Pardis July 2014 digital edition

Page 1

‫تجارت‬ ‫پرسود داروهاي‬ ‫تقلبي‬ ‫صفحة ‪14‬‬

‫ايران ‪4‬‬

‫جهان ‪8‬‬

‫«پرديس» را ماهانه‬ ‫و بطور رايگان از طريق‬ ‫ايميل دريافت کنيد‪.‬‬

‫آيا قطر مشغول غارت‬ ‫سهم ايران از منابع پارس‬ ‫جنوبي است؟‬

‫‪Send an email to:‬‬

‫‪pardismag@gmail.com‬‬

‫گوناگون ‪12‬‬

‫جدول ‪44‬‬

‫آلت تناسلي مردان يا‬ ‫نماد واليت‌پذيري مجلس؟‬ ‫صفحة ‪38‬‬

‫صفحة ‪18‬‬

‫سينما ‪22‬‬

‫درشهر ‪45‬‬

‫تکنولوژي ‪34‬‬

‫شعر ‪39‬‬

‫ورزش ‪46‬‬

‫فال ‪49‬‬

‫رئيس ستاد مشترک آمريکا‪:‬‬ ‫همکاري با ايران در عراق‬ ‫محال نيست‬ ‫ژنرال مارتين دمپسي‪ ،‬فرمانده ستاد‬ ‫مشترک نيروهاي مسلح آمريکا گفته با وجود‬ ‫يکي نبودن اهداف آمريکا و ايران در عراق‪،‬‬ ‫همکاري دو کشور در مقابله با «داعش»‬ ‫محال نيست‪ ،‬هر چند هنوز براي عملي شدن‬ ‫چنين همکاري راه درازي بايد طي شود‪.‬‬ ‫اين فرمانده ارشد نظامي آمريکا در‬ ‫گفت‌وگو با شبکه مردمي «ان‪.‬پي‪.‬آر» گفت‪،‬‬ ‫ما اول از همه بايد دريابيم که آيا ايران هم‬ ‫اکنون در حال مشاوره و آموزش دادن به‬ ‫نيروهاي امنيتي عراق است يا نه ‪ ...‬و تنها بعد‬ ‫از يافتن واقعيت‌ها است که مي‌توانيم در اين مورد تصميم‌گيري کنيم‪.‬‬ ‫ژنرال دمپسي همچنين تاکيد کرده است که کشورش فعال با ديده ترديد و پرهيز‬ ‫به همکاري با ايران نگاه مي‌کند تا زماني که دريابد در کدام عرصه و موضوع در عراق‬ ‫با ايران همسو خواهد بود و آن وقت درباره همکاري با تهران تصميم خواهد گرفت‪.‬‬ ‫با وجود اين‪ ،‬آقاي دمپسي گفته است‪ ،‬من مي‌توانم هم اکنون به شما اطمينان‬ ‫دهم که اهداف ما و ايران در عراق همسان نخواهد بود و ما در اين باره کامال موضع‌مان‬ ‫را روشن ساخته‌ايم‪.‬‬ ‫موضوع همکاري ميان آمريکا و ايران در عراق و بر عليه مواضع «دولت اسالمي‬ ‫عراق و شام» (داعش) در روزهاي اخير مورد توجه مقام‌هاي دو کشور بوده است‪.‬‬ ‫به عبارت ديگر‪ ،‬از نظر ناظران‪ ،‬اشغال بخش‌هاي مهمي از خاک عراق توسط‬ ‫داعش و خطر پيش‌روي اين گروه تندروي سني به سوي بغداد‪ ،‬در رويدادي کم سابقه‬ ‫تهران‪ ،‬واشنگتن و مسکو را همسو کرده است‪.‬‬

‫هاشمي شاهرودي‪ ،‬جايگزين‬ ‫مهدوي‌کني شد‬ ‫احمد خاتمي‬ ‫اعالم کرده است که تا‬ ‫مشخص شدن وضعيت‬ ‫محمدرضا مهدوي کني‬ ‫رييس مجلس خبرگان‪،‬‬ ‫رياست جلسات اين‬ ‫مجلس بر عهده محمود‬ ‫شاهرودي‬ ‫هاشمي‬ ‫خواهد بود‪ .‬هاشمي‬ ‫شاهرودي نايب‌ رييس اول مجلس خبرگان است‪.‬‬ ‫به‌دنبال به کما رفتن مهدوي کني رييس مجلس خبرگان در روز چهاردهم‬ ‫خرداد ماه و کاهش اميدها براي بهبودي وي‪ ،‬يک جلسه مشترک بين هيات رييسه‬ ‫مجلس خبرگان و کميسيون‌هاي اين مجلس در نبود مهدوي کني به رياست هاشمي‬ ‫شاهرودي برگزار شده است‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪27‬‬

‫تاکيد گروه ‪ 1+5‬بر دستيابي به توافق‬ ‫نهايي با ايران‬ ‫شش قدرت جهاني بار ديگر بر تعهد‬ ‫خود مبني بر دستيابي به توافق با ايران بر‬ ‫سر پرونده هسته‌ايش تا روز ‪ 20‬جوالي‬ ‫تاکيد کردند و اين در حالي است که تهران‬ ‫درخواست‌هاي اين گروه را «زياده خواهي»‬ ‫توصيف کرده است‪.‬‬ ‫گزارش خبرگزاري فرانسه حاکي است‬

‫که نمايندگان پنج کشور آمريکا‪ ،‬چين‪ ،‬روسيه‪،‬‬ ‫فرانسه و بريتانيا همراه با آلمان‪« ،‬روزي شلوغ»‬ ‫را با کاترين اشتون‪ ،‬مسوول امور سياست‬ ‫خارجي اتحاديه اروپا پشت سر گذاشتند تا‬ ‫خود را براي مذاکرات آينده با ايران آماده کنند‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪19‬‬

‫نگراني کميسر‬ ‫عالي حقوق بشر‬ ‫سازمان ملل از‬ ‫اعدام‌ها در ايران‬ ‫ناوي پيالي‪ ،‬کميسر عالي حقوق بشر‬ ‫سازمان ملل‪ ،‬از شمار زياد اعدام‌ها در ايران‬ ‫از آغاز سال ‪ 2014‬ابراز نگراني کرد‪ .‬او از‬ ‫دولتمردان اين کشور خواست اين اعدام‌ها‬ ‫و به‌ويژه اعدام نزديک به وقوع راضيه‬ ‫ابراهيمي‪ ،‬مجرم نوجوان را متوقف کنند‪.‬‬ ‫به گزارش جامعه دفاع از حقوق بشر‬ ‫در ايران‪ ،‬ناوي پيالي گفت‪« :‬احتمال اعدام‬ ‫راضيه ابراهيمي يک بار ديگر استفاده‬

‫غيرقابل قبول از مجازات اعدام عليه مجرمان‬ ‫نوجوان در ايران را در کانون توجه‌ها قرار داده‬ ‫است‪».‬‬ ‫راضيه ابراهيمي که در سن ‪ 14‬سالگي‬ ‫ازدواج کرده و در ‪ 15‬سالگي فرزند خود را به‬ ‫دنيا آورده بود‪ ،‬در سن ‪ 17‬سالگي به دليل قتل‬ ‫همسرش مجرم شناخته شد‪ .‬او گفته قرباني‬ ‫خشونت خانگي بوده است‪.‬‬ ‫دنباله در صفحة ‪7‬‬

‫واليبال ايران براي نخستين بار به فينال‬ ‫ليگ جهاني راه يافت‬ ‫صفحة ‪46‬‬


2

July 2014 1393 ‫تير‬

2


3

July 2014 1393 ‫تير‬

3


‫‪4‬‬

‫پايان ظرفيت گورستان‬ ‫ت زهرا»‬ ‫«بهش ‌‬ ‫تا پايان سال ‪1395‬‬

‫گورستان «بهشت زهرا»‪ ‬تنها تا پايان سال ‪1395‬‬ ‫خورشيدي‪ ،‬ظرفيت خاکسپاري مردگان را دارد و از اين رو‪،‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫شهرداري تهران در تالش براي توسعه اين گورستان يا‬ ‫يافتن محيطي مناسب براي احداث گورستاني جديد است‪.‬‬ ‫به گزارش وب‌سايت «خبرآنالين»‪ ،‬مجتبي عبدالهي‪،‬‬ ‫معاون خدمات شهري شهردار تهران‪ ،‬در جلسه شوراي‬ ‫شهر تهران به تشريح وضعيت گورستان‌هاي پايتخت‬ ‫پرداخت و از اعضاي شوراي شهر خواست براي توسعه‬ ‫گورستان‌هاي شهر چاره‌اي بيانديشند‪.‬‬ ‫اين مقام دولتي درباره ظرفيت فعلي گورستان اصلي‬ ‫تهران گفت‪« :‬در حال حاضر به دليل اتمام ظرفيت بهشت‬ ‫زهرا‪ ،‬چند گزينه در اطراف اين سازمان شناسايي شده است‬ ‫که پيگيري تملک اين اراضي در جريان است‪ .‬ظرفيت موجود‬ ‫بهشت زهرا ‪ 56‬هزار مکان براي دفن اموات است‪ .‬ما ساالنه‬ ‫‪ 26‬هزار قبر نياز داريم و تا سال ‪ 1395‬بهشت زهرا مي‌تواند‬ ‫پذيراي اموات باشد و اين قابليت را داريم که تا سال ‪ 97‬هم‬ ‫ظرفيت پذيرش اين آرامستان را باال ببريم تا مردم دغدغه‬ ‫دفن اموات نداشته باشند‪».‬‬ ‫عبدالهي درباره توسعه قبرستان‌هاي اصلي پايتخت‬ ‫گفت‪« :‬ما براي توسعه گورستان‌هاي تهران پس از مطالعه‬ ‫به سه مکان رسيديم؛ از جمله گرمدره در غرب تهران که‬ ‫با مخالفت‌هاي وسيع مواجه شد و تا االن موفق به تملک‬ ‫اراضي مورد نياز نشده‌ايم و تمرکز کرده‌ايم تا اراضي اطراف‬ ‫بهشت زهرا را مورد مطالعه بيشتر قرار دهيم‪».‬‬ ‫در شرايطي که به زودي ظرفيت دفن مردگان در‬ ‫گورستان بهشت زهرا پايان مي‌يابد‪ ،‬در تهران ‪ 60‬گورستان‬ ‫به طور کلي تغيير کاربرد يافته‌اند‪ 47 .‬گورستان نيز به فضاي‬ ‫فرهنگي تبديل شده‌اند و ‪ 33‬گورستان را براي کاربري‌هاي‬ ‫ديگر‪ ،‬تغيير وضعيت داده‌اند‪.‬‬ ‫به گفته معاون خدمات شهري شهردار تهران‪ ،‬براي‬ ‫پاسخگويي به نيازهاي آينده شهر تهران در زمينه دفن‬ ‫مردگان‪ 80 ،‬گورستان مورد مطالعه قرار گرفته است‪ .‬از‬ ‫اين تعداد‪ ،‬در ‪ 28‬گورستان ممنوعيت تدفين وجود دارد‪ .‬از‬ ‫گورستان‌هاي باقيمانده نيز تنها در ‪ 25‬مکان هنوز ظرفيت‬ ‫خاکسپاري وجود دارد‪.‬‬ ‫شهرداري تهران براي استفاده مجدد از گورستان‌هاي‬ ‫کوچک‌تر شهر اقدام به يک نظرسنجي کرده است‪ .‬بر‬ ‫اساس اين نظرسنجي‪ 27 ،‬درصد کساني که مورد پرسش‬ ‫قرار گرفته‌اند‪ ،‬موافق خاکسپاري مردگان در گورستان‌هايي‬ ‫هستند که فعاليت آنها متوقف شده است و نشانه بارزي از‬ ‫ن در آنها وجود ندارد‪ 20 .‬درصد اما مخالف فعاليت‬ ‫گورستا ‌‬

‫مجدد اين گورستان‌ها هستند و بقيه راي ممتنع داده‌اند‪.‬‬ ‫همچنين ‪ 80‬درصد از افرادي که در اين نظرسنجي‬ ‫مورد پرسش قرار گرفته‌اند با خاکسپاري مجدد مردگان در‬ ‫گورستان‌هاي غير‌فعال دست‌نخورده (مانند «سرقبرآقا» و‬ ‫«ابن بابويه» در شهرري) موافق بوده‌اند‪.‬‬ ‫معاون خدمات شهري شهردار تهران‪ ،‬هنگام ارائه‬ ‫گزارش خود در جلسه شوراي شهر تهران به هزينه به‬ ‫اصطالح «کفن و دفن» در تهران نيز پرداخت و آن را «تقريبًا‬ ‫رايگان» دانست و گفت که در اين زمينه وجه اندکي از مردم‬ ‫دريافت مي‌شود‪.‬‬ ‫عبدالهي درباره ميزان اين هزينه گفت‪« :‬کل هزينه کفن‬ ‫و دفن در بهشت زهرا ‪ 193‬هزار تومان است‪ .‬اين مبلغ‬ ‫ممکن است با توجه به خدمات خاص و ويژه‌اي که ارائه‬ ‫مي‌شود تغيير کند‪ ،‬مث ً‬ ‫ال براي گرفتن آمبوالنس تک نفره و‬ ‫تشييع از مکان‌هاي خاص‪ ،‬هزينه‌اي حدود ‪ 45‬هزار تومان‬ ‫اضافه مي‌شود‪».‬‬ ‫بر اساس گزارش ارائه شده توسط معاون خدمات‬ ‫شهري شهردار تهران‪ ،‬قيمت قبر در فازهاي يک تا سوم‬ ‫گورستان بهشت زهرا‪« ،‬نجومي‌و ميليوني» است‪.‬‬ ‫عبدالهي درباره نرخ «کفن و دفن» مردگان در فازهاي‬ ‫يک تا سه گفت‪« :‬در فاز اول از قطعه يک تا ‪ 12‬از حداقل‬ ‫قيمت ‪ 10‬الي ‪ 30‬ميليون تومان مجاز هستيم که از مردم‬ ‫هزينه دريافت کنيم‪ .‬فاز دوم از قيمت ‪ 6.5‬ميليون تا ‪20‬‬ ‫ميليون تومان دريافت مي‌شود و در فاز سه از يک ميليون و‬ ‫‪ 200‬هزار تومان تا ‪ 4‬ميليون تومان دريافت مي‌شود ولي در‬ ‫قطعات جاري (که اموات در حال حاضر دفن مي‌شوند) تا ‪70‬‬ ‫درصد خدمات به صورت رايگان به مردم ارائه مي‌شود‪»..‬‬ ‫عبدالهي درباره سه طبقه کردن قبرهاي اين گورستان‬ ‫گفت‪« :‬اگر کسي تقاضا کند‪ ،‬طبقات دوم و سوم قبور نيز به‬ ‫مردم واگذار مي‌شود و براي هر طبقه حدود ‪ 700‬هزار تومان‬ ‫به صورت اقساط دريافت مي‌شود‪».‬‬ ‫طراحي‪ ،‬اجرا و احداث گورستان بهشت زهرا با مساحت‬ ‫‪ 314‬هکتار در بين مسير دو شهر تهران و قم‪ ،‬از سال ‪1345‬‬ ‫آغاز و در سال ‪ 1349‬آماده شد‪.‬‬ ‫تاکنون طي دو مرحله در سال ‪ 1376‬و سال ‪1378‬‬ ‫به ترتيب‪ 110 ،‬هکتار از زمين‌هاي قسمت شمال و شمال‬ ‫شرقي و ‪ 160‬هکتار از زمين‌هاي قسمت شرقي به اين‬ ‫گورستان افزوده شده است‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫هند اولين قسط از‬ ‫بدهي‌هاي نفتي خود به‬ ‫ايران را پرداخت کرد‬

‫خبرگزاري رويترز از قول منابع دولتي و صنعتي هند‬ ‫گزارش داده است که دهلي نو اولين قسط از بدهي‌هاي نفتي‬ ‫خود را به ايران پرداخت کرده است‪.‬‬ ‫اين خبرگزاري گزارش داد که پرداخت ششمين‬ ‫قسط از پروسه آزادسازي چهار ميليارد و ‪ 200‬ميليون دالر‬ ‫دارايي‌هاي ايران بر اساس توافق هسته‌اي ژنو‪ ،‬به مبلغ ‪550‬‬ ‫ميليون دالر توسط هند انجام شد‪.‬‬ ‫قسط‌هاي قبلي نفتي ايران توسط ژاپن و کره جنوبي به‬ ‫مبلغ دو ميليارد و ‪ 550‬ميليون دالر به بانک‌هاي بي‌سي‌پي‬ ‫سوئيس و مسقط عمان واريز شده بود‪.‬‬ ‫دولت ايران از هند درخواست کرده بود که يک ميليارد‬ ‫و ‪ 650‬ميليون دالر از بدهي‌هاي نفتي خود به تهران را از‬ ‫طريق بانک مرکزي مسقط و با ريال عمان تسويه کند‪ ،‬اما‬ ‫به خاطر مشکالت بانکي‪ ،‬پرداخت‌ها از طريق بانک مرکزي‬ ‫امارات و با ارز درهم امارات تسويه مي‌شود‪.‬‬ ‫منابع آگاه به رويترز گفته‌اند که هم اکنون ساز و کار‬ ‫دستيابي ايران به بدهي‌هاي نفتي هند از طريق سيستم‬


‫‪5‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫بانکي فراهم شده است و اين کار با مساعدت آمريکا انجام‬ ‫مي‌شود و دارايي‌ها رديابي مي‌شوند‪.‬‬ ‫يک منبع در پااليشگاه مانگلور هند به اين خبرگزاري‬ ‫گفته است که پااليشگاه مذکور با دستور وزارت نفت اين‬ ‫کشور‪ ،‬عمليات پرداخت بدهي را انجام داده است‪ .‬منابعي‬ ‫از سه پااليشگاه ديگر نيز تاييد کرده‌اند که بخشي از بدهي‬ ‫ايران را پرداخت کرده‌اند‪.‬‬ ‫رويترز مي‌نويسد که تا پايان ماه گذشته ميالدي‪،‬‬ ‫در مجموع پنج پااليشگاه مانگلور‪ ،‬اسار‪ ،‬ايندين اويل‪،‬‬ ‫هندوستان پتروليوم و «اچ پي سي ال ميتال انرژي» چهار‬ ‫ميليارد و ششصد ميليون دالر بدهي به ايران داشته‌اند‪.‬‬ ‫يک منبع دولتي به اين خبرگزاري گفته است که هند‬ ‫اولين قسط بدهي خود را پرداخت کرد و دو قسط باقي مانده‬ ‫را هر زمان ايران درخواست کند‪ ،‬تسويه خواهد نمود‪.‬‬ ‫اين گزارش مي‌گويد که بدهي‌هاي پااليشگاه‌ها از‬ ‫طريق روپيه‪ ،‬واحد پول هند‪ ،‬به بانک دولتي «يو سي او» هند‬ ‫واريز شده و سپس با نقل و انتقاالت بانکي‪ ،‬اين مبالغ با ارز‬ ‫درهم امارات و از بانک مرکزي امارات متحده عربي به ايران‬ ‫تحويل داده خواهد شد‪.‬‬ ‫قبال هند از طريق ‌هالک بانک ترکيه ‪ 55‬درصد از پول‬ ‫نفت وارداتي ايران را پرداخت مي‌کرد‪ ،‬اما از فوريه سال‬ ‫گذشته ميالدي اين عمليات متوقف شد‪.‬‬ ‫هند که روزانه چهار ميليون بشکه نفت وارد مي‌کند‪ ،‬طي‬ ‫چند سال گذشته خريد نفت از ايران را کاهش داده است‪.‬‬ ‫ايران هم اکنون تنها پنج و هفت دهم درصد سهم در سبد‬ ‫نفت وارداتي هند دارد که نسبت به پنج سال گذشته تا دو‬ ‫سوم کاهش يافته است‪.‬‬

‫آيت‌اهلل يزدي‪ :‬چندين بار‬ ‫به حسن روحاني تذکر‬ ‫فوق محرمانه داده‌ايم‬

‫دبير جامعه مدرسين حوزه علميه قم مي‌گويد اين تشکل‬ ‫تا کنون چندين بار به صورت محرمانه به حسن روحاني‪،‬‬ ‫رييس جمهوري ايران‪ ،‬تذکر داده است و اگر آقاي روحاني‬ ‫به اين تذکرها توجه نکند‪ ،‬ممکن است به صورت رسمي‌اين‬ ‫مسائل اعالم شود‪.‬‬ ‫آيت‌اهلل محمد يزدي در گفت‌و‌گو با وبسايت «مباحثات»‬ ‫با بيان اينکه «مبلغ حوزه نبايد دربست در اختيار دولت و وزير‬ ‫خاصي باشد»‪ ،‬تاکيد کرد که جامعه مدرسين چه در دوره‬ ‫محمود احمدي‌نژاد و چه در دوره حسن روحاني به رييس‬ ‫جمهوري تذکر داده است‪.‬‬ ‫اين عضو شوراي نگهبان و مجلس خبرگان توضيح‬ ‫داد‪« :‬اين اواخر جامعه مدرسين چند تذکر به رييس جمهور‬ ‫محترم داده است‪ .‬ولي من مطمئنم اگر آقاي رييس جمهور‬ ‫توجه نکند‪ ،‬همين جامعه مدرسين‪ ،‬مواردي که فوق محرمانه‬ ‫تذکر داده شده است را‪ ،‬ممکن است رسما تذکر بدهد‪ .‬روزي‬ ‫هم ممکن است رو در روي هم قرار بگيرند‪».‬‬ ‫اين اظهارات در حالي مطرح شده است که پاره‌اي از‬ ‫اظهارات حسن روحاني در ماه‌هاي گذشته‪ ،‬انتقاد برخي از‬ ‫روحانيون اصولگرا و نمايندگان مجلس را به همراه داشته‬ ‫است‪.‬‬ ‫از جمله اينکه رييس جمهوري ايران تاکيد کرده بود‪ ‬که‬ ‫نبايد هر روز در زندگي مردم دخالت کرد و گفت که «نمي‌شود‬ ‫مردم را با زور و شالق به بهشت فرستاد‪ ».‬به دنبال آن احمد‬ ‫خاتمي‪ ،‬خطيب جمعه موقت تهران‪ ‬به طعنه گفت‪« ،‬مي‌گويند‬ ‫بگذاريد مردم به حال خودشان باشند‪ .‬چشم‪ ،‬امر به معروف‬ ‫و نهي از منکر را تعطيل مي‌کنيم‪».‬‬ ‫احمد علم‌الهدي‪ ،‬امام جمعه مشهد نيز در واکنش به‬ ‫اين اظهارات حسن روحاني گفت‪« ،‬شالق که سهل است‪ ،‬با‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫همه قدرت جلوي کساني که قصد دارند جلوي بهشت رفتن‬ ‫مردم را بگيرند‪ ،‬خواهيم ايستاد‪».‬‬ ‫در کنار اين واکنش‌ها‪ ،‬مجلس شوراي اسالمي‌نيز بارها‬ ‫از عملکرد دولت انتقاد کرده است و در همين خصوص سوم‬ ‫به پنجمين وزير دولت حسن روحاني‪ ‬کارت زرد داد‪.‬‬ ‫آيت‌اهلل محمد يزدي نيز در گفت‌و‌گو با وب‌سايت‬ ‫«مباحثات» گفته است که «دولت تا زماني که با ارزش‌ها و‬ ‫اصول اسالمي‌همراه باشد‪ ،‬حمايت روحانيت را دارد و در غير‬ ‫اين صورت به دولت تذکر داده مي‌شود‪».‬‬ ‫وي در ادامه به دولت قبلي اشاره و تاکيد کرد که محمود‬ ‫احمدي‌نژاد در ماه‌هاي آخر دولت خود‪« ،‬واقعا کارهاي خالف‬ ‫مي‌کرد» و اعتبار او «به سختي آسيب ديد‪».‬‬ ‫آقاي يزدي در توضيح گفت‪« :‬همان روحاني محترمي‌ که‬ ‫واقعا براي روي کار آمدن آقاي احمدي‌نژاد هزينه کرده بود‬ ‫و شخصيت و آبرويش را صرف کرده بود‪ ،‬وقتي ديد که حرف‬ ‫گوش نمي‌دهد‪ ،‬همان روحاني محترم وارد بحث شد و گفت‬ ‫براي من احمدي‌نژاد مالک نيست‪ ،‬دين خدا مالک است‪».‬‬ ‫اين عضو شوراي نگهبان به فرد خاصي اشاره نکرد‪،‬‬ ‫اما به نظر مي‌رسد که اشاره او به آيت‌اهلل محمدتقي مصباح‬ ‫يزدي‪ ،‬روحاني تندرو و از حاميان قدرتمند محمود‌ احمدي‌نژاد‬ ‫در دور اول رياست جمهوري وي بود‪ .‬مصباح يزدي در دوره‬ ‫دوم رياست جمهوري آقاي احمدي‌نژاد‪ ،‬انتقادهاي تندي را‬ ‫متوجه اطرافيان وي کرد‪.‬‬ ‫دبير جامعه مدرسين در پايان ضمن تاکيد دوباره بر‬ ‫تذکر روحانيون به مسئولين در صورت لزوم‪ ،‬خاطرنشان‬ ‫کرده است که بسته به شرايط‪ ،‬مراتب تذکر متفاوت است‬ ‫و روحانيت بايد در شرايط مختلف‪ ،‬زمان و مکان را در نظر‬ ‫داشته باشد‪.‬‬

‫دولت حدود ‪ 17‬هزار‬ ‫ميليارد تومان به بانک‬ ‫مرکزي بدهکار است‬

‫آخرين آمار بانک مرکزي ايران نشان مي‌دهد که رقم‬ ‫بدهي‌هاي دولت به بانک مرکزي از بيش از ‪ 19‬هزارميليارد‬ ‫تومان در تيرماه ‪ 1392‬به حدود ‪ 17‬هزار ميليارد تومان‬ ‫رسيده است‪.‬‬ ‫خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) بر اساس اين آمار‬ ‫گزارش داده که از تيرماه تا آذر ماه سال گذشته خورشيدي‪،‬‬ ‫بدهي دولت به بانک مرکزي حدود ‪ 2‬هزار ميليارد تومان‬ ‫کاهش داشته و رقم بدهي موسسه‌ها و شرکت‌هاي دولتي به‬ ‫اين بانک نزديک به ‪ 300‬ميليارد تومان افزايش يافته است‪.‬‬ ‫با اين اوصاف در تابستان و پاييز سال گذشته رقم‬ ‫بدهي‌هاي دولت به بانک مرکزي که در سال‌هاي اخير به‬ ‫طور قابل مالحظه‌اي افزايش يافته بود‪ ،‬نسبت به ماه‌هاي‬ ‫مشابه سال‌هاي قبل کاهش يافته است‪.‬‬ ‫بر اين اساس ميزان بدهي‌هاي دولتي به بانک مرکزي‬ ‫نسبت به ماه مشابه سال ‪ 91‬به غير از تير ماه در مرداد ‪5.5‬‬ ‫درصد‪ ،‬شهريور‪ 11‬درصد‪ ،‬مهر ‪ 21‬درصد‪ ،‬آبان ‪ 6.5‬درصد و‬ ‫آذر ماه ‪ 6‬درصد کاهش يافته است‪.‬‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬مروري بر ميزان بدهي‌هاي بانک‌ها‬ ‫به بانک مرکزي در تابستان و پاييز ‪ 1392‬نشاني از کاهش‬ ‫ندارد و تنها شيب روند افزايشي کم يا زياد شده است به‬ ‫گونه‌اي که ميزان آن از حدود ‪ 63‬هزار ميليارد تومان در‬ ‫تيرماه به ‪ 68‬هزار ميليارد تومان در آذر ماه ‪ 92‬افزايش يافته‬ ‫است‪.‬‬ ‫بررسي درصد تغييرات ميزان بدهي شرکت‌ها و‬ ‫موسسه‌هاي دولتي به بانک مرکزي نيز در آخرين آمارها‬ ‫بيانگر کاهش ‪ 17‬درصدي در آذرماه ‪ 1392‬نسبت به ماه‬

‫مشابه سال قبل از آن است‪.‬‬ ‫بنابراين گزارش در آخرين محاسبات اعالم شده رقم‬ ‫بدهي بانک‌ها و موسسه‌هاي دولتي به بانک مرکزي بيش از‬ ‫‪ 19‬هزار ميليارد تومان در آذرماه سال گذشته بوده است‪.‬‬ ‫موضوع بدهي‌هاي دولتي به بانک مرکزي موضوعي‬ ‫است که در سال‌هاي اخير محل مناقشه بسياري بوده است‬ ‫و اوضاع آشفته اقتصادي ايران در چند سال اخير سبب شده‬ ‫که بسياري از کارشناسان اين موضوع را در راستاي همين‬ ‫آشفتگي ارزيابي کنند‪.‬‬

