شام آخر در تهران
فراز و نشيب دو سال اجراي برجام ص8
ص7
ايران و جهان 4
گوناگون 12
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد. Send an email to:
ناگفتههاي ويديوي افشاشده از انتخاب آيتاهلل خامنهاي به رهبري
pardismag@gmail.com
سينما 22
جدول 41
تکنولوژي 30
کاخ سفيد سياست مهاجرتي ترامپ را ارائه داد
کاخ سفيد سياست مهاجرتي دانلد ترامپ را که در آن به 1.8ميليون مهاجر غيرقانوني حق شهروندي اعطا ميشود و در عوض 25ميليارد دالر براي ساخت ديوار مرزي در مرز با مکزيک درخواست خواهد شد ،ارائه داد. رئيس جمهوري آمريکا اين برنامه خود را در اختيار نمايندگان کنگره قرار داده است. مهاجراني که در رسانههاي آمريکا آنها را «رؤياپردازان» ميخوانند ،در مدت 10تا 12سال حق شهروندي دريافت خواهند کرد .اين مهاجران کساني هستند که در کودکي وارد آمريکا شده بودند. در اين برنامه همچنين طرح «گرين کارت التاري» متوقف و مهاجرت خانوادهها بهشدت محدود خواهد شد. يکي از نمايندگان کاخ سفيد گفت « ،وزارت امنيت داخلي بايد ابزارهايي براي متوقف کردن مهاجران غير قانوني داشته باشد .اين توانايي آن را داشت که افرادي که بهطور غيرقانوني به اياالت متحده آمدهاند اخراج شوند و بايد مقاماتي داشت که بتوانند براي حفاظت از امنيت ملي تصميمگيري کنند». بر اساس اين طرح مهاجران تا ماه مارچ طبق قانون «داکا» که توسط حکم باراک اوباما، رئيسجمهوري پيشين آمريکا صادر شده ،محافظت ميشوند. حدود 700هزار مهاجر جوان ميتوانند از اين طريق حق شهروندي در آمريکا را دريافت و بدين ترتيب کار و تحصيل کنند. رقم 1.8ميليون مهاجر غيرقانوني شامل جوانان مهاجري نيز ميشود که تحت حفاظت قانون «داکا» قرار نداشتند.
آمريکا :رويارويي قايقهاي تندروي ايراني در خليج فارس متوقف شده است رسانههاي آمريکايي به نقل از مقامهاي نظامي اياالت متحده آمريکا گزارش دادهاند که طي پنج ماه اخير رويارويي ميان قايقهاي تندروي ايران با کشتيهاي آمريکايي در خليج فارس متوقف شده است. مقامهاي آمريکايي با استقبال از اين رويکرد توقف رويارويي نسبت به ادامه آن ايراز اميدواري کردند .وزارت دفاع آمريکا ،پنتاگون هم از اين اقدام استقبال کرده است. به گفته مقامهاي نظامي آمريکايي ،طي 2سال گذشته ،موارد متعددي از رويارويي قايقهاي ايراني با کشتيهاي آمريکايي در خليج فارس ،اقدامي «ناايمن» و «غيرحرفهاي» بوده است که احتمال افزايش خطر محاسباتي را افزايش ميداده است. ژنرال ژوزف ووتل ،فرمانده ستاد فرماندهي مرکزي ارتش آمريکا ،در سفر به خاورميانه گفته است، «اين اقدامات در هيج کجا قابل تحمل نيست و ارتشهاي حرفهاي چنين اقداماتي انجام نميدهند». مقامهاي جمهوري اسالمي پيش از اين دليل حضور شناورهاي ايراني را انجام ماموريت در درون مرزهاي آبي ايران توجيه ميکردند.
ي چرا افشاگر شهردار تهران ما را شگفتزده نميکند
ص 10
درشهر 37
شعر 36
ص3
ورزش 42
فال 45
ترامپ براي آخرين بار رفع تحريم ايران را تمديد کرد دانلد ترامپ رييس جمهور امريکا ،رفع تحريمهاي ايران را تا 120روز ديگر تمديد کرده است ،اما گفته اين ميتواند آخرين باري باشد که اين کار را ميکند ،مگر آنکه شرايط مورد نظرش برآورده شود .وزارت دارايي آمريکا هم صادق الريجاني را تحريم کرده است. يک مقام کاخ سفيد به خبرنگاران گفته است که آقاي ترامپ ميخواهد اقدامات سختگيرانه تازهاي در توافق هستهاي گنجانده شود و در صورت تخطي ايران از تعهداتش ،آمريکا بتواند بالفاصله تحريمها را برگرداند .از جمله اينکه ترامپ ميخواهد برنامه موشکي ايران به مذاکره گذاشته شود ،اما ايران همواره گفته است که برنامه موشکياش دفاعي است و قابل مذاکره نيست. آقاي ترامپ همچنين ميخواهد طرفهاي اروپايي توافق ت غنيسازي اورانيوم براي ايران را ،که قرار هستهاي محدودي بوده ده ساله باشند ،به عنوان محدوديتهايي دائمي به رسميت بشناسند. محمدجواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران ،گفته است سياست دانلد ترامپ حاکي از «تالشهاي از سر استيصال براي بر هم زدن يک توافق مستحکم چندجانبه» است. آقاي ظريف ميگويد مذاکره مجدد بر سر توافق هستهاي انجام نخواهد شد و آمريکا بايد مانند ايران کامال” به تعهدات خود عمل کند. همزمان با اعالم تمديد رفع تحريمها ،اعالم شده است که آمريکا صادق الريجاني ،رئيس قوه قضاييه ايران را تحريم ميکند. شوراي عالي فضاي مجازي و مرکز ملي فضاي مجازي ايران، زندان رجاييشهر و غالمرضا ضيايي ،رئيس اين زندان هم به فهرست تحريمها اضافه شدهاند. مرتضي رضوي ،که به گفته ايسنا رييس شرکت ارتباطات موج سبز و فناموج (وابسته به سپاه) است هم تحريم شده است.
February 2018
2
2
I
3
PA
For Advertisement Call:
3
ي شهردار تهران ما را شگفتزده نميکند چرا افشاگر علي رنجيپور ،روزنامهنگار در ساختار اداري و سياسي جمهوري اسالمي ايران ،فساد به امري عادي و پيشپا افتاده تبديل شده است .نهاد منفعل ن يافته ،در سطوح مختلف جامعه جاري و ساري قدرت خود در مظان اتهام قرار دارد فساد به صورتي گسترده و سازما است .افکار عمومي اگرچه ظاهرا در مقام مطالبهگري است ،اما حساسيتش را نسبت به اخبار و اطالعات از دست داده است. ميزان فساد در يک دهه سال اخير چنان باال است که انگار جامعه ايراني به معناي عام آن ،در مقابل آن واکسينه شده است. ي اعتنايي افکار عمومي هم روبه رو ميشود، افشاي فساد نهتنها تغييري در سازوکار حاکم به وجود نميآورد ،بلکه با ب چنانکه افشاگريهاي اخير شهرداري تهران نه تنها تغييري در وضعيت بده و بستانهاي سوال برانگيز به وجود نياورده، بلکه واکنش فعال افکار عمومي را هم برناينگيخته است.
آيا افشاگريهاي اخير نکته تازهاي دارد؟
محمدعلي نجفي ،چند هفته پيش گزارش سند تحويل و تحول شهرداري را به شوراي شهر تحويل داد .خالصه سند در کانال تلگرامي معاون شهردار تهران منتشر شد که حاوي نکات مهم و اعداد و ارقامي است که نشان ميدهد طي اين 12سال در مجموعه مديريت شهري تهران چه گذشته است. اما خبرسازتر از خود سند ،سخنراني جنجالي شهردار تهران در صحن علني مجلس شورا بود .او رسما ،محمدباقر قاليباف را به انواع فساد ،از سوءاستفاده مالي گرفته تا تخلف و سوءمديريت متهم کرد .اين اتهامات از قراردادهاي صوري ميلياردي و سرمايهگذاري سوالبرانگيز عمده داراييهاي صندوق بازنشستگي کارکنان شهرداري در پروژههاي مشکوک ،تا استخدام فلهاي 13هزار نفر در آستانه انتخابات و بذل و بخشش 670ملک به اشخاص و نهادها و هدر دادن بودجههاي ميلياردي در مساجد و هياتهاي مذهبي را شامل ميشد. افشاگري محمدعلي نجفي ،کمسابقه بود ،اما تازگي نداشت .کسي از محتواي آنچه مطرح شده شگفتزده نشد و حتي از آن فراتر اينکه اين افشاگري هيچ واکنش مهمي به دنبال نداشت .مسئوالن قضايي با اظهار نظر کلي ماجرا را از سر باز کردند و بقيه نيز بياعتنا از کنار ماجرا گذشتند. به احتمال بسيار زياد ،قاليباف و همدستان او ،هيچگاه براي اتهامات گفته شده و نشده محاکمه و مجازات نخواهند شند ،کمااينکه محمود احمدينژاد هم ،حتي بعد از آنکه از چشم افتاد ،هرگز محاکمه و مجازات نشد. ن يافته و فراگير در نظام سياسي و اقتصادي کشور است که پاي افراد و دستگاههاي اين از خصوصيات فساد سازما بانفوذ زيادي به ميان آن باز است و همين امر سبب ميشود که اين اتهامات و موارد مشابه آن چندان جدي پيگيري نشود.
چرا حجم فساد سازمانيافته در شهرداري قاليباف زياد است؟
بخش عمدهاي از آنچه در شهرداري تهران اتفاق اقتاده ،براي پروژه ناموفق رياست جمهوري قاليباف هزينه شده و دامن بسياري از افراد و گروههاي سياسي به آن آلوده است. توضيح آنچه اتفاق اقتاده چندان سخت نيست .قاليباف بايد وفادارياش را به هسته موثر و تندرو جريان اصولگرا ثابت ميکرد .اين کار اگرچه بسيار گران پرهزينه بود ،اما حاشيه امنيتي هم براي او به همراه داشت که او را از گزندهاي احتمالي آينده ،در امان نگاه مي دارد. قاليباف در سال 1388نتوانسته بود روي موج نارضايتي از محمود احمدينژاد ،اعتماد اصالحطلبان را به خود جلب کند. او در سال 1392نيز در جذب اصولگرايان معتدل ناکام مانده بود و براي همين چارهاي نداشت جز آنکه در آستانه انتخابات 96جاي خود را در قلب اصولگرايان افراطي باز کند. کارنامه سياسي 12ساله قاليباف ،پر از چرخشهاي بيفايده سياسي است .او هيچگاه طعم پيروزي را نچشيد ،اما ت حساب رفتو برگشتهاي پرهزينه او ،به حساب عمومي خزانه شهرداري و مردم تهران تسويه شدند. صور پيش از سال ،1388افرادي چون مسعود کرباسيان (وزير کنوني اقتصاد که سابقه اصالحطلبي دارد) و محمدرضا واعظ مهدوي (معاون کنوني سازمان برنامه و بودجه و از افراد نزديک به ميرحسين موسوي) معاونان قاليباف در شهرداري بودند. همه جانبه محمود احمدينژاد ،شريک اصالحطلبان شده بودند. روزنامهها و گروه مجالت وابسته به او در نقد در سال 88تقريبا ترديدي بر تمايل قاليباف به ميرحسين موسوي وجود نداشت و حتي شواهدي کمرنگ از حمايت و همراهي نسبي او با جنبش سبز حکايت داشتند .بعد از انتخابات سال 1388گروه مجالت همشهري ،پناهگاه بسياري از روزنامهنگاران شده بود که با تعطيلي روزنامهها و مجالت اصالحطلب ،از گذران امورات روزمرهشان درمانده بودند .از سوي ديگر سازمانهايي وابسته به شهرداري ،مثل زيباسازي يا سازمان فرهنگي هنري ،محل رفتوآمد و کسب و کار هنرمندان و روشنفکراني شده بودند که تا پيش از آن کمتر پايشان به نهادهاي عمومي و رسمي در جمهوري اسالمي باز شده بود. اما اين تمايل به جريانهاي پيشرو سياسي و فرهنگي تداوم چنداني نداشت ،او بعد از سال 90به اين نتيجه رسيده بود که اگرچه ژستهاي آوانگارد فرهنگي و سياسي سبد راي او را بزرگتر ميکند ،اما سبد راي بزرگتر لزوما به معناي
موفقيت نيست .با اين همه قاليباف در سال 92سعي کرد ميانه ميدان را بگيرد و خود را يک تکنوکرات غيرسياسي جا بزند که بسته به موقعيت يکي به نعل و يکي ميخ ميزند .چنانکه او يک جا خود را مدافع دانشجويان معترض کوي دانشگاه نشان ميداد و جاي ديگري تعريف ميکرد که سوار بر موتور و دم در کوي دانشگاه ،باتوم دور سر و روي هوا چرخانده است. اين بازي دوگانه اما ،پاشنه آشيل او و سکوي پرتاب رقيب تازه از راه رسيدهاش شد .تمام هزينهاي که قاليباف طي سالها صرف ساختن چهرهاي از يک مدير تکنوکرات ميانهروي غيرسياسي کرده بود ،با شکست در انتخابات 92به هدر رفت. امروز بخشي از اتهام سوءمديريت قاليباف مربوط به گروه مجالت پرهزينه همشهري و جشنوارههاي و سمپوزيومهاي پر خرج فرهنگي و هنري است که روزگاري براي رنگآميزي چهره محمدباقرقاليباف پاگرفته بودند. اما اين سرمايهگذاريهاي کالن هيچ وقت بازدهي خاصي براي او نداشتند .نه اصالحطلبان و روزنامهنگاران و نه هنرمندان و روشنفکران هرگز به کار انتخاباتي محمدباقر قاليباف نيامدند و از آن فراتر بزرگترين کارزار را عليه او در انتخابات اخير رقم زدند. قاليباف در سال 92به اين قطعيت رسيده بود که براي موفقيت بايد به راه ديگري برود .اين کار البته گرانتر از قبل آب درميآمد .اين بار طرف حساب او روزنامهنگاران بيکار و روشنفکران و هنرمندان خانهنشين نبودند که کارشان با مجله و سمپوزيوم راه بيفتد .اين بار صحبت از بذل و بخشش اموال و امالک شهرداي و اختصاص بودجههاي ميليارد توماني به مساجد و مداحان و مراکز فرهنگي بود که از او انتظار داشتند نخست خويشاوندياش را به آنها اثبات کند. اين کار اگر چه پرهزينه بود ،اما به لطف شراکت با شرکاي قدرتمند ،براي قاليباف حاشيه امنيت هم داشت .اين بار طرف حساب قاليباف ،افراد و نهادهاي قدرتمندي بودند که رويارويي با آنها کار سادهاي نبود و هنوز نيست ،چنانکه امروز شايد زور شهرداري تهران به تعطيلي گروه مجالت همشهري برسد ،اما بعيد است کسي پيگير بد ه و بستانهاي قاليباف با نهادهاي قدرتمند نظامي و سياسي و گروههاي مذهبي و سياسي تندرو شود.
عاقبت افشاگريها چه خواهد شد؟
شايد در حال حاضر مهمترين سوال بعد از افشاگريهاي اخير اين باشد که بعد از انتشار اسناد و اعداد و ارقام فساد چه خواهد شد؟ پاسخ «هيچ» است. با توجه به قدرت و دايره نفوذ متهمان ـ از قاليباف گرفته تا اشخاص و نهادهايي که پاي آنان به ميان آمده ـ احتمال برخورد با فساد فاش شده بسيار ناچيز است ،احتماال اگر کسي در اين ميان متضرر شود ،از جانب افشاکنندگان خواهد بود ،کمااينکه در تجربههاي سالهاي اخير معموال داستان مبارزه با فساد به محاکمه افشاکنندگان کشيده شده است. از سوي ديگر احتمال ايجاد تغيير شگرف در مناسبات مسالهدار شهرداري تهران نيز دور از ذهن و خوشبينانه است .برچيدن بد ه و بستانهايي که روال شدهاند ،ولو آنکه مصداق تخلف باشد ،کار سادهاي نيست .کما اينکه شواهدي هست که نشان ميدهند ،حتي بعد از تغيير و تحول در شهرداري ،همچنان ماجراي پرداختهاي ميلياردي به اشخاص و نهادهاي مذهبي و هياتي ادامه دارد. حتي گفته ميشود که همچنان سهم 430ميليارد توماني مساجد و هياتها ،در اليحه بودجه سال 97هم که توسط تيم جديد تهيه شده ،برقرار است .اين مساله شايد پيش از افشاگريهاي اخير به چشم مردم نميآمد ،اما االن حتي براي هوادارن شهردار تهران نيز محل سوال است که چرا شهردار جديد تهران که در مقام افشاگري برآمده، هنوز نتوانسته مقابل مناسبات شبههبرانگيز و عادت چند ساله نهادهاي مذهبي و فرهنگي به پول گرفتن از شهرداري، ايستادگي و مقاومت کند. اما روي ديگر سکه ،واکنش افکار عمومي است که از يک سو حساسيتش را نسبت به فساد از دست داده ،اما از سوي ديگر به شدت درمقابل نشانههايي از تداول وضعيت پيشين به شدت حساس است .جامعه ايراني اگرچه نسبت به فسادهاي فاش شده از مديران پيشين تا حدودي بيتفاوت است و واکنش زيادي از خود نشان نميدهد ،اما به شدت عملکرد مديران جديد را زير نظر دارد و تمام وقايع شهرداري محمدعلي نجفي را از بودجه گرفته تا عزل و نصبها با دقت و حساسيت دنبال ميکند. دليل اين حساسيت را شايد بتوان در نحوه تعريف رابطه اجتماعي اصالحطلبان و تفاوت آن با عملکرد اجتماعي رقيب پيدا کرد ،اما اين دليل هر چه باشد ،آنچه مسلم است موقعيت پيچيده و دشواري است که شهردار جديد تهران در آن قرار گرفته است. اگر او اقدام به افشاگري نکند ،از سوي حاميان خود به خلف وعده متهم ميشود .و اگر اين کار را انجام دهد، بيآنکه فايده چنداني نصيبش شود ،بايد منتظر فشارهاي سياسي بيشتر از سوي نهادهاي قدرتمند بماند و بيآنکه اعتبار پايداري در ميان هواداران خود دست پا کند ،حساسيتها را نسبت به عملکرد خود شدت بخشد.
4
4
رويدادهای ايران و جهان در ماهي که گذشت نامه کروبي بهخامنهاي :به جاي انتقاد از ديگران بار مسئوليت سه دهه گذشته خود را بپذيريد
مهدي کروبي ،موسس و دبير کل حزب اعتماد ملي در نامهاي به آيتاهلل علي خامنهاي ،رهبر ايران از او خواسته است که به جاي سخن گفتن از جايگاه اپوزيسيون و انتقاد از ديگران ،بار مسئوليت سياستهاي سه دهه گذشته خود را بپذيرد. آقاي کروبي که در حصر خانگي است از عملکرد آقاي خامنهاي در دورههاي مختلف رهبري او به شدت انتقاد کرده و وضعيت سياسي ،اقتصادي ،فرهنگي و اجتماعي ايران را «نتيجه مستقيم سياستهاي راهبردي و اجرايي» او دانسته است.
او در اين نامه نوشته است« ،سه دهه است که شما در رأس نظام قرار داريد و هنوز هم از جايگاه يک اپوزسيون سخن ميگوييد .در اين سه دهه بخش مهمي از نيروهاي اصيل انقالب را کنار گذاشتيد تا سياستهاي مورد نظرتان را اجرا کنيد و حاال با نتايج همان سياستها مواجه هستيد». مهدي کروبي که از حدود هفت سال پيش و در پي اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوري سال 1388 در حصر خانگي است ،به نامه خود به آيتاهلل خامنهاي در آن زمان و هشدارش درباره حمايت مجتبي خامنهاي ،فرزند رهبر ايران از يکي از نامزدها اشاره کرده و نوشته است، «خواستم جلوي آقازاده را بگيريد که نگرفتيد و سال 88 ديديد او در کنار جريان کودتاي انتخاباتي چه باليي بر سر نظام و انقالب آورد». آقاي کروبي در بخش ديگري از اين نامه خطاب به آقاي خامنهاي نوشته است« ،در باب حذف افراد بارها شنيدهايم که ميگويند ميزان حال افراد است .اگر همين تفسير جريان حاکم را بپذيريم پس بايد بگوييم اين موضوع شامل حال حضرتعالي که بيش از همه قدرت و مسئوليت داريد نيز ميگردد». آقاي کروبي در نامهاش به رهبر ايران نوشته است اعتراضهاي اخير در شهرهاي مختلف «عليه ظلم و فساد و تبعيض زنگ خطري است که هرچه زودتر بايد آن را دريابيد و دغدغههاي معيشتي مردم را مورد توجه قرار دهيد». مهدي کروبي از رهبر ايران خواسته است« ،پيش از آنکه فجايع بيشتري در زندانها رقم بخورد دستور آزادي زندانيان بحران اخير را صادر کنيد». آقاي کروبي بخشي از نامه خود را به «دخالت سپاه در امور سياسي ،فرهنگي ،امنيتي و اقتصادي» اختصاص داده و از آيتاهلل خامنهاي خواسته است که در اين زمينه پاسخگو
February 2018 باشد. او نتيجه ورود سپاه و بسيج به فعاليتهاي سياسي و اقتصادي را «فاجعهآميز» خوانده و نوشته است« ،نه تنها ماهيت وجودي اين نهاد بزرگ انقالب نزد مردم به شدت خدشهدار شده ،بلکه آن را گرفتار زد و بند و فسادهاي بزرگ کرده است». آقاي کروبي در نامهاش به آقاي خامنهاي سپاه را به موازيکاري با وزارت اطالعات و متعرض شدن به حقوق بنيادين مردم متهم کرده است.
آزادي دختر خيابان انقالب؛ اعتراض نمادين به حجاب اجباري تکثير شد
يک روز بعد از اينکه نسرين ستوده، وکيل دادگستري اعالم کرد دختر معترض به حجاب اجباري در خيابان انقالب ،از زندان آزاد شده ،تصاويري از حرکت اعتراضي زنان ديگري به حجاب اجباري در خيابان انقالب در فضاي مجازي منتشر شد. خانم ستوده روز يکشنبه 8بهمن در صفحه فيسبوک خود اعالم کرد ،زني که در پي حرکت اعتراضي خود «به دختر خيابان انقالب» معروف شده بود ،از زندان آزاد شد. اوايل دي ماه امسال زني در خيابان انقالب تهران، محدوده تقاطع خيابان وصال ،روسري سفيد خود را از سر باز کرد ،روي يک جعبه فلزي تاسيسات برق ايستاد ،روسري خود را به سر چوب زد و آن را مانند پرچمي تکان داد. مدتي بعد تصاوير اين زن در صفحات مجازي منتشر شد و از اين اقدام او به عنوان اعتراض به حجاب اجباري در ايران ياد شد. پس از اين اقدام ،نسرين ستوده اعالم کرد که اين زن مادر يک نوزاد 9ماهه است و مدتي است که بازداشت
شده است. حال همزمان با اعالم خبر آزادي اين زن ،تصاويري از زنان ديگري منتشر شده که حرکت مشابه او را در خيابان انقالب ،برخي خيابانهاي ديگر تکرار کردهاند. يکي از اين زنان تقريبا در همان نقطهاي که «دختر خيابان انقالب» ايستاده بود ،روي جعبه تاسيسات برق ايستاده ،روسري خود را برداشته و يک روسري به سرچوب زده و تکان داده است .دو نفر ديگر براي اقدامي مشابه ،محل ديگري از خيابان انقالب را انتخاب کرده است .تصويري نيز از زني منتشر شده که کنار يک بلوار را براي حرکت اعتراضي به حجاب اجباري در ايران انتخاب کرده است. در يکي ديگر از تصاوير که روز دوشنبه 9بهمن منتشر شد ،دختري روي يک نيمکت سنگي حرکت اعتراضي مشابهي انجام داده و روسري خود را به سر چوب زده است. کاربران توئيتر محل آن را پل سيدخندان اعالم کردند. اين اعتراض زنان به حجاب اجباري در فضاي مجازي با استقبال کاربران مواجه شده است و بسياري از کاربران
I
PA
اعتراض مدني اين زنان را ستودهاند .افزايش تعداد زنان معترض به حجاب اجباري موجب شد که کاربران شبکههاي مجازي به جاي هشتگ «دختر ـ خيابان ـ انقالب» ،از دو هشتگ «زنان ـ خيابان ـ انقالب» و «دختران ـ خيابان ـ انقالب» استفاده کنند. برداشتن حجاب در ايران جرم محسوب ميشود .با اين حال از آنجا که حرکت اين زنان به نوعي يک حرکت اعتراضي محسوب ميشود ،نگرانيهايي از نحوه برخورد با آنان وجود دارد.
تهران در آستانه جيرهبندي آب آشاميدني
فقط خطر زلزله تهران را تهديد نميکند .بحران بيآبي هم زندگي اجتماعي در پايتخت را به مخاطره انداخته است. فرماندار تهران اعالم کرده که اگر کاهش بارندگي به همين شکل ادامه يابد 52 ،درصد از اهالي تهران از آب آشاميدني محروم ميمانند. مديرعامل شرکت آب و فاضالب تهران اعالم کرده که براي عبور از بحران آب در پايتخت ،هر روز کارشناسان جلساتي را برگزار ميکنند .با اين حال ظاهرًا تنها يک راه باقي مانده و آن مجازات مشترکان پرمصرف يا جيرهبندي آب است. عيسي فرهادي ،فرماندار تهران هشدار داده بود که چنانچه بارندگي افزايش پيدا نکند ،نيمي از اهالي تهران و استان البرز از دسترسي به آب آشاميدني محروم ميمانند .به گفته فرهادي« ،آب 52درصد شامل 17ميليون نفر جمعيت شهر تهران و البرز از سدها تامين ميشود .در 47سال گذشته کمترين ميزان آب را در تهران داشتهايم .اگر عدم بارندگيها همينطور ادامه پيدا کند 52درصد جمعيت تهران و البرز فاقد آب شرب خواهند بود». حدود يک ميليارد و 25ميليون مترمکعب آب از منابع آبي سطحي و زيرزميني به تأمين آب شرب استان تهران اختصاص داده شده که اين آبها از طريق دو سامانه شرق و غرب تأمين ميشود .سامانه شرق شامل سدهاي الر ،لتيان و ماملو و سامانه غرب شامل سدهاي اميرکبير و طالقان است. خشکسالي در ايران پديده تازهاي نيست .در طول تاريخ به دليل گسترش خشکسالي و بيابانزايي ايرانيان به تدريج به سمت زاگرس در غرب و به سمت البرز در شمال فالت ايران کوچيدهاند .همدان ،اصفهان ،کرمان ،مشهد، شيراز و هرات که در دورههاي مختلف مدتي پايتخت ايران بودهاند ،همگي با بحران بيآبي مواجهاند.
پس از هفت سال ت دختران محدوديت مالقا ميرحسين و رهنورد برداشته شد دختران ميرحسين موسوي و زهرا رهنورد که طي دو ماه اخير دو بار در هفته امکان مالقات با پدر و مادر محصور خود در زندان خانگي را داشتهاند ،حاال بر اساس اعالم ماموران امنيتي ميتوانند هر زمان که خواستند به ديدار زهرا رهنورد و همسرش بروند. به گزارش کلمه ،ديدارهاي اعضاي خانواده ميرحسين و رهنورد که از دو ماه پيش ،از يک بار در هفته ،به دو نوبت افزايش پيدا کرده بود ،حاال با اعالم مسئوالن به دختران، بدون محدوديت زمان شده و اعضاي درجه يک (دختران و خانوادهشان) ميتوانند بدون زمانبندي هفتگي به ديدار دو محصور خانه اختر بروند. همچنين در هفتههاي اخير تعداد ديگري از خانواده رهنورد ،از جمله برادر و چند نفر از اعضاي نزديک نيز اجازه
5
يافتهاند که در منزل مادر رهنورد و هنگامي که بر بالين مادر بيمارش حاضر بوده با او ديدار داشته باشند. خواهران ميرحسين نيز توانستند به همراه همسرانشان در منزل بنبست اختر با وي ديدار داشته باشند. اين تغيير در مالقاتها بيشترين گشايش در حصر ظالمانه طي هفت سال گذشته است؛ هفت سالي که برخي ماههاي آن با بيخبري مطلق خانواده از محصوران و بالعکس همراه بوده است. طي دو ماه گذشته اما در پي گشايشهايي اندک ،مکان مالقات از محل امن مجاور زندان اختر ،به داخل خانه منتقل شده ،ماموران از حضور در مالقات منع شدند و تعداد ديدارها به دو بار در هفته افزايش پيدا کرده بود. خانواده آقاي موسوي تاکيد کردهاند که هرگونه تغيير و تحول در وضعيت محصورين را به صورت شفاف از طريق منابع مورد وثوق خود به اطالع مردم خواهند رساند.
افزايش چشمگير واردات ايران از کشورهاي اروپايي
سازمان توسعه تجارت ايران از افزايش چشمگير واردات ايران از کشورهاي اروپايي خبر داده است، اما گفته که صادرات غيرنفتي ايران به قاره سبز کاهش يافته است. بر اساس اين گزارش که در وبسايت رسمي سازمان توسعه تجارت منتشر شده است ،ايران در مجموع ،در هشت ماه سال جاري نزديک به 28.5 ميليارد دالر صادرات غيرنفتي داشته که نسبت به دور مشابه سال گذشته ،بيش از يک درصد کاهش يافته است. نزديک يک چهارم کل صادرات ايران شامل شامل ميعانات گازي و گازهاي هيدروکربوري خام است و معلوم نيست چرا ايران اين کاالهاي خام نفتي را در «سبد صادرات کاالهاي غيرنفتي» قرار ميدهد. واردات ايران نيز در هشت ماه سال جاري به حدود 32.5ميليارد دالر رسيده که نسبت به سال گذشته 17.5درصد رشد داشته است. در اين ميان ،فروش کاالهاي غيرنفتي ايران به اتحاديه اروپا ،بيش از 16درصد کاهش يافته و به 912ميليون دالر رسيده است .با اين حال ،واردات ايران از اتحاديه اروپا 26درصد افزايش داشته و به حدود 6.6ميليارد دالر رسيده است. در ميان کشورهاي اروپايي ،بريتانيا و فرانسه 76تا 78درصد صادرات خود به ايران را افزايش دادهاند و کشورهايي چون بلژيک و سوئد نيز فروش کاال به ايران را به ترتيب 2.5و 5.2برابر کردهاند. اما صادرات آلمان ،بزرگترين شريک تجاري ايران در اتحاديه اروپا 29 ،درصد افت کرده است. صادرات ژاپن و پاکستان به ايران نيز تقريبا دو برابر شده است. 60درصد واردات ايران شامل کاالهاي واسطهاي و 20درصد کاالهاي مصرفي بوده است. بر اساس اين گزارش ،در ميان کاالهاي عمده وارداتي ،خودرو و قطعات آن ،همچنين وسائل
For Advertisement Call:
الکترونيکي و کشاورزي در صدر هستند. اداره آمار اياالت متحده آمريکا نيز گزارش 11ماهه تجارت با ايران را منتشر کرده است .بر اساس اين گزارش در اين دوره آمريکا 121 ميليون و 600هزار دالر کاال به ايران صادر کرده است که نسبت به دور مشابه سال گذشته بيش از 30درصد کاهش نشان ميدهد. صادرات ايران به آمريکا نيز در اين دوره زماني با کاهشي 48درصدي به 54ميليون و 800هزار دالر رسيده است. صادرات ايران به آمريکا عمدتا عبارت از فرش و پسته است .آمريکا نيز محصوالت پزشکي ،دارويي و کشاورزي به ايران ميفروشد.
سانحه غرق شدن نفتکش ايراني برخورد بين يک نفتکش ايراني و يک کشتي فلهبر چيني در آبهاي درياي چين شرقي مرگ 32سرنشين کشتي ايراني را به همراه داشته است. کشتي فلهبر چيني ،با خسارتي نه چندان جدي ،محل را ترک کرد و همه خدمهاش نجات يافتهاند. تعداد خدمه و سرنشينان نفتکش ايران که با نام «سانچي» حرکت ميکرد 32 ،نفر بود که دو نفر از آنها بنگالدشي و بقيه ايراني بودند. 27نفر از سرنشينان خدمه کشتي بودند .همسر يکي از افسران و چهار دانشجوي کشتيراني هم ديگر سرنشينان کشتي سانچي بودند .همراه بردن اعضاي خانواده کارکنان و دانشجويان کشتيراني براي کارآموزي روندي معمول است. تاکنون تنها جسد سه نفر از قربانيان پيدا شده است. يکي از جسدها را امدادگران از آب گرفتند .دو جسد ديگر هم امدادگران چيني از کشتي خارج کردند .به دليل سوختگي، هنوز هيچ کدام از جسدها شناسايي نشده است و براي يافتن هويت آنها بايد آزمايش دياناي انجام شود. مقامهاي ايراني ميگويند پيدا کردن پيکر بقيه سرنشينها ديگر امکانپذير نيست. چهار تن از کشته شدگان اهل بندر انزلي بودند. شواهد ظاهري نشان ميدهد که دماغه کشتي چيني به
5
پهلوي راست نفتکش ايراني برخورد کرده است .اما هنوز گزارش رسمي براساس اطالعات جعبههاي سياه دو کشتي منتشر نشده است .امدادگران چيني موفق شدند در مدت کوتاهي که روي عرشه بودند ،جعبه سياه کشتي سانچي را پيدا کنند .طبق قانون اين جعبه سياه به پاناما ،محل ثبت کشتي فرستاده شده است. در حدود ده سال اخير ،تصادف ،چهارمين عامل غرق شدن يا از دور خارج شدن کشتيها بوده است .البته اين روند نزولي بوده است .در سال 2016تنها يک کشتي تجاري به دليل تصادف غرق شده است ،معادل يک درصد کل عوامل از بين رفتن کشتيها ،در حالي که اين تعداد يک دهه پيش 17مورد بوده است که برابر با 10درصد کل عوامل بوده است.
درگذشت جهانگير آموزگار ،ناظر هميشه «بيدار» اقتصاد ايران
زندگي نود و هشت ساله جهانگير آموزگار ( 1298تا 1396خورشيدي) در سالهاي پاياني دودمان قاجار آغاز شد و نزديک به چهار دهه بعد از پايهگذاري نظام جمهوري اسالمي به پايان رسيد. در مسيري چنين طوالني و انباشته از فراز و نشيب، او هم بازيگر عرصههاي اقتصادي ايران و جهان بود و هم تحليلگر پيگير و موشکاف رويدادهايي که در آنها جريان داشت. دنباله در صفحة بعد
6 دنباله از صفحة قبل
زير بناي تحصيلي استواري که جهانگير آموزگار از آن برخوردار شد ،او را براي انجام اين نقش دوگانه آماده کرد. حقوق و علوم سياسي تا مقطع ليسانس در دانشگاه تهران و اقتصاد تا مقاطع فوق ليسانس و دکترا از دانشگاههاي واشنگتن و يوسي الاي کاليفرنيا به زايش شخصيتي کمک کردند که هم وضعيت و مشکالت کشور خود را به خوبي مي شناخت و هم با پيچ و خم مسايل بينالمللي آشنا بود.
اقتصاد رشته تخصصي او بود ،ولي حقوق و علوم سياسي به او امکان ميداد از گرفتار شدن در بند تحليلهاي يکسويه بگريزد .اين نگاه چند بعدي يکي از ويژگيهاي آثار بسياري است که از او بر جاي مانده است. او با تکيه بر بار علمياش ،نخست به کار تدريس در دانشگاههاي آمريکا پرداخت و در همان حال ،به عنوان مشاور اقتصادي ،با سازمان برنامه و بودجه ايران همکاري ميکرد. اين سر آغاز اوجگيري او در نهادهاي اقتصادي کشورش بود و هنگامي که دکتر علي اميني در آغاز دهه 1340به نخستوزيري ايران منصوب شد ،جهانگير آموزگار در دولت او نخست در راس وزارت بازرگاني و سپس وزارت دارايي قرار گرفت. او بعد از سقوط دولت اميني در ديوانساالري نظام شاهنشاهي در مناصب مهم ديگري انجام وظيفه کرد. در صحنه جهاني نيز جهانگير آموزگار در نهادهاي اقتصادي نقشي فعال داشت ،از جمله در مقام مدير اجرايي صندوق بينالمللي پول در سالهاي پيش از انقالب اسالمي و مشاور ويژه مديرکل همان نهاد در سالهاي بعد از انقالب. انرژي پايان ناپذير او در نوشتن ،آن هم در دهههاي هشتاد و نود سالگي ،ستايش برانگيز است .از هشت کتابي که به انگليسي از او بر جاي مانده ،آخرين آن (زير عنوان «جمهوري اسالمي ايران :مالحظاتي درباره يک اقتصاد نوظهور») در سال 2014منتشر شد ،زماني که نويسنده نود و چهار ساله بود .طي دهه پاياني زندگي او ،مقاالتش همچنان عالقمندانش را سيراب ميکرد. نکته جالب آنکه رسانههاي معروف به «اصالح طلب» اغلب بر انتقادهاي جهانگير آموزگار از محمود احمدينژاد انگشت ميگذاشتند ،و رسانههاي معروف به «اصولگرا»، انتقادهاي او را از سياست حسن روحاني بزرگ ميکردند. از لحاظ فکري ،جوهر نوشتههاي اقتصادي جهانگير آموزگار در راستاي اعمال سياستهايي است که در قالب کلي «اقتصاد آزاد» (بازار) ميگنجند .مباني تحصيالت دانشگاهي او ،تجربياتش در درون دستگاه اجرايي ايران پيش از انقالب ،تحوالت نظري بعدي و نيز ماموريتهايش در صندوق بينالمللي پول او را به اين نتيجه رسانده بود که بدون انجام يک سلسله اصالحات بنيادي در راستاي ايجاد فضاي مناسب براي کسب و کار و هماهنگ شدن با نظام اقتصادي بينالمللي ،نميتوان از جهنم واپس ماندگي بيرون آمد.
سعيد طوسي از اتهام آزار جنسي کودکان تبرئه شد
سعيد طوسي از اتهام آزار جنسي کودکاني که به آنها قرآن درس ميداد تبرئه شده است. آقاي طوسي ادعاها درباره اعمال نفوذ مقامهاي دفتر رهبر در اين پرونده را نادرست خواند. محمود صادقي ،نماينده مجلس ايران با انتشار تصويري
6
از يک حکم دادگاه گفته است که دادگاه تجديدنظر تهران آقاي طوسي را تبرئه کرده است. آقاي صادقي از «اعمال نفوذ آشکار در فرايند دادرسي» سخن گفته است. آقاي صادقي ادعا کرده است که فرد يا افرادي که در دفتر آيتاهلل خامنهاي نفوذ کردهاند براي تبرئه آقاي طوسي به قوه قضاييه ايران فشار آوردهاند .محمود صادقي مدعي شده است که حکم دادگاه تجديدنظر بدون امضاي رئيس دادگاه و با راي دو مستشار از شعبه ديگر صادر شده است. بيش از يک سال پيش خبر شکايت خانواده چند کودک و نوجوان از سعيد طوسي منتشر شد. شاکيان آقاي طوسي را متهم کردند که کودکان تحت آموزش خود را مورد آزار جنسي قرار ميداده است.
عمليات عفرين؛ دولت ترکيه بيش از 300نفر را بازداشت کرده است
دولت ترکيه بيش از 300نفر را به دليل انتقاد از عمليات نظامي اين کشور عليه گروههاي کرد در شمال سوريه بازداشت کرده است .وزارت کشور ترکيه اين افراد را به تبليغ تروريسم متهم ميکند. عمليات نظامي ترکيه عليه نيروهاي کرد در عفرين در شمال غرب سوريه از چند هفته پيش آغاز شده و به گفته مقامات ترکيه ،نيروهاي اين کشور يک تپه استراتژيک را در نزديکي شهر اعزاز تصرف کردهاند. ترکيه در اين عمليات براي بيرون راندن نيروهاي کرد از عفرين ،از نيروهاي ارتش آزاد سوريه و شبه نظاميان اسالمگرا نيز استفاده ميکند. ترکيه يگانهاي مدافع خلق يا «يپگ» (عمدهترين گروه ائتالف نيروهاي دموکراتيک سوريه) را به عنوان شاخه سوري حزب کارگران کردستان (پکک) و گروهي «تروريستي» تلقي ميکند و ميخواهد مناطق مرزي را از کنترل آنها خارج کند .آمريکا با نظر ترکيه موافق نيست و از اين گروهها حمايت ميکند. عالوه بر بمبارانها ،توپخانه ارتش ترکيه هم به گلولهباران عفرين و اطرافش ادامه داد .ترکيه نام اين عمليات را «شاخه زيتون» گذاشته و از زمان شروع عمليات، صدها نفر را به دليل انتقاد از آن در شبکههاي اجتماعي بازداشت کرده است. در مناطق ديگر سوريه هم عمليات نيروهاي حکومت بشار اسد براي پس گرفتن مناطق تحت کنترل مخالفان ادامه دارد و عمليات هوايي اين نيروها باعث کشته شدن بيش از 30نفر در ادلب شد.
نامه احمدينژاد به خامنهاي ،عليه برادران الريجاني محمود احمدينژاد در نامهاي به رهبر جمهوري اسالمي، با اعالم اينکه برادران الريجاني «لطمات جبرانناپذيري به اعتماد مردم ،انقالب» و مجلس و قوه قضائيه زدهاند، خواستار ورود آيتاهلل خامنهاي به پرونده حميد بقايي ،معاون سابق خود ،و جلوگيري از «ظلم» به او شد. رئيسجمهور سابق ايران همچنين برادران الريجاني را متهم کرد که «اصرار بر تخريب و حذف» او و نزديکانش از فضاي سياسي دارند. صادق الريجاني ،رئيس قوه قضائيه ،علي الريجاني، رئيس مجلس و محمد جواد الريجاني ،معاون بينالملل قوه قضائيه است. در همين حال آقاي احمدينژاد با اشاره تلويحي به تجمعهاي اعتراضي اخير نوشت« ،مستحضر هستيد که آقايان الريجاني چه لطمات جبرانناپذيري به مردم ،انقالب
February 2018 و جنابعالي و به اعتماد مردم نسبت به نظام و انقالب وارد کرده و چه باليي بر سر کشور و به خصوص دستگاه قضا و مجلس آوردهاند». وي اضافه کرد« ،عليالقاعده بايد از وضع زندگي و خانواده آنان گزارشهاي الزم به عرض جنابعالي رسيده باشد». اشاره آقاي احمدينژاد به «وضع زندگي و خانواده» برادران الريجاني در حالي بيان ميشود که وي و نزديکانش پيش از اين از موضوع «جاسوسي» دختر رئيس قوه قضائيه سخن گفته بودند. در همين حال صادق الريجاني ،محمود احمدينژاد را به «دروغگويي» متهم کرده و گفته بود که او در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام به دبير شوراي عالي امنيت ملي گفته ،دختر رئيس قوه قضائيه «بازداشت است و آدرس دقيق محل بازداشت وي را هم ميدانيم». مقامات قوه قضائيه گزارشها درباره «جاسوسي» زهرا الريجاني ،دختر رئيس قوه قضائيه ،را تکذيب کردهاند. آقاي احمدينژاد در اين نامه همچنين نوشت که وزير خارجه بريتانيا در سفر اخير خود به تهران «توصيههايي به برخي از افراد داشتهاست که اميدوارم اطالعات مربوطه به حضرتعالي انتقال داده شده باشد». رئيسجمهور پيشين ايران تلويحًا اين سفر را با به گفته او تالش برادران الريجاني براي حذف آقاي احمدينژاد از فضاي سياسي مرتبط دانست و افزود« ،ميخواهند به هر ترتيب قلم و زبان ياران اينجانب را بشکنند». رئيسجمهور سابق ايران در نامه خود ضمن تأکيد بر «بيگناهي» حميد بقايي يادآور شد که رهبر جمهوري اسالمي سال گذشته دستور آزادي او از زندان «انفرادي و ناجوانمردانه و در شرايط سخت» را صادر کرده است. آقاي احمدينژاد قوه قضائيه را متهم کرد که قصد داشته «در خفا آقاي بقايي را محکوم و با تبليغات گسترده» او و ديگر دوستانش را محکوم و از صحنه سياسي حذف کنند. وي اعالم کرد که حکم صادرشده براي آقاي بقايي «در بيپايگي در تمام دوران قاجار ،پهلوي و جمهوري اسالمي و شايد در جهان بيسابقه بوده و موجب وهن جمهوري است». بر اساس گزارشها ،حميد بقايي ،معاون آقاي احمدينژاد در دوره رياست جمهوري ،در دادگاه اوليه به 15 سال زندان محکوم شد ه است.
پاريس هيلتون روسي در راه کرملين
کسنيا سوبچاک، ي مجر تلو يز يو ن ، روزنامهنگار و فعال اجتماعي، اين روزها بيش از هر زمان ديگري نامش بر سر زبانها است، افتاده اگرچه حتي در صورت حضور در انتخابات، شانس زيادي براي پيروزي ندارد. سو بچا ک ، 36ساله است و او را پاريس هيلتون روسي هم مينامند. وي هماکنون از نامزدهاي جدي انتخابات ماه مارچ ناميده ميشود .براساس گزارش خبرگزاري تاس روسيه ،او توانسته با جمعکردن 101هزار و هشت امضا مجوز حضور در انتخابات را به دست بياورد .نامزدهاي مستقل انتخابات که از طرف هيچکدام از احزاب حمايت نميشوند نياز به حداقل 100هزار امضا دارند. شهرت کسنيا سوبچاک از يک شوي تلويزيوني آغاز گرديد .او هماکنون در شبکه تلويزيوني خصوصي و مستقل «دژد» که به معناي باران است ،فعاليت ميکند .سوبچاک مدرک کارشناسي ارشد خود را در رشته روابط بينالملل و علوم سياسي از دانشگاه دولتي روابط بينالملل در مسکو دريافت کرده است .او همچنين در چندين فيلم سينمايي حضور داشته است. سوبچاک اعالم اوليه حضور خود را در تاريخ 19اکتبر 2017و در يوتيوب اعالم کرد .او از ابتداي فعاليتش نام کمپين انتخاباتي خود را «نامزدي در برابر همه» ناميده است.
البته بعضي از سياستمداران معتقدند که حضور سوبچاک در انتخابات رسمًا از پيش مورد تائيد کرملين قرارگرفته است. پدر سوبچاک ،استاد سابق والديمير پوتين و ديميتري مدودف بوده است .آناتولي سوبچاک استاد سابق دانشگاه لنينگراد که رابطهي نزديکي با پوتين داشته و در مراحل مختلف به پوتين براي حضور در سياست کمک کرده بود. سوبچاک خودش را فمينيست مينامد ،همچنين در مانيفست خودش در اين باره ميگويد «يکي از بزرگترين نقاط مشکالت روسيهي امروزي ضعف و عدم حضور پررنگ زنان در فضاي صنعتي و سياسي است .تقريبًا 500شغل مهم در روسيه به روي زنان بهصورت رسمي بسته شده است و آنها نميتوانند در اين فضاها کار کنند .دستمزد و حقوقي که زنان در برابر مردان دريافت ميکنند حداقل 30 درصد کمتر است و در ميان شرکتها و کمپانيهاي بزرگ و معروف در روسيه تنها 5درصد آنها توسط زنان مديريت ميشوند .از همه مهمتر زنان که بيش از نيمي از جمعيت روسيه را تشکيل ميدهند ،مستحق داشتن صدايي بهعنوان نماينده آنها براي اولين بار پس از 14سال سلطه مردان در انتخابات هستند». وي همچنين از حمايتکنندگان بازار آزاد اقتصادي (کپيتالسيم) و خصوصيسازي است .او خودش را يک وطنپرست و مليگرا معرفي ميکند ،اگرچه که معتقد است اين روزها وطنپرستي در روسيه کام ً ال مصنوعي و ساختگي است.
محاصره کاخ رياست جمهوري از سوي جداييطلبان يمن
خبرگزاري فرانسه از قول مقامهاي نظامي يمني گزارش داد که جداييطلبان جنوب يمن کاخ رياستجمهوري اين کشور در بندر عدن را به محاصره خود درآوردهاند و برخي گزارشهاي ديگر نيز حاکي از تصرف اين کاخ بهدست جداييطلبان است. احمد عبيد بن دغر ،نخستوزير يمن ،در روزهاي اخير از کشورهاي عربي خواسته بود شهر عدن را از افتادن بهدست جداييطلبان جنوب نجات دهند. از زمان گسترش جنگ در سال 2015ميالدي ،حکومت يمن که از سوي جامعه بينالمللي به رسميت شناخته ميشود ،عدن را به عنوان پايتخت موقت کشور تعيين کرده است. مقامهاي يمني ميگويند افراد مسلح وفادار به گروه جداييطلب موسوم به «شوراي انتقالي جنوب» نبرد را تا به دروازههاي کاخ معاشيق پيش بردهاند .اين کاخ محل استقرار دولت يمن است که از سوي مجامع بينالمللي به رسميت شناخته ميشود. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ،مقامهايي که نخواستهاند نامشان فاش شود ،ميگويند که نخستوزير دولت يمن قرار است اين کشور را ترک کند. با وجود آنکه امارات متحده عربي از کشورهاي عضو ائتالف منطقه اي به رهبري عربستان سعودي ،براي حمايت از دولت يمن عليه شورشيان شيعه حوثي است؛ خبرها حاکي است که جداييطلبان درگير با دولت يمن ،از سوي ابوظبي پشتيباني ميشوند. در ماه مارچ 2015ميالدي ،عربستان سعودي و متحدان آن کشور ،عمليات هوايي را عليه شيعيان حوثي در يمن آغاز کردند؛ حوثيها که از حمايت ايران برخوردارند در آن زمان صنعا ،پايتخت ،و بخش بزرگي از يمن را تحت کنترل خود درآورده و در حال پيشروي به محل استقرار دولت در جنوب ،يعني در عدن ،بودند. نبردهاي شديد دو روزه بين جداييطلبان و نيروهاي دولتي در عدن دستکم 36کشته و 185زخمي برجاي گذاشتهاست.
