جزئيات کامل توافق هستهاي ايران و 1+5 در ژنو صفحة 19
صفحة 51
محمود احمدينژاد خواستار مناظره علني با حسن روحاني شد
صفحة 26
شاهزاده عربستان: از حمله نظامياسرائيل به ايران پشتيباني ميکنيم
خبرگزاري آسوشيتدپرس با ارجاع به منابعي که نامي از آنان برده نشد ،خبر داد ايران و آمريکا از ماه مارچ سال ،2013مذاکرات سري در سطوح عالي انجام دادند. بنا به گزارش اين خبرگزاري آمريکايي ،اين مذاکرات در پنج نوبت و در عمان انجام شدند که يک نوبت از اين مذاکرات در دوره رياست جمهوري محمود احمدينژاد صورت گرفت. اين گزارش ميافزايد دولت باراک اوباما تالش داشته اين
حسن روحاني در گزارش عملکرد 100روزه خود بار ديگر از وجود فضاي امن براي ايرانيان خارج از کشور در صورت بازگشت سخن گفت ،اما نحوه برخورد با اين افراد در صورت بازگشت همچنان در هالهاي از ابهام است. حسن روحاني رئيس جمهوري ايران
مذاکرات را حتي از متحدان اصلي خود ،از جمله اسرائيل ،پنهان نگاه دارد .در داخل دستگاه ديپلماسي آمريکا نيز تنها چند تن از اعضاي دو دولت در جريان مذاکره سري بودند. آسوشيتدپرس اين تصميم دولت باراک اوباما براي سري نگه داشتن اين مذاکرات را يک «قمار سنگين ديپلماتيک» خواند. دنباله در صفحة 21
در گفتوگويي تلويزيوني گزارشي از عملکرد دولت خود ارائه داد .وي بار ديگر با اشاره به اينکه اميدوار است همه ايرانيان خارج از کشور به ايران بازگردند گفت« ،در سفرهاي خارجي ايرانياني را ديدم که عشقشان به کشور حتي بيشتر از مردم داخل است .ما واقعًا سرمايه انساني بسيار بزرگي در خارج
از کشور داريم .اميدوارم همه آنها بازگردند و کمکشان را از ما دريغ نکنند .اگر به غير از کمک مالي ،کمک علمي و حمايت معنوي نيز داشته باشند ،باز هم اين کشور براي خودشان است». دنباله در صفحة 10
وليد بن طالل بن عبدالعزيز ،پسر کوچک آل سعود و ثروتمندترين فرد عرب در جهان ،اعالم کرد که «عربستان سعودي، عربها و مسلمانان سني از حمله نظامي اسرائيل به ايران براي نابود ساختن برنامه هستهاي اين کشور حمايت ميکنند». وليد بن طالل که با شبکه تلويزيوني بلومبرگ آمريکا گفتوگو ميکرد تأکيد کرد، «سنيها بهدليل اينکه دشمن شيعيان و ايران هستند ،از چنين حملهاي حمايت ميکنند». اين شاهزاده سعودي با بيان اينکه عربستان خطر را از جانب ايران ميبيند و نه اسرائيل افزود« ،عربستان سعودي ،عربها و مسلمانان سني موافقت خود با حمله نظامي اسرائيل به ايران را بهطور علني ابراز نميکنند ،اما در ديدارهاي پنهان آن را اعالم ميکنند». وي همچنين باراک اوباما ،رئيسجمهور آمريکا را به دليل دستيابي به توافق هستهاي با ايران به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را «عروسک خيمهشببازي در دستان ايران» توصيف کرد که «مايه شرم بنيامين نتانياهو» نخستوزير اسرائيل شده است.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد. 770-973-0506
2
December 2013 1392 آذر
2
3
December 2013 1392 آذر
3
4
رشد 9برابري آمار مبتاليان به ايدز در ايران در 12سال
مقامات وزارت بهداشت ايران تعداد مبتاليان به بيماري ايدز در کشور را بيش از 27هزار نفر اعالم کردند که نسبت به سال ،1380حدود 9برابر افزايش يافته است. آمارها همچنين نشان ميدهد شيوع ايدز در ميان
December 2013 آذر 1392
کودکان خياباني و کار تهران 45برابر ساير افراد جامعه بوده است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران ،ايسنا ،علياکبر سياري ،معاون وزير بهداشت ايران ،گفته است که از سال 1380تعداد مبتاليان به ايدز در ايران حدود 9برابر شده که اين آمار به نسبت متوسط جهاني بسيار زياد است. آخرين آماري که سازمان بهداشت جهاني ،وابسته به سازمان ملل متحد ،از شيوع ايدز در جهان منتشر کرده نشان ميدهد رشد اين بيماري در ميان بزرگساالن از سال 2001 تا کنون تنها يکسوم بوده و به بيش از دو ميليون نفر رسيده است ،در حالي که تعداد مبتاليان ايدز در ايران با رشدي حدود 9برابر از 3هزار و 600نفر به بالغ بر 27هزار نفر رسيده است. نموداري هم که در وبسايت مرکز ايدز سازمان ملل متحد منتشر شده ،نشان ميدهد آمار مبتاليان به ايدز در ايران در دهه 1990ميالدي رشد بسيار اندکي داشته ،اما از سال 2000تا 2010اين آمار روند صعودي شديدي داشته است. از گفتههاي معاون وزير بهداشت ايران همچنين برميآيد که الگوي انتقال ايدز در کشور رو به تغيير است و روابط جنسي رفتهرفته به عامل مسلط تبديل ميشود ،به طوري که در سال 1380روابط جنسي تنها 10درصد عامل انتقال بيماري ايدز بوده ،اما در سال 1391اين رقم به 33 درصد رسيده است. پيش از اين گزارشهايي درباره محدوديت ارائه وسايل پيشگيري از بارداري در ايران منتشر شده بود که از توصيههاي رهبر جمهوري اسالمي براي افزايش جمعيت کشور ناشي ميشود. اين محدوديتها شامل محافظ بهداشتي (کاندوم) نيز ميشود ،چنان که دولت پيشين ايران آن را کاالي لوکس و غيرضروري شمرد و واردات اين کاال به کشور را ممنوع ساخت. اکنون نيز گزارشهاي وزارت بهداشت ايران نشان ميدهد که «موج ايدز در سالهاي اخير به سمت رابطه جنسي محافظت نشده در حال تغيير است». اما بخش ديگري از آمار معاون وزارت بهداشت ايران به رواج ايدز در ميان کودکان خياباني و کار ايران اختصاص داشت که گوياي آن بود که شيوع ايدز در ميان آنان 45برابر بيشتر از ديگر افراد جامعه است.
به گفته علياکبر سياري ،نتايج يک مطالعه انجام شده بر روي هزار کودک خياباني در شهر تهران نشان ميدهد شيوع ايدز در ميان آنان 4.5درصد بوده در حالي که تنها يک دهم جمعيت عادي کشور به اين بيماري مبتال هستند. اين مطالعه ثابت ميکند که اين کودکان با مواد مخدر آشنايي دارند ،به طوري که 15درصد آنها اعالم کردهاند که تجربه استفاده از مواد مخدر را داشتهاند و 72درصد آنها هم گفتهاند که دوستانشان چنين موادي مصرف ميکنند. در عين حال 29درصد از اين افراد مورد مطالعه که در سنين 15تا 18سال قرار داشتهاند گفتهاند که رابطه جنسي داشتهاند که اکثريت اين روابط نيز بدون کاندوم بوده است. به اين ترتيب چنان که معاون وزير بهداشت ايران ميگويد ،کودکان کار و خياباني زنگ خطر گسترش ايدز در جامعه را به صدا آوردهاند.
صدور حکم اعدام براي دو ايراني ديگر در مالزي
بنا بر گزارشها ،مالزي دو مرد ديگر ايراني را به جرم قاچاق مواد مخدر به اعدام و يک زن ايراني را نيز به 16سال
4
زندان محکوم کردهاست. خبرگزاري ايرنا نوشته است که براي «کاظم -ح» 33 ساله ،و «ميکائيل -ص» 39ساله ،حکم اعدام صادر شده و جرم آنها حمل مواد مخدر معروف به «شيشه» ذکر شدهاست. بنا به حکم دادگاه عالي شهر «شاه عالم» مالزي ،همسر خانهدار «کاظم -ح» نيز به جرم حمل مواد مخدر به 16سال زندان محکوم شدهاست. طبق قوانين مالزي ،داشتن و حمل بيشتر از 50گرم مواد مخدر ميتواند ،شامل مجازات اعدام شود. به گفته سفير ايران در مالزي حدود 222نفر ايراني در زندانهاي مالزي به سر ميبرند که جرم بيشتر آنها قاچاق مواد مخدر است .به گفته وي ،تا کنون 76ايراني در اين کشور جنوب شرق آسيا با مجازات اعدام مواجه شدهاند. به گزارش ايرنا« ،کاظم -ح» که سال 2011به جرم قاچاق مواد مخدر در چمدان در فرودگاه کواالالمپور دستگير شده ،به اعدام و همسر خانهدار وي نيز به 16سال زندان محکوم شدهاند .اين زوج روي هم يک کيلو و 330گرم ماده مخدر متاآمفتامين حمل ميکردند که در بازار سياه به نام «شيشه» معروف است. قاضي «داتوک احمدي اثناوي» ،زن 32ساله ايراني به نام «ثريا -م» را به دليل نبود مدارک کافي از مجازات اعدام تبرئه کرد ،اما «کاظم -ح» شوهر 33ساله وي را به اعدام محکوم کرد .اين قاضي مالزيايي گفت که ثريا «خوششانس» بوده ،چون زنان از مجازات شالق معاف هستند .وکيل اين زن ايراني اعالم کرده است که او از کار خود پشيمان است. دادگاه ديگري در مالزي «ميکائيل -ص» 39ساله يک ايراني ديگر را به جرم حمل مواد مخدر به اعدام محکوم کردهاست. وي که راننده تاکسي است 15 ،نوامبر سال 2010در فرودگاه کواالالمپور در حال قاچاق مواد مخدر دستگير و روانه زندان شد .وي نيز 752گرم متاآمفتامين حمل ميکرد. پيش از اين در آبانماه سال جاري اعالم شد که دو شهروند ديگر ايراني به نامهاي شهرزاد منصور 31 ،ساله ،و ندا مصطفايي 26 ،ساله ،در ماه سپتامبر سال جاري ميالدي به خاطر آنکه در دسامبر 2010قاچاقي متاآمفتامين وارد مالزي کرده بودند حکم اعدام دريافت کردهاند و وکيل مدافع آنان هماينک براي اين پروندهها فرجامخواهي کرد ه است.
5
دنباله از صفحة قبل
وزارت خارجه مالزي گفته است که با وجود هشدارهاي تهران در مورد تأثير سوء اعدام دو زن ايراني متهم به قاچاق مواد مخدر در مالزي« ،روند قانوني در مورد اين دو نفر بايد ادامه پيدا کند». دو خواهر ايراني به نامهاي فاطمه و تهمينه 24و 26ساله نيز مهر ماه گذشته در مالزي به جرم حمل مواد مخدر به اعدام محکوم شده بودند .اين دو ،سه سال پيش به جرم قاچاق مواد مخدر در فرودگاه بين المللي کواالالمپور دستگير شده بودند. سفير ايران در مالزي گفته است که درخواست رسمي از سوي سفارت ايران براي عفو تعدادي از زندانيان ايراني در مالزي به دفتر پادشاه مالزي ارائه شده و در حال پيگيري است.
هشدار کارشناس ارشد مجلس به احمدينژاد در مورد غيبت در دادگاه محمود ناموجه غيبت احمدينژاد در دادگاه ميتواند به بازداشت او منجر شود. آقاي ملک افضلي تاکيد کرد که آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقالب اين اجازه را به قاضي ميدهد که در صورت عدم حضور متهم در دادگاه ،دستور بازداشت او را صادر کند. به گفته او ،متهم تنها در موارد خاصي از جمله حوادث غيرمترقبه ،عدم دسترسي به دادگاه ،بيماري ،فوت همسر ،عدم امکان تردد به دليل حوادث قهري يا توقيف ميتواند در دادگاه حضور نيابد و حال محمود احمدينژاد نيز بايد براي عدم حضور خود در دادگاه دليل موجهي ارائه کند. نخستين جلسه دادگاه محمود احمدينژاد در شعبه 76دادگاه کيفري استان تهران بدون حضور او يا وکيلش برگزار شد که در نهايت قاضي دستور به تجديد جلسه داد .اين مسئله به کنفرانس خبري محسن افتخاري ،سرپرست دادگاههاي کيفري ،منجر شد که در آن با اشاره به غيبت آقاي احمدينژاد توضيح داد که هيئت قضايي تصميم خواهد گرفت که اقدام بعدي دادگاه در اين زمينه چه باشد. اما اکنون مدير امور کارشناسي نظارت مجلس شوراي اسالمي هشدار ميدهد از آنجا که احضارنامه احمدينژاد به کارگزيني نهاد رياست جمهوري ابالغ شده ،غيبت ناموجه او در دادگاه ميتواند به صدور دستور جلب او منجر شود. آقاي احمدينژاد هنوز توضيحي درباره عدم حضور خود در دادگاه نداده است .اين دادگاه رسيدگي به پرونده 9شکايت از رئيس جمهور سابق ايران را برعهده دارد که از جمله آنها ميتوان به شکايت کميسيون اصل 90مجلس شوراي اسالمي اشاره کرد. موضوع اين شکايت امتناع آقاي احمدينژاد در تشکيل بهموقع وزارت ورزش و جوانان ،عدم ارائه اساسنامه شرکت ملي نفت و عدم تخصيص بودجه ارزي متروي تهران عنوان شده است. اما چنان که سخنگوي قوه قضاييه ايران گفته است ،محمود احمدينژاد شاکيهاي خصوصي هم دارد که اگرچه هويت آنها به صورت رسمي اعالم نشده ،اما خبرگزاري فارس گزارش داده يکي از آنان فاضل الريجاني ،است، برادر روساي قواي مقننه و قضاييه که محمود احمدينژاد سال گذشته در جريان استيضاح يکي از وزراي خود در مجلس ،او را به سوءاستفاده سياسي و اقتصادي از موقعيت خانوادگي خود متهم ساخت.
ظريف محتواي توافقنامه ژنو را براي مجلس شرح داد وزير امور خارجه ايران محتوا و نتيجه توافق هستهاي اخير را براي نمايندگان مجلس شرح داده است .محمدجواد ظريف با حضور در جلسه علني مجلس، گزارشي در مورد روند و نتايج مذاکرات اخير با گروه 1+5ارائه داد. آقاي ظريف گفت که توافقنامه ژنو شامل اقدامات اوليه براي رفع نگراني دو طرف است و تاکيد کرد که اگر يک تکه از آن اجرا نشود ،هيچ چيزي از آن اعتبار ندارد و من اين را نه تعهد ايران و نه تعهد 1+5ميدانم. وزير خارجه پيشتر نيز اعالم کرده بود که سند مورد قبول طرفين در اجالس ژنو به منزله تعهدنامه حقوقي نيست و گامهايي که هر يک از دو طرف برخواهد داشت ،مشروط به برداشتن گامهايي از سوي طرف مقابل است. به گفته وزير خارجه ،ايران در نظر دارد با شفاف سازي مواضع خود ،طرف مقابل را قانع کند که فعاليتهاي هستهاي اين کشور صلح آميز است و جمهوري اسالمي در صدد دستيابي به تسليحات اتمي نيست. وي گفت که براساس پيمان منع گسترش جنگ افزارهاي هستهاي، کشورهاي امضا کننده اين پيمان حق برخورداري از فنآوري صلح آميز اتمي را دارند و با اظهار اين نظر که در توافقنامه ژنو ،حق غني سازي اورانيوم براي ايران به رسميت شناخته شده افزود ،برنامه غني سازي ايران قسمتي از هرگونه
December 2013 آذر 1392
راه حل است؛ يعني برنامهاي که غرب تمام تالش خود را انجام داده بود تا به صفر برساند ،به عنوان يک قسمت از راه حل در توافقات مورد تاکيد قرار گرفته است. آقاي ظريف همچنين گفت که طرفين توافقنامه پذيرفتهاند طي شش ماه آينده ،شرايط را بدتر از شرايط فعلي نکنند و از جمله ،در حاليکه مراکز غني سازي در نطنز و فردو به فعاليت خود ادامه خواهند داد ،پيشرفتي در اين مراکز صورت نخواهد گرفت و در فردو هم ،به جاي اورانيوم 20درصدي ،اورانيوم 5 درصدي توليد ميشود. وزير خارجه اين نظر خود را تکرار کرد که اقدام ايران در قبول وعده طرف مقابل براي کاهش تحريمهاي اقتصادي به معني آن نيست که جمهوري اسالمي اين تحريمها را قانوني دانسته است. به گفته وي ،بر اساس توافق صورت گرفته ،تحريم بيمه پااليشگاههاي مصرف کننده و کشتيهاي حامل نفت صادراتي ايران تعليق و لغو ميشود و تعليق تحريمهاي صنعت نفت و پتروشيمي ،حدود شش ميليارد دالر درآمد ارزي براي ايران به دنبال خواهد داشت.
5
آقاي ظريف به توافق به دست آمده در مورد لغو تحريم صادرات طال به ايران نيز اشاره کرد .تا قبل از برقراري تحريم طال ،ايران قادر بود بخشي از درآمد حاصل از صادرات خود را با تبديل آن به طال به کشور منتقل کند که به معني تضعيف تحريم بانکي جمهوري اسالمي بود. عليرضا زاکاني ،نماينده مجلس ،در مورد توافقنامه ژنو گفت که مردم ايران حقوق خود را کامل و با حفظ استقالل کشور مطالبه ميکنند و درست نيست که آمريکا در مذاکرات اخير ،عملکرد دوگانهاي از خود به نمايش بگذارد .او برنامه هستهاي اسرائيل را نيز مورد انتقاد قرار داد. آقاي زاکاني ضعف کشورهاي غربي را عامل دستيابي به توافقهاي ژنو دانست و گفت، قدرتهاي جهاني از روي استيصال به مذاکره با ايران پرداختهاند و نه از موضع قدرت و آمريکا به دليل تذلل داخلي خود ،به دليل افول جهاني خود که نمونه آن ماجرا سوريه بود و به دليل ناکارآمد بودن تحريمها در مقابل ما کرنش کرده و حق زيادهخواهي ندارد.
6
دنباله از صفحة قبل
عباس عراقچي ،سرپرست مذاکرات هستهاي ايران نيز گفته است که اگر غرب به تعهد خود پايبند نباشد ،اقدامات اعتماد ساز ايران متوقف ميشود. آقاي عراقچي گفته است که در مذاکرات ژنو ،کل ساختار هستهاي ايران حفظ شده و هيچ خدشهاي به آن وارد نشده و در مورد بيانيه دولت آمريکا پيرامون نتيجه مذاکرات ژنو ،گفت که اين بيانيه هيچ ارتباطي با توافق نامه ژنو ندارد. پس از سخنراني وزير خارجه ،علي الريجاني ،رئيس مجلس در سخناني گفت ،من در اينجا از آقاي ظريف و عراقچي و تيم مذاکرهکننده هستهاي سپاسگزاري ميکنم، از طرف ديگر توضيحات وي بسيار مبسوط بود و اين توضيحات نشان ميداد که هيات مذاکرهکننده ايراني ابعاد و پيچيدگيهاي مذاکرت هستهاي را در نظر گرفته است.
December 2013 آذر 1392
همسر کشيش عابديني: آمريکا فرصت آزادي همسرم را از دست داد
احتمال سو استفاده از اموال موکالنش است. در حال حاضر« ،جامعه حقوقي کاناداي عليا» در حال بررسي ماجرا است. «تورانتو استار» نوشته که آقاي حيدري به همکاران خود گفته بود که به خاطر بيماري يکي از بستگانش راهي ايران ميشود« .جامعه حقوقي کاناداي عليا» پرونده آقاي جواد حيدري را بر اساس اتهامهاي «سوء استفاده ،و استفاده نادرست وجوه سپرده ،و عدم هماهنگي با حکم دادگاه» تحت بررسي قرار ميدهد.
زمينلرزه برازجان هشت کشته برجاي گذاشت
گزارش بانک مرکزي از رشد منفي اقتصاد ايران بانک مرکزي جمهوري اسالمي گزارش سه اقتصادي ماهه آخر سال 1391را منتشر کرد که نشان ميدهد که توليد ناخالص داخلي در اين دوره نسبت به دوره سال مشابه پيش از آن داراي رشد منفي 5.5درصد بوده است. رشد منفي توليد ناخالص ايران در سه ماهه آخر سال گذشته ادامه روند نزولي اقتصاد اين کشور بود که از اواخر سال پيش از آن آغاز شده و به تدريج شدت گرفته بود. در حالي که در سه ماهه اول سال ،1390اقتصاد ايران از رشد مثبت حدود 5.3درصد برخوردار بود ،اين نرخ در سه ماه پاياني همان سال به منهاي 3دهم درصد تنزل کرد و در سه ماهه اول سال ،1391به منهاي 5.3درصد رسيد. دليل اصلي تنزل شديد رشد اقتصاد ايران در اين دوره، تاثيرگذاري تحريمهاي خارجي بوده که به خصوص از اواخر سال 1390شدت گرفت. تخمينهاي اوليه حاکي از آن است که روند نزولي اقتصاد ايران احتماال در سال جاري نيز ادامه داشته است. گزارش بانک مرکزي همچنين حاکي از افزايش چشمگير تورم در سالهاي اخير است. بر اساس اين گزارش ،تغيير ساالنه شاخص کل قيمتها يا نرخ تورم در اسفندماه سال گذشته 41درصد بود که يکي از باالترين نرخهاي تورم قيمت در ميان کشورهاي جهان است. آمار بانک مرکزي حاکي از شرايط نامطلوب اقتصاد ايران از لحاظ رشد اقتصادي و تورم قيمتهاست ،اما برخي از کارشناسان معتقدند که اين آمار تصويري دقيق از اقتصاد ايران ارائه نميدهد و وضعيت اقتصادي اين کشور به مراتب نامناسبتر است ،بهخصوص که نرخ تورم بيش از ارقام بانک مرکزي قلمداد مي شود. کارشناسان بروز بحران رکود تورمي در ايران را به مجموعه مشکالتي در روابط خارجي جمهوري اسالمي و سياست اقتصادي داخلي نسبت ميدهند. در اواخر سال 2011اياالت متحده با وضع تحريمهاي جديد بانکي ،موانعي را در راه نقل و انتقال بينالمللي پول به ايران ايجاد کرد و با اقدامات بعدي ،محاصره بانکي ايران را تقويت کرد تا ايران را از منابع مالي الزم براي ادامه برنامه هستهاي خود محروم کند. همچنين ،از تابستان سال گذشته ،اتحاديه اروپا ضمن تحريم واردات نفت از ايران ،شرکتهاي بيمه را نيز از بيمه کردن نفتکشهاي حامل محمولههاي نفتي ايران منع کرد که به نوبه خود ،صادرات نفت ايران را با محدوديتهاي جدي مواجه ساخت. به دليل وابستگي شديد اقتصاد ايران به عوايد ارزي ناشي از صادرات نفت ،محدوديت صادرات نفتي همراه با انتقال ارز حاصل از فروش نفت خام به داخل کشور عاملي مهم در بروز رکود اقتصادي بوده است. در مجموع ،طي چند سال اخير ،اقتصاد ايران نه تنها رشدي نداشته ،بلکه از لحاظ کاهش توليد ناخالص داخلي در پائينترين ردههاي جدول جهاني و از لحاظ تورم قيمتها در باالترين ردهها قرار داشته است.
نغمه عابديني ،همسر سعيد عابديني کشيش ايراني - آمريکايي ،گفته است که دولت آمريکا با توافق با ايران بر سر برنامههاي هستهاي اين کشور ،فرصتي را که ميتوانسته منجر به آزادي همسرش از زندان شود ،از دست داده است. نغمه عابديني بهخاطر اينکه دولت آمريکا موفق به گنجاندن شرط آزادي همسرش در توافق هستهاي با ايران نشده ،نسبت به امنيت جاني وي ابراز نگراني کرده است. به گفته خانم عابديني دو فرزند وي هر روز گريه ميکنند و ميگويند لطفا بابا را زنده نگه داريد .خبرگزاري رويترز به نقل از وي مينويسد« :دولت من يک فرصت مهم براي بازگرداندن همسرم به خانه را از دست داد .احساس ميکنم که به من خيانت شده است». اظهارات نغمه عابديني ،همسر کشيش عابديني ،در پي آن بيان شده است که ايران به تازگي در مذاکرات با کشورهاي 1+5با محدود کردن برنامههاي هستهاي خود در ازاي کاهش بخشي از تحريمهاي اعمال شده از سوي غرب موافقت کرد. خانم عابديني گفته است که وضعيت سالمتي همسرش به سرعت رو به وخامت بوده و به داروهايي که براي درمان وي نياز است ،دسترسي ندارد .او اضافه کرده است که کشيش عابديني ابتداي ماه جاري ميالدي به زندان ديگري منتقل شده که محل نگهداري مجرمان سابقهدار است. همسر اين کشيش ايراني -آمريکايي نسبت به زنده ماندن وي با شرايط کنوني ابراز نگراني کرده و افزود« :کار سختي است که وقتي بچههايمان ميپرسند آيا بابا براي کريسمس به خانه ميآيد ،به چشمهايشان نگاه کنم». سعيد عابديني ،نوکيش مسيحي ،شهروند آمريکاست که مهرماه 1391در ايران به 8سال حبس تعزيري محکوم شد .اتهام وي «تشکيل کليساهاي خانگي به قصد برهم زدن امنيت ملي» عنوان شده است. شهريور امسال نيز يک دادگاه تجديدنظر در تهران بيتوجه به درخواستهاي متعدد براي بازنگري در حکم صادر شده ٬هشت سال حبس براي آقاي عابديني را تاييد کرد. دولت آمريکا رسما به اين حکم اعتراض کرده است .همسر سعيد عابديني با دو فرزند 7و 5ساله در ايالت آيداهوي آمريکا به سر ميبرد. بن رودز ،معاون مشاور امنيت ملي کاخ سفيد ،در واکنش به اظهارات مطرح شده از سوي خانم عابديني گفته است که باراک اوباما ،رئيسجمهوري آمريکا ،موضوع آزادي زندانيان آمريکايي در ايران از جمله کشيش عابديني را در گفتوگو با مقامات ايراني مطرح کرده است. آقاي رودز گفته است که حل موضوع پرونده هستهاي ايران هر چند براي آمريکا بسيار حائز اهميت است ،اما اين امر به منزله آن نيست که نگراني آمريکا از اقدامات ديگر حکومت ايران کاهش يابد.
همه به دنبال يک وکيل ايرانيتبار و 3ميليون دالر پول
جواد حيدري ،وکيل ايرانيتبار کانادايي که گفته ميشود 3ميليون دالر از داراييهاي موکالنش را در اختيار دارد ،از دو هفته پيش کانادا را ترک کرده است. دو سال پيش در چنين روزي ،با جواد حيدري ،وکيل ايرانيتبار شاغل در تورانتو آشنا شدند که معتقد بود حکم دادگاه مهدي هاشمي خيلي زود لغو ميشود .اخيرأ خبرها حاکي از تشکيل پروندهاي عليه خود آقاي حيدري به خاطر
زمينلرزهاي به بزرگي 5.7درجه ريشتر شهر برازجان مرکز شهرستان دشستان در استان بوشهر را لرزانده است . حسن قدمي رئيس سازمان مديريت بحران کشور اعالم کرده است که برابر آخرين آمار تا کنون هشت تن در اين زلزله جان خود را از از دست دادهاند ».حسن قدمي گفت« ،طبق آخرين آمار دريافتي از گروههاي ارزياب اعزامي به منطقه زلزلهزده ،اين شمار جانباخته تاييد و اعالم شده است». حس روحاني ،رئيس جمهور ،در پيامي ضمن ابراز همدردي با زلزلهزدگان گفت« ،از همه مسئوالن ذيربط ميخواهم تا با بسيج امکانات و نيروي امداد رساني، پشتيبانيها و کمکهاي الزم را از مردم مناطق زلزلهزده به عمل آورند». به گزارش مهر شش پس لرزه نيز در چند نقطه شهرستان دشتستان به وقوع پيوسته است. به گزارش خبرگزاري ايرنا ،شاپور رستمي ،معاون امور عمراني استانداري بوشهر گفته است که بر اثر اين زمينلرزه خسارتهايي به منازل مسکوني وارد شده است .به گفته اين مقام استانداري بوشهر ،مسئوالن در حال پيگيري وضعيت در سطح روستاهاي منطقه هستند .رستمي همچنين از مردم درخواست کرده به منطقه زلزلهزده مراجعه نکنند. فريدون حسنوند استاندار بوشهر نيز از قطع شدن برق برخي از مناطق شهرستان دشتستان خبر داده است. خبرگزاري مهر گزارش داده با توجه به شدت و مدت زمان اين زمين لرزه بسياري از مردم چند شب را در خيابانها سپري کردند. برازجان در 65کيلومتري شرق بوشهر واقع شده است.
درگيري مرزبانان ايراني و مهاجمان در مرز پاکستان
گزارش شده است که بين مرزبانان ايراني و گروهي از مهاجمان در نزديکي مرز با پاکستان در استان سيستان و بلوچستان درگيري مسلحانه روي داده که در نتيجه آن ،يک مرزبان ايراني کشته و سه تن ديگر زخمي شدهاند. وبسايت راديو و تلويزيون جمهوري اسالمي ،به نقل از معاونت اجتماعي مرزباني سيستان و بلوچستان ،گفته است که نيروهاي مرزباني «ابتدا در مکان ديگري با اشرار درگير شده و سپس در مسيري که پياده طي کرده بودند ،با کمين
6
اشرار مواجه ميشوند». بر اساس اين گزارش ،مهاجمان با استفاده از تاريکي شب و پناه گرفتن در ارتفاعات ،به سمت آنان تيراندازي ميکنند. واحد مرکزي خبر در مورد مسئوليت اين حمله گفته است که منابع آگاه در مرزباني استان سيستان و بلوچستان، حضور اشرار وابسته به گروهک تروريستي را در اين درگيري محتمل دانستهاند. در همين زمينه ،خبرگزاري فارس به نقل از رجبعلي شيخزاده ،معاون استاندار سيستان و بلوچستان ،نوشته است که پاسگاه ميل مرزي 167واقع در مرز پاکستان توسط اشرار مسلح از داخل خاک پاکستان هدف تيراندازي و گلوله آرپيجي قرار گرفت که با اقدام مقابله به مثل و آتش سنگين ماموران مرزباني و سپاه پاسداران ،مجبور به عقبنشيني شدند. آقاي شيخ زاده گفته است که در اين درگيري ،استوار يکم وظيفه احمد کرهبندي کشته و سه تن ديگر زخمي شدند. معاون استاندار سيستان و بلوچستان يادآور شده است که گروه «جيش العدل» با صدور اطالعيهاي اينترنتي، مسئوليت اين عمليات را برعهده گرفته است .به گفته وي، محل درگيري منطقهاي عموما کوهستاني و صعبالعبور است. پيشتر در منطقه سراوان در جنوب شرق استان سيستان چهارده مامور ايراني کشته و هفت تن ديگر زخمي شدند. مقامات محلي گروه جيش العدل را که خود را مدافع منافع مسلمانان سني منطقه معرفي ميکند ،مسئول عمليات معرفي کردند و اين موضوع بعدا در وبسايتي که به نام اين گروه منتشر ميشود هم مورد تاييد قرار گرفت. حاال وبسايت جيش العدل اطالعيهاي را منتشر کرد که در آن آمده است که افراد مسلح اين گروه يک پايگاه نظامي و تيم بازرسي را که در حال بازرسي از پايگاههاي نظامي بود در منطقه کوهگ -آسگان سراوان هدف حمله قرار دادند .به نوشته اين اطالعيه ،در اين عمليات «دهها تن از پاسداران نظام» کشته و چند تن ديگر زخمي شدند و از اين عمليات فيلمهايي تهيه شده که بعدا منتشر خواهد شد .اين گروه از تلفات احتمالي نفرات خود گزارشي نداده است. جيش العدل در اطالعيه خود همچنين گفته است که اين عمليات را به تالفي اعدام شانزده نفر به اجرا گذاشت که يک روز پس از عمليات روز 3آبان خبر آن منتشر شد. روز 4آبان ،دادستان عمومي و انقالب استان سيستان و بلوچستان اعالم کرد که به تالفي حمله منجر به کشته شدن چهارده مرزبان ايراني ،شانزده زنداني را اعدام کرده است. وي در مورد ارتباط اعدام شدگان با عمليات روز پيش از آن توضيحي نداد اما تنها گفت که اعدام شدگان به «گروهک جيشالعدل ،انصار و ساير گروههاي شرارت» وابسته بودند و احکام اعدام آنان پيشتر صادر و تاييد شده اما «به داليلي» به اجرا درنيامده بود. روز 15آبان دادستان عمومي و انقالب زابل هدف حمله مسلحانه قرار گرفت و کشته شد و گروه جيشالعدل مسئوليت اين حمله را بر عهده گرفت و آن را اقدامي تالفي جويانه عليه اعدامهاي روز 4آبان توصيف کرد ،اما مقامات ايراني ،اين ادعا را رد کردند.
توافق دولت و مجلس ايران براي ادامه برنامه هدفمند کردن يارانهها گزارشها از ايران حاکي از آن است که مجلس و دولت اين کشور بر تداوم اجراي قانون هدفمندي يارانهها در سال 1393توافق کردهاند. غالمرضا مصباحي مقدم ،رئيس کميسيون برنامه و بودجه مجلس ايران از توافق دو طرف در جلسات مقدماتي دولت و مجلس خبر داده و ابراز اميدواري کرده که مجلس با اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها در بودجه سال 1393 موافقت کند. اين در حالي است که خبرگزاري فارس از قول مسعود نيلي مشاور اقتصادي رئيسجمهور ايران نوشته است که دولت مشغول مطالعه در خصوص نحوه اجراي فاز دوم هدفمندکردن يارانههاست و اليحه هدفمندکردن به طور جداگانه تقديم مجلس ميشود. به گفته آقاي مصباحي مقدم ،مرحله دوم هدفمندي يارانهها در بودجه 1393پيش بيني شده و احتمال حذف پرداخت يارانه نقدي و دادن سبد کاال به جاي آن وجود دارد. رئيس کميسيون برنامه و بودجه مجلس ايران گفته است که در حال حاضر شيوه اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها مشخص نيست ،اما توضيح داده است که کنترل
7
دنباله از صفحة قبل نقدينگي و کاهش تورم با پرداخت سبد کااليي امکان پذيرتر است و بايد در اين راستا پيشنهاد دولت را به صورت شفاف دريافت و بعد از آن تصميمگيري کرد. حسن روحاني رئيس جمهور ايران يکي از مشکالت فعلي اقتصاد ايران را حجم باالي نقدينگي توصيف کرده و گفته است که دولت براي کنترل تورم چارهاي جز رسيدگي به کاهش نقدينگي ندارد. علي طيبنيا ،وزير امور اقتصادي و دارايي ايران چندي پيش گفته بود که دولت براي ادامه پرداخت يارانه نقدي به شکل فعلي پول ندارد و قطع يارانههاي نقدي هم براي قشر فقير و متوسط ممکن نيست ،اما در عين حال با اطالعات موجود نميتوان ثروتمندان را شناسايي و يارانه آنها را قطع کرد.
قيمت دالر در بودجه سال آينده 2600تومان تعيين شده است
به گفته نايب رييس کميسيون برنامه و بودجه مجلس قيمت هر بشکه نفت در اليحه بودجه سال آينده ايران 100 دالر و قيمت هر دالر آمريکا حدود دو هزار و 600تومان تعيين شده است. هادي قوامي به خبرگزاري ايرنا گفته محمدباقر نوبخت معاون برنامهريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهوري ايران در جلسهاي با فراکسيون «رهروان واليت» در مجلس اين ارقام را اعالم کرده است. آقاي قوامي همچنين خبر داده که رقم بودجه سال آينده حدود 190هزار ميليارد تومان تعيين شده که نسبت به رقم 210هزار ميليارد توماني بودجه امسال ،انقباضي محسوب ميشود. نرخ رشد در اين بودجه 2.2درصد و نرخ تورم نيز 25 درصد پيش بيني شده است .اين نماينده مجلس همچنين از انجام اصالحاتي در شيوه پرداخت قانون هدفمندي يارانهها در قانون بودجه سال آينده خبر داده است.
December 2013 آذر 1392
کاردار غير مقيم بريتانيا در تهران پس از دو سال قطع مناسبات آجي شارما ،کاردار غير مقيم بريتانيا در ايران به تهران سفر ميکند .اين اولين سفر يک مقام ارشد بريتانيا به تهران، پس از دو سال تيرگي روابط است .حملهي نيروهاي تندرو به سفارت بريتانيا در تهران موجب تعطيلي اين سفارت شد. محمد حسن حبيبالهزاده کاردار غير مقيم ايران در بريتانيا به خبرگزاري رسمي جمهوري اسالمي ايران ،ايرنا، گفت که همتاي بريتانيايياش به همراه يک هيات ديپلماتيک وارد تهران ميشود. ويليام هيگ ،وزير امور خارجه بريتانيا نيز در اکانت رسمي توييتر خود ،سفر کاردار غير مقيم اين کشور به تهران را تأييد کرد .وي افزود که بريتانيا در جهت بهبود روابط با ايران است و بر اساس اقدامهاي گام به گام متقابل حرکت ميکند. آجي شارما قرار است در مدت اقامت خود در تهران از ساختمانهاي ديپلماتيک بريتانيا در ايران ديدار کند .وي همچنين مذاکراتي با مقامات وزارت امور خارجه ايران خواهد داشت. به گفته آقاي حبيبالهزاده ،پس از اين سفر ،وي به همراه يک هيات ايراني براي بررسي وضعيت ساختمانها و اماکن ديپلماتيک ايران ،بررسي راههاي بهبود ارائه خدمات کنسولي به ايرانيان و مذاکره با مقامات بريتانيا به لندن سفر خواهد کرد. کاردار غير مقيم ايران در بريتانيا ميگويد که از سرگيري روابط پس از پيروزي حسن روحاني در انتخابات رياست جمهوري با پيام تبريک طرف بريتانيايي و همچنين درخواست وزير امور خارجه اين کشور براي ديدار با محمد جواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران ،در حاشيه اجالس مجمع عمومي سازمان ملل متحد در نيويورک پيگيري شد. روابط ديپلماتيک ايران و بريتانيا از روزهاي پاياني نوامبر سال 2011در پي حمله گروهي که ظاهرًا از «دانشجويان بسيجي» وابسته به سپاهپاسداران بودند ،به سفارت بريتانيا در تهران به شدت کاهش يافت.
در پي اين حمله ،دولت بريتانيا کارکنان سفارت اين کشور در تهران را فراخواند و فعاليت خود را در ايران به حال تعليق درآورد .دولت ديويد کامرون ،نخستوزير بريتانيا ،همچنين دستور اخراج ديپلماتهاي ايراني از لندن را صادر کرد. پس از انتخاب حسن روحاني به مقام رياستجمهوري ايران در خرداد ماه ،1392 نخستوزير بريتانيا طي نامهاي رسمي اعالم کرد که خواهان بهبود روابط تير ه ميان تهران و لندن است. در پي آن ويليام هيگ ،وزير امور خارجه بريتانيا ،در سخناني در پارلمان اين کشور گفت که دولت در صدد برقراري روابط جديد با ايران است. همزمان ايران از توافق دو کشور بر سر تعيين کاردار غيرمقيم خبر داد. همزمان با انتخاب محمد حسن حبيبالهزاده به عنوان کاردار غيرمقيم ايران در بريتانيا ،وزارت امور خارجه بريتانيا نيز آجي شارما ،ديپلمات بريتانيايي را به عنوان کاردار غيرمقيم اين کشور در ايران تعيين کرد. آجي شارما ،ايرانشناسي است که رياست دپارتمان ايران در وزارت امور خارجه بريتانيا را به عهده دارد .او در گذشته معاون سفير بريتانيا در ايران بود. محمد حسن حبيبالهزاده ،پيش از اين رئيس اداره اروپاي غربي وزارت امور خارجه و کارشناس ارشد حوزه غرب اروپا اين وزارتخانه بود.
پرونده قتلعمد ستار بهشتي بسته شد
وکيل مدافع اولياي دم ستار بهشتي گفت ،دادگاه کيفري کارکنان دولت اتهام قتل عمد مامور پليس فتا را در مرگ ستار بهشتي نپذيرفت و آن را شبه عمد تشخيص داد. گيتي پورفاضل در گفت و گو با ايرنا افزود ،دادگاه درباره اختالف نظر من و بازپرس مبني بر قتل عمد يا شبه عمد بودن مرگ ستار بهشتي تصميم گرفته و پرونده را به شعبه اول دادسراي جنايي تهران ارجاع کرده است. وکيل مدافع اولياي دم ستار بهشتي گفت ،طبق احضار
7
قبلي دادسرا ،به شعبه اول بازپرسي دادسراي جنايي مراجعه کردم که اعالم کردند چون دادگاه قتل عمد را نپذيرفته و پرونده اتهام قتل عمد بسته شده ،براي رسيدگي به اتهام شبه عمد بايد مجددا طرح دعوا کنيم. پورفاضل اضافه کرد ،طرح دعواي مجدد با اتهام شبه عمد را فعال قبول نکردهام و در اين باره بايد با موکلم مشورت کنم .وکيل مدافع اولياي دم ستار بهشتي گفت :ما مرگ ستار بهشتي را همچنان قتل عمد ميدانيم و شبه عمد را قبول نداريم. وي اظهار داشت ،در اتهام شبه عمد از متهم تا زمان برگزاري دادگاه کفالت يا ضمانت ميگيرند و بيشترين مجازاتي که در صورت محکوميت متهم در نظر گرفته ميشود ،پرداخت ديه است. شعبه اول بازپرسي دادسراي جنايي تهران ،مرگ ستار بهشتي را شبه عمد تشخيص داده بود که وکيل مدافع اولياي دم ستار بهشتي به اين مساله اعتراض کرد و پرونده براي رفع اختالف به شعبه 1057دادگاه کيفري کارکنان دولت ارجاع شد که پس از چند مرتبه رفت و آمد پرونده بين دادسرا و دادگاه ،دادگاه مرگ ستار بهشتي را شبه عمد تشخيص داد. قاضي اگر مرگ ستار بهشتي را شبه عمد تشخيص دهد ،با همين عنوان در دادگاه کيفري کارکنان دولت رسيدگي ميشود؛ اما اگر مرگ ستار بهشتي قتل عمد تشخيص داده شود ،رسيدگي آن در صالحيت دادگاههاي کيفري استان خواهد بود.
8
تظاهرات معترضان اوکرايني
هزاران نفر از مخالفان دولت اوکراين با دست زدن به تظاهرات ميدان مرکز کيف ،پايتخت ،را اشغال کردند. معترضان که خواستار برگزاري انتخابات زودرس بودند ،راهپيماييهاي خود را از زماني آغاز کردند که مجلس و سپس دولت اوکراين از تصويب طرح همکاري اقتصادي با اتحاديه اروپا سرباز زدند. بنا بر گزارشها در درگيريهايي که ميان معترضان و
December 2013 آذر 1392
پليس رخ داده است گروهي از هر دو طرف زخمي شدهاند. تازهترين درگيريها زماني انجام شده است که بيش از صدهزار نفر از شهروندان آن کشور با ناديدهگرفتن ممنوعيت دولتي براي انجام تظاهرات به خيابانهاي کيف رفتند. خبرنگاران خبرگزاري فرانسه از کيف گزارش دادهاند که نيروهاي پليس به سوي راهپيماياني که به دفتر رياستجمهوري اوکراين ،ويکتور يانوکويچ نزديک شدهاند، بمبهاي دودزا و «نارنجکهاي گيجکننده» (فلشبنگ) پرتاب کردهاند. معترضان نيز کوکتل مولوتوف و سنگ بهسوي نيروهاي پليس پرتاب کردهاند. سخنگوي پليس کيف به همين خبرگزاري گفته است که نزديک به صد تن از نيروهاي پليس طي درگيريها زخمي شدهاند .مقامهاي دولتي شمار معترضاني که پزشکان آنها را مداوا کردند نزديک به 50نفر عنوان کردهاند. بنا بر گزارشها ويتالي کليچکو ،مشتزن مشهور اوکرايني و از سرشناسترين چهرههاي مخالف دولت نيز در ميان گروهي از راهپيمايان بوده است .او از معترضان خواسته است تا از خشونت پرهيز کنند و نيز تحت تاثير کسانيکه آنها را به خشونت فرا ميخوانند قرار نگيرند. کليچکو از جمله رهبران اعتراضهاي اخير است که از شهروندان مخالف دولت خواسته بود به اعتراضات ادامه دهند .او گفته بود «ما بايد بيرون بياييم و به آنها (دولت) نشان دهيم که نميتوانند ما را تحقير کنند .ما براي گرفتن حق خود خواهيم ايستاد». تازهترين اعتراضات ضددولتي ،بزرگترين از سال 2004ميالدي که «انقالب نارنجي» در آن کشور رخ داد ،عنوان شده است. اعتراضها پس از آن آغاز شد که ويکتور يانوکوويچ از امضاي يک معاهده مهم تجاري براي نزديکي بيشتر به اتحاديه اروپا خودداري کرد .او گفته است به جاي آن توافقنامههاي تجاري با مسکو را امضا و اجرا خواهد کرد. تظاهرکنندگان اوکرايني پرچمهاي اتحاديه اروپا را نيز به نشانه حمايت خود از نزديکي آن کشور به اتحاديه اروپايي همراه داشتهاند. بنا برگزارشها عالوه بر کيف ،شهر لويف ،ديگر شهر
بزرگ و مهم آن کشور نيز صحنه تظاهرات دهها هزار نفر از هوادارن نزديکي به اتحاديه اروپا و مخالفان دولت بوده است. اوله تياگنيبوک ،يکي ديگر از رهبران مخالفان و رئيس حزب اسووبودا (آزادي) نيز گفته است که «انقالب اوکراين آغاز شده است ».او ميگويد معترضان در ميدان استقالل کيف باقي مانده و دست به اعتصاب سراسري خواهند زد. برپايي چادر و ترک نکردن مراکز تحصن و اعتراض، در تظاهرات سال 2004ميالدي که به تغيير دولت آن کشور انجاميد نيز سابقه داشته است. مخالفان دولت اوکراين خواستهاند تا انتخابات زودرس در آن کشور برگزار شود.
چهار تن در سانحه خروج قطار شهري نيويورک از خط کشته شدند
خروج يک قطار شهري در«برانکس» نيويورک از خط چهار کشته و دست کم 63مجروح برجاي گذاشته است. به گزارش رويترز ،يک سخنگوي آتش نشاني نيويورک گفته است ،وضعيت يازده تن از مجروحان اين حادثه وخيم است .شش تن از مجروحان جراحات شديد دارند ولي خطر مرگ انها را تهديد نمي کند و 46تن نيز به صورت سراپايي تحت مداوا قرار گرفتهاند. آرون دونوان ،سخنگوي «مترو نورث» گفته است ،اين حاثه ساعت هفت و 20دقيقه بامداد رخ داده و هفت واگن اين قطار مسافربري از خط خارج شدهاند. گزارشها حاکي است که اين قطار شهري از شمال نيويورک به سمت جنوب و «منهتن» در حرکت بود که در نزديکي ايستگاه «اسپويتن دويويل» از خط خارج شده است. به گفته مقامهاي«مترو نورث» اين قطار به هنگام حادثه در حدود 150مسافر داشته است. در همين زمينه يک مقام شهر نيويورک گفته است ،اگر اين حادثه در يک روز کاري و با ظرفيت کامل مسافر رخ ميداد ،ممکن بود که به يک فاجعه منجر شود. اين قطار در محدودهاي بين رودخانه «هادسون» و يک منطقه پوشيده از درخت دچار سانحه شده است. آندره کومو ،فرماندار نيويورک ،در مصاحبه با شبکه «سي .ان .ان» گفته است :اين قطار ابتدا با سرعت 70مايل در ساعت در حرکت بود اما به هنگام نزديک شدن به پيج جايي که رودخانه هاي «هادسون» و «هارلم» به يکديگر نزديک مي شوند ،قطار سرعت خود را به 30مايل در ساعت کاهش ميدهد ،به هر حال اين قسمت ،بخش سخت مسير است. گزارشها حاکي است در ساعات اوليه اين حادثه دست کم 130مامور آتش نشاني براي کمک به آسيب ديدگان در محل حاضر شده بودند. مقامات قطار شهري تحقيقات خود را در خصوص اين سانحه آغاز کردهاند. قطار شهري «مترو نورث» بخشي از سيستم مترو نيويورک محسوب ميشود که حومه شمالي اين شهر را به مرکز متصل مي کند .در آخرين خبرها گفته شد که سرعت قطار در منطقه حادثه که بايد 30مايل در ساعت ميبود82 ، مايل گزارش شده است.
اعتراضات چند روزه تايلند قرباني گرفت به گزارش خبرگزاري فرانسه مقامهاي امور اضطراري
8
تايلند گفتهاند که دو نفر در پي درگيريها و خشونتهاي مربوط به ضددولتي چند روزه در تايلند رخ داد ،کشته و دستکم 45نفر نيز زخمي شدهاند. يک مقام رسمي نيروي پليس بانکوک ،پايتخت تايلند، پيشتر هويت يکي از قربانيان را اعالم کرده بود؛ او پسر جواني 21ساله است که در پي شليک گلوله جان خود را از دست داده است .بر اساس برخي گزارشها قرباني ديگر «سربازي از هواداران دولت بوده است». بنا بر گزارشها در ميان زخميشدگان نيز گروهي بر اثر شليک گلوله مجروح شدهاند و مابقي در پي حمالت با چاقو يا بر اثر برتاب سنگ. «بانکوکپست» چاپ تايلند ،ميگويد درگيريي که به کشته شدن جوان تايلندي انجاميده است به دليل زد و خورد ميان دانشجوي کشته شده و يک نگهبان «سرخپوش» بوده است. «سرخپوشان» هواداران دولتي که اکنون روي کار است به شمار ميروند و کساني هستند که در تظاهراتي سه سال پيش عليه دولت پيشين شرکت کردند .اعتراضات سه سال پيش «سرخپوشها» دهها کشته بر جاي گذاشت .آنها از رنگ سرخ در پوشش و پرچمهاي خود استفاده ميکنند. در حاليکه معترضان به دولت که با رنگ زرد شناخته ميشوند در خيابانها و دانشگاهها جمع شدهاند ،هوادران سرخپوش دولت نيز در گوشه و کنار تجمعاتي را تشکيل داد ه بودند. يک شاهد در محلي که در آن از اسلحه استفاده شده به «بانکوک پست» گفت است که گلوله از ميان نگهبانان غيررسمي که مراقبت از تجمع هواداران دولت را در دست داشتند ،شليک شده است .اين درگيري در نزديکي استاديومي در پايتخت صورت گرفته است. برخي رسانههاي بينالمللي ميگويند جريان مرگ جوان دانشجوي معترض به دولت هنوز دقيقا مشخص نيست ولي بههر حال به او در زمان درگيري ميان معترضان و هواداران دولت شليک شده است. دولت تايلند قرار است سه هزار نيروي ارتش را براي آنچه «تامين امنيت» پايتخت ناميده است به خيابانها بفرستد. سوتپ توئکسوبان ،رهبر پيشين حزب دموکرات و معاون نسختوزير پيشين تايلند ،از سرشناسترين چهرههاي معترضان که از راهپيمايان خواسته بود تا به محاصر ه ادارهها و ساختمانهاي دولتي و ماندن در خيابانها ادامه دهند ،گفته است که اعتراضها به «روز پيروزي» انجاميده است. رسانهها ميگويند اين نگراني وجود دارد که سازوکارهاي دولتي به طور گستردهاي مختل شوند و اين امر ميتواند بر اقتصاد کشور تاثير بسزايي بگذارد. در عين حال در حالي که تظاهرات خياباني در تايلند ادامه دارد ،اينگالک چيناوات (شيناواترا) ،نخست وزير آن کشور ،توانست از پارلمان راي اعتماد بگيرد.
بنا بر گزارشها ،تازهترين اعتراضات ،بزرگترين از زمان اعتراضات خونين سال 2010است ،که هواداران دولت فعلي به راه انداختند. معترضان دولت خانم اينگالک چيناوات نخستوزير را متهم کردهاند که بازيچه دست برادرش ،نخستوزير پيشين تايلند ،تاکسين چيناوات است .آقاي چيناوات که خود با کودتا سرنگون شده است ،در عين حال با اتهامهاي مختلف مالي روبهروست. بسياري از معترضان به دولت فعلي هوادارن حزب اپوزيسيون «دمکرات» بهشمار ميروند. ِ حزب حاکم «فوآ تاي» -پيشتر حزب «قدرت مردم» - از موفقترين احزاب سياسي سالهاي گذشته در تايلند به شمار ميرود و قدرت را تقريبا بيوقفه با نامهاي گوناگون در دست داشته است. حزب دمکرات در ميان شهروندان مناطق جنوبي، ساحلي و شهرنشين تايلند از هواداران زيادي برخوردار است در حاليکه حزب حاکم که خانواده چيناوات در آن
دنباله در صفحة بعد
9 دنباله از صفحة قبل صاحب نفوذند در مناطق شمالي و نيز ميان شهروندان شهرهاي کوچکتر و روستاها طرفداران زيادي دارد.
کشف 25جسد در عراق
پليس عراق جنازه 25مرد را در مناطق مختلف اين کشور يافت که 18تن از آنها با شليک گلوله به سر کشته شدهاند و سر هفت نفر ديگر از تن جدا شده بود. به گزارش خبرگزاري رويترز 18 ،جنازه نخست در مزرعهاي در شهرک سنينشين المشاهده که در حدود 30 کيلومتري شمال بغداد قرار دارد ،يافت شدهاند. منابع پليس عراق گفتهاند که افرادي با لباس نظامي سوار بر شش خودروي جيپ ،قربانيان را از منازلشان در شهرک المشاهده ربودند .يک افسر پليس ،يک مسئول در ارتش ،يک مدير مدرسه و رئيس يکي از قبايل سنيمذهب به همراه پسرش در ميان قربانيان هستند. در هفتههاي اخير ،قتلهايي که شبيه به اعدام هستند و به نظر ميرسد جنبه مذهبي داشته باشند ،در عراق افزايش يافته است .بمبگذاريهايي که نظاميان و غير نظاميان را هدف قرار ميگيرد نيز تشديد شده است. يک مسئول بلند پايه در پليس عراق که خواسته نامش منتشر نشود ،القاعده را متهم به اين کشتار کرده است چرا که به گفته او نيروهاي اين سازمان در منطقه حضوري موثر دارند .او افزوده است که القاعده قربانيان را از حاميان دولت عراق به شمار ميآورند که توسط شيعيان اداره ميشود. با وجود اينکه هدف نخست افراد مسلح مرتبط با القاعده ،شيعيان هستند ،اما گاهي نيروهاي اين گروه سنيها را با هدف «انتقامگيري يا تحريک» ،هدف قرار ميدهند. از سوي ديگر منابعي در پليس عراق اعالم کردند که جنازه هفت مرد سر بريده شده را در شمال عراق يافتهاند. به گفته اين منابع ،جنازهها در ميدان يکي از محلهها در شمال شهر تکريت واقع در 150کيلومتري شمال بغداد رها شده بودند .گفته ميشود قربانيان همگي سنيمذهب و کارگراني زير 30سال هستند که در ساخت يک ورزشگاه کار ميکردند. هنوز هيچ گروهي مسئوليت اين خشونتها را بر عهده نگرفته است .چند روز پيش از آن نيز پليس عراق اجساد 13 نفر را در مناطق مختلف اين کشور يافت که به نظر ميرسد قربانيان جوخههاي اعدام هستند .اين اجساد در مناطق شيعهنشين يافت شده بود. خشونتهاي مذهبي در سال جاري ميالدي در عراق شدت يافته است .بنا بر آمار سازمان ملل متحد ،در سال جاري ميالدي ،بيش از 6هزار نفر در خشونتهاي فرقهاي در عراق کشته شدهاند.
چين جنگندههايش را به محدوده جديد هوايي مورد ادعاي خود فرستاد
خبرگزاري رسمي چين« ،شين هوا» ،ميگويد چندين هواپيماي جنگي آن کشور براي پاسداري در منطقهاي که بيجينگ (پکن) ،آن را اخيرًا حريم هوايي خود اعالم کرده است ،پرواز کردهاند. پرواز هواپيماها در محدوده هوايي جديدي که چين جديدا ادعاي کنترل آن را کرده است و بر فراز جزايري صورت ميگيرد که چين از يک سو ،ژاپن ،کره جنوبي و تايوان از سوي ديگر ،هر يک ميگويند متعلق به آنهاست. اين خبر پس از آن منتشر ميشود که آمريکا در اوايل بمبافکنهايي را که مهمات حمل نميکردند ،بدون آنکه براي چين پيامي بفرستند ،در اين منطقه جديد هوايي به پرواز درآورد. اين موضوع را رسانهها «نمايش قدرت» اياالت متحده در برابر بيجينگ ناميدند .واشينگتن به اين شکل عم ً ال نشان
December 2013 آذر 1392
داد که ادعاي چين در مورد حاکميت بر اين محدوده را به رسميت نميشناسد. اما نه نتها آمريکا که ژاپن و کره جنوبي ،ديگر همپيمانان واشينگتن ،نيز هواپيماي جنگي خود را در اطراف منطقهاي در درياي چين شرقي و درياي زرد به پرواز درآوردهاند .البته اين دو کشور ميان خود نيز بر سر مالکيت جزاير کوچک غيرمسکوني «توکدو» اختالفاتي دارند که گاه شدت ميگيرد. هواپيماهاي جنگي کره جنوبي و ژاپن هم وارد محدوده جديد هوايي که چين ادعاي کنترل آن را دارد شدند ،بدون آنکه به آن کشور اطالعي بدهند. ژاپن ،مانند چين و آمريکا ،گفته است اين پروازها بخشي از تمرينهاي معمول آنهاست. هواپيماهاي کره جنوبي نيز بر فراز صخرههايي در درياي زرد (محدوده شمالي درياي چين شرقي) پرواز کردند که سئول و بيجينگ ميگويند متعلق به آنهاست. سخنگوي وزارت خارجه چين ،اعتراض ژاپن به اعالم محدوده جديد هوايي را رد کرده و از سوي دولت آن کشور گفته است که توکيو بايد نخست ادعاي خود در مورد محدوده هوايي را پس بگيرد.
وزارت خارجه چين در عين حال گفته است محدوده جديد ،تغييري در مسير پروازهاي بينالمللي مسافربري به وجود نميآورد. چين گانگ ،سخنگوي وزارت خارجه چين در عين حال ابراز اميدواري کرد که شرکتهاي هواپيمايي کشورهاي ديگر در اين مورد با بيجينگ همکاري کنند تا «امنيت بيشتري» براي پروازها به وجود بيايد. هر چند مشخص نيست با نمايش قدرت آمريکا ،ژاپن و کره جنوبي در به رسميت نشناختن اين محدوده ،پروازهاي مسافربري چگونه با مقامهاي چيني «همکاري» خواهند کرد، اما سخنگوي وزارت خارجه چين گفته است ،از زمان اعالم محدوده جديد هوايي مشکلي براي پروازهاي غيرنظامي به وجود نيامده است. از فيليپين در جنوب تا تايوان ،ژاپن ،کره جنوبي و چين هر يک بر سر مناطقي با يکديگر اختالف دارند. اختالفات تازه به ويژه ميان توکيو و بيجينگ از سال 2012و پس از آنکه دولت ژاپن اعالم کرد سه جزيره مورد اختالف را از «مالکان خصوصي ژاپني» آنها خريده است، شدت يافت. جو بايدن ،معاون رئيسجمهوري آمريکا ،براي ديدار با مقامهاي کشور ژاپن ،چين و کره جنوبي به منطقه شرق آسيا ميرود .هدف اوليه از اين سفر مسائل اقتصادي عنوان شده است ،اما به نظر ميرسد موضوع اختالفات بر سر ادعاهاي مالکيت جزاير و اعالم محدوده جديد هوايي ،گفتوگوها را بيش از ديگر مسائل تحتالشعاع قرار خواهد داد.
بشار اسد به همکاري در جنايت عليه بشريت متهم شد
ناوي پيالي ،کميسر حقوق بشر سازمان ملل ،براي اولين بار مستقيما بشار اسد ،رئيس جمهور سوريه را به
9
جاسوسي تهيهکننده هاليوودي براي اسرائيل يک تهيهکننده هاليوودي دستاندرکار شماري از فيلمهاي معروف آمريکايي اذعان کرده که در جريان برنامه اتمي اسرائيل ،براي آن جاسوسي کرده است. آرنون ميلچن در اين باره گفته است که شيمون پرز، رئيسجمور فعلي اسرائيل او را استخدام کرده و در اين سالها در دهها عمليات مخفي شرکت داشته است. او بيش از 120فيلم سينمايي بلند و از جمله آثار پرفروشي همچون «مخمصه»« ،محرمانه لسآنجلس»، «روزي روزگاري در آمريکا»« ،وکيل مدافع شيطان» و «باشگاه مشتزني» را توليد کرده و در هفتههاي آينده نيز فيلم «نوح» را در نوبت نمايش دارد. آقاي ميلچن در فلسطين تحت قيموميت بريتانيا، اسرائيل کنوني به دنيا آمده است .او در برنامه تلويزيوني اسرائيلي «اوودا» گفته که اين کارها را براي کشورم انجام دادم و به آن افتخار ميکنم. او ميگويد سالهاست که بايد به شايعات در هاليوود درباره اينکه دالل اسلحه اسرائيل نيست ،جواب بدهد. اين سرمايهدار اسرائيلي و سينماگر 68ساله ميگويد او را «دفتر ارتباطات علمي» اسرائيل استخدام کرده بود؛ يک سازمان سري که شيمون پرز در دهه 1960ميالدي براي تدارکات برنامه اتمي اسرائيل راه انداخت. آرنون ميلچن که آنزمان صاحب يک کارخانه موفق توليد کود بود ،ميگويد به اين دفتر در تهيه اطالعات علمي و فني در زمينه برنامههاي محرمانه جنگي کمک ميکرده است. گزارش تحقيقاتي تلويزيون اسرائيل ميگويد آقاي همکاري در جنايات جنگي و جنايات عليه بشريت متهم کرده است. به گفته خانم پيالي، کميسيون تحقيق سازمان ملل پس ازبررسي و تحقيق درباره اوضاع 18ماه گذشته سوريه به شواهدي دست يافته که نشان مي دهد مسئوليت جنايات جنگي اعمال شده در آن کشور برعهده مقامات عاليرتبه دولت از جمله رئيس جمهور است. به گفته خانم پيالي ،نقض حقوق بشر در سوريه توسط همه جناح ها صورت گرفته ،اما دولت در مقياسي وسيع تر مبادرت به اين امر کرده است. کميسر حقوق بشر سازمان ملل همچنين گفته است که کميسيون تحقيق سازمان ملل فهرستي از کساني که معتقد است مستقيما مرتکب جنايت عليه بشريت شده اند ،ارائه کرده است. به گفته خبرنگاران ،تصور مي شود که اسامي شخصيت هاي ارشد نظامي و دولتي سوريه در اين فهرست باشند. به هرحال با توجه به احتمال محاکمه آنها توسط ديوان بين المللي کيفري ،اسامي و شواهد مربوط به اين افراد به صورت سري باقي خواهد ماند. خانم پيالي پيشتر از شوراي امنيت سازمان ملل خواسته بود که مسئله سوريه را به ديوان بينالمللي کيفري ارجاع دهد. بر اساس برآوردهاي سازمان ملل بيش از يکصد هزار نفر در جريان درگيريها در سوريه کشته شدهاند.