‫مهدي خزعلي در بازداشت‬ ‫سکته قلبي کرده است‬

‫نزديکان مهدي خزعلي‪ ،‬از فعاالن سياسي منتقد‬ ‫حکومت ايران که دوباره بازداشت شده مي‌گويند که آقاي‬ ‫خزعلي در اين مدت دو بار دچار سکته قلبي شده است‪.‬‬ ‫همسر مهدي خزعلي گفته است که آقاي خزعلي در‬ ‫اعتراض به بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زده و به‬ ‫همين دليل به گفته پزشکان غلظت خونش به طور شديد باال‬ ‫رفته و دچار سکته قلبي شده و به همين جهت پزشکان او را‬ ‫به بيمارستان منتقل کرده‌اند‪.‬‬ ‫همسر مهدي خزعلي مي‌گويد که با وجود اعتصاب‬ ‫غذاي او‪ ،‬مسئوالن زندان رجايي‌شهر مراقبت‌هاي پزشکي‬ ‫الزم را در مورد آقاي خزعلي انجام نداده‌اند‪.‬‬ ‫ي هم‌بند آقاي خزعلي‬ ‫به گفته وي اين محکومان اعدام ‌‬ ‫در زندان رجايي شهر بوده‌اند که در روزهاي اخير از او‬ ‫مراقبت و پرستاري کرده‌اند‪ .‬او افزود که مهدي خزعلي در‬ ‫اثر اعتصاب غذا ‪ 18‬کيلو وزن کم کرده است‪.‬‬ ‫مهدي خزعلي در سال‌هاي اخير نخست در جريان‬ ‫سرکوب اعتراضات سال ‪ 1388‬و در تير ماه همان سال‬ ‫بازداشت شد‪ .‬او از آن پس بارها بازداشت شده و به زندان‬ ‫افتاده است‪ .‬او در بازداشت‌هاي قبلي خود نيز به اعتصاب‬ ‫غذا دست زده بود‪.‬‬ ‫آقاي خزعلي در پاييز سال گذشته به ‪ 6‬سال حبس‬ ‫محکوم شد‪.‬‬

‫معاون وزير کشور از‬ ‫تقسيم استان‌هاي ايران‬ ‫به پنج منطقه خبر داد‬

‫معاون وزير کشور ايران گفته است که اين وزارتخانه‪،‬‬ ‫استان‌هاي سي و يک گانه ايران را بر حسب وجوه مشترک‬ ‫و همجواري به ‪ 5‬منطقه تقسيم کرده است‪.‬‬ ‫اين در حالي است که وب سايت وزارت کشور جمهوري‬ ‫اسالمي ‌ايران که اين گفته‌ها در آن منتشر شده‪ ،‬هدف از‬ ‫اين تقسيم‌بندي «هم افزايي‪ ،‬انتقال تجربه‪ ،‬تبادل اطالعات‬ ‫و توسعه منطقه‌اي» عنوان شده است‪.‬‬ ‫به گفته جواد ناصريان‪ ،‬معاون توسعه و منابع انساني‬

‫‪5‬‬

‫وزير کشور ايران‪ ،‬با اين تقسيم بندي به جاي اينکه استان‌ها‬ ‫براي رفع مشکالت به تهران رجوع کنند‪ ،‬مسائل مشترک‬ ‫خود را با استان‌هاي همجوار در ميان گذاشته و به راه حل‬ ‫مناسب مي‌رسند‪.‬‬ ‫‪ ‬آقاي ناصريان گفته که نشست‌هاي استان‌هاي تقسيم‬ ‫شده به صورت چرخشي و هر دو ماه يک بار در استان‌هاي‬ ‫زير مجموعه هر منطقه برگزار مي‌شود و رياست جلسه با‬ ‫استاندار ميزبان است‪.‬‬ ‫به گفته معاون وزير کشور در امور توسعه و منابع‬ ‫انساني‪ ،‬دبير ثابت اين مناطق پنج گانه‪ ،‬تهران‪ ،‬اصفهان‪،‬‬ ‫آذربايجان شرقي‪ ،‬کرمانشاه و خراسان رضوي هستند‪.‬‬ ‫استان‌هاي «تهران‪ ،‬قزوين‪ ،‬مازندران‪ ،‬سمنان ‪ ،‬گلستان‪،‬‬ ‫البرز و قم» در منطقه ‪ ،1‬استانهاي «اصفهان‪ ،‬فارس‪ ،‬بوشهر‪،‬‬ ‫چهار محال بختياري‪ ،‬هرمزگان و کهکيلويه و بويراحمد» در‬ ‫منطقه ‪« ،2‬استان‌هاي آذربايجان شرقي‪ ،‬آذربايجان غربي‪،‬‬ ‫اردبيل‪ ،‬زنجان‪ ،‬گيالن و کردستان» در منطقه ‪« ،3‬کرمانشاه‪،‬‬ ‫ايالم‪ ،‬لرستان‪ ،‬همدان‪ ،‬مرکزي و خوزستان» در منطقه ‪ 4‬و‬ ‫« خراسان رضوي‪ ،‬خراسان جنوبي‪ ،‬خراسان شمالي‪ ،‬کرمان‪،‬‬ ‫يزد و سيستان و بلوچستان» در منطقه ‪ 5‬قرار دارند‪.‬‬ ‫شماري از کارشناسان توسعه سياسي و اقتصادي‬ ‫ايران‪« ،‬تمرکززدايي» را از لوازم پيشرفت آن کشور‪ ،‬کاهش‬ ‫نابرابري‌ها ميان تهران و ديگر کالن شهرها‪ ،‬جلوگيري از‬ ‫رشد ناموزون پايتخت و مشارکت بيشتر شهروندان در امور‬ ‫استاني‪ ،‬شهري و محلي خود مي‌دانند‪.‬‬ ‫بر اساس آخرين وضع تقسيمات کشوري در بهمن ماه‬ ‫‪ 1389‬خورشيدي‪ ،‬ايران داراي ‪ 31‬استان‪ 394 ،‬شهرستان‪،‬‬ ‫‪ 973‬بخش و يک هزار و ‪ 133‬شهر‌است‪.‬‬

‫‪ 12‬شهر ايران در مرز‬ ‫تنش آبي قرار گرفتند‬

‫به گفته يک مقام ارشد وزارت نيرو ‪ 12‬شهر از جمله‬ ‫تهران با بحران جدي کم‌آبي روبرو هستند و در مرز «تنش‬ ‫آبي» قرار دارند‪ .‬استاندار آذربايجان شرقي نيز از کمبود‬ ‫جدي آب و برق در اين استان و تشکيل يک ستاد بحران‬ ‫خبر داده است‪.‬‬ ‫با آغاز فصل تابستان بحران کم‌آبي در ايران بار ديگر‬ ‫به يکي از موضوعات اصلي کشور تبديل شده است‪ .‬ستار‬ ‫محمودي‪ ،‬قائم مقام وزير نيرو‪ ،‬از آماده‌باش مجموعه بخش‬ ‫آب کشور خبر داده و خواستار همکاري مردم در مديريت‬ ‫مصرف آب شده است‪ .‬او با حضور در يک برنامه تلويزيوني‬ ‫اعالم کرد که در حال حاضر ‪ 12‬شهر در مرز تنش آبي قرار‬ ‫دارند که يکي از اين شهر‌ها تهران است‪.‬‬ ‫به گفته وي‪ ،‬ميزان سرانه کنوني مصرف آب در کشور‬ ‫‪ 236‬ليتر است که از ميانگين جهاني بيشتر است‪.‬‬ ‫هشدار قائم مقام وزير نيرو در مورد وضعيت بحراني‬ ‫آب در کشور در حالي صورت مي‌گيرد که شرکت آب و‬ ‫فاضالب نيز از حاد شدن وضعيت تأمين آب آشاميدني‬ ‫در ‪ 12‬کالن‌شهر ايران خبر داده و اعالم کرده بود که به‬ ‫دستور حسن روحاني‪ ،‬دولت اعتباري جداگانه براي تأمين‬ ‫آب شهرهايي که با اين معضل دست و پنجه نرم مي‌کنند‪،‬‬ ‫اختصاص داده است‪.‬‬ ‫رئيس‌جمهور ايران پيش‌تر از مسئوالن خواسته بود تا‬ ‫مانع جيره‌بندي آب شوند‪ ،‬اما با اين همه شرکت مهندسي‬ ‫آب و فاضالب اعالم کرده بود که به دنبال بروز خشکسالي‬ ‫و کاهش بارندگي‪ ،‬راهي جز جيره‌بندي آب در ‪ 12‬کالن‌شهر‬ ‫کشور باقي نمي‌ماند و‪ ‬عمليات جيره‌بندي‪ ‬حتي در تعدادي از‬ ‫اين شهرها از جمله کرج آغاز شده است‪.‬‬ ‫به گفته ستار محمودي‪ ،‬در ايران آب در مرحله انتقال‬ ‫ي دارد و تلفات بيشتر در مرحله توزيع رخ مي‌دهد‪.‬‬ ‫تلفات کم ‌‬ ‫او در همين راستا تغيير الگوي کشت و نظام آبياري مزارع‬ ‫کشاورزي را يکي از راه‌هاي جلوگيري از هدررفت آب‬ ‫دانست‪ .‬به گفته کارشناسان‪ ،‬بخش کشاورزي بيشترين‬ ‫مصرف آب در ايران را به خود اختصاص داده و تا کنون‬


‫‪6‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫اقدامات مؤثري براي رفع اين معضل صورت نگرفته است‪.‬‬ ‫در اين ميان رفتارهاي مصرفي غلط و استاندارد نبودن‬ ‫تجهيزات استفاده آب‪ ،‬به گفته قائم مقام وزير نيرو‪ ،‬از ديگر‬ ‫عوامل باال بودن ميزان سرانه مصرفي آب در کشور هستند‪.‬‬ ‫کمبود آب و برق در استان آذربايجان شرقي هم وارد‬ ‫مرحله بحراني شده است‪ .‬اسماعيل جبارزاده‪ ،‬استاندار‬ ‫آذربايجان شرقي‪ ،‬ضمن اعالم اين موضوع در جريان‬ ‫نشستي با مديران صنعت آب و برق استان گفت‪« :‬وضعيت‬ ‫آب و برق استان در طول سه ماه تابستان بايد به صورت‬ ‫روزانه رصد شود تا بتوانيم موضوع را مديريت کنيم‪».‬‬ ‫او همچنين از تشکيل يک ستاد بحران براي مديريت‬ ‫شرايط و بازگرداندن آن به شرايط عادي خبر داده و اظهار‬ ‫اميدواري کرد که وضعيت منجر به قطع آب و برق مشترکان‬ ‫خانگي و صنعتي اين استان نشود‪ .‬آقاي جبارزاده قطع برق‬ ‫را «تنبيه همه مردم» خوانده و تأکيد کرد‪« :‬انصاف نيست در‬ ‫اثر سوء‌مصرف تعدادي از مردم براي کل مردم آب و برق‬ ‫را قطع کنيم‪».‬‬ ‫مشکل آب و خشکسالي در ايران سابقه چندين دهه‌اي‬ ‫دارد و ظرف چند سال گذشته به صورت هشداردهنده‬ ‫درآمده است‪ .‬اين در حالي است که تا کنون تغيير چندان‬ ‫قابل توجهي نه در رفتارهاي مصرفي مشترکان و نه در‬ ‫سياست‌هاي دولتي و استاني براي حل اين مشکل رخ نداده‬ ‫و هر سال در آستانه فصل تابستان‪ ،‬بحران کم‌آبي به تيتر‬ ‫نخست اخبار کشور تبديل مي‌شود‪.‬‬ ‫ژانويه گذشته سازمان آب و فاضالب اعالم کرد‬ ‫که‪ ‬ذخيره اکثر سدهاي ايران به زير ‪ 30‬درصد کاهش‬ ‫يافته‪ ‬و پيش‌بيني کرد که کشور در نيمه دوم سال ‪ 93‬با‬ ‫مشکالت جدي در زمينه کم‌آبي روبرو خواهد شد‪.‬‬

‫‪ 10‬زنداني طي دو روز در‬ ‫اروميه اعدام شده‌اند‬

‫يک منبع محلي خبر داد که ‪ 10‬زنداني زندان مرکزي‬ ‫اروميه در طي دو روز در اواخر خردادماه به دار آويخته‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫اين منبع محلي به کمپين بين‌المللي حقوق بشر در ايران‬ ‫گفته که در اين روزهاي خردادماه سال جاري ‪ 12‬زنداني‬ ‫متهم به قصاص و قاچاق مواد مخدر در زندان مرکزي اروميه‬ ‫در دو گروه شش نفري به محل اجراي حکم انتقال داده شده‬ ‫و دو نفر از محکومان قصاص پس از رضايت خانواده مقتول‬ ‫از اعدام نجات يافته ولي حکم ‪ 10‬نفر ديگر اجرا شده است‪.‬‬ ‫بنا به اين گزارش در يک روز شش تن از زندانيان‬ ‫متهم به قتل عمد در زندان اروميه که حکم قصاص داشتند به‬ ‫قرنطينه زندان منتقل شده و ساعت ‪ 7‬صبح روز بعد‪ ،‬با حضور‬ ‫اولياي دم حکم اعدام سعيد ورمزياري‪ ،‬آرش احمدوش‪،‬‬ ‫ابراهيم دااليي ميالن و حامد آقايي اجرا گرديد اما اجراي‬ ‫حکم دو نفر ديگر با رضايت اولياي دم متوقف گرديد‪.‬‬ ‫همچنين در روز ديگر نيز شش زنداني متهم به حمل‬ ‫مواد مخدر به نام‌هاي فرامرز پاشايي‪ ،‬نقدعلي رجايي‪ ،‬پرويز‬ ‫نيکخو‪ ،‬عبدالوهاب دلير‪ ،‬رشيد مرادي و عبدالکريم هرکولي‬ ‫به قرنطين ‌ه زندان مرکزي اروميه منتقل شدند‪.‬‬ ‫به‌گفته اين منبع محلي ساعت ‪ 23‬و ‪ 30‬دقيقه به وقت‬ ‫محلي يکي زندانيان محکوم به اعدام به نام نقدعلي رجايي‪،‬‬ ‫‪ 45‬ساله‪ ،‬دچار حمله قلبي شده‪ ،‬اما مسئوالن زندان ساعت‬ ‫‪ 12‬نيمه‌شب اين زنداني را که نيمه ‌جان بوده به پاي چوبه‬ ‫دار برده و به همراه پنج زنداني ديگر اعدام کردند‪.‬‬ ‫در يکي از روزهاي اوايل خرداد ماه نيز دست‌کم چهار‬ ‫زنداني که دو تن از آن‌ها زن بودند به نام‌هاي گلچين نوري‪،‬‬ ‫آمنه توسن‪ ،‬يوسف معروفي و فاروق مفسري به اتهام حمل‬ ‫و نگهداري مواد مخدر در زندان مرکزي اروميه اعدام شدند‪.‬‬ ‫منابع محلي تعداد اعدام‌هاي اين روز را ‪ 9‬نفر اعالم‬ ‫کردند‪ ،‬ولي هويت ديگر اعدام‌شدگان مشخص نشد‪.‬‬ ‫بيشتر اعدام‌ها در ايران به اتهام جرام مواد مخدر انجام‬ ‫مي‌شود که شرط حقوق بين‌المللي براي اجراي مجازات‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫اعدام در مورد «مهم‌ترين جنايت‌ها» را شامل نمي‌شود‪.‬‬

‫دادگاهي آمريکايي به‬ ‫ضبط جواز و نام دامنه‌هاي‬ ‫اينترنتي ايران حکم داد‬

‫گروهي از اسرائيلي‌ها و آمريکايي‌ها که مي‌گويند‬ ‫«قرباني تروريسم هستند»‪ ،‬حکم يک دادگاه آمريکايي را‬ ‫براي ضبط جوازها و نام‌هاي دامنه‌هاي اينترنتي متعلق به سه‬ ‫کشور ايران‪ ،‬سوريه و کره‌شمالي دريافت کردند‪.‬‬ ‫به گزارش «شرق»‪ ،‬روزنامه اسرائيلي «هاآرتص» نوشته‬ ‫است که اين حکم به زودي قابل اجرا خواهد شد‪.‬‬ ‫بر پايه اين حکم‪ ،‬آن گروه از شاکيان پرونده نيز که با‬ ‫حکم دادگاه‌هاي قبلي‪ ،‬خسارت دريافت کرده‌اند‪ ،‬مي‌توانند‬ ‫براي گرفتن خسارت بر اساس اين حکم اقدام کنند‪.‬‬ ‫نيتسانا دارشان ليتنر‪ ،‬وکيل اسرائيلي که همراه با رابرت‬ ‫تالچين‪ ،‬وکيل نيويورکي اين پرونده را پيگيري مي‌کند‪ ،‬گفته‬ ‫است که حکم ضبط اين‪ ‬جوازها و نام‌هاي دامنه‌هاي اينترنتي‬ ‫ب ‌ه منظور بستن وب‌سايت‌هاي معمولي در ايران نيست‪ ،‬بلکه‬ ‫تنها شاکيان را قادر مي‌کند که پول‌هايي را تصرف کنند که‬ ‫ايران به «آيکن» مي‌پردازد‪.‬‬ ‫اين پرداخت‌ها را ايران بابت بازکردن وب‌سايت‌هاي‬ ‫جديد يا وب‌سايت‌هايي که تجديد ثبت مي‌شوند و در‬ ‫انتهاي نشاني خود عالمت «دات‌آي‌آر» را دارند‪ ،‬به «آيکن»‬ ‫مي‌پردازد‪.‬‬ ‫«آيکن» يکي از سازمان‌هاي وابسته به وزارت بازرگاني‬ ‫آمريکا در واشنگتن است که مديريت شبکه جهاني «وب» يا‬ ‫«‪ »www‬را برعهده دارد‪.‬‬ ‫نصراهلل جهانگرد‪ ،‬معاون وزير ارتباطات و فناوري‬ ‫اطالعات گفته است که ايران «اين موضوع را پيگيري خواهد‬ ‫کرد‪».‬‬

‫ايران‪ :‬اعتراض کرديم‬ ‫توليد آبجو با پرچم ايران‬ ‫متوقف شد‬

‫در پي انتشار پرچم ايران روي شيشه‌هاي آبجوي‬ ‫آلماني «گافل»‪ ،‬سفارت ايران در آلمان اعالم کرد که به اين‬ ‫اقدام اعتراض کرده و اين شرکت‪ ،‬توليد و توزيع آبجو با‬ ‫پرچم ايران را متوقف کرده است‪.‬‬ ‫به‌گزارش خبرگزاري جمهوري اسالمي ‌ايران‪ ،‬ايرنا‪،‬‬ ‫سفارت ايران در برلين با ارسال نامه‌اي به مدير اين شرکت‬ ‫خواستار توقف توليد و توزيع اين محصول با پرچم جمهوري‬ ‫اسالمي‌شد‪.‬‬ ‫بنا به اين گزارش مدير بخش بازاريابي اين شرکت نيز‬ ‫در پاسخ به نامه سفارت ايران گفته است شرکت «گافل»‬ ‫از اينکه پرچم جمهوري اسالمي‌ داراي نماد مذهبي است‬ ‫اطالعي نداشته و قصد نداشته به «ارزش‌هاي مذهبي و‬ ‫اخالقي» جمهوري اسالمي‌ خدشه وارد کند و به همين خاطر‬ ‫از اين پس ديگر محصوالتي با اين آرم توليد نخواهد شد‪.‬‬ ‫کارخانه آبجوسازي «گافل» در آلمان از ماه اپريل اقدام‬

‫‪6‬‬

‫خامنه‌اي‪:‬‬ ‫به موسوي و کروبي مالطفت کرده‌ايم‬ ‫علي مطهري‬ ‫مي‌گويد در ديداري‬ ‫که با آيت‌اهلل خامنه‌اي‬ ‫داشته‪ ،‬رهبر جمهوري‬ ‫اسالمي‌ جرم مهدي‬ ‫کروبي و ميرحسين‬ ‫موسوي‪ ،‬را “بزرگ”‬ ‫توصيف کرده و گفته‬ ‫که در صورت محاکمه‬ ‫اين دو حکم سنگيني در‬ ‫انتظارشان خواهد بود‪.‬‬ ‫علي مطهري گفته‬ ‫است که «فراکسيون‬ ‫شاهد مجلس» با‬ ‫آيت‌اهلل خامنه‌اي ديدار‬ ‫داشته و او در اين ديدار‬ ‫خواستار رفع حصر از‬ ‫ميرحسين موسوي و مهدي کروبي شده است‪.‬‬ ‫به گفته علي مطهري‪ ،‬آيت‌اهلل خامنه‌اي در پاسخ به او‬ ‫گفته است‪« :‬من قبال درباره بصيرت صحبت کرده‌ام و اين‬ ‫که نبايد راه شهدا و راه انقالب را گم کنيم‪».‬‬ ‫آقاي خامنه‌اي اضافه کرده است‪« :‬جرم اينها بزرگ‬ ‫است و اگر امام بودند شديدتر برخورد مي‌کردند‪ .‬اگر‬ ‫اينها محاکمه شوند حکمشان خيلي سنگين خواهد بود و‬ ‫قطعا شما راضي نخواهيد بود‪ .‬ما اکنون به اينها مالطفت‬ ‫کرده‌ايم‪».‬‬ ‫شماري از مقام‌هاي سياسي و قضايي جمهوري‬ ‫اسالمي ‌پيش از اين گفته بودند که حکومت با حصر‬ ‫ميرحسين موسوي و مهدي کروبي به آنها لطف کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫احمد جنتي‪ ،‬امام جمعه تهران‪ ،‬با اشاره به اينکه‬ ‫ميرحسين موسوي و مهدي کروبي هم‌چنان بر مواضع خود‬ ‫پافشاري مي‌کنند گفته بود که «اگر رأفت اسالمي‌ نبود‪،‬‬ ‫آنان بايد اعدام مي‌شدند‪».‬‬ ‫علي مطهري‪ ،‬نماينده تهران در مجلس‪ ،‬به اشاره‬ ‫سخنان خود در جلسه با رهبر جمهوري اسالمي ‌گفت‪:‬‬ ‫به تبليغي تجاري کرد که امري مرسوم براي سود بردن از‬ ‫هيجان رايج در مسابقات فوتبال است‪ .‬اين آبجوسازي پرچم‬ ‫کشورهاي شرکت‌کننده در جام جهاني فوتبال از جمله ايران‬ ‫را پس زمينه برچسب بيضي شکل روي بطري‌هايش قرار‬ ‫داد و مسابقه‌اي را براي دامن زدن به تب خريد شروع کرد‬ ‫که از ‪ 30‬اپريل تا ‪ 11‬جوالي ادامه خواهد داشت‪.‬‬ ‫چندي پيش حميد رسايي‪ ،‬عضو کميسيون امنيت ملي‬ ‫مجلس‪ ،‬به فدراسيون بين‌المللي فوتبال اعتراض کرد که‬ ‫چرا پرچم ايران روي تبليغات شيشه‌هاي مشروب ديده‬ ‫مي‌شوند‪ .‬رسائي که مسئول پرونده فوتبال در کميسيون‬ ‫اصل نود مجلس نيز هست گفت‪« ،‬تا کنون سابقه نداشته‬ ‫که فيفا در قالب اسپانسرها چنين اقدامي ‌انجام دهد و اگر‬ ‫به تذکرات قبلي توجه مي‌شد‪ ،‬بر اساس قوانين و مقررات‬ ‫مي‌توانستيم جلوي اين کار را بگيريم‪».‬‬

‫«گفتم از نظر من و بسياري از افراد‪ ،‬ادامه حصر خانگي‬ ‫آقايان موسوي و کروبي به نفع کشور و انقالب نيست و‬ ‫ضرورتي ندارد‪ .‬اگر يکي از اين دو در اين حال از دنيا‬ ‫برود‪ ،‬مسئله به صورت يک غده چرکين براي جمهوري‬ ‫اسالمي‌ باقي مي‌ماند‪».‬‬ ‫آقاي مطهري مي‌گويد که از آيت‌اهلل خامنه‌‌اي‬ ‫خواسته که با دستور به قوه قضاييه به اين موضوع پايان‬ ‫دهد تا اگر الزم است همراه ساير اطراف ماجرا محاکمه‬ ‫شوند و به قضيه خاتمه داده شود‪.‬‬ ‫علي مطهري‪ ،‬نماينده مردم تهران‪ ،‬پيش از اين‬ ‫بارها تقاضاي رفع حصر مهدي کروبي و ميرحسين‬ ‫موسوي‪ ،‬دو نامزد معترض به نتيجه انتخابات رياست‬ ‫جمهوري ايران و زهرا رهنورد‪ ‌،‬همسر ميرحسين موسوي‪،‬‬ ‫را مطرح کرده بود‪.‬‬ ‫او در نجف‌آباد اصفهان گفته بود‪« :‬رويه حذف‬ ‫مخالفين چه در زمان حضرت امام و چه پس از آن اشتباه‬ ‫بوده و کار غلطي است‪ .‬اين غلط است که ما بدون حکم‬ ‫قضايي و تشکيل دادگاه عده‌اي را در حصر بگذاريم و بعد‬ ‫بگوييد به شما لطف کرديم‪».‬‬ ‫اين مطلب افزود‪ ‌،‬باتوجه به اينکه يک ماه بازداشت فرزندم‬ ‫به اتمام رسيده بود‪ ،‬براي انجام کارهاي مرتبط با پرونده‬ ‫دخترم در دادسراي فرهنگ و رسانه حضور پيدا کردم و قرار‬ ‫بود چنانچه بازپرس پرونده مبادرت به تبديل قرار کند در‬ ‫ساعت اداري کارهاي الزم را براي آزادي دخترم انجام دهم‬ ‫که در نهايت دقايقي پيش اعالم شد که بازپرس پرونده‬ ‫حکم به تمديد قرار بازداشت داده است‪.‬‬ ‫سيد محمود عليزاده طباطبايي وکيل صبا آذرپيک‬ ‫روزنامه‌نگار بازداشت شده نيز در گفت‌وگو با ايرنا اتهام‬ ‫موکل خود را فعاليت تبليغي عليه نظام عنوان کرده و ابراز‬ ‫اميدواري کرده بود تا موکلش با تبديل قرار از زندان اوين‬ ‫آزاد شود‪.‬‬

‫برخي فرودگاه‌هاي اروپايي‬ ‫بازداشت آذرپيک يک ماه همچنان به ايران سوخت‬ ‫هواپيما نمي‌دهند‬ ‫ديگر تمديد شد‬

‫مادر صبا آذرپيک از تمديد قرار بازداشت دختر خود تا‬ ‫يک ماه ديگر خبرداد‪.‬‬ ‫اکرم محمدي در گفت‌وگو با خبرگزاري «ايلنا» با اعالم‬

‫معاون هوانوردي و امور بين‌الملل سازمان هواپيمايي‬ ‫ايران مي‌گويد که مشکل تامين سوخت به هواپيماهاي‬


‫‪7‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫ايراني در برخي فرودگاه‌هاي اروپايي همچنان پا برجاست‪.‬‬ ‫بر اساس گزارشي که در سايت رسمي ‌سازمان‬ ‫ي اظهار‬ ‫هواپيمايي ايران منتشر شده است‪ ،‬محمد خداکرم ‌‬ ‫داشت که در ارائه سوخت به شرکت‌هاي هواپيمايي ايراني‬ ‫در برخي فرودگاه‌هاي اروپايي تغييري حاصل نشده و‬ ‫فرودگاه‌هايي که از تحويل سوخت امتناع مي‌کردند‪ ،‬همچنان‬ ‫به شيوه قبلي خود ادامه مي‌دهند‪.‬‬ ‫براي اولين بار در تيرماه سال ‪ 89‬گزارش‌هايي پيرامون‬