I
7
PA
For Advertisement Call:
7
شام آخر در تهران؛ روايت آخرين شبانهروز شاه و ملکه در ايران علي همداني «هر بار که صبح 26دي ماه سال 1357را به ياد ميآورم ،اندوهي عميق و بي پايان قلبم را ميفشارد .آن روز تهران در سکوتي دلهره آور فرو رفته بود .گويي پايتخت ما که از چند ماه پيش در خون و آتش به سر ميبرد ،ناگهان نفس در سينه حبس کرده بود ».اين توصيف فرح پهلوي، آخرين ملکه ايران است از بامداد آخرين روز حضور او و شاه در ايران. تصميم قطعي به خروج از کشور را ده روزي بود که شاه گرفته بود و آنطور که فرح پهلوي در کتاب خاطراتش مي نويسد« ،پادشاه مايل بود خبر سفر به اين گونه اعالم شود که آنان براي چند هفته استراحت به خارج سفر ميکنند. آيا به اين مطلب اعتقاد داشت؟ نااميدي و اضطرابي که گاه به گاه در نگاهش مشاهده ميکردم ،نشاني از اين مطلب نداشت .اما من بدون آنکه واقعا اعتقادي داشته باشم ،اين اميد را در دلم ميپروراندم». از روزي که بنا به رفتن شده بود ،آنطور که فرح پهلوي ميگويد ،او به تنها چيزي که فکر ميکرد جمع کردن خاطراتي بود که اين و سو آن سو مانده بود و در صدر همه آنها ،تصاوير و آلبومهاي خانوادگي. او ميگويد« ،در بيم و اميد و کشمکش بودم. تظاهرکنندگان خشمگيني را به نظر ميآوردم که به داخل کاخ ريختهاند و گنجهها و کشوهايمان را باز ميکنند .اما به هيچوجه نميخواستم آنها فکر کنند که ما اموالمان را بردهايم .از روساي موزهها خواستم تا براي بردن هدايايي که از سوي پادشاهان و روساي دولتها به ما داده شده بود و نيز بعضي از اشياي شخصي به کاخ بيايند .لباسهاي ايرانيام را به قصد جا گذاشتم .دوست داشتم قسمتي از وجودم در کاخ باقي بماند». همينطور هم شد و لباسهايي که با ايده فرح پهلوي و از تلفيق هنر ايراني و طراحي مدرن دوخته شده بود ،حاال بعد از چهل سال هنوز در کاخ نياوران مانده و گاه و بيگاه به نمايش گذاشته ميشود. جزييات کاخها ،به ويژه کاخ مورد عالقه شهبانو فرح، کاخ نياوران ،که در دوران حضورش در ايران ساخته شد، هنوز مورد توجه اوست .وقتي که او را در مهرماه امسال مالقات کردم و چندين عکس تازه از کاخ نياوران را نشانش دادم ،با اشتياق درباره سالمت گوشه اين کاخ که بيش از يازده سال خانه او بود و حفظ آثاري که به ياد داشت کنجکاوي ميکرد .مثال از من خواست تا براي بازبيني اشياي تاريخي که در يکي از ويترينهاي کاخ نياوران نگهداري ميشود ،يکي از تصاوير را روي کامپيوترم بزرگ کنم يا وقتي درباره يکي از اتاقها که بعد از انقالب ،از وسايلش کاسته شده و جور ديگري معرفي ميشود ،سوال کردم که کجاست ،با لحني پر از طنز پاسخ داد« ،اينجا کجاست؟ اتاق خواب بنده!» او پيگير باغچه تاريخي کاخ هم بود و در واکنش به اين خبر که مسئوالن فعلي تصميم گرفتهاند تا بر اساس مدارک موجود ،گلکاري باغ را به سبک سنتياش انجام بدهند با طنز هميشگياش گفت« ،پس هنوز با گلهاي قديمي بد نشدهاند؟» به دليل همين تمايل به حفظ تاريخ بود که چند روز مانده به خروج خانواده سلطنتي از ايران ،از فيلمبرداران رسانههاي
بينالمللي و خبرنگاران خواسته شد تا از کاخها بازديد کنند و براي ثبت در تاريخ و آنطور که فرح پهلوي ميگويد ،براي جلوگيري از «بدانديشيها» از جاي جاي کاخها فيلم بگيرند. خبرنگار خبرگزاري آسوشيتدپرس که از جمله بازديدکنندگان از کاخ بوده در گزارشش که در روز خروج شاه پخش شده ميگويد که «کاخ سلطنتي دست نخورده است .لباسها همه در کمدها ماندهاند و فقط آنها را پوشاندهاند .ويترينها و کمدها دست نخورده اند .کتابخانه ملکه همچنان مملو از آثار هنري است که او دوست داشته است .حس کلي کاخ اين است که خانوادهاي که اينجا ميزيسته ،براي سفري کوتاه رفته و باز خواهد گشت». پيش از خروج شاه و ملکه ،فرزندان آنها ايران را ترک کرده بودند .فرحناز ،بزرگترين دختر آنها ،يک ماه قبل نزد وليعهد رفت که در آمريکا مشغول تحصيل بود .عليرضا و ليال هم روز 25دي ،يک روز پيش از خروج پدر و مادرشان ،با سرپرستي مادر بزرگ ،فريده ديبا ،عازم آمريکا شده بودند. آخرين شب حضور شاه و ملکه فرح در ايران را ويليام ساليوان ،آخرين سفير آمريکا در ايران چنين توصيف ميکند، «در آخرين ديدارم در نياوران دست شاه را به گرمي فشردم. هم من ميدانستم و هم خودش ميدانست که ديگر باز نخواهد گشت ،اما هر دو وانمود کرديم که اوضاع بهتر خواهد شد و او براي سفري کوتاه ميرود». همان شب ،فرح پهلوي تصميم ميگيرد تا براي فرزندانش يادگاري از اتاقهايشان بر دارد .او ميگويد که به فرحناز تلفن کرده و از او ،که در هنگام خروج نميدانست شايد هرگز نتواند به خانهاش باز گردد ،ميخواهد تا اگر يادگاري از اتاق شخصي خود ميخواهد ،به او بگويد .فرحناز پوستر ستار و تيم ملي فوتبال ايران را درخواست ميکند. فرح پهلوي همينطور ميگويد که در آن شب شلوغ ،فرصت نشد تا به کاخ اختصاصي وليعهد (که حاال با نام کوشک احمد شاهي در مجموعه کاخ نياوران شناخته ميشود) برود و وسايل شخصي رضا پهلوي و از جمله لباسهاي کودکي، دندان شيري و نواري را که از نخستين حرفهايش ضبط شده بود بردارد .يکي از مسئوالن کاخ نياوران بعدها در گفتوگويي با من تاييد کرد که همه اينها در جا به جاييها و تعميرات گم شده است. در توصيف صبح بيست و ششم دي ماه ،خبرنگاران رسانههاي بينالمللي بسيار نوشتهاند .خبرنگار وقت «بي. بي .سي» در تهران ،آن روز را آفتابي و سرد توصيف ميکند. او در گزارشش از تهران مينويسد« ،کسي نميدانست که قرار است امروز شاه از ايران برود .باد شديدي ،برفهاي نشسته بر کوههاي البرز را با خود به شهر ميآورد .راديو
تهران از صبح مارشهاي متعددي پخش ميکرد .فضاي کلي شهر آرام بود .تا پيش از خبر ساعت 14راديو تهران که خبر خروج شاه از ايران را براي اولين بار داد و با او گفتوگوي مختصري کرد ،همه اطالعات ما بر اساس حدس و گمان بود». شهبانو فرح در توصيف ساعات نخستين صبح ميگويد« ،من و پادشاه صبحانه را بر خالف اکثر اوقات جدا از هم صرف کرديم .پادشاه تمام صبح را در دفتر کارشان در کاخ جهان نما (صاحبقرانيه) بودند .چند قرار مالقات داشتند و به فکر چيز ديگري و حتي جمع کردن وسايل شخصي خودشان هم نبودند .در نياوران کساني که در کاخ کار ميکردند ،گريه سر داده بودند و اصرار ميکردند که ايران را ترک نکنيم .من مدام به همه دلداري ميدادم که اوضاع اينطور نخواهد ماند .من به هر يک از آنها چنان که هميشه رسم بود از جواهرات شخصي يا مقداري پول دادم و روي برخي از آنها را بوسيدم .سعي کردم تا ناراحتيام را نشان ندهم .سرانجام وقت رفتن شده بود و همه روي پلهها جمع شده بودند .خاطرات چهرههاي مضطرب برخي از ايشان هنوز خاطرم هست». در روز اشغال کاخ نياوران به دست انقالبيون در 22 بهمن ،1357از جمله نقاطي که بيشترين آسيب را ديد کاخ صاحبقرانيه بود .آنطور که خبرنگار وقت «بي .بي .سي» در تهران گزارش کرده است« ،انقالبيون کاغذهاي زيادي را از پنجره کاخ به بيرون ريختند» و آنطور که تصاوير خبرگزاري آسوشيتدپرس نشان ميداد ،عصر همان روز ،توده بزرگي از کاغذ و عکس در سرسراي کاخ صاحبقرانيه به آتش کشيده شد .کميته انقالبي مسئول حفظ کاخ نياوران شد اما در تصاوير خبري که خبرگزاري رويترز ،يک هفته بعد از سقوط نظام شاهنشاهي ،از تهران مخابره کرد ،جمع بزرگي ديده ميشوند که با اتوموبيلهاي شخصي وارد کاخ شده و مبلمان چندين ساختمان مجموعه نياوران را با خود بردند. بيش از کاخ اختصاصي نياوران ،کاخ صاحبقرانيه (محل کار شاه) و کوشک احمد شاهي (کاخ وليعهد) مورد تعرض قرار گرفت. شاه و ملکه با دو هليکوپتر جداگانه به فرودگاه مهرآباد رفتند .فرح پهلوي فرودگاه مهرآباد را «خالي از جوش و خروش» هميشگي توصيف ميکند .او ميگويد« ،همسرم ناآرام ايستاده بود و با چند تن از دوستان و وفاداران خود صحبت ميکرد .ناگهان يکي از افسران گارد پادشاهي خود را به پاي او انداخت و استدعا کرد که ايران را ترک نکند. پادشاه خم شد و او را از زمين بلند کرد .در اين لحظه تاثر و اندوه ،او را که هميشه بر خود تسلط داشت ،فرا گرفت و
اشک در چشمانش پديدار شد». به خبرنگاران خارجي اجازه حضور در مهرآباد داده نشده بود ،اما چندين خبرنگار داخلي ،از جمله خبرنگاران راديو و تلويزيون ملي ايران در مهرآباد حضور داشتند و پرسش و پاسخ کوتاهي با آخرين شاه و شهبانوي ايران انجام شد. شاه مردم را به «حفظ آرامش و نظم» توصيه کرد و ملکه فرح در گفتوگو با راديو تهران گفت که «تاريخ ايران فراز و نشيبهاي بسياري به خود ديده و بارها مورد تهاجم و اشغال قرار گرفته است ،اما هميشه از مشکالت بر آمده است ».جملهاي که با گذشت چهار دهه ميگويد هنوز به آن اعتقاد دارد. به دليل اعتصاب کارکنان مخابرات و خرابي خطوط تلفن ،گرفتن خبر از مجلس شوراي ملي ممکن نبود. اميرارسالن افشار رئيس اداره کل تشريفات دربار با استفاده از بيسيم ،توانست از مجلس که شاهد جلسه پر تنش راي اعتماد به کابينه شاپور بختيار بود ،کسب خبر کند. شاه نميخواست پيش از به نتيجه رسيدن اين جلسه، کشور را ترک کند .سرانجام شاپور بختيار هم به فرودگاه آمد و بدرقه محمدرضا شاه و شهبانو فرح ،به آخرين دقايقش رسيد .در تصاوير خبرگزاري فرانسه ،شاپور بختيار هم پشت سر شاه و در چند قدمي پلههاي فرودگاه گريه ميکرد .ارتشبد عباس قرهباغي ،آخرين رئيس ستاد بزرگ ارتشداران که خود در ميان نظاميان حاضر در فرودگاه است، پس از سوار شدن شاه و ملکه به هواپيما ،به داخل هواپيماي شاهين (هواپيماي اختصاصي خانواده سلطنتي) رفت .او در گفتوگويي با «بي .بي .سي» آخرين ديدارش با شاه را چنين توصيف کرده بود« ،او توصيه کرد که راه حل اوضاع مملکت سياسي است و مواظب باشيد مبادا فرماندهان ديوانگي بکنند .در داخل هواپيما بار ديگر براي ايشان آرزوي سالمتي کردم ،دستش را فشردم و از هواپيما بيرون آمدم». هواپيما را خود شاه تا زمان خروج از ايران ،خلباني کرد و سفري را آغاز کرد که شايد خودش آن موقع نميدانست به کدام سو است؟ آيا پيش بيني ميکرد که قرار است سفرش به آمريکا که بالفاصله بعد از سفر به مصر در نظر گرفته شده بود به درخواست آمريکا لغو شود؟ آيا تصور ميکرد که ارتشي که با اشتياق و به زحمت در طول سالها ساخته بود، روزي به نفع حکومت تازه اعالم «بيطرفي» کند؟ آيا در دلش ميدانست که هرگز به ايران باز نخواهد گشت؟ آخرين شهبانوي ايران اما ميگويد با وجود گذشت چهار دهه ،همچنان اميد دارد که روزي به کشور باز ميگردد.
8
8
February 2018
فراز و نشيب دو سال اجراي برجام و چشمانداز آينده تحليلگران پاسخ ميدهند اجراي برنامه جامع اقدام مشترک ،موسوم به برجام ،دو سال پيش و حدود شش ماه پس از نهايي شدن توافق هستهاي ميان ايران و شش قدرت جهاني (آمريکا ،روسيه ،چين ،بريتانيا ،فرانسه و آلمان) آغاز شد. در اين دو سال وضعيت ايران از برخي جنبهها ،از جمله افزايش توليد و صادرات نفت تغييرات چشمگيري داشته اما انتظاراتي که دولت ،به خصوص شخص رئيس جمهور در به وجود آوردن آن دخيل بوده ،برآورده نشده است. به گزارش خبرگزاري ايسنا ،حسن روحاني در روز 17خرداد سال 1394در مراسم گراميداشت هفته محيط زيست گفته بود« ،تحريمهاي ظالمانه بايد از بين برود تا سرمايه بيايد و مشکل محيط زيست ،اشتغال ،صنعت و آب خوردن مردم حل شود ،منابع آبي زياد شده و بانکها احيا شوند». شايد اين سخنان اغراقآميز که کمتر از يک ماه پيش از امضاي توافق هستهاي در وين بيان شده براي قانع کردن منتقدان و مخالفان داخلي مذاکرات هستهاي و کساني که به قول روحاني «نميدانستند تحريم چيست» ابراز شده باشد. به نظر ميرسد رئيس جمهور دانسته يا ندانسته اين واقعيت را ناديده گرفته که با اجراي برجام قرار نبوده همه تحريمها «از بين برود» و بسياري از شرکتهاي بزرگ و بانکها و موسسههاي بينالمللي به خاطر نگراني از پيامد نقض تحريمهاي غيرهستهاي بسيار محتاطانه عمل ميکنند و رغبتي به سرمايهگذاريهاي کالن در ايران از خود نشان ندادهاند. رهبر جمهوري اسالمي ،علي خامنهاي نيز در دامن زدن به توهم «از بين رفتن تحريمها» بيتقصير نبوده است .او در روز 29مهر ماه همان سال در نامهاي به روحاني نوشته بود ،ايران بايد به شرطي برجام را بپذيرد که رئيس جمهور آمريکا و اتحاديه اروپا تعهد کتبي بدهند که «تحريمها بهکلي برداشته شده است». يکي ديگر از شرطهاي خامنهاي اين بود که در سراسر دورهي هشتساله اجراي برجام« ،وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانهاي ،از جمله بهانههاي تکراري و خودساختهي تروريسم و حقوق بشر ،توسط هر يک از کشورهاي طرف مذاکرات» نقض برجام محسوب شود و دولت ايران اجراي تعهداتش را متوقف کند. هيچ يک از اين شرطها پذيرفته نشده و خامنهاي در نامهاي که دو روز پس از آغاز اجراي برجام به رئيس جمهور نوشت اعتراف کرد که ايران براي توافق هستهاي «هزينههاي سنگيني» پرداخته و چيزي که عايدش شده «رفع بخشي از آن تحريمهاي زورگويانه» بوده است. تالش و پافشاري ايران براي حفظ برجام ،به رغم ناديده گرفته شدن شرطهاي آقاي خامنهاي ،از جمله افزوده شدن نام رئيس قوه قضائيه و 13شخص و نهاد ايراني و مرتبط با ايران در دومين سالروز برجام ،نشان ميدهد که جمهوري اسالمي از بازگشت به دوران پيش از توافق هستهاي به شدت نگران است.
تنش در روابط با آمريکا و کشورهاي منطقه
گرچه توافق هستهاي و اجراي برنامه جامع اقدام مشترک در دو سال گذشته دستاوردهاي مهمي داشته ،اما روابط ايران با اغلب کشورهاي منطقه همچنان پرتنش است و ارتباطهاي اقتصادي و مالي جمهوري اسالمي با بازيگران مهم جهاني هنوز عادي نشده است. خبرگزاري دولتي ايرنا در دومين سالروز امضاي توافق هستهاي در گزارشي نوشت که «رفع تحريمها» بخش کوچکي از مزاياي برجام بوده و «تثبيت حقوق هستهاي ،رفع ايران هراسي و ناکامي دشمنان جمهوري اسالمي از اجماع سازي» را بايد دستاوردهاي مهمتر اين توافق دانست. گرچه رئيس جمهور آمريکا ،دونالد ترامپ تا کنون موفق نشده ديگر طرفهاي توافق هستهاي را با برنامههاي خود براي بازنگري در برجام همراه کند ،دستکم سه کشور اروپايي بريتانيا ،فرانسه و آلمان درباره اتهامهايي نظير نقش بيثباتکننده در منطقه و برنامههاي مناقشهبرانگيز موشکي ،عليه ايران نظري کمابيش مشابه با کاخ سفيد دارند. ترامپ روز 23دي ماه تعليق تحريمهاي هستهاي عليه جمهوري اسالمي را براي يک دوره چهار ماهه تمديد کرد .او تاکيد کرده که تعليق تحريمها را براي آخرين بار انجام داده و تکرار اين کار مستلزم آن است که «اشکالهاي فاجعهبار» توافق هستهاي هر چه زودتر اصالح شوند. رئيس جمهور آمريکا حکومت جمهوري اسالمي را به تجهيز و حمايت از گروههاي تروريستي و بيثبات کردن منطقه متهم کرده و به کشورهاي اروپايي هشدار داده که اگر در ماههاي آينده براي «رفع نواقص توافق هستهاي» همکاري نکنند اياالت متحده اجراي برجام را متوقف ميکند.
افزايش چشمگير صادرات نفت
در دوره اوج تحريمها ،صادرات نفت خام ايران به کمتر از يک ميليون بشکه در روز رسيده بود .علي کاردر ،معاون وزير نفت و مديرعامل شرکت ملي نفت چندي پيش گفته بود اگر آن وضعيت ادامه مييافت امروز ميزان صادرات در بهترين حالت به 450هزار بشکه در روز ميرسيد. حال آنکه به گفته علي کاردر ،ايران در حال حاضر روزانه نزديک به 4ميليون بشکه نفت استخراج و 2ميليون و 300 هزار بشکه صادر ميکند .توافق هستهاي همچنين به محدوديتهاي صادرات محصوالت پتروشيمي نيز پايان داده است. با اين همه بسياري از کارشناسان معتقدند تا زماني که جمهوري اسالمي تنش روابط خود با آمريکا و متحدان منطقهايش را کاهش ندهد «دستاوردهاي» برجام شکننده ميمانند و وضعيت اقتصادي ايران از ثبات الزم براي جذب سرمايهگذاريهاي خارجي برخوردار نخواهد شد. در ماههاي گذشته گزارشهايي منتشر شد که بر مبناي آنها آمريکا تالش ميکند برخي از مشتريان اصلي نفت ايران ،از جمله چين ،هند و کره جنوبي را به کاهش مناسبات تجاري با ايران ترغيب کند يا آنها را براي اين کار تحت فشار قرار دهد.
بازسازي ناوگان هوايي فرسوده
پس از اجراي برجام شرکتهاي هواپيمايي ايراني موفق شدند براي بازسازي ناوگان فرسوده هوايي قرارداد و تفاهمنامههايي براي خريد 348فروند هواپيما با کمپانيهاي بزرگ هواپيماسازي امضاء کنند .از اين هواپيماها تا کنون 11 فروند به ايران تحويل داده شده است. گرچه وزارت خزانهداري آمريکا مجوز فروش هواپيما به ايران را صادر کرده ،اما خروج احتمالي آمريکا از برجام ميتواند فروش هواپيماهاي اروپايي به ايران را نيز مختل کند ،زيرا اين کار به خاطر استفاده از تجهيزات آمريکايي ممکن است
مشمول تحريمهاي اين کشور شود. توافق هستهاي و اجراي برجام ميتوانست دستاوردهاي بسيار بزرگتري براي ايران داشته باشد اما واقعيت اين است که بخش بزرگي از مخالفان داخلي تنشزدايي با کشورهاي غربي و منطقهاي ،نهادهاي قدرتمندي مانند سپاه پاسداران هستند که حسن روحاني بارها به کنايه آنها را «کاسبان تحريم» خوانده است. اقداماتي نظير آزمايش يک موشک باليستيک در روز آغاز اجراي برجام ،نمايش انبارهاي زيرزميني موشکي که حسن روحاني در مبارزات انتخاباتي از آن انتقاد کرد و دخالت آشکار نظامي در برخي کشورهاي منطقه اقداماتي نيست که به اعتمادسازي در دوران پسابرجام و جذب سرمايه منجر شود. بر اين پايه دو سال پس از شروع اجراي برجام ،دولت حسن روحاني با انبوهي از مشکالت مالي و اقتصادي روبروست که ميتواند دستاوردهاي برجام را به خطر بيندازد يا بياثر کند. در دو سال گذشته ميزان تورم رو به کاهش داشته و رشد اقتصادي مثبت بوده است .با اين همه بيکاري برجا مانده از ساليان قبل و هجوم ميليونها فارغالتحصل بيکار به بازار کار ،برنامهها و وعدههاي اشتغالزايي دولت را بدون جذب سرمايههاي کالن خارجي و داخلي به شکست ميکشاند. سهم عوامل ساختاري مانند سوءمديريت ،فساد فراگير ،اقتصاد رانتي متکي به نفت و سهم نهادها و مراکز خارج از نظارت در اقتصاد را نميتوان در وضعيت امروز ايران ناديده گرفت. تظاهرات گستردهاي که از هفتم دي ماه با اعتراض به گراني و فساد آغاز و به سرعت فراگير شد نشان داد که مزاياي برجام در دو سال گذشته براي مردم آنچنان ملموس نبوده است .شعارهاي تظاهرکنندگان که به شکل بيسابقهاي سويهاي ضد حکومتي به خود گرفت نيز آشکار کرد که معترضان به مجموعه حکومت بياعتماد هستند. شماري از کارشناسان معتقدند اگر با فساد و رانتخواري به طور جدي مبارزه نشود و ساختارهاي ناکارآمد اصالح نشوند، ادامه اجراي برجام هم نميتواند معضالت مزمن اقتصاد ايران را از ميان بردارد. تجربه سالهاي اخير که در آن برمال شدن فسادهاي بزرگ به مسئلهاي روزمره مبدل شده نشان ميدهد که بدون وجود دستگاه قضائي مستقل ،آزادي واقعي رسانهها و گردش آزاد اطالعات مقابله با فساد و ويژهخواري به برخورد مراکز قدرت با يکديگر تقليل پيدا ميکند. در دوران رياست جمهوري محمود احمدينژاد و تا پيش از تشديد تحريمها که صادرات نفت را مختل کرد ،ايران به درآمد بيسابقه 700ميلياد دالري از فروش نفت دست يافت .با اين همه حسن روحاني ميگويد از او ويرانهاي تحويل گرفته است؛ به بيان ديگر افزايش درآمدهاي نفتي پس از برجام به خودي خود تضميني براي ويران نشدن کشور نيست. عمر دو ساله برجام تقريبا به تساوي ميان دوران رياست جمهور پيشين آمريکا باراک اوباما و رئيس جمهور کنوني تقسيم شده است .اگر ترامپ آن گونه که تهديد کرده از برجام خارج هم نشود ،عزم خود را جزم کرده جلوي بهرهبرداري ايران از مزاياي آن سنگاندازي کند.
روحاني :در برجام به منافعي رسيديم که قابل بازگشت نيست
از سوي ديگر ،حسن روحاني رئيس جمهور ايران در يک سخنراني گفته است که هيچ کس نميتواند منافعي را که ايران در مذاکرات هستهاي بهدست آورده برگرداند« ،نه آقاي ترامپ و نه هيچ کس ديگري ».به گفته او مبناي ايران بر «توافق برد ـ برد» استوار بوده است. رييس جمهوري که در دانشگاه تهران سخن ميگفت ،از جمله به توافق هستهاي و امکان بازگشت به دوران پيش از برجام اشاره کرد. رئيس جمهور ايران در اين سخنراني بارها تکرار کرد که «موارد و منافع» حاصله از برجام براي ايران مهم و بازگشتني نيست .او تاکيد کرد« ،اگر 10تا ترامپ ديگر هم در دنيا درست شود ،آنها غير قابل بازگشت هستند». اظهارات روحاني واکنش به سخنان رئيس جمهور اياالت متحده پيرامون توافق هستهاي با ايران است .ترامپ در نخستين سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل در ماه سپتامبر ،توافق هستهاي را «بدترين توافقنامه در تاريخ آمريکا» و «مايه سرشکستگي» کشورش خوانده بود .او بارها عزم راسخ خود براي لغو برجام را اعالم کرده است. حسن روحاني در سخنراني روز شنبه به ايرادهاي مخالفان و منتقدان ايراني برجام نيز اشاره کرد و گفت« ،در مذاکرات هستهاي قدرت سياسيمان را براي جهانيان روشن کرديم و نشان داديم که ديپلماتهاي ما آن قدر قوي و قدرتمند هستند که با شش قدرت بزرگ جهاني حرف ميزنند و مذاکره ميکنند». او ضمن هشدار نسبت به کساني که قصد دارند «جامعه را نسبت به آينده مايوس کنند و کار ارزشمند ملت را زير عالمت سوال قرار دهند» اظهار داشت« ،برخي از اين که کشور دچار مشکل شود خوشحال ميشوند .برخيها نانشان را در دعوا ميبينند». روحاني در ادامه سخنراني خود در دانشگاه تهران بدون نامبردن از شخص خاصي به رئيس جمهوري اشاره کرد که در دوران رياستش «همه دنيا» را نگران کرده« ،کارهاي عجيب و غريب» انجام داده و باعث فشار به کشور ايران شده است. او در ادامه سخنانش تاکيد کرد که در مقابل ،دولت او «اتحاد جهاني عليه ايران» را شکسته ،قطعنامههاي سازمان ملل عليه ايران را لغو کرده و در زمينه اقتصادي نيز «موفقيتهاي غير قابل بازگشت» کسب کرده است. روحاني در اين رابطه اظهار داشت که ايران در طول يکسال و نيم «دو برابر گذشته نفت و گاز» فروخته« ،سرمايه گذاريهاي متعددي را با خارجيها» انجام داده« ،اعتبارات مهمي را از بانکهاي بزرگ دنيا» دريافت کرده و «فناوريهاي مهمي را از دنيا» گرفته است.
9
For Advertisement Call:
9
PA
I
10
10
ناگفتههاي ويديوي افشاشده از انتخاب آيتاهلل خامنهاي به رهبري حسين باستاني ويديويي که بهتازگي از جلسه 14خرداد 1368خبرگان براي انتخاب جانشين آيتاهلل خميني منتشر شده ،داراي نکات جديدي است که براي اولين بار در سطح افکار عمومي مطرح شدهاند. شايد بتوان نکته اصلي اين ويديو را ،تاکيد حاضران در نشست خبرگان بر موقت بودن انتخاب آقاي خامنهاي رئيس جمهور وقت به سمت رهبري و همزمان ،اصرار بر مخفي ماندن اين مساله از افکار عمومي دانست. موقت بودن رهبري ،البته به معناي ادامه مسئوليت تا زمان رفراندوم قانون اساسي و حذف شرط «مرجعيت» براي رهبر بوده، ولي به نظر ميرسد که در جلسه مزبور ،در مورد «مجتهد» بودن آقاي خامنهاي هم ،که طبق قانون اساسي جديد براي رهبر شدن الزم بود ،ترديد جدي وجود داشته است. در سالهاي بعد از انتخاب آيتاهلل خامنهاي به جانشيني ،روايتهاي رسمي بسياري در مورد ماوقع 14خرداد 1368منتشر شده که به وضوح ،حقايق مختلفي را در مورد آن روز پنهان کردهاند. به عنوان نمونه در خرداد ،1389تلويزيون ايران برنامهاي در ارتباط با انتخاب آيتاهلل خامنهاي به رهبري منتشر کرده که حاوي صحنههايي از ويديويي که اخيرا افشا شده نيز بوده است. ويژگي مهم مستند تلويزيون اين بوده که در آن ،صحنههايي که به ترديد خبرگان در مورد اجتهاد رئيس جمهور وقت ارتباط داشته و همچنين ،تمامي اشارات به «موقت» بودن انتخاب وي ،حذف شده است .تا حدي که مثال اين جمله مهم اکبرهاشمي رفسنجاني در آستانه رايگيري براي رهبري آقاي خامنهاي ،که در ويديوي اخير مشخص است ،به کلي تحريف شده است، «آقاياني که با رهبري جناب آقاي خامنهاي تا رفراندوم ـ البته اين موقت است ،دائمي نيست ـ موافق هستند قيام بفرمايند» (همين جمله ،در فيلم تلويزيون به اين صورت نمايش داده شده که رفسنجاني ميگويد« ،موافق هستند قيام بفرمايند)». يکي ديگر از تصاوير قابل توجه در ويديويي که جديدا منتشر شده ،به لحظه رايگيري براي رهبري ـ موقت ـ آقاي خامنهاي مربوط ميشود :مشخص است که در زمان رايگيري ،محمد مومن ،که همچون ساير اعضاي هيات رئيسه خبرگان در باال و رو به ساير اعضاي مجلس نشسته ،به رهبري آقاي خامنهاي راي نميدهد. اين در حالي است که آقاي مومن قبل از افشاي ويديوي اخير ،مدعي شده بود که اساسا رايگيري براي انتخاب رهبر ،به طور کامال مخفي برگزار شده است .محمد مومن در اظهارات ديگري در پاييز 1385در مجله «حکومت اسالمي» ـ که از سوي دبيرخانه مجلس خبرگان منتشر ميشود ـ گفته که قبل از رايگيري خبرگان به آقاي خامنهاي پيشنهاد داده رهبر شود که منطقا ،با راي ندادنش به او سازگار نيست. نقل چنين روايتهايي از جلسه 14خرداد ،که احتماال در صورت عدم انتشار ويديوي اخير ميزان صحت آنها مشخص نميشد، از سوي فقيهي صورت گرفته که از زمان تاسيس شوراي نگهبان عضو آن است و مسئوليت گرفتن امتحان فقهي از کساني را دارد که ميخواهند کانديداي عضويت در خبرگان شوند. تالش مجلس خبرگان براي تعيين جانشين آيتاهلل خميني ،در شرايطي صورت گرفت که وي در 4ارديبهشت ،1368يعني شش هفته پيش از درگذشت خود ،طي حکمي دستور تشکيل شوراي بازنگري قانون اساسي را داده و تاکيد کرده بود بايد در عرض دو ماه اين بازنگري به پايان برسد .وي در متن اين دستور ،خواستار بازنگري در 8زمينه شده بود که يکي از آنها «رهبري» ـ بدون توضيح بيشتر ـ بود. در آغاز جلسه 14خرداد مجلس خبرگان ،نامه ديگري از آيتاهلل خميني به تاريخ 9ارديبهشت خوانده شد که ظاهرا ،به علي مشکيني رئيس وقت مجلس خبرگان نوشته شده بود .آقاي خميني در اين نامه آورده بود که از ابتدا موافق شرط مرجعيت براي رهبري نبوده ،ولي به خاطر اصرار بقيه به وجود اين شرط در قانون اساسي موجود تن داده و کماکان اعتقاد دارد مرجع بودن براي رهبري الزم نيست و «مجتهد عادل» بودن کفايت ميکند. در ويديوي اخير ،قبل از رايگيري در مورد شورايي يا فردي بودن رهبري آينده ،اکبر هاشمي رفسنجاني نايب رئيس وقت خبرگان تاکيد ميکند نتيجه رايگيري هر چه باشد ،صرفا تا زمان برگزاري رفراندوم تغيير قانون اساسي معتبر خواهد بود.
February 2018
هاشمي رفسنجاني در مرحله بعد ،در آستانه رايگيري بر سر شخص علي خامنهاي به عنوان جانشين رهبري هم اعالم ميکند« ،موقت گفتم ...اعالم هم نميشود». دليل موقت بودن اين انتخاب ،از متن گفتگوهاي جلسه مشخص است .خود آقاي خامنهاي در ويديو ميگويد« ،واقعا بايد خون گريست به جامعه اسالمي که حتي احتمال کسي مثل بنده در آن [براي رهبري] مطرح بشود ...به لحاظ فني اشکال پيدا ميکند اين قضيه .من نه از لحاظ قانون اساسي و نه از لحظ شرعي براي بسياري از آقايان ،حرفم حجت حرف رهبر را ندارد. اين چه رهبري خواهد بود؟» او ميافزايد« ،قانون اساسي ميگويد مرجع [باشد رهبر] .از لحاظ شرعي هم حجيت قول رهبر در صورتي است که کسي که ميخواهد به حرف او [رهبر] عمل کند ،او را فقيه و صاحب نظر در امور دين بداند .خوب ،االن در همين جلسه چند نفر از آقايان آمدهاند و صحبت کردهاند ،تصريح کردهاند که من صاحب نظر نيستم». ما هنوز به صحبتهاي افراد مورد اشاره آقاي خامنهاي که در نشست خبرگان گفتهاند او را در مسائل فقهي «صاحب نظر» نميدانند دسترسي نداريم .با وجود اين ،حتي کساني که از رهبر شدن وي دفاع ميکنند ،نميگويند که علي خامنهاي را صاحب نظر در مسائل فقهي ميدانند و بر داليل ديگري چون جايگاه حقوقي او به عنوان رهبر تاکيد دارند .نقطه عطف اظهارات چنين مدافعاني ،اين صداست که در فيلم به وضوح شنيده ميشود« ،موقت است آقاي خامنهاي .موقت است! اشکالي ندارد!» حتي اکب ر هاشمي رفسنجاني ،که در جلسه بيشترين نقش را در جا انداختن رهبري رئيس جمهور وقت دارد ،در دفاع از «صاحب نظر» بودن ـ و البته نه «مجتهد» بودن ـ او در مسائل فقهي ميگويد« ،من واقعًا آقاي خامنهاي را صاحب نظر ميدانم. صاحب نظر جدي در مسائل فقهي .اما نه اينکه ايشان رفته مسائل را استنباط کرده». هاشمي رفسنجاني ادامه ميدهد« ،يعني االن اگر يک مساله اجتماعي براي کشور مطرح بشود و ايشان بخواهد نظر فقهي پيدا بکند ،با همان روش سنتي ...با يک مقدار کار کردن ،يا يک مقدار کمک گرفتن از کساني که منابع را ـ چون وقت ممکن است نداشته باشند ـ کمک کنند براي پيدا کردن مصادر ،ايشان ميتواند به نظر [فقهي] برسد ».با اين تاکيد بعدي که« ،حاال ما رأي ميگيريم ،ديگر بحث هم نميکنيم». اين واقعيت ،البته قابل انکار نيست که تمام ابهامهاي مطرح شده در مجلس خبرگان در مورد جايگاه آقاي خامنهاي ،در زماني عنوان شده که هنوز قانون اساسي تغيير نکرده و شايد برخي اعضاي خبرگان هنوز نميدانستهاند در آينده ،دقيقا چه سطحي از فقاهت براي رهبري الزم خواهد بود. ولي بايد توجه داشت که همهپرسي تغيير قانون اساسي ،در 6مرداد به انجام رسيد و جلسه بعدي مجلس خبرگان براي تمديد دوران رهبري آقاي خامنهاي ،در 15مرداد ،1368يعني تنها دو ماه پس از انتخاب موقت وي به اين سمت تشکيل شد.
روايت آذري قمي در بخشي از نوار منتشر شده از جلسه 14خرداد ،آقاي خامنهاي خطاب به احمد آذري قمي از فقهاي معروف مجلس خبرگان مي گويد« ،همين آقاي آذري که اسم من را اولين بار آوردند در اين جلسه ،بنده اگر حکم [فقهي] بکنم ايشان قبول خواهند کرد؟» و صداي پاسخي ميآيد که تصريح دارد« ،ما که نميخواهيم از شما تقليد بکنيم». در سخنان رئيس جمهور وقت در ويديويي که اخيرا منتشر شده ،مشخص است که آقاي آذري قمي ،اولين کسي بوده که در جلسه 14خرداد ،نام آقاي خامنهاي را به عنوان جانشين رهبر بر زبان رانده است .اين در حالي است که احمد آذري قمي بعدها ،در آبان ،1376تاکيد کرد از بابت «اشتباه خود و به اشتباهانداختن ديگر خبرگان» در مورد اجتهاد آقاي خامنهاي« ،از خدا و ملت ايران پوزش ميطلبد». در صفحه 151کتاب «فراز و فرود آذري قمي» نوشته محسن کديور اسالمشناس ،متن اظهارات آقاي آذري قمي در سال 1376نقل شده که در بخشي از آن آمده است« ،واليتفقيه طبق اصل [ 109قانون اساسي جديد] ...احاطه فقهي بر جميع مسائل مستحدثه و غيرمستحدثه نظام مقدس اسالمي و قدرت استنباط سريع و مستحکم را ميطلبد که بدون ترديد ايشان [آقاي خامنهاي] فاقد آن ،حتي بر حسب اقرار خود ايشان نزد حقير ميباشد». در قسمتي از ويديوي اخير ،واضح است که حتي علي مشکيني رئيس مجلس خبرگان ،در مورد واجد شرايط بودن هر شخص واحدي و از جمله رئيس جمهور وقت براي رهبري ترديد دارد .آنجا که ميگويد« ،آقاياني که ميخواهند راي به [رهبري] فردي بدهند اين را هم در نظر بگيرند که اگر تصويب شد آيا آن فرد را پيدا ميکنند يا نه». در همين ويديو ،اکبر هاشمي رفسنجاني ،تذکر علي مشکيني را به صراحت رد ميکند« ،آنهايي که راي ميدهند قاعدتا اينجوري هستند ديگر». آقاي رفسنجاني در ادامه ،در آستانه رايگيري دوم جلسه خردادماه براي انتخاب رهبر ،ابايي از اعالم اين جمله پاي بلندگو ندارد که «ما هم پيشنهادمان آقاي خامنهاي است ».وي سپس در پاسخ به شبهه يکي از حاضران که خواستار تعويق رايگيري است اعالم ميکند« ،نه ،االن رأي ميگيريم تمام ميشود ديگر». تصميم نشست 14خرداد مجلس خبرگان ،در نهايت در جلسه 15مرداد ماه همين مجلس ،به دائمي شدن رهبري آيتاهلل خامنهاي انجاميد. نشست دوم خبرگان ،که 9روز بعد از رفراندوم بازنگري قانون اساسي بود ،در شرايطي برگزار شد که خبر موقت بودن انتخاب قبلي خبرگان به افکار عمومي راه نيافته بود .واقعيتي که از همان ابتدا اين گمان را تقويت ميکرد که قرار نيست در نشست بعدي مجلس خبرگان ،اتفاقي جز دائمي شدن تصميم قبلي خبرگان به وقوع بپيوندد. اکبر هاشمي رفسنجاني ،در کتاب خاطرات سال 1368خود ،از تالش «عناصري» خبر مي دهد که انتخاب آقاي خامنهاي را «موقت» معرفي ميکنند؛ گويي اين کار را نوعي توطئه ميدانسته است .در روزنويس 16خردادهاشمي رفسنجاني آمده است« ،آقاي [عبدالمجيد] معاديخواه آمد و از وجود عناصري گفت که با رهبري آقاي خامنهاي مخالفت ميکنند و بنا دارند که آن را موقت معرفي کنند تا در اين فرصت با تماس با اعضاي مجلس خبرگان شايد بتوانند بعد کاري بکنند». به هر ترتيب در جلسه 15مرداد خبرگان ،همان طور که انتظار ميرفت ،رهبري دائم آقاي خامنهاي به رايگيري گذاشته شد و ـ حداقل تا آنجا که از اسناد منتشر شده تا اين لحظه بر ميآيد ـ بدون مواجهه يا مقاومت خاصي به تصويب اعضا رسيد. محسن کديور در تحقيقي تحت عنوان «شروع رهبري ديني با تدليس» در 17اسفند 1394سرنوشت عبدالمجيد شرعپسند نماينده کرج در مجلس در فضاي ميان دو نشست مجلس خبرگان رهبري در سال 1368را يادآوري کرده که نشان دهنده هزينههاي مخالفت با رهبري آقاي خامنهاي در آن مقطع است. آقاي شرع پسند در 11تير 1368و در اعتراض به موضوعات مختلف و از جمله نحوه رهبر شدن رئيس جمهور وقت ،که آن را مغاير قانون ميدانست ،از مجلس شوراي اسالمي استعفا داد. اکبر هاشمي رفسنجاني در خاطرات خود ،استعفانامه عبدالمجيد شرع پسند را داراي «مضامين ضدانقالبي» توصيف کرده و از تجمع مردم کرج براي «اظهار انزجار» از نماينده خود و تهديد آقاي شرع پسند از طرف نمايندگان مجلس به “کتک زدن خبر داده است. قابل انکار نيست که پس از درگذشت آيتاهلل خميني ،آقاي خامنهاي از مقبوليت نسبي در ميان مسئوالن برخوردار بوده و با توجه به حمايت تعيين کننده اکبر هاشمي رفسنجاني و همراهانش ،هيچ عاملي نميتوانسته جلوي انتخاب او به جانشيني رهبر سابق را بگيرد. با وجود اين ،کماکان به نظر ميرسد که در دو ماه سرنوشتساز ميان درگذشت آيتاهلل خميني و انتخاب نهايي جانشين وي، هزينه مخالفت با رهبري آيتاهلل خامنهاي نيز ،قابل چشمپوشي نبوده است. اين ويديو در يوتيوب به اين آدرس قابل مشاهده استhttps://www.youtube.com/watch?v=VOk9FSWVY6M :
I
PA
11
جمشيد برزگر
« #براندازم» و حمله بيسابقه به خاتمي؛ پايان اصالحطلبي حکومتي؟
واکنش بيسابقه شهروندان ايراني فعال در شبکههاي اجتماعي در قالب هشتگ « #براندازم» به سخنان تازه محمد خاتمي ،که از او به عنوان رهبر اصالحات ياد ميشود ،نشانه روشن ديگري از تغيير جغرافياي سياسي ايران و صفبنديهاي جديدي است که آينده معادالت سياسي ايران را رقم خواهد زد. شايد کمتر کسي در اين نکته ترديد داشته باشد که آقاي خاتمي در دو دهه گذشته ،محبوبترين چهره جمهوري اسالمي در افکار عمومي داخل و خارج از کشور و مشي اصالحطلبانه او ،اصليترين گفتمان سياسي اين دوران بوده است ،اما مجموعه تحوالتي که از اعتراضات سال 1388شروع شد و در اعتراضات سال 1396به اوج خود رسيد ،از پايان اين تسلط خبر ميدهد. از هنگامي که محمد خاتمي به طور غيرمنتظرهاي در انتخابات رياست جمهوري سال 1376به پيروزي رسيد ،مواضع و سخنان او اغلب با استقبال فراوان روبرو شده بود و گاه در ارزيابي اهميت مواضعش گفته ميشد که يک کلمه و يک اظهار نظرش ،به رغم تمام محدوديتهاي اخيرش مانند ممنوع التصويري و ممنوع المالقاتي ...کافي بوده تا سرنوشت و نتيجه يک انتخابات را رقم بزند. درست به همين دليل است که واکنش اخير به اظهارات آقاي خاتمي کامال بيسابقه محسوب ميشود .به تازگي سخنان محمد خاتمي در ديدار اعضاي انجمن مدرسين دانشگاهها منتشر شده که حاوي تازهترين موضعگيري او در قبال اعتراضات گسترده اخير در ايران بود. اظهارات آقاي خاتمي تشابه چنداني با بيانيه مجمع روحانيون مبارز به رياست خود او نداشت که در اوج اعتراضات صادر شده و واکنشهاي منفي فراواني برانگيخته بود. با اين همه ،به نظر ميرسد حتي اين تالش آقاي خاتمي براي زدودن ياد آن بيانيه چندان موفق نبوده است و نارضايتي از هر دو جريان اصالحطلب و اصولگراي جمهوري اسالمي که در شعارهاي معترضان آشکارا
For Advertisement Call:
تبلور يافته بود ،ريشهدارتر ،فراگيرتر و عميقتر از آن است که با اقدامات و سخناني از اين دست برطرف شود. در بيانيه مجمع روحانيون مبارز ،به ويژه اين بند ،واکنش منفي معترضان و حتي برخي چهرههاي اصالح طلب را برانگيخت« ،بالفاصله پس از بروز اولين تجمعات و اعتراضات مردمي دشمنان قسم خورده و کينه توز ملت ايران و در رأس آنها آمريکا و عوامل زبون آنان همچون تروريستهاي منافق و برخي مزدوران منطقهاي آنان به حمايت و تشويق آشوبگران و اقدامات خشونتبار آنان پرداختند و عمق فريبکاري خود در ادعاي دموکراسي و دلسوزي براي مردم ايران را به نمايش گذاشتند». به نظر ميرسد آقاي خاتمي با توجه به اين واکنشها و نيز شعارهايي مانند «اصالح طلب ـ اصولگرا ،ديگه تمومه ماجرا» کوشيده است در صدد دلجويي از معترضان برآيد. او در سخناني که به تازگي منتشر شد ،گفته است« ،منشا آنچه در جامعه ما رخ داد ،بروز نارضايتي و بروز نوعي بياعتمادي جامعه به حاکمان و جرياناتي است که در نظام هستند اعم از اصالح طلبان و ديگران؛ يعني توقعات برآورده نشده است». آقاي خاتمي بياعتمادي به هر دو جناح جمهوري اسالمي را يک خطر قلمداد کرد و هشدار داد« ،ممکن است مردم از جريان دوم هم نااميد شوند و ديگر شعار دهند نه اصالحطلب و نه اصولگرا .دشمن نيز از همين سوءاستفاده ميکند». او در عين حال کوشيد موضعگيري قبلي طيفي از اصالحطلبان و اصولگرايان در قبال معترضان را نيز اصالح کند و اضافه کرد« ،جواناني که حتي شعارهاي تند و ساختارشکنانه ميدادند ،برانداز نبودند .اينها اعتراض داشتند؛ «آشغال» و «آشوب طلب» نبودند ،بلکه جواناني بودند که احساساتشان غلبه کرده بود». اما همين سخنان نه تنها با استقبال و رضايت دست کم بخشي از مخاطبان و معترضان روبهرو نشد ،بلکه آنان را به واکنشي تند و بيسابقه سوق داد. در فاصله کمتر از 24ساعت ،هشتگي به نام « #براندازم» نزديک به 30هزار بار توييت شد .محتواي اين توييتها انتقاد شديد از آقاي خاتمي ،تاکيد بر برانداز بودن و مخالفت تمامعيار با هر دو جناح اصالحطلب و اصولگراي جمهوري اسالمي بوده است.
11
شايد هنوز نتوان شعارها عليه اصالحطلبان يا واکنشها به سخنان آقاي خاتمي را به کل جامعه يا اکثريت شهروندان تعميم داد و گفت که اين ديدگاه ،در ايران امروز به تمامي تثبيت شده است ،اما تقريبا با قطعيت ميتوان گفت که در شرايط فعلي بيش از هر زمان ديگر تسلط نسبتا بيچون و چراي تفکر اصالحطلبي در چارچوب جمهوري اسالمي در نزد افکار عمومي به ويژه جوانان مورد سوال قرار گرفته است. چنين وضعيتي به معناي آن است که اکنون روشنتر از هر زمان ديگر ميتوان دريافت که الگوي تقسيمبندي نيروهاي سياسي موثر به اصالحطلب ـ اصولگرا ديگر قابليت توضيح و تبيين معادالت و مناسبات سياسي را ندارد .طليعه چنين وضعيتي در پي سرکوب اعتراضات سال 88و اصرار اصالحطلبان به ضرورت بازگشت به چارچوب اصالحات دوم خردادي پديدار شده و در جريان انتخابات رياست جمهوري سال 1392ابعاد و مختصات خود را آشکار کرده بود. نتيجه اين تغيير آرايش نيروهاي سياسي ارايه تصويري کلي است که در آينده با جزييات بيشتري به چشم خواهد آمد .در اين تصوير ،معيار و مبناي اصلي در اين شکاف يا الگوي تقسيم بندي ،ميزان وفاداري و مخالفت با اصل نظام سياسي مستقر در ايران است. از اين چشمانداز ميتوان گفت الگويي که قدرت تبيين و توضيح معادالت و مناسبات سياسي آتي را دارد ،چيزي جز الگوي موافقان ـ مخالفان جمهوري اسالمي نخواهد بود. اين تقسيمبندي در وضعيت فعلي البته بسيار کلي است و در هر دو سوي شکاف ،طيفهاي متنوع و متعددي را در برميگيرد. در جبهه موافقان جمهوري اسالمي ،از تندروترين اليههاي اصولگرا تا اصالحطلبان و حتي طيفي از نيروهاي سياسي خارج از کشور جاي ميگيرند .در جبهه مخالفان نيز ،از سلطنت طلبان گرفته تا چپترين طيف نيروهاي سياسي حضور دارند ،بدون آنکه هنوز هيچ يک از آنها به شکلي معنادار نقشي برتر و جايگاهي باالتر نسبت به يکديگر داشته باشند. روند معادالت و از جمله آغاز دوباره و احتمالي اعتراضات تاثيري تعيينکننده بر اين وضعيت و دقيقتر شدن صحنه سياست ايران خواهد داشت.
12
12
روﯾﺪاد حتي يک نخ سيگار در روز خطر بيماري قلبي و سکته را باال ميبرد
تحقيق گسترده يک مجله پزشکي ) (BMJنشان ميدهد که براي کم کردن قابل توجه خطر بيماري قلبي و سکته ،سيگاريها بايد به جاي کم کردن ميزان مصرف سيگار ،آن را ترک کنند. پژوهشگران ميگويند کساني که حتي يک نخ سيگار در روز ميکشند ،احتمال ابتالي ايشان به بيماري قلبي حدود 50 درصد و احتمال سکته در آنها 30درصد بيشتر از کساني است که سيگار نميکشند. به گفته اين پژوهشگران اين امر نشان ميدهد که هيچ
ميزان مصرف سيگار امن و بدون خطر نيست. اما يک کارشناس پزشکي ميگويد احتمال ترک سيگار در کساني که ميزان مصرف سيگار شان را کم ميکنند ،بيشتر است. عامل بيشترين مرگ و مير ناشي از کشيدن سيگار، سرطان نيست بلکه ابتالي به بيماريهاي قلبي و عروقي است که بيشترين مرگ و مير را در پي دارد .حدود 48درصد از مرگهاي زودرس ناشي از بيماريهاي قلبي و عروقي در افرادي رخ داده که سيگار ميکشند. پژوهشگران ميگويند در حالي که شمار بزرگساالني که در بريتانيا سيگار ميکشند در حال کاهش است ،تعداد افراد «کم مصرف» يعني کساني که از يک تا پنج نخ سيگار در روز ميکشند به طور ثابتي در حال افزايش بوده است. تحليل و بررسي 141مطالعه که در مجله پزشکي «بيامجي» چاپ شده ،نشان ميدهد که در ميان يک گروه 100نفري از افراد ميانسال که عادت به کشيدن 20نخ سيگار در روز را داشتند ،هفت مورد حمله قلبي يا سکته بروز کرده است. اين تحقيق نشان ميدهد که حتي اگر اين افراد ميزان مصرف سيگارشان را به يک نخ در روز کاهش دهند ،باز هم باعث با خطر سه مورد حمله قلبي مواجه خواهند شد. پژوهشگران ميگويند مرداني که يک نخ سيگار در روز ميکشند ،در مقايسه با کساني که هرگز سيگار نميکشند، 48درصد بيشتر در معرض ابتال به بيماري قلبي و عروقي و 25در معرض خطر سکته قرار دارند.
