبي ياد کن -دانشمند جواني که تقريبا هم سن تو است و بيش از س ه سال است که در زندان اوين محبوس است .او که متخصص فيزيک اتمي و محقق دانشگاه آستين تکزاس است در سال 1389براي ديدار خانوادهاش به ايران سفر کرد و چون همکاري با سازمان انرژي هستهاي را قبول نکرد ،با طرح اتهامي واهي به ده سال حبس محکوم شد .مأمورين امنيتي هنگام بازجويي گفته بودند که در زندان باليي سرش خواهند آورد تا با منت همکاري با دولت ايران را قبول کند و اکنون زمان اجراي وعده آنان فرا رسيده و وضعيت اين دانشمند جوان حتي از ي بدتر و ناگوارتر است». ساير محکومين سياسي و عقيدت عبادي همچنين با اشاره به باالترين آمار فرار مغزها در جهان براي ايران ،عنوان کرده است« ،اميدوارم تو بتواني مقامات قضايي ايران را متقاعد کني که جاي يک دانشمند و محقق در زندان نيست ،زيرا حتي اگر در دانشگاههاي اروپا يا آمريکا شاغل باشد ،ميتواند چون تو براي کشورش غرور آفرين باشد».
39
September 2014
39
شهريور 1393
بيژن
اثر جاودانهاي به وجود ميآورند که تا سالهاي سال به زندگي ديگران صفا و معنا ميبخشد. در همين زمينه ،استاد تجويدي در جلد اول کتاب «چهره هاي ماندگار ترانه و موسيقي» مي نويسد، «معموالً وقتي من ميخواهم آهنگي بسازم ،اول آن را در مغز خودم ميشنوم و در آن لحظه ديدن آتش ،اين آهنگ را قبل از ساخت ميشنيدم».
آتش کاروان
ناگزير ،روزي در برهوت زندگي تنها مي ماند .دوستان و آشنايان يک يک ميروند و تنها خاطراتي چند از آنها باقي ميماند .اين مضمون سحرانگيز را شاعر به کارواني تشبيه کرده که بار سفر بسته و تنها خاطرهاي که از ياران رفته باقي است ،آتشي است که از آنها بر جاي مانده است». استاد تجويدي از داستان خلق اين ترانه چنين ياد مي کند« ،روزي من و بيژن ترقي ،شاعر با احساس و توانا ،به اتاق خانواده ،براي گشت و گذار ،به اطراف ورامين رفته و در دشتي وسيع ،آتشي روشن کرده بوديم .در موقع مراجعت،
از روزي که بشر خود را شناخته ،در زمينه جدايي و غ م هاي جدايي ،سخنهاي بسيار گفته و سروده شده و اين مفهوم رقت انگيز در آثار بسياري از شعرا و نويسندگان و نقاشان و ديگر هنرمندان ،به وجهي مؤثر تجلي يافته است و از آن جمله اکثر شعراي بزرگ ايران نيز بخش قابل توجهي از آثار خويش را به مفهوم جدايي و سرگذشت محتوم انسانها اختصاص داده و لطيف ترين مضامين احساسي را خلق کردهاند. اما حکايتي که در ترانه «آتش کاروان» بازتاب يافته ،به سبب آميختگي شعر و موسيقي و تصوير بديع و ملموسي که شاعر و نواپرداز و خواننده ارائه مي دهند، داستان ديگري است و هر انسان با احساسي را عميقًا تحت تأثير قرار ميدهد .اين اثر تأمل برانگيز که در سال 1337خورشيدي به وسيله علي تجويدي و بيژن ترقي در دستگاه شور به وجود آمد و با صداي جادويي دلکش به جاودانگي پيوست ،اثر فلسفي ممتازي است که خواننده در نهايت احساس و هنرمندي ،سرنوشت محتوم همه انسانها را فرياد ميکند و از نشانههايي که از کاروان عمر ما به جا مي ماند ،سخن مي گويد و شنونده را با خود به دنيايي پر از اوهام و تخيالت گوناگون ميکشاند. بيژن ترقي ،سراينده هنرمند اين ترانه در کتاب «زمزمههاي پايدار» درباره اين اثر مينويسد« ،انسان به
لحظهاي به آتشهاي باقيمانده خيره شديم ،گويي هر دو نفر ،تحت تأثير اين صحنه قرار گرفته بوديم .من گفتم، بيژن ،ما داريم ميرويم ،ولي آتشي که درست کردهايم از ما به جا مانده است و بيژن بالفاصله گفت ،آتشي ز کاروان جدا مانده ،اين نشان ز کاروان به جا مانده ،و هم آنجا تحت تأثير احساسي مشترک ،به زمزمه پرداختيم و بيژن شعري را که در حال تولد بود ،زمزمه ميکرد و من به آهنگي که در درونم شور و هيجاني به وجود آورده بود ،گرم شده بودم و وقتي بيژن از زبان آتش گفت ،من هم اي ياران تنها ماندم ،آتشي بودم بر جا ماندم ،هر دو نفرمان دانستيم که ترانه و آهنگ جديدي دارد ساخته ميشود و ساخته شد». گفتني است که ممکن است هر روز و شب ،هزاران نفر شاهد آتشهاي به جا مانده باشند و هيچ عکسالعملي هم در روح و جان ،آنها به وجود نيايد ،در اين ميان تنها جان هاي شيفته و حساس و آزادهاي چون علي تجويدي و بيژن ترقي با مشاهده اين گونه صحنهها ،تحت تأثير قرار گرفته و
همخانگی مجردهای غريبه:
زندگی سفيد
سحرآميز ويولن تجويدي و تنظيم و تلفيق استادانه شعر و آهنگ ،بايد از صداي آسماني و گرم «دلکش» ياد کرد که ترانه را در نهايت لطافت و هنرمندي اجرا کرد و موفق شد تا همه احساسات پاک و تخيالت وسيع آهنگ ساز و ترانه سرا را به وجه احسن ،به شنوندگان انتقال دهد .گرچه تجويدي ،ترقي و دلکش ،سالهاست که به همراه کاروان رفتگان ،به ابديت پيوسته اند ،اما آتش فروزندهاي که از آنان به جا مانده ،همچنان مشتعل است و به زندگي رهروان ديار شعر و موسيقي گرمي و روشني ميبخشد.
آهنگ :علي تجويدي شعر :بيژن ترقي خواننده :دلکش ،افتخاري دستگاه :شور سال آفرينش1337 :
بيژن ترقي نيز در کتاب «از پشت ديوارهاي خاطره» از خاطرات به ياد ماندني آن روز و روزگار چنين ياد ميکند« ،آن استاد ارجمند موسيقي را با آن قد و قامت صنوبري از دور ميشناختم ولي از نزديک با او ارتباط چنداني نداشتم ،تا اينکه يک صبح تابستاني که مقارن سالهاي ورود من به راديو بود ،به ديدنم آمد و با کلماتي پر از صميميت ،مرا به خانه خويش دعوت کرد ،من آن روز را که همزمان با روزهاي ازدواج من بود ،درست به خاطر دارم .در آن روز «آتش کاروان» ساخته شد و کلمات مؤثري که عکس العمل حاالت دروني ما بود ،با چنان استقبالي رو به رو گرديد که به زودي« ،آتش کاروان» در رديف مشهورترين ترانه هاي آن زمان قرار گرفت .بعد از چهل سال که از اولين ديدار فراموش نشدني ما ميگذرد ،ما همچنان در کنار هم به خلق ترانههايي پرداختهايم که هر يک از آنها تصوير عشقها و يادبودهاي جواني را در دل ما زنده نگه ميدارد». عالوه بر آهنگ زيبا و پرمحتواي «آتش کاروان» و شعر پرمعنا و تأمل برانگيز بيژن ترقي و نواي
ترقي -پرويز ياحقي مرضيه
آتشي ز کاروان جدا مانده اين نشان ز کاروان به جا مانده يک جهان شراره تنها مانده در ميان صحرا به درد خود سوزد به سوز خود سازد سوزد از جفاي دوران فتنه و بالي توفان فناي او خواهد به سوي او نازد من هم اي ياران تنها ماندم آتشي بودم بر جا ماندم با اين گرمي جان در ره مانده حيران اين غم خود به کجا ببرم با اين جان لرزان با اين پاي لغزان ره به کجا ز بال ببرم ميسوزم گرچه با بيپروايي ميلرزم بر خود از اين تنهايي من هم اي ياران تنها ماندم آتشي بودم بر جا ماندم آتشين خو هستي سوزم شعله جاني بزم افروزم بي پناهي محفل آرا بزم افروزي تيره روزم آ آ آ آ .... (من هم اي ياران تنها ماندم /آتشي بودم بر جا ماندم) 2بار
تفاهم اخالقی به جای اجاره
در فضای مجازی سايتهای متعددی برای ايجاد يک پيام تبليغاتی وجود دارد .يکی از سايتها به صورت خاص برای جستوجوی همخانه فعاليت میکند .کسانی که مايل به همخانه شدن با افراد ديگر هستند پيامهايی به شکل آگهیهای غيررسمی منتشر کردهاند. بسياری از آگهیها بی حاشيه بودن و غيرسيگاری بودن
نشريه «جهان صنعت» تقسيم اجاره و پول پيش ،نخستين توجيهی است که با ديدن آگهیهای همخانگی به ذهن میرسد. فشار گرانی مسکن میتواند توان مالکيت يک واحد آپارتمان را سلب کند ،اما نياز اوليه سکونت را نه .نيازی که با سکونت در شهری ديگر يا تمايل به جدايی از خانواده به داليل مختلف سر بر آورده و راهحلهای موقتی بايد به تامين آن کمک و گريزی پيدا کنند. پلهای هوايی و ديوارهای شهر میتوانند وسيله اطالع رسانی درباره نياز به همخانه و تقسيم وجه اجاره يک خانه باشد ،گاهی هم فضای مجازی محل مناسبی برای انتشار اين آگهیهاست .آگهیهايی که بعضی پر از شرط و شروط و اما و اگر هستند و بعضی ديگر شرايط سادهتری دارند. اغلب آگهیدهندگان دانشجويان و افراد مجرد شاغلی هستند که به فرد ديگری برای تقبل بخشی از هزينهها نياز دارند ،اما در اين ميان شرايط خاص هم ميان آگهیدهندگان کم نيست .کسانی که حاضرند از بخش زيادی از سهم پرداختی همخانه يا حتی تمام اين سهم بگذرند و با او زندگی کنند .اغلب اين افراد جنسيت همخانه مورد نظرشان را ذکر نکردهاند و با يک تماس میشود فهميد به همخانگی با جنس مخالف تمايل بيشتری دارند. به نظر میرسد بعد از ازدواجهای سفيد و رفتن زوجها
(آتشي ز کاروان به جا مانده)
تفاوتی برای دو جنس قايل نشدهاند. در يکی از اين آگهیها چنين آمده است« ،سالم38 ، سالمه ،چهارراه پارک وی يک آپارتمان دو خوابه 110متری شيک با همه امکانات دارم .مدير يک کارگاه توليدی هستم. سيگاری نيستم .اهل ورزش و تفريح هستم .سالم زندگی میکنم .دنبال يک آقا يا خانم که دوست داشته باشه با من همخونه بشه هستم .نياز به اجاره ندارم .مهمترين نکته تفاهم اخالقيه .لطفا در صورت تمايل مشخصات خودتون رو ايميل بفرماييد ،سپاسگزارم». با اين حال اغلب آگهیدهندگان به هزينه پرداختی اهميت میدهند و آن را در آگهی ذکر کردهاند .برای يافتن خانهای که با يک ساکن به دنبال ساکن دوم يا ساکنان ديگرش میگردد ،سراغ آگهیدهندگان اين سايت رفتيم.
زن و مرد فرقی ندارد
به زير يک سقف بدون ايجاد پيوند زناشويی رسمی ،اين پديده در قالب جديدی در حال رشد است .اين بار پيوند غيررسمی هم در ميان نيست .آنچه در ميان است تنها يک ضرورت اقتصادی موقتی برای گذران زندگی است .سقفی برای دو نفر تا اطالع ثانوی؛ شايد خواستگاری سفيد.
را در ميان شرايط همخانه مورد نظرشان درج کردهاند و به دنبال فرد آرامی میگردند که مزاحمتی برای آنها نداشته باشد. بعضی از آنها به جنسيت همخانه اشاره و تاکيد کردهاند که فقط فرد همجنس با آنها تماس بگيرد ،اما بعضی ديگر
توضيحات يکی از آگهیدهندگان برای خانهای 50 متری در ميدان پليس نشان میدهد که صاحب خانه همه امکانات از قبيل يخچال ،تلويزيون ،ماشين لباسشويی و ...را فراهم کرده و برای همخانه شدن با او کافی است وسايل شخصی خود را به همراه بياوريد .قيمت برای شخص همخانه دو ميليون تومان پيش و 300هزار تومان اجاره ماهانه است و بقيه مخارج تقسيم بر دو میشود. با او تماس میگيريم تا از شرايط همخانگی بپرسيم. بعد از پاسخگويی به تلفن و توضيحاتی درباره شرايط خانه، درباره جنسيت مورد نظرش برای همخانه میپرسيم .پاسخ اين است که «فرقی نمیکند .من برنامهنويس کامپيوتر هستم و اغلب اوقات سر کارم .شما برای خودتان میخواهيد؟» وقتی با پاسخ مثبت روبهرو میشود و متوجه میشود که يک خانم قرار است همخانه او شود درباره موقعيت خانه و مبلغی که بين دو نفر تقسيم میشود توضيح میدهد و از وضعيت کار و تحصيل میپرسد .توافق اصلی موکول میشود به زمان مالقات حضوری و ديدن خانه.
دنباله در صفحة 43
40
September 2014 1393 شهريور
40
41
September 2014 شهريور 1393
اندام و جاهاي ممنوعه را در معرض ديد تماشاچيان قرار ميدادند و با ظهور انقالب اسالمي ايران اوضاع به هم ريخت ،سواي آنان که راهي کشورهاي خارج شدند ،گروهي هم ماندند و همين موضوع «آب توبه» به دادشان رسيد و به عقد و ازدواج رسمي و شرعي شوهران خود درآمدند و جامعه هم پذيراي اين موضوع شد و آنان حاال به خوبي و خوشي در خانواده خود زندگي ميکنند که هنرمندان بلندآوازهاي چون «فروزان» و «شورانگيز طباطبايي» از اين قبيلاند. در زمره تالشگران اجتماعي و سياسي هم بودهاند افرادي که بيراهه يا کجراهه رفتهاند و بعد به اشتباه خود پي برده و از سگ هم پشيمانتر شدهاند ،ولي آب توبهاي براي اين افراد وجود ندارد. براي مثال در انقالب اسالمي ايران بسياري از حمايت و همکاري با جمهوري اسالمي پشيمان شدند و حتي در صدد مبارزه با آن برآمدند و تا پاي جان هم پيش رفتند ،ولي ما از گذشته آنان قصد گذشت نداريم و هنوز هم يقه آنان را چسبيدهايم« .محسن مخملباف» سينماگر بزرگ ايراني يکي از همين افراد است.
کورش سليماني
تاثير عکس
K@Kourosh123.com
آب توبه من نميدانم موضوع «آب توبه» چه جوري و از کجا وارد سرزمين ما شده و باز هم نميدونم ريشه مذهبي داره يا اينکه فقط و فقط بعضي از ايرانيها به اين موضوع اعتقاد دارند ،ولي هر چه که هست موضوعي است بسيار منصفانه و نيک و پسنديده.... در سالهاي قبل از انقالب «ارونقي کرماني» داستانهاي دنبالهدار «خاطرخواه» را در نشريه «اطالعات هفتگي» نوشت که مورد اقبال عموم قرار گرفت و بعد هم فيلم اين داستان که همانا سرگذشت يک فاحشه بود به بازار آمد و خالصه که سوژه بسياري از فيلمهاي بعد از آن ،دور و بر زندگي فاحشهها و جاهلهاي لوطيمسلک ميچرخيد.
41
تا اينکه بعد از مدتي عکسي يا ويديويي از جوان مقتول نشان داده ميشود و آنگاه همه ميفهمند که شخص طرف درگيري با پليس ،دو تا و نصفي قاتل قد و قامت داشته و چه بسا که ميتوانسته تهديدي براي مجري قانون باشد. از طرفي عدهاي از رهبران جامعه سياهپوست هم بالفاصله ميدان را به دست ميگيرند و بدون اينکه از درستي آنچه که اتفاق افتاده به خوبي آشنا باشند ،بر طبق مساوات و عدالتخواهي ميکوبند و رسانههاي گروهي هم براي کسب و پخش خبر به رقابت ميپردازند و نتيجهاش آب به آسياب ريختن آنهايي است که رسانههاي گروهي را مفت و مجاني به خدمت گرفتهاند. در عين حال ،عدهاي هم براي اعتراض و دفاع از عدالت و برابري ،دست به غارت و آتش زدن فروشگاهها ميزنند که هر چه فکر کردم به عقلم نرسيد که اين ديگر چه صيغهاي است.
پيکنيک سياسي در ماه گذشته به همت عدهاي از جوانان قديمي (که حاال به نام «انجمن آزاديخواهان آتالنتا» فعاليت ميکنند)، پيکنيکي در يکي از پارکهاي آتالنتا برگزار شد که فرصتي بود براي گفتوگو و تبادلنظر در باره موضوعهاي مختلف. به هر روي اين پيکنيک نشان داد که ما هنوز ايراني بودن خود را فراموش نکردهايم ،به عبارتي ديگر هنوز هم که هنوز است ،تاب تحمل نظريه مخالف را نداريم.
کنسرت روژان در آتالنتا ولي قبل از اين ماجراها ،داريوش مهرجويي در فيلم «آقاي هالو» که سرگذشت يک روستايي سادهلوحي بود که دل به فاحشهاي ميبندد ،موضوع آب توبه را مطرح کرده بود .ولي از قرار معلوم زن خطاکار راه برگشتي براي خود نميديد. آب توبه يعني فرصتي دوباره به يک شخص خطاکار، منحرف يا محتاج دادن براي اينکه به يک زندگي عادي همانند افراد ديگر جامعه بازگردد. آب توبه يعني گذشت و چشمپوشي و بزرگواري براي بيرون آوردن افرادي که خواسته يا ناخواسته در منجالب افتاده و اميدي به بيرون آمدن از آن نداشتهاند. در سينماي ايران ،بعضي از هنرپيشههايي که در نقش زنان بدکاره و رقاصه ظاهر ميشدند و در کمال سخاوتمندي
* Website Design )* Search Engine (SEO * Pay Per Click Ads Full Service Digital Marketing www.designmestudio.com Tel: (510)-421-2674
وقتي در آمريکا يک جوان سياهپوست به دست يک پليس سفيدپوست به قتل ميرسد ،بالفاصله عکس دوران چهارده ،پانزده سالگي او را در اختيار رسانههاي گروهي قرار ميدهند و ديدن قيافه مظلوم اين فجايع ،دل هر بني بشري را به درد ميآورد و آنان را وادار به عکسالعمل ميکند
به خاطر حمايت مالي از کردهايي که با «داعش» درگير هستند ،کنسرت باشکوهي برگزار شد که فقط يک عيب و ايراد داشت و آنکه صداي بلندگوها در وقت سخنراني و اجراي موسيقي آنقدر بلند نبود که همميهنان را از سالم و احوالپرسي و درددل و حرفهاي ديگه منصرف کند وگرنه همگي در نهايت ادب و احترام توجه خود را صد در صد مبذول خواننده يا مجري ميکردند. موسيقي کردي برعکس موسيقي جاهاي ديگر ،شاد و زنده است و از غم و عزا در آن خبري نيست و کردها هم بعد از هجوم اعراب در 1400سال پيش ،سنتهاي خود را در لباس و فرهنگ حفظ کردهاند. براي نمونه من تا به حال يک زن کرد با چادر و چاقچور و مقنعه و حجاب اسالمي نديدهام يا مرداني که خاطره مردان عربستان را در ما زنده کنند.
42
September 2014 شهريور 1393
پير ميشوي؟ چه بهتر! زود ميرسي به مقصدغير از اين به ماحصل هيچ ،بيش از اين به ماجرا ،نه هان! چگونه مقصد است اين؟ مرگ؟ پس تولدم چيست؟ آمديم تا بميريم؟ اين حماقت است يا نه؟ زاد و مرگ ما دو نقطهست ،در دو سوي خط يک راههرچه هست طول خط است ،ابتدا و انتها نه در ميان اين دو نقطه ،ميزني قدم به اجبار در چنين عبور ناچار ،اختيار و اقتضا نه نه قبول ِخاطرم نيست؛ ميتوان شکست خط راميتوان مخالفت کرد ،با همين کالم :با «نه» زاد ما به جبر اگر بود ،مرگ ما به اختيار است: زهر ،دار ،رگزدن ،برق ...هست در توان ما ،نه؟ نه! به طول خط نظر کن :راه سنگالخ سختيستصاف ميشود ،وليکن ،جز به ضرب گامها نه گر به راه پا گذاري ،بس نشانه از تو ماند کاهالن و بيغمان را مرگ ميبرد ،تو را نه گر ز راه بازماني ،هر که پرسد از نشانت عابر پس از تو گويد :هيچ ،هيچ ،کو؟ کجا؟ نه!
ترس
«به ياد سيمين بهبهاني»
سه شعر از سيمين بهبهاني دوباره ميسازمت وطن
من از شبهاي تاريک بدون ماه ميترسم نه از شير و پلنگ ،از اين همه روباه ميترسم مرا از جنگ رو در روي درميدان گريزي نيست ولي از دوستان آب زير کاه ميترسم من از صد دشمن داناي المذهب نميترسم ولي از زاهد بي عقل ناآگاه ميترسم پي گم گشتهام در چاه ناداني نميگردم اصوأل من نميدانم چرا از چاه ميترسم اگر چه راه دشوار است و مقصد ناپديد ،اما نه از سختي ره ،از سستي همراه ميترسم من از تهديدهاي ضمني ظالم نميترسم من از نفرين يک مظلوم ،از يک آه ميترسم من از عمامه و تسبيح و تاج و مسند شاهي اگر افتد به دست آدم خودخواه ميترسم مرا از داريوش و کوروش و اين جمله باکي نيست من از قداره بندان مريد شاه ميترسم نميترسم ز درگاه خداي مهربان ،اما ز برخي از طرفداران اين درگاه ميترسم چو «کيوان» بر مدار خويش ميگردم ولي گاهي از اين سنگ شهاب و حاجي گمراه ميترسم
دوباره ميسازمت وطن اگر چه با خشت جان خويش ستون به سقف تو ميزنم ، اگر چه با استخوان خويش دوباره ميبويم از تو گل ، به ميل نسل جوان تو دوباره ميشويم از تو خون ، به سيل اشک روان خويش دوباره ،يک روز آشنا ، سياهي از خانه ميرود به شعر خود رنگ ميزنم ، ز آبي آسمان خويش اگر چه صد ساله مردهام ، به گور خود خواهم ايستاد که بردرم قلب اهرمن ، ز نعرهي آنچنان خويش کسي که «عظم رميم» (بدن مرده، هادي خرسندي براي سيمين بهبهاني استخوان پوسيده) را دوباره انشا کند به لطف راهم به قبرستان ندادند چو کوه ميبخشدم شکوه ، به عرصهي امتحان خويش «من اسمي از بعضي شعراي زن ديگر نميآورم ،چون اگر چه پيرم ولي هنوز ، فروغ فرخزاد اوال مرده ،ثانياَ به اعتقاد من عاقبت به خير مجال تعليم اگر بود ، شد .بعضيهاي ديگر نه ،عاقبت به خير نشدند و نخواهند جواني آغاز ميکنم شد ،لذا به آنها اشارهاي نميکنم و از آنها اسم نميبرم». کنار نوباوگان خويش فرمايشات دو سال پيش مقام معظم رهبري مشخص حديث حبالوطن ز شوق ميکند که از شاعران زن ،آن «بعضيهاي ديگر» که بدان روش ساز ميکنم ميفرمايند ،هنوز زندهاند .چون به قول ايشان فروغ «اوال که جان شود هر کالم دل ، مرده» ،ثانياَ «عاقبت به خير شده» و محال است ايشان به چو برگشايم دهان خويش زن شاعري که اوال نمرده باشد و ثانيا عاقبت به خير نشده هنوز در سينه آتشي ، باشد و نخواهد شده باشد ،اشاره بفرمايند! بجاست کز تاب شعلهاش هوش زيادي ميخواهد که بفهميم منظور ايشان از گمان ندارم به کاهشي ، «بعضيهاي ديگر» بين زن هاي شاعر ،چه کساني هستند ز گرمي دمان خويش و چند نفرند؟! اندکي احتمال ميرود که يکي از آنها ـ و دوباره ميبخشيام توان ، شايد همه آنها! ـ سيمين بهبهاني بوده باشد. اگر چه شعرم به خون نشست عاقبت به خير نشدن سيمين از اينجا معلوم ميشود که دوباره ميسازمت به جان ، روزنامه «کيهان» و يکي از شاعران دربار کهريزک ،به خويش اگر چه بيش از توان اندازه الزم ،ـ و نه کافي! ـ به او هتاکي کردند و شاعر کهريزکي در سايتش نوشت« :اي کاش اين خانم در پيري به جاي آنکه پوست خود را بکشد و جوان کند ،کمي فکر مرگ ميبرد تو را؟ نه! خود را ميکشيد و جوان ميکرد( ».سعي کنيد حالتان از اين آقا بهم نخورد). پير ماه و سال هستم ،پير يار بيوفا ،نه.شاهد ديگر عاقبت به خير نشدن سيمين اينکه نگذاشتند عمر ميرود به تلخي بنا بر وصيتش در امامزاده طاهر ،در جوار نوه و شوهر پير ميشوم ،چرا نه؟
سابقش و در همسايگي شاملو و گلشيري و مختاري و پوينده و مرتضي حنانه .......باشد. اين سروده را من با تقليدي ناشيانه از سبک و سياق خانم بهبهاني و طنز ظريفش ،از قول آن بزرگ نوشتم و چون شاعر زن نيستم و اص َ ال شاعر نيستم و اوال هم نمردهام ،براي اينکه عاقبت به خير شوم ،تقديمش ميکنم به مقام معظم رهبري.