‫توقف سوخت رساني به هواپيماهاي ايران در فرودگاه‌هاي‬ ‫بريتانيا‪ ،‬آلمان‪ ،‬کويت و امارات متحده عربي منتشر شد‪،‬‬ ‫موضوعي که مدت‌ها با تکذيب و تاييد مقامات ايران مواجه‬ ‫شد‪‌‌.‬‬ ‫همان زمان روزنامه «فايننشال تايمز» گزارش داد که‬ ‫فرودگاه‌ها مي‌گويند مسئوليت سوخت رساني به هواپيماهاي‬ ‫ايراني بر عهده شرکت‌هاي سوخت رساني است و اين‬ ‫شرکت‌ها نيز به خاطر تحريم‌هاي آمريکا حاضر به تحويل‬ ‫سوخت به ايران نيستند‪.‬‬ ‫مهرماه‌‌ همان سال ايران تاييد کرد که اروپايي‌ها‬ ‫حاضر به سوخت رساني به هواپيماهاي ايراني نيستند و در‬ ‫فروردين ‪ 90‬در يک اقدام متقابل‪ ،‬عمليات سوخت رساني به‬ ‫هواپيماهاي اروپايي را متوقف کرد‪.‬‬ ‫بعد از توافق شش ماهه هسته‌اي ميان ايران و گروه پنج‬ ‫به عالوه يک در آذر ماه پارسال‪ ،‬مقداري از بار تحريم‌هاي‬ ‫غرب عليه ايران کاسته شد‪ ،‬اما لغو تحريم‌هاي بنزين که‬ ‫توسط قانونگذاران آمريکايي تصويب و بعد از امضاي رييس‬ ‫جمهوري اين کشور اجرايي شده بود‪ ،‬کماکان به قوت خود‬ ‫باقي مانده است‪.‬‬ ‫اکنون خداکرمي ‌مي‌گويد که «خودداري برخي‬ ‫فرودگاه‌هاي اروپايي از عرضه سوخت به هواپيماهاي ايراني‬ ‫مشکالت زيادي از جمله باال رفتن زمان پرواز‪ ،‬استهالک‬ ‫هواپيما‌ها‪ ،‬افزايش مصرف سوخت‪ ،‬کاهش به کارگيري‬ ‫هواپيما‌ها در ناوگان‪ ،‬فرود و پرواز غير ضروري براي‬ ‫ايرالين‌هاي ايراني به همراه داشته است‪».‬‬ ‫وي با بيان اينکه در حال حاضر محدوديت سوخت گيري‬ ‫در ‪ 9‬نقطه اروپايي از جمله آلمان‪ ،‬انگليس و فرانسه وجود‬ ‫دارد گفت‪« :‬اين در حالي است که کشورهاي مجري تحريم‬ ‫عليه ايران‪ ،‬از متعهدين کنوانسيون شيکاگو هستند که به‬ ‫اجراي دقيق اصل تساوي حقوق بهره‌برداري سرويس‌هاي‬ ‫هواپيمايي مقيد شده‌اند‪».‬‬

‫شکستگي در پايه‌ پل‌هاي‬ ‫تاريخي زايند ‌ه رود‬

‫خبرگزاري ايرنا‪ ،‬از شکست زير پل‌هاي تاريخي‬ ‫اصفهان که بر روي زاينده رود قرار دارد‪ ،‬خبر داد‪.‬‬ ‫در اين باره محسن مصلحي مدير کل ميراث فرهنگي‪،‬‬ ‫صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان گفته که بروز‬ ‫شکستگي در زير پل‌هاي تاريخي اصفهان به سبب تداوم‬ ‫خشکي زاينده رود و نشست زمين مشهود است‪.‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫‪7‬‬

‫آقاي مصلحي‪ ‬در جمع اعضاي شوراي شهر اصفهان‬ ‫خبر داد که مجموعه‌اي از بناهاي ديگر نيز با تهديد نشست‬ ‫و شکستگي مواجه است‪ .‬به گفته او در استان اصفهان پنج‬ ‫نقطه با ارزش تاريخي معادل ارگ بم وجود دارد که بيش از‬ ‫‪ 80‬درصد تخريب شده است‪.‬‬ ‫اين در حالي است که در حال حاضر ‪ 500‬اثر تاريخي‬ ‫ثبت شده ملي در شهر اصفهان وجود دارد و يکي از‬ ‫تهديدهاي جدي بناهاي تاريخي اصفهان بنا بر آنچه در‬ ‫خبرها منتشر شده است‪ ،‬آلودگي هوا و بارش باران‌هاي‬ ‫اسيدي است‪.‬‬

‫در همين حال مدير کل ميراث فرهنگي اصفهان درباره‬ ‫بارگذاري بيش از حد جمعيت در بناهاي تاريخي اصفهان‬ ‫نيز هشدار داده و گفته که برگزاري مراسم در ميدان نقش‬ ‫جهان اشکالي ندارد‪ ،‬اما بايد ميزان تحمل بناهاي تاريخي‬ ‫نيز سنجيده شود‪.‬‬ ‫مصلحي با اشاره به خطر ريزش کاشي‌هاي سقف گنبد‬ ‫مسجد تاريخي امام ميدان نقش جهان‪ ،‬ادامه داده که تنها‬ ‫يک دقيقه پرواز هلي‌کوپتر بر فراز اين مسجد‪ ،‬موجب ريزش‬ ‫کاشي‌هاي گنبد مي‌شود‪.‬‬ ‫مصلحي در ادامه با بيان اينکه هماهنگي و همکاري‬ ‫ميراث فرهنگي استان اصفهان با شهرداري بيش از‬ ‫اختالفات است‪ ،‬رسانه‌ها را متهم به بداخالقي رسانه‌اي‬ ‫و بزرگنمايي مشکالت بين اين دو نهاد کرد‪ .‬او همچنين‬ ‫از انجام رايزني‌هايي براي دريافت بودجه‌اي براي حفظ و‬ ‫نگهداري آثار ثبت شده جهاني از سازمان يونسکو خبر داد‪.‬‬ ‫افزايش جمعيت در ‪ 30‬سال گذشته و برداشت آب از‬ ‫سفره‌هاي زيرزميني‪ ،‬سبب تداوم خشکي رودخانه تاريخي و‬ ‫زيباي زايند ‌ه رود شده است‪.‬‬ ‫مجموعه ميدان امام‪ ،‬مسجد جامع عتيق و باغ موزه‬ ‫چهلستون‪ ،‬آثار ثبت شده اصفهان در فهرست جهاني‬ ‫يونسکو است‪.‬‬

‫مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين (‪)20‬‬ ‫روز هر ماه مي‌باشد‪.‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫نگراني کميسر عالي‬ ‫حقوق بشر سازمان ملل‬ ‫از اعدام‌ها در ايران‬

‫کميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل افزود‪« :‬صرف‌نظر‬ ‫از شرايط ارتکاب جرم‪ ،‬حقوق بين‌المللي به‌صراحت اعدام‬ ‫مجرمان نوجوان را ممنوع کرده است‪».‬‬ ‫به‌گفته وي صدور احکام اعدام عليه افراد زير ‪ 18‬سال و‬ ‫اجراي آن‌ها «به‌طور کامل با تعهدات بين‌المللي ايران بر اساس‬ ‫ميثاق جهاني حقوق مدني و سياسي و کنوانسيون حقوق کودک‬ ‫ناسازگار است‪».‬‬

‫ناوي پيالي گفت‪« :‬من از دولتمردان ايران مي‌خواهم اعدام‬ ‫راضيه و ديگر مجرمان نوجوان را متوقف کنند‪».‬‬ ‫در ماه اپريل نيز جنت مير‪ ،‬مجرم ‪ 17‬ساله افغان به اتهام‬ ‫جرايم مواد مخدر در زندان اصفهان اعدام شد‪ .‬بنا به گزارش‌ها‪،‬‬ ‫او از دسترسي به وکيل مدافع يا خدمات کنسولي محروم بود و‬ ‫اين باعث نگراني درباره رعايت موازين محاکمه عادالنه براي‬ ‫او و پنج افغان ديگري است که به اتهام‌هاي مشابه به‌همراه‬ ‫او اعدام شدند‪.‬‬ ‫کميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل از شمار زياد مجرمان‬ ‫نوجوان که در ايران به اعدام محکوم هستند ابراز نگراني کرد‪.‬‬ ‫بنا به اطالعاتي که دفتر حقوق بشر سازمان ملل از منابع مورد‬ ‫اعتماد گردآوري کرده‪ ،‬گويا در حدود ‪ 160‬تن به خاطر جرايمي‬ ‫که در سن کمتر از ‪ 18‬سال مرتکب شده‌اند محکوم به اعدام‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫ناوي پيالي همچنين اعدام دست‌کم شش تن از زندانيان‬ ‫سياسي ايران از آغاز سال را محکوم کرد‪ .‬خطر اعدام جان حامد‬ ‫احمدي‪ ،‬کمال مواليي‪ ،‬جهانگير دهقاني و جمشيد دهقاني‪ ،‬چهار‬ ‫زنداني سياسي کرد را نيز تهديد مي‌کند‪ .‬آن‌ها در سال ‪2010‬‬ ‫به اتهام محاربه (دشمني با خدا) و افساد في‌االرض (فساد روي‬ ‫زمين) پس از محاکمه‌هايي بدون رعايت موازين بين‌المللي و‬ ‫عادالنه مجرم شناخته شدند‪.‬‬ ‫گفته مي‌شود از آغاز سال ‪ 2014‬تا کنون بيش از ‪ 250‬تن‬ ‫در ايران اعدام شده‌اند‪ ،‬اما برخي منابع شمار بسيار بيشتري را‬ ‫اعالم کرده‌اند‪ .‬بيشتر اعدام‌ها به اتهام جرايم مواد مخدر انجام‬ ‫مي‌شود که شرط حقوق بين‌المللي براي اجراي مجازات اعدام‬ ‫در مورد «مهم‌ترين جنايت‌ها» را شامل نمي‌شود‪.‬‬ ‫همچنين در سال ‪ 2013‬از اعدام دست‌کم ‪ 500‬نفر‪ ،‬از‬ ‫جمله ‪ 57‬تن در برابر ديدگان مردم‪ ،‬اطالع در دست است‪.‬‬ ‫ناوي پيالي از ايران خواست با چشم‌انداز لغو کامل مجازات‬ ‫اعدام‪ ،‬هر چه سريع‌تر اجراي تمام اعدام‌ها را متوقف کند‪.‬‬


‫‪8‬‬

‫«دولت اسالمي عراق و‬ ‫شام» استقرار «خالفت‬ ‫اسالمي» را اعالم کرد‬ ‫شورشيان گروه «دولت اسالمي عراق و شام» (داعش)‬ ‫با اعالم موجوديت «خالفت اسالمي» در نوار مرزي عراق و‬ ‫سوريه‪ ،‬ابوبکر البغدادي را به عنوان خليفه اسالمي معرفي‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري فرانسه‪ ،‬اين گروه که در حال‬ ‫حاضر بسياري از بخش‌هاي شمالي و غربي عراق را در‬ ‫اختيار دارد‪ ،‬در يک نوار صوتي که در اينترنت منتشر کرده از‬ ‫ابوبکر بغدادي‪ ،‬رهبر داعش‪ ،‬به عنوان «رهبر همه مسلمانان»‬ ‫ياد کرده‌ است‪.‬‬ ‫ابومحمد العدناني‪ ،‬سخنگوي اين گروه گفته است‪:‬‬ ‫«شوراي دولت اسالمي با برگزاري نشستي‪ ،‬مسئله (خالفت)‬ ‫را بررسي کرد‪ ...‬دولت اسالمي تصميم گرفته است تا خالفت‬ ‫اسالمي را تاسيس و يک خليفه را براي حکومت مسلمانان‬ ‫تعيين کند‪».‬‬ ‫وي اظهار داشت‪« :‬بغدادي‪ ،‬رهبر جهادي‌ها‪ ،‬به عنوان‬ ‫خليفه مسلمانان تعيين شده است‪ ».‬العدناني افزوده است‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫که بغدادي اين بيعت را پذيرفته و اکنون رهبر همه مسلمانان‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫سخنگوي دولت اسالمي عراق و شام گفته که واژه‌هاي‬ ‫عراق و شام از مدارک و اسناد رسمي دولت اسالمي حذف‬ ‫شده است و از اين پس گروه وي در اسناد و مکاتبات خود‪،‬‬ ‫به جاي «دولت اسالمي عراق و شام» از عنوان «دولت‬ ‫اسالمي» استفاده خواهد کرد‪.‬‬ ‫آخرين دوره خالفت اسالمي در دوران عثماني بود که‬ ‫صد سال پيش از بين رفت‪.‬‬ ‫نخستين خليفه اسالمي ابوبکر بود که پس از درگذشت‬ ‫پيامبر اسالم به اين سمت انتخاب شد‪ .‬پس از خالفت عمر‬ ‫ابن عبدالخطاب‪ ،‬عثمان و علي ابن ابيطالب‪ ،‬حکومت به بني‬ ‫اميه رسيد که دوران خالفت آن‌ها حدود ‪ 90‬سال به درازا‬ ‫کشيد‪.‬‬ ‫به دنبال سقوط اين حکومت‪ ،‬بني عباس به قدرت‬ ‫رسيدند که بين سال‌هاي ‪ 750‬تا ‪ 1517‬ميالدي بر‬ ‫بخش‌هايي از جهان اسالم خالفت داشتند‪ .‬با سقوط بني‬ ‫عباس‪ ،‬امپراتوري عثماني وارث خالفت اسالمي شد که‬ ‫حکومت آن تا سال ‪ 1924‬به طول انجاميد‪.‬‬ ‫در همين حال‪ ،‬گزارش‌هاي رسيده از عراق حاکي است‬

‫که نبرد ارتش اين کشور عليه نيروهاي «دولت اسالمي عراق‬ ‫و شام» در شهر تکريت ادامه دارد و تانک‌ها و خودروهاي‬ ‫مجهز نظامي در منطقه مستقر شده‌اند‪.‬‬ ‫خبرگزاري رويترز گزارش داده که همزمان نمايندگان‬ ‫شيعه‪ ،‬سني و کرد عراقي در بغداد گردهم آمده و بر سر‬ ‫نامزدهاي کابينه پيش از برگزاري نشست پارلمان با هم به‬ ‫توافق رسيدند تا مانع تالش شورشيان افراطي سني براي از‬ ‫بين بردن يکپارچگي سرزميني عراق شوند‪.‬‬ ‫سرنوشت سياسي نوري المالکي‪ ،‬نخست‌وزير عراق‪،‬‬ ‫پس از هشت سال به يک معضل اساسي تبديل شده است‪.‬‬ ‫در حالي که آمريکا و متحدان منطقه‌اي آن خواستار‬ ‫کناره گيري وي و دخالت دادن سني‌ها در دولت هستند‪،‬‬ ‫ايران و شيعيان طرفدار آقاي مالکي ادامه کار او به عنوان‬ ‫نخست‌وزير عراق را خواستار هستند‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش رويترز‪ ،‬نيروهاي دولتي با پشتيباني‬ ‫هلي‌کوپترهاي توپدار حمله به مواضع نيروهاي داعش در‬ ‫تکريت‪ ،‬زادگاه صدام حسين رييس جمهوري پيشين عراق‪،‬‬ ‫را آغاز کردند تا شورشيان را از اطراف شهر بغداد دور کنند‪.‬‬ ‫منابع امنيتي عراق گفته‌اند که نيروهاي ارتش با بهره‬ ‫گيري از تانک در نزديکي دانشگاه تکريت در شمال اين‬ ‫شهر با نيروهاي داعش درگير شدند‪ .‬دو شاهد عيني گفته‌اند‬ ‫که در اين نبرد‪ ،‬يک هلي‌کوپتر سقوط کرد ولي منابع مستقل‬ ‫هنوز اين خبر را تاييد نکرده‌اند‪.‬‬ ‫قاسم عطا‪ ،‬سخنگوي ارتش عراق‪ ،‬به خبرنگاران در‬ ‫بغداد گفت که نيروهاي امنيتي ظرف ‪ 24‬ساعت در مجموع‬ ‫‪« 142‬تروريست» را در سراسر عراق کشتند که ‪ 70‬نفر‬ ‫آن‌ها در تکريت بودند‪.‬‬ ‫به گفته وي‪ ،‬ارتش اين کشور در حال حاضر کنترل‬ ‫دانشگاه تکريت را در دست دارد و پرچم عراق را بر فراز آن‬ ‫به اهتزاز در آورده است‪.‬‬ ‫اقدام اخير ارتش عراق نخستين تالش آن براي باز‬ ‫پس گيري مناطق تصرف شده توسط شورشيان افراطي‬ ‫سني‪ ،‬پس از عزيمت ‪ 300‬مشاور نظامي آمريکا به اين‬ ‫کشور است‪ .‬آمريکا همزمان پهبادهاي شناسايي و عملياتي‬ ‫خود را بر فراز مناطق تحت کنترل نيروهاي دولت اسالمي‬ ‫عراق و شام به پرواز در آورده است‪.‬‬ ‫حسين الشهرستاني‪ ،‬معاون نخست‌وزير عراق در امور‬ ‫انرژي‪ ،‬که از سياستمداران مطرح اين کشور است‪ ،‬ساعاتي‬ ‫پس از تحويل پنج سوخوي جنگنده روسيه به بغداد‪ ،‬آمريکا‬ ‫را متهم کرد که به اندازه کافي براي امنيت عراق کاري انجام‬ ‫نداده است‪.‬‬ ‫وي به تلويزيون «الحره» گفت‪« :‬بله‪ ،‬آمريکايي‌ها در‬ ‫تحويل سالح‌هايي که قرارداد آن‌ها امضاء شده است تاخير‬ ‫داشته‌اند‪ .‬ما به آن‌ها گفته‌ايم‪ ،‬شما براي رساندن سالح به‬ ‫متحدتان اسرائيل‪ ،‬يک پل هوايي برقرار کرديد‪ ،‬پس چرا‬ ‫سالح‌هاي ما را سر موقع تحويل نمي‌دهيد؟»‬ ‫آمريکا پيش‌تر در واکنش به انتقادهاي مشابه مقام‌هاي‬ ‫عراقي گفته بود که آن‌ها همه اقدامات ممکن را براي‬ ‫اطمينان از اينکه عراق به سالح‌هاي مدرن مجهز خواهد شد‬ ‫انجام داده‌اند‪.‬‬

‫شکاف ميان بريتانيا و‬ ‫اتحاديه اروپا بر سر رئيس‬ ‫جديد کميسيون اروپا‬ ‫رهبران اتحاديه اروپا با نامزد کردن «ژان کلود يونکر»‬ ‫براي تصدي رياست کميسيون اروپا‪ ،‬يعني مهمترين شغل‬

‫‪8‬‬

‫اين نهاد‪ ،‬نارضايتي بريتانيا را برانگيختند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز‪ ،‬ديويد کامرون‪،‬‬ ‫نخست‌وزير بريتانيا ضمن مخالفت شديد با تصميم رهبران‬ ‫اتحاديه اروپا تهديد کرد که اينک او بسيار دشوار خواهد‬ ‫توانست عضويت کشورش در اتحاديه را حفظ کند‪.‬‬ ‫ديگر رهبران اروپايي بالفاصله براي دادن اطمينان به‬ ‫کامرون ‪ -‬و بريتانيايي‌هاي بدبين به اتحاديه اروپا ‪ -‬قول‬ ‫دادند که نگراني‌هاي لندن را درباره آينده اين اتحاديه مدنظر‬ ‫قرار خواهند‌داد‪ ،‬آنها همچنين به بريتانيا وعده دادند که روند‬ ‫انتخاب رؤساي کميسيون اروپا را بازبيني خواهند‌کرد‪.‬‬ ‫اما بعد از آنکه نخست‌وزير بريتانيا نتوانست همکاران‬ ‫خود در اتحاديه اروپا را متقاعد کند‪ ،‬در گفت‌وگو با خبرنگاران‬ ‫تصريح کرد که «اينک کار دشوارتر شده است‪ .‬نگاه داشتن‬ ‫بريتانيا در اتحاديه اروپا اينک دشوارتر شده است‪ .‬هم کار‬ ‫دشوارتر شده و هم تبعات بيشتر ايجاد شده و بي‌شک‬ ‫مبارزه براي اصالح اين سازمان طوالني‌تر و سخت‌تر از‬ ‫پيش شده است‪».‬‬ ‫يونکر ‪ 59‬ساله براي بيش از دو دهه در نشست‌هاي‬ ‫اتحاديه اروپا به عنوان جوش‌دهنده معامالت فعاليت مي‌کرد‬ ‫و حاال براي دريافت رأي اعتماد در اواسط جوالي در مقابل‬ ‫نمايندگان پارلمان اروپا حضور خواه ‌د يافت‪ .‬انتظار مي‌رود‬ ‫که اين سياستمدار کهنه‌کار رأي موافق اکثريت نمايندگان‬ ‫راست‌ميانه و چپ‌ميانه را دريافت‌کند‪.‬‬ ‫در همان روز رهبران اتحاديه اروپا طي نشست ديگري‬ ‫در باره ديگر شغل‌هاي اصلي اتحاديه اروپا‪ ،‬از جمله جانشين‬ ‫رئيس شوراي اروپا‪ ،‬مدير جديد سياست خارجي و مشاور‬ ‫ارشد به بحث خواهند پرداخت‪.‬‬

‫تنها کسي که در دادن رأي کبود به آقاي کامرون پيوست‬ ‫«ويکتور اوربان»‪ ،‬نخست‌وزير مجارستان بود‪ .‬به گفته برخي‬ ‫مقام‌هاي رسمي حاضر در جلسه بسياري از رهبران اروپايي‬ ‫پيش از اعالم اين رأي با نخست‌وزير بريتانيا ابراز همدردي‬ ‫کردند‪ .‬اما درست بعد از اعالم رأي رهبران‪ ،‬در نشست فوق‬ ‫اعالم کردند که در بيانيه نهايي نشست چندين بند جديد‬ ‫افزوده خواهد شد که به نگراني‌هاي بريتانيا درباره آينده‬ ‫اتحاديه اروپا خواهد پرداخت‪.‬‬ ‫بريتانيا تا کنون از پذيرش چند مصوبه اتحاديه اروپا‬ ‫خودداري کرده‌است‪ ،‬براي نمونه اين کشور کماکان به نظام‬ ‫پولي مشترک يورو نپيوسته‪ ،‬همچنان که به عضويت پيمان‬ ‫شنگن نيز درنيامده است‪.‬‬ ‫در همين حال آنگال مرکل‪ ،‬صدراعظم آلمان که عالقمند‬ ‫نگاه داشتن بريتانيا در اتحاديه اروپا است گفت‪« ،‬معتقدم‬ ‫به ‌‌‬ ‫که جمع‌بندي‌هايي که ما بر روي آنها توافق کرديم نشان‬ ‫مي‌دهند که آمادگي آن را داريم که نگراني‌هاي بريتانيا را‬ ‫جدي بگيريم‪».‬‬ ‫بريتانيا در مخالفت با رياست يونکر اعالم کرده که وي‬ ‫يک «فدراليست سنتي است که فاقد عزم و توان اصالح‬ ‫اتحاديه اروپا» است‪.‬‬ ‫در مقابل ديگر رهبران موافق يونکر به دفاع از وي‬ ‫پرداختند‪ .‬آنتونيس ساماراس‪ ،‬نخست‌وزير يونان يونکر‬ ‫را «يک اروپايي پرشور» توصيف کرد که «توان پشت سر‬ ‫گذاشتن تفاوت‌ها را داشته و درعين حال واقع‌گرا» است‪.‬‬ ‫مخالفت بر سر رياست يونکر سايه سنگيني بر روي‬ ‫نمايش اتحاد اعضاي اين اتحاديه انداخته است‪.‬‬ ‫در يک رويداد مهم ديگر در اين نشست‪ ،‬اتحاديه اروپا‬ ‫به رغم مخالفت روسيه با اوکراين‪ ،‬گرجستان و مولداوي‬ ‫توافق‌نامه‌هاي تجاري و همکاري به امضا رساند‪.‬‬ ‫پترو پروشنکو‪ ،‬رئيس‌جمهوري اوکراين در مراسم‬ ‫امضاي تفاوق‌هاي ياد شده در بروکسل اظهار داشت‪« :‬در‬ ‫جريان چند ماه گذشته‪ ،‬اوکراين گزاف‌ترين بها را براي‬ ‫تحقق رؤياهاي اروپايي خود پرداخت کرد‪».‬‬ ‫پروشنکو در ادامه اين رويداد را مهم‌ترين روز براي‬ ‫کشورش از زمان اعالم استقالل اوکراين در پي فروپاشي‬ ‫اتحاد شوروي در سال ‪ 1991‬ميالدي توصيف کرد‪.‬‬ ‫مسکو بي‌درنگ به اين تحول واکنش نشان داد و تهديد‬ ‫کرد که توافق‌ اوکراين و اتحاديه اروپا «تبعات بسيار جدي»‬ ‫است‪ .‬در همين حال يک مشاور کاخ کرملين رهبر اوکراين‬ ‫را «يک نازي» خواند‪.‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪9‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫مرکل‪ ،‬کامرون و فرانسوا اوالند‪ ،‬رئيس‌جمهوري‬ ‫فرانسه‪ ،‬نيز در اظهار‌نظرهاي جداگانه‌اي گفتند که اين امکان‬ ‫وجود دارد که اتحاديه اروپا تحريم‌ها عليه مسکو را تشديد‬ ‫کند‪ ،‬مگر آنکه در آينده نزديک پيشرفتي حاصل شود‪.‬‬ ‫رهبران اتحاديه اروپا همچنين تحت فشار ايتاليا و‬ ‫ديگر کشورهاي داراي نظام‌هاي‬ ‫متمايل به سوسياليسم موافقت‬ ‫کردند که در وضع قوانين کسري‬ ‫بودجه خود انعطاف بيشتري‬ ‫نشان دهند و به رشد اقتصاد و‬ ‫ايجاد اشتغال کمک کنند‪.‬‬ ‫اما به جز اين مصوبات‪،‬‬ ‫تصميم اخير اتحاديه اروپا‬ ‫در انتخاب يونکر به رياست‬ ‫کميسيون اروپا ديويد کامرون‬ ‫را در ارتباط با همتايان خود در‬ ‫اتحاديه در موقعيت دشواري‬ ‫قرار داده است‪.‬‬ ‫در ميان سياستمداران‬ ‫بروکسل اين نظر وجود دارد که‬ ‫ماجراي يونکر شکستي فاحش‬ ‫براي کامرون به شمار رفته‬ ‫و خطر «برکسيت» ‪ -‬خروج‬ ‫بريتانيا از اتحاديه اروپا ‪ -‬را‬ ‫افزايش داده است‪.‬‬ ‫در بريتانيا رسانه‌هاي اين کشور نيز به بدگويي از يونکر‬ ‫پرداخته و يک روزنامه درباره رئيس جديد کميسيون اروپا‬ ‫نوشت که خانواده وي ارتباطاتي با نازي‌ها داشته‌اند چراکه‬ ‫پدر او پس از اشغال لوکزامبورگ در ارتش آلمان خدمت‬ ‫کرده است‪ .‬روزنامه ديگري نيز به مشکل «الکلي بودن» آقاي‬ ‫يونکر پرداخته است‪.‬‬ ‫يونکر‪ ،‬خود‪ ،‬داشتن هرگونه مشکل اعتياد به الکل را‬ ‫تکذيب کرده است‪.‬‬

‫توافق سکوالرهاي ترکيه‬ ‫براي حمايت از يک نامزد‬ ‫مذهبي رياست جمهوري‬

‫دو حزب مهم مخالف دولت در ترکيه از نامزدي‬ ‫اکمل‌الدين احسان اوغلو‪ ،‬دبير کل پيشين سازمان همکاري‬ ‫اسالمي‪ ،‬براي رياست جمهوري حمايت کرده‌اند‪.‬‬ ‫در عين حال عبداهلل گل‪ ،‬رئيس جمهور کنوني ترکيه‪،‬‬ ‫اعالم کرده است که براي دومين بار در انتخابات رياست‬ ‫جمهوري شرکت نخواهد کرد‪ .‬به اين ترتيب احتمال اينکه‬ ‫نامزد حزب عدالت و توسعه‪ ،‬حزب حاکم‪ ،‬نخست‌وزير‬ ‫ترکيه‪ ،‬يعني رجب طيب اردوغان باشد باال مي‌رود‪.‬‬ ‫در مقابل احزاب سکوالر جمهوري خلق و ناسيوناليست‬ ‫ترکيه از نامزدي اکمل‌الدين احسان‌اوغلو‪ ،‬که سابق ‌ه زيادي‬ ‫در ديپلماسي دارد‪ ،‬پشتيباني کرده‌اند‪.‬‬ ‫به نظر مي‌رسد که آنها مي‌خواهند با حمايت از اين‬ ‫چهره مذهبي آراي بخش‌هايي از جامعه ترکيه را جلب کنند‬ ‫که گرايش‌هاي اسالمي دارند و به حزب عدالت و توسعه‬ ‫راي مي‌دهند‪.‬‬ ‫انتخابات رياست جمهوري ترکيه در ‪ 10‬آگست سال‬ ‫جاري برگزار خواهد شد‪.‬‬ ‫رياست جمهوري در ترکيه نقشي عمدتا تشريفاتي‬ ‫است‪ ،‬اما رجب طيب اردوغان گفته است که در صورت‬ ‫برگزيده شدن به اين مقام از تمام قدرت‌ها و ظرفيت‌هاي‬ ‫رياست جمهوري استفاده خواهد کرد‪.‬‬ ‫اين اولين باري است که رئيس جمهور ترکيه با راي‬ ‫مستقيم مردم انتخاب مي‌شود‪.‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫‪9‬‬