February 2018 براي زنان احتمال خطر بيشتر است و به 57درصد احتمال ابتال به بيماريهاي قلبي و 31در صد سکته ميرسد. پروفسور آلن هکشاو ،از انستيتوي تحقيقات سرطان در يونيورستي کالج دانشگاه لندن (ِيوسيال) که اين تحقيق را رهبري کرده گفته است« ،گرايش به کم کردن ميزان مصرف سيگار در ميان سيگاريها در چندين کشور ديده شده است، با اين تصور که گويا اين کاري کامال مفيد است .البته چنين تصميمي در کم کردن احتمال ابتال به سرطان درست است، اما براي جلوگيري از ابتال به دو بيماري معمول ديگر که بيشتر از سرطان خطرساز است ،بايد سيگار را کامال ترک کنند». پژوهشگران ميگويند آنچنان که در بعضي مطالعات نشان داده شده ،ممکن است کم کردن مصرف سيگار خطر آسيب به ريه و خطر ابتال به سرطان ريه را کم کند. پروفسور هکشاو ميگويد خبر خوش براي کساني که سيگار را ترک ميکنند اين است که خيلي سريع خطر ابتال به بيماريهاي قلبي و عروقي در آنها کاهش مييابد. پل ايويار ،استاد پزشکي رفتاري در دانشگاه آکسفورد ميگويد با آن که حتي مصرف کم سيگار هم براي سالمتي خطر دارد ،اما نبايد نتيجهگيري کرد که کم کردن مصرف سيگار بيفايده است. او ميگويد« ،کساني که به شيوههاي مختلف تالش ميکنند ميزان مصرف سيگار شان را کم کنند ،احتمال زياد دارد که باالخره سيگار را ترک کنند و بنابراين کم کردن، واقعا خطرات ناشي از مصرف سيگار را کم ميکند». مارتين داکريل ،از اداره بهداشت عمومي انگلستان ميگويد« ،اين تحقيق تاييد کننده شواهد و مدارکي است که نشاندهنده اين است که حتي کشيدن يک نخ سيگار در روز هم خطر بيماري قلبي و سکته را به همراه دارد .بهترين و امنترين کاري که شما ميتوانيد بکنيد ،ترک کامل سيگار است».
چينيها دو ميمون را در آزمايشگاه شبيهسازي کردند
چينيها دو ميمون را در آزمايشگاه شبيهسازي (کلونينگ) کردند .روش شبيهسازي اين ميمونها همان روشي است که بيست سال پيش در شبيهسازي يک گوسفند به نام «دالي» در آزمايشگاهي در ادينبورگ ،بريتانيا به کار رفت. اين دو ميمون از نوع ماکاک هستند و «ژونگ ـ ژونگ» و «هوا ـ هوا» نامگذاري شدهاند و چند هفته پيش در يک آزمايشگاه در چين متولد شدند. از آنجا که ميمون از نظر ژنتيکي به انسان شبيه است، کلونينگ ميمون ميتواند در تحقيقات پيرامون بيماريهاي انساني مفيد باشد. اما منتقدان ميگويند که اين اقدام ميتواند سواالت اخالقي متعددي را مطرح کند زيرا گامي به سوي کلونينگ انسان است. بيست سال پيش بود که براي اولين بار يک گوسفند در آزمايشگاه موسسه روسلين در ادينبورگ ،مرکز اسکاتلند، شبيهسازي شد .در آن زمان ،براي ايجاد گوسفند «دالي» ،از يک سلول زنده که از پستان يک گوسفند ديگر گرفته شده بود ،استفاده شد .دالي در سال 1996متولد شد و در سال 2003در سن شش سالگي مرد. اين اولين مورد شبيهسازي يک جانوار پستاندار بود .از آن زمان تا کنون ،بارها انواع پستانداران از جمله ،خوک ،گاو، و اسب در نقاط مختلف جهان شبيهسازي شدهاند. براي شبيهسازي يک جانور« ،دياناي» از هسته سلولي از آن جانور به سلول تخمک يک حيوان ديگر منتقل ميشود. قبال دياناي اين تخمک برداشته شده است .به اين ترتيب، تخمک جديد به صورت نطفه جانور دهنده «دياناي» رشد مي کند و نوزاد متولد شده به همان جانور شبيه است. به گفته مسئوالن چيني ،پس از هفتاد و نه بار تالش نا موفق ،سرانجام انتقال «دياناي» اين ميمونها با موفقيت انجام شد .آنان گفتهاند که در اين طرح ،ضوابط بينالمللي ناظر بر شبيهسازي به طور کامل رعايت شده است.
آکسفام :هر دو روز يک ميلياردر به ميلياردهاي جهان اضافه ميشود
به گزارش بنياد آکسفام ثروتمندترينها ،که يک درصد جمعيت جهان را تشکيل ميدهند 82 ،درصد کل ثروت دنيا را در اختيار دارند .اين بنياد خيريه ميگويد بيشترين ميلياردهاي دنيا مرد هستند. به گزارش بنياد آکسفام ،چهل و دو نفر نيمي از کل ثروت دنيا را در اختيار دارند. در نتيجهگيري اين پژوهش که به تازگي منتشر شد، آکسفام خواستار مقابله با شکاف روز افزون ميان ابرپولدارها و بقيه جهان شده است. اين گزارش در حالي منتشر شده است که غولهاي سياسي و اقتصادي دنيا براي اجالس اقتصاد جهاني در داووس سوئيس گردهم آمدهاند و انتظار ميرود راهحلهايي مسئوالنه در حوزه اقتصادي پيش روي جهان بگذارند. آکسفام ميگويد ارقامي که به دست آورده ،نشان ميدهند که دستاوردهاي اقتصادي «به شدت در باال متمرکز شدهاند ».اين بنياد ،فرار مالياتي ،تنزل نسبي حقوق کارگران ،کاهش هزينههاي شرکتها و نفوذ تجارت در حوزه سياستگذاري را از جمله عوامل افزايش نابرابري اقتصادي دانسته است. آکسفام همچنين در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده است که ثروت ميليادرها در مقطع زماني 2006تا ،2015 ساالنه به طور ميانگين 13درصد افزايش يافته است. به گزارش اين نهاد بينالمللي ،تعداد ميلياردهاي دنيا در سال 2017افزايش پيدا کرده و به 2043نفر رسيده است که نسبت به سالهاي گذشته رکوردي بيسابقه بوده است. اين افزايش در فاصله سالهاي 2016و 2017به اين ترتيب بوده است که گويي هر دو روز يک بار ،يک ميلياردر به ميلياردهاي دنيا اضافه شده است. نه نفر از هر ده نفر اين ميليادرها مرد هستند. مارک گلدرينگ ،رئيس اجرايي آکسفام ،اعتقاد دارد اوضاع اقتصاد جهاني خراب است. گلدرينگ ميگويد« ،اينکه عمده ثروت دنيا در باال متمرکز شده است نشانه شکوفايي اقتصادي نيست ،بلکه نشاندهده يک سيستم معيوب است ،سيستمي که ميليونها انسان سختکوش را که براي توليد غذا و پوشاک ما زحمت ميکشند با دستمزدهايي در حد خط فقر نگه داشته است». آکسفام در ادامه گزارش خود خواستار توقف فرار مالياتي و تعيين دستمزدهاي عادالنه براي زنان و مردان شده و بر افزايش سرمايه گذاري در حوزههاي آموزش و سالمت براي همه تاکيد کرده است.
طوالني نشستن و خطر مرگ زودرس براي رفع خطر مرگ زودهنگام بهتر است هر نيم ساعت حرکتي به بدنمان بدهيم .تحقيقات جديد ميگويند که کساني که به مدت يک يا دو ساعت به طور پيوسته مينشينند ،دو برابر کساني که اين مدت را با حرکت همراه ميکنند در معرض خطر مرگ قرار دارند. يکي از پيامدهاي پيشرفت تکنولوژي اين است که تحرک ما در طول روز کمتر شده است .فروشگاههاي خريدهاي آنالين و ارتباطات مجازي اين امکان را به ما ميدهند که مدتهاي طوالني از روي صندلي يا کاناپه تکان نخوريم و کارهايمان را همانجا انجام دهيم. براساس يک تحقيق پزشکي ،افرادي که به صورت پيوسته يک يا دو ساعت مينشينند بيشتر در معرض خطر ادامه در صفحه بعد
I
PA
دنباله از صفحة قبل مرگ زودرس هستند تا افرادي که همين مدت زمان را در وضعيت نشسته قرار دارند ،ولي در آن ميان حرکاتي نيز به بدن خود ميدهند. کيت دياز ،يکي از پژوهشگران دانشگاه کلمبيا که در تحقيق ياد شده مشارکت داشته است ،اعتقاد دارد که اگر
افراد مدت زمان نشستنشان را به بازههاي زماني کوتاهتري تقسيم کنند ،يا بازههاي زماني کمتري را به نشستن طوالنيمدت اختصاص دهند ،از وضعيت سالمتي بهتري نسبت به کساني برخوردار خواهند بود که به طور مداوم و بيحرکت در حالت نشسته به سر ميبرند. در اين پژوهش 7958مرد و زن سياهپوست و سفيدپوست که باالي 45سال سن داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند .در اين تحقيق از سنسورهايي (حسگرهايي) استفاده شده بود که عدم فعاليت اين افراد را در زمان بيداري و در طول يک هفته اندازهگيري ميکردند. بعد از گذشت 4سال از شروع تحقيق 340 ،نفر از شرکتکنندگان در پژوهش فوت کردند .پژوهشگران ميخواستند به اين پرسش پاسخ دهند که خطر مرگ افراد تا چه حد با الگوي نشستن روزانهشان در ارتباط است .اين مقايسه نشان داد که افرادي که بيشترين زمان را در وضعيت نشسته در روز سپري کرده بودند ،مثال 13ساعت در روز نشسته بودند و بازه زماني نشستن آنها بين 60تا 90دقيقه بود ،دو برابر افرادي که ساعتهاي کمتري را مينشينند يا در بازههاي زماني کوتاهتري در وضعيت نشسته قرار دارند، در معرض خطر مرگ زودرس قرار دارند. اين تحقيق همچنين مشخص کرد که نشستن دربازه زماني کمتر از 30دقيقه کمترين خطر مرگ را براي فرد به همراه دارد. دياز ميگويد« ،اگر حرفه شما به نشستن طوالني نياز دارد ،توصيه ميکنم هر نيم ساعت يک بار بايستيد و يک حرکتي بکنيد ،با اين حال نميتوانم دقيقا بگويم چه ميزان حرکت واقعا الزم است».
چقدر حاضريد به خاطر محيط زيست از کباب کوبيده بگذريد؟ مطالعات نشان ميدهد تغيير رژيم غذايي به سمت گياهخواري و ويگان باعث کاهش آاليندههاي جوي ميشود. گوشت گاو و گوسفند به ترتيب بيشترين آاليندهها را نسبت به پروتئيني که به دست ميدهند ،به محيط زيست تحميل ميکنند. رژيمهاي غذايي متعدد و متنوعي وجود دارند که هر کدام ادعا ميکنند برنامههايي که ارائه ميدهند در خدمت حفاظت از محيط زيست است .با اين همه ،هنوز اين که چه بخوريم و چه نخوريم سوال مهمي است که شايد هر روزه ذهن ما را درگير ميکند. تا چند وقت پيش تاثيرات غذا بر محيط زيست خيلي جدي گرفته نميشد ،ولي امروزه به همت فعاالن حقوق حيوانات و دانشمندان حوزه محيط زيست ،اين تاثيرات بيش از پيش به موضوع تحقيق و پژوهش بدل شده است. افزايش جمعيت جهان و شهرنشيني و به تبع آن افزايش تقاضا براي مواد غذايي ،افزايش تقاضا براي
13 محصوالت دامي را بهويژه در کشورهاي در حال توسعه به همراه دارد .بنا بر پيشبيني سازمان خواربار و کشاورزي ملل متحد ،فائو ،براي جمعيت 9ميلياردي کره زمين در سال ،2050تقاضا براي غذا تا هفتاد درصد افزايش پيدا ميکند. فائو همچنين اعتقاد دارد محصوالت دامي نقش مهمي در بهوجود آمدن تغييرات اقليمي و مديريت زمين و آب دارند. مطالعات زيست محيطي نشان دادهاند بيشترين آاليندهها به حوزههاي انرژي و حمل و نقل مربوط ميشوند و سازگارکردن آنها با محيط زيست ،چالش بزرگي است که همکاري صنايع متعددي را ميطلبد .با وجود اين مواد غذايي حوزهاي است که تنظيم کردن آن عمليتر به نظر ميرسد وبيشتر به انتخاب فردي متکي است. اينکه بشقاب غذاي ما را چه مواد غذايي تشکيل دهد يک انتخاب شخصي است ،ولي همين انتخاب شخصي ميتواند تاثيرات عمومي هم داشته باشد. محصوالت دامي تاثيرات زيادي بر محيط زيست ميگذارند و تقريبا در اکثر بخشهاي تغييرات اقليمي ،مانند کم آبي ،آلودگيهاي هوا و منابع آبي ،فرسايش خاک ،کاهش تنوع زيستي و توليد گازهاي گلخانه اي و گرمايش زمين ردپايي از خود به جاي گذاشتهاند. حوزه دامداري مسئول به وجود آمدن 23درصد گرمايش زمين و 19درصد معادل گاز کربنيک توليد شده در دنياست و اين ميزان با آاليندههايي که از صنعت هوايي و کشتيراني و خدمات ريلي شهري و بينشهري و بينالمللي در سراسر دنيا ايجاد ميشوند ،برابري ميکند. فعاليتهاي دامپروري همچنين باعث توليد 44درصد گاز متان در دنيا ميشوند که اين ميزان تا سال 2030به 60 درصد خواهد رسيد. تحقيقات انجام شده توسط فائو نشان ميدهد 41 درصد آاليندههاي حوزه دامداري مربوط به توليد گوشت گاو است .در سطح جهاني 60درصد زمينهاي کشاورزي به توليد گوشت گاو اختصاص داده شده است. موسسه «انتخاب غذا» در سال 2012تحقيقي را در مورد ميزان گازهاي گلخانهاي ناشي از مواد غذايي مختلف نسبت به پروتئيني که تامين ميکنند شروع کرد .اکنون نتايج اين تحقيق نشان ميدهد که به ترتيب گياهان و فراوردههاي جايگزين گوشت ،تخممرغ ،ماکيان ،آبزيان پرورشي و گوشت خوک بهترين انتخاب هستند .درعوض، گوشت گاو ،گوسفند و آبزيان بهترتيب بدترين انتخابها به حساب ميآيند. به طور مثال ،در ازاي هر گرم پروتئيني که گوشت گاو تامين ميکند 60 ،کيلو کالري گازهاي گلخانهاي به جو زمين اضافه ميشود. يج نتا اين مطالعات نشان ميدهد، رژيم تغيير غذايي به سمت محصو ال ت گياهي و ويگان تغيير محسوسي کاهش در توليد گازهاي گلخانهاي خواهد داشت و حتي با جايگزين کردن گوشت نوع مصرفي ،ميتوان در زمينه کاهش توليد گازهاي گلخانهاي و گرمايش زمين قدم مثبتي برداشت.
«التون جان» آخرين تور کنسرت خود را برگزار ميکند
التون جان ،خواننده 70ساله بريتانيايي ،پس از 50 سال اجراي کنسرت در سراسر جهان ،ميخواهد که وقت خود را بيشتر صرف شريک زندگي و فرزندانش کند .او ميگويد که تور کنسرت بعدياش آخرين تور او خواهد بود، اما با هنر وداع نخواهد کرد.
For Advertisement Call:
التون جان در مراسمي در نيويورک گفت« ،من ديگر به تور نخواهم رفت ،جز به تور کنسرت آينده که از سپتامبر شروع ميشود .اين تور آخرين تور من خواهد بود».
اما اگر کسي فکر کند که التون جان ميخواهد از خوانندگي دست بکشد ،اشتباه ميکند .خواننده بريتانيايي گفت که ميخواهد همچنان «خالق» باشد و «حتما چند آلبوم ديگر منتشر کند ».او همچنين گفت که ميتواند تصور کند کنسرتهايي بدهد که به خاطرشان مجبور به سفرهاي زياد و طوالني نباشد. التون جان که در دسامبر 2014با دوست پسرش، ديويد فرنيش ،ازدواج کرد ،گفت همسر و دو فرزندش اولويتهاي زندگي آينده او هستند .او گفت« ،ما اکنون داراي دو فرزند هستيم که زندگي ما را تغيير دادهاند .بچهها به والدينشان احتياج دارند .وقتي من در راه و سفرم دلشان برايم تنگ ميشود». التون جان از سن 16سالگي براي اجراي کنسرت در شهرها و کشورهاي مختلف در سفر بوده است و گاه تا 180 بار در سال پرواز داشته است .او ميگويد« ،بدنم ديگر تاب تحمل پرواز زياد را ندارد ،ديگر نميخواهم زياد مسافرت کنم ،ميخواهم در خانه باشم». التون جان از همان ابتداي کارش به عنوان خواننده و نوازنده با موفقيت روبرو شد .او نخستين ترانههاي موفقش را در 20سالگي به بازار موسيقي عرضه کرد و ترانه «شمعي در باد» ( )Candle In The Windکه تا امروز يکي از پرفروشترين تکترانهها در تاريخ موسيقي جهان است،
13 پيشکش او به پرنسس دايانا بود .اين دو نفر را دوستي و فعاليت مشترک براي کمک به بيماران مبتال به ايدز به هم پيوند ميداد. التون جان مدتي با بيماري بوليمي (پرخوري رواني) دست به گريبان بود .با اين همه همواره به کار خود ادامه ميداد و ترانههايي فراموشناشدني به جهانيان عرضه ميکرد که تا نسلها شنيدني خواهند بود. تا کنون پنج بار جايزه موسيقي گرمي به التون جان اعطا شده است .همچنين ترانه عاشقانهاي که او براي فيلم انيميشين موزيکال «شير شاه» به نام «امشب ميتواني باد را حس کني» ساخت ،برنده جايزه اسکار شد. التون جان از سال 1993با شريک زندگي کنونياش ،فيلمساز کانادايي ديويد فرنيش ،زندگي ميکند .اين دو در سال 2014درست در نخستين روزي که بريتانيا قانون ازدواج ميان دو همجنس را تصويب کرد ،با يکديگر ازدواج کردند .اين دو هنرمند با دو پسرشان که زاده مادران نيابتي هستند در لس آنجلس زندگي ميکنند.
چرا ديگر براي اندازهگيري زلزله از ريشتر استفاده نميکنند؟ بر سر مقياس «ريشتر» چه آمد؟ از چه زماني و چرا ديگر در زبان علم از آن براي سنجش زلزله استفاده نميکنند؟ در حال حاضر زلزله در سراسر دنيا با مقياس «بزرگا» )(MWسنجيده ميشود .اما چرا واحد «ريشتر» از دور خارج شده است؟ جواب ساده اين است که «بزرگا» با دقت بيشتر بزرگي زمين لرزه را اندازه ميگيرد و به همين دليل جايگزين ريشتر شده است. با ريشتر تنها از روي دامنه بلندترين موج لرزها ،بزرگي ادامه در صفحه بعد
از همه دوستان عزيز و بستگان گرامي که در غم از دست دادن همسر و پدر بزرگوارمان آقاي منوچهر نياکان ،با تشريففرمايي خود از راههاي دور و نزديک، در مجالس يادبود آن عزيز از دست رفته در اتالنتا و تهران و يا با ارسال هدايا به زلزلهزدگان کرمانشاه (در ازاي گل) ،ايميل ،تلفن و دستاندرکاران محترم کانون ايرانيان اتالنتا ،با ما همدردي کرده و موجب تسالي خاطرمان گرديدند سپاسگزار بوده و مهرشان را ارج مينهيم. از اينکه بعلت تألمات روحي قادر به تشکر از يکايک عزيزان نيستيم پوزش ميطلبيم.
خانوادههاي نياکان ـ کبيري ـ امامي
14 دنباله از صفحة قبل زلزله را محاسبه ميکردند .هيچ اطالعات ديگري از امواج زلزله در نظر گرفته نميشد .در واقع ريشتر تنها بزرگي زلزله و کانون زلزله را نشان ميداد.
زماني که چارلز ريشتر در سال 1935اين واحد را ابداع کرد ،خودش قبول داشت که واحد ريشتر هيچ مشخصه فيزيکي اساسي را اندازه نميگيرد .ريشتر بيشتر براي مطالعه زلزلههاي مخصوص گسلهاي جنوب ايالت کاليفرنياي آمريکا کاربرد داشت؛ جايي که چارلز ريشتر کار ميکرد.
14
February 2018
به اين معنا که کل انرژي آزاد شده توسط زلزله را نشان ميدهد. دانشمندان «قدرت يا شدت» زلزله را با واحد ديگري به نام «مرکالي» اندازه ميگيرند. مقياس مرکالي در واقع قدرت تخريب يک زلزله را نشان ميدهد که عالوه بر بزرگي زلزله ،به ساختار زمين در منطقه مورد نظر و مکان سازههاي ساخت بشر در آن منطقه بستگي دارد .ميزان ويراني به بار آمده را معموال با اين مقياس بيان ميکنند. بايد دانست که بزرگي زلزله هميشه با شدت (قدرت تخريب) زلزله رابطه مستقيم ندارد .مثال در زلزلههايي که در فوريه 2010با بزرگاي 8.8در شيلي اتفاق افتاد 708نفر کشته شدند در حالي که در همان سال در زلزله هاييتي به بزرگاي 7ريشتر بيش از 200هزار نفر کشته شدند. حاال آيا معناي اين حرفها اين است که براي درک و توصيف بزرگي يک زلزله بايد مقياس جديدي ياد بگيريم؟ خير .براي زلزلههاي متوسط (بزرگاي تقريبا )5دادههاي واحد بزرگا خيلي مشابه ريشتر است اما بزرگا براي زلزلههاي بزرگتر از 5بسيار دقيقتر است. سوالي که پيش ميآيد اين است که براي زلزلههاي دوران فعلي بايد از چه مقياسي استفاده کرد؟ بهراحتي بگوييد زلزلههايي به بزرگي 7رخ داده بدون اينکه نامي از ريشتر ببريد.
کاميونهاي رقيب تسال
با بيشتر شدن ايستگاههاي لرزهنگاري در دنيا مشخص شد که مقياس ريشتر تنها براي زمين لرزههايي با فرکانس مشخص و در جغرافيايي با فواصل محدود کارآيي دارد. براي اندازهگيري بزرگي زلزله ،مقياسهاي جديدي (مثل دو مقياس بزرگاي امواج حجمي و بزرگاي امواج سطحي) تعريف شد اما هر کدام از اين مقياسها هم براي محدوده فرکانس مشخص و نوع خاصي از سيگنال زلزله کاربرد دارد. راه چاره زلزلهشناسان براي برطرف کردن محدوديتهاي مقياسهاي مختلف ،در سال 1970پيدا شد؛ زماني که بهاتفاق تصميم گرفتند از واحد «بزرگا» استفاده کنند .با استفاده از اين مقياس ،متخصصان ديگر به بررسي يک دامنه از امواج زلزله اکتفا نميکنند .بلکه اطالعات بيشتري را که از دستگاههاي زلزلهنگار ميگيرند در محاسباتشان منظور ميکنند تا به عددي برسند که معرف بزرگي زلزله است .عالوه بر اين بزرگا مشخص ميکند که چه مقدار انرژي براي توليد امواج ثبت شده الزم است. مقياس بزرگا انواع موجهاي زلزله را در برميگيرد
پس از معرفي کاميون برقي تسال برخي کارشناسان پيشبيني ميکردند اين محصول روند جديدي را در صنعت خودروهاي سنگين رقم خواهد زد .حال پس از مدت کمي دو کاميون برقي ديگر معرفي شده است که ميتواند رقيب کاميون برقي تسال باشند. شرکت «ثور» ،که يک شرکت آمريکايي تازه تاسيس است اولين کاميون برقي خود موسم به «اي تي وان» را معرفي کرده که رقيب اصلي کاميون برقي شرکت تسال است. اين کاميون توانايي حمل 36تن بار و توانايي پيمايش 300مايل را با يک بار چارج دارد .اين محصول داراي حداکثر سرعت 80مايل در ساعت است .يکي از نکات منفي براي اين کاميون زمان چارج آن است که 90دقيقه طول ميکشد. تيم مهندسي شرکت سازنده ادعا ميکند که «اي تي وان» در مقايسه با کاميونهاي ديزلي ،در هر مايل تا 60 درصد هزينه تعمير و نگهداري کمتري دارد. قيمت اين کاميون برقي 150تا 250هزار دالر بر اساس مدلهاي مختلف است و اين محصول ،در سال 2019 عرضه خواهد شد. شرکت «کامينز» ديگر شرکتي است که قصد توليد کاميون تمام برقي را دارد .شرکت آمريکايي کامينز در حوزه صنايع سنگين و پيشرانههاي ديزل براي کاميونهاي تجاري فعال است و با معرفي کاميون مفهومي برقي قصد دارد وارد توليد کاميونهاي برقي شود. اين کاميون با يکبار چارج تا 100مايل مسافت طي ميکند .ظرفيت بار اين کاميون 19تن است که با داشتن مجموعه باتري 140کيلووات ساعتي در مدت يک ساعت فول چارج ميشود .کامينز قصد دارد اين کاميون را تا سال 2019وارد بازار کند. مهندسان کامينز قصد دارند بخشي از انرژي باتريها را توسط پنلهاي خورشيدي نصب شده روي سقف خودرو تامين کنند. با رونمايي از کاميون برقي تسال که با يک بار چارج توانايي پيمايش 550مايل را دارد شرکتهاي مختلف در جهان بهدنبال توليد کاميون برقي سوق داده شدهاند. البته در آينده به غير از برقي شدن کاميونها به سمت خودران شدن هم پيش ميروند .با ورود اين کاميونها به آهستگي و طي 50سال شغل رانندگي کاميون کمرنگ و کمرنگتر ميشود تا بهجايي برسد که اين شغل به طور کامل حذف شود.
15
For Advertisement Call:
15
PA
I
16
February 2018
16
You have goals. We can help you achieve them. Buying or refinancing isn’t just a matter of rates and points. At SunTrust Mortgage, we focus on understanding your goals and helping you navigate your choices. Our flexible mortgage options include access to larger loan amounts without the high interest rates typically associated with jumbo1 financing. Plus, we offer fixed and adjustable rate mortgage (ARM)2 options for loan amounts up to 1.5 million, and down payments as low as 10.01%3. And mortgage insurance is not required. The right mortgage should focus on who you are and where you want to go. Let’s have a conversation today. Masoud Hosseini Mortgage Loan Officer 301.961.0908 Office 301.537.8897 Cell NMLSR # 532675 masoud.hosseini@suntrust.com suntrust.com/masoud.hosseini For loan amounts over $424,100.
1
Adjustable Rate Mortgage (ARM) products have interest rates that may increase after consummation.
2
Additional down payment may be required if property is in a declining market or if required by state regulations. If property values decline you could owe more than your property’s value.
3
Equal Housing Lender. SunTrust Mortgage, Inc. - NMLS #2915, 901 Semmes Avenue, Richmond, VA 23224, 1-800-634-7928. CA: licensed by the Department of Business Oversight under the California Residential Mortgage Lending Act, IL: Illinois Residential Mortgage Licensee, MA: Mortgage Lender license #-ML-2915, NJ: Mortgage Banker License - New Jersey Department of Banking and Insurance, NY: Licensed Mortgage Banker—NYS Department of Financial Services, and RI: Rhode Island Licensed Lender. ©2017 SunTrust Banks, Inc. SunTrust and SunTrust Mortgage are federally registered service marks of SunTrust Banks, Inc. Rev: 11.6.17
17
For Advertisement Call:
17
PA
I
February 2018
18
18
I
PA
19
For Advertisement Call:
19
ايران در محاصره پنج بحران اقتصادي وبسايت بيان جمهوري اسالمي در يکي از حساسترين دورانهاي تاريخي خود قرار گرفته است و بايد از يک گردنه سخت اقتصادي عبور کند .از يک سو منابع و درآمدهاي نظام به شدت کاهش يافته است و از سوي ديگر نيازها و هزينههاي دستگاههاي مختلف افزايش قابلتوجهي داشتهاند. البته افزايش قيمت نفت در يک ماه اخير شايد اميدواري را به جمهوري اسالمي بازگردانده باشد ،ولي اوضاع صنايع، شرکتها ،ادارات و بازنشستگان دولتي بهگونهاي است که شايد نفت 100دالري هم نتواند از پس حل آن برآيد. از سوي ديگر فساد گسترده در حکومت و انتقال منابع براي تجهيز حزباهلل ،سوريه ،يمن ،فلسطين و ديگر گروههاي تروريستي فشار مضاعفي را به اقتصاد ايران وارد کرده و حکومت را در يک تنگناي تاريخي قرار داده است.
بحران صندوقهاي بازنشستگي
صندوقهاي بازنشستگي به بحراني غيرقابل حل براي دولت تبديل شدهاند .در 20سال اخير همه دولتها مغلوب وضعيت صندوقها شده و نتوانستهاند راهکاري براي حل بحران اين نهاد اقتصادي بيابند. ريشه مشکل صندوقهاي بازنشستگي در مسئله فساد و رکود اقتصادي خالصه ميشود. نخست ،حجم بسيار زيادي از موجودي صندوقهاي بازنشستگي در قالب تسهيالت به افراد خاص داده شده و در مقابل ضمانتهاي کافي از آنها گرفته نشده است .نمونه بارز اين مسئله ،صندوق فرهنگيان است که بيش از 8هزار ميليارد تومان از موجودي آن به غارت رفته و هيچکس هم پاسخگو نيست. دوم :سوء مديريت در صندوقهاي بازنشستگي به اينجا ختم نميشود؛ هيئترئيسه و هيئتامناي صندوقها با بيتدبيري خود بخش ديگري از منابع را در محلهايي سرمايهگذاري کردهاند که اکنون قدرت نقد شوندگي ندارند .براي مثال حجم بااليي از دارايي صندوقها که قرار بود پشتوانه روزهاي سخت بازنشستگان باشد ،زماني در بخش پررونق مسکن سرمايهگذاري شد و اکنونکه اين بخش در رکود مطلق به سر ميبرد ،اين منابع نيز بلوکه شدهاند .وضعيت صندوقهايي هم که دولت به دليل کسري بودجه منابع آنها را پيشخور کرده است تعريفي ندارد و اساسًا چيزي در آنها باقي نمانده تا مستمري ،مزايا
و بيمه تکميلي بازنشستگان پرداخت شود .تجمع بازنشستگان در سراسر کشور و اعتراض به ناديده گرفته شدن حقوقشان گواهي بر اوضاع بحراني صندوقهاست.
مالياتهاي بيرحم
تقريبًا در همه کشورهاي توسعهيافته هنگاميکه با رکود مواجه ميشوند ،از فشارهاي مالياتي ميکاهند .حتي نمونههايي هستند که در دوره بيرونقي صنايع ،مالياتها منفي ميشوند؛ يعني درصدي از مالياتهايي که دولت قب ً ال دريافت کرده است به صاحبان کسبو کار باز ميگرداند تا چرخ اقتصادشان دوباره به حرکت درآيد؛ اما در ايران داستان بسيار متفاوت است. در حالي که اقتصاد ايران وارد ششمين سال رکود خود ميشود ،دولت در بودجه 1397ميزان مالياتها را افزايش داده است .دولت در اليحه بودجه 97بالغ بر 128هزار ميليارد تومان درآمد مالياتي پيشبيني کرده است که در مقايسه با امسال، رشد 16هزار ميليارد توماني را نشان ميدهد. اين 16هزار ميليارد قرار است از اقتصادي دوشيده شود که کام ً ال در رکود قرار دارد .دولت سعي ميکند هر طور شده بار کسري بودجه خود را به دوش مردم بيندازد؛ اما مردم نيز ديگر نايي براي تحمل رياضتهاي اقتصادي ندارند .فشار مالياتي به بخشهاي صنعت و خدمات که الي چرخهاي بيتدبيري نظام در حال خرد شدن هستند ،بيترديد ميزان بيکاري را افزايش خواهد داد و بحران را عميقتر خواهد کرد؛ چرا که امروزه يکي از مشکالت عمده صاحبان کسب و کار ،مالياتهايي هستند که مانند يک صخره در مقابلشان قرار گرفته است.
بيدار شدن غول تورم
تورم در سي سال اخير همواره بالي جان اقتصاد ايران بوده است .از دهه 60خورشيدي به اين سو ،متوسط تورم براي هر سال روي 19تا 20درصد قرار داشته و همين مسئله باعث ايجاد شکاف طبقاتي و فقر گسترده شده است. از ابتداي آغاز کار حسن روحاني بهعنوان رئيسجمهور ،يکي از وعدههاي مهم اقتصادي او دست يافتن به تورم تکرقمي بوده است .اين وعده محقق شد؛ اما شرايط نشان ميدهد تورم تکرقمي براي سال 1397خيالي باطل است. مرکز پژوهشهاي مجلس نيز در گزارشي با ارزيابي ابعاد کالن بودجه و چشمانداز اقتصاد ايران در سال 1397نرخ تورم را 11.5درصد پيشبيني کرده است؛ اما انتظار ميرود ميزان تورم حتي به 15درصد هم برسد و روند نزولي ارزش ريال در برابر ساير ارزهاي معتبر ادامه يابد. افزايش چشمگير پايه پولي در 5سال اخير ،کسري بودجه دولت و کاهش توليدات بر اثر افزايش مالياتها و سقوط شاخصهاي کسبوکار ،جاي ترديدي نميگذارد که غول تورم دوباره بيدار خواهد شد.
افزايش بيکاري
مسعود نيلي ،مشاور اقتصادي رئيسجمهوري ايران ،يکي از ابر چالشهاي جمهوري اسالمي را بيکاري دانسته است. غالمحسين شافعي ،رئيس اتاق بازگاني ايران نيز درباره ريشههاي اين بحران گفته است «علت اصلي بحران بيکاري در کشور ،بدفهمي دولت از اشتغالزايي است .اگر براي حل بحران بيکاري تدبيري انديشيده نشود ،آسيبهاي اخالقي و اجتماعي زيادي خواهد داشت وعلت اصلي مشکالت در اين حوزه ،بدفهمي دولت از اشتغالزايي است». م اکنون نرخ بيکاري 11.7درصد است که البته مورد اعتماد کارشناسان اطالعات مرکز آمار ايران نشان ميدهد که ه و اتحاديههاي کارگري نيست .سياستهاي اقتصادي دولت نه تنها در جهت افزايش اشتغال قرار ندارد ،نرخ بيکاري را براي سال آينده افزايش هم خواهد داد .رشد مالياتها ،سقوط شاخص کسبوکار در ايران ،بهره باالي تسهيالت بانکي و سياستهاي ضد رونق اقتصادي ،همگي نويد سالي سياه براي جمعيت بيکار دارد. ک ميليون 300هزار نفر از دانشگاهها فارغالتحصيل خواهند شد که آمارهاي رسمي نشان ميدهند طي سه سال آينده ي طبيعتًا نياز به شغل دارند؛ اما عدم سرمايهگذاري دولت براي ايجاد اشتغال در بخشهاي متنوع و جاي خالي اقتصاد رقابتي، قطعًا راهبردي نيست که بتواند پاسخگوي جمعيت بيکار باشد.
ديوار تحريمهاي جديد
رفتارهاي جمهوري اسالمي در منطقه و سياستهاي اين حکومت در قبال کشورهاي غربي ،بهمرور سبب فشار بيشتر بر ايران خواهد شد. ادامه بلندپروازيهاي ايران در منطقه ،پيگيري برنامه موشکي و کري خواندن براي اياالتمتحده آمريکا ،پيچهاي تندي هستند که جمهوري اسالمي را با خطر بزرگي روبرو خواهد کرد. عالوه بر اينها دونالد ترامپ ،رئيسجمهور آمريکا براي آخرين بار تمديد تحريمهاي هستهاي را امضا کرد و خواهان مذاکره مجدد با ايران براي اصالح قرارداد توافق هستهاي شد .قطعًا ايران در برابر اين خواسته آمريکا مقاومت خواهد کرد و اروپاييها نيز چندان موافق اين ايده نيستند. جمهوري اسالمي با اميد به پشتيباني اروپا به مذاکره دوباره تن نخواهد داد و در مقابل ،آمريکا از توافق هستهاي خارج خواهد شد .خروج آمريکا از توافق هستهاي به معناي فصل تازهاي براي اقتصاد ايران خواهد بود که در آن محدوديتها و تحريمهاي قبل از توافق ،با شدت بيشتري گريبان اقتصاد ايران را تا فلج شدن خواهد گرفت.
20
20
ﺧﺒﺮ ﯾﯽاز
News from Afghanistan انفجار انتحاري با آمبوالنس در کابل؛ دستکم 103کشته و 235زخمي
وزارت بهداشت افغانستان گفته که شمار تلفات انفجار انتحاري با آمبوالنس در کابل به 103کشته و 235زخمي رسيده است .بيشتر کشتهشدگان اين حمله غيرنظاميان خوانده شده است. پليس کابل گفته که اين انفجار حوالي ساعت يک بعد از ظهر در چهارراهي صدارت در نزديکي ساختمان سابق وزارت کشور /داخله افغانستان اتفاق افتاده است. نصرت رحيمي ،معاون سخنگوي وزارت کشور افغانستان گفته است که فرد مهاجم با يک آمبوالنس خود را به چهار راهي صدارت رسانده و از بازرسي اول امنيتي به بهانه اينکه بيماري در داخل آمبوالنس است ،عبور کرده است. او افزوده است که در بازرسي دوم فرد مهاجم تشخيص داده ميشود و ماموران پليس قبل از اينکه اقدام به شليک کنند ،راننده خودرو بمبگذاري شده را منفجر ميکند. بيمارستان فوريتهاي قربانيان جنگ نيز اعالم کرده که 7کشته و بيش از 70زخمي به اين بيمارستان منتقل شدهاند .اين بيمارستان حمله اخير را «قتل عام» خوانده است. گروه طالبان مسئوليت اين حمله را بر عهده گرفته است. معاون سخنگوي وزارت داخله افغانستان ميگويد که در ارتباط با اين حمله 4نفر بازداشت شدهاند. رياست جمهوري و رياست اجرايي افغانستان با نشر خبرنامههايي اين رويداد را محکوم کردند. چهار راه صدارت از مناطق پر رفت و آمد شهر کابل است .در اين محل ،ساختمانهاي بيمارستان جمهوريت، دفتر شوراي عالي صلح و فرماندهي پليس کابل قرار دارد. کابل در چند ماه گذشته شاهد حمالت خونين بوده است. حدود يک ماه پيش ،در يک حمله به هتل اينترکنتيننتال کابل 24نفر کشته شدند و گروه طالبان مسئوليت آن حمله را به عهده گرفت. فرمانده پليس کابل اعالم کرده که شمار کشتهشدگان غيرنظامي در حمله به هتل اينترکنتيننتال کابل به دستکم 18نفر رسيده است .همچنين ،شمار زخميان اين رويداد 10 نفر از جمله چهار غيرنظامي اعالم شده است. 14نفر از کشتهشدگان شهروندان کشورهاي خارجي بودند. گفته ميشود که رئيس مخابرات واليت فراه ،يکي از ديپلماتهاي افغانستان در پاکستان و يک کارمند شوراي عالي صلح از قربانيان اين رويداد بودند. شرکت هواپيمايي کام اير نيز با نشر اعالميهاي گفته
شماري از خلبانان و کارکنان اين شرکت در بين کشته شدگان و زخميان هستند و به اين دليل شماري از پروازهاي آنها لغو گرديده است. نيروهاي امنيتي افغان ميگويند موفق شدند تا 160نفر را نجات دهند 41 .نفر از اين افراد اتباع خارجي هستند. همچنين ،شماري از رسانههاي داخلي افغانستان شمار کشتهها را دهها نفر گزارش دادهاند. حمله مهاجمان به هتل کانتيننتال پس از حدود پانزده ساعت درگيري ساعاتي پيش پايان يافت .اين حمله توسط شش مهاجم انجام شد. مسئوليت امنيتي اين هتل به تازگي به يک شرکت امنيتي خصوصي واگذار شده بود. گروه طالبان مسئوليت اين رويداد را به عهده گرفت. وزارت کشور افغانستان همچنين ادعا کرده که يافتههاي استخباراتي آنها نشان ميدهد که اين حمله توسط شبکه تروريستي حقاني که پناهگاههاي امن آنان در بيرون از افغانستان است ،طراحي و سازماندهي شده است. اينترکنتيننتال يکي از هتلهاي مشهور کابل و محل اقامت بسياري از شهروندان کشورهاي غربي است .اين هتل بر روي تپهاي در غرب اين شهر واقع شده که اغلب ميزبان مراسم عروسي ،کنفرانسها و جلسات سياسي ميشود.
نهاد خيريه حمايت از کودکان فعاليت خود را در افغانستان به تعليق درآورد
منابع محلي واليت ننگرهار اعالم کردهاند که عمليات پاکسازي دفتر خيريه حمايت از کودکان پس از يازده ساعت درگيري و با کشته شدن آخرين مهاجم به پايان رسيد .در نتيجه اين حمله سه کارمند اين سازمان خيريه کشته شدند. به گفته عطااهلل خوگياني ،سخنگوي والي ننگرهار در حمله شماري از مهاجمان مسلح به اين دفتر 4نفر کشته و 24نفر زخمي شدند. سازمان خيريه حمايت از کودکان با تأييد کشته شدن 3 نفر از کارمندانش اعالم کرده که اين سازمان به دليل نگراني از امنيت کارمندان فعاليت خود را در سراسر افغانستان به حالت تعليق در آورده است. اين نهاد با نشر خبرنامهاي افزوده که افغانستان يکي از خطرناکترين مکانها در جهان براي کودکان و فعاليتهاي نهادهاي امداد است. گفته شده ساختماني که در همسايگي دفتر سازمان خيريه حمايت از کودکان ،که متعلق به يک سازمان خيريه ديگر خارجي است ،آتش گرفته است. نهاد خيريه حمايت از کودکان نيز با نشر خبرنامهاي حمله به دفتر اين نهاد را «شوکآور» توصيف کردهاست. گروه موسوم به دولت اسالمي(داعش) مسئوليت اين حمله را پذيرفته و گروه طالبان اعالم کرده که اين حمله ربطي به آنان ندارد. دفتر خيريه حمايت از کودکان يک نهاد غير دولتي بينالمللي است که در 120کشور جهان فعاليت دارد .اين
February 2018 نهاد از سال 1976تا کنون در افغانستان فعاليت دارد و در 16واليت از 34واليت اين کشور فعال است. به گفته اين نهاد حدود 700هزار کودک تحت پوشش اين نهاد خيريه در افغانستان قرار دارند.
آلمان 19پناهجوي افغان را به کابل بازگرداند
در حاليکه شوراي مهاجرت نروژ نسبت به بازگرداندن پناهجويان افغانستان از اروپا هشدار داده 19 ،پناهجوي افغان از آلمان به کابل بازگردانده شدهاند. اين پناهجويان با هواپيماي اجارهشده پس از آن از شهر دوسلدورف آلمان به فرودگاه کابل منتقل شدند که پروندههاي درخواست پناهندگي آنها رد شد. مقامها در برلين استدالل کردهاند که آنها با به دليل ارتکاب اعمال مجرمانه دوره زندان خود را سپري کرده و برخي به دليل ارتباط با گرايش اسالم تندرو «خطرناک» دانسته شدهاند. اين در حالي است که شوراي مهاجران نروژ نسبت به بازگرداندن پناهجويان به افغانستان هشدار داده و گفته که هفت نفر از 10نفري که از اروپا به اين کشور بازگردانده ميشوند ،به دليل خشونت دوباره مجبور به فرار ميشوند. يان ايگل ،دبيرکل اين شورا با انتشار گزارشي در اين مورد گفته که کشورهاي اروپايي و همسايگان افغانستان بايد بازگردان پناهجويان را متوقف يا سياستهاي خود را در اين مورد بازنگري کنند. او تاکيد کرده است« ،حاال زمان بازگرداندن افغانها نيست .افغانستان جنگزده امروزه جايي براي بازگشت نيست .در حالي که شرايط در سراسر افغانستان در حال بدتر شدن است ،تصميمگيرندگان به دليل بازگرداندن جمعي و غيرارادي پناهجويان احتماالً روزي پشيمان خواهند شد». پيشتر سازمان عفو بينالملل هم در گزارشي از کشورهاي اروپايي انتقاد کرده بود که با اخراج پناهجويان افغان ،آنها را در معرض خطر قرار ميدهند. بر اساس گزارش اين سازمان ،اين کشورها بدون توجه به وضعيت امنيتي افغانستان ،حدود 10هزار پناهجو را بهزور به افغانستان بازگرداندهاند ـ اقدامي که ،به گفته مسئوالن اين سازمان ،زندگي آنها را با خطر مرگ ،ربودهشدن و شکنجه روبهرو کرده است. اين 19پناهجوي بازگردانده شده در حالي با پرواز اختصاصي از آلمان به کابل بازگردانده شدهاند که آلمان بهار گذشته به گونه رسمي به دولت افغانستان اطالع داد که اخراج اجباري پناهجويان را متوقف کرده است.
کاخ سفيد :کشمکش بر سر انتقال قدرت در بلخ را از نزديک دنبال ميکنيم
کاخ سفيد اعالم کرده که کشمکش بر سر واليت بلخ در شمال افغانستان را از نزديک دنبال ميکند و از «طرفهاي دخيل» خواسته است تا تنش ايجاد شده بر سر انتقال قدرت
به يک والي جديد را به گونه سريع و صلحآميز حل کنند. در خبرنامهاي که دفتر رياست جمهوري آمريکا در اين مورد منتشر کرده ،آمده که ادامه بنبست بر سر اين موضوع تنها به سود «تروريستها و دشمنان» افغانستان است. بيش از يک ماه پيش دفتر رياست جمهوري افغانستان اعالم کرد که «استعفاي» عطامحمد نور را پذيرفته و محمدداوود را به جاي او به عنوان والي بلخ تعيين کرده است ،اما آقاي نور گفته که استعفا نداده و همچنان خود را والي بلخ ميداند. کاخ سفيد گفته که اين جنجال «به هيچ صورت» از طريق خشونت قابل حل نيست و همچنين هيچ يک از طرفها نبايد با اولويت دادن به منافع خود نسبت به منافع افغانستان ،موجب تاخير در حل اين جنجال شوند. در خبرنامه کاخ سفيد تاکيد شده که اين مساله بايد از سوي خود افغانها «در چارچوب قانون اساسي اين کشور، حاکميت قانون و اصل برابري در برابر قانون حل شود». در يک ماه گذشته موضوع استعفا يا برکناري آقاي نور در صحنه سياسي افغانستان به جنجال بزرگي تبديل شده و چند هفته پيش براي نخستين بار مايک پنس ،معاون رئيس جمهوري آمريکا در گفتوگوي تلفني با اشرف غني، رئيسجمهوري افغانستان خواهان حل فوري و مسالمتآميز کشکمش بر انتقال قدرت در بلخ شد. عطامحمد نور با رد تصميم اشرف غني گفته که تنها حزب جمعيت اسالمي ،که او رئيس اجرايي آن است، ميتواند در اين مورد تصميم بگيرد و در يک ماه گذشته چند دور گفتوگو ميان حزب جمعيت اسالمي و نمايندگان ارگ رياست جمهوري صورت گرفته ،ولي ظاهرا تا حال اين گفتوگوها نتيجهاي به دنبال نداشته است. اين مذاکرات ميان حنيف اتمر مشاور امنيت ملي رئيسجمهوري ،معصوم استانکزي رئيس امنيت ملي و سالم رحيمي رئيس دفتر رئيسجمهوري به نمايندگي از رياست جمهوري و صالحالدين رباني وزير خارجه و رئيس حزب جمعيت اسالمي ،محيالدين مهدي عضو مجلس نمايندگان و ستار مراد عضو شوراي رهبري جمعيت اسالمي به نمايندگي از اين حزب در جريان بوده است.
کميسيون انتخابات افغانستان: آماده نامنويسي رأيدهندگان هستيم
کميسيون انتخابات افغانستان اعالم کرده که با تامين هزينه نامنويسي رأيدهندگان و معرفي هفتمين عضو اين نهاد ،آمادگي براي براي برگزاري انتخابات پارلماني سرعت مييابد. اعضا اين کميسيون اين موضوع را در مراسم معرفي حفيظاهلل هاشمي ،عضو جديد اين نهاد گفتند. مليحه حسن ،عضو اين کميسيون گفته است که با معرفي آقاي هاشمي ،احتماالً انتخابات داخلي اين نهاد براي انتخاب رئيس ،دو معاون و منشي/دبير کميسيون در هفتههاي آينده برگزار خواهد شد که باعث تسريع کارهاي کميسيون خواهد بود. منابع اين کميسيون ميگويند که از نزديک به 32 ميليون دالر هزينه نامنويسي رأيدهندگان پرداخت 29 ميليون و 400هزار دالر آن را جامعه بينالمللي و دو ميليون و پانصد هزار دالر ديگر را دولت افغانستان بر عهده گرفتهاند. مليحه حسن گفت که برنامه نامنويسي رأيدهندگان از آغاز سال آينده خورشيدي روي دست گرفته خواهد شد. به گفته خانم حسن ،قرار است نامهاي رأيدهندگان براساس شناسنامههاي فعلي آنها فهرست خواهند شد .او افزود که اين برنامه به کمک اداره ثبت احوال نفوس اجرا خواهد شد. شناسنامههاي فعلي شهروندان روي برگههاي کاغذ عادي چاپ شده که بسياريها به دليل کيفيت پايين آن انتقاد کرده و گفتهاند که نميتواند معتبر و غيرقابل جعل باشد.
I
PA
اما خانم حسن گفت که با اجراي اين برنامه سراسري، روي شناسنامههاي کاغذي رأيدهندگان هولوگرامي نصب ميشود که از اعتبار بااليي برخوردار است. پيش از اين رهبران حکومت وحدت ملي وعده داده بودند که زمينه برگزاري انتخابات براساس شناسنامههاي الکترونيکي را فراهم خواهند کرد ،.ولي به دليل به راه افتادن جنجالها در مورد درج واژه «افغان» به عنوان هويت ملي شهروندان ،توزيع شناسنامههاي الکترونيکي به تاخير افتاد. با اين حال ،اگر فهرست رأيدهندگان براساس شناسنامههاي کاغذي فعلي هم تهيه شود ،گامي مقدماتي براي برگزاري انتخابات پارلماني شمرده خواهد شد. کميسيون انتخابات روز 16سرطان/تير سال آينده را به عنوان تاريخ برگزاري انتخابات پالماني تعيين کرده، اما برخي اين احتمال را مطرح کردهاند که ممکن است اين تاريخ به پاييز آينده تغيير کند. اص ً ال براساس قانون قرار بود اين انتخابات در سال 1394برگزار شود ،ولي به دليل جنجالهايي که در مورد اصالح نظام و نهادهاي انتخاباتي و اختالفات بين رهبران
21
For Advertisement Call:
سياسي اين انتخابات به تاخير افتاد. با اين حال ،برخي از منتقدان گفتهاند که انتخابات پارلماني حتي در سال آينده هم برگزار نخواهد شد ،چرا که به گفته آنها ،تا حال هيچ آمادگي عملي براي اين کار ديده نميشود.
