10نکته حياتي درباره اهميت خواب
تصميم ايران بر اجتناب از جنگ با آمريکا
ص 19
ايران و جهان 4
ص 10
گوناگون 15
سينما 20
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد. Send an email to:
pardismag@gmail.com
جدول 39
تکنولوژي 26
جدال در کاخهاي عربستان و آينده روابط آن با ايران
فرياد دادخواهي سپردهگذاران موسسات مالي ورشکسته
ص 34
درشهر 36
شعر 38
ص 14
ورزش 40
فال 33
فرارسيدن ايام کريسمس ،موعد هانوکا و سال نوي ميالدي را به هموطنان عزيز و همه دوستداران صلح و خرد تبريک و تهنيت مي گوييم.
ترامپ وضعيت اضطراري آمريکا در قبال ايران را تمديد کرد دانلد ترامپ ،رئيس جمهور آمريکا ،به کنگره اعالم کرد که قانون 36ساله وضعيت اضطراري در قبال ايران را تمديد کرده است. به گزارش واشنگتنپست ،دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريکا در نامهاي به مجلس نمايندگان اين کشور اطالع داد که « وضعيت اضطراري» ملي در قبال ايران «بر اساس فرمان اجرايي» و «براي مقابله با تهديدهاي نامعمول و غيرعادي عليه امنيت ملي ،سياست خارجي و اقتصاد اياالت متحده» تمديد ميشود .ترامپ در اين نامه نوشته است« ،روابط ما با ايران هنوز عادي نشده و در نتيجه روند اجراي توافق 19ژانويه سال 1981با ايران همانند گذشته ادامه خواهد يافت». اين فرمان اجرايي را نخستين بار جيمي کارتر ،رئيسجمهور پيشين آمريکا 10روز بعد از حمله به سفارت اياالت متحده در تهران و ماجراي گروگانگيري صادر کرده بود.
سعيد مرتضوي در پرونده کهريزک به دو سال حبس محکوم شد شعبه 22دادگاه تجديد نظر استان تهران سعيد مرتضي دادستان وقت تهران را به اتهام معاونت در قتل محسن روحاالميني ٬به دوسال حبس محکوم کرد .محسن روحاالميني يکي از جانباختگان حادثه بازداشتگاه کهريزک بود. پس از اعتراضها به نتايج اعالم شده انتخابات رياستجمهوري سال 88و تظاهرات خياباني معترضان ،برخي از افراد دستگير شده به بازداشتگاه کهريزک منتقل شدند .عالوه بر مرگ برخي افراد ،گزارشهايي از شکنجههاي جسمي ،جنسي و روحي در اين بازداشتگاه منتشر شد .پس از انتشار خبر مرگ محسن روحاالميني ـ فرزند عبدالحسين روحاالميني ـ آيتاهلل خامنهاي دستور به تعطيلي اين بازداشتگاه داد .محسن روحاالميني ،رامين قهرماني، محمد کامراني و امير جواديفر از جمله دستگيرشدگان تظاهرات «جنبش سبز» در 18تير 1388بودند که پس از بازداشت به بازداشتگاه کهريزک انتقال داده و کشته شدند. ميرمجيد طاهري وکيل مدافع اولياي دم مرحوم روحاالميني گفته است که دادگاه تجديد نظر ،مرتضوي را با يک درجه تخفيف به 2سال حبس ،در ارتباط با اتهام معاونت در قتل محکوم کرده و اين حکم قطعي است .مرتضوي پيشتر در ارتباط با اين اتهام از سوي شعبه 9دادگاه کيفري يک استان تهران به رياست قاضي کشکولي تبرئه شده بود. قاضي حيدريفر ،فردي که حکم انتقال بازداشت شدگان 18تير 88به کهريزک را صادر کرده بود ٬به 15سال حبس محکوم شده است.
2
2
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
I
PA
3
For Advertisement Call:
شهر در ايران مدرن؛ از شهرکسازي تا باال رفتن از کوه صبا زوارهاي پژوهشگر هنر به تازگي و به ميزباني «بنياد ميراث ايران» ) (Iran Heritage Foundationهمايشي در زمينه طراحي شهري و شهرسازي در ايران دوران مدرن در لندن برگزار شد. در اين همايش يک روزه ،سخنرانان به بررسي ابعاد گوناگون طراحي شهرهاي ايران پرداختند .اين برنامه در سه بخش اصلي و يک پنل نهايي گفتوگو ميان شرکتکنندگان برگزار شد. آغازگر اين برنامه دکتر جان کورتيس ،پژوهشگر و مديرعامل «بنياد ميراث ايران» ،تاريخچهاي کوتاه و کلي را از ظهور و توسعه ي بردن به وجود طرح براي اين نخستين شهرها در فالت ايران ،از جمله شهرسوخته ،شوش و تپه سيلک بازگو کرد .او با بيان اينکه پ شهرها کاري دشوار است ،چغازنبيل را استثنايي در اين ميان دانست و گفت« ،به نظر ميآيد که در اينجا پالن و نقشه طراحي شهري براي شهر وجود داشته است .طرحي در مقياس عظيم که در حدود سال 1250پيش از ميالد با زيگوراتي عظيم در وسط و تعدادي معبد به دست اونتاش ناپيريشا بنيان گذارده شد». ادامه کنفرانس به مسئله طراحي شهري در ايران در حدود يکصد سال اخير اختصاص يافت .به جز يک مقاله که درباره تحوالت اطراف حرم امام رضا در شهر مشهد بود ،محور باقي مباحث حول محور تحوالت شهرسازي در تهران دور ميزد. علي مدني پور ،استاد دانشگاه نيوکاسل و نويسند ه کتاب «تهران ،ظهور يک کالنشهر» ،عوامل ايجاد تغييرات در تهران را به سه دسته تقسيم کرد .مداخالت مستقيم حکومتي ،مقررات شهرسازي و در نهايت ،چانه زنيهاي مرسوم براي يک ساخت و ساز در ايران. تهران با کشيدن ديوار در سال 1553ميالدي توسط شاه طهماسب صفوي ،دوران شهريت خود را آغاز کرد .به تعبير مدنيپور ،از آن به بعد يکي از شيوههاي اعمال قدرت حاکمان براي شکل گيري و ايجاد تحول در اين شهر ،ايجاد باروهاي جديد و دروازههايي بود که به زعم او بيشتر نقشي تزييني داشتند تا عملي .پس از آن و در بزنگاههاي تاريخي مختلف ،ايجاد شبکه راهها ،ساختن بناهاي خاص و يادبودها ،ايجاد ميدانها و در آخرين شکل خود ،ساختن محلههاي جديد ،راههاي مداخل ه حاکم در شيوه طراحي و کنترل تغييرات در تهران بوده که تا به امروز ادامه دارد. ساختن شهرکهايي مثل چهارصد دستگاه ،اکباتان يا پرديس ،به هدف ايجاد محلههاي جديد يا پروژه نواب که آن را نوع جديدي از برخورد و تعامل همسايگي دانست ،از زمان پهلوي تا به امروز ادامه دارد .مدني پور مجموعه سپهساالر ،برج شهياد (آزادي) و برج ميالد را بناهاي يادبود ساخته شده در دروان سه حکومت مختلف براي به نمايش گذاشتن قدرت خودشان نام برد. حاشي ه کالنشهرها در همه جاي دنيا مشکلي اساسي براي شهرها ايجاد ميکند ،چرا که از حيط ه اختيارات شهرداري کالنشهر خارج است و با اين حال بر روند تحوالت و حيات آن تاثير بسيار دارد .به اعتقاد مدني پور خصوصي سازي ،فروش تراکم و تسلط بازار ملک بر ساختوساز ،منجر شده که امروزه «فضاهاي سبز ناپديد شود و شهر از کوه باال برود تا بتواند پاسخگوي جمعيت فزايندهاش باشد .در اين ميان حکومت به جاي حل اين مشکالت ،مسئل ه جابجايي پايتخت را مطرح ميکند». برنارد اورکد ،محقق و جغرافيدان فرانسوي ،به بحث مرکزيت شهر تهران در سخنراني خود پرداخت .به گفته او در گذشته و در آغاز شکلگيري ،تهران شهري ساده و کوچک با مرکزيت اجتماعي و اقتصادي بازار بود .اما با رشد سريع ،شهر اول به دو قسمت باال و پايين تقسيم شد که ثروتمندان باالي شهر مرکزي براي خودشان داشتند و بازار تبديل به مرکزي براي اقشار کمدرآمدي شد که در اطراف آن ساکن شدند. به گفت ه اورکد ،براي مرکز تهران امروز نميشود به سادگي تعيين تکليف کرد .اين شهر از لحاظ بافت اجتماعي تکه تکه شده و ديگر جايي به مفهوم مرکز در آن معني نميدهد .او ظهور طبقه متوسط را که به دنبال جايي براي خودش و ابراز هويت مستقلش بود مهمترين عامل در هم شکستن شهر دو قطبي ميداند .تهران امروز ،شهري چند -مرکزي است که در آن بازار يا ميدان توپخانه ديگر نقش گذشتهشان را ندارند .پايتخت اقتصادي ايران اما به زعم او امروز دوبي است .تهران که تمام ظرفيتها را براي تبديل شدن به پايتخت خاورميانه در اختيار داشت ،به سبب سوء مديريت اين موقعيت را به دوبي واگذار کردهاست. اما يک جا در تهران هست که هنوز به نوعي مرکزيت پويايي اجتماعي و سياسي را دارد و آن به اعتقاد اورکد ،دانشگاه تهران است. جايي که در آن علم و دانش توليد ميشود ،اما همين طور به گواه وقايع دهههاي گذشته ،سرچشمه اعتراضها و فعاليتهاي مدني و محل گردهمايي هاي اجتماعي و سياسي شده است. اين جغرافيدان فرانسوي که زمينه تخصصياش ايران است ،همچنين به شبکه وسيع و قدرتمند حرکتي اشاره کرد و گفت« ،وقتي به نقشه امروز تهران نگاه ميکنيم ،شبک ه بزرگراهها را ميبينيم .تهران شهري است که مدام در حرکت است .مردم در تهران تمام مدت در حرکتاند و فضايي براي يک جا ماندن ندارند». به نظر اورکد ،در بزنگاههاي حساس اجتماعي و سياسي ،مردم بر خالف خيلي جاهاي ديگر در دنيا ،در ميدانها ديدار و تجمع نميکنند ،بلکه در خيابانها حرکت ميکنند و راه ميروند .او اين مسئله را بسيار حائز اهميت ميداند چرا که وقتي مردم با بدن خود در خيابان راه ميروند« ،شهر و کنترل بر فضا را در دست خود ميگيرند و آن را براي خود اشغال ميکنند ».اما امروز آنچه بيشتر مشهود است ،اين است که شهر تبديل به جايي براي مرکز خريدهاي بزرگ و مکانهاي تفريحي پراکنده براي ماشينسوارها شده است و مکاني براي تعامالت اجتماعي ميان مردم نيست. در بخشي ديگر از اين برنامه ،سيمين داوودي استاد دانشگاه نيوکاسل به معرفي مختصر مهمترين رويکردها در طراحي شهرها پرداخت که در نهايت بيشترين تاکيد او بر نقش بستر اجتماعي و پروس ه دموکراتيک و مردمي در توليد شهرها بود .به اعتقاد خانم داوودي گرچه هر کدام از اين رويکردها در ظاهر و در عالم نظري نويد شهري ايدهآل را ميدهد ،بدون در نظر گرفتن بستر اجتماعي برخاسته از آن و حضور شهروندان ،عواقب وخيمي از جهات مختلف به دنبال خواهد داشت. داريوش بوربور ،از برگزار کنندگان کنفرانس و پژوهشگر ،معمار و شهرساز ،تاريخچه مختصري از شهرسازي در ايران قرن بيستم را ارائه داد و آن را به سه دوره اصلي تقسيم کرد :دوره اول از آغاز قرن بيست تا سال ،1966دوره دوم از 1966تا 1978و دوره سوم از انقالب تا به امروز .به اعتقاد او« ،در مجموع تجربه صد سال طراحي شهري و به طور خاص پنجاه سال طرح جامع ،بسيار مهم است و باعث شده که مردم با اين نگاه به فضاي شهر آشنا شوند». سخنران ديگر فرناز عارفيان ،استاد دانشگاه «يو.سي.ال .اي» بود که درباره مديريت بحران و شهرسازي صحبت کرد و اينکه چهطور در ايران به جاي پيشگيري از بروز مشکالت ،تمرکز عمدتا بر مديريت بعد از بحران گذاشته شده است. او همچنين توضيح داد که در شرايط بعد از بحران ،بسيار مهم است که به مردم کمک شود تا خودشان شهر و زندگيشان را بازسازي کنند .به گفته او ،زلزله و باقي بالياي طبيعي ،مثل جراحي ميماند که شکم بيمار را باز ميکند و مشکالت ساختاري را نشان ميدهد که در آن محيط به صورت پنهان وجود داشته است.
3
4
4
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017 تالش کردند تا اتومبيل قيصر را به ظن ارتکاب به جرم متوقف نمايند؛ اما وي با سرپيچي از فرمان ايست ،پليس ايالتي را به تعقيب خود و در نهايت تيراندازي واداشت. خانواده قيصر ابراز اطمينان کردند که روند تحقيقات در نهايت آنچه را که اتفاق افتاده است ،آشکار خواهد کرد.
رويدادهای ايران و جهان در ماهي که گذشت محسن رفيقدوست: بهزودي خدمت احمدينژاد خواهند رسيد
محسن رفيقدوست از مسئوالن اصلي سپاه پاسداران در سالهاي نخست انقالب و از چهرههاي اصولگرايان حکومت ايران ،ميگويد محمود احمدينژاد ،رئيس جمهوري پيشين ايران «تعادل ندارد» و اصولگرايان با او همراه نيستند. بهگزارش خبرگزاري کار ايران (ايلنا) ،رفيقدوست درباره سخنان اخير احمدينژاد و بستنشيني اعتراضي يارانش در شاه عبدالعظيم گفت« ،بزرگترين مشخصه احمدينژاد اين است که به واليت مؤمن نيست و با اين رفتار و اعمال به دنبال اسم و رسم است». محمود احمدينژاد روز پنجشنبه دوم آذرماه در گفتوگوي ويدئويي با سايت «دولت بهار» به قوه قضائيه حمله کرد و آن را ناقض قانون اساسي دانست .او در اين
مصاحبه گفت« :اگر قرار بود ديکتاتوري قوه قضائيه داشته باشيم انقالب نميکرديم» و قوه قضائيه «تنها قوهاي است که نظارتي بر آن نيست ،تنها قوهاي است که 38سال است کسي از آن انتقاد نکرده است». رفيقدوست درباره اين سخنان احمدينژاد گفت: «انشااهلل بهزودي خدمتش خواهند رسيد .قوه قضائيه در حال تکميل پرونده است».
يک جوان ايراني ـ آمريکايي که با شليک گلوله پليس مجروح شده بود ،درگذشت
بيژن قيصر ،جوان ايراني ـ آمريکايي که در يک حادثه رانندگي با شليک گلوله پليس مجروح شده بود روز دوشنبه 27نوامبر درگذشت. بر اساس برخي گزارشها ،بيژن روز جمعه 17نوامبر در شهر آلکساندرياي ويرجينيا پس از تصادف با اتوموبيل ديگري از محل حادثه گريخت و حدود 10کيلومتر دورتر از محل تصادف ،پليس به اتوموبيل او شليک کرد. بيژن قيصر که سه گلوله به سرش اصابت کرده بود 10 روز در بيمارستان بستري بود و پليس فدرال آمريکا (اف .بي. اي) اعالم کرد که وي روز دوشنبه 27نوامبر درگذشته است. اف .بي .آي تحقيقات درباره داليل شليک به اين جوان
اتهام پزشک ايراني مقيم کانادا به تعرض جنسي به 9زن ايراني ـ آمريکايي را آغاز کرده و لي هنوز جزئيات حادثه تصادف اتوموبيل و تعقيب بيژن قيصر از طرف پليس محلي اعالم نشده است. به گفته خانواده بيژن ،وي با خود اسلحه حمل نميکرد و ضد رفتار خشونتآميز بود. «بيژن قيصر» 25ساله و اهل شهر «مک لين» ويرجينيا بود. پليس ايالت ويرجينيا اعالم کرده که روز 17نوامبر در نزديکي بزرگراه جرج واشنگتن به دليل يک تصادف و گريز، بيژن قيصر را هدف گلوله قرار داد. طبق اظهارات خانواده بيژن قيصر ،وي که حسابدار و فارغالتحصيل دانشگاه ويرجينيا بود ،زماني که از ناحيه سر سه بار مورد اصابت گلوله پليس قرار گرفت ،غيرمسلح بود. خانواده قيصر در بيانيهاي اعالم کردند که «تهديدي از جانب بيژن متوجه کسي نبود. در ادامه اين بيانيه آمده است« :هيچگونه استداللي نميتواند اين اقدام پليس را توجيه نمايد. به گفته خانواده بيژن قيصر ،وي جزء نخستين نسل از آمريکائيان ايراني تباري است که در آمريکا متولد شده و از طرفداران جدي کمپينهاي ضد خشونت بود. پليس ايالتي ويرجينيا اعالم کرد که افسران پليس
يک پزشک ايرانيتبار 51ساله در شهر وينيپگ ـ کانادا ،به اتهام تعرضي جنسي به حداقل 9زن ،توسط پليس دستگير شد .دکتر امير هوشنگ مظهريروش که به «دکتر امير ر ِوش» معروف بود با شكايت 9زن بين سنين 19تا 69مواجه است که از سال 2013تا همين ماه گذشته با او برخورد داشتهاند. قضيه از جايي شروع شد که دختري 19ساله در ماه اکتبر با مراجعه به پليس وينيپگ عليه دکتر مظهريروش شکايت کرد .اين دختر گفته بود دکتر روش به او «تعرض جنسي جدي» کرده است. پليس مطابق معمول با انتشار بيانيه مطبوعاتي از ساير قربانيان خواست پا پيش بگذارند و بدين ترتيب نام هشت زن ديگر كه بين 24تا 69سال دارند ،به پرونده اضافه شد. اين 9زن همگي ميگويند در کلينيک درمان فوري دکتر روش در الموود ،که محلهاي کارگرنشين در وينيپگ ،پايتخت دنباله در صفحة بعد
I
PA
ايالت مانيتوباي کانادا است ،مورد آزار جنسي قرار گرفتهاند. اندرو چابي ،مدير اين کلينيک با انتشار بيانيهاي کتبي گفت با پليس همکاري ميکند .اين کلينيک که «يو مديکال سنترز» نام دارد ،فعال” تعطيل شده تا پزشک جديدي استخدام شود. دکتر روش سابقه حرفهاي خوبي داشت .در وبسايتهاي حرفهاي خيلي از بيماران از او تعريف کرده بودند .او در ضمن تا پيش از دستگيري خود دبير هيات مديره «اتحاديه پزشکهاي خانوادگي مانيتوبا» بود .اين «اتحاديه» اعالم کرد که جواز پزشکي دکتر روش لغو شده است. ايالت مانيتوبا درست در مرکز جغرافيايي کشور پهناور کانادا واقع شده و در نتيجه از مراکز اصلي جمعيتي در شرق و غرب کشور دور است .همين است که اين ايالت که به مراتع پهناور و هواي سرد و سختش معروف است به نسبت اياالتي همچون آنتاريو ،بريتيش کلمبيا و آلبرتا ،مهاجرين ايراني کمتري جذب ميکند. طبق سرشماري سال 2001تنها 465ايراني در وينيپگ زندگي ميکردند و اين شهر دهمين شهر ايرانينشين کانادا بود .وجود دانشگاههاي خوب و برنامههاي خاص دولت ايالتي براي جذب مهاجر باعث شد پاي مهاجرين ايراني نيز به تدريج به اين شهر باز شود .در سرشماري سال گذشته، شمار ايرانيهاي مانيتوبا به 1885رسيد که 1570نفرشان در شهر وينيپگ زندگي ميکنند. «انجمن ايرانيان مانيتوبا» هم تشکيل شده و از جمله اقداماتش برگزاري جشنهاي نوروز و شب يلدا و حتي آغاز مدرسه زبان فارسي است .دو دانشگاه اصلي شهر ،دانشگاه وينيپگ و دانشگاه مانيتوبا ،هر کدام جمعيت قابل توجه ايراني دارند. جامعه ايرانيان کانادا پيش از اين نيز با پروندههاي دشوار اين چنيني سر کرده است .در يک مورد دانشجويي ايرانيتبار در دانشگاه تورانتو به علت اتهاماتي که در دادگاه مورد تاييد قرار گرفت ،از اين کشور ديپورت شد. اما مشهورترين مورد به ژيان قميشي بر ميگردد، مجري تلويزيوني که نه تنها مشهورترين ايراني ـ کانادايي که يکي از شناختهشدهترين چهرههاي رسانهاي کل کشور بود .آقاي قميشي در طي سالهاي 2014و 2015با چندين مورد اتهام و آزار جنسي مواجه شد که در نهايت دستگيري او را در پي داشت .او پس از روندي طوالني از اتهامات تبرئه شد ،گرچه طبق توافق با دادگاه مجبور به عذرخواهي از يکي از متهمينش شد.
وعده خامنهاي درباره تحقق اهداف انقالب اسالمي«در آيندهاي نه چندان دور»
علي خامنهاي ،رهبر جمهوري اسالمي ضمن بيان اين وعده که جمهوري اسالمي «درآيندهاي نه چندان دور» به «همه اهداف» انقالب 57خواهد رسيد ،از گروهي که به گفته او« ،بلندگوي دشمن شدهاند» و ميگويند ،نميشود مقابل قدرتهاي جهاني« ايستاد» ،انتقاد کرد. خامنهاي در ديدار با شماري از نيروهاي بسيج اعالم کرد که نسل جوان «معضالت اقتصادي را حل ،پيشرفتهاي علمي را مضاعف و مفاهيم و محتواي فرهنگي و قرآني را در جامعه محقق خواهد کرد». آقاي خامنهاي در بخش ديگري از سخنان خود در عين حال گفت که نظام سياسي جمهوري اسالمي «تا رسيدن به اهداف واالي خود فاصله زيادي دارد ولي دستيابي به اين اهداف با در صحنه بودن و تکيه بر نيروي انساني مصمم و با اراده امکانپذير است». وعده آيتاهلل خامنهاي در حالي بيان شده است که مقامات جمهوري اسالمي پيش از اين بارها از«دور شدن از اهداف انقالب» 57سخن گفتهاند. «افزايش شکاف طبقاتي»« ،افزايش فقر» « ،فساد
5
سيستماتيک اقتصادي و اداري» و «افزايش آسيبهاي اجتماعي» از ديدگاه برخي از مقامات جمهوري اسالمي به معناي فاصله گرفتن از اهداف انقالب 57توصيف ميشود. از سوي ديگر برخي از فعاالن سياسي و منتقدان آيتاهلل خامنهاي ،نبود آزاديهاي سياسي و مواردي چون اختيارات «بي حد و حصر» مقام رهبري را از نشانههاي دست نيافتن انقالب 57به اهداف خود و«بازتوليد استبداد» ميدانند. در حالي که رهبر جمهوري اسالمي و نزديکان همواره از «دشمني دائم» آمريکا با ايران سخن ميگويند ،برخي از تحليلگران اين سخنان را نشاندهنده «توهم توطئه» يا «مصرف داخلي» براي حذف مخالفان ميدانند. از جمله فائزه هاشمي ،فرزند اکبر هاشمي رفسنجاني، سال گذشته در مصاحبهاي گفته بود که سياست کالن جمهوري اسالمي اين است که «دشمن دائمي» داشته باشد. رهبر جمهوري اسالمي در بخش ديگري از سخنان خود گفت که «ما ميتوانيم» مفهومي«صرفًا اعتقادي نيست بلکه ملت ايران بارها به چشم خود و با همه وجود ،آن را مشاهده و درک کرده است». وي همچنين ضربات اخير به گروه حکومت اسالمي (داعش» را به معناي «به زانو در آوردن» آمريکا و اثبات «مفهوم ما ميتوانيم» دانست. شعار«ما ميتوانيم» از جمله شعارهاي محمود احمدينژاد در انتخابات رياست جمهوري سال 84و همچنين محمد باقر قاليباف در انتخابات رياست جمهوري سال 96بود. آقاي خامنهاي در پاسخ به نامه فرمانده نيروي قدس سپاه پاسداران« ،ضربه» به گروه حکومت اسالمي (داعش)، در سوريه و عراق را «ضربه» به «دولتهاي قبلي و کنوني امريکا» و کشورهاي موتلف آنان در منطقه خواند و اين کشورها را متهم کرد که داعش را «به وجود آوردند». مقامات جمهوري اسالمي بارها آمريکا ،بريتانيا و عربستان سعودي را به ايجاد و حمايت از گروه داعش متهم کردهاند. در همين حال ،آمريکا و کشورهاي عربي همواره ايران را به دخالت در امور داخلي شماري از کشورهاي منطقه ،از جمله سوريه متهم کردهاند. از جمله باراک اوباما ،رئيس جمهوري سابق اين کشور، در دوره رياست جمهوري خود ،روسيه و ايران را در کنار حکومت اسد مسئول کشتار غيرنظاميان حلب دانسته بود. پيشتر برخي منتقدان در داخل ايران نيز با انتقاد شديد از عملکرد قاسم سليماني و نيروي قدس در منطقه« ،به وجود آمدن» گروه داعش را «مرهون سوءمديريت قاسم سليماني» دانستهاند. از جمله مهدي خزعلي ،منتقد سياسي ،سال گذشته در ويدئويي گفته بود که اگر حضور قاسم سليماني در سوريه نبود «االن داعشي در سوريه وجود نداشت».
ايراني متهم شده در پرونده هک سريال «بازي تاج و تخت» کيست؟
مقامهاي فدرال آمريکا هويت فرد ايراني پشت هک شبکه «اچ.بي.او» و سريال «بازي تاج و تخت» را فاش کردند .آنها ميگويند فردي به نام «بهزاد مصري» پشت اين هک بود. وزارت دادگستري آمريکا خبر داده است که قصد دارد برخي از پروندههاي جاري مرتبط با مظنونين ايراني درگير در پرونده هک شدن شبکههاي تلويزيوني «اچ.بي.او» را علني کند .يکي از پروندههايي که نام ايران در آن مطرح است، م و سريالHBO پرونده هک شدن شرکت ساخت فيل است .اين هک شامل دزديدن فيلمنامه سريال «بازي تاج و تخت» Game of Thronesاست. اداره تحقيقات فدرال آمريکا (اف .بي. آي) ،اطالعيه پيگرد «بهزاد مصري» را منتشر کرده است.
5
For Advertisement Call:
اين اداره عکسي از «بهزاد مصري» منتشر کرده و ميگويد او بعد از هک شبکه «اچ بي او» ،با سرقت فيلمنامه سريال «بازي تخت و تاج» خواستار 5.5ميليون دالر شده بود. در کيفرخواست بهزاد مصري آمده که وي عضو يک گروه هکر به نام «کاله سياههاي ترک» است و در استخدام نظاميان ايران براي حمالت سايبري عليه اسرائيل قرار دارد. گفته شده او غير از سريال «بازي تاج و تخت» ،سعي در دسترسي به سه سريال ديگر اين شبکه را داشته است. او بعد از سرقت فيلمنامهها ،تقاضاي 5.5ميليون دالر به صورت بيتکوين يا پول اينترنتي داد. شبکه HBOميگويد که به هيچ يک از ايميلهاي اين هکر پاسخ نداد. پيشتر ،روزنامه «واشنگتن پست» به نقل از منابعي که از آنها نام نبرده است ،ضمن درج اين خبر ،ميگويد احتماال” يکي از اهداف علني کردن اين پروندهها زير فشار گذاردن مقامهاي کنگره توسط دولت پرزيدنت ترامپ براي اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران است.
يادبود داريوش و پروانه فروهر قربانيان قتلهاي زنجيرهاي در سکوت برگزار شد
پرستو فروهر ،فرزند داريوش فروهر و پروانه اسکندري که در جريان قتلهاي سياسي سال 77کشته شدند ،مراسم يابود پدر و مادرش را در سکوت برگزار کرد. خانم فروهر در نام ه سرگشادهاي که منتشر کرد نوشت که ماموران امنيتي به او گفتهاند که برگزاري مراسم يادبود پدر و مادرش منع قانوني ندارد ،اما ماموران با کساني که قصد سوء استفاده از مراسم و ايجاد ناامني دارند ،برخورد ميکنند. خانم فروهر توضيح داد که هنگام ورود به فرودگاه تهران گذرنامه او را گرفتند و هنگامي که براي گرفتن گذرنامه خود به نهاد رياست جمهوري مراجعه کرد به او گفتند که منعي براي برگزاري مراسم سالگرد فروهرها وجود ندارد. او که با شکايت وزارت اطالعات پروندهاي به اتهام «تبليغ عليه نظام» و «توهين به مقدسات» در دادسرا دارد، گفت که به گفته ماموران «مسئوليت هر آنچه که هر شرکت کننده در مراسم در خانه فروهرها يا اطرافش بگويد ،به پاي خودش خواهد بود و بر سنگيني پروندهاش در دادگاه انقالب خواهد افزود». خانم فروهر از شرکت کنندگان خواسته بود که اين مراسم دو ساعته را در سکوت برگزار کنند ،هر چند که به نوشته او ،برگزاري مراسم در سکوت «نه بر منطقي استوار است و نه عادالنه است». اين مراسم با شرکت جمعي از آشنايان و خويشاوندان خانم فروهر و گروهي از مردم در سکوت برگزار شد. گزارشها حاکي از آن است که ماموران امنيتي نيز حضور داشتند و از حاضران فيلم گرفتند. برگزاري مراسم سالگرد پدر و مادر پرستو فروهر در سالهاي اخير با مشکالتي زيادي از جمله اعمال محدوديت توسط ماموران يا جلوگيري از برگزاري آن مواجه بوده است. داريوش فروهر و پروانه اسکندري آذر ماه سال 77 در منزل خود با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيدند .چندي بعد جنازههاي چند نويسنده از جمله محمد مختاري و محمد جعفر پوينده نيز پيدا شد. اين قتلها به «قتلهاي زنجيرهاي» معروف ،و کشف عامالن آن از سوي محمد خاتمي رئيس جمهوري وقت، به هيات ويژهاي سپرده شد .چندي بعد وزارت اطالعات در بيانيهاي اعالم کرد که تعدادي ماموران «خودسر» آن وزارتخانه در قتلها دست داشتهاند. پس از آن نيز قربانعلي دري نجفآبادي ،وزير اطالعات
دولت محمد خاتمي از سمت خود استعفا کرد.
سلفي ملکه زيبايي عراق و اسرائيل جنجالي شد
در جريان گردهمايي ملکههاي زيبايي جهان در شهر الس وگاس ،عکسهاي متعددي منتشر شد ،ولي از ميان همه آنها يک سلفي خبرساز شد و واکنشهاي شديد و گوناگوني برانگيخت. به گزارش وبسايت «نيوزاستراليا» ،ساره عيدان ملکه زيبايي عراق با آدار گاندلزمن ملکه زيبايي اسرائيل يک سلفي مشترک گرفت و آن را در شبکههاي اجتماعي با اين زيرنويس منتشر کرد« :عشق و صلح از طرف ملکه زيبايي عراق و اسرائيل». تعداد زيادي از کاربران عرب شبکههاي اجتماعي به اين موضوع واکنش نشان داده و يادآوري کردهاند که عراق با اسرائيل روابط ديپلماتيک ندارد و آن را يک «کشور اشغالگر» ميداند .برخي در واکنش خود نوشتهاند که ترويج صلح به اين شکل «سليقه همه نيست». اسد عبدالخليل ،استاد دانشگاه که ساکن آمريکاست در پيامي روي شبکه توئيتر نوشت« ،ملکه زيبايي عراق با خوشحالي در کنار ملکه زيبايي اسراييل اشغالگر و بيرحم عکس گرفته است». يک کاربر ديگر در شبکه اينستاگرام نوشته است« :اگر کسي يک عرب شرافتمند باشد از اسرائيل متنفر خواهد بود. فلسطين مايه افتخار ما اعراب است». کاربر ديگري نوشت« :تو طرفدار صلح با دشمن هستي، صلح با آنهايي که سرزمين را اشغال کرده و کودکان بيگناه را ميکشند». آدار گاندلزمن ملکه زيبايي اسرائيل نيز که عکس مشابهي را در صفحه اينستاگرام خود با زيرنويس «اين ملکه زيبايي عراق است و او عالي است ».منتشر کرده است با واکنشهاي کمتري مواجه شده است. البته تمامي واکنشها به اين سلفي منفي نبوده و بسياري از اظهار نظرها اقدام جالب اين دو نفر براي ترويج صلح را ستودهاند. سخنگوي نخستوزير اسرائيل ،ضمن ستايش از اين کار آن را «پيام عالي براي اميد و صلح در منطقه» توصيف کرده است. شبکه خبري «بي .بي .سي» نيز مينويسد ساره عيدان که بزرگ شده عراق است و براي تحصيل در رشته موسيقي به آمريکا نقل مکان کرده در صفحه فيسبوک خود نوشت از اينکه اولين زني است که پس از 45سال از طرف عراق در اين رقابت شرکت کرده ،احساس افتخار ميکند. يک فعال مدني عراقي در پيام توئيتر خود نوشت، «عکس يک عرب يا مسلمان با يک اسرائيلي منعکسکننده موافقت با سياست خارجي اسرائيل ،و دشمني با بشريت و صلح نيست». ساره عيدان افزود« ،از همه کساني که معتقدند اين عکس براي آرمان فلسطينيان توهينآميز است عذرخواهي ميکنم .هدف من اين نبود و صرفًا تأکيد بر صلح و اميد به يافتن راه حلي براي بحران بود».
نماينده سازمان ملل: سطح آب درياچه اروميه در حال کاهش است نماينده برنامه عمران سازمان ملل در تهران از «کاهش» سطح آب درياچه اروميه با وجود «تالشهاي» زياد براي نجات آن خبر داد. گري لوئيس اين خبر را در صفحه شخصي خود در توئيتر منتشر کرد و نوشت« :،خبرهاي نگرانکننده از درياچه ادامه در صفحه بعد
6 دنباله از صفحة قبل
اروميه .بر خالف تمام تالشها سطح آب درياچه در حال کاهش است». وي افزود« ،بدون تغييرات اساسي در مدل توسعه و مديريت تقاضاي آب ،مشکل برطرف نخواهد شد .زمان دو برابر کردن همکاريهاست .سازمان ملل آماده همکاري است». رحيم حب نقي ،رئيس دانشگاه اروميه ،يکي از علل خشکي درياچه اروميه را «عدم تخصيص بهموقع و کافي اعتبارات» دانسته و گفته بود« ،از اعتبارات درنظر گرفته شده براي احيا درياچه اروميه فقط 20درصد تخصيص يافته است». اين در شرايطي است که احياي درياچه اروميه يکي از وعدههاي حسن روحاني در انتخابات رياست جمهوري سال 92بود و پس از پيروزياش نيز اخبار زيادي در مورد اختصاص بودجه به اين منظور منتشر شده بود. پيشتر هم يک مقام مسئول در برنامه احياي درياچه اروميه از «اختالل» در روند احياي اين درياچه به دليل «کاهش محسوس حجم بارش» و ضرورت بازنگري در اين برنامه خبر داد ه بود. مديرکل دفتر مديريت بههمپيوسته منابع آب حوضه درياچه اروميه گفته بود که کاهش 26درصدي بارش نسبت به سال قبل «در حوضه آبريز درياچه برنامههاي احياي درياچه همچون افزايش جريانهاي ورودي به درياچه از سدها را دچار اختالل کرد ه است». مرتضي موسوي به همين دليل افزوده بود که برنامه احياي درياچه اروميه «بايد بر اساس شرايط و امکانات فعلي کشور و دولت بازنگري و سنجيده شود». معاون محيط زيست انساني سازمان حفاظت از محيط زيست در مصاحبهاي نيز با خبرگزاري «خانه ملت» گفت که امسال نسبت به سال گذشته طراز درياچه اروميه 23سانت کاهش پيدا کرده است .با اين همه ،او عنوان کرد که در مقايسه با دوسال گذشته ،طراز درياچه اروميه باالتر است. او همچنين تاکيد کرد که براي احياء درياچه اروميه بايد سهم برداشت از منابع آب حداقل 40تا 50درصد کاهش پيدا کند. در سالهاي اخير ،تالشهاي بسياري براي نجات درياچه اروميه از خشکسالي که به نوشته« ايرنا» از سال 1380آغاز شد ،انجام شد ه است. برخي از موسسات کشورهاي خارجي از جمله آلمان نيز پروژههاي مشترکي را با ايران براي احياي اين درياچه اجرا ميکنند. دولت ژاپن نيز تاکنون دو ميليون دالر براي احياي درياچه اروميه به برنامه توسعه ملل متحد کمک کرد ه است. مسئوالن آذربايجان غربي پيشتر اعالم کردهاند بر اساس نظرسنجيها ،مهمترين خواسته مردم اين استان نجات درياچه اروميه است.
نازنين زاغري محاکمه ميشود دادگاه محاکمه نازنين زاغري ،شهروند ايراني ـ بريتانيايي که به اتهام «تبليغ عليه نظام» در زندان ايران به سر ميبرد ،اواسط دسامبر برگزار خواهد شد .اين خبر را همسر خانم زاغري به نقل از مقامات ايران اعالم کرده است. ريچارد راتکليف به خبرگزاري رويترز گفت که به همسرش نازنين زاغري ـ راتکليف گفتهاند که در روز دهم دسامبر در دادگاه حضور خواهد يافت. آقاي راتکليف گفت که اين گونه متوجه شده که همسرش را ميخواهند به اتهام «تبليغ عليه نظام» محاکمه کنند. دادگاهي در ايران نازنين زاغري ـ راتکليف را که به عنوان مدير پروژه براي بنياد تامسون رويترز کار ميکرد ،به اتهام «قصد براندازي نرم» به پنج سال حبس محکوم کرد. مورد حبس و محکوميت نازنين زاغري ـ راتکليف در ايران براي مدتي به موضوع سياسي مهمي در بريتانيا تبديل شد ،چون بوريس جانسون ،وزير امور خارجه بريتانيا ،در
6
اوايل نوامبر در کميسيون روابط خارجي پارلماني بريتانيا گفته بود که زاغري زماني در ايران دستگير شده که «در حال آموزش روزنامهنگاران» بوده است. اما بنياد تامسون رويترز که يک سازمان خيريه است اعالم کرده که خانم زاغري براي گذراندن تعطيالت به ايران سفر کرده بود. وزير امور خارجه بريتانيا بعدا” به خاطر گفت ه ياد شده پوزش خواست .بنياد تامسون رويترز نيز بار ديگر تاکيد کرد که نازنين زاغري در حال آموزش روزنامهنگاران نبوده است. تلويزيون دولتي ايران گفته بود که سخنان جانسون دال بر گناهکار و جاسوس بودن زاغري ـ راتکليف بوده است. نازنين زاغري ،کارمند بنياد خيريه تامسون رويترز است که در آخرين سفر خود به ايران بازداشت و زنداني شد .او از فروردين 1395در زندان بهسر ميبرد.
وکيل و بستگان نازنين زاغري بارها گفتهاند که سفر او به ايران تنها براي ديدار اعضاي خانواده و بستگانش بوده است. به تازگي روزنامه «تلگراف» نوشته است که دولت بريتانيا تالش ميکند تا در ازاي پرداخت 400ميليون پوند به ايران موجب آزادي نازنين زاغري شود .اين روزنامه نوشته بود که بريتانيا در حال بررسي جوانب حقوقي اين مسئله است که آيا اين پول را ميتوان در چارچوب معامله مورد مناقشه اسلحه بين تهران و لندن در دهه هفتاد ميالدي به دولت ايران پرداخت يا نه ،چون به گفته ديپلماتها« ،هيچ پرداختي نبايد در ارتباط مستقيم با مورد نازنين زاغري صورت بگيرد». اما هم ايران و هم بريتانيا ارتباط ميان «پرداخت بدهي دولت بريتانيا به ايران و تسريع آزادي نازنين زاغري» را رد کردهاند. در همين حال ،اما تامسون ،فيلمنامهنويس و بازيگر بريتانيايي برنده اسکار ،از وزير خارجه بريتانيا خواست نازنين زاغري راتکليف ،شهروند ايراني بريتانيايي را آزاد کند. خانم تامسون در جمع شماري از مادران هممحلهاي نازنين زاغري در شمال لندن حاضر شد و گفت« ،اگر من با وجود مريضي و ذاتالريه ميتوانم از بستر بيماري بلند شوم و براي حمايت از يکي از اعضاي جامعهام که به شدت آزار ديده ،اينجا بيايم ،حتما بوريس جانسون ،وزير خارجه هم ميتواند سوار هواپيما شود و براي حل اين مشکل به ايران برود». خانم زاغري توانست همزمان با اين تجمع به طور تلفني با همسرش ريچارد راتکليف صحبت کند .صداي او از طريق بلندگوي تلفن پخش ميشد. او در اين گفتوگوي تلفني از حاميانش تشکر کرد و ابراز اميدواري کرد که براي عيد کريسمس بتواند به خانه برگردد و با دختر و همسرش باشد.
محمود صالحي ،فعال کارگري زنداني ،آزاد شد
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
کميته دفاع از محمود صالحي که سخنگويي آن بر عهده نجيبه صالحي ،همسر اين فعال کارگري است ،پيشتر نسبت به وضعيت جسماني او هشدار داده بود .آقاي صالحي به گفته نزديکانش به بيماري قلبي و ديابت مبتالست و کليههايش نيز بايد دو بار در هفته دياليز شوند. کميته دفاع از آقاي صالحي در بيانيهاي نوشته بود که «پزشکان معالج محمود صالحي با ارسال نامهاي خطاب به مسئوالن قضايي ،امنيتي و مسئولين زندان مرکزي سقز»، ضمن دادن هشدار درباره شرايط وخيم جسمي او ،از آنها خواستهاند بهعلت اينکه اين فعال کارگري «با نارساييها و مشکالت عديدهاي که از ناحيه قلب با آن مواجه است، بايد هرچه سريعتر و اورژانسي جهت کارگذاشتن باطري در قلبش به بيمارستاني مجهز در تهران و يا تبريز اعزام شود». به نوشته اين بيانيه ،اما مسئوالن قضايي ،امنيتي و مسئولين زندان مرکزي سقز به درخواست پزشکان معالج محمود صالحي «واکنش مثبتي نشان نداده و او را با وجود شرايط بسيار نامناسب جسمي همچنان در زندان نگه داشتهاند». در اين ارتباط ،کنفدراسيون بينالمللي اتحاديههاي کارگري ،اتحاديه جهاني کارگران صنعتي ،اتحاديه کارگران خدمات عمومي کانادا (کيوپي) ،پنج سنديکاي کارگري فرانسه و شماري از تشکلهاي کارگري خواستار آزادي فوري محمود صالحي شد ه بودند.
سعد حريري:
فعال” استعفايم را عملي نميکنم
سعد حريري نخستوزير لبنان در بيروت اعالم کرد، به درخواست «ميشل عون» رئيس جمهوري آن کشور ،فع ً ال استعفاي خود را عملي نميکند. وي که يک روز پس از بازگشت به لبنان و بعد از شرکت در مراسم روز استقالل اين کشور با خبرنگاران سخن ميگفت ،افزود به تاخير انداختن استعفايش به منظور مذاکرات بيشتر با رئيس جمهوري است. نخستوزير لبنان در حالي وارد بيروت شد که پس از استعفاي جنجالي او در رياض ،گمانهزنيهاي زيادي درباره وضعيت او و اعالم استعفايش مطرح شد. سعد حريري در سخنراني استعفايش ،به حزباهلل لبنان و ايران حمله کرد و آنان را سبب بيثباتي کشورهاي منطقه خواند و گفت از ترور شخص خودش بيمناک است. رفيق حريري ،پدر سعد حريري ،نخستوزير اسبق لبنان در سال 2005در يک بمبگذاري کشته شد. وزير خارجه آمريکا پيشتر با بيان اينکه واشنگتن وضعيت لبنان را به دقت زير نظر دارد ،گفته بود اگر سعد حريري قرار باشد از نخستوزيري کنارهگيري کند ،بايد آن را در لبنان رسمي کند. رکس تيلرسون همچنين تاکيد کرده بود که اياالت متحده از «دولت مشروع لبنان» حمايت ميکند و از کشورهاي ديگر ميخواهد از دخالت در امور داخلي لبنان خودداري کنند.
رضا ضراب فعال” محاکمه نميشود کميته دفاع از محمود صالحي ،فعال کارگري زنداني، خبر داد که او از زندان سقز آزاد شده است. به گزارش کانال تلگرامي اتحاديه آزاد کارگران ايران، اين کميته اشارهاي به داليل آزادي محمود صالحي نکرد و تنها گفت که اين فعال کارگري «به دنبال کارزار سراسري براي نجات جانش» آزاد شد. آقاي صالحي براي گذراندن دوره يک سال زندان خود بازداشت شده بود.
قاضي دادگاهي در آمريکا تاييد کرده است که رضا ضراب ،تاجر طالي ايراني ترک ،فعال به اتهام دور زدن تحريم هاي ايران تحت محاکمه قرار نخواهد گرفت .اين درحالي است که محاکمه او قرار بود به زودي شروع شود. قاضي ريچارد برمن در جريان روند انتخاب اعضاي هيات منصفه در نيويورک گفت که محمد هاکان آتيال شهروند ترکيه تنها متهمي است که احتماال” تحت محاکمه قرار خواهد گرفت. آقاي ضراب در دو ماه اخير در جلسات مقدماتي دادگاه حاضر نشده و وکيلش از اظهار نظر در مورد غيبت او در روند مقدماتي محاکمه خودداري کرده است.
به اين ترتيب گفته ميشود که او ممکن است در ازاي تخفيف مجازات با مقامهاي دادستاني به توافق رسيده باشد. محمد هاکان آتيال ،معاون سابق هالک بانک ترکيه ،تنها متهم ديگر اين پرونده است که تحت بازداشت قرار دارد .او با شش مورد اتهام از جمله نقض تحريمهاي آمريکا عليه ايران روبروست.
او برخالف رضا ضراب در دادگاه حاضر شد. اگر آقاي ضراب واقعا” همکاري و ارائه اطالعات در ازاي تخفيف مجازات را پذيرفته باشد ،ممکن است به عنوان شاهد به دادگاه فراخوانده شود. رسانههاي آمريکايي گزارش ميدهند که نام او و همچنين بابک زنجاني در فهرست شاهدان بالقوه اين پرونده آمده است. آقاي ضراب 34ساله در ماه مارچ سال 2016در ميامي دستگير شد .آقاي آتيال هم در ماه مارچ امسال تحت بازداشت قرار گرفت. اين دو نفر به همراه شش متهم ديگر از جمله محمد ظفر چااليان وزير سابق اقتصاد و سليمان اصالن مدير سابق «هالک بانک» به انجام معامله با دولت ايران و نهادهاي ايراني براي دور زدن تحريمهاي ايران متهم هستند. در ادعانامه دادستاني آمده است که اين نقشه به «هالک بانک» ترکيه اجازه داد به دولت ايران ميلياردها دالر خدمات بدهد بدون آنکه با خطر تحريم روبرو شود. در ادعانامه همچنين آمده است که مقامهاي بلندپايه ايران و ترکيه در اين فعاليتها دست داشتند و آن را پنهان ميکردند. اين پرونده با واکنش شديد دولت ترکيه روبرو شده است. رجب طيب اردوغان رئيس جمهور ترکيه شخصا” براي آزادي ضراب البي کرده است و وزير خارجه ترکيه او را «گروگاني» توصيف کرده که ميخواهند مجبورش کنند عليه آنکارا شهادت دهد.
بنگالدش براي بازگرداندن مسلمانان روهينگيا با ميانمار به توافق رسيد
بنگالدش با ميانمار براي بازگرداندن صدها هزار مسلمان روهينگيا توافقي امضا کرده است. جزئيات زيادي در باره اين توافق که در نايپيداو، پايتخت ميانمار امضا شده ،اعالم نشده است. بنگالدش اين توافق را «اولين قدم» براي حل مشکل اين افراد خوانده است و ميانمار هم گفته که آماده است در «اسرع وقت» پذيراي مسلمانان روهينگيا باشد. سازمانهاي امدادرساني درباره بازگرداندن اجباري اين افراد هشدار داده و گفتهاند امنيت آنها بايد تضمين شود. مسلمانان روهينگيا دهههاست که در ميانمار زندگي ميکنند اما دولت مرکزي هيچ گاه به آنها حق شهروندي اعطاء نکرده است .بيش از 600هزار نفر از آنها به دليل خشونتها در ميانمار مجبور به فرار به بنگالدش شدند. رکس تيلرسون ،وزير امور خارجه آمريکا ،عمليات ارتش و شبه نظاميان ميانمار عليه مسلمانان روهينگيا را پاکسازي قومي خوانده است.
7
For Advertisement Call:
7
PA
I
8
8
اشرافيگري عوامانه در مراسم تدفين س.اقبال مسجدهاي تهران تالش دارند تا به منظور درآمدزايي بيشتر مبله شوند .چنانکه اکنون نيز کم نيستند مسجدهايي که مبله شدهاند تا به هدف درآمدزايي آن ياري برسانند .مسجد امام حسن عسکري در خيابان سهرودي ،مسجدالغدير در ميرداماد ،مسجدالرضا در خيابان نيلوفر ،مسجدالرسول در کارگر شمالي ،مسجدالجواد در هفت تير و خالصه مسجدالنور در ميدان دکتر فاطمي گروهي از همين مسجدهاي مبله به حساب ميآيند که در خصوص تجاريسازي فضاي خود با هم مسابقه گذاشتهاند. سالنهاي مبلهي اين گروه از مسجدها را ضمن کاسبکاري مقدسمآبانه به مشتريان برگزاري مجلس ختم اجاره ميدهند .حتي زمان و وقت برگزاري مراسم ختم را از دو ساعت به يک ساعت و نيم کاهش دادهاند تا با همين حقه بتوانند مشتري بيشتري جهت برگزاري مجلس ختم بپذيرند .ضمن آنکه سالنهاي مسجد با اين سانسهاي يک ساعت و نيمه بدون وقفه از نه صبح تا يازده شب براي اجراي مراسم ختم ،به مشتريان مشتاق آن واگذار ميگردد. طبقهي مرفه و نوکيسهي تهران نيز ضمن چشم و همچشمي و اظهار تشخص ،ثروت و دارايي خود را در فضاي مراسمهايي از اين دست براي همديگر به نمايش ميگذارند .چنانکه در نمايش تاج گلهاي اهدايي مجلس ،تنها گوشههاي کوچکي از همين تبليغ شخصي و خودماني به اجرا در ميآيد .گفتني است که تاج گلهاي اهدايي ،يک به يک در فضاي مجلس ختم رديف ميشوند تا آنجا که در فضاي عمومي سالن ديگر جايي برايش باقي نميماند .سپس چيدن تاجهاي گل بدون وقفه تا مسير سنگفرش کوچه و خيابان هم امتداد مييابد. طبقهي نوکيسهي تهران چنين رويکردي را وجاهتي براي نمايش تمول و تشخص خويش ميبيند .به تازگي براي حمل ج گلهاي پرشمار کاميونهاي ويژهاي را نيز طراحي نمودهاند ،که طبقهبندي شدهاند .اين کاميونهاي طبقاتي ضمن اين تا طراحي مناسب ،به راحتي گلهاي اهدايي را از مسجد تا خانهي متوفا و بهشت زهرا ميگردانند. ج گل به نسبت حجم آن و جنس گل چيزي حدود پانصد هزار تا سه ميليون تومان براي مشتري هزينه در بر دارد. هر تا چنين هديهاي به سهم خود نوعي سرمايهگذاري از سوي اهدا کننده به شمار ميآيد تا گيرندهي هديه از اين پس تکليف خود را با او بهتر بداند .مصداق همان ضربالمثل معروف که با هر دست بدهي با همان دست پس ميگيري .قراردادي ناگفته و نانوشته که در سطح مديران ارشد ادارات و شرکتها به شکل سنت و عرفي همگاني به کار گرفته ميشود. به واقع کسي که تاج گل هديه ميدهد ،خيلي خودماني «التماس دعا» دارد و آن کسي هم که تاج گل هديه ميگيرد، سرآخر بايد انتظار اداري اهداکنندهي گل را برآورده نمايد .بدون ترديد هديه دهنده ارزش و قدر لحظه و موقعيت را به خوبي ميفهمد و از مجلس ختم به نفع اهداف شغلي و اداري خويش سود ميجويد. ل اداره و نهاد دولتي خريداري ميگردند .اما چون خريد گل چند ميليون شکي نيست که بسياري از اين تاج گلها با پو توماني در سازوکارهاي مالي اداره جايگاهي ندارد ،بنا به تجربه و سنتي همگاني موضوع را به نحوي با فاکتورهاي جايگزين پوشش ميدهند. از سويي در مجلس ختم رسم بر آن است که نام و عنوان آدمهاي متشخص مجلس را قاري ،مداح يا روضهخوان يک به يک از تريبون اعالم نمايند .اعالم نام و رسم اين افراد بين حاضران و شرکتکنندگان هم به حتم پشتوانهاي محکم براي صاحب مجلس قرار ميگيرد. ختم اعياني و اشرافي ،خريد قبر نيز نمايشي براي تشخص مرده و خانوادهي او شمرده ميشود. جداي از برگزاري مجلس ِ در بهشت زهراي تهران قبرهاي معمولي را يک ميليون و دويست هزار تومان ميفروشند که در اين قبر خريداري شده ،دو نفر ديگر از بستگان مرده را هم پس از مرگشان به خاک ميسپارند .اما خريد اينگونه قبرهاي ارزان قيمت و معمولي در جهاني از چشم همچشمي براي افراد متمول و متشخص فاجعهبار خواهد بود .ناگفته نماند که بهشت زهراي تهران به منظور کاسبي و تجارت هر قبر اعياني را در قطعات ويژه چيزي حدود سي تا شصت ميليون تومان به فروش ميرساند .خانوادههاي متمول و ثروتمند هم ضمن خريد هر قبر به واقع در رقابتي تنگاتنگ اعتبار اجتماعي خود را به رخ همديگر ميکشند. نمايش چنين اعتباري به طور طبيعي در خريد و نصب سنگ قبر نيز به کار گرفته ميشود .چنانکه سنگ قبرهايي با قطر بيست و پنج سانتيمتر ،آن هم از جنس مرمر ،اين روزها دارد بيش از پيش رونق و بازار پيدا ميکند .قيمت سنگ قبر هم بنا به جنس و نوع آن از حدود يک ميليون تومان شروع ميشود و تا پانزده ميليون تومان به خريدار عرضه ميگردد .بيدليل نيست که تازگيها سرقت سنگ قبر باب شده است .چون کسي که سنگ بيست و پنج سانتيمتري قبري را ميدزدد ،به راحتي ميتواند پنج سنگ قبر مرغوب از آن بتراشد که هر کدام را به تنهايي چند ميليون تومان به فروش برساند. در روز تدفين ،پس از آنکه مرده را به خاک سپردند رسم بر آن است تا مشايعتکنندگان را به صرف ناهار دعوت نمايند .انتخاب رستوران نيز حکايت از ارج و قرب مرده دارد .به همين منظور رستورانهاي اعياني شمال شهر در پذيرايي از ميهمانان چيزي کم نميگذارند .هرگونه ابتکار عمل در پذيرايي بيشتر و بهتر رضايت خانوادهي فرد درگذشته را هم برآورده خواهد کرد .موضوعي که به حتم در جذب مشتري نيز نقش ميآفريند .صاحب مجلس هم آبروي خود را اغلب با پذيرايي از ميهمانان گره ميزند .به همين دليل صاحبان رستوران به نيکي دريافتهاند که چهگونه خواهند توانست اين آبرو را براي خانوادهي متوفا حفظ کنند .چون هزينهي مراسم مجلل چندان هم براي خانوادهي مرده مهم نيست .پيداست که آنان از قبل مال و دارايي مرده چندان در ميآورند که بخواهند آزادانه بخش کوچکي از آن را در راه خود مرده خيرات و صدقه بدهند. عدهاي هم براي نمايش هنردوستي خود در مراسم ختم و عزاداري ،گروهي را به عنوان آوازخوان و خواننده خبر ميکنند تا امتياز خودشان را بر مردم عادي بهتر در ديدرس همگان بگذارند .از افراد همين گروهها کساني دف و ني ميزنند تا خوانندهي گروه نيز با سوزي جانگداز برايشان مثنوي بخواند .ناگفته نماند گروههايي از اين دست به تازگي دارند جاي مداحان و قاريان حرفهاي را نيز ميگيرند .با اين رويکرد عزاداريهاي سنتي نيز کمکم به فراموشي سپرده ميشوند تا شايد ديگر کسي گريبانش را از مرگ عزيزش جر ندهد يا با مشت و سيلي به موهايش يورش نبرد .چنانکه در تحسين رفتار خودشان ميگويند ،آدمهاي متمدن هرگز مراسم عزاداري را به دشت کربال و صحراي محشر تبديل نميکنند. در شب نخست خاکسپاري مرده بستگانش در خانهي او گرد ميآيند و برايش نماز «ليله المبيت» و «صاله الوحشه» (نماز وحشت) ميخوانند .رسمي که چهبسا تا طلوع آفتاب صبح هم دوام ميآورد .آنوقت کساني که در طول عمرشان همانند ک الصاله» (نمازنخوان) بودهاند ،بدون وضو و طهارت شرعي تا دم صبح به سوي قبله ميايستند من و امثال من هميشه «تار و براي مرده نماز به جا ميآورند .پيداست که در انظار عمومي ،همگي عشق به مرده را با رفتارهاي عوامانهاي از اين دست ميسنجند .رسمي که نماز نخوانهاي مجلس از سر ظاهرنمايي بيشتر التزام خود را به برگزاري آن تعقيب و دنبال ميکنند. به واقع رسمي را ميپذيرند و به جا ميآورند ،بدون آنکه کم و کيف آن را باور داشته باشند. آگهي دادن در روزنامه و نصب بنر بر ديوار مسجد يا منزل متوفا نيز در تبليغ وجاهت خانوادگي مرده نقش ميآفريند. آنگاه هر کسي بنري مينويسد و آن را در گوشهاي از ديوار منزل يا مجلس ختم متوفا به نمايش ميگذارد .در ضمن اصرار دارند همراه با نامهايي که در بنرها ميآورند ،عنوان اجتماعيشان را هم براي همه بنويسند .انگار حيفشان ميآيد که مردم اين نامها و عنوانهاي مفاخرهآميز را نشناسند و از ديدن آنها غافل بمانند .در اين خصوص يعني نصب بنر و چاپ آگهي هرگز غفلت اطرافيان و دوستان خانوادهي فرد درگذشته بخشودني نخواهد بود ،چون اگر کسي در اين راه کوتاهي به عمل آورد ،به حتم بعدها مورد شماتت قرار خواهد گرفت .از سوي ديگر ،پس از کفن و دفن مرده بالفاصله شماتتهاي طرفين از همديگر شروع ميشود :ما لياقت يک بنر و دسته گل را هم نداشتيم .من براي تدفين ننهاش تاج گل بردم ،اما او به ديدن ما هم نيامد.