‫اوباما خواستار اختصاص‬ ‫‪ 500‬ميليون دالر براي‬ ‫مخالفان سوري شد‬

‫باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا از کنگره آمريکا‬ ‫خواسته است ‪ 500‬ميليون دالر در اختيار دولت قرار گيرد تا‬ ‫به گفته او براي آموزش و تجهيز نيروهاي «ميانه رو» در ميان‬ ‫مخالفان مسلح حکومت سوريه اختصاص يابد‪.‬‬ ‫کاخ سفيد گفته است که اين مبلغ به مخالفان بشار‬ ‫اسد‪ ،‬رئيس جمهوري سوريه‪ ،‬کمک خواهد کرد تا در برابر‬ ‫نيروهاي دولتي و متحدان او از خود دفاع کنند‪.‬‬ ‫براساس بيانيه کاخ سفيد اين کمک همچنين به‬ ‫نيروهاي ميانه رو در سوريه در مبارزه با پيکارجويان اسالمگرا‬ ‫مانند داعش (دولت اسالمي عراق و شام) کمک خواهد کرد‪.‬‬ ‫پيشروي هاي داعش در عراق در همسايگي سوريه‬ ‫باعث شده است بعضي اعضاي کنگره براي اقدام عليه اين‬ ‫گروه به دولت اوباما فشار بياورند‪.‬‬ ‫طي سه سال جنگ ميان نيروهاي دولتي و شورشيان‬ ‫مخالف در سوريه‪ ،‬ده ها هزار نفر کشته و ميليون ها نفر آواره‬ ‫شده‌اند‪.‬‬ ‫کاخ سفيد گفته است‪« ،‬مبلغ درخواست شده در جهت‬ ‫تالش هاي ديرباز دولت براي قدرت دادن به نيروهاي ميانه‬ ‫رو مخالف در سوريه‪ ،‬چه غيرنظامي چه نظامي به کار گرفته‬ ‫خواهد شد و اين پول همچنين به وزارت دفاع امکان خواهد‬ ‫داد حمايت ما از گروه هاي تاييد صالحيت شده در ميان‬ ‫مخالفان مسلح را افزايش دهد‪».‬‬ ‫کاخ سفيد گفت که اين ‪ 500‬ميليون دالر به ايجاد‬ ‫ثبات در نواحي تحت کنترل مخالفان و مقابله با تهديدهاي‬ ‫تروريستي کمک خواهد کرد‪.‬‬ ‫دولت اوباما مي‌گويد که براي رفع نگراني در مورد‬ ‫امکان دستيابي پيکارجويان متخاصم با آمريکا و متحدان‬ ‫آنها به اين کمک‌ها‪ ،‬ابتدا پيشينه گروه‌هاي دريافت کننده‬ ‫اين کمک‌هاي مالي بررسي خواهد شد‪.‬‬ ‫آقاي اوباما تحت فشار شديد بعضي اعضاي کنگره‬ ‫براي افزايش کمک به مخالفان در سوريه بوده است‪.‬‬ ‫او ماه گذشته در نطقي در آکادمي نظامي وست پوينت‬ ‫به افزايش کمک به مخالفان اشاره کرده بود‪.‬‬ ‫اوباما گفته بود که براي «افزايش حمايت از کساني در‬ ‫ميان مخالفان سوري که بهترين آلترناتيو در مقابل تروريست‬ ‫ها و يک ديکتاتور بي رحم هستند» با کنگره کار خواهد کرد‪.‬‬

‫پاپ فرانسيس‪،‬‬ ‫عباس و پرز براي صلح‬ ‫نيايش کردند‬ ‫پاپ فرانسيس‪ ،‬رهبر کاتوليک‌هاي جهان‪ ،‬در واتيکان‪،‬‬ ‫ميزبان محمود عباس‪ ،‬رهبر تشکيالت خودگردان فلسطيني‬ ‫و شيمون پرز‪ ،‬رئيس‌جمهوري اسرائيل بود تا براي صلح‬ ‫خاورميانه نيايش ويژه بخوانند و درخت زيتوني را که‬ ‫نماد صلح براي فلسطيني‌ها و اسرائيلي‌هاست‪ ،‬در محوطه‬ ‫واتيکان بکارند‪.‬‬ ‫شيمون پرز در حالي که آخرين هفته‌هاي دوران رياست‬ ‫جمهوري خود را مي‌گذراند‪ ،‬براي حضور در اين آيين به‬ ‫واتيکان رفت و محمود عباس‪ ،‬يک هفته پس از آغاز به کار‬

‫دولت وحدت ملي فلسطيني و آشتي فتح و حماس‪ ،‬در دربار‬ ‫کاتوليک‌هاي جهان حضور يافت‪.‬‬ ‫محمود عباس که در مراسم تحليف رئيس جمهوري‬ ‫جديد مصر در قاهره شرکت کرده بود‪ ،‬عصر اين روز در‬ ‫کنار شماري از روحانيون مسلمان و شخصيت‌هاي روحاني‬ ‫مسيحي مقيم سرزمين‌هاي فلسطيني‪ ،‬در واتيکان حضور‬ ‫يافت‪.‬‬ ‫نيايش ويژه براي صلح خاورميانه دو هفته پس از سفر‬ ‫پاپ فرانسيس به سرزمين‌هاي فلسطيني و اسرائيل برگزار‬ ‫شد‪.‬‬ ‫نيايش ويژه براي صلح خاورميانه موجب شد که براي‬ ‫نخستين بار در تاريخ واتيکان‪ ،‬آيه‌هايي از قرآن در دربار‬ ‫مسيحيت طنين افکن‌شود‪.‬‬ ‫در اين آيين درحالي که اسقف‌ها آياتي از انجيل (عهد‬ ‫جديد) را خواندند‪ ،‬رباي نحمان از «براسالو»‪ ،‬به عنوان‬ ‫يک روحاني يهودي‪ ،‬آيات تقدير از صلح در «سفر تهيليم»‬ ‫را قرائت کرد و يک قاري قرآن تاکيدهاي کتاب آسماني‬ ‫مسلمانان در مورد صلح خواهي و زندگي مسالمت جويانه‬

‫را تالوت کرد‪.‬‬ ‫بنا به درخواست روحانيون يهودي‪ ،‬محل مراسم از‬ ‫محوطه داخلي واتيکان به باغچه‌اي که فضاي بيروني کاخ‬ ‫واتيکان است‪ ،‬انتقال يافته بود؛ زيرا روحانيان يهودي‬ ‫نمي‌توانند در اماکني که نمادهاي مسيحيت وجود دارد‪،‬‬ ‫حضور يابند‪.‬‬ ‫واتيکان تاکيد کرده است که هدف پاپ فرانسيس از‬ ‫ميزباني رهبران اسرائيلي و فلسطيني‪ ،‬ميانجي‌گري مستقيم‬ ‫در گفت‌وگوهاي سياسي دو طرف نيست‪.‬‬ ‫مذاکرات سياسي اسرائيلي و فلسطيني پس از ‪ 9‬ماه‪،‬‬ ‫بدون دستيابي به هيچ نتيجه‌اي در حالي ماه گذشته قطع‬ ‫شد که بنيامين نتانياهو‪ ،‬نخست‌وزير اسرائيل‪ ،‬براي بيان‬ ‫ناخشنودي دولتش از آشتي فتح و حماس‪ ،‬تماس‌هاي‬ ‫سياسي با تشکيالت خودگرداني را متوقف کرد‪.‬‬ ‫دولت وفاق ملي فلسطيني که برآمده از پيمان آشتي فتح‬ ‫و حماس است‪ ،‬به تازگي کار خود را آغاز کرده است‪.‬‬ ‫جامعه جهاني و از جمله آمريکا که هم‌پيمان اصلي‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪10‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫اسرائيل محسوب مي‌شود‪ ،‬نظر نتانياهو را که خواهان‬ ‫خودداري از همکاري با دولت جديد فلسطيني بود‪ ،‬رد کرده و‬ ‫بر تداوم همکاري با کابينه فلسطيني تاکيد کردند‪.‬‬ ‫«واي‪.‬نت» وبسايت خبري روزنامه اسرائيلي «يديعوت‬ ‫آخرونوت»‪ ،‬نوشته بود‪ ،‬ديدار پرز و محمود عباس‪ ،‬دومين‬ ‫«ضربه سياسي آشکار» به نتانياهو است‪ .‬به نوشته «واي‪.‬‬ ‫نت»‪ ،‬نتانياهو جهانيان را به خودداري از همکاري با‬ ‫فلسطيني‌ها فرا خواند اما نه تنها آمريکا با اعالم همکاري‬ ‫با دولت تازه فلسطيني‪ ،‬به نتانياهو دست رد زد بلکه رئيس‬ ‫جمهوري اسرائيل نيز با رهبر فلسطيني‌ها مالقات مي‌کند‪.‬‬ ‫ديدار شيمون پرز و محمود عباس در حضور پاپ‬ ‫فرانسيس در روزي انجام شد که دولت نتانياهو در نشستي‬ ‫در بيت‌المقدس (اورشليم) برقراري رشته «مجازات‌هايي‬ ‫عليه فلسطيني‌ها» را بررسي کرد‪.‬‬ ‫دولت نتانياهو قانون منع آزادي زندانيان امنيتي عرب را‬ ‫که پيشتر از سوي مجلس اين کشور تصويب شده بود‪ ،‬مورد‬ ‫حمايت قرار داد؛ ده وزير در حمايت از اين قانون راي داده و‬ ‫شش وزير با آن مخالفت کردند‪.‬‬ ‫مفهوم تصويب اين قانون اين است که اسرائيل ديگر‬ ‫نه در چارچوب گفت‌و‌گوهاي صلح و نه در معامله‌هاي آتي با‬ ‫سازمان‌هاي فلسطيني‪ ،‬مجاز به آزاد کردن زندانيان امنيتي‬ ‫فلسطيني است‪ .‬اين درحالي است اسرائيل در گذشته در‪ ‬‬ ‫برخي از معامله‌ها با سازمان‌هاي فلسطيني‪ ،‬صدها و گاه حتي‬ ‫بيش از يک هزار زنداني امنيتي فلسطيني را آزاد کرده بود‪.‬‬ ‫دولت نتانياهو در يک سال اخير نيز حدود ‪ 90‬تن از‬ ‫زندانيان امنيتي را‪ ،‬در سه مرحله‪ ،‬به عنوان «حسن نيت» در‬ ‫گفت‌وگوهاي سياسي آزاد کرده است‪.‬‬ ‫محمود عباس در مصاحبه‌هايي در روزهاي گذشته‬ ‫تاکيد کرده بود به شرط آزاد شدن گروه ديگري از زندانيان‬ ‫امنيتي عرب و انجام مذاکراتي جدي از سوي اسرائيل بر‬ ‫سر مرزهاي کشور فلسطين‪ ،‬حکومت خودگرداني آماده است‬ ‫براي يک دوره ‪ 9‬ماهه ديگر گفت و گوي سياسي با اسرائيل‬ ‫را ادامه دهد‪.‬‬ ‫محمود عباس (ابومازن) براي تجديد گفت و گوهاي‬ ‫صلح قطع ساخت و ساز در يهودي نشين‌ها را نيز درخواست‬ ‫کرد اما وزير مسکن اسرائيل ساخت يک هزار و پانصد خانه‬ ‫را براي گسترش يهودي‌نشين‌ها اعالم کرد؛ در مجموع از‬ ‫ساخت بيش از سه هزار واحد مسکوني درهفته‌هاي گذشته‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫خبر داده شده است‪.‬‬ ‫گسترش خانه‌سازي‌هاي اسرائيل در مناطقي است که‬ ‫فلسطيني‌ها آن را براي برپايي کشور مستقل خود نياز دارند‪،‬‬ ‫اما جامعه جهاني‪ ،‬و از جمله آمريکا‪ ،‬اسرائيل را به خاطر‬ ‫خانه‌سازي‌هاي جديد محکوم کرده‌اند‪.‬‬ ‫در مقابل دولت نتانياهو گفته است‪ ،‬خانه‌سازي در‬ ‫يهودي‌نشين‌ها «بهترين پاسخ ملي‌گرايان يهودي» به آشتي‬ ‫فتح و حماس است‪.‬‬

‫دو گلوله‌اي که جهان را‬ ‫دگرگون کرد‬

‫صد سال پيش دو گلوله‌‌اي که از سالح يک جوان‬ ‫ملي‌گراي صرب شليک شد‪ ،‬به زندگي وليعهد پادشاهي‬ ‫اتريش‪ -‬مجارستان و همسرش پايان داد‪ .‬اين ترور بهانه‌اي‬ ‫به دست کشورهاي متخاصم اروپايي داد تا عليه يکديگر‬ ‫وارد جنگ شوند‪.‬‬ ‫گاوريلو پرنسيپ‪ ،‬جوان ‪ 19‬ساله‌اي که اين دو گلوله‬ ‫را از نزديک به سوي فرانتس فرديناند‪ ،‬وليعهد پادشاهي‬ ‫اتريش ‪ -‬مجارستان و همسرش‪ ،‬صوفي فون هوهنبرگ‬ ‫شليک کرد‪ ،‬به گروه ‪ 7‬نفره‌ «جنبش ملي جوانان بوسني»‬ ‫تعلق داشت‪ .‬اعضاي اين گروه همگي از ‪ 17‬تا ‪ 20‬ساله‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫«جنبش ملي جوانان بوسني» امپراتوري هابسبورگ را‬ ‫اشغالگر مي‌ناميد‪ .‬افراد فعال اين جنبش درست در روزي‬ ‫که فرانتس فرديناند و همسرش پس از بازديد از يک رژه‌‬

‫نظامي در وين‪ ،‬به ساريوو سفر کردند تا وابستگي اين استان‬ ‫جنوبي به امپراتوري خود را نيز به نمايش بگذارند‪ ،‬آنان را‬ ‫به قتل رساندند‪.‬‬ ‫آنتون اشتاين‌باخ‪ ،‬افسر محافظ فرانتس فرديناند که‬ ‫هنگام ترور اين زوج در نزديکي آنان بود‪ ،‬چند ساعت بعد‬ ‫ماجرا را به مامور بازپرسي کل صربستان اين گونه گزارش‬ ‫مي‌دهد‪« :‬من اول صداي يک تير را شنيدم و بعد دومين تير‬ ‫در رفت‪ .‬بعد ديدم که گلوله به شاهرگ همايوني خورد و‬ ‫ايشان افتاد‪ .‬همسرشان هم که نشسته بود‪ ،‬تير خورد و‬ ‫درگذشت‪».‬‬ ‫چند روز پس از اين ترور‪ ،‬براي فرديناند و همسرش‬ ‫سه بار مراسم ‌خاکسپاري برگزار شد‪ .‬نخستين آن در شهر‬ ‫بندري تريست در شمال شرقي ايتاليا بود‪ .‬آخرين مراسم‬ ‫تدفين در قلعه‌ي آرشتتن در غرب وين پايتخت اتريش برپا‬ ‫شد‪ .‬آرامگاه اين دو در اين قلعه واقع است‪.‬‬ ‫امروزه کمتر مورخي است که بر علت‌هاي اصلي‪ ‬جنگ‬ ‫جهاني اول‪ ‬مهر تاييد نکوبد‪ :‬رقابت اتريش و روسيه در‬ ‫شبه‌جزيره بالکان‪ ،‬اختالف ميان فرانسه و آلمان بر سر‬ ‫آلزاس و لرن که از سال ‪ 1870‬آغاز شده بود و رقابت‬ ‫اقتصادي و دريايي ميان آلمان و بريتانياي کبير‪ .‬بهانه‌ي آغاز‬ ‫جنگ ولي‪ ،‬دو گلوله‌اي بود که گاوريلو پرنسيپ شليک کرد‪.‬‬ ‫پس از قتل فرانتس فرديناند و همسرش‪ ،‬دولت اتريش‬ ‫صربستان را متهم به دخالت در اين ترور کرد و از مقامات آن‬ ‫خواست با حضور نمايندگان اين کشور تحقيقات گسترده‌اي‬ ‫را آغاز کند‪ .‬دولت صربستان به خواست بازپرسي‌ از پرنسيپ‬ ‫و همراهانش و محاکمه آنان تن در داد‪ ،‬ولي از پذيرش شرط‬ ‫حضور نمايندگان اتريش سرباز زد‪.‬‬ ‫اين امر سبب شد که دولت اتريش به صربستان اعالن‬ ‫جنگ داد و روسيه به حمايت از اين کشور بسيج عمومي را‬ ‫آغاز کرد‪ .‬در نتيجه آلمان به حمايت از اتريش برخاست‪ ،‬به‬ ‫روسيه و فرانسه اعالم جنگ داد و بالفاصله نيروهاي خود را‬ ‫راهي بلژيک ساخت‪ .‬اين اقدام به معناي حمله به يک کشور‬ ‫بي‌طرف ارزيابي شد و در پي آن بريتانياي کبير نيز از در‬ ‫جنگ با آلمان و متحدانش در آمد‪.‬‬ ‫در تاريخ آمده است که حدود ‪ 10‬ميليون سرباز در اين‬ ‫جنگ بي‌ثمر کشته و بيش از ‪ 21‬ميليون تن زخمي شدند‪.‬‬ ‫متهمان ترور فرانتس فرديناند و همسرش سرانجام در‬ ‫اکتبر ‪ 1914‬از سوي دادگاهي در صربستان به حبس‌هاي‬ ‫طوالني‌مدت و سنگين محکوم شدند‪ .‬واسو کوبريلوويچ که‬ ‫در آن زمان ‪ 18‬سال بيشتر نداشت از جمله‌ اين متهمان بود‬ ‫که به ‪ 16‬سال زندان با اعمال شاقه محکوم شد‪ .‬او در زمان‬ ‫رياست جمهوري تيتو در يوگسالويبه مقام وزارت رسيد و ‪5‬‬ ‫سال خدمت کرد‪.‬‬

‫مهاجران آفريقايي‬ ‫به رفتار دولت اسرائيل‬ ‫اعتراض کردند‬

‫نزديک به هزار مهاجر آفريقايي در اعتراض به سياست‬ ‫اسرائيل در برابر پناهجويان خارجي‪ ،‬از بازداشتگاه محل‬ ‫نگه‌داري‌شان راهپيمايي کردند و در نزديکي مرز جنوبي با‬ ‫مصر اردو زدند‪.‬‬ ‫به گزارش شبکه «الجزيره»‪ ،‬در بيانيه‌اي که فعاالن‬ ‫مدافع حقوق مهاجران منتشر کرده‌اند‪ ،‬آمده است‪« :‬اين‬ ‫مهاجران که عمدتًا اريترايي و سوداني بودند‪ ،‬از آنجا که‬ ‫اسرائيل پروسه‌اي براي بررسي ادعاي پناهندگي آن‌ها‬ ‫نداشته‪ ،‬اردوگاه «هلوت» را ترک کردند‪».‬‬ ‫معترضاني که در طول روز مجاز به رفت و آمد هستند‬ ‫گفته‌اند که راهپيمايي در اعتراض به بازداشت‌هاي «بي حد‬ ‫و اندازه و غير انساني»آنان در «هلوت» صورت گرفته است‪.‬‬ ‫يکي از تظاهرکنندگان گفت که مقامات «هلوت» آن را به‬ ‫عنوان «مرکز نگه‌داري باز» جلوه دادند‪ ،‬در حالي که «به واقع‬ ‫يک زندان ‌» است‪.‬‬ ‫مهاجران از سازمان ملل متحد براي کمک به اسکان‬ ‫مجدد آنها در جايي ديگر درخواست کمک کردند‪.‬‬

‫‪10‬‬

‫بيش از ‪ 50‬هزار آفريقايي که اغلب اهل سودان و اريتره‬ ‫هستند‪ ،‬در هشت سال گذشته به‌طور پنهاني از مرز‪ ‬مصر‬ ‫وارد خاک اسرائيل شده‌اند؛ مرزي که زماني مسيرهايي براي‬ ‫عبور داشت‪ ،‬اما اکنون حصارکشي شده و به‌شدت تحت‬ ‫کنترل است‪.‬‬ ‫بنيامين نتانياهو‪ ،‬نخست‌وزير اسرائيل گفته است که‬ ‫جريان مهاجرت به اسرائيل خصلت يهودي اسرائيل را‬ ‫تهديد مي‌کند‪ .‬او مي‌خواهد که بيشتر اين مهاجران بيرون‬ ‫رانده شوند‪ .‬اما به‌جاي بازگرداندن مستقيم مهاجران‪،‬‬ ‫اسرائيل تالش داشته آن‌ها را تشويق کند که داوطلبانه‪ ،‬با‬ ‫مشوق‌هاي مالي و پرداخت پول‪ ،‬به خانه بازگردند يا آنکه‬ ‫کشور‌هاي ثالث را ترغيب کند که آنان را بپذيرند‪.‬‬ ‫تا کنون تقريبا عده کمي اين پول را پذيرفته‌اند‪ .‬با اين‬ ‫حال مقام‌هاي رسمي اسرائيل اعالم کرده‌اند که دو هزار تن‬ ‫در سال ‪ 2013‬اين کشور را ترک کرده‌اند‪ .‬اين ميزان در‬ ‫مقايسه با آمار ‪ 400‬نفر از سال ‪ 2012‬بيشتر است‪.‬‬

‫مظنون حمله به‬ ‫کنسولگري آمريکا در‬ ‫بنغازي در دادگاه‬

‫به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس‪« ،‬احمد ابو قتاله» که‬ ‫به طراحي حمله به کنسولگري آمريکا در بنغازي متهم شده‪،‬‬ ‫در اولين جلسه دادگاه اتهام «توطئه» عليه ديپلمات‌هاي‬ ‫آمريکايي را رد کرد‪.‬‬ ‫حمله به کنسولگري آمريکا در بنغاري در ‪ 11‬سپتامبر‬ ‫سال ‪ 2012‬و سالگرد حمالت تروريستي القاعده به آمريکا‬ ‫در سال ‪ 2001‬رخ داد‪ .‬در اين حمله کريس استيونس‪ ،‬سفير‬ ‫آن کشور در ليبي و سه آمريکايي ديگر کشته شدند‪.‬‬ ‫آمريکا چند هفته پيش اعالم کرد که يکي از مظنونان‬ ‫اصلي حمله سال ‪ 2012‬به کنسولگري آن کشور در بنغازي‬ ‫را بازداشت کرده است‪.‬‬ ‫باراک اوباما‪ ،‬رييس‌جمهوري آمريکا‪ ،‬گفته بود که‪ ‬‬ ‫بازداشت احمد ابوقتاله‪ ‬پيامي روشن است که «وقتي به‬ ‫آمريکايي‌ها حمله شود‪ ،‬هر چقدر هم که طول بکشد باالخره‬ ‫ما‪ ،‬کساني را که مقصرند پيدا مي‌کنيم و به دست عدالت‬ ‫مي‌سپاريم‪».‬‬ ‫احمد ابوقتاله‪ ،‬پيشتر در گفت‌وگويي با خبرگزاري‬ ‫آسوشيتدپرس‪ ،‬گفته بود در حمله به کنسولگري دست‬ ‫نداشته است‪ ،‬پنهان نشده و مقام‌هاي ليبي او را بازجويي‬ ‫نکرده‌اند‪.‬‬ ‫اما دولت آمريکا مي‌گويد‪ ،‬عليرغم چنين اخباري در‬ ‫رسانه‌ها‪ ،‬او در حال گريز از دستگيري بوده است تا در نهايت‬ ‫نيروهاي ويژه ‪ -‬از جمله نيروهاي گروه «دلتا»‪ -‬او را دستگير‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫به دنبال حمله به کنسولگري آمريکا و کشته شدن سفير‬ ‫اين کشور‪ ،‬سياستمداران جمهوري‌خواه دولت باراک اوباما را‬ ‫به سهل‌انگاري در اين باره متهم کردند‪.‬‬ ‫‪ ‬در مقابل رييس‌جمهوري آمريکا از رقباي سياسي خود‬ ‫به دليل سياسي کردن يک فاجعه ملي انتقاد کرد‪.‬‬ ‫آسوشيتدپرس مي‌گويد ابوقتاله از جمله به قتل يک‬ ‫نفر در حين حمله به يک ساختمان فدرال و توطئه براي‬ ‫انجام چنين کاري‪ ،‬کمک به گروه‌هاي تروريستي‪ ،‬تالش و‬ ‫برنامه‌ريزي براي انجام آن‪ ،‬که نتيجه مرگبار داشته‪ ،‬متهم‬ ‫است‪ .‬در صورت اثبات اتهام نخست‪ ،‬او مي‌تواند با مجازات‬ ‫مرگ روبرو شود‪.‬‬


11

July 2014 1393 ‫تير‬

11


‫‪12‬‬

‫استيون هاوکينگ‪:‬‬ ‫هوش مصنوعي مي‌تواند به‬ ‫خطري بزرگ تبديل شود‬

‫استيون هاوکينگ فيزيکدان سرشناس بريتانيايي در‬ ‫گفت‌وگويي شوخ‌طبعانه در برنامه «هفته گذشته‪ ،‬امشب»‬ ‫شبکه تلويزيوني «اچ‪ .‬بي‪ .‬او» آمريکا گفت که روبات‌ها‬ ‫ممکن است در آينده از نظر هوشي بر انسان برتري پيدا‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫جان آليور مجري اين برنامه تلويزيوني‪ ،‬اعالم کرد‪ ،‬من‬ ‫نمي‌خواهم شما را بترسانم‪ ،‬اين کار را به استيون هاوکينگ‬ ‫واگذار مي‌کنم‪.‬‬ ‫جان آليور از استيون هاوکينگ پرسيد مهم‌ترين چيزي‬ ‫که مي‌خواهيد مردم بدانند چيست؟ استيون هاوکينگ گفت‬ ‫«دوران تخيلي» و اضافه کرد‪« :‬دوران تخيلي مانند يک بعد‬ ‫ديگر در فضا است‪ ،‬اين بخشي از انديشه‌هاي من است که‬ ‫نويسنده‌هاي داستان‌هاي علمي ‪ -‬تخيلي هنوز درباره آن‬ ‫ننوشته‌اند‪».‬‬ ‫‪ ‬پروفسور هاوکينگ از سال ‪ 1963‬ميالدي به نوعي‬ ‫بيماري دستگاه عصبي‪ ‬مبتال بوده‪ ‬که رفته رفته او را به فلج‬ ‫عمومي دچار ساخته‌است‪.‬‬ ‫هاوکينگ که در دهه ‪ 1980‬مي‌توانست با حرکت خفيف‬ ‫انگشت شست خود نشانگر رايانه را براي نوشتن جمله‌هاي‬ ‫کامل هدايت کند‪ ،‬بعدها با وخيم شدن وضعيت سالمتش‬ ‫مجبور به استفاده از نوعي سامانه رايانه‌اي شد که به کمک‬ ‫يک حسگر تعبيه شده در عينکش حرکت‌هاي جزئي گونه او‬ ‫را تشخيص مي‌داد‪.‬‬ ‫اما بيماري کيهان‌شناس بريتانيايي با گذر زمان باز هم‬ ‫پيشرفت کرد و در مرحله بعد تحليل بيشتر اعصاب صورت‬ ‫هاوکينگ سرعت سخن گفتن وي را به سطح تنها «يک کلمه‬ ‫در دقيقه» کاهش داد‪.‬‬ ‫سوال ديگر جان آليور از فيزيکدان معروف در باره‬ ‫ماشين‌هاي هوشمند يا روبات‌ها بود‪ .‬جواب استيون هاوکينگ‬ ‫بسيار قانع کننده بود و گفت هوش مصنوعي مانند همه‬ ‫چيزهاي مصنوعي‪ ،‬مي‌تواند مسموم‌کننده يا حتي کشنده‬ ‫باشد‪ .‬او افزود «هوش مصنوعي ممکن است در آينده نه‬ ‫چندان دور يک خطر بزرگ باشد‪».‬‬ ‫او معتقد است هر روبات معمولي مي‌تواند به راحتي‬ ‫«برنامه‌اي براي پيشرفته‌تر کردن خودش طراحي کرده و در‬ ‫نتيجه پيشرفته‌تر شود و در نهايت هوش او بر ما برتري‬ ‫يابد‪ ».‬جان آليور که مانند يک پسربچه هيجان‌زده شده بود‬ ‫پرسيد‪« :‬چرا نبايد از جنگيدن با روبات‌ها خوشحال باشيم‪».‬‬ ‫جواب هاوکينگ اين بود که «شکست مي‌خوريم‪».‬‬ ‫جان آليور با اشاره به نظريه هستي‌هاي موازي‪ ،‬از‬ ‫دانشمند بريتانيايي پرسيد آيا جهاني وجود دارد که در آن‬ ‫من از تو باهوش‌تر باشم؟ هاوکينگ در جواب گفت‪« :‬بله‪ ،‬و‬ ‫حتي جهاني هست که در آن تو فرد با مزه‌اي تلقي مي‌شوي‪».‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫استيون هاوکينگ از فيزيکدانان برجسته‬ ‫بريتانيايي‪ ‬پيشتر گفته بود‪ ‬که به احتمال زياد موجودات‬ ‫فضايي وجود دارند‪ ،‬ولي به جامعه بشري هشدار داد که در‬ ‫فکر برقراري تماس با اين موجودات نباشند‪.‬‬ ‫به گفته هاوکينگ در جهاني با بيش از ‪ 100‬ميليارد‬ ‫کهکشان‪ ،‬که در هر يک از آنها صدها ميليون ستاره وجود‬ ‫دارد‪ ،‬بعيد است کره زمين تنها جرم آسماني باشد که در آن‬ ‫موجودات زنده ظهور و رشد کرده‌اند‪.‬‬ ‫‪ ‬استيون هاوکينگ افزود‪« :‬در ذهن من که با رياضيات‬ ‫کار مي‌کند با نگاهي به اين ارقام خيلي منطقي است که‬ ‫وجود موجودات فضايي را متصور شد‪ .‬اما چالش اصلي يافتن‬ ‫جزييات بيشتر در مورد اين موجودات است‪».‬‬ ‫استيون هاوکينگ گفت اين موجودات ممکن است‬ ‫جانداران تک‌ياخته و ميکروبي يا جانوران ساده‌اي مثل‬ ‫کرم‌ها باشند که ميليون‌ها سال است در کره زمين نيز زندگي‬ ‫مي‌کنند؛ وي در عين حال يادآوري مي‌کند که اشکال بسيار‬ ‫پيچيده و پيشرفته‌تري از حيات نيز ممکن است در سيارات‬ ‫ديگر وجود داشته باشد‪.‬‬