آغاز توزيع واکسن اسهال براي نجات هزاران کودک افغانستان
وزرات بهداشت افغانستان واکسن «روتاويروس» را براي کودکان زير يک سال معرفي کرده است. روتاويروس يکي از شايعترين داليل اسهال در نوزدان و کودکان است و اين عفونت در افغانستان دومين عامل مرگ و مير کودکان خوانده شده است. وزارت بهداشت افغانستان ميگويد واکسن روتاويروس
براي پيشگيري کودکان از بيماري کشنده اسهال شديد تجويز شده و معرفي اين واکسن در افغانستان ميتواند حدود 30درصد کودکان را از مرگ نجاتدهد. هر چند آمار دقيق مرگ و مير و کودکان ناشي از بيماري روتاويروس در افغانستان هنوز در دست نيست ،اما نماينده سازمان بهداشت جهان در افغانستان ميگويد که اين عفونت شديد در افغانستان ساالنه حدود جان 5هزار کودک
21
زير پنج سال را ميگيرد. فيروزالدين فيروز ،وزير بهداشت افغانستان با اشاره به آغاز تطبيق واکسن روتاويروس گفته است که اين واکسن در تمام مراکز بهداشتي توزيع شده و به شکل قطره به کودکان و نوزدان داده ميشود. او همچنين گفته است که واکسن روتاويروس در افغانستان ميتواند از حدود يک ميليون کودک در برابر اين بيماري محافظت کند. وزير بهداشت افغانستان به کمک سازمان بهداشت جهان و صندوق حمايت از کودکان سازمان ملل (يونيسف)، اين واکسن را براي کودکان زير يک سال معرفي کرده است. ساالنه بيش از صد هزار موارد اسهال در افغانستان گزارش ميشود که 40تا 45درصد مربوط به روتاويروس است. وزارت بهداشت تا حاال واکسنهاي ضد توبرکلوز ،فلج کودکان ،سياه سرفه ،تيتانوس ،زردي سياه ،آنفلوانزاي نوع ب ،سينه و بغل و سرخکان را به شکل سراسري تطبيق کرده است .با تطبيق واکسن روتا در کشور تعداد واکسنها براي مبارزه با بيماريهاي مختلف کودکان به 13ميرسد.
22
22
روﯾﺪاد
ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽو
انتظار براي ديدن سريال «بازي تاج و تخت» طوالنيتر شد
شبکه «اچبياو ـ »HBOسرانجام به شکل رسمي اعالم کرد که هواداران سريال مشهور «بازي تاج و تخت» بايد بيش از يک سال براي ديدن فصل آخر صبر کنند .فصل هشتم اين مجموعه در سال 2019روي آنتن ميرود و هنوز ماه پخش آن تعيين نشده است .به اين ترتيب 2018 نخستين سال بعد از هفت سال خواهد بود که «بازي تاج و تخت» ندارد! «اچبياو» بار ديگر تاکيد کرده که فصل نهايي اين سريال شش قسمت خواهد بود« .بازي تاج و تخت» با 30 ميليون بيننده در آمريکا پرمخاطبترين مجموعه تلويزيوني اين شبکه است. انتظار ميرود در فصل نهايي مشخص شود کداميک از خاندانهاي هفت اقليم خيالي سرير پادشاهي را به دست ميآورند و البته تماشاگران منتظر جدال انسانها و وايتواکرها که از ديوار شمال عبور کردند ،خواهند بود. توليد فصل هشتم از ماه اکتبر 2017آغاز شد و به نظر ميرسد که فيلمبرداري تا نيمه سال 2018ادامه داشته باشد. کيسي بلويز مدير برنامهسازي «اچبياو» قبال گفته بود براي جلوگيري از لو رفتن پايان داستان ،قرار است چند پايانبندي براي فصل آخر آماده شود .ديويد بنياف و دي بي وايس خالقان سريال هم گفتهاند که ميخواهند پاياني خاص و ويژه براي «بازي تاج و تخت» رقم بزنند .اين دو کارگردان اپيزود نهايي سريال هم خواهند بود. همچنين فاصله طوالني بين فصل هفتم و هشتم سريال ميتواند به جرج آر .آر .مارتين اين فرصت را بدهد که دو کتاب باقي مانده مجموعه «نغمه آتش و يخ» ـ که سريال بر اساس آن ساخته شده ـ را به پايان برساند.
فصل چهارم «فارگو»
هر چند خبر رسمي تمديد سريال «نوآ هاولي» اعالم نشده است ،با اين حال ،مدير شبکه تلويزيوني «اف اکس» به تازگي گفته است که به بازگشت فصل چهارم «فارگو» در سال 2019خوشبين است .در جريان نشست جديد انجمن منتقدان تلويزيون جان لندگراف در جمع خبرنگاران گفت نوآ هاولي خالق سريال ايده جديدي براي فصل بعدي «فارگو» در ذهن دارد که به زودي عملي خواهد شد.
انتظار ميرود فصل جديد «فارگو» تا سال 2019آماده پخش باشد. «فارگو» از همان فصل نخست با استقبال منتقدان روبرو شد و همينطور ،موفق به کسب چندين جايزه تلويزيوني امي شد .شبکه «اف اکس» در سال جديدي ميالدي دست پر به ميدان بازگشته و فصل پاياني «آمريکاييها» را آماده پخش دارد .به عالوه ،فصل جديد سريال «آتالنتا» که مدتها هوادارانش را چشم انتظار نگه داشته بود باالخره روي آنتن ميرود .
برندگان جوايز گلدن گلوب : 2018ستارگان به نشانه اعتراض لباس سياه پوشيدند
مراسم امسال اهداي جوايز گلدن گلوب تحت تاثير اعتراض ستارگان سينما و دستاندکاران فيلم قرار گرفته بود که با پوشيدن لباس سياه به آزار جنسي در صنعت سينما اعتراض کردند. در بخش اهداي جوايز هفتاد و پنجمين گلدن گلوب، فيلم «سه بيلبورد خارج از ايبينگ ،ميسوري» برنده بهترين درام اين دوره شد. فرانسيس مک دورموند ،بازيگر اصلي اين فيلم نيز جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن را برد. گري الدمن ،بازيگر بريتانيايي براي بازي در نقش وينستون چرچيل ،نخستوزير بريتانيا در زمان جنگ جهاني دوم در فيلم «تاريکترين ساعت» برنده جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد شد. گيرمو دل تورو مکزيکي نيز براي فيلم «شکل آب» برنده بهترين کارگرداني اين دوره از جوايز گلدن گلوب شد. بهترين فيلم کمدي /موزيکال« :ليدي برد» بهترين بازيگر نقش اول مرد فيلمهاي کمدي /موزيکال: جيمز فرانکو براي «هنرمند فاجعه» بهترين بازيگر نقش اول زن فيلمهاي کمدي /موزيکال: سيرشا رونن براي «ليدي برد» بهترين بازيگر نقش مکمل مرد :سم راکول ـ براي «سه بيلبورد خارج از ايبينگ ،ميسوري» بهترين بازيگر نقش مکمل زن :اليسون جني ـ براي «من ،تانيا» گلدن گلوب امسال اولين مراسم اهداي جوايز سينمايي بعد از افشاي موارد آزار جنسي در صنعت سينماي آمريکا و موجي است که در پي اين رسوايي در هاليوود ايجاد شد. به همين دليل و همانگونه که از قبل انتظار ميرفت، لباسهايي که اهالي هنر در حال عبور از فرش قرمز بر تن داشتند به نشان مقابله با آزار جنسي ،سياه بود. جوايز گلدن گلوب معموال محکي است براي برندگان اسکار که بعد از گلدن گلوب و در ماه مارچ برگزار ميشود. اما به گفته خبرنگاران ،مراسم گلدن کلوب امسال که در لس آنجلس برگزار شد بيشتر تحت تاثير اعتراضات و مقابله با آزار جنسي بود تا فيلمها و دست اندرکاران.
February 2018
کاترين دونوو از قربانيان آزار جنسي عذرخواهي کرد
کاترين دونوو ،هنرپيشه سرشناس فرانسوي ،به دليل امضاي نامهاي که در آن از «زياده روي» جنبش مبارزه با آزار جنسي انتقاد شده بود از قربانيان آزار جنسي عذرخواهي کرد. خانم دونوو در نامهاي که در سايت روزنامه فرانسوي «ليبراسيون» منتشر شد نوشت« ،من از صميم قلب به تمام قربانيان اين اعمال شنيع که ممکن است احساس کرده باشند نامهاي که در «لوموند» منتشر شد به آنها حمله کرده، درود ميفرستم .من فقط و فقط از آنها ميخواهم عذرخواهي مرا بپذيرند». خانم دونوو همچنين نوشت در نامهاي که در «لوموند» منتشر شده بود ،هيچ چيز مثبتي درباره آزار وجود نداشت وگرنه من آن را امضا نميکردم. خانم دونوو يکي از صد زني بود که نامهاي سرگشاده را امضا کردند که در آن عنوان شده بود مردان بايد آزاد باشند تا با زنان الس بزنند .انتشار اين نامه با اعتراض شديد فمينيستها روبرو شد و برخي فعاالن حقوق زن گفتند که اين نامه خشونت جنسي را موضوعي پيش افتاده تلقي کرده است. کاترين مييه ،نويسنده کتاب پرفروش «زندگي جنسي کاترين م ،».کاترين رب ـ گريه ،نويسنده ،کريستينه بويسون ،هنرپيشه و شمار ديگري از نويسندگان ،محققان و هنرمندان فرانسوي اين نامه را امضا کرده بودند. امضاکنندگان نامه به اين اعتراض داشتند که رسواييهاي اخير درباره آزار جنسي موج جديد از «پرهيزکاري جنسي» ايجاد کرده و از نکوهش دائمي که بعد از اتهام تجاوز به هاروي واينستين ،تهيه کننده پرنفوذ هاليوود به راه افتاده اظهار تاسف کرده بود. آقاي واينستين هر نوع اتهام رابطه جنسي به زور و برخالف ميل را انکار ميکند اما پذيرفته که رفتارهاي او باعث درد و رنج بسياري شده است. در اين نامه آمده بود با اينکه حرف زدن درباره سوءاستفاده مردان از قدرت کاري مشروع و ضروري است، نکوهش دائمي آن از کنترل خارج شده است. امضاکنندگان همچنين از آزاديهاي جنسي و آزادي اغوا دفاع کرده بودند.
کشف بخشهايي از يک فيلم کمدي با بازي لورل بدون هاردي
ت رفته فيلمي که استن لورل ،کمدين بخشهاي از دس بريتانيايي در دهه 1920ساخته بود ،در آرشيوي در هلند پيدا شده است.
در اين فيلم به نام «بازداشت شده» استن لورل بدون اوليور هاردي ،شريک معمولي خود در نقش يک زنداني ظاهر ميشود که لباس راه راه دارد و عليرغم تمام مشکالت موفق به فرار از چوبه دار ميشود. به نظر ميرسد اين فيلم که در آرشيو فيلم فريزيان کشف شده تنها نسخه کامل آن در جهان باشد. در اين فيلم از تکنيکهاي اوليه جلوههاي ويژه استفاده شده ،به گونهاي که گردن لورل مانند الستيک کش ميآيد و به او اجازه ميدهد از حلقه دار خود را رها کند. استن لورل ،کمدين تواناي سينماي کالسيک است، فيلمهاي کمدي لورل و اوليور هاردي ،همبازي او ،سالها مردم جهان را خنداندند و هنوز هم محبوبيت زيادي دارند. استن لورل که نام اصلياش آرتور استنلي جفرسن بود، در سال 1890ميالدي در آلورسن بريتانيا به دنيا آمد .او از بچگي پدرش را که بازيگر بود در سالنهاي تئاتر بريتانيا همراهي ميکرد. استن در آمريکا وارد هنر سينماسازي و تئاتر شد و پس از مدتي با اوليور هاردي همبازي شد که در استوديويي مشغول ايفاي نقشهاي کمدي بود. لورل و هاردي در اواخر دهه 1920تبديل به ستاره فيلمهاي صامت شدند و پس از چندي شانس خود را در سينماي ناطق نيز آزمايش کردند .در سال 1932آنها براي فيلم کوتاه «جعبه موسيقي» جايزه اسکار گرفتند. در سال 1961لورل به خاطر سهم با ارزش در هنر فيلمسازي يک جايزه اسکار ديگر هم گرفت. او که 22فوريه 1965بر اثر سکته قلبي درگذشت در وصيت نامهاش نوشته بود« ،اگر کسي در مراسم درگذشت من گريه کند ديگر با او صحبت نخواهم کرد».
روسيه نمايش يک فيلم کمدي در مورد مرگ استالين را ممنوع کرد
به دنبال اعتراض کمونيستها و سايرين در روسيه که ميگويند يک فيلم کمدي در مورد مرگ ژوزف استالين، رهبر اتحاد جماهير شوروي ،توهينآميز است وزارت فرهنگ روسيه نمايش اين فيلم محصول مشترک بريتانيا و فرانسه را ممنوع کرد. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ،وزارت فرهنگ روسيه اعالم کرد اجازه قبلي نمايش اين فيلم در سينماهاي روسيه را لغو ميکند .اين فيلم با عنوان «مرگ استالين» ساخته آرماندو النوچي فيلمساز اسکاتلندي است .فيلم ياد شده نخستين بار در جشنواره برلين روي پرده رفت و قرار بود در روسيه اکران شود. اين تصميم وزارت فرهنگ روسيه منعکس کننده ميزان محبوبيت ژوزف استالين در روسيه است ،ديکتاتوري که سياستهاي خشونتبار او در تضعيف جامعه و حزب کمونيست ميليونها قرباني گرفت .در عين حال اين تصميم نشان دهنده ضعف و حساسيتهاي دولت فعلي روسيه در برخورد با تاريخ اين کشور است. منع نمايش اين فيلم ،واکنش وزارت فرهنگ روسيه به اعتراضهاي تعدادي از نمايندگان پارلمان و چهرههاي فرهنگي اين کشور است. تعدادي از چهرههاي فرهنگي روسيه در نامهاي خطاب به وزارت فرهنگ اين کشور نوشتند« ،اين فيلم يک تصوير خصمانه و کامال نامناسب و به اصطالح کمدي از خاطرات مردم ماست که نازيسم را شکست دادند .اکران اين فيلم در آستانه هفتادو پنجمين سالگرد نبرد استالينگراد تف انداختن به صورت کساني است که در آن جنگ جان باختند». نظرسنجيها نشان ميدهند که ژوزف استالين ،رهبر اتحاد جماهير شوروي در فاصله سالهاي 1924تا ،1953 هنوز مورد احترام بسياري است .بسياري او را رهبر جنگ و
I
PA
پيروزي بر آلمان نازي و معمار تبديل اتحاد شوروي به يک ابرقدرت ميدانند. والديمير پوتين ،رئيسجمهوري روسيه و کارمند سابق «کي .جي .بي» ،در برخورد با نقش استالين در تاريخ روسيه موضع محتاطانهاي داشته است .او از يک سو تصفيههاي وسيع دوران استالين را محکوم کرده و از سوي ديگر، دستاوردهاي اتحاد جماهير شوروي در سالهاي حکومت استالين را ستوده است. بسياري از روسها از تغييرات اخير در کتابهاي تاريخ مدارس که چهره مثبتي از استالين ارائه ميدهد ناراضي هستند. انجمن تاريخ نيروهاي مسلح روسيه ،نهادي که والديمير پوتين آن را تاسيس کرده است ،پارسال در همکاري با وزارت فرهنگ روسيه مجسمه نيم تنه استالين را در فضاي سبز اطراف اين ساختمان در شهر مسکو نصب کرد. منتقدان دولت روسيه اين اقدامات را محکوم کرده و ميگويند که اين بخشي از تالشهاي حکومت براي مشروعيت دادن به استالين و محدود کردن دمکراسي در کشور است.
اتهامات جنسي تازه عليه وودي آلن
گرتا گرويگ ،ستاره آمريکايي ،وودي آلن را به تعرض جنسي متهم کرده و ميگويد که از بازي در فيلمهاي او پشيمان است .اين اولين بار نيست که وودي آلن با اتهام سوءاستفاده جنسي از هنرپيشگان و اطرافيان خود متهم ميشود. گرويگ ،که سناريست و فيلمساز نيز است ،به «نيويورک تايمز» گفته که از بازي در فيلم «تقديم به رم با عشق» به کارگرداني وودي آلن پشيمان است. خانم گرويگ ميگويد« ،اگر چيزهايي را که امروز ميدانم در گذشته ميدانستم ،هرگز در فيلمهاي او بازي نميکردم و در آينده هم بازي نخواهم کرد». وودي آلن ،از مدتها پيش ،زير اتهام تعرضهاي جنسي بوده و اين امر با به راه افتادن هشتگ «من هم» شدت گرفته است. وودي آلن از سال 1980تا 1992زوج زندگي ميا فارو بود و به همراه او دايلن فارو ،را به فرزندي قبول کرد .در اواخر دسامبر سال گذشته دايلن فارو در مطلبي به روزنامه «لسانجلس تايمز» گفت هنگامي که تنها 7سال داشته، توسط وودي آلن مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. وودي آلن ،که پدرخواندهي دايلن فارو محسوب ميشود ،اين اتهام را تکذيب کرد. دايلن فارو ،در عين حال هنرپيشههايي که در فيلمهاي وودي آلن بازي کردهاند ،مانند کيت وينسلت ،بليک ليولي و همچنين گرتا گرويگ را به مماشات يا همراهي با «هوسراني کارگردان» متهم کرد. وودي آلن (زاده )1935پس از جدايي از ميا فارو ،با دخترخواند ه او ازدواج کرد ،که 35سال از خودش جوانتر بود. فيلم بعدي فيلمساز 82ساله «يک روز باراني در نيويورک» نام دارد ،که فيلمبرداري آن خاتمه يافته و در مرحله تدوين نهائي است.
اسکار :90 «شکل آب» نامزد بيشترين جوايز اسکار شد فيلم «شکل آب» ساخته گيرمو دل تورو بيشترين تعداد نامزدي را در نودمين دوره جوايز آکادمي علوم و هنرهاي
23
سينمايي آمريکا (اسکار) به دست آورد. اين فيلم عاشقانه و فانتزي در 13رشته از جمله بهترين فيلم و کارگرداني نامزد اسکار 2018شد. بعد از« شکل آب» فيلمهاي« دانکرک» و« سه بيلبورد خارج از ايبينگ ،ميسوري» به ترتيب با هشت و هفت نامزدي در ردههاي بعدي قرار دارند.
فيلمهاي« تاريکترين ساعت» با شش نامزدي و« ليدي برد» و« بليد رانر »2049هر کدام با نامزدي در پنج رشته در رتبههاي بعدي هستند. به جز «بليد رانر »2049بقيه اين فيلمها همگي نامزد اسکار بهترين فيلم هستند .در ميان 9نامزد بهترين فيلم نام اين فيلمها هم ديده ميشود« :با نامت مرا صدا بزن»« ،برو بيرون» «رشته خيال» و «پست». گري اولدمن ،برنده جايزه گلدن گلوب براي بازي در نقش وينستون چرچيل در فيلم «تاريکترين ساعت» ،براي بردن اولين اسکار خود با ستارگاني مانند دنيل دي لوييس، برنده سه اسکار و همين طور دنزل واشنگتن رقابت خواهد کرد. فرانسيس مکدورمند که براي بازي در فيلم «سه بيلبورد» جوايز بازيگري امسال را درو کرده ،همراه با مريل استريپ ،سلي هاکينز ،مارگو رابي و ستاره جوان فيلم ليدي برد ،سيرشا رونان نامزدهاي بهترين بازيگر اصلي زن هستند. گرتا گرويگ کارگردان فيلم «ليدي برد» ،يکي از پديدههاي امسال و تنها زن در رشته بهترين کارگرداني با مردان مشهوري مثل کريستوفر نوالن («دانکرک») و گيرمو دلتورو («شکل آب») و پل توماس اندرسون («رشته خيال») رقابت خواهد کرد. نام وودي هارلسون و سم راکول دو هنرپيشه فيلم «سه بيلبورد» در ميان پنج نامزد بهترين بازيگر مکمل مرد ديده ميشود. از فيلم «شکل آب» هم نام دو هنرپيشه در ميان نامزدهاي بازيگر نقش مکمل ديده ميشود. جيمز فرانکو که با ساخت فيلم« هنرمند فاجعه» و بازي در آن جوايز قابل توجهي گرفته بود از جمله ناکامهاي اسکار امسال بود. در رشته فيلمهاي خارجي يا غير انگليسي زبان نام فيلمهايي از شيلي ،لبنان ،روسيه ،مجارستان و سوئد ديده ميشود. فيلم «نفس» که از ايران براي رقابت در رشته بهترين فيلم خارجي به اسکار فرستاده شده بود در مرحله معرفي ليست اوليه نامزدها حذف شد و ايران امسال فيلمي در اسکار نداشت .سال گذشته اصغر فرهادي با کارگرداني فيلم «فروشنده» اسکار بهترين فيلم خارجي را گرفت .او پيش از آن هم براي« جدايي نادر از سيمين» اسکار گرفته بود. مراسم اهداي جوايز نودمين دوره اسکار امسال در روز چهارم مارچ با اجراي جيمي کمل ،از مجريان مشهور تلويزيون در لسآنجلس برگزار ميشود.
آنچه در جشنواره فيلم فجر سيوششم ميبينيم امسال 22فيلم داستاني 2 ،فيلم مستند و 1انيميشن در ي و ششمين جشنواره فيلم بخش اصلي سوداي سيمرغ س فجر رقابت خواهند کرد. روحاهلل حجازي با «اتاق تاريک» که پنجمين ساخته او و تجربهاي متفاوت با ساير ساختههايش محسوب ميشود به جشنواره فجر ميآيد .ساره بيات ،ساعد سهيلي ،محمد امامي ،اميررضا رنجبران ،مرواريد کاشيان ،ژيال دايي، بازيگران اين فيلم هستند .در خالصه داستان فيلم اتاق تاريک آمده است :فرهاد و هاله فصل جديد زندگي خود را آغاز کردهاند و اين سرآغاز تغييرات ديگري است که آنها را در مواجهه با مسائل جديدي قرار ميدهد. «امپراتور جهنم» فيلمي به کارگرداني پرويز شيخ طادي و تهيهکنندگي محمد خزاعي است .در اين فيلم که درباره
For Advertisement Call:
تروريستها و داعش است ،بازيگراني چون علي نصيريان، فرخ نعمتي ،عليرام نورايي ،صبا کمالي ،سعيد راد و کوروش زارعي ايفاي نقش کردهاند. فيلم سينمايي «امير» به کارگرداني نيما اقليما ،فيلمي در ژانر اجتماعي است که در خالصه داستان آن آمده :يکي با کار ،يکي با پول ،يکي با زندگي ،يکي هم با سيگار .همه خودشونو ميکشن .فقط راه هاشون فرق ميکنه .ميالد کي مرام ،هادي کاظمي ،مصطفي قديري ،بهدخت وليان ،و سحر دولتشاهي ترکيب بازيگران اين فيلم را تشکيل مي دهند. «بمب» به کارگرداني پيمان معادي و تهيهکنندگي ماني حقيقي و با مديريت فيلمبرداري محمود کالري است .داستان اين فيلم با حال و هواي موشکباران تهران در سال 1366 روايت ميشود و فيلمنامه آن همچون اثر قبلي اين کارگردان توسط خود معادي نوشته شده است .در اين فيلم ،پيمان معادي ،ليال حاتمي ،حبيب رضايي ،و شهروز آقاييپور ايفاي نقش کردهاند. «به وقت شام» دومين همکاري مشترک ابراهيم حاتمي کيا و سازمان اوج است که براي نخستين بار در سطح اول سينماي ايران به صورت مستقيم به حوادث منطقه و اسالم تکفيري ميپردازد .اين فيلم روايتگر داستان هواپيماي کمکي ايران براي سوريه است که براي فرود در فرودگاه دمشق دچار مشکل ميشود و در آن هادي حجازي فر ،بابک حميديان به همراه با جمعي ازبازيگران ايراني ،سوري و لبناني مقابل دوربين رفتهاند. «تنگه ابوغريب» ساخته بهرام توکلي است که در آن جواد عزتي ،امير جديدي ،حميدرضا آذرنگ ،علي سليماني، قربان نجفي و مهدي قرباني بازي کردهاند .اين فيلم روايتي است از دفاع دالورمردانه گردان عمار در برابر لشکرکشي رژيم بعث به فکه و شرهاني. «جاده قديم» چهارمين ساخته سينمايي منيژه حکمت پس از ده سال دوري از فيلمسازي است .در خالصه داستان جاده قديم با بازي مهتاب کرامتي و آتيال پسياني آمده است: در آستانه سال نو مينو به خانه نميرسد« ....جشن دلتنگي» به کارگراداني پوريا آذربايجاني فيلمي است درباره رابطه واقعي آدمها و گره خوردن آن با فضاي مجازي .در اين فيلم که عليرضا زريندست مديريت فيلمبرداري آن را بر عهده دارد ،بابک حميديان ،محسن کيايي ،پانتهآ پناهيها و ساغر قناعت به عنوان بازيگران اصلي مقابل دوربين رفتهاند. داستان فيلم «چهارراه استانبول» مرتبط با حادثه ساختمان پالسکو است که منجر به شهيد شدن تعدادي از آتش نشانان شد .بهرام رادان ،محسن کيايي ،سحر دولتشاهي ،و مسعود کرامتي گروه بازيگران آن را تشکيل ميدهند. «سوء تفاهم» هفتمين اثر بلند سينمايي احمدرضا معتمدي است ،در اين فيلم که مضموني اجتماعي دارد مريال زارعي ،کامبيز ديرباز ،اکبر عبدي و پژمان جمشيدي بازي ميکنند. «عرق سرد» به نوسيندگي و کارگرداني سهيل بيرقي، دومين ساخته وي است .باران کوثري در اين فيلم نقش فوتباليستي را بازي کرده که با ممانعت همسر براي همراهي با تيم ملي مواجه ميشود. «کار کثيف» اثر خسرو معصومي است و مضموني اجتماعي دارد و به موضوع کار و مهاجرت مي پردازد و پدرام شريفي ،الهام نامي ،شاهرخ فروتنيان و اکبر معززي از جمله بازيگران اين فيلم هستند. «کاميون» به کارگرداني کامبوزيا پرتوي با مديريت فيلمبرداري تورج اصالني در مرزهاي سوريه و عراق ،در روستاهاي اطراف منطقه سيلوانا در استان آذربايجان غربي،
23 در شهرهاي اروميه و ميانه و در نهايت در لوکيشنهاي مختلفي در تهران فيلمبرداري شده است. «ماهور» به کارگرداني حميد زرگرنژاد يک درام عاشقانه محسوب ميشود که تمام فيلمبراري آن درلوکيشنهاي بکر و واقعي در تاالبها و روستاهاي جنوب انجام گرفته
است .ساعد سهيلي ،يوسف مراديان ،بهاره کيان افشار، مونا فرجاد ،ميترا حجار و داريوش ارجمند از جمله بازيگراني هستند که در اين پروژه به ايفاي نقش پرداختهاند. «مصادره» فيلمي کمدي به کارگرداني مهران احمدي و به تهيهکنندگي محمدحسين قاسمي است که در آن بازيگراني چون رضا عطاران ،هومن سيدي ،بابک حميديان، ميرطاهر مظلومي و مهران احمدي بازي کردهاند. «هاياليت» به نويسندگي و کارگرداني اصغر نعيمي، روايتگر درامي عاشقانه و متفاوت با مضمون اجتماعي است که پژمان بازغي ،آزاده زارعي ،سام قريبيان ،مينا وحيد ،الهه حصاري و جمشيد هاشم پور به عنوان بازيگران اصلي اين پروژه در آن حضور دارند. «زناني با گوشوارههاي باروتي» به کارگرداني رضا فرهمند و تهيهکنندگي مرتضي شعباني يکي از دو مستند حاضر در بخش سوداي سيمرغ سيوششمين جشنواره فيلم فجر است .در اين مستند ما با «نور» ژورناليست جنگ همراه ميشويم .او با همه مخاطرهها و فشارهاي اجتماعي که براي حضورش در جنگ با داعش وجود دارد مصرانه مبارزه ميکند ،پا به پاي رزمندهها پيش ميرود و گزارش ميگيرد. او به کمپ پناهجويي بيوهها و کودکان داعشي ميرود تا روايتهاي پوشيده و احساسات کشته شده آنها را به تصوير بکشد ،اما روايت زنانگي «نور» از جنگ همينجا به پايان نميرسد. مستند «بانوي قدس ايران» به کارگرداني مصطفي رزاق کريمي روايتي از زندگي بانو خديجه ثقفي است که فارغ از تجربههاي مرفه کودکي و نوجواني ،شصت سال در کنار سيد روح اهلل خميني ،رهبر انقالب اسالمي زندگي کرد .در اين مستند که در فضاي خانه آيتاهلل خميني در جماران تهران که به آن بيت امام ميگويند تصويربرداري شده است، روايات و خاطراتي را از زندگي بانو ثقفي از زبان منسوبين نزديک ايشان ميشنويم. اين مستند 80دقيقهاي ابتدا به درخواست تهيهکنندهي آن« ،عروج فيلم» ،از جشنواره حقيقت خارج شد و سپس در روزهاي پاياني به نمايش درآمد و در نهايت در مراسم اختتاميه اين جشنواره تنديس فيروزه را به عنوان بهترين فيلم دريافت کرد که البته جايزه نقدي اين فيلم هم به هالل احمر جهت تهيه کانکس براي تعدادي از مردم زلزلهزده کرمانشاه اهدا شد.
24
نيمه شبانه
24
February 2018
نامه سرگشاده آيتاهلل خامنهاي به مردم ايران
«اي مردم ايران .صداي انقالبتان را براي دومين بار شنيدم .خيلي خوب بابا! گرفتم! حاال که چي؟»
درسهاي سياسي و مذهبي
داستان شکست انقالب اسالمي ايران را ميتوان در اين داستان طنزآلود ايتاليايي خالصه کرد« ،در کودکي آرزو داشتم که دوچرخهاي نو داشته باشم .به من گفتند که اگر هر شب دعا کني شايد خدا برايت دوچرخهاي بفرستد .کمي که بزرگتر شدم دريافتم که با دعا نميتوان صاحب دوچرخه شد .اين بود که رفتم و يک دوچرخه دزديدم! حاال روزها دوچرخهام را سوار ميشوم و با آن کلي حال ميکنم .شبها که به خانه ميروم دعا ميکنم که خدا مرا ببخشد!
گفتوگوهاي من با زنم در سالگرد روز عشاق (والنتاين)
کاريکاتور روز
زنم گفت« ،باز هم که روز عشاق برام گل خريدي!» گفتم« ،براي اينکه عشقم را به تو نشان بدهم اين کار را کردم». گفت« ،مرسي .ولي ميشه سال آينده روي ميزان عشقت قيمت دالري بگذاري و برام يک جواهر قشنگ بخري؟» *** از زنم پرسيدم« ،روز عشاق به غير از گل چه چيزي ميخواهي برات بخرم؟» گفت« ،يک خرده دير شده .رفتم براي خودم يک گردنبند مرواريد قشنگ خريدم ».گفتم« ،چرا اين کار را کردي؟» خنديد و گفت« ،عشقم کشيد!» *** زنم آمد و پرسيد« ،چرا روز عشاق مردها فقط به زنهايشان گل ميدهند و چيزهاي گرانقيمت برايشان نميخرند؟» گفتم« ،براي اينکه اسمش روز عشاق است ،نه روز زن ذليلها!» *** زنم پرسيد« ،هر سال براي من 12شاخه گل سرخ ميخريدي ،امسال چطور شد که براي من شش تا گل خريدي؟» گفتم« ،حساب کردم چون مشتري دائم شدهام با من نصف قيمت حساب کني!» *** زنم آمد و خيلي خوشحال گفت« ،باالخره تصميم گرفتم به حرف تو گوش کنم و براي روز عشاق براي خودم يک لباس خواب سکسي بخرم که تو هم خوشت بياد ».گفتم« ،من اين حرف را 20سال پيش زدم .با اين هيکل و قواره بهتره براي خودت يک پالتوي پشمي کلفت و بلند ميخريدي!» *** زنم آمد و پرسيد« ،عزيزم .ميدوني ايده روز والنتاين يا عشاق از کجا آمده؟» گفتم« ،نه نميدانم .ولي ميدانم آن مردي که اين ايده را رد کرده کجا رفته!» *** زنم آمد و گفت« ،عزيزم! امروز روز عشاقه و براي اينکه من راحتتر باشم بگذار زنگ بزنيم پيتزا بيارند تا من آشپزي نکنم .ناسالمتي روز والنتاين است ».گفتم« ،ما که هر روز زنگ ميزنيم و پيتزا سفارش ميدهيم ».گفت« ،ببين که من چقدر دوستت دارم که هر روز براي من روز والنتاين است!» *** رفتم خانه و زنم در را باز کرد .گفتم« ،روز والنتاين مبارک ».با تعجب نگاهم کرد و پرسيد« ،پس دسته گل هر سال چطور شد؟» يک شيشه گالب از جيبم در آوردم و گفتم« ،ميدوني که وضع اقتصاد آمريکا چقدر خراب شده؟» *** از زنم پرسيدم« ،صبح روز والنتاين با صبحانه در تختخواب موافقي؟» چشمانش برق زد و گفت« ،آره!» گفتم« ،پس وقتي سيني صبحانه را ميآوري ،تخم مرغ عسلي يادت نره!»
تفسير سياسي هفته
براي پيش بيني وضع آينده ايران بايد ابتدا به دستهبندي مردم ايران توجه کرد .در حال حاضر مردم ايران را ميتوان در اين طبقات خالصه کرد: طبقه روحانيون ،طبقه نظاميان ،ثروتمندان وابسته (رژيم فعلي) ،ثروتمندان مستقل و قديمي و فقرا و مستضعفين. با توجه به اتحاد و همياري چهار طبقه اول به صورت روحانيون ثروتمند ،نظاميان پولدار ،ثروتمندان روحاني نما ،نظاميان روحاني نما ،روحانيون قديمي و با توجه به عدم قدرت مالي طبقه فقرا و مستضعفين (به ويژه بعد از حذف يارانههاي دولتي) پيش بيني ميشود که فعال جنگ مغلوبه باقي خواهد ماند و انقالبي صورت نخواهدگرفت.
افکار عميق
وقتي که حضرت نوح خواست همه حيوانات را سوار کشتي خودش کند چطور شد که همه قبول کردند و وارد کشتي او شدند؟ آيا مادر اين حيوانات به بچههايشان ياد نداده بودند که همينجوري سوار کشتي آدمهاي غريبهاي که نميشناسند نشوند؟
شوخي خدا با بشر
ديشب داشتم تلويزيون ميديدم تبليغ ميکردند که مردم بيايند خون بدهند چون صليب سرخ ذخيره خونياش کم شده و از اين حرفها .ميگفتند گروه خوني «ب منفي» کم دارند .با خودم فکر کردم اين گروه خون ديگر چه صيغهاي است؟چطور شد که خدا تصميم گرفت چند نوع گروه خوني به بشر بدهد و کار او را براي گرفتن و دادن خون سخت کند؟ مگر خون دوغ است که آبعلي و اراج داشته باشد؟ يا نوشابه است که سياه و نارنجي و سفيد داشته باشد؟ مگر براي بشر فرقي ميکرد که چه گروه خوني داشته باشد؟ اگر همه اين تبعيضات خوني نبود ،همه ميتوانستيم مثل آب خوردن به هم خون بدهيم و خون بگيريم و خيالمان راحت باشد که اگر سيال است و قرمز ،ديگر مشکلي نخواهد بود .باز هم بگوييد خدا کارش درست است.
نرمش بس است! فرمانده نيروي انتظامي تهران گفت« ،ديگر با اغتشاشگران خياباني مانند قبل با نرمش و ماليمت رفتار نخواهيم کرد و در صورت ادامه جريان فتنه با مردم آمده به خيابانها از خشونت بيشتري استفاده خواهيم کرد ».وي گفت« ،در آينده به جاي زيرگرفتن مردم با اتومبيل پاترول ،از تراکتور استفاده خواهيم کرد».
در دنياي حيوانات
* جوجه تيغي رفت پيش دکتر پوست .پرسيد« ،دکتر فکر ميکني اگر از واجبي استفاده کنم ميتونم از شر اين تيغها خالص شوم؟» دکتر گفت« ،فکر نميکنم ولي امتحانش ضرري نداره!» * فيل رفت پيش دکتر و پرسيد« ،دکتر جان فکر ميکني اگر روزي دو سه کيلو «گوش فيل» بخورم ولي قرص کلسترول مصرف کنم برايم خطري داره؟» دکتر گفت« ،حاال چه اصراري داري که گوش فيل بخوري چرا شيريني زبان نميخوري؟» * گورخر رفت پيش دکتر جراح زيبايي گفت« ،دکتر ميتوني يک کاري با اين خطهاي راه راه بدن من بکني؟» دکتر پرسيد« ،چکارشان کنم؟» گورخر گفت« ،به جاي عمودي آنها را افقي بکن تا قدم را بلندتر از آنکه هستم نشان بدهد». * موش کور رفت پيش دکتر روانشناس گفت« ،حالت افسردگي شديد و اضطراب زياد مرا ديوانه کرده است ،چون نميتوانم گربهها را ببينم و از دست آنها فرار کنم ».دکتر گفت« ،چرا محله خودت را عوض نميکني و نميروي به محله گربه کورها؟» * گاو رفت پيش دکتر و گفت« ،دکتر جان مدتي است استخوانهايم درد ميکند و نميتوانم ساعتها بعد از نشخوار در يکجا بنشينم ».دکتر معاينهاش کرد و گفت« ،بايد يک مقدار بيشتر لبنيات بخوري تا کلسيم بگيري».
دنباله در صفحة 29
25
For Advertisement Call:
25
PA
I
February 2018
26
26
27
For Advertisement Call:
27
PA
I
February 2018
28
28
I
PA
دنباله از صفحة 24
29
* مرغ رفت پيش مشاور خانواده و گفت« ،خانم دکتر ،فکر ميکنم که شوهرم بهم خيانت ميکند و ميخواهم از او جدا شوم ».مشاور خانواده گفت، «براي خاطر بچههات هم که شده مجبوري با او بسازي». * گربه رفت پيش دکتر روانشناس و گفت« ،دکتر جان ،مدتي است که اصال ميلي به گرفتن و خوردن موشها ندارم ».دکتر پرسيد« ،اين حالت چه موقع به تو دست ميدهد؟» گربه گفت« ،هميشه بعد از اينکه از اين غذاهاي کنسروي ميخورم». * خر رفت پيش دکتر دندانپزشک و گفت« ،دکترجان ،يک کاري براي اين دندانهاي درشت و گنده من بکن ».دکتر گفت« ،چکار کنم؟» خر گفت« ،وقتي که عرعر يا خنده ميکنم ،بدجوري ميافتند بيرون ».دکتر گفت« ،يک کاري کن از صداي عرعر خودت به خنده نيفتي و فقط لبخند بزني». * اسب رفت پيش دکتر و گفت« ،دکتر جان ،وقتي غروب بعد از يک روز دويدن و يورتمه رفتن به طويله برميگردم ،پاهايم حسابي درد ميکند ».دکتر گفت« ،مال گردش خون است .چرا دو سه ساعت پاهايت را هوا نميکني؟» * پشه رفت پيش دکتر و گفت« ،جديدا وقتي که ميخواهم خون بمکم ترس ورم ميدارد که مبادا ايدز بگيرم .چکار کنم؟» دکتر گفت« ،چرا از کاندوم استفاده نميکني؟» * گربه رفت پيش دکتر روانشناس و گفت« ،دکتر ،جديدا به دليل نامعلومي اصال ميل به گرفتن و خوردن موش ندارم و دلم برايشان ميسوزد ».دکتر گفت: چند بار بهت گفتم که کتابهاي گاندي و مارتين لوترکينگ را نخوان ،روت اثر ميگذارند».
ماري که دم خود را بلعيد!
يک روزنامه چاپ انگلستان گزارش داده است که در يک رويداد عجيب و بيسابقه ،يک مار از شدت گرسنگي دم خود را بلعيده است! لطفا اين خبر را سياسي قلمداد نکنيد و فکر نکنيد که اين رويداد عجيب نيست ،چون آقاي خامنهاي هم دارد در ايران همين کار را ميکند و بسيجيها هم بله ...اين مار بعد از بلعيدن دم خود توسط صاحبش به يک درمانگاه دامپزشکي برده شد تا بتوانند او را که به حالت خفگي افتاده بود نجات دهند .صاحب مار گفت« ،مار من بسيار گرسنه بود ،چون در سوپر مارکتها غذاي همه حيواني چون سگ و گربه و طوطي و قناري و موش داريم ولي غذاي مار نميفروشند!» مار مزبور بعد از اينکه دمش را از حلقومش بيرون کشيدند به خبرنگاران گفت« ،اصال متوجه نبودم که اين دم خودم است که دارم ميخورم و بعد از اينکه چند بار آن را گاز زدم متوجه شدم که مزهاش برايم بسيار آشناست و دم خودم است». او که به کمک مترجمان زبان مار با خبرنگاران سخن ميگفت اضافه کرد« ،در بعضي شرايط تصميمهاي شکمي بر تصميمهاي عقالني غلبه ميکند ».وي از صاحب خود که قرار گذاشته به دم مار خانگي خود يک روبان قرمز وصل کند تا ديگر دم خودش را نخورد بسيار تشکر کرد و گفت« ،خدا را شکر که من يک مار سمي نيستم!»
تاثير غير مستقيم اخبار ايران
حوادث اخير ايران ناخودآگاه به طور شديدي روي زندگي ما ايرانيان خارج از کشور تاثير شگرفي گذاشته است ،مثال کريسمس امسال من اين نامه را براي زنم نوشتم و روي داشبورد ماشينش گذاشتم تا بخواند« ،عزيزم ،با آنکه خريدهاي کريسمس و استفاده از حراجهاي واقعي اين فصل حق شرعي همه زنان متاهل است اما اگر از خط قرمز عبور کني و فتنه انگيزانه خريدهاي خود را تا نزديک سقف اعتباري من باال ببري چارهاي ندارم جز اينکه تو را به عنوان جاسوسي براي کرديت کارتهاي آمريکايي مخصوصا آمريکن اکسپرس صهيونيست دستگير و متهم و محکوم کرده و جنبش «دالر سبز» تو را متوقف کنم.
آدمخواري
در جايي خواندم که محققان و دانشمندان کشف کردهاند که انسان هفت هزار سال پيش آدمخوار بوده است! خبر را دو سه بار خواندم تا مطمئن شوم طنز نيست يا منبع خبر روزنامه «کيهان» و خبرگزاري «فارس» نيستند .بعد که مطمئن شدم خبر درست است بسيار کنجکاو شدم .باستان شناسان در حين مطالعه و بررسي يک گورستان دسته جمعي درجنوب غربي آلمان متفقالقول شدهاند که بشر هفت هزار سال قبل آدمخوار بوده است .اگر اين گور دسته جمعي کار آلمان نازي هيتلري نباشد بايد سئوال کرد چرا بشر تصميم گرفت که آدمخوار بشود؟ اين همه ميوه و سبزي که خدا برايش خلق کرده کافي نبوده؟ اين همه حيوانهاي کم تحرک و بسيار مستعد براي شکار کافي نبوده؟ چرا بايد بشري بشر ديگري را بخورد؟ واقعا بايد پرسيد اولين آدمخواري چگونه شروع شده است؟ آيا دو تا جوان راديکال هفت هزار سال قبل در جايي قدم ميزدهاند و يک دختر خوشگل را ديدهاند و يکي از آنها گفته بوده« ،بخورمت!» و دوستش که بيشتر از او راديکال بوده از او پرسيده« ،شهوت به کنار ،چرا نبايد اين دختر را عمال به دندان کشيد و خورد؟» طرفش جواب داده« ،چرا که نه؟» در خوردن انسانهاي ديگر چه رابطهاي بايد وجود داشته باشد؟ البته طبيعتا بايد ابتدا گرسنه بود .بايد بين طعم گوشتها تفاوت گذاشت .آيا رضايت طرف که بايد خورده شود مالک عمل است؟ آيا در آن زمان کساني وجود داشتند که دوست داشتند خورده شوند؟ يک نوع ميل به خودکشي و شايد هم نوعي جهاد و شهادت در بين آنهايي که خورده شدهاند زياد از منطق دور نيست .خوردن يک انسان چندشآور است .نه به اندازه خوردن يک خرگوش بازيگوش يا يک آهوي زيبا يا يک گوسفند ساده لوح و مهربان و نه حتي به اندازه خوردن يک گوساله با آن چشمان زيبا و پر از درد .ميتوانيد مجسم کنيد انسان هفت هزار سال قبل را که از زنش ميپرسد« ،امشب براي شام چه داريم؟» و زنش جواب ميدهد« ،آبگوشت آدم!»
For Advertisement Call:
افکار عميق
اگر خدا با تعدد زوجات مردان مخالف نبود ميتوانست به جاي يک حوا دوتا حوا درست کند .هم خاک مفت داشت و هم دنده آدم اضافي!
برگي از خاطرات يک خوره کامپيوتر
مثل اينکه ديگه وقتشه که اين دوست دخترم را يک جوري «ديليت» کنم .خيلي اذيت ميکند و حسابي به پر و پايم ميپيچد .اولين بار که مالقاتش کردم توي اون کافيشاپ خيلي افه آمد .يک جوري حرف زد که يعني «رمش» خيلي باالست و باهوشه و خيلي زود همه چيز را «پراسس» ميکند .بعد فهميدم که اينها همه «اسپم» بوده و داشته مرا گول ميزده. ديروز با هم رفته بوديم خريد .توي اين فروشگاه يک دختره از راه دور با چشم و ابرو «اس ام اس» فرستاد .اونهم ديد و حاال خر بيار و باقالي بار کن! ميخواست دل و رودههام را در بياورد و يک جوري مرا «فرمت» کند .هر چه بهش گفتم که اينها همه نرم افزار هستند و به پاي تو که سخت افزار هستي نميرسند به خرجش نرفت و هر چه به او گفتم که دوستت دارم و عاشقت هستم اصال «بوت آپ» نکرد و دو سه روز توي «کوما» باقي ماند. همچنين مالي هم نيست که التماسش کنم که با من بماند و بخواهد تنها «سرور» او باشم .اگر حاال «ويندوزسون» يا حداقل «ويندوز اکسپي» بود يک چيزي .آخه «ويندوز »95هم ميتواند اينقدر عشوه و افاده داشته باشد؟ از موقعي هم که پدر و مادرش رفتهاند آمريکا به خوردن و «دانلود» کردن غذاي بيرون و «فست فود» هاي چرب و چيلي افتاده و به جاي اينکه «لپ تاپ» باشه شده يک «دسک تاپ» خيکي و گنده .البته خوشگله و خيلي هم خوب تار ميزنه .همه توي «يوتيوب» او را ميشناسند و وقتي که وارد ميشود به احترام او از جايشان بلند ميشوند .انگشتان خيلي فرز و سريعي دارد .وقتي که روي «کيبورد» کامپيوتر تايپ ميکند حرکت انگشتانش را نميبيني و «مانيتورش» از سرعت او دو سه بار «فريز» ميکند و تمام «بافر» هايش از رمق ميافتند .قبال خيلي باهاش حال ميکردم .حتي دو بار برايش تقاضاي ازدواج فرستادم ،ولي جواب نداد .وقتي که براش «ايميل» زدم که چرا «ريپالي» نميکني بهانه آورد که «ويروس ياب» پدرش نامههاي مرا «بالک» کرده و اصال به او نرسيده است .وقتي از او پرسيدم چرا خودش يک کامپيوتر نميخرد تا مجبور نشود با کامپيوتر پدرش کار کند ،جواب داد« ،باشه وقتي شوهر کردم!» االن دو هفته و دو روز و سه ساعت و 26دقيقه است که با هم به هم زدهايم .البته من حساب اين مدت جدايي را نگه داشتهام .خودش هر دقيقه از طريق کامپيوتر پيغام ميفرستد و به من مدتي را که از يکديگر «پارتيشن» کردهايم يادآوري ميکند. ساعتي هم يکبار عکس عشاق و شمع و گل و پروانه و عکس نوزاد و بچههاي خوشگل آمريکايي را ميفرستد آن هم به صورت «اي کارت» اينترنتي .يعني بيا منو بگير .واقعا نميدانم با او چکار کنم؟ با خودم فکر ميکنم که حتي با يک «هارد درايو» يا سخت افزار ميشود کلي نرم افزار ديگر را سوار سيستم خودت بکني آنهم در کشور اسالمي خودمان که تعدد زوجات و صيغه چه به صورت عادي و چه به صورت «پراکسي» محترم و قابل قبول است .ميدانم او از آن «ورژن» زنهايي نيست که اين را قبول کند .فکر ميکنم که خيلي دوستش دارم و او را براي هميشه ميخواهم. فردا ميخواهم به خواستگاري او بروم. خدا کند کامپيوتر پدرش را بشود خيلي راحت «هک» کرد و صاف و بدون «فاير وال» به او رسيد...
ايران کشوري بيهمتا
ايران به درستي کشوري استثنايي و منحصر به فرد است .فقط در ايران ميتوان چنين چيزهايي را ديد: * در ايران تعداد جوانهايي که خودکشي ميکنند مساوي تعداد جواناني است که ساالنه دولت ميکشد. * در ايران تعداد کساني که براي تورهاي جزيرههاي ترکيه و بنادر جنوبي ايران ثبت نام ميکنند بيشتر از کساني هست که براي حج اسم مينويسند. * در ايران تعداد گدايان و خيابان خوابها مساوي تعداد ماليان و آخوندهاي مفتخور شده است. * ايران کشوري است که اکثر کساني که جوايز مهم بينالمللي ميبرند قادر به خروج از کشور براي گرفتن جايزهشان نيستند و براي گرفتن جايزه نماينده ميفرستند. * ايران کشوري است که همه
29
آزادي بيان دارند ولي بعد از بيانشان مسئوليت جور کردن وثيقه و وديعه با خودشان است. * ايران کشوري است که تعداد اعداميهايش بيشتر از افرادي است که توسط کارمندان و پرستاران همه آمبوالنسهايش از مرگ نجات پيدا ميکنند. * ايران تنها کشوري است که اخبار مهمترين روزنامه دولتياش يک روز قبل از وقوع آن اخبار نوشته و پخش ميشود. * ايران تنها کشوري است که به جاي اينکه مردم دولت را انتخاب کنند ،دولت مردم را انتخاب ميکند. * ايران تنها کشوري است که پيشرفت در کار دولتي به عميق بودن زخم مهر نماز پيشاني مربوط است و نه سوابق شغلي و تحصيلي. * ايران تنها کشوري است که در دانشگاهها و مدارس آن ،تعداد کارمندان «حراست» بيشتر از تعداد استادان و آموزگاران است.