راهم به قبرستان ندادند راهم به قبرستان ندادند قبري که گفتم آن ،ندادند من در امامزاده طاهر ميخواستم ،ايشان ندادند کلي وصيت کردم اما جزئي به من امکان ندادند از کوشيارم دور کردند پيش نوه اسکان ندادند البته شخصا مطمئنم چون سوسه آمد خان ،ندادند جز «گورتو گم کن ضعيفه» از بيت شان فرمان ندادند بيخ مراسم را گرفتند سهمي به فرزندان ندادند جز دولت آبادي ،مجابي بر ديگري اکران ندادند در مرده شوخانه به سيمين حمام دوش و وان ندادند! در قبر تحميلي که دادند يک حوري و غلمان ندادند! روي مزاح است اين وگرنه اينها به زنده نان ندادند يک ذره آزادي به ملت اين ناجوانمردان ندادند هر روز دردي تازه دادند يک لحظه يک درمان ندادند آزار را ،حتي پس از مرگ در حق من پايان ندادند از زندهام ترسيده بودند بر مردهام ميدان ندادند! يک متر و هفتادي که گفتم کم داده و ميزان ندادند اما دگر از من گذشتهست گر اين ندادند ،آن ندادند من زندهام در جان مردم پس گور باباشان ،ندادند اين قوم بدنامان به سيمين جز نام جاويدان ندادند خوب است که قبر مرا در پشکر به بهباهان ندادند* *** * َ پشکر (با دو فتحه و سکون شين) ـ گورستان متروکه در بهبهان از دوره ساسانيان.
شفيعي کدکني زادگاه من اي روستاي خفته بر اين پهن دشت سبز اي از گزند شهر پليدان پناه من اي جلوه طراوت و شادابي و شکوه هان! اي بهشت خاطره ،اي زادگاه من! باز آمدم به سوي تو زان دور دورها زانجا که صبح ميشکفد خسته و ملول زانجا که ماه در افق زرد گونهاش در کام ابر ميخزد آهسته و ملول باز آمدم که قصهي اندوه خويش را با صخرههاي دامن تو بازگو کنم وندر پناه سايهي انبوه باغهات گلبرگهاي خاطره را جست و جو کنم هر گوشهاي ز خلوت افسانه رنگ تو ياد آفرين لذت بر باد رفتهايست وان جويبار غم زدهات با سرود خويش افسانه ساز لحظهي از ياد رفتهايست اي بس شبان روشن افسانه گون که من در دامن تو قصه به مهتاب گفتهام وز ساحل سکوت تو با زورق خيال تا خلوت خدايي افالک رفتهام
اي بس طليعههاي گل افشان بامداد کز جام اللههاي تو سرمست بودهام و اي بس ترانهها که به آهنگ جويبار آن روزها به خلوت پاکت سرودهام آن روزهاي روشن و رويان زندگي دوران کودکي که بر آن لحظهها درود در دامن سکوت تو آرام ميگذشت خاطر اسير خاطرهاي کودکانه بود آري هنوز مانده به ياد آنچه نقش بست آن روزها به خاطر اندوه بار من وان نام من که بر تنهي آن چنار پير زان روزگار مانده به جا يادگار من با لکههاي ابر سپيدت که شامگاه آيند بر کرانهي دشت افق فرود چون سوسني سپيد که پرپر شود ز باد بر موجهاي ساحل درياچهاي کبود با آن چکادهاي پر از برف بهمنت با آن غروبهاي شفق خيز روشنت وان آسمان روشن همرنگ آرزو وان سوسوي شبانه فانوس خرمنت همواره شادمانه و شاداب و پر شکوه چون نوشخند روشني بامداد باش هان! اي بهشت خاطره! اي زادگاه من! سرسبز و جاودانه و بشکوه و شاد باش!
هاتف رند قدح نوش منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو باشدم خرقهاي آنهم به خرابات گرو زاهد آن راز که جويد ز کتاب و سنت گو به ميخانه در آي و ز ني و چنگ شنو راز کونين به ميخانه شود زان روشن که فتادهاست به جام از رخ ساقي پرتو چه کند کوه کن دلشده با غيرت عشق گر نه بر فرق زند تيشه ز رشک خسرو هر طرف غول نوا خوان جرس جنباني است در ره عشق به هر زمزمه از راه مرو منزل آنجاست درين باديه کز پا افتي در ره عشق همين است غرض از تک و دو بستگيها به ره عشق و گشايشها هست بسته شد هاتف اگر کار تو دلتنگ مشو
سياوش کسرايي له له و تنفس خوابم نميبرد گوشم فرودگاه صداهاي بي صداست باور نميکني اما من پچ پچ غمين تصاوير عشق را محبوس و چارميخ به ديوار سالها پيوسته باز ميشنوم در درون شب من رويش گياه و رشد نهاالن پرواز ابرها تولد باران تخميرهاي ساکت و جادويي زمين من نبض خلق را از راه گوش ميشنوم آري همواره من تنفس درياي زنده را تشخيص ميدهم باور نميکني اما در زير پاشنه هر در در پشت هر مغز من له له سگان مفتش را پي جوي و هرزه پوي احساس ميکنم حتي از هر بلور واژه که جان ميدهد به خلق نان و گل و سالمت و آزادي ميبينم آشکار اين پوزههاي وحشت را له له زنان و هار آن گياه از ميان صداهاي گونه گون اين له له آن تنفس هر دم بلند بنهفته هر صدايي ديگر
42
تا آستان قلبم بي تاب نرديک ميشوند نزديک ميشوند و خوابم نميبرد اينک منم مهاجم و محبوس لبريز آبهاي طاغي درياي سهمگين قرباني سگان تکاپو ميگردم و به بازوانم مواج هر چيز را به گردم ميگردانم ميترسم اما ميترسانم دندان من از خشم به هم سوده ميشود آشوب ميشود دل من درد ميکشم با صد هزار زخم که در پيکرم مراست دريا درون سينه من جوش ميزند فرياد ميزنم اي قحبگان نان به پليدي خور دروغ دشنام ميدهم به شما با تمام جان قي ميکنم به روي شما از صميم قلب جان سفره سگان گرسنه تن وصله پوش زخم چون ساحلي جدا شده دريايش از کنار در گرگ و ميش صبح تابم تب آوريده و خوابم نميبرد
عطار مرگ در ميان زندگي تا درين زندان فاني زندگاني باشدت کنج عزلت گير تا گنج معاني باشدت اين جهان را ترک کن تا چون گذشتي زين جهان اين جهانت گر نباشد ،آن جهاني باشدت کام و ناکام اين زمان در کام خود درهم شکن تا به کام خويش فردا کامراني باشدت روزکي چندي چو مردان صبر کن در رنج و غم تا که بعداز رنج ،گنج شايگاني باشدت روي خود را زعفراني کن به بيداري شب تا به روز حشر روي ارغواني باشدت گر به ترک عالم فاني بگويي مردوار عالم باقي و ذوق جاوداني باشدت صبحدم درهاي دولتخانهها بگشادهاند عرضه کن گر آن زمان راز نهاني باشدت تا کي از بي حاصلي اي پيرمرد بچه طبع در هواي نفس مستي و گراني باشدت؟ از تن تو کي شود اين نفس سگ سيرت برون؟ تا به صورت خانه تن استخواني باشدت گر تواني کشت اين سگ را به شمشير ادب زان پس ار تو دولتي جويي ،نشاني باشدت گر بميري در ميان زندگي عطاروار چون درآيد مرگ عين زندگاني باشدت
سعدي آوازه درست است گو خلق بدانند که من عاشق و مستم آوازه درست است که من توبه شکستم گر دشمنم ايذا کند و دوست مالمت من فارغم از هر چه بگويند که هستم اي نفس که مطلوب تو ناموس و ريا بود از بند تو برخاستم و خوش بنشستم از روي نگارين تو بيزارم اگر من تا روي تو ديدم به دگر کس نگرستم زين پيش برآميختمي با همه مردم تا يار بديدم ،در اغيار ببستم اي ساقي از آن پيش که مستم کني از مي من خود ز نظر در قد و باالي تو مستم شبها گذرد بر من از انديشهي رويت تا روز نه من خفته نه همسايه ز دستم حيف است سخن گفتن با هر کس از آن لب دشنام به من ده که درودت بفرستم ديريست که سعدي به دل از عشق تو ميگفت اين بت نه عجب باشد اگر من بپرستم بند همه غمهاي جهان بر دل من بود در بند تو افتادم و از جمله برستم
43
سارا معصومي ،ديپلماسي ايراني ششمين دور از دومينوي مذاکرات هستهاي ميان ايران و 5+1در وين دو روز پيش از تاريخي که همگان انتظار آن را ميکشيدند به پايان رسيد .آرامش به قصر کوبرگ برگشته و هياتهاي ايراني و 5+1هم به کشورهاي خود بازگشتهاند. در بيستمين روز از ماه جوالي يعني همان تاريخي که در بسياري از تقويمهاي خبرنگاران و تحليلگران رسانههاي غربي و ايراني روز پايان فرجه شش ماهه برنامه اقدام مشترک نام گذاري شده بود ،همگان به ريشه يابي داليل منتهي به تمديد اين برنامه و تبعات سياسي آن ميانديشند. با وجود آنکه هم هيات ايراني و هم اعضاي 5+1به گونهاي در سخنان جداگانه خود تاکيد کردند که تمديد برنامه اقدام مشترک امري عادي است که در نخستين بند از اين برنامه هم به آن اشاره شده بود اما اين تغيير از مسير مورد انتظار ،بر بسياري از تحليلها و تفسيرها در خصوص داليل عدم امضاي متن توافقنامه جامع و سرنوشت مذاکرات در 4ماه آتي سايه انداخته است.
مسير پرسنگالخي که ايران و 1+5آمدند
شايد براي تعيين مسير ،نيم نگاهي به شش ماهي که گذشت و دستاوردهاي امضاي برنامه اقدام مشترک در نوامبر 2013چندان خالي از لطف نباشد .ايران و جامعه جهاني از آن نوامبر تاريخي در ژنو تا اين جوالي پرانتظار در وين بر بسياري از اما و اگرها غلبه کرده و قطار مذاکرات هستهاي را ايستگاه به ايستگاه به مقصد نزديکتر کردهاند. محمدجواد ظريف وزير امور خارجه ايران روزي که سکان هدايت مذاکرات هستهاي ايران را در دست گرفت ،با اشاره بر بي دليل بودن تطويل اين روند تاکيد کرد که اگر اراده سياسي الزم در طرفين براي حل بحران باشد ،اين پرونده در بازه زماني يک ساله قابل حل و فصل است .اينک با گذشت بيش از يک سال از عمر اجرايي دولت تدبير و اميد هنوز شاه کليد مذاکرات همان است که ظريف گفته بود :وجود اراده سياسي. امضاي برنامه اقدام مشترک در ژنو در نگاهي کالنتر از مذاکرات در حقيقت توسل به ديپلماسي هستهاي براي پايان دادن به بسياري از اختالفهاي نه تنها هستهاي – فني بلکه عادي سازي رابطه ميان تهران و غرب بود .ايران و 5+1در ششمين دور از مذاکرات هستهاي در وين 18 ،روز به جدال تن به تن سياسي پرداختند تا شايد از سناريوي تمديد عبور کنند ،با اينهمه با پررنگ شدن پرانتزها و به چشم آمدن نقطه چينهاي بيشتر در متن نهايي بود که دو طرف تصميم گرفتند سه روز آخر اين ماراتن را به تالشي براي تمديد تبديل کنند. اين تقالي نفس گير براي تمديد نشان دهنده ارزشمند بودن راهي است که دو طرف در شش ماه گذشته آمدهاند. شايد بهترين نامي که ميتوان بر تمديد برنامه اقدام مشترک گذاشت تالش براي حفظ دستاوردهايي است که در اين شش ماه جامعه جهاني به شکل ملموس و عملي و نه تنها در کالم و شعار آن را لمس کرده است. سخنان جان کري وزير امور خارجه اياالت متحده پس از امضاي متن تمديد برنامه اقدام مشترک به خودي خود گوياي راهي بود که دو طرف آمدهاند .کري با بيان اينکه ما از اين مذاکرات يک هدف را دنبال ميکنيم و آن هم حصول اطمينان از صلحآميز بودن برنامه هستهاي ايران است ،تاکيد کرد که ما به دنبال حل اين پرونده با توسل به ديپلماسي هستيم .رئيس دستگاه ديپلماسي اياالت متحده با بيان اين حقيقت که ما در
September 2014 شهريور 1393
بازه زماني کوتاه ،مسير طوالني را طي کردهايم گفت ،کمتر از يک سال پيش بود که حسن روحاني و باراک اوباما نخستين تماس تلفني روساي جمهور ايران و امريکا پس از سه دهه تنش در روابط دو جانبه را کليد زدند .در اين فاصله زماني من نيز چندين بار با همتاي ايراني خود ديدارهاي چند و دو جانبه داشتهام. همانگونه که در بيانيه مشترک قرائت شده توسط کاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و محمد جواد ظريف هم گفته شد ،دو طرف بر اين واقعيت آگاهي دارند که هم پيشرفتهاي ملموسي انجام گرفته و هم فاصلههاي بسياري هنوز باقي است.
آيا 4ماه براي حفظ مذاکرات کفايت ميکند؟
شايد اصليترين پرسشي که در حال حاضر مطرح باشد اين است که آيا فرصت زماني 4ماهه براي رفتن راهي که ايران و 5+1در شش ماه نتوانستند به خط پايان آن نزديک شوند ،کافي است ؟ برخي منابع نزديک به تيم مذاکره کننده ايراني تاکيد دارند که 60تا 65درصد از متن نهايي مورد توافق واقع شده ،اما در همين متن هم هنوز پرانتزها و نقطه چينهاي بسياري وجود دارد. در حالي که سيد عباس عراقچي مذاکره کننده ارشد ايراني پس از اعالم رسمي تمديد برنامه اقدام مشترک به صراحت تاکيد ميکند که بحث در خصوص ظرفيت غني سازي اورانيوم و راکتور هستهاي اراک همچنان چالش برانگيزترين موضوع است ،اما در رسانههاي غربي تحليلگران هم از اختالف بر سر بازه زماني دوره اعتمادساز سخن ميگويند و هم از مسايل مورد اختالفي چون پروندههاي فردو و نظنز و البته ميزان دست باز ايران در تحقيق و توسعه. عالوه بر اين آمريکاييها خواهان افزايش زمان مورد نياز براي گريز هستهاي ايران هستند و از تهران ميخواهند در خصوص برنامههاي هستهاي خود در گذشته هم اطالعات جامعي در اختيار آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار دهد .بنابراين به نظر ميرسد که سخن عراقچي در اين خصوص که پرانتزها به اختالف در خصوص محتوا بازگشته و نقطه چينها جاي خالي ارقام و اعدادي است که هنوز بر سر آن به توافق نرسيدهايم، بهترين تعبير براي بيان حجم و جنس اختالفهاي ميان ايران و 5+1بود. رسيدن به گام آخر در مذاکرات هستهاي در حالي که به تصميمي جمعي در ميان مذاکره کنندگان بستگي دارند نيازمند طي مسيري است بسيار پيچيده .گفته ميشود که دو طرف در هفتههاي اخير تمام تالش خود را براي به حداقل رساندن مطالبهها به گونهاي که گرفتار داالنهاي غيرضروري در جريان مذاکرات نشوند ،به کار گرفتند. «گاردين» در تازهترين نگاه خود به تمديد برنامه اقدام مشترک در وين تاکيد ميکند که اگر اين مذاکرات هستهاي يک بازي فوتبال در جام جهاني بود ،اکنون به نتيجه 1-1رسيده بود که به وقت اضافه کشيده شده است .اين تعبير «گاردين» به امتيازهاي جديدي باز ميگردد که دو طرف در راستاي تمديد برنامه اقدام مشترک به هم دادهاند .بر اساس توافق انجام گرفته ،ايران ميتواند به 2.8ميليارد دالر ديگر از سرمايههاي بلوکه شده خود در خارج از مرزهايش دست پيدا کند .در مقابل ايران متعهد شده است که يک چهارم از اورانيوم با غناي 20 درصد اکسيد شده برابر با 25کيلوگرم را به سوخت تبديل کند. اصليترين دستاورد اين اقدام اين است که تبديل اين مواد به گاز عمال براي ايران غيرممکن شود .عالوه بر اين ايران بايد
ذخيره اورانيوم با غناي 20درصد خود را هم رقيق کند. در حال حاضر با ورود ايران و 5+1به دور تمديد مجدد برنامه اقدام مشترک با توجه به اينکه در متن اوليه تنها يک بار قيد تمديد لحاظ شده بود ،تهران و کشورهايي که در طرف مقابل نشستهاند تنها با دو گزينه بر روي ميز روبرو هستند: امضاي توافقنامه جامع تا 24نوامبر يا پايان دادن به مذاکرات و بازگشت به پيش از نوامبر .2013 زماني که از بازگشت به گذشته پرونده سخن ميگوئيم بايد اين حقيقت غيرقابل انکار را تکرار کنيم که حداقليترين نتيجه اين بازگشت ،وضع دوباره تحريمها و بازگشت چرخه سوخت هستهاي ايران به غني سازي 20درصد و افزودن بر ذخاير است .اما اين بازگشت تبعات حداکثري هم خواهد داشت :خاموش شدن بارقههايي از اعتماد شکل گرفته ميان ايران و غرب،تکرار تجربه بي ثمر بودن مذاکرات هستهاي براي تهران و حتي احتمال خروج اين کشور از معاهده منع تکثير تسليحات هستهاي. نخستين دور از مذاکرات ميان ايران و 5+1در چارچوب تمديد به احتمال بسيار زياد از اواخر ماه آگست يا ابتداي ماه سپتامبر آغاز خواهد شد .در اين بازه زماني کشورهايي که قرار است تا 24نوامبر و شايد هم زودتر از اين تاريخ ،امضاي خود را زير متن توافقنامه جامع بگذارند بايد به اين پرسش اساسي پاسخ دهند که انتظار آنها از ايراني که از دل اين مذاکرات بيرون خواهد آمد چيست؟ در حال حاضر تحليل تمام رسانههاي غربي از «واشنگتن پست» تا «نيويورک تايمز»، از «گاردين» تا «رويترز» اين است که بايد به اين مذاکرات تاريخي مجالي براي نفس کشيدن هرچند در وقت اضافه داد. با اينهمه اين غرب است که بايد با صداقت تمام به مطالبه خود از ايران در پس کلمات زيبايي که پاي ميز مذاکره مطرح ميشود ،بينديشد. آيا غرب به دنبال ايراني است که پس از 24 نوامبر 2014 خلع سالح شده و به پيش از سال 2003بازگشته باشد؟ آيا هدف از اين مذاکرات هستهاي پايان دادن به پروندهاي عريض و طويل با حاشيههاي سياسي فراوان و استفاده از فرصت بهبود رابطه با تهران براي پايان دادن به ساير بحرانها از جمله بحرانهاي بيشمار منطقهاي است؟ در فرضيه اول غربيها به نام مطمئن شدن از عدم حرکت ايران در مسير بمب هستهاي بر سر ميز مذاکره مينشينند اما هدف پنهان آن محروم کردن ايران از حقوق هستهاي خواهد بود که حق هر کشوري بر اساس معاهده منع تکثير تسليحات هستهاي است. شايد هسته شکلگيري چنين انتظاري در غرب از مذاکرات هستهاي ،اين فرضيه اشتباه باشد که تحريمها ايران را به پاي ميز مذاکره کشاند و اکنون تشديد فشارها ميتواند ايران را از برنامه هستهاي صلح آميز آن نيز منصرف کند .بي شک نميتوان تاثير شديدترين تحريمهاي اعمال شده بر ايران در سه دهه گذشته بر اقتصاد کشور را ناديده گرفت ،اما آنچه که غرب در صورت ميل به توسل به اين راه آن را ناديده خواهد گرفت اين است که خطوط قرمز تهران از ژنو تا وين 6اندک تغييري نکرده است و ايران در همين مذاکرات بود که براي نخستين بار توانست امتياز عملي غني سازي در خاک خود هرچند به ميزان کمتر از 5درصد را از قدرتهايي بگيرد که حتي در قطعنامههاي شوراي امنيت هم به دنبال به صفر رساندن غني سازي در ايران بودند. عالوه بر اين پرونده هستهاي ايران امروز و در سايه حضور دولت يازدهم در راس قدرت اجرايي در ايران به پروندهاي براي عموم مردم تبديل شده که مورد رصد عمومي قرار ميگيرد و امکان به صفر رساندن ان در سر ميز مذاکره عمال ممکن نيست .هرگونه تشديد فشار بر ايران در حالي که اين کشور به استناد گزارشهاي آژانس به تمام تعهدات خود در شش ماه گذشته پايبند بوده و حاضر به پذيرش عمليترين مجوز نظارت بر برنامه هستهاي خود يعني پروتکل الحاقي است ،ميتواند به خروج اين کشور از معاهدهاي منتهي شود که مفاد آن تضمين کننده فعاليتهاي در چارچوب اعضا هم نيست. ايران و 5+1از 20جوالي تا 24نوامبر فرصت دارند که پرونده هستهاي را به ابزاري براي توسل به ديپلماسي هستهاي تبديل کنند .با توجه به زمان سه هفتهاي تنفس اعالم شده، دو طرف اندکي بيش از سه ماه براي تصميم گيري فرصت دارند .ايران بر اساس آخرين سخنان محمدجواد ظريف حاضر است بازه زماني 3تا 7ساله را براي متوقف نگاه داشتن برخي فعاليتهاي هستهاي خود بپذيرد .پيشنهاد ظريف از سوي بسياري از کارشناسان فن به شاه کليدي تشبيه شده که ميتواند قفل هستهاي را بگشايد. پايان بي نتيجه مذاکرات ميان ايران و 5+1يا به جنگ منتهي خواهد شد يا حرکت کردن راستين ايران در مسير تبديل شدن به کشوري در بلوک قدرتهاي هستهاي .جدا از چالشهايي که اين بازگشت به گذشته براي ايران و 5+1به دنبال خواهد داشت نبايد فراموش کرد که خاورميانه امروز ديگر توان تحمل يک جنگ ديگر را ندارد. اکنون زمان آن است که ايران و امريکا نه در راستاي تامين منافع جداگانه خود که با در نظر داشتن وضعيت منطقه، به ديپلماسي فرصتي دوباره دهند.