‫چيني‌ها به فکر سفر به‬ ‫آمريکا با قطار‬

‫کشور چين قصد دارد قطاري سريع‌السير راه‌اندازي کند‬ ‫که اين کشور را به کانادا و آمريکاي شمالي وصل مي‌کند‪.‬‬ ‫به گزارش روزنامه «پکن تايمز»‪ ،‬قرار است اين خط‬ ‫آهن از شمال شرقي چين آغاز شده و پس از عبور از سيبري‬ ‫و تونلي که از زير اقيانوس آرام عبور مي‌کند و گذر از آالسکا‬ ‫و کانادا به قاره آمريکا برسد‪.‬‬ ‫روزنامه «پکن تايمز» از قول يک متخصص خطوط‬ ‫راه‌آهن مي‌نويسد که اين قطار براي آنکه پکن را به قاره‬ ‫آمريکا پيوند دهد‪ ،‬بايد از تنگه برينگ بگذرد که بين روسيه‬ ‫و آالسکا واقع شده و براي طي اين مسير بايد يک تونل‬ ‫زير‌آبي ‪ 200‬کيلومتري ساخته شود‪.‬‬ ‫اين متخصص به «پکن تايمز» مي‌گويد‪« :‬در حال حاضر‬ ‫مشغول گفت‌وگو و رايزني هستيم‪ .‬روسيه سال‌هاست که‬ ‫دارد به اين اتفاق و اين خط راه آهن فکر مي‌کند‪».‬‬ ‫به گزارش روزنامه «گاردين»‪ ،‬اين پروژه که به نام «خط‬ ‫چين‪ -‬روسيه‪ -‬کانادا‪ -‬آمريکا» شناخته مي‌شود ‪ 13‬هزار‬ ‫کيلومتر طول خواهد داشت که سه هزار کيلومتر طوالني‌تر از‬ ‫راه‌آهن سراسري سيبري است‪.‬‬ ‫قرار است اين قطار با سرعت ‪ 350‬کيلومتر در ساعت‬ ‫حرکت کند و دو روز طول خواهد کشيد تا مسافران از شمال‬ ‫شرقي چين به آمريکا برسند‪.‬‬ ‫هنوز مشخص نيست که آيا دولت پکن براي عملي‬ ‫ساختن اين پروژه با دولت‌هاي آمريکا و کانادا وارد مذاکره‬ ‫شده است يا نه‪ .‬به گفته کارشناسان راه‌اندازي تونل زيرآبي‬ ‫در تنگه برينگ نيازمند کار مهندسي بسياري است که اگر‬ ‫عملي شود طوالني‌ترين تونل زير آبي جهان خواهد بود‪.‬‬ ‫در حال حاضر تونل مانش که اروپا (شمال فرانسه) را‬ ‫به انگلستان (شهر کنت) متصل مي‌کند‪ ،‬با حدود ‪ 50‬کيلومتر‬ ‫طول‪ ،‬طوالني‌ترين تونل زير آبي جهان است‪.‬‬ ‫روزنامه «گاردين» مي‌نويسد که متخصصان به عملي‬ ‫بودن اين گفته‌ها و راه‌اندازي اين تونل مشکوک‌اند‪ ،‬اما‬ ‫روزنامه دولتي «پکن تايمز» از قول يک متخصص خطوط‌‬ ‫راه آهن نوشته است که تکنولوژي ساخت تونل زيرآبي در‬ ‫چين وجود دارد و قرار است در ساخت تونل زيرآبي فوجيان‬ ‫(جنوب شرقي چين) به تايوان مورد استفاده قرار گيرد‪.‬‬ ‫گفته مي‌شود چين جز پروژه «چين‪-‬روسيه‪-‬کانادا‪-‬‬ ‫آمريکا» سه پروژه ديگر را هم در دست دارد‪.‬‬ ‫يکي از اين پروژه‌ها قرار است غرب دور کشور چين را‬ ‫از طريق قزاقستان‪ ،‬ازبکستان‪ ،‬ترکمنستان‪ ،‬ايران و ترکيه به‬ ‫کشور آلمان وصل کند‪.‬‬ ‫پروژه ديگر از لندن آغاز شده و پس از عبور از پاريس و‬ ‫کي‌يف به مسکو مي‌رسد و در آن‌جا دو شاخه مي‌شود که يک‬ ‫شاخه به سيبري مي‌رود و شاخه ديگر به چين‪.‬‬ ‫پروژه سوم نيز جنوب غربي چين را به سنگاپور وصل‬ ‫خواهد کرد‪.‬‬

‫درمان پوسيدگي دندان‬

‫متخصصان مي‌گويند ممکن است روزي از راه برسد که‬ ‫ديگر مجبور به پر کردن دندانتان نباشيد و ظاهرا اين انتظار‬ ‫خيلي طوالني نخواهد بود‪ ،‬يعني‬ ‫شايد ظرف سه سال در دسترس‬ ‫قرار گيرد‪.‬‬ ‫در حال حاضر وقتي پوسيدگي‬ ‫اتفاق مي‌افتد‪ ،‬دندانپزشک سراغ‬ ‫مته و چرخ مي‌رود و بعد آن را پر‬ ‫مي‌کند‪ ،‬اما به گفته محققان در‬ ‫«کينگز کالج» لندن‪ ،‬آنها مي‌توانند‬ ‫مرمت طبيعي دندان موقع شروع‬ ‫پوسيدگي‌هاي کوچک را تسريع‬ ‫کنند تا کار به پر کردن نکشد‪.‬‬ ‫مسئوالن اين پروژه مي‌گويند‬ ‫که شيوه کنوني درمان دندان‬ ‫ايده‌آل نيست‪ ،‬چون وقتي دندان‬ ‫چرخ و بعد پر شد بعد از مدتي‬ ‫دوباره نياز به مرمت پيدا مي‌کند؛‬ ‫چون موادي که براي پر کردن دندان به کار مي‌رود دوام‬ ‫دايمي ندارند‪ ،‬اما دندان به طور طبيعي به طور پيوسته در‬ ‫حال مرمت است‪.‬‬ ‫وقتي غذا يا نوشيدني‌هاي شيرين يا اسيدي مثل‬ ‫آب مرکبات مصرف مي‌کنيم به مواد معدني ميناي دندان‬ ‫خسارات ذره بيني وارد مي‌شود‪ ،‬اما بزاق دهان حاوي مصالح‬

‫‪12‬‬

‫ساختمان ميناست‪ :‬يعني کلسيم و فسفات دارد‪.‬‬ ‫گاهي روند آسيب ديدگي شديد است و مواد معدني‬ ‫از دست رفته قابل جايگزيني نيست و تبديل به پوسيدگي‬ ‫مي‌شود‪ .‬يکي از راه‌هاي جلوگيري از پوسيدگي مصرف‬ ‫فلورايد است که به آب و خميردندان اضافه مي‌شود‪ .‬فلورايد‬ ‫در واقع ميناي دندان را تقويت مي‌کند‪.‬‬ ‫در شيوه تازه هم محققان به همين روند طبيعي مرمت‬ ‫متوسل مي‌شوند‪ .‬آنها با استفاده از جريان‌هاي ضعيف‬ ‫الکتريکي‪ ،‬مواد معدني را به داخل ناحيه آسيب ديده‬ ‫مي‌فرستند تا پوسيدگي مرمت شود‪ .‬گفته مي‌شود که هزينه‬ ‫اين تکنيک از شيوه‌هاي کنوني بيشتر نخواهد بود‪.‬‬

‫ايبوال همچنان قرباني‬ ‫مي‌گيرد‬

‫سازمان بهداشت جهاني مي‌گويد براي مهار روند‬ ‫انتشار ويروس مرگبار ايبوال در آفريقاي غربي اقدامات‬ ‫شديد ضروري است‪.‬‬ ‫تقريبا ‪ 400‬نفر در اثر شيوع اين ويروس که در گينه‬ ‫شروع شد و به کشورهاي همسايه سيرالئون و ليبريا‬


‫‪13‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫گسترش يافت مرده‌اند‪ .‬اين بزرگترين مورد شيوع ايبوال‬ ‫از نظر موارد ابتال‪ ،‬آمار مرگ و پراکندگي جغرافيايي به‬ ‫حساب مي‌آيد‪.‬‬ ‫سازمان بهداشت جهاني گفت که «عميقا نگران»‬ ‫است و خطر بالقوه «انتشار بيشتر در سطح بين‌المللي»‬ ‫وجود دارد‪.‬‬ ‫نقطه شروع انتشار بيماري چهار ماه قبل بود که‬ ‫همچنان ادامه دارد‪ .‬تا کنون بيش از ‪ 600‬مورد ايبوال‬ ‫ثبت شده و حدود ‪ 60‬درصد مبتاليان به اين ويروس‬ ‫درگذشته‌اند‪.‬‬ ‫ايبوال که باعث تب همراه با خونريزي مي‌شود‬ ‫درماني ندارد و در اثر تماس با مايعات بدن مبتاليان يا‬ ‫حيوانات مانند ادرار‪ ،‬عرق و خون انتقال مي‌يابد‪ .‬بيشتر‬ ‫مرگ‌ها در منطقه جنوبي گوکدو در گينه روي داده است‪.‬‬ ‫سازمان بهداشت جهاني ‪ 150‬کارشناس را براي‬ ‫کمک به پيشگيري از انتشار ويروس به منطقه اعزام‬ ‫کرده اما اذعان مي‌کند که «شمار روزانه موارد گزارش‬ ‫شده آلودگي و مرگ به طور قابل توجهي افزايش يافته‬ ‫است‪.‬‬ ‫گروه خيريه «پزشکان بدون مرز» (ام اس اف)‬ ‫پيش از اين اخطار داده بود که ايبوال از کنترل خارج شده‬ ‫است‪ .‬اين گروه مي‌گويد که اپيدمي ايبوال ادامه خواهد‬ ‫يافت مگر آنکه شاهد يک واکنش قوي‌تر بين‌المللي‬ ‫باشيم‪.‬‬

‫اهداي نشان شواليه‬ ‫به شجريان‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫آسپيرين شايد‬ ‫«بهترين» دارو براي‬ ‫امراض قلبي نباشد‬ ‫پزشکان براي يک بي‌نظمي (آريتمي) شايع ضربان قلب‬ ‫موسوم به فيبريالسيون دهليزي (‪ )AF‬نبايد به آسپيرين‬ ‫اکتفا کنند‪ ،‬چون داروهاي رقيق‌کننده خون مثل وارفارين در‬ ‫پيشگيري از سکته مغزي موثرتر هستند‪.‬‬ ‫کارشناسان مي‌گويند که در بريتانيا اکثر پزشکان‬ ‫تجويز اين دارو را از مدت‌ها پيش شروع کرده‌اند‪ .‬با اين‬ ‫همه توصيه‌هاي جديد مرجع درماني انگلستان مسلما روي‬ ‫وضعيت صدها هزار بيمار تاثير خواهد گذاشت‪.‬‬ ‫انقباض عضالت دهليز معموال در افراد باالي سن ‪55‬‬ ‫سال بروز مي‌کند و اگر فکر مي‌کنيد که به انقباض عضالت‬ ‫دهليز مبتال هستيد حتما بايد به پزشک مراجعه کرده و معاينه‬ ‫کامل انجام دهيد‪.‬‬ ‫در اکثر موارد دليل اصلي انقباض عضالت دهليز را‬ ‫نمي‌توان تشخيص داد ولي اين عارضه در ميان افرادي که‬ ‫فشار خون باال يا بيماري‌هاي قلبي دارند‪ ،‬بيشتر بروز مي‌کند‪.‬‬ ‫در اين حالت‪ ،‬براثر انقباض بسيار سريع عضالت‬ ‫دهليزها‪ ،‬قلب نمي‌تواند کار خود را به خوبي انجام دهد و‬ ‫ممکن است لخته‌هاي خون تشکيل شود که به نوبه خود خطر‬ ‫سکته مغزي را افزايش مي‌دهد‪.‬‬ ‫اين درخواست‪ ،‬صدا و سيما پخش دعاي «ربنا» با صداي آقاي‬ ‫شجريان را نيز متوقف کرد‪.‬‬

‫نوشيدن آب با غذا‪:‬‬ ‫مضر يا مفيد‬

‫به پاس يک عمر تالش براي اعتالي موسيقي اصيل‬ ‫ايراني‪ ،‬نشان «شواليه ادب و فرهنگ» کشور فرانسه‪ ‬به‬ ‫استاد محمدرضا شجريان اهدا شد‪.‬‬ ‫نشان‪« ‬لژيون دونور» باالترين نشان کشور فرانسه‬ ‫است که ناپلئون بناپارت آن را‪ ‬در سال ‪ 1802‬بنيان‬ ‫گذاشت‪ .‬اين نشان سه رده دارد که باالترين رده آن‬ ‫«شواليه» است و براي کمک‌هاي نظامي‪ ،‬فرهنگي‪ ،‬علمي‬ ‫يا اجتماعي به فرانسه و جهان‪ ‬به کساني که شهروند‬ ‫فرانسه نيستند‪ ،‬پيشکش مي‌شود‪.‬‬ ‫گفتني است که شهرام ناظري (خواننده موسيقي‬ ‫سنتي)‪ ،‬عباس کيارستمي (فيلمساز)‪ ،‬رضا دقتي (عکاس)‪،‬‬ ‫پري صابري (کارگردان تئاتر)‪ ،‬جالل ستاري (اسطوره‬ ‫شناس)‪ ،‬ليال حاتمي (بازيگر)‪ ‬و محمدعلي سپانلو (شاعر)‬ ‫از جمله ايرانياني هستند که پيش از اين‪ ،‬نشان شواليه‬ ‫ادب و هنر را دريافت کرده‌اند‪.‬‬ ‫آقاي شجريان در مراسم دريافت اين نشان گفت‪،‬‬ ‫من کوشيدم که سنت خنياگري را که ريشه در ژرفاي‬ ‫اين تمدن کهنسال دارد‪ ،‬از چنگ‌نوازان هخامنشي‬ ‫تا موسيقي‌دانان ساساني و سپس قاريان کالم وحي‬ ‫پاسداري کنم و اگر مي‌توانم چيزي بر آن بيفزايم‬ ‫و هميشه کوشش کردم تا پاسدار دقيق اين سنت‬ ‫باشم؛ تنها به اين هدف بوده که در غياب آن معماري‬ ‫باشکوه‪ ،‬شعر و ادب غني‪ ،‬کتابت و خطاطي و مينياتور و‬ ‫ديگر مايه‌هاي اين تمدن‪ ،‬اکنون موسيقي ايراني‪ ،‬تنها‬ ‫بازمانده‪ ،‬حافظ‪ ،‬پاسدار و نماينده تمدن کهنسال در حال‬ ‫نابودي يا دست کم در حال دگرگوني است‪.‬‬ ‫بعد از انتخابات رياست جمهوري سال ‪ 88‬در‬ ‫ايران که منجر به اعتراض مخالفان محمود احمدي‌نژاد‬ ‫شده بود‪ ،‬آقاي شجريان جانب معترضان را گرفت‪ .‬او از‬ ‫جمله در اعتراض به وقايع آن روزها از راديو و تلويزيون‬ ‫دولتي ايران خواست تا آثار او را پخش نکنند به تبع‬

‫‪13‬‬

‫به‌طور معمول تنگ آب جزء جدانشدني چيدمان سفره‬ ‫غذاست‪ .‬با اين همه پرهيز از نوشيدن آب در حين غذا‪ ،‬باوري‬ ‫قديمي است که توصيه‌هاي به‌ظاهر علمي و منطقي به کمک آن‬ ‫مي‌آيند‪.‬‬ ‫در رسانه‌‌هاي ايراني توصيه پرهيز از نوشيدن آب همراه با‬ ‫غذا به فراواني يافت مي‌شود‪ ،‬به‌عنوان مثال يک متخصص داخلي‬ ‫در گفت‌وگو با «فارس» گفته است‪« :‬يکي از علل عمده بسياري‬ ‫از ناراحتي‌هاي گوارشي‪ ،‬مصرف چاي و مايعات همراه با غذا يا‬ ‫بالفاصله بعد از آن است‪ .‬مصرف آب همراه با غذا موجب تغييرات‬ ‫زيادي در شيوه گوارشي مي‌شود‪ .‬در اين صورت غذا کام ً‬ ‫ال جويده‬ ‫نشده و شيره غدد بزاقي به‌اندازه کافي ترشح نمي‌شود و موادي‬ ‫همچون نشاسته هضم نخواهد شد‪».‬‬ ‫يک فوق تخصص گوارش هم در مصاحبه با «ايسنا»‪،‬‬ ‫توصيه‌اي مشابه مي‌کند‪ « :‬آرامش در هنگام غذا خوردن‪،‬‬ ‫ننوشيدن آب‪ ،‬نوشابه و چاي در حين و بعد از غذا ازجمله نکات‬ ‫مهم در امر تغذيه صحيح هستند‪».‬‬ ‫اما با اطمينان مي‌توان گفت که قضيه به اين سادگي نيست؛‬ ‫يعني معده ما فقط کيسه‌اي با محتواي اسيدي نيست‪ .‬مکانيسم‬ ‫دستگاه گوارش بسيار پيچيده‌تر و هوشمندتر از آن است که‬ ‫کمي مايعات موجب اختالل کارکرد آن شود‪.‬‬ ‫اسيد معده مواد غذايي را تجزيه مي‌کند‪ ،‬شکافتن پروتئين‌ها‬ ‫توسط باکتري‌ها به کمک آنزيم‌ها انجام مي‌شوند و نهايتًا‬ ‫حرکت‌هاي عضله‌اي در معده و روده‪« ،‬پوره» حاصل‌شده را ورز‬ ‫مي‌دهند‪ .‬در ضمن دقيقًا همين حرکت‌هاي عضله‌اي ناخودآگاه‬ ‫هستند که هنگام خالي بودن معده موجب قار و قور شکم افراد‬

‫از سالها پيش براي کمک به بيماراني که مشکالت قلبي‬ ‫دارند از آسپيرين استفاده مي‌شد و اعتقاد اکثر پزشکان‬ ‫اين بود که مصرف اين دارو مي‌تواند احتمال سکته مغزي‬ ‫را کاهش دهد‪.‬‬ ‫اما پژوهش‌هاي متعددي که در سال‌هاي اخير انجام‬ ‫شده نشان داده است که تاثير آسپيرين در مقايسه با ساير‬ ‫داروها ناچيز است‪.‬‬ ‫در دستورالعملي که موسسه «ارتقاء سالمت و مراقبت‬ ‫بريتانيا» (نايس) منتشر کرده‪ ،‬اين موضوع مد نظر قرار‬ ‫گرفته است‪ .‬از سال ‪ 2006‬که اين دستورالعمل براي اولين‬ ‫بار منتشر شد‪ ،‬اين اولين باري است که بخش مربوط به‬ ‫مراقبت‌هاي الزم براي بيماران قلبي روزآمد شده است‪.‬‬ ‫توصيه اين نهاد براي جايگزين کردن آسپيرين با‬ ‫داروهاي رقيق‌کننده خون نظير وارفارين‪ ،‬قاعدتا بايد از‬ ‫وقوع هزاران سکته مغزي پيشگيري کند‪ .‬به گفته موسسه‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫تحقيقاتي که به‌روشني نشان دهند نوشيدن آب در حين‬ ‫غذا خوردن چه ميزان بر اسيد شيره معده تأثير مي‌گذارد‪،‬‬ ‫وجود ندارند‪ .‬اما به گزارش مرکز ملي اطالعات بايوتکنولوژي‬ ‫آمريکا‪ ،‬در سال ‪ 2004‬آزمايشي در همبن زمينه درباره معده‬ ‫خالي افراد داراي اضافه وزن قبل از عمل جراحي انجام‬ ‫گرفت تا ميزان تغيير «پي اچ» (ميزان اسيد شيره معده) را‬ ‫روشن کنند‪.‬‬ ‫در اين تحقيق مشخص شد که نوشيدن مايعات تاثيري‬ ‫بر ميزان اسيد معده نداشته است‪.‬‬ ‫از منظر پزشکي هم نتيجه آزمايش درست است‪ .‬ميزان‬ ‫«پي اچ» اسيد معده در معده خالي حدود يک ميليون بار‬ ‫اسيدي‌تر از آب با «پي اچ» خنثي است‪ .‬هرچند بعد از خوردن‬ ‫غذا‪ ،‬اين ميزان کاهش مي‌يابد‪ ،‬اما هنوز به‌اندازه کافي اسيد‬ ‫وجود دارد تا مواد غذايي را خرد کند‪.‬‬ ‫معده در صورت نياز ميزان اسيد را هم تنظيم مي‌کند‪.‬‬ ‫کريستيان تراوت‌واين عضو «جامعه گاستروانترولوژي‬ ‫آلمان» مي‌گويد‪« :‬در صورت انبساط معده بر اساس يک‬ ‫مکانيسم پيچيده بازخوردي‪ ،‬سلول‌هاي ديواره معده اسيد‬ ‫هيدروکلريک مورد نياز را ارسال مي‌کنند‪ .‬همچنين جويدن‪،‬‬ ‫بوي غذا‪ ،‬نگاه به غذاهاي اشتهاآور يا حتي فکر کردن به‬ ‫آن‌ها موجب افزايش توليد اسيد معده مي‌شود‪».‬‬ ‫بدين ترتيب براي کاهش قابل توجه اسيد معده‪ ،‬بايد‬ ‫مقدار بسيار فراواني آب نوشيد‪ .‬دکتر تراوت‌واين مي‌گويد‪:‬‬ ‫«اين امر اساسًا امکان‌پذير نيست‪ ،‬زيرا معده داراي حجم‬ ‫ي است و در زماني کوتاه نوشيدن بيش از يک تا يک‬ ‫محدود ‌‬ ‫و نيم ليتر آب امکان‌پذير نيست‪».‬‬ ‫اگر با نوشيدن آب امکان کاهش اسيد معده وجود‬ ‫داشت‪ ،‬متخصصان دستگاه گوارش بيکار مي‌شدند زيرا‬ ‫بيشتر ناراحتي‌هاي معده مربوط به به افزايش اسيد معده‬ ‫است؛ همان چيزي که موجب سوزش سر دل (‪)heartburn‬‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫استرس‪ ،‬مشروبات الکلي و نيکوتين به‌ويژه تأثير‬ ‫نامناسبي بر ميزان اسيد معده دارند‪ .‬دليل اين امر اين مواد‬ ‫محرک توليد اسيد معده در آن‌هاست‪ .‬در مقابل آب‪ ،‬چاي و‬ ‫ديگر نوشيدني‌هاي داراي قند کم حتي به هضم غذا کمک‬ ‫مي‌کنند و مهم نيست که پيش‪ ،‬حين و يا بعد از غذا نوشيده‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫دکتر تراوت‌واين نوشيدن در حين غذا را به دليل ديگري‬ ‫هم مفيد مي‌داند‪« :‬ما در عصر وفور زندگي مي‌کنيم» و قبل‬ ‫از آنکه معده‌مان را با مواد غذايي بيش از نياز بدنمان پر‬ ‫کنيم‪ ،‬با نوشيدن مايعات کم‌کالري حجم کمتري از معده را‬ ‫آزاد مي‌گذاريم‪ .‬عالوه بر اين هرچه بيشتر معده پر باشد‪،‬‬ ‫سلول‌هاي جدار معده‪ ،‬زودتر پيام سيري را به مغز ارسال‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬ ‫البته اين امر که نوشيدن آب به‌طور کلي موجب الغري‬ ‫مي‌شود‪ ،‬از نظر علمي هنوز ثابت نشده است‪.‬‬ ‫نتيجه‪ :‬اين توصيه عاميانه که حين غذا نبايد آب‬

‫«نايس»‪ ،‬داروهاي رقيق‌کننده خون جديدتر که برخالف‬ ‫وارفارين به نظارت دائم پزشک نياز ندارند‪ ،‬شايد براي‬ ‫مصرف عموم مناسبت‌تر باشند‪.‬‬ ‫متخصصان تاکيد مي‌کنند که در صورت توقف مصرف‬ ‫آسپيرين اين کار بايد تدريجي و حتما زير نظر پزشک انجام‬ ‫شود‪.‬‬ ‫پروفسور وايزبرگ از مسئوالن بنياد قلب بريتانيا‬ ‫مي‌گويد‪ ،‬سکته مغزي ناشي از فيبريالسيون دهليزي هم‬ ‫بسيار شايع و هم قابل پيشگيري هستند به شرط آنکه‬ ‫غيرعادي بودن ضربان قلب تشخيص داده شود و به شرط‬ ‫آنکه داروهاي موثر براي جلوگيري از لخته شدن خون تجويز‬ ‫شود‪.‬‬ ‫تجديد نظر جديد در توصيه‌هاي مرجع پزشکي‬ ‫انگلستان در واقع يافته‌هاي جديد علمي را منعکس کرده که‬ ‫نشان مي‌دهند وارفارين و ساير داروهاي جديد رقيق‌کننده‬ ‫خون در پيشگيري از سکته مغزي از آسپيرين موثرتر‬ ‫هستند‪ .‬اين نتيجه گيري به اين معنا نيست که آسپيرين‬ ‫در پيشگيري از سکته مغزي و قلبي و بيماري‌هاي ديگر‬ ‫موثر نيست‪ .‬بيماراني که در مورد ادامه دادن يا قطع مصرف‬ ‫آسپيرين ترديد دارند بايد با پزشک معالج خود در اين مورد‬ ‫صحبت کنند‪.‬‬ ‫پروفسور پيتر الوود متخصص بيماري‌هاي قلبي در‬ ‫دانشگاه کارديف هشدار مي‌دهد که قطع ناگهاني مصرف‬ ‫آسپيرين مي‌تواند خطرناک باشد‪ .‬او تاکيد کرد‪ ،‬اگر قرار است‬ ‫مصرف آسپيرين را متوقف کنيد حتما اين کار را تدريجي و‬ ‫زيرنظر پزشک انجام دهيد‪.‬‬

‫نوشيد بيهوده است‪ .‬کام ً‬ ‫ال برعکس؛ مايعات براي دستگاه‬ ‫گوارش ما مفيد هستند‪ .‬فقط در مورد آب‌ميوه‌ها‪ ،‬ليمونادها‬ ‫و نوشيدني‌هاي الکلي بهتر است جانب احتياط و امساک را‬ ‫نگاه داريم‪.‬‬