آگهي افتتاح مطب
دکتر ابوالفضل روانبخش افتتاح دفتر جديد خود را در ميدان ونک به اطالع عموم ميرساند .با همکاري تيم مجرب و باسابقه مطب جديد ما آماده ارايه انواع خدمات پزشکي در زمينه روانکاوي و روانشناسي به بيماران عزيز و محترم ميباشد. * درمان انواع افسردگي ناشي از انتخابات. * درمان انواع سردرد و کمردرد و ناتوانيهاي جنسي ناشي از اشعههاي دستگاههاي جديدالنصب دولتي جهت ايجاد پارازيت روي امواج راديويي و تلويزيوني با روش هيپنوتيزم. * درمان افسردگي ناشي از شکست در امتحانات و کنکور. * روان درماني خانوادههاي محترم داراي فرزندان زنداني يا مفقوداالثر با روش دلجويي و دلداري و اميدواري. * درمان افسردگيهاي ناشي از عدم دريافت پاسپورت و ويزاي اقامت در کشورهاي خارج. * جلسات کمک و مشاوره براي زندانيان مورد تجاوز قرار گرفته در زندانهاي دولتي. * کمک به ترک اعتياد عميق مواد مخدر ،ناشي از سرخوردگي و حقارتهاي اجتماعي. از شهرستانها نماينده ميپذيريم!
30
30
ﻋﻠﻤﯽ روﯾﺪاد ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژيو چگونه از شر ويروسها و تروجانها خالص شويم؟
قطعا” براي بسياري از شما پيش آمده است که سيستمتان به ويروس يا تروجان آلوده شده باشد و تالش زيادي براي حذف آن کرده باشيد ولي فايدهاي نداشته باشد. از بينبردن ويروسها و تروجانها کار بسيار سادهاي نيست و در بسياري موارد براي اين کار مجبور به تعويض سيستم عامل ميشويد .در ادامه راههايي را براي حذف اين فايلهاي مخرب آموزش ميدهيم تا ديگر مجبور به تعويض سيستم عاملتان نباشيد. پيش از هر چيز حتما با يک آنتيويروس سيستم خود را اسکن کنيد و ببينيد قادر به شناسايي و از بينبردن ويروس و تروجان هست يا نه .آنتيويروس مناسب در برخي مواقع ميتواند براي شناسايي و حذف ويروسها و تروجانها به شما کمک کند که در اين صورت ديگر نيازي به انجام اقدامات بيشتر نيست .آنتيويروس « »Avastدر زمينه بسيار موفق نشان داده است. در گام دوم اگر آنتيويروس نتوانست ويروس يا تروجان را شناسايي و حذف کند ،بايد سراغ يک آنتيتروجان مناسب برويد. ن ميتواند نرمافزارهاي مخرب و روت آنتيتروجا کيتها را شناسايي و حذف کند .نسخه رايگان نرمافزار « »Spybotگزينه مناسبي براي اين کار است .همچنين نرمافزار « »Malwarebytes Anti-Malwareيک آنتيتروجان مناسب است که ميتوانيد تا 14روز به صورت رايگان در سيستمعامل ويندوز از آن استفاده کنيد .ميتوانيد اين نرمافزار را نصب کنيد و پس از اينکه تروجان را شناسايي و حذف کرد ،آن را پاک کنيد .دقت داشته باشيد اگر از اين نرمافزار استفاده کرديد پس از نصب ،گزينه Threat Scanرا انتخاب کنيد تا سيستم شما را اسکن کند. مشکل ديگري که بسياري از شما با آن مواجه ميشويد پيداشدن سروکله نوار ابزارهاي تبليغاتي و مزاحم روي مرورگرهايتان است .براي شناسايي و حذف اين نوارابزارها ميتوانيد از نرمافزار AdwCleanerاستفاده کنيد .اين نرمافزار بسيار کمحجم و رايگان است و ميتواند Adware ها و بدافزارهاي مزاحم در مرورگرهاي مختلف را شناسايي و حذف کند اين نرمافزار تمامي عناصر باقيمانده از نرمافزارها و همچنين عوامل تبليغاتي آنها را پيدا ميکند و سپس شما ميتوانيد فقط با يک کليک موارد شناسايي شده را حذف کنيد .براي دانلود اين نرمافزار به سايت رسمي آن مراجعه کنيد. دردسر رايج ديگر اين است که پس از نصب برخي نرمافزارها متوجه نصبشدن يک سري Toolbarها و افزونههاي غيرضروري روي مرورگرتان ميشويد که قادر به حذف کامل آنها نيستيد .نرمافزار Avast Browser ،Cleanupاز محصوالت شرکت معتبر «آواست» ،پس از اسکن مرورگرتان ليست Toolbarها و افزونههاي غيرضروري و احيانا آلوده را به شما نشان ميدهد تا آنها را حذف کنيد .براي دريافت اين ابزار به سايت رسمي Avast مراجعه کنيد. اگر سيستم شما به ويروس يا تروجان آلوده شد با استفاده از روشهاي باال ميتوانيد آنها را حذف کنيد .اما
اگر موفق نشديد پيشنهاد ميکنيم حتما سيستم عاملتان را عوض کنيد.
با بهترين قابليتهاي جديد 11.3 iOSآشنا شويد
اپل قصد دارد آپديت 11.3 iOSرا به زودي عرضه کند .اما از آنجايي که نسخه آزمايشي آن به تازگي منتشر شده ميتوانيم نگاهي به جديدترين قابليتهاي آن داشته باشيم. اپل عالوه بر تغييرات عمدهاي که در نسخههاي جديد iOSبه صورت ساالنه انجام ميدهد در آپديتهاي کوچکتر که با اعشار يکدهمي مشخص ميشوند نيز قابليتهاي جديدي را ميگنجاند 11.3 OSکه قرار است در بهار از راه برسد هم حداقل هفت قابليت جديد و مهم دارد. قابليتهاي جديد 11.3 iOSبه شرح زير هستند. .1کنترل باتري را خود به دست بگيريد همانطور که ميدانيد اپل به صورت عمدي با عرضه آپديت 11 iOSگوشيهاي قديمي خود را کند ميکرد .اين موضوع که بهتازگي مشخص شده است ،باعث ايجاد موجي از اعتراض و شکايتهاي بيشمار از اپل شد .اپل ضمن عذرخواهي در دفاع از کار خود گفت باتريهاي قديمي قادر به فراهم کردن ولتاژ مورد نياز نيستند و به همين دليل اپل سرعت پردازنده را کند ميکند تا هم پايداري دستگاه بيشتر شود و هم دوام چارج مناسب باقي بماند .کاربران سپس ميتوانند با تعويض باتري به سرعت اوليه بازگردند. برخي کاربران اما دوست ندارند چنين اتفاقي بيافتد و به همين دليل اپل در 11.3 iOSکنترل باتري را به خود کاربر ميسپارد .در اين نسخه ميتوانيد کند کردن پردازنده را غيرفعال کنيد و عالوه بر آن در بخش تنظيمات باتري نگاهي به وضعيت سالمت باتري داشته باشيد تا اگر آيفون شما نياز به تعويض باتري داشته باشد مطلع شويد. اپل تا پايان سال ميالدي 2018باتري آيفون را تنها با قيمت 29دالر تعويض ميکند که البته اين خدمات شامل کاربران ساکن در ايران نخواهد شد. .2انيموجيهاي بيشتر براي کاربران آيفون 10در 11.3 iOSانيموجيهاي بيشتري در نظر گرفته شده است .در اين نسخه چهار انيموجي جديد خرس ،شير ،جمجمه و شير اضافه شده تا تعداد انيموجيهاي به 16عدد برسد. .3واقعيت افزوده عمودي ميشود اپليکيشنهاي واقعيت افزوده ARKitاپل بسيار جذاب بودند ،اما محدوديت همه آنها شناسايي تنها صفحات افقي مانند زمين يا ميز بود .بهطور مثال با اپليکيشن IKEAتنها ميتوانستيد روي زمين کاناپه يا ميز جديدي قرار دهيد اما نميتوانستيد يک قاب به ديوار متصل کنيد. حاال با 11.3 iOSهمچنين 1.5 ARKitعرضه ميشود که قابليت شناسايي سطوح عمودي و همچنين سطحي شکلداري مثل ميزهاي دايرهاي فراهم شده است. به اين ترتيب توسعهدهندگان ميتوانند اپليکيشنهاي بيشتر و بهتري براي واقعيت افزوده بسازند. .4فناوري2 AirPlay يکي از قابليتهاي iOSويژگي AirPlayبراي پخش بيسيم موسيقي توسط دستگاههاي سازگار با اين فناوري است .در نسخه دوم AirPlayامکان اتصال به چندين
February 2018 اسپيکر بلوتوث فراهم شده و عالوه بر اين ميتوانيد تنظيم کنيد که از هر اسپيکر چه آهنگي پخش شود .اين قابليت احتماالً با عرضه اسپيکر هومپاد اپل عرضه خواهد شد. .5پيامهاي iMessage را از هرکجا بخوانيد و پاک کنيد پيامرسان iMessageدر 11.3 iOSبهبود مهمي داشته و حاال عالوه بر اينکه ميتوانيد پيامهاي آن را از هر آيفون ،آيپد يا مک دلخواه بخوانيد ،بلکه ميتوانيد آنها را حذف کرده و اين پاک کردن در تمامي دستگاههاي ديگر شما منعکس خواهد شد. به اين ترتيب iMessageبرپايه فضاي ابري بنا شده و درست مانند تلگرام استفاده از آن در هر کجا و با هر دستگاهي سادهتر خواهد شد. .6گفتوگو و پرداخت فروشگاهي در iMessage يکي ديگر از قابليتهاي آينده iMessageاين است که ميتوانيد به صورت ايمن و با ويژگي Business Chat با کسبوکارها گفتوگو کنيد ،قرار مالقات بگذاريد يا با Apple Payخريد کنيد .اين ويژگي در ابتدا مخصوص کسبوکارهاي محدودي مانند Discover، Hiltonو Wells Fargoخواهد بود. .7دسترسي به پرونده پزشکي در اپليکيشن Healthجديد اپل در 11.3 iOS ميتوانيد به تمامي سوابق و پرونده پزشکي خود فارغ از پزشک ،کلينيک يا بيمارستان در يک جا دسترسي داشته باشيد .اين قابليت هم البته محدود به مراکز درماني تحت تأييد اپل است.
مايکروسافت لپتاپهاي 189دالري ويندوزي را براي رقابت با کرومبوکها معرفي کرد
اينگونه که پيداست ،مايکروسافت طاقت تحمل قيمت ارزان کرومبوکها را ندارد و شاهد معرفي لپتاپهاي 189دالري ويندوزي براي رقابت با کرومبوکها از جانب مايکروسافت هستيم. مايکروسافت توجه وي ژهاي به قشر دانشآموز و دانشجو و معلمان دارد و به همين دليل لپتاپهايي را با سيستم عامل ويندوز 10و ويندوز 10اس ،معرفي کرد که قيمت آنها از 189دالر به باال شروع ميشود. مايکروسافت با مجموعههاي بزرگي مانند بيبيسي، لگو ،ناسا ،بيپياس و پيرسون براي عرضه محتوا در چارچوب فناوري واقعيت ترکيبي براي کالسهاي آموزشي همکاري ميکند. اين لپتاپها که ساخت دست لنوو است و برند اين شرکت بر روي آنها حک شده را در چهار مدل مختلف با قيمتهاي متفاوت شاهد خواهيم بود .لپتاپ لنوو «100 اي» از پردازنده Celeron Apollo Lakeبهره ميبرد و لپتاپ ديگري که تازه معرفي شده را با نام « 300اي» در بازار خواهيم شناخت. اين لپتاپ هيبريدي است و بر روي صفحهنمايش آن با قلم مخصوص ميتوان نوشت .لپتاپ « 300اي» قيمتي حدود 279دالر دارد و دو لپتاپ ديگر نيز با قابليت پشتيباني از ويندوز هلو با قيمتهاي 199و 299دالر معرفي شده است. همانگونه که اشاره شد تمامي اين چهار لپتاپ با هدف کار در سيستمهاي آموزشي معرفي شدهاند و قيمت کم آنها نشان از عزم مايکروسافت براي تشويق دانش آموزان و معلمان به خريد اين محصوالت به جاي کرومبوکهاي خوشقيمت دارد.
فناوريهايي که در سال 2018رشد ميکنند
چه فناوريهايي در سال 2018زندگي بشر را تغيير خواهند داد و جهان فناوري به کدامين سو پيش خواهد رفت؟ آنچه در سال 2018بهشدت رشد ميکند «دادهسازي» است .شايد عجيب باشد ولي هر دو سال يک بار ميزان دادههاي توليد شده در جهان دو برابر ميشود و تنها در يک دقيقه بيش از 150ميليون ميل ارسال ميگردد .حجم توليد دادهها به شدت در حال افزايش است و با افزايش استفاده از هوش مصنوعي و يادگيري ماشين و استفاده از اشيا هوشمند ميزان توليد دادهها به طور باورنکردني در سال 2018رشد خواهد کرد. اما اين تمام داستان نيست .تا سال 2020بيش از 250ميليون خودرو در تمام جهان به اينترنت متصل خواهند شد و تلويزيونهاي هوشمند به روال عادي زندگي تبديل ميشوند .موسسهي تحقيقاتي IHSميگويد تا سال 2020 بيش از 75ميليارد دستگاه به شبکه جهاني اينترنت وصل خواهند شد. اما اين ميزان داده بدون پردازش ،مانند نفت بدون پااليشگاه و پتروشيمي است ،پس بايد ميزان پردازش هم افزايش يابد. بين سالهاي 1975و ،2015قدرت رايانشي هر دو سال يک بار دو برابر شده است و امروزه نيز هر دو سال و نيم يک بار افزايش مييابد. براي رسيدن به قدرت پردازشي بيشتر ،پردازندهها کوانتومي در حال توسعه هستند و سازندگان پردازنده برنامه الگو برداري از مغز انسان را دنبال ميکنند. شرکت اينتل در تالش است تا با الگوبرداري از مغز انسان نسل آينده پردازندهها را توسعه دهد و اگر اين شرکت بتواند در اين کار موفق شود ،جهش بزرگي در زمينه ساخت ابزار پردازش هوش مصنوعي برداشته خواهد شد. شرکت اينتل نيز در حال کار است تا پرازندههاي آيندهاش صد برابر سريعتر از نسلهاي کنوني باشد. ترانزيستورهاي ليزري کليد اين جهش فناوري خواهند بود .اين ترانزيستورها ميتوانند بين دو حالت پايدار يعني حالتهاي الکترونيک و فوتونيک جابجا شوند .اين فناوري، سرعت رايانهها را در آينده با اين پردازشگرهاي جديد به صد برابر سرعتهاي کنوني ميرساند. براي پردازش اطالعات و توسعه هوش مصنوعي انقالبي در پردازنده رايانهها رخ ميدهد که در سال 2018 شاهد نمونههايي از آن خواهيم بود. اما اين پردازش تنها به دليل انفجار اطالعات نيست بلکه هوش مصنوعي پاي ثابت ديگر توسعه پردازندهها رايانهاي است. در سال 2017حداقل در سه دستگاه تلفن همراه شاهد استفاده از هوش مصنوعي بوديم .روندي که در سال 2018 به بيشتر تلفنهاي همراه و پس از آن به بيشتر دستگاهها سرايت خواهد کرد .مهندسان در حال کار هستند تا هوش مصنوعي حتي بتواند به درکي اوليه از عواطف دست يابد. با هوشمند و خودکار شدن ،بيکاري انسان در بخشي از فعاليتهاي سنتي رخ خواهد داد و حتي صداي زنگ مرگ رانندگي هم با شروع توسعه خودروهاي خودران شنيده ميشود .البته تا چند سال آينده نگران بيکاري نباشيد چرا که در سال 2018هدف خودکارسازي به مشاغل پرخطر با درصد اشتباه باالي انساني باز ميگردد. اما اگر بخواهيم دقيقا به سال 2018نگاه کنيم بايد بگوييم که چاپ سه بعدي گسترش چشمگيري پيدا ميکند و اين روند سبب کاهش هزينه توليد و تحقيق توسعه ميشود .اما آيا اين به معناي کاهش قيمت محصوالت است؟ احتماال نه ،ولي احتماال اين روند به معني افزايش سود شرکتهاست. سال 2018سال موبايلهايي با حاشيه کم است. موبايلها در حال گرفتن جاي رايانهها در زندگي بخش زيادي از مردم هستند افرادي که فقط قصد ديدن فيلم يا سرچ در اينترنت را دارند احتماال ديگر رايانه نميخرند .اما کاهش حاشيه در موبايلها پديدهاي است که در سال 2018
I
PA
همه گيرتر ميشود تا کاربران راحت بتوانند از تماشاي فيلم با گوشيهايي با صفحههاي بزرگتر لذت ببرند. واقعيت افزوده و قدرت درک بهتر موبايلها با دوربينهاي جديد هم در سال 2018رشد خواهد کرد .گوگل، اپل و هوآوي در اين زمينه فعال پيشتاز هستند اما شرکتهاي ديگر هم در سال 2018به اين جمع افزوده خواهند شد.
چقدر به امنيت سايت خود اطمينان داريد؟
اگر فکر ميکنيد که هکرها به دليل کوچک بودن شرکت يا بياهميت بودن اطالعاتش براي آنها به وبسايت شما آسيبي نميرسانند ،اين گزارش را بخوانيد. بسياري از صاحبان شرکتهاي کوچک و متوسط براين باورند که هکرها و مجرمان سايبري به وبسايت و اطالعات آنها کاري ندارند .اما همين فکر ،بزرگترين اشتباهي است که اين روزها بسياري را گرفتار خسارات و آسيبهاي جبرانناپذيري کرده است. صاحبان شرکتهاي کوچک و بزرگ در جهان بايد از اين امر مطلع باشند که بسياري از حمالت سايبري و هک اطالعاتي که اتفاق افتاده است ،توسط يک ربات انجام شده و همانطور که ميدانيم رباتها نيز هيچگونه اطالعاتي از اندازه و اهميت اطالعات ذخيره شده بر سيستمها و سرورهاي شرکتهاي کوچک و بزرگ ندارند و بنابراين اين تصور که خيل عظيمي از کاربران ،مديران و کارمندان در فضاي سايبري دارند ،مبني بر اينکه اطالعات شرکت کوچکشان به درد چه کسي ميخورد ،بسيار موهوم و نادرست است.
31
بنابراين تنها کاري که به مديران ،کارمندان و کاربران در فضاي سايبري و اينترنت پيشنهاد ميشود ،آن است که امنيت سايبري سيستمها و سرورهاي خود را بهروز کرده و با پيشرفتهترين و بهترين سيستمهاي امنيتي از اطالعات ذخيره شده خود محافظت کنند. بر اساس گزارش يک موسسه تحقيقاتي فعال در زمينه امنيت سايبري به نام ايمپروا ()Impervaبالغ بر نيمي از بازديدکنندگان وبسايتهاي مختلف ربات هستند که از اين تعداد ،بيش از 29درصد آنها به قصد نفوذ ،هک و سرقت اطالعات وب سايت از آن بازديد ميکنند. نتايج و تحقيقات متخصصان اين موسسه همچنين گزارش جالب ديگري نيز ارائه دادهاند که ميتواند در جايگاه خود ،از اهميت بااليي برخوردار باشد .دقيقا برخالف آنچه که مردم عادي تصور ميکنند ،اين موسسه بر اين باور است هرچه وب سايت بازديد ،ترافيک و طرفداران کمتري داشته باشد و به اصطالح از شهرت زيادي برخوردار نباشد، احتمال اينکه رباتهاي هکر به آن نفوذ پيدا کنند و اطالعات شرکت مربوطه را بدزدند ،به طور صعودي بيشتر و بيشتر ميشود. به گفته کارشناس امنيت سايبري سيستمهاي گوگل، هماکنون هيچکس در هيچ جايي از جهان از گزند خطرات و حمالت سايبري در امان نيست ،از آن سو نيز کارشناسان امنيت سايبري اعالم کردهاند که حتي با وجود تدابير امنيتي بسيار باالي سازمانهاي مختلف در جهان ،بدافزارها آنقدر تکامل يافته شدهاند که بتوانند اطالعات مورد نظر خود را به سرقت ببرند. بدافزارها ،باجافزارها و حمالت DDOSاز جمله تهديدهاي امنيتي هستند که از سال 2016کاربران فضاي مجازي را در معرض خطر حمالت سايبري قرار دادهاند و موجب لو رفتن اطالعات شخصي و محرمانه آنها شده است. طبق آمار ،حمالت سايبري در سال جاري ميالدي 2017به اوج خود رسيد. ساالنه شرکتها و سازمانهاي دولتي و خصوصي بزرگي در سراسر جهان متحمل خسارات و آسيبهاي جبرانناپذيري ميشوند که از جمله مهمترين آنها ميتوان به حمله سايبري به شرکت اکوئيفاکس در آمريکا ،سازمان بهداشت و سالمت در انگلستان ،وزارتهاي دفاع و امور خارجه بسياري از کشورها ،شرکت حسابرسي ديلويت ( )Deloitteدر آمريکا اشاره کرد.
For Advertisement Call:
نکته حائز اهميت آن است که سازمانها و شرکتها بايد به ساخت يک سيستم امنيتي و حفاظتي چنداليه اقدام کنند و اين بدان معناست که با به کارگيري متخصصان امنيتي زبده و همچنين با دانش به روز ،از اطالعات کاربران، مشتريان و همچنين خصوصي و محرمانه خود حفاظت کنند.
کاربران فيسبوک بهزودي درباره صحت منابع خبري داوري ميکنند
مسئوالن فيسبوک درصدد جلوگيري از گسترش خبرهاي جعلي از طريق شبکههاي اجتماعي هستند .به گفته مارک زاکربرگ ،بنيانگذار فيسبوک ،داوري کاربران از اين پس «عينيترين» راه براي تشخيص درستي يا نادرستي منبع خبر خواهد بود. مارک زاکربرگ در اين باره گفته است« ،ما از طريق ميخواهيم اولويت را از اين پس به خبرهايي دهيم که مورد اطمينان و آگاهيدهنده هستند و در نزديکي محل رويداد تهيه شدهاند». اين اقدام واکنش به انتقادهايي است که شبکههاي اجتماعي نظير فيسبوک ،گوگل و توييتر را متهم ميکنند که جلوي گسترش خبرهاي جعلي و نادرست را نميگيرند. به گفته زاکربرگ« ،امروزه عطش براي رويدادهاي هيجانانگيز ،اطالعات نادرست و قطبي کردن جهان بسيار گسترده است».
31 شبکههاي اجتماعي ميتوانند سريعتر از گذشته اطالعرساني کنند و مردم را در جريان رويدادهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي قرار دهند .به نظر بنيانگذار فيسبوک به همين دليل شبکههاي اجتماعي موظفاند که بهطور هدفمند با اين مشکل مقابله کنند و مانع از گسترش خبرها و اطالعات نادرست شوند. زاکربرگ تصريح کرد که با ايجاد معياري براي اندازهگيري «موثق بودن منبع خبر» کاربران ميتوانند نظر و تصميم خود را اعالم کنند. به گفته زاکربرگ اين اقدام اين هدف را دنبال ميکند تا گزارشها و خبرها از کيفيت بااليي برخودار شوند. در زمان کارزار انتخاباتي در آمريکا در سال ،2016 فيسبوک به دليل گسترش خبرهاي نادرست و جعلي شديدًا مورد انتقاد قرار گرفت .تصميم مسئوالن فيسبوک براي جلوگيري از تکرار اين اشتباه است. فيسبوک در وهله نخست با همکاري بنگاههاي رسآنهاي ميخواهد که خبرهاي نادرست ،جعلي و ناروشن از طريق عالمتي به عنوان «هشدار» مشخص شوند و سپس کاربران درباره صحت خبر داوري کنند .مسئوالن فيسبوک تصريح کردند که درباره صحت يا سقم خبرها نميخواهند خودشان تصميم بگيرند و به همين دليل اين کار را بر عهده کاربران گذاشتهاند.
32
32
يادي از روانشاد دکتر سيروس نوربخش ديده فرو بستم تا نبينم هيچ ديده فرو بستم تا بگريم که ديگرت باز نخواهم ديد. «پل الوار» در دلم هميشه ياد تو آشيان گرفته و چراغ وجودم را فروزان نگاه داشته .حال و هواي آن روز که گويي هر دو نخستين بار از پلههاي قلعهاي نيمه فرو ريخته باال ميرفتيم تا بر روي کنگرههايش از درون آسماني عبوس و ابري گلواژههايي با يکديگر برچينيم و به ياري آنها شرح روزگار افسوسباري که بر نسل ما وارد آمده است را از نو تعريف نماييم. آن زمان ده سال جوانتر بوديم ،من اميد از کف داده و تو با شور و حالي نه به مانند من، در افق مه گرفته آن سوي کنگرهها آينده را نظاره و به همراه زمزمهها؛ آغشته به نور و زاللي آفتاب شعلههاي حيات در من افروخته و تالش ميکردي همه ما را به ميهماني آينهها بري ،پيامي هم داشتي به غايت زيبا« ،که زندگي در نهايت عظمت و نظم زمينياش حاصل يک اتفاق ساده و طنزآلود است .حتي در غياب باغ هم ميشود مفهومي از گل سرخ را در دستان سرد و خالي از اميد نشاند و بارور کرد». و هر بار که سبدي از ابرها را پر ميکردم تا در خلوت خود آنها را بگريم تسخر زده و صدايت در گوشهايم هنوز طنين انداز است، «مگر سيالبهاي بهاري را از خاطر زدودهاي که در پيشان آفتابي رخشان سر زده و همه خوابهاي تاريک و کابوسوار را به يکباره روشن و بيدار خواهد کرد .برو ساز خاموشت را در آغوش گير و در آن نغمهاي درانداز و به پرواز در آسمان خياالتت پرداز .درهها را فراموش کن، بيا و کيمياي سرخي خورشيد را با نيلي آسمان در هم آميز و بر وجود خاکستريات رنگي نو زن .بدان در انتهاي هر بنبستي گر در پي عطر بيزوال اقاقيا هستي ،همه ديوارها در برابرت زانو خواهند زد .باور کن که در يک غروب بيصدا هم ميشود انبوه ستارگان را در حوض کوچک حياط گرد هم آورد و ساعتها بدان خيره ،همه قوانين گردش زمين را مدتي انکار نمود». به راستي چگونه ميشود آن قريحه واالي طنزپرداز تنيده با تبحر پزشکيات را از ياد برد؟ که همچون مرهمي التيامبخش ميتوانست بر اضطراب و تشويشها فايق آمده و دلها را به
وجد و شادي آورد و در پياش نه تنها روح همدلي و همدردي را ميان همه برقرار بلکه بياموزد که پوششهاي سايهانداز ناخواسته بر روح و روان آدمي را بايد روزي کنار زد تا با عبور از زمهرير خشم، حسد ،دشمني و کينهورزي و هراس از پيري و مرگ به سرزمين عشق و دوستي ،شادي و زيبايي و هنر و خالقيت گام نهاد. هنوز در خاطرم جريان دارد نواهاي دلنشين و نوازشگري که از درون تصنيفهاي جاودانه نسل ما بيرون ميکشيدي و با صداي خوشت آنها را بر گوشهاي ما مينشاندي تا جلوههايي از مهتاب بر بامهاي گمشده خيال ما به نمايش درآيد و حسرت زمانهاي گمشده را از دلهاي ما زدوده و به جايش نقشي از جواني رفتهمان بر خاک پاي فسرده و پالسيده جاري سازي. نميفهمم با همه دانستگيهايت چرا در يک بعدازظهر زمستاني پشت به دنيا کرده و همسفر باد در پشت ابرهاي انبوه و سرگشته همدم ابديتي شکوهمند گشتي؟ شکايتي ندارم و ميدانم که هر لحظه به اين جهان زاده و چون شب و روز پي هم تکرار ميشود .اما ياد تو زمان را براي من هميشه متوقف ميکند و چنين است که ذرات شاديآور معلق اطرافم به يکباره نشانههايي از تو را يافته و در ژرفاي خويش لبريز از نشاط و سروري گنگ و شورانگيز ميگردم. شبحي از قامت افراختهات هميشه در برابرم حضوري قاطع و فعال دارد و ميخواهم دوباره با هم آخرين بار روي خواب باران خورده کنگرههاي اين قلعه کهن نيم فرو ريخته قدم گذاريم تا شايد از درون ابرهاي گريان آن سوي خيال سخني تازه و نويدبخش بر ما ببارد. مرا تنها روي سيارههاي غريب و تنها رها مکن ،نفس و آواز دوست هميشه با واژه زندگي گرهم ميزند ،فقط بگو بر روي کدام کنگره اين قلعه ،گنجينه طنز و لطيفههايت را پنهان کردهاي ،بايد آنها را بيابم .هنوز تا انتهاي غروب راهي دراز مانده ،غمي سنگين دلم را ميفشرد و ديگر کسي در اين ويرانه با من پرسه نخواهد زد. گريزي ندارم ،بايد سبدي از ابرها را پر کنم و از اين بناي دلگير و بيصدا بيرون زده و جايي آنها را بگريم. ميدانم سراسر زمان از حجم اين زمين فراتر رفته است و دير يا زود بهاري ديگر آن را خواهد پوشاند ،در دره و درياهايش ،در خوابهاي کويري ميان خاک و باران ،در صبحهاي ابري دلگيرش، حتي در حوضهاي ساکت و پرستارهاش ،اما هميشه با کليد دوست ميشود در بهار را به روي زمين گشود و راز دوستي را براي شکوفه ،پرنده و دريا ،باد و آبهاي سپيد برمال کرد. اي گرانترين دوست ،يادت براي هميشه در دلم باقي خواهد ماند. پرندهها به تماشاي بادها رفتند شکوفهها به تماشاي آبهاي سپيد زمين عريان مانده است و باغهاي گمان و ياد مهر تو اي مهربانتر از خورشيد! «م .آزاد» پايان
February 2018
I
PA
فرهنگ گفتگو
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
Congratulation to Mr. Amir Farokhi, representative on the Atlanta City Council in Georgia and those who voted for him. Mahboob & Parviz Izadi اجازه دهيد که مروري بر تاريخ معاصر خود داشته باشيم تا ببينيم که مردم ما در چه جايگاهي از رشد اجتماعي قرار دارند و چه تالشهايي در اين مورد انجام دادهاند و چرا اين تالشها به ناکاميانجاميده و آيا اين بار نيز همانند گذشته ميرويم که در الک خود فرو رويم و از حق و حقوق استقالل و همبستگي محروم شويم و يا آن که آنچه را که طلب ميکنيم بدست خواهيم آورد؟
ملت ايران چه ميخواهد؟
بدون شک مردم ايران مخصوصا” نسل جوان با کوششي خستگي ناپذير در پي بدست آوردن حق و حقوق خويش است و در اين راه هدف او خارج شدن از دوران وابستگي و زندگاني قيموار ،و پا نهادن به دوران جواني و استقالل و باالخره تجربه کردن دوران بلوغ و همبستگي است. در اين هم نميتوان ترديد داشت که گردانندگان جامعه نيز بر اين تصور بوده و شايد هنوز هم بر اين باور باشند که نسل کنوني که در دامان خود آنها بزرگ شده است همانند کودکان ،بي چون و چرا از احکام و يا بهتر که بگوييم از فتواهاي آنان سرپيچي نخواهد کرد ،ولي بر خالف اين تصور باطل زماني که با درخواست جوانان روبرو شدند به اين اميد که مرور زمان تمام مسايل را حل خواهد کرد ،و زماني که اينچنين نشد ،در مقابل جوانان ،و خواست آنها دست به خشونت بردند ،غافل از اين واقعيت بودند که نفس اين خشونت بر گرميآتش مبارزه ميافزايد و جوانان را در راه رسيدن به حق و حقوق خويش مصممتر ميکند، ديديم ،که هر چه گردانندگان اجتماع بر شدت قهر و غضب خويش افزودند جوانان نيز با کوشش و همتي دو چندان در احقاق حقوق خويش پا فشردند ،و در اين ميان نوزادي به نام «انقالب اينترنتي» قدم به دنياي اجتماعي نهاد ،که در نوع خود بيسابقه و نظير بود. آنچه مسلم است در اين ميان نوزادي به نام آزادي متولد شده است که ديگر به زهدان مادر برنخواهد گشت، ولي سرنوشت اين نوزاد چگونه خواهد بود ،نکتهايست که همه ما با نگراني شاهد و ناظر آن بوده ،هستيم و خواهيم بود ،و با جرات ميتوانيم بگوييم و اطمينان داشته باشيم که
33
For Advertisement Call:
33
«همه» را براي «هميشه» نميتوان فريب داد. بجا ميدانم که نوشته زير را که پس از جنبش سال 88 در «پرديس» به چاپ رسيد بار ديگر تقديم خوانندگان عزيز نمايم.
انقالب اينترنتي
خوانندگان عزيز تصور نکنند که برگزيدن عنوان «انقالب اينترنتي» از روي احساساتي خام بوده است و يا نويسنده خواسته است به ميل و سليقه خود کالمي بدون پشتوانه به آنچه که در ايران عزيزمان ميگذرد نسبت دهد! آنچه در خيابانهاي پايتخت و شهرهاي بزرگ ايران (و امروزه در 101شهر ايران) ميگذرد در حقيقت واکنش «جاهلي و زور» است در مقابل کنش «دانايي و نور» .زيرا به برکت اينترنت که در اختيار نسل جوان تحصيلکرده قرار گرفته است آنها قادرند که با وارد کردن چند ضربه بر حروف کامپيوتر خود ،و نوشتن «حقوق بشر» دريايي از اطالعات، يعني «دانايي» از چهار گوشه دنيا در جلوي چشمان خود داشته باشند. اين دانايي و آگاهي «نور» ي است که راه آرمان شهر آزادي و آزادگي را بدانان مينماياند ،بهمين دليل آسيمه سر و کامپيوتر بدست به خيابان ميآيند تا حق و حقوق پايمال شده خود را باز ستانند! تا مبادا همانند پدران و مادرانشان جواني و عمر را در غار قيوميت و برده وار بسر آورند! در مقابل اين جوانان کساني قرار گرفتهاند که بمدت هزارهها در «تاريکي جهالت» نگاهداشته شدهاند ،و در نتيجه چشمانشان تاب تحمل روشنايي دانايي را ندارد و براي آن که نور خيره کننده دانايي چشمان به تاريکي عادت کرده آنان را نيازارد ،ميخواهند مشعل از دست جوانان ما برگيرند و چون با مقاومت روبرو ميشوند ،به زور متوسل ميگردند! به عبارت ديگر نوزاد «انقالب اينترنتي» روي به آينده دارد ولي متاسفانه گردانندگان اجتماع و پيروان آنها در ايران روي بگذشته دارند ،جوانان ما چشم به افق بدنبال بر آمدن خورشيد آزادي هستند ولي قشريگرايان که چشمشان به تاريکي هزارهاي عادتي ديرينه دارد ،از ترس نگريستن به خورشيد ،پشت بدان ميکنند و جمعي جاهل را نيز بدنبال خود بدرون غار قشريگرايي ميبرند! جوانان در خيال خويش طرحي نو براي زندگاني فردي و گروهي خود ميکشند ،ولي گردانندگان اجتماع ميخواهند که آنان را به دوران گذشته برگردانند و با تحريف و يا واژگون ساختن تاريخ چنين وانمود کنند که آزادي و آزادگي فقط به فقط ساخته و پرداختنه اجنبي است و ايراني نميتواند آزاد انديش و آزاده باشد! واپسگرايان غافل از اين واقعيت هستند که با از کار انداختن اينترنت و يا ايجاد اختالل در تلفنهاي همراه و يا پارازيت انداختن بر روي برنامههاي تلويزيوني قادر خواهند بود که اين «انقالب اينترنتي» را از رشد و نمو باز دارند ،آنها با فشار و تهديد و شکنجه و قتل تنها کاري که ميکنند ،آن است که طول زمان رسيدن به آرمان شهر آزادي را بيشتر ميکنند ،و با اين عمل دوران عذاب و دلهره خويشتن را بدست خودشان افزايش ميدهند. اجازه ميخواهم که يک يادآوري ولو مختصر از تاريخچه قيام ملت ايران را از دويست سال پيش براي رسيدن به آزادي جلو چشمان خويش مجسم کنيم و ببينيم که چگونه ماليان با مظلوم نمايي هر قياميرا سرکوب نمودند و در راه خاموش کردن صداي مخالفين خود موفق نيز بودند!.
جنبش بابي:
هيچ تاريخ نويسي را سراغ ندارم که از نفوذ خلل ناپذير علماي دين بر سلسله قاجار نناليده باشد ،و مطابق اسناد تاريخي اين فتواي علما بود که جنگ با روسيه را دامن زد و در اين جنگ قسمتهاي زيادي از ميهن عزيزمان را از دست داد. در اوج اين نابسامانيها بود که نهضت باب سراسر ايران را فرا گرفت و آنچنان اميدي در دل گرفتاران بوجود آورد که به نام جنبش دهقاني در نزد چپگرايان ،و جنبشي بنيان برکن از طرف طيف راست معروف گرديد ،آنچه که در اين جنبش فراگير چشم همه را خيره کرد نبرد بي امان بابيان با قشريگرايان مذهبي بود که سبب شد که اميرکبير به خاطر خشنود کردن علماي دين کمر به نابودي اين جنبش بگيرد و با تيرباران کردن باب و کشتن بيش از 20000نفر بابي ،خواست که آبي بر آتش خشم ماليان بپاشد!. شايد کشتار 20000نفر در ايران آن روز که بيشتر از 4 يا بعبارتي ديگر 5ميليون جمعيت داشته دليلي بر گسترش اين نهضت در سرتاسر ايران و دليل روشني بر نارضايتي مردم از وضع موجود در آن زمان باشد ،و بهمين دليل است که ميبينيم که اميرکبير يا با الهام از دستورات باب يا بر حسب ضرورت دست به اصالحاتي ميزند که پايه و اساس ديانت بابي را تشکيل ميداد!. مهم نيست که آيا الهام از خواستهاي باب بود يا امير
به ابتکار شخصي دست به اصالحات زد ولي اين مهم است که بدانيم که اين اصالحات مورد قبول علماي دين قرار نگرفت و علما با دستياري مادر شاه ،شاه جوان را نسبت به امير ،بطوري بدگمان نمودند ،که بر خالف ميل باطني خود امير را عزل و به کاشان تبعيد نمود ،و باالخره جالدان در حمام فين کاشان امير را بقتل رسانيدند!. علماي دين سرمست از اين موفقيت به دو ابزار کارساز دست يافتند :يکي ايجاد خوف و هراس در دل آزاديخواهان و ديگري « کلمه بابي» که آن را بر سر منابر و نوشتههاي خود در ابتدا مترادف با خدا ناباوري و سپس بي بند و باري و بي ناموسي و باالخره ديانت بابي را ساخته و پرداخته دست روسيه ،سپس انگلستان و امروزه ،آمريکا و اسراييل قلمداد کردند و هر کس را که دم از آزادي زد ،کافي بود که او را بابي خطاب کنند تا توده مردم صلوات گويان او را بکشند و دين اسالم را حفظ نمايند!. پس مالحظه ميفرماييد که اين علماي دين بودند که با خوي قشريگرايي با هر نوع پيشرفت اجتماعي سر ناسازگاري داشتند ،دارند و خواهند داشت.
انقالب مشروطه
پس از سرکوبي نهضت باب نوبت به انقالب شکوهمند مشروطيت رسيد که باز هم ملت ايران از هر طرز تفکري بفکر اصالحاتي افتادند که باب ،و 20000نفر از پيروانش و اميرکبير در راه تحقق آنها جان باختند ،و جالب توجه است که بدانيم که در اين انقالب نيز اين قشريگرايان مذهبي بودند که نه بخاطر رسيدن به آزادي بلکه به خاطر کنترل حکومت قاجار ،در حقيقت «مشروعه» ،يکسو ايستادند نه مشروطه و بهمين دليل متمم اول و دومي را به قانون اساسي اضافه کرديد که چون شمشير دو دم در دست علماي دين بود که اگر به اجرا در ميآمد همان حکومت واليت فقيه بود و اگر اجرا نميشد بهانه بدست علماي دين ميداد که حکومت را بعنوان قانون شکن بر سر منابر و فتواهاي خود متهم نمايند. براي آنکه بدانيم که چگونه و با چه ترفندهايي علماي دين جلوي هر حرکت آزاديخواهي و پيشرفت را مسدود کرده و ميکنند بد نيست که به اين حقهبازي توجه کنيم؛ مطابق متمم اول قانون اساسي شاه ايران بايد مسلمان ي و مروج اسالم باشد! آنهم از نوع شيعه دوازده امام مطابق متمم دوم الزم است که بيست نفر از علماي
اعظام پنج نفر را از بين خود انتخاب نمايند که هر قانوني را که مجلس تصويب ميکند با قوانين اسالم بسنجند ،که مبادا حکميخالف شريعت اسالم صادر گردد! با اين دو متمم ميبينيم که اگر اجرا ميشد همانند امروز آزادي بي معنا و پيشرفت اجتماعي آرزويي دست نيافتني بود و اگر اجرا نميشد ،که نشد ،علما و جمعي در اصطالح روشنفکر (ملي مذهبي) حکومت را به قانون شکني بر سر منابر و يا در جرايد متهم ميکردند ،که آخر سر نيز با همين حيله و نيرنگ به حکومت پهلويها خاتمه دادند! از اين زمان به بعد بود که کلمه جديدي به نام "ملي مذهبي" بوجود آمد که به افرادي اطالق ميشد که نه تنها ملي نبودند بلکه همکار و هميار قشريگرايان مذهبي بودند. کما اينکه ميبينيم که در انقالب سفيد محمدرضا شاه که تساوي حقوق زن و مرد ،شريک شدن کارگران را در سود کارخانجات ،ملي شدن جنگلهاي مملکت را اعالم ميکرد و براي ريشهکن کردن بيسوادي تشکيل سپاه دانش و جهت تامين تندرستي به تاسيس سپاه بهداشت پرداخت ،اين افراد ،تساوي حقوق زن و مرد را کمک به ترويج روسپيگري تعبير و تفسير کردند! و در ساير مواد آن نيز که پيشرفته مينمود نه تنها موافقت نداشتند بلکه مردم را به مخالفت با آنها و برگشت به دوران صدر اسالم دعوت ميکردند. خالصه کالم آنکه اين ماليان تشنه قدرت هر کس و هر گروهي را که مخالف منافع شخصي آنان بود ،از سر راه برداشتند کما اينکه با تشکيل جمعيت فداييان اسالم به ايجاد وحشت و ترور پرداختند و در ملي شدن صنعت نفت اين علما بودند که بين شاه و مصدق را بهم زدند و عاقبت نيز سبب ساز سقوط مصدق شدند. وضع بر وفق مراد اين پادشاهان بدون تاج و تخت بود که به ناگاه آيتالهي به نام روحاهلل خميني که بقول خود آيتاهلل "هيچ احساسي" نداشت بر اريکه قدرت نشست و ذات پنهان علماي عظام را برمال ساخت!. روحاهلل خميني که هنوز حجتاالسالم بود ،در روز 13 خرداد سال 1342در سخنراني خود شاه را بهايي و نوکر اسراييل خوانده بود روز بعد دستگير و به تهران ميآورند. و چون اين خبر در سطح شهر منتشر ميشود جمعي به سرکردگي طيب حاج رضايي ،غالمرضا قايني ،امير کريمخاني و فضلاهلل ايزدي سلحشور ،مطابق برنامه دار و دنباله در صفحة 41
34
34
February 2018
حسين مخملباف
خاطرخواه بخش 3 آنچه گذشت :شهر نو ،شهرکي در دل شهر تهران بود که خريد و فروش سکس در آنجا انجام ميشد .در مورد ايجاد اين شهرک و ضرورت وجود آن سخن بسيار گفته شده است. تاسيس آن را به کسي نسبت ميدهند که عقيده داشت هر ساختمان مجلل به آبريزگاه نيز نياز دارد .ستاره ،زن کم سال خوش اندام و خوش بر و روئي بود که در خانهاي از چندين خانه اين شهرک به کار مشغول بود .اين زن تازه کار ،خواستار فراوان داشت و خانم رئيس از اين بابت خوشحال بود که وجود ستاره دکان او را پر رونق ساخته است .حکم بدبختي اشرف را در رحم مادر به دستش داده بودند! مادرش هنگام زايمان از اين جهان رخت بر بست و اشرف اسير زن باباي بيرحمي شد .هفت سال پر از رنج بر اشرف گذشت .گرچه مادر ناتني دوست نداشت اشرف به مدرسه برود اما سرانجام ،پدر که هنوز مهري به دختر داشت موافقت خود را با درس خواندن دخترش اعالم کرد.
ادامه داستان سالها پشت سر هم آمدند و رفتند .زمان ،هم بر آسوده حاالن و هم بر رنجبران ميگذرد .اشرف هر روز بزرگتر و زيباتر ميشد .دوازده ساله و در کالس پنجم دبستان بود که سر و کله خواستگارها از گوشه و کنار پيدا شدند .اما پدر در همان اول کار مخالفت خود را با ازدواج زود هنگام دخترش اعالم کرد و گفت تا زماني که اشرف شش کالس ابتدائي را تمام نکند او را به خانهي شوهر نخواهد فرستاد .شگفتا که مادر ناتني نيز با شوي همراه و همداستان بود ،زيرا دلش نميخواست به اين زودي کلفت بي مزد و مواجب را از دست بدهد ،هر چند اين کلفت به طور نيمه وقت در خدمت ارباب باشد. پسرهاي آبادي از هر فرصتي استفاده کرده خودي به اشرف نشان ميدادند ،اما بيش از همه به جواني به نام اکبر اظهار عشق و عالقه ميکرد .او هر گاه اشرف را در گوشهاي تنها گير ميآورد ،افزون بر اظهار عشق ،از او اجازه ميخواست تا مادر خود را به خواستگاري بفرستد .اشرف به به اين سخنهاي به ظاهر شيرين پسرها اعتنائي نميکرد و راه خانه تا مدرسه را ميپيمود و باز ميگشت. اکبر شاگرد شوفر اتوبوسي بود که بين روستا و شهر رفت و آمد ميکرد .او تا کالس ششم درس خوانده بود و سپس براي آنکه باري از دوش مادر بردارد ،قيد ادامه تحصيل را زده به شاگرد شوفري پرداخته بود .مادرش با کارکردن در مزرع ه اين و آن چرخ زندگي را ميچرخاند .اين جوان از نظر خصوصيات اخالقي ،از آلودگيها و سرگرميهاي نه چندان سالم جوانهاي همسن خود دور و سرش به زندگي خود گرم بود. اکبر در نخستين ديدار يکدل نه صد دل عاشق اشرف شد و حاضر بود براي رسيدن به اين غزال خوش خرام، جان را نيز فدا کند .طفلکي اکبر به طور مادر زادي يک پايش کوتاهتر از پاي ديگر بود و به ناچار در هنگام راه رفتن لنگ ميزد .با توجه به اينکه اکبرهاي بسياري در آبادي ميزيستند ،آشکار نيست کدام شير پاک خوردهاي کلمه لنگ را بر نام اکبر افزود و از آن پس پشت سر جوان شاگرد شوفر ،او را اکبر لنگ ميناميدند و اين کلمه لنگ ،جاي نام خانوادگي او را گرفته بود. اکبر که ميدانست شرط پدر اشرف براي ازدواج دخترش به پايان رسيدن دوره دبستان است ،گوش خوابانده و روزشماري ميکرد تا ماه خرداد که اشرف دبستان را تمام ميکرد فرا برسد و پيش از ديگران مادر خود را به خواستگاري اين لعبت بفرستد .اما مادر اکبر به دو دليل از انجام اين پيوند خرسند نبود .نخست وجود مادر آينده پسرش باشد .دوم ناتني اشرف که زني بد دهن و دريده بود و مادر اکبر دوست نداشت چنين زني مادر زن اينکه از زيبائي خيره کننده اشرف ميترسيد .اگر خود با چشم خويش نديده بود ،از اين و آن شنيده بودکه همه دامها در مسير زنها و دخترهائي گسترده ميشود که از نعمت زيبائي برخوردار هستند و شکارچيها را با زن و دختري که بهرهاي از زيبائي نداشته يا در رده متوسط باشند ،کاري نبود. مادر اکبر دوست داشت دختري را به خانه بياورد که با شغل شاگرد شوفري و پاي لنگ اکبر تناسب داشته، زن بسازي براي پسرش باشد .او ميدانست به سبب فشاري که در خانه از سوي مادر ناتني بر اشرف وارد ميشود و با آنکه هنوز نوجواني بيش نيست ،از چم و خم خانه داري آگاهي دارد و اين امتياز بزرگي براي يک دختر دم بخت به حساب ميآمد ،اما از اوضاع زمانه ميترسيد و ترجيح ميداد دختري معمولي را براي همسري و همدمي پسرش انتخاب کند .با وجود سفارشهاي مکرر اکبر به مادرش که هر چه زودتر شال و کاله کرده به خواستگاري اشرف برود ،اما مادر که رضايتي به اين کار نداشت و به بهانهاي امروز و فردا ميکرد و تا بجنبند، خواستگار ديگري در خانهي دختر را کوبيد. پدر اشرف براي نخستين بار در اجراي وظيفه شرعي خود ،نظر دخترش را پرسيد .دخترک بيچاره براي نجات از آن زندگي جهنمي که مادر ناتني برايش ساخته و پرداخته بود ،بي درنگ پاسخ مثبت داد .سماجت خواستگار پنجاه ساله که دستش به دهانش ميرسيد ،کارشکني مادر ناتني را که دوست نداشت کلفت مجاني را از دست بدهد خنثي کرد و اشرف در حالي که آه از نهاد جوانهاي آبادي به خصوص اکبر عاشق پيشه بر آمده بود ،به خانه بخت رفت. اشرف شب زفاف را در آغوش مردي به روز رسانيد که داماد همسن پدر عروس بود .مرد ،پيشتر ازدواج کرده و از همسر نخست خود دو فرزند داشت .زن معلوم نبود به چه دليل دست بچهها را گرفته به شهري که برادرش در آن جا زندگي ميکرد ،کوچ کرده بود .اما هنوز به طور رسمي زن شوهر اشرف به حساب ميآمد.
اشرف که از جهنم نجات پيدا کرده بود ،در خانهاي که خود صاحب اختيارش بود به هنرنمائي پرداخت و با تجربهاي که در خانهداري داشت ،اسباب آسايش شوي را فراهم آورد و بهشت کوچکي براي مرد ساخت .دختر بيچاره داشت فراموش ميکرد چند سال پيش با حکمي که روي آن کلمه بدبخت نوشته شده بود به اين دنيا آمده بود .روزها زني خانهدار بود که به پيراستن و آراستن خود و خانه ميپرداخت ،غذاي خوشمزه براي خود و شوي تدارک ميديد و شبها با شور و حرارت جواني آتش در بستر مرد ميافکند .اما گوئي ميدانست اين
آرامش موقتي و زودگذر است .چيزي که نميدانست چيست، او را ميترساند .آدم سياه بخت اگر دري از سعادت به رويش باز شود ناباورانه به شرايط پديد آمده مينگرد و هميشه چشم انتظار رويدادي ناگوار است .شوربختانه اين حادثه اتفاق افتاد و شوي که افزون بر داشتن آب و ملک ،کارهاي بنائي نيز انجام ميداد هنگام کاه گل کردن بام خانهاي دو طبقه بر اثر بياحتياطي به زير افتاد سرش به سنگي اصابت کرد و در دم جان سپرد. ادامه دارد.