ميلچن از جانب دولت اسرائيل 30 ،شرکت را در بيش از 17کشور جهان اداره ميکرده است .فعاليتهاي او بعد از آن هم که يک تهيهکننده مطرح هاليوودي شد ،ادامه پيدا کرد. آرنون ميلچن با کارگردانان مشهوري مانند مارتين اسکورسيزي ،رومن پوالنسکي و اوليور استون کار کرده است .آقاي ميلچن ميگويد که سيدني پوالک ،کارگردان برنده اسکار نيز در عمليات مخفي تهيه تجهيزات نظامي حساس براي اسرائيل کمک کرده است .آقاي پوالک در سال 2008درگذشت. آرنون ميلچن ميگويد شايعات درباره همکارياش با اسرائيل ،سالهاست در هاليوود دهان به دهان ميگردد و کاش زودتر درباره اين موضوع حرف زده بود .او ميگويد، در هاليوود به شکل ايدئولوژيک خوش ندارند با کسي کار کنند که دالل اسلحه است؛ کسي که مسلسل و مرگ ميفروشد. اين تهيهکننده هاليوود افزوده است ،ولي من دالل اسلحه نيستم .موشک نميفروشم .کاش مردم ميدانستند چهطور بارها زندگيام را براي کشورم [اسرائيل] به خطر انداختهام. آرنون ميچلن در صحبتهاي خود اشاره کرده که در جريان فعاليتهايش ،براي برنامه اتمي اسرائيل کار کرده است. گفته ميشود که اسرائيل تنها دولت داراي سالح اتمي در خاورميانه شناخته ميشود اما مقامات اسرائيلي در اين باره سياست «نه تکذيب و نه تاييد» دارند.
اخوانالمسلمين پيشنويس جديد قانون اساسي مصر را رد کرد حزب اخوانالمسلمين پيش نويس اصالح شده قانون اساسي مصر را که قرار است به عدلي منصور ،رئيس دولت انتقالي آن کشور ارائه شود ،رد کرده است. اخوانالمسلمين گفته است که «کودتاگران سرکوبگر» در تالش هستند تا مشروعيت قانون اساسي مصر را که سال گذشته در دوران حکومت محمد مرسي ،رئيس جمهور برکنار شده تصويب شد ،خدشهدار کنند. پيش نويس جديد قانون اساسي توسط مجلس قانونگذاري مصر تصويب شده است. در متن قانون اساسي جديد اختيارات زيادي به ارتش داده شده ،از جمله وزير دفاع حتما بايد از فرماندهان ارتش باشد و شهروندان متهم به حمله به سربازان بايد در دادگاه نظامي محاکمه شوند. از جمله تغييرات ديگر اين است که شريعت اسالم مبناي قانونگذاري اعالم شده ،اما تشکيل احزاب سياسي بر اساس دين ،نژاد يا جنسيت ممنوع است. قرار است قانون اساسي جديد در ماه جاري يا ماه آينده ميالدي در رفراندومي به همه پرسي گذاشته شود.
دنباله در صفحة بعد
10
دنباله از صفحة قبل
اين رفراندوم اولين مرحله از «روند دموکراتيک انتقال قدرت» است که توسط دولت انتقالي که پس از برکناري آقاي مرسي بر سر کار آمد ،وعده آن داده شده بود. همزمان با اتمام کار مجلس قانونگذاري بر روي پيش نويس جديد ،هواداران محمد مرسي در اعتراض در ميدان تحرير در قاهره دست به اعتراض زدند.
ائتالف بزرگ و اهداف بزرگ در آلمان
هفت هفته پس از انتخابات گذشته و 5هفته پس از گفتگوهاي مقدماتي و نهائي سرانجام دو حزب بزرگ آلمان و رقيبان اصلي در انتخابات سراسري اين کشور در باره برنامه مشترک دولت آينده توافق کردند. رهبران دو حزب بزرگ ،خانم مرکل از سوي دمکرات مسيحي ،زيگمار گابريل ،حزب سوسيال دمکرات و هورست زهوفر ،رهبر حزب کوچکتر سوسيال مسيحي که حزب خواهر دمکرات مسيحي است پاي سند «ائتالف بزرگ» را موقتا امضا کردند .امضاي موقت از اين بابت است که اين موافقت نامه هنوز از اعتبار نهائي برخوردار نيست. اين يک بدعت بيسابقه در قراردادهاي ائتالف ميان احزاب سياسي براي تشکيل دولت است به اين معني که آقاي اشتاينبروک ،نامزد مقام صدراعظمي حزب سوسيال
December 2013 آذر 1392
دمکرات در جريان مبارزات انتخاباتي (رقيب مرکل) مداوم بر اين تاکيد داشت که چه در صورت شکست و يا پيروزي با خانم مرکل و حزب او وارد يک دولت «ائتالف بزرگ»” نخواهد شد و حزب سوسيال دمکرات فقط با حزب سبزها ائتالف خواهد کرد و البته داليل خود را هم داشت. بسياري از سوسيال دمکراتها و شخصيتهاي ديگر هم اصوال ائتالف بزرگ ميان دو حزب بزرگ را عمال با دمکراسي در تضاد ميبينند ،زيرا ميدان عمل و مانور احزاب اقليت کوچکتر در پارلمان تنگ ميشود و اين احزاب بزرگ تشکيل دهنده دولت با اکثريت نيرومندي که در پارلمان دارند ،بدون توجه به خواست ديگران هرچه بخواهند ميکنند. انتقادها در خود حزب سوسيال دمکرات هم زياد است از اين رو حزب سوسيال دمکرات تصميم گرفته است تا سند موافت نامه «ائتالف بزرگ» را پيش از قطعيت يافتن آن در اختيار 470هزار اعضاي عادي حزب قرار دهد و نظر آنها را بخواهد .بنا براين اگر اکثريت اعضاي حزب به اين قرارداد يا برنامه دولت راي مثبت دادند ،آنگاه برنامه دولت ائتالف بزرگ نهائي ميشود و خانم مرکل خواهد توانست دولت جديد را رسما اعالم کند. به همين علت هنوز نام وزيران و سهم هريک از احزاب ائتالف جديد در دولت ،مشخص و اعالم نشده است. تا به حال رسم بر اين بود که اينگونه توافقها پس از طرح در هيئتهاي رئيسه و کنگرههاي کوچک حزبي تحقق يافته و اجرا ميشدند و نيازي به تائيد پايههاي حزبي نبود. اکنون پرسش مطرح در سطح جامعه و سياست آلمان اين است که اگر تائيد اکثريت اعضاي سوسيال دمکرات حاصل نشود ،تکليف چيست؟ جواب خيلي ساده است «ائتالف بزرگ» پيش از آنکه کار را آغاز کند شکست خواهد خورد و اگر خانم مرکل راه ديگري نظير تشکيل يک دولت اقليت لرزان يا امکان ائتالف با حزب سبزها را پيدا نکند (خانم مرکل پيش از آغاز گفتگو با سوسيال دمکرات ها با حزب سبزها وارد گفتگوهاي به اصطالح ويژه شده بود ولي توافق حاصل نشده بود) در نهايت بايد به تجديد انتخابات تن دهد، موضوعي که ممکن است آلمان را وارد يک بحران تازه کند. در حال حاضر روند در پيش رو چنين است که تا اواسط ماه دسامبر نظر خواهي از اعضاي حزب سوسيال دمکرات به پايان ميرسد و گرچه در اين روزها بحثهاي خيلي داغ موافق و مخالف جريان دارد ،رهبران اين حزب اطمينان دارند که نتيجه مراجعه به آراي افراد حزب مثبت خواهد بود و در
اين صورت امضاي نهائي قرارداد ائتالف بزرگ صورت مي گيرد و خانم مرکل رسما و براي سومين بار به عنوان صدر اعظم انتخاب مي شود و اعضاي کابينه جديد خود را هم معرفي خواهد کرد. با اين فرض که راي اعضاي سوسيال دمکرات مثبت خواهد بود ،در تاريخ بعد از جنگ دوم جهاني اين سومين بار خواهد بود که دو حزب بزرگ آلمان در يک ائتالف بزرگ سکان سرنوشت اين کشور را در دست ميگيرند. بار اول از سال 1966تا 1969که کورت کيزينگر از حزب دمکرات مسيحي صدر اعظم و ويلي برانت از حزب سوسيال دمکرات وزير خارجه بودند .بار دوم از 2005 تا 2009باز هم ائتالف بزرگ و اين بار هم رئيس دولت دمکرات مسيحي و در واقع همين آنگال مرکل بود و اين بار سوم باز هم آنگال مرکل صدر اعظم «ائتالف بزرگ» خواهد بود که در همين حال براي سومين بار بر کرسي صدر اعظمي تکيه خواهد زد. بيشتر ناظران بر اين عقيدهاند که با اين ائتالف بزرگ و با تکيه بر يک اکثريت بزرگ و قابل اعتماد در پارلمان ميدان براي انجام اصالحات بزرگ در آلمان و پيشبرد امور در اتحاديه اروپا براي خانم مرکل نخستين زن آلمان در مقام صدر اعظي هموار خواهد بود.
چرا پوتين هميشه دير ميرسد؟
والديمير پوتين ،رئيس جمهوري روسيه برسر قرار ديدار با پاپ فرانسيس ،رهبر کاتوليکهاي جهان 50 ،دقيقه تاخير داشت. کارمندان واتيکان در تمام اين مدت بيرون از مقر پاپ فرانسيس منتظر ايستاده بودند تا به والديمير پوتين خوش آمد بگويند. اما «مسکوفسکي کومزومولتس» ،يکي از روزنامههاي روسيه ،مينويسد که والديمير پوتين به دليل تظاهرات هواداران گروه راک «پوسي رايوت» ،خارج از هتل محل اقامتش ،تاخيرکرده بود.
دنباله از صفحة اول
حسن روحاني بار ديگر ايرانيان خارج از کشور را به بازگشت دعوت کرد
پيش از اين نيز حسن روحاني بارها در اظهارات مختلفي، ايرانيان خارج از کشور را به بازگشت دعوت کرده و اين پي دعوتهاي در پي از سوي ديگر مسووالن با واکنشهاي مختلفي نيز روبرو شده بود. محمد نهاونديان ،رئيس دفتر نهاد رياست جمهوري و رئيس شوراي اطالعرساني دولت ،پيشتر از تشکيل کميتهاي از سوي رييسجمهوري براي بررسي بازگشت ايرانيان خبر داده و گفته بود« ،رويکرد ما تقويت اقداماتي براي سهولت سفر اين افراد به کشور و همچنين مشارکت آنها در سرمايهگذاريهاي اقتصادي است و مسلما به زودي اين اقدامات انجام ميشود .تالش دولت اين است که حق ايرانيان براي سفر به کشور و ميهن خود کامال” تحقق پيدا کند». از سوي ديگر حسن قشقاوي ،معاون کنسولي و پارلماني وزارت امور خارجه هم با اعالم اينکه کميته بررسي
10
رسانههاي واتيکان و ايتاليا با ماليمت با اين مسئله برخورد کردند ،شايد به اين دليل که انتظار ديگري از والديمير پوتين نداشتند. اما وقتي رئيس جمهوري روسيه در ديدار خود از کره جنوبي ،با 30دقيقه تاخير به ديدار پارک گوئن هي، رئيس جمهوري اين کشور رفت خشم جرايد کره جنوبي را برانگيخت .او سر راه براي گفتگو با مشتاقان هنرهاي رزمي توقف کرده بود .روزنامه «تايمز» کره جنوبي واکنش شديدي نشان داد و نوشت« :آقاي پوتين دفعه بعد سر وقت برسر قرار خود حاضر شويد». اما يک سايت اينترنتي ليبرال روسيه نوشت که کرهايها نبايد ناراحت ميشدند ،چون «فقط نيم ساعت تاخير» نشانه احترام عميق والديمير پوتين است. در واقع رئيس جمهوري روسيه يک سابقه طوالني در مورد تاخير در ديدارهاي خود با مقامات بلند پايه و رهبران کشورهاي ديگر دارد: 40دقيقه تاخير در ديدار با اليزابت دوم ملکه انگلستان در سال .2003 40دقيقه تاخير در ديدار با آنگال مرکل صدراعظم آلمان در سال .2012 سه ساعت تاخير در مالقات با جان کري ،وزير خارجه آمريکا ،براي گفتگو پيرامون وضعيت سوريه. والديمير پوتين در سال 2002مدت دو ساعت والدين کودکاني را که در يک سانحه هوايي کشته شده بودند ،در گورستان منتظر نگاه داشت. يک منبع نزديک به والديمير پوتين به سردبير خبري روزنامه «مسکوفسکي کومزومولتس» گفته است که دليل تاخير والديميز پوتين وسواس و دقت او به جزئيات است و افزود ،قبل از مالقاتهاي مهم ،او اغلب منابع اطالعاتي و جزئيات مطالب مهم را بارها مرور ميکند و همين باعث تاخير او ميشود .اما گاهي اوقات اين وقت نشناسي به تکبر و فخرفروشي رئيس جمهوري روسيه تعبير شده است. در سال 2012والديمير پوتين با آنکه براي مالقات با ويکتور يانوکوويچ رئيس جمهوري اوکراين تاخير داشت ،اما بر سر راه خود براي صحبت با يک دوست دوچرخهسوار خود توقف کرد و در نتيجه با چهارساعت تاخير بر سر قرار خود حاضر شد. ديمتري آبراموف يک مفسر سياسي ميگويد که با اين ديرکردنها والديمير پوتين ميخواهد نشان بدهد که در صحنه سياسي جهان بر تخت تزار روسيه در اوج قدرت امپراتوري روسيه ،تکيه زده است. والديمير پوتين در قرارهاي خود با لودميال ،همسر سابق خود هم بدقولي ميکرد. اين مفسر هم چنين معتقد است که احتماال والديمير پوتين هرگز اين عادت را ترک نخواهد کرد. اندره مالگين يک وبالگنويس از حزب مخالف روسيه ميگويد که به احتمال زياد «والديمير پوتين براي مراسم سوگواري خود هم دير خواهد رسيد». بازگشت ايرانيان متشکل از نمايندگان چندين وزارتخانه از جمله وزارت اطالعات و وزارت امور خارجه است ،گفته بود، «به عقيده من ترس بسياري از ايرانيان خارج از کشور براي بازگشت ،يک ترس خودساخته است و هيچ ريشهاي ندارد. بخشي از نيامدن هموطنان ما ناشي از القائات اپوزيسيون در خارج از کشور است .در ايران هم مطلقا ترسي بابت ورود ايرانيان مهاجر به کشور وجود ندارد و در قانون کيفري ايران هم مطلبي تحت عنوان ممنوعالورود نداريم». اما اظهارات اين دو مقام مسوول در حالي مطرح شده بود که محسني اژهاي ،وزير اطالعات جمهوري اسالمي، از مورد تعقيب قرار گرفتن افرادي گفته بود که به خاطر مشکالت سياسي از کشور خارج شدهاند. وي در اين باره افزوده بود« ،اگر فردي جرمي مرتکب شود و از کشور خارج شود يا اينکه در خارج از کشور جرمي مرتکب شود ،به محض آنکه به داخل کشور بازگردد از سوي دستگاه قضايي مورد تعقيب قرار خواهد گرفت .همچنين افرادي که نقشي در حوادث پس از انتخابات 88داشتند هم اگر به داخل کشور بازگردند ،به محض ورود تحت تعقيب قرار خواهند گرفت». اما با وجود مطرح شدن تمامي اين اظهارات ،افرادي بودند که پس از روي کار آمدن دولت حسن روحاني تصميم خود را عملي کرده و به کشور بازگشتند .سراجالدين ميردامادي ،يکي از روزنامهنگاران اصالحطلبي است که به خواسته خود جامه عمل پوشاند ،اما بازگشت براي او چندان بدون دردسر هم نبود. ميردامادي چند روز پيش اعالم کرد که از سوي بازپرس شعبه دوم دادسراي اوين تفهيم اتهام شده است .وي همچنين از آزادي خود با قرار کفالت خبر داد و گفت در انتظار برگزار شدن دادگاه خود است.
11
December 2013 1392 آذر
11
12
روزي يک مشت آجيل: الغري و عمر بيشتر
پژوهشگران ميگويند کساني که مرتب آجيل (مغزدانهها) ميخورند کمتر به بيماريهاي قلبي و سرطان دچار ميشوند ،الغرتر و سالمتر هستند ،کمتر به فشار خون يا چربي خون مبتال ميشوند ،بيشتر ورزش ميکنند و کمتر ممکن است سيگار بکشند. اين تحقيق که در نشريه پزشکي «نيوانگلند» منتشر شده بر اساس اطالعاتي است که از پرستاران و فعاالن بخش بهداشت و درمان آمريکا از دهه 1980تا به حال جمع آوري شده است. پژوهشگران اين تحقيق مينويسند با اينکه تحقيقات قبلي نشان دادهاند آجيل (مغزدانهها) در پيشگيري از بيماريهاي قلب و باال بودن چربي خون سودمند هستند اما تا به حال تحقيقي در باره رابطه آجيل و مرگ انجام نگرفته بود. تحقيق فعلي بر اساس مطالعه روي 120هزار نفر در آمريکا در مدت 30سال انجام گرفته و در آن ،به نتايج تحقيقات در کشورهاي ديگر مثل انگستان و هلند هم توجه شده است. ماهيت اين تحقيق نشان داد آجيل خطر مرگ بر اثر بيماريهاي مهم را هم در مردان و هم در زنان تا يک پنجم کاهش مي دهد و احتمال به ابتالي به بيماريهاي قلبي را نزديک به 30درصد و سرطان را 11درصد کمتر ميکند. دکتر چارلز فوکس پژوهشگر موسسه سرطان «دانا فاربر» در بوستون ميگويد ،واضحترين فايده آجيل کاهش 29درصدي بيماري قلبي بود که عامل اصلي مرگ و مير است .عالوه بر اين ،کساني که مرتب آجيل ميخورند کمتر احتمال دارد سيگار بکشند ،بيشتر ورزش ميکنند ،بيشتر مولتي ويتامين ميخورند ،الغرتر هستند ،ميوه و سبزي بيشتري ميخورند و بيشتر هم الکل مينوشند. به گفته محققان اين نگراني وجود داشته که آجيل باعث افزايش وزن ميشود اما بررسيها نشان داده مصرف آجيل احتمال باالرفتن وزن ،افزايش دور کمر و چاقي را کمتر ميکند. به گفته دکتر فوکس تنوع و نوع دانهها تاثيري در تاثير مثبت اين تنقالت ندارد. اداره دارو و غذاي آمريکا در سال 2003به اين نتيجه رسيد که مصرف روزانه 43گرم (يک مشت پر) آجيل به عنوان بخشي از يک رژيم کمچربي خطر بيماريهاي قلبي را کاهش ميدهد. به گفته دکتر رالف ساکو متخصص بيماريهاي اعصاب در دانشگاه ميامي يکي از مهمترين فوايد آجيل اين است که باعث ميشود مردم کمتر خوراکيهاي ناسالمي مثل چيپس بخورند. اين تحقيق تاثير بودادن يا نمکسود کردن را بررسي نکرده اما توصيه کارشناسان ،مصرف آجيل خام است.
December 2013 آذر 1392
چرا دماغ مردان از زنان بزرگتر است؟
بررسيهاي اخير تيمي از پژوهشگران دانشگاه آيووا نشان ميدهد که دماغ مردان عمومًا و به طور متوسط در نسبت با ابعاد کلي بدنشان ،حدود 10درصد از دماغ زنان بزرگتر است. مطابق اين تحقيق ،ابعاد بزرگتر دماغ مردان صرفًا از بابت سوخترساني هر چه بيشتر به حجم نسبتًا افزونتر ماهيچههايشان در قياس با زنان است؛ چرا که دماغ بزرگتر بهمعني جذب اکسيژن بيشتر است و ب ه گفته ناتان هالتون، سرپرست اين بررسي از دانشکده دندانپزشکي دانشگاه آيووا ،همين مهم موجب رشد و تقويت ماهيچههاي انرژيبر ميشود. بهگفته هالتون ،از آنجا که دماغ انسان به نحو نسبتًا سست و مستقلي به چهره متصل شده ،کمتر ارتباطي به ساير اندامهاي دستگاه تنفسي واقع در جمجمه پيدا ميکند. اما از طرفي هم اين اندام در امتداد مسير ريهها واقع شده و در چرخه اکسيژن بدن نقش تعيينکنندهاي دارد. تيم هالتون در اين بررسي ،دست به ثبت ابعاد و روند رشد دماغ 38مرد و زن داوطلب از سنين 3تا اواسط 20 سالگيشان زده بود .تفاوتهاي جنسيتي ابعاد دماغ اين داوطلبان ،در سنين حدود 11سالگي ،يعني حول و حوش همان سنين بلوغ ،که در واقع آغاز روند روبهرشد حجم ماهيچه در مردان و چربي در زنان نيز به حساب ميآيد، آشکار ميشود. مطالعات پيشين حکايت از اين داشتند که 95درصد وزن دريافتي مردان در سنين بلوغشان ،سهم ماهيچههاست؛ حالآنکه 85درصد از اين وزن افزوده در زنان مربوط به ماهيچهها ميشود. هالتون که گزارش بررسي تيماش اخيرًا در نشريه American Journal of Physical Anthropology منتشر شده ،در اينباره ميگويد« :پس از سنين بلوغ ،به ازاي ابعاد مشخصي از بدن انسان ،مردان از دماغ نسبتًا بزرگتري [در مقايسه با زنان] ميزباني ميکنند؛ چرا که بخش اعظم بدن يک مرد از بافت ماهيچهاي شکل يافته که سوخت و ساز زيادي دارد» .وي همچنين افزوده که گرچه داوطلبين اين تحقيق عمومًا از تبار قفقازي بودند ،اما از آنجاکه تغييرات فيزيولوژيک بدن مردان و زنان عموميت دارد ،اين نتايج را احتماالً بتوان در بين ساير نژادها هم سراغ گرفت. البته چنانچه اين مسأله را در باز ه گستردهتري بررسي کنيم« ،جنسيت» تنها متغير تعيينکننده ابعاد دماغ انسان نيست. دههها تحقيق و بررسي حکايت از اين داشته که ابعاد و شکل دماغ ،به تبع تغييرات اقليمي هم دچار دگرگونيهايي ميشده تا بتواند هواي دم را هر چه بهتر گرم و مرطوب کند .از طرفي همين تغيير را در مقايسهاي ميان انسانهاي کنوني و عموزادههاي باستانيمان نظير انسان نئاندرتال هم ميتوان مشاهده کرد. هالتون در اينباره ميگويد« :بررسيها نشان ميدهد که انسان نئاندرتال در مقايسه با بشر امروز ،حجم ماهيچهاي بيشتري داشته و لذا محتاج مقادير بيشتري از اکسيژن هم بوده .مطابق اين بررسي ،وقتي به کاهش ابعاد دماغ انسان امروزي در مقايسه با پيشينياناش مينگريم ،ميتوانيم اين مقوله را به کاهش وزنشان هم ارتباطاتي بدهيم».
مرگ کهنسالترين برنده نوبل ادبي دوريس لسينگ ،نويسنده بريتانيايي ،شش سال پيش از مرگ ،در 88سالگي موفق به دريافت جايزه نوبل ادبي شد.
او که در 17نوامبر و در 94سالگي ديده از جهان فرو بست ،کهنسالترين نويسنده برنده جايزه نوبل ادبي بوده است. او در سال 1919ميالدي ( 1298شمسي) از پدر و مادري انگليسي در شهر کرمانشاه متولد شد. مادرش اميلي پرستار بود و پدرش ،آلفرد تيلور ،سرهنگ ارتش انگلستان که در جنگ جهاني اول يک پاي خود از دست داده و در کرمانشاه رئيس «بانک شاهي» بود .او تا سال 1924ميالدي ،يعني تا پنج شش سالگي دوريس ،با خانوادهاش در کرمانشاه زندگي ميکرد. خانواده او بعدها به کشور رودزيا (زيمبابوه کنوني) که در آن سالها هنوز جزو مستعمرات انگلستان بود، مهاجرت کردند .پدرش مزرعهاي خريد و با تحمل سختي و دشواريهاي بسيار به کشاورزي و کشت ذرت مشغول شد. دوريس در سن نوزده سالگي و نسبتًا زودهنگام با
فرانک چارلز ويزدم ،سرهنگي انگليسي که در رودزيا در خدمت ارتش بريتانيا بود ازدواج کرد .اما اين پيوند زناشويي که حاصل آن دو فرزند مشترک بود ،حدود پنج سال بيشتر دوام نياورد. او پس از جدايي از همسرش در دفتري شروع بهکار کرد .نيمي از روز ماشيننويسي ميکرد و حقوق نسبتًا خوبي دريافت ميکرد .در کنار اين کار ،بقيه روز وقت کافي برايش ميماند تا کتاب بخواند و مطالعه کند. دوريس در سال 1945ميالدي با گوتفريد لسينگ، آلماني يهوديتبار و از فعاالن حزب کمونيست آلمان ازدواج کرد .گوتفريد لسينگ در آن زمان از آلمان هيتلري به آفريقاي
12
جنوبي مهاجرت کرده بود و در اين شهر زندگي ميکرد. اين ازدواج هم چهارسالي بيشتر دوام نياورد و در سال 1949ميالدي بهجدايي کشيد .او بعد از جدايي نام خانوادگي همسرش را همچنان حفظ کرد. لسينگ بعد از جدايي از همسرش ،آفريقا را ترک کرد و براي هميشه به انگلستان رفت .او در همين س الها نوشتن اولين رمانش «آواز علفزار» را آغاز کرد که در سال 1950 ميالدي منتشر شد. اين رمان يکي از مشهورترين رمانهاي او و از درخشانترين آثاري است که درباره تبعيض نژادي در آفريقا نگاشته شده و به گفته منتقدان و صاحبنظران بهترين رمان لسينگ است. انتشار اين رمان که در آن انتقادهاي شديدي به سياستهاي تبعيضنژدادي در رودزيا و آفريقاي جنوبي شده بود ،باعث شد که اين دولتها چند دهه از سفر لسينگ به اين کشورها جلوگيري کنند. لسينگ چند سالي نيز با حزب کمونيست انگلستان همکاري ميکرد .ولي در سال 1956ميالدي و بعد از تهاجم ارتش سرخ به مجارستان ،از سياستهاي روسيه شوروي و ايدئولوژي کمونيسم فاصله گرفت. لسينگ در نيمه دوم زندگي خود با ايدئولوژيهاي رنگارنگ و ايسمهاي گوناگوني چون کمونيسم و فمينيسم وداع کرده و معتقد بود خلق آثار ادبي با نوشتن هجونامههاي سياسي تفاوت دارد. لسينگ افزون بر انتشار آثاري درباره تبعيضنژادي و مسايل مربوط به زنان ،رمانهايي نيز با مضامين روانشناسي نوشت. در برخي از آثار او که در دهه هفتاد ميالدي منتشر شده، گرايش به مضامين تصوف و درونگرايي ديده ميشود. او در اين دوره تحت تأثير تصوف و معنويت قرار داشت و با بهرهگيري از آثار ادريس هاشمي ،معروف به «ادريس شاه» ،نويسنده افغانيتبار بريتانيايي که در معرفي تصوف به غربيهاي تالش مي کرد ،رمانهايي با پسزمينههاي تصوف اسالمي نوشت. لسينگ در اين گونه آثار کوشيده است تا به دنياي دروني و جهان معنوي انسان راهي بگشايد؛ کتابهايي چون «خاطرات يک نجاتيافته» و نيز «رهنمودهايي براي هبوط به جهنم» در شمار آثار اين دوره اوست.
13
December 2013 آذر 1392
دنباله از صفحة قبل دوريس لِسينگ اما بهرغم زندگي پرماجرايي که پشت سر گذاشت ،در زمره نويسندگان جنجالي بهشمار نميآيد .او از زماني که بهطور جدي و حرفهاي بهکار نويسندگي پرداخت ،در لندن ساکن شد و تقريبًا همه آثارش را هم در اين شهر نوشت. او زندگي بسيار سادهاي داشت و کار نويسندگي را به دور از خبرسازيها و موضعگيريهاي سياسي دنبال ميکرد .حتي بعد از دريافت جايزه نوبل ادبي، ساده زيستي خودش را حفظ کرد و در جايي نيز از جار و جنجالهايي که کسب جايزه نوبل به همراه داشت، ابراز ناخشنودي کرد .شايد هم به همين علت بود که در مراسم اهداي جايزه نوبل حضور نيافت. با اين همه ،لسينگ هم مانند نويسندگان هم نسل خود ،کساني چون گونتر گراس که به طرفداري از حزب سوسيال دمکرات آلمان و دوستي با رهبر فقيد آن ،ويلي برانت شهرت دارد يا گابريل گارسيا مارکز که همدم و همصحبت فيدل کاسترو است ،او هم در دورهاي ب ه افکار چپ گرايش داشت. اين شايد تنها نقطه اشتراک لسينگ با اين دو نويسنده نامدار است که پيش از او در شمار برندگان جايزه ادبي نوبل بودهاند .جز اين ،سبک نوشتههاي لسينگ و مسير زندگي او با هر دو اين نويسندگان تفاوت اساسي دارد.
جايزه ملي کتاب آمريکا براي جيمز مکبرايد
جيمز مکبرايد ،نويسنده آمريکايي جايزه ملي کتاب آمريکا را بدست آورد .انتظار ميرفت اين جايزه به توماس پينچون ،نويسنده پستمدرن و نامآشنايي آمريکايي تعلق گيرد. جايزه کتاب ملي آمريکا به خاطر رمان «پرنده ارباب خوب» به جيمز مکبرايد اهدا شد. جومپا الهيري با «زمين پست» ،توماس پينچون با «لب ه خونين» ،جورج ساندرز با «دهم دسامبر » و ريچل کوشنر با «آتشافکنان» از ديگر نامزدهاي جايزه ملي کتاب آمريکا بودند. جايزه ملي کتاب آمريکا در مراسمي که به اين مناسبت در اواخر نوامبر در نيويورک برگزار شد ،به جيمز مکبرايد اهدا گرديد. مکبرايد در سخناني گفت ،اگر هر يک از رقيبان من اين جايزه را بهدست ميآورد ،نه تنها ناراحت نميشدم، بلکه خوشحال هم ميشدم .همه نامزدهاي اين جايزه از نويسندگان بزرگ آمريکا هستند .اما اعتراف ميکنم که احساس خوبي است ايستادن در اين جايگاه. توماس پينچون که نويسندهاي است بسيار گوشهگير ،در اين مراسم شرکت نکرده بود. جايزه ملي کتاب آمريکا 10هزار دالر ارزش دارد و پس از جايزه پوليتزر ،مهمترين جايزه ادبي در آمريکاست. پيش از اين نويسندگاني مانند ويليام فاکنر ،جان آپدايک ،دن دليلو و سوزان سونتاگ اين جايزه را بهدست آورده بودند.
90هزار نفر در ايران مبتال به اچ.آي.وي هستند عباس صداقت ،رئيس اداره ايدز وزارت بهداشت، با اعالم آخرين آمار مبتاليان به اچ.آي.وي -ايدز در
13
کيز» تاثيرگذار بوده است ،ميگويد که آرش فرازمند، از بنيانگذاران اين گروه بود که بعدا به گروه «يلو داگز» پيوست .با اين حال مدير گروه «يلو داگز» در مصاحبههايش ميگويد که اعضاي اين دو گروه در يک سال گذشته بعد از يک اختالف با هم در تماس نبودهاند. به هر حال و با هر انگيزهاي ،انگشتاني که روزي سازي را مينواخت ،براي چند بار ماشهاي را چکاند که جان چند ي هنرمند جوان و مستعد را گرفت ،جان کسي چون عل اسکندريان که پيشتر نام خودش را با شرکت در پروژه شايد هيچوقت هيچ يک از هنرمندان ايراني از عرصه موسيقي مستقل اين قدر خبر ساز نشده بودند و اينقدر رسانههاي بزرگ بينالمللي به آنها نپرداخته بودند ،اما خبري درباره چند هنرمند ايراني توجهها را به خود جلب کرد .خبري که بهت آور بود و تکان دهنده و البته براي دوستان و نزديکانشان دردناک و غير قابل باور. خبري که اول از همه در نيويورک منتشر شد و حکايت از قتل سه جوان بيست و چند ساله و خودکشي ضارب داشت .اتفاقي پر سر و صدا که در محله ويليامزبرگ در بروکلين رخ داد. رسانهها در ابتدا خبر از کشته شدن چهار نفر از اعضاي گروه «يلو داگز» ميدادند ،گروهي مستقل که با استناد به صفحه رسمي فيس بوکش هفت سال پيش در تهران شکل گرفته بود .در ابتدا تصور ميشد يکي از اعضاي «يلو داگز» به ساختمان سه طبقه محل اقامت و کار گروه وارد شده و با شليگ گلوله سه نفر از اعضاي ديگر گروه را کشته ،يکي ديگر را زخمي کرده است و بعد خود در پشت بام با يک گلوله ديگر خودکشي کرده است. اين گمان هم وجود داشت که فرد شليک کننده به انگيزه انتقام از ديگر اعضاي گروه اين کار را کرده است و حتي گفته شده بود که او عضوي اخراج شده از «يلو داگز» بوده است. اما علي صالح نژاد ،مدير گروه «يلو داگز» ،در مصاحبهاي با خبرگزاري آسوشيتدپرس توضيحاتي کامل را ارايه کرد تا واقعيات روشنتر شود .صالح نژاد گفت که فرد شليک کننده عضو گروه «يلو داگز» نبوده ،اما دو نفر از اعضاي گروه ،آرش فرازمند 28 ،ساله ،نوازنده سازهاي ضربي و سروش فرازمند 27 ،ساله و نوازنده گيتار ،در اين اتفاق جان خودشان را از دست دادهاند .به جز اين دو برادر ،علي اسکندريان هم در اين رخداد کشته شده است ،اسکندريان هم آهنگساز ،نوازنده و خواننده بود. ضارب عالوه بر شليک به اين س ه نفر ،ساسان صادقپور اسکو را زخمي کرد ،ساسان 22 ،ساله ،هم در زمان شليک در خانه بود ،اما پس از مداواي بازوي زخمياش از يک بيمارستان محلي مرخص شد. آن طور که پليس گزارش ميدهد ،ضارب بعد از زخمي کردن فرد چهارم ،به پشت بام ميرود و با پرکردن خشاب سالحش به سر خود شليک ميکند. «وال استريت جورنال» از نخستين رسانههاي آمريکايي بود که نام ضارب را فاش کرد .اين روزنامه چاپ نيويورک،
ايران گفت ،تعداد مبتاليان شناسايي شده تا اول مهر ماه بيش از 27هزار نفر است و آمار واقعي مبتاليان به اين ويروس در کشور 90هزار نفر برآورد ميشود. به گفته وي بيش از 33درصد مبتاليان به اين بيماري در سال 91از طريق رابطه جنسي مبتال شدهاند. آقاي صداقت با اشاره به آمار سال 91گفت ،از مجموع افراد شناسايي شده 52.2 ،درصد با سرنگ آلوده 33.2 ،درصد از طريق رابطه جنسي 3.3 ،درصد از مادر به کودک به اين ويروس مبتال شدهاند و طي 8سال گذشته نيز هيچ موردي از ابتال به ويروس ايدز از طريق انتقال خون در کشور گزارش نشده است. آمار پيشين وزارت بهداشت از سال 1365تا سال 1391 نشان ميداد که فقط 12درصد از کل مبتاليان در ايران از راه روابط جنسي مبتال شدهاند. پيشتر محمدمهدي گويا ،رئيس مرکز بيماريهاي واگير وزارت بهداشت ،استانهاي مازندران ،کرمانشاه ،فارس، هرمزگان ،خراسان رضوي ،اصفهان و تهران را از استانهاي
فرد شليک کننده را علي اکبر محمدي رفيعي معرفي کرد که از سوي نزديکان و دوستان اعضا گروه تائيد شد. علي اکبر رفيعي 29 ،ساله ،پيشتر عضو گروهي ديگر بود .گروهي به اسم «فري کيز» که چه در سالهاي اوليه شکل گيرياش در تهران و چه در ابتداي حضورش در آمريکا با گروه «يلو داگز» رابط ه و همکاري نزديک داشت. اين گروه چهارنفره هفت سال پيش در تهران شکل گرفت .اعضاي اين گروه در فيلم نيمه مستند «کسي از گربههاي ايراني خبر ندارد» ساخته بهمن قبادي ،حضور داشتند .بعد از انتشار اين فيلم ،گروه اجراهايي بيرون از ايران برگزار کرد از جمله اينکه برنامهاي در جشنواره «جنوب از جنوب غربي» در شهر آستين در ايالت تکزاس اجرا کردند. «يلو داگز» دو سال پيش رسما به آمريکا مهاجرت کرد و در بخش بروکلين شهر نيويورک مستقر شد. ي از دوستان نزديک آرش فرازمند با نام کوچک يک ي هم همخان ه علي اکبر رفيعي بوده و سهيل که اتفاقا زمان همکاريهاي هنري نزديک با افراد هر دو گروه داشته است ميگويد که احتماال بين علي اکبر رفيعي و ديگر اعضا گروه اختالف مالي وجود داشته است. به هر حال هنوز کامال براي پليس دليل اين اقدام روشن نيست ،پليس تصور ميکند که اختالف مالي با اعضاي گروه «فري کيز» احتماال ميتواند عاملي براي اين تيراندازي باشد ،اما براي آنها روشن نيست که چرا فرد شليک کننده به افراد گروه «يلو داگز» تيراندازي کرده است. سهيل که خودش در جريان شکلگيري گروه «فري
«شکوه آزادي» مطرح کرده بود :درست بعد از انتخابات جنجالي رياست جمهوري ايران در سال .1388 آن زمان اسکندريان به همراه عدهاي ديگر از هنرمندان ساکن آمريکاي شمالي ،آهنگ «شکوه آزادي» را منتشر کرده بود ،آهنگي در حمايت از جنبش اعتراضي مردم به نتيجه اعالم شده انتخابات در ايران. اسکندريان دوست نزديک اعضاي گروه «يلو داگز» بود ،پليس جسدش را در طبقه سوم خانه محل اقامت گروه پيدا کرد ،درست در همان طبقه که جسد آرش فرازمند قرار داشت ،اما سروش فرازمند در تختش در طبقه ديگر کشته شد .با اين حال به غير از برادران فرازمند ،دو عضو ديگر گروه «يلو داگز» در زمان واقعه در ساختمان نبودند و جان سالم به در بردند. حاال اين دو بازمانده ،معروف به نامهاي هنري «کوري» و «اوباش» در صفحه فيس بوک گروه ،ناباوري خودشان را از اين واقعه ابراز کردهاند ،صفحهاي که در آن ميشود به اطالعاتي از گروه دست پيدا کرد از جمله اينکه «يلو داگز» سبک موسيقي خود را «روانگردان رقصي -پست ي بود که بعد از ترک ايران در پانک» معرفي ميکرد و مدت ساختمان شماره 318خيابان مويجر ،خانه کرده بود و به گفته همسايگانشان همگي جواناني خوب و آرام به نظر ميرسيدند ،با موهايي بلند ،شلوارهايي تنگ و سازهايي که گاهي حمل ميکردند ،درست مثل همه جوانان بلند پرواز موسيقي راک.
پرخطر از نظر ايدز معرفي کرده بود. به گفته مسئوالن بهداشت ايران ،در موج تازه ابتال به ايدز که عامل گسترش آن روابط جنسي حفاظت نشده است، زنان بيش از گذشته آسيب خواهند ديد. بيشتر مبتاليان در ايران ،يعني چيزي حدود 46درصد، در رده سني 25تا 34سال هستند. وزارت بهداشت ايران ميگويد تا کنون بيش از 5هزار نفر در اثر ابتال به ايدز در ايران از دنيا رفتهاند.
بهترين زمان مصرف آسپيرين خوردن روزانه آسپيرين به رقيق شدن خون و جلوگيري از تشکيل پالکت کمک ميکند و خطر حمله قلبي و سکته
مغزي را کاهش ميدهد. احتمال وقوع عوارض قلب و عروق در ساعات صبح يعني زماني که فشار خون و فعاليت پالکتها معموال در باالترين حد است ،سه بار بيشتر از باقي ساعات شبانه روز است.
14 دنباله از صفحة قبل در مطالعه تازه محققان در مرکز پزشکي دانشگاه اليدن در هلند 290بيمار قلبي را تحت بررسي قرار دادند که براي جلوگيري از حمله قلبي و سکته مغزي در آينده آسپيرين ميخوردند .مصرف روزانه آنها 100ميليگرم بود. در يک مرحله از مطالعه ،آسپيرين براي سه ماه اول صبح به آنها داده شد .در دومين مرحله آنها آسپيرين را قبل از خواب خوردند. محققان دريافتند که وقتي آسپيرين شبها مصرف ميشد ،فعاليت پالکت خون در صبح خيلي بيشتر کاهش مييافت که خوب است .با اين حال فشار خون در هر دو مرحله يکي ماند. نتايج مطالعه در کنفرانس انجمن قلب آمريکا در داالس اعالم شد. دکتر توبياس بونتن محقق اصلي اين مطالعه گفت که او و همکارانش در مطالعات آينده بروز مشکالت قلب و عروقي را بررسي خواهند کرد. اما همزمان او گفت که شايد بهتر باشد کساني که روزانه آسپيرين ميخورند آن را پيش از خواب بخورند نه صبح اول وقت. او اشاره کرد که بعضي ديگر از داروهاي قلب و عروق هم شبها مصرف ميشود ،مثل بعضي استاتينها تا توليد کلسترول در طول ساعات خواب را خنثي کند. او گفت که آسپيرين يکي از موثرترين داروهاي موجود است و حاال شايد با مصرف آن قبل از خواب بر تاثيرش افزوده شود.
شايان قاضيزاده؛ از دانشگاه شريف تا دوستيابي آنالين شايان قاضيزاده که بيشتر به نام «شايانزاده» در خارج از ايران شناخته ميشود ،متولد 1358در ايران است .او در دانشگاه شريف تحصيل کرد و براي طي دوره
December 2013 آذر 1392
فوق ليسانس علوم کامپيوتر در دانشگاه مريلند به امريکا مهاجرت نمود .بعد از فارغ التحصيلي مدتي در مايکروسافت رشته «ام بي اي» مشغول به کار بود .او همچنين در ( )MBAدر دانشگاه واشنگتن تحصيل کرده است .شهرت قاضيزاده از آنجا ناشي ميشود که در سال 2007به همراه «الکس مهر» هم دانشگاهي ايرانياش ،وبسايت «زوسک» را راه اندازي کردند. قاضيزاده و مهر در اصل يک شرکت تحقيقاتي که روي رسانههاي اجتماعي تمرکز داشت ،تاسيس کردند تا به بازاريابي از طريق شبکههاي اجتماعي بپردازند .آنها همراه با دو شخص ديگر نمونه اوليه براي نرم افزار جديد کسب و کار را ارائه دادند که در رقابتي به مقام دوم نائل شدند.
مدت کمي بعد از آنکه اين کمپاني راه اندازي شد، آنها از تحقيقات تکنولوژيکي خود براي ساختن بازيهاي فيسبوک استفاده نمودند .يکي از اين بازيها به ايجاد «زوسک» ،شبکه اجتماعي عاشقانه منجر شد .حاال «زوسک» يکي از مهمترين شبکههاي دوستيابي محسوب ميشود. «زوسک» دوستيابي ( )Datingو شبکه سازي اجتماعي را ترکيب ميکند و يکي از اپليکيشنهاي محبوب فيسبوک نيز هست .کاربران اين سايت خصوصيات خود را
در آن به اشتراک ميگذارند و به اميد يافتن دوست ايدهآل خود يا حتي شريک آينده در زندگي مينشينند. «زوسک» داراي يک وبسايت اختصاصي ،اپ موبايل و برنامه چت کامپيوتري است .بازار مورد هدف «زوسک» افراد سنين بين 25تا 35سال است .ارزش سهام «زوسک» چهل ميليون دالر برآورد ميشود و بيش از 100کارمند در آن مشغول به کار هستند. در حال حاضر در «زوسک» بيش از پنجاه ميليون نفر ثبت نام کردهاند و بيشتر از دو ميليون موبايل از اين اپليکيشن استفاده ميکنند .اين شرکت داراي حدود 15 ميليون کاربر فعال در ماه است .قاضيزاده در مصاحبه با «آي ديتا» ( )iDataميگويد« :ابتدا نميخواستيم موتور جستجوگر الگوهاي رفتاري منطبق را راه اندازي کنيم بلکه قصد ما بازاريابي براي شبکههاي اجتماعي بود .به مرور زمان متوجه شديم اقبال به اين جستجو زياد است .بعد از موفقيت اين اپليکيشن در فيسبوک، «زوسک» تبديل شد به اين چيزي که حاال وجود دارد». او در همين مصاحبه در رابطه با انتخاب نام «زوسک» ميگويد« :اينکه اسم زوسک انتخاب شد، بيشتر نظر الکس بود، زيرا ميگفت کمپانيهايي که دوتا «اُ» دارند ،مثل گوگل ،فيسبوک و ياهو موفقترند!!! ميخواستيم حرف اول يا «س» باشد يا «ز» که حروفي سکسيتري هستند! همينطور کوتاه هم باشد و در هيچ زباني معني نداشته باشد .بعد از دو ماه همفکري به زوسک رسيديم. اگرچه قرار عاشقانه تجربهاي وابسته به محل است اما «زوسک» در بيشتر از 70کشور در دسترس کاربران قرار گرفته و 25زبان براي استفاده کاربران در نظر گرفته شده است. استوارد اندرسون در گزارش مربوط به موفقيت و نقش
14
مهاجران در بازار کار امريکا ميگويد« :نقش مهاجران در رشد و نوآوري در امريکا نقشي مشهود است ،حدود نيمي از پنجاه کمپاني مهم امريکا را مهاجران تاسيس کرده و توسعه دادند .تحقيقات نشان داده که در ميان شرکتهاي برتر امريکا ،موسسان مهاجر به طور متوسط 150فرصت شغلي براي هر کمپاني ايجاد کردهاند. در اين گزارش از «زوسک» به عنوان يکي از برترين کمپانيهايي که توسط مهاجران تاسيس شده ،نام برده ميشود .قاضيزاده در وبالگش اينگونه مينويسد« :زوسک بهترين اپليکيشن دوست يابي در آي تونز ( )iTunesدر شش ماه اخير بوده و در «گوگل پلي اپ» بيش از 5ميليون بار دانلود شده است؛ ما اين موفقيت را از رويکرد منحصر به فردمان در مورد دوست يابي آنالين بر پايه موتور جستجوگر الگوهاي رفتاري منطبق و تمرکز گسترده شرکت بر روي موبايل ميدانيم». يکي از کاربران سابق «زوسک» نيز در توصيف اين شبکه اجتماعي اينگونه مينويسد« :من عاشق زوسک هستم ،من و شوهرم واقعا خوشحاليم که زوسک وجود داشت و ما توانستيم با هم آشنا شويم ،ما دو سال پيش با هم آشنا شديم .در فاصله چهار مايلي از هم زندگي ميکرديم و زوسک به ما پيشنهاد آشنايي با هم داد و ما خيلي زود عاشق هم شديم .من خواستم نظرم را با ديگران اشتراک بگذارم تا افراد از طريق زوسک بتوانند عشقشان را بيابند .زوسک متشکرم .اميدوارم همه در ازدواجشان خوشبخت باشند». «وال استريت جورنال» در سال « ،2011زوسک» را در رده بيستم و نهم «چيز بزرگ بعدي» (The Next Big )Thingقرار داده است .همچنين در سال « 2012زوسک» پنجمين اپليکيشن دوستيابي معروف در جهان و سومين در امريکا شناخته شد .اين کمپاني همچنين جايزه افي()Effie را براي کمپين تبليغاتي «دوست يابي آنالين ،راه شما» به دست آورد. قاضيزاده همراه با الکس مهر با موفقيت در پيشبرد زوسک تبديل به ميليونرهاي ايراني در آمريکا شدند. قاضيزاده در وبالگ خود گفته است که در اوقات فراغتش به کساني که قصد راه اندازي شرکتي دارند ،مشاوره ميدهد .او همچنين چندين مقاالت علمي پژهشي در جورنالهاي معتبر به چاپ رسانده است.
15
December 2013 1392 آذر
15
16
December 2013 1392 آذر
16
17
December 2013 1392 آذر
Protect your world Auto • Home • Life • Retirement
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Massie Hundal (770) 394-8500
Dunwoody massie.hundal@allstate.com agents.allstate.com/massie-hundal-dunwoody-ga.html
Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
57492
17
18
December 2013 1392 آذر
18
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
19
December 2013 آذر 1392
زير را انجام خواهند داد:
توقف تالش براي کاهش فروش نفت خام ايران به نحوي که مشتريان فعلي بتوانند ميانگين ميزان کنوني خريد نفت خام خود از ايران را کماکان ادامه دهند .ممکن ساختن بازگشت مبلغ مورد توافقي از درآمدها که در خارج از کشور نگه داشته شدهاست .در مورد فروش نفت مذکور، تحريمهاي اتحاديه اروپا و آمريکا بر بيمه و خدمات حمل و نقل مرتبط ،تعليق ميشوند.
تعليق تحريمهاي امريکا و اتحاديه اروپا بر:
ايران و کشورهاي عضو گروه 1+5که در سومين دور از مذاکرات خود از زمان روي کار آمدن دولت حسن روحاني در ژنو گرد هم آمده بودند ،پس از پنج روز گفتوگو سرانجام بر سر پرونده هستهاي ايران به توافق رسيدند. ترجمه فارسي متن انگليسي اين توافقنامه در زير ميآيد:
برنامه اقدام مشترک
مقدمه هدف از اين مذاکرات دستيابي به يک راه حل جامع درازمدت و مورد توافق دو طرف است که اطمينان دهد برنامه هستهاي ايران منحصرًا صلحآميز خواهد بود .ايران بار ديگر تأکيد ميکند که تحت هيچ شرايطي ،هيچ زمان به دنبال دستيابي يا ساخت هرگونه تسليحات هستهاي نخواهد بود. اين راه حل جامع بر پايه اقدامات اوليهاي بنا ميشود که ظرف مدتي که قرار است بر روي آن توافق شود و با هدف رفع نگرانيها به گامي نهايي خواهد انجاميد .اين راه حل جامع ،ايران را قادر خواهد ساخت تا به طور کامل از حق خود براي داشتن انرژي هستهاي براي مقاصد صلحآميز تحت بندهاي مربوطه در انپيتي و در مطابقت با وظايفي که در اين بندها براي او برشمرده شده برخوردار شود. اين راه حل جامع شامل يک برنامه غنيسازي تعريفشده از سوي دو طرف خواهد بود که در آن محدوديتهاي عملي و اقداماتي براي شفافسازي گنجانده ميشود تا بدين طريق ماهيت صلحآميز برنامه تضمين گردد .اين راه حل جامع، مجموعهاي منسجم را تشکيل ميدهد که تا زماني که همه آن مورد توافق قرار نگرفته ،يعني هيچ توافقي صورت نگرفته است .اين راه حل جامع روندي متقابل و گام به گام را در بر خواهد گرفت و به لغو فراگير تمامي تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل و همچنين تحريمهاي چندجانبه و ملي مرتبط با برنامه هستهاي ايران خواهد انجاميد. در ميان اقدامات اوليه و گام نهايي ،گامهاي ديگري نيز وجود خواهد داشت که از جمله شامل پرداختن به قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل با هدف پايان رضايتبخش بررسي موضوع توسط شوراي امنيت سازمان ملل متحد خواهد بود. گروه سه کشور اروپايي به اضافه سه (اي )3+3و ايران مسئول نهايي کردن و اجرايي شدن گامهاي دوجانبه ميانمدت و راه حل جامع با حسن نيت خواهند بود. يک کميسيون مشترک از سه کشور اروپايي يا اتحاديه اروپا به اضافه سه تشکيل خواهد شد تا بر نحوه اجراي گامهاي ميانمدت نظارت کرده و به مسائلي که ممکن است پديد آيند رسيدگي کند و آژانس بينالمللي انرژي اتمي مسئوليت راستيآزمايي اقدامات مرتبط با برنامه هستهاي را برعهده خواهد داشت .اين کميسيون مشترک براي تسهيل حل و فصل مسائل مورد نگراني گذشته و حال با آژانس بينالمللي انرژي اتمي همکاري خواهد کرد.
عناصر گام اول
گام اول داراي دوره زماني شش ماهه خواهد بود و با توافق متقابل قابل تمديد است .در اين دوره همه اعضاء ،با حسن نيت ،در جهت حفظ فضاي سازنده در مذاکرات فعاليت خواهند کرد.
ايران اقدامات داوطلبانه زير را به انجام خواهد
رساند:
نيمي از اورانيوم موجود غني شده تا 20درصد را به صورت اکسيد 20درصد براي توليد سوخت راکتور تحقيقاتي تهران ذخيره نمايد .بقيه « »UF6با غناي 20درصد را به مواد کمتر از پنج درصد رقيق نمايد .خط برگشتپذير نيز وجود نداشته باشد. ايران اعالم ميکند که براي اين دوره شش ماهه، اورانيوم را به سطح باالتر از 5درصد غنيسازي نکند. ايران اعالم ميکند که فعاليتهاي خود در تاسيسات غنيسازي سوخت نطنز ،فردو يا راکتور اراک را که توسط آژانس با نام آيآر 40-شناسايي ميشود ،بيش از اين گسترش نخواهد داد. همانگونه که ايران در برنامه عملياتي کردن تاسيسات تبديل مواد به آژانس اعالم کرده است ،با آغاز خط تبديل مواد UF6غني شده تا 5درصد به ،UO2ايران تصميم دارد مواد UF6جديدا غني شده تا سطح 5درصد را طي شش ماه آينده به اکسيد تبديل کند. محلهاي جديد براي غنيسازي ايجاد نميشود. ايران برنامه تحقيق و توسعه ( )R&Dتحت نظارت پادماني ،از جمله برنامه تحقيق و توسعه جاري غنيسازي خود را که با هدف انباشت اورانيوم غني شده صورت نميگيرد ،ادامه خواهد داد. عدم بازفرآوري يا ساخت تاسيساتي که توانايي بازفرآوري داشته باشند.
نظارتهاي بيشتر:
ارائه اطالعات مشخص به آژانس بينالمللي انرژي اتمي ،شامل اطالعات در خصوص طرحهاي تاسيسات هستهاي ايران ،توصيف يک يک ساختمانها در هر يک از سايتهاي هستهاي ،توصيفي از سطح عملياتي که در هريک از اماکن که به فعاليتهاي هستهاي مشخص اشتغال دارند، اطالعات در خصوص معادن و دستگاههاي تخليص اورانيوم و اطالعات در خصوص منابع اوليه .ارائه اين اطالعات ظرف سه ماه از زمان آغاز اين اقدامات انجام خواهد شد. ارائه پرسشنامه جديد فني راکتور اراک به آژانس بينالمللي انرژي اتمي که توسط آژانس با نام 40-IR شناسايي ميشود. برداشتن گامهاي الزم براي موافقت با آژانس بينالمللي انرژي اتمي براي انعقاد «رهيافت پادمان» در مورد راکتور اراک که توسط آژانس با نام 40-IRشناسايي ميشود. دسترسي روزانه بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي به فردو و نطنز با هدف بررسي فايلهاي ضبط شده دوربينها در مواقعي که بازرسان براي بازرسيهاي موسوم به راستيآزمايي اطالعات طراحي ،راستيآزمايي فهرست موقت و راستيآزمايي فهرست فيزيکي و بازرسيهاي سرزده در سايت حضور ندارند.
دسترسي هدايت شده بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي به:
کارگاههاي مونتاژ سانتريفوژ ،کارگاههاي توليد روتور سانتريفيوژ و محلهاي نگهداري ،و معادن اورانيوم و تخليص اورانيوم.
در مقابل ،کشورهاي 3+3اقدامات داوطلبانه
صادرات پتروشيمي ايران و نيز تعليق تحريم خدمات مرتبط ،طال و فلزات گرانبها و تعليق تحريم خدمات مرتبط. تعليق تحريمهاي آمريکا بر صنعت خودروسازي ايران و تعليق تحريمهاي خدمات مرتبط. صدور گواهي عرضه و نصب قطعات يدکي براي ايمني پرواز هواپيماهاي غيرنظامي ايران و خدمات مرتبط .صدور گواهي بازرسيهاي مرتبط با ايمني و تعميرات در ايران و همچنين خدمات مرتبط. عدم اعمال تحريمهاي جديد مرتبط با مسئله هستهاي توسط شوراي امنيت سازمان ملل متحد. عدم اعمال تحريمهاي جديد مرتبط با مسئله هستهاي از سوي اتحاديه اروپا. دولت آمريکا ،در چارچوب اختيارات قانوني رييس جمهوري و کنگره از تحميل تحريمهاي جديد هستهاي خودداري خواهد کرد. يک کانال مالي به منظور تسهيل تجارت مربوط به امور انساندوستانه براي تامين نيازهاي داخلي ايران با استفاده از درآمدهاي نفتي ايران که در خارج از کشور مانده ايجاد خواهد شد .تجارت امور انساندوستانه بنا بر تعريف عبارت است از مراودات تجاري مرتبط با توليدات غذايي و کشاورزي ،دارو، تجهيزات پزشکي و مخارج پزشکي بيماران خارج از کشور. اين کانال مالي شامل بانکهاي خارجي مشخص و بانکهاي ايراني غير تحريم شده خواهد بود که به هنگام ايجاد اين کانال مالي مشخص خواهند شد .کانال مزبور همچنين موارد را ممکن ميسازد: نقل و انتقالهاي مالي مورد نياز براي پرداخت تعهدات ايران به سازمان ملل متحد. پرداخت مستقيم شهريه به دانشگاهها و کالجها براي دانشجويان ايراني شاغل به تحصيل در خارج از کشور تا مبلغ
19
توافق شده براي يک دوره شش ماهه. افزايش آستانه براي اخذ مجوزهاي اتحاديه اروپا جهت تبادالت مالي تجارت موارد غيرتحريمي تا مبلغ مورد توافق. گام نهايي راه حل جامع که اعضاء قصد دارند مذاکره در خصوص آن را در کمتر از يک سال بعد از تصويب اين سند، به پايان رسانده و اجراي آن را شروع کنند ،عبارت است از: داراي دوره زماني بلندمدت مشخصي خواهد بود که مدت آن مورد توافق قرار خواهد گرفت. بيانگر حقوق و تعهدات اعضاء معاهده عدم گسترش سالحهاي هستهاي و موافقتنامههاي پادمان آژانس بينالمللي انرژي اتمي باشد. بهطور همهجانبه تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و تحريمهاي چندجانبه و تحريمهاي ملي را برداشته و از جمله گامهايي براي دسترسي به حوزههاي تجاري، فناوري ،مالي و انرژي را بر مبناي يک برنامه تنظيمي که در خصوص آن توافق به عمل خواهد آمد اتخاذ نمايد. متضمن يک برنامه غنيسازي باشد که توسط طرفين تعريف ميگردد ،برنامهاي که شاخصههاي آن با موافقت طرفين و منطبق با نيازهاي عملي ،با محدوديتهاي مورد توافق در خصوص دامنه و سطح فعاليتهاي غنيسازي، ظرفيت غنيسازي ،محلهايي که در آن غنيسازي انجام ميشود و ذخاير اورانيوم غني شده براي دوره زماني که مورد توافق قرار ميگيرد ،تعيين ميگردد. نگرانيهاي مرتبط با رآکتور اراک را که توسط آژانس با نام 40-IRشناخته ميشود ،کامال برطرف نمايد .بازفرآوري يا احداث تاسيساتي که قادر به بازفرآوري باشد ،ايجاد نخواهد شد. اقدامات شفافساز و با نظارت بيشتر مورد توافق را به طور کامل به اجرا درآورد .پروتکل الحاقي در چارچوب اختيارات رييس جمهوري و مجلس شوراي اسالمي تصويب و به اجراء در آيد. شامل همکاري بينالمللي هستهاي غير نظامي باشد ،که اين همکاريها از جمله در خصوص دستيابي به راکتورهاي مدرن آب سبک قدرت و تحقيقاتي و تجهيزات مرتبط و نيز عرضه سوخت هستهاي مدرن و برنامههاي تحقيق و توسعه ( )R&Dمورد توافق است. به دنبال اجراي موفق گام نهايي راه حل جامع و با سپري شدن کامل دوره زماني گام نهايي ،با برنامه هستهاي ايران مانند برنامه هر کشور ديگر فاقد تسليحات هستهاي عضو انپيتي رفتار خواهد شد.
20
نگراني سازمان ملل از افزايش تهديدها عليه امدادرسانان در افغانستان
سازمان ملل متحد در مورد افزايش تهديدها عليه کارمندان سازمانهاي بشردوستانه در افغانستان هشدار داده و آن را در آستانه خروج نيروهاي خارجي از افغانستان يک «روند نگرانکننده» خوانده است. مارک بودن ،هماهنگ کننده کمکهاي بشردوستانه سازمان ملل براي افغانستان گفته است ،من در مورد اين روند به شدت نگران هستم .اين در حالي است که افغانستان در يک مرحله دشوار انتقال قرار دارد و احتمال دارد نياز به کمکهاي بشر دوستانه در اين کشور افزايش يابد. اين نگراني سازمان ملل پس از آن مطرح ميشود که در روزهاي اخير 12کارمند سازمانهاي غيردولتي در دو حادثه در واليت شمالي فارياب از سوي افراد مسلح کشته شدهاند. در ارتباط به همين حادثه صدها تن از ساکنان واليت فارياب دست به تظاهرات زدند و خواهان برکناري فرمانده پليس اين واليت شدند .در يک مورد ،پنج مهندس سازمان فرانسوي اکتد ( )ACTEDدر شمال افغانستان کشته شدند. بر اساس آمار ارائه شده از سوي سازمان ملل ،از آغاز امسال تا کنون 73مامور کمکهاي بشردوستانه در افغانستان کشته ،زخمي يا ربوده شدهاند که رقمي به مراتب بيشتر از سال 2012را نشان ميدهد. همچنين اين باالترين آمار از سال 1997است که در آن سال سازمان ملل ثبت تلفات و ربوده شدن کارمندان کمکهاي بشردوستانه در افغانستان را آغاز کرد. در يک حادثه جداگانه در جنوب افغانستان سه کارمند ن کنار جاده کشته شدند. امداد در نتيجه انفجار مي سازمان ملل گفته است که مجموعا 36کارمند امداد امسال در افغانستان جان خود را از دست دادهاند. قرار است نيروهاي ناتو تا پايان سال آينده ميالدي از افغانستان خارج شوند و نيروهاي امنيتي افغانستان مسئوليت کامل نبرد عليه شورش به رهبري طالبان را به عهده خواهند گرفت.
دفتر حامدکرزي: آمريکا سوخت و تدارکات ارتش و پليس افغانستان را قطع کردهاست دفتر رياست جمهوري افغانستان از قطع سوخت و ديگر تدارکات از سوي آمريکا به ارتش و پليس ملي افغانستان خبر داده است. دفتر رياست جمهوري افغانستان نوشته که وزيران دفاع و داخله ،در جلسه شوراي امنيت ملي به رياست حامد کرزي ،از قطع سوخت و تدارکات چند واحد از ارتش و پليس
December 2013 آذر 1392
ملي افغانستان توسط اياالت متحده خبر دادند. در اين گزارش گفته شده که شوراي امنيت ملي افغانستان ،اين عمل آمريکا را ،خالف تعهدات قبلي دانسته است. شوراي امنيت ملي افغانستان ،قطع سوخت و تدارکات از سوي آمريکا را ،وسيله فشار از جانب آمريکا به منظور وادار کردن افغانستان به چشمپوشي از شرايطش براي امضاي قرارداد امنيتي با آمريکا خوانده است. پس از پايان لويهجرگه مشورتي و حمايت اين جرگه از امضاي قرارداد امنيتي با آمريکا ،حامد کرزي شرايط جديدي را براي امضاي اين موافقتنامه اعالم کرد و گفت که امضاي موافقتنامه را به پس از انتخابات رياست جمهوري موکول ميکند. او در سخنراني اختتاميه لويهجرگه و بعد در ديدار با سوزان رايس ،مشاور امنيت ملي باراک اوباما گفت تامين صلح و امنيت در افغانستان ،آغاز دوباره گفتوگوهاي صلح با طالبان ،آزادي زندانيان طالبان از گوانتانامو و برگزاري انتخابات شفاف را از شرايط جديدش براي امضاي موافقتنامه امنيتي با آمريکا خوانده است. دولت آمريکا خواهان امضاي اين موافقتنامه تا پايان سال جاري ميالدي است و گفته است که امضاي اين موافقتنامه به آمريکا اجازه ميدهد تا براي ادامه حضور نيروهايش در افغانستان پس از خروج کامل نيروهاي رزمي در پايان سال 2014برنامهريزي کند. آنها همچنين استدالل ميکنند که امضاي اين موافقتنامه موجب تامين اطمينان و اعتماد در ميان افغانها ميشود که به شدت نگران اوضاع افغانستان پس از خروج نيروهاي خارجي از اين کشور هستند. تا کنون نيروهاي آمريکايي در مورد قطع سوخت و ديگر مواد تدارکاتي به نيروهاي ارتش و پليس افغانستان ابراز نظري نکردهاند.
شروط تازه حامد کرزي براي امضاي موافقتنامه امنيتي
حامد کرزي رييس جمهوري افغانستان عليرغم سفر سوزان رايس مشاور امنيت ملي رييس جمهوري آمريکا به کابل از امضاي موافقتنامه امنيتي با واشنگتن سر باز زده است. اين موافقتنامه اجازه ميدهد هزاران سرباز آمريکايي بعد از سال 2014در افغانستان بمانند. سوزان رايس ،مشاور باراک اوباما به آقاي کرزي گفته است پيشنهاد رييس جمهوري افغانستان براي به تاخير انداختن امضاي اين پيمان تا بعد از انتخابات سال آينده عملي نيست. مالقات حامد کرزي و سوزان رايس يک روز پس از آن برگزار شد که اعضاي لويه جرگه در کابل ،در پايان کار خود خواستار امضاي موافقتنامه امنيتي بين آمريکا و افغانستان در ظرف يک ماه آينده شدند. در بيانيه کاخ سفيد آمده است حامد کرزي شرايط تازهاي را براي امضاي موافقتنامه امنيتي با واشنگتن عنوان کرده و اعالم کرده براي امضاي بالفاصله اين موافقتنامه، آماده نيست.
دفتر رياست جمهوري افغانستان نيز ميگويد رييس جمهوري از مالقات خود با سوزان رايس براي گرفتن اطمينانهاي بيشتر از آمريکا استفاده کرده است .بر اساس اين گزارش ،حامد کرزي به دنبال اطمينان بيشتر است که نيروهاي آمريکايي به خانه شهروندان افغان وارد نميشوند و در عين حال واشنگتن گفتوگوهاي صلح با طالبان را از سر ميگيرد. آقاي کرزي در عين حال خواستار تعهد آمريکا در برگزاري انتخاباتي آزاد و شفاف در 5اپريل سال 2014 شده است .بر اساس گزارشهاي دريافتي ،يکي ديگر از شرايط آقاي کرزي بازگشت شهروندان افغان زنداني در گوانتانامو به کشورشان است. واشنگتن تاکيد دارد که اين موافقتنامه بايد پيش از پايان سال جاري امضا شود تا بتوان براي تعداد سربازاني که قرار است بعد از سال 2014در افغانستان باقي مي مانند برنامه ريزي درستي انجام داد. به گفته خانم رايس ،تاخير در امضاي اين موافقتنامه نه زمان کافي براي برنامه ريزي جهت حضور نظامي وراي سال 2014در افغانستان به آمريکا و ناتو مي دهد و نه به افغانستان ثبات مي دهد. بر اساس اين موافقتنامه 15هزار نيروي خارجي بعد از سال 2014در افغانستان باقي ميمانند ،اگرچه آمريکا مي گويد هنوز هيچ تصميمي درباره ادامه حضور خود در افغانستان نگرفته است. سربازاني که بعد از سال 2014در افغانستان بمانند عمدتا کار آموزش نيروهاي افغان را برعهده خواهند داشت. برخي نيروهاي ويژه نيز در عمليات «ضدتروريستي» شرکت خواهند کرد. اعضاي اين لويهجرگه به متن موافقتنامه امنيتي ميان افغانستان و آمريکا راي مثبت داده و از رئيس جمهوري افغانستان خواستند اين موافقتنامه را تا يک ماه ديگر امضا کند .اين موافقتنامه ،جزئيات ماموريت و حضور نيروهاي آمريکايي در افغانستان پس از سال 2014را مشخص کرده است. رئيس جمهوري افغانستان در افتتاحيه لويهجرگه گفته بود که حتي اگر متن اين موافقتنامه از سوي لويهجرگه و مجلس نمايندگان تائيد و تصويب شود ،او امضاي آن را به بعد از انتخابات رياست جمهوري موکول خواهد کرد.
بانک جهاني: روند سرمايهگذاري در افغانستان سرعت يافته است
بانک جهاني اعالم کرده که تحقيقات اين بانک نشان ميدهد که افغانستان در ميان کشورهاي جنوب آسيا براي سرمايه گذاري تسهيالت الزم را ايجاد کرده و سرمايهگذاران ميتوانند به سرعت و سادگي جواز سرمايه گذاري را در اين کشور دريافت کنند. در خبرنامه اين بانک آمده که حذف مقررات بازرسي مالي شرکتهاي تازه تاسيس و عالوه بر آن تقويت و ايجاد امنيت در سيستم معامالت و ايجاد مرکز واحد ثبت شرکتهاي سرمايه گذار از ديگر تسهيالت در افغانستان هستند. بانک جهاني افزوده است که افغانستان و کره جنوبي دو کشور آسيايي هستند که توانستهاند سيستم ثبت آنالين فعاليتهاي کوچک اقتصادي را راه اندازي کنند. اين گزارش که زير نام «تجارت در سال ،2014 آشنايي با مقررات سرمايه گذاري کوچک و متوسط» نشر شده ،آمده است که از هشت کشور جنوب آسيايي فقط شش کشور توانسته است که به 11شاخص ساده سازي سرمايه گذاري ،از قبيل دسترسي به قرضه و ساده سازي سيستم پرداخت ماليات دست يابند. اين خبرنامه افزوده که با تمام اين مشکالت کشورهاي جنوب آسيا در سالهاي 2012و 2013ميالدي در ميان کشورهاي جهان در عرصه تطبيق و اصالحات مقرراتي در زمينه سرمايه گذاري پيشگام بوده است. «ريتا رامالو» از نويسندگان اين گزارش بانک جهاني گفته که فعاليت بازرگاني محدود به وضع مقررات و اليحهها نميشود ،بلکه مهم اين است که اين اسناد قانوني باعث کمک به پيشرفت بازرگاني در اين کشورها شود. او افزود ،در سالهاي گذشته ما شاهد پيشرفت قابل مالحظه در اين زمينه در کشور هند نبودهايم ،ولي کشورهايي همانند روسيه و تعدادي از کشورهاي جنوب آسيا با توجه به وضع اقتصادي ناپايدار جهاني توانستهاند که به دستاوردهاي قابل توجه در اين زمينه دست يابند. در اين گزارش ساالنه بانک جهاني ،سنگاپور در صدر
20
فهرست قرار دارد و توانسته همچنان جايگاه خود را در ميان 10اقتصاد برتر جهان حفظ کند. کشورهاي هنگ کنگ ،چين ،نيوزيلند ،آمريکا ،دانمارک، مالزي ،کره جنوبي ،گرجستان ،نروژ و بريتانيا از جمله ده کشور برتر جهان هستند که بهترين و مساعدترين محيط و قوانين را براي سرمايه گذاري دارا هستند. در اين گزارش افغانستان در جايگاه 164از ميان 189کشور جهان قرار دارد و کشورهاي ايران ،پاکستان، تاجيکستان ،ازبکستان و چين به ترتيب در جايگاه ،152 146 ،143 ،110و 96قرار دارند. اين گزارش به صورت مشترک توسط بانک جهاني و اداره مالي بينالمللي ( )IFCتهيه شده که بر اساس اعالم بانک جهاني وضعيت بازرگاني جهان ،آغاز فعاليتهاي بازرگاني ،بازرگاني بينالمللي ،پرداخت ماليات ،بررسي تورم و حالت ورشکستگي کشورها مورد ارزيابي قرار ميدهد.
مبتاليان به ايدز در افغانستان:
گناه ما چيست؟
مراسم روز جهاني مبارزه با ايدز امسال در افغانستان با نشستهاي هر ساله متفاوت بود .در اين برنامه شماري از بيماران مبتال به ويروس اچ آي وي نيز شرکت کرده بودند. شمار کمي از شهروندان اين کشور در مورد ايدز معلومات کافي دارند؛ اکثريت فکر ميکنند تنها از طريق مقاربت جنسي خارج از ازدواج ،فرد مبتال به ايدز ميشود .به اين دليل معموال بيماران مبتال به ايدز در افغانستان منزوي و پنهان از جامعه هستند. محمد علي ،جواني است که به گفته خودش به نمايندگي از افرادي صحبت کرد که با ويروس اچ آي وي زندگي ميکنند .او بلند و رساتر از همه سخنرانان حرف زد و ناگفتههايي را بيان کرد که بسياري از مخاطبانش را تحت تاثير قرار داد. محمد علي در صحبتهايش بيماران ديگر را همکارانش خطاب ميکرد؛ همکار در مبارزه با بيماري ايدز. او از بدبيني مردم به بيماران مبتال به ويروس اچ آي وي شکايت کرد و گفت که اين موضوع سبب شده که بسياري از بيماران به مراکز تداوي اين بيماري مراجعه نکنند و اين خطر مبتال شدن ديگران را به اين بيماري افزايش ميدهد. آقاي علي ميگويد که بسياري از افغانها فکر ميکنند که ايدز تنها از طريق مقاربت جنسي خارج از ازدواج سرايت ميکند و به همين علت ،نگاه بدي به مبتاليان به ايدز دارند. او گفت ،گناه طفل معصومي که از مادر مبتال به ايدز به دنيا ميآيد چيست؟ گناه بيماري که ضرورت به خون داشته و از خون آلوده اين بيماري را گرفته ،چيست؟ او دلخوشي از کسي ندارد و ميگويد مردم ميترسند به خاطر همنشيني با آنها به اين بيماري دچار شوند ،به اين دليل از آنها دوري ميکنند و آنها را تنها ميگذارند. محمد علي ميگويد هيچ کسي حاضر نيست بيماران مبتال به ايدز را در افغانستان استخدام کند ،حتي کارمندان بهداشتي با کراهت به آنها خدمات بهداشتي ارائه ميکنند. او از وضعيت بد روحي بيماران اچ آي وي خبر داد و گفت عيادت از بيماران ،سنت نيکي است که اسالم نيز به آن تاکيد دارد اما هيچ کس حتي به عيادت آنها نميآيد. همين سطح آگاهي پايين در مورد ايدز در افغانستان، يکي از بزرگترين چالشها در زمينه مبارزه با اين بيماري است. بيماران مبتال به ايدز در افغانستان از نظر اجتماعي منزوي هستند و از هيچ نوع حمايت و همدردي اجتماعي برخوردار نيستند .مواردي زيادي وجود داشته که زنها از طريق نزديکي با شوهرانشان به ويروس اچ آي وي مبتال شدهاند و پس از آنکه اين موضوع فاش شده ،اين زنان به داشتن رابطه جنسي خارج از ازدواج با مردان ديگر متهم
دنباله در صفحة بعد
21 شدهاند. بيماران ايدز در افغانستان همچنين از بدرفتاري و تبعيض عليه خود از سوي کارکنان بهداشتي نيز شکايت کردهاند و در مواردي حتي از دسترسي به خدمات بهداشتي غير مرتبط با ايدز محروم شدهاند. محمدعلي ،داستان مبتال شدن يکي از دوستانش را به بيماري ايدز روايت کرد .اين دوست محمد علي براي کارگري به يکي از کشورهاي خليج سفر کرده بود. او به محمد علي گفته است ،در يک حادثه ترافيکي زخمي شدم و خون گرفتم .يکسال بعد که براي تمديد ويزاي کار ،خون خود را معاينه کردم باخبر شدم که ويروس اچ آي وي دارم .از آن کشور اخراج شدم .خانواده و نزديکانم وقتي از اين موضوع باخبر شدند با من قطع رابطه کردند و شيرازه خانوادهام از هم پاشيد. محمد علي از خواهش اطرافيانش ميکند و ميگويد ،ما را تنها نگذاشته و ما را همکاري کنيد .از بهداشتي کارمندان خواهش ميکنيم ما را هم مثل ديگر بيماران تداوي کنيد .از علماي دين خواهش ميکنيم در موعظههايشان به مردم معلومات دهند تا به سلوک نيک با افراد مبتال به اچ آي وي رفتار کنند. برنامه ملي کنترل ايدز وزارت صحت افغانستان تخمين ميزند که پنج هزار واقعه مثبت اچ آي وي در افغانستان موجود باشد. دکتر فدا محمد پيکان رئيس برنامه ملي کنترل ايدز افغانستان ميگويد که تا کنون 1529واقعه مثبت ايدز در افغانستان ثبت شده است. به گفته وي ،با توجه به برآورد موجوديت پنج هزار واقعه مثبت اين بيماري در افغانستان ،تاکنون بيش از سي درصد افراد مبتال به ايدز در اين کشور شناسايي شدهاند. بر اساس اطالعات وزارت صحت ،در سال 1390 دويست و پنجاه هزار نفر و در سال 1391سيصد هزار نفر آزمايش خون دادند تا بفهمند اچ آي وي دارند يا نه. به گفته آقاي پيکان ،ميزان شناسايي افراد مبتال به ايدز در پاکستان پنج درصد و در ايران 25درصد است و افغانستان نسبت به اين کشورها در شناسايي اين بيماران پيشتاز بوده است. ناجيه طارق ،معاون وزارت صحت افغانستان ميگويد که شمار مبتاليان ايدز در افغانستان نسبت به کشورهاي ديگر به خصوص کشورهاي همسايه بسيار پايين است اما به گفته او نبايد بيماري ايدز را در افغانستان دستکم گرفت، زيرا عواملي چون جنگ ،فقر ،بيسوادي ،مهاجرتهاي داخلي و خارجي ،کشت و انتقال مواد مخدر و زرق نامصون در اين کشور به شيوع اين بيماري کمک ميکند. به گفته وي ،در سال 1390در افغانستان 117واقعه و در سال گذشته 162واقعه اچ آي وي ثبت شده است. خانم طارق ميگويد که ده مرکز مشورت دهي در افغانستان 37 ،مرکز پيشگيري ابتالي معتادان در يازده واليت و دو مرکز تداوي ضدويرويسي اچ آي وي در کابل و هرات موجود است. افغانستان تالش دارد تا از طريق آگاهي جامعه و افزايش خدمات بهداشتي براي مبتاليان اين بيماري ،با ويروس اچ آي وي مبارزه کند اما هنوز هم براي اين مبارزه نيازمند همکاري بيشتر نهادهاي بينالمللي است .نمايندگان نهادهاي کمک کننده نيز به افغانستان وعده سپردند تا کمکهاي بيشتري به اين تالشها کنند. طبق گزارش سازمان ملل براي ايدز ،بيش از 40ميليون نفر در جهان مبتال به اچ آي وي هستند که نيمي از آنها زنان هستند. ايدز بيماري ويروسي است که سيستم دفاعي بدن را از بين ميبرد. دکتر پيکان ميگويد که در جهان حدود هفتاد درصد بيماري ايدز از طريق مقاربتهاي جنسي نامصون ،بيست درصد از طريق خون آلوده و ده درصد از طريق مادر بيمار به کودک انتقال مييابد. اما به گفته وي ،در افغانستان زرقيات غيرمصون به ويژه در بين معتادان مهمترين عامل اين بيماري است.
December 2013 آذر 1392
افغانستان بيش از يک ميليون معتاد دارد اما به گفته آقاي پيکان اکنون تنها 5500معتاد زير پوشش وزارت بهداشت قرار دارند که به آنها سرنگ پاک داده ميشود و سرنگهاي استفاده شدهشان آتش زده ميشود.
صعود بيسابقه تيم فوتبال افغانستان در ردهبندي فيفا
فدراسيون بينالمللي فوتبال (فيفا) اعالم کرد که تيم ملي فوتبال افغانستان توانسته با صعود چهار پلهاي ،رتبه 129را در ردهبندي جهاني اين فدراسيون به دست آورده است. براساس اعالم فيفا ،اين ارزيابي بعد از تماشاي 820 مسابقات فوتبال صورت گرفته و در ردهبندي جديد تيم ملي فوتبال اسپانيا در صدر و تيمهاي ملي فوتبال آلمان، آرژانتين و کلمبيا به ترتيب مقامهاي دوم تا چهارم را به دست آوردهاند. بر اساس اعالم فيفا ،افغانستان در کنار تيمهاي ملي امريکا ،ونزوئال ،فليپين و گوام صعود بيسابقهاي را ازسال 1993تا کنون در ردهبندي اين فدراسيون داشته است. فدراسيون فوتبال افغانستان نيز اعالم کرده که افغانستان همچنان در صدر تيمهاي فوتبال جنوب آسيا قرار دارد. تيم ملي فوتبال افغانستان در بازي نهايي مسابقات جنوب آسيا در سپتامبر سال جاري ميالدي دو بر صفر ،هند را مغلوب کرد و جام قهرماني هشتمين دور مسابقات جنوب آسيا را به خانه برد. فدراسيون فوتبال افغانستان در صفحه رسمي خود نوشته است که با سقوط 12پلهاي تيم ملي ترکمنستان، افغانستان جايگاه نخست را در ميان 8تيم شرکت کننده در چلنج کاپ سال 2014ميالدي داراست .اين بازيها قرار است در کشور مالديو برگزار شود. اين فدراسيون تاکيد کرده که افغانستان در نظر دارد براي آمادگي بيشتر تيم ملي خود در رويارويي با رقيبانش ،در سال آينده ميالدي بازيهاي دوستانهاي برگزار کند. تيمهاي شرکت کننده در چلنج کاپ عبارتند از :مالديو، افغانستان ،ميانمار ،فلسطين ،الئوس ،قرقيزستان ،فيليپين و ترکمنستان.
دولت افغانستان در فصل سرما معتادان را از شهر کابل جمع ميکند
در آستانه فصل سرما در افغانستان ،وزارت مبارزه با مواد مخدر برنامهاي را براي جمع کردن معتادان از خيابانها و محلههاي شهر کابل در سرپناههاي ويژهاي روي دست گرفته است. هرچند آمار دقيقي درباره اين معتادان در دست نيست، اما محالت بازي وجود دارد که هر کدام محل تجمع صدها معتاد است و سرما جان آنها را تهديد ميکند. ادارههاي مبارزه با مواد مخدر عملياتي را به رهبري
21
دنباله از صفحة اول
ايران و آمريکا مذاکرات سري داشتند
دينمحمد مبارز راشدي ،سرپرست وزارت مبارزه با مواد مخدر براي جمع کردن معتادان به راه انداخت .آقاي راشدي با حضور در محله «پل سوخته» در غرب کابل ،از معتادان خواست که اين محل را ترک کنند و به سرپناههايي که دولت براي آنها در نظر گرفته بروند. سرپرست وزارت مبارزه با مواد مخدر به معتادان گفت، زمستان امسال هيچکسي نبايد زير اين پل بماند .همه قبول داريد؟ ظاهرًا پاسخ کساني که صداي او را ميشنيدند ،مثبت بود ،اما شمار زيادي از معتادان پا به فرار گذاشتند که با ممانعت پليس مواجه شدند. راشدي به صورت قاطع گفت که زمستان امسال هيچ معتادي نبايد در هواي آزاد به سر برد .او تاکيد کرد ،اگر نميخواهند که تداوي شوند ،به اين معنا نيست که ما نسبت به سرنوشت آنها بيتفاوت باشيم .ما بايد جان آنها را حفظ کنيم .سرپرست وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان افزود ،براي آنها جاهايي آماده ميکنيم که آب و نان و سرپناهي داشته باشند. اينکه چرا معتادان حاضر نيستند داوطلبانه به جاهايي که دولت براي آنها در نظر گرفته بروند ،احتماال ريشه در تصوري است که آنها از زندانها و بيمارستانهاي معتادان دارند. در مورد شمار کل معتادان در افغانستان هم آمار دقيقي وجود ندارد ،اما بر اساس تخمين اداره جرايم و مواد مخدر سازمان ملل ،احتماالً بيش از يک ميليون معتاد در اين کشور وجود دارند. اما مقامهاي وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان ميگويند که احتماالً بيش از دو ميليون نفر از جمعيت سي ميليوني اين کشور معتاد ميباشند.
گزارش اختصاصي آسوشيتدپرس ميافزايد که اين گفتگوها ،هميشه در سطوح عالي و به طور مستقيم ميان مقامهاي دو دولت بوده است. طبق اين گزارش ،ويليام برنز ،معاون وزير خارجه آمريکا و جيک ساليون ،مشاور سياست خارجي جو بايدن ،معاون رياست جمهوري آمريکا ،در اين مذاکرات شرکت داشتند .نام مذاکره کنندگان ايراني فاش نشده است. روابط ايران و آمريکا پس از سه دهه تنش ،در ماههاي اخير کمي بهبود يافته است و وزيران امور خارجه دو کشور ديدار کردند و روساي جمهور نيز با يکديگر مکالمه تلفني داشتند. اما يک مقام آگاه در وزارت امور خارجه ايران گزارش آسوشيتدپرس مبني بر برگزاري چنين مذاکرات سري ميان ايران و آمريکا را تکذيب کرد. اين مقام آگاه تاکيد کرده است« :همانگونه که چندي پيش دکتر ظريف وزير محترم امور خارجه نيز تاکيد کردند، هيچ گفتوگويي بين ايران و آمريکا به غير از مسائل هستهاي و در چارچوب مذاکرات جمهوري اسالمي ايران با گروه 1+5 صورت نگرفته است». اين مقام آگاه در وزارت امور خارجه ،اينگونه پردازشهاي رسانهاي و ابهامآفريني نسبت به رويکرد تعاملي ايران در موضوع هستهاي را تامل برانگيز خواند. وي خاطرنشان کرد« :الزم است رسانهها به آثار ناشي از پردازشهاي خبري نادرست و مبهم که فضاي ايجابي منبعث از مذاکرات ژنو و توافق حاصله فيمابين را تحت تاثير قرار ميدهد ،توجه داشته باشند».
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ( )20روز هر ماه ميباشد.
22
پال واکر ،ستاره معروف هاليوود کشته شد پال واکر بازيگر معروف آمريکايي که در فيلمهاي اکشن “سريع و خشمگين” به عنوان يک ستاره مشهور شده بود، در يک سانحه رانندگي در شمال لس آنجلس در سن 40 سالگي کشته شد. وي چند دقيقه قبل از اين سانحه در يک مراسم خيريه براي جمعآوري کمک به مردم مصيبتديده فيليپين شرکت کرده بود و به اتفاق يکي از دوستانش سوار بر يک ماشين «پورشه» شد و دقايقي بعد با از دست دادن کنترل ماشين که توسط دوست او رانندگي ميشد به همراه وي در اين حادثه کشته شد. پليس لس آنجلس گفته که ماموراني که در صحنه تصادف حاضر شدند ،با پورشه قرمزي که در آتش ميسوخت مواجه شدند. واکر بجز يک فيلم در تمام فيلمهاي سريع و خشمگين بازي کرده بود .نخستين فيلم از اين مجموعه در سال 2001 ساخته شد و هفتمين قسمت آن در حال ساخت است. اين فيلمها در مجموع در حدود دو و نيم ميليارد دالر فروش جهاني داشته است. آخرين فيلمي که واکر بازي کرده بود “ساعتها” نام داشت که داستان آن درباره پيامد توفان کاترينا بود .قرار است اين فيلم در ماه جاري به نمايش در آيد.
معرفي بهترين فيلمهاي جنگي تاريخ سينما
منتقدين بخش سينما در دو روزنامه «گاردين» و «آبزرور» در گزارشي اقدام به معرفي 10اثر برتر تاريخ سينما در ژانر جنگ کردهاند که به عقيده آنها ،به بهترين شکل ممکن اين پديده ناخوشايند را به تصوير کشيدهاند. در مکان دهم برترين آثار سينماي جنگي ،فيلم اکشن جاسوسي و جنگي «قلعه عقابها» محصول سال 1968به کارگرداني «برايان هاتون» و بازي به يادماندني «کلينت ايستوود» و «ريچارد برتون» قرار دارد .داستان فيلم درباره اعزام يک تيم خبره کماندوهاي انگليسي و آمريکايي متفقين به اشلوس آدلر ،قلعه نفوذناپذير ژرمنها در رشته کوه آلپ در جنوب باواريا براي نجات ژنرال آمريکايي و يکي از طراحان حمله نرماندي« ،جرج کارنابي» است. «رم ،شهر بيدفاع» شاهکار سينمايي «روبرتو روسليني»
December 2013 آذر 1392
که فيلمنامه آن را با مشارکت «فدريکو فليني» ،کارگردن صاحبنام ايتاليايي نوشت در مکان نهم ديده ميشود. در اين درام جنگي بازيگراني چون «آلدو فابريتزي»« ،آنا مانياني» و «مارچلو پالي يرو» ايفاي نقش کردهاند .داستان فيلم در شهر رم ،در طول اشغال نازيها به سال 1944 اتفاق ميافتد .در اين فيلم آلمانها به دنبال دستگيري «جورجيو مانفردي» ،از رهبران نهضت مقاومت هستند و براي دستگيري وي به آپارتمان او ميروند ،اما وي از مسير پشت بام ميگريزد و نزد دوستش فرانچسکو که يک روزنامهنگار است ميرود .نازيها براي دستگيري پارتيزانها به محل ميآيند و فرانچسکو را دستگير ميکنند و نامزدش را ميکشند .مانفردي از مهلکه فرار ميکند و با گروهي موفق به آزاد کردن زندانيان از جمله فرانچسکو ميشود ،اما سرانجام مانفردي دستگير ميشود و زير شکنجه ميميرد. فيلم «توهم بزرگ» محصول 1937سينماي فرانسه به کارگرداني «ژان رنوار» ،کارگردان مشهور اروپا در مکان بعدي اين فهرست قرار داد .داستان اين فيلم سياهوسفيد که بازيگراني چون «اريک فون استروهايم»« ،ژان گابن» و « پيير فرهنه» در آن مقابل دوربين رفتهاند در سالهاي اوج جنگ جهاني اول روي ميدهد که زندانياني از کشورهاي مختلف متفق در يک بازداشتگاه آلماني به اسارت درآمدهاند. مشکالت طبقاتي که در فيلم مطرح ميشود همان توهمهاي بزرگي است که شخصيتها از روياهايشان براي زنده ماندن و ادامه دادن دارند .اين فيلم از معدود آثاري است که با زبان غيرانگليسي نامزد اسکار بهترين فيلم شد. فيلم «شکارچي گوزن» ساخته سال 1978ميالدي به کارگرداني «مايکل چيمينو» است که پنج جايزه اسکار از جمله اسکار بهترين فيلم و بهترين کارگرداني را کسب کرده است .اين فيلم مکان هفتم برترين فيلمهاي جنگي جهان را به خود اختصاص داده است« .رابرت دنيرو»« ،جان کازال»« ،کريستوفر واکن» و «مريل استريپ» بازيگران اين فيلم هستند .داستان فيلم درباره سه دوست است که از شهر کوچک کلرتون پنسيلوانيا عازم جنگ ويتنام ميشوند .دو تن از آنها معلول ميشوند و به وطن بازميگردند ،اما وقتي يکي از آنها براي يافتن دوست ناپديد شده خود دوباره به ويتنام ميرود ،او را در غالب يک بازيگر حرفهاي رولت روسي مييابد. فيلم جنگي «بيا و ببين» ساخته «الم کليموف» يکي ديگر از موفقترين فيلمهاي جنگي تاريخ سينما محسوب ميشود که در آن بازيگراني چون «الکسي کرافچنکو»، «اولگا ميرونووا»« ،ليوبوميراس لوتسيا» ايفاي نقش ميکنند. داستان فيلم در بالروس ،نزديک مرز لهستان سال 1943 روي ميدهد که پسر نوجواني به نام «فلوريا» تفنگي را از زير خاک بيرون ميآورد تا به پارتيزانهايي که به رهبري
«کوساچ» ،در جنگل مخفي شدهاند ،بپيوندد. مکان ششم فهرست دهگانه برترين فيلمهاي جنگي تاريخ سينما در اختيار «سه پادشاه» به کارگرداني و فيلمنامهاي از «ديويد اوراسل» است .اين فيلم با بازيگراني چون «جورج کلوني»« ،مارک والبرگ»« ،آيس کيوب» و «نورا دان» محصول 1999آمريکا است و داستان آن درباره دو نظامي آمريکايي است که بعد از شکست عراق و بيرون راندن اين کشور از کويت ،نقشهاي از محل شمشهاي طال در کويت که ارتش عراق به تاراج برده و مخفي کرده است، پيدا ميکنند. چهارمين فيلم برتر تاريخ سينما از نگاه منتقدين فيلم «ران» (هجوم) ساخته «آکيرا کوروساوا» ،فيلمساز سرشناس ژاپني است .اين فيلم با بازي «تاتسويا ناکادي» درباره رابطه يک پادشاه و سه فرزندش است که از آن به عنوان يکي از برترين آثار جنگي جهان از حيث زيبايي بصري ياد ميشود. نبردهاي صامت در ميانه فيلم آنقدر زيباست که هر بينندهاي را مسحور ميکند .اين فيلم برنده جوايز بسياري از جمله اسکار بهترين کارگرداني و بهترين فيلم خارجي جوايز بافتا شد. در رتبه سوم برترين فيلمهاي جنگي تاريخ سينما، «خط باريک سرخ» محصول 1998ساخته کارگردان کمکار اما چيرهدست سينما «ترنس ماليک» قرار دارد که تقريبا همزمان با فيلم «نجات سرباز رايان» استيون اسپيلبرگ به سينماها آمد ،اما رويکردي کامال متفاوت به جنگ دارد .اين فيلم 180دقيقهاي با نقشآفريني «شان پن»« ،ين برودي»، «جيمز کاويزل»« ،بن چاپلين»« ،جرج کلوني»« ،جان تراولتا» و «جان کيوسک» هرگز بيننده را خسته نميکند و بيانهاي کوبنده عليه جنگ با لحني شاعرانه و ضدخشونت دارد. فيلمبرداري پرتحرک و تجسم زيباي رنگهاي طبيعت در تضاد با خشونت جنگ است و صحنههاي نبرد بسيار واقعگرا ،هولناک و تأثيرگذار هستند .اين فيلم نامزد 7جايزه اسکار شد و در جشنواره برلين شير طالي بهترين فيلم را کسب کرد. دومين فيلم جنگي برتر تاريخ سينما« ،راههاي افتخار» ساخته «استنلي کوبريک» ،کارگران صاحبنام سينماي جهان است .اين فيلم محصول سال 1957فرانسه است که نمايش آن به دليل ترسيم چهره منفي از ارتش فرانسه، در اين کشور ممنوع شد .در اسپانيا نيز به خاطر نگرش ضد نظامياش از سوي ژنرال فرانکو ممنوع اعالم شد و در سال 1986در حاليکه 11سال از مرگ فرانکو ميگذشت اکران شد .در آلمان به خاطر حفظ روابط با فرانسه به مدت دو سال از نمايش فيلم جلوگيري به عمل آمد .در اين فيلم در زمان جنگجهاني اول ارتش فرانسه در يک حمله غيرممکن سعي ميکند تا کمي از خاک تصرف شده توسط دشمن را بازپس گيرد که شکست ميخورد .بنابراين ارتش براي جلوگيري از انتقادها سه سرباز را به علت عقبنشيني در هنگام حمله و سرپيچي از دستورات به پاي ميز محاکمه ميکشاند .در اين فيلم که بر اساس رماني به همين نام نوشته «همفري کوب» ساخته شده« ،کرک داگالس» در نقش اصلي ايفاي نقش ميکند.
«اينک آخر زمان» ساخته «فرانسيس فورد کاپوال» در صدر برترين آثار جنگي سينماي جهان قرار گرفته است .اين فيلم که برداشتي آزاد از رمان «قلب تاريکي» ،نوشته «جوزف کانرد» است ،برنده دو جايزه اسکار و نامزد پنج جايزه ديگر اسکار شد .داستان اين فيلم که «مارلون براندو»« ،مارتين شين» و «رابرت دووال» در آن ايفاي نقش ميکنند ،در ميانه جنگ ويتنام روي ميدهد که ستوان ويالرد (مارتين شين) طبق فرماني کامال محرمانه از ستاد مشترک ارتش آمريکا به دنبال يافتن و کشتن سرهنگ کورتز (مارلون براندو) متمرد است که در جنگلهاي ويتنام پناه گرفته است.
22
«باغبان» مخملباف در فهرست فيلمهاي مستند اسکار
آکادمي اسکار نام فيلم مستند «باغبان» ساخته محسن مخملباف را در فهرست فيلمهاي بخش رقابتي مستند قرار داد. «خانه فيلم مخلمباف» ضمن اعالم اين خبر نوشت در بخش مستند اسکار امسال 150فيلم از کشورهاي مختلف به رقابت خواهند پرداخت. «باغبان» تا کنون در بيش از 20جشنواره بينالمللي به نمايش در آمده و جايزه بهترين فيلم مستند از جشنواره بيروت و جايزه ويژه «ماوريک» از جشنواره فيلم موتوون را بهدست آورده است. اين فيلم در اسرائيل ساخته شده است و در آن يک فيلمساز ايراني و پسرش به اسرائيل سفر ميکنند تا درباره بهائيت که حدود 170سال پيش در ايران بهوجود آمده تحقيق کنند. در اين سفر جدل پدر و پسر بر سر نقش اديان در زندگي انسانها ،راه آنها را از هم جدا ميکند. محسن مخلمباف از طريق دو نگاه متفاوت به نقش دين ميکوشد ،تجربه دو نسل ايراني را در مقوله دين مطرح کند. مخلمباف درباره اين فيلم گفته است« ،بر اساس ماده 18حقوق بشر هر کس حق دارد دين خود را انتخاب کند. عليرغم آنکه حکومت ايران اين اصل را پذيرفته است، کماکان صدها هزار جوان بهائي در ايران از رفتن به دانشگاه محروماند ،قبرستانهايشان آتش زده ميشود و گروهي از آنها در زندان مورد آزار قرار ميگيرند يا کشته ميشوند .با اين همه بسياري از ايرانيان هنوز نميدانند بهائيان چگونه ميانديشند که اينگونه مجازات ميشوند». نمايش «باغبان» و حضور محسن مخملباف در جشنواره اورشليم با مخالفت وزارت ارشاد روبهرو شد و مدير سينمايي وقت دستور داد جوايز بينالمللي خانواده مخملباف از موزه سينماي ايران حذف شود.
جشنواره سه قاره: جايزه تماشاگران براي «قاعده تصادف» جشنواره فيلم سه قاره (نانت) با اهداي جوايز به برگزيدگان به کار خود پايان داد. اين جشنواره که از سال 1979آغاز شده و امسال سي و پنجمين دورهاش را برگزار ميکرد ،به فيلمهايي از سه قاره آسيا ،آفريقا و آمريکاي التين اختصاص دارد و در سال 1985با اهداي جايزه خود به فيلم« دونده» ساخته امير نادري نقش قابل توجهي در مطرح شدن سينماي ايران در جشنواره هاي جهاني داشت. جايزه بهترين فيلم جشنواره به انتخاب تماشاگران امسال به فيلم ايراني« قاعده تصادف» ساخته بهنام بهزادي رسيد. فيلم داستان يک گروه تئاتري آماتور را ميگويد که به يک جشنواره جهاني در خارج از ايران دعوت شدهاند .همه گروه دليل سفر خود را پنهان ميکنند ،غير از شهرزاد که براي پدرش همه چيز را تعريف ميکند. فيلم به سبک و سياق فيلمهاي اصغر فرهادي درامي را درباره چند شخصيت و مشکالت آنها روايت ميکند و قصد دارد هر کدام از شخصيتهايش را محق نشان دهد. جشنواره سه قاره طي چندين دوره بزرگ ترين جايزه خود را به سينماي ايران اهدا کرده است« :دونده» (نادري، « ،)1985آب باد خاک» (نادري« ،)1989 ،يک داستان واقعي» (ابوالفضل جليلي« ،)1996 ،دلبران» (جليلي)2001 ،
دنباله در صفحة بعد
23 دنباله از صفحة قبل و «چند کيلو خرما براي تشييع جنازه» (سامان سالور، .)2006 يکي از داوران جشنواره امسال ،مانيا اکبري فيلمساز ايراني ساکن لندن بود .اکبري به خبرنگاران گفت ،از نحوه انتخاب فيلمها ميتوانستيم کامال متوجه شويم که سينماي امروز در جستجوي راه جديدي براي بياني متفاوت در سينماي معاصر است .تمام فيلمها با يک برخورد متفاوت با فرم و محتوا در تالش بودند جهت رسيدن به يک معناي نويني در سينماي امروز به نتيجه مطلوبي برسند .داوران تصميم گرفتند به شدت اين موضوع را در نظر بگيرند که سينماي امروز نسل جوان چيست و سينماي آينده به کجا خواهد رفت؟
December 2013 آذر 1392
کاترين با کنستانتين بزرگ را مورد توجه قرار ميدهد. کليساي ارتدکس از کاترين به عنوان «شهيد بزرگ» ياد ميکند و هر سال 24يا 25نوامبر را به تجليل از او اختصاص ميدهد .کليساي کاتوليک هم از او به عنوان يکي از «چهارده امدادگر مقدس» ياد ميکند .با اين حال ،کليساي کاتوليک در سال 1969روز تجليل از سينت کاترين را از تقويم خود حذف کرد .پاپ ژان پل دوم در سال 2002اين روز را به تقويم بازگرداند. پيتر اوتول که چهار بار برنده جايزه گلدن گلوب شده و هشت بار نامزد اسکار بوده ،در «کاترين از اسکندريه» نقش گالوس خطيب قصر را بازي ميکند .نيکول کنيهارت بازيگر تازهکار رومانيايي به نقش کاترين ظاهرشده است. جاس اکلند ،استيون برکوف ،ادوارد فاکس و سامانتا بکينسيل از ديگر بازيگران «کاترين از اسکندريه» هستند. اوتول حدود 50سال پيش با بازي در نقش اصلي فيلم «لورنس عربستان» به جايگاه يک ستاره رسيد ،فيلمي که برنده هفت جايزه اسکار شامل بهترين فيلم و کارگردان براي ديويد لين شد. او به جز «لورنس عربستان» براي فيلمهاي «بکت» (« ،)1964شير در زمستان» (« ،)1968خداحافظ آقاي چيپس» (« ،)1969طبقه حاکم» (« ،)1972بدلکار» (،)1980 «سال دلخواه من» ( )1982و «ونوس» ( )2006هم نامزد اسکار بوده است. اوتول سال 2003در 70سالگي يک اسکار افتخاري دريافت کرد. بازيگر 81ساله ايرلندي در ماه جوالي پارسال گفت که از حرفه نمايش کنارهگيري ميکند ،چون ديگر دل اين کار را ندارد و وقت آن رسيده شکست را بپذيرد.
جايزه ويژه بازيگري جشنواره رم به بازيگران فيلم «گس» از ايران رسيد او در خصوص نحوه انتخاب برگزيدگان اين جشنواره گفت ،با در نظر گرفتن شناخت فرم و محتوا و جزيياتي که ميتوانستيم از دانش و آگاهي شخص سازنده در فيلم داشته باشيم که آيا کارگردان براي رسيدن به اين مفهوم و معناي متفاوت از يک آگاهي نسبي جهت ساخت يک فيلم تاثير گذار و مسيري رو به آينده برخودار هست يا نه ،تالش کرديم با نتايج جوايز مسيرهاي جديدي را براي دستيابي و شناخت سينماي معاصر به سمت آينده امکان پذير کنيم ،که صد البته اين ذهنيت بسيار نسبي است و نميتوان به هر نوع داوري قطعيت کامل داد .اما براي راهکارهاي جديد و حرکت و جريان سينما اين جوايز بسيار موثر و تاثيرگذار است. ساير داوران جشنواره امسال عبارت بودند ازکريس فوجيوارا مدير جشنواره ادينبورگ ،تام داويا پخش کننده و تهيه کننده آمريکايي ،اليان دوالتور کارگردان فرانسوي و خاوير پاکر مدير مرکز سمعي بصري بروکسل.
بازيگر بازنشسته به دنياي سينما بازگشت پيتر اوتول که سال گذشته از کرد اعالم بازيگري دنياي کنارهگيري ميکند در فيلم «کاترين از اسکندريه» مقابل دوربين رفت .اين فيلم را مايکل ردوود از روي فيلمنامهاي خودش نوشته کرده کارگرداني است. فيلم بريتانيايي «کاترين مستقل اسکندريه» از ( )Katherine of Alexandriaدرباره سينت کاترين از اسکندريه است که در اوايل قرن چهارم ميالدي به دستور ماکسنتيوس امپراتور روم کشته شد .فيلم ارتباط سينت
فيلم داستان يک راننده کاميون را روايت ميکند که درگير مشکالت زندگي است و بايد درباره زندگياش تصميم بگيرد. کيوشي کوروساوا براي فيلم «رمز هفتم» جايزه بهترين کارگرداني را برد و جايزه بهترين فيلمنامه به تايفون پيرسليم اوغلو براي فيلم «من او نيستم» رسيد. همه گمان داشتند که حواکين فينيکس براي بازي درخشان خود در فيلم «او» جايزه بهترين بازيگر مرد را نصيب خود کند ،اما اين جايزه به متيو مککاناگي براي فيلم «کلوپ داالس بايرز» رسيد. در عوض اسکارلت يوهانسون که حضور کوتاهي در فيلم «او» داشت ،جايزه بهترين بازيگر زن را از آن خود کرد. يوهانسون در اين فيلم نقش دوست مردي را ايفا ميکند که عاشق کامپيوتر خود شده و رابطه عشقي و جنسي با آن برقرار کرده است .يوهانسون که در رابطه انساني خود با طرف مقابلش به بن بست رسيده ،در ايجاد رابطهاي تازه با اين مرد ،عاجز به نظر ميرسد. امير نادري (فيلمساز ايراني ساکن آمريکا) ،ورونيکا چن (فيلمساز آرژانتيني) ،لوکا گواداگنينو (فيلمساز و تهيه کننده ايتاليايي) ،الکسي گوسکوف (بازيگر و تهيه کننده روس)، نوامي لووفسکي (بازيگر و کارگردان فرانسوي) و ژان يوآنگ (فيلمساز چيني) در کنار جيمز گري به داوري هجده فيلم بخش مسابقه پرداختند.
«بازيهاي گرسنگي »2 در دنيا 307.7ميليون دالر فروخت
23
فيلم مهرجويي جلوي دوربين ميرود
کار توليد فيلم سينمايي «اشباح» جديدترين ساخته داريوش مهرجويي به زودي آغاز ميشود. مهتاب کرامتي ،پيمان معادي ،حسن معجوني ،مهدي سلطاني ،مليکا شريفينيا ،هنگامه حميدزاده و اميرعلي دانايي و احمد ياوريشاد در اين فيلم مقابل دوربين محمود کالري ميروند. «اشباح» به تهيهکنندگي داريوش مهرجويي و جهانگير کوثري ساخته ميشود و محصول سازمان سينمايي «بارانک» است. در خالصه فيلمنامه «اشباح» آمده است« :تيمسار سليماني که درگير مسائل حاد زندگي است با همسر خود دچار مشکالت عجيبي ميشود .سارا در کشاکش زندگي پرتالطم با تيمسار به فکر رهانيدن خود از زندگي است و داييبابا وکيل خانواده در تالش آرام کردن اوضاع است و از سوي ديگر معمار براي اهداف خود شرايط سختي را براي تاجي خانم و دخترش به وجود آورده است .مازيار نيز پس از آمدن به ايران درامهاي تازهاي را رقم ميزند و اهالي خانواده چون شبحهاي سرگردان به دنبال خلوتهاي زندگي خود ميگردند». عوامل اين فيلم عبارتند از :نويسنده و کارگردان: داريوش مهرجويي ،مديرفيلمبرداري :محمود کالري، صدابردار :نظام کيايي ،تدوين :حسن حسندوست ،طراح هنري :داريوش مهرجويي ،طراح چهرهپردازي :مهين نويدي ،طراح صحنه :اميرحسين قدسي ،طراح لباس :وحيده محمديفر ،برنامهريز و دستيار کارگردان :رضا سخائي، دستيار کارگردان :حنيف سروري ،منشي صحنه :ژوليت نيکوغاسيان ،عکس :سحاب زريباف ،جلوههاي ويژه: آرش آقابيگ ،فيلمبردار پشت صحنه :فرشيد نجاريان ،مدير تدارکات :عادل شاهخواه.
عزتاهلل انتظامي در سيسييو بستري شد سينماي ايران از هشتمين دوره جشنواره رم بي نصيب نماند و تمامي گروه بازيگران فيلم گس ،شامل بازيگراني چون صابر ابر ،پانتهآ پناهيها ،شبنم مقدمي ،مهسا عالفر، نوال شريفي و محمدرضا غفاري جايزه ويژه بازيگري را دريافت کردند که برخي از آنها در رم حضور داشتند. «گس» که اولين ساخته بلند کيارش اسديزاده است، داستان چندين زوج را به شکلي اپيزوديک روايت ميکند که به طرف مقابل خود وفادار نيستند. اسديزاده که به همراه جمع زيادي از عوامل فيلم در جلسه مطبوعاتي فيلم هم شرکت کرد ،گفت که به عنوان يک فيلمساز نميتواند چشماش را به مسئله خيانت در زوجها که روز به روز هم در جامعه ايران بيشتر ميشود ،ببندد. فيلم با دنبال کردن يک شخصيت و مسائل آن به شخصيت بعدي ميرسد و در نهايت يک دايره بسته از روابط انساني ترسيم ميکند ،اما به رغم ايدهاي جذاب ،آن چنان که بايد پرقوت و تاثيرگذار نيست. رياست هيات داوران جشنواره امسال را جيمز گري فيلمساز آمريکايي به عهده داشت که در افتتاحيه جشنواره گفت عاشق سينماي ايتالياست و بهترين فيلمهاي عمرش از سينماي اين کشور بودهاند .گري به نحوي اظهار اميدواري کرد که فيلمهاي ايتاليايي برنده جايزه امسال باشند و او شرمنده ايتالياييها نشود! با اعالم جوايز رم ،مشخص شد که اظهار نظر رييس هيات داوران ،چندان بيجا هم نبوده است :يک فيلم ايتاليايي جايزه بهترين فيلم جشنواره رم را از آن خود کرد .فيلمساز جوان ايتاليايي آلبرتو فاسولو براي دومين فيلم خود« ،تير»، که اولين نمايش جهاني خود را در جشنواره رم تجربه کرد، جايزه طاليي مارک اورليوي بهترين فيلم جشنواره را برد.
فيلم «بازيهاي گرسنگي :آتش گرفتن» در هفته اول اکران در آمريکاي شمالي به يک رکورد جديد دست پيدا کرد. دنباله فيلم «بازيهاي گرسنگي» در اولين هفته نمايش در دنيا 307.7ميليون دالر فروخت که بسيار بيشتر از 211.8ميليون دالر فروش افتتاحيه فيلم اول در ماه مارچ سال 2012بود. «بازيهاي گرسنگي :آتش گرفتن» (The Hunger )Games: Catching Fireدر آمريکاي شمالي با 161.1 ميليون دالر رکورد فيلم «ماجراي دنبالهدار گرگ و ميش: ماه نو» ( 142.8ميليون دالر) را شکست و عنوان بهترين فروش افتتاحيه يک فيلم اکرانشده در ماه نوامبر را به خود اختصاص داد. «آتش گرفتن» همچنين پس از «انتقامجويان» (207.4 ميليون دالر)« ،آيرون من 174.1( »3ميليون دالر) و آخرين فيلم «هري پاتر» ( 169.2ميليون دالر) چهارمين فروش افتتاحيه برتر تاريخ آمريکاي شمالي را از خود کرد« .آتش گرفتن» براي قرار گرفتن در رده چهارم «شواليه تاريکي برميخيزد» ( 160.9ميليون دالر) را کنار زد. دنباله فيلم «بازيهاي گرسنگي» در سطح بينالمللي همين حاال هم از فيلم اول پيشي گرفته است« .آتش گرفتن» در هفته اول اکران در 65بازار 146.6 ميليون دالر فروخت که دو برابر فروش فيلم اول در اين مقطع بوده است. اولين «بازيهاي گرسنگي» در نهايت در آمريکاي شمالي 408ميليون دالر و در سطح بينالمللي 283.2 ميليون دالر فروخت و فروش جهاني آن در مجموع 691.2 ميليون دالر شد .انتظار ميرود «آتش گرفتن» بسيار بيشتر از اين رقم بفروشد.
عزتاهلل انتظامي بهدليل مشکالت تنفسي ناشي از آلودگي هوا در بخش سيسييو بستري شد. آقاي بازيگر با تأييد اين خبر اظهار کرد« :بهدليل آلودگي هوا ،تنفس برايم بسيار سخت شده است و به همين دليل ،در بخش مراقبتهاي ويژ ه بيمارستان بستري شدهام تا پزشکان کنترل بيشتري روي تنفس و قلبم داشته باشند». او دربارهي وضعيت سالمتياش ،توضيح داد« :حال عموميام بد نيست و ميتوانم صحبت کنم و غذا بخورم، اما ريههايم کمي با مشکل مواجه شده و تنفس برايم سخت است .همچنين با توجه به اينکه قلبم باتري دارد ،براي احتياط ،پزشکان کنترل دقيقي روي فعاليت آن بخش نيز دارند». اين بازيگر پيشکسوت سينماي ايران در پايان با تأکيد دوباره بر اينکه آلودگي هوا باعث بستري شدنش در بيمارستان شده است گفت« :پزشکان تأکيد دارند که پس از مرخص شدن از بيمارستان بايد به کنار دريا بروم و در تهران نمانم».
24
December 2013 آذر 1392
ياد ميکنند که هر مادري براي خوشبختي آينده فرزند خويش در سر ميپروراند .وجه مشترک همه الالييها ،سادگي، صداقت و رواني دلنشين و فراواني است که در همه آنها به چشم ميخورد و به همين جهت ،چون از جانها و دلهاي پاک نشأت يافتهاند ،عميقأ بر دلها مينشينند و به خصوص براي تلطيف احساسات و عواطف کودکان خردسال ،تاثير بسيار بر جاي مينهند. قطعه بسيار زيبايي که ويگن به همراه نواي حزن انگيز گيتار خود خوانده ،الاليي شورانگيزي است که آهنگ آن را خود
الاليي ويگن
در آن سالهاي دور و رويايي ،هر شب پاسي از شب گذشته ،برنامه ادبي ،هنري زيبا و پرمحتوايي با صداي شورانگيز «ماني» و «مهدي عليمحمدي» و با هنرمندي افرادي چون توران مهرزاد ،تاجي احمدي و قدکچيان به همت واالي تورج فرازمند از راديو پخش ميشد که به نام «داستانهاي شب» معروف بود و دوستداران فراواني داشت و نه تنها اهل دل و شيفتگان فرهنگ و هنر و ادبيات از هواخواهان و ستايشگران آن به شمار ميرفتند ،بلکه بسياري از کودکان نيز با نغمه دلآويزي که در پايان داستان با آواي گرم و لطيف ويگن و نواي محزون گيتارش اجرا ميشد ،مأنوس بودند و با شنيدن آن نغمهها به خواب ميرفتند.
الاليي کن مرغک من دنيا فسانه است هر ناله شبگير اين گيتار محزون اشک هزاران مرغک بي آشيان است ببار اي باران ببار اي باران زمين خشک را تر کن سرود زندگي سر کن دلم تنگه ،دلم تنگه در آن روزگار ويگن براي بسياري از ما فراتر از يک خواننده به شمار ميآمد :بسياري از کودکان خردسال با الالييهايش انس داشتند ،جوانها با آوازهايي مانند «مهتاب» عاشق ميشدند ،عروسها و دامادها با «شادوماد» پيوند مشترک زندگي را آغاز ميکردند ،شيفتگان رقص و حرکت و جنبش با «چرا نميرقصي؟» به پايکوبي ميپرداختند ،مسافران ديار دوردست با خواندن «خدا نگهدار» با عزيزان خود بدرود ميگفتند ،زن و شوهرها به هنگام قهر و آشتيها «دو کبوتر» را زمزمه ميکردند ،پسران و دختران گيالن و مازندران با خواندن ترانه «بارون بارونه» کار خود را در
مزارع و شاليزارها آغاز ميکردند و به پايان ميبردند. به راستي ويگن براي ما هنوز هم فراتر از يک خواننده است و هيچ خواننده و نوازندهاي نتوانسته چون وي به خانههاي ايرانيها راه يابد .الالييها از قديميترين و انواع پرشورترين موسيقيهاي اصيلي ايراني بوده و از ديرباز بين مردم سرزمين ما جايگاهي ويژه دارند .اين ترانهها بسيار ملوديهاي ساده و اشعار روان و لطيفي دارند که در قرنهاي گذشته به وسيله مادران حساس و هنرمند و باذوق به وجود آمده و صيقل زمان به تدريج آنها را لطيفتر و دلنشينتر نموده و کلمات و لغات دشوار و گوشههاي تند و نامانوس ،جاي خود را به سادگي و رواني داده است. در هر گوشهاي از ايران ،الالييهاي خاص آن ديار به زبان و گويش محلي وجود دارد .غالب آنها بازتابدهنده شکايتها و حکايتهاي غمانگيز مادران از دست روزگار و شکوه آنان از همسران هوسباز و حقناشناس خويش است و معموأل مادر به فرزندي که در گهواره تاب ميخورد ،به چشم سنگ صبور خود و نجات دهنده خويش مينگرد و غمهاي خود را براي او زمزمه ميکند. در برخي از الالييها از حوادث تاريخي و اتفاقات ديرين و داستانهاي فولکلوريک و حتي رويدادهاي ديني و عقيدتي سخن ميرود و بعضي ديگر از الالييها از اميدها و آرزوهايي
ويگن در دستگاه شور ساخته و برادر هنرمند و حساس و شاعرش يعني «کارو» نيز شعر به غايت دلنشيني بر آن سروده است ،شعري که حتي بدون موسيقي و آواز نيز مسحورکننده است. ترکيب و يگانگي ملودي و شعر و آواز در اين اثر به حدي دلپذير است که به هيچ وجه نميتوان آن را با کلمات معمولي توضيح داد .الاليي ويگن و کارو قطعه نابي است که در سراسر آن ،رقيقترين احساسات بشري و لطيفترين عواطف مادرانه بيان ميشود و ترديد نيست که اين شعر و آهنگ ،قرنهاي بسيار در زمزمههاي مادران ايران ماندگار است و نام ويگن و کارو همواره در دلهاي آنان به ياد خواهد ماند.
روايت پناهجويان ايراني بعد از حضور در استراليا محبوبه خوانساري« ،شرقپارسي» «کشتيهاي استراليا ،نزديک جزيره کريسمس ما را پيدا کردند اما زماني که خواستيم به کشتي استرالياييها منتقل شويم ،لنج چپ شد و همه در آب افتاديم .در اين حادثه به طرز غمناکي يک کودک و يک زن شش ماه حامله فوت شدند». اين بخشي از روايت «احمد» به «شرق پارسي» است؛ يکي از هزاران پناهجويي که جانش را کف دستش قرار داد تا به استراليا برسد .پناهجوياني که به اميد رسيدن به بهشت ،اغلب با سراب روبرو ميشوند. ماجرا از اندونزي و قاچاقچيان آغاز ميشود .در سالهاي اخير ،بسياري از ايرانيها خود را به اندونزي ميرسانند تا با قايق مسير رفتن به استراليا براي پناهنده شدن را طي کنند .مسيري بس گران حتي به اندازه جانهايشان. طبق آمارها ،تا پيش از سيل مهاجرت ايرانيها به استراليا ،در اين کشور تنها 35هزار ايراني که اغلب آنها دانشجو بودند زندگي ميکردند اما طبق گفته سفير استراليا
در ايران تنها در هفت ماه نخست ،2013 سال شش هزار و 404 ايراني با قايقهاي وارد کوچک استراليا شدهاند. ايرانيها به اميد زندگي بهتر، با پرداخت 10 هزار دالر به قاچاقچيان انسان ،سوار قايقها و لنجهاي ماهگيري فرسوده ميشوند تا به سرزمين روياهاي خود برسند اما اخيرا با تصويب قانون جديد در استراليا سر از کشور گينه در ميآورند و به آنجا تبعيد ميشوند .شرايط براي آنها چنان تلخ ميشود که بين ماندن يا برگشتن به ايران دست و پا ميزنند. به خاطر همين است که نوشتهاي بر در و ديوار سفارت استراليا در ايران و هم در سايت آن به فارسي خودنمايي
ميکند که تاکيد دارد« :اگر بدون داشتن ويزا با قايق به استراليا برويد ،در آنجا سامان داده نخواهيد شد». طبق آمارهاي غير رسمي ،تنها در دو سال اخير بيش از 600نفر از پناهجويان سوار بر قايق در مسير سفر به استراليا غرق شدهاند که بيشتر آنها ايراني بودهاند. به دليل غير قانوني بودن اين کار و همراهي با قاچاقچيان حرفهايي ،بسياري از اين مهاجران در طول اين مسير با سختترين شرايط انساني مورد بازداشت ،تعرض ،سرقت و حتي تجاوز قرار ميگيرند و در انتها نيز اگر هم از اين حوادث
24
جان سالم به در برده باشند ،پس از رسيدن به خاک استراليا سرنوشت روشني در انتظار ندارند.
اوضاع ايرانيها بعد از پناهنده شدن به استراليا چگونه است؟
تا کنون روايتهاي مختلف درباره چگونه رسيدن اين افراد به استراليا و ماجراهاي سفر به اين کشور بيان شده است ولي اوضاع آنهايي که به استراليا ميرسند چگونه است؟ با چه مشکالتي روبرو هستند؟ چه آينده اي پيش روي آنها است؟ «طليعه اکبري» روزنامهنگاري که چندين سال ساکن سيدني استراليا است و در فعاليتهاي اجتماعي خود ،با پناهندگان بسياري ارتباط دارد ،در گفت و گو با «شرق پارسي» از روزهاي بعد از رسيدن پناهجويان به خاک استراليا ميگويد. او در پاسخ به اين اين سوال که «آيا همه پناهجويان ايراني از روشهاي غيرقانوني وارد خاک استراليا ميشوند؟» ميگويد« :لزوما نه .تعدادي از ايرانيها با ويزاهاي قانوني تحصيلي و توريستي وارد استراليا ميشوند و در صورتي که براي درخواست ويزاي مهارت ()Skilledواجد شرايط نباشند درخواست پناهندگي ميدهند که به اين درخواستها« ،آن شور» ( )OnShoreميگويند .افراد در داخل خاک استراليا شانس باالتري براي دريافت پاسخ مثبت دارند .البته اين مسئله باعث شده اخيرا دولت استراليا نسبت به صدور ويزاهاي تحصيلي يا توريستي براي ايرانيها سخت گيري بيشتري اعمال کند و راه را بر ورود ايرانيهايي که از قابليت تحصيل يا کار در استراليا برخوردار هستند هم ببندد». طبق گزارش رسانههاي استراليايي از هرسه پناهجوي ايراني ،پروندههاي دو تن آنها از سوي اداره مهاجرت استراليا رد ميشود .اين پناهجويان اگر تمايلي به بازگشت به ايران نداشته باشند براي سالهاي متمادي در بازداشتگاه مهاجرت استراليا بدون تکليف باقي ميمانند .درخواست پناهندگي پناهجويان هم در مراحل مختلف با مصاحبههاي کارشناسي بررسي ميشود که در صورت حائز شرايط بودن پناهندگي به آنها ماهانه حدود هزار دالر به طور موقت پرداخت ميشود که حجم زيادي از اين پول به پاي اجاره خانه ميرود. اکبري نکته ديگري را اضافه ميکند« :عالوه بر اين دولت استراليا به پناهجوياني که پس از تاريخ 13 آگست 2013به استراليا رسيدهاند تا پنج سال حق کار نميدهد .درست است که اين سياست در جهت کاهش تعداد قايقها پايه ريزي شده و بي تاثير هم نبوده اما پناهندههايي که پس از اين تاريخ به استراليا رسيدهاند در صورت پذيرفته شدن درخواست پناهندگيشان بايد تا چند سال به حقوق اندک پناهندگي بسنده کنند يا براي کسب پول بيشتر به مشاغل سياه تن بدهند .مشکالت مالي و به دنبال آن مشکالت روحي و رواني مثل افسردگي شديد از ديگر مسائلي هستند که پناهجويان و پناهندگان با آن دست به گريبانند. «احمد» پناهندهاي است که حدود يک سال پيش به صورت قاچاق با قايق به استراليا آمد .اهل اهواز است و تا پنجم ابتدايي سواد دارد .سن او ،کمي بيش از 40سال است .از دوران جواني ،روياي آمدن به خارج از کشور را در سر ميپروراند. او به «شرق پارسي» ميگويد« :متولد اهواز هستم. مادري مذهبي دارم اما پدرم الکلي بود .تا ابتدايي بيشتر درس نخواندم چرا که حافظه خوبي براي درس خواندن نداشتم .خيلي زود وارد بازار شدم». شايد هدف اصلي او ،از ترک کشور ،رويايي به اسم «خارج» بوده است .احمد ميگويد« :ميخواستم به آزادي و رفاه برسم .يک ماشين داشتم که فروختم و بعد همه پولهايم را به دالر تبديل کردم .بليت هواپيما به سمت تهران را خريدم .سه روز تهران ماندم و بعد از تهران به دوبي پرواز کردم و از دوبي به جاکارتا رسيدم تا قاچاقچيان کارهايم را هماهنگ کنند». او اينگونه روايتش را ادامه ميدهد« :وقتي به اندونزي رسيدم ،آب و هوا نامناسب بود براي همين 45 روز در اين کشور مجبور شدم بمانم تا اينکه باالخره سوار لنج شديم .لنج بسيار کوچک بود .چون بچه اهواز هستم ميدانم که اين نوع لنجها بيشتر براي ماهيگيري استفاده ميشوند. از او درباره تعداد مسافران لنج ميپرسم 97 :مسافر بوديم که در آن لنج کوچک قرار گرفتيم و البته سه خدمه هم در لنج بودند که در مجموع 100نفر ميشديم .بيشتر ايراني بوديم و بعد افغانها قرار داشتند و چند عرب هم بين ما بودند».
دنباله در صفحة بعد
25
December 2013 آذر 1392
پرداخته گرديد!! شايد در سرآغاز قرن بيست و يکم در مقابل آرايش مبهوت کننده و کيفيت دستاوردهاي داوينچي هنوز ميشود پرسشي چنين را مطرح نمود« :که آيا يک دوجين انسان متفاوت در اوج استعداد و سرشار از قريحه به جهان نيامدهاند که همگي يک نام داشتهاند: ليوناردو داوينچي؟» اشارهاي ضروري است که ليوناردو فرزند نامشروع جامعهاي بود که هرگز فرصت چنداني در اختيار اينگونه افراد قرار نميداد .گياهخوار بود چون از فکر تبديل شدن به محفظهاي براي مردار جانوران حالش دگرگون ميشد .بدين سبب هميشه يک فعال خستگيناپذير حقوق حيوانات باقي ماند .پرندگان را در بازار خريداري ميکرد و آنان را در هواي آزاد به پرواز درميآورد .در عصري چپ دست بود که چپ
بخش پاياني «آن کس که ستارهاي در خاطرش نقش بسته است ديدگاه خود را تغيير نميدهد( ».ليوناردو داوينچي) برخالف آنچه آرزو ميکرديم ،ليوناردو چند اثر هنري ،اگرچه شگفتانگيز از خود به جاي نهاده است و با آنکه ميتوان او را سرآمد نقاشان همه اعصار دانست ،ولي نقاشي عشق و گزينه نخستين او نبود .به باور بسياري از تاريخنگاران نقاشي براي داوينچي امري بيش از حد ساده به نظر ميآمده و در حقيقت عشق اولش علم بود. امروز به خوبي درمييابيم که بيش از هر چيزي پيشرفتهاي 500ساله اخير در زمينه علم و فنآوري ميتوانست توجه اين نابغه عصر رنسانس را مجذوب خويش گرداند و بارها بدين بحث پرداخته بود که نقاشي ،علم و علم گونهاي از هنر است لذا بايد تالش نمود زيباييهاي مستتر در علم را يافته و تحسينشان نمود .علم و ديدگاه عالم به جهان هستي مملو از جذابيت و زيباييهاي دلپذير است که افراد عامي هرگز نميتوانند آنها را به درستي درک کنند زيرا حقيقت در اين سطح براي چنين افرادي اغلب در قالب راهکارهاي انتزاعي و مملو از پيچيدگي و راز و رمز تجلي مينمايد که با روششناسي علمي مغايرت دارد. در نگاهي ژرفبينانه به آثار ليوناردو بيش از هر چيز ضروري است که دستاوردهاي او را در مصاف با معضالت عصر خود به لحاظ نگرشهاي اهريمني حاکم بر جامعهاي که در طول حياتش روياروي آنها قرار گرفته بود بررسي و داوري نمود .اکنون ما 500سال با عصري فاصله گرفتهايم که در آن طرح پرسشهايي از قبيل علت چيست؟ و معلول کدام است؟ و يا نقش تغييرات تصادفي در حيات چيست؟ مباحثي اهريمني تلقي ميشدند و عواقبي نامطلوب در پيش رو.... با اين حال انساني شگفتانگيز و استثنايي با قابليتهاي متفاوت و توانايي نوآوري بيحد و حصر در سرزمين ايتاليا پاي به عرصه نهاده بود که نه تنها توانست آرا و عقايد خالف عرف خود را در جامعهاي سخت تحت انقياد خرافهپردازي تبليغ و اشاعه داده بلکه روش تفکر علمي خود را نيز آموزش دهد. هر چند مشکل اصلي ليوناردو در پرش مداوم از يک منبع محرک کنجکاويش به منبعي ديگر واقعيتي غيرقابل انکار بود و به ويژه با ناتمام گذاردن بسياري از پروژهها و سفارشها شهرتي نامطلوب مييافت ،اما با همه اين رخدادها موفق شد که اصول علمي تدوين شده و سپس به فراموشي رفته عهد عتيق را احيا و به خدمت دانش درآورد و همچنين توانست در حوزههاي گستردهاي از علم و فنآوري دست به اختراعاتي زند که قرنها بعد ساخته و
دستي بدشگون تلقي ميگرديد .در جامعه تحت انقياد مذهب که تمايالت خالف عرف جنسي گناه دانسته ميشد گرايشهايي چنين از خود بروز ميداد و با آنکه هيچ رابطه خاصي با زنان نداشت ،با وجود اين اسرارآميزترين ،مسحورکنندهترين و جاودانهترين تک چهره زني با لبخندي غيرقابل توصيف را در تاريخ هنر اروپا آفريد. در دورهاي که کالبدشکافي از نظر قانوني غيرمجاز شمرده ميشد ،ساعتهاي متمادي به مطالعه اندام حيوانات ميپرداخت و تحت شرايط غيرقابل توصيف در دخمههاي تنگ و متعفن اجساد انساني را تشريح مينمود که به دنبالش مجموعه بزرگ و ارزندهاي از طرحهاي کالبدشناختي که بعدها خدماتي شايان به عالم پزشکي و جراحي نمودند از خود به جاي گذاشت. در انبوه طرحها و يادداشتهاي باقيمانده از داوينچي سرنخهاي زيادي يافت ميشوند که ما را به صحنههاي زندگيش کشانيده و به سان شهرفرنگي در برابرمان جلوهگر ميگردد .در آن ميان هنري با زيبايي تحسين برانگيز و قدرتي شگفتآور در آني به تفکر ديگري مربوط به حرکت ناهمسان آبهاي خروشان و يا الگوهاي هندسي چندوجهي و مارپيچي حلزوني تغيير مييابد و سپس پرواز انسان با بالهاي مکانيکي يا به روي ماشينهاي پرنده ما را با خالقيت ديگري روبرو ميسازد ،هر چند در ميان آنها بسياري از پروژههاي ناتمام ماندهاي که حتي بسياري از وفادارترين کارفرمايان ليوناردو را مايوس ميگرداند
ديده ميشوند. شوربختانه اکتشافات و اختراعات داوينچي چنان دير شناخته شدهاند که بسياري از يافتهها و موضوعات نويني که او عرضه کرد بار دگر به طور مستقل کشف و اختراع شدند .البته نميتوان از اين فکر آزارنده اجتناب کرد که برخي از اوراق دفترچههاي تکه پاره شده او با توجه به حجم قابل توجهي از دست نوشتههاي مفقود شدهاش به گونهاي در اختيار ديگر محققان و مخترعان قرار گرفته باشد .از آن ميان بايد به تشريح مفصل و طراحيهاي بدن انسان که وساليوس نيم قرن بعد به عهده گرفت اشاره کرد و نيز به حواشي مختصري که در باره خورشيد در دفترچهاي با عنوان «خورشيد حرکت نميکند» از خود به جاي گذارده که بعدها اساس نظم خورشيد کوپرنيکي را تشکيل ميدهد. در برگي از نسخه خطي «آتالنتيکوس» بدون شرح مفصل بررسي بازتاب نور از يک بازتابگر مقعر که در قسمت تحتاني يک استوانه قايم با زاويه قابل تنظيم کار گذاشته شده ،مشاهده ميشود و سوال اين است که آيا اينها شکل تکامل نيافته تلسکوپ آينهاي نيست که تقريبأ دو قرن بعد به دست نيوتن اختراع شد؟ و حتي مباحثي چون پرواز انسان، سقوط آزاد اجسام و نيروي گرانش که ليوناردو به طور بنياني آنها را کاويده و با آزمايشهاي دقيق و الزم کشفيات خود را در زمينه شتاب ثابت و مستقل از وزن جسم در حال سقوط به اثبات رسانيده قرنها بعد انعکاس آن را در قوانين فيزيک نيوتني ميتوان به خوبي رد يابي نمود. نتيجهگيريهاي ليوناردو در نسخه خطي «اليچستر» در زمينه وجود اليههاي زمينشناسي که گاهشمار دورههاي حيات کره زمين را معين ميکند شگفتانگيز است که امروز همه ما ميدانيم سنگوارههايي که در اين اليهها وجود دارند روزي جانوراني زنده بودهاند!! دست نوشتههاي ليوناردو همه دليل قانع کنندهاي بر اين ادعا هستند که او در رابطه با مقوله روششناسي علمي حداقل پنجاه سال قبل از آنکه کپرنيک و وساليوس آثار خود را منتشر کنند آگاهي دقيق داشته است و اگر او نيز ميتوانست کشفياتش را در زمان خود منتشر کند به يقين امروز ميتوان نام او را به عنوان اولين دانشمند عصر جديد در تاريخ ثبت کرد. پروفسور بولنت آتاالي در پايان کتاب خود مينويسد« :اينکه چه چيزي حقيقتأ ماهيت نبوغي ليوناردو داوينچي را توجيه ميکند به يقين هرگز دانسته نخواهد شد ،شايد گفتن اين موضوع که او تلفيق عوامل مختلف وراثتي يعني به هم پيوستگي ژنهاي پدري و ژنهاي مادريش و همچنين عوامل محيطي به معناي تاثير از امواج و فراز و نشيبهاي اجتماعي ،سياست و فکري حاکم بر عصر رنسانس در فلورانس بوده است ،مطمينأ بيش از حد سادهانگارانه است .در مورد ليوناردو به نظر ميآيد که بيش از هر چيز موضوع خودپروري است .البته ما اطالعات چنداني از شرايط تربيتي وي در اختيار نداريم ،اما در يادداشتهايش بارها به ديگران، اعم از هنرمند و دانشمند گوشزد ميکرد که طبيعت بهترين آموزگار است ،هيچ چيزي را اثبات نشده نپنداريد و همواره قبل از پذيرش آزمايش کنيد. اهميتي ندارد در چه مرحله از عمر خود قرار داريد. پيوسته با ديدي انتقادي مطالعه کنيد .دفتر طراحي کوچکي هميشه همراه داشته باشيد و مرتبأ طرح بزنيد ،حتي اگر باور داريد که استعداد طراحي در شما وجود ندارد .طرح زدن تيزبيني شمارا تقويت ميکند .دانشمندانه به تامل بپردازيد و هنرمندانه لذت ببريد .مشاهدات خود را ثبت کنيد و بدانيد در هر تجربهاي ممکن است با شکست روبرو شويد ولي درک عميقتر از موضوعات تنها از طريق تجربه امکانپذير است». الگويي که با چنين زيبايي در مورد او جواب داده است مسلمأ نميتواند از ما ليوناردوي ديگري بسازد ،مردي که انديشمندان بسياري وي را بزرگترين نابغه تا کنون بر عرصه حيات آمده خواندهاند ،اما هر يک از ما با سرمشق قرار دادن الگوهاي او قادر خواهيم بود در مکاتب فکري و روشهاي تحقيق خود به مراتب رهرواني خالقتر و موثرتر باشيم. پايان.
25
دنباله از صفحة قبل آنها بعد از سه روز به نزديک جزيره کريسمس که جزو خاک استراليا است ميرسند و با کشتيهاي استراليايي روبرو ميشوند ،اما در آن هنگام لنج کج ميشود و همه در آب ميافتند .در اين بين يک زن حامله افغان و يک کودک اهوازي جانشان را از دست ميدهند .اما بقيه مسافرها سوار به کشتي جديد به جزيره ميروند تا در آنجا زندگي در کمپهاي مختلف را تجربه کنند .بعد از چند ماه زندگي در کمپهاي مختلف ،احمد اجازه حضور در شهرهاي استراليا را پيدا ميکند. او چند ماهي است که در سيدني مستقر شده است و به کالسهاي زبان ميرود. به نظر ميرسد با وجود اينکه ،احمد تجربههاي جديدي را پشت سر ميگذراند اما با آينده مبهميروبرو است .او ميگويد« :اگر اين بار به من ميلياردها تومان بدهند و بگويند اين مسير تا استراليا را برو ،قبول نميکنم». از «اکبري» به عنوان کسي که در حوزه اجتماعي و مددکاري اجتماعي در استراليا درس ميخواند ،ميپرسم که پناهجويان ايراني اغلب از چه قشرهايي هستند؟ وي ميگويد« :بيشتر اين افراد از طبقه اقتصادي و اجتماعي پايين جامعه هستند .افرادي که تحصيالت و مهارت خاصي ندارند و عمدتا در ايران از موقعيت کاري خوبي برخوردار نبودند .البته در بين پناهندههايي که من با آنها کار کردهام افراد تحصيلکرده يا آدمهايي که در ايران از کسب و کار خوبي هم برخوردار بودند، وجود داشته اما من به ندرت با چنين افرادي مواجه شدهام». اما زندگي در کمپها به چه صورت است؟ تا پيش از اوايل تابستان ،پناهجوياني که با قايق به استراليا ميرسيدند در کمپهاي جزيره کريسمس اسکان داده ميشدند .اما هم اکنون اين پناهجويان دو گروه ميشوند. گروهي از پناهجوياني که مردان مجرد هستند به کمپي در جزيره مانوس متعلق به کشور «گينه نو» منتقل ميشوند و از سوي ديگر خانوادهها ،زنان و کودکان به جزيره نائورو که کشوري مستقل است ،فرستاده ميشوند. اگر پناهجويي با قايق به جزيره کريسمس برسد بالفاصله در مدت 48ساعت به اين دو جزيره منتقل ميشود و شايد ساليان سال پروسه پناهندگي او طول بکشد. اخيرأ وزارت مهاجرت استراليا اعالم کرده است که در اجراي توافقنامه اخير با دولت «گينه نو» ،نخستين گروه از پناهجوياني که با قايق و به طور غيرقانوني به اين سواحل اين کشور وارد شده بودند ،با هواپيما به جزيره مانوس ،متعلق به گينه، فرستاده شدند که اکثر آنها ايراني بودند. سفير استراليا در ايران نيز چند وقت پيش در آماري اعالم کرد که بعد از اجراي اين قانون جديد 800ايراني به اين جزاير فرستاده شدهاند و درخواست آنها طبق قوانين مهاجرتي کشور گينه نو بررسي ميشود. وقتي از احمد ميخواهم درباره کمپهاي پناهجويان در جزيره کريسمس البته تا قبل از تصويب قانون جديد توضيح دهد ،گرچه او از وضعيت کمپها رضايت داشته ميگويد« :آنجا به مانند زندان ساخته شده است .البته مسئوالن استراليايي به ما ميگويند شما زنداني ما نيستيد اما چون غيرقانوني آمدهايد نميتوانيد از اين محل خارج شويد .کمپ با فنسهايي محصور شده است .اتاقهاي دو يا سه تختي در کمپ به وفور ديده ميشود .همچنين برخي سالنها هم بين 20تا 30تخت دارند». از او ميپرسم ،چه تعداد ايراني در کمپ جزيره کريسمس حضور داشتند که ميگويد« :از هر هزار نفر ،حدود 600نفر ايراني بودند .من در اين مدت ايرانيهايي ديدم که چون شرايط سختي را ميگذراندند ،ميخواستند به ايران برگردند». طبق اطالعات موجود ،ظرفيت کمپهاي جديد در گينه محدود است اما دولت استراليا در نظر دارد ظرفيت کمپها را به سه هزار نفر افزايش دهد .اين کمپها به صورت چادر هستند و پناهجويان در معرض شرايط دشوارتري نسبت به کمپهاي جزيره کريسمس قرار ميگيرند. از طليعه اکبري درباره روياهاي پناهندگاني که با آنها در ارتباط بوده است ميپرسم و اينکه هم اکنون چه تصوري دارند؟ وي ميگويد« :من پناهندهها و پناهجوها را به دو دسته تقسيم ميکنم .دسته اول کساني که بدون آگاهي درست و با اطالعات غلط جان خود يا خانواده شان را کف دستشان گرفتند و به دنبال روياي استراليايي به آبها زدند .اين افراد تصور ميکردند قرار است با کشتي تايتانيک به خاک استراليا برسند و دولت استراليا هم يک فرش قرمز براي ورود آنها پهن کرده است .وقتي با اين آدمها صحبت ميکني متوجه ميشوي که هيچ تصور درستي از شرايط موجود نداشتند و پس از رسيدن به اينجا دچار شوک بزرگي شدهاند». وي اضافه ميکند« :دسته دوم کساني هستند که کامال از آنچه که در استراليا انتظارشان را ميکشيده آگاهي داشتند و حتي ميدانستند ممکن است بين راه جانشان را از دست بدهند .وقتي از اين آدمها ميپرسي چطور حاضر شدند چنين ريسکي کنند ميگويند که در ايران چيزي براي از دست دادن نداشتهاند و ترجيح ميدادند يا بميرند يا زنده به خاک استرالياي موعود برسند». حدود سه ماه پيش با روي کار آمدن دولت جديد در استراليا« ،توني ابوت» نخست وزير اين کشور شد که يکي از سه وعده انتخاباتي او ،جلوگيري از ورود غيرقانوني قايقهاي پناهجويان به آبهاي استراليا بود .به نظر ميرسد با اين عزم، افرادي که قصد مهاجرت غيرقانوني به استراليا دارند با مشکالت بيشتري روبرو خواهند شد. از سوي ديگر ابوت در نخستين اظهار نظرها بعد از انتخاب شدنش نيز اعالم کرد ،اگر اثبات شود پناهجويان ،پناهندگان واقعي هستند به آنها ويزاي حمايت موقت داده ميشود .ويزاي موقت ،بر اساس وضعيت آن شخص و وضعيت کشورش هر سه سال تجديد ميشود و اگر اثبات شود که وضع کشورش بهتر شده و ميتواند برگردد ،ويزا را تجديد نميکنند .آنهايي که ويزاي موقت دارند حق خارج شدن از استراليا را ندارند. از سوي ديگر اندونزي هم محدوديتهايي براي ايرانيان در صدور ويزا اعمال کرده است ،اما گفته ميشود حدود 11هزار پناهجوي بالتکليف در اندونزي که بيشتر آنها ايراني هستند به سر ميبرند .اين پناهجويان از کشورهاي ايران ،عراق، افغانستان و سريالنکا هستند. استراليا کشوري است که برنامه ،پذيرش 20هزار پناهجو در سال را در دستور کار خود دارد اما ميخواهد اين ميزان مهاجر را ساالنه از راههاي قانوني به کشور خود هدايت کند.
26
سکسشاپهاي حالل ترکيه تنها کشور مسلماني است که خريد و فروش کاالهاي پورن در آن آزاد است .در ساير کشورهاي اسالمي نيز بازار سياه اين نوع کاال ،زير سايه قوانين سختگيرانه داغ است. با وجود همه اين ممنوعيتها ،بر پايه گزارش اخير شرکت گوگل ،پاکستان بيشترين ميزان جستوجو درباره مسائل جنسي را روي اين موتور جستوجوگر داشته است. هالوک مورات 38ساله است .او نخستين «سکسشاپ آنالين حالل» را در ترکيه ،براي پاسخگويي به تقاضاهاي روزافزون مشتريهاي مجردش باز کرده است .اين نخستين باري هم نيست که کسي در چنين کاري سرمايهگذاري ميکند .پيشکسوتان اين حرفه ،در جاهاي ديگري از دنيا مانند مانند بحرين ،هلند و امريکا فعال هستند. به راه افتادن چنين تجارتهايي ،به خودي خود پرسشهايي را مطرح ميکند؛ براي نمونه ،چه چيز يک سکسشاپ را «حالل» ميکند و چه چيزي نه؟ چه چيزي باعث گسترش آن ميشود؟ حمزه يوسف ،يک آمريکايي مسلمان و موسس کالج زيتونا در برکلي است. او اعتقاد دارد که چنين روندي ،برآمده از سازگاري اسالم با سرمايهداري است. يوسف در اين زمينه به «فارن پاليسي» ميگويد« :تمامي اين مسائل در کشورهاي اسالمي وجود دارد ،اما براي آن تبليغي ديده نميشود .واقعيت اين است که همه اين فعاليتها به کسب درآمد از دين برميگردد .باالخره صاحبان اين سکسشاپهاي حالل ،با انگيزه سود رفتهاند سراغ اين تجارت و اسالم هم ي خود ،زمينههاي زيادي براي کار تجاري دارد». که به خود با اين همه ،فرهنگ اسالمي ،قوانين سختگيرانهاي نيز در پيوند با رابطهي جنسي پيش از ازدواج دارد ،اما از آن سوي ،برخالف آنچه در برخي از فرقههاي مسيحي آمده ،قرآن و روايتهاي اسالمي ،رابطه جنسي را تنها به «توليد مثل» خالصه نکردهاند. «محمد» به مردان مسلمان توصيه ميکند که زنانشان را بيش از شش ماه تنها نگذارند .همچنين در احاديث اسالمي ،توصيههاي فراواني به عشقبازي شده است و… به گفته يوسف ،فرهنگ اسالمي در اين زمينه متظاهر عمل نميکند ،ولي براي خودش مالحظاتي هم دارد و يکسري از رفتارها را «بهجا و مودبانه» ميداند و يکسري ديگر را نه .براي نمونه ،در ميان زوجهاي مسلمان ،آداب خاصي براي رابطه جنسي تعريف شده که «حرام» را از «حالل» جدا ميکند. سکسشاپهاي آناليني که روي اينترنت يافت ميشود ،معموالًعکسهايي پورنو دارند که مسلمانان را معذب ميکند.
December 2013 آذر 1392
به گفته حمزه يوسف نيز در بين علماي اسالم پيرامون خودارضايي و وسايلي که براي آن به کار ميرود (ماننده لرزانندههايي که زنان استفاده ميکنند) معموالً اختالف نظر وجود دارد. او درباره خودارضايي ميگويد که برخي از علماي اسالمي آن را حرام ميدانند و برخي ديگر هم ميگويند که خودارضايي مکروه است .کساني که ميگويند خودارضايي مکروه است ،بر اين باورند که اين رفتار جنسي ،تنها ميتواند براي جلوگيري از زنا يا براي آرامش و تسکين فرد توجيه شود.
در قرآن آمده است که «مومنان» کسانياند که اندامهاي جنسي خود را تنها به همسرانشان نشان ميدهند .افرادي که در پي لذتهاي جنسي بيش از اين هستند ،گناهکارند. از سويي ديگر ،ويبراتور و وسايل مشابه آن ،به اين خاطر که جسمي خارجي را وارد بدن ميکنند ،در اسالم منع شدهاند .به گفته يوسف ،حتي «تنقيه» نيز در اسالم مکروه است. عبدالعزيز ،در هلند يک سکسشاپ را به نام «االسيرا» ميگرداند .او در سال 2010به روزنامه لسآنجلس تايمز در اين باره گفته است« :در عالم اسالم، فتواهاي زيادي درباره استفاده از ابزارهاي جنسي وجود دارد و اين وسايل را حرام ميکند .اگر حالل بودند ،من هم ميفروختم». در فروشگاه آنالين سکسشاپهاي اسالمي ،براي کساني که وارد اين وبسايت ميشوند ،صفحههاي ويژهاي براي زنان و مردان در نظر گرفته شده است و اين صفحات ،براساس ضرورت حفظ سنت اسالمي «حجاب» ،از هم جدا هستند .در سکسشاپهاي آنالين حالل ،عکسهاي پورنو يافت نميشود .در اين
26
وبسايتها ،نمايش عکسهاي پورن ،به اين خاطر که قسمتهايي از بدن را نشان ميدهند که به اصطالح «عورت» ناميده ميشوند ،حرام است. به گفته حمزه يوسف ،زنان اجازه ندارند که قسمتهاي بين ناف و زانوي زن ديگري را حتي ببينند .همچنين مردان هم فقط ميتوانند صورت و دستان زنان را ببينند. شايد مشخصترين جنبه به اصطالح «حالل» اين سکسشاپها اين باشد که معموالً تنها روغنهاي ماساژ ،لوبريکانتها و مواردي از اين دست را ميفروشند. براي مثال ،عرضه کاالهايي که در آنها از فرآوردههاي خوک استفاده ميشود حرام و ممنوع است .همچنين ،تنها بايد از فرآوردههاي حيواناتي استفاده شود که «ذبح» آنها شرعي بوده است .حمزه يوسف در اين زمينه ميگويد« :کاندومهايي که در آنها از چربي خوک استفاده ميشود ،حرام است». معموالً راهاندازي يک سکسشاپ در جاهايي که نسبت به مسائل جنسي محافظهکارند ،با مشکل روبهرو است .خديجه احمد ،در بحرين يک سکسشاپ دارد .او در سال 2010درباره مشکالت کارياش به رويترز گفته بود« :مامور گمرک بحرين ،به او اجازه ورود تعدادي از بستههاي حاوي حلقههاي ويبراتور را نداده است». راهاندازي نخستين سکسشاپ حالل در ترکيه ،به نوعي بازتاب تحوالت متناقضي است که در بستر دولت و جامعه ترکيه در جريان است .از يک طرف، ترکيه ،قلمروي براي سکوالريسم در خاورميانه به شمار ميرود و تالشهاي پرشماري هم براي الگوبرداري از دموکراسيهاي غربي داشته (هرچند اين تالشها ناقص بوده است) .اما از سويي ديگر ،برنامههاي اسالمگرايانه رجبطيب اردغان ،رئيس جمهوري ترکيه که خود نيز در يک مدرسه مذهبي درس خوانده ،به بحثهايي درباره دستور کار پنهان دولت ،براي اسالمي کردن جامعه دامن زده است. نمونهاي از اين برنامههاي اسالمي دولت را در محدوديتسازي دسترسي به مشروبات الکلي و اظهاراتي که در زمينه تقويت جوانان مذهبي انجام گرفته است ميتوان سراغ گرفت .بازگشايي سکسشاپهاي حالل در ترکيه ،در متن چنين کشمکشهايي است .با اين حال ،اين احتمال هم هست که نسبت به بازگشايي اين مراکز خيلي سر و صدا شود. حمزه يوسف اشاره ميکند که به سختي ميتوان درباره مسائلي از اين دست نظر داد .حتي گزارشهايي نيز وجود دارد که حاکي از برگزاري مهمانيهايي در کشورهاي اسالمي است که در آنها ابزار و آالت جنسي در معرض ديد قرار ميگيرند و خريد و فروش ميشوند. به هر حال ،به نظر ميرسد که شمار مراجعان به وبسايتهاي پورن در ترکيه ،بيش از حد انتظار بوده است .به ويژه تقاضاي بيش از اندازهاي براي خريد محصوالت مربوط به زنان گزارش شده است .براي نمونه ،يکي از اين وب سايتها در يک روز بيش از 330هزار بيننده داشته است. در اين ترديدي نيست که «سکس» فروش دارد ،اما اگر به آن سنتهاي مذهبي قديمي هم افزوده شود ،ميتواند از فرد يک «تاجر موفق» بسازد.
27
December 2013 1392 آذر
27
28
December 2013 1392 آذر
28
29
December 2013
29
1392 آذر
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
55367
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
30
December 2013 1392 آذر
30
31
کردان و کردستانهاي آريايينژاد
دنباله از شماره پيشين
ابالغي ه ماه ژوئيه 1923هيأت وزيران عراق
هيأت وزيران موافقت خود را با موارد زير اعالم نمود: حكومت قصد ايجاد هيچگونه اداره عربي را در منطقهي كردستان به غير از ادارات فني و مهندسي ندارد. از مردم منطقههاي كردنشين نخواهد خواست زبان عربي ،زبان آنها باشد. حق و حقوق ساكنان منطقه كردستان و همه اقليتهاي آن را به رسميت خواهد شناخت. متن اين ابالغ هيچگاه منتشر نشد و هدف اصلي آن، اين بود كه هر گاه قيام سراسري ديگري از گونهي قيام «شيخ محمود» به قصد تأسيس دولت كردستان روي دهد، اين ابالغيه منتشر شده و تبليغات الزم روي آن انجام گردد. از سوي ديگر اين ابالغيه و مواد آن ،تعبير بسيار خوبي براي بهار سال 1923بود. به ديدگاههاي سياسي نماينده بريتانيا تعمق كنيم كه از سردار سپه هم سخن ميگويد: اما در مورد نامه «جامعه ملل به تاريخ 9ژانويه» از نخست وزير ،جهت پاسخ به پرسشي كه در پارلمان طرح شده بود ،دريافت كرديم .سوال پارلمان در مورد شروط مطرح شده در اسناد شمارههاي 3و 4قطعنامه «جامعه ملل» بود .چند نسخه از آن نامه و پاسخ خود را به يك نامه محرمانه به تاريخ 13ژانويه 1926براي نخست وزير فرستادم .در 21ژانويه ،1926نخست وزير در پارلمان، موضع سياسي حكومتش را درباره كردها روشن نموده و به نامهي من نيز اشاره كرده است .اين عمل ،اثر بسيار خوبي بر اعضاي پارلمان گذاشته است .در ضيافت شامي كه از سوي نخستوزير عراق به افتخار من داده شد ،من در سخنرانيام از طرح مسألهي كردها خودداري كردم .متن گفتههاي من روز بعد در روزنامه منتشر شد. نماينده بريتانيا در گزارش خود به اين نكته اشاره ميكند كه ميتواند در مورد مسأله كردها ،مشاور خوبي براي خواستههاي كردها باشد .آنچه مينمايند اين پرسش است كه كابينه فعلي عراق تا چه زمان به فعاليت ادامه خواهد داد؟ آيا گامهايي را كه حكومت عراق حاضر است براي تأسيس يك حكومت كردي (در چارچوب عراق) بردارد چيست؟ نمايند ه بريتانيا در نامهي محرمان ه خود در تاريخ 12فوريه 1926پيشنهادي تقديم نخستوزيري ميكند ،كه در آن درخواست تأسيس كانون ترجمه زبان كردي در بغداد آمده است .اين اقدام مانند پيشنهاد رايزن وزارت كشور در مورد ترجمه قوانين و كتب موجود در كتابخانهها به زبان كردي بود ،كه ميتوانست كردها را آرام كند .نماينده انگلستان ،در اين نامه از نخست وزير عراق خواست از طرف خود ،وزيران را تحريض و تشويق به انجام اين عمل نمايد. نخستوزير نيز با صدور بخشنامهاي به وزير آموزش
December 2013 آذر 1392
و پرورش دستور داد هيأتي براي ترجم ه قوانين حقوقي و كتابهاي مدرسهها و آموزشگاهها و دانشگاهها به زبان كردي زير نظر آن وزارتخانه تشكيل دهد .متن بخشنامه در روزنامهها به چاپ رسيد .در اقدامي ديگر ،نخست وزير عراق دستور كشيدن خط آهن بغداد ـ سليمانيه را صادر كرد و همچنين به منظور بهتر شدن آمد و رفت مناطق كردنشين از وزارتخانه راه و ترابري خواست كلي ه اقدامات الزم را انجام دهد.
«شيخ محمود» و بريتانيا بر سر ميز مذاكره
جنگ و درگيريهاي «شيخ محمود» و ارتش بريتانيا در عراق در تابستان سال 1929و پس از آنكه شيخ به طرف مرزهاي ايران عقبنشيني كرد ،ادامه داشت« .محمود خان دزلي» و «امير قاجار» (ساالرالدوله) هر دو به حمايت «شيخ محمود» كه مردي شجاع بود برخاستند .اين دو نفر نبرد مسلحانه خود را از زماني آغاز كردند كه كودتاي رضاخان سردار سپه (بعدًا رضا شاه پهلوي) منجر به سقوط حكومت قاجارها گرديده بود .رضاخان در انديش ه تسلط بر عشيرههاي لر و خلع سالح منطقه شمال غرب بود ،ولي سرماي زمستان ،موجب عقبنشيني و شكست لشكرش شد. اقدام بريتانياييها در عراق براي بمباران كردها و قاجارها با هدف كمك به حكوكت نوپاي رضاخان نافرجام ماند .سرانجام در آغاز 1923حكومت ايران با «شيخ محمود» وارد گفتگو شد تا نهضت وي را به سوي خود بكشاند و با اعزام يكي از افسران خود ،شيخ را تشويق كرد به ايران بيايد و در آنجا بيتوته كند ،به شرطي كه اسلحه خود را تسليم مقامات ايران نمايد .سفير بريتانيا (در تهران) با تقديم يادداشتي به حكومت ايران متذكر شد، اين اقدام خالف معاهده همكاري نظامي ايران و عراق است! شيخ در پايان آن سال ضمن درگيري توانست يك فروند هواپيماي انگليسها را ساقط كند و خلبان و كمك خلبان را به اسارت گيرد .شمار بسياري از عشاير كرد ايران (اورامان و مريوان) با ياري به شيخ عليه بريتانيا جنگيدند .انگليسيها فشار آوردند که خلبان و كمك او را بايد آزاد كند .شيخ نمايندهاي نزد نمايند ه بريتانيا فرستاد ،در صورتي اين مهم را انجام ميدهد كه مقامات بريتانيا او را عفو كنند و تفنگداران من به ياري شما خواهند آمد.
پاريس مركز نهضت ملي كردها شد
نهضت ملي كردها به سرعت وارد ديگر نهضتهاي ملي و مبارز عليه تركها شد .سياستمداران كرد در شهرهاي بغداد ،تبريز ،بيروت و قاهره به فعاليت خود در مورد مسألهي كردها ادامه ميدادند ،اما مركز اصليشان پايتخت فرانسه شده بود كه با احزاب كرد در ارتباط بودند.
همكاري ارمنيها و كردها
« -1ليژنهي تاشناقي ئه رمهني» (لژيون تاشناق ارمني)؛ « -2لژنهي مه » (لژيون پادشاهي تركيه)؛ « -3ديكخراوي روسيناي سپي» (جمعيت روسيه سفيد) .نخستين پيشنهاد همكاري لژيون ارمني با يك انجمن كردي در گزارشي كه در ماه مي 1927از تبريز ارسال شده ،آمده است كه در اين گزارش چنين ميخوانيم: كردها از دفتر تبريز (مربوط به لژيون ارمني) پرسيدند، آيا داشناگهاي ارمني آمادهاند تا امكانات خود را براي آموزش كردها در كردستان به كار گيرند؟ اين درخواست از سوي «لژيون ارمني» رد شد .افزون بر آن فرستاده ويژه تاشكند در ماه مي 1927از راه حلب وارد بغداد شد و «آرابس آوانيس» حامل نامهاي از «لژيون داشناگ» براي انجمن كردي بود كه در اين نامه چنين آمده است :كرد و ارمني از يك نژادند .آنان آريايياند ،تنها كيش آنان از هم جداست .حال لژيون ارمني آماده است با كردها همكاري نمايد( .نويسنده نيز با دانش اندك خود به خوبي ميداند ارمنيان و نيز يونانيان شاخههايي از نژاد آريائياند). نمايند ه ارمني بار ديگر بر پيشنهاد همكاري ارمنيها و كردها كه پيش از اين در مذاكرات «دكتر احمد صبري»
از اياالت «درسيم» و «دكتر مراديان» از «شمشون» مورد تأييد قرار گرفته بود ،تأكيد نمود .در همان هنگام «واهان ياپازيان» از اعضاي قديمي پارلمان تركيه در ايالت «وان» و از اعضاي فعال حزب «تاشناق» به صورت غيرمنتظرهاي از پاريس وارد بغداد شد و هدف خود ر ا از اين سفر ،اعالم اتحاد كرد و ارمني و ايزدي بيان كرد. «ياپازيان» در مالقات خود با نمايندگان انجمن كردي در بغداد و از جمله «دكتر شكري محمد» گفته بود «حزب تاشناق» در اتحادي پنهاني با دو حكومت يونان و ايتاليا دشمني خود را به زودي عليه بلشويكها (شبوعيها) رسميت خواهد بخشيد .در آن مذاكرات« ،ياپازيان» بار ديگر اعالم كرد آماده است از اتحاد كردها و «تاشناق» عليه تركيه در حزب خود دفاع نمايد. نامبرده همچنين يادآور شد اگر دو طرف از سوي حكومت حمايت شوند ،به زودي ترتيب فرستادن پول و
31
قبل به آسياي كوچك (كه در آن منطقه گروههايي از ايرانيان ـ ارمنيان و يونانيان سكونت داشتند ،آمدند .آن قوم مهاجم كه بسيار زيادهطلب هم بودند از هر سه كشور نامبرده بخشهايي را با خونريزيها و بيرحميهاي خود تصرف كردند .استانبول را (كه بعدًا اسالمبول ناميدند و ميدانيم آن بخش در قاره اروپا قرار دارد و جزء يونان به شمار ميرفت) ،با زور شمشير فتح كردند كه اينكه بخشي از آن عثماني (تركيه امروزي) گرديده است و قطعهاي را هم از ارمنستان جدا كردند كه بعدًا از قوم متمدن ارمنها در مرز يك ميليون و نيم كشتار گروهي كردند و بخش عمدهاي از كردستان ما را نيز در 5سده پيش طي جنگي كه به گونهاي شبيخون ميمانست از آن خود ساختند. باري كردها آماده و پذيراي جنگي تمام عيار عليه تركها بودند ،به خصوص كه سلطنتطلبان تركيه در پي فرصت بودند تا كماليستها را از ميان بردارند و حكومت سلطنتي را احيا نمايند .بين اين دو اتحادي نيمبند و ننوشتهاي به وجود آمده بود .يونانيها هم عالقمند به حمله بودند ،اما نه براي برگشت مجدد و پادشاهي آنها! كردها هنوز تمايل زيادي به نزديكي با بريتانياييها داشتند، باشد كه با پشتيباني آنها نهضت خود را نيرومند سازند و كردستان عراق را به استقالل برسانند. گزارشي كه در دست داشتند، مبهم بود .آيا كردستانهاي ايران ـ تركيه و عراق يك جا تشكيل كشوري ميدادند؟! واقعيت آن ن زمان ،گوشه است كه شوروي آ چشمي به كردان ميانداخت ،اما كردان به روسها اعتقاد نداشتند، ولي «کومهلهي خويبون» توانسته بود از طريق «اودسا» از آنها كمك دريافت نمايد .اين نهضت به كردها وعده داده بود ،چنانچه بتوانند نيروهاي بريتانيا را در تنگنا قرار دهند ،كمكهاي روسيه به آنها افزايش خواهد يافت.
دخالت شيوعيها در امور داخلي ايران
اسلحه را از يونان و ايتاليا براي شروع مبارزه عليه ترکها خواهد داد .روز شش جون« ،ياپازيان» به همراه «ليون پاشا» از ارمنيان وان ،شهر بغداد را به سوي موصل ترك گفت. انجمن كردي در بغداد سپستر به دنبال مساله فوق رفته و نامهاي براي «علي علمي» كه به تازگي از بيروت به بغداد رسيده بود ،فرستاد تا از «ياپازيان» بپرسد مقدار اسلحه و پول ارسالي يونانيها و ايتاليائيها چقدر است؟ و نهضتي كه ميخواهند شروع كنند چگونه است؟ و ارمنيان چه انتظاري از كردان دارند؟ پاسخ اين بود كه اگر كردها يك اتحاديه سراسري به وجود آورند به طوري كه بيشتر پشتيبان آنها باشند ،يونان و ايتاليا هر گونه حمايتي را از آنها به عمل خواهند آورد .توضيح گذرايي داده ميشود .انگيز ه تنفر يونانيها از تركها آن است كه اينان قومي خونريز و آزمند بودند و حدود ده سده
طبق گزارشي دانسته شد «شيوعي»ها در امور ايران دخالت ميكنند ،حدود 4ماه قبل يك شهروند مرموز روسي به نام «تاسوف» در شهر سلماس نشستي با كردها داشته و در آن مردي به نام اردشير را به عنوان نماينده ارمنيان منطقه و رابط روسيه برگزيده است .آنچه كردها را به همكاري با روسها تشويق نموده است ،هراس آنها از ائتالف نيروهاي ايران و تركيه براي هجوم به كردان جاللي در كوههاي آرارات است، كه در آن صورت ،تنها راه نيروهاي كرد جهت جلوگيري از محاصره ،عقبنشينيشان به درون خاك روسيه است. اين گزارش ميافزايد :سال گذشته در پاريس، گفتوگويي با «دكتر شكري محمد» انجام شده كه در آن مذاكرات قرار شد به محض آغاز قيام سراسري كردها، روسها 1200ليره استرلينگ به كردها و مبلغ 700ليره به ارمنيها بپردازند .پس از آن «دكتر شكري محمد» از پاريس به برلين رفت تا خود را به روسها برساند. ادامه دارد.
32
فرهنگ گفتگو
December 2013 آذر 1392
حال اگر در اجتماعي بر قرار کننده نظم به هر بهانهاي جانب عدالت را رها کند و در احقاق حق شاکي کوتاهي نمايد ،اين کوتاهي در مقابل دفع ظلم سبب خواهد شد که هرکس خود بسته به قدرت خويش به زور و خشونت متوسل گردد و در نتيجه جامعه بسوي هرج و مرج کشانيده شود و يا آنکه در خوشبينانهترين وضع ،مظلومان به حاشيه اجتماع رانده شوند و يا آنکه براي فرونشاندن آتش کينه و انتقام به خشونتي شديدتر از آنچه بر آنان وارد شده است متوسل گردند!. پس الزم است که در اجتماعي که دور تسلسل خشونت بصورتي باور نکردني بوجود آمده است جمعي ولو اندک از خشنودي آني خويش صرفنظر نمايند و بعنوان يک سرمشق عملي دادخواهي خود را به برقرار کنندگان نظم اجتماع ( که در حقيقت بانيان ظلم و ستم هستند) ارسال دارند! فقط در اين حالت است که يا گردانندگان اجتماع به اين دادخواهي ترتيب اثر خواهند داد که مراد حاصل ميگردد ،و يا اينکه به اين دادخواهي ترتيب اثر داده نميدهند ،که در اينچنين حالتي ،هستند افراد با انصافي که تحت تاثير فشار وجدان به دفاع از مظلومان بر ميخيزند که نمونههاي شاخص اينگونه افراد را که صدا به دادخواهي بلند کردهاند در گوشه و کنار جامعه ايراني ميشنويم.
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا شماره گذشته را چنين به پايان برده بودم که: اگر ميخواهيم که عامل تفرقه از بين رود ما را چارهاي جز اين نخواهد بود که ايراني را اصل قرار دهيم و مسلمان و شيعي بودن را فرع و براي تحقق اينچنين کاري الزم است که حکومت به نام ايران باشد نه به نام اسالم و اين هماني است که براي تحقق آن زندانها را از دگرانديشان ديني ،قوميو با نوان پر کرده است .پس اگر نميخواهيم که فرزندان ،نوهها و يا نسلهاي آينده همانند ما ،خرمن خرمن کينه و نفرت درو کنند اولين شرط آن است که از پاشيدن بذر کينه و نفرت خودداري کنيم و به جاي آن بذر محبت و «رواداري» بپاشيم. اين راهي است که هر يک از ما ميتوانيم از روي اختيار و با اراده کامل در پيش گيريم که :از امروز افکار ،گفتار و کردار خود را با مسوليت انساني طوري انتخاب کنيم که اگر رواج دهنده محبت نيست حداقل باعث رواج کينه و نفرت نگردد.
براي اولين بار اين آيتاهلل منتظري بود که تحت تاثير نداي وجدان ،بهاييان را به عنوان داشتن حق آب و خاک جزيي ار شهروندان ايراني بشمار آورد! ()1
و يا بعد از ايشان اين محسن مخملباف بود که صداي اعتراض خود را با تهيه کردن فيلم باغبان در معرض قضاوت نه تنها مردم ايران بلکه جامعه جهاني نهاد)2( .
زدي ضربتي ،ضربتي نوش کن
اين شعار تربيتي انتقام طلبانه ما بوده است که با شيراندرون شده است و با جان بدر رود! اين شعار ،تفکري انتقامي در ما ايجاد کرده و ميکند که نتيجه نهايي آن رسيدن به دور باطل خشونتي است که هنوز که هنوز است نه تنها در جامعه ما بلکه در همين امريکا بيداد ميکند! يک نمونه بسيار ساده از شيوه تربيت انتقامي را بيان ميکنم تا بروشني دريابيم که همين نکات کوچک و بياهميت است که بنياني محکم براي ادامه خشونت را پي ميريزد.
برحسب معمول ما به فرزندان خود نميآموزيم که :اگر در دبستان فردي ضربهاي بر شما وارد کرد ،و شما هم در مقابل اين ضربه نه تنها معامله به مثل کرديد بلکه ضربه شديدتري به طرف وارد کرديد ،هر دوي شما مرتکب عملي خطا شدهايد ،اما با تفاوت زماني .بدين معنا که يکي از شما ضربه اول را زده است و دوميضربه دوم را بدون آنکه ريشه اين خشونت يا قلدري کشف و از بين برده شود.
و پس از ايشان اين محمد نوريزاد بود که با بوسه زدن بر پاي يک کودک محروم بهايي در حقيقت کاخ قدرتمداران دين را بلرزه در آورد)3( .
ما به فرزندان خود يادآوري نميکنيم که شما با اين عمل انتقامجويانه خود دور باطلي از خشونت بوجود ميآوريد که ممکن است با دخالت ديگران به طرفداري شما يا بر عليه شما وارد اين دور باطل خشونت گردند و يک نزاع کوچک تبديل به فاجعهاي غير قابل پيشبيني گردد! در صورتي که اگر به فرزندانمان چنين تعليم دهيم که از خشنودي آني که در اثر تالفي کردن اين ضربه ممکن است در خود احساس کنند صرفنظر نمايند و براي احقاق حق خود به مقامي که برقرار کننده نظم است مراجعه کنند، از ايجاد خشونت جلوگيري کردهاند و با اين عمل خود نه تنها خشنودي خويش بلکه خشنودي اجتماعي را که در آن زندگي ميکنند فراهم آوردهاند.
و باالخره اين آيتاهلل عبدالحميد معصومي بود که در ديدار با جمعي از فعالين بهايي صداي طنينانداز خود را به گوش همه ما رسانيد که « ...در هر کجاي اين کره خاکي، پيروان هر دين و آييني ،دين و آيين خودشان را حق مطلق ميدانند و مابقي اديان را ضاله مضله .اين حرفهاي قرون وسطايي که من هدايت شدهام و دينم حق مطلق است و
مابقي همه گمراه و ناحق مطلق هستند ،امروزه در عصر ارتباطات و دهکده جهاني وجه درست و عقالني ندارد)4( ».
32
آرامش در اجتماع يعني افتادن آب از آسياب حکومتي! بهمين دليل هر دسته و يا فردي که خواهان صلح و آشتي باشد در زير فشار خشونتگرايان تاب مقاومت نياورده و از ميدان به در خواهد رفت و اگر خود منزوي نگردد او را به گوشهگيري واخواهند داشت!
اجازه دهيد بدين نکته اشاره کنم که آيتاهلل منتظري، محسن مخملباف ،محمد نوريزاد ،و آيتاهلل معصومي همه ريشه اعتقادي در اسالم دارند و از قلب اين جامعه مذهبزده سر بر آوردهاند، بهترين شاهد بر اجتماعي آرمان يک به رسيدن براي و الزم است که بدين اين ادعا شخص آيتاهلل نکته توجه کنيم که اين نميتوان عجله و شتاب کرد ،زيرا شتاب حسينعلي منتظري از دادخواهان از چه زاويهاي از جمهوري بنيانگذاران اجتماعي هاي ت پيشرف به رسيدن در داخل دين اسالم به دنياي اسالمي است ،تا زماني خارج از اسالم نگريسته ي و افسوس خواهد بود! براي که ايشان با افکار انقالبي اند باعث ناکام که به اين نکته دست يعني کشت و کشتار موافق يافتهاند که ما همه قبل از روشن شدن مطلب ذکر نمونههايي الزم بود مهمترين مقام يعني آنکه مسلمان يا دين ديگري جانشيني رهبر را از آن به نظر ميرسد. داشته باشيم ايراني هستيم خود کرده بود ولي زماني و الجرم بايد حق و حقوقي که همين فرد خواهان برابر داشته باشيم! اين کم کردن خشونت در اختالف ديد صد و هشتاد درجه با زاويه ديد قدرتمدارن دين زندانهاي جمهوري اسالمي گرديد نه تنها از مقام خويش حاکم متفاوت است .از اينجا به اين نتيجه ميرسيم که :اين برکنار گرديد بلکه با خشونت هر چه بيشتر خشونتگرايان حفظ کرسي قدرت است که مالهاي حاکم را به دگرستيزي خانه نشين گرديد! واداشته است ،و عالج اين درد ،تنها خلع يد کردن دينداران شروع و به ثمر رسيدن پيشرفتهاي اجتماعي، از حکومت ايران است و بس .و همچنين در مييابيم که يکي الزمهاش :احساس نياز همگاني به پيشرفت ،ايجاد محيط از عواملي که سبب تغيير زاويه ديد اين افراد بوده است همانا مناسب براي رشد ،و داشتن صبر و حوصله براي رسيدن به گذشت از انتقام و يا خشنودي آني بهاييان براي بدست مرحله آرماني دارد. آوردن خشنودي دايم و استوار ملت ايران بوده است.؟ براي رسيدن به يک آرمان اجتماعي نميتوان عجله و پس مالحظه ميفرماييد که 169سال زجر و شکنجه و شتاب کرد ،زيرا شتاب در رسيدن به پيشرفتهاي اجتماعي قتل ،تحمل کردن و فکر انتقام در سر نپروراندن و به مراجع ي و افسوس خواهد بود! براي روشن شدن مطلب باعث ناکام قانوني مراجعه کردن ،بويژه در 35سال گذشته براي رفع ذکر نمونههايي الزم به نظر ميرسد. ظلم به گردانندگان جامعه ايران که خود بانيان ظلم و ستم همانطور که نطفه منعقد شده در زهدان مادر بايد نه بوده و هستند مراجعه کردن ،سبب بيداري ولو جمعي کوچکي از جامعه شده است که صداي دادخواهي خود را بلند کنند و ماه تمام در رحم مادر بماند تا اليق ورود به اين دنيا و لذت خوشحالم که دوست بسيار عزيزم « ن -م » نيز از جمله بردن از زندگي گردد ،زماني نيز که نطفه يک فکر اجتماعي در زهدان جامعه منعقد گرديد الزمه رشد و نمو اين نطفه اين افراد هستند. فداکاري و صبر و تحمل عاشقانه است که بحد بلوغ رسد. نکات مهم ديگري که ايشان عنوان کردند اين بود که: همانطور که نميتوان جنين را زودتر از موعد مقرر از بيدار کردن توده مردم اگر محال نباشد ،مشکل خواهد بود و زمان و انرژي زيادي الزم است تا به اين «يگانگي آرماني» زهدان مادر خارج ساخت ،نميتوان با انقالب آنهم انقالب تو برسيم و به عمر ما کفايت نخواهد داد ،پس الزم است که خونين جنين نارس اجتماعي را از زهدان جامعه حارج در مقابل اين افراد به همان روش خودشان که بکار بردن ساخت. ابزار خشونت است عمل کرد. و باالخره بهمان شکل که جنين زودرس را اگر از زهدان دو نکته اساسي در گفتار ايشان وجود دارد ،يکي رهايي مادر خارج کنيم مجبوريم که آن را به ماشين حيات وصل از بنبست اجتماعي با انقالب خشن ،و ديگري آرماني بودن کنيم تا زنده بماند ،مجبور خواهيم بود که جنين زودرس پيشرفت اجتماعي را با استفاده از ماشين «اعمال خشونت» و در نتيجه طوالني بودن زمان رسيدن به آرمان. کاري کنيم تا شايد زنده بماند!
آيا انقالب خشن و خونين درمان دردهاي اجتماعي است؟
اين سوالي است که براي جواب آن الزم نيست به کتب تاريخي مراجعه کنيم چه که در عمر کوتاه خود شاهد و ناظر انقالباتي بودهايم که نه تنها آرامش اجتماعي و آسايش اقتصادي به بار نيآوردهاند ،بلکه درست بر عکس ما را به قهقرايي بردهاند که هرگز تصورش را نيز نميکرديم! در مورد علل ناکامي جنبشها و انقالبات ايران بويژه آنچه در سال 1357اتفاق افتاد نظرات متفاوتي عنوان شده است ولي تمام آنها بر اين واقعيت تاکيد دارند که توده ناآگاه ايران آمادگي پذيرش مردم ساالري که الزمه آن نهادينه بودن رواداري است را نداشتند و در نتيجه براي رسيدن به سرچشمه آزادي به دنبال کسي براه افتادند که به جاي آنکه ما را با هم يگانه سازد ،با برانگيختن احساسات خام عقيدتي ،قومي ،ما را رو در روي يکديگر قرار داد ،و زماني متوجه اين واقعيت تلخ جدايي از يکديگر شديم که با ابزار خشونت يکديگر را نيست و نابود کرديم ،به طوري که حتا به مردههاي يکديگر رحم نکرديم! و اين واقعيت آنقدر زشت و ناپسند بود که حتا گردانندگان امروزه ايران تمام مدارک ،اسناد و فيلمهاي خشونتبار آن زمان را جمع کردهاند و اگر کسي اين فيلمها و نوشتهها را در اختيار داشته باشد از ترس جان و حيثيت و آبروي خويش يا بايد آنها را نابود کند و يا آنکه سر و کارش با کهريزک و زندان اوين و رجاييشهر باشد! جاي تعجب نبايد باشد اگر بگويم که به شهادت تاريخ زماني که يک حکومت خشن و مستبد بر سرکار است ،براي توجيه خشونت خود احتياج به عکسالعمل خشونتبار دارد، به عبارتي ديگر حکومت خشونتگرا به دنبال آن است که خشونتي از افراد زير سرپرستي خود مشاهده کند تا بهانهاي نه تنها براي ادامه خشونت بلکه ازدياد خشونت داشته باشد!
حاکمان اينچنين اجتماعي هرگز افکار آرامش طلبانه و آشتيجويانه را از هيچ دسته و فردي بر نميتابند زيرا آنها ادامه حکومت خود را بر پايه خشونت استوار کردهاند و
تا شماره آينده که اين گفتمان را پي ميگيرم ،براي همه آرزوي خوشبختي دارم .دلتان شاد و لبتان خندان باد. ( )1آيتاهلل حسينعلي منتظري اهل نجفآباد اصفهان و از پايهگذاران حکومت جمهوري اسالمي است که جانشين آيتاهلل خميني بود ،ولي زماني که از ظلم و ستم وارد بر زندانيان لب به شکايت گشود ،نه تنها از اين مقام برکنار گرديد ،بلکه مورد غضب قدرتمدارن قرار گرفت. ايشان اولين فرد از مقامات ديني است که حقوق شهروندي بهاييان را به رسميت شناخت که اين فتوا نشاندهنده اين واقعيت است که اين قدرت است که سدي محکم در برابر رافت اسالميبوجود ميآورد! آيتاهلل منتظري در تاريخ 24مي سال 2008ميالدي در جواب به سوالي در مورد حق و حقوق بهاييان چنين فتوا ميدهد: «فرقه بهاييت چون داراي کتاب آسماني همچون يهود ،مسيحيان و زرتشتيان نيستند ،در قانون اساسي جزو اقليتهاي مذهبي شمرده نشدهاند .ولي از آن جهت که اهل اين کشور هستند ،حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندي برخوردار ميباشند ،همچنين بايد از رافت اسالمي که مورد تاکيد قرآن و اولياء دين است بهرهمند باشند». ( )2محسن مخملباف در جنوب شهر تهران به دنيا آمد و به دليل فقر خانوادگي از هشت تا هفده سالگي در سيزده شغل مختلف شاگردي و کارگري کرد تا مخارج خود و مادرش را تامين کند .او از سن پانزده سالگي در گروه چريکيا ي که خود تشکيل داده بود به فعاليت سياسي و مخفي پرداخت .در سن هفده سالگي در جريان عمليات خلع سالح يک پليس تير خورد و دستگير شد. مجموعا» مخملباف قبل از انقالب 1357ايران بيش از چهار سال به علت فعاليتهاي سياسي در زندان بوده است، او عضو سازمان مجاهدين اسالمي بود .مخملباف بعد از ي انقالب با شروع فعاليت حوزه هنري سازمان تبليغات اسالم
دنباله در صفحة 44
33
December 2013 آذر 1392
آشنايي با روانشناسي «چرا»هاي زندگي و اگزيستانسياليسم
قسمت چهارم
از خوانندگان عزيز اين مقاالت که پرسشها و نظرات خود را به آدرس پستي ask@drmirsalimi.com فرستادند يا با پيغامهاي تلفني ،آنها را با من در ميان گذاشتند متشکرم .خوشحال ميشوم که پرسشها و ديگر نظرات خود را نيز با من در ميان بگذاريد. در سه شماره گذشته در مورد اگزيستانسياليسم ( )Existentialismمطالبي به عرضتان رسيد .همانطور که قبأل گفتم ،ترجمه اين واژه معادل «هستيگرايي» است. پس از نگاهي به فلسفه اگزيستانسياليسم ،در شماره قبل بحث در مورد روانشناسي اگزيستانسياليسم را شروع کرديم .تمرکز بيشتري بر روي روانشناسي اگزيستانسياليسم خواهيم کرد. همانطور که در شماره قبل به عرضتان رسيد ،يکي از نکتههاي خيلي مهم در روانشناسي اگزيستانسياليسم اين است که انسان در زندگي توانايي «انتخاب» ()Choice دارد .يعني همه ما ،در مسايل مختلف زندگي ،توانايي انتخاب داريم و اگر فکر ميکنيم که توانايي انتخاب نداريم ،بايد کنجکاو شويم که اين باور از کجا سرچشمه ميگيرد و آيا باوري درست يا غلط است. الزم ميبينم دوباره متذکر شوم که منظور از توانايي انتخاب انسان اين نيست که در زندگي انساني هر انتخابي بخواهد ميتواند داشته باشد! مساله اين نيست که در زندگي هر کاري را که دلمان بخواهد ميتوانيم بکنيم .منظور اين است که در شرايطي که فکر ميکنيم هيچ انتخابي در رابطه با مسالهاي در زندگي نداريم ،باز هم توانايي انتخاب داريم و فقط خودمان از آن غافل هستيم! اين غافل بودن از توانايي انتخاب ميتواند مشکالت روحي و رواني بزرگي براي ما به وجود آورد. در شماره قبل مثالي در اين مورد برايتان آوردم ،ولي مبحث «توانايي انتخاب شخصي» به قدري مهم است که الزم ميبينم اين بحث را با ذکر دو مثال ديگر ،به طور عميقتري مورد بررسي قرار دهم. مثال اول از داستان زندگي يکي از بزرگان مکتب روانشناسي اگزيستانسياليسم ميآيد .ويکتور فرانکل ( )Victor Frankelيک روانپزشک اتريشي بود که در جنگ دوم جهاني توسط ارتش آلمان دستگير شده و در اردوگاههاي کار اجباري زنداني شد. فرانکل در کتاب مشهور خود به نام «جستوجوي انسان براي معني» ()Man’s Search for Meaning از شرايط روحي ،رواني و فکري خود و ديگر زندانيان مينويسد .او تاکيد ميکند که يکي از راههايي که افسران نازي و زندانبانان انتخاب ميکردند تا زندانيان را از نظر روحي از پا درآورند اين بود که هويت شخصي زندانيان را از بين ببرند ،يعني هر آنچه را که باعث ميشد زنداني احساس کند که خود شخصي متفاوت با ديگران است و افکار و عقايد خويش را دارد از او بگيرند تا جايي که زنداني هويت شخصي خود را از دست بدهد. افسران آلمان نازي و زندانبانان فهميده بودند مادام که زندانيان هويت شخصي خود را حفظ کردهاند و به قدرت انتخاب خود ايمان دارند ،کنترل زندانيان و کار کشيدن از آنان مشکل است .ولي وقتي زندانيان هويت شخصي
خود را از دست دادند ،آن وقت باور آنان به توانايي انتخاب ايشان از بين ميرود و آن زمان است که زندانيان مطيع زندانبانان ميشوند و هر چه که زندانبانان به آنان ميگويند باور ميکنند يا الاقل هر کاري را که زندانبانان از آنها ميخواهند انجام ميدهند ،گويي ديگر از خود ارادهاي ندارند. افسران نازي و زندانبانان هويت شخصي افراد را به صورتي سيستماتيک از بين ميبردند .مثأل در ابتدا لباسهاي آنان را ميگرفتند (متوجه باشيد که بسياري از انسانها از طريق آنچه که ميپوشند هويت خود را ابراز ميکنند)، آنها را با هم در حالي که عريان بودند در اتاقهايي نگاه ميداشتند .موهاي سر آنان را ميتراشيدند و حتي به آنان شمارهاي ميدادند که اين شماره را روي دستهاي آنان داغ ميکردند. زندانبانان با اين کار به زندانيان ميگفتند که شما لياقت داشتن اسم را نداريد ،شما يک شماره هستيد! با اين اعمال فجيع و اعمال فجيع ديگري از اين دست بود که سربازان نازي و زندانبانان شخصيت زندانيان را خرد ميکردند و هويت شخصي را از آنان سلب ميکردند تا جايي که زندانيان فراموش ميکردند که حق انتخاب دارند .پس وقتي حق انتخاب از آنها گرفته ميشد ،آنها مطيع زندانبانان ميشدند و تن به کارهاي شاق ميدادند! در چنين شرايطي ،فرانکل که پيش از شروع جنگ تعليمات روانپزشکي خود را به پايان رسانده بود ،خود را در يکي از زندانها و اردوگاههاي کار اجباري يافت .او به خاطر تحصيالت خود کنجکاو و متوجه روشهاي خرد کردن شخصيت توسط زندانبانان شد .پس متوجه شد که طريقه اصلي خرد کردن شخصيت توسط زندانبانان اين بود که شرايطي ايجاد کنند تا زنداني باور کند که هيچ حق انتخابي ندارد و بايد صد در صد تابع دستورات زندانبانان باشد. فرانکل متوجه شد که بيشترين صدمه به حاالت روحي و رواني زندانيان توسط کارهايي که زندانبانان ميکردند حاصل نميشود ،بلکه بيشترين صدمه وقتي وارد ميشود که زنداني به اين باور ميرسيد که ديگر هيچ تصميم انتخابي ندارد! وقتي او متوجه اين موضوع شد ،تصميم گرفت که با هدف از بين بردن هويت شخصي افسران نازي مبارزه کند به اين صورت که هميشه متوجه باشد هنوز هم توانايي انتخاب دارد! باز يادآور شوم که منظور اين نيست که فرانکل باور داشت که هر کاري را که ميخواست ميتوانست انجام دهد ،منظور اين است که حتي در بدترين شرايط هنوز هم توانايي انتخاب ،هر قدر هم مختصر ،را داشت. فرانکل در مثال مشهوري چنين توضيح ميدهد که يک روز در حالي که در اردوگاه کار اجباري آلمان نازي بود، زندانيان را ميبيند که به قدري گرسنه بودند که شروع به چيدن و خوردن علف از روي زمين کردند .او نيز چون گرسنه بود شروع به همين کار کرد .فرانکل مينويسد که حتي در
آن زمان ،وقتي علف ميخورد به خود چنين ميگفت ،اين سربازان نازي و زندانبانان ميخواهند به من ثابت کنند که حق انتخاب ندارم ،به خصوص حاال که مجبور به خوردن علف شدهام! ولي حتي در اين شرايط من هستم که ميتوانم اراده کنم که کدام علف را بخورم و کدام را نخورم! من هنوز توانايي انتخاب دارم! و اين سربازان و زندانبانان هر چيز ديگر را که بتوانند از من بگيرند ،توانايي باور به انتخاب و هويت شخصي را نميتوانند از من سلب کنند! با اين افکار بود که فرانکل در درون خود با آلمان نازي و دولت هيتلر ميجنگيد! او متوجه شده بود که جنگ فقط در دنياي خارج صورت نميگرفت ،بلکه يکي از اهداف نازيها، جنگ با روح و روان انسانها بود و فرانکل در آن جنگ توانايي زيادي داشت و با باور به توانايي انتخاب افکار خود و توانايي انتخاب زاويه ديد خود نسبت به هويت شخصي توانست با نازيها در درون خود بجنگد و پيروز شود! پس از پايان جنگ دوم جهاني ،فرانکل شاخهاي از
روانشناسي و رواندرماني اگزيستانسياليسم را به وجود آورد که آن را «رواندرماني معنايي» ( )Logo therapyناميد. اگرچه داستان زندگي فرانکل در اردوگاههاي کار اجباري آلمان نازي داستاني استثنايي است ،حقيقت امر اين است که بسياري انسانها در باورشان به عدم توانايي انتخاب در زندگي شخصي ،گويي در زنداني روحي زندگي ميکنند! چون باور ندارند که توانايي انتخاب دارند، تصميمهاي بدي در زندگي ميگيرند که زندگيشان را بدتر، سرشار از مشکل و آزاردهنده ميکند. همانطور که در شماره قبل به عرضتان رسيد ،مادامي که
33
ما از انتخابهاي مختلف خود بيخبريم ،تصميمهاي خوبي در زندگي نميتوانيم بگيريم .الزمه تصميم خوب گرفتن، شناسايي تمامي انتخابهايي است که در دسترس ما قرار دارند. همچنين مادامي که متوجه نيستيم که حق انتخاب داريم و متوجه اين حقيقت نيستيم که اکثر شرايط زندگي فعلي ما به خاطر تصميمهايي است که تا به حال گرفتهايم ،قبول بعضي شرايط زندگي آزارمان ميدهد و چه بسا که زندگي را به صورت زنداني که در آن حبس هستيم ميبينيم! اين زاويه ديد خود باعث آزار روحي ما ميشود و غالبأ افسردگي و اضطراب به همراه ميآورد .برايتان مثالي ميزنم. بعضي از هموطنان ما که به داليلي از زندگي در آمريکا راضي نيستند ،گويي احساس ميکنند که در اين مملکت بزرگ ،با اين همه نعمت و آزادي ،حبس شدهاند! چه بسا که آنان آرزو دارند به ايران بازگردند يا در ايران زندگي کنند، ولي به داليلي باور دارند که نميتوانند چنين کاري بکنند؛ مثأل ممکن است فرزندانشان در آمريکا باشند يا ممکن است که بازگشت برايشان از نظر سياسي خطرناک باشد. بعضي از اين هموطنان به اين باور ميرسند که حق انتخاب از آنان سلب شده است .اين مساله غالبأ آنان را آزار ميدهد و بعضي مبتال به افسردگي و اضطراب ميشوند .آنان معموأل متوجه نيستند که چگونگي تفکر در مورد شرايط فعليشان خود يک انتخاب است! يعني ميتوانند زاويه ديد خود را روي اين متمرکز کنند که «مجبورند» در آمريکا بمانند ،يا زاويه ديدشان را به اين حقيقت تمرکز دهند که هر روز که در آمريکا هستند در حقيقت انتخاب کردهاند که در اين کشور باشند! اين حقيقت ممکن است واضح نباشد! منظورم اين است که همه ما توانايي اين را داريم که امروز اسباب و اثاثيه خود را جمع کنيم و فردا به ايران بازگرديم! ولي هر يک از ما به داليلي باور داريم که انتخاب در آمريکا ماندن ،در حال حاضر ،از انتخاب به ايران بازگشتن برايمان بهتر است! حاال به هر دليلي! اگرچه زاويه ديد ما تغيير در حقيقت مقيم بودن ما در آمريکا نميدهد ،ولي از نظر روحي و رواني اثر بسيار بزرگي در سالمتي روان و خوشحالي ما در زندگي دارد! وقتي متوجه نباشيم که باقي ماندن در آمريکا يک انتخاب شخصي است ،اين مملکت ميتواند برايمان مثل يک زندان باشد و ممکن است همين ماندن باعث افسردگي ما شود ،ولي وقتي متوجه باشيم که در آمريکا ماندن انتخاب شخصي ماست ،آنوقت احساس ميکنيم که توانايي انتخاب داشته و داريم و با توجه به تمام متغيرهاي موجود، بهترين انتخاب را براي خود کردهايم. اين زاويه ديد به ما احساس آزادي ميدهد و اين احساس باعث سالمتي روان و شادي در زندگي ميشود. تا شماره آينده آرزو دارم که به انتخابهاي خود در زندگي بينديشيد .همچنين به توانايي انتخاب فکر کنيد و اگر احساس ميکنيد که توانايي انتخاب مطلق در مورد مسالهاي را نداريد ،از خود سوال کنيد که آيا هيچ انتخابي در مورد آن مساله نداريد؟ در شماره آينده به بحث خود در مورد روانشناسي اگزيستانسياليسم ادامه خواهيم داد. تا آن زمان براي شما هموطنان عزيز آرزوي سالمتي و شادي دارم.
34
December 2013
34
آذر 1392
توصيههايي براي ارتقاي امنيت کاربران امروزه بسياري از کاربران طعمه نفوذگران و سوءاستفادهکنندگان مجازي از حسابهايشان هستند و براي جلوگيري از اين موضوع راهکارهايي ارائه ميشود تا امکان نفوذ چنين افرادي کاهش پيدا کند.
پسوردهاي مطمئن و ايمن
شروع عرضه جهاني کنسول بازي «اکس باکس وان»
درست يک هفته بعد ار عرضه جهاني کنسول «پلي استيشن »4سوني ،کمپاني مايکروسافت نيز کنسول خود موسوم به «اکس باکس وان» را به قيمت 499دالر راهي بازار کرد. تعداد اکس باکس وان سفارش داده شده از طريق اينترنت در روزهاي اخير دو برابر تعدادي است که در نوامبر 2005و عرضه اکس باکس 360سفارش داده شده بود. کرگ فالنگن مدير بازاريابي مايکروسافت در کانادا گفت انتظار ميرود خريدها بيسابقه باشد. وي تاکيد کرد که سرويس زنده اکس باکس اليو که مالکان فعلي 360عاشق آن هستند ،در نسخه جديد کامال توسعه يافته است .به گفته وي 48ميليون کاربر عضو اکس باکس اليو در جهان هستند و کنسول جديد هم از لحاظ شکل ظاهري و هم از لحاظ کاربر هنگام بازي فوقالعاده است. هم زمان با عرضه اکس باکس وان شاهد عرضه نسخههاي جديد بازيهايي مانند Forza Motorsport Ryse son of Rome ،3 Dead Rising ،5نيز بوديم. بازي تيرانداز Titalfallشکل يافته توسط جيسون وست و وينس رامپال (خالق )call of dutyنيز عرضه شده است. تجربيات غير گيمي نيز روي اکس باکس تعبيه شده که مهمترين آنها ديدن تلويزيون است که حتي هنگامي که بازي ميکنيد مي توانيد سيگنال تلويزيوني داشته و تلويزيون هم تماشا کنيد .گوش دادن به موسيقي و مرور وب و اينترنت نيز از ديگر ويژگيهاي کنسول جديد اکس باکس وان است که مايکروسافت در کنسول خود تعريف و تعبيه کرده است. سرويس 360هم پخش زنده داشت و هم به صورت آفالين و on demandو بر حسب تقاضاي کاربر .اما اکس باکس وان بر اساس فيد ارائه دهنده سرويس تلويزيوني کار ميکند. در بخش گيم ميتوان بازيها را ضبط کرده (با هارد 500گيگ 2.5اينچ روي دستگاه) و بين دوستان به اشتراک گذاشت. سنسور کينکت در اکس باکس تعبيه شده و کاربر ميتواند حين بازي فرمانهاي صوتي خود را بگويد. گفتني است دستگاه پلي استيشن 4يک هفته پيشتر و 100دالر ارزانتر از اکس باکس وان راهي بازار شد و حاال فالنگن معتقد است ارزش اکس باکس وان به زودي شناخته ميشود. اولين اکس باکس در سال 2006توسط مايکروسافت عرضه شده بود.
+ Google
براي تازهکارها اگر يک کاربر تازهکار «گوگل »+هستيد يا ميخواهيد اين شبکه اجتماعي را هم تجربه کنيد ،اين راهنما براي شروع کار به شما کمک خواهد کرد. «گوگل »+امروز تبديل به دومين شبکه بزرگ اجتماعي در جهان شده و هر ماه 235ميليون کاربر فعال از محصوالت و خدمات «گوگل »+از قبيل پاتوقها ( ) Hangoutsو جوامع ( )Communitiesو سرويس اخبار گوگل (Google )Newsاستفاده ميکنند. ممکن بود در ماههاي اول ،شک و ترديد باعث شود خيليها به سراغ اين شبکه نيايند ،اما دو سال بعد از راهاندازي« ،گوگل »+موقعيت بسيار خوبي پيدا کرده است. براي کسي که ميخواهد وارد اين شبکه شود ،راهکار بسيار ساده زير ميتواند قابل استفاده باشد: ساخت حساب کاربري گوگل .پيش از هر چيز ،براي عضويت در «گوگل »+بايستي يک حساب کاربري گوگل داشته باشيد .براي افتتاح حساب ،بهplus.google. comبرويد و گزينه «ايجاد حساب کاربري»(Create An )Accountدر باالي سمت راست صفحه را انتخاب کنيد. در اين بخش سواالتي مانند نام ،تاريخ تولد و آدرس ايميل فعلي از شما پرسيده خواهد شد. سپس بايد يک عکس به نمايه کاربري خود اضافه کنيد. پس از افزودن تصوير نمايه کاربري ،به حساب جيميل جديدي که ساختهايد برده ميشويد .از اينجا و با کليک بر روي نماد داشبورد (که در باالي سمت راست صفحه قرار دارد) ،ميتوانيد به «گوگل »+برويد. اکنون ميتوانيد دوستان ،خانواده و ساير افراد را به حلقه «گوگل »+خود اضافه کنيد.
تشکيل حلقه آشنايان
مرتبه اولي که به «گوگل »+وارد ميشويد ،صفحهاي ظاهر ميشود و از شما ميخواهد که افرادي که ميشناسيد يا ميخواهيد دنبالهروي کنيد را به حلقه (« )Circleگوگل»+ خود اضافه کنيد .خود گوگل هم فهرستي از کاربران را به شما پيشنهاد ميکند. در «گوگل »+شبيه کارکرد توييتر هم ميتوانيد افراد را دنبالهروي کنيد و فعاليتهاي آنها و آنچه در فضاي عمومي منتشر ميکنند را مشاهده نماييد .چهار حلقه پيشفرض براي افزودن افراد در نظر گرفته شده است :خانواده، دوستان ،آشنايان و افرادي که دنبالهروي ميکنيد. اما اگر فرد يا صفحه نهادي خاص را ميخواهيد به يک حلقه جديد اضافه کنيد ،ميتوانيد به کادر موجود در زير فهرست حلقهها برويد و حلقه جديد را بسازيد. حلقهها مثل فيلتر عمل ميکنند ،ميتوانيد محتواي خاصي را با يک حلقه به خصوص به اشتراک بگذاريد و آنچه را که آنها در فضاي عمومي به اشتراک ميگذارند مشاهده کنيد .وقتي ديگران را به يک حلقه اضافه ميکنيد پيامي برايشان ارسال ميشود ،اما آنها نميدانند به کدام حلقه اضافه شدهاند يا چه کساني در آن حلقه حضور دارند.
افزودن جزئيات بيشتر به نمايه کاربري «گوگل»+
پس از اينکه افراد مورد عالقه خود را به حلقهها اضافه کرديد ،گوگل براي جذاب کردن نمايه کاربريتان از شما ميخواهد تا کمي اطالعات بيشتر در مورد خودتان ارائه کنيد؛
شايد شنيده باشيد که رايجترين پسوردها عباراتي مانند « »passwordو اعدادي مانند 1234است .اگر شما اکانتي شبيه اين رمز داريد بهتر است به سرعت آن را تغيير دهيد! پسوردهايي مانند شماره تلفن، کدپستي ،شماره شناسنامه ،نام خودتان و رمزهايي از اين قبيل نيز به هيچ عنوان امن و مطمئن محسوب نمي شوند. پسوردهايي را انتخاب کنيد که شامل حروف کوچک، حروف بزرگ و اعداد باشند .در کلمه مورد نظرتان به صورت تصادفي از حروف بزرگ استفاده کرده و در صورت امکان اعداد و عالئم را جايگزين حروف کنيد. به هيچ عنوان از يک پسورد براي چند اکانت استفاده نکنيد؛ چرا که اگر يکي از آنها هک شد تمامي اطالعات و اموال خود را به باد خواهيد داد.
پاسخ اشتباه به سؤالهاي امنيتي
در سايتهايي که سرويس ايميل ارائه ميکنند ،پس از انتخاب پسورد بايد يک سوال امنيتي انتخاب کرده و به آن پاسخ دهيد تا در صورتي که پسوردتان را فراموش کرديد بتوانيد با پاسخ دادن به آن سوال پسوردتان را تغيير دهيد. اما اين اطالعات را به راحتي ميتوان از شبکههاي اجتماعي به دست آورد .به گفته يکي از متخصصان به هيچ عنوان به اين سواالت پاسخ مستقيم ندهيد .به طور مثال براي پاسخ سوال نام مادرتان چيست ميتوانيد نام مادربزرگتان را وارد کنيد .به اين ترتيب هم شما پاسخ را به ياد خواهيد داشت و هم هکرها به هيچ عنوان به اين پاسخ دست پيدا نميکنند.
استفاده مداوم از HTTPS
پروتکل HTTPSيک پروتکل امن است که در بيشتر سايتهاي معتبر مانند گوگل ،فيس بوک ،توييتر و ...به کار ميرود .اين پروتکل يک مزيت امنيتي مهم دارد و آن اين است که تمامي ارتباطات شما را با سرور رمزگذاري ميکند و به اين ترتيب اگر هکري به شبکه مثال کجا کار ميکنيد ،مدرسه يا دانشگاهي که رفتهايد کجا بوده ،يا جايي که زندگي ميکنيد کجاست .اين بخش در ابتدا بهصورت عمومي منتشر ميشود ،ولي پس از تنظيم مجموعه مشخصات خود ،ميتوانيد برگرديد و امکان نمايش عمومي مشخصات شخصي خود را ويرايش و محدود کنيد. «گوگل »+بستري کامال بصري است ،بهطوري که فراتر از تصوير نمايه کاربري ،ميتوانيد سرتاسر باالي صفحه را با يک تصوير پوشش دهيد .اگر کاربر فيسبوک باشيد ،با تصوير پوششي در باالي صفحه اصلي خودتان آشنا هستيد.
اين طرف و آن طرف رفتن در محيط «گوگل»+
به محض ورود به صفحه اصلي «گوگل ،»+با حجم متنوعي از نوشتهها ،محصوالت و ساير توليدات محتوايي مواجه ميشويد. در نوار ابزار سمت چپ صفحه ،ده گزينه انتخاب وجود دارد؛ از جمله مشخصات شخصي ،خبرهاي داغ ،جوامع، رويدادها و نيز پاتوقهاي زنده و در جريان .در سمت راست صفحه و جايي که پنجره پاتوقها ( )Hangoutsقرار دارد، ميتوانيد فهرست افراد موجود در حلقههاي «گوگل »+خود را مشاهده کنيد و براي آنها پيغام متني بفرستيد يا حتي به صورت ويديويي چت کنيد. در بخش مياني صفحه ،پستها و يادداشتهاي ارسال
وايفاي خانگي شما نفوذ کرد ،به هيچ عنوان نميتواند اطالعات رد و بدل شده شما را بخواند .استفاده از اين پروتکل در کافينتها و وايفايهاي عمومي مانند دانشگاهها حياتي به نظر ميرسد.
الگينها را دو مرحلهاي کنيد
سايتهايي مانند فيسبوک و گوگل اين قابليت را دارند که براي ورود به اکانت عالوه بر رمز عبور ،کدي را به گوشي شما پيامک کنند تا پس از وارد کردن آن در سايت بتوانيد به اکانت خود دسترسي پيدا کنيد .به اين ترتيب هر بار بايد به جز پسورد کد پيامک شده را نيز وارد کنيد که البته کاري خسته کننده است اما امنيت شما را به مراتب افزايش ميدهد.
هشدارهاي ورود را فعال کنيد
سايتهايي مانند فيسبوک و گوگل اگر متوجه شوند که از آيپيهاي مختلفي تالش براي ورود به اکانت انجام ميشود به صورت خودکار يک پيامک برايتان ارسال ميکنند و بعضي مواقع از ورود کاربران با آيپيهاي مشکوک جلوگيري ميکنند .اين قابليت را ميتوانيد حساستر کنيد ،براي مثال در فيسبوک تنظيم کنيد که در صورت ورود از آيپي مشکوک بالفاصله به شما اطالع داده شود.
از آدرس ايميل محرمانه استفاده کنيد
هميشه سعي کنيد يک آدرس ايميل خاص تنها براي حسابهاي مختلف خود داشته باشيد .به اين ترتيب اگر پسورد ايميلتان با ايميلهاي ديگر مشترک است کمي ايمنتر خواهيد بود .همچنين سعي کنيد تمامي ايميلهايي را که حاوي پسوردهاي مختلف سايتهاي متفاوت برايتان ارسال شده است ،هر چه سريع تر حذف کنيد. شده توسط افراد حلقههاي خود را مشاهده ميکنيد .در تعامل با يادداشتها و پستهاي منتشر شده ،کارهاي زيادي ميتوانيد انجام دهيد .مثال ميتوانيد پستهاي مورد عالقه خود را 1+بزنيد (که مشابه همان اليک زدن در فيسبوک است) ،آن را با ديگران به اشتراک بگذاريد يا کامنتي برايش بنويسيد .اگر در پنجره هر پست ،به گوشه باال ،سمت راست برويد ،يک نماد فلش ميبينيد که با زدن بر روي آن ،امکانات بيشتري در اختيار شما قرار ميگيرد.
ارسال محتوي و مطلب در «گوگل»+
«گوگل »+کار ارسال پست و محتوي براي مخاطبان محدود يا نامحدود در بستر خود را بسيار آسان کرده است .بر اين اساس ،هنگام به اشتراک گذاشتن يک مطلب يا عکس يا هرگونه محتواي ديگر در «گوگل ،»+بايستي مخاطب خود را مشخص کنيد ،خواه اين مخاطب افراد خانواده شما باشند، يا عموم مردم ،يا فقط يک نفر خاص. بسيار شبيه آنچه در فيسبوک متداول است ،در «گوگل »+هم ميتوانيد افراد يا نامها را به پستهاي خود برچسب ( )Tagکنيد .موقع انتخاب اين گزينه ،بايد بدانيد که آيا تنها قصد اشترکگذاري مطلب با افراد خاصي را داريد ،يا اينکه ميخواهيد آن را بهطور عمومي منتشر کنيد.
دنباله در صفحة 36
35
December 2013 آذر 1392
نيل انبوده شده است.
آغاز آفرينندگي و پيشرفت مردماني که در درازاي هزاران سال از راه شکار و گردآوري خوراک (دانهها ،ميوه دانهها ،چاش «غله»ي وحشي ،دانهوارها (سيريال) ميزيستند سرانجام به يکي از رازهاي طبيعت دست يافتند :بهره برداري از زمين ،يا کشاورزي .دانههاي غلهيي که پروفسور دوپري (از دانشگاه پنسيلوانياي امريکا) در نزديکي مرز ايران و افغانستان يافت، 9هزار سال ديرينگي داشتهاند .به تازگي ( )2011در کتل هويوک ترکيه آثار کشاورزي 11هزار ساله يافتهاند (اين ديرينگي هنوز تاييد نشده) .با فن کشاورزي چشم اندازي گسترده به سوي تمدن و فرهنگ آينده گشوده شد و زمينه پيشرفتهاي بيپيشينه آن زمان را به همراه آورد .چه بسا بتوان گفت که افساييدن جانوران و نياز به واسان (علوفه)، انگيزه دستيابي به فن کشاورزي گرديده است. به هر روي ايرانيان کمتر از 10هزار سال پيش به دو پيشرفت مهم دست يافتند ،کشاورزي و افساييدن جانوران. بز و گوسپند برخالف ادعاي برخي تاريخهاي امريکايي/ آلماني ( )82بومي سرزمينهاي شمال ايران بودهاند و ناگزير از سوي شکارگران ايراني شناخته و افساييده شدهاند .گاو وحشي را برخاسته از ميانرودان گمانيدهاند ،ولي اين گاو و اسبان وحشي (پرزوالسکي) هر دو در دشتهاي سرسبز آسيا و اروپا پراکنده بودهاند .بوم شتر و سگ بخشهايي واقع در شمال مرزهاي ايران و در جنوب روسيه بوده است. فوت و فن کشاورزي از ايران در همه جاي جهان پخش و پراکنده شده و تا امروز برجاي مانده است .گوردن چايلد اسکاتلندي دستيابي به فن کشاورزي را انقالب نوسنگي ناميده زيرا کشاورزي ناگزير دستاوردهاي ديگر را به دنبال داشته ،يعني آفرينش خيش ،بهينه سازي گندم و جو .در اينکه اين بهسازي بر اثر کشت مداوم و از سوي طبيعت صورت پذيرفته (گزينش طبيعي) يا آگاهانه از سوي آدميان، روشن نشده است .نکته ديگر دستيابي به توليد خوراک اضافي بوده که به پيدايش شهرکها و شهرها انجاميده است .گوردن چايلد اين پديده نوظهور را انقالب مدني ناميده است .گردآمدن آدميان در شهرکها و شهرها، ايجاد طبقات اجتماعي ،رفاه اجتماعي ،سازمانهاي ديني و دولتي را به دنبال آورده است .کهنترين شهرهايي که تا کنون از راه باستانکاوي از زير خاک بيرون آوردهاند ،جارمو (کردستان) با ديرينگي پيرامون 10هزار سال ،کتل هويوک (ترکيه) پيرامون 9هزار سال و جريکو بر کناره رود اردن بيش از 8هزار سال ميباشند .در شهر باستاني هندوستان به نام کوئتا (اکنون پايتخت بلوچستان پاکستان و معروف به بوستان پاکستان) نيز آثار کهن از روزگاران يکسان با جارمو و جريکو به دست آمده است.
دکتر بهروز تابش قسمت 13 «گروه مردم دهکده ناگزير ميبودهاند که آبراهه بکنند و بند ورغ (سد کشاورزي) ها را بازسازي کنند .هر ساله بايد بندها را بازسازي (تعمير) و آبروها را الروبي کنند و گرنه کارامد نميبودهاند .براي اين کارها ميبايد آيينهاي جدي و پايدار ميداشتند. کسي که نزديکتر از ديگران به انبار آب ميزيست ،نميبايست مجاز باشد که همه آب را براي خود به کار بگيرد و چيزي براي همسايگان برجاي نگذارد و اين فرايند، تنها فراگيري کنترل آب رود و کاربردش براي کشاورزي نبوده است .معناي ديگرش ،کنترل آدميان است ...آموختن همکاري به سود همگان ،به احتماال هسته راستين تمدنهاي مصر و ميانرودان بوده است (.)80 تمدن ،حال هرگونه که بخواهيم به آن بنگريم ،پديدهيي ست که بنا به باور دانشمندان پيرامون 7هزار سال پيش از اين در ميانرودان (سومر و سپس مصر) هويدا شده ،و از آن پس در خاور دور (هندوستان و چين) پا گرفته است. بسيار داراي اهميت است که خوانندگان آگاه باشند که آنچه در اين رشته از نوشتارها آورده ميشود بيشتر بر پايه باورهاي بيشينه دانشمندان وابسته است و اکنون رسميت دارد .آنچه از ديدگاه شماري اندک از کارشناسان ،افزون بر باورهاي اين پژوهشگر درست ميباشد به گونه مشخص، چنانکه در چند بند پايينتر (از پروفسور شرمن) آوردهام ،در بخشهاي جداگانه ارائه خواهد شد. براي نمونه بنا به مرسوم بيشينه دانشمندان غرب در بند پيشين نامي از ايران به عنوان جايگاه برامدن تمدن ياد نشده در صورتي که در بخشهاي ديگر خواهيم ديد که براستي مهمترين زمينههاي آفرينش تمدن (کشاورزي، دبيره ،شماره ،کوزهگري ،چرخ و سرانجام شهرنشيني) نخستين بار در ايران يا به دست ايرانيان پديدار گشته و سپس با اندک فاصله زماني و به سبب همسايگي بسيار نزديک ،به ميانرودان (يعني سومر که کوچ نشينان اوليه آن ايراني بودهاند) و از آنجا به مصر و سدها سال بعد به اروپا راه يافته است .در ضمن ،به همين دليل بخش فرهنگ و تمدن را بسيار گسترده و با شرح و توصيف به راستي بيش از حد لزوم مينويسم تا اطمينان حاصل گردد که همگي خوانندگان با اين بحث بيش و کم پيچيده آشنايي بسنده داشته باشند. بازگرديم به سرگذشت تمدن .پروفسور وولي در توصيف تمدن مينويسد« :در سنجش با بربريت روزگار نوسنگي ،عصر برنز روزگار زايش يا آفرينش تمدن است». شهرنشيني به گونهيي در واژه تمدن مستتر است ولي پروفسور گوردن چايلد اسکاتلندي دبيره و آشنايي با هنر نوشتن را نشانه ويژه تمدن دانسته است .به هر روي آغاز شهرنشيني کم کم در روزگار برنز صورت گرفته و در نتيجه در اين زمانه است که ميتوان از وجود تمدن گفت .در نقاط معيني از کره زمين مردمان ،ديگر به شکل دسته قبيله يا گروه نميزيستهاند ،بلکه به صورت جامعههاي سازمان يافته
که ديگر فقط زيستن هدف نبوده بلکه همچنين بهبود کيفيت آن ،رعايت نظم و دستيابي به سود و برخورداري از آسايش و وقت آزاد که اين آخرين امکان پرداختن به فراگيري و هنر را در بر داشته است.
خاستگاه تمدن
سرآغاز پيدايش آدميان در چندين ميليون سال پيش بوده و آدميان ابتدايي يا آدموارهها (آدم نماها) سرانجام پيرامون 200هزار سال پيش به آدميان انديشهمند خردمند امروزي فرگشت و گوالش يافتهاند .با توجه به ديدگاههاي گونهگون در بيان و توصيف تمدن ،شدني است که تمدن در چندين هزار سال پيش آغازيده باشد .به اعتراف پروفسور شرمن ،استاد پيشين دانشگاه نيويورک« ،بيشينه مورخان هم راياند که تمدن غرب ،آغازش در سومر و سپس مصر، پيرامون 6تا 5هزار سال پيش بوده است .ولي مورخان، همچنين باستانشناسان و آدمي شناسان ،در رسيدن به توافق درباره توصيف تمدن دشواري داشتهاند .بخشي از اين مشکل در تعريف تمدن ،گرايش بيش از حد و برخاسته از چيزهايي از فرهنگ و جامعههاي خودمان است که بر آنها بيشتر ارج ميگذاريم .مشکل ديگر توافق بر سر اين مساله است که در توصيف تمدن کدام ويژگيها اساسيترند – دبيره يا شهرنشيني ،يا چيزي ديگر.)81( ». سرانجام ،دانشمندان در يک نکته هم راي هستند و آن اينکه تمدن از راه کشاورزي پديد آمده است .مردماني که هزاران سال پيش به ميانرودان روي آوردند و آنجا رخت افکندند ،در زماني به نسبت کوتاه به پيشرفتهاي سودمندي دست يافتند .آدمي شناسان ،مورخان و باستان شناسان ،انقالب کشاورزي در آغاز روزگار نوسنگي را که در بهرهبرداري از زمين و افسايش جانوران خالصه مي شود ،سرچشمه تمدن و خاستگاه آن را هالل بارور Fertile Crescentدر خاور نزديک ميدانند. نخستين تمدن پيرامون 5هزار سال پيش در سومر بر کنارههاي رودهاي دجله و فرات ،و سپس بر کنارههاي رود
آفرينندگان اصلي و اوليه تمدن در جهان
در اين باره که کدام کشورها پيشگام فرهنگ و تمدن در جهان بودهاند توافق روشني ميان دانشمندان وجود ندارد. بيشينه دانشمندان به واسطه يکدنگي و تعصب بيجاي خود کمابيش بر باور پيشگامي يونان و روم پا برجا هستند .ولي پيشرفتهاي شگفت انگيز در باستانشناسي و فراواني آثار و سندهاي يافته شده همگي بر آسيا به عنوان خاستگاه اوليه تمدن تاکيد دارند. در نوشتارهاي پيشين خوانديم که مهمترين و براي فرهنگ و تمدن سازندهترين آفرينشها در سرزمينهاي خاور ميانه و خاور نزديک بودهاند. سرزمين چين در خاور دور کشور ديگري است که بسيار اندک زير تاثير تمدنهاي ديگر بوده (به استثناي کشاورزي و توپالگري که از ايران به چين رسيده است) .چين داراي تمدني بس درخشان و ارزنده بوده و بسياري از آفرينشهاي سودمند توسط چينيان انجام گرفته است .هنوز تمدنهاي بسيار واالي ديگر هم (مانند تمدن سند در هندوستان باستان) وجود داشتهاند ،ولي جزئيات الزم براي تشخيص جايگاه جهاني آنان در پهنه تمدنهاي اوليه باستاني به کامل روشن نيست (مثال دبيره آنان تا کنون خوانده نشده است). تمدنهاي اصلي و سرچشمه همه تمدنهاي ديگر در جهان در چهار کشور بوده است :سومر ،چين ،مصر و ايران. اين واقعيت از سوي بيشينه دانشمندان پذيرفته است .ولي باور من اين است که آغاز فرهنگ و تمدن درجهان در ايران بوده است .ديگر کشورها و به ويژه يونان و روم ،تمدنهاي اين کشورها را برگرفته و آن را با گذشت زمان و برخورداري از شرايط طبيعي بهتر به پيش بردهاند .سادهترين دليل بر اين ادعا نبود دبيره و شماره است که اروپاييان دبيره التين را از کادموس فنيقي و سيستم شمارهها را در سده 12از تازيان (و آنان از ايرانيان) فراگرفتند .در نوشتارهايم خوانديم که پروفسور ليونارد وولي و گوردن چايلد و ديگران وجود دبيره را مهمترين شناسه وشرط مسلم براي تمدن دانستهاند و ميدانيم که اروپاييان نه دبيره داشتهاند نه شماره و تا کنون نيز نتوانستهاند يک دبيره مستقل پديد آورند.
35
سومر
سرزمين کوچک سومر داراي 12شهر بوده ،از آن ميان :اور ،اوروک (ارک در تورات و امروزه وارکا) ،اريدو، الگاش ،الرسا ،نيپور ...در اندک فاصله با زاگرس ،در جنوب باختري ايران ،در ميانرودان (بين النهرين!) بوده است. پيرامون 7هزار سال پيش ،يعني با گذشت چند هزار سال پس از رسيدن مردمان به آن سرزمين و افزايش جمعيت، درناحيهيي نه چندان گسترده ،شهرکها و شهرهايي بر پهنه ميانرودان پديد آمدند که ما آن را با نام تمدن سومر يکسان و پيوسته مي دانيم .آنچه براي چپيرههاي مدني الزم بود ،کانالهاي طبيعي و دشت و هامون هموار و بدون سنگ، کالک (دشتي که هرگز کشت نشده) درخور کشاورزي ،جگن فراوان در نيزارها براي سراسازي ،و درختان از پيش باشنده موغ (نخل) براي تامين آسان نيازمنديهاي روزانه خوراک خود بود يافتند و بيدرنگ دريافتند که آنجا زمينههاي طبيعي براي زندگاني فراهم است .چون آنان با فن کشاورزي آشنا بودند و روش روياندن بنشن و چاش (غله) را ميشناختند، بر پهنه ميانرودان پراکنده و ماندگار شدند. اکنون سومريان آبراهههاي فراوان براي آبياري کشتزارها ساختند و چرخ را آفريدند و به گونه گاري به کار بستند .نياز فراوان ،و زمانه نيز ،از هر سو زمينه را براي آفرينش دبيره آماده نموده بود .سومريان اندک زمان پيش يا پس از ايرانيان ،يا همزمان با ايرانيان شوش ،دبيره ميخي را پيرامون سال 3300پي .ز( .پيش از زايش= ميالد مسيح) آفريدهاند( .در جاي خود دليل ارائه خواهم داد که ايرانيان نخستين آفريننده دبيره بودهاند) .آفرينش دبيره به معناي آغاز تاريخ نوشته و جهش فرهنگ و تمدن بود. سومريان ايزداني داشتهاند که در همه شهرها يکسان نبودهاند .زيگورات ،يا نيايشگاههاي آنان که به گمان من با آشنايي از زيگوراتهاي ايران ساخته شده (بعدا ثابت ميکنم) ،ساختن کهنترينشان پيرامون 5200پي .ز .آغاز و در 4200پي .ز .پايان يافته است .زيگوراتها را با خشت گلي و چند اشکوبه ميساختهاند. شهرهاي سومر هر يک داراي کاخ شاهي بودهاند و زيگورات در ميانه شهر ،جايگاه ايزد نگهبان شهر ،دينمردان و کيشزنان بوده است .زيگورات نيايشگاه بوده ،هرمهاي مصر ،آرامگاه. صرف وجود ثروت و آسايش ،مردمان را به سوي خواستههاي بيشتر ميراند .در سال 2360پي .ز .سارگن آشوري و پادشاه شهر کيش براي دستيابي به ثروت و قدرت بيشتر به سومر يورش برده و آنجا را گشوده و فرمانرواي آشور و سومر گرديده است .تاکيد و شرح بسيار که بسي کمتر از بررسي آن در کتابم ميباشد ،بر اساس و دليل ويژه است که در بخش پاياني تاريخ سومر آشکار خواهد شد.
چرا سومر نخستين چپيره متمدن در جهان بوده است؟
سومر به عنوان جايگاه نخستين تمدن در جهان و اساس تمدن اروپا ،برپايه گزينش و پسند دانشمندان نبوده بلکه بر بنياد دليلهاي استوار و گواه واقعي است .چه کسي يا کساني مالک ثروتي شدند که سومريان از راه اضافه توليد به دست آوردند؟ اندک گروه ممتازان .آنان که بودند؟ کاهنان! کاهنان ،مامور اجراي خدماتي براي خداوند بودند، ايزدي که به واقع صاحب همه چيز بود .کاهنان براي پايداري اين موقعيت که ياري رسانيدن به خدا بود از کوشش باز نميايستادند و در نتيجه از سهم ويژه خود بهرهمند ميشدند و نوکران و زيردستانشان از آن بيبهره .اختالف طبقاتي که از اين راه به وجود آمده بود به خانواده منحصر نميشد بلکه در راستاي گسترده شهر هم جز اين نبوده است. وجود اين چيزها نشانه برپايي سازمانهاي شهري است که براي کارهاي اجتماعي ،ادارهيي ،آموزشي و ديني به کار بودهاند .طبقه روحاني با سواد و روشنفکر بوده است. اسناد نوشته ،براي نخستين بار از وجود تيرههاي اجتماعي آگاهي ميدهند .بيگمان همين چپيره شهري ،هرچند به گونههاي کوچکتر و آغازين ،چه بسا هزاران سال پيش از پيدايش دبيره وجود داشته است. ادامه دارد. 80 - Perry, Chase, Jacob et al, in: “Western Civilization”,Houghton Mifflin Co, New York, 2007, page 9. 81- Sherman, Dennis, in: “ Western Civilization ” , Images and Interpretations. Third Ed., Volume 1, to 1700, (1991), Mc Graw Inc. New York, pp. 22-23. 82 - Hazel Mary Martell, “ Auf den Sprungen alter Kulturen” , So lebten unsere Vorfahren, 1995.
36
December 2013 آذر 1392
36
دنباله از صفحة 34 اگر ميخواهيد گفتگو در زمينههاي مختلف را در «گوگل »+پيگيري کنيد ،کافي است به بخش جوامع ( )Communitiesبرويد .بخش جوامع که در دسامبر سال 2012راه اندازي شد ،مکاني است که در آن کاربران به بحث و گفتگو در زمينه موضوعات تخصصي مورد عالقه خود ميپردازند .زمينه اين موضوعات خاص به نظر نامحدود ميرسد و دامنه وسيعي ،از رسانههاي اجتماعي گرفته تا طنز و موضوعات ديگر را دربر ميگيرد.
پاتوقها
حسين مخملباف بخش 8 آنچه گذشت :نام من مهدي است .پنجساله بودم که مادرم به فکر گرفتن شناسنامهام افتاد .پدرم در سفر مکه بود و بقيه اهل خانه تاريخ تولدم را فراموش کرده بودند .هر کس چيزي ميگفت مادر بزرگم بر اين باور بود من يک سال پس از تولد پنجمين خاله تني خود و در چله زمستان به دنيا آمدهام .با اين حساب چهاردهم بهمن سال يکهزار و سيصد و بيست و چهار را برايم انتخاب کردند! اين تاريخ چه مبنائي داشت؟ عدد چهارده به شماره چهارده معصوم ،عدد مورد عالقه مادر بزرگم بود .ماه بهمن ماهي از چله زمستان و سال بيست و چهار يعني يک سال پس از تولد خالهام .ميخواستند بروند و برايم شناسنامه بگيرند اما ناگهان مادرم به ياد آورد پدرم تاريخ تولد فرزندانش را در پشت جلد قرآني مينوشته است .خواهرم که دختر خالهام نيز هست براي آوردن قرآن فرستاده شد اما آن را در گنجه مخصوص نيافت .معلوم شد پدر ،پيش از سفر حج تعدادي از قرآنها را به مسجد محل و جامع اهدا کرده و البد قرآن مورد نظر نيز در بين آنها بوده است .دائي جان به مسجد نميرفت و چون نماز نميخواند حق دست زدن به قرآن را نداشت .قرار شد مادر بزرگ و مادر به دنبال يافتن قرآن بروند .از دائي جان در مورد خاصيت شناسنامه پرسيدم گفت مدرک شناسائي هر آدم است و برگ آخر آن وقتي تکميل ميشود که دارنده آن غزل خداحافظي را خوانده باشد .گفتم من برگ آخر را دوست ندارم و آن را پاره خواهم کرد .دائي جان گفت پاره بکني يا نکني سرانجام عزرائيل به سراغت خواهد آمد .من ،مادر بزرگ و مادرم به مسجد محل رفتيم تا شايد قرآن را در آنجا بيابيم اما نبود. قرار شد چند روز بعد به مسجد جامع برويم .دائي جان از اينکه براي گرفتن شناسنامه من پنج سال اين دست آن دست کرده بودند خيلي دلخور بود وقتي مادرم گفت هنوز مهدي را ختنه هم نکردهايم فرياد اعتراض دائي جان به آسمان رفت. سه روز بعد من ،مادر بزرگ و مادرم با درشکه به سوي مسجد جامع حرکت کرديم تا شايد قرآن اهدائي پدرم را در آن جا بيابيم .سورچي ما را جلو در مسجد پياده کرد .از چند پله پائين رفتيم و به صحن مسجد رسيديم .مسول دفتر مسجد و چند خانم حاضر در آنجا براي يافتن قرآن به ما کمک کردند ،اما گمشده خود را نيافتيم .بغض کرده و ناراحت به خانه بازگشتيم .دائي جان هم در اين رابطه متلکي پرانيد و گفت پس در بين مومنها هم سارق پيدا ميشود .دگر روز دائي جان رفت شناسنامهام را گرفته به خانه آورد و به دست مادر داد .مادر شناسنامه را که يقين داشت تاريخ تولد ثبت شده در آن چهاردهم بهمن ماه سال بيست و چهار است از دائي جان گرفت و در صندوقچه اسناد گذاشت .اي کاش ماجرا به همين جا ختم شده بود اما چنين نبود! پدرم از سفر حج بازگشت و بسيار کساني که او را مي شناختند به استقبالش رفتند .وقتي از اتوبوس پياده شد شگفت زده شدم چون لباس آخوندها را بر تن داشت .برادرم گفت اين يک رسم است چند روز ديگر آن را به کناري خواهد گذاشت .از دروازه شهر تا مسجد جامع پياده راه پيموديم .آقا يعقوب رنگرز که اذان گوي مسجد جامع نيز بود ،پيشاپيش جمعيت حرکت ميکرد و شعرهائي ميخواند که به آن چاوشي ميگفتند .چند روز بعد که ديد و بازديدها تمام شد ،يک شب کنار سفره شام مادر موضوع شناسنامه مرا پيش کشيد .پدر از ناپديد شدن قرآن ناراحت شد .مادر بزرگ گفت قسمت چنين بوده و مهم اين است که مهدي داراي سجل شده و براي مدرسه رفتنش مشکلي در کار نخواهد بود .دائي بهادر در سفر بود و تنها او ميدانست دو سال ديگر که به هفت سالگي خود ميرسيدم با اين شناسنامه مرا براي ورود به مدرسه نميپذيرفتند! مادر براي به هفت سالگي رسيدنم روزشماري ميکرد تا گام در مدرسه گذارم و مسير دکتر شدن را پيش گيرم .سرانجام شش ماه پيش از مدرسه ،به وسيله دکتر ابوالقاسم خان ختنه شدم .در يکي از روزها که مادر ميدانست مدرسه براي ثبت نام باز است ،کت و شلوار تازه خود را پوشيده عازم مدرسه شديم .در گوشهاي نشستيم تا نوبت به ما برسد. با صداي خانم دفتردار به سوي او رفتيم .مادر پس از سالم و عليک شناسنامه و شش قطعه عکسم را به دفتردار داد. خانم دفتردار پس از خواندن نوشتههاي شناسنامه گفت خانم شناسنامه بچه را اشتباهي آوردهايد اين شناسنامه مربوط به فرزند ديگرتان که پنجساله است ،ميباشد .مادر گفت مگر مربوط به مهدي نيست؟ مهدي همين پسر است .دفتردار گفت ظاهرا” اين پسر نشان ميدهد که به هفت سالگي خود رسيده ولي شناسنامهاش او را پنجساله نشان ميدهد! مادر پس از شنيدن داشت غش ميکرد که خانم دفتردار به کمک خانم ديگري به کمکش شتافتند. کمي که حالش بهتر شد خانم دفتردار شناسنامه را جلوي چشم مادرم گرفت تا خودش تاريخ تولد ثبت شده در شناسنامه را که چهارده مرداد سال بيست و شش بود ببيند .مادر گفت تاريخ تولد مهدي چهاردهم بهمن بيست و چهار است .در حالي که مادرم پريشان بود به خانه بازگشتيم. مادر شناسنامهام را به گوشهاي پرت کرد و به مادر بزرگ گفت پسر دانا و عالم شما مرتکب اشتباه بزرگي شده و شناسنامه مهدي را دو سال کوچکتر گرفته است. همه ميدانيم مهدي در چله زمستان سال بيست و چهار به دنيا آمده اما شناسنامهاش او را متولد مرداد يعني چله تابستان سال بيست و شش نشان ميدهد اين چله به چله شدن يعني چه؟ دائي بهادر در سفر بود تا در اين مورد توضيح دهد .قرار شد جريان را به پدرم بگويند تا روز بعد به اداره ثبت احوال برود و بپرسد که چرا چنين شده است. ادامه داستان: مادرم نميدانست انجام چه کاري درست است .در هر گامي که برميداشت از دائي بهادر گله ميکرد که چرا هنگام تحويل شناسنامه او را در جريان قرار نداده است .مادر بزرگ هم که از اين تغيير تاريخ تولد من شگفتزده شده بود آگاهي بيشتري از مادر نداشت و نميدانست چرا چنين شده است .او که همواره در گشودن گره بسته از کار ديگران ضربالمثل بود ،از اينکه در اين مورد نميتوانست کاري انجام دهد رنج ميکشيد .مادر و مادر بزرگ ميدانستند با نبودن دائي بهادر دو راه بيشتر ندارند ،يا بايد پدرم را در جريان قرار داده از او ميخواستند به اداره ثبت احوال برود و چگونگي ماجرا را سوال کند يا اينکه خود براي حل اين معما گام پيش گذاشته به اداره مربوطه مراجعه ميکردند .اگر موضوع را با پدرم در ميان ميگذاشتند ،ناگزير بودند به او بگويند اين شناسنامه را دائي بهادر گرفته است .حساسيت پدر با شنيدن نام دائي بر انگيخته ميشد و بدون ترديد ميگفت هرچه هست زير سر آن کافر بينماز است! مادربزرگ بارها تالش کرده بود به اختالف بين پسر و دامادش پايان دهد اما رخداددهاي اين چنيني نه تنها از بدبيني پدر نميکاست بلکه بر شدت آن نيز ميافزود. مادر بزرگ همواره از پدرم و دائي بهادر خواسته بود کوتاه بيايند و اجازه دهند اين کشمکش خاتمه پيدا کند اما سودي نداشت .دائي بهادر حاضر نبود از راه و روش خود دست بردارد و به قول پدر راه مسلماني در پيش گيرد ،نماز بخواند ،روزه بگيرد ،به مسجد برود تا چهار کلمه از خدا و پيغمبر به گوشش بخورد و زنگار از دلش پاک شود .دائي بهادر با خونسردي جمله هميشگي را تکرار ميکرد« ،عيسي به دينش ،موسي به دينش» .او از ديگران مي پرسيد آيا اين روش زندگي من و باورهايم به ديگري آسيبي ميرساند؟ آيا جز خيرخواهي براي مردم و تا حد امکان کمک به اين و آن چيز ديگري از من ديدهايد؟ به شما چه ربطي دارد که در زندگي خصوصي من چگونه ميگذرد و باورهايم چيست .ميگفت شما مسئول فرستادن من به بهشت نيستيد .اگر من در زندگي روزمره خود مرتکب کار نادرستي شده و به اندازه سر سوزني به ديگري
آسيب رسانيدم از من شکايت کنيد وگرنه سر جاي خود بنشينيد و در امور شخصي و اعتقادي ديگران دخالت نکنيد. همه ميدانستند راه پدر و باورهاي او از زمين تا آسمان با دائي بهادر تفاوت دارد و کنار آمدن آنها غيرممکن به نظر ميرسيد. از حق نبايد گذشت دائي بهادر هيچگاه بر پدر خردهگيري نميکرد که چرا نماز ميخواند ،به مسجد ميرود و سرسپرده دين است .او ميگفت محمدآقا آزاد است آنگونه که فکر ميکند درست است گام بردارد. دائي براي انسان و انسانيت ارزش زيادي قائل بود و ميگفت اگر بپذيريم خدا انسان را آفريده و به او عقل داده تا براي زندگي خود تصميم بگيرد پس اجازه بدهيد از اين عقل خداداده استفاده کند .اگر از سوي چنين آدمي در هر موقعيت شغلي و اجتماعي که باشد آسيبي به ديگري وارد آمد بر اساس قانوني که خود انسانها براي داشتن محيطي امن و آرام تدوين کردهاند ،مجازاتش کنيد اما بر شما نيست که از باورهاي او سوال کنيد و اگر به راه ديگري جز راه شما ميرود منفورش بشماريد. مادر بر سر دوراهي بود پدر را در جريان بگذارد يا چندي صبر کند شايد دائي برسد و مشکل پيش آمده به دست او و بدون در جريان قرار گرفتن پدر گشوده شود .دعاهاي مادر و مادر بزرگ مستجاب شد و يک روز پيش از نيمروز کوبه در خانه به صدا در آمد و پشت در کسي جز دائي بهادر نبود .با ديدن او هر دو حالت خشم و خوشحالي وجود مادر را در بر گرفته بود .هم ميخنديد و هم ميگريست .دائي دست مادر بزرگ را بوسيد .مادر بزرگ هم پسرش را در آغوش گرفت و بر صورتش بوسه زد .دائي مانند گذشته در نزديک شدن به مادرم و بوسيدن او ترديد داشت اما مادر که اندرز مادر بزرگ در گوشش صدا ميکرد گام پيش گذاشت و برادر را بوسيد .مادر کوشش کرد در ابتداي ورود دائي که بايد با خوشامدگوئي همراه باشد بر خشم خود چيره شود و گله و شکايت را به ساعتي ديگر موکول سازد .دائي براي هر يک به فراخور سوغاتيهائي آورده بود. مادر بزرگ دوست داشت هرچه زودتر از چگونگي تغيير تاريخ تولد من در شناسنامه سوال کند و خوب ميدانست مادرم نيز مشتاق شنيدن است. ساعتي به صرف چاي و شيريني گذشت و دائي در خالل آن از چگونگي سفر و دستآوردهاي آن سخن به ميان آورد. مادر بزرگ رو به او کرده گفت ،بهادرجان در نبودن تو مشکلي در مورد ثبتنام مهدي در مدرسه پيش آمده که همه ما را نگران کرده است ،هنوز حاج محمد را در جريان قرار ندادهايم. من و خواهرت بيصبرانه انتظار تو را ميکشيديم تا بيائي و در باره اين اشتباه ما را در جريان بگذاري. دائي که معلوم بود از يادآوري اين ماجرا ناراحت شده است، لختي به فکر فرو رفت و سپس گفت درست است مشکلي در کار بود و اداره ثبت احوال نميتوانست تاريخ تولد مهدي را در شناسنامهاش سال بيست و چهار ثبت کند و راهي جز ثبت سال بيست و شش نبود! دائي در ادامه گفت ،من وقتي براي گرفتن شناسنامه رفتم و کارمند مربوطه ميخواست تاريخ تولد تعيين شده از سوي ما را در شناسنامه ثبت کند به نکتهاي برخورد کرد که نتوانست اين کار را انجام دهد .او گفت ثبت تاريخ تولد آقا مهدي شما زودتر از چهاردهم مرداد سال بيست و شش مقدور نميباشد. توضيح او قانع کننده بود اما به آن اکتفا نکرده خواهش کردم به اتفاق نزد رئيس اداره برويم شايد او بتواند گره از اين کار بگشايد .اما او هم با ديدن مدارک ،سري به نشانه تأسف تکان داد و گفت راهي ندارد .گفتم آقاي رئيس با اين کار مهدي دو سال از مدرسه و مسير زندگي خود عقب ميافتد و اين مدت کمي نيست. گفت اين مشکلي است که بايد هنگام شوهر دادن خواهر سيزده سالهتان به فکر آن ميبوديد! ادامه دارد.
پاتوقهاي «گوگل »+يکي از محبوبترين ويژگيهاي اين شبکه اجتماعي است .سه نوع مختلف پاتوق در «گوگل »+وجود دارد :نسخه گفتگوي متني ،پاتوقهاي خصوصي و پاتوقهاي در جريان و زنده. پاتوقهاي خصوصي گزينه مناسبي براي افراد يا شرکتهايي هستند که ميخواهند گفتگوهاي ويديويي با حضور حداکثر ده نفر را ميزباني کنند .برخالف پاتوقهاي زنده ،اين نوع پاتوقها عمومي نخواهند بود و فقط افرادي که دعوت شدهاند حق حضور دارند .براي شروع يک فرآيند پاتوق ،در باالي صفحه اصلي به گوشه سمت راست برويد و پنجره پاتوق را باز کنيد .پاتوق را ميتوانيد از داخل نمايه کاربري افراد ديگر هم آغاز کنيد. پاتوقهاي زنده ،نمونه عمومي پاتوقهاي خصوصي هستند که توسط عموم کاربران قابل دسترسي و تماشا بوده و ويديوي آن در يوتيوب ذخيره ميشود .براي ورود به پاتوقهاي زنده ،به نوار وظيفه در سمت چپ صفحه اصلي برويد و بر روي گزينه Hangout On Airکليک کنيد .براي شرکت در پاتوقهاي زنده ،حساب کاربري يوتيوب خود را بايستي به «گوگل »+پيوند بزنيد. از طريق ويژگي پاتوق زنده در گوگل ،+همچنين ميتوانيد همزمان با ده نفر چت ويديويي انجام دهيد. با اين کار ،درواقع داريد يک پاتوق عمومي را ميزباني ميکنيد ،پس بهتر است از اين اصول ساده پيروي کنيد: بهتر است پاتوق زنده را زماني ميزباني کنيد که به اينترنت پر سرعت دسترسي داريد. براي پيشگيري از بازخورد صدا ،از هدفون استفاده کنيد. به نورپردازي مناسب بر روي چهره خودتان دقت کنيد. از آنجا که ممکن است همه اين امکانات و شرايط (به خصوص اينترنت پرسرعت) در آن واحد فراهم نباشد، گوگل گزينه پاتوق صوتي را هم در اختيار گذاشته است.
رويدادها
گزينه «رويدادها» در «گوگلGoogle+( »+ )Eventsابزاري ضروري براي افراد و نامهاي تجاري است که ميخواهند به معرفي و تبليغ چيزي بپردازند؛ از يک پاتوق زنده براي جمعآوري کمکهاي مالي گرفته تا برگزاري يک جلسه خصوصي. رويدادها ( )Eventsرا ميتوانيد در نوار سمت چپ صفحه اصلي پيدا کنيد .بعد از رفتن به صفحه مخصوص رويدادها ،بايد بر روي گزينه ساخت رويداد (Create )Eventبزنيد.
از خبرهاي داغ چه خبر!
بخش «خبرهاي داغ» ( )What's Hotدر «گوگل»+ يک ويژگي استثنايي در شبکههاي اجتماعي است .اين بخش هم در نوار وظيفه سمت چپ صفحه اصلي يافت ميشود .خبرهاي داغ به نمايش پستها و يادداشتها، موضوعات ،هشتگها و همچنين پيشنهاد شرکت در جوامع مورد عالقهتان که به مرور زمان در «گوگل»+ منتشر شده است ميپردازد.
«گوگل »+بر روي گوشي همراه
اپليکيشن «گوگل »+براي گوشي همراه يک نرمافزار بسيار کاربردي و خالصه شده نسخه «گوگل»+ براي کامپيوترهاي معمولي است .با اپليکيشن موبايل «گوگل ،»+همچنان امکان ارسال لينک و عکس بر روي بستر «گوگل ،»+فيلتر کردن مطالب ارسالي در محدوده حلقهها ،ساخت يک رويداد و کارهاي ديگر در اختيار شماست. گوگل همچنين اپليکيشن مستقل پاتوق ( )Hangoutsبراي گوشي تلفن همراه را هم عرضه کرده که از طريق آن ميتوانيد -درست مشابه کار در کامپيوتر معمولي -با افراد موجود در حلقههاي «گوگل»+ خود ارتباط برقرار کرده و از طريق ارسال پيام متني يا چت ويديويي با آنها در تماس باشيد.
37
جشن شب يلدا و پيشينه آن شب يلدا يا شب چله آخرين روز آذرماه ،شب اول زمستان و درازترين شب سال است .ايرانيان باستان با باور اينکه فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد ،روزها بلندتر شده و تابش نور ايزدي افزوني مييابد ،آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا زايش خورشيد ميخواندند و براي آن جشن بزرگي بر پا ميکردند. اين جشن در ماه پارسي «دي» قرار دارد که نام آفريننده در زمان قبل از زرتشتيان بوده است که بعدها او به نام آفريننده نور معروف شد. نور ،روز و روشنايي خورشيد ،نشانههايي از آفريدگار بود در حالي که شب ،تاريکي و سرما نشانههايي از اهريمن. مشاهده تغييرات مداوم شب و روز مردم را به اين باور رسانده بود که شب و روز يا روشنايي و تاريکي در يک جنگ هميشگي به سر مي برند .روزهاي بلندتر روزهاي پيروزي روشنايي بود ،در حالي که روزهاي کوتاهتر نشانهيي از غلبه تاريکي.
پيشينه جشن
يلدا و جشنهايي که در اين شب برگزار ميشود ،يک سنت باستاني است .اين جشن مراسمي آريايي است و پيروان ميتراييسم آن را از هزاران سال پيش در ايران برگزار ميکردهاند .يلدا روز تولد ميترا يا مهر است .اين جشن به اندازه زماني که مردم فصول را تعيين کردند کهن است.
مراسم و آداب جشن
براي در امان بودن از خطر اهريمن ،در اين شب همه دور هم جمع ميشدند و با برافروختن آتش از خورشيد طلب برکت ميکردند. آيين شب يلدا يا شب چله ،خوردن آجيل مخصوص، هندوانه ،انار و شيريني و ميوههاي گوناگون است که همه
December 2013
37
آذر 1392
جنبه نمادي دارند و نشانه برکت ،تندرستي ،فراواني و شادکامي هستند .در اين شب هم مثل جشن تيرگان ،فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است .حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روي پوکي يا پري آن ،آيندهگويي ميکنند. جشن شب يلدا جشني است که از 7هزار سال پيش تا کنون در ميان ايرانيان برگزار ميشود 7 .هزار سال پيش نياکان ما به دانش گاه شماري دست پيدا کردند و دريافتند که نخستين شب زمستان بلندترين شب سال است. يکي ديگر از داليل برگزاري اين جشن ،شب زادروز ايزدمهر يا ميترا است .مهر به معناي خورشيد است و تاريخ پرستش آن در ميان ايرانيها و آرياييها به پيش از دين زرتشت باز ميگردد که پس از ظهور زرتشت اين پيامبر او را اهورامزدا تعريف کرد .يکي از ايزدان اهورايي مهر بود که هم اکنون بخشي از اوستا به نامش نامگذاري شده. در «مهريشت» اوستا آمده است، «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ايراني مينگرد تا دروغي نگويد».
اين باورند که اگر مقداري هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک يعني زمستاني که در پيش دارند سرما و بيماري بر آنها غلبه نخواهد کرد. مردم شيراز در شب يلدا به شب زندهداري ميپردازند و برخي نيز بسياري از دوستان و بستگان خود را دعوت ميکنند .آنها در اين شب سفرهيي ميگسترانند که بي شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست و در آن آينهاي
جشن شب يلدا
آيينهاي جشن شب يلدا
يکي از آيينهاي شب يلدا در ايران ،تفال با ديوان حافظ است .مردم ديوان اشعار لسان الغيب را با نيت بهروزي و شادکامي ميگشايند و فال دل خويش را از او طلب ميکنند .در برخي ديگر از جاهاي ايران نيز شاهنامه خواني رواج دارد .بازگويي خاطرات و قصه گويي پدربزرگها و مادربزرگها نيز يکي از مواردي است که يلدا را براي خانواده ايراني دلپذيرتر ميکند .اما همه اينها ترفندهايي است تا خانوادهها گرد يکديگر آيند و بلندترين شب سال را با شادي و خرسندي به سپيده برسانند. در سراسر ايران زمين ،جايي را نمييابيد که خوردن هندوانه در شب يلدا جزء آداب و شيوه آن نباشد .در جاهاي گوناگون ايران ،گونههاي تنقالت و خوراکيها به تبع شيوه زندگي مردم منطقه بهره برده ميشود اما هندوانه ميوهاي است که هيچگاه از قلم نميافتد ،زيرا شمار زيادي به
که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نميکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» يکي ديگر از ميوههايي است که در اين منطقه در شب يلدا رواج دارد و به روش خاصي تهيه ميشود .در فصل پاييز ،ازگيل خام را در خمره ميريزند ،خمره را پر از آب مي کنند و کمي نمک هم به آن ميافزايند و در خم را ميبندند و در گوشهيي خارج از هواي گرم اتاق ميگذارند. ازگيل سفت و خام ،پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه ميشود« .آوکونوس» (آب ازگيل) در اغلب خانههاي گيالن تا بهار آينده يافت ميشود و هر زمان هوس کنند ازگيل و تازه و پخته را از خم بيرون ميآورند و آن را با گلپر و نمک ميخورند. بنا به روايت مردم کرمان تا سحر انتظار ميکشند تا از قارون افسانهيي استقبال کنند .قارون در پوشاک هيزم شکن براي خانوادههاي فقير تکههاي چوب ميآورد .اين چوبها به زر دگرگون ميشوند و براي آن خانواده ،ثروت و روزي به همراه ميآورند.
جاي ميدهند .گونههاي بيشمار آجيل و تنقالتي چون نخودچي ،کشمش ،حلواشکري ،رنگينک و خرما و ميوههايي چون انار و به ويژه هندوانه خوراکيهاي اين شب را تشکيل ميدهند. در آذربايجان مردم هندوانه چله (چيله قارپوزي) مي خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثيري ندارد .در اردبيل رسم است که مردم ،چله بزرگ را سوگند ميدهند که زياد سخت نگيرد و معموالً گندم برشته و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچي و کشمش ميخورند. در گيالن هندوانه را حتمًا فراهم ميکنند و باور دارند
جشن شب يلدا يک جشن کام ً ال زنده است .يلدا و مراسمي که در نخستين شب بلند زمستان و بلندترين شب سال برپا ميکنند سابقهيي بسيار دراز داشته و مربوط ميشود به ايزد مهر. اين جشن که يکي از کهنترين جشنهاي ايران باستان است در اصطالح به آن «شب چله» هم ميگويند .چله بزرگ از يکمين روز دي ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول ميانجامد و آن را «چله بزرگ» مينامند به آن دليل که شدت سرما بيشتر است ،آنگاه چله کوچک فرا ميرسد که دهم از بهمن تا بيستم اسفند به طول ميانجامد و سرما کم کم کاسته ميشود. چله اول که اولين روز زمستان يا نخستين شب آن است ،تولد مهر و خورشيد شکست ناپذير است ،زيرا مردم دورههاي گذشته که پايه زندگيشان بر کشاورزي و چوپاني قرار داشت و در طول سال با سپري شدن فصلها
دنباله در صفحة بعد
38
حسين باقرزاده توافقي که در ساعات نيمه شب بين جمهوري اسالمي و کشورهاي 1+5و به خصوص اياالت متحده در ژنو صورت گرفت بدون ترديد يک اتفاق بزرگ تاريخي بود . دشمني با آمريکا يک پايه مهم ايدئولوژيک و سياسي رژيم حاکم بر ايران در سي و چند سال گذشته بوده است و از اين رو ،شکسته شدن اين تابو به سادگي صورت نگرفته و بدون ترديد عوامل و انگيزههايي بسيار قوي در آن مؤثر بوده است .اين توافق که تأييد ولي فقيه علي خامنهاي را به همراه داشت براي بسياري يادآور پذيرش قطعنامه 598شوراي امنيت سازمان ملل براي آتش بس جنگ ايران و عراق در سال 1367از سوي آيتاهلل خميني است که خود از آن تحت عنوان سر کشيدن «جام زهر» ياد کرده بود .ولي اگر اين مقايسه را بپذيريم ،توافقنامه اخير را بايد تنها نوشيدن «جرعه اول» آن دانست. خبر توافق جمهوري اسالمي با گروه 1+5البته انعکاسي بسيار قوي در سطح جهان داشت و در صدر اخبار جهاني قرار گرفت .ولي خبري که بالفاصله پس از آن انتشار يافت اهميت بيشتري پيدا کرد .خبر اين بود که از ماهها پيشتر ديدارهاي محرمانهاي بين برخي از مقامات بلندپايه جمهوري اسالمي و دولت باراک اوباما ،در سطح معاونان وزارت خارجه جريان داشته و ديدارهاي اخيري که در نيويورک و ژنو بين وزيران خارجه ايران و آمريکا (و گفتگوي تلفني روحاني با اوباما در نيويورک) صورت گرفته مسبوق به اين سابقه بوده است. عالوه بر اين (و اين نکته حائز اهميت زيادي است)، اين ديدارها پيش از شروع کار روحاني به عنوان رييس جمهوري اسالمي و حتي پيش از موفقيت او در رقابت براي احراز اين مقام در انتخابات اخير رخ داده است .نکته اخير نشان ميدهد که شکسته شدن يخ 34ساله روابط جمهوري اسالمي با آمريکا ،بر خالف تصور عمومي ،نه محصول مستقيم روي کار آمدن حسن روحاني و بلکه ناشي از تغيير سياست کلي نظام و فراي نتيجه انتخابات بوده است. ميدانيم که در ساختار جمهوري اسالمي ،علي خامنهاي قدرت مطلقه دارد و به خصوص سياست خارجي و هستهاي ايران تماما تحت کنترل او است .يکي از داليل حمايت بيدريغ او از احمدينژاد همين بود که در اجراي اين سياست بيش از ساير کساني که در رأس قوه مجريه قرار داشتند منويات او را اجرا ميکرد .از اين رو ،انجام گفتگوهاي محرمانه بين جمهوري اسالمي و آمريکا که از ماه مارچ گذشته آغاز شده بدون اجازه خامنهاي امکان نداشته است . در جريان مناظرات تلويزيوني نامزدهاي انتخاباتي نيز ديده شد که همه آنان به جز جليلي ،از سياست هستهاي چند سال اخير که جليلي عهدهدار آن بود انتقاد ميکردند .اين انتقادها نه فقط از زبان روحاني (که شديدتر از ديگران جليلي را نقد ميکرد) ،بلکه حتي از زبان واليتي که مشاور خامنهاي در امور بينالملل است نيز شنيده شد .در سالهاي گذشته مواردي پيش آمد که واليتي (وراي سر جليلي و هيئت مذاکره کننده رسمي ايران) با مقامات خارجي از جمله در مسکو در مورد مناقشه اتمي ايران با غرب به مذاکره پرداخته و اين سؤال را در محافل سياسي پيش آورده بود که چه کسي کارگزار و نماينده واقعي خامنهاي در اين زمينه است :جليلي يا واليتي؟ اين سؤال پس از بحثهاي داغ تلويزيوني و
December 2013 آذر 1392
حمالت شديد ساير نامزدها و به خصوص واليتي به جليلي باز مطرح شد و بسياري را شگفتزده کرد. اکنون معلوم ميشود که تصميم به تغيير جهت سياست رژيم در قبال آمريکا (که حل مناقشه هستهاي در گرو آن است) از مدتي قبل صورت گرفته و شخص خامنهاي از آن هنگام به اتخاذ اين تصميم متقاعد شده است .البته ميتوان فهميد که براي کسي که سالها بر طبل دشمني با آمريکا کوبيده و اعتبار سياسي خود را بر آن بنا کرده چقدر اتخاذ اين تصميم مشکل بوده است .عالوه بر اين، او بايد به حدي از استيصال رسيده باشد که به چنين تغيير سياستي تن دهد و اين استيصال بدون شک ناشي از آگاهي بر اثرات خانمانسوز تحريمهاي گسترده و فلج کننده کشورهاي غربي عليه ايران و خود رژيم بوده است . ممکن است تصور کنيم که او چندان از «غم بينوايان» «رخ زرد» نشده باشد ،ولي کاهش شديد درآمدهاي نفتي، و خطر خشک شدن آن با تحريمهاي بعدي ،بزرگترين تهديد براي حفظ قدرت اقتصادي و نظامي و امنيتي رژيم و نيروهاي سرکوب و تامين هزينههاي سنگين سياستهاي ماجراجويانه او در کشورهاي دور و نزديک و به خصوص در منطقه خاورميانه بوده است .مشاوران خميني وقتي از وضع رقتبار نيروهاي نظامي ايران در صحنههاي جنگ (و تلفات فاجعهبار انساني و شرايط بسيار بد اقتصادي ناشي از جنگ هشت ساله) به او گزارش دادند ،خميني قانع شد که ادامه جنگ بيهوده است و به آتشبس تن داد .اکنون روشن شده است که خامنهاي نيز اواخر سال گذشته به نتيجهاي مشابه در رابطه با آمريکا رسيده و به واقعيت تلخ و دردناک تغيير سياست در قبال آمريکا تن داده است. اين تغيير سياست چند چيز را توضيح ميدهد .يکي اينکه چگونه ساير نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري اين آزادي را يافتند که صريحًا و بدون مجامله در مناظرههاي تلويزيوني سياست هستهاي جليلي را مورد انتقاد شديد قرار دهند .به طور قطع ،اگر جليلي همچنان خامنهاي را در اين گفتگوها نمايندگي ميکرد ،هيچ يک از نامزدها جرأت انتقاد صريح از او را پيدا نميکردند (و گرنه همان طور که يکي از اعضاي شوراي نگهبان در مورد روحاني گفت، ممکن بود صالحيت آنان پس گرفته شود) . دوم اينکه نتيجه انتخابات هر چه ميبود ،فرد برآمده همين سياست جديد را دنبال ميکرد .ميتوان تصور کرد که حتي اگر جليلي سر از صندوق در ميآورد ،او نيز چارهاي نداشت به جز اينکه تغيير جهت دهد و براي جلوگيري از قطع صادرات نفت و فروپاشي کامل اقتصادي کشور با آمريکا وارد گفتگو شود . يعني برآيند رأيگيري تأثيري در تغيير سياست خارجي و هستهاي رژيم نميگذاشت -تنها سرعت و کيفيت اجراي اين تغيير بود که از فرد به فرد تفاوت ميکرد .آقاي روحاني که شديدترين انتقادات را متوجه جليلي کرده بود و به اين دليل مورد توجه مردم قرار گرفت و توانست رأي تعيين کننده زيادي را به خود جلب کند و احيانا از جمله کساني است که در اقناع خامنهاي به تغيير سياست سهم داشته (مشابه سهم رفسنجاني در قانع کردن خميني به پذيرش آتشبس) و طبعا بيش از هر نامزد ديگري توانايي و صالحيت اجراي سياست جديد را نيز دارا بوده است .حتي ميتوان دعوت بيسابقه خامنهاي از «مخالفان نظام» را که در انتخابات شرکت کنند نيز در همين رابطه توضيح داد تا براي رييس جمهور جديد در تغيير سياست خارجي و هستهاي پشتوانه مردمي قويتري ايجاد کند. عالوه بر اين ،شاهد آن هستيم که خامنهاي در عين حال که همچنان به ظاهر موضع ضد آمريکايي خود را حفظ کرده و آن را با چاشنيهاي بددهني به اسراييل ميآميزد، براي جلوگيري از اظهارات و اقدامات خرابکارانه وابستگان و طرفداران خود ،صريحًا از اقدامات هيئت نمايندگي روحاني (ظريف و تيم او) حمايت ميکند ،نتيجه کار آنان را «موفقيت» مينامد و سپاس ميگزارد و ديگران را از نقد و تعرض به آنان بر حذر ميدارد . براي هيچکس و از جمله ارادتمندان خامنهاي مشکل نيست که متن توافقنامه را بخوانند و ببينند که رژيم ايران در برابر تعهداتي که پذيرفته چه امتيازات محدودي گرفته است -امتيازاتي که چندين برابر آن را در برابر تعهدات بسيار کمتري ميتوانستند سالها پيش از غرب بگيرند و کشور را در معرض تحريمهاي اقتصادي و سياسي هشت سال اخير قرار ندهند .به اضافه اين ،روحاني و ظريف و همکاران او از در دوستي با آمريکا درآمدهاند و با کساني که خامنهاي آنان را نماينده شيطان بزرگ ميشناسد و پيروانش به اشاره او شب و روز بر آنان لعن و نفرين ميفرستند نشستهاند و خوش بش کردهاند و دست دادهاند و مصافحه و معانقه کردهاند و عکس يادگاري گرفتهاند. در واقع ،مشابهتهاي زيادي بين قبول آتش بس در سال 67و پذيرش توافق اخير به چشم ميخورد .هر دو
اقدام به منزله شکستن تابوي سياسي بزرگي بود و بسياري از هواداران رژيم را سخت حيرتزده کرد؛ در هر دو مورد، حکومت هزينه سنگيني را براي ادامه «شرايط جنگي» بر
مردم تحميل کرده بود :يکي جنگي خانمانسوز با صدها هزار تلفات انساني و صدها ميليارد دالر هزينه و ديگري تحريمهاي اقتصادي کمرشکن تا حد محروميت مردم از غذا و دارو؛ آن جا «جنگ ،جنگ تا پيروزي» و «فتح بيتالمقدس از راه کربال» شعار اصلي و مقدسي بود که همه تلفات انساني را توجيه کرد و اين جا «مرگ بر آمريکا» و شکست «استکبار جهاني» و «انرژي هستهاي حق مسلم ما است» توجيهگر
دنباله از صفحة قبل و تضادهاي طبيعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشيد و تغيير فصول و بلندي و کوتاهي روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنايي يافته و کارها و فعاليتشان را بر اساس آن تنظيم ميکردند ،به تدريج دريافتند که کوتاهترين روزها آخرين روز پاييز يعني سيام آذر و بلندترين شبها شب اول زمستان است و بالفاصله بعد از اين با آغاز دي روزها بلندتر و شبها کوتاهتر ميشود. اقوام قديم آريايي جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان ميگرفتند خصوصًا ژرمنها که اين ماه را به خداي آفتاب نسبت ميدهند و زياد هم بي تناسب نيست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشيد است که از آن روز در نصف کره شمالي رو به افزايش و ارتفاع و درخشندگي ميگذارد و هر روز قويتر ميشود .در اين شب آتش بر ميافروختند تا تاريکي و عامالن اهريمني و شياطين نابود شده و بگريزند و همچنان که خورشيد به مناسبت فروغ و گرماي کارسازش تقدس پيدا کرده بود آتش نيز همان وااليي را نزد مردمان دارا شد. چون تاريکي فرا ميرسيد ،در پرتو روشنايي آتش
38
تحمل فشار بيحد اقتصادي بر مردم محروم کشور و راندن آنان به زير خط فقر بود. در آنجا جنگ خانمانسوز براي هشت سال ادامه داشت و سرانجام جمهوري اسالمي به آتش بسي تن داد که ميتوانست در سالهاي پيشتر و هزاران هزار قرباني کمتر با گرفتن امتيازات بسيار از طرف مقابل آن را بپذيرد و اکنون نيز پس از هشت سال رجزخوانيهاي احمقانه در برابر غرب و برقراري تحريمهاي شديد اقتصادي عليه مردم ،خامنهاي به مصالحهاي تن ميدهد که در سالهاي پيشتر و دهها تحريم اقتصادي کمتر ميتوانست با گرفتن امتيازات بسيار از طرف مقابل آن را بپذيرد. در برابر اين شباهتها اما دو تفاوت عمده بين دو اقدام ياد شده به چشم ميخورد .يکي اينکه خميني دست کم اين تهور يا شجاعت را داشت که آتشبس را رسما بپذيرد و از آن به نوشيدن جام زهر ياد کند .خامنهاي از اين خصوصيت بيبهره است و در حالي که در خفا از حدود يک سال پيش ايلچي به غرب و اياالت متحده روانه ساخته است ،در ظاهر زبونانه همچنان به دشمني با آمريکا تظاهر ميکند و پيروانش را به دادن شعار «مرگ بر آمريکا» واميدارد . دوم اينکه خميني با سرکشيدن جام زهر به جنگ خانمانسوز هشت ساله پايان داد و آن را به تاريخ سپرد .خامنهاي هنوز در اول راه است .او امتيازاتي به غرب داده تا غرب اوضاع را از آن چه که هست بدتر نکند .نه آن امتيازات براي غرب کافي است و نه تحريمهاي رفع شده (يا تعليق تحريمهاي بيشتر) ميتواند چرخ اقتصاد کشور را به حال عادي باز گرداند يا صادرات نفت را باال ببرد و خزانه خالي شده دولت را پر کند . سياستهاي ماجراجويانه و مخرب او چنان غرب را عليه ايران بسيج کرده که براي جبران آنها بايد هزينههاي به مراتب بيشتري (و عمدتا از جيب ملت) بپردازد .او تا کنون تنها جرعهاي از جام زهر را نوشيده است .بايد او را تشويق کرد که جرأت کند و هرچه زودتر با سر کشيدن تمام جام ،کشور را از مخمصه طاقتفرسايي که به لطف سياستهاي او گرفتار آن شده خالص کند . و اين کار امروز بيش از هر کس ديگر از شخص حسن روحاني ساخته است....
تاريکي اهريمني را از بين ميبردند .در شب يلدا يا تولد خورشيد افراد دور هم جمع ميشدند و جهت رفع اين نحوست آتش ميافروختند و خوان ويژه مانند سفرهيي که عيد نوروز تهيه ميکنند اما محتويات آن متفاوت است ميگستراندند و هر آنچه ميوه تازه فصل که نگهداري شده بود و ميوههاي خشک در سفره مينهادند. اين سفره جنبه ديني داشته و مقدس بود و از ايزد خورشيد روشنايي و برکت ميطلبيدند تا در زمستان به خوشي سر کنند و ميوههاي تازه و خشک و چيزهاي ديگر در سفره تمثيلي از آن بود که بهار و تابستاني پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش ميگذراندند تا اهريمن فرصت دژخويي و تباهي نيابد. سفره شب يلدا سفره ميزد است و ميزد عبارت است از ميوههاي تر و خشک و آجيل يا به اصطالح زرتشتيان لرک که از لوازم اين جشن بود که به افتخار و ويژگي مهر يا خورشيد برگزار ميشد. امروز هم ايرانيان در سراسر جهان اين جشن زيبا را در کنار يکديگر برگزار ميکنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ ميپردازند.
39
December 2013 1392 آذر
39
40
December 2013 آذر 1392
کورش سليماني
K@Kourosh123.com
کشيشها دارد ،اين موضوع را حل کردند و همچنين با ريش پروفسوري يا بدون ريش و صورتي و لباس رسمي آراسته (مثل بچه آدم) در جلوي دوربينها ظاهر شدند. .....و اما موضوع مايه تاسف و شرمآور حرکات با ترس و لرز و دستپاچگي آقاي ظريف بود ،چونکه همانطور که خودتان شاهد بوديد مذاکرهکنندگان پس از رسيدن به توافقي که پس از ساعتهاي طوالني تا دمدمهاي صبح يکشنبه و خرد و خمير کردن اعصاب خبرنگاران مشتاق و خسته در يک کنفرانس مطبوعاتي مشترک شرکت کردند و خانم کاترين اشتون از طرف اتحاديه اروپا و آقاي ظريف وزير امور خارجه ايران در کنار هم ايستادند و از همان اول معلوم بود که يک ديوار نامريي بين آنها وجود دارد. آقاي ظريف دستهاي خود را به هم قفل کرده و بدن خود را در جهت ديگري ميچرخاند که تماس چشمي با خانم اشتون نداشته باشد و خداي ناکرده اين بانوي سالخورده به او دست ندهد يا احتماأل او را بغل نکند و مصيبت کبراي در آغوش کشيدن مادر هوگو چاوز مرحوم توسط احمدينژاد تکرار نشود. جالب اينجا بود که همه مذاکرهکنندگان با خانم اشتون دست دادند و حتي جان کري وزيرخارجه بلند قد امريکا تا کمر خم شد تا خانم اشتون را در آغوش بکشد ولي دکتر ظريف به محض ديدن دوباره عليامخدره دستپاچه شد ،دستهايش را روي سينه به هم قفل کرد و با نگاه التماسآميز و زبان بيزباني از او خواست که دست از پا خطا نکند و او را به گناه کبيره مرتکب نکند و بهانه به دست آنهايي که منتظرند به خاطر همين موضوع قشقرقي به پا کنند ندهد.
مذاکرات ژنو، خانم کاترين اشتون بايد با نهايت ادب خدمت شما عرض کنم که(....من يک وقتهايي بيش از حد مؤدب ميشم) به هيچ وجه قصد اظهارنظري در باره امضاي قرارداد بين ايران و کشورهاي 5به عالوه 1را ندارم (و فکر نميکنم که کسي هم از من انتظار داشته باشد) ولي دستپاچگي و ترس و لرز آقاي ظريف در مصاحبه مطبوعاتي پايان مشورتي جلسههاي موضوعي نبود که بتوان به آساني از آن گذشت. يواش يواش به ياد بياوريم که خانم کاترين اشتون رييس اتحاديه اروپا در گذشته در مالقات با دولتمردان ايراني لباسي به تن داشت که قسمتي از زير گردن او را باز گذاشته بود و اين عکس در مطبوعات ايران به دست «فتوشاپ» سياه شد و لباس خانم اشتون تا خرخره او باال آمد تا حجاب اسالمي صد در صد رعايت شده باشد ،ولي اين بار خانم اشتون کاري کرد که فتوشاپ کاران ايراني را از نون خوردن انداخت يعني خودش به احترام دولتمردان هيز و حشري ناب ايراني تغيير روش داده و خودش پيشاپيش تا آنجا که توانسته، سينه خود را پوشانده بود.
دستپاچگي دکتر ظريف
اول از همه ميخواستم از آقاي ظريف به خاطر اينکه به عکس بعضي دولتمردان جمهوري اسالمي مختصر آبروي ما را در خارج از کشور نبرده تشکر کنم و گرچه اين بزرگواران آزادي و رهايي از اسارت غرب را فقط در استفاده نکردن از کراوات ميدانند ،ولي با ذوق و سليقه خاصي با استفاده از پيراهن بدون يقه که شباهتي به پيراهنهاي
هممرام و همفکر او بدين جهت با زنها دست نميدهند که مبادا مبادا مبادا از نظر جنسي تحريک و مرتکب گناهي عظيم و کبيره و نابخشودني شوند و عالوه بر محاکمه در دادگاه عدل اسالمي در آتش جهنم هم همگي بسوزند.
من نميفهمم که چرا در يک مذاکره طوالني اتمي که به سرنوشت دنيا هم مربوط ميشود ،موضوع مرد و زن بودن بايد مطرح باشد ،گرچه خانم اشتون رعايت عقايد و فرهنگ طرف مذاکره کننده ايراني خود را کرده بود و سر و سينه خود را پوشانده و برخالف آداب و رسوم خود با او دست هم نداد ،ولي معلوم بود که از اين بابت تحقير شده و به خاطر زن بودن مورد تبعيض قرار گرفته و شديدأ احساس شرمندگي ميکند. شايد براي بسياري از مردم دنيا اين فکر پيش بيايد که از نظر ايرانيان محترم ،سابقه سياسي ،افکار و ذکاوت و تجربه و مقام يک فرد مهم نيست بلکه زن يا مرد بودن اوست که اهميت بيشتري دارد .البته آقاي ظريف و مردان
اين وضع به صورت قانون درآمده ،به طوري که اگر زن در مقابل خواستههاي مرد تمکين نکند ،سر و کارش عالوه بر کرامالکاتبين با دادگاههاي مدني و حاکم شرع و چندين و
پرسش بزرگ
پرسش بزرگ من از آقاي ظريف اين است که يک مرد بعد از ساعتها مذاکره و اعصاب خردي و جار و جنجال بعد از قرار گرفتن جلوي دوربينهاي تلويزيوني که آن را به طور زنده به سراسر دنيا مخابره ميکنند ،فقط و فقط با تماس دستش با خانمي به شکل و شمايل خانم اشتون (با نهايت احترام) يک باره فيلش ياد هندوستان بيفتد و از نظر جنسي تحريک شود. آيا فقط خاک زرخيز و پرگهر ايران از داشتن چنين مرداني در جهان برخوردار است؟ چونکه من به چشمان باز و وجداني بيدار مواظب مردان ديگر بودم که با خانم اشتون دست دادند و او را به گرمي در آغوش گرفتند و من با اينکه آدم مؤدب و چشم پاک ولي تيزبيني هستم ،کوچکترين اثري از تحريکات جنسي در آنها مشاهده نکردم و حاال چرا آقاي ظريف وضع ديگري داشته باشد. با احترام مجدد به خانم اشتون ،نامبرده (يعني همون کاترين اشتون) بانوي ميانسال معمولي بود و زيبايي و جذابيت و سکساپيل سوفيالورن يا بريژيت باردو ،جينا لولوبريجيدا ،مريلي مونرو يا کاترين دنوو يا آنجلينا جولي و...و...برخوردار نبود و با نهايت احترام بايد به کساني که چنين قانونها و شرط و شروطهايي را وضع ميکنند بنويسم که اينها چيزي جز فکرهايي پوسيده و تراوشات يک مغز کثيف و عليل نميتواند باشد و حاصلي جز توهين و تبعيض به زن نداشته و ندارد و نخواهد داشت و حاال اگر در يک جمع، زنان از دست دادن با آقاي ظريف خودداري ميکردند خود او (يعني جواد ظريف) چه حالي داشت و چه فکري ميکرد و چه ميگفت و چه مينوشت.
اند و اندي
مايه خجالت
40
واژه «اندي» مدت مديديه که سر زبون عدهاي از همميهنان گرامي ما افتاده و من فکر ميکنم (من گاهي وقتها يک کمي فکر ميکنم) که اين بزرگان معني «اند» و «اندي» را درست نميدانند و فقط حدس ميزنند و جالب اينجاست که شنوندگان و خوانندگان هم متوجه منظور آنان ميشوند. «اندي» از نظر بسياري معني «درصد» يا «خردهاي» يا کمي ميدهد ،در حالي که اين واژه در جاهايي معني آن گاه آن لحظه شگفت ،تعجب و اميدواري هم است ،ولي آن چيزي که به صورت اشتباه روزمره درآمده اين است که «اند» طبق نوشته فرهنگ دهخدا فقط يک عدد نامعلوم بين يک و نه است و بس و البته در جاهايي اين عدد از 3تا 7ذکر شده است ،براي مثال اگر کسي سال تولد سعدي را ششصد و اندي بگويد کامأل درست گفته است چونکه اين مرحوم در سال ششصد و شش هجري قمري به دنيا آمده و اشکالي در کار نيست ولي اينکه من يک بشقاب و اندي پلو خورش خوردم يا اينکه همسر من تا به حال 4و اندي بچه زاييده يا اينکه قاتل ملعون يک تير و اندي در مغز قاتل خالي کرد و خالصه جملههايي از اين قبيل با عقل هيچ بني بشري جور درنميآد و البته و صد البته يک نفر هست که اين چيزها را خوب ميداند ولي به روي خودش نميآورد و اون هم «اندي» خواننده معروفه ،چونکه با استفاده از اين واژه ،خيليها ياد «اندي» (يعني «اندي» خواننده) ميافتند و اين موضوع از نظر او هيچ مانعي نداشته و ندارد.
جمهوري اسالمي و قانون ناممکني به نام تمکين
واژه تمکين در فرهنگ عاميانه يعني رضايت دادن زن به خواستههاي مرد ،مثأل حضرت حوا بعد از اينکه مار چشم و گوش آنها را از اسرار خلقت باز کرد به خواستههاي حضرت آدم تمکين کرد و نتيجه آن هم هابيل و قابيل بود که معرف حضور شما هستند. اما در جمهوري اسالمي وضع پيشرفت شاياني کرده و
چند دارالعدل ديگر است. البته قانون محترم است و الزماالجرا و معلوم نبود که اگر اين قانون در کشور ما نبود چه قشقرقي به پا ميشد و آنچه که ميتوان نوشت اين است که طراحان و تصويبکنندگان اين قانون براي حمايت از انسان اين کار را کردهاند ولي اشکال کار در اين است که فقط از انسان مرد حمايت کردهاند. طبق اين قانون اگر مردي فيلش ياد هندوستان افتاد و به خاطر آن از ديوار راست باال رفت ميتواند زن را به خود بطلبد و به هيچ وجه هم نگران وضع روحي و جسمي زن فلکزده نباشد ،چونکه قانون کشور ،فرهنگ کشور و شرع نبي از آن حمايت ميکند و نميدانم که آيا روزي اين حق و حقوق براي زن هم تصويب خواهد شد يا نه؟ البته هر قانوني يک تبصره دارد ولي اين قانون بدون تبصره است ،پس بنابراين شرط واجب است که اگر زني ميل به همبسترشدن نداشته باشد و ببيند که شوهر دست ور دار نيست و بد جوري خون جلوي چشمانش را گرفته ،از خدعه يا نيرنگ استفاده شود يعني زن خود را مشتاق نشان بدهد ولي اول کار به آگاهي شوهر حشري خود برساند که به يک بيمار جنسي بسيار خطرناک و ناجور دچار شده و دکتر هم گفته که اين مرض يک مرض خطرناک ارثي است که از پدربزرگ به پدر و از پدر به پسر ميرسد. خالصه اينکه اين کار ميتواند چنان باليي بر سر مرد فلکزده در بياورد که ديگر احتياجي به شکايت به محکمه يا دارالعدل براي برنامههاي آينده خود نداشته باشند. در ايام قديم به خروسهايي که کله صبح با قوقوليقوقول خود کله همه را ميبردند ،دارويي ميدادند که خروس بيچاره تا کله ظهر ميخوابيد و بعد هم که بلند ميشد حال و حوصله جيک زدن هم نداشت ،حاال را نميدانم!
تمکين اينکه يبس و پکر و غمگين است شوهر عاطفه و سيمين است گرچه دارد دو زن ناز و قشنگ صيغهاش فاﺋﺰه و نسرين است اقدس و سوسن و پروانه که هيچ نوبت هايده و شيرين است مردک نکبت اکبيري زشت به خيالش که خود فردين است تا که فيلاش بکند ياد ز هند سفرش بي کم و کان تضمين است حاج آقا خبره و قبراق و زبل روز و شب در عمل و تمرين است لخت و عور گردد و گويد به عيال وعده در بستر و بر بالين است نقل قولها کند از شرع نبي ورد لب وسوسه و تلقين است بر مرادش نرسد گر که شبي همه روز دلخور و سر سنگين است تا که دستش بشود جايي بند راهي شهر قم و قزوين است گرچه دارد دو هزار درد و مرض مشکل اصلي او تمکين است
41
مثل شبي دراز منوچهر آتشي
با هر چه روزگار به من داد با هر چه روزگار گرفت از من مثل شبي دراز در شط پاك زمزمه خويش ميروم با من ستارهها نجواگران زمزمهاي عاشقانهاند و مثل ماهيان طاليي شهابها در بركههاي ساكت چشمم سرگرم پرفشاني تا هر كرانهاند همراه با تپيدن قلبم پرندهها از بوتههاي شب زده پرواز ميكنند گل اسبهاي وحشي گندمزار از مرگ عارفانه يك هدهد غريب با آه دردناكي لب باز ميكنند با هر چه روزگار به من داد هيچ و هيچ با هر چه روزگار گرفت از من با كولبار يك شب بي ياد و خاطره با كولبار يك شب پر سنگ اختران تنها ميان جاده نمناك ميروم مثل شبي دراز مثل شبي كه گمشده در او چراغ صبح تا ساحل اذان خروسان تا بوي ميشها تا سنگالخ مشرق بي باك ميروم
مناجات
اسماعيل شاهرودي اي آفريدگار! با ياري شعر سوي تو ميآيم اين زمان؛ تا سر كنم ترانه خود را از بام روزگار در آن زمان كه گردنه حرف ،باز بود لبهاي شعر من جز آستان رنج نبوسيد هيچ گاه هرگز نكرد نقش و نگار يأس ديوار آرزوي دراز مرا سياه آي افريدگار! بگذار تا دوباره بكارم سرزمين شعر بذر اميد را ، بگذار تا ز كوره برآرم صبح سپيده را! اي آفريدگار در سالهاي پيش كه در رو به روي ما دريا نشسته بود من با سرود خويش بسيار ساختم زورق ،براي مردم جوياي آفتاب؛ اينك طناب دار ببافم من؟ ـ اي دريغ! اي آفريدگار! ما را ز گير و دار نگهدار از روي شهر ،تيرگي كينه را بگير ، وقتي كه ميرود چشمي به خواب ناز آن جشم را زآفت كابوس حفظ كن عشاق را سالمتي جاودان ببخش آنها چو آب چشمه گوارا و روشناند، آنها درون جنگل انبوه شعر من
December 2013
41
آذر 1392
دنبال مرغ گمشدهاي پرسه ميزنند اي آفريدگار! در اين زمان كه رخنه بسيار ،چشم را پر كرده است قير خورشيد در درون چشم خورشيد زندگاني خود را پنهان نمودهايم ـ بگذار آنكه هست پس از ما درين ديار داند كه بودهايم! اي آفريدگار! در جام ما شراب تحمل بسيارتر بريز! ما رهرو طريقه كس جز تو نيستيم ، جز عشق و زندگي در اين دل كوير ما را كسي به جستجوي ره نخوانده است ـ تو خود به هرچه ميگذرد ،خوب آگهي! اي آفريدگار! ما را كنار آنكه عزيز است پيشمان پيوند قلبهاي بال ديده نام ده وز قلب مادري مگذار شاخ سرو بلندي سواد شود اشعار من اين كشتزار عشق درو خورده مرا از دست من مگير ، مگذار ديدهاي در پيشگاه تو از ديدگاه روشن مردم جدا شود ـ اي آفريدگار! مگذار......
طاعت
نشاط اصفهاني طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد منظر ديده قدمگاه گدايان شده است كاخ دل در خور اورنگ شهي يابد كرد روشنان فلكي را اثري در ما نيست حذر از گردش چشم سيهي بايد كرد شب ،چو خورشيد جهانتاب نهان از نظر است طي اين مرحله با نور مهي بايد كرد خوش همي ميروي اي قافله ساالر به راه گذري جانب گم كرده رهي بايد كرد نه همين صف زده مژگان سيه بايد داشت به صف دلشدگان هم نگهي بايد كرد جانب دوست نگه از نگهي بايد داشت كشور خصم تبه از سپهي بايد كرد گر مجاور نتوان بود به ميخانه« ،نشاط» سجده از دور به هر صبحگهي بايد كرد
فانوس خيس
سهراب سپهري
روي علفها چکيدهام من شبنم خوابآلود يک ستارهام که روي علفهاي تاريکي چکيدهام جايم اينجا نبود نجواي نمناک علفها را ميشنوم جايم اينجا نبود فانوس در گهواره خروشان دريا شست و شو ميکند کجا ميرود اين فانوس اين فانوس دريا پرست پر عطش مست؟ بر سکوي کاشي افق دور نگاهم با رقص مه آلود پريان ميچرخد زمزمههاي شب در رگهايم ميرويد باران پر خزه مستي بر ديوار تشنه روحم ميچکد من ستاره چکيدهام از چشم ناپيداي خطا چکيدهام شب پر خواهش و پيکر گرم افق عريان بود رگه سپيد مر مر سبز چمن زمزمه ميکرد و مهتاب از پلکان نيلي مشرق فرود آمد
پريان ميرقصيدند و آبي جامههاشان با رنگ افق پيوسته بود زمزمههاي شب مستم ميکرد پنجره رويا گشوده بود و او چون نسيمي به درون وزيد کنون روي علفها هستم و نسيمي از کنارم ميگذرد تپشها خسته شدهاند آبيپوشان نميرقصند فانوس آهسته پايين و باال ميرود هنگامي که او از پنجره بيرون ميپريد چشمانش خوابي را گم کرده بود جاده نفس نفس ميزد صخرهها چه هوسناک بودند فانوس پر شتاب تا کي ميلغزي در پست و بلند جاده کف بر لب پر آهنگ؟ زمزمههاي شب پژمرد رقص پريان پايان يافت کاش اينجا نچکيده بودم هنگامي که نسيم پيکر او در تيرگي شب گم شد فانوس از کنار ساحل به راه افتاد کاش اينجا در بستر علف تاريکي نچکيده بودم فانوس از من ميگريزد چگونه برخيزم؟ به استخوان سرد علفها چسبيدهام و دور از من فانوس در گهواره خروشان دريا شست و شو ميکند.
گله از زلف سياه حافظ
دارم از زلف سياهش گله چندان که مپرس که چنان ز او شدهام بي سر و سامان که مپرس کس به اميد وفا ترک دل و دين مکناد که چنانم من از اين کرده پشيمان که مپرس به يکي جرعه که آزار کسش در پي نيست زحمتي ميکشم از مردم نادان که مپرس زاهد از ما به سالمت بگذر کاين مي لعل دل و دين ميبرد از دست بدان سان که مپرس گفتوگوهاست در اين راه که جان بگدازد هر کسي عربدهاي اينکه مبين آنکه مپرس پارسايي و سالمت هوسم بود ولي شيوهاي ميکند آن نرگس فتان که مپرس گفتم از گوي فلک صورت حالي پرسم گفت آن ميکشم اندر خم چوگان که مپرس گفتمش زلف به خون که شکستي گفتا حافظ اين قصه دراز است به قرآن که مپرس
طبق بر طبق موالنا
جز ز فتان دو چشمت ز کي مفتون باشيم؟ جز ز زنجير دو زلفت ز کي مجنون باشيم؟ جز از آن روي چو ماهت که مهش جويان است دگر از بهر که سرگشته چو گردون باشيم؟ نار خندان تو ما را صنما گريان کرد تا چو نار ،از غم تو با دل پرخون باشيم چشم مست تو قدح بر سر ما مي ريزد ما چه موقوف شراب و مي و افيون باشيم گلفشان رخ تو ،خرمن گل ميبخشد ما چه موقوف بهار و گل گلگون باشيم همچو موسي ز درخت تو حريف نوريم ما چرا عاشق برگ و زر قارون باشيم هر زمان عشق درآيد که حريفان چونيد؟ ما ز چون گفتن او واله و بيچون باشيم ما چو زاييده و پرورده آن درياييم صاف و تابنده و خوش چون در مکنون باشيم ما ز نور رخ خورشيد چو اجرا داريم همچو مه تيز رو و چابک و موزون باشيم همچو عشقيم درون دل هر سودايي ليک چون عشق ز وهم همه بيرون باشيم چونک در مطبخ دل لوت ،طبق بر طبق است ما چرا کاسه کش مطبخ هر دون باشيم؟
وقف کرديم بر اين باده جان ،کاسه سر تا حريف سري و شبلي و ذاالنون باشيم شمس تبريز پي نور تو زان ذره شديم تا ز ذرات جهان در عدد افزون باشيم
وفا
سعدي يکي در بيابان سگي تشنه يافت برون از رمق در حياتش نيافت کله دلو کرد آن پسنديده کيش چو حبل اندر آن بست دستار خويش به خدمت ميان بست و بازو گشاد سگ ناتوان را دمي آب داد خبر داد پيغمبر از حال مرد که داور گناهان از او عفو کرد اال گر جفا کردي انديشه کن وفا پيش گير و کرم پيشه کن يکي با سگي نيکويي گم نکرد کجا گم شود خير با نيکمرد؟ کرم کن چنان کت برآيد ز دست جهانبان در خير بر کس نبست به قنطار زر بخش کردن ز گنج نباشد چو قيراطي از دسترنج برد هر کسي بار در خورد زور گران است پاي ملخ پيش مور
چه جويمت
عطار نيشابوري جانا دلم ببردي ،در قعر جان نشستي من بر کنار رفتم ،تو در ميان نشستي گر جان ز من ربودي ،الحمدهلل اي جان چون تو بجاي جانم ،بر جاي جان نشستي گرچه تو را نبينم ،بي تو جهان نبينم يعني تو نور چشمي ،در چشم از آن نشستي چون خواستي که عاشق ،در خون دل بگردد در خون دل نشاندي ،در المکان نشستي من چون به خون نگردم از شوق تو چو تنها در زير خدر عزت ،چندان نهان نشستي گفتي مرا چو جويي ،در جان خويش يابي چون جويمت که در جان ،بس بي نشان نشستي برخاست ز امتحانت ،يکبارگي دل من من خود کيم که با من ،در امتحان نشستي تا من تو را بديدم ،ديگر جهان نديدم گم شد جهان ز چشمم ،تا در جهان نشستي عطار عاشق از تو ،زين بيش صبر نکند نبود روا که چندين ،بي عاشقان نشستي
بالي سخت رودکي
اي آنکه غمگني و سزاواري وندر نهان سرشک همي باري رفت آنکه رفت وآمد آنک آمد بود آنکه بود ،خيره چه غم داري؟ هموار کرد خواهي گيتي را؟ گيتي ست کي پذيرد همواري؟ شو تا قيامت آيد زاري کن کي رفته را به زاري باز آري آزار بيش زين گردون بيني گرتو بهر بهانه بيازاري گويي گماشته است باليي او بر هر که تو بر او دل بگماري اندر بالي سخت پديد آرند فضل و بزرگ مردي و ساالري
گرچه مستيم عماد خراساني
گرچه مستيم و خرابيم چو شبهاي دگر باز كن ساقي مجلس سر ميناي دگر
م امشبي را كه در آنيم غنيمت شمري شايد اي جان نرسيديم به فرداي دگر مست مستم مشكن قدر خود اي پنجه غم من به ميخانهام امشب تو برو جاي دگر چه به ميخانه چه محراب حرامم باشد گر به جز عشق توام هست تمناي دگر تا روم از پي يار دگري ميبايد جز دل من دلي و جز تو دالراي دگر نشنيده است گلي بوي تو اي غنچه ناز بودهام ورنه بسي همدم گلهاي دگر تو سيه چشم چو آيي به تماشاي چمن نگذاري به كسي چشم تماشاي دگر باده پيش آر كه رفتند از اين مكتب راز اوستادان و فزودند معماي دگر اين قفس را نبود روزني اي مرغ پريش آرزو ساخته بستان طربزاي دگر گر بهشتي است رخ تست نگارا كه در آن ميتوان كرد به هر لحظه تماشاي دگر ت از تو زيبا صنم اين قدر جفا زيبا نيس گيرم اين دل نتوان داد به زيباي دگر مي فروشان همه دانند عمادا كه بود عاشقان را حرم و دير و كليساي دگر
توبه
فخرالدين عراقي
عراقي بار ديگر توبه بشکست ز جام عشق شد شيدا و سرمست پريشان سر زلف بتان شد خراب چشم خوبان است پيوست چه خوش باشد خرابي در خرابات گرفته زلف يار و رفته از دست ز سوداي پريرويان عجب نيست اگر ديوانهاي زنجير بگسست به گرد زلف مهرويان همي گشت چو ماهي ناگهان افتاد در شست به پيران سر ،دل و دين داد بر باد ز خود فارغ شد و از جمله وارست سحرگه از سر سجاده برخاست به بوي جرعهاي زنار بربست ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد که دل را در سر زلف بتان بست بيفشاند آستين بر هردو عالم قلندوار در ميخانه بنشست لب ساقي صالي بوسه در داد عراقي توبهي سيساله بشکست
گواهي دل
فرخي سيستاني
دل من همي داد گفتي گوايي كه باشد مرا روزي از تو جدايي بلي هر چه خواهد رسيدن به مردم بر آن دل دهد هر زماني گوايي من اين روز را داشتم چشم و زين غم نبوده ست با روز من روشنايي جدايي گمان برده بودم وليكن نه چندان كه يك سو نهي آشنايي به جرم چه راندي مرا از در خود گناهم نبوده ست جز بيگناهي بدين زودي از من چرا سير گشتي نگارا بدين زود سيري چرايي كه دانست كز تو مرا ديد بايد به چندان وفا اين همه بي وفايي سپردم به تو دل ندانسته بودم بدين گونه مايل به جور و جفايي دريغا دريغا كه آگه نبودم كه تو بي وفا در جفا تا كجايي همه دشمني از تو ديدم و ليكن نگويم كه تو دوستي را نشايي نگارا من از آزمايش به آيم مرا باش تا بيش ازين آزمايي
42
بهشت پنتهاوسنشينان پايتخت کجاست؟
همشهري اقتصادي وارد محله نياوران ميشويم. از ميدان ياسر به سمت شمال ادامه مسير ميدهيم .نزديک محله جماران به سه راه ياسر و سپس خيابان صادقي قمي ميرسيم و کمي بعدتر خيابان بوکان خود را به ما نشان ميدهد .آن هم تا گالبدره .ميايستيم و ناخودآگاه سر و گردنمان به سمت آسمان باال ميرود .در دو سوي خيابان برجهاي چند طبقهاي را ميبينيم که بر باالي خود يک واحد پنتهاوس را ميزباني ميکنند. اين جا بهشت پنتهاوسنشيان پايتخت است. در اين خيابان تعداد پنتهاوسهاي ساخته شده به نسبت ديگر برجهاي نقاط و محالت مختلف تهران بيشتر است .فرزاد دليري که او را به عنوان معروفترين طراح و سازنده اغلب پنتهاوسهاي پايتخت ميشناسند ،در يکي از برجهاي همين خيابان زندگي ميکند و کريم باقري فوتباليست سرشناس تيم ملي هم در يکي از پنتهاوسهاي اين خيابان ساکن است. خيابان بوکان را به پيش ميرويم و سربااليي آن اين امکان را به بيننده ميدهد که نماي بهتري از برجهاي آن را ببيند .سازندگان اين برجها تالش کردهاند از مصالح و منابع کم نگذارند و از بهترين شيرآالت خارجي و دستگيرههاي آب طال داده شده استفاده کنند .کمي ميايستيم و آدرس پنتهاوسهاي عرضه شده براي فروش را بررسي ميکنيم. در سه راه ياسر ،برج سفير به شماره 38قرار دارد .پنتهاوس اين برج
December 2013 آذر 1392
452مترمربع زير بنا دارد و دور تا دور آن تراس است .مجهز به سونا ،جاکوزي ،استخر، زباله ،آسانسور حمل ماشين ،در کددار ،شيرآالت طال و روفگاردن است .مالک قيمت فروش هر متر مربع آن را 15ميليون تومان اعالم کرده است. هنوز از سه راه ياسر دور نشدهايم که در خيابان محمودي يکم به پالک 38 ميرسيم .پنتهاوس اين برج 350متر مربع زيربنا دارد و دوپلکس است .متراژ تراس آن 365متر مربع بوده و از ميان تمامي امکانات و مزاياي يک پنتهاوس فقط استخر و آسانسور حمل ماشين ندارد .مالک آن را به قيمت هر متر مربع 15ميليون تومان براي فروش عرضه کرده است. به خيابان بوکان بازميگرديم و در انتهاي آن به خيابان کوهسار پالک 1+ 12ميرسيم .پنتهاوس اين پالک 600 متر مربع زير بنا دارد و قيمت هر متر مربع آن 18ميليون تومان است. از منطقه نياوران به سوي کامرانيه ميآييم .باالتر از چهار راه کور نور ،برج رولکس قرار دارد که علي دايي ،سرمربي تيم فوتبال پرسپوليس ساکن يکي از پنتهاوسهاي همين برج است .زير بناي اين واحد 1717متر مربع و قيمت هر متر مربع آن بالغ بر 25ميليون تومان است .پنتهاوس دايي داراي استخر روي بام ،سونا ،جاکوزي ،آسانسور اختصاصي حمل ماشين به داخل واحد ،آسانسور نفربر اختصاصي ،دستگيرهها و شيرآالت آب طال ،سيستم سرمايشي و گرمايشي از کف، مبدل برق از انرژي خورشيدي ،آشپزخانه مبله ،سيستم ضد حريق ،سيستم صوتي ،زمين ورزشي و باغچه است. کامرانيه را به سمت ميدان تجريش و منطقه زعفرانيه ادامه مسير ميدهيم .ابتدا وارد خيابان فيروزکوه و سپس خيابان نيازاده ميشويم .نبش کوچه سپيد به برج الگانس ميرسيم .در طبقه 14اين برنج پنتهاوسي با زيربناي 950 مترمربع ساخته شده که دور تا دور آن تراس است .اين خانه سونا ،جاکوزي ،استخر ،شوتينگ زباله ،آسانسور حمل ماشين، در کددار و روف گاردن دارد .قيمت پيشنهادي آن هم در هر متر مربع 19ميليون تومان است. چون به آدرس خيابان ولنجک نزديک شدهايم ،نرسيده به تلهکابين ،برج مرواريد را ميبينيم که طبقه 26آن پنتهاوس عرضه شده براي فروش با قيمت هر متر مربع 18ميليون تومان است .اين خانه فقط آسانسور حمل ماشين ندارد .ولي از ديگر امکانات مرسوم يک پنتهاوس بهرهمند است. هنوز 3آدرس ديگر باقي مانده است .از مسير بزرگراه چمران به منطقه الهيه ميآييم .ابتدا در خيابان تختي ،نبش بنبست نصيبي ،پالک ،58پنتهاوسي را ميبينيم که 1200متر مربع زير بنا دارد .قيمت هر متر مربع آن 25ميليون تومان و داراي استخر روي بام ،سونا ،جاکوزي ،آسانسور نفربر اختصاصي ،دستگيرهها و شيرآالت آب طال، سيستم صوتي ،زمين ورزشي و باغچه است.
42
الهيه را به سمت پايين پشتسر ميگذاريم .وارد خيابان فرشته (فياضي) ميشويم .کمي بعدتر به خيابان چناران و برج چناران ميرسيم .طبقه 20اين برج پنتهاوسي با تمام امکانات به همراه زمين تنيس و پيست دوچرخهسواري قرار دارد که قيمت پيشنهادي هر متر مربع آن 30ميليون تومان اعالم شده است. از خيابان فرشته به سمت پايين برميگرديم ،عرض بزرگراه مدرس را طي ميکنيم .در سراشيبي بلوار آفريقا وارد خيابان مريم ميشويم .پالک 27 اين خيابان پنتهاوسي با زيربناي 400مترمربع و 150متر مربع تراس دارد. اين خانه جردني به جز استخر و آسانسور حمل ماشين ،از ديگر امکانات يک پنتهاوس برخوردار بوده و قيمت هر متر مربع آن به اظهار فروشنده 12ميليون تومان است.
اجارههاي ميلياردي
در اين شرايط رکود معامالت خري د و فروش اما رونق اجاره مسکن، نگاهي به وضعيت اجاره مستغالت اداري هم قابل توجه است .آن طور که در اطالعيههاي حواشي ميادين وليعصر ،فاطمي و آرژانتين و ديگر نقاط مرکزي تهران ميتوان مشاهده کرد اين ارقام رهن براي اجاره مستغالت اداري به ميلياردها تومان هم ميرسد. ساختماني در ميدان آرژانتين با وسعت 1200متر 5 ،طبقه 2 ،واحدي با 20پارکينگ به مبلغ 2.5ميليارد تومان رهن گذاشته شده است. ساختماني ديگر در خيابان گاندي با وسعت 1300متر 5 ،طبقه 3 ،واحدي با 20پارکينگ به مبلغ 2.5ميليارد تومان رهن گذاشته شده است. يک ساختمان در وليعصر – فاطمي با وسعت 1000متر 5 ،طبقه 3 ،واحدي با 20پارکينگ به مبلغ 1.8ميليارد تومان رهن گذاشته شده است. در خيابان مطهري نيز ساختماني با وسعت 1400متر 20 ،ساله 4 ،طبقه با 16پارکينگ به مبلغ 1.5ميليارد تومان رهن گذاشته شده است. اجارههايي با اعداد و ارقام قابل توجه در حوزه مسکن شهر تهران نيز وجود دارد .واحدي در الهيه 200 ،متر با قيمت 320ميليون تومان رهن گذاشته شده است. در فرشته – چناران نيز يک مسکن 430متري 4 ،خوابه با قيمت 300 ميليون تومان رهن و اجاره ماهانه 3.5ميليون تومان گذاشته شده است. يک واحد 240متري در ولنجک 4 ،خوابه با قيمت 300ميليون تومان ،يک واحد 200متري در زعفرانيه با قيمت 250ميليون تومان ،يک مسکن 230 متري در جردن با 2پارکينگ با قيمت 240ميليون رهن گذاشته شده است. يک واحد 220متري در خيابان شريعتي 3 ،خوابه با پارکينگ و انباري نيز با قيمت 190ميليون تومان و واحدي ديگر در ميرداماد به متراژ 200متر بدون پارکينگ با نرخ 160 ميليون تومان رهن گذاشته شده است.
43
توافق ژنو براي ايران؛
آنچه داد و آنچه گرفت محمد اميني ،بي .بي .سي
توافق هستهاي در ژنو نه ايدهآل غربيها بود و نه ايدهآل ايران .در بهترين حالت رسيدن به نقطه واقع بيني بود .در يک جمله ميتوان محصول اين توافق روي برنامه هستهاي ايران را خالصه کرد :برنامه هستهاي ايران به عقب بازنگشت ،ولي جلوي گسترش و پيشرفت آن به سبک گذشته تا حدود زيادي گرفته شد. اما طبيعي است که اين توافق از سوي طرفهاي امضا کننده يک دستاورد تاريخي معرفي شود و از سوي مخالفان مثل بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل يک اشتباه تاريخي .ولي از سوي منتقدان هم نکات بسياري براي بيان در رابطه با اين توافق وجود دارد.
December 2013 آذر 1392
اين توافق خطر فروپاشي سيستم از طريق استمرار تحريمهاي فزاينده را تا حدي مرتفع مي کند و به قول حسن روحاني در ساختار و روند اعمال تحريمها عليه ايران ترک ايجاد مي کند. اين توافق مجال تنفسي به اقتصاد ايران ميدهد. اين توافق باعث کمتر شدن احتمال حمله نظامي اسرائيل و در نتيجه درگيري مستقيم ايران و آمريکا ميشود. اين توافق بين ايران و کشورهاي طرف مذاکره به ويژه آمريکا ،بستري براي اعتماد سازي ايجاد ميکند. اين توافق باعث فاصله گرفتن اسرائيل و اعراب از آمريکا ميشود و تل آويو را در جبهه صلح خاورميانه تحت فشار بيشتري ميگذارد و دولت نتانياهو را به خاطر مخالفتهايش با اجماع کشورهاي طرف مذاکره در موضع بازيگر افراطي قرار ميدهد که حرفهايش را نبايد جدي گرفت.
نگاهي به فهرست تعهدات ايران
بر اساس اعالم دولت آمريکا ،عمده تعهداتي که جمهوري اسالمي ايران خود به رعايت آنها را متعهد کرده است عبارتند از: توقف غني سازي 20درصدي؛ تبديل کليه اورانيوم 20درصد غني شده موجود به شکلي که قابل غني سازي بيشتر نباشد (اين امر بايد ظرف شش ماه طول عمر توافق موقت بدست آمده عملي شود)؛ توقف غني سازي بيش از 5درصد؛ عدم افزايش مجموع ميزان اورانيوم غني شده 5درصدي فعلي (اين نوع اورانيوم در ايران استفاده صنعتي قابل توجه ندارد، بنابراين ميتوان اين بند را نوعي توقف غني سازي 5درصدي هم دانست)؛ عدم نصب سانتريفيوژهاي بيشتر از هر نوع؛ عدم ساخت سانتريفيوژهاي بيشتر (جز در مواردي که نياز تعميراتي در ميان باشد)؛ عدم به کار گيري سانتريفيوژهايي که ساخته ولي هنوز نصب نشده بودند؛ عدم نصب يا استفاده از سانتريفيوژهاي نسل جديد؛ عدم به کارگيري حدود نيمي از سانتريفيوژهاي نصب شده در نطنز و 75درصد سانتريفيوژهاي نصب شده در سايت فردو براي غني سازي؛ فراهم کردن امکان بازرسي مستمر از سايتهاي فردو و نطنز؛ عدم ساخت سايتهاي غني سازي جديد و دادن اجازه بازرسي از مراکز توليد سانتريفيوژ و انبارها و حتي نظارت بر توليد روتورها (پرهها)ي سانتريفيوژ که در سرعت غني سازي توسط سانتريفيوژ اثر دارند. تعهدات بازدارنده ايران در مورد راکتور آب سنگين اراک هم قابل توجهاند که در عمل باعث ميشوند کل پروژه راکتور اراک به طور کامل متوقف شود :عدم (راه اندازي راکتور اراک ،آزمايش ،تزريق سوخت ،نصب قطعات ديگر به سايت اراک ،توليد سوخت براي راکتور و ساخت مجموعه قابل جدا سازي پلوتونيوم از سوخت مصرف شده).
تعهدات 1+5
مواردي که گروه کشورهاي مقابل ايران به آنها متعهد شدهاند به طور خالصه عبارتند از: عدم وضع تحريمهاي جديد؛ تعليق تحريمهاي آمريکا و اتحاديه اروپا در مورد فلزات گرانبها ،صنعت پتروشيمي و خودروسازي؛ تعليق شش ماهه الزام خريداران نفت ايران به کاهش مداوم خريد نفت؛ دادن تسهيالتي براي تعمير برخي هواپيماها؛ تسهيالتي براي ارسال پول براي دانشجويان ايراني و تسهيالت براي مخارج پزشکي (که تاکيد شده اين کارها براي رعايت رفاه ملت ايران از سوي 1+5پذيرفته شده)؛ و تسهيالت ديگري که در مجموع باعث نمي شود درآمدهاي ايران به دوره ما قبل تحريمها برگردد. به گفته دولت آمريکا اين تسهيالت در مجموع 7ميليارد دالر براي ايران ارزش خواهد داشت.
آيا توافق ژنو براي ايران «دستاورد» است؟
حسن روحاني رئيس جمهوري ايران که در آستانه ارائه گزارش صد روز نخست خود در کاخ رياست جمهوري بود ،در نامهاي به آيتاهلل خامنهاي گفته حق ايران براي غني سازي اورانيوم به رسميت شناخته شد و تحريمها هم کاسته خواهد شد .اين دو موضوع ،محور اصلي گزارش او به رهبري نظام بود. آيتاهلل خامنهاي هم در پاسخ اين نامه نوشته «دستيابي به آنچه مرقوم داشتهايد در خور تقدير و تشکر از هيات مذاکرات هستهاي و ديگر دستاندرکاران است و ميتواند پايه اقدامات هوشمندانه بعدي قرار گيرد». حسن روحاني خطاب به ملت ايران هم از لغو همه تحريمها در آينده سخن گفته است. توافق ژنو از نظر دولتمردان حکومت ايران يک دستاورد تفسير ميشود چون احتماال از نظر آنان: جلوي غني سازي 5درصدي در ايران را نميگيرد.
اما غير از آنچه مقامات حکومتي جمهوري اسالمي از توافق ژنو ميخواهند به مردم ايران و کشورهاي جهان نشان دهند ،زواياي ديگري براي تحليل اين توافق وجود دارد.
اذعان به واقعيتها
نخست آنکه ميتوان گفت توافق ژنو اذعاني بود از سوي حاکمان کنوني ايران بر اينکه برنامه هستهاي با فشارها و تحريمهاي بي سابقه در تاريخ جهان که عليه حکومت و تا حد زيادي عليه ملت ايران ايجاد شده ،موجوديت سيستم را با خطر استراتژيک مواجه کرده است. دوم اينکه فشارهاي اسرائيل و فشارهاي متحدان منطقهاي عرب آمريکا که با اسرائيل در موضع ضد ايرانياش همصدا شدهاند ،در کنار تحريمهايي که درآمدهاي نفتي کشور را به گفته جان کري وزير خارجه آمريکا از حدود 100تا 120 ميليارد دالر در سال به 45ميليارد دالر رسانده ،حکومت ايران را به معادله هزينه و فايده در سطحي استراتژيک وادار کرده است. آيتاهلل خامنهاي پس از روي کار آمدن دولت حسن روحاني از «نرمش قهرمانانه» سخن گفت و گزارشها اکنون از انجام مذاکرات محرمانه ميان ايران و آمريکا در سرزمين ثالث طي ماههاي گذشته خبر ميدهند که نقطه شروعش حتي قبل از روي کار آمدن حسن روحاني بوده است. سوال اينجاست که اگر جمهوري اسالمي ايران حاال حاضر شده چنين تعهدات مفصل و دقيقي را بپذيرد ،چرا در زمان آقاي احمدينژاد ،به ويژه در دولت دوم او ،که موج تحريمها به اين سطح و شدت نرسيده بود ،حاضر به پذيرش اين موارد نشد؟ احتماال يک جواب اين خواهد بود که حجم و ميزان پيشرفت برنامه هستهاي ايران در مسيري بود که بتواند آنقدر سانتريفيوژ و غني سازي بيست درصدي انجام دهد تا کشورهاي 1+5را به نقطه امضاي توافق کنوني ژنو برساند .اين جواب بسيار قابل تامل است ولي در بحث هزينه فايده قانع کننده به نظر نميرسد. زماني علي الريجاني در واکنش
43
به توافقاتي بسيار کمتر از ليست تعهدات ژنو ،از عبارت «گرفتن آب نبات در مقابل دادن در غلطان» استفاده کرده بود .فراموش نشده که آيتاهلل خامنهاي بارها به صراحت و به کنايه از مذاکره کنندگان قبلي (در اصل حسن روحاني در زمان هدايت مذاکرات دهسال پيش) انتقاد کرده بود. حاال دست بر قضا ،مسئول سابق مذاکرات ،يعني حسن روحاني ،رئيس قوه مجريه در جمهوري اسالمي ايران است و در يک نگاه حجم تعهدات پذيرفته شده توسط دولت وي در مقايسه با آنچه در مقابل به دست آورده اين سوال را ايجاد ميکند که آيا اين پذيرش ،نشانه اذعان به سوء محاسبه رهبري در بازي ميدان هستهاي نبوده است؟
نکات واقع بينانه پيش رو در بحث حق غني سازي
عدم گنجايش صريح عبارت «شناسايي حق غني سازي اورانيوم» در ايران و توسط ايران اين امکان را به جان کري وزير خارجه آمريکا و سنگين وزنترين بازيگر گروه 1+5 داده که بگويد در سند ژنو چيزي به عنوان «حق غني سازي» براي ايران گنجانده نشده است. از سوي ديگر ،پذيرش توقف غني سازي بيست درصدي و عدم ذکر توقف غني سازي 5درصدي عمال به دولتمردان ايران اين امکان را داده که بگويند پس حق غني سازي اورانيوم به رسميت شناخته شده است. آقاي روحاني که در دوران تبليغات رياست جمهوري خودش را يک «حقوقدان و نه سرهنگ» معرفي کرد نيک ميداند که عدم تصريح در يک سند ،پاي تفسير و تحليلهاي متفاوت را به آن باز ميکند. وجود تحريمهايي که همچنان درآمدهاي جمهوري اسالمي را زير پنجاه ميليارد دالر در سال نگاه ميدارند (کمتر از نصف سابق) و انواع و اقسام دسترسيها و تعهداتي که نقض آنها ميتواند بر توافق شش ماهه کنوني اثر منفي بگذارد ،جاي خوشحالي چنداني براي حکومت ايران باقي نميگذارد. آنچه اتفاق ميافتد اين است که ايران همچنان تحت فشار تحريمها مجبور به دادن امتياز است چون ميداند که ديگر مانند هشت ساله احمدينژاد توان استمرار در مسير قبلي را ندارد. کشورهاي طرف ايران هرکدام با تفسير و تاويل متناسب با منافع جهاني و داخلي خودشان ،توافق ژنو را به مخاطبان خود عرضه ميکنند و جمهوري اسالمي ايران هم از اين قاعده مستثني نيست ،کما اينکه برخي در ايران به مقايسه توافق موقت ژنو با ملي شدن صنعت نفت متوسل شدهاند. اما آيا آنچه ايران در نهايت به دست ميآورد پاسخگوي هزينههايي که براي آن پرداخته خواهد بود؟
44
دنباله از صفحة 32
در اين سازمان مشغول به کار شد ،اولين فيلم او «توبه نصوح» نام داشت. محسن مخملباف در دهه شصت يکي از پرکارترين سينماگران بعد از انقالب بود .در شرح احوال او ميخوانيم که پس از ساختن فيلمهاي متعدد به همراه پسرش به اسراييل سفر ميکند ،براي تحقيق در باره بهاييت يک دين ايراني که حدود 170سال پيش در ايران به وجود آمده و اکنون چند ميليون پيرو دارد .پيروان اين دين از سراسر جهان به شهر حيفا ميآيند تا در باغي که مرکز اين دين است خدمت کنند و از طريق کار در طبيعت خود را صلحطلب بار بياورند .پدر از طريق همراهي و گفتگو با باغباني که از «پاپا نيو گيني» آمده در مييابد که افکار او و دينش با افکار صلحطلبانه و به دور از خشونت کساني چون گاندي و ماندال شباهت دارد .براي پدر اين سوال مطرح ميشود که اگر نگاه ديني اصالح طلبانهاي در ايران وجود داشت آيا حکومت ايران امروز ،هنوز به دنبال ساخت بمب اتمي ميرفت؟ اما پسر عميقا» معتقد است همه اديان جز تخريب جهان کاري نکردهاند .جدل پدر و پسر بر سر نقش اديان در زندگي انسانها ،راه آنها را از هم جدا ميکند و هر يک به راهي ميروند .کارگردان از طريق دو نگاه متفاوت به نقش دين ميکوشد تجربه دو نسل را در مقوله دين مطرح کند .خوانندگان ميتوانند براي دسترسي به اطالعات بيشتر به دايرهالمعارف «ويکي پيديا» زندگينامه محسن مخملباف مراجعه فرمايند. ( )3محمد نوريزاد (زاده 19آذر 1321در روستايي در شهرستان شهريار) کارگردان ،فيلمنامهنويس و
December 2013 آذر 1392
44
روزنامهنگار ايراني است. نوريزاد از نويسندگان روزنامه کيهان و تا پيش از سال 1388از پرشورترين حاميان رهبري جمهوري اسالمي و مخالف سرسخت جريان اصالحطلبي بود .اما در جريان اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوري 1388به صف منتقدان حکومت پيوست و به دليل نگارش نامههاي سرگشاده انتقادي خطاب به علي خامنهاي رهبر جمهوري اسالميدستگير شد. دکتر حسين باقرزاده در مقالهاي تحت عنوان «مخملباف و نوريزاد ،شکستن دو تابو ».درباره عمل محمد نوريزاد چنين مينويسد :محمد نوريزاد فردي مذهبي است و با عمل خود يک تابوي سخت مذهبي را شکسته است ...او به درون خانه يک خانواده بهايي پا ميگذارد که پدر بزرگ آن اعدام شده است و پدر و مادر، هر دو به دليل يک فعاليت آموزشي به زندان افتادهاند ،او با تاسي از پاپ بنديکت که پاهاي دخترک بزهکار مسلماني را شسته و بوسيده بود ،بر پاي آرتين چهار ساله خانواده بوسه ميزند و از سوي همه کساني که در نظام اسالمي بر بستگان آرتين و ساير بهاييان ستم کردهاند از آرتين چهارساله ( به عنوان «نماينده بهاييان» پوزش ميطلبد».. برگرفته شده از نشريه پرديس شماره 237مرداد 1392 مطابق آگست سال 2013ميالدي صفحه .)19 ( )4خوانندگان عزيزي که مايل به بررسي کامل اظهارات آيتاهلل عبدالحميد معصومي تهراني هستند ميتوانند به نشريه پرديس شماره 240آبان ماه 1392 مطابق با نوامبر سال 2013ميالدي صفحه 30تحت عنوان «ديدار آيتاهلل عبدالحميد معصومي تهراني با جمعي از فعالين بهايي کشور مراجعه فرمايند.
جدول متقاطع افقي: .1دومين پادشاهان سلسله قاجاريه و برادرزاده آغا محمدخان ـ امور و فرامين. .2کثرت آمد و شد ـ نوعي از چاپ ـ کيمياي فعلي. .3جاويدان و پاينده ـ اثر مشهوري از «سامرست موام» نويسنده انگليسي متولد 1874ميالدي که تحصيالت خود را در رشته پزشکي و علوم به پايان رساند ـ امر به جستوجو کردن. .4عدد خيطي ـ پسوند مانند ـ عبور کردن ـ درمان و معالجه. .5نام ديگر «تره» ـ شيميدان آلماني سده بيستم و برنده نوبل 1918ميالدي به خاطر ابداع روش جديدي براي تهيه آمونياک ـ لحظه کوتاه. .6من و تو ـ پارچه کم عرض ـ نگهبان و پاسبان. .7يکي از اديان ـ عايدي و محصول کار ـ اصطالحي در اهل تناسخ به معني انتقال روح از جسم انسان به جسم گياه يا جماد. .8رهبر و سرکرده ـ ميوه خوشهاي ـ دستگاه کوچکي در موتور اتوموبيل براي توزيع برق جهت توليد انفجار در مخلوط هوا و بخار بنزين. .9زرد انگليسي ـ از قلههاي مهم آفريقا واقع در کنيا ـ آبرومند و باحيا. .10ميوه پخته شده در شکر ـ خوبي و خوشي ـ يار جدانشدني شلوار. .11حرارت و گرما ـ قابله ـ بخت آزمايي. .12شهرستان ـ حرف ترديد ـ توان و رمق ـ عضوي در تيم فوتبال.
جدول ارقام: 3رقمي:
.882 – 816 – 751 – 669 – 568 – 553 – 453
4رقمي:
– 5167 – 4987 – 3956 – 2433 – 1816 .9921 – 8374 – 8173 – 6415 – 5992
5رقمي:
34692 – 33889 – 19576 – 17932 – 15493 – – 48939 – 48697 – 42169 – 35419 89146 – 87346 – 82742 – 75325 – 62945 – .99457 – 91674
6رقمي:
.657736 – 286194 – 198861 – 143586
7رقمي:
2614582 – 2413957 – 1258791 – 7884231 – 5593315 – 3293447 – – 8319722 – 8311847 – 7976678 .9776521 – 9759812 – 9475635
.13بيدرنگ و سريع ـ داراي فن و صنعت ـ خواب خوش. .14حوض کوچک ـ نوعي طالق ـ آيين خداپرستي. .15شاعر سوررآليست فرانسوي و خالق اثر «اورليا» ـ بهترين فيلم سال 1967با بازي «راد استايگر» که برنده جايزه اسکار شد.
عمودي: .1هوشياري و تيزهوشي ـ بزرگترين شاعر و نمايشنامهنويس فکاهي يونان قبل از ميالد. .2بازگشتن به راه حق ـ مجراي آب ـ نويسنده انگليسي متولد 1821و خالق رمان «مادام بواري». .3تيز و برنده ـ يکي از فلزات کمياب ـ اميد و چشمداشت. .4برهنه و لخت ـ سنگ آسيا ـ پرتاب کننده ـ توانايي و نيرو. .5نوعي از حلوا ـ فلزي است نقرهاي و بيرنگ ـ شب را در جايي به سر بردن. .6دانشمند و پزشک آمريکايي سده نوزدهم که تحقيقاتش در مورد روشهاي تجربي بيحسي قابل تمجيد است ـ دردها و رنجها ـ بزرگمنشي و تکبر. .7جوان و برنا ـ ولگرد و مفتخور ـ بهانه بيجا. .8داناتر و فهيمتر ـ از عناصر شيميايي ـ حاکم و فرمانروا. .9بر پشت درازگوش نهند ـ نمايشنامهنويس شهير آمريکايي و خالق اثر «در راه کارديف» با نام کوچک يوجين ـ زشتي و رسوايي. .10خطکشي مهندسي ـ سرخ رنگ ـ قطب منفي باتري. .11ورم زير گلو و گردن ـ بيهمتا و يگانه ـ عضو بعضي از جانوران. .12غذاي بيمار ـ مرواريدها ـ بيماري و ناخوشي ـ لقب «ادريس نبي». .13پسر مازني ـ باالتر از سرتيپ ـ کالم افسوس. .14يکصدا و موافق ـ مخفي و محرمانه ـ نگاه و نظر. .15شخصيت سياسي و بيرحم روسيه در قرن شانزدهم که زندگي و سرگذشت وي از آثار «الکسي تولستوي» درامنويس روسي است ـ اماکن علم آموختن در گذشته.
45
پرويز صياد و هادي خرسندي در آتالنتا پرويز صياد و هادي خرسندي در نقشهاي صمد و هادي در يک اجراي جديد دو نفره« ،برخورد سوم» را در آتالنتا به روي صحنه ميآورند. اين برنامه يکشنبه 29دسامبر 2013 در «گوينت پرفورمينگ آرتز سنتر» اجرا ميشود و ساعت شروع آن 7و نيم بعدازظهر اعالم شده است .بليتهاي اين برنامه را ميتوانيد از فروشگاههاي شهرزاد ،گلوبال و وطن تهيه فرماييد. تلفن رزرو و اطالعات: )678( 357 _ 3572ميباشد.
December 2013 آذر 1392
فستيوال ايرانيان در آتالنتا فستيوال ايرانيان آتالنتا براي اولين بار در تاريخ يکشنبه 6اپريل 2014در «پيدمانت پارک»برگزار خواهد شد .برگزاري هرچه باشکوهتر اين فستيوال ،نيازمند حمايت و پشتيباني کليه هموطنان عزيز ميباشد و از صاحبان مشاغل عالقمند به شرکت در اين فستيوال تقاضا شده است تا حداکثر اول ژانويه 2014با مسؤالن اين فستيوال تماس بگيرند .تلفنهاي تماس، )404( 422 - 2466و )678( 549 - 1375ميباشد.
برنامه ويژه بخش مطالعات دانشگاه جورجيا تک
/ RENTاجاره
Rare Opportunity, Professional Female, Upscale home with complete private first floor entrance in Sandy Springs, No Pets, Nonsmoker.
(770) 303-0222
استخدام به يک مدير ،با تجربه کاري کافي ،براي اداره يک «فستفود» رستوران ايراني در يک مال در شهر رالي ،ايالت «نورت کاروالينا» نيازمنديم.
)919( 649 - 6666
استخدام
پارتيهاي شب ژانويه در آتالنتا:
يک خانم سالمند ايراني مقيم نورت کاروالينا ،به خانمي ميانسال که بتواند با او زندگي و از نظر زبان و نگهداري به او کمک کند ،احتياج دارد.
رستوران «فليورز» و رستوران بار «فليورز - »Flavorsبراي ژانويه شب امسال برنامه مخصوصي همراه با دي.جي امير تدارک ديده است. ورودي اين شب 55دالر است که شامل پيشغذا ،شام ،دسر و گيالس شامپاين خواهد بود .جهت کسب اطالعات بيشتر و رزرو جا با تلفن )404( 255 - 7402 تماس بگيريد .آگهي اين برنامه در صفحة 2اين شماره پرديس درج شده است.
رستوران «تانترا» رستوران و بار «تانترا _ »Tantraنيز سهشنبه شب، 31دسامبر (شب ژانويه) برنامه ويژهاي براي شما تدارک ديده است .در اين شب صرف شام از ساعت 7 آغاز ميشود و دي.جي شما را از ساعت 10شب تا پاسي از صبح با آهنگهاي ايراني و اينترنشنال سرگرم خواهد کرد .جهت کسب آگاهي بيشتر ميتوانيد به صفحة 55اين شماره پرديس و يا وبسايت www.tantraatlanta.com سري بزنيد .تلفن تماس نيز )404( 673 - 3465اعالم شده است.
کنسرت احسان خواجه اميري در آتالنتا «بولرو اينترتينمنت» با همکاري رستوران «فليورز» کنسرت باشکوه احسان خواجهاميري خواننده خوش صداي مقيم ايران را در تاريخ جمعه شب 17ژانويه 2014در ساعت 9شب در محل «سنتر استيج» برگزار ميکند .بليت اين کنسرت را ميتوانيد از سايت Ticketmaster. com تهيه کنيد .تلفن اطالعات اين برنامه )770( 355 - 6814اعالم شده است.
45
)910( 233 - 1026
ماه گذشته به همت خانم «دکتر مصباح» استاد بخش مطالعات فارسي دانشگاه جورجيا تک برنامه ويژهاي در فضاي باز دانشگاه و در چادري که براي اين امر برپا شده بود ،جهت ترويج و شناساندن زبان فارسي به دوستداران ارايه شد .رستوران «ميراژ» در اين روز با خوراک خوشمزه و به صورت رايگان از حضار پذيرايي کرد و با اين عمل تحسين همگان را برانگيخت .اين برنامه متنوع با موزيک و تصاويري از ايران و همچنين دست نوشتههايي از خانم سعيدي همراه بود .دانشآموزان اين کالسها داوطلبانه از عموم پذيرايي کردند.
برنامههاي کانون ايرانيان آتالنتا آدينه 8نوامبر شب شعر در باره «زمانه و شعر» هوشنگ ابتهاج توسط خانم هما شيرازي و آقاي آرمان شيرازي برگزار گرديد. آدينه 15نوامبر شب سخنراني با حضور آقاي دکتر رسول نفيسي ،استاد جامعه شناسي دانشگاه واشينگتن در باره شخصيت ايراني در ساعت 8شامگاه برگزار شد. يکشنبه 17نوامبر مراسم بزرگداشت خانم هما شيرازي و آقاي آرمان شيرازي در «رستوران فانوس» برگزار شد .اين برنامه با حضور برخي از اعضاي کانون و پدران و مادران دانشآموزان مدرسه فارسي انجام گرديد .کانون ايرانيان آتالنتا براي خانم و آقاي شيرازي آرزوي موفقيت کرده و از ايشان به خاطر زحمات بي شائبهشان براي جامعه ايراني قدرداني ميکند. برنامههاي ماه دسامبر 2013کانون ايرانيان آتالنتا به شرح زير به آگاهي ميرسد: آدينه 6دسامبر برنامه گردهمايي ساالنه کانون در ساعت 7شامگاه در محل: Sandy Springs Heritage 6110 Blue Stone Road, NE Atlanta, GA 30328 به همراه ميهماني ،موزيک و رقص پس از اتمام برنامه. آدينه 20دسامبر برگزاري مراسم شب يلدا توسط کانون ايرانيان آتالنتا. براي آگاهي از کالسهاي دبستان ايراني ،موسيقي و خطاطي کانون ميتوانيد با تلفن (404) 303-3030يا وبپيج کانون ()http://www.kanoon.info مراجعه نماييد.
کالسهاي زبان فارسي در «جورجيا تک» «جورجيا تک» در ترمهاي بهار و پاييز 2014براي کالسهاي فارسي خود از دانشجويان ثبت نام ميکند .براي کسب اطالعات بيشتر در اين باره با ايميل roya.mesbah@modlangs.gatech.eduتماس حاصل فرماييد.
موزه هنر آتالنتا نمايشگاه نقاشي آثار «جري پينکني» تا 5ژانويه .2014 مجموعه تابلوهاي نقاشي موزه لوور در ارتباط با باغ تولري در پاريس تا 19ژانويه .2014
برو به غرب! مجموعهاي از آثار هنري در مورد تالش پيشگامان آمريکا براي کشف غرب ،تا 13اپريل .2014
در فاکس تياتر باله فندقشکن ،از 6دسامبر تا 29دسامبر. شوي بسيار موفق برادوي تحت عنوان «کتاب مورمن» از 28ژانويه تا 9فوريه .2014 گروه رقص مدرن «الوين آيلي» از 13تا 16فوريه .2014 کنسرت رابين تيک ،جمعه 21فوريه .2014 براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامههاي اين نهاد و تهيه بليت ميتوان با شماره تلفن (800) 745-3000يا آدرس اينترنتي www.ticketmaster. comتماس گرفت.
فيليپس ارينا 14دسامبر ،کنسرت پينک 15دسامبر ،آندريا بوچلي 17دسامبر ،جاستين تيمبرليک 27دسامبر ،جي زي 5فوريه ،2014کنسرت گروه «کينگز آو ليان» 21فوريه ،2014کنسرت «دمي لوواتو» براي تهيه بليت با شماره تلفن (404) 878-3000تماس بگيريد.
خانواده محترم خديوي ما را در سوگ عزيز از دست رفته سهيم بدانيد. اسمعيل محجوبي اصيل
46
ستارههايي که ورزش را به سلطه خود درآوردند با دهمين قهرماني فصل و ششمين قهرماني پيدر پي در جايزه بزرگ هند ،سباستين فتل راننده تيم رد بول يک قهرماني ديگر در اتوموبيلراني کسب کرد. قهرماني سباستين فتل در جايزه بزرگ هند ،چهارمين قهرماني پي در پي اين راننده آلماني محسوب ميشود .او اکنون سلطه آلمانيها در اين رشته ورزشي را که روزگاري با ميشل شوماخر مطرح بود ادامه ميدهد .همانطور که فتل رقيبان خودش را از آينده عقب ماشين خود نگاه ميکند و پشت سر ميگذارد ،با بقيه ورزشکاراني که توانستهاند در ورزش خود نمونه شوند و آن را به سلطه خود درآورند آشنا ميشويم.
December 2013 آذر 1392
از بهترين شرکتها در اين رشته است ،دکتر (لقب والنتينو روسي) در سال 2004به ياماها پيوست که پيش از اين نتوانسته بود به قهرماني برسد .او در سال 2005توانست به قهرماني جهان برسد تا نشان دهد موفقيتهاي او به موتورهاي شرکت هوندا برنميگردد بلکه علت موفقيت خود اوست .او از سال 1997توانسته است به 9قهرماني جهان برسد که يک رکورد است و هيچ رقيبي به او نزديک نشده است.
يوسين بولت (دو و ميداني)
ليونل مسي (فوتبال)
درست است که او در يک تيم بازي ميکند اما سمبل يا به عبارتي عصاره فوتبال است .او توانسته است 223گل در 252بازي به ثمر برساند .شکستن رکورد گلزني گرد مولر در يک سال و کسب 4توپ طالي فوتبال جهان از جمله افتخارات بزرگ اين ستاره آرژانتيني است.
فلويد ميوتر (بوکس)
در اصطالح بوکس او سلطان رينگ است .او از سال 1996به عنوان ورزشکار حرفهاي شناخته شد .او هر 45 بازي خود را با 45پيروزي به پايان رساند .او تنها در يک وزن به قهرماني نرسيده است بلکه در چندين وزن رقابت کرد و توانست با شکست رقيبان خود با قاطعيت به پيروزي برسد.
مايکل فلپس (شنا)
فيل تيلور (دارت)
فيل تيلور ورزشکار انگليسي از اوايل دهه 90توانسته ورزش دارت را به سلطه خود درآورد .او اولين عنوان قهرماني جهان خود را در سال 1990به دست آورد و از آن زمان تا کنون به 15قهرماني ديگر دست يافته است که به يک نابغه در اين رشته ورزشي تبديل شود .تيلور در حال حاضر توانسته به بهترين ورزشکار رشته خود تبديل شود .او در طول 20سال اخير به قهرمان بالمنازع اين رشته تبديل شده است.
تايگر وودز (گلف)
اين شناگر امريکايي سمبل ورزش شنا محسوب ميشود و توانسته است به 18قهرماني در المپيک دست يابد 22 .مدال در المپيک که 18تاي آن طال است رکورد باور نکردني اين شناگر آمريکايي است که در نهايت با افتخار از ورزش شنا خداحافظي کرد.
ميشل شوماخر (فرمول يک)
تايگر وودز بهترين ورزشکار تاريخ گلف جهان و يکي از بهترين ورزشکاران تاريخ جهان است .او حتي زماني هم که در رده آماتور بازي ميکرد ،بهترين بود و هميشه به قهرماني ميرسيد .او در سال 1996به اولين ورزشکاري تبديل شد که توانست به سه قهرماني پياپي در قهرماني آماتورهاي آمريکا دست يابد .او در سال 1997در اولين سالي که در رده ورزشکاران حرفهاي بازي ميکرد توانست به قهرماني برسد و به اولين قهرماني از چهارده قهرماني بزرگ خود دست يافت. تايگر وودز از آگست 1999تا سپتامبر 2004توانست 264هفته به عنوان بهترين گلفباز جهان شناخته شود .او سپس از جون 2005تا اکتبر 2010توانست 287هفته به عنوان گلفباز شماره يک جهان شناخته شود .مسائل حاشيهاي باعث شد تا روند پيروزيهاي او در سال 2009 متوقف شود .اما او مجددا به عنوان بهترين ورزشکار اين رشته بازگشت خوبي به ميدان داشته است.
استفان هندري (اسنوکر)
شايد لقب سلطان اسنوکر بتواند موفقيتهاي اين ورزشکار اسکاتلندي که هفت قهرماني جهان را کسب کرده است به خوبي نشان دهد .او جوانترين ورزشکار تاريخ اين رشته است که در 21سالگي به قهرماني جهان رسيده است .هفت قهرماني او در جهان يک رکورد محسوب ميشود که هيچکس نتوانسته به آن نزديک شود .او در سال 2012از اين رشته خداحافظي کرد و اکنون مفسر اين رشته ورزشي محسوب ميشود.
والنتينو روسي (موتو جي پي)
والنتينو روسي پس از اينکه در سالهاي 2001،2002 و 2003توانست به عنوان قهرماني جهان دست يابد، رقيبانش او را متهم کردند که دليل موفقيت او نوع موتورسيکلت او است .با وجود اينکه شرکت (هوندا) يکي
او سريعترين مرد جهان است .يوسين بولت در طول 5سال گذشته در مواد 100و 200متر توانسته است بهترين دو و ميداني کار جهان باشد و نامش را به عنوان رکورددار در اين مواد ثبت کند .او عالوه بر شکست رکورد جهان ،توانسته در دو المپيک به مدال طال برسد و بعيد به نظر ميرسد کسي بتواند مانع رسيدن او به سومين طالي پي در پي در المپيک شود .حتي ممکن است اين ورزشکار جامائيکايي عالوه بر کسب طال رکورد خودش را نيز بهبود ببخشد و قدرت بي نظير خود را به رخ بکشد .تنها نقطه منفي کارنامه او مسابقات قهرماني جهان دائهگو بود که به دليل شروع بد در 100متر کارش با خطا به پايان رسيد.
پيت سمپراس (تنيس)
اين ورزشکار آلماني که هميشه خنده به روي لب دارد، تا قبل از اينکه سباستين فتل به قهرماني برسد ،برترين ورزشکار رشته خود بود .او با هفت قهرماني جهان در اين عرصه رکورددار است و از همه ورزشکاران اين رشته در تاريخ ،بيشتر به قهرماني رسيده است .وقتي دوران ميشل شوماخر به پايان رسيد خيليها معتقد بودند هيچکس نميتواند به رکوردهاي او نزديک شود .اکنون بايد ديد آيا هموطن او ميتواند رکوردهاي او را بشکند يا خير.
تيم ملي کشتي فرنگي ايران:
چهار سرمربي در 10ماه
اين تنيسباز آمريکايي در سال 1990وارد دنياي تنيس شد و در 12سال بين سالهاي 1990تا 2002توانست به 14قهرماني در گرنداسلمهاي اين رشته دست يابد تا خود را به عنوان يکي از برترين تنيسبازان تاريخ جهان مطرح کند .هفت قهرماني از 14قهرماني اين ورزشکار آمريکايي در ويمبلدون به دست آمده است .ويژگي اين سمپراس اين است که در بازيهاي حساس هميشه موفق بوده است .از 34 بازي که او با آندره آغاسي رقابت کرد توانست در 20بازي به برتري برسد.
46
محمد بنا با کسب سه مدال طال بهترين کارنامه در تاريخ ورزش ايران را به جا گذاشتند ،اما محمد بنا زمستان سال 1391با صدور بيانيهاي از سمت خود استعفا کرد و جاي خود را به رسول جزيني داد. دستياران محمد بنا از جمله ناصر نوربخش (سکاندار فعلي تيم ملي) با انعقاد قرارداد به تيم ملي کشتي جمهوري آذربايجان پيوستند ،اما خود بنا به پيشنهادات خارجي پاسخ منفي داد .نوربخش مدتي بعد از ادامه فعاليت در باکو صرف نظر کرد و همراه با امير علياکبري به تهران بازگشت ،اما جمشيد خيرآبادي همراه با ايوب آزموده ،شهرام الياسي، فريد عدناني و فواد سيد رحمان دستياران ايرانياش همچنان عهدهدار مسئوليت تيم ملي کشتي فرنگي جمهوري آذربايجان است و ترکيب اين تيم پا به سن گذاشته را متحول کرده است. رسول جزيني که خود از دستياران بنا بود ،در جام جهاني 2013کشتي فرنگي به ميزباني تهران موفق به حفظ جام نشد و تيم ملي ايران ،فينال را به روسيه واگذار کرد. آن هم در حضور بيش از 12هزار نفر که شعارهايي را در حمايت از محمد بنا سر دادند .جزيني هم حاضر به ادامه همکاري نشد و از سمت خود کنارهگيري کرد. عبداهلل چمنگلي سومين نفري بود که در مدتي کمتر از سه ماه مسئوليت تيم ملي کشتي فرنگي را به عهده ميگرفت .او در غياب حميد سوريان ،اميد نوروزي ،سعيد عبدولي ،حبيب اخالقي ،قاسم رضايي و بشير باباجانزاده که مليپوشان المپيکي بودند ،با تيميدگرگون شده عازم مجارستان شد. اين تيم دو مدال طال توسط طالب نعمتپور و اميرعلي اکبري کسب کرد .مردان طاليي کشتيگيران نوخاستهاي نبودند .نعمتپور سال 2010هم بخت کسب مدال طالي جهاني بود ،اما به خاطر سياستهاي نظام جمهوري اسالميايران ،از مبارزه با حريف اسرائيلي خودداري کرد و حذف شد .اميرعلي اکبري هم در سال 2010و در خاک روسيه روي سکوي نخست دنيا ايستاده بود. حاال در حالي که کشتي فرنگي ايران بايد مهياي حضور در بازيهاي آسيايي 2014اينچئون در کره جنوبي و مسابقات جهاني 2014تاشکند شود ،ناصر نوربخش هدايت اين تيم را پذيرفته است .همواره در بازيهاي آسيايي ،کاروان ورزش ايران چشم به مدالهاي رشتههايي چون کشتي آزاد ،کشتي فرنگي و وزنهبرداري ميدوزد. ناصر نوربخش که در المپيک لندن هم مربي مستقيم حميد سوريان بود ،درباره مسئوليت تازهاش ميگويد: «اکثر اين کشتيگيران شاگرد خودم هستند ،متاسفانه بعد از المپيک خيلي از فرصتها از بين رفته و تيم در وضعيت خوبي نبوده .هر زمان که تيم شرايط جالبي نداشته ،آمدهايم و کمک کردهايم ،حاال هم با توجه به چند مسابقهاي که در پيش است ،قرار شده اردوها به صورت ضرباالجلي برگزار شود .تيم ملي يا باشگاه شهرستان شهريار برايم فرقي نميکند ،هر کجا که احساس کنم وجودم مثمرثمر است ،در خدمت کشتي فرنگي خواهم بود».
شطرنج شاه تازهاي پيدا کرد
ميگوئل ايندوراين (دوچرخه سواري)
اين دوچرخه سوار اسپانيايي يکي ديگر از ورزشکاران صاحب نام در رشته ورزشي خود و يک قهرماني بالمنازع در دوچرخه سواري جاده است .او در سال 1991تا سال 1995 توانست به 5قهرماني در توردوفرانس دست يابد .او دو بار فاتح دور ايتاليا شده است و يکي از هفت دوچرخه سوار تاريخ است که در يک فصل توانسته دو بار به قهرماني در اين مسابقه برسد .او 60روز در توردوفرانس لباس طاليي را بر تن داشته است .اگر چه لنس آرمسترانگ هفت قهرماني در توردوفرانس داشته است اما اعتراف او به دوپينگ باعث شده است که قهرمانيهاي اين دوچرخه سوار آمريکايي از او پس گرفته شود.
ناصر نوربخش به عنوان سرمربي ،مربي اول و جديد تيم ملي کشتي فرنگي ايران شده است .پيش از اين عبداهلل چمنگلي هدايت مليپوشان را برعهده داشت و با اين تيم در مسابقات جهاني بوداپست به دو مدال طال دست يافت. علي اشکاني مدير امور فني تيمهاي ملي کشتي فرنگي گفته است که نظر خود چمنگلي اين بود که تا مشخص شدن تکليف وزارت ورزش و انتخابات فدراسيون در تيم ملي نباشد .اين فدراسيون هم به سرپرستي رسول خادم ،تصميم گرفت نوربخش را جايگزين چمنگلي کند. تغييرات مکرر در راس کشتي فرنگي ايران ،مدتي پس از المپيک لندن و نتايج درخشان اين تيم آغاز شد .شاگردان
مگنوس کارلسن جوان بيست و دو ساله نروژي با شکست دادن ويسواناتان آناند ،استاد بزرگ شطرنج هند قهرمان جهان شد.
47
ستارگان ميالن - 3 پيشکسوتان پرسپوليس 1 تيم ستارگان ميالن در ديداري دوستانه و خاطرهانگيز مقابل پيشکسوتان پرسپوليس به پيروزي رسيد. به گزارش خبرگزاري فارس ،ديدار دوستانه ستارگان ميالن و پيشکسوتان پرسپوليس در ورزشگاه آزادي و در حضور حدود 45هزار تماشاگر برگزار شد که بازي پس از دو نيمهي 40دقيقهاي با نتيجه سه بر يک به سود بازيکنان قديمي ميالن به پايان رسيد. دانيل ماسارو در ثانيه 48در موقعيت تک به تک با بهروز سلطاني قرار گرفت و با يک ضربه فني گل اول ميالن را به ثمر رساند. در دقيقه 50کريستين النتيونيتي روي يک ضربه کرنر ارسالي با يک ضربه سر گل دوم ميالن را زد. در دقيقه 66استفانو ارانيو با يک ضربه از داخل محوطه جريمه گل سوم ميالن را زد. در دقيقه 26ناصر محمدخاني با يک پاس به عقب خوب توپ را به عليرضا اماميفر رساند و اين بازيکن با يک شوت از داخل محوطه جريمه گل پرسپوليس را به ثمر رساند. رضا شاهرودي در دقيقه 2مسابقه به دليل کشيدگي عضله پشت پا مصدوم و تعويض شد و به جاي او عليرضا اماميفر به ميدان آمد. بعد از گل ميالن ،بازيکنان پرسپوليس تالش کردند خود را به دروازه ميالن نزديک کنند .در دقيقه 15مسابقه برخورد شديد کريم باقري و گتوزو پشت محوطه جريمه پرسپوليس باعث مصدوميت جزئي بازيکن ميالن شد. در دقيقه 24حميد استيلي تکل خشني روي پاي کاربونه زد که باعث مصدوميت اين بازيکن شد و او از ميدان خارج شد و دنيتنوتي به جاي او در ترکيب ميالن قرار گرفت. ديدار دو تيم بسيار جدي بود و بازيکنان با تمام وجود بازي کردند و گاهي اوقات نيز برخوردهايي نه چندان دوستانه بين بازيکنان دو تيم ايجاد ميشد. در دقيقه 32مهدي مهدويکيا به جاي فرشاد پيوس به ميدان آمد و پيراهن شماره 17را دوباره از پيوس گرفت. محمد پنجعلي 58ساله هم در حرکتي نمادين بازوبند کاپيتاني را به بازوي مهدويکيا بست.
دنباله از صفحة قبل يک مساوي در دهمين مسابقه اين دو ،کارلسن جوان را به امتياز شش ونيم رساند و اين براي اينکه تاج پادشاهي شطرنج دنيا را بر سر جوان نروژي بگذارد کافي بود. اين مسابقه در چناي (مدرس سابق) هند زادگاه آناند برگزار شد. آناند با هفت تساوي و سه شکست سه و نيم امتياز به دست آورد. مسابقه در دهم رقابت دو شطرنج باز بسيار نزديک بود .آن دو حرکت به حرکت پيش رفتند اما سرانجام قهرمان جهان تسليم حريف جوانش شد. آناند 43ساله از سال 2007قهرمان شطرنج جهان بود. کارلسن بعد از بابي فيشر شطرنج باز آمريکايي (قهرمان شطرنج جهان از 1972تا ،)1975نخستين شطرنج باز غربي است که قهرمان جهان ميشود.
December 2013 آذر 1392
بازيکنان پرسپوليس به ويژه آنهايي که قديميتر هستند بدنهايشان روي فرم نبود ولي بازيکنان ميالن بدنهاي آمادهاي داشتند. در نيمه دوم که ترکيب پرسپوليس تغييرات زيادي داشت و بازيکنان جوانتر به ميدان آمده بودند پرسپوليس بازي را تهاجمي آغاز کرد .علي انصاريان و رافت دو موقعيت خوب گلزني را از دست دادند. مسعود مرادي داور مسابقه به پنجعلي از پرسپوليس و کريستين النيتونيتي از ميالن کارت زرد نشان داد .مرادي هم يک داور پيشکسوت است که در سال 2003عنوان برترين داور آسيا را از آن خود کرد. اين شکست پرسپوليس شايد شيرينترين و تاريخيترين باخت براي هواداران پرسپوليس باشد .آنها در اين بازي ستارگان محبوب خود در دهههاي قبل در پرسپوليس و ميالن را تماشا کردند .اين بازي نوستالژيک به بهانه خداحافظي مهدويکيا برگزار شد .مسابقهاي خاطرهانگيز و لذت بخش . ترکيب پرسپوليس در نيمه اول: بهروز سلطاني ،پژمان جمشيدي ،محمد پنجعلي، کريم باقري ،حميد درخشان ،رضا شاهرودي (از دقيقه 2عليرضا اماميفر) ،مرتضي فنونيزاده ،فرشاد پيوس (از دقيقه 32مهدي مهدويکيا) ،محسن عاشوري ،حميد استيلي و ناصر محمدخاني (از دقيقه 30مرتضي کرماني مقدم) ترکيب پرسپوليس در نيمه دوم: وحيد قليچ (از دقيقه 59نيما نکيسا) ،محمد پنجعلي (از دقيقه 58يونس باهنر) ،علي انصاريان ،عليرضا اماميفر (از دقيقه 69رحيم يوسفي) ،پژمان جمشيدي (از دقيقه 58 مهرداد ميناوند) ،رضا جباري (از دقيقه 65پايان رافت)، مهدي مهدويکيا ،بهنام ابوالقاسمپور ،مرتضي کرماني مقدم (از دقيقه 63ادموند بزيک) ،حسن شيرمحمدي (از دقيقه 75مجتبي محرمي) ،مهدي تارتار. سرمربي :علي پروين ترکيب ستارگان آ.ث .ميالن: سباستينو روسي (از دقيقه 46سيمونه براگيلو)، فرانکو بارهسي ،بوبان (از دقيقه 52ابراهيمبا) ،کاربونه ( از دقيقه 24کريستين النتيونيتي) استفانو اودو ،آلبرگيو اماني، گتوزو ،پائولو مالديني ،ماسيمو اودو ،ماسارو ،دانيل سيميچ (از دقيقه 56پانکارو). سرمربي :فرانکو بارهسي. او بعد از گري کاسپاروف شطرنجباز روس که در سال 1985در 22سالگي قهرمان جهان شد ،جوانترين قهرمان جهان به شمار ميرود .کاسپاروف به کارلسن لقب «فوق استعدادي به سبک هري پاتر» داده بود. کارلسن که از کودکي استعداد غريبش در شطرنج مشخص بود در 13سالگي به درجه استاد بزرگي رسيد و در آن سال آناتولي کارپف روس ،قهرمان سابق جهان را شکست داد. کارلسن از سال 2010در صدر ردهبندي شطرنج بازان جهان قرار داشته است.
تيمهاي راه يافته به جام جهاني 2014 با صعود تيمهاي ملي فوتبال مکزيک و اروگوئه به جام جهاني ،2014پرونده دور مقدماتي اين مسابقات با شناخت هر 32تيم راهيافته به برزيل بسته شد. تيم ملي اروگوئه به عنوان نماينده پنجم آمريکاي جنوبي در مونتهويدئو مقابل اردن نماينده پنجم آسيا با تساوي بدون گل متوقف شد ،اما با توجه به پيروزي پنج بر صفر در خانه حريف ،در مجموع به عنوان آخرين تيم مرحله انتخابي به جام جهاني رسيد ،جاميکه در کشور همسايه شمالياش
انجام خواهد شد. حاال منطقه کونمبول با احتساب برزيل ميزبان جام جهاني ،شش نماينده در جام جهاني خواهد داشت .اروگوئه در بازي برگشت ،دقيقًا با همان ترکيب ديدار رفت به ميدان آمد و حتي از سه تعويض بازي رفت ،دو تعويض در بازي برگشت تکرار شد. قبل از اروگوئه ،تيم ملي مکزيک هم با برتري پرگل مقابل نيوزيلند راهي جام جهاني شده بود .اين تيم به عنوان نماينده چهارم منطقه کونکاکاف ،از دور برگشت بازيهاي حذفي بين قارهاي تيم ملي ،در ولينگتون توانست چهار بر دو ميزبان خود را شکست دهد .مکزيکيها بازي رفت را هم پنج بر يک از قهرمان قاره اقيانوسيه برده بودند. از مجموع 9گل مکزيک در اين دو بازي ،پنج گل را اوريبه پرالتا به ثمر رساند که در ليگ داخلي براي باشگاه سانتوز الگونا بازي ميکند. با شناخت سي و دو تيم حاضر در جام جهاني ،دنياي فوتبال مهياي برپايي آيين پرهيجان قرعهکشي اين مسابقات در روز جمعه ششم دسامبر 2013ميشود. سرگروهها مشخص هستند ،هشت تيميکه در صدر رتبهبندي فيفا در ماه اکتبر قرار دارند .يعني تيمهاي ملي اسپانيا ،برزيل ،آلمان ،آرژانتين ،کلمبيا ،بلژيک ،سوئيس و اروگوئه. در ساير گلدانها ،بخشبندي برحسب مناطق جغرافيايي و موقعيت فوتبالي صورت گرفته است. در روز قرعهکشي ،مسئوالن فيفا به صورت رسمي، تفکيک گلدانها را اعالم کرده و از آن مهمتر ،احتماالتي که از آنها اجتناب خواهد شد را نيز مطرح خواهند کرد .براي مثال ،گرچه تيمهاي اروپايي در سه گلدان مختلف حضور دارند ،اما فيفا در قرعهکشي ،تمهيداتي به کار خواهد بست که سه تيم اروپايي با هم همگروه نشوند. آن چه مسلم است ،هيچ دو تيم آسيايي با هم همگروه نخواهند شد .اين موضوع در قبال تيمهاي آفريقايي و منطقه آمريکاي شمالي نيز صدق ميکند. شيلي و اکوادور ،تنها تيمهاي غير سرگروه از آمريکاي جنوبي هستند .هنوز به طور دقيق مشخص نيست که آيا فيفا امکان همگروهي شيلي و اکوادور با ساير تيمهاي اين خطه را از ميان برخواهد داشت يا خير. هر چه فيلترها و تمهيدات فيفا در قرعهکشي افزايش يابد ،به همان نسبت امکان تشکيل گروههايي تحت عنوان «گروه مرگ» و متقاب ً ال گروههايي آسان در جام جهاني کمتر خواهد شد .در خصوص اين موضوع ،اتفاق نظري در دنياي فوتبال وجود ندارد .عدهاي معتقدند بخت و اقبال در ذات قرعهکشي نهفته است و اگر قرار باشد تقسيم قوا به طور دقيق صورت بگيرد ،ميتوان تيمها را بر اساس رتبهبندي فيفا در هشت گروه مختلف قرار داد و ديگر نيازي هم به انجام مراسم قرعهکشي نيست. برخي نيز ميگويند تمهيدات فيفا براي تقسيم قوا باعث جذابتر شدن جام جهاني شده و عدالت را در تفکيک قدرت بين گروههاي مختلف رعايت ميکند. در حال حاضر تقسيمبندي گلدانها که رسانههاي معتبر ورزشي جهان منتشر کردهاند به شرح زير است: گلدان اول (تيمهاي سرگروه) :برزيل ،اسپانيا ،آلمان، آرژانتين ،کلمبيا ،بلژيک ،سوئيس و اروگوئه. گلدان دوم (اروپا) :هلند ،ايتاليا ،انگليس ،بوسني و هرزگووين ،روسيه ،پرتغال ،فرانسه و يونان. گلدان سوم (کونکاکاف و آسيا) :آمريکا ،مکزيک، کاستاريکا ،هندوراس ،ژاپن ،ايران ،کره جنوبي و استراليا. گلدان چهارم (آفريقا و کنمبول) :شيلي ،اکوادور ،ساحل عاج ،غنا ،نيجريه ،الجزاير ،کامرون و کرواسي. طبق چنين فرمولي ،سختترين قرعه براي ايران ميتواند همگروهي با برزيل ،هلند و نيجريه باشد .بهترين گروه نيز سوئيس ،بوسني و اکوادور. گرچه کارلوس کيروش بارها تاکيد کرده است که در جام جهاني حريف ،قرعه و بازي آسان وجود ندارد. همان طور که تيم ملي ايران نيز براي هيچ حريفي ،تيم از پيشباختهاي محسوب نخواهد شد.
ناکاميبزرگ در فوتبال آسيا:
هيچ جايزهاي به ايران نرسيد
توپ طالي فوتبال آسيا براي نهمين سال پياپي از دست ستارگان فوتبال ايران دور ماند. مراسم معرفي بهترينهاي فوتبال آسيا در سال
47
Be Proud of and Help the Growing Iranian Charitable and Not-For-Profit Organizations in Atlanta
Secret Santa, Inc. A zero overhead charitable organization, helping the needy. 100% of donations will be given to the deserved needy. Founders: Behzad & Soheyla Compani Mail tax deductible donations to: Secret Santa, Inc. 1371 Powers Ferry Rd. Marietta, Ga 30067
Persian Community Center Promoting cultural and community services. Mail your contributions to: Persian Community Center 1371 Powers Ferry Rd. Marietta, Ga. 30067
Nukanti Foundation Investing in education, empowerment and leadership skills and hope for children, particularly in communities devastated by violence, poverty and armed conflict. Mail your contributions to: 979 Soaring Way Marietta, GA 30062
We thank you for your kind charitable donations.
48 دنباله از صفحة قبل 2013در کواالالمپور مالزي برگزار شد و در شرايطي که جواد نکونام ،کاپيتان تيمملي ايران نامزد کسب عنوان بهترين بازيکن قاره بود اين عنوان ارزشمند به «ژنگ ژي» از چين رسيد. فوتبال ايران در پنج بخش ديگر هم نامزد داشت که در کمال ناباوري هيچ عنواني به ايران نرسيد که اين اتفاقي کمسابقه در تاريخ فوتبال قاره است. تيم ملي فوتسال ايران ،تيمملي فوتبال بزرگساالن ،تيم گيتيپسند ،حسين طيبي ،حسن کامرانيفر و جواد نکونام نتوانستند عنواني را به خود اختصاص دهند .در مهمترين بخش مراسم؛ انتخاب بهترين مرد سال قاره ژنگژي ،بازيکن تيم گوانگژوي چين در رقابت با جواد نکونام و ها دائهسونگ از کرهجنوبي موفق شد جايزه بهترين بازيکن سال آسيا را از آن خود کند .ژي ،پيش از دستيابي به اين افتخار موفق شده بود با تيم گوانگژو به رهبري مارچلو ليپي به قهرماني در گ قهرمانان آسيا دست يابد. رقابتهاي لي تيمملي فوتبال ايران هم نامزد بهترين تيم قاره شده بود که به اين عنوان مهم دست پيدا نکرد و تيمملي زير 20سال عراق بهترين تيمملي فوتبال آسيا در سال 2013شناخته شد. در اين بخش تيمملي فوتبال بزرگساالن ايران و بزرگساالن ژاپن کانديدا بودند .تيم زير 19سال کرهجنوبي هم بهترين تيمملي زنان آسيا در سال 2013 شد. در مراسم انتخاب برترينهاي فوتبال آسيا ،حسن کامرانيفر ،جايزه بهترين کمکداور آسيا را نگرفت و ناگي توشيو کي از ژاپن موفق شد اين جايزه را از آن خود کند .در فوتسال هم ايران سه نامزد داشت ،طيبي عنوان بهترين بازيکن فوتسال قاره را به سوفوآت از تايلند واگذار کرد .تيمملي فوتسال ايران و تيم گيتيپسند هم نامزد تصاحب جوايز بهترين تيم و باشگاه فوتسال شده بودند که اين عناوين را به تايلنديها واگذار کردند .در چند سال اخير سابقه نداشته فوتبال ايران اينگونه دست خالي از مراسم برگردد. بيشک تصاحب عنوان بهترين بازيکن يک موفقيت براي فوتبال ايران محسوب ميشد که نکونام به اين افتخار نرسيد .در گذشته ايران چهاربار صاحب اين جايزه شده بود .خداداد عزيزي در سال ،1996علي دايي ( ،)2000مهدي مهدويکيا ( )2003و علي کريمي( )2004اين عنوان را از آن خود کرده بودند و فوتبال ايران اميدوار بود نکونام پس از 9سال دوباره اين عنوان را به ايران بياورد. جواد نکونام پس از ناکامي در کسب عنوان بهترين بازيکن سال آسيا در سال 2013گفت« :به نظرم اين جايزه حق من بود و بايد به من ميدادند اما متاسفانه اين اتفاق نيفتاد و دستمان از تمام جايزهها کوتاه ماند .به نظرم جايزه بهترين بازيکن و بهترين تيمملي حق ايران بود .بايد قويتر از اين عمل کنيم تا به افتخارات برسيم .بايد کارهايي را بکنيم که همه کشورها انجام ميدهند ،وگرنه همينطور بدون جايزه ميآييم و ميرويم .ببينيد کشور چين نه به جامجهاني صعود کرده و نه صعودش به جامملتهاي آسيا قطعي شده اما همه جايزهها را گرفته است .اميدوارم در سالهاي بعد وضعيت طور ديگري باشد .متاسفم که ايران هيچ جايزهاي نگرفت .اين خوب نيست که نمايندگان ما را به اينجا ميآورند و هيچ جايزهاي نميدهند .کشور ما لياقتش بيشتر از اين بود .در اين زمينه فقط فدراسيون نيست که تاثيرگذار خواهد بود بلکه ما بايد در AFCکرسيهايي داشته باشيم که در اين زمينه به ما ياري دهند».
برتري تاريخي واليبال ايران مقابل آمريکا
تيم ملي واليبال ايران در چهارمين ديدارش از جام بين قارهاي موفق شد با
نتيجه سه بر دو مقابل آمريکا به برتري برسد .اين اولين پيروزي واليبال ايران در تاريخ ديدارهايش با آمريکا بود .هر دو بازي قبلي که آخرين رويارويي در مسابقات جامجهاني 2011برگزار شد را آمريکا سه بر صفر برده بود. اين مسابقه در سالن متروپوليتن توکيو انجام شد .آمريکا دارنده سه مدال طالي المپيک است ،يک بار قهرمان جهان شده و سابقه فتح ليگ جهاني را نيز دارد .در گيم نخست ،ايران در امتياز 21بر 20پيش بود که محمد موسوي عراقي
December 2013 آذر 1392
در حين دفاع مصدوم شد و ادامه بازي را از دست داد. والسکو ناچار آرمين تشکري را جايگزين ستاره تيمش کرد .بازي در امتياز 23به تساوي کشيد و در تاکتيک مشهور دو تعويضه والسکو ،محمودي و معروف به جاي خود بازگشتند .اين گيم با امتياز 28بر 26به سود ايران خاتمه پيدا کرد. گيم دوم با حساب 25بر 19به نفع آمريکا خاتمه پيدا کرد .در گيم سوم و در امتياز 22بر 16به سود آمريکا ،باز هم والسکو وقفهاي در بازي ايجاد کرد تا شايد بتواند مانع کسب امتياز توسط ويليام پريدي شود ،اما اين گيم را هم آمريکا با حساب 25بر 19برد. چهارمين گيم نيز بسيار مهيج بود و بازي در امتياز 19به تساوي کشيد تا اين بار جان اسپرو درخواست وقت استراحت کند .کسب دو امتياز متوالي توسط آمريکا ،والسکو را مجبور کرد تا با درخواست وقت استراحت ،وقفهاي در بازي پديد بياورد .سپس باز هم بازي در امتياز 23به تساوي کشيده شد .در اوج حساسيت و در جدال انديشهها و تدابير مربيان ،والسکو توانست تيمش را از شکست نجات دهد و با برتري 27بر 25کار را به گيم پنجم بکشاند. در آخرين گيم والسکو مجددًا مهدوي را به عنوان پاسور اول وارد زمين کرد. زريني ،غالمي ،قائمي ،داودي و ظريف ساير بازيکنان ايران در شروع گيم پنجم بودند .اين گيم در پايان با نتيجه 18بر 16به سود ايران تمام شد تا بازي هم در مجموع سه بر دو به نفع ايران رقم بخورد. در همين حال محمدرضا داورزني رئيس فدراسيون واليبال ايران درباره تمديد قرارداد سرمربي آرژانتيني تيم ملي واليبال ايران گفته است :والسکو تا پايان 2014در کنار تيم ملي خواهند ماند و سعي ميکنيم تا پايان سال 2016 هم او را حفظ کنيم.
داود نصيري آخرين بازمانده از نخستين تيم ملي فوتبال ايران درگذشت داود نصيري را خيليها پدر ورزش ايران ميدانند .او که از بازيکنان نخستين تيم ملي فوتبال ايران بود، پايهگذار بسياري از ورزشها در ايران به شمار ميرفت و در توسعه ورزش در آغاز سده گذشته در ايران نقش کارآمدي داشت. او در 98سالگي به علت کهولت سن درگذشت. نخستين بازي تيم ملي فوتبال ايران در يازدهم ديماه 1319برابر تيم ملي افغانستان برگزار شد و بنا بر گزارش فدراسيون فوتبال ايران ،داود نصيري يکي از بازيکنان تيم ملي فوتبال ايران در آن بازي بود. نصيري در يکي از معدود گفتوگوهايي که از او در نشريات موجود است، اظهار داشته بود« :فکر ميکنم آخرين بازمانده از اولين تيم ملي فوتبال ايران در همان هستم»؛ اين گفته البته به دليل کهولت سن نصيري است ،چه اينکه وي گفتوگو هم بيان ميکند که اين روزها از دوران بازيگرياش در فوتبال چيز زيادي به ياد ندارد و تنها اگر عکسي از آن روزها ببيند ،شايد چيزي به ياد آورد .با اين حال ،به خوبي به خاطر دارد که فوتبال را از سال 1316در دانشسراي مقدماتي آغاز کرده ـ که آن روزها قويترين تيم تهران بود ـ و سه سال بعد به تيم توفان ميرود و با آن تيم قهرمان باشگاههاي تهران ميشود و در سالهاي بعد در تيمهاي صفار و بانک ملي هم بازي ميکند .نصيري در همه اين سالها يک هافبک بازيساز در ميانه ميدان بود. با اين حال دوران طوالني حضور استاد نصيري در ورزش ايران ،موجب شده که بسياري او را با حجم باالي فعاليتهاي سالهاي پس از بازيگرياش بشناسند. در جامعه ورزشي ايران داود نصيري را بيشتر داور ميشناسند .چه اينکه وي در سال 1327از سوي کنفدراسيون فوتبال آسيا به عنوان اولين داور بينالمللي معرفي شد و در اولين قضاوت برون مرزياش براي سوت زدن بازي سودان و اوگاندا به قاره افريقا رفت. از آن به بعد بود که نصيري به يکي از ستونهاي داوري آسيا بدل شد و به گفته خودش «هر جا کنفدراسيون احساس ميکرد ديدار بين کشورهاي آسيايي بحران ساز و جنجالي شود ،مرا براي قضاوت ميفرستاد». شهرت نصيري در دنياي داوري تنها محدود به دوران داورياش نيست، بلکه او بعدها در تشکيالت کنفدراسيون فوتبال آسيا به يکي از مهرههاي مهم در تصميمگيري بدل شد و در سال 1947کرسي نائب رئيسي کميته داوران فوتبال آسيا را تصاحب کرد و يک سال بعد به عضويت کميته انضباطي فوتبال آسيا درآمد و براي آموزش داوران به سراسر قاره آسيا سفرکرد. نصيري در سال 1956مربيگري تيم ملي فوتبال ايران را بر عهده گرفت و به نسبت زمان خودش ،تيم خوب و قدرتمندي آماده کرد .اسکلت اصلي تيم ملي در زمان او را بازيکنان تيمهاي تاج ،دارايي و شاهين تشکيل ميدادند که بازي با زسکا مسکو و شکست يک بر صفر تيم ملي برابر اين تيم ،يکي از نخستين بارهايي بود که توجه رسانههاي خارجي را متوجه فوتبال ايران کرد. در سال 1388لوح افتخار فيفا و جايزه ويژه AFCرا به پاس زحماتش براي فوتبال ايران و آسيا و همچنين داوري را دريافت کرد .وي هشت کتاب درباره فوتبال نوشته که از آن جمله ميتوان به کتاب «تمرينات براي آغازگران فوتبال» اشاره کر د که درباره توجه به فوتبال نونهاالن و پايههاست. از ديگر تأليفات استاد ميتوان به کتاب «تمرينات فوتبال سالني» و «تمرينات
48
تيم ملي آلمان» اشاره کرد .مرحوم نصيري چندين کتاب از زبانهاي فرانسه و انگليسي درباره فوتبال براي استفاده عالقهمندان به فوتبال ترجمه کرد و به زبانهاي فرانسه ،انگليسي ،آلماني و عربي و روسي مسلط بود. داود نصيري پايهگذار ورزش در ايران بود و به گواه تاريخ بسياري از ورزشها را به ايران آورد و سر و سامان داد .نصيري در چهار رشته فوتبال ،وزنهبرداري، واترپلو و بسکتبال گواهيهاي بينالمللي مربيگري درجه Aداشت و همچنين در همين چهار رشته داور بينالمللي بود. داود نصيري در سالهاي 1951و 1958مربي تيم ملي شيرجه ايران بود و با اين تيم دو بار نايب قهرمان آسيا شد .وي همچنين در سال 1319در ورزشگاه شهيد شيرودي پايهگذار ساخت استخرهاي اين ورزشگاه بود و در همان سال تيمهاي شنا ،شيرجه و واترپلو ايران را راهاندازي کرد.
برنامه مسابقات ايران در ليگ جهاني واليبال 2014
بر اساس اعالم ليگ جهاني مرحله مقدماتي ليگ جهاني واليبال سال 2014
در هفت هفته برگزار ميشود و هر تيم 12مسابقه برگزار خواهد کرد که در مجموع ،در شش بازي مهمان و در شش بازي ميزبان خواهد بود .به گزارش روابط عموميفدراسيون واليبال ،مرحله مقدماتي ليگ جهاني واليبال سال 2014از دوم خردادماه سال 1393آغاز ميشود و تا 15تيرماه سال 93ادامه خواهد داشت. بر اساس تصميم دپارتمان ليگ جهاني واليبال در نشست لوزان سوييس، تيمهاي شرکت کننده در دور مقدماتي ليگ جهاني با حريفان خود چهار بازي خواهند داشت که دو بازي در خانه و دو بازي در کشور حريف برگزار ميشود. ليگ جهاني واليبال سال 2014با حضور 28تيم در سه گروه برگزار ميشود که گروهبندي آن به قرار زير است:
گروه يک:
دسته :Aايران ،برزيل ،لهستان ،ايتاليا دسته :Bروسيه ،امريکا ،بلغارستان ،صربستان
گروه دو:
دسته :Cبلژيک ،کادانا ،استراليا ،فنالند دسته :Dآرژانتين ،آلمان ،فرانسه ،ژاپن دسته :Eهلند ،کره جنوبي ،پرتغال ،جمهوري چک
گروه سه:
دسته :Fتونس ،ترکيه ،کوبا ،اسپانيا دسته :Gپوتوريکو ،چين ،اسلواکي و مکزيک.
49 فروردين (بره) احساسات دوگانهاي داريد .از يک طرف براي شکستن قواعد منظم روزانه آمادگي داريد و سعي ميکنيد کاري کام ً ال متفاوت انجام دهيد .از طرف ديگر کارهاي زيادي داريد که بايد انجام دهيد و همين مانع ميشود کارهايي را به انجام برسانيد که دوست داريد .به جاي اينکه سعي در حل کردن اين مشکل داشته باشيد ،ميتوانيد هر دو کار را انجام دهيد. شما توانايي روبرو شدن با وظايفتان را داريد ،اما ميتوانيد بخشي از زمانتان را هم به کارهاي ديگر اختصاص بدهيد. در اين ماه ،بايد مراقب برقراري ارتباط با فرد موردنظر خود باشيد .اگر به رفتار و حرفهاي خود توجه نداشته باشيد، ممکن است مورد حمله شايعات و حرفهاي بيارزش قرار بگيريد .اما اجازه ندهيد اين مسايل احساسات واقعي شما را تحت تاثير قرار دهد .در ضمن ،احساسات واقعي خود را نيز از همان ابتدا بروز ندهيد.
ارديبهشت (گاو) شما در جستجوي برقراري ارتباط با کسي هستيد که بتواند حال و هوايتان را تغيير دهد اما نميتوانيد به راحتي نگرانيهاي خود را رها کنيد و همين نگرانيها مانع بزرگي بين شما و دوست خاصتان ايجاد ميکند .به جاي اينکه به ترسهايتان اجازه ظهور بدهيد ،کاري خاص انجام داده و درباره احساساتتان صحبت کنيد .شما رابطهاي که دوست داريد را نداريد و همه رويايتان اين است که دوستي نزديکتري با هم داشته باشيد و بيشتر يکديگر را درک کنيد. در اين ماه ،چندان ذهن باز و ديد وسيع نداريد .اما بدانيد که همه چيز به نفع شما پيش ميرود .انعطاف و تغييرپذيري شما باعث ميشود تا بتوانيد کارهاي موردنظرتان را به خوبي انجام دهيد .هر چه صادقتر باشيد با مشکالت کمتري مواجه خواهيد شد .
December 2013 آذر 1392
نزديک شدن به يک دوست چالش برانگيز شده است ،براي اينکه مشکالتي که به وجود ميآيد مانع از اين ميشود که بتوانيد تمام افکارتان را مطرح کنيد .شما بايد به حرفهايي که ميزنيد دقت کنيد ،وگرنه حرفي خواهيد زد که به ضرر هر دويتان تمام ميشود .اگر در رابطهتان با کسي دچار مشکل شديد ،قبل از اينکه عکسالعمل نادرستي نشان دهيد يک يا دو روز ديگر مهلت بدهيد. در اين ماه ،از جستوجو براي يافتن شريک عاطفي
در اين ماه ،مسالهاي که ميخواستيد به صورت راز نگه داريد ،برمال خواهد شد و همه اطرافيان متوجه آن خواهند شد .از اين مساله عصبي نشويد و آرامش خود را حفظ کنيد .هر چه محترم و صبورتر رفتار کنيد ،نتيجه بهتري از رويدادهاي منفي حاصل خواهيد کرد .اگر روحيه حساسي داريد بهتر است چند صباحي را به تنهايي سپري کنيد.
براي خود دست برنداريد. امروز شانس با شما يار است و ميتوانيد با فرد روياهاي خود مالقات داشته باشيد .اين مساله باعث هيجان زده شدن شما ميشود ،اما سعي کنيد خيلي آن را بروز ندهيد.
تير (خرچنگ) منظم فعاليتهاي روزانهتان تحت تاثير چيزي واقع شده که کام ً ال از کنترل شما خارج است .خوشبختانه نگرش مثبتتان به شما کمک ميکند ،اما بايد نسبت به قبل کمتر راحت طلب باشيد .فراموش نکنيد هر اتفاقي که ميافتد ميتواند حرکتي بزرگ به سوي پيشرفت و موفقيتتان باشد. در اين ماه ،عشق خود را به فردي ابراز نکنيد که مدت کوتاهي است او را ميشناسيد .شما شايد صادقانه همه احساس خود را در طبق اخالص به او تقديم کنيد اما اين را بدانيد که او را هنوز درست و کامل نميشناسيد. بنابراين نبايد به طور صددرصد به او اعتماد کنيد .حتي نبايد صحبتهاي جدي در مورد عشق و عالقه با هم داشته باشيد. عجول نباشيد تا نتيجه بهتري حاصل کنيد.
مرداد (شير) حتي اگر بدانيد چه ميخواهيد ،نميتوانيد روشي منطقي براي دست يافتن به آنها تعيين کنيد .افکار و روياهاي شما به عشق و عاشقي تمايل دارند ،اما در اين زمان پرداختن به اين جور مسائل کمي مشکل است .شما اعتقاد داريد که در نهايت همه چيز درست ميشود، اما امروز شايد با عدم امنيت و کمبود اعتماد به نفس خود مشکل داشته باشيد .به خاطر مشکالت خارجي ذهن خود را آشفته نکنيد؛ بلکه فقط در جستجوي لذت بردن از شرايط جديد خود باشيد. در اين ماه ،مشکالت عشقي و رابطه رمانتيک شما بيش از هر زمان ديگري خواهد بود .شما در مسيري قرار داريد که شايد به طور کلي تغيير کند و تغيير جهت دهد .شايد صحبتهايتان به بحث و مشاجره جدي تبديل شود ،يا شايد متوجه شويد بيشتر از آنچه بايد به طرف خود اعتماد کردهايد و خيلي بيشتر از لياقتش براي او ارزش قايل شدهايد.
شهريور (خوشه)
خرداد (دو پيکر)
49
حس ميکنيد اتفاقي افتاده است که کام ً ال قادر نيستيد آن را درک کنيد و به خاطر همين مطمئن نيستيد که چه کاري از دستتان بر ميآيد .ظاهرًا ريسک کردن غير ممکن است؛ شما ترجيح ميدهيد در خانه استراحت کرده و بگذاريد ديگران اين کار را برايتان انجام دهند .ولي شما حداقل بايد به سر کار برگشته و قبل از اينکه کار جديدي را شروع کرده کارهاي ناتمامتان را به اتمام برسانيد. در اين ماه ،مورد توجه فردي قرار خواهيد گرفت .اين توجه در نتيجه چيزي است که به طور اجتماعي به اشتراک گذاشتهايد .هر دو شما به هنر ،موسيقي و شام عاشقانه
دي (بز)
عالقهمند هستيد .اما بايد بدانيد اين فرد ،رفيق هميشگي و يار طوالني مدت نيست .در ضمن ،او هرگز پيش قدم هيچ کاري نخواهد بود و نسبت به مشکالت بسيار بيتفاوت است.
مهر (ميزان ،ترازو) ونوس يعني سياره بخت شما به اين ور و آن ور کشيده ميشود و يافتن آسايش و آرامش سخت شده است .شما انگار روي يک االکلنگ هستيد و تنشهايي که در زندگيتان وجود دارد خستهتان کرده است .کاري کنيد روياهايتان زنده بمانند ،ولي براي اينکه تعادل خود را حفظ کنيد آرامتر حرکت کنيد. در اين ماه ،عشق و رويا کليديترين رويدادهاي شما هستند .در يافتن فرد موردنظر و دلخواه خود بسيار مشکل پسند و ايرادگير هستيد و نميتوانيد هر کسي را دوست داشته باشيد .بايد بدانيد که کارهاي شما در تغيير شرايط تاثيري ندارد و بهتر است بگذاريد همه چيز به صورت طبيعي و نرمال پيش برود.
آبان (کژدم) شما ايدههاي مالي فوقالعادهاي داريد ،اما هنوز هم موانعي وجود دارد که بايد از آنها گذر کنيد .تا موقعي که به جاي نشان دادن عکسالعمل تند و سريع نسبت به شرايط بر روي اهداف بلند مدتتان تمرکز کنيد ،رسيدن به چيزهايي که ميخواهيد غير ممکن نيست .به ياد داشته باشيد افکار عالي و بزرگ تا موقعي که با حقيقت همراه شوند چيز بدي نيستند. در اين ماه ،اگر بخواهيد همه چيز را تغيير بدهيد و رابطه عاطفي خود را زير و رو کنيد ،بايد بدانيد نخستين واکنش شما به اين تصميم بسيار عجوالنه و بيفکر است .اين دقيقا برعکس کاري است که شما بايد انجام دهيد .به جاي اينکه از همان ابتدا به انتهاي کار برويد ،بهتر است اجازه دهيد اتفاقات آرام و به روش طبيعي پيش بروند .اين همه عجله و هيجاني رفتار کردن فقط به ضرر شما تمام خواهد شد.
آذر (کمان) بايد چشمتان به روي حقايق باز باشد و اگر اينگونه شد ميفهميد که حقايق آنقدر که فکر ميکرديد بد نيستند .حاال فرصت اين را داريد که جهان را آنگونه که هست ببينيد، نه آنگونه که دوست داريد باشد .وقتي که روياهايتان از حقيقت فاصله ميگيرند ،پس مجبور ميشويد تمام جزئيات را بفهميد تا بتوانيد تصميميمنطقي بگيريد .در عين حال که به قدم بعدي خود فکر ميکنيد به مسائل جزئي و پيش پا افتاده هم دقت کنيد.
بخش مهمي از زندگي شما در حال تغيير است که موجب ميشود تا رابطه عاطفي شما ناديده گرفته شود .هر چه روي يک موضوع بيشتر تمرکز کنيد ،به همان اندازه مسايل ديگر را از دست خواهيد داد. بايد اين قدرت را پيدا کنيد که تشخيص دهيد کدام راه براي شما ارزشمندتر و مهمتر است .اگر از رابطه کنوني خود عاصي و خسته شدهايد ،شايد بتوانيد با بيان حرفهاي کنايهآميز در زمان درست از اين رابطه خالص شويد .اگر هم از رابطه خود راضي هستيد ،بهتر است پيش از هر حرفي خوب به آن فکر کنيد. در اين ماه ،تغييرات زيادي در زندگيتان رخ ميدهد که شما را عصبي ميکند .شما فکر ميکنيد بايد زندگي خود را تثبيت کنيد و با توجه به مشکالت فراواني که تحت کنترلتان نيستند ،اين کار غير ممکن است .به جاي اينکه سعي کنيد کاري غير ممکن انجام دهيد ،به واکنش خود نسبت به اين اتفاقات دقت کنيد.
بهمن (دلو ،کمان) شما دوست داريد فکر کنيد ،اما وقتي که فکرتان از اين شاخه به آن شاخه ميرود نااميد ميشويد .حاال که ميخواهيد جلوي اين افکار را بگيريد مشکالتي پديد ميآيد .زياد به خودتان سخت نگيريد .بهترين راه اين است که انعطاف پذيريتان را بيشتر کنيد .رابطه عاطفي شما کامال به نوع رفتار و گفتار شما بستگي دارد .خيلي با احتياط برخورد کنيد. در اين ماه ،همه فکر و کارهاي شما حول مسايل عاطفي و عشق ميچرخد .بايد بدانيد که به تدريج وارد عرصه جديدي از عشق و رابطه خواهيد شد .در اين مسير با افراد جديد آشنا و همنشين خواهيد شد و بايد با احتياط با آنها رابطه دوستانهاي برقرار کنيد .خيلي مراقب حرفهاي خود باشيد و با احتياط زياد کلمات و واژهها را انتخاب کنيد.
اسفند (ماهي) شما اشتياق داريد که بهترين قدم را در طول زندگيتان برداريد ،اما مشکالتي که افراد ديگر به وجود ميآورند سد راهتان ميشود .وقتي که شما قصد داريد به عقب برگرديد، آنها چون نگران موفقيتتان هستند ،دوباره به اين آتش شور و اشتياق که در شما فروکش کرده دامن ميزنند .شما بايد فراتر از سر و صداهاي شرايط جديد حرکت کنيد تا در روزهاي آينده استقامت و تواناييتان بيشتر شود. در اين ماه ،ترجيح ميدهيد در حوزه مسايل عاطفي کمي دور از انظار باشيد .اين به هيچ عنوان بد نيست .در واقع اين کار به نفع شما تمام ميشود. اجازه دهيد همه رويدادها به روش طبيعي حادث شوند. به اين ترتب ميتوانيد بيشتر انرژي خود را بر خود و نيازهاي خود متمرکز کنيد و آن را هدر ندهيد.
50
گزارش حسن روحاني از عملکرد 100روزه دولت حسن روحاني رئيس جمهوري ايران ،با شرکت در يک گفتوگوي تلويزيوني گزارشي از 100روز عملکرد دولت ارائه کرد. در اين گفتوگو که در دفتر کار رئيس جمهور صورت گرفته ،وي گفت همچنان که وعده داده بود ،گزارشي از 100روز عملکرد دولت ارائه ميدهد. حسن روحاني ميگويد که گزارش مکتوبي هم ارائه خواهد کرد .رئيس جمهور اظهار داشت که اين گزارشها ادامه خواهد داشت. پيشتر سايت «آينده» نوشته بود ،که صدا و سيما به شدت تالش کرده است روحاني موجودي خزانه را هنگام شروع کار 1280ميليارد تومان اعالم کرد که به که حسن روحاني از ارائه گزارش وضعيتي که از دولت پيشين برايش به ميراث گفته او مستلزم استقراض بود .رئيس دولت اظهار داشت بودجهاي که دولت پيشين مانده کمتر سخن بگويد. تهيه کرده بود ،غيرواقعي بود و دولت مجبور شد آن را به مجلس بفرستد تا اصالح شود. روحاني ميگويد به ويژه در مورد کاالهاي اساسي کشور به شدت مشکل وي تاکيد کرد که دولت اقتصاد را در حالي تحويل گرفت که اقتصاد دچار رکود تورمي داشت و حتي يکي از استانها تنها براي سه روز گندم داشت. بوده است .روحاني تاکيد کرد که کشور پيش از اين و براي نمونه در دوره جنگ نيز دچار
December 2013 آذر 1392
50
رکود بود ،اما همزمان با آن ،تورم باال نبوده است. به گفته او اين رکود و اين تورم در تاريخ 50سال گذشته بيسابقه بوده است .رئيس دولت ميافزايد که در اين مدت دولت موفق شده است از تورم نقطه به نقطه 43درصدي به تورم 36درصدي برسد. حسن روحاني گفت که دولت نهم و دهم پولدارترين دولت ايران بوده و در در طول هشت سال 600ميليار دالر تنها درآمد نفتي داشته است و در مجموع 750ميليارد دالر درآمد داشت .روحاني گفت اما همين دولت بدهکارترين دولت تاريخ هم بوده است. رئيس دولت گفت احمدينژاد در سفرهاي استاني 211هزار ميليارد تومان تعهد ايجاد کرده که 70درصد آن عملي نشده است .روحاني ميگويد 16سال نياز است که به اين تعهدات عمل شود. به گفته روحاني ،در دولت احمدينژاد نقدينگي در جامعه هفت برابر شد و براي مسکن مهر 43هزار ميليارد تومان از بانک مرکزي استقراض شده است. روحاني ميگويد مسکن مهر پول ملي را تضعيف کرد و بخشي مهمي از تورم به خاطر مسکن مهر است. روحاني ميگويد تورم ماليات فقراست چرا که پول مردم بيارزشتر ميشود .وي گفت تالش دولت کنترل نقدينگي و مهار تورم است .وي ميگويد براي يارانه نقدي دولت بايد هر ماه 3500ميليارد تومان پرداخت کند ولي از منابع حاملهاي انرژي تقريبا نيمي از آن تامين ميشود و دولت ماهانه کسري دارد. روحاني تصريح کرد دولت تا پايان سال همين رويه را براي پرداخت يارانه ادامه ميدهد اما پس از آن تغييراتي صورت خواهد گرفت که يکي از آنها ارائه بسته کااليي به اقشار کمدرآمد است .روحاني ميگويد مثأل دولت قصد دارد توزيع شير رايگان را در مدارس آغاز کند که به عبارتي پرداخت يارانه در قالب بسته کااليي است .به گفته حسن روحاني 35 ،تصميم دولت در مسائل اقتصادي تصويب ،ابالغ و عملياتي شده است. کشاورزي و بخش دارو دو محور ديگر سخنان حسن روحاني بود .روحاني گفت کمبود دارو در کشور تقريبًا مرتفع شده است و وضع از اين بهتر خواهد شد. رشد اقتصادي ايران منفي 5.8دهم در سال 91بوده که روحاني گفت در سال 93بايد به مثبت 3برسد. در اينجا مجري صدا و سيما ميگويد که چطور دولت با توپ سياست خارجي گل اقتصادي زده است و نوک حمله تيم هم جواد ظريف بود! رئيس دولت ميگويد ايرانيان خارج کشور نقش بسيار عمدهاي دارند و از کمکهاي آنها بايد استقبال کرد. روحاني ميگويد بيتدبيري بيشتر از تحريم بر اقتصاد تاثير گذاشته است. وي تصريح کرد در حالي که احمدينژاد قطعنامهها را کاغذ پاره ميدانست وابستگي به خارجيها يا همان واردات را بيشتر کرد .رئيس دولت گفت که دولت احمدينژاد به جاي ايرانيها براي چينيها و کرهايها اشتغال ايجاد ميکرد. روحاني در مورد سياست خارجي ميگويد که از همان آغاز مراسم تحليف، اين دولت توانست گامهاي مهمي بردارد .او ميگويد بعضيها در داخل از شعله اختالف لذت ميبرند و از آنها خواست که براي پيشرفت کشور از اين کارهايشان دست بردارند. وي پشتوانه خود و دولت را مردم دانست و گفت اولين قفل تا اينجاي کار باز شده و سازمان تحريمها سست شده است .به گفته او پايه تحريمها لرزيده است. رئيس جمهور ايران گفت ،به گفته سفير ايتاليا در نيويورک ،براي ديدار با رئيس جمهور ايران رقابتي شکل گرفته بود و اين امر به پشتوانه مردم بود. روحاني گفت که ايران حق هستهاي خود را با شفافيت اجرايي خواهد کرد و غني سازي هم بخشي از آن است .وي گفت اينها که از ان.پي.تي تفاسيري ميکنند، حقوقدان نيستند و از مسايل هستهاي درک درستي ندارند .رئيس جمهوري ايران تصريح کرد که هدفش شکستن تحريمهاست. روحاني گفت که پيشنويس حقوق شهروندي در وبسايت رياست جمهوري گذاشته شده است که اين قدمي براي انسجام ملي است .رئيس دولت ميگويد فضاي امنيتي در فضاي فرهنگي کمتر شده و وعده داد اين وضع مناسبتر شود. روحاني گفت که دولت همه اختيارات را ندارد اما وي به عنوان رئيس جمهور بنا دارد به وعدههايش عمل کند .به گفته رئيس جمهور در اين دوره آرامشي هم ميان قوا ايجاد شده و اين در حالي است که پيشتر تا مرز شکايت از هم پيش رفته بودند .وي همچنين از نقش رهبر جمهوري اسالمي در ايجاد آرامش قدرداني کرد. حسن روحاني کنايهاي هم به صدا و سيما زد و گفت اين رسانه به دولت کنوني مانند ماههاي آخر دولتها برخورد کرده و از آن به شدت انتقاد ميکند .وي با اين حال گفت بايد آستانه تحمل را باال برد. رئيس جمهوري ايران گفت توافق ژنو به ضرر هيچيک از کشورهاي همسايه نيست .سند توافق شده در ژنو ،به گفته روحاني ،هماني است که منتشر شده و ديگر اوراق ،بيانيهها هستند. رئيس دولت ميگويد از اين پس تحوالت اقتصادي در کشور رخ خواهد داد و نشانههاي آن را رشد بورس ايران دانست .روحاني گفت اکنون هم سانتريفيوژها ميچرخند و هم چرخ اقتصاد بهتر خواهد چرخيد. رئيس قوه مجريه گفت دولت بايد از تصديگري در حوزه فرهنگ دست بردارد و فضاي امنيتي نيز بايد کنار برود .وي گفت خيلي از نويسندگان ممنوعالقلم بودند که در اين دولت توانستند دوباره قلم بزنند .وي تصريح کرد که بهترين مرجع در حوزه فرهنگ افکار عمومي است .وي در عين حال بر ضرورت وجود قانوني شفاف تاکيد کرد .روحاني گفت دولت من به دنبال آشتي با همه است. روحاني گفت فضاي امنيتي کمتر شده است اما زمان ميبرد .گروهها و جناحهاي سياسي بايد به هم نزديک شوند؛ هدف اين است که کينهها کنار گذاشته شود .او اضافه کرد که آينده را روشن ميبيند. روحاني در پايان گفت مردم ميگويند «روحاني متشکريم» و افزود« :مردم؛ من از شما متشکرم».
51
December 2013 آذر 1392
خامنهاي، ثروت 95ميليارد دالري را چگونه مديريت ميکند؟ رضا حقيقتنژاد ،ايران واير خبرگزاري «رويترز» در روزهاي اخير در گزارشي مفصل به بررسي ابعاد مختلف فعاليتهاي اقتصادي «ستاد اجرايي فرمان امام» که زير نظر رهبر ايران اداره ميشود ،پرداخته است. در چکيده پيش رو ،مهمترين ابعاد مطرح شده در اين گزارش که در سه بخش منتشر شد ،مورد بررسي قرار گرفته است« .ايران واير» همچنين در تدوين اين چکيده ،اطالعات بيشتري براي تکميل اين گزارش ،بدان افزوده است. ستاد اجرايي فرمان امام در سال 1368در راستاي تحقق اهداف اصل 49قانون اساسي ايران ،با دستور آيتاهلل خميني تشکيل شد .بر اساس اين اصل« ،دولت موظف است ثروتهاي ناشي از ربا ،غصب ،رشوه ،اختالس ،سرقت ،قمار، سوءاستفاده از موقوفات ،سوءاستفاده از مقاطعهکاريها و معامالت دولتي ،فروش زمينهاي موات و مباحات اصلي، داير کردن اماکن فساد و ساير موارد غير مشروع را گرفته و به صاحبان حق رد کند و در صورت معلوم نبودن آنها به بيتالمال بدهد .اين حکم بايد با رسيدگي و تحقيق و ثبوت شرعي به وسيله دولت اجرا شود». با استناد به همين اصل ،ستاد اجرايي فرمان امام تشکيل شد تا نسبت به شناسايي اموال و امالک وابستگان رژيم شاه اقدام و آنها را به نفع دولت ايران مصادره کند. اين ستاد در سالهاي اخير قدرت اقتصادي بسيار بيشتري پيدا کرده و به نوشته رويترز ،در شش سال گذشته به يکي از ستونهاي اصلي اقتصاد ايران تبديل شده و تقريبا در همه بخشهاي اقتصاد ايران ،از نفت و مخابرات تا پرورش شترمرغ و توليد قرصهاي ضدبارداري ،سهامدار نهادهاي اقتصادي فعال است. حسابهاي بانکي اين ستاد محرمانه است و به همين دليل ،تعيين ارزش مالي اين نهاد ممکن نيست ولي برآوردهاي گزارشگران رويترز نشان داده که جمع داراييهاي اين ستاد حدود 95ميليارد دالر است. کنترل اين داراييهاي عظيم تنها در اختيار علي خامنهاي، رهبر ايران است .عمده داراييهاي ستاد که زير نظارت هيچ نهادي از جمله سازمان بازرسي کل کشور نيست ،از راه مصادره امالک با کمک دستگاه قضايي به دست آمده است. رويترز تاکيد دارد که سندي مبني بر اينکه خامنهاي از ثروت 95ميليارد دالري اين ستاد استفاده شخصي ميکند، نيافته ولي از «ديويد کوهن» ،معاون وزارت خزانهداري آمريکا نقل کرده که پول شخصي رهبر ايران نيز در اين ستاد سرمايهگذاري شده است .اين حجم از منابع مالي که بيشتر از منابع مالي شاه سابق ايران به نظر ميرسد ،به شدت بر قدرت رهبر ايران افزوده است. اين گزارش از توانمندي مالي به عنوان بعد سوم قدرت رهبر ايران ياد کرده است .در واقع ،رهبر ايران عالوه بر قدرت سياسي و نظامي که دارد ،با کمک منابع مالي اين نهاد اقتصادي کامال بينياز از هرگونه بودجه شده و توانسته حتي قدرتمندتر از خميني ،به سلطه خويش بر امور داخلي ايران تداوم ببخشد. به گفته يکي از کارمندان سابق اين ستاد ،اعضاي هيات مديره اين نهاد اقتصادي از سوي شخص رهبر منصوب ميشوند و دغدغه اصلي او ،سود ساالنه ستاد است. به گفته وي ،خامنهاي تنها به عدد اين سود اهميت ميدهد .اين درآمدهاي کالن صرف مخارج بوروکراتيک دفتر رهبر ايران ميشود؛ دفتري که 500کارمند دارد .اين کارمندان به طور عمده از بخشهاي امنيتي و نظامي جذب شدهاند. البته اين نهاد اقتصادي به ظاهر در برخي فعاليتهاي عامالمنفعه مشارکت دارد ولي به گفته يکي از کارمندان سابق اين ستاد ،بخش عمده درآمدهاي حاصله از فعاليتهاي اقتصادي ،به دفتر رهبر ايران سرازير ميشود. در بخش ديگري از اين گزارش ،به برخي مصداقها اشاره شده است از جمله اينکه بر اساس گفتههاي «عارف نوروزي» ،رييس بخش امالک اين ستاد ،ارزش مادي اين بخش 52ميليارد دالر است. اين بخش تا کنون 49مزايده امالک برگزار کرده که ارزش مجموع امالک يکي از مزايدهها در ارديبهشت ماه 92 حدود 88ميليون دالر بوده است. اين ستاد سه سال پيش ،سه ميليارد دالر براي خريد سهام شرکت مخابرات ايران پرداخت کرد .ستاد 38درصد
سهام شرکتي را که در سال 88برنده واگذاري سهام مخابرات ايران شد در اختيار دارد .اين معامله ،به شدت پرسود بوده است .سال 2010ستاد موفق به کسب 290ميليون دالر سود در اين زمينه شده است. واگذاري اين شرکت عظيم و بسياري از شرکتهاي ديگر دولتي ايران با استناد به فرمان رهبر ايران درباره بازنگري اصل 44قانون اساسي انجام شد .اين اصل مالکيت شرکتهاي بزرگ را به دولت ميدهد ولي با تفسير جديدي که مجمع تشخيص مصلحت نظام ارايه داد و خامنهاي آن را تاييد کرد ،خصوصي سازي صنايع بزرگ هم مجاز شمرده شد. ستاد اجرايي فرمان امام و سپاه پاسداران انقالب اسالميکه هر دو به طور کامل در اختيار رهبر ايران هستند، برندههاي اصلي بازنگري در اصل 44قانون اساسي بودند. گزارش وزارت خزانهداري آمريکا هم نشان ميدهد که تنها يکي از شرکتهاي سرمايهگذاري که اين ستاد سهامدار آن بوده ،در سال 2010ارزشي نزديک به 40ميليارد دالر داشته است. رويترز 24شرکت سهامي عام را شناسايي کرده که اين ستاد سهامدار آنهاست و ارزش آنها معادل 3ميليارد و 400 ميليون دالر برآورد شده است. ستاد در 14شرکت ديگر هم سهام دارد که چون سهامي عام نيستند ،تعيين ارزش آنها ممکن نشده است. در بخشهاي ديگر گزارش ،رويترز به گفتههاي برخي وکالي فعال در اين حوزه و افرادي که به زور اموالشان مصادره شده و در اختيار ستاد قرار گرفته ،استناد کرده است .بعضي از اموالي که مصادره شده ،متعلق به اقليت بهاييان بوده است. بر اساس گزاش دفتر سازمان ملل از جامعه بهاييان ايران در سال ،2003حکومت ايران 73قطعه ملک مربوط به بهاييان را که ارزشي معادل 11ميليون دالر داشته ،مصادره کرده است .اين گزارش تاکيد ميکند که اين نمونه ،بخش کوچکي از اموال مصادره شده بهاييان در ايران به نفع نهادهاي تحت کنترل رهبر ايران است. در برخي موارد ديگر ،ستاد اقدام به مصادره سهام شرکتها کرده است؛ براي نمونه ،سهام شرکت «سيمان فارس» که بزرگترين شرکت سيمان ايران است ،ابتدا از سوي بنياد مستضعفان مصادره و سپس سهام آن به يک شرکت وابسته به ستاد اجرايي فرمان امام منتقل شده است. دامنه نفوذ ستاد در نهادهاي باالدستي مالي براي انجام اين کارها قوي است؛ براي نمونه« ،حميدرضا رفيعي» ،رييس هيات مديره بورس اوراق بهادار تهران ،عضو هيات مديره شرکت سرمايهگذاري «تدبير» است. اما يکي از مهمترين پرسشهاي طرح شده درباره ستاد اين است که چگونه اين نهاد اقتصادي موفق به رشد گسترده به ويژه در فرايند تحريمها شد. براساس گزارش رويترز ،هفت سال پيش شرکت «گسترش الکترونيک مبين ايران» مطالعهاي اقتصادي با عنوان «ستاد در يک نگاه» درباره وضعيت شرکتهاي ترکيبي در کشورهايي چون کره جنوبي ،ژاپن ،برزيل و آمريکا انجام داد .پس از اين مطالعات ،تصميم گرفته شد که ستاد اجرايي فرمان امام اقدام به تاسيس شرکتهايي مشابه کند .اين تصميم منجر به تاسيس «گروه اقتصادي توسعه و تدبير» شد. اين گروه اقتصادي که مانند يک هولدينگ عمل ميکند، دستکم داراي پنج شاخه است .يکي از اين شاخهها ،شرکت سرمايه گذاري تدبير است که سال 2000تاسيس شد. اين شرکت چند سال بعد سهام «بانک پارسيان» را خريداري کرد و توانست از نظر مديريتي بر آن مسلط شود. عارف نوروزي ،رييس بخش امالک ستاد و عضو هيات مديره اين بانک چهار سال پيش در يک سخنراني گفته است که ما موفق شديم از يک واحد ملک فروشي به يک جريان اقتصادي تبديل شويم. هشت سال پيش ،احمدينژاد در جريان يک سخنراني در قم افشا کرد که بانک پارسيان به برخي از افراد مشهور وامهاي کالن داده است .اين افشاگري منجر به برکناري مديرعامل اين بانک شد .گزارش رويترز افشا ميکند که اين وام قرار بوده به «محمد شريعتمداري» داده شود که اکنون معاون اجرايي حسن روحاني است .ميزان اين وام 44 ،ميليون
دالر بوده و شريعتمداري قصد داشته بدون گذاشتن وثيقه ،اين وام کالن را دريافت کند. ستاد اجرايي فرمان امام يک زيرمجموعه عظيم ديگر هم دارد: «بنياد برکت» .اين بنياد بر اساس طرح مطالعاتي يک استاد ايراني فعال در آمريکا براي محروميتزدايي در مناطق محروم و توانمندسازي مردم فقير تاسيس شده است. بنياد برکت در 5سال گذشته، يک ميليارد و 600ميليون دالر هزينه کرده است .اين بنياد يک شرکت دارويي هم به همين نام تاسيس کرده است که 20زيرمجموعه دارد و در سال ،2011يک ميليارد فروش داشته است. شرکت دارويي «آتي فارمد» ،وابسته به شرکت دارويي «برکت» به تازگي با مشارکت شرکت سوييسي «استراژن فارما اساي ميداند» به توليد قرصهاي ضدبارداري پرداخته است. شرکتهاي زيرمجموعه ستاد در حالي داروهاي ضدبارداري توليد ميکند که رهبر ايران در سالهاي اخير به شدت بر افزايش جمعيت ايران تاکيد کرده است. شرکت سرمايهگذاري «ري» که ارزش آن بر اساس گزارش وزارت خزانهداري آمريکا در سال 2010حدود 40ميليارد دالر برآورد شده ،يکي از زيرمجموعههاي ديگر ستاد است که در زمينههاي متنوعي چون نفت ،معدن و پرورش شترمرغ سرمايهگذاري کرده است. «گروه توسعه انرژي» هم يک زيرمجموعه ديگر است« .غالمحسين نوذري» ،وزير نفت دولت احمدينژاد، رييس هيات مديره اين گروه است .وي رييس هيات مديره شرکت «نفت پارس» هم هست که ستاد سهامدار آن است. وي تنها مقام دولتي بلندپايه نيست که در خدمت ستاد بوده است« .حسين دهقان» ،وزير دفاع دولت روحاني هم پيش از اين رييس هيات مديره شرکت «مبين ايران»، وابسته به ستاد اجرايي فرمان امام بود. اين روند ادامه دارد؛ براي نمونه ،به جز مواردي که در گزارش رويترز آمده« ،علي نيکزاد» ،وزير مسکن دولت دهم مرداد امسال به عنوان رييس هيات مديره هلدينگ «توسعه ساختمان تدبير» ،وابسته به ستاد منصوب شد. پيش از نيکزاد« ،سعيديکيا» ،وزير مسکن دولت نهم اين مسووليت را بر عهده داشت .سعيدي کيا همچنان به عنوان عضو هيات مديره گروه توسعه اقتصادي تدبير در ستاد اجرايي فرمان امام مشغول به کار است. اما ستاد در عرصه داخلي يک رقيب هم دارد؛ «سازمان جمعآوري و فروش اموال تمليکي» که وابسته به وزارت اقتصاد است هم فعاليتهاي مشابهي دارد و به ضبط و مصادره اموال و امالک ميپردازد .خردادماه امسال، همان زمان که همه و از جمله علي خامنهاي ،پيروزي حسن روحاني را در انتخابات تبريک ميگفتند« ،صادق الريجاني» يک بخشنامه جديد صادر کرد که چون يک پيام تبريک عظيم براي ستاد بود .رييس قوه قضاييه خطاب به مراجع قضايي ايران نوشته بود که سازمان جمعآوري و فروش اموال تمليکي اجازه مصادره اموال به نام وليفقيه را ندارد و ستاد اجرايي فرمان امام ،تنها نهاد ماذون در مورد اموال مربوط به ولي فقيه است. نام ستاد اجرايي فرمان امام سال گذشته بينالمللي شد .دولت آمريکا به اهميت نقش آفريني اين ستاد در فعاليتهاي پنهان اقتصادي پي برد و تحريمهايي عليه آن و شرکتهاي صوري وابسته به اين ستاد اعمال کرد. ستاد با کمک شرکتها به ويژه شرکتهايي که از سال 2010در اختيار گرفته بود ،موفق شد تحريمها را دور بزند و پولهاي کالني به اروپا و آفريقا منتقل کند. «محمد مخبر» ،رييس ستاد فرمان اجرايي امام که عضو هيات مديره «بانک سينا» نيز هست ،سال 2010به عنوان يکي از افرادي که مباشر مالي در فعاليتهاي مرتبط با موشکهاي بالستيک و هستهاي بوده ،در ليست تحريم اتحاديه اروپا قرار گرفت ولي نام وي در سال 2012از اين فهرست خارج شد« .بانک سينا» هم از جمله بانکهايي است که درخواست قضايي آن براي لغو تحريمها در اروپا با موفقيت روبهرو شد و توانست از مهلکه تحريم فرار کند. مقامات ايراني تا کنون واکنشي به گزارش رويترز نشان ندادهاند .اين خبرگزاري پيش از انتشار اين گزارش کوشيده با مقامات ايران تماس بگيرد .نهاد رياست جمهوري و وزارت امور خارجه کوششهاي رويترز را بيپاسخ گذاشتهاند؛ سفارت ايران در امارات اين يافتهها را پراکنده و نامتجانس توصيف کرده و مديرکل روابط عمومي ستاد فرمان اجرايي امام هم گفته که اين يافتهها فاصله زيادي با واقعيت دارند.
51
محمود احمدينژاد خواستار مناظره علني با حسن روحاني شد محمود احمدينژاد در واکنش به گزارش اخير حسن روحاني از عملکرد 100روزه دولت يازدهم و نابسامانيهايي که آن را متوجه دولت پيشين دانسته است ،او را به مناظره علني فرا خواند. يک مشاور روحاني از اين مناظره استقبال کرده ولي شرط آن را «راستگويي» احمدينژاد دانسته است. به گزارش خبرگزاريهاي ايران ،محمود احمدينژاد در نامه خود آقاي روحاني را به طرح ادعاهاي «غيرمنصافه و بيپايه» درباره دولتهاي نهم و دهم متهم کرد و نوشت که قصد دارد در «مناظرهاي صريح و اصولي و روشنگر در منظر افکار عمومي»، «حقايق ناب» را آنطور که هست بيان کند. وي تاکيد کرده که پس از شنيدن گزارش آقاي روحاني، ابتدا بهخاطر «مصالح کشور» قصد سکوت داشته است ،اما «به احترام تقاضاهاي بيشمار گروههاي مختلف مردم و از جمله صاحبنظران سياسي و اقتصادي» تصميم به دعوت از رييس جمهور کنوني ايران براي مناظره علني گرفته است. حسن روحاني در گفتوگو با تلويزيون دولتي ايران، دولتهاي محمود احمدينژاد را بهواسطه «درآمد 600ميليارد دالري» آن از فروش نفت« ،پولدارترين دولت ايران» ناميد اما در عين حال تاکيد کرد که اين دولت «بدهکارترين دولت تاريخ کشور» بوده است. به گفته آقاي روحاني ،دولت احمدينژاد در سفرهاي استاني خود 211هزار ميليارد تومان تعهد ايجاد کرد که 70درصد آن عملي نشده است و با طرحهايي مانند مسکن مهر «پول ملي را تضعيف کرد» و باعث تورم شديد در کشور شد. در بخشي از اين گفتوگو نيز آقاي روحاني ،دولتهاي محمود احمدينژاد را متهم ميکند که به جاي مردم ايران براي «چينيها و کرهايها ايجاد اشتغال ميکرد» و همزمان که قطعنامههاي سازمان ملل متحد عليه ايران را «کاغذپاره» ميخواند ،وابستگي کشور به خارجيها را بيشتر کرد. اين گزارش ،واکنشهاي متضاد هواداران و منتقدان دولتهاي محمود احمدينژاد را در پي داشت و از جمله مهرداد بذرپاش ،چهره نزديک به احمدينژاد و مشاور او ،حسن روحاني را به «سياهنمايي عليه نظام جمهوري اسالمي» و به راه انداختن «شو تبليغاتي» متهم کرد. اما در نقطه مقابل ،علياکبر هاشميرفسنجاني ،رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام ،تاکيد کرد که آقاي روحاني در گزارش خود «بسياري از ناگفتهها» را بيان نکرد تا از وارد آوردن «بار رواني سنگين بر روي مردم» خودداري کند. در اين حال محمود احمدينژاد تصميم گرفته است با دعوت حسن روحاني به مناظره از عملکرد دولتهاي خود دفاع کند. وي اين دعوت را «نه بر اساس يک حس شخصي ،بلکه بر مبناي احساس تکليف ديني و ملي» دانسته و تاکيد کرده که او و همکارانش در طول هشت سال مسئوليت خود «امتحانشان را به نيکي پس دادهاند». دعوت محمود احمدينژاد به مناظره با حسن روحاني، واکنش اکبر ترکان ،مشاور عالي رييسجمهوري ايران را در پي داشته است. بر اساس گزارش خبرگزاري مهر ،آقاي ترکان ضمن استقبال از انجام اين مناظره گفته است که اگر چه حسن روحاني و محمود احمدينژاد «در يک سطح قرار دارند» ،اما به شرط «راستگويي» آقاي احمدينژاد چنين مناظرهاي امکانپذير است و دولت از آن استقبال ميکند. منتقدان محمود احمدينژاد او را اغلب به ارائه «گزارشهاي نادرست» متهم ميکنند ،چنانچه ميرحسين موسوي ،نامزد اصالحطلب انتخابات رياست جمهوري سال 1388در مناظرههاي انتخاباتي ،او و دولتش را به صراحت «دروغگو» و «دولت دروغگويان» ناميد. اکبر ترکان نيز که در فاصله انتقال رياست دولت ايران از محمود احمدينژاد به حسن روحاني ،نماينده و مشاور عالي آقاي روحاني بود ،در گزارشهاي متعدد خود از اقدامات «غيرقانوني» احمدينژاد توسط او و نزديکانش سخن گفته است. در دوران هشت ساله رياست جمهوري محمود احمدينژاد، ايران با تحريمهاي بينالمللي شديدي مواجه شد .در عين حال اقتصاد کشور به سراشيبي سقوط افتاد که حسن روحاني آن را بيشتر نتيجه «بيتدبيري» مسئوالن دولت پيشين دانسته است. تشديد سرکوب منتقدين دولت و حکومت ايران و نقض گسترده حقوق بشر نيز از جمله رخدادهاي اين 8سال بود که در گزارشهاي سازمان ملل متحد درباره ايران بازتاب پيدا کرده است. محمود احمدينژاد هماکنون با پروندههاي متعدد شکايت از سوي اشخاص حقيقي و حقوقي مواجه است که در شعبه 76 دادگاه کيفري استان تهران به آن رسيدگي ميشود .از مهمترين شاکيان احمدينژاد ،کميسيون اصل 90مجلس شوراي اسالمي است که او را به نقض قانون اساسي در موارد مختلف متهم ميسازد.
December 2013
52
1392 آذر
De-Demonizing the Islamic Republic of Iran Expectations will be high and the initial proposals from either side will be correspondingly unrealistic. Too many eyes foreign and domestic - will be peering over the shoulders of negotiators; too many knives will be sharpened to plunge if agreement prospers; too many voices will be primed to cry, “I told you so; you can’t trust those snakes!” So, time out. Let’s change the subject for a bit and hope to move on. By Henry Precht (Source: LobeLog) “Next Steps on Iran.” That was the title of the [seemingly] countless memos that we in the State Department’s Near East Bureau sent to the Secretary and the White House during the chaotic months between the revolution and the hostage crisis in 1979. Our aim was to chart a course that would connect the US with the Khomeini regime and begin in small ways a more normal relationship. We failed. I hope, that the post-Nuclear Deal Iran Desk is working feverishly on a paper suggesting Next Steps towards a country that can be once again be important to the American position in the Middle East. Unburdened by the bureaucratic need to clear my thoughts with sundry agencies and bureaus, I offer my thoughts on how the Department might occupy itself with Iran in the months ahead. 1. Take a few months’ break from the details of constraining Iran’s nuclear program. CONTINUED FROM COVER
Israel's Iran Dilemma Just as the United States has had to adapt to a world where its power is unmatched but no longer determinant, Israel will have to do the same. With enlightened leadership this adaptation could strengthen the Jewish state, securing the nation through integration in its region rather than domination of it. For now Israel is some way from this mind-set. Its overriding prism is military. It was important that President Obama set down a marker, as he has through this deal, one that may spur new strategic reflection in Israel. (An Israel already alarmed by isolation is not about to embark on a Samson-like military strike against Iran.) Let us be clear. This is the best deal that could be had. Nothing, not even sustained Israeli bombardment, can reverse the nuclear know-how Iran possesses. The objective must be to ring-fence the acquired capability so its use can only be peaceful. This aim has been advanced through holding Iran’s low-grade uranium at current levels, eliminating or diluting 20-percent enriched uranium, stopping installation of new centrifuges, halting construction at the Arak heavy-water reactor and intensifying
2. Instead, the US should encourage the modest signs of good will that have appeared on both sides - actually they’ve been visible among Iranians for decades. That would mean: Easier access for journalists, academics and selected members of the Congress/Majlis to visit, speak and report home; • Giving the nod to conferences, athletic events and cultural exchanges; • Offering an enlarged number of scholarships for study at the other’s universities; • Engaging each other in discussions of mutual problems, e.g., drug interdiction, climate change; • Encouraging conversations in the private sector about possible future investments, e.g. in oil field management, nuclear plant safety, agriculture - necessarily without commitments as long as sanctions prohibit; • Monitoring rhetoric to phase out or tune international inspection. In return, Iran gets sanctions relief worth about $6 billion to $7 billion. It gets to inch back toward the world, which is where the vast majority of its young population wants it to be and where the West has an interest in seeing it, because contact fosters
moderation and isolation spurs extremism. As Obama said, “Ultimately, only diplomacy can bring about a durable solution to the challenge posed by Iran’s nuclear program.” The strategic divergence between the United States and Israel is not merely tactical. The admirable John Kerry, whose commitment to this diplomatic endeavor has been exemplary, was not altogether frank on this point. The United States has acknowledged that any lasting accord must concede a limited enrichment program to Iran. The agreement speaks, under an eventual long-term agreement, of an Iranian nuclear program that “will be treated in the same manner as that of any non-nuclear weapon state party to the NPT” — so putatively placing Iran
down “Death to America” and to resist unnecessary, hurtful adjectives. 3. Involve Iran in seeking solutions to regional problems - Iraq, Afghanistan and, most important, Syria. Try working with Tehran and Riyadh to patch up their relations. Make sure Tehran understands that continued goodwill gestures towards Israel will make life easier for Iran in the US. 4. Over the umpteenth cup of tea, let Rouhani and Co. know that a lighter hand internally would be of high significance over here. Releasing more political prisoners and detainees will pay extra dividends with some in Congress. 5. Share our planned approach with Europeans and enlist them in trying to bring Iran in from the cold. 6. Finally, as relations warm, suggest opening an American consular office for visas and other technical matters in Tehran. Once this memo is leaked - and it may be before reaching its intended recipient - it should be defended robustly as an effort to nudge Iran towards full and conforming membership in the world community. About the author: Henry Precht, a retired Foreign Service Officer, worked mainly in the Middle East. His assignments included the Arab-Israel Desk after the 1967 war, four years in Tehran as political-military officer, in charge of the State Department Iran Desk during the revolution and hostage crisis, and two tours in Egypt - Alexandria in the 1960s and deputy ambassador in Cairo 1981-85. Precht speaks and writes on the region, and has published a book of short stories, A Diplomat’s Progress. in the same category as Japan or Germany, other signatories of the nuclear Nonproliferation Treaty with enrichment programs. Israel, to the contrary, wants zero Iranian enrichment and Libyan-style nuclear dismantlement. The United States is prepared to conceive of an Islamic Republic fully reintegrated in the community of nations, with equal rights. That state of affairs is a very long way off. Iran will not swiftly shake off the suspicions its actions and (sometimes vile) words have aroused. Nor should it be allowed to. But Obama and Kerry are ready to entertain Iran’s rehabilitation. Not Israel under Benjamin Netanyahu, who wants to keep Iran down. “Push us down, that is all I hear when I listen to Netanyahu,” one Stanford and Harvard-educated Iranian businessman told me. He has a strong belief that drawing Iran closer to the world is essential, a strong dislike of the Iranian regime, and a strong sense of outrage at Israel’s contempt for Iran’s national aspirations. Diplomacy involves compromise; risk is inherent to it. Iran is to be tested. Nobody can know the outcome. Things may unravel but at least there is hope. Perhaps this is what is most threatening to Netanyahu. He has never been willing to test the Palestinians in a serious way — test their good faith, test ending the humiliations of the occupation, test from strength the power of justice and peace. He has preferred domination, preferred the Palestinians down and under pressure. Obama and Kerry have invited Netanyahu to think again — and not just about Iran. Nothing, to judge by the hyperventilating Israeli rhetoric, could be more disconcerting. Nothing is more needed. Cheap allusions to 1938 are a poor template for Israel in the 21st century.
CONTINUED FROM PAGE 53
52
Iranian nuclear program. But that program has not produced a warhead and, with Tehran now seeking to reach an agreement on the program, it may never. Some scholars are beginning to ask whether the old deal is outdated, if Israel should consider announcing its nuclear weapons arsenal publicly. Cohen, the historian who studies the Israel program, argues that the policy of secrecy «undermines genuine Israeli interests, including the need to gain recognition and legitimacy and to be counted among the responsible states in this strategic field.» The dilemma for Israel is that, should Iran ever develop a nuclear warhead, Israel will surely feel less unsafe if it has its own nuclear deterrent. But, ironically, Israel's nuclear arsenal may itself be one of the factors driving Iran's program in the first place. «History tells us that Israel's position as the sole nuclear-armed state in the region is an anomaly -- regions either have several nuclear states or none,» said Cirincione, of the nonproliferation Ploughshares Fund. «At some point, for its own security, Israel will have to take the bombs out of the basement and put them on the negotiating table.» Some scholars suggest that world powers, including the United States, may have quietly tolerated Egyptian and Syrian chemical weapons stockpiles as counterbalances to Israel's own weapons of mass destruction; a concession just large enough to prevent them from seeking nuclear weapons of their own. Ultimately, while every president from Nixon to Obama has accepted Israel's nuclear weapons, at some point the United States would surely prefer to see a Middle East that's entirely free of weapons of mass destruction. «We are not okay with Israel having nuclear weapons, but U.S. policymakers recognize that there is not much we can do about it in the short-term,» Cirincione said. «But these are general back-burner efforts. All recognize that Israel will only give up its nuclear weapons in the context of a regional peace settlement where all states recognized the rights of other states to exist and agree on territorial boundaries. This would mean a settlement of the Israeli-Palestinian issues.» In other words, the Middle East would have to cease being the Middle East. Maybe that will happen, but not anytime soon. Update: The much-discussed 1973 incident, in which Israel allegedly readied its nuclear weapons in case the country was overrun by the invading Arab armies, may have never actually happened. Avner Cohen, the ultimate authority on the subject, wrote as much in an October post for Arms Control Wonk. «The nuclear lore about 1973 has turned into an urban legend: nobody knows how exactly it originated and who the real sources were, but it is commonly believed as true or near-true,» he wrote, calling the event «mythology.» What actually happened, according to Cohen, is that Defense Minister Moshe Dayan proposed in the middle of the war that Israel prepare to detonate a nuclear warhead over the desert as a «test» and show of force. But his proposal, Cohen says, was rejected immediately. Thanks to freelance journalist and former colleague Armin Rosen for flagging this. Read more in this recent paper on Israel's 1973 «nuclear alert,» co-authored by Cohen along with Elbridge Colby, William McCants, Bradley Morris and William Rosenau.
53
December 2013
53
1392 آذر
9 Iranian-American actresses who are making headlines in Hollywood
EyeCanExplain.com
Although dominantly, Hollywood has always been a place for your typical blue-eyed beauty, lately it has started to bring out beauties from all around the world. These actresses are not only representing themselves but also the country of their origin. But no matter what your cultural background is, you have to have a thick skin for Hollywood. Eye Can Explain has chosen 9 courageous actresses who are representing Iran and the Middle East in the limelight. These Iranian-American actresses are smart, beautiful, and crazy talented. Without any further ado, let’s look at 9 Iranian-American actresses who are making headlines in Hollywood.
1. Golshifteh Farahani A native of Tehran, Iran, actress Golshifteh Farahani began life on July 10, 1983, and gravitated towards movies at a very young age. Her life changed drastically after playing a major role opposite Leonardo DiCaprio in Body of Lies. Golshifteh Farahani’s career has been on the rise ever since. The Patience Stone, directed by Atiq Rahimi is a one-woman show, and her performance is riveting. Golshifteh Farahani knows how to captivate her audience in this movie and make them feel her pain through the screens.
recognition in Hollywood. Since then, this over-achieving Iranian has been a regular in the Hollywood Scenes.
5. Bahar Soomekh Just like many hopeful actresses, Soomekh worked at a corporate job to pay for her acting classes. She quit her job to pursue a full-time acting career that has rewarded her with an impressive resume of acting performances. Crash, Syriana, and Mission Impossible are just a few of those noted movie productions that she has been a part of.
6. Nazanin Boniadi Born in Tehran, Nazanin Boniadi was raised in London with an emphasis on education. After receiving her B.A. in Biological science, she switched gears to pursue her first love. Homeland and How I Met Your Mother are two of the shows that have brought her to much deserved stardom.
2. Sarah Shahi Sarah Shahi was born A a h o o Jahansouz in Texas on January 10, 1980. This b r u n e t t e beauty was encouraged by director Robert Altman to move to Hollywood. Her success can be seen in several series, including Alias, Dawson's Creek, Reba, Supernatural, and Person of Interest. She may be best known for her role as DJ Carmen de la Pica Morales on The L Word. A beautiful mind and a fit body, Sarah Shahi has been a regular on Maxim Magazine’s Hot 100 list since 2005.
7. Nadia Bjorlin Fluent in English, Swedish, and Farsi, this exotic beauty rose to stardom in 1999 at a popular show called Days of our Lives. If her linguist and acting talents is not enough, Bjorlin is also a talented musician and plays the flute, harp, guitar, and piano.
8. Sheila Vand UCLA-trained actress Sheila Vand, made her studio film debut in Ben Affleck's drama Argo. «I'm blessed because I'm Iranian and I speak Farsi fluently, and that has become a portal for me in this industry,» Vand said in an interview. This talented and smart actress is breaking the stereotypical of Middle Easterner’s in a Western World.
3. Nasim Pedrad Smart, beautiful, and funny; what a package! Nasim Pedrad, a comic actress currently appearing as a cast member on Saturday Night Live is one of a handful cast members who were born outside of America. Fluent in Farsi, Pedrad has a theatre degree from UCLA.
4. Shohreh Aghdashloo An Emmy Award Winner, Shohreh Aghdashloo started her acting career in Iran. Her moving performance in House of Sand and Fog brought this timeless beauty
9. Yara Shahidi Don’t let age fool you. This 13 year old has the talent, beauty, and the smarts with an impressive filmography. She was born in Minnesota to an African-American Mother and an Iranian Father. Her love for her dad’s culture has encouraged her to learn how to speak, write, and read Farsi.
CONTINUED FROM PAGE 54
became known as the «Suez Crisis»; French leaders may have felt that they owed Israel. Whatever France's reason, both countries kept it a secret from the United States. When U.S. intelligence did finally discover Israel's nuclear facility, in 1960, Israeli leaders insisted that it was for peaceful purposes and that they were not interested in acquiring a nuclear weapon. Quite simply, they were lying, and for years resisted and stalled U.S.backed nuclear inspectors sent to the facility. (This may help shed some light on why the United States and Israel are both so skeptical of Iran's own reactor, potentially capable of yielding plutonium, under construction at Arak.) The work continued at Dimona. Gradually, as the United States came to understand the scope of the program, the administrations of Eisenhower, Kennedy and even the relatively Israelfriendly Johnson all pushed ever harder to halt Israel's nuclear development. Their response to an Israeli bomb was «no.» «The U.S. tried to stop Israel from getting nuclear weapons and to stop France from giving Israel the technology and material it needed to make them,» Cirincione said. «We failed.» The turning point for both Israel and the United States may have been the 1967 war. The second largescale Arab-Israeli war lasted only six days, but that was enough to convince Israeli leaders that, though they had won, they could lose next time. Two crucial things happened in the next five years. First, in 1968, Israel secretly developed a nuclear weapon. Second, and perhaps more important, was a White House meeting in September 1969 between President Nixon and Israeli Prime Minister Golda Meir. What happened during that meeting is secret. But the Nixon's administration's meticulous records show that Secretary of State Henry Kissinger said to Nixon, in a later conversation about the Meir meeting, «during your private discussions with Golda Meir you emphasized that our primary concern was that Israel make no visible introduction of nuclear weapons or undertake a nuclear test program.» That meeting between Nixon and Meir set what has been Israel's unofficial policy ever since: one in which the country does nothing to publicly acknowledge or demonstrate its nuclear weapons program, and in exchange the United States would accept it. The Nixon administration had concluded that, while it didn't like the Israeli weapons program, it also wasn't prepared to stop it. The Cold War had polarized the Middle East, a region where Soviet influence was growing and where Israel -- along with Iran -- were scarce American allies. If they had already resigned themselves to living with a nuclear weapon, Kissinger concluded, they might as well make it on their terms. «Essentially the bargain has been that Israel keeps its nuclear deterrent deep in the basement and Washington keeps its critique locked in the closet,» Satloff explained. If the 1967 war had sparked Israel's rush to a warhead and led the United States to tacitly accept the program, then the 1973 Arab-Israeli war made that arrangement more or less permanent. Egypt and Syria launched a joint surprise attack on Yom Kippur and made rapid gains -- so rapid that Israeli leaders feared that the entire country would be overrun. They ordered the military to prepare several nuclear warheads for launch -- exactly the sort of drastic, final measure then Ben-Gurion had envisioned 20 years earlier. (This incident is disputed. See note at bottom.) But the Israeli forces held, assisted by an emergency U.S. resupply that Nixon ordered, and eventually won the war. The desperation of the 1973 war may have ensured that, once Nixon left office, his deal with the Israelis would hold. And it has. But the world has changed in the past 40 years. Israel's conventional military forces are now far more powerful than all of its neighbors' militaries combined. Anyway, those neighbors have made peace with Israel save Syria, which has held out mostly for political reasons. From Israel's view, there is only one potentially existential military threat left: the PLEASE GO TO PAGE 52
54
54
December 2013 1392 آذر
Iran, Iraq Warn OPEC of Big Oil Increases VOA
By Max Fisher Iranian officials sometimes respond to accusations that Tehran is seeking a nuclear weapons capability by replying that, not only do they not want a bomb, they'd actually like to see a nuclear-weapons-free Middle East. Yes, this is surely in part a deflection, meant to shift attention away from concerns about Iran's nuclear activities by not-so-subtly nodding to the one country in the region that does have nuclear weapons: Israel. But could Iran have a point? Is there something hypocritical about the world tolerating Israel's nuclear arsenal, which the country does not officially acknowledge but has been publicly known for decades, and yet punishing Iran with severe economic sanctions just for its suspected steps toward a weapons program? Even Saudi Arabia, which sees Iran as its implacable enemy and made its accommodations with Israel long ago, often joins Tehran's calls for a «nuclear-free region.» And anyone not closely versed in Middle East issues might naturally wonder why the United States would accept Israeli warheads but not an Iranian program. «This issue comes up in every lecture I give,» Joe Cirincione, president of the nuclear nonproliferation-focused Ploughshares Fund, told me. The suspicions that Israel gets special treatment because it's Israel, and that Western countries are unfairly hard on Israel's neighbors, tend to inform how many in the Middle East see the ongoing nuclear disputes. «It is impossible to give a nuclear policy talk in the Middle East without having the questions focus almost entirely on Israel,» Cirincione said. Of course, many Westerners would likely argue that Israel's weapons are morally and historically defensible in a way that an Iranian program would not be, both because of Israel's roots in the Holocaust and because it fought a series of defensive wars against its neighbors. «Israel has never given any reason to doubt its solely defensive nature,» said Robert Satloff, executive director of the Washington Institute for Near East Policy, summarizing the American position. «Israel has never brandished its capabilities to exert regional influence, cow its adversaries or threaten its neighbors.» There's truth to both of these perspectives. But the story of the Israeli nuclear program, and how the United States came to accept it, is
more complicated and surprising than you might think. The single greatest factor explaining how Israel got the world to accept its nuclear program may be timing. The first nuclear weapon was detonated in 1945, by the United States. In 1970, most of the world agreed to the nuclear NonProliferation Treaty, which forbids any new countries from developing nuclear weapons. In that 25-year window, every major world power developed a nuclear weapon: the Soviet Union, United Kingdom, France and China. They were joined by exactly one other country: Israel. The Israeli nuclear program was driven in many ways by the obsessive fear that gripped the nation's founding prime minister, David Ben-Gurion. After the 1948 Arab-Israeli war, in which the new country fought off Egyptian and Jordanian armies, Ben-Gurion concluded that Israel could survive only if it had a massive military deterrent -- nuclear weapons. «What Einstein, Oppenheimer and Teller, the three of them are Jews, made for the United States could also be done by scientists in Israel for their own people,» Ben-Gurion wrote in 1956. Avner Cohen, the preeminent historian of Israel's nuclear program, has written that Ben-Gurion «believed Israel needed nuclear weapons as insurance if it could no longer compete with the Arabs in an arms race, and as a weapon of last resort in case of an extreme military emergency. Nuclear weapons might also persuade the Arabs to accept Israel's existence, leading to peace in the region.» But Israel of the 1950s was a poor country. And it was not, as it is today, a close political and military ally of the United States. Israel had to find a way to keep up with the much wealthier and more advanced world powers dominating the nuclear race. How it went about doing this goes a long way to explaining both why the United States initially opposed Israel's nuclear program and how the world came around to accepting Israeli warheads. So the Israelis turned to France, which was much further along on its own nuclear program, and in 1957 secretly agreed to help install a plutonium-based facility in the small Israeli city of Dimona. Why France did this is not settled history. French foreign policy at the time was assiduously independent from, and standoffish toward, the United States and United Kingdom; perhaps this was one of France's many steps meant to reclaim great power status. A year earlier, Israel had assisted France and the United Kingdom in launching a disastrous invasion of Egypt that PLEASE GO TO PAGE 53
VIENNA — Iran and Iraq put OPEC on notice of substantial oil output increases to come, saying others in the producer cartel will need to give way to make room for them. Speaking ahead of an OPEC meeting, oil ministers for the two countries - rivals as the group’s second and third biggest producers after Saudi Arabia - said they were targeting 4 million barrels per day [bpd], growth of about one million bpd apiece. Neither country can expect to reach those goals any time soon, but both are keen to prepare the ground for special treatment should the Organization of the Petroleum Exporting Countries need next year to negotiate a deal to curb supplies to keep oil prices above its favored $100 a barrel. Neither can raise output quickly enough to make waves at OPEC upcoming meeting ministers confidently predict no change in the group’s production cap of 30 million bpd. “This looks like jockeying for position ahead of a potential need for a structured output agreement in 2014,” said Bill FarrenPrice of consultancy Petroleum Policy Intelligence. A senior Gulf delegate said next June’s meeting might require OPEC to consider supply cuts. More oil from Iran and Iraq, a recovery in output from fellow OPEC member Libya and fast-rising U.S. shale oil could tip the balance. “Maybe we’ll talk about cuts in six months from now,” he said. Iranian Oil Minister Bijan Zanganeh said Iran will take six months after sanctions are lifted to return to full oil output capacity of 4 million bpd. Zanganeh was reappointed by Iran’s new reformist President Hassan Rouhani and will be responsible for rebuilding Iran’s oil industry should Washington and Brussels lift sanctions in six months as part of a deal on Iran’s nuclear program. “In Zanganeh’s favor, he’s the one oil minister in Iran’s post-revolutionary period to have a positive impact on increasing production capacity and took it above 4 million for a period of time. He has form,” said Farren-Price. Iranian oilfields had not suffered technically as a result of the sanctions which have seen Iranian oil output fall by a million barrels per day to less than three million bpd, Zanganeh said. Asked whether he expected others in OPEC to make room for Iran’s return, Zanganeh said: “This is the tradition. When a member country after some difficulties returns to the market, other members accept to make room for them.”
“The member countries who produced more during the past years. I think they will understand they should make room for Iran,” he said. Both Saudi Arabia and Iraq have raised output in the past two years since sanctions were imposed on Tehran, but Baghdad will argue that it should be a special case given many years lost to sanctions and war under former President Saddam Hussein.
Cautious Iran budget
Zanganeh said he hoped Iran would lift exports in 2014 from current levels of around 1.2 million bpd. But Tehran is not betting on making much headway next year. Rouhani’s first draft budget for 2014 estimates oil exports at 1.1 million bpd, Iranian oil ministry website Shana said, indicating Tehran sees no major recovery in sales next year. Iraq reckons it can hit four million bpd next year in what would be the country’s biggest annual oil supply increase since the fall of Saddam a decade ago. Iraqi Oil Minister Abdul Kareem Luaibi said Baghdad planned to lift exports to 3.4 million barrels daily, including 400,000 bpd from the semi-autonomous Kurdistan regional government KRG). With domestic consumption running at about 700,000 bpd that would take total Iraqi supply above 4 million bpd, up from just below three million bpd now. The scale of such a production increase would raise the pressure on others in OPEC, chiefly Saudi Arabia, to curb supply to prevent oil prices falling. But industry experts and oil company executives working on Iraqi oilfield development say a four million bpd output target looks too optimistic for next year because of infrastructure constraints and security issues. “Those Iraqi estimates are over optimistic. I don’t think their production can hit that,” said Cuneyt Kazokoglu of energy consultancy FGE. “Neither can KRG exports hit 400,000 bpd. If they really push it perhaps they could do 300,000 bpd.” “Iraq has serially failed to meet its expansion targets in recent years and this latest pronouncement stretches credibility,” said Farren-Price.
55
December 2013 1392 آذر
55
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
December 2013 - Vol 20 - Issue 241
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
Israel's Iran Dilemma By ROGER COHEN New York Times The era of traumatized alienation is over. The United States and Iran have embarked on a new phase in their relationship. It is marked by bilateral negotiations, handshakes, smiles,
side-by-side flags and significant compromise, including United States acquiescence to a “mutually defined enrichment program” for Iran in any long-term agreement and an Iranian commitment that “under no circumstances” will it “ever seek or develop any nuclear weapons.” The six-month interim deal between major powers and Iran, renewable for a further six
months pending a full accord (for a period to be defined), freezes Iran’s nuclear program about where it is — at a technologically advanced point short of militarization. But it fast-forwards American-Iranian relations and may thereby redraw the strategic map of the Middle East. This explains Israel’s over-the-top “nyet,” its insistence that a deal heading off escalation
makes the region more dangerous. Israel is the status-quo Middle Eastern power par excellence because the status quo cements its nuclear-armed domination. Any change is suspect, including popular Arab uprisings against despotism. As changes go, this U.S.-Iranian breakthrough is big, almost as big as an Israeli-Palestinian peace would be. PLEASE GO TO PAGE 52
9 Iranian-American actresses who are making headlines in Hollywood PLEASE GO TO PAGE 53
PLEASE GO TO PAGE 57