Pardis April 2014 digital edition

Page 1

‫ي هستم‬ ‫ايران ‌‬ ‫اما به ايراني‌‌ها اعتماد‬ ‫نمي‌کنم‬

‫صفحة ‪26‬‬

‫ايران ‪4‬‬

‫جهان ‪8‬‬

‫گوناگون ‪12‬‬

‫«پرديس» را ماهانه‬ ‫و بطور رايگان از طريق‬ ‫ايميل دريافت کنيد‪.‬‬ ‫‪Send an email to:‬‬

‫ساز و کار نشريات ايراني‬ ‫در غربت؟‬ ‫يکي داستان است پر آب چشم!‬

‫‪pardismag@gmail.com‬‬

‫جدول ‪44‬‬

‫سينما ‪22‬‬

‫تاثير تنش ميان روسيه و غرب‬ ‫بر مذاکرات هسته‌اي ايران‬

‫در پي فشارهاي کشورهاي غربي بر روسيه در خصوص بحران اوکراين‪ ،‬يک‬ ‫ديپلمات ارشد اين کشور گفته است که تنش ميان روسيه و غرب ممکن است بر‬ ‫روي نقش روسيه در مذاکرات هسته‌اي ايران تاثير بگذارد‪.‬‬ ‫خبرگزاري روسي «اينترفاکس» به نقل از سرگئي ريباکوف‪ ،‬معاون وزير‬ ‫خارجه روسيه خبر داده است که مسکو نمي‌خواهد از قضيه ايران به عنوان اهرم‬ ‫استفاده کند‪ ،‬ولي رفتار غرب شايد روسيه را به اين سمت بکشاند‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪19‬‬

‫رضايت آژانس از نحوه اجراي‬ ‫توافق موقت اتمي‬ ‫بر اساس تازه‌ترين گزارش آژانس بين‌المللي انرژي اتمي پيرامون نحوه‬ ‫اجراي توافق موقت اتمي‪ ،‬که از آن به عنوان «برنامه اجرايي مشترک» نيز ياد‬ ‫مي‌شود‪ ،‬ايران به عمده تعهدات خود منجمله قرار دادن کليه سانتريفيوژهاي‬ ‫تکميل شده يا در دست تکميل زير نظارت آژانس و همچنين رقيق‌سازي اورانيوم‬ ‫‪ 20‬در صدي عمل کرده است‪.‬‬ ‫بر پايه گزارش‌هاي پيشين بانک مرکزي ايران‪ ،‬آمريکا و جامعه اروپا نيز‬ ‫اجراي بي‌وقفه تعهدات مندرج در توافق موقت را ادامه داده و تاکنون ضمن‬ ‫آزادسازي دو قسط از پرداخت‌هاي نقدي به ارزش قريب به يک ميليارد دالر‪،‬‬ ‫تسهيالت تجاري مندرج در توافق موقت را نيز در اختيار جمهوري اسالمي قرار‬ ‫داده‌اند‪.‬‬ ‫اگر چه گزارش آژانس حاکي از تاخير در تبديل نيمي از اورانيوم ‪ 20‬درصد‬ ‫غني‌سازي شده در اختيار ايران به اکسيد اورانيوم است‪ ،‬ولي به نظر مي‌رسد‬ ‫مشکالت فني در اجراي اين تعهد عامل موثر تاخير بوده و نه سرپيچي تعمدي‬ ‫در اجراي آن‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪44‬‬

‫بانک‌هاي آمريکايي‬ ‫و بسته شدن حساب‌هاي‬ ‫ايرانيان‬ ‫صفحة ‪30‬‬

‫صفحة ‪18‬‬

‫درشهر ‪45‬‬

‫تکنولوژي ‪34‬‬

‫شعر ‪39‬‬

‫فال ‪49‬‬

‫ورزش ‪46‬‬

‫رفع برخي محدوديت‌هاي‬ ‫دانشجويان‌ ايراني در آمريکا‬ ‫رسانه‌هاي غربي خبر‬ ‫داده‌اند که وزارت دارايي‬ ‫آمريکا برخي محدوديت‌ها‬ ‫و‬ ‫دانشجويان‬ ‫براي‬ ‫دانشگاه‌هاي ايراني را رفع‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫به گزارش ايرنا‪ ،‬مطابق‬ ‫مجوز جديدي که وزارت‬ ‫دارايي آمريکا صادر کرده‬ ‫است دانشگاه‌هاي آمريکايي‬ ‫مي‌توانند به تبادل دانشجو با‬ ‫دانشگاه‌هاي ايراني بپردازند و‬ ‫همچنين برخي خدمات آموزشي را به نهادها و‬ ‫افراد ايراني ارائه کنند‪.‬‬ ‫بنا بر بخشي از اين مجوز جديد‪ ،‬موسسات‬ ‫مالي و اعتباري و صرافي‌هاي آمريکايي اجازه‬ ‫دارند براي تحصيل‪ ،‬تبادل دانشجو و خدمات‬ ‫آموزشي ديگر که بنا به اين مجوز مجاز اعالم‬ ‫شده‌اند‪ ،‬نقل و انتقال‌هاي مالي الزم را انجام‬

‫دهند‪.‬‬ ‫اين رسانه‌ها نوشتند‬ ‫که جان کري وزير خارجه‬ ‫آمريکا ابراز اميدواري کرده‬ ‫است که با مجوزهاي جديد‬ ‫وزارت دارايي‪ ،‬فرصت‌هاي‬ ‫تحصيلي بيشتري در‬ ‫آمريکا براي دانشجويان‬ ‫ايراني فراهم شود‪.‬‬ ‫البته در مجوزي که‬ ‫وزارت دارايي صادر کرده‪،‬‬ ‫ذکر شده است که نمي‌توان‬ ‫مطابق آن به صدور کاال يا فناوري به ايران‬ ‫و دولت ايران يا ارائه خدمات به اشخاصي‬ ‫پرداخت که مورد تحريم قرار گرفته‌اند‪.‬‬ ‫در گفت‌وگوهاي ژنو ميان ايران و‬ ‫کشورهاي ‪ 1+5‬توافق شد که تسهيالتي براي‬ ‫بهره‌مندي دانشجويان ايراني خارج از کشور‬ ‫از کمک ارزي در نظر گرفته شود‪.‬‬

‫تالش ايران براي رسيدن به توافق اتمي‬ ‫نهايي پيش از پايان شش ماه‬ ‫عباس عراقچي‪ ،‬معاون وزارت‬ ‫امور خارجه و از اعضاي ارشد تيم‬ ‫مذاکره‌کننده هسته‌اي ايران‪ ،‬نسبت‬ ‫به موفقيت اين مذاکرات ابراز‬ ‫اميدواري کرده و از تالش براي‬ ‫رسيدن به توافق نهايي پيش از‬ ‫مهلت شش ماهه خبر داده است‪ .‬‬ ‫آقاي عراقچي که در آخرين ماه‬ ‫سال ‪ 1392‬درباره به نتيجه رسيدن‬ ‫مذاکرات اتمي با قدرت‌هاي جهاني‬ ‫ابراز بدبيني کرده بود‪ ،‬حاال مي‌گويد‬ ‫که در اين مورد «بسيار اميدوار» است‪ .‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران‪،‬‬ ‫ايسنا‪ ،‬معاون وزارت امور خارجه ايران در‬ ‫ويژه‌برنامه نوروزي شبکه جام جم‪ ،‬شبکه‬ ‫ماهواره‌اي تلويزيون حکومتي ايران‪ ،‬گفت که‬ ‫«در مذاکرات در مسير خوبي قرار گرفته‌ايم‪».‬‬ ‫او همچنين بر «اراده» تيم مذاکره‌کننده‬ ‫جمهوري اسالمي براي دستيابي به توافق نهايي‬

‫رييس‬ ‫جمهور‬ ‫اتريش‬ ‫به ايران‬ ‫سفر مي‌کند‬ ‫پيش از پايان مهلت شش ماهه توافق ژنو‬ ‫تاکيد کرد‪.‬‬ ‫منابع خبري بين‌المللي و ديپلمات‌ها از‬ ‫عباس عراقچي به عنوان يکي از عوامل اصلي‬ ‫شکل‌گيري توافق ژنو در آذرماه سال ‪1392‬‬ ‫و گفت‌وگوهاي هسته‌اي ايران با قدرت‌هاي‬ ‫جهاني نام مي‌برند‪ .‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪19‬‬

‫به گزارش سرويس سياسي جام نيوز‪ ،‬دفتر رياست جمهوري اتريش اعالم‬ ‫کرده است که رييس جمهوري اين کشور دعوت جمهوري اسالمي براي سفر به‬ ‫ايران را پذيرفته است‪ .‬همچنين قرار است وزير خارجه اتريش ظرف يک ماه آينده‬ ‫به تهران سفر کند‪.‬‬ ‫دفتر هاينتز فيشر روز چهارشنبه‪ 13 ،‬فروردين‌ماه‪ ،‬اين خبر را اعالم کرد و‬ ‫سخنگوي آقاي فيشر نيز توضيح داد که اگرچه اين دعوت پذيرفته شده‪ ،‬ولي هنوز‬ ‫تاريخ اين سفر مشخص نشده است‪.‬‬ ‫يک منبع ديپلماتيک به خبرگزاري رويترز گفته است که آقاي فيشر احتماال‬ ‫دنباله در صفحة ‪44‬‬


2

2

April 2014

1393 ‫فروردين‬

EXCELLENCE IN CARDIOLOGY N orthside Cardiology is committed to

provide unparalleled expertise, timely communication, and personalized care. Our board certified cardiologists and highly experienced medical staff work together to put the patient first. In addition to General Consultative Cardiology, we provide: • Diagnostic Imaging, Including Echocardiography and Nuclear Cardiology • Cardiac CTA • Cardiac Catheterization, Leaders in Radial Access • Transradial Intervention • Pacemaker Implantation • Cardiac Electrophysiology To schedule an appointment, please call (404) 256-2525.

Dr. Mohammad Kooshkabadi

Dr. Jack Chen

Dr. Marcus Brown

Dr. Barry Silverman

Dr. Nabeel Hafeez Dr. Michael Balk

nscatl.com Atlanta: 5670 Peachtree Dunwoody Road Suite 880, Atlanta, GA 30342 Alpharetta: 3400-C Old Milton Parkway Suite 360, Alpharetta, GA 30005 Forsyth: (electrophysiology clinic only) 1400 Northside Forsyth Drive, Suite 340 Cumming, GA 30041 Canton: (electrophysiology clinic only) 15 Reinhardt College Parkway Suite 105, Canton, GA 30114


‫‪3‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪3‬‬


‫‪4‬‬

‫واکنش سناتورهاي آمريکا‬ ‫به انتخاب ابوطالبي براي‬ ‫نمايندگي سازمان ملل‬

‫جمعي از نمايندگان کنگره آمريکا از باراک اوباما‪،‬‬ ‫رئيس جمهوري اياالت متحده‪ ،‬خواستند که مانع ورود حميد‬ ‫ابوطالبي به نيويورک شود و اجازه ندهد که او سمت نماينده‬ ‫ايران در سازمان ملل متحد را در اختيار بگيرد‪.‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫آقاي ابوطالبي متهم به دست داشتن در ماجراي تسخير‬ ‫سفارت آمريکا در تهران و گروگان گرفتن کارکنان آمريکايي‬ ‫اين سفارتخانه است‪ ،‬اتفاقي که آبان سال ‪ 1358‬رخ داد و‬ ‫به قطع روابط ديپلماتيک دو کشور انجاميد‪.‬‬ ‫سناتور تد کروز‪ ،‬نماينده جمهوري‌خواه‪ ،‬پيش‌نويس‬ ‫قانوني را به کنگره ارائه کرده که در صورت تصويب به دولت‬ ‫اجازه مي‌دهد مانع ورود هر شخصي به خاک آمريکا شود‬ ‫که «اقدامات خصمان ‌ه آشکاري عليه اياالت متحده» انجام‬ ‫داده باشد‪.‬‬ ‫آقاي کروز که در سنا سخنراني مي‌کرد با اشاره به‬ ‫انتخاب حميد ابوطالبي به عنوان نماينده ايران در سازمان‬ ‫ملل متحد اظهار داشت‪« :‬اين انتخاب تعمدي است‪ .‬يک‬ ‫توهين و حرکت تحقيرآميز و حساب شده است‪».‬‬ ‫نظير چنين مواضعي را جان مک‌کين هم داشته است‪،‬‬ ‫سناتور جمهوري‌خواه که در انتخابات رياست جمهوري سال‬ ‫‪ 2008‬آمريکا رقيب اصلي باراک اوباما بود‪.‬‬ ‫از سويي رابرت منندز‪ ،‬نماينده دموکرات‌ها و رئيس‬ ‫کميته روابط خارجي سنا‪ ،‬هم گفت‌وگويي با رويترز انجام‬ ‫داده است که در آن نسبت به تصميم‬ ‫دولت آمريکا در رابطه به اعطاي ويزا به‬ ‫حميد ابوطالبي ابراز نگراني مي‌شود‪.‬‬ ‫حميد ابوطالبي که رسانه‌هاي داخل‬ ‫ايران‪ ،‬از او به عنوان گزينه نهايي دولت‬ ‫روحاني براي تصدي سمت نماينده‬ ‫ايران در سازمان ملل متحد نام مي‌برند‪،‬‬ ‫پيش از اين سفير جمهوري اسالمي در‬ ‫کشورهاي غربي نظير ايتاليا و استراليا‬ ‫بوده است‪ ،‬مسئله‌اي که خود از آن به‬ ‫عنوان مدرکي براي دفاع در برابر اين‬ ‫اتهامات استفاده مي‌کند‪.‬‬ ‫آقاي ابوطالبي به تازگي در‬ ‫مصاحبه‌اي به وب‌سايت «خبر آنالين»‬ ‫گفته است‪« :‬من نزديک ‪ 15‬سال است‬ ‫که در کشورهاي غربي بسيار نزديک به‬ ‫آمريکا از اروپا گرفته تا استراليا سفير‬ ‫بوده‌ام و هميشه هم با غرب سر و کار‬ ‫داشته‌ام‪ .‬حتي در سال ‪ 1373‬هم که به آمريکا رفتم و مدتي‬ ‫عضو هيئت نمايندگي کشورمان در مجمع عمومي سازمان‬ ‫ملل بودم‪ ،‬هيچ وقت اين گونه سواالت نبوده است‪».‬‬

‫اما ماجراي دست داشتن حميد ابوطالبي در‬ ‫گروگان‌گيري ‪ 444‬روزه را نخستين بار خبرگزاري بلومبرگ‬ ‫مطرح کرد و با اشاره به عکسي که در وب‌سايت «تسخير»‬ ‫منتشر شده است او را منتسب به «دانشجويان پيرو خط‬ ‫امام» دانست‪ ،‬گروهي که سال ‪ 1358‬با هجوم به سفارت‬ ‫آمريکا در تهران دست به گروگان‌گيري زد‪.‬‬ ‫با اين حال آقاي ابوطالبي اين اتهام را تکذيب مي‌کند‬ ‫و مي‌گويد که تنها مدتي پس از وقوع گروگان‌گيري همراه‬ ‫با نماينده پاپ به سفارتخانه آمريکا رفته و نقش مترجم را‬ ‫داشته است‪.‬‬

‫دادگاه منهتن به مصادره‬ ‫ساختمان بنياد علوي‬ ‫در نيويورک راي داد‬

‫قاضي دادگاه منطقه منهتن در شهر نيويورک آمريکا به‬ ‫مصادره آسمان‌خراشي در اين شهر راي داد که بنياد علوي‬ ‫که با حکومت جمهوري اسالمي در ارتباط است از مالکان‬

‫‪4‬‬

‫اصلي آن به‌ شمار مي‌آيد‪.‬‬ ‫روزنامه‌هاي «نيويورک پست»‪ ،‬و «ديلي‌نيوز» نيويورک‪،‬‬ ‫با درج اين خبر نوشتند که قاضي «کاترين فارست» با صدور‬ ‫اين حکم گفت ‌ه است که خانواده‌هاي بازماندگان حمالت‬ ‫تروريستي‪ ،‬ازجمله حمالت يازدهم سپتامبر‪ ،‬در دريافت‬ ‫غرامت از طريق مصادره اين ساختمان در اولويت قرار دارند‪.‬‬ ‫به گفته دادستاني نيويورک‪ ،‬بنياد علوي به همراه‬ ‫شرکت‌هاي «آسا» که از مالکان آسمان‌خراش خيابان پنجم‬ ‫منهتن هستند‪ ،‬به عنوان «دفاتر بازرگاني صوري بانک ملي»‬ ‫عمل مي‌کنند‪.‬‬ ‫دادستاني نيويورک مي‌گويد که اين بنياد به همراه‬ ‫اين شرکت‌ها نزديک به ‪ 40‬ميليون دالر از درآمدهاي اين‬ ‫آسمان‌خراش را به حساب بانک ملي و دولت ايران واريز‬ ‫کرده‌اند‪.‬‬ ‫به گفته اين قاضي‪ ،‬بنياد علوي هرچند امور خيريه‬ ‫مختلفي نيز انجام داد ‌ه است‪ ،‬اما اقداماتي که به وکالت از‬ ‫شرکت‌هاي «آسا»‪ ،‬بانک ملي‪ ،‬و حکومت ايران انجام داده‬ ‫«گناهکار» بودن اين بنياد را مسجل مي‌کند‪.‬‬ ‫بنياد علوي که از مالکان ساختمان‬ ‫يادشده است در دهه ‪ 1970‬توسط‬ ‫دولت شاه و تحت عنوان «بنياد پهلوي»‬ ‫ايجاد شد‪ ،‬اما پس از انقالب سال ‪1357‬‬ ‫نام آن به بنياد علوي تغيير يافت و به‬ ‫يکي از زيرمجموعه‌هاي بنياد مستضعفان‬ ‫تبديل شد‪.‬‬ ‫شرکت‌هاي آسا ‪ 40‬درصد از سهام‬ ‫اين ساختمان ‪ 36‬طبقه در نيويورک را در‬ ‫اختيار دارد و گفته مي‌شود که ‪ 60‬درصد‬ ‫بقيه سهام اين آسمان‌خراش نيز متعلق‬ ‫به بنياد علوي است‪.‬‬ ‫يکي از خانواده‌هاي آمريکايي که‬ ‫عليه ايران شکايت کرده و به دنبال‬ ‫دريافت غرامت از طريق اين ساختمان‬ ‫و ديگر دارايي‌هاي ايران هستند خانواده‬ ‫«چارلز هگنا» است که در تهران به‌‬ ‫دست يک فرد مسلح حزب‌اهلل کشته شد‪.‬‬ ‫در شکايت‌نامه اين خانواده که حدود بيست سال است‬ ‫جريان دارد ‪ 42‬ميليون دالر غرامت و ‪ 300‬ميليون دالر‬


‫‪5‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫جريمه تنبيهي به اضافه بهره بانکي اين مبالغ درخواست‬ ‫شد ‌ه است‪.‬‬ ‫مسئوالن بنياد علوي گفته‌اند که براي مقابله با اين حکم‬ ‫دادگاه‪ ،‬فرجام‌خواهي خواهند کرد‪.‬‬

‫جيش‌العدل‪:‬‬ ‫هيچ مرزبان ديگري را‬ ‫تا پايان مذاکره با ايران‬ ‫نمي‌کشيم‬

‫گروه جيش‌العدل اعالم کرد که مذاکرات براي آزادي‬ ‫زندانيان اهل سنت از سوي ايران در جريان است و تا پايان‬ ‫مذاکرات‪ ٬‬مرزبان ديگري را نخواهد کشت‪.‬‬ ‫اين گروه در پيامي که روي وبالگ خود منتشر کرده‬ ‫است اعالم کرد در حالي که پيشتر هشدار داده بود در‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫صورت آزاد نشدن زندانيان اهل سنت‪ ٬‬روز ‪ 13‬فروردين يک‬ ‫مرزبان ديگر را اعدام مي‌کند‪ ٬‬اکنون در حکم خود «جهت‬ ‫بخشيدن فرصتي ديگر»‪ ٬‬تجديدنظر کرده است‪.‬‬ ‫در اين پيام با اشاره به در جريان بودن «مذاکرات و‬ ‫رايزني‌ها» براي آزادي زندانيان اهل سنت در ايران‪ ٬‬آمده‬ ‫است‪« :‬به اطالع عموم مي‌رسانيم که در حال حاضر تا پايان‬ ‫مذاکرات هيچ‌گونه خطري جان اسرا را تهديد نمي‌کند و در‬ ‫آينده در اين باره بيشتر روشنگري خواهد شد‪».‬‬ ‫گروه جيش‌العدل که ايران ماهيت آن را تروريستي‬ ‫مي‌داند‪ ٬‬در ‪ 17‬بهمن‌ماه پنج مرزبان ايراني را در جنوب‬ ‫سيستان و بلوچستان ربود‪.‬‬ ‫اين گروه سوم فروردين اعالم کرد که گروهبان يکم‪٬‬‬ ‫جمشيد دانايي‌فر‪ ٬‬يکي از پنج مرزبان ربوده شده را‪ ٬‬به دار‬ ‫آويخته است‪ ‬و هشدار داد که اگر مقام‌هاي جمهوري اسالمي‬ ‫تا «‪ 10‬روز ديگر از اين تاريخ به درخواست سازمان مبني‬ ‫بر آزادي زندانيان اهل سنت اقدام نکند‪ ٬‬يک تن ديگر از‬ ‫پاسداران رژيم» را به دار خواهد آويخت‪.‬‬ ‫اصغر‬ ‫علي‬ ‫معاون‬ ‫رشيد‪٬‬‬ ‫سياسي‪ ٬‬امنيتي‬ ‫اجتماعي‬ ‫و‬ ‫ا ستا ند ا ر ي‬ ‫خراسان رضوي‬ ‫با اعالم اينکه‬ ‫تال ش ‌ها ي‬ ‫در‬ ‫گوناگون‬ ‫سطوح بين‌المللي‪٬‬‬ ‫کشوري و استاني‬ ‫آزادي‬ ‫براي‬ ‫ربوده‬ ‫مرزبانان‬ ‫شده صورت گرفته‬ ‫است گفت‪« :‬اين‬ ‫اقدامات تا حصول‬ ‫نهايي‪٬‬‬ ‫نتيجه‬ ‫توسط نيروهاي سياسي‪ ٬‬امنيتي‪ ٬‬انتظامي و مرزباني دنبال‬ ‫مي‌شود‪».‬‬ ‫استان سيستان و بلوچستان در سال‌هاي اخير محل‬ ‫درگيري نيروهاي امنيتي ايران با افراد و گروه‌هايي است که‬ ‫جمهوري اسالمي از آن‌ها به عنوان «قاچاقچي»‪« ،‬اشرار» و‬

‫«تروريست» نام مي‌برد‪ .‬در جريان اين درگيري‌ها ده‌ها تن‬ ‫از دو طرف کشته يا به گروگان گرفته شده‌اند‪.‬‬

‫درگذشت رهبر مذهبي‬ ‫پيشين يهوديان ايران‬

‫خاخام يوسف همداني کهن‪ ،‬رهبر مذهبي سابق‬ ‫يهوديان ايران درگذشت‪.‬‬ ‫وي از سال ‪ 1373‬تا ‪ 1386‬رهبري مذهبي جامعه‬ ‫يهوديان ايران را بر عهده داشت و در آن سال‪ ،‬به علت‬ ‫کهولت سن و بيماري آلزايمر از اين سمت کناره‌گيري کرد‪.‬‬ ‫به گزارش رسانه‌هاي ايران‪ ،‬خاخام يوسف همداني‬ ‫کهن در سن ‪ 100‬سالگي درگذشته است‪.‬‬ ‫آقاي همداني کهن از منتقدان دولت اسرائيل بود و با‬ ‫مسئوالن جمهوري اسالمي ايران روابط خوبي داشت‪.‬‬ ‫اين رهبر مذهبي در سال ‪ 1382‬با محمد خاتمي‬ ‫رئيس‌جمهور وقت در کنيسه يوسف‌آباد تهران ديدار کرده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫وي در سال ‪ 1385‬نيز در «همايش نکوداشت‬ ‫شهداي پيروان ايراني اديان الهي»‪ ،‬از محمود احمدي‌نژاد‬ ‫رئيس‌جمهور سابق ايران لوح تقدير دريافت کرده بود‪.‬‬ ‫از زمان کناره‌گيري يوسف همداني کهن‪ ،‬خاخام‬ ‫ماشااهلل گلستاني‌نژاد رهبري مذهبي يهوديان ايران را بر‬ ‫عهده داشته است‪.‬‬

‫‪5‬‬

‫‪ 37‬ايراني زنداني‬ ‫در خارج از کشور به ايران‬ ‫منتقل شدند‬ ‫يک مقام دولتي ايران گفته است که در سال جاري‬ ‫خورشيدي‪ 37 ،‬نفر از ايرانيان زنداني در خارج از کشور براي‬ ‫ادامه دوران محکوميت خود‪ ،‬به ايران منتقل شده‌اند‪.‬‬ ‫شاهرخ هدايتي‪ ،‬مشاور وزير دادگستري و مسئول‬ ‫ارتباط با قوه قضائيه گفته است اين افراد زنداني از‬ ‫ارمنستان‪ ،‬افغانستان‪ ،‬تايلند‪ ،‬چين‪ ،‬کويت و قزاقستان به‬ ‫ايران آورده شده‌اند‪.‬‬

‫ايران با شماري از کشورها قرارداد تبادل محکومان‬ ‫قضايي دارد‪ .‬به گفته آقاي هدايتي جرم بيشتر اين افراد حمل‬ ‫و قاچاق مواد مخدر است‪.‬‬ ‫او همچنين گفته است که ‪ 27‬زنداني ايراني در‬ ‫زندان‌هاي افغانستان آماده انتقال به ايران بودند اما اين‬ ‫اقدام به تعويق افتاده است‪.‬‬ ‫سه ماه پيش از اين‪ ،‬ابراهيم رحيم‌پور‪ ،‬معاون وزارت‬ ‫امور خارجه ايران گفته بود که حدود ‪ 6‬هزار ايراني در خارج‪،‬‬ ‫زنداني هستند‪ .‬به گفته معاون وزارت امور خارجه ايران‪ ،‬از‬ ‫اين تعداد ‪ 700‬نفر محکوم به اعدام شده‌اند‪.‬‬


‫‪6‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫برندگان‬ ‫جايزه‬ ‫حقوق‬ ‫بشري‬ ‫«رها»‬ ‫مشخص‬ ‫شدند‬ ‫با اعالم نام ژيال کرم‌زاده مکوندي‪ ،‬شاعر و فعال حقوق‬ ‫بشر به‌عنوان يکي از برندگان دوره اول جوايز حقوق بشري‬ ‫«رها» شش برنده اين جايزه مشخص شدند‪.‬‬ ‫ژيال کرم‌زاده مکوندي از نخستين همراهان حرکت‬ ‫«مادران پارک الله» است که دو بار در سال ‪ 88‬بازداشت‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ژيال کرم زاده مکوندي پس از گذراندن ‪ 22‬ماه حبس‬ ‫زماني که تنها ‪ 35‬روز از دوران محکوميتش باقي مانده بود‬ ‫آزاد شد‪.‬‬ ‫پيش از وي‪ ،‬پروين ذبيحي‪ ،‬فعال فعال حقوق زنان و‬ ‫کودکان و عضو جامعه حمايت از زنان کردستان‪ ،‬انجمن زنان‬ ‫آذرمهر و کمپين يک ميليون امضا؛ رسول بداغي‪ ،‬فعال صنفي‬ ‫و عضو هيأت مديره کانون صنفي معلمان ايران که دوران‬ ‫محکوميت شش سال حبس تعزيري خود را در زنداني‬ ‫رجايي‌شهر کرج مي‌گذراند؛ مجيد توکلي‪ ،‬فعال دانشجويي‬ ‫دانشگاه اميرکبير‪ ،‬که دوران محکوميت هشت سال و شش‬ ‫ماه حبس خود را در همين زندان مي‌گذراند؛ رضا شهابي‪،‬‬ ‫فعال کارگري و عضو هيأت مديره سنديکاي اتوبوسراني‬ ‫تهران و حومه که دوران محکوميت شش سال حبس خود‬ ‫را در زنداني اوين مي‌گذراند و فرامرز محمدي‪ ،‬فعال حقوق‬ ‫بشر‪ ،‬زنداني سياسي دهه ‪ 60‬و زنداني پس از رويدادهاي‬ ‫انتخابات سال ‪ 88‬که چهار ماه پيش در بستر بيماري و در‬ ‫تهران درگذشت؛ برندگان ديگر جايزه حقوق بشري «رها»‬ ‫معرفي شدند‪.‬‬ ‫شش برنده جايزه‪ ،‬توسط هيأت داوران ويژه‌اي متشکل‬ ‫از شيرين عبادي‪ ،‬برنده جايزه نوبل و وکيل مدافع حقوق‬ ‫بشر به عنوان رئيس هيأت داوران‪ ،‬آرون رودز از بنيانگذاران‬ ‫و محقق اصلي پروژه حقوق آزادي و مدير اجرايي سابق‬ ‫فدراسيون بين‌المللي هلسينکي براي حقوق بشر و کارولينا‬ ‫يانوزفسکي‪ ،‬وکيل حقوق بشر و عضو هيأت مديره سودويند‪،‬‬ ‫انتخاب شدند‪.‬‬ ‫جوايز حقوق بشري «رها» از جانب سازمان غيردولتي‬ ‫اتريشي «سودويند» براي اداي احترام و ستودن کساني که‬ ‫سهمي در ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر در ايران داشته‌اند‪،‬‬ ‫در نظر گرفته شده است‪.‬‬ ‫سودويند‪ ،‬در سال ‪ 1979‬بنيانگذاري شده و از سال‬ ‫‪ 2009‬داراي مقام مشورتي شوراي اقتصادي اجتماعي‬ ‫سازمان ملل متحد است‪ .‬اين نهاد از سال ‪ 2010‬در‬ ‫شوراي حقوق بشر از طريق تنظيم موضع‌گيري‌هاي خود و‬ ‫تدارک نشست‌هاي موازي در مورد وضعيت حقوق بشر در‬ ‫ايران توسط نمايندگان خود در شوراي حقوق بشر‪ ،‬حسن‬ ‫نايب‌هاشم و شعله زميني‪ ،‬شرکت داشته و در زمينه طرح‬ ‫موارد نقض حقوق بشر در ايران و جلب توجه بين‌المللي به‬ ‫آن‪ ،‬مي‌کوشد‪.‬‬ ‫تنديس اين جايزه‪ ،‬يک مجسمه فلزي طراحي و ساخته‬ ‫شده توسط مجسمه‌ساز مشهور ايراني بهروز حشمت است‪.‬‬ ‫‪.‬‬

‫موساد‪« :‬هشت ايراني‬ ‫يهودي به قتل رسيده‌اند»‬ ‫پس از بيش از دو دهه که از ناپديد شدن رد پاي يازده‬ ‫مرد جوان ايراني يهودي در راه خروج آنان از خاک ايران‬ ‫مي‌گذرد‪« ،‬موساد» اسرائيل ارزيابي کرده است که هشت نفر‬ ‫آنان در مسير راه خروج از زادگاهشان به گروگان افرادي در‬ ‫آمده و سپس کشته شده‌اند‪.‬‬ ‫به نوشته روزنامه اسرائيلي «جروزالم پست»‪ ،‬ارزيابي‬ ‫«موساد»‪ ،‬پرونده يک ماجراي طوالني را که از دهه نود‬ ‫ميالدي گشوده بود‪ ،‬مي‌بندد‪.‬‬ ‫دفتر نخست‌وزيري اسرائيل با انتشار ارزيابي «موساد»‪،‬‬ ‫اعالم کرد که نتيجه‌گيري سازمان اطالعات و ماموريت‌هاي‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫ويژه اسرائيل اين است که هشت تن از اين جوانان يهودي‬ ‫ايراني در دو گروه چهارنفره در تالش براي خروج از ايران‪،‬‬ ‫به گروگان افرادي درآمده و به قتل رسيدند‪.‬‬ ‫اسرائيل از مدتي پيش نتيجه‌گيري اين گزارش را‬ ‫به اطالع رباي شلومو عامار يکي از رهبران ارشد روحاني‬ ‫يهوديان شرقي تبار رسانده و او نيز طبق اصول يهوديت‪،‬‬ ‫به خانواده‌هاي هشت تن از افراد ياد شده گفته است که‬ ‫مي‌توانند عزيز خود را «مرده» تلقي کرده و براي او عزاداري‬ ‫کنند و دوران سرگرداني براي روشن شدن سرنوشت عزيز‬ ‫خود را تمام کنند‪.‬‬ ‫اين نظر رهبر يهودي از اين بابت اهميت دارد که اگر‬ ‫آنها همسري داشته‌اند‪ ،‬بيوه‌ها از اين به بعد‪ ،‬از نظر مذهبي‬ ‫مجاز به ازدواج دوباره خواهند بود و خانواده‌ها همچنين‬ ‫مي‌توانند حصر وراثت کنند‪.‬‬

‫در نشستي که نتيجه اين گزارش اعالم شد‪ ،‬شماري‬ ‫از بستگان يهوديان ايراني ناپديد شده نيز شرکت داشتند‪.‬‬ ‫به گزارش «جروزالم پست»‪ ،‬دفتر نخست‌وزيري‬ ‫اسرائيل از مدتي پيش آقاي داويد ميدان‪ ،‬عضو پيشين‬ ‫«موساد» را مامور بررسي در اين پرونده کرده بود‪.‬‬ ‫داويد ميدان همان مقام اسرائيلي است که در ترتيب‬ ‫دادن معامله‌اي کالن ميان اسرائيل و حماس در پاييز ‪2011‬‬ ‫نقش مهمي ايفا کرده بود؛ در آن معامله‪ ،‬حماس گيلعاد شليط‬ ‫سرباز ربوده شده اسرائيلي را پس از پنج سال و نيم که در‬ ‫اسارت خود داشت‪ ،‬آزاد کرد و در برابر‪ ،‬اسرائيل بيش از هزار‬ ‫و صد زنداني امنيتي فلسطيني را رها کرد‪.‬‬ ‫به گزارش «جروزالم پست»‪ ،‬خانواده‌هاي يازده يهودي‬ ‫ناپديد شده‪ ،‬در سال‌هاي گذشته‪ ،‬به دولت اسرائيل فشار‬ ‫آورده بودند که براي پيشنهاد کردن معامله‌اي مشابه‪ ،‬موجب‬ ‫يافتن سرنخي از اين افراد و رهايي آنها شود‪ .‬نام اين‬ ‫خانواده‌هاي يهوديان ايراني اعالم نشده است‪.‬‬

‫متوسط هزينه مواد‬ ‫خوراکي يک خانواده‬ ‫ايراني چقدر است؟‬

‫بانک مرکزي جمهوري اسالمي ايران در گزارشي قيمت‬ ‫برخي مواد غذايي در سال ‪ 1392‬را منتشر کرد‪ .‬بر اساس‬ ‫اين گزارش متوسط هزينه ماهانه يک خانواده چهار نفره تنها‬ ‫براي ‪ 9‬کاالي خوراکي بيش از ‪ 690‬هزار تومان است‪.‬‬ ‫بر اساس آمارهاي منتشر شده‪ ،‬سرانه مصرف ساالنه‬ ‫گوشت قرمز در ايران براي هر نفر ‪ 12.5‬کيلوگرم‪ ،‬گوشت‬ ‫مرغ ‪ 23‬و ماهي ‪ 7.5‬کيلوگرم است‪.‬‬ ‫به اين ترتيب هر ايراني به طور متوسط‪ ،‬در ماه کمي‬ ‫بيشتر از يک کيلو گوشت قرمز‪ 1900 ،‬گرم مرغ و ‪ 625‬گرم‬ ‫ماهي مصرف مي‌کند‪.‬‬ ‫با توجه به متوسط قيمت هر کيلو گوشت قرمز ‪ 32‬هزار‬ ‫تومان‪ ،‬گوشت مرغ ‪ 6700‬تومان و ماهي ‪ 20‬هزار تومان‪،‬‬ ‫هزينه مصرف يک ‌ماهه يک خانواده چهار نفره فقط براي‬ ‫همين سه ماده غذايي برابر با ‪ 229‬هزار تومان خواهد بود‪.‬‬ ‫مصرف سرانه ساالنه شير و پنير در ايران به ترتيب‬ ‫‪ 100‬ليتر و ‪ 10‬کيلوگرم است‪ .‬اين ميزان از متوسط مصرف‬ ‫جهاني بسيار پايين‌تر است‪ .‬به عنوان نمونه در کشورهاي‬ ‫اروپايي هر فرد به طور متوسط ‪ 250‬ليتر شير در طول يک‬ ‫سال مصرف مي‌کند‪.‬‬ ‫قيمت هر ليتر شير در ايران در سال ‪ 1392‬با رشدي‬

‫‪6‬‬

‫گزارشي از توليد شراب در وان حمام‬ ‫آپارتمان‌هاي تهران‬ ‫خبرگزاري رويترز گزارشي درباره‬ ‫مصرف الکل در ميان جوانان ايران و در‬ ‫پارتي‌هاي شبانه آنها منتشر کرده است‪.‬‬ ‫اين گزارش پسر جواني به نام «شهريار»‬ ‫را معرفي کرده که هر آخر هفته دوستانش‬ ‫را به آپارتمان لوکس پدرش در تهران‬ ‫دعوت مي‌کند‪ .‬پارتي شبانه آنها با نوشيدن‬ ‫«تکيال» آغاز مي‌شود و تا روشن شدن هوا‬ ‫ادامه پيدا مي‌کند‪.‬‬ ‫«کلوب‌هاي شبانه» در ايران وجود‬ ‫خارجي ندارند اما خانه‌هاي شخصي جاي‬ ‫اين کلوب‌ها را پر کرده‌اند‪ .‬در کشوري که‬ ‫توليد‪ ،‬فروش و مصرف مشروبات الکلي‬ ‫ممنوع و جرم است‪ ،‬در بيشتر مهماني‌ها‬ ‫الکل سرو مي‌شود‪.‬‬ ‫«شيما» دوست دختر شهريار از طريق ويديو به رويترز‬ ‫گفته که «الکل پارتي‌ها راهي هستند براي آزاد شدن از‬ ‫قوانين سختگيرانه حکومتي‪ ».‬شهريار نيز مي‌گويد‪« :‬با‬ ‫نوشيدن الکل‪ ،‬آدم مشکالتش را فراموش مي‌کند‪ .‬ما از‬ ‫دست محدوديت‌هاي زياد براي جوانان ديوانه شده‌ايم‪».‬‬ ‫رويترز در ادامه گزارش خود به سنت قديمي توليد‬ ‫شراب در ايران اشاره مي‌کند و آن را بر اساس تخمين‬ ‫دانشمندان متعلق به پنج هزار سال پيش از ميالد مسيح‬ ‫(يعني بيش از ‪ 7‬هزار سال پيش) قلمداد مي‌کند‪.‬‬ ‫«شراب شيراز» يکي از قديمي‌ترين و معروف‌ترين‬ ‫شراب‌هاي توليد ايران است که به وسيله سربازان جنگ‌هاي‬ ‫صليبي به اروپا راه پيدا کرد‪ .‬امروزه اما به دليل ممنوعيت‬ ‫فروش الکل‪ ،‬ايرانيان خودشان‪ ‬در خانه شراب توليد مي‌کنند‪.‬‬ ‫«حسام» جوان ‪ 28‬ساله‌اي است که در تهران موزيک‬ ‫تدريس مي‌کند‪ .‬او به رويترز توضيح مي‌دهد که با دوستانش‬ ‫در وان حمام خانه‌شان انگور را با پا له مي‌کنند و براي شراب‬ ‫آماده مي‌سازند‪ .‬او مي‌گويد اين کار برايشان مفرح و همانند‬ ‫يک مراسم آييني است‪.‬‬ ‫«امين» معلم ورزش ‪ 35‬ساله نيز توليدکننده حرفه‌اي‬ ‫شراب است‪ .‬او در باغچه ‪ 50‬متري‌اش‪ ،‬انگور براي توليد‬ ‫شراب پرورش مي‌دهد و در زيرزمين خانه‌اش هم خم‌هاي‬ ‫شراب را تا آماده شدن انبار مي‌کند‪.‬‬ ‫البته کساني که قادر به توليد شراب خانگي نيستند هم‬ ‫به راحتي و با يک تماس تلفني مي‌توانند شراب را در خانه‬ ‫خود تحويل بگيرند‪.‬‬ ‫عالوه بر توليد شراب خانگي‪ ،‬مارک‌هاي معروف‬ ‫مشروبات الکلي نيز‪ ‬به داخل ايران قاچاق مي‌شوند‪ .‬به‬ ‫نوشته رويترز‪ ،‬گفته مي‌شود که انحصار قاچاق الکل به ايران‬ ‫در دست مرزبانان و ماموران گمرک است و اين افراد از اين‬ ‫راه هر سال بالغ بر ‪ 12‬ميليارد دالر درآمد کسب مي‌کنند‪.‬‬ ‫قابل توجه به ‪ 2432‬تومان رسيد‪ .‬قيمت هر کيلو پنير‬ ‫پاستوريزه نيز ‪ 12‬هزار تومان و پنير غيرپاستوريزه ‪ 17‬هزار‬ ‫تومان برآورد شده است‪ .‬به اين ترتيب‪ ،‬هزينه مصرف ماهانه‬ ‫شير و پنير يک خانواده ‪ 4‬نفره‪ ،‬بيش از ‪ 130‬هزار تومان‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫قيمت برنج داخلي‪ ،‬تخم مرغ و چاي خارجي نيز بر‬ ‫اساس آمار اعالم شده توسط بانک مرکزي ايران به ترتيب‬ ‫کيلويي ‪ 5500‬تومان‪ 4790 ،‬تومان و ‪ 30‬هزار تومان‬ ‫محاسبه شده است‪ .‬سرانه مصرف اين مواد خوراکي نيز در‬ ‫ايران ‪ 40‬کيلوگرم برنج‪ 8 ،‬کيلوگرم تخم مرغ و يک و نيم‬ ‫کيلوگرم چاي است‪.‬‬ ‫هزينه ماهانه اين سه کاال براي يک خانوار ‪ 4‬نفره در‬ ‫مجموع بيش از ‪ 100‬هزار تومان است‪.‬‬

‫بي‌توجهي به نيازهاي‬ ‫جوانان‪ ،‬علت اصلي‬ ‫افزايش ‪ 14‬درصدي‬ ‫خودکشي در ايران‬

‫بر اساس داده‌هاي پزشکي قانوني‪ ،‬آمار خودکشي در ‪9‬‬ ‫ماه نخست امسال نسبت به سال گذشته ‪ 14‬درصد افزايش‬ ‫يافته است‪ .‬يک روانپزشک مي‌گويد علت اصلي افزايش‬

‫نيروهاي سپاه که بر بخش بزرگي از مبادي ورودي‬ ‫کاال به ايران نظارت مي‌کنند‪ ،‬تاکنون به اين شايعات‬ ‫واکنشي نشان نداده‌اند‪ .‬به نوشته رويترز‪ ،‬بيشتر مشروبات‬ ‫الکلي از ترکيه و اقليم کردستان عراق وارد ايران مي‌شوند‬ ‫و البته ودکا از روسيه و گرجستان نيز به ايران وارد مي‌شود‪.‬‬

‫از زمان روي کار آمدن دولت حسن روحاني‪ ،‬حمالت‬ ‫پليس به منازل و پارتي‌ها کمتر شده اما مجازات توليد و‬ ‫مصرف الکل تغييري نکرده است‪.‬‬ ‫صرف نظر از ممنوعيت مذهبي مصرف الکل‪ ،‬عوارض‬ ‫ناگوار زياده‌روي در مصرف الکل يا نوشيدن مشروبات‬ ‫الکلي غير استاندارد در ايران نيز گزارش شده است‪.‬‬ ‫نابينايي و حتي مرگ از عوارض مصرف مشروبات الکلي‬ ‫غيراستاندارد هستند‪.‬‬ ‫رسانه‌هاي ايران از وجود ‪ 200‬هزار معتاد به الکل‬ ‫در ميان جمعيت ‪ 76‬ميليوني ايران خبر مي‌دهند‪ .‬منابع‬ ‫غيررسمي آمار معتادان به الکل را از اين رقم بيشتر‬ ‫مي‌دانند‪ .‬از سال گذشته در تهران‪ ‬اولين کلينيک ترک‬ ‫اعتياد الکل‪ ‬راه‌اندازي شده است‪.‬‬

‫خودکشي «سياست‌هاي غلط جمعيتي در گذشته‪ ،‬بدون توجه‬ ‫به نيازهاي جوانان» است‪.‬‬ ‫در ‪ 9‬ماهه نخست سال پيش ‪ 3‬هزار و ‪ 125‬تن‬ ‫در‪ ‬حوادثي که مشکوک به خودکشي تشخيص داده‬ ‫شده‪ ‬است‪ ،‬جان خود را از دست داده‌اند‪ .‬بر اين اساس نرخ‬ ‫خودکشي در ايران نسبت به مدت مشابه در سال گذشته ‪14‬‬ ‫درصد افزايش داشته است‪.‬‬ ‫بر اساس آمار اعالم شده از سوي سازمان پزشکي‬ ‫قانوني کشور‪ ،‬استان ايالم همچنان باالترين ميزان خودکشي‬ ‫در ايران را دارد و پس از آن لرستان‪ ،‬خوزستان‪ ،‬کرمانشاه‪،‬‬ ‫گلستان و کهگيلويه و بويراحمد از ديگر استان‌هايي هستند‬ ‫که بيشترين ميزان خودکشي در آن‌ها رخ داده است‪.‬‬


‫‪7‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫در اين گزارش آمده که نکته جالب توجه در اين‬ ‫آمار‪ ،‬فراواني خودکشي در بين گروه سني ‪ 18‬تا ‪ 24‬سال‬ ‫با افزايش خودکشي ‪ 28.2‬در صد است که مي‌‌تواند زنگ‬ ‫خطري براي جامعه ايران باشد‪.‬‬ ‫عوامل اقتصادي مانند فقر‪ ،‬بيکاري‪ ،‬محروميت‪ ،‬ناامني‬ ‫شغلي و عوامل اجتماعي نظير افزايش جمعيت‪ ،‬مهاجرت‪،‬‬ ‫جنگ‪ ،‬تبعيض‪ ،‬بي‌سوادي و معضل‌هاي مربوط به ازدواج از‬ ‫جمله عوامل مهم در بروز بي‌ثباتي‌‌هاي رواني و اقدام‌هايي‬ ‫مانند خودکشي هستند‪.‬‬

‫پرويز راجي‪ ،‬آخرين سفير‬ ‫شاه در لندن‪ ،‬درگذشت‬

‫پرويز راجي‪ ،‬سفير ايران در بريتانيا در خالل سال‌هاي‬ ‫‪ 1355‬تا ‪ 1357‬که در واقع آخرين سفير شاه در لندن‬ ‫محسوب مي‪‎‬شد‪ ،‬در سن ‪ 78‬سالگي درگذشت‪ .‬آقاي راجي‬ ‫پس از انقالب بهمن ‪ 1357‬در بريتانيا ماندگار شده بود‪.‬‬ ‫انتصاب آقاي راجي به عنوان سفير ايران در بريتانيا‬ ‫به نوشته خودش به واسطه آشنايي او با اميرعباس هويدا‪،‬‬ ‫نخست‌وزير وقت ايران‪ ،‬صورت گرفته بود‪.‬‬ ‫آقاي راجي دوره دبيرستان در آمريکا و دوره ليسانس‬ ‫در دانشگاه کمبريج بريتانيا تحصيل کرده بود‪ .‬او پس از‬ ‫فارغ‌التحصيلي در سال ‪ 1339‬خورشيدي به استخدام‬ ‫شرکت ملي نفت (جايي که اميرعباس هويدا آن زمان در آن‬ ‫حضور داشت) درآمد و همين آشنايي همکاري نزديک اين‬ ‫دو را در آينده رقم زد‪ .‬آقاي راجي در دوره نخست‌وزيري‬ ‫آقاي هويدا‪ ،‬مدتي رئيس دفتر او بود و سپس به عنوان سفير‬ ‫راهي لندن شد‪.‬‬ ‫در دوره سفارت آقاي راجي‪ ،‬مارگارت تاچر‪ ،‬رهبر وقت‬ ‫حزب محافظه‌کار بريتانيا به ايران سفر کرده بود‪ .‬خانم تاچر‬ ‫به فاصله کوتاهي پس از اين سفر‪ ،‬نخست‌وزير بريتانيا شد‪.‬‬ ‫آقاي راجي يادداشت‌هاي روزانه دوران سفارتش را‬ ‫سال‌ها پس از انقالب در يکي از نشريات بريتانيايي منتشر‬ ‫کرد‪ .‬اين خاطرات بعدها در قالب کتابي با نام «در خدمت‬ ‫تخت طاووس» با ترجمه حسن کامشاد در ايران هم منتشر‬ ‫شد‪.‬‬

‫جزئيات ورود دو مسافر‬ ‫ايراني به پرواز ام‪.‬اچ ‪370‬‬

‫وزارت کشور مالزي با ارايه آخرين جزئيات مربوط به‬ ‫ورود دو مسافر ايراني به پرواز ام‪.‬اچ ‪ ،370‬اقدام اين دو را‬ ‫بدون انگيزه‌هاي سياسي ارزيابي کرد‪.‬‬ ‫احمد زاهد حميدي وزير کشور مالزي افزود‪ ،‬اين دو‬ ‫مسافر مجرم‪ ،‬تروريست يا پناهجو نبوده‌اند و فقط قصد‬ ‫داشته‌اند با استفاده از گذرنامه‌هاي اتريشي و ايتاليايي که‬ ‫آنها را مجاز به سفر به اروپا مي‌کرد‪ ،‬در آنجا اقامت کنند‪.‬‬ ‫وي با مطابق دانستن شرايط کاري اداره مهاجرات‬ ‫مالزي با استانداردهاي بين‌المللي تاکيد کرد که اين دو ايراني‬ ‫از تايلند با دو گذرنامه ربوده شده به مالزي وارد شده‌اند‪.‬‬ ‫روزنامه «استار» مالزي نوشته است که اين دو مسافر‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫ايراني براي هر گذرنامه ربوده شده حدود ‪ 10‬هزار دالر‬ ‫پرداخت کرده بودند‪.‬‬ ‫وزير کشور مالزي‪ ،‬تصريح کرد‪ ،‬بازرسان پس از ناپديد‬ ‫شدن هواپيماي شرکت مالزي ايرالين‪ ،‬هتل محل اقامت‬ ‫اين دو ايراني را شناسايي کردند‪ .‬دوربين هاي مداربسته‬ ‫همچنين افرادي را که با اين دو مسافر ايراني ارتباط داشته‬ ‫اند‪ ،‬مورد شناسايي قرار دادند‪.‬‬ ‫وي افزود که مقامات مهاجرتي مالزي در فرودگاه‬ ‫بين‌المللي اين کشور هنگام ورود و خروج اين دو مسافر‬ ‫تمامي اسناد آنها را چک کرده بودند و بر اساس درستي‬ ‫اسناد به آنها اجازه ورود و خروج داده شده است‪.‬‬

‫دادگاه فدرال مصادره‬ ‫کتيبه‌هاي باستاني ايران‬ ‫در شيکاگو را مجاز‬ ‫ندانست‬

‫بر پايه حکم جديد دادگاه فدرال در شيکاگوي آمريکا‬ ‫به شاکيان پرونده بمب‌گذاري تروريستي ‪ 1997‬در اسرائيل‬ ‫اجازه داده نمي‌شود تا اشياي باستاني ايران در موزه‌هاي‬ ‫شيکاگو را به عنوان غرامت تحويل بگيرند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس‪« ،‬رابرت گِتلمن»‪،‬‬ ‫قاضي اين پرونده با صدور اين حکم از تحويل‪ ‬اشياي‪ ‬باستاني‬ ‫ايران به شاکيان اين پرونده جهت پرداخت غرامت ‪412‬‬ ‫ميليون دالري جلوگيري کرده‌است‪.‬‬ ‫اين پرونده که حدود ده سال است در جريان است‬ ‫مربوط مي‌شود به يک حمله انتحاري در يک مرکز خريد در‬ ‫بيت‌المقدس که در جريان آن ‪ 5‬تن جان باخته و حدود ‪200‬‬ ‫نفر ديگر نيز زخمي شدند‪.‬‬ ‫گروه فلسطيني حماس مسئوليت اين حمله را برعهده‬ ‫گرفته ‌است و دادگاهي در واشينگتن بعدها حکم کرد که‬ ‫ايران به اين خاطر که تأمين‌کننده مالي حماس است و به‬ ‫اين گروه آموزش مي‌دهد بايد مبلغ ‪ 412‬ميليون دالر به‬ ‫بازماندگان بپردازد‪.‬‬ ‫در دهه ‪ 1990‬کنگره آمريکا قانوني را تصويب کرد که‬ ‫بر طبق آن بازماندگان قربانيان حمالت تروريستي مي‌توانند‬ ‫از طريق دادگاه‌هاي آمريکا از دولت‌هايي که در اين حمالت‬ ‫تروريستي دست داشته‌اند غرامت طلب کنند‪.‬‬ ‫رابرت گتلمن قاضي دادگاه فدرال شيکاگو در مورد‬ ‫تصميم خود گفت که «شرايط غم‌انگيز»‬ ‫بازماندگان حمله تروريستي را درک‬ ‫مي‌کند‪ ،‬اما شاکيان اين پرونده نتوانسته‌اند‬ ‫نشان دهند که اشياي اين موزه‌ها متعلق به‬ ‫دولت ايران است‪.‬‬ ‫مت استالپر که نظارت بر مجموعه‬ ‫ايراني در مؤسسه شرقي شيکاگو را‬ ‫برعهده دارد نيز گفت که‪« :‬خوشحالم که‬ ‫اين اشيا قرار نيست از دست رفته و تبديل‬ ‫به پول شود‪».‬‬ ‫پيش از اين در فروردين‌ماه سال ‪90‬‬ ‫نيز دادگاه تجديدنظر در شيکاگو در پرونده استفاده از اين‬ ‫اشيا به عنوان غرامت‪ ،‬به نفع ايران رأي‪ ‬صادر کرده‌بود‪.‬‬ ‫اشياي يادشده شامل هزاران لوح و کتيبه ايراني است‬ ‫که به خطوط باستاني نوشته شده و قدمتي بيش از دو هزار‬ ‫سال دارند‪ .‬اين اشيا در «موزه تاريخ طبيعي فيلد» در شيکاگو‬ ‫و هم‌چنين در «مؤسسه شرقي دانشگاه شيکاگو» نگهداري‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫دانشگاه شيکاگو طي ساليان گذشته به مرور بيش از‬ ‫‪ 30‬هزار شيء باستاني را به ايران بازگرداند ‌ه است‪.‬‬ ‫بخش اعظم اين کتيبه‌ها از دهه ‪ 1930‬طبق قراردادي‬ ‫درازمدت که با حکومت وقت ايران امضا شد به صورت‬

‫عاريه‌اي در مؤسسه شرقي شيکاگو قرار گرفت‪.‬‬ ‫رابرت گتلمن قاضي پرونده يادشده با اشاره به قرارداد‬ ‫حکومت وقت ايران گفت که اين اشيا براي مقاصد دانشگاهي‬ ‫و پژوهشي از سوي ايران قرض داده شده و از آنجا که به‬ ‫عاريه دادن آن براي مقاصد تجاري نبوده‪ ،‬نمي‌توان آنها را‬ ‫مصادره کرد‪.‬‬

‫روحاني‪:‬‬ ‫ساختماني که در ‪ 8‬سال‬ ‫گذشته خراب شده‪ ،‬در‬ ‫چند ماه درست نمي‌شود‬

‫حسن روحاني‪ ،‬رييس جمهوري ايران با انتقاد از رويکرد‬ ‫دولت محمود احمدي‌نژاد در عرصه سياست خارجي گفته‬ ‫است‪« ،‬ساختماني که در ‪ 8‬سال گذشته خراب شده است در‬ ‫چند ماه درست نمي‌شود‪».‬‬ ‫حسن روحاني در ديدار نوروزي با جمعي از وزيران‪،‬‬ ‫معاونان و مديران کل دستگاه‌هاي اجرايي گفته است‪« ،‬در‬ ‫عرصه سياست خارجي حرکت خوب‪ ،‬پرشتاب و مطمئني آغاز‬ ‫شده و گام‌هاي صحيحي برداشته شده است‪ .‬امروز به هر‬ ‫کجا که مي‌رويم با شرايطي متفاوت از قبل مواجه مي‌شويم‬ ‫و هيات‌هاي فراوان اقتصادي و سياسي به ايران سفر کرده و‬ ‫در سفرهاي خارجي مشتاق مالقات با ما هستند‪».‬‬ ‫رييس جمهوري ايران اضافه کرده است‪« ،‬نمي‌خواهم‬ ‫بگويم اين پايان راه است بلکه تازه آغاز راه است که آغاز‬ ‫خوبي هم هست‪ .‬در عرصه سياست خارجي براي بازسازي‬ ‫شرايط نامناسبي که در سال‌هاي گذشته ايجاد شده بود نياز‬ ‫به زمان‪ ،‬تالش‪ ،‬هماهنگي و انسجام داريم و بايد خيلي کار‬ ‫کنيم‪».‬‬ ‫حسن روحاني همچنين گفته است‪«:‬يک دوستي ديرينه‬ ‫و نزديک را مي‌شود با يک سخنراني يا بيانيه خراب کرد‪ ،‬اما‬ ‫بازسازي اين روابط و اعتماد از دست رفته بسيار زمان‌بر‬ ‫و سخت است‪ .‬در عرصه اقتصاد نيز وضع به همين منوال‬ ‫است و مردم و سرمايه‌گذاران اگر به شرايط و دولت اطمينان‬ ‫نکنند کار درست نخواهد شد‪ .‬از سويي هم ممکن است‬

‫‪7‬‬

‫دولت ماه‌ها تالش کند اما يک مرتبه عده‌اي از جايي سر و‬ ‫صدايي راه انداخته و کار را خراب کنند‪».‬‬ ‫حسن روحاني در جريان مبارزات انتخاباتي خود تصريح‬ ‫کرده بود که در رويکرد سياست خارجي ايران تغيير ايجاد‬ ‫خواهد کرد و سياست تعامل با جامعه بين‌المللي را در پيش‬ ‫خواهد گرفت‪.‬‬ ‫حسن روحاني در بخشي ديگري از صحبت‌هاي خود‬ ‫به انتقاد از سياست‌هاي اقتصادي دولت محمود احمدي‌نژاد‬ ‫پرداخت و پيش‌بيني کرد که تورم در سال ‪ 1393‬به ‪25‬‬ ‫درصد برسد‪.‬‬ ‫حسن روحاني در خردادماه سال ‪ 1392‬پس از پيروزي‬ ‫در انتخابات رياست جمهوري و در گزارش صد روزه خود‬ ‫گفته بود که تورم و رکود در طي هشت دولت محمود‬ ‫احمدي‌نژاد در تاريخ ‪ 50‬سال گذشته ايران بي‌سابقه بود‪.‬‬ ‫وي تورم در سال ‪ 1392‬را باالي ‪ 40‬درصد اعالم کرده بود‪.‬‬ ‫با اين حال حسن روحاني گفته است که کاهش تورم‬ ‫به رقمي پايين‌تر از ‪ 25‬درصد در گروه تحوالت در عرصه‬ ‫اقتصاد و تعامل جدي با جامعه بين‌المللي است‪.‬‬ ‫رييس دولت دهم با اشاره به مشکالت در شروع به کار‬ ‫دولت يازدهم گفته است‪« :‬در آغاز کار شرايط بسيار سختي‬ ‫داشتيم‪ ،‬اما در سخت‌ترين شرايط در حالي که برخي از‬ ‫همکاران حتي از بنده گله‌مند هم شدند‪ ،‬اجازه ندادم به سوي‬ ‫بانک مرکزي دست دراز شود و در برابر باال بردن پايه پولي‬ ‫کشور مقاومت کردم‪».‬‬ ‫حسن روحاني همچنين در ادامه به مساله اجراي مرحله‬ ‫دوم قانون هدفمند کردن يارانه‌ها اشاره کرده و گفته است‬ ‫که دولت وي چاره‌اي جز اجراي اين قانون ندارد‪.‬‬ ‫رييس جمهوري ايران گفته است‪« ،‬مساله مهم اين‬ ‫است که مردم بايد بدانند راهي جز اجراي مرحله دوم اين‬ ‫قانون نداريم و البته اگر چنان که مجلس تصويب کرده بود‬ ‫اجراي اين قانون از سال ‪ 89‬قدم به قدم انجام گرفته بود‪،‬‬ ‫حاال شرايط متفاوت بود اما اين دولت تصميم دارد اجراي‬ ‫قانون را گام به گام به پيش برده و به نتيجه برساند و هيچ‬ ‫مالحظه و رويدادي از قبيل برگزاري انتخابات و غيره در‬ ‫تداوم اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها تاثير نخواهد داشت‬ ‫و بنده شخصًا همه مسووليت‌هاي اجراي اين قانون را بر‬ ‫عهده گرفته‌ام‪».‬‬


‫‪8‬‬

‫دولت فرانسه به دنبال‬ ‫شکست در انتخابات‬ ‫شهرداري‌ها استعفاء داد‬ ‫به دنبال شکست حزب حاکم سوسياليست‌ فرانسه‬ ‫در انتخابات شهرداري‌ها‪ ،‬نخست‌وزير اين کشور همراه با‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫اعضاي کابينه از سمت‌هاي خود استعفاء دادند‪ .‬به گفته منابع‬ ‫آگاه قرار است وزير کشور فعلي‪ ،‬سمت نخست‌وزيري را بر‬ ‫عهده بگيرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري آسوشيتد‌پرس‪ ،‬استعفاي دولت‬ ‫‪ 24‬ساعت پس از شکست سوسياليست‌ها در انتخابات‬ ‫شهرداري‌ها رخ داد که به دنبال آن فرانسوا اوالند‪ ،‬رييس‬ ‫جمهوري‪ ،‬تصميم به ايجاد تغييرات اساسي در دولت گرفت‪.‬‬ ‫در همين رابطه‪ ،‬ژان مارک ايرو‪ ،‬نخست‌وزير فرانسه‬ ‫پس از ديدار با رييس جمهوري استعفاي خود را تقديم وي‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري فرانسه و به نقل از منابع آگاه‪،‬‬ ‫مانوئل والس‪ ،‬وزير کشور‪ ،‬از سوي فرانسوا اوالند به عنوان‬ ‫نخست‌وزير جديد انتخاب شده است‪.‬‬ ‫حزب سوسياليست حاکم در انتخابات شهرداري‌ها و‬ ‫در ‪ 150‬شهر اين کشور به حزب اصلي اپوزيسيون و حزب‬ ‫راست افراطي باخت‪ ،‬نتيجه‌اي که حکايت از نارضايتي‬ ‫عمومي از رهبري فرانسوا اوالند دارد‪.‬‬ ‫به گفته آسوشيتدپرس‪ ،‬در جريان اين انتخابات‪،‬‬ ‫نارضايتي‌ از سياست‌هاي اقتصادي دولت‪ ،‬بسياري از‬ ‫راي‌دهندگان را به سمت نامزد‌هاي محافظه کار يا راست‬ ‫افراطي مخالف با مهاجرت سوق داد‪.‬‬ ‫حال به گفته اين خبرگزاري‪ ،‬فرانسوا اوالند در واکنش‬ ‫به نتيجه انتخابات تصميم گرفته است که نخست‌وزير خود‬ ‫را قرباني کند و اميدوار است تا با ايجاد تغييرات سازماني در‬ ‫دولت‪ ،‬از ميزان نارضايتي‌ها بکاهد‪.‬‬ ‫در انتخابات شهرداري‌ها که نخستين انتخابات بزرگ‬ ‫پس از پيروزي فرانسوا اوالند در انتخابات رياست جمهوري‬ ‫‪ 2012‬بود‪ ،‬هر دو حزب راست افراطي و اپوزيسيون‪،‬‬ ‫موفقيت‌هاي بزرگي به دست آوردند‪.‬‬ ‫حزب راست افراطي «جبهه ملي» به رهبري مارين‬ ‫لوپن‪ ،‬موفق شد کنترل ‪ 11‬شهر را به دست گرفته و بيش از‬ ‫هزار و ‪ 200‬کرسي شهرداري‌ها را از آن خود کند‪.‬‬ ‫حزب اپوزيسيون «اتحاد براي جنبش مردمي»‪ ،‬حزب‬ ‫نيکال سرکوزي رييس جمهوري پيشين‪ ،‬نيز توانست در اين‬ ‫انتخابات شماري از شهرهاي اصلي را در دايره کنترل خود‬ ‫بگيرد‪.‬‬ ‫فرانسوا اوالند‪ ،‬رييس جمهوري فرانسه با پذيرش‬ ‫استعفاي دولت اين کشور‪ ،‬مانوئل والس ‪ 51‬ساله را به‬

‫‪8‬‬

‫عنوان نخست‌وزير جديد فرانسه معرفي کرد‪ .‬آقاي والس‬ ‫وزير کشور فرانسه بوده است‪.‬‬ ‫مجله «اکونوميست» از مانوئل والس به عنوان‬ ‫«سرکوزي سوسياليست‌ها» نام برده است که اشاره آن به‬ ‫رييس جمهور شدن نيکال سرکوزي است‪ ،‬در زماني که وزير‬ ‫کشور فرانسه بود‪.‬‬

‫روسيه خواستار‬ ‫اصالحات در قانون‬ ‫اساسي اوکراين شد‬

‫والديمير پوتين‪ ،‬رييس جمهوري روسيه‪ ،‬خواستار‬ ‫اصالحات در قانون اساسي اوکراين براي ايجاد اطمينان از‬ ‫«حقوق مشروع و منافع مردم مناطق مختلف اين کشور» شد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري‌هاي روسي‪ ،‬آقاي پوتين اين‬ ‫درخواست را در گفت‌وگوي تلفني با آنگال مرکل‪ ،‬صدراعظم‬ ‫آلمان‪ ،‬بيان کرد‪ .‬وي در اين تماس تلفني‪« ،‬جنبه‌هاي مختلف‬ ‫بحران اوکراين» از جمله همکاري بين‌المللي براي اعاده‬ ‫ثبات در اين کشور را مورد بحث و بررسي قرار داد‪.‬‬ ‫کاخ کرملين در بيانيه مطبوعاتي خود اعالم کرده است‬ ‫که پوتين همچنين خواستار اتخاذ تدابيري براي پايان دادن‬ ‫به آنچه که «محاصره» منطقه روس نشين ترانسدنيسترا در‬ ‫مولداوي و هم مرز با اوکراين خوانده‪ ،‬شده است‪.‬‬ ‫اين گزارش مي‌افزايد که پوتين و مرکل با ادامه تماس‬ ‫دو جانبه و در سطوح مختلف موافقت کردند‪.‬‬ ‫در همين حال‪ ،‬ديميتري مدوديف‪ ،‬نخست‌وزير روسيه‪،‬‬ ‫که به منطقه الحاقي کريمه سفر کرده است‪ ،‬گفته که اين‬ ‫منطقه براي جلب سرمايه‌گذاران به منطقه ويژه اقتصادي‬ ‫تبديل خواهد شد‪ .‬وي افزوده است‪ :‬هدف مسکو اين است‬ ‫که کريمه بتواند براي توسعه‌اش‪ ،‬درآمد کسب کند‪.‬‬ ‫مدوديف عالي‌ترين مقام روس است که از زمان الحاق‬ ‫کريمه به اين منطقه سفر مي‌کند‪ .‬وزارت امور خارجه اوکراين‬ ‫سفر نخست‌وزير روسيه به کريمه را «نقض فاحش قوانين‬ ‫بين‌المللي» خوانده است‪.‬‬ ‫روسيه به اعتراض وزارت امور خارجه اوکراين واکنش‬ ‫نشان داده و گفته است‪« :‬معلوم نيست چرا وزارت خارجه‬ ‫اوکراين چنين يادداشتي را فرستاده است‪ ،‬آن هم در حالي‬ ‫که کريمه بخشي از سرزمين روسيه است‪».‬‬ ‫کريمه‪ ،‬در پي برگزاري يک همه‌پرسي که اوکراين و‬ ‫بسياري ديگر از کشور‌ها آن را غير قانوني خواندند‪ ،‬ضميمه‬ ‫خاک روسيه شده است‪.‬‬ ‫از سوي ديگر‪ ،‬فرانک والتر اشتانماير‪ ،‬وزير امور خارجه‬ ‫آلمان از جامعه جهاني خواست تا از بازگشت به دوران جنگ‬ ‫سرد جلوگيري کنند‪ .‬به گزارش خبرگزاري ايتارتاس‪ ،‬وي‬ ‫اظهار داشت‪« :‬ما نبايد در قرن بيست و يکم به جنگ سرد‬ ‫باز گرديم‪ .‬اما بروز اين وضعيت هنوز منتفي نشده است‪».‬‬

‫شهرداري‌ها برگزار مي‌شود و نقشي تعيين‌کننده نيز در‬ ‫انتخابات رياست جمهوري دارد که قرار است تا چند ماه‬ ‫آينده در ترکيه برگزار شود‪.‬‬ ‫پيشتازي حزب عدالت و توسعه به رهبري رجب طيب‬ ‫اردوغان نخست‌وزير اين کشور با اختالف جزئي در پايتخت‬ ‫در حالي است که منصور ياواش نامزد حزب جمهوري خلق‬ ‫براي پست رياست شهرداري آنکارا در صفحه توئيتر خود‬ ‫اعالم کرد که «در حالي که شمارش صندوق‌هاي راي در‬ ‫کالنشهري مانند استانبول ساعت‌ها پيش به پايان رسيده‪،‬‬ ‫تاخير در اعالم نتايج نهايي آنکارا يک رسوايي است‪».‬‬ ‫وي در پيام ديگري با اشاره به اختالف اندک آراي‬ ‫پايتخت‪ ،‬از تنظيم شکايت‌نامه براي شمارش مجدد‬ ‫صندوق‌ها در اين شهر خبر داد‪.‬‬ ‫انتخابات محلي ترکيه با رقابت ‪ 26‬حزب برگزار شد‪،‬‬ ‫اما عمال تنها چهار حزب توانستند بيش از ‪ 4‬درصد آرا را‬ ‫کسب کنند‪.‬‬ ‫يک نماينده حزب جمهوري خلق در آنتاليا نيز به رويترز‬ ‫گفته‌است که به نتايج انتخابات در اين شهر معترض است‪،‬‬ ‫اما کمال قليج‌دار اوغلو رهبر اين حزب در سخنراني که در‬ ‫ميان هواداران خود ايراد کرد‪ ،‬اشاره‌اي به اعتراض يا موارد‬ ‫نقض شفافيت انتخابات نکرد‪.‬‬ ‫اين سخنراني به صورت زنده از شبکه‌هاي تلويزيوني‬ ‫ترکيه‪ ،‬از جمله «تي‌آرتي» پخش شد‪ .‬وي گفت که در‬ ‫کالن‌شهرها آراي اين حزب نسبت به انتخابات پيشين‬ ‫افزايش يافته‌است‪ ،‬اما اين نتيجه‌اي نبود که انتظار داشت‪.‬‬ ‫با اينحال قليج‌دار اوغلو اظهار نگراني کرد که بعد از انتخابات‬ ‫فضاي فشار در کشور از سوي حزب حاکم افزايش يابد‪.‬‬ ‫ظاهرا اظهارات وي در واکنش به سخنان اردوغان بود‬ ‫که اعالم کرد «در آستانه انتخابات تالش‌هايي براي ضربه‬ ‫زدن به وجهه حزب حاکم با اتهامات فساد مالي انجام‬ ‫گرفت تا نتايج انتخابات را تحت شعاع قرار دهد‪ ،‬اما اکنون‬ ‫که دوباره ملت به حزب حاکم راي داده‌اند‪ ،‬اين افراد بايد‬ ‫حساب پس دهند‪».‬‬ ‫هنوز حزب «حرکت ملي» سومين حزب بزرگ کشور که‬ ‫قادر به جذب ‪ 15.16‬درصد آرا شده‪ ،‬درباره انتخابات اعالم‬ ‫موضع نکرد ‌ه است‪.‬‬ ‫از ميان شهرهاي بزرگ‪ ،‬حزب حاکم در استانبول‪،‬‬ ‫آنکارا‪ ،‬آنتاليا و بورسا پيروز انتخابات بوده‪ ،‬حزب جمهوري‬ ‫خلق نيز در ختاي و ازمير برنده شده‌است‪ .‬حزب حرکت ملي‬ ‫نيز برنده انتخابات در آدانا شده ‌است‪ .‬همچنين‪ ،‬حزب کرد‬ ‫صلح و دموکراسي برنده انتخابات دياربکر شده‌است‪.‬‬

‫فرمانده ارتش مصر براي‬ ‫شرکت در انتخابات از‬ ‫سمت خود کناره‌گيري کرد‬

‫حزب حاکم ترکيه‬ ‫بيش از ‪ 45‬درصد آراي‬ ‫انتخاباتي را به دست آورد‬ ‫در حالي که شوراي عالي انتخابات محلي ترکيه بر‬ ‫اساس شمارش ‪ 98‬درصد آرا‪ ،‬حزب حاکم ترکيه را برنده‬ ‫انتخابات محلي اعالم کرده ‌است‪ ،‬نماينده حزب اصلي‬ ‫اپوزيسيون به نتايج اعالم شده براي پايتخت اعتراض دارد‪.‬‬ ‫بر اساس آخرين آماري که با استناد به گزارش شوراي‬ ‫عالي انتخابات محلي ترکيه در شبکه تلويزيوني دولتي‬ ‫«تي‌آرتي» اعالم شد‪ ،‬حزب حاکم عدالت و توسعه ‪45.65‬‬ ‫درصد آراي انتخاباتي را به دست آورده‌است و حزب اصلي‬ ‫اپوزيسيون «جمهوري خلق» تنها ‪ 27.97‬درصد آرا را از آن‬ ‫خود کرده‌است‪.‬‬ ‫انتخابات محلي براي گزينش رؤسا و اعضاي مجالس‬

‫ژنرال عبدالفتاح السيسي‪ ،‬فرمانده ارتش مصر‪ ،‬از‬ ‫سمت نظامي خود استعفاء داد و اعالم کرد که نامزد انتخابات‬ ‫رياست جمهوري خواهد شد‪.‬‬ ‫السيسي در يک پيام تلويزيوني گفت که از ارتش‬ ‫استعفاء داده است‪ .‬وي که هنگام سخنراني‌اش لباس‬ ‫نظامي به تن داشت اعالم کرد که براي آخرين بار اين لباس‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪9‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫را مي‌پوشد و اينکه «من براي دفاع از ملت‪ ،‬يونيفورم خود‬ ‫را کنار مي‌گذارم» و در انتخابات رياست جمهوري شرکت‬ ‫خواهم کرد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس‪ ،‬احتماال اين‬ ‫انتخابات در ماه آينده ميالدي برگزار شود‪.‬‬ ‫انتظار مي‌رود السيسي که درجه فيلدمارشالي دارد در‬ ‫اين انتخابات پيروز شود‪ .‬بر اساس قانون اساسي مصر‪ ،‬تنها‬ ‫افراد غيرنظامي مي‌توانند نامزد رياست جمهوري شوند و به‬ ‫همين دليل نظاميان بايد از حضور در ارتش استعفاء دهند‪.‬‬ ‫اين فرمانده مصري تابستان سال گذشته و پس از‬ ‫اعتراض‌هاي گسترده مردمي‪ ،‬محمد مرسي‪ ،‬رييس جمهوري‬ ‫مصر را از کار برکنار کرد‪.‬‬ ‫همزمان با اين تحول‪ ،‬يک قاضي مصري اعالم کرد‬ ‫که اواخر ماه اپريل دادگاه ‪ 919‬عضو ديگر گروه اخوان‬ ‫المسلمين و از هواداران محمد مرسي برگزار خواهد شد‪.‬‬ ‫اتهام اين افراد تالش براي قتل عنوان شده است‪.‬‬ ‫سعيد يوسف مي‌گويد که دادگاه اين افراد در شهر‬ ‫«مي‌نيا» در جنوب قاهره برگزار خواهد شد‪ .‬نخستين جلسه‬ ‫استماع نظرات شهود در غياب وکالي مدافع اين افراد‬ ‫برگزار شده است‪.‬‬ ‫اين قاضي پس از برگزاري تنها دو جلسه دادگاه‪ ،‬براي‬ ‫‪ 520‬نفر ديگر از اعضاي اخوان‌المسلمين حکم اعدام صادر‬ ‫کرده بود‪ .‬اين حکم با واکنش‌هاي گسترده‌اي روبرو شد و از‬ ‫جمله محکوميت سازمان ملل را به دنبال داشت‪.‬‬ ‫مقام‌هاي مصري در ماه‌هاي اخير محاکمه‌هاي وسيعي‬ ‫را براي سرکوب جنبش اخوان‌المسلمين به راه انداخته‌اند‪.‬‬ ‫گزارش شده که در جريان سرکوب‌هاي پس از برکناري‬ ‫محمد مرسي از قدرت‪ ،‬بيش از ‪ 16‬هزار که بيشتر آن‌ها‬ ‫وابسته به اخوان‌المسلمين هستند بازداشت شده‌اند‪.‬‬ ‫اخوان و طرفداران مرسي همچنان به اعتراض‌هاي‬ ‫خود عليه برکناري وي ادامه مي‌دهند‪ .‬اين در حالي است‬ ‫که مقام‌هاي مصري اين گروه را به حمايت از تروريسم‬ ‫و تشويق خشونت متهم مي‌کند‪ ،‬اما اخوان‌المسلمين اين‬ ‫اتهام‌ها را رد کرده است‪.‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫اين گروه نبوده است‪.‬‬ ‫وي توضيح داد که ساعاتي پس از حمالت ‪ 11‬سپتامبر‬ ‫اسامه بن‌ الدن را درون غاري در افغانستان ديده است و‬ ‫رهبر القاعده به او گفته است‪« :‬ما اين حمالت را ترتيب‬ ‫داديم‪ ».‬آقاي ابوالغيث مي‌گويد از طريق گزارش‌هاي خبري‬ ‫از حمالت ‪ 11‬سپتامبر آگاه شده است‪.‬‬ ‫به گفته وي‪ ،‬در جريان اين ديدار بن الدن از او در مورد‬ ‫واکنش احتمالي آمريکا پرسيده است که آقاي ابوالغيث گفته‬ ‫است به نظر او آمريکا تا کشتن بن الدن و سرنگون کردن‬ ‫حکومت طالبان در افغانستان آرام نخواهد نشست‪.‬‬ ‫سخنگوي پيشين القاعده مي‌گويد بن الدن در واکنش‬ ‫به اين اظهارات گفت که آقاي ابوالغيث بيش از اندازه بدبين‬ ‫است‪.‬‬ ‫مدت کوتاهي پس از حمالت ‪ 11‬سپتامبر‪ ،‬حکومت‬ ‫طالبان در افغانستان توسط آمريکا و متحدانش از ميان‬ ‫برداشته شد‪ .‬نيروهاي آمريکايي همچنين در ماه مي سال‬ ‫ن را در مخفيگاهيش در پاکستان‬ ‫ن الد ‌‬ ‫‪ 2011‬اسامه ب ‌‬ ‫کشتند‪.‬‬ ‫سليمان ابوالغيث در دادگاه گفت که يک روز پس از‬ ‫ديدار ‪ 11‬سپتامبر با رهبر پيشين القاعده‪ ،‬نخستين پيام‬ ‫ويديويي خود را در کنار بن الدن ضبط کرد‪ ،‬اما تاکيد کرد که‬ ‫هدفش از اين پيام ويديويي جذب نيرو نبوده است و تنها‬ ‫مي‌خواسته مسلمانان را ترغيب کند تا مقابل ظلم بايستند‪.‬‬ ‫چند سال پس از واقعه ‪ 11‬سپتامبر آقاي ابوالغيث با‬ ‫فاطمه‪ ،‬دختر اسامه بن‌ الدن ازدواج کرد‪ .‬مجرم شناخته‬ ‫شدن داماد بن‌الدن مي‌تواند حکم حبس ابد به همراه داشته‬ ‫باشد‪ .‬دادگاه گفته است که ميزان مجازات وي را اوايل‬ ‫سپتامبر اعالم مي‌کند‪.‬‬

‫روسيه‬ ‫از گروه هشت کشور‬ ‫صنعتي کنار گذاشته شد‬

‫يک دادگاه آمريکايي‬ ‫داماد اسامه بن الدن را‬ ‫مجرم شناخت‬

‫دادگاهي در نيويورک پس از سه هفته محاکمه‪ ،‬سليمان‬ ‫ابو‌الغيث سخنگو و داماد اسامه بن‌الدن رهبر پيشين القاعده‬ ‫را در ارتباط با اتهام‌هاي تروريستي مربوط مجرم شناخت‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز‪ ،‬دادگاه فدرال نيويورک‬ ‫سليمان ابوالغيث ‪ 48‬ساله را در رابطه با توطئه براي کشتن‬ ‫آمريکايي‌ها‪ ،‬حمايت از القاعده و فراهم کردن تسهيالت‬ ‫براي اين گروه مقصر شناخت‪ .‬وکيل سخنگوي پيشين‬ ‫القاعده مي‌گويد که به اين حکم اعتراض خواهد کرد‪.‬‬ ‫سليمان ابوالغيث که متولد کويت است‪ ،‬يک سال پيش‬ ‫در اردن دستگير و به آمريکا تحويل داده شد‪ .‬وي پس از‬ ‫حمالت تروريستي يازدهم سپتامبر القاعده به آمريکا در‬ ‫نوارهاي ويديويي در کنار اسامه بن‌الدن حضور پيدا کرده‬ ‫بود‪.‬‬ ‫دادگاه‪ ،‬آقاي ابوالغيث را متهم کرده است که به عنوان‬ ‫سخنگوي القاعده اقدام به جذب نيرو براي اين گروه‬ ‫تروريستي کرده است‪.‬‬ ‫سليمان ابوالغيث در جريان دادگاه به دفاع از خود‬ ‫پرداخت و همکاري با القاعده براي سازماندهي حمالت‬ ‫تروريستي را رد کرد‪ .‬او گفت هيچ‌گاه به طور رسمي عضو‬

‫‪9‬‬

‫هفت کشور صنعتي تصميم گرفته‌اند به جاي شرکت در‬ ‫نشست سران گروه هشت در سوچي روسيه‪ ،‬با حذف مسکو‪،‬‬ ‫نشست سران گروه هفت را در بلژيک برگزار کنند‪ .‬اين‬ ‫کشورها همچنين مي‌گويند آماده‌اند در صورت عدم کاهش‬ ‫تنش‌هاي اوکراين‪ ،‬بر شدت تحريم‌ها عليه روسيه بيافزايند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز‪ ،‬اعضاي گروه هفت‬ ‫(آمريکا‪ ،‬بريتانيا‪ ،‬ژاپن‪ ،‬آلمان‪ ،‬فرانسه‪ ،‬ايتاليا و کانادا) که به‬ ‫درخواست رييس جمهوري آمريکا در حاشيه نشست امنيت‬ ‫هسته‌اي در الهه با يکديگر ديدار کردند‪ ،‬تصميم گرفتند‬ ‫تا در اجالس گروه هشت که روسيه را نيز شامل مي‌شود‪،‬‬ ‫شرکت نکنند‪.‬‬ ‫قرار بود اجالس گروه هشت ماه جون سال جاري در‬ ‫سوچي روسيه برگزار شود که حال اعضاي «جي ‪ »7‬تصميم‬ ‫گرفتند تا اجالس گروه هفت در بروکسل را جايگزين‬ ‫نشست سوچي کنند‪ .‬روسيه عدم برگزاري نشست «جي ‪»8‬‬ ‫را «بالمانع» دانسته است‪.‬‬ ‫اعضاي گروه هفت همچنين پس از ديدار در حاشيه‬ ‫نشست امنيت هسته‌اي الهه و گفت‌وگو درباره بحران‬ ‫اوکراين و وضعيت کريمه‪ ،‬در بيانيه‌اي اعالم کردند در‬ ‫صورتي که روسيه نتواند از شدت تنش‌ها در اوکراين بکاهد‪،‬‬ ‫آماده‌اند تحريم‌ها عليه مسکو را افزايش دهند‪.‬‬ ‫در اين بيانيه آمده است‪« :‬اگر روسيه همچنان تنش‌ها‬ ‫را افزايش دهد‪ ،‬ما آماده‌ايم اقداماتي نظير اعمال تحريم‌هاي‬ ‫هماهنگ عليه بخش‌هاي (اقتصادي) مختلف روسيه را به اجرا‬ ‫بگذاريم‪ .‬اين تحريم‌ها تاثير بزرگي بر اقتصاد روسيه خواهد‬ ‫داشت‪».‬‬

‫اين بيانيه مي‌افزايد‪« :‬تا زماني که روسيه در رويکرد‬ ‫خود تغيير ندهد و فضا و امکان برگزاري نشست معناداري‬ ‫ميان اعضاي گروه هشت فراهم نشود‪ ،‬حضورمان در گروه‬ ‫هشت را ‪ ‬به حال تعليق در مي‌آوريم‪».‬‬ ‫در واکنش به‬ ‫اين اظهارات‪ ،‬سرگئي‬ ‫الوروف‪ ،‬وزير خارجه‬ ‫روسيه که در الهه‬ ‫حضور دارد گفته است‬ ‫که اگر اعضاي غربي‬ ‫اين گروه بر اين باورند‬ ‫که گروه «جي ‪ »8‬به‬ ‫اهداف خود رسيده و‬ ‫ديگر نيازي به وجودش‬ ‫نيست‪ ،‬روسيه اصراري‬ ‫بر زنده نگه‌داشتن اين‬ ‫گروه ندارد‪.‬‬ ‫وي افزود‪« :‬جي ‪ 8‬يک انجمن غيررسمي است‪ .‬کسي‬ ‫براي حضور در آن کارت عضويت دريافت نکرده و هيچ کس‬ ‫را نيز نمي‌توان از اين گروه بيرون انداخت‪».‬‬ ‫به دنبال درخواست کريمه براي پيوستن به روسيه‬ ‫و موافقت مسکو با اين تصميم‪ ،‬رييس جمهوري موقت‬ ‫اوکراين دستور خروج نيروهاي نظامي اوکراين از شبه‬ ‫جزيره کريمه را صادر کرد‪.‬‬ ‫در عين حال گزارش‌ها حاکي است که اوکراين اميدوار‬ ‫است مجمع عمومي سازمان ملل قطعنامه‌اي عليه روسيه‬ ‫صادر کرده و الحاق کريمه به اين کشور را «بي‌اعتبار»‬ ‫بخواند‪ .‬پيش‌نويس اين قطعنامه که نسخه‌اي از آن در اختيار‬ ‫آسوشيتدپرس قرار گرفته است در اختيار ‪ 193‬عضو مجمع‬ ‫عمومي گذاشته شده است‪.‬‬ ‫به گفته آسوشيتدپرس در اين پيش‌نويس نامي از‬ ‫روسيه نيامده‪ ،‬اما از تمام کشورهاي عضو خواسته شده است‬ ‫تا هيچ‌گونه تغيير در وضعيت کريمه را نپذيرند‪.‬‬ ‫اين پيش‌نويس همچنين از افراد درگير در بحران‬ ‫اوکراين خواسته است تا هر چه سريعتر راه حلي صلح‌آميز‬ ‫براي اين تنش بيابند‪.‬‬ ‫انتظار مي‌رود اين قطعنامه در جريان نشست مجمع‬ ‫عمومي به راي گذاشته شود‪.‬‬ ‫بر خالف شوراي امنيت که حق وتوي روسيه منجر به‬

‫جلوگيري از هرگونه اقدام اين شورا عليه اوکراين مي‌شود‪،‬‬ ‫در مجمع عمومي سازمان ملل هيچ کشوري از حق وتو‬ ‫برخوردار نيست‪.‬‬

‫پرويز مشرف‬ ‫رسما” به‬ ‫خيانت متهم‬ ‫شد‬ ‫پرويز مشرف رهبر نظامي‬ ‫سابق پاکستان‪ ،‬در دادگاه رسما به‬ ‫خيانت متهم شده است‪ .‬اين اولين‬ ‫بار است که يک فرمانده پيشين ارتش در پاکستان با چنين‬ ‫اتهامي روبرو مي‌شود‪.‬‬ ‫آقاي مشرف متهم است که در سال ‪ 2007‬به طور‬ ‫غير قانوني‪ ،‬قانون اساسي را به تعليق درآورده و وضعيت‬ ‫اضطراري در کشور اعالم کرده است‪ .‬او همواره بر بيگناهي‬ ‫خود تأکيد کرده و گفته است که اتهام‌ها عليه او با انگيزه‬ ‫سياسي مطرح شده‌اند‪.‬‬ ‫محکوميت به اتهام خيانت در پاکستان مي‌تواند حکم‬ ‫اعدام به همراه داشته باشد‪.‬‬ ‫آقاي مشرف که از سال ‪ 1999‬و در زمان نخست‌وزيري‬ ‫نواز شريف فرمانده ارتش پاکستان بود‪ ،‬در سال ‪ 2001‬در‬ ‫يک کودتاي نظامي قدرت را در کشور به دست گرفت‪ .‬پس‬ ‫از اين کودتا آقاي شريف مدتي در زندان بود و سپس از‬ ‫کشور خارج شد‪.‬‬ ‫آقاي مشرف تا سال ‪ 2008‬زماني که دولت منتخب او‬ ‫را مجبور به استعفا کرد‪ ،‬رئيس جمهور کشور ماند و سپس‬ ‫از کشور خارج شد‪.‬‬ ‫در ماه مارچ سال گذشته‪ ،‬زماني که آقاي مشرف در‬ ‫نهايت از تبعيدي خود خواسته به کشور بازگشت‪ ،‬اميدوار‬ ‫بود بتواند رهبري حزب خود در انتخابات را به دست بگيرد‪،‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪10‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫اما رد صالحيت شد و در عوض در سلسله اتهاماتي مربوط‬ ‫به دوره حکومتش در پاکستان درگير گشت‪.‬‬ ‫پرويز مشرف که اکنون ‪ 70‬سال دارد از اوايل سال‬ ‫جاري ميالدي در بيمارستان بستري بوده و گزارش ها حاکي‬ ‫از آن است که او به دليل فشار خون باال تحت درمان است‪.‬‬ ‫آقاي مشرف در‬ ‫ارتباط با هر مورد اتهام‬ ‫اعالم بي‌گناهي کرد و‬ ‫دادگاه را با يک سخنراني‬ ‫در مورد خدماتش به‬ ‫کشور و اينکه او يک‬ ‫«وطن پرست» است و نه‬ ‫«خيانتکار» مورد خطاب‬ ‫قرار داد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري‬ ‫فرانسه‪ ،‬او گفت‪ ،‬به من‬ ‫مي‌گويند خيانتکار‪ ،‬من ‪9‬‬ ‫سال رئيس ستاد مشترک‬ ‫ارتش بودم و ‪ 45‬سال‬ ‫در اين ارتش خدمت‬ ‫کردم‪ .‬دو بار براي دفاع از‬ ‫کشورم به جنگ رفته‌ام‪.‬‬ ‫آيا اين خيانت است؟ او‬ ‫در ادامه گفت‪ ،‬آيا اين پاداش وفاداري فردي است که به‬ ‫کشورش عشق مي‌ورزد؟‬ ‫آقاي مشرف مي‌گويد تصميم او براي تعليق قانون‬ ‫اساسي و اعالم وضعيت اضطراري در سال ‪ 2007‬بر مبناي‬ ‫قانون اجرا شده و تصميمي فردي نبوده است‪.‬‬ ‫رئيس جمهور سابق پاکستان در حال ورود به دادگاه به‬ ‫شدت محافظت مي‌شد‪ .‬او با اين وجود ظاهري آرام داشت‬ ‫و حتي براي کساني که براي تماشا در اطراف ورودي دادگاه‬ ‫جمع شده بودند دست تکان مي‌داد‪.‬‬ ‫او در حال حاضر ممنوع‌الخروج و تحت حصر خانگي‬ ‫است‪.‬‬ ‫وکالي مدافع آقاي مشرف از دادگاه درخواست کرده‬ ‫بودند که براي ديدن مادر بيمارش در دوبي اجازه خروج از‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫کشور پيدا کند‪ ،‬اما دادگاه اين درخواست را رد کرده است‪.‬‬

‫تالش ارتش سوريه براي‬ ‫کنترل شهر يبرود‬

‫گزارش‌ها از سوريه حاکي است که ارتش اين کشور‬ ‫در آستانه به دست گرفتن کنترل کامل شهر يبرود‪ ،‬آخرين‬ ‫سنگر شورشي‌ها در نزديکي مرز لبنان است‪.‬‬ ‫تلويزيون دولتي سوريه گفته است که ارتش در حال‬ ‫غير فعال کردن تله‌هاي انفجاري است که نيروهاي شورشي‬ ‫در اين شهر جاسازي کرده‌اند‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش‌ها‪ ،‬درگيري‌هاي سنگيني در روزهاي‬ ‫اخير در اين شهر و اطراف آن رخ داده است‪.‬‬ ‫گزارشگران مي‌گويند که سقوط يبرود مي‌تواند ضربه‬ ‫بزرگي به شورشيان بزند‪.‬‬ ‫در آستانه چهارمين سالگرد جنگ سوريه‪ ،‬بيش از ‪2.5‬‬ ‫ميليون نفر از شهروندان سوري به کشورهاي ديگر فرار‬ ‫کرده‌اند و نامشان به عنوان پناهجو توسط سازمان ملل‬ ‫متحد ثبت شده است‪ .‬يک ميليون نفر ديگر که اکثرا از طبقه‬