35
For Advertisement Call:
35
PA
I
36
بر کدام جنازه؟ احمد شاملو بر کدام جنازه زار ميزند اين ساز؟ بر کدام مردهي پنهان ميگريد ي زمان؟ اين ساز ب در کدام غار بر کدام تاريخ ميمويد اين سيم و زه ،اين پنجهي نادان؟ بگذار برخيزد مردم بيلبخند بگذار برخيزد! زاري در باغچه بس تلخ است زاري بر چشمهي صافي زاري بر لقاح شکوفه بس تلخ است زاري بر شراع بلند نسيم زاري بر سپيدار سبز باال بس تلخ است. بر برکهي الجوردين ماهي و باد چه ميکند اين مديحهگوي تباهي؟ مطرب گورخانه به شهر اندر چه ميکند زير دريچههاي بيگناهي؟ مردم بيلبخند بگذار برخيزد ِ بگذار برخيزد!
زمان ،همهي زمان کامبيز گيالني در کنار ما ايستادهاند آنها که دوستشان داريم. در کنار ما زندگي ميکنند آنها که هزاران سال پيش امروز ما را دوست ميداشتند. آنها که هزاران سال ديگر خواهند آمد تا شايد خود ما را دوست داشته باشند. زمان خطي است که در آن آنها که ايستادهاند، در کنار يکديگر زندگي را تجربه ميکنند. طبيعت پايهي آن زندگي است و هنر اين تصوير خالقيت انسان پاسخ اين حضور در زمان. اما در کنار ما آنها که نايستادهاند، که زندگي ما را با تيرهاي بي شماري نشانه رفتهاند، آنها که هزاران سال پيش و هزاران سال ديگر لحظههاي خالق ما را سر بريده و خواهند بريد،
36 خط ناشناس زمان حيات ما را کوتاه ميکنند و اين عمر کوتاه را ارزان به يغما ميبرند. آنها که با به زنجير کشيدن زمان هر لحظه داغ تازهاي بر نفسهاي تنگ ما حک ميکنند. پنجرهاي از سياهترين گودالها تا سرخترين دشتهاي زمين هميشه گشوده است و در کنارش ديواري در انتظار خراب شدن بر روي سري که نميتواند تسليم ترس و فريب شود.
روز مبادا قيصر امينپور وقتي تو نيستي هستهاي ما چونانکه بايدند نه بايدها... مثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض ميخورم عمري است لبخندهاي الغر خود را در دل ذخيره ميکنم: باشد براي روز مبادا! اما در صفحههاي تقويم روزي به نام روز مبادا نيست آن روز هر چه باشد روزي شبيه ديروز روزي شبيه فردا روزي درست مثل همين روزهاي ماست اما کسي چه ميداند؟ شايد امروز نيز روز مبادا باشد! وقتي تو نيستي نه هستهاي ما چونانکه بايدند نه بايدها... هر روز بي تو روز مباداست!
سيالب شهامت ويدا فرهودي
برخاستهاي تا شب از ريشه فرو ريزد خورشيد دمد ،ايران ،يکپارچه برخيزد با پرتو پر مهرش ،بيدار شود آرش رستم ز کتاب آيد ،با خلق بياميزد هر خدعه شود عريان ،بر مردم با ايمان تا ظلم بلرزاند ،بس زلزله انگيزد سيالب شهامت را ،بيند وطن تشنه الجرعه از آن نوشد ،بيواهمه بستيزد بيداد که ميبيند ،بيتاب زوالش را از نو به سخن آيد ،از خدعه نپرهيزد برخيز ز نو آيد خورشيد که ميزايد فرداي رهايي را ،تا سرو بپاخيزد
February 2018
اين بار سياوش کسرايي بار دگر اگر به درختي نظر کنم يا از ميان بيشه و باغي گذر کنم چشمم به قد و قامت دار و درخت نيست چشمم به روي نقش و نگار بهار نيست چشمم به برگ نيست چشمم به غنچه و گل وسبزينه خار نيست چشمم به دستهاي پر شاخسار نيست اين بار چشم من به سوي آشيانههاست آنجا که ميتپد دل نوزاد زندگي وندر هجوم سختترين تندباد هاست آماجگاه تير تگرگ و سنان برق پرواز گاه خوشدلي و خانه بالست چشمم به النههاست اي جوجگان از دل توفان برآمده چشمم پي شماست!
آزادي شمس لنگرود با خالكوب ستارهها بر تاريكي دستها عابران به سوي تو بال ميزنند ميآيند تا در حياط خانه تو گلهاي پژمرده خود را بكارند و تو از راهي ميرسي كه پريشاني دور ميشود تو اينهمه نزديك بودي و اينهمه دور به نظر ميرسيدي پس پلكهايمان بودي و ديده نميشدي درهايت را باز كن ما ايستادهايم خيابانهاي تو ما را پيش ميبرد ما ميآئيم تا جاي واژه نارنج ،نارنج و جاي هوا ،هوا بنشانيم و در شعري زنده شناور باشيم تو نخستين حرفي كه نخستين برگهاي بهاري به زبان ميآرند نخستين ناني كه پس از جنگي شوم از تنور دهكدهاي خارج ميشود نخستين نامي كه بر بچه زندگي ميگذاريم درهايت را باز كن ما ميآئيم با عكس جواني تو در جيب پارهمان و هر چه كه نزديكتر ميشويم تو جوانتر و زيباتر ميشوي درهايت را باز كن هر چه نشانه است در كف مان خانه توست اي آزادي
خاطره منوچهر نيستاني ز ما دو خاطرهي بيدوام ميماند ز مي نه حال که دردي به جام ميماند چه سالها که زمين بي من و تو خواهد گشت که صيد ميرمد از دام و دام ميماند! از اين تردد دايم ـ که در نظر جاري ـ کدام منظرهي مستدام ميماند؟ خطوط منکسري با شتاب ميگذرند بر اين صحيفه ـ که گفت؟ ـ از تو نام ميماند چه سايهوار سواران در آستان غروب..
چه نقشي؟ از که؟ در اين ازدحام ميماند؟ چه باغها به گذر ـ پر از شکوفهي سيب ـ چه عطرها که تو را در مشام ميماند ستارهها و سحرها و صخرهها و سفر.. چه خوب! زينهمه بر جا کدام ميماند به جز به چهرهي ما خفتگان ـ که رو در روي ـ چه جاي پايي از اين صبح و شام ميماند؟ مسافران ز عطش دستهدسته ميميرند و چشمهي حيوان در ظالم ميماند.
بادها در گذرند م .آزاد بايد عاشق شد و خواند بايد انديشهکنان پنجره را بست و نشست پشت ديوار کسي ميگذرد ،ميخواند بايد عاشق شد و رفت چه بيابانهايي در پيش است رهگذر خسته به شب مينگرد ميگويد :چه بيابانهايي! بايد رفت بايد از کوچه گريخت پشت اين پنجرهها مرداني ميميرند و زناني ديگر به حکايتها دل ميسپرند پشت ديوار درياواري بيدار به زنان مينگريست چه زناني که در آرامش رود باد را مينوشند و براي تو براي تو و باد آبهايي ديگر در گذرست شب و ساعت ديواري و ماه به تو انديشهکنان ميگويند بايد عاشق شد و ماند بايد اين پنجره را بست و نشست پشت ديوار کسي ميگذرد ميخواند بايد عاشق شد رفت بادها در گذرند
اي باد نوبهاري سعدي چون است حال بستان اي باد نوبهاري کز بلبالن برآمد فرياد بيقراري اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن مرهم به دست و ما را مجروح ميگذاري يا خلوتي برآور يا برقعي فرو هل ور نه به شکل شيرين شور از جهان برآري هر ساعت از لطيفي رويت عرق برآرد چون بر شکوفه آيد باران نوبهاري عود است زير دامن يا گل در آستينت يا مشک در گريبان بنماي تا چه داري گل نسبتي ندارد با روي دلفريبت تو در ميان گلها چون گل ميان خاري وقتي کمند زلفت ديگر کمان ابرو اين ميکشد به زورم وآن ميکشد به زاري ور قيد ميگشايي وحشي نميگريزد در بند خوبرويان خوشتر که رستگاري زاول وفا نمودي چندان که دل ربودي چون مهر سخت کردم سست آمدي به ياري عمري دگر ببايد بعد از وفات ما را کاين عمر طي نموديم اندر اميدواري ترسم نماز صوفي با صحبت خيالت باطل بود که صورت بر قبله مينگاري هر درد را که بيني درمان و چارهاي هست درمان درد سعدي با دوست سازگاري
I
PA
37
37
For Advertisement Call:
بازار نوروزي آتالنتا
بزرگداشت احمد كسروي در آتالنتا
امسال هم بازار نوروزي آتالنتا به روال چند سال گذشته در روز يکشنبه 11مارچ از ساعت 10صبح تا 4بعدازظهر در محل «لنير تکنيکال کالج» در فورسايت کانتي برگزار خواهد بود .يک بليت رفت و برگشت به ايران (اهدايي آژانس اطلس اينترنشنال) و يک بليت کروز دو نفره به مکزيک و کاراييب به قيد قرعه به حاضران اهدا ميشود. شماره تلفن اطالعات (404) 441-2680و (678) 665-4186اعالم شده است.
در هفتاد و دومين سالگرد ترور زندهياد احمد كسروي ،تاريخ نگار، پژوهشگر و انديشمند برجسته ايران زمين بدست مرتجعين مذهبي، انجمن آزاديخواهان آتالنتا اقدام به برگزاري مراسم يادبود مينمايد. تاريخ برگزاري اين مراسم شنبه 10مارچ 2018از ساعت 5تا 10 شب ميباشد. براي اطالعات بيشتر ميتوانيد با شماره تلفن 8064ـ )770( 337و يا ايميل آدرس زير تماس برقرار نماييد: Iranianpatriotsassociation@yahoo.com محل برگزاري اين مراسم بزودي اعالم خواهد شد.
کنسرت نوروزي «ستار» در آتالنتا
ميهماني نوروزي در «سيتي هال آتالنتا»
به همت «ناتالي پروداکشنز» «ستار» هنرمند محبوب ايراني به همراه ارکستر بزرگ و اختصاصي خود پس از پنج سال بار ديگر به آتالنتا خواهد آمد تا در روز شنبه 31مارچ در محل «سنتر استيج» از 9شب تا 1بامداد، کنسرتي به مناسبت فرارسيدن سال نو برگزار کند. مشروب الکلي و غيرالکلي و ساندويچ نيز براي فروش عرضه خواهد شد .براي کسب اطالعات بيشتر ميتوان با شماره تلفن (678) 644-9335تماس گرفت.
امير فرخي ،نماينده جديد شوراي شهر آتالنتا، در صدد است تا به مناسبت فرارسيدن نوروز جشن و ميهماني بزرگي در «سيتي هال آتالنتا» برگزار کند که اولين مراسم در نوع خود در اين مکان خواهد بود .او و گروهي از دوستان و يارانش در صدد برگزاري هرچه بهتر اين مراسم هستند و جزييات آن در شماره آينده «پرديس» به اطالع خواهد رسيد.
اعالميه فراخوان اعتراض در سالگرد تأسيس جمهوري اسالمي در ايران همميهنان گرامي، در سي و نهمين سالگرد به سرقت رفتن حاكميت ملي و تأسيس حكومت سياه اسالمي در 22بهمن ،1357انجمن آزاديخواهان آتالنتا اقدام به برگزاري تظاهرات و پشتيباني از اعتراضات و خروش اخير هم ميهنان دليرمان در سراسر كشور مينمايد. DATE : Sunday February 11 , 2018 TIME: 2:00pm - 4:00pm PLACE: CNN CENTER, Downtown Atlanta
RAIN OR SHINE
PHONE: 770-337-8064 E MAIL: Iranianpatriotsassociation@yahoo.com Iranian Patriots Association
برنامههاي کانون ايرانيان آتالنتا برنامههاي کانون در ماه فوريه 2018به شرح زير اعالم شده است: آدينه 2فوريه ،شب موسيقي آدينه 9فوريه ،شب شعر و ادب آدينه 16فوريه ،شب والنتاين آدينه 23فوريه ،شب فيلم آدينه 2مارچ ،شب سخنراني :تندرستي بر پايه مواد معدني و تغذيه کامل (دکتر سيروس شکوهي) مدرسه فارسي هر يکشنبه در ساعتهاي 10بامداد تا 1بعد از ظهر در محل کانون. کالسهاي موسيقي ،رقص و شاهنامه کماکان در روزهاي يکشنبه تشکيل ميشود.
& Atlanta City Councilman Amir Farokhi Mojtaba Akbarzadeh invite you to a fundraiser in support of
جمعآوري کمک مالي براي کمپين انتخاباتي «کيا همدانچي» امير فرخي جهت جمع کمک مالي به کمپين انتخاباتي «کيا همدانچي» از حوزه 45کاليفرنيا براي کنگره امريکا ،يک برنامه ميهماني و سخنراني در «رستوران رومي» شعبه خيابان رازول ،در روز شنبه 17فوريه از ساعت 2تا 4بعد از ظهر ،ترتيب دادهاست. براي کسب اطالعات بيشتر ميتوان با شماره تلفن (949) 445-3010تماس گرفت يا از طريق ايميل تمايل خود را به شرکت در اين ميهماني اعالم داشت:
jacki@kiafororangecounty.com
Kia Hamadanchy
Candidate for Congress in California’s 45th District
Date: Saturday, February 17th, 2018 Time: 2-4pm Location: Rumi’s Kitchen 6112 Roswell Rd | Atlanta, GA 30328 SPONSOR LEVELS
Platinum: $2,700 | Gold: $1,000 | Silver: $500 | Bronze: $250 Suggested Contribution: $150 RSVP to Jackie@KiaForOrangeCounty.com or 949-445-3010 Tickets: https://act.myngp.com/Forms/208946716461238784 Contributions to Kia for Congress are not tax deductible for federal income tax purposes. Federal law requires us to use our best efforts to collect and report the name, mailing address, occupation, and name of employer of individuals whose contributions exceed $200 in a calendar year. We cannot accept contributions from corporations, labor unions, government contractors, and foreign nationals who are not permanent residents. All contributions must be made from personal funds and may not be received by any other person. An individual may contribute a maximum amount of $2,700 per election (the primary and general are separate elections) to a federal candidate. Federal multi-candidate political action committees (PACs) may contribute $5,000 per election. Corporations and individuals are strictly prohibited from reimbursing another person for making a contribution to Kia for Congress.
PAID FOR BY KIA FOR CONGRESS
اجاره
خانمي مسن و مجرد ،اتاقي با تمام امکانات در منزل شخصي خود را در «کنسا ـ جورجيا» به خانمي دانشجو يا خانهدار ايراني اجاره ميدهد .لطفًا با شماره زيرتماس بگيريد:
9055ـ )404( 319
راننده ـ جوياي کار
راننده با ماشين شخصي با تجربه چند ساله، آماده تحويل محموله شما در اطراف آتالنتا
8005ـ )404( 725
مراقبت از والدين
به يک خانم و يا دانشجو جهت کمک در مراقبت از يکي از والدين خود در آتالنتا، نيازمنديم.
1200ـ )678( 851
استخدام
يک شرکت ساختماني در آتالنتا نياز به استخدام برقکار ،لولهکش و منشي با تجربه در تايپينگ ،دانش کامپيوتر ،نوشتن قراردادها ،طبقهبندي فايلها و ديگر کارهاي اداري از قبيل فکس و ايميل ميباشد. تجربه کاري دو ساله ضروري ميباشد.
1584ـ )404( 219 3802ـ )770( 713
February 2018
38
38
I
PA
39
ژاکوبينها در تهران جمشيد چالنگي يکي از نکاتي که در پي جنبش اخير در ايران نظر مرا جلب کرد ،ارائه نظرات و تحليلهاي گاه بسيار «مشعشعانه»اي بود در باب طبقه يا طبقات شرکت کننده در اين جنبش و مطالبات آنان. جالبتر اينکه بيشتر کساني که در تالش براي غالب ساختن نظرات خود در اين زمينه در رسانهها بودند ،ميانهي چنداني نيز با نگاه سنتي طبقاتي به تحوالت اجتماعي ،اقتصادي و سياسي ،آنگونه که به طور مثال مارکسيستها دارند، نداشته و ندارند. اينان ،بيشتر همسو با نگراني نظام از جنبش ،با ناديده گرفتن آگاهانهي واقعيتهاي جنبش از جمله نارضايتيهاي سياسي ،اجتماعي ،اقتصادي و ...مردم بر اساس وظيفهي واليتمدارانهي خود عمل کرده و عمل ميکنند .يعني بازتاب رويدادهاي ايران آنگونه که دستگاه تبليغاتي ـ اطالعاتي واليت ميطلبد. در اين مسير ،تحليلگران و گزارشگران واليتمدار رويدادهاي ايران ،عالوه بر داخل ،رسانههاي جهان آزاد را نيز جوالنگاه عرضهي نظرات و تحليلهائي ساختند ،بيارتباط با واقعيتهاي رويدادهاي ايران والبته مرتبط با کرامات نفتي واليت! بررسي يک نمونه از اين مطالب ،سخن مرا روشنتر ميسازد .اين نمونه ،نوشتهي سيد ولي رضا نصر است که همچون پدر (سيد حسين نصر) ،همواره در نوشتهها ،سخنرانيها و اقدامات ديگرش از فروشندگان «دموکراسي ديني ـ شيعه» به ويژه به مشتريان آمريکائي است. در همين مسير ،وي مطلبي را در مورد علل ،چگونگي و پيامدهاي جنبش اخير در ايران ،ابتدا به زبان انگليسي در نشريهي «آتالنتيک» (که پاتوق چنين مطالبي است) و سپس با عنوان «هراس از قيام ژاکوبيني تهران را آرام نگه داشت»، منتشر ساخته است. خالصهي مطلب اين استاد تمام وقت دانشگاه ارجمند «جانز هاپکينز» اينهاست« :تظاهرات در ايران تنها مطالباتي اقتصادي داشته و نه سياسي و شرکت کنندگان در آن تنها طبقه فقير و فرودست بوده است .اعتراضات در تهران چندان بروز و جلوهاي نداشت و در شهرهاي ديگر نيز شعلههاي کوچکي بود که به علت عدم آمادگي نيروهاي انتظامي فرصت بروز يافت» .اما يک نتيجهي مشعشعانهي ديگر اينکه« :اگر ثبات به تهران بستگي دارد ،در اين صورت بايد گفت که تظاهرات باعث تحکيم جايگاه سياسي روحاني شده است». اين سخنان تازه نيست ،بل ،از همان سخناني است که بخش بزرگي از دستگاه تبليغاتي داخلي نظام در داخل پيش ميبرد و در خارج نيز کارگزاران و پادوهاي (البي) نظام به ويژه در آمريکا سعي دارند به فعاالن در عرصه سياست و قدرت در آمريکا بقبوالنند .شکل ديگر اين سخنان اينگونه است که« :هر آنچه در ايران ميگذرد ،از جمله تظاهرات اخير ،جنگ و جدال و بگو مگوبين دو جناح حکومت است ،اصولگرا و اصالح طلب و ميبينيد که اين از برکات دموکراسي ديني درايران است که مجال طرح اين اختالفات و حتي تظاهراتي اين چنين را فراهم ميکند» .به عبارت ديگر ،چيزي که به گفته پادوهاي حکومت (البي) «در منطقه نمونهي ديگري ندارد». بي اساس نبود که پرزيدنت اوباما براي دموکراسي ماليان تهران غش و ضعف ميرفت و ميگفت ايران تنها کشوراسالمي است که 3رئيس جمهوري پيشين دارد. گفته شد و ميشود که رفت و آمد ولي رضا نصر و کساني چون او به کاخ سفيد در آن دوران در غش و ضعف پرزيدنت اوباما براي دموکراسي ماليان بي اثر نبود. و اما از آن رفت و آمدها که بگذريم سخن کنوني سيد ولي رضا نصر از همان مطلب غلط و منحرف کننده است ،چرا؟ عرض ميکنم. به اختصار اشاره ميکنم که «ژاکوبين»هاي مورد اشاره او دار و دستهي انقالبيون افراطي در انقالب فرانسه بودند که حدود 4سال پس از انقالب فرانسه به قدرت رسيدند و با اعدامهاي مستمر و کشت و کشتارهاي انقالبي به رهبري «ماکسيميلين روبسپير» ،صفحه خونيني در تاريخ فرانسه نقش زدند که هنوز که هنوزست از آن دوران به عنوان دوران وحشت و از حکومت يکسالهي آنان با عنوان حکومت وحشت ياد ميکنند. با نگاه به عملکرد انقالبيوني مکتبي در اين حدود 4دهه در ايران ،من به سيد تمام وقت در جانز هاپکينز اطمينان ميدهم که اصال نگران آمدن ژاکوبينهاي به ايران نباشد چرا که ژاکوبينهاي اسالمي ـ ايراني آمدهاند ،خيلي پيشتر آمدهاند. آنها در بهمن 57در ايران به قدرت رسيدهاند و تا به حال چند پوست هم انداختهاند .نه تنها اين ،بل اگر در امواج انقالب فرانسه گيوتين روبسپير و دار و دستهاش حدود يک سالي پائين و باال رفت ،طناب دار و گلولهها و شکنجههاي منجر به مرگ توسط ژاکوبينهاي اسالمي ـ ايراني نزديک به 40سال است که از مردمان ايران جان ميگيرند. نکتهي ديگر اينکه اين سيد
For Advertisement Call:
39
تمام وقت در جانز هاپکينز بر خالف شيوهي سخن گوئي از کرسي استادي چنين دانشگاهي ،سند و آمار معتبري که نشان دهد شرکت کنندگان در جنبش اخير در ايران تنها طبقهي فرودست بودهاند ،ارائه نميدهد .او حتي به اين نيز اشاره نميکند که آنچه «طبقه متوسط» شهري ناميده ميشود مدتهاست در ايران تعريف اقتصادي خود را از دست داده است. به سخني ديگر ،در پي قيام ژاکوبينهاي ايراني ـ اسالمي در سال ،57جامعهي ايراني از بابت اقتصادي به مرور به دو طبقهي اقليت ثروتمند با طيفهاي مختلف واليتمداري و اکثريت فقير تبديل شده است. آيا حاشيهي پائيني طبقهي باال وحاشيه باالئي طبقهي دوم را در جمع از نظر اقتصادي ميتوان طبقهي متوسط ناميد؟ شايد ،اما اين طبقه کم جمعيت ،آنطور که سيد ولي رضا نصر تاکيد کرده است ،لزوما حامي جناحي در حکومت نيست .اين را نيز گفته باشم که در حکومت ژاکوبينهاي اسالمي ـ ايراني طبقهي متوسط فرهنگي و اجتماعي ايران از نظر اقتصادي، عمال بخش بزرگي از طبقهي فقير و تهيدست به شمار ميآيد. فکر نميکنم اين سيد البي واليت نداند که بسيارند از معلمان و اساتيد دانشگاههاي ايران و کساني ديگر چون اين اقشار اجتماعي و فرهنگي که پيشتر از نظر اقتصادي در طبقهي متوسط جاي داشتند ،ساليان درازي است براي گذران زندگي خود ،گليم زير پاي خود را نيز فروختهاند و در مواردي حتي کليه خود را. اما سيد ما با مغلطه بافي خود ،همانطور که پيشتر اشاره کردهام ميخواهد اين نتيجه را القا کند که آنچه در ايران گذشت (و نيز در زير پوست جامعهي ايران همچنان در انتظار فرصت بروزي ديگر در جريان است) چيزي نيست جز جدال داخلي و خانگي ميان دو جناح خيمهي واليت که نتيجهي آن نيز «تحکيم جايگاه سياسي روحاني بوده است!» در ماست بنديها اگر کسي بپرسد چگونه ميتوان از دوغ مرباي آلبالو گرفت ،قطعا پاسخي به فراخور شوخ طبعي ماست بند مربوطه خواهد يافت ،اما بر خالف روال مشترک توليد درهمهي ماست بنديهاي جهان ،ظاهرا در مباحث و عرصههاي سياسي به ويژه در مورد ايران چنين نيست و هستند کساني در اين عرصه که از دوغ ،مرباي آلبالو ميگيرند. گذشت آن زماني که از کرامات شيخ ما اين بود که شيره را ميخورد و ميگفت شيرين است .اکنون ،سالهاست شيخ ما فراتر از شيره و شيريني کرامات نفتي بسيار دارد ،از جمله اينکه نه تنها از دوغ مرباي آلبالو ميگيرد ،بلکه سادات تمام وقت صادراتياش به واشنگتن نيز ميتوانند از جنبشي که اساس نظام و مآال همهي نهادها و کارگزاران آن را نيز نشانه گرفت ،نتيجه بگيرند «جايگاه سياسي روحاني را تحکيم کرده است» .يعني آن مرگ بر روحانيها و «اصالح طلب ،اصولگرا، ديگه تموم ماجرا» هم نه کشک ،که مرباي آلبالو! سيد تمام وقت ما لزومي نميبيند اشاره کند که بيشتر شرکت کنندگان در تظاهرات اعتراضي اخير ،به گواه گزارشهاي تصويري متعدد ،جواناني بودند که در پي به قدرت رسيدن ژاکوبينهاي اسالمي ـ ايراني به دنيا آمدهاند .در کنار اين موضوع ،همانطور که پيشتر اشاره کردم ،از ديگر کشفيات مشعشعانهي او يکي هم اينکه جنبش هدف سياسي نداشت! درست که ما از سادات نيستيم اما ما هم کشفياتي داريم از جمله اينکه ،از کشف سيد چنين بر ميآيد که گاه واليتمداري سادات تمام وقت باعث از ميان رفتن قدرت شنوائي آنان ميشود و قطعا از همين روست که سيد واشنگتن نشين نشنيد که مردم شعار دادند« ،جمهوري اسالمي نميخواهيم نميخواهيم»« ،حکومت آخوندي نميخواهيم ،نميخواهيم »« ،استقالل ،آزادي ،جمهوري ايراني»« ،ميميريم ،ميميريم ،ايرانو پس ميگيريم»« ،خامنهاي حيا کن ،مملکتو رها کن» و شعارهاي گوناگون ديگر در نخواستن حکومت فقيه و نيز در مواردي از جمله در مشهد ،قم و خمين درستايش از نظام پيش از انقالب و پهلوي ،يا «ايران وطن ماست ،کوروش پدر ماست» ،يا «نه غزه ،نه لبنان ،جانم فداي ايران». اينها نمونههائي است از بسيار شعارهاي ديگري که به روشني طيفي از مطالبات سياسي مردمان معترض را در تهران و بسياري از شهرها و روستاهاي ايران عيان ميکردند و در مجموع دو خواست را مطرح ميساختند .يکي به طور متحد «نخواستن حکومت يا نظام فقيه» و دوم «پيشنهاد يا ابراز تمايلهاي مختلف براي نوع نظامهاي حکومتي مطلوب معترضان». اما گفتم ،سادات و غير و سادات واليتمدار ما ،درست که با برخورداري از کرامات واليت ،از ماست ،مرباي آلبالو هم ميگيرند ،ولي در مواردي حس ناقابل شنوائي خود را از دست دادهاند. در واقع واليتمداري در دوران معاصر مثل تفنگ «حسن موسي» يا تفنگ «برنو» است .وقتي با آنها شليک ميکني، لگدي هم به تيرانداز ميزند .از همين روست که نه تنها سيد ولي رضا و امثال او در خارج ،بلکه در خود ايران نيز ژاکوبينهاي واليتمدار در اثر کرامات ميليون و ميليارد دالري شيخنا که همان ولي فقيه باشد ،بينائي خود را نيز از دست دادهاند .بيعلت نيست که اين همه ميليون ايراني معترض را نميبينند و آنچه را که در ايران روي داد ،کار «دشمن» و «خارجي» ميخوانند. همان دشمن و خارجي که اين سيد تمام وقت در رفت و آمد بين تهران و اشنگتن ،چون همتايان خود ،ميکوشد با مطالب خود در نشرياتي چون «آتالنتيک» و رسانههاي ديگر ،همچنانکه در دوران پرزيدنت اوباما ،آنان را به حمايت از واليت «ژاکوبين» در تهران جلب کند.
40
40
مرتضي حسيني دهکردي
فائقه آتشين (گوگوش) در ميان صدها خواننده آهنگهاي پاپ در ايران ،دو تن مشهورتر از ديگران شدند و به محبوبيت بيشتري دست يافتند. از ميان مردها« ،ويگن دردريان» خواننده خوش صداي ارمنيتبار و از ميان بانوان ،فائقه آتشين مشهور به «گوگوش» ،موفقترين خوانندگان پاپ ايران به شمار ميآيند. با آنكه سالهاست ويگن به ابديت پيوسته و گوگوش هم از ميان سالي گذشته است ( 68ساله) ،معهذا هنوز اين دو هنرمند ،بت محبوب بسياري از جوانها و حتي بزرگترها بوده و دوستداران موسيقي پاپ ،شيفته آهنگها و آوازهاي آنان هستند. در حقيقت «ويگن» و «گوگوش» شاخص موسيقي معاصر پاپ در ايران محسوب شده و در 50و 60سال اخير، بيشترين تأثير را بر روند اين موسيقي به جا نهادهاند. فائقه آتشين در 18بهمن سال 1328خورشيدي در محله سرچشمه تهران به دنيا آمد .پدر و مادرش تبار قفقازي داشتند و هنگامي كه فائقه دو سال بيشتر نداشت ،آنها از هم جدا شدند و پدر كه صابر آتشين نام داشت ،سرپرستي و نگهداري كودك را به عهده گرفت. در همسايگي آنها خانوادهاي ارمني زندگي ميكردند كه فائقه را دوست داشتند و او را گوگوش ميناميدند كه به زبان ارمني ،نامي براي پسران است و اين نام براي هميشه براي اين كودك باقي ماند. در سه دهه اخير درباره زندگي و آثار زناني كه در موسيقي فعاليت داشتهاند ،مطابق موثق و مستندي در نشريات فارسي زبان به چاپ نرسيده است .از آن جمله اطالعات ما در مورد گوگوش به جز مطالب مختصري كه در كتاب «زنان موسيقي ايران» و تارنماي كامپيوتري وي آمده است ،بسيار اندك است .چندي قبل نگارنده اين مقاله نامهاي وسيله ايميل براي گوگوش فرستادم و تقاضا كردم كه اطالعات بيشتري در باب زندگي هنري و آثار خود و از آن جمله نام آهنگساز و ترانهسراياني كه در موفقيتهاي او مشاركت داشتهاند، برايم ارسال دارد .متأسفانه جوابي نگرفتم و ناچار مقاله را در محدوده اطالعات موجود ،تهيه نمودم. صابر آتشين در كار نمايش و اكروبات بود و شبهائي كه بر سر كار ميرفت ،كودك خردسال را نيز همراه ميبرد. گوگوش كه از خردسالي استعداد شگفتآوري در خواندن و رقص و تقليد آهنگها داشت ،اكثر شبها روي صحنه ميرفت و با آوازهاي شيرين و رقصها و حركات نمكين خود تماشاچيان را سرگرم ميكرد. گوگوش از هشت سالگي به برنامههاي صبح جمعه راديو پيوست و با خواندن آهنگها و تقليد ترانههاي مورد عالقه مردم ،بر غناي اين برنامه افزود ،بعد هم به جرگه هنرمندان تلويزيون پيوست و برنامههائي كه اجرا ميكرد با استقبال پير و جوان روبهرو بود .سالهاي نوجواني و جواني او به خواندن و رقصيدن گذشت و به تدريج محبوب اكثر مردم ايران شد. در سال 1345در حالي كه بيش از 17سال نداشت ،نخستين اثر مستقل موسيقائي خود را به نام «قصه وفا» با آهنگي از پرويز مقصدي همراه با شعر ايرج جنتي عطائي منتشر نمود و با اين اثر بود كه هنرمند پرآوازهاي به نام «گوگوش» در موسيقي پاپ ايران تولد يافت ،نامي كه در محدوده مرزهاي ايران باقي نماند و در اكثر كشورهاي خاورميانه به شهرت رسيد و به شاه ماهي موسيقي پاپ ايران معروف شد. او نه تنها در خواندن ترانههاي ايراني و تقليد صداي خوانندگان مختلف ،موفق بود ،بلکه در اجراي آهنگها و آوازها به زبانهاي ديگر نيز استعداد فراوان داشت ،از آن جمله فعاليتهاي هنري او در فرانسه ،ايتاليا و تونس، بسياري از نظرها را جلب كرد.
گوگوش در سال 1973برنده مدال فرهنگي افتخار در تونس شد و بسياري از شركتهاي موسيقائي اروپائي مانند «باركلي فرانسه» و RCAايتاليا ،صفحات آوازهاي او را به زبانهاي انگليسي ،فرانسوي و اسپانيائي منتشر نمودند .او همچنين بهترين خواننده جوان در جشنواره موسيقي «كن» در سال 1350شد .گوگوش در سال 1356نيز در جشنواره موسيقي «سان رومو» با اجراي سه ترانه «اشکهاي آبي»، «من باور نميكنم» و ترانههاي ايتاليائي در رديف برگزيدگان قرار گرفت. در پنجاه سال گذشته بسياري از زنان خواننده ايراني تالش كردند كه از وي تقليد كنند ،اما توفيق چنداني نيافتند و گوگوش كماكان آوازخوان محبوب جامعه ايران و مظهر آرزوها و تخيالت جوانان باقي ماند .با آنكه نام بسياري از آثار گوگوش در تارنماهاي كامپيوتري وجود دارد ،اما در هيچ يك از آنها به نام آهنگسازان و ترانهسرايان كه با وي همكاري داشتهاند ،اشاره نشده است. براساس آنچه در كتاب زنان موسيقي ايران نوشته شده است، آهنگسازاني چون «پرويز مقصدي»« ،حسن شماعيزاده»، «صادق نوجوكي»« ،فريد زالند»« ،اسفنديار منفردزاده»، «آندرانيك»« ،ژاكلين» و «واروژان» و ترانهسراياني مانند «شهيار قنبري»« ،اردالن سرفراز»« ،هما ميرافشار»« ،ايرج جنتي عطائي»« ،منصور تهراني»« ،آرش سزاوار» و «زويا زاكاريان» با گوگوش همكاري داشته و خالق آثار او به شمار ميآيند. بعد از انقالب اسالمي سال ،1357گوگوش به مدت 20سال در سكوت و انزوا در تهران به سر برد و كمترين فعاليت هنري نداشت .در دوران رياست جمهوري سيدمحمد خاتمي به برخي از خوانندگان زن اجازه داده شد كه براي بانوان كنسرت برگزار نمايند ،اما به گوگوش چنين اجازهاي داده نشد. نهايتًا در سال 1379خورشيدي وي ابتدا به کانادا و سپس به امريكا آمد و فعاليتهاي خود را از سرگرفت .با آنكه گوگوش بيش از دو دهه با جامعه ايران در ارتباط نبود ،اما كنسرتهائي كه در شهرهاي پرجمعيت كانادا ،امريكا و ديگر ممالك جهان برگزار كرد ،آنچنان با استقبال شگفتآور ايرانيان برون مرزي روبهرو شد كه در تاريخ موسيقي ايران نمونه آن ديده نشده است .در برخي از كنسرتهاي او حدود 15هزار نفر شركت ميكردند و عليرغم گراني قيمت بليت ورودي، دوستداران او از دور و نزديك به ديدارش ميشتافتند .به نوشته تارنماي كامپيوتري گوگوش در اين كنسرتها بيش از يك ميليون نفر شركت كردند و اين نشانگر آن است كه او ستاره آواز پاپ ايران درگذشته و حال و آينده به شمار ميآيد.
فعاليتهاي سينمائي
با توجه به شهرت و محبوبيتي كه گوگوش در خواندن آوازهاي دلنشين به دست آورد ،فعاليتهاي هنري او به دنياي سينما هم گسترش يافت و گوگوش در فيلمهائي مانند، «سه ديوانه» و «پنجره» به كارگرداني جالل مقدم و «بيتا» به كارگرداني علي رضا داوودنژاد و «در امتداد شب» ساخته پرويز صياد شركت كرد. به نوشته تارنماي رسمي اين خوانند ،وي جمعًا در 25فيلم سينمائي شركت كرد و عالوه بر بازيگري به خواندن ترانه پرداخت. گوگوش در زندگي هنري خود صدها ترانه اجرا كرده كه اكثر آنها با استقبال گرم دوستداران موسيقي پاپ روبهرو شد. نام برخي از آثار او به شرح زير است« :دو ماهي» (،)1974 «همسفر» (« ،)1974جاده»« ،مرداب» (« ،)1971كوير»، «كوه» (« ،)1972اگه بموني» (« ،)1978يادم باشه»« ،پل» (« ،)1975لحظه بيداري»« ،در امتداد شب» (.)1977
February 2018
I دنباله از صفحه 33
PA
41
دسته موتلفه اسالمي که توسط محسن رفيق دوست ،هدايت ميشد از ميدان بارفروشها راه ميافتند و در سر راه خود اماکن دولتي و خصوصي را به آتش ميکشند تا اينکه در بوذرجمهري و ي اين شورش ميدان ارگ اين تظاهرات به اوج خود ميرسد و خوشبختانه با اعالم حکومت نظام کور ناکام ميگردد . ولي در اين ميان روحاهلل خميني به مقام آيتالهي ميرسد تا دوباره در 22بهمن 1357 شورش ديگري را تدارک ببيند و قشريگرايان مذهبي را به کام دل برساند و ملتي را به امت تبديل کند. خميني که تا پيش از تظاهرات 15خرداد سال 1342ماليي تقريبا” ناشناخته بود ،با اين شورش تبديل به چهرهاي جهاني ميشود بطوري که براي نجات او از چنگال مرگ نه تنها علماي دين ،اسالميان در اصطالح روشنفکر ،بلکه مقامات خارجي نيز وارد ميدان ميشوند! پس از بررسيهاي فراوان براي نجات جان اين حجتاالسالم راه چاره را در آن ميبينند که شبانه وي را به مقام آيتالهياي برسانند که مرجعيت مسلمين جهان را بر عهده دارد! که مطابق قانون نانوشته سنت ،کسي را حق تجاوز به جان يک آيتاهلل نيست! و اين سبب گرديد که اين مسبب اصلي شورش کور 15خرداد سال 42به سالمت به تبعيد رود تا بتواند با خيال راحت و ارتباط با مخالفان در وقتي مناسب آنچه را که نتوانسته بود در آن سال انجام دهد با پايان دادن به حکومت شاهنشاهي ايران ،تجربه جديدي را به نام «جمهوري اسالمي» در اختيار ملت ايران قرار دهد. حجتاالسالم و المسلمين روحاهلل خميني که حال تحت نام آيتاهلل و مرجع تقليد مسلمين قرار گرفته بود ،با اتکاء به اسالمزدگي نه تنها توده مقلد بلکه جمع روشنفکرنما که سالحي به نام اسالم در اختيار داشتند ابتدا با کشتن بهائيان ،بعد با ترور مخالفين خود مثل کسروي ،رزم آرا، هژير ،منصور ،دکتر فاطميبه تهمت بهايي بودن روز بروز جسورتر گرديد که اوج اين جسارت را در آتش سوزي سينما رکس آبادان ميتوان مشاهده کرد که براي رسيدن به کرسي قدرت 400 انسان بيگناه را در سينما حبس کردند و آنان را زنده زنده سوزانيدند ،و هيچکس به اين عمل آنان اعتراض نکرد بلکه با خدعه و نيرنگ آن را کار دولت دانستند در صورتي که آتش زدن سينماها و غارت بانکها از کارهاي رايج آن زمان بود که بدست مخالفان دولت و قشريگرايان مذهبي صورت ميگرفت! نکته جالب توجه آن است که بعد از انقالب به اصطالح شکوهمند اسالميو کشتار دستجمعي دگرانديشان آنان که عکس خميني را در ماه ديده بودند و موهاي ريشش را در البالي صفحات قرآن نظارهگر بودند ،بدين بهانه متوسل شدند که« :ما گول خورديم!» و نميدانستيم که گرفتار اينچنين مصيبتي خواهيم شد! افرادي که به اينگونه بهانههايي ميخواهند شانه از زير بار مسوليت خالي کنند ،يا دروغ ميگويند ،و يا آنکه ميدانستند و بدنبال موقعيتي مناسب بودند که خود بر کرسي مراد تکيه زنند! واال تمام قراين نشان دهنده اين واقعيت تلخ است که فرد يا طرز تفکري که آنان به استقبالش شتافته بودند ،بيرحمتر از آني بود که حتا در قرون وسطا وجود داشته است!
For Advertisement Call:
جدول متقاطع: افقي: – 1شتردار _ مشهور و پرآوزه. – 2توجه کردن _ ابزار مطبخ _ بهشت. – 3پايين کوه _ از پرتاب کردنيهاي ورزشي _ نباتي. – 4جديد آذري _ سوره قديم _ به بندگي درآوردن _ جوانمرد. – 5اصيل و خوشگوهر _ نوعي از خربزه _ عالمت مفعول. – 6حرف درد _ رودي در اروپا _ داور مسابقه. – 7سخت و دشوار _ گريه و مويه _ امر به ماندن. – 8متحير _ شأاق _ منزل بزرگ. – 9آلياژي مرکب از مس و روي _ واجب شدن _ کمياب. – 10يگانگي _ گونهها _ حرف جمع. – 11تکان و جنبش _ پاره آتش _ با ما خصومت دارد. – 12ساز اصيل ايراني _ زيرکي _ پسوند آلودگي _ پيروان يک دين.
– 13بردش معروف است _ مژدهدهنده _ فرمانروايان. – 14يکي از اناجيل معتبر _ لقب شيطان _ برخاستن. – 15کشوري با پايتخت ايروان _ ياريدهنده.
عمودي:
تشکر از آيتاهلل روحاهلل خميني و گردانندگان جمهوري اسالمي!
در اينجا الزم است که از شخص آيتاهلل خميني سپاسي صميمانه داشته باشم که آنچه را که به مدت 2سده ،بابيان ،بهاييان ،اميرکبير با فداي جان 20000نفر عاشقان ايران و دگرانديشاني که از جان و مال خويش مايه گذاشته بودند ولي به علت نفوذ قشريگرايي مذهبي در توده مقلد ناآگاه ميسر نشده بود ،آيتاهلل خميني با «يک کلمه نه بيشتر و نه کمتر» يعني «جمهوري اسالمي» در رگ و گوشت و پوست همه ما تزريق کرد! و آن اين بود که :اين واقعيت تلخ منطبق با حقيقت را بايد بپذيريم :که هر ديانتي که بر کرسي حکومت تکيه زند ،فقط راه و رسم استبداد را پيشه خود خواهد ساخت که اين نوع استبداد ،از تمام ديکتاتوريهاي تجربه شده بيرحمتر و خونريزتر خواهد بود! تشکر از آن جهت که آيتاهلل خميني و رهبران ديني پس از او نشان دادند که براي کسب قدرت از هيچ عمل غير انساني فروگذار نخواهند کرد .آنها در اين مدت اثبات کردند که براي بدست آوردن و حفظ قدرت به هيچ کس ولو همراهان سياسي (قطبزاده) ،عقيدتي (آيتاهلل منتظري) ،اقتصادي ( بابک زنجاني) رحم نخواهند کرد! گردانندگان کنوني ايران با افکار ،گفتار و کردار ضد ايراني و ضد بشري خود نشان دادند که براي ديانتي که آنها داعيه رهبري آن را دارند ارزشي قايل نيستند زيرا اگر براي ديانت ارزش قايل بودند هرگز دست به قتل و چپاول مردم نميزدند و بدين جهت است که از آنان کمال تشکر را دارم که خود بدست خود آنچنان خويش را رسوا نمودهاند که من خارج از دين زماني که به حمايت از اسالم زبان ميگشايم مورد تمسخر قرار ميگيرم. اين افراد با اعمالي که انجام دادند کار را بدانجا کشانيدهاند که هيچ ايراني مسلماني راضي نيست که خود را مسلمان معرفي نمايد و با اين جمله که من مسلمان نيستم بلکه مسلمانزاده هستم ميخواهد که شرم خود را از آنچه به نام اسالم در ايران و ساير نقاط دنيا صورت ميگيرد نشان داده باشد!. افرادي که به نام روحاني بر صندلي قدرت حکومتي نشستهاند ،با اعمال خالف عدالت خود نشان دادهاند که روحاني نيستند زيرا يکي از اصول دين رعايت عدالت است در صورتي که اين افرد بدون در نظر گرفتن عدالت و انصاف اموال نه تنها خارج از دينان بلکه دارايي افراد مسلمان را نيز مصادره کرده و ميکنند ،و افرادي را که سد راه آنها بوده و هستند به زندان انداخته و مياندازند و کار را بجايي رسانيدهاند که اگر او را تهديدي براي حفظ قدرت خود بدانند از ريختن خون او دريغ نداشته و ندارند و به خاطر انجام همين اعمال خالف اخالق است که بايد از آنها تشکر و سپاس داشت! زيرا آنها بودند که با اعمال غير انساني و اخالقي خود نه تنها به روشنفکران اسالم زده بلکه به توده مقلد خودشان اين حقيقت را بخوبي نشان دادند که زماني که دين را بر صندلي حکومت مينشانيم نبايد انتظار اجراي عدالت را داشته باشيم ،و اين تجربه گرانبهايي بود که از به قدرت رسيدن حکومت ديني در ايران بدست آوردهايم. حال که به قيمت جان هزاران هزار افراد بيگناه و خفقاني همگاني و غارت و چپاول نه تنها مال و اموال مصادره شده غير شيعيان بلکه مال و اموال عمومي ،خشونت و فساد حکومت ديني را با تمام وجود تجربه کردهايم ،زمان آن فرا رسيده است که به گردانندگان حکومت ديني در ايران يادآوري نمايم که :دو راه بيشتر در جلوي پاي آنان وجود ندارد ،يا بايد در واليت خويش باقي بمانند و با اعمال زور ،فشار ،شکنجه و قتل ،واليت خود را تداوم بخشند ،که در اين صورت بايد گفت که از ديانت اسالم جز اسميدر خاطرهها چيزي باقي نخواهد ماند ،و يا آنکه با نهايت شرمندگي حکومت واليت را وداع کنند و مردم را که به خير آنان اميدي ندارند ،شر نرسانند و براي هميشه از صندلي قدرت حکومت مذهبي خداحافظي کنند تا شماره آينده که مطلب را پيگيري نمايم ،براي تمام مردم دنيا آرزوي آرامش و سربلندي دارم و دلهايشان را شاد و لبانشان را خندان ميخواهم.
41
جدول واژهگذاري 2حرفي:
ان _ وي _ وا _ سد _ را _ اس _ نا _ ين _ آش _ بر _ سد _ ام.
3حرفي:
نما _ اشک _ اسو _ آني _ اجر _ رمي _ امي _ درا _ متد _ ورا _ يان _ الو _ رقم _ لزس _ ينا _ ابر _ اسن _ دوا _ ينم _ نشت.
4حرفي:
دلها _ شرنگ _ ونيز _ ساوه _ راوي _ اشيا _ سيني _ آتيه _ تورم _ تونل _ کاوه _ اينچ _ رييس _ ورام _ لوار _ ناير _ مرسل _ جاده _ يتاق _ اميل _ ميگو _ پنير _ روان _ تيوا _ يارا _ بانه.
5حرفي:
ايرنا _ هوراس _ اسمار _ ميراب _ سالوس _ ورمير _ ويران _ مارسل _ رمارم _ يکران _ ندامت _ زاﺋﺪه.
7حرفي:
کاالمين _ پاياپاي _ درايتون _ استمالت _ چالدران _ فرمانده _ هاريسون _ نيروانا _ تاليران _ پاراشوت _ استنکاف _ ريوالدو.
– 1نام ديگر بوستان اثر منظوم سعدي شيرازي _ برتري يافتن. – 2اشاره جمع به دور _ جاي قشنگ _ موفق و پيروز. – 3دلداده ويس _ خجالتي _ نويسنده. – 4درميان _ بحث و گفتگو _ شوم _ قوت اليموت. – 5گوشت ترکي _ سلطان جنگل _ دانشآموز در انتظار امتحان دوباره. – 6روشندل _ ساقه درخت _ برهنه و عريان. – 7گروه ورزشي _ فرود آينده _ محل به محل. – 8کرشمه _ کشتزار برنج _ يک حرف و سه حرف. – 9خياالت _ کوبنده مطبخ _ نصف هر چيز. – 10بزرگ _ قسمتي از پا _ جدول معرف چيزي. – 11در آنجا شوخ از تن ميزداييم _ مرواريد چشم _ پسوند مانند. – 12سنگانداز _ گوارش _ بله عرب _ تا آنکه. – 13زادبوم _ قانون چنگيزي _ نامراد. – 14رودها _ تارمي _ والده. – 15اتفاق و ماجرا _ مريد.
42
بازيکن تيم ملي پينگپنگ ايران :گفتند دختري ،به جاي ورزش درس بخوان
مهشيد اشتري ،برترين بازيکن تيم ملي پينگپنگ ايران ،ميگويد به خاطر تمرين مجبور به ترک تحصيل موقت شده است. او گفته موقع امتحانات پايان سال تحصيلي در خرداد، براي شرکت در مسابقات به آلمان رفته و به همين خاطر از درسهايش عقب افتاده اما آموزش و پرورش براي او استثنا قائل نشده و در نهايت به دليل نداشتن معلم خصوصي و امکانات ويژه سه ماه مجبور به ترک تحصيل شده است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران ،او وقتي پيگير ادامه تحصيل بوده با اين واکنش مواجه شده است« ،به من گفتند ورزش را کنار بگذار و سر درست بنشين .به مني که مليپوش اين کشورم گفتند تو دختري و به جاي ورزش کردن بايد درس بخواني». مهشيد اشتري متولد 1379است و به عنوان يکي از برترين بازيکنان تيم ملي تنيس روي ميز ايران قرار است عازم مسابقات جهاني سوئد شود .او در مشهد زندگي ميکند. خانم اشتري ،بازيکن 18ساله تنيس روي ميز ايران، امسال با قهرماني و به دست آوردن باالترين امتيازات سه مرحله تور ايراني توانست بدون نياز به شرکت در مسابقات انتخابي ،مجوز ورود به تيم ملي بزرگساالن را بگيرد. کاظم مستحقيراد ،رييس هيأت پينگپنگ استان خراسان رضوي و مربي سابق تيم ملي به ايسنا گفته که اعتقاد دارد مهشيد اشتري ميتواند يکي از نمايندگان ايران در المپيک 2020باشد.