‫جنازه ريچارد فراي‬ ‫سوزانده شد‬

‫ايرانشناس‬ ‫فراي‪،‬‬ ‫نلسون‬ ‫خانواده‪ ‬ريچارد‬ ‫برجسته‪ ،‬سرانجام پس از روزها بالتکليفي تصميم گرفتند‬ ‫جنازه او را بسوزانند‪ .‬ريچارد فراي وصيت کرده بود در‬ ‫اصفهان دفن شود‪ ،‬اما بسياري از نمايندگان مجلس و‬ ‫نيروهاي تندرو اسالمي با دفن او در اصفهان مخالفت کرده‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫تورج دريايي‪ ،‬استاد تاريخ ايران در دانشگاه کاليفرنيا‬ ‫گفته است که خانواده ريچارد فراي جنازه او را سوزانده‌اند‪،‬‬ ‫اما نمي‌دانند با خاکستر اين ايرانشناس برجسته چه کنند‪.‬‬ ‫ريچارد نلسون فراي‪ ،‬ايران‌شناس برجسته آمريکايي‪،‬‬ ‫در ‪ 94‬سالگي در شهر بوستون‪ ‬درگذشت‪ .‬از او در مجموع‬ ‫‪ 15‬کتاب درباره تاريخ و فرهنگ ايران بر جاي مانده است‪.‬‬ ‫ريچارد نلسون فراي يکي از مهم‌ترين ايران‌شناسان‬ ‫معاصر به شمار مي‌آمد و بر تاريخ تمدن در ايران کام ً‬ ‫ال‬ ‫تسلط داشت‪ .‬او آورنده اين نظريه بود که پس از فتح ايران‬ ‫به دست اعراب‪ ،‬تاريخ ايران باستان در دوران پس از اسالم‬ ‫نيز تداوم يافته است‪.‬‬


‫‪14‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬

‫نکات الزم براي استفاده‬ ‫مؤثر از ضد آفتاب‌ها‬ ‫بيش از پنجاه سال است که ترکيباتي تحت عنوان‬ ‫ضد آفتاب‪ ،‬توسط دانشمندان و براي مبارزه با اثرات منفي‬ ‫ع شده که با گذشت زمان‪،‬‬ ‫اشعه فرابنفش خورشيد ابدا ‌‬ ‫داراي تنوع و اثربخشي بيشتري نيز شده‌اند‪.‬‬ ‫اين روزها در بسياري از نقاط دنيا تابستان است و‬ ‫فرارسيدن اين فصل نيز مصادف است با فعاليت‌هاي خارج‬ ‫از منزل که اگرچه بسيار لذت‌بخش به نظر مي‌رسند‪ ،‬اما‬ ‫در صورت عدم رعايت نکات بهداشت پوستي‪ ،‬مي‌توانند‬ ‫اثرات بدي بر سالمت انسان بگذارند‪.‬‬ ‫همه کم‌وبيش به مضرات اشعه فرابنفش خورشيد‬ ‫و فوايد انواع ضد آفتاب در مقابله با آن‌ها آگاهي داريم‪.‬‬ ‫عوارضي ازجمله مالنوما که يکي از انواع سرطان پوست‬ ‫است و ساالنه هزاران نفر را در سرتاسر دنيا به کام مرگ‬ ‫مي‌کشاند‪.‬‬ ‫عالوه بر اين‪ ،‬ضد آفتاب‌ها مهم‌ترين و شايد‬ ‫ارزان‌ترين وسيله براي جلوگيري از ايجاد چين‌وچروک‬ ‫و لکه‌هاي پوستي هستند‪ .‬اما براي بهره بردن کامل از‬ ‫ويژگي‌هاي مثبت انواع ضد آفتاب و به دست آوردن‬ ‫محافظت کامل در برابر اشعه مضر خورشيد بايد نکته‌هاي‬ ‫مهمي را در نظر داشت‪.‬‬ ‫استفاده روزانه و هميشگي از انواع ضد آفتاب‌ها امروزه‬ ‫ديگر از حالت تزئيني و آرايشي خارج‌شده و به‌عنوان يک‬ ‫نياز پزشکي و براي همه افراد توصيه مي‌شود‪.‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫پس از گذشت دو ساعت از استعمال‪ ،‬ترکيب مورد نظر‬ ‫بي‌اثر شده و در صورت ادامه تماس با اشعه خورشيد نياز‬ ‫به تجديد استفاده از ضد آفتاب بر روي پوست خود خواهيد‬ ‫داشت‪ .‬در نتيجه ضد آفتاب‌هاي با اس‌پي‌اف باالتر از ‪50‬‬ ‫افزايشي در مدت‌زمان محافظت از پوست ايجاد نخواهند‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫دليل دوم هم مربوط به وجه پولي است که بابت‬ ‫خريد محصول مي‌پردازيد‪ .‬چون هرچه اس‌پي‌اف محصول‬ ‫باالتر رود قيمت آن هم به شکلي نسبتًا چشمگير افزايش‬ ‫مي‌يابد‪ .‬بنابراين چون محصوالت با اس‌پي‌اف باالي ‪50‬‬ ‫برتري خاصي بر انواع پايين‌تر ندارند‪ ،‬دليلي بر صرف‬ ‫هزينه بيشتر براي تهيه آن‌ها وجود نخواهد داشت‪.‬‬

‫تاالب انزلي‬ ‫همچنان در معرض‬ ‫خطر نابودي است‬

‫تجارت پرسود داروهاي تقلبي‬

‫زمان صحيح استفاده از ضد آفتاب‬

‫اغلب افراد عادت به استعمال ضد آفتاب درست در‬ ‫لحظه خروج از منزل دارند‪ .‬اما بايد به اين نکته توجه کنيد‬ ‫که اين ترکيبات براي آنکه عملکرد خود را در مقابله با‬ ‫اشعه مضر خورشيد آغاز کنند به ‪ 20‬تا ‪ 30‬دقيقه زمان‬ ‫نياز دارند‪ .‬اين بدان معني است که اگر بالفاصله پس از‬ ‫استفاده از ضد آفتاب وارد محيط خارج از منزل شويد‪،‬‬ ‫در نيم ساعت اول حضورتان در خارج از منزل هيچ‌گونه‬ ‫محافظتي در برابر نور خورشيد نخواهيد داشت‪.‬‬

‫اس‌پي‌اف‪ )SPF( ‬و نکات مربوط به آن‬

‫اگر تا کنون از يکي از انواع محصوالت ضد آفتاب‬ ‫استفاده کرده‌ايد حتمًا متوجه شده‌ايد که همه اين‬ ‫محصوالت داراي کميتي عددي به نام اس‌پي‌اف‪ ،‬بر روي‬ ‫برچسبشان هستند‪.‬‬ ‫اين عدد که مخفف کلمه ‪Sun Protection‬‬ ‫‪Factor‬يا همان فاکتور حفاظت در برابر خورشيد است‪،‬‬ ‫در حقيقت به مدت زماني اشاره مي‌کند که آن ترکيب ضد‬ ‫آفتاب به صورت بالقوه مي‌تواند از پوست شما در برابر‬ ‫اشعه فرابنفش محافظت کند‪.‬‬ ‫به‌عنوان مثال اگر در حالت عادي مدت زماني که طول‬ ‫مي‌کشد تا پوست شما بدون استفاده از محافظ‪ ،‬شروع به‬ ‫تخريب يا سوختن کند پنج دقيقه باشد در صورت استفاده‬ ‫از ضد آفتابي با اس‌پي‌اف ‪ 20‬اين زمان ‪ 20‬برابر يعني‬ ‫‪ 100‬دقيقه خواهد بود‪ .‬البته اين يک فرمول کلي است‬ ‫و شروع و ميزان تخريب به عواملي ديگر از جمله مکان‬ ‫جغرافيايي‪ ،‬ميزان تابش نور خورشيد و شدت آن نيز‬ ‫بستگي دارد‪.‬‬

‫ويژگي‌هاي يک ضد آفتاب مناسب‬

‫در انتخاب يک ضد آفتاب خوب رعايت چند نکته‬ ‫اساسي الزم است‪ .‬اول از همه برچسب محصول را چک‬ ‫کنيد تا مطمئن شويد يک ضد آفتاب با طيف وسيع انتخاب‬ ‫کرده‌ايد‪.‬‬ ‫ضد آفتاب وسيع‌الطيف در حقيقت هر دو نوع اشعه‬ ‫مضر فرابنفش يعني «آ» و «ب» را پوشش مي‌دهد‪ .‬اغلب‬ ‫ضد آفتاب‌هاي جديد داراي اين ويژگي هستند و اين در‬ ‫حالي است که بيشتر ضد آفتاب‌هاي قديمي تنها در برابر‬ ‫نوع «ب»‪ ،‬از پوست محافظت مي‌کردند‪.‬‬ ‫نکته دوم‪ ،‬انتخاب عدد اس‌پي‌اف مناسب است‪.‬‬ ‫بهترين ضد آفتاب‌ها آن‌هايي هستند که عدد اس‌پي‌اف در‬ ‫محدوده ‪ 15‬تا ‪ 50‬داشته باشند‪ .‬تحقيقات نشان مي‌دهد‬ ‫ضد آفتاب‌هاي با اس‌پي‌اف پايين‌تر از ‪ 15‬عم ً‬ ‫ال تأثير‬ ‫چنداني در محافظت از پوست در مقابله با اشعه مخرب‬ ‫خورشيد ندارند‪.‬‬ ‫اما توصيه به عدم استفاده از محصوالت با اس‌پي‌اف‬ ‫باالتر از ‪ 50‬دو دليل دارد‪ .‬اولين دليل به اين حقيقت علمي‬ ‫مربوط است که در صورت استفاده از هر نوع ضد آفتاب‪،‬‬

‫‪14‬‬

‫تاالب انزلي در ايران همچنان در فهرست تاالب‌هاي‬ ‫در معرض خطر «معاهده‪ ‬جهاني رامسر» قرار دارد‪.‬‬ ‫مديرکل حفاظت محيط زيست استان گيالن با تاييد‬ ‫اين خبر اعالم کرد تاالب بين‌المللي انزلي به دليل از دست‬ ‫دادن ارزش اکولوژيک و زيستي خود در ليست سياه‬ ‫کنوانسيون يا معاهده رامسر قرار دارد و‪ ‬اگر در دوره‌اي‬ ‫مشخص نسبت به بازسازي و احياي آن اقدام موثري‬ ‫صورت نگيرد‪ ،‬از اين معاهده‪ ‬حذف خواهد شد‪.‬‬ ‫محمدرضا برجي در گفت‌وگو با خبرگزاري مهر‬ ‫تصريح کرد تاالب انزلي بيش از ساير تاالب‌هاي استان‬ ‫در معرض تهديد قرار دارد و از جمله اينکه در حال حاضر‬ ‫ميانگين عمق اين تاالب از ‪ 11‬متر‪ ‬به يک و نيم مترمربع‬ ‫کاهش يافته و علت آن حجم باالي رسوباتي است‪ ‬که به‬ ‫دليل فرسايش جنگل‌ها و مراتع باالدست به تاالب سرازير‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫عامل ديگري که تاالب انزلي را تهديد مي‌کند‪ ،‬ورود‬ ‫فاضالب‌هاي خانگي و کشاورزي همراه با‪ ‬انواع سموم و‬ ‫کود شيميايي است‪ .‬همچنين‪ ‬حجم بااليي از پسماندها و‬ ‫زباله‌ها از طريق ‪ 11‬رودخانه‌‌ به اين تاالب‪ ‬وارد مي‌شود‪.‬‬ ‫مديرکل محيط زيست استان گيالن در حالي در خطر‬ ‫بودن تاالب انزلي را تاييد کرده است که اخيرأ اخباري‬ ‫مبني بر خروج اين تاالب از فهرست تاالب‌هاي در معرض‬ ‫خطر معاهده‪ ‬رامسر منتشر شده بود‪.‬‬ ‫کنوانسيون يا معاهده رامسر يک پيمان‪ ‬جهاني براي‬ ‫حفاظت از تاالب‌هاي ارزشمند در سرتاسر جهان است‪.‬‬ ‫عواملي که باعث اين مخاطرات مي‌شوند‪ ،‬عمدتًا‬ ‫عبارتند از روند توسعه فن‌آوري‪ ،‬آلودگي يا انواع تهديدات‬ ‫انساني ديگر‪.‬‬ ‫ايران از سال ‪ 1389‬طرح نجات تاالب انزلي را با‬ ‫کمک آژانس‪ ‬همکاري‌هاي بين‌المللي ژاپن‪ ،‬جايکا‪ ،‬آغاز‬ ‫کرده است‪ .‬مرحله دوم اين پروژه از سال جاري آغاز شده‬ ‫و در مدت پنج سال بايد به اتمام برسد‪.‬‬ ‫با اين‌حال به گفته مديرکل محيط زيست استان‬ ‫گيالن گرچه برخي اقدام‌هاي خوبي مانند اليروبي و ساخت‬ ‫تله‌هاي رسوب گير در ورودي تاالب در فاز نخست اين‬ ‫طرح انجام شد‪ ،‬اما به دليل ضعف مطالعات نتايج مورد نظر‬ ‫مورد قبول‪ ‬واقع نشده است‪.‬‬ ‫بنابراين مطالعات مرحله بعدي در حال بازنگري است‬ ‫و ايران بايد کارهاي اجرايي آن را از امسال به طور جدي‬ ‫آغاز کند‪.‬‬

‫رئيس مرکز «اطالعات دارو پزشکي ‪ 13‬آبان»‪ ،‬تجارت‬ ‫داروهاي تقلبي را که بيشتر‪ ‬از کشور پاکستان و بعد چين‪،‬‬ ‫هند و عراق وارد مي‌شوند‪ ،‬پرسودتر از مواد مخدر دانست‬ ‫و گفت‪« :‬به همين دليل افراد خيلي زيادي به اين تجارت‬ ‫روي آورده‌اند‪».‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري ايرنا‪ ،‬خيراهلل غالمي در همايش‬ ‫مبارزه با داروهاي تقلبي در سالن همايش‌هاي برج ميالد‬ ‫تهران با طرح اين نکته گفت‪« :‬بايد تمهيداتي انديشيده‬ ‫شود تا افرادي که وارد اين نوع تجارت مي‌شوند احساس‬ ‫خطر کنند و جرم آنها نيز کمتر از تجارت مواد مخدر نباشد‪».‬‬ ‫بر اساس اين خبر در حال حاضر‪ ،‬هر يک هزار دالر‬ ‫سرمايه‌گذاري در عرصه داروهاي تقلبي ‪ 200‬تا ‪ 450‬هزار‬ ‫دالر براي افراد سود در بر دارد‪ .‬اين در حالي است که به گفته‬ ‫غالمي‪« ،‬هر يک هزار دالر سرمايه‌گذاري در بخش هروئين و‬ ‫ترياک ‪ 20‬هزار دالر براي افرادي که سرمايه‌گذاري در اين‬ ‫عرصه مي‌کنند‪ ،‬سود به بار مي‌آورد‪».‬‬ ‫بر اساس آمار «سازمان بهداشت جهاني» ساالنه ‪200‬‬ ‫هزار نفر به خاطر استفاده و مصرف داروهاي تقلبي جان‬ ‫خود را از دست مي‌دهند‪ .‬در حال حاضر‪ ،‬افزايش شمار‬ ‫شرکت‌هاي پخش دارو به عنوان يکي از مشکالت جدي در‬ ‫عرصه کشف داروهاي تقلبي به شمار مي‌رود‪.‬‬ ‫به گفته رئيس مرکز «اطالعات دارو پزشکي ‪ 13‬آبان»‪،‬‬ ‫در گذشته تنها قاچاق دارو را داشتيم‪ ،‬اما اکنون داروهاي‬ ‫تقلبي نيز در برخي از اين شرکت‌ها توزيع مي‌شود‪».‬‬ ‫در کشورهاي بزرگ‪ ،‬براي کنترل و جلوگيري از توزيع‬ ‫داروهاي تقلبي‪ ،‬تالش مي شود تا تعداد شرکت‌هاي پخش‬ ‫دارو محدودتر شود تا هم هزين ‌ه درمان کاهش يابد و هم‬ ‫کنترل بر توزيع دارو بيشتر شود‪ .‬در ايران اما برعکس عمل‬ ‫مي‌کنند‪« ،‬ممکن است ‪ 10‬تا ‪ 15‬سال آينده به اين قضيه پي‬ ‫ببريم که چرا بايد تعداد شرکت‌هاي پخش داروي ما زياد‬ ‫باشد‪».‬‬ ‫گفته مي‌شود بين ‪ 20‬تا ‪ 30‬درصد داروهاي الغري‪،‬‬ ‫زيبايي و آرايشي موجود در بازار کشور تقلبي هستند‪.‬‬ ‫ورود داروهاي تقلبي از پاکستان‪ ،‬هند و عراق‬ ‫حيدر محمدي‪ ،‬رئيس اداره کل بازرسي و ارزيابي‬ ‫عملکرد سازمان غذا و دارو‪ ،‬داروهاي جنسي‪ ،‬چاقي و الغري‪،‬‬ ‫زيبايي‪ ،‬افزايش قد و رويش مو و نيز مکمل‌هاي بدنسازي را‬ ‫عمده‌ترين داروهاي تقلبي موجود در بازار دانست‪.‬‬ ‫اين کارشناس در همايش مبارزه با قاچاق دارو ضمن‬ ‫اشاره به اينکه در ايران اين داروها ازجمله از کشورهاي‬ ‫همسايه وارد مي شود گفت‪« ،‬بين کشورهاي همسايه‪،‬‬ ‫پاکستان از نظر تقلبات دارويي وضع بسيار نامناسبي دارد‪.‬‬ ‫داروهاي تقلبي در آن کشور يک تجارت بسيار پرسود‬ ‫محسوب مي‌شود و دولت پاکستان نيز برخورد قاطعي با‬ ‫سازندگان داروهاي تقلبي نمي‌کند‪».‬‬ ‫وي‪ ‬همچنين درباره رد و بدل شدن قاچاق دارو در‬ ‫کشور عراق گفت‪« :‬بسياري از زائران اين داروها را با خود‬ ‫به کشور مي‌آورند و الزم است براي جلوگيري از اين موضوع‬ ‫بار مسافراني که از کشورهاي زيارتي مي‌آيند چک و بازبيني‬ ‫شود‪».‬‬

‫حيدري درباره کنترل شماره‌هايي که براي عرضه دارو از‬ ‫جمله در شبکه‌هاي ماهواره‌اي اعالم مي‌شود گفت‪« ،‬شماره‬ ‫تلفن‌هاي پخش داروهاي قاچاق را در دوره‌اي تحت نظر قرار‬ ‫داديم‪ ،‬متاسفانه ديده شد اين تلفن‌ها مدام زنگ مي‌خورند‬ ‫که اين نشان‌دهنده استقبال مردم از داروهاي تبليغ شده‬ ‫ماهواره‌اي است‪ .‬البته تعداد زيادي از سيم کارت‌ها سوزانده‬ ‫مي‌شود‪».‬‬ ‫اين مقام مسئول با اشاره به اينکه داروي سالم براي‬ ‫ورود به کشور بايد روندي مشخص را طي کند گفت‪،‬‬ ‫«نمايندگي واردکننده دارو بايد مجوزهاي الزم را داشته باشد‬ ‫و آزمايش‌هاي کنترلي الزم هنگام ورود دارو به کشور نيز‬ ‫انجام شود‪ .‬غير از اين مسير همه مسيرها غير مجاز هستند‬ ‫و داروهايي که با راهي غير از روند ياد شده وارد کشور شوند‬ ‫تقلبي و قاچاق محسوب مي‌شوند‪».‬‬ ‫در بازار دارو‪ ،‬داروهايي تقلبي خوانده مي‌شوند که فاقد‬ ‫«توليدکننده پاسخگو» باشد و با هويت غير واقعي توزيع‬ ‫شود‪.‬‬ ‫ايرج خسرنيا رئيس جامعه پزشکان متخصص داخلي‬ ‫ايران‪ ،‬يکي از مهم‪ ‬ترين شکايت‌هاي مردم در محاکم‬ ‫قضائي و نظام پزشکي را مربوط به عوارض مصرف داروهاي‬ ‫تقلبي‪ ،‬ماهواره‌اي و اينترنتي دانست که البته دست شاکي در‬ ‫اين موارد به هيچ جا نمي‌رسد‪.‬‬ ‫اين کارشناس‪ ‬بر ضرورت اطالع رساني گسترده و‬ ‫هدفمند رسانه‌ها در زمينه داروهاي تقلبي تاکيد کرد و گفت‪،‬‬ ‫«يکي از داليل شيوع توزيع و مصرف اين نوع داروهاي‬ ‫خطرناک‪ ،‬تبليغات گسترده ماهواره‌اي و اينترنتي است‪ .‬به‬ ‫همين خاطر به مردم توصيه مي‌شود که متوجه باشند که‬ ‫بهترين محل براي خريد دارو فقط داروخانه‌ها هستند‪ .‬چرا‬ ‫که در صورت بروز هر نوع مشکل نيز موضوع به طور قانوني‬ ‫قابل رسيدگي است‪».‬‬ ‫داروهاي تقلبي و ماهواره‌اي هيچ نام و نشاني از محل‬ ‫توليد و کشور توليدکننده بر بسته‌بندي خود ندارند‪ .‬از اين‬ ‫رو مردم و مصرف کنندگان پس از بروز مشکل نمي‌توانند‬ ‫شکايت خود را پيگيري کنند‪.‬‬ ‫بيشتر داروهاي قاچاق به دليل قرار نداشتن در شرايط‪ ‬‬ ‫مناسب براي نگهداري‪ ،‬تاريخ گذشته و فاسد شده‌اند و فاقد‬ ‫عملکرد دارويي هستند‪.‬‬


15

July 2014 1393 ‫تير‬

15


16

16

July 2014 1393 ‫تير‬

EXCELLENCE IN CARDIOLOGY N orthside Cardiology is committed to

provide unparalleled expertise, timely communication, and personalized care. Our board certified cardiologists and highly experienced medical staff work together to put the patient first. In addition to General Consultative Cardiology, we provide: • Diagnostic Imaging, Including Echocardiography and Nuclear Cardiology • Cardiac CTA • Cardiac Catheterization, Leaders in Radial Access • Transradial Intervention • Pacemaker Implantation • Cardiac Electrophysiology To schedule an appointment, please call (404) 256-2525.

Dr. Mohammad Kooshkabadi

Dr. Jack Chen

Dr. Marcus Brown

Dr. Barry Silverman

Dr. Nabeel Hafeez Dr. Michael Balk

nscatl.com Atlanta: 5670 Peachtree Dunwoody Road Suite 880, Atlanta, GA 30342 Alpharetta: 3400-C Old Milton Parkway Suite 360, Alpharetta, GA 30005 Forsyth: (electrophysiology clinic only) 1400 Northside Forsyth Drive, Suite 340 Cumming, GA 30041 Canton: (electrophysiology clinic only) 15 Reinhardt College Parkway Suite 105, Canton, GA 30114


17

July 2014 1393 ‫تير‬

Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.

17


‫‪18‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫آيا قطر مشغول غارت سهم ايران از منابع‬ ‫پارس جنوبي است؟‬ ‫بهمن آقايي ديبا‪ ،‬کارشناس حقوق درياها‬ ‫ميدان گازي پارس جنوبي‪ ،‬بزرگ‌ترين ميدان گازي‬ ‫يکپارچه جهان است‪ .‬اين ميدان گازي در مرز آبي ايران و‬ ‫قطر در خليج فارس قرار گرفته است و قطري‌ها آن را «گنبد‬ ‫شمالي» مي‌خوانند‪.‬‬ ‫در حالي که قطر موفق شده با بهره‌گيري از اين منابع‪،‬‬ ‫به باالترين ميزان سطح درآمد سرانه در جهان دست يابد‪،‬‬ ‫ايران قادر نبوده که کاري غير از تأمين مصرف گاز داخلي‪،‬‬ ‫با قيمت‌هاي يارانه‌اي انجام دهد‪ .‬مهم‌ترين مانع ايران‬ ‫براي توسعه اين منابع‪ ،‬تحريم‌هاي وضع شده توسط‬ ‫اروپا و آمريکا و سازمان ملل متحد‪ ،‬به خصوص در زمينه‬ ‫بهره‌برداري از منابع نفت و گاز ايران است‪.‬‬ ‫بسياري از شهروندان ايراني و برخي از کارشناسان بر‬ ‫اين باورند که اوال قطر سهم ايران را از منابع گازي پارس‬ ‫جنوبي «غارت» مي‌کند و در ثاني‪ ،‬اين کشور داراي تعهدات‬ ‫ناديده گرفته شده‌اي براي همکاري با ايران در بهره‌برداري‬ ‫مشترک از اين منابع است‪.‬‬ ‫ايران در حال حاضر‪ ،‬صادرکننده مهمي از گاز طبيعي‬ ‫نيست‪ .‬چند عامل در اين قضيه سهم دارند‪ ،‬ولي تحريم‌هاي‬ ‫بين‌المللي بزرگترين مسأله است که به شدت به اقتصاد‬ ‫ايران‪ ،‬به خصوص به صنايع نفت و گاز کشور صدمه مي‌زنند‪.‬‬ ‫تا سال ‪ 2010‬اثرات اين تحريم‌ها در بخش انرژي‬ ‫ايران حالت متوسط و متعادلي داشتند ولي تحريم‌هايي که‬ ‫بعد از آن تاريخ وضع شدند و مستقيما صنايع نفت و گاز را‬ ‫هدف گرفته‌اند‪ ،‬به شدت بر توسعه منابع گازي ايران اثر‬ ‫گذاشته است‪.‬‬

‫ميزان ذخاير پارس جنوبي‬

‫منبع گازي پارس جنوبي در کل حدود ‪ 1800‬تريليون‬ ‫فوت مکعب (معادل ‪ 51‬تريليون متر مکعب) گاز طبيعي و‬ ‫نيز حدود ‪ 50‬ميليارد بشکه (‪ 7.9‬ميليارد متر مکعب) ميعانات‬ ‫گازي طبيعي دارد‪.‬‬ ‫حوزه‬ ‫اين‬ ‫وسعتي‬ ‫گازي‬ ‫نزديک به ‪9700‬‬ ‫کيلو متر مر بع‬ ‫مايل‬ ‫(‪3700‬‬ ‫مربع) دارد که از‬ ‫اين مقدار‪3700 ،‬‬ ‫مربع‬ ‫کيلومتر‬ ‫(‪ 1400‬مايل مربع)‬ ‫در بخش آب‌هاي‬ ‫منطقه‌اي ايراني‬ ‫(تحت نام پارس‬ ‫جنوبي) است و‬ ‫کيلومتر‬ ‫‪6000‬‬ ‫(معادل‬ ‫مربع‬ ‫‪ 2300‬مايل مربع)‬ ‫تحت نام گنبد‬ ‫شمالي در آبهاي‬ ‫قطر‬ ‫منطقه‌اي‬ ‫است‪.‬‬ ‫بخش ايران‬ ‫همچنين داراي ‪18‬‬ ‫ميليارد بشکه (‪2.9‬‬ ‫ميليارد متر مکعب)‬ ‫ميعانات گازي است و بخش قطر حاوي ‪ 30‬ميليارد ميعانات‬ ‫گازي است‪.‬‬ ‫در نتيجه تحريم‌هاي جديد‪ ،‬اکثريت قريب به اتفاق‬ ‫شرکت‌هاي نفت و گاز اصلي در جهان‪ ،‬طرح‌هاي انرژي‬ ‫ايران را ترک کردند‪ .‬تحريم‌هاي اروپائي در سال ‪،2010‬‬ ‫ارسال هر گونه دانش فني و به خصوص فن آوري گاز طبيعي‬ ‫مايع را که به شدت مورد نياز ايران بود‪ ،‬مسدود کرد‪.‬‬ ‫در اثر اين تصميم‪ ،‬کليه طرح‌هاي گاز طبيعي مايع در‬ ‫ايران ناقص ماند و در عين حال روس‌ها و چيني‌ها نتوانستند‬ ‫جانشين فناوري غربي در ايران شوند‪ ،‬زيرا خود آنها نيز‬ ‫نيازمند به اين تکنولوژي هستند‪.‬‬ ‫صادرات گاز ايران به لوله‌هاي موجود محدود شده‬ ‫است‪ .‬قطر ساالنه حدود ‪ 125‬ميليارد متر مکعب گاز صادر‬