‫متوسط و تحصيل کرده سوريه هستند هم کشورشان را ترک‬ ‫کرده‌اند‪ ،‬اما نامشان را به عنوان پناهجو به ثبت نرسانده‌اند‪.‬‬ ‫بيش از ‪ 6.5‬ميليون نفر ديگر هم در داخل کشور تغيير‬ ‫مکان داده‌اند و انتظار مي‌رود که تا سال ‪ 2014‬سه چهارم‬ ‫جمعيت سوريه به کمک‌هاي انساني احتياج پيدا کند‪.‬‬ ‫در حال حاضر حدود ‪ 300‬هزار نفر در مناطقي که تحت‬ ‫محاصره نيروهاي دولتي است‪ ،‬براي زنده ماندن تالش‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫به نظر مي‌رسد که دولت سوريه سياست «تسليم يا‬ ‫گرسنگي» را در پيش گرفته که نتيجه‌بخش بوده است‪.‬‬ ‫در شهر قديمي حمص و نقاطي از شهر دمشق مثل‬ ‫اردوگاه آوارگان فلسطيني يرموک‪ ،‬ماه‌هاست که مردم با‬ ‫گرسنگي و قحطي دست به گريبانند و کسي در اين شرايط‬ ‫به آزادي فکر نمي‌کند‪ ،‬بلکه به غذا فکر مي‌کند‪.‬‬ ‫در ساير نقاط سوريه که شورشيان حضور دارند يا در‬ ‫مناطقي که در دوره‌اي عليه حکومت بشار اسد شورش کرده‬ ‫بودند‪ ،‬جنگنده‌هاي دولتي مرتبا مواد انفجاري مي‌ريزند و‬ ‫شهر را هدف حمالت راکتي قرار مي‌دهند‪.‬‬

‫محکوميت نخست‌وزير‬ ‫پيشين اسرائيل در پرونده‬ ‫فساد مالي‬

‫نخست‌وزير پيشين اسرائيل که دولت او در پي اتهام‬ ‫فساد مالي در پاييز ‪ 2008‬سقوط کرده بود‪ ،‬در دادگاه‬ ‫محکوم شد‪ .‬موضوع بر سر دريافت رشوه در جريان اجراي‬ ‫يک پروژه ساختماني جنجالي در اورشليم (بيت‌المقدس)‬ ‫است‪.‬‬ ‫اهود اولمرت در پرونده‌اي که يکي از بدترين‬ ‫رسوايي‌هاي مالي در تاريخ اسرائيل ناميده شده‪ ،‬محکوم‬ ‫شد‪ .‬اين نخستين بار است که رئيس يکي از دولت‌هاي‬ ‫پيشين اين کشور در اتهام رشوه‌خواري‬ ‫مجرم شناخته مي‌شود‪.‬‬ ‫رسانه‌هاي اسرائيلي گزارش دادند‬ ‫که دادگاهي در تل‌آويو در اين مورد حکم‬ ‫صادر کرده است‪ .‬از ديويد روزن‪ ،‬قاضي‬ ‫دادگاه‪ ،‬نقل شده که رسيدگي به پرونده‬ ‫يادشده «فساد مالي نهادهاي دولتي» را‬ ‫برمال کرد‪.‬‬ ‫صدور اين حکم بازگشت اولمرت‬ ‫‪ 68‬ساله به صحنه سياست اسرائيل را‬ ‫بسيار دشوار مي‌کند‪.‬‬ ‫اولمرت و ديگر مظنونان متهم بودند‬ ‫به اين که در فاصله سال‌هاي ‪1994‬‬ ‫تا ‪ 2007‬براي حمايت از يک پروژه‬ ‫ساختماني در اورشليم رشوه دريافت کرده‌اند‪ .‬اولمرت متهم‬ ‫بود که به‌عنوان شهردار اورشليم و پس از آن به‌عنوان وزير‬ ‫بازرگاني از اين پروژه پشتيباني کرده است‪.‬‬ ‫نخست‌وزير پيشين اسرائيل در فاصله سال‌هاي ‪1993‬‬ ‫تا ‪ 2003‬شهردار اورشليم بود‪ .‬اجراي پروژه‌ي ساختماني‬ ‫موسوم به «هولي‌لند» (‪ )Holy land‬در جنوب غربي اين‬ ‫شهر در آن زمان جنجال بزرگي به پا کرد‪ .‬عليرغم وجود‬ ‫صدها مورد اعتراض‪ ،‬با اجراي اين پروژه موافقت شد‪.‬‬ ‫مخالفان اين پروژه آن را لکه ننگي در معماري و ناهمگون با‬ ‫معماري اورشليم برمي‌شمردند‪.‬‬ ‫نام اولمرت در سال ‪ 2010‬به‌عنوان متهم اصلي اين‬ ‫شکل‬ ‫پرونده به ميان آمد‪ .‬او در ابتدا به دريافت ‪ 1.5‬ميليون ِ‬ ‫(‪ 430‬هزار يورو) متهم شد؛ اما دادستاني سپس اعالم کرد‬ ‫که مبلغ رشوه حدود نصف اين مبلغ بوده است‪.‬‬ ‫اهود اولمرت پس از شهرداري اورشليم وارد کابينه‬ ‫آريل شارون شد و وزارت بازرگاني و صنعت‪ ،‬قائم مقامي‬ ‫نخست‌وزير و چند پست ديگر را بر عهده گرفت‪ .‬او در سال‬

‫‪10‬‬

‫‪( 2006‬پس از رفتن شارون به اغما) نخست‌وزير اسرائيل‬ ‫شد‪.‬‬ ‫اولمرت در پي اتهام فساد مالي سرانجام در پاييز‬ ‫‪ 2008‬از نخست‌وزيري کناره گرفت‪ .‬در فوريه ‪2009‬‬ ‫انتخابات زودهنگام در اسرائيل برگزار شد و در پي آن دولت‬ ‫بنيامين نتانياهو بر سر کار آمد‪.‬‬ ‫اهود اولمرت روز ‪ 24‬سپتامبر ‪ 2012‬نيز در دادگاهي در‬ ‫اورشليم به جرم قرار دادن منابع دولتي در اختيار شرکتي که‬ ‫متعلق به يکي از دوستانش بوده‪ ،‬محکوم شده بود‪.‬‬ ‫در جوالي ‪ 2013‬هم دادگاهي در همين شهر او را به‬ ‫خاطر سوء استفاده از اعتماد عمومي محکوم کرد‪.‬‬

‫اشياي شناور به‌دست‌آمده‬ ‫مربوط به هواپيماي‬ ‫گمشده مالزي نيست‬ ‫در حالي که مقام‌هاي استراليايي مي‌گويند هيچ‌يک از‬ ‫اشياي تازه به‌دست‌آمده (تا اوايل اپريل) از منطقه جستجو‬ ‫مربوط به هواپيماي گمشده خطوط مالزي نيست‪ ،‬مسئول‬ ‫آمريکايي يافتن جعبه سياه هواپيما مي‌گويد که يافتن اين‬ ‫هواپيما ممکن است «سال‌ها به‌طول بينجامد‪».‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز‪ ،‬طي روزهاي اخير که‬ ‫مقام‌هاي استراليايي منطقه جستجو را به محدوده‌اي ‪1100‬‬ ‫کيلومتر شمالي‌تر از محدوده جستجوي قبلي منتقل کرده‌اند‪،‬‬ ‫اجسام شناور بسياري يافت شده اما بررسي‌ها نشان مي‌دهد‬ ‫هيچ‌يک از اين اشيا متعلق به هواپيماي مفقود شده نيست‪.‬‬ ‫تغيير محدوده جستجو پس از آن انجام شد که‬ ‫داده‌هاي ماهواره‌اي و اطالعات رادارها نشان داد که بوئينگ‬ ‫‪ 777‬خطوط هوايي مالزي پس از خاموش شدن رادار‪ ،‬فاصله‬ ‫کمتري را رو به سوي جنوب پيموده‌است‪.‬‬ ‫هم‌اينک دستگاه‌هاي مکان‌ياب جعبه سياه نيز در راه‬ ‫پيوستن به جستجو براي اين هواپيماي گمشده هستند‪ ،‬اما‬ ‫مقام‌هاي مربوطه مي‌گويند که عمر ‪ 30‬روزه باتري‌هاي جعبه‬ ‫سياه هواپيما که به طور خودکار سيگنال مي‌فرستد‪ ،‬در حال‬ ‫تمام شدن است‪.‬‬ ‫به گفته اين مقام‌ها‪ ،‬تمام شدن باتري اين جعبه سياه‬ ‫مي‌تواند کار جستجو را «به شدت سخت کند» و در همين‬ ‫حال کاپيتان مارک متيوز از نيروي دريايي آمريکا که عهده‌دار‬ ‫عمليات مکان‌يابي جعبه سياه هواپيماي گمشده است‪ ،‬از‬ ‫طوالني‌مدت بودن اين عمليات خبر مي‌دهد‪.‬‬ ‫وي در يک پايگاه دريايي در پرت استراليا به خبرنگاران‬ ‫گفت که کمبود اطالعات در مورد محل سقوط هواپيما باعث‬ ‫شده که محدوده عمليات‪ ،‬عم ً‬ ‫ال گستره‌اي به وسعت تمامي‬ ‫اقيانوس هند را در بر بگيرد‪.‬‬

‫جستجو براي اين هواپيما که با ‪ 239‬نفر ناپديد شده در‬ ‫روزهاي اخير تشديد شد و در همين حال بستگان مسافران‬ ‫چيني اين هواپيما نيز براي درخواست پاسخ از مقامات‬ ‫مالزيايي وارد مالزي شدند‪.‬‬ ‫هم‌اينک هشت کشتي و ‪ 10‬هواپيما از شش کشور‬ ‫مختلف در جنوب اقيانوس هند در حال تجسس براي يافتن‬ ‫بوئينگ ناپديدشده هستند‪.‬‬ ‫پرواز «ام‌ اچ ‪ »370‬هواپيمايي مالزي با ‪ 239‬مسافر و‬ ‫خدمه ‪ 30‬دقيقه پس از نيمه شب ‪ 7‬مارچ از کواالالمپور به‬ ‫مقصد پکن از زمين برخاست اما حدود يک ساعت بعد از‬ ‫رادار محو و ناپديد شد‪.‬‬ ‫دو تن از سرنشينان اين هواپيما به نام‌هاي «پوريا‬ ‫نورمحمدي»‪ 19 ،‬ساله‪ ،‬و «سيدمحمدرضا دالور»‪29 ،‬‬ ‫ساله‪ ،‬شهروند ايران و با استفاده از پاسپورت‌هاي جعلي‬ ‫ايتاليايي سوار اين هواپيما شده بودند‪ .‬مادر «پوريا‬ ‫نورمحمدي» در انتظار رسيدن فرزندش به فرانکفورت آلمان‬ ‫از طريق چين بوده‌است‪.‬‬


‫‪11‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪11‬‬


‫‪12‬‬

‫پژوهش جديد ناسا‪:‬‬ ‫تمدن پيشرفته امروزي به‬ ‫سوي نابودي؟‬ ‫پژوهش جديدي که اخيرا به درخواست ناسا‪ ،‬موسسه‬ ‫فضايي آمريکا‪ ،‬انجام شده هشدار مي‌دهد که در صورت‬ ‫تداوم روند فعلي بهره‌برداري بي‌رويه از منابع طبيعي و‬ ‫تشديد نابرابري در تقسيم ثروت ميان مردم‪ ،‬جامعه مدرن و‬ ‫صنعتي و آنچه که تمدن امروزي تلقي مي‌شود تنها در چند‬ ‫دهه با خطرفروپاشي روبرو خواهد شد‪.‬‬ ‫به گزارش روزنامه بريتانيايي «اينديپندنت»‪،‬‬ ‫رياضي‌دان‌ها با محاسبه از روي مدل‌هاي فرضي براي‬ ‫پيش‌بيني آنچه در دهه‌ها يا يک قرن آينده اتفاق خواهد افتاد‪،‬‬ ‫به اين نتيجه رسيده‌اند که حتي بر اساس محتاطانه‌ترين‬ ‫پيش‌بيني‌ها‪ ،‬وضعيت جهان در آينده نزديک بسيار وخيم‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫اين پژوهش با اشاره به سقوط تمدن‌هاي پيشرفته‬ ‫در تاريخ بشر‪ ،‬مثل تمدن «هان» در چين يا تمدن رم و‬ ‫هند باستان هشدار مي‌دهد که در اکثر اين موارد رهبران‬ ‫و نخبه‌هاي اين جوامع به هشدارهاي مربوط به احتمال‬ ‫فروپاشي آن تمدن توجه نکرده‌اند تا اينکه ديگر دير شده و‬ ‫راه عالجي وجود نداشته است‪.‬‬ ‫صفا متشرعي‪ ،‬از پژوهشگران دانشگاه مريلند آمريکا‬ ‫که هدايت اين تحقيقات را بر عهده داشته‪ ،‬در بخشي از‬ ‫توضيحات خود در اين باره مي‌نويسد‪« :‬روند صعود و افول‬ ‫تمدن‌ها چرخه‌اي است که مرتب در تاريخ تکرار شده‬ ‫است‪».‬‬ ‫اين پژوهش که گروهي از پژوهشگران علوم اجتماعي‬ ‫و علوم طبيعي در آن شرکت داشته‌اند‪ ،‬به سفارش مراکز‬ ‫پروازهاي فضايي «گودار» وابسته به سازمان ناسا انجام‬ ‫شده و قرار است در مجله «اقتصاد بوم‌شناسي» منتشر شود‪.‬‬ ‫روزنامه «گاردين» نيز در گزارش خود از اين پژوهش‬ ‫مي‌نويسد که اين پژوهش جديد با استفاده از يک مدل‬ ‫تحقيقاتي جديد که ترکيبي از عناصر علوم انساني و علوم‬ ‫طبيعي است انجام شده است‪.‬‬ ‫در بخشي از توضيحات اين پژوهش آمده است‪:‬‬ ‫«سقوط پادشاهي‌هايي نظير رم‪‌،‬هان‪ ،‬مائوريا و گوپتا و‬ ‫فروپاشي تمدن و پادشاهي‌هاي پيشرفته بين‌النهرين‬ ‫شواهد غير قابل انکاري هستند که نشان مي‌دهد تمدن‌هاي‬ ‫پيشرفته‪ ،‬پيچيده و خالق مي‌توانند بسيار آسيب‌پذير و داراي‬ ‫عمري کوتاه باشند‪».‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫پژوهشگران با به کارگيري روش تحليلي جديدي که آن‬ ‫را «ديناميسم انسان و طبيعت» مي‌نامند‪ ،‬داليل سقوط اين‬ ‫تمدن‌هاي باستاني را بررسي کرده و از آنها براي بررسي‬ ‫آينده تمدن امروزي بهره جسته‌اند‪ .‬مهم‌ترين عوامل موثر در‬ ‫روند سقوط اين تمدن‌ها جمعيت‪ ،‬شرايط آب و هوا و محيط‬ ‫زيست‪ ،‬آب‪ ،‬کشاورزي و منابع انرژي بوده‌اند‪.‬‬ ‫در صورت ترکيب اين عوامل و پديد آمدن دو خصيصه‬ ‫اجتماعي شاخص زمينه براي سقوط تمدن‌ها فراهم مي‌شود‪.‬‬ ‫اين دو خصيصه اجتماعي عبارتند از بهره‌برداري بيش از حد‬ ‫از منابع طبيعي به شکلي که روند طبيعي بازتوليد نتواند اين‬ ‫منابع را جبران کند و تقسيم شدن جامعه به اقليت ثروتمند‬ ‫و توده وسيعي که از ثروت برخوردار نيستند‪.‬‬

‫پژوهشگران در نتيجه‌گيري خود مي‌نويسند‪« :‬طي پنج‬ ‫هزار سال گذشته اين پديده‌ها يا شاخص‌هاي اجتماعي در‬ ‫تمام موارد از سقوط تمدن‌ها نقش اصلي و محوري را ايفا‬ ‫کرده‌اند‪».‬‬ ‫در حال حاضر نيز تقسيم‌بندي اليه‌هاي اجتماعي‬ ‫بر اساس موقعيت اقتصادي هر قشر مستقيما به استفاده‬ ‫و مصرف بيش از حد از منابع طبيعي ارتباط دارد و اقليت‬ ‫ثروتمند ساکن کشورهاي غني جهان مسئول هر دو اين‬ ‫شرايط هستند‪.‬‬ ‫به نوشته روزنامه «گاردين» مسئوالن اين پژوهش‬ ‫جديد در بخش نتيجه‌گيري و پيشنهادهاي خود مي‌نويسند‪:‬‬ ‫«اگر حجم بهره‌برداري و ميزان اضمحالل منابع طبيعي به‬ ‫نسبت هر فرد از جمعيت جهان به حدي که قابل بازتوليد و‬ ‫احيا باشد کاهش يابد‪ ،‬و اگر منابع و ثروت به شکلي منطقي‬ ‫و مساوي‌تر تقسيم شوند‪ ،‬مي‌توان از سقوط تمدن جلوگيري‬ ‫کرد‪».‬‬ ‫سازمان ناسا معتقد است که نتايج اين پژوهش يک‬ ‫هشدار جدي و معتبر به تمام دولت‌ها‪ ،‬شرکت‌هاي اقتصادي‬ ‫و مصرف‌کنندگان در سطح جهان است‪ .‬همه بايد متوجه‬ ‫شوند که شرايط و وضعيت امروزي را نمي‌توان براي هميشه‬ ‫ادامه داد و به سرعت بايد تغييرات مهمي را در سياست و‬ ‫ساختارهاي مربوط به اداره اين تمدن ايجاد کرد‪.‬‬ ‫کارشناس علمي روزنامه «گاردين» در پايان يادآوري‬ ‫مي‌کند که هر چند اين پژوهش اساسا مبتني بر فرضيات‬ ‫علمي است‪ ،‬ولي تحقيقات ميداني و عملي که در سال‌هاي‬ ‫اخير توسط اداره علوم و تحقيقات دولت بريتانيا انجام شده‬ ‫نشان مي‌دهد که ترکيب عواملي مثل بحران آب‪ ،‬مواد غذايي‬ ‫و انرژي مي‌تواند طي پانزده سال آينده شرايط طوفاني و‬ ‫خطرناکي را به وجود بياورد‪.‬‬

‫لغو کنسرت «رولينگ‬ ‫استونز»‪ ،‬در پي مرگ‬ ‫ت دختر ميک جگر‬ ‫دوس ‌‬ ‫در پي درگذشت لورن اسکات‪ ،‬طراح لباس و دوست‬ ‫دختر ميک جگر‪ ،‬خواننده گروه «رولينگ استونز»‪ ،‬اين گروه‬ ‫موسيقي نخستين کنسرت خود را در استراليا لغو کرد‪.‬‬ ‫ماه گذشته جسد لورن اسکات‪ ،‬طراح لباس ‪ 49‬ساله‬ ‫آمريکايي در خانه‌اش در نيويورک پيدا شده بود‪.‬‬ ‫قرار بود «رولينگ استونز» در مجموع شش بار در‬ ‫استراليا روي صحنه برود‪.‬‬

‫‪12‬‬

‫اسکات با چهره‌هاي سرشناسي چون اليزابت تيلور‪،‬‬ ‫انجلينا جولي‪ ،‬نيکول کيدمن و مدانا همکاري کرده و‬ ‫لباس‌هاي آنها در بعضي از مراسم رسمي را طراحي کرده‬ ‫بود‪.‬‬

‫استيون‌هاوکينگ‪:‬‬ ‫شرط را من بردم‬

‫به گزارش آسوشيتدپرس‪ ،‬جسد اين طراح لباس ‪90‬‬ ‫دقيقه پس از ارسال پيامکي به دستيارش که اسکات از او‬ ‫خواسته بود بالفاصله به آپارتمانش در منهتن برود‪ ،‬پيدا شد‪.‬‬ ‫در آن پيامک دليل خاصي براي خواستن او به آپارتمانش‬ ‫ذکر نشده بود‪.‬‬ ‫پليس نيويورک حدس مي‌زند که مرگ بر اثر خودکشي‬ ‫بوده‪ ،‬اما نتيجه آزمايش‌هاي دقيق‌تر پزشکي درباره علت‬ ‫اصلي مرگ هنوز منتشر نشده است‪.‬‬ ‫سخنگوي ميک جگر گفته است که اين خواننده با‬ ‫شنيدن اين خبر کامال شوکه شده است‪.‬‬ ‫لوان بامبارو که بعدها نام لورن اسکات را براي خود‬ ‫برگزيد‪ ،‬کار خود را در صنعت مد به عنوان مدل در پاريس‬ ‫آغاز کرد‪ .‬او سپس به لس آنجلس رفت و به طراحي لباس‬ ‫پرداخت‪.‬‬

‫در حاليکه رديابي امواج گرانشي آغاز پيدايش جهان‬ ‫هيجان بسياري در جامعه علمي ايجاد کرده اما بحث و‬ ‫اختالف نظر همچنان ادامه دارد‪.‬‬ ‫پروفسور استيون‌ هاوکينگ‪ ،‬فيزيکدان و کيهان شناس‪،‬‬ ‫اين کشف را دليلي بر صحت نظريه تالطم کوآنتومي خود‬ ‫مي‌داند‪ ،‬اما پروفسور نيل توراک آن را قانع کننده نمي‌داند‪.‬‬ ‫ن هاوکينگ به «بي‪‌.‬بي‪‌.‬سي» گفته است‪ ،‬در سال‬ ‫استيو ‌‬ ‫‪ 1981‬آلن گات اين نظريه را مطرح کرد که جهان در ابتداي‬


‫‪13‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫شکل‌گيري‪ ،‬گسترش بسيار سريع و تصاعدي داشته‬ ‫است‪ .‬اين نظريه تورم کيهاني ناميده مي‌شود‪.‬‬ ‫نظريه تورم کيهاني توضيح مي‌دهد چرا عالم هستي‬ ‫تقريبا در همه جا و در تمام جهات يکسان است‪ .‬اما‬ ‫جهان نمي‌تواند دقيقا در همه جا يکسان باشد وگرنه‬ ‫کهکشان و ستاره‌ها شکل نمي‌گرفتند‪.‬‬ ‫هاوکينگ در ادامه مي‌گويد‪« ،‬در ماه مي سال‬ ‫‪ 1982‬من در مقاله‌اي اين نظريه را مطرح کردم که از‬ ‫لحظه شکل‌گيري جهان تالطم‌هايي (‪)Fluctuation‬‬ ‫کوانتومي وجود داشته که بي‌نظمي را کاهش داده است‪.‬‬ ‫اين مقاله توجه دانشمندان ديگري را که در همين حوزه‬ ‫کار مي‌کردند جلب کرد و بنابراين من آنها را براي‬ ‫نشستي به کمبريج دعوت کردم‪.‬‬ ‫در اين جلسه ما تصويري از نظريه تورم کيهاني در‬ ‫ابتداي پيدايش جهان را که اکنون پذيرفته شده‪ ،‬ترسيم‬ ‫کرديم؛ البته اين نظريه ده سال بعد بر اساس مشاهدات‬ ‫ديگري تاييد شد‪».‬‬ ‫پروفسو ‌ر هاوکينگ در تمام عمر علمي‌اش با‬ ‫دانشمندان مختلف بر سر مسائل علمي شرط بسته‬ ‫است‪ .‬آخرين بار او دو سال پيش صد پوند به گوردون‬ ‫کين استاد دانشگاه ميشيگان به دليل کشف ذره هيگز‪-‬‬ ‫بوزون باخت‪.‬‬ ‫هاوکينگ مي‌گويد‪« ،‬حاال دانشمندان دانشگاه‌‬ ‫هاروارد اعالم کردند که امواج گرانشي مربوط به آغاز‬ ‫پيدايش جهان را رديابي کرده‌اند‪ .‬اين يافته نظريه تورم‬ ‫کيهاني را ثابت مي‌کند و همچنين به اين معناست که من‬ ‫شرطي را که با نيل توراک بسته بودم برده‌ام‪».‬‬ ‫نيل توراک مدير موسسه «پريمتر» در فيزيک نظري‬ ‫ن هاوکينگ همکار بوده قبول‬ ‫کانادا که مدتي با استيو ‌‬ ‫ندارد که شرط را باخته است‪.‬‬ ‫پروفسور توراک مي‌گويد‪« ،‬من در سال‬ ‫‪ 2001‬در يک سخنراني نظريه ادواري را‬ ‫مطرح کردم‪ ،‬بر اساس اين نظريه فقط يک‬ ‫انفجار بزرگ (بيگ ‌بنگ) وجود ندارد بلکه‬ ‫بيگ بنگ‌ها پشت سر هم تکرار مي‌شوند‪،‬‬ ‫بنابراين جهان مرتب منبسط و منقبض‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫در پايان صحبت‌هاي من‪ ،‬استيون‌‬ ‫هاوکينگ به شيوه هميشگي‌اش گفت شرط‬ ‫مي‌بندم ماهواره پالنک وجود امواج گرانشي‬ ‫را ثابت خواهد کرد و اين نظريه تو را باطل‬ ‫مي‌کند‪ .‬ماهواره پالنک سال پيش يافته‌هايش‬ ‫را منتشر کرد و در آن اثري از موج گرانشي‬ ‫نبود بنابراين تا به اينجا شرط را من برده‬ ‫بودم‪ .‬اما حاال اعالم شده که دانشمنداني‬ ‫بر اساس نتايج آزمايش ديگري‪ ،‬تصور مي‌کنند امواج‬ ‫گرانشي آغاز پيدايش جهان را رديابي کرده‌اند‪ .‬اين‬ ‫امواج به نظريه تورم کيهاني ربط دارند به همين دليل هم‬ ‫استيون احساس مي‌کند شرط را برده است‪».‬‬ ‫پرفسور توراک گفت‪« ،‬اين آزمايشي چشمگير‬ ‫بوده چون نشان مي‌دهد ما در آستانه گشودن دريچه‌اي‬ ‫تازه‌اي به پديده بيگ ‌بنگ هستيم و اينکه چه اتفاقي‬ ‫در اين انفجار بزرگ افتاده است‪ .‬اما نتايج آن براي‬ ‫من قانع کننده نيست چون آنها چيزي را که مي‌گويند‬ ‫ديده‌اند‪ ،‬به وضوح نديده‌اند‪ .‬آنها دقيقا توضيح نمي‌دهند‬ ‫که چرا به چنين يقيني در اين باره رسيده‌اند بنابراين اين‬ ‫کارآزمايي بايد تاييد شود‪».‬‬ ‫پروفسور توراک قبول دارد که بسياري از دانشمندان‬ ‫برجسته با نظر او موافق نيستند‪ ،‬اما معتقد است گاليله‬ ‫هم در چنين شرايطي قرار داشت و اضافه مي‌کند‪،‬‬ ‫«بنابراين شرط را هنوز کسي نبرده است‪».‬‬

‫زني ناشنوا پس از ‪39‬‬ ‫سال صداي خود را شنيد‬ ‫پزشکان بريتانيايي موفق شده‌اند با کاشت‬ ‫دستگاهي در گوش يک زن که ناشنوا متولد شده بود‪،‬‬ ‫ناشنوايي او را درمان کنند‪ .‬اين زن ‪ 39‬ساله که به‬ ‫«سيندورم اوشر» مبتالست‪ ،‬براي نخستين‌بار در زندگي‬ ‫صداي خود را شنيده است‪.‬‬ ‫جو ان ميلن ‪ 39‬سال پيش با سيندروم اوشر متولد‬ ‫مي‌شود‪ .‬سيندورم اوشر نوعي نقص ژنتيکي است‪.‬‬ ‫کساني که با اين نقص متولد مي‌شوند‪ ،‬در بخشي از کد‬ ‫ژنتيکي خود دچار نقص هستند که موجب بروز مشکالتي‬ ‫در شنوايي‪ ،‬بينايي و تعادل در آنها مي‌شود‪.‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫آتيسم‬ ‫پيش از تولد‬ ‫شکل مي‌گيرد‬ ‫دانشمندان معتقدند به شواهدي دست يافته‌اند که‬ ‫نشان مي‌دهد تغييرات مغزي منجر به آتيسم‪ ،‬در رحم مادر‬ ‫شکل مي‌گيرد‪.‬‬ ‫تحقيقات آنها نشان داده تغييراتي که به صورت‬ ‫توده‌هاي پراکنده در نقاطي از کرتکس مغز در دوران جنيني‬ ‫روي مي‌دهد نمايانگر بروز علل زمينه ساز بيماري آتيسم‬ ‫پيش از تولد است‪.‬‬ ‫نتايج اين پژوهش‌ها که در مجله پزشکي «نيوانگلند»‬ ‫منتشر شده اميدها براي درک بيشتر آتيسم را افزايش داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫تيم پژوهشي يک دانشگاه در ايالت کاليفرنيا با در نظر‬ ‫گرفتن نتايج اين تحقيقات تاکيد کرده که چنين يافته‌هايي بر‬ ‫اهميت تشخيص و درمان زود هنگام داللت مي‌کند‪.‬‬ ‫اين محققان بافت‌هاي مغز ‪ 22‬کودک دو تا پانزده ساله‬

‫جو ان ميلن که ناشنوا متولد شده‪ ،‬در ‪ 20‬سالگي بينايي‬ ‫خود را نيز از دست مي‌دهد‪ .‬پزشکان بريتانيايي ماه گذشته يک‬ ‫دستگا‌ه شنوايي پيشرفته در گوش اين زن جوان قرار مي‌دهند‪.‬‬ ‫اين دستگاه که کامال” زير پوست و باالي گوش جو ان کار‬ ‫گذاشته شده‪ ،‬شامل يک بلندگو‪ ،‬دستگاه دريافت کننده امواج‬ ‫صوتي و يک باطري است که به صورت بي‌سيم چارج مي‌شود‪.‬‬ ‫جو ان ميلن يک ماه پس از جراحي قدرت شنوايي خود را‬ ‫باز مي‌يابد‪.‬‬ ‫او که اکنون هر صدايي را با هيجان گوش مي‌دهد مي‌گويد‪:‬‬ ‫«با هر صدايي که مي‌شنوم‌‪ ،‬صداي کليد وقتي چراغ را روشن‬ ‫مي‌کنم‪ ،‬شرشر آب وقتي شير آب را باز مي‌کنم يا هر صدايي‬ ‫ديگري که مي‌شنوم‪ ،‬اشکم از خوشحالي سرازير مي‌شود‪».‬‬

‫تفاوت ويروس‬ ‫با باکتري چيست؟‬

‫هم باکتري‌ها و هم ويروس‌ها قادر به ايجاد بيماري‌اند‪ .‬اما‬ ‫اين دو از نظر بيولوژيکي کامال با هم تفاوت دارند‪ .‬در حالي که‬ ‫باکتري‌ها تک‌سلولي هستند‪ ،‬ويروس‌ها موجود زنده نيستند و به‬

‫را بررسي کردند‪ .‬کودکاني که تنها برخي از‬ ‫آنها آتيسم داشتند‪ .‬آنان سپس با نشانه‌گذاري‬ ‫ژنتيکي به مراحل شکل‌گيري اليه‌هاي مختلف‬ ‫کرتکس مغز اين کودکان پرداختند‪.‬‬ ‫کرتکس بخش فوقاني مغز انسان است‬ ‫و اغلب کارکردهاي پيچيده مغز در بخش‌هاي‬ ‫مختلف کرتکس شکل مي‌گيرند‪.‬‬ ‫نتايج مقايسه‌هاي آنها نشان داد که‬ ‫ناهنجاري‌ها در مغز ‪ 90‬درصد از کودکان‬ ‫آتيسمي وجود داشتد‪ ،‬حالي که چنين‬ ‫ناهنجاري‌هايي تنها در ‪ 10‬درصد کودکان‬ ‫بدون آتيسم مشاهده شد‪.‬‬ ‫اين نقاط که دانشمندان مي‌گويند پيش از‬ ‫تولد به اين شکل درآمده‌اند‪ ،‬نقاطي از کرتکس‬ ‫مغز هستند که با رفتار‪ ،‬ارتباط برقرار کردن و‬ ‫تعامالت اجتماعي‪ ،‬زبان و هيجانات ما سر و‬ ‫کار دارند‪.‬‬ ‫پژوهشگران دانشگاه کاليفرنيا در شهر‬ ‫سن ديگو و محققان موسسه مغزشناسي آلن‬ ‫مي‌گويند اين يافته‌ها نشان مي‌دهد که چرا‬ ‫وقتي برخي از کودکان آتيسمي درمان را در‬ ‫دوران خردسالي و زود هنگام آغاز مي‌کنند‪ ،‬نشانه‌هايي از‬ ‫بهبود در آنها مشاهده مي‌شود‪.‬‬ ‫پروفسور اريک کورچنس‪ ،‬عصب‌شناس دانشگاه‬ ‫کاليفرنيا در سن ديگو مي‌گويد‪ ،‬اينکه اين کاستي‌ها به صورت‬ ‫توده‌هاي مختلف در نواحي گوناگون مغز روي مي‌دهند و نه به‬ ‫اين صورت که يک ناحيه را کامل فرا بگيرند‪ ،‬به ما شناخت و‬

‫همين دليل هم نمي‌توان آنها را از بين برد‪.‬‬ ‫ويروس‌‌ها و باکتري‌ها آنقدر ريز هستند که‬ ‫با چشم غير مسلح نمي‌توان آنها را ديد‪ .‬آنها در‬ ‫مدت زمان بسيار کوتاه تکثير مي‌يابند و مي‌توانند‬ ‫ما را بيمار سازند‪ .‬اما گذشته از اين‪ ،‬باکتري‌ها و‬ ‫ويروس‌ها با هم وجه مشترک زيادي ندارند‪.‬‬ ‫باکتري‌ها موجودات زنده‌اي هستند که تنها‬ ‫از يک سلول تشکيل مي‌شوند‪ .‬اين سلول داراي‬ ‫تمام محتوياتي است که آن‌ها براي حياتشان نياز‬ ‫دارند‪ :‬ويژگي‌هاي ژنتيکي و ماشين‌هاي سلولي‌ايي‬ ‫که پروتئين ‌توليد و باکتري‌ها را با انرژي تامين‬ ‫مي‌کنند‪ .‬ديفتري‪ ،‬وبا‪ ،‬سل و سياه‌سرفه از جمله‬ ‫بيماري‌هايي هستند که توسط باکتري‌ها توليد‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫اما اينطور نيست که تمام باکتري‌ها براي‬ ‫انسان مضر باشند‪ .‬براي مثال باکتري‌هايي که در روده‬ ‫هستند براي هضم غذا الزم‌اند‪.‬‬ ‫بر خالف باکتري‌ها‪ ،‬ويروس‌ها ذراتي عفوني‌اند و سلول‬ ‫نيستند‪ .‬ويروس‌ها قطعه‌اي از نوکلئيک ‌اسيد‌‌ند که درون‬ ‫پوششي پروتئيني محصور شده‌اند‪ .‬بدين ترتيب ويروس‌ها‬ ‫دستگاه‌هاي سلولي نيستند که بتوانند براي خود انرژي‬ ‫و پروتئين توليد يا حتي زاد و ولد کنند‪ .‬به همين دليل هم‬ ‫ويروس‌ها بسيار کوچک‌تر از باکتري‌ها هستند‪ .‬در حالي که‬ ‫بزرگي باکتري‌ها حدود يک هزارم ميلي‌متر است‪ ،‬بزرگي‌‬ ‫ويروس‌ها تنها به يک‌صدم اين ميزان مي‌رسد‪.‬‬ ‫براي بسياري از دانشمندان و پژوهشگران ويروس‌ها‬ ‫موجودات زنده به حساب نمي‌آيند‪ .‬اما مساله اينجاست که‬ ‫آنها هنوز تعريفي مشخص درباره ويژگي‌هاي يک موجود‬ ‫زنده ندارند‪.‬‬ ‫تکثير ويروس‌ها نسبت به باکتري‌ها کامال متفاوت‬ ‫است‪ .‬آنها با کمک سلول‌هاي ديگر تکثير مي‌يابند‪ .‬ويروس‌ها‬ ‫ويژگي‌هاي ارثي خود را به سلول‌هاي موجودات زنده انتقال‬ ‫داده و برنامه اين سلول‌ها را به هم مي‌ريزند‪ :‬آنها با يک‬ ‫«حقه» کاري مي‌کنند که سلول‌هاي ميزبان پس از آن صرفا‬ ‫ذرات ويروسي توليد کنند تا اينکه حجمشان بزرگ شده و‬ ‫بترکند‪ .‬پس از ترکيدن و شکافتن سلول‪ ،‬ويروس‌هاي جديد‬ ‫آزاد مي‌شوند‪.‬‬ ‫هر ويروس مختص سلول‌هاي ميزبان معيني است‪.‬‬ ‫برخي از ويروس‌ها به گياهان حمله مي‌کنند‪ ،‬برخي ديگر‬ ‫اما به حيوانات‪ ،‬به انسان‌ها و حتي به باکتري‌ها‪ .‬ويروس‌ها‬ ‫مي‌توانند در انسان منجر به بيماري‌هاي ايدز‪ ،‬هرپس‪،‬‬ ‫هپاتيت‪ ،‬تب زرد‪ ،‬گريپ و سرخک شوند‪.‬‬ ‫از آنتي‌بيوتيک‌ها عليه باکتري‌ها استفاده مي‌شود‪ .‬اما‬ ‫ويروس‌ها چون زنده نيستند‪ ،‬کشته هم نمي‌شوند‪ .‬تنها‬ ‫داروهاي «ضد ويروسي» (‪ )Antiviral‬عليه آنها اثربخش‬ ‫است‪ .‬اين داروها مانع افزايش ويروس‌ها شده و از ورود آنها‬ ‫به سلول‌هاي ميزبان جلوگيري مي‌کنند‪.‬‬

‫‪13‬‬

‫بينش جديدي نسبت به ماهيت بيماري آتيسم ارايه مي‌کند‪.‬‬ ‫دکتر توماس انسل‪ ،‬مدير موسسه ملي بيماريهاي‬ ‫رواني هم گفته است‪ ،‬اگر اين تحقيق جديد نشان دهد‬ ‫که ناهنجاري‌هاي شکل گرفته در مغز برخي کودکان پيش‬ ‫از تولد آنها روي داده است‪ ،‬به ما نشان مي‌دهد که چقدر‬ ‫تشخيص و مداخله زودهنگام در اين مورد ضروري است‪.‬‬ ‫حدود ‪ 700‬هزار نفر در بريتانيا آتيسم دارند‪.‬‬

‫پزشکان با وجود اين‪ ،‬در صورت بروز عفونت ويروسي‬ ‫آنتي‌بيوتيک تجويز مي‌کنند‪ .‬دليل آن اين است که زماني که‬ ‫يک فرد آلوده به ويروس مي‌شود‪ ،‬سيستم دفاعي بدنش‬ ‫ضعيف مي‌شود‪ .‬همين امر باعث مي‌شود که باکتري‌ها‬ ‫راحت‌تر وارد بدن او بشوند‪ .‬به همين دليل پزشکان هنگام‬ ‫ظهور عفونت ويروسي هم آنتي‌بيوتيک تجويز مي‌کنند‪.‬‬ ‫روش ديگر استفاده از واکسن است که مي‌توان از آن‬ ‫در مقابله با باکتري‌ها و ويروس‌ها استفاده کرد‪.‬‬

‫انرژي اتمي‪:‬‬ ‫پرهزينه‌ترين‬ ‫سرمايه‌گذاري اشتباه‬ ‫تاريخ بشر‬

‫سوانح اتمي چرنوبيل و فوکوشيما بزرگترين سوانح‬ ‫اتمي در تاريخ استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي به شمار‬ ‫مي‌روند‪ .‬ولي زيان‌هاي ناشي از سرمايه‌گذاري روي انرژي‬ ‫اتمي ابعاد و جنبه‌هاي ديگري هم دارد که کمتر به حساب‬ ‫مي‌آيند‪.‬‬ ‫سانحه در راکتورهاي فوکوشيما صرفا جنبه ظاهري‬ ‫زيان ناشي از استفاده صلح‌آميز از انرژي اتمي است‪.‬‬ ‫زيان و خسارت‌هاي ناشي از سرمايه‌گذاري‌هاي اشتباه در‬ ‫نيروگاه‌هايي که هيچ‌گاه وارد شبکه نمي‌شوند نيز به صدها‬ ‫ميليادر دالر مي‌رسد‪.‬‬ ‫سوانح اتمي چرنوبيل و فوکوشيما بزرگترين سوانح‬ ‫اتمي در تاريخ استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي به شمار‬ ‫مي‌آيند‪ .‬اين دو سانحه مجموعا زياني به مبلغ ‪ 450‬ميليارد‬


‫‪14‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫دالر به بار آوردند‪ .‬ولي در واقعيت امر اين‌ها تنها مواردي‬ ‫نيستند که چنين خساراتي را دامن زده‌اند‪ ،‬بلکه مواردي‬ ‫از سوانح کوچکتر يا زيان‌هاي متفاوت ديگري را بايد در‬ ‫نظر داشت که ساخت و به کارگيري نيروگاه‌هاي اتمي در‬ ‫کشورهايي مانند آلمان‪ ،‬جمهوري چک‪ ،‬اتريش‪ ،‬آمريکا و‪...‬‬ ‫باعث شده است‪.‬‬ ‫مايکل اشنايدر‪ ،‬کارشناس امور هسته‌اي که «گزارش‬ ‫ساالنه وضعيت فعاليت‌هاي هسته‌اي در جهان» را منتشر‬ ‫مي‌کند چنين مي‌گويد‪« :‬سرمايه‌گذاري‌هاي اشتباه در‬ ‫تاسيسات هسته‌اي فراوان است‪ ،‬از نيروگاه‌هايي که تکميل‬ ‫آنها در ميانه راه متوقف شده يا تکميل شده‌‪ ،‬ولي هيچگاه‬ ‫وارد شبکه نشده‌اند‪».‬‬ ‫اشنايدر براي مثال به دو نيروگاه در بلغارستان اشاره‬ ‫مي‌کند که ‪ 25‬سال در دست احداث بودند‪ ،‬ولي يک سال و‬ ‫نيم پيش صاف و ساده و بدون هيچگونه بحثي عمليات در‬ ‫آنها متوقف شد‪.‬‬ ‫آمار دقيقي از سرمايه‌گذاري‌هاي به هدر رفته از چنين‬ ‫مواردي در دست نيست‪ ،‬اما بر اساس يافته‌هاي تحقيقي‬ ‫شبکه اول تلويزيون آلمان بسياري نيروگاه نيمه‌کاره يا‬ ‫رهاشده و نيز تاسيسات اتمي ديگر مثل کارخانه‌هاي‬ ‫بازفرآوري و انبارهاي زباله‌هاي اتمي در سراسر جهان وجود‬ ‫دارد که يا هيچ‌گاه به بهره‌برداري نرسيده‌اند يا پس از مدتي‬ ‫کوتاه دوباره بي‌استفاده رها شده‌اند‪.‬‬ ‫به اين ترتيب در عمل کمابيش رقمي معادل ‪500‬‬ ‫ميليارد دالر دور ريخته شده است‪ .‬اين هزينه‌ها به عالوه‬ ‫ساير هزينه‌هاي مربوط به زمان و استفاده‌هاي ديگري را‬ ‫که از اين سرمايه‌ها مي‌توانسته بشود که جمع بزنيم مبلغي‬ ‫معادل يک هزار ميليارد دالر (يک تريليون دالر) مي‌شود‪.‬‬ ‫اشنايدر به همين دليل سرمايه‌گذاري در انرژي‬ ‫هسته‌اي را بزرگترين سرمايه‌گذاري خطا در تاريخ صنعتي‬ ‫بشر مي‌داند و مي‌گويد‪« :‬هيچ رشته ديگري وجود ندارد‬ ‫که اين همه پروژه به شکل و شيوه‌هاي متفاوت به نابودي‬ ‫سرمايه‌هاي کالن منجر شده باشند‪».‬‬ ‫بنا بر برآورد شبکه اول تلويزيون آلمان تنها در همين‬ ‫کشور که به لحاظ تکنولوژي و مديريت جزء پيشرفته‌ترين‬ ‫کشورهاست‪ ،‬سرمايه‌گذاري‌هاي اشتباه در زمينه هسته‌اي‬ ‫خسارتي معادل ‪ 150‬ميليارد دالر به بار آورده است‪.‬‬ ‫کارشناس اتمي يادشده‪ ،‬در توضيح اين سرمايه‌گذاري‬ ‫نابخردانه مي‌گويد‪« :‬اشکال اصلي ريسک باال و سرمايه‬ ‫کالن براي راه‌اندازي اين تکنولوژي است»‪ .‬او اين استدالل‬ ‫را که اکثر اين سرمايه‌گذاري‌هاي اشتباه به دهه‌هاي ‪1970‬‬ ‫و ‪ 1980‬ميالدي برمي‌گردد و عمال بايد جزيي طبيعي‬ ‫از اشتباهات دوران کودکي و مرحله آزمون و خطاي اين‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫فن‌آوري تلقي شود‪ ،‬رد مي‌کند و مي‌گويد‪« :‬دوران آزمون‬ ‫و يادگيري عمال دوران تجربه و درس‌گيري براي کاهش‬ ‫زيان‌ها و افزايش بازدهي‌هاست‪ .‬در حالي که در مورد فناوري‬ ‫اتمي هر چه به جلو آمده‌ايم گران‌تر شده است‪ .‬مشکل به‬ ‫پروژه‌هاي اوليه برنمي‌گردد‪ ،‬اين معضل در پروژه‌هاي جديد‬ ‫هم قابل مشاهده است‪».‬‬ ‫نمونه‌هايي مانند تالش پرهزينه ولي احتماال بي‌نتيجه‬ ‫جاري براي دستيابي به راکتورهاي جديد جهت گداخت‬ ‫هسته‌اي يا همجوشي هسته‌اي (همجوشي هسته‌هاي‬ ‫اتم‌هايي مانند هيدروژن‪ ،‬دوتريوم و تريتيوم با يکديگر که‬ ‫در آن هسته‌هاي سنگين‌تر و مقداري انرژي توليد مي‌شود‪،‬‬ ‫نيازي به اورانيوم نيست و پس‌مانده‌اي هم توليد نمي‌شود) يا‬ ‫سرنوشت نيروگاه نسل جديد اولکليتو در فنالند که پس از ده‬ ‫سال هنوز هم چشم‌اندازي براي تکميل و راه‌اندازي آن وجود‬ ‫ندارد‪ ،‬از جمله مواردي است که نظر اشنايدر را تاييد مي‌کند‪.‬‬ ‫البته در مورد زيان‌هاي ناشي از سانحه فوکوشيما هم بايد در‬ ‫نظر داشت که هنوز پيامدهاي اين سانحه مهار نشده و هنوز‬ ‫هم زيان‌هاي بيشتري در راه است‪.‬‬

‫را کاهش دهد‪.‬‬ ‫روش استفاده‪ 5 :‬تا ‪ 6‬عدد در هفته براي افرادي که‬ ‫کلسترول خونشان باال نيست‪ 2 .‬تا ‪ 3‬عدد براي افرادي که‬ ‫چربي خون دارند‪.‬‬ ‫ضد ريزش مو‪ :‬تخم‌مرغ جلوي ريزش مو را مي‌گيرد و‬ ‫براي موها بسيار مفيد است‪ .‬اين ماده غذايي حاوي ميزان‬ ‫قابل‌توجهي آهن است که اکسيژن را به سمت ريشه موها‬ ‫هدايت مي‌کند‪ .‬از اين گذشته تخم ‌مرغ حاوي زينک و‬ ‫ويتامين ‪ B8‬نيز مي‌باشد که اولي براي رشد موها مفيد است‬ ‫و دومي جلوي ريزش آن‌ها را مي‌گيرد‪.‬‬

‫تخم‌مرغ معدني‬ ‫از طالي مغذي‬ ‫نظرتان در مورد نيمرو يا تخم ‌مرغ آب‌پز سر صبحانه‬ ‫چيست؟ املت دوست داريد؟ ک ً‬ ‫م مرغ چطور‬ ‫ال ميانه‌تان با تخ ‌‬ ‫است؟ به نظرتان مصرف تخم‌ مرغ مفيد است يا چيزي غير‬ ‫از کلسترول ندارد؟ اگر نظرتان در مورد تخم‌ مرغ منفي است‬ ‫بايد بگوييم که اين ماده غذايي يک ضداشتهاي طبيعي‪،‬‬ ‫سرشار از ويتامين‌‪ ،D‬ضد سرطان سينه‪ ،‬مفيد براي قوه‬ ‫بينايي و تقويت‌کننده حافظه است‪ .‬البته خواص ديگري هم‬ ‫دارد که با مطالعه اين مطلب به آن‌ها پي مي‌بريد‪ .‬‬ ‫پيشگيري از سرطان سينه‪ :‬نتايج پژوهش‌هاي متعدد‬ ‫نشان مي‌دهد که تخم‌ مرغ براي مقابله با سرطان سينه موثر‬ ‫است‪ .‬در سال ‪ 2003‬پژوهشگران دانشگاه‌ هاروارد به اين‬ ‫نتيجه رسيدند افرادي که از دوره نوجواني هر هفته سه عدد‬ ‫تخم‌مرغ مصرف مي‌کنند در سن بزرگسالي کمتر به سرطان‬ ‫سينه مبتال مي‌‌شوند‪ .‬نتايج پژوهش ديگري که در سال‬ ‫‪ 2005‬انجام شد نيز نشان مي‌دهد خطر رشد و پيشرفت‬ ‫سرطان سينه در خانم‌هايي که تخم‌مرغ بيشتري مي‌خورند‬ ‫‪ 44‬درصد کمتر از خانم‌هايي است که زياد اهل تخم ‌مرغ‬ ‫نيستند‪ .‬در سال ‪ 2008‬نيز محققان دانشگاه کاروليناي‬ ‫شمالي به اين نتيجه رسيدند که «کولين» موجود در تخم‌‬ ‫مرغ مي‌تواند به ميزان ‪ 24‬درصد خطر ابتال به سرطان سينه‬

‫مرگ پرابهام دانشجوي‬ ‫ايراني «جورجيا تک»‬ ‫بهروز مينا و سحر بياتي‪ ،‬ايران واير‬ ‫يک ماه پس از آتش‌سوزي در آپارتمان محل سکونتش‪ ،‬صبح روز پنج‌شنبه‬ ‫ششم ماه مارچ‪« ،‬سامر اخشابي»‪ ،‬دانش‌آموخته دانشگاه تهران و دانشجوي‬ ‫دکتراي علوم کامپيوتر در دانشگاه «جورجياتک» به خاطر زخم‌هاي ناشي از آن‬ ‫حادثه‪ ،‬در بيمارستان «گريدي» آتالنتا درگذشت‪ .‬او به هنگام مرگ‪ 26 ،‬سال‬ ‫داشت و سال آخر دوره دکترا بود‪.‬‬ ‫مرگ او با واکنش‌هاي مختلف و گاه متضادي از سوي جامعه ايرانيان و‬ ‫رسانه‌ها‌ي ايراني همراه بوده است‪.‬‬ ‫داستان زندگي سامر شبيه داستان ساير دانشجوياني است که سر از‬ ‫دانشگاه‌هاي امريکاي شمالي و اروپا در مي‌آورند؛ دانشجويي ممتاز با آينده‌اي‬ ‫درخشان از خانواده‌اي متوسط و خيلي مشتاق براي ادامه تحصيل‪.‬‬ ‫سامر که در خانواده‌اي فرهنگي در شهر تنکابن بزرگ شده بود‪ ،‬در سال‬ ‫‪ 1388‬از دانشکده فني دانشگاه تهران در رشته مهندسي کامپيوتر با کسب عنوان‬ ‫«دانشجوي برتر»‪ ،‬فارغ‌التحصيل شد‪ .‬در پاييز همان سال‪ ،‬براي ادامه تحصيل در‬ ‫مقطع دکترا به دانشگاه «جورجيا تک» در شهر آتالنتا در ايالت جورجياي امريکا‬ ‫رفت تا زير نظر و راهنمايي دکتر «کنستانتين دوروليس» به تحقيق بپردازد‪.‬‬ ‫دکتر دوروليس او را يک دانشجوي ممتاز و پژوهشگري جوان با آينده‌اي‬ ‫درخشان توصيف مي‌کند و مي‌گويد‪« :‬در همان سال اول‪ ،‬سامر يک مطالعه پيشرو‬ ‫را در زمينه تکامل ساختار شبکه جهاني اينترنت به پايان برد که تا کنون بيش از‬ ‫‪ 200‬بار به آن ارجاع داده شده است‪».‬‬ ‫سامر مشتاقانه در زمينه‌هاي مشترک علوم به تحقيق مي‌پرداخت و به ويژه به‬ ‫پژوهش در پروژه‌هاي مشترک بيولوژي و کامپيوتر عالقه نشان مي‌‌داد‪.‬‬ ‫دکتر دوروليس مي‌گويد‪« ،‬اطمينان دارم که ميراث علمي سامر ادامه خواهد‬ ‫داشت‪ ».‬بسياري از استادان دانشگاه در اين مورد با او هم نظرند‪ .‬بخشي از‬

‫روش استفاده‪ 2 :‬قاشق غذاخوري آب ليموترش را با‬ ‫‪ 2‬قاشق غذاخوري روغن زيتون بکر و يک عدد تخم ‌مرغ‬ ‫مخلوط کنيد‪ .‬هم بزنيد تا يکدست شود و ماسک را روي‬ ‫موهايتان بگذاريد و به آرامي ماساژ دهيد‪ .‬اجازه دهيد ماسک‬ ‫به مدت ‪ 5‬تا ‪ 10‬دقيقه روي موها بماند و سپس با آب فراوان‬ ‫شستشو دهيد‪ .‬‬ ‫جلوگيري از اشتهاي زياد‪ :‬يک عدد تخم ‌مرغ ‪100‬‬ ‫گرمي حاوي ‪ 5‬گرم پروتئين است که معادل ‪ 11‬درصد نياز‬ ‫روزانه ما محسوب مي‌شود‪.‬‬ ‫پروتئين‌ها در اکثر عملکردهاي سلولي بدن شرکت‬ ‫دارند‪ .‬محققان روي افرادي که رژيم الغري گرفته‌اند‬ ‫بررسي‌هايي انجام داده و مشاهده کردند افرادي که به مدت‬ ‫‪ 8‬هفته‪ ،‬هر هفته ‪ 5‬مرتبه تخم‌مرغ براي صبحانه خورده‌اند‬ ‫بيشتر از بقيه افراد الغر شده‌اند‪.‬‬ ‫روش استفاده‪ :‬اگر کلسترول خونتان باال نيست‬ ‫مي‌توانيد براي صبحانه تخم‌مرغ ميل کنيد‪ .‬البته بيشتر از ‪6‬‬ ‫عدد تخم‌مرغ در هفته نباشد‪ .‬اگر کلسترول خونتان باالست‬ ‫هر هفته ‪ 2‬تا ‪ 3‬عدد تخم‌مرغ کافي است‪ .‬توجه داشته باشيد‬ ‫تخم‌مرغ ‪ 70‬کالري بيشتر ندارد‪ .‬‬

‫‪14‬‬

‫سرشار از ويتامين ‪ :D‬تعداد خوردني‌هايي که منبع‬ ‫م‬ ‫ويتامين ‪ D‬هستند زياد نيست؛ اما بايد بدانيد که زرده تخ ‌‬ ‫مرغ به ميزان قابل‌توجهي ويتامين ‪ D‬دارد‪ .‬نتايج پژوهش‬ ‫محققان انگليسي نشان مي‌دهد بزرگساالني که هر هفته ‪3‬‬ ‫عدد يا بيشتر تخم‌ مرغ مي‌خورند ويتامين ‪ D‬بيشتري نسبت‬ ‫م مرغ نمي‌خورند دريافت مي‌کنند‪( .‬البته‬ ‫به افرادي که تخ ‌‬ ‫ويتامين ‪ D‬را مي‌توانيد براحتي از نور خورشيد نيز دريافت‬ ‫کنيد)‬ ‫روش استفاده‪ :‬ميزان جذب ويتامين ‪ D‬توصي ‌ه شده‬ ‫براي بزرگساالن ‪ 5‬ميکروگرم در روز و براي سالمندان و‬ ‫خانم‌هاي باردار ‪ 10‬ميکروگرم در روز مي‌باشد‪ .‬هر عدد‬ ‫م مرغ ‪ 100‬گرمي حاوي ‪ 1.5‬تا ‪ 3‬ميکروگرم ويتامين ‪D‬‬ ‫تخ ‌‬ ‫مي‌باشد‪ .‬براي افرادي که چربي خون دارند مصرف ‪ 2‬تا ‪3‬‬ ‫عدد از اين ماده غذايي کافي است‪.‬‬ ‫کلسترول خون‪ :‬هر عدد تخم‌مرغ حاوي ‪ 300‬ميلي‌گرم‬ ‫کلسترول است که معادل نياز روزانه ما مي‌باشد‪ .‬سال‌هاست‬ ‫که تخم‌مرغ را دشمن افرادي معرفي کرده‌اند که چربي خون‬ ‫دارند؛ اما نتايج پژوهش‌هاي اخير نشان داده است که مصرف‬ ‫م مرغ به طور سيستماتيک ميزان چربي خون و همچنين‬ ‫تخ ‌‬ ‫خطر ابتال به بيماري‌هاي قلبي عروقي را افزايش نمي‌دهد‪.‬‬ ‫روش استفاده‪ :‬به عقيده متخصصان افرادي که چربي‬ ‫خون دارند بايد مصرف اين ماده غذايي را به ‪ 2‬تا ‪ 3‬عدد در‬ ‫هفته محدود بکنند‪ .‬بهتر است اين افراد از تخم‌مرغ آب‌پز يا‬ ‫عسلي استفاده کنند‪ .‬نيمرو به همراه کره يا روغن‌هاي ديگر‬ ‫براي اين افراد توصيه نمي‌شود‪ .‬‬ ‫دوست خانم‌هاي باردار‪ :‬تخم‌مرغ سرشار از اسيدفوليک‬ ‫است‪ .‬اين ماده مغذي به‌خاطر اينکه از ناهنجاري‌هاي‬ ‫مادرزادي پيشگيري مي‌کند‪ ،‬براي خانم‌هاي باردار الزم و‬ ‫م مرغ‬ ‫ضروري است به خصوص در ‪ 3‬ماهه اول بارداري‪ .‬تخ ‌‬ ‫حاوي تمام عناصر مغذي مورد نياز جنين از جمله ويتامين‌ها‬ ‫و پروتئين‌ها مي‌باشد‪.‬‬ ‫روش استفاده‪ :‬هر عدد تخم ‌مرغ ‪ 100‬گرمي حاوي‬ ‫‪ 50‬ميکروگرم فوالت است‪ .‬خانم‌هاي باردار به روزانه ‪400‬‬ ‫ميکروگرم از اين ماده نياز دارند‪ .‬براي همين مي‌توانيد به‬ ‫طور مرتب از اين ماده غذايي استفاده کنيد‪ .‬البته نه بيشتر‬ ‫از ‪ 6‬عدد در هفته‪.‬‬ ‫تقويت قوه بينايي‪ :‬زرده تخم‌مرغ حاوي ميزان زيادي‬ ‫لوتئين و زآگزانتين است‪ .‬اين دو رنگدانه قوي از چشم‌ها‬ ‫در مقابل پيري و بيماري محافظت مي‌کنند‪ .‬براي همين‬ ‫هم مصرف تخم‌مرغ از بيماري آب مرواريد و دي‌جنريشن‬ ‫ماکوالي مربوط به پيري پيشگيري مي‌کند‪ .‬براي همين‬ ‫توصيه مي‌‌شود براي تقويت چشم‌هايتان تخم‌مرغ ميل کنيد‪.‬‬ ‫روش استفاده‪ 6 :‬عدد در هفته براي افرادي که چربي‬ ‫خون ندارند و ‪ 2‬تا ‪ 3‬عدد در هفته براي افرادي که چربي‬ ‫خونشان باالست‪.‬‬

‫پژوهش او آبان ماه سال ‪ 90‬در شماره ‪ 3263‬روزنامه «جام جم»‬ ‫منتشر شده بود‪.‬‬ ‫استادان سامر از مرگ او بسيار متاسف هستند‪« .‬النس فورتنو»‪،‬‬ ‫رييس دانشکده در پيام تسليت خود مي‌گويد‪« :‬سامر يک دانشجوي‬ ‫فوق‌العاده بود‪ .‬اين يک ضايعه بزرگ است که همه را تحت تاثير‬ ‫قرار خواهد داد‪ .‬سامر نماد بهترين ويژگي‌هاي «جورجيا تک» بود و‬ ‫نتيجه پژوهش‌هاي او در بهترين ژورنال‌هاي علمي منتشر شده‌اند‪».‬‬ ‫«زوي گليل» رييس کالج علوم کامپيوتري دانشگاه در بيانيه‌اي‬ ‫اعالم کرد‪« :‬نتيجه معاينه‌هاي اوليه سامر خيلي بد بود با اين حال‪ ،‬او‬ ‫با شجاعت براي بيش از يک ماه با مرگ مبارزه کرد‪ .‬اعضاي هيات‬ ‫علمي و دانشجويان مرتب به عيادت او مي‌رفتند‪ .‬او دانشجويي‬ ‫فوق‪‎‬العاده با آينده‌اي نويدبخش بود که فقدانش همه ما را متاثر‬ ‫مي‌کند‪».‬‬ ‫مراسم بزرگداشت سامر در دانشگاه با حضور عده زيادي‬ ‫از استادان و هم‌کالسي‌هاي او برگزار شد؛ حضوري که نشان از‬ ‫محبت و احترامي داشت که اين جوان ايراني در اقامت کوتاهش در‬ ‫«جورجيا تک» جلب کرده بود‪.‬‬ ‫يکي از استادانش در سخناني گفت‪« :‬به خاطر سامر‪ ،‬جمع ما‬ ‫شادتر و پرتحرک‌تر بود‪ .‬او ما را به دنبال خودش مي‌کشاند؛ گاهي‬ ‫به يک پروژه پرچالش و گاهي به کوهنوردي‪ .‬به خاطر او‪ ،‬گروه ما‬ ‫بهتر بود‪».‬‬ ‫پدر و مادر سامر که هر دو معلم دوره راهنمايي در شهر‬ ‫تنکابن هستند‪ ،‬در اين مراسم حاضر بودند‪ .‬به گفته «علي»‪ ،‬از‬ ‫شرکت‌کنندگان در مراسم‪ ،‬يکي از ماندگارترين صحنه‌هاي اين‬ ‫مراسم محزون‪ ،‬تالش هم‌کالسي‌هاي غيرايراني سامر براي تسليت‬ ‫گفتن به پدر و مادر او بوده است‪.‬‬ ‫کمتر کسي که سامر را مي‌شناسد‪ ،‬ترديد دارد که درگذشت او‬ ‫يک ضايعه بزرگ‪ ،‬نه تنها براي خانواده‌اش بلکه براي جامعه علمي‬ ‫است‪ .‬با اين حال‪ ،‬حادثه مرگ او خالي از حاشيه نيست‪.‬‬ ‫سامر به دنبال يک آتش‌سوزي در اتاق خوابش در روز چهارم‬ ‫فوريه (بهمن ماه)‪ ،‬دچار سوختگي‌هاي درجه سه در تمام بدنش‬

‫دنباله در صفحة ‪26‬‬


‫‪15‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪15‬‬


‫‪16‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪16‬‬


17

April 2014 1393 ‫فروردين‬

Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.

17


‫‪18‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫ساز و کار نشريات ايراني در غربت؟‬ ‫يکي داستان است پر آب چشم!‬ ‫ميترا روشن‬

‫ما ز ياران چشم ياري داشتيم…‬ ‫آقاي نيما مي‌گويد‪« :‬من چند سال است از همسرم جدا‬ ‫شده‌ام‪ ،‬براي تربيت بچه‌ها‪ ،‬پيدا کردن کار يا زندگي روزانه‪،‬‬ ‫اينجا هزار جور مشکل دارم‪ .‬اگر شما فکر کنيد از اول تا آخر‬ ‫اين نشريات ايراني خارج را که ورق مي‌زنم يک کلمه پيدا‬ ‫کنم که از درد دل‌هاي امثال من بنويسند يا راهنمايي بدهند؟‬ ‫همه‌اش يا از افتخارات ايراني‌ها مي‌نويسند‪ ،‬يا بحث‌ها و‬ ‫دعواهاي سياسي و شخصي است‪ ،‬يا شعر و داستان‪ .‬تازه‬ ‫همه اينها به شرطي است که نشريه خوبي باشد وگرنه‬ ‫بيشترشان فالير هستند با چهار تا خبر از ايران‪ .‬خوب‬ ‫اينها را که ديگر امروز همه در اينترنت مي‌خوانند‪ .‬چرا از‬ ‫مشکالت ايراني‌هاي مهاجر نمي‌نويسيد؟ از نژادپرستي که‬ ‫مانع کارکردن در رشته تخصصي‌مان مي‌شود‪ ،‬از بهترين‬ ‫خانواده‌هاي ايراني که از درون مشکل دارند و نه تنها در‬ ‫جواني که سر پيري هم از هم طالق مي‌گيرند‪ ،‬از باهوش‌ترين‬ ‫نوجوانان ايراني که در زندان‌ها يا خانه‌هاي اصالح و تربيت‬ ‫نوجوانان هستند‪ ،‬چرا نمي‌گوييد که هر سال هزاران پدر و‬ ‫مادر تحصيلکرده بهترين زندگي و عزيزترين کسان‌شان‬ ‫را در ايران مي‌گذارند و به اينجا مي‌آيند تا بچه‌هايشان در‬ ‫مدارس چندزبانه تحصيل کنند‪ ،‬بعد بچه‌ها از نوجواني سر‬ ‫از زندان در مي‌آورند و خودکشي مي‌کنند و يا در ارتباط با‬ ‫گنگ‌هاي خياباني کشته مي‌شوند؟ آيا ايراد از خانواده است؟‬ ‫از مدرسه يا محيط اجتماع است؟ ما از روزنامه‌هايمان انتظار‬ ‫داريم در اين ديار غربت به ما راه و چاه نشان بدهند‪ ،‬بگويند‬ ‫در جامعه و مدارس و بيمارستان‌هاي اينجا چه مي‌گذرد‪،‬‬ ‫در تاريخ اينجا چه گذشته‪ ،‬ما داريم با چه کساني زندگي‬

‫مي‌کنيم و چگونه بايد برخورد‬ ‫کنيم يا نيازهايمان را رفع‬ ‫کنيم‪ .‬کمک کنند تا مردم‬ ‫آگاه شوند تا دانسته عمل‬ ‫کنند‪».‬‬ ‫آقاي پورشفيعي هم‬ ‫از خبرنگاران و نشريات‬ ‫شهرش گله‌مند است‪.‬‬ ‫او يک بازرگان مقيم‬ ‫کانادا و مدير يک‬ ‫دفتر ارزي است که از‬ ‫تي‌دي بانک شکايت‬ ‫کرده است‪ .‬اين بانک‬ ‫بطور سرخود اقدام‬ ‫به بستن حساب‌هاي‬ ‫مشترياني کرده است‬ ‫که با ايران مراوده‬ ‫مالي داشته‌اند‪ .‬آقاي‬ ‫پورشفيعي مي‌گويد‬ ‫نشريات‬ ‫که‬ ‫مي‌توانستند کاري‬ ‫کنند که حداقل‬ ‫يک گروه مردم‬ ‫معترض پشت در‬ ‫دادگاه بايستند و به‬ ‫اين تصميم ناعادالنه تي‌دي بانک اعتراض‬ ‫کنند‪ .‬با اينکه اين يک مسئله شخصي نيست و همه ايراني‌ها‬ ‫از اين مبارزه من نفع مي‌برند ولي هيچکدام از نشريات‬ ‫فارسي‌زبان شهرمان به دادگاه‌ها و بحث‌ها توجه نشان‬ ‫نداده‌اند‪ .‬حتي يک خبرنگار هم نفرستادند‪.‬‬

‫خانم گيتي هم دل پردردي از نشريات فارسي شهرش‬ ‫دارد‪« :‬من دهسال پيش با شوهر و سه پسرم به کانادا‬ ‫آمديم‪ .‬با ‪ 350‬هزار دالر پول براي سرمايه‌گذاري؛ آقاي‬ ‫ايراني در همسايگي ما بود که به ما پيشنهاد خريد رستوراني‬ ‫را که خودش در آن کار مي‌کرد داد‪ .‬به شرطي که نيمي به نام‬ ‫او باشد‪ .‬رستوران را خريديم‪ .‬در اين حين شوهرم به ايران‬ ‫رفت و آنجا فوت کرد‪ .‬اين آقا هم در کمال نامردي پول ما‬ ‫را باال کشيد و مرا تهديد به مرگ کرد و با کتک از رستوران‬ ‫بيرون انداخت‪ .‬جاي دستهايش دور گردنم را سياه کرده بود‪.‬‬ ‫برايش هم پرونده جنايي درست شد و هم‬ ‫حقوقي‪ .‬در اين‬

‫مد ت‬ ‫پسرهايم در رستوران ديگران‬ ‫کار مي‌کردند‪ .‬خودم دو جا‪ ،‬سه جا کار مي‌کردم تا خرج‬ ‫زندگي‌مان را درآوريم‪ .‬بعد از چند سال شکايت و وکيل و‬

‫‪18‬‬

‫دادگاه توانستيم بخشي از پول را پس‌بگيريم‪ .‬در تمام اين‬ ‫مدت ماهنامه شهرمان داشت آگهي رستوران مرا به نام و‬ ‫عکس اين آقا چاپ مي‌کرد! حاال که بعد از اين همه سال‬ ‫دادگاه را بردم‪ ،‬وکيل من چک را گرفته و آن را به نام خود به‬ ‫حساب خوابانده است! دوباره يک سري االن شکايت‌کشي‬ ‫دارم تا ته‌مانده پولم را اين بار از وکيل پس بگيرم! فعال‬ ‫به شکايتم رسيدگي‌شده و جوازش را باطل کرده‌اند‪ .‬جالب‬ ‫اينجاست که او هم هنوز دارد آگهي مي‌دهد! من از اين‬ ‫نشريه سوال مي‌کنم آقا آيا مگر شما شريک دزد و رفيق قافله‬ ‫هستيد؟ چرا آگهي امثال اين کاله‌بردارها را چاپ مي‌کنيد؟‬ ‫آيا صنار سه شاهي پول آگهي ارزش آن را دارد که مردم‬ ‫ساده‌دل به دام اين شياد‌ها بيفتند؟»‬ ‫نشريات کاميونيتي‪ ،‬به‬ ‫جاي آگاهي‪ ،‬آگهي مي‌دهند!‬ ‫اما چرا اين نشريه‌ها‬ ‫راه و چاه را نشان نمي‌دهند‬ ‫يا کمک اشخاص نادرست‬ ‫را قبول مي‌کنند؟ حتما از‬ ‫بدجنسي‌شان نيست و به نظر‬ ‫مي‌آيد ريشه در فقر مالي نشريه‬ ‫دارد‪ .‬مشکل هماهنگ‌کردن‬ ‫هزينه و درآمد مطبوعات‪ ،‬معضلي‬ ‫جهاني است که شامل نشريات‬ ‫محلي و کاميونيتي هم مي‌شود‪.‬‬ ‫براي تهيه يک گزارش خوب‪ ،‬به‬ ‫حداقل ده ساعت کار حرفه‌اي نياز‬ ‫است‪ .‬همچنين صفحه‌بندي‪ ،‬تايپ‪،‬‬ ‫گرافيک‪ ،‬طراحي وب و باالخره‬ ‫چاپخانه وقت و هزينه‌هاي جداگانه‬ ‫دارند‪ .‬نشريات کاميونيتي حتي قادر‬ ‫به پرداخت حداقل حقوق نيستند‬ ‫که هيچ‪ ،‬اکثرا با سيلي صورت خود‬ ‫را سرخ نگه داشته‌اند‪ .‬خيلي شانس‬ ‫بياورند‪ ،‬درآمد نصفه ‪ -‬نيمه آگهي‌ها‪،‬‬ ‫خرج و دخل نشريه را به نقطه سر به‬ ‫سر مي‌رساند‪ .‬ولي اکثر مديرمسئول‌ها‬ ‫بايد ماهانه مبلغي بين پانصد تا هزار‬

‫دنباله در صفحة ‪27‬‬


‫‪19‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫وجود داشته است؛ سرکوب و خشونت در کار نبوده و‬ ‫کسی به خاطر عقيده يا گرايش سياسی مورد تعقيب قرار‬ ‫نمی‌گرفته است؛ سرکوب زنان و اقليت‌های قومی و عقيدتی‬ ‫وجود نداشته و قوانين عادالنه همه جا حکم‌فرما بوده است؛‬ ‫قوه قضاييه مستقل و قانونی عمل می‌کرده‪ ،‬مجلس شورای‬ ‫اسالمی آزادی عمل داشته و نمايندگان مجلس منتخبان‬ ‫واقعی مردم ايران بوده‌اند؛ و از همه مهمتر اين که اعدام‬ ‫فقط مجازات جانيان حرفه‌ای بوده و کسی به دليل عقيده‬ ‫يا فعاليت سياسی‌اش به دار يا جوخه اعدام سپرده نشده‬ ‫است‪ .‬يعنی از هيچ يک از چيزهايی که درسال‌های اخير از‬ ‫حکومت سر زده و به حق مورد اعتراض قاطبه اصالح‌طلبان‬ ‫قرار گرفته‪ ،‬در دهه اول انقالب اثری نبوده است‪.‬‬ ‫مقطع تاريخی سال ‪ 1368‬که برای اصالح‌طلبان آغاز‬ ‫انحراف جمهوری اسالمی تلقی می‌شود‪ ،‬البته فقط با فوت‬ ‫آيت‌اهلل خمينی مصادف نيست‪ .‬اين مقطع‪ ،‬هم‌چنين آغاز به‬ ‫کنار زدن تدريجی جناح چپ حاکميت آن زمان‪ ،‬که عموما‬ ‫به خط امام معروف بود و بعدا اصالح‌طلب شد‪ ،‬نيز به شمار‬

‫فجايعی که در طول حيات جمهوری اسالمی رخ داده‬ ‫است به تدريج بخش‌هايی از هواداران اين نظام را به‬ ‫انديشه واداشته و بسياری از آنان را به بازنگری در علقه‬ ‫ايدئولوژيک و سياسی خود به نظام کشانده است‪.‬‬ ‫امروز کمتر نيرويی را از ميان کسانی که در جريان‬ ‫انقالب فعال بودند (به جز اقليت کوچکی که هنوز در قدرتند)‬ ‫می‌توان يافت که حاضر باشد از جمهوری اسالمی دفاع کند‬ ‫و کارنامه آن را بستايد‪ .‬در واقع می‌توان گفت که هواداران‬ ‫جمهوری اسالمی امروز به کسانی خالصه شده است که يا در‬ ‫قدرت سهيم هستند يا انقالبی پس از انقالبند‪.‬‬ ‫ولی در اين بازنگری وجدان که در سطح ملی رواج يافته‬ ‫است‪ ،‬اتفاق نظری در نقطه آغازين «انحراف» جمهوری‬ ‫اسالمی ديده نمی‌شود و اين سؤال هم‌چنان باقی است که‬ ‫کار در جمهوری اسالمی از کجا خراب شده است؟‬ ‫پاسخ به اين سؤال برای هر گروه و جريانی معموال از‬ ‫يک «ضربه» آغاز می‌شود‪ .‬آخرين ضربه‌ای که به ريزش‬ ‫جديدی از نيروهای هوادار جمهوری اسالمی منجر شد‪،‬‬ ‫انتخابات رياست جمهوری سال ‪ 88‬بود‪ .‬مهندسی بسيار‬ ‫رسوای اين انتخابات و سرکوب شديدی که پس از آن به‬ ‫کار افتاد چشمان افراد تازه‌ای را به واقعيت جمهوری اسالمی‬ ‫باز کرد و آنان را به صف مخالفان يا منتقدان نظام کشاند‪.‬‬ ‫برای اينان جمهوری اسالمی از اين انتخابات به بعد‬ ‫(يا حداکثر‪ ،‬از انتخابات رياست جمهوری سال ‪ )1384‬به‬ ‫انحراف رفته‪ ،‬و پيش از آن ظاهرا اشکالی در کار اين نظام‬ ‫ديده نمی‌شده است‪ .‬غالب اصالح‌طلبان و به خصوص آنانی‬ ‫که در يکسال و نيم گذشته مستقيما تحت سرکوب قرار‬ ‫گرفته‌اند‪ ،‬اما‪ ،‬از اين مرحله فراتر رفته‌اند و سابقه «انحراف»‬ ‫را به آغاز دومين دهه انقالب يعنی پس از فوت آيت‌اهلل‬ ‫خمينی نسبت می‌دهند‪.‬‬ ‫برای بسياری از اينان هنوز دهه اول انقالب دوران‬ ‫طاليی جمهوری اسالمی به شمار می‌رود‪ .‬آنان خود را پيروان‬ ‫واقعی آيت‌اهلل خمينی معرفی می‌کنند و از دهه اول انقالب‬ ‫چنان سخن می‌رانند که گويی در آن ايام آزادی بيان و نشر‬ ‫و طبع و تشکل و تحزب و اجتماع و تظاهرات مسالمت‌آميز‬

‫می‌رود و همين ضربه تاريخی است که اصالح‌طلبان را‬ ‫واداشته تا آن مقطع زمانی را به عنوان شروع بيراهه رفتن‬ ‫نظام حاکم معرفی کنند (به خصوص به نسل جوان) و همه‬ ‫فجايع پيش از آن را نديده بگيرند‪.‬‬ ‫اصالح‌طلبانی که خشونت‌های رژيم حاکم و به خصوص‬ ‫شکنجه‌ها و اعدام‌های جوانان تظاهر کننده سال‌های اخير را‬ ‫به حق محکوم می‌کنند‪ ،‬چگونه است که هنوز نمی‌توانند در‬ ‫محکوميت اعدام‌های هزاران جوان در سال ‪ 1367‬سخنی‬ ‫بگويند؟ و اگر برای محکوم کردن فجايع دهه اول انقالب‬ ‫محظور سياسی يا امنيتی دارند‪ ،‬آيا برای طاليی تصوير کردن‬ ‫آن دوران ده‌ساله نيز اجبار يا الزامی وجود دارد؟‬ ‫کافی است به بيانيه‌ها و اظهارات رهبران و فعاالن‬ ‫اصالح‌طلب جنبش سبز در سال‌های گذشته نظری بيندازيم‬ ‫تا اين واقعيت را ببينيم‪ .‬در کمتر بيانيه‌ای بوده که از دهه اول‬ ‫انقالب و دوران رهبری آقای خمينی با احترام و نوستالژی‬ ‫ياد نشده باشد‪ ،‬و همه خرابی‌ها و نابسامانی‌ها به دوران پس‬ ‫از آن نسبت داده نشده باشد‪ .‬اين برخورد حتي در بهترين و‬ ‫صادقانه‌ترين گفتارها و نوشتارهای از خودانتقادی کسانی که‬ ‫مورد سرکوب حاکميت قرار گرفته‌اند ديده می‌شود‪.‬‬ ‫برای نمونه‪ ،‬می‌توان به متن زيبا و پر احساس مصطفی‬ ‫تاج‌زاده که سه سال پيش از درون زندان تحت عنوان «پدر‪،‬‬ ‫مادر‪ ،‬ما باز هم متهميم!» منتشر شد مراجعه کرد‪ .‬آقای‬ ‫تاج‌زاده معتقد است که دو «نظام» جمهوری اسالمی وجود‬ ‫دارد ‪ -‬يکی آنکه ظاهرا در دهه اول انقالب (بالفعل يا بالقوه)‬ ‫وجود داشته و نظام آرمانی ايشان بوده‪ ،‬و ديگری آنچه که‬ ‫فعال هست که با آن کامال متفاوت است‪.‬‬ ‫آقای ميرحسين موسوی در يکی از آخرين مصاحبه‌های‬ ‫خود پيش از آغاز حصر با روزنامه اينترنتی «قلم سبز» اظهار‬ ‫داشت که «جريان حاکم در آستانه انتخابات بيست سال‬ ‫برای يکدست کردن کشور» و «تصفيه حساب کامل با همه‬ ‫نيروهای رقيب ‪ ...‬طراحی و تالش کرده بود» و «اقتدارگرايان‬ ‫به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدين و معترضين‬ ‫بودند؛ فضايی شبيه کره شمالی با کمی بزک مردمساالری»‪.‬‬ ‫معلوم نيست که آقای موسوی با چه معياری معتقد‬

‫است که تصفيه حساب با «همه» نيروهای رقيب يا حذف‬ ‫«همه» فضای ملی از منتقدين و معترضين فقط از سال‬ ‫‪ 1368‬شروع شد و پيش از آن ايران جمهوری اسالمی مهد‬ ‫مردمساالری (بدون بزک) بوده و همه «نيروهای رقيب» و‬ ‫«منتقدين و معترضين» بدون واهمه در ايران دهه اول انقالب‬ ‫فعاليت می‌کرده‌اند ‪ -‬دورانی که روزنامه‌فروشان نوجوان به‬ ‫اعدام گرفتار می‌شدند و مخالفت با قانون بدوی قصاص‪،‬‬ ‫حکم ارتداد و مهدورالدم بودن از سوی آيت‌اهلل خمينی را به‬ ‫دنبال می‌آورد‪.‬‬ ‫اين نوع از برخورد به گذشته و بازخوانی سياسی تاريخ‬ ‫البته مختص اصالح‌طلبان نيست و در فرهنگ سياسی ما‬ ‫شيوع دارد‪ .‬کافی است از سال ‪ 68‬به عقب برويم و شروع‬ ‫سياست سرکوب در جمهوری اسالمی را به روايت‌های‬ ‫مختلف بخوانيم‪.‬‬ ‫مجاهدين خلق که از خرداد سال ‪ 1360‬مورد سرکوب‬ ‫نظام‌يافته جمهوری اسالمی قرار گرفتند (پيش از آن‪ ،‬تنها‬ ‫موارد پراکنده از سرکوب آنان ديده می‌شد) از اين نقطه به‬ ‫بعد نظام حاکم را ضد مردمی خواندند‪ .‬برخی از سازمان‌های‬ ‫چپ مانند حزب توده و فداييان اکثريت که تا يکی دو سال‬ ‫پس از آن با رژيم حاکم مماشات می‌کردند‪ ،‬پس از اينکه‬ ‫خود نيز به صورت مشابهی گرفتار شدند‪ ،‬حاضر شدند رژيم‬ ‫را محکوم کنند‪.‬‬ ‫اين سازمان‌ها همراه با بسياری از گروه‌های ديگر‬ ‫مشکل چندانی با اعدام‌های بی‌رويه سران رژيم شاه يا‬ ‫متهمان کودتای نوژه نداشتند و حتي آن‌ها را تأييد می‌کردند‬ ‫و خواهان اعدام‌های «انقالبی» بيشتری می‌شدند‪.‬‬ ‫بسياری از اين نيروها البته پس از گذشت زمان‪،‬‬ ‫اشتباهات پيشين خود را پذيرفته‌اند و امروز از سياست‌های‬ ‫خود در سال‌های اول پس از انقالب دفاع نمی‌کنند‪ .‬ولی هنوز‬ ‫برخورد سياسی به تاريخ و حقوق بشر در فرهنگ سياسی ما‬ ‫به چشم می‌خورد‪.‬‬ ‫برای مثال در بسياری از پيکارهای ضد جمهوری‬ ‫اسالمی که بر مبنای کارنامه حقوق بشری آن صورت‬ ‫می‌گيرد از جنايات يا اعدام‌ها يا قتل عام‌های «دهه ‪»60‬‬ ‫سخن می‌رود‪ .‬در اين که در دهه ‪ 60‬جنايات و اعدام‌ها و‬ ‫قتل عام‌های گسترده و بی نظيری صورت گرفته است حرفی‬ ‫نيست‪ .‬ولی چرا سال ‪ 1360‬مبدأ اين وقايع به شمار می‌آيد؟‬ ‫آيا پيش از آن اعدام و جنايتی صورت نگرفته بود؟ و آيا اعدام‬ ‫بيش از يک صد متهم کودتای نوژه که صرفا به استناد يک‬ ‫جمله خمينی به ري‌شهری که «حکم آنان قتل است» صورت‬ ‫گرفت‪ ،‬مصداق يک قتل عام سياسی بدون رعايت موازين‬ ‫حقوقی و قانونی نبوده است؟‬ ‫در اين صورت آيا درست‌تر اين نيست که در دوره‌بندی‬ ‫جنايات جمهوری اسالمی به جای دهه ‪ 60‬از دهه اول انقالب‬ ‫سخن بگوييم که از تيرباران‌های پشت بام مدرسه رفاه در‬ ‫بهمن ‪ 57‬تا قتل عام وسيع تابستان و پاييز سال ‪ 67‬را در بر‬ ‫می‌گيرد و يک دوره ده ساله کامل را شکل می‌دهد؟‬ ‫پذيرش اينکه اشکال کار جمهوری اسالمی نه از خرداد‬ ‫‪ 1360‬يا پس از مرگ خمينی يا هر زمان ديگر و بلکه دقيقا‬ ‫از روز اول استقرار اين نظام شروع شده‪ ،‬به داليلی که در باال‬ ‫به آن‌ها اشاره شد کار ساده‌ای نيست‪ .‬بسياری از نيروهای‬ ‫سياسی ما به گذشته خود تا حد زيادی برخورد انتقادی‬ ‫کرده‌اند (از فعاالن چپ گرفته تا کسانی مانند آقای تاج‌زاده)‬ ‫و اين خود مايه تحسين است‪ .‬ولی غالب اين نيروها هنوز‬ ‫نتوانسته‌اند بپذيرند که پروژه جمهوری اسالمی از پايه ضد‬ ‫دموکراتيک و واپسگرا بوده‪ ،‬و بايد آن را نفی می‌کردند (کاری‬ ‫که شاپور بختيار و معدودی از روشنفکران مانند مصطفی‬ ‫رحيمی کردند)‪.‬‬ ‫امروز هم پس از سی و دو سال که از آن روزها می‌گذرد‪،‬‬ ‫با تجربه سی و دو سال حاکميت خشونت و سرکوب و جهل و‬ ‫خرافات‪ ،‬هنوز بسياری در برابر پذيرش اين واقعيت و اشتباه‬ ‫تاريخی خود مقاومت می‌کنند‪.‬‬ ‫جامعه ما که دوران مخوف و وحشتناکی را در سه دهه و‬ ‫نيم گذشته پشت سر گذاشته است به نوعی «بيداری ملی»‬ ‫نياز دارد‪ ،‬و بدون آن نمی‌توان به برون رفت از اين دوران‬ ‫و پشت سر گذاشتن آن چندان اميد بست‪ .‬تا هنگامی که‬ ‫مخالفان حکومت نتوانند پروژه جمهوری اسالمی را از اساس‬ ‫نفی کنند و بلکه هر يک مقطع خاصی از حيات اين نظام‬ ‫را مبنای «انحراف» آن بشناسند‪ ،‬اين بيداری ملی به دست‬ ‫نخواهد آمد‪.‬‬ ‫بايد پذيرفت که مردم ايران در سال ‪ 1357‬يک اشتباه‬ ‫تاريخی بزرگ را مرتکب شدند (آری‪ ،‬مردم می‌توانند به‬ ‫صورت جمع نيز اشتباه کنند) و همه کسانی که مردم را به‬ ‫اين سو راندند در اين حرکت مسئول بوده‌اند‪ .‬بايد به اين‬ ‫نکته نيز توجه کرد که پذيرش اين اشتباه به معنای اين‬ ‫نيست که مخالفت با رژيم شاه اشتباه بوده است‪ .‬استبداد‬ ‫سلطنتی بايد می‌رفت ‪ -‬ولی نه به بهای حمايت از حرکتی که‬ ‫تحت رهبری روحانيت انحصارطلب قرار داشت و می‌رفت تا‬ ‫استبداد آخوندی را جای آن بنشاند‪.‬‬

‫‪19‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫تاثير تنش ميان روسيه و غرب‬ ‫بر مذاکرات هسته‌اي ايران‬ ‫خبرگزاري آسوشيتدپرس نيز نوشته اين موضع روسيه‪،‬‬ ‫جدي‌ترين تهديد به اقدام تالفي‌جويانه در مقابل آمريکا و‬ ‫اروپاست‪ .‬آقاي ريباکوف نماينده روسيه در مذاکرات ‪ 1+5‬با‬ ‫ايران است‪.‬‬ ‫والديمير پوتين‪ ،‬رئيس جمهور روسيه‪ ،‬سند الحاق کريمه‬ ‫به روسيه را با نمايندگان اعزامي پارلمان جمهوري خودگردان‬ ‫کريمه امضا کرد که اين امر با واکنش شديد کشورهاي غربي‬ ‫روبرو شد‪.‬‬ ‫کشورهاي غربي با استناد به اينکه همه‌پرسي در شرايط‬ ‫اشغال نظامي کريمه توسط نيروهاي روسي يا شبه نظاميان‬ ‫طرفدار روسيه صورت گرفت و نحوه برگزاري آن با ضوابط‬ ‫بين‌المللي منطبق نبوده و با قوانين اوکراين مغايرت داشته‬ ‫است‪ ،‬نتيجه همه‌پرسي را غيرقانوني دانسته و تحريم‌هايي را‬ ‫عليه «تجاوز روسيه به خاک اوکراين» وضع کرده‌اند‪.‬‬ ‫اظهارات آقاي ريباکوف درباره برنامه هسته‌اي ايران در‬ ‫حالي منتشر مي‌شود که مذاکرات دو روزه ايران و ‪ 1+5‬در مقر‬ ‫سازمان ملل متحد با حضور کاترين اشتون‪ ،‬مسئول سياست‬ ‫خارجي اتحاديه اروپا و محمدجواد ظريف‪ ،‬وزير امور خارجه‬ ‫ايران در وين را طرفين در نشستي خبري «پرمحتوي و مفيد»‬ ‫خواندند‪.‬‬ ‫در بيانيه مشترکي که دو طرف در پايان دور دوم‬ ‫مذاکرات جامع صادر کردند‪ ،‬آمده است که اين مذاکرات دو‬ ‫روزه بر موضوع غني‌سازي اورانيوم‪ ،‬رآکتور آب سنگين اراک‪،‬‬ ‫همکاري‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي و تحريم‌ها تمرکز داشته است‪.‬‬ ‫دور سوم مذاکرات در سطح معاونان وزيران امور خارجه‬ ‫و تحت نظر آقاي ظريف و خانم اشتون قرار است در اواسط ماه‬ ‫اپريل در وين برگزار شود‪.‬‬ ‫آقاي ريباکوف گفته است که براي کشورش پيوستن‬ ‫کريمه به روسيه‪ ،‬بسيار مهم‌تر از پيشرفت در مذاکرات هسته‬ ‫اي ايران است‪.‬‬ ‫پيش از اين روسيه همواره گفته بود که بحران روسيه و‬ ‫تنش ميان غرب و اين کشور‪ ،‬تاثيري بر روند مذاکرات هسته‬ ‫ايران و کشورهاي ‪ 1+5‬نخواهد داشت‪.‬‬ ‫با وجود روابط نزديک ايران با روسيه و اتکاي ايران به‬ ‫آن کشور براي مقابله با مواضع کشورهاي غربي در مجامع‬ ‫بين‌المللي‪ ،‬در جريان بحران اوکراين‪ ،‬دولت ايران عمدتا‬ ‫موضعي غيرفعال اتخاذ و از ابراز حمايت صريح از يکي از دو‬ ‫طرف خودداري کرده است‪.‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫تالش ايران براي رسيدن به‬ ‫توافق اتمي نهايي پيش از پايان‬ ‫شش ماه‬ ‫ابراز اميدواري معاون وزارت امور خارجه ايران درباره‬ ‫موفقيت مذاکرات هسته‌اي با قدرت‌هاي جهاني‪ ،‬اندکي پس از‬ ‫آن بيان مي‌شود که او در اين خصوص ابراز بدبيني کرده بود‪ .‬‬ ‫عباس عراقچي قبأل گفته بود که «بدبيني نسبت به‬ ‫غربي‌ها» در ميان اعضاي اين تيم و مسئوالن ايراني «نهادينه‬ ‫شده» و «اين بدبيني از يک سو و سختي موضوعات و پيچيدگي‬ ‫آنها از سوي ديگر» باعث شده که «به سختي بتوان در رابطه با‬ ‫به نتيجه رسيدن گفت‌وگوها خوش‌بين بود‪ ».‬‬ ‫او همچنين در آن هنگام و برخالف سخنان اخيرش‪ ،‬با‬ ‫ابراز ترديد در مورد «حسن نيت» قدرت‌هاي جهاني گفته بود‬ ‫که «اگر حسن نيت و اراده الزم در طرف مقابل وجود داشته‬ ‫باشد که همواره مورد ترديد بوده است‪ ،‬اميدواريم به نتيجه‬ ‫برسيم‪».‬‬ ‫معاون وزارت امور خارجه ايران در برنامه نوروزي شبکه‬ ‫جام جم همچنين گفت که «هيچ گاه در مواجهه با طرف‬ ‫مقابل‌مان خوش‌بيني مفرط نداريم» و «واقع‌نگر هستيم‪ ،‬زيرا‬ ‫تجربيات تلخ زيادي با طرف مقابل‌مان داشته‌ايم و نمي‌توانيم به‬ ‫آنها کامال اعتماد کنيم‪ ‌،‬اما به موفقيت مذاکرات هم اميدواريم‪ ».‬‬ ‫عباس عراقچي تاکيد کرد که «نشانه‌هايي هم وجود دارد‬ ‫که اين اميد ما را تقويت مي‌کند‪ .‬اينکه موفق شده‌ايم گام اول‬ ‫را برداريم و فضا براي مذاکره مثبت شده است‪ ،‬نشان مي‌دهد‬ ‫که امکان رسيدن به توافق نهايي هم وجود دارد‪ ».‬‬ ‫ايران‪ ،‬آمريکا‪ ،‬بريتانيا‪ ،‬فرانسه‪ ،‬چين‪ ،‬روسيه و آلمان‬ ‫پس از ‪ 10‬سال اختالف نظر در باره پرونده هسته‌اي جمهوري‬ ‫اسالمي‪ ،‬در آذرماه ‪ 92‬به توافقي شش ماهه درباره اين موضوع‬ ‫دست يافتند‪ .‬گفت‌وگوهاي فشرده ميان طرفين در اين مدت‬ ‫ادامه داشته تا شايد بتوانند به راه‌حلي نهايي براي پرونده‬ ‫هسته‌اي ايران دست يابند‪.‬‬