تاريخسازي راجر فدرر در ملبورن راجرر فدرر ،تنيسباز برجسته سوئيسي ،در سن 36 سالگي توانست براي بيستمين بار ،در رقابتهاي گرنداسلم به قهرماني برسد. راجر فدرر در ديدار نهايي از اولين گرنداسم سال ،در برابر مارين چيليچ از کرواسي به برتري رسيد تا از عنوان قهرمانياش دفاع کند. بعد از فدرر ،رافائل نادال با 16قهرماني و پيت سمپراس با 14عنوان گرنداسلم قرار دارند. اين ششمين قهرماني فدرر در تنيس آزاد استراليا بود. او يک بار در فرنچ اوپن ،هشت بار در ويمبلدون و پنج بار هم در يو اس اوپن به قهرماني رسيده. اين نود و ششمين عنوان فدرر در دوران حرفهاي اوست .او که نخستين بار در تاريخ دوم فوريه سال 2044 شماره يک جهان شد ،طي سالهاي اخير 302هفته و به تناوب ،اين عنوان را در اختيار داشت و حاال ميتواند پس از 14سال مجددًا به جايگاه شماره يک برگردد.
42
فدرر براي نهمين بار مقابل رقيب کروات خود پيروز شد. او فقط يک بار مغلوب چيليچ شده و آن هم در نيمه نهايي يواس اوپن 2014و جايي بود که مارين چيليچ تنها عنوان خود در گرنداسلم را کسب کرد. مارين چيليچ با صعود به فينال در ملبورن ،به رتبه سوم رتبهبندي جهاني صعود کرد. راجر فدرر براي احراز عنوان قهرماني ،تا ديدار نهايي حتي يک ست هم واگذار نکرده بود. فدرر پس از کسب جام گفت« :فتح دوباره گرند اسلم رويايي بود که به واقعيت تبديل شد .اين اتفاق باورنکردني است». او در حالي که از شدت هيجان اشک ميريخت ،از مربيان خودش ،همچنين مارين چيليچ و مربيانش هم قدرداني کرد. در مسابقات پسران ،سباستين کوردا 17ساله از آمريکا به قهرماني رسيد .در مسابقات دختران هم ليانگ از تايوان حرف اول مسابقات را زد. سباستين کوردا پسر پيتر کوردا از چکسلواکي سابق است که سال 1998توانست رقابتهاي تنيس آزاد ملبورن را با قهرماني به پايان برساند. در تنيس آزاد آستراليا و در مسابقات انفرادي زنان، کارولين وزنياکي از دانمارک براي اولين بار توانست در يک دوره از بازيهاي گرنداسلم به قهرماني برسد. تنيسباز 28ساله در ديدار نهايي توانست سيمونا
هالپ رومانيايي ،بانوي شماره يک تنيس دنيا را از پيش رو بردارد. اين پيروزي ،جاي دو نفر را در رنکينگ تغيير داد. وزنياکي عالوه بر احراز عنوان قهرماني حاال نفر اول ردهبندي جهاني است. وزنياکي براي رسيدن به اولين گرنداسلم ،سالهاي سختي را سپري کرد .او هشت سال پيش نفر اول جهان شد بدون اينکه در گرنداسم به قهرماني رسيده باشد. او متولد دانمارک است ،فرزند پدر و مادري مهاجر از لهستان .پدرش بازيکن تيم فوتبال والهوف مانهايم بود و مادرش آنا استفانياک عضو تيم ملي واليبال لهستان. در اولين گرنداسلم سال و در مسابقات دو نفره زنان، تيمهآ بابوس (مجارستان) به اتفاق کريستينا مالدنوويچ فرانسوي به قهرماني رسيدند. در دو نفره مردان ،جام قهرماني نصيب اليور ماراش اتريشي و ماته پاويچ از کرواسي شد که در فينال ،تيم کلمبيايي را مغلوب کردند. در مسابقات مختلط ،خانم گابريال دابروفسکي از کانادا و باز هم ماته پاويچ از کرواسي قهرمان شدند.
February 2018
افشاگري طارمي درباره المپيک زمستاني؛ «قرارداد دروغين»: نگاهي به وضعيت ورزش با پرسپوليس توافق کرديم در کره شمالي دروغ بگوييم
مهاجم ايراني باشگاه الغرافه قطر ميگويد تاريخ ثبت تمديد قراردادش با باشگاه پرسپوليس غير واقعي و براي فرار از محروميت بود. مهدي طارمي در مصاحبه با برنامه ،90پاسخگوي سواالت درباره محروميت پرسپوليس از دو پنجره نقل و انتقاالت و محروميت چهار ماهه خودش از سوي فيفا بود. او درباره قرارداد نافرجام در ترکيه گفت« ،اشتباه کردم قرارداد بستم و هشت روز در تمرينات ريزه اسپور حضور داشتم .طاهري (مديرعامل وقت پرسپوليس) گفت برگرد و هر اتفاقي افتاد پشتت هستيم». آقاي گل دو فصل اخير ايران تاکيد کرد« ،احساسي تصميم گرفتم اما پرسپوليس گفت وقتي ITCرا به ريزه اسپور نفرستاديم ،نميتوانند عليه تو کاري انجام دهند». او يادآور شد« ،با مسئوالن حقوقي باشگاه و طاهري مشورت کرديم و به اين نتيجه رسيديم يک دروغي بگوييم که 30خرداد قرارداد امضاء شده تا باشگاه محروم نشود؛ داستان همينطور پيش رفت و ما هم اين دروغ را ادامه داديم». طارمي پيرامون مصاحبهاش که گفته بود «خيريتي در اين محروميت است» گفت« ،ترکاشوند و خمارلو گفتند بيا و در ويدئويي به بچهها روحيه بده و بگو يک خيريتي در محروميتت بود». مهاجم تيم ملي ايران تاکيد کرد« ،من به خاطر اينکه دو تا قرارداد بستم محروم شدم و باشگاه پرسپوليس به خاطر عدم صداقت توسط فيفا محروم شد؛ به دليل اينکه دروغ گفته بود». عضو هيات مديره باشگاه پرسپوليس در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا اظهارات طارمي را تکذيب کرد و گفت، «برانکو و تمام اعضاي هيات مديره خواهان ماندن او و تمديد قراردادش بودند». ابوالفضل گلپايگاني روغني گفت« ،جدايي طارمي خواسته خودش بود و حتي تاکيد و تکرار داشت که از ايران برود .پيشنهاداتي از اروپا و آسياي شرقي رسيد ،ولي در نهايت به قطر رفت». طارمي در اين گفتگو از مسعود شجاعي و اشکان دژآگه عذرخواهي کرد و گفت« ،خبرنگار قطري اشتباه برداشت کرد .نگفته بودم که شجاعي و دژآگه باعث شدند به قطر بيايم بلکه گفتم آنها نيز قب ً ال در قطر بازي کردهاند». مصاحبه طارمي با انتقاد گسترده رسانهها و کاربران شبکههاي اجتماعي مواجه شده است. خبرگزاري ايسنا در گزارش انتقادياش نوشته است، «صحبتهاي طارمي نشان ميدهد يک دروغ سازمانيافته، پشت پرده ماجراست .دروغي که تاوان سنگيني بر حيثيت فوتبال ايران بار کرد .آيا مسببان اين دروغ سازي مجازات خواهند شد؟»
حضور کره شمالي در المپيک زمستاني فارغ از همه جنجالهاي سياسي که سالهاست کانون توجه جهان قرار گرفته ،يک پيام با خود به همراه دارد :شرکت در اين دوره از مسابقات ورزشي همه چيز را تحتالشعاع قرار ميدهد. هنوز معلوم نيست چند ورزشکار به نمايندگي از اين کشور در المپيک زمستاني شرکت ميکنند .تا کنون تنها دو ورزشکار کره شمالي که اسکيت باز هستند ،براي بازيهاي المپيک زمستاني 2018انتخاب شدهاند. شايد به دور از انتظار باشد ،اما کره شمالي نه تنها در بسياري از رشتههاي ورزشي مدعي است بلکه در صدر آن رشته است. مثال در المپيک تابستاني ،کره شمالي با به دست آوردن 54مدال ،بيشتر از بسياري از کشورهاي بزرگتر ،مانند هند و نيجريه ،افتخار کسب کرد. اما بيشترين دستاورد آنها در رشته وزنهبرداري بوده است .ورزشکاران کره شمالي تا کنون سه رکورد جهاني و دو رکورد در المپيک را به نام خود ثبت کردهاند. در المپيک تابستاني 2016در ريو دو ژانيرو ورزشکاران اين کشور با کسب 7مدال شامل دو مدال طال توانستند به ردههاي مياني جدول رقابتها صعود کنند. فوتبال زنان کره شمالي در ردهبندي فدراسيون جهاني فوتبال (فيفا) در رده يازدهم قرار دارد .اين تيم با آنکه در بازيهاي انتخابي نتوانست به جام جهاني 2019راه يابد اما در مسابقات شرق آسيا که در دسامبر سال گذشته برگزار شد ،به قهرماني رسيد. پيش از آن هم در ،2016کره شمالي قهرمان جام جهاني فوتبال دختران زير 20سال شده بود. اما در سال 2011هنگامي که نتيجه آزمايش دوپينگ 5 نفر از بازيکنان آن مثبت نشان داد ،شهرت و آبروي تيم تا حد زيادي خدشهدار شد. اين در حالي است که تيم فوتبال مردان کره شمالي تنها در دو جام جهاني شرکت داشته و در رده 126جدول ردهبندي فيفا قرار دارد .البته عملکرد آنها در جام جهاني 1966هنگامي که به مرحله يک چهارم نهايي رسيدند ،به ياد ماندني شده است. آنها يک بار ديگر در جام جهاني 2010برزيل مقابل اين تيم بازي خوبي ارائه دادند و با نتيجه نزديک 2بر يک باختند. تيم فوتبال مردان کره شمالي در تازهترين بازي خود تحت مربيگري يورن آندرسن ،در مقابل چين به نتيجه مساوي يک بر يک رسيد. کره شمالي قرار است يک تيم نمايشي تکواندو هم به المپيک زمستاني بفرستد که جاي تعجب هم ندارد زيرا تکواندو يکي از رشتههايي است که در آن سابقه درخشاني دارد. کره شمالي سرمايهگذاري هنگفتي در اين رشته انجام داده و تا کنون دو مرکز باشکوه ساخته که به تکواندو اختصاص داده است. دنباله در صفحة بعد
I
PA
دنباله از صفحة قبل
تالش براي خريد بليت جام جهاني
روز نهم دي ماه براي هواداران ايراني که ميخواستند بليت بازيهاي ايران در جام جهاني را داشته باشند روز مهمي بود؛ در واقع در همين روز بود که ثبتنام براي خريد بليت اين بازيها روي سايت فدراسيون فوتبال گذاشته شد تا تماشاگران براي خريد پنج هزار و 619بليت ،سهميه فدراسيون فوتبال ،اقدام کنند. همان روز زمزمههايي مبني بر فروشرفتن تمامي بليتها به گوش رسيد و حتي خبر رسيد که تعداد تقاضا بسيار بيشتر از چيزي بوده که فدراسيون فوتبال انتظارش را داشته است .حتي براي چند دقيقهاي هم سايت فدراسيون فوتبال در همان روز از دسترس خارج شد و گفته ميشد دليلش استقبال زياد ايرانيها براي خريدن بليت بوده است. حاال اما با پايانيافتن موعد مقرر مشخص شده نهتنها همه بليتهاي بازي ايران در جام جهاني که سهميه فدراسيون بوده ،فروش نرفته بلکه هنوز 400 بليت ديگر باقي مانده است! اين خبري بود که علي خطير، مسئول بليتفروشي جام جهاني در ايران و معاون دبيرکل فدراسيون فوتبال در گفتوگو با ايسنا بيان کرد و گفت، «زمان بليتفروشي به پايان رسيد و حدود پنجهزار و 200 قطعه بليت به فروش رفت و حدود 400بليت از دسته سوم باقي مانده است». ماجراي خريدن اين بليتها از سوي تماشاگران ايراني هم در نوع خود جالب است؛ تا اينجا همه بليتهاي بازي ايران و اسپانيا به فروش رفته است؛ يعني هزار و 521بليت ممکن .بااينحال آن 400بليت باقيمانده مربوط به دو بازي ديگر ايران در جام جهاني يعني بازي با تيمهاي مراکش و پرتغال است .البته بليتهاي درجه 1و درجه 2اين بازيها به فروش رفته و فقط مانده بليتهاي درجه .3درجهها هم براساس جايگاه در ورزشگاه انتخاب شده که طبيعتا درجه يک بهترين و درجه 3بدترين جايگاه در ورزشگاه است. تا اينجا استقبال از بازيهاي ايران در بين ايرانيان خارج از کشور چندان هم بد نبوده است ،چون با توجه به صحبتهاي معاون دبير کل فدراسيون فوتبال ،تا همين حاال 15هزار ايراني خارج از کشور بليت بازيهاي ايران را خريداري کردهاند.
43
ساغالم اگرچه ابتدا پيشنهاد هدايت اين تيم تبريزي را رد کرده بود ،ولي باالخره پذيرفت که براي سه ماهونيم به ايران بيايد و در تبريز سرمربيگري کند. طغرل ساغالم البته مربي شناختهشدهاي در ليگ ترکيه است؛ او که دوران بازيگري درخشاني هم داشته ،دست به کار بزرگي زده و تيم بورسا اسپر ،تيم کمتر شناختهشده اين کشور ،را قهرمان سوپرليگ ترکيه کرده؛ آنهم در حضور دو غول بزرگ اين کشور؛ يعني فنرباغچه و بشيکتاش .مربي باسوادي که تحصيالتش را در آکادمي تربيتبدني ترکيه سپري کرده ،خيلي زود به جرگه مربيان پيوست و در 34 سالگي براي دو سال هدايت سامسون اسپورت را در دست گرفت. بعد از سامسون ،ساغالم قرارداد دوسالهاي با کايزر اسپر بست تا اينکه باالخره هدايت باشگاه محبوبش را براي يک فصل برعهده گرفت .او فصل بعد از آن را هم با عنوان سرمربي بشيکتاش سپري کرد .اگرچه عمر مربيگرياش در اين باشگاه بسيار کمتر از دوراني بود که براي بشيکتاش بازي ميکرد ،ولي برايش بسيار مهم بود.
ساغالم بخش زيادي از دوران حرفهاياش بهعنوان بازيکن را در همين تيم بشيکتاش سپري کرده؛ او که از تيم فنرباغچه به صورت حرفهاي استارت زده بود ،در سال 1994با قراردادي نجومي به تيم بشيکتاش پيوست و شش سال؛ يعني تا سال 2000براي اين تيم بازي کرد .نکته مهم کارنامه درخشان او در اين تيم بود که توانست در طي 167 بازي 83گل هم بزند. حاال ساغالم در 48سالگي دوران جديدي از فوتبالش بهعنوان مربي را شروع کرده؛ او هدايت تيم بحرانزده تراکتورسازي را به دست گرفته و ميداند اگر قرار است قراردادش تمديد شود بايد در ادامه بازيهاي ليگ نتايج قابلقبولي بگيرد« ،من در استانبول آوازه محبوبيت تراکتورسازي را شنيده بودم و ميدانستم اين باشگاه هواداران پرشوري دارد .بايد بگويم براي من مايه خوشحالي و افتخار است که ميتوانم در چنين باشگاه محبوبي فعاليت کنم .در عين حال احساس ميکنم مسئوليتم دوچندان شده و بايد احساس مسئوليت زيادي درباره اين هواداران داشته باشم .ميدانم که شرايط فعلي تيم به هيچ وجه مناسب نيست و هواداران از نتايج اخير رضايت ندارند .جايگاه حقيقي ما اينجا نيست و بايد در کنار هم براي رسيدن به پلههاي باالتر تالش کنيم و انشاءاهلل از اين مقطع و روزهاي سخت بهسالمت عبور کنيم و به طور حتم روزهاي خوبي پيشرو خواهيم داشت».
بهترين فوتباليست مربي جديد تراكتورسازي؛ سابق جهان رئيس جمهور ارزانتر از دنيزلي، ليبريا شد حريصتر از مصطفي تراکتورسازي بعد از چند هفته سردرگمي براي انتخاب مربي ترکيهاي ،باالخره با طغرل ساغالم به توافق رسيد تا اين مربي 48ساله در ادامه رقابتهاي ليگ برتر ،هدايت سرخپوشان تبريزي را به دست بگيرد. تراکتوريها که تالش زيادي کرده بودند تا نظر مصطفي دنيزلي ،مربي کهنهکار و سرشناس ترکيهاي ،را جلب کنند، نهايتا قيد او را زدند ،چون نه پولش را داشتند و نهاينکه حاضر بودند با ديگر شروط اين مربي کنار بيايند .دنيزلي که پيش از اين سابقه همکاري با مصطفي آجرلو ،مدير کنوني باشگاه تراکتورسازي ،در تيم پاس را هم داشته، عالوه بر هزينه زياد مبني بر بستن قرارداد يکونيم ساله، تالش کرد بندي در قراردادش بگنجاند که روزهاي شنبه هر هفته به ترکيه سفر کند و در برنامه «تيارتي اسپرت» به کار کارشناسياش ادامه دهد .اين عوامل باالخره دست به دست هم داد تا مسئوالن تراکتورسازي به سمت ساغالم بچرخند؛ اولين مربياي که با او در ترکيه مذاکره کرده بودند؛ آنهم يک ماه پيش.
ژرژ وئا ،فوتباليست برگزيده جهان در سال 1995و موفقترين فوتباليست قرن در آفريقا ،در انتخابات رياست جمهوري کشورش ليبريا پيروز شد .او به خصوص در ميان جوانان ليبريايي از محبوبيت خاصي برخوردار است. ژرژ وئا فوتباليست سابق ،رئيس جمهور جديد ليبريا خواهد بود .او بيش از 60درصد آراي به صندوق ريخته شده در انتخابات رياست جمهوري ليبريا را به خود اختصاص داده است .رقيب او جوزف بواکاي ،معاون رئيس جمهور ليبريا بود.
For Advertisement Call:
اين نخستين بار در طول 70سال اخير است که جابجايي قدرت در ليبريا به شکل دمکراتيک صورت ميگيرد .وئا جانشين خانم الن جانسون ،برنده جايزه نوبل صلح ،خواهد شد که پس از 12سال کار مداوم در مقام رياست جمهوري اجازه ندارد بار ديگر نامزد اين پست شود. وئا در محلهاي فقيرنشين در مونروويا ،پايتخت ليبريا، به دنيا آمد و بزرگ شد .او تنها آفريقايياي است که به عنوان بهترين فوتباليست جهان انتخاب شده است .وئا در تيمهاي پاريس سن ژرمن و آ .ث .ميالن بازي کرده است. منتقدان وئا ميگويند که او تنها چند پيشنهاد سياسي مشخص را در طول مبارزات انتخاباتياش مطرح کرده است. بسياري از شهروندان ليبريا اميدوارند که با روي کار آمدن وئا به عنوان رئيس جمهور ،آينده بهتري داشته باشند .وئا وعده داده است که با بيکاري مقابله کند و در جهت رشد اقتصادي ليبريا بکوشد. ليبريا از فقيرترين کشورهاي جهان است و به تدريج از فشاري که دو سال پيش شوک شيوع ايبوال بر آن وارد آورد رهايي يافته است .دو سال پيش ايبوال جان 4هزار نفر را در اين کشور گرفت. همچنين تصميم وئا براي شرکت در انتخابات به همراهي همسر سابق رئيس جمهور پيشين ليبريا با انتقاد شديد روبرو شد .چارلز تيلور هم اکنون به دليل جنايت جنگي در سيرالئون ،کشور همسايه ليبريا ،در بريتانيا زنداني است. جورج وئا که 51سال دارد نخستين ورزشکاري نيست که پس از پايان فعاليت ورزشياش به سياست روي آورده است .براي مثال پله ،اسطوره فوتبال برزيل و قهرمان فوتبال جهان ،از سال 1995تا 1998وزير ورزش برزيل بود .يا ويتالي کليچکو ،بوکسور اوکرايني ،در سال 2014به عنوان شهردار کيف انتخاب شد.
43
امير قلعهنويي با 773امتياز صعود در جدول را تجربه کرد .وي از رده 655به رده 632رسيد. علي دايي نيز به عنوان مربي سايپا 672امتياز گرفت و از رده 710به رده 686رسيد. همچنين در اين رنکينگ زينالدين زيدان ،سرمربي رئال مادريد عنوان برترين مربي دنيا را حفظ کرد .وي 17941امتياز گرفت. رناتو گائوچو (گرميو برزيل 13274امتياز) و ديگو سيمئونه (اتلتيکو مادريد 12893امتياز) دوم و سوم شدند.
رسول خادم تا المپيک 2020سرمربي تيم ملي کشتي آزاد شد
جايگاه سرمربيان ايراني در جهان
سرمربي تيم فوتبال پرسپوليس جايگاه خود را از دست داد و با 2پله سقوط به رده 138رسيد .به گزارش خبرگزاري فارس ،جديدترين رنکينگ برترين مربيان فوتبال باشگاهي جهان توسط سايت «رنکينگ جهاني باشگاهها» اعالم شد که برانکو ايوانکوويچ جايگاه خود را در رده 136از دست داد .وي در ردهبندي جديد 3249امتياز گرفت و 2پله سقوط کرد و به رده 138رسيد. همچنين عليرضا منصوريان ،سرمربي سابق استقالل تهران 2341امتياز گرفت و از رده 224به رده 225نزول کرد. سيروس پورموسي ،مربي فوالد 1605امتياز گرفت و از رده 338تا رده 356پايين آمد. مجتبي حسيني ،مربي فصل قبل ذوبآهن 1103امتياز گرفت و از رده 495به رده 511سقوط کرد.
عضو شوراي فني کشتي آزاد با اشاره به جلسه شوراي فني گفت :تمامي اعضاي شوراي فني با سرمربيگري رسول خادم تا المپيک 2020موافقت کردهاند. ابراهيم جوادي عضو شوراي فني کشتي آزاد در گفت و گو با ايسنا ،از موافقت قاطع اعضاي شوراي فني با سرمربيگري رسول خادم تا المپيک 2020توکيو خبر داد و افزود« ،خادم قطعا تا المپيک 2020سرمربيگري تيم ملي را در دست خواهد داشت و اعضاي شوراي فني نيز همگي از اين موضوع استقبال کردند». به گزارش ايسنا مصوبات نشست شوراي فني کشتي آزاد به شرح زير است :موضوع عدم حضور تيم ملي جوانان در کشتي آزاد در جام تختي از سوي آقاي مجيد ترکان مدير تيمهاي ملي پايه مطرح و با توجه به توضيحات ايشان ،به علت نزديکي مسابقات جام تختي با مسابقات انتخابي تيم ملي جوانان ،مورد بحث واقع و در نهايت به تاييد شوراي فني نرسيد .مقرر گرديد ضمن شرکت يک تيم در رده سني جوانان در جام تختي ،زمان مسابقه انتخابي تيم ملي جوانان آزاد به دهه اول ارديبهشت سال 97موکول شود. تعداد تيمهاي شرکت کننده در مسابقات جام تختي کشتي آزاد ،چهار تيم منتخب ايران (بر مبناي مصوبه جلسه پيش شوراي فني) يک تيم منتخب از آذر بايجان شرقي ،و يک تيم منتخب جوانان ايران (در مجموع شش تيم) خواهد بود.
44
44
February 2018
محمود احمدينژاد: «رهبر انقالبي» که غيبش زد مجيد محمدي ،بي .بي .سي سخنان احمدينژاد در بوشهر ( 7دي )1396بيانگر نقشي تازه بود که وي براي خود در دوران مابعد انتخابات 96رياست جمهوري قائل بود .او زماني که در بوشهر از انقالب سخن ميگفت ،احتماال از شروع يک حرکت اعتراضي عليه نظام در مشهد خبر نداشت. او از حمله به قوه قضاييه در بست نشيني شهر ري ( 25آبان )1396آغاز کرد .بعد در جمع دانشجويان در بافق کرمان ( 25آذر )1396و بوشهر به دولت روحاني و مجلس رسيد« ،اگر مردم هر صاحب منصبي در دولت ،مجلس يا دستگاه قضايي را نخواهند آيا آنها حق تصرف دارند و ميتوانند مديريت کنند؟» او در بوشهر به کليت نظام نيز رسيد و گفت« ،نميتوانيد حتي يک مدير الهي و مردميپيدا کنيد که در برابر فقر اکثريت مردم و چپاول و سيري ناپذيري عدهاي اندک سکوت کرده باشد و خروش انقالبي نداشته باشد». نتيجه منطقي اين سخن با توجه به سکوت همه مديران و مقامات عالي رتب ه نظام در برابر فقر اکثريت مردم آن بود که هيچکدام الهي و مردمينيستند. اين سيري است که وي به طور طبيعي (بر اساس منش و شخصيتش) و بعد از ممانعت از نامزدي براي محاکمه نزديکانش طي ميکرد .تنها نقشي که وي در شرايط دشوار امروز ميتوانست براي رياست جمهوري و خود متصور باشد رهبري يک انقالب بود ،چون رياست جمهوري را از وي دريغ داشت ه بودند و رهبر کشور نيز نميتواند باشد ،اما با نظري ه «انقالب دائمي» در جمهوري اسالميميتوانست نقشي تازه براي خود دست و پا کند. او نميدانست که «انقالب» دارد از وي پيشي ميگيرد. احمدينژاد عدم رضايت انبوه مردم از شرايط معيشتي و اقتصادي را ميديد و در آستان ه گراني و فالکت بيشتر ،جاي خالي يک رهبر براي معترضان را احساس ميکرد .در شرايطي که محمد خاتمي «پشيماني از راي به روحاني» را در قالبي کامال محافظهکارانه و حکومتي «دسيسه» معرفي ميکرد و ديگر اصالح طلبان هر روز در پي ديدار با نهادهاي حکومتي بودند تا وفاداري خود را به نظام و رهبري اثبات کنند ،او فضا را براي قرار گرفتن در جلوي صف ناراضيان بسيار مناسب ميديد .او شام ه تيزي براي درک شرايط دارد .اگر چنين شامهاي نداشت نميتوانست حتي رفسنجاني و ناطق نوري را پشت سرگذاشته و خامنهاي را از هم ه رفقاي قديم خود جدا سازد. خطابهاي خامنهاي به وي در ششم دي 96هم تاثيري بر مواضع و سخنرانيهاي وي نگذاشت؛ او به صراحت گفت که مخالفان نظر رهبر نميتوانند بروند و بميرند .احمدينژاد تصور ميکرد که حتي اگر تعداد بيشتري از نزديکان وي را بازداشت يا محاکمه کنند يا خود وي را در حصر خانگي قرار دهند ،او در موقعيتي متفاوت با ي قرار ميگيرد :او کسي است که نظرات رهبر را آشکارا به ديوار ميزند و بدون هراس از موسوي ،کروبي و خاتم بسيجيان براي سخنراني به شهرستانها ميرود. البته هواداران وي از جنس همان بسيجياني هستند که چهار دهه مشغول سرکوب مردم بودهاند .آن سه به ي را حکومت ظلم و مقامات سه قوه را غاصب معرفي نکردند .اصالح طلبان از هيچ وجه حکومت جمهوري اسالم وفاداران به جمهوري اسالمي و واليت فقيه بوده و هستند و در چارچوب نظام عمل کردهاند .حتي موسوي و کروبي که نتايج انتخابات 88را نپذيرفتند مبشر انقالب عليه جمهوري اسالمينبودند. احمدينژاد اما همچنان ـ به ظاهر ـ انقالبي است .او در جمع دانشجويان ميگويد« ،انقالب خيلي پديده خوبي است ،يک هديه الهي است .ما همواره بايد در حال انقالب و تحول به سمت کمال باشيم ...به گونهاي رفتار ميکنند که انقالب چيز بدي بود ،تبليغ ميکنند که آقا انقالب چيست بگذاريد کنار ،انقالب تمام شد ،خيلي خسارت داشت. عملکرد اين آقايان مشکالت درست کرده ،چرا انقالب برود؟ اين آقايان بروند .ملت هست و ميماند ،شماها بايد برويد ،تشريفتان را ببريد ».به نظر نميآيد که وي بخواهد از طرق عادي در انتخابات يا گفتوگوي پشت پرده با خامنهاي و ديگر مقامات اهدافش را به پيش ببرد و باعث شود «آقايان بروند» چون راه اين کارها بر وي بسته است. تنها راه بسيج عموميو حرکت انقالبي بود. او به قدرتمندان حکومت نويد خشم و قهر انقالبي ميداد« ،ملت را نميخواهم بگويم سيل است ،نميخواهم بگويم طوفان است ،ملت يک قدرت الهي بي نظير و بالمنازع است و اگر اين برآيند اراده ملت بر جايي متمرکز شود هر چه بر سر راه باشد از جا ميکند ».تنها در شرايط انقالبي است که انقالبيون «هرچه بر سر راه باشد از جا ميکنند ».او در اين جمله کسي را استثنا نميکرد. تحليل ادبيات احمدينژاد در سخنراني بوشهر نشان ميدهد که وي خود را در قد و قامت رهبر يک جنبش مردمي ضد ظلم و امتياز و تبعيض و فساد ميديد ،گويي در دوران هشت ساله رياست جمهوري وي فسادي در کشور رخ نداده است .تصور اين بود که پس از 5سال از پايان دولت او ،اکنون بسياري از شهرونداني که در سفرهاي استاني عريضه نوشته و مبلغي دريافت ميکردند سوابق فساد و سرکوب در دوران وي را فراموش کرده و نوستالژي بريز و بپاش آن دوران را دارند .احمدينژاد در حالي به ميدان آمد که بسياري از روحاني قطع اميد کرده بودند اما بالفاصله بعد از شروع حرکت غيبش زد. برخالف خاتميو رفسنجاني که پس از رياست جمهوري خود را در معرض پرسشهاي مردم قرار نميدادند و ديدارهاي کنترل شده داشتند او به ميان مردم ميرفت و با بسيجيان و «متدينان» جر و بحث ميکرد .او از موضع رهبري مردم به مقامات توصيه ميکرد ،مخالفان خود را به مجازات وعده ميداد ،روساي سه قوه را غاصب و خود و دوستانش را مظلوم معرفي ميکرد .اما بالفاصله بعد از شعارهاي معترضان در يک هفتهاي که ايران را تکان داد او و همراهانش به غارهاي خود خزيدند. عباراتي که احمدينژاد در مورد آخر و عاقبت مخالفانش به کار ميبرد ،در چارچوب يک نظام مستقر با قوه قضاييه و دادگاههاي قانوني قرار نميگيرد .او مثل هم ه رهبران انقالبي وعده خشم و مجازات انقالبي ميداد« ،اين قدرتها و مناصب ،ملک پدري هيچکس نيست .متعلق به ملت است و من به شما قول قطعي ميدهم که ملت در تمام موارد حساب کشي خواهد کرد ...بدانند در ايران هر کسي در مظان دوستي و داشتن سر و سر با بيگانگان و
به خصوص با استعمار پير انگليس و آمريکا باشد ،منفور همگان بوده و به دست ملت مجازات خواهد شد ».او همچنين مثل رهبران انقالبي خود را آماد ه جان دادن در برابر حکومت ظلم معرفي ميکرد« ،ما يک جان ناقابل و آبروي خدادادي داريم و آن را تقديم دفاع از ملت و انقالب خواهيم کرد». احمدينژاد تنها در چارچوب رهبري يک انقالب ميتوانست وعده دهد که« ،اينها بايد تشريف ببرند و به زودي خواهند برد ».او «اينها» را به برادران الريجاني هم محدود نميکند .از روساي جمهور پيشين يک رژيم مستقر نميتوان انتظار چنين سخناني را داشت .احمدينژاد ديگر حتي رهبر اپوزيسيون نبود؛ بلکه تا 7دي 96رهبر تاز ه انقالب مينمود. اپوزيسيون رهبران متعددي داشته و دارد ،اما آنچه جايش خالي به نظر ميرسيد «رهبر انقالب» بود. ي مردم را بدون اتصال به يکي از به دليل همين جلوه فروشي بود که فرماند ه سپاه ـ که نميتوانست خيزش عموم جناحهاي حکومتي باور کند ـ در اولين واکنش بعد از اعتراضات به طور غير مستقيم احمدينژاد را مسئول اعتراضات معرفي کرد گفت« ،اين موضوع با فراخوان يکي از سايتهايي صورت گرفت که وابسته به شخصي است که اين روزها زبان به مخالفتخواني نسبت به اصل و ارزشهاي نظام گشوده است ...نيروهاي امنيتي در حال بررسي اين مسئله هستند و اگر به دخالت اين مسئول سابق برسند قطعًا متناسب با وضعيت و درخواست ناجا با او برخورد خواهند کرد». علي خامنهاي و منصوبانش با اينکه خود را انقالبي معرفي ميکنند مظهر وضعيت موجود و «نظام»اند و فروختن آنها به عنوان «انقالب» کاري است بسيار دشوار .اما محمود احمدينژاد امروز از حکومت بيرون است (عضويت وي در مجمع تشخيص مصلحت يک عضويت نمايشي و فرمايشي است) و ميتواند مقامات را به چالش بکشاند .به همين جهت او وقتي از فساد در وزارت اطالعات سخن ميگويد خامنهاي را به طور غير مستقيم مظهر وضعيت موجود و حاميآن فساد معرفي ميکند« ،مدير گمرگ بوشهر ...گفته بود ...معاون يک وزارتخانه امنيتي داره چندين کانتينر لوازم آرايشي ميآره .وقتي بش ميگيم چرا اينها رو ميآري ،ميگه اينها کاالهاي سري است ...زورمون نرسيد آن معاون وزير رو عوض کنيم». مشخص است که چه کسي اين معاون و همه مديران قاچاقچي نظام را بر سر کار نگاه داشته است و چه کسي است که زور رئيس دولت به وي نميرسد. خامنهاي در سه دهه گذشته حتي يک بار خطاب به مديران کشور چنين سخن نگفته است .او ممکن است رهبر انقالب خوانده شود ،اما چون خود را رهبر نظام ميداند و همه مديران منصوب وي هستند زيردستانش را غاصب نميداند .خامنهاي تنها وقتي خود مورد چالش قرار گيرد عکسالعمل نشان ميدهد .او عمال فساد زيردستانش را پذيرفته چون آنها از فساد خامنهاي و بيت رهبر درک متقابل دارند. احمدينژاد در مسير ديگري داشت حرکت ميکرد ،مسير تبديل شدن به رهبري يک انقالب عليه خامنهاي .او با درک خشونت سپاه و نيروهاي وفادار به خامنهاي ،همانند رفسنجاني ،يکي به ميخ ميزد و يکي به تخته ،اما به تخته محکمتر ميزد. خامنهاي اين گونه رفتار را از رفسنجاني نخريد و به تدريج وي را از صحنه حذف کرد .خميني هم در دورهاي در برابر حکومت پهلوي همين رويه را داشت و در نهايت راه انقالب پيشه کرد .تصوري هم که مقامات از خالي شدن دور و بر احمدينژاد پس از رد صالحيتش داشتند داشت به يک توهم تبديل ميشد .عالم سياست عالم تصورات است؛ وقتي سياستمداري از خود تصور رهبري دارد يا جايش گوشه زندان و تبعيد است (توهمش را اکثر مردم نخريدهاند) يا بر کرسي رهبري (عکس وي را در ماه ديدهاند) .احمدينژاد تصور دوميرا از خودش داشت (هاله نور را به ياد بياوريد). شايد گروهي فکر کنند که کروبي و موسوي ذخيرههاي نظام در شرايط بحران حاد سياسي هستند و ميتوانند در چارچوب جمهوري اسالمي امواج اعتراضات انقالبي را رام سازند و نقش بختيار را در ماههاي آخر نظام (از منظر دربار) بازي کنند .احمدينژاد با حرکاتي که داشت مشغول پشت سر گذاشتن اين دو بود .موج اعتراضاتي که در کشور آغاز شد نه تنها اصالح طلبان حکومتي بلکه به تدريج موسوي و کروبي را نيز پشت سر گذاشت. در شرايطي که نه اصالح طلبان و نه اصولگرايان برنامه و عزميبراي اصالح نظام مالياتي ،کاهش رانتها و امتيازات، اصالح نظام بانکي و ديگر اموري که مستقيما به معيشت مردم مربوط ميشود دارند ،شعارهاي ضد فساد احمدينژاد شنيده ميشد .اما وي در آخرين لحظات ،توده بيشکل مورد نظر يا توهمش را تنها گذاشت .البته کساني که به خيابان آمدند پيش از احمدينژاد او را تنها گذاشته بودند. گروه احمدينژاد تصوراتي ويژه از شرايط داشتند .آنان فکر ميکردند که در دوره بعد از انتخابات 96هيچ نيروي سازمان يافته و داراي تريبون و ارتباطات در سطح ملي در داخل کشور ،به جز گروه آنان ،علم مخالفت با حکومت را در دست نداشت و هيچ کس در کاست حکومتي به جز احمدينژاد قادر نيست اعتراضات را در فضاي سياسي حکومتي به نفع برنامه سياسي خاصي جهت داده و انضماميسازد .گروه احمدينژاد تصور ميکرد که ظرفيت قرار گرفتن بر فراز همه شعارهاي اعتراضي را داراست و ميتواند نارضاييها را مديريت کند. اين گروه ميتواند در آن واحد باستان گرا ،ملي گرا ،موعودگرا ،شريعت گرا و هر «گراي» ديگري براي گرفتن قدرت هر چه بيشتر باشد ،همچنان که خميني قبل از 22بهمن 57همه اينها و حتي بيشتر هم بود .روحانيت در سال 57گروهي خوشنام نبود ،اما انقالبيون براي خالصي از رژيم سلطنتي بدان پناه بردند. حرکت اعتراضي دي ماه 96همه اين خواب و خيالها را دود کرد .معترضان نشان دادند که ميدانند بهبود معيشت آنها در چارچوب نظام موجود ممکن نيست و گروه احمدينژاد هم نشان دادند که بخشي از وضعيت موجودند و نه عليه آن.
I
45
PA
45
For Advertisement Call:
مرداد (شير)
آذر (کمان)
چشمان و گوشهايتان را خوب باز کنيد تا زمزمه خوشي را که در زندگيتان به وجود آمده بشنويد .شما احتماال قادر نيستيد منبع اين خوشي را که در زندگي شما به وجود آمده مشخص کنيد .پيش بيني کردن احتماال باعث ميشود بيشتر گيج شويد .با وجود اين ،مهم نيست که چگونه براي اتفاقي که در شرف وقوع است آماده ميشويد ،هنوز بايد چند صباحي براي آماده شدن بهتر ،صبر کنيد. در اين ماه ،از موضوعي و اتفاقي که پيش ميآيد ،نزديکان خود را نيز آگاه کنيد و مطمئن باشيد از اين طريق به راه حلهاي مناسبي دست خواهيد يافت .شما ميتوانيد وسايل يک ارتباط يا يک امر خير را فراهم کنيد .از طريق تلفن يا ايميل از خبر مهمي آگاه خواهيد شد .مقداري پول در راه داريد .در اين ماه مخصوصا از مجادله و مناقشه دوري کنيد .اميدتان را هيچ وقت از دست ندهيد و گذشته را فراموش کنيد.
شما فکر ميکنيد که زيادي نسبت به ديگران حساسيت نشان ميدهيد ،اما آنها به هيچ وجه اين موضوع را متوجه نشدهاند .به کارهاي قبليتان نگاهي بيندازيد، شايد کاري کردهايد که باعث شده ديگران پيامهاي نامفهومي از طرف شما دريافت کنند و اين موضوع باعث شده که آنها از فعاليتهاي شما برداشت درستي نداشته باشند .مثبت انديشي اکنون بسيار براي شما موثر خواهد بود و تا زماني که حس معمول خود را در پيشرفت و ترقي از دست ندادهايد ،فقط توجه خود را به چيزي که به نظر ميرسد مهمتر باشد متمرکز کنيد .سعي کنيد که متظاهر نباشيد ،هرکس به زودي خودش حقيقت را خواهد فهميد. در اين ماه ،مواظب بعضي بگو مگوها باشيد ،تا ميانه شما با يکي که برايتان از اهميت خاصي برخوردار است به هم نخورد .اين روزها بايد خيلي مواظب اعصاب خود باشيد تا به قول معروف جوش نياوريد و از کوره در نرويد .چون در غير اين صورت ،خودتان بيش از ديگران متضرر و پشيمان خواهيد شد .براي به دست آوردن موقعيت مورد نظر ،کمي بايد صبور و دورانديش باشيد.
اگر چه دوست داريد که مورد تاييد ديگران باشيد ،اما ممکن است ابراز وجود برايتان سخت باشد و زمان فرصت اين کار را به شما ندهد .پيش از آنکه به سرعت به سمت جلو حرکت کنيد ،آيندهنگري پيشه کنيد و به ارزيابي بهتر موقعيت خود بپردازيد تا امکان دور زدن و بازگشت از راهي که رفتهايد منتفي شود .کمي با دوستان و خانواده هماهنگ شويد و نظرات آنها را هم بخواهيد. نگران نباشيد ،آنها هنوز هم شما را دوست دارند حتي اگر شما بعضي مواقع خودخواه ميشويد. در اين ماه ،با شنيدن خبري يا مراجعه به جايي يک نگراني شما برطرف ميشود. يک موضوع يا مسئله که برايتان مشکالت عمدهاي به بار آورده بود و فکر آن نگرانتان ميکرد ،از ميان برداشته شده و يک سوءتفاهم خانوادگي بر طرف ميشود .يک مشکل مالي از سر راه کنار ميرود .اين روزها خرجهاي پيش بيني نشدهاي داشتهايد که بايد به فکر جبران آن باشيد .او روزي حرف دلش را به شما زد و شما از آن سوءاستفاده کرديد ،حاال دلش را به دست آوريد و به نوعي رفتار گذشته را جبران کنيد.
شهريور (خوشه)
الزم نيست که اينقدر به خودتان سخت بگيريد .از منفي بافيهاي خود نسبت به خويش آگاه باشيد تا نگرش شما نسبت به خودتان متعادلتر شود .در حاليکه پيوسته در برابر اصرار و پافشاري ديگران تسليم ميشويد ،نميتوانيد به راحتي صالحيت و شايستگي خود را به آنها نشان دهيد .شايد فکر ميکنيد که ميدانيد به چه روشي کار خود را بهتر انجام دهيد ،اما احتماال تنها چيزي که نياز داريد يک ديدگاه نهايي باشد .باوجود اينکه وقتي کسي بهتان پيشنهاد کمک ميکند، شما احساس پرانرژي بودن ميکنيد ،ولي اعتراف کردن به ضعفهاي خود ميتواند در قبول کردن حمايت ديگران بهتان کمک کند. در اين ماه ،يکي از همسايگان يا همکاران در حق شما خدمت بزرگي خواهد کرد ،بي آنکه شما هيج انتظاري از او داشته باشيد .مراقب يک آدم زبانباز و متملق باشيد تا به شما ،به قولي معروف ،وعدههاي سرخرمن ندهد .در امور شغلي گشايشي حاصل مي آيد و احساس خواهيد کرد وارد مرحله جديدي از کار شدهايد .يک مشکل مالي شما روبراه خواهد شد .مقداري پول به دست شما ميرسد .به شريک زندگي خود بيشتر محبت کنيد.
فروردين (بره)
ارديبهشت (گاو)
خرداد (دو پيکر) اگر از ارتباط برقرار کردن پرهيز ميکنيد ،بيشتر به اين خاطر است که دوست نداريد آسيبي به شما وارد آيد .ترجيح ميدهيد انرژي خود را بر روي موضوع مطمئنتري متمرکز کنيد .براي شما راحتتر است که به حقايق بيشتر از احساسات توجه کنيد و اين موضوع باعث ميشود خونسردي شما افزايش يابد. پيدا کردن شجاعت براي صحبت کردن در مورد احساسات غير منطقي ميتواند ايمان شما را بيشتر کند ،اما اگر اين کارتان را ادامه بدهيد نتايج شگفت انگيزي در انتظارتان خواهد بود. در اين ماه ،يک مالقات غير مترقبه يا ديدار با کسي که مدتها او را نديده بوديد، روحيه تازهاي به شما خواهد داد .مشکل يکي از اعضاي فاميل ،شما را هم براي مدتي درگير خود خواهد کرد .از يکي از نزديکان رفتاري دور از انتظار خواهيد ديد که البته نبايد به دل بگيريد .مسافرتي کوتاه مدت در پيش داريد .به کمک يکي از دوستان موفق خواهيد شد از يک بن بست بيرون بياييد .يادتان باشد که ديگر آن اشتباه را تکرار نکنيد چرا که عدهاي از اطرافيان شما نيز درگير آن خواهند شد.
تير (خرچنگ) احساس ميکنيد کميآشفته و پريشان شدهايد و نهايتا ،برايتان سخت است که روي کار خود تمرکز داشته باشيد .انرژي زيادي در اطراف شما آزاد شده و دور و بر شما جست و خيز ميکند .اگر چه ممکن است تماسهايي در زندگي شما وجود داشته باشد ،اما اين واقعا واکنشهاي احساسي شما است که ميتواند انرژي شما را تخليه کند .انديشه و تفکر ميتواند مفيد و موثر باشد ،اما بهتر اين است که از نمايشهاي غير ضروري دوري کنيد .مشارکت ميتواند بسيار براي شما سودمند باشد به خاطر اينکه توانايي شما براي مبادله کردن بسيار باالست. در اين ماه ،منتظر يک سري خبرهاي خوب باشيد .چند روز آينده روي خط شانس و فرصتهاي کمياب هستيد .بعضي اتفاقها را به فال نيک بگيريد. فرصتهايي به دست ميآوريد تا به آيندهتان بيشتر فکر کنيد و اميدوار شويد. مسافرت يکي از نزديکان بعضي از برنامههاي شما را به هم خواهد ريخت .در اواخر ماه فرصتي فراهم ميآيد تا خود را به هدف مورد نظرتان نزديک کنيد.
دي (بز)
از فعاليتهاي روزمرهاي که انجام ميدهيد خسته شدهايد و به هيجانات روحي بيشتري نياز داريد ،زيرا در حال فاصله گرفتن از صحنههاي مختلف زندگي هستيد و اين مورد دليلي بارز براي خستگي شما ميباشد .اگر کاري را که بايد انجام بدهيد کمي به تعويق افتاد نگران نباشيد ،کمي به فکر روحيات خودتان باشيد .شما براي انجام دادن اين کارها زمان الزم را داريد ،زيرا به راحتي ميتوانيد زمان را مديريت کنيد .مايل هستيد به دوستانتان نشان دهيد که وقتي داريد کاري را انجام ميدهيد ميتوانيد آن را به بهترين نحو انجام دهيد. در اين ماه ،در يک مورد عاطفي ،دچار ترديدهايي ميشويد .براي حل يک اختالف ،شما بايد کوتاه بياييد تا قضيه به خوبي و خوشي پايان بگيرد .از تواناييها و استعدادتان غافل نباشيد و خود را براي تصميم گيري به دامن چه کنم و چه نکنم نيندازيد! يکي در دور و اطراف شما هست که ميتواند شما را از بعضي گرفتاريها دور کند! به زودي او را خواهيد شناخت و بايد قدرش را بدانيد .براي شرکت در يک مجلس جشن مانند ،دعوت ميشويد .لبخند زدن را فراموش نکنيد.
شما به حدي دلسوز شدهايد که سعي ميکنيد تمام خواستههاي اطرافيانتان را برآورده کنيد .اما اين کاري که ميکنيد اص ً ال کار درستي نيست .چرا که پايان خوشي براي شما نخواهد داشت .اگر نميتوانيد ميزان توقعات افراد ديگر را بسنجيد نگراني به دلتان راه ندهيد .اطرافيان از شما ميخواهند از جايتان بلند شويد و راهنمايي آنها را به عهده گرفته و انبوه مشکالتي را که ايجاد کردهاند با کمک خودشان از بين ببريد .باوجود اينکه درهاي شانس کم کم در حال بسته شدن است ،اما هنوز فرصت کافي براي عوض کردن اوضاع داريد. در اين ماه ،براي انجام يک موضوع عاطفي کمي صبر و تحمل داشته باشيد. موضوع مورد نظر احتياج بيشتري به بررسي و مشورت دارد .افق نگاهتان را بايد وسيعتر کنيد و مثل شطرنج بازها حرکات بعدي شخص مورد نظر را پيش بيني و تدابير الزم را براي مقابله با آن بينديشيد .طلبي را که در انتظارش هستيد به موقع به دستتان ميرسد .در نگهداري امانتي که در اختيار داريد نهايت سعي و کوشش خود را به کار بگيريد.
مهر (ميزان ،ترازو)
بهمن (دلو ،کمان)
شما نميدانيد که در اقدام بعدي چه راهي را انتخاب خواهيد کرد ،چرا که نگران آن هستيد مسايلي پيش بيايند که از کنترل شما خارج هستند .حتي اگر اعصابتان به هم ريخت احساسات خود را ابراز نکنيد .قدرت مثبت انديشي ميتواند تاثير مستقيمي روي افکار و روحيه شما داشته باشد .ميتوانيد با نگاه کردن به درون خود و پيدا کردن يک مانع احساسي که قبال باعث شده بود عقب بمانيد کار مفيدي بکنيد .خوشبختانه ،از طريق باال بردن اعتماد بنفس ،شما همچنين ميتوانيد هر چه بيشتر استعدادهاي نهاني خود را کشف کنيد. در اين ماه ،با فرصتهاي مناسبي روبرو خواهيد شد .در يک مورد خاص اگر حس حسادت را از خود دور کنيد ،ايامي بي دغدغه در پيش خواهيد داشت .يکي منتظر جواب شما به تقاضاي خود است .او را چشم انتظار نگذاريد .يک مسافرت کوتاه مدت اما دلچسب خواهيد داشت .ممکن است ،موردي پيش بيايد که بر اثر آن از محبت و کمکي که به کسي کرده بوديد ،پشيمان شويد .اما مطمئن باشيد که اين حس درستي نيست .در مورد او بد دل نباشيد.
ممکن است احساس کامال غير قابل تشخيصي داشته باشيد .چنانکه ديگران مستقيما به شما نگاه ميکنند بدون اينکه حتي توجه کنند که شما آنجا حضور داريد .اما برخالف گذشته ،اکنون شما ميتوانيد با تکيه بر ايستادگيهاي خودتان جلو برويد حتي اگر هيچ کس از تالشهاي بي پايان شما قدرداني نکند. باالخره ،مراقبت از همه ،در تئوري خوب به نظر ميرسد ،اما انرژي فراواني از شما ميگيرد .نگران اين نباشيد که هر کس چه فکري ميکند .ظاهرا بهترين کاري که اکنون ميتوانيد انجام دهيد اين است که افراد ديگر را تربيت کنيد. در اين ماه ،تغييراتي در وضعيت مسکن يا محل کارتان پيش ميآيد که سرانجام ،رضايت خاطر شما را فراهم خواهد ساخت .مواظب فرصتهايي که در اين ماه به دست ميآوريد باشيد .به زودي يک بدبيني بزرگ شما ،بر اثر جرياني به خوشي بيني بدلي خواهد شد .حتي اگر تعهدات جدي و مهمي در پيش رو داشته باشيد ،بهتر است موقتا کار را کنار بگذاريد تا از فرصتي که براي لذت و تفريح به وجود آمده استفاده کنيد.