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
خانوادهي مرده هم عدهاي دوست و آشنا گير ميآورند که تا زمان برگزاري مراسم چهلم تازه همچنان درگذشته آنها را دورشان بگردانند و همگي وفاداري خودشان را به وي نشان بدهند. شايد باورتان نشود رسم است که هر روز صبح زود بيدار شوند و همگي سر خاک بروند و دستهجمعي بر سر و کولشان بکوبند. نمايشي که به ظاهر از دوستي و صميميت حکايت متوفا با دارد .با اين همه به دفعات از بلندگوهاي اعالم مجلس ميکنند که خانوادهي متوفا هزينهي شب هفت را به خيريه ميدهند اختصاص انساندوستي تا بورژوامآبانهي مرده و خانوادهاش را به همه بباورانند. ش بسته ميماند .آنوقت پس از پايان در اين مدت اگر از خانوادهي عزيز تازه درگذشته ،کسي بازاري باشد ،مغازها مراسم «دهه» ،عدهاي از بازاريان که با او دوستي دارند به سراغش ميآيند و با منت و خواهش او را به مغازه ميرسانند که دکان خودش را باز کند .اگر هم اداري باشد عدهاي از اداره به منزلش ميروند تا او را سر کارش برگردانند .به هر حال پيراهن سياه همچنان بر تنشان باقي ميماند تا چهلم مرده را از سر بگذرانند .سپس عدهاي از دوستان و اطرافيان پيراهني با رنگ روشن برايش ميخرند و با پوشاندن اين پيراهن بر تنش ،به قول خودشان او را از عزا در ميآورند. خالصهي کالم ،رسم و سنت براي گروهي بهانه قرار ميگيرد تا براي خودشان و براي مردم «کالس» بگذارند .آنوقت با صرف پول و هزينه ،عدهاي را هم به عنوان شاگرد اين کالس ،پاي درسشان مينشانند.
In Recognition of International Human Rights Day Esmail Khoie Foundation Presents
The Winner of the Best Picture Award at the 22nd International Pam Beach Film Festival 2017
ﺑﻬﺎى آزادى
ﻧﻮﯾﺪ ﻧﮕﻬﺒﺎن -ﻣﺮى آﭘﯿﮏ -ﭘﻞ ﺳﻮروﯾﻨﻮ
In attendance will be Award Winning Actress & Producer Mary Apick The Author of the Book & Producer Dr. Marc Benhuri & Producer Roger Cooper
Wednesday, December 13th 2017 7:00 PM- 9:00 PM Lefont Theater www.priceforfreedommovie.com
9
For Advertisement Call:
9
PA
I
10
10
شهير شهيد ثالث ،روزنامهنگار و تحليلگر بسياري از تحليلگران احتمال برخورد نظامي بين ايران و آمريکا را پس از روي کار آمدن ترامپ جدي ميديدند و هنوز هم ميبينند .اما از برخي اظهارنظرهاي مقامات ايران و اتخاذ بعضي سياستها چنين بر ميآيد که ايران تصميم خود را گرفته که شرايطي ايجاد نکند تا منجر به درگيري نظامي با آمريکا شود. يکي از استداللهاي محوري کساني که نسبت به خطر درگيري نظامي بين ايران و آمريکا هشدار ميدادند اين بود که توسعه بيوقفه برنامه موشکي ايران باالخره ميتواند به رويارويي نظامي بين دو کشور منجر شود .خطر بزرگتر آنجا بود که در صورت عملي شدن تهديدهاي ترامپ در رابطه با خروج از برجام ،ايران به تالفي ،دست به گسترش برنامه موشکياش بزند و جنگ اجتنابناپذير شود. اما به تازگي آيتاهلل خامنهاي طي سخناني در واکنش به اعالم استراتژي جديد آمريکا توسط ترامپ گفت« ،البته جنگ نظامي (بين ايران و آمريکا) اتفاق نميافتد ،اما مسائلي هست که اهميتش از جنگ کمتر نيست ،بنابراين بايد پيشبيني کنيم و مراقب باشيم». اين سئوال پيش ميآيد که چطور رهبر ايران با چنين قاطعيتي ميگويد که جنگي بين ايران و آمريکا اتفاق نخواهد افتاد؟ ممکن است گروهي پاسخ بدهند که رهبران ايران نيروي نظامي کشور را بيش از حد دست باال ميگيرند و لذا معتقدند که هزينه حمله نظامي آمريکا به ايران آنقدر باال خواهد بود که آمريکا دست به چنين ريسکي نخواهد زد .اين نوع استدالل از برخي از مقامات ايران به خصوص فرماندهان سپاه شنيده شده است .اما يک موضعگيري غيرمترقبه از سوي ايران اين تئوري را نفي ميکند و بيشتر ما را متقاعد ميکند به اينکه ايران مصمم است حتي االمکان از خطر جنگ دور شود. سرلشکر محمد علي جعفري ،فرمانده کل سپاه پاسداران در حاشيه همايش «جهان بدون ترور» در تهران در پاسخ به خبرنگاران گفت که برد موشکهاي ايران طبق سياستهاي رهبر ايران محدود است .هر چند که به گفته او توان افزايش اين برد وجود دارد ،اما «فع ً ال اين ميزان کافي است ».وي استدالل کرد که منافع و نيروهاي آمريکايي در همين برد موشکي هم حضور دارند. اما چند روز پس از آن ،حشمتاهلل فالحت پيشه ،عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ايران گفت که محدوديت ساخت موشک با برد بيش از 2هزار کيلومتر فتواي رهبري نيست .وي افزود که اين تصميم راهبردي است و در سال 2011گرفته شده است و «در همان زمان ايران رسما اعالم کرد که پروژه موشکي شهاب 4 متوقف شده است». گزارش خبرگزاري مهر ،متمايل به محافظهکاران که در سال ( 1392سال )2013 منتشر شده ،سخنان فالحت پيشه را نقض ميکند. در اين گزارش نسبتا مبسوط ،هم از شهاب 4 سخن به ميان آمده و هم از موشک عاشورا که «با برد 2500کيلومتر ،تاج صنعت موشک ايران لقب گرفته است». بهر حال آنچه مسلم است ،ايران تصميم گرفته که برد موشکهايش را افزايش ندهد. معناي اين حرف آن است که با اين تصميم ،ايران تالش کرده که يکي از پر التهابترين نقاط درگيري با آمريکا را به حالت سکون در آورد. البته ايران با اين سياست يک هدف ديگر را هم نشانه رفته است .از آنجا که اتحاديه اروپا هم نسبت به توسعه برنامه موشکي ايران نظر مساعدي نداشت و هر آن امکان داشت آمريکا با تکيه بر اين مسئله اروپا را با خود همراه کند ،با اين حرکت ،آمريکا براي جلب همکاري اروپا به منظور اعمال تحريمهاي جديد بر ايران با مشکل بيشتري روبرو خواهد شد. فالحت پيشه سياست جديد را توضيح ميدهد و ميگويد« ،بايد محدودسازي حوزه چالش با دشمن در دستور کار باشد. با محدود کردن حوزه چالشها با آمريکا ميتوان روندي را در پيش گرفت که اروپاييها فکر نکنند که برداشت ايران از رويکرد مشارکتجويانه تنها در بعد اقتصادي است ،بلکه برداشت نظامي نيز از همراهي با ايران داشته باشند».
پس نگراني آيتاهلل خامنهاي چيست؟
اما چه مسائلي هست که اهميتشان از جنگ کمتر نيست و آيتاهلل خامنهاي نسبت به آنها هشدار ميدهد .در بين سطور و البالي صحبتهاي مقامهاي ايران ميتوان دو نگراني را برجسته کرد. نا آراميهاي سال ،88به خصوص در تهران ،زنگ خطر را براي حکومت ايران به صدا درآورد .پيگيري مجدانه موضوع «فتنه» با وجود گذشت 8سال ،حاکي از نگراني است که هنوز بر باالترين سطوح حکومت ايران سايه افکنده است .عمق اين نگراني را ميتوان در البالي اظهار نظر مقامات ايراني مشاهده کرد .آقاي جعفري در اين باره ميگويد« ،فتنه 88خطري بود که بيشتر از جنگ تحميلي انقالب اسالمي را تهديد کرد». آقاي جعفري در جايي ديگر ميگويد که رهبر انقالب «نگران مسائل داخلي و مخالفتهاي داخلي انقالب اسالمي هستند». وي تهديدات خارجي را بيشتر يک فرصت ميداند و ميگويد« ،دشمنيهاي دشمنان بيروني مانند آمريکا و حزب بعث عراق که به نمايندگي از آمريکا به ايران حمله کرد ،تهديد عليه انقالب اسالمي نبود (بلکه به) يک فرصت بزرگ طاليي براي صدور انقالب اسالمي به دنيا تبديل شد». موضوع مخالفتهاي داخلي وقتي بيشتر مايه نگراني حکومت ايران ميشود که يکي از ميانهروترين افراد دولت دونالد ترامپ ،يعني وزير امور خارجه او رکس تيلرسون ،صراحتا در کنگره آمريکا اعالم ميکند که سياست آمريکا بر پايه «تغيير
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
تصميم ايران بر اجتناب از جنگ با آمريکا
مسالمتآميز حکومت» با اتکا به «عناصر داخل ايران» است .وي اضافه ميکند« ،ما قطعا ميدانيم که اين عناصر در آنجا وجود دارند». موضوع ديگري که موجب نگراني آقاي خامنهاي و هسته مرکزي قدرت در ايران است موضوع «نفوذ» ،به معناي قدرت گرفتن جريانات ميانهرو معتقد به تعامل با آمريکا در دوره پس از برجام و به حاشيه رانده شدن عناصر «انقالبي» است. آيتاهلل خامنهاي نسبت به برجام يک رفتار دوگانه دارد .از يک سو توافق هستهاي را عليرغم عبور آن از «چندين خط قرمز» ترسيم شده توسط خود پذيرفته و به طور غير قابل انتظاري در برابر حرکات ترامپ براي متزلزل کردن آن از خود نرمش نشان داده است. آيتاهلل خامنهاي تحريمهاي جديد آمريکا را مصداق خروج از برجام ندانست و در يک سخنراني در همين مورد گفت« ،تا طرف مقابل برجام را پاره نکند ما آن را پاره نميکنيم ،اما اگر او برجام را پاره کرد ما آن را ريزريز ميکنيم». فراموش نکنيم که توصيه اکيد او به روحاني پس از امضاء برجام اين بود که «وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانهاي ...توسط هر يک از کشورهاي طرف مذاکرات ،نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است ...فعاليتهاي برجام را متوقف کند». اما از سوي ديگر آقاي خامنهاي به طور مداوم برجام را ميکوبد و نگراني خود را از خطر نفوذ آمريکا در دوران پس از برجام پنهان نميکند. يکي از نقاط اصلي برخورد ميانهروها با جناح محافظهکار ،موضوع تعامل با آمريکا يا به قول حسن روحاني مذاکره با «کدخدا» است .آيتاهلل خامنهاي نگران برقرار شدن رابطه بين جناح ميانهرو در ايران با آمريکاست .وي در جايي ميگويد، «آماج نفوذ چه کساني هستند؟ عمدتًا نخبگان ،عمدتًا افراد موثر ،عمدتًا تصميمگيران يا تصميمسازان ،اينها آماج نفوذند؛ اينها هستند که سعي ميشود روي اينها نفوذ انجام بگيرد». بخشهاي عمده محافظهکار و هسته اصلي قدرت هم عميقا در اين نگراني با آقاي خامنهاي شريک هستند .از نظر آنان، برقراري تعامل با آمريکا معنايش جز تضعيف محافظهکاران و جناح انقالبي نيست .به همين دليل بود که بالفاصله پس از نهايي شدن برجام ،آقاي خامنهاي هر نوع مذاکرهاي را براي حل ديگر اختالفات با آمريکا ممنوع اعالم کرد.
11
For Advertisement Call:
11
PA
I
December 2017
1396 دي
(770) 973-0506 :تلفن تبليغات
You have goals. We can help you achieve them. Buying or refinancing isn’t just a matter of rates and points. At SunTrust Mortgage, we focus on understanding your goals and helping you navigate your choices. Our flexible mortgage options include access to larger loan amounts without the high interest rates typically associated with jumbo1 financing. Plus, we offer fixed and adjustable rate mortgage (ARM)2 options for loan amounts up to 1.5 million, and down payments as low as 10.01%3. And mortgage insurance is not required. The right mortgage should focus on who you are and where you want to go. Let’s have a conversation today. Masoud Hosseini Mortgage Loan Officer 301.961.0908 Office 301.537.8897 Cell NMLSR # 532675 masoud.hosseini@suntrust.com suntrust.com/masoud.hosseini For loan amounts over $424,100.
1
Adjustable Rate Mortgage (ARM) products have interest rates that may increase after consummation.
2
Additional down payment may be required if property is in a declining market or if required by state regulations. If property values decline you could owe more than your property’s value.
3
Equal Housing Lender. SunTrust Mortgage, Inc. - NMLS #2915, 901 Semmes Avenue, Richmond, VA 23224, 1-800-634-7928. CA: licensed by the Department of Business Oversight under the California Residential Mortgage Lending Act, IL: Illinois Residential Mortgage Licensee, MA: Mortgage Lender license #-ML-2915, NJ: Mortgage Banker License - New Jersey Department of Banking and Insurance, NY: Licensed Mortgage Banker—NYS Department of Financial Services, and RI: Rhode Island Licensed Lender. ©2017 SunTrust Banks, Inc. SunTrust and SunTrust Mortgage are federally registered service marks of SunTrust Banks, Inc. Rev: 11.6.17
12
12
13
For Advertisement Call:
13
PA
I
14
14
فرياد دادخواهي سپردهگذاران موسسات مالي ورشکسته بيتا محمدي براي دادخواهي به خيابان ميآيند ،تظاهرات ميکنند ،باتوم ميخورند اما از پا نمينشينند .ورشکستيهاي صندوقهاي مالي و اعتباري ،سپردهگذاران خرد را خانهخراب کرده است و اين در حالي است که روسا و بنيانگذاران در پناه سيستم فساد آسيبي نميبينند. اين مؤسسات مالياي که خبر ورشکستگيشان را ميشنويم ،چگونه سر برآوردند؟ خود اين مظاهر فساد ريشه در چه فسادي دارند؟ يک مسئله روز در ايران مسئله ورشکستگي پياپي صندوقهاي مالي و اعتباري و از بين رفتن پول سپردهگذاران است. رسانههاي دولتي هم نميتوانند خبر را کتمان کنند .از سالها پيش هر از گاهي در يکي از شهرها خبر ورشکستگي يکي از اين موسسات مالي منتشر ميشد ،اما چند سالي است که گويي ظهور و سقوط اين موسسات رشدي قارچگونه يافته است و مساله به صورت تمام و کمال ابعاد ملي پيدا کرده است. اکنون نام موسساتي چون «البرز ايرانيان»« ،فرشته»« ،ثامن الحجج»« ،افضل طوس»« ،نور»« ،ميزان»« ،حافظ»، «آرمان» و موسسات کوچکتري که در ميان نامهاي بزرگ کسي به آنها توجه نميکند ،با تحصن ،بستنشيني و اعتراضات خياباني سپردهگذاران گره خورده است .مالباختگان نمايشگاه مطبوعات را به تسخير خود در ميآورند ،مقابل مجلس و بانک مرکزي تجمع ميکنند ،جلوي قوه قضائيه بست مينشينند ،در خيابان کتک ميخورند و خالصه هر کاري که از دستشان بر بيايد براي دادخواهي انجام ميدهند. در ميانشان چرخ ميزنم .حالت يک خبرنگار علني را دارم و برخي از آنان خودشان با من سر صحبت را ميگشايند. نميشود از روي حرفهايي که ميزنند و شعارهايي که ميدهند پي برد که مذهبي هستند يا نيستند ،مخالف نظام هستند يا طرفدار آن .از خدا ،محمد ،خميني و روحاني و توسل به قرآن و شرف گرفته تا تهديد به براندازي ،به هر دستاويزي چنگ ميزنند .هم ميتوان ناله و التماس شنيد ،هم خشم و هم حرفهاي سياسي. از شعارهايشان اين است« :بودجه که کم ميارن ،پول مارو برميدارن»« ،سپردههاي مردم آزاد بايد گردد»« ،خبرنگار ملت ،حمايت حمايت»« ،مرگ بر سيف خائن»« ،رسانه دولتي عامل هر ذلتي»« ،کاسپين دزدي کرده دولت حمايت کرده»، «اسالم را پله کردند ،مردم را ذله کردند» .هنگامي که کسي از آنها در تجمعاتشان بازداشت ميشود يا زير باتوم نيروي انتظامي کتک ميخورند شعار ميدهند« ،ولش کن ،ولش کن»« ،نيروي انتظامي حمايت حمايت»« ،نيروي انتظامي ،خجالت خجالت»« ،بي غيرت ،بي غيرت ،بي غيرت». شعارها در شهرستانها تندتر است .علنًا به مقامات اقتصادي دولت فحاشي ميشود و مالباختگان به صراحت از همدستي نمايندگان مجلس با کساني که پول مردم را خوردهاند صحبت ميکنند .در بين آنها همه تيپ آدمي هست .زن ،مرد و کودکاني که همراه بعضي آنها هستند .چادري ،مانتوئي ،زني که روسرياش روي شانهاش افتاده و عالقهاي به گذاشتن آن سر جاي خودش ندارد؛ از مرداني با صورت به اصالح هفتتيغ گرفته تا تهريشدار و تيپهاي مذهبي .همگي خشمگين و نا اميد هستند. سؤال اين است که دليل ورشکستگي سريالي موسسات مالي به خصوص در چند سال اخير چيست؟ کساني که سپردههاي خود را به جاي بانکها در اين موسسات قرار دادهاند تا سود بيشتري دريافت کنند آدمهاي طماعي هستند يا قرباني شدهاند؟ داستان هر يک از اين مالباختگان تلخ است اما با وجود در دست بودن چندين مصاحبه و شرح حال از
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
مالباختگان در اين گزارش سعي شده به جاي ارائه داستانهاي خرد ،روايتي جامعتر ارائه گردد .خطر جديتر از بيان چند داستان ترحمانگيز است. براي اينکه کمي ذهنتان روي موضوع متمرکز شود به اين چند نکته فکر کنيد« ،در دوره احمدينژاد و تا حدودي در دوره دولت حسن روحاني تعداد بانکها و موسسات مالي در ايران چقدر افزايش داشت؟»« ،آيا به ياد داريد که در زمان جنگ يا دوران اصالحات در ايران چه تعداد بانک در ايران فعال بودند؟» و سرانجام« ،چرا ظهور و سقوط موسسات مالي تبديل به يک معضل هر روزه شده است؟» با اين مقدمه کوتاه شايد وقتي با اين ادعا مواجه شويد که يکي از داليل مهم اين معضل اقتصادي در ايران ،فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسالمي بوده است ،کمتر شوکه شويد .سيستم حاکم تصميم گرفته بود تا به سالح هستهاي دست يافته و خود را در نظام جهاني تثبيت کند .اين تصميم اشتباه حاکميت هزينههاي زيادي براي حاکمان و هزينههاي بسيار سنگيني براي مردم عادي در ايران به وجود آورد .کسي که بايد براي همه قدرتهاي نظامي و اقتصادي جهان شاخه و شانه بکشد تا براي رسيدن به بمباتمي زمان بخرد ،قاعدتًا داراي روحياتي است که در چهارچوب قانون جا نميگيرد .به خصوص وقتي که رهبر جمهوري اسالمي به صراحت اعالم کند که نظرش به نظر او نزديک تر است. يک اقتصاددان شهير ايراني حرف جالبي ميزند« ،بهاي تقلب در انتخابات و تحريمهاي هستهاي اين شد که ايران مورد تحريم قرار گرفت .به اقتصاد ايران آسيب جدي وارد شد .کساني که در مستند قدرت بودند تخصص و تواني براي مقابله با وضعيت نداشتند و آنچه کردند نتيجه عکس داد .تصميم گرفتند از طريق چاپ اسکناس بدون پشتوانه و تزريق آن به بخش مسکن ،ايجاد رونق اقتصادي بکنند .احتماالً آقايان مشاوران اقتصادي به آنها گفته بودند اگر سرعت گردش پول را باال ببريد، اثرات تورمي اين اقدام خودش را به آن صورت نشان نخواهد داد». او ادامه ميدهد« ،نتيجه در آخر اين شد که تورم به 45درصد رسيد .ارزش پول ملي ايران يک شبه بر باد رفت .شما خودتان را بگذاريد به جاي مردم .آن کسي که اهل داللي نيست و نميتواند سرمايهاش را به صورت بلند مدت در بازار ارز و سکه و طال بخواباند چکار ميکند؟ چکار ميتواند بکند؟ ميرود سراغ بانکها و موسسات مالي .آنجا سپردهگذاري ميکند که سود بيشتري ميدهد .شما نميتواني به کسي که ارزش پولش هر ثانيه در حال کاهش است بگويي دنبال سود بيشتر نباشد. حکومت به واسطه دولت و بانک مرکزي از هر سرمايهاي که در فرم نقد و ريالي بوده است به ميزان 75درصد دزدي کرده است .فقط ثروتهاي غير نقدي و نقدينگيهاي ارزي از اين دزدي در امان ماندند». گفتوگو با مالباختگان تاييد کننده اين نظرات است .يکي صاحبخانه است و وديعه را سپرده کرده است ،ديگري پسانداز يک عمر خود را ،يکي از سپرده خود امرار معاش ميکرده ،ديگري سنوات 30سال کارش را سپرده ،آن يکي در روياي خريد ماشين ،ديگري براي پرداخت اقساط سنگين وام ،کسي براي خانهدار شدن ،خيليها از ترس بيارزش شدن پولشان. يک بازنشسته ميپرسد« ،چرا پول خودمان را به بانکي بدهيم که سود درست و حسابي نميدهد؟» سپردهگذاران به خصوص در شهرستان به اين نکته اشاره ميکنند که يا خودشان شاهد بودهاند يا شنيدهاند که مديران ارشد اداري يک شهر ،فرزندان و نزديکان ائمه جمعه ،درجهداران نيروي انتظامي يا کساني از منظر عمومي داراي رابطه يا جايگاهي در قدرت بودهاند در اين مؤسسات سپرده داشته يا از بنيانگذاران موسسات مالي بودهاند .يک کارمند ميپرس، «وقتي ميگويند رئيس شرکت گاز شهر ما نزديک به چهار ميليار تومان سپرده گذاشته است من چرا اعتماد نکنم؟» يک شهروند ديگر ميگويد« ،مردم از کجا اين چيزها را بدانند .روي تابلو زده است داراي مجوز بانک مرکزي .االن ميگويند مجوز نداشته است .چرا پليس جلوي آنها را نگرفته است؟» وجود زد و بند بين صاحبان اين موسسات و نيروي انتظامي و مقامات محلي و کشوري مسالهاي غير قابل انکار است. وقتي در جمهورياسالمي به يک دانشجوي منتقد اجازه تحصيل داده نميشود ،قطعا شهروندان عادي قادر به ورود به بازار مالي ايران نخواهند بود .کساني امکان نشستن سر سفره انقالب را دارند که داراي رانت و روابط هستند و از نفوذ خود براي دور زدن قانون استفاده کردهاند. بنا به تاييد اقصاددانان مستقل و کارشناسان ،ورشکستي هر بانک و موسسه مالي در ايران ميتواند طرف کمتر از يک هفته اتفاق بيافتد .يک لحظه بياعتمادي سپردهگذاران کافي است تا براي بيرون کشيدن پولهاي خود سرازير شوند و ورشکستگي آن بانک يا موسسه مالي قطعي شود .مديريت نادرست ،معوقات کالن و بدون پشتوانه بانکها که بخش عمده آنها غير قابل وصول هستند ،منجمد شدن بخش عمدهاي از دارايي بانکها در بخش مسکن و مستغالت و عوامل ديگر باعث شده است همه بانکهاي ايراني در لبه تيغ ورشکستگي باشند .شاخصهاي مالي نيز گواه چنين ادعايي هستند. با روي کار آمدن روحانيون در ايران ،تحصيلکردگان مذهبي با کپي کردن قوانين کشورهاي مدرن اروپايي و چسبانيدن تکههاي کپي شده به قوانين شرع و اسالم ،معجوني ساختهاند که در همه سطوح خود متناقض و بحرانزا است .شايد تنها نکتهاي که همه اقتصاددانان چپگرا و راستگرا روي آن اشتراک نظر دارند اين است که قوانين مالي در ايران ناکارآمد و به شدت متناقض با هرگونه نظم و انضباط مالي است .خود اين نکته که رئيس بانک مرکزي توسط رئيس دولت انتخاب ميشود و بخشهايي از نظام مالي ايران به جاي آنکه زير نظر بانک مرکزي باشد مشمول قوانين وزارت تعاون يا اداره اماکن نيروي انتظامي است به خوبي نشان ميدهد وضع چقدر خراب است. در زماني که اقتصاد کشور به داليل پيشتر گفته شده در رکود عميق فرو رفته است و طرح و برنامهاي براي خروج از اين رکود وجود ندارد؛ نميتوان به مردم گفت به جاي سپرده گذاري در بانکها به سمت توليد و کار اقتصادي بروند .کاهش مستمر ارزش داراييهاي نقدي ايرانيان در اثر تورم و بحرانهاي سياسي پياپي جمهوري اسالمي سبب شده است که سپردهگذاري مردم براي سود باالتر ،عملي از سر ناچاري ،براي حفظ داراييها و جلوگيري از زيان بيشر باشد. برخورد دولت با موسسات مالي غير مجاز يکي از مراحل مهمي است که صاحبان موسسات مالي براي تحميل خود به دولت و اخد مجوز بانک از آن استفاده ميکنند .بانکداري يکي از پرسودترين کارهاي دنياست .طبيعي است که چنين شغلي خواهان زيادي دارد و در بين نزديکان به قدرت رقابت تنگاتنگي براي تاسيس بانک وجود دارد .پس بهتر آن است که به جاي دوندگي براي اخذ مجوز ،کاري کرد که دولت خودش مجبور شود مجوز بانک را صادر کند! اما چطور؟ صندوق قرضالحسنه تاسيس ميکنند .با کمي اعمال نفوذ چند آدم بانفوذ باهم شريک شده و با چند ميليارد تومان يک و رشوه کاري ميکنند که نيرويانتظامي و ارگانهاي نظارتي از تاسيس شعب متعدد آنها چشمپوشي کنند .در ابتداي کار اعالم ميکنند که هرکس مبلغي در اين مؤسسه سپرده کند بعد از سه يا شش ماه ،دو تا سه برابر آن وام کم بهره (عموما بين 8تا 14درصد) دريافت خواهد کرد .چون بهره وام بانکهاي رسمي بسيار باالست و عمومًا به بهانههاي مختلف به مردم وام داده نميشود ،مردم نيازمند وام به اين صندوقها و موسسات غير مجاز پناه ميبرند. آنها سود باال ميدهند تا به سرعت سپردههاي زيادي جمعآوري شود .هرچه تعداد سپردهگذاران بيشتر و به افراد بيشتري وام داده شود امنيت آنها در برابر قانون و دولت افزايش مييابد .تا کار به جايي بکشد که در اثر شکايت رقبا يا هر دليل ديگري بخواهد برخوردي صورت بگيرد متوجه اين خطر ميشوند که برخورد با اين موسسه مالي يا صندوق قرضالحسنه ،اعتراضات خياباني سپردهگذاران را به همراه خواهد داشت .از آنجا که در جمهورياسالمي هر تجمع اعتراضي مصداق مشکل امنيتي است و نارضايتي مردم از حاکميت به قدري شديد است که هر جرقهاي ميتواند تبديل به يک بحران سياست جدي شود دولت وارد مذاکره ميشود تا مساله تبديل به بحران نشود .از اينجا به بعد کار زياد سخت نيست .از بانکهاي خارجي وام کم بهره ميگيرند و با بهره باالتر به مردم وام ميدهند و سود سرشاري به دست ميآورند .در مواقع بحران (تحريم و…) با سپردههاي مردم دالر ،سکه و طال ميخرند .اين چنين بود که طي دوران ماجراجويي هستهاي نظام مدام بر تعداد اين موسسات افزود شد. اقتصاددانان غير دولتي هشدار ميدهند که اگر ورشکستگي اولين بانک در ايران اتفاق بيافتد و مردم براي پس گرفتن سپردههاي خود به بانکها هجوم ببرند؛ جداي از هرج و مرج و فروپاشي اقتصادي ايران ،يا دولت مجبور به مسدود کردن کليه حسابهاي بانکي و ملي کردن همه بانکها ميشود يا مانند ونزوئال و زيمباوه آنقدر اسکناس چاپ ميکند که تورم آنقدر زياد شود که پول از کاغذ بيارزشتر شود .اين يک خطر جدي است چرا که اکثر بانکهاي ايران عم ً ال يا ورشکسته هستند يا با ضريب ريسک بسيار باال مشغول فعاليت هستند و «حتي يک هفته هم نميتوانند در برابر هجوم سپرده گذاران تاب بياورند. اگر فکر ميکنيد اين پيشبيني خيلي بدبينانه است در جريان باشيد که زماني که هنوز برجام امضا نشده بود «طرح مسدود کردن موقت سپردههاي بانکي براي مقابله با تورم» در جلسات اقتصادي دولت حسن روحاني طرح شده و يکي از گزينههاي روي ميز در صورت به نتيجه نرسيدن مذاکرات هستهاي بود.
I
PA
15
روﯾﺪاد روايتي از مدير عامل ي «اوبر» و روزي که ايران دست خالي به آمريکا آمد
مجله آمريکايي «وايرد» ( )Wiredدر يکي از شمارههاي اخير خود به سراغ سرگذشت يکي از مشهورترين مديرعاملهاي آمريکا يعني «دارا خسروشاهي» رفته است؛ مديرعامل شرکت تاکسيراني آنالين «اوبر» که
ايرانيتبار است. خالصهاي از اين گزارش در زير ميآيد: يک روايت کليشهاي اين است که به مهاجران شغل مهمي پيشنهاد نميشود؛ همه از آنان مثل آدمهاي طاعون زده ميگريزند .اما «دارا خسروشاهي» کسي است که نشان ميدهد اين روايت درست نيست .او که در 9سالگي از ايران به آمريکا آمد ،تابستان امسال با يک پيشنهاد وسوسه آميز روبرو شد .پيشنهاد مديرعاملي شرکت معتبر تاکسيراني آنالين «اوبر». خسرو شاهي 49ساله است و اعتقاد دارد که پيشينهاش به او کمک خواهد کرد تا فرهنگ فاسد «اوبر» را متحول کند .بر عکس جانشينش که اهل برخوردهاي تند و مناقشه برانگيز بود ،خسروشاهي درک ميکند که بهتر است يک دگرگوني در اين سازمان پديد آورد .زندگي خود او نيز دچار همين دگرگوني شده است. خانواده خسروشاهي که صاحب مجموعه بزرگ چند کارخانه بودند ،در تهران در خانهاي باشکوه ميزيستند، اما مجبور شدند همه چيز را بگذارند و بروند .خسروشاهي به ياد ميآورد اتاق نشيمن بزرگي با اثاثيه شيک داشتند. ميگويد« ،ما از آن اتاق فقط براي ميهمانيهاي بزرگ استفاده ميکرديم». اما به تدريج که مخالفتها با شاه در مملکت باال گرفت، ثروت خانواده خسروشاهي موجب شد تا انقالبيون آنها را هدف بگيرند.
For Advertisement Call:
روزي مردان مسلح به خانهاي در همسايگي محل زندگي خسروشاهيها حمله کردند که به يکي از بستگان شاه تعلق داشت .وقتي از ديوار آن خانه در پشت باغ خسروشاهيها باال ميرفتند ،تصادفًا تيري شليک شد و ترکشهائي به داخل خانه آنها خورد .پس از آن بود که مادر خسروشاهي پيشنهاد کرد که خانواده ،کشور را براي مدتي ترک کنند. آنان به جنوب فرانسه رفتند و از آنجا شاهد سقوط رژيم شاه و مصادره ثروت و کارخانههايشان شدند .بعدها آنها به آمريکا مهاجرت کردند و به بقيه فاميل پيوستند. والدين دارا خسروشاهي همه چيز خود را از دست دادند و يک عموي ثروتمند به آنها پيشنهاد کمک کرد تا زندگي را دوباره بسازند .اندکي بعد پدرش به ايران بازگشت و از سوي رژيم شش سال زنداني شد ،اما دارا و دو برادرش به لطف پيوندهاي مستحکم خانوادگي در آمريکا در آسايش زندگي کردند. دارا خسروشاهي در سال 1991ليسانس مهندسي بايوالکتريک خود را از دانشگاه براون در ايالت رود آيلند اخذ کرد .او سال 1996شهروند آمريکا شد .آقاي خسروشاهي از 2005به عنوان مدير شرکت «اکسپيديا» فعاليت کرد. انتخاب آقاي خسروشاهي براي مديرعاملي اوبر در حالي صورت گرفت که پيش از آن ،آسوشيتدپرس نام 10تن از مديران عامل شرکتهاي خصوصي جهان را با بيشترين حقوق ساالنه اعالم کرد که در صدر اين ليست يک ايراني تبار قرار داشت و او دارا خسروشاهي مدير عامل «اکسپيديا» با حقوق 96ميليون و 400هزار دالر در سال بود.
اثر داوينچي به قيمت 450ميليون دالر فروخته شد
يک نقاشي 500ساله از عيسي مسيح که تصور ميشود اثر لئوناردو داوينچي باشد به بهاي 450ميليون دالر در نيورک به فروش رفته است. نام اين اثر «سالوادور موندي» (منجي جهان) است. اين باالترين بهايي است که در يک حراجي براي اثر يکي از استادان کهن جهان که تا پيش از قرن نوزدهم در اروپا نقاشي ميکردند پرداخت ميشود. در مجموع کمتر از 20اثر نقاشي از لئوناردو داوينچي باقي مانده است. تصور ميشود اين اثر که ظاهرا در سال 1505خلق شده تنها نقاشي داوينچي باشد که بخشي از يک کلکسيون خصوصي است. اين نقاشي مسيح را در حالي نشان ميدهد که يکي از دستهايش را باال گرفته و در دست ديگر يک گوي شيشهاي دارد. اين اثر آخرين بار 58سال پيش در يک حراجي در لندن به بهاي 60ميليون دالر فروخته شده بود .در آن زمان تصور ميشد که اين اثر ،کار يکي از پيروان داوينچي باشد. هنوز هستند کساني که از نسبت دادن اين نقاشي به استاد بزرگ ايتاليايي مطمئن نيستند ،با اين حال حراجي کريستي بر اصالت آن تاکيد ميکند و حتي آن را «بزرگترين بازکشف هنري» نام نهاده است. وقتي «سالوادور موندي» در سال 2005از گمنامي درآمد ،باعث جلب توجه زيادي به عنوان «اثر گم شده لئوناردو» شد. اين نقاشي 4سال پيش توسط يک کلکسيونر روس به بهاي 127ميليون دالر خريداري شد اما آن معامله خصوصي بود و نه بخشي از يک حراج. کريستي که در نيويورک قرار دارد حراج را از 100 ميليون دالر و در بخش هنرهاي معاصر و مابعد جنگ شروع کرد.
15
رأي مثبت يونسکو به ثبت جهاني چوگان ايراني و کمانچه
مدير کل دفتر ثبت آثار تاريخي ايران اعالم کرد کميته بينالدول ميراث ناملموس يونسکو به ثبت «چوگان ايراني» و «کمانچه» راي مثبت داد ه است. فرهاد نظري با بيان اين مطلب گفته است که ثبت جهاني «چوگانبازي سوار بر اسب همراه با روايتگري و موسيقي» دوسال پيش از اين در فهرست معرف ميراث ناملموس جهاني پيشنهاد داده شده بود. آنطور که آقاي نظري خبر داده ،اين پرونده با تأييد يونسکو در دوازدهمين اجالس ميراث ناملموس جهاني که ماه آينده در کره جنوبي برگزار ميشود به ثبت ميرسد. قدمت ورزش چوگان (از چوب +گان) به قرن چهارم و پنجم قبل از ميالد برميگردد ،البته در سدههاي اخير اين ورزش چندان مورد توجه قرار نگرفته بود .اما طي سالهاي گذشته ،اين ورزش باستاني دوباره در سطح جهاني گسترش يافته و هم اکنون در بيش از 70کشور مسابقات چوگان برگزار ميشود. فرهاد نظري همچنين گفته که يونسکو «هنر ساختن و نواختن کمانچه» را که به صورت مشترک با آذربايجان معرفي شده بود نيز تأييد کرده و اين پرونده« ،بدون هيچ نقص و مشکلي… يک ماه آينده در اجالس ميراث ناملموس يونسکو بررسي و به ثبت ميرسد». ايرنا نيز به نقل از مدير کل دفتر ثبت آثار تاريخي ايران نوشته که با جهاني شدن اين دو اثر« ،آثار ثبتي ايران به 13مورد ميرسد که سه اثر چند مليتي و 10اثر به صورت تکمليتي و متعلق به ايران جهاني شدهاند». ميراث جهاني يونسکو ،عهدنامهاي جهاني است که با ثبت آثار تاريخي ،طبيعي و فرهنگي داراي اهميت بينالمللي، به حفظ آنها کمک ميکند. کشورهاي عضو يونسکو ،ميتوانند آثار تاريخي ،طبيعي و فرهنگي کشور خود را نامزد ثبت بهعنوان ميراث جهاني کنند و پس از ثبت ،حفاظت از آنها عالوه بر آن کشور ،به عهده همه کشورهاي عضو خواهد بود. از ديگر بناهاي ثبتشده ايران در فهرست جهاني يونسکو ميتوان به تخت جمشيد ،ميدان نقش جهان اصفهان و نيايشگاه باستاني چغازنبيل در استان خوزستان، پاسارگاد در استان فارس و ارگ بم در کرمان اشاره کرد. شهر يزد نيز به عنوان يکي از نخستين شهرهاي خشتي دنيا به ثبت يونسکو رسيدهاست.
چارلز منسون رهبر يک فرقه آدمکش در 83 سالگي درگذشت
چارلز منسون رهبر فرقهاي که پيروانش در پايان دهه 60ميالدي در کاليفرنيا مرتکب قتلهاي فجيعي شدند، درگذشت. به گزارش خبرگزاري رويترز ،اداره زندانهاي کاليفرنيا در بيانيهاي اعالم کرد که او در بيمارستان و به مرگ طبيعي درگذشته است .در اين بيانيه به جزييات بيشتري اشاره نشده است. او به جرم صدور دستور قتل 9نفر از جمله شارون تيت بازيگر آمريکايي به حبس ابد محکوم شده بود .پيروان چارلز منسون که اصطالحًا خود را «خانواده» منسون ميناميدند، اين قتلهاي فجيع را در تابستان 1969مرتکب شدند. با وجود گذشت دههها از آن حوادث دردناک که جامعه آمريکا را تکان داد ،چارلز منسون کماکان نماد وحشتي بود که کاليفرنيا را فرا گرفت. مجله «تايم» در سال 1969پس از وقوع آن جنايات نوشته بود که فرقه پيروان چارلز منسون گروهي نيمه مذهبي و آلوده به مواد مخدر بودند .او با شخصيت کاريزماتيک خود ادامه در صفحه بعد
16 دنباله از صفحة قبل
و ايدههايي آميخته از مذهب و جنبههاي علمي ـ تخيلي، پيروانش از سانفرانسيسکو و لسآنجلس را در سرپناههاي سادهاي در نقاط دورافتاده ايالت کاليفرنيا دور هم جمع کرده بود .اين افراد به شکلي بدوي و نيمه وحشي زندگي ميکردند و براي امرار معاش يا دزدي ميکردند يا در زبالهها دنبال غذا ميگشتند. چارلز منسون روي پيروانش نفوذ ويژهاي داشت و آنها او را «خدا» يا «شيطان» خطاب ميکردند .او پيروانش را قانع کرده بود که به زودي يک جنگ نژادي در آمريکا اتفاق خواهد افتاد و «خانواده» پيروز و حاکم خواهد شد. يکي از برجستهترين موارد قتلهايي که پيروان چارلز منسون مرتکب شدند ،کشتن شارون تيت بازيگر و همسر رومن پوالنسکي کارگردان مشهور سينما بود .آنها شارون تيت را که 9ماهه باردار بود ،همراه تعدادي از مهمانانش به شکل فجيعي در منزل او کشتند .با وجود آنکه خود منسون شخصًا در قتلها شرکت نداشت ،ولي دادگاه او را به جرم قتل و توطئه براي قتل محکوم شناخت و به مجازات مرگ محکوم کرد .در سال 1972وقتي که مجازات مرگ در کاليفرنيا لغو شد ،مجازات او نيز به حبس ابد کاهش يافت. چارلز منسون در سالهاي بعد موضوع آثار سينمايي، مستند و کتابهاي گوناگوني بوده که نشان ميدهد با وجود گذشت دههها هنوز جامعه آمريکا نتوانسته است درک کند که چگونه يک فرد توانسته است تعدادي از جوانان را شستشوي مغزي داده و آنها را به آدمکشي و ارتکاب جناياتي چنين هولناک وادار کند.
16 مصرف قهوه ميتواند مفيد باشد
مصرف قهوه به مقدار کم ـ سه تا چهار فنجان در روز ـ ميتواند براي سالمتي مفيد باشد. بر اساس مقالهاي که در «نشريه پزشکي بريتانيا» منتشر شده ،تحقيقاتي که صورت گرفته نشان ميدهد که کساني که مقداري قهوه در روز مينوشند ،کمتر از سايرين به امراضي مانند سرطان و بيماريهاي کبدي دچار ميشوند. البته پژوهشگران هنوز نتوانستهاند کاهش خطر ابتالي به اين بيماريها و نوشيدن قهوه را اثبات کنند. به گفته پژوهشگران عوامل ديگري مانند نکشيدن سيگار يا تحرک بدني ميتوانسته داليل موثر ديگر در اين زمينه باشد. در عين حال ،نوشيدن مقادير زياد قهوه به خصوص هنگام بارداري ،ميتواند زيانبار باشد .همچنين کساني که عادت به نوشيدن قهوه ندارند نبايد به خاطر فوايد بهداشتي احتمالي ،نوشيدن قهوه را آغاز کنند. نتيجه تحقيقات جديد که در دانشگاه ساتمپتون انجام شده تاييد کننده پژوهشهاي قبلي در مورد احتمال مفيد بودن مصرف قهوه ،البته در حد اعتدال است .سرپرست اين تحقيقات گفته است که «هميشه در زندگي بايد توازني بين خطرات و فوايد هر کاري را در نظر گرفت و در مجموع ،فايده مصرف قهوه به مقدار کم ،از خطر ناشي از مصرف زياد آن بيشتر است». البته اين موضوع در همه موارد صحت ندارد .به عنوان
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
مثال ،منابع پزشکي بريتانيا تاکيد دارند که زنان باردار نبايد بيش از 200ميليگرم کافئين ـ يک يا دو فنجان قهوه ـ در روز مصرف کنند و مصرف بيش از اين ميتواند خطر سقط جنين را افزايش دهد. همچنين زناني که با خطر شکست استخوان روبرو هستند نيز بهتر است مصرف قهوه را به حداقل کاهش دهند. اما براي افراد بالغ و سالم ،مصرف حدود 400ميليگرم يا کمتر در روز ـ يعني سه تا چهار فنجان ـ مشکلي ايجاد نميکند و ممکن است مفيد باشد.
کاميون برقي تسال؛ نيم ساعت چارج400 ، مايل پيمايش
با رونمايي از کاميون برقي تسال که با يک بار چارج کامل توانايي پيمايش 500مايل را دارد احتماال يکي از بزرگترين جهشهاي صنعت کاميونسازي در 100سال اخير رخ داده است. اين کاميون را ميتوان پرشتابترين کاميون توليدي جهان دانست ،چرا که بدون تريلر ،شتاب صفر تا 100 کيلومتر اين خودروي سنگين ،تنها 5ثانيه است البته وقتي تريلر 36تني به اين کاميون متصل ميشود ،اين شتاب به عددي در حدود 20ثانيه کاهش مييابد. اين کاميون که «سمي» ( )Semiنام دارد ميتواند در مسيرهاي شيبدار با سرعت 100کيلومتر در ساعت حرکت
کند .اين محصول با حفظ سرعت تعيينشده در بزرگراهها، با هر بار چارج ميتواند تا شعاع 500مايل حرکت کند. شعاع حرکتي «سمي» بهعنوان يک کاميون الکتريکي ،از شعاع حرکتي کاميونهاي ديزلي با يکبار سوختگيري بيشتر است. در اين کاميون براي افزايش راندمان به ايروديناميک توجه بسياري شده است ،به گونهاي که بسياري ويژگيهاي آن حتي از خودروهاي سوپر اسپرت بهتر است .در اين کاميون سعي شده زمان چارج نيز بهبود پيدا کند و اين کاميون با نيم ساعت چارج شدن ميتواند 400مايل پيمايش داشته باشد. صندلي راننده اين کاميون در مرکز کابين «سـمي» قرار دارد و در دو طرف فرمان ،دو نمايشگر لمسي براي کنترل قسمتهاي مختلف خودرو تعبيه شده است .دوربينهاي نصبشده در اطراف اين کاميون سبب ميشود راننده ديگر نگران نقاط کور نباشد« .سمي» نيز مانند ديگر خودروهاي تسال ،با سيستمهاي ايمني و کمکي بيشمار عرضه خواهد شد که از جمله آنها ميتوان به سيستم خودران اشاره کرد. سيستم خودران استفاده شده در اين خودرو به نسل چهارم تعلق دارد. بر اساس اعالم شرکت تسال ،توليد «سمي» از سال 2019آغاز ميشود و عالقمندان هماکنون با پرداخت 5هزار دالر ميتوانند يک دستگاه کاميون «سمي» رزرو کنند. مدتي است که خودروهاي الکتريکي تسال تکاني به صنعت خودرو داده است و برخي از شرکتهاي به شدت محافظهکار خودروساز مانند مرسدس بنز را به استفاده از موتورهاي الکتريکي سوق داده است. البته در کنار تسال ،تويوتا هم طرحي بلند پروازانه براي ساخت کاميونهاي پيل سوختي دارد. اين کاميون از دو واحد پيلي سوختي استفاده خواهد کرد .تويوتا اين سيستم را قبال در مدل سواري پيل سوختي خود يعني تويوتا ميراي استفاده کرده بود. در کنار تسال و تويوتا ،شرکت هيوندايي هم طرحي براي يک اتوبوس کامال برقي بدون نياز به خطوط فشار قوي برق دارد .اين شرکت بهتازگي اتوبوس برقي «الک سيتي» را که با هر چارج کامل مسافت 300مايل را طي ميکند ،معرفي کرده است.
I
PA
هم اکنون بيشتر اتوبوسهاي جهان از سوخت گازوئيل استفاده ميکنند که اين سوخت با توليد اکسيد نيتروژن، ذرات معلق ،مونو اکسيد کربن و دي اکسيد گوگرد يکي از عوامل اصلي آاليندگي شهرهاي بزرگ جهان است .به همين دليل برخي شرکتهاي بزرگ به دنبال توليد اتوبوسهاي برقي يا پيل سوختي به جاي اتوبوسهاي ديزلي هستند. اگر طرحهايي مانند اتوبوس برقي هيوندايي يا کاميون برقي تسال به نتيجه برسد ،بايد طي ده سال آينده شاهد يک تحول جدي در زمينه حمل و نقل جادهاي باشيم.
ملکه زيبايي سال 2017 جهان انتخاب شد
عنوان ملکه زيبايي سال 2017ميالدي به «مانوشي چيالر» زن 20ساله از کشور هندوستان رسيد .مراسم امسال در «سانيا سيتي» چين برگزار شد. خانم چيالر دانشجوي رشته پزشکي در دانشگاه هاريانا در هند ،پس از 17سال تاج ملکه زيبايي جهان را به هند بازگردد .آخرين بار اين تاج را «پريانکا چوپرا» در سال 2000به هند برده بود.
قند چاق ميکند ،نه چربي!
17
For Advertisement Call:
واقع مصرف قند و کربوهيدراتهاي تصفيه شده است که به شکل قند در ميآيند. بررسيهاي رژيم غذايي و مطالعات افزايش وزن نشان داد که مصرف بيشتر دانههاي تصفيه شده که فرد به طور متوسط مصرف ميکند ،افزايش وزن بيشتر در طول دوره را در پي دارد .در مقايسه ،فرد هرچه غذاي کامل بيشتر مانند برنج قهوهاي و نان گندم مصرف کند ،وزن کمتري اضافه کردند . غذاهايي مثل آجيل بينمک و ساده ،ماهي قزلآالي غنيشده و آوکادو روغني که از دهه 1990از رژيمهاي الغري حذف شده بودند ،بايد در واقع بخشي از رژيم غذايي باشند . مطالعه اخير نشان داد وقتي افراد ميزان کالري دريافتي خود را از چربيهاي اشباع شده به چربيهاي اشباع نشده تغيير ميدهند ،کاهش خطر مرگ و کاهش احتمال ابتال به بيماريهايي نظير بيماريهاي عصبي و بيماريهاي قلبي رخ ميدهد . با اين حال ،نکته اين است که چربيهاي سالم بيشتري مانند روغن زيتون ،ماهي و آجيل که به عنوان چربيهاي مونو يا پليچربي غير اشباع ( )Polyunsaturated fatشناخته ميشوند ،مصرف کنند. يک فرد بايد از چربيهاي غير اشباع بيش از چربيهاي اشباع شده و چربي ترانس مصرف کند که در غذاهاي فرآوري شده يافت ميشود . همچنين خوردن چربي فرد را چاق نخواهد کرد ،اما مصرف بيش از حد قند باعث خواهد شد . اين تحقيق در مجلهFood and Nutrition Researchمنتشر شده است .
صاحبان سگهاي خانگي کمتر در معرض خطر مرگ به دليل بيماري قرار دارند «ممکن است که سگ نقش يکي از اعضاي مهم خانواده را در زندگي يک فرد تنها بازي کند». دکتر مايک نپتون ،از مرکز قلب بريتانيا نيز ميگويد که داشتن سگ با کمشدن ميزان مرگ و مير و کاهش ريسک بيماريهاي قلبي مرتبط است. تحقيقات قبلي اين رابطه را نشان داده بود ،اما نتيجه اين تحقيقات قطعي نبود ،ولي حاال ،به خاطر بزرگي جامعه آماري ،ميتوان به طور قطع اين را بيان کرد.