‫مي‌کند و درآمد بسيار باالئي از اين راه کسب مي کند‪ .‬ايران‬ ‫قسمت عمده توليدات گازي خودش را صرف پاسخگوئي به‬ ‫جمعيت خودش مي‌نمايد‪.‬‬ ‫قسمت عمده منابع گازي و نفتي در مناطق دريائي‬ ‫و در نزديکي مرزهاي کشورها در آبهاي ساحلي آنها قرار‬ ‫دارد‪ .‬اين امر باعث شده است که مطالب حقوقي گسترده‌اي‬ ‫درباره روش‌ها و قوائد تحديد حدود و سهم کشورها و‬ ‫ترتيبات مربوط به سرمايه گذاري‌هاي مشترک براي اکتشاف‬ ‫و بهره برداري منابع انرژي به وجود بيايد‪.‬‬ ‫تمامي زيربستر آب‌هاي خليج فارس‪ ،‬فالت قاره‬ ‫محسوب مي‌شود و اين مناطق داراي ذخائر مهم انرژي‬ ‫است‪ .‬به همين دليل‪ ،‬مرزهاي آبي و فالت قاره کشورهاي‬ ‫مجاور و همجوار در اين منطقه بايستي با دقت تحديد حدود‬ ‫بشوند‪.‬‬ ‫ايران با چندين کشور قراردادهاي تحديد حدود فالت‬ ‫قاره دارد و در ‪ 20‬سپتامبر سال ‪ 1969‬قرارداد «خط مرزي‬ ‫تقسيم فالت قاره بين ايران و قطر» امضاء شده‪ ،‬اما همکاري‬ ‫بين دو کشور براي بهره گيري مشترک از اين منابع‪ ،‬مستلزم‬ ‫توافق جداگانه‌اي بين دو طرف است‪ .‬تا کنون گرچه اقداماتي‬ ‫به طور محدود و موقت براي هماهنگي دوطرف صورت گرفته‬ ‫است‪ ،‬اما هيچ گونه توافق جداگانه‌اي به شرح مندرج در‬ ‫قرارداد بين آنها حاصل نشده است‪.‬‬ ‫در نتيجه در حال حاضر‪ ،‬ايران و قطر اصوال هر يک‬ ‫طرح‌هاي جداگانه خود را براي بهره‌گيري از منابع گازي اين‬ ‫ذخائر مشترک‪ ،‬پيگيري مي‌کنند‪.‬‬ ‫همچنين‪ ،‬ماده ‪ 142‬کنوانسيون سازمان ملل متحد براي‬ ‫حقوق درياها مقرر مي‌کند که «فعاليت در منطقه‪ ،‬تا جائي که‬ ‫مربوط به ذخائري است که ماوراي محدوده صالحيت ملي‬ ‫قرار دارد‪ ،‬با رعايت حقوق و منافع مشروع هر دولت ساحلي‬ ‫ديگري که آن ذخائر در ماوراي حوزه صالحيت آن نيز هست‪،‬‬ ‫صورت مي گيرد‪».‬‬ ‫اين ماده در واقع از دولت‌هاي عضو معاهده مزبور‬ ‫(ايران‪ ،‬اين کنوانسيون را در همان سال ‪ 1982‬امضا کرده‬

‫ولي تا کنون به آن ملحق نشده است‪ .‬با اين حال‪ ،‬ايران‬ ‫داراي تعهدات مربوط به دولت‌ها در فاصله امضاء تا تصويب‬ ‫معاهدات بين‌المللي است) مي‌خواهد که در موقع بهره‌گيري‬ ‫از منابع بستر مناطق آبي‪ ،‬چنانچه اين منابع در وراي خط‬ ‫صالحيت ملي هم قرار مي گيرند‪ ،‬با رعايت حقوق طرف ديگر‬ ‫و با رعايت ساير قواعد مندرج در اين معاهده‪ ،‬انجام شود‪.‬‬

‫قراردادي بين ايران و قطر‬

‫ايران با چندين کشور قراردادهاي تحديد حدود فالت‬ ‫قاره دارد و در ‪ 20‬سپتامبر سال ‪ 1969‬هم اين قرارداد بين‬ ‫ايران و قطر امضاء شده است‪ .‬در بخشي از اين قرارداد مقرر‬ ‫شده که هر گاه سازه زمين شناسي نفتي واحد يا ميدان نفتي‬ ‫واحد يا هر سازه زمين شناسي واحد يا ميدان واحدي از مواد‬

‫معدني ديگر به آن طرف خط مرزي مشخص در ماده يک اين‬ ‫موافقتنامه امتداد يابد و آن قسمت از اين سازه يا ميدان را‬ ‫که در يک طرف خط مرزي واقع شده باشد بتوان کال يا جزئا‬ ‫به وسيله حفاري انحرافي از طرف ديگر خط مرزي مورد بهره‬ ‫برداري قرار داد در اين صورت‪:‬‬ ‫الف‪ ،‬در هيچ يک از دو طرف خط مرزي مشخص‬ ‫شده در ماده يک‪ ،‬هيچ چاهي که بخش بهره‪‎‬ده آن کمتر‬ ‫از ‪ 125‬متر از خط مرزي مزبور فاصله داشته باشد حفر‬ ‫نخواهد شد مگر با توافق دو دولت‪.‬‬ ‫ب‪ ،‬دو دولت تالش خواهند کرد که نسبت به نحوه‬ ‫هماهنگ ساختن عمليات يا وحدت آن در دو طرف خط‬ ‫مرزي توافق حاصل نمايند‪.‬‬ ‫در نتيجه بر اساس ديدگاه حقوقدانان مي‌توان گفت‬ ‫که در حوزه پارس جنوبي نيز مهم‌ترين روش براي بهره‬ ‫گيري از منبع مشترک‪ ،‬رسيدن به توافق روي فعاليت‌هاي‬ ‫مشترک و هماهنگ است‪ ،‬ولي وجود تحريم‌هاي بين‌المللي‬ ‫مانع از تحقق اين‬ ‫نوع فعاليت هاست‪.‬‬ ‫حتي اگر قطر‬ ‫بخواهد‪ ،‬نمي‌تواند‬ ‫دانش‌هاي فني را که‬ ‫در مالکيت مادي و‬ ‫معنوي ديگران است‬ ‫با ايران شريک شود‪.‬‬ ‫در کل‪ ،‬پاسخ به‬ ‫سؤال اوليه راجع به‬ ‫سرازير شدن بخشي‬ ‫از سهم ايران به‬ ‫طرف بخش قطري‬ ‫اين منابع مشترک‪،‬‬ ‫مثبت است‪ .‬گر چه‬ ‫بخش قطري اين‬ ‫ذخائر در حال حاضر‬ ‫هم دو برابر سهم‬ ‫ايران است‪ ،‬اين يک‬ ‫واقعيت انکارناپذير‬ ‫است که توسعه‬ ‫روزافزون اين منابع‬ ‫از طرف قطري آن‬ ‫باعث فشارآوردن و‬ ‫حمل بخش‌هائي از ذخائر سمت ايران به سوي قطر مي‌شود‪.‬‬ ‫اما آيا قطر داراي تعهدات حقوقي براي همکاري در‬ ‫بهره برداري مشترک از اين ذخائر با ايران است و آيا قطر با‬ ‫اقدامات يکجانبه خود مرتکب نقض حقوق بين‌الملل مي‌شود‬ ‫زيرا اهميتي نمي‌دهد که چه بر سر طرف ايراني اين ذخائر‬ ‫مي‌آيد؟‬ ‫اصل کلي درباره لزوم همکاري دولت‌ها در بهره گيري‬ ‫از ذخائر مشترک بيشتر در قالب قطعنامه‌ها و توصيه‌هاي‬ ‫سازمان ملل متحد گنجانده شده است تا معاهدات و توافقات‬ ‫بين‌المللي‪ .‬علت ذکر اين نکته آن است که ميزان تعهدآوري‬ ‫اسنادي چون قطعنامه‌هاي مجمع عمومي سازمان ملل متحد‬ ‫کمتر از معاهدات الزام‌آور تابع حقوق معاهدات بين‌المللي‬ ‫است‪.‬‬

‫‪18‬‬

‫عمومي‬ ‫مجمع‬ ‫سازمان ملل در ‪ 13‬دسامبر‬ ‫‪ ،1973‬قطعنامه معروفي‬ ‫را تصويب کرد که عنوان‬ ‫آن «همکاري در زمينه‬ ‫محيط زيست در خصوص‬ ‫منابع طبيعي مشترک بين‬ ‫دو يا چند دولت» است‪.‬‬ ‫اين قطعنامه از دولت‌هاي‬ ‫عضو سازمان ملل متحد‬ ‫مي‌خواهد که «توجه کافي‬ ‫به استانداردهاي بين‌المللي‬ ‫براي حفظ و بهره برداري‬ ‫هماهنگ از منابع طبيعي‬ ‫مشترک بين دو يا چند‬ ‫کشور» کنند‪.‬‬ ‫اين امر متعاقبا در ماده‬ ‫‪ 3‬منشور حقوق و تکاليف‬ ‫دولت ها در قطعنامه ‪3281‬‬ ‫مجمع عمومي سازمان ملل‬ ‫متحد نيز درج شده است‪.‬‬ ‫در اين اسناد اشاره شده‬ ‫که در مسأله بهره برداري‬ ‫از منابع طبيعي که بين‬ ‫دو يا چند کشور مشترک‬ ‫است‪ ،‬هر کشور بايستي‬ ‫بر اساس سيستم اطالع‬ ‫رساني و مشورت قبلي جهت رسيدن به حداکثر ميزان بهره‬ ‫گيري از اين منابع بدون لطمه زدن به منافع مشروع ديگران‬ ‫اقدام نمايد‪.‬‬

‫چند نکته‬

‫قطر صاحب بخش بزرگتري از منابع مشترک گازي بين‬ ‫ايران و قطر (پارس جنوبي‪ /‬گنبد شمالي) است‪.‬‬ ‫تأخير ايران در بهره گيري از منابع مشترک گازي و توليد‬ ‫سطح پائين ايران از اين منابع با استفاده از تکنولوژي‌هاي‬ ‫فرسوده‪ ،‬منجر به مهاجرت بخش مهمي از سهم ايران به‬ ‫طرف قطري اين ذخائر مي‌شود‪.‬‬ ‫هيچگونه مکانيسم فني براي جلوگيري از انتقال سهم‬ ‫ايران به قسمت ديگر و متوقف کردن بهره گيري از اين منابع‬ ‫ايران به نفع قطر وجود ندارد‪.‬‬ ‫قطر با استفاده از فن‌آوري آمريکا و کره جنوبي در زمينه‬ ‫گاز طبيعي مايع به موقعيت برتري در اين زمينه دست يافته‬ ‫است ولي نمي‌تواند آن را با ايران شريک شود‪ .‬حتي روسيه‬ ‫که از صادر کنندگان عمده گاز طبيعي است به اين فن‌آوري‬ ‫نياز دارد‪.‬‬ ‫هيچگونه تعهدات الزام‌آور حقوقي و قراردادي براي‬ ‫همکاري قطر با ايران در خصوص استفاده از منابع مشترک‬ ‫وجود ندارد و دو طرف قراردادي در اين زمينه خاص ندارند‪.‬‬ ‫تعهدات کلي براي همکاري در کنوانسيون ‪1982‬‬ ‫حقوق درياها و در بخش‌هائي که مرتبط با توسعه فالت قاره‬ ‫و مناطق انحصاري اقتصادي دولت‌هاست ذکر شده است‪.‬‬ ‫اين مواد اشاره دارند که دولت‌ها در سايه روحيه‌ تفاهم و‬ ‫همکاري‪ ،‬هرگونه تالشي به عمل خواهند آورد که به توافقات‬ ‫اوليه عملي برسند و نيز در مرحله بعدي‪ ،‬راه را براي حصول‬ ‫توافق نهائي هموار کنند و اين توافقات لطمه‌اي به تحديد‬ ‫حدود نهائي آنها نخواهد زد‪.‬‬ ‫ماده ‪ 123‬کنوانسيون ‪ 1982‬حقوق درياها اهميت‬ ‫خاصي براي ايران و دول ديگر حاشيه خليج فارس دارد‪.‬‬ ‫اين ماده مقرر مي‌دارد که «دولت‌هاي حاشيه درياهاي بسته‬ ‫و نيمه بسته (که خليج فارس بطور دقيق با تعاريف مربوط‬ ‫به اين نوع مناطق آبي مطابقت دارد) با يکديگر براي اعمال‬ ‫حقوق خود و انجام تکاليف خود بر اساس اين کنوانسيون‬ ‫همکاري خواهند کرد‪».‬‬ ‫قطر با استفاده از تکنولوژي پيشرفته گاز طبيعي مايع‪،‬‬ ‫اکنون به صورت يکي از صادرکنندگان اصلي گاز طبيعي‬ ‫درآمده است و ايران‪ ،‬با وجود داشتن مقام اول جهان از‬ ‫لحاظ ذخائر گاز طبيعي‪ ،‬به دليل مسائل متعدد (نياز به‬ ‫سرمايه‌گذاري‪ ،‬دانش فني و تحريم‌هاي عليه ايران) نقش‬ ‫خاصي در صدور گاز طبيعي بازي نمي‌کند‪.‬‬ ‫شرکت ايران در برنامه‌هاي مهم نقل و انتقال گاز‬ ‫طبيعي‪ ،‬تا حد زيادي در گرو حل و فصل مسائل سياسي و به‬ ‫خصوص سرنوشت روابط ايران و امريکا است‪.‬‬ ‫در شرايطي که اروپا به طور جدي در فکر کاهش اتکا‬ ‫به منابع گاز روسيه است و ايران بالقوه جايگزين خوبي‬ ‫است‪ ،‬اما به عقيده کارشناسان تا زماني که مسائل ايران با‬ ‫دولت‌هاي تاثيرگذار جهان حل و فصل نشود‪ ،‬دورنماي تغير‬ ‫وضعيت ايران در اين زمينه تاريک است‪.‬‬


‫‪19‬‬

‫‪July 2014‬‬

‫گزارشي از بازداشتگاه ورزا‬

‫تير ‪1393‬‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫تاکيد گروه ‪ 1+5‬بر دستيابي‬ ‫به توافق نهايي با ايران‬ ‫مايکل مان‪ ،‬سخنگوي خانم اشتون‪ ،‬در اين زمينه گفت‬ ‫که گروه پنج به عالوه يک «در اين نشست قصد خود را مبني‬ ‫بر دستيابي به توافق با ايران تا روز ‪ 20‬جوالي مورد تاکيد‬ ‫قرار داد‪».‬‬ ‫دور ششم گفت‌وگوهاي ميان اين گروه و ايران قرار است‬ ‫با حضور کاترين اشتون و محمد جواد ظريف‪ ،‬وزير امور خارجه‬ ‫ايران‪ ،‬در وين از سر گرفته شود و به مدت دو هفته ادامه داشته‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫دور پنجم مذاکرات دو طرف نتيجه چنداني در بر نداشت‬ ‫و گزارش شده که اختالفات درباره نحوه حل و فصل ابهامات‬ ‫برنامه هسته‌اي ايران و نوشتن توافقنامه نهايي همچنان باقي‬

‫عرصه سوم‬ ‫برخورد با دختران و زنان جوان در خيابان‌هاي شهر به‬ ‫بهانه مبارزه با بدحجابي بار ديگر به بهانه فرا رسيدن فصل‬ ‫گرما آغاز شده است‪ .‬گزارش‌هاي رسيده از نقاط مختلف ايران‬ ‫نشان مي‌دهد که پليس امنيت بار ديگر با بازداشت زنان به‬ ‫شيوه‌هاي تحقيرآميز در تالش است تا وضعيت حجاب در کشور‬ ‫را کنترل کند‪.‬‬ ‫غنچه قوامي ‌يکي از دختران بازداشت شده به اتهام‬ ‫بدحجابي‪ ،‬پس از آزادي گزارش متفاوتي از آن چه گذشته است‬ ‫را در صفحه «فيس بوک» خويش منتشر کرده است‪.‬‬ ‫اين دختر جوان‪ ‬گزارش‪ ‬خويش را اين گونه آغاز مي‌کند‪:‬‬ ‫«غنچه قوامي‪ ،‬فرزند هوشنگ‪ ،‬شماره شناسنامه ‪،5784‬‬ ‫متهم بدحجابي‪ ‬شماره ‪ 91‬روز ‪ 17‬خرداد سال ‪ 1393‬هستم‪.‬‬ ‫وارد سالن که مي‌شوم جا مي‌خورم‪ .‬اکثر چهره‌ها خندان و‬ ‫خونسردند و خبري از زنان و دختران گريان و مضطرب‪ ،‬که‬ ‫تا چند سال پيش به وفور در وزرا ديده مي‌شد نيست‪ .‬يکي در‬ ‫نهايت آرامش خوابيده است‪ ،‬ديگري کتاب مي‌خواند‪ .‬دو دوست‬ ‫قديمي‌که بعد از مدتها همديگر را اينجا پيدا کرده‌اند يکديگر را‬ ‫بغل مي‌کنند و سرخوشانه مشغول گفت و گو مي‌شوند‪ .‬دختري‬ ‫که برگه خروجش را گرفته و آماده رفتن است مي‌گويد دوست‬ ‫پسرش آمده دنبالش‪ ،‬رژ لب صورتيش را تجديد مي‌کند و از‬ ‫سالن خارج مي‌شود‪».‬‬ ‫غنچه سپس به بگو مگوهاي ميان دختران و زنان حاضر در‬ ‫بازداشتگاه وزرا با ماموران اشاره مي‌کند و مي‌نويسد‪« :‬ماموري‬ ‫که مسئول گرفتن موبايل‌هاست‪ ،‬هر از گاهي داد مي‌زند و حرص‬ ‫مي‌خورد‪ .‬يکي از دخترها با خنده مي‌گويد‪ ،‬خانم حرص نخور‪،‬‬ ‫پوستت خراب ميشه‪ ،‬موهات سفيد ميشه‪ ،‬حيفه‪».‬‬ ‫مامور موبايل به زن ديگري تذکر مي‌دهد که بنشيند‪ .‬زن‬ ‫مي‌گويد‪« ،‬نمي‌خوام بشينم‪ ،‬به تو چه!» مامور گرفتن تعهد نيم‬ ‫ساعتي يک بار چنان ضجه‌هايي مي‌زند که تارهاي صوتيش کم‬ ‫مانده پاره شود‪ .‬کسي از او حساب نمي‌برد و براي همين کالفه‬ ‫است‪ .‬يکي از زن‌ها لفظي با او درگير مي‌شود‪ .‬دختري با صداي‬ ‫بلند به او مي‌گويد آنقدر داد بزن تا سکته کني‪.‬‬ ‫دختر نوجواني که ‪ 18‬سالش هم نيست با مامور موبايل‬ ‫بگو مگو مي‌کند‪ .‬مامور مي‌گويد‪« :‬تو» نه‪ ،‬منو بايد «شما» خطاب‬ ‫کني‪ .‬دخترک مي‌گويد‪« :‬همانطور که خطابم مي‌کني خطابت‬ ‫مي‌کنم‪».‬‬ ‫غنچه از سوي ديگر حال و روز زني را تصوير مي‌کند که‬ ‫گريان است چون نگران کودک شيرخواره‌اش است‪ .‬زني باردار‬ ‫نيز آنجاست که حال فيزيکي چندان خوشي ندارد‪.‬‬ ‫غنچه سپس روايت برخورد ماموران با خودش را روايت‬ ‫مي‌کند‪« :‬مامور برگه خروج اسمم را صدا مي‌زند‪ .‬تا به او برسم‬ ‫چند باري اسمم را فرياد زده است‪ .‬غنچه تويي؟ کري؟ چرا داد‬ ‫نمي‌زني بفهمم اينجايي؟»‬ ‫من‪« :‬شغل و وظيفه تو داد زدنه من لزومي‌نداره داد بزنم‪».‬‬ ‫او‪« :‬به شغل من تيکه مي‌ندازي؟ من به شغلم افتخار‬ ‫مي‌کنم‪ .‬به خودم مي‌بالم که مامور پليس امنيت اين کشورم‪».‬‬ ‫من‪« :‬براي شغلت احترامي ‌قائل نيستم‪ ،‬اما دلم براتون‬ ‫مي‌سوزه‪ .‬ما اينجا نهايتا چند ساعت وقت تلف مي‌کنيم‪ ،‬حرف‬ ‫مي‌زنيم‪ ،‬کتاب مي‌خونيم‪ ،‬نگاه کن داريم مي‌خنديم‪ ،‬شماييد که‬ ‫اينطور حرص مي‌خوريد و اعصاب و حنجره‌تون رو هدر مي‌ديد‪».‬‬ ‫او‪« :‬يادت نره کارت گير منه‪ ،‬حاال برو بشين ببين کي‬ ‫مي‌ري بيرون‪».‬‬ ‫برگه‌ام را نمي‌دهد‪ .‬با خيال راحت مي‌روم پي کارم‪ .‬از‬ ‫اعتماد به نفس‪ ،‬شجاعت و مقاومت زن‌ها چنان به وجد آمده‌ام‬

‫که بدم نمي‌آيد بيشتر بمانم و اتفاقات را ثبت کنم‪.‬‬ ‫او سپس به گفت و گوي دو مامور‪ ‬درباره تنها زن‬ ‫ترنسکشوالي که در ميان آنها است اشاره مي‌کند که با تمسخر‬ ‫مي‌گويند‪« :‬ديدي مانتوي کوتاه قرمز پوشيده بود؟ رد که مي‌شد‬ ‫بهش گفتم ااي‪ ،‬گفت چيه مگه تا حاال دوجنسه نديدي؟ منم‬ ‫گفتم چرا ديدم ولي به چندشي تو نديدم» و با هم مي‌خندند‪».‬‬ ‫گزارش غنچه از آن چه در وزرا گذشته است از‬ ‫عکسبرداري ماموران از متهمين بدحجابي ادامه مي‌يابد‪« :‬مامور‬ ‫عکاسي از متهمين بد حجابي به نوبت عکس مي‌گيرد‪ .‬باورم‬ ‫نمي‌شود که عده‌اي با خنده جلوي دوربين مي‌روند‪ .‬انگار که‬ ‫براي عکس يادگاري‪ .‬از تصور قيافه کسي که بعدا اين عکس‌ها‬ ‫را نگاه مي‌کند خنده‌ام مي‌گيرد‪ .‬دختر بغل دستي مي‌گويد‪ ،‬ما‬ ‫که حجابمون عقب‌تر اگه نره به هيچ وجه‪ ،‬حتي يک سانت هم‬ ‫جلوتر نمياد‪ .‬کاش دوربينش را مي‌شکونديم‪».‬‬ ‫وضعيت جسماني غنچه البته مساعد نيست‪ .‬دو روز است‬ ‫که نخوابيده و از صبح جز يک چايي چيزي نخورده است‪.‬‬ ‫احساس مي‌کند فشار خونش افت کرده است‪ .‬به سختي‬ ‫از طريق مامورها به مادرش پيغام مي‌دهد که چيزي برايش‬ ‫بفرستد‪ .‬اما مامور برگه خروج نمي‌گذارد خوراکي‌ها به دستش‬ ‫برسد‪.‬‬ ‫نيم ساعت مي‌گذرد تا اينکه مامور زن صدايش مي‌کند‪،‬‬ ‫«فقط به احترام پدرت گذاشتم بري‪ ».‬غنچه بي‌محابا در پاسخ‬ ‫به او مي‌گويد‪« ،‬طرف تو من بودم که همچنان احترامي ‌برات‬ ‫قائل نيستم‪ ،‬در ضمن شيفتت تمام شده و مي‌خواهي از ما‬ ‫خالص شوي اگرنه مطمئنم احترام پدري که مرا بزرگ کرده‬ ‫را عمرا نمي‌فهمي‪».‬‬ ‫صداي فرياد دختري از بيرون سالن مي‌آيد‪ .‬غنچه مي‌شنود‬ ‫که ماموران مرد با او درگير شده‌اند‪ .‬دختر ساختمان را روي‬ ‫سرش گذاشته است‪ .‬دو مامور او را به داخل سالن مي‌آورند‪ .‬هم‬ ‫چنان فرياد مي‌زند‪« :‬مامان منو به خاطر بد حجابي گرفتين؟ …‬ ‫مامان ‪ 50‬ساله منو؟ زن ‪ 50‬ساله رو‪»....‬‬ ‫غنچه بيرون مي‌آيد‪ .‬مادرش بيرون پشت در ايستاده‪.‬‬ ‫يک ساعت قبل با سرهنگي درگيري لفظي پيدا کرده است‪.‬‬ ‫گويا سرهنگ به دختري اشاره کرده و گفته‪« ،‬نگاه کنين‪،‬‬ ‫نصف سينه‌هاش بيرونه» مادرش هم مي‌گويد به چه حقي به‬ ‫سينه‌هاي مردم زل مي‌زند‪ .‬سرهنگ مي‌گويد‪« ،‬وقتي دخترت را‬ ‫تحويلت ندادم مي‌فهمي‌چطور بايد حرف بزني‪ ».‬مادر غنچه هم‬ ‫مي‌ترسد و بيرون مي‌ايستد‪.‬‬ ‫پدر و مادري که ماموران‪ ،‬دخترشان که قصد فرار داشته‬ ‫را کتک زده‌اند‪ ،‬خيال کوتاه آمدن ندارند‪ .‬ساعت کاري ماموران‬ ‫تمام شده و کم کم بيرون مي‌آيند‪ ،‬پدر و مادرهاي نگران پشت‬ ‫در‪ ،‬با صداي بلند هر چه مي‌خواهند نثارشان مي‌کنند‪« ،‬يک روز‬ ‫به دست و پاي تک تک ما مي‌افتيد‪».‬‬ ‫نغمه مي‌نويسد که بارها در مقابل بزرگ‌نمايي فمينيسم‬ ‫روزمره زنان ايراني و اغراق در بازنمايي آن به عنوان شکلي‬ ‫از مبارزه اجتماعي موضع گرفته است‪ .‬چرا که اين بزرگ‌نمايي‬ ‫ضرورت تحرک‌هاي جمعي مستمر‪ ،‬استراتژيک و سازماندهي‬ ‫شده را ناديده مي‌گيرد‪.‬‬ ‫غنچه سرپيچي زنان از سياست‌هاي حکومتي را در خالل‬ ‫فعاليت‌هاي روزمره‪ ،‬عامل شکل‌گيري هويت‌هايي مي‌داندکه‬ ‫زمينه را براي ايجاد کنش‌هاي جمعي در فرصت‌هاي مناسب‬ ‫فراهم مي‌کند‪.‬‬ ‫به باور غنچه مقاومت‌هاي پراکنده و عموما احساسي‪ ،‬فارغ‬ ‫و فراتر از نيت آنها‪ ،‬مهم‌ترين ابزار ايجاد هويت‌هاي جمعي‬ ‫است‪.‬‬

‫‪19‬‬

‫است‪.‬‬ ‫آقاي ظريف اظهار داشت‪ ،‬در حالي که ايران «پيشنهادهاي‬ ‫معقولي» را ارائه داده است‪ ،‬تقاضاهاي گروه پنج به عالوه يک‪،‬‬ ‫روند گفت‌وگوها را به مخاطره انداخته است‪.‬‬ ‫خبرگزاري ايرنا از وزير امور خارجه جمهوري اسالمي نقل‬ ‫و قول کرده که در ديدار با يک مقام وزارت خارجه کوبا گفته‬ ‫است‪« :‬ايران آماده رسيدن به راه حل است و در اين رابطه‬ ‫پيشنهادهاي معقولي ارائه داده است اما ممکن است طرف مقابل‬ ‫با زياده‌خواهي مانع توافق شود که در آن صورت مانع به بن‬ ‫بست رسيدن مذاکرات براي دنيا مشخص خواهد شد‪».‬‬ ‫گروه پنج به عالوه يک نگران دستيابي ايران به دانش الزم‬ ‫براي ساخت بمب هسته‌اي است‪ ،‬اين در حالي است که تهران‬ ‫مي‌گويد برنامه اتمي‌اش ماهيت صلح‌آميز دارد‪.‬‬ ‫دو طرف در آذرماه پارسال به توافقي موقت دست يافتند‬ ‫که بر اساس آن ايران ميزان غني‌سازي اورانيوم را به زير پنج‬ ‫درصد کاهش داد و گروه پنج به عالوه يک نيز تحريم‌ها عليه‬ ‫تهران را اندکي تعديل کرد‪.‬‬