‫‪20‬‬

‫نادر نعيم به نفع زلمي‬ ‫‌رسول کنار رفت‬

‫محمد نادر نعيم‪ ،‬نامزد انتخابات رياست جمهوري‬ ‫افغانستان اعالم کرد که به مبارزات انتخاباتي خود پايان‬ ‫داده و به نفع زلمي ‌رسول‪ ،‬يکي ديگر از نامزدان اين‬ ‫انتخابات کنار مي‪‎‬رود‪.‬‬ ‫آقاي نعيم در يک نشست خبري گفت که سران اقوام از‬ ‫او خواسته بودند که خود را نامزد انتخابات رياست جمهوري‬ ‫افغانستان کند‪.‬‬ ‫او تاکيد کرد که با اين افراد مشورت کرده و در نهايت‬ ‫به اين نتيجه رسيده که سعادت افغانستان در اتحاد است و‬ ‫به همين منظور از نامزدي کنار مي‌رود و از تيم زلمي ‌رسول‬ ‫حمايت مي‌کند‪.‬‬ ‫او اين اقدام را در راستاي وحدت ملي دانسته و افزود‪،‬‬ ‫ما از موضع خود عقب نشيني نکرده‌ايم ولي بنياد کار مشترک‬ ‫را گذاشته‌ايم و اين صالحيت به من داده شد که تصميم‬ ‫مردم را اعالم کنم‪.‬‬ ‫آقاي نعيم افزود که اين پشتيباني‪ ،‬سفر ما را براي‬ ‫رسيدن به اهداف ملي نزديک و به پيروزي نهايي خواهد‬ ‫رساند‪.‬‬ ‫محمد نادر نعيم نوه محمد ظاهر‪ ،‬شاه سابق و برادرزاده‬ ‫محمد داوود خان‪ ،‬رئيس جمهور سابق افغانستان است‪.‬‬ ‫آقاي نعيم بيشتر عمر خود را در بيرون از افغانستان سپري‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫او در سال ‪ 1977‬و يک سال قبل از کودتاي ثور به‬ ‫رهبري حزب دموکراتيک خلق‪ ،‬به لندن رفت و تحصيالت‬ ‫خود را در آنجا ادامه داد‪.‬‬ ‫او در سال ‪ 2003‬و پس از فروپاشي طالبان به‬ ‫افغانستان بازگشت و در همکاري با ظاهرشاه که آن زمان‬ ‫لقب «باباي ملت» را کسب کرده بود‪ ،‬در پست‪‎‬هاي مختلف‬ ‫دولتي کار کرد‪.‬‬ ‫او از قيوم کرزي‪ ،‬برادر حامدکرزي که چندي قبل به‬ ‫ي رسول از صحنه رقابت‌ها‪ ‬کنار رفت تشکر کرده‬ ‫نفع زلم ‌‬ ‫و گفت که آقاي کرزي اولين نفري بود که با «کاروان ملي»‬ ‫همراه شد‪.‬‬ ‫آقاي کرزي سال گذشته در يک نشست خبري در کابل‬ ‫اعالم کرد که به عنوان يک افغان به توسعه اين کشور فکر‬ ‫مي‪‎‬کند و به اين دليل تصميم گرفته است تا خود را نامزد‬ ‫انتخابات رياست جمهوري کند‪.‬‬ ‫او افزود که منافع کشور و مردم افغانستان را در نظر‬ ‫گرفته و به اين نتيجه رسيده است که به تيم آقاي رسول‬ ‫بپيوندد‪.‬‬ ‫حدود يک ماه قبل شماري از سران اقوام پشتون که از‬ ‫واليات مختلف افغانستان در کابل گرد هم آمده بودند‪ ،‬تالش‬ ‫کردند تا زمينه تفاهم ميان چند نامزد مشخص و انتخاب يک‬ ‫نامزد واحد از ميان آنها را فراهم کنند‪ ،‬اما شرکت کنندگان در‬ ‫اين جرگه نتوانستند به توافقي دست پيدا کنند‪.‬‬ ‫تا کنون سه نامزد انتخابات رياست جمهوري افغانستان‬ ‫از نامزدي کنار رفته است‪ .‬در اين ميان‪ ،‬عبدالرحيم وردک‬ ‫از زمان کنار رفتن از رقابت‌هاي انتخاباتي تاکنون از نامزد‬ ‫ديگري حمايت نکرده است‪.‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫حامد کرزي به کابينه‪:‬‬ ‫براي انتقال قدرت‬ ‫آماده شويد‬ ‫حامد کرزي رئيس جمهوري افغانستان در نشست‬ ‫مجلس کابينه اين کشور به وزارت‌ها و اداره‌هاي مستقل‬ ‫دولت دستور داد براي تحويل دهي قدرت و انتقال امور اداري‬ ‫حکومت به حکومت بعدي که در نتيجه انتخابات سال ‪1393‬‬ ‫روي کار خواهد آمد‪ ،‬آماده شوند‪.‬‬ ‫آقاي کرزي از آنها خواست تا تمام امور کاري انجام‬ ‫شده طي دوازده سال گذشته را با ارائه اسناد ضروري‪،‬‬ ‫تسلسل تاريخي‪ ،‬برنامه‌هاي طرح شده‪ ،‬تجارب حاصله و‬ ‫مشکالت فراراه برنامه‌هاي کاري خود ترتيب و براي تحويل‬ ‫دهي به وزرا و مسئوالن حکومت بعدي‪ ،‬آماده کنند‪.‬‬ ‫آقاي کرزي يک بار ديگر با اين اقدام تالش کرد تا‬ ‫اطمينان دهد که در مورد انتقال قدرت به حکومت بعدي‬ ‫افغانستان متعهد است و در اين زمينه اقدامات عملي را‬ ‫انجام مي‌دهد‪.‬‬

‫روند انتقال قدرت سياسي در افغانستان از يک رهبر‬ ‫به رهبر ديگر در تاريخ اين کشور معموال با خونريزي همراه‬ ‫بوده ‌است و به همين دليل اصطالح «انتقال مسالمت‌آميز‬ ‫قدرت» در افغانستان براي مردم اين کشور تا حدي تازگي‬ ‫دارد و در ماه‌هاي اخير از مباحث اصلي سياسي در اين کشور‬ ‫بوده است‪.‬‬ ‫تحليلگران سياسي افغان و خارجي‪ ،‬رسانه‌ها‪ ،‬نهادهاي‬ ‫جامعه مدني و مردم افغانستان از آغاز روند انتخابات تا کنون‬ ‫تمامي‌ حرکات و اقدامات رئيس جمهور کرزي را در ارتباط به‬ ‫مسايل انتخاباتي با دقت زير نظر داشته‌اند‪.‬‬ ‫کشورهاي کمک کننده به افغانستان نيز در بسيار موارد‬ ‫کمک‌هايشان را مشروط کردند به اقدامات و آماده شدن‬ ‫دولت افغانستان براي برگزاري يک انتخابات قناعت‌بخش و‬ ‫انتقال مسالمت‌آميز قدرت‪.‬‬ ‫در اکتبر ‪ 2012‬که دولت افغانستان زمان دقيق برگزاري‬ ‫انتخابات را اعالم کرد‪ ،‬به گمانه‌زني‌ها و نگراني‌ها در باره‬ ‫عدم برگزاري به موقع انتخابات نقطه پايان گذاشت‪ .‬قبل از‬ ‫آن هر از گاهي شنيده شده بود که ممکن است آقاي کرزي‬ ‫انتخابات را به داليل امنيتي در موعد معين برگزار نکند‪.‬‬ ‫پس از آن بحث‌ها در مورد قوانين انتخاباتي افغانستان‬ ‫آغاز شد و جنجالي شدن اين قانون در پارلمان باز‬ ‫گمانه‌زني‌هاي را مطرح کرد مبني بر اينکه احتماال افراد‬ ‫و گروه‌هاي نزديک به رئيس جمهور اجازه نمي‌دهند‪ ،‬اين‬ ‫قوانين در پارلمان تصويب شود و به اين ترتيب از برگزاري‬ ‫به موقع انتخابات جلوگيري مي‌کنند‪.‬‬ ‫اما قوانين انتخاباتي افغانستان در ماه جوالي سال‬ ‫گذشته پس از تصويب پارلمان به توشيح رئيس جمهور‬ ‫کرزي رسيد و اين از مهم‌ترين اقدامات آقاي کرزي براي‬ ‫رفع نگراني‌ها راجع به برگزاري انتخابات رياست جمهوري‬ ‫بود‪.‬‬ ‫حامد کرزي همچنين تقريبا در همه سخنراني‌هايش‬ ‫در مورد انتخابات در چند ماه اخير اطمينان داد که انتخابات‬ ‫برگزار خواهد شد و قدرت به «رئيس جمهوري منتخب»‬ ‫مردم انتقال خواهد يافت‪.‬‬ ‫او همچنين بارها از نهادهاي دولتي افغانستان خواست‬ ‫تا از دخالت در انتخابات اجتناب کنند و در مواردي مقامات‬

‫پايين رتبه نيروهاي امنيتي افغانستان به دليل حمايت از‬ ‫نامزدان انتخابات رياست جمهوري از کار برکنار شدند‪.‬‬ ‫آقاي کرزي همچنين برادرش‪ ،‬قيوم کرزي‪ ،‬را تشويق‬ ‫کرد تا از نامزدي انتخابات رياست جمهوري کناره‌گيري کند‬ ‫و پس از کناره‌گيري او از نامزدي‪ ،‬شماري از ناظران اين‬ ‫اقدام رئيس جمهوري افغانستان را «تاريخي» خواندند‪.‬‬ ‫با وجود آنکه حامد کرزي گفته در انتخابات دخالت‬ ‫نخواهد کرد و قدرت را به رئيس جمهوري منتخب مردم‬ ‫منتقل خواهد کرد‪ ،‬اما در چند مورد مخالفان سياسي‌اش اين‬ ‫تعهد رئيس جمهوري افغانستان را زير سوال برده‌اند‪.‬‬ ‫شماري از مخالفان سياسي رئيس جمهوري مي‌گويند‬ ‫که رئيس جمهوري افغانستان نفوذ زيادي بر کميسيون‌هاي‬ ‫مستقل انتخابات و کميسيون رسيدگي به شکايات دارد و‬ ‫اين مساله دست او را تا حدي در مهندسي نتايج انتخابات‬ ‫باز گذاشته‌است‪.‬‬ ‫شماري از مخالفانش هم او را متهم به حمايت از زلمي‌‬ ‫رسول يکي از نامزدان انتخابات رياست جمهوري مي‌کنند‬ ‫و مي‌گويند به همين دليل او از برادرش خواست تا از زلمي‌‬ ‫رسول حمايت کند‪.‬‬ ‫آقاي کرزي همواره اين نگراني‌ها و اتهامات را رد کرده‌‬ ‫و گفته که با تمام نامزدان انتخابات در تماس است و به آنها‬ ‫در زمينه‌هاي مختلف مشورت مي‌دهد‪.‬‬ ‫يکي از زيانبارترين پيامدهاي انتقال غير دموکراتيک‬ ‫قدرت در افغانستان در گذشته‪ ،‬بهم خوردن روند منطقي‬ ‫انتقال قدرت و ادامه نظام بوده است‪.‬‬ ‫در سه دهه گذشته هر رهبري که به قدرت رسيده‪ ،‬نظام‬ ‫قبلي از هم پاشيده و تقريبا همه چيز از صفر آغاز شده‌ است‪.‬‬ ‫اين گسست‌ها در تاريخ افغانستان احتماال داليل‬ ‫متفاوتي داشته‌اند اما باور بر اين است که يکي از اصلي‌ترين‬ ‫عوامل عقب ماندگي بوروکراتيک و ناتواني دولت‌هاي‬ ‫افغانستان در ارائه خدمات اساسي براي شهروندان اين‬ ‫کشور همين گسست‌هاي سياسي و عدم تداوم دستاوردهاي‬ ‫نظام‌هاي قبلي بوده‌است‪.‬‬ ‫به همين دليل تحليلگران مي‌گويند انتخابات پيشرو در‬ ‫افغانستان‪ ،‬آزمايش بزرگي است در اين مورد که آيا روند‬ ‫سياسي کنوني در افغانستان که در سال ‪ 2001‬آغاز شد‪،‬‬ ‫ادامه خواهد يافت و آيا دولت بعدي دستاوردهاي هر چند‬ ‫محدود موجود را حفظ خواهد کرد؟‬

‫بانک مرکزي افغانستان‬ ‫اسکناس جديد‬ ‫وارد بازار کرد‬

‫بانک مرکزي افغانستان اعالم کرده که به منظور‬ ‫جلوگيري از جعل اسکناس‌هاي هزار افغاني در اين کشور‪،‬‬ ‫اسکناس‌هاي جديدي با ضريب امنيتي بيشتر را چاپ و وارد‬ ‫بازار کرده است‪.‬‬ ‫نوراهلل دالوري‪ ،‬رئيس اين بانک در يک نشست خبري‬ ‫در کابل گفت که در اسکناس‌هاي تازه منتشر شده‪ ،‬شش‬ ‫شاخص جديد براي جلوگيري از تقلب درج شده است‪.‬‬ ‫آقاي دالوري تغيير در نوار نقره‌اي روي اسکناس‪‎‬ها‪،‬‬ ‫تغيير در لوگوهاي بانک مرکزي افغانستان‪ ،‬نوشته‪‎‬هاي روي‬ ‫اسکناس و تغيير امضاء را از عمده‌ترين اين شاخص‌ها‬ ‫دانست‪.‬‬ ‫او افزود که تنها دو شرکت در جهان قادر به تهيه‬ ‫نوارهايي هستند که بر روي اين اسکناس چاپ شده که اين‬ ‫خود باعث افزايش ضريب امنيتي اين پول شده است‪.‬‬ ‫بانک مرکزي افغانستان مقدار اسکناس‪‎‬ها و اينکه در‬ ‫کدام کشور چاپ شده را اعالم نکرده ولي گفته مي‪‎‬شود‬ ‫که ارزش مجموعي آن به صد ميليارد افغاني مي‌رسد و در‬ ‫بريتانيا چاپ شده است‪.‬‬ ‫اسکناس‌هاي تازه چاپ شده قرار است طي پنج سال‬ ‫آينده وارد بازار ارز افغانستان شود‪.‬‬

‫‪20‬‬

‫به گفته آقاي دالوري در حال حاضر مجموعا ‪180‬‬ ‫ميليارد و ‪ 303‬ميليون افغاني در بازارهاي اين کشور در‬ ‫گردش است و از سال ‪ 1381‬تا کنون ‪ 25‬ميليارد افغاني به‬ ‫دليل فرسودگي اسکناس‌ها از رده خارج شده است‪.‬‬ ‫توزيع اسکناس‌هاي جعلي در بازارهاي افغانستان در‬ ‫سال‌هاي اخير همواره از نگراني‌هاي جدي در بين مردم بوده‬ ‫است‪ .‬مردمي‌که بر اساس آمارها حدود ‪ 40‬درصد آنان زير‬ ‫خط فقر زندگي مي‌کنند‪.‬‬ ‫دو سال قبل نيز محب‌اهلل صافي‪ ،‬سرپرست بانک‬ ‫مرکزي افغانستان از ورود گسترده پول تقلبي به بازارهاي‬ ‫اين کشور خبر داده و گفته بود که چند نفر در اين رابطه‬ ‫بازداشت شده‪‎‬اند‪.‬‬ ‫آقاي صافي گفت که اين پول‌ها از خارج از افغانستان‬ ‫وارد بازار شده و عمدتا اسکناس‌هاي هزار افغاني و پانصد‬ ‫افغاني هستند‪.‬‬ ‫در کنار پول افغاني‪ ،‬ارزهاي خارجي مانند دالر آمريکايي‬ ‫و کلدار پاکستاني جعلي نيز وارد بازارهاي افغانستان شده‌اند‪.‬‬ ‫از زمان رياست جمهوري محمد داوود تا زمان حاکميت‬ ‫طالبان در افغانستان‪ ،‬پول افغاني توسط يک شرکت روسي‬ ‫چاپ مي‌شد‪ ،‬اما بعد از سقوط رژيم طالبان‪ ،‬نخست يک‬ ‫شرکت آلماني و پس از آن يک شرکت بريتانيايي قرارداد‬ ‫چاپ پول افغاني را به دست آوردند‪.‬‬

‫فوتباليست افغان جذب‬ ‫يک باشگاه برزيلي شد‬

‫حضرت‌گل باران‪ ،‬بازيکن افغان که قبال در تيم فوتبال‬ ‫ساحلي چاپيسکو در کشور برزيل توپ مي‌زد‪ ،‬اخيرا با تيم‬ ‫«سي آ په»‪ ،‬يکي از تيم‌هاي شهر سائوپائولو اين کشور‬ ‫قرارداد بسته است‪.‬‬ ‫اين فوتباليست افغان مي‌گويد که تيم «سي آ په» يکي‬ ‫از تيم‌هاي مطرح فوتبال ايالت سائوپائوو برزيل است و‬ ‫چندين بار قهرمان اين ايالت شد ‌ه است‪.‬‬ ‫آقاي باران افزود که راه‌يابي به باشگاه‌هاي معتبر اين‬ ‫ايالت به دليل جمعيت زياد و وجود تعداد زيادي بازيکنان‬ ‫مستعد بسيار دشوار است‪.‬‬ ‫اين تيم برزيلي قدمتي بيش از ‪ 60‬سال دارد و قرار‬ ‫است آقاي باران به عنوان دفاع و‌ هافبک چپ در اين تيم‬ ‫بازي کند‪.‬‬ ‫حضرت‌گل باران حمايت فدراسيون فوتبال افغانستان‬ ‫را در اين موفقيت خود مهم مي‌داند‪.‬‬ ‫او مي‌گويد که خيلي از برزيلي‌ها حسرت بازي در‬ ‫تيم‌هاي معتبر را مي‌خورند و اين کشور مهد فوتبال جهان‬ ‫است‪.‬‬ ‫باران‪ ،‬اميدوار است پيوستن او به اين تيم برزيلي‪ ،‬به‬ ‫رشد فوتبال در افغانستان کمک کند‪.‬‬ ‫حضرت گل باران ‪ 25‬ساله است و در بازي‌هاي‬ ‫مقدماتي جام‌جهاني فوتبال ساحلي که سال گذشته در قطر‬ ‫برگزار شده بود‪ ،‬در ترکيب اصلي تيم ملي افغانستان به‬ ‫ميدان رفت‪.‬‬ ‫او با درخشش در اين بازي‌ها‪ ،‬توانست نظر مربيان‬ ‫باشگاه‌هاي برزيلي را به خود جلب کند‪.‬‬ ‫باران مي‌گويد که فوتبال را در دوران مهاجرت‪ ،‬از‬ ‫کوچه‌هاي شهر شوش دانيال‪ ،‬در ايران شروع کرده است‪.‬‬ ‫او مي‌گويد که فوتبال را به صورت جدي در سن ‪13‬‬ ‫سالگي با تيم نونهاالن «کاغذ پارس هفت‌تپه» در استان‬ ‫خوزستان در جنوب ايران شروع کرد و بازي‌هاي خوب او‬ ‫باعث شد که به تيم جوانان استقالل اهواز بپيوندد‪.‬‬ ‫اما به گفته آقاي باران به دليل اينکه او تابعيت ايران را‬ ‫نداشت‪ ،‬نتوانست اجازه حضور در تيم‌هاي مطرح ايران را به‬ ‫دست بياورد‪ .‬او حدود ده سال پيش با خانواده‌اش دوباره به‬ ‫افغانستان برگشت‪.‬‬ ‫اين بازيکن افغان مي‌گويد که آرزو دارد روزي تيم ملي‬ ‫فوتبال افغانستان به سبک برزيلي‌ها بازي کند‪.‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪21‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫درگذشت ريچارد فراي‬ ‫ايران‌شناس سرشناس‬ ‫آمريکايي‬

‫نوروز و حکايت‬ ‫«مزار» و‬ ‫«بهار»‬ ‫در افغانستان‬ ‫خواجه بشير احمد انصاري‬

‫نوروز در افغانستان رنگ و بوي ديگري دارد‪ .‬يکي‬ ‫از جلوه‌هاي متفاوت اين سنت تاريخي‪ ،‬برگزاري جشن‬ ‫پرشکوهي در بلخ باستان است؛ جايي که عده اي مي‌گويند‬ ‫پيکر علي فرزند ابي طالب در آنجا خوابيده است‪ .‬استان بلخ‬ ‫را از همين جهت «مزار شريف» ناميده‌اند‪.‬‬ ‫پرسشي که مطرح مي‌شود اين است که چرا در‬ ‫افغانستان اين مناسبت را در بلخ و آن هم در کنار مرقدي که‬ ‫ادعا مي‌شود مربوط به امام اول شيعيان و خليفه چهارم اهل‬ ‫سنت بوده است‪ ،‬برگزار مي‌نمايند؟‬ ‫پيشينه برگزاري نوروز در بلخ از مرز تاريخ تا ژرفاي‬ ‫اسطوره امتداد يافته است تا جايي که فردوسي‪ ،‬بيروني‪،‬‬ ‫طبري و ديگران اين مراسم را به جمشيد‪ ،‬پادشاه پيشدادي‬ ‫نسبت داده‌اند که از آن زمان تا امروز پيوسته تجليل شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫جوامع بشري داراي سنت‌هاي سخت جاني‌اند؛‬ ‫سنت‌هايي که در مسير تاريخ چهره بدل کرده و در قالب‌هاي‬ ‫نوي بازسازي مي‌شوند که مي‌شود آن را «تناسخ فرهنگي»‬ ‫ناميد‪.‬‬ ‫با آنکه نوروز با هيچ آييني پيوند ندارد ولي گاهي با‬ ‫اعتراض مفتيان حاشيه نويس فقه اسالمي‌روبر شده است‪.‬‬ ‫گروهي از دينمداران بخاطر آنکه توانسته باشند گرايش‬ ‫نوروزستيزانه ديني را بي اثر سازند‪ ،‬کوشيده‌اند اين سنت‬ ‫را با ارزش‌هاي ديني پيوند داده و يا به عبارت ديگر آن را‬ ‫مسلمان سازند‪.‬‬ ‫آنها توانسته‌اند با بخشيدن رنگ و بوي مذهبي به نوروز‪،‬‬ ‫بقا و استمرار اين سنت کهن را در جوامع ديني بيمه کنند‪.‬‬ ‫تاريخ نويسان را باور بر اين بوده که يکي از بزرگترين‬ ‫عبادتگاه‌هاي باستاني آيين بودا در شهر کنوني مزار شريف‬ ‫موقعيت داشته‌است که آن را «نواويهارا» مي‌ناميدند‪.‬‬ ‫زائر مشهور چيني «هيوان تسنگ» که در نيمه اول قرن‬ ‫هفتم ميالدي به بلخ آمده بود‪ ،‬از وجود اين معبد و موي‪،‬‬ ‫جاروب و لوازم شخصي بودا در قلمرو افغانستان کنوني خبر‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫برگزاري نوروز در شهر مزار بهانه‌اي بوده براي‬ ‫پاسداري از يک سنت کهنسال در يکي از گهواره‌هاي‬ ‫نخستين آن‪ .‬در نوروز پرچمي ‌را در کنار مزار علي بن ابي‬ ‫طالب بر افراشته و آن را «جنده سخي» مي‌نامند‪ .‬بر افراشتن‬ ‫آن پرچم در آن روز بيشتر از آنکه پيوندي به علي داشته‬ ‫باشد‪ ،‬نشاني از پرچم کاوياني است‪.‬‬ ‫طوري که اديب افغانستان‪ ،‬صالح الدين سلجوقي باور‬ ‫داشت‪ ،‬شهر بلخ در فراز و فرود تاريخ خويش اديان مختلفي‬ ‫را تجربه کرده است‪ .‬زردشتيان‪ ،‬بودائيان و مسلمانان هر‬ ‫کدام به نوبه خويش آمده و عبادتگاه‌ها و مراکز مذهبي‬ ‫بزرگي را در آنجا ايجاد کردند؛ عبادتگاه‌هايي که شعاع جاذبه‬ ‫آنان تا هند و چين و عراق امتداد يافته بود‪ .‬جشن نوروز در‬ ‫بلخ بازتاب دهنده ارزش‌هاي سمبوليک اين اديان است‪.‬‬ ‫مهمترين رازي که بقاي نوروز را تا امروز تضمين‬ ‫کرده‪ ،‬طبيعت زيباي حوزه بلخ بوده است‪ .‬طبيعت هم از‬ ‫اين مناسبت فرهنگي تجليل کرده و همزمان با فرا رسيدن‬ ‫فروردين‪ ،‬دشت و وادي بلخ را الله و شقايق مزين و فضاي‬ ‫آن را معطر مي‌سازد؛ تا جايي که جشن نوروز را «ميله گل‬ ‫سرخ» نيز ناميده‌اند‪.‬‬ ‫اينکه چرا مردم در اين روز به «مزار» يا مزارها مي‌روند‪،‬‬ ‫گذشته از «مزار» به «زائر» هم تعلق مي‌گيرد‪ .‬مردم عادت‬ ‫دارند در آغاز هر سالي آمال و آرزوهاي خود را در جايي که‬ ‫برايشان ارزش معنوي داشته است‪ ،‬تحکيم بخشيده و براي‬ ‫ايجاد تحولي در خويش تعهد کنند‪ .‬اين تحول از همان زمان‬ ‫و در همان مکاني آغاز مي‌شود که ريشه در تاريخ‪ ،‬فرهنگ و‬ ‫اعتقاد شان دارد‪ .‬اگر چنين مکان مقدسي هم وجود نداشت‬ ‫سمبولي برايش مي‌آفرينند تا اين نقش را بازي کند‪.‬‬ ‫يکي از سنت‌هاي نوروزي در افغانستان‪ ،‬رفتن به‬ ‫گورستان‌ها است‪ .‬چون جاي خالي مردگان در مناسبت‌هاي‬

‫خوشي بيشتر احساس مي‌شود‪ .‬زردشتي‌ها روز نوروز را‬ ‫نوروز مردگان گويند که به باور آنها فروهرها «ارواح مردگان»‬ ‫سالي يکبار در طليعه فروردين «ماه فروهرها» به زمين بر‬ ‫مي‌گردند‪.‬‬ ‫برگزاري نوروز در زيارتگاه‌ها‪ ،‬ويژه بلخيان نيست‪،‬‬ ‫بلکه کابليان نيز سال نو خود را در جاهايي که زيارت‌هاي‬ ‫مشهوري در آن قرار دارد تجليل مي‌کنند‪ .‬کارته سخي‪ ،‬شاه‬ ‫شهيد‪ ،‬شهداي صالحين و بي بي مهرو از مراکز تجليل نوروز‬ ‫در کابل به شمار مي‌روند‪.‬‬ ‫جشن نوروز در قلمرو کنوني افغانستان از قرن‌ها پيش‬ ‫بدينسو رنگ و بوي اسالمي ‌داشته تا آنکه طالبان آمدند‪.‬‬ ‫آنها نه تنها همه مظاهر نوروزي بلکه سالنماي شمسي را‬ ‫نيز حرام و غيرقانوني اعالم کردند‪ .‬طالبان تنديس باميان‬ ‫را نيز در آستانه نوروز منفجر کردند‪ .‬در همين برهه از تاريخ‬ ‫افغانستان بود که تعادل ميان سالنماي شمسي و قمري بر‬ ‫هم خورد و جنگ آفتاب و مهتاب آغاز شد‪ .‬افتادن سايه يکي‬ ‫بر ديگري انسجام فرهنگي و اجتماعي را بر هم زد و آسمان‬ ‫جامعه را «خسوف» و «کسوف» فرا گرفت که آثار زيانبار آن‬ ‫تا هنوز باقي است‪.‬‬

‫حمله مهاجمان انتحاري‬ ‫به يک مجتمع خارجي‬ ‫در کابل‬

‫مهاجمان انتحاري در غرب کابل به يک مجتمع خارجي‬ ‫حمله کردند‪ .‬در اين حمله پنج انتحاري شرکت داشتند و‬ ‫درگيري ميان نيروهاي امنيتي و مهاجمان تا ساعت هشت‬ ‫شب به وقت محلي ادامه يافت‪.‬‬ ‫وزارت کشور افغانستان گفته که يکي از مهاجمان در‬ ‫ابتداي حمله و سه نفر ديگر در جريان درگيري خود را منفجر‬ ‫کردند و پنجمين مهاجم در پايان روز توسط نيروهاي امنيتي‬ ‫کشته شد‪.‬‬ ‫صديق صديقي‪ ،‬سخنگوي وزارت امور داخله گفت که‬ ‫در انفجار اول اين رويداد يک دختر شانزده ساله که در محل‬ ‫بود‪ ،‬کشته شده است‪ .‬چهار محافظ ساختمان هم زخمي‬ ‫‌شده‌اند و چهار شهروند خارجي که تا پايان درگيري در داخل‬ ‫ساختمان گير مانده بودند‪ ،‬نجات يافتند‪.‬‬ ‫پليس کابل مي‌گويد که که ابتدا يکي از حمله کنندگان‬ ‫انتحاري خود را در ورودي ساختمان اين مجتمع منفجر‬ ‫کرد و سپس چهار مهاجم وارد ساختمان شدند و اقدام به‬ ‫تيراندازي کردند‪.‬‬ ‫گروه طالبان ادعا کرده که اين حمله‪ ،‬کار افراد اين گروه‬ ‫بوده است‪ .‬در خبرنامه طالبان آمده که مهاجمان انتحاري‬ ‫يک مرکز خارجي را در غرب کابل هدف قرار دادند‪.‬‬ ‫امنيت در بعضي از واليات افغانستان به ويژه پايتخت‬ ‫در آستانه برگزاري انتخابات رياست جمهوري وخيم شده‬ ‫است‪.‬‬

‫به دنبال درگذشت ريچارد نلسون فراي‪ ٬‬ايران‌شناس‬ ‫برجسته آمريکايي و استاد دانشگاه هاروارد‪ ٬‬محمدجواد‬ ‫ظريف وزير خارجه ايران از درگذشت وي ابراز تاسف کرد‪.‬‬ ‫ريچارد فراي در سن ‪ 94‬سالگي در بوستون آمريکا‬ ‫درگذشت‪ .‬او بنيان‌گذار مرکز مطالعات خاورميانه هاروارد‬ ‫و صاحب نخستين کرسي ايران‌شناسي دانشگاه هاروارد‬ ‫بود‪.‬‬ ‫مهرزاد بروجردي‪ ،‬استاد علوم سياسي دانشگاه‬ ‫سيراکيوز نيويورک و مدير انجمن بين‌المللي مطالعات‬ ‫ايراني‪ ،‬ضمن تاييد خبر درگذشت ريجارد فراي‪ ،‬او را يک‬ ‫دايره‌المعارف سيار دانست که به زبان هاي مختلف صحبت‬ ‫مي‌کرد‪.‬‬ ‫مهرزاد بروجري اضافه کرد‪ ،‬هر وقت به ريچاد فراي‬ ‫گفته مي‌شد که او يک ايران‌شناس برجسته است او مي‬ ‫گفت نه من يک «ايران‌دوست» هستم‪ .‬او مفتخر به اين‬ ‫بود که در جواني علي اکبر دهخدا به او لقب «ايران‌دوست»‬

‫‪21‬‬

‫داده است‪.‬‬ ‫‪ ‬مدير انجمن بين‌المللي مطالعات ايراني در ادامه‬ ‫به نقش ريچارد فراي در سفر روشنفکران ايراني چون‬ ‫جالل آل احمد‪ ،‬محمد علي اسالمي ندوشن‪ ،‬صادق چوبک‬ ‫و شماري ديگري در چارجوب برنامه‌هاي تابستاني در دهه‬ ‫‪ 1960‬به آمريکا اشاره کرد‪.‬‬ ‫ريچارد نلسون فراي که از سوي ساير هم‌صنفانش‬ ‫«ريش‌ سفيد ايران‌شناسان» لقب گرفته است‪ ٬‬سال‬ ‫‪ 1946‬دکتراي خود را در رشته تاريخ و زبان‌شناسي‬ ‫تاريخي از دانشگاه هاروارد دريافت کرد‪.‬‬ ‫اين ايران‌شناس ارشد نخستين فردي بود که بر‬ ‫کرسي ايران‌شناسي دانشگاه هاروارد که قديمي‌ترين‬ ‫کرسي مطالعه تاريخ و زبان‌هاي ايران باستان در آمريکا‬ ‫است‪ ٬‬تکيه زد‪ .‬اين کرسي را بيش از نيم قرن پيش کريم‬ ‫آقاخان ايجاد کرده بود‪.‬‬ ‫وي همچنين بنيان‌گذار مرکز ايران‌شناسي دانشگاه‬ ‫کلمبيا در نيويورک بود‪.‬‬ ‫آقاي فراي که پيش و پس از انقالب اسالمي بارها‬ ‫به ايران سفر کرده بود‪ ٬‬همچنين از بنيان‌گذاران مرکز‬ ‫مطالعات ايراني در تهران‪ ٬‬مشاور کتابخانه پهلوي و از‬ ‫سازمان‌دهندگان مدرسه مطالعات ايراني در شيراز بود‪.‬‬ ‫وي عالوه بر تسلط بر چندين زبان از جمله فارسي‪٬‬‬ ‫عربي‪ ٬‬ترکي‪ ٬‬آلماني‪ ٬‬روسي و فرانسه‪ ٬‬به زبان‌هاي‬ ‫اوستايي‪ ٬‬پهلوي و سغدي و ساير گويش‌هاي رايج در‬ ‫ايران نيز به طور گسترده آشنايي داشت‪.‬‬ ‫از آقاي فراي کتاب‌هاي بسياري درباره تمدن ايران‬ ‫و ايرانيان به جا مانده است که از ميان آن‌ها مي‌توان به‬ ‫«ميراث باستاني ايران»‪« ٬‬دوران طاليي ايران»‪« ٬‬تاريخ‬ ‫ايران باستان» و «ايران بزرگ‪ :‬اديسه قرن بيستم» اشاره‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫همسر دوم ريچارد فراي‪ ٬‬ايدن نبي‪ ٬‬از آشوريان‬ ‫ايران و مورخ فرهنگي آسياي مرکزي و خاورميانه است‪.‬‬ ‫ريچارد فراي در سال ‪ 2008‬در گفت‌و‌گو با شبکه‬ ‫خبري «سي‪‌.‬ان‪‌.‬ان» با تاکيد بر اينکه تمام عمرش را وقف‬ ‫ايران کرده است‪ ٬‬گفت آرزو دارد پس از مرگش در کنار‬ ‫زاينده رود در اصفهان دفن شود و مجوز اين کار را نيز‬ ‫از محمود احمدي‌نژاد‪ ٬‬رئيس جمهور وقت ايران‪ ٬‬دريافت‬ ‫کرده است‪.‬‬


‫‪22‬‬

‫از روي کتاب‬ ‫ضميمه هري پاتر سه فيلم‬ ‫ساخته مي‌شود‬

‫‪April 2014‬‬

‫‪22‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫دالر‬

‫رسيده انرژي و شور جديدي را با خود به همراه آورده که قبال‬ ‫از دست رفته بود‪ .‬او فرد خوش فکر و خيلي بامزه‌اي است‪.‬‬ ‫تهيه کننده اين سه گانه‪ ،‬ديويد هيمن خواهد بود که‬ ‫تازه‌ترين فيلم موفق در کارنامه او «جاذبه» است‪.‬‬ ‫جي کي رولينگ تابستان سال گذشته که اولين بار طرح‬ ‫ساختن اين فيلم اعالم شد گفته بود‪ ،‬من هميشه گفته بودم‬ ‫که فقط زماني دوباره به دنياي جادويي هري پاتر برمي‌گردم‬ ‫که فکر واقعا جالبي داشته باشم و اين فيلمنامه دقيقا همان‬ ‫مورد است‪.‬‬ ‫کتاب‪« ‬جانوران شگفت انگيز و زيستگاه آنان» در فاصله‬ ‫انتشار چهارمين و پنجمين کتاب از مجموعه هري پاتر‬ ‫نوشته شده است‪ .‬داستان آن حدود ‪ 70‬سال قبل از آنکه ما‬ ‫با هري پاتر آشنا شويم اتفاق مي‌افتد‪.‬‬ ‫تا کنون بيش از ‪ 450‬ميليون نسخه از مجموعه هفت‬ ‫جلدي «هري پاتر» به فروش رفته است‪ .‬از روي اين کتاب‌ها‬ ‫هشت فيلم ساخته شده که در مجموع بيش از ‪ 6‬ميليارد دالر‬ ‫فروش جهاني داشته است‪.‬‬ ‫جي کي رولينگ عالوه بر‪« ‬جانوران شگفت انگيز و‬ ‫زيستگاه آنان»‪ ‬دو ضميمه ديگر بر مجموعه هري پاتر نوشته‬ ‫است‪« .‬کوييديچ در گذر زمان» در سال ‪ 2001‬و «قصه‌هاي‬ ‫بيدل نقال» در سال ‪ 2008‬منتشر شدند‪.‬‬

‫«عصر يخي‪ ،‬جداشدن قاره‌ها»‪ ،‬فاکس ‪ 877‬ميليون‬

‫دالر‬ ‫«شرک ‪ ،»3‬دريم ورکز‪ 799 ،‬ميليون دالر‬ ‫«شرک براي هميشه»‪ ،‬دريم‌ورکز‪ 753 ،‬ميليون دالر‬ ‫«يخ‌زده» محصول کمپاني ديزني‪ ،‬برداشت آزادي از‬ ‫داستان «ملکه برفي»‪ ،‬نوشته هانس کريستين اندرسن‪،‬‬ ‫نويسنده دانمارکي است‪.‬‬ ‫«يخ‌زده»‪ ‬که در سه ماه گذشته در فهرست دهگانه‬ ‫پرفروش‌ترين فيلم‌هاي آمريکاي شمالي قرار دارد‪ ،‬اکنون به‬ ‫يکي از ده فيلم پرفروش تاريخ سينما نيز تبديل شده است‪.‬‬ ‫اين فيلم در هشتاد و ششمين دوره اهداي جوايز اسکار‬ ‫به دو جايزه بهترين انيميشن بلند و بهترين ترانه اوريجينال‬ ‫دست پيدا کرد‪ .‬بر اساس گزارش بيلبورد از اين ترانه (‪Let‬‬ ‫‪ )it Go‬که در صدر پرفروشترين‌هاي آمريکا قرار دارد‪ ،‬فقط‬ ‫ظرف يک هفته بيش از ‪ 200‬هزار نسخه به فروش رفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫با اين حال بر اساس گزارش «هاليوود ريپورتر»‪ ،‬در‬ ‫حال حاضر «يخ‌زده»‪ ‬رقابت تنگاتنگي با‪ ‬فيلم «لگو»‪ ،‬محصول‬ ‫برادران وارنر دارد که از آغاز نمايشش در فوريه فروش‬ ‫جهاني‌ آن از مرز ‪ 400‬ميليون دالر گذشته است‪ .‬فيلم‬ ‫«لگو»‪ ‬پرفروش‌‌ترين فيلمي است که نمايشش در سال‬ ‫‪ 2014‬آغاز شده است‪.‬‬ ‫فيلم «لگو»‪ ‬اين شانس را دارد که با توجه به اينکه هنوز‬ ‫نمايشش در بسياري از کشورها مانند استراليا و آلمان آغاز‬ ‫نشده است‪ ،‬فاصله خود را با‪« ‬يخ‌زده»‪ ‬کم کند‪.‬‬

‫و مشکل براي همه طرفين درگير» توصيف کرده‌اند‪.‬‬ ‫آنان در پايان مقاله نوشته‌اند‪« ،‬با تصميم به جدايي‬ ‫آگاهانه‪ ‌،‬صرف نظر از اينکه با همسرتان چه اتفاقي رخ‬ ‫بدهد‪ ،‬خواهيد ديد که اگر چه به نظر مي‌رسد همه چيز دارد‬ ‫از هم مي‌پاشد‪ ،‬در واقع همه چيز دارد به انسجام مي‌رسد‪».‬‬ ‫اعالم اين خبر يک سال پس از مهاجرت پالترو و‬ ‫مارتين به لس آنجلس صورت مي‌گيرد‪ .‬آن دو تا پيش از آن‬ ‫در لندن زندگي مي‌کردند‪.‬‬ ‫در ماه نوامبر‪ ،‬پالترو درباره برنامه‌هايش براي مهاجرت‬ ‫مجدد خانواده‌اش و بازگشت به لندن سخن گفته بود‪.‬‬ ‫گونت پالترو که براي بازي در فيلم‪« ‬شکسپير‬ ‫عاشق»‪ ‬در سال ‪ 1998‬برنده جايزه اسکار بهترين بازيگر‬ ‫زن شد‌‪ ،‬اين اواخر در فيلم‪« ‬مرد آهني ‪ »3‬بازي کرده بود‪.‬‬ ‫کريس مارتين خواننده اصلي گروه «کولدپلي» که‬ ‫امسال ششمين آلبوم استوديويي خود را منتشر مي کند‪ ،‬به‬ ‫عنوان مربي در برنامه تلويزيوني آمريکايي‪ ‬ويس(‪)Voice‬‬ ‫ظاهر شده است‪.‬‬ ‫اين زوج در دسامبر ‪ 2003‬چند روز پس از اينکه اعالم‬ ‫کردند پالترو نخستين فرزندشان را باردار شده‪ ‌،‬ازدواج‬ ‫کردند‪ .‬بر اساس گزارش‌ها‪ ،‬آنان يک سال پيش از آن در‬ ‫پشت صحنه کنسرت «کولدپلي»‌‪ ،‬با هم آشنا شده بودند‪.‬‬

‫حميد مهرآرا‬ ‫به خانه ابدي رفت‬

‫گونت پالترو و کريس‬ ‫مارتين جدا مي‌شوند‬

‫«يخ‌زده» پرفروش‌ترين‬ ‫انيميشن تاريخ سينما شد‬ ‫يکي از آثار «جي کي رولينگ» به نام «جانوران شگفت‬ ‫انگيز و زيستگاه آنان» که در حقيقت داستاني است راهمنا در‬ ‫تشريح موجودات افسانه‌اني که بسياري از آنان در مجموعه‬ ‫هري پاتر ظهور مي کنند‪ ،‬به زودي به صورت يک مجموعه‬ ‫سه گانه ساخته مي‌شود‪.‬‬ ‫کتاب‪« ‬جانوران شگفت انگيز و زيستگاه آنان»‪ ‬در سال‬ ‫‪ 2001‬منتشر شد و در آن زمان به عنوان کتابي در راهنمايي‬ ‫و شناخت دنياي خيالي هري پاتر قلمداد مي‌شد‪.‬‬ ‫«کوين تسوجيهارا» مديرعامل شرکت فيلم سازي‬ ‫«برادران وارنر»‪ ،‬جي کي رولينگ را قانع کرده تا از روي اين‬ ‫کتاب يک فيلمنامه بنويسد‪ .‬او به روزنامه «نيويورک تايمز»‬ ‫گفت که از روي اين کتاب يک فيلم سه گانه ساخته خواهد‬ ‫شد که محور اصلي آن تعقيب ماجراهاي يک کارشناس‬ ‫جانورهاي افسانه‌اي به نام «نيوت اسکامندر» است‪ .‬اين‬ ‫شخصيت نويسنده کتابهاي راهنما در مورد موجودات‬ ‫افسانه‌اي است‪.‬‬ ‫جي کي رولينگ گفت که داستان‌هاي اين فيلم در‬ ‫شهر نيويورک اتفاق مي‌افتد و اين مجموعه سه گانه نه‬ ‫پيش درآمد و نه پس درآمد بلکه در حقيقت افزوده‌اي براي‬ ‫گستراندن دنياي جادويي هري پاتر است‪.‬‬ ‫داستان «هري پاتر» به بيش از ‪ 60‬زبان‪ ،‬از جمله به‬ ‫زبان فارسي‪ ،‬ترجمه شد‪ ،‬در بيش از ‪ 200‬کشور جهان‬ ‫خوانده شد و بيش از ‪ 300‬ميليون نسخه از آن فروش رفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫ماه گذشته جي کي رولينگ به «اما واتسون» که در‬ ‫مجموعه سينمايي هري پاتر نقش «هرمايني گرينجر» را ايفا‬ ‫مي‌کند‪ ،‬گفته بود که نسخه اوليه اين فيلمنامه را در ‪ 12‬روز‬ ‫تکميل کرده است‪.‬‬ ‫خالق مجموعه داستانهاي هري پاتر در مصاحبه با‬ ‫«نيويورک تايمز» گفت که کوين تسوجيهارا که از سال پيش‬ ‫مديرعامل برادران وارنر شده او را تشويق کرده تا از روي‬ ‫اين کتاب يک فيلمنامه بنويسد‪ .‬جي کي رولينگ در اين‬ ‫مصاحبه افزود‪ ،‬ما در يک شام با هم مالقات کرديم و بعد هم‬ ‫يک تماس تلفني داشتيم‪ .‬بعد من نسخه اوليه را نوشتم و‬ ‫احساس کردم که مي‌تواند براي بچه‌هايم يک يادگار جالبي‬ ‫باشد و بعد بازنويسي و تکميل فيلمنامه را شروع کردم‪.‬‬ ‫او افزود‪ ،‬از زماني که کوين به مديرعاملي اين شرکت‬

‫«يخ‌زده» (‪ )Frozen‬به پر فروش‌ترين فيلم انيمشين‬ ‫تاريخ سينما تبديل شده است‪ .‬اين فيلم با رسيدن به‬ ‫فروش جهاني يک ميليارد و ‪ 72‬ميليون دالر توانست رکورد‬ ‫پرفروش‌ترين انيميشن تاريخ سينما را بشکند‪.‬‬ ‫رکورد پيشين در اختيار‪« ‬داستان اسباب بازي ‪ »3‬بود‬ ‫که در سال ‪ 2010‬به فروش جهاني يک ميليارد و ‪ 63‬ميليون‬ ‫دالر رسيد‪.‬‬ ‫پرفروش‌ترين انيميشن‪‎‬هاي تاريخ سينما عبارت‬ ‫هستند از‪:‬‬ ‫يخ‌زده‪ ،‬ديزني‪ 1072 ،‬ميليون دالر‬ ‫«داستان اسباب بازي ‪ ،»3‬ديزني ‪ 1063‬ميليون دالر‬ ‫«شاه شير»‪ ،‬ديزني‪ 987 ،‬ميليون دالر‬ ‫«من چندش‌آور ‪ ،»2‬يونيورسال‪ 971 ،‬ميليون دالر‬ ‫«در جستجوي نيمو»‪ ،‬پيکسار‪ 937 ،‬ميليون دالر‬ ‫«شرک ‪ ،»2‬دريم‌ورکز‪ 920 ،‬ميليون دالر‬ ‫«عصر يخي‪ ،‬طليعه دايناسورها»‪ ،‬فاکس‪ 887 ،‬ميليون‬

‫گونت پالترو‪ ‌،‬هنرپيشه هاليوودي‌ و کريس مارتين‌‪،‬‬ ‫خواننده گروه «کولدپلي» پس از بيش از ده سال زندگي‬ ‫مشترک از هم جدا مي‌شوند‪.‬‬ ‫پالترو ‪ 41‬ساله و مارتين ‪ 37‬ساله جدايي خود را در‬ ‫سايت شخصي پالترو‪ ،‬در مطلبي با عنوان «جدايي آگاهانه»‬ ‫اعالم کردند‪ .‬اين زوج نوشته‌اند‪« ،‬با قلبي پر از اندوه تصميم‬ ‫گرفته‌ايم جدا شويم‪».‬‬ ‫آنان در دسامبر ‪ 2003‬با هم ازدواج کردند و دو فرزند‬ ‫دارند به نام‌هاي «اپل» که ‪ 9‬ساله است و «موسي» که هفت‬ ‫سال دارد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس يک سخنگوي‬ ‫خواننده «کولدپلي» نيز خبر جدايي را تاييد کرده است‪.‬‬ ‫اين زوج نوشته‌اند که «به اين نتيجه رسيده‌ايم که اگر‬ ‫چه يکديگر را خيلي دوست مي‌داريم‪ ،‬جدا از هم مي‌مانيم‪».‬‬ ‫آنان نوشته‌اند بيش از يک سال بوده است که ‪ -‬با هم‬ ‫و جدا از هم ‪ -‬به سختي کوشيده‌اند تا ببينند که به چه نتيجه‬ ‫مشترکي ممکن است برسند‪.‬‬ ‫پالترو و مارتين نوشته‌اند‪« ،‬بيش و مهم‌تر از هر چيز ما‬ ‫پدر و مادريم و دو فرزند فوق‌العاده داريم و درخواستمان اين‬ ‫است که به فضا و حريم خصوصي ما و آنان در اين وضعيت‬ ‫مشکل‪ ،‬احترام گذاشته شود‪ .‬ما هميشه رابطه خود را در‬ ‫فضايي خصوصي پيش برده‌ايم و اکنون که آگاهانه جدا مي‬ ‫شويم و مشترکا به نظارت بر فرزندان خود ادامه مي‌دهيم‌‪،‬‬ ‫اميدواريم بتوانيم همچنان به همين روال ادامه بدهيم‪».‬‬ ‫ظرف چند دقيقه پس از انتشار اين مطلب‪ ،‬اين وبسايت‬ ‫در اثر هجوم خوانندگان که مي‌خواستند آن را بخوانند از‬ ‫کار افتاد‪.‬‬ ‫در اين مطلب همچنين عکسي از اين زوج منتشر شده‬ ‫به عالوه توصيه‌اي در خصوص زندگي مشترک و طالق از‬ ‫سوي دو پزشک‪.‬‬ ‫در مقاله‌اي مفصل با عنوان «جدايي آگاهانه»‪ ،‬دکتر‬ ‫حبيب صادقي و دکتر شري سامي طالق را «تصميمي دردناک‬

‫مراسم تدفين حميد مهرآرا بازيگر پيشکسوت‬ ‫تلويزيون‪ ،‬تئاتر و سينما برگزار شد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري خبرآنالين‪ ،‬مراسم تدفين مرحوم‬ ‫حميد مهر‌آرا به صورت مختصر و بدون سخنراني برگزار و‬ ‫پيکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد‪.‬‬ ‫حسن فتحي‪ ،‬علي دهکردي‪ ،‬خسرو احمدي و بهروز‬ ‫شعيبي از چهره‌هاي سينمايي و تلويزيوني حاضر در اين‬ ‫مراسم بودند‪.‬‬ ‫مرحوم مهر‌آرا بازيگر سريال‌هاي پرمخاطب چون «امير‬ ‫کبير»‪« ،‬پهلوانان نمي‌ميرند»‪« ،‬روزگار جواني» و «آرايشگاه‬ ‫زيبا» بود‪.‬‬ ‫او بر اثر ابتال به بيماري ديابت در ‪ 71‬سالگي درگذشت‪.‬‬ ‫مهرآرا هشت سال بود با اين بيماري دست و پنجه نرم‬ ‫مي‌کرد‪ .‬دو سال پيش پزشکان به دليل بيماري ديابت ناچار‬ ‫شدند پاي چپ او را قطع کنند و به دنبال شدت گرفتن‬ ‫بيماري پاي راست او هم آذر سال گذشته قطع شد‪.‬‬ ‫فيلم سينمايي «تاراج»‪ ،‬مجموعه تلويزيوني «مال صدرا»‬ ‫و تئاتر «پيروزي در شيکاگو» به کارگرداني داوود رشيدي از‬ ‫ديگر تجربه‌هاي هنري اين بازيگر خرمشهري است‪.‬‬

‫عباس کيارستمي‬ ‫رئيس هيأت داوران‬ ‫فيلم‌هاي‌ کوتاه جشنواره‬ ‫فيلم کن شد‬ ‫هر سال پنج نفر از سوي مسئوالن جشنواره کن‪ ،‬براي‬ ‫داوري فيلم‌هاي کوتاهي که در اين جشنواره به نمايش‬ ‫درمي‌آيند‪ ،‬برگزيده مي‌شوند‪ .‬اکنون عباس کيارستمي به‬ ‫عنوان رييس هيأت داوران فيلم‌هاي کوتاه شصت و هفتمين‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪23‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫جشنواره فيلم کن انتخاب شده است‪.‬‬ ‫شصت و هفتمين دوره جشنواره فيلم کن ‪ 14‬تا ‪ 25‬ماه‬ ‫مي برگزار مي‌شود‪.‬‬ ‫فيلم‌هاي کوتاهي که در جشنواره فيلم کن با هم رقابت‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬مدت زمانشان مي‌بايست کمتر از ‪ 15‬دقيقه بوده و‬ ‫افزون بر آن‪ ،‬از ماه مي ‪ 2013‬به بعد ساخته شده باشند‪.‬‬ ‫داوران فيلم‌هاي کوتاه شصت و هفتمين جشنواره فيلم‬ ‫کن عبارتند از خانم‌ها نوئمي لوويسنکي (بازيگر و کارگردان‬ ‫فرانسوي)‪ ،‬دانيال توماس (کارگردان برزيلي) و آقايان محمد‬ ‫صالح هارون (کارگردان از کشور چاد) و جوهائين تي‌ير‬ ‫(فيلمساز جوان نروژي)‪.‬‬ ‫عباس کيارستمي به خاطر فيلم «طعم گيالس» در سال‬ ‫‪ 1997‬نخل طالي جشنواره فيلم کن را به دست آورده است‪.‬‬ ‫در جشنواره فيلم کن دو بخش براي رقابت فيلم‌هاي‬ ‫کوتاه وجود دارد‪ :‬فيلم‌هاي کوتاه در بخش مسابقه و فيلم‌هاي‬ ‫بنياد سينمايي (سينه‌فونداسيون)‪.‬‬ ‫در «سينه ‌فونداسيون» فقط فيلم‌هاي کوتاهي که‬ ‫دانشجويان سينما از سراسر جهان ساخته‌اند به نمايش‬ ‫گذاشته مي‌شود‪ .‬اين بخش و همچنين بخش فيلم‌هاي کوتاه‬ ‫در روزهاي پاياني جشنواره به‌نمايش درمي‌‌آيند و يک هيئت‬ ‫داوري آنان را داوري مي‌کند‪ .‬آقاي کيارستمي رياست اين‬

‫هيأت را به عهده دارد‪.‬‬ ‫سال گذشته ايران با فيلم «سوزن« ساخته آناهيتا‬ ‫قزويني‌زاده‪ ،‬جايزه اول بخش «سينه فونداسيون» را به‬ ‫دست آورد‪.‬‬ ‫جشنواره فيلم کن براي نخستين بار در سال ‪1946‬‬ ‫برگزار شد‪ .‬اما در ‪ 30‬و ‪ 40‬سال اخير سينماگراني از‬ ‫کشورهايي چون پاکستان‪ ،‬افغانستان‪ ،‬تاجيکستان‪ ،‬ايران‪،‬‬ ‫کشورهاي عربي و آفريقايي و همچنين آمريکاي التين‬ ‫و اروپاي شرقي آثارشان را در اين جشنواره سينمايي به‬ ‫نمايش گذاشته‌اند و برخي از آنان هم خوش درخشيده‌اند‪.‬‬ ‫در سال ‪ ،1992‬وقتي که فيلم «زندگي ادامه دارد»‬ ‫ساخته عباس کيارستمي در جشنواره فيلم کن به نمايش‬ ‫درآمد‪ ،‬پخش‌کنندگان بسياري از کشور‌هاي مختلف براي‬ ‫خريد فيلم رجوع کردند و سپس کمپاني‌هاي بزرگ‌تري به‬ ‫دنبال فيلم‌هاي بعدي اين فيلمساز و ديگر فيلم‌هاي ايراني‬ ‫که در کن پذيرفته شده بود آمدند‪.‬‬ ‫«بادکنک سفيد» از جعفر پناهي‪« ،‬زماني براي مستي‬ ‫اسب‌ها» ساخته بهمن قبادي‪« ،‬سفر قندهار» از محسن‬ ‫مخملباف که در ايتاليا بيش از يک ميليون نفر را به سينما‌ها‬ ‫کشاند و اخيرًا فيلم «گذشته» از اصغر فرهادي که در گيشه‬ ‫فرانسه موفق بود‪ ،‬همه اقبال تجاري‌شان را از کن آغاز‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫جشنواره فيلم کن در سال ‪ 2014‬از ‪ 14‬تا ‪ 25‬ماه‬ ‫مي برگزار مي‌شود‪ .‬تا کنون از ايران ‪ 40‬فيلم از ميان آثار‬ ‫کارگردانان ايراني و تعدادي از سينماگران ايراني مقيم خارج‬ ‫از ايران به دفتر جشنواره فرستاده شده است؛ از جمله اين‬ ‫فيلم‌ها بايد به آثار زير اشاره کرد‪« :‬وقت داريم حاال» از‬ ‫عبدالرضا کاهاني که در شهر بزانسون در فرانسه ساخته‬ ‫شده‪« ،‬گل سرخ» ساخته سپيده فارسي پيرامون انتخابات‬ ‫بحث‌برانگيز در ‪ 22‬خرداد که با سرمايه فرانسوي‌ها ساخته‬ ‫شده‪ ،‬و همچنين «صدائي از ناکجاآباد» ساخته آيت نجفي از‬ ‫فيلم‌هاي ايراني‌اند که به جشنواره فيلم کن فرستاده شده‌اند‪.‬‬ ‫«گل سرخ» از سپيده فارسي در پوشش يک داستان‬ ‫عاطفي‪ ،‬گسستگي درون از بيرون را در سايه ناآرامي‌هاي‬ ‫اجتماعي و سياسي پس از انتخابات ‪ 22‬خرداد نشان مي‌دهد‪.‬‬ ‫در «صدايي از ناکجاآباد» چند دختر هنرمند ايراني‬ ‫همراه با يک گروه موسيقي فرانسوي مي‌خواهند کنسرتي‬ ‫با صداي زنان در تئاتر شهر در تهران برگزار کنند‪ .‬آنان‬ ‫با پشتکاري باورنکردني سرانجام موفق به برگزاري اين‬ ‫کنسرت مي‌شوند‪ .‬يک فيلم احساس‌برانگيز و تأثيرگذار و‬ ‫پرتنش درباره تالش مدني زنان هنرمند ايراني براي دور‬ ‫زدن محدوديت‌هايي مثل «ممنوعيت تک‌خواني زنان» که به‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪23‬‬

‫آنان تحميل شده است‪.‬‬

‫شش ميليارد‬ ‫گيشه نوروزي‬ ‫سينماها‬ ‫در دهه اول‬ ‫در حالي «معراجي‌ها» با ‪3‬‬ ‫ميليارد تومان فروش‪ ،‬پيشتاز اکران‬ ‫نوروزي است که مجموع رقم فروش‬ ‫پنج فيلم نوروزي به ‪ 6‬ميليارد تومان‬ ‫رسيده است‪.‬‬ ‫به گزارش «خبرگزاري فارس»‪،‬‬ ‫تا پايان نهمين روز از تعطيالت عيد‬ ‫نوروز ‪ 5‬فيلم اکران نوروزي مجموعا ‪6‬‬ ‫ميليارد تومان فروش داشتند که نيمي‬ ‫از اين فروش متعلق به «معراجي‌ها»‬ ‫به کارگرداني مسعود ده نمکي با سه‬ ‫ميليارد و ‪ 20‬ميليون تومان بوده است‪.‬‬ ‫«معراجي‌ها» در سينماهاي‬ ‫تهران ‪ 1‬ميليارد و ‪ 320‬ميليون تومان و در شهرستانها‬ ‫‪1‬ميليارد و هفتصد ميليون تومان فروش داشته است‪.‬‬ ‫براساس اين گزارش‪ ،‬همچنين فيلم سينمايي «چ»‬ ‫به کارگرداني ابراهيم حاتمي‌کيا در تهران ‪ 370‬و در‬ ‫شهرستآنان نيز ‪ 150‬ميليون تومان فروش داشته تا مجموع‬ ‫رقم فروش اين فيلم به ‪ 520‬ميليون تومان برسد‪.‬‬ ‫فيلم سينمايي «خط ويژه» به کارگرداني مصطفي کيايي‬ ‫نيز که در روزهاي اخير با افزايش مخاطب روبرو بوده است‪،‬‬ ‫در مجموع ‪ 607‬ميليون تومان فروش کرده است که سهم‬ ‫تهران ‪ 457‬و شهرستانها ‪ 150‬ميليون تومان بوده است‪.‬‬ ‫اما دومين فيلم پرفروش نوروزي‪« ،‬طبقه حساس» به‬ ‫کارگرداني کمال تبريزي است که تا پايان ‪ 9‬فروردين در‬ ‫تهران ‪ 1‬ميليارد و ‪ 250‬ميليون و در شهرستانها ‪ 500‬ميليون‬ ‫و در مجموع ‪ 1‬ميليارد و ‪ 750‬ميليون تومان فروش داشته‬ ‫است‪.‬‬ ‫فيلم سينمايي «با ديگران» به کارگرداني ناصر ضميري‬ ‫نيز در تهران ‪ 22‬ميليون تومان فروش داشته است‪.‬‬

‫آيا «سووشون»‬ ‫به سينما مي‌رود؟‬

‫معاون فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي از‬ ‫پيشنهاد حسين پاينده مبني بر ساخت فيلمي بر اساس رمان‬ ‫«سووشون» سيمين دانشور استقبال کرد‪.‬‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬حسين پاينده ‪ -‬منتقد ادبي و استاد‬ ‫دانشگاه ‪ -‬در مراسم بزرگداشت سيمين دانشور با عنوان‬ ‫«با سيمين‪ »1300-1390 :‬که هم‌زمان با دومين سالگرد‬ ‫درگذشت سيمين دانشور در خانه هنرمندان و با حضور‬ ‫معاون فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي برگزار شد‬ ‫گفت‪« ،‬خواهش مي‌کنم توجه کنيد که فيلم‌هاي سينمايي‬ ‫امروزه از مرزها فراتر مي‌روند‪ .‬خارجي‌ها ادبيات‌شان را از راه‬ ‫سينما به جهان معرفي کرده‌اند‪ .‬خواهش و تمنا دارم اجازه‬ ‫دهيد رمان «سووشون» در پروژه‌اي تعريف‌شده به فيلم‬ ‫سينمايي تبديل شود؛ چون اآلن در دنياي تصوير هستيم‪».‬‬ ‫او همچنين گفت‪« ،‬انصافًا کارهاي دانشور چند سر و‬ ‫گردن از رمان‌هاي توليد شده در جهان عرب بهتر است‪،‬‬ ‫اما دريغا که ما اين‌ها را ترجمه و معرفي نکرده‌ايم و از ابزار‬ ‫سينما براي معرفي آنان استفاده نکرده‌ايم‪».‬‬ ‫سيدعباس صالحي ‪ -‬معاون فرهنگي وزارت فرهنگ‬ ‫و ارشاد اسالمي ‪ -‬نيز در حاشيه اين مراسم درباره در‬ ‫دستور کار قرار دادن توليد فيلم سينمايي بر اساس رمان‬

‫«سووشون» سيمين دانشور گفت‪ :‬من اين پيشنهاد را حتمًا‬ ‫مطرح مي‌کنم؛ به نظرم پيشنهاد خوبي است‪.‬‬

‫اداي احترام وونگ کارواي‬ ‫به مسافر هواپيماي‬ ‫ناپديدشده‬

‫وونگ کار واي در مراسم هشتمين دوره جوايز فيلم‬ ‫آسيا‪ ،‬جايزه خود را به بدلکاري تقديم کرد که يکي از‬ ‫مسافران هواپيماي ناپديد‌شده پرواز‪ MH370 ‬بوده است‪ .‬‬ ‫کارگردان هنگ کنگي در مراسم اين دوره جوايز فيلم‬ ‫آسيا که در ماکائو برگزار شد‪ ،‬براي فيلم رزمي‪/‬حماسي‪« ‬استاد‬ ‫بزرگ»‪ ‬جايزه بهترين کارگردان را برد‪ .‬وونگ کار واي جايزه‬ ‫خود را به جو کان‪ ،‬بدلکار چيني تقديم کرد که يکي از ‪239‬‬ ‫مسافر و خدمه گمشده هواپيماي بوئينگ ‪ 777‬شرکت‬ ‫هواپيمايي مالزي است‪.‬‬ ‫هواي‬ ‫و‬ ‫حال‬ ‫فيلم‌هاي‪« ‬در‬ ‫کارگردان‬ ‫عشق»‪ ‬و‪ »2046« ‬در حالي که بغض کرده بود‪ ،‬از دولت‬ ‫مالزي خواست به خانواده‌هاي مسافران و خدمه اين هواپيما‬ ‫پاسخ شفاف‌ بدهد و نتايج قطعي درباره اين حادثه را‬ ‫سريع‌تر اعالم کند‪.‬‬ ‫ژانگ زي‌يي‪ ،‬ستاره‪« ‬استاد بزرگ»‪ ‬هم که در اين‬ ‫مراسم جايزه بهترين بازيگر زن را برد‪ ،‬پس از دريافت‬ ‫جايزه در سخنان خود به حادثه مفقود شدن هواپيماي‬ ‫پرواز‪ MH370 ‬اشاره کرد‪.‬‬ ‫جو کان در فيلم‪« ‬استاد بزرگ»‪ ‬و‬ ‫همين ‌طور در فيلم موفق‪« ‬قلمرو‬ ‫ممنوع»‪ )2008( ‬ظاهر شد‪ .‬او در فيلم‬ ‫دوم بدل جت لي بود‪ .‬کان قرار بود در‬ ‫درام تاريخي‪« ‬مارکو پولو»‪ ‬توليد مشترک‬ ‫شرکت واينستين و شبکه نتفليکس‬ ‫که اين روزها در جنوب مالزي در حال‬ ‫تصويربرداري است‪ ،‬کار کند‪ ،‬اما او‬ ‫پيش از شروع کار تصميم گرفت به پکن‬ ‫بازگردد تا فرزندانش را ببيند‪.‬‬ ‫«استاد بزرگ» با دريافت هفت‬ ‫جايزه شامل بهترين فيلم‪ ،‬کارگردان‪،‬‬ ‫بازيگر زن‪ ،‬فيلمبردار‪ ،‬آهنگساز‪ ،‬طراح‬

‫لباس و طراح صحنه فاتح هشتمين دوره جوايز فيلم آسيا‬ ‫شد‪ .‬داستان اين فيلم در پسزمينه سال‌هاي پرهياهو چين‬ ‫دهه ‪ 1930‬روي مي‌دهد و درباره زندگي و دوران «ايپ من»‪،‬‬ ‫استاد افسانه‌اي هنرهاي رزمي (با بازي توني ليونگ چيو‬ ‫واي) است که بعدها استاد بروس لي شد‪.‬‬ ‫«استاد بزرگ»‪ ‬در سال ‪ 2013‬فيلم افتتاحيه شصت‬ ‫و سومين دوره جشنواره فيلم برلين بود‪ .‬اين فيلم پارسال‬ ‫نماينده هنگ کنگ در بخش فيلم خارجي‌زبان جوايز اسکار‬ ‫بود و به فهرست پنج نامزد نهايي راه پيدا کرد‪.‬‬ ‫فيلم هندي‪« ‬ظرف غذا» (‪ )The Lunchbox‬ساخته‬ ‫ريتش باترا جايزه بهترين فيلمنامه (باترا) و بازيگر مرد‬ ‫(عرفان خان) را برد‪.‬‬ ‫يئو يان يان براي فيلم سنگاپوري‪ »Ilo Ilo« ‬به‬ ‫کارگرداني آنتوني چن جايزه بهترين بازيگر زن مکمل را برد‬ ‫و جايزه بهترين بازيگر مرد مکمل به هوانگ بو براي فيلم‬ ‫«سرزمين هيچکس» رسيد‪.‬‬ ‫جوايز فيلم آسيا به نوعي جوايز اسکار سينماي‬ ‫آسياست‪ .‬اين جوايز امسال با حمايت جشنواره‌هاي‬ ‫بين‌المللي هنگ‌کنگ‪ ،‬توکيو و پوسان برگزار شد‪.‬‬ ‫دو سال پيش‪« ‬جدايي نادر از سيمين»‪ ‬ساخته اصغر‬ ‫فرهادي جوايز فيلم آسيا چهار جايزه دريافت کرده بود‪.‬‬


‫‪24‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫‪24‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫ديگر در اداره راديو نشسته بودند من وارد شدم‪ .‬حس کردم‬ ‫که آقاي بنان از من دلگير است‪ ،‬تا من را ديد گفت‪ :‬پسر‬ ‫عنايت­اهلل خان‪ ،‬بيا اينجا ببينم‪ ،‬اين چه طرز خواندن است؟ تو‬ ‫مي‌خواهي موسيقي ايراني را به بيراهه بکشي؟ تو مي­خواهي‬ ‫موسيقي ايراني را عوض کني؟ عبدالعلي وزيري مرا به سکوت‬ ‫دعوت کرد و تنها استاد روح­اهلل خالقي از من حمايت نمود و‬ ‫گفت اگر از چارچوب موسيقي ايراني خارج نشوي‪ ،‬اشکالي‬ ‫ندارد‪ .‬چند وقت بعد از آن‪ ،‬بنان را ديدم که همراه همسرش‬ ‫با ترانه «بي تو» مي­رقصيد‪ ،‬بله باالخره اين موسيقي جاي‬

‫سيمين‌بري‬ ‫حدود ‪ 42‬سال قبل‪ ،‬ترانه دلنشيني به نام‬ ‫«سيمين‌بري» از راديو انتشار يافت که ملودي‌هاي‬ ‫پرحرکت و شادي آفرين و غوغابرانگيزي داشت و با‬ ‫تصنيف­ها و ترانه­هاي آن روزگار کام ً‬ ‫ال متفاوت بود و به‬ ‫سبب ويژگي‌هاي ممتاز شعر و آهنگ‪ ،‬به زودي بر لب­ها و‬ ‫دل‌هاي مردم‪ ،‬به خصوص جوانان نشست و صاحب‌نظران‬ ‫دريافتند که رديف موسيقي ايراني‪ ،‬چه ظرفيت­هاي قابل‬ ‫توجهي براي خلق آثار شاد و پرتحرک دارد‪.‬‬

‫اين آهنگ دل‬ ‫بود که به همراه کالم دلنشين و پرمحتواي استاد ابراهيم‬ ‫صفايي ماليري در گام اصفهان به وجود آمد و بي­گمان از‬ ‫آثار ماندني موسيقي معاصر به شمار مي­رود‪.‬‬ ‫جمشيد شيباني از خاندان بزرگ و هنرمند «فراهاني»‬ ‫است‪ ،‬خاندان ارجمندي که گوهرهاي نايابي چون ميرزا‬

‫عبداهلل‪ ،‬آقا حسين قلي‪ ،‬احمد عبادي‪ ،‬علي­اکبرخان شهنازي‬ ‫و ده­ها هنرمند بزرگ ديگر را به جامعه ايران تحويل داده‬ ‫است‪.‬‬ ‫جمشيد خواهرزاده استاد احمد عبادي‪ ،‬برترين چهره‬ ‫سه­تار نوازي در تاريخ معاصر ايران است‪ .‬او در پرتو ذوق‬ ‫و استعداد شگفت­آور خويش‪ ،‬سال‌ها از طريق نويسندگي‪،‬‬ ‫کارگرداني‪ ،‬هنرپيشگي و خبرنگاري تئاتر و سينما‪ ،‬آهنگسازي‬ ‫و خوانندگي ترانه و تصنيف و پيش پرده‪ ،‬در تحوالت هنري‬ ‫جامعه ايراني مشارکت فعال و موثر داشت و آثار گرانقدري‬ ‫از وي به يادگار باقي مانده است‪.‬‬ ‫وي در سال ‪ 1304‬خورشيدي در تهران تولد يافت‪.‬‬ ‫هنوز چهارده سال بيشتر نداشت که در تئاتر نصر به پيش‬ ‫پرده‌خواني پرداخت و شهرت فراوان به دست آورد‪ .‬در‬ ‫سال‌هاي بعد از شهريور ‪ ،1320‬پيش­پرده­ها جلوه­هاي‬ ‫بارزي از آزادي بيان را ارائه داده که با اشعار تند و نيش­دار‬ ‫و طنزآميز ابوالقاسم حالت و پرويز خطيبي و کريم فکور و‬ ‫ديگران در تئاترها و تماشاخانه­ها خوانده مي­شد و در آن­ها‪،‬‬ ‫اوضاع اجتماعي و سياسي روز به شدت مورد انتقاد قرار مي­‬ ‫گرفت و به همين جهت مردم آن­ها را بسيار دوست داشتند‬ ‫و عجب آنکه اجراي آن­ها در بهبود اوضاع و احوال جامعه نيز‬ ‫تأثير بسيار باقي مي­نهاد و مضاميني که در پيش­پرده­ها مطرح‬ ‫مي­شد‪ ،‬اغلب مورد توجه مسئولين دولتي قرار مي­گرفت‪.‬‬ ‫جمشيد شيباني‪ ،‬آغازگر موسيقي پاپ در ايران است‪.‬‬ ‫او در اوائل تأسيس راديو آهنگ‌هايي در راديو اجرا مي­کرد که‬ ‫با ساير آهنگ‌ها و آوازهاي ايراني به کلي تفاوت داشت‪ .‬اين‬ ‫ترانه­ها با ريتم­هاي موسيقي­هاي غربي مانند‪ :‬والس‪ ،‬تانگو و‬ ‫چاچا به وجود آمده و همراه با شعر و کالم فارسي به وسيله‬ ‫شيباني خوانده مي­شد‪ .‬اما مردم که تا آن زمان با اين سبک‬ ‫موسيقي آشنا نشده بودند‪ ،‬با اين آثار بيگانه بودند و به هيچ‬ ‫وجه آن­ها را بر نمي­تافتند‪.‬‬ ‫اولين ترانه­اي که او با اين شيوه خواند‪« ،‬بي تو» نام‬ ‫داشت که نعمت مين باشيان آن را در گام اصفهان ساخته‬ ‫بود و اجراي آن‪ ،‬با انتقادها و خرده‌گيري­هاي بسيار رو به رو‬ ‫شد‪ .‬در مصاحبه­اي که جمشيد با فروغ بهمن­پور داشت‪ ،‬از‬ ‫اين انتقادها چنين ياد مي­کند‪ ...« :‬درست يادم هست که بعد‬ ‫از خواندن ترانه «بي تو» خيلي­ها بر من خرده گرفتند‪ .‬يک‬ ‫روز که بزرگان موسيقي ايران مانند قمرالملوک وزيري‪ ،‬ملوک‬ ‫ضرابي‪ ،‬بنان‪ ،‬عبدالعلي وزيري‪ ،‬فروتن و سپهري و چند نفر‬

‫عود اعتياد؛‬

‫خودش را پيدا کرد و به تدريج که گوش­ها‪ ،‬با اين سبک آشنا‬ ‫گشت‪ ،‬خرده­گيري­ها‪ ،‬شدت کمتري يافت و آهنگ‌هاي جاز بين‬ ‫بخشي از جامعه‪ ،‬به خصوص جوانان طرفداراني پيدا نمود و‬ ‫به طوري که مي­دانيم با ظهور افرادي مانند ويگن و منوچهر و‬ ‫عارف‪ ،‬با تحوالت مطلوبي رو به رو شد‪».‬‬ ‫در مورد ترانه به ياد ماندني‪« :‬سيمين‌بري»‪ ،‬جمشيد‬ ‫شيباني در جلد دوم کتاب «چهره­هاي ترانه و موسيقي»‬ ‫مي­گويد‪« :‬درست يادم نيست‪ ،‬سال‪ 1341‬يا ‪ 1342‬بود که‬ ‫آهنگي در گام اصفهان ساختم و شعري هم روي آن گذاشتم‬ ‫و از استاد ابراهيم صفايي خواهش کردم که شعري براي اين‬ ‫آهنگ بسازد که ايشان هم شعر ترانه را سرود‪ ،‬بعد نزد آقاي‬ ‫ناصر زرآبادي رفتم و شعر و آهنگ را تحويل او دادم‪ .‬اکبر‬ ‫محسني هم نت آن را نوشت و ارکستر ‪ 20‬نفره زرآبادي‪،‬‬ ‫آن را اجرا کرد‪ .‬خودم هم خواننده آن بودم‪ .‬اين ترانه يکي‬ ‫از موفق‌ترين ساخته‌هاي من است و هنوز هم که سال‌ها از‬ ‫ساختن آن مي­گذرد‪ ،‬مورد توجه مردم است و هر جا که مي‬ ‫روم‪ ،‬همه با من راجع به آن صحبت مي­کنند ‪.»....‬‬

‫سيمين‌بري (نامهربان)‬ ‫آهنگساز‪ :‬جمشيد شيباني‬ ‫شعر‪ :‬استاد ابراهيم صفايي‬ ‫دستگاه‪ :‬بيات اصفهان‬ ‫خواننده‪ :‬جمشيد شيباني‪ ،‬مهرپويا‬ ‫سيمين‌بري‪ ،‬گل پيکري آري‬ ‫از ماه و گل زيباتري آري‬ ‫همچون پري افسونگري آري‬ ‫ديوانه رويت منم‬ ‫چه خواهي دگر از من ‪ ‬‬ ‫سرگشته کويت منم‬ ‫نداري خبر از من‬ ‫هر شب که مه در آسمان‬ ‫گردد عيان‪ ،‬دامن کشان‬ ‫گويم به او راز نهان‬ ‫که با من چه‌ها کردي‬ ‫به جانم جفا کردي ‪ ‬‬ ‫هم جان و هم جانانه‌اي اما‬ ‫در دلبري افسانه‌اي اما‪ ‬‬ ‫اما ز من بيگانه‌اي اما‬ ‫آزرده‌ام خواهي چرا‬ ‫تو اي نوگل زيبا‪ ‬‬ ‫افسرده‌ام خواهي چرا‬ ‫تو اي آفت دل‌ها ‪ ‬‬ ‫عاشق کشي شوخي فسون کاري‬ ‫شيرين لبي‪ ،‬اما دل آزاري‬ ‫با ما سر جور و جفا داري‬ ‫مي‌سوزم از هجران تو‬ ‫نترسي ز آه من‬ ‫دست من و دامان تو‬ ‫چه باشد گناه من‬ ‫دارم زتو نامهربان‬ ‫شوقي به دل شوري به جان‬ ‫مي‌سوزم از سوز نهان‬ ‫زجانم چه مي‌خواهي‬ ‫نگاهي به من گاهي‬ ‫يارب برس امشب به فريادم‬ ‫بستان از آن نامهربان دادم‬ ‫بيداد او‪ ،‬برکنده بنيادم‬ ‫گو ماه من‪ ،‬از آسمان دمي چهره بنمايد‬ ‫تا شاهد اميد من‬ ‫ز رخ پرده بگشايد‬

‫چرا ترک مواد مخدر کار دشواري است؟‬

‫فيليپ سيمور هافمن بازيگر سرشناس عالم تاتر و‬ ‫سينما به گفته خود بيست و سه سال پاک مانده و هروئين‬ ‫مصرف نکرده بود؛ اما مرگ ناگهاني او به علت افراط در‬ ‫مصرف هروئين اين سوال را مطرح کرده که چرا ترک اعتياد‬ ‫معموال ناموفق مي‌ماند و فرد دوباره به مصرف ماده اعتيادآور‬ ‫روي مي‌آورد؟‬ ‫برنده اسکار بهترين هنرپيشه مرد در سال ‪، 2005‬‬ ‫زماني که ‪ 22‬ساله بود‪ ،‬پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه‬

‫نيويورک براي اولين بار به مرکز ترک اعتياد مراجعه کرد‪ .‬او‬ ‫هروئين مصرف مي‌کرد و معتاد به الکل بود‪.‬‬ ‫در سال ‪ 2011‬هافمن به روزنامه «گاردين» گفته بود‪،‬‬ ‫«فقط به خاطر اينکه مدت زيادي از آن گذشته به اين معني‬ ‫نيست که مشکل مقطعي بوده است‪».‬‬ ‫او دوباره مصرف را شروع کرده بود‪ .‬سال گذشته هافمن‬ ‫اعتراف کرد که يک دوره ده روزه سم‌زدايي از هروئين و‬ ‫داروي تجويزي داشته است‪.‬‬ ‫مارک جانسون که خود زماني معتاد به هروئين بوده‬ ‫و اکنون بنيانگذار موسسه‌اي خيريه براي معتادان است‬ ‫مي گويد از سرگيري مصرف تصميمي آگاهانه است که‬ ‫ممکن است از ماه‌ها قبل شروع شده باشد بنابراين هافمن‬ ‫مي‌دانست که دوباره به مصرف روي خواهد آورد و اين‬ ‫موضوع يکباره اتفاق نيفتاده است‪.‬‬ ‫در خانه هافمن داروهايي پيدا شده که پزشک تجويز‬ ‫کرده بوده است‪ .‬براي ترک معموال مسکن‪ ،‬شل‌کننده‬ ‫عضالني‪ ،‬آرام‌بخش و ضد اضطراب تجويز مي‌شود‪ .‬اما در‬ ‫مورد هروئين که مخدري بسيار قوي است بايد بسيار محتاط‬ ‫بود‪.‬‬ ‫دکتر اسکات کراکوفر روانپزشک مي‌گويد‪« ،‬در بسياري‬

‫از موارد فرد نمي‌داند که ترکيب هروئين و داروهاي تجويزي‬ ‫مي‌تواند سبب مرگ شود‪».‬‬ ‫ترکيب هروئين و به ويژه مسکن‌ها مي‌تواند بسيار‬ ‫خطرناک باشد‪ .‬به گفته دکتر «دني کارسي» معاون مرکز‬ ‫ترک اعتياد امريکا مسکن‌ها شايد مغز را به ياد نشئه هروئين‬ ‫مي‌اندازند و باعث مي‌شوند عطش فرد به هروئين بيشتر شود‪.‬‬ ‫عالوه بر اين وقتي فرد پس از مدتي پرهيز‪ ،‬دوباره به‬ ‫مصرف مواد روي مي‌آورد متوجه نيست که تحمل بدنش مثل‬

‫سابق نيست و او نمي‌تواند همان مقداري را که قبال به‬ ‫راحتي مصرف مي‌کرده استفاده کند‪ ،‬و اين مي‌تواند سبب‬ ‫مرگ شود‪.‬‬ ‫اما چرا پس از سال‌ها دوري از مواد‪ ،‬فرد تمام داليل‬ ‫منطقي را که براي پرهيز از اعتياد وجود دارد ناديده‬ ‫مي‌گيرد و تمام عوارض و خطرات بازگشت به مواد مخدر‬ ‫را به جان مي‌خرد؟‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪25‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫«مؤسسه ملي مصرف سوء مواد آمريکا» مي‌گويد‬ ‫عود اعتياد در ‪ 40‬تا ‪ 60‬درصد موارد اتفاق مي‌افتد‪ .‬در‬ ‫مورد هروئين عود اعتياد بسيار محتمل‌تر است و به‬ ‫‪ 80‬درصد مي‌رسد‪».‬‬ ‫اما چرا روي‌آوري مجدد به اين رفتار‬ ‫خودتخريبي اينقدر شايع است؟‬ ‫اعتياد پديده‌اي بسيار پيچيده است که فروکش و‬ ‫عود دارد و بدون درمان و حمايت مستمر احتمال عود‬ ‫بيشتر هم مي‌شود‪.‬‬ ‫متخصصان اعتياد را «بيماري مزمن عودکننده‌اي»‬ ‫تعريف مي‌کنند که باعث تغيير ساختار و عملکرد مغز‬ ‫مي‌شود و بنابراين به نظر مارک جانسون «اعتياد‬ ‫بيماري‌اي است که ريشه‌کن نمي‌شود و وقتي فرد‬ ‫مواد را کنار مي‌گذارد همه فکر مي‌کنند که مشکل‬ ‫برطرف شده اما اينطور نيست‪.‬‬ ‫بسياري از متخصصان هم معتقدند اعتياد را‬ ‫مي‌توان تا حدودي بيماري‌اي دانست که تا آخر عمر‬ ‫باقي مي‌ماند بنابراين مشکل اصلي خود اعتياد و‬ ‫ماهيت مزمن آن است‪.‬‬ ‫دکتر «جان مارسدن» روانشناس اعتياد از «کينگز‬ ‫کالج» لندن مي‌گويد‪« ،‬اعتياد به هروئين اختاللي وخيم‬ ‫و ماندگار است و رهايي از آن بسيار دشوار است‪».‬‬ ‫پرهيز از مصرف پس از ترک‪ ،‬نياز به تغييرات‬ ‫بسيار وسيع و بنيادي در رفتار و نگرش فرد دارد‪.‬‬ ‫فرد بايد ماده اعتيادآور را به جاي راه حل‪ ،‬جدي‌ترين‬ ‫مشکل خود ببيند‪.‬‬ ‫اينکه فرد پس از سال‌ها سوء مصرف بتواند اين‬ ‫باور طوالني مدت را با موفقيت تغيير دهد چالشي‬ ‫عظيم است و فرد به آساني مي‌تواند دوباره به ورطه‬ ‫افکار و عادت‌هاي قديمي بلغزد‪.‬‬ ‫«اليوت الم» از «موسسه خيريه ترک اعتياد‬ ‫به الکل و مواد بريتانيا» مي‌گويد‪ ،‬مشکل ذهني‬ ‫و روان‌شتاختي فرد معتاد را بايد در همان حوزه‬ ‫افسردگي تحليل کرد‪ .‬به گفته او‪« ،‬افراد مي‌توانند با‬ ‫اعتياد خود را وفق دهند يا حتي بر آن فائق شوند‪،‬‬ ‫اما مشکل ريشه‌کن نمي‌شود‪ .‬تمام انواع اعتياد با‬ ‫جرقه‌اي مي‌توانند شعله‌ور شوند‪ .‬اين جرقه ممکن‬ ‫است يک روز پراسترس باشد يا دعوا با همسر‪ ،‬به هم‬ ‫خوردن رابطه يا بيکار شدن‪ ،‬عود يک بيماري جسمي‬ ‫باشد يا از دست دادن دوست يا عضوي از خانواده‪،‬‬ ‫ديدن تبليغ آبجو يا ديدن يک سرنگ يا زنده شدن‬ ‫خاطره نشئگي يا مستي‪».‬‬ ‫اين جرقه‌ها باعث مي‌شوند در مغز مقداري‬ ‫اندکي دوپامين آزاد شود و اين افزايش دوپامين‬ ‫احساسي مشابه مصرف خود مواد ايجاد مي‌کند‪.‬‬ ‫وقتي اين نشئگي کوچک ايجاد مي‌شود ذهن‬ ‫معتاد براي ايجاد رضايتي که قبال به آن عادت داشته‬ ‫به تمنا مي‌افتد و براي تحريک دوپاميني قديم‪ ،‬فرد را‬ ‫زير فشار مي‌گذارد‪.‬‬ ‫اين روند ناخودآگاه و سريع اتفاق مي‌افتد؛ به‬ ‫همين دليل هم گاهي فرد دقيقا نمي‌داند چرا ترک را‬ ‫شکسته و حتي به ياد نمي‌آورد که چگونه اين اتفاق‬ ‫افتاده است‪.‬‬ ‫دانشمندان معتقدند وقتي اين جرقه‌هاي‬ ‫ناخودآگاه در مغز معتاد زده مي‌شود‪ ،‬افزايش دوپامين‪،‬‬ ‫فعاليت مراکز برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري را که در‬ ‫قشر پيشاني (فرانتال) قرار دارند مختل مي‌کند‪.‬‬ ‫در نتيجه‪ ،‬فرايند فکري فرد‪ ،‬نياز عاطفي يا‬ ‫استرس کوتاه ‌مدت خود را به شکلي اغراق‌آميز‬ ‫تفسير مي‌کند و روي آوردن به تسکين موقت و مضر‬ ‫مواد را بر منافع درازمدت پرهيز ارجح مي‌بيند‪.‬‬ ‫اين روند افکار و رفتار فرد را صرف‌نظر از اينکه‬ ‫فرد چه مدت پاک بوده است کامال تغيير مي‌دهد‪.‬‬ ‫عطش مصرف دوباره اتفاقي طبيعي است و‬ ‫متخصصان تنها راه غلبه بر آن را اين مي‌دانند که فرد‬ ‫پرهيز از مواد را هر روز و هر لحظه مهمترين اولويت‬ ‫زندگي خود بداند‪.‬‬ ‫فرد صرف‌نظر از اينکه چه اتفاقي برايش افتاده‬ ‫فقط بايد فکر کند مهمترين چيز اين است که سر‬ ‫وقت مواد يا الکل نرود‪ .‬اين هشياري مدام کار راحتي‬ ‫نيست و حتي افرادي موفق مثل هافمن هم ممکن‬ ‫است نتوانند چنين کنند‪.‬‬ ‫آنها که از معتادان انتقاد و درباره آنها قضاوت‬ ‫مي‌کنند اين واقعيت اساسي را ناديده مي‌گيرند که‬ ‫معتاد بيش از آنکه به لذت و رضايت برسد‪ ،‬دائم در‬ ‫عذاب و مبارزه با خود است و اين خود اهميت درمان‬ ‫و حمايت مستمر را يادآور مي‌شود‪.‬‬

‫يک تاريخ و دو شخصيت‪،‬‬ ‫نويسنده الکساندر دوال – آستاال‬

‫اجباري در بند‪ ،‬کلمانسو فرصتي هم مي‌يابد تا با دو‬ ‫چهره برجسته سياسي ديگر به نام‌هاي «فرديناند‬ ‫تول» و «اوگوست بالنکي» (شخصيت پرآوازه‌اي که‬ ‫در کليه جنبش‌هاي ضدحکومتي از سال ‪ 1827‬شرکت‬ ‫داشته و جمعأ ‪ 37‬سال را در زندان حکومتي گذرانده‬ ‫بود) آشنا و تحت نفوذ انديشه‌هاي مترقي آنان اين‬ ‫بار با عزمي راسخ‌تر جهت برداشتن گام‌هاي بلند به‬ ‫قصد تحقق آزادي و دموکراسي در سرزمين فرانسه‪،‬‬ ‫متقاعدتر و اميدوارتر پا بر صحنه مي‌گذارد‪.‬‬ ‫پس از رهايي از زندان کلمانسو در کنار کار‬ ‫پرمشغله بيمارستاني‪ ،‬همچنان به نشست‌هاي طوالني‬ ‫خود با بالنکي و تول ادامه داده تا آنکه در ‪ 13‬ماه‬ ‫مي سال ‪ 1865‬پس از دفاعي موفقيت‌آميز پايان‌نامه‬ ‫دکترايش در حقوق سياسي زيرنظر پروفسور شارل‬ ‫روبن که يک پوزيتيويست دوآتشه مخالف بوناپارتيسم‬ ‫بود‪ ،‬به ناگاه تصميم به عزيمت به آمريکا را مي‌گيرد‪،‬‬ ‫به اين اميد تا شايد به عنوان جراح در ارتش فدرال‬ ‫آمريکا استخدام شود‪.‬‬ ‫چنين جابجايي در حقيقت زمينه‌ساز دستيابي‬ ‫کلمانسو به شناخت عميق از ليبراليسم آمريکايي‬ ‫و قانون اساسي برآمده از انديشه‌هاي جفرسون‪،‬‬ ‫فرانکلين و لينکن مي‌گردد‪ ،‬انديشه‌هايي که در تقابل‬ ‫با بوناپارتيسم حاکم بر جامعه از پاي درآمده‌اي است‬ ‫که يک قرن پيش از آن به اميد رهايي‪ ،‬آزادي و‬ ‫برابري با انقالبي خونين به پا خاسته بود‪ ،‬اما در مسلخ‬ ‫گيوتين‌هاي به پا خاسته کنوانسيون و سپس در عصر‬ ‫بوناپارتيسم خودکامه همه دستاوردهايش را قرباني‬ ‫و اکنون در طليعه طلوع جمهوري نوپا مي‌رفت که در‬ ‫کمون پاريس خيزشي دوباره يافته و جامه نودوخته‬ ‫جمهوري را براي اولين بار به تن کند‪.‬‬