استاد دانشکده پزشکي دانشگاه ايندياناي آمريکا اخيرا در کتاب جديد خود اظهار داشت که خوردن چربي باعث چاقي نميشود و افزايش وزن و چاقي به مصرف بيش از حد قند مرتبط است. استاد دانشکده پزشکي دانشگاه اينديانا توضيح داده است که مجرم واقعي پشت چاق شدن ،برخالف تصور عموم خوردن چربي نيست. «آرون کارول» استاد پزشکي اطفال گفته است که خوردن آووکادو ،آجيل ،خامه و کره هيچ ايرادي ندارد و حتي ميتواند خوب باشد . وي در کتاب جديد خود« ،کتاب مقدس غذاي بد» آورده است که مصرف چربي باعث افزايش وزن فرد نميشود ،در عوض ممکن است به فرد کمک کند وزن کم کند . اين ادعا در بررسي تحقيقاتي که گروهي از افراد تحت رژيمهاي کم کالري و پرچربي و گروه ديگر تحت رژيمهاي کم چرب و با کربوهيدرات باال قرار گرفتهاند ،تاييد ميشود. مطالعات به طور مداوم نشان دادهاند که افرادي که مصرفغذايچربرامحدودکردهاند،وزنکمنکردهاند . از سوي ديگر ،ديده شده افرادي که يک رژيم غذايي با چربي باال و مصرف کم کربوهيدرات تصفيه شده مانند برنج سفيد و نان سفيد دارند ،با کاهش وزن و ساير مزاياي سالمتي مواجه شدند. يافتههاي اين تحقيق نشان ميدهد که علت اصلي که موجب افزايش وزن فرد ميشود ،مصرف چربي نيست و در
17
صاحبان سگهاي خانگي کمتر در معرض خطر مرگ بر اثر بيماريهاي قلبي و عروقي و ديگر بيماريها قرار دارند. نتايج يک تحقيق روي 3.4ميليون شهروند سوئدي نشان ميدهد که نگهداري از سگها ،به خصوص سگهاي نژاد شکاري ،از ريسک بيماريهاي قلبي و عروقي کم ميکند. اين تحقيق داراي يکي از بزرگترين جامعههاي آماري در نوع خود است. بر پايه اين گزارش نگهداري از سگهاي خانگي نه تنها باعث بيشتر شدن فعاليتهاي بدني صاحبش ميشود، بلکه ميزان روابط اجتماعي و سالمت رواني انسانها را هم بيشتر ميکند. دليل ديگري که محققان در دليل کمتر شدن ريسک بيماريهاي قلبي و عروقي در صاحبان سگها ذکر ميکنند، تغيير در سيستم مايکروبايوم اين افراد است. مايکروبايوم يا سيستم «ريزاندامگان همزيست»، مجموعهاي از باکتريهاي موجود در روده موجودات زنده است .سگها ميزان آلودگي و باکتريهاي موجود در خانه را تغيير ميدهند و محققان بر اين باورند که اين تغييرات ممکن است نقشي در کمشدن ميزان بيماريهاي قلبي و عروقي انسانها داشته باشد. اين تحقيق که در مجله علمي «ساينتفيک ريپورت» منتشر شده ،همچنين نشان ميدهد که انسانهاي مجردي که با سگها زندگي ميکنند 33 ،درصد کمتر در معرض خطر مرگ و 11درصد کمتر در معرض حمله قلبي قرار داند. اين در حالي است که تحقيقات پيشين نشان داده بود که انسانهايي که تنها زندگي ميکنند ،بيشتر در معرض خطر مرگ بر اثر بيماريهاي قلبي و عروقي قرار دارند. دکتر موبانگا ،يکي از نويسندگان اين تحقيق ميگويد:
کمک پنجاه ميليون دالري بيل گيتس براي يافتن درمان آلزايمر
با آنکه در سالهاي اخير دانشمندان پيشرفتهاي شگرفي در تشخيص زود هنگام و کندکردن روند آلزايمر به دست آوردهاند ،اما اين بيماري همچنان درمانناپذير باقي مانده است .بيل گيتس فکر ميکند که اين وضعيت قابل تغيير است. بيل گيتس ميليارد معروف دنياي تکنولوژي و پايهگذار مايکروسافت عقيده دارد که حتمًا درماني براي آلزايمر وجود دارد و به همين خاطر او پنجاه ميليون دالر از ثروت شخصياش را صرف تحقيقات علمي براي يافتن درمان آلزايمر خواهد کرد. اين رخداد در خبرنامههاي انجمنهاي مربوط به بيماري
آلزايمر نيز بازتاب گستردهاي داشته و از جمله «انجمن آلزايمر آمريکا» ضمن ستايش از بيل گيتس بر ضرورت در پيش گرفتن يک رويکرد چندجانبهگرايانه براي معالجه اين بيماري تاکيد کرده است. بيماري آلزايمر تقريبًا يک صد سال پيش توسط يک دانشمند آلماني شناسايي شد .او متوجه شد که مغز بيمار مبتال به شدت کوچک شده است و ضايعاتي در اطراف سلولهاي عصبي مغز به وجود آمده است .در حال حاضر 47ميليون نفر در سراسر دنيا به آلزايمر مبتال هستند .از جمله حدود 5ميليون آمريکايي به اين بيماري مبتال هستند که هزينه نگهداري و مراقبت از آنها در هر سال به بيش از 259ميليارد دالر ميرسد. بيل گيتس و همسرش مليندا ،سالهاست که ثروتشان را در امور خيريه صرف تحقيق و درمان بيمارييهايي مانند ايدز ،ماالريا و فلج اطفال کردهاند. حاال او پنجاه ميليون دالر را به يک مؤسسه خصوصي که کارش تحقيق در خصوص روشهاي نوين درمان بيماريهاي مربوط به مغز است اهدا کرده است. اين اولين باري است که موسسه گيتس براي درمان يک بيماري غير مسري سرمايهگذاري ميکند. بيل گيتس در يک مصاحبه اختصاصي ميگويد که مسئله آلزايمر براي او يک مسئله شخصي است چرا که چندين نفر از نزديکانش دچار اين بيماري شدهاند و از نزديک شاهد سختيهايي که اين افراد و خانوادهشان به آن دچار ميشوند ،بوده است. او ميگويد« ،من کام ً ال باور دارم که با گذشت زمان ،علم و نوآوري قادر به حل مشکالت سخت خواهند بود». بيل گيتس در يک سال گذشته با دانشمندان زيادي در خصوص راههاي کمک به درمان اين بيماري و نه تنها جلوگيري از سندرمهاي آن ،صحبت کرده است .او عقيده دارد که يافتن درمان براي آلزايمر کندتر از آن چيزي است که همه مردم اميدوارند. تا کنون تالشهاي زيادي براي امتحان داروها و روشهاي متفاوت براي درمان اين بيماري انجام شده که همگي با شکست مواجه شدهاند .تنها از سال 2002به اين سو ،بيش از 400داروي مختلف براي آلزايمر توليد و امتحان شدهاند ،ولي هيچکدام آلزايمر را درمان نکردهاند.
18
18
رفيق شيرزوي ،سخنگوي شفاخانه هرات ميگويد به دليل اينکه آسيبهاي وارده جدي نبود ،هر دو خانم بعد از رسيدگي ابتدايي از شفاخانه رخصت شدند. هرات در غرب افغانستان از واليتهاي با آمار بلند خشونت عليه زنان است.
ﺧﺒﺮ ﯾﯽاز
News from Afghanistan دوازده وزير پيشنهادي حکومت وحدت ملي به مجلس معرفي شدند
اشرف غني ،رئيس جمهوري افغانستان 12وزير پيشنهادي حکومت وحدت ملي را براي اخذ راي اعتماد به مجلس معرفي کرده است. سرور دانش ،معاون دوم رياست جمهوري ،براي معرفي اين وزيران پيشنهادي به مجلس رفت و از نمايندگان خواست که صالحيتهاي آنها را تاييد کنند. وزيران پيشنهادي عبارتند از :طارق شاه بهرامي براي وزارت دفاع ،ويساحمد برمک براي وزارت داخله، گلآغا شيرزي براي وزارت سرحدات و قبايل ،نجيباهلل خواجهعمري براي وزارت تحصيالت عالي ،نرگس نهان براي وزارت معادن و نفت ،فيضاهلل ذکي براي وزارت کار و امور اجتماعي ،شهزادگل آريوبي براي وزارت مخابرات ،حميد طهماسي براي وزارت حمل و نقل ،نصيراحمد دراني براي وزارت زراعت و مالداري ،مجيبالرحمان کريمي براي وزارت توسعه روستايي ،مصطفي مستور براي وزارت اقتصاد و يما ياري نامزد وزارت فوايد عامه. در آغاز سخنراني آقاي دانش ،رمضان بشردوست، نماينده مجلس ،اعتراض کرد و گفت که ترکيب قومي اين افراد به حد کافي از جمعيت چندقومي کشور نمايندگي نميکند و اين امر مغاير احکام قوانين کشور است. اعتراض آقاي بشردوست بر اين موضوع متمرکز بود که چرا کرسيهاي وزارت بين چهار قوم بزرگ پشتون ،تاجيک، هزاره و ازبک تقسيم ميشود و ساير اقوام ناديده ميشود. وزيران پيشنهادي حکومت وحدت ملي پيش از اين به عنوان «سرپرست» در اين وزارتخانههاي مربوط کار ميکردند و شماري از آنها براي مدتهاي طوالني در اين سمت کار کردند. هنوز هم چند وزارت ديگر نيز زير نظر «سرپرستها» مديريت ميشوند :وزارت آموزش و پرورش که اخيرًا اسداهلل حنيف بلخي از سرپرستي آن برکنار و ابراهيم شنيواري به جايش تعيين شد ،وزارت اطالعات و فرهنگ ،که رسول باوري سرپرست آن و همچنين وزارت خارجه که صالحالدين رباني يک بار از طرف مجلس رد صالحيت شده ،ولي رئيس جمهوري او را همچنان به عنوان وزير امور خارجه ابقا کرده است.
بانک جهاني :اقتصاد افغانستان عليرغم گسترش ناامني رشد نسبي داشته است بانک جهاني در گزارشي نوشته که افغانستان در سال جاري ميالدي عليرغم وخامت اوضاع امنيتي ،به رشد نسبي اقتصادي دست يافته است. بر اساس اين گزارش ،رشد اقتصادي افغانستان تا
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
آخر امسال به 2.6درصد خواهد رسيد ،در حالي که اين آمار پارسال 2.4درصد بود. اين آمار از اين لحاظ قابل توجه است که رشد اقتصادي افغانستان از سال 2014و با خروج نيروهاي بينالمللي از اين کشور ،رو به کاهش بوده است. بر اساس گزارش بانک جهاني ،رشد واقعي توليد ناخالص داخلي افغانستان در سال 2014به 1.3درصد افت کرد و در سال 2015به 1.1درصد رسيد ،که براي اقتصاد و ثبات سياسي در اين کشور آمارهاي خوبي نبوده است. بانک جهاني در گزارش تازه خود نوشته که کاهش همزمان تقاضاي داخلي ،کاهش اعتماد سرمايهگذاران ،به اضافه افزايش ناامني و مبهم شدن آينده سياسي افغانستان پس از ،2014باعث پايين آمدن سطح رشد اقتصادي اين کشور شده است. بر اساس گزارش تازه بانک جهاني ،رشد نسبي توليد ناخالص داخلي افغانستان در سال جاري عمدتًا ناشي از بهبود مديريت ماليات است .در اين گزارش آمده که ميزان درآمد مالياتي دولت در هشت ماه نخست امسال 13درصد افزايش داشته است. شوبهم چودري ،رئيس دفتر بانک جهاني در کابل، ضمن اشاره به «تاثير مستقيم وخامت اوضاع امنيتي بر رشد اقتصادي» ،گفته که عزم دولت براي تامين ثبات سراسري «يک نياز» است تا توسعه پايدار را تسهيل کند. بانک جهاني در گزارش خود ابراز خوشبيني کرده که آهنگ رشد فعلي توليد ناخالص داخلي افغانستان ادامه خواهد يافت و در سال آينده ميالدي به 3.2درصد خواهد رسيد.
چند مقام امنيتي هرات در پي حادثه اسيدپاشي بر چهره دو دختر برکنار شدند
رياست جمهوري افغانستان ،چند تن از مقامهاي محلي پليس واليت هرات را به دنبال حادثه «اسيدپاشي» بر چهره دو دختر برکنار کرده است. رياست جمهوري دليل برکناري مسئوالن امنيتي را «غفلت وظيفوي در حادثه حمله افراد ناشناس به دو دختر خانم» اعالم کرده است.
حکومت وحدت ملي در 1393هم در همين سمت ماند و يک سال بعد استعفا کرد. او با مشارکت رنگين دادفر سپتنا ،وزير خارجه و مشاور امنيت ملي رياست جمهوري در زمان حامد کرزي و شماري از چهرههاي ديگر يک تشکل سياسي به نام «محور مردم افغانستان» ايجاد کرد که عمدتًا سازماني مخالف حکومت وحدت ملي شمرده ميشود.
افشاگري نبيل درباره انتخابات رياست جمهوري افزايش چشمگير حمالت هوايي نيروهاي آمريکايي 1393افغانستان در افغانستان
رحمتاهلل نبيل ،رئيس پيشين اداره امنيت ملي افغانستان از وقوع برخي تخلفات انتخاباتي و وجود توافقهايي بين رئيسجمهوري پيشين و رئيس جمهوري فعلي پيش از انتخابات 1393سخن گفته است. آقاي نبيل ،که در سالهاي آخر رياست جمهوري حامد کرزي و همچنين دو سال نخست رياست جمهوري اشرف غني ،رئيس اداره امنيت ملي بود ،گفته که برخي اطالعاتي را که او در اين مورد دارد ،به عنوان «امانت مردم» افشا ميکند. او در ميزگرد تلويزيوني «سياه و سفيد» تلويزيون خصوصي «طلوعنيوز» گفت که سالها پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري 1393بين آقايان کرزي و غني «تعهداتي» صورت گرفته بود. رئيس پيشين امنيت ملي بدون اينکه از کسي نام ببرد، گفت که کميسيون انتقال مسئوليتهاي امنيتي از نيروهاي بينالمللي به نيروهاي امنيتي داخلي به منظور فراهم کردن فرصت «کمپين انتخاباتي» براي يکي از نامزدها تشکيل شد. آقاي نبيل اين کميسيون را نهادي «مطلقا کمپيني» توصيف کرد و افزود که رئيس جمهوري وقت به يکي از نامزدهاي انتخابات بعدي گفت« ،کانديداي بعدي شما هستيد». اين کميسيون در دوره دوم رياست جمهوري آقاي کرزي تشکيل شد و آقاي غني به عنوان رئيس آن به سراسر افغانستان سفر کرد .در اين سفرها از او به عنوان يک مقام بلندپايه دولتي پذيرايي ميشد. در انتخابات رياست جمهوري 1393آقاي غني يکي از دو نامزد اصلي بود و در دور دوم انتخابات با عبداهلل عبداهلل رقابت کرد ،اما به دليل وقوع تخلفات گسترده ،هر دو نامزد با امضاي توافقنامه حکومت وحدت ملي ،از اعالم نتايج انتخابات منصرف و به تشکيل حکومت مشترک فعلي پرداختند. آقاي نبيل در بخشي از سخنانش گفت که در زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري « ،1393ماشين چاپ کارتهاي (رايدهي) جعلي» در خانه يکي از مقامهاي بلندپايه دولتي ،که به گفته او ،در حال حاضر «هرکاره حکومت» است ،گذاشته شد. از رئيس پيشين اداره امنيت پرسيده شد که چرا عامل تخلفي انتخاباتي به اين بزرگي را دستگير نکرد ،گفت که او در زمانش همه اين مسائل را به رئيس جمهوري وقت ،مشاور امنيت ملي ،اعضاي شوراي امنيت ملي ،وزير داخله/کشور و رئيس کميسيون انتخابات ،به عنوان مراجع تصميمگيرنده گزارش داد ،ولي خودش حق مداخله نداشت. آقاي نبيل به ادامه افشاگريهاي خود با تاکيد بر اينکه در هر دو طرف انتخابات مشکل بسيار زياد بود ،گفت که در جريان انتخابات 1393پول دستگاههاي اطالعاتي خارجي در انتخابات مصرف شد. هنوز منابع نزديک به آقايان غني ،کرزي و عبداهلل درباره اظهارات آقاي نبيل اظهار نظر نکردهاند ،اما در زمان برگزاري انتخابات گزارشهاي زيادي از وقوع تخلف در رسانهها منتشر شد .ستادهاي انتخاباتي هر دو نامزد هم يکديگر را به دست داشتن در تخلفات بيشماري متهم کردند. آقاي نبيل از 1383کار در نهادهاي امنيتي و اطالعاتي را آغاز کرد و در 1389به رياست اداره امنيت ملي رسيد .او دو سال بعد معاون شوراي امنيت شد و بار ديگر در 1392 به رياست امنيت ملي تعيين شد .آقاي نبيل پس از تشکيل
به گزارش شبکههاي خبري ،حمالت هوايي نيروهاي آمريکايي به جنگجويان طالبان و داعش نسبت به سال پيش تا سه برابر افزايش يافته است. بر اساس اين گزارش ،حمالت هوايي نيروهاي امريکايي در سال 2017تا ماه اکتبر 3554 ،مورد بوده در حالي که تعداد اين حمالت در تمام سال 2016حدود 1337 مورد بوده است. اين حمالت پس از اعالم استراتژي جديد آمريکا در افغانستان که در آن به کشتن «هراسافگنان» تاکيد شد، چنين افزايش يافته است. نيروهاي امريکايي در ماه نوامبر به چندين کارگاه ساخت و توليد مواد مخدر گروه طالبان در هلمند حمله کردهاند. ژنرال جان نيکلسون ،فرمانده نيروهاي حمايت قاطع و امريکايي در افغانستان گفته است که از امکانات جديدش عليه «هراسافکنان» استفاده ميکند. او حملههاي اخير به هفت مرکز توليد مواد مخدر گروه طالبان در واليت هلمند را نخستين گامهاي استفاده از استراتژي جديدش در افغانستان عنوان کرد. ارگ رياست جمهوري افغانستان در اين باره نوشته است« ،حکومت افغانستان تصريح ميدارد که جنگ کنوني، جنگ مواد مخدر و منبع اساسي تمويل طالبان و ديگر گروههاي تروريستي به شمار ميرود و تروريستان با استفاده از آن به فعاليت مي پردازند ،به همين خاطر محو مواد مخدر يکي از اهداف استراتژيک حکومت افغانستان است».
حمله انتحاري در جاللآباد 6کشته 8زخمي به جا گذاشت
در نتيجه يک حمله انتحاري در شهر جاللآباد مرکز واليت ننگرهار در شرق افغانستان دستکم شش نفر کشته شدند. عطاء اهلل خوگياني ،سخنگوي والي ننگرهار گفته است که در اين رويداد دستکم هشت نفر ديگر هم زخمي
I
PA
شدهاند. به گفته او ،اين حمله حوالي ساعت سه بعد از ظهر به وقت محلي ،رخ داده است. به باور آقاي خوگياني ،شيخ اکرم که قبال فرمانده پليس محلي در ولسوالي خيوه بود ،هدف اين حمله بوده است .به آقاي اکرم در اين رويداد آسيبي نرسيده است. اين انفجار همزمان با برپايي يک گردهمايي که در منزل شيخ اکرم به حمايت از او برگزار شده بود ،رخ داده است. حدود يک هفته پيش از آن نيز يک انفجار انتحاري در کابل ،پايتخت افغانستان دستکم 14نفر را کشت و 18نفر ديگر را زخمي کرد. ننگرهار در شرق افغانستان از واليات ناامن افغانستان است.
تيم کريکت افغانستان قهرمان کريکت زير 19 سال آسيا شد
تيم ملي کريکت زير 19سال افغانستان با پيروزي در بازي با پاکستان توانست قهرمان آسيا شود. به گزارش رسانههاي افغانستان ،تيمهاي ملي کريکت افغانستان و پاکستان در بازي نهايي مسابقات قهرماني زير 19سال آسيا در شهر کوالالمپور ماليزيا مقابل هم قرار گرفتند. تيم ملي کريکت افغانستان با شکست تيم پاکستان در بازي نهايي اين مسابقات قهرماني سال آسيا توانست براي نخستين بار قهرمان آسيا شود. گفتني است که تيم ملي کريکت زير 19سال افغانستان در اين دوره مسابقات در بازيهاي گروهي ،تيمهاي نپال، امارات متحده عربي و پاکستان را شکست داد و از تيم سريالنکا شکست خورده بود.
تيم ملي فوتبال افغانستان به جام ملتهاي آسيا راه نيافت
19
19
For Advertisement Call:
10نکته حياتي درباره اهميت خواب در مورد طول خوابيدن ،شايعات زيادي هست ،در عين حال تحقيقات علمي زيادي هم درباره خوابيدن انجام شده است .در اين گزارش ميخواهيم ببينيم تأثير خواب بر زندگي و سالمت و روحي ه و حتي طولعمرمان چيست.
1ـ ميگويند بايد 8ساعت خوابيد
اين نکته را از متخصصان مختلف شنيدهايم و ميشنويم. اما چرا بايد هشت ساعت خوابيد؟ تحقيقات مختلف در نقاط مختلف جهان در مورد فراواني بيماريهاي مختلف در گروههاي مختلف اجتماعي نشان ميدهد که کساني که کم يا زياد ميخوابند بيشتر در معرض بيماري هستند و زندگيشان کوتاهتر است. البته نميشود گفت کم خوابيدن دليل اين پديده است. ممکن است دليل اصلي زندگي ناسالم باشد که کم خوابيدن صرفا يکي از نشانههاي آن است. طبق تعريف ،کمخواب به کسي گفته ميشود که شبها کمتر از 6ساعت ميخوابد .پرخواب کسي است که عموما بيش از 9يا 10ساعت ميخوابد. اين زمانها البته براي بزرگساالن است .کودکان پيش از بلوغ بهتر است بيشتر بخوابند :تا 11ساعت .نوزادها هم ميتوانند تا 18ساعت در شبانهروز بخوابند. شين اومارا ،استاد تحقيقات تجربي مغز در ترينيتي کالج دانشگاه دوبلين ،ميگويد به سادگي نميشود گفت خواب بد نشانه مشکل سالمتي است يا علت آن ،اما ترديدي نيست که هر کدام به ديگري دامن ميزند. مثال آدمهايي که ورزيده نيستند کمتر فعاليت ميکنند و وقتي کمتر فعاليت ميکنند بدتر ميخوابند و چون بدتر ميخوابند خستهاند و احتماال کمتر ميل به فعاليت دارند و الي آخر.
2ـ وقتي کم ميخوابيم چه ميشود؟
خواب نامناسب عوارض گوناگون دارد .مرور 153 مطالعه دانشگاهي روي بيش از 5ميليون نفر نشان ميدهد که کمخوابي با ديابت ،فشار خون ،چاقي و نارساييهاي عروقي و قلبي مرتبط است. محققان ميگويند حتي چند شب کمخوابي پشت سر هم ممکن است يک آدم سالم را به آستانه ابتالي به ديابت برساند .به اين دليل قابليت کنترل قند خون آدم آسيب ميبيند. همچنين کمخوابي سيستم ايمني را ضعيف ميکند و امکان ابتال به بيماريهاي عفوني را باال ميبرد. نتايج يک مطالعه نشان ميدهد آن گروه از شرکتکنندگان در اين پژوهش که کمتر از هفت ساعت در شبانهروز ميخوابيدند سه برابر بيشتر از کساني که هفت ساعت يا بيشتر ميخوابيدند دچار سرماخوردگي ميشدند. بعضي مطالعات ،کمخوابي را به عملکرد مغز و در درازمدت ،حتي به فراموشي ربط ميدهند. پروفسور اومارا اينطور توضيح ميدهد که در طول روز ضايعاتي در مغز شکل ميگيرد که وقتي ميخوابيم از بدن بيرون ميرود .وقتي درست نميخوابيم ،انگار مغزمان در حالتي است که ضربهاي خفيف خورده است. پيامدهاي پرخوابي به اندازه کمخوابي روشن نيست .اما اينقدر ميدانيم که براي سالمتي خوب نيست ـ از جمله در افراد مسن ممکن است خطر ابتالي به زوال عقل را بيشتر کند.
3ـ خواب کامل چيست؟
تيم ملي فوتبال افغانستان در ديدار برگشت رقابتهاي راهيابي به جام ملتهاي آسيا ،مقابل ويتنام به نتيجهاي بهتر از تساوي صفر ـ صفر دست پيدا نکرد و از رسيدن به جام ملتهاي آسيا بازماند. با اين تساوي تيم ويتنام 9امتيازي و راهي رقابتهاي جام ملتهاي آسيا شد. ويتنام با اين تساوي جواز حضور در رقابتهاي جام ملتهاي آسيا را به دست آورد و افغانستان از ادامه اين بازيها حذف شد. اين در حالي است که سرخپوشان افغانستان در ديدار رفت اين رقابتها با نتيجه يک بر يک در برابر ويتنام متوقف شده بودند.
خواب انسان مراحل مختلف دارد .هر مرحله خواب بين 60تا 100دقيقه طول ميکشد .در هر مرحله فرايندي متفاوت در مغز و در بدن ما رخ ميدهد. مرحله اول خواب حالتي است چرتآلود و آرام ،بين خواب و بيداري .در اين مرحله نفس آرامتر ميشود ،عضالت شل و ضربان قلب آهستهتر ميشود. مرحله دوم ،خواب کمي عميقتر است ـ ممکن است احساس کنيد بيداريد ،در اينصورت قاعدتا خوابيد و نميدانيد. مرحله سوم ،خواب عميق است .در اين مرحله بيدار شدن سخت است ،چون فعاليت بدن به پايينترين سطح رسيده .در مرحله دوم و سوم معموال خواب نميبينيم. بعد از مرحله سه ،دوباره چند دقيقه به مرحله دو برميگرديم و سپس وارد مرحله رؤيا يا خواب ديدن ميشويم .به اين مرحله «آر.اي.ام» ( )REMهم ميگويند،
دنباله در صفحة 42
20
20
روﯾﺪاد
ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽو
درگذشت «ديويد کسيدي» خواننده و بازيگر آمريکايي
ديويد کسيدي خواننده و بازيگر آمريکايي که با بازي در سريال «خانواده پارتريج» به شهرت رسيد در 67سالگي درگذشت .خانواده کسيدي با انتشار بيانيهاي درگذشت او را تاييد کردند. «خانواده پارتريج» يکي از سريالهاي مشهور دهه 70 ميالدي آمريکا درباره مادري بود که همراه پنج فرزندش يک گروه موسيقي تشکيل ميدهند .کسيدي در اين سريال نقش کيث پارتريج را بازي ميکرد. حضور در اين سريال راه موفقيت را براي کسيدي در عرصه موسيقي و بازيگري گشود .او در دوران فعاليت خود در عرصه موسيقي بارها نامزد جايزه گرمي شد و بيش از 30ميليون نسخه از آلبومهايش در جهان به فروش رسيد. کسيدي در اوج شهرت در دهه هفتاد ميالدي از گروه «بيتلز» و «الويس پريسلي» هواداران بيشتري داشت .او در سالهاي پاياني عمر با مشکالت بسياري از جمله اعتياد به الکل و ورشکستگي مواجه شد.
که دوبله فارسي آن از شبکه ماهوارهاي «جم» پخش شده براي ايرانيها چهرهاي آشناست. او در سريال «ماه پيکر» نقش «کوسم سلطان» ،همسر محبوب سلطان احمد يکم را بازي کرد و در سريال «گوزل» در نقش «گوزل» ظاهر شد؛ زن فقيري که طي اتفاقاتي زندگياش به خانوادهاي ثروتمند پيوند ميخورد. مهرداد فريد ،تهيهکننده فيلم «جن زيبا» ميگويد به هيچ عنوان امکان تغيير بازيگر يا فيلمبرداري مجدد با بازيگر جديد وجود ندارد. به گفته آقاي فريد ،زماني که فيلمنامه به سازمان سينمايي ارائه شد ،مشخص بود که قرار است بازيگر مشهور ترکيه در آن ايفاي نقش کند و وزارت ارشاد نيز با علم به اين مسأله پروانه و مجوز ساخت فيلم را صادر کرد. «نورگل يشيلچاي» ،بازيگر مشهور ترکيه براي بازي در فيلم «جن زيبا» پنج هفته در ايران بود. او با انتشار عکسهايي متنوع از پشت صحنه فيلم و پستهايي تحسينآميز از فرهنگ و سينماي ايران در صفحه اينستاگرام خود ،هواداران ايراني خود را شاد کرد .او اين پستها را هم به زبان ترکي و هم به زبان فارسي مينويسد. «جن زيبا» را «بايرام فضلي» کارگرداني کرده که چندين فيلم داستاني در کارنامهاش دارد اما بيشتر در مقام فيلمبردار فعاليت کرده است.
هفتاد و هفتمين جايزه جهاني براي عباس کيارستمي
خواننده مصري به ظن ترويج فسق و فجور بازداشت شد
يک خواننده زن مصري به دليل پوشيدن لباس زير در موزيک ويديوي خود و حرکاتي که اغواگرانه و تحريکآميز توصيف شده ،بازداشت شد. پليس مصر شيما احمد 25ساله را که با نام هنري «شيما» شناخته ميشود ،به ظن «ترويج فسق و فجور» بازداشت کرد. ويديوي آهنگ «من مشکالتي دارم» که محتواي اروتيکي دارد ،باعث خشم گروهي از مردم در کشور مصر شده که از نظر اجتماعي جامعهاي عموما محافظهکار دارد. شيما احمد از کساني که از ديدن اين ويديو ناراحت شدهاند ،عذرخواهي کرده است. در اين ويديو ،خواننده با تعدادي مرد جوان در يک کالس درس ديده ميشود. او در اين کالس مقابل تخته سياهي ايستاده که روي آن نوشته شده «کالس شماره »69و به شيوهاي اغواگرانه سيب ،موز و چيپس ميخورد. اين صحنه با تصاويري از خواننده که لباس زير به تن دارد مونتاژ شده است. سال گذشته هم دادگاههاي مصر يک رقصنده زن را به جرم «ترويج فسق و فجور» در ويديوي کليپهاي او به شش ماه زندان محکوم کردند.
کوين اسپيسي به خاطر اتهامات آزار جنسي از يک فيلمهاليوودي حذف شد
جنجال پيرامون حضور «نورگل يشيلچاي» ،بازيگر مشهور ترکيه در فيلمي ايراني
فيلم «جن زيبا» ،محصول مشترک ايران و ترکيه با بازي هنرپيشه مشهور ترکيه «نورگل يشيلچاي» براي اکران با مشکل برخورد کرده است. اين فيلم در مراحل پاياني تدوين بود که شبکه دو سيماي جمهوري اسالمي ،گزارشي در انتقاد از حضور بازيگر ترکيه در آن پخش کرد. در اين گزارش از «نورگل يشيلچاي» به عنوان بازيگري که «تصاويرش قابل نمايش نيست» ياد شد. «نورگل يشيلچاي» با ايفاي نقش در چند سريال ترکي
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017 که اعالم کرد در زماني که 14ساله بوده ،مورد آزار جنسي کوين اسپيسي قرار گرفته است. افشاي اين اخبار زندگي حرفهاي آقاي اسپيسي را تحت تاثير قرار داده است. پس از آن نتفليکس ،شبکه اينترنتي فيلم و سريال آمريکايي اعالم کرد به دليل اتهامات آزار جنسي که عليه کوين اسپيسي مطرح شده ،ديگر با اين بازيگر همکاري نميکند .کوين اسپيسي ستاره سريال پربيننده «خانه پوشالي» ) (House of Cardsبود. آکادمي بينالمللي علوم و هنرهاي تلويزيون هم اعالم کرده که قصد ندارد جايزه ويژه «امي» را به اين بازيگر بدهد.
پايان فيلمبرداري «چهار راه استانبول» مصطفي کيايي با موضوع حادثه ساختمان پالسکو
فيلمبرداري فيلم سينمايي «چهار راه استانبول» به تهيهكنندگي و كارگرداني مصطفي كيايي كه از اواخر شهريورماه در تهران آغاز شده بود بعد از پنجاه جلسه به پايان رسيد .اين فيلم به احتمال زياد در سي و ششمين جشنواره فيلم فجر به نمايش درخواهد آمد. مصطفي كيايي كه سال گذشته فيلم پرفروش «باركد» را در اكران داشت ،در ششمين فيلم سينمايياش سراغ يكي از موضوعات مهم سال گذشته يعني حادثه آتسوزي ساختمان پالسكو رفته است. «چهار راه استانبول» كه توليد بسيار دشواري داشت اين روزها توسط نيما جعفري جوزاني تدوين ميشود و ساير مراحل فني فيلم هم به زودي آغاز خواهد شد. در «چهار راه استانبول» بهرام رادان ،محسن کيايي ،سحر دولتشاهي ،رعنا آزاديور ،ماهور الوند ،سعيد چنگيزيان ،شقايق جعفري جوزاني و با هنرمندي مسعود کرامتي و مهدي پاكدل و بازيگران خردسال كارن كيايي و باران صوفي به ايفاي نقش ميپردازند.
جزيياتي تازه از نهمين ساخته كوئنتين تارانتينو جايزه يک عمر دستاورد هنري در يازدهمين دوره جايزه سينمايي آسياپاسيفيک به زندهياد عباس کيارستمي تعلق ميگيرد. جايزه يک عمر دستاورد هنري براي عباس کيارستمي و نامزدي فيلم «اسکي باز» ساخته فريدون نجفي در بخش کودکان ،نويد محمدزاده در بخش بازيگري مرد و «لرد» در بخش بهترين فيلم ،فرصتهاي ايران در اين جشنواره است. عباس کيارستمي سه جايزه جهاني در سالهاي پيش از انقالب و هفتاد و چهار جايزه در سالهاي بعد از انقالب کسب کرده است .او اولين جايزه خارجي خود را با فيلم «تجربه» و در جشنواره فيلم جيفوني در سال 1353به دست آورد. از 77جايزه جهاني کيارستمي 42 ،جايزه براي فيلمها و 35جايزه با عنوان يک عمر دستاورد هنري بوده است. کيارستمي حداقل در دهه پاياني عمر خود تمايلي به حضور در بخش مسابقه جشنوارهها نداشت.
قرار است صحنههاي مربوط به بازي کوين اسپيسي، بازيگر سرشناس از يک فيلم هاليوودي به طور کامل پاک شود .اين اقدام پس از آن صورت ميگيرد که اخيرا اتهامات آزار جنسي عليه اين بازيگر مطرح شده است. گفته شده که نقش او در فيلم «همه پولهاي دنيا» به بازيگر ديگري واگذار شده و همه صحنههاي مربوط به او بار ديگر با بازيگر جديد فيلمبرداري ميشود. کريستوفر پالمر ،به جاي کوين اسپيسي در اين فيلم نقش جان پل گتي ،سرمايهدار بزرگ نفتي را بازي خواهد کرد. ادعاهاي مطرح شده عليه آقاي اسپيسي مربوط به اواسط دهه 1980تا سال گذشته ميشود. ريدلي اسکات ،کارگرداني فيلم «همه پولهاي دنيا» را برعهده دارد .اين فيلم داستان به گروگان گرفتن نوه جان پل گتي در سال 1973ميالدي است. انتظار ميرود با تغيير بازيگر نقش اصلي فيلم، صحنههاي مربوط به مارک والبرگ و ميشل ويليامز ،دو بازيگر ديگر فيلم هم مجددا فيلمبرداري شود. نخستين بار آنتوني رپ ،بازيگر 46ساله آمريکايي بود
کوئنتين تارانتينو براي فيلمبرداري «هشت منفور» به منطقه برفي كلورادو رفت و حاال لوكيشن فيلمبرداري نهمين ساختهاش را به همان محل آشناي هميشگي برده است. داستان فيلم در لسآنجلس و در آخرين سال دهه 1960روي ميدهد و ابتدا قرار بر اين بود كه تمركز داستان بر چارلز منسون و قتلهايي كه دارودسته او مرتكب شدهاند، باشد اما اين كارگردان امريكايي که به تازگي در اكران
I
PA
فيلم «فريبخورده» سوفيا كاپوال حضور داشت ،گفته است، «داستان فيلم درباره چارلز منسون نيست ،داستان سال 1969است». از طرفي تارانتينو كه طي 25سال فعاليت در سينما، هشت فيلم خود را با همكاري كمپاني واينستين جلوي دوربين برده بود ،پس از رسوايي اخالقي هاروي واينستين ،يكي از مديران اين كمپاني ،براي ساخت نهمين اثر سينمايياش با چندين استوديو مذاكره كرد .كمپاني سوني برنده اين مذاكرهها نام گرفت و سرمايهگذاري و حق پخش فيلم را كه حدود 100ميليون دالر ميشود ،خريداري كرد. كارگردان «پالپ فيكشن» اميدوار است مارگو رابي شخصيت شارون تيت را ايفا كند .خبرگزاري «دد الين» گزارش كرده است كه فيلم دو شخصيت محوري مرد دارد و تام كروز ،براد پيت و لئوناردو ديكاپريو مذاكراتي با تارانتينو داشتهاند. اما در گزارشي كه «ونيتيفر» منتشر كرده ،شخصيتهاي داستان معرفي شدهاند؛ داستان در تابستان سال 1969 در لسآنجلس روي ميدهد و طبق گزارشهاي منابعي كه فيلمنامه را خواندهاند ،داستان تازهترين پروژه تارانتينو ،يک بازيگر مرد تلويزيوني را دنبال ميكند كه در سريالي موفق و پربيننده ايفاي نقش كرده و حاال دنبال راهي براي ورود به صنعت سينما است. ماجراي چارلز منسون و دارودسته او كه شارون تيت ـ بازيگر و همسر رومن پوالنسكي ـ و شش نفر ديگر را به قتل ميرسانند ،پسزمينه داستان اصلي فيلم است. اگرچه حدود 50سال از وقوع جنايتهاي دارودسته منسون ميگذرد ،اما هنوز هم اين اتفاق فكر مردم عامه را به خود مشغول ميكند .عالوه بر تارانتينو كه براي نخستينبار سراغ ساخت فيلمي بر اساس داستاني واقعي ميرود، تازهترين فصل سريال «داستان ترسناك امريكايي» كه اين روزها روي آنتن شبكه كابلي « »FXميرود ،قسمتي را به چارلز منسون اختصاص داده است .همچنين كتابها، فيلمهاي سينمايي و مستندهايي درباره منسون نوشته و ساخته شده است .تمامياين خبرها در حالي مخابره ميشد كه چارلز منسون اخيرا در سن 83سالگي در بيمارستاني در كاليفرنيا درگذشت. تارانتينو با آثاري كه تا به حال ساخته است دانشي از سينماي گذشته به دست ميدهد و حاال نيز با نهمين ساختهاش و با برداشتي آزاد از تاريخچ ه هاليوود به هدفش نزديكتر ميشود. گفته ميشود فيلمنامه نهمين اثر اين كارگردان با فيلم «پالپ فيكشن» مقايسه شده است .تارانتينو پيش از اين گفته بود پس از ساخت دهمين فيلمش از دنياي فيلمسازي خداحافظي خواهد كرد .فيلم «هشت منفور» هشتمين فيلم اين كارگردان بود .تارانتينو فيلم «بيل را بكش» را يك فيلم ميداند اگرچه اين اثر براي اكران سينمايي در دو قسمت روي پرده رفت .او در سالهاي گذشته نيز اعالم كرده بود قسمت سوم اين فيلم را خواهد ساخت.
همه آنچه ميخواهيد درباره شانسهاي اسکار 2018بدانيد
شايد برايتان جالب باشد بدانيد چه فيلمها و افرادي براي دريافت جايزه اسکار در سال آينده ميالدي بيشترين شانس را دارند و نظر منتقدان درباره آنها چيست. ي علوم و هنرهاي نودمين مراسم اهداي جوايز آکادم سينمايي (اسکار) امسال در حالي در روز چهارم مارچ 2018برگزار ميشود که قطعا تحت تاثير حواشي گسترده رسواييهاي جنسي شخصيتهاي مهم اين صنعت قرار ميگيرد .با اين حال اين اتفاقات مانعي براي گمانهزني دوستداران سينما در مورد فيلمهاي تحسين شده امسال نيست. کمتر از نود سال از اولين مراسم اسکار ميگذرد؛ مراسمي که در اولين دوره خود در سال 1929با ميزباني داگالس فيربنکس و تنها در 15دقيقه بدون هيچ گونه پخش
21 رسانهاي برگزار شد و حال با گذشت 89دوره به رويدادي بسيار مهم در عالم سينما و سرگرميبدل شده است. در بخش بهترين فيلمبرداري يکي از مهمترين رشتههاي فني جوايز اسکار ،بيشترين شانس براي نامزدي و حتي بردن اين جايزه به راجر ديکينز فيلمبردار افسانهاي انگليسي براي فيلم «بليد رانر »2049تعلق دارد .در اين فيلم به عقيده بسياري از صاحب نظران سينما ،ديکينز سرانجام پس از چهاردهمين نامزدي اسکارش اين جايزه را بدست خواهد آورد .او بيشتر براي فيلمبرداري فيلمهاي مهميچون «رستگاري در شاوشنک»« ،فارگو» و «جايي براي پيرمردها نيست» شهرت دارد. از ديگر شانسهاي نامزدي جايزه اسکار در اين رشته ميتوان به هويته ون هويتما در فيلم «دانکرک» ،دن الوسن در «شکل آب» ،برونو دلبونل در «تاريکترين ساعت» و سيومبو موکديپروم تايلندي براي فيلم تحسين شده «مرا با نامت صدا کن» اشاره کرد. در ديگر رشته مهم فني مراسم اسکار ،ميتوان از همين امروز لي اسميت تدوينگر نام آشناي استراليايي را براي تدوين درخشانش در فيلم «دانکرک» برنده اسکار دانست زيرا کار او در اين فيلم براي بسياري يادآور درخشان ترين فيلمهاي جنگي تاريخ سينماست .منتقدان برجستهاي چون پيتر تريورس از مجله «رولينگ استون» و آن تامسون از «ايندي واير» براي لي اسميت در مسير کسب جايزه اسکار رقيب چندان مهمي پيشبيني نکردهاند .با اين حال از ميان رقباي او در اين بخش ميتوان به سيدني ولينسکي در «شکل آب» ،جو واکر در «بليد رانر ،»2049والريو بونلي در «تاريکترين ساعت» و گرگوري پلوتکين در «برو بيرون» اشاره کرد. در بخش بهترين موسيقي متن بر خالف دو رشته قبلي ،هيچ آهنگسازي شانس بيشتري نسبت به ديگران براي دريافت جايزه اسکار ندارد و شايد تا آخرين لحظات اعالم نام برنده نيز کمتر تحليلگر سينمايي بتواند برنده امسال را تشخيص دهد .از ميان فيلمهاي امسال آهنگسازان برجستهاي چون هانس زيمر براي «دانکرک» ،الکساندر دسپلت براي «شکل آب» ،داريو ماريانلي ايتاليايي براي «تاريکترين ساعت» ،جان ويليامز در آخرين قسمت از مجموعه جنگ ستارگان با نام «آخرين جداي» ،توماس نيومن براي «ويکتوريا و عبدل» شانسهاي بيشتري نسبت به ديگران دارند گرچه هانس زيمر در فيلم «بليد رانر »2049 ساخته دني ويلنو و جان ويليامز در فيلم «کاغذها» ساخته اسپيلبرگ نيز موسيقي ساختهاند و اين دو فيلم موجب شده که شانس اين دو آهنگساز بزرگ نسبت به ديگر آهنگسازان ذکر شده براي نامزدي جايزه اسکار در اين رشته بيشتر باشد. در بخش بهترين فيلم انيميشن از همين امروز ميتوان سه کار را که از ديگر رقباي خود پيشي گرفتهاند به عنوان نامزدهاي نهايي شناخت .بيشترين تحسين مربوط به انيميشن «کوکو» ساخته کمپاني مشهور پيکسار و پخش کنندگي ديزني است و دو انيميشن ديگر نيز به نامهاي «وينسنت دوست داشتني» محصول لهستان و انگلستان که زندگي نقاش برجسته تاريخ وينسنت ونگوگ را به تصوير کشيده است ،در کنار پويانمايي «فيلم لگو بتمن» که روايت انيميشني از داستان مشهور بتمن و جوکر است ،بيشترين تحسينها را ميان اهالي سينما برانگيختهاند. از ميان بختهاي بهترين بازيگر نقش مکمل مرد امسال ،افرادي چون مايکل استالبارگ («مرا با نامت صدا کن») ،سم راکول («سه بيلبورد خارج از ابينگ ،ميزوري»)، ريچارد جنکينز («شکل آب») و آرميهامر («مرا با نامت صدا کن») اقبال زيادي براي نامزدي جايزه اسکار دارند ،ولي قطعا مهمترين شانس نامزدي و حتي برنده شدن اين جايزه به بازيگر کمتر تحسين شده دهه هشتاد هاليوود ،ويلم دفو در فيلم «پروژه فلوريدا» تعلق دارد .دفو که در دهه هشتاد با نقش آفرينيهاي درخشانش در فيلمهايي چون «جوخه»، «ميسي سي پي ميسوزد« و «آخرين وسوسه مسيح» نويد استعداد بزرگي براي هاليوود را ميداد ،بعدها با حضور در مجموعههاي «مرد عنکبوتي» در اوايل قرن بيست و يکم، افول محسوسي در پرونده کاريش ايجاد شد تا اينکه در اين سالها با فيلمهايي چون «هتل بزرگ بوداپست» و همين فيلم «پروژه فلوريدا» دوباره به عرصه سينما برگشتي موفقيتآميز داشته است. ن هافمن در اين رشته بسياري بازي خيره کننده داستي در هشتاد سالگي را در فيلم «داستانهاي مايروويتز» تحسين کردهاند ،با وجود اين ،بعد از رسواييهاي گسترد ه هاليوود که دامن داستين هافمن نيز از آن مصون نماند شانس اين بازيگر بزرگ سينما براي هشتمين نامزدي اسکارش کمرنگ شده است. در بخش بهترين بازيگر نقش مکمل زن دو بازيگر کمتر شناخته شد ه هاليوود به نامهاي لوري متکاف («ليدي برد») و آليسون جاني («من ،تونيا») بيشترين شانس کسب اين
For Advertisement Call:
جايزه را دارند .با وجود اين ،رقباي مشهوري چون اکتاويو اسپنسر («شکل آب») ،مليسا لئو («شاگردي») و هاليهانتر («بيمار بزرگ») را نيز مقابل خود دارند؛ سه بازيگري که پيشتر اين تنديس با ارزش را به خانه بردهاند. يکي از همواره جذابترين رشتههاي جوايز اسکار، بخش جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد است که امسال با حضور بازيگران کارکشتهاي چون گري اولدمن («تاريکترين ساعت») ،دانيل دي لوييس («موضوع فانتوم») ،تام هنکس («کاغذها») و دنزل واشينگتن («رومن جي اسرائيل») قطعا مهيجتر هم خواهد شد و البته بازي درخشان جيک جيلنهال در فيلم «بيگانه» و ظهور پديده جواني به نام تيموتي شلمي با فيلم «مرا با نامت صدا کن» اين بخش جوايز آکادمي را ديدنيتر از سالهاي گذشته کرده است .به اعتقاد بسياري از منتقدان شانس اولدمن براي بازي در نقش وينستون چرچيل در فيلم «تاريکترين ساعت» به مراتب بيشتر از ديگر رقباي خود است. در بخش بهترين بازيگر زن ،فرانسيس مک دورمند بازيگر بزرگ آمريکايي و همسر جوئل کوئن ،امسال با نقشآفريني خيره کنندهاش در فيلم «سه بيلبورد خارج از ابينگ ،ميزوري» نظر اکثر منتقدان بزرگ دنيا را به خود جلب کرده است و بسياري بازي او را در کنار سالي هاوکينز در فيلم «شکل آب» به عنوان مهمترين نقشآفرينيهاي زن امسال در سينماي جهان ياد ميکنند .سيرشا رونان و مارگو رابي دو ستاره جوان اين روزهاي سينماي آمريکا نيز امسال بازيهاي چشمگيري از خود به نمايش گذاشتهاند و بخت بسيار بااليي براي نامزدي اسکار دارند ،با اين حال جسيکا چستين ،جودي دنچ ،کيت وينسلت و مريل استريپ (پاي ثابت جوايز اسکار) نيز در ميان ديگر بختهاي نامزدي اين جايزه پراعتبار قرار دارند. در بخش بهترين فيلمنامه اقتباسي ،جيمز ايوري فيلمساز کهنهکار آمريکايي در آستانه نود سالگي با فيلمنامه جوان پسندانه خود به نام «مرا با نامت صدا کن» نوشته آندره آسيمن بخت زيادي براي نامزدي اين جايزه دارد .اين فيلم همچون خيلي از کارهاي شاخص يک دهه اخير سينماي جهان به موضوع دگرباشي جنسي ميپردازد .از ديگر فيلمها ميتوان به «بازي مولي» نوشته آرون سورکين مهمترين فيلمنامه نويس يک دهه اخير هاليوود« ،اهتراز آخرين پرچم» نوشته ريچارد لينکليتر« ،مادباند» نوشته دي ريس و ويرجيل ويليامز و «هنرمند فاجعه» نوشته مايکل اچ وبر و اسکات نيوستادتر اشاره کرد. در بخش بهترين فيلمنامه اصلي «سه بيلبورد خارج از ابينگ ،ميزوري» نوشته مارتين مک دونا کارگردان مشهور انگليسي که بسياري او را با فيلم «در بروژ» ميشناسند« ،برو بيرون» (جوردن پيل)« ،ليدي برد» (گرتا گرويگ) و «شکل آب» (گيلرمو دل تورو و ونسا تيلور) شانس بيشتري نسبت به ساير رقبا براي نامزدي جايزه اسکار در اين رشته را دارند. پيش بيني اينکه يک زن امسال نامزد جايزه اسکار بهترين کارگرداني شود گويا کار چندان دشواري نيست. گرتا گرويگ بازيگر جوان فيلم «معشوقه آمريکايي» براي اولين بار روي صندلي کارگرداني نشسته و تجربه درخشاني را با ساخت فيلم «ليدي برد» پشت سر گذاشته است و نويد يک کارگردان بزرگ در آينده را ميدهد .دي ريس ديگر کارگردان زن است که شانس نامزدي جايزه اسکار کارگرداني را دارد .او امسال با فيلم بسيار کم هزينه «مادباند» نظر بسياري از منتقدان را به خود جلب کرده است، اما اين روزها بيشترين شانس نامزدي اين جايزه متعلق به کريستوفر نوالن کارگردان محبوب انگليسي است .او با فيلم «دانکرک» اکثر تماشاگران و صاحب نظران سينما را تحت تاثير قرار داده است؛ فيلمي که به عقيده تاد مک کارتي
21 منتقد برجسته «هاليوود ريپورتر» يک شاهکار امپرسيونيستي است؛ فيلم جنگي کمنظيري که ممکن است به ظاهر با خرج فراوان ساخته شده باشد اما بيش از هر چيز ،نمايانگر لحظههاي انزواي مطلق و اغلب در خلوت انسان است. گيلرمو دل تورو و استيون اسپيلبرگ دو کارگردان نام آشناي ديگر سينماي جهان هستند که احتمال نامزدي جايزه اسکارشان باالست .دل تورو بعد از کسب شير طالي جشنواره ونيز بسياري را قانع کرده که ميتواند يکي از بختهاي اصلي جايزه اسکار امسال باشد و موفقيت «هزارتوي پن» را دوباره تکرار کند و اسپيلبرگ نيز چون اکثر سالهايي که فيلم ساخته شانس جدي جايزه اسکار محسوب ميشود .البته از شانس لوکا گوادانينو با فيلم تحسين شده «مرا با نامت صدا کن» ،مارتين مک دونا با فيلم «سه بيلبورد خارج از ابينگ ،ميزوري» و جو رايت با فيلم «تاريکترين ساعت» نيز نميتوان به راحتي گذشت. اگر طبق روال سال گذشته 9فيلم نامزد جايزه اسکار بهترين فيلم شوند بيشرين شانس نامزدي متعلق به فيلم «دانکرک» ساخته نوالن است .از ديگر شانسهاي نامزدي اين جايزه ميتوان به «شکل آب» (گيلرمو دل تورو)، «کاغذها» (استيون اسپيلبرگ)« ،تاريکترين ساعت» (جو رايت)« ،مرا با نامت صدا کن»« ،سه بيلبورد خارج از ابينگ، ميزوري»« ،برو بيرون»« ،ليدي برد» و «پروژه فلوريدا» اشاره کرد .با اين حال بايد منتظر ماند و ديد در روز 23ژانويه 2018اعضاي آکادميچه افرادي را براي اين رقابت بزرگ نامزد خواهند کرد.
قدرتنمايي چين در بازار سينما
در ماههاي پاياني سال 2017رکورد تازهاي در گيشه سينماي چين ثبت شد. به گزارش خبرگزاري خبرآنالين ،فروش فيلمها در سينماهاي چين براي نخستين بار از مرز 7ميليارد و 500 ميليون دالر عبور کرد و رکوردي تازه در گيشه سينماي اين کشور ثبت شد. بر اساس آماري که در اين باره از سوي سيستم جامع اطالعات و مديريت فروش بليت در اين کشور اعالم شده است نشان ميدهد که بيش از يک ميليارد و 400ميليون نفر براي تماشاي فيلمها به سينما رفتهاند. تا اينجاي سال 2017فروش سينما نسبت به مجموع فروش سال 2016بيش از 15درصد افزايش داشته است. در اين چند سال بيشترين رشد در ميزان فروش نسبت به سال پيش در سال 2015روي داد که گيشه سينماي چين شاهد رشد 49درصدي بود. نکته جالب در اين آمار ،سهم 52درصد فيلمهاي چيني از اين ميزان فروش است .امسال تا کنون 78فيلم چيني در گيشه اين کشور به فروشي باالتر از 15ميليون دالر دست پيدا کردهاند .پرفروشترين آثار گيشه چين تا اينجاي سال 2017دو فيلم «جنگجويان گرگ »2محصول سينماي چين ل هاليوود هستند. و «سريع و خشمگين »8محصو چين پس از آمريکا دومين بازار بزرگ سينماي جهان است.
22
نيمه شبانه
22
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
تهراني) شماره ،5خدا را شکر که باالخره اين احمد نژاد دمش را گذاشت روي کولش و شرش را از سر ما کم کرد( .يک فعال سياسي) شماره ،4خدا را شکر که باالخره سوئد تقاضاي پناهندگي ما را قبول کرد و ما ميتوانيم از اين جهنم دره بزنيم بيرون( .يک پناهنده ايراني) شماره ،3خدا را شکر که مسافرت امسال ما به ايران به ماه محرم و رمضان نيفتاد. (يک هموطن مقيم خارج) شماره ،2خدا را شکر که اين ارمنيها را مثل بهاييها از ايران بيرون نکردند وگرنه امسال اين ژامبون و بوقلمون ما بدون شرابهاي آنها صفايي نداشت( .بيشتر ايرانيان وفادار به رژيم سابق و مخالف رژيم امروز) شماره ،1خدا را شکر که امروز آلودگي هوا از 98درصد به 90درصد رسيده و نبايد با لباس فضانوردان آمريکا و با کپسول اکسيژن به خيابان برويم ( .يک شهروند تهراني يا اهوازي)
داستانهاي کريسمس
10دليل شکرگزاري ايرانيان به مناسبت عيد شکرگزاري در آمريکا
امسال هم عيد شکرگزاري يا Thanksgivingدر آمريکا برگزار شد .اين روزي است که اهل خانواده و دوستان و آشنايان دور هم جمع ميشوند و با خوردن غذاي مفصلي که معموال بوقلمون و ژامبون خوراک اصلي آن است (مثل سبزي پلو ماهي نوروز خودمان) ،خدا را شکر ميکنند که به آنان نعمت و برکت و غذاي خوب و مخصوصا دسرهاي خوشمزه بعد از غذا را ارزاني فرموده است .راستي اگر عيد شکرگزاري به جاي يکي از اعياد مذهبي در ايران انتخاب ميشد چه اتفاقي ميافتاد؟ ايرانيان امروز از خدا براي چه تشکر و قدرداني ميکردند؟ داليل زير زياد دور از تصور نيستند. شماره ،10خدا را شکر که دالر را روي 4هزار تومان نگه داشت وگرنه نميتوانستم هزينه شهريه فرزندم را که در خارج درس ميخواند بفرستم! (يک پدر ايراني) شماره ،9خدا را شکر که امسال مثل زنهاي همسايه نبايد عيد شکرگزاري را بيرون زندان اوين که فرزندم آنجاست برگزار کنم( .يک مادر ايراني) شماره ،8خدا را شکر که مذاکرات ژنو با موفقيت همراه بود. شايد قيمت دالر پايين بيايد و پولي در بياوريم( .يک بازرگان ايراني) شماره ،7خدا را شکر که به مرحمت انقالب اسالمي هم زن دارم ،هم صيغه و هم دوست دختر( .يک مرد ايراني بلهوس) شماره ،6خدا را شکر که امسال «ناجا » نتوانست بشقابهاي ماهواره را که به طريق پارتيزاني روي پشتبام استتار کرده بودم پيدا و عيش ما را منقض کند ( .يک شهروند
اولها که به آمريکا آمده بوديم هنوز جشن کريسمس را جشن ژانويه ميگفتيم ،مثل اون موقعها توي ايران که ارمنيها جشن ميگرفتند .فکر ميکرديم که عيسي مسيح شب سال نو به دنيا آمده و براي همين ميگويند سال نوي ميالدي .بعدا فهميديم که کريسمس و سال نو دو چيز مختلف است .فهميديم که سال نو فقط جشن گرفتن و ميگساري است و همه چيز در کريسمس خالصه شده است .در آن زمان با چند تا از رفقاي قديميتر از ما يعني آنهايي که شش يا هفت سال زودتر از ما به آمريکا آمده بودند بحث ميکرديم که چرا درخت کريسمس ميخرند و جلوي خانه خود را چراغاني ميکنند .بيچارهها جواب درست و حسابي نداشتند ،مخصوصا رفقاي مسلمان .حاال رفقاي يهودي يک چيزي جواب ميدادند که منطقيتر بود و آن اينکه جشن هانکاي خودشان در همان روزها است و با يک تير دو نشان ميزنند .يواش يواش رفقاي مسلمان هم سال به سال دليل بهتر و محکمتري براي جشن گرفتن کريسمس ارائه ميدادند .دليل اولشان آن بود که بايد اينجا همرنگ جماعت بشوند و اگر يک آمريکايي مسيحي به ايران رفت و خواست جشن نوروز را برگزار کند به او نبايد ايرادي گرفت چون او هم ميخواهد همرنگ جماعت بشود .دليل دومشان اين بود که وقتي از کشورشان چيزي جز غم و غصه و گريه و زاري و روضه و عزاداري و سياهي و مرده پرستي تبليغ و ترويج نميشود ،جشن و شادي کريسمس برايشان بهانهاي است تا عقدههاي خود را خالي کنند .يواش يواش و سال به سال جشن گرفتن کريسمس در بين رفقا منطقيتر جلوه داده شده و امري عادي و سنتي شد ،مخصوصا در بين رفقايي که بچههايشان در اينجا به دنيا آمده بودند و سالها حسرت جشن کريسمس و گرفتن هديه و کادو به دل آن بچهها مانده بود و مرتب به پدر و مادرشان غر ميزدند که چرا آنها را مسيحي نزاييدهاند تا مانند دوستان آمريکايي هم مدرسهاشان کريسمس را جشن بگيرند .هر سال که ميگذشت تعداد بيشتري از رفقاي مسلمان درخت کريسمس ميخريدند و چراغاني ميکردند و مهماني ميدادند. درختهاي کوچک گلداني با دو سه چراغ قزميت محقر تبديل شدند به درختان دو و سه متري پر از چراغهاي چشمکزن و چراغاني جلوي خانهها باشکوهتر از برگزاري جشن ميالد امامان توسط دولت ايران در خيابانهاي تهران انجام شد .برگزاري کريسمس، ارتفاع درختان و تعداد چراغهاي آن و نوراني بودن جلوي خانه ،آرام آرام به چشم هم چشمي ذاتي و سنتي ايراني تبديل شد .کادوهاي موجود زير درخت هم چه از نظر تعداد و چه از نظر اندازه بيشتر و بزرگتر شدند .حتي برخي از رفقاي ايراني براي اينکه نشان بدهند وضعشان خوب است و دستشان بيشتر از بقيه به دهانشان ميرسد به شرکتهاي متخصص در امر دکوراسيون چراغاني کريسمس سفارش ميدادند که بيايند و چراغها را آويزان کنند و دکوراسيون گرانقيمت و بينظيري با چراغ نئون چون بابانوئل روي بام خانه، گوزنهاي قطبي متحرک ،آدم برفيهاي ناطق و غيره برايشان نصب کنند تا بتوانند بيشتر جلوي در و همسايه پز بدهند .امروز بعداز گذشت حدود 20سال در شهر ما ،سور و سات کريسمس با شدت و حرارت بيشتر از سالهاي قبل به راه است و رفقاي مسلمان ايراني دست پيشي از هموطنان مسيحي و خارجي گرفتهاند .امروز نورانيترين و قشنگترين تزيينات کريسمس را در محلههاي ايرانينشين شهر ما ميتوان ديد .اگر يک آمريکايي بخواهد زن و بچهاش را با ماشين در شهر بگرداند تا با ديدن چراغاني و خرت و پرتهاي کريسمس ذوق کنند ،مطمئنا به زنش خواهد گفت« ،عزيزم چطوره با بچهها برويم محله ايرانيهاي شهر ،شنيدم فقط اونجا ميشود کريسمس را حس کرد چون مثل روز روشن نوراني و براق است! کريسمس و سال نو مبارک!
افکار عميق تاريخي
آيا ميدانستيد که اگر آدم و حوا از هم طالق ميگرفتند و قرار بود همه داراييهاي آنها بعد از جدايي به طور مساوي بين آنها تقسيم شود سهم آدم نصف يک سيب گاز زده ميبود؟!
با رستورانهاي ايراني!
به مدير رستوران ايراني ميگويم« ،آقا ،دو سه دفعه آخر که اينجا کباب خورديم بدون استثنا همه ما دچار اسهال شديم ،شايد گوشت کبابتان کهنه است ».جواب داد، «دفعه بعد برنج با ماست سفارش بدهيد؛ شنيدهام براي اسهال خوبه!» *** به صاحب رستوران ميگويم« ،سبزي خوردن يعني نعناع و ريحان و از اين چيزها نه جعفري خالي .جعفري که سبزي خوردن نيست که پنج دالر پول بابتش بدهيم ».با خونسردي جواب داد« ،به خدا ما توي خونه فقط از جعفري به عنوان سبزي خوردن استفاده ميکنيم». *** به طرف ميگويم« ،آقا اين آش رشته شما اصال توش رشته نيست ».جواب ميدهد، «ببخشيد ،احتماال براتون آش جو آوردهاند!» *** توي رستوران غذا خيلي دير آمد و وقتي هم آمد همه ما با نان و سبزي و پنير اهدايي رستوران سير شده بوديم .جريان را با صاحب رستوران در ميان گذاشتيم که غذا دير آمده و ...خنديد و گفت« ،دفعه آينده نان و پنير و سبزي را چارج ميکنيم تا نخوريد و
دي 1396
December 2017
سير نشويد!» *** به مدير رستوران گفتم« ،چرا بوفه آخر هفته به جاي 15دالر 20دالر است وقتي که همه چيزهاي بوفه همان غذاهاي دوشنبه تا شنبه است؟» جواب داد« ،براي اينکه مردم روز جمعه حقوق ميگيرند و روز شنبه و يکشنبه بيشتر از ديگر روزهاي هفته پول دارند!» *** از صاحب رستوران پرسيدم« ،آخه اين درسته که براي يک گيالس شراب 12دالر بگيريد وقتي که بهترين رستورانهاي آمريکايي بابت همين شراب هفت دالر ميگيرند؟» عصباني شد و گفت« ،دفعه بعد دوغ سفارش بدهيد؛ چهار دالر است!» *** به گارسون رستوران ايراني گفتم« ،آقا اين آش خيلي آبکي است ،انگار توش آب ريختهاند که زيادتر به نظر بياد!» با خونسردي جواب ميدهد« ،ميخواهيد برايتان نوشابه بيارم؟» *** مدير رستوران را صدا کردم و گفتم« ،آقا توي قورمه سبزي من يک مو پيدا شده». با دقت مو را نگاه کرد و گفت« ،مال ما نيست ،کارگران ما توي آشپزخانه همه مکزيکي هستند و هيچکدام مويشان اينقدر روشن و طاليي نيست!» *** زنگ زدم به يک رستوران ايراني و گفتم« ،يک ميز هفت نفره ميخوام براي هشت شب ».جواب داد« ،جا نداريم ،يک ميز هشت نفره براي ساعت هفت شب داريم!»
آيا ميدانستيد؟
آيا ميدانستيد که چينيها در پخت و پز اصال از نمک استفاده نميکنند؟ آنها با استفاده از سوس سويا که کمي شور است به غذاي خود مزه و چاشني ميدهند که البته مثل مزه نمک نيست .براي همين است که ما کمدينهاي بامزه و بانمک چيني نداريم و هيچوقت به جوکهاي چيني نميخنديم!
آيا ميدانستيد؟
حدود 60درصد مردان ايراني ماهوارههاي خارجي را صرفا براي ديدن صحنههاي عشقي و زنان نيمه لخت و سکسي تماشا ميکنند که در کشور خودشان ممنوع است؟ آيا ميدانستيد که به خاطر فرستادن پارازيتهاي دولتي بر روي اين ماهوارهها و پخش شدن امواج اين پارازيتها در سطح شهرهاي ايران که ميگويند قوه جنسي مردان را نصف ميکند ،فقط 30درصد آنها ميتوانند از تمام اين فيلمها و صحنههاي جالب به طور کامل لذت ببرند!
تبريک جشن يلدا
فرا رسيدن جشن يلدا و بلندترين شب سال را به همه زندانيهاي اعدامي اوين که قرار است صبح زود اعدام شوند تبريک و تهنيت عرض مينماييم. کميته دفاع از حقوق زندانيان سياسي
داستانهاي عجيبي که فقط براي من اتفاق ميافتند!
داشتم رانندگي ميکردم که يک اتومبيل يکهو پيچيد جلويم و محکم زد به ماشين من .پياده شدم و يقه راننده را چسبيدم و فرياد کشيدم« ،مرتيکه! مگر کوري؟» از پشت عينک سياه آفتابياش خيلي خونسرد نگاهم کرد و گفت« ،آره ،چطور مگه؟!» با تعجب پرسيدم« ،تو کوري و رانندگي ميکني؟ چطوري جلويت را ميبيني؟» خنديد و گفت، «اتومبيلها را حس ميکنم که چقدر فاصله دارند و تا حاال هيچوقت تصادف نکرده بودم تا امروز!» گفتم« ،پس چطورشد زدي به ماشين من؟» گفت« ،حواسم پرت اين دختره شد که توي پياده رو داشت راه ميرفت!» * داشتم به راه خودم ميرفتم که يکهو از يک جايي يک سگ پريد و پاچهام را گرفت. واق واق هم ميکرد و ول هم نميکرد .از اين سگهاي مينياتوري کوچولو بود .خواستم بهش لگد بزنم ديدم که ممکن است تعادلم از دست برود و به زمين بخورم .فرياد کشيدم« ،پدر سگ! ولم کن! چرا پاچه مرا گرفتي؟» صداي واق واق خودش را قطع کرد و گفت« ،تقصير خودته ،ميخواستي شلوار پاچه تنگ بپوشي!» * از زير يک درخت رد ميشدم که يکهو از شاخههاي باالي آن يک نارگيل افتاد روي سرم .خيلي دردم آمد .گفتم« ،آخ!» يکهو صدايي آمد و گفت« ،تقصير خودته! ميخواستي از زير درخت آلبالو رد بشي!» * رفتم سر وقت گاوصندوقم .وقتي در را باز کردم ديدم همه اسکناسهايم ريز و پاره شدهاند و يک موش وسط گاو صندوق نشسته و دارد به من زل ميزند .فرياد کشيدم، «موش احمق! چرا پولهاي مراجويدي؟» همانطور که مشغول فرار بود فرياد کشيد، «ميخواستي براي من يک خرده پنير و بادام زميني بگذاري و بعد در را قفل کني!» * زنگ زدم به کتابفروشي و گفتم« ،آقا اين کتابي که ديشب از شما خريدم همه صفحاتش سفيد است!» گفت« ،چطور اينجا نگاهش نکردي؟» گفتم« ،کتاب مشابه رانگاه کردم و کتاب بغلي را که نوتر بود برداشتم که دستخورده نباشد ».گفت« ،پس اين کتابي که روش لکههاي چربي و آبگوشته کار شما بوده؟ کتاب را خوندي و حاال ميخواهي پس بياري؟!» * يک تلسکوپ فوقالعاده قوي خريده بودم و مشغول نظاره کردن ستارههاي دوردست بودم .يکهو عدسي دوربينم افتاد روي يک زن آدم آهني توي يک سياره خيلي دور که لخت و پتي توي بالکن خانهاش دراز کشيده بود و داشت آفتاب ميگرفت .نميدانم چطوري فهميدکه کسي دارد ديدش ميزند چون بالفاصله بلند شد و خودش را با دو سه ورق آلمينيومي بزرگ پوشاند و دوباره دراز کشيد!
افکار عميق مذهبي
از کجا معلوم که اين کتابهاي آسماني براي سعادت و خوشبختي مردم کرات ديگر در آسمانها نازل نشده و اصال به ما روي کره زمين مربوط باشد؟ اگر اينطور بود بايد
I
PA
اسمشان کتابهاي زميني ميبود نه آسماني.
23
کشوري بدون ويزا براي ايرانيان
نشسته بودم و داشتم اخبار ميخواندم .به زنم گفتم« ،چه جالب!» گفت، «چطور؟» گفتم« ،به غير از دو سه تا کشور کمونيستي يک کشور ديگرهم جديدا از ايرانيان براي مسافرت به آنجا ويزا نميخواهد ».زنم خنديد و گفت« ،يعني واقعا يک جايي روي کره زمين پيدا شده که از ايرانيها ويزا نميخواهد؟ جدي ميگي؟» گفتم « ،آره! حتي فکر کردم چطوره براي ماه عسل دوم بريم اونجا؟ موافقي؟» زنم خوشحال شد و گفت« ،خدا کنه فرانسه باشد ».گفتم« ،نه!» گفت، «ايتاليا؟» گفتم« ،نه!» گفت« ،يونان؟» گفتم« ،نه!» گفت« ،سوييس؟» گفتم« ،نه بابا!» گفت« ،پس کدوم کشوره؟» گفتم« ،زيمبابوه ».گفت« ،همون کشور عقب افتاده آفريقايي با حکومت ديکتاتوري؟» گفتم« ،آره!» گفت« ،ماه عسل بريم آنجا؟» گفتم« ،آخه ويزا نميخواد!» کاش ميتونستم زودتر جاخالي بدم که ريموت تلويزيون که زنم پرتاب کرده بود به من نخورد و به وزير امور خارجه کشورمان بخورد ولي نه او آنجا بود و نه من ديگه مثل سابق سريع و فرز و چاالک هستم!
جهنم و بهشت
(با الهام از نوشتهاي در اينترنت با همين مضمون)
ديشب که خوابم نميبرد به اين فکر افتادم که واقعا بهشت و جهنم چطور جايي هستند؟ اينکه يکي از آنها هواي خوب دارد و سرسبز و خرم است و ديگري گرم و سوزان به کنار ولي غير از اين دو تمايز چه خصايص ديگري وجود دارد که يکي را بهشت و ديگري را جهنم ميکند .اول اينکه آنطورکه ميگويند (البته آنهايي که خودشان نمردهاند و به آن دنيا دسترسي نداشتهاند) جهنم هوايش بسيار بد است .يک چيزي مثل هواي آلوده تهران خودمان .در آنجا براي اذيت و آزار اهالي جهنم کارهاي زيادي ميکنند .مثال روزي چندساعت قطع برق دارند .سرعت اينترنت آنجا براي آنهايي که ميخواهند با اقوام و خويشان خودشان در بهشت تماس بگيرند ،بسيار کم ضايع و خراب است. در جهنم صداي موسيقي وجود ندارد و ماموران درگاه خداوند همه کساني را که يواشکي ماهواره گذاشتهاند تا برنامههاي شاد بهشت را تماشا کنند کتک ميزنند و در حلقشان قير داغ ميريزند تا از اين غلطها نکنند .در جهنم کسي کتاب ندارد که براي وقتکشي بخواند .تنها کتابهاي آسماني را در کتابخانهها ميگذارند تا اهالي جهنم بخوانند تا شايد بخشيده شده و به بهشت برگردند. اگر در جهنم شما را با کتاب يا مجله ممنوعه بگيرند تکه بزرگه شما گوشتان است .در جهنم آب بازي ممنوع است و اگر مرد و زن به صورت مختلط خيس شوند آنها را به طبقات پايينتر و داغتر جهنم ميبرند .براي اذيت و آزار اهالي جهنم در هواي گرم آنجا همه را مجبور ميکنند که لباسهاي کلفت آستين بلند به رنگهاي تيره و تار بپوشند و عرق بريزند .برعکس جهنم ،بهشت جايي است کامال متفاوت .هوايش مثل هواي تازه کوهستان است .برق اصال قطع نميشود چون ممکن است دستگاه تهويه مطبوع بهشت از کار بيفتد .سرعت اينترنت خداست .صداي موسيقي از همه جا بلند است و همه ميرقصند و شاد هستند و با تلويزيونهاي خود بدون مزاحمت و پارازيت ميتوانند چندين هزار کانال تلويزيوني تماشا کنند .در بهشت همه نوع کتابي وجود دارد ،مخصوصا کتابهاي سکسي و سياسي .البته کسي دنبال اين کتابها نيست چون همه در بهشت لخت و پتي هستند و مساله سکس حل شده است .کتابهاي سياسي هم طرفدار ندارند ،چون کسي نميخواهد حکومت بهشت به اين قشنگي و خوبي را عوض کند .در بهشت همه زير فوارهها و بدون توجه به جنسيت ،لخت و برهنه آب بازي ميکنند .در بهشت خوردن هيچ چيزي ممنوع نيست .انواع کبابها و غذاها به اهالي آنجا عرضه ميشود و آن هم به قيمت بسيار ارزان بدون تورم ،يعني رايگان .همه نوع مشروبات از جاني واکر ،مارتيني ،رام ،تکيال و ودکا گرفته تا شراب و آبجو و آبميوه سانديس در دسترس همگان قرار دارد. در بهشت با آنکه همه زنان و مردان لخت و عور در کنار هم هستند ،کسي به کس ديگري با نگاه هيز نگاه نميکند و تجاوز جنسي وجود ندارد .غرق در مقايسه جهنم و بهشت همانطوري که داشت چشمانم از خواب سنگين ميشد ناگهان از خواب پريدم و مثل فنر در تختخواب نشستم .نميدانم چرا به اين فکر افتادم که کشورمان ايران درست مثل يک جهنم است! همه اهالي آن بايد سالهاي عمرشان را با زجر و بدبختي و غرق در تحمل درد و غصه بگذرانند و به حرف ماليان و روحانيون گوش کنند که اگر فالن کردند و فالن نکردند به جهاني ميروند که تمام ساختار و ارزشهاي آن همانهايي است که در زندگي برايشان ممنوع و حرام و خالف اخالق بوده است!
طنز براي يک طنز
ديشب يکي از رفقا طنز بامزهاي برايم با ايميل فرستاده بود به شرح زير: «روزي براي اينکه بفهميم فرزندمان در آينده چکاره ميشود دست به امتحان سادهاي زديم .در غياب وي روي ميز سکهاي طال ،يک بطري مشروب و يک قرآن قرار داديم .گفتيم اگر سکه را برداشت کاسب ميشود و دنبال پول و مال دنيا ميرود .اگر قرآن را برداشت ،مشخص است که آدم دينداري ميشود و اگر هم مشروب را برداشت دائم الخمر و نابکار ميگردد .پسرمان در مراجعت نگاهي به ميز انداخت .قرآن را زير بغل زد ،سکه را در جيب نهاد و بطري مشروب را تا ته سر کشيد .من و مادرش به هم نگاهي غمانگيزکرديم، چون دريافتيم پسرمان قطعا آخوند خواهد شد!» به نظر من اين جوک يا طنز را ميتوان چند جور ديگر هم نوشت ،البته با توجه به قانون احتماالت :اگر پسرتان سکه طال را که ميداند مال او نيست ،بردارد مسلما رييس بانک مرکزي خواهد شد .اگر پسرتان هم قرآن را برداشت و هم سکه طال را ،به احتمال زياد او در دم و دستگاههاي محسن رفيق دوست و صادق محصولي کار خوبي پيدا ميکند و وضعش عالي ميشود و حتي ممکن است وزير کشور هم بشود .اگر پسرتان هم سکه طال را برداشت و هم مشروب را نوشيد ،بيترديد او براي کسب و کار به خارج از کشور ميرود و وضعش حسابي توپ ميشود و از زندگي لذت خواهد
For Advertisement Call:
برد .اگر پسرتان فقط قرآن را برداشت و به چيزهاي ديگر حتي سکه طال دست نزد ،به احتمال قوي از دنيا بريده و نااميد شده و به گروه «القاعده» ملحق خواهد شد تا خودش را با بمب منفجر کند .اگر پسرتان هم قرآن و هم مشروب را برداشت او صد در صد ملي مذهبي از کار در خواهد آمد .اگر پسرتان فقط مشروب را نوشيد و به طال و قرآن کاري نداشت بيگمان او يک درويش و صوفي خواهد شد و به کار انساندوستي بدون منفعت مادي و معنوي رو خواهد آورد .در خاتمه اگر پسر شما اصال به خانه نيامد که بر سر ميز برود ،فکر آيندهاش نباشيد ،چون دولت او را دستگير کرده و به زندان انداخته و ممکن است اصال آيندهاي در طالعش نباشد!
ادبيات هواي آلوده و کثيف تهران
* هواي تهران اينقدر بد شده که حتي دو قدمي خودت را نميبيني. روزنامه «کيهان» اعالم کرد اين آلودگي هوا نيست که باعث کاهش ديد مردم شده بلکه يک مه غليظ اين کار را انجام داده است! * دولت اعالم کرد که به خاطر آلودگي شديد هوا که در آن چشم چشم را نميبيند ،خانمها تا برگشت هوا به حالت عادي ميتوانند روسري خود را در بياورند و از اينکه مرد غريبه موي آنها را ببيند ،هراسي نداشته باشند! * هواي تهران آنقدر بد شده است که همه آنهايي که سيگاري نبودند و سرفه نميکردند ،حسرت ميخورند که چرا سيگار نکشيدند تا اگر سرفه ميکنند حداقل کمي حال کرده بوده باشند! * يکي از مهندسان جمهوري اسالمي ايران براي حل مشکل هواي تهران پيشنهاد کرده است که يک هواکش قوي و عظيم در داخل تونل کندوان که کوههاي شمال تهران را به کرانه درياي مازندران وصل ميکند قرار دهند .او ميگويد با اين کار با يک تير دو نشان ميزنيم .هم هواي کثيف تهران را به شمال ميفرستيم و هم با باد پنکه و هواکش ميتوانيم آتش جنگلهاي شمال را خاموش کنيم! * براي مبارزه با آلودگي هواي تهران شهرداري اعالم کرد که از اين به بعد خريد و فروش سيگار و توتون و قليان و سيگار برگ براي مدت نامحدودي در سطح شهر ممنوع خواهد بود .شهرداري همچنين اعالم کرد که کشيدن ترياک بعد از دريافت فتوا از علما و مراجع تقليد مشمول همين محدوديت خواهد بود. * هواي تهران آنقدر کثيف و آلوده است که نميتواني حتي چند سانتيمتري جلوي خودت را ببيني .نيروي انتظامي و بسيج و حراست و پليس و لباس شخصي در عرض چند روز اخير هزاران نفر را اشتباها در خيابانها کتک زدهاند!
فوايد بوقلمون
يکي از رفقا برايم ايميلي فرستاده بود در باره فوايد گوشت بوقلمون. اينجوري که ميگفت گوشت بوقلمون سالم است و فالن است و بهمان. حتي نوشته بود که اين گوشت خاصيت ضد سرطان و ضد پروستات و ضد سرماخوردگي؟! هم دارد .مجسم کنيد که سرما خوردهايد و دکترتان ميگويد« ،برات سه تا بوقلمون نوشتم ،يکي را صبح بخور ،يکي را ظهر و يکي را قبل از خواب!» ايميل دوستمان کمي هم جلوتر رفته بود و ميگفت که گوشت بوقلمون داراي مادهاي به نام COQميباشد که همان اکسير جواني است و براي مبارزه با پيري زودرس به کار ميرود .جلالخالق! در جواب ايميل دوستم نوشتم« ،اگر اين حرف تو درست باشد پس چرا خود اين بوقلمونها در سن جواني کلي غبغب دارند و پوست گلو و گردنشان اينقدر چين و چروک است!؟» ميدانم که براي مدتي از اين چرت و پرتها براي من نخواهد فرستاد.
چگونه انقالب کنيم؟
با توجه به اينکه وضع کشورمان ايران دارد روز به روز خرابتر ميشود، بسياري از رفقا در جستجوي راه حل بر آمدهاند و مرتب ميپرسند« ،چطور انقالب کنيم؟» وقتي به آنها ميگويم که صد سال است داريم انقالب ميکنيم و به جايي نرسيدهايم ،حرف مرا قبول نميکنند .ميگويند پس چرا انقالب فرانسه پيروز شد؟جواب ميدهم براي اينکه ما فرانسوي نيستيم .ميپرسند پس چرا انقالب کوبا و چين پيروز شد؟ جوابشان را نميدهم .با اين جور انقالبيون اصال نبايد بحث کرد چون کار به مشت و مشت کاري ميرسد و من مخالف انقالبهاي خشونت بار هستم .به نظر من بهترين راه مبارزه (غير از انقالب) ،تغيير صلحجويانه ،نافرماني مدني و تظاهرات است .تغيير صلحجويانه اين است که براي مسئوالن دولت و رهبران جمهوري اسالمي نامه بنويسيم يا نوارصوتي ضبط شده پست کنيم و از آنها بخواهيم که بروند. البته چون اداره پست در دست آنهاست و پستچيها مجبورند براي وزارت اطالعات کار کنند نامه ما هرگز به دست مسئوالن نخواهد رسيد .پر کردن نوار هم چون مجوز ميخواهد و اگر زيرزميني پر شود دولت آن را قانوني نميداند ايده خوبي نيست .البته ميتوانيم با مسئوالن و رهبران کشورهاي خارجي تماس حاصل نماييم و از آنها بخواهيم که از آنها بخواهند که بروند .حرف کشورهايي که انقالب درست و حسابي کردهاند و وضع و روزشان مثل ما نيست بيشتر روي مسئوالن و رهبران جمهوري اسالمي تاثير دارد .مخصوصا کشورهايي که تعداد تانکهايشان از تعداد طلبههاي قم بيشتر است و مواد اتمي موشکهاي خودشان را از مراکز توليد مواد اتمي نظير بوشهر و نطنز که کيفيت بسيار پايين روسي ايراني دارند نميخرند .اگر رهبران اين کشورهاي خارجي بهانه آوردند و با جوابهايي نظير «برو بابا حالش نيست» يا «ولش کن خودش خشک ميشه ميفته» ،ما را سر دواندند بايد فورا کشور محل اقامت خود در خارج را عوض کنيم يا چرخ اتومبيل نماينده مجلس و سناتور شهرمان را شبانه پنچر نماييم تا ديگر به ما از اين جوابها ندهند .در مرحله بعد ميرسيم به نافرمانيهاي مدني .البته نافرماني مدني تعريفهاي زيادي دارد .نافرماني مدني اين نيست که اگر زنت گفت
23
برو ظرفها را بشور ،برايش شيشکي ببندي و جواب سرباال بدهي .اين نيست که توي خيابان و سينما ،پوست تخمه و پسته بريزي يا مرتب از چراغ قرمز رد بشوي يا از آمبوالنس جلو بزني يا به سپور محله عيدي ندهي .نافرماني مدني درست و حسابي مثل اين است که وقتي آگهي استخدام بسيجي و لباس شخصي در روزنامه «کيهان» چاپ ميکنند به آنها تلفن نزني و نپرسي حقوق و مزايا چقدر است؟ يا آبميوه سانديس با چه طعم جديدي به من ميدهيد؟ يعني وقتي که در استاديوم هستي ،يادت باشه با کدوم اتوبوس آمدي که همان اتوبوس را بعد از مسابقه چپ کني و شيشههايش را بشکني .براي خانمها و دختران ايراني که به شهروندان درجه آخر تبديل شدهاند و از نيمه دوم بودن به يک چهارم آخر رسيدهاند ،نافرماني مدني سادهتر و با انگيزهتر است .زنها ميتوانند به صورت گروهي آرايش غليظ بکنند و به خيابانها بروند يا روي چادرسياهشان گلدوزي و منجوق دوزيهاي بسيار تحريک کننده رنگي نصب کنند .ميتوانند روسري توري به سر کنند يا زير مانتوي بلندشان شورت و جوراب تور ماهيگيري بپوشند .استفاده از چکمه و عينک آفتابي يا قدم زدن با يک سگ بسته شده به قالده و طناب براي نافرمانبري خانمها توصيه شده و بسيار موثر است. حرکت آخر تظاهرات است .امروزه موثرترين راه براي از بين بردن حکومتهاي ضدمردمي و ديکتاتوري ،تظاهرات است .منظور از تظاهرات آمدن به خيابانها و مکانهاي عمومي است نه اينکه تظاهر کني که روزي 400رکعت نماز ميخواني و براي همين هم پيشانيات در اثر برخورد با مهر نماز زخم شده است .در تظاهرات به افرادي بيشتر از يک نفر نياز است .تظاهرات يک نفره بسيار سخت و بدون نتيجه است .بهتر است به جاي تظاهرات يک نفره ،دست به اعتصاب غذاي يک نفره در زندان رژيم بزنيم چون تاثير بيشتري دارد .در تظاهرات مردمي خياباني هميشه بايد تعداد تظاهرکنندگان از نيروي پليس و امنيتي بيشتر باشد .در تظاهرات خياباني نياز به پالکارد و تابلوهاي پارچهاي يا بنر تبليغاتي داريم .روي پالکاردها نبايد فحشهاي رکيک نوشت ،حتي اگر فکر ميکنيد اين فحشها حق آنهاست .سعي کنيد از شعارهاي حاوي «مرگ بر »...استفاده نکنيد ،چون انحصار اين شعارها در دست دولت است و مردم فکر ميکنند شما لباس شخصي و اطالعاتي هستيد و به شما ملحق نميشوند .بهترين راه مبارزه البته تلفيق هر سه مورد باال يعني تظاهرات، نافرمانبرداري مدني با چاشني کمک از کشورهاي بيگانه است .مثال شانس شما براي پيروزي وقتي باال ميرود که با هزاران نفر در خيابان راهپيمايي بکنيد (نه آنهايي که براي ورزش و راهپيمايي عادي قاطي جمعيت شدهاند) .در حالي که تخمه و پسته ميخورديد و پوست آنها را در خيابانها ميريزيد ،پالکاردهاي بسيار هيجان نگيز و انقالبي به دست گرفتهايد ،روبان سبز به مچ و گردن خود بستهايد، روسري سبز به سر کردهايد ،به سگهاي مينياتوري کوچولو و ملوس خود رنگ اسپري سبز پاشيدهايد و در همين حال جتهاي جنگنده کشورهاي خارجي در آسمان باالي سر شما در پرواز هستند و صداي غرش موتور آنها ،به همراه شعارها و فريادهاي شما مو بر بدن سيخ ميکند و عرق سردي را بر پشت نيروهاي انتظامي و امنيتي مينشاند.
طنز در فنجان! نقد کتاب داشتم کتاب «دريا در فنجان» نوشته آقايي به نام محمود صفريان را ورق ميزدم و ميخواندم .کتاب جالبي است و تشبيهات شعري بديع و جالب و جديدي دارد که تا کنون جاي ديگري نديدهام و فکر نميکنم براي مدتي جاي ديگري هم ببينيم! به نمونههايي از شعرهاي اين کتاب اشاره ميکنم: * اين صداي ديدار است ،در جام خنده ،گفته بودي در راهي. به راستي منظور نويسنده چيست؟ آيا طرف قول آمدن داده ،اما اين قول را همراه با پوزخند به شاعر تحويل داده است؟ آيا ديدار کسي صدا دارد يا تصوير؟ * چه تاريک است ،بگذار خورشيد را ببينم ،به من نگاه کن. آيا با نگاه کردن به طرف ميتوان شب را به روز تبديل کرد؟ آيا نگاه گرم که ميگفتند همين است؟ * شعر اندامت ،غزل تنهايي من است. بله؟ خدا کند اندام طرف به بدي غزلهاي اين شاعر نباشد! * بي آشياني منتظر ،قفس جاي خوبي است. عجب شاعر نجيب و قانع و صبوري! يعني اگر خانه نداري يا کسي در خانه منتظر آمدن تو نيست ترجيح ميدهي شب را در زندان به سر کني؟ * تشنگي لبهاي ترا بوسه سيراب ميکند. عجب شاعر کلکي! طرف تشنه است و اين آقا به جاي آب به طرف بوسه تعارف ميکند .مجسم کنيد ورزشکاران را که مرتب تشنه ميشوند و چند نفر دور زمين مسئول بوسيدن آنها هستند رفع تشنگي حاصل شود! * بوسهات کال بود .رسيدهاش را نداري؟ اين هم دردسر شاعر با دختري که هنوز به سن قانوني نرسيده! * کاش مريم بودم .هم عيسايي داشتم و هم بکارتي. يعني يک دختر باکره مسيحي بودي که اسمت مريم بود؟ * مستي چشمانت کار دستت ندهد .گزمه پشت ديوار است. مجسم کنيد گزمههاي ايراني (نيروي انتظامي) شخصي را که چشمانش خمار است در خيابان 80ضربه شالق بزنند تا خماري چشمانش به برق پريده از جاي ديگرش تبديل شود! * اشتباه نکن .اين ريزش اشک نيست .تو داري فرو ميريزي. شاعر احتماال از اين مردهاي مغرور به خود است ،چون دارد در غم از دست دادن معشوقه و دلدارش هايهاي گريه ميکند ،اما وانمود ميکند که طرف پشيمان خواهد شد. * بالهاي بسته پر از شوق پرواز است. چشم بسته غيب گفتن همين است ،ميخواستي پر از شوق پاتيناژ و اسکي روي آب باشد؟ و اين آخري مرا کشته: * دارم ميروم .پايت را از روي سايهام بردار. آخ ببخشيد .اينقدر اينجا تاريک بود که سايهات را نديدم!
24
24
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
25
For Advertisement Call:
25
PA
I
26
26
ﻋﻠﻤﯽ روﯾﺪاد ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژيو همکاري دو غول دنياي کامپيوتر براي ساخت کارت گرافيکي
ورود کارتهاي گرافيکي به بازارهاي جديدي مانند هوش مصنوعي و ديتا سنترها هم بودهايم .زمينههايي که تا پيش از اين تصور بر آن بود که در قلمرو پردازندههاي سنتي باقي خواهند ماند. پيچيده بودن ساخت کارت گرافيکي به حدي باالست که اکنون دو غول سازنده پردازنده جهان مجبور به همکاري شدهاند .اين دو شرکت از معماريهاي متفاوتي براي ساخت پردازنده استفاده ميکنند ،اما کاراترين معماري فعال در دست شرکت انويديا است و پاسکال نام دارد.
دردسرهاي تازه محصوالت اپل و گوگل دو غول سازنده پردازندههاي رايانهاي در جهان يعني شرکتهاي «اينتل» و «ايامدي» که رقابت شديدي براي ساخت پردازنده با يکديگر دارند ،براي ساخت کارت گرافيکي و رقابت با شرکت بزرگ «انويديا» همکاري ميکنند. همکاري «اينتل» و «ايامدي» در دنياي تکنولوژي اتفاق عجيبي است .اين همکاري مانند همکاري دو شرکت مرسدس بنز و بامو براي طراحي يک موتور جديد براي شکست يک خودرو ساز ژاپني مانند تويوتا محسوب ميشود. طي چند سال اخير پردازندههاي رايانهاي توسعه چشمگيري پيدا نکرده بودند تا اينکه در سال 2017شرکت اينتل از سري جديد پردازندههاي «کور آي »9و شرکت «ايامدي» از سري جديد پردازندههاي «ريزن» رونمايي کردند .حاال اين دو رقيب قديمي اعالم کردهاند که طي ماههاي آينده مدل جديدي از پردازندههاي سري «کبي ليک» ( )Kaby Lakeاينتل که به گرافيک رادئون شرکت «ايامدي» و حافظه HBM2مجهز شدهاند ،روانه بازار ميشوند. اما چرا اين دو شرکت در نهايت با هم يک همکاري را انجام ميدهند؟ جواب در نسل جديد پردازندههاي گرافيکي شرکت «انويديا» است. پردازندههايي که بر اساس معماري پاسکال که عمال هيچ رقيبي در جهان ندارد ساخته شدهاند .پردازنده جديد اين شرکت با نام «جي تي ايکس »1080براي دستگاههاي قابل حمل به قدري قدرتمند است که قابل رقابت با بسياري از نمونههاي دسکتاپي است. اما چرا پردازندههاي گرافيکي به تازگي تا به اين حد در جهان کامپيوتر مهم شدهاند؟ خودروهاي خودران و هوش مصنوعي يکي از مهمترين مسائلي هستند که کارتهاي گرافيکي در آن نقش اساسي بازي ميکنند. شرکت «انويديا» به تازگي چيپهاي جديد خود را که براي خودروهاي خودران طراحي شده معرفي کرده است. اين پردازنده ميتواند 320تريليون عمليات محاسباتي را در يک ثانيه انجام دهد. اين شرکت براي ساخت خودروي خودران در حال همکاري با دو شرکت آلماني «زد اف» و «دي اچ ال» است. «زد اف» يکي از بزرگترين قطعهسازان آلمان و شرکت «دي اچ ال» هم يک شرکت بزرگ در زمينه پست است. با همکاري اين سه شرکت قرار است در سال 2019 کاميونهاي خودران براي مصارف پستي توليد شوند. بر اساس گزارش «فوربز» ،شرکت «انويديا» که در جهان بيشتر به ساخت پردازندههاي گرافيکي شناخته ميشود ،هوشمندترين شرکت جهان معرفي شده است. دليل اين انتخاب به فناوريهاي پيشرو اين شرکت و مدلهاي کسب کار پيچيده و چنداليه اين شرکت باز ميگردد .در مقابل شرکت اينتل هم سرمايهگذاري عظيمي روي خودروهاي خودران کرده است. عالوه بر خودروهاي خودران ،در سالهاي اخير شاهد
در حالي که دو شرکت گوگل و اپل در پي رقابت با هم سعي دارند در گوشي تلفن همراه بهترين محصول را ارائه دهند ،بروز اشکاالتي در محصوالت جديد سختافزاري هر دو باعث شده اين دو شرکت با چالش جديدي روبرو شوند. شرکت اپل به تازگي سه محصول جديد خود را معرفي کرده است دو محصول وارد بازار شده است و به زودي محصول سوم هم وارد بازار ميشود. بسياري از سايتهاي فناوري گزارش دادهاند که برخي از گوشيهاي آيفون هشت دچار مشکل باتري شدهاند و گزارشهاي زيادي از بروز مشکل در باتري اين گوشيها و متورم شدن شديد آنها در برخي بازارها مانند چين و آمريکا منتشر شده است .رويترز هم به نقل از رسانههاي چيني گزارش داده که تعدادي از آيفونهاي هشت در بازار چين دچار پف کردگي باتري شدهاند. اين اتفاقات ميتواند براي اپل بحران سال گذشته براي گوشيهاي شرکت سامسونگ و آتش گرفتن مدلهاي گلکسي نوت هفت را يادآوري کند. اتفاقي که به کابوسي براي شرکت سامسونگ تبديل شد. خبرهاي مشابهي هم از هنگکنگ و کانادا گزارش شده است .برخي از آيفونهاي مدل هشت که معيوب هستند، پيش از اينکه باتريشان باد کند ،يا در حال چارج شدن ي به زمين افتادهاند .يکي از خريداران بودهاند يا از ارتفاع کم ي خود متوجه اين نيز گفته که پس از باز کردن جعبه گوش مشکل شده است .پف کردن باتري در اين گوشي به حدي بوده که سبب خم شدن گوشي و باز شدن درزهاي کناري گوشي شده است. البته اين تنها مشکل محصوالت جديد اپل نيست برخي رسانهها از بروز اشکاالتي در توليد قطعات «فيسآيدي» اپل ( 10اپل )Xخبر دادهاند. گزارشهايي که اپل آن را تکذيب کرده است. «بلومبرگ» گزارش داده که برخي سازندگان درنظر دارند با کاهش کيفيت سختافزار به کار گرفته شده در «فيس آيدي» به توليد گوشي پرچمدار آيفون 10سرعت دهند .البته اپل نسبت به اين گزارشها واکنش نشان داده و آن را تکذيب کرده است. اسکن سه بعدي چهره ،واقعيت افزوده ،هوش مصنوعي و قدرت تجربه و يادگيري ماشين نياز به ميزان بسيار بيشتري پردازش دارد ،قدرتي که نسل کنوني پردازندهها از آن ناتوان هستند و نسل جديد پردازندههاي اپل اين
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
قدرت را به محصوالت اين شرکت خواهد داد .اين پردازنده ميتواند 600ميليارد عمليات را در هر ثانيه پردازش کند. در مقابل گزارشهايي هم از مشکالت در محصول جديد گوگل يعني «پيکسل »2گزارش شده است. برخي رسانهها مدعي شدهاند که صفحهنمايش گوشي «پيکسل 2اکسال» پس از چند روز استفاده با سوختگي ل مواجه است. پيکس گوگل به سرعت به اين گزارشها واکنش نشان داده است .اين شرکت اعالم کرده است که در آينده نزديک بهروزرسانيهايي منتشر خواهد کرد که عمر نمايشگر به کار گرفتهشده در گوشي «پيکسل 2اکسال» را به حداکثر خواهد رساند .گوگل براي جلب نظر مشتريان گارانتي محصوالت خود را تا دو سال افزايش داده است. البته اين تنها مشکل در اين محصوالت نيست بلکه گزارش شده اين گوشيها مشکل ضبط صدا در فيلمبرداري هم دارند. گوگل گفته است سعي ميکند اين مشکل را سريع حل کند. مهمترين محصولي که گوگل به تازگي معرفي کرده گوشي «پيکسل »2است ،محصولي که قرار است با گوشيهاي جديدي مانند گلکسي نوت هشت سامسونگ يا آيفون 10رقابت کند .برخي انتظار داشتند در رقابت با اين محصوالت گوگل قيمت منطقيتري را انتخاب کند اما چنين نشد و قيمت اين محصوالت در مقايسه با رقبا چندان ارزان نيست. نسخه «پيکسل اکس ال» که بزرگترين گوشي جديد گوگل است با حافظه 128گيگابايتي 950دالر در بازار آمريکا و نزديک به هزار يورو در بازار اروپا قيمت دارد .در نتيجه اين پرسش ايجاد شده که چرا گوگل پيکسل دو با مشخصات فني ضعيفتر از رقبا ،قيمتي چنين باال دارد. البته گوگل معتقد است اين گوشيها با وجود سخت افزار ضعيفتر ،به دليل «هوش مصنوعي» عملکرد بهتري دارند.
موفقيت يک بازي ايراني در بازارهاي بينالمللي
چرا گوشيهاي هوشمند نميتوانند با دوربينهاي حرفهاي رقابت کنند؟
عکاسان حرفهاي به گوشيهاي هوشمند چندان روي خوشي نشان نميدهند و اغلب آنها بر اين باورند هيچ گوشي نميتواند جاي دوربينهاي حرفهاي موسوم به DSLRرا پر کند .اما دليل اين امر چيست؟ گوشيهاي هوشمند ما را بدعادت کردهاند .هرکجا ميرويم ،آنها را همراه خود ميبريم ،همواره به اينترنت متصل هستند و مهمتر از همه اينکه ،دوربينهايي دارند که به طور مداوم هوشمندتر ميشوند .با اين حال ،دوربينهاي حرفهاي داراي مزاياي متمايزي هستند که ميتوان حداقل به پنج مورد آن اشاره نمود.
برخورداري از قابليت تعويض لنز و توانايي بهرهگيري از لنزهايي با ابعاد جديد دوربينهاي DSLRو بدون انعکاس ،قابليت نصب انواع مختلفي از لنزهاي سازگار را دارند که موجب تغيير در نحوه عکاسي شما ميشود. ميتوانيد از لنزهاي چشم ـ ماهي براي عکسهاي کامال باز و از لنز تله فوتو براي تمرکز بر روي سوژههاي دور ،استفاده کنيد يا از لنزهاي بزرگنما به همراه تنظيمات اتوماتيک بهرهمند شويد. اگر همواره از يک نام تجاري خاص بهره ميبريد، آداپتورهاي موجود ،امکان استفاده از لنزهاي ديگر توليدکنندگان را براي شما فراهم ميکند .به عنوان نمونه، لنزهاي Canonرا ميتوان بر روي دوبين Sonyنصب کرد و حتي لنزهاي قديمي را بر روي دوربينهاي امروزي به کار برد.
دوربين حرفهاي داراي کيفيت تصوير بينظير است
يک بازي رايانهاي با يک گيمپلي ساده و در عين حال چالشبرانگيز ،توانسته است در جشنوارههاي متعدد برنده عنوانهاي مختلفي شود و مخاطبان زيادي را به خود جلب کند. بازي «انگاره» توسط مهدي بهرامي و با بهرهگيري از هنر و فرهنگ ايراني ـ اسالمي ساخته و منتشر شده و شالوده معماهاي آن را چالشهايي بر اساس هندسه شکل ميدهد .در مراحل بازي «انگاره» تنها کاري که بايد انجام داد ،رسم الگوريتمهاي خواستهشده است .البته جدا از گيمپلي که بازي ارائه داده ،ساير بخشهاي آن يعني گرافيک و موسيقي نيز باعث شدهاند مخاطب لذت بيشتري از اين اثر ببرد. استفاده از نقوش اسليمي و موسيقي سنتي در بازي باعث شده تا ايرانيبودن بازي به چشم بيايد .موضوعي که قطعا به شناختهترشدن کشور ما در نگاه بازيبازهاي خارجي و همينطور آشناشدن آنها با هنر و فرهنگ ما کمک خواهد کرد .برخي رسانهها از اين بازي بهعنوان سفير فرهنگي صنعت بازيسازي ايران نام ميبرند. اين بازي پيش از انتشار عنوان بهترين بازي فرهنگي در ششمين جشنواره بازيهاي رايانهاي تهران ،بهترين طراحي بازي در ششمين جشنواره بازيهاي رايانهاي تهران ،برنده مسابقات IGFسانفرانسيسکو ،کانديداشدن در جشنواره بينالمللي IndieCadeدر لسآنجلس، خالقانهترين بازي TGCو کانديداشدن درSense of Wonder Nightتوکيو را به دست آورده است.
ترکيب لنزهاي با کيفيت باال و حسگرهاي تصويري وسيع در دوربينهاي حرفهاي (به همراه تمامي لوازم جانبي که از طريق پورتها متصل ميشود) ،کيفيت تصوير را تضمين ميکند و در بيشتر موارد از گوشيهاي هوشمند بهتر است .تنها يک دوربين حرفهاي است که ميتواند در استوديوي عکاسي به کار گرفته شود و در نورهاي مختلف به خوبي عمل کند. با اينکه ميتوان ،تصاوير گوشيهاي هوشمند در روز روشن را با تصاوير گرفته شده توسط دوربينهاي حرفهاي در شرايط مشابه ،مقايسه نمود ولي ،بعد از غروب آفتاب، تفاوت تصاوير بيشتر آشکار ميشود .دوربين حرفهاي قابليت کار در شرايط حساس را دارد و در تاريکي، عکسهاي روشنتري ميگيرد و نوسانات را تا سطح مطلوبي کاهش ميدهد.
کنترل دستي دوربين مساوي با کنترل بيشتر بر خالقيت است
همه دکمههايي که در دوربين حرفهاي نصب ميشوند، در کنار تنظيمات موجود ،نتيجه خوبي را به همراه ميآورند. هرچند به راحتي ميتوانيد براي تنظيمات دوربين گوشي هوشمند از کنترلهاي لمسي استفاده کنيد ،ولي براي تغييرات دقيق دوربينهاي حرفهاي جهت دسترسي به دکمههاي فيزيکي ،نيازي به نگاه کردن نداريد. هر کس که از دوربيني مانند سوني A9استفاده کرده باشد ،ميداند که در ابتدا ،يادگيري دشوار است ولي با تمرين و انجام تحقيقات در طي زمان ،در نهايت فرد ميتواند به سطح حرفهاي دست يابد .چرخاندن دکمههاي روي دوربين براي تنظيم تصوير يا فشار يک دکمه براي تغيير حالت عکسبرداري بدون نگاه کردن ،وصف ناپدير است.
I
PA
دوربينهاي حرفهاي ميتوانند براي هر سوژهاي به کار گرفته شوند
نااميد کنندهترين جنبه در عکاسي با گوشيهاي هوشمند ،عدم توانايي در تصويربرداري از سوژهاي است که به سرعت حرکت ميکند .دوربين تلفنها ،قابليت تصويربرداري سريع جهت ثبت لحظه حرکت بدون ايجاد تاري ،به ويژه در نور کم را ندارد. داشتن يک دوربين عکاسي ورزشي به اين معني است که ميتوان بر روي هدف موردنظر ،متمرکز باقي ماند.
برخي مواقع ،قابليت منظره يابي بسيار ارزشمند است
از ديگر ضعفهايي که عکاسان گوشيهاي هوشمند با آن روبرو هستند ،صفحه لمسي است .هنگامي که براي عکاسي عجله داريد ،بسته به اندازه صفحه نمايش و کاربر پسند بودن رابط کاربري ،مرور و بررسي منوها بسيار دشوار و آزاردهنده خواهد بود. وجود قابليت منظرهياب نوري يا الکترونيکي ،شما را قادر ميسازد تا چارچوب مناسبي را در نور مستقيم خورشيد يا در محيطهاي کم نو ،براي عکسهاي خود در نظر بگيريد. در عکاسي ،استفاده از کليدهاي دستي و انجام تنظيمات، همزمان با بهرهگيري از منظرهياب ،کنترل کاملي را در اختيار شما قرار ميدهد.
روند کاهش فروش تبلت در سال 2018 «ديجيتايمز» اعالم کرده که سال ،2018در مجموع 128ميليون دستگاه تبلت عرضه خواهد شد که اين رقم کمتر از سال جاري ميالدي است. ت در سال اطالعات منتشرشده درباره ميزان فروش تبل ،2018به اين موضوع اشاره دارد که روند کاهش عرضه تبلت در سال آينده ادامه خواهد يافت و نزديک به 10درصد کمتر از سال 2017خواهد بود. ظاهرا افزايش محبوبيت فبلتها (گوشيهاي هوشمند مجهز به نمايشگر بزرگتر از 5.5اينچ) باعث شده است
27
تقاضا براي تبلت در چند سال اخير افت کند .به همين دليل، تبلتهاي مجهز به صفح ه نمايش هفت اينچ ديگر چندان محبوبيتي ندارند و کاربران ترجيح ميدهند فبلتهايي خريداري کنند که از نمايشگر 5.5اينچي يا بزرگتر برخوردار هستند. يکي ديگر از مواردي که باعث ميشود کاربران عالقه بيشتري به گوشي هوشمند با صفحه نمايش بزرگ داشته باشند ،کاهش حاشيههاي نمايشگر است .سازندگان ميتوانند با حذف حاشيهها ،ابعاد گوشيهاي هوشمند خود را ثابت نگه دارند ،اما آنها را به نمايشگر بزرگتري مجهز کنند. از آنجا که تبلتهايي با نمايشگر کوچک مورد استقبال کاربران واقع نشدهاند ،سازندگان تصميم گرفتهاند بر عرضه محصوالتي با صفحهنمايش 10اينچي يا بزرگتر متمرکز ت و فبلت را برجستهتر شوند که ميتواند تفاوت بين تبل کند .اعمال چنين سياستي باعث نميشود از افت فروش ت در سالهاي آينده جلوگيري شود؛ اما احتماال ميتواند تبل سرعت آنرا کندتر کند. موسسه تحقيقاتي «ديجيتايمز» در ادامه اعالم کرده است که تأثير گوشيهاي هوشمند با حاشيههاي باريک بر ت پس از سال 2019 ميزان تقاضاي مشتريان براي تبل کمتر خواهد شد و فروش اين محصوالت همچنان بيشتر از 120ميليون واحد باقي ميماند. پيشبينيها حاکي از اين هستند که اپل ،سامسونگ و آمازون پرفروشترين سازندگان تبلت در سال 2017باقي خواهند ماند و شرکت «هواوي» در نهايت از «لنوو» پيشي ميگيرد؛ به همين دليل ،انتظار ميرود اين شرکت چيني به ت دست پيدا کند. رتبه چهارم در زمينه فروش تبل «ديجيتايمز» پيشبيني ميکند که با توجه به خطمشيهايي که «هواوي» در پيش گرفته ،برتري اين شرکت بر رقيب آسيايي خود يعني «لنوو» در سال آينده تثبيت شود .در نهايت ،اعالم شده است که تبلتهاي مجهز به نمايشگر 8.99اينچي و بزرگتر ،بيشتر از 60درصد از فروش تبلت را در سال 2018به خود اختصاص خواهند داد؛ به همين دليل ،بسياري از سازندگان روي فروش و عرضه تبلتهايي متمرکز خواهند شد که نمايشگر بزرگتر از 9 اينچ داشته باشند. از آنجاييکه عدهاي از کاربران همچنان تبلتهاي «آيپد» اپل و سري «گلکسي تب» سامسونگ را خريداري
For Advertisement Call:
ميکنند و تقاضا براي آنها کاهش نيافته است ،بهنظر ميرسد هر دو سازنده به عرضه ساالنه تبلتهاي گرانقيمت خود ادامه خواهند داد .درحالحاضر شرکتهاي اپل ،سامسونگ، آمازون ،هواوي و لنوو جزء پنج سازنده پرفروش بازار تبلت هستند و گزارش منتشرشده از ميزان فروش تبلت در سه ماهه سوم ،2017به اين موضوع اشاره ميکند که شرکت آمازون بيشترين رشد را در ميان پنج سازنده مطرح داشته و فروش محصوالت اپل و سامسونگ کاهش يافته است.
27
بر اساس اين گزارشها ،سهم آمازون از بازار تبلت در سه ماهه سوم 2017در مقايسه با مدت مشابه سال گذشته، 38.7درصد افزايش يافته است .اکنون سهم کلي اين شرکت با 3.4درصد رشد نسبت به سال ،2016به 10.9 درصد رسيده است .آمازون نيز در سهماه ه سوم ،2017در مجموع 4.4ميليون دستگاه تبلت به بازار عرضه کرده است. اين رقم در مدت مشابه سال قبل 3.1 ،ميليون دستگاه بود.
28
28
هذيانهاي دريايي يک کودک براي همه بچههاي آواره و بيپناه جهان
«ليک هرچند به نظاره راه چشم او برد نگاه، او ندانست برد ره به کجا زانکه سر منزل او بود بچشمانش گم، همچنان رغبت او در دريا. دل او هر دم ميخواست بر افسانه درياي گران بندد گوش، سرگذشت از غم خود بدهد ساز. و او همان بود به جا تر که به درياي گران گردد باز». نيما يوشيج« ،مانلي و خانه سريويلي» نميفهميد شوري دلهرهآور دهانش ناشي از اشکهايي است که بيوقفه بر سيمايش جاري ميشدند و يا از موج آبههاي دريايي خروشان است که روزهايي طوالني ،تن و جانش را به زير تازيانه خود گرفته تا شوري تلخآلودي را در بازمانده احساس کودکانهاش به جاي گذارد. گريزي نداشت تنها به ساحل نشسته با بطري خالي از آب اما پر از اوهام در دستش ،نوميدانه نگاه ميانداخت به دورترين موجها.....تا شايد واپسين حافظه نازکش نشسته بر قايقي شکسته و سرگردان در آغوش مادري نگران را بازسازي نمايد. اما با عبور شتابناک زمان همه نيروهاي فعال هم از او گريخته و فضاي کوچک سرش لبريز از وهمي خاکستري ميگشت و اندک اندک درمييافت که وقت آن رسيده تا همه يادگارهاي خوش و ناخوش گير افتاده در وجودش را جايي در اين درياي بيکران رها و براي هميشه به فراموشي سپارد ،زيرا ديگر نميخواست به ياد آورد ،فرسنگها دورتر در ويرانه شهري، صحنههايي از فرار و آوارگي ،خشونت و از دست دادنها در همهمههاي هراسآور ،الشههاي انسانيت زير آوار مانده ،بوي پليد باروت و صداي گوشخراش انفجار و تخريب را. سر را به اطراف ميچرخاند و شکوه ميکرد، «ديگر دارد دلهرههاي غريب بودن در اين روزگار از يادم ميرود و انگار در جهاني سير ميکنم که هنوز در آن به دنيا نيامدهام.....واي بر من! که پيمودم اين راه دراز و جانکاه را من جان به در بردم ،اما مادر در ظلمت آبها سرنگون شد و رفت بي من .باري بايد بتوانم در برشهايي از انحناهاي در هم رفته اين ساحل ناآشنا کلماتي تازه يافته و براي آسمان نيلگون باالي سرم از خانه و اتاقهايش ،کوچه و بامهايش ،سفرههاي رنگين مادر ،خوابهاي شيرين و نوازشگر در آغوش پدر سخنها گويم و از او بخواهم تا چارهاي برايم انديشد .ديگر نميخواهم حتي دريا و زمين که مدام به زخمهايم نمک پاشيده و مرا به زير ذرات وحشتشان راندهاند دوباره اجازه دهم تپشهايشان در من ادامه يابند .ميدانم که در انتهاي اين راه دريايي ،شکستي سخت بر من
وارد آمده است و در يک دور باطل ديگر زمان امتدادي از زندگي در من نيز به پايان خود خواهد رسيد». او سپس انگشتان کوچکش را بياختيار در شنها فرو برد تا شايد ناشناختههايي از جنس هذيانهاي پنهان در اعماق شنها را يافته و بيرون کشد .اما با برآمدن موجي آسيمهوار از گهواره خروشان دريا ،همه نقشها شسته و محو شدند و به جاشان حبابهاي بلوريني بر صفحه شنزار هويدا و بي وقفه به پرواز درآمدند تا مدار دو چشم نگران شسته از سيالب سرشکي بيامان که هذيانها را به زير پلکهاي خود ميخواندند تا از خالل آنها شايد بشود آن سر ديگر دنيا را نيز نظاره نمود. اما با ترکيدن حبابهاي خيال صدايي سرکش و تيز در گوشهاي کودک طنين انداخت« ،فرزند....در غيبت آفتاب هرگز به انتظار ماهتاب منشين .ميداني که موجها از ساحل گريزاناند و هميشه به دامان دريا ميخروشند و آن همه خونهاي ريخته شده بر زمين سرد از براي مستي زمين است و بس ،حتي اگر همه آتشفشانهاي خشمناک زمين همزمان فوران آغاز کنند و درياها را توفاني سهمگين فراگيرد ،زمين باز هم خواهد چرخيد با چهار فصلش ،با چالههاي عميق پرخونش و سيالبهاي مرگبارش .طلسم خونخوارگي آدمها هرگز با رويت قايقي سرگردان و با کودکان آواره نشسته بر آن در موجهاي سرکش و خشمگين نخواهد شکست .هيچ کسي نميداند آيا زمين روزي در بستر درياها آرام خواهد گرفت؟؟!! و دستي آيا خواهد توانست در خاطر لطيف و نگارين يک کودک که شش تابستان بيبهار و پنج پاييز در اسارت زمستانهايي پر درد و خونبار را پشت سر گذرانده رنگي از شادي دواند و به گونهاي او بقبوالند که زندگي بازي شيرين کوتاهي است که فردايي ندارد؟ آوايي از فراسوي انگار گويي در ميآميخت با نغمههاي تنهايي کودک .او پلکها را بر روي چشمان ميفشرد تا به جهان درون رفته و با آن همآوا گردد« ،از همه آدميان دل بريدهام و زين پس نميخواهم زير سايه هيچ جنبندهاي حرکت و به هيچ خاک و عرصهاي متعلق و بر آستان آيين و مسلکي سر فرود آورم .از خشم و نفرت کينهها ناالنم و بايد فاصله اندازه خود را با آنها تا جان آزاد کنم .اما هيهات همسخني با آسمان را نيز از کف دادهام و ميدانم چيزي نمانده است تا ته مانده زندگي پاي بر شانههاي فرتوتم گذارده ،از من باال رفته و در اين ظلمت شبانه براي هميشه خاموشم گرداند». درياي خروشان با موجهاي تلخ و شور فرسايندهاش اندک اندک عقب ميرفتند تا کودک بتواند به آساني سر بر بالين آخرين رختخواب پهن شده بر روي شنهاي غريب نهاده تا واپسين نفسهايش را درون بطري هذيانها خالي کند ،حال آنکه زمين مخمور از جام خون در روياهاي نيمه شبانش فرداي خونينتري را متصور ميساخت. کودک چشمان خواب زدهاش را بر هم گذارد و تن پر از هيچش را به سرماي گزنده شنها سپرد و لحظاتي بعد همچون بادبادکي سبکتر از بادهاي سرگردان در آسمان خيال به پرواز در آورد، سپس در همان وادي بيتاب شبانه زندگي را پس زد و رد شد و از همه دلهرههايش سرانجام جدا گشت تا آنکه صبح آمد و دوباره موجي بطري خالي را از ميان انگشتان کوچک بيجان ربوده و شناور ساخت بر درياي فروکشنده و دغلباز ،اما چه کسي باور خواهد کرد آن نفس هوشمندي که درون بطري هنوز محبوس است با پيامي غمبار که از حقيقتي دردناک حکايتها دارد .براي چه بزرگ و کودک و چه دريا و زمين .بايد روزي هذيانهاي درون همه بطريها آزاد شوند و در پروازي بلند به حقيقتي روشن مبدل گردند تا شايد پرتويي از انديشه را در وجدانهاي خاموش بشر پديدار گردانند. پايان
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
I
PA
فرهنگ گفتگو
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
قبل از پيگيري مطلب مربوط به يگانگي نوع بشر الزم ميدانم که به دو واقعه مهم اشارهاي ولو مختصر داشته باشم.
تشکيل اولين جلسه بنياد خيريه محبوب ـ پرويز ايزدي
تشکيل اين جلسه بنظر من گامي مثبت در جهت بلوغ اجتمايي نه تنها جامعه ايراني بلکه جامه جهاني بود. شايد جمله فوق ابتدا بنظر اغرقآميز و دور از ذهن جلوه کند ،بهمين دليل شرح کيفيت تشکيل اين گردهمايي ضروري بنظر ميرسد. چرا گاميمثبت؟ همانطور که ميدانيد اين بنياد به همت و گشاده دستي يک ايراني مقيم ترکيه پايهريزي شده است که در اولين گردهمايي آن پروفسور باليان ،ارمنينژاد و استاد دانشگاه اموري ،سخنران جلسهاي بود که در آن ايراني، سوريهاي ،لبناني و آمريکايي سياه و سفيد از اديان مختلف گرد هم آمده بودند تا در مورد مسايل خاورميانه بويژه سوريه با هم گفتگو و تبادل نظر نمايند .اينچنين ترکيبي از نژادها و اعتقادات متفاوت بخودي خود قدم مثبتي در حل اختالفات و ايجاد صلح و آشتي ،توسط افراد غيرسياسي است. اهميت اين مساله زماني بيشتر ميشود که برخالف عرف و عادت معمول که سياستمداران در اينگونه مسايل به گفتگو ميپردازند ،در اين گردهمايي اين افراد عادي و معمولي بودند که مستقيما» درمورد مشکالت خاورميانه بويژه سوريه به گفتگو نشسته بودند. چرا بلوغ اجتماعي؟ مطابق معمول گردهماييهايي متشکل از نژادها ،مليتها و اديان مختلف توأم با احساسات، خالي از تشنج نيست ،ولي بلوغ اجتماعي در ميان اين جمع بظاهر نامتجانس ،آنچنان محيط بدور از تشنجي بوجود آورده بود که همه حاضرين در اين گردهمايي از اين بابت خوشحال و خشنود بودند .بدين اميد دلخوش دارم که اينچنين گردهماييهايي با دامنهاي وسيعتر که داللت بر بلوغ اجتماعي جامعه مينمايد ادامه يابد.
زلزله کرمانشاه
ضمن تقديم تسليت نه تنها به بازماندگان قربانيان اين واقعه مصيبتآفرين بلکه به تمام مردم شريف ايران، بدين دلخوش دارم که جمعي ايراني پاکنهاد قدم پيش نهادند و براي کمک به زلزلهزدگان به جمعآوري کمک پرداختند که اين کمک انساني آنها در خور ستايش است، ولي در اين ميان ،حقيقت تلخي که به روشني مشخص بود، عدم اعتماد کمککنندگان از رسيدن اين کمکها به دست بازماندگان قربانيان اين زلزله حکايت ميکرد .ايکاش کساني يا گروهي پيدا شوند و اين جرأت را داشته باشند که به گردانندگان حکومت ديني بگويند که شما با افکار ،گفتار و کردار به دور از انصاف خود آنچنان اعتمادي بوجود آوردهايد که نه تنها ايرانيان را در انظار مردم جهان شرمسار کردهايد، بلکه آبرويي از اسالم نيز باقي نگذاشتهايد.
حال برگردم به پيگيري اصول يگانگي نوع بشر
در شمارههاي گذشته براي رسيدن به يگانگي نوع بشر
29
اصولي را برشمردم که فهرستوار آنها را ذکر ميکنم.
قبول اصل آزادگي و جستجوي مستقل حقيقت
ما را چارهاي جز اين نيست که آزادگي را پيشه خود سازيم و بگذاريم که هرکس بطور مستقل جايگاه خود را در جهان هستي پيدا کند و رابطه خود را با آفريدگار جهان هستي يا هر اسم ديگري که ميخواهيد روي آن بگذاريد، آزادانه پيدا کند و به آنچه که اعتقاد پيدا کرد ولو صد در صد مخالف اعتقاد ما بود ،احترام گذاريم.
قبول اصل تعليم و تربيت عموميو اجباري
در اين خصوص ذکر کردم که براي تحقيق و جستجو احتياج به سوادآموزي داريم و بهمين دليل اصل ديگري اضافه نمودم و آن اجباري نمودن تعليم و تربيت آنهم بطور رايگان و اجباري بود تا هيچکس در جهل و ناداني نماند و در نتيجه آلت دست قدرتمداران قرار نگيرد.
قبول اصل تعليم و تربيت يکسان
و بعد از آن اضافه نمودم که براي جلوگيري از تضاد و برخورد ناسالم ،الزم است که شيوه و هدف تعليم و تربيت يکسان باشد تا اين تضادها به حداقل ممکن برسد که اگر اين مهم تحقق يابد ديگر تروريست يک جامعه قهرمان قومي ديگر قرار نخواهد گرفت که آنچنان مصيبتي را ببار آورد که زمامداران جهان را مات و مبهوت سازد کما اينکه همين تناقضات است که جهان امروز ما را در پرتگاه نيستي و نابودي قرار داده است.
قبول اصل ترک تعصبات
در اين جاست که هيوالي ترسناک تعصب چهره مينمايد و مانعي بزرگ بر سر راهمان قرار ميدهد ،زيرا هر قوم و ملتي ،هر نژاد و جنسيتي آنچنان در قيد و بند برتريجويي گرفتار است که يگانگي را فراموش کردهاند، و همه ما از اين واقعيت غافليم که داريم بشريت را به سالخخانه تعصب ميبريم تا قرباني هوس زمامداران گردد!. پس الزم است که تعصب را بشناسيم تا راه در رفت از بنبست تناقضات را پيدا کنيم.
29
For Advertisement Call:
شود ،هر نوع طرز تفکري نيز احتياج به زماني متناسب با آن طرز تفکر دارد تا بتواند در بطن جامعه پرورش يابد و آماده تولد ،رشد و شکوفايي گردد و ايجاد نهضت ،تحول و تمدن نويني نمايد که تا قبل از پيدايش آن براي افراد آن دوره از زمان بيسابقه و نظير بوده است .اين تمدن پس از تولد همانند يک انسان رشد ميکند ،شکوفا ميشود به ميوه و ثمر مينشيند ،به پيري و کهنسالي ميرسد و باالخره ميميرد و نابود ميشود و اين واقعيتي است که با حقيقت منطبق است. آلنبي ،مورخ و محقق انگليسي ،تولد ،رشد ،شکوفايي و باالخره مرگ 26تمدن بزرگ را نام ميبرد که از بطن جامعه بوجود آمدهاند ،رشد کردهاند و باالخره به نابودي کشيده شدهاند و امروزه فقط جاي پايي از آنان در تاريخ موجود است. به عبارت ديگر ميتوان چنين گفت که هر يک از اين تمدنها وظيفه داشتهاند که بشريت را از مراحل مختلف غارنشيني به تمدن قبيلهاي بسپارند ،که پس از مدتي تمدن قبيلهاي جاي خود را به تمدن شهرنشيني سپرده است ،که تکامل آن منجر به تمدن ملي و مملکتي شده است که پس از اين مرحله انوع مختلف حکومت اتحاديهاي و چند مليتي بوجود آمده است. و حال در زمان کنوني ،ما در مرحله ورود به تمدن جهانياي هستيم که تضمين کننده خوشبختي تمام جامع انساني باشد ،و همانطور که ذکر شد راهي جز تسليم و ورود به اين مرحله موجود نيست مگر آنکه از بشريت و تمدن بيزار شده باشيم و نابودي آن را بدست خود فراهم آوريم! همانطور که انسانها هميشه به مرگ طبيعي نميميرند و ممکن است قبل از مردن به مرضي دچار گردند که خود به دست خود سبب مرگ خويش شوند ،تمدنها نيز ممکن است به مرضي دچار گردند که خود به دست خود اسباب مرگ خويش را فراهم آورند و با افکار ،گفتار و کردار خود آن تمدن را بسوي مرگ حتميبکشانند! در اينجا اين سواالت مطرح است که: مگر نه اينکه گردانندگان تمدن کنوني ما افرادي هستند که از ضريب هوش بااليي برخوردارند؟ پس چرا با داشتن هوشي سرشار اين واقعيت را در نمييابند که افکار ،گفتار و کردار آنهاست که جامع بشري و تمدنش را به سوي نيستي و نابودي ميکشاند؟
مگر هر کدام از روشهاي کنوني داعيه جهان شمولي ندارند؟
پس چگونه است که متوجه نبوده و نيستند که اگر به اين روش ادامه دهند ديگر دنيايي باقي نخواهد بود که اينان بر آن حکمفرمايي نمايند؟ براي آن که از ابهام بدر آييم و جواب اين سواالت را دريابيم الزم است که به اين واقعيت پزشکي توجه کنيم که مرگ هميشه بصورت طبيعي و در اثر فرسوده شدن جسم صورت نميگيرد ،بلکه بعضي از موارد ممکن است که مرضي علت مرگ باشد ،که در اين صورت عاليمينشان دهنده آن است که انسان مبتالء به مرض شده است که يکي از آن عاليم وجود «درد» در قسمتهاي مختلف بدن است .پس درد نه تنها عارضه بدي نيست بلکه در حقيقت بمنزله هشدار يا اخطاري است که انسان را بوجود نقص در داخل بدن آگاه ميسازد .ولي بسيارند امراض روانياي که مريض ممکن است بعلل رواني از مرگ هراسي نداشته باشد و با ميل و اراده خود بسوي مرگ بشتابد ،که بدترين اين نوع مرگها آن است که سلسه عصبي مريض مورد حمله باکترياي مثل باکتري ايجاد کننده جذام قرار گيرد و آن را چنان مختل ميسازد که مريض درد را احساس نکند ،در اين امراض است که مريض دست به اعمالي ميزند که تداوم اين اعمال سبب مرگ حتمي او ميگردند ،بدون آنکه مريض احساس درد کند و بفهمد که اين اعمال منجر به مرگ او خواهند شد.
«درد» نعمتي است الهي!
«درد» بهر شکل و صورتي چه سخت ،چه ماليم، ناگهاني و يا مداوم دليل بر آن است که عضوي از اعضاي بدن ما دچار گرفتاري شده است و چه بهتر که هرچه زودتر بفکر اين افتيم که علت اين درد چيست و چه عضوي وظيفه خود را بخوبي انجام نميدهد ،تا با برطرف کردن علت اصلي، درد را بکلي از بين برداريم و به حالت سالمتي برگرديم. درد نعمتي است که ما را نه تنها بوجود بينظميدر بدن آگاه ميسازد بلکه در بسياري از موارد ما را از ارتکاب به کارهاي وحشتناک در مورد خود و ديگران باز ميدارد. دنباله در صفحة 43
تعصب چيست؟
مطابق تعريف فرهنگ عميد ،زير بار حق نرفتن را تعصب مينامند ،يعني زماني که فردي در نقطهاي از اين کره خاکي بدنيا ميآيد حق و حقوقي به نام حقوق بشر بر او مترتب است که تجاوز به اين حق و حقوق را تعصب ميگويند .يا زماني که کسي ازدواج ميکند حق و حقوق براي او قايل ميشوند که اگر کسي به اين حقوق تجاوز کرد به تجاوز کننده متعصب ميگويند. حال که تعصب را شناختيم الزم است که به اين نکته اشاره کنم که در بعضي از جوامع نه تنها اين حق و حقوق را به رسميت نميشناسند بلکه اين حق به شدت مورد تجاوز قرار ميگيرد .اين جوامع متاسفانه مريض هستند و تا ندانند که مريض هستند هيچ کس نخواهد توانست به آنان کوچکترين کمکي بنمايد!.
تمدنها هم مريض ميشوند!
بارها به اين مطلب اشاره کردهام که «همانطور که نطفه انسان پس از آنکه در رحم مادر تشکيل گرديد احتياج به زماني برابر نه ماه دارد تا براي آمدن به اين دنيا آماده
خانوادههاي محترم نياکان ،کبيري ،امامي و ديگر وابستگان، نه تنها شما همسري مهربان ،پدري فداکار را از دست داديد بلکه همه ما بدون استثناء دوستي مهربان و خيرخواه را ديگر در ميان خود نخواهيم داشت. اين فقدان جسماني منوچهر نياکان غمي بس بزرگ است و جاي آن دارد که براي ايشان آرامش روح و براي شما و جامعه ايرانيان آتالنتا و تمام مردم ايران صبر و تحمل آرزو کنيم. محبوب و پرويز ايزدي
30
30
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
حسين مخملباف
خاطرخواه بخش نخست بيشتر مردهاي ساکن تهران ،حتي کساني که اهل فسق و فجور و رفتن به اين جور مکانها نبودند ،ميدانستند که شهر ديگري نيز در دل شهرشان وجود دارد که کار عمده سکن ه آن ،خريد و فروش سکس و مواد مخدر است. تشکيل اين شهر را به اين و آن نسبت ميدهند و ميگويند که فالن مقام براي آنکه زنهاي بدکاره از سطح شهر جمع شده و کسب خود را به منطقهي خاصي محدود کنند، دستور داد چنين شهرکي در محلهاي از تهران پايه ريزي شود و نام آن را «شهر نو» گذاشتند. از آن به بعد ايستادن و مشتري يافتن خانمهاي اين کاره در بقيه نقاط شهر ممنوع اعالم شد .آنها بايد رزق و روزي خود را در اين محله جستوجو ميکردند .ميگويند وقتي تشکيل چنين مکاني با مخالفت عدهاي از مردم و به ويژه روحانيون مواجه شد ،همان مقام تصميمگيرنده گفته بود« ،هر قصر با شکوهي به مستراح نيز نيازمند است و زندگي در خانههاي شهري ،بدون مستراح امکانپذير نخواهد بود ،بنابراين بهتر است چنين محلي وجود داشته باشد تا مردم تکليف خود را بدانند و خريداران سکس در خيابانهاي شهر ،مزاحم خانمهاي نجيب نشوند». به هر حال ،بنا بر آنچه آن مقام گفته بود ،شهر نو شد آبريزگاه تهران! دو باره صداي دورگ ه مامان از پشت در به گوش رسيد« ،ستاره جون زودباش تمومش کن .يک سيگار کشيدن که اين همه طول و تفصيل نداره .نميدوني اين بيرون چه قيامتي شده .حدود سي نفر توي صف ايستاده و منتظر نوبتاند». ستاره که زير بدن سنگين مرد به نفس تنگي افتاده بود ،با صداي بلند گفت« ،چشم مامان جون ،چشم». سپس خطاب به مرد گفت« ،آقا تو را به جون هر که دوست داري زودتر کارتو تموم کن .اگه زياد طول بکشه اين خانم رئيسه روزگار منو سياه ميکنه ».مرد که در حال نفس نفس زدن صدايش بريده بريده به گوش ميرسيد گفت« ،دهه ...شيشه ....که نيس ......بادش کنم.......مفتي که نيس ......سگ مصب .........پولشو پيش پيش گرفته ....حاال هي زر ميزنه و نميذاره حالمون رو بکنيم». ستاره در حالي که سعي ميکرد با جمع کردن بدن خود ،ضربههاي شديد و دردناک مرد را به گونهاي خنثي کند گفت« ،آقاي محترم ،شما هم باالخره يک چيزي از انسونيت سرت ميشه .من که حرف بدي نزدم .من که نميگم کارتو نيمه کاره ول کن .ميگم با اين اوضاعي که بيرون درست شده و ديگه توي حياط جا براي ايستادن نيس ،يک لطفي بکن و زودتر کارو تموم کن .آخه آقاي خودم چرا همه شما امروز اومدين؟ خب وسط هفته بيا و هرچه دلت ميخواد طول بده». مرد در حالي که داشت از کوره در ميرفت و دوست داشت خودي نشان بدهد ،اما ميدانست در افتادن با خانم رئيس و چند گردن کلفت مفت خواره که اطراف او بودند کار درستي نيست ،کوتاه آمد و در حال غر زدن گفت« ،االهي پولي که اين زنيکه عفريته گرفته حرومش بشه». «شهر نو» يا «قلعه» که به آن دروازه قزوين نيز ميگفتند ،گرچه از قانون کلي حاکم بر جامعه پيروي ميکرد و پاسگاه انتظامي داشت تا مث ً ال از انجام کارهاي خالف قانون جلوگيري و به شکايتها رسيدگي کند ،اما اين شهر گناه ،براي خود يک قانون نانوشتهاي نيز داشت که فقط داراي يک ماده بود! آن هم اينکه ،اگر ميخواهي با آرامش زندگي کني ،لقمه ناني براي خوردن و جائي براي خوابيدن داشته باشي ،بايد تسليم محض باشي. اطاعت کردن و تسليم بودن ،شرط اول و آخر زندگي در آنجا بود .اطاعت از خانم رئيس و تسليم چند گردن کلفتي که دمار از روزگار هر معترضي در ميآوردند .حاال اين اعتراض کننده اگر از زنهائي بود که خانم رئيس و دار و دستهاش لطف کرده به او شغل و جاي سکونت داده بودند که فقط خدا بايد به دادش ميرسيد .اين کار از ضرب و شتم ،محروميت از غذا و زنداني کردن در اتاقي بدون پنجره آغاز ميشد و گاه به مرگ نيز ميانجاميد. جنازهاش را در گوشهاي از شهر بي در و پيکر ميانداختند و چون بيچاره ،کس و کاري نداشت يا اگر داشت از محل اقامت او بيخبر بودند ،کسي پيگير ماجرا نميشد و به عنوان جنازه بيهويت و بيکس توسط شهرداري دفن ميشد. سرانجام با آمد و رفتهاي مکرر مامان به پشت در اتاق و التماسهاي ستاره ،مرد با دلخوري کار خود را تمام کرد و در حالي که زير لب فحشهاي آبدار نثار خانم رئيس ميکرد و تهديد به نيامدن دوباره ،دل از جاي نرم و گرم خود کند و برخاست. ستاره تر و فرز دامن کوتاه خود را که بايد ساقهاي سپيد و گوشتالودش را در معرض چشمهاي هيز و گرسنه مردهاي به رديف ايستاده کنار ديوار قرار ميداد ،به تن کشيد و پيش از مشتري خود که مشغول پوشيدن لباس بود ،از اتاق خارج شد .در حالي که مردهاي منتظر نوبت ،از سر و کول يکديگر باال ميرفتند تا اين تکه تميس! تازه کار را بهتر ببينند ،خرامان خرامان به سوي دستشوئي رفت تا هم آتش اشتياق را در دل مردهاي تحريک شده شعلهورتر ساخته و هم وانمود کند ميرود تا بدنش را شستشو داده و براي پذيرائي از مشتري بعدي آماده شود. خانم رئيس يا مامان که در وقت حضور نداشتن مشتري با تحکم و آمرانه با زنهاي زير دستش رفتار ميکرد، براي حفظ ظاهر در نزد ديگران ،مرتب قربان صدق ه ستاره ميرفت و دخترم ،دخترم کرده و ميگفت« ،االهي قربون اون قد و باالت برم که تو قلعه تکه و لنگه نداره .زودباش که مهمون بعدي منتظرته .ببين چقدر خاطرخواه داري .اين همه آقايون محترم! از کار و زندگيشون افتادن و منتظر هستن تا با تو يک سيگار بکشن .بدو قربونش برم .بدو برو تو اون اتاق از مهمونت اونجور که ميدوني پذيرائي کن». ستاره درس خود را خوب بلد بود .اگر غير از آن ميکرد ،شب زير مشت و لگد اسمال بي مخ ،بغل خوابه خانم رئيس ،بدنش کبود ميشد .بنابر اين با لبخندي ظاهري که بر آمده از رنج و درد پايان ناپذيري بود ،در حالي که تابي به باسن خوش ترکيب خود انداخته و از صف مردان کم صبر تحريک شده سان ميديد ،به سوي اتاقي که خانم رئيس نشان داده بود گام برداشت .ستاره در حال رفتن به سوي اتاق مورد نظر ،رو به خانم رئيس کرد و گفت« ،چشم مامان جون قول ميدم اون آقا و اين آقايون محترم ،راضي و شاد از اتاق من بيرون بيان ».سپس چشمکي زد و گام در پله اتاق گذاشت. در «شهر نو» در روزهاي تعطيل از يک سو بازار خانم رئيسها رونق بسيار داشت و از داشتن اين همه
مشتري خوشحال بودند ،اما از سوي ديگر زنهاي تن فروش که بيشتر آنان هنوز به بيستمين بهار عمر خود نرسيده بودند، از اين روزهاي شلوغ نفرت داشتند .در انتهاي روز که ساعت کار به پايان ميرسيد ،اگر باجگير گردن کلفت که در خدمت خانم رئيس بود با توقعات جور واجور خود مجال ميداد ،زن بيچاره به دنبال روزي پرکار و سخت ،کله مرگش را بر زمين ميگذاشت تا از نعمت خواب و بيخبري برخوردار شده و زندگي نکبت بارش را براي چند ساعت به فراموشي بسپارد. ستاره دخترک ساده دل روستائي اينک در چنگ ديوهائي
چون خانم رئيس و اراذل و اوباش اطراف او اسير شده بود. او در خلوت بر حال و روز خود ميگريست و حسرت همان روزهاي نه چندان خوب گذشته را ميخورد. ستاره نميدانست مرگ زود هنگام مادر ،کم مهري پدر، بيرحمي مادر ناتني ،ساده لوحي خود و گول مار خوش خط و خالي به نام فرشته را خوردن ،او را به اين روزگار نکبت کشانده يا آه اکبر ـ عاشق چند سالهاش ـ کارساز شده بود. در ادام ه داستان با اين آدمها و نقشي که در زندگي ستاره داشتند بيشتر آشنا خواهيم شد. ادامه دارد....
I
PA
مرتضي حسيني دهکردي
سيروس آرينپور قسمت دوم با عزيمت آرينپور به اروپا ،فعاليتهاي ترانهسرائي او هم متوقف گشت. «بارون بارونه» و «شادوماد» را ويگن در راديو خواند و «پرستو» را منوچهر سخائي اجرا كرد .بعدها خوانندگان ديگري مانند پري زنگنه و الهه نيز «بارون بارونه» را خواندند، اما آنچه به شهرت افسانهاي رسيد ،اجراي هنرمندانه «ويگن دردريان» بود. اينك كه بيش از 55سال از آفرينش اين ترانهها ميگذرد، ديگر كمتر كسي ميداند كه اين آثار ،از ترانههاي معاصرند و هر سه ترانه جذب فرهنگ ايران شده و در زمره ترانههاي فولكلوريك به شمار ميآيند .هنوز «بارون بارونه» سرود فعاليتهاي دستهجمعي دهقانان و «شادوماد» از سرودهاي برتر جشنهاي عروسي ايرانيان است. در نهايت در ترانه «بارون بارونه» ،آميزهها و نكات بديع زير بسي درخور توجه است: «گل نسا» دختري كه در ترانه اسم وي ذكر شده است ،اهل كرمان است و آرينپور وي را از سالهاي كودكي ميشناخت. فضاي حاكم بر ترانه در شاليزارهاي شمال ايران ،مازندارن و گيالن جريان دارد. آهنگ كردي است و عطااهلل خرم زائيده تبريز كه تبار كردي دارد آن را تنظيم و نامگذاري كرده است. سرانجام هموطن خوش صداي ارمني ما يعني ويگن دردريان متولد همدان ،آن را خواند و به جاودانگي پيوند داد. بدين ترتيب ميتوان گفت كه اين ترانه مظهر يكپارچگي فرهنگي اقوام مختلفي است كه در اين مرز و بوم ،زندگي ميكنند.
بارون بارونه
شعر :سيروس آرينپور خواننده :ويگن ،پري زنگنه ،الهه دستگاه :ماهور تنظيم آهنگ :عطاءاهلل خرم (با برداشت از يك آهنگ محلي كردي) تنظيم براي پيانو :سياوش بيضايي بارون بارونه زمينا تر ميشه گلنسا جونم کارا بهتر ميشه گلنسا جونم تو شاليزاره برنج ميکاره ميترسم بچاد طاقت نداره ( 2بار) دونههاي بارون ببارين آرومتر بهاراي نارنج داره ميشه پرپر گلنساي منو ميدن به شوهر خداي مهربون تو اين زمستون يا منو بکش يا اونو نستون بارون بارونه زمينا تر ميشه گلنسا جونم کارا بهتر ميشه گلنسا جونم غصه نداره زمستون ميره پشتش بهاره زمستون ميره پشتش بهاره در مورد ترانه شاد و دلانگيز «شادوماد» كه ريشهاي كردي داشته و در گام بيات اصفهان است ،آرينپور مينويسد، «هنگامي كه ميخواستم اين ترانه را بگويم ،نزد مادرم رفتم و از وي خواستم تا رسم و رسوم عروسيهائي را كه در «بردسير كرمان» برپا ميشود براي من شرح دهد .آنچه در اين ترانه بازتاب دارد ،همه گفتههاي اوست كه من به شعر درآوردهام.
31
For Advertisement Call:
31
«شادوماد»
خنچه بياريد ،الله بكاريد ،خنده برآريد ميره به حجله ،شادوماد بعله برونه ،گل ميتكونه ،دسته به دسته ،دونه به دونه ،شادوماد كف بزنيد و شادي كنيد ( 2بار) نيت به دومادي كنيد چه بلنده ،موي بافتش ،چه قشنگه تازه عروس، چه قشنگه ،شوخ و شنگه ،همه رنگه مثل طاووس خوش به حال شادوماد روجهازش ،خنده نازش ،سينه بازش مرمريه همه دور آينه و شمعدون ،پرده ايوون كركريه خنچه بياريد شادان ،الله بكاريد خندان دوماد كجائيه؟ دستاش حنائيه ،عشقش خدائيه گل پسره زلفاش گالبتون ،لباش مثل خون خوش خلق و مهربون ،شادوماد ( 2بار) روجهازش ،خنده نازش ،سينه بازش ،مرمريه همه دور آينه و شمعدون ،پرده ايوون كركريه خنچه بياريد شادان ،الله بكاريد خندان دوماد كجائيه؟ دستاش حنائيه ،عشقش خدائيه گل پسره زلفاش گالبتون ،لباش مثل خون ،خوش خلق و مهربون ،شادوماد ( 2بار) به تحقيق در تاريخ ترانهسرائي ايران ،به جز «يار مبارك بادا» ،ترانه ديگري را نميشناسيم كه مانند «شادوماد» سرود زندگي و شادي باشد. خلق ترانه «پرستو» ،داستان تأمل برانگيزي دارد كه آن را از زبان سيروس آرينپور بشنويم: دور و ور سالهاي 1333يا 1334روزي من به خانه منوچهر سخائي در يوسف آباد تهران رفتم .در آن ايام يوسف آباد ،بيابان بزرگ و لخت و عوري بود كه تك و توك خانههائي در نقاط مختلف آن ساخته شده بود .مادر منوچهر عكس فرزند از دست رفته خود ،سرگرد سخائي را كه قب ً ال رئيس پليس شهر كرمان بود و در آشوبهاي 28مرداد ،1332به اين جرم كه از دوستداران دكتر محمد مصدق به شمار ميرفت ،به وضع فجيعي به قتل رساندند ،روي طاقچه اطاق پذيرايي نهاده بود و در كنار عكس ،ستارهها و قپههاي افسري او قرار داشت .آن روز غروب من و منوچهر از خانه بيرون رفتيم و در حوالي پل رومي ،در كنار رودخانه كم آبي نشستيم و در حالي كه منوچهر ميگريست و به ياد برادر از دست رفته خود آوازي زمزمه ميكرد ،من شروع به سرودن شعر «پرستو» كردم .او بندبند شعر را با آواز حزين و دردمند خويش ميخواند و من بند به بند شعر آن را ميسرودم و سرانجام آنچه از كار درآمد ،ترانه «پرستو» به صورت امروزين آن بود .امروز من دقيقًا به ياد ندارم كه آيا منوچهر اين آهنگ را قب ً ال از عطاءاهلل خرم شنيده بود يا اينكه بعدها براي تنظيم به خرم سپرده شد .چندي بعد من دستكاري مختصري در ترانه انجام دادم و چند واژه تغيير يافت ،مث ً ال به جاي« :ستاره شونههات مونده لب طاقچه» گذاشتم: «گلوبند طالت مونده لب طاقچه» و ترانه به صورت امروزين آن درآمد و شعر جنبه عاشقانهتر و عموميتري يافت. ترانهاي كه بر دلها و جانها نشست و بسياري از مردم را تحت تأثير قرار داد. گفتني است كه اين آهنگ نيز از آهنگهاي محلي ايران است و در يك ترانه بلوچي ريشه دارد و عطاءاهلل خرم آن را تنظيم كرده است.
پرستو
شعر :سيروس آرينپور خواننده :منوچهر سخايي آهنگ :عطاءاهلل خرم (با برداشت از يك آهنگ بلوچي) پرستويي شد و پرپر زنون رفت به صحراهاي بي نام و نشون رفت حريفون پيش من با طعنه ميگن ستاره شد به طاق آسمون رفت به صحراهاي بي نام و نشون رفتي به من ميگن به من ميگن حريفونم ستاره گشتي و رو آسمون رفتي گلم بودي گلم بودي کجا رفتي تو که جون و دلم بودي چرا رفتي هنوزم جاي پات مونده لب باغچه گلوبند طالت مونده لب طاقچه بگردم من فداي خال سياه تو کجا رفتي خدا پشت و پناه تو گلم بودي گلم بودي کجا رفتي تو که جون و دلم بودي چرا رفتي بعد از انقالب سال ،1357منوچهر سخايي اين داستان غمانگيز را در گفتوگوئي با يكي از مجالت تهران (تهران مصور يا اميد ايران) به وجهي بديع و عبرتآموز و موثري بيان كرد .به علت دلبستگي فراواني كه منوچهر سخائي به اين ترانه داشت ،دختر خود را «پرستو» نام نهاد ،همچنين پرستو نام اسب محبوب منوچهر بود. به اين ترتيب خوانندگان اين نوشته متوجه ميشوند كه اگر برخي از آثار هنري به ماندگاري ميرسد و دست تطاولگر زمان نميتواند آنها را به ورطه فراموشي ببرد ،رشتهها و پيوندهائي است كه اين آثار با فرهنگ و تاريخ سرزمين ما دارند. بدون ترديد انتشار «بارون بارونه»« ،شادوماد» و «پرستو» تحول ارجمندي در تاريخ ترانهسرائي بود و در روند تكامل ادبيات آهنگين ايران ،تاثير بسيار به جا نهاد و دوستداران موسيقي و ادبيات دريافتند كه به جاي مضامين كهنه و زبان كليشهاي ،ميتوان از مضاميني نو و زباني زنده ،پويا و پر از تصوير استفاده نمود.
32
32
ديدگاه Rahast
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
موجوداد متنوع و پوشش گياهی و رنگی بسيار متفاوت و . . .اگر اين وجود تعجب کردن را آموخته باشد قطعاً بسيار گيچ و مبهوت از اين همه تفاوت می شود .تصور کنيد اين وجود چند بار ديگر در نقاط مختلف زمين بيايد و حتی به اعماق اقيانوس ها ...بنظرتان اين وجود چطور ميتواند زمين را با موجوداتی بنام آدم ها تجزيه و تحليل نمايد .يک سوال برايش حتما پيش می آيد که چرا اينقدر متفاوت ؟ طبيعت ،حيات و وجودی بنام انسان که باهوش ترين وجود اين سياره است .اين وجود بعد از مدتی در ميابد که عده ای از ما انسانها مشغول به اعمالی هستيم بنام پرستش خدا و تنوع خدايان زياد و تنوع بسيار زيادی در نوع پرستش وجودی که نه اصال قابل شناخت هست و نه از نظر علمی قابل اثبات ... اگر بتوانيم ثبت شده های اين وجود را به زبان های نوع بشر ترجمه کنيم قطعا اظهارات او در مورد زمين ،طبيعت و زندگی آدمها بسيار جالب خواهد بود .اين ديدگاه بی طرفانه ای هست که اين وجود ميتواند نسبت به ما و عرفيات ما داشته باشد. ديدی بی تعصب و بدون در نظر گرفتن آموزه های سنتی مان که درست يا نا درست بودنشان به هيچ وجه قابل اثبات نيست ،زندگی ما را در سطح آگاهی متفاوتی تعريف ميکند .ما از جهتی به اين باور رسيديم که هرچيزی را با پارامترهای فيزيکی و رياضی بسنجيم و اثبات کنيم و از جهتی به اين گرايش داريم که بدون در نظر گرفتن تاريخی که توسط خودمان ثبت شده به اعتقاداتمان جامع مقدسی بپوشانيم و آن را گسترش دهيم.
وقتی ميان آدمها قدم ميزنيم ،رفتارها و حرکاتشان را از ديدگاه بی طرفانه می بينيم ،چه تحليلی می توانيم از درست يا نادرست بودن اين رفتار ها داشته باشيم؟ منظورم از ديدگاه بيطرفانه ديدگاهی هست فارق از عرف و سنت های اجتماعی که ساليان سال اسکلت فکری و بنای اعتقادی ما را ساخته است. تصورش کمی دشوار است که بتوانيم ديدی بی طرفانه نسبت به افراد جوامع مختلف داشته باشيم چون غالب فکری ما هم جدايی از همان افراد نيست .حال اول به اين نتيجه می رسيم که نوع بشر به ندرت می تواند ديدگاهی بيطرفانه داشته باشد .شايد اندک شماری توانسته باشند انديشه خود را عاری از آموخته های دوران طفوليت شان کرده باشند و دوم اين که اغلب انسانها غالب فکری مستقلی ندارند و اصال اهميتی هم به اين موضوع نمی دهند ،عده ای نيز آموخته هايشان طی ساليان سال غير قابل انعطاف شده و آنها را به عنوان يک اصل حقيقی هميشه مطرح می کنند. اگر دقيق تر به اين موضوع بنگريم درمی يابيم که معموال آدمها موجودات انديشمندی نيستند، بلکه همواره سعی می کنند از گرايش هايشان صحبت و دفاع کنند اين در مورد جنبه های جزئی زندگی جالب است و تنوع زياد و دگرگونی مطلوبی ايجاد می کند و اساساً اين تنوع فکری باعث رشد جواع بشری شده است ،ولی وقتی صحبت از تفکرات اعتقادی به ميان می آيد قضيه از حالت تنوع برای رشد ،خارج می شود و نوعی نگرش سنتی هزاران ساله پشتوانه هريک از اين اعتقادات می شود و از آنجايی که ذهن بشر اين توانايی را دارد که هر چيزی که مورد توجه اش باشد و به آن گرايش دارد را به بهترين شکل توجيح می کند و اين اعتقادات که ريشه در اجداد نوع بشر دارند به گونه ای باعث دل گرمی و اشتياق فردی و گروهی می شود .به نقل از ( هارلدکلمپ ) که می گويد :تصور کنيد يک موجود فضايی در نزديکی کره زمين در سفينه اش در حال تحليل کره زمين است .اين موجود برای تحليل بيشتر مستقيم به زمين و قطب شمال يا جنوب فرود می آيد .او ديدگاه اش را نسبت به اين سرزمين اين چنين ثبت می کند ،همه جا پوشيده شده از کريستال آب بنام برف و به رنگ سپيد با موجوداد زنده اندک ،حياتی بسيار ابتدايی و غالبا سپيد و دمای هوا سرد و ...البته واژه آب و برف و سردی و سپيدی برای ما مفهوم دارد و احتماال برای آن وجود تعريف ديگری خواهد داشت .اين وجود برای تحليل بيشتر دوباره به زمين بر ميگردد اين بار در مکان استوايی و گرم فرود می آيد .و اين چنين ثبت می کند :
(( بشر از روی نيازمندی به قدرت برتر ،خدايی را در ذهنش آفريد و او را بر تخت مجلل نشاند و بر او وظايفی داد تا بر جهانهای طبيعت خويش اعمال کند از درون عمارت توهمات اين خدا به بندگانش هديه می داد و دشمنانش را کيفر ،هر پاداشی را که خود می خواست به خدايش می گفت و از او طلب و دريافت می کرد .هر يک از اديان و فرقه ها و فلسفه ها در سه جهان پايين ،اصول و صفاتی ساخته اند و به خدای خود اطالق کردن اصول هريک معموالً با اصول ديگری در تضاد بود .جنگ های عظيمی بر پا شد گه در آن يک مذهب در طلب نابودی ديگير بود .انگار خدايان آنها در آسمان ها در حال بازی شطرنج بودند با مهره های در زمين )) (( انهدام زندگی ها بنام يک هستی مقدس هميشه مايه هالکت اين جهان زمينی بوده و به راه انداختن جنگ ها بين تشکيالتی که همه مادی گرای محض می باشند و خود را سازمان های مذهبی خطاب می کنند آن هم تحت لوای مذهب ،دين و خدای حقيقی ،يکی از کريه ترين اختراعات ذهن بشر است)) . انسان در ارتباط با خدای خويش بيش از همه نگران يک چيز است و آن اينکه او ماشين حيات اش را حفظ کند .آيا واقعا خدای که ما می شناسيم منتظر دستوالعمل های ما هست که به عنوان دعا برای ارسال کنيم بعد او در مورد اين خواسته بی انديشد و اگر بخواد اجابت کند و يا نکند؟ آدمی مخلوق چندان انديشمندی نيست ،بلکه بيشتر متکی به احساسات و عواطف خويش است تا جايی که اين احساسات را به عنوان حقيقت مطرح می کند .ذهن نمي تواند در جستجوی ذهن مورد استفاده قرار گيرد پس هر آنکس که در تالش يافتن خداست از طريقی که ذهن در آن نقش دارد محکوم به شکست است .با اجازه ندادن به تفکرات غلط است که خدا را خواهی يافت و در آن هنگان اين را هم درک می کنی که هميشه در خود و در تو وجود داشته است و همين قدر که طی اعصار برای يافتن او کوشش کردی دليل بر اين است که تالشت بيهوده بوده است مانند کسی که در تلی از کاه به دنبال سوزنی می گردد و عاقبت در ميابد که سوزن در يقه کت اش بوده و يافتن آن بستگی به شدت تالش او در جستجو نداشته چرا که محل جستجو کامال اشتباه بوده است ( )).استاد ربازارتارز ) در خالصه به يک نتيجه می رسيم و اينکه شکاف عظيمی بين خدا ناباوری و خدا باوران شکل گرفته خدا ناباوران از طريق داليل فيزيکی به حل معمای خدا می پردازند و به اين نتيجه می رسند که خدايی وجود ندارد ،اگر از اين زاويه بخواهيم خدا را توجيح کنيم داليل اين دسته درست است ولی در واقع موضوع بحث خدا خارج از حيطه فيزيک هست به همان شکل که عشق و شادی و احساسات خارج از حيطه فيزيکی قرار دارند .و اما در مورد خداباوران معدود افرادی هستند که خداوند را خارج از حيطه خرافات و سنت های غلط تاريخی بشناسند و همواره توجيح خدا باوران سنتی قدمت و جمعيت و نگارش هايی هست که خود در طول قرن ها به شدت مورد تغيرات در جهت ميل اربابان قرار گرفته اند .خداوند فارق از حيطه توصيف نوع بشر است و ما تنها يک وظيفه در قبال او و خودمان خواهيم داشت و آن چيزی نيست جز با عشق زيستن همان طور که مسيح فارق از هر دين و مذهبی گفت(( :خداوند خدای خود را با تمام دل با تمام جان با تمام قوت و با تمام فکرت دوست بدار و همسايه ات را نيز دوست بدار همانقدر که خود را دوست ميداری)) و همچنين بزرگان زيادی ديگری که در زمانهای مختلفی انسانها را به عشق ورزيدن و محبت به جای تنفر و جنگ تشويق کرده اند .مانند بودا که عشق زيستن را اشاعه می داد ،زرتشت که گفتار نيک کردار نيک و پندار نيک را سه اصل زندگی قرار داد و انسانهای بيشماری که بي نام در طی زندگي شان با کمک کردن ،ساختن و اختراعاتشان عشق و برکت را برای ديگران انسانها به ارمغان آوردند .برکت باشد.
I
33
PA فروردين (بره)
در حال حاضر اين طرز فکر که همه مردم خواستههاي شما را ميشناسند طرز فکر خطرناکي است ،حتي اگر به نظر خودتان کام ً ال واضح و شفاف به نظر برسد. فراموش نکنيد که ديگران نميتوانند فکر شما را بخوانند و اگر شما در هيچ صورت با آنها حرفي نزنيد ،ممکن است دچار اشتباه و سوءتفاهم شوند .االن موقعيت خيلي خوبي برايتان است؛ وقتي را به تبادل نظر کردن اختصاص دادن ميتواند قبل از اينکه مشکلي به وجود بيايد جلوي آن را بگيرد. در اين ماه ،با وجود اينکه ميدانيد بايد کاري انجام دهيد اما احتماال به درستي نميدانيد که آن کار دقيقا چيست .ممکن است تا حدودي تمرکزتان را از دست بدهيد اما زياد هم نگران اين نيستيد که نتوانيد آن را دوباره به دست بياوريد. مسئله اين نيست که آيا اهداف جديدتان تحقق مييابند يا نه! فقط اجازه دهيد آنها زندگيتان را به روش خودشان بسازند.
ارديبهشت (گاو)
خيلي خوشبين و خوشحال هستيد و ديگران بهتان توجه ميکنند .شما نيز خيلي راحت با آنها ارتباط برقرار ميکنيد ،براي اينکه خودتان هم دوست داريد در کانون توجه ديگران باشيد .شما به خاطر اينکه لحظات به يادماندني با دوستان خودتان داشته باشيد ،ترجيح ميدهيد که دوستيهايتان در خفا و به دور از چشم مردم باشد .اين کار از نگرانيهايي که در جمعهاي شلوغ به وجود ميآيد جلوگيري ميکند. در اين ماه ،احساس ميکنيد که زندگي بر وفق مراد نيست اما بايد توجه داشته باشيد که زندگي فراز و نشيبهاي زيادي دارد؛ شايد در برخي موارد اوضاع بر وفق مراد انسان نباشد اما نبايد دچار سرخوردگي شويد و آن را به عنوان يک شکست تلقي کنيد بلکه بايد از آن به عنوان پله اي براي موفقيت بهره ببريد.
خرداد (دو پيکر)
آرزوهاي غير شخصي شما که با آرزوهاي افراد ديگر تفاوت دارد باعث ميشود همکاري بين شما و آنها قطع بشود .اين موضوع باعث نااميدي شما ميشود، چرا که شما به يک نفر که شايد دوست صميميتان يا يکي از همکارانتان باشد خيلي وابسته شده بوديد .اما شما نميخواهيد روش خود را هم تغيير دهيد .با همه اين احوال اگر ميبينيد که نميتوانيد به تنهايي از پس کارهايتان بر بياييد دوباره به دوستانتان ملحق شويد. در اين ماه ،با شکست عاطفي که چندي قبل داشتهايد ،نسبت به همه بدبين هستيد .گاهي به شدت دچار افسردگي ميشويد و سعي ميکنيد آن را از خود دور کنيد اما خاطرات گذشته مقابل ذهنتان رژه ميروند .به آيندهاي بهتر فکر کنيد .تغذيه سالم و اصولي را جدي بگيريد .ضعف جسمي شما ريشه در نگرانيهاتران دارد.
تير (خرچنگ)
ممکن است برخي از دوستانتان از شما رنجيده خاطر و ناراحت اما نيازي نيست که اوضاع را به چيزي غير از آن چه که هست تغيير دهيد .در نهايت رفتار غيرمعمول آنهاست که شما را سرگرم و حتي هيجان زده ميکند بنابراين نيازي نيست که مانع آنها شويد .صالح امروز شما اين است که به طور کلي همه را قبول داريد .اجازه دهيد تا تکروي هر کس کاهش يابد و پلکاني شود براي تعاون و همکاري همه با هم. در اين ماه ،از کينه دست برداريد و بي خيال کدورت شويد .خنده را مانند گلي بر لبهايتان بنشانيد که دوستي و نيکويي همانند پلي است به دل ديگران .به آينه بنگريد و دلتان را همانند آن ،صاف و بي غش کنيد .بعد ميبينيد که آينه به شما لبخند رضايت ميزند .زندگي فراز و نشيب هاي زيادي دارد ،به خود بياييد. گذشته را فراموش کنيد و به آينده اي درخشان بنگريد.
33
For Advertisement Call:
مرداد (شير) ممکن است شما به خاطر اينکه چيز مهمي را از دست دادهايد ،احساس خوبي نداشته باشيد .هنوز هم نظريه کند و کاو کردن يک مشکل براي فهميدن اينکه چه کاري الزم است انجام شود ،نظريه خوبي است .شما بايد جنبه خوب هر چيزي را تشخيص بدهيد .اما در صورتي که اشتباهي رخ داد اگر همين االن با آن موضوع برخورد کنيد بهتر از اين است تا آن را به آينده موکول کنيد .حرفهاي خود را بر اساس فرض و شک نزنيد که عليه خودتان از آنها استفاده ميکنند. بذر خوبي بکاريد تا شاهد رويش خوبترينها باشيد. در اين ماه ،نقشي که شما در جهان بيروني داريد باعث ميشود بيشترين تمرکز خود را روي کار و وظيفهتان بگذاريد .در نهايت ،شما مسئوليت خود را بر مستقل بودن ترجيح ميدهيد ،حتي اگر از تصميم خود راضي و خشنود نباشيد .دلخور و عصباني ماندن شما فقط مشکالت را بيشتر ميکند.
شهريور (خوشه) شما بر سر دوراهي گير کردهايد و اين برايتان حالتي مثل يک برزخ پديد آورده است .در چند روز گذشته احساسات شما خيلي عميقتر شدهاند و نگه داشتن دوستيهايتان در وضعيتي متعادل کار خيلي سختي است .توانايي شما تا آخر ماه بيشتر ميشود .با وجود اين بهتر است که همه چيز را راحت گرفته و خودتان را براي اتفاقاتي که رخ ميدهد آماده کنيد و اجازه ندهيد که اتفاقات خرد در زندگي بر تصوير کلي که از آن داريد اثر بگذارد. در اين ماه ،موقعيتهاي پيچيده و جالبي را در پيش خود خواهيد داشت .از طرفي در چند جهت مظلوم واقع شده و حق با شماست و قدرتان را نميدانند .نکته مهم اين است که شما عاشقانه کاري را انجام دادهايد و بايد همان مسير را ادامه دهيد تا به نتيجه مورد نظرتان برسيد .قدر عشق را بدانيد چون تنها ارزش ماندگار زندگي همان عشق است.
مهر (ميزان ،ترازو)
احتماالً الهامات روشني در مورد شيوههاي جديد برقراري ارتباط با ديگران به شما ميرسد .قوانين قديمي شما درمورد روابط اکنون نيازمند بازنگري اساسي هستند .همانطور که متوجه شدهايد راههاي بسياري نسبت به آنچه قب ً ال ميدانستيد ،وجود دارند .شما گويي در جايگاه يک راننده قرار داريد و قادر به تعريف آنچه ميخواهيد هستيد بدون اينکه خواستههاي ديگران را کورکورانه بپذيريد .اين کار را با درميان گذاشتن نظرات خود با يک شخص مطمئن انجام دهيد. در اين ماه ،خود را دچار آشفتگي روحي و فقدان آرام و قرار مييابيد؛ اگر کمي حوصله به خرج بدهيد و به خداوند متعال پناه ببريد به زودي گمشدهتان را خواهيد يافت .گرهاي در کارتان به وجود آمده است که به موجب آن آرامش شما تا حدودي دچار اختالل شده است اما هيچ نگران نباشيد چرا که به زودي رفع ميشود و از غصه رهايي مييابيد.
آبان (کژدم) فرصت مناسبي براي فراموش کردن برنامههاي دراز مدت و تعهدات عملي نشده فرهم آمده است .آنها کامال فراموش نميشوند ،اما به منظور رسيدن به يک بينش جديد الزم است که بين شما و هدفهايتان فاصله بيفتد .اين اتفاق شبيه يک مرخصي يا تعطيالت کوتاه مدت است .عمدتا به کارهايي بپردازيد که نياز به توجه فوري دارند و فع ً ال به فکر برنامههاي جديدي نباشيد .تهمتي به شما زدهاند که از طرف دشمن است .درد هجر بزرگي را تحمل ميکنيد .اما تن به رضاي خداوند دهيد .مطمئن باشيد جواب خوبيها و ثوابي را که کردهايد در جايي ديگر خواهيد گرفت. در اين ماه ،تالشهايتان موفقيتآميز بوده و فداکاري شما در کارها باعث رشد موقعيتتان ميشود .پر از ايدههاي جديد براي رشد شغلي خودتان هستيد. يکسري سهل انگاري هم به دليل شتاب در کار پيش ميآيد .تصميم گيريهاي حساس بايد به درستي انجام شوند .زندگي زناشويي عادي است و بايد از بيحوصلگي با شريک زندگيتان جلوگيري کنيد.
آذر (کمان) با توجه به اينکه در کانون توجه اطرافيان خود قرار داريد و سخت مورد توجه هستيد ،ديگر نيازي نيست که خالقيت و تواناييهاي خود را کتمان کنيد .اگر شما منتظر فرصتي بوديد تا پروژه جديدي را شروع کنيد ،تا تنور داغ است اين کار را بکنيد .اما فراموش نکنيد هر قولي که داديد بايد با رضايت خاطر به آن عمل کنيد .اگر از انجام دادنش لذت نميبريد ،پس کار ديگري انجام دهيد .در کمک و خدمت به ديگران از هيچ چيزي مضايقه نکنيد .براي دوست خوب جان خود را هم فدا ميکنيد اما انتظار نداشته باشيد دوستانتان هم مثل شما رفتار کنند .کمي در خدمت دل خودتان باشيد و فکري براي درد خودتان بکنيد. در اين ماه ،زمان بيشتري را صرف با يک خواهر يا برادر خواهيد کرد .يک همسايه بيش از حد به شما نزديک شده است .خانه شما ممکن است به عنوان محل مالقات استفاده شود يا يک شب ميزبان همه باشيد .طرح رقابتي شما از اواسط اين ماه رو به رشد است و اگر شغل شما در ارتباط با رودرويي با مردم يا فروش باشد ،واقعا خواهيد درخشيد.
دي (بز)
شما خيلي تالش ميکنيد که دامنه اطالعات کامل و خوبي داشته باشيد ،اما مثل اينکه به خاطر شخصي که در زمينه گزارش دادن حقايق خيلي مورد اطمينان نبوده است دچار سوءتفاهم شدهايد .هم اکنون افراد ديگر شايد حتي متوجه هم نشوند که بخش خيلي مهمي از حوادث روي داده را از دست دادهاند ،اما شما مانع آنها نشويد و بگذرانيد فرجام و نتيجه غلطي را که دلشان ميخواهد در ذهن خودشان ترسيم کنند .به افراد ديگر تکيه نکنيد که حقيقت را بهتان بگويند، شما تنها کسي هستيد که ميتوانيد به طور کامل حقيقت را به خودتان بگوييد. در اين ماه ،در مسير زندگي سختي و مشکالتي پيش ميآيد که بايد با گذشت و صداقت آنها را از پيش پا برداشت .در ميانه ماه به دو هدف واقعي خود خواهد رسيد .از سوي دوستان اشتباهي رخ خواهد داد که موجب آزار و رنجش شما ميشود اما بهتر است بر آنان خرده نگيريد چون هميشه گذشت و گشادهرويي تأثيري بيشتر و بهتري دارد.
بهمن (دلو ،کمان)
روياهاي شما درباره زندگي حرفهاي شما ممکن است تا حدودي از کنترل شما خارج شود .به نظر ميرسد اهداف شما در همين نزديکيها قرار دارند و شما به زودي به آنها خواهيد رسيد .اما بعد اتفاقي پيش ميآيد که خودتان را متفاوت از هميشه ميبينيد .مثل اين است که روي االکلنگ قرار داريد اما مطمئن باشيد که اوضاع هميشه اينگونه نميماند .بعد از اين شما رويکرد کامال متفاوتي نسبت به آن چيزهايي که ميخواهيد به آنها دست پيدا کنيد خواهيد داشت. در اين ماه ،به تعدادي از کارهايتان که نيمهکاره رها کردهايد برسيد چون هر چقدر زمان ميگذرد کارهاي جديدتري بايد انجام دهيد و اين روند نظم کارهايتان را برهم خواهد زد .به زودي گشايشي در کارتان خواهد شد و کارهايتان سر و سامان خواهد گرفت .ذهن خود را از اتفاقات تلخ گذشته منحرف کنيد .فکر کردن به اين اتفاقات در پيشرفت شما تاثير منفي خواهد داشت.
اسفند (ماهي)
با وجود اينکه نيمي از مشغلههاي خاص شما بر سر کاري گذشته است ،انگار در تعطيالت آخر هفته هستيد!! اگر اگر فقط يک بار مشکالت ناشي از شانه خالي کردن از زير مسئولت را به طور کامل بررسي کنيد ،آن موقع به جاي فرار از کار کردن تصميمي درست و عاقالنه ميگيريد .با اين حال از روياهاي هيجانانگيز خود دست برنداريد ،براي اينکه ممکن است در آيندهاي نه چندان دور به حقيقت بپيوندند .سخت مراقب سالمتي جسمي خود باشيد و ورزش و رژيم غذايي مناسب را فراموش نکنيد. در اين ماه ،تا خود شما تصميمي قاطع براي خودتان و زندگي خودتان نگيريد هيچ تغيير مثبت و مناسبي در زندگيتان به وجود نخواهد آمد .عيب بزرگ شخصيتي شما اين است که در اتخاذ تصميمات مفيد و سازنده کاهل هستيد و در مقابل ،حسن بزرگ شخصيتي شما قدرت مقاومت و پايداري در برابر ناماليمات و شدايد زندگي است که در زندگي گذشته خود نمونههاي زيادي از آن ديدهايد.
34
34
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
جدال در کاخهاي عربستان و آينده روابط آن با ايران ميثم بهروش نوامبر 2017در تاريخ معاصر عربستان سعودي بهيادماندني خواهد بود .در اين ماه 11شاهزاده و دهها مقام کنوني و سابق سعودي توسط يک نهاد تازه تاسيس که براي مبارزه با فساد تشکيل شده و مديريت آن را وليعهد کنوني «محمد بن سلمان» بر عهده دارد ،از کار برکنار يا بازداشت شدند. در اين ميان نام برخي از شاهزادههاي معروف و مقامات متنفذ نيز به چشم ميخورد .شاهزاده وليد بن طالل ،ميلياردر مشهور سعودي که سهام قابلتوجهي در شرکتهايي مانند توييتر ،اپل و بانک سيتيگروپ دارد ،در ميان بازداشتشدگان است .پاکسازي سياسي به دست ملک سلمان و محمد بن سلمان همچنين شامل برکناري شاهزاده متعب بن عبداهلل ،وزير گارد ملي و دريادار عبداهلل بن سلطان ،فرمانده نيروي دريايي عربستان ميشود .در نهايت ،شاهزاده منصور بن مقرن ،معاون استاندار استان عسير ،نيز طبق گزارشها بر اثر سقوط هليکوپتر کشته شد و سرنوشت شاهزاده عبدالعزيز بن فهد ،از مالکان شرکت رسانهاي «امبيسي» عربستان در هالهاي از ابهام قرار دارد. با برکناري شاهزاده متعب از رياست گارد ملي ـ که به طور سنتي به خانواده ملک عبداهلل متوفي وفادار بوده و مسئول حفاظت از خاندان سلطنتي است ـ کنترل هر سه شاخه نظامي عربستان يعني گارد ملي، نيروهاي ارتش وابسته به وزارت دفاع و نيروهاي امنيتي وابسته به وزارت کشور در اختيار محمد بن سلمان قرار ميگيرد. بسياري از ناظران بازداشتها و برکناريهاي مذکور را تالشي از سوي وليعهد 32ساله براي حذف رقباي احتمالي و به دست گرفتن انحصاري قدرت تلقي کردهاند. با توجه به اينکه قدرت در عربستان سعودي به طور تاريخي ميان خانوادهها و قبايل مختلف تقسيم شده و اداره کشور و توزيع ثروت بر اساس اجماع ميان اين نيروها صورت گرفته است ،پاکسازي ناگهاني رقباي بالقوه و متمرکز ساختن قدرت در دستان يک خانواده ميتواند در آينده به شورش ،ناآرامي و بيثباتي منجر گردد .به گفته تامس فريدمن ،روزنامهنگار و نويسنده معروف آمريکايي« ،عربستان سعودي» در حال تبديل شدن به «عربستان سلمان» است. همزمان با اين پاکسازي سياسي در قالب مبارزه با فساد ،دو تحول مهم ديگر توجه بسياري را به خود جلب کرد :اعالم استعفاي سعد حريري نخستوزير لبنان پس از سفر به عربستان ،و شليک موشک بالستيک از يمن به فرودگاه بينالمللي رياض. با توجه به انتقاد شديد سعد حريري از ايران در سخنراني استعفايش از يک سو و حمايت ايران از شورشيان حوثي از سوي ديگر ،مقامات سعودي ،ايران و فعاليتهايش در لبنان و يمن را عامل اصلي هر دو رخداد ميدانند .و اين در حالي است که ماجراي استعفاي حريري ،آن هم در عربستان ،مبهم و موضوع گمانورزي است. نقش ايران در موشکپراني از يمن هم ناروشن است .اما محمد بن سلمان ،وليعهد و وزير دفاع کنوني عربستان ،تا جايي پيش رفت که حمله موشکي حوثيهاي يمن را «تجاوز مستقيم نظامي» از سوي ايران توصيف کرد و وعده پاسخ درخور به آن را در آينده داد. با در نظر گرفتن تصوير فوق و تحوالتي که در عرصه داخلي و خارجي عربستان رخ داده ،دو سناريوي متضاد را ميتوان براي آينده روابط ايران و عربستان متصور شد. در سناريوي اول ،که به پديدهاي به نام «امنيتيسازي» مربوط ميشود ،وليعهد جديد ميکوشد با تشديد تنشهاي خارجي و بزرگ جلوه دادن تهديد ايران به امنيت ملي عربستان ،پاکسازي رقبا و مخالفان در داخل را توجيه کرده و بدين ترتيب حاکميت خود را تثبيت کند .بر اساس اين سناريو ،مشکالتي مانند فساد که سالها ادامه داشته و ريشه در ساختار اقتصادي ـ سياسي حکومت دارند به نام دفاع از امنيت ي است ملي در مقابل تهديد خارجي به مقوالتي «امنيتي» تبديل ميگردند که مستلزم برخورد عاجل و فور و بالفاصله بايد ريشهکن شوند ،مشکالتي که چه بسا در شرايط عادي برخوردي با اين سرعت و در اين مقياس با آنها را نتوان به راحتي توجيه کرد. معموال هدف عامالن و مجريان چنين رويکردي در حاکميت مشروعيتبخشي به رفتار سياسي خود و تثبيت جايگاهشان در مسند قدرت از طريق حذف رقباست. البته نميتوان انکار کرد که اين سناريو از جهاتي نويدبخش نيز هست ،بدين دليل که حاکميت پس از دستيابي به هدف مذکور و احساس امنيت در جايگاه جديد ممکن است شروع به تنشزدايي در سياست خارجي کند ،چرا که ديگر به «تهديد خارجي براي مصرف داخلي» نياز چنداني ندارد .شايد تشديد ايرانستيزي محمد بن سلمان پيش از انتخاب به مقام وليعهدي و تلطيف نسبي در در رويکرد او در قبال جمهوري اسالمي پس از انتخاب را بتوان نمونه چنين فرآيندي برشمرد. در همين راستا و بر اساس اين ديدگاه نظري ،بن سلمان شايد پس از رسيدن به مقام پادشاهي و آسودگي خاطر از جايگاه و قدرت خود ،رويکرد سياست خارجي رياض در قبال ايران را تغيير داده و به سمت تنشزدايي حرکت کند.
اما سناريوي دوم ،بيشتر با ساختار قدرت در سطح منطقه و جهان سر و کار دارد تا پوياييهاي داخلي عربستان و به اندازه سناريوي اول خوشبينانه نيست .طبق اين سناريو ،اقدامات حاکميت جديد عربستان براي ايجاد تغييرات راديکال در داخل از يک سو و تشديد تنشها با رقيب اصلي خارجياش يعني ايران از سوي ديگر در واقع ناظر به تالشهاي آن در جهت تغيير جايگاه جهاني عربستان است. براي نيل به اين هدف ،اتحادهايي جديد ـ مانند نزديکي بيسابقه رياض و تلآويو در شرايط کنوني ـ شکل گرفته و مقابله همهجانبه با جمهوري اسالمي به کمک متحدين جديد و قديم در دستور کار قرار ميگيرد تا در نهايت همزمان با تغييرات داخلي توازن قوا در منطقه نيز تغيير يابد و بدين ترتيب چهرهاي جديد از عربستان در جهان ترسيم گردد. به بيان ديگر ،طبق اين ديدگاه نظري ،دشمني عربستان و ايران عمدتا جنبه کالن و ساختاري دارد تا شخصي و خرد و تا نيل به هدف مذکور بر شدت تنشها افزوده خواهد شد که خود ميتواند در مقطعي به درگيري نظامي نيز بيانجامد .حاکمان عربستان همچنين حضور دولت ترامپ و خصومت تشديد شده آمريکا و ايران از آغاز رياست جمهوري او را غنيمت شمرده و در پي ايجاد اتحادي بينالمللي عليه رقيب ديرينه خود هستند. در نهايت ،اينکه کدام يک از سناريوهاي فوقالذکر در آينده نزديک به تحقق خواهد پيوست چندان مشخص نيست ،اما به جرات ميتوان گفت که عملکرد ايران در حوزه سياست داخلي و به ويژه در قبال تحوالت منطقه در سمت و سو دادن به آنها بيتاثير نخواهد بود. تهران و رياض همچنين بر سر عراق و سوريه اختالف دارند و يکديگر را متهم به دخالت در اين دو کشور ميکنند. يکي از ديگر مناطق مورد مناقشه ميان ايران و عربستانسعودي ،يمن است که رياض ،تهران را به حمايت از اقليت شيعه آن متهم ميکند. اين در حالي است که آيتاهلل خامنهاي با اشاره به شکست گروه حکومت اسالمي (داعش) در عراق و سوريه ،اعالم کرده است جمهوري اسالمي «در هر جايي که» به گفته او «براي مقابله با کفر و استکبار ،نياز به حضور باشد ،کمک خواهد کرد». فرمانده سپاه پاسداران نيز به تازگي و براي نخستين بار اعالم کرد که ايران در يمن به انجام کمکهاي «مستشاري و معنوي» مشغول است؛ اصطالحي که براي حضور فعال نيروهاي ايراني يا اعزامي از طرف ايران در سوريه هم به کار ميرود. اين در حالي است که عربستان سعودي در طول جنگ داخلي دو سال و نيمه يمن ،بارها به مناطق تحت تصرف گروه حوثي حمله هوايي کردهاست .اين گروه کنترل شهر صنعا ،پايتخت يمن را در دست دارد. وليعهد عربستانسعودي در اين مورد به «نيويورکتايمز» گفت که نبرد در يمن به نفع رياض و متحدانش پيش ميرود و آنها بيش از 85درصد اين سرزمين را در اختيار دارند. حوثيها به تازگي موشک باليستيکي به نزديک رياض ،پايتخت عربستانسعودي شليک کردند که از سوي نيروهاي اين کشور منهدم شد. در واکنش،مقامهاي عربستان سعودي ،ايران را متهم به دست داشتن در اين حمله موشکي کردند اما تهران اين اتهام را رد کرده است. در مورد تشکيل و استحکام جبهه عمومي مقابله با ايران نيز محمد بن سلمان چندان راضي به نظر نميرسد .او در گفتوگو با توماس فريدمن ،صحبت به ايران که ميرسد نخست به ستايش از دونالد ترامپ ميپردازد و او را «شخص مناسب در زمان الزم» توصيف ميکند، که منظورش اين است که ضروت زمان مقابله با ايران است و ترامپ ،با نگاهي که به ايران دارد ،به موقع بر مسند قدرت در آمريکا نشسته است. وليعهد سعودي در اينجا از اختالف موجود در کشورهاي سني شکايت ميکند و ميگويد« ،ندانمکاري و رقابت در جهان عرب سني کال تا کنون مانع از تشکيل يک جبهه متحد شده است ،امري که باعث شده ايران در حال حاضر چهار پايتخت عربي را زير کنترل خود داشته باشد :دمشق ،صنعا ،بغداد و بيروت ».محمد بن سلمان ،در اينجا از خامنهاي به عنوان «هيتلر» نام ميبرد ،تا بر لزوم مقابله با ايران تأکيد کرده باشد. محمد بن سلمان در اين باره که بر سعد حريري در عربستان چه گذشت و چه باعث شد او در رياض از مقام نخستوزيري لبنان استعفا دهد ،به فريدمن توضيحي نميدهد و فقط ميگويد که خالصه ماجرا اين است که اين شخصيت سني نميخواهد نخستوزير دولتي باشد که زير کنترل گروه شيعي حزباهلل است. بهرام قاسمي ،سخنگوي وزارت امور خارجه ايران ،سخنان اخير وليعهد عربستانسعودي درباره رهبر جمهوري اسالمي را «اظهارات ناپخته ،ناسنجيده و سخيف» ناميد که به توصيف او« ،باعث شده است کسي در جهان و عرصه بينالملل اعتباري براي اينگونه سخنانش قائل نشود». محمد بن سلمان ،وليعهد عربستانسعودي ،در اظهاراتي کمسابقه ،آيتاهلل علي خامنهاي را «هيتلر جديدي» ناميده که در منطقه خاورميانه ظهور کردهاست. سخنگوي وزارت امور خارجه ايران نيز متقاب ً ال وليعهد عربستانسعودي را «ماجراجو» ناميد که با «اشتباهاتش» ،همپيمانان سنتي آن کشور را نيز به «زحمت و تکاپو» انداخته است. بهرام قاسمي سپس به محمد بن سلمان توصيه کرد« ،اينک که به فکر الگوبرداري از مشي و رفتار ديکتاتورهاي معروف منطقه افتاده است ،اندکي تامل و تفکر نموده و قدري هم به سرنوشت محتوم آنها در ساليان اخير بينديشد». به نوشته رويترز ،محمد بن سلمان ،وليعهد عربستانسعودي ،در مصاحبه با نيويورک تايمز با اشاره به رهبر جمهوري اسالمي گفته بود« :درسي که از اروپا آموختيم اين است که مماشات نتيجه نميدهد .ما نميخواهيم که هيتلر جديدي در ايران آنچه را در اروپا رخ داد، در خاورميانه تکرار کند». وي که در عين حال مسئوليت وزارت دفاع پادشاهي عربستانسعودي را نيز بر عهده دارد ،افزوده بود که بايد با جمهوري اسالمي که تحت رهبري آيتاهلل علي خامنهاي رو به گسترش مرزهايش آورده است ،مقابله کرد. محمد بن سلمان ،امروزه عم ً ال صحنهگردان سياست داخلي و خارجي عربستانسعودي بهشمار ميآيد. ايران و عربستان سعودي ،به ترتيب ،داراي اکثريت تشيع و اهل سنت ،در اکثر بحرانهاي سياسي و نظامي منطقه ،در روياروي يکديگر قرار گرفتهاند.
I
PA
35
For Advertisement Call:
35
زلزله در کرمانشاه، شکاف در تهران
مهسا محمدي با گذشت چند هفته از زلزلهاي که غرب ايران را لرزاند، پسلرزههاي آن حاال به مرکز و به زمين بازيهاي سياسي در تهران هم رسيده است. دعوا از يک سو بر سر مسکن مهر است و حمله دولت به بانيان برپايي مسکن مهر که به گفته آنان قربانيان زيادي در زلزله اخير گرفت .از سوي ديگر اصولگرايان نيز کم کاري دولت را عامل اصلي خسارات وارده ميدانند و شاهد آن را بيمارستانهاي نوساز ويران شده در سرپل ذهاب ذکر ميکنند. در اين ميان آيتاهلل خامنهاي نيز به سنت هميشگي خود ،در زمان وقوع زلزلههاي بزرگ در نقاط مخالف ايران ،ديداري «غير منتظره و بدون اعالم قبلي» از مناطق زلزلهزده به عملآورد. در اين ديدار که رسانههاي اصولگرا و سايت آيتاهلل خامنهاي در عکسهاي منتشر شده از آن تالش کردند، اين ديدار را در قياس با ديدار حسن روحاني از منطقه قرار دهند ،رهبر جمهوري اسالمي «بيواسطه» به ميان مردم رفته است و به روستاها سرکشي ميکند .در حالي که در عکسهاي منتشر شده از رييسجمهور ،او را نيروهاي گارد محافظ در ميان گرفتهاند و به نظر ميرسد که فاصله زيادي از «مردم» دارد. رهبر جمهوري اسالمي در اين ديدار خطاب به مسوولين جمهوري اسالمي گفت که کارهايي که تا به حال انجام شده او را «قانع» نميکند و مسووالن بايد تالش خود را «مضاعف» کنند .او از سوي ديگر مردم را به تالش براي «رقم زدن روزگاري بهتر» براي خود فرا خواند و گفت که «چشم اميد»شان به «تالش و قدرت خود» شان باشد. با نگاهي به سرکشيهاي رهبر از مناطق زلزلهزده ميبينيم ،تنها در فيلم و عکسهاي منتشر شده از بازديد در زلزله بم در دي ماه 1382بود که انبوه جمعيت استقبال کننده «عزادار و خسارت ديده» از رهبر جمهوري اسالمي حضور نداشتند و آيتاهلل خامنهاي در لباس شخصي (بدون عبا و عمامه) و البته در حلقه محافظان شخصي خود به چادرهاي مردم بم ميرفت و از آنان درباره تعداد کشتهشدگان هر خانواده ميپرسيد و از کم و کيف خدمات سوال ميکرد. در مردادماه 1391و بعد از زلزله آذربايجان شرقي که بنابر روايتهاي مختلف از 160تا 300نفر کشته داشت، در زمان حضور آيتاهلل خامنهاي مردم با شعار «روح مني خامنهاي» از او استقبال کرده و حضورش را باعث «تسالي خاطر» اعالم ميکردند. اين بار در غرب ايران نيز با حضور رهبر جمهوري اسالمي در مناطق زلزلهزده و در ميان آوار اين منطقه کردنشين همچنان شعارهاي «تجديد عهد» با رهبر داده شد .اين در حالي بود که با انتشار فيلمهاي اين ديدار در شبکههاي اجتماعي ،کاربران اين شعارها را دستمايه طنز قرار داده و نوشتند که حضور آيتاهلل خامنهاي در جمع زلزلهزدگان «آنقد روحيه بخش بود که مردم کرد منطقه نه تنها درد و رنجششون رو فراموش کردند بلکه لهجهشونم يادشون رفت». حاشيه ديگر حضور رهبر جمهوري اسالمي در مناطق زلزله زده همراهي سوالبرانگيز و بيسابقه مجتبي خامنهاي، پسر دوم سيد علي خامنهاي با وي در اين سرکشي بود که در عکسها و فيلمها او همواره در نزديکي پدر و گاه در حال تعامل با جمعيت است . پاي ثابت اين ديدارهاي رهبر از زلزله بم گرفته تا آذربايجان و سرپل ذهاب« ،وحيد حقانيان» پيشکار يا به عبارتي معاون اجرايي رهبر جمهوري اسالمي بود. حقانيان که به نظر ميرسد در طي ساليان اخير به نزديکترين فرد به رهبر جمهوري اسالمي و ابالغ کننده نظرات وي بدل شده است ،پيش از اين در ويديويي، معاون اول رييس جمهور ،اسحاق جهانگيري را «لعنت»
کرده و گفته بود که او «تخم لق سياسي» شدن زلزله را با اظهارنظرش درباره «مسکن مهر» در زبانها کاشته است. اسحاق جهانگيري بعد از وقوع زلزله کرمانشاه با ابراز تاسف از اينکه «بيشتر» خانههاي تخريب شده در زلزله «متعلق به ساختمانهاي مسکن مهر بوده» ،از وزارت راه و شهرسازي خواسته بود اين موضوع را که «چرا خانههاي نوساز تا اين حد آسيب پذير بودهاند بررسي کند». بعد از انتشار فيلم اظهارات حقانيان و افزايش انتقادات به اين «لعنت» علني ،معاون اجرايي رهبر با اشاره به اينکه «ظاهرا» سخنانش به معاون اول محترم رييس جمهور برخورده تاکيد کرد که بنده 25سال با ايشان همکار بودم و قصد توهين و جسارت نداشتم. وي در ادامه در دفاعي صريح از پروژه مسکن مهر که باني آن محمود احمدينژاد بود ،گفت که مسکن مهر بر روي گسل بوده و در حالي که بسياري از خانههاي بتني
که توسط خود مردم هم ساخته شده کامال” فرو ريخته ،اما «سازه مسکن مهر سالم است». اين دفاع جانانه معتمد رهبري از «ميراث» دولت نهم و دهم در برابر دولت حسن روحاني در حالي اتفاق افتاد که اين روزها دولتمردان آن با هدف اعتراض به قوه قضاييه و «الريجاني»ها در حرم عبدالعظيم بست نشسته بودند و در نهايت با توسل به زور از سوي نيروهاي لباس شخصي به تحصن خود پايان دادند. از سوي ديگر ،واعظي سخنگوي دولت نيز اعالم کرد که «مساله وحيد حقانيان تمام شده» چون او اين «ادب» را از خود نشان دادند که در ويدئويي ديگر اعالم کرد که «اين گفتوگوها به صورت خصوصي انجام شده و به هيچ وجه قصد توهين کردن نداشته است» و «انسان در خلوت و مکانهاي عمومي دوگانه صحبت ميکند». آنچه شبهه سياسي بودن دفاع معاون رهبر را با وجود
نشان دادن «ادب» از سوي وي تقويت ميکند ،اظهار نظر کارشناسان درباره مسکن مهر است .بنابر گفته رييس سازمان نظام مهندسي ساختمان کشور ،واحدهاي مسکن مهري که الزام شده بود هزينه ساخت آن 300هزار تومان در هر متر مربع باشد ،طبيعي است که ايستايي و ايمني آن در سطحي باشد که ساکنانش بتوانند بدون آسيب ديدگي از خانه خارج شوند ».به عقيده وي با هزينه اندکي که براي ساخت اين مسکن اختصاص داده شده بود اساسا ناامن بودن آن دور از انتظار نبود. همچنين مهدي زارع ،استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي نيز تاکيد کرده است که« ،اگر استانداردهاي حداقلي در ساخت بناها رعايت ميشد ،چهبسا ميزان تلفات به کمتر از 50نفر ميرسيد». در طي روزهاي اخير گزارشهاي مختلف تعداد کشته شدگان مسکن مهر را بين 2تا 100نفر عالم کردهاند.
قانون جديد مبارزه با مواد مخدر:
آنان که اعدام نميشوند راديو زمانه با اجرايي شدن طرح تخفيف مجازات اعدام مجرمان مواد مخدر به حبس و جزاي نقدي در قالب الحاق يک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر در ايران ،اين اميدواري ايجاد شده که شمار بسياري از محکومان به اعدام ممکن است از شر چوبه دار خالص شوند .اين اميدواري اما تا چه اندازه واقع بينانه است؟ «زمانه» در بررسي تغييرات جديد قانون مبارزه با مواد مخدر در زمينه مجازاتها ،به امکان نجات شماري از محکومان به اعدام به دليل ارتکاب جرايم مرتبط با مواد مخدر پرداخته است. براي بررسي دقيقتر اين موضوع ،مجموعهاي از سوالها و ابهامها درباره اين طرح جديد و کارآمدي يا ناکارآمدي آن در حوزه مبارزه با مواد مخدر ،با دو کارشناس در ميان گذاشته شده است .اين دو که يکي وکيل دادگستري در ايران و ديگري دانش آموخته حقوق است ،تالش کردهاند تا به زباني ساده و همه فهم ،موضوع را طرح و ابعاد آن را بررسي کنند. همايون حسيني ،وکيل دادگستري در ايران درباره اينکه در قانون جديد مجازات چه جرمهايي اعدام خواهد بود ،به «زمانه» ميگويد« ،با توجه به قانون جديد ،از اين پس ديگر حمل کنندگان ،خريداران ،فروشندگان ،وارد
کنندگان ،صادر کنندگان و حتي توليد کنندگان مواد مخدر تنها در صورتي اعدام خواهند شد که يکي از چهار شرط گفته شده در ماده الحاقي را داشته باشند ،يعني يا از اسلحه و سالح در فعاليتهاي مرتبط به جرم استفاده کنند ،يا نقش سرکردگي يا اسپانسر مالي و سرمايه گذار را داشته باشند، يا سابقه تکرار جرم را به صورت محکوميت قطعي به اعدام يا حبس بيش از 15سال داشته باشند يا ميزان مواد مخدر يافت شده از آنها در مواد مخدر سنتي بيش از 50کيلو، هروئين بيش از دو کيلو و شيشه و مشتقات آن ،بيش از سه کيلو باشد». به گفته حسيني ،بر اين اساس در هر جرم مرتبط با مواد مخدر اگر يکي از اين چهار شرط وجود داشته باشد، مجازاتش اعدام خواهد بود. معين خزائلي ،دانش آموخته حقوق و روزنامه نگار مقيم سوئد اما درباره اينکه قانون جديد مبارزه با مواد مخدر نسبت به قانون پيشين چه تغييراتي کرده ،به «زمانه» ميگويد، «مهمترين تغيير قانون جديد مشروط کردن مجازات اعدام به موارد مشخص است ،چرا که در قانون پيشين که در سال 89دوباره بررسي و تاييد شده بود ،مصداق روشني براي قاچاقچي مواد مخدري که از نظر قانون مستحق اعدام بود ارائه نشده بود و عده زيادي به دليل همين ناروشن بودن قانون ،به اعدام محکوم شدهاند».
مجازات کدام جرمها در زمينه مواد مخدر اعدام خواهد بود؟
معين خزائلي :با توجه به قانون جديد ،از اين پس افرادي که براي اولين بار دست به قاچاق يا توليد و حمل مواد مخدر ،بدون استفاده از سالح بزنند ،اعدام نخواهند شد و تنها قاچاقچيان حرفهاي و گروههاي تبهکار مسلح و روساي باندها اعدام خواهند شد .بر اين اساس افرادي که با جمع کردن تعدادي جوان يا نوجوان اقدام به تشکيل باند توزيع ،فروش يا توليد مواد مخدر به هر ميزاني کنند، به اعدام محکوم خواهند شد .البته مجازات اعدام تصريح شده در بند شش ماده پنج قانون پيشين در مورد نگهداري يا حمل بيش از 100کيلوگرم مواد مخدر سنتي نيز همچنان پابرجاست.
دنباله در صفحة 39
36
36
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
نمايش فيلم «بهاي آزادي» توسط بنياد خويي در آتالنتا
اطالعيه «پويا»
ميهماني ساالنه کريسمس بنياد «پويا» امسال در روز جمعه 15دسامبر در محل کانون و با هنرنمايي خانم «مري آپيک» ،همراه با شام و موسيقي برگزار خواهد بود .براي تهيه بليت به وبسايت «پويا» مراجعه کنيد. www.pooia.com
«بنياد اسماعيل خويي» به مناسبت روز جهاني حقوق بشر ،فيلم «بهاي آزادي» با شرکت خانم مري آپيک و آقايان نويد نگهبان و پل سوروينو را در «لوفانت تياتر» آتالنتا به نمايش ميگذارد. خانم آپيک همراه با نويسنده کتاب و تهيهکنندگان اين فيلم ،مهمانان ويژه اين برنامه خواهند بود. اين برنامه در تاريخ چهارشنبه 13دسامبر 2017از ساعت 7تا 9بعدازظهر برگزار ميگردد. www.Priceforfreedommovie.com
ادامه تور کنسرتهاي «ابي» در داالس ،واشنگتن دي.سي و ميامي
نمايش فيلم کمدي «اکسيدان» فيلم کمدي «اکسيدان» ساخته حامد محمدي و با بازي جواد عزتي ،امير جعفري و شبنم مقدمي در ساعت 6عصر روز يکشنبه سوم دسامبر در سينما الفونت در سندي اسپرينگز به نمايش در خواهد آمد.
کنسرت «اميد» در آتالنتا
پس از اجراي موفقيتآميز کنسرت «ابي» مرد پرآوازه موسيقي ايران در آتالنتا که در تاريخ شنبه 25نوامبر برگزار شد ،اين بار نوبت ديگر شهرهاي تحت پوشش ماهنامه «پرديس» است که «ابي» براي عالقمندان صداي خود برنامه اجرا کند :داالس ،شنبه شب 20ژانويه ،2018واشنگتن دي.سي ،شنبه 27ژانويه 2018و ميامي در تاريخ شنبه 3فوريه .2018 گفته ميشود که اين آخرين تور اين هنرمند ارزنده پس از 50سال فعاليت هنري ميباشد و عالقمندان نبايد اين فرصت استثنايي را از دست بدهند. براي کسب اطالعات بيشتر به آگهي اين
«محسن نامجو» به همراه گروه کامل خود براي برگزاري يک کنسرت ديگر به آتالنتا باز ميگردد .تاريخ اجراي اين کنسرت شنبه 20 ژانويه 2018و محل برگزاري اين کنسرت در کليساي «يونيتي نورت آتالنتا» در «ماريتا» ميباشد و بليتهاي برنامه را ميتوان از وبسايت خود اين هنرمند به آدرس www. mohsennamjoo.com/tourتهيه کرد.
تبريک به «امير فرخي» ماه گذشته «امير فرخي» در انتخابات شوراي شهر آتالنتا براي کرسي دوم اين شورا با غلبه بر رقباي خود به پيروزي رسيد «پرديس» اين موفقيت بزرگ را به او و همه هواداراني که صميمانه براي موفقيت او در اين انتخابات تالش کردند ،تبريک ميگويد. اميدواريم پيروزي «امير» سکوي پرتابي براي رسيدن به اهداف باالتر و همچنين باعث دلگرمي ديگر ايرانيتبارهاي ساکن نقاط مختلف اين مملکت باشد تا بتوانند با پشتيباني و اتحاد هموطنان خود در انتخابات ديگر شرکت نموده و سرافرازي ايرانيان در جامعهاي که در آن زندگي ميکنند را به ارمغان آورند.
«دکتر تابش» برنده دو مدال مسابقات تنيس روي ميز باخبر شديم در سالي که گذشت دکتر «بهروز تابش» يکي از چهرههاي دوستداشتني و محبوب شهر آتالنتا ،در مسابقات تنيس روي ميز Georgia Golden Olympicsدر ردهي سني 75تا ،79در قسمت «دو نفره»به مدال طال و در قسمت انفرادي به مدال برنز اين مسابقات دست يافته است. اين خبر باعث خوشحالي و مسرت همه ما ايرانيان و بويژه همکاران ما در «پرديس» که چندسالي افتخار درج مقالههاي علمي بسيار آموزنده ايشان را داشتند ،گرديد.
استخدام
فروش آپارتمان در تهران
يک آپارتمان دو خوابه با حمام و دستشويي و اتاق نشيمن بزرگ ،پاسيو ،انباري و پارکينگ خصوصي در خيابان شريعتي (خيابان ميرزاپور) بفروش ميرسد. ( 22214212تماس در تهران)
(از امريکا)
برنامههاي کانون ايرانيان آتالنتا در ماه دسامبر برنامههای کانون در ماه دسامبر به شرح زير است: آدينه 1دسامبر ،شب موسيقي. آدينه 8دسامبر ،مجمع عمومی همراه با شام (ورود فقط برای اعضای کانون آزاد است). آدينه 15دسامبر ،کارگاه هنر. آدينه 22دسامبر ،شب يلدا.
بزرگداشت احمد كسروي در آتالنتا
کنسرت در همين شماره «پرديس» و جهت تهيه بليت به وبسايت Ebiconcert.com مراجعه کنيد
کنسرت «محسن نامجو» در آتالنتا
به همت «گروه ناتالي پروداکشن» ،اميد هنرمند پرطرفدار که لقب «حضرت عشق» به او داده شده است ،براي اجراي يک برنامه به آتالنتا ميآيد و در تاريخ شنبه 9دسامبر در «سنتر استيج» برنامه اجرا ميکند .تلفن اطالعات(678) 644- 9335است.
22214212ـ 21ـ 011 98
دي 1396
December 2017
به يک خانم يا آقاي آشپز متخصص غذاهاي ايراني براي اشتغال در يک رستوران «فست فود» و کيترينگ در آتالنتا احتياج ميباشد. واجدين شرايط لطفا" با شماره تلفن زير تماس حاصل نمايند.
4949ـ )412( 654
استخدام
به تعدادي برقکار باتجربه جهت کار در مناطق «کامينگ»« ،رازول» و «الفارتا» نيازمنديم .لطفا با خانم «مهناز» تماس حاصل فرماييد.
2266ـ )770( 866
در هفتاد و دومين سالگرد ترور زندهياد احمد كسروي ،تاريخ نگار ،پژوهشگر و انديشمند برجسته ايران زمين بدست مرتجعين مذهبي ،انجمن آزاديخواهان آتالنتا اقدام به برگزاري مراسم يادبود مينمايد .تاريخ برگزاري اين مراسم شنبه 10مارچ 2018از ساعت 5تا 10شب ميباشد. جهت کسب اطالعات بيشتر ميتوانيد با شماره تلفن 8064 ـ )770( 337و يا ايميل آدرس زير تماس برقرار نماييد: Iranianpatriotsassociation@yahoo.com محل برگزاري اين مراسم در آينده نزديك اعالم خواهد شد.
اطالعيه «گيسو» دانشجويان ميهمان
براي
پذيرش
«گيسو» که شاخه دانشجويي «کانون ايرانيان آتالنتا» است، امسال از خانوادههاي ايراني دعوت کرده است تا پذيراي دانشجويان ايراني دانشگاههاي آتالنتا و اطراف باشند و در ايام کريسمس ،آنان را به خانهها و جمع خانواده خود دعوت کنند .اين برنامه به دانشجويان و خانوادهها فرصت خواهد داد تا بيشتر با هم آشنا شوند و دانشجويان در اين ايام احساس تنهايي نکنند. خانوادههايي که مايل به مشارکت هستند ،با خانم فلوريا ايزدي با ايميل floriaizadi@gmail.comتماس بگيرند.
37
For Advertisement Call:
37
PA
I
38
38
بر آه تو راه افسانه خاکپور زلزله زار ميکند زير ميبرد بي خبر چنين ذليل ميکند ظلم به فقير ميکند زلزله زور ميبرد زندگيات را در آني به گور ميبرد آوار ميکند ديوار شهر و شهردار بر خواب شهره و شهريار بر بازي گربه و موش بر شيهه اسب و شتاب سوارکار زلزله سازت را سوت ميکند سرت به سکوت ميبرد سوق به هيچ ميدهد هاج ميکند و واج ميکند چشم پراميد ترا به خاک ميکند شوق ترا پوچ ميکند پرت ميکند ترا ز اوج آرزو به قعر تار ميبرد ترا و دنيايت را جان شيرين ترا زنده به زيرخاک ميکند ميدود سگي به جستجوي يک نيمه جان بو ميکشد سمت سوي يک نفس مانده زير خرواري آوار ترا اي انسان بو ميکشد به هرسو سگي با وجدان بولدوزرها با بيرحمي نميدهندت امان بازار و بورس بستهاند بر آه تو راه.
براي منوچهر آتشي، دوازدهمين سال درگذشتش علي هوشمند هميشه اين پيراهن بر تنت ميآيد هميشه اين عينك بر چشمهات هميشه اين سبيل... قشقرق كلمات و مصرعهاي بيتاب آويخته بر طناب تصاوير هميشه اينگونه بودي شاعري شگفت كه از بازيگوشي واژهها و تفكر ايلياتي اجدادت بر ميگشتي از انسان بيمالحظه شفاف هميشه اين پيراهن هميشه اين لب هميشه اين زمزمه كه ميريخت در هوا و تن ميشست در بيكرانه رفتارت و خط ميكشيد روي عبور شب هميشه اينگونه بودي اينگونه ميآمدي از سطور مطنطن تا متن را از خالء حاشيه براني و روايتي بپاشي در صفحهاي سپيد كه فردا روزي ديگر آتشفشاني باشي بر دستهاي جغرافياي كاغذ هميشه اين آتش هميشه اين آتشي فروزان است آقاي آتشي! بيا تا دير نشده سيگاري
در
و در مهرباني نگاه هم خوب بنگريم و سر بگذاريم روي شانه سنگ و زار زار بگريزيم تا دامنه هميشه شقايقها. هميشه اين پيراهن هميشه اين بندر هميشه اين دريا رفتار تو هميشه ميگذرد از اين كوچه تا آنجا كه گل ابريشم مست ميكند روياهامان و بيدار ميكند عطر تو را در مشام كلمات هميشه تو ميگذري اينجا... و صدايي خشدار برميخيزد از اين راديوي قديمي.
ماهي احمد شاملو من فکر ميکنم هرگز نبوده قلب من اين گونه گرم و سرخ احساس ميکنم در بدترين دقايق اين شام مرگ زاي چندين هزار چشمه خورشيد در دلم ميجوشد از يقين احساس ميکنم در هر کنار و گوشه اين شوره زار ياس جنگل شاداب چندين هزار ِ ناگهان ميرويد از زمين. آه اي يقين گم شده ،اي ماهي گريز در برکههاي آينه لغزيده تو به تو! من آب گير صافيام ،اينک به سحر عشق از برکههاي آينه راهي به من بجو من فکر ميکنم هرگز نبوده دست من اين سان بزرگ و شاد احساس ميکنم چشم من در ِ به آبشر اشک سرخ گون خورشيد بيغروب سرودي کشد نفس احساس ميکنم در هر رگم به هر تپش قلب من کنون بيدار باش قافلهاي ميزند جرس. آمد شبي برهنهام از در چو روح آب در سينهاش دو ماهي و در دستش آينه گيسوي خيس او خزه بو ،چون خزه به هم. من بانگ برکشيدم از آستان ياس: «آه اي يقين يافته ،بازت نمينهم!»
دلم گرفته سيمين بهبهاني دلم گرفته اي دوست ،هواي گريه با من گر از قفس گريزم ،کجا روم ،کجا من؟ کجا روم؟ که راهي به گلشني ندارم که ديده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بستهام به کس دل ،نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج ،رها ...رها ...رها ...من ز من هر آن که او دور ،چو دل به سينه نزديک به من هر آن که نزديک ،از او جدا جدا من نه چشم دل به سويي ،نه باده در سبويي که تر کنم گلويي ،به ياد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گويدم به پاسخ که زندهام چرا من؟ ستارهها نهفتم ،در آسمان ابري دلم گرفته اي دوست ،هواي گريه با من
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
هزار درد اردالن سرفراز در من هزار حرف نگفته، هزار درد نهفته هزاران هزار دريا ،هر لحظه در تپيدن و طغيانند در من هزار آهوي تشنه در خشکسال دشت پريشانند، در من پرندگان مهاجر ترانههاي سفر را در باغهاي سوخته ميخوانند، با من که در بهار خزانم قصههاي فراوانيست با من که زخمهاي فراواني بر گردهام به طعنه دهان باز کردهاند، هر قصه يک ترانه هر ترانه خاطرهاي ديگر، هر عشق يک ترانه بيدار است. در خامشي حضورم ،حرف مرا بفهم، يا براي عشق ،زباني تازه پيدا کن تا درد مشترک زبان مشترکمان باشد. آن سان که هر ستاره دليل شرمساري خورشيدهاي بسياري از برآمدنشان است تو گريه ميکني از عمق آشناي جنگل چشمانت از عمق جنگلي که در آن پاييز، در غروب به بغض نشسته باران بي دريغ اشک تو ميبارد تا عطر خيس جنگل پاييز، در من هواي گريه برانگيزد ذهن من آنگاه از چشم ِ شعري بسان گريه فرو ريزد. من شعر مينويسم تو با ترانههاي عاشق من ،عاشق تو با ترانههاي تشنه من دريا. بر پنج خط ساز سفر ،زخمه مي شوي تو گريه ميکني تو لحظههاي شعر مرا ،در خويش تجربه کرده يعني مرا در بدترين و بهترين دقايق بودن تکرار ميکني ...
خزان منوچهري خيزيد و خز آريد که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است آن برگ رزان بين که بر آن شاخ رزان است گويي به مثل پيرهن رنگ رزان است دهقان به تعجب سر انگشت گزان است کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار دهقان به سحرگاهان کز خانه بيايد نه هيچ بيارامد و نه هيچ بپايد نزديک رز آيد در رز را بگشايد تا دختر رز را چه به کارست و چه شايد يک دختر دوشيزه بدو رخ ننمايد اال همه آبستن و اال همه بيمار دهقان چو درآيد و فراوان نگردشان تيغي بکشد تيز و گلو باز بردشان وانگه به تبنگوي کش اندر سپردشان ور زانکه نگنجند بدو در فشردشان بر پشت نهدشان و سوي خانه بردشان وز پشت فرو گيرد و برهم نهد انبار آنگه به يکي چرخشت اندر فکندشان بر پشت لگد بيست هزاران بزندشان رگها ببردشان ستخوانها شکندشان پشت و سر و پهلوي به هم درشکندشان از بند شبانروزي بيرون نهلدشان تا خون برود از تنشان پاک به يکبار آنگاه بيارد رگشان و ستخوانشان جايي فکند دور و نگردد نگرانشان خونشان همه بردارد و بردارد جانشان وندر فکند باز به زندان گرانشان سه ماه شمرده نبرد نام و نشانشان داند که بدان خون نبود مرد گرفتار يک روز سبک خيزد شاد و خوش و خندان
December 2017 پيش آيد و بردارد مهر از در زندان چون در نگرد باز به زنداني و زندان صد شمع و چراغ اوفتدش بر لب و دندان گل بيند چندان و سمن بيند چندان چندانکه به گلزار نديده است و سمن زار
که مپرس حافظ دارم از زلف سياهش گله چندان که مپرس که چنان ز او شدهام بي سر و سامان که مپرس کس به اميد وفا ترک دل و دين مکناد که چنانم من از اين کرده پشيمان که مپرس به يکي جرعه که آزار کسش در پي نيست زحمتي ميکشم از مردم نادان که مپرس زاهد از ما به سالمت بگذر کاين مي لعل دل و دين ميبرد از دست بدان سان که مپرس گفتوگوهاست در اين راه که جان بگدازد هر کسي عربدهاي اينکه مبين آنکه مپرس پارسايي و سالمت هوسم بود ولي شيوهايي ميکند آن نرگس فتان که مپرس گفتم از گوي فلک صورت حالي پرسم گفت آن ميکشم اندر خم چوگان که مپرس گفتمش زلف به خون که شکستي گفتا حافظ اين قصه دراز است به قرآن که مپرس
طبق بر طبق موالنا جز ز فتان دو چشمت ز کي مفتون باشيم؟ جز ز زنجير دو زلفت ز کي مجنون باشيم؟ جز از آن روي چو ماهت که مهش جويان است دگر از بهر که سرگشته چو گردون باشيم؟ نار خندان تو ما را صنما گريان کرد تا چو نار ،از غم تو با دل پرخون باشيم چشم مست تو قدح بر سر ما ميريزد ما چه موقوف شراب و مي و افيون باشيم گلفشان رخ تو ،خرمن گل ميبخشد ما چه موقوف بهار و گل گلگون باشيم همچو موسي ز درخت تو حريف نوريم ما چرا عاشق برگ و زر قارون باشيم هر زمان عشق درآيد که حريفان چونيد؟ ما ز چون گفتن او واله و بيچون باشيم ما چو زاييده و پرورده آن درياييم صاف و تابنده و خوش چون در مکنون باشيم ما ز نور رخ خورشيد چو اجرا داريم همچو مه تيز رو و چابک و موزون باشيم همچو عشقيم درون دل هر سودايي ليک چون عشق ز وهم همه بيرون باشيم چونک در مطبخ دل لوت ،طبق بر طبق است ما چرا کاسه کش مطبخ هر دون باشيم؟ وقف کرديم بر اين باده جان ،کاسه سر تا حريف سري و شبلي و ذاالنون باشيم شمس تبريز پي نور تو زان ذره شديم تا ز ذرات جهان در عدد افزون باشيم
وفا سعدي يکي در بيابان سگي تشنه يافت برون از رمق در حياتش نيافت کله دلو کرد آن پسنديده کيش چو حبل اندر آن بست دستار خويش به خدمت ميان بست و بازو گشاد سگ ناتوان را دمي آب داد خبر داد پيغمبر از حال مرد که داور گناهان او عفو کرد اال گر جفا کردي انديشه کن وفا پيش گير و کرم پيشه کن يکي با سگي نيکويي گم نکرد کجا گم شود خير با نيکمرد؟ کرم کن چنان کت برآيد ز دست جهانبان در خير بر کس نبست به قنطار زر بخش کردن ز گنج نباشد چو قيراطي از دسترنج برد هر کسي بار در خورد زور گران است پاي ملخ پيش مور
โ ซโ ชIโ ฌโ ฌ
โ ซโ ชPAโ ฌโ ฌ
โ ซุฏู ุจุงู ู ุงุฒ ุตู ุญู โ ช35โ ฌโ ฌ
โ ซโ ช39โ ฌโ ฌ
โ ซุจู ฺฏู ุชู ุฎุฒุงุฆู ู ุฏุฑ ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ุงู ุง ุชู ู ุง ู ุงฺ ุงู ฺ ู โ ุงู ุจู ุงุนุฏุงู ู ุญฺฉู ู ุฎู ุงู ุฏ ุดุฏ ฺฉู ู ุตุฏุงู โ ฌ โ ซู ู ุณุฏ ู ู ุงุงู ุฑุถ ุดู ุงุฎุชู ุดู ุฏโ ชยซ ุ โ ฌุจุฏู ู ุตู ุฑุช ฺฉู ุฏุฑ ุฑู ู ุฏ ุญู ู ู ู ู ู ู ู ุงฺ ุงู ู ู ุงุฏ ุงุฒ ุงุณู ุญู ุงุณุชู ุงุฏู โ ฌ โ ซฺฉู ุฏ ู ุง ุขู ุฑุง ุญู ู ฺฉู ุฏ ู ุง ู ู ุด ุณุฑฺฉุฑุฏฺฏู ู ุง ุณุฑู ุงู ู ฺฏุฐุงุฑ ู ุง ุจู ู ู ู ู ุนุฑู ู ุฑู ู ุณ ุจุงู ุฏ ุฏุงุดุชู ุจุงุดุฏ ู ุงโ ฌ โ ซูพู ุดุชุฑ ุจู ุฏู ู ู ู ฺฉู ุงุฒ ุฌุฑุงู ู ู ุฑุชุจุท ุจุง ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุจู ุตู ุฑุช ู ุทุนู ุจู ุงุนุฏุงู โ ช ุ โ ฌุญุจุณ ุงุจุฏ ู ุง ุญุจุณ ุจู ุดโ ฌ โ ซุงุฒ โ ช 51โ ฌุณุงู ู ุญฺฉู ู ุดุฏู ุจุงุดุฏ ู ุง ุงู ู ฺฉู ู ู ุฏุงุฑ ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ฺฉุดู ุดุฏู ุงุฒ ุงู ุฏุฑ ู ู ุฑุฏ ู ู ุงุฏ ุณู ุชู ู ุงู ู ุฏโ ฌ โ ซุชุฑู ุงฺฉ ู ฺฏุฑุงุณ ุจู ุด ุงุฒ โ ช 05โ ฌฺฉู ู ู ฺฏุฑู โ ช ุ โ ฌุฏุฑ ู ู ุฑุฏ ู ุฑู ุฆู ู ู ฺฉู ฺฉุงุฆู ู โ ช ุ โ ฌุฏู ฺฉู ู ู ฺฏุฑู ู ุฏุฑ ู ู ุฑุฏ ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑโ ฌ โ ซุตู ุนุชู ู ุงู ู ุฏ ุดู ุดู ุณู ฺฉู ู ู ฺฏุฑู ู ุจู ุดุชุฑ ุจุงุดุฏโ ชยป.โ ฌโ ฌ โ ซูพู ุด ุงุฒ ุงู ุญุงู ู ุงุฏู ู ุงุญุฏู ุฌุฏู ุฏ ุจู ู ุงู ู ู ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ู ุจุฑ ุงุณุงุณ ู ุงู ู ู ูพู ุดู ู โ ช ุ โ ฌุจุฑุงู โ ฌ โ ซุชู ู ู ุฏโ ช ุ โ ฌุชู ุฒู ุน ู ู ุงฺ ุงู ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑโ ช ุ โ ฌุจู ุด ุงุฒ ูพู ุฌ ฺฉู ู ู ฺฏุฑู ู ู ุงุฏ ุณู ุชู ู ุจู ุด ุงุฒ โ ช 03โ ฌฺฏุฑู ู ู ุงุฏ ุตู ุนุชู โ ชุ โ ฌโ ฌ โ ซู ุฌุงุฒุงุช ุงุนุฏุงู ุฏุฑ ู ุธุฑ ฺฏุฑู ุชู ุดุฏู ุจู ุฏโ ช .โ ฌุญุงุงู ุงู ุง ุจุฑ ุงุณุงุณ ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏโ ช ุ โ ฌุงู ุฑุงุฏู ฺฉู ุชุง ูพู ุด ุงุฒ ุงู ู โ ฌ โ ซุจู ุฏู ู ู ุชู ู ู ุฏ ู ุง ุชู ุฒู ุน ู ุง ู ุฑู ุด ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุณู ุชู (ุจู ุด ุงุฒ ูพู ุฌ ฺฉู ู ู ฺฏุฑู ) ุจุฑุงู ุจุงุฑ ุงู ู ุจู ุญุจุณโ ฌ โ ซุงุจุฏ ู ุญฺฉู ู ุดุฏู โ ุงู ุฏโ ช ุ โ ฌู ุฌุงุฒุงุชุดุงู ุจู ุญุจุณ ุฏุฑุฌู ุฏู ุชู ู ู ู ุฎู ุงู ุฏ ู ุงู ุชโ ช ุ โ ฌู ุนู ู ุจู ุจู ู โ ช 51โ ฌุชุง โ ช 52โ ฌุณุงู โ ฌ โ ซุญุจุณ ู ุญฺฉู ู ุฎู ุงู ู ุฏ ุดุฏโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซุจู ฺฏู ุชู ุฎุฒุงุฆู ู โ ช ุ โ ฌุฏุฑ ุญู ู ู ุช ุงุณุงุณู โ ชโ โ ฌุชุฑู ู ุชุบู ู ุฑ ุฏุฑ ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ฺฏุฑู ุชู ู ุณุฆู ู ู ุช ุฌุฒุงู ู ุฌุฑู ุงุฒโ ฌ โ ซู ุฌุฑู ุงู ุฎุฑุฏู ูพุง ู ุง ยซุณุงู ู ุงู ู ุญู ู ยป ู ุง ุงู ุฑุงุฏู ุงุณุช ฺฉู ุงุฒ ุณุฑ ู ุงฺ ุงุฑู ู ู ู ุฑ ุจู ุงู ู ฺฉุงุฑ ุฑู ู ุขู ุฑุฏู โ ุงู ุฏโ ฌ โ ซู ุฏุงุฏู ุงู ู ู ุณุฆู ู ู ุช ุจู ุจุงุฒู ฺฏุฑุงู ุงุตู ู ุงู ู ุฌุฑู ู ุงู ู ุฏ ุจุงู ุฏู ุงู ุญุฑู ู โ ุงู ู ู ุงู ู ุงู ู ู ุงฺ ุงู ู ุง ุชู ู ู ุฏโ ฌ โ ซฺฉู ู ุฏฺฏุงู ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุงุณุชโ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซุชุฃุซู ุฑ ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ุจุฑ ุชุนุฏุงุฏ ุงุนุฏุงู โ ู ุง ุฏุฑ ุงู ุฑุงู โ ฌ
โ ซุขู ุง ุชุบู ู ุฑุงุช ุงู ุฌุงุฏ ุดุฏู ุฏุฑ ู ุงู ู ู ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุฏุฑ ุงู ุฑุงู ุชุฃุซู ุฑู ุจุฑ ุชุนุฏุงุฏ ูพุฑุดู ุงุฑโ ฌ โ ซุงุนุฏุงู โ ู ุงู ู ุฑุชุจุท ุจุง ุฌุฑุงู ู ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุฎู ุงู ุฏ ุฏุงุดุชุ โ ฌ โ ซู ู ุงู ู ู ุญุณู ู ู ุฏุฑ ูพุงุณุฎ ุจู ุงู ู ุณู ุงู ุจู ยซุฒู ุงู ู ยป ู ู โ ฺฏู ู ุฏโ ชยซ ุ โ ฌู ุทุนุง ุงู ู ุชุบู ู ุฑ ุณุจุจ ฺฉุงู ุดโ ฌ โ ซุงุนุฏุงู โ ู ุง ุฎู ุงู ุฏ ุดุฏ ฺ ุฑุง ฺฉู ูพู ุด ุงุฒ ุงู ู ุจุณู ุงุฑู ุงุฒ ุงุนุฏุงู โ ู ุง ุจู ุฏู ู ู ุฌุฑุงู ู ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุจู ุฏ ู ุจุณู ุงุฑู ุงุฒโ ฌ โ ซู ุชู ู ุงู ู ุฑุจู ุท ุจู ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุจุฑ ุงุณุงุณ ู ุงู ู ู ูพู ุดู ู ุจู ุฑุงุญุชู ุจู ุงุนุฏุงู ู ุญฺฉู ู ู ู โ ุดุฏู ุฏโ ช ุ โ ฌุงู ุง ุงู ู ฺฉู โ ฌ โ ซุงู ู ู ุงู ู ู ุฏุฑ ุนู ู ฺ ู ุชุนุฏุงุฏ ุงุฒ ุงุนุฏุงู โ ู ุง ุฑุง ฺฉุงู ุด ู ู โ ุฏู ุฏโ ช ุ โ ฌุงุทุงู ุน ุฏู ู ู ู ู ุฏุงุฑู โ ชยป.โ ฌโ ฌ โ ซู ุนู ู ุฎุฒุงุฆู ู ู ู ุฒ ู ู โ ฺฏู ู ุฏโ ชยซ ุ โ ฌู ุณู ู ุง ุจู ุฏู ู ู ุขู ฺฉู ุจุณู ุงุฑู ุงุฒ ุงุนุฏุงู โ ู ุง ุฏุฑ ุงู ุฑุงู ุจุฑ ุงุณุงุณ ุขู ฺ ู ฺฉู โ ฌ โ ซู ู ุงู ุงุช ุฑุณู ู ุงุนุงู ู ู ู โ ฺฉู ู ุฏ ุจู ุฏู ู ู ุฌุฑุงู ู ู ุฑุจู ุท ุจู ู ู ุงุฏู ุฎุฏุฑ ุงุณุชโ ช ุ โ ฌุงู ู ู ุงู ู ู ุงฺฏุฑ ุฏุฑุณุช ุงุฌุฑุงโ ฌ โ ซุดู ุฏโ ช ุ โ ฌู ู โ ุชู ุงู ุฏ ุชุงุซู ุฑ ู ุงุจู ู ุงู ุญุธู โ ุงู ุฏุฑ ฺฉุงู ุด ุชุนุฏุงุฏ ุงุนุฏุงู โ ู ุง ุฏุฑ ุงู ุฑุงู ุฏุงุดุชู ุจุงุดุฏโ ชยป.โ ฌโ ฌ
โ ซู ฺฉุชู ู ุซุจุช ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏโ ช :โ ฌุนุทู ุจู ู ุงุณุจู ู ู โ ุดู ุฏโ ฌ
โ ซโ ชFor Advertisement Call:โ ฌโ ฌ
โ ซฺฉุงู ุณู ฺฉโ ฌ โ ซุงู ู ู โ ช:โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 1โ ฌุดุงุฎู ุฏุฑุฎุช โ ุงุฒ ุขุซุงุฑ ุฒู ุฏู โ ู ุงุฏ ยซู ุญู ุฏุชู ู โ ฌ โ ซุจู ุงุฑยป ู ุนุฑู ู ุจู ยซู ู ฺฉโ ุงู ุดุนุฑุงยปโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 2โ ฌูพุงุฑฺ ู โ ุงุด ู ุนุฑู ู ุงุณุช _ ุตุฏุงู ู ฺฉุงุจู ู _โ ฌ โ ซู ุงฺฏู ุงู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 3โ ฌุฎู ุงุจู ุฏู _ ุงุฒ ุขุงู ุช ู ู ุณู ู ู ู ุฏู ู ู _ ุฑุงู ุฏู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 4โ ฌุชุฑุณ ู ู ุฑุงุณ _ ูพุณู ู ุฏู ุฏุฑ ู ุงุฑุณู ฺฉู ู ุนู ู โ ฌ โ ซู ู ฺฉุงุฑู ุฑุง ู ู โ ุฑุณุงู ุฏ _ ุถู ู ุฑ ุงุญุชุฑุงู โ ุขู ู ุฒ _ ุงู ู ู โ ฌ โ ซู ู ุทู ุนโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 5โ ฌฺฉุงู ู ุงู ฺฏู ู ุณู _ ู ู ู ู โ ุฏู ู ุฏู _ ู ุงุฑ ุฑุงู ู ู _โ ฌ โ ซุนุงู ู ุช ู ู ุนู ู ุจู โ ู ุงุณุทู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 6โ ฌูพู ุดฺฏุงู ุงุชุงู _ ุฎู ุดุญุงู ู ู ุณุฑู ุฑ _ ฺฉุชุงุจู ุงุฒโ ฌ โ ซยซุงุจู ุณู ู ุงยป ุฑุงุฌุน ุจู ุทุจโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 7โ ฌู ุฏุฏฺฉุงุฑ ู ุฏุงุฏุฑุณ _ ุณุฑู ู _ ุฎู ุงุจ ฺฉู ุชุงู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 8โ ฌฺฉู ุฏฺฉู ฺฉู ุงุฒ ูพุง ู ุชู ู ุฏ ุดู ุฏ _ ฺ ู ุฑู ู ุณู ู ุง _โ ฌ โ ซู ู ุณ ู ุฒุญ _ ุฑุดฺฉโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 9โ ฌฺฉู ฺ ฺฉ ู ุฎุฑุฏ _ ู ุงุฑู โ ฺฉู ู ุฏู _ ูพู ุฏุฑ ูพู ุขู ุฏู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 10โ ฌุชุงุงู ุฑ ุจุฒุฑฺฏ _ ุณฺฏ ุจู ู ุงุฑ _ ู ู ุณ ุดุฏู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 11โ ฌุณุฎู ู ุงู ู _ ุจู ู ู ุจู ู _ ฺฉุณู ฺฉู ู ุฏุนู โ ฌ โ ซุฎุจุฑ ุฏุงุฏู ุฏุฑุจุงุฑู ุฑุงุฒู ุงู ูพู ู ุงู ุงุณุช _ ู ุงุญุฏโ ฌ
โ ซูพุฑุณุด ุฏู ฺฏุฑู ฺฉู ุฏุฑุจุงุฑู ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ู ุทุฑุญ ุงุณุชโ ช ุ โ ฌุงู ู ุงุณุช ฺฉู ุงฺฏุฑ ฺฉุณู โ ฌ โ ซุจุฑ ุงุณุงุณ ู ุงู ู ู ูพู ุดู ู ุจู ุงุนุฏุงู ู ุญฺฉู ู ุดุฏู ุจุงุดุฏโ ช ุ โ ฌุขู ุง ู ู โ ุชู ุงู ุฏ ุจุง ุชู ุณู ุจู ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ุชู ุงุถุงู โ ฌ โ ซุงุนุงุฏู ุฏุงุฏุฑุณู ฺฉู ุฏ ู ู ุฌุงุฒุงุชุด ุชุฎู ู ู ุญุงุตู ุดู ุฏุ โ ฌ โ ซู ู ุงู ู ู ุญุณู ู ู ุฏุฑ ูพุงุณุฎ ุจู ุงู ู ุณู ุงู ู ู โ ฺฏู ู ุฏโ ชยซ ุ โ ฌู ฺฉู ุงุฒ ู ฺฉุงุช ู ุซุจุช ุงู ู ู ุงู ู ู ุฏุฑ ุญู ู ู ุชโ ฌ โ ซู ู ู ู ุนุทู ุจู ู ุงุณุจู ุดุฏู ุขู ุงุณุชโ ช .โ ฌฺ ู ุฒู ฺฉู ุจู ุทู ุฑ ู ุนู ู ู ุฏุฑ ุนู ู ุญู ู ู ู ู ุงู ู ู ฺฏุฐุงุฑู ุงุชู ุงู โ ฌ โ ซู ู ู โ ุงู ุชุฏ ุงู ุง ุจุง ุชู ุฌู ุจู ุงู ู ฺฉู ุขู ุนุทู ุจู ู ุงุณุจู ู ุดุฏู โ ช ุ โ ฌู ุนู ู ุงู ุจู ุฏู ู ู ุญู ุงู ุช ุงุฒ ู ุชู ู ุงู ุงุณุช ู โ ฌ โ ซุจู ุงู ู ุฏู ู ู ุงุณุช ฺฉู ุงุญู ุงู ุง ฺฉุณู ุจู ุฏู ู ู ู ุนู ู ฺฉู ู ุจุงู ู ุฑุชฺฉุจ ุดุฏู ู ุฌุงุฒุงุช ู ุดู ุฏโ ช ุ โ ฌุงู ู ุนุทู ุจู โ ฌ โ ซู ุงุณุจู ุดุฏู ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ุจุง ุชู ุฌู ุจู ู ู ุน ุขู ุจุฑุงู ู ุชู ู ู ุชุนุฏุงุฏ ุจุณู ุงุฑู ฺฉู ุงุฒ ุงุนุฏุงู ู ุฌุงุช ู ู โ ู ุงุจู ุฏโ ชุ โ ฌโ ฌ โ ซู ู ุทู ู ู ุนู ุงู ู ู ุจู ู ุธุฑ ู ู โ ุฑุณุฏโ ชยป.โ ฌโ ฌ โ ซู ุนู ู ุฎุฒุงุฆู ู ู ู ุฒ ุฏุฑ ูพุงุณุฎู ู ุดุงุจู โ ช ุ โ ฌู ู โ ฺฏู ู ุฏ ุจู ุทู ุฑ ฺฉู ู ุฏุฑ ู ุฒุฏู ฺฉ ุจู ุชู ุงู ู ฺฉุดู ุฑู ุง ุงุตู ุจุฑโ ฌ โ ซุนุทู ุจู ู ุงุณุจู ู ุดุฏู ู ู ุงู ู ู ุงุณุช ฺฉู ู ฺฉู ุงุฒ ุงุตู ู ู ุณู ู ู ูพุฐู ุฑู ุชู ุดุฏู ุญู ู ู ู ุณุชโ ช .โ ฌุงู ุง ุฏุฑ ู ู ุฑุฏโ ฌ โ ซุงู ู ู ุงู ู ู ฺฏู ุชู ุดุฏู ุนุทู ุจู ู ุงุณุจู ุฎู ุงู ุฏ ุดุฏโ ชยซ ุ โ ฌุจู ุฏ โ ุชโ ุงู ู ู ุงู ู ู ุงุฌุฑุงู ุญฺฉู ุงุนุฏุงู ู ุฌุฑู ุงู ู โ ฌ โ ซุฑุง ฺฉู ุฏุฑ ฺฏุฐุดุชู ู ุญฺฉู ู ุจู ุงุนุฏุงู ุดุฏู โ ุงู ุฏ ุชู ู ุง ุฏุฑ ุตู ุฑุชู ู ุฌุงุฒ ู ู โ ุฏุงู ุฏ ฺฉู ุขู ู ุง ู ุดู ู ู ู ฺฉู ุงุฒโ ฌ โ ซุณู ุดุฑุท ุงู ู ู ุงู ู ู ุจุดู ู ุฏโ ช .โ ฌู ุนู ู ู ุง ุงุฑุชฺฉุงุจ ุฌุฑู ุจู ุตู ุฑุช ู ุณู ุญุงู ู ุจุงุดุฏโ ช ุ โ ฌู ุง ู ู ุด ุณุฑฺฉุฑุฏฺฏู ู โ ฌ โ ซุฑู ุงุณุชู ุฏุงุดุชู ุจุงุดู ุฏ ู ุง ุณุงุจู ู ูพู ุดู ู ู ุญฺฉู ู ู ุช ู ุทุนู ุจู ุด ุงุฒ โ ช 51โ ฌุณุงู ู ุง ุญุจุณ ุงุจุฏ ู ุง ุงุนุฏุงู ุจู โ ฌ โ ซุฏู ู ู ุฌุฑุงู ู ู ุฑุจู ุท ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุฏุฑ ูพุฑู ู ุฏู โ ุดุงู ุจุงุดุฏโ ช .โ ฌุฏุฑ ุงู ู ุญุงู ุช ุจุณู ุงุฑู ุงุฒ ุงู ุฑุงุฏู ฺฉู ุจุฑ ุงุณุงุณโ ฌ โ ซู ุงู ู ู ูพู ุดู ู ุจู ุงุนุฏุงู ู ุญฺฉู ู ุดุฏู โ ุงู ุฏ ุงู ุง ุญฺฉู ุดุงู ู ู ู ุฒ ุงุฌุฑุง ู ุดุฏู โ ช ุ โ ฌุงุฒ ุงุนุฏุงู ุฑู ุงู ู ุฎู ุงู ู ุฏ ู ุงู ุชโ ชยป.โ ฌโ ฌ
โ ซ โ ฌ
โ ซ โ ฌ
โ ซ โ ฌ
โ ซ โ ฌ
โ ซู ุงู ู ุจุงู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 12โ ฌุบุฑุด ุงุจุฑ _ ุจุฏู ู ุง _ ุณู ุฒู ู ุฏุฑู ุด _ ฺ ฺฉุด ุจุฒุฑฺฏโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 13โ ฌุชู ุฑ ูพู ฺฉุงู ุฏุงุฑ _ ู ุฑู ุชู ู ู ุฎุดู ุน _ ุฌุงุฐุจ ู ุฌุงู ุจโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 14โ ฌูพุฑู ุฏู ุงู ุณุงู ู โ ุงู _ ูพุณุฑุงู _ ู ุนุงุฏู ู ุงุฑุณู ยซุงูพุฑุงุชู ุฑยปโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 15โ ฌุจู โ ูพุงู ุงู _ ุฏุงู ุดู ู ุฏ ุงู ุฑุงู ู ู ุนุงุตุฑ ุบุฒู ู ู ุงู ุฏุฑ ุณุฏู โ ู ุงู ฺ ู ุงุฑู ู ูพู ุฌู โ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซุนู ู ุฏู โ ช:โ ฌโ ฌ
โ ซุณู ุฑ ุชุบู ู ุฑุงุช ู ุงู ู ู ู ุชุบู ู ุฑ ู ฺฏุงู ุจู ู ุฌุงุฒุงุช ุงุนุฏุงู โ ฌ
โ ซุฑู ู ุฏ ุงุฌุฑุงู ู ุดุฏู ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุฒู ุงู ุจุฑ ุจู ุฏ ฺฉู ุจุง ู ุฎุงู ู ุชโ ู ุงู ุฒู ุงุฏู ุฑู ุจุฑู โ ฌ โ ซุดุฏโ ช ุ โ ฌู ุฎุงู ู ุชโ ชโ โ ฌู ุงู ู ฺฉู ุจุง ู ุฌู ุฏ ุงุจุงู ุบ ุงู ู ู ุงู ู ู ุจุฑุงู ุงุฌุฑุง ู ู ฺ ู ุงู ู ุฌู ุฏ ุฏุงุฑุฏโ ช .โ ฌุงู ู ู ุฎุงู ู ุงู ู ุนู ู ุงู ุฏุฑโ ฌ โ ซู ู ู ู ุถุงู ู ู ุตุงุญุจ ุฌุงู ฺฏุงู ู ุนู ู ุงู ู ุณุชู ุฏโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซู ู ุงู ู ู ุญุณู ู ู ุฏุฑุจุงุฑู ุฏุดู ุงุฑู โ ู ุงู ุชุตู ู ุจ ู ุงุฌุฑุงู ู ุดุฏู ุงู ู ู ุงู ู ู ู ุงู ู ฺฉู ุขู ุง ุงู ู ู ุงู ู ู โ ฌ โ ซู ู ู ุฏ ุชุบู ู ุฑ ุฏุฑ ู ู ุน ู ฺฏุงู ุจู ู ุฌุงุฒุงุช ุงุนุฏุงู ู ุชุฃุซู ุฑ ุงุฌุชู ุงุนู ุขู ุงุณุชโ ช ุ โ ฌุจู ยซุฒู ุงู ู ยป ฺ ู ู ู ู ู โ ฺฏู ู ุฏโ ชยซ ุ โ ฌูพู ุดโ ฌ โ ซุงุฒ ุชุตู ู ุจ ุงู ู ู ุงู ู ู ุจุญุซโ ู ุงู ู ุฑุงู ุงู ู ุฏุฑ ู ุญุงู ู ุญู ู ู ู ุฏุฑ ู ู ุฑุฏ ุขู ู ุฌู ุฏ ุฏุงุดุช ู ุชุนุฏุงุฏ ู ุงุจู โ ฌ โ ซุชู ุฌู ู ุงุฒ ู ุถุงุชโ ช ุ โ ฌู ฺฉุงู โ ช ุ โ ฌุญู ู ู ุฏุงู ุงู ู ุฌุฑู ุดู ุงุณุงู ุจุง ุขู ู ุฎุงู ู ุช ู ู โ ฺฉุฑุฏู ุฏ ฺ ุฑุง ฺฉู ุงุฒ ุทุฑู ู ุจุงุนุซโ ฌ โ ซู ู โ ุดู ุฏ ุณุฑฺฉุฑุฏฺฏุงู ู ุจุงู ุฏู ุงู ุจุฒุฑฺฏ ุชู ู ู ุฏ ู ู ุงฺ ุงู ู ู ุงุฏู ุฎุฏุฑ ุจุง ุงุณุชู ุงุฏู ุงุฒ ุงู ู ู ุงู ู ู ุงู ุฑุงุฏ ู ุฑุงู ุงู ู โ ฌ โ ซุฑุง ุจุฏู ู ุงู ู ฺฉู ุฎุทุฑ ู ุฌุงุฒุงุช ุณู ฺฏู ู ุฏุฑ ุงู ุชุธุงุฑุดุงู ุจุงุดุฏ ุจุฑุงู ุญู ู ู ู ุงุฏ ุจู ฺฉุงุฑ ุจฺฏู ุฑู ุฏโ ช .โ ฌุงุฒ ุทุฑู ุฏู ฺฏุฑโ ฌ โ ซุจุง ุชู ุฌู ุจู ุงู ู ฺฉู ู ุงู ู ู ุฌุฏู ุฏ ู ู ุฒุงู ุญุฏุงู ู ู ู ุงุฏ ฺฉุดู ู ุฑุง ุงู ุฒุงู ุด ุฏุงุฏู โ ช ุ โ ฌู ุงฺ ุงู ุขู ุจู ุดุชุฑ ู ุฏุณุชุฑุณู โ ฌ โ ซุจู ุขู ุขุณุงู ุชุฑ ุฎู ุงู ุฏ ุดุฏโ ชยป.โ ฌโ ฌ โ ซุจู ฺฏู ุชู ุญุณู ู ู ุฏุฑุณุช ุงุณุช ฺฉู ุงู ุฑุงุฏ ุฏู ฺฏุฑ ุงุนุฏุงู ู ุฎู ุงู ู ุฏ ุดุฏโ ช ุ โ ฌุงู ุง ุฑู ุด ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑโ ฌ โ ซุจู ุชุฑ ู ุฎู ุงู ุฏ ุดุฏโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซู ุนู ู ุฎุฒุงุฆู ู ู ู ุฒ ุฏุฑ ู ู ู ู ุฒู ู ู ู ู ู โ ฺฏู ู ุฏโ ชยซ ุ โ ฌุงู ู ู ุงุฏู ู ุงุญุฏู ฺ ู ุฏู ู ู ุฑุชุจู ุฏุฑ ู ุฌู ุณ ุชุตู ู ุจ ุดุฏโ ฌ โ ซุงู ุง ุจู ุฏู ู ู ุงู ุฑุงุฏุงุช ุดู ุฑุงู ู ฺฏู ุจุงู ู ู ู ุฒ ู ุฎุงู ู ุชโ ู ุงู ู ู ู ู ุถุงู ู ู ู ุณุชุงุฏ ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ู ู ุงุฏู ุฎุฏุฑ ุจุงุฑู ุง ุจู โ ฌ โ ซู ุฌู ุณ ุจุงุฒฺฏุดุช ู ุงุตุงู ุญ ุดุฏโ ช .โ ฌุญุชู ู ุฌู ุณ ฺฏุฐุดุชู ู ู ุฒ ุชุงู ุดโ ู ุงู ุจู ุซู ุฑู ุฏุฑ ุงู ู ุฒู ู ู ู ฺฉุฑุฏู ุจู ุฏโ ชยป.โ ฌโ ฌ โ ซุจู ฺฏู ุงู ุฎุฒุงุฆู ู โ ช ุ โ ฌุณู ุฑ ุทู ุงู ู ู ู ู ุงู ู ุดุฏู ุงู ู ู ุงู ู ู ู ุดุงู ุฏู ู ุฏู ุงู ู ุงุณุช ฺฉู ุฏุณุชฺฏุงู โ ู ุงู โ ฌ โ ซุงุตู ู ู ุชุงุซู ุฑฺฏุฐุงุฑ ู ุงู ู ุฏ ุดู ุฑุงู ู ฺฏู ุจุงู ู ู ู ู ู ุถุงู ู ู โ ช ุ โ ฌู ู ู ุฒ ุงุนุชู ุงุฏ ุจุฑ ุงุฌุฑุงู ู ุฌุงุฒุงุช ุงุนุฏุงู ุฏุงุฑู ุฏโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซุงุณุชุฏุงู ู ุงู ุจุฑุงู ุงุซุจุงุช ุงู ู ู ุฑุถ ุงู ู ุงุณุช ฺฉู โ ชยซ ุ โ ฌูพู ุดุชุฑ ฺฏู ุชู ุดุฏู ุจู ุฏ ู ุฑุงุฑ ุงุณุช ู ู ุฒุงู ู ู ุงุฏโ ฌ โ ซู ุฎุฏุฑ ุตู ุนุชู ุงุฒ ูพู ุฌ ฺฉู ู ู ฺฏุฑู ุจู โ ช 001โ ฌฺฉู ู ู ฺฏุฑู ุจุฑุณุฏ ฺฉู ุฏุฑ ุนู ู ุงู ู ุงุชู ุงู ู ู ู ุชุงุฏู ู ุจู โ ช 05โ ฌฺฉู ู ู ฺฏุฑู โ ฌ โ ซุชุจุฏู ู ุดุฏู ุงุณุชโ ช .โ ฌู ู ฺ ู ู ู ฺฏู ุชู ุดุฏู ุจู ุฏ ู ุฑุงุฑ ุงุณุช ุชู ู ุง ู ุฌุฑู ุงู ู ุณู ุญ ุจู ุงุนุฏุงู ู ุญฺฉู ู ุดู ู ุฏ ฺฉู โ ฌ โ ซุจุงุฒ ู ู ู ู โ ุจู ู ู ู ุงู ู ุงุชู ุงู ู ู ู ุชุงุฏู ุงุณุชโ ช .โ ฌุฏุฑ ุนู ู ุญุงู ุดุงู ุฏ ู ุณุชู ู ู ู ุงู ู ุฏฺฏุงู ุชุตู ู ุจ ฺฉู ู ุฏู ุงู ู โ ฌ โ ซู ุงู ู ู ุจู ุงุถุงู ู ุจุณู ุงุฑู ุงุฒ ุญู ู ู ุฏุงู ุงู โ ช ุ โ ฌู ฺฉุงู ู ู ู ุงู ุงุช ุฑุณู ู ุฏุฑ ุงู ุฑุงู ุจู ู ุงฺฉุงุฑุขู ุฏู ู ุฌุงุฒุงุช ุงุนุฏุงู โ ฌ โ ซุฏุฑ ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ุฌุฑุงู ู ู ุฑุจู ุท ุจู ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุงุฐุนุงู ฺฉุฑุฏู โ ุงู ุฏโ ชยป.โ ฌโ ฌ โ ซุงู ู ุฏุงู ุด ุขู ู ุฎุชู ุญู ู ู ุฏุฑ ูพุงู ุงู ู ู โ ฺฏู ู ุฏโ ชยซ ุ โ ฌุจู ู ุธุฑ ู ู ุงฺฏุฑฺ ู ุงู ู ู ุงู ู ู ุญุงฺฉู ุงุฒ ุชุบู ู ุฑุงุชู ุฏุฑโ ฌ โ ซู ู ุน ู ฺฏุงู ู ุงู ู ู ฺฏุฐุงุฑ ุจู ูพุฏู ุฏู ุฌุฑู ู ู ุฌุงุฒุงุช ุงุณุช ุงู ุง ู ู ู ุฒ ุจุฑุงู ุงุธู ุงุฑ ู ุธุฑ ุฏุฑ ู ู ุฑุฏ ุชุงุซู ุฑ ุงู ู ู ุงู ู ู โ ฌ โ ซุจุฑ ู ุจุงุฑุฒู ุจุง ู ู ุงุฏ ู ุฎุฏุฑ ุฒู ุฏ ุงุณุชโ ช ุ โ ฌู ุฑฺ ู ุฏ ุงู ุจุชู ู ุฌุงุช ุฌุงู ุจุณู ุงุฑู ุงุฒ ู ุฌุฑู ุงู ู ฺฉู ุจู ุฏุงู ู ู ู ุฎุชู ู ุจู โ ฌ โ ซู ู ุนู ู ุฌุจู ุฑ ุจู ุงุฑุชฺฉุงุจ ุงู ู ุฌุฑู ุดุฏู โ ุงู ุฏโ ช ุ โ ฌุฎู ุฏ ุจู ุงู ุฏุงุฒู ฺฉุงู ู ู ู ู ู ู ุงุจู ุณุชุงู ุด ุงุณุชโ ชยป.โ ฌโ ฌ
โ ซโ ช39โ ฌโ ฌ
โ ซู ุงฺ ู โ ฺฏุฐุงุฑู โ ฌ โ ซโ ช 2โ ฌุญุฑู ู โ ช:โ ฌโ ฌ โ ซุฒุง _ ฺฉุช _ ู ู _ ุฏู _ ุชุฑ _ ุฏุง _ ุฒู _ ุจุงโ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซโ ช 3โ ฌุญุฑู ู โ ช:โ ฌโ ฌ โ ซฺฉุงุฏ _ ุงู ุช _ ุณุฑุจ _ ุฏู ุง _ ุงุฑู _ ุขุจู _ ุจุฑู _ ุงุจู _ ุฏู ู โ ฌ โ ซ_ ฺฉู ู _ ุงุจุฑ _ ุงุชุฑ _ ุขุฑู _ ฺฏุงู _ ุจู ุน _ ุฏู ู _ ู ฺฉุฑ _ ุฌุฏุงโ ฌ โ ซ_ ุงุฏุง _ ุจู ู _ ุณู ุจ _ ุฑุฌุง _ ู ุงุจ _ ุงู ู _ ุขู ุฏ _ ุฏุงู โ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซโ ช 4โ ฌุญุฑู ู โ ช:โ ฌโ ฌ โ ซู ู ุฑู _ ุฑุงู ุจ _ ุงู ู ุง _ ุทุงู ู _ ุฑุญู ู _ ฺ ฺฉุดู _ ู ู ุจุฑโ ฌ โ ซ_ ุงุฏุงุช _ ุงฺฉุฑู _ ุงู ู ุง _ ุชู ุงุจ _ ุชุญู ู _ ุงุฏุงุจ _ ุงุจุฑู _โ ฌ โ ซุฑุญู ุง _ ู ู ู ู _ ุจุฑุจุท _ ฺ ุชุฑู _ ุงุฏู ู _ ู ู ู ุณ _ ุฎุงู ู _โ ฌ โ ซุฑุดุชู _ ู ุงุจู _ ุดู ู ุฒโ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซโ ช 5โ ฌุญุฑู ู โ ช:โ ฌโ ฌ โ ซู ุชุจุญุฑ _ ู ุฑู โ ุฎู _ ุฌุงู ุงู _ ุขุฒู ู ู _ ุงู ุงู ุช _ ุจุฑู ู ุด _โ ฌ โ ซุงู ุชุงุฑ _ ู ู ฺฉุฑู _ ู ุงู ุฑู _ ู ุชุนุฌุจ _ ู ุงฺฉุงู _ ุดุจุงู ู _โ ฌ โ ซุขุจุฏุงุฑ _ ุงุฏุฑุงฺฉ _ ู ู ุงู ู โ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซโ ช 7โ ฌุญุฑู ู โ ช:โ ฌโ ฌ โ ซุขุฒุงุฏู ู ุด _ ุขุชุดโ ุจุงุฒู _ ุณุงฺฉุงุฑู ุฏ _ ุจู ุจุงุฑุงู _ ุงุชู ู ุจู ู _โ ฌ โ ซุฏุงุฑู ุณุงุฒ _ ุดุชุงุจู ุงฺฉ _ ุจุฒุฑฺฏุณุงู _ ุงุณุชู ุฑุงุฑ _ ุฑู ุงู ุดุงุฏโ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซโ ช โ 1โ ฌุงุฒ ุนุฑู ุง ู ุดุนุฑุงู ู ุฑู ุฏู ู ู ุณุฑุงู ู ุฏู ู ุซู ู ู ยซู ุงู ู ุญู ู ุงยป _ ุงุฒ ู ุนุฑู โ ู ุงู โ ฌ โ ซุดู ู ู ุงู ู ฺฉู ู ุงู ุฏู ฺฏุฑ ุขู ยซู ู ุชู ู ุณยป ุงุณุชโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 2โ ฌุณุงู ู ู ู ุงู ุด _ ุฌู ุน ุฑุนู ุชโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 3โ ฌุงู ฺฏุดุชุฑู ู ู ู ุฑ _ ุจุฎุด ู ุชุญุฑฺฉ ฺฉู ู ู ุณ _ ุฌุฏุงู ู ู ู ุฌุฑุงู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 4โ ฌุขู ู ู โ ู ุง ู ุณู ุชโ ู ุง _ ู ุฑุฏ ุซุฑู ุชู ู ุฏ _ ู ู ู ุง _ ุงุฒ ุงู ู ุงุจ ุงุดุฑุงู ู ุงุฑู ูพุงโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 5โ ฌุญุฑู ู ุฏุง _ ฺฏู ู ู โ ุงู ุฑู ุต ุบุฑุจู _ ู ุนู ุง _ ุดฺฉู โ ุจู ุฏ ุทุจู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 6โ ฌู ุฎู ู ฺ ู ุงุฑ _ ุณู ฺฏโ ุงู ุฏุงุฒู _ ุฒู ู ู ูพู ู ุงู ุฑโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 7โ ฌุขุดู ุชู ู ูพุฑู ุดุงู _ ุฌู ู ู ู ุชู ุงู _ ุจุงุฒฺฏุดุช ุงุฒ ฺฏู ุงู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 8โ ฌุณุชุงุฑู โ ุงู ฺฉู โ ู ู ุฑ ุฏุฑ ุฏุจ ุงฺฉุจุฑ _ ฺฏู ุณู ู ุฏ ุฌู ฺฏู _ ูพุฑุญุฑุงุฑุช ู ุณู ุฒุงู _โ ฌ โ ซุฒู ุฏ ู ู ู ุฑู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 9โ ฌู ุงู ฺ ู _ ุจู ุฎุงฺฉ ุณูพุฑุฏู ู ุฑุฏู _ ุนู ู ุงุนุฏุงุฏ ู ุฌุจุฑโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 10โ ฌู ุฎู ู ู ู ุงู _ ุณุฑุฒู ุด ฺฉุฑุฏู _ ุฌู ุน ุจุฏุนุชโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 11โ ฌู ู ู ู ุชุงุฑู ฺฉ ุฒู ู ู _ ุฒู ู ู ุขู ุงุฏู ฺฉุดุช _ ุธุงู ู ู ุฌุงุจุฑ _ ฺ ู ู ู ุชโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 12โ ฌู ู ุฑุฏู ู ุฏู _ ุฎุฑุจุฒู ู ุงุฑุณ _ ูพุฎุด ุดุฏู _ ุงุฒ ูพุณู ู ุฏู ุงโ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 13โ ฌู ุงู ุน ู ุนุงุจุฏุงุฑ _ ุฎู ู ุดุงู ู ุฏู โ ู ุง _ ุชุงุจุน ู ุชุงู ู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 14โ ฌุฑุงุฏุงุฑ ุฒู ุฑุฏุฑู ุงู ู _ ู ู ุฑู ู ู ุฌู ุณู ู ุฑุฏุงู ู โ ช.โ ฌโ ฌ โ ซโ ช โ 15โ ฌู ู ุงุจู ฺฉู ุฒู ุงู ุชุฑฺฉ ุจู ฺ ู ุฑู ู ู โ ุฒู ู ุฏ _ ุงู ุงู ุชุฏุงุฑู ู ุฑู ุชุงุฑู ุจู โ ู ู ุฑู ฺฏโ ช.โ ฌโ ฌ
โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ
โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ
โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ โ ซ โ ฌ
โ ซ โ ฌ
โ ซ โ ฌ
40
«بايد ببازي عليرضا»؛ دستور مربي به کشتيگير ايراني در مسابقات جهاني
40
پيش از شروع مسابقه بازنده بودند. براي اينکه رسما گفته نشود ايران از مسابقه با ورزشکاران اسرائيلي خودداري ميکند ،از انواع ترفندها استفاده شده است :برداشتن همزمان دو قرعه و انداختن يکي از آنها اگر به نام اسرائيل خورده بود (در کشتي)، بيماري و مصدوميتهاي ناگهاني و حتي ارائه گواهي پزشکي ،باختن عمدي به حريف براي پرهيز از مسابقه بعدي با ورزشکار اسرائيلي و حتي پرهيز از اعزام ورزشکاري که احتمال داشت مجبور شود با ورزشکاري اسرائيلي مسابقه دهد.
فغاني از ايران و المرداسي از سعودي در ميان داوران جام جهاني 2018 انتشار فيلمي از کشتي عليرضا کريمي ،کشتيگير ايراني در مسابقات جهاني زير 23سال در لهستان ،واکنشهاي بسياري را در شبکههاي مجازي برانگيخته و کاربران با راهاندازي هشتگ «بايد ـ ببازي» به اين موضوع پرداختهاند. در اين ويدئو در حالي که عليرضا کريمي از حريف روس خود پيش است ،صداي مربيان کشتيگير وزن 86کيلو شنيده ميشود که به او ميگويند« ،بايد ببازي عليرضا». عليرضا کريمي در صورت برد بايد با کشتيگير اسرائيلي روبرو ميشد. در حالي که مسئوالن تيم ايران تصميم گرفته بودند عليرضا کريمي بهتر است در همان دور اول ببازد که در دورهاي بعد به کشتيگير اسرائيلي نخورد ،روند مسابقات طوري پيش رفت که عليرضا کريمي براي کسب عنوان سوم بايد با کشتيگير اسرائيلي يوري کاالشنيکوف روبرو ميشد که به ناچار از رفتن روي تشک خودداري کرد و مدال به حريف او رسيد. ساعتي بعد عليرضا کريمي در اينستاگرام به اين موضوع واکنش نشان داد و نوشت« ،آخرين سنگر سکوته حق ما هم هيچ وقت گرفتني نيست». خودداري کشتيگيران ايراني از مواجهه با حريفان اسرائيلي به بهانههاي مختلف داستاني قديمي است که مرتب کشتيگيران ايراني را از مدال محروم ميکند. اين نخستين بار نيست که دوربين هاي تلويزيوني ثبت ميکنند که اين باختها عمدي بوده است. در مسابقات کشتي قهرماني جهان در سال 2011که در استانبول برگزار ميشد ،دو کشتيگير ايراني قرباني اين سياست شدند و مجبور شدند به حريفاني ضعيف ببازند تا مجبور نشوند با کشتيگيران اسرائيلي روبرو شوند ،اما يکي از اين موارد را دوربينها ضبط کردند. محسن حاجي پور در حالي که سه بر صفر از حريفش جلو بود براي اينکه در دور بعد با حريف اسرائيلي روبرو نشود عمدا به حريفش ضعيفش باخت .دوربينهاي تلويزيوني ثبت کردند که حاجي پور که انگار نميخواست اين پيروزي را از دست بدهد ،اواسط مسابقه از مربياش پرسيد «بخورم؟» و بعد آنقدر به رقيبش امتياز داد که بازنده شود. به فاصله کمي قاسم رضايي هم به دليل «بيماري» روي تشک حاضر نشد تا با حريف اسرائيلي روبرو نشود .او سال بعد قهرمان المپيک شد. يک سال بعد در مسابقات قهرماني نوجوانان جهان در مجارستان دوربين نيما شايقي ،مستندساز ايراني نشان داد که مربي تيم ايران به پيمان ياراحمدي ميگويد چارهاي جز باخت ندارد و بايد وانمود کند مصدوم شده تا از مسابقه با حريف اسرائيلي خودداري کند .اشکهاي پيمان ياراحمدي يکي از صحنههاي تاثيرگذار اين مستند است. منع مسابقه کشتيگيران ايراني با حريفان اسرائيلي از سال 1983و مسابقات کشتي قهرماني جهان در کيف، پايتخت اوکراين شروع شد .پس از کشتي بيژن سيفخاني با يک کشتيگير اسرائيلي ،تيم کشتي ايران را از وسط مسابقات به ايران برگرداندند و اين ممنوعيت تا به حال به قوت خود باقي است. در اين سالها ورزشکاران ايراني فقط بايد دعا ميکردند که به حريفي از اسرائيل برخورد نکنند ،چرا که
سايت تلويزيون «روسيا» ،گزارش داد که فدراسيون جهاني فوتبال (فيفا) اسامي 36داور رقابتهاي جام جهاني 2018روسيه را معرفي کرده است. در ميان داوران معرفي شده ،فهد المرداسي از سعودي، و عليرضا فغاني از ايران ،ديده ميشود. در منطقه آسيا عالوه بر فغاني و المرداسي ،روشن ايرماتوف ازبکستاني ،محمد محمد اماراتي ،ريوجي ساتو ژاپني و نواف شکراهلل بحريني در جام جهاني قضاوت خواهند کرد.
قهرمان شطرنج :روسري سر کردن در ايران کافي بود ،مسابقات عربستان را تحريم ميکنم
قهرمان اوکرايني مسابقات جهاني شطرنج سرعت در عربستان سعودي را تحريم کرد. آنا موزيچوک قهرمان اوکرايني شطرنج جهان ميگويد در مسابقات جهاني شطرنج سرعت که قرار است در ماه دسامبر در عربستان سعودي برگزار شود شرکت نخواهد کرد. اين استاد بزرگ شطرنج و چندين شطرنجباز مهم ديگر گفتهاند به خاطر وضعيت حقوق زنان و حقوق بشر در آن کشور در مسابقات شرکت نميکنند. مسابقات جهاني شطرنج سرعت يکي از پرهيجانترين رقابتهاي اين ورزش محسوب ميشود و با جايزه 2ميليون
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
دالري از جذابترين تورنومنتها است. آنا موزيچوک که در حال حاضر در مسابقات شطرنج سرعت مقام دوم جهان را دارد ،در پيامي که روي صفحه فيسبوک خود منتشر کرد گفت« ،با وجود جايزه نقدي بيسابقه من در رياض بازي نخواهم کرد که به معناي از دست دادن دو مقام قهرماني جهان است». او در قسمت ديگري از پيام خود با اشاره به مسابقات قهرماني جهان که چند ماه پيش در تهران برگزار شد و همچنين قرار سفرش به عربستان براي مسابقات نوشت، «جان خود را به خطر بيندازم و تمام مدت هم چادر عربي بپوشم؟ هر چيزي يک حدي دارد و سر کردن روسري در ايران کافي بود». در عربستان سعودي تمام زنان چه اهل اين کشور باشند و چه خارجي در اماکن عمومي بايد چادر عربي (عباي زنانه) بپوشند. اين نوع پوشش براي زنان در عربستان سعودي با سختگيري تمام اجرا ميشود .فدراسيون جهاني شطرنج ميگويد هنوز تمامي جزئيات مربوط به برگزاري مسابقات در عربستان سعودي و از جمله حد و حدود تابعيت شرکتکنندگان از نحوه پوشش در آن کشور مشخص نشده است. دولت عربستان نيز تا کنون اعالم نکرده که آيا شرکتکنندگان در اين مسابقات مجبورند نحوه پوشش و ساير دستورات فرهنگي را رعايت کنند يا نه. با وجود اين ،منتقداني مثل اميل سوتوفسکي رئيس انجمن شطرنجبازان حرفهاي ميگويد اساسنامه فدراسيون جهاني شطرنج اين نهاد را موظف ميکند که هر گونه تبعيض «بر اساس مليت ،تمايزات نژادي ،عقيدتي و جنسيتي» را رد کند. اين تحريم مورد ديگري از يک سال جنجالي براي ج زنان است. شطرن درسا درخشاني شطرنجباز 19ساله ايراني به خاطر اينکه در ماه ژانويه در جشنواره شطرنج مالت حجاب نداشت از سوي فدراسيون شطرنج ايران از شرکت در مسابقات محروم شد .پس از اين ماجرا او به آمريکا رفت و به گفته فدراسيون شطرنج آمريکا او از اين پس رسمًا به عنوان يک شطرنجباز آمريکايي در رقابتهاي جهاني شرکت خواهد کرد. نازي پايکيدزه شطرنجباز گرجي ـ آمريکايي و قهرمان شطرنج آمريکا ،مسابقات جهاني را که در ماه فوريه در ايران برگزار شد به خاطر «قوانين اخالقي» که مانع تماس زنان و مردان در مجامع عمومي ميشود تحريم کرد. آنا موزيچوک شطرنجباز اوکرايني با پوشيدن روسري در آن مسابقات شرکت کرد و به مقام دوم رسيد.
هرکول جيبي درگذشت
نعيم سليمان اوغلو ،وزنهبردار اهل ترکيه و دارنده 3 مدال طالي المپيک در 50سالگي درگذشت. اين ورزشکار بلغارياالصل که اواخر ماه سپتامبر به دليل مشکل حاد کبد بستري شده بود ،در بيمارستاني در استانبول درگذشت. نعيم سليمان اوغلو که يکي از بزرگترين ورزشکاران تاريخ ترکيه است که با کسب سه طالي پياپي در المپيکهاي 1988سئول 1992 ،بارسلونا و 1996آتالنتا به قهرمان ملي اين کشور تبديل شد. او با نام اصلي نعيم سليمانف از پدر و مادري ترک در بلغارستان به دنيا آمد .نعيم سليمان اوغلو تنها 147سانتيمتر
قد داشت و به دليل جثه کوچک و نيروي زيادي که داشت به «هرکول جيبي» معروف بود .او تنها وزنهبردار دنياست که در حرکت يک ضرب دو برابر و نيم وزن خودش را بلند ميکرد. او در حرکت دو ضرب تا سه برابر وزن خودش را باالي سر ميبرد. نعيم سليمان اوغلو ،اولين رکورد جهانياش را در 15 سالگي به دست آورد .او بيش از يک دهه سلطان بالمنازع وزن خودش بود و در دوران حرفهايش 6رکورد جهاني را به نام خودش ثبت کرد. به دنبال درگيري بلوک شرق و غرب ،بلغارستان المپيک 1984لسآنجلس را تحريم کرد ،اما فقط يک هفته بعد از آن المپيک ،سليمان اوغلو 30کيلوگرم بيشتر از قهرمان المپيک در وزن خودش ،وزنه زد. او در سال 1986به ترکيه پناهنده شد و در المپيک 1988سئول با شکستن رکورد تک ضرب و دو ضرب جهان، با 30کيلوگرم اختالف مدال طال گرفت. سليمان اوغلو هشت سال و نيم هيچ شکستي نداشت اما در مسابقات قهرماني اروپا 1992از نيکالي پشالوف بلغارستاني شکست خورد .اما سه ماه بعد سليمان اوغلو اين شکست را تالفي کرد و با 15کيلوگرم اختالف نسبت به پشالوف قهرمان المپيک بارسلونا شد. چهار سال بعد سليمان اوغلو در رقابتي نزديک رکورد جهان را شکست و قهرمان المپيک شد تا به تنها وزنهبردار تاريخ تبديل شود که در 3المپيک مختلف مدال طال گرفته است .او در المپيک 2000سيدني هم براي گرفتن مدال دورخيز کرد اما ناکام ماند. سليمان اوغلو با لباس تيم ملي ترکيه 5بار و با بلغارستان 2بار قهرمان جهان شد.
ابهام درباره پناهندگي مليپوش جودو
مهاجرت ورزشکاران ايراني به خارج از کشور و تغيير تابعيت آنها ،مدتهاست به يکي از بحثهاي تکراري و نااميدکننده ورزش تبديل شده است. کشتي ،جودو ،قايقراني ،شطرنج ،شمشيربازي ،نجات غريق و تکواندو رشتههايي بودهاند که در 10سال گذشته ورزشکاران آنها به داليل مختلف فرار را بر قرار ترجيح دادهاند .در اين ميان ،سهم پناهندگي جودوکاران بيشتر از ساير رشتهها بوده است. بهتازگي نيز خبر عدم بازگشت محمد رشنونژاد، جودوکار وزن منهاي 60کيلوگرم از رقابتهاي گرندپري هلند ،فدراسيون جودو را با حاشيه مواجه کرده است .اين تيم در حالي وارد تهران شد که رشنونژاد همراه بقيه مليپوشان نبود. برنگشتن او به کشور ،باعث شده شايعه پناهندهشدنش در هلند بر سر زبانها بيفتد .اميرحسين سياحي ،دبير فدراسيون جودو ،در اين باره ميگويد« ،فدراسيون هنوز اطالعي از وضعيت جودوکار جامانده در هلند ندارد و بهمحض کسب اطالع ،مردم را در جريان خواهيم گذاشت .ساعتي قبل از سفر به تهران ،اعضاي تيم براي خريد از هتل خارج شدند و پس از بازگشت به هتل ،متوجه غيبت محمد رشنونژاد شديم .پيگيري سرپرست و سرمربي تيم براي پيداکردن رشنونژاد به نتيجه نرسيد و االن هم اطالعي نداريم که اين جودوکار مفقود شده يا در کل چه سرنوشتي دارد». خبر احتمال پناهندگي محمد رشنونژاد بازتاب زيادي پيدا کرده است به طوريکه خبرنگاران در حاشيه همايش دنباله در صفحة بعد
I
PA
دنباله از صفحة قبل
کميتههاي پزشکي فدراسيونهاي ورزشي از محمدرضا داورزني ،معاون قهرماني وزارت ورزشوجوانان هم خواستار توضيح هرچه بيشتر درباره اين قضيه شدند. او دراينباره گفت« ،هنوز مسئله پناهندگي رشنونژاد قطعي نيست .در صحبتي که با درخشان ،رئيس فدراسيون جودو ،داشتم ،او گفت فعال بحثي اتفاق نيفتاده است .البته از اينگونه اتفاقات در سالهاي گذشته در رشتههاي مختلف رخ داده است که گهگاه ورزشکاري بعد از حضور در تورنمنتي در کشوري ميماند و سپس به کشور مراجعه ميکند .اميدوارم درباره اين جودوکار نيز اين مسئله جديت نداشته باشد». داورزني هم مانند ساير مديران قبلي ورزش نميداند با معضل بزرگ پناهندگي ورزشکاران ايراني بايد چگونه برخورد کرد .او صحبتهايش را اينگونه ادامه داد« ،در سال حدود 16تا 17هزار ورزشکار ،مربي و ساير مسئوالن براي حضور در يک تورنمنت از شوراي برونمرزي مجوز ميگيرند و بعضا شاهد رويدادن چنين اتفاقاتي هستيم .به هر صورت، در آخرين بحثي که با درخشان ،رئيس فدراسيون جودو، داشتم او هنوز به صورت قطعي اين مسئله را عنوان نکرده است». مسئوالن ورزش در برخورد با چالش پناهندهشدن ورزشکاران ايراني راهحل خاصي پيدا نکردهاند .هميشه بعد از اينکه ورزشکاري تصميم به پناهندهشدن ميگيرد ،يا فردي را مأمور بازگرداندن او ميکنند ،يا اينکه تلفني از او ميخواهند به کشور برگردد؛ درست مثل حرکتي که با محسن حاجيپور ،عضو تيم ملي کشتي فرنگي کردند. حاجيپور دو سال پيش در جريان مسابقات جام جهاني السوگاس همراه تيم به ايران نيامد تا اينکه بعد از چند روز ،مسئوالن فدراسيون توانستند او را مجاب کنند به کشور برگردد .حاجيپور که نفر دوم وزن 59کيلوگرم تيم ملي فرنگي بود ،در حالي به ايران برگشت که اين اتفاق باعث شد تا ورزش قهرماني براي او تمام شود؛ چرا که کادر فني ديگر او را به اردوها دعوت نکرد. برخالف حاجيپور ،در ديگر موارد تالش براي برگرداندن ورزشکار ناپديدشده نتيجه نداد .جودو هم پيش از اين چندينبار سابقه ناپديدشدن ورزشکارانش را داشته است. محسن غفار و وحيد سرلک از ورزشکاران باسابقه تيم ملي جودو بودند که در سالهاي 90و 91از کشور آلمان تقاضاي پناهندگي کردند .هر دوي اين جودوکاران مدعي شدند به دليل مشکالت مالي و اختالفنظر با مسئوالن فدراسيون ،تصميم به مهاجرت گرفتهاند. بعد از آنها ،احسان رجبي ديگر عضو تيم ملي جودو ايران نيز به دنبال کنارگذاشتهشدن از اردوي تيم ملي ،راهي آمريکا شد .امير شيخحسيني هم به هلند رفت .سبحان رسولي و حسين خدامرادي نيز دو جودوکار تيم ملي جوانان بودند که آنها هم در سال 92درخواست پناهندگي خود را به لبنان دادند؛ اما بعد از مدتي گفته شد به کشور بازگشتهاند.
دروازهبان تيم فوتبال زنان آمريکا «سپ بالتر» را به آزار جنسي متهم کرد
بعد از ستارههاي هاليوودي که اعترافاتي از مزاحمهاي جنسي عمدتا توسط تهيه کنندگان ،کارگردانان و بازيگران عمدتا مرد پرده برداشتند ،يک فوتباليست سرشناس آمريکايي ميگويد رئيس سابق فيفا در يک مراسم رسمي براي او مزاحمت جنسي ايجاد کرده است. خانم «هوپ سولو» دروازهبان تيم فوتبال زنان آمريکا که سابقه قهرماني جهان را دارد ،ميگويد در مراسم تقدير از برترينهاي فيفا در سال ،2013سپ بالتر او را دستمالي کرده است. خانم سولو گفت از اين رفتار بالتر شوکه شد اما خود را
41
کنترل کرد تا در مراسم خللي ايجاد نشود. سپ بالتر اکنون 81ساله است و از سال 1998به رياست فدراسيون بينالمللي فوتبال رسيد .اما سال 2015 در پي افشاي فساد مالي کنار گذاشته شد. در واکنش به اين خبر ،سخنگوي آقاي بالتر ادعاي خانم سولو را رد کرد. در هفتههاي اخير و بعد از شکايت دهها ستاره هاليوود از آزار جنسي توسط «هاروي واينستين» خيلي از قربانيان آزار جنسي علني مزاحمان خود را معرفي کردند .هوپ سولو که سابقه يکصد بازي براي تيم ميلي آمريکا را دارد نيز يک ماه پيش در توئيتي نوشته بود که آزار جنسي فقط به دنياي هاليوود اختصاص ندارد و در ورزش هم هست.
For Advertisement Call:
سرنوشت را تعيين کرد؛ جايي که لوکاس پولي 3بر صفر و با نتايج 6بر 6 ،3بريک و 6بر صفر ،استيو دارسي را برد تا فرانسه در مجموع 3بر 2پيروز و براي دهمين بار (اولين بار از سال )2001قهرمان معتبرترين جام تيمي تنيس شود. فرانسه در فاصله 2قهرمانياش در اين جام 3 ،فينال را در سالهاي 2010 ،2002و 2014از دست داده بود.
به صورت موقت هدايت اين تيم را به عهده ميگيرد. در سايت اينترنتي باشگاه وردربرمن آمده است که هيات مديره پس از «بحثهاي فشرده» تصميم گرفت آلکساندر نوري ،سرمربي تيم وردربرمن و مارکوس فلدهوف، مربي ديگر اين تيم را برکنار کند. اين تصميم هيات مديره تيم وردربرمن يک روز پس از پنجمين شکست وردربرمن در ده هفته اخير در بوندس ليگا گرفته شده است .وردربرمن در اين روز در خانه خود مقابل تيم آگسبورگ 3بر صفر شکست خورد. هيات مديره تيم وردربرمن همچنين اعالم کرد که فلورين کوهفلت ،مربي زير 23سالههاي برمن به صورت موقت رهبري اين تيم را به عهده گرفته و او را در وظيفه کنونياش ،توماس هورش و تيم بوروفسکي ،بازيکن پيشين تيم ملي آلمان ياري خواهند کرد.
در ادامه مسابقات چهار وزن دوم رقابتهاي کشتي آزاد زير 23سال قهرماني جهان که در لهستان برگزار شد، مجتبي گليج در وزن 96کيلوگرم با پيروزي در فينال مقابل حريف بالروس نخستين مدال طال را براي ايران به ارمغان آورد. مجتبي گليج در دور اول با نتيجه 12بر 2گئورگي نوگايف از اسلواکي را مغلوب کرد .وي در در دور بعد کاراس از روماني را با نتيجه 11بر يک شکست داد و راهي دور سوم شد .گليج در اين مرحله با نتيجه 10بر ( 3حريف 3 اخطاره شد) از سد رسول ماگومدوف از روسيه گذشت و گام به نيمهنهايي گذاشت .وي براي حضور در فينال به مصاف مورازي مچيدليدزه از اوکراين رفت و با نتيجه 8بر 6پيروز شد و فيناليست شد. گليج در فينال به مصاف دزيانيس خراميانکو از بالروس رفت و با برتري 10بر صفر به مدال طال دست يافت .در اين وزن 21نفر وزنکشي کرد ه بودند. پيش از اين يونس امامي در وزن 65کيلوگرم در 6وزن دوم ايران را صاحب مدال برنز کرده بود .امين طاهري نيز در روز اول در وزن 125کيلوگرم به مدال برنز رسيده بود. بدين ترتيب آزادکاران کشورمان با کسب يک مدال طال و 2برنز به کار خود در مسابقات اميدهاي جهان در لهستان پايان دادند.
فرانک باومن ،رئيس هيئت مديره تيم وردربرمن در پيام برکناري نوري از او تمجيد کرد .در اين پيام از جمله آمده است« ،آلکس در فصل پيشين (بوندسليگا) وظيفهاي سنگين به عهده گرفت و آن را به خوبي به پايان رساند و ما از اين اقدام او قدرداني ميکنيم». فرانک باومن در ادامه نوشته است آلکساندر نوري همه خصوصيات يک مربي خوب را داراست و «من مطمئن هستم که او فعاليتهاي شغلياش را با موفقيت ادامه خواهد داد». آلکساندر نوري 38ساله که رهبري تيم زير 23سالههاي تيم وردربرمن را به عهده داشت از ماه سپتامبر سال گذشته ميالدي ( )2016پس از اخراج ويکتور اسکريپنيک ،سرمربي اين تيم ،جاي او را در بوندسليگا به عهده گرفت. تيم وردربرمن در 10بازي از مسابقات فصل جاري بوندسليگا ،بدون پيروزي با 5باخت و 5مساوي و 5امتياز، قبل از کلن در قعر جدول امتيازات قرار دارد .برکناري نوري در حالي است که او در ماه مي سال جاري ميالدي ( )2017 قرارداد سرمربيگرياش را با برمن تمديد کرده بود. آلکساندر نوري پس از برکناري در پيامي که در شبکه اجتماعي فيسبوک منتشر کرد از مقامات تيم وردربرمن و هواداران تيم تشکر کرد .او در اين پيام گفت ميخواسته به کار خود ادامه دهد ،اما لحظه جدايي فرا رسيده است. مربي برکنارشدهي باشگاه فوتبال وردربرمن آلمان در ادامه اين پيام گفته است« ،تا آخرين لحظه به موفقيت تيممان اعتقاد داشتم ...از هواداران تيم ممنون هستم که تا لحظه آخر مرا و تيم برمن را ياري و همراهي کردند». آلکساندر نوري سرمربي پيشين تيم وردربرمن آلمان، پدري ايراني و مادري آلماني دارد و عضو تيم ملي زير 15 سالهها و تيم ملي زير 16سالههاي آلمان بوده است .او در کارنامه ورزشي خود سابقه 70بازي در باشگاه فوتبال وردربرمن آلمان را دارد. الکس نوري نخستين سرمربي ايراني ـ آلماني تاريخ بوندسليگا بحساب ميآيد.
کسب يک طال و 2برنز از سوي نمايندگان ايران
قهرماني دميتروف در فينال تور جهاني تنيس؛ پيش به سوي نخستين گرنداسلم؟
گريگور ديميتروف ،تنيسباز 26ساله بلغارستان سرانجام انتظاري را که با سالها بازي خوب ايجاد کرده بود پاسخ داد و با قهرماني در مسابقات فينال تور جهاني تنيس به اولين بازيکني تبديل شد که در 19سال اخير در نخستين حضورش در اين مسابقات ،جام قهرماني را باالي سر برده است. ديميتروف در مسابقه پاياني ديويد گوفن بلژيکي را با نتيجه 2بر 1شکست داد تا صاحب بزرگترين عنوان ي خود شود. زندگ او با قهرماني در تورنمنتي که 8تنيسباز برتر جهان در آن شرکت داشتند يک ميليون و 900هزار پوند جايزه گرفت. به اين ترتيب گريگور ديميتروف جايگاهاش در ردهبندي جهاني تنيس را تا رتبه سوم باال آورد ،ديويد گوفن هم سال 2017را به عنوان مرد شماره هفت تنيس جهان تمام ميکند. گذشته از نمايش خيلي خوب ديميتروف ،بخت و اقبال هم براي قهرماني در اين مسابقات با او همراه بود. اندي ماري ،نواک جوکوويچ و استن واورينکا ،سه تنيسباز برجسته جهان ،اين مسابقات را به دليل مصدوميت از دست دادند .رافائل نادال هم پس از شکست در نخستين بازي مرحله گروهي در مقابل گوفن ،به دليل آسيبديدگي کنار کشيد .راجر فدرر ،پرافتخارترين بازيکن اين مسابقات هم در نيمهنهايي و مقابل ديويد گوفن باخت و حذف شد.
فرانسه قهرمان جام ديويس شد
به گزارش خبرگزاريها ،تيم ملي فرانسه با برتري مجموع 3بر 2مقابل بلژيک در بازي نهايي تنيس جام ديويس ،براي دهمين بار قهرمان اين رقابتها شد. در رقابت 3روزه نهايي ،هر 2تيم يک بازي انفرادي روز اول را بردند و در روز دوم تيم دوبل بلژيک ،فرانسه را شکست داد .با برتري داويد گافين برابر ژو ويلفرد سونگا، نبرد 2تيم در مجموع 2بر 2شد و بازي پنجم و آخر،
41
آلکساندر نوري ،سرمربي ايراني ـ آلماني تيم «وردربرمن» آلمان اخراج شد هيات مديره باشگاه وردربرمن در سايت اينترنتي خود اعالم کرد که آلکساندر نوري ،سرمربي اين تيم برکنار شده و از اين پس فلورين کوهفلت ،مربي زير 23سالههاي برمن
42
42
تلفن تبليغات(770) 973-0506 :
دي 1396
December 2017
7ـ موبايل دشمن خواب نوجوانان
دادستان کل کشور درباره احمدينژاد:
با کلکسيوني از قانونگريزي از مردم دم ميزند دادستان کل کشور در پي انتقادهاي شديد محمود احمدينژاد از قوه قضائيه ،بدون نام بردن از او گفت، «کسي که هشت سال مديريت عالي کشور را عهده دار بوده است؛ خصوصا در چهار سال دوم مديريتش، با کلکسيوني از قانونگريزي و عمل خالف قانون ،دم از دفاع از حقوق مردم ميزند». به گزارش خبرگزاري تسنيم ،محمدجعفر منتظري با اشاره به آسيبها، مشکالت و ضعفهاي قوه قضائيه افزود« ،آقاي محترمي که هشت سال مديريت کشور را عهدهدار بودي و امروز به صورت قوهقضائيه اپوزيسيون درآمدي ،اگر انتقاد درستي داريد بفرماييد». محمود احمدينژاد در مصاحبهاي در وبسايت «دولت بهار» ،انتقادهايي را متوجه آيتاهلل صادق الريجاني ،رئيس قوه قضائيه و نيز عملکرد اين قوه مطرح کرده بود. او گفته بود« ،يکي از تخلفهاي بزرگ قوه قضائيه اين است که آمده زندان را در اختيار نهادهاي امنيتي قرار داده؛ اينها (قوه قضائيه) دستگير ميکنند ،ميدهند دست ضابط! ضابط برو هر کاري ميخواهي با اين بکن». رئيس جمهوري سابق ايران افزوده بود« ،اگر روزي قرار باشد به تخلفاتي که مقامهاي قضايي در امر قضاوت دارند ميکنند ،رسيدگي شود ،شايد به همين اندازه (تعداد کل پروندههاي قضايي) پرونده تشکيل شود؛ از جايشان تکان نميخورند! نشستند آنجا و حرف ميزنند». دادستان کل کشور با اشاره به رئيس جمهوري سابق ايران گفت« ،شناسنامه او از مقابله با رهبري مشحون است؛ قهر کردن و 11روز خانهنشيني و رها کردن دولت، بوسه بر تابوت يک کافر ملحد (چاوز) زدن ،مادر چاوز را در بغل گرفتن و بوسه بر گونههايش گذاشتن و اهانت به مراجع تقليد و دروغ گفتن و جابجايي اعتبارات و بودجهها». وي با بيان اينکه براي احمدينژاد «دلمان ميسوزد»، به او «نصيحت» کرد که «اين راهش نيست مگر اينکه اهداف ديگري داشته باشند». محمدجواد منتظري با اشاره به اينکه «آقايان منزوي هستند و ميخواهند خود را از انزوا در بياورند» گفت، «سکوت قوه قضائيه به معني عجز از برخورد نيست و قطعا و مسلما اگر شرايط فراهم شود ،قوه قضائيه در برابر اين حرکات که هيچ نفعي براي مردم و ملت ندارد برخورد ميکند». همچنين به نوشته تسنيم ،عباس جعفري دولتآبادي، دادستان تهران ،به «برخي اتهامات مطرحشده توسط محمود احمدينژاد عليه قوهقضائيه پاسخ داد». او گفت« ،عدهاي به بهان ه برخي پروندهها ،دستگاه قضايي را زير سؤال ميبرند تا چنين وانمودسازند که قوه قضائيه از مسير اصلي خارج شده است. همصدايي عوامل خارجي و داخلي عليه قوه قضائيه هم قابل تأمل است». دادستان تهران با اعالم اينکه هيچ کس منکر برخي مشکالت و نقيصهها در دستگاه قضايي نيست ،انتقادهاي محمود احمدينژاد درباره وضعيت زندانها را «خالف واقع» خواند و از عملکرد دادستاني تهران در زندانها دفاع کرد و گفت« ،فقط در هفته گذشته و در يک روز60 ، تن از قضات و مقامهاي دادسرا با 3300زنداني مالقات کردهاند و در طول سال قبل 45 ،هزار نوبت مالقات از سوي قضات با زندانيان انجام شده است و برخي معاونان دادسرا به لحاظ عدم مراجعه به زندانها توبيخ شدند». محمود احمدينژاد با انتقاد از وضعيت زندانها در
ايران گفته بود« ،يک بار رفتي زندان را ببيني! خودت رفتي دادگاه سر بزني ...رفتي دادسرا را ببيني .من فکر نميکنم حتي يک بار قانون اساسي ،قانون مجازات اسالمي ،قانون مدني و دادرسي را دقيق خوانده باشند». وي اين موضوع را که قوه قضائيه با انتقاد نسبت به دستگاه قضايي برخورد ميکند «ادعاي واهي» خواند و
دنباله از صفحة 19 که حروف اول عبارت «حرکت سريع چشم» است .در اين مرحله است که خواب ميبينيم .اگر خواب کامل باشد ،همه اين مراحل به ترتيب رخ ميدهند.
4ـ آيا شبکاري مضر است؟
تحقيقات مختلف نشان ميدهد که کارهاي شيفتي ميتوانند مشکلزا باشند .مثال کساني که به خاطر شبکاري کم ميخوابند و در ساعتهاي نامناسب ميخوابند ،بيشتر در معرض خطر ديابت و چاقي هستند. طبق يک مطالعه رسمي در بريتانيا ،کساني که شيفتي کار ميکنند عموما از وضع جسميشان ناراضيترند و احتمال اينکه بيماري دراز مدت محدودکننده داشته باشند بيشتر است. گزارش مرکز آمار بريتانيا نشان ميدهد مرخصي استعالجي بين کساني که شيفتي کار ميکنند به مراتب بيش از بقيه است. افزود« ،قانون مطبوعات مرز ميان انتقاد و توهين و افترا را با دو شرط مشخص کرده است؛ انتقاد سازنده مشروط به دارا بودن منطق ،استدالل و پرهيز از توهين ،تحقير و تخريب آزاد است». دادستان تهران در پاسخ به سخنان رئيس جمهوري سابق ايران درباره کشته شدن ستار بهشتي در زندان نيز گفت« ،در موضوع ستار بهشتي ،بيشترين توضيحات را دادستاني تهران به مراجع رسمي ارايه داد .دادستان تهران در دبيرخانه شوراي امنيت ملي و در مجلس حضور يافت و حتي به آقاي نجار ،وزير وقت کشور ،واقعيتهاي مرتبط با حادثه اعالم شد تا به اشتباه اطالعرساني نشود و در همين رابطه پرونده قضايي تشکيل شد؛ مأمور متخلف تحت تعقيب قضايي قرار گرفت و با تحمل محکوميت حبس از زندان آزاد شد». محمود احمدينژاد در اين مورد گفته بود« ،آن بنده خدا که تحويل (ضابط) دادند بعد جنازهاش را تحويل خانوادهاش دادند! يکي تو وبالگش يک چيزي نوشته بود او را برداشتند بردند 50ميليون تومان وثيقه صادر کردند بعد ،ضابط جنازهاش را تحويل داد». وي اشاره کرده بود که «در شوراي عالي امنيت ملي در مورد ستار بهشتي من تقريبا با رئيس قوهقضائيه دعوا کردم ،فرياد زدم سرشان! گفتم جنايت کرديد شما! براي چه جوان مردم را گرفتيد شما! اين چه وضعش است؟» ستار بهشتي ،کارگر و وبالگنويس ،روز نهم آبان 1391بهدست پليس فتا بازداشت شد .او به اتهام «اقدام عليه امنيت ملي از طريق فعاليت در شبکه اجتماعي به خصوص فيسبوک» بازداشت و در مکاني نامعلوم و در مدت بازجويي از سوي پليس فتا شکنجه شد .او چهار روز بعد از بازداشت و در جريان بازجويي جان خود را از دست داد و در گورستان رباط کريم به خاک سپرده شد. در اين ارتباط ،شماري از منتقدان محمود احمدينژاد ميگويند چرا وي در دوران رياست جمهورياش در مقابل اقدامات قوه قضائيه و سرکوبهاي سال 1388 سکوت کرده بود. محمود صادقي نماينده اصالحطلب مجلس ،نيز در واکنش به گاليههاي محمود احمدينژاد به قوه قضاييه گفته است« ،مگر آقاي مرتضوي که جزء نزديکترين اشخاص به احمدينژاد بود ،مرتکب چنين تخلفاتي نشد و مگر احمدينژاد از جنايات کهريزک بيخبر بود؟» سعيد مرتضوي که از متهمان اصلي پرونده زهرا کاظمي و بازداشتگاه کهريزک بود ،از سوي محمود احمدينژاد به اصرار به عنوان رئيس سازمان تامين اجتماعي منصوب شد.
5ـ آيا کمخوابي رايجتر شده؟
اگر رسانهها را دنبال کنيد يا مبناي قضاوتتان اطرافيانتان باشد ،ممکن است فکر کنيد خيليها بد ميخوابند .اما مطالعه مفصلي که در 15کشور انجام شده نشان ميدهد واقعيت کمي متعادلتر از اين است ـ به اين صورت که در 6کشور خواب کمتر شده ،در 7کشور خواب بيشتر شده و در دو کشور تغيير چنداني رخ نداده است. شواهد بسياري در دست است که خواب انسانها در نسلهاي اخير تغيير چنداني نکرده ،اما نتايج يک تحقيق نشان ميدهد اگر از خود آدمها بپرسيد فکر ميکنند چقدر کمبود خواب دارند ،تصويري متفاوت به دست ميآوريد. مطالعهاي که اخيرا روي 2هزار بزرگسال در بريتانيا انجام شد ،نشان ميدهد مشکالت خواب با سن و جنسيت تغيير ميکند .مثال ،زنان تقريبا در هر رده سني که باشند سختتر از مردان ميتوانند آنقدر که الزم است بخوابند. در سنين نوجواني خواب زنان و مردان تقريبا يکي است .اما در سالهاي بعد که خانواده و فرزند به معادله افزوده ميشوند ،زنان به مراتب بيش از مردان احساس کمبود خواب دارند .در ميانسالي اين اختالف دوباره کم ميشود .گذشته از اين ،کافئين و الکل به مدت و کيفيت خواب لطمه ميزنند .پروفسور «درک يان ديک» از مرکز مطالعات خواب در دانشگاه ساري معتقد است بعضيها شبها ديرتر ميخوابند و بيشتر برنامههاي تفريحي دارند و با اينکه تقريبا به اندازه ديگران ميخوابند ،استراحتشان کمتر است. بعضيها هم در طول هفته کمتر ميخوابند و آخر هفتهها جبران ميکنند ،در نتيجه ميانگين ساعت خوابشان باال ميآيد ،اما احساس کمبود خوابشان رفع نميشود.
6ـ اما آيا خواب آدمها هميشه اينطور نبوده است؟
از بعضي استثناءها که بگذريم ،آدمها معموال شب ميخوابند و 7يا 8ساعت بعد بيدار ميشوند. اما آنطور که «راجر اکيرچ» ،استاد تاريخ ويرجينيا تک آمريکا ،ميگويد ،قرنها پيش وضع جور ديگري بوده است. مطالعات گسترده او (مبتني بر بيش از 2هزار سند از ادبيات، خاطرات مردم و سوابق دادگاهها) نشان ميدهد صدها سال پيش آدمها در بسياري نقاط دنيا دو بار ميخوابيدند .يعني کمي بعد از غروب ميخوابيدند ،بعد بيدار ميشدند و يکي دو ساعت بيدار بودند و دوباره ميخوابيدند. پروفسور اکيرچ معتقد است بدن انسان به طور طبيعي خواب تکهتکه را ترجيح ميدهد. اما برخي محققان با او مخالفند .آنها ميگويند در دنياي مدرن نمونههايي يافتهاند که مردمان شکارچي فقط يک خواب طوالني دارند و به نظرشان اين نشان ميدهد که خواب دوتکه ضرورتا الگوي طبيعي بدن انسان نيست.
متخصصان ميگويند نوجوانان بايد هر شب حدود ده ساعت بخوابند ،اما آمار رسمي در بريتانيا نشان ميدهد که حدود نيمي از نوجوانان کمتر از اين ميخوابند. اتاق خواب که قرار است محل استراحت باشد، پر است از ابزار و لوازمي که سر آدم را گرم ميکند ـ از لپتاپ و تلويزيون گرفته تا موبايل. از اين گذشته ،محتواي سرگرمکننده هم بيشتر و در دسترستر از گذشته است ،بنابراين ميشود ساعتها نخوابيد و تماشا کرد. نور آبي ابزار الکترونيک خواب را ميپراند. ضمن اينکه خود فعاليت ـ تماشاي تلويزيون باشد يا گپ زدن با يک دوست ـ مغز را بيدار نگه ميدارد، آنهم در ساعاتي که مغز بايد استراحت کند. در کنفرانس مشترکي که اخيرا انجمن مديران مدارس و سازمان آگاهيبخشي ديجيتال بريتانيا برگزار کردند، پيشنهادي طرح شد که نوجوانان از حدود يک ساعت و نيم پيش از زمان خواب ،ابزاري مثل موبايل را کنار بگذارند. مطالعه اين دو نهاد نشان ميدهد که بسياري از ل بهدستاند. نوجوانان در تختخواب هم موباي
8ـ آگاهي از اختالالت خواب مهم است
آمار نشان ميدهد در يک دهه گذشته شمار بريتانياييهايي که به خاطر مشکلدار بودن خوابشان به پزشک مراجعه کردهاند ،پيوسته بيشتر شده است. اين پديده داليل مختلف دارد .دکتر «گاي لشزينز»، متخصص اعصاب در مرکز اختالالت خواب بيمارستان سنت توماس لندن ،معتقد است بزرگترين عامل اين وضعيت، چاقي است. او ميگويد بيشترين موردي که ميبيند تنگي نفس هنگام خواب است ،مشکلي که همبستگي آشکار با وزن افراد دارد. متخصصان ميگويند راه درمان بيخوابي «رفتاردرماني شناختي» است و نبايد به قرص خواب متوسل شد .اما بسياري همچنان از قرص استفاده ميکنند چون دسترسي به شيوههاي درماني ديگر سختتر و گرانتر است.
9ـ آيا وضع در کشورهاي مختلف فرق ميکند؟
تحقيقي در مورد عادات خواب مردم در 20کشور صنعتي نشان ميدهد عادت خواب آنان ـ با يک ساعت بيشوکم يا دير و زود ـ حدودا يکسان است. محققان از اين مشاهده نتيجه گرفتهاند که عوامل اجتماعي مثل ساعت کاري ،ساعت شروع مدارس ،يا ميزان تفريح مردم به مراتب مهمتر از عوامل طبيعي مثل ساعت طلوع و غروب آفتاب است. مثال در نروژ که طول روز ميتواند 24ساعت باشد يا هيچ ،ميانگين خواب مردم حداکثر حدود نيم ساعت تغيير ميکند. به عبارت ديگر ،به نظر ميرسد مدت خواب آدمها تقريبا همهجاي دنيا يکي است .چيزي که کموبيش فرق ميکند ،ساعت خوابيدن و بيدار شدن است. بيشتر تحقيقات نشان ميدهد روشنايي مصنوعي ساعت خواب را به تأخير مياندازد ،اما ضرورتا مدت خواب را کم نميکند.
10ـ گنجشک يا جغد؟
بعضي آدمها ،آدم صبحاند ،بعضي آدمها ،آدم شب .حتي شواهد ژنتيک هم اين موضوع را تأييد ميکند. اما به نظر ميرسد روشنايي مصنوعي اين تفاوت را تشديد کرده ـ بهخصوص در کساني که ترجيح ميدهند شب بيدار بمانند .طبيعتا اگر از جغدها باشيد ،روشنايي باعث ميشود ديرتر بخوابيد. حدود 30درصد آدمها اهل فعاليت صبحاند و حدود 30 درصد اهل فعاليت شب .باقي 40درصد هم جايي بين اين دو گروه قرار دارند ـ هرچند کساني که صبح زود را به نصفهشب ترجيح ميدهند اندکي بيشترند. نکته مهم اين است که ساعت طبيعيمان بهطور کامل از کنترل ما خارج نيست .مثال کساني که ب ه طور طبيعي دير ميخوابند و دير بيدار ميشوند ،ميتوانند شبها کمتر خودشان را در معرض نور قرار بدهند و کاري کنند که در طول روز بيشتر در معرض نور باشند. يک تيم محققان آمريکايي گروهي جغدصفتها را به سفر بيرون شهر بردند ،جايي که نور مصنوعي نباشد .ظرف 48ساعت ،ساعت طبيعي اغلب آنان حدود دو ساعت جلو رفت.
I
PA
43
For Advertisement Call:
43
دنباله از صفحة 29 مطابق نظرخواهيهاي فراوان بسيارند افرادي که از مرگ نميهراسند ولي از درد بيم و واهمه دارند که اگر اين بيم و واهمه نبود آنها قادر بودند که با اعمال انتحاري ،خود و جامعه را دچار خطرات فراواني نمايند!!!! کما اينکه هستند افرادي که اعمال انتحاري انجام ميدهند و با اين عمل نه تنها براي خود بلکه براي افراد بيگناه ديگر نيز مرگ را پيشکش ميکنند، و متاسفانه اين روزها نمونههاي زيادي از اين گونه مرگهاي انتحاري را شاهد و ناظر هستيم. يکي از عللي که متخصصين ،بيماري جذام را از جمله بيماريهاي خطرناک بحساب ميآورند آن است که باکترياي که باعث اين بيماري ميشود شبکه عصبي را مورد حمله قرار ميدهد و در نتيجه احساس درد را در مريض از بين ميبرد بطوري که شخص مبتال ممکن است بسياري از اعضاي بدن خود را از دست بدهد بدون آن که احساس دردي داشته باشد!. بهمين علت اگر شخص مبتال به جذام مثال” از پله يا بلندياي بيفتد و مچ پاي او بشکند به علت آن که درد اين شکستگي را احساس نميکند ،با همان مچ پاي شکسته براه رفتن خويش ادامه ميدهد و آنچنان به اين پا آسيب ميرساند که باالجبار بايد پاي او را را بکلي قطع کرد! يا اگر شخص مبتال به جذام ،در مقابل بخاري قرار گرفته است ،ممکن است دست خويش را مستقيما” بر روي آتش قرار دهد ولي گرميآتش را احساس نکند ،حتي ممکن است که دست او شروع بسوختن نمايد بطوري که بوي کباب شدن آن به مشامش برسد و او خيال کند که دارند کباب ميپزند تا از او پذيرايي نمايند! اين شخص به علت احساس نکردن درد، ممکن است آنقدر دست خود را روي آتش نگه دارد که آن را بطور کامل بسوزاند و از دست بدهد و دردي احساس نکند!. پس مالحظه ميفرماييد که وجود درد و احساس آن ،نعمتي است که در حقيقت نگهبان سالمتي جسماني ماست و بايد شکرگزار باشيم که سلسله عصبي ما از اين حساسيت برخوردار است که با احساس درد ما را به اين واقعيت راهنما باشد که نقصي در اعضاي بدن ما بوجود آمده است که بايد در رفع اين نقص کوشيد. حال برگرديم و اين مساله را در تمدنها مورد بررسي و مطالعه قرار دهيم.
بيماري جذام اجتماعي!
منوي کافههاي تهران ساالد سزار يا سيزر عرفان مجيب روي سر در مجلل عمارت سنگي چندين طبقه ،عبارت «کويين سنتر» با نور طاليي ماليمي اشرافيت را به زباني ديگر به رخ مراجعان ميکشد .اينجا لندن ،پاريس يا نيويورک نيست ،خيابان کمعرضي در شمال شهر تهران است، ملقب به نام فارسي گلي خوشبو. «کويين سنتر» انگار نميخواهد تنها يک مرکز خريد لوکس خنثي در شمال تهران باشد .به گواه درگاه اينترنتي خود مجموعه« ،کويين به شما سبک زندگي لذتبخشي را پيشنهاد ميدهد». چند نت از سمفوني شماره پنج بتهوون را که گوش بدهيد ،آسانسور شما را از پارکينگ ميرساند به طبقه همکف ساختمان ،جايي که کافهاي نورگير و وسيع با گلدانهاي بزرگ خيزرانهاي شرقي و هياهوي موسيقي غربي انتظارتان را ميکشد. ي گاردن» را براي خودشان برگزيدهاند .نشان با کمي چشم چرخاندن متوجه ميشوم که صاحبان کافه نام «ت کافه که به شکل برگي در يک قوري چاي طراحي شده اثري از خط فارسي در خود ندارد .غربت زبان فارسي در کافهها پديده تازهاي نيست .منتها همين کافهها هم از حيث فارسيگريزي درجات مختلفي دارند :دسته اول آنهايي هستند که به فرض Caesar saladرا با رعايت ساخت فارسي به «ساالد سزار» برميگردانند؛ دسته دوم آنهايي هستند که در رهگذر ترجمه به قواعد آوايي زبان خارجي وفادارترند و از «ساالد سيزر» استفاده ميکنند و دسته سوم آنها که به قول فرهنگستان ادب فارسي به نويسهگرداني يا حرفنويسي بسنده ميکنند و «سيزر ساالد» دست مشتريهاشان ميدهند. ي گاردن» نويد کافهاي از دسته سوم را ميدهد« :پرتنار ،جينجر ليموناد، نگاه مختصري به صورت خوراکيهاي «ت هاليدي ،کافکاديو ،پشنبري اسموتي ،تيگاردن ديش و ترکيش برانچ» تنها مشتي هستند نمونه خروار اسامي خارجياي که از آشپزخانه «تيگاردن» بيرون ميآيند. آش انگليسي صورت غذا آنقدر شور است که حتي «آب» را هم «واتر» نوشتهاند .مشغول انتخاب شامم هستم که پيشخدمت خوشپوش و خندان کافه با «تبلت» کوچکي در دست پيش ميآيد ،کمي روي ميز خم ميشود ،گوشش را همسطح صورتم نگه ميدارد و با صداي جادويي فرانک سيناترايي ميپرسد« :اوردر ميدين؟» مکثي ميکنم و بعد از غلبه بر بهت اوليهام ميپرسم« ،سفارش منظورتونه؟» نگاهم ميکند و روي صورتش ،شگفتي جاي لبخند را ميگيرد .جوري سر و پايم را برانداز ميکند که انگار آدم عجيب و غريب ماجرا من هستم. کمي که دقيقتر اطرافم سر ميچرخانم ،ميبينم شايد هم حق با او باشد .مشتريهاي ديگر نه از اين وضع تعجب ي هوسبرانگيز چيزي انتخاب ميکنم. ميکنند و نه ،دست کم در ظاهر ،اعتراضي دارند .باالخره از ميان آن همه خوراک مرد جوان بعد از گرفتن سفارشم ،صورت غذا را هم با خودش ميبرد. ديري نميگذرد که پرت ميشوم ب ه کلينيکي که صبح آنروز يک ساعتي ميهمانش بودم .يادم ميافتد که در تمام آن مدت منشي مودب و کاربلد ،پشت تلفن« ،تايم» بعضي بيماران را «کانفرم» ميکرد و نام بعضي ديگر را در «ويتينگ ليست» ميگذاشت. در همين عوالم هستم که ظرف بزرگ ساالدم از راه ميرسد .اينجا هم «پيکن»هاي بومي امريکاي شمالي و «کرنبري»هاي وارداتي ،گوي سبقت را از گردوها و کشمشهاي وطني ربودهاند .هنگام خوردن ساالد با رفقايم راجع به وصلت ناجور و گاه ناگزير واژگان فارسي و انگليسي حرف ميزنيم. به سرنوشت زبان فارسي فکر ميکنم که در تاريخ پرفراز و نشيب اين سرزمين از حمله اعراب و ايلغار مغول جان سالم به در برده است .به پادشاهان غاصبي ميانديشم که شاعران پارسيگو را در دربارشان روي سر ميگذاشتند ،به طوطيان هند که از رفتن قند پارسي به بنگاله شکرشکن ميشدند. در حال غلتاندن تکههاي آووکادوي احتماالً «ارگانيک» ساالدم در حوض «بالزاميک» ته ظرف هستم که پيشخدمت خوشپوش ديگري با «هدفون» خلبانياش سر ميز ميآيد .در چهرهاش خبري از لبخند همکارش نيست .شتابان چيزي را يادآوري ميکند. در آن هياهو حرفش برايمان واضح نيست .تکههاي شنيدههامان را روي هم ميگذاريم تا متوجه شويم جملهاش اين بوده که «تايم لست اوردر» فرا رسيده است .هاج و واج تشکر ميکنيم و ميخواهيم تا صورتحسابمان را بياورد. در تمام مسير خانه ،پرسشي توي سرم چرخ ميزند :آيا زبان فارسي از اين ايلغار هم جان سالم به در ميبرد؟
گردانندگان هر اجتماع و تمدني در حقيقت بمنزله سلسله اعصاب آن تمدن عمل ميکنند ،که اين سلسله عصبي وظيفه دارد که دردهاي اجتماعي را احساس و به مراکز مربوطه منتقل سازد تا آن مراکز در پي برطرف کردن نقص بوجود آمده بکوشند و آن را از بين ببرند. الزم است که به اين واقعيت نيز اشارهاي داشته باشيم که از قرن نوزدهم ببعد ما وارد مرحله نويني از زندگاني اجتماعي شدهايم که خواه ناخواه تمدني است جهاني و آنچه که خوب يا بد بر اين تمدن بگذرد تمام جامع بشري را تحت تاثير خود قرار ميدهد ،پس در حقيقت گرانندگان تمدن جهاني بعلت عدم سابقه و نداشتن تشکيالتي جهاني متکامل ،داراي سلسله عصبي تکامل يافتهاي نيستند و تازه همين سلسله عصبي ترد و شکنندهاي هم که موجود است و بصورتي نامنظم انجام وظيفه مينمايد مورد حمله و هجوم باکتري «تعصب» اعم از ملي ،نژادي و يا ديانتي قرار گرفته است و در نتيجه تمدن جهاني را به مرض جذام اجتماعي مبتال ساختهاست! در مريضي جذام اجتماعي نيز در حقيقت سلسه عصبي اجتماع يعني گردانندگان آن ،تحت اثرات باکتري «تعصب» فلج و از کار ميافتد ،و در اينچنين حالتي گردانندگان تمدن درد جامعه را احساس نميکنند و همانند آن مريض جذامي ،ممکن است که تمام ارکان و اعضاي فعال خود را از دست بدهند بدون آن که احساس کنند که اين از بين رفتن تدريجي نتيجه اعمال خود آنان است و آنها هستند که بدست خود چنين عاقبت شوميرا براي جامعه تحت سرپرستي خود آفريدهاند. متاسفانه بعلت مزمن شدن مرض گردانندگان اجتماع جهاني دست به اعمال خرابکارانه مکرري ميزنند که ما در طول تاريخ دو قرن اخير تکرار آنها را به وضوح ميبينيم و حال نيز که در آستانه قرن بيست و يکم قرار گرفتهايم گردانندگان جامع بشري بعلت مبتال بودن به جذام اجتماعي همان اعمال مصيبت باري را انجام ميدهند که در اواخر قرن نوزدهم و يا اوايل قرن بيستم قربانيان زيادي را بکام خود فرو برد و اگر اين باکتري «تعصب» را از بين نبريم قرباني شدن جامع بشري و تمدن او احتمالي دور از واقعيت نيست. براي آن که بخوبي دريابيم که از چه صحبت ميکنيم اجازه دهيد که با ذکر مثالي چند مطلب را عريانتر و شفافتر سازيم.
مثالهايي براي بيان جذام اجتماعي!
اجازه فرماييد که در اين قسمت مثالهايي از دوران گذشته نه چندان دور مثال» از ابتداي قرن بيستم بيان کنيم تا خوانندگان تيزهوش و روشنبين بخوبي شباهت آنچه هم اکنون در چهار گوشه جهان مخصوصا» بحران خاورميانه آنهم در سطحي گستردهتر انجام ميپذيرد دريابند و مالحظه فرمايند که تا اين باکتري جذام اجتماعي يعني تعصب از بين نرود، اين بيحسي و بياحساسي که منجر به قرباني شدن بهترين فرزندان جامع بشري ميگردد ادامه خواهد يافت ،و چه بسا افرادي که بمنزله سلسله عصبي اين تمدن جهاني بحساب ميآيند به آنچنان بيحسياي دچار گردند که بشريت و تمدن آن را فدا کنند بدون آنکه بدانند و يا حس کنند که آنها وسيله اين مصيبت جهان شمول هستند!.
استفاده از سالحهاي کشتار دستجمعي:
يکي از خصوصيات تمدن کنوني نه تنها قدرت سالحهاي کشتار دستجمعي است بلکه الزم است که بدانيم که آالت و ابزار نقل کنندهاي در اختيار گردانندگان تمدن جهاني است که ميتوانند اين سالحها از هر نقطهاي به دورترين نقاط جهان هدايت کنند ،که در اينچنين حالتي بايد وحشت و اضطراب در ذهن و وجدان همه ما بوجود آيد که مبادا خداي نکرده اين بيحسي ناشي از تعصب سبب گردد که اين سالحها به فراواني در اختيار اين مريض جذامي قرار گيرد و به ناگاه متوجه شويم که تمام جامع بشري در زير باراني از موشکهاي حامل مواد کشتار همگاني در معرض خطر و نابودي است! که اگربه اين چنين مرحله بحرانياي برسيم وقتي و فرصتي براي نجات بشريت نخواهد بود. پس الزم است که هر کدام از ما مسوليت اجتماعي خود را احساس کنيم که نه تنها خود فکر بکار بردن اين سالحها را در سر نپرورانيم بلکه تا سرحد توانايي ديگران را از عواقب اين مصيبت جهان شمول آگاه سازيم. واقعيت آن است که تا به امروز رسم بر اين بودهاست که اگر اين نوع سالحها در نقطهاي از جهان بکار گرفته ميشد، چون منطقهاي که ما در آن زندگي ميکرديم تهديد نميشد ،نسبت به آن بي تفاوت بوديم و عکسالعمل از خود نشان نميداديم ،در صورتي که در زمان حاضر بعلت فراوان بودن اين نوع سالحها و امکان فرستادن آن به دورترين نقاط دنيا، ديگر هيچ منطقه و هيچ فردي نميتواند حتي در محيط خانه خويش احساس امنيت کند و بهمين دليل بيتفاوتي در اين مورد بمنزله رضايت دادن به نيستي و نابودي است ،که البته هيچ انسان با احساسي تن به اين بيتفاوتي نخواهد داد ،مگر آنکه به جذام اجتماعي تعصب دچار شده باشد!
بکار بردن گازهاي کشنده شيميايي:
گو اينکه براي اولين بار فرانسويان از گازهاي کشنده استفاده کردند ولي بالفاصله آلمانيها به تحقيق و مطالعه در اين مورد پرداختند و از اين سالح در جنگ بينالملل اول استفاده بردند ولي جنگ را باختند. پس از گذشت تقريبا” يک قرن از بکار بردن گازهاي کشتار دستجمعي ،آيا فکر نميکنيم که اين فقط يک جامعه مبتال به جذام است که ميتواند از شدت بيحسي ،جزيي از پيکره خود را اينچنين وحشيانه از بين ببرد تا در جنگي متعصبانه پيروز شود! جالب آن که به شهادت تاريخ نه تنها آلمان مقتدر و بکاربرنده گازهاي شيميايي پيروز نگرديد ،بلکه شکستي فاحش نصيبش شد ،که همين شکست سبب گرديد که مقدمات جنگ ديگري به نام جنگ بينالملل دوم با همه مصيبتهايش سبب قرباني شدن ميليونها انسان بيگناه ديگر گردد. جالبتر آن است که در همين جنگ واقعهاي حيرتانگيز اتفاق ميافتد که با سرنوشت آينده بشريت ارتباطي تعجبآور پيدا ميکند ،که اگر اين اتفاق نميافتاد ،هيتلر فرصتي نمييافت که مصيبتي ديگر به نام جنگ بينالملل دوم بوجود آورد ،و با اعمال خود جامع بشري را دچار مصيبت سازد ،اما اين واقعه سبب گرديد که هيتلر خود را برگزيده خاص الهي بشمار آورد! و در سکوت مطلق تاييدوار کليسا!! خواسته باشد نژاد خويش را بعنوان برترين نژاد روي زمين! بر تخت سروري نشاند! و براي تحقق همين هدف واهي بود که دنيا را به خاک و خون کشانيد! در شماره آينده صفحهاي عبرتانگيز از تاريخ را مرور خواهيم کرد که عملي کامال” انساني ،سبب گرديد که عامل جنگ بينالملل دوم زنده بماند ،تا با رسالت ملي نژادي و ديانتي خود دست به اعمالي زند که در هيچ فلسفه ،مرام ،و ديانتي قابل دفاع نبوده و نيست! تا شماره آينده که مطلب را پيگري نمايم براي همه انسانهايي که در اين کره خاکي کوچک ما زندگي ميکنند ،آرزوي خوشبختي دارم .دلتان شاد و لبتان خندان باد.
December 2017
The “Threat” of Iran Iran does provide grist to this mill. It is continuing its development of ballistic missiles (though, absent nuclear warheads, these will not pose much of a threat to anyone). It does support Hezbollah, which the US lists as a terrorist group largely because of its challenge/threat to Israel. Iranian leaders continue their hostile rhetoric toward Israel, senseless and counterproductive
though it may be, but not backed up by direct action. Iran is supporting President Bashar al-Assad in Syria. It is involved in Yemen, as part of the war between the Houthis and Saudi-backed forces. And even though it has a highly educated, Westernizing population, with elections that are among the freest in the Middle East, its human rights practices fall far short of acceptable. Most of the Sunni Arab governments in the region are in conflict with Iran, though there are exceptions. Kuwait and Qatar have tolerable relations with Tehran, and Oman has long served as a go-between. For Saudi Arabia, however, Iran is anathema and has been for many years. Egypt is in competition with Iran, as is Turkey. Led by its ambitious young leader, the recently anointed crown prince Mohammed bin Salman (son of the current king), Saudi Arabia has put pressure on Iran and any countries that seek less-than-hostile relations with it—notably Qatar, which shares with Iran the world’s largest natural gas field. The United States has fully bought into the Saudi narrative. This is reflected in the policy of the Trump administration (like that of the Obama administration before it) to back Saudi military activities in Yemen. Washington (as well as London) has provided highly sophisticated weapons for use in a conflict that has produced large numbers of civilian casualties. The United States has also accused Iran of being the leading sponsor of terrorism while turning a blind eye to the role of Saudi Wahhabis. Saudi-inspired terrorism is truly international, stretching into southeast Asia and deep into Africa, and includes indirect responsibility for the recent
1396 دي
44
(770) 973-0506 :تلفن تبليغات
killing of four US service personnel in Niger. Meanwhile, President Donald Trump has, since last year’s presidential campaign, railed against the 2015 multinational Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) that totally foreclosed any Iranian nuclear weapons for at least a decade. He has now thus “decertified” Iranian compliance with the JCPOA, even though all the other signatories and the independent International Atomic Energy Agency categorically disagree. The administration has done everything it can to keep in place sanctions against Iran, in some cases in direct violation of the JCPOA, and in general to put added pressure on the Iranian regime and forestall its readmission into the international community. Among
other things, this practice is unintelligent, since it plays into the hands of Iranian hardliners who assert that the US is not to be trusted. It says the same to North Korea’s leader, Kim Jong Un, as he assesses whether any deal could be cut with the United States that would be honored by Washington. And while most US companies are required to sit on the sidelines, European, Chinese, and other countries gain all the advantages of economic engagement with Iran. The anti-Iranian policies of the Trump administration have also emboldened Saudi Crown Prince Mohammad bin Salman (MbS) to impose a blockade on Qatar, which it accuses of being too close to Iran (among other things). This surprising step came after a visit by President Trump to Riyadh, at which time he gave a free pass to MbS. (The resulting Saudiled blockade of Qatar horrified the Pentagon, given that it is home to the largest US military base in the region, which mounts US air operations in Afghanistan, Iraq, and against the Islamic State). MbS also conducted what amounted to the kidnapping of Lebanese Prime Minister Saad Hariri for allegedly getting too close to Hezbollah, until international pressure led to his release. MbS also detained a passel of wealthy Saudis on the pretext of fighting corruption but in reality to consolidate his grip on power. That is none of the outside world’s business, except for MbS’s other activities, which are pressing hard on what few pillars of stability in the region still exist. The lure for the Trump administration: MBS’s apparent willingness to broker a deal with Israel, which would have been unthinkable only a short time ago. The idea is that the two countries will work together against common enemies, including Iran and Shiite Hezbollah, and in the process crush any faint hopes the Palestinians still have of a possible twostate solution to the Israel-Palestine conflict. Perhaps that will work in the short term. But the chances that that will end the Palestine issue, which stands high in
popular opinion in the Arab world but not among governments, are zero. This smacks of a Rubik’s Cube of ambitions, activities, and arrangements. It can’t possibly work without major, negative consequences, including the risk of yet another major Middle East conflict in which the United States would inevitably be embroiled.
U.S. Interests It’s hard to understand what the United States gets out of all this. The US has some fundamental interests. It is committed to Israel’s security and preserving the flow of oil (which is not threatened by Iran, which is as dependent as any other regional country on the export of oil). It has pledged to continue the fight against the Islamic State and countering terrorism worldwide (where Saudi Arabia is the chief enabler). It is trying to end the Syrian Civil War. And it is also trying to limit Russian influence in the region, which was made possible by US miscues in Syria, and though Washington has needed Russian assistance against the Islamic State. Aligning U.S. policy more closely with MbS’s ambitions is not only messy, it can be a recipe for another major conflict in the region and a further assault on US interests. What happened exactly 15 years ago seems to be happening again. Some of the same people in Washington—government, media, think tanks—who led the charge against Saddam’s Iraq in 2002-3 are again involved this time, only the target is different. And the so-called adult leadership in the Trump administration, replacing those who drove the nation into war in Iraq, appears to be mesmerized by the bogeyman of Iran far beyond any inherent threat it poses to its neighborhood and certainly to the United States. There is still time to avert another calamity. But there is no indication that the Trump administration or the many enablers on Capitol Hill and outside the government are inclined to break the psychological cycle and devise approaches that genuinely put America First, as President Trump often says. Those who could not or would not think in terms of US interests regarding Saddam Hussein’s Iraq got their war. Those who are doing the same about Iran and Saudi Arabia may now get their war, as well. Photo: Egyptian President Abdel Fattah al-Sisi, Saudi King Salman, and Donald Trump
44 CONTINUED FROM PAGE 46
ago, Kinnier resorted to the same cliché that today Trump is presenting as his core argument: the appearance is only a mask to conceal the viciousness behind. Trump might lead America into another war on the basis of a colonial fabrication. Edward Scott Waring, who worked in East India company at the time, couldn’t agree more in his book: ‘Persians are pleasing and entertaining companions, but not the least reliance is to be placed on their words […] it is necessary to distrust all their declarations.’ It is as if the words are plucked out of John Bolton or Nikki Haley’s mouth. No Englishman of the time accrued more credit for shaping a certain image of Persians than James Morier. This British diplomat, who subscribed to the same image by calling Persians ‘talkative, complementary, and insincere people, yet in a manner agreeable and enlivening,’ penned the novel ‘The Adventures of Hajji Baba of Isfahan’, a meandering, humorous tale of a full-blown Persian imposter that indulges in deception and swindling. The novel was applauded by many. Sir Walter Scott regarded it as the first realistic, accurate portrait of Persian characters in fiction. Even to this day, it is not unlikely to come across occasional citations of Hajji Baba as an example of authentic fictional character. I still find it a mystery that the image of Persians as hypocritical and unreliable is so deeply entrenched in the western imagination, and affects policymaking on such high levels. Among potential explanations, I believe the myth of ‘Aryan’ race is more convincing than others. In his exhaustive study of Persian and Persians, Lord Curzon encourages close relationship with Persia, because according to him, the white ancestors of Persians moved to Europe and birthed the white race. Curzon implies that since Persians were not Semitic, they were not exactly the ‘other’ of the west. They were the poor, shunned cousin, corrupted by intermingling with other races. Therefore, Persians have always had the volatile status of being intimate and distant at the same time. Unlike the brazen imperial swaggering the British demonstrated in the Arab world, they were never quite sure how to deal with Persia. The history of colonialism is as solidly connected with the current decision making in foreign policy as the history of slavery with police brutality against people of color in America. The nebulousness of being racially in and culturally out was translated into a construction of Persians as duplicitous and sneaky. It gave rise to an illusory image the western powers still tend to accept. The discourse of Trump and his acolytes is the most recent manifestation of that ideological construction. It could be the most dangerous one. Trump might lead America into another war on the basis of a colonial fabrication. The history of colonialism is as solidly connected with the current decision making in foreign policy as the history of slavery with police brutality against people of color in America. The latter is discussed widely, yet the media is eerily mute about the former. The same kind of muteness contributed to the passivity of the American media during the lead-up to the Iraq war. It might fan the flames of another catastrophe.
45
For Advertisement Call:
Can This Old BP Oil Refinery Help Iran Beat Donald Trump? The aim is to turn the warscarred plant into a producer of quality fuel so Iran doesn’t have to rely on imports. By Golnar Motevalli bloomberg.com At the Middle East’s oldest oil refinery, giant, yellow-brick silos that stored Iranian crude and fuel products are mottled by bullet The conflict is now economic, but this area of southwest Iran near the Persian Gulf is strategically important again. U.S. President Donald Trump’s talk of jettisoning the nuclear deal that was supposed to plug the Islamic Republic back into the global marketplace has given fresh urgency to plans to transform a region as rich in petroleum reserves as it is in battle scars. With the help of China, the aim is turn the century-old Abadan refinery from a millstone costing the government up to $700 million a year into a cash cow that can meet Iran’s domestic demand for better quality fuel rather than relying on imports. “With Trump’s stance, the Iranian government has to put together its resources and define a national, macroenergy policy and this is being felt now more than ever,” said Mahmoud Khaghani, former head of Caspian oil and gas affairs at Iran’s Oil Ministry. “The investment is very crucial for Abadan and more generally it’s very important for Iran’s economy.”
China’s Sinopec signed a $2.7 billion deal with the National Iranian Oil Co. in January to build units producing high-grade gasoline. Japan’s Marubeni Energy and JGC Corp. are in advanced talks over a separate deal to get involved, said Esfandyar Daemolzekr, head of the refinery. Omani, Qatari and Turkish companies are also discussing with local officials other investments in oil and gas projects. “This is the biggest foreign investment to start after the sanctions were removed,” Daemolzekr said. “The entire refinery will be renewed within the next four to five years.” On an organized visit for reporters in September, shipping containers lined an area at Abadan where a maze of pipes has been uprooted and cleared to make space for the Chinese engineers to lay the groundwork. Iran imports an average 10 million liters of gasoline a day to meet demand and wants to dramatically cut the unrefined, low-quality products that Abadan has been churning-out for decades. It’s a trend mirrored by Gulf countries, including rival Saudi Arabia, where being long on crude and short on refined products have hampered profit margins. “Iran is following the lead of other regional players by trying to extract as much value from their hydrocarbon resources as possible,” said John Stewart, principal analyst at energy consultants Wood Mackenzie. “It’s the quality of the fuels produced that will be the noticeable difference.”
Iranian oil production has surged to its highest since 2010 after some of the sanctions were lifted following the rapprochement with the West. An earthquake this month that left more than 500 people dead didn’t damage energy facilities, the Oil Ministry said. But the country is not yet producing enough quality engine fuel. President Hassan Rouhani’s government has blamed his predecessor, Mahmoud Ahmadinejad, for overseeing a period of pumping out and importing cheap, polluting gasoline during the country’s 10 years of oil sanctions and botching the country’s plans to become selfsufficient. With the embargo lifted in January 2016, Rouhani sought to expedite a development of the Persian Gulf Star Refinery being built by Khatam-al Anbiya, a construction conglomerate managed by Iran’s Revolutionary Guards, as well as Abadan’s renewal. The refinery has a rich history. It was completed by BP Plc’s precursor, the Anglo-Persian Oil Company, in 1912 and became the provider of fuel for the Royal Navy, then the world’s most powerful fleet. Taken over by the Iranian government in 1951, Abadan became the focal point of U.S. and Britishbacked attempts to regain control of the oil industry culminating in a coup two years later. It was a key driver of the economy, refining 650,000 barrels a day. Then, just after foreign contractors were kicked out following the 1979 Islamic Revolution, Iraq’s invasion
45
PA
I
triggered one of the longest conflicts of the 20th century. The plant was heavily targeted while the nearby port of Khorramshahr was devastated. Abadan currently refines 380,000 barrels of crude oil a day and 40 percent of that becomes heavy, poor-quality fuel oil known as mazut. The plan is to eventually reach 540,000 barrels, abandon mazut completely and reverse Abadan’s fortunes. Abdollah Nourani remembers the heyday. Squinting, he trains his good eye on grainy photos of himself as a young army officer walking alongside Iran’s future supreme leader in Khorramshahr. His right eye blinded by shrapnel during the Iraq war, Nourani now runs a traditional guest house of “mozif” huts made from local water reeds. “You see two very important economic arteries for the country -- the oil refinery and the port and shipping route,” Nourani said. “But unfortunately we still haven’t lifted either to the level they were 40 years ago.” Recovery has been slow. While officials are keen to promote and advertise the area’s economic potential, others are giving up on their efforts to make Khorramshahr anything more than a living monument to the Iraq war. Javer Nahiyeh, a petrochemicals engineer by training who has spent decades working in Kuwait, the United Arab Emirates and Malaysia, returned to Khorramshahr four years ago with a plan to help regenerate his boyhood home by building a landmark shopping mall with $7 million of his own money. Nahiyeh says Khorramshahr, with its port and proximity to export markets has the potential to be a “bridge” between Asia and the Mediterranean. But he now wants to leave. “At one point, this city supported Tehran economically,” Nahiyeh said in an interview in a glass office by the entrance of his cruise linershaped shopping arcade. “After the war, nothing positive in terms of development was happening.” Much of what the British and American contractors built and continued to develop before the revolution remains at Abadan. Antique German-made telephones with rotary dials still serve some control rooms and the emblem of English crane maker Herbert Morris Ltd is stamped on steel beams. A short drive from the refinery, a former hotel that overlooks a manmade lake built to entertain British and Iranian oil workers now houses government bureaucrats and economists who are trying to draw money into Khorramshahr and Abadan. The Abadan revamp will be the centerpiece of the Arvand Free Trade Zone, one of Iran’s six designated tax-free areas to attract investment. Mahmood Torkzadeh, deputy for investment and business development at the Arvand Free Zone Organization, said he’s speaking to foreign investors every day. “We’re building a city to house Chinese contractors and I’m talking to Polish, German and other European companies,” he said. “We’re still some distance from the Abadan that was known for being Iran’s leading modern town, but I’ve sensed the change over the past few years.” — With assistance by Nayla Razzouk, Javier Blas, and Samuel Dodge
December 2017
The colonial roots of Trump’s discourse on Iran www.opendemocracy.net Amir Ahmadi Arian The colonial image of Persians as hypocritical and unreliable is so deeply entrenched in western imagination, that it affects policymaking on the highest levels. Donald Trump leaves the podium after announcing new Iran strategy at the White House in Washington D.C., the United States, on Oct. 13, 2017. Picture by Ting Shen/Xinhua News Agency/PA Images. All rights reserved. Donald Trump is unpredictable and erratic, yet the ulterior motive for a lot of his decisions seems fairly unsophisticated: as Ta Nahisi Coates points out in his brilliant piece, Trump’s ultimate motive is to obliterate the legacy of Barack Obama. The more Obama prided himself on an achievement, the more adamant Trump becomes on destroying it. The Iran deal was a policy Obama advocated passionately. No wonder Trump stubbornly pursues its destruction.
1396 دي
(770) 973-0506 :تلفن تبليغات
Trump has given a few speeches about the Iran deal. He is yet to come up with any substantial argument against it. He throws in talking points and threadbare clichés about Iran, without saying anything new. Most likely without realizing it, Trump is in fact yet another figure in the long line of imperial leaders who have tapped into a certain image of Iran, without caring whether it bears any resemblance to its reality. The current US ambassador to the UN, Nikki Haley, is a staunch antiIran operator. She apparently played a significant role in shaping Trump’s position on Iran. Haley appears to be working on the deal, but she actually talks a lot about Iran without really mentioning the deal. Her sole relevant point is that Iran ‘might be cheating on the deal’, that Iranians have hidden nuclear sites and are violating the deal in secret, that Tehran has two faces, one shown to the world, one kept to itself. The idea of hiding ‘real’ face also emerged in Trump’s belligerent UN speech: ‘The Iranian government masks a corrupt dictatorship behind the false guise of a democracy.’ Iran hides its reality, and unless we rend the mask asunder, Iranians will not show their real faces to the world. For Trump and Haley, the problem with Iran is not what Tehran actually does. It is framed as a moral one. They are mad that Iranians act stealthily and deviously. This stereotype-making machine functions so effectively that Iranians themselves voluntarily consume its products. Other Republicans precede Trump in articulating this view. In March 2015, after Iran and six world powers struck the deal, the word
46
‘cheating’ and its derivatives appeared with fascinating frequency in the anti-deal argument. Senator Bob Corker believed that given Iran is sneaky and untrustworthy, the deal could never be sufficiently verifiable. Experts and pundits came on board fast, writing alarming pieces about cheating: ‘Iran could cheat by shipping secretly built nuclear arms to North Korea.' Even before the final deal was reached, an article in Foreign Policy came with this title: ‘Is Iran Already Cheating on a Nuclear Deal?’, based on the hardly relevant fact that an institution for nuclear research had opened in Tehran. With surprising consistency, the people determined to undermine the deal portray Iran
Tehran's Notorious Former Prosecutor Saeed Mortazavi Sentenced to Jail Source: Radio Zamaneh The appeal court has finally sentenced Saeed Mortazavi, Tehran's former prosecutor to two years in prison in connection with the Kahrizak Detention Center scandal in 2009. After 2009 disputed elected in Iran, over 100 prisoners were taken to Kahrizak Detention Center, beaten, some tortured and sexually abused and five died as result of injuries sustained while in custody. The news of Mortazavi's sentencing was reported by counsel to the Mohsen Ruholamini family whose son was killed under torture in Kahrizak. Branch 22 of the appeal court found Saeed Mortazavi guilty of aiding and abetting in murder. MirMajid Taheri, Counsel to the Ruholamini family announced that the court gave Mortazavi a reduced sentence for having shown remorse for his actions. The appeal court convened in November to once again consider the charges against Saeed Mortazavi in connection with the Kahrizak Detention Centre. The court has met on several occasions to discuss these charges and Mortazavi was not present in the last court session. Mortazavi has not retained any counsel and has been presenting his defense throughout the proceedings. This matter has been dragging in court
for over eight years with court files now at 32 volumes and 15 thousand pages. The case involves corruption charges in connection with the Social Security Fund allegedly committed when Mortazavi was at the helm of Social Security Office as well as murder charges brought against him by the Ruholamini family. Last year, the lower court acquitted Mortazavi in connection with the Ruholamini matter and sentenced him to six months in jail as well as 46 million toumans in fines for the corruption charges. Mortazavi appealed the decision, and the two decisions were thus submitted to the appeals court within the same file. Last May the appeal court accepted to review the matter. Saeed Mortazavi was Tehran's prosecutor during Mahmoud Ahmadinejad's presidency. He was removed from his position when the death of prisoners under torture in Kahrizak was publicized. Mahmoud Ahmadinejad, however, did not withdraw his support for Mortazavi and immediately placed him at the helm of the Social Security Office. In September in an open letter, Mortazavi apologized to the families of the detainees who were killed in Kahrizak and expressed his remorse for the events that occurred under his watch. Saeed Mortazavi was Tehran's prosecutor during the mass protests of 2009 in Iran triggered
by the allegations of vote fraud in the election victory of Mahmoud Ahmadinejad. Thousands of protesters challenged the vote count by taking to the streets in peaceful demonstrations. Many protesters were killed and arrested by the authorities to defuse the protests. A large group of demonstrators was arrested in Tehran in July of 2009 and under direct orders from Saeed Mortazavi sent to Kahrizak Detention Centre. Amir Javadifar, Mohsen Ruholamin, Mohammad Kamrani and Ramin Ghahremani died a few days after their arrest in the dismal cells of Kahrizak which was shut down once the news of the prisoners' death made the headlines.
46
and Iranians as cunning and duplicitous, as a people with two faces: one public and one private, one for themselves and one designed to deceive the world. This stereotype-making machine functions so effectively that Iranians themselves voluntarily consume its products. On a Yahoo Answers page, a user asked the following question: ‘What are the stereotypes of Iranians/ Persians?’ the ‘best answer’, voted to the top of the list by other users, was Presumably written by an Iranian: ‘Unfortunately, we tend to deceive other people and trick them, normally with making friendly faces and act [sic] like an old friend, until the last moment of final blow’. That answer can also be heard in taxi chats and family gatherings in Tehran. Even high-ranking Iranian politicians subscribe to this idea: privately responding to the question of a journalist about widespread secrecy in Iran’s political system, a well-known MP replied: ‘Architects don’t build glass houses in Iran. If you don’t speak of everything so openly, it’s better. Being able to keep a secret even if you have to mislead is considered a sign of maturity. It's Persian wisdom.’ The roots of such image, like many other misunderstandings about the Middle East, should be sought out in the nineteenth century, when the European colonial powers were at the height of their game. The first wave of books about Persia, including travelogues and diplomatic accounts and novels, appeared in the early 19th century. They constitute a seemingly disparate set of documents produced by quite different people. Yet, a closer look reveals that they largely consolidated various aspects of one image. A substantial portion of those texts attempts to capture the essence of ‘Persian character.' Despite the different experiences of their authors, they reached surprisingly similar conclusions. Professional diplomats such as Sir John Malcolm and Lord Curzon tended to maintain a veneer of nuance in their accounts. Going to cruder, direct documents by non-diplomats give us a sharper picture. Among those, a memoir by John McDonald Kinnier stands out. He describes Persians as ‘gentle and insinuating in their address,' yet ‘profoundly versed in all the arts of deceit and hypocrisy.’ Two centuries PLEASE GO TO PAGE 44
47
For Advertisement Call:
47
PA
I
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
December 2017 - Vol 24 - Issue 289
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
War In The Middle East—Again? by Robert E. Hunter lobelog.com About this time 15 years ago, the United States was gearing up for a war against Iraq. Saddam Hussein was purported to have weapons of mass destruction. There was no doubt about his aggressive intentions toward his neighbors, as he had shown both in the Iran-Iraq War (19801988) and his seizure of Kuwait (1990). His human rights record was abysmal. Most of Washington fully supported what proved to be erroneous and even mendacious assessments put forward by the George W. Bush administration about Iraqi WMDs and the need
to eliminate them. Any differences were mostly about the “how” and “when” rather than the “why.” The mainstream media, including some of the nation’s leading daily papers, bought into the case for war, along with a large fraction of the think-tank community. And the war came, producing one of the worst calamities in US foreign policy in modern times, costing many lives and well over a trillion dollars. The results continue to plague the United States, Iraq, and other countries. Fast forward to 2017. The enemy is not Iraq but Iran. A similar
public case is being built on Tehran’s aggressive intentions, its threats to its neighbors, and its poor human-rights record. Although Iran has been effectively disarmed in terms of a possible nuclear-weapons program, the Trump administration has castigated its other behavior from one end of the Middle East to the other. Will there be war? Let’s hope not, but the chances of conflict are growing with each passing day. PLEASE GO TO PAGE 44