43
دنباله از صفحة 39
سن و تحصيالت؟
يکی از آقايان آگهیدهنده شرايط خانهاش را «بسيار تميز همراه با کليه لوازم زندگی 100 ،متر ،دو خوابه ،واقع در قلهک ،نزديک به مترو» توصيف کرده است .در آگهی درج کرده که فوق ليسانس نرمافزار و ليسانس مديريت دارد ،شاغل است و به دنبال همخانه آقا يا خانم با شخصيت و خونگرم میگردد. رهن و اجاره را هم توافقی اعالم کرده است. با اين آگهیدهنده تماس میگيريم و درباره شرايطش برای همخانگی میپرسيم .اولين سوال او در رابطه با سن و تحصيالت است .بعد از اينکه متوجه میشود با يک دختر دانشجو صحبت میکند درباره مبلغ اجاره و پول پيش اطمينان میدهد که پساندازی دارد و میتواند مبلغ سهم همخانهاش را هم تا حدی تامين کند .بقيه صحبتها نيز موکول میشود به عصر همان روز و مالقات حضوری.
نفر سومی که ضروری نيست
يکی ديگر از کاربران در توضيح آگهیاش نوشته« :يک خونه گرفتم تو خيابان آذربايجان، نرسيده به رودکی ...دنبال يک نفر يا دو نفر همخونه میگردم .کارمند هستم و تو ماه نهايتا 10شب تو تهرانم .خونه 51متری و تميز و وسايل اوليه مثل تلويزيون و يخچال و گاز و فرش دارم .اگه غير از خودم يه نفر پيدا شه ( 4ميليون تومن) رهن و 400 (هزار تومن) اجاره شه و اگه دو نفر پيدا شه نفری ( 2ميليون تومن) رهن و ( 250ميليون تومن) اجاره شه .فقط فرد تميز و با اخالق و کم رفت و آمد باشه». او هم در مکالمه میگويد جنسيت همخانه برايش مهم نيست و بستگی به خود فرد همخانه دارد .با پايينتر آمدن مبلغ پول پيش هم مشکلی ندارد .حتی در صورت مکدر شدن آرامش همخانه پيدا شدن نفر سوم هم ضروری نيست! در ميان آگهیدهندگان اغلب خانمها متقاضی همخانگی با يک خانم ديگر هستند و با تاکيد در آگهی ذکر میکنند که فقط خانمها تماس بگيرند .با اين حال بعضی از دختران جوان که به سرعت نياز به سکونت دارند ،حاضر به همخانه شدن با آقايان هستند.
بدون حاشيه و غيرسيگاری
«به يک همخونه آقا احتياج دارم که فقط شاغل باشه ،بدون حاشيه و غيرسيگاری». همخانهای که نويسنده اين آگهی به دنبالش میگردد بايد ضرورتا همجنس باشد و بتواند پول پيش منزل يعنی سه ميليون تومان پيش و 300هزار تومان اجاره را تامين کند .بسياری از آگهیدهندگان به غيرسيگاری و کم رفت و آمد بودن همخانه مورد نظرشان اهميت میدهند .اما تعداد پرشمار آگهیهايی که بدون شرايط الزم در جستوجوی فردی برای زندگی زير يک سقف هستند نشان میدهد بسياری از آنها در مکالمهای تلفنی و کوتاه اهميت چندانی به وضعيت اخالقی و شخصيتی افراد نمیدهند و در صورت اهميت دادن به اين مساله نيز راهی برای شناخت افراد پيش رو ندارند.
سکوت کارشناسان
با وجود اهميت اجتماعی اين مساله ،خبرنگار «جهان صنعت» در تماس با کارشناسان اجتماعی با در بسته رو به رو شد و اغلب به دليل نگرانی درباره گذشتن از خط قرمزها تمايلی به اظهار نظر در اين باره نداشتند .گرچه پيش از اين برخی از چهرهها جسته و گريخته به مساله ازدواج سفيد و زندگی مشترک زوجها بدون ازدواج سخن گفته بودند ،اما زندگی افراد جنس مخالف زير يک سقف بدون اينکه نسبتی هرچند غيررسمی داشته باشند تاکنون ناديده گرفته شده است. به نظر میرسد مسايل اجتماعی از اين دست با وجود اهميت بااليی که دارند در ميان تابوها جای گرفتهاند و همين موضوع میتواند آسيبهای ناشی از آنها را تشديد کند.
44
دنباله از صفحة 35
نخستوزير مشروطه با 13سال صدارت تا حبيب القانيان کليمي؛ و از مونا محمودنژاد دخترک 17ساله بهايي تا سيدجواد ذبيحي موذن و خواننده ادعيه مذهبي شيعه ،به تيغ کشتار حاکم شرع انور گرفتار شدند. اعدام نه تنها شامل حال افسران شرکتکننده در کودتاي نوژه شد ،بلکه جان دريادار بهرام افضلي فرمانده صاحبنام نيروي دريايي ايران که نيروي دريايي عراق را در نخستين روزهاي جنگ زمينگير کرد ،گرفت؛ سرهنگ هوشنگ عطاريان فرمانده فاتح جبهه غرب و سرهنگ بيژن کبيري فرمانده فاتح عمليات جنوب و شکستن محاصره آبادان را در برابر جوخههاي مرگ قرار داد و در کردستان ،ترکمنصحرا ،ايل قشقايي و چهارگوشه ديگر ايران ،خانوادهها را عزادار کرد. هنوز ترکمنها چهره صادق خلخالي گيوي و خاطره مختوم ،توماج ،واحدي و جرجاني را فراموش نکردهاند، عکس معروف جهانگير رزمي از اعدام کردها که جايزه پوليتزر را در سالهاي بعد به خود اختصاص داد ،صحنه به خاک افتادن انسانها را در تاريخ ثبت کرده است. دهه تاريک تاريخ معاصر ايران لکه ننگ ديگري را نيز بر دامن نظام نشسته بر خون باقي گذاشت .کشتار دستهجمعي زندانيان سياسي در تابستان 67که خاوران اکنون نماد جاودانه آن شده است.
و باز هم قانوني که اعدام ميکند
هنوز اعدام قانوني و مشروع است .اين بار نامش
September 2014 شهريور 1393
قانون مجازات اسالمي است .ميتواند فرزاد کمانگر، شيرين علمهولي و ديگران را به دار بياويزد و به قول سيمين بهبهاني ،چوب دار «فشرده پاي آزادي به فرق هر چمن» شود .ميتواند دستاويز سياسيوني شود که در مخالفت با يک دولت ،با اعداميان آن دولت مخالفت کنند و وقتي رنگ رييس قوه مجريه به رنگ مورد عالقهشان ميچرخد ،امثال حبيباهلل گلپريپور را تروريست و مستحق اعدام بخوانند و يا در برابر اعدام دو شهروند عرب اهوازي به نامهاي هاشم شعبانينژاد و هادي راشدي ،به طرز مرگباري، مدبرانه و معتدالنه سکوت کنند. تمامي نامهايي که در باال آمد ،تنها چند نمونه از سياهه بلندباالي قربانيان يک واژهاند :اعدام! واژهاي که گروهي با آن موافقاند ،عدهاي ميگويند مخالفاند ولي با قيد يک «اما» ،آن را براي جرايمي خاص مجاز ميشمرند ،جمعي که عزيزانشان قرباني جنايتشدهاند ،با عنوان قصاص آنرا مايه تشفي ميدانند و هستند کساني که هنوز فکر ميکنند وجودش ميتواند عاملي در راه کاهش جرايم باشد. اعدام هر چه هست ،وجودش در هر قانوني ،از قانون جنگل تا قانون مجازات اسالمي عامل چرخيدن چرخ بدنام قتل انسان است .اگر به کلي از جامعه انساني برچيده نشود و به جايش مجازاتهاي متناسب ننشيند ،ناقوس بدآواي مرگ هر روز ميتواند قرباني ديگري بگيرد و چه بسا سکوت و رخوت ،خود عاملي شود تا قرباني بعدي از نيمکت کناري ما به مسلخ برود. *** * مصرعي از يک غزل عطار
جدول کالسيک: افقي: – 1شهري در آذربايجان غربي _ نويسنده فرانسوي زنبق دره. – 2خداوند _ دود _ رنجور و دردمند. – 3مقابل آستر _ جاروبکش _ هادي فيزيکي. – 4پاسخ به طور معمول خوشايند _ آغوش _ آبزي لذيذ _ زباندار بيزبان. – 5آتش _ بنيانگذار _ حشرهاي که آفت مزارع است. – 6معاون هيتلر _ گونهها _ فراگرفتن به طور کامل. – 7گريزگاه _ مايل _ به کاري دست زدن. – 8عبادتگاه راهب _ پر کردن _ پول نقد. – 9نصيحت _ بيچيز _ سرشوي گياهي. – 10از راه رسيدن _ رسم کردن _ حرف فاصله.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ()20 روز هر ماه ميباشد. دنباله از صفحة 36 بود .دلت ميخواست او راهنماي هميشگيات تا ابديت باشد تا از نگريستن به اين شاهکار آفرينش لذت جاودانه ببري ،اما راه ما متاسفانه به اندازه مسير ابديت دراز نبود و چند ثانيه بعد به محلي که اين حوري بهشتي برايمان در نظر گرفته بود رسيديم .من و ايزابل رو در روي يکديگر بر صندليهاي مبل مانند بسيار راحتي تکيه زديم. دخترک پس از آنکه ما را در جاهاي خود نشانيد و جلوي هر يک از ما ليست غذا را گذاشت ،گفت نام گارسن شما رزا است و تا چند لحظه ديگر به نزدتان خواهد آمد .با آنکه شايد ميدانست زن همراه من زني خودفروش ميباشد ،اما همان احترامي را که براي من قائل بود در مورد ايزابل نيز رعايت ميکرد. دخترک زيبا پس از آنکه لبخند شيرين ديگري را
44
– 11ناپيدا _ قسمتي از قرآن _ لنگه به لنگه. – 12طرز و نوع _ پايه و بنيان _ کافي _ ستايش. – 13يغما و چپاول _ تکاور _ گياه شيرين. – 14تهنشين شدن _ متقلب و حيلهگر _ ساز اشرافي. – 15يکهتاز _ مخزن آب اتومبيل.
عمودي:
که از هر خوشامدگوئي دلچسبتر بود ،ارزاني ما داشت به جاي خود بازگشت .ايزابل که در چشمهايش برقي از شادي مشاهده ميشد چند لحظه پلکها را بر هم گذاشت ،دستها را در هم قالب کرد و زير لب وردي خواند و سپس گفت از اينکه اين امکان را برايش فراهم آوردهام تا در اين رستوران که آمدن به داخل آن از آرزوهايش بوده بنشيند و شام صرف کند بسيار سپاسگزار است اما بيشتر از اينکه از من ممنون باشد ،از خداي خودش متشکر است .با شنيدن اين سخن، فکري از ذهنم گذشت که آيا چنين زني با اين پيشه ،خدا را هم ميشناسد و به خدا هم فکر ميکند .ميدانستم تن فروشي کم و بيش در بين بيشتر مردم دنيا کار ناپسندي به حساب ميآيد و چنين زنهائي به نظر خيلي از مردم به ويژه مذهبيها ،مورد خشم پروردگار هستند و عقيده بر اين است که در روز رستاخيز دمار از روزگار آنان در خواهند آورد. ادامه دارد.
جدول واژهگذاري: 2حرفي: اک _ هو _ او _ بن _ دد _ ان _ اي _ کا. 3حرفي: آهو _ برد _ دنا _ يکم _ يان _ اهر _ الم _ اسي _ هرا _ هوش _ اير _ مان _ کسا _ ناي _ بات _ حور _ مار _ سرو. 4حرفي: اردي _ رنگي _ ينام _ ويار _ بانو _ باري _ اهوا _ نحاس. 5حرفي: بينام _ الييک _ آبنوس _ ريواس _ هيربد _ تاييد _ اوبار _ لياقت _ شکاري _ ياسين _ بلديه _ اسانس _ اميني _ مکاره _ دالما _ موسسه _ ارتشي _ يارات _ داراب _ ديرين. 6حرفي: ادبيات _ بيراهه _ ياشماق _ بيروني. 7حرفي: بامدادي _ رستگاري _ استکبار _ يانکولر _ گرداوري _ يکدنگي.
– 1زينت و زيور _ عدالت. – 2سرگرد سابق _ چاق و فربه _ اماکن قربانيکردن. – 3سخت و محکم _ پس از امروز _ پرنده سحرخوان. – 4پول خرد هند _ دوست و محبوب _ خاک گور _ پدر تازي. – 5چوب خوشبو _ مرکز سوييس _ پيمان زناشويي. – 6بسيار _ پرستار فرنگي _ بدکار. – 7باطل و ضايع شده _ درخت انار _ کاشف واکسن آن پاستور است. – 8سنگ مرمر _ مالقات از بيمار _ جاي کمعمق دريا. – 9نوشيدني _ نويد _ منفک و سوا از هم. – 10ريشه آلمان _ ذکاوت _ هولناک. – 11بند و طناب _ خشک شدن _ عدد هندسي. – 12ابريشم پست _ بازار _ طرف و جانب _ پدربزرگ. – 13صفت آب _ دشمن سخت _ پابرجا کردن. – 14انس گرفتن _ مزدکار _ گهواره. – 15اثري از خواجوي کرماني _ غير حرفهاي.
45
کنسرت هنگامه ،منصور و حميد طالبزاده در آتالنتا «پيرعلي اينترتينمنت» غروب روز 27سپتامبر در «مرکز فرست جورجيا تک» کنسرتي با حضور هنرمندان هنگامه، منصور و حميد طالبزاده و با هنرنمايي «ديجي فيروز» برگزار ميکند .بليت اين برنامه از طريق فروشگاههاي ايراني يا تلفن (404) 894-9600قابل تهيه است.
کالسهاي زبان فارسي کانون خانم رويا پازوکي و همکاران کماکان برنامه آموزش زبان فارسي به کودکان و زبان انگليسي به بزرگساالن را در محل کانون ايرانيان آتالنتا ادامه ميدهند .زمان برگزاري اين کالسها يکشنبهها از ساعت 10و نيم تا 12و نيم است. براي کسب اطالعات بيشتر با شماره (404) 303-3030 تماس بگيريد.
يادمان کشتار دهه 60و نمايش فيلم «با من از دريا بگو» يکشنبه 7سپتامبر به همت «بنياد اسماعيل خويي» و به مناسبت بيست و ششمين سالگرد «فاجعهي ملي» کشتار سراسري زندانيان سياسي و به ياد همه جان باختگان راه آزادي ،برنامه سخنراني سياوش محمودي از جان بدر بردگان کشتار 67و همکار گفتگوهاي زندان «بلوغ و باروري جنبش دادخواهي» برگزار خواهد شد و همچنين فيلم تازه رضا عالمهزاده با عنوان «با من از دريا بگو» (منتخب فستيوال فيلم مونترال )2014با موسيقي متن اسفنديار منفردزاده در «جورجيا تک _ مرکز دانشجويان» به نمايش در ميآيد .ساعت شروع برنامه 4پس از نيمروز و شماره تلفن اطالعات نيز (770) 846-0933اعالم شده است.
September 2014
45
شهريور 1393
هديه ورودي شامل پذيرايي 15دالر و براي دانشجويان 10 دالر ميباشد.
شب شعر کانون تنها برنامه کانون در ماه سپتامبر ،برگزاري شب شعر در غروب جمعه 19سپتامبر (ساعت 8شامگاه) است که در آدرس زير برقرار ميشود: 3460 Chamblee Dunwoody Way Chamblee, GA 30341 info@kanoon.info ، Tel: (404)303-3030
کنسرت جمعآوري کمکهاي نقدي براي زنان و کودکان کرد به همت خانم «مرمر مير» و گروهي از بانوان خيرخواه و انساندوست ،کنسرت موسيقي با هنرنمايي خانم «روژان» از هنرمندان معروف کرد ايران به نيت گردآوري کمکهاي مالي جهت کمک به زنان و کودکان نيازمند کرد در آتالنتا برگزار شد که با استقبال بسيار گرم هموطنان روبرو گشت و مبلغ قابلتوجه $7050جمعآوري شد که به اين برنامه اختصاص يافت .الزم به يادآوري است که در برگزاري اين کنسرت ،هنرمنداني که با خانم روژان همکاري داشتند و همچنين مديريت «کافه استانبول ،»2خانم مريم و آقاي کمال آيتک ،خدمات خود را به اين امر خير اهدا نموده و از هرگونه همراهي و کمک دريغ نکردند.
«پويا» و شب آشنايي با حقوق فردي و اجتماعي «سازمان حرفهاي آمريکاييهاي ايرانيتبار» (پويا) پنجشنبه
11سپتامبر از 6و نيم تا 8و نيم عصر يک جلسه پرسش و پاسخ را با حضور تعدادي از وکالي عضو اين سازمان از جمله خانمها فريبا بياني ،ليلي اسکندري و آقاي کاميار مولوي در «هريتيج سندي اسپرينگز» در آدرس زير برگزار ميکند و با چاي و قهوه از حضار پذيرايي خواهد شد .شماره تلفن اطالعات اين برنامه (404) 432-1284است. Heritage Sandy Springs 6110 Blue Stone Rd., N.E Atlanta, GA 30328
نمايشگاه هنرهاي خطاطي در آتالنتا سازمان «»Atlanta Friends of the Alphabet روز پنجشنبه 11سپتامبر از ساعت 4تا 8بعد از ظهر، نمايشگاه خطاطي تحت عنوان «»Illuminated Letters را در محل زير برگزار ميکند .وروديه به اين نمايشگاه رايگان ميباشد. در اين نمايشگاه کارهاي زيباي خط و نقاشي هنرمند گرامي آقاي «علي صادقي» نيز به نمايش گذاشته ميشود .با حضور خود اين هنرمند خوب آتالنتا را تشويق و به اين هنر زيباي ايران ارج گذاريد. Hudgens Art Center 6400 Sugar Loaf Pkwy. # 300 Duluth, GA 30097
فاکس تياتر 12تا 14سپتامبر ،نمايش «سسامي استريت» 23تا 28سپتامبر ،شوي برادوي «ماما ميا!» 3اکتبر تا 16نوامبر« ،سيرک دو سولي: آمالونا» 8نوامبر ،کنسرت «ارتا فرانکلين» ملکه موسيقي سول 12نوامبر ،کنسرت لنارد اسکينرد براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامههاي اين نهاد و تهيه بليت ميتوان با شماره تلفن (800) 745-3000 يا آدرس اينترنتي www.ticketmaster.comتماس گرفت.
فيليپس ارينا 19تا 21سپتامبر ،کنسرت گارت بروکز خواننده کانتري 8تا 12اکتبر ،شوي روي يخ «فروزن» 15اکتبر ،پل مککارتني 17دسامبر ،فليتوود مک براي تهيه بليت با شماره تلفن (404) 878-3000تماس بگيريد.
چستين پارک 13سپتامبر ،چارلي ويلسن 11اکتبر ،وايداسپرد پانيک
موزه آتالنتا نمايشگاه طراحيهاي اتوموبيلهاي مدرن و پيشرفته و تخيلي تا 7سپتامبر مجموعه آثاري از سزان و ديگر هنرمندان مدرنيست اروپا، از 25اکتبر تا 11ژانويه .2015
کمک در امور خانه به يک خانم براي انجام کارهاي خانه بطور تمام وقت در شارلوت ،کارواليناي شمالي، نيازمنديم .از داوطلبان خواهشمند است با شماره تلفن زير تماس حاصل فرمايند.
)240( 274 - 5863
فروش رستوران يک رستوران در منطقه مريتا با لوکيشن عالي و سابقه خوب و دکوراسيون مدرن و سنتي با ظرفيت بيش از 170نفر ،داراي بار و وسايل کامل ،بفروش ميرسد.
))678( 438 - 5566
Hiring
Live-In ousekeeper
Single Mom with preteen child seeking fulltime single lady live in housekeeper. Must speak some English, Must be able to cook Persian food along with other foods, Must drive. Duties are cleaning, cooking, light errands, activities for preteen.
(770) 722 - 6700
Light Fixtures For Sale Attn: Commercial Builders A large quantity of Metalux heavy duty fluorescent light fixtures with covers ideal for warehouses and commercial buildings, ranging from 1 to 3 lamps and 4 to 8 feet long are available to serious buyers. For more information please call:
(678) 707-9667
46
مربي سابق تيم ملي واليبال ايران درگذشت
حسين معدني سرمربي سابق تيم ملي واليبال ايران و دستيار اسلوبودان کواچ که به دليل گرفتگي مجراي صفرا چند روزي در بيمارستان بستري بود ،در 43سالگي چشم از جهان فرو بست. آقاي معدني سال 2007در دوران سرمربيگري زوران گائيچ به عنوان دستيار در کنار او نشست .اما نتايج ضعيف گائيچ در جام ملتهاي 2007آسيا در اندونزي و عنوان پنجمي ايران باعث شد خود معدني هدايت تيم ملي را به مدت سه سال برعهده بگيرد. قهرماني در دو دوره جام کنفدراسيون آسيا براي نخستين بار در تاريخ واليبال ايران با او رقم خورد .نايب
September 2014 شهريور 1393
قهرماني 2009آسيا و مدال نقره بازيهاي آسيايي 2010 نيز حاصل دوران پربار سرمربيگري معدني بود که تيمي پر انگيزه را تحويل حوليو والسکو داد. برخي کارشناسان و پيشکسوتان واليبال معتقد بودند نتايج معدني بسيار خوب بوده و دليلي ندارد والسکو به ايران بيايد اما خود معدني ،پذيرفت سمت خود را بدون اعتراض به يکي از پر افتخارترين اساتيد واليبال جهان بسپارد. والسکو حتي در ابتدا حاضر نشد از معدني به عنوان کمک مربي استفاده کند .معدني در اين باره گفت ،اجازه دهيم خود والسکو در آرامش درباره دستيارانش تصميم بگيرد و به تصميماتش هم احترام بگذاريم .نبايد والسکو احساس کند چيزي به او تحميل شده است. مرحوم معدني سرمربيگري تيم ب ايران در سال 2013 را برعهده گرفت و با اين تيم در مسابقات کشورهاي اسالمي به قهرماني رسيد .والسکو در واپسين سال حضورش در تيم ملي سرانجام به معدني اعتماد کرد. والسکو او را دعوت به همکاري کرد .با اينحال ،اجازه نشستن روي نيمکت را به معدني نداد .او همراه با تيم والسکو هم در ليگ جهاني پارسال خوش درخشيد .امسال هم عنوان چهارمي ليگ جهاني 2014آخرين افتخار مرحوم حسين معدني است. با رفتن والسکو از ايران تيم ملي چند ماه در بالتکليفي به سر ميبرد .قبل از به پايان رسيدن مذاکرات فدراسيون با گزينههاي متعددي مانند لورنزو برناردي ،مک کاشين، آناستازي و سرانجام اسلوبودان کواچ ،اين حسين معدني بود که تيم ملي را تمرين ميداد .فهرست بازيکنان براي حضور در ليگ جهاني به انتخاب او بود .تيمي که يک هفته قبل از شروع ليگ جهاني ،توسط معدني به کواچ تقديم شد .