‫قسمت دوم‬

‫«مبارزه تنها دليل هستي ماست‪».‬‬

‫(ژرژ کلمانسو)‬

‫مونه و کلمانسو را مي‌توان دو چهره برجسته‬ ‫تاريخي انگاريد که با وجود پيوندي نزديک ميانشان‬ ‫و پيشينه همکاري طوالني در گستره فرهنگ و‬ ‫هنر‪ ،‬دو شخصيت با توانمندي‌هاي کامأل متفاوت از‬ ‫يکديگر را متجلي مي‌ساختند‪ .‬اولي منضبط‪ ،‬کوشا‬ ‫و کنجکاو به همه امور اجتماع‪ ،‬سياست و فرهنگ‬ ‫و هنر بود و همواره نيز مورد تاييد و تحسين پدر‬ ‫(بنجامين کلمانسو) که به رهنمود‌هاي وي فرزند همه‬ ‫مراحل تحصيلي را از ابتدا تا دانشکده پزشکي نانت‬ ‫و پاريس طي نموده و سرانجام در مقام پزشک‬ ‫جراح در بيمارستان «بي‌ستر» پاريس به کار مشغول‬ ‫گرديد‪.‬‬ ‫اما آن ديگري‪ ،‬به لحاظ قريحه و ذوق هنري‬ ‫زايدالوصفش صرفأ خود را در حوزه نقاشي متمرکز‬ ‫گردانده و از جانب ديگر به سبب داشتن طبيعتي‬ ‫خودمدار و روحيه‌اي ساختارشکن‪ ،‬به هيچ نيروي‬ ‫برتري تمکين نمي‌کرد حتي به پدر که در کنارش‬ ‫روزگار پرچالشي داشت و عاقبت نيز کار به ترک‬ ‫خانه و دوري از حيطه تسلط پدر انجاميد‪.‬‬ ‫**‬ ‫دوران طوالني و پر از فراز و نشيب مبارزه‬ ‫جمهوريخواهان فرانسه عليه حکومت خودکامه‬ ‫ناپليون سوم بر زندگي خانواده کلمانسو نيز تاثيري‬ ‫سرنوشت‌ساز داشت‪ .‬بنجامين پدر ژرژ بارها به‬ ‫موجب قانون امنيت ملي مورد پيگيرد قرار گرفته و به‬ ‫زندان رفته بود‪ .‬با اين حال‪ ،‬دريغي نداشت تا فرزند‬ ‫را تشويق به پيوستن به گروه مبارزين جمهوريخواه‬ ‫کند‪ .‬حتي حين يکي از سفرها به پاريس‪ ،‬خود او‬ ‫موجبات آشنايي ژرژ را با «اتين آراگو» (دوست‬ ‫نزديک و هم‌مسلک سياسي‪ ،‬که بعدها به مقام‬ ‫شهرداري پاريس رسيد) از رهبران جنبش‬ ‫ضدحکومتي را فراهم آورد‪ .‬اين مالقات اثري عميق‬ ‫بر افکار جوان دانشجوي تازه وارد به مدرسه پزشکي‬ ‫پاريس گذارده و او را در ايجاد يک گروه متشکل‬ ‫از همفکران با اهداف سياسي به سبک و سياق‬ ‫«کلوب ولتر» مصمم مي‌گرداند و اندکي بعد پس از‬ ‫راه‌اندازي تشکيالت گروه‪ ،‬کلمانسو روزنامه‌اي تحت‬ ‫عنوان «کار» را با هدف و انگيزه برقراري جمهوري‬ ‫در فرانسه را منتشر مي‌نمايد که چندي بعد روزنامه‬ ‫مذکور به اتهام ترغيب مردم پاريس به شرکت‬ ‫در تظاهرات در ميدان «باستيل» توقيف شده و در‬ ‫آوريل سال ‪ 1862‬سردبير روزنامه هم به يک ماه‬ ‫زندان محکوم مي‌شود و در طي گذران اين دوره‬

‫**‬ ‫فرياد خشم‌آلود آدولف مونه با حالتي تهديدآميز‬ ‫خطاب به کلود فرزندش‪« :‬براي آخرين بار بهت‬ ‫مي‌گم‪ ،‬اگه تصميم گرفتي که نقاش بشي‪ ،‬ديگه حتي‬ ‫انتظار دريافت سکه‌اي رو هم از من نداشته باش‪».‬‬ ‫نقاش به پدر نگريسته و به آرامي مي‌گويد‪« ،‬ناراحت‬ ‫نباش پدر‪ ،‬گليمم را باالخره خودم از آب بيرون خواهم‬ ‫کشيد!!!»‬ ‫کلود مونه هر چند دوران جواني را در شهر‬ ‫«آور» در نرماندي گذرانيده اما زادگاهش پاريس بود‬ ‫و بي‌نهايت نيز بدين امر مفتخر و دريغي نداشت تا‬ ‫بگويد‪« ،‬من يک پاريسي واقعي شهر پاريس هستم!!»‬ ‫اما اين بچه پاريسي غيرقابل مهار‪ ،‬فقط به سخنان‬ ‫پدر نبود که وقعي نمي‌نهاد‪ ،‬بلکه در مدرسه هم در‬ ‫قالب دانش‌آموزي ياغي و بي‌اعتنا به کليه ضوابط و‬ ‫قواعد واکنشي منفي داشت‪.‬‬ ‫در يکي از يادداشت‌هايش مربوط به آن دوران‬ ‫چنين مي‌نويسد‪« ،‬مدرسه هميشه برايم حکم يک‬ ‫زندان خفقان‌آور را داشت‪ ،‬هرگز هم چيز به درد‬ ‫بخوري را توي آن چارديواري فرا نگرفتم‪ .‬اصأل‬ ‫نمي‌دونم چرا آن ساعاتي را که مي‌شد زير نور متغير‬ ‫و مجذوب‌کننده آفتاب که بر درياي ساحل نرماندي‬ ‫مي‌تابيد و هميشه برايم جاذبه‌ اغواکننده‌اي داشت‬ ‫مي‌بايست توي آن محوطه کسل‌کننده محبوس‬ ‫مي‌شدم تا فقط مايه خوشنودي پدرم گردم‪».‬‬ ‫در دوران دبيرستان‪ ،‬کلود دروس طراحي را نزد‬

‫‪25‬‬

‫آموزگاري به نام «ژاک فرانسوا اوشار» شاگرد پيشين «ژان لويي داويد» (نقاش‬ ‫دوره‌هاي انقالب و عصر بوناپارتي) و مدير کنوني موزه شهرداري آور آغاز‬ ‫مي‌نمايد‪ .‬اما در عمل گرايش چنداني به سبک و روش طراحي اوشار بروز نداده‬ ‫و صرفأ به کشيدن کاريکاتور روي مي‌آورد و پس از مدتي کوتاه هم به تبحري‬ ‫قابل توجه در اين رشته دست مي‌يابد‪ ،‬به طوري که در ‪ 15‬سالگي بسياري از‬ ‫همشهريان «آور» او را به عنوان کاريکاتوريستي حرفه‌اي شناخته و به طور دايم‬ ‫آثارش در پشت ويترين مغازه کاغذ فروشي به نام «بوتيک گراويه» واقع در‬ ‫گوشه‌اي از کوچه پاريس در شهر «آور» به نمايشي دايمي درمي‌آيند‪.‬‬ ‫بر حسب اتفاق روزي اوژن بودن استاد بزرگ نقاشي به مغازه کاغذ‬ ‫فروشي مذکور وارد شده و قابساز حرفه‌اي بوتيک با اصرار بسيار استاد را به‬ ‫درون کارگاه برده و او را با کلود مونه رودررو مي‌گرداند ضمن آنکه ابراز مي‌دارد‪،‬‬ ‫«بفرماييد آقاي بودن‪ ،‬اين همان جوان بااستعدادي است که کاريکاتورهايش‬ ‫در پشت ويترين مغازه ما قرار دارند‪ ».‬سپس بودن با لحن پر از تحسين به‬ ‫مونه روي کرده و مي‌گويد‪« ،‬آقاي محترم هر روز از اين کوچه عبور مي‌کنم‬ ‫و چشمانم بر روي کروکي‌هاي شما بي‌اختيار ثابت مي‌مانند‪ .‬راستش چيز‬ ‫عجيبي در اين چهره‌هاست که نمي‌توانم بگويم اين‌ها فقط کاريکاتور هستند‪.‬‬ ‫قريحه‌اي ارزشمند در پشت اين صورتک‌ها نهفته است بايد اذعان دارم که‬ ‫شروع کرده‌ايد اما مگذاريد دير شود‪ ،‬مي‌دانم که به زودي از کشيدن کاريکاتور‬ ‫خسته خواهيد شد‪ ،‬برويد پيگيرانه مطالعه و از ديدن مداوم آثار نقاشان بزرگ‬ ‫مضايقه نفرماييد‪ .‬خستگي‌ناپذير طراحي کنيد و منظره بيافرينيد‪ .‬دريا‪ ،‬آسمان‪،‬‬ ‫حيوانات‪ ،‬انسان و درختان جزء الينفکي از زيبايي‌هاي زندگي هستند‪ .‬بايد ياد‬ ‫بگيريد که چگونه حقيقت وجودي آن‌ها را در نور و فضاي محيط اطراف آنان‬ ‫تصوير نماييد‪».‬‬ ‫مونه در برابر تمجيد و تعريف‌هاي استادي چون بودن دچار مسرت لحظه‌اي‬ ‫گشته‪ ،‬اما دعوت او را براي فراگيري نقاشي در کارگاهش ناشنيده گرفته و به‬ ‫فراموشي مي‌سپارد‪ .‬اما بودن شخصيتي تسليم‌ناپذير داشت و با پافشاري و‬ ‫دورانديشي خاص خود سرانجام جوان کاريکاتوريست را به کارگاه خود جلب و‬ ‫ريزه‌کاري‌هاي نقاشي را در ساختاري آکادميک به سرعت بدو مي‌آموزد و در پي‬ ‫آن مونه نيز همه آناليزهاي مدادي را به همراه دسته زغال و مدادهايش به کناري‬ ‫نهاده و قدم به دنياي رنگ‌ها مي‌نهد‪.‬‬ ‫فراگيري دروس‬ ‫مربوط به شناخت‬ ‫رنگي‪،‬‬ ‫توناليته‌هاي‬ ‫فضاسازي و پرسپکتيو‪،‬‬ ‫به يک باره کيفيت کاري‬ ‫نقاش جوان را متحول و‬ ‫دگرگون ساخته و بودن‬ ‫هم از کسوت صرف يک‬ ‫استاد بيرون آمده و در‬ ‫مقام راهنما و مشاوري‬ ‫ارزنده براي مونه باقي‬ ‫مي‌ماند‪.‬‬ ‫پس از گذران‬ ‫دوران آموزشي‪ ،‬بودن‬ ‫شاگرد خود را متقاعد‬ ‫مي‌گرداند تا به درون‬ ‫طبيعت رفته و نيرو‌هاي‬ ‫نهفته در زيبايي‌هاي‬ ‫آن را کشف و تصوير‬ ‫کند‪ .‬هدفي که در کارگاه‬ ‫فضاي بسته دستيابي‬ ‫بدان ميسر نمي‌نمود‬ ‫و در اين رابطه استاد‬ ‫تاکيد داشت‪« ،‬سه ضربه‬ ‫قلم‌مو با الهام از طبيعت بر روي بوم به روزها کار نقاشي خسته‌کننده در کارگاه‬ ‫تفوق و ارجحيت دارند‪».‬‬ ‫مونه در صفحه‌اي از خاطرات به جا مانده‌اش از آن دوران مي‌نويسد‪،‬‬ ‫«بعدازظهري و آفتابي در حال غروبيدن‪ .‬سخت مشغول پاييدن نور‪ ،‬چتر‬ ‫برافراشته کنارم سايه انداخته بود بر روي سه‌پايه‌ها و بساط چيده شده‌ام‪ .‬به‬ ‫ناگاه هيبت مردي برازنده از دور نمايان و به سراغم آمد‪ .‬احتماأل به طبقه اعيان‬ ‫شهر تعلق داشت‪ .‬زبان به ستايش گشوده و روش نقاشي مرا با آن کارگاه‬ ‫چيده شده در طبيعت آزاد را نوآوري در رشته هنرهاي تجسمي قلمداد و به‬ ‫دنبالش تحسين و تمجيد فراواني ابراز نمود و در آخر دستان رنگي مرا فشرده‬ ‫و گفت‪« ،‬ببخشيد آقا‪ ،‬فراموش کردم‪ ،‬نام من تيوفيل گوتيه (شاعر‪ ،‬نويسنده و‬ ‫منقد هنري و پايه‌گذار نظريه هنر براي هنر) است‪ ،‬شاعري که چيزي نمانده بود‬ ‫روزي مثل شما نقاش شود!!!‬ ‫در تابستان ‪ 1858‬مونه اولين بار نقاشي‌هايش را در کنار آثار بودن در‬ ‫نمايشگاه شهرداري «آور» به نمايش درمي‌آورد‪ .‬در اپريل ‪ 1859‬به پيشنهاد‬ ‫و تشويق بودن‪ ،‬مونه براي هميشه به پاريس نقل مکان کرده تا بتواند تالشي‬ ‫را در جهت دريافت مجوزي از سالن مشهور پاريس (سالن دو پاري) براي‬ ‫برگزاري نمايشگاهي از آثارش آغاز کند‪.‬‬ ‫اما سالن که زير نظر اعضاي محافظه‌کار آکادمي هنرهاي زيبا اداره‬ ‫مي‌شد‪ ،‬در آن زمان تنها نهادي قدرتمند بود که هيچ گالري نقاشي در پاريس‬ ‫نمي‌توانست با آن برابري کند و به نظر مي‌آمد که مديريتش ارجحيت را فقط به‬ ‫نقاشاني مي‌دهد که در طي ساليان دستچين شده و نيز موفق به دريافت جوايزي‬ ‫گشته‌اند و بدين سبب اعضاي آکادمي هنرهاي زيبا و «سالن دو پاري» به لحاظ‬ ‫چنين مالحظاتي به تقاضاي مونه و يارانش‪ ،‬جواب منفي داده مي‌شود‪....‬‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬


‫‪26‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫ايراني‌ هستم اما به ايراني‌‌ها‬ ‫اعتماد نمي‌کنم‬

‫شيما شهرابي‬ ‫در البي يکي از بزرگ‌ترين هتل­­هاي شهر «هيوستن»‬ ‫آمريکا نشسته­ام؛ جايي که مالک آن يک مرد ايراني‌االصل‬ ‫است‪ .‬برگه‌هاي استخدام را کامل پرکرده‌ام و حاال منتظرم‬ ‫تا وقت مصاحبه حضوري من برسد‪ .‬فکر مي­کنم يک مدير‬ ‫ايراني حتما کارمندان ايراني را راحت­تر مي‌پذيرد‪ ،‬اما همه­‬ ‫افکارم نقش برآب مي­شوند وقتي آقاي «ر‪.‬د» در بدو ورودم‬ ‫به اتاقش مي­گويد‪ « :‬من تمايل چنداني به کار کردن با‬ ‫ايراني­ها ندارم‪».‬‬ ‫اين جمله را به انگليسي مي­گويد‪ .‬اين­جا هيچ­کس حق‬ ‫ندارد فارسي صحبت کند؛ حتي دو کارمند ايراني با هم‪.‬‬ ‫حرفش را اين­طور ادامه مي­دهد‪« :‬هيچ کدام از مديرهاي‬ ‫اصلي هتل من ايراني نيستند‪ ،‬چون من نحوه مديريت‬ ‫ايراني­ها را قبول ندارم‪ .‬شما هم اگر سابق ­ه کار با مديران‬ ‫آمريکايي را داريد‪ ،‬مي­توانيم درباره­ استخدام صحبت کنيم‪».‬‬ ‫«ر‪.‬د» معتقد است مديران ايراني دو دسته هستند؛ يا‬ ‫مديريت را با رياست اشتباه مي­گيرند و سخت­گيري بيش‬ ‫از حد با کارمندان دارند‪ ،‬يا اين­که تا به مديريت مي‪‎‬رسند‪،‬‬

‫دنباله از صفحة ‪14‬‬ ‫شد‪ .‬در گزارشي که از حادثه منتشر شد‪ ،‬به وجود مواد‬ ‫محترقه و آتش‌زا در اتاق او اشاره شده بود‪.‬‬ ‫شبکه محلي «فاکس نيوز» در آتالنتا اين احتمال را‬ ‫مطرح کرد که طرحي تروريستي در کار بوده است‪ .‬از‬ ‫سوي ديگر‪ ،‬برخي از وب‌سايت‌هاي فارسي زبان در داخل‬ ‫و خارج ايران خبر از حمله به يک دانشجوي ايراني با‬ ‫کوکتل مولوتف در شهر آتالنتا دادند‪.‬‬ ‫در حالي که سامر در حال دست و پنجه نرم کردن با‬ ‫مرگ بود و پدر و مادرش در يکي از کشورهاي همسايه‬ ‫به دنبال دريافت ويزا بودند تا به ديدارش بيايند‪ ،‬تعدادي‬ ‫از وب‪‎‬سايت‌هاي فارسي زبان خبر حمله به او را تيتر‬ ‫گزارش‌هاي تحليلي خود کردند‪.‬‬ ‫«شبکه سفير ايران» حتي احتمال ترور او را به دست‬ ‫شرکت‌هاي رقيب مطرح کرد و نوشت که او در آستانه‬ ‫متحول کردن ساختار شبکه جهاني اينترنت بوده است‪ .‬از‬ ‫سوي ديگر‪ ،‬سايت‌هاي مخالف جمهوري اسالمي با انتشار‬ ‫عکس‌هايي از سامر‪ ،‬نظام حاکم بر ايران را مسوول اين‬ ‫حادثه معرفي کردند‪.‬‬ ‫بر اساس گفته‌هاي هم‌خانه سامر‪ ،‬او و دوستانش‬ ‫چند روز قبل از حادثه‪ ،‬بنزين موتور يکي از دوستان خود را‬ ‫در حياط خانه سامر خالي مي‌کنند تا بتوانند موتورسيکلت‬ ‫را با کشتي به کشور زادگاه مالک موتور ارسال کنند‪ .‬اما از‬

‫تنبلي را پيشه کرده و ديگر کار نمي‌کنند‪.‬‬ ‫او از تجربه­ ‪ 20‬ساله­اش حرف مي­زند و مي­گويد‪:‬‬ ‫«متاسفانه هر وقت به ايراني­ها اعتماد کردم‪ ،‬همه چيز خراب‬ ‫شده است‪ .‬االن هم پشت دستم را داغ کرده­ام که ايراني­ها‬ ‫را در حد کارمند ساده استخدام کنم و در سطوح باالتر فقط‬ ‫با آمريکايي­ها کار کنم‪».‬‬ ‫«ر‪.‬د» تنها کارفرمايي نيست که تمايلي به کار کردن با‬ ‫ايراني­ها ندارد‪ .‬گفت وگوي ما با چند نفر از کارفرمايان نشان‬ ‫داد که بيشتر آن­ها در اين باره موضع مشترک دارند اگرچه‬ ‫شايد داليل­شان متفاوت باشد؛ مثل فرهاد که صاحب يک‬ ‫ساندويچي در لس­آنجلس است چنين مي‌گويد‪« :‬ايراني­ها به‬ ‫اندازه مکزيکي­ها فرز نيستند‪ .‬کاري که يک کارگر مکزيکي‬ ‫در رستوران انجام مي­دهد‪ ،‬برابر کار دو کارگر ايراني است‪.‬‬ ‫مکزيکي­ها قوي‌ترهستند چون از بچگي براي کار در مزرعه‬ ‫تربيت مي­شوند‪ .‬پس مقرون به صرفه نيست من مکزيکي­ها را‬ ‫کنار بگذارم و ايراني استخدام کنم‪».‬‬ ‫تازه متوجه مي­شوم که چرا غذاهايي که در رستوران­‌هاي‬ ‫ايراني‪ -‬آمريکا سرو مي­شوند‪ ،‬مزه­هاي اصيل ندارند‪ .‬وقتي‬ ‫آشپز مکزيکي قورمه­­سبزي بپزد‪ ،‬تکليف روشن است!‬ ‫آن‌جايي که ظرف نگهداري بنزين وجود نداشته است‪ ،‬سوخت‬ ‫موتور را در بطري‌هاي نوشابه مي‌ريزند‪ .‬يکي از اين بطري‌ها‬ ‫در نداشته‪ ،‬به همين دليل سر آن را با پارچه مي‌پوشانند‪.‬‬ ‫سامر ساعت ‪ 4‬بعدازظهر روز حادثه به حياط خانه‬ ‫مي‌رود و يکي از ظرف‌هاي بنزين را برداشته و با خود به‬ ‫اتاقش مي‌برد‪ .‬پس از چند دقيقه‪ ،‬آتش و بعد هم دود مشاهده‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫هم‌خانه سامر مي‌گويد تالش کرده است وارد اتاق بشود‬ ‫اما در قفل بوده و در حين تالش براي باز کردن در و تماس‬ ‫با پليس‪ ،‬زمان از دست مي‌رود‪ .‬وقتي اهالي خانه وارد اتاق‬ ‫مي‌شوند‪ ،‬کار از کار گذشته بود‪ .‬سامر با ‪ 99‬درصد سوختگي‬ ‫درجه سوم به بيمارستان منتقل مي‌شود‪.‬‬ ‫ماجرا شايد خودسوزي يا خودکشي به نظر بيايد اما يکي‬ ‫از دوستان سامر مي‌گويد دليلي براي خودکشي وجود نداشت‪.‬‬ ‫سامر قرار بود دو ماه ديگر از پروژه دکتراي خود دفاع کند‪.‬‬ ‫همه دوستان سامر و استادانش مي‌گويند او از‬ ‫دانشجوهاي موفق و فعال بوده که روابط بسيار خوبي با‬ ‫دوستان امريکايي خود داشته است‪.‬‬ ‫در دوران بستري در بيمارستان‪ ،‬دوستان ايراني و‬ ‫امريکايي‌ وي مدام به عيادتش مي‌رفتند‪ .‬همه کساني که‬ ‫«ايران‌واير» با آن‌ها تماس گرفت‪ ،‬سامر را يک انسان‬ ‫مهربان‪ ،‬دوست داشتني و اجتماعي مي‌شناختند که اهل‬ ‫سياست نبوده است‪.‬‬ ‫در روز مرگ او اعالم شد که هيچ مدرکي دال بر فعاليت‬

‫‪26‬‬

‫واعظانکاينجلوهدرمحرابومنبرمي‌کنند‪ ‬‬ ‫دل به دل راه دارد‬ ‫البته تمايل نداشتن به همکاري در بين ايراني­هاي مهاجر‪ ،‬چون به خلوت مي‌روند آن کار ديگر مي‌کنند‬

‫دوطرفه است‪ .‬تا جايي که من شاهد بوده‌ام‪ ،‬بيشتر جويندگان‬ ‫کار هم ترجيح مي­دهند با کارفرمايان آمريکايي وارد مذاکره شوند‪.‬‬ ‫آن­ها هم داليل خودشان را دارند «فريد» مي­گويد‪« :‬کارفرمايان‬ ‫ايراني هميشه پايين‌ترين رقم حقوقي را پيشنهاد مي­دهند‪ ،‬تا‬ ‫بتوانند کار مي­کشند و رفتارهاي مديريتي زشتي دارند‪».‬‬ ‫ي او خيلي خوب‬ ‫«سارا» تازه به امريکا آمده و زبان انگليس ­‬ ‫نيست‪ .‬او در يک رستوران ايراني کار مي­کند اما دنبال يک‬ ‫کار آمريکايي مي­گردد‪« :‬ايراني­ها قوانين خودشان را دارند که‬ ‫کار کردن با آن­ها را سخت مي‌کند؛ مثال در همه رستوران­هاي‬ ‫آمريکايي‪ ،‬انعام براي گارسون است اما صاحب رستوران‪ ،‬انعام­‬ ‫ها را به ما نمي­دهد‪ .‬مي­گويد من از اول هم به شما گفتم حقوق‬ ‫شما ساعتي هشت دالر است و حرفي از انعام نزدم‪ .‬حتي اگر‬ ‫کسي انعام را در دست­مان هم بگذارد‪ ،‬موظفيم آن را در شيشه­اي‬ ‫که جلوي دخل قرار دارد‪ ،‬بياندازيم‪».‬‬ ‫ماجرا وقتي تلخ­تر مي­شود که خودمان را با مهاجران‬ ‫کشورهاي ديگر مقايسه کنيم‪ .‬در بيشتر فروشگاه‌هاي چيني‪،‬‬ ‫کارمندان چشم­ بادامي خودنمايي مي­کنند‪ .‬در آرايشگاه‌هاي‬ ‫هندي‪ ،‬آرايشگر مکزيکي‪ ،‬آمريکايي يا ايراني پيدا نمي­کنيد‪.‬‬ ‫در رستوران­هاي مکزيکي‪ ،‬بيشتر کارمندان به زبان اسپانيايي‬ ‫صحبت مي­کنند‪ ،‬اما در عين حال بسياري از فروشگاه‌ها و‬ ‫رستوران­هاي ايراني را چيني­ها‪ ،‬مکزيکي­ها و هندي­ها اداره مي­کنند‪.‬‬ ‫موضوع نبود اعتماد و اتحاد ايرانيان به يکديگر فقط در‬ ‫مسايل کاري ديده نمي­شود‪ .‬دکتر «بيژن بندري»‪ ،‬متخصص‬ ‫پوست و استاد دانشگاه «يو‪.‬سي‪ .‬ال‪ .‬اي» معتقد است که حتي‬ ‫در محيط­هاي دانشگاهي هم اتحادي که ميان ديگر مهاجران‬ ‫وجود دارد‪ ،‬بين ايراني­ها ديده نمي­شود‪.‬‬ ‫او در اين ­باره مي‌گويد‪« :‬پزشکان از هر کشوري که وارد‬ ‫آمريکا شوند‪ ،‬براي طبابت بايد امتحانات (‪ )USMLE‬را پاس‬ ‫کنند‪ .‬هر سال بهترين نمره‪‎‬هاي اين امتحان را هندي­ها کسب‬ ‫مي‌کنند‪ .‬اين به خاطر هوش باال يا دانش زياد آن­ها نيست و فقط‬ ‫و فقط به خاطر اتحاد آن­ها است‪ .‬هندي­ها براي خودشان بانک‬ ‫سوال درست کرده­اند که دست به دست مي­چرخد‪ .‬اما بچه­هاي‬ ‫ايراني همه ­چيز را از هم پنهان مي­کنند‪ .‬در روابط دانشجويان‬ ‫ايراني‪ ،‬بي‪‎‬اعتمادي توي چشم مي­زند؛ براي نمونه‪ ،‬دانشجويان‬ ‫پنهاني امتحان مي­دهند‪ ،‬نمره­ خود را مخفي مي­کنند و از نحوه‬ ‫س خواندن‌شان اطالعاتي نمي­دهند‪».‬‬ ‫در ­‬

‫دروغ‪ ،‬ريا‪ ،‬پنهان­کاري‪ ،‬زيرآب‌زني و‪ ...‬دشمنان اعتماد‬ ‫هستند‪ .‬در جامعه­اي که اعتماد وجود نداشته باشد‪ ،‬اتحاد‬ ‫هم به وجود نمي­آيد‪ .‬متاسفانه بايد بگويم ما جامع ­ه مريضي‬ ‫داريم که در آن همه نسبت به هم بدبين هستند‪ .‬بدبيني در‬ ‫افرادي که مهاجرت مي­کنند‪ ،‬بيشتر است چون بسياري از‬ ‫افرادي که بار سفر مي­بندند‪ ،‬از همين چيزها خسته شده­اند‬ ‫و جامعه را کامال تيره مي­بينند‪ .‬آن­ها دنبال يک مدينه­ فاضله‬ ‫مي­­گردند‪ .‬بنابراين‪ ،‬طبيعي است از هم­وطنان خود فاصله‬ ‫بگيرند‪».‬‬ ‫«امان­اهلل قرايي مقدم»‪ ،‬آسيب‪‎‬شناس و استاد دانشگاه‬ ‫هم مي­‌گويد‪« :‬در جامعه ما‪ ،‬به­ويژه در سده اخير‪ ،‬دروغ‬ ‫گفتن به شکل نگران کننده‌اي افزايش يافته و متأسفانه‬ ‫در اقشار و اليه‌هاي مختلف اجتماع ريشه دوانده است‪.‬‬ ‫اين مساله فضايي مملو از ناامني رواني و بي‌اعتمادي را در‬ ‫جامعه ايجاد کرده است‪ ».‬‬ ‫آقاي قرايي ادامه مي‌دهد‪« ،‬شما در نظر بگيريد اگر‬ ‫بين دو نفر از افراد يک خانواده اعتماد متقابل وجود نداشته‬ ‫باشد‪ ،‬روابط خانوادگي و زندگي روزمره چقدر سخت و‬ ‫پرهزينه خواهد شد‪ .‬حال اگر بين آحاد مردم‪ ‬جامعه اين‬ ‫صفت مذموم قاعده شود‪ ،‬چه خطر بزرگي قوام و دوام آن‬ ‫را مورد تهديد قرار خواهد داد‪ .‬فساد و تباهي همه ارکان‬ ‫اجتماعي‪ ،‬اقتصادي و سياسي را فرا خواهد گرفت‪ .‬البته‬ ‫رفتار مسووالن در جامعه­ ايران به اين موضوع دامن مي‌زند‪.‬‬ ‫وقتي مسووالن وعده‌هايي مي‌دهند و آن‌ها را به مرحله‬ ‫عمل و اجرا نمي‪‎‬رسانند‪ ،‬اعتماد عمومي ضعيف خواهد شد و‬ ‫به دنبال اين امر‪ ،‬بي­اعتمادي رواج مي­يابد‪ .‬اين در حالي است‬ ‫که جامعه و فرد از هم جدا نيستند و کم‌رنگي اعتماد در‬ ‫روابط افراد‪ ،‬حتي زن و شوهرها هم از جامعه نشأت مي­گيرد‪.‬‬ ‫در جامعه­ ما‪ ،‬فاصله­ بين حرف و عمل‪ ‬بسيار زياد است‪.‬‬ ‫همين موضوع باعث مي­شود افراد از هم دوري کنند و غريبه­‬ ‫ها را ترجيح بدهند‪ .‬در جوامعي که اعتماد از بين مي­رود‪،‬‬ ‫غريبه‌پرستي رواج مي­يابد‪ .‬ايراني­هاي مهاجر هم در جامعه­اي‬ ‫بي‌اعتماد رشد کرده­اند‪ ،‬پس طبيعي است که غريبه­ها را‬ ‫ترجيح بدهند‪».‬‬

‫چرا ما ايراني­ها نسبت به يکديگر بي‌اعتماد‬ ‫هستيم؟‬

‫دکتر «اصغر مهاجري»‪ ،‬جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به‬ ‫اين پرسش چنين پاسخ داده است‪« :‬متاسفانه بايد بگويم زيرآب­‬ ‫زني جزو فرهنگ ما شده است‪ .‬در جامعه­اي که زيرآب‌زني وجود‬ ‫داشته باشد‪ ،‬بي‌اعتمادي هم حاکم مي­شود‪ .‬وقتي بي‌اعتمادي‬ ‫باشد‪ ،‬پنهان‌کاري هم هست‪ .‬پنهان­کاري سبب مي­شود افراد به‬ ‫هم دروغ بگويند و ظاهر و باطن­ آن‌ها تفاوت داشته باشد و به‬ ‫نوعي ريا در جامعه رشد کند‪ .‬رياکاري در کشور ما ريشه تاريخي‬ ‫دارد؛ گواه آن هم اين بيت حافظ است‪:‬‬

‫مشکوک يا نيت به فعاليت مشکوک وجود ندارد‪ .‬رييس پليس‬ ‫«جورجيا تک» و اداره آگاهي ايالت جورجيا به همراه «اف‪.‬‬ ‫بي‪.‬آي» با تاکيد اعالم کردند که سامر قرباني يک رويداد‬ ‫تاسفبار شده است‪.‬‬ ‫تالش‌ «ايران واير» براي کسب اطالعات بيشتر هنوز به‬ ‫نتيجه نرسيده است‪ .‬افسر پرونده سامر‪« ،‬الين کوليگوسکي»‬ ‫که معاون اجرايي رييس پليس دانشگاه «جورجيا تک» است‬ ‫در پاسخ به پرسش‌هاي ما‪ ،‬ابراز تاسف کرد و خواست تا با‬ ‫مسوول روابط عمومي دانشگاه تماس بگيريم‪.‬‬ ‫مسوول روابط عمومي دانشگاه در پاسخ‪ ،‬بيانيه پليس‬ ‫را تکرار کرد‌ که هيچ نيت جنايي در اين حادثه وجود نداشته‬ ‫است‪ .‬پليس بعد از ساعت‌ها بازجويي از هم خانه‌اي‌هاي سامر‪،‬‬ ‫آن‌ها را از هرگونه اتهامي مبرا مي‌داند و به کسي در اين زمينه‬ ‫مشکوک نيست‪.‬‬ ‫داستان آن‌ها با وجود عجيب بودنش‪ ،‬از نظر پليس واقعي‬ ‫است؛ سامر قرباني سهل‌انگاري در نگهداري سوخت در خانه‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫حادثه‌اي که براي سامر روي داد و مرگ زودهنگام او‬ ‫سبب هم‌دلي بيشتر در ميان ايرانيان شهر آتالنتا و دانشجويان‬ ‫ايراني مقيم اين شهر شده است‪ .‬در پي اين حادثه‪ ،‬همه آن‌ها‬ ‫گرد هم آمدند تا به سفر پدر و مادر سامر به اياالت متحده‬ ‫کمک کنند‪.‬‬ ‫در نتيجه اين تالش‌ها‪ ،‬والدين سامر يک هفته پيش از‬ ‫مرگ او به آتالنتا رسيدند‪ ،‬در کنار فرزندشان بودند و در مراسم‬ ‫بزرگداشت او شرکت کردند‪.‬‬

‫‪ ‬دانشگاه «جورجيا تک» از دانشجويان و دوستان سامر‬ ‫دعوت کرده است تا درباره اين فقدان و آثار آن با مشاوران‬ ‫دانشگاه تماس بگيرند‪.‬‬ ‫انجمن دانشجويان ايراني دانشگاه‪ ،‬دو هفته پيش‬ ‫از مرگ سامر از يک روانشناس ايراني دعوت کرد تا با‬ ‫دانشجويان ايراني درباره چالش‌هاي زندگي در غربت‬ ‫صحبت کند‪ .‬يکي از دوستان سامر مي‌گويد‪« :‬ياد او هميشه‬ ‫با ما است ولي خداحافظي با او آسان نيست‪».‬‬ ‫با توجه به هزينه‌هاي سنگين انتقال کالبد سامر به‬ ‫شهر زادگاهش‪ ،‬دوستان سامر يک حساب براي جمع‌آوري‬ ‫کمک‌هاي مردمي براي تهيه مبلغ مورد نياز افتتاح کرده‌اند؛‬ ‫کاري که با استقبال عمومي روبه‌رو شد‪ .‬چهار روز بعد از‬ ‫فوت سامر‪ ،‬هزينه الزم براي انتقال جسد او به ايران فراهم‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫بنا به اعالم دانشجويان‪ ،‬براي گردآوري کمک‌ها در‬ ‫فيس‪‎‬بوک‪ ،‬تعداد زيادي از دانشجويان مشارکت داشته‌اند‬ ‫ولي استادان دانشگاه و اعضاي جامعه ايرانيان آتالنتا بخش‬ ‫عمده اين هزينه را اهدا کرده‌اند‪ .‬آن‌ها مي‌گويند‪« :‬ما واقعا‬ ‫انتظار نداشتيم اين مبلغ به اين سرعت فراهم شود‪».‬‬ ‫آخرين آرزوي سامر بنا به گفته دوستانش اين بود‪:‬‬ ‫«مي‌خواهم به وطنم بروم‪».‬‬ ‫**** * * *‬ ‫بنا به خواسته خانواده سامر‪ ،‬پيکر او در روز اول‬ ‫فروردين در آتالنتا به خاک سپرده شد‪ .‬روحش شاد و يادش‬ ‫گرامي باد‪.‬‬


‫‪27‬‬ ‫دنباله از صفحة ‪18‬‬

‫ساز و کار نشريات ايراني در غربت؟‬ ‫يکي داستان است پر آب چشم!‬ ‫دالر از جيب بگذارند و در نتيجه در مخارج تا حد امکان‬ ‫صرفه‌جويي مي‌کنند و کارها را به داوطلب‌هايي که هميشه‬ ‫هم در دسترس نيستند مي‌سپرند‪ .‬اگر کسي نبود البته‬ ‫خودشان بايد آستين باال بزنند و به قول آقاي رحيميان‬ ‫مديرمسئول ماهنامه پيوند‪ ،‬يک «وان من شو» به راه‬ ‫بيندازند‪ .‬فشارهاي مالي‪ ،‬معنوي و کاري به حدي است که‪ ‬‬ ‫بسياري از مديران نشريات را پس از چاپ چند شماره به‬ ‫تعطيلي و يا حتي ورشکستگي مي‌کشاند! در ميان حدود ده‬ ‫نشريه تعطيل شده شهر مونترال در دهسال اخير که بين‬ ‫شش تا سي شماره ماهانه عمر داشته‌اند‪ ،‬به ارقام بدهي‬ ‫بين سي تا دويست هزار دالر برمي‌خوريم‪ .‬با اين ‌همه‬ ‫کمتر کسي باور مي‌کند که هزينه نشريه نه از سازمان‌هاي‬ ‫مختلف سياسي يا امنيتي بلکه از جيب اشخاصي مانند خود‬ ‫آنها تامين مي‌شود‪.‬‬ ‫آقاي خسرو شميراني مدير مسئول اولين هفته‌نامه‬ ‫فارسي‌زبان مونترال مي‌گويد‪« :‬سايت ما بخشي دارد‬ ‫که پربيننده‌ترين مطالب را نشان مي‌دهد‪ .‬نشريه شامل‬ ‫صفحات ادبي‪ ،‬علمي‪ ،‬اقتصادي‪ ،‬محيط زيست‪ ،‬اخبار‬ ‫کاميونيتي و کانادا‪ ،‬سرگرمي و آشپزي است‪ .‬نتيجه براي‬ ‫خود ما هم جالب است‪ :‬بخش گزارش مالي نشريه‬ ‫بيشترين بازديدکننده‪ ‬را دارد! البته دانستن حق مردم‬ ‫است‪ ،‬قبل از آنکه نشريه را بخوانند‪ ،‬اول مي‌خواهند بدانند‬ ‫که از کجا بودجه مي‌گيرد و حمايت مي‌شود‪».‬‬ ‫ولي آقاي روزنامه‌نگاري که سال‌ها براي نشريات‬ ‫کاميونيتي به رايگان کار کرده بلکه گاه از جيب خود نيز‬ ‫به آنها کمک کرده است مي‌گويد‪« :‬اين حرف‌ها بهانه‬ ‫است‪ .‬واقعيت اين است که ما فقط در حرف به فرهنگ‬ ‫و تمدن خود مي‌نازيم و آنجا که پاي عمل مي‌رسد کسي‬ ‫حاضر نيست دست توي جيبش کند‪ .‬براي کنسرت و کباب‬ ‫و سيگار و قليان خوب پول مي‌دهيم‪ .‬به کتاب و نشريه‬ ‫و فيلم که مي‌رسيم همه را مجاني مي‌خواهيم‪ .‬هنوز هم‬ ‫پس از هزار سال بايد نه يک فردوسي که ده‌ها فردوسي‬ ‫زندگي‌شان را بگذارند تا بتوانند ميراث عظيم زبان فارسي‬ ‫را در غربت حفظ کنند‪.‬‬ ‫کره‌جنوبي‌ها که يکصدم منم‌منم‌زدن‌هاي ما را ندارند‪،‬‬ ‫چهار نشريه کاميونيتي دارند که دانه‌اي يک دالر است‪.‬‬ ‫همه‌شان مي‌خرند‪ .‬مي‌دانند نشريه مثل تلفن و ماهواره‬ ‫جزو وسايل ارتباطشان با يکديگر است‪ ،‬به باال رفتن‬ ‫سطح آگاهي‌شان کمک مي‌کند و بهترين راهنماي خريد‬ ‫و تجارت است؛ با خريد نشريه در واقع به خودشان نفع‬ ‫مي‌رسانند‪ .‬از طرفي نشريه هم خيالش از حمايت مالي‬ ‫خوانندگان راحت است‪ .‬مي‌رود دنبال باال بردن کيفيت تا‬ ‫بتواند آنها را راضي نگه دارد‪ .‬حاال شما اگر بگويي اين‬ ‫نشريات فارسي‌زبان دانه‌اي ‪ 25‬سنت‪ ،‬سه چهارم مجله‌ها‬ ‫توي جايش مي‌ماند! خبرنگار بايد برود مجاني گزارش‬ ‫کند‪ ،‬يکي ديگر مجاني وقتش را بگذارد و اديت کند‪ ،‬آن‬ ‫يکي مجاني صفحه‌بندي کند‪ ،‬مدير مسئول برود به خرج‬ ‫خودش چاپ کند و در يکي يکي مغازه‌ها پخش کند تا‬ ‫من خواننده نوعي آن را بردارم‪ ،‬بعد هم بگويم که معلوم‬ ‫نيست پول اين کارها را از کجا مي‌آورند و اصال هدفشان‬ ‫چيست! نه خير اينجوري نمي‌شود‪ .‬تا اين طرز فکر هست‬ ‫وضع‪ ‬نشر و کتاب و روزنامه هم همين است‪ .‬خانه از پاي‬ ‫بست ويران است!»‬ ‫به اين ترتيب نشريات کاميونيتي از جايي جز‬ ‫آگهي بنگاه‌ها و بيزنس‌هاي کوچک اطراف خود تامين‬ ‫نمي‌شوند‪ .‬فقط زمان انقالب مشروطه نبود که هزينه‬ ‫مالي آگاهي مردم به عهده بازرگانان تبريزي افتاد‪ .‬صد‬ ‫سال بعد‪ ،‬هزاران کيلومتر دورتر و در امريکاي شمالي‬ ‫هم هنوز شاهرگ حيات نشريات‪ ،‬در دست بيزنس‌هاي‬ ‫بزرگ و کوچک شهر است که اتفاقا تعدادشان زياد هم‬ ‫نيست‪ .‬در نبود مردمي که دست در جيب کنند و دو دالر‬ ‫براي خريد نشريه زبان مادري‌شان پول بدهند‪ ،‬در غياب‬ ‫سازمان‌هاي دولتي و غيردولتي که به نشريات مهاجران‬ ‫کمک و امکانات برسانند‪ ،‬فقط همين چند آرايشگاه‪،‬‬ ‫شرکت ارزي‪ ،‬رستوران و معامالت ملکي و چهار تا دکتر‬ ‫و وکيل و حسابدار و بيمه هستند که سال‌هاست بار مالي‬ ‫فرهنگ و هنر و ادب ايران بزرگ و باستاني را در غربت‪ ،‬به‬ ‫دوش کشيده‌اند‪ .‬تعجبي ندارد که در شرايط بحران مالي‬ ‫دائم‪ ،‬در تالش و رقابت دائمي براي گرفتن آگهي‪ ،‬ديگر‬ ‫جايي براي سخت‌گيري‌هاي اخالقي باقي نمي‌ماند‪ .‬فضا‬ ‫براي شارالتان‌ها باز مي‌شود تا با خرجي اندک‪ ،‬از نشريه‬ ‫براي تبليغ خود استفاده کنند‪ ،‬تا صفحاتي که بايد سفره‬ ‫دل مردم باشد‪ ،‬سفره نان خود کرده و کالهبرداري کنند؛‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫بعد مردم خشمگين را با نشريه‌اي که تا همين ديروز عکس‬ ‫و آگهي‌هايشان را مي‌گذاشتتند‪ ،‬زخمي و تنها برجاي بگذارند‬ ‫و ناپديد شوند‪.‬‬

‫روزنامه رايگان‪ ،‬روزنامه‌نگار رايگان‪،‬‬ ‫چاپخانه رايگان کجاست؟!‬

‫جنبه مهم ديگر نشريه‪ ،‬محتواي آن است‪ .‬کاري که‬ ‫به عهده روزنامه‌نگاران و خبرنگاران است که بايد با تهيه‬ ‫مطالب سودمند و خوشايند‪ ،‬به نياز خوانندگان پاسخ دهند‪ .‬از‬ ‫جامعه ميزبان و سازوکار و قوانين آن براي مهاجران بگويند و‬ ‫آن‌ها را در فرآيند سخت و چندبعدي ادغام در جامعه مهاجر‬ ‫کمک کنند‪ .‬از ترجمه بروشورهاي سازمان‌هاي مختلف اداري‬ ‫و روزمره گرفته تا اطالعات سياسي و اقتصادي و اجتماعي‬ ‫را در اختيار همزبانان بگذارند‪ ،‬و از آن مهم‌تر در حد توان‬ ‫خود چند خطي از مطالب نشريه به زبان‌هاي انگليسي يا‬ ‫فرانسه چاپ کنند تا غير فارسي‌زبانان يا بچه‌هاي نسل دوم‬ ‫مهاجران که قادر به خواندن به زبان فارسي نيستند حداقل‬ ‫بفهمند که در داخل صفحات چه نوشته شده است‪ .‬متاسفانه‬ ‫اينجا نيز وضعيت بد مالي نشريه مانع بکارگيري نيروي‬ ‫متخصص مي‌شود‪.‬‬ ‫دکتر سعيد خال‪ ،‬استاد روزنامه‌نگاري مي‌گويد‪« :‬تجربه‬ ‫و تحصيالت دو بال اساسي يک روزنامه‌نگار هستند که هر‬ ‫کدام از آنها بدون ديگري فايده ندارد‪ .‬و البته کم پيش‬ ‫مي‌آيد که فردي اين دو را با هم داشته باشد‪ .‬در ايران‬ ‫سواد حرفه‌اي روزنامه‌نگاران کم است‪ ».. .‬اگر در ايران که‬ ‫سرزمين مادر و مولد است نيروي ماهر کم داريم‪ ،‬در خارج از‬ ‫کشور اوضاع به مراتب بدتر است‪ .‬نيروي متخصص يا نيست‬ ‫و يا اگر هست براي نشريه امکان پرداخت حقوق وجود ندارد‬ ‫و روزنامه‌نگاران حرفه‌اي بايد يا کار داوطلب بکنند و يا به‬ ‫دنبال کار در رشته‌هاي ديگر باشند‪.‬‬ ‫خانم روزنامه‌نگاري که ده سال پيش به کانادا آمده است‬ ‫مي‌گويد که فشار معنوي هم به اندازه مشکالت مالي اين کار‪،‬‬ ‫او را دلسرد کرده است‪« :‬من از جامعه ايراني خارج از کشور‬ ‫انتظار آزادمنشي بيشتري نسبت به ايران داشتم‪ .‬برايم‬ ‫باورنکردني بود که سطح نشريات کاميونيتي چه از محتوي‬ ‫يا صفحه‌بندي تا اين حد پايين باشد که حتي اصول اوليه‬ ‫رعايت نشود‪ ،‬عکس‌ها جعلي و مونتاژ باشد و خوانندگان و‬ ‫نويسندگان هنوز فرق گزارش و مصاحبه و مقاله را ندانند‪.‬‬ ‫من هم مثل همه تازه‌وارد‌ها پر از شور انرژي و مصمم به‬ ‫کار و تغيير شرايط بودم‪ .‬بخصوص که فکر مي‌کردم اينجا‬ ‫ديگر سال‌هاست که حکومت قانون و آزادي بيان است و‬ ‫کار کردن در اين رشته مثل ايران خطرناک نيست‪ .‬ولي‬ ‫خيلي زود متوجه شدم که وضع ژورناليست ايراني در غربت‬ ‫بدتر از ايران است و ايراني‌هاي خارج از کشور به مراتب‬ ‫بسته‌تر و خشکه‌مقدس‌تر از مردم داخل ايران هستند‪ .‬با‬ ‫اين حال باز نااميد نشدم و فکر کردم‪ ‬مي‌توان با يک نشريه‬ ‫خوب و حرفه‌اي‪ ،‬نگرش‌ها را تغيير داد‪ ،‬به جاي انگ‌زدن‌ها‬ ‫و حمالت لفظي و تهديد‪ ،‬فرهنگ نقد و گفتگو و تحليل را‬ ‫تمرين کرد و براي اين کار نشريه بايد از خود شروع کند‬ ‫وگرنه خفته را خفته کي کند بيدار! براي شروع موضوعات‬ ‫مذهبي و سياسي (که معموال جدل‌آميز است) را کنار گذاشتم‬ ‫و روي مطالب اجتماعي و فرهنگي کار کردم‪ .‬هنوز يکي دو‬ ‫ماه از کارم در نشريه نگذشته بود که به من انگ جاسوسي‬ ‫زدند و دليل آوردند که سوژه‌هاي اجتماعي مي‌نويسم تا خط‬ ‫و ربط سياسي‌ام معلوم نشود‪ ،‬مطالبي بر عليه من نوشتند‬ ‫که آدم را به ياد ويژه‌نامه‌هاي زيرزمين کيهان مي‌انداخت! و‬ ‫البته در کانادا جرم محسوب مي‌شد و قابل پي‌گيري قانوني‬ ‫بود‪ .‬من هم کار پردردسر و کم‌درآمد روزنامه‌نگاري را تعطيل‬ ‫کردم و به دنبال رشته ديگري رفتم‪ .‬بعد تا سال‌ها همان‌ها‬ ‫که به من تهمت جاسوسي زده بودند به دنبالم مي‌آمدند و‬ ‫التماس مي‌کردند که در نشريه‌شان رايگان کار کنم چون‬ ‫مردم کارهايم را دوست داشته‌اند! االن ديگر سال‌هاست‬ ‫که از روزنامه‌نگاري فاصله گرفته‌ام‪ .‬انبوه کارها و زندگي‬ ‫روزانه برايم ديگر مجال خواندن هم نمي‌گذارد چه رسد به‬ ‫نوشتن! با اينحال وقتي اين‌همه سوژه‌هاي خوب دوروبرم‬ ‫پيدا مي‌کنم‪ ،‬افسوس مي‌خورم که چرا نمي‌توانم از تخصصم‬ ‫استفاده کنم‪ .‬بخصوص که جامعه مهاجر هم اين‌همه نياز به‬ ‫دانستن دارد‪ .‬بعضي وقت‌ها هم که ديگر طاقتم تمام مي‌شود‬ ‫و از ساعات استراحت و خوابم مي‌زنم تا موضوعي را که فکر‬ ‫مي‌کنم واقعا دانستنش براي همه الزم است را کار کنم‪ .‬ولي‬ ‫اينها همه سالي و ماهي است‪ .‬کفاف کي دهد اين باده‌ها به‬ ‫مستي ما…»‬

‫سانسور در مغزهاي ماست!‬

‫جنبه ديگر در مطالعه مطبوعات‪ ،‬خوانندگان هستند که‬ ‫به دليل کوچکي جامعه مهاجر‪ ،‬با مديرمسئول و نويسندگان‬ ‫رابطه رو در روي مستقيم و نقش تعيين‌کننده دارند‪ .‬اگر فکر‬ ‫مي‌کنيد که در خارج از ايران ديگر سانسوري در کار نيست‬ ‫پس لطفا دو خط مودبانه برخالف باورهاي رايج هم‌زبانان‬ ‫بنويسيد تا جامعه کوچک اطرافتان بالفاصله مانند يک مشت‬

‫به طرف شما بيايد! آنوقت است که مي‌فهميد که آنهمه دفتر و‬ ‫وزارت براي نظارت و سانسور و ارشاد مردم در واقع ريشه در‬ ‫مغزهاي ما دارد و از خودخواهي کساني مي‌آيد که دانستن را‬ ‫فقط حق شخصي خود مي‌دانند‪ ،‬از فرهنگ سکوت و اسمش را‬ ‫نبر و مصلحت‌انديشي‪ ،‬از ترس اينکه مبادا در همين ديار غربت‬ ‫زبان سرخ‪ ،‬سرهاي سبزشان را برباد دهد‪ .‬اتفاقي نيست که‬ ‫در ميان خطوط فارسي اين نوشته‌هاي دور از سرزمين مادري‪،‬‬ ‫هم زبان فاخر ادبي هست‪ ،‬هم تملق و مديحه‌سرايي‪ ،‬هم لحن‬ ‫دستوري و گاه بي‌ادبانه و تهاجمي؛ نمودي از جنگ‌هاي حيدري‬ ‫و نعمتي که در طول تاريخ‪ ،‬نيروي ايرانيان را در خود تحليل برده‬ ‫و باعث شکست آنها از دشمنان شده است‪ .‬اگر نشريات‪ ،‬آينه‬ ‫روح مردمان هرجامعه را منعکس مي‌کنند‪ ،‬اگر اين چند ورق‬ ‫چاپي تاريخ فردا هستند که امروز نوشته مي‌شوند‪ ،‬با نگاهي به‬ ‫همين چند خط مي‌توان فهميد که مردم‪ ،‬اعم از خوانندگان يا‬ ‫نويسندگانش در چه حال و هوايي زندگي مي‌کرده‌اند و در چه‬ ‫سطحي از آگاهي بوده‌اند‪.‬‬ ‫مشکل ديگر توقف در برهه‌اي از تاريخ سرزمين مادري‬ ‫است که براي هر مهاجري پيش مي‌آيد و البته نشريه‪ ،‬اين عضو‬ ‫زنده جامعه انساني هم از آفت آن در امان نيست‪ .‬هر مهاجري‬ ‫به هنگام ترک موطن‪ ،‬آخرين تصاوير را براي هميشه با خود‬ ‫به يادگار مي‌آورد‪ .‬در دوران مهاجرت با عوض شدن کشور‪ ،‬و‬ ‫حوادث و شرايط جديد‪ ،‬خود فرد هم عوض مي‌شود‪ .‬تنها آن‬ ‫تصوير ذهني است که ثابت مي‌ماند‪ .‬به اين ترتيب مي‌بينيم که‬ ‫نشريات کاميونيتي بسته به اينکه گردانندگان آنها چه زماني از‬ ‫ايران خارج شده‌اند‪ ،‬در حال و هوا و گفتمان آن دوره از تاريخ‬ ‫ايران به سرمي‌برند‪ .‬با يک نگاه کوتاه به مطالب اشخاص يا‬ ‫موضوعات مورد انتشار‪ ،‬مي‌توان حدس زد که آيا دست‌اندرکاران‬ ‫نشريه هنوز در حال و هواي فضاي انقالب و جنگ هستند‪ ،‬به‬ ‫دوران چندصدايي خاتمي تعلق دارند يا از موج جديد مهاجران‬ ‫پس از بحران سياسي سال ‪ 88‬هستند‪.‬‬ ‫مقايسه‌اي کوتاه بين مطالب اين نشريات نشان مي‌دهد‬ ‫که از اولين نشريات مهاجران دوره انقالب تا کنون‪ ،‬به تدريج‬ ‫از حالت بولتن و تعلق حزبي فاصله مي‌گيرند و چندصدايي‬ ‫مي‌شوند؛ نشريات به جاي کوبيدن يکديگر شروع به احترام‬ ‫حرفه‌اي مي‌کنند‪ ،‬از شدت و حدت بحث‌هاي ايدئولوژيک کم‬ ‫مي‌شود‪ ،‬مفاهيمي مانند حقوق بشر‪ ،‬آزادي و برابري زنان و يا‬ ‫حقوق سالمندان و کودکان از ميان گفتگوهاي اجتماعي جوانه‬ ‫مي‌زند‪ .‬همه اينها حکايت از روندي هر چند کند ولي مثبت به‬ ‫سمت مردم‌ساالري و شهرنشيني است‪.‬‬

‫‪27‬‬

‫‪ ‬نشريات کاميونيتي با بضاعت محدود و کمبودهاي‌شان‬ ‫توانسته‌اند پيوندي هرچند محدود بين مهاجران و حتي گاه‬ ‫با جامعه ميزبان بوجود بياورند‪ .‬تبريک مقامات کانادايي‬ ‫را براي جشن‌هاي ايراني‌ها بگيرند‪ ،‬خبر مرگ يا برگزاري‬ ‫برنامه‌ها را بدهند و جسته و گريخته مقاالت و گزارش يا‬ ‫ترجمه‌هاي بدردبخوري را در اختيار خوانندگان بگذارند‪.‬‬ ‫با رشد جامعه مهاجر‪ ،‬تعدادشان اضافه شده و باباالرفتن‬ ‫سطح آگاهي خوانندگان و ورود نسل‌هاي جديدتر‪ ،‬کيفيت‬ ‫بهتري از مطالب را بخصوص در موضوعات علمي ارائه‬ ‫دهند‪ .‬همين مطبوعات قومي در انتاريو موفق شده‌اند در‬ ‫انتخابات‌هاي مختلف تاثير بگذارند‪ ،‬يا در ابعاد بزرگتر‪،‬‬ ‫باعث آشنايي و صميمت بيشتر بين اقوام مختلف ايراني‬ ‫شوند‪ .‬نشريه هفته در مونترال از دو سال پيش دو صفحه‬ ‫هفته‌نامه را در اختيار افغان‌ها گذاشته و از سال گذشته نيز‬ ‫دو صفحه براي هم‌وطنان آذري باز کرده است‪ .‬هر کدام‬ ‫مطالب و خاطرات‪ ،‬آگهي‌هاي گردهمايي‌ها يا داستان‌هاي‬ ‫قديمي‌شان را در اين صفحات مي‌نويسند‪ .‬موضوعي که‬ ‫ابتدا خيلي راحت هم برگزار نشد ولي باالخره همه دارند‬ ‫عادت مي‌کنند‪ ،‬تازه همان ناراضي‌ها هم گاه سرکي به‬ ‫صفحات ديگران مي‌کشند‪.‬‬ ‫با باالرفتن آمار مهاجران و اعتالي سطح آگاهي مردم‪،‬‬ ‫نياز به وجود نشريات قومي بيشتر مي‌شود و شاهد رشد‬ ‫کمي و کيفي نشريات فارسي‌زبان در غربت خواهيم بود‪.‬‬ ‫اگرچه مشکالت حرفه‌اي به جاي خود باقي مي‌ماند‪ .‬در فقر‬ ‫مالي و نيروي حرفه‌اي‪ ،‬نشريه پرمحتوا و حرفه‌اي نمي‌تواند‬ ‫شکل بگيرد و اگر هم بگيرد مانند شهاب‪ ،‬عمري درخشان‬ ‫ولي کوتاه خواهد داشت‪.‬‬ ‫با اينهمه مطبوعات نوشتاري هنوز در ميان ايرانيان‬ ‫مهاجر جايگاه ويژه خود را دارند‪ .‬حتي پيشرفت اينترنت‬ ‫که بسياري از نشريات بزرگ غرب را از دور خارج کرده‬ ‫است‪ ،‬هنوز نتوانسته جاي اين چند صفحه زبان مادري‬ ‫را بگيرد که براي خوانندگانش‪ ،‬آنقدر مي‌ارزد که براي به‬ ‫دست آوردنش چندين خيابان را اضافه مي‌روند‪ .‬اين چند‬ ‫ورق کاغذ کاهي که نوشته‌هاي فارسي‌اش گيراست و‬ ‫اشعار جسته گريخته‌اش به دل مي‌نشيند و نشان از فرهنگ‬ ‫تابناکي دارد که انگار خيال فراموش شدن ندارد‪ .‬حتي اينجا‬ ‫در همسايگي قطب شمال‪ ،‬هميشه هم عاشقاني شيدا دارد‬ ‫که حاضرند اسماعيل خود را در پايش قرباني کنند‪.‬‬


‫‪28‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪28‬‬


29

April 2014

29

1393 ‫فروردين‬

SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:

Protect your world

498

$

Auto • Home • Life • Retirement

*

DRIVERS WHO SWITCHED FROM:

Progressive State Farm

562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate

saved

$

$

Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.

Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.

Hooman Moaveni (678) 366-7979

Hooman Moaveni (678) 366-7979

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com

55367

Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.

53422

Geico


‫‪30‬‬

‫گزارش «کمپين‬ ‫بين‌المللي حقوق‬ ‫بشر در ايران»‬

‫احمد شهيد گزارشگر ويژه حقوق بشر گزارش اخير‬ ‫خود را به شوراي سازمان ملل ارائه کرد و به دنبال آن‬ ‫نمايندگان کشورهاي مختلف در اين مورد صحبت کردند‪.‬‬ ‫در ابتدا احمد شهيد به مدت ده دقيقه بيانيه خود را‬ ‫خواند و اعالم کرد که بار‌ها خواسته است که به ايران‬ ‫برود اما به او اجازه داده نشده است‪ .‬اگر چه او گفت که با‬ ‫مقامات قوه قضاييه و وزارت خارجه در تماس و گفت‌و‌گو‬ ‫بوده است‪ ،‬ولي اين مالقات‌ها منجر به سفر او به ايران‬ ‫نشده است‪.‬‬ ‫آقاي شهيد در سخنان خود با ابراز نگراني از وضعيت‬ ‫اعدام‪ ،‬ادعاي مسوولين ايراني را براي توجيهي که براي‬ ‫تعداد باالي اعدام مي‌آورند مورد چالش قرار داد و گفت‬ ‫که شمار باالي اعدام افرادي که مواد مخدر حمل مي‌کنند‪،‬‬ ‫برخالف قوانين بين‌المللي است‪.‬‬ ‫او گفت که منشور حقوق شهروندي که توسط دولت‬ ‫آقاي روحاني پيشنهاد شده است‪ ،‬در مسير درستي است‬ ‫اما حقوق همه شهروندان ايراني را برآورده نمي‌کند‪ .‬او‬ ‫همچنين گفت که اين منشور اعدام نوجوانان و مجازات‬ ‫اعدام را براي جرائمي غيرجدي ممنوع نکرده است‪ .‬او‬ ‫سپس به ويژگي‌هاي گزارش خود پرداخت‪.‬‬ ‫بعد از او نماينده ايران به پاسخگويي در خصوص‬ ‫گزارش پرداخت که ‪ 5‬دقيقه براي پاسخ خود زمان داشت‪.‬‬ ‫او گفت که ما در زمان بحراني در جهان زندگي مي‌کنيم‪.‬‬ ‫او گفت جمهوري اسالمي ايران به صورت قانوني خود را‬ ‫متعهد به ترويج و حمايت از مکانيسم‌هاي حقوق بشري‬ ‫سازمان ملل مي‌داند‪.‬‬ ‫او در خصوص گزارش احمد شهيد گفت که اصل‬ ‫بي‌طرفي را نقض مي‌کند‪ .‬او بدون اشاره‌ به هيچ کدام از‬ ‫موادي که آقاي شهيد مورد نقد قرار داده بود‪ ،‬گفت که اين‬ ‫گزارش پر از ادعاهاي بي‌پايه است‪ .‬او ادعا کرد که گزارش‬ ‫شهيد به هيچ يکي از دستاوردهاي ايران اشاره نکرده‬ ‫است‪ ،‬از جمله اينکه در ايران زنان بسيار تحصيلکرده‬ ‫هستند و در همه جنبه‌هاي زندگي حضور دارند‪ .‬او گفت که‬ ‫ايران به گفت‌و‌گوي سازنده اعتقاد دارد و به همين خاطر‬ ‫به کميته‌هاي حقوق بشري گزارش و پاسخ داده است و‬ ‫همچنين عليرغم مخالفت شديد با دستور کار گزارشگر‪،‬‬ ‫ترتيب مالقات‌هايي را در ژنو و نيويورک داده است‪.‬‬ ‫او همچنين گفت که آقاي شهيد توجه کمي به‬ ‫پيشنهادات و نکاتي که ايران در جواب خود مطرح کرده‬ ‫است داده و به همين جهت اصول بي‌طرفي را ناديده‬ ‫گرفته است‪ .‬در خصوص مجازات اعدام او گفت که تنها‬ ‫براي مجازات‌هاي بسيار جدي‪ ،‬قتل‪ ،‬تروريسم‪ ،‬آدم‌ربايي‬ ‫و همچنين اتهامات موادمخدري مربوط به اين موارد بوده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بعد از نماينده ايران‪ ،‬نمايندگان ‪ 29‬کشور و‬ ‫«سازمان يونيسف» در مورد گزارش شهيد سخنراني‬ ‫کردند‪ .‬نمايندگان اتحاديه اروپا‪ ،‬سازمان يونيسف‪ ،‬آلمان‪،‬‬ ‫استراليا‪ ،‬نرو‌ژ‪ ،‬بلژيک‪ ،‬نيوزيلند‪ ،‬کانادا‪ ،‬فرانسه‪ ،‬ايرلند‪،‬‬ ‫مالديو‪ ،‬مقدونيه‪ ،‬انگليس‪ ،‬ايتاليا‪ ،‬اياالت متحده آمريکا‪،‬‬ ‫جمهوري چک‪ ،‬بوتسوانا و سوييس از ماموريت و گزارش‬ ‫شهيد حمايت و در مورد وضعيت موجود ابراز نگراني‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫نمايندگان سوريه‪ ،‬سري النکا‪ ،‬زيمبابوه‪ ،‬ونزوئال‪،‬‬ ‫چين‪ ،‬ويتنام‪ ،‬بالروس‪ ،‬پاکستان‪ ،‬سودان‪ ،‬کوبا‪ ،‬کره شمالي‬ ‫و برمه از مکانيسم‌هاي کشوري انتقاد کرده و ادعا کردند‬ ‫ايران دستاوردهاي مثبتي در زمينه حقوق بشر دارد‪.‬‬ ‫نماينده روسيه بدون ابراز جهت‌گيري خاصي در قبال‬ ‫گزارش‪ ،‬خواستار افزايش همکاري ايران و نمايندگان‬ ‫سازمان ملل شد‪.‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫سپس نمايندگان سازمان‌هاي غير دولتي‪ ،‬از جمله‬ ‫جامعه بين‌المللي بهاييان و مرکز اروپايي براي قانون و‬ ‫عدالت در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران ابراز نگراني‬ ‫جدي کرده و از ماموريت شهيد حمايت کردند‪ .‬همچنين‬ ‫چندين نماينده سازمان‌هاي همراه با هيات ايران به انتقاد‬ ‫از گزارش شهيد پرداختند‪.‬‬ ‫در پايان احمد شهيد به برخي سواالت در مورد‬ ‫گزارش پاسخ داد‪ .‬از جمله او در زمينه متادولوژي خود‬ ‫گفت که تنها منابع او خارج از کشور نيستند بلکه خيلي‬ ‫از افراد که او مصاحبه کرده قربانيان نقض حقوق بشر در‬ ‫داخل کشور هستند‪.‬‬ ‫او در خصوص همکاري با دولت ايران گفت که طي‬ ‫چند ماه گذشته روحيه همکاري بيشتر شده و گفت که کليد‬ ‫پيش رو همکاري است‪ .‬او گفت که در خصوص رويه‌هاي‬ ‫مختلف ايران ‪ 9‬سال است که اجازه نداده اعضاي سازمان‬ ‫ملل به ايران سفر کنند‪.‬‬ ‫در آغاز گفتگو‌ها‪ ،‬نماينده اتحاديه اروپا به اظهار نظر‬ ‫پرداخت‪ .‬او قدرداني خود را نسبت به ادامه تالش‌هاي احمد‬ ‫شهيد در خصوص ارائه گزارش خود مطرح کرد‪ .‬او گفت‬ ‫که گزارش آقاي شهيد هم موارد قانوني و هم پرونده‌هاي‬ ‫متعدد نقض حقوق بشر را مطرح مي‌کند‪ .‬او همچنين از‬ ‫افزايش سرسام‌آور شمار اعدام‌ها انتقاد کرد و گفت اين‬ ‫اعدام‌ها براي «جرائم بسيار جدي» اجرا نمي‌شود‪ .‬او گفت‬ ‫که اتحاديه اروپا نگران جدي تعداد زياد زندانيان عقيدتي‬ ‫است‪ .‬موضوع آزادي بيان و محدوديت‌هاي اقليت‌هاي‬ ‫قومي و مذهبي از جمله بهاييان‪ ،‬از جمله مواردي بود که‬ ‫نماينده اتحاديه اروپا به آن‌ها اشاره کرد‪ .‬او از دولت ايران‬ ‫خواست که با احمد شهيد همکاري کند‪.‬‬ ‫نماينده سازمان يونيسف گفت که از بازنگري مجازات‬ ‫نوجوانان استقبال مي‌کند‪ .‬او مسووليت جنايي سني ‪ 9‬سال‬ ‫براي دختران و ‪ 15‬سال براي پسران را مورد انتقاد قرار‬ ‫داد‪ .‬يونيسف از مراکز بازپروري نوجوانان و برنامه‌هايي‬ ‫مانند اختصاص ميز ويژه در پليس براي سامان دادن به‬ ‫جرائم نوجوانان تشکر کرد‪.‬‬ ‫نماينده آلمان در ادامه از احمد شهيد تشکر کرد‪.‬‬ ‫او گفت که آقاي روحاني قول‌هايي داده است ولي بايد‬ ‫قدم‌هاي مشخص برداشته شود‪ .‬او نسبت به زنداني‬ ‫بودن وکاليي همچون عبدالفتاح سلطاني و همچنين حصر‬ ‫خانگي ميرحسين موسوي و مهدي کروبي و زهرا رهنورد‬ ‫انتقاد کرد‪ .‬عدم درمان پزشکي زندانيان عقيدتي بخصوص‬ ‫در پرونده‌هاي آيت‌اهلل بروجردي‪ ،‬حسين رونقي ملکي و‬ ‫همچنين سعيد عابديني در زندان‌ها همچنان مورد انتقاد‬ ‫او قرار گرفت‪.‬‬ ‫نماينده استراليا گفت که عليرغم برخي عالئم مثبت‪،‬‬ ‫اين کشور نگران تعداد زياد اعدام‌ها در ايران است‪ .‬او‬ ‫گفت که بازداشت‌هاي خودسرانه روزنامه‌نگاران‪ ،‬فعاالن‬ ‫حقوق بشر و همچنين اقليت‌هاي قومي و مذهبي از موارد‬ ‫نگراني استرالياست‪ .‬او خواستار آزادي همه زندانيان‬ ‫سياسي شد‪.‬‬ ‫مجازات‌هاي غيرانساني از جمله شالق زدن و قطع‬ ‫اعضا همچنين از مواردي بود که از دولت ايران خواست‬ ‫به آن خاتمه بدهد‪.‬‬ ‫سپس نماينده سوريه به سخنراني پرداخت و گفت‬ ‫که موضع سوريه اين است که نبايد اعضاي سازمان ملل‬ ‫مورد حمله قرار بگيرند‪ .‬او گفت که هيات او گزارش را‬ ‫مطالعه کرده است و متاسفانه خيلي از دستاوردهاي ايران‬ ‫را ناديده گرفته و همچنين پيشنهادهاي ايران را هم ناديده‬ ‫گرفته است‪ .‬او گزارش را طرفدارانه خواند‪ .‬او گفت که از‬ ‫گزارشگر ويژه مي‌خواهيم که به جاي يک پاراگراف توضيح‬ ‫دهد که تاثير تحريم‌ها در زندگي مردم چه بوده است؟ او‬ ‫گفت که دستور کار ويژه کشوري‪ ،‬به شورا صدمه مي‌زند‬ ‫و از شورا خواست که به دستورکار آقاي شهيد پايان دهد‪.‬‬ ‫نماينده بلژيک گفت که از بيانيه اتحاديه اروپا به‬ ‫صورت کامل حمايت مي‌کند‪ .‬او گفت که اين کشور نگران‬ ‫جدي وضع نقض حقوق بشر در ايران است‪ .‬بازداشت‌هاي‬ ‫خودسرانه به خاطر ارائه نظر افراد که شامل روزنامه‌نگاران‬ ‫فعاالن حقوق بشر‪ ،‬فعاالن اقليت‌هاي قومي و مذهبي است‬ ‫گوياي وضعيت است‪ .‬او خواستار آزادي افرادي شد که‬ ‫به صورت مسالمت‌آميز از حقوق خود استفاده کرده‌اند‪.‬‬ ‫او نسبت به اينکه از سال ‪ 2005‬ايران اجازه حضور‬ ‫گزارشگران ويژه سازمان ملل را نداده است گاليه کرد‪.‬‬ ‫نماينده کانادا گفت که اين کشور به صورت عميقي‬ ‫نسبت به رفتار دولت ايران نسبت به شهروندان خودش‬ ‫نگران است‪ .‬او اشاره به حرف‌هاي جواد الريجاني که‬ ‫گفته بود اعدام‌هاي ايران «خدمتي به انسانيت» است را‬ ‫نگران کننده خواند‪ .‬او از گزارش احمد شهيد تشکر کرد‬ ‫و از ايران خواست که با همه مکانيسم‌هاي حقوق بشري‬ ‫سازمان ملل همکاري کند‪.‬‬ ‫نماينده کشور ايرلند پس از آن گزارش آقاي شهيد‬ ‫را مورد تقدير قرار دارد‪ .‬او گفت که نگران هستند که‬

‫دنباله در صفحة ‪37‬‬

‫بانک‌هاي آمريکايي‬ ‫و بسته شدن‬ ‫حساب‌هاي ايرانيان‬ ‫کوثر جمشيدي گوهري‪ ،‬وکيل‪ ،‬بي‪‌.‬بي‪‌.‬سي‬ ‫به گفته برخي از ناظران امور مهاجرت‪ ،‬تبعيض در ارايه‬ ‫کاال و خدمات در آمريکا نهادينه شده و برخي از نهادهاي‬ ‫دولتي و موسسات خصوصي سابقه طوالني در اعمال چنين‬ ‫سياست‌هايي نسبت به اقليت‌هاي نژادي دارند‪.‬‬ ‫البته پس از دهه ‪ 1960‬ميالدي و تصويب قوانيني براي‬ ‫جلوگيري از چنين تبعيضاتي‪ ،‬اعمال تبعيضات آشکار به مرور کم‬ ‫و يا حتي ناپديد شدند‪ .‬با اين وجود آمار و ارقام نشان مي‌دهد‬ ‫که مساله تبعيض در آمريکا‬ ‫هنوز حل نشده است‪.‬‬ ‫اين روزها نهادهاي دولتي‬ ‫و خصوصي براي جلوگيري‬ ‫از پرداخت جريمه‌هايي که‬ ‫قوانين ضد تبعيض در نظر‬ ‫گرفته‌اند‪ ،‬به شکل پيچيده‌تري‬ ‫از نظر حقوقي به اعمال تبعيض‬ ‫مي‌پردازند و تالش مي‌کنند که‬ ‫عملکردهاي خود را ماهرانه‬ ‫از سد شکايت‌هاي حقوقي و‬ ‫دادگاه‌ها دور نگاه دارند‪.‬‬ ‫در مقابل مبارزان مدني‬ ‫فعاالنه اين مسايل را دنبال‬ ‫مي‌کنند و به صورت مداوم‬ ‫عليه اين تبعيضات پيچيده‬ ‫شکايت‌هاي حقوقي انجام‬ ‫مي‌دهند‪ .‬در واقع مبارزه براي رفع تبعيض هنوز در آمريکا ادامه‬ ‫دارد و گروه‌هاي مختلفي از جامعه اقليت‌هاي نژادي يا مليتي‬ ‫تشکيل شده‌اند و براي رفع تبعيض عليه جامعه خود در اين‬ ‫زمينه فعاليت مي‌کنند‪.‬‬ ‫در اين ميان مي‌توان پرسيد که آيا ايرانيان نيز مي‌توانند از‬ ‫بانک‌هايي که حساب آنها را بسته‌اند شکايت کنند؟‬ ‫پاسخ به اين سوال چندان آسان نيست و بايد گفت که‬ ‫بستگي به خود پرونده دارد‪ .‬در آمريکا اين روزها معموال ثابت‬ ‫کردن اينکه کارفرما يا موسسه‌اي که کاال يا خدمات به مشتري‬ ‫ارايه مي‌دهد مرتکب تبعيض نژادي شده‪ ،‬هزينه زيادي دارد‪.‬‬ ‫همچنين برنده شدن در دادگاه و در مقابل هيات منصفه‬ ‫نيازمند انبوهي از مدارک ريز و درشت است‪ .‬کساني که نامه‌اي‬ ‫در مورد بسته شده حسابشان در بانک‌هاي آمريکايي دريافت‬ ‫کرده‌اند تاييد مي‌کنند که در متن نامه هيچ اشاره‌اي به مليت‬ ‫ايراني صاحب حساب نشده است‪.‬‬ ‫مي‌توان ادعا کرد که مدرک مستقيمي که بتواند تبعيض‬ ‫عليه مليت ايراني را نشان دهد در مکاتبات بين مشتريان و‬ ‫بانک وجود ندارد‪ .‬در مکاتبات تنها به حق بانک براي پايان دادن‬ ‫به قرارداد بين بانک و صاحب حساب اشاره مي‌شود و فرصتي‬ ‫به صاحب حساب مي‌دهد تا موجودي‌اش را از بانک بردارد و به‬ ‫بانک ديگري منتقل کند‪.‬‬ ‫برخي از افرادي که حسابشان بسته شده اين مساله‬ ‫را پيگيري کرده‌اند‪ ،‬ولي جز جواب‌هاي مبهم چيزي از بانک‬ ‫دريافت نکرده‌اند‪ .‬شايد روشن‌ترين دليلي که بانک‌ها براي‬ ‫بستن حساب ايرانيان آورده‌اند اين باشد که هدف آنها‬ ‫هماهنگي با قوانين «اوفک» يا «دفتر کنترل دارايي‌هاي خارجي‬ ‫وزارت خزانه‌داري اياالت متحده» است‪.‬‬ ‫در چنين فضايي برخي از ايرانياني که حسابشان بدون‬ ‫هيچ دليل موجهي بسته شده مي‌پرسند که آيا امکان تشکيل‬ ‫پرونده تبعيض عليه بانک‌هاي آمريکايي براي آنها موجود است‬ ‫يا خير؟‬ ‫از دو منظر حقوقي و عملي مي‌توان به اين سوال پرداخت‪.‬‬ ‫از نظر حقوقي اگر يک ايراني بخواهد شکايتي عليه بانک‌ها پر‬ ‫کند بايد بتواند به دادگاه و هيات منصفه با مدارک مستقيم و يا‬ ‫غيرمستقيم نشان دهد که «جامعه ايراني‌ها به صورت عامدانه‬ ‫مورد «هدف» اين موسسات بانکي قرار گرفته‌اند و اين بانک‌ها‬ ‫به علت «مليت ايراني» مشتري‌هايشان حساب آنها را بسته‌اند‪».‬‬ ‫توجه داشته باشيد که بر اساس قانون‪ ،‬اين بانک‌ها‬ ‫بايد يک فرض معقول داشته باشند که مشتري آنها قوانين‬ ‫«اوفک» را نقض کرده است و اين موسسات مالي در هماهنگي‬ ‫با سياست‌هاي خارجي دولت آمريکا دست به چنين اقدامي‬ ‫زده‌اند‪ .‬اگر شاکي پرونده بتواند ثابت کند که اين بانک‌ها فقط‬ ‫به دليل ايراني بودن و نه هيچ دليل ديگري حساب او را بسته‌اند‬ ‫احتماال مي‌تواند از دادگاه پيروز بيرون بيايد‪.‬‬

‫‪30‬‬

‫اگر از چالش‌هاي اداري دشواري که اين پرونده‌ها دارند‬ ‫بگذريم‪ ،‬ثابت کردن و برنده شدن در چنين امري در دادگاه‌هاي‬ ‫آمريکا غير قابل پيش بيني است‪ .‬در واقع هنوز يک ايراني پرونده‬ ‫قابل ذکري در دادگاه نداشته که تا انتها ادامه بدهد و دادگاه‬ ‫حکمي در مورد آن صادر کند تا بشود برآورد کرد که نظر دادگاه‬ ‫در اين امر چيست‪.‬‬ ‫بنابر اين براي ايرانياني که مايل باشند دادگاه‌هاي آمريکا‬ ‫را آزمايش کنند و منابع مالي کافي نيز در اختيار داشته باشند که‬ ‫شکايت کنند مي‌توان شانسي قائل شد‪.‬‬ ‫از طرفي ديگر‪ ،‬نگاه عملي به چنين مساله‌اي ما را مجددا‬ ‫متوجه مشکالت معمول در جامعه ايراني مي‌کند‪ .‬تجربه نشان‬ ‫داده که پيروزي در پرونده‌هاي تبعيض در دادگاه‌هاي آمريکا فقط‬ ‫به چالش‌هاي حقوقي موثر مربوط نيست‪.‬‬ ‫اينکه گروهي که عليه‌شان تبعيض اعمال شده چگونه بتوانند‬ ‫تبليغاتي عليه اين تبعيض راه بيندازند و رسانه‌ها را با خود همراه‬ ‫کنند‪ ،‬در پيش بردن بحث تبعيض موثر است‪ .‬شايد ضعف اصلي‬ ‫جامعه ايراني آمريکايي در همين نکته باشد که هنوز فعاليت‬ ‫مشخص و هماهنگي جهت رسانه‌اي کردن اين مساله و مبارزه با‬ ‫آن صورت نداده است‪.‬‬ ‫ايرانيان ساکن آمريکا فعاليت‌هاي هماهنگي ندارند و اين‬ ‫مساله آنها را نامرئي‌تر از‬ ‫گروه‌هاي مهاجر ديگر مي‌کند‪.‬‬ ‫بنابر اين صداي يکساني از‬ ‫مهاجران ايراني آمريکايي‬ ‫بيرون نمي‌آيد و يک فشار‬ ‫سياسي موثر عليه شيوه اعمال‬ ‫اين تحريم‌ها عليه ايرانيان‬ ‫مقيم آمريکا وجود ندارد‪.‬‬ ‫يکي از داليل اين مساله‬ ‫در جامعه ايرانيان اين است‬ ‫که آنها به صورت معمول بسته‬ ‫شدن حساب بانکي‌شان را‬ ‫يک مشکل «شخصي» مي‌بينند‬ ‫تا مشکلي سيستماتيک براي‬ ‫«جامعه ايراني» مقيم آمريکا‪.‬‬ ‫چنين نگاهي باعث‬ ‫مي‌شود که ايرانيان در مواجهه‬ ‫با نامه بسته شدن حساب از بانک اين فرض را داشته باشند‬ ‫که شخص آنها «حتما قانوني را زير پا گذاشته » و بسته شدن‬ ‫حسابشان در پاسخ اين مساله بوده و البته اين بسته شدن هم‬ ‫کامال موجه و قانوني انجام گرفته است‪.‬‬ ‫اين نگاه باعث مي‌شود که بسياري از ايرانيان اين مساله‬ ‫را مسکوت گذاشته و فقط موجودي خود را به بانکي ديگر منتقل‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫همچنين به علت صف بندي‌هاي سياسي آمريکا و ايران‬ ‫در سال‌هاي گذاشته و ماهيت فکري ايرانياني که در اعتراض به‬ ‫سياست‌هاي حکومت ايران آن کشور را ترک کرده‌اند يک فرض‬ ‫پذيرفته شده بين آنها وجود دارد که آمريکا کشوري قانون مدار‬ ‫است و تبعيض سال‌ها پيش از اين جامعه رخت بر بسته است‪.‬‬ ‫ايرانيان معموال خود را سفيدپوست فرض مي‌کنند و با‬ ‫ارزش‌ها و مواضع سفيد پوستان آمريکايي احساس نزديکي‬ ‫دارند‪ .‬به همين دليل جامعه ايراني به صورت معمول ارتباط پويايي‬ ‫با اقليت‌هاي ساکن آمريکا نظير آفريقايي تبارها يا مهاجران‬ ‫آمريکاي جنوبي و مرکزي ندارند‪.‬‬ ‫به همين ترتيب ايراني‌ها با مساله تبعيض که يکي از مسايل‬ ‫اصلي جامعه آمريکاييان آفريقايي يا مکزيکي‌تبار است آشنا‬ ‫نيستند يا از کنار آن مي‌گذرند‪ .‬طبيعي است که در چنين وضعيتي‬ ‫اراده الزم براي شکايت عليه بانک‌ها و موسسات مالي و همچنين‬ ‫فعاليت‌هاي رسانه‌اي در جامعه ايراني وجود نداشته باشد‪.‬‬ ‫به هر حال اگر بسته شدن حساب‌هاي بانکي ايرانيان متوقف‬ ‫نشود و با همين سرعت ادامه پيدا کند‪ ،‬بايد براي به چالش‬ ‫کشيدن اين مساله از طرق قانوني و افکار عمومي فکري کرد‪.‬‬ ‫باز هم تجربه در موارد مشابه نشان داده که براي پيروزي در‬ ‫چنين پرونده‌هايي در دادگاه‪ ،‬غير از به چالش کشيدن بانک‌ها و‬ ‫موسسات مالي بر اساس قوانين موجود‪ ،‬بايد يک استدالل موثر‬ ‫سياسي در زمينه کارا نبودن چنين رفتارهايي توسط موسسات ياد‬ ‫شده به دادگاه و هيات منصفه ارايه کرد‪.‬‬ ‫به طور مثال مي‌توان اينگونه استدالل کرد که بسته شدن‬ ‫حساب بانکي ايرانيان بدون اينکه داليل معقول و کافي براي‬ ‫اين مساله وجود داشته باشد‪ ،‬در تناقض با تالش‌هاي دولت‬ ‫باراک اوباما براي حل اختالفات با ايران است و اين مساله به‬ ‫بي‌اعتمادي ايرانيان دامن مي‌زند‪ .‬يا اينکه پرسيد که چگونه بستن‬ ‫حساب يک دانشجوي ايراني مي‌تواند سياست‌هاي دولت ايران‬ ‫را عوض کند‪.‬‬ ‫به صورت تاريخي استدالالت سياسي در کنار ارجاع به‬ ‫قانون مربوطه در قانع کردن سيستم قضايي آمريکا نقش مهمي‬ ‫بازي کرده است‪ .‬جامعه ايراني آمريکايي هنوز صداي بلندي‬ ‫براي بيان اين استدالالت ندارد و اين مساله‌اي است که شانس‬ ‫پيروزي در دادگاه را براي پرونده‌اي که يک ايراني باز مي‌کند‬ ‫ضعيف مي‌سازد‪.‬‬


‫‪31‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫مروري بر حوادثي که در سال‬ ‫گذشته خبرساز شدند‬ ‫بهروز صمدبيگي‪ ،‬روز آنالين‬ ‫اخبار حوادث همواره يکي از پرمخاطب‌ترين توليدات‬ ‫رسانه‌ها است؛ اخباري مملو از قتل و غارت و تجاوز و آزار؛‬ ‫وقايعي ناراحت‌کننده و تاسف‌بار که گاهي داخلي و گاهي‬ ‫مربوط به ساير کشورهاي جهان‌اند‪ .‬شايد خيلي از مخاطبان‬ ‫اخبار حوادث‪ ،‬تنها به قصد سرگرمي آن را بخوانند اما هدف‬ ‫از اين مطلب و مرور حوادث سال ‪ 92‬سرگرمي نبوده است‪.‬‬ ‫پس اوال از اخبار خارجي در آن خبري نيست و ثانيا از قتل‌ها‬ ‫و تجاوزها و دزدي‌هاي بسيار تنها نمونه‌اي ذکر شده است‪ .‬‬

‫ارزان شدن بهاي قتل!‬ ‫خانواده شهرکي سال ‪ 1392‬را مصيبت‌بار آغاز کردند‪.‬‬ ‫ظهر ‪ 16‬اسفند ماه‪ ،‬منصور شهرکي خلبان باسابقه «ايران‬ ‫اير» و همسرش سارا جوان شهرکي وکيل دادگستري‪ ،‬با‬ ‫ضربات متعدد چاقو و بريده شدن گلويشان به قتل رسيدند‬ ‫و اجساد غرق در خون آنها غروب همان روز توسط فرزند‬ ‫نوجوانشان در بازگشت به خانه پيدا شد‪.‬‬ ‫منصور شهرکي‪ ،‬فرزند غالمعلي شهرکي نماينده‬ ‫شهرستان زابل در دوره‌هاي اول تا سوم مجلس شوراي‬ ‫اسالمي بود و يکي از مديران دولت‌هاي هاشمي رفسنجاني و‬ ‫بخصوص يکي از معاونان نزديک به جاسبي‪ ،‬رييس دانشگاه‬ ‫آزاد اسالمي بود که ‪ 17‬سال در اين دانشگاه رياست کرد‪.‬‬ ‫اين نسبت فاميلي در کنار شيوه فجيع قتل اين زن و‬ ‫شوهر که ابتدا دست‪ ،‬پا و دهانشان با چسب بسته شده و‬ ‫بعد گلويشان بريده شده و وارد شدن ضربات متعدد چاقو‪-‬‬ ‫فرضيه يک قتل سياسي يا يک انتقام‌گيري شخصي را تقويت‬ ‫مي‌کرد‪ .‬اما در آخرين روزهاي فروردين ماه‪ ،‬مردي ورزشکار‬ ‫و شيک‌پوش به دام ماموران پليس افتاد که به قتل خانواده‬ ‫شهرکي اعتراف کرد‪ .‬او با ديدن آگهي فروش ماشين سوناتاي‬ ‫شهرکي در روزنامه‪ ،‬با آنها تماس گرفته و براي قولنامه کردن‬ ‫ماشين به خانه‌شان مي‌رود‪ .‬ابتدا با تهديد کلت کمري آنها را‬ ‫وادار مي‌کند که دست و پاي همديگر را ببندند و جوياي پول‌ها‬ ‫و لوازم گران‌قيمت مي‌شود‪ .‬در نهايت با گرفتن عابر بانک‌ها‬ ‫و رمز کارت‌ها‪ ،‬هر دو را به قتل مي‌رساند‪ .‬او بابت اين سالخي‬ ‫وحشيانه‪ 7 ،‬ميليون و ‪ 200‬هزار تومان گيرش آمد!‬ ‫مرتضي‪ ،‬قاتل دستگير شده به رسانه‌ها گفت که چون‬ ‫همسرش بيمار بوده و نياز به‬ ‫‪ 20‬ميليون تومان پول داشته‬ ‫دست به اين سرقت و جنايت‬ ‫زده و قصد داشته تا جمع شدن‬ ‫باقيمانده پول مورد نياز‪ ،‬به اين‬ ‫روش ادامه بدهد‪ .‬‬

‫و يکي بر دار شد‪.‬‬ ‫در آن غروب پاييزي‪ ،‬بابک شکفته کاريز‪ ،‬جواني از‬ ‫روستاي قيطاقي قوچان که براي انجام دوره سربازي‪ ،‬لباس‬ ‫نيروي انتظامي بر تن کرده بود‪ ،‬به همراه اکيپ گشت پاسگاه‬ ‫سلطان آباد مشهد مشغول انجام وظيفه بود‪ .‬عمليات محول‬ ‫شده به آنها‪ ،‬دستگيري جوان سارقي بود که تازه ‪ 40‬روز‬ ‫پيش از زندان آزاد شده اما دوباره دست به سرقت و شرارت‬ ‫زده بود‪ .‬ماموران پليس‪ ،‬متهم ‪ 28‬ساله و همدستش را در‬ ‫يک خودروي پرايد غافلگير کردند اما متهم پا به فرار گذاشت‬ ‫و سرباز وظيفه‪ ،‬بابک شکفته براي دستگيري‌اش وارد عمل‬ ‫شد‪ .‬سارق حرفه‌اي براي فرار از بازداشت‪ ،‬اين بار در نقش‬ ‫قاتل فرو رفت و با چاقو ضرباتي به‬ ‫بابک وارد کرد‪ .‬يکي ديگر از ماموران‬ ‫پليس هم مجروح شد اما در نهايت‬ ‫موفق شدند‪ ،‬متهم را دستگير کنند‪.‬‬ ‫بابک خونين و مجروح حتي تا انتقال‬ ‫به بيمارستان هم زنده نماند و جان‬ ‫باخت‪.‬‬ ‫مطابق عرف قضايي جمهوري‬ ‫اسالمي براي ضارب حکم اعدام‬ ‫صادر شد و خانواده شکفته‪ ،‬که حاال‬ ‫از پسرشان تنها عنوان «شهيد»‬ ‫برايشان به يادگار مانده بود‪ ،‬راضي‬ ‫به گذشتن از قصاص نبودند و گرفتن‬ ‫جان از قاتل پسرشان را مي‌خواستند‪.‬‬ ‫بدين گونه بود که صبح يک روز‬ ‫ارديبهشتي‪ ،‬داربست‌ها برپا شد تا‬ ‫آن گونه که دستگاه قضايي جمهوري اسالمي مي‌انديشد‪ ،‬با‬ ‫اعدام مجرم در مالءعام‪ ،‬ديگر مجرمان هم عبرت بگيرند‪.‬‬ ‫طناب را که به دور گردن قاتل انداختند‪ ،‬شايد خودش‬ ‫هم مطمئن شده بود از مرگ و نيستي‪ .‬اما وقتي صندلي را‬ ‫از زير پايش کشيدند و آويزان به طناب‪ ،‬در جدالي سخت‬ ‫و هولناک جان مي‌کند‪ ،‬اين فرياد «رضايت» خانواده مقتول‬ ‫بود که ماموران را سراسيمه به سويش روانه کرد‪ .‬زيرش را‬ ‫گرفتند و با فريادهاي چاقو‪ ،‬چاقو طلب کمک کردند تا بشود‬ ‫نجاتش داد‪ .‬شانه‌هايش را ماليدند و سوار آمبوالنسش کردند‪.‬‬ ‫خانواده‌ي جوان از دست داده شايد در آن لحظه ياد‬ ‫پسرشان بودند که زخم سينه راه نفسش را تنگ کرده بود‬ ‫و در آمبوالنس‪ ،‬دور از دوست و خانواده لحظات آخر عمر‬ ‫را مي‌گذراندند‪ .‬شايد به اين انديشيدند که رقص مرگ‬ ‫مجرم‪ ،‬چاره درد آنها نيست و جان جوان از دست رفته را‬ ‫برنمي‌گرداند‪ .‬شايد به ثواب و اجر مذهبي بخشش فکر‬ ‫مي‌کردند يا چه کسي مي‌داند‪ ،‬شايد اين خانواده روستايي‬ ‫به معجزه مدارا باور داشتند؛ مدارايي که حلقه مفقوده زنجيره‬ ‫آسيب‌هاي پرشمار اجتماع ماست‪ .‬اجتماعي رنجور که مدام‬ ‫خشمگين‌تر مي‌شود و بيشتر زخم برمي‌دارد‪.‬‬ ‫از اميد عباسي تا آتش‌نشانان حادثه جمهوري‬ ‫آتش‌نشانان امسال دو بار در صدر اخبار قرار گرفتند‪.‬‬ ‫اولين بار در ارديبهشت ماه بود که رفتن جواني از ميان‬ ‫خانواده و دوستانش‪ ،‬چشماني را اشک‌بار کرده اما آن‌گونه‬ ‫که او رفت‪ ،‬اميدهاي زيادي بر دل ميليون‌ها ايراني نشاند و‬ ‫چه اتفاق حيرت‌انگيزي که ‪ 35‬سال قبل‪ ،‬خانواده «عباسي»‬ ‫نام جگرگوشه تازه به دنيا آمده‌شان را «اميد» گذاشته بودند‪.‬‬