آبان (کژدم)
اسفند (ماهي)
خوش بينيهاي اخير شما ممکن است آنقدرکه آرزويش را ميکنيد دوام نياورد، اما ميتوانيد از آن براي اينکه حوادث مهمي را به وجود آوريد استفاده کنيد. رويکرد شما براي يک موقعيت متداول ممکن است کامال گزيده باشد .هيچ کسي نميداند که شما ميخواهيد چکار کنيد و شايد حتي خودتان هم از عاقبت کار آنقدر اطمينان نداشته باشيد .با وجود اين ،اگر به غريزه خود اعتماد کنيد به جاي اينکه تابع کتاب قانون باشيد ،ميتوانيد از نتيجه کاري که آغاز کرده بوديد ،در عين خوشحالي متعجب شويد. در اين ماه ،وعدهاي را که به يک نفر دادهايد و هنوز به جا نياوردهاي ،انجام دهيد چون او همچنان چشم به راه کمک شماست .يکي از خواستههاي شما به نحوي برآورده ميشود يا از يک کار اداري که فکر ميکرديد به بن بست خورده، خالص خواهيد شد .پيشنهاد تازهاي خواهيد شنيد ،بي ضرر نيست اگر آن را مورد مطالعه و مشورت قرار دهيد ،مقداري پول ممکن است از دست شما هدر رود ،بي جهت ريسک نکنيد.
خوش بيني درباره آينده ميتواند باعث شود انگيزه خوبي براي ادامه زندگي پيدا کنيد ،اما همچنان از اينکه در حال حاضر چه اتفاقي دارد ميافتد پريشان و هراسان هستيد .شما ممکن است تمايل زيادي براي اين داشته باشيد که تمرکز خود را روي يک موقعيت عاطفي حساس بگذاريد که واقعا اين توجه شما مفيد واقع خواهد شد .فقط به ياد داشته باشيد که از همان جايي که هستيد به روياهايتان فکر کنيد و سعي کنيد حداقل يکي از آنها را به واقعيت تبديل کنيد. در اين ماه ،قدر لحظات را بايد دانست ،چشم بر هم بزني ميگذرد .پيامدهاي مشکالتي که در چند ماه گذشته داشتيد ،براي لحظاتي خود را نشان خواهد داد و خوشبختانه اکنون شما فرصت اين را داريد که آنها را به موقعيت بهتري تبديل کنيد .اطمينان داشته باشيد که در مسير درستي قرار گرفتهايد ،حتي اگر شرايط کنوني اين اعتقاد شما را تاييد نکنند .اعتماد به نفس شما بهترين دارايي شما در اين زمان هستند.
46
46
بي.بي.سي خواندن کتاب نه تنها در دوران کودکي که در تمام زندگي ميتواند تخيل را برانگيزد ،ما را رهسپار دنياهاي جديد کند و الهامبخش يا چالشبرانگيز باشد .اما در زندگي پرمشغله امروزي به دشواري ميتوان زماني براي مطالعه فراهم کرد. در اين نوشته نکاتي پيشنهاد ميشود که شما را ياري ميکند به کتابخواني دائمي بدل شويد.
February 2018
ب بخوانيد؟ آيا دوست داريد بيشتر کتا ده پيشنهاد براي تغيير الگوي مطالعه
.1هميشه کتابي همراه داشته باشيد
اطمينان حاصل کنيد که هميشه در هر کجا که هستيد کتابي در دسترستان باشد .از اين طريق آسانتر ميتوانيد هر جا و هر وقت در قطار ،اتوبوس يا در اتاق انتظار مطب دندانپزشکدقايقي اضافي براي خواندن دستوپا کنيد. مهم نيست که برنامه شما چقدر پر است ،سعي کنيد در طول روز چند دقيقه اي بيشتر براي مطالعه وقت فراهم کنيد ،حتي اگر شده در دستشويي بخوانيد .داريد از خانه بيرون ميآييد و کيفتان جا ندارد؟ الزم نيست کتاب ضخيمي با خود ببريد ،ميتوانيد کتابي را در گوشي هوشمند يا کتابخوان الکترونيک خود دانلود کنيد .از سرگرفتن مطالعه يک کتاب مي تواند از سرزدن به خبرخوان شبکههاي اجتماعي بسيار سودمندتر باشد.
.2عادتي منظم در پيشگيريد
با زمانبندي منظم و اختصاص وقت به مطالعه در هر صبح يا هرشب ،کتابخواندن را به بخشي از روال روزانه خود بدل کنيد و در خواندن غرق شويد .تنظيم برنامه روزانه به زودي مطالعه را به يک عادت بدل ميکند. اگر وقت شما براي مطالعه کم است ،از تکنيک عالي تندخواني استفاده کنيد .تنها کاري که بايد انجام دهيد اين است که هنگام خواندن زمان بگيريد و به تدريج سرعتتان را افزايش دهيد .افزون بر اين اگر در هنگام مطالعه حواستان پرت ميشود ،اين شيوه به شما کمک ميکند تا تمرکز داشته باشيد.
.3فهرست خواندنيها را از پيش آماده کنيد
«آرزوهاي بزرگ»؟ «گتسبي بزرگ»؟ هميشه فهرستي از کتابهايي که ميخواهيد بخوانيد ـ آثار کالسيک يا جديد ـ در ذهن داشتهباشيد يا آن را جايي ثبت کنيد. هنگامي که به پايان رماني ميرسيد ،اجازه ندهيد که جستوجو براي کتاب بعدي ،شما را از برنامهتان عقب بيندازد و از روال خارج کند و عادت خواندن را بر هم زند. بايد منبعي مطمئن داشت ه باشيد که به آن رجوع کنيد تا هميشه فهرست خواندنيهايتان تازه باشد و همواره براي خواندن اثر بعدي هيجانزده داشته باشيد.
.4به کتابهاي صوتي گوش دهيد
شنيدن کتابهاي صوتيراه مناسبي براي خو گرفتن به داستان است ،زيرا همزمان ميتوانيد به کارهاي ديگر هم رسيدگي کنيد .فهرست موسيقي ماهانه خود را تغيير دهيد و داستان صوتي خوبي در آن بگنجانيد .شما ميتوانيد هر جا و هر وقت به داستان صوتي گوش دهيد :در ماشين، باشگاه ورزشي ،در حالي که خانه را تميز ميکنيد يا هنگامي که بيرون از خانه در حال دويدن هستيد. البته گوشدادن به کتاب صوتي ،خواندن به شمار نميآيد ،اما ميتواند به شما کمک کند که به عادت پيگرفتن داستان بازگرديد .خوب است آثاري را در آغاز در قالب فايل صوتي گوش کنيد و بعد ادامه آنها را در کتاب بخوانيد.
.5در يک گروه کتابخواني عضو شويد
به صورت گروهي کتاب بخوانيد .عضويت در گروهکتابخواني ،راهي عالي براي مطالعه ،آشنايي با آدمهاي جديد ،شنيدن پيشنهادها و به طور کلي برقراري ارتباط بيشتر با کتابها است .کسي را ميشناسيد که از حرفزدن درباره برنامههاي تلويزيوني محبوبش لذت نبرد؟ در گروههاي کتابخواني چنين صحبتهايي درباره کتابها درميگيرد .با ديگران درباره اينکه از کدام بخشهاي رماني که خواندهايد خوشتان آمده يا اينکه چطور تعليقش طاقتتان را طاق کرده گفت و گو کنيد .اين
کار شما را تشويق ميکند تا چيزهايي را که به طور معمول نمي خوانيد و هرگز نميشناختيد بخوانيد .ممکن است ژانري را بيابيد که دوست داريد ،اما هيچگاه نام آن به ذهنتان خطور نکرده باشد. در کتابخواني گروهي از مطالعه بهره بيشتري ميبريد. شنيدن تفسيرهاي ديگران ـ چه با آنها موافق باشيد چه مخالف ـ کمک ميکند که درباره شيوه مطالعه بينديشيد، براي خود هدفي تعيين کنيد و کتابي را که در دست داريد پيش از جلسه بعدي گروه به پايان بريد.
.6کتابي را که دوست نداريد ناتمام رها کنيد
مجبور نيستيد کتابي را فقط به اين سبب که شروعش کرده ايد تا آخر بخوانيد .اگر فقط براي رسيدن به انتها مطالعه کنيد ،خواندن ممکن است به کاري طاقتفرسا بدل شود .از ناتمام رهاکردن اثري که از آن لذت نميبريد ،احساس گناه نکنيد .سر وقت فهرستتان برويد و کتاب بعدي را آغاز کنيد. شما که از آينده خبر نداريد شايد بعدها بخواهيد سراغ اثري که رها کردهايد برويد و خواندنش را از سرگيريد .خالصه خودتان را وادار نکنيد که هر کتابي را که شروع کردهايد حتما به پايان ببريد .هرچه اثري که ميخوانيد دوستداشتنيتر باشد سريع تر آن را تمام مي کنيد.
.7محيط مناسبي براي مطالعه مهيا کنيد
با وجود صداي گوشخراش تلويزيون در پسزمينه، مشکل بتوانيد بر کتابي که در دست خواندن داريد تمرکز کنيد .عواملي که موجب حواسپرتي ميشوند بايد از محيط مطالعه حذف شوند .در ماههايي که هوا گرمتر است ،بيرون برويد و درهنگام خواندن در هواي تازه تنفس کنيد .در
زمستان پيش از رفتن به بستر کتاب بخوانيد که به بهبود خواب شبانه نيز کمک ميکند. البته هميشه نميتوانيد از محيط پر سر و صدا خالصي بيابيد ،به خصوص اگر خانواده پرسروصدايي داريد و در اين وضعيت وقتي براي مطالعه جور ميکنيد .در اين شرايط بهتر است اين ترفند را به کار ببنديد :با گوشدادن به موسيقي بدون کالم به جاي توجه به چيزهايي که حواستان را پرت ميکند بر افکارتان متمرکز شويد.
.8هدفي براي خود تعيين کنيد
گرچه تعيين سررسيد ممکن است بدترين نوع هدفگذاري به شمار آيد ،وقتي به موعدي که واقعبينانه براي خود مشخص کردهايد پايبند بمانيد انگار که جايزهاي گرفتهايد .اگر سرتان شلوغ است ،براي تمامکردن کتاب مهلتي تعيين کنيد و بدينسان از زماني که صرف امروز فرداکردن ميشود بکاهيد .ميانگين سرعت مطالعه خود را محاسبه کنيد و تعداد صفحاتي را براي مطالعه روزانه يا هفتگي به مثابه هدف برگزينيد. اگر اين هدفگذاري خيلي سخت است ،به جاي آن خواندن تعداد معيني کتاب در طول ماه يا سال را ميتوان هدف قرار داد .مطالعه هدفمند سبب ميشود که از مسير درست منحرف نشويد .از ياد نبريد که وقتي هدفتان را محقق ميکنيد ،به خود جايزه بدهيد (شايد پاداش ،خواندن کتابي جديد باشد).
.9وقتي به بخش هيجانانگيز رسيديدکتاب را کنار بگذاريد
آيا شما از آن دسته افرادي هستيد که از تمام شدن
برنامههاي تلويزيوني ،درست در لحظه مهيج آن متنفريد؟ اين روشي است موفق براي اطمينان از اينکه بينندگان قسمت بعدي را حتما دنبال ميکنند .هنگام مطالعه همين شيوه را در پيشگيريد و درست وقتي که اثر شما را به قالب انداخته از خواندن دست بکشيد. اين کار سبب ميشود چشم انتظار فرصت بعدي براي خواندن ادامه کتاب باشيد ،زيرا ميخواهيد هر چه زودتر بدانيد که چه اتفاقي ميافتد.
.10موضوعهايي را برگزينيد که ميدانيد از خواندنشان لذت ميبريد
اگر شما کتابخوان حرفه اي نيستيد ،شروع مطالعه با رمان «جنگ و صلح» تالستوي ممکن است برايتان بسيار مايوسکننده باشد .موضوعهايي را که در حال حاضر عالقه شما را برميانگيزند انتخاب کنيد :اگر از فيلم تريلر جاسوسي لذت ميبريد ،جيمز پترسون را امتحان کنيد .اگر تاريخ دوست داريد کتابي از هيالري مانتل بخوانيد .موضوعهايي را انتخاب کنيد که از قبل براي شما گيرا بوده است ،يا درونمايههايي از فيلمهايي را که دوست داريد برگزينيد. اگر نويسندهاي يافتهايد که از کارش لذت ميبريد مجموعه آثارش را بخوانيد .اين کار جالبي است که نويسندهاي ـ فرقي نميکند که ديکنز باشد يا ديويد ويليامز ـ را انتخاب کنيد و همه کتابهايش را در مطالعه گيريد.
I
PA
47
47
For Advertisement Call:
گزارشي تحقيقي از وضعيت زنان دستفروش مترو و شبکه همياري زيرزميني
ترانه بنييعقوب وضعيت عمومي و شرايط زندگي زنان دستفروش متروي تهران چگونه است؟ نگرش و نظرات زنان دستفروش نسبت به شغلشان چيست؟ دستفروشي زنان در مترو چه تغييرات اجتماعي را در سالهاي اخير سبب شده؟ اينها سؤاالت اصلي تحقيقي بود که چندي پيش در قالب يک پژوهش در متروي تهران انجام دادم .نتيجه گزارش تحقيقي بلندي شد که در آن تالش کردم به اين سؤاالت و ديگر پرسشهاي اين پژوهش پاسخ دهم. در متروي تهران زنان زيادي هستند که با ساکهاي سنگين از اين واگن به آن واگن ميروند .زناني که هر نوع کااليي که تصورش را بکنيد ميفروشند و برخي تنها راه تأمين زندگيشان فروش همين محصوالت است. طبق آنچه کارشناسان اجتماعي ميگويند ،پديده دستفروشي زنان با افزايش فقر اقتصادي خانوارها و همچنين افزايش تعداد زنان سرپرست خانوار رشد قابل توجهي يافته ک جنسيتي همچون جداسازي است .برخي نيز انواع تفکي زنان و مردان را در اتوبوس و مترو موضوعي ميدانند که دستفروشي براي زنان را راحتتر کرده و پديدهاي به نام دستفروشي زنان در واگنهاي زنانه متروي تهران را رقم زده است. کارشناسان معتقدند نبود جامعهپذيري اقتصادي از کودکي ،نبود حلقههاي حمايتي ،روابط دوستانه و همچنين بازار کار پر از تبعيض براي زنان ،اين شيوه از کسب و کار را در جوامع سنتي به يک شيوه آسان کار کردن تبدل کرده است .شيوهاي که شاغالن در آن احساس استقالل ميکنند و شايد براي همين است که با وجود افزايش محدوديتهاي بيشتر براي اين شيوه از کار ،همچنان هر روز عالقهمندان بيشتري براي دستفروشي پيدا ميشود. براي انجام اين تحقيق روش ميداني و کيفي را انتخاب کردم ،يعني چند روز متوالي در محل کار زنان دستفروش متروي تهران حاضر شدم و با 15نفر از آنان در گروههاي سني مختلف و برحسب سابقه کار و فعاليت مصاحبههاي عمقي انجام دادم .در ضمن ميبايست اين کار را در ساعات مختلف روز انجام ميدادم و سعي ميکردم با گروههاي مختلف ارتباط برقرار کنم ،چرا که تعدادي از فروشندگان دانشجو هستند و بعد از ساعت تحصيلشان کار ميکنند. همچنين برخي زنان خانه دارند و برخي هم بدون اطالع خانوادهشان در مترو دستفروشي ميکنند .بنابراين حضورم در ساعات مختلف روز امکان ارتباط با همه فروشندگان را فراهم کرد. مصاحبهها همه در ايستگاههاي مترو انجام شد ،چون زنان دستفروش ترجيح ميدادند در همان جا به سؤاالت پاسخ دهند و بعد هر چه سريعتر به کارشان بازگردند. مصاحبه با مسافران و بررسي نظرات و نگرش آنان درباره پديده دستفروشي در مترو و گفتوگو با پليس مترو نيز بخش ديگري از اين گزارش تحقيقي بود.
زنان دستفروش چه ميگويند؟
مهناز و مريم خواهر هستند ،اولي 17ساله و دومي 19 ساله؛ سرپرست خانواده هفت نفرهشان .پدرشان چند سال پيش فوت کرده و سرپرستي خانواده تمام و کمال به عهده اين دو خواهر افتاده است .ميگويند قب ً ال مادرشان در مترو
کار ميکرده ،اما کمر درد و پادرد شديد خيلي زود او را از پا انداخته و آنها تصميم گرفتهاند تنها کاري که به عقلشان ميرسيده را ادامه دهند .اين دو خواهر در مترو شال و روسري ميفروشند . مهناز ميگويد« ،مجبور شديم درسمان را رها کنيم .به مادرمان گفتيم از عهده اين کار برميآييم .چون قب ً ال اينجا دختران جوان زيادي را ديده بوديم که کار ميکردند .اما اين روزها من و خواهرم هم پادرد و کمردرد گرفتهايم .واقعًا کار سختي است تازه حال مادرم را ميفهميم ».با اين همه اين دو خواهرجوان تأکيد ميکنند که چاره ديگري ندارند و براي تأمين مخارج زندگي مجبورند اين کار را ادامه دهند. عذرا 40ساله ديگر زن دستفروش مترو تهران دو فرزند دارد .او چند سالي است از شوهرش جدا شده و حاال سرپرستي فرزندانش را هم به عهده گرفته است« ،کار من غيرقانوني است ،خودم هم اين را ميدانم ،اما چارهاي ندارم ».او اين روزها در واگنهاي زنانه مترو تهران لوازم آرايش ميفروشد .قب ً ال آرايشگر بوده اما چون براي خودش کار نميکرد و کارفرما داشت ،درآمد اندکش پاسخگوي نيازهاي زندگياش نبود .او پنج سالي هست که در مترو دستفروشي ميکند .اين زن بهدليل سابقه طوالني کار در مترو تهران يکي از دستفروشهاي شناخته شدهاي است که ديگر زنان دستفروش به او مراجعه ميکنند و مشکالتشان را با او در ميان ميگذارند. زهرا 32ساله چهار فرزند دارد و دستمال سفره و وسايل آشپزخانه ميفروشد« ،همسرم معتاد بود اما االن چند ماهي است اعتيادش را ترک کرده .به هرحال چون مدام ترک ميکرد و دوباره دنبال اعتياد ميرفت اين بار از او خواستم ديگر کار نکند ،گفتم نميخواهم کار کني ،فقط دنبال مواد نرو. االن بيکار است و من تنها نانآور خانوادهام». اين زن سرپرست خانوار هم تاکيد ميکند که از صبح تا شب کار ميکند و روزي 15تا 17هزار تومان درآمد دارد، درآمدي که بايد با آن همه مخارج زندگي از جمله کرايه خانه را هم بپردازد .او ميگويد« ،براي بچههايم سخت است از صبح تا شب تنها باشند ،فرزند 5سالهاي دارم که از ساعت هشت صبح تا 9شب من را نميبيند اما چاره ديگري ندارم. با درآمد همين شغل ،کرايه خانه برجي 200هزار تومان و هزينه آب و برق را ميدهم .هيچ وقت نميتوانم فکر کنم اگر اين کار نباشد ،بايد چه کنم اين کار براي من حياتي است ».زهرا تمام مدت شبانه روزش را در ايستگاههاي زيرزميني مترو ميگذراند و ناهاري را که از خانه آورده بين مسير ميخورد .او بارها تأکيد ميکند براي ادامه زندگي چاره ديگري جز دستفروشي در مترو ندارد. سحر 22ساله دانشجوي هنر دانشگاه آزاد چند سالي است پدرش فوت کرده و براي ادامه تحصيل و پرداخت هزينههاي دانشگاه و کمک به مادر و برادرانش چاره ديگري جز اين کار ندارد« ،همزمان با قبوليام در دانشگاه ،پدرم فوت کرد .راننده تاکسي بود .بعد از فوتش مانديم چه کنيم. مادرم در خانه خياطي ميکند و من دستفروشي .مادرم از اين بابت ناراحت است و مدام ميترسد آشنايي مرا موقع کار ببيند ،اما من از کارم راضيام .هرچند سخت است ،دانشجو هستم و با توجه به ساعات کالسهايم کار ديگري در توانم نيست .بايد اين دوره تحصيلي را تمام کنم و برادرانم را هم در ادامه تحصيلشان کمک کنم». با بقيه زنان دستفروش مترو هم که گفتوگو ميکنم اغلب شرايط مشابهي دارند و ميگويند سرپرست خانواده هستند و وظيفه تأمين معاش خانواده به عهده آنهاست .آنها
مشکالت مشابهي دارند و همه بر يک نکته تأکيد ميکنند که چاره ديگري جز دستفروشي ندارند و با همه سختيهاي کار و حتي برخورد پليس بازهم مجبورند به اين کار ادامه بدهند. اعظم 35ساله نخستين تجربه کارياش را در محيط خارج از خانه تجربه ميکند« ،سه سال پيش شوهرم در اثر تصادف از کار افتاده شد و من که يک زن خانهدار هستم اگر اين کار نبود هيچ جاي ديگر شغلي پيدا نميکردم .مگر ممکن است بدون تجربه ،تخصص و تحصيالت به کسي کار بدهند اما اين کار تخصص خاصي نياز ندارد .اينجا در واگنهاي زنانه مترو احساس امنيت ميکنم ،چون محيط زنانه است و امنيت و راحتي دارم وگرنه در جاهاي ديگر حتي از خجالت نميتوانستم سرم را بلند کنم .من حتي نميدانم در محيط کار بايد چه رفتاري داشته باشم». ندا 19ساله و دانشجوست او نيز تأکيد ميکند با اين سن و سال کم نميتواند در هر جايي راحت کار کند، «کارفرماها دختران جوان را بيشتر اذيت ميکنند اما اينجا چون واگنها زنانه است راحتيم .تا به حال پايم را در واگنهاي مردانه نگذاشتهام».
دستمزد پايين و نابرابر زنان
دستمزد اندک و نابرابر در اغلب محيطهاي کاري عاملي است که زنان دستفروش مترو تهران هم به آن اشاره ميکنند .اينکه شغل دستفروشي هر چند مشکالتي دارد و منزلت اجتماعياش پايين است ،اما حداقل از نظر درآمد رضايتبخشتر از ديگر مشاغل است. فاطمه 48ساله در متروي تهران مواد خوراکي مثل کلوچه و کيک ميفروشد« ،شوهرم اعتياد داشت و چند سالي هست که من و فرزندانم را ترک کرده .چهار فرزند دارم يکي ازدواج کرده ولي خرج سه فرزند ديگرم را من ميدهم ».او دليل انتخاب شغلش بهعنوان دستفروش در متروي تهران را اين گونه توضيح ميدهد« ،هر جايي که براي کار رفتم ،ماهي 200هزار تومان به من دستمزد دادند .با 200هزار تومان چه کنم؟ کرايه خانه بدهم ،خرج فرزندان را بدهم يا پول آب و برق؟ من سنم زياد است و اص ً ال به من کاري نميدهند ،هر جا به من 800هزار تومان حقوق بدهند براي هميشه اين کار را رها ميکنم».
شبکه اجتماعي در زيرزمينهاي مترو
اغلب زنان سرپرست خانوار ،بد سرپرست و حتي زنان خانهدار از کمترين حمايت اجتماعي برخوردارند .آنها معموالً تعامالت اندکي دارند و از داشتن شبکههاي دوستي که به آنها در يافتن کار کمک کند بيبهرهاند. زنان دستفروش در صحبتهايشان مدام از کمبود فرصتها ،تماسها و ارتباطات براي آشنايي با ديگر افراد تا قبل از کار در مترو گاليه ميکنند و با ابراز خوشحالي ميگويند که بعد از کار کردن در مترو تهران شبکهاي از تعامالت و روابط اجتماعي يافتهاند؛ دوستاني که بيدريغ به آنها ياري ميرسانند .اين زنان با متشکل شدن ،چند بار توانستهاند براي اعتراض مقابل مجلس تهران حضور يابند و به سياستهاي پليس مترو که مانع کار کردن آنان ميشود اعتراض کنند .يک گروه از اين زنان همچنين موفق شدند با تعدادي از نمايندگان زن مجلس هم ديدار کنند و مشکالتشان را عنوان کنند. اين زنان در يافتن اجناس ارزانتر ،مکانهاي مناسبتر براي خريد جنس ،باخبر کردن يکديگر از حضور پليس مترو در خطوط مختلف متروي تهران و ...به يکديگر کمک ميکنند .آنها به تازهکارها آموزش ميدهند از کجا جنسشان را بخرند يا با ديگر فروشندهها ،مسافران ،راهورهاي قطار
چه برخوردي داشته باشند .آنها حتي به يکديگر ميگويند که چه روزهايي بهتر فروش ميکنند؛ اول ماه که کارمندها حقوقشان را ميگيرند يکي از همين روزهاست و تازهکارها از اين اطالعات که به قيمت سالها تجربه به دست آمده، استقبال ميکنند .آنها همچنين عنوان ميکنند در ساعتهاي فراغت از کار دورهم جمع ميشوند و با يکديگر درددل ميکنند .شرايط مشابه زندگي و کار اين زنان وضعيتي به وجود آورده که يکديگر را درک کنند و به همدلي با يکديگر بپردازند.
الگويي جديد از يک شغل زنانه
در اين تحقيق عالوه بر توجه به بخشهاي مختلف پديده شکلگيري دستفروشي زنان در مترو تهران متوجه شدم که اين زنان فقط محصول تغييرات اقتصادي نيستند و بهعنوان يک عامل تغيير اجتماعي بايد مورد مطالعه قرار گيرند .اين زنان نشان دادهاند که چگونه ميتوانند با امکان بهرهگيري از فضاهاي عمومي نوعي کسب و کار جديد ايجاد کنند .اين دستفروشان زن با گسترش بيسابقه شغلشان در مترو تهران چالشي بيش از يک دهه را بين خود و پليس مترو و حتي ساير کسب و کارها شکل دادهاند .زيرا با اين کار توانستهاند نظم عمومي و فضاي عمومي يکي از مهمترين مراکز عمومي تهران را به چالش کشيده و هر روز به همه يادآوري کنند که زناني در اين شهر هستند که احتياج به کار دارند .زناني که هيچکس قادر نبوده برايشان کسب و کار مناسبي ايجاد کند. نتايج اين پژوهش همچنين حاکي از آن است که بيشتر زنان دستفروش متروي تهران که در سنين مختلف و مشاغل متفاوت به اين کار مشغولند زنان سرپرست خانوارند و هزينه تأمين زندگي خود و ديگراني را که به آنها وابستهاند بر عهده دارند .همه اين زنان نبود شغل و کسب و کار مناسب را دليل اصلي انتخاب شغل دستفروشي در مترو عنوان ميکنند .زناني که وامانده از هر جاي ديگر و در بازار کاري کام ً ال نابرابر و ناامن ،واگنهاي زنانه متروي تهران را يگانه مکان مناسب براي کسب و کار خود يافتهاند .آنها همچنين «زنانه بودن» محيط کسب و کارشان را يکي از عوامل اصلي انتخاب اين شغل ميدانند و به ناتواني دولت براي ايجاد شغلي مناسب تأکيد ميکنند. يکي ديگر از نتايج اين پژوهش نشان ميدهد ،اين زنان که تقريبًا از همه حمايتهاي اجتماعي بيبهرهاند و نداشتن کارفرما را يکي از مزيتهاي شغل خود ميدانند. مسئوالن و مأموران پليس نيز اعالم ميکنند با دستگيري و ضبط اجناس زنان نميتوانند به کار آنان پايان دهند .اين زنان به جز يافتن شبکههاي دوستي که آنان را براي داشتن کسب و کاري موفقتر ياري ميکند ،به نوعي همدلي با يکديگر دست يافتهاند تا در برابر پليس مقاومت کنند .آنها همواره يکديگر را از وجود پليس مترو مطلع ميکنند و گاهي در اين کار مسافراني که همگي زن هستند نيز به آنها کمک ميکنند تا اين زنان بتوانند به کسب و کارشان ادامه دهند. در اين تحقيق عالوه بر توجه به بخشهاي مختلف پديده شکلگيري دستفروشي زنان در مترو تهران متوجه شدم که اين زنان فقط محصول تغييرات اقتصادي نيستند و به عنوان يک عامل تغيير اجتماعي بايد مورد مطالعه قرار گيرند .اين زنان نشان دادهاند که چگونه ميتوانند با امکان بهرهگيري از فضاهاي عمومي نوعي کسب و کار جديد ايجاد کنند .اين دستفروشان زن با گسترش بيسابقه شغلشان در مترو تهران چالشي بيش از يک دهه را بين خود و پليس مترو و حتي ساير کسب و کارها شکل دادهاند.
February 2018
Iran Gives Long Prison Sentences to Wealthy Iranian-American And Wife By: Farnaz Fassihi , WSJ
Karan Vafadari is sentenced to 27 years behind bars and 124 lashes, and had all his assets confiscated on spying charges he denies NEW YORK - An Iranian court has sentenced a wealthy Iranian-American art gallery owner and his wife to long prison terms on espionage and other charges, according to a letter he wrote from jail. Karan Vafadari, a 55-year-old landowner and member of the Zoroastrian religious minority, was given a sentence of 27 years in prison, 124 lashes and a cash fine of $243,000 and confiscation of all his assets, according to the letter, which was published on the website of the Center for Human Rights in Iran, a New York-based human-rights organization. Mr. Vafadari’s wife, Afarin Nayssari, a 46-yearold architect and U.S. green-card holder, was
sentenced to 16 years in prison, according to the letter, whose authenticity was confirmed by Mr. Vafadari’s family. The couple has been held in Tehran’s Evin prison since July 2016. In the letter, written from prison on Jan. 21, Mr. Vafadari denied the charges and called the sentence “unjust” and “cruel.” The Tehran government hasn’t commented on the sentencing. The sentence, by the Islamic Revolutionary Court, represents one of the harshest punishments of an American dual national jailed in Iran in recent years and suggests the government is seeking to pressure Washington to negotiate their freedom in exchange for the release of a number of Iranians jailed in the U.S. Mr. Vafadari and Ms. Nayssari were fixtures of Tehran’s upper-class social scene and known for throwing lavish parties hosting foreign and diplomatic friends. They owned the Aun Gallery that represented the
48
works of Iranian and foreign artists. Mr. Vafadari wrote in his letter that in addition to penalties for the espionage charges, he was sentenced to 18 months, 64 lashes and a $38,000 fine for drinking wine; three years and $162,000 for receiving gifts of alcohol from
Iranian Reformist Leader Tells Khamenei To Bring Reforms, Stop Blaming Foreign ‘Enemies’ Source: RFE/RL A prominent Iranian reformist who has been under house arrest for the past seven years has criticized Iran’s supreme leader, urging him to introduce and implement major reforms “before it is too late.” Mehdi Karrubi said on January 30 that Iran’s Ayatollah Ali Khamenei needs to stop blaming foreign “enemies” for Iran’s problems and, instead, “accept responsibility for your policies of the last three decades.” Karrubi, a Shi’ite cleric like Khamenei, also said recent protests that began over economic conditions in Iran were inevitable because of the depth of “injustice, corruption, and discrimination” in the country. At least 25 people were killed and more than 3,000 detained during the protests that began in Mashhad and other cities on December 28. The protests spread to more than 70 cities and towns across the country and continued into January -- with some demonstrators calling for Khamenei to step down. “I urge you, before it is too late, to open the way to structural reforms of the system,” Karrubi wrote in an open letter than was published on January 30 on Saham News, the official website of his reformist political party that is blocked in Iran. “The system is going downhill to such an extent that it feels endangered by a few thousand people demonstrating,” he wrote. “Instead of repeating accusations of
links with the enemy and instead of harsh confrontation, listen to them,” Karrubi said. “You have been Iran’s top leader for three decades but still speak like an opposition,” Karrubi also criticized the involvement of the Islamic Revolutionary Guards Corps (IRGC), a security force directly loyal to the Khamenei, in political and economic affairs. The “catastrophic outcome is clear to everyone today,” Karrubi wrote. “More than 50 percent of the country’s wealth is in the hands of state bodies over which there is no supervision,” he said. “Poverty and unemployment are plaguing the country.” Karrubi also said Khamenei had reduced parliament to “an obedient assembly” under his thumb and the influence of IRGC lobbies by vetting candidates in elections. He said the Assembly of Experts -- a council of clerics charged with electing, supervising, and even disqualifying Iran’s Supreme Leader -- has turned into a “ceremonial council that only praises the Leader.” Karrubi on January 30 also called for Iranian authorities to release Iranians who
were detained during the recent wave of protests. Iranian Interior Minister Abdolreza Rahmani Fazli said on January 30 that “fewer than 300” people were still in detention in relation those protests. Karrubi, a former speaker of parliament, helped lead mass protests against alleged election rigging in 2009 after official election results in the country said he lost his bid for the presidency. He has been confined to house arrest, without having been charged or facing trial, since February 2011 - reportedly on the orders of Khamenei. Hard-line authorities in Iran have publicly accused him of being a “seditionist” and a “traitor.” With reporting by Reuters, AP, BBC, and AFP
48
diplomats and other foreigners; and 15 years for hosting parties and celebrations at his house. In an interview with The Wall Street Journal, Cyrus Vafadari, Mr. Vafadari’s son, said the legal process has been “opaque” and the family was pressured to change lawyers many times. He said his father and stepmother planned to appeal the charges and that as Zoroastrians their lifestyle, including drinking alcohol and hosting mixed parties, was protected under Iran’s constitution. “Karan and Afarin have done nothing wrong, and they will appeal and fight for a fair ruling, which will prove their innocence,” said the 27-yearold computer scientist said from Atlanta. “They were in Iran to promote Iranian culture through art.” Iranian officials, including President Hassan Rouhani and Foreign Minister Javad Zarif, have said they are open to negotiating with President Donald Trump for a prisoner swap but that Washington wasn’t responding. A U.S. State Department official said Washington was aware of Mr. Vafadari’s sentence. “We call for the immediate release of all U.S. citizens unjustly detained and missing in Iran. We continue to raise the cases of U.S. citizens unjustly detained and missing in Iran in our engagements with the Iranian government,” the official said. In his letter, Mr. Vafadari said the court cited a nearly century-old law concerning dual nationals in justifying the confiscation of his assets. Iranian lawyers and rights activists said the law dating back to 1920 that says the state can sell or confiscate assets of Iranians who have willingly given up their citizenship has no legal precedent. “Vafadari’s 27-year sentence is a clear signal to all dual nationals who have traveled home to Iran under the supposed welcome offered by President Rouhani that they are risking their lives and assets,” said Hadi Ghaemi, executive director of the Center for Human Rights in Iran. Iran currently holds four American citizens in jail, including Princeton University scholar Xiyue Wang, businessman Siamak Namazi and his 81-year-old father and former U.N. official Baquer Namazi. There are also several European dual nationals jailed in Iran, including charity worker Nazanin Zaghari Radcliffe, a British-Iranian. All the dual national prisoners and Mr. Wang are charged with spying and threatening Iran’s national security. The elder Mr. Namazi was granted a four-day leave from prison this week after being hospitalized for a heart condition. The U.S. called for his release on humanitarian grounds.
49 CONTINUED FROM COVER PAGE
disenchanted and restless class is poised to haunt indifferent authorities. In Iran, street protests by workers or the disenfranchised are not rare. Since the nineties, workers have been protesting over pay, benefits, lay-offs, independent unions, and the effects of economic liberalization, which has left labor more fragmented, informal, and vulnerable. Today, some 80 percent of all workers in Iran are in insecure, temporary contracts. Perhaps a result, there were some 400 labor protests in 2015 and nearly 350 in 2016, according to a study by Kevan Harris and Zep Kalb at UCLA; there have been some 900 protests since March of last year, according to labor researcher Zahra Ayatollah. In the recent unrest, five labor organizations issued a statement calling for an “end to poverty and misery,” urging the government to undertake pro-labor reforms. Organized labor has clearly supported the protests, but the extent of its actual involvement is not known. These days, it is Iran’s disparate masses, even more than organized labor, that are confronting the authorities on an everyday basis. Since March 2016, some 1,700 social protests have been reported, according to the Association of the Devotees of the Islamic Revolution, a conservative body close to the ex-president Mahmoud Ahmadinejad. Cities brace for daily battles between the encroaching street vendors and the police; taxi-cyclists lacking permits defiantly carry passengers and goods around town; retirees protest over pensions, creditors over lost savings, farmers over hardships with crops and land, as the public decries chronic pollution and water shortages. As the government casts its restrictive net over informal and “quiet encroachments”—such as building homes without a permit, dodging water and energy bills, or street trading—the poor bring their collective outrage into the streets. Such protests, in part, embody the collective reaction of the lower classes against what they cannot achieve through their quiet encroachments. This daily discontent fueled the recent protests. But the unrest went far beyond such dissent—the protests coalesced suddenly, spread over the entire country, took on an explicitly political language, involved violence, and were led by indignant youths in their 20s. As members of the middle-class poor, they took the great risk of coming to the streets to chant, to organize, and to coordinate. The protests were not mundane, but akin to an extraordinary nation-wide revolt. But given that the Islamic Republic had survived two ferocious revolts, how extraordinary was this eruption? The first, which occurred between 1991 and 1994, included a series of popular protests that engulfed the cities of Tehran, Shiraz, Arak, Mashhad, Ghazvin, Tabriz, and Khorramabad. Most of these incidents involved urban squatters concerned with the destruction of their communities by municipal authorities. The most dramatic incident occurred in Mashhad’s Kouy-e Tollab squatter area, where authorities had refused to grant a permit to legalize a group of existing dwellings. When police shot and killed two protestors, the crowd torched the city hall, library, and several police stations; by evening, it had reportedly taken over the city. With the army unable to suppress the protestors, the central government dispatched extra Basij (volunteer militia) units from other cities. In the end, the Mashhad riot destroyed 100 buildings and stores. More than 300 people were arrested, six police officers killed, and four protestors hanged. The second eruption came with the Green revolt of 2009. While it was triggered by what was deemed a fraudulent presidential election that reinstated the hardliner Mahmoud Ahmadinejad against the favorite reformist contender Mir Hussein Mousavi, it was animated by a long-standing yearning for a life free from everyday surveillance, corruption, and authoritarian rule. For weeks after the election result was announced, street politics became its chief expression. The monumental silent march
For Advertisement Call:
49
of June 15, 2009 in Tehran and the ensuing street battles shocked the conservative establishment, prompting the Revolutionary Guards to take full control of the capital city for two months. By the end of the year, 10,000 had been arrested and 70 killed. The reformist media was shut down, and free communication in the city was virtually suspended. Who led these movements? The revolt of the nineties was one of Iran’s traditional poor— largely illiterate rural migrants involved in local struggles, airing their disputes over housing and urban amenities. By contrast, the Green revolt and its reformist leadership came predominantly from the urban middle classes of Tehran and some large cities. These people were concerned with civil and political liberties. The recent unrest, by contrast, came from neither the dissent of the traditional poor, nor the modern middle classes: According to the Ministry of Interior, over 90 percent of those detained were, on average, under the age of 25 and likely educated. Instead, recent events exhibited the revolt of the middle-class poor, the product of a large youth cohort, expanded education opportunities, urbanization, and aggressive economic liberalization. There’s something paradoxical about this class. It holds college degrees; it is versed in social media, possesses knowledge of the world, and dreams of a middle-class life. But it is pushed by economic deprivation to live the life of the traditional poor in slums and squatter settlements and subsist on family support or on largely precarious and lowstatus jobs—as cab drivers, fruit sellers, street vendors, or salespeople. A member of the middleclass poor frequents the city centers but lives on the periphery. He yearns to wear Nike shoes, but has to
But even as education raised expectations, it failed to secure economic mobility, at least for the 2.5 million college graduates who currently remain without work. On the whole, 35 percent of educated youths are unemployed, according a parliamentary report. These people must bury their dreams of owning a middle-class home, for which they would need to save one-third of their monthly income for 96 years. Instead, many of them settle in the squatter communities, which now house over 20 percent of Iran’s urban inhabitants, according to 2014 study of 14 cities by Iran’s Ministry of Urban Development. With little money and poor housing, plans for marriage fade or are suspended—one reason why four million of Iran’s young college graduates at the traditional age of marriage remain single. Even though families in Iran usually help out their needy members, the shame of dependency and the general feeling of stagnancy make these adult youths exceedingly indignant. As the economy failed to create jobs for them and the government failed to protect them, these restless youth seemed ready to spark to revolt. The spark came with the Mashhad protests. Who speaks for these disenfranchised people? In other times and in other countries, like Egypt in the nineties, segments of this class turned to nationalist and Islamist movements before resorting to street politics before and during the Arab Spring. In Tunisia, the center-left Tunisian General Labor Union seemed to give them a voice, if the Islamic State did not lure them first. But in Iran, they have had no representation—neither Islamists, who are preoccupied with building an ideological community, nor reformists, who are concerned with “political development” and a post-Islamist project,
settle for cheap knockoffs. He dreams of working or vacationing abroad but feels trapped by a dearth of money and the strictures of border controls. This is a class that links the world of poverty and deprivation, of shantytowns and casual work, of debt and precarity, to the world of college, consumption, and the internet—to a global life. Its members are acutely aware of what is available in the world and what they painfully lack; their precarity and limbo are supposed to be temporary conditions, but in reality, become permanent. Feeling neither fully young nor adult, and filled with a profound moral outrage, this class is becoming a critical player in radical politics. The origins of this group date back to the 1980s, when Iran’s high fertility rate created one of the world’s largest young populations. At the same time, literacy was on the rise. By the end of nineties, the student population increased 266 percent to a staggering 20 million, or one-third of the population. As of June 2014, the number of university students in Iran was 4.5 million—an increase of more than 25 times since the revolution. As of the early 2000s, one out of every five households produced a college student or graduate. The growth of the private Islamic Azad University and the expansion of distance learning into provincial towns has produced college graduates in almost every village.
nor the leftists, who have mostly disappeared. This class has been forced to represent itself in the streets, as we saw and heard in the recent revolt. The dynamics of their revolt brought to mind Tunisia during the December 2010 uprising, in which the middle-class poor played a critical role. Is the recent revolt in Iran a prelude to a revolution? Certain indicators—the nationwide protests, calls for regime change, elite division, and international support—appear to suggest that this could be the case. But this would be a misreading. First, the international support for regime change or calls for violence would, at the present stage, discredit the protestors as simple agents of foreign powers. Secondly, while protests spread widely across the country, the actual number of participants was limited compared to the Green revolt. While many ordinary citizens did assemble in the streets, they mostly watched as events unfolded; they seemed uncertain about what was unfolding and feared their country would become another Syria. Thirdly, while Iran’s political elites are divided—they tend to blame each other for the outbreak of the protests—they remain firmly united in preserving the fundamentals of the system. Finally, and most significantly, the revolt has so far failed to galvanize a broad coalition of class and political forces—the same deficit that doomed
PA
I
the Green revolt, which did not include the poor and working classes. Iran’s recent revolt is one of the disenfranchised people—the well-to-do middle classes are largely absent. The reformists, a significant political force from the middle class, have stayed away from the current protests. Their politicians and intellectuals have explicitly opposed the revolt, even though they have sympathized with its grievances. Prominent reformist thinkers, like Abbas Abdi or Sadeq Zibakalam, have explicitly spoken against the destabilizing unrest. Beyond invoking a Syria-type scenario, the reformists reject the very idea of revolution on principle. They firmly believe in the concept of reform, even though their actual efforts, valuable indeed, have been frustrated by the stubborn resistance of the hardline
establishment—the non-elected but powerful institutions of the Islamist state. The point is that a revolutionary movement is highly unlikely without a coalition of class and political forces, the working poor and the middle classes. For now, the revolt and any notion of an impending revolution are over. But the underlying grievances remain. If the authorities carry on with the status quo, the “angry class” is likely to strike back sooner or later. No one knows what will transpire then. Iranian politics is notoriously unpredictable—revolution, even more so. Suppose the sporadic protests regain momentum, bringing the poor, the political forces, and the middle classes, into a coalition that unleashes a revolutionary eruption? Even if a nationwide uprising comes to fruition, it is likely to evolve into yet another Arab spring—which brought little change in state power—unless the revolutionary movement develops a powerful organization, a strategic vision, a progressive program, and a leadership capable of inspiring people to believe that another future is indeed possible. The future, at any rate, remains open.
50
February 2018
dozens of Iranian cities in late December and early January. Movahedi has now been freed, according to a January 28 Facebook post by leading Iranian human rights lawyer Nasrin Sotoudeh, who said Movahedi was initially released and rearrested.
Uncovered 'Girl From Enghelab Street' Picks Up Steam In Iran By Golnaz Esfandiari, RFE/RL Iranians appear to have taken inspiration from a woman who landed in jail late last month for a peaceful protest against Iran's strict Islamic dress code, echoing frustration at official restrictions on women's appearance in public. At least three more women ditched their headscarves again on January 30, more than a month after 31-year-old Vida Movahedi's daring but silent plea for greater freedom for tens of millions of women in Iran. Movahedi became a symbol of defiance after she stood on a metal utility box on a busy street in the Iranian capital on December 27 and silently waved a white scarf from a stick to challenge the obligation since Iran's 1979 revolution for women to wear headscarves.
U.S. And Iranian Naval Forces Get Friendly In Major Oil Vein By Zainab Calcuttawala for Oilprice.com Jan 30, 2018
The number of standoffs between the American and Iranian navies in the Persian Gulf has decreased due to an observed change in behavior by U.S. forces, an Iranian Revolutionary Guards commander said to Reuters. U.S. vessels patrolling the Gulf, which is a major regional oil vein, had stopped their periodic violations of international regulations in the area, Rear Admiral Ali Ozmaei said, though U.S. officials maintain they have not changed anything about their operational strategy in the Gulf. “They pay more attention to international regulations and avoid approaching Iran’s territorial waters,” Ozmaei said, according to Tasnim news agency. U.S. military officials say the incidents
Spreading The Word, Ditching The Scarf Vida Movahedi, "the girl from Enghelab Street."
She was dubbed "the girl from Enghelab Street" as the word -- and memes -- of her action spread. Public concern mounted for Movahedi's safety after reports of her arrest, particularly with the authorities clamping down on protests and possible dissenters as antiestablishment unrest spread to
had decreased because Iranian vessels had stopped the “harassment” of American vessels. Last week, a spokesman from the U.S. fifth fleet released a statement saying “the United States Navy has not adjusted its operations and will continue to operate wherever international law allows.” Then, on Monday, Commander Bill Urban confirmed that American vessels remain “vigilant as we continue to operate.” Even with the decreased incidents, the U.S. navy remained “concerned with the increased number of Iranian UAVs (unmanned aerial vehicle) operating in international airspace at night without navigation lights,” Urban added. Fuel from Saudi Arabia, Iraq and Iran - top three OPEC producers - is regularly transported via tankers in the Persian Gulf. Naval forces guard the waters from pirates to allow the energy trade to remain stable. Iran currently exports over 2 million barrels daily - double its exports from before the nuclear deal allowed sanctions to be lifted in January 2016. Almost two-thirds of the 2017 exports, or 62 percent, went to Asia. China was the largest buyer, followed by India, South Korea, and Japan. The rest of the exports went to Europe.
50 culmination of years of protests against the hijab. "The first demonstrations against the hijab took place a few days after the revolution on March 8, 1979. Since then, we've seen other acts of protests against the imposition of the dress code," Ebadi told RFE/RL in reference to broad expressions of concern nearly four decades ago. Iranian women have more quietly resisted the hijab for decades by pushing the boundaries of acceptable dress and criticizing the restrictions. Some have posted hijab-less photos on a Facebook page founded by exiled journalist Masih Alinejad, whose call for women to wear white scarves and protest the hijab on Wednesdays appears to have been behind Movahedi's protest. "I hope that my sisters continue this protest to demonstrate that women, like men, [should be] free to decide on their clothing. The [Iranian] establishment should acknowledge this minimum for women," Ebadi said. In a fresh sign of growing support even among men for the anti-hijab protests, the picture of a young man mimicking the recent acts of defiance by women emerged on social media on January 30. The unidentified man is seen standing on a metal box while holding a white scarf.
Now Iranians on social media praising the protesters claim "the girl from Enghelab Street" has proliferated, and photos testifying to a budding headache for Iranian authorities emerged one after the other on social media on January 29. They show at least nine other women posing similarly in Tehran and the central Iranian city of Isfahan. One has reportedly been detained by the authorities, while the fates of the others are unclear. Iran's clerically dominated authorities insist that women, even foreign visitors, must cover their head and hair in public with a scarf, known as the hijab. In the photos, the women's heads are uncovered as they stand on utility boxes or other objects on the streets of Tehran with scarves held up on sticks. One woman who was said to have been arrested and was identified as Narguess Hosseini stood at the same spot as Movahedi. Women who appear in public without the obligatory hijab can face fines and prison sentences ranging from 10 days to two months. Some Iranians drew comparisons between the "girl from Enghelab Street" posts and the late civilrights activist Rosa Parks, whose refusal to sit in the "colored section" of an Alabama bus in 1955 resonated throughout the United States. "The girl from Enghelab Street is being multiplied while blowing a new spirit to the civilrights struggle and civil disobedience of the Iranian people," dissident journalist and former Culture Ministry official Issa Saharkhiz said in a Twitter post that included an image from Isfahan. Rights lawyer Sotoudeh said the protests were an indication that many women are fed up with the obligatory hijab and predicted they would continue. "I don't think women can tolerate the pressure [over the hijab] for a long time," Sotoudeh, who has been jailed in Iran for her defense of human rights, told RFE/RL by telephone from Tehran. "In all civil-rights protests with similar demands, a permanent result has been reached after a long time by respecting two principles: being [public] and peaceful." Writing on her Facebook page, Sotoudeh said that women should be given the right "to manage" their own bodies. In one photo posted online by a social-media activist known as Vahid Online on January 30, two young women with short hair can be seen standing together on concrete posts in Tehran while holding up scarves on sticks.
Long Time Coming Iranian Nobel Peace Prize laureate Shirin Ebadi said the current acts of defiance were the
Golnaz Esfandiari is a senior correspondent with Radio Free Europe/Radio Liberty. She can be reached at esfandiarig@rferl.org
51
For Advertisement Call:
51
PA
I
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
February 2018 - Vol 24 - Issue 291
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
The Fire That Fueled the Iran Protests Unlike revolts of the past, the recent unrest came from an emerging, angry middle class facing a future of limited opportunity. A new kind of anger has engulfed the Islamic Republic. On December 28, 2017, a small street protest over high prices in the city of Mashhad rapidly spilled over into some 85 cities and provincial towns. The crowds decried joblessness, uncertain livelihoods, and oppressive rule, with a few invoking Reza Shah, the Persian king who is credited for modernizing Iran in the 1930s. Meanwhile, President Donald Trump and Benjamin Netanyahu, the prime minister of Israel, joined the royalists and Mujahedin-e Khalq dissidents to “support the Iranian people.” One mask-wearing
protestor captured on video urged his countrymen to join the uprising, but also sent a message to these strange bedfellows to “go to hell and leave us alone.” A police crackdown on protestors and social media ended the unrest, leaving 25 dead 3,700 arrested. How do we explain the eruption? Among the numerous observations, two broad explanations stand out. The first views the unrest as a prelude to a revolution. The other understands it as an example of how Iranians typically air their public concerns. The reality, however, seems different. Neither
simply an extension of routine protests nor a prologue to revolution, what transpired in Iran recently was an extraordinary popular revolt. At its core: The “middle-class poor,” the rising angry class produced by a neoliberal age in which people’s welfare is left to the mercy of the market. With the opening of Iran’s economy, this class has benefited from educational opportunities, but failed in the job market; their expectations are high, but their livelihood less certain. With a disposition distinct from both the middle class and the poor, this PLEASE GO TO PAGE 49