معدني طي سالها حضور در عرصه باشگاهي براي تيمهاي استقالل ،بنياد شهيد ،صدا و سيما ،فتح ،بانک کشاورزي ،هما ،دانشگاه آزاد ،آيدانه و پيکان بازي کرد. پنج دوره حضور در جام باشگاههاي آسيا با تيم پيکان در کارنامه او ثبت شده که حاصلش کسب موفقيت در هر پنج دوره بوده .يعني يک مدال طال ،دو نقر و دو برنز .او در عرصه مربيگري سابقه هدايت تيمهاي استيل آذين ،داماش گيالن ،باريج اسانس کاشان و شهرداري تبريز را هم دارد.
سايت «تابناک» در گزارشي نوشت مديران ورزشي عاليرتبه ،دشمني با کفاشيان را بهانهاي براي قرباني کردن کيروش کردند .همچنين کفاشيان رئيس فدراسيون فوتبال ايران با بيتدبيري خود ،امکان دفاع از همه منافع فوتبال ايران را ندارد. پس از آنکه کارلوس کيروش سرمربي پرتغالي تيم ملي فوتبال ايران بدون امضاي قرارداد از ايران رفت ،سايت «تابناک» در گزارشي نوشت کارلوس کيروش در ايران ،قرباني جنگ قدرت پنهاني شده که هنوز ابعادش ناشناخته است. در گزارش سايت «تابناک» آمده که تمديد نشدن قرارداد کارلوس کيروش به درگيري چند سالهاي که در مديريت فوتبال ايران با علي کفاشيان ،رئيس فدراسيون فوتبال ايران وجود دارد ،برميگردد. بنا بر اين گزارش در هفتههاي گذشته ،مجموعه رسانهاي و مديريتي در ورزش ايران ،چه از وزارت ورزش و چه از خود فدراسيون با فرستادن سيگنالهاي مختلفي به کفاشيان ،اين پيام را به او دادهاند که تمديد قرارداد با کارلوس کيروش ،ميتواند به قيمت پايان ت او در فدراسيون تمام شود. زودهنگام رياس آنطور که در اين گزارش آمده بسياري از اهالي رسانه تا مديران ورزشي عاليرتبه کشور ،دشمني با علي کفاشيان را بهانهاي براي قرباني کردن کارلوس کيروش کردند. به اين ترتيب در حالي که مجموعه وزارت ورزش و جوانان مدعي هستند هيچ دخالتي در عدم توافق کيروش با فدراسيون ندارند؛ اما وقتي اجزاي ماجرا کنار هم گذاشته ميشوند معلوم ميشود فشارهاي غيرمستقيم وزارت ورزش ،نقش اول عدم توافق را بازي کرده است. بنا بر اين گزارش ،وقتي کارلوس کيروش و فدراسيون فوتبال از توافق نهايي سخن گفتند، ناگهان محمود گودرزي وزير ورزش ،در اصفهان طي مصاحبهاي علي کفاشيان را به استيضاح تهديد کرد و همين موجب شد تا مذاکرات در هالهاي از ابهام فرو
کيروش :ميخواهند بعد از جام ملتها اخراجم کنند
کارلوس کيروش در آخرين لحظات حضور در ايران و در فرودگاه به خبرنگار خبرگزاري فارس گفته است: «همه چيز تمام بود و مشکلي وجود نداشت .حتي به توافق نهايي هم رسيده بوديم ،اما اينکه چرا قراردادم ،تمديد نشد دليلش را نميدانم .تنها چيزي که ميدانم اين است که بين من و فدراسيون فوتبال ،در دستيابي به توافقهاي قبلي مشکلي نبوده است». رسانههاي جمعي از قول کيروش گفتهاند« :احساس ميکنم فدراسيون فوتبال تحت تاثير مخالفت وزارت ورزش تمايلي به همکاري طوالني مدت با مرا ندارد و آنها فقط چون زمان زيادي تا جام ملتهاي آسيا (استراليا )2015باقي نمانده ،ميخواهند من را حفظ کنند و بعد از جام ملتها در صورتي که هر نتيجهاي غير از قهرماني کسب شود ،اخراجم کنند». به گزارش «خبر آنالين» علي کفاشيان به خواست وزارت ورزش در آخرين لحظات ،بندي را در قرارداد کيروش گنجانده که مطابق آن ،فدراسيون فوتبال
يزداني در 66کيلوگرم و عليرضا کريمي در 84کيلوگرم طالييهاي ايران بودند. اين اتفاق در حالي افتاد که صابر خانجاني ،رضا مظفري و امين طاهري هم در اوزان 74 ،50و 120کيلوگرم صاحب مدال برنز شدند .ضمن اينکه پدرام جمشيدي هم در 96 کيلو پنجم شد. با کسب اين مدالها و حتي پيش از پايان رقابتها تيم ملي ايران با اقتدار و پس از تقريبا 19سال قهرمان جهان شد.
تيم ملي کشتي آزاد جوانان ايران قهرمان جهان شد پخش تلويزيوني ليگ برتر فوتبال ايران با دستور شوراي امنيت
تيم ملي کشتي آزاد جوانان ايران عنوان قهرماني در جهان را از آن خود کرد .در اين مسابقات که در زاگرب کرواسي برگزار شد ،مليپوشان ايران توانستند سه مدال طال کسب کنند .ايمان صادقي در وزن 60کيلوگرم ،حسن
کارلوس کيروش قرباني جنگ قدرت مقامات ورزش ايران رود و ديگر هيچ اتفاق مشخصي در آن رخ ندهد .همچنين در اين گزارش عنوان شده که علي کفاشيان رئيس فدراسيون فوتبال ايران با بيتدبيري خود ،امکان دفاع از همه منافع فوتبال ايران را ندارد. در روزهاي اخير ،هم از سوي فدراسيون فوتبال ايران و هم کارلوس کيروش اخبار مثبتي مبني بر توافق دوجانبه براي تمديد قرارداد سرمربي تيم ملي ايران منتشر شده بود .اما در آخرين مرحله و در شرايطي که ويزاي اقامت کيروش در ايران رو به پايان بود؛ او يکباره به بهانه تمام شدن ويزا ،ايران را به مقصد دوبي و سپس پرتغال ترک کرد.
46
ميتواند بعد از جام ملتها با پرداخت خسارت 350هزار دالري کيروش را برکنار کند .در طرف مقابل اما کيروش ميگويد اين بند بايد از قرارداد 4سالهاش حذف شود يا حق فسخ قرارداد به جاي پايان جام ملتهاي آسيا (استراليا )2015به پايان بازيهاي انتخابي جام جهاني 2018موکول گردد .در غير اين صورت او خواستار افزايش غرامت فسخ قرارداد ،از 350هزار دالر به نيم ميليون دالر است. اينک در حالي که کفاشيان براي امضاي قرارداد منتظر کيروش بود ،کيروش به او پيام داد که فقط براي امضاي قرارداد اصالحشده به فدراسيون ميآيد و حاضر به مذاکره مجدد نيست .کيروش در پيام خود به رييس فدراسيون اعالم کرده تمامي بندها و تبصرهها را پذيرفته و تنها مخالفت او با بند فسخ قرارداد يکطرفه است. از طرف کفاشيان هم گويا به سرمربي تيم ملي ايران در جام جهاني برزيل پيامي مبني بر اينکه توافقنامه هيچ تغييري نميکند ،ارسال شده است .تا لحظه خروج کيروش از ايران، فدراسيون زير بار درخواست وي نرفته است و در برنامه 90 روز دوشنبه اول سپتامبر ،علي کفاشيان طي اظهاراتي به عادل فردوسيپور مجري اين برنامه پربيننده تلويزيوني گفت که خواست قلبي او ابقاي کيروش نيست و ترجيح ميدهد رقم هنگفت قرارداد او را خرج کارهاي ديگر فدراسيون فوتبال کند ولي با توجه به خواست اکثريت فوتبالدوستان ايراني و با توجه به کمي فرصت تا شروع بازيهاي آسيايي 2015استراليا ،او بهترين گزينه براي هدايت تيم ملي فوتبال ايران ميباشد.
با وجود مخالفت فدراسيون فوتبال ايران با ورود دوربينهاي صداوسيما به ورزشگاهها ،شوراي امنيت دستور داده است که بازيهاي هفته پنجم ليگ برتر نيز مانند هفتههاي گذشته از تلويزيون پخش شود. عدم حصول توافق با صداوسيما باعث شد فدراسيون فوتبال اعالم کند اجازه پخش تلويزيوني رقابتها را نخواهد داد .مقررات فيفا نيز اختيار تصميمگيري در اين خصوص را به فدراسيونها سپرده و دولت حق دخالت ندارد .با اين حال شوراي امنيت ،تصميم فدراسيون فوتبال را وتو کرده است . مهدي تاج رييس سازمان ليگ فوتبال ايران که به نمايندگي از فوتبال در جلسه شوراي امنيت حضور داشت در اين باره گفت ،مصوب شد که در اسرع وقت وزارت ورزش، فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ بر سر قرارداد حق پخش تلويزيوني با رسانه ملي به توافق برسند. اين در حالي است که علي کفاشيان اعالم کرده بود اگر تا زمان تعيينشده قرارداد يا تفاهمنامهاي بين فدراسيون با صداوسيما امضا نشود ،از ورود دوربينها ممانعت خواهد شد. رييس فدراسيون فوتبال با اشاره به پيشنهادات خارجي براي پوشش ليگ ايران گفته بود ،خواست خودم اين است که با صداوسيما تفاهم کنيم ،اما اگر نشود ،شرکت WSG حامي کنفدراسيون فوتبال آسيا پيشنهاد 60ميليون دالري داده که 20ميليون دالر براي تبليغات محيطي و 40ميليون دالر هم براي حق پخش تلويزيوني است. اما دفاع فدراسيون از حقوق و منافع قانوني فوتبال در برابر تلويزيون حکومتي ايران دوامي نداشت .مهدي تاج ميگويد ،با توجه به اينکه جلوگيري از ورود دوربينها به ورزشگاهها تبعات منفي دارد ،شوراي امنيت دستور داد اين مسئله ملغي شود .طرفين در اسرع وقت به توافق برسند و نتيجه را هم به شوراي امنيت کشور گزارش دهند. پيش از اين مديران عامل 16باشگاه ليگ برتري در جلسه هم انديشي با سازمان ليگ و فدراسيون ،تصميم گرفتند در صورت عدم پرداخت حق پخش تلويزيوني از حضور دوربينهاي صداوسيما در ورزشگاه جلوگيري کنند. اختالف فدراسيون و صداوسيما فقط بر سر حق پخش نيست .اين اختالفات شامل پخش آگهيهاي محيطي هم ميشود .همچنين با توجه به شکايت واحد حقوقي فدراسيون براي جام ملتهاي آسيا ،فاز کپي رايت در مورد پخش تبليغات از صدا و سيما را هم در بر ميگيرد ،زيرا پخش تبليغ بدون بدون در نظر گرفتن حقوق فدراسيون طبق مقررات بينالمللي که در جام جهاني نيز اعمال شد، غير قانوني است. کفاشيان اسفند پارسال به ايسنا گفته بود ،اجازه دهند يک شبکه تلويزيوني خصوصي براي فوتبال داشته باشيم.
47
دنباله از صفحة قبل
خودمان درآمدزايي کنيم ،همه فوتبالها را آنجا پخش ميکنيم ،تبليغات ميگيريم و هيچ نيازي نداريم به پول صداوسيما .تازه يک پولي هم به آنها ميدهيم. محمدرضا ساکت از اعضاي هيات رييسه سازمان ليگ در اين باره گفته است ،مسئله حق پخش تلويزيوني جزو حقوق تعريف شده فوتبال در دنياست و بايد تمام و کمال توسط فدراسيونها پيگيري شود .سه سال قبل با صدا و سيما قراردادي منعقد شد که بر اساس آن حق فدراسيون براي دريافت حق پخش به اثبات رسيد. مديرعامل سابق سپاهان درباره نحوه محاسبه رقم حق پخش گفت ،باالترين درآمد باشگاهها و فدراسيونها از حق پخش تلويزيوني است .در جام جهاني اين رقم در رسانههاي اروپايي 740ميليون يورو بود .نسبت حق پخش تلويزيوني به تبليغات محيطي هم حدود 60به 40است. ساکت يادآور شد ،صداوسيما گرانترين تعرفههاي تبليغاتي را از شرکتها براي پخش تيزرهاي آنها ،قبل و بعد و در حين مسابقات فوتبال دريافت ميکند .اين نشان ميدهد که فوتبال ،فراگيرترين ويترين براي معرفي کاال و تبليغات تجاري است.
قرعهکشي جام باشگاههاي اروپا و ليگ اروپا برگزار شد
مراسم قرعهکشي جام قهرماني باشگاههاي اروپا برگزار شد و تيمها در هشت گروه قرار گرفتند .از هر گروه دو تيم به مرحله دوم که حذفي است صعود خواهند کرد. مسابقه نهايي جام باشگاههاي اروپا روز 6جون سال 2015در شهر برلين آلمان برگزار خواهد شد. گروه :A آتلتيکو مادريد ،يوونتوس ،المپياکوس ،مالمو. گروه :B رئال مادريد ،بازل ،ليورپول ،لودوگوريتس رازگارد. گروه :C بنفيکا ،زنيت سن پترزبورگ ،باير لورکوزن ،موناکو. گروه :D آرسنال ،بوروسيا دورتموند ،گاالتاسراي ،اندرلشت. گروه :E بايرن مونيخ ،منچسترسيتي ،سزکا مسکو ،آ.اس.رم. گروه :F بارسلونا ،پاري سنژرمن ،آژاکس ،آپوئل نيکوزيا. گروه :G چلسي ،شالکه ،اسپورتينگ ليسبون ،ماريبور. گروه :H پورتو ،شاختار دونتسک ،آتلتيکو بيلبائو ،باته بوريسف. مراسم قرعهکشي مرحله گروهي ليگ اروپا نيز برگزار شد و با انجام قرعهكشي ليگ اروپا که در واقع مسابقات رده دو اين قاره است ،تيمها در 12گروه تقسيم شدند و حريفان خود را شناختند. گروه :Aويارئال (اسپانيا) ،مونشنگالدباخ (آلمان) ،زوريخ (سوئيس) ،آپولون (قبرس). گروه :Bکپنهاگن (دانمارک)،کلوب بروژ (بلژيک) ،تورينو (ايتاليا) ،هلسينکي (فنالند). گروه :Cتاتنهام (انگليس) ،بشيکتاش (ترکيه) ،پارتيزان بلگراد (صربستان) ،ستراس (يونان). گروه :Dسالزبورگ (اتريش) ،سلتيک (اسکاتلند)، ديناموزاگرب (کرواسي) ،آسترا (روماني). گروه :Eپي اس وي آيندهوون (هلند) ،پاناتينايکوس (يونان) ،استوريل (پرتغال) ،دينامو مسکو (روسيه). گروه :Fاينتر (ايتاليا) ،دنيپرو (اوکراين) ،سناتين (فرانسه)، قرهباغ (آذربايجان). گروه :Gسويا (اسپانيا) ،استاندارد ليژ (بلژيک) ،فاينورد (هلند) ،ريجکا (کرواسي).
September 2014 شهريور 1393
47
چرا فوتباليستهاي ايراني بلند پرواز نيستند؟ جام جهاني فوتبال که قرار بود دروازههاي ليگهاي معتبر اروپايي را به روي بازيکنان ايراني باز کند ،تاثيري در اين خصوص به جا نگذاشت و ستارههاي ايران که مشترياني جدي در اروپا داشتند، در ليگ ايران ماندند يا راهي خليج فارس شدند. چه عواملي باعث شده فاکتور پول براي فوتباليستهاي ايراني ،از حضورشان در بهترين ليگهاي جهان مهمتر باشد؟ طبيعي است که باشگاههاي اروپايي هم پول هنگفتي به بازيکنان خود ميپردازند ،اما سنگيني تمرينات و فشار مضاعفي که در طول فصل و با حضور در تورنمنتهاي مختلف به بازيکنان وارد ميشود ،قابل قياس با ليگهاي آسيايي نيست. برخي بازيکنان مستعد و آيندهدار ايران مانند سردار آزمون و عليرضا جهانبخش نيز با وجود داشتن پيشنهاداتي از تيمهاي سرشناس ،گفتهاند ترجيح ميدهند زماني به اين تيمها بروند که جاي ثابتي داشته باشند .چنين روحيهاي حاکي از آن است که آنها پيش از پيوستن به باشگاههاي مورد نظر و تالش براي قرار گرفتن در ترکيب اصلي ،خود را نيمکتنشين ميدانند. اين دسته از بازيکنان ميگويند بهتر است باز هم در تيمهاي خود تجربه اندوزي کنند و در فصلهاي بعدي به تيمهاي بهتر بپيوندند .اما کارخانه بازيکن سازي در فوتبال جهان به قدري مولد است که چشم انتظار پديدههاي ساليان قبل نميماند .فصل بعدي، پديدههاي جديدي خواهد داشت و همانها در اولويت جذب خواهند بود. پيشرفت در ورزش حرفهاي ،مانند کالس درس نيست که ورزشکار در مدت زماني معين از کالس سوم به چهارم برود و همينطور ادامه دهد تا دانشگاه و طي کردن گام به گام مدارج تحصيلي .بين آنهايي که از سطح فني و جسماني يکساني برخوردارند ،بازيکني موفقتر است که اشتياق پيشرفت سريع و خصيصه بلند پروازياش بيش از سايرين باشد. در ادامه ،مروري شده است بر آخرين وضعيت بازيکنان شاخص فوتبال ايران در ليگهاي مختلف.
مهرداد پوالدي
بهترين بازيکن ايران از نگاه فيفا در جام جهاني، با پيشنهاد دو باشگاه ساوتهمپتون و سوانسي مواجه شد .ماه گذشته روزنامه «ديلي استار» چاپ انگستان با درج خبر جذب احتمالي پوالدي از سوي اين دو باشگاه نوشته بود که او با 23بازي ملي ،نمايشي عالي در برابر نيجريه و آرژانتين ارائه کرد .خبر پيوستن او به تيمي معتبر را سايت شبکه تلويزيوني اسکاي اسپورت هم تاييد کرد. اما در آستانه آغاز ليگ برتر انگليس ،او هنوز در ايران است .حتي اگر همين امروز هم روانه انگليس شود به خاطر غيبت در تمرينات ،هفتههاي نخست ليگ برتر را از دست خواهد داد گرچه اعالم شده که او مشکل ويزاي کار در انگليس دارد و جذب او به يکي از اين دو باشگاه فعال” منتفي شده است.
احسان حاجصفي
رسانههاي بريتانيايي با معرفي احسان حاج صفي به عنوان بازيکني که از 17سالگي عضو تيم ملي بوده و 64بازي ملي دارد ،نوشتند هالسيتي در ليگ برتر، فوالم و کارديف هم از دسته پايينتر در صدد جذب بازيساز چپ پاي تيم ملي ايران و باشگاه سپاهان اصفهان هستند. اما احسان که غير از دوران سربازي ،تمام سالهاي فوتبالياش از نوجوانان تا امروز در اصفهان گذشته است ،باز در سپاهان ماند .اما برخالف پوالدي که در فصل جديد هنوز براي پرسپوليس بازي نکرده، حاج صفي براي سپاهان به ميدان رفته است.
عليرضا حقيقي
درباره دروازهبان اصلي ايران در جام جهاني گفته ميشد دست کم چهار پيشنهاد از تيمهاي اسپانيايي، پرتغالي و ايتاليايي دارد .پنافيل پرتغال در ليگ برتر اين کشور خواستار جذب او بود اما اين انتقال هنوز قطعي نشده است. خبر پيشنهاد ساسولوي ايتاليا در «سري آ» هم به
خاطر مصدوميت ناگهاني دروازهبان اين تيم منتشر شد اما بعدًا اعالم کردند حقيقي با اين تيم به توافق نرسيده و تيم ايتاليايي به سرعت يک دروازهبان ديگر گرفته .فع ً ال حقيقي با روبين کازان روسيه قرارداد دارد و شايد در همين تيم ماندگار شود.
اشکان دژآگه
ستاره فوتبال ايران در سن 28سالگي در حالي که پيشنهاداتي از اورتون ،وستهام ،هرتا برلين و تداوم همکاري با خود باشگاه فوالم داشت ،براي 4سال با العربي قطر به توافق رسيد .نارضايتي از انتقال دژآگه به قطر در مقايسه با بقيه بازيکنان ،بيشترين بازتاب را در رسانههاي ايران و شبکههاي مجازي داشت.
رضا قوچاننژاد
بازيکن سابق استاندارد ليژ و چارلتون که پيشنهادي از بلکپول داشت و چارلتون نيز خواستار ادامه همکاري با او بود ،به پيشنهاداتي که از هلند رسيده بود هم پاسخ منفي داد و به صورت قرضي راهي کويت شد .زننده تک گل ايران در جام جهاني 2014حاال عضو تيم الکويت است.
جواد نکونام
کاپيتان 33ساله تيم ملي فوتبال ايران ترجيح داد از مبالغ بيشتر در ليگ قطر و ايران بگذرد و در ليگ دسته اول اسپانيا توپ بزند .او به اوساسونا بازگشته ،تيمي که براي بازگشت به الليگا تالش خواهد کرد .نکونام قصد داشت در استقالل از فوتبال خداحافظي کند اما اين تيم تمايلي به ادامه همکاري با او نداشت .نکونام در مراسم معارفهاش گفته در تيم اوساسونا از دنياي فوتبال کنارهگيري خواهد کرد.
سردار آزمون
به جام جهاني نرفت اما مدام گفته ميشد پيشنهاداتي از بارسلونا ،آرسنال ،يوونتوس و ميالن دارد .با وجود سيل پيشنهاداتي که رسانهها مطرح ميکردند ،سردار سرانجام در تيم سابقش يعني روبين کازان روسيه ماندگار شد. صحت آن پيشنهادها را نميتوان تاييد کرد اما دست کم درباره تاتنهام ،ميتوان به مصاحبه فرانکو بالديني مدير فني اين تيم با روزنامه «ديلي ميرر» استناد کرد که گفته بود ،شانس زيادي براي به خدمت گرفتن آزمون داريم .مطمئنم که ميتوانيم آزمون را براي حضور در تاتنهام وسوسه کنيم .او در تيم ما خيلي زودتر و سادهتر از آرسنال به ترکيب اصلي تيم اضافه خواهد شد.
ديگر بازيکنان
دانيال داوري دروازهبان فصل قبل اينتراخت برانشويگ راهي گراسهاپرز سوئيس شده .مهرداد بيت آشور عضو تيم ونکوور وايتکپس در ليگ آمريکا ميباشد .وي نيز مثل داوري در جام جهاني بازي نکرد و پيشنهادي هم نداشت. او همچنان در اين باشگاه کانادايي توپ خواهد زد.
سيدجالل حسيني مدافع 32ساله تيم ملي در جام جهاني ،با االهلي قطر به توافق رسيد و از پرسپوليس جدا شد .پژمان منتظري همچنان در «ام صالل» قطر توپ خواهد زد .خسرو حيدري هم ميگفت از آلمان پيشنهاد دارد اما در استقالل ماند. عليرضا جهانبخش فصل قبل با نايمخن هلند به دسته پايينتر سقوط کرد .گفته ميشد پيشنهاداتي از تيمهاي مطرح هلندي و ليگ برتر انگليس دارد ،اين موضوع در رسانههاي ورزشي بينالمللي هم مطرح شد ،اما گويا جهانبخش امسال را در دسته دوم هلند بازي خواهد کرد. کريم انصاريفرد در آخرين روزهاي نقل و انتقاالت با تيم جواد نکونام يعني اوساسونا قرارداد بسته است .او فصل قبل را نيز تا آخرين روزها بدون هيچ تيمي سپري کرد ولي سرانجام راهي تراکتور سازي شد .مسعود شجاعي نيز پارسال در واپسين روز نقل و انتقاالت به الس پالماس پيوست و امسال نيز تا اين لحظه هنوز تيم ندارد .مسعود گفته از شايعاتي که درباره تيم جديدش مطرح ميشود خسته شده .رئال زاراگوزا در دسته اول تيمي است که خواستار جذب شجاعي شده است.
واکنشها به رکود بازار ايران در فصل نقل و انتقاالت
خبرگزاري دانشجويان ايران ،ايسنا ،در گزارش انتقادياش نوشته« :سقف آرزوهاي فوتباليستهاي ايراني در ليگهاي عربي و دسته دوم اروپايي خالصه شد .فوتبال ايران تلنگري خورده که ديگر به راحتي نميتوان از کنار آن به سادگي عبور کرد .ستارههايمان مجذوب ليگهاي عربي ميشوند ،جايي که منزل پاياني فوتباليستهاي سالخورده اروپايي است». محمودرضا فاضلي مدير برنامههاي اغلب ستارههاي فوتبال ايران با دفاع از جابجاييهايي که صورت داده ،به سايت «تسنيم» گفته است ،شجاعي از چند تيم پيشنهاد دارد که زاراگوزا يکي از آنهاست .انصاريفرد نيز از آلمان پيشنهاد داشت .همانطور که مسئوالن الکويت اعالم کردند قوچاننژاد گرانقيمتترين خريد تاريخ اين باشگاه است .او به صورت قرضي به الکويت رفته و عالوه بر امسال ،يک فصل ديگر با چارلتون قرارداد دارد. اين مدير برنامه که سابقه انتقال علي کريمي به بايرن مونيخ و شالکه را در کارنامه خود دارد درباره انتقال دژاگه به قطر ،بيآنکه توضيح مشخصي بدهد گفت« ،بگذاريد عدهاي که جزئيات اين قرارداد پنج ساله را نميدانند آن را نقد کنند اما آنها بايد قرارداد بينالمللي بسته باشند تا بدانند اين قراردادها چه جزئياتي دارد». برنامه تلويزيوني 90نيز در نخستين قسمت از فصل جديد ليگ برتر ايران ،از بازيکناني که با وجود داشتن پيشنهادات اروپايي در ليگ ايران ميمانند يا به خليج فارس ميروند ،انتقاد کرد.
48 دنباله از صفحة قبل گروه : Hليل (فرانسه) ،ولفسبورگ (آلمان) ،اورتون (انگليس) ،کراسنودار (روسيه). گروه : Iناپولي (ايتاليا) ،اسپارتاپراگ (جمهوري چک) ،يانگ بويز (سوئيس)، اسلوان براتيسالوا (اسلواکي). گروه :Jديناموکيف (اوکراين) ،استوابخارست (روماني) ،ريوآوه (پرتغال) ،آلبورگ (دانمارک). گروه : Kفيورنتينا (ايتاليا) ،پائوک (يونان) ،گنگان (فرانسه) ،دينامو مينسک (بالروس). گروه : Lمتاليست خارکيف (اوکراين) ،ترابوزاناسپور (ترکيه) ،لجيا ورشو (لهستان) ،وکرن (بلژيک).
رونالدو بهترين بازيکن اروپا شد کريستيانو رونالدو توانست عنوان بهترين بازيکن اروپا را از آن خود کند. مراسم انتخاب بهترين بازيکن اروپا در شهر موناکو فرانسه برگزار شد که ستاره پرتغالي رئال مادريد توانست اين عنوان را کسب کند. رقباي او مانوئل نوير دروازهبان تيم ملي آلمان و بايرن مونيخ و آرين روبن بازيکن تيم ملي هلند و بايرن مونيخ بودند .رونالدو پس از دريافت اين جايزه گفت، «از اين اتفاق خيلي خوشحالم اما بايد بگويم که بايد ممنون هم تيميهايم باشم. بدون شک اين جايزه بدون کمک آنها به دست نميآمد». او در ادامه اظهار داشت« ،البته بايد تشکري هم از هواداران و مربيان تيم بکنم .من سال گذشته توانستم بازيهاي خوبي براي رئال مادريد انجام بدهم و افتخارات مهمي هم کسب کنم». ليونل مسي در سال ،2011آندريس اينيستا در سال 2012و فرنک ريبري در سال 2013توانسته بودند اين جايزه را به خود اختصاص دهند.
راهاندازي سوپرليگ هند با طعم ادويههاي اروپايي هند از لحاظ جمعيت يکي از غولهاي جهان محسوب ميشود ،اما از لحاظ فوتبال «کوتولهاي» بيش نيست .کريکت و هاکي در اين کشور حرف اول را ميزنند .حال قرار است که راهاندازي سوپرليگ ،فوتبال را هم به ورزشي محبوب بدل سازد. کشور هند که با بيش از يک ميليارد و 210ميليون نفر در رتبه دوم پرجمعيتترين کشورهاي جهان قرار دارد ،در ردهبندي فدراسيون جهاني فوتبال (فيفا) تنها رتبه 150را به خود اختصاص داده است .در اين کشور کريکت ،هاکي روي چمن و بدمينتون ورزشهاي محبوب و ملي محسوب ميشوند. راهاندازي سوپرليگ فوتبال در کنار ليگ موجود قرار است اين کشور پرجمعيت را با ورزش فوتبال آشتي دهد و توده مردم را جذب آن کند. مسئوالن فوتبال در هند براي آنکه شرايط مناسبي براي تحقق اين رويا فراهم آورند ،سوپرليگ کريکت در اين کشور را الگوي خود قرار دادهاند. سوپرليگ کريکت در هند که در سال 2008ميالدي به راه افتاد ،اين ورزش را دگرگون کرد ،بهطوري که محبوبيت آن حتي به مرزهاي آمريکا هم رسيده است. سوپرليگ فوتبال هند از ماه اکتبر سال 2014آغاز خواهد شد و در آن هشت تيم از شهرهاي بزرگ هند از جمله بمبئي و دهلي نو حضور خواهند داشت .اين ليگ به شکل تورنمنتي دو ماهه برگزار خواهد شد.
جذب ستارگان قديمي اروپا
نکته درخور توجه ،تالش مقامات هند براي جذب ستارگان خارجي است؛ البته ستارگاني که ديگر نقشي در فوتبال اروپا بازي نميکنند و دوران آنها در اصل به سر آمده است. داويد ترزگه ( 36ساله) و روبر پيرس ( 40ساله) ،مليپوشان اسبق فرانسه، مانوئل فريدريش ( 34ساله) ،مليپوش پيشين آلمان و لوئيس گارسيا ( 36ساله)، مليپوش اسبق اسپانيا از جمله اين بازيکنان هستند. آلساندرو دل پيرو ،کاپيتان و ستاره پيشين باشگاه پرآوازه يوونتوس تورين و تيم ملي فوتبال ايتاليا ،نيز از ديگر ستارگاني است که پيشنهاد پرسود باشگاه «دينامو دهلي» را براي بازي در اين تيم پذيرفته است .او باشگاه استراليايي «اف.ث سيدني» را به مقصد هند ترک ميکند .ناگفته نماند که دلپيرو به زودي چهلمين سالگرد تولدش را جشن ميگيرد. يکي ديگر از اقدامات مسئوالن فوتبال در هند ،جذب حمايت ستارگان سينماي هند (باليوود) و همچنين شماري از ستارگان پيشين ورزش کريکت است
September 2014 شهريور 1393
تا تبليغات الزم براي ترويج ورزش فوتبال و سوپرليگ در اين کشور با همراهي آنان انجام گيرد. سونيل چتري ،کاپيتان تيم ملي فوتبال هند ،اميدوار است که سوپرليگ اين کشور در درازمدت تاثيرگذار باشد. وي معتقد است« :فوتبال بهترين بازي دنياست .حيف که ما در سطح بينالمللي توان رقابت در عرصه فوتبال را نداريم .اما حال تالشهاي ما آغاز شده و ميدانيم که پيشرفت و توسعه فوتبال در هند به زمان زيادي نياز خواهد داشت».
چشمانداز کشتي آزاد ايران در مسابقات آسيايي و جهاني 2014 ترکيب تيم ملي کشتي آزاد ايران براي شرکت بازيهاي در 2014 آسيايي در اينچئون و مسابقات جهاني ازبکستان معرفي شد .با توجه به فاصله نزديک اين دو رويداد مهم نفرات ورزشي دو تيم در برخي وزنها متفاوت هستند. مسابقات جهاني کشتي در تاشكند از شانزدهم شهريور در سه رشته آزاد، فرنگي و زنان برگزار خواهد شد .در اين روز ،مراسم وزنکشي چهار وزن نخست کشتي آزاد انجام ميشود. پيش از آغاز رقابتها ،كنگره فيال در هتل راديسون تاشكند براي برگزاري انتخابات رياست و هيات رئيسه فيال تشکيل جلسه خواهد داد .مراسم معرفي اعضاي جديد تاالر مشاهير فدراسيون جهاني نيز قبل از شروع رقابتهاست. شنبه ،هفدهم شهريور مسابقات مقدماتي ،ردهبندي و فينال اوزان ،57 86 ،70و 125کيلوگرم کشتي آزاد انجام خواهد شد و حسن رحيمي ،مصطفي حسينخاني ،محمدحسين محمديان و کميل قاسمي به روي تشک خواهند رفت.
مسابقات جهاني
در وزن 57کيلوگرم حسن رحيمي نماينده ايران است که براي دفاع از عنوان قهرماني خود در بوداپست 2013مبارزه خواهد کرد .او در بازيهاي آسيايي هم کشتي خواهد گرفت. با توجه به مقررات شوراي المپيک آسيا ،هر کشور ميتواند هفت نماينده از 8وزن را به اينچئون اعزام کند ،قب ً ال قرار بود رحيمي در بازيهاي آسيايي کشتي نگيرد ،اما کنارهگيري ميثم نصيري از ترکيب اعزامي به بازيهاي آسيايي باعث شد که ايران به جاي وزن اول ،وزن سوم را خالي بگذارد. در وزن 61کيلوگرم مسعود اسماعيلپور نيز مانند رحيمي ،در هر دو رويداد فوق بايد به روي تشک برود .آزموني فشرده که توان جسماني باال ،آمادگي بدني کامل و برانگيختگي کافي براي تحمل جو سنگين اين دو مسابقه را طلب ميکند. در وزن 65کيلوگرم سيداحمد محمدي عازم تاشکند خواهد شد .او در ماههاي اخير در جام جهاني لس آنجلس نمايشي خيره کننده داشته و همچنين مدال طالي آسيا را به گردن آويخته است .محمدي در تورنمنت لهستان سوم شده و در مجموع سه مسابقه انتخابي با ميثم نصيري به برتري دو بر يک رسيده است. در وزن 70کيلوگرم مصطفي حسينخاني هم در مسابقات جهاني و هم در رقابتهاي آسيايي به روي تشک ميرود .اين وزن مثل 61کيلو ،جزو اوزان المپيکي نيست اما در مسابقات ملي ،جهاني ،قارهاي و تورنمنتها اعمال ميشود. در وزن 74کيلوگرم رضا افضلي عازم مسابقات جهاني خواهد شد .نماينده ايران در 86کيلوگرم هم محمدحسين محمديان خواهد بود .او فرزند عسگري محمديان دارنده سه مدال نقره جهان و المپيک است و مانند محمدي ،حسينخاني و افضلي ،نخستين حضور جهانياش را تجربه خواهد کرد. در 97کيلو رضا يزداني کاپيتان تيم ملي براي کسب سومين مدال طالي جهاني به تاشکند خواهد رفت .او در بازيهاي آسيايي نيز پنجه در پنجه حريفانش خواهد انداخت .دوبنده تيم ملي ايران در 130کيلوگرم را نيز کميل قاسمي به تن خواهد کرد.
بازيهاي آسيايي
کاروان ورزش ايران که در دوره قبلي بازيها موفق به کسب 20مدال طال شد ،در اين دوره نيز حساب ويژهاي روي نشانهاي زرين در رشتههاي مدالآور باز کرده است ،خصوصًا کشتي آزاد که پرافتخارترين رشته ورزشي ايران در تاريخ بازيهاي آسيايي محسوب ميشود. غير از 65کيلوگرم که نمايندهاي اعزام نخواهد شد ،همچنين چهار وزني که اعضاي هر دو تيم مشترک هستند ،سه کشتيگير ديگر در ترکيب تيم ملي قرار گرفتهاند تا در بازيهاي آسيايي اينچئون مبارزه کنند. در وزن 74کيلوگرم عزتاهلل اکبري با رقباي خود سرشاخ خواهد شد. او در سال 2013در مسابقات جهاني بوداپست ،غير از جردن باروز آمريکايي تمام حريفانش را از پيش رو برداشته بود .آنوربات از مغولستان ،رشيد قربانف از ازبکستان و تاکاتاني از ژاپن مهمترين رقباي اکبري در اينچئون هستند. در وزن 86کيلو ميثم جوکار که نمايشي موفق در مسابقات انتخابي داشت، عازم بازيهاي آسيايي است .او در مسابقات انتخابي تيم ملي بر احسان لشگري برنده مدال برنز جهان و المپيک غلبه کرده بود .ميثم همين امسال در قهرماني آسيا
48
به ميزباني آلماتي نيز با اقتدار روي سکوي نخست ايستاد .او که برادر کوچکتر مسعود جوکار نايب قهرمان المپيک آتن است ،در فينال مقابل اصالن کاخيدزه از قزاقستان به برتري رسيده بود. در وزن 130کيلوگرم پروي ز هادي از اميدهاي اصلي کاروان ورزش ايران براي قهرماني در بازيهاي آسيايي محسوب ميشود .دولت شعبانباي از قزاقستان را ميتوان رقيب اصلي او در اينچئون ناميد.
واگذاري پرسپوليس و استقالل جدي شد سه وزير دولت روحاني براي واگذاري استقالل و پرسپوليس به بخش خصوصي جلسهاي برگزار کردند تا براي واگذاري امتياز دو باشگاه استقالل و پرسپوليس تصميمگيري کنند. محمود گودرزي وزير ورزش و جوانان ،علي طيبنيا وزير اقتصاد و دارايي به همراه حجتاالسالم پورمحمدي وزير دادگستري در اين جلسه ،بابت واگذاري دو باشگاه بزرگ پايتخت به توافقاتي دست يافتند .جالب اينکه رسانههاي کشور از پرداختن به اين موضوع مهم غافل ماندند تا اينکه حجتاالسالم پورمحمدي در جمع خبرنگاران اعالم کرد« ،در آخرين جلسهاي که با وزير ورزش داشتيم موافقت شد دو باشگاه پرسپوليس و استقالل تا حداکثر ماه آينده به فروش برسد. ما در يک سال گذشته يک سوم واگذاريها را در همين مدت انجام داديم .حجم اين واگذاريها بيش از 40ميليارد تومان بود و گام بلندي براي خصوصيسازي انجام داديم». وزير دادگستري همچنين گفت« ،اين دو باشگاه طبق قانون بايد واگذار شوند اما اينکه چقدر ميارزند يا با چه شرايطي بايد فروخته شوند ،بحثي جداست .در آخرين جلسه با وزير ورزش موافقت شد اين دو باشگاه تا حداکثر ماه آينده به فروش برسد .االن در حال قيمتگذاري و محاسبه بدهيها هستيم و بايد شرايطي را براي واگذاري بگذاريم که اين دو باشگاه به شکل مطلوب اداره شوند .يکي از شروط ما ارائه سهم به پيشکسوتان است و اميدواريم بتوانيم به نحو قابل قبولي اين دو باشگاه را واگذار کنيم». اما قبل از واگذاري اين دو باشگاه ،بايد نمايندگان مجلس نيز آن را تائيد کنند .به معناي ديگر واگذاري دولتي پرسپوليس و استقالل بدون مجوز نمايندگان مجلس به انجام نميرسد .البته مهلت يک ماهه براي فروش و واگذاري اين دو باشگاه به 5ماه افزايش يافت و قرار است در طول 5ماه آينده ،تمامي شرايط واگذاري به صورت مزايدهاي از طريق رسانهها اعالم شود. جالب اينکه اسپانسرهاي دو باشگاه سرخابي ،اولين مشتريان مزايده هستند و براي خريد امتياز کامل پرسپوليس و استقالل از همين حاال اعالم آمادگي کردهاند. در بحث واگذاري سهام ،سهمي هم براي هواداران تعيين شده و پيشکسوتان باشگاه نيز ميتوانند بخش ديگري از سهام را تصاحب کنند.
49
September 2014 شهريور 1393
که شناخت آنها دشوار خواهد بود .به هر حال بايد هميشه مراقب بود.
فروردين (بره)
تمايل داريد که به کار جديدي دست بزنيد .اما تا زماني که اطالعات کافي در اختيار نداشته باشيد اين کار جديد را شروع نکنيد .اگر بيش از حد به کارهاي عادي روزمره بچسبيد نميتوانيد در زندگي خود تغيير به وجود آوريد .اگر به طريقي ايدههاي غير معمولي را که در سر داريد تحت کنترل درآوريد ،ميتوانيد با موفقيت استارت يک کار جديد را بزنيد .بايد محدوديتهاي وضعيت فعلي را بپذيريد و با در نظر گرفتن آنها مشغول کار جديدتان شويد. در اين ماه ،بيشتر به فکر دوستان قديم خود باشيد و از ايشان دوري نکنيد. سرگرميجديدي پيدا ميکنيد .بيماريهاي بزرگ از يک سرماخوردگي کوچک شروع ميشوند ،پس مراقب سالمتي خودتان باشيد.
مهر (ميزان ،ترازو)
ارديبهشت (گاو) اگر ميخواهيد که روابطتان تقويت شود بايد بيشتر از قبل به احساسات ديگران توجه کنيد .شايد فکر ميکنيد که همه بايد از قوانين اطاعت کنند به غير از شما. ممکن است کسي به سراغتان بيايد که همه برنامههاي شما را به هم بريزد .اگر تصميم بگيريد که بيشتر انرژي بگذاريد مطمئن باشيد که پاداش خوبي خواهيد گرفت .وقتي کاري انجام ميدهيد که ارزشمند است بيشتر ميتوانيد از آن لذت ببريد. در اين ماه ،بهترين زمان براي دور ريختن وسايل به درد نخور و پاکسازي منزل است .هيچ خبري را پيش از اينکه تحقيق کرده باشيد ،باور نکنيد. اين شتابزدگي خطرناک خواهد بود و بايد در مورد هر خبري کامال تحقيق کرده و سپس تصميم گرفت ،به اين ترتيب مشکالت کمتري پيش ميآيد.
خو بي مي شو د ا يجا د ميشود به تجربه و باعث و هم اين آشناييها شناختهايي برسيد که براي آينده بسيار مفيد است.
مرداد (شير)
دلتان ميخواهد که همه برنامههايتان به طرز عالي شکوفا شود ،اما اگر به هر دليلي نتيجه اقدامات شما برخالف انتظارات درآمد نا اميد نشويد .الزم است که يک بار ديگر همه جزييات را از نو بررسي کنيد .اما بدانيد که هر چه قدر هم خودتان را از قبل آماده کنيد باز نميتوانيد نتيجه کار را پيشبيني نماييد .بهتر است کمي از انتظارات گذشته کوتاه بياييد ،به اين ترتيب از نگرانيهاي شما کاسته خواهد شد و به هيجاناتتان اضافه ميشود و به اين ترتيب ميتوانيد از اقدامات ناگهاني به نفع خود بهره ببريد. در اين ماه ،در رابطه با آرزوهاي کاري شما تغييرات زيادي صورت ميگيرد .اطالعات زيادي در مورد يک همکار جديد به دست ميآوريد .به طور جدي جذب يک نفر ميشويد که ارتباط کاري با او داريد ،اما اگر متاهل هستيد بدانيد که برايتان مشکلساز ميشود.
احساس ميکنيد که با عقايد و باورهايتان در هماهنگي کامل به سر ميبريد ،اما باورهاي سفت و سخت شما ممکن است مشکلساز شود ،زيرا احتمال دارد کسي وارد ماجراهاي شما شود که او هم به اندازه شما سرسخت است .از خود راضي نباشيد ،اگر ديديد که طرف مقابل ايدههاي خوبي دارد ،اين فرصت را از دست ندهيد و از فکرش استفاده کنيد .اکنون بايد کمي با ماليمتتر رفتار کنيد ،يادتان باشد همان قدر که حرف ميزنيد به ديگران هم فرصت دهيد که نظرشان را بگويند .افکار پراکنده و بيبرنامه بودن نه تنها مشکلي را حل نميکند بلکه بحرانهاي زندگي را افزايش ميدهد .با يک تصميم و نگرش درست و بررسي اوضاع کنوني ،ميتوانيد راهحلي براي اين مشکل بيابيد. در اين ماه ،نابسامانيهايي را تجربه خواهيد کرد که گذرا خواهند بود .بايد تمام سعي خود را بکنيد تا اوضاع آرام باقي بمانند .اينکه نگران آينده هستيد خوب است اما حساسيت بيش از حد ،هر فردي را از فکر کردن درست و دقيق باز ميدارد .بايد اول اين استرس و نگراني بيهوده را از خود دور کنيد تا بتوانيد با آرامش فکر کنيد .اين تصميم بزرگي است و احتياج به فکر عميق همراه با آرامش دارد.
تير (خرچنگ)
شهريور (خوشه)
خرداد (دو پيکر)
چه بسيار دوستان و نزديکاني که به شما چشم دوختهاند تا قولهايي را که به آنان دادهايد عملي کنيد .اتفاقات زندگيتان سرعت ميگيرد و تعامالتتان افزايش پيدا ميکند .نظم و انضباط به خرج دهيد تا به اهداف خود دست پيدا کنيد. يادتان باشد که ميتوانيد از پيچيدگيهاي اين فرصت درس زندگي بگيريد .زندگي عاطفي انسانها هميشه در حال تغيير و دگرگوني است .اگر اين تحوالت نباشد ،زندگي ما شکل نميگيرد پس به جاي گله و شکايت و غصه خوردن بهتر است خودتان را با اين تحوالت هماهنگ کنيد و سعي کنيد در تغييرات عاطفي زندگي نقش موثري داشته باشيد. در اين ماه ،مسائل مالي اهميت خاصي پيدا ميکند .اگر در ابهام قرار گرفتهايد عصباني نشويد .سفري برايتان پيش ميآيد و با دوستان تازهاي آشنا ميشويد .هم در زندگي تغييرات
49
بين يک دوراهي گير افتادهايد ،نميدانيد که آيا بايد به مسيرتان ادامه دهيد و در همين راستا پيشرفت کنيد يا اينکه بهتر است مسير کام ً ال متفاوت ديگري را در پيش بگيريد. شايد به ايجاد تغييرات ناگهاني فکر کنيد ،اما در نهايت به اين نتيجه ميرسيد که بايد با قدرت تجزيه و تحليل پيش برويد و فرصتهاي جديد را يک به يک بررسي نماييد .قبل از اينکه تصميم بگيريد و دست به کار شويد به شما توصيه ميشود که اول از همه به فرصتهاي احتمالي خوب فکر کنيد. در اين ماه ،ممکن است روابط شما با ديگران دچار تحول شود .مراقب حرف زدن خود باشيد تا رازي را برمال نکنيد. از دوستيهايي بايد ترسيد که هر روز به رنگي است. کساني مقاصدي را پشت دوستيهاي خود پنهان ميکنند،
اگر با خيال پردازيهايتان هماهنگ شويد ميتوانيد چيزهاي زيادي به دست آوريد .به خالقانهترين فرصتهاي ممکن فکر کنيد .بايد برنامهريزي کنيد و با عمل کردن به آن پيش برويد .اکنون زندگي شما پر از هيجان است ،پس بد نيست در ميان مشغلههاي خود کمي تفريح و شادي هم فکر کنيد .روابط دوستي و زندگي اجتماعي شما تحوالتي خواهد يافت، پس آماده اختالالتي در اين زمنيه باشيد .اين اختالالت جزئي در طوالني مدت حل و فصل خواهند شد در نتيجه اجازه ندهيد که در کوتاه مدت شما را اذيت کنند. در اين ماه ،روابط با همسرتان بسيار ايدهآل و خوب خواهد بود و اگر با کسي دوست هستيد روابط حسنهاي خواهيد داشت .با بعضي رفتارها و حرفهاي خود نبايد اين رابطه را از بين برد .بايد مراقب بود که اين چيني نازک عشق ضربه نخورد و نشکند! براي تحقق خواستههايتان به پشتوانه مالي و مادي نياز داريد ،پس بايد در درجه اول امکانات آن را فراهم ساخت و سپس دست به کار شد.
آبان (کژدم) شما فرد پشتکار داري هستيد و اگر هدفي داشته باشيد از آن کوتاه نخواهيد آمد .به نظر ميرسد که نميخواهيد در برابر خواستههاي ديگران تسليم شويد و حتي اگر فشار زيادي بر شما وارد شود باز هم تسليم نخواهيد شد .اکنون شما مسير خودتان را انتخاب کردهايد و اگر الزم باشد به تنهايي به مسيرتان ادامه خواهيد داد .دچار شک و ترديد نشويد ،رمز موفقيت اکنون شما در اين است که از جمع فاصله بگيريد و به مسير خودتان برويد. در اين ماه ،با خودتان روراست باشيد و به حرفهاي ديگران توجه نکنيد و نگذاريد باعث بياعتمادي شما به خودتان شوند .بايد تصميمي بگيريد که در يک رابطه موثر خواهد بود .اين موضوع را به کمک يک نفر آدم با تجربه بررسي کنيد ،کسي که تاثير بدي بر تصميم شما نگذارد.
آذر (کمان) به نقشي که در جامعه و محل کارتان داريد اذعان داشته باشيد .بايد بدانيد که ديگران به گفتههاي شما اهميت زيادي ميدهند. شايد بهتر باشد که بيشتر احتياط کنيد، اما دلتان ميخواهد که آرامش زندگي را فدا کرده و به ماجراجوييها اضافه کنيد .روش هر آنچه پيش آيد خوش آيد را در پيش گيريد و از هر موقعيتي طال بسازيد .با مسايل مختلفي روبرو هستيد و نياز به نظم و سازماندهي داريد .اگر سازماندهي داشته باشيد ،در مقابل همه چيز با آرامش بيشتري روبرو ميشويد و کارهايتان موثرتر خواهند بود .در سايه يک رفاقت و دوستي خوب و صميمانه سالها آرامش را تجربه ميکنيد. در اين ماه ،خود را در حال انجام کار تازهاي خواهيد يافت .اين مساله زندگي را از حالت يکنواخت و کسلکننده درميآورد و تنوع را به زندگي برميگرداند .مراقب سالمتي خود باشيد و قدر آن را بدانيد .به جاي تخريب بدن سالم و تندرست ،بايد از آن مراقبت کرد .وضعيت مالي شما بهبود
خواهد يافت و حتي اگر تا آن زمان هنوز راه درازي در پيش باشد ،اما آينده درخشاني در انتظار شماست که به آن دست خواهيد يافت.
دي (بز) همه تالشتان را به کار گرفتهايد تا از دام مشکالت دور بمانيد .موانعي در مسير موفقيت شما قرار گرفته که براي غلبه بر آنها ممکن است ماجراهايي در زندگيتان درست شود .تمايل داريد که به برنامههاي آنچناني و جاهاي هيجان انگيز فکر کنيد .اما حواستان باشد قبل از اينکه کنترل امور از دستتان خارج شود به خودتان بياييد .براي اينکه به مقصد مورد نظرتان برسيد بايد برنامههاي ممکن و شدني ترتيب دهيد. در اين ماه ،در انتظار يک سورپرايز باشيد اما حتمًا واقع بين باشيد .اگر برنامه مسافرت و بليتهاي خود را به خوبي بررسي نکنيد ،شايد از قطار يا هواپيما جا بمانيد .دوستي شما را دعوت ميکند اما امکان پاسخگويي براي آن وجود ندارد. فاصلهاي که بين شما و او برقرار شده مانع از آن ميشود که بتوان پاسخ مثبتي داد .بايد صبر کرد تا با تغيير اوضاع و احوال اين فاصله برداشته شود.
بهمن (دلو ،کمان) تمايل داريد که سرمايهگذاري کنيد ،اما حواستان باشد که در اين کار عجلهاي به خرج ندهيد .شايد چيزي که اکنون دلتان ميخواهد داشته باشيد مناسب اوضاع و احوال شما نباشد، ي به همه جوانب دقت کنيد .اما مگر اينکه قبل از هر اقدام اگر با دقت و هدفمند دست به خطر بزنيد شايد در نهايت به نفعتان تمام شود .نبايد هر چه را که ميشنويد باور کنيد، چون در اين صورت به کسي ستم خواهيد کرد که به شما عالقه خاصي دارد. در اين ماه ،از طرف کسي برخوردها و عکسالعملهايي ميبينيد که حاوي پيام مهمياست ،به آنها بياعتنايي نکنيد و تا وقت هست از اين موقعيت بينظير استفاده ببريد .يک برنامه کاري شما روي غلتک ميافتد .اگر به کارهاي هنري و ورزشي مشغوليد ،در يک رقابت با موفقيتهايي روبرو ميشويد.
اسفند (ماهي) مدتهاست که منتظر يک فرصت مناسب هستيد تا آنچه را که در فکرتان ميگذرد با ديگران در ميان بگذاريد ،به شما توصيه ميشود که ديگر بيشتر از اين منتظر نمانيد. به اندازه کافي به چيزهايي که ميخواهيد بگوييد فکر کردهايد .با اين همه ممکن است ديگران نسبت به حرفهاي شما انتقادي برخورد کنند .بنابراين بايد خودتان را براي دريافت هر بازخوردي آماده کنيد. به نحو غيرمنتظرهاي تشويق و واقعًا شگفت زده و سرشار از لذت تالشهاي ميشويد. فردي شما پيامد خوبي دارند. در اين ماه ،بايد هر کسي يا هر چيزي را که زندگي عاطفي شما را دچار تنش ميکند ،از خود دور کنيد .در راهي قدم بگذاريد و به کسي عشق بورزيد که قابل اعتماد باشد. اخبار خوشحال کننده و ديدارهاي سودمندي در انتظار شماست و از اين حالت تنش و التهاب خارج خواهيد شد .به آيند ه اميدوار باشيد.
50
September 2014 شهريور 1393
آرش بهمني ،روز آنالين نام «زنگ بزن آژانس»
هفتمين آلبوم گروه کيوسک با پس از چند ماه انتظار و وعده اعضاي گروه منتشر شد .آلبومي که به نظر ميرسد موفق شده رضايت عمومي مخاطبان اين گروه را به دست آورد .آلبومي که عالوه بر مخاطبان گروه در خارج از کشور ،براي مخاطبان داخل کشور هم در دسترس قرار گرفته است. فضاي «زنگ بزن آژانس» با فضاي عمومي آلبومهاي اخير «کيوسک» متفاوت است .فضاي متفاوتي که به گفته آرش سبحاني ،بيشتر ناخودآگاه بود .کار جديد «کيوسک» بيشتر به ريشههاي اصلي اين گروه -موسيقي راک نزديک شده است.از سويي در اين آلبوم همچون بسياري از آلبومهاي کالسيک راک ،نوعي پيوستگي و ارتباط بين آهنگها وجود دارد .ترتيب قرار گرفتن آهنگها ،فضايي که توصيف ميکنند و ميسازند و حکايتي که در حال روايت آن هستند ،همه با هم مربوط هستند. «زنگ بزن آژانس» در واقع روايتگر حکايتي است از نسلي و فضايي که در آن زندگي ميکند .روايتي که شايد -به قول آرش سبحاني -بارزترين مشخصه آن استيصال است. استيصالي که کل زندگي اين نسل را فراگرفته است. در واقع شايد بتوان گفت که يکي از داليل پرمخاطب بودن «کيوسک» ،همين روايت حديث نفس نسل جديد است. نسلي که معترض است و اعتراض خود را نيز با صداي بلند اعالم ميکند ،مشکالت شخصي خود را دارد و در شبکههاي اجتماعي تا حدي آنها را هم با بقيه به اشتراک ميگذارد .اما واقعيت اين است که نه راهحل کاربردي و مشخصي براي اين مشکالت دارد و نه اساسا رفع احتمالي اين مشکالت ،ميتواند مسايل و مصايبش را کمتر کند .نسلي که چه در ايران باشد، چه در اروپا و چه در آمريکا ،باز هم ناراضي و عاصي است. «همهجا ديواره ،همه چي سياست [سياه است]» ،به نوعي جهانبيني کلي اين نسل است و راهحل آن نيز چيزي نيست جز اينکه «من باس برم | زنگ بزن آژانس ».البته «مقصد معلوم نيست». ترسيم اين فضاي سياه ،کاري است که «کيوسک» در آلبوم جديد به خوبي از پس آن برآمده است .در واقع کار مهمتر «کيوسک» در آلبوم جديد ،نشان دادن همين تناقضهايي است که وجود دارد :نسلي که به وضعيت سياسي و اجتماعي معترض است و براي تغيير آن تالش ميکند ،در عين حال و همزمان به دنبال فرار از موقعيتي است که در آن قرار دارد .اما در پس اين فرار ،نه آرمانشهري وجود دارد و نه اميدي .تنها تالشي است براي فرار به «دورترين نقطه»اي که ميتوان با «ارزانترين بليت» به آن رسيد. از مشخصههاي ديگر آلبوم جديد «کيوسک» ،پختگي بيشتر نوازندههاست .در واقع سير تحول «کيوسک» از نخستين آلبوم تا آلبوم هفتم ،سيري رو به جلو بوده است .اين پختگي چه در نحوه نواختن سازها ،چه تنظيم آهنگها و چه انتخاب ترانهها به خوبي مشخص است. آلبوم جديد «کيوسک» به وضوح کمتر از آلبومهاي قبلي تکيه بر ترانهها دارد و نقش سازها نيز در آن پررنگتر شده .در واقع سازها در آلبوم جديد ،تالشي براي بهتر شنيده /خوانده شدن ترانه نيستند ،بلکه خود به عنوان موجوديتي جداگانه در البوم حضور دارند .از جمله نشانههاي اين مساله ميتوان به گنجاندن يک قطعه بدون کالم در اين آلبوم اشاره کرد. اينها همه اما به معناي تغييرات کلي در سبک و سياق اين آلبوم نيست .مشخصههاي «کيوسک» در قطعههاي اين آلبوم همچنان وجود دارد .از جمله ميتوان به نقد صريح سياسي به شرايط موجود و ابراز عقايد سياسي با صداي بلند اشاره کرد. چه در قطعه «کرامت» -که به تمامي قطعهاي است
سياسي و در وصف نوعي نگاه در فضاي سياسي و ميان فعاالن آن ،در ديگر قطعهها هم اشارههاي روشن و صريحي به شرايط سياسي و اجتماعي وجود دارد .از آن جمله ميتوان به «ساز نميشه زد» و «جنون
ملي » اشاره کرد .با اين حال نبايد فراموش کرد که به نظر ميرسد صراحت سياسي اين آلبوم ،کمتر از آلبومهاي قبلي است .مخصوصأ اگر توجه کنيم که در اين آلبوم قطعاتي در حد «حاجي يادت هست»« ،ممنوعه» و «بارون نمياد اينجا ،مرتضي» وجود ندارد. در نهايت به نظر ميرسد آلبوم جديد «کيوسک» پايان يک دوره است :روندي که از آلبوم« آدم معمولي» آغاز شد ،کارهاي مختلفي تجربه شد و در نهايت با آلبوم هفتم، به حدي از پختگي رسيد .به نظر ميرسد از اين پس بايد در انتظار تجربيات جديدتري از «کيوسک» و آغاز روندي جديد باشيم .روندي جديد براي گروهي که تالش ميکند از تجربههاي جديد در کار خود ،دوري نکند.
بعدي باز در همين فضا باشيم يا آنکه فضايي به کلي متفاوت را تجربه کنيم . _ از تغييرات ديگري که به نظر ميرسد در آلبوم جديدتان وجود دارد ،پررنگتر شدن نقش سازها در قطعههاست. در واقع اتفاقي که افتاد -و بايد زودتر از اين هم رخ ميداد -اين بود که هر آهنگ را يک نفر تنظيم کرده .پيش از اين ما همه کارها را با هم تنظيم ميکرديم و کاري که منتشر ميشد ،به نوعي برآيند نظرات همه جمع بود .اما در اين آلبوم دو -سه کار را اردالن پايور تنظيم کرد ،برخي قطعهها را محمد تاالني تنظيم کرد و … به همين دليل هر کدام با توجه به تسلطي که روي ساز خود دارند ،آهنگ را نيز به همان شکل تنظيم کردند .اين تفاوت -براي خودم که گوش ميکنم مساله جالبي است . _ در آهنگهاي قبلي «کيوسک» ،عموما نوعي نزديکي به خواننده يا راوي احساس ميشد .به نظر ميرسد اما در آلبوم جديد ،راوي ،از مسايل شخصيتر با خواننده صحبت ميکند و نوعي فضاي صميمي ميان راوي و شنونده به وجود ميآيد .فکر ميکنيد چقدر ميتوان چنين برداشتي از اين آلبوم و ترانههايش داشت؟ جالب است که به اين مساله اشاره کرديد .براي خود من دو -سه کار اين آلبوم خيلي خيلي شخصي بود .کارهايي که از همه کارهايي که تا االن کردهام ،شخصيتر بود .يک مقدار احساس ميکنم واقعا اتفاقي است. چيزي است که در لحظه اتفاق ميافتد و بدون برنامهريزي است .نميدانم آلبوم موفق خواهد شد يا نه ،اما خود من راضي بودم و به نظرم عموما کارهاي موفق، کارهايي بودهاند که خود راوي آنها را تجربه کرده و با گوشت و پوست و استخوان حس کرده که داستان چيست . _ درباره آهنگهاي شخصي اين آلبوم صحبت کرديد .کدام قطعهها ،قطعههاي شخصي بودند؟ ترجيح ميدم که نگويم .چون احساس ميکنم اگر دربارهشان حرف بزنم ،رابطه خودم با اين آهنگها را از دست ميدهم .اما فکر ميکنم کساني که قبال کار من را شنيده باشند ،تشخيص ميدهند که کدام آهنگها شخصيتر است . _ و پشت اين آهنگها ،تجربه خاص خود شما هم وجود داشت؟ صد در صد .در واقع حرفهايي است که با خودم ميزنم. وقتي دفترچه يادداشت داري ،گاهي چيزهايي مينويسي که به يادت بماند و گاهي چيزهايي مينويسي براي اينکه از ذهنت
گفتوگو با آرش سبحاني ،خواننده گروه «کيوسک»
سبحاني از نتيجه کلي کار «کيوسک» در آلبوم جديد راضي است و از تغييراتي ميگويد که در تنظيم آهنگها به وجود آمده و احتماال هم ادامه خواهد يافت .وي اما اضافه ميکند که از ميزان صراحت ترانهها در بيان مسايل سياسي کاسته شده. مسالهاي که به نظر وي بخشي از آن به دليل فضاي عصبي و پرتنشي است که در يکي -دو سال اخير به وجود آمده است. _ در مدتي که از انتشار آلبوم جديد شما گذشته ،بسيار درباره تفاوت آن با ديگر آلبومهايتان صحبت شده ،اين تغيير و تفاوت چقدر آگاهانه بوده؟ به نظرم آگاهانه نبود .بيشتر مسيري بود که در اين سالها طي کرديم .مقداري برگشتيم به مسيري که خودمان را در آن راحتتر احساس ميکرديم و ساز ميزديم. _ در واقع به نوعي اين سير منطقي کاري بود که از آلبوم نخست آغاز کرده بوديد و الجرم به اينجا رسيديد؟ بله .البته اين بدان معنا نيست که ما در آلبوم بعدي باز همينجا خواهيم ماند .همهاش تجربه و مرحل ه يادگيري است و اين در کارها نمود پيدا ميکند .در نتيجه ممکن است در آلبوم
بيرون برود . _ و آهنگهاي اين آلبوم را نوشتيد که چيزي در خاطرتان بماند يا چيزي را از ياد ببريد؟ ميخواستم کاري کنم از سيستمم برود بيرون .چيزهايي بوده که در دلم بوده و ميخواستم با حرف زدن دربارهشان ،از سيستمم برود بيرون و راحت شوم! _ پس شما نتيجه کار اين آلبوم را راضيکننده ميدانيد؟ با همه مشکالتي که همهمان داريم ،در فرصت خيلي کم و با بهرهوري بااليي اين آلبوم را ضبط کرديم .از لحاظ تکنيکي هم از آلبوم خيلي راضي هستم. _ «کيوسک» هميشه به عنوان گروهي شناخته ميشد که برخي عقايد و نظرهاي سياسي را با صراحت بيان ميکرد. به نظر ميرسد در آلبوم جديدتان ،از اين صراحت کاسته شده .اين مساله آگاهانه بود؟
50
فکر ميکنم مقدار زيادياش آگاهانه بود ،اما دربارهاش از قبل تصميمگيري نکرده بوديم .در يکي دو سال اخير ،به خصوص بعد از انتخاب آقاي روحاني ،فضايي حساس و عصبي به وجود آمد .در واقع فکر ميکنم اصوال صريح حرف زدن باعث برخورد و سوءتفاهم و عصبي شدن ميشود .مثال آهنگ «حاجي يادت هست» را وقتي ضبط کرديم ،بعضي از دوستاني که به نظرات سياسي آقاي هاشمي رفسنجاني نزديک بودند، خيلي خصوصي به ما گفتند که مثال اگر اين کار را ضبط نميکردي ،اتفاق خاصي نميافتاد .متاسفانه اين فضا مقداري دست آدم را ميبندد .در فضاي مجازي هم ميبينيد افرادي که نظرشان مخالف نظر غالب است ،کمتر حرف ميزنند .شايد بخشي از آن هم ناخودآگاه بود به خاطر همين فضاي عصبي. از طرف ديگر احساس ميکنم دور بودن از ايران کمکم روي من تاثيراتي ميگذارد که احساس ميکنم خيلي چيزها را نميشود صريح گفت .شايد ترسي است که بتوانم بعدا” بر آن غلبه کنم ،اما در حال حاضر وجود دارد .اگر قرار بر اين باشد که صريح حرف نزنيم ،اميدوارم به خاطر ترس از فضاي عصبي نباشد . _ در اين آلبوم به نظر ميرسد روي ترتيب قطعات هم کار کردهايد .آلبوم به شکلي است که فضاي کلي به شنونده ميدهد ،او را با جزيياتي آشنا ميکند و در نهايت با آهنگي شبيه الاليي به پايان ميرسد .گويا آهنگ آخر قصد دارد به مخاطب بگويد که همه چيز تمام شد. اآلن واقعا آلبوم دادن به اين شکل و سياق تقريبا از مد افتاده .با اين وضع موسيقي گوش دادن هم که کسي نميآيد يک آلبوم موسيقي را مثل يک آلبوم عکس يا مجموعه داستان نگاه کند و به جزييات دقت کند .ولي ما هنوز همانطور جلو ميرويم .به اين فکر ميکنيم وقتي کسي اين سيدي را گوش ميکند ،با فضا بايد آشنا شود .در باره قطعه «ماه نو» هم فکر ميکنم همه الالييها همين خاصيت را دارند .تعبير من اين است که آن آهنگ به اين معناست که تمام شد ،به اين مساله فکر کن و بگير بخواب. _ يکي از مسايلي که پيرامون ترانههاي «کيوسک» زياد شنيدهايم ،بحث اشارههاي سياسي در آنهاست .برخي معتقدند که کارهاي هنري -سياسي اساسا” تاريخ مصرف دارند و از سويي هر چه صريحتر درباره مسايل سياسي و اجتماعي در کارهاي هنري حرف زده شود ،از بار هنري بودن آن کار کاسته ميشود. من فکر ميکنم اين حرفها را آدمهايي ميزنند که در پروسه خالقيت خيلي خودشان را وارد نکردهاند و عموما به کارهاي آرشيوي و تاريخ هنر و مسايل اينطور عالقه دارند. فکر نميکنم هيچ هنرمندي هيچوقت گفته باشد که ميخواهم يک کار جاودانه بنويسم يا بسازم .کار ساخته ميشود و بعد ممکن است جاودانه يا موفق شود . _ يکي از مسايلي که در اين مدت و هنگام پخش آلبوم از آن بسيار صحبت کرديد ،مسال ه کپيرايت و خريد آلبوم و خودداري از دانلود غيرمجاز بود. اين پيامها اثري در وضعيت داشت؟ ميخواهم صريح حرف بزنم. واقعا هر بار که آلبوم «کيوسک» يا بقيه دوستان بيرون ميآيد و ميبينم و ميشنوم که چطور دانلود ميشود، صرفا تاسف ميخورم .ما درآمدي از ايران نداريم .شيوهاي که براي خريد آلبوم از ايران در نظر گرفتيم هم صرفا براي اين بوده که بتوانيم به خيريهاي که خودمان مايل بوديم ،کمک کنيم. اما من سوالي دارم و دلم ميخواهد روي آن فکر شود :ما تنها کشوري هستيم که بازار کشورمان روي ما بسته است .يک گروه خيلي خيلي معموليتر از «کيوسک» اگر به ترکي يا عربي يا اسپانيولي بخواند ،کارشان و تمرکزشان صرفا روي موسيقي است. شما ميبينيد حکومت چطور به نزديکان خود کمک ميکند و اساسا چه تالش و هزينهاي ميکند که صداي امثال ما به جايي نرسد .توقع اين را داشتن که مردم دانلود نکنند و حمايت کنند ،توقع خيلي سادهاي است .تازه به جيب «کيوسک» هم نميرود ،به جيب «خيريه ني» ميرود .آماري که من گرفتم در ساعات اولي که دانلود غيرمجاز آلبوم ما شروع شد ،سر درد گرفتم .خيلي دردناکه .اين ضعف فرهنگي خيلي عظيمي است. به نظرم به دليل نوع نگاهي است که به کار موزيک داريم . _ چرا از راههاي قانوني وارد نميشويد تا جلوي اين کار را بگيريد؟ در شرايطي که وقت بود ،اين کار را ميکرديم .برخي سايتها بسته ميشدند يا حذف ميکردند .اما خب ،واقعا آدم خسته ميشود .کسي که اين کار را ميکند اگر قصد داشته باشد اين نوع موسيقي را نابود کند ،دقيقا بايد همين کار را بکند .وزارت ارشاد در داخل به ما مجوز نميدهد ،اين دوستان هم در خارج اجازه نميدهند ما کار کنيم.
51
September 2014 شهريور 1393
آينده وزارت علوم پس از فرجي دانا:
روحاني اهل درگيري نيست ميان مقامات کشور ،اين دغدغه در ميان اکثريت مجلس جاي خود را پيدا کرده و به راي عدم اعتماد عليه وزير ياري رساند.
رسميت قانوني بخشيدن به نظام تبعيض
مجيد محمدي ،راديو فردا رضا فرجي دانا در جلسه استيضاح 29مرداد 1393 نتوانست راي اعتماد اعضاي مجلس نظام واليت فقيه را به دست آورد .او حداکثر تالش خود را براي اقناع اعضا با ابراز چند باره وفاداري به رهبر ،ضد انقالب خواندن منتقدان، موضعگيري عليه جنبش سبز ،همکاري با مجلس و دلسوزي براي نظام به خرج داد و پس از سخنان کوتاه و تلويحي الريجاني در مورد امکان پرهيز از استيضاح با کنارگذاري توفيقي و ميلي منفرد («اگر چند نفر از اين برادران جابهجا شوند ،صدمهاي وارد نميشود و فضا آرامتر خواهد شد») جهانگيري ،معاون رئيس دولت ،نيز اين اطمينان را براي تغيير آنها به مجلس داد ،اما اينها تاثيري در عدم راي اعتماد نداشت .در اين جلسه 145عضو مجلس از ميان 270عضو حاضر به وي ابراز بياعتمادي کردند. چالش اصلي بر اساس سخنان مخالفان و موافقان در جلسه استيضاح چه بود؟ چرا وزير راي نياورد؟ و چه بر سر وزارت علوم دولت روحاني خواهد آمد؟ از شش موردي که در متن استيضاح و سخنان معترضان به وزير در رسانهها و مخالفان در مجلس آمده بود يعني )1 بازگشت چند تن از اساتيد اخراجي )2 ،بازگشت برخي از دانشجويان ستارهدار )3 ،کند شدن رشد علمي )4 ،انتصابات وزير در معاونتها و ستادهاي وزارتخانه ،هيئتهاي ارزيابي و مديريت دانشگاهها )5 ،فعاليتهاي مخالفان در دانشگاهها، و )6مسئله بورسيههاي نورچشميها ،دو موضوع در جلس ه استيضاح محوريت پيدا کرد: الف .برخي نشانههاي خارج شدن فضاي دانشگاهها از شرايط امنيتي به واسطه بازگشت برخي از منتقدان و انتشار برخي از نشريات دانشجويي؛ اين موضوع همان طور که فرجي دانا در سخنانش اشاره کرد بخشي از مطالبات رايدهندگان به روحاني بود و شخص روحاني در کارزار انتخاباتياش وعد ه زدودن فضاي امنيتي را بارها تکرار کرده بود؛ و ب .عدم پذيرش برخي از پذيرفتهشدگان بورسيههاي تحصيالت تکميلي در مناصب دانشگاهي و امکان قطع برخي از بورسيهها؛ اين موضوع پس از انتقال قدرت به دولت روحاني براي مديران وزارتخانه آشکار شده بود و آنها از استفاده از آن دريغي نداشتند. اين دو دغدغه که اولي مسئله اکثريت اعضاي مجلس و فراکسيونهاي قدرتمند آن (فراکسيون رهروان واليت و فراکسيون روحانيت) و دومي دغدغه مدافعان منافع ويژ ه نيروهاي امنيتي و نظامي در مجلس بود در نهايت به راي به عدم اعتماد انجاميد. عليرضا زاکاني از اعضاي نزديک به نهادهاي نظامي دغدغه اول را چنين بيان مي کند« :قانونشکني، التهابآفريني ،گروهگرايي ،فعال کردن گسلهاي قومي- مذهبي و به کارگيري افراد فتنهگر در وزارت علوم» .نوباوه از ديگر اعضاي فعال و مدافع منافع نيروهاي امنيتي و نظامي در مجلس به همراهي وزارت علوم و مخالفان خارج از کشور اشاره کرد .برخي ديگر از اعضاي مجلس نيز مسير دانشگاهها را به سمت فتنهاي ديگر معرفي کردند. اما الياس نادران از اعضاي حلقه امنيتي مجلس در جلسه استيضاح بر دغدغه دوم تمرکز داشت .چکيده و اساس سخن وي آن بود که نيروهاي غير وفادار اگر در دورههاي تحصيالت تکميلي پذيرفته شوند ،در نهايت يا جذب دانشگاههاي خارج از کشور ميشوند يا پس از استادي دانشجويان خود را به خروج از کشور تشويق ميکنند. راه حل وي نيز آن بود که مديريت و استادي دانشگاهها را هر چند به قيمت تبعيض و ناديده گرفتن صالحيتهاي علمي بايد به وفاداران نظام -حتي با معدلهاي زير 12و بدون سابقه علمي -سپرد .به دليل درگير بودن بسياري از اعضاي مجلس با بورسيه شدن خويشاوندان و نزديکان خود و تبديل شدن رانت سياسي و اقتصادي به يک فرهنگ در
همان طور که در نظام جمهوري اسالمي «برادران مومن» خامنهاي بايد ثروت و قدرت سياسي را در اختيار داشته باشند ،عناوين دکتر و استاد دانشگاه نيز به وفاداران به نظام تعلق دارد .جمهوري اسالمي نظارت استصوابي را براي به رسميت درآوردن تبعيض در نظام سياسي و نظام صدور مجوز و مصادرهها و خصوصيسازي را براي به جريان انداختن تبعيض در نظام اقتصادي به کار گرفت. بعد از آن بورسيههاي خويشاوندي با برداشتن امتحان و نظام معرفي نخبگان توسط مديران براي گرفتن بورس منزلت اجتماعي را رانتي ساخت. مجلس با استيضاح فرجي دانا اين موضوع را که در عمل در حال اجرا بود و در دور ه احمدينژاد به اوج خود رسيد رسميت بخشيد .بدين طريق جمهوري اسالمي رسما و به طور نهادينه و در جريان عمل نظام تبعيض است .نادران اين تبعيضها را عين عدالت خواند.
آينده وزارت علوم
پس از برکناري فرجي دانا و راي نياوردن ميلي منفرد در آغاز کار دولت روحاني ،رئيس دولت بايد سومين وزير پيشنهادي خود را به مجلس معرفي کند .طبيعي است که با وضعيتي که براي فرجي دانا پيش آمد بسيار بعيد است که وزير پيشنهادي آينده به اصالحطلباني مثل ميلي منفرد يا جعفر توفيقي نزديک باشد يا سياستهاي گذشته را دنبال کند .اگر وزير پيشنهادي کسي باشد که بخواهد سياستهاي تيم فرجي دانا را دنبال کند حتما در مجلس راي اعتماد نخواهد گرفت. بنابراين روحاني در معرفي وزير پيشنهادي بايد از الگوي خود در انتخاب وزير کشور يا وزير ارشاد پيروي کند .در اين الگو وزير پيشنهادي کسي خواهد بود که به اقتدارگرايان سنتگرا نزديکتر باشد و با حمل برخي از انتقادات کوچک به شرايط موجود ،بدون اقدامي براي تغيير آنها ،اصالحطلبان را نيز راضي کند. وزير ارشاد دولت روحاني کامال سياستهاي اقتدارگرايان سنتگرا را دنبال ميکند و براي راضي کردن منتقدان به گفتاردرمانيهاي بيحاصل ميپردازد (مثل قول به برداشتن سانسور يا خوانندگي زنان که هر دو بعدا انکار شد) .وزير کشور روحاني حتي در اين حد نيز انتقادي به وضعيت موجود ندارد و در انتخاب استانداران نيز حتي يکي از نيروهاي اصالحطلب نزديک به خاتمي و موسوي و کروبي را برنگزيده است .در وزارت علوم نيز بايد منتظر افرادي مثل علي جنتي و رحماني فضلي بود .
روحاني اهل درگيري نيست
برکناري فرجي دانا در واقع پايان تالشهاي حداقلي دولت روحاني براي تغيير فضاي امنيتي دانشگاهها بود و وزير بعدي براي گرفتن راي از مجلس و باقي ماندن در مقام خود بايد کسي باشد که اختيار خود را به دست نيروهاي امنيتي بدهد .اين امر يعني کنترل بيشتر روحاني توسط دستگاههاي امنيتي و نظامي و در مقابل باج دادن بيشتر دولت به اين نهادها براي کاهش تنش. عدم حضور روحاني در جلسه استيضاح (به بهانه سفر استاني به اردبيل) و عدم دفاع وي از فرجي دانا دقيقا بيانگر اين نکته است که روحاني نميخواهد مستقيما با نيروهاي نظامي و امنيتي درگير شود .او پايگاه اجتماعي مشخصي ندارد و اگر هم مثل خاتمي داشت باز هم به ريسک درگير شدن با اين نيروها انديشيده و مستقيما درگير نميشد. احمدينژاد در دوره دوم خود دقيقا به همين مسير درگيري رفت و به نتيجهاي نرسيد و در اکثر موارد به خواست آنها تن در داد .خاتمي نيز در دوره دوم کساني را به مقام وزارت منصوب ميکرد که دستگاههاي نظامي و امنيتي با وي مشکلي نداشته باشند. ظاهرا قوه مجريه در ايران با ساختارهايي که وجود دارد (نهادهاي نظامي و امنيتي تحت نظر بيت، شمشير استيضاح مجلس برگزيده شوراي نگهبان و پروندهسازيهاي قوه قضاييه) چارهاي جز تن دادن به خواست کاست نظامي -امنيتي کشور ندارد.
دنباله از صفحة 31
مهمترين لحظه تاريخي به خطر افتادن دين حضرت آدم تا کنون ،هيچگاه اعتقادات و يقينيات ديني به اندازه امروز در ايران در خطر نبوده است .اين مدعاي گزاف با کدام شواهد و قرائن تأييد ميشود؟ او هيچ شاهدي براي مدعاي خود ارائه نميکند .آيا ايرانيان از زمان خلقت حضرت آدم ديندار بودهاند؟ اگر آري، دين آنها چه بوده است؟ ايرانيان قبل از اسالم ،وضع دينداري شان چگونه بوده است؟ اگر دين نداشتهاند که مدعاي آيتاهلل ابطال ميشود .اگر هم دين داشتهاند ،آيتاهلل که دين آنان را دين به شمار نميآورد .بدين ترتيب ،باز هم مدعاي وي کاذب از کار در ميآيد. اگر ايران پس از اسالم مبنا قرار گيرد ،با کدام شواهد ميتوان نشان داد که اعتقادات و يقينيات اسالمي در هيچ دورهاي به اندازه امروز در خطر نبوده است؟
اعتقادات اسالمي؟
آيا مدعاي آيتاهلل مصباح يزدي منحصر به اعتقادات ديني است؟ فرض کنيم که مدعاي او منحصر به باورهاي ديني (وجود خداوند ،زندگي پس از مرگ ،نبوت پيامبر اسالم، امامت و عدالت) است .اين باورها چگونه به خطر افتادهاند؟ مصباح يزدي ميگويد« :روزگاري بود که اگر ميخواستند کسي را گمراه کنند ،بايد در يک جلسه بهصورت چهره به چهره با او صحبت ميکردند ،اما امروز يک برنامه گمراهکننده همچون پخش يک فيلم ،آثار هنري و نوشتن کتاب ،صدها ميليون انسان را تحت تأثير قرار ميدهد». اين مدعا صادق است .اما از اين مقدمه که انقالب ارتباطات تمامي موانع اطالعرساني مخالفان را منهدم کرده، نميتوان اين مدعا را استنتاج کرد که هيچ گاه چون امروز اعتقادات ديني به خطر نيفتاده بوده است .ميتوان از انقالب ارتباطات براي تبليغ اعتقادات ديني استفاده کرد و در دوران اخير ،فقيهان با بيشترين حجم ممکن چنين کردهاند. اگر صدا و دعوت آنان گوش شنوايي نمييابد ،مشکل از صدا و محتواي سخنان آنان است ،نه از رسانههاي بيگناه که ابزار انتقال پياماند .آري انقالب ارتباطات ،برساختن جوامع تکصدايي توتاليتر و فاشيستي را محال کرده است. از جهت ديگري نيز مدعاي مصباح يزدي صادق است. عبدالکريم سروش ،محمد مجتهد شبستري و مصطفي ملکيان گفتهاند که قرآن کالماهلل نيست ،بلکه سخنان خود حضرت محمد است .محمد مجتهد شبستري اخيرًا گفت که اسالم از طرف خداوند نازل نشده است .عبدالکريم سروش نيز گامي ديگر پيش نهاده و گفته است که کل قرآن خوابهايي است که پيامبر اسالم ديده است. احتماالً مدعيات مصباح يزدي ناظر به اين گونه مدعيات نيز هست .به طور طبيعي وي اين آراء را کفرآميز به شمار ميآورد .اگر اين گونه مدعيات توسط جمع زيادي پذيرفته ميشد ،از نظر فقيهان واقعًا اعتقادات اسالمي به خطر افتاده بود .اما: الف -برد اين گونه مدعيات تا چه اندازه است؟ مخاطب اين سخنان نخبگاناند يا مردم عادي؟ آيا همه نخبگان مسلمان اين مدعيات را پذيرفتهاند؟ «نخبگان مسلمان» به کنار ،آيا همه نوانديشان ديني اين مدعيات را پذيرفتهاند؟ پاسخ منفي است. ب -در خود قرآن نه تنها اين گونه مدعيات از سوي مخالفان مطرح شده ،بلکه مدعيات بسيار راديکالتري (ساحر، مجنون ،و…) در نفي نبوت پيامبر اسالم مطرح گرديده است. اگر طرح اين گونه مدعيات موجب به خطر افتادن اعتقادات ديني ميشود ،اول از همه بايد قرآن را سانسور کرد .يعني تمامي آيات ناظر به سخنان کافران و مشرکان و مسيحيان و يهوديان و…را بايد از قرآن حذف کرد .آنان -مطابق نقل قرآن -از همان ابتدأ ميگفتند که همه اينها را از خودش ساخته ،مجنون است ،از کس ديگري آموخته ،و....
اعمال اسالمي؟
به طور قطع مدعاي آيتاهلل مصباح يزدي احکام فقهي را هم در بر ميگيرد .آنان از اينکه احکام فقهي به شدت زير سئوال رفته و ناقض حقوق بشر به شمار ميروند ،دلخورند .به عنوان نمونه ،آيتاهلل صادق الريجاني -رئيس قوه قضائيه -در 20مرداد 1393خطاب به سفراي جمهوري اسالمي در سراسر جهان از آنها خواسته تا از مجازاتهاي فقهي دفاع کنند.
51
او ميگويد« ،اينها مقتضيات ديني ماست .آن وقت شما نگاه کنيد که ايراداتي در باب قصاص مطرح ميکنند .قصاص از مسلمات قرآني ماست .ما که نميتوانيم قصاص را به خاطر قوانين شما برداريم .برخي ارث را به عنوان امر ضدبشري مطرح کردهاند .برخي زوجين را به عنوان امر ضدبشري مطرح کردهاند .ما حقوق بشر را قبول داريم ،اما موضوع اين است که غربيها آن را چگونه تصوير ميکنند .دفاع از قوانين بشري جمهوري اسالمي يک نياز است .ما االن هدف اکثر کشورهاي مدعي حقوق بشر شدهايم .فساد فياالرض يک موضوع قرآني است و بسياري از علما آن را موضوع کيفر و مجازات ميدانند». حاال شما خود را به جاي سفراي بيچاره بگذاريد که بايد به نهادهاي حقوق بشري توضيح دهند که قصاص ،سنگسار ،قطع دست ،نابرابري زنان و مردان ،و…با حقوق بشر سازگارند؟ اما کدام توضيح و تبيين؟ پاسخ روشن است :دو گونه حقوق بشر وجود دارد ،حقوق بشر غربي و حقوق بشر اسالمي. مطابق حقوق بشر مورد ادعاي فقيهان ،حکومت «حق ويژه» فقيهان است و يک فقيه مي تواند مادامالعمر با قدرت مطلقه حکومت کند. اين تفسير شوراي نگهبان و آيتاهلل مصباح يزدي است که مقبول صادق الريجاني هم هست .آيا نابرابري فقيهان و غير فقيهان و بخشيدن امتياز زمامداري سياسي به فقيهان را با هيچ ترفندي مي توان حقوق بشر و دموکراسي ناميد؟ مگر فقيهان تخصصي جز احکام امضايي(برساختههاي اعراب پيش از اسالم) دارند که آنان را مستحق چنان تبعيضي سازد؟ اما جامعه از مرحله مقاومت در برابر احکام فقهي گذشته و آنها را ناديده ميگيرد .همين موضوع موجب شده تا مصباح يزدي مدعيات بيپايه و اساسي را مطرح سازد .سبک زندگي حداقل نسل جوان ،سبک زندگي مقبول فقيهان نيست .به عنوان نمونه ،به گزارش انجمن بينالمللي جراحي زيبايي، ايران در ميان 10کشور اول دنيا از نظر جراحي زيبايي قرار دارد .و از نظر جراحي بيني در رتبه پنجم جهاني قرار دارد. نزاع چند ماه اخير بر سر گسترش استفاده خانمها از ساپورت نيز شاهد ديگري است بر اين مدعا .تفکيک جنسيتي هم نزاع ديگري است که فقيهان و مريدانشان برپا کردهاند. آيتاهلل جعفر سبحاني گفته است که همه مردان که داراي تقواي حضرت يوسف نيستند تا در برابر حمله زنان مقاومت کنند .به همين دليل« :اسالم براي صيانت زن از دستبرد رهزنان و هوسرانان برنامههايي تنظيم کرده که ميتواند گل باغ زندگي را از اينکه دستمايه بوالهوسان قرار گيرد ،حفظ کند .».مخالفان طرح تکفيک جنسيتي گروهي بوالهوس بيش نيستند. آيتاهلل مصباح يزدي به دولت ميتازد که چرا بودجه فرهنگي را به جاي اختصاص به باورهاي ديني ،به گويشها و رقصهاي محلي اختصاص داده است .او ميگويد« ،در ميان تمام مشکالت ،مشکالت فرهنگي داريم که بخشي از آنها مربوط به شبهات و مشکالت اعتقادي است .اما امروز فرهنگ را به گويشها و رقصهاي محلي محدود کردهاند و براي آن بودجههاي گزاف هزينه ميکنند که در اين شرايط، دين در حاشيه قرار ميگيرند اما اصل مسائل فرهنگي ،باورها و ارزشهاي ديني است؛ اين خطري است که در تمام دنيا احساس ميشود».
صدق مدعاي فقيهان
اگر ادعا اين باشد که مردم به سبک زندگي اعراب پيش از اسالم تن نمي دهند ،اين مدعا صادق است و هيچ گاه چون امروز دين به خطر نيفتاده بود .اما پرسش اساسي اين است که چرا سبک زندگي اعراب پيش از اسالم و برساخته هاي آنان ( 99درصد احکام فقهي که امضايياند) دين/اسالم قلمداد ميشود؟ لباس مردم امروز ،لباس اعراب پيش از اسالم نيست .وسايل نقيله آنان ،وسايل نقليه اعراب پيش از اسالم نيست .رسانههاي محصول انقالب ارتباطات حتي چند دهه قبل وجود نداشتند ،چه رسد به صدر اسالم. ايدههاي حقوق بشر ،دموکراسي ،آزادي ،قلمرو عمومي، و… برساختههاي انسان دوران مدرناند .اينک مردم همه کشورها ،کمابيش ،در عالمي که مدرنيته ساخته است زندگي کرده و از مواهب آن استفاده ميکنند. دين را نميتوان با سنگسار ،قطع دست ،قصاص، نابرابري زنان و مردان و خشونت حفظ کرد .دين را بايد با عرف عقالي دوران جديد سازگار کرد تا باقي بماند .مقاومت در برابر اين فرايند ،ناممکن بوده و تنها نتيجه آن حاشيهنشيني است .خشونت هم از جايي به بعد به ضد خود تبديل خواهد شد. ماکس وبر در پايان بحث اسطورهزدايي عالم توسط علم جديد ميگويد« ،اگر کسي نميتواند اين جهان را تحمل کند، ميتواند به صومعهها بازگردد .آنان با روي خوش از اينان استقبال کرده و ميتوانند در آنجا با آرامش کامل با يقينيات خود زندگي کنند».
52
September 2014 1393 شهريور
Caspian Sea as a source of disagreement between Iran and Russia
By Bahman Aghai Diba, PhD International Law of the Sea
On the occasion of the 4th Caspian Summit Conference Russia has been increasingly successful in convincing littoral states to accept its plan to divide the Caspian Sea based on a formula of Modified Median Line (MML). Agreements using the Russian proposal as the basis of defining a legal regime for the Caspian Sea have been reached between Russia and Kazakhstan, Russia and Azerbaijan, and Kazakhstan and Azerbaijan, leaving Iran and partly Turkmenistan as the lone holdouts. Turkmenistan has recently showed an inclination to accept the MML. Iran has so far declined to accept any of the abovementioned agreements. Under the MML approach the seabed of the Caspian would be divided among the five littoral states by extending into the Caspian a set of median lines drawn according to their relative share of the coastlines. The superjacent waters, i.e. , the waters over the seabed, would be left for the “common use” of the littoral states, which would--among other things-- mean the Russian navy would retain full access to all parts of the Caspian Sea. The MML approach would give Kazakhstan approximately 29.5% of the Caspian; Azerbaijan 21%: Russia 20% and Turkmenistan 17%. Iran would receive the remaining 12.5% or so, parts of which are the deepest portions of the Caspian, in some places reaching a depth of over 900 meters. As a result, Iranian efforts to exploit resources in its sector would generally be more difficult and expensive than in any of the other sectors. Iran has argued since 2004 that the Caspian should be divided equally among the littoral states, with each state receiving a 20% portion. More to the point, under the Iranian proposal, each state’s sovereignty would extend over both the seabed and the superjacent waters. More recently Iran talks about division of the entire Caspian Sea (not only the seabed) according to equity and Iran has made it clear that equity means at least 20 percent for Iran.
What are those positions? Although the USSR is dead and the Russian Federation is not a super power as it was once, the Russian leaders are always dreaming of restoring the Russian hegemony in the area that once used to be the Russian domain. As far as the Caspian Sea is concerned, they want to use the whole Caspian Sea for their military and civilian fleet. They are following these policies: Division of the Caspian Sea bed (only) on the basis of a modified median line (MML). It means the more coastal area you have, the more area of the Caspian Sea you get. According to the MML, Russia, and Azerbaijan get almost twenty percent (each of them), Kazakhstan gets 30 percent, Turkmenistan gets almost 17 percent and Iran gets almost 13 percent of the Caspian Sea-bed. The MML formula leaves the waters of the Caspian Sea for common use of the littoral states. Putting pressure on all Caspian states, especially Iran, to accept the MML for division of the Caspian Seabed. The Russians have succeeded to convince Azerbaijan and Kazakhstan in this field. Iran, along with the on and off support of Turkmenistan, has not agreed with it. Excluding all non-littoral states from having
military or civilian presence in the Caspian Sea. The Russians have stationed one of their most important naval concentrations in the Caspian Sea. The civilian fleet of the Russians in the Caspian Sea handles ninety percent of the maritime transportations in the Caspian Sea. The Fishing fleet of the Russians has no rival in the region. They want to exclude the non-littoral states to have no rival. The other littoral states have nothing considerable in the Caspian Sea, except than some old dated boats and the fishermen who work in the way the ancient tribes. Creating difficulties for the usage of Volga-Don and Volga-Baltic channel for the other littoral and nonlittoral states, for keeping the advantages of the Russian fleet, ports and facilities. The Russians have been insisting that the Volga channel is completely an internal waterway. (While the new conditions of the Caspian Sea requires some kind of reconsideration in this regard and make it an international waterway or a waterway under a special regime, such as the Bosporus and Dardanelle.) Refraining from providing the other littoral states with larger ships for expansion their military or civilian fleet. For example by refraining from selling ships, or helping them to build naval facilities. The littoral states of the Caspian Sea, except than the Russian Federation, do not have any military of civilian fleet (Iran’s share from the shipping in the Caspian Sea is less than 4 percent.) and the Russians want to keep them that way. Forcing the littoral states to use Russian outlets for the export of their oil and gas. The landlocked states of the Caspian Sea need proper outlets for their exports and the Russians try to make them use the Russians facilities. One of the ways to do so is the rejection of building under water pipelines in the Caspian Sea under the pretext that it damages the environment. It is noteworthy that the Russians are responsible for ninety percent of the pollution in the Caspian Sea through thousands of the Russian factories that pour their industrial wastes in the Volga River and eventually the Caspian Sea. Formation of a kind of common military force for the Caspian Sea. This force will be almost completely a Russian instrument for patrolling all the Caspian Sea. Other littoral states have hardly enough boats to do low-level police activity in their shorelines. Using the opportunity gained by Iran’s isolation to force Iran to accept the MML. Iran is under pressure and the Iranian regime is desperate for its survival. The Russians are well aware that they cannot treat a thoroughly nationalist government in Iran, as they treat the Islamic regime of Iran. The Republic of Azerbaijan is happy to get twenty percent of the Caspian Sea by the MML. However their policies are: Attracting the Western countries, especially the USA into the Caspian Sea. The inclination
of Azerbaijan to the Western states, especially the USA, is not originating from an inherent love. This policy is based on the fact that the Azerbaijan Republic, as the second Shiite country in the world (after Iran), is feeling worried about the ideological provocations orchestrated by the Islamic Republic and other Islamic extremist elements. Also, the Azeris need to neutralize the Russian presence, as a force supporting Armenia (which has close relations with Iran and Russian Federation). Good relations with Israel as an indication of the inclination to the Western countries. The Azerbaijan Republic is aware that its relations with Israel can play an important role in convincing the West about its intentions. Presenting the Baku-Jeyhan pipeline as the best way for oil exports of the Caspian land-locked countries. The Baku-Jeyhan pipeline is now operational and despite the fact that it was not an economical project, the Western support has succeeded to create this pipeline. The Baku-Jeyhan pipeline is the clear sign of the failure of Iran and Russia in the regional pipeline diplomacy. However, the Azeri oil is not enough for using the full capacity of the Baku-Jeyhan pipeline, and Azerbaijan needs to attract the cooperation of the regional countries, especially Kazakhstan to give this pipeline. Promoting the proposed Gas Pipeline called Nabucco, as an alternative route for carrying gas from the Caspian area, cutting the monopoly of the Russians in the regional business and creating a “gas” Baku-jeyhan. Getting into NATO and leaving the hand of NATO free in the Caspian Sea. Azerbaijan has already suggested the Americans and the NATO to use the Abshoran peninsula as their military bases. There are some news about establishment of the radar posts by the NATO in Azerbaijan and possible use of the Azeri territory for an attack against the Islamic regime of Iran. Getting the international support in the case of Nagorno Gharabagh with Armenia. This is the most important issue in the political agenda of the Azeri governments. Azerbaijan is ready to give concessions in the Caspian Sea to the forces that help it in the case
52
of Nagorno Karabagh. The Republic of Azerbaijan has rejected the suggestions of Iran for meddling in this issue because they do not believe in impartiality of Tehran. Exploration and exploitation of the resource in the Caspian Sea with the capital and expertise of the Western countries. Azerbaijan has been exploring the oil resources of the Caspian Sea for the last two hundred years (more seriously in the last fifty years). They need new technology and investment in the oil and gas resources. The Azerbaijan Republic has already joined with the Russians in using the MML as the formula for division of the maritime borders with the Russian Federation, as far as the Caspian Seabed is concerned. However, they are interested to make this division wider and to include the waters too. Kazakhstan is trying to make use of the opportunity created by the access of the country to most of the Caspian Sea. The MML leaves this country with 30% of the Caspian Seabed. The Kazakhstan’s fields are actively developed by the Western companies, especially the Americans, interested in non-OPEC, non-Arab, NonIranian oil. Kazakhstan has already concluded treaties with the Russians and the Azerbaijan Republic for using the MML as the division criteria of the Caspian Seabed. Iran has proclaimed such treaties as null and void because the littoral states have originally agreed to make decision on the legal regime of the Caspian Sea unanimously. The government of Turkmenistan is not satisfied with the MML, not because its share according to the MML formula is 17 percent, but due to the fact that the important oil fields claimed by Turkmenistan are given to Azerbaijan by the MML. Turkmenistan once went to the brink of war with Azerbaijan over these oil fields (Kapaz or Sardar oil fields). It was interested to be in the side of Iran against the MML, but it was not ready to tie its destiny to the Islamic regime of Iran. Turkmenistan has already showed that it agrees with the MML and there are only some problems (such as the Kapaz oil fields) that should be hammered out. Also Turkmenistan is waiting for the destiny of TurkmenistanAfghanistan-Pakistan pipeline. What is the position of Iran? The position of Iran is to divide the Caspian Sea according to equity (20% for each). The Russian Federation is imposing its formula of MML for the division of the Caspian Seabed and leaving the superjacent waters for the common use. Iranian position about the possible division of the Caspian Sea is not limited to the “seabed” (unlike MML). Iran is asking for a complete division of the whole sea. This kind of division will lead to: Restriction of the Russian forces from traveling freely all over the Caspian Sea. Stopping the industrialized fishing fleet of the Russians from using the national sections of the other countries Disconnection the direct link of the Russians with Iran. The Russian Federation has no land border with Iran at the moment. Following the collapse of the USSR in 1991, the land border of Iran and the Russians was removed. Division of the Caspian Sea into national sectors, as Iran is calling for, will result into removing the water borders with the Russians too.
53
September 2014 1393 شهريور
CONTINUED FROM COVER PAGE
to calculate the time Iran would need to enrich enough uranium for one weapon – which, assuming other abilities are present, measures its “breakout capacity”. Their solution to the problem is as follows: Iran should accept more quantitative constraints on the number of its centrifuges; in return, the P5+1 should accept the continuation of nuclear research and development in Iran that would enable Tehran to make greater qualitative progress; Iran should commit to using Russian-supplied nuclear fuel for that plant’s lifetime in return for further Russian guarantees of that supply and P5+1 civil nuclear cooperation, especially on nuclear fuel fabrication, that gradually prepares it to assume such responsibility for a possible additional plant or plants by the end of the agreement, in eleven to sixteen years; Instead of subjective timelines dictated by the political calendar, both sides should agree to use objective measures, such as the time the International Atomic Energy Agency (IAEA) needs to investigate Iran’s past nuclear activities, to determine the duration of the final agreement’s several phases. These recommendations are based on a sound understanding of Iranian interests—the kind of understanding that is an essential prerequisite to an agreement that caters to the core needs of all parties. But I am not sure that the understanding goes far enough. Might Iran want more than “a meaningful enrichment program, continued scientific advancement, and tangible sanctions relief” as the ICG says? I suspect the Iranians want to be spared the indignity of being thought dumb enough to try to break out under the eyes of international inspectors at either of their declared enrichment sites. I also wonder whether the ICG’s recommendations are as balanced as possible. It seems to me that they entail asking rather more of Iran than of the US and its allies. The balance could be improved by the West abandoning its quest to minimize the risk of break out by reducing the number of operating centrifuges from the number agreed on last November, i.e. by imposing additional “quantitative constraints.” The case for abandonment was strengthened on August 27 when the AFP reported that the Atomic Energy Organisation of Iran (AEOI) is ready to test a far more efficient centrifuge than those currently installed. If Iran’s leaders were to decide to break out (there being as yet no evidence that they have), it would make more sense for them to use a small number of advanced centrifuges at a small, undeclared site than to use first-generation centrifuges at sites that are visited daily by inspectors. So the access to centrifuge workshops that Iran conceded upon the signing of the JPA, and an Iranian commitment to refrain from deploying additional centrifuges during a confidencebuilding period look to be worth more than additional constraints on current capacity. In any case, the US and Iran have come a long way since President Barack Obama and President Hassan Rouhani spoke by telephone last September. The ICG is to be commended for a report that can help them complete their journey. Photo: US Secretary of State John Kerry sits across from Iranian Foreign Minister Mohammad Javad Zarif in Vienna, Austria, on July 13, 2014 , Credit: State Department
About the Author Peter Jenkins was a British career diplomat for 33 years, following studies at the Universities of Cambridge and Harvard. He served in Vienna (twice), Washington, Paris, Brasilia and Geneva. He specialized in global economic and security issues. His last assignment (2001-06) was that of UK Ambassador to the IAEA and UN (Vienna).
‘Her Voice is Undying’: Farzaneh Milani Remembers ‘Lioness of Iran’ Farzaneh Milani, professor of Persian literature and women’s studies at the University of Virginia, helped translate the works of poet Simin Behbahani, the acclaimed “Lioness of Iran,” from Persian into English, an endeavor for which Milani and collaborator Kaveh Safa won the 2008 Lois Roth Prize for Literary Translation from Persian. Milani, the author of “Words, Not Swords: Iranian Women Writers and the Freedom of Movement,” offers this remembrance of the woman she regarded as a second mother. Simin Behbahani, an outspoken and untouchable voice of dissent in Iran, died on Tuesday August 29 in Tehran. The cause was heart failure. She was 87. Her elegant words of courage and three children – Ali, Omid, and Hossain – survive her. Born in Tehran in 1927, Behbahani was a prodigy who published her first poem when she was 14. For more than seven decades and avoiding party politics since the beginning of her career, she showed deep concern for social justice, human rights and democracy. She advocated the rights of all individuals, regardless of gender, class, religion, political affiliation or ethnicity. True to her motto, “to stay alive / you must slay silence,” Behbahani spoke out regardless of consequences. And there were many consequences, from the monetary to the political, from street harassment to court summons, from anonymous slander to official denunciation, censure, confiscation of passport and arrest. In a country where poetry is the national CONTINUED FROM PAGE 54
website penetration tools that we see used by Iranian intrusion teams,” Alperovitch says. CrowdStrike is also tracking a number of individuals – “young individuals, recent college graduates who are very technically proficient”. Alperovitch believes these hackers are likely to strike if the extended negotiations between Iran and the US over the former’s nuclear program come to nought. The US is hopeful it can strike a deal which would see sanctions lifted if Iran agrees to limit its activities and turns stores of its enriched uranium into fuel rather than weapons. In July, the deadline for an agreement was extended by four months and moved to November. “We are very concerned about what is going to happen over the next four months as we wrap up the negotiations. If things don’t go well, we expect to see some of these [Kittens] supported by the regime lashing out to send a message to the West that they’re a power to be reckoned with,” Alperovitch adds. Iran was the victim of what remains the most infamous act of nation state-sponsored cyber activity: Stuxnet. In 2010, it emerged the Stuxnet
53
scripture, her poems are memorized, put to music, quoted as aphorisms. Nicknamed “The Lioness of Iran,” she was an icon even for people who rarely read books. Consider this scene at a rally in Tehran, when riot police menaced the aging poet. Participants rushed from every side to protect her. One student in the crowd cried out: “This is Simin Behbahani. If you touch her, I will set myself on fire right here!” Her status was no less iconic for Iranians in Diaspora. I had the good fortune to accompany her to several award ceremonies and poetry readings. Consistently, I was awed by the love and reverence she inspired in large and passionate crowds. In addition to her voluminous works of poetry – 19 collections in total – Behbahani published two memoirs, an autobiography, two collections of short stories and numerous literary articles, essays and interviews. She translated a book from French into Persian and composed 300 lyrics for some of Iran's most prominent singers. In more than a thousand years of Iranian literature, it is unprecedented for a woman to have reached this level of national and international recognition during her lifetime. Behbahani was the recipient of several international prizes, such as the Hellman/Hammett Human Rights Award in 1998; the Carl Von Ossietzky Human Rights Award in 1999; the Latifeh Yarshater Book Award in 2004; the Freedom of Expression Award by the Writers Union of Norway in 2007; the Bita Daryabari Literary Prize at Stanford University in 2008, and the Hungarian Janus Pannonius Prize in 2012. In 2009, she was MTVU’s Poet Laureate. Behbahani is considered the great modern master of the Ghazal form. In a confident voice, she reinvented a traditional poetic form with deep roots in Persian literature. She revolutionized its rhythms, developed a style all her own that attained technical perfection and bore the mark of her unique personality. She also adopted an autobiographical voice and changed Ghazal’s age-old gendered pattern. For centuries, Ghazal was defined as a poem a
man writes about a woman or a feminized lover. Men wrote Ghazal; women inspired it, listened to it, but rarely created it. In her many beautiful lyrics, Behbahani unveiled men in a Ghazal. She widened its thematic range by creating a repertoire of new subjects – a maimed soldier returning from the front; a man whipped in the public square; a woman stoned to death; a mother gone mad with the loss of her soldier son; schoolchildren executed by firing squads. Although she celebrated the Golden Age of pre-revolutionary euphoria, that brief moment when freedom seemed almost within reach, she was the first to record the brevity of its blossoming, the swiftness of its blight. A few days after the 1979 Revolution, she condemned the major newspapers’ front-page display of bullet-riddled bodies of officials of the previous regime who had been executed without trial or due process of the law. Disillusioned by the revolution she had initially supported, she was the first poet to bemoan the violence, the disruption of everyday life, the murder of beauty, the disappearance of the simple pleasures of life. She condemned merciless vigilantes and bands of angry zealots who sprang up like weeds after the rain in that parched land. She likened them to the archetypal tyrant, the king-turned-cannibal. She called them domestic snakes, monsters, hoodlums and hatchet men who turned a season of hope into a time of terror and tyranny. No matter how drab the reality, no matter how oppressive the circumstances – and the reality was drab, the circumstances were oppressive – optimism and a sense of resistance shine through and the magical spell of her audacious hope lifts the heart, consoles the soul and promises better days. “My country, I will build you again/ If need be, with bricks made from my life.” Simin Behbahani is dead, but her voice is undying. _______________________________ Source URL: https://news.virginia.edu/ content/her-voice-undying-farzaneh-milaniremembers-lioness-iran
malware was used to infect an Iranian nuclear plant in order to upset the nation’s uranium development. Reports later suggested the US and Israel orchestrated the attacks, though neither has confirmed nor denied the claims. ‘We have seen a few cases that had a big impact...’ Iran has been suspected of various documented attacks since then, including the Shamoon event of 2012, which saw 30,000 PCs at oil giant Saudi Aramco infected and wiped. The DDoS attacks of Operation Ababil knocked out websites of some of US’ top banks, from Bank of America to Wells Fargo. And according to DefenseTech, the Iran Islamic Revolution Guards Corps (IRGC) has a budget of $76m to spend on its cyber efforts. All this has led to understandable anxiety in the US over Iran’s ability to disrupt American infrastructure at a critical time in relations between the two nations. Iran is certainly a cyber power to watch in this arena, adds Alperovitch. “The Iranians have gotten a lot more proficient in recent years. They used to be a third tier cyber power in our estimation and they’ve rapidly moved up to second tier,” he
says. “They’ve invested a lot of resources into offensive and defensive cyber measures.” Though it would be easy to accuse American firms of hyping up the threat, the US and others appear to have good reason to be paranoid about Iran’s digital capability. “While some of the campaigns coming from Iran are not very sophisticated we have seen a few cases that had a big impact and were far more sophisticated,” says Jaime Blasco, director of AlienVault Labs. Professor Ian Brown, associate director of Oxford University’s Cyber Security Centre, says given the past attacks on Iran, it’s highly likely to be shovelling vast sums into offensive technologies. “Obviously, many other countries will be developing their own capabilities, even if they are unlikely to get to the scale of the Five Eyes. And given Iran was the target of the most sophisticated cyberweapon that is publicly known to date (Stuxnet), I would be surprised if they were not investing in their own capabilities,” Brown adds. Whatever the truth about the nature of the attackers, and whatever their levels of skill and power, Iran certainly has the attention of the digital defenders of the Western world.
54
54 Sexual mores in Iran
September 2014 1393 شهريور
Persian paranoia:
America’s fear of Iranian cyber power Months of research into Iranian networks uncovered at least 16,000 systems controlled by Iran outside of its borders Tom Brewster - theguardian.com When Israel stepped up Operation Protective Edge in Gaza in July, a crew of hackers going under the name of the Izz ad-Din al-Qassam Cyber Fighters readied their attack tools to show support for their Palestinian brothers. They attempted to flood a core piece of Israel’s internet infrastructure, the Domain Name System that acts as the web’s phone book for the country. They also tried to take down websites for the national stock exchange and Mossad, the intelligence and special operations body. Thanks to Israel’s capable cyber defence systems, the attacks caused little trouble, though security firm iSight Partners says the websites were briefly out of action. Their attacks previously knocked out the websites of top US banks, under the moniker Operation Ababil, but the Cyber Fighters’ gaze has shifted to events closer to home in recent months. What makes them especially fascinating to the West, however, is that they are almost certainly sponsored by the Iranian government, according to various sources with knowledge of the matter, speaking with the promise of anonymity to the Guardian. The group, which has compromised large numbers of websites by exploiting vulnerabilities in tools like WordPress, pooling their resources to launch their Distributed Denial of Service (DDoS) strikes, is just one of many actors that form part of Iran’s growing cyber capability, according to US firms. Indeed, there is a rising anxiety amongst US public and private sector mandarins surrounding Iran’s apparent digital prowess, as evidenced by research the Guardian was briefed on ahead of its September release. ‘The groups are allowed to operate on financial crimes...’ Rather than large, singular groups of digital spies, Iran has quietly built up a secret, disparate army of “mercenaries”, each separate from one another but with similar aims, according to the authors of the report, which will be published soon by Silicon Valley security company Norse. Months of research into Iranian networks uncovered at least 16,000 systems controlled by Iran outside of its borders, 2,000 of which were infected machines of businesses in the US, Israel and other nations of interest, claims Norse chief technology officer and co-founder Tommy Stiansen. Many of the Internet Protocol addresses (IPs) of those machines are hosting .ir websites - domains that are being used as platforms for attacks. In many cases, visitors to those sites are subsequently infected with malware software designed specifically for surveillance and to siphon off valuable data from target organisations, according to the firm.
These Iranian mercenaries were ostensibly hacking foreign businesses both for their own gain and for the benefit of their country, says Stiansen. “Cybercrime is tied to the same people doing cyber warfare in Iran,” he adds. “The groups are allowed to operate on financial crimes as well as state sponsored crimes… They don’t have a military machine for their cyber warfare programme.” Most targets are based in the US, though attacks have also hit the UK, Israel, Germany and Canada, amongst others, Stiansen says, claiming successful attacks were taking place “every week”.
“In US there is a huge infiltration of Iranian activity,” he adds, noting the attacks were “geopolitically tuned”. Critical infrastructure bodies, including utilities and internet service providers, and government bodies are among those on the hit lists of Iran’s online soldiers of fortune. Various US and European hosting companies have been abused by too. Cloud and hosting services of industry giants like Amazon and GoDaddy are being used to launch the attacks, Norse’s research indicates. Kurt Stammberger, senior vice president at the firm, suggests Iran’s digital hirelings have used external hosting firms as they “don’t necessarily have access to [the technology] inside of the country to launch attacks”. “They’re using western infrastructure to launch attacks against western infrastructure.” ‘We’ve got telescopes where others don’t...’ Norse believes previous research into Iranian activity may have included false assumptions about the actors involved, as Iran has been adept at creating disinformation, using more than 5,000 fake social networking profiles to trick onlookers into following tracks that led to nobody and nowhere. iSight released a report in May, claiming these fake profiles were being used to spy on military leaders and political staff from across the world. The company told the Guardian it had seen the so-called Newscaster team target Iraqi ambassadors in recent months. In its own research, Norse set up fake systems that appeared to belong to businesses and critical infrastructure providers that would have proven attractive to attackers. They then collected data on subsequent attacks, tracing a large number back to Iran. Norse also relied on “millions of sensors dropped all over the world” and analysis tools to connect the dots. Meanwhile, it has mapped networks throughout the Middle Eastern nation to gain
a good understanding of the nation’s cyber capability, uncovering various malicious hackers operating within Iran. “We’ve got telescopes where others don’t,” adds Stammberger. Stiansen also believes he has evidence indicating Turkish and Iranian collaboration on cyber issues. In exchange for oil and other goods Turkey reportedly helped Iran circumvent US and European sanctions, implemented in response to the country’s nuclear programmes. Stiansen suspects there may also be digital deals on the table. “There was a huge surge of attacks coming out of Turkey once they started cooperating. Believes there is a correlation with Iran’s cyber warfare programme. We will be looking at how Turkey’s cyber programme is being infused with knowledge from Iran probably in exchange for violating sanctions in Iran.” Neither the Turkish nor Iranian embassies in London responded to requests for comment from The Guardian. The company plans to release its full ‘Pistachio Harvest’ research in September with two Washington D.C.-based think tanks. Stammberger says the firm will share the most sensitive information with the relevant intelligence agencies, but the rest will be made public. Security consultants the Guardian contacted on Norse’s claims aren’t entirely sure there is enough proof of Iranian involvement. Some of the systems identified by Norse were hosting all kinds of malicious activity and the use of .ir domains was not enough to confirm the Iranian government backed the attacks, according to researchers from security companies Rapid7 and AlienVault Labs. “The fact of .ir domains being in there does not lead to any attribution by itself,” says Rapid7’s Mark Schloesser. But Norse believes it has enough evidence to substantiate its claims, which it will soon detail in full. “When you start seeing this pattern of thousands, tens of thousands of sites that all are controlled by Iranian nationals, that are all located in the West, then you start to think: this seems like more of a programme that has been thought out, that is sophisticated and is directed at a higher level,” Stammberger adds. ‘Recent college graduates who are very technically proficient...’ Though Norse itself is unsure about previous research into Iran, it couldn’t rule out the claims of a rival firm, CrowdStrike, which says it is tracking four different Iranian groups it calls Kittens. Each Kitten is separate from the other and has its own modus operandi and target list, says Dmitri Alperovitch, CTO and co-founder at CrowdStrike. Flying Kitten, also known as the Ajax hacking team, is focused on gathering intelligence on foreign governments and corporations of interest. Magic Kitten targets dissidents within Iran, whilst Charming Kitten uses social networking platforms to attack various targets. Finally, there’s Cutting Kitten. “This is a group that has produced a lot of PLEASE GO TO PAGE 53
Throwing off the covers
An official report blows the lid off the secret world of sex The Economist IT IS the last thing Iran’s religious rulers want to talk about, but they may just have to. An official report has documented the nation’s worst-kept secret: sex of every kind is taking place outside the marital bed in the Islamic Republic. Something, in the ruling ayatollahs’ view, must be done. An 82-page document recently issued by Iran’s parliamentary research department is stark in its findings. Not only are young adults sexually active, with 80% of unmarried females having boyfriends, but secondary-school pupils are, too. Illicit unions are not just between girls and boys; 17% of the 142,000 students who were surveyed said that they were homosexual. In Tehran, the capital, long known for its underground sex scene, chastity is plainly becoming less common. The scope and pace of change are challenging the government and posing a headache for the clerics who dispense guidance at Friday prayers. The report is also a rare official admission of the unspoken accord in Iran: people can do what they want so long as it takes place behind closed doors. Parliament’s researchers, on this occasion, were allowed to say the unsay-able. Their suggestion for stopping unsanctioned sex is remarkably liberal. Instead of seeking to cool the loins of the youngsters altogether, they should be allowed publicly to register their union by using Sigheh, an ancient practice in Shia Islam that lets people marry temporarily. A legal but loose and much-deprecated arrangement, which can last from a few hours to decades, sigheh is often viewed as a cover for promiscuity or prostitution. Clerics themselves have long been suspected of being among its biggest beneficiaries, sometimes when they are on extended holy retreats in ancient religious cities such as Qom. For less conservative Iranians, some of whom even jokingly describe themselves as “not real Muslims”, the report is merely an admission of reality—and an amusing distraction from the austere topics usually occupying their leaders’ minds. “This is what every human body needs,” says Zahra, a 32-year-old chemist who lives with her boyfriend in northern Tehran and declares that she has no intention of seeking authorization to have sex. “I have one life and though I love my country, I cannot wait for its leaders to grow up,” she adds. Iran’s media, always wary of being shut down, have played safe by ignoring the report. So have members of parliament. In most official circles, sex in Iran is still too hot to talk about.
55
September 2014 1393 شهريور
55
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
September 2014 - Vol 20 - Issue 250
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
Nuclear Talks:
Crisis Group Points the Way by Peter Jenkins The talks to resolve concern about Iran’s nuclear program will resume in early September. The negotiators will have had time to read and reflect on a well-informed and wise report that the International Crisis Group (ICG) published this week. Let us hope they will have done so. The latest negotiating deadline is November 24, which marks one year from the date the Joint Plan of Action (JPA) was signed in Geneva. A further extension may be possible but will not be what any of the parties desire. The alternatives
to an agreement are deeply unattractive, as the ICG points out: “a return to the sanctions versus centrifuges race” or recourse to force to destroy Iranian installations, triggering a chain of unpredictable consequences in a region where, arguably, the West already has its hands full.
So the stakes are high The parties cannot have failed to realise that. Yet to date both Iran and the West have been reluctant to shift from maximalist demands that they know the other cannot afford, for domestic political reasons, to concede.
This is particularly true of the issue that is at the heart of the negotiation, the resolution of which can open the way to an agreement: Iran’s possession of a nuclear technology that can be used for both civil and military purposes but is not outlawed by the Nuclear Non-Proliferation Treaty (NPT)— uranium enrichment. This is how the ICG sums up the problem:
Negotiators are bogged down in a worn-out debate over exactly why Iran insists on uranium enrichment; its economic logic or lack thereof; whether Iran should be subject to restrictions beyond those imposed on other members of the Non-Proliferation Treaty (NPT); and how PLEASE GO TO PAGE 53