‫‪20‬‬

‫تظاهرات هواداران عبداهلل‬ ‫عبداهلل در اعتراض به‬ ‫تقلب در انتخابات‬ ‫هزاران تن از هواداران گروه انتخاباتي اصالحات و‬ ‫همگرايي به رهبري عبداهلل عبداهلل‪ ،‬در اعتراض به آنچه‬ ‫«تقلب گسترده و سازمان‌يافته» در دور دوم انتخابات رياست‬ ‫جمهوري اين کشور مي‌خوانند‪ ،‬در چند نقطه از شهر کابل‬ ‫دست به تظاهرات زدند‪.‬‬ ‫متعرضان در پايان اين راهپيمايي در نزديکي کاخ‬ ‫رياست جمهوري افغانستان در چهارراه پشتونستان تجمع‬ ‫کردند و شعارهايي چون «راي ما‪ ،‬عزت ماست»‪« ،‬عامالن‬ ‫تقلب بايد محاکمه شوند»‪« ،‬قيام ما در برابر تقلب گسترده‬ ‫است» و «نتايج عملکرد کميسيون انتخابات را مردود‬ ‫مي‌شماريم» سر دادند‪.‬‬ ‫عبداهلل عبداهلل‪ ،‬يکي از دو نامزد دور دوم انتخابات‬ ‫رياست جمهوري افغانستان با احمد خان معاون اول خود‬ ‫در جمع معترضان حاضر شد و گفت که جلوي تقلب بايد‬ ‫گرفته شود‪.‬‬ ‫امراهلل صالح‪ ،‬رئيس پيشين امنيت ملي و عضو گروه‬ ‫انتخاباتي اصالحات و همگرايي‪ ،‬محمود کرزي برادر رئيس‬ ‫جمهور کرزي و صالح‌الدين رباني‪ ،‬رئيس شوراي عالي صلح‬ ‫نيز در جمع معترضان حاضر شدند‪.‬‬ ‫عبدالحکيم يکي از معترضان گفت که در اين تظاهرات‬ ‫شرکت کرده تا «از حق خود و از رايي که داده است تا آخرين‬ ‫قطره خون خود» دفاع کند‪.‬‬ ‫در غرب کابل در راهپيمايي ديگري محمد محقق معاون‬ ‫دوم عبداهلل در ميان معترضان در سخنراني کوتاهي از آنچه‬ ‫تقلب گسترده در انتخابات خواند شکايت کرد و گفت‪« ،‬تقلب‬ ‫سرکوب دموکراسي» است‪.‬‬ ‫خبرهايي هم از راه‌اندازي تظاهرات مشابه در واليت بلخ‬ ‫در شمال افغانستان گزارش شده است‪.‬‬ ‫تظاهرات در کابل که تا حوالي ظهر ادامه داشت جريان‬ ‫عادي ترافيک را مختل کرد و از سويي هم جنجال‌هاي‬ ‫انتخاباتي در روزهاي اخير مردم را نسبت به احتمال برپايي‬ ‫راهپيمايي‌هاي خشونت‌آميز نگران کرده است‪.‬‬ ‫احمد ضياء مسعود‪ ،‬عضو تيم انتخاباتي اشرف غني‬ ‫احمدزي‪ ،‬از اعتراضات مدني که در کابل به راه افتاده انتقاد‬ ‫کرد و گفت که برپا کردن خيمه‌ها در خيابان‌ها‪« ،‬سبب آزار و‬ ‫اذيت مردم کابل شده و مشکالت ترافيکي به بار آورده است‬ ‫و برخي از کساني که در اين خيمه‌ها جمع شده‌اند‪ ،‬مردم را‬ ‫لت و کوب کرده‌اند‪».‬‬ ‫دور دوم انتخابات رياست جمهوري حاال به يکي از‬ ‫جنجالي‌ترين موضوعات افغانستان بدل شده است‪.‬‬ ‫کميسيون مستقل انتخابات افغانستان قرار است به‬ ‫زودي نتايج ابتدايي اين انتخابات را اعالم کند‪ ،‬اما پيش‬ ‫از اعالم اين نتايج عبداهلل عبداهلل نامزد معترض دور دوم‬ ‫انتخابات‪ ،‬مقام‌هاي کميسيون انتخابات و مسئوالن محلي‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫حکومتي را به تقلب گسترده و‬ ‫سازمان يافته به نفع نامزد رقيب‬ ‫متهم کرده و گفته است که بايد‬ ‫آراي پاک از ناپاک جدا شود‪.‬‬ ‫آقاي عبداهلل گفت که تا‬ ‫برآورده شدن کامل خواسته‌هايش‬ ‫از کميسيون انتخابات افغانستان‪،‬‬ ‫تمام روابط تيم انتخاباتي خود را‬ ‫با اين کميسيون به حالت تعليق‬ ‫درمي‌آورد‪.‬‬ ‫اما اشرف غني احمدزي‪ ،‬رقيب‬ ‫آقاي عبداهلل در دور دوم انتخابات‬ ‫رياست جمهوري افغانستان‪ ،‬گفته‬ ‫است آرايي که به او داده شده‬ ‫«پاک» است و از رقيبش خواسته‬ ‫تا به روند انتخابات بازگردد و‬ ‫اعتراض‌هايش را از مرجع قانوني‬ ‫آن پي‌گيري کند‪.‬‬ ‫اما ستاد انتخاباتي عبداهلل عبداهلل گفته که «تقلب‬ ‫گسترده بوده و اگر آراي تقلبي از واقعي جدا شود‪ ،‬تاثير‬ ‫بسياري بر نتيجه انتخابات خواهد گذاشت‪».‬‬ ‫مسئوالن کميسيون مستقل انتخابات نيز گفته‌اند که با‬ ‫هر دو نامزد در تماس هستند و براي حل مشکالت به ميان‬ ‫آمده تالش مي‌کنند‪ .‬اين کميسيون همچنين اعالم کرده که‬ ‫آراي ده‌ها محل راي‌گيري را به دليل وجود سوء ظن درمورد‬ ‫آنها به بازشماري و تفتيش گذاشته است‪.‬‬ ‫دفتر سياسي سازمان ملل متحد در کابل نيز از نامزدان‬ ‫انتخابات رياست جمهوري اشرف غني احمدزي و عبداهلل‬ ‫عبداهلل خواسته که براي حل بن‌بست سياسي به صورت‬ ‫مشترک تالش کنند‪.‬‬

‫جنگ شديد ميان سربازان‬ ‫پاکستاني و ارتش افغان‬ ‫در واليت هلمند‬

‫وزارت دفاع افغانستان رسمًا تاييد کرد که نظاميان‬ ‫پاکستاني در کنار طالبان در واليت هلمند با ارتش افغان‬ ‫مي‌جنگند‪.‬‬ ‫اين وزارت اعالم کرده است که اسناد و مدارک موجود‬ ‫نشان مي‌دهد که بيش از چهار هزار جنگجويان در واليت‬ ‫هلمند افغانستان در مقابل ارتش افغان مي‌جنگند که بيشتر‬ ‫آنان را سربازان پاکستاني تشکيل مي‌دهند‪.‬‬ ‫مقام‌هاي وزارت دفاع افغانستان مي‌گويند که حمالت‬ ‫طالبان در پنج ولسوالي واليت هلمند ازسوي استخبارات‬ ‫نظامي پاکستان طرح‌ريزي شده است‪.‬‬ ‫در همين حال‪ ،‬صديق صديقي‪ ،‬سخنگوي وزارت داخله‬ ‫(کشور) افغانستان در يک نشست خبري گفت‪ ،‬هزاران‬ ‫جنگجوي طالب که نظاميان پاکستاني نيز در ميان آنان‬ ‫هستند‪ ،‬در نبردها در ولسوالي سنگين و ديگر ولسوالي‌هاي‬ ‫هلمند دخيل هستند‪.‬‬ ‫صديقي افزود‪ ،‬يافته‌هاي استخباراتي پليس هلمند‬ ‫نشان مي‌دهد نزديک به چهار هزار جنگجو هم‌اکنون در پنج‬ ‫ولسوالي هلمند در برابر نيروهاي امنيتي کشور مي‌جنگند‪.‬‬

‫جنگ ميان طالبان و ارتش افغان در واليت چند روزي است‬ ‫که ادامه دارد و تا کنون تلفات سنگيني بر دو جانب وارد‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫عبدالقيوم باقيزوي فرمانده پليس واليت هلمند تاييد‬ ‫کرد که در جريان پنج روز درگيري در ولسوالي‌هاي سنگين‪،‬‬ ‫موسي قلعه‪ ،‬کجکي و نوزاد اين واليت‪ 100 ،‬سرباز امنيتي‬ ‫و ‪ 60‬غيرنظامي کشته و زخمي شده‌اند‪ .‬باقيزوي افزود‪ ،‬در‬ ‫اين درگيري ‪ 106‬طالب کشته و بيش از ‪ 200‬طالب ديگر‬ ‫زخمي گرديده‌اند‪.‬‬ ‫وزارت داخله (کشور) افغانستان تاييد کرده است که‬ ‫سربازان پاکستاني در لباس طالبان و غيرنظامي با ارتش‬ ‫افغان مي جنگند‪ .‬اما سفير پاکستان در کابل حضور سربازان‬ ‫پاکستاني در کنار طالبان در جنگ واليت هلمند را رد مي‌کند‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش‌ها‪ ،‬در حال حاضر جنگ شديد ميان‬ ‫گروه طالبان و ارتش افغان در ولسوالي‌هاي سنگين‪ ،‬موسي‬ ‫قلعه‪ ،‬کجکي و نوزاد واليت هلمند در جنوب افغانستان‬ ‫جريان دارد‪.‬‬

‫تصويب قانون‬ ‫منع پولشويي از سوي‬ ‫مجلس سنا‬

‫مجلس سناي افغانستان با اکثريت آرا اليحه قانون منع‬ ‫پولشويي و عوايد ناشي از جرايم را به تصويب رساند‪.‬‬ ‫به گزارش «العربيه»‪ ،‬هرچند شماري از اعضاي اين‬ ‫مجلس خواهان تعديل اين اليحه قانون بودند‪ ،‬اما بعد از‬ ‫گفتگوهاي زياد سرانجام اين اليحه قانون به تصويب رسيد‪.‬‬ ‫اين در حالي است که مجلس نمايندگان افغانستان نيز‬ ‫اليحه قانون منع پولشويي را در هشت فصل و هفتاد ماده‬ ‫تصويب کرد‪.‬‬ ‫حاال چند روز ديگر وقت است تا اين اليحه قانون را‬ ‫حامد کرزي رييس جمهوري افغانستان امضا نمايد و اگر اين‬ ‫کار صورت نگيرد افغانستان رسمًا در فهرست سياه جهاني‬ ‫قرار خواهد گرفت‪.‬‬ ‫بعد از امضا حامد کرزي‪ ،‬رييس بانک مرکزي افغانستان‬ ‫بايد اين قانون را در نشست جهاني نهاد اقدام مالي براي‬ ‫مبارزه با پولشويي که در پاريس برگزار مي‌شود ارايه کند‪،‬‬ ‫تا افغانستان از قرار گرفتن در فهرست سياه جهاني نجات‬ ‫يابد‪.‬‬ ‫مقام‌هاي افغان مي‌گويند پس از تصويب اين اليحه‪،‬‬ ‫روابط مالي بانک‌هاي افغانستان با بانک‌هاي جهاني که به‬ ‫حالت تعليق درآورده شده‪ ،‬از سر گرفته خواهد شد‪.‬‬

‫شهروندان افغانستان‬ ‫صاحب شناسنامه‬ ‫الکترونيکي مي‌شوند‬ ‫دولت افغانستان نخستين گام‌ها را براي توزيع‬ ‫شناسنامه‌هاي الکترونيک برداشته است‪.‬‬ ‫تيم‌هاي سه نفره وزارت داخله‪/‬کشور‪ ،‬خانه به خانه‬ ‫مي‌روند و شهروندان اين کشور را نام‌نويسي مي‌کنند‪ .‬آن‬ ‫طور که مسئوالن اين وزارت مي‌گويند‪ ،‬انتظار مي‌رود سه‬ ‫تا پنج سال ديگر‪ ،‬تمام شهروندان افغان صاحب شناسنامه‬ ‫معتبر الکترونيکي شوند‪.‬‬ ‫اين کار چند روزي است که از کابل‪ ،‬پايتخت افغانستان‬ ‫شروع شده است و طي آن هم‌زمان دو کار انجام مي‌شود؛‬ ‫سرشماري و توزيع شناسنامه‌هاي الکترونيکي‪.‬‬ ‫بيشتر مجريان اين برنامه‪ ،‬جوانان تحصيلکرده هستند‪.‬‬ ‫آنان روزانه بيش از يک هزار و پانصد نفر را نام نويسي‬ ‫مي‌کنند و نام و مشخصات آنها را بر اساس شناسنامه‌هاي‬ ‫قديمي‌شان در فرم‌هاي جديد ثبت مي‌کنند‪ .‬مردم کابل از‬ ‫اين برنامه استقبال کرده‌اند‪.‬‬ ‫افغان‌ها در سال‌هاي جنگ مدرک معتبر شناسايي‬

‫‪20‬‬

‫نداشتند‪ .‬توزيع تذکره در چند مرحله‪ ،‬از سوي چند مرجع‬ ‫و با چند رنگ انجام شده و هزاران شهروند افغانستان هم‬ ‫براي فرار از کاغذبازي‌هاي معمول اداري‪ ،‬شناسنامه‌هاي‬ ‫کاغذي جعلي براي خود درست کرده‌اند‪.‬‬ ‫گل رحمان احمدزي‪ ،‬مسوول فني در بخش توزيع‬ ‫شناسنامه‌هاي الکترونيکي مي‌گويد که با اجراي اين برنامه‪،‬‬ ‫مي‌خواهند سر و ساماني به اين وضع بدهند‪.‬‬ ‫پس از مرحله نام‌نويسي‪ ،‬مشخصات بيشتري از‬ ‫افراد ثبت مي‌شود؛ مانند اثر انگشت‪ ،‬بيومتريک و تصوير‬ ‫ديجيتالي‪ .‬اين مشخصات سپس وارد بانک اطالعاتي وزارت‬ ‫مخابرات مي‌شود که از طريق يک شبکه ويژه‌ اينترنتي به‬ ‫وزارت داخله و مراکز ثبت نام وصل شده‌است‪.‬‬ ‫مقامات مي‌گويند در کابل ‪ 10‬مرکز ثبت نام فعال وجود‬ ‫دارد که کار در آنها از مدتي به اين سو به شدت جريان دارد‪.‬‬ ‫ماشين‌هاي چاپ وزارت داخله هم که به اين سيستم واحد‬ ‫شناسنامه‌هاي الکترونيکي وصل است‪ ،‬آماده فرمان هستند‪.‬‬ ‫آنان مي‌گويند همه چيز آماده است و پس از آنکه کار‬ ‫نام‌نويسي شهروندان به قدر کافي پيش رفت‪ ،‬مرحله چاپ‬ ‫شناسنامه‌ها آغاز خواهد شد‪.‬‬ ‫برنامه توزيع شناسنامه‌هاي الکترونيکي که سه تا پنج‬ ‫سال طول خواهد کشيد‪ ،‬بيش از ‪ 120‬ميليون دالر هزينه در‬ ‫بر دارد و براي اجراي آن هم حدود يک هزار نفر استخدام‬ ‫شده‌اند‪.‬‬

‫افغانستان‬ ‫مشابه‬ ‫عراق‬ ‫نخواهد شد‬ ‫بلند‌پايه‌‌ترين افسر ارتش بريتانيا در افغانستان‬ ‫مي‌گويد عقيده ندارد افغانستان بعد از خروج نيروهاي‬ ‫بين‌المللي مثل عراق دچار درگيري‌هاي فرقه‌اي شود‪.‬‬ ‫ژنرال جان لوريمر گفته است که شرايط در عراق و‬ ‫افغانستان کامال با هم متفاوتند‪.‬‬ ‫لرد ريچارد فرمانده سابق ارتش بريتانيا هشدار داده‬ ‫است که ممکن است جنگ در افغانستان تکرار شود‪ .‬اما‬ ‫ژنرال لوريمر که معاون فرمانده نيروهاي ناتو در افغانستان‬ ‫است مي‌گويد مطمئن است که افغانستان بعد از خروج‬ ‫نيروهاي خارجي امنيت خواهد داشت و نيروهاي ملي ارتش‬ ‫افغانستان‪ ،‬در مقايسه با نيروهاي عراقي بهتر آموزش‬ ‫ديده‌اند و از پس خطرات شورشيان خيلي بهتر برخواهند‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫ژنرال لوريمر عملکرد نيروهاي افغان در طول انتخابات‬ ‫را تحسين کرد‪ .‬او گفت فکر نمي‌کند مقايسه ارتش‬ ‫افغانستان و عراق کار درستي باشد و کمکي به ماجرا بکند‪،‬‬ ‫«شرايط خيلي با هم فرق مي‌کنند‪ ،‬زمينه‌ها متفاوتند‪ ،‬فکر‬ ‫مي‌کنم موضوع مهم حضور نيروهاي بين‌المللي در افغانستان‪،‬‬ ‫آموزش آنها به نيروهاي افغان‪ ،‬مشاوره و آزمايش نيروهاي‬ ‫امنيت ملي افغانستان بوده است‪ .‬افغان‌ها مي‌خواهند که‬ ‫جامعه بين‌المللي اينجا باقي بماند‪».‬‬ ‫جامعه بين‌المللي تا سال ‪ 2017‬ميالدي ساالنه چهار‬ ‫ميليارد دالر را براي امنيت افغانستان در نظر گرفته و چهار‬ ‫ميليارد دالر هم ساالنه صرف توسعه افغانستان خواهد شد‬ ‫تا به ثبات و امنيت بلند‌مدت کشور کمک کند‪.‬‬ ‫چند هفته پيش حامد کرزي رئيس‪‌‎‬جمهوري افغانستان‪،‬‬ ‫ادعاهاي مربوط به اينکه گروه‌هاي مرتبط با القاعده‬ ‫مي‌خواهند به کشور برگردند و شرايطي مشابه عراق را‬ ‫ايجاد کنند رد کرد‪.‬‬ ‫ولي لرد ريچارد‪ ،‬فرمانده سابق ارتش بريتانيا که سال‬ ‫گذشته به عنوان فرمانده نيروهاي دفاعي بازنشسته شد‪،‬‬ ‫هشدار داد که جنگ ممکن است در افغانستان تکرار شود‪،‬‬ ‫مگر آنکه کمک‌هاي مورد نياز‪ ،‬به دولت اين کشور داده شود‪.‬‬ ‫لرد ريچارد گفته است‪ ،‬براي من اين زنگ خطر است‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪21‬‬ ‫که اگر ما به تعهد خودمان به مردم افغانستان احترام‬ ‫نگذاريم‪ ،‬مي‌ترسم آنچه که در سوريه و عراق شاهد آن‬ ‫هستيم سال آينده در افغانستان تکرار شود و ما بايد روي‬ ‫اين مساله متمرکز باشيم‪.‬‬

‫بيش از ‪ 60‬درصد‬ ‫پناهجويان افغان در ايران‬ ‫باسواد هستند‬

‫نماينده کميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور‬ ‫پناهندگان در ايران گفته است که ايران پس از لبنان و‬ ‫پاکستان سومين کشوري است که بيشترين پناهنده را دارد‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رسمي ايران (ايرنا)‪ ،‬سيوانکا‬ ‫جاناپاال ايران را يکي از مهم‌ترين شرکاي اجرايي‬ ‫کميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان‬ ‫خواند‪ ،‬ولي بدون آن که به رقمي درباره تعداد پناهجويان‬ ‫افغان در ايران اشاره‌اي کند‪ ،‬گفت اين کشور در سال ‪2014‬‬ ‫ميالدي ميزبان تعداد زيادي از پناهجويان تبعه افغانستان‬ ‫بوده است‪.‬‬ ‫او گفته ميزان باسوادي پناهندگان افغان در ايران از ‪6‬‬ ‫درصد در سال ‪ 1358‬به بيش از ‪ 60‬درصد در سال ‪1392‬‬ ‫رسيده است و اين روند را از دستاوردهاي ايران در حمايت‬ ‫از پناهندگان ارزيابي کرده است‪.‬‬ ‫ايرنا به نقل از عزيز کاظمي‪ ،‬مديرکل امور اتباع و‬ ‫مهاجرين وزارت کشور ايران گزارش کرده است که در‬ ‫مجموع ‪ 950‬هزار نفر از اتباع افغانستان به عنوان پناهنده‬ ‫در ايران زندگي مي‌کنند که از اين تعداد هم‌اکنون ‪ 320‬هزار‬ ‫نفر دانش‌آموز و ‪ 11‬هزار نفر دانشجو هستند‪.‬‬ ‫آقاي کاظمي گفته است که نزديک به ‪ 32‬هزار نفر از‬ ‫اتباع عراق هم به عنوان پناهنده در ايران زندگي مي‌کنند‪.‬‬ ‫وي اضافه کرد آماري درباره اتباع غيرمجاز در ايران وجود‬ ‫ندارد‪ ،‬ولي برآورد شده است حدود ‪ 800‬هزار نفر از اتباع‬ ‫افغانستان به‌طور غيرمجاز در ايران به سر مي‌برند‪.‬‬ ‫طبق قوانين ايران‪ ،‬آن دسته از اتباع افغانستان که‬ ‫به صورت رسمي و با مدارک مورد تاييد‪ ،‬به عنوان پناهنده‬ ‫در آن کشور زندگي مي‌کنند‪ ،‬از خدماتي همچون آموزش‬ ‫و پرورش برخوردارند‪ ،‬ولي کودکان خانواده‌هايي که بدون‬ ‫مدرک در ايران به سر مي‌برند اجازه ندارند به مدرسه بروند‪.‬‬ ‫در سال‌هاي اخير فعاالن اجتماعي سعي داشته‌اند با تشکيل‬ ‫کالس‌هاي درس غيررسمي‪ ،‬اين دسته از کودکان افغان را‬ ‫آموزش دهند‪.‬‬ ‫مديرکل امور اتباع و مهاجرين وزارت کشور ايران‬ ‫گفته است ‪ 97‬درصد پناهندگان در ايران بين مردم زندگي‬ ‫مي‌کنند و از بيشتر خدمات اجتماعي بهره‌مند هستند‪ ،‬در‬ ‫حالي که در بسياري از کشورهاي جهان پناهندگان بايد در‬ ‫کمپ‌هاي ويژه زندگي کنند‪.‬‬

‫زکيه و علي‪ ،‬زوج بامياني‪،‬‬ ‫از بند رها شدند‬

‫مقامات کميسيون حقوق بشر افغانستان تاييد کردند‬ ‫که خانم زکيه و محمدعلي دو جوان عاشق افغان از واليت‬ ‫باميان در مرکز افغانستان که يکي توسط پليس کابل‬ ‫بازداشت شده بود و ديگري در خانه امن پناه گرفته بود‪،‬‬ ‫دوباره آزاد شده‌اند‪.‬‬ ‫موسي محمودي‪ ،‬رئيس اجرائيه کميسيون حقوق‬ ‫بشر افغانستان گفته است که محمدعلي و زکيه اولين بار‬ ‫به کميسيون حقوق بشر افغانستان مراجعه کردند و چون‬ ‫موضوع آنان حقوقي بود‪ ،‬پرونده آنها به رئيس امور زنان‬ ‫واليت کابل راجع شد که متاسفانه اين کار به دستگيري آنها‬ ‫منجر شد‪.‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫نگاهي به مجموعه داستان‬

‫«چشم‌هاي سياه بهار»‬ ‫از قادر مرادي‬ ‫رضا محمدي‪ ،‬شاعر و نويسنده افغان‬

‫قادر مرادي‪ ،‬پرورده شهر اندخوي است‪ .‬شهري‬ ‫کوچک در حاشيه آمو دريا‪.‬‬ ‫اندخوي‪ ،‬تقريبا بزرگ‌ترين مرکز صنايع دستي‬ ‫افغانستان است‪ .‬نقره کاري‌هاي مردم اندخوي هنوز‬ ‫هم بي‌نظير است‪ .‬به عالوه لباس‌ها و آداب و رسومي که‬ ‫خاص همين شهر است‪ .‬از محدود شهرهاي اسالمي که‬ ‫زن در آن بي ترس از محتسبان شريعت آواز مي‌خواند و‬ ‫موسيقي و شعر و دانش و تجارت در آن بومي است‪.‬‬ ‫همين امروز‪ ،‬بخش قابل توجهي از شخصيت‌هاي‬ ‫سياسي و تاجران بزرگ و اهل فرهنگ افغانستان‪ ،‬از همين‬ ‫شهر در شمال افغانستان آمده‌اند‪ .‬براي اين‪ ،‬نويسنده اين‬ ‫شهر‪ ،‬راوي روياها و ذهن اجتماعي شگفتي است که در‬ ‫اين شهر مدت‌ها مکتوم بوده است‪.‬‬ ‫قادر مرادي‪ ،‬بر خالف همه مردم اندخوي‪ ،‬آدمي به‬ ‫شدت گوشه گير و منزوي و بدبين است‪ .‬اشتياق من براي‬ ‫ديدن او که سال‌ها يکي از محبوب‌ترين نويسندگان من‬ ‫بود خيلي طول کشيد‪ .‬در مجلسي در نزديکي آمستردام‪،‬‬ ‫من سخنران بودم و از همه سراغ او را مي‌گرفتم‪ .‬بعدها‬ ‫فهميدم که نويسنده محبوب من در بين مستمعين نشسته‬ ‫بوده و حتي برگزار کنندگان مجلس نيز نمي‌دانستند که‬ ‫او در مجلس بوده است‪ ،‬چون نام قادر مرادي را شنيده‬ ‫بودند اما هيچ وقت نديده بودند‪ ،‬فکر نمي‌کنم تا هنوز هم‬ ‫ديده باشند‪.‬‬ ‫مرادي به تازگي‪ ،‬تازه‌ترين داستان‌هايش را در‬ ‫مجموعه‌اي با نام‪« ،‬چشم‌هاي سياه بهار» در فرانسه‪،‬‬ ‫توسط نشر باميان‪ ،‬منتشر کرده است‪ .‬قصه‌هاي مرادي در‬ ‫اين کتاب‪ ،‬روايت نسلي از روشنفکران افغانستان است‬

‫او افزود که در ابتدا مشخص نبود که اين دو توسط چه‬ ‫کساني بازداشت شده‌اند و سپس مشخص شد که محمدعلي‬ ‫در بازداشت و زکيه در خانه امن نگهداري مي‌شود‪.‬‬ ‫او افزود که قضيه اين دو نفر توسط کميسيون حقوق‬ ‫بشر افغانستان به رئيس جمهور کرزي نيز اطالع داده‬ ‫شده بود‪ .‬آقاي محمودي گفت که بازداشت آنها کامال‬ ‫برخالف حقوق بشري بوده و هيچ‌گونه مجوز براي بازداشت‬ ‫محمدعلي داده نشده بود‪.‬‬ ‫رئيس اجرائيه کميسيون حقوق بشر افغانستان تاکيد‬ ‫کرد که کميسيون حقوق بشر به وزارت‌ها و نهادهاي مربوطه‬ ‫درباره حفاظت از جان اين زوج و تامين امنيت ايشان رسما”‬ ‫خبر خواهد داد‪.‬‬ ‫او درباره محل زندگي کنوني زکيه و محمدعلي گفت که‬ ‫کميسيون حقوق بشر در اين زمينه اطالع ندارد‪ ،‬ولي زکيه نيز‬ ‫عالقمندي به زندگي در خانه امن نداشت اما اطالع ندارد که‬ ‫از اين خانه بيرون شده يا خير؟‬ ‫زکيه و محمد علي يک بار ديگر هم در باميان بازداشت‬ ‫شده بودند‪ ،‬اما در نهايت با دخالت نهادهاي حقوق بشري‬ ‫آزاد شدند‪ .‬اما اين آزادي پايان داستان آنها نبود‪ ،‬بلکه‬ ‫وضعيت بدتر از گذشته شد و ناگزير پا به فرار گذاشتند‪.‬‬ ‫زکيه و محمدعلي حدود هشت ماه از محلي به محلي‬ ‫ديگر و کوه‌ها فرار مي‌کردند و داستان دلدادگي آنها بر سر‬ ‫زبان‌ها افتاد و رسانه‌هاي بين‌المللي ماجراي آن دو را دنبال‬ ‫کردند‪.‬‬ ‫روزنامه «نيويورک تايمز» اين دو را به «رومئو و ژوليت»‪،‬‬ ‫قهرمان نمايشنامه معروف شکسپير‪ ،‬تشبيه کرد‪.‬‬

‫که در طي حوادث سي سال اخير از افغانستان‪ ،‬خواسته يا‬ ‫ناخواسته تبعيد شده‌اند‪.‬‬ ‫داستان‌هاي قادر مرادي از تلخ‌ترين و بدبينانه‌ترين‬ ‫داستان‌هاي زبان فارسي‌اند‪ .‬در داستان‌هاي او‪ ،‬هواي تنفس‬ ‫هم مجاني نيست‪ .‬سربازان و دزدان در همه اجزاي عالم‬ ‫با تفنگ‌هايشان پنهان شده‌اند‪ .‬هر لحظه امکان دزدي‬ ‫شدن يا کشته شدن است بي اينکه دليلي يا دشمني باشد‪.‬‬ ‫وطن جغرافياي موهوم دوري است که فکر کردن به آن هم‬ ‫اندوهبار است‪.‬‬ ‫داستان اول کتاب‪ ،‬روايت مقتولي است از شيوه به قتل‬ ‫رسيدنش‪ .‬آدم کتاب خواني که در انتخاب بين