‫بحران مسموميت الکلي‬

‫اوضاع رفسنجان در نيمه خرداد ماه به شدت بحراني و‬ ‫متشنج بود و بيش از ‪ 300‬شهروند ايراني دچار مسموميت با‬ ‫الکل شده بودند‪ .‬تا روز دوازدهم خرداد‪ ،‬منابع محلي گزارش‬ ‫دادند که ‪ 40‬تن جان خود را از دست داده و تعدادي ديگر‬ ‫هم يا در کما به سر مي‌برند يا بينايي و کليه خود را از دست‬ ‫داده‌اند‪.‬‬ ‫مسووالن محلي آن روزها سعي در تکذيب و الپوشاني‬ ‫ماجرا داشتند اما مدير روابط عمومي دانشگاه علوم‌پزشکي‬ ‫رفسنجان تاييد کرد که مسموميت بر اثر مصرف الکل در شهر‬ ‫رفسنجان سبب بستري شدن ‪ 298‬تن در بيمارستان و مرگ‬ ‫چهار تن شده است‪ .‬او همچنين از وخامت حال ‪ 9‬تن خبر داد‬ ‫که در کما هستند و نابينا شده‌اند‪.‬‬ ‫در ايران و از سال‌ها پيش‪ ،‬توزيع‌کنندگان مشروبات‬ ‫الکلي را «ساقي» مي‌نامند‪ .‬ساقي‌ها ممکن است صرفا‬ ‫توزيع‌کننده بوده يا اينکه خود دستي در تهيه و توليد هم داشته‬ ‫باشند‪ .‬با گراني ارز کسب و کار توليدکنندگان مشروبات الکلي‬ ‫داخلي رونق گرفت و «عرق سگي» محبوب‌تر از هميشه شد‪.‬‬ ‫چرا که مشروبات الکلي خارجي و پلمب‌شده بسيار گران‬ ‫شده بود‪ .‬بعضي‌ها هم به سمت الكل‌هاي داروخانه‌اي رفتند و‬ ‫تاوان‌هاي سختي‪ ،‬تا حد مرگ‪ ،‬پرداختند‪.‬‬ ‫عرق سگي‪ ،‬مشروب با درجه الکلي بيش از ‪ 90‬درصد‬ ‫است که بيشترين سهم را در تامين نياز مصرف‬ ‫کنندگان الکل در ايران دارد‪ .‬اين موضوع باعث‬ ‫مي‌شود که پايه شروع مصرف الکل (غلظت‬ ‫الکل مصرفي) در جوانان بسيار باال برود ؛ اين‬ ‫ميزان غلظت الکل مصرفي در اروپا ‪ 3‬درصد اما‬ ‫در ايران ‪ 40‬درصد گزارش شده است‪ .‬‬

‫بسيجي‌هايي که‬ ‫به تاسي از مصباح‬ ‫مي‌کشتند‬

‫قصاص‪ ،‬تداوم‬ ‫زندگي است؟‬

‫داربست اين بار‪ ،‬دار‪ -‬بس‬ ‫شد و طناب چند ثانيه با گردن‬ ‫مجرم مدارا کرد تا تقالي انساني‬ ‫در گذر از حيات به مرگ‪ ،‬خانواده‬ ‫مقتول را بر سر رحم بياورد و فرياد رضايت سر بدهند‪.‬‬ ‫از غروب ‪ 17‬آذر ‪ 1391‬تا صبح ‪ 18‬ارديبهشت ‪1392‬‬ ‫فاصله چنداني نيست اما در اين فاصله‪ ،‬يکي زير خاک رفت‬

‫هزارمش بود‪ ،‬خدا مي‌داند اما آن روز هم اميد و همکارانش‬ ‫را براي جدال با آتش بي‌رحم فراخواندند؛ آتشي که به جان‬ ‫يک ساختمان مسکوني ‪ 10‬طبقه و ساکنانش افتاده بود‪ .‬از‬ ‫بين همه ساکنان‪ ،‬دختر بچه‌اي ‪ 9‬ساله در آتش گرفتار مانده‬ ‫بود و آويزان به لبه پنجره‪ ،‬فاصله‌اي تا سقوط و مرگ نداشت‪.‬‬ ‫فرمانده عباسي و همکارانش‪ ،‬دختر بچه را نجات دادند و اين‬ ‫اميد بود که ماسکش را به دخترک وصل کرد و خودش هم‬ ‫سوخت و هم دودزده شد‪.‬‬ ‫تا ساعت‌ها پس از حادثه‪ ،‬اسمي از اميد مخابره‬ ‫نشده بود‪ ،‬فوقش مي‌نوشتند آتش‌نشان فداکار‪ .‬آن هم در‬ ‫ساعت‌هايي که اميد در بخش مراقبت‌هاي ويژه بيمارستان‬ ‫بستري بود و به سختي نفس مي کشيد‪ .‬حتي وقتي به مرگ‬ ‫مغزي دچار شد‪ ،‬از بين ميليون‌ها ايراني کسي نمي‌دانست‬ ‫آنکه از جان خود گذشته تا جان دخترکي ‪ 9‬ساله را نجات‬ ‫بدهد‪ ،‬کيست‪ .‬او حتي پس از مرگ هم اميدآفرين و زندگي‌ساز‬ ‫بود؛ چرا که مدت‌ها پيش از اين‪ ،‬تصميم به اهداي اعضايش‬ ‫گرفته بود و اعضاي بدنش در نوبت اهدا به بيماران نيازمند‬ ‫قرار گرفت‪.‬‬ ‫بار دوم اما خبري از يک قهرمان نبود؛ حتي بديهيات‬ ‫عمليات نجات هم انجام نشد تا نوروز ‪ 93‬براي دو خانواده‬ ‫رنگ و بوي گذشته را نداشته باشد‪.‬‬ ‫صبح روز يکشنبه ‪ 29‬دي ماه‪ ،‬در شرايطي که کشور در‬ ‫تعطيل رسمي به سر مي‌برد‪ ،‬کارگران يک توليدي پوشاک‬ ‫به محل کار خود در طبقه پنجم يک ساختمان در خيابان‬ ‫جمهوري‪ ،‬تقاطع ابوريحان رفتند‪ .‬کمي قبل از ظهر‪ ،‬واحدي‬ ‫که کارگران در آن حضور داشتند در محاصره شعله‌هاي‬ ‫آتش قرار گرفت و راه فرار مسدود شد‪ .‬ساختمان قديمي‬ ‫و غيراستاندارد هم مجهز به راه‌پله‌هاي اضطراري نبود؛ پس‬ ‫شيرين فروتني ‪ 44‬ساله و آذر حق‌نظري ‪ 60‬ساله تصميم‬ ‫گرفتند به سمت پنجره‌ها بروند‪.‬‬ ‫زن جوان‌تر در همان دقايق ابتدايي به پايين سقوط‬ ‫کرد‪ ،‬در حالي که تنها ماشين آتش‌نشاني حاضر در محل‪ ،‬يک‬ ‫نيسان با حداقل امکانات بود‪.‬‬ ‫دقايقي بعد اين اتفاق هولناک براي آذر حق‌نظري هم‬ ‫که با تالش بسيار به نرده‌هاي پنجره آويزان مانده بود‪ ،‬تکرار‬ ‫شد‪ .‬بعد از اين سقوط بود که تازه نردبان آتش‌نشاني براي‬ ‫نجات محاصره‌شدگان حرکت کرد‪ .‬ضمن اينکه تا پيش از‬ ‫سقوط اين دو شهروند هم هيچ اثري از بالشتک نجات نبود‪.‬‬ ‫‪ 25‬کارگر ديگر اما توسط نيروهاي آتش‌نشاني از ساختمان‬ ‫آتش‌گرفته جان سالم به در بردند‪ .‬‬

‫اميد ‪ 13‬سال قبل خدمت در آتش‌نشاني را برگزيد و سال‬ ‫‪ 92‬را در کسوت فرماندهي ايستگاه ‪ 68‬سازمان‌آتش نشاني‬ ‫آغاز کرد‪ .‬اما ‪ 24‬ارديبهشت ‪ ،1392‬اميد جاودانه شد‪ .‬بار چند‬

‫‪ 11‬سال پيش‪ ،‬به روايت مردم منطقه‪18 ،‬‬ ‫نفر و بنا به گزارش قضايي ‪ 5‬نفر را با الهام‬ ‫از تعاليم آيت‌اهلل مصباح يزدي و امکانات و‬ ‫مجوزهاي فرماندهي بسيج کرمان‪ ،‬به قتل رساندند‪ .‬با وجود‬ ‫اعتراف صريح به قتل‪ ،‬جز يکي‪ ،‬بقيه‌ بسيجي‌هاي دستگير‬

‫‪31‬‬

‫شده بيشتر اين سال‌ها را آزاد بودند تا اينکه سرانجام ديوان‬ ‫عالي کشور پس از چند بار نقض پرونده‪ ،‬سرانجام حکم اعدام‬ ‫چهار تن را در شهريور ماه ‪ 92‬صادر کرد‪.‬‬ ‫کشف قتل‌هاي محفلي کرمان به پاييز سال ‪1381‬‬ ‫برمي‌گردد؛ زماني که سيد محمد خاتمي در راس قوه مجريه‬ ‫و آيت‌اهلل هاشمي شاهرودي در راس قوه قضاييه قرار داشت‪.‬‬ ‫ابتدا‪ ،‬وقتي يک زوج جوان ناپديد شدند و يک ماه بعد جسدهاي‬ ‫متالشي شده آن دو توسط حيوانات وحشي را در خارج از شهر‬ ‫پيدا کردند‪ ،‬به نظر مي‌رسيد يک حادثه جنايي معمولي باشد‪.‬‬ ‫مهندس محمدرضا نژادماليري و شهره نيک‌پور‪،‬‬ ‫فارغ‌التحصيل رشته حقوق‪ ،‬قصد ازدواج داشتند و در دوران‬ ‫نامزدي با اطالع خانواده‌ها به منظور خريد خانه‌اي براي زندگي‬ ‫مشترکشان رفته بودند‪ .‬اما تماس شهره با مادرش از طريق‬ ‫موبايل محمدرضا‪ ،‬ديگر تکرار نشد تا با گذشت يک روز‪ ،‬خانواده‬ ‫شهره‪ ،‬مفقود شدن اين زوج را به کالنتري اطالع دادند‪ .‬يک ماه‬ ‫گذشت و کشف اجساد پاره پاره و اتوموبيل به آتش کشيده‬ ‫شده مرد جوان هم گرهي را باز نکرد تا اينکه در اسفند ماه‬ ‫همان سال‪ ،‬رديابي موبايل محمدرضا‪ ،‬ماموران را به محمدحمزه‬ ‫مصطفوي‪ 21 ،‬ساله‪ ،‬طلبه مدرسه الهادي قم و فرمانده بسيج‬ ‫پايگاه علي اصغر موال رساند‪ .‬حمزه در آن سال‪ ،‬سربازي خود‬ ‫را در مرکز کنترل فرماندهي نيروي انتظامي کرمان مي‌گذراند‪.‬‬ ‫او خيلي زود قتل زوج جوان را پذيرفت و محمد ياعباسي و‬ ‫‌محمد سلطاني دو بسيجي همدست خود را هم معرفي کرد‪.‬‬ ‫شايد حمزه دليلي براي مقاومت و ترس از عقوبت نمي‌ديد‪ ،‬چرا‬ ‫که بعدها مشخص شد هر سه نسبت‌هاي فاميلي با مقام‌هاي‬ ‫محلي استان دارند و در بسيج‪ ،‬با وجود جواني‪ ،‬افرادي با نفوذ‬ ‫هستند‪ .‬ياعباسي‪ 20 ،‬ساله و جانشين فرمانده پايگاه بسيج‬ ‫علي اصغر موال بود و سلطاني ‪ 19‬ساله هم عضو همين پايگاه و‬ ‫سرباز قرارگاه سيدالشهداء سپاه پاسداران‪.‬‬ ‫آنها بعدا در دادگاه عنوان کردند که اين زوج را به دليل‬ ‫رابطه نامشروع و اينکه هنوز به طور رسمي زن و شوهر‬ ‫نبوده‌اند‪ ،‬به قتل رسانده‌اند‪.‬‬ ‫در حين بررسي و تشکيل پرونده‪ ،‬يک بسيجي ديگر اين‬ ‫پايگاه به نام علي ملکي‪ 24 ،‬ساله هم دستگير شد و از آنجايي‬ ‫که از توافق صورت گرفته بين دوستانش خبر نداشت‪ ،‬به سه‬ ‫قتل ديگر هم اعتراف کرد و دو بسيجي ديگر هم دستگير شدند‪.‬‬ ‫تا سال بعد که نوبت به برگزاري دادگاه رسيد‪ ،‬برخي رسانه‌ها‬ ‫از افزايش تعداد مقتوالن تا ‪ 18‬نفر هم خبر دادند اما طبق‬ ‫اعترافات متهمان‪ ،‬تنها پنج فقره قتل مورد بررسي قرار گرفت‪.‬‬ ‫مصيب‪ ،‬يکي از مقتوالن بود که در شهريور ماه ‪ 81‬به‬ ‫اتهام فروش مواد مخدر از سوي اين گروه دستگير و پس از‬ ‫ضرب و شتم شديد با سنگ‪ ،‬زنده به گور شده بود‪ .‬يک هفته‬ ‫بعد‪ ،‬محسن کمالي را هم به اتهام فساد اخالقي ربوده و در‬ ‫باغي خفه کرده بودند‪ .‬سومين مورد اعتراف مربوط به زني به‬ ‫نام جميله بود که به اتهام فساد اخالقي دستگير شده و چون‬ ‫متاهل بوده‪ ،‬ابتدا سنگسارش کرده و سپس جسدش را در‬ ‫بيابان‌هاي اطراف شهر رها کرده بودند‪.‬‬ ‫عامالن قتل‌هاي کرمان در جريان تمامي دادگاه‌هاي خود‬ ‫اقرار کردند که عالوه بر در اختيار داشتن محل پايگاه بسيج‬ ‫علي اصغر موال‪ ،‬از امکانات و ادوات ديگر بسيج از جمله چهار‬ ‫‪‎‬دستگاه بي‌سيم‏‌‪ ،‬خودرو‪ ،‬دستبند استفاده مي‌کردند‪.‬‬ ‫آنها به صراحت اعالم کرده بودند که هدفي شرعي از‬ ‫ارتکاب قتل‌ها داشته و با تاسي از سخنان آيت‌اهلل مصباح يزدي‬ ‫و به هدف مبارزه با مفاسد اجتماعي دست به کار شده‌اند‪ .‬حمزه‬ ‫در دادگاه عنوان کرد که آيت‌اهلل مصباح يزدي در مسجد امام‬ ‫حسن مجتبي در تاسوعاي سال ‪ 80‬گفته بود که وظيفه افراد امر‬ ‫به معروف و نهي از منکر است اگر طرف نپذيرفت در نوبت دوم‬ ‫بايد او را به مقامات قضايي معرفي کرد و متعاقبًا اگر اين فرد به‬ ‫اعمال سابقه خود ادامه داده آمر به معروف حق دارد او را بکشد‪.‬‬

‫راننده سرويس قالبي و تجاوز‬ ‫به دختر بچه‌ها‬

‫پاييز امسال‪ ،‬انتشار عکس مرد جواني در رسانه‌ها به دستور‬ ‫پليس‪ ،‬لرزه بر تن بسياري از خانواده‌ها انداخت‪ .‬ابوالفضل ‪28‬‬ ‫ساله‪ ،‬تا پيش از انتشار عکسش‪ 7 ،‬شاکي داشته و به جرم‬ ‫خود نيز اعتراف کرده است؛ آزار جنسي دختران خردسال‪ .‬او در‬ ‫پوشش سرويس مدرسه‪ ،‬دختربچه‌ها را مي‌دزديد و آنها را مورد‬ ‫آزارجنسي قرار مي‌داد‪.‬‬ ‫ابوالفضل که رسانه‌ها به او لقب شکارچي شيطان‌صفت‬ ‫داده‌اند‪ ،‬متاهل است و يک نوزاد دختر دارد‪ .‬کارمند خدماتي‬ ‫يکي از نهادهاي دولتي است و صبح‌ها قبل از رفتن به محل‬ ‫کار‪ ،‬به شکار دختران دانش‌آموز مي‌پرداخت‪ .‬او خود را جانشين‬ ‫سرويس مدرسه معرفي مي‌کرد و پس از آزار دادنشان‪ ،‬در‬ ‫گوشه‌اي رها مي‌کرد‪ .‬به گفته خودش‪ ،‬اين کار ‪ 20‬دقيقه تا نيم‬ ‫ساعت بيشتر وقتش را نمي‌گرفت‪.‬‬ ‫او ششم آبان‌ماه آخرين قرباني‌اش را انتخاب کرد و سپس‬ ‫توسط پليس دستگير شد و دستور به انتشار عکسش دادند تا‬ ‫از تعداد واقعي قربانيان او باخبر شوند‪.‬‬


‫‪32‬‬

‫فرهنگ‬ ‫گفتگو‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫تاسف برانگيز گرفتار آيد ‪ ...‬آيا اهل ايران در قرون پيشين‬ ‫سردفتر دانايي و هوش نبوده‌اند که حال به اينچنين وضع‬ ‫اسفباري دچار شده‌اند؟ و حال به نکبت و ناداني در عالم‬ ‫مشهور گشته‌اند‪ ...‬همچون گمان نرود که اهالي ايران از نظر‬ ‫هوش و يا تمدن و صنعت از ديگر ملل کمتر هستند و يا‬ ‫آنکه چنين تصور گردد که از نظر وضعيت جغرافيايي استعداد‬ ‫پيشرفت‪ ،‬موجود نيست‪ ،‬زيرا به شهادت تاريخ‪ ،‬ما سرزميني‬ ‫آباد و مستعد داشته‌ايم‪ .‬حال چه شده است که اروپا و امريکا‬ ‫که زماني وحشي‌ترين خطه عالم به حساب مي‌آمدند و در‬ ‫مقطعي از زمان که به قرون وسطا معروف بوده است به‬ ‫آنچنان درجه‌اي از عقب‌ماندگي بوده‌اند که خود آنان از بيان‬ ‫آن وضع شرم دارند‪ .‬ولي پيشرفت آنان از قرن پانزدهم پس‬ ‫از جدايي دين از امر حکومت و تشويق خردمندان و کار و‬ ‫کوشش مردم شروع گرديد‪)3( »...‬‬

‫نجات دهنده‌اي در راه نيست!‬

‫دکتر پرويز ايزدي ‪ -‬آتالنتا‬

‫انتقادي سازنده‬

‫قبل از دنبال کردن مطلب شماره گذشته‪ ،‬وظيفه خود‬ ‫مي‌دانم از تمام خوانندگاني که با توجه و دقت مطالب را‬ ‫مي‌خوانند بويژه کساني که با نظر انتقادي نگاه مي‌کنند و‬ ‫اظهارنظر مي‌نمايند‪ ،‬سپاسي فراوان داشته باشم‪.‬‬ ‫تعدادي از دوستان گله‌مند بودند که آنچه از رساله مدنيه‬ ‫در شماره گذشته نقل کرده بودم برايشان سنگين بوده است‬ ‫و پيشنهاد کرده‌اند که چه بهتر که اين گونه نقل قول‌ها به‬ ‫زباني ساده بيان شود و براي کساني که مايلند اصل نقل قول‬ ‫را ببينند در پاورقي اسم کتاب و شماره صفحه ذکر شود‪.‬‬ ‫الزم به توضيح است که به علت حفظ امانت عين بيان‬ ‫رساله مدنيه را ذکر کرده بودم‪ ،‬و سعي بر آن خواهم داشت‬ ‫که از اين به بعد مطابق اين پيشنهاد به طوري که امانت در‬ ‫نقل قول مراعات گردد‪ ،‬مقصود از کالم نقل شده را با کلماتي‬ ‫ساده بيان کنم‪ ،‬ولي مأخذ و صفحه مورد نظر را در پاورقي‬ ‫ذکر نمايم تا اگر خوانندگاني خواستند عين عبارت را بخوانند‬ ‫به خود کتاب مراجعه فرمايند‪ .‬بعنوان مثال خالصه بيان ذکر‬ ‫شده در رساله مدنيه در شماره گذشته اين بود‪:‬‬ ‫«آفريدگار جهان گوش‪ ،‬چشم و حواس پنجگانه به ما‬ ‫داده است که از تقليد چشم پوشيم‪ ،‬و به ما عقل و منطق‬ ‫عنايت کرده است و بدين صفات ما را اشرف مخلوقات‬ ‫ساخته است تا آنچه را که سبب سعادت و نيکبختي است‬ ‫برگزينيم‪ ،‬و بدانيم که همه چيز در حال تغيير است و هيچ‬ ‫چيز ابدي و هميشگي نيست‪ .‬پس انسان عزيز است اگر در‬ ‫سعادت مردم بکوشد و انسان پست است اگر به خاطر نفع‬ ‫شخصي‪ ،‬نفع جامعه را زير پا گذارد‪)1( ».‬‬

‫ما را چه مي‌شود؟‬

‫اگر به تواريخ نوشته شده در غرب مراجعه کنيم متوجه‬ ‫خواهيم شد که در شرح و بسط تمدن‌هاي قديم يا به عمد يا‬ ‫از روي ناآگاهي نامي‌از تمدن و فرهنگ ايراني برده نمي‌شود!‬ ‫در صورتي که ما ايرانيان پايه‌گذار اولين حکومت جهاني‬ ‫هستيم که با صفت «رواداري» کشورگشايي کرديم‪ ،‬بعنوان‬ ‫نمونه اين آوازه «رواداري» کورش کبير بود که دروازه‌هاي‬ ‫بابل را به روي وي گشود و او نيز بدانان اجازه داد که معابد‬ ‫خويش را از نو بنا کنند‪ ،‬و نه تنها فرهنگ آنان را با خشونت‬ ‫نابود نکرد بلکه آنان را تشويق به نگهداري فرهنگشان نمود‪،‬‬ ‫زيرا معتقد بر اين بود که کثرت فرهنگ‌هاي تحت سرپرستي‬ ‫او نه تنها سبب غناي اجتماع است بلکه سبب ايجاد آرامش‬ ‫در سطح وسيعي از دنياي آن روز مي‌گردد‪)2( .‬‬ ‫و رساله مدنيه نير به اين نکته دقيق با لحني‬ ‫تاسف‌برانگيز چنين اشاره مي‌کند‪:‬‬ ‫«‪...‬بطوري که در کتب تاريخي مشهور است‪ :‬نخستين‬ ‫حکومتي که در عالم تاسيس شده تحت حکمراني ديهيم‬ ‫جهانباني ايران بوده است‪ .‬حال اهل ايران بايد بهوش آيند‬ ‫و از غفلت و کاهلي بيدار شوند‪ .‬آيا غيرت ايراني مي‌پذيرد که‬ ‫سرزميني که ملتش اشرف ملل بوده است‪ ،‬و تمدنش مورد‬ ‫حسد ملل شرق و غرب عالم بوده است‪ ،‬حال به اين احوال‬

‫‪32‬‬

‫عبدالبهاء در رساله مدنيه بر اين نکته اساسي تکيه‬ ‫مي‌کند که اين خود ما هستيم که به صورت فردي يا گروهي‬ ‫سکان‌دار کشتي سرنوشت خويش هستيم‪ ،‬و نمي‌توانيم به‬ ‫اين اميد واهي دست روي دست گذاريم که نجات دهنده‌اي‬ ‫از عالم غيب ظاهر شود وما را از نکبت و بدبختي نجات دهد‬ ‫و بهمين منظور اروپا و امريکا را بعنوان نمونه مثال مي‌زند‪ ،‬که‬ ‫تا زماني که حکومت در دست کليسا و يا زير نفوذ کليسا عمل‬ ‫مي‌کرد‪ ،‬از عقب مانده‌ترين نقاط عالم بودند و زماني به تمدن‬ ‫و پيشرفت روي آوردند که دين را از حکومت جدا ساختند و‬ ‫آن را ساکن قلب‌ها و معابد نمودند!‬ ‫نکته مهم اميدوار کننده‌اي‬ ‫که هر متفکر هوشمندي را اميدوار‬ ‫مي‌سازد‪ ،‬ذات نجيب و پاک انسان‬ ‫است که اگر آلوده به غرايض‬ ‫شخصي‪ ،‬مرامي‌ و عقيدتي نگردد‪،‬‬ ‫مي‌تواند نه تنها در ايران بلکه در‬ ‫سرتاسر جهان ضامن بقاي نوع‬ ‫انسان‪ ،‬تمدن و تمام مواهب آن‬ ‫باشد‪ ،‬و مي‌توان به کمک آن ايران‬ ‫و جهاني را ساخت که رسيدن به‬ ‫آن در تمام مرام‌هاي اجتماعي يا‬ ‫عقيدتي وعده داده شده ‌است و‬ ‫هنوز هم ما را بدان وعده ميدهند!‬ ‫اما گرفتاري اين وعده‌ها در‬ ‫آن است‪ ،‬که اکثر مکاتب اجتماعي‬ ‫و يا عقايد ديني نقش انسان‬ ‫را در ايجاد دنيايي صلح‌آميز و‬ ‫مسالمت‌آميز به مدت هزاره‌ها‬ ‫ناديده انگاشته‌اند و تنها تکيه بر‬ ‫دستي غيبي و يا رهبري خشن‪،‬‬ ‫بيرحم و خونخوار دارند‪ ،‬که از راه‬ ‫فرا رسد و به جبر‪ ،‬زور و جنگ تمام‬ ‫کژي‌ها را اصالح کند!‬ ‫شواهد تاريخي غير قابل انکار به ما نشان مي‌دهد که‬ ‫تا دويست سال پيش و حتي هم اکنون‪ ،‬در حقيقت اديان‬ ‫کنترل جامعه را در اختيار داشته و دارند‪ ،‬و همه آنان بدون‬ ‫استثناء به افراد تحت رهبري خود اينچنين تفهيم مي‌کنند‬ ‫که براي تحقق اين وعده کاري از انسان ساخته نيست و او‬ ‫بايد منتظر و معتقد بماند تا فردي از عالم غيب بدر آيد و با‬ ‫خشونت و به زور شمشير‪ ،‬جهاني پر از صلح و صفا بيافريند!‬ ‫نتيجه اين طرز تفکر آن شده است که توده مردم‪ ،‬نقش‬ ‫آفريننده و حساس خود را بوسيده و کنار گذارند‪ ،‬بي‌تفاوت و‬ ‫مأيوس منتظر و معتقد بر آن باشند که کسي از جانب غيب‬ ‫خواهد آمد و جهانيان را به هدف نهايي يعني تامين امنيت‬ ‫معنوي و مادي خواهد رسانيد‪.‬‬ ‫تعدادي نيز که اين فلسفه ديني را مخالف طبع‬ ‫خردمندانه خود مي‌دانند و نقش حساس انسان را در ساختن‬ ‫دنيايي بهتر موثر مي‌دانند‪ ،‬از دين و هر مکتبي که نقش انسان‬ ‫را در ايجاد تمدن ناديده انگارد‪ ،‬نه تنها روي برگردانيده‌اند‬ ‫بلکه از آن متنفر شده‌اند و ما اين تنفر را مخصوصا» در اين‬ ‫مقطع از زمان بخوبي در افکار‪ ،‬گفتار و کردار همه آنان بويژه‬ ‫نسل جوان بشفافيت مشاهده مي‌کنيم‪.‬‬ ‫پس مالحظه مي‌فرماييد که آنچه را که هم اکنون در‬ ‫ايران ما مي‌گذرد در حقيقت هماني است که در قرون وسطا‬ ‫در اروپا مي‌گذشت و بهمان شکل که اروپاييان از اين مرحله‬ ‫حساس گذر کردند و به پيشرفت تمدن و صنعت دست‬ ‫يافتند ما نيز الزم است که دين را از کرسي حکومتي به‬ ‫مسجد و قلوب برگردانيم و حکومت را بر مبناي حفظ حقوق‬ ‫انساني بنا نهيم‪ .‬و اگر به آنچه در مورد جدايي دين از‬ ‫حکومت در رساله مدنيه بيان شده است توجه مي‌کرديم به‬ ‫اين مصيبت بزرگ دچار نمي‌آمديم!‬ ‫و حال که گرفتار آمده‌ايم راه چاره آن است که ابتدا چه‬ ‫بصورت فردي و چه بصورت گروهي استقالل فکري و عملي‬

‫خود را حفظ و محترم شماريم‪ ،‬زيرا کسي که خود به استقالل‬ ‫فکري و عملي دست نيافته است هرگز نمي‌تواند‪ ،‬استقالل‬ ‫فکري و عملي ديگران را محترم شمارد‪.‬‬ ‫رساله مدنيه در اين قسمت نيز از لوتر کينگ رهبر‬ ‫جنبش پروتستان بعنوان يک الگو براي ايران ياد مي‌کند‬ ‫و بدرستي علت عقب‌ماندگي ايران و ناآگاهي توده مردم را‬ ‫در دخالت رهبران دين در امور مملکت و خرافات ناشي از‬ ‫پيروي نکردن عقل و منطق مي‌داند و مي‌گويد‪:‬‬ ‫«‪...‬علماي دين که آزادي را مخالف قدرت خويش‬ ‫مي‌شمارند‪ ،‬به بهانه‌هاي مختلف از هرچه پيشرفت است‬ ‫جلوگيري مي‌نمايند و آن را مخالف اسالم معرفي مي‌کنند‪،‬‬ ‫علماي دين اسالم که مخالف تشکيل مجلس شور هستند‬ ‫و آن را به اين بهانه که چون ما قوانين اسالمي‌داريم‪ ،‬پس‬ ‫حاجتي به احکام مجلس شورا نيست‪ !.‬فقط نفع شخصي‬ ‫خويش را در نظر مي‌گيرند‪ ،‬نه مصالح ملت را‪ .‬اگر براي‬ ‫حل فقط يک مشکل به علماي اسالم مراجعه کنيم‪ ،‬با آراي‬ ‫متفاوت و گاهي ضد و نقيض روبرو مي‌گرديم و چه بسا که‬ ‫حتا يک مجتهد‪ ،‬در يک مساله‪ ،‬آراي متفاوتي صادر کرده‬ ‫است‪ ،‬و تضاد زماني محسوس‌تر مي‌شود که مشکلي بين‬ ‫يک مسلمان و فردي غيرمسلمان بوجود آمده باشد‪ .‬همين‬ ‫تضاد آرا و عدم رعايت حقوق افراد است که نه تنها سبب‬ ‫هرج و مرج در کار مردم شده است بلکه علت اصلي عدم‬ ‫اعتماد مردم به يکديگر گرديده است‪ .‬بهمين دليل وجود‬ ‫مجلسي الزم مي‌آيد که قوانيني به مقتضاي زمان وضع‬ ‫نمايند و همه مردم‪ ،‬اعم از مومن و غير مومن در مقابل قانون‬

‫به جاي آنکه به حاکم شرع که خود را سرپرست و يا قيم ما‬ ‫مي‌داند‪ ،‬به دادگاه‌هاي قانوني مراجعه نماييم‪ ،‬رساله مدنيه در‬ ‫اين مورد چنين مي‌گويد‪:‬‬ ‫«‪ ...‬اگر مشکلي رخ نمايد‪ ،‬اوال به حکومت محل شکايت‬ ‫نمايند‪ ،‬و اگر امري بر خالف عدل و انصاف بينند به دادگاهاي‬ ‫باالتر رجوع نمايند و انحراف حکومت محلي را بيان کنند و‬ ‫اين وظيفه دادگاه عالي است که در اين مورد تحقيق نموده و‬ ‫حکم به عدل و انصاف دهد‪»...‬‬ ‫پس از خواندن اين مطالب است که متوجه مي‌شويم‬ ‫که چرا بهاييان در مقابل ظلمي ‌که بر آنان وارد مي‌شود به‬ ‫محاکم محلي‪ ،‬ملي‪ ،‬و باالخره بين‌المللي مراجعه مي‌کنند و‬ ‫با نثار مال و شهرت و جان خويش راهي را نشان مي‌دهند‬ ‫که به امنيت اجتماعي همگان منجر گردد‪ ،‬و مسلم است که‬ ‫خوانندگان هشيار در مي‌يابند که پس از سي و پنج سال‬ ‫که از حکومت اسالمي ‌مي‌گذرد و بهترين موقعيت براي‬ ‫علماي دين مهيا بود که امنيت اجتماعي مردم را تامين‬ ‫نمايند‪ ،‬به خاطر قدرت‌طلبي خود نه تنها نتوانسته‌اند امنيت‬ ‫براي غيرمسلمانان همانند زرتشتي‪ ،‬يهودي‪ ،‬مسيحي و‬ ‫بهايي بوجود آورند بلکه حتا از ايجاد امنيت براي مسلمانان‬ ‫غيرشيعي همانند سني‌ها و يا دراويش مسلمان عاجز بوده‌اند‪.‬‬ ‫حال پس از گذشت ‪ 128‬سال از نوشتن اين رساله همه‬ ‫ما بدنبال پيدا کردن راهي مي‌گرديم که عبدالبها پيشنهاد‬ ‫کرده بود يعني گذر از وابستگي تقليدي و رسيدن به استقالل‬ ‫فردي و گروهي تحت سرپرستي دولتي که به اراده مردم‬ ‫برگزيده شود‪ ،‬و اجراي قوانين مدني‌اي که فراگيرنده تمام‬ ‫مردم ايران زمين باشد‪.‬‬ ‫در خاتمه مناجاتي از عبدالبهاء را‬ ‫که به فارسي سروده است به عنوان‬ ‫هديه نوروزي به ايرانيان عزيز از هر‬ ‫آيين و مرام و در هر کجاي دنيا که‬ ‫هستند تقديم مي‌نمايم‪ ،‬باشد که مورد‬ ‫قبول قرار گيرد‪.‬‬ ‫الزم به توضيح است که عبدالبها‬ ‫در سن هشت سالگي بهمراه پدرش‬ ‫بهاءاهلل به بغداد و سپس به فلسطين‬ ‫تبعيد و زنداني بوده است‪ .‬ولي با همه‬ ‫اين نامهرباني‌ها‪ ،‬ايران را مقدس‬ ‫شمرده است و به بهاييان سرتاسر‬ ‫دنيا توصيه مي‌کند که عيد نوروز را‬ ‫در سرتاسر دنيا بهمين اسم جشن‬ ‫بگيرند و در سربلندي ايران کوشا‬ ‫باشند‪.‬‬

‫بنام يزدان مهربان‬

‫حقي برابر داشته باشند‪)4( »...‬‬ ‫عبدالبهاء در رساله مدنيه و سياسيه خود وجود اينچنين‬ ‫مجلسي را راه نجات ملت مي‌داند و با طرح پيشنهاد تشکيل‬ ‫مجلس شور و جدايي دين از حکومت‪ ،‬تمام تهمت‌هاي‬ ‫رهبران دين و توده ناآگاه مردم را براي خود و پيروانش به‬ ‫خاطر سربلندي ايران به جان و دل خريدار مي‌شود‪.‬‬ ‫حال خوانندگان هشيار متوجه مي‌شوند که چرا علماي‬ ‫اسالم از زمان پيدايش آيين بهايي آن را فرقه «ضاله» يعني‬ ‫گمراه و «مضله» به معناي گمراه کننده به توده ناآگاه معرفي‬ ‫کردند‪ .‬علماي دين براي حفظ و گسترش حوزه قدرت خود‬ ‫نه تنها از چاپ و انتشار کتب آيين بهايي جلوگيري کردند‬ ‫بلکه هر کس را که به اين آيين گرويد يا گرايش پيدا کرد و‬ ‫قصد خواندن اين آثار را داشت با تهديد به قتل از اين کار‬ ‫بازداشته و مي‌دارند!‬

‫نقش انسان در ساختن دنيايي بهتر‪:‬‬

‫يکي از خصوصيات غير قابل انکار نوع انسان داشتن‬ ‫خرد فردي و جمعي اوست که به کمک آن نوع انسان‬ ‫توانسته‌ است وسايل آسايش خويش را فراهم سازد‪ ،‬و آنچه‬ ‫ما امروز در سطحي جهاني شاهد و ناظر آن هستيم انباشته‬ ‫شدن انرژي نسل‌هايي از جامع بشري است که امروزه ما را‬ ‫در عين حالي که بر باالترين قله‌هاي ترقيات مادي رسانيده‬ ‫است‪ ،‬ولي با اين واقعيت نيز روبرو ساخته است که در‬ ‫پرتگاهي قرار گرفته‌ايم که کوچکترين بي‌احتياطي سبب‬ ‫پرت شدن به دره نيستي و نابودي است و تمام سعي و‬ ‫همت ‌انديشمندان و آناني که عاشق انسانيت هستند بر آن‬ ‫است که از اين سقوط وحشتناک جلوگيري بعمل آيد‪.‬‬ ‫بهمين دليل الزم است که از حالت وابستگي يا کودکي‬ ‫دست برداريم و با تکيه بر عقل و منطق خود راه استقالل‬ ‫فکري و عملي در پيش گيريم و عبدالبهاء با تکيه بر همين‬ ‫بلوغ انساني‪ ،‬معتقد است که بر هر يک از ما الزم است که‬ ‫از پيروي فردي دست برداريم و اگر حقي از ما پايمال گرديد‬

‫پاک يزدانا خاک ايران را از‬ ‫آغاز مشکبيز فرمودي و شورانگيز‬ ‫و دانش‌خيز و گوهر ريز‪ .‬از خاورش‬ ‫همواره خورشيدش نور افشان و‬ ‫در باخترش ماه تابان‪ .‬کشورش مهرپرور و دشت بهشت‬ ‫آسايش پرگل و گياه جان‌پرور و کهسارش پر از ميوه تازه‬ ‫و تر و چمنزارش رشک باغ بهشت‪ .‬هوشش پيغام سروش‬ ‫و جوشش چون درياي ژرف پر خروش‪ .‬روزگاري بود‬ ‫که آتشش خاموش شد و اختر بزرگواريش پنهان در زير‬ ‫سرپوش‪ .‬باد بهارش خزان شد و گلزار دلربايش خارزار‪،‬‬ ‫چشمه شيرينش شور گشت و بزرگان نازنينش آواره و دربدر‬ ‫هر کشور دور‪ .‬پرتوش تاريک شد و رودش باريک تا آنکه‬ ‫درياي بخششت به جوش آمد و آفتاب دهش در دميد و بهار‬ ‫تازه رسيد و باد جان پرور وزيد و ابر بهمن باريد و پرتو‬ ‫مهرپرور تابيد‪ .‬کشور بجنبيد و خاکدان گلستان شد و خاک‬ ‫سياه‪ ،‬رشک بوستان گشت‪ .‬جهان جهاني تازه شد و آوازه‬ ‫بلند گشت‪ .‬دشت و کهسار سبز و خرم شد و مرغان چمن‬ ‫به ترانه و آهنگ همدم شدند‪ .‬هنگام شادماني است‪ ،‬پيغام‬ ‫آسماني است‪ ،‬بنگاه جاوداني است‪ .‬بيدار شو‪ .‬بيدار شو‪.‬‬ ‫اي پروردگار بزرگوار حال انجمني فراهم شده و گروهي‬ ‫همداستان گشته که به جان بکوشند تا از باران بخششت‬ ‫بهره به ياران دهند و کودکان خود را به نيروي پرورشت‬ ‫در آغوش هوش پرورده‪ ،‬رشک دانشمندان نمايند‪ .‬آيين‬ ‫آسماني بياموزند و بخشش يزداني آشکار کنند‪ .‬پس اي‬ ‫پروردگار مهربان؛ تو پشت و پناه باش و نيروي بازو بخش‬ ‫تا به آرزوي خويش رسند و از کم و بيش در گذرند و آن مرز‬ ‫و بوم را چون نمونه جهان باال نمايند‪.‬‬ ‫ع‪.‬ع‪ ( .‬عبدالبهاء‪ .‬عباس‪).‬‬ ‫****‬ ‫‪ _ 1‬نقل به مضمون از رساله مدنيه صفحات ‪ 4‬و ‪.5‬‬ ‫‪ _ 2‬به کتاب سرگذشت کورش کبير نگاشته رضا ضرغامي‬ ‫‌مراجعه فرماييد‪.‬‬ ‫‪ _ 3‬نقل به مضمون از رساله مدنيه به قلم عبدالبهاء صفحات‬ ‫‪ 10‬و ‪.11‬‬ ‫‪ _ 4‬نقل به مضمون از رساله مدنيه صفحات ‪ 40‬تا ‪.45‬‬


‫‪33‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫آشنايي با‬ ‫روانشناسي‬ ‫«چرا»‌هاي زندگي و‬ ‫اگزيستانسياليسم‬

‫قسمت هفتم‬ ‫از خوانندگان عزيز اين مقاالت که پرسش‌ها و نظرات‬ ‫خود را به آدرس پستي ‪ ask@drmirsalmi.com‬فرستادند‬ ‫يا با پيغام‌هاي تلفني‪ ،‬آن­ها را با من در ميان گذاشتند متشکرم‪.‬‬ ‫خوشحال مي­شوم که پرسش‌ها و ديگر نظرات خود را نيز با‬ ‫من در ميان بگذاريد‪.‬‬ ‫به خاطر فرارسيدن نورزو‪ ،‬مقاله شماره ماه گذشته را به‬ ‫نوروز اختصاص دادم‪.‬‬ ‫اميدوارم که نوروز بسيار خوبي داشتيد‪ .‬در اين شماره‬

‫به بحث خود در مورد «چراهاي زندگي و روانشناسي‬ ‫اگزيستانسياليسم» ادامه مي­دهيم‪.‬‬ ‫در چند شماره قبل مطالبي در مورد اگزيستانسياليسم‬ ‫(‪ )Existentialism‬که به معني «هستي‌گرايي» است به‬ ‫عرضتان رسيد‪ .‬تا به اينجا ريشه‌هاي تاريخي‪ ،‬فلسفي‪ ،‬ادبي‬ ‫و تا حدودي روانشناسي اين مکتب را مرور کرديم‪ .‬از جمله‬ ‫مطالبي که به عرضتان رسيد جنبه‌هايي از اين مکتب بود که‬ ‫اهميت «توانايي انتخاب» (‪ )Choice‬در زندگي‪« ،‬روان­درماني‬ ‫معنايي» (‪ )Logo therapy‬و «تجربه وجود شخصي» را‬ ‫مطرح کرد‪.‬‬

‫همچنين به عرضتان رسيد که مکتب اگزيستانسياليسم‬ ‫به ما نشان مي­دهد که توجه به حقيقت محدود بودن زندگي‬ ‫سبب مي­شود که بيشتر به زندگي عالقه داشته باشيم و‬ ‫بيشتر بخواهيم که زندگي کنيم‪ .‬در شماره ماه بهمن (فوريه)‬ ‫يکي از اصول اساسي اين مکتب‪ ،‬يعني «اضطراب حياتي»‬ ‫(‪ )Existential Anxiety‬را مورد بررسي قرار داديم‪.‬‬ ‫در اين شماره به تعريف يک اصل ديگر در روانشناسي‬ ‫اگزيستانسياليسم‪ ،‬يعني «احساس گناه» (‪ )Guilt‬خواهيم‬ ‫پرداخت‪.‬‬ ‫از ديدگاه مکتب اگزيستانسياليسم ‪ ،‬پشيماني و گناه چند‬ ‫نوع هستند‪ .‬يکي احساس پشيماني و گناه به حد نرمال است‪.‬‬ ‫اين احساس گناه احساس بدي نيست و در حقيقت در جامعه‬ ‫انساني احساسي الزم است‪ .‬علم به اينکه اگر کار بدي بکنيم‬ ‫بعد احساس پشيماني و گناه خواهيم کرد‪ ،‬غالبًا ما را از انجام‬ ‫کار خالف و بد باز مي­دارد‪.‬‬ ‫ولي نوعي ديگر از احساس پشيماني و گناه در حد نرمال‬ ‫نيست و آن احساس گناهي است در حد عصبي‪ ،‬غيرطبيعي‪،‬‬ ‫ابنرمال‪ ،‬زياده از حد و ناسالم‪ ،‬پس به اين احساس‪ ،‬پشيماني‬ ‫و گناه عصبي (‪)Neurotic Guilt‬مي­گوييم‪.‬‬ ‫روانشناسي اگزيستانسياليسم يک نوع ديگر از احساس‬ ‫پشيماني و گناه را نيز تشريح مي­کند و آن «پشيماني و گناه‬ ‫مربوط به زندگي» (‪ )Existential Guilt‬مي­باشد‪ .‬وقتي مي­‬ ‫بينيم که کسي خيلي غصه مي­خورد که چرا تصميم‌هاي غلطي‬ ‫در زندگي گرفته و احساس پشيماني (و حتي در درون خودش‬ ‫احساس گناه) مي­کند که چرا سال‌هايي از زندگي خود را به‬ ‫هدر داده‪ ،‬متوجه مي­شويم که اين شخص از پشيماني و گناه‬ ‫مربوط به زندگي رنج مي­برد‪ .‬برايتان مثالي مي­آورم‪.‬‬ ‫محمود يکي از دوستان دوره دانشگاه من بود (اسامي‬ ‫و ماجراي داستان‌هايي که در اين مجموعه مقاالت درج مي­‬ ‫شوند‪ ،‬خيالي هستند و صرفًا براي طرح مثال بيان مي­شوند)‪.‬‬ ‫پسر نازنيني بود که در درستي و حقيقت­گويي نظير نداشت‪.‬‬ ‫هميشه به فکر ديگران بود و گويي در زندگي و از زندگي‬ ‫براي خود چيزي نمي­خواست‪ .‬آن سال‌ها سرش در کتاب‌هاي‬ ‫سياسي بود و وقتش را با گروه­هاي سياسي مي­گذراند‪ .‬قبول‬ ‫اينکه ديگران به فعاليت‌هاي سياسي نمي­پرداختند برايش‬ ‫مشکل بود و با ناباوري مي­گفت‪« ،‬مگر آنها نمي­بينند که چه‬ ‫دارد مي­گذرد؟ آيا در مورد بدبختي‌هاي ديگران و استبداد بي­‬ ‫تفاوند؟»‬ ‫آن سالها که همه دوستان به تحصيل در رشته ­­هاي‬ ‫مهندسي يا پايه پزشکي (‪ )Pre–med‬مشغول بودند‪ ،‬محمود‬ ‫رشته تاريخ را انتخاب کرده بود و معتقد بود که با شناخت‬ ‫تاريخ بهتر مي­تواند به جامعه بشري و به خصوص به ايران‬ ‫خدمت کند‪.‬‬ ‫سال‌ها گذشت و هر يکي از دوستان پس از فارغ­‬ ‫التحصيلي از دانشگاه کاري گرفتند و وارد بازار کار شدند يا‬ ‫ادامه تحصيل دادند‪ .‬محمود نيز وارد دوره فوق ليسانس تاريخ‬ ‫شد‪ ،‬ولي پس از يک ترم ادامه نداد چرا که تصميم گرفت‬ ‫فقط کار کند و از درآمد خود به گروه سياسي که در آن بود‬ ‫کمک مالي برساند‪.‬‬ ‫پس از گذشت چند سال ديگر‪ ،‬گروه­هاي سياسي از‬ ‫هم متالشي شدند‪ ،‬دوستاني که محمود فکر مي­کرد به اندازه‬ ‫او به اهداف سياسي‌شان تعهد داشتند‪ ،‬راه‌هاي ديگر را در‬ ‫زندگي انتخاب کردند‪ .‬اکثرًا ازدواج کردند‪ ،‬بچه­دار شدند و‬ ‫هدف اصلي زندگيشان ديگر نجات بشريت و آزادي خواهي‬ ‫نبود‪ ،‬بلکه بهبود شرايط زندگي خود و خانواده­شان بود‪ .‬آنان‬ ‫هنوز با محمود هم آرمان بودند‪ ،‬ولي ديگر فعاليت‌هاي خود را‬ ‫کنار گذاشته بودند‪.‬‬ ‫محمود نيز ازدواج کرد و صاحب پسري شد‪ ،‬ولي پس‬ ‫از سه سال ازدواج او به طالق انجاميد‪ .‬محمود به يکي از‬ ‫دوستانش گفته بود که مشکالت مالي يکي از داليل اصلي‬

‫‪33‬‬

‫شکست زندگي زناشويي او بوده است‪ .‬ارتباط من با محمود‬ ‫در اين سال‌ها قطع شده بود‪ ،‬ولي پس از سال‌ها دوباره او‬ ‫را ديدم‪ .‬محمود دچار افسردگي شديدي شده بود و اگرچه‬ ‫هنوز به اعتياد شديدي دچار نشده بود‪ ،‬به سوي مواد مخدر‬ ‫کشيده شده بود‪ .‬با او که صحبت کردم احساس پشيماني و‬ ‫گناه مربوط به زندگي او برايم کام ً‬ ‫ال آشکار شد‪.‬‬ ‫محمود همواره مي­گفت‪« ،‬آخه چرا اون همه سال‌هاي‬ ‫خوب زندگيم رو از دست دادم؟ من مي­تونستم خيلي چيزها‬ ‫باشم‪ .‬حاال اين شغل من‪ ،‬اون وضع خراب طالقم و اين هم‬ ‫رابطه خراب من با پسرم‪ .‬باورم نمي­شد که زندگي رو اينجوري‬ ‫باختم‪ ،‬باورم نمي­شد که اينقدر اشتباه کردم ‪ ....‬چطور فکر مي­‬ ‫کرديم چطور شد!»‬ ‫اين احساس پشيماني‪ ،‬افسوس و حتي گناه از دست‬ ‫دادن سال‌هاي زندگي در بسياري اشخاص ديده مي­شود‪.‬‬ ‫داستان‌هايي مثل داستان محمود زيادند‪ ،‬حتي در مورد بعضي‬ ‫کساني که زندگيشان تاريخچه­اي سياسي نداشته‪ ،‬اين‬ ‫احساس پشيماني و گناه از دست دادن سال‌هاي زندگي‬ ‫زياد ديده مي­شود‪ .‬مث ً‬ ‫ال کساني که همسرشان آن‌ها را ترک‬ ‫کرده‪ ،‬غالبًا افسوس گذشت سال‌هاي عمر را مي­خورند که‬ ‫چرا وقتشان را با آن همسر هدر دادند‪ .‬در شرايط حاد‪ ،‬اين‬ ‫افکار مي­تواند باعث بروز افسردگي شديد‪ ،‬اضطراب زياد‪ ،‬يا‬ ‫مشکالت ديگري مثل روي آوردن به مواد مخدر شوند‪.‬‬ ‫از ديدگاه روانشناسي اگزيستانسياليسم‪ ،‬اشتباه فکري‬ ‫که منجر به پشيماني و گناه در رابطه با زندگي مي­شود اين‬ ‫است که اشخاص به جاي آينده‌نگري همواره به گذشته مي­‬ ‫انديشند‪ ،‬به جاي اينکه در ساختن آينده­اي بهتر کوشا باشند‪،‬‬ ‫افسوس سال‌هاي از دست رفته را مي­خورند‪ .‬به جاي اينکه‬ ‫فکر و انرژي خود را مشغول ترميم روابطشان بکنند‪ ،‬غرق در‬ ‫احساس پشيماني و گناه خود مي­شوند‪ .‬به جاي اينکه در مورد‬ ‫بهبود زندگي خود و آينده خود مسئوليت قبول کنند‪ ،‬احساس‬ ‫مي‌کنند که در بهبود مسائل بيچاره هستند‪.‬‬ ‫در روانکاوي و روان درماني اگزيستانسياليسم به اين‬ ‫مسائل دقت زيادي مي­شود‪ .‬مث ً‬ ‫ال در چنين زماني‪ ،‬محمود متوجه‬ ‫مي­شد که لذت نبردن از زندگي کنوني و آينده­اش حتي بيشتر‬ ‫جاي تأسف دارد چرا که اگر در سال‌هاي آينده نيز افسوس‬ ‫گذشته را بخورد‪ ،‬آن سال‌ها را نيز از دست خواهد داد! در‬ ‫ضمن محمود مي­تواند در بهبود رابطه خود با پسرش کوشا‬ ‫باشد‪ ،‬ولي چون احساس پشيماني و گناه در مورد از دست‬ ‫دادن سال‌هاي زندگيش را مي­کند‪ ،‬متأسفانه اقدام به بهبود آن‬ ‫رابطه نکرده است‪.‬‬ ‫در ضمن اگر هم محمود بخواهد به گذشته بينديشد‪،‬‬ ‫زاويه ديد خود را نسبت به گذشته مي­تواند عوض کند و در‬ ‫تالش‌هاي سياسي خود در سال‌هاي گذشته معناي جديدي‬ ‫پيدا کند‪ ،‬معنايي که به او نشان دهد که گذشته او هيچ و پوچ‬ ‫نبوده‪ ،‬از دست نرفته و قسمتي از زندگي او بوده که از جهاتي‬ ‫شايد او را پخته­تر و قوي­تر هم کرده باشد‪.‬‬ ‫پس يافتن معنا براي گذشته­مان در سالمتي روحي و‬ ‫رواني ما بسيار مهم است‪ .‬يافتن چنان معنايي باعث کم شدن‬ ‫يا از بين رفتن حساس پشيماني و گناه در رابطه با زندگي‬ ‫از دست رفته مي­شود‪ .‬اين يکي از اهداف اصلي روانشناسي‬ ‫اگزيستانسياليسم است‪.‬‬ ‫همانطور که در ابتداي اين مقاله به عرضتان رسيد‪ ،‬از‬ ‫ديدگاه روانشناسي اگزيستانسياليسم چند نوع احساس گناه‬ ‫وجود دارد‪ .‬در اين مقاله بر روي احساس گناه و پشيماني‬ ‫راجع به از دست رفتن سالهاي زندگي تمرکز کرديم‪ ،‬ولي‬ ‫احساس گناه در اثر باور به اينکه کار بدي انجام داده­ايم‬ ‫نيز پديد مي­آيد‪ .‬چگونگي کنار آمدن با آن احساس گناه نيز‬ ‫از مبحث‌هاي بسيار مهم در روانشناسي است که در شماره‬ ‫آينده به آن بحث خواهيم پرداخت‪.‬‬ ‫تا آن زمان برايتان آرزوي سالمتي و شادي دارم‪.‬‬


‫‪34‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪34‬‬

‫جولين آسانژ‪:‬‬

‫در دنياي امروز همه ما زير نظريم‬

‫زاکربرگ‪:‬‬ ‫اينترنت در خطر است‬

‫مارک زاکربرگ بنيان‌گذار و مديرعامل ميلياردر فيس‬ ‫بوک در پيامي که روي صفحه فيس بوک خود منتشر کرد‬ ‫گفت که برنامه‌هاي شنود و جاسوسي دولت آمريکا از‬ ‫کاربران اينترنت خطري براي اين شبکه است و اعالم‬ ‫کرد که براي ابراز نارضايتي و مخالفت خود با اين وضعيت‬ ‫شخصا با باراک اوباما تماس گرفته است‪ .‬‬ ‫به گزارش رويترز يک روز قبل از انتشار پيام مارک‬ ‫زاکر برگ‪ ،‬وب سايت «اينتر سپت» در خبري اعالم‬ ‫کرد که اداره امنيت ملي آمريکا (ان‪.‬اس‪.‬آي) در‬ ‫برنامه‌هاي جمع‌آوري اطالعات از سيستم‌هاي‬ ‫خودکار پخش بدافزار روي شبکه اينترنت و حتي‬ ‫از سرورهاي جعلي با مشخصات فيس بوک استفاده‬ ‫کرده است‪ .‬‬ ‫مارک زاکربرگ در بخشي از پيام خود‬ ‫نوشت‪«:‬دولت آمريکا بايد مدافع و پيشروي شبکه‬ ‫اينترنت باشد و نه خطري براي آن‪ .‬آنها بايد‬ ‫اقدامات خود در کنترل شبکه اينترنت را شفاف‌تر‬ ‫کنند در غير اينصورت مردم بدترين تصور را پيدا‬ ‫خواهند کرد‪ ».‬‬ ‫بنيان‌گذار فيس بوک اضافه کرد که براي بيان‬ ‫«مخالفت و اعتراض خود به صدمه‌اي که دولت‬ ‫آمريکا به آينده همه ما مي‌زند» شخصا با باراک‬ ‫اوباما تماس گرفته و به وي گفته است که در مورد‬ ‫عملکرد دولت در اين زمينه سردرگم شده است‪ .‬‬ ‫آقاي زاکربرگ در بخش ديگري از پيام خود نوشت‪:‬‬ ‫«دليل اصلي ادامه کار و توسعه شبکه اينترنت اين است که‬ ‫افراد و موسسات زيادي با کار مشترک خود سعي مي‌کنند‬ ‫يک محيط امن مجازي ايجاد کرده و اين فضاي مشترک‬ ‫را براي استفاده تمام جهان بهبود ببخشند‪ .‬به همين خاطر‬ ‫من تحت تاثير انتشار گزارش‌هاي مکرر در مورد عملکرد‬ ‫دولت آمريکا در اين زمينه احساس سردرگرمي مي‌کنم‪.‬‬ ‫وقتي که مهندسان شرکت ‪ ‬ما با تالش فراوان سعي مي‌کنند‬ ‫امنيت اينترنت را افزايش دهند‪ ،‬هدف ما مقابله با اقدامات‬ ‫تبهکارانه است و نه محافظت از کاربران در برابر دولت‪ ».‬‬

‫روزنامه «گاردين» نيز مي‌نويسد که موسسه فيس بوک‬ ‫در گذشته نيز از اقدامات دولت آمريکا براي کنترل شبکه‬ ‫اينترنت انتقاد کرده است‪ .‬ولي با توجه به اينکه خود موسسه‬ ‫فيس بوک نيز بارها به خاطر عدم رعايت حريم خصوصي‬ ‫کاربران مورد انتقاد قرار گرفته است مي‌توان گفت که مارک‬ ‫زاکربرگ در اين پيام خود لحن انتقادي بسيار تندي را به‬ ‫کار گرفته است‪ .‬‬ ‫مارک زاکربرگ يکي از مجموعه بزرگي از مديران‬ ‫شرکت‌هاي بزرگ اينترنتي جهان است که از برنامه‌هاي‬ ‫کنترل و شنود شبکه اينترنت توسط نهادهاي امنيتي آمريکا‬ ‫انتقاد کرده‌اند‪.‬‬ ‫مجموعه‌اي از اين شرکت‌ها از جمله فيس بوک‪ ،‬گوگل‪،‬‬ ‫ياهو‪ ،‬مايکروسافت و لينکدين در ماه دسامبر سال گذشته‬ ‫در يک بيانيه و اقدام مشترک از دولت آمريکا خواستند که‬ ‫روش‌هاي کنترل شبکه اينترنت را اصالح کند‪ .‬‬ ‫تحت تاثير اين اعتراضات رييس جمهور آمريکا اعالم‬ ‫کرد که در روش نهادهاي امنيتي آن کشور تغييراتي صورت‬ ‫خواهد گرفت و از جمله ارتباطات مقامات ارشد دولت‌هاي‬ ‫دوست و متحد آمريکا کنترل نخواهند شد‪ .‬‬ ‫ماريسا ماير مديرعامل شرکت ياهو نيز در بيانيه‌اي‬ ‫اعالم کرده است‪« ،‬افشاي اقدامات و طرحهاي دولت آمريکا‬ ‫براي کنترل ارتباطات مردم به اعتماد کاربران به شبکه‬ ‫اينترنت به شدت لطمه زده است و دولت آمريکا با انجام‬ ‫اقدامات الزم بايد اعتماد مردم سراسر جهان را احيا کند‪».‬‬

‫بيست‌وپنج سالگي سه‬ ‫دبليوي انقالبي‬ ‫ربع قرن پيش در ژنو سوئيس سنگ بناي شبکه‌اي‬ ‫گذاشته شد که زندگي بدون ‌آن امروز براي بسياري غير‬ ‫قابل تصور است‪ :‬اينترنت‪.‬‬

‫مبتکر اين ايده مي‌گويد توانايي اينترنت از مشتي که‬ ‫امروز مي‌بينيم‪ ،‬خروارها بيشتر است‪.‬‬ ‫تيم برنرز‪ -‬لي در دوازدهم مارچ ‪ 1989‬در مرکز‬ ‫تحقيقات هسته‌اي اروپا در ژنو راه‌حلي ارائه کرد که هدف‬ ‫اصلي آن پايان‌بخشيدن به هرج‌ومرج ارتباطي در اين مرکز‬ ‫بود‪ .‬اين محقق بريتانيايي در گزارش خود تأکيد کرد که در‬ ‫شرايط موجود «نتايج تحقيقات در مورد مسائل پيچيده» از‬ ‫دست مي‌روند‪.‬‬ ‫او براي حل مشکل‪ ،‬طرحي مبتني بر «هايپرتکست»‬ ‫پيشنهاد کرد‪ .‬اين پيشنهاد در واقع سنگ بناي وب بود و به‬ ‫طراحي بخشي از اينترنت انجاميد که امروز بيشترين کاربر‬ ‫را در سراسر جهان دارد‪.‬‬

‫بنيان‌گذار ويکي‌ليکس که‬ ‫همچنان در سفارت اکوادور در‬ ‫لندن پناه گرفته‪ ،‬با حضور اسکايپي‬ ‫در کنفرانس ‪ SXSW‬هشدار داد‬ ‫که در جهان امروز همه به‌طور‬ ‫موثري تحت نظر سيستم‌هاي‬ ‫جاسوسي‌اند‪.‬‬ ‫جولين آسانژ‪ ،‬بنيان‌گذار‬ ‫وب‌سايت ويکي‌ليکس که از طريق‬ ‫اسکايپ از پناهگاه خود در سفارت‬ ‫اکوادور در لندن در کنفرانس جهاني‬ ‫‪ SXSW‬حضور يافت‪ ،‬بار ديگر به‬ ‫فعاالن و متخصصان دنياي فن‌آوري‬ ‫اطالعات و ارتباطات گفت امروز‬ ‫دست‌کم در دنياي ديجيتال کسي نيست که از تعقيب و‬ ‫رهگيري سيستم‌هاي جاسوسي دولتي در امان باشد‪.‬‬ ‫آسانژ که با افشاي اسناد محرمانه ديپلماتيک و‬ ‫سياسي به شهرتي جهاني رسيد‪ ،‬در اين کنفرانس‬ ‫گفت‪« :‬امکان و قابليت جاسوسي روي ارتباطات ديجيتال‬ ‫همه انسان‌هاي موجود در کره زمين امروز وجود دارد و‬ ‫دست‌کم تا چند سال آينده هم وجود خواهد داشت‪».‬‬ ‫او با اشاره به افشاگري‌هاي تکان‌دهنده ادوارد‬ ‫اسنودن گفت دولت‌هايي نظير آمريکا و بريتانيا در زمينه‬ ‫جاسوسي آنالين همه مرزها را درنورديده‌اند و هيچ‬ ‫حريمي براي کاربران سراسر جهان قائل نيستند‪.‬‬ ‫به گفته او‪ ،‬سازماني نظير آژانس امنيت ملي آمريکا‬ ‫(‪ )NSA‬در پي سال‌ها تجسس و رهگيري «به چنان‬ ‫تشکيالت پرقدرتي تبديل شده که حتي اگر باراک اوباما‪،‬‬ ‫رئيس‌جمهور آمريکا بخواهد نظم حاکم بر آن را مختل‬ ‫کند‪ ،‬با فشار اين سازمان مجبور به کناره‌گيري از قدرت‬ ‫خواهد شد‪».‬‬ ‫جولين آسانژ مي‌گويد گروه‌هايي نظير ويکي‌ليکس‬ ‫«در عصري که دولت‌ها فضايي که بايد حريم خصوصي‬ ‫زندگي آنالين شهروندان باشد را به اشغال خود‬ ‫درآورده‌اند‪ ،‬مبارزاني در راه آزادي‌اند‪».‬‬ ‫به گفته او «حاال که اينترنت با جامعه انساني‬ ‫اين‌چنين درهم‌تنيده شده‪ ،‬قواعد جامعه انساني بايد به‬ ‫دنياي اينترنت هم تعميم پيدا کند‪ ».‬او مي‌گويد «دولت‌ها‬ ‫آن‌قدر اطالعات را محرمانه نگه مي‌دارند‪ ،‬که شهروندان‬ ‫نمي‌توانند تصور درست و دقيقي از فاجعه‌اي که در حال‬ ‫رخ دادن است داشته باشند‪».‬‬ ‫با طرح برنرز‪ -‬لي نتايج تحقيقات پژوهشگران از‬ ‫حالت جزاير پراکنده خارج و به هم متصل مي‌شدند و امکان‬ ‫دسترسي دانشمندان به دستاوردهاي ديگر محققان‬ ‫فراهم مي‌شد‪« .‬لينک» دادن که امروز به امري‬ ‫بديهي تبديل شده‪ ،‬آن روز انقالبي به پا کرد‪.‬‬ ‫اين پژوهشگر بريتانيايي با وجود اين‌که‬ ‫مي‌توانست از ايده خود ميلياردها دالر درآمد کسب‬ ‫کند‪ ،‬از اين امکان چشم پوشيد‪ .‬تيم برنرز‪ -‬لي از‬ ‫ابتدا معتقد بود که بايد بستري رايگان‪ ،‬فراگير و‬ ‫قابل توسعه ايجاد کرد‪ .‬او مي‌گفت بايد استانداردي‬ ‫يگانه براي آدرس‌دهي و استانداردي يگانه براي‬ ‫انتقال اطالعات تعريف کرد تا هر صفحه موجود در‬ ‫شبکه از هر نقطه متصل به شبکه در هر نقطه از‬ ‫جهان در دسترس باشد‪.‬‬ ‫برنرز‪ -‬لي که فيزيک خوانده بود‪ ،‬کار روي اين‬ ‫طرح را ادامه داد و بر بستر امکانات موجود زبان‬ ‫عالمت‌گذاري متن‌هاي‌هايپر (اچ‌تي‌ام‌ال) و ابزار‬ ‫انتقال اطالعات در شبکه (پروتکل «اچ‌تي‌تي‌پي»)‬ ‫را ارائه کرد‪ .‬از اين استانداردها هنوز هم استفاده مي‌شود‪.‬‬ ‫خالق وب در کريسمس ‪ 1990‬نخستين سرور جهان‬ ‫را با آدرس «‪ »info.cern.ch‬به شبکه متصل کرد‪ .‬او‬ ‫شبکه مورد نظر خود را «‪( »World Wide Web‬شبکه‬ ‫جهان‌گستر) ناميد‪ ،‬زيرا انتظار داشت که کامپيوترهاي‬ ‫ديگري از نقاط مختلف جهان هم به آن بپيوندند‪.‬‬ ‫اين فيزيکدان در ششم آگست سال ‪ 1991‬به همکاران‬ ‫خود در مرکز تحقيقات هسته‌اي اروپا (سرن) نوشت‪« :‬پروژه‬ ‫‪ www‬آغاز شد تا به پژوهشگران حوزه فيزيک ذرات امکان‬ ‫دهد که اطالعات‪ ،‬يافته‌ها و مستندات خود را در اختيار‬ ‫يکديگر قرار دهند‪ .‬ما از گسترش شبکه به حوزه‌هاي ديگر و‬

‫آسانژ بار ديگر در کنفرانس ‪ SXSW‬تاکيد کرد «همه‬ ‫ما در جهاني زندگي مي‌کنيم که توانايي درک دقيق آن را‬ ‫نداريم‪ .‬درک ما با واقعيت دنياي امروز تفاوت اساسي دارد؛‬ ‫توهمي است که ماهيت واقعي و قدرت واقعي دولت‌ها در‬ ‫آن ناديده گرفته شده است‪ ».‬او مي‌گويد «ما پيوسته و‬ ‫بي‌توقف در حال قدم زدن در وضعيتي مبهم و مه‌آلوديم‪».‬‬ ‫او همچنين در پاسخ به سوالي درباره غول‌هاي دنياي‬ ‫فن‌آوري امروز‪ ،‬نظير گوگل و فيس‌بوک و نقش آنها در‬ ‫نقض حريم خصوصي گفت‪« :‬اتفاقي که در حال رخ دادن‬ ‫است يک سرقت بي‌سابقه و عظيم اطالعات است‪ .‬اين‬ ‫کمپاني‌ها اين کارها را با ربودن اطالعات همه ما انجام‬ ‫مي‌دهند و چون دانش و اطالعات منشا قدرت است‪ ،‬آنها‬ ‫هر روز قدرتمندتر مي‌شوند‪».‬‬ ‫بنيان‌گذار ويکي‌ليکس‪ ،‬زندگي اجباري خود در‬ ‫سفارت اکوادور در لندن را تجربه‌اي شبيه به «زندگي در‬ ‫زندان» خواند و گفت وضعيتي که او در برابرش قرار گرفته‬ ‫حتي در مواردي از زندگي پشت ميله‌ها هم دشوارتر است‪.‬‬ ‫جولين آسانژ از جون ‪ 2102‬پس از دريافت پناهندگي‬ ‫از سوي دولت اکوادور در سفارت اين کشور در لندن‬ ‫محبوس شد و به خاطر صدور راي دادگاه بريتانيايي به‬ ‫استرداد او به سوئد براي رسيدگي به اتهام «آزار جنسي»‬ ‫امکان خروج امن از سفارت اکوادور از او سلب شده است‪.‬‬ ‫او با رد اين اتهامات مي‌گويد انگيزه سياسي در پس‬ ‫آنها وجود دارد و ممکن است در صورت ورود به سوئد‪،‬‬ ‫مقامات قضايي اين کشور او را در اختيار آمريکا قرار دهند؛‬ ‫جايي که او احتماال به خاطر افشاي اسناد فوق محرمانه به‬ ‫مجازات مرگ محکوم خواهد شد‪.‬‬ ‫اتصال سرورهاي جديد به آن به شدت استقبال مي‌کنيم‪ .‬به‬ ‫همه کساني که قصد همکاري دارند نيز خوش‌آمد مي‌گوييم‪».‬‬ ‫دو سال بعد دانشجويي آمريکايي به نام «مارک‬ ‫اندرسن» مرورگر کاربرپسند «موزاييک» را طراحي کرد‪ .‬اين‬ ‫گام تأثير بسزايي در خروج اينترنت از محافل دانشگاهي و‬ ‫گسترش آن در ميان کاربران عادي داشت‪.‬‬ ‫وب در طول عمر کوتاه خود گام‌هاي بلندي برداشته‬ ‫است‪ .‬آنچه با اتصال نوشته‌ها به يکديگر آغاز شد و در ابتدا‬ ‫توجه چنداني را برنيانگيخت‪ ،‬با نوآوري‌هاي کاربرپسند در‬ ‫دهه ‪ 1990‬ميالدي رشدي انفجاري را تجربه کرد‪ .‬کاربران‬ ‫اينترنت که در ابتدا تنها مصرف‌کننده بودند‪ ،‬رفته‌رفته خود‬ ‫وارد گود شدند و شروع به توليد مواد اينترنتي کردند‪.‬‬ ‫اينترنت امروز هم بستر کسب و کار و ارائه خدمات‬ ‫است‪ ،‬هم ابزار تبليغاتي؛ هم محل تفريح است و هم ابزار‬ ‫جاسوسي‪ .‬شبکه‌هاي اجتماعي و نرم‌افزارهاي پيام‌رسان نوع‬ ‫برقراري مناسبات اجتماعي را تغيير داده‌اند‪ .‬درهم‌تنيدگي‬ ‫اينترنت و صنعت مخابرات نيز کابل برق و اينترنت را از پاي‬ ‫کاربران برکنده و راه ورود آنها را به عرصه‌هاي تازه هموار‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫با وجود همه پيشرفت‌ها‪ ،‬باز هر روز افق تازه‌اي گشوده‬ ‫مي‌شود‪ .‬به گفته تيم برنرز‪ -‬لي‪ ،‬وب هم مانند بيشتر انسان‌ها‬ ‫پس از ‪ 20‬سالگي به مرحله اصلي شکوفايي خود رسيده‬ ‫است‪ .‬او به روزنامه «استاندارد» چاپ اتريش گفته است که‬ ‫ما هنوز در سطح باقي مانده‌ايم و از تمام توانايي‌هاي وب‬ ‫استفاده نمي‌کنيم‪ .‬خالق وب همزمان همگان را فرا خوانده تا‬ ‫از توانايي‌ها‪ ،‬خالقيت و دانش خود براي گسترش امکانات‬ ‫اينترنت استفاده کنند‪.‬‬

‫دنباله در صفحة ‪36‬‬


‫‪35‬‬

‫دکتر بهروز تابش‬ ‫نکته و توضيح‪ :‬نکته‪ .‬يکي از دوستان بسيار خوبم در‬ ‫يک گفت و گوي تلفني گله‌مند بود که در واپسين نوشتارهايم‬ ‫همه يهوديان را متهم نموده‌ام و اين دور از حقيقت است‪.‬‬ ‫توضيح‪ :‬سخن دوستم درست است‪ .‬ولي در گزارش‌هاي‬ ‫وابسته به تاريخ بنا به مرسوم از رخداد و کساني که به آن‬ ‫وابسته‌اند گزارش مي‌شود و هر بار و در هر رويداد رواگين‬ ‫نيست که گفته شود چه کساني جزو آنان نيستند‪ .‬درباره‬ ‫خرده‌گيري از فرنگيان نيز بيش و کم همين گونه بوده است‪.‬‬ ‫به هر روي خوانندگان بدانند که من با يهوديان‪ ،‬فرنگيان‬ ‫و با هيچ کس يا گروه و ملتي دشمني‪ ،‬و به زبان ساده‪،‬‬ ‫پدرکشتگي ندارم‪ .‬آنچه مي‌نويسم کشف و برساخته خودم‬ ‫نيست‪ ،‬گزارش تاريخ است که نزديک به تمامي آن‌ها را از‬ ‫راه مطالعه کتاب‌هاي تاريخي گردآوري کرده‌ام و همواره‬ ‫کوشيده‌ام براي گفتارم دليل‪ ،‬خاستگاه و گرفتگاه آن‌ها را‬ ‫پايين نوشتار بياورم‪ .‬گزارشگران روزگاران کنوني تاريخ‬ ‫جهان باستان‪ ،‬خود در آن رويدادها حاضر و شاهد نبوده‌اند‬ ‫بلکه همگي و بدون استثنا برداشت‌هاي خود از کهن‌ترين‬ ‫گزارشگران اوليه را ارايه مي‌دهند‪ ،‬چنانکه من هم‪ .‬آنچه در‬ ‫وابستگي به «يهوديان» نوشته‌ام‪ ،‬به دولت‌هاي اسراييل و‬ ‫دست اندرکاران فراهم‌آوري اين زمينه‌هاست و نمي‌گمانم‬ ‫نيازي باشد بگوييم که همه يهوديان در اين کار و انديشه‬ ‫همدستان نيستند‪ ،‬چرا که نمي‌توانند بوده باشند‪ .‬با اينهمه‬ ‫يک نکته قطعي است و آن اينکه من نيز همانند هر آدم ديگر‬ ‫شدني است که به خطا بروم و اشتباه کنم و اگر جايي يا‬ ‫زماني چنين شده باشد‪ ،‬براي آن‪ ،‬پوزش مي‌خواهم‪.‬‬ ‫اين بخش از گفتارمان بررسي انگيزه‌هاي باختريان‬ ‫در انکار فرهنگ و تمدن ايراني است و پيشتر اشاره کوتاه‬ ‫داشتم که انگيزه راستين آنان برآمده از جنبه‌هاي ديني و‬ ‫فرهنگي مي‌باشد‪.‬‬ ‫نخستين کسي که در جهان باختر از زرتشت يادکرده‪،‬‬ ‫«پالتو» بوده است‪ .‬ارستو و شاگردش به نام نودوکسي نيز‬ ‫گذشته از آنچه پيشتر‪ ،‬بيشتر توضيح دادم‪ ،‬زمان زرتشت را‬ ‫‪ 5‬هزار سال پيش از جنگ ترويا دانسته‌اند‪ )1(.‬تاريخ‌هاي‬ ‫دقيق‌تر پلوتارک‪ ،‬آميانوس مارسليوس و آگاسياس‪،‬‬ ‫زرتشت را وابسته به سده ششم پيش از زايش مي‌دانند‪.‬‬ ‫اين تاريخ از قرار از سوي زرتشتيان پذيرفته است‪ .‬مورخ‬ ‫نامدار چک و کارشناس نامدار تاريخ ايران باستان‪ ،‬پراژک‪،‬‬ ‫زادروز زرتشت را ‪ 599‬پي‪ .‬ز‪ .‬و زمان اعالم دين و آيينش‬ ‫را ‪ 559‬پي‪ .‬ز‪ .‬دانسته که بدين ترتيب همزمان با روزگار‬ ‫کورش بزرگ است‪ )2( .‬در صورتي که داده‌هاي زبانشناختي‪،‬‬ ‫زمان گاتاهاي زرتشت را وابسته به هزاره دوم پي‪ .‬ز‪ .‬نشان‬ ‫مي‌دهند و اين تاريخ‪ ،‬بيش از ديگر فرضيه‌ها به واقعيت‬ ‫نزديک است‪.‬‬ ‫از آنجا که در زمينه تاريخ دقيق زمان زرتشت پاشن‬ ‫(= تزه‪ ،‬سند) و نوشته پيد (= معتبر) که از ديدگاه همگان‬ ‫پذيرفته باشد در ميان نيست‪ ،‬ناگزير بايد گفت که نمي‌توان‬ ‫يکسويه بر ديرينگي زمان زرتشت پافشاري نمود و ناگزير‬ ‫بايد آن را به پژوهش‌هاي ژرف‌تر و بيغرضانه کارشناسان‬ ‫واگذارد‪ .‬ولي نمي‌توان و نبايد ژاژخواهي بسياري از مورخان‬ ‫و نويسندگان فرنگي در اين زمينه را هم ناديده انگاشت‪.‬‬ ‫آنچه بي‌گمان روشن است اينکه زرتشت نه ادعاي پيامبري‬ ‫داشته و نه پيامي از سوي خداوند آورده است‪ ،‬ولي با اينهمه‬ ‫واپسين پيامبر آريايي است‪ .‬زرتشت بنيادگذار يک دين تازه‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪35‬‬

‫نبوده‪ ،‬بلکه اصالحگر دين بوده است‪ .‬پيش از او دين مزدا‬ ‫بوده که زرتشت در بهبود آيين آن کوشيده است‪.‬‬ ‫ترگمان بسيار زيباي فرهنگستان (کنوني) زبان پارسي‬ ‫از متن انگليسي ويکيپديا را‪ ،‬براي کساني که هنوز از آن آگاه‬ ‫نيستند مي‌افزايم‪« ،‬با آنکه درباره زادگاه زرتشت تا کنون‬ ‫پژوهش‌هاي گسترده انجام شده (ولي) هنوز برآيندي بي‬ ‫چون و چرا در اين باره به دست نيامده است‪ .‬از گات‌ها که‬ ‫تنها بن مايه بنيادين درباره زندگي زرتشت است‪ ،‬هيچگونه‬ ‫آگاهي درستي‪ ،‬خواه درباره زادگاه و خواه درباره جايي که وي‬ ‫فراخوان خود به آيين مزديسنا را آغاز نمود و جايگاه کردار‬ ‫ديني او‪ ،‬به دست نمي‌آيد‪ .‬در چندين بخش از يشت‌ها در‬ ‫اوستا جايگاه کردار ديني زرتشت ايرانويج ياد شده است‪.‬‬ ‫در بن مايه‌هاي پهلوي و به دنبال آن‌ها در نسک‌هاي تازي و‬ ‫پارسي ايرانويج را با آذربايجان يکي شمرده‌اند‪.‬‬ ‫دانشمندان نسبت دادن زرتشت را به آذربايجان‪ ،‬به‬ ‫شوندهاي فراوان پذيرفته نشده مي‌دانند که مهم‌ترين آنها‬ ‫شوندهاي زباني است‪ .‬زبان اوستايي يعني زبان نسک اوستا‪،‬‬ ‫زباني است که از آن خاور ايران مي‌باشد و در اين نسک هيچ‬ ‫نشاني از واژه‌هايي که ريشه مادي يا پارسي باستان داشته‬ ‫باشد‪ ،‬ديده نمي‌شود‪ .‬امروزه بيشتر دانشمندان ايران‌شناس‬ ‫ايرانويج را خوارزم به شمار آورده و زادگاه زرتشت را آنجا‬ ‫دانسته‌اند‪».‬‬

‫تاريخ ايالم‬

‫در باره تاريخ ايالم آگاهي بسنده و دقيق نداريم‪.‬‬ ‫اطالعاتي که اکنون در دست است بيشتر از منابع ميانروداني‬ ‫برگرفته شده‌اند‪ .‬ايالم (عيالم!)‪ ،‬يک نامواژه سامي‪،‬‬ ‫يهودي و در زبان بابلي به معناي کوه است‪ .‬در دورترين‬ ‫زمان‌هاي کهن‪ ،‬بر بلندي‌هاي جنوبي زاگرس دهکده‌اي با‬ ‫‪ 15‬تن ساکنانش وجود داشته که بنا به منابع فرنگي نامش‬ ‫ايالم بوده است‪ .‬دانشمندان زبان شناس براي مشخص‬ ‫نمودن يکي از شاخه‌هاي زبان‌هاي آريايي (هند و اروپايي)‬ ‫اين نام را برگزيده‌اند‪ .‬دشمنان فرصت طلب ضد فرهنگ‬ ‫و تمدن ايراني و از جمله يهوديان و در ميان آنان باستان‬ ‫شناسان فراوان‪ ،‬اين نام سامي را به جاي نام واقعي و کهن‬ ‫منطقه خوزستان باستان برگرفتند و نزد مردم جهان و حتا‬ ‫ايرانيان بسياري که خود را مورخ شناسانده‌اند‪ ،‬پذيرانده‬ ‫و جا انداخته‌اند‪ .‬از ويژگي‌هاي ايرانيان امروزي است که‬ ‫نکته‌اي را که مي‌شنوند‪ ،‬يا خداي نکرده! مي‌خوانند‪ ،‬آن را‬ ‫بدون هرگونه بررسي و پژوهش مي‌پذيرند و مي‌پراکنند‪.‬‬ ‫انديشه‌مندان‌مان نيز از اين ويژگي برکنار نيستند‪ .‬از اين راه‬ ‫است که آسيب‌هاي بزرگ به تاريخ‪ ،‬فرهنگ و تمدن ايراني‬ ‫وارد کرده‌اند و بيشتر به دست و به ياري خودمان‪.‬‬ ‫يهوديان (نه همه!) و فرنگيان اين ابزار نويافته را بي‬ ‫درنگ به کار گرفتند و در جاانداختن‪ ،‬پذيراندن و کاربرد اين‬ ‫نيرنگ تاريخي و البته به کمک مورخان و گزارشگران ناآگاه‬ ‫خودمان‪ ،‬بسي ساده پيروز شدند‪ .‬نام باستاني خوزستان و‬ ‫بخشي از استان کنوني پارس‪ ،‬اَنشان بوده است‪ .‬اگر دوباره‬ ‫گويي نباشد‪ :‬در زمان محمدرضا شاه اسراييليان و فرنگيان‬ ‫با توجه به مناسبات حسنه! از پادشاه ايران خواستند نام‬ ‫استان پشتکوه به عيالم! تغيير داده شود‪ .‬شاه که طبعًا انگيزه‬ ‫اين هدف پليد را نمي‌دانست‪ ،‬از قرار بي‌اعتنايي نشان داده‬ ‫است‪ .‬پس دشمنان از امريکا درخواست کمک کردند و اين‬ ‫بار شاه به درخواست آنان و امريکا پاسخ مثبت داد بدون‬ ‫آنکه آشکارا از هدف‌شان آگاه باشد (‪.)3‬‬ ‫اليحه اين تغيير نام در مجلس نيز تصويب شد و‬ ‫خيانتي بس بزرگ نسبت به ايران و تاريخ آن به دست‬ ‫خود ايرانيان واقعيت يافت‪ .‬آيا کسي هست که به ما بگويد‬ ‫لزوم اين تغيير نام‪ ،‬و گزينش يک نام سامي‪ /‬يهودي براي‬ ‫استان ايراني به چه معنا و منظور بوده است؟ با اين خيانت‬ ‫ننگين‪ ،‬زمينه آتي براي ادعاي اسراييل نسبت به بخشي از‬ ‫سرزمين ايران‪ ،‬که اکنون نام يهودي دارد و براي پيوستن‬ ‫آن به اسراييل و رسيدن به آرمان اسراييل بزرگ‪ ،‬پايه‌گذاري‬ ‫شد‪ .‬اگر کساني هستند که باور دارند من در اشتباه هستم و‬ ‫اگر ايراني راستين‪ ،‬و ميهن دوست راستين هستند وظيفه‬ ‫وجداني دارند که آنچه را درست مي‌دانند با من در ميان‬ ‫بگذارند تا در «پرديس» نگاشته شود تا ايرانيان با گفتار من‬ ‫به گمراهي کشانده نشوند و من هم بر حقيقت گردن خواهم‬

‫است‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬ ‫****‬ ‫‪ -1‬دربلو ‪ Bibliotheca Orientalis :‬رويه ‪.931‬‬ ‫‪ -2‬ژ‪ .‬و‪ .‬پژارک‪« :‬تاريخ مادها و پارس‌ها»‪ ،‬گوتا‪،1906 ،‬‬ ‫جلد يکم‪ ،‬رويه ‪.204‬‬ ‫‪ -3‬هيچ سند و مدرکي در اين زمينه ندارم‪ .‬هر پژوهنده‬ ‫بي‌طرف مي‌تواند همانند پزشکان‪ ،‬با بررسي ژرف اين‬ ‫رويدادها و نتايج احتمالي آن‌ها واقعيت را دريابد و سناريويي‬ ‫همانند اين را بنويسد‪ .‬اين رخدادها اتفاقي نمي‌توانست‬ ‫باشد‪.‬‬

‫گذارد‪.‬‬ ‫ما شاهديم که تازيان نيز‪ ،‬چه بسا به تحريک پنهان‬ ‫استوارترين هواخواه ايران (انگلستان!؟) مي‌کوشند نام‬ ‫خليج پارس را خليج عربي بنامند‪ .‬آيا باور بداريم که هدفي‬ ‫پليد در پي ندارند و فقط مي‌خواهند نامش عربي باشد؟‬ ‫نام خوزستان از کهن‌ترين زمان‌ها انشان بوده و پايتخت‬ ‫آن شوش‪ .‬انشان نام استان بزرگي بوده شامل خوزستان‬ ‫کنوني‪ ،‬بخشي از استان پارس و کوه‌هاي بختياري‪ ،‬لرستان‪،‬‬ ‫پشتکوه و بخشي از استان کرمانشاهان‪ .‬شهرهاي بزرگ آن‬ ‫ماداکتو و خادالتو (خرم‌آباد کنوني؟) بوده است‪.‬‬ ‫دکتر همايونفرخ مي‌نويسد‪« ،‬استاد جمالزاده اظهار‬ ‫تعجب و تاسف و تاثر کرده‌اند از اينکه در کتاب‌هاي تاريخ‬ ‫ما و به خصوص تاريخ براي مدرسه‌ها‪ ،‬از تاريخ کلده و آشور‬ ‫و روم و يونان به تفصيل بحث مي‌کنند‪ ،‬اما از تاريخ ايالم‬ ‫سخني به ميان نمي‌آورند!» اما استاد به اين نکته توجه‬ ‫نفرموده‌اند که با هزار تردستي تاريخ سازان و گروه حاميان‬ ‫آنان کوشيده‌اند که ايالميان را چنان بيگانه بسازند و نامشان‬ ‫را جزو مردم و ملت سامي ثبت کنند تا مردم ايران را از آنها‬ ‫بيگانه کنند و ايرانيان خود به خود بگويند چرا با تاريخ ملتي‬ ‫بيگانه آشنا شويم و آن را بخوانيم؟‬ ‫تاريخ سازان و نيرنگ بازان از نام عيالم که نام يکي‬ ‫از پنج پسر سام فرزند نوح افسانه‌اي بوده و هم چنين از‬ ‫نوشته‌اي در «کتاب عزرا» که گفته است کورش يهوديان را‬ ‫اجازه داد تا پس از آزادي به عيالم سرزمين‌شان بازگردند‪،‬‬ ‫استفاده کرده و از مشابهتي که ميان نام ايالمتوي آشوري و‬ ‫«عيالم» يهودي بوده و همه جا سرزمين عيالم اورشليم را‬ ‫سرزمين ايالمتو قلمداد کرده و به هيچ‬ ‫وجه به نوشته کتيبه‌هاي خود مردم‬ ‫آن سرزمين توجهي نکرده‌اند‪ .‬تاريخ‬ ‫سازان و نيرنگ بازان از نام «عيالم»‬ ‫که نام يکي از پنج پسر سام فرزند‬ ‫نوح بوده است براي انتساب مردم‬ ‫براي کودکان تا ‪ 12‬سال در منطقه‬ ‫انشان به سامي نژادان استفاده کرده و‬ ‫«جانز کريک ‪ -‬جورجيا)‬ ‫همه جا آن را تبليغ کرده‌اند‪ .‬در تورات‬ ‫سفر پيدايش باب چهاردهم آيه ‪32‬‬ ‫روزهاي آخر هفته‪ :‬خواندن ‪ -‬نوشتن ‪ -‬مکالمه‬ ‫پسران سام را اينگونه معرفي مي‌کند‪،‬‬ ‫فارسي توسط خانم زندي‪.‬‬ ‫«پسران سام‪ :‬عيالم ـ آشورـ ارمکشاد‬ ‫ـ لود ـ آرام‪».‬‬ ‫اکنون بايد دريابيم که آيا براستي‬ ‫نام اين منطقه انشان يا عيالم بوده‬

‫آموزش زبان فارسي‬

‫‪)770( 814-2930‬‬


‫‪36‬‬

‫شازده‬ ‫و‬ ‫بانو‬ ‫حسين مخمل‌باف‬ ‫بخش سوم‪......‬آنچه گذشت‪:‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫ابراهيم ميرزا دوست دوران کودکي من و پدر داريوش بر‬ ‫اثر سکته چشم از جهان فرو بست‪ .‬زرين تاج مادر داريوش‬ ‫که دورادور در جريان ازدواج نامناسب پسر قرار داشت و از‬ ‫همان نخستين ديدار از انتخاب فرزند خرسند نبود‪ ،‬شکوه‬ ‫داشت چرا داريوش شهرزاد مثل دسته گل را گذاشت و با‬ ‫اين زن زشت و پر فيس و افاده عروسي کرد‪ .‬زرين تاج‬ ‫پس از شنيدن خبر جدائي آن‌ها نفس راحتي کشيد‪ .‬گرچه‬ ‫شهرزاد با ديگري ازدواج کرده و مرغ از قفس پريده بود‪ ،‬اما‬ ‫هنوز دخترهاي بسيار ديگري در ميان شازده‌ها وجود داشتند‬ ‫که هر کدام از آن‌ها مي‌توانست غم زندگي نابسامان پيش‬ ‫را از دل داريوش بزدايد و برايش همسر مناسبي باشد‪.‬‬ ‫داريوش که گمان مي‌رفت با آن همه گرفتاري‌هاي ازدواج‬ ‫عجوالنه و نسنجيده نخست‪ ،‬شتابي براي ازدواج دوباره‬ ‫نداشته باشد‪ ،‬بار ديگرعاشق شده بود!‬ ‫داريوش بر خالف گذشته که مرا در جريان کارهايش‬ ‫قرار مي‌داد‪ ،‬از عشق جديد به اندکي بسنده مي‌کرد‪ .‬با‬ ‫شناختي که از او داشتم از اين پنهان‌کاري نگران شده بودم‬ ‫و حدس مي زدم بايد يک مشکلي در کار باشد که دوست‬ ‫ندارد من از آن آگاه شوم‪ .‬دلم نمي‌خواست در کار يک آدم‬

‫اقيانوس دارند که طبيعت آن از اينجا هم زيباتر است‪ .‬قرار‬ ‫بود بانو و بچه‌ها روزهاي تعطيل مدرسه را در آنجا سپري‬ ‫کنند‪ .‬هر دوي ما چنان از ديدن و در کنار هم به سر بردن ذوق‬ ‫زده شده بوديم و من آن قدر سوال داشتم که نمي‌دانستم از‬ ‫کجا آغاز کنم‪.‬‬ ‫شتاب داشتم نخست در مورد همسرش آگاهي‌هائي به‬ ‫دست بياورم‪ .‬هنوز نمي‌دانستم چه مليتي دارد و نام اصلي او‬ ‫چيست و چرا داريوش او را بانو مي‌نامد! داريوش و همسرش‬ ‫هر روز تماس تلفي داشتند و با هم در مورد مسائل زندگي خود‬ ‫و بچه‌ها گپ مي‌زدند‪ ،‬اما فرداي روزي که من رسيده بودم‪،‬‬ ‫داريوش که از کتابخانه و اتاق کارش با همسرش صحبت‬ ‫مي‌کرد مرا صدا زد و گفت‪ ،‬عمو اسماعيل بانو جان مي‌خواهد‬ ‫به شما سالم کند و خير مقدم بگويد‪ .‬من متحير مانده بودم‬ ‫با انگليسي دست و پا شکسته خود چگونه با همسر داريوش‬ ‫گفتگو کنم‪ .‬با اشاره سر و چشم به داريوش حالي کردم من‬ ‫که چيزي از حرف‌هاي همسرش نخواهم فهميد‪ .‬داريوش‬ ‫خنديد و گوشي را به دستم داد و تا گفتم الو‪ ،‬از آن سو صدائي‬ ‫شنيدم که به فارسي سالم کرد و گفت عمواسماعيل‪ ،‬داريوش‬

‫گام نهايي گوگل براي‬ ‫ارتقاي امنيت جي‌ميل‬

‫در باره شما با من بسيار سخن گفته و خيلي دلم مي‌خواسته‬ ‫شما را از نزديک ببينم‪ .‬يا با داريوش چند روزي به اينجا بيائيد‬ ‫يا بايد تا بازگشت ما نزد داريوش بمانيد و اگر الزم باشد من‬ ‫تاريخ برگشتمان را تغيير مي‌دهم و براي ديدن شما زودتر‬ ‫بازخواهيم گشت‪ .‬بانو فارسي را خيلي خوب صحبت مي‌کرد و‬ ‫البته لهجه داشت‪ ،‬اما همان لهجه به شيريني کالمش افزوده‬ ‫بود‪ .‬من هم از شنيدن صدايش و اينکه خوب و روان به‬ ‫فارسي سخن مي‌گفت ابراز خوشحالي کردم و گفتم من هم‬ ‫دوست دارم هرچه زودتر او و بچه‌ها را ببينم‪.‬‬ ‫پس از اين مکالمه ‪ ،‬شگفت زده از داريوش پرسيدم اگر‬ ‫همسرت ايراني نيست پس چگونه فارسي را به اين رواني‬ ‫صحبت مي‌کند و ديگر اينکه چرا او را بانو مي‌نامي مگر نام‬ ‫اصلي خودش چه ايرادي داشته است؟ داريوش خنديد و گفت‬ ‫پيشتر هم گفته‌ام ايراني نيست و اگر به زبان فارسي گفتگو‬ ‫مي‌کند‪ ،‬دوست داشته ياد بگيرد‪ .‬اما چرا او را بانو مي‌نامم؟ اگر‬ ‫به خاطر داشته باشي پدرم ‪ -‬شازده ابراهيم ميرزا ‪ -‬مادرم‬ ‫را به نام‌هاي گوناگون مي‌ناميد‪ .‬مي‌داني نام اصلي مادر من‬ ‫زرين تاج است‪ ،‬اما پدرم او را غير اززرين تاج‪ ،‬زرين جان‪،‬‬ ‫شازده خانم‪ ،‬بانو و گاهي هم تاج سر خطاب مي‌کرد‪.‬‬ ‫نمي‌دانم چرا وقتي مادرم را بانو مي‌ناميد خيلي خوشم‬ ‫مي‌آمد‪ .‬با آن لحن عاشقانه پدر‪ ،‬در وجود مادرم فراتر از يک‬ ‫همسر‪ ،‬معشوق‪ ،‬کدبانو‪ ،‬مادر و لنگر خانواده را مي‌ديدم و کيف‬ ‫مي‌کردم‪ .‬پس ازيک آشنائي پر ماجرا با زني که اينک همسرم‬ ‫است و آن زمان که يکديگر را براي سر بر يک بالين گذاشتن‬ ‫و انيس و مونس شدن مناسب ديديم‪ ،‬ماجراي پدر و مادرم‬ ‫را در رابطه با نام بانو برايش گفتم و از او پرسيدم آيا اجازه‬ ‫مي‌دهد او را بانو بنامم‪ .‬گفتم اين نام مرا به ياد دوران خوش‬ ‫کودکي مي‌اندازد و احساس خوبي به من دست مي‌دهد و او‬ ‫هم با اين نام در چشمم جلوه خاصي پيدا مي‌کند‪ .‬پذيرفت و‬ ‫از آن روز بيشتر او را بانو مي‌نامم‪.‬‬ ‫داريوش روزها به محل کار مي‌رفت يا در خانه جلوي‬ ‫کامپيوتر مي‌نشست و به انجام کارهاي خود مي‌پرداخت‪.‬‬ ‫من هم که به سبب تغيير زمان‪ ،‬شب و روز خود را گم کرده‬ ‫بودم از فرصت استفاده کرده و استراحت مي‌کردم‪ .‬داريوش‬ ‫گله داشت چرا بي خبر اقدام به اين سفر کرده‌ام و به سبب‬ ‫گرفتار بودن او ما نمي‌توانستيم نزد بانو و بچه‌ها برويم‪ .‬از‬

‫دنباله در صفحة ‪38‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬

‫ادامه داستان‪:‬‬

‫تحصيل‌کرده که تجربه يک زندگي زناشوئي چند ساله را نيز‬ ‫پشت سر خويش داشت دخالت کنم‪ .‬رشته الفتي که از روز‬ ‫تولد او را به من وصل کرده بود موجب شده بود تا نگرانش‬ ‫باشم اما جز هشدارهاي مکرر کار ديگري از من ساخته نبود‪.‬‬ ‫سالي ديگر گذشت و شنيدم آشنائي‌اش منجر به‬ ‫ازدواج شده است‪ .‬داريوش در مکالمه‌هاي تلفني‪ ،‬از همسر‬ ‫تازه‌اش به نام بانو اسم مي‌برد به اين جهت من و مادرش‬ ‫فکر مي‌کرديم براي بار دوم نيز با خانمي از سرزمين خودمان‬ ‫ازدواج کرده است اما چندي بعد فهميديم همسرش ايراني‬ ‫نيست‪.‬‬ ‫آن‌ها پشت سر هم داراي دو پسر شدند‪ .‬داريوش‬ ‫نام پدر و پدر بزرگش را بر آنان گذاشت‪ :‬ابراهيم ميرزا و‬ ‫سليمان ميرزا که آن‌ها را ابي و سلي صدا مي‌زدند‪ .‬از ازدواج‬ ‫دوم خرسند بود و مي‌گفت خدا مرا براي گناهي که نمي‌دانم‬ ‫چه بوده چند سالي در برزخ انداخت و سپس بيرونم آورد و‬ ‫به بهشت رهنمون شد‪ .‬داريوش آن چنان از زن و زندگي‬ ‫تازه‌اش راضي بود که ما هم خوشحال بوديم و به همراه او از‬ ‫راه دور شادي مي‌کرديم‪.‬‬ ‫چند سالي از ازدواج دوم داريوش گذشت‪ .‬من که براي‬ ‫ديدن او و خانواده‌اش بيتاب بودم از فرصتي که به دست آمد‬ ‫استفاده کرده براي آنکه غافلگيرش کرده باشم بي‌خبر به‬ ‫ديدارش شتافتم اما بعد پي بردم که اشتباه بزرگي مرتکب‬ ‫شده‌ام و سفرم خراب شد‪ .‬تابستان بود‪ ،‬همسر و فرزندانش‬ ‫براي تغيير آب و هوا از شهر خارج شده بودند‪ .‬داريوش‬ ‫نتوانسته بود آن‌ها را همراهي کند و قرار بود اگر کارش تمام‬ ‫شد براي چند روزي به خانواده بپيوندد‪ ،‬بنابراين من بودم و‬ ‫داريوش و خانه بزرگ و مجلل آن‌ها در جائي که به يکي از‬ ‫زيباترين مناطق غرب آمريکا شهرت داشت‪ .‬با آنچه در باره‬ ‫بهشت خوانده و شنيده بودم‪ ،‬منطقه‌اي که خانه داريوش در‬ ‫آن واقع شده بود دست کم از بهشت نداشت‪ .‬وقتي شهر‬ ‫خشک حاشيه کوير زادگاه خود را با اين منطقه مقايسه‬ ‫مي‌کردم در دل از خدا مي‌پرسيدم اين ديگر چه بازي است؟‬ ‫اين سرزمين زيبا‪ ،‬خوش آب و هوا و سرسبز که نمونه‌اي از‬ ‫بهشت است کجا و آن بيابان برهوت زادگاه من کجا! آيا ما‬ ‫از غضب شدگان بوده‌ايم؟‬ ‫وقتي از داريوش پرسيدم همسر و فرزندانش به‬ ‫کجا رفته‌اند گفت ويالي بزرگي نيز در جزيره‌اي در وسط‬

‫دنباله از صفحة ‪34‬‬

‫گوگل پس از افشاگري‌هاي سال گذشته اسنودن به‬ ‫اين نتيجه رسيد که امنيت جي‌ميل را باز هم ارتقا دهد‪.‬‬ ‫اکنون جي‌ميل تنها از پروتکل ‪ HTTPS‬که اطالعات را‬ ‫کدگذاري مي‌کند قابل دسترسي است‪.‬‬ ‫کمپاني گوگل با ارتقاي امنيت سرويس ايميل خود‬ ‫(جي‌ميل) در صدد جلوگيري از خوانده شدن ايميل‌هاي‬ ‫کاربران خود است‪ .‬امري که از طرف ناظران رويارويي‬ ‫اين کمپاني با آژانس امنيت ملي آمريکا (‪ )NSA‬خوانده‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫پس از آن‌که سال گذشته يکي از کارکنان سابق‬ ‫آژانس امنيت ملي آمريکا‪ ،‬ادوارد اسنودن‪ ،‬اطالعات مفصلي‬ ‫درباره چگونگي شنود ارتباطات آن‌الين شهروندان اقصي‬ ‫نقاط جهان از سوي اين آژانس منتشر کرد‪ ،‬شنودهاي‬ ‫آن‌الين شهروندان در سطحي گسترده مورد بحث قرار‬ ‫گرفت‪.‬‬ ‫اينک گوگل اعالم کرده است که از اين پس جي‌ميل‬ ‫همواره از پروتکل امن ‪ HTTPS‬استفاده خواهد کرد‪.‬‬ ‫گوگل از سال ‪ 2010‬استفاده از پروتکل ‪ HTTPS‬را به‬ ‫صورت پيش‌فرض استفاده از جي‌ميل درآورد ولي هنوز‬ ‫براي کاربران ممکن بود که اين پروتکل را خاموش‬ ‫کرده و از ‪ HTTP‬استفاده کنند‪ .‬از اين پس استفاده‬ ‫از جي‌ميل تنها از طريق پروتکل ‪ HTTPS‬ممکن خواهد‬ ‫بود و کاربران مجاز به استفاده از ‪ HTTP‬که ناامن و قابل‬ ‫نفوذ است نخواهند بود‪.‬‬ ‫گوگل اعالم کرده است که ارتقاي امنيت جي‌ميل‬ ‫چيزي بود که اين کمپاني پس از مشخص شدن اقدامات‬ ‫آژانس امنيت ملي آمريکا از تابستان گذشته در اولويت‬ ‫کار خود قرار داده بود‪ .‬گوگل اعالم مي‌کند که تعهدش‬ ‫به حفظ امنيت کاربران امري مطلق است و مدام در حال‬ ‫جستجو براي افزايش آن است‪.‬‬ ‫پروتکل ‪ HTTPS‬امکان دسترسي امن کاربر به‬ ‫اينترنت را فراهم مي‌کند‪ .‬فعاليت‌هاي کاربر بر اين اساس‬ ‫کدبندي شده و دسترسي شخص ثالث به اطالعات رد‬ ‫و بدل شده تقريبًا غيرممکن است‪ .‬استفاده از پروتکل‬ ‫‪ HTTPS‬از سوي سيستم سياسي حاکم بر ايران که در‬ ‫پي سانسور و رد‌گيري کاربران است نيز‪ ،‬به عنوان امري‬ ‫مطلوب ديده نمي‌شود‪ .‬برخي از فعاالن آزادي اينترنت‬ ‫فيلترينگ چندين‌باره گوگل و جي‌ميل در سال‌هاي گذشته‬ ‫را به وجود پروتکل ‪ HTTPS‬که عمال شنود جمهوري‬ ‫اسالمي را با مشکل و سد مواجه مي‌ساخته مربوط‬ ‫مي‌دانسته‌اند‪.‬‬ ‫يکي از داليلي که برخي کاربران ترجيح مي‌دادند‬ ‫به رغم امنيت باالي ‪ HTTPS‬از آن بهره نبرند تاثيري‬ ‫بود که استفاده از آن بر سرعت اينترنت و دسترسي به‬ ‫جي‌ميل مي‌گذاشت‪ .‬اکنون يکي از سخنگوهاي گوگل در‬ ‫گفت‌وگو با «پي‌سي مگ» اعالم کرده که گوگل بر روي‬ ‫اين ضعف کار کرده و بدان‌جا رسيده که ديگر منطقي‬ ‫نمي‌بيند دسترسي به اتصال ناامن ‪ HTTP‬را مجاز‬ ‫بشمارد‪.‬‬ ‫بسياري از کاربران گوگل پيش از اين نيز از پروتکل‬ ‫‪ HTTPS‬استفاده مي‌کردند‪ ،‬ولي اقدام اخير گوگل‬ ‫ي در جهت ارتقاي امنيت‬ ‫به معناي برداشتن گام نهاي ‌‬ ‫کاربران است‪.‬‬ ‫اکنون تغيير بنيادين و نهايي گوگل در جهت اجبار‬ ‫استفاده همه کاربران خود از پروتکل‪ HTTPS‬به اين‬ ‫معنا خواهد بود که تقريبا شنود و خواندن آن دسته از‬ ‫ارتباطات آن‌الين کاربران که از طريق جي‌ميل انجام‬ ‫مي‌شود‪ ،‬غيرممکن خواهد بود‪ ،‬چه اتصال آن‌ها به اينترنت‬ ‫از طريق اينترنت مکان‌هاي عمومي نظير کافه‌ها باشد و‬ ‫چه از طريق کامپيوترهاي شخصي‪ ،‬تلفن‌ها يا تبلت‌هاي‬ ‫مختلف نظير آي‌پد‪.‬‬

‫داريوش مرا عمو اسماعيل مي‌نامد‪ ،‬گرچه عموي واقعي‬ ‫او نيستم‪ .‬من و پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و‬ ‫شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا شديم و دوستي‬ ‫پايداري بين ما به وجود آمد‪ .‬پس از کالس نهم ابراهيم ميرزا‬ ‫را به تهران فرستادند‪ .‬با پايان دوره دبيرستان دختري به نام‬ ‫زرين تاج را برايش گرفتند و آنان را روانه انگلستان کردند‪.‬‬ ‫چند سال بعد به ايران بازگشتند و نخستين فرزندشان که‬ ‫او را داريوش ميرزا ناميدند به دنيا آمد‪ .‬بين اين بچه و من‬ ‫که عموي غيرهمخونش بودم با وجود اختالف سن‪ ،‬الفتي‬ ‫باور نکردني پديد آمد‪ .‬داريوش پس از اخذ ليسانس فيزيک‬ ‫به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت و در دانشگاه‬ ‫معتبري به تدريس پرداخت و سپس با خانمي که پزشک‬ ‫بود ازدواج کرد‪.‬‬ ‫داريوش و همسرش ويدا پس از ازدواج سفري به ايران‬ ‫آمدند و جشن بزرگي به مناسبت ازدواج خود بر پا کردند‪ .‬در‬ ‫اين سفر وقت کم و کار بسيار بود‪ .‬بيشتر وقت داريوش و‬ ‫همسرش به تدارک جشن عروسي و ديد و بازديد قوم و‬ ‫خويش‌هاي دو طرف گذشت‪ .‬سه هفته به سرعت سپري شد‬ ‫و آنان به محل کار و زندگي خود بازگشتند‪ .‬سالي از ازدواج‬ ‫آنان نگذشته بود که در يک تماس تلفني گفت در انتخابش‬ ‫اشتباه کرده و توافق اخالقي ندارند و مرا هم که عالقمند به‬ ‫سرنوشتش بودم با اين خبر نگران کرده بود‪ .‬هنوز همان‬ ‫عموجان سنگ صبورش بودم و در صورت لزوم با من درددل‬ ‫مي‌کرد‪ .‬جرات نداشت چيزي به پدر و مادرش بگويد‪ ،‬چون‬ ‫آنان تمايلي به اين ازدواج نداشتند و دختري از قوم خودشان‬ ‫برايش در نظر گرفته بودند‪ .‬من اين دختر را مي‌شناختم و‬ ‫در مهماني‌ها او را ديده و با او همکالم شده بودم‪ .‬من هم‬ ‫عقيده داشتم شهرزاد همسر مناسبي براي داريوش خواهد‬ ‫بود‪ .‬دختري تحصيل کرده‪ ،‬آگاه‪ ،‬با وقار و زيبا‪ .‬اما داريوشي‬ ‫که همه کارهايش روي حساب و با بررسي‌هاي قبلي انجام‬ ‫مي‌شد‪ ،‬نمي‌دانم چرا اين گونه خود را در ورطه ازدواج‬ ‫نامناسب انداخت! خيلي دلم مي‌خواست از ته و توي کار سر‬ ‫در بياورم‪ .‬اما آگاهي من از آنچه بر سرش آمده بود مشکل‬ ‫او را برطرف نمي‌کرد‪ .‬آن گونه که از گفته‌هايش پيدا بود يا‬ ‫بايد از يکديگر جدا مي‌شدند يا معجزه‌اي رخ مي‌داد تا آن‬ ‫دو به توافق برسند‪.‬‬ ‫شواهد نشان مي‌داد که «خانه از پاي بست ويران‬ ‫است‪».‬‬ ‫با آنکه انتظار مي‌رفت هر آن خبر جدا شدن داريوش از‬ ‫همسرش برسد‪ ،‬اما نمي‌دانستم چرا به زندگي مشترک به‬ ‫قول خودش نکبت ادامه مي‌دادند‪.‬‬ ‫شگفت زدگي من وقتي به اوج رسيد که شنيدم پس‬ ‫از پنج سال که هر لحظه احتمال فرو ريختن بناي سست‬ ‫زندگيشان مي‌رفت‪ ،‬بچه‌دار و صاحب دخترکي شده‌اند‪ .‬وقتي‬ ‫از داريوش پرسيدم آن ناله زاري‌ها و دم از اشتباه کاري‬ ‫در ازدواج چه بود و اين بچه چه صيغه‌اي است؟ گفت فکر‬ ‫کرديم با اين کار شايد زندگي بي‌ثباتمان به مسير ديگري‬ ‫بيفتد! اما نيفتاد‪ .‬دخترک هنوز سه ساله نشده بود که زن‬ ‫و شوهر به دنبال يک سري مسائل عجيب و غريب از هم‬ ‫جدا شدند‪ .‬داريوش دو سالي دوران مجردي را تجربه کرد‪.‬‬ ‫مي‌گفت از جهنم نجات پيدا کرده گرچه نگران سرنوشت‬ ‫دختر خردسال بيگناهش نيز بود‪.‬‬ ‫دو سال از جدا شدن آنان گذشت‪ .‬فکر نمي‌کردم‬ ‫داريوش به اين زودي‌ها در فکر ازدواج ديگري باشد اما‬ ‫شنيده‌هايم نمايانگر اين بود که مرغ دلش هواي بام ديگري‬ ‫کرده است‪ .‬نگرانش بودم و هشدار پشت هشدار که تو را به‬ ‫جان هر کس که دوست داري‪ ،‬اين دفعه چشم‌هايت را خوب‬ ‫باز کن‪ ،‬اگر دوباره خود را درگير ازدواجي نامناسب کني از زير‬ ‫بار سنگين آن کمر راست نخواهي کرد‪.‬‬

‫‪36‬‬


‫‪37‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫فيس بوک يک شرکت‬ ‫توليد فناوري‌هاي مجازي‬ ‫را دو ميليارد دالر خريد‬

‫شرکت فيس بوک در تازه‌ترين حرکت از سلسله‬ ‫معامله‌هاي نجومي خود شرکت «آکيولس» را به بهاي دو‬ ‫ميليارد دالر خريداري کرده است و آن طور که صاحبنظران‬ ‫مي‌گويند يک گام به عرصه «فن‌آوري‌هاي پوشيدني»‬ ‫نزديک‌تر شده است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز‪ ،‬شرکت «آکيولس» ‪ -‬که‬ ‫تنها دو سال پيش تاسيس شد ‪ -‬در زمينه بازي‌هاي رايانه‌اي‬ ‫و تحقيق درباره واقعيت مجازي فعاليت داشته است‪.‬‬ ‫معامله فوق در پي آن انجام شد که فيس‌بوک مجموعه‬ ‫سازنده برنامه کاربردي (اَپ) «واتس‌اپ» را به مبلغ ‪19‬‬ ‫ميليارد دالر خريد‪.‬‬ ‫به نظر مي‌رسد که الگوي خريدهاي اخير فيس‌بوک در‬ ‫راستاي ايجاد تحولي در اين مجموعه بزرگ و پرطرفدار‬ ‫انجام مي‌شود‪ ،‬به خصوص که به تازگي کاربران شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي اقبال بيشتري نسبت به استفاده از «تلفن‌هاي‬ ‫همراه هوشمند» نشان داده‌اند و آينده نامطمئني را براي‬ ‫رايانه‌هاي شخصي در برابر رقباي کوچک و همه کاره‌شان‬ ‫رقم زده‌اند‪.‬‬ ‫بسياري از کار‌شناسان رسانه‌ها و فن آوري‌هاي جديد‬ ‫مي‌گويند که دستگاه‌هاي پوشيدني قالب بعدي دستگاه‌هاي‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫ارتباطي انسان‌ها خواهند بود‪.‬‬ ‫شرکت گوگل در حال انجام آزمايش‌هاي نهايي بر روي‬ ‫پروژه معروف «عينک گوگل» است و به تازگي اعالم کرده‬ ‫است که کار بر روي ساعت‌هاي مچي هوشمند رايانه‌اي را‬ ‫نيز آغاز کرده است‪.‬‬ ‫شرکت فيس‌بوک اعالم کرده است که فناوري واقعيت‬ ‫مجازي مي‌تواند قالب جديد ارتباطات بين انسان‌ها و‬ ‫شبکه‌هاي اجتماعي باشد‪.‬‬ ‫مارک زاکربرگ‪ ،‬مديرکل اجرايي و موسس فيس‌بوک‬ ‫در تماس تلفني با تحليلگران و خبرنگاران گفت‪« :‬تاريخ‬ ‫صنعت بدين گونه بوده که هر ‪ 10‬الي ‪ 15‬سال شاهد‬ ‫يک تحول رايانه‌اي جديد بوده‌ايم‪ ،‬چه آن زمان که رايانه‬ ‫شخصي بود‪ ،‬يا بعدش که شبکه جهاني ايجاد شد يا اين‬ ‫اواخر که فن‌آوري ارتباط همراه عرضه شده است‪».‬‬ ‫زاکربرگ ‪ 29‬ساله در بخش ديگري از توضيحات خود‬ ‫تصريح کرد که از ديد فيس‌بوک واقعيت مجازي بخشي‬ ‫از زندگي مردم را در آينده تشکيل خواهد داد‪ .‬موسس‬ ‫فيس‌بوک گفت‪« :‬پيش‌بيني طوالني مدت ما اين است که‬ ‫واقعيت مجازي و تقويت شده بخشي از زندگي روزمره‬ ‫مردم را در آينده رقم خواهد زد‪».‬‬

‫تخفيف ‪ 100‬دالري‬ ‫مايکروسافت به کاربران‬ ‫ويندوز اکس‌پي‬ ‫هشتم اپريل روز مرگ رسمي ويندوز اکس‌پي است و‬ ‫مايکروسافت به کاربران تخفيف‌هاي ويژه براي رها کردن‬ ‫اين سيستم عامل مي‌دهد‪.‬‬ ‫بر اين اساس مايکروسافت به کاربراني که از ويندوز‬ ‫اکس‌پي به سوي ويندوز ‪ 8.2‬بروند ‪ 100‬دالر تخفيف براي‬ ‫خريد تبلت سرفيس پرو ‪ 2‬در نظر گرفته است‪ .‬اين موسسه‬ ‫همچنين خريد پي سي به ارزش باالي ‪ 599‬دالر با ويندوز‬ ‫‪ 8.1‬را نيز شامل اين تخفيف کرده است‪.‬‬ ‫اين پيشنهاد ويژه از اواخر ماه مارچ شروع شده و تا‬ ‫‪ 15‬جون ادامه خواهد داشت‪ .‬براي گرفتن اين تخفيف‌ها‬

‫‪37‬‬

‫دنباله از صفحة ‪30‬‬

‫گزارش «کمپين بين‌المللي‬ ‫حقوق بشر در ايران»‬

‫بايد خريد از فروشگاه‌هاي تعيين شده توسط‬ ‫مايکروسافت انجام شود‪ .‬فروشگاههاي آنالين‬ ‫نيز در اين تعريف گنجانده شده و شامل امريکا و‬ ‫کانادا و پورتوريکو مي‌شود‪.‬‬ ‫خريداران همچنين ‪ 90‬روز پشتيباني کامل‬ ‫براي سيستم جديد خود را از مايکروسافت‬ ‫دريافت خواهند کرد‪ .‬همچنين سرويس نقل‬ ‫و انتقال اطالعات از سيستم‌هاي قديمي به‬ ‫جديد را نيز در نظر گرفته و کاربران مي‌توانند‬ ‫عکسها‪ ،‬فايل‌ها‪ ،‬موسيقي و ساير ديتاي خود را با‬ ‫‪ Laplink‬رايگان انجام دهند‪.‬‬ ‫کاربران با بردن کامپيوتر قديمي خود به ‪80‬‬ ‫فروشگاه برگزيده‪ ،‬مي‌توانند تخفيف ‪ 100‬دالري‬ ‫را براي خود داشته باشند‪.‬‬ ‫از روز ‪ 8‬اپريل به بعد پشتيباني رايگان و‬ ‫عرضه سرويس پک و وصله‌هاي امنيتي براي‬ ‫ويندوز اکس‌پي قطع خواهد شد و تنها کاربران‬ ‫چيني در کشور چين توسط کمپاني‌هاي واسط‬ ‫و مورد تاييد مايکروسافت ادامه حيات خواهند‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫طرح تخفيف در اين فاصله خيلي موثر‬ ‫نخواهد بود و مايکروسافت نمي‌تواند در اين‬ ‫مدت تحول شگرف ايجاد کند و باعث شود تا‬ ‫کاربران از اکس‌پي به سوي ويندوز ‪ 8.1‬بروند‪.‬‬ ‫کارشناسان مطمئن نيستند که بعد از مرگ‬ ‫رسمي ويندوز اکس‌پي‪ ،‬کاربران سيستم عامل‬ ‫قديمي را رها کنند چرا که بسياري از نرم افزارها‬ ‫در مقياس انترپرايز هنوز با اکس‌پي سازگاري‬ ‫دارند‪.‬‬

‫منشور حقوق شهروندي که توسط آقاي روحاني ارائه شده است‪ ،‬قانون‬ ‫جديدي نيست و اين قانون همچنان قوانيني دارد که حقوق زنان و‬ ‫اقليت‌هاي مذهبي مانند بهايي‌ها را ناديده مي‌گيرد و همچنان از اعدام‬ ‫نوجوانان جلوگيري نمي‌کند‪ .‬او نسبت به استفاده سرسام‌آور از اعدام‬ ‫ابراز نگراني کرد‪ .‬موضوع اقليت‌هاي مذهبي و قومي از جمله محور‬ ‫نگراني‌هاي اين کشور بود‪.‬‬ ‫نماينده انگليس گفت که به صورت کامل از گزارش احمد شهيد‬ ‫حمايت مي‌کند و از او به خاطر گزارشش تشکر کرد‪ .‬وي همچنين گفت‬ ‫که از اينکه ايران با سازمان ملل همکاري نمي‌کند و اجازه نمي‌دهد که‬ ‫دکتر شهيد به ايران برود ناراحت است‪ .‬به عالوه او از اينکه لحن ايران‬ ‫تغيير کرده ولي وضعيت حقوق بشر تغيير نکرده ابراز نگراني کرد‪ .‬او‬ ‫همچنين گفت که اعدام اقليت‌هاي مذهبي مانند بهايي‌ها و اقليت‌هاي‬ ‫ديگر جاي نگراني دارد‪.‬‬ ‫نماينده آمريکا گفت که عليرغم تغيير دولت ايران‪ ،‬تغييري در‬ ‫وضعيت ايران به وجود نيامده است‪ .‬او گفت ايران دومين زندان بزرگ‬ ‫روزنامه‌نگاران در جهان است‪ .‬او با اشاره به توقيف روزنامه‌ها و همچنين‬ ‫پارازيت انداختن روي ماهواره‌ها از محدوديت‌هاي آزادي بيان گفت‪.‬‬ ‫وضعيت اقليت‌هاي مذهبي و قومي و همچنين اعدام چندين شهروند‬ ‫کرد و همچنين اعدام‌هاي دو فعال اهوازي در ماه ژانويه از جمله مواردي‬ ‫بود که به گفته وي مورد نگراني آمريکاست‪ .‬او خواستار آزادي سعيد‬ ‫عابديني شهروند ايراني آمريکايي شد که به خاطر عقايد مذهبي‌اش‬ ‫در ايران زنداني است‪ .‬او گفت مدافعان حقوق بشري‪ ،‬مانند عبدالفتاح‬ ‫سلطاني بايد آزاد شوند‪ .‬او از ايران خواست که اجازه بدهد که گزارشگر‬ ‫ويژه به ايران سفر کرده و بتواند دستور کار خود دنبال کند‪.‬‬ ‫بعد از آن سازمان‌هاي غيردولتي به خواندن بيانيه خود پرداختند‪.‬‬ ‫جامعه بين‌المللي بهايي اولين تشکل غيردولتي بود که در خصوص‬ ‫وضعيت حقوق بشر صحبت کرد‪ .‬ديان عاليي با اشاره به سخنان حسن‬ ‫روحاني در زمان انتخابات‪ ،‬به وضعيت بهاييان‪ ،‬از جمله بازداشت‪ ،‬خراب‬ ‫کردن خانه آن‌ها و ديگر مشکالت آنها پرداخت‪ .‬او گفت که ‪ 7‬رهبر‬ ‫بهايي به بيست سال زندان محکوم شده‌اند و اين از مصاديق بازداشت‬ ‫خودسرانه است‪ .‬وي از آقاي شهيد پرسيد آيا توانسته‌ايد در خصوص‬ ‫اين موضوعات صحبت کنيد؟ او با اشاره به مرگ شهروند بهايي‬ ‫عطاءاهلل رضواني در بندرعباس از وجود مصونيت که باعث مي‌شود چنين‬ ‫اقداماتي همچنان ادامه داشته باشد انتقاد کرد‪.‬‬


‫‪38‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫عليرضا نوري‌زاده‬ ‫اخم هميشگي و چشماني که در‬ ‫آن هرگز شعله مهر پيدا نبود و لباني که‬ ‫جز آن «هيچي» بزرگ‪ ،‬هنگام ورود به‬ ‫وطن پس از ‪ 15‬سال دوري‪ ،‬هيچگاه‬ ‫به حقگوئي باز نشد‪ ،‬تکليف ما را روشن‬ ‫کرده بود‪ .‬در عصر امامي که از عرش ماه‬ ‫به فرش جماران نزول کرد‪ ،‬مردم ايران‬ ‫يا مجذوب بودند و بعضا ماندند‪ ،‬يا مقهور‬ ‫که بعضا جان دادند و بيشترشان خان‬ ‫و مان گذاردند و به تبعيد رفتند‪ ،‬آنها‬ ‫که ماندند نيز يا به سکوت‪ ،‬بازي تقدير‬ ‫را پذيرفتند و جمعي نيز که از اهل بيت‬ ‫بودند اما از دايره قدرت رانده شده بودند‬ ‫در کمين نشستند که روزي دوباره قدرت خانم نظري از سر‬ ‫لطف به آنها اندازد‪.‬‬ ‫تمرد ثمره حيات و ميوه عمر مقام واليت‪ ،‬ريزش بزرگي‬ ‫را به همراه آورد‪.‬‬ ‫آنها که ضمير مغفوله را در نکاح با قدرت خانم‪ ،‬تقديم‬ ‫نکرده بودند و هنوز شرف و آزادگي در دلشان جائي واالتر‬ ‫از نوکري قدرت داشت‪ ،‬بعد از کار سترگ مرحوم آيت‌اهلل‬ ‫حسينعلي منتظري‪ ،‬خود را کنار کشيدند و در بازي جانشيني‬ ‫در خبرگان بي بصيرت‪ ،‬شرکت نکردند‪.‬‬ ‫اينهمه گفتم و نظر به داخل داشتم‪ ،‬در خارج اما وضع‬ ‫به گونه ديگري بود‪ .‬وليعهدي که معصومانه بر بال آرزوهاي‬ ‫طرفدارانش سوگند قبول مسئوليت ادا کرده بود‪ ،‬نخست‬ ‫وزيراني که دوتنشان (دکتر علي اميني و دکتر شاپور بختيار)‬ ‫فعاالنه از همان ماه‌هاي نخستين به قدرت رسيدن آيت‌اهلل‬ ‫روح‌اهلل خميني‪ ،‬عليه او و نظامش تالش مي‌کردند‪ ،‬رئيس‬ ‫جمهوري (ابوالحسن بني صدر) که دست در دست زعيم‬ ‫چريک‌هاي مجاهد (مسعود رجوي) از کشور گريخته بود اما‬ ‫شرفش اجازه نداد در خدمت رژيم متجاوز صدام قرار گيرد‬ ‫و عقدنامه رجوي و طارق عزيز را پذيرا شود‪ ،‬وزير دفاع و‬ ‫رئيس کانون وکال و مدير عامل شرکت نفت (دريادار احمد‬ ‫مدني و حسن نزيه) که با کمک دکتر بختيار‪ ،‬خانه پدري‬ ‫را ترک گفته بودند و يک دوجين شخصيت‌هاي سياسي‬ ‫سرشناس عصر پهلوي و انقالب در کنار رهبران احزاب‬ ‫ريشه‌دار و مبارز کرد (حزب دمکرات کردستان ايران و حزب‬ ‫کومله) هر يک به گونه‌اي پرچم مبارزه با رژيم را باال برده‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫نگاهي به روزنامه‌هاي آن روز‪ ،‬کيهان لندن‪ ،‬نيمروز‪،‬‬ ‫پست ايران‪ ،‬ايران و جهان‪ ،‬قيام ايران‪ ،‬اصغرآقا‪ ،‬مجاهد و‬ ‫‪ ...‬در اروپا و ايران تريبيون و ايران نيوز و ايران تايمز در‬ ‫آمريکا و سرزدن به آرشيو راديوها و تلويزيون‌هاي محلي‬ ‫پيش از عصر ماهواره در آمريکا‪ ،‬ما را در برابر تصاويري‬ ‫قرار مي‌دهد که از يکسو سرشار از پيام اميد به بازگشت‬ ‫و فروريزي نزديک جمهوري اسالمي است و از سوي ديگر‬ ‫نبود يک پيوند حقيقي و مستحکم بين رهبران اپوزيسيون را‬ ‫آشکار مي‌سازد‪ .‬دردي که همچنان با وجود خاموشي اغلب‬ ‫رهبران مورد اشاره هنوز با ماست‪.‬‬ ‫نوشيدن جام زهر قطعنامه ‪ 598‬توسط ولي امر و پايان‬ ‫يافتن جنگي که شش سال آن ديگر نبرد ميهني براي آزاد‬ ‫سازي خاک وطن نبود‪ ،‬اميدها را براي يک دگرگوني بنيادين‬ ‫باال برد‪ ،‬اما «فروغ جاويدان» مجاهدين که «مرصاد» رژيم‬ ‫شد نه تنها رژيم را از سقوط تدريجي نجات داد بلکه روحيه‬ ‫از دست شده دست اندرکاران نظام را به گونه چشمگيري‬ ‫احيا کرد‪ .‬به همين سبب نيز مرگ خميني نه تنها رژيم را‬ ‫متزلزل نساخت بلکه مثلث احمد و اکبر و علي (خميني‪،‬‬ ‫هاشمي رفسنجاني و خامنه‌اي) هوشمندانه توانستند برنامه‬ ‫جانشيني را به وجه مطلوبشان به انجام رسانند و توزيع‬ ‫قدرت را خيلي زود با پس زدن احمد خميني و سپس قتل‬ ‫او ‪ ،‬بازسازي کنند‪.‬‬ ‫هاشمي در مقام رئيس جمهوري با قدرتي به مراتب‬ ‫بيشتر از رهبر خامنه‌اي در چهارسال نخست رياستش‪،‬‬ ‫توانست با ترميم روابط خارجي‪ ،‬پرده بر همه سياهکاري‌ها‬ ‫بکشد و با به اجرا در آوردن طرح بازسازي مناطق جنگ‌زده‬ ‫و سازندگي در عرصه‌هاي مختلف اقتصادي و توسعه شهري‪،‬‬ ‫با روانه کردن ميلياردها دالر پول قرضي از خارج و داخل به‬

‫‪38‬‬

‫بازار و پاشيدن کمي رنگ بر فضاي سياه مرگ‌زده کشور‪،‬‬ ‫با اندک آزادي‌هاي اجتماعي و فرهنگي‪ ،‬شعله اميدي را‬ ‫در داخل کشور روشن کند و گو اينکه در چهارساله دوم‬ ‫رياستش‪ ،‬با قدرت گرفتن خامنه‌اي و حذف رقيبانش يکي‬ ‫بعد از ديگري‪ ،‬هاشمي نتوانست آزادانه برنامه‌هايش را پياده‬ ‫کند‪ ،‬اما سپردن مقام رياست از سوي او به محمد خاتمي‬ ‫با جلوگيريش از تقلب و شکست سنگين خامنه‌اي براي به‬ ‫کرسي رياست نشاندن علي اکبر ناطق نوري‪ ،‬اين اميد را‬ ‫زنده نگه داشت که موج دگرگوني را سر باز ايستادن نيست‪.‬‬ ‫حضور خاتمي در صحنه در پي غياب آخرين نمادهاي‬ ‫صاحب نام اپوزيسيون ملي بود‪ .‬آنها که مانده بودند از جمله‬ ‫بني صدر و مدني و نزيه نيز با شور و شادي که انتخاب خاتمي‬ ‫در کشور ايجاد کرده بود با زباني ديگر مخاطبان روز به روز‬ ‫تقليل يافته‌تر خود را آواز مي‌دادند‪ .‬تنها مجاهدين بودند که‬ ‫نه رأي مردم را باور داشتند و نه حضور مردي را در قدرت که‬ ‫در رژيم واليت فقيه از جامعه مدني مي‌گفت متفاوت از باقي‬ ‫اهالي واليت فقيه مي‌دانستند (دکتر هدايت‌اهلل متين دفتري‬ ‫که وجودش در شوراي ملي مقاومت تنها اعتبار شورا بود به‬ ‫علت آنکه رأي مردم را باور داشت و نفي حقيقت را رجوي‌وار‬ ‫نمي‌پذيرفت از شورا بيرون شد البته پس از او ديگراني نيز‬ ‫بيرون آمدند يا شدند‪).‬‬ ‫خاتمي صحنه اپوزيسيون خارج را نيز دگرگون کرد‪.‬‬ ‫براي نخستين بار حتي اپوزيسيون برانداز‪ ،‬بين او و خامنه‌اي‬ ‫خطي پررنگ کشيد‪ .‬قتل‌هاي زنجيره‌اي و برائت خاتمي و کار‬ ‫سترگ او در رسواکردن وزارت اطالعات ولي فقيه‪ ،‬اين خط‬ ‫را پررنگ‌تر کرد‪.‬‬ ‫خاتمي پايه‌هاي جامعه‌اي را گذاشت که ‪ 8‬سال حکومت‬ ‫سياه و آلوده محمود احمدي‌نژاد هم نتوانست آن را دگرگون‬ ‫کند‪ .‬اين جواناني که امروز در عرصه رسانه‌اي و شبکه‌هاي‬ ‫اجتماعي و صحنه اپوزيسيون‪ ،‬به شکل چشمگيري فعالند‬ ‫فرزندان همان جامعه نويني هستند که در زمان رياست‬ ‫خاتمي پايه‌هاي آن باال رفت‪.‬‬ ‫کساني که در اهميت جنبش سبز و ضربه سنگيني که‬ ‫به شخص آقاي خامنه‌اي و رژيمش وارد کرد اندک ترديدي‬ ‫دارند‪ ،‬الزم است ماه‌هاي پاياني حکومت مليجک رهبر‬ ‫محمود احمدي‌نژاد را دوباره بررسي کنند‪ .‬رژيم بي نفس‪ ،‬در‬ ‫چنگ تحريم‌ها و وحشت‌زده از واکنش مردم اگر جام زهر‬ ‫توافق ژنو را نوشيد و با خفت فعال روياي سالح هسته‌اي‬ ‫را در انبار ولي فقيه گذاشت‪ ،‬همه از برکت جنبشي بود که‬ ‫مشروعيت باقيمانده رژيم را يکسره زايل کرد و ولي فقيه را‬ ‫در شرايطي قرار داد که ناچار شد قول‌هائي را که به سعيد‬ ‫جان جليلي‌اش داده بود زير پا گذارد و شيخ حسني را که‬ ‫مي‌داند دل با سکندر بهرماني دارد و ارادتش به مقام واليت‬ ‫به قول اهل حوزه‪ ،‬لفظي مشروط است و نه قلبي معمق! را به‬ ‫عنوان منجي رژيمش بپذيرد‪.‬‬ ‫حسن روحاني زمانيکه وارد صحنه انتخابات شد‪،‬‬ ‫پيشاپيش نتيجه را نمي‌دانست‪ ،‬با اينهمه حضور هاشمي‬ ‫رفسنجاني و محمد خاتمي در کنار او و تبديل شدن ناگهاني‬ ‫او به يگانه شخصيت مقبول که قادر به بيرون آوردن جنبش‬ ‫اصالحات از محاق توقيف است‪ ،‬صحنه را ديگر ساخت‪ ،‬به‬ ‫گونه‌اي که در خارج از کشور نيز اغلب آنها که در دوران ‪8‬‬ ‫ساله احمدي‌نژاد‪ ،‬رژيم را در همه عرصه‌ها محکوم مي‌کردند‪،‬‬ ‫خوشبينانه آمدن شيخي را با شال بنفش استقبال کردند‪.‬‬ ‫اعتراف ميکنم که تبليغات ديرهنگام روحاني به بهترين‬ ‫وجه عمل کرد‪ .‬او پايگاه و اعتباري نداشت‪ .‬مرد خنثاي‬

‫خاکستري رژيم بود‪ ،‬اما هاشمي رفسنجاني و محمد خاتمي‬ ‫او را صاحب پايگاه کردند‪ ،‬پايگاهي که طيف وسيعي از‬ ‫اصالح طلبان‪ ،‬ميانه بازان‪ ،‬بازار و کسبه و بساز و بفروش‌ها‪،‬‬ ‫روشنفکران و بقاياي بخشي از جنبش سبز که هنوز اميد‬ ‫به معجزتي از سوي مردان واليت دارند را در بر مي‌گرفت‪.‬‬ ‫پيروزي روحاني عمال اپوزيسيون در خارج را دچار‬ ‫سرگيجه کرد و در بخش‌هاي بسياري اين سرگيجه به‬ ‫کماي موقت انجاميد‪ .‬يکي از عمده‌ترين دالئل اين سرگيجه‪،‬‬ ‫پيدائي اوپوزيسيوني بود که در پي روي کار آمدن احمدي‌نژاد‬ ‫به آرامي و بعد از جنبش سبز به سرعت در خارج کشور‬ ‫شکل گرفت‪ .‬رانده‌شدگان از درگاه واليت در کنار هزاران‬ ‫دانشجو و فعال سياسي‪ ،‬از ايران بيرون زدند‪ :‬بعضي به اميد‬ ‫زندگي بهتر‪ ،‬شماري براي ادامه تحصيل و عده‌اي براي ادامه‬ ‫مبارزه‌اي که دچار تيغ واليت شده بود‪.‬‬ ‫حضور گسترده رسانه‌اي گروه مهاجران جديد با‬ ‫سرعتي باورنکردني در رسانه‌هاي خارج کشور عامل مهمي‬ ‫بود که به مرور صداي مبارزان و مخالفان با ثبات قديمي را‬ ‫در اين رسانه‌ها کمرنگ‌تر و همزمان بانگ اطالح طلبان و‬ ‫دلگرفتگان از بي مهري مقام واليت را پر طنين‌تر کرد‪ .‬در‬ ‫يک هفته‪ ،‬در رسانه‌اي دولتي در بريتانيا‪ ،‬در ‪ 22‬مصاحبه‪،‬‬ ‫هفده تاي آن با پذيرندگان قانون اساسي جمهوري اسالمي‬ ‫از اطالح طلب و ميانه باز و يک مورد‪ ،‬با يک برانداز مشروط‪،‬‬ ‫انجام گرفته بود‪ .‬آشکار است وقتي گوينده و برنامه ساز خود‬ ‫به اين گروه تعلق دارد و با بعضي سرشناسانشان از نزديک‬ ‫آشناست و گاه دوستي دارد‪ ،‬نبايد انتظار داشت در مصاحبه‬ ‫به سراغ کسي رود که سي سال است صادقانه عليه رژيم‬ ‫واليت فقيه مبارزه کرده است‪.‬‬ ‫طيف گسترده اپوزيسيون را بعد از انتخاب حسن‬ ‫روحاني مي‌توان در گروه‌هاي زير قرار داد‪:‬‬ ‫الف‪ :‬آنها که در دوران احمدي‌نژاد با اميد به حمايت‬ ‫ضمني قدرتهاي خارجي‪ ،‬اميدوارانه سقوط نظام را قطعي‬ ‫و قريب مي‌دانستند و تغيير رفتار غرب در همان هفته‌هاي‬ ‫نخست رياست روحاني‪ ،‬به شدت آنها را به افسردگي و يأس‬ ‫کشاند‪.‬‬ ‫ب‪ :‬آنهائي که برايشان آمدن احمدي‌نژاد و خاتمي و‬ ‫روحاني فرقي نمي‌کند و اگر ‪ 75‬ميليون ايراني هم به فردي در‬ ‫داخل رأي دهند آنها او را غير مشروع و ستوني از ستون‌هاي‬ ‫رژيم فرض مي‌کنند‪ .‬اين دسته که نماد بارزشان آقاي مسعود‬ ‫رجوي و پيروان اوست روي حمايت خارجي حساب بسيار باز‬ ‫کرده است‪ .‬خارجي روزي صدام حسين عراقي است و روز‬ ‫ديگر نماينده اسبق آمريکا در سازمان ملل‪ .‬اين گروه از حاال‬ ‫اميد به برد جمهوريخواهان در انتخابات آينده آمريکا دارند و‬ ‫دلخوش به وعده‌هاي فالن سناتور يا عضو مجلس نمايندگان‬ ‫آمريکا‪ ،‬اميدوارند بار ديگر شاهد بحران در روابط ايران و‬ ‫آمريکا و غرب باشند‪.‬‬ ‫ج‪ :‬گروه سوم که در ميانشان جمهوريخواه‪ ،‬مشروطه‬ ‫طلب‪ ،‬احزاب قومي‪ ،‬نيروهاي چپ ملي‪ ،‬راست ميانه‪،‬‬ ‫نويسندگان و روشنفکران و روزنامه‌نگاران و هنرمندان و‬ ‫پزشکان و حقوقدانان‪ ،‬ديپلمات‌ها‪ ،‬نظاميان‪ ،‬اساتيد دانشگاه‬ ‫و آدم‌هاي سرشناسي ديده مي‌شوند‪ ،‬تقريبا تمامي معتقد‬ ‫به سکوالريزم‪ ،‬عدم تمرکز حاکميت ملي‪ ،‬خواهان عدالت‬ ‫اجتماعي‪ ،‬سياست خارجي متکي بر مصالح ملي و توزيع‬ ‫عادالنه ثروت‪ .‬اين مجموعه بزرگ ضمن گزينش راه‌هاي‬ ‫مبارزه مسالمت‌آميز و نافرماني مدني‪ ،‬خواستار برکناري‬ ‫نظام ديني در يک پروسه مدني (تظاهرات عمومي‪ ،‬اعتصاب‪،‬‬ ‫نافرماني مدني‪ ،‬قطع حمايت خارجي از نظام) هستند‪.‬‬ ‫خونريزي و جنگ را رد مي‌کنند و مبارزه مدني را هر چند‬ ‫طوالني‪ ،‬هزار بار بر کودتا‪ ،‬شورش کور‪ ،‬مداخله خارجي و‬ ‫جنگ داخلي ترجيح مي‌دهند‪.‬‬

‫د‪ :‬گروه‌هاي اندک ولي پر سروصداي تجزيه طلب‬ ‫که با کمک بعضي از دولت‌هاي منطقه‪ ،‬کوس جدائي سر‬ ‫داده‌اند‪ ،‬يکي امارت عربستان مي‌خواهد و ديگري بردن‬ ‫بيست و پنج ميليون آذري و ترک ايراني به زير پرچم کشور‬ ‫شش ميليوني الهام علييف و آن دگري که روياي بلوچستان‬ ‫طالباني در سر مي‌پرورد‪ .‬بخت مردم ايران است که احزاب و‬ ‫شخصيت‌هائي که اقوام ايراني را حقا نمايندگي مي‌کنند‪ ،‬همه‬ ‫ضد تجزيه ايران و خواستار تشکيل دولتي دمکرات و عدالت‬ ‫محور با نظام غير متمرکز هستند‪ .‬دو حزب قديمي و مبارز‬ ‫دمکرات کردستان ايران و کومله علي رغم همه ضرباتي که‬ ‫از رژيم متحمل شده‌اند حتي يکبار سخن از جدائي به ميان‬ ‫نياورده‌اند‪ ،‬چنانکه اکثريت عرب‌هاي ايراني (نمونه‌‌اش حزب‬ ‫همبستگي اهواز) و بلوچ‌ها و ترکمن‌ها‪ ،‬سر جدائي ندارند و با‬ ‫دوتا و نصفي تجزيه‌طلب‪ ،‬هرگز سر آشتي نداشته‌اند‪.‬‬ ‫ه‪ :‬دمکراسي اسالمي‌خواهان‪ ،‬به جز قليلي آزاد انديش‬ ‫در اين جمع‪ ،‬الباقي هيچيک از ما را قبول ندارند‪ .‬دعواي خود‬ ‫را با رژيم دعواي خانوادگي مي‌دانند و به همين دليل نيز‪،‬‬ ‫بسياري‌شان در اولين فرصت به کاروان شيخ حسن پيوستند‬ ‫و اگر به ناچار به خارج آمده بودند‪ ،‬چمدان بستند و به وطن‬ ‫بازگشتند تا در توزيع غنائم بي نصيب نمانند‪.‬‬ ‫با اين مقدمات‪ ،‬نتيجه‌گيري من خيلي ساده است‪ .‬براي‬ ‫آنکه اپوزيسيون بتواند از سرگيجه و کما بيرون آيد و حال‬ ‫که دل غرب با شيخنا حسن روحاني است حداقل بتواند به‬ ‫نيروئي مؤثر و صاحب نفوذ در داخل و خارج کشور تبديل‬ ‫شود‪ ،‬اتفاق نظر (نمي‌گويم اتحاد که غيرممکن است ) گرد‬ ‫همان نقاطي ضرورت دارد که تک تک با همه يا اغلب آنها‬ ‫موافقند‪ :‬انتخابات آزاد‪ ،‬جدائي دين از حکومت‪ ،‬عدالت‬ ‫اجتماعي‪ ،‬حاکميت ملي‪ ،‬سياست خارجي متکي بر مصالح‬ ‫ملي‪ ،‬توزيع عادالنه ثروت و عدم تمرکز‪ .‬شکل آن را مي‌توان‬ ‫در مرحله بعدي مشخص کرد‪.‬‬ ‫اگر جز اين کنيم فردا که به احتمالي پرزيدنت اوباما‬ ‫يا فرانسوا هوالند يا آقاي ديويد کامرون را دست در گردن‬ ‫پرزيدنت روحاني مي‌بينيم‪ ،‬خيلي از ما به يأس مطلق مي‌رسيم‬ ‫و مي‌پذيريم که پايانمان را سرنوشت در تبعيدگاه رقم زده‬ ‫است‪ .‬گورستان‌هاي تبعيدگاه را با چند خط فارسي يا التين‬ ‫بر مزارمان پر مي‌کنيم‪ ،‬بي‌آنکه بخت ديدار دوباره خانه پدري‬ ‫را داشته باشيم‪ .‬تفرقه ما بيش از دعاي خير اوباما رژيم را‬ ‫تقويت مي‌کند‪.‬‬ ‫معجزه‌اي الزم نيست کمي از اسب خيال و خودپرستي‬ ‫پائين آمدن الزم است‪ .‬آيا خيلي سخت است که مثال شاهزاده‬ ‫رضا پهلوي‪ ،‬آقايان دکتر ابوالحسن بني صدر‪ ،‬مصطفي هجري‪،‬‬ ‫عبداهلل مهتدي‪ ،‬مهندس حسن شريعتمداري‪ ،‬دکتر شهريار‬ ‫آهي‪ ،‬مهدي خانبابا تهراني‪ ،‬دکتر اسماعيل نوري عال‪ ،‬محسن‬ ‫سازگارا‪ ،‬دکتر عبدالکريم سروش‪ ،‬دکتر رضا براهني‪ ،‬شيرين‬ ‫عبادي‪ ،‬دکتر عبدالکريم الهيجي‪ ،‬دکتر هدايت‌اهلل متين‬ ‫دفتري‪ ،‬دکتر حسين باقرزاده همراه با علي خاوري‪ ،‬بهروز‬ ‫خليق‪ ،‬بهزاد کريمي و بابک اميرخسروي از نيروهاي چپ ملي‬ ‫و‪ ...‬در کنار نمايندگان جنبش سبز و جنبش‌هاي دانشجوئي و‬ ‫زنان و احزاب و شخصيت‌هائي مثل دکتر کريم عبديان‪ ،‬دکتر‬ ‫حسين بر‪ ،‬دکتر دوشوکي و محمد ارسي و نمايندگان اقوام‬ ‫لر و بختياري‪ ،‬قشقائي‪ ،‬بوير احمدي‪ ،‬طالش که خط اعتدال‬ ‫و همبستگي ملي را نمايندگي مي‌کنند‪ ،‬به دعوت چند تن از‬ ‫روزنامه‌نگاراني که همدل و هم‌رأي با آنها هستند زير يک‬ ‫سقف جمع شوند و منشور اتفاق ملي را امضا کنند؟‬ ‫آيا چنين اتفاق مبارکي‪ ،‬هم‌صداياني بزرگ در داخل‬ ‫کشور پيدا نخواهد کرد؟‬ ‫من يک بار اين دعوت را در قالب يک سمينار کردم‪.‬‬ ‫نشست موفقي بود اما توان من براي ادامه دادنش کفايت‬ ‫نمي‌کرد‪.‬‬

‫مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين (‪ )20‬روز هر ماه مي‌باشد‪.‬‬ ‫دنباله از صفحة ‪36‬‬ ‫سوئي نيمه کاره گذاشتن سفر آن‌ها که از مدت‌ها پيش براي‬ ‫هر روز آن برنامه‌ريزي کرده بودند اگر هم امکان پذير بود‬ ‫بدون ترديد ناراحتشان مي‌کرد آن هم براي ديدار عموئي که‬ ‫هرگز او را نديده بودند و بي خبر پيدايش شده بود تا سفر‬ ‫لذت‌بخش آن‌ها را خراب کند‪.‬‬ ‫هفته نخست به سبب گرفتار بودن داريوش و گيجي‬ ‫من‪ ،‬کمتر وقت نشستن و گپ زدن داشتيم‪ ،‬اما از هفته‬ ‫بعد که حال من بهتر شد و از فشار کار داريوش نيز کمي‬ ‫کاسته شده بود‪ ،‬فرصت‌هاي اندکي دست داد تا به گفتگو‬ ‫بنشينيم‪ .‬خيلي دلم مي‌خواست هر چه زودتر نازنين دختر‬ ‫داريوش را ببينم‪ .‬بدون شک او با همه بيگناهي از آسيب‬

‫مشاجره‌هاي والدين بي‌نصيب نمانده و معلوم نبود در دلش‬ ‫چه مي‌گذشت‪ .‬در هر صورت با سپري شدن زمان‪ ،‬او هم‬ ‫رشد کرده و اينک دختر خانم جواني شده بود‪ .‬آن گونه که‬ ‫داريوش مي‌گفت بنا به قراري که دادگاه گذاشته بود نازنين‬ ‫هر هفته در ميان‪ ،‬دو روز تعطيل را با پدرش مي‌گذرانيد‪.‬‬ ‫روزي که يک هفته از آمدن من گذشته بود مي‌بايست به‬ ‫خانه پدر مي‌آمد‪ .‬آن شب خود را براي استقبال از شازده‬ ‫خانم نوجواني آماده کردم که نسب از خاندان قاجار داشت‪.‬‬ ‫حيف که ابراهيم ميرزا دوست دوره دبستان من زنده نماند‬ ‫تا نوه خود را ببيند‪ .‬زرين تاج هم پس از اينکه سال‌ها‬ ‫پيش‪ ،‬يکي از برادرهايش در يک سانحه هوائي کشته‬ ‫شد‪ ،‬از سوار شدن بر هواپيما واهمه داشت و قيد سفرهاي‬ ‫هوائي را زده بود‪.‬‬

‫ادامه دارد‪.‬‬


‫‪39‬‬

‫بهارمان خجسته شد‬ ‫ويدا فرهودي‬

‫شعر بخوان و غم بهل که خامشي شکسته شد‬ ‫به همت قلم زنان‪ ،‬بهارمان خجسته شد‬ ‫زالل شبنم سحر پياله‌هاي آتشين‬ ‫بداد‪ ،‬دست عاشقان و بندها گسسته شد‬ ‫شعار «مرده باد» را کالم از زبان براند‬ ‫و زندگي به جاي آن به روي لب نشسته شد‬ ‫جوانه سبز نغمه‌اي به گوش ترد غنچه خواند‬ ‫شنيد چون طراوتش در سکوت بسته شد‬ ‫کجاوه‌ي شکوفه را نسيم برد کو به کو‬ ‫و خار از خليدنش گناهکار و خسته شد‬ ‫سرود دست مردمان گرفت و تا ترانه برد‬ ‫هزار گل به مژده‌اش ببين که دسته دسته شد‬ ‫به دور کن فريب را و آه بي نصيب را‬ ‫که مويه با بهارمان قلم زد و خجسته شد‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫به دست جهل‪ ،‬با سنگ تعصب‬ ‫سنگسارم کن‪ ‬‬ ‫تو اعدام ترانه‪ ،‬تو سنگ و تازيانه‪ ‬‬ ‫من اما خاک‪ ‬باغم‪ ،‬دلم درياي دانه‪ ‬‬ ‫ميان مرگ و ميدان‪ ،‬ميان سنگباران‪ ‬‬ ‫من از تکرار انسان‪ ،‬نخواهم شد پشيمان‪ ‬‬ ‫مرا در سنگباران‪ ،‬نخواهي ديد لرزان‪ ‬‬ ‫منم تکرار انسان‪ ،‬نخواهم شد پشيمان‬ ‫هجوم سنگپاره‪ ،‬نبوده راه چاره‪ ‬‬ ‫که بر تن دارم از عشق‪ ،‬ردايي از ستاره‪ ‬‬ ‫اگر ما را نهاني‪ ،‬به مسلخ مي‌کشاني‪ ‬‬ ‫نمي‌داني و ما را به قله مي‌رساني‪ ‬‬ ‫من آن گهواره دارم‪ ،‬زمين بار دارم‪ ‬‬ ‫منم مادر‪ ،‬منم خاک‪ ،‬سحر را انتظارم‪ ‬‬ ‫من آن گهواره دارم‪ ،‬که از تو سنگسارم‪ ‬‬ ‫من مادر‪ ،‬منم خاک‪ ،‬خود باغم بهارم‬

‫خطرناک است نسرين ستوده‬ ‫هادي خرسندي‬

‫پدرسگ توپ دارد تانک دارد‬ ‫دالر نفت در صد بانک دارد‬ ‫همه دورش بسيجي‪ ،‬پاسدار است‬ ‫ره بيت‌اش حصار اندر حصار است‬ ‫در اوج سکوريتي منزلش هست‪ ‬‬ ‫براي روز وحشت‪ ،‬تونلش هست‬ ‫ندانم علت ضعفش چه بوده‬ ‫که ترسيده ز نسرين ستوده!‬ ‫***‬ ‫نه نسرين ستوده لشکرش هست‬ ‫غزل غزل‌هاي سورنا‬ ‫نه فکر کودتائي در سرش هست‬ ‫نه اسرائيل زد دستي به پشتش‬ ‫منوچهر آتشي‬ ‫نه غرب او را گرفته توي مشتش‬ ‫نه دارد يوزي و خمپاره انداز‬ ‫‪ ‬بيايي و خانه بوي تو بردارد‬ ‫نه مي‌گيرد دالر از نفت و از گاز‬ ‫‪ ‬بيايي و آينه روي تو بردارد‬ ‫نه مأمور و نه باديگارد دارد‬ ‫‪ ‬بيايي و نماني و بماند بو‬ ‫نه در جيب و به دندان کارد دارد‬ ‫بيايي و نماني و بماند رو‬ ‫‪ ‬بيايي و نماني و من آبيار درختي ناپيدا شوم به نه مي‌خواهد که بنشيند به جايش‬ ‫نه مي‌باشد رقيب مجتبايش‬ ‫گلدان نامي‬ ‫وليکن هرچه هست و هرچه بوده‬ ‫‪ ‬هر روز کاسه‌ي غزلي بريزم پاش‬ ‫خطرناک است نسرين ستوده!‬ ‫‪ ‬هر عصر قيچي بيتي بردارم و هرس بکنم‬ ‫***‬ ‫حواشي آفتابي‌اش را‬ ‫خطرهاي دگر هم هست در راه‬ ‫بيايي و باراني شود خانه از وزش تو‬ ‫که مي‌لرزاند او را گاه و بيگاه‬ ‫‪ ‬بيايي و خانه توفاني شود از تپش من‬ ‫اخيرًا کرده وحشت فوق‌العاده‬ ‫‪ ‬بيايي و مرز فصل‌ها بشکند و چار فصل يگانه‬ ‫ز يک وبالگنويس صاف و ساده‬ ‫شود‬ ‫‪ ‬در يک تبسم دندان نما و يک کرشمه گيسويت جوان از مدرسه چون خانه آمد‬ ‫بياي و نماني‪ ،‬نماني و بگريزي و انکار کني همه سراغ صفحه رايانه آمد‬ ‫چو زد انگشت خود را روي کيبورد‬ ‫چيز را به واژه‌ي يک نه‬ ‫سه بار آقاي رهبر زنده شد مرد‬ ‫با معني معطر هزار آري‪ ‬‬ ‫نتيجه در اوين با ضرب شالق‬ ‫بيايي و خانه بوي تو بردارد‬ ‫به ستار بهشتي گشت ابالغ‬ ‫بيايي و آينه روي تو بردارد ‪ ‬‬ ‫پدرسگ پول دارد‪ ،‬زور دارد‬ ‫بيايي و پاي نازکت آب بدهد‬ ‫رواني اين وسط ناجور دارد‬ ‫آهوي نخ نماي قالي را تا از پس پنجاه سال‬ ‫چو آيد اسم منصور اسانلو‬ ‫تشنگي‬ ‫دوباره لرزه افتد بر تن او‬ ‫سيراب‪ ،‬موي نو برآورد و‬ ‫بپيچد بر خودش از وحشت و درد‬ ‫چالک خيز بزند فراز چکاد و بايستد آن باال ‪ ‬‬ ‫عبا عمامه او مي‌شود زرد‬ ‫شاخ در شاخ آفاق بامداد‬ ‫چنان پر قدرت اما اين چنين خوار‬ ‫خدايا زين معما پرده بردار!‬

‫سنگسار‬

‫اردالن سرفراز‬

‫سنگسار‬ ‫منم يک از هزاران‪ ،‬يکي از بيشماران‪ ‬‬ ‫نه در سوداي نامم‪ ،‬نه در انديشه‌ي جان‪ ‬‬ ‫من آن گهواره دارم‪ ،‬که از تو سنگسارم‬ ‫اسيرم در حصارم‪ ،‬ولي آيينه وارم‪ ‬‬ ‫به جرم زنده بودن‪ ،‬عشق ورزيدن‪ ‬‬ ‫به جرم آسمان را آبي پرواز ديدن‬ ‫سنگسارم کن‪ ‬‬ ‫به جرم خوب ديدن‪ ،‬خواب ديدن‪ ‬‬ ‫ماه را به مقنعه مهتاب ديدن‬ ‫سر به دارم کن‪ ‬‬ ‫به جرم خويشتن بودن‬ ‫نه يک بازيچه‪ ،‬من بودن‪ ‬‬ ‫سرافرازانه زن بودن‪ ،‬به صد کيفر دچارم کن‪ ‬‬

‫‪39‬‬

‫شو!‬

‫مولوي‬ ‫حيلت رها کن عاشقا ديوانه شو ديوانه شو‬ ‫و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو‬ ‫هم خويش را بيگانه کن هم خانه را ويرانه کن‬ ‫وآنگه بيا با عاشقان هم خانه شو‪ ،‬هم خانه شو‬ ‫رو سينه را چون سينه​ها هفت آب شو از کينه​ها‬ ‫وآنگه شراب عشق را پيمانه شو پيمانه شو‬ ‫بايد که جمله جان شوي تا اليق جانان شوي‬ ‫گر سوي مستان مي​روي مستانه شو مستانه شو‬ ‫آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده‬ ‫آن گوش و عارض بايدت دردانه شو دردانه شو‬ ‫چون جان تو شد در هوا ز افسانه شيرين ما‬ ‫فاني شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو‬

‫تو ليله القبري برو تا ليله القدري شوي‬ ‫چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو‬ ‫انديشه​ات جايي رود وآنگه تو را آن جا کشد‬ ‫ز انديشه بگذر چون قضا پيشانه شو پيشانه شو‬ ‫قفلي بود ميل و هوا بنهاده بر دل​هاي ما‬ ‫مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو‬ ‫بنواخت نور مصطفي آن استن حنانه را‬ ‫کمتر ز چوبي نيستي حنانه شو حنانه شو‬ ‫گويد سليمان مر تو را بشنو لسان الطير را‬ ‫دامي و مرغ از تو رمد رو النه شو رو النه شو‬ ‫گر چهره بنمايد صنم پر شو از او چون آينه‬ ‫ور زلف بگشايد صنم رو شانه شو رو شانه شو‬ ‫شکرانه دادي عشق را از تحفه​ها و مال​ها‬ ‫هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو‬ ‫يک مدتي ارکان بدي يک مدتي حيوان بدي‬ ‫يک مدتي چون جان شدي جانانه شو جانانه شو‬ ‫اي ناطقه بر بام و در تا کي روي در خانه پر‬ ‫نطق زبان را ترک کن بي​چانه شو بي​چانه شو‬

‫در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب‪ ‬تا خط و رسم و نقش و نگا ِر مني‬ ‫گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند‪ ‬‬ ‫بر لوح جان‪ ،‬به نقش و نگارم ترا‬ ‫دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب‬ ‫تا دست من به دامن مهرت رسد‬ ‫هرگز ز مهر‪ ،‬دست ندارم ترا‬ ‫با سال‌هاي سرد زمستاني‌ام‬ ‫پيري‬ ‫چشم انتظار فصل بهارم ترا‬ ‫روزي که سربلندي‌ات از ره رسد‬ ‫رودکي‬ ‫بر خاک راه‪ ،‬آينه دارم ترا!‬ ‫‪ ‬‬

‫مرا بسود و فرو ريخت هر چه دندان بود‬ ‫نبود دندان‪ ،‬ال بل چراغ تابان بود‬ ‫سپيد سيم‪ ‬زده‪ ‬بود و در و مرجان بود‬ ‫ستاره سحري بود و قطره باران بود‬ ‫يکي نماند کنون زآن همه بسود و بريخت‬ ‫چه نحس بود همانا که نحس کيوان بود‬ ‫‪ ‬نه نحس کيوان بود و نه روزگار دراز‬ ‫چه بود؟ منت بگويم قضاي يزدان بود‬ ‫جهان هميشه چنين است گرد گردانست‬ ‫هميشه تا بود آيين گرد‪ ،‬گردان بود‬ ‫همان که درمان باشد به جاي درد شود‬ ‫و باز درد همان کز نخست درمان بود‬ ‫کهن کند به زماني همان کجا نو بود‬ ‫و نو کند به زماني همان که خلقان بود‬ ‫بسا شکسته بيابان که باغ خرم بود‬ ‫و باغ خرم گشت آن کجا بيابان بود‬ ‫همي چه داني اي ماهروي مشکين موي‬ ‫که حال بنده از اين پيش بر چه سامان بود‬ ‫به زلف چوگان نازش همي کني تو بدو‬ ‫نديدي آنکه او را که زلف چوگان بود‬ ‫شد آن زمانه که رويش بسان ديبا بود‬ ‫شد آن زمانه که مويش بسان قطران بود‬ ‫بسا نگار که حيران بدي بدو در‪ ،‬چشم‬ ‫با مرگ‬ ‫به روي او در چشمم هميشه حيران بود‬ ‫‪ ‬شد آن زمانه که او شاد بود و خرم بود‬ ‫اسماعيل خويي‬ ‫نشاط او به فزون بود و غم به نقصان بود‬ ‫‪ ‬‬ ‫بسا کنيزک نيکو که ميل داشت بدو‬ ‫اي مرگ! داري کم کمک زي خود فرا مي‌خواني‌ام‬ ‫به شب زياري او نزد جمله پنهان بود‬ ‫تا نقطه پايان نهي بر سطر بي ساماني‌ام‬ ‫دلم خزانه پرگنج بود و گنج سخن‬ ‫تو چيستي؟ آه‪ ،‬اي يقين! اي ناگزير ناگزين‪ ،‬‬ ‫نشان نامه ما مهر و شعر عنوان بود‬ ‫کز فهم تو در ماند اين انديشه‌ي انساني‌ام!‬ ‫هميشه شاد و ندانستمي که غم چه بود‬ ‫از دور و از نزديک‪ ،‬هر گه در تو مي‌بندم نظر‪ ،‬‬ ‫دلم نشاط و طرب را فراخ ميدان بود‬ ‫گرداب‌ها سرگيجه و آيينه‌ها حيراني‌ام‪ ‬‬ ‫از اين ستم‌ها آسوده بود وآسان بود‬ ‫يا موجکي آواره در دريايي از گم گشتگي‪ ،‬‬ ‫تو‪ ‬رودکي را اي ماهرو کنون بيني‬ ‫يا گردبادي چرخ زن در دشت سرگرداني‌ام‪ ‬‬ ‫بدان زمانه نديدي که اين چنينان بود‪ ‬‬ ‫زان پس که بردي هومن‌ام‪ ،‬ديدم صداي او من‌ام‪ ‬‬ ‫شد آن زمان که به او انس راد مردان بود‬ ‫وين بينش شعر آفرين بخشيد عمر ثاني‌ام‪ ‬‬ ‫شد آن زمانه که او پيشکار ميران بود‬ ‫پنداشتم شعر ترم نوشان آب زندگي‪ ‬‬ ‫هميشه شعر ورا‪ ‬زي ملوک ديوان است‬ ‫کابوس تو بيدار کرد از خواب اين ناداني‌ام‪ ‬‬ ‫هميشه شعر ورا‪ ‬زي ملوک ديوان بود‬ ‫گيرم که ناهيدي شدم‪ ،‬يا نيز خورشيدي شدم‪ ‬‬ ‫در خود‪ ،‬سيه چاالنه‪ ،‬تو نابود مي‌گرداني‌ام‪ ‬‬ ‫دم‌ها‪ ،‬چو اين دم‪ ،‬کز پسر ياد آيدم‪ ،‬خونين جگر‪ ،‬ايران من‬ ‫برق‌ام که مي‌ترکاني‌ام‪ ،‬ابرم که مي‌باراني‌ام‪ ‬‬ ‫محمد جاللي چيمه (م‪ .‬سحر)‬ ‫هر درد را بشناختم‪ ،‬با هر شکنجي ساختم‪ ‬‬ ‫بايد شگفت آيد تو را از اين همه سگ جاني‌ام‪ ‬‬ ‫ايران من که خسته و زارم ترا‬ ‫گاهي صداي پاي تو آيد‪ ،‬گهي آواي تو‪ ‬‬ ‫داري مي‌آيي سوي من‪ ،‬يا سوي خود مي‌خواني‌ام‪ ‬آخر چگونه دوست ندارم ترا؟‪ ‬‬ ‫آگاهي و ترس از عدم بر ماست در پيري ستم‪ ‬با من چه مي‌کني که به خون جگر‬ ‫زينگونه بي‌شکيب و قرارم ترا‬ ‫بيدادگر جان! خود مگر از اين ستم برهاني‌ام‬ ‫چون ماهواره‌اي که به گِرد زمين‬ ‫ناچيز گشتم برگ و بر‪ ،‬اي تيزتر از هر تبر‪ ‬‬ ‫گردان بود‪ ،‬به گِرد مدارم ترا‬ ‫تک ضربه‌اي زن کارگر‪ ،‬آني‌تر از هر آني‌ام‪ ‬‬ ‫زان سان که دشمنان ترا دشمنم‬ ‫اين جان روياباف را مي‌گير و دار ـ انصاف راـ‪ ‬‬ ‫از ياوران مشفق يارم ترا‬ ‫در خواب بي‌کابوس خود آرامشي ارزاني‌ام‬ ‫با آنکه از کنار تو‌ام بر کران‬ ‫گويي که روز و شب به کنارم ترا‬ ‫غريب‬ ‫تا در رسد سعادت ديدار تو‪ ‬‬ ‫رويانورد لحظه شمارم ترا‬ ‫حافظ‬ ‫چون بلبلي که جانب گل مي‌پرد‬ ‫با ياد گل به گشت و گذارم ترا‬ ‫گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب‪ ‬‬ ‫تا سردهم سرود سرافرازيت‬ ‫گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب‪ ‬‬ ‫شعر و سرود و شور و شرارم ترا‬ ‫گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار‪ ‬‬ ‫چون آتشي که شعله رنگين دهد‬ ‫خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب‪ ‬‬ ‫رنگين چو دانه‌هاي انارم ترا‬ ‫خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم‪ ‬‬ ‫آن شاخه شکسته باغم ولي‬ ‫گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب‪ ‬‬ ‫چون ميوه رسيده به بارم ترا‬ ‫اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست‪ ‬‬ ‫با آنکه ره به خطه ديگر برد‬ ‫خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب‪ ‬‬ ‫شادم که سرنشين قطارم ترا‬ ‫مي‌نمايد عکس مي در رنگ روي مه وشت‪ ‬‬ ‫دشمن اگر به سلسله بندد مرا‬ ‫همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب‪ ‬‬ ‫باکم نه زانکه سلسله دارم ترا‬ ‫بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت‪ ‬‬ ‫بذر کوير و طعمه طوفان شود‬ ‫گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب‪ ‬‬ ‫گر دانه‌ها به خاک نکارم ترا‬ ‫گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو‪ ‬‬

‫غزل‬

‫صائب تبريزي‬

‫يارب اين جان‌هاي غربت ديده را فرياد رس‬ ‫روح‌هاي گل به رو ماليده را فرياد رس‬ ‫با كمند جذبه‌اي‪ ،‬اي آفتاب بي نياز‬ ‫سايه‌هاي بر زمين چسبيده را فرياد رس‬ ‫از كشاكش‌هاي بحر اي ساحل آرام بخش‬ ‫اين خس و خاشاك طوفان ديده را فرياد رس‬ ‫مي‌شود از قطع‪ ،‬راه عشق هردم دور تر‬ ‫رهروان اين ره خوابيده را فرياد رس‬ ‫اي بهار عشق كز رخسارت آتش مي‌چكد‬ ‫اين ز سرماي هوس لرزيده را فرياد رس‬ ‫اي كه كردي از صدف‪ ،‬گهواره در يتيم‬ ‫اين گهرهاي به گل چسبيده را فرياد رس‬ ‫بلبالن‪ ،‬گل‌ها ز باغ كامراني چيده‌اند‬ ‫اين گل از باغ جهان ناچيده را فرياد رس‬ ‫در جهان پر مالل اي كيمياي خوش دلي‬ ‫رحمتي كن صائب غم ديده را فرياد رس‬

‫اخالق دوست‬

‫سعدي‬

‫سلسله موي دوست حلقه دام بالست‬ ‫هر که در اين حلقه نيست فارغ از اين ماجراست‬ ‫گر بزنندم به تيغ در نظرش بي​دريغ‬ ‫ديدن او يک نظر صد چو منش خونبهاست‬ ‫گر برود جان ما در طلب وصل دوست‬ ‫حيف نباشد که دوست دوست‌تر از جان ماست‬ ‫دعوي عشاق را شرع نخواهد بيان‬ ‫گونه زردش دليل ناله زارش گواست‬ ‫مايه پرهيزگار قوت صبرست و عقل‬ ‫عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست‬ ‫مالک ملک وجود حاکم رد و قبول‬ ‫هر چه کند جور نيست ور تو بنالي جفاست‬ ‫تيغ برآر از نيام زهر برافکن به جام‬ ‫کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست‬ ‫گر بنوازي به لطف ور بگدازي به قهر‬ ‫حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست‬ ‫هر که به جور رقيب يا به جفاي حبيب‬ ‫عهد فرامش کند مدعي بي​وفاست‬ ‫سعدي از اخالق دوست هر چه برآيد نکوست‬ ‫گو همه دشنام گو کز لب شيرين دعاست‬

‫شبيخون‬

‫هوشنگ ابتهاج‬ ‫برسان باده كه غم روي نمود اي ساقي‬ ‫اين شبيخون بال باز چه بود اي ساقي‬ ‫حاليا نقش دل ماست در آئينه‌ي جام‬ ‫تا چه رنگ آورد اين چرخ كبود اي ساقي‬ ‫ديدي آن يار كه بستيم صد اميد در او‬ ‫چون به خون دل ما دست گشود اي ساقي‬ ‫تيره شد آتش يزداني ما از دم ديو‬ ‫گر چه در چشم خود انداخته دود اي ساقي‬ ‫تشنه خون زمين است فلك‪ ،‬وين مه نو‬ ‫كهنه داسي است كه بس كشته درود اي ساقي‬ ‫منتي نيست اگر روز و شبي بيشم داد‬ ‫چه ازو كاست و بر من چه فزود اي ساقي‬ ‫بس كه شستيم به خوناب جگر جامه جان‬ ‫نه ازو تار به جا ماند و نه پود اي ساقي‬ ‫حق به دست دل من بود كه در معبد عشق‬ ‫سر به غير تو نياورد فرود اي ساقي‬ ‫اين لب و جام پي گردش مِي ساخته‌اند‬ ‫ورنه بي مي ز لب و جام چه سود اي ساقي‬ ‫در فرو بند كه چون سايه درين خلوت غم‬ ‫با كسم نيست سر گفت و شنود اي ساقي‬


‫‪40‬‬

‫مهلت قبول آگهي‬ ‫در «پرديس» بيستمين (‪ )20‬روز‬ ‫هر ماه مي‌باشد‪.‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪40‬‬


‫‪41‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪41‬‬


‫‪42‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫بود زيرا که از نظر آنان به گردن زدن کراوات «افسار تمدن»‬ ‫بود ولي اين پديده جديد خيلي بزرگ‌تر و چشمگيرتر از‬ ‫افسار تمدن به نظر مي‌رسد‪.‬‬

‫کورش سليماني‬

‫‪42‬‬

‫و سخت خواهان آزادي عمل در کار خود شدند و رژيم‬ ‫شاهنشاهي هم که به آزادي عقيده بسيار عقيده داشت‪،‬‬ ‫دست دو دسته را در کارهايشان باز گذاشت تا هر چه‬ ‫مي‌خواهند بگويند و بنويسند و بسازند‪.‬‬ ‫دسته اول روحانيون کشور بودند که محدوديتي نداشتند‬ ‫و هر جا که مي‌خواستند تشکيالتي بر پا مي‌کردند و هر چه‬ ‫مي‌خواستند مي‌نوشتند و مي‌گفتند و عمل مي‌کردند‪.‬‬ ‫دسته دوم فيلمسازان بودند که از فيلمسازان خارجي‬ ‫گوي سبقت ربوده و در نشان دادن صحنه‌هاي سکسي به‬ ‫هر بهانه قانوني يا غيرقانوني يا شرعي و غيرشرعي مانند‬ ‫قحطي‌زده‌ها عمل کرده و صرفه‌جويي هم نمي‌کردند و حتي‬ ‫کار به جايي رسيد که در پوستر فيلم‌ها هم‪ ،‬زن‌هاي برهنه‌اي‬ ‫را نشان مي‌دادند تا به اين بهانه مردم را به سالن سينما‌ها‬ ‫بکشانند و خود فيلم‌ها هم به چنان ابتذالي کشيده شده بودند‬ ‫که نگو و نپرس و هنرپيشه‌هاي زن هم براي نشان دادن‬ ‫اندام برهنه خود به رقابت پرداختند و فيلمسازان هم از اين‬ ‫خوان يغما بهره فراواني بردند‪.‬‬

‫پوري بنايي و آذر شيوا‬

‫درگذشت نادر پيمايي‬

‫‪K@Kourosh123.com‬‬

‫گونه‌ي ديگر پايداري‬ ‫با روي کار آمدن جمهوري اسالمي‪ ،‬زنان زيباي ايراني‬ ‫زير چادر سياه رفتند و مجبور شدند روسري و لچک و چادر‬ ‫و چاقچور را آنچنان به خود بپيچند که به قول ايرج ميرزا‪،‬‬ ‫«شرع نبي از خطر جسته باشد‪».‬‬ ‫ولي از آنجا که گفته‌اند «پري‌رو تاب مستوري ندارد»‪،‬‬ ‫دخترها و زنان ايراني با تمام محدوديت‌ها‪ ،‬زيبايي لباس و‬ ‫اندام و چهره خود را حفظ کرده‌اند و تازگي‌ها هم مشکل‬ ‫پوشيدن «ساپورت» از سوي خانم‌ها دست‌اندرکاران رژيم‬ ‫را به دردسر بزرگي دچار ساخته است‪ ،‬زيرا که حجاب‬ ‫اسالمي را کامأل رعايت کرده و دست ماموران را در پوست‬ ‫گردو گذاشته‌اند‪.‬‬

‫پوسترهاي سينمايي ايران‬ ‫هنگامي که هنر سينما در ايران پا گرفت‪ ،‬براي تبليغ‬ ‫آثار از عکس هنرپيشگان استفاده مي‌شد و اسم فيلم و‬ ‫آگاهي‌هاي ديگر با خط نستعليق نوشته و به صورت سياه و‬ ‫سفيد در روزنامه‌ها يا ديوارکوب‌ها در معرض ديد مشتاقان‬ ‫قرار مي‌گرفت‪.‬‬ ‫يواش يواش‪ ،‬آهسته و پيوسته وضع تغيير کرد‪.‬‬ ‫محسن دولو خط‌هاي تبليغاتي را در کار خود به کار گرفت‬ ‫و با رنگ‌هاي شاد و دلپذير‪ ،‬پوسترهاي چشمگيري براي‬ ‫سينماي ايران ساختند که از ميان آن‌ها مي‌توان به پوستر‬ ‫«گنج قارون»‪« ،‬دزد سياهپوش»‪« ،‬چرخ و فلک»‪« ،‬پاسداران‬ ‫دريا»و‪...‬و‪...‬و‪ ...‬اشاره کرد‪.‬‬ ‫و بعد نوبت به مرتضي مميز رسيد‪ .‬نامبرده (همون‬ ‫مرتضي مميز) که تحصيالت گرافيک در فرانسه داشت‪،‬‬ ‫طرحي نو ريخت و با ابتکار خود در پوستر فيلم «قيصر»‬ ‫سبک جديدي را در اين رشته عرضه کرد و بعدها هنرمنداني‬ ‫چون مسعود بهنام و باطني‪ ،‬شاهکارهايي از پوسترهاي‬ ‫سينمايي ساختند که محض گل روي شما‪ ،‬چندتايي از آن‌ها‬ ‫را که از کتاب‌هاي سينمايي و اينترنت کش رفته شده است‪،‬‬ ‫در اين صفحه به چاپ مي‌رسد‪.‬‬ ‫(پي‪ .‬اس‪ ).‬يعني يادم رفته بود‪ ،‬بعد از انقالب کامپيوتر‬ ‫به کار گرفته شد و گرچه بيشتر پوسترها يکنواخت بودند‪،‬‬ ‫ولي در ميان آن‌ها شاهکارهايي‬ ‫هم خلق شد که يکي دو تا از‬ ‫آن‌ها را در اين صفحه خواهيد‬ ‫ديد‪.‬‬

‫بيان و قلم و‬ ‫عقيده و درک‬ ‫درست آزادي‪،‬‬ ‫البته فقط در‬ ‫مورد فيلم‌هاي‬ ‫سکسي‬ ‫‪.....‬و حاال بدانيد و آگاه باشيد که مردها هم که چندان‬ ‫محدوديتي براي پوشش لباس نداشتند و مي‌توانستند‬ ‫هيکل بيقواره‪ ،‬بي‌ريخت و پشمالوي خود را بدون رعايت‬ ‫حجاب اسالمي بر همگان عيان کنند و نزدن کراوات را‬ ‫نوعي خودداري از خط‌مشي احمدي‌نژاد مي‌دانستند و‬ ‫بسياري از آنان از پيراهن بدون يقه مثل هندي‌ها استفاده‬ ‫مي‌کردند و بسياري هم با استفاده از شال‌هاي نازک تا‬ ‫حدودي کمبود نبودن کراوات را جبران کردند ولي حاال با‬ ‫مد شدن دستمال گردن رنگارنگ و قشنگ و بزرگ‪ ،‬مشکل‬ ‫نزدن کراوات حل شده است و حاال دست‌اندرکاران رژيم‬ ‫چگونه به مردهاي ايراني گير بدهند‪ ،‬بايد نشست و منتظر‬

‫ماه گذشته مهندس نادر پيمايي‪ ،‬نويسنده و پژوهشگر‬ ‫ايراني بدون اطالع قبلي‪ ،‬درست در وسط روزهاي عيد‬ ‫نوروز از ميان ما رفت و خانواده‌اش اين خبر را به آگاهي‬ ‫آشنايان‪ ،‬دوستان و دشمنان رساندند‪.‬‬ ‫البته از قديم گفته‌اند مرگ حق است و همه مي‌ميرند‪....‬‬ ‫و اين موضوع کامال" درست است؛ من مي‌ميرم‪ ،‬تو‬ ‫مي‌ميري‪ ،‬او مي‌ميرد‪ ،‬ما مي‌ميريم‪ ،‬شما مي‌ميريد‪ ،‬آنها هم‬ ‫مي‌ميرند‪ .‬بنابراين مرگ چيز تازه‌اي نيست ولي وصيت‌نامه‬ ‫نادر پيمايي چيزي بود که تازگي داشت‪.‬‬

‫سينماي ايران هم براي‬ ‫خودش دوره طاليي خودش را‬ ‫داشت و فيلم‌ها خانوادگي بودند‬ ‫و تنها تفريح سالم هم‌ميهنان‬ ‫در دوره قبل از انقالب‬ ‫شکوهمند اسالمي‪.‬‬ ‫ناگهان سينماگران و‬ ‫فيلمسازان ايراني متوجه‬ ‫آزادي بيان و عقيده و قلم‬ ‫در کشورهاي خارجي شده و‬ ‫شونه به شونه نويسندگان و‬ ‫روشنفکران و کوشندگان سياسي و اجتماعي‪ ،‬خيلي سفت‬

‫در سينماي قبل از انقالب‪ ،‬دو هنرپيشه بااستعداد با‬ ‫اندامي موزون و بلند وجود داشتند ولي هيچگاه از اين موهبت‬ ‫براي پيشبرد کار خود استفاده نکردند‪ ،‬بلکه تکيه بر هنر‬ ‫بازيگري داشتند‪ ،‬ولي حيف که سينماي ايران بعد از ظهور‬ ‫«قيصر» به سينماي جاهلي و فاحشه‌اي و کاباره‌اي تبديل و از‬ ‫هنر و استعداد اين دو هنرمند ارزنده‪ ،‬آن چنان که مي‌بايست‪،‬‬ ‫استفاده نشد‪.‬‬

‫ابتذال در‬ ‫سينماي ايران‬ ‫با فروش خوب‬ ‫فيلم‌هاي «الندو بوزانکا»‬ ‫کمدين ايتاليايي که به‬ ‫خاطر بازي در فيلم‌هاي‬ ‫سکسي شهرتي به هم زده‬ ‫بود‪ ،‬مسير سينماي ايران‬ ‫عوض شد‪ .‬نصرت‌اهلل‬ ‫وحدت که در گذشته‬ ‫فيلم‌هاي خانوادگي و‬ ‫اخالقي مي‌ساخت‪ ،‬ناگهان‬ ‫به «الندو بوزانکاي» ايران‬ ‫مشهور شد و تقي ظهوري‬ ‫هم که جاي پاي خود را‬ ‫از قبل محکم کرده بود و‬ ‫هنرپيشه‌هاي ديگر هم‬ ‫دنباله روي اين دو شدند و‬ ‫اين وضع تا تغيير رژيم در‬ ‫ايران ادامه داشت‪.‬‬ ‫در اين صفحه چند‬ ‫پوستر از فيلم‌هاي آنچناني‬ ‫به عنوان سند و مدرک چاپ‬ ‫شده است تا نيک ببينيد و بدانيد که منظور اين بنده حقير‬ ‫(يعني خود من) چيست!‬

‫نادر پيمايي از افراد خانواده خود خواسته بود که‬ ‫برايش مراسمي نگيرند و ديگران را بخاطر شرکت در‬ ‫مراسم يادبود او به دردسر نيندازند و خود خانواده هم روي‬ ‫مراسم عزاداري خط بکشند و مخارج کمرشکن مراسم‬ ‫را به خود تحميل نکنند و خالصه با گفتن خاطره‌هايي از‬ ‫او‪ ،‬عزاداري را به شادي تبديل نمايند‪ .‬و من هم چون‬ ‫تابحال از نوشتن وصيت‌نامه خودم طفره رفته‌ام (چونکه‬ ‫آدم جوون عزيزي هستم) تصميم گرفتم وصيت‌نامه نادر‬ ‫پيمايي را براي افراد خانواده‌ام بفرستم و از آنها بخواهم‬ ‫که نکته به نکته‪ ،‬مو به مو هر آنچه را که آن زنده‌ياد (يعني‬ ‫نادر پيمايي) خواسته بود در مورد من هم اجرا شود‪ .‬يادش‬ ‫گرامي باد‪.‬‬

‫احترام به مرحوم‬ ‫فردي از دنيا مي‌رود و نزديکان دست بکار برگزاري‬ ‫مراسم مي‌شوند که يکي مي‌گويد‪ ،‬مرحوم وصيت کرده‬ ‫که براش مراسم نگيريم‪ .‬يکي ديگر از خويشاوندان با‬ ‫عصبانيت داد مي‌زند‪ :‬مرحوم غلط کرده‪ ،‬به احترامش بايد‬ ‫براش مراسم ختم بگيريم‪.‬‬


‫‪43‬‬ ‫به ياد هنرمند ارزنده‪ ،‬نوازنده چيره‌دست ويلن‬

‫«شاپور نياکان»‬ ‫سرم را سرسري متراش اي استاد سلماني‬ ‫که ما هم در ديار خود سري داريم و ساماني‬ ‫ ‬ ‫بر حسب اتفاق در کانون ايرانيان شخصي را مالقات کردم که روحيه‌اي شاد‬ ‫و محضري دلپذير داشت‪ ،‬از آنجايي که بر خالف غربي‌ها که زماني که گردهم جمع‬ ‫مي‌شوند به معرفي خود مي‌پردازند ما ايراني‌ها اين شيوه را نه تنها بجا نمي‌آوريم‬ ‫بلکه از معرفي کردن خود خودداري مي‌کنيم‪ .‬بهمين دليل تا چند جلسه اسم اين‬ ‫فرد برايم مشخص نبود تا اينکه در جلسه‌اي ايشان با ويلن به هنرنمايي پرداخت‬ ‫و آهنگي به نام برادرش شاپور نياکان نواخت‪.‬‬ ‫در اينجا بود که متوجه شدم که ايشان منوچهر نياکان‪ ،‬برادر هنرمند ارزنده و‬ ‫نوازنده چيره‌دست ويلن است که با آهنگ‌هاي خود فصلي نو در آهنگسازي بوجود‬ ‫آورده است‪.‬‬ ‫پس از آشنايي با منوچهر نياکان با نشريه «پرديس» تماس گرفتم و خواهش‬ ‫کردم که حال که برادر شاپور نياکان در شهر آتالنتا زندگي مي‌کند بجا خواهد‬ ‫بود که خاطرات دست اولي از شاپور نياکان را براي ثبت در تاريخ موسيقي ايران‬ ‫در اختيار ما قرار دهد‪ ،‬و براي انجام اين کار الزم مي‌آيد که ترتيبي داده شود‬ ‫مصاحبه‌اي با ايشان از طرف پرديس صورت گيرد‪ ،‬که اين تقاضا مورد تاييد نشريه‬ ‫پرديس قرار گرفت و اين افتخار نصيب من شد که با ايشان گفتگويي داشته‬ ‫باشم‪.‬‬ ‫تقاضايي که از خوانندگان عزيز دارم آن است که در گردهم‌آيي‌هاي ايرانيان‬ ‫الزم است که با يکديگر بيشتر آشنا گرديم‪ ،‬چه بسا فردي که از بد حادثه درکنار‬ ‫ما نشسته است مي‌تواند صدفي باشد که در اثر طغيان اقيانوس تعصب آخوندي از‬ ‫اصل خويش دور افتاده است که مي‌توان آن را با مهرباني باز کرد و گوهر گرانبهاي‬ ‫درون آن را در معرض ديد همگان قرار داد‪ _ .‬پرويز ايزدي‬ ‫با توجه به مقدمه باال آنچه را که در زير مي‌خوانيد نتيجه گفتگو با منوچهر‬ ‫نياکان‪ ،‬برادر شاپور نياکان همان گوهر درخشنده موسيقي ايران است‪:‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫بوده‌اند تفنگ آنان را گرفته و بجاي آن نان و وسايل امرار معاش در اختيار آنان‬ ‫مي‌گذاشته است‪ ،‬و اين اسلحه‌ها را براي تقويت نيروي نظامي ‌نهضت جنگل در‬ ‫اختيار مي‌گرفته است‪.‬‬ ‫پس از کشته شدن ميرزا کوچک خان و شکست نهضت جنگل به دست‬ ‫رضاشاه‪ ،‬هژبرالسلطان متواري شده و به قفقاز مي‌رود که پس از بخشش رضاشاه‬ ‫و تامين يکپارچگي ايران‪ ،‬محيط را مناسب براي خدمت مي‌بيند‪ ،‬و به ايران‬ ‫برمي‌گردد‪.‬‬ ‫چون هژبرالسلطان در گيالن صاحب نفوذ بوده است رضاشاه صالح نمي‌بيند‬ ‫که او به گيالن برگردد‪ ،‬در نتيجه او را براي سر و سامان دادن به ادارات دارايي‬ ‫تويسرکان‪ ،‬نهاوند و ماليرکه به نام ثالث يا سه‌گانه مشهور بوده است به آن ديار‬ ‫اعزام مي‌کند‪.‬‬ ‫در اين وقت که دولت به کار بردن عناوين را ممنوع اعالم کرده بود و هرکس‬ ‫بايد نام فاميلي براي خود انتخاب نمايد‪ ،‬هژبرالسلطان گيالني نيز نام فاميلي نياکان‬ ‫را براي خود برمي‌گزيند‪ ،‬و نظر به اينکه همسر اول او در جنگل در اثر بمباران کشته‬ ‫شده بود در مالير با خانم بانو بهزادي که از طايفه لر بوده است ازدواج مي‌نمايد‪،‬‬ ‫پس در حقيقت فرزندان هژبر السلطان گيالني که حاال محمد نياکان ناميده مي‌شود‬ ‫نتيجه ازدواج يک مرد گيالني با يک لر مي‌باشد‪.‬‬ ‫از اين ازدواج ‪ 5‬پسر و ‪ 2‬دختر متولد مي‌شود که عبارتند از بهمن (قاضي‬ ‫دادگستري)‪ ،‬شاپور (فرهنگي و هنرمند معروف مورد نظر)‪ ،‬بهرام (دندانپزشک)‪،‬‬ ‫منوچهر (وکيل دادگستري)‪ ،‬اردشير (کارمند دخانيات)‪ ،‬پوراندخت و ايراندخت‪.‬‬ ‫که با دو فرزند ديگر به نام‌هاي هوشنگ (افسر ارتش)‪ ،‬و نادر (افسر شهرباني)‬ ‫که از همسر قبلي خود داشته است صاحب نه فرزند بوده است که نام‌هاي آنان‬ ‫نشان دهنده ميهن‌پرستي و ايراندوستي خانواده نياکان است‪.‬‬ ‫اين اسامي‌نشان دهنده اين واقعيت است‪:‬‬ ‫نمي‌توان کساني را که پيش از مشروطيت دست به ايجاد نهضتي زده‌اند‬ ‫تجزيه‌طلب و يا خاﺋﻦ ناميد بلکه برعکس بايد خادم به يکپارچگي ايران و‬ ‫خدمتگذار ملت و کشور به حساب آورد زيرا اگر دل در گرو ايران نمي‌داشتند هرگز‬ ‫راضي نمي‌شدند که پس از مشروطيت و در زمان رضاشاه که يکپارچگي ايران‬ ‫تامين شده بود‪ ،‬براي خدمت به ايران صميمانه کوشا باشند‪.‬‬ ‫هژبرالسلطان دستي به سه تار داشت و با اين ساز خودش را سرگرم مي‌کرد‬ ‫و اين سه تار هميشه با او بود‪ ،‬تا آنکه نوازندگي تار را نزد استاد (درويش خان)‬ ‫آموخت‪.‬‬ ‫او به علت دلتنگي‌هايش که ناشي از دوري از زادگاه خود (الهيجان) که در‬ ‫واقع مي‌توان گفت در حين انجام وظيفه به نوعي در تبعيد بسر مي‌برد‪ ،‬با نواي ساز‬ ‫خود شعري از يادبودهايش را که در جنگل‌هاي اطراف الهيجان به نام کوه‌هاي‬ ‫(جور) هنگام مبارزات خود بياد داشت با صدايي گرفته و غم انگيز چنين زمزمه‬ ‫مي‌کرد‪:‬‬ ‫بيا بشيم کوهاي جور‬ ‫دور از آدم گيله کر‬ ‫غم دنيا را بنم‬ ‫همه دنياي رو بنيم زير پايان گيله کر‬ ‫غم دل زياد دارم‪ ،‬شيرين حکايت گيله کر‪.‬‬ ‫پس از انتقال از مالير‪ ،‬به نطنز کاشان مي‌رود و در اين شهر است که در سال‬ ‫‪ 1305‬شاپور نياکان متولد مي‌شود‪.‬‬

‫نابغه‌اي تولد مي‌يابد‬

‫سوابق خانوادگي‬

‫نام پدرمان هژبرالسلطان گيالني از همکاران ميرزا کوچک‌خان جنگلي است‪.‬‬

‫(‪)1‬‬ ‫جريان پيوستن پدرمان به نهضت جنگل داستاني شنيدني است‪ .‬مي‌دانيد که‬ ‫در آن زمان حکومت مرکزي در ايران وجود نداشت که از حق و حقوق مظلومان‬ ‫دفاع نمايد و چون پدرمان از ورزشکاران باستاني بوده است‪ ،‬و ورزشکاران‬ ‫باستاني دفاع از حقوق ستمديدگان را وظيفه خويش مي‌شمرده‌اند‪ ،‬هژبرالسلطان‬ ‫وظيفه خود ميدانسته است که مدافع حقوق ستمديدگان باشد‪ .‬روزي به او خبر‬ ‫مي‌دهند که در يکي از مزارع چاي الهيجان که بوسيله يوناني‌ها اداره مي‌شده است‬ ‫به کارگران ستم مي‌شود و حق و حقوق آنان را حيف و ميل مي‌نمايند‪ .‬هژبرالسلطان‬ ‫به مزرعه مي‌رود تا حق و حقوق کارگران را از کارفرماي يوناني بگيرد که کار به‬ ‫دعوا و مرافعه مي‌کشد‪.‬‬ ‫هژبرالسلطان پس از آن که انبار‌هاي چاي را بين مردم تقسيم مي‌کند براي‬ ‫فرار از دست ماموران انتظامي‌که به حمايت از يونانيان در پي دستگيري او بوده‌اند‬ ‫به جنگل متواري شده و به نهضت جنگل مي‌پيوندد‪ ،‬و پس از زماني از طرف‬ ‫نهضت‪ ،‬سرپرستي آستارا را بر عهده مي‌گيرد و به خاطر حسن شهرت‪ ،‬زماني که‬ ‫به آستارا مي‌رود اهالي محل با شاگردان مدرسه به استقبال او مي‌آيند‪.‬‬ ‫در آن زمان که سربازان روسي در شمال ايران يکه‌تاز بودند‪ ،‬در حال مستي‬ ‫زنان ايراني را مورد تجاوز قرار مي‌داده‌اند و کسي را جرات آن نبوده است که از‬ ‫اين نواميس محافظت نمايد که در اينچنين مواقعي او وظيفه خود ميدانسته است‬ ‫که بهمراهي يارانش از اين تجاوزات جلوگيري نمايد‪.‬‬ ‫زماني که در آستارا بوده است‪ ،‬سربازان روسي‌اي را که پس از شکست در‬ ‫جنگ اول جهاني از آستارا قصد برگشت به روسيه را داشته‌اند و گرسنه و محتاج‬

‫دوران طفوليت او در شهرستان‌هاي نطنز‪ ،‬يزد و شيراز مي‌گذرد و بعد از شيراز‬ ‫که پدر به خطه خراسان شهرستان سبزوار منتقل مي‌گردد‪ ،‬استعداد نبوغ‌آميز او در‬ ‫موسيقي آشکار مي‌گردد‪.‬‬ ‫جريان از اين قرار بوده است که چون پدر به موسيقي عالقمند بوده است‬ ‫براي برادر بزرگ ما (بهمن) ويلني تهيه مي‌کند و از شخصي به نام آقاي ساغري‬ ‫که معلم موسيقي دبستان‌هاي سبزوار بوده است و با پدر دوستي داشته است‬ ‫مي‌خواهد که به بهمن نواختن ويلن را بياموزد‪.‬‬ ‫بهمن در اين کار عالقه‌اي نشان نمي‌دهد ولي شاپور برادرم تمام تمريناتي را‬ ‫که آقاي ساغري به بهمن مي‌داده است به ذهن مي‌سپرده است و در غياب‪ ،‬تمام‬ ‫آن‌ها را تمرين مي‌کرده است‪ ،‬تا اينکه مادرم که از تمرينات و صداي ويلن ناراحت‬ ‫شده است به پدر شکايت مي‌برد که شاپور بدون اجازه تمرين مشق ويلن ميکند!‬ ‫در اينجاست که پدر متوجه عالقه‌مندي شاپور به موسيقي مي‌گردد و از آقاي‬ ‫ساغري مي‌خواهد که تعليم شاپور را بر عهده بگيرد و بدين ترتيب نابغه‌اي پا‬ ‫به دنياي موسيقي مي‌گذارد‪ ،‬بطوري که در سن ‪ 11‬سالگي در نمايش مدرسه با‬ ‫نواختن ويلن آهنگ‌هايي را مي‌نوازد که نه تنها براي حاضران بلکه براي معلمش‬ ‫تعجب برانگيز بوده است‪.‬‬ ‫پس از سبزوار نوبت به شهر مشهد مي‌رسد که در آنجا نيز در سن ‪ 15‬سالگي‬ ‫همه را شيفته آهنگ‌هاي ساز خود مي‌سازد‪.‬‬ ‫و باالخره در سن بيست سالگي در زماني که همراه پدر به طهران مي‌آيد‬ ‫آهنگ‌هايي را مي‌ساخت که همه در ذهن مردم جايگزين مي‌گرديد و بر سر زبان‌ها‬ ‫مي‌افتاد‪.‬‬ ‫شاپور نياکان پس از استقرار در طهران و اشتغال به تحصيل در دانشگاه‬ ‫مي‌کوشد که با استادان برجسته موسيقي آشنايي پيدا کند و در اين کار موفق نيز‬ ‫مي‌شود‪ ،‬در اين موقع يعني در حدود سال ‪ 1324‬با يک پيانيست مشهور آلماني به‬ ‫نام «وولف» آشنايي پيدا مي‌کند که اين رابطه به دوستي و سپس به رابطه استاد‬ ‫و شاگردي بدل مي‌گردد که شاپور به مدت ‪ 2‬سال به کسب معلومات در رموز و‬ ‫دقايق هنر موسيقي‪ ،‬شيوه خواندن و نگارش نت‪ ،‬نکات مربوط به همنوازي و اصول‬ ‫و اسلوب رهبري ارکستر‌ها مي‌پردازد و جالب آنکه همزمان از حضور در کالس‌هاي‬ ‫دوره ليسانس دانشکده ادبيات غفلت نمي‌ورزد‪ ،‬بطوري که مي‌توان او را در هر دو‬ ‫زمينه موسيقي و ادبيات صاحب‌نظر دانست‪)2( .‬‬ ‫اولين آهنگ شاپور نياکان که بسيار زيبا و دلنشين بود و «طوفان عشق» نام‬ ‫داشت را جمشيد شيباني خواند و شعر اين ترانه نيز از آقاي جليلي بود که چنين‬ ‫آغاز مي‌شد‪:‬‬

‫‪43‬‬

‫طوفاني بر پا شد از عشق تو در قلب من‬ ‫گويي با وصل تو جانم از نو آمد بر تن‬ ‫عمري بر ديدارت حسرت بردم‬ ‫جاي مي‌ خون‌دل هر شب خوردم‬ ‫اکنون در زير اين بيد مجنون دلشادم من‬ ‫از نيرنگ چرخ گردون آزادم من‬ ‫زندگي ايام شيرين دارد‬ ‫طوفان عشق تو گر بگذارد‪.‬‬ ‫تا قبل از اين آهنگ تصنيف‌ها سنتي و تک نفري بود ولي اين ترانه شورانگيز‬ ‫و با آهنگ شاد که بزودي بر سر زبانها افتاد در حقيقت سبک جديدي در ترانه و‬ ‫آهنگسازي بوجود آورد‪.‬‬ ‫اولين کنسرت به رهبري شاپور در سال ‪ 1328‬يعني در سن ‪ 23‬سالگي در‬ ‫تاالر فرهنگ طهران و با شرکت منوچهر شفيعي برگزار گرديد‪.‬‬ ‫شاپور نياکان همکاري خود را با راديو ايران از سال ‪ 1330‬آغاز کرد که‬ ‫اين همکاري تا سال ‪ 1340‬ادامه داشت و حاصل آن آفريدن حدود ‪ 300‬آهنگ‬ ‫فراموش نشدني است که بوسيله خوانندگان به نام آن زمان مثل قاسم جبلي‪،‬‬ ‫بهرام سير‪ ،‬منوچهر شفيعي‪ ،‬طاووسي‪ ،‬هوشنگ شوکتي‪ ،‬خانم روحبخش و خانم‬ ‫دلکش اجرا شده‌اند‪.‬‬ ‫شاپور نياکان در سال ‪ 1330‬که جوان نو رسيده‌اي شهرستاني بيشتر نبود‬ ‫ارکستر شماره ‪ 5‬راديو ايران را که خانم روحبخش در آن ترانه‌هاي شاپور را‬ ‫مي‌خواند تشکيل داد‪ ،‬که در اين ارکستر چهره‌هاي درخشان موسيقي ايران مانند‬ ‫فرهنگ شريف‪ ،‬ابراهيم سلمکي‪ ،‬حسين همدانيان‪ ،‬انوشيروان روحاني‪ ،‬امير فتاح‬ ‫بازرگان‪ ،‬تاکستاني‪ ،‬عماد رام و گلستان در آن شرکت داشتند و هر هفته روزهاي‬ ‫يکشنبه و پنجشنبه با ترانه‌هاي جديد خود روح و نشاط به جامعه مي‌دادند‪.‬‬ ‫جذب و همکاري چهره‌هاي موفق و مطرح زمان در ارکستر شاپور نياکان‬ ‫نشان دهنده اين واقعيت است که او نايغه نوظهوري در موسيقي ايران بود‪.‬‬ ‫از برجسته‌ترين کارهاي شاپور چهار مضراب‌هاي او بهمراه تار شاپور حاتمي‬ ‫‌است که از راديوي ژاندارمري پخش مي‌شد و مورد قبول همگان قرار مي‌گرفت‪.‬‬ ‫يکي ديگر از شاهکارهاي شاپور آهنگ «دراي غم‌انگيز کاروان» است که خود‬ ‫چنين تعريف مي‌کرد که شبي مهتابي در ده بيد شيراز نظاره‌گر کارواني بودم که‬ ‫نواي زنگ شتران الهام بخشم گرديد و آهنگ «دراي غم‌انگيز کاروان» را ساختم‪.‬‬ ‫شاپور نياکان نه تنها در موسيقي براستي نابغه بود بلکه در ترانه‌سرايي و‬ ‫شعر نيز طبعي حساس و خالق داشت‪ .‬شعري که خطاب به برادرش بهرام سروده‬ ‫است نشان از روح حساس او دارد‪:‬‬ ‫اين نامه که قاصد است و پيغام‬ ‫از سوي برادر است‪ ،‬بهرام‬ ‫يک روح و دو تن زهم جداييم‬ ‫اکنون تو کجا و ما کجاييم‬ ‫اين معني تلخ زندگاني است‬ ‫هر چند سخن ز کامراني است‬ ‫دنيا و هرآنچه هست فاني است‬ ‫عشق است فقط که جاوداني است‬ ‫صد در هنر به بحر سفتن‬ ‫آنگاه به خاک گور خفتن!‬ ‫اين نکته به لوح دل نگهدار‬ ‫در خاطر خويش خوب بسپار‬ ‫بگذار به قلب ساز انگشت‬ ‫مردانه به اين جهان بکن پشت‬ ‫اسرار جهان ز ساز بشنو‬ ‫از ساز هزار راز بشنو‬ ‫نوميد مشو ز زندگاني‬ ‫خوش باش هر آنچه مي‌تواني‬ ‫شاپور هر آنچه گفت هشدار‬ ‫فاني است جهان‪ ،‬تو خود ميازار‬ ‫جز رنج در اين جهان ثمر نيست‬ ‫جز واژه عشق بر زبان نيست‪.‬‬ ‫ناگفته‌هاي زندگاني زنده‌ياد شاپور نياکان بسيار است که آن‌ها را در‬ ‫شماره‌هاي آينده تقديم دوستداران هنر خواهم کرد‪.‬‬ ‫منوچهر نياکان‬ ‫آتالنتا ‪ 15‬مارچ ‪ 20014‬ميالدي‬ ‫* * * *‬


‫‪44‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫رضايت آژانس از نحوه اجراي‬ ‫توافق موقت اتمي‬ ‫توافق موقت اتمي که در تاريخ ‪ 20‬ژانويه سال جاري‬ ‫مابين ايران و گروه ‪ 1+5‬به امضاء رسيد داراي زمان شش‬ ‫ماهه اجرايي است و مذاکرات تکميلي قرار است به نهايي‬ ‫ساختن تعهدات متقابل منجر شود‪.‬‬ ‫ايران اميدوار است نهايي ساختن توافق موقت به عادي‬ ‫ساختن تجارت خارجي‪ ،‬مبادالت بانکي و به خصوص بازگشت‬ ‫صادرات نفت خام ايران به دوران پيش از اعمال تحريم‌هاي‬ ‫يک جانبه منجر شود و آمريکا نيز انتظار دارد در اجراي طرح‬ ‫مشترک‪ ،‬خطر تبديل شدن ايران به يک نيروي نظامي اتمي‬ ‫را خنثي سازد‪.‬‬ ‫در زمان امضاء توافق موقت‪ ،‬ايران ‪ 206‬کيلوگرم‬ ‫اورانيوم با غلظت ‪ 20‬درصد در اختيار داشت و تاکنون ‪74‬‬ ‫کيلوگرم از اين ذخيره را تا سطح ‪ 5‬درصد رقيق‌سازي کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫به عالوه ايران بيش از ‪ 31‬کيلوگرم گاز اورانيوم ‪20‬‬ ‫درصد غني‌سازي شده خود را به اکسيد اورانيوم تبديل کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫از اين لحاظ تا زمان پايان عمر توافق موقت ايران‬ ‫اکسيد اورانيوم کافي براي مبادرت به يک آزمايش اتمي را در‬ ‫اختيار خواهد داشت‪ ،‬با اين شرط که قادر شود اکسيد اورانيوم‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫رييس جمهور اتريش‬ ‫به ايران سفر مي‌کند‬ ‫اواسط سال جاري ميالدي به ايران سفر خواهد کرد‪ .‬وي با‬ ‫اين‌حال افزوده است که زمان اين سفر به مسائل بسياري‬ ‫از جمله روند مذاکرات هسته‌اي بستگي دارد‪.‬‬ ‫اين خبرگزاري در ادامه نوشته است‪ :‬سفر رييس‬ ‫جمهوري اتريش به ايران نخستين سفر رييس يک دولت‬ ‫غربي به ايران پس از گذشت سالهاي بسيار خواهد بود و‬ ‫در دوران رياست جمهور محمود احمدي‌نژاد و محمد خاتمي‬ ‫هيچ يک از روساي دولت‌هاي غربي به ايران سفر نکرده‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫با اين حال با روي کار آمدن دولت حسن روحاني‬ ‫ايران در جهت حل بحران هسته‌اي خود و بهبود روابط با‬ ‫کشورهاي غربي گام برداشته است‪.‬‬ ‫سفر رييس جمهوري اتريش به ايران که احتماال‬ ‫همراه با رهبران تجاري اين کشور صورت خواهد گرفت‬ ‫داراي اهميت سياسي و اقتصادي است‪.‬‬ ‫در کنار اين سفر احتمالي قرار است که سباستين‬ ‫کورتز وزير خارجه اتريش‪ ،‬نيز ظرف يک ماه آينده به‬ ‫اسرائيل و ايران سفر کند‪.‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬ ‫را به گاز و گاز اورانيوم ‪ 20‬درصدي افزايش غلظت دهد‪.‬‬ ‫چنين تجهيزاتي ظاهرا هنوز در اختيار ايران نيست‪.‬‬ ‫بر اساس بند ديگري از توافق موقت‪ ،‬ايران بايد نسبت‬ ‫به تبديل کليه ذخاير گاز اورانيوم ‪ 5‬درصد غني‌سازي شده‬ ‫در اختيار خود به اکسيد اورانيوم نيز عمل مي‌کرد‪ ،‬ولي به‬ ‫داليل غير روشن و اعالم نشده‪ ،‬اين بند از توافق تاکنون‬ ‫اجرا نشده است‪.‬‬ ‫اگرچه اجراي بخشي از تعهدات ايران تا قبل از پايان‬ ‫تاريخ تعهد موقت (‪ 20‬ماه جوالي سال جاري) از نظر زماني‬ ‫غيرممکن به نظر مي‌رسد‪ ،‬ولي با در نظر گرفتن فضاي مثبت‬ ‫حاکم بر مذاکرات که طرفين همچنان سعي در حفظ آن‬ ‫دارند‪ ،‬مي‌توان انتظار داشت که در اين مورد خاص توافق‬ ‫تکميلي مابين طرفين به عمل آيد‪.‬‬ ‫گزارش‌هاي تازه همچنين حاکي از دسترسي روزانه‬ ‫و بدون وقفه بازرسان آژانس به تاسيسات غني‌سازي‬ ‫فردو و نطنز است‪ .‬نکته کامال حائز اهميت در گزارش‪،‬‬ ‫تائيد دسترسي آژانس به کارگاه‌هاي مونتاژ سانتريفيوژها و‬ ‫انبارهاي ذخيره‌سازي آن‌هاست‪.‬‬ ‫ايران تاکنون و به استناد بر تعهدات «ان‪.‬پي‪.‬تي»‬ ‫از افشاي محل توليد قطعات و کارگاه‌هاي مونتاژ و انبار‬ ‫سانترفيوژها خودداري مي‌کرد‪.‬‬ ‫در مجموع گزارش تازه آژانس‪ ،‬که قرار است ماهانه‬ ‫تا ‪ 20‬جوالي تکرار شود‪ ،‬حاکي از رضايت خاطر از اجراي‬ ‫تعهدات ايران در چارچوب توافق موقت است‪ .‬ادامه اين‬ ‫روش بي‌ترديد عامل موثري در راه غالب آمدن بر مشکالت‬ ‫حل نشده در راه حل نهايي ساختن توافق موقت خواهد بود‪.‬‬

‫سخنگوي وزارت خارجه اتريش اعالم کرده که‬ ‫اگرچه هنوز برنامه کاري مربوط به سفر آقاي کورتز به‬ ‫ايران مشخص نيست ولي «اتريش در هر صورت در‬ ‫خصوص وضعيت حقوق بشر در ايران و برنامه هسته‌اي‬ ‫آن گفت‌و‌گو خواهد کرد»‪.‬‬ ‫سخنگوي اين وزارتخانه تاکيد کرده که قرار نيست‬ ‫هياتي تجاري آقاي کورتز را در اين سفر همراهي کند‪.‬‬ ‫اگرچه به دنبال توافق موقت هسته‌اي در سوم آذر‬ ‫پارسال از شدت برخي از تحريم‌ها عليه ايران کاسته‬ ‫شده است ولي آمريکا در خصوص برقراري روابط تجاري‬ ‫با ايران هشدار داده و تاکيد کرده است که بسياري از‬ ‫تحريم‌ها عليه ايران همچنان به قوت خود باقي است‪.‬‬ ‫پيش از اين سفر هيات‌هاي تجاري فرانسوي و‬ ‫اتريشي به ايران اعتراض‌هايي را از سوي آمريکا به‬ ‫همراه داشت‪.‬‬ ‫در همين خصوص يک مقام ارشد آمريکايي ژانويه‬ ‫سال جاري در سفر به وين پايتخت اتريش نسبت به‬ ‫تالش‌هاي زودهنگام اين کشور براي سرمايه‌گذاري‬ ‫بر روي روابط تجاري با ايران پس از برداشته شدن‬ ‫تحريم‌ها ابراز نگراني کرد‪.‬‬ ‫با اين‌حال طبق گزارش‌ها به نظر مي‌رسد که‬ ‫شرکت‌هاي اروپايي از هم اکنون در حال بررسي‬ ‫ظرفيت‌هاي اقتصادي ايران هستند‪.‬‬

‫‪44‬‬

‫جدول کالسيک‬ ‫افقي‪:‬‬

‫‪ – 1‬قوم حضرت هود (ع) ‪ -‬استاد و ماهر ‪ -‬اکنون‬ ‫و حاال‪.‬‬ ‫‪ – 2‬در سال ‪ 2000‬پايان يافت ‪ -‬از تيم‌هاي‬ ‫فوتبال پرطرفدار ايراني‪.‬‬ ‫‪ – 3‬حيواني علفخوار و نشخوار‌کننده ‪ -‬کمک‬ ‫رساندن ‪ -‬خاک و تربت ‪ -‬اصل و مايه هرچيز‪.‬‬ ‫‪ – 4‬مدال قهرماني ‪ -‬ذره‌اي با بار مثبت الکتريکي‬ ‫که از راديوم ساطع مي‌شود ‪ -‬مأيوس‪.‬‬ ‫‪ – 5‬رشته پهن ‪ -‬مجراي آب ‪ -‬ضمير متکلم‬ ‫وحده‪.‬‬ ‫‪ – 6‬مدفن «ناصر خسرو قبادياني» ‪ -‬سرور و‬ ‫سيد ‪ -‬شکاف باريک‪.‬‬ ‫‪ – 7‬لطيف و ماليم ‪ -‬شکست خوردن ‪ -‬سفله‬ ‫و فرومايه‪.‬‬ ‫‪ – 8‬نشانه مصدر جعلي ‪ -‬رشته کوهي است در‬ ‫جنوب شرقي آذربايجان ‪ -‬دشنام و ناسزا‪.‬‬ ‫‪ – 9‬حاجت و نياز ‪ -‬باالترين رنگها! ‪ -‬پدر ترکي‪.‬‬ ‫‪ – 10‬از اياالت متحده آمريکا ‪ -‬امپراتوري آلمان ‪ -‬سرور و بزرگتر‪.‬‬ ‫‪ – 11‬موش خرما و راسو ‪ -‬از ملزومات نظافت منزل ‪ -‬خبرگزاري‬ ‫رسمي ايتاليا‪.‬‬ ‫‪ – 12‬نزديکترين سياره به خورشيد ‪ -‬سحر و جادو ‪ -‬خداپرستي‪.‬‬

‫‪ – 13‬بيستمين سوره قرآن مجيد ‪ -‬ساييدن ‪ -‬شماره و‬ ‫عدد ‪ -‬ضمير غايب‪.‬‬ ‫‪ – 14‬نام چند تن از پادشاهان اشکاني بود ‪ -‬نوعي ميمون‬ ‫زردرنگ که در آمازون زندگي مي‌کند‪.‬‬ ‫‪ – 15‬فدراسيون جهاني فوتبال ‪ -‬ويران شدن ‪ -‬مرد آزموده‬ ‫و عاقل‪.‬‬

‫عمودي‪:‬‬

‫جدول اعداد‬ ‫‪ 2‬رقمي‪:‬‬ ‫‪.43 – 29 – 87 – 36 – 57 – 63 – 22 – 45 – 23 – 54‬‬ ‫‪ 3‬رقمي‪:‬‬ ‫‪– 555 – 574 – 318 – 856 – 623 – 848 – 934 – 725‬‬ ‫‪859 – 451 – 254 – 228 – 595 – 854 – 689‬‬ ‫– ‪438 – 620 – 729 – 653 – 863 – 948 – 258‬‬ ‫– ‪.564 – 352 – 444 – 358 – 985‬‬ ‫‪ 4‬رقمي‪:‬‬ ‫‪.8022 – 7668 – 6753 – 3944 – 6363 – 4242‬‬ ‫‪ 5‬رقمي‪:‬‬ ‫‪– 44545 – 25779 – 42155 – 67225 – 78252‬‬ ‫‪.59253 – 65449 – 76526‬‬ ‫‪ 6‬رقمي‪:‬‬ ‫‪599243 – 225548 – 556682 – 377529‬‬ ‫– ‪772884 – 667243 – 593434 – 995334‬‬ ‫– ‪– 842679 – 628393 – 356699 – 590773‬‬ ‫‪.613822 – 952983‬‬ ‫‪ 7‬رقمي‪:‬‬ ‫‪3885544 – 8389442 – 5433379 – 1588663‬‬ ‫– ‪.5622789 – 3523522‬‬ ‫‪ 9‬رقمي‪:‬‬

‫‪.529682357 – 755883116‬‬

‫‪ – 1‬نوعي شکست در ميادين جنگي محسوب مي‌شود ‪-‬‬ ‫قابليت خم شدن‪.‬‬ ‫‪ – 2‬قدر و قيمت ‪ -‬سالروز شهادت اين مرد را در ايران‬ ‫«روز معلم» نامگذاري کرده‌اند‪.‬‬ ‫‪ – 3‬رودي آرام ‪ -‬صمغ ‪ -‬مديران ‪ -‬از آالت موسيقي‪.‬‬ ‫‪ – 4‬فقير و مسکين ‪ -‬نيروها ‪ -‬بدنام و بي‌آبرو‪.‬‬ ‫‪ – 5‬مرزبان و پادشاه ‪ -‬محل نگهداري کاال ‪ -‬واجد آشفته‬ ‫‪ – 6‬رموز ‪ -‬تهمت زدن ‪ -‬بعد از دماوند مرتفع‌ترين قله‬ ‫ايران است‪.‬‬ ‫‪ – 7‬حشره‌اي با زهر خطرناک ‪ -‬اخاللگر ‪ -‬طايفه‌اي قديمي‬ ‫از نژاد هند و اروپايي‪.‬‬ ‫‪ – 8‬مگس‌پران اسب ‪ -‬عمل شناور ساختن سنگ معدن در‬ ‫دستگاههاي مخصوص براي استخراج فلز ‪ -‬عدد خيطي‪.‬‬ ‫‪ – 9‬آبله سوختگي ‪ -‬سالح دفاعي زنبور ‪ -‬پراکندگي و‬ ‫تفرق‪.‬‬ ‫‪ – 10‬رياضيدان اسکاتلندي و مخترع لگاريتم ‪ -‬کفش و‬ ‫پاافزار ‪ -‬از پيامبران الهي‪.‬‬ ‫‪ – 11‬تخم کتان ‪ -‬شهري صنعتي در چين ‪ -‬چرک جامه‪.‬‬ ‫‪ – 12‬گالبي ‪ -‬مهره‌اي در شطرنج ‪ -‬تنومند‪.‬‬ ‫‪ – 13‬نوعي حلوا ‪ -‬خميده ‪ -‬داير و برقرار ‪ -‬عدد اول‪.‬‬ ‫‪ – 14‬مجموعه شعري سروده زنده‌ياد «مهدي اخوان ثالث»‬ ‫ دستبند زنانه‪.‬‬‫‪ – 15‬لباس کهنه و کارکرده ‪ -‬به سنتاکالز مي‌گوييم‪.‬‬


‫‪45‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫‪45‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪Hiring‬‬ ‫سخنراني دکتر عباس ميالني در جورجيا تک‬

‫کنسرت شهرام و حافظ ناظري‬

‫‪Seeking a single adult lady for live-in housekeeper‬‬ ‫‪F/T in Roswell, GA. Duties include cooking, cleaning,‬‬ ‫‪hosting and light errands. Must speak English & have‬‬ ‫‪valid driver license. please call:‬‬

‫‪)770( 722 - 6700‬‬

‫استخدام‬ ‫به يک خانم مجرد بطور تمام وقت و زندگي بعنوان کدبانوي خانه در‬ ‫ناحيه رازول _ جورجيا‪ ،‬با داشتن گواهينامه رانندگي‪ ،‬تسلط به زبان‬ ‫انگليسي و اداره امور خانه با وظايفي از قبيل آشپزي‪ ،‬تميزکاري و‬ ‫مهمانداري‪ ،‬نيازمنديم‪.‬‬

‫‪)770( 722 - 6700‬‬

‫دکتر عباس ميالني نويسنده کتاب‌هاي «معماي هويدا» و «نگاهي به شاه» در‬ ‫ساعت ‪ 7‬بعدازظهر روز ‪ 13‬اپريل در «استيودنت سنتر» دانشگاه جورجيا تک به‬ ‫سخنراني خواهد پرداخت‪ .‬عنوان سخنراني او «مدرنيته‪ ،‬اسالم و ايران» است‪.‬‬

‫فستيوال ايرانيان در آتالنتا‬

‫اجاره ‪/‬‬ ‫شهرام ناظري خواننده نامدار موسيقي سنتي ايران به همراه پسر هنرمندش حافظ‬ ‫ناظري و همکاري گروهي از هنرمندان صاحب‌نام‪ ،‬شنبه‌شب ‪ 19‬اپريل ساعت ‪ 8‬در‬ ‫«فرست سنتر» جورجيا تک به اجراي برنامه خواهند پرداخت‪.‬‬ ‫بليت‌هاي اين برنامه از فروشگاه‌هاي ايراني قابل تهيه و تلفن اطالعات برنامه نيز‬ ‫‪ (678) 357-3572‬است‪.‬‬

‫فاکس تياتر‬ ‫شوي برادوي «شاه شير» از ‪ 10‬تا ‪ 27‬اپريل‪.‬‬ ‫‪ 17‬مي‪ ،‬برنامه راديويي گاريسن کيلور تحت عنوان‬ ‫‪ Prairie Home Companion‬در اينجا ضبط خواهد شد‪.‬‬ ‫براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامه‌هاي اين نهاد و تهيه بليت مي‌توان با‬ ‫شماره تلفن‪ (800) 745-3000‬يا آدرس اينترنتي ‪www.ticketmaster.com‬‬ ‫تماس گرفت‪.‬‬

‫فيليپس ارينا‬ ‫فستيوال ايرانيان آتالنتا براي اولين بار در تاريخ شنبه ‪ 5‬اپريل ‪ 2014‬از ساعت‬ ‫‪ 10‬بامداد تا ‪ 6‬پس از نيمروز در «پيدمانت پارک»برگزار خواهد شد‪ .‬برگزاري‬ ‫هرچه باشکوه‌تر اين فستيوال‪ ،‬نيازمند حمايت و پشتيباني کليه هموطنان عزيز‬ ‫مي‌باشد و از صاحبان مشاغل عالقمند به شرکت در اين فستيوال تقاضا شده‬ ‫است تا با مسؤالن اين فستيوال تماس بگيرند‪.‬‬ ‫تلفن‌هاي تماس‪ )404( 422 - 2466 ،‬و ‪ )678( 549 - 1375‬اعالم شده است‪.‬‬

‫کنسرت سياوش قميشي در آتالنتا‬ ‫پس از يک دهه‬ ‫سياوش‬ ‫انتظار‪،‬‬ ‫خواننده‬ ‫قميشي‬ ‫نامدار ايراني‪ ،‬جمعه‬ ‫شب ‪ 18‬اپريل‬ ‫کنسرت‬ ‫‪2014‬‬ ‫بزرگي را در «سنتر‬ ‫آتالنتا»‬ ‫استيج‬ ‫مي‌کند‪.‬‬ ‫برگزار‬ ‫اين‬ ‫بليت‌هاي‬ ‫کنسرت را مي‌توانيد‬ ‫از فروشگاههاي‬ ‫ايراني آتالنتا و يا‬ ‫وبسايت‌هاي زير‬ ‫تهيه نماييد‪:‬‬

‫‪www.stage1production.com‬‬ ‫‪www.ticketmaster.com‬‬

‫تلفنهاي اطالعات نيز ‪ )678( 644 - 9335‬و ‪ )678( 622 - 8321‬اعالم شده‬ ‫است‪.‬‬

‫سه‌شنبه ‪ 6‬مي‪ ،‬ليدي گاگا‪.‬‬ ‫دوشنبه ‪ 12‬مي‪ ،‬شر با همراهي سيندي الپر‪.‬‬ ‫شنبه ‪ 28‬جون‪ ،‬کيتي پري‪.‬‬ ‫براي تهيه بليت با شماره تلفن ‪ (404) 878-3000‬تماس بگيريد‪.‬‬

‫چستين پارک‬ ‫‪ 24‬اپريل‪ ،‬اريک کالپتن‪ ،‬ساعت ‪ 5‬عصر و کارلوس سانتانا ساعت ‪ 8‬شب‪.‬‬ ‫‪ 27‬مي‪ ،‬جيمي بافت‪.‬‬

‫‪RENT‬‬

‫يک دستگاه آپارتمان دو اتاق خوابه با دو حمام روبروي «پريميتر‬ ‫مال» جهت اجاره آماده مي‌باشد‪.‬‬ ‫‪Two bedrooms, two baths apartment, across the street‬‬ ‫)‪from Perimeter Mall (Prescott‬‬

‫­­­‬ ‫(‪)404‬‬ ‫‪433 - 1666‬‬ ‫‪)404( 734 - 3632‬‬ ‫اجاره‬

‫يک منزل ‪ 4‬خوابه مجهز‪ ،‬با زيرزمين کامل (‪ )Finished‬در منطقه‬ ‫(کامينگ ‪ -‬آلفارتا) به قيمت ‪ $ 1500‬در ماه آماده اجاره مي‌باشد‪.‬‬ ‫)‪(No Smoking - No pets‬‬

‫‪)404( 457 - 3538‬‬

‫اياب و ذهاب با وسيله نقليه‬ ‫براي اياب و ذهاب داخل و خارج از شهر بطور تمام وقت با اتوموبيل‬ ‫آخرين مدل نيسان در خدمت شما هستم‪.‬‬

‫‪)571( 839 - 1866‬‬


‫‪46‬‬

‫رقباي ايران در جام‬ ‫فوتبال ملت‌هاي آسيا‬ ‫مشخص شدند‬

‫تيم ملي فوتبال ايران در جام ملت‌هاي آسيا ‪ 2015‬با‬ ‫امارات‪ ،‬قطر و بحرين هم گروه شد‪.‬‬ ‫اين مسابقات از ‪ 9‬تا ‪ 31‬ژانويه ‪ 2015‬به ميزباني‬ ‫استراليا برگزار خواهد شد‪ .‬در دوره قبلي ژاپن توانست به‬ ‫مقام قهرماني دست يابد‪.‬‬ ‫ايران پس از انقالب اسالمي هرگز قهرمان جام ملت‌ها‬ ‫نشده و براي آخرين بار‪ ،‬پرويز قليچ‌خاني سال ‪ 1976‬به‬ ‫ميزباني تهران‪ ،‬جام قهرماني را باالي سر برد‪ .‬اگر تيم ملي‬ ‫ايران در ورزشگاه سيدني به قهرماني برسد‪ ،‬هم جام چهارم‬ ‫را نصيب خود کرده و هم طلسم ‪ 39‬ساله را شکسته است‪.‬‬ ‫پس از قرعه‌کشي جام ملت‌هاي ‪ 2015‬که با حضور‬ ‫علي کفاشيان و کارلوس کي‌روش در سيدني برگزار شد‪،‬‬ ‫ايران در گروه سوم يعني گروه ‪ C‬قرار گرفت‪.‬‬ ‫قرعه ايران را يونس محمود ستاره تيم ملي عراق از‬ ‫داخل گلدان شيشه‌اي بيرون آورد‪ .‬ايران سرگروه بود و در‬ ‫کنار استراليا ميزبان رقابت‌ها‪ ،‬ژاپن و ازبکستان در گلدان‬ ‫‪ A‬قرار داشت‪.‬‬ ‫آيا امارات‪ ،‬قطر و بحرين را مي‌توان از پيش باخته‬ ‫دانست؟ وضعيت کنوني تيم‌هاي ملي اين کشور‌ها نشان‬ ‫مي‌دهد که دست کم گرفتن هر کدام از اين سه کشور حوزه‬ ‫خليج فارس‪ ،‬مي‌تواند اشتباهي مهلک براي تيم ملي ايران‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫امارات در بهترين وضعيت سال‌هاي اخير خود قرار‬ ‫گرفته است‪ .‬شرايطي که بعد از صعود اين تيم به جام جهاني‬ ‫‪ 1990‬برايشان تازگي دارد‪ .‬جواناني مانند علي مخبوط و‬ ‫احمد خليل از بهترين‌هاي آسيا هستند‪ .‬حتي امارات ‪ 1996‬با‬ ‫سرمربيگري توميسالو ايويچ که با استفاده از قرعه مناسب‬ ‫نايب قهرمان شد‪ ،‬از وجود بازيکناني نظير آنان بي‌بهره بود‪.‬‬ ‫حاال هدايت آن‌ها را يک سرمربي بومي به نام مهدي علي‬ ‫برعهده دارد‪.‬‬ ‫بحرين نيز متحول شده و با اقتدار و بدون شکست به‬ ‫مرحله نهايي جام ملت‌ها راه يافته است‪ .‬اين تيم سرمربي‬ ‫جواني از انگليس به نام آنتوني هادسن ‪ 33‬ساله دارد‪.‬‬ ‫قطر نيز به عنوان ميزبان جام جهاني ‪ 2022‬در سال‌هاي‬ ‫اخير هرگز رقيب آساني براي ايران نبوده و حتي موفق شده‬ ‫در ورزشگاه آزادي نيز دروازه‌اش را مقابل ايران بسته نگه‬ ‫دارد‪ .‬هدايت اين تيم به عهده جمال بلمادي بازيکن سابق‬ ‫تيم ملي الجزاير و باشگاه المپيک مارسي است‪.‬‬ ‫بازي‌هاي ايران در مرحله گروهي مانند جام جهاني‬ ‫‪ 2014‬در سه شهر متفاوت برگزار خواهد شد‪ .‬ابتدا با‬ ‫بحرين در ملبورن که شهري خاطره‌انگيز براي ورزش ايران‬ ‫است‪ .‬غير از نتايج المپيک ملبورن که بهترين رتبه تيمي‬ ‫براي تاريخ ورزش ايران در المپيک‌ها رقم خورده‪ ،‬ايران از‬ ‫همين شهر راهي جام جهاني ‪ 1998‬شد‪.‬‬ ‫بازي مقابل قطر در سيدني برگزار خواهد شد و‬ ‫سرانجام حضور در شهر بريسبان براي ديدار با امارات‪ .‬در‬ ‫هر سه شهر ياد شده‪ ،‬ايرانيان پر تعدادي زندگي مي‌کنند و‬ ‫تيم ملي مي‌تواند از تشويق و حمايت آن‌ها بهره ببرد‪.‬‬ ‫اگر ايران در گروه خود اول شود‪ ،‬با تيم دوم گروه‬ ‫چهارم رويارو خواهد شد‪ .‬در آن گروه ژاپن‪ ،‬عراق و اردن‬ ‫حضور دارند‪ .‬رقيب احتمالي ايران در مرحله نيمه نهايي نيز‬ ‫کره جنوبي است‪.‬‬ ‫جالب آنکه ايران و کره جنوبي در هر پنج دوره اخير جام‬ ‫ملت‌هاي آسيا با هم بازي کرده‌اند و هر پنج بار هم در مرحله‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫يک چهارم نهايي بوده است!‬ ‫نتيجه کامل قرعه‌کشي رقابت‌هاي جام ملت‌هاي آسيا‬ ‫‪ 2015‬به شرح زير است‪:‬‬ ‫گروه ‪ :A‬استراليا‪ ،‬کره جنوبي‪ ،‬عمان‪ ،‬کويت‪.‬‬ ‫گروه ‪ :B‬ازبکستان‪ ،‬عربستان‪ ،‬چين‪ ،‬کره‌شمالي‪.‬‬ ‫گروه ‪ :C‬ايران‪ ،‬امارات‪ ،‬قطر‪ ،‬بحرين‪.‬‬ ‫گروه ‪ :D‬ژاپن‪ ،‬اردن‪ ،‬عراق و قهرمان چلنج کاپ ‪.2014‬‬ ‫قهرمان چلنج کاپ از بين هشت تيم افغانستان قهرمان‬ ‫جنوب آسيا‪ ،‬مالديو‪ ،‬ميانمار‪ ،‬فلسطين‪ ،‬الئوس‪ ،‬قرقيزستان‪،‬‬ ‫فيليپين و ترکمنستان انتخاب خواهد شد‪ .‬اين مسابقات کمتر‬ ‫از دو ماه ديگر در مالديو برگزار مي‌شود تا تيم شانزدهم آسيا‬ ‫نيز به جدول جام ملت‌ها راه پيدا کند‪.‬‬

‫قهرماني زودهنگام بايرن‬ ‫مونيخ در بوندس ليگا‬

‫دادگاه اعالم و رئيس باشگاه بايرن مونيخ مجرم شناخته‬ ‫شد‪.‬‬ ‫اولي هوينس متهم بود که با انتقال بيش از ‪ 27‬ميليون‬ ‫يورو به حساب بانکي مخفي در سوئيس از پرداخت ماليات‬ ‫در آلمان سر باز زده است‪.‬‬ ‫هوينس ژانويه ‪ 2013‬به اداره ماليات مراجعه و به فرار‬ ‫مالياتي خود اعتراف کرد اما دادگاه در رأي خود اين اعتراف‬ ‫را بي‌اثر تشخيص داد‪.‬‬ ‫رئيس باشگاه بايرن مونيخ آلمان از ‪ 27‬ميليون و ‪200‬‬ ‫هزار يورويي که به حساب مخفي خود ريخته بود ‪ 10‬ميليون‬ ‫يورو را برگردانده و بقيه آن را نيز بايد پرداخت کند‪.‬‬ ‫وکالي اولي هوينس درخواست حبس تعليقي وي را‬ ‫کرده بودند‪.‬‬ ‫حکم بازداشت هوينس در حال حاضر اجرا نمي‌شود و‬ ‫وکيل او گفته است به اين حکم اعتراض خواهد کرد‪.‬‬ ‫باشگاه بايرن مونيخ موفق‌ترين تيم فوتبال آلمان‬ ‫را دارد که سال گذشته افزون بر قهرماني در بوندسليگا‪،‬‬ ‫جام باشگاه‌هاي آلمان و جام حذفي اين کشور‪ ،‬قهرمان‬ ‫باشگاه‌هاي اروپا و جهان شد‪.‬‬

‫ششمين قهرماني آسيايي‬ ‫مهرام‬

‫تيم فوتبال بايرن مونيخ با پيروزي مقابل هرتابرلين در‬ ‫هفته بيست و هفتم رقابت‌هاي بوندسليگا در فاصله ‪ 7‬هفته‬ ‫مانده به پايان رقابت‌ها (که يک رکورد محسوب مي‌شود)‬ ‫عنوان قهرماني را از آن خود کرد‪.‬‬ ‫هفته بيست و هفتم رقابتهاي بوندسليگا با برگزاري ‪4‬‬ ‫ديدار آغاز شد که در مهم‌ترين آنها بايرن مونيخ‬ ‫موفق شد با نتيجه ‪ 3‬بر يک ميزبان خود هرتابرلين‬ ‫را از پيش رو بردارد‪.‬‬ ‫در اين ديدار که در حضور بيش از ‪ 76‬هزار‬ ‫تماشاگر ورزشگاه المپيک برلين برگزار شد توني‬ ‫کروس (‪ ،)6‬ماريو گوتزه (‪ )14‬و فرانک ريبري (‪)79‬‬ ‫براي بايرن مونيخ گل زدند و اين تيم ‪ 77‬امتيازي‬ ‫شد و با اختالف ‪ 25‬امتيازي که با دورتموند ايجاد‬ ‫کرد توانست قهرماني بوندسليگا را از آن خود کند‪.‬‬ ‫بايرن در فصل گذشته که سه گانه را کسب کرد‬ ‫بيست و سومين عنوان قهرماني خود در بوندسليگا‬ ‫را با ‪ 10‬پيروزي پياپي خارج از خانه کسب کرد‪،‬‬ ‫آنها اين فصل اين رکورد را به ‪ 19‬پيروزي پياپي در‬ ‫بازيهاي ليگ و همچنين ‪ 52‬بازي بدون شکست در‬ ‫ليگ ارتقا دادند‪.‬‬ ‫اين بيست و چهارمين عنوان قهرماني بايرن‬ ‫در رقابتهاي ليگ دسته اول آلمان بود چرا که آنها قبل از‬ ‫اينکه بوندسليگا در سال ‪ 1963‬تاسيس شود يک بار در‬ ‫فصل ‪ 1931-32‬قهرمان آلمان شده بودند‪.‬‬

‫سه سال و نيم زندان‬ ‫براي رئيس باشگاه بايرن‬ ‫مونيخ آلمان‬ ‫اولي هوينس‪ ،‬رئيس‬ ‫باشگاه بايرن مونيخ‬ ‫آلمان به اتهام فرار از‬ ‫پرداخت ماليات به سه‬ ‫سال و نيم زندان محکوم‬ ‫شد‪.‬‬ ‫به ‌گز ا ر ش‬ ‫خبرگزاري آلمان‪ ،‬پس از‬ ‫محاکمه سه روزه اولي‬ ‫هوينس در دادگاه ايالتي‬ ‫مونيخ‪ ،‬سرانجام حکم‬

‫تيم بسکتبال مهرام تهران موفق شد عنوان قهرماني‬ ‫پانزدهمين دوره رقابت‌هاي بسکتبال باشگاه‌هاي غرب آسيا‬ ‫را کسب کند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرنگار ايلنا‪ ،‬تيم‌هاي مهرام تهران‬ ‫و پتروشيمي بندرامام در ديدار فينال پانزدهمين دوره‬ ‫رقابت‌هاي بسکتبال غرب آسيا به مصاف هم رفتند که در‬ ‫پايان تيم بسکتبال مهرام موفق شد با برتري ‪ 90‬بر ‪ 73‬بر‬ ‫رقيب ديرينه خود عنوان قهرماني اين دوره از رقابت ها را به‬ ‫خود اختصاص دهد‪.‬‬

‫در اين بازي پتروشيمي بازي را بهتر آغاز کرد و تيم‬ ‫برتر ميدان بود و موفق شد در کوارتر نخست با نتيجه ‪21‬‬ ‫بر ‪ 17‬برنده از زمين مسابقه خارج شود‪ .‬در کوارتر دوم نيز‬ ‫اگرچه مهرامي‌ها تالش بسياري براي جبران امتيازهاي عقب‬ ‫افتاده به خرج دادند‪ ،‬ولي پتروشيمي بود که ‪ 22‬بر ‪ 17‬اين‬ ‫کوارتر را نيز به سود خود به پايان برد تا با به صدا در آمدن‬ ‫سوت پايان نيمه نخست اين پتروشيمي باشد که با برتري‬ ‫‪ 43‬بر ‪ 34‬به رختکن برود‪.‬‬ ‫در کوارتر سوم اين مهرام بود که بازي را بهتر آغاز‬ ‫کرد و موفق شد امتيازهاي عقب افتاده را جبران کند و در‬ ‫پايان ‪ 29‬بر ‪ 16‬کوارتر را به پايان برد تا نتيجه بازي در‬ ‫پايان کوارتر سوم ‪ 63‬بر ‪ 59‬به سود مهرامي‌ها باشد‪ .‬صمد‬ ‫نيکخواه بهرامي و حامد حدادي بازي خوبي را در اين کوارتر‬ ‫به نمايش گذاشتد تا ورق بازي به سود مهرام برگردد‪.‬‬ ‫در کوارتر چهارم نيز مهرام تيم برتر ميدان بود و موفق‬ ‫شد ‪ 27‬بر ‪ 14‬کوارتر پاياني را به سود خود رقم بزند تا‬ ‫در مجموع با برتري ‪ 90‬بر ‪ 73‬براي ششمين بار عنوان‬ ‫قهرماني باشگاه‌هاي غرب آسيا را به خود اختصاص دهد‪.‬‬ ‫در پايان جام قهرماني اين دوره از رقابت‌ها توسط‬ ‫کيومرث هاشمي رئيس کميته ملي المپيک به صمد نيکخواه‬ ‫بهرامي کاپيتان تيم مهرام اهدا شد تا کاپيتان تيم ملي‬ ‫کشورمان جام قهرماني را باالي سر ببرد‪.‬‬

‫‪46‬‬

‫در پايان اين رقابت‌ها مهرام به عنوان قهرمان‪،‬‬ ‫الکهرباء عراق تيم سوم و ‪ ASU‬نماينده اردن عنوان تيم‬ ‫چهارم اين دوره از رقابت‌ها ‪ 3‬سهميه غرب آسيا هستند‬ ‫که در رقابت‌هاي جام باشگاه‌هاي آسيا حضور خواهند يافت‪.‬‬

‫اسلوبودان کواچ سرمربي‬ ‫جديد تيم ملي واليبال‬ ‫ايران شد‬ ‫فد ر ا سيو ن‬ ‫واليبال ايران با‬ ‫کواچ‬ ‫اسلوبودان‬ ‫اهل‬ ‫سرمربي‬ ‫صربستان تيم به‬ ‫توافق نهايي رسيد و‬ ‫او به عنوان جانشين‬ ‫والسکو‪،‬‬ ‫خوليو‬ ‫تا المپيک ‪2016‬‬ ‫برزيل روي نيمکت‬ ‫تيم‬ ‫سرمربيگري‬ ‫ملي ايران خواهد‬ ‫نشست‪.‬‬ ‫رييس فدراسيون واليبال پس از جدايي والسکو اعالم‬ ‫کرده بود با لورنزو برناردي بازيکن قرن واليبال به توافق‬ ‫رسيده و او به عنوان شاگرد والسکو‪ ،‬ادامه دهنده راه‬ ‫مربي‌اش خواهد بود‪.‬‬ ‫اما مشخص نشد چرا پس از رفتن والسکو به آرژانتين و‬ ‫برخالف اعالم قبلي‪ ،‬ناگهان نام‌هاي متعدد ديگري به عنوان‬ ‫گزينه اصلي هدايت تيم ملي واليبال مطرح شدند‪ .‬سرانجام‬ ‫نيز حسين معدني سرمربي سابق تيم ملي‪ ،‬تمرينات اين تيم‬ ‫را زير نظر گرفت تا فدراسيون واليبال‪ ،‬گزينه نهايي‬ ‫را اعالم کند‪.‬‬ ‫کواچ سرمربي تيم اومبريا در ايتالياست‪.‬‬ ‫کسب مدال برنز المپيک آتالنتا‪ ،‬مدال طالي المپيک‬ ‫سيدني‪ ،‬نايب قهرماني جهان در سال ‪ ،98‬نقره‬ ‫ليگ جهاني در سال ‪ 2003‬و مقام سوم جام جهاني‬ ‫‪ 2003‬از مهم‌ترين عناوينش در دوران قهرماني‬ ‫است‪ .‬او طي دوران مربيگري در ليگ‌هاي ايتاليا و‬ ‫صربستان‪ ،‬چهار سال به عنوان مربي بر‌تر شناخته‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫به رغم سوابق درخشان کواچ در عرصه‬ ‫بازيگري و کارنامه نسبتًا مطلوب او در رده مربيگري‪،‬‬ ‫او کار دشواري در ايران خواهد داشت‪ ،‬زيرا تيمي‬ ‫را تحويل گرفته که قهرمان آسياست و بر چند غول‬ ‫بزرگ ديگر واليبال جهان غلبه کرده است‪.‬‬ ‫به گفته يداهلل کارگرپيشه کار‌شناس برجسته‬ ‫واليبال ايران‪ ،‬حاال که بازيکنان با والسکو کار کرده‌اند‬ ‫ديگر هيچ‌کس را قبول ندارند‪ .‬ديدگاهي که برخي ديگر از‬ ‫خبرگان واليبال ايران نيز بر آن صحه مي‌گذارند‪ .‬حتي به‬ ‫محض جدايي والسکو‪ ،‬عليرضا نادي کاپيتان سابق تيم ملي‬ ‫که هواداران پر تعدادي دارد اما توسط والسکو کنار گذاشته‬ ‫شده بود‪ ،‬گفت حق اوست که به ترکيب تيم ملي برگردد‪.‬‬ ‫فع ً‬ ‫ال حسين معدني‪ ،‬سرمربي شهرداري تبريز به‬ ‫عنوان دستيار ايراني کواچ در تيم ملي حضور خواهد داشت‪.‬‬ ‫همچنين چورا‪ ،‬مربي صربستاني کاله آمل هم ديگر دستيار‬ ‫کواچ در تيم ملي خواهد بود‪ .‬خود کواچ نيز اواخر فروردين به‬ ‫ايران سفر خواهد کرد‪.‬‬

‫سهميه ايران در ليگ‬ ‫قهرمانان آسيا کم شد‬ ‫مهدي تاج‪ ،‬رئيس سازمان ليگ برتر ايران گفته است‬ ‫که بر اساس تصميم جديد کنفدارسيون آسيا‪ ،‬از فصل آينده‬ ‫ليگ قهرمانان آسيا سه تيم ايراني به صورت مسقيم به اين‬ ‫رقابت‌ها راه پيدا خواهند کرد و يک تيم ديگر براي به دست‬


‫‪47‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫سهيه‬ ‫آوردن‬ ‫چهارم بايد در‬ ‫پلي آف شرکت‬ ‫کند‪.‬‬ ‫در‬ ‫ايران‬ ‫جاري‬ ‫فصل‬ ‫ليگ قهرمانان‬ ‫آسيا با چهار‬ ‫نماينده حضور‬ ‫دارد‪ .‬استقالل‪،‬‬ ‫سپا ها ن ‪،‬‬ ‫تراکتورسازي و فوالد خوزستان چهار تيمي هستند که فصل گذشته موفق شدند‬ ‫به ليگ قهرمانان آسيا صعود کنند‪.‬‬ ‫مهدي تاج درباره تصميم جديد کنفدراسيون فوتبال آسيا گفته است‪« ،‬بر‬ ‫اساس قوانين‪ ،AFC‬سه تيم از دو تيم اول قاره آسيا که بيشترين امتياز را دارند‬ ‫به صورت مستقيم به ليگ قهرمانان آسيا راه خواهند يافت‪ .‬در حال حاضر ايران‬ ‫‪ 905‬امتياز دارد و بعد از ژاپن که ‪ 923‬امتياز دارد قرار گرفته است‪ .‬اما اين قانون‬ ‫تنها براي دو سال اجرايي خواهد شد‪».‬‬ ‫رئيس سازمان ليگ ايران در مورد نحوه تقسيم بندي سهميه‌ها در قانون‬ ‫جديد کنفدراسيون فوتبال آسيا گفته است‪« ،‬دو کشور اول آسيا سه و نيم سهميه‬ ‫دارند و کشور سوم و چهارم سهميه‌شان دو تيم مستقيم و دو تيم پلي‌آف خواهد‬ ‫بود و کشور پنجم يک تيم مستقيم و يک تيم پلي‌آف است‪ .‬بنابراين ديگر هيچ‬ ‫کشوري در آسيا چهار سهميه مستقيم نخواهد داشت‪».‬‬ ‫در سيستم امتيازدهي جديد کنفدراسيون فوتبال آسيا‪ ،‬عملکرد تيم‌هاي‬ ‫باشگاهي امتيازي بيشتري نسبت به نتايج بازي‌هاي ملي خواهد داشت‪.‬‬ ‫قوانين جديد ‪ AFC‬باعث خواهد شد که مسابقات مقدماتي جام ملت‌هاي‬ ‫آسيا که برخي از کشورها از جمله ايران به نحوه برگزاري و زمان بندي آن معترض‬ ‫هستند هم تغيير پيدا کند و رنکينگ فيفا مالک حضور تيم‌‌ها در مرحله نهايي باشد‪.‬‬ ‫مهدي تاج درباره اين تصميم جديد کنفدراسيون فوتبال آسيا مي‌گويد‪« ،‬طبق‬ ‫قانون جديد ‪ 12‬تيم اول آسيا طبق رنکينگ فيفا به طور مستقيم راهي جام ملت‌ها‬ ‫مي‌شوند‪ .‬بنابراين با قرار گرفتن ايران در بين اين ‪ 12‬تيم ما ديگر بازي‌هاي‬ ‫مقدماتي جام ملت‌ها نداريم و بسياري از روزهاي بازيهاي رسمي فيفا را مي‌توانيم‬ ‫براي خودمان استفاده کنيم‪».‬‬ ‫با گذشت دو هفته از مسابقات ليگ قهرمانان آسيا‪ ،‬استقالل تهران با دو‬ ‫باخت در قعر جدول گروه يک اين مسابقات قرار دارد‪ ،‬فوالد خوزستان با يک‬ ‫پيروزي و يک تساوي پس از الجيش قطر در رتبه دوم گروه دوم جاي گرفته‪،‬‬ ‫تراکتورسازي ديگر نماينده ايران هم با کسب نتايج مشابه با فوالد در گروه سوم‬ ‫صدرنشين است و سپاهان اصفهان با يک باخت و يک پيروزي در رده دوم گروه‬ ‫چهارم قرار دارد‪.‬‬

‫مروري بر ليگ‬ ‫برتر ايران‬ ‫در سال ‪92‬‬

‫سال ‪ 1392‬در حالي به پايان رسيد‬ ‫که از سيزدهمين دوره ليگ برتر فوتبال‬ ‫ايران فقط ‪ 3‬هفته باقي مانده و تا ‪22‬‬ ‫فروردين‪ ،‬نام تيم قهرمان‪ ،‬سهميه‌هاي‬ ‫آسيايي و تيم‌هاي سقوط‌کننده مشخص خواهد شد‪.‬‬ ‫ليگ برتر در سالي که گذشت‪ ،‬هم از بعد فني و هم مسائل غيرفوتبالي‪،‬‬ ‫با مشکالت و ابهاماتي کم‌سابقه در تاريخ اين مسابقات مواجه شد که در اين‬ ‫گزارش به آن اشاره شده است‪.‬‬

‫بحران سازندگي در ليگ‬

‫‪ 16‬تيمي شدن اين مسابقات از بهترين اتفاقاتي بود که رخ داد‪ .‬اين تصميم‬ ‫با پيشنهاد کارلوس کي‌روش به اجرا رسيد‪ .‬کي‌روش معتقد بود کم شدن دو تيم‪،‬‬ ‫دايره نياز به بازيکنان را تنگ‌تر مي‌کند و رقابت بين آنها براي پيوستن به تيم‌هاي‬ ‫ليگ برتر را افزايش مي‌دهد‪ .‬از طرفي توان سخت‌افزاري و امکانات فوتبال ايران‬ ‫براي برپايي يک ليگ حرفه‌اي‪ ،‬حتي جوابگوي همين ‪ 16‬تيم هم نيست‪.‬‬ ‫اما اين تصميم‪ ،‬منتقداني هم داشت‪ .‬خصوصًا در جمع مربيان‪ .‬زيرا با کاسته‬ ‫شدن از تعداد تيم‌ها‪ ،‬بخت آنها نيز براي سرمربيگري در ليگ برتر کاهش‬ ‫مي‌يافت‪ .‬حتي محمود ياوري معتقد بود که ليگ برتر بايد ‪ 24‬تيمي شود‪.‬‬ ‫از جمله مشکالت فني مهم ليگ برتر‪ ،‬بارور نبودن آن است‪ .‬طبيعي است‬ ‫که بازيکنان جوان در تيم‌هاي مختلف چهره مي‌شوند‪ ،‬اما در کشوري که دائم‬ ‫آمارهايي درباره جوان بودن جمعيت آن ارائه مي‌شود‪ ،‬تعداد جوانان شاخص در‬ ‫ليگ فوتبالش به اندازه‌اي نيست که نويد يک شکوفايي چشمگير را بدهد‪.‬‬ ‫سهراب بختياري‌زاده ‪ 39‬ساله از کليدي‌ترين مهره‌هاي تيمش بود‪ .‬رضا‬ ‫عنايتي ‪ 37‬ساله به تنهايي در صدر جدول گلزنان قرار دارد و حتي خود را مستحق‬ ‫دعوت به تيم ملي و بازي در جام جهاني مي‌داند‪.‬‬ ‫در تيم پرسپوليس نيلسون ‪ 37‬ساله از بهترين‌هاست‪ .‬تراکتورسازي با علي‬ ‫کريمي ‪ 35‬ساله فاتح جام حذفي شد که نقش او خصوصًا در نيمه نهايي مقابل‬ ‫فوالد‪ ،‬چشمگير بود‪ .‬مرتضي اسدي ‪ 34‬ساله و مهدي کريميان ‪ 33‬ساله است‪.‬‬ ‫محمد نصرتي و جواد کاظميان هم ‪ 32‬سال دارند‪.‬‬ ‫در تيم راه آهن حسين پاشايي در ‪ 34‬سالگي از بهترين بازيکنان است‪.‬‬ ‫ذوب‌آهن هم نقطه اتکايي به نام مهدي رجب‌زاده ‪ 35‬ساله دارد و محسن بياتي‌نيا‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪47‬‬

‫دوچرخه‌سوار ايراني‬ ‫تاريخ‌ساز شد‬ ‫براي نخستين بار در تاريخ تور معتبر دوچرخه‌سواري النکاوي مالزي‪،‬‬ ‫يک رکاب‌زن از قاره آسيا به مقام قهرماني دست يافت‪ .‬ميرصمد پورسيدي از‬ ‫ايران توانست در مجموع ‪ 10‬مرحله سريع‌تر از رکاب‌زنان حرفه‌اي اروپايي و‬ ‫آمريکايي از خط پايان عبور کند‪.‬‬ ‫اين رقابت‌ها از سال ‪ 1996‬در حال برگزاري است و در اغلب دوره‌ها‬ ‫رکاب‌زناني از ايتاليا يا کلمبيا به قهرماني رسيده‌اند‪ .‬پارسال خوليان آردوندو از‬ ‫کلمبيا قهرمان شده بود‪ .‬اما در اين تور که با پيمودن ‪ 1495‬کيلومتر به پايان‬ ‫مي‌رسد‪ ،‬پائولو النفرانچي از ايتاليا با دو دوره قهرماني رکورددار است‪.‬‬ ‫در مجموع رده‌بندي انفرادي ميرصمد پورسيدي با کسب زمان ‪35‬‬ ‫ساعت و ‪ 7‬دقيقه و ‪ 16‬ثانيه براي اولين بار در تاريخ دوچرخه‌سواري ايران‬ ‫مقام اول اين تور را نصيب خود کرد‪ .‬مرهاوي کودوس از اريتره در رده دوم‬ ‫قرار گرفت‪ .‬ايساک بوليوار کلمبيايي سوم شد و نتوانست سنت قهرماني‬ ‫رکاب‌زنان کشورش را براي سومين سال پياپي ادامه دهد‪ .‬استبان چاوز از‬ ‫همين کشور چهارم شد و رتبه پنجم نيز به پتر ايگناتنکو از روسيه رسيد‪.‬‬ ‫عنوان بهترين رکاب‌زن کوهستان هم به مت برامر از ايرلند رسيد‪.‬‬ ‫پورسيدي که اهل استان آذربايجان است در تيم‌هاي متعددي از جمله‬ ‫پيکان‪ ،‬دانشگاه آزاد و پتروشيمي تبريز رکاب زده و نزد قهرمان پيشکسوت‬ ‫همشهري‌اش مانند احد کاظمي و قادر ميزباني‪ ،‬نکات فني فراواني آموخته است‪.‬‬ ‫در سال‌هاي اخير‪ ،‬در دوچرخه‌سواري پيست‪ ،‬جاده و کوهستان‪ ،‬در هر دو‬ ‫رده زنان و مردان‪ ،‬نمايندگان زيادي از استان آذربايجان در ترکيب تيم ملي‬ ‫ايران حضور يافته‌اند و در بازي‌هاي المپيک نيز شرکت کرده‌اند‪.‬‬ ‫در رده‌بندي تيمي تور النکاوي ‪ 2014‬تيم‌هاي ‪ MTN‬آفريقاي جنوبي‪،‬‬ ‫پتروشيمي تبريز‪ ،‬آندروني ونزوئال و کلمبيا اول تا چهارم شدند‪ .‬در رده‌بندي‬ ‫برترين دوچرخه‌سواران آسيايي نيز ميرصمد پورسيدي‪ ،‬وحيد غفاري و امير‬

‫کالهدوز بهترين بودند‪ .‬غفاري در رده‌بندي انفرادي به عنوان جالب توجه نهمي‬ ‫دست يافت‪.‬‬ ‫در رده‌بندي مجازي تيم‌هاي آسيايي پس از پتروشيمي تبريز‪ ،‬تيم جيانت‬ ‫بين‌المللي تايوان در رده دوم ايستاد‪ .‬اندونزي و مالزي هم سوم و چهارم شدند‪.‬‬ ‫نگاهي به تاريخ مسابقات نشان مي‌دهد که در چند دوره‪ ،‬رکاب‌زنان ايراني‬ ‫بدون در نظر گرفتن رقباي خود از ساير قاره‌ها در صدر ايستاده‌اند‪ .‬اما نخستين‬ ‫بار است که يک ايراني و به طور کلي يک شرکت‌کننده غير اروپايي – آمريکايي‬ ‫روي سکوي نخست مي‌ايستد‪ .‬قادر ميزباني رکاب‌زن تبريزي در سال ‪ 2004‬با‬ ‫تيم ملي ايران و در سال ‪ 2007‬با تيم جيانت تايوان بهترين رکاب‌زن آسيايي‬ ‫در کل تور بود‪.‬‬ ‫حسين عسگري در سال ‪ 2006‬از جيانت تايوان و رحيم امامي هم در سال‬ ‫‪ 2011‬از تيم دانشگاه آزاد‪ ،‬برترين آسيايي‌هاي حاضر در مسابقات لقب گرفتند‪.‬‬

‫نيز ‪ 33‬ساله است‪ .‬مس کرمان با حسن رودباريان ‪ 34‬ساله‪ ،‬استقالل با عليرضا‬ ‫واحدي نيکبخت ‪ 33‬ساله و سايپا با ابراهيم صادقي ‪ 34‬ساله در کوران مسابقات‬ ‫حاضر هستند‪ .‬در ساير تيم‌ها نيز نظير اين بازيکنان به چشم مي‌خورند‪.‬‬

‫اولين‌ها با کي‌روش‬

‫در اين بين‪ ،‬گفته مي‌شد که همان معدود بازيکنان جوان ليگ نيز به چشم‬ ‫کي‌روش نمي‌آيند‪ .‬ادعايي فاقد استدالل که اغلب منتقدان او به کار مي‌برند‪.‬‬ ‫اما اگر آمار را مبنا قرار‌دهيم‪ .‬نزديک به ‪ 40‬بازيکن‪ ،‬نخستين بازي ملي‌شان‬ ‫را در دوران سرمربيگري کي‌روش انجام دادند که چنين رکوردي در قياس با‬ ‫سرمربيان دو دهه اخير فوتبال ايران کم‌نظير است‪.‬‬ ‫حامد لک‪ ،‬محسن فروزان‪ ،‬سوشا مکاني و دانيال داوري دروازه‌باناني هستند‬ ‫که نخستين بازي ملي خود را در تيم کي‌روش انجام دادند‪.‬‬ ‫از فهرست بازيکنان ايراني مقيم خارج از کشور‪ ،‬عالقمندان فوتبال در‬ ‫ايران فقط دژآگه را مي‌شناختند‪ .‬هنگامي که کي‌روش بقيه بازيکنان را پسنديد‪،‬‬ ‫قوچان‌نژاد و داوري در سنت ترويدون و برانشويک دسته دومي بازي مي‌کردند‬ ‫که در آن مقطع حتي داوري فيکس دائمي هم نبود‪ .‬اما اين بازيکنان حاال از‬ ‫محبوب‌ترين بازيکنان تيم ملي ايران هستند و حتي قوچان‌نژاد در نظرسنجي‬ ‫برنامه تلويزيوني ‪ 90‬باالتر از ستارگان ليگ‪ ،‬به عنوان مرد سال فوتبال ايران‬ ‫انتخاب شد‪.‬‬

‫نقاط تاريک ليگ‬

‫نتايج تيم‌هاي ايراني در ليگ قهرمانان آسيا‪ ،‬معيار مناسبي براي بررسي‬ ‫ابعاد فني ليگ برتر است‪ .‬مث ً‬ ‫ال استقالل که از دو بازي نخست خود دو شکست‬ ‫را متحمل شده‪ .‬اين تيم پارسال هم که در وضعيت فني مناسبي به سر مي‌برد و‬ ‫هنوز ستاره‌هايش را از دست نداده بود‪ ،‬نتوانست طلسم ناکامي نمايندگان ايران‬ ‫در ليگ قهرمانان را بشکند‪.‬‬ ‫اما جدا از مسائل فني ليگ در سالي که گذشت‪ ،‬اين مسابقات با کاهش‬ ‫چشمگير تماشاگران نيز مواجه بود‪ .‬به نحوي که حتي تيم‌هاي پرطرفدار‬ ‫پرسپوليس و استقالل هم در اغلب ديدارهاي خانگي با سکوهاي خالي مواجه‬ ‫مي‌شدند‪.‬‬ ‫پرخاش مربيان در کنار زمين‪ ،‬رفتارهاي عصبي برخي بازيکنان در زمين و‬ ‫روزهاي شلوغ کميته انضباطي براي تخصيص جريمه و محروميت نيز از نکات‬ ‫تاريک ليگ در سال ‪ 1392‬بود‪.‬‬ ‫سياه‌ترين نقطه ليگ برتر نيز اتهام رشوه و فساد مالي بود‪ .‬موضوعي که‬ ‫سرمربيان و مديران چند تيم باشگاهي نيز بر آن صحه گذاشتند اما سرانجام‪،‬‬ ‫پرونده مبارزه با فساد در فوتبال ايران توسط علي کفاشيان مختومه اعالم شد‪.‬‬ ‫محروميت محسن قهرماني داور جنجالي‪ ،‬تنها اتفاق عملي بود که پيرامون اين‬ ‫پرونده‌ي پر سروصدا رخ داد‪.‬‬

‫ايران قهرمان کشتي آزاد جهان‬ ‫در لس آنجلس‬ ‫در مسابقات جام جهاني کشتي آزاد ‪ 2014‬که در شهر لس آنجلس کاليفرنيا‬ ‫برگزار‌شد‪ ،‬تيم ملي ايران مقام قهرماني را به دست آورد‪.‬‬ ‫تيم ملي ايران در روز پاياني با نتيجه شش بر دو روسيه را شکست داد و‬

‫قهرمان شد‪.‬‬ ‫مسعود اسماعيل‌پور و احمد محمدي از جمله اعضاي تيم ايران بودند که در‬ ‫اين روز مقابل حريفان روس پيروز شدند‪.‬‬ ‫مصطفي حسين خاني و احسان لشکري ديگر برندگان تيم ايران بودند اما‬ ‫عزت‌اهلل اکبري بازي را به حريف روس باخت‪.‬‬ ‫در نهايت رضا يزداني قهرمان جهان و کاپيتان تيم ايران در وزن ‪ 97‬کيلوگرم‬ ‫و همچنين کميل قاسمي رقيبان خود را شکست دادند و ايران قهرمان قاطع چهل‬ ‫و دومين دوره شد‪.‬‬ ‫تيم ملي کشتي آزاد ايران در اين مسابقات پيشتر ارمنستان‪ ،‬ترکيه‪ ،‬آمريکا و‬ ‫هند را شکست داده بود‪ .‬روسيه و آمريکا پس از ايران دوم و سوم شدند‪.‬‬ ‫لس آنجلس که ميزبان جمعيت بزرگ مهاجران ايراني است شايد يکي از‬ ‫مطلوب‌ترين شهرها براي تيم ملي ايران بود‪.‬‬ ‫فدراسيون بين‌المللي کشتي‪ ،‬فيال‪ ،‬قبال در پيامکي در شبکه اجتماعي توئيتر‪،‬‬ ‫استقبال طرفداران ايران را بيشتر از پيشبيني‌هاي صورت گرفته عنوان کرد‪.‬‬ ‫تيم ايران به عنوان مدافع عنوان قهرماني جهان در اين مسابقات شرکت‬ ‫کرده بود‪.‬‬ ‫در اين مسابقات ده تيم در غالب دو گروه با هم مسابقه دادند‪.‬‬ ‫رسول خادم مربيگري تيم ايران را برعهده داشت‪.‬‬ ‫اعضاي تيم عبارت بودند از‪ :‬کميل قاسمي‪ ،‬حسن رحيمي‪ ،‬مسعود اسماعيل‌پور‪،‬‬ ‫ميثم نصيري‪ ،‬مصطفي حسين خاني‪ ،‬عزت‌اهلل اکبري‪ ،‬احسان لشکري و رضا‬ ‫يزداني‪.‬‬

‫برترين تيم‌هاي ورزشي ايران‬ ‫در سال ‪1392‬‬ ‫سال ‪ 1392‬براي ورزش ايران‪ ،‬يک تفاوت بزرگ نسبت به سال‌هاي گذشته‬ ‫داشت‪ .‬در سالي که گذشت‪ ،‬موفقيت‌هاي ورزش ايران صرفًا محدود به رشته‌هاي‬ ‫انفرادي نبود و در رشته‌هاي تيمي نيز نتايج درخشاني رقم خورد‪.‬‬

‫کشتي آزاد‬

‫قهرماني جهان در بوداپست و قهرماني جام جهاني در لس آنجلس‪ .‬عزت‌اهلل‬


‫‪48‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫اکبري با راهيابي به فينال ‪ 74‬کيلو‪ ،‬عنوان قهرماني ايران در مسابقات‬ ‫جهاني بوداپست را مسجل کرد‪ .‬ايران از مسابقات جهاني ‪1965‬‬ ‫منچستر تا کنون نتوانسته بود خارج از خانه به جام قهرماني دست يابد‪.‬‬ ‫در مجموع نيز ‪ 1961‬يوکوهاما‪ 1965 ،‬منچستر‪ 1998 ،‬تهران و‬ ‫‪ 2002‬تهران‪ ،‬چهار قهرماني ايران در تاريخ کشتي بود که اين بار‪،‬‬ ‫پنجمين قهرماني هم رقم خورد‪.‬‬ ‫در مسابقات جهاني بوداپست غير از اکبري که با شکست مقابل‬ ‫جردن باروز آمريکايي نايب قهرمان شد‪ ،‬حسن رحيمي و رضا يزداني دو‬ ‫نشان طال را نصيب خود کردند‪ .‬احسان لشگري و مسعود اسماعيل‌پور‬ ‫هم روي سکوي سوم ايستادند‪.‬‬ ‫تيم ملي کشتي آزاد ايران در واپسين روزهاي سال هم با برتري‬ ‫مقابل روسيه‪ ،‬عنوان قهرماني جام جهاني ‪ 2014‬را نصيب خود کرد‪.‬‬ ‫ايران در فينال اين دوره از رقابت‌ها که به ميزباني لس آنجلس برگزار‬ ‫شد‪ ،‬با نتيجه ‪ 6‬بر ‪ 2‬از سد روسيه گذشت‪.‬‬

‫فوتبال‬

‫تيم ملي فوتبال ايران با برتري يک بر صفر در زمين کره جنوبي‪ ،‬به عنوان تيم‬ ‫نخست گروه اول از دور مقدماتي جام جهاني ‪ 2014‬در منطقه آسيا‪ ،‬جواز حضور در‬ ‫جام جهاني به را به دست‌آورد‪ .‬ايران همچنين با قرار گرفتن در رتبه اول تيم‌هاي‬ ‫آسيايي در رنکينگ فيفا‪ ،‬سالي پربار را به پايان رساند‪.‬‬ ‫شاگردان کارلوس کي‌روش که پس از شکست خانگي مقابل ازبکستان‪ ،‬حتي‬ ‫امکان قرار گرفتن در رده سوم گروه و راهيابي به مرحله حذفي را نيز دشوار‬ ‫مي‌ديدند‪ ،‬در خرداد ماه طوفاني با سه پيروزي متوالي که در دوحه مقابل قطر‪ ،‬در‬ ‫تهران مقابل لبنان و در اولسان مقابل کره جنوبي به ثبت رسيد‪ ،‬شگفتي بزرگ‬ ‫دور مقدماتي را رقم زدند تا خيابان‌ها و ميدان‌هاي اصلي در نقاط مختلف ايران را‬ ‫صحنه جشن و شادماني کنند‪.‬‬ ‫در بازي همزمان‪ ،‬ازبکستان با نتيجه دور از انتظار ‪ 5‬بر ‪ 1‬از سد قطر گذشت‬ ‫و حتي در صورت تساوي ايران نيز اين ازبکستان بود که با چنين نتيجه‌اي راهي‬ ‫جام جهاني مي‌شد‪ .‬اما درخشش رحمان احمدي و ساختار دفاعي منسجم تيم ملي‬ ‫ايران‪ ،‬اجازه رويش گل تساوي در چارچوب دروازه تيم ايران و صعود مستقيم به‬ ‫ازبکستان را نداد‪.‬‬

‫واليبال‬

‫در بيست و چهارمين دوره ليگ جهاني واليبال‪ ،‬شگفتي‌سازان ايران با‬ ‫سرمربيگري خوليو والسکو با دو بار برتري مقابل کوبا در زمين حريف و رقم زدن‬ ‫يک پيروزي در برابر صربستان‪ ،‬ايتاليا و آلمان‪ ،‬بين ‪ 18‬تيم در رده نهم قرار‬ ‫گرفتند‪.‬‬ ‫تيم ملي واليبال ايران در فينال قهرماني آسيا هم مقابل کره‌جنوبي به پيروزي‬ ‫‪ 3‬بر صفر رسيد و قهرمان هفدهمين دوره اين مسابقات شد‪ .‬ايران که در دوره‬ ‫قبلي هم مقام اول را از آن خود کرده بود‪ ،‬اين بار در خاک امارات از عنوان خود‬ ‫دفاع کرد‪.‬‬ ‫ايران در اين دوره از مسابقات به ترتيب بر کويت‪ ،‬قزاقستان‪ ،‬عراق‪،‬‬ ‫کره‌جنوبي‪ ،‬لبنان‪ ،‬ژاپن و مجددًا کره جنوبي غلبه کرد‪ .‬ايران تمام بازي‌ها را بان‬ ‫نتيجه ‪ 3‬بر صفر برد و فقط يک گيم در مرحله مقدماتي به کره جنوبي واگذار کرد‪.‬‬

‫بسکتبال‬

‫تيم ملي بسکتبال ايران با پيروزي مقابل فيليپين‪ ،‬روي سکوي قهرماني جام‬ ‫ملت‌هاي آسيا ايستاد‪ .‬ايران در فينال بيست و هفتمين دوره اين دوره از مسابقات‬ ‫که به ميزباني فيليپين برگزار شد‪ ،‬با نتيجه ‪ 85‬بر ‪ 71‬از سد ميزبان گذشت‪.‬‬ ‫شاگردان مهمت بچيروويچ نهمين پيروزي متوالي را کسب کردند تا پس از‬ ‫دو دوره قهرماني متوالي در سالهاي ‪ 2007‬و ‪ ،2009‬سومين نشان زرين آسيا را‬ ‫نيز به ايران بياورند‪ .‬ايران در سال ‪ 2010‬براي نخستين بار حضور خود در جام‬ ‫جهاني را تجربه کرده و حاال براي دومين بار‪ ،‬راهي اين رقابت‌ها خواهد شد‪.‬‬ ‫با انجام مراسم قرعه‌کشي جام جهاني ‪ 2014‬بسکتبال‪ ،‬تيم ملي ايران در‬ ‫گروه ‪ A‬با اسپانيا ميزبان مسابقات‪ ،‬مصر‪ ،‬صربستان‪ ،‬برزيل و فرانسه هم‌گروه شد‪.‬‬ ‫جام جهاني بسکتبال‪ ،‬کمتر از دو ماه پس از فينال جام جهاني فوتبال به انجام‬ ‫خواهد رسيد‪.‬‬ ‫از شش کشوري که در تاريخ ‪ 64‬ساله مسابقات جهاني موفق به کسب‬ ‫جام قهرماني شده‌اند‪ ،‬سه تيم در گروه ايران هستند! به همين خاطر کارشناسان‬ ‫بسکتبال‪ ،‬گروه اول را دشوارترين گروه جام هفدهم ناميده‌اند‪.‬‬

‫فوتسال زنان‬

‫تيم ملي فوتسال بانوان ايران با شکست در وقت اضافه مقابل ژاپن به عنوان‬ ‫نايب قهرماني بازي‌هاي داخل سالن قهرماني آسيا دست يافت که نخستين مدال‬ ‫ورزش بانوان ايران پس از انقالب‪ ،‬در رشته‌هاي توپي در سطح قاره آسيا محسوب‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫اما در پايان سال‪ ،‬شهرزاد مظفر سرمربي اين تيم همراه با مريم ايراندوست‬ ‫سرمربي تيم ملي فوتبال زنان‪ ،‬از سمت خود کناره‌گيري کردند‪.‬‬ ‫فرزانه توسلي دروازه‌بان اصلي ايران در اين مسابقات بود‪ .‬نسيمه غالمي‪،‬‬ ‫سپيده زرين‌راد‪ ،‬فهميه زارعي‪ ،‬فاطمه اعتدادي‪ ،‬پريا نوروزي‪ ،‬فرشته کريمي‪،‬‬ ‫سهيال ملمولي‪ ،‬ليال اقبالي‪ ،‬نيلوفر اردالن‪ ،‬نسترن مقيمي‪ ،‬آرزو صدقياني‌زاده‪ ،‬نغمه‬ ‫مرادي و بهناز خياط (دروازه‌بان ذخيره) ديگر بازيکنان ايران در اين مسابقات‬ ‫بودند که از اين جمع ليال اقبالي پس از پايان مسابقات‪ ،‬از تيم ملي خداحافظي کرد‪.‬‬

‫هندبال‬

‫تيم ملي هندبال ايران با تساوي مقابل بحرين‪ ،‬جواز حضور در مسابقات‬ ‫جهاني ‪ 2015‬را نصيب خود کرد‪ .‬اين نخستين بار است که هندبال ايران موفق به‬ ‫حضور در مسابقات جهاني مي‌شود‪ .‬قرار بود سه تيم برتر آسيا سهميه مسابقات‬

‫جهاني را کسب کنند‪ ،‬اما از آنجايي که قطر ميزبان مسابقات جهاني هم به نيمه‬ ‫نهايي قهرماني آسيا راه يافت‪ ،‬تعداد نمايندگان اين قاره به عدد چهار رسيد‪.‬‬ ‫ايران در اين مسابقات با ترکيب سعيد حيدري راد‪ ،‬شاهو نصرتي‪ ،‬مهرداد‬ ‫صمصامي‪ ،‬سجاد استکي‪ ،‬پويا نوروزي‌نژاد‪ ،‬اهلل‌کرم استکي‪ ،‬محمدعرفان سعيدي‪،‬‬ ‫مجتبي حيدرپور‪ ،‬مهدي بيجاري‪ ،‬محمد سياوشي شاه عنايتي‪ ،‬ميالد مسايلي‪ ،‬حسن‬ ‫خليقي ولي‌آباد‪ ،‬سجاد ندري‪ ،‬هادي طالبي‪ ،‬رحيم مومني‌زاده‪ ،‬علي اکبر خوشنويس‬ ‫زارچ‪ ،‬سعيد برخورداري‪ ،‬محمدرضا رجبي و عليرضا موسوي قلعه به ميدان رفت‪.‬‬ ‫هندباليست‌هاي ايران در اين مسابقات در برابر ازبکستان و چين پيروز شده‬ ‫و مقابل کره جنوبي‪ ،‬عربستان و بحرين به تساوي رسيدند‪ .‬آنان در نيمه نهايي‬ ‫مقابل قطر شکست خوردند اما در بازي رده‌بندي امارات را شکست داده و سوم‬ ‫شدند‪.‬‬

‫تيم‌هاي اروپايي‬ ‫به دنبال جذب‬ ‫فوتباليست‬ ‫جوان ايراني‬ ‫در هفته‌هاي اخير اخبار زيادي‬ ‫در خصوص حضور سردار آزمون‬ ‫در تيم‌هاي مطرح اروپايي همچون‬ ‫آرسنال‪ ،‬يوونتوس و ميالن به ميان‬ ‫آمده که سايت‌هاي مختلفي از جمله مترو‪ ،‬ايندنپندنت و برخي سايت‌هاي ايتاليايي‬ ‫از اين پيشنهادها خبر داده بودند‪.‬‬ ‫به تازگي نيز سايت‪ ilsussidiario ‬که يک سايت ايتاليايي است‪ ،‬در‬ ‫خصوص سردار آزمون نوشته باشگاه ميالن به دنبال اين بازيکن است تا بتواند‬ ‫او را جذب کند‪ .‬در مطلب اين سايت آمده است‪ :‬آزمون‪ ،‬نام جديدي که آدريانو‬ ‫گالياني مديرعامل باشگاه ميالن به دنبال جذب او است‪.‬‬ ‫اين سايت ايتاليايي در ادامه با اشاره به گزارش‌هاي سايت‌هاي انگليسي‬ ‫آورده که؛ روسونوري سردار آزمون بازيکن جوان و با استعدادي که متولد سال‬ ‫‪ 1995‬است را دنبال مي‌کند که اکنون در ليگ روسيه ‪ ‬و تيم روبين‌کازان بازي‬ ‫مي‌کند‪.‬‬ ‫اين بازيکن با استعداد تکنيک نابي دارد که ايراني است‪ .‬او در خاورميانه يک‬ ‫ستاره محسوب مي‌شود که از کيفيت بااليي برخوردار است‪.‬‬ ‫در ادامه اين گزارش آمده است‪ :‬ميالن تنها باشگاهي نيست که به دنبال اين‬ ‫بازيکن ‪ 19‬ساله است و به نظر مي‌رسد باشگاه بارسلونا نيز در هفته‌هاي اخير‬ ‫بررسي‌هاي دقيقي روي او انجام داده است‪ .‬آزمون در ليگ (ليگ روسيه) و ليگ‬ ‫اروپا ‪ 11‬بازي انجام داده که موفق شده ‪ 2‬گل براي تيمش بزند‪ .‬تيم‌هايي که به‬ ‫دنبال او خواهند آمد فقط به همين جا ختم نمي‌شود و رادارها او را زير نظر دارند‪.‬‬ ‫چندي پيش نيز سايت مترو انگليس از پيشنهاد ‪ 2‬ميليون پوندي آرسنال به‬ ‫سردار آزمون و پيشنهاد ميالن و يوونتوس خبر داده بود‪.‬‬

‫ليگ قهرمانان اروپا‪:‬‬ ‫فينال رويايي سال ‪ 1999‬تکرار شد‬ ‫مراسم قرعه‌کشي مرحله يک‌چهارم نهايي ليگ قهرمانان فوتبال اروپا برگزار‬ ‫شد و هشت تيم راه يافته به اين مرحله‪ ،‬رقباي خود را شناختند‪ .‬فينال اين فصل‬ ‫در ليسبون به انجام خواهد رسيد‪.‬‬ ‫آيين قرعه‌کشي در سوئيس به انجام رسيد و دو تيم اسپانيايي با هم مواجه‬ ‫شدند‪ .‬يک بازي از مرحله نيمه‌نهايي فصل قبل‪ ،‬همچنين فينال رويايي و دراماتيک‬ ‫سال ‪ 1999‬در نيوکمپ تکرار شد‪.‬‬ ‫منچستريونايتد حريف بايرن مونيخ مدافع عنوان قهرماني شده تا جذاب‌ترين‬ ‫تقابل اين مرحله رقم بخورد‪ .‬منچستر اين روزها وضعيت ايده‌آلي ندارد و از آن‬ ‫تيم دست نيافتني با عنوان مهيب شياطين سرخ در دوران سرمربيگري سر الکس‬

‫‪48‬‬

‫فرگوسن فاصله گرفته است‪ .‬در حالي که بايرن با گوارديوال در مسيري‬ ‫ايده‌آل قرار دارد و به يکي از ترسناک‌ترين تيم‌هاي دهسال اخير فوتبال‬ ‫در اروپا تبديل شده است‪.‬‬ ‫منچستر در بازي رفت ميزبان بايرن بود و اين ديدار با تساوي يک‪،‬‬ ‫يک بپايان رسيد‪ .‬بايرن در ديدار برگشت‪ ،‬با برخورداري از امتيازات‬ ‫ميزباني براي کسب نتيجه دلخواه‪ ،‬تالش مي‌کند‪.‬‬ ‫رئال مادريد نيز در اين مرحله بايد به مصاف بوروسيا دورتموند نايب‬ ‫قهرمان فصل گذشته برود‪ .‬رئالي‌ها فصل گذشته در مرحله نيمه نهايي‬ ‫توسط همين دورتموند از گردونه مسابقات کنار رفتند‪ .‬دورتموندي که‬ ‫حاال باتجربه‌تر هم شده و پس از نايب قهرماني در فصل قبل‪ ،‬افق نگاه‬ ‫خود را به سکوي شماره يک اين جام دوخته است‪.‬‬ ‫چلسي که ميزباني بازي برگشت را برعهده دارد‪ ،‬بر اساس قرعه‬ ‫به مصاف پاري سن ژرمن فرانسه مي‌رود‪ .‬رقيبي که در قياس با بقيه‬ ‫تيم‌ها‪ ،‬مي‌تواند بهترين گزينه قلمداد شود‪ .‬آبي‌هاي لندن با مورينيو‬ ‫مدعي اصلي قهرماني در ليگ برتر هستند‪ .‬پاري سن ژرمن هم با اختالف‬ ‫امتياز چشمگير نسبت‬ ‫به موناکو‪ ،‬صدر جدول‬ ‫لوشامپيونه را در‬ ‫اختيار گرفته است‪.‬‬ ‫تمام‬ ‫ديداري‬ ‫در‬ ‫اسپانيايي‪ ،‬بارسلونا در ديدار‬ ‫رفت با آتلتيکو مادريد رويارو‬ ‫شد و اين بازي نيز با نتيجه‬ ‫يک بر يک پايان يافت‪ .‬آتلتيکو‬ ‫مادريد تيمي که با ديگو سيمونه‬ ‫و با بي‌اعتنايي نسبت به عنوان‬ ‫«تيم دوم مادريد»‪ ،‬سوداي‬ ‫آقايي در اروپا را دارد‪ .‬آتلتيکو در سال‌هاي ‪ 2010‬و ‪ 2012‬فاتح ليگ اروپا شده که‬ ‫بار دوم با سرمربيگري سيمونه بوده است‪.‬‬ ‫قرعه‌کشي بازي‌هاي مرحله يک چهارم نهايي ليگ اروپا نيز برگزار و مسير‬ ‫صعود هشت تيم برتر اين رقابت‌ها براي رسيدن به نيمه نهايي مشخص شد‪.‬‬ ‫بازي فينال در شهر تورين برگزار خواهد شد و چه بسا يوونتوس در شهر خود‪،‬‬ ‫جام قهرماني را حفظ کند‪.‬‬ ‫در اين مرحله‪ ،‬بازل سوئيس به مصاف والنسيا (اسپانيا) خواهد رفت‪ .‬تا کنون‬ ‫هيچ تيمي از سوئيس موفق به فتح اين جام نشده اما والنسيا در سال ‪ 2004‬با‬ ‫برتري مقابل مارسي به قهرماني رسيده بود‪.‬‬ ‫پورتو (پرتغال) نيز با ديگر تيم اسپانيايي يعني سويا رويارو خواهد شد‪.‬‬ ‫سويا با سرمربيگري خوان راموس در سال‌هاي ‪ 2006‬و ‪ 2007‬قهرمان شد‪.‬‬ ‫اين تيم را حاال اوناي امري هدايت مي‌کند‪ .‬پورتو که قهرمان سال ‪ 2011‬اين‬ ‫مسابقات است‪ ،‬با سرمربيگري لوئيز کاسترو موفق شده تيم قدرتمند ناپولي را از‬ ‫دور رقابت‌ها کنار بزند‪.‬‬ ‫آلکمار هلند به مصاف بنفيکاي پرتغال خواهد رفت‪ .‬بنفيکا که نايب قهرمان‬ ‫فصل قبل است‪ ،‬در دور قبل توانسته تاتنهام را حذف کند‪ .‬ليون فرانسه نيز به‬ ‫رقابت با يوونتوس خواهد پرداخت‪.‬‬ ‫يووه براي رسيدن به اين مرحله‪ ،‬فيورنتينا را از جدول بازي‌ها خارج کرد‪.‬‬ ‫آخرين بار که يک تيم ايتاليايي در اين مسابقات به قهرماني رسيد‪ ،‬پارما در سال‬ ‫‪ 1999‬بود‪.‬‬


‫‪49‬‬

‫فروردين (بره)‬

‫با وجود اينکه اغلب شما آدم حساس و عاطفي هستيد اما‬ ‫احساسات شخص ديگري يک موقعيت حساس را به وجود‬ ‫مي‌آورد‪ .‬آرزو داشتيد که کاش ديگران بيشتر مراقب سخن‬ ‫گفتن خود بودند چرا که بعضي از حرف‌هاي آنان ممکن است‬ ‫براي شما مضر باشد‪ .‬در ذهن شما راه‌هاي خوب و مناسبي‬ ‫وجود دارد تا روابط‌تان را به تعادل هميشگي خود برگرداند‪.‬‬ ‫با اين حال زمانيکه ظاهر هر چيزي مشخص باشد شما‬ ‫راحت‌تر مي‌توانيد براي مشکالت خودتان راه حل مناسبي‬ ‫پيدا کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬با وجود اينکه بعضي اوقات مي‌دانيد که بايد چکار‬ ‫بکنيد ممکن است در رابطه با خودتان احساس ناتواني و‬ ‫درماندگي کنيد‪ .‬به جاي اينکه به خود سخت بگيريد و مدام‬ ‫از خودتان انتقاد کنيد‪ ،‬آرام باشيد و به خود قول بدهيد که در‬ ‫رابطه با اين بي‌ارادگي‌تان کاري انجام دهيد‪.‬‬

‫ارديبهشت (گاو)‬ ‫ممکن است شما مجبور شويد با فردي روي پروژه‌اي کار‬ ‫کنيد و اگر شما با اين فرد مخالف هستيد‪ ،‬به دنبال زمينه‌هاي‬ ‫مشترک بودن براي شما بيشتر هر چيزي مي‌تواند مايه‬ ‫موفقيت شما شود‪ .‬حال که ماه شما در خانه همکاري و تعاون‬ ‫قرار گرفته است بايد خودخواهي را فراموش کنيد‪ .‬در اين‬ ‫روزها چيره شدن بر سرسختي‌هايتان يک امر بديهي است‬ ‫و مهم‌ترين کاري است که بايد انجام دهيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬بيش از ايام ديگر اهل عمل باشيد‪ .‬روياهاي شما‬ ‫اهميت کمتري از کارهايتان ندارند اما شما بيشتر به فکر اين‬ ‫هستيد که چگونه آنها را حتما به تحقق برسانيد‪ .‬چشمان‬ ‫خود را به افق دوردست بدوزيد‪ .‬مهم نيست که چقدر مانع‬ ‫سر راه شما را گرفته است‪ .‬تصميمات استوار شما يکي از‬ ‫عالي‌ترين نقاط قوت شماست‪.‬‬

‫خرداد (دو پيکر)‬ ‫موضوع حساسي برايتان به وجود مي‌آيد و شما احساس‬ ‫مي‌کنيد در برخورد با آن ناشيانه رفتار مي‌کنيد‪ .‬در اين‬ ‫موقعيت شما نبايد خود را زير سئوال ببريد‪.‬‬ ‫مسئله اين است که شما مي‌خواهيد اين‬ ‫جريان را در يک سطح معقول و منطقي‬ ‫نگاه داريد با اين حال احساسات‬ ‫ديگران هم در اين جريان دخيل‬ ‫مي‌شود‪ .‬آرام باشيد و اجازه‬ ‫دهيد که فعل و انفعاالت‌تان‬ ‫شما را به هر کجا مي‌خواهند‬ ‫ببرند‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬بهترين راه براي‬ ‫شما شاد بودن است و بايد‬ ‫بخشي از انرژي‌هايتان را‬ ‫براي تفريح کردن ذخيره‬ ‫کنيد‪ .‬فکر نکنيد که اين سخن‬ ‫بدين معني است که شما بايد‬ ‫از انجام دادن وظايفتان اجتناب‬ ‫کنيد‪ ،‬اما بايد آن را براي مدتي از‬ ‫ذهنتان دور کنيد‪.‬‬

‫تير (خرچنگ)‬ ‫تمرکز شما روي انجام دادن کارهايي است که قبال قول آنها‬ ‫را داده بوديد و ممکن است به سختي کار کنيد تا جايي که‬ ‫باعث شويد دوستانتان را ناديده بگيريد‪ .‬واي به حال کسي‬ ‫که سر راه شما بايستد‪ ،‬چرا که آماج تمام نااميدي‌هاي‬ ‫شما خواهد شد‪ .‬بهترين سياستي که مي‌توانيد اتخاذ کنيد‬ ‫اين است که کارها و پروژه‌هاي بزرگ را به وظايف کوچک‬ ‫تقسيم‌بندي کنيد و يکي را پس از ديگري انجام دهيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬در نظر داشته باشيد وارد عمل شدن ممکن‬

‫‪April 2014‬‬

‫‪49‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫بين شخصيت و روح شماست و خوشبختانه‬ ‫بهترين دوستان‌تان مي‌دانند که نبايد‬ ‫براساس ظاهر شما قضاوت کنند‪ .‬در وهله‬ ‫اول بايد در رابطه با انگيزه‌هاي خود روراست‬ ‫باشيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬شما از مطرح کردن نيازها و افشا‬ ‫کردن درد دلهايتان با يک دوست يا همکار‬ ‫خيلي صميمي‌ ابايي نخواهيد داشت‪ .‬شما‬ ‫مي‌توانيد کام ً‬ ‫ال رک حرفهايتان را بزنيد و‬ ‫اين موضوع اطرافيانتان را شگفت زده خواهد‬ ‫کرد‪ ،‬اما وقتي با لحن صميمي ‌و خودماني با‬ ‫آنها صحبت مي‌کنيد آنها نيز با کمال ميل‬ ‫به حرفهاي شما گوش مي‌دهند‪ .‬اطالع پيدا‬ ‫کردن از مرزهايي که ديگران براي خود‬ ‫تعيين کرده‌اند به راحتي حاصل نمي‌شود‪ ،‬ولي‬ ‫الزم است که حتمًا اين کار را بکنيد‪.‬‬

‫است مشکالتي را به دنبال خود داشته‬ ‫باشد مخصوصا اگر شما قبل از اينکه درباره‬ ‫پي‌آمدهاي آن فکر کنيد دست به عمل بزنيد‪.‬‬ ‫اگرچه طبيعت شما عمل‌گرا است‪ ،‬رها کردن‬ ‫اوضاع مي‌تواند تمرين خوبي براي جست‬ ‫و جوي شما باشد حتي اگر ديگران را کمي‬ ‫ناراضي کند‪.‬‬

‫مرداد (شير)‬ ‫يک نفر وارد زندگي‌تان مي‌شود و شما را‬ ‫تشويق مي‌کند که کار خيلي بزرگي انجام‬ ‫دهيد‪ ،‬اما کامال واضح است که شما خودتان‬ ‫هم قبال به اين موضوع فکر مي‌کرديد‪.‬‬ ‫متاسفانه برنامه‌هاي افراد ديگر با برنامه‌هاي‬ ‫شما خيلي منطبق نيست‪ ،‬بنابراين خارج‬ ‫شدن از مسير آنها راحت‌تر از قبول کردن‬ ‫حمايتشان است‪ .‬البته راه بهتر اين است که‬ ‫ابتدا از کمک و همياري آنها تشکر کرده و‬ ‫بعد کاري که فکر مي‌کنيد بهتر است را انجام‬ ‫دهيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬يک پيچيدگي بين دنياي دروني‬ ‫شما با يک موقعيت که اخيرا در آن گرفتار‬ ‫شده‌ايد ممکن است ذهن شما را به خود‬ ‫مشغول کند و باعث شود که موقتا حالت‬ ‫تعادل خود را از دست بدهيد‪ .‬ادامه دادن‬ ‫به اين وضع کمکي به شما براي رسيدن به‬ ‫هدف‌هايتان نخواهد کرد حتي اگر احساس‬ ‫کنيد که از کارهايتان راضي و خشنود هستيد‪.‬‬

‫دي (بز)‬

‫شهريور (خوشه)‬ ‫شما مي‌توانيد راحت‌ترين شغل‌ها را تبديل به‬ ‫کاري پيچيده با مسئوليت‌هاي تخصصي کنيد‬ ‫که يک تيم حرفه‌اي بايد از پس مديريت‬ ‫کردن آن بربيايند! اما بايد رفتار وکارهايتان را‬ ‫متعادل و منطقي گردانيد‪ ،‬پس کنترل برنامه‌هاي‬ ‫روزانه‌تان را در دست خودتان نگاه‬ ‫داريد‪ .‬خوشبختانه هنوز قدرت‬ ‫ذهني و فکري داريد تا آنچه‬ ‫را که در ذهن داريد انجام‬ ‫دهيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬شما رابطه‬ ‫دوستانه خاصي با يک‬ ‫نفر برقرار مي‌کنيد‬ ‫اما در عين حال‬ ‫فکر مي‌کنيد که اگر‬ ‫بخواهيد به اين رابطه‬ ‫پايان دهيد بايد همه‬ ‫زندگيتان تغيير کند و از‬ ‫اين رو به آن رو بشود‪.‬‬ ‫بنابراين اين موضوع خيلي‬ ‫شما را نااميد و همچنين‬ ‫خسته کرده است‪ .‬اعتماد بيش‬ ‫از اندازه شما به ديگران باعث‬ ‫شده که خيلي بي‌احتياط عمل کنيد‪.‬‬

‫مهر (ميزان‪ ،‬ترازو)‬ ‫مي‌توانيد به اندازه‌اي هوشيار باشيد که ايده فوق‌العاده‬ ‫روشن و خالقانه به ذهنتان تراوش کند‪ .‬يا مي‌توانيد در‬ ‫بيان کردن افکارتان آنقدر خودراي و مستبد باشيد که هيچ‬ ‫کس جدي‌تان نگيرد! کاري که بايد انجام دهيد اين است‬ ‫که روش بينابين را در پيش بگيريد تا بتوانيد بدون اينکه‬ ‫ديگران فکر کنند همه چيز مي‌دانيد استعدادهاي خود را‬ ‫نشان بدهيد‪.‬‬

‫در اين ماه‪ ،‬بسيار سخت کار مي‌کنيد اما کارتان زياد‬ ‫موثر نيست و به چشم نمي‌آيد‪ .‬شايد آنقدر دلسرد شويد‬ ‫که حتي خود را تسليم کنيد‪ .‬اما اکنون زمان مناسبي براي‬ ‫دست کشيدن از کار نيست به خاطر اينکه بيشتر از آنچه‬ ‫فکر مي‌کنيد به خط پايان نزديک هستيد‪ .‬زماني که از آن‬ ‫عبور کنيد ديگران از نقش مهمي که در اين راه داشته‌ايد با‬ ‫تحسين ياد خواهند کرد‪.‬‬

‫آبان (کژدم)‬ ‫يادآوري يکي از خاطرات مربوط به گذشته ممکن است‬ ‫براي شما تبديل به موضوعي جالب شود‪ ،‬چرا که نگاه شما‬ ‫متفاوت‌تر از قبل شده است‪ .‬شايد دليلش اين باشد که شما‬ ‫روياها و خاطرات خود را با رنگهاي روشن‌تري رنگ‌آميزي‬ ‫مي‌کنيد! البته حاال پيدا کردن واقعيت به آن آساني که فکر‬ ‫مي‌کرديد نيست‪ ،‬پس درخالل اين روياهاي رنگارنگ به‬ ‫دنبال يافتن داستان واقعي باشيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬ورزش کردن براي شما مهم‌تر از هميشه است و‬ ‫انرژي محصور شده در بدن شما نياز به رها شدن دارد‪ .‬اگر‬ ‫نتوانيد کاري کنيد که آنها آزاد شوند‪ ،‬احتماال با يک انفجار‬ ‫احساسي مواجه خواهيد شد‪ .‬به عالوه ممکن است قادر‬ ‫نباشيد که از کلمات براي بيان کردن نارضايتي‌تان استفاده‬ ‫کنيد و اين باعث مي‌شود در مرحله‌اي از نااميدي و آشفتگي‬ ‫باقي بمانيد‪ .‬حتي اگر الزم شد‪ ،‬کمي قدم زدن در طبيعت‬ ‫مي‌تواند به آرامش شما کمک و اعصاب‌تان را تقويت کند‪.‬‬

‫آذر (کمان)‬ ‫با وجود اينکه شما از تمام استعدادهاي خود براي رسيدن‬ ‫به آن چيزهايي که مي‌خواهيد استفاده نمي‌کنيد اما احتماال‬ ‫شخصي متوجه اشارات شما مي‌شود‪ .‬مشکل اصلي رابطه‬

‫متوقف کردن برنامه‌هاي پرمشغله‌تان فکر‬ ‫مناسبي است‪ ،‬چون شايد شما نتوانيد به‬ ‫همه آنها برسيد‪ .‬تا موقعي که برنامه‌هاي‬ ‫جاه طلبانه داشته باشيد فقط اعصاب خود‬ ‫را خراب‌تر خواهيد کرد‪ .‬پس زماني را در‬ ‫آرامش و سکوت مطلق سپري کنيد تا از‬ ‫دست سردردهايتان راحت شويد‪ .‬بهتر است‬ ‫به جاي هدر دادن انرژي خود آن را ذخيره‬ ‫کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬عقايد قوي و سرسختانه‌تان به‬ ‫شما اين توانايي را مي‌دهد که براي چيزي‬ ‫که برايتان اهميت بسياري دارد بجنگيد‪.‬‬ ‫فقط مطمئن شويد که حريف خود را با دقت‬ ‫انتخاب کرده‌ايد‪ .‬راه زيرکانه‌اي پيدا کنيد که‬ ‫از طريق آن احساسات‌تان را بيان کرده و‬ ‫ديگران نيز با اشتياق به شما گوش کنند‪.‬‬

‫بهمن (دلو‪ ،‬کمان)‬ ‫شما براي تمام کردن يک پروژه که بارها و بارها آن را به‬ ‫تاخير انداخته بوديد‪ ،‬تحت فشار قرار گفته‌ايد‪ .‬کمي احتياط‬ ‫اکنون براي شما الزم است به خاطر اينکه بتوانيد روي زخم‬ ‫روحي که بر اثر مشکالت مالي در شما ايجاد شده مرهم‬ ‫بگذاريد‪ .‬خوشبختانه هر مشکل مالي راه حلي دارد‪ .‬مي‌توانيد‬ ‫به واسطه کمي عقل و منطق از اين موقعيت سود ببريد‪،‬‬ ‫بنابراين زمان را از دست ندهيد و اول تحقيق کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬ممکن است آنقدرها قادر نباشيد که ذهن‌تان را‬ ‫سرو سامان دهيد‪ .‬اگر بتوانيد تصميم بگيريد که چه چيزي‬ ‫براي شما درست‌تر است‪ ،‬آماده هستيد تا تصميم قبلي خود‬ ‫را دوباره بررسي کرده و مدت بيشتري را به انديشيدن‬ ‫درباره آن بپردازيد‪ .‬نگران نباشيد که ديگران چه فکري‬ ‫مي‌کنند‪ .‬فقط به ياد داشته باشيد که هر کس مي‌تواند افکار‬ ‫خود را تغيير دهد‪.‬‬

‫اسفند (ماهي)‬ ‫فکر مي‌کنيد که مي‌توانيد به سرعت تمام کارهايتان را انجام‬ ‫داده و بعد هم استراحت کنيد‪ .‬ولي متأسفانه شما نمي‌توانيد‬ ‫دقيقًا حدس بزنيد که انجام دادن تمام کارهايتان چقدر زمان‬ ‫مي‌برد‪ .‬بايد مطمئن شويد که به اندازه کافي وقت داريد؛‬ ‫چرا که اگر کارهايتان را ناتمام رها کنيد و بعد بفهميد که‬ ‫کارهاي زيادي براي انجام دادن داريد اص ً‬ ‫ال نمي‌توانيد از‬ ‫روزتان لذت ببريد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬اگر بتوانيد در رابطه با هر صحبتي که مي‌کنيد و‬ ‫شدت احساسات‌تان تعادل ايجاد کنيد قادر خواهيد بود که‬ ‫تنش و اضطراب را در زندگي‌تان به مقدار قابل مالحظه‌اي‬ ‫از بين ببريد‪.‬‬


‫‪50‬‬

‫‪April 2014‬‬

‫فروردين ‪1393‬‬

‫ابراهيم نبوي‬ ‫در اين سال جديد‪ ،‬که‬ ‫همين االن دم دروازه‌اش‬ ‫ايستاديد‪ ،‬يا از آن رد شده‌ايد‪،‬‬ ‫چند پيشنهاد دارم که به نظرم‬ ‫ميرسد مردم عادي‪ ،‬مسئوالن‬ ‫کشور‪ ،‬مخالفان حکومت‪،‬‬ ‫متفکران‬ ‫و‬ ‫روشنفکران‬ ‫ايراني‪ ،‬لس آنجلسي‌ها و‬ ‫تهرانجلسي‌ها‪ ،‬ايرانياني مقيم‬ ‫رم و قم و سران کشورهاي‬ ‫جهان که تا امروز برکنار نشده‌اند‪ ،‬بهترست در سال جديد به آن توجه کنند‪ .‬‬ ‫يعني چه که هر کسي از هر کاري خوشش نمي‌آيد اسمش را مي گذارد کودتا‪.‬‬ ‫بابا جان! اين ميوه طوالني اسمش خيار است‪ ،‬حاال قبال هندوانه بوده گن پوشيده و‬ ‫شده خيار مسئله شخصي خودش است‪ ،‬ولي شما حق نداريد چون با خيار خوردن‬ ‫سردي‌تان مي کند اسمش را بگذاريد گيالس يا چون با سبزها مشکل داريد‬ ‫اسمش را بگذاريد گوجه فرنگي‪.‬‬ ‫نمي‌شود که نماينده مجلس چون از دولت آبادي خوشش نمي‌آيد وقتي «زوال‬ ‫کلنل» مجوز گرفت‪ ،‬اعالم کند کودتاي فرهنگي شده‪ .‬يا وقتي ده تا روزنامه نگار دو‬ ‫تا روزنامه منتشر کردند اسمش را بگذارد شبيخون فرهنگي‪.‬‬ ‫شبيخون يک عمل نظامي است که در آن عده‌اي از سربازان دشمن عمليات‬ ‫غافلگيرانه‌اي در جبهه انجام مي‌دهند‪ .‬کودتا هم يعني اينکه صد نفر يا ده نفر‬ ‫فرمانده نظامي ارتش را بياورند به خيابان و رئيس جمهور را برکنار کنند و يک‬ ‫رئيس جمهور نظامي را به جايش نصب کنند‪.‬‬ ‫وقتي در اوکراين پانصد هزار نفر به يوروميدان مي‌روند و رئيس جمهور را‬ ‫تهديد مي‌کنند که بايد استعفا بدهي وگرنه حمله مي‌کنيم به کاخ رياست جمهوري‪،‬‬ ‫اين کار اسمش انقالب است‪ ،‬يعني چه که آقاي پوتين اسمش را مي‌گذارد کودتا؟‬ ‫مثال همين مادورو که به خاطر کشتار مردم ونزوئال که به سياست‌هايش‬ ‫معترض‌اند‪ ،‬برداشته سخنراني کرده که کودتا را خنثي کرديم‪ .‬چطوري خنثي‬ ‫کرديد؟ مي‌گويد‪ :‬جلوي تظاهرات را گرفتيم‪ .‬مي‌گوئيم‪ :‬آيا هزار تانک تظاهرات‬ ‫کرده بودند؟ مي‌گويد‪ :‬نه‪ ،‬صد هزار نفر در خيابان آمدند کودتا کنند‪ ،‬ما با دويست‬ ‫تانک و تعدادي مسلسل جلويش را گرفتيم‪ .‬حاال درست است که نوروز عيد حسين‬ ‫باستاني ما ايرانيان است‪ ،‬ولي حاال که ونزوئال و روسيه يک زماني چشمشان کف‬ ‫پاي محمود بود و والديميرشان امام زمان را در تهران زيارت کرده بود و هوگوشان‬ ‫رفته بود مشهد امام رضا به پابوس حضرت و علم الهدي خودش او را ختنه کرده‬ ‫بود‪ ،‬به جايش هم تراکتور و سمند گرفته بود‪.‬‬ ‫در سال آينده بياييد قبول کنيم که آدم‌ها بايد جاي خودشان باشند‪ ،‬مجسمه‌ها‬ ‫هم جاي خودشان‪ .‬مجسمه‌ها را بايد بگذاريم در پارک و محوطه دانشگاه و ميادين‬ ‫شهر‪ ،‬آدمها هم يا توي خانه‌شان باشند يا بروند سر کار و زندگي شان را بکنند‪.‬‬ ‫در طول سال گذشته ما ده‌ها موجود داشتيم که اينها مثل مجسمه‌هاي سخنگو‬ ‫در تمام هفته باطري‌شان شارژ مي‌شود و کال شش روز و ‪ 22‬ساعت در هفته به‬ ‫حالت سکوت در خانه به سر مي‌برند‪ .‬مثال آقاي امامي کاشاني که هر وقت نماز‬ ‫جمعه مي‌خواند من تازه يادم مي‌آيد که آن کسي که فوت کرده بود اسمش آيت‌اهلل‬ ‫مشکيني بود‪ .‬نه اينکه خداي ناکرده دلم بخواهد کسي بميرد يا آرزو کنم کسي را‬ ‫گل بگيرند و کال از صحنه روزگار حذف شود‪ ،‬ولي آدم بايد خودش احترام خودش‬ ‫را نگه دارد‪.‬‬ ‫يعني چه که آدمي مفيد و فعال و اهل فکر که بر تفکر مردم تاثير دارد‪ ،‬در‬ ‫خانه‌اش حصر شود و کسي که در خانه‌اش نشسته و ماستش را مي‌خورد هر جمعه‬ ‫با جرثقيل بياوريم نصب کنيم پشت تريبون و يک اسلحه بدهيم دستش و به مدت‬ ‫دو ساعت حرف‌هايي را که ‪ 35‬سال تکرار کرده پخش کند و بعد هم دو تا پرچم‬ ‫آمريکا و اسرائيل آتش بزنيم خيالمان راحت شود که پيروزي از آن ماست‪.‬‬ ‫بعد برويم مجسمه ستارخان و باقرخان و سعدي و شهريار را که بيچاره‌ها بعد‬ ‫از سيصد سال يا صد سال نشستند روي سکو و دارند ماست‌شان را مي‌خورند‪ ،‬و‬ ‫اصال ضرري به حال مردم ندارند برداريم و ببريم توي انبار‪ .‬حاال اينکه مجسمه‌هاي‬ ‫پرويز تناولي را از خانه‌اش ببريم که ديگر واقعا کار زشتي است‪ .‬با مجسمه چکار‬ ‫داريد؟ اين که اصال کاري نمي‌تواند بکند‪ .‬بياييد در سال جديد به جاي دزديدن و‬ ‫مصادره مجسمه‌‌ها همان کار سابق يعني دزدي اموال مردم را ادامه بدهيم‪ .‬حداقل‬ ‫خالف هم مي‌کنيم برايمان يک سودي داشته باشد‪.‬‬ ‫بياييد در سال آينده اين همه دشمن براي خودمان الکي الکي درست نکنيم‬ ‫و اين همه دوستانمان را به دشمن تبديل نکنيم‪ .‬قبول داريد که ايراني ها ‪99‬‬ ‫درصدشان مثل خودمان مخالف اين حکومت‌اند‪ ،‬اگر واقعا همين طور است‪ ،‬چرا‬ ‫فکر مي‌کنيم ‪ 98‬درصد ايراني‌ها جاسوس و مزدور رژيم هستند؟ چطور مي شود‬ ‫آدمي شش سال زندان رفته باشد‪ ،‬يا سي سال در تبعيد باشد‪ ،‬يا همين امروز‬ ‫کتک خورده باشد و صورتش پر از خون باشد‪ ،‬بعد عامل رژيم باشد؟ اصال اگر‬ ‫اين رژيم اين همه طرفدار دارد که همه مخالفانش عامل آن هستند‪ ،‬پس ما حرف‬ ‫حسابمان چيست؟‬

‫عقل حکم مي‌کند که آدم بايد کاري کند که دشمنانش کم شود و دوستانش زياد‪.‬‬ ‫به اين اعضاي انجمن همبستگي چل‌هاي مجلس نگاه نکنيد که پنج نفرشان يعني‬ ‫حسينيان و رسائي و کوچک‌زاده و ميرکاظمي و کريمي قدوسي از صبح تا شب دارند‬ ‫نامه مي‌نويسند براي ناتو و پنتاگون که بيا مملکت ما را بمباران کن و جر بده برويم پي‬ ‫کارمان‪.‬‬ ‫حاال جماعتي زيادي در اين هشت سال خوش گذراندند و مثل آقاي رسائي هي بيت‬ ‫را ماالندند و بودجه بيت المال گرفتند‪ ،‬دليل نمي‌شود که آن يکي تنش خارش هشت‬ ‫ساله دارد‪ ،‬ما خودمان را بخارانيم‪ .‬به نظرم اگر کسي از آنهايي که هشت سال به مردم‬ ‫بدوبيراه گفتند و خواستار اعدام موسوي و کروبي بودند و حاال دنبال بهانه مي‌گردند که‬ ‫آنها را بي سروصدا آزاد کنند‪ ،‬ما هم جيغ و داد نکنيم‪ .‬الزم نيست اينقدر شلوغ کنيم که‬ ‫اگر دشمني هم مي‌خواهد دشمني را کنار بگذارد بدتر لج کند و هي ادامه بدهد‪ ،‬آدم که‬ ‫چانه‌اش را با دماغ کوچک‌زاده در نمي‌اندازد‪.‬‬ ‫هميشه يک دشمن زياد است و هزار دوست کم است‪ .‬بدبختي را ببين‪ ،‬طرف توي‬ ‫فضاي مجازي چنان با من دشمني مي‌کند که مي‌خواهم خودم را بکشم‪ ،‬بعد زنگ مي زند‬ ‫تو رو خدا مواظب خودت باش‪ .‬مي‌خواهم بگويم عزيزم شما توي تلفن به من فحش بده‪،‬‬ ‫ولي وقتي خودت مي‌داني من رفيق‌ات هستم‪ ،‬بيخودي مرا دشمن خودت ندان‪ .‬جالب‬ ‫است که همه‌مان در زنگ تفريح همديگر را ماچ مي‌کنيم‪ ،‬بعد که زنگ تاريخ و سياست‬ ‫مي‌خورد همديگر را جر مي‌دهيم‪ .‬دروغ مي‌گويم؟‬ ‫هفته‌نامه «‪ 9‬دي» توقيف شد‪ ،‬نه اينکه از توقيف نشريه‌اي خوشحال باشم‪ ،‬منتهي‬ ‫بحث در چرخش است‪ .‬رسائي اعالم کرد که سخنراني‌اش که بنا بود همزمان با حضور‬ ‫اشتون در اصفهان باشد‪ ،‬لغو شده بود‪ .‬استانداري تهران يک مجلس عليه مردم بهائي‬ ‫کشورمان را لغو کرد‪ .‬سکينه محمدي هم عفو شد‪ .‬جواد الريجاني که ماه‌ها بود هميشه‬ ‫غيرمحترمانه درباره ميرحسين و کروبي حرف مي‌زد خيلي محترمانه حرف زده و لحنش‬ ‫بکلي تغيير کرده‪ ،‬رئيس قوه قضائيه گفته قضات از صدور احکامي که اجرايشان موجب‬ ‫وهن نظام است خودداري کنند‪ ،‬حاال کاري ندارم که اکثر اين قضات حضورشان به‬ ‫عنوان قاضي توهين به کشور است‪ ،‬ولي به هر حال به نظر مي‌رسد که اللهم بير بير‪.‬‬ ‫اصولگرايان با همين فرمان بيايند احتماال به جاهاي خوبي مي‌رسيم‪ ،‬حاال اصراري‬ ‫هم نداشته باشند با چراغ خاموش بيايند‪ .‬چراغ‌ها را روشن کنيد‪ ،‬کسي برخالف گفته‬ ‫حسينيان ايران را اوکراين نمي‌کند‪ ،‬ما اصوال رنگ نارنجي به پوستمان نمي‌آيد‪ ،‬همين‬ ‫ترکيب سبز و بنفش هم به ما مي‌آيد هم به هم‪ .‬راستي يادم رفت‪ ،‬ابطحي چي مي‌گفت؟‬ ‫اصالح طلبي را در سال آينده خيلي جدي بگيريم‪ .‬البته اصالحات را براي آينده‬ ‫جدي بگيريم‪ ،‬نه براي گذشته‪ .‬در اين دو سه ماه تالش‌هاي زيادي از سوي آقايان علي‬ ‫مطهري‪ ،‬بجنوردي و حسن آقا خميني و غيره صورت گرفت که اوضاع ايران در دهه‬ ‫شصت اصالح شود‪ ،‬البته آن کار هم خوب است‪ ،‬ولي سي سال دير شده است‪ .‬با توجه‬ ‫به محدوديت منابع و توانايي‌هاي رجل سياسي ما‪ ،‬بهتر است براي بهتر شدن آينده‬ ‫تالش کنيم‪.‬‬ ‫يک نوع واقع بيني اين است که آدم واقعا فقط نوک بيني‌اش را مي‌بيند‪ ،‬يک نوع‬ ‫ديگر اين است که اين قدر نوک بيني‌اش را ديده که عادت کرده و حاال جاهاي ديگر را‬ ‫هم مي‌بيند‪ .‬توهم اصوال چيز جالبي است‪ .‬من هم خيلي دوست دارم که ما باهوش‌ترين‬ ‫و نابغه‌ترين و بافرهنگ‌ترين مردم دنيا باشيم‪ ،‬ولي وقتي از خواب بيدار مي‌شوم متوجه‬ ‫مي‌شوم که اين طوري نيست‪ .‬البته اين تصور که برخي از ائمه جمعه دارند که رهبر ايران‬ ‫رهبر همه جهان است و ايران بايد الگوي جهان بشود و تنها حکومتي که مردم جهان‬ ‫دوست دارند‪ ،‬حکومت ايران است‪ .‬خيلي تصور جالبي است‪ .‬يعني توهم جالبي است‪ .‬يا‬ ‫مثال در سال حداقل دويست تا پانصد امام زمان در ايران دستگير مي‌شوند‪ .‬من خودم تا‬ ‫به حال چند خدا ديدم که از من انتظار داشتند که پيامشان را به مردم برسانم‪.‬‬ ‫ما حتي افرادي مثل آقاي احمدي‌نژاد را ديديم که همين عيد پارسال رئيس جمهور‬ ‫ايران بود و االن مثل همان چيزهايي که لولو برد‪ ،‬ايشان را هم برد همان جا‪ .‬ايشان‬ ‫مي‌خواست جهان را مديريت کند‪ ،‬اقتصاد اول جهان بشود‪ ،‬معجزه هزاره سوم بود‪ ،‬حتي‬

‫‪50‬‬

‫شوخي شوخي داشت ظهور مي کرد‪ .‬االن آن آدم دارد اندازه واقعي خودش‬ ‫مي‌شود‪ ،‬يک آقايي که در نارمک گاهي به مسجد محل مي‌رود و بعضي از‬ ‫بچه‌هاي محل با او عکس مي‌گيرند‪ .‬اين خيلي خوب است که هر کس اندازه‬ ‫خودش بشود‪.‬‬ ‫چراغ دروغ بي فروغ است‪ ،‬حاال چه با چراغ روشن رانندگي کنيم يا با چراغ‬ ‫خاموش‪ .‬من فکر مي کنم که حاال که ‪ 2573‬سال تالش ما به نتيجه نرسيده‬ ‫شايد همين امسال که کال همه حالمان خوب است‪ ،‬بتوانيم دروغ نگوئيم‪ .‬نه که‬ ‫خودم دروغ نمي‌گويم‪ ،‬اتفاقا من نگاه به آئينه مي‌کنم و بعد از رويت خودم از شما‬ ‫مي‌خواهم که ما دروغ کمتر بگوئيم‪ .‬خداي ناکرده منظورم اين نيست که اصال‬ ‫دروغ نگوئيم‪ .‬من که نمي‌خواهم کل تاريخ اين مملکت را زير سئوال ببرم‪ ،‬ولي‬ ‫تالش خودمان را بکنيم‪ .‬جاي دوري نمي‌رود‪ .‬مثال در مورد همين خانم کاترين‬ ‫اشتون عروس تازه ايراني‌ها‪ ،‬قرار است کميته حقيقت ياب تشکيل شود‪ .‬آن هم‬ ‫در جامعه‌اي که همه به هم دروغ مي‌گويند‪ .‬يعني رهبر کشور مي‌خواهد با آمريکا‬ ‫توافق بکند اسمش را مي‌گذارد نرمش قهرمانانه‪ ،‬دولت غني سازي را متوقف‬ ‫کرده مي‌گويد ما خورديم شما بگيد زد‪.‬‬ ‫نمايندگان مجلس هشت سال اللموني گرفته بودند و وقتي بايد در خانه‬ ‫ملت که فکر مي‌کردند خانه باباشان است‪ ،‬به رئيس جمهور بي عرضه نزديک‬ ‫نمي‌شدند‪ ،‬هر چه داشتند دادند رفت‪ ،‬حاال که طرف آمده کليد بياندازد در بسته‬ ‫را باز کند‪ ،‬مي‌خواهند گربه را دم حجله بکشند و چنان جيغ و داد راه انداختند‪،‬‬ ‫انگار نه انگار هشت سال هر وقت طرف چيزي مي‌خواست مي‌گفتند‪« :‬بده بره‪».‬‬ ‫قوه قضائيه هم که اظهر من الشمس است‪ ،‬هم از لنگه کفش مرتضوي‪،‬‬ ‫هم از قندان و دندان محسني اژه‌اي‪ .‬اين وسط کار همه اينها گير دادند که خانم‬ ‫کاترين خانم در ايران چه کرد؟ و اصال چرا مالقات کرد؟ اشتون که گفته ما از‬ ‫قبل برنامه نداشتيم‪ ،‬وزارت خارجه هم که مي گويد ما از قبل برنامه نداشتيم‪،‬‬ ‫خانم گوهر عشقي و نرگس محمدي هم که مي‌گويند ما از قبل نمي‌دانستيم‪،‬‬ ‫يعني اين وسط چه کسي براي چي مقصر است؟‬ ‫خبر اعالم مي‌شود که جواد ظريف برنامه شام را لغو کرده‪ .‬خانم اشتون هم‬ ‫مي‌گويد اصال قرار نبود شام بخوريم‪ .‬در مملکت چپ و راست و پوزيسيون و‬ ‫اپوزيسيون‪ ،‬سي و پنج سال است همه زور مي‌زنند که حقيقت را پنهان کنند‪ ،‬بعد‬ ‫مجلس مي‌خواهد براي چيزي که معلوم است کميته حقيقت‌ياب تشکيل بدهد‪.‬‬ ‫پارسال عيد هيچ اميدي به هيچ چيز نداشتم‪ .‬اصال هوا دلگير بود و درها‬ ‫بسته و سرها در گريبان و خالصه کنم که بد زمستاني بود‪ .‬سال سختي بود‪،‬‬ ‫ولي اين زمستان وقتي مي‌خواهد برود واقعا جان مي‌کند تا برود‪ .‬هر سال هم‬ ‫مي‌رود و عادت نمي‌کند‪ .‬مي‌داند که بايد برود‪ ،‬هنوز از اين هزار هزار سال رفتن‬ ‫درس نگرفته‪ .‬چنان پاسفت مي‌کند انگار حقيقتي دارد که بايد بماند‪ .‬بعد هم‬ ‫که مي‌خواهد برود دروغگو اسم خودش را بهار مي‌گذارد‪ .‬هشت سال بهارمان‬ ‫را دزديد و اسم خودش را هم گذاشت بهار و انگار عهد کرده بود تپه گلکاري‬ ‫نشده باقي نگذارد‪ .‬رفت و با جان کندن رفت‪ .‬رفت و تا ثانيه آخر دزديد و رفت‪،‬‬ ‫رفت و زمين مملکت را سوزاند و ثروت ملي را بي ارزش کرد و رفت‪ .‬اما رفت‪.‬‬ ‫بيرونش کرديم‪ .‬شايد بزرگترين هوشمندي سياسي تمام تاريخ ملت ايران‬ ‫در همين سالي که رفت ديده شد‪ .‬بيرونش کرديم و چنان که انگار هيچ وقت‬ ‫نبود‪ .‬با هوشمندي و اميد‪ .‬اميدي که در تاريخ اين کشور هميشه گران‌ترين کاال‬ ‫در بازار سياست ايران بوده و اصوال توليدش دشوارترين کار است‪ .‬من به تغيير‬ ‫بزرگ در سالي که مي‌آيد و سال‌هايي که مي‌آيند ايمان دارم‪ .‬من مي‌دانم که‬ ‫بايد ايستاد‪ ،‬بايد تالش کرد‪ ،‬بايد سختي کشيد و بايد براي مردماني که عمري‬ ‫به عزا و سياهي و گريه و نوميدي عادت دارند‪ ،‬خنده و سپيدي و شادي و اميد‬ ‫هديه کرد‪.‬‬

‫اميد بزرگترين ثروت ماست براي تغيير‪.‬‬


‫‪51‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫نوروز در زندان‌هاي دهه ‪‌60‬‬

‫ايرج مصداقي‬

‫عيد ‪ 61‬اوين‬

‫خون از در و ديوار مي‌باريد و داس مرگ همچنان‬ ‫قرباني مي‌گرفت‪ .‬سال نو نيمه شب تحويل مي‌شد‪ .‬اسداهلل‬ ‫که زبانش مار را از سوراخ بيرون مي‌آورد از مسئوالن زندان‬ ‫اجازه گرفته بود که هنگام سال تحويل بيدار باشيم‪ ،‬اما نزد‬ ‫پاسداران صحبتي از مراسم نکرده بود‪ .‬با اين حال آن‌ها را‬ ‫راضي کرده بود که چاي و پنير اضافه بر جيره‌ غذايي روزانه‬ ‫بدهند‪ .‬اين اولين نوروز زندان پس از شروع سرکوب خونين‬ ‫‪ 30‬خرداد بود و هنوز مسئوالن زندان تجربه‌ الزم براي‬ ‫ن روزهايي را کسب نکرده بودند‪ .‬در راهروي‬ ‫برخورد با چني ‌‬ ‫سالن شماره يک «آموزشگاه» اوين سفره‌اي سراسري چيده‬ ‫شده بود و در دو طرف آن بچه‌ها نشسته بودند‪.‬‬ ‫بچه‌ها به طور دست‌جمعي ترانه «شکوفه مي‌رقصد از‬ ‫باد بهاري» را به رهبري اسداهلل مي‌خواندند‪ .‬رقص و آواز و‬ ‫شادي تا پاسي از شب ادامه داشت‪ .‬اسداهلل کوچک و بزرگ‬ ‫و غريبه و آشنا نمي‌شناخت‪ ،‬به سرعت با افراد اخت مي‌شد و‬ ‫به شوخي و بذله‌گويي مي‌پرداخت‪.‬‬ ‫اسداهلل با استعداد منحصر به فردش‪ ،‬ميرحسين‬ ‫ميرنجات قوامي‪ ،‬يکي از توابان منفور را که از انجام هيچ‬ ‫زشتي‌اي فروگذار نکرده بود واداشته بود تا با ترانه‌ي «عمو‬ ‫سبزي فروش» که اسداهلل خودش آن را مي‌خواند‪ ،‬در ميان‬ ‫جمع برقصد‪ .‬ديدن صحنه‌ي آواز با عشوه‌هايي که اسداهلل‬ ‫مي‌آمد‪ ،‬و رقص «ميرنجات» که از يک پا مي‌لنگيد دل و روده‬ ‫براي کسي باقي نمي‌گذاشت‪« .‬سيدشله» مانند خرسي که در‬ ‫ميان جمع به رقص آورده باشند‪ ،‬رقاص مراسم شب عيد بود‬ ‫و همين دست پاسداران را براي برخورد با افراد بند مي‌بست‬ ‫و توابان هم نمي‌توانستند عليه ما نزد پاسداران سوسه بيايند‪.‬‬ ‫گزارش مراسم نوروز به الجوردي يکي از داليلي بود که‬ ‫باعث شد در‌ اتاق‌هاي سالن يک را ببندند و اتاق‌ها به صورت‬ ‫مجرد در بيايند‪.‬‬

‫عيد ‪ 62‬گوهردشت‬

‫از اواخر دي‌ماه‪ ،‬در جلسه‌ي هفتگي سالن ‪ 19‬زندان‬ ‫گوهردشت مقرر شده بود هر اتاقي يک مسئول فرهنگي‬ ‫جهت تهيه‌ مقدمات برگزاري جشن نوروز معرفي کند تا زير‬ ‫نظر جالل ماهر‌النقش که در خانواده‌اي هنرمند به دنيا آمده‬ ‫بود و داراي ليسانس نقاشي و فوق ليسانس معماري داخل‬ ‫ساختمان بود و در دانشکده هنرهاي زيبا نيز تدريس کرده‬ ‫بود‪ ،‬به کار بپردازند‪.‬‬ ‫مسئول صنفي بند موظف شده بود کاغذهاي بسته‌بندي‬ ‫پرتقال و سيب‌ خريداري شده از فروشگاه را که رنگي بودند‪،‬‬ ‫به جالل تحويل دهد‪ .‬اين کاغذها به رنگ‌هاي مختلف سفيد‪،‬‬ ‫زرد‪ ،‬قرمز و نارنجي بودند‪ .‬بچه‌ها با بريدن اين کاغذها‬ ‫به شکل نوارهاي کوچک و چسباندن آن‌ها به يکديگر با‬ ‫چسب برنجي که خود توليد مي‌کرديم‪ ،‬کاغذ‌رنگي‌هايي تهيه‬ ‫مي‌کردند که براي تزئين سالن مورد نياز بود‪.‬‬ ‫حوالي ساعت هشت بامداد سال تحويل مي‌شد و ما‬ ‫شب قبل اجازه گرفته بوديم که مقررات خاموشي رعايت‬ ‫نشود و بچه‌ها تا صبح بيدار باشند‪ .‬پاسدار بند ساعت ‪11‬‬ ‫شب بند را ترک کرد و از همان موقع بچه‌ها هر آن‌چه را که‬

‫طي ماه‌ها تهيه و پنهان کرده بودند‪ ،‬بيرون آورده‪ ،‬مشغول‬ ‫نصب آن‌ها شدند‪ .‬از در و ديوار بند کاغذهاي رنگي به شکل‌ها‬ ‫و طرح‌هاي گوناگون‪ ،‬همراه با نوشته‌هاي زيبايي مبني بر‬ ‫«بهاران خجسته باد» و «نوروزتان پيروز» و‪ ...‬از سقف آويزان‬ ‫شده بود‪ .‬ماهي‌ها و توپ‌ها و فانوس‌ها به چراغ‌ها آويزان‬ ‫شده بودند‪ .‬جاي خالي روي ديوارهاي بند ديده نمي‌شد‪.‬‬ ‫دو طرف بند دو پتوي رنگي سفيد و سبز کم رنگ به‬ ‫ديوار زده شده بود و روي آن‌ها عکس‌هاي زيباي کودکان‬ ‫چسبانده شده بود‪ .‬سفره‌ي هفت سين بزرگي در بند چيده‬ ‫شده و در گوشه‌و کنار آن مرغابي‌هاي نقره‌اي رنگي که با‬ ‫زرورق سيگار درست شده بودند‪ ،‬خودنمايي مي‌کردند‪ .‬به‬ ‫ابتکار بچه‌ها شمع‌هاي زيبايي تهيه شده بودند‪ .‬شيشه‌هاي‬ ‫دارو را از وسط بريده و در قسمت تحتاني آن روغن غذا‬ ‫ريخته و يک فتيله ميان آن قرار داده و روشن مي‌کرديم‪.‬‬ ‫صبح‌هنگام که پاسدار بند براي دادن چاي در بند را باز‬ ‫کرد‪ ،‬نزديک بود از تعجب شاخ در بياورد‪ .‬فکرکرده بود از‬ ‫سر شب تا صبح همه اين‌ها را ساخته و پرداخته کرده‌ايم‪.‬‬ ‫به ذهن‌اش خطور نمي‌کرد که اين‌ همه محصول چند ماه کار‬ ‫و انرژي است‪.‬‬ ‫مراسم به شکل جمعي در بند برگزار شد و مسئوالن‬ ‫اتاق‌ها و بند‪ ،‬کارگري روز و پذيرايي را انجام مي‌دادند‪.‬‬ ‫محمود آنوش که سن باالتري نسبت به بقيه داشت‪ ،‬از قبل‬ ‫به تعداد افراد بند‪ ،‬از مسئول صنفي بند اسکناس‪ 20‬توماني‬ ‫تحويل گرفته بود و همه‌ي بچه‌ها بعد از سال تحويل‪ ،‬ضمن‬ ‫روبوسي و تبريک سال نو به او‪ ،‬يک اسکناس ‪ 20‬توماني از‬ ‫دست وي عيدي مي‌گرفتند‪ .‬سرود «بهاران خجسته باد» بعد‬ ‫از تحويل سال نو به شکل گروهي اجرا شد و سپس افراد‬ ‫مختلف به هنرنمايي پرداختند‪ .‬کيک بزرگي نيز تدارک ديده‬ ‫شده بود که به همراه شربت و چاي سرو مي‌شد‪ .‬نمايش‌هاي‬ ‫پانتوميم و تئاترهاي گوناگون تا چند روز پس از عيد نيز‬ ‫شب‌ها در بند اجرا مي‌شدند‪.‬‬

‫عيد ‪ 63‬سلول انفرادي‬

‫در فضاي سلول انفرادي زندانيان به فراخور حال‪ ،‬سفره‬ ‫هفت‌سيني بديع فراهم مي‌کردند‪ .‬يکي که يک سين کم آورده‬ ‫بود‪ ،‬چون نامش با حرف سين شروع مي‌شد‪ ،‬خودش در ميان‬ ‫سفره نشسته بود! و ديگري خود سلول را سين گرفته بود‪.‬‬ ‫هفت‌سين سلول انفرادي اگرچه غيرمتعارف بود ولي‬ ‫تالش مي‌شد که حتمًا از هفت «سين» تشکيل شده باشد‪،‬‬ ‫مث ً‬ ‫ال سطل که با پالستيک و کيسه‌ نان درست کرده بودي؛‬ ‫سفره‌ که با پالستيک دوخته بودي؛ سنگريزه که در کف سلول‬ ‫يا راهرو و حمام پيدا کرده بودي؛ سبد که از پالستيک و‬ ‫مشمع درست شده بود؛ ساک اگر داشتي يا خودت درست‬ ‫کرده بودي و سوزن و ساعت اگر با خود ‌داشتي‪ .‬سيني که‬ ‫ي سفره‌ها‬ ‫مي‌توانست به هرچيز مسطحي اطالق شود‪ .‬بعض ‌‬ ‫سبزه و ماهي هم داشتند! ماهي را مي‌شد با حفاظ آلومينيومي‬ ‫قالب کره ساخت‪.‬‬ ‫نوروز ‪ 63‬در زندان قزلحصار‪ ،‬دردناکترين و غم‌بارترين‬ ‫نوروز زندان بود‪« .‬جان‌هاي شيفته» در «قبر» و «قيامت» و‬ ‫«واحد مسکوني» به بيرحمانه‌ترين شکل مدفون شده بودند و‬ ‫به بندکشيدن ده‌ها نفر در يک سلول ‪ 4‬متر مربعي در بندهاي‬ ‫مجرد قزلحصار روي ديگر نوروز ماللت‌بار ‪ 63‬بود‪ .‬افزون بر‬ ‫اين‌ها زندانبان‌هايي که به جنگ بهار و نوروز رفته بودند و با‬

‫رويش و سبزي دشمني داشتند در هنگام سال تحويل فرصت‬ ‫را مغتنم شمرده زندانيان واحد ‪ 3‬را به اجبار در راهرو واحد‬ ‫نشاندند تا شاهد خودزني دوستان سابق‌شان باشند که زير‬ ‫فشار يا به خاطر شرايط عمومي زندان درهم‌شکسته و بعضا‬ ‫به خدمت رژيم درآمده بودند‪.‬‬

‫عيد ‪ 64‬قزلحصار‬

‫با همه‌ي تالشي که زندانبانان به خرج دادند اما باالخره‬ ‫در مقابل هجوم بهار و نوروز تسليم شدند‪ .‬اولين مراسم‬ ‫عيد بعد از برکناري الجوردي و حاج داوود رحماني رئيس‬ ‫زندان قزلحصار با شور و شوق خاصي در بند يک واحد سه‬ ‫زندان قزلحصار برگزار شد‪ .‬از مدت‌ها قبل اتاق‌ها با روياندن‬ ‫سبزه‌هاي مختلف و برپا کردن سفره‌هاي هفت‌سين‪ ،‬به‬ ‫استقبال بهار و نوروز رفته بودند‪ .‬قوطي‌هاي شامپو به مانند‬ ‫کوزه‌هاي سبزي در آمده بودند‪ .‬بچه‌هاي اتاق ما «بهاران‬ ‫خجسته باد» زيبايي را به شکل يک تابلو رويانده بودند‪.‬‬ ‫مراسم نوروز به شکل عمومي برگزار نشد‪ ،‬ولي دائم‬ ‫درحال آمد و شد به اتاق‌هاي يکديگر براي بازديد عيد و‬ ‫روبوسي بوديم‪ .‬اتاق به اتاق به ميهماني مي‌رفتيم و مورد‬ ‫پذيرايي قرار مي‌گرفتيم‪.‬‬ ‫اولين عيد بعد از شرايط دهشت بار زمان حاج داوود‪ ،‬در‬ ‫من احساس فرح‌بخش اولين بهار آزادي را تداعي مي‌کرد که‬ ‫بس کوتاه بود و زود گذر‪ .‬در روزهاي بعد رقص‌ زيباي لري و‬ ‫کردي در يکي از اتاق‌هاي بند در حالي که بچه‌ها از سر و کول‬ ‫هم باال مي‌رفتند اجرا شد‪ .‬به مناسبت نوروز‪ ،‬من و همايون‬ ‫سماطي شعري فکاهي‌گونه درباره‌ي بچه‌ها‌ي اتاق سروده‬ ‫بوديم‪ .‬سال قبل «قبر»هاي حاج‌داوود رحماني و «قيامتي» که‬ ‫برپا کرده بود ما را در خود مي‌فشرد‪ .‬مي‌خواستند مدفون‌مان‬ ‫کنند‪ ،‬اما توفيقي نيافتند‪ .‬ما برخاسته بوديم ‪ ،‬نوروز آمده بود‬ ‫و زندگي همچنان ادامه داشت و قهقهه‌هاي سرمستانه‌ي ما‬ ‫فضا را پر مي‌کرد‪.‬‬

‫عيد ‪ 65‬قزلحصار‬

‫نوروز نزديک مي‌شد و همه آن را به فال نيک گرفته‬ ‫بودند‪ .‬نسيم بهاري در راه بود و انجماد زمستاني رخت بر‬ ‫مي‌بست‪ .‬درگيري و تنش در بند ‪ 2‬واحد يک قزلحصار که‬ ‫در دوران حاج‌داوود شرايط بسيار سختي داشت به حداقل‬ ‫رسيده بود‪ .‬همه چيز حکايت از آب شدن يخ‌هاي موجود در‬ ‫روابط بين زندانيان مجاهد در اين بند داشت‪ .‬من و تعداد‬ ‫ديگري از بچه‌ها ‪ 5‬ماه بود که به اين بند منتقل شده بوديم‪.‬‬ ‫قرار بود از سال نو مخالفت‌ها به کنار نهاده شده و همه در‬ ‫ورزش و ديگر حرکات جمعي بند شرکت کنند‪.‬‬ ‫مجتبي قدياني که بعدها در کشتار ‪ 67‬به دار آويخته‬ ‫شد‪ ،‬مسئول فرهنگي اتاق بود و تمام تالش‌ خود را به خرج‬ ‫مي‌داد تا تزيينات داخلي اتاق براي سال نو‪ ،‬به نحو احسن‬ ‫انجام گيرد‪ .‬تجربه‌ي برگزاري مراسم نوروز در گوهردشت‬ ‫به کمک‌مان آمده بود‪ .‬ستوني از کاغذ رنگي به شکل آبشار‬ ‫تهيه کرده بوديم که در وسط اتاق از سقف آويزان بود‪ .‬دور‬ ‫تا دور قفسه‌هاي اتاق را با کاغذهاي رنگي به شکل زيبايي‬ ‫آراسته بوديم‪ .‬پيش از نوروز‪ ،‬جشن چهارشنبه سوري را نيز‬ ‫طي مراسمي در اتاق‌ گرامي داشتيم‪ .‬برگزاري جشن‌هاي ملي‬ ‫همچون شب يلدا و چهارشنبه سوري و نوروز جدا از شور و‬ ‫نشاط و شادابي که به محيط زندان مي‌بخشيد تأکيدي بود‬ ‫بر هويت ملي‌ و سرشت جداگانه‌ي فرهنگي ما با حاکمان بر‬ ‫ميهن‌مان‪.‬‬

‫عيد ‪ 66‬گوهردشت‬

‫در بند ‪ 2‬زندان گوهردشت به سر مي‌برديم و سال‬ ‫تحويل حوالي هشت بامداد بود‪ .‬کيک بزرگي که تهيه آن‬ ‫را مصطفي اسفندياري برعهده‌ داشت‪ ،‬با مرارت زياد آماده‬ ‫شده بود‪ .‬مسئوليت اجراي برنامه‌هاي هنري‪ ،‬از جمله تئاتر‬ ‫و ميان پرده با حميد الجوردي بود که به کارش مسلط بود‪.‬‬ ‫گروه‌هاي سرود فارسي و آذري نيز به تمرين مشغول بودند‪.‬‬ ‫گروه‌هاي تزيين سالن که مسئوليت آذين‌بندي حسينيه بند‬ ‫و دکوراسيون صحنه تئاتر را به عهده داشتند نيز همچنان‬ ‫فعال بودند‪.‬‬ ‫فريدون فم تفرشي يک زنداني توده‌اي که در دوران شاه‬ ‫نيز ساليان زيادي را در زندان به سر برده بود سال‌خورده‌‬ ‫ترين فرد بند بود و نيازمند شارژ روحي‪ .‬او از نظر جسمي‬ ‫بسيار ضعيف بود و به شدت الغر و تکيده مي‌نمود‪ .‬عصب‌هاي‬ ‫کف پاهايش‪ ،‬در اثر ضربه‌هاي کابل‪ ،‬آسيب ديده بودند و به‬ ‫همين دليل هنگام راه رفتن تعادل نداشت و از عهد ‌ه انجام‬ ‫کارهايش برنمي‌آمد‪ .‬او براي ما‪ ،‬پيش از تمامي تضاد‌هاي‬ ‫سياسي و ايدئولوژيکي که با او داشتيم‪ ،‬يک انسان رنج‌ديده‬ ‫بود و در کنار ما و در زير يک سقف به سر مي‌برد‪ .‬به هنگام‬ ‫تحويل سال و به هنگام ورود به سالن حسينيه‪ ،‬تک به تک‬ ‫بچه‌هاي اتاق‌مان به سمت او که روي زمين نشسته بود رفته‬ ‫و با بوسيدن رويش فرا رسيدن عيد را از صميم قلب به او‬ ‫تبريک گفتيم‪ .‬مصطفي اسفندياري که مسن‌ترين‌مان بود جلو‬ ‫و من که مسئول اتاق بودم پشت سر او قرار داشتم‪ .‬هيچ‌گاه‬

‫‪51‬‬

‫صورت پيرمرد را فراموش نمي‌کنم‪ .‬چشمان بي‌فروغ‌اش‪،‬‬ ‫درخشش عجيبي يافته بود‪ .‬تالش مي‌کرد هر بار از زمين بلند‬ ‫شود و تمام قد در برابرمان بايستد‪ .‬من يا شايد همه‌ي ما‪ ،‬در‬ ‫آن لحظه‌ به آن‌چه که او و دوستانش بر ما روا داشته بودند‪،‬‬ ‫فکر نمي‌کرديم و بيش‌تر به وظيفه‌ي انساني خود‪ ،‬فارغ از‬ ‫مرزبندي‌هاي رايج سياسي مي‌انديشيديم‪.‬‬ ‫کاغذ‌هاي رنگي و «عيدتان مبارک» که به زبان‌هاي‬ ‫مختلف فارسي‪ ،‬آذري و کردي نوشته شده بودند از سقف‬ ‫حسينيه آويزان بودند‪ .‬سن زيبايي تهيه شده بود‪ .‬گروه‬ ‫سرود فارسي و آذري‪ ،‬با انگيزه و احساس بسيار قوي ترانه‬ ‫«بهاران خجسته باد»‪« ،‬آزادي» فرخي يزدي و نيز سرودهاي‬ ‫زيبا‪ ،‬دل انگيز و ماندگار آذري را اجرا کردند‪ .‬آن روز مصطفي‬ ‫اسفندياري »الهه ناز» را به زيبايي خواند‪ .‬احمدرضا محمدي‬ ‫مطهري نيز حاجي فيروز بود و محمود سمندر پانتوميم اجرا‬ ‫کرد‪.‬‬

‫عيد ‪ 67‬گوهردشت‬

‫زندانيان مذهبي و غيرمذهبي مدتي بود که در بندهاي‬ ‫جداگانه تقسيم شده بودند‪ .‬گويا مقدمات پروژه‌ «پاکسازي»‬ ‫زندان‌ها چيده مي‌شد‪ .‬زندان مانند جامعه در تک و تاب بود‪.‬‬ ‫اين بار اثرات جنگ شهرها در زندان هم احساس مي‌شد‪.‬‬ ‫در آسمان هواخوري‪ ،‬موشک «اسکاد بي» را که به سمت‬ ‫تهران مي‌رفت ديده بوديم‪ .‬چند صباحي از اصابت موشک‬ ‫هواپيماهاي عراقي به ديوار زندان نگذشته بود‪ .‬هرچند هرگونه‬ ‫حرکت جمعي در سطح بند ممنوع شده و امکان برگزاري‬ ‫مراسم نوروز را به شکل عمومي نداشتيم اما با هماهنگي‌اي‬ ‫که از پيش در سطح بند شده بود مراسم را برگزار کرديم‪.‬‬ ‫بند به چند مجموعه تقسيم شده بود و هر مجموعه جداگانه‬ ‫مراسم نوروز را اجرا مي‌کرد‪ .‬هيچ‌کس نمي‌توانست حدس‬ ‫بزند اين آخرين نوروزي است که در کنار هم برگزار مي‌کنيم‪.‬‬

‫عيد ‪ 68‬اوين‬

‫جان ‌به در بردگاني بوديم که کشتار ‪ 67‬را به تازگي‬ ‫پشت سر گذاشته و از گوهردشت به اوين منتقل شده بوديم‪.‬‬ ‫در روزهاي تابستان نحسي که از سر گذرانده بوديم‪ ،‬هيچ‌گاه‬ ‫تصور نمي‌کردم شاهد آمدن بهاري دوباره باشم‪ .‬ولي بهار از‬ ‫راه رسيده بود و دوباره خانه را از طراوت و شادابي مي‌آکند‪.‬‬ ‫مسئول بند بودم‪ ،‬مثل سال‌هاي قبل دوباره تمام‌ اتاق‌ها‪،‬‬ ‫راهرو‪ ،‬حمام‌‪ ،‬توالت و حياط زندان را شستيم و گرد و غبار‬ ‫از چهره‌ي زندان زدوديم‪ .‬پاسداران با تعجب ما را نگاه‬ ‫مي‌کردند‪ ،‬انتظار نداشتند بعد از آن کشتار دوباره کمر راست‬ ‫کنيم‪.‬‬ ‫دل و دماغ هر ساله نبود و مراسم عيد مانند قبل گسترده‬ ‫برگزار نشد‪ .‬با اين حال فرصت را غنيمت شمرده در اتاقمان‬ ‫مراسم ساده‌اي را برگزار کرديم‪ .‬به جايش بچه‌ها درصدد‬ ‫بودند با سابيدن سکه‌‌هاي ‪ 5‬توماني و تبديل آن به قلب و‬ ‫شمع‪ ،‬گردن‌بندهايي طاليي براي مادران شهدا تهيه کنند‪.‬‬

‫عيد ‪ 69‬اوين‬

‫در سالن ‪« 6‬آموزشگاه» زندان اوين بوديم و سبزه‌ها در‬ ‫اتاق‌ها مي‌روئيدند و سفره‌هاي هفت‌سين چيده مي‌شدند و‬ ‫دوباره ما لباس نو مي‌پوشيديم‪ ،‬اتاق به اتاق مي‌رفتيم و سال‬ ‫نو را تبريک مي‌گفتيم و جاي خالي «موسي» و همه‌ي شهدا‬ ‫و به ويژه بچه‌هايي را که در قتل‌عام تابستان ‪ 67‬پر‪ -‬پر‬ ‫شده بودند‪ ،‬گرامي مي‌داشتيم و مثل هرسال‪ ،‬به همديگر نويد‬ ‫پيروزي مي‌داديم و آرزوي سالي خوش مي‌کرديم‪.‬‬ ‫محمود رويايي با لنگ کراواتي زده و در بند رژه مي‌رفت‪.‬‬ ‫اميرانتظام نتوانست خوشحالي خود را پنهان کند و گفت‪ :‬بعد‬ ‫از سال‌ها چشم‌مان به جمال کراوات روشن شد! واقعًا دلش‬ ‫براي کراوات تنگ شده بود ‪...‬‬ ‫خميني مرده بود و ما همچنان زنده بوديم‪ .‬يادش به خير‬ ‫موقع روبوسي ابوالحسن مرندي بغل دست من ايستاده بود‬ ‫و پيراهني نو به تن داشت‪ ،‬سرش را بغل گوشم گرفت و‬ ‫گفت از وقتي اين پيراهن نو را پوشيدم نمي‌دونم دست‌هام رو‬ ‫کجا بذارم‪ .‬از خنده غش کرده بودم‪ .‬بعد از مراسم روبوسي‪،‬‬ ‫همه‌ي بچه‌هاي بند در يکي از اتاق‌ها جمع شدند‪ .‬بقيه نيز در‬ ‫راهرو نشسته بودند‪ .‬آدم بود که از سرو کول هم باال مي‌رفت‪.‬‬ ‫موضع‌گيري سياسي نداشتيم به همين دليل منطقي نبود‬ ‫که نوروزمان را نيز در خفا جشن بگيريم و آن را نيز از خودمان‬ ‫دريغ بداريم‪.‬‬ ‫بعد شعر «هفت‌سين» خوانده شد‪ .‬مرحوم دکتر يحيي‬ ‫نظيري چند ترانه زيباي قديمي را با صدايي دلنشين اجرا‬ ‫کرد‪ .‬گويي که پيرانه سر‪ ،‬جواني از سر گرفته بود‪.‬‬ ‫سرانجام محمود رويايي شعر «نوروز» را خواند که به‬ ‫تازگي در زندان سروده شده بود و من آن را از حفظ کرده‬ ‫بودم‪.‬‬ ‫مراسم نوروز تا پاسي از شب با شعر و آواز ادامه يافت‪.‬‬ ‫نوروز ‪ 70‬را هم در زندان بودم و هنوز آنان که دل‌شان‬ ‫براي آزادي ميهن مي‌تپد نوروز را در زندان جشن مي‌گيرند‪.‬‬


52

52

April 2014

1393 ‫فروردين‬

CONTINUED FROM PAGE 53

Russian ports on the Black Sea. At the beginning of November, Russia, Great Britain and France declared war on the Ottoman Empire. In London, strategists began considering an attempt to break the Dardanelles blockade and take Constantinople. The result was the arrival of a British-French fleet at the southern tip of the Gallipoli Peninsula three months later. The attack, which began with a naval bombardment but soon included an all-out ground-troop invasion, failed dramatically. The Ottoman victory led to the resignation of Britain’s First Lord of the Admiralty Winston Churchill and provided the foundation for the rise of the man who would later found modern Turkey: Mustafa Kemal Atatürk. The bloody battle also became a national trauma for Australia and New Zealand, thousands of whose soldiers lost their lives at Gallipoli. The Allies’ defeat at Gallipoli marked a strategic turning point in the war in the Middle East. Because their plan to strike at the heart of the Ottoman Empire failed, the Allies began focusing on its periphery -- targeting the comparatively weakly defended Arab provinces. It was a plan which corresponded with the Arab desire to throw off the yoke of Ottoman rule. In July 1915, Sir Henry McMahon, the High Commissioner of Egypt, began secret correspondence with Hussein Bin Ali, the Sharif of Hejaz and of the holy city of Mecca. He and his sons, Ali, Faisal and Abdullah -- together with the Damascus elite -- dreamed of founding an Arab nation state stretching from the Taurus Mountains in southeastern Turkey to the Red Sea and from the Mediterranean to the Iranian border. In October 1915, McMahon wrote Hussein a letter in which he declared Great Britain’s willingness -- bar a few vague reservations -“to recognize and support the independence of the Arabs within the territories in the limits and boundaries proposed by the Sherif of Mecca.” Imperialistic Dealings The Arabs fulfilled their part of the agreement. In June 1916, they began their insurgency against the Ottomans -- a decisive aid to the British advance from Sinai to Damascus via Jerusalem. Their revolt was energized by the British archeologist and secret agent Thomas Edward Lawrence, who would go down in history as “Lawrence of Arabia.” Britain, though, did not fully live up to its part of the deal. In a dispatch sent in early 1916, Lawrence wrote that the Arab revolt would be useful to the British Empire because, “it marches with our immediate aims, the break-up of the Islamic ‘bloc’ and the defeat and disruption of the Ottoman Empire.” But in no way were the British thinking of the kind of united Arab state that Hussein and his sons dreamed of. “The states the Sharifs would set up to succeed the Turks would be … harmless to ourselves…. The Arabs are even less stable than the Turks. If properly handled they would remain in a state of political mosaic, a tissue of small jealous principalities incapable of cohesion.” Far more important to the British than their Arab comrades in arms were the French, with whom their troops were fighting and dying in untold numbers on the Western Front. “The friendship with France,” British Prime Minister David Lloyd George later told his French counterpart Georges Clemenceau, “is worth ten Syrias.” France was a colonial power that had long laid claim to the Christian provinces of the Ottoman Empire. Great Britain would have preferred to control the region alone, but with their common enemy Germany bearing down, London was prepared to divide the expected spoils.

Even as McMahon was corresponding with Sharif Hussein, British parliamentarian Sir Mark Sykes was negotiating a contradictory deal with the French diplomat François Georges-Picot. It foresaw the division of the Arab provinces which still belonged to the Ottomans in such a way that France would get the areas to the north and the British those to the south. “I should like to draw a line from the ‘e’ in Acre to the last ‘k’ in Kirkuk,” Sykes said as he briefed Downing Street on the deal at the end of 1916. The so-called Sykes-Picot Agreement was an unabashedly imperialistic document. It took no account of the wishes of the peoples affected, ignored the ethnic and confessional boundaries existing in the Arab and Kurdish world and thus provoked the conflicts which continue to plague the region 100 years later. “Even by the standards of the time,” writes James Barr, “it was a shamelessly self-interested pact.” The Balfour Redesign The document initially remained secret. And by the time the Bolsheviks completed their revolution in Moscow in 1917 and made the Sykes-Picot Agreement public, the British had already signed another secret deal -- one which neither the Arabs nor the French knew about. On Nov. 2, 1917, Foreign Minister Arthur James Balfour promised the Zionist Federation of Great Britain “the establishment in Palestine of a national home for the Jewish people.” There were several factors motivating the British to grant the oppressed Jews the right to self-determination and to give them a piece of the Ottoman Empire for that purpose. One of the most important was the accusations of imperialism against London that had grown louder as the war progressed. Not that the imperialists in the British cabinet shared such concerns. But it bothered them, particularly because one of the critics, Woodrow Wilson, had just been reelected as US president. “Every people should be left free to determine its own polity, its own way of development, unhindered, unthreatened, unafraid,” Wilson intoned in January of 1917 on the eve of America’s entry into the war. At the time, Wilson was unaware of the Sykes-Picot Agreement, but the British suspected that they would ultimately have to come clean with their new ally. As such, the Balfour Declaration can be seen as an effort to guard against the expected US reaction to Britain’s arbitrary redesign of the Middle East. In the meantime, the British -- with the help of the Arabs -- were establishing military facts on the ground. Against stiff Ottoman and German resistance, they advanced across the Sinai and Palestine to Damascus. At the same time, they progressed up the Euphrates to Baghdad and occupied Iraq. Between 1915 and 1918, there were more than 1.5 million soldiers fighting in the Middle East, with several hundred thousand casualties -- not including the around one million Armenians who were killed or starved to death in the Ottoman Empire. In October of 1918, World War I came to an end in the region with the Armistice of Mudros. The Ottoman Empire had been defeated and, with the exception of Anatolia, was divided among the victors and their allies. The “peace to end all peace” was forced upon the Middle East -- for an entire century. When US President Wilson arrived in Paris in early 1919 for peace negotiations with British premier Lloyd George and French

leader Clemenceau, he became witness to what for him was an unexpected show. The heads of the two victorious powers were deeply divided and engaged in a biting oratorical duel. The French insisted that they be given the mandate for present-day Lebanon and for the region stretching to the Tigris, including what is now Syria. The Sykes-Picot Agreement, after all, guaranteed them control over the area. Asking the People The British, who were mindful of their own mandate in Palestine and who had just received more exact information regarding the immense oil riches to be had in Mesopotamia, were opposed. Granting France the mandate over Syria, after all, was in contradiction to the promises they had made to the Arabs at the beginning of the war. Furthermore, the British had fought the war in the Middle East essentially on their own, with almost one million soldiers and 125,000 killed and injured. “There would have been no question of Syria but for England,” Lloyd George said.

Wilson proposed a solution. The only way to find out if the residents of Syria would accept a French mandate and those of Palestine and Mesopotamia would accept British rule, the US president said, was to find out what people in those regions wanted. It was a simple and self-evident idea. For two months, the Chicago businessman Charles Crane and the American theologian Henry King travelled through the Middle East and interviewed hundreds of Arab notables. Although the British and the French did all they could to influence the outcome of the mission, their findings were clear. Locals in Syria did not want to be part of a French mandate and those in Palestine were uninterested in being included in a British mandate. London had been successful in preventing the Americans from conducting a survey in Mesopotamia. In August, King and Crane presented their report. They recommended a single mandate covering a unified Syria and Palestine that was to be granted to neutral America instead of to the European colonial powers. Hussein’s son Faisal, who they describe as being “tolerant and wise,” should become the head of this Arab state. Today, only Middle East specialists know of the King-Crane Report, but in hindsight it represents one of the biggest lost opportunities in the recent history of the Middle East. Under pressure from the British and the French, but also because of the serious illness which befell Wilson in September of 1919, the report was hidden away in the archives and only publicly released three years later. By then, Paris and London had agreed on a new map for the Middle East, which diametrically opposed the recommendations made by King and Crane. France divided its mandate area into the states of Lebanon and Syria while Great Britain took on the mandate for Mesopotamia, which it later named Iraq -- but

not before swallowing up the oil-rich province of Mosul. Between Syria, Iraq and their mandate area of Palestine, they established a buffer state called Transjordan. Instead of the Arab nation-state that the British had promised Sharif Hussein, the victorious powers divided the Middle East into four countries which, because of their geographical divisions and their ethnic and confessional structures are still among the most difficult countries in the world to govern today. Fatal and Long-Term Consequences And they knew what they were doing. Just before the treaties were signed, the question arose as to where exactly the northern border of Palestine -- and thus, later, that of Israel -- was to run. An advisor in London wrote to the British Prime Minister Lloyd George: “The truth is that any division of the Arab country between Aleppo and Mecca is unnatural. Therefore, whatever division is made should be decided by practical requirements. Strategy forms the best guide.” In the end, the final decision was made by a British general assisted by a director from the Anglo-Persian Oil Company. The Arab world, of course, wasn’t the only place where borders were drawn that local populations refused to accept. It happened in Europe too. But three factors in the Middle East led to fatal and longterm consequences. First: Whereas many Europeans had begun to develop national identities and political classes by the beginning of the 19th century at least, World War I yanked Arabs out of their historical reverie. The Ottomans took a relatively handsoff approach to governing their Middle Eastern provinces, but they also did little to introduce any kind of political structure to the region or to promote the development of an intellectual or economic elite. On the contrary, at the first sign of a progressing national identity, the Ottoman rulers would banish or execute the movement’s leaders. This heritage weighed on the Middle East at the dawn of the 20th century, and the region’s pre-modern conflation of state and religion further hampered its political growth. Second: The capriciousness with which France and Great Britain redrew the boundaries of the Ottoman Empire’s former Arab provinces left behind the feeling that a conspiracy was afoot -- a feeling which grew into an obsession in the ensuing decades. Even today, the legend lives on that the mysterious buckle in the desert border between Jordan and Saudi Arabia is the result of someone bumping the elbow of Colonial Secretary Winston Churchill as he was drawing the line. That, of course, is absurd -- but it isn’t too far removed from the manner in which Sykes, Picot, Lloyd George and Clemenceau in fact carved up the region. Thirdly: In contrast to Europe, the tension left behind by the untenable peace in the Arab world was not released in a single, violent eruption. During World War II, the region was not a primary theater of war. But the unresolved conflicts left behind by World War I, combined with the spill-over effects from the catastrophic World War II in Europe -- the founding of Israel, the Cold War and the race for Persian Gulf resources -- added up to a historical burden for the Middle East. And they have resulted in an unending conflict -- a conflict that has yet to come to an end even today, almost 100 years after that fateful summer in 1914. Translated from the German by Charles Hawley


April 2014

53

1393 ‫فروردين‬

CONTINUED FROM PAGE 54

A Peace to End All Peace Perhaps most important, however, was the wanton resolution made by two European colonial powers, Britain and France, that ordered this part of the world in accordance with their own needs and literally drew “A Line in the Sand,” as the British historian James Barr titled his 2011 book about this episode. It is still unclear where the Arab Spring will take us and what will ultimately become of the Middle East. Apocalyptic scenarios are just as speculative as the hope that the region will find its way to new and more stable borders and improved political structures. But where does this lack of legitimacy and absence of trust which poisons the Middle East come from? How did we arrive at this “Peace to End All Peace,” as Fromkin’s book is called? Istanbul, the summer of 1914: The capital of the Ottoman Empire seems half a world away from the sunny parlor in the Imperial Villa in Ischl where Emperor Franz Joseph I signed his manifesto “To My People” on July 28 and unleashed the world war by declaring war on Serbia. For centuries, the Ottoman Empire had controlled the southern and eastern Mediterranean, from Alexandretta to Arish, from the Maghreb to Suez. But Algeria and Tunisia fell to the French while the British nabbed Egypt; in 1911, the Italians established a bridgehead in Libya. By the eve of the Great War, the empire had shrunk to include, aside from today’s Turkey, only the Middle East, present-day Iraq and a strip of land on the Arabian Peninsula stretching down to Yemen. It is these regions, south of present-day Turkey, that became the focus of the Middle Eastern battles in World War I. For 400 years, the area had wallowed deep in history’s shadow. But in the early 20th century, it rapidly transformed into the arc of crisis we know today -- a place whose cities have become shorthand for generations of suffering: Basra, Baghdad, Aleppo, Damascus, Beirut, Gaza and Suez. The protagonists of World War I were not fully aware yet that the Ottoman Empire’s backyard was sitting atop the largest oil reserves in the world. Had they known, the fighting in the Middle East would likely have been even more violent and brutal than it was. At the time, however, the war aims of the two sides were determined by a world order that would dissolve within the next four years: Great Britain wanted to open a shipping route to its ally Russia and to secure its connection to India via the Suez Canal and the Persian Gulf. The German Empire wanted to prevent exactly that. Shifting to the Periphery It remained unclear for a few days following Franz Joseph’s declaration of war whether the Ottoman Empire would enter the war and, if it did, on which side. But shortly after the conflict began, Istanbul joined Berlin and Vienna. On August 2, the Germans and the Ottomans signed a secret pact; a short time later, two German warships -- the SMS Goeben and the SMS Breslau -- began steaming from the western Mediterranean toward Constantinople. Once they arrived, they were handed over to the -- officially still neutral -- Ottoman navy and renamed Yavuz and Midilli; the German crews remained, but donned the fez. With the arrival of the two battleships in the Golden Horn and the subsequent mining of the Dardanelles, the casus belli had been established: The Ottomans and the Germans had blocked the connection between Russia and its allies, the French and the British. Shortly thereafter, the Goeben, flying the Ottoman flag, bombarded PLEASE GO TO PAGE 52

53 Uniting Iran and America in life and death: - a tribute to Professor Richard N. Frye -

Frye’s final request has been to be buried to his beloved city of Isfahan. Even the noted conservative president Ahmadinejad agreed to this honor. Frye’s hope has been that his burial in Isfahan would help unite the two countries he loved so. Here is Professor Frye in his own words, talking about Iranians:

by Omid Safi, Ph.D. Many have tried to unite humanity through their life. Rare is the person who consciously seeks to bring unity through his/her death. Special is the human being who looks at death as yet another chance to bring humanity together. We, all of us, just lost one such special human being. The news of his passing spread quickly through the Iranian community and scholarly community. Richard Frye, the distinguished Harvard Professor of Iranian studies, has just passed away. Frye was Iranian studies at Harvard, and established the Harvard Center for Middle Eastern studies. He taught at Harvard from 1948-1990, though his impact lingered even after his formal retirement. He wrote more than twenty books and over 150 articles about the ancient Iranian culture. Frye always considered there to have been two enormously influential cultures in Asia: Chinese civilization and Iranian civilization. His engagement with greater historical Iran (which for him extended from Western China to Eastern Europe, from South Asia to Jerusalem) was at a historical and civilizational level, not restricted to that of post-revolutionary Iran. The great Iranian bibliophile Ali Akbar Dehkhoda labeled Frye “Iran-doost”, “friend of Iran, Iran-lover” decades ago. Frye’s students are considered giants in their own right, and included the great Annemarie Schimmel (the incomparable expert of Islamic

By Saba Hashemi Iranians from all over the world got news that Googoosh, the Persian Pop Icon, had sung a song named “Behesht” in support of the LGBT movement. Some anticipated a loud and proud song with a parade of gay men and women fighting for the right to love. What they experienced was far subtler and tremendously more powerful. To the tune of sullen violin, a woman with a heart-shaped face and glistening black eyes gazed out at the audience of the music video. As the corners of her lips upturned, her tender eyes crinkled with affection. Two arms came from below to embrace hers. She was the love, and the audience was her lover. Navid Akhavan, who wrote and directed the video, intended for viewers to experience the culturally taboo relationship from the inside rather then

“They are very hospitable people. I love them very much. There is no reason why I wouldn’t be buried in Isfahan. Isfahan is in the center of Iran, today’s Iran, and is the former capital of Iran. It is the cultural center of Iran.”

mysticism) and Oleg Grabar (the doyen of Islamic arts). Frye was the rare scholar who mastered both pre-Islamic Iranian languages (Pahlavi, Avestan, and Sogdian) as well as Islamic Iran heritage expressed in modern Persian, Arabic, as well as mastery of German, Turkish, Russian, Pashto, Uzbek, French, and more. Frye was an advocate of the necessity of intercultural dialogue and exchange in a reciprocal way—not only for Americans to understand Iran, but also to invite Iranian scholars to the United States. A list of Iranian intellectuals he brought to Harvard included Mehdi Haeri Yazdi, Sadeq Choubak, and Jalal Al-e Ahmad. Frye himself demonstrated his commitment to sharing his knowledge with Iranians by teaching for six years in the poetic city of Shiraz (1970-1976). He had also taught in Afghanistan (1942-44) and University of Tajikistan (1990-1992).

witness it from the outside. He minimized the viewers’ ability to make judgments and appealed to the reservoir of sympathy inside every human being, Iranian or not, with simple but cogent camera angles. As Googoosh sings, “the end of this road is not bright. I know this, just as well as you do,” viewers are made to feel the couple’s keen awareness that what they have together cannot survive in a culture that does not accept them together. As she sings, “I know these feelings shouldn’t be, but they are,” viewers are made to feel the helplessness of having emotions they cannot control. As she sings, “We can neither pass this obstacle, nor turn back,” viewers are made to feel trapped with no constructive path. As she sings, “Maybe heaven isn’t big enough for us,” viewers are made to feel exiled to hell itself. All the words to the song are in starch contrast to the gallivanting couple’s visual air of innocence. Googoosh, Akhavan, and the makers of the music video, “Behesht,” do not solicit support

When American media sources critiqued him for his love of Iran and Iranians—stating that by seeking to be buried in Iran he was legitimizing the regime of the Ayatollahs—Frye simply responded: “I don’t pay any attention to governments. I pay attention to people.”

Ruh-e-shaan shaad. May his memory be blessed. Inna lilah wa inna ilayhi raji’un. This world needs more examples like Richard Frye. May he be honored by having many more people work to unite these two cultures he so loved. May there be many pilgrimages in friendship to his tomb by Iranians and Americans, hand in hand, united in friendship. Omid Safi is a Professor of Islamic Studies at University of North Carolina at Chapel Hill, specializing in contemporary Islamic thought and classical Islam.

for the gay and lesbian civil rights movement. They simply seek to promote understanding for LGBT couples in a culture that has only understood them from the outside, rather than from within. The video invites Iranians of all backgrounds and beliefs to set aside their prior knowledge for the duration of three minutes and fifty seconds; to relinquish their judgment in favor of a fresh perspective. The morality of lesbianism is not being debated. Whether the act homosexuality is a sin or not was never the question. Instead, “Behesht” questions how Iran and the rest of the world react to homosexuality. It questions whether rejecting our daughter’s love after one glance, or physically assaulting a harmless person at a metro station, is truly justified.


54

April 2014

54

1393 ‫فروردين‬

Surveillance:

a symptom of unchecked power Borders wrote. The general reaction is to describe how horrific the National Internet is, and everyone calls for it to be abandoned,» said Abadpour, a jury member of The Bobs, DW's award for online activism. «How this national project is going to be stopped is not known.»

China: Sean Sinico - Deutsche Welle As the world recognizes the Day Against CyberCensorship, DW looks at a pair of countries that have long struggled with the issue. Internet users in Iran and China have known for years that they are under surveillance. Revelations from former US National Security Agency contractor Edward Snowden made it clear to people around the world that their digital communications are being tracked and saved by the US spy agency. That was one of the reasons why the NSA and its British counterpart GCHQ were included on the 2014 list of Enemies of the Internet published by Reporters Without Borders. «The mass surveillance methods employed, many of them exposed by NSA whistleblower Edward Snowden, are all the more intolerable because they will be used and indeed are already being used by authoritarians countries such as Iran, China, Turkmenistan, Saudi Arabia and Bahrain to justify their own violations of freedom of information,» the report said. «How will so-called democratic countries be able to press for the protection of journalists if they adopt the very practices they are criticizing authoritarian regimes for?» Inclusion on the press freedom group's list put the US and UK in the company of regimes in Tehran and Beijing, which have both come under heavy international criticism for their long-time censorship and surveillance of the Internet.

Iran: Fluctuation on the surface Despite some minor loosening of restrictions under Iranian President Hassan Rouhani, authorities in Iran have continued to develop a «national Internet» - the so-called «halal Internet» that would cut off access to material deemed unacceptable, the report said. «There have been fluctuations on the surface, including President Rouhani using Twitter, but the depth of the problem is intact,» Arash Abadpour, a Toronto-based Iranian blogger, researcher and engineer, told DW. «The filtering regime is a reality, the National Internet is creeping in, and online activity is still criminalized.» Filtering content, controlling Internet service providers, intercepting communications, staging cyber-attacks and imprisoning bloggers and Internet activists are common practice in Iran, Reporters Without

Self-censorship holds users in check Such a national network, which provides services to people in Iran without connecting them to the wider, public Internet, could be developed with help of the Chinese Internet authorities responsible for creating the country's Great Firewall, which for years has censored or filtered online material from Internet users in China. «Bloggers and journalists have a general idea of what content is permitted and what is banned, but the <red lines' that must not be crossed can change at any time,» Reporters Without Borders wrote in its report. At a time when messages can cross the Internet nearly instantaneously and when Internet data traffic is growing, the government does not have the resources to monitor all Internet activity, which makes self-censorship especially powerful for the Chinese government, according to Hu Yong, a Chinese media critic and jury member of The Bobs. «The threat of shutdown - either of certain products and services or the entire business - has caused Internet companies to employ a significant percentage of their workforce, as well as sophisticated screening algorithms, to comply with this requirement of self-censorship,» Hu told DW, adding that authorities also tell Internet companies what terms, information or content must be deleted or blocked from their services. In addition to having what Reporters Without Borders calls the world's most sophisticated Internet censorship system, China is also the world's biggest prison for online activists - with «at least 70 online information providers currently in prison because of their Internet activities.» Chinese bloggers and journalists usually know what they can say and what will land them in jail Unchecked power We Fight Censorship, a project run by Reporters Without Borders, lists 166 online activists in prison around the world - plus another three killed this year. Statistics like these were among the reasons the US-based Committee to Protect Journalists put cyberspace on its «Risk List» of the places where press freedom was most under threat. But all the nations listed in the Enemies of the Internet report share one feature: the excesses of surveillance and censorship lie in a few people being able to determine what the public can read, write, and comment on, Abadpour said. «The problem essentially lies in unchecked power. It doesn't really matter who has it,» he said. «I would like to see 'unchecked power' on the list of enemies of not only the Internet, but the whole of humanity.

Century of Violence What World War I Did to the Middle East DER SPIEGEL By Bernhard Zand World War I may have ended in 1918, but the violence it triggered in the Middle East still hasn’t come to an end. Arbitrary borders drawn by self-interested imperial powers have left a legacy that the region has not been able to overcome. Damascus, year three of the civil war: The 4th Division of the Syrian army has entrenched itself on Kassioun Mountain, the place where Cain is said to have slain his brother Abel. United Nations ballistics experts say the poison gas projectiles that landed in the Damascus suburbs of Muadamiya and Ain Tarma in the morning hours of Aug. 21, 2013 were fired from somewhere up on the mountain. Some 1,400 people died in the attack -- 1,400 of the more than 100,000 people who have lost their lives since the beginning of the conflict. Baghdad, in the former palace quarter behind the Assassin’s Gate: Two years after the American withdrawal, Iraqis are once again in full control of the so-called Green Zone, located on a sharp bend in the Tigris River. It is the quarter of Baghdad where the Americans found refuge when the country they occupied devolved into murderous chaos. Currently, the situation is hardly any better. On the other side of the wall, in the red zone, death has once again become commonplace. There were over 8,200 fatalities last year. Beirut, the capital of Lebanon that is so loved by all Arabs: The city has long been a focal point both of Arab life and of Arab strife. The devout versus the secular, the Muslims versus the Christians, the Shiites versus the Sunnis. With fighting underway in Libya and Syria, with unrest ongoing in Egypt and Iraq, the old question must once again be posed: Has Beirut managed to leave the last eruption of violence behind or is the next one just around the corner? Two years after the revolts of 2011, the situation in the Middle East is as bleak as it has ever been. There is hardly a country in the region that has not experienced war or civil strife in recent decades. And none of them look immune to a possible outbreak of violence in the near future. The movement that came to be known as the Arab Spring threatens to sink into a morass of overthrows and counter-revolts. That, though, is likely only to surprise those who saw the rebellions in Tunisia, Libya, Egypt and Syria as part of an historical turn of events for the Middle East. To be sure, the unrest was a bloody new beginning, but it was also the most recent chapter in an almost uninterrupted regional conflict that began 100 years ago and has never really come to an end.

‘The Children of England and France’ In no other theater of World War I are the results of that epochal conflict still as current as they are in the Middle East. Nowhere else does the early 20th century orgy of violence still determine political conditions to the same degree. The so-called European Civil War, a term used to describe the period of bloody violence that racked Europe from 1914 onwards, came to an end in 1945. The Cold War ceased in 1990. But the tensions unleashed on the Arab world by World War I remain as acute as ever. Essentially, the Middle East finds itself in the same situation now as Europe did following the 1919 Treaty of Versailles: standing before a map that disregards the region’s ethnic and confessional realities. In Africa, Latin America and -- following the bloodletting of World War II -- Europe, most peoples have largely come to accept the borders that history has forced upon them. But not in the Middle East. The states that were founded in the region after 1914, and the borders that were drawn then, are still seen as illegitimate by many of their own citizens and by their neighbors. The legitimacy of states in the region, writes US historian David Fromkin in “A Peace to End All Peace” -- the definitive work on the emergence of the modern Middle East -- comes either from tradition, from the power and roots of its founder or it doesn’t come at all. Only two countries in the broader region -- Egypt and Iran -- possess such a long and uninterrupted history that their state integrity can hardly be shaken, even by a difficult crisis. Two others continue to stand on the foundation erected by their founders: The Turkish Republic of Mustafa Kemal Atatürk and the Kingdom of Saudi Arabia, finally united by Abd al-Aziz Ibn Saud in 1932. These four countries surround the core of the Middle East, which is made up of five countries and one seemingly eternal non-state. Fromkin calls them the “children of England and France:” Lebanon, Syria, Jordan, Iraq, Israel and Palestine. No group of countries, particularly given their small sizes, has seen so many wars, civil wars, overthrows and terrorist attacks in recent decades. To understand how this historical anomaly came to pass, several factors must be considered: the region’s depressing history prior to World War I, the failure of the Arab elite and the continual intervention by the superpowers thereafter, the role of political Islam, the discovery of oil, the founding of Israel and the Cold War. PLEASE GO TO PAGE 53


‫‪55‬‬

‫‪April 2014‬‬ ‫فروردين ‪1393‬‬

‫‪55‬‬


Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114

April 2014 - Vol 20 - Issue 245

Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com

Museum items can't be seized to pay Iran judgment CHICAGO (AP) — Survivors of a 1997 terrorist bombing blamed partly on Iran can't seize thousands of relics from U.S. museums to pay a $412 million judgment against the Iranian government, a federal judge in Chicago ruled. The case targeting the Persian antiquities at the Field Museum of Natural History and the University of Chicago's Oriental Institute was closely watched nationwide by other museum officials, who feared a ruling against the Chicago museums could set an alarming precedent that might put their own collections at risk. "I am very pleased," said Matt Stolper, who oversees Persian collections at the Oriental

Institute. "I'm happy these (artifacts) don't need to be surrendered to be turned into money." The decade-old case stems from a suicide bomb attack at a Jerusalem mall, where explosives packed with rusty nails, screws and glass killed five people and injured nearly 200 others, some seriously. In his 23-page decision, Judge Robert Gettleman said he "recognizes the tragic circumstances" of the case but that the plaintiffs hadn't proven that the Iranian government owned the Field Museum items. And he said the Oriental Institute artifacts were loaned for scholarship, not commercial purposes, and so couldn't be seized.

Among the artifacts in question are thousands of Persian tablets, many of which are inscribed in an ancient alphabet, which are more than 2,000 years old. They have been kept in the Oriental Institute since the 1930s on the long-term loan agreement with Iranian authorities at the time. The Field Museum collection was far smaller. Stolper also expressed sympathy for the plaintiffs, who included people badly burned in the bombing. "They are victims of atrocious crimes and they are desperate for a remedy and for some control," he said. "I don't think this was a way

to do it." In the 1990s, Congress passed a law allowing American victims of terrorism to seek restitution in U.S. courts if a foreign government was seen to be complicit. But actually securing assets after a judgment, as plaintiffs in the Chicago case have discovered, is often difficult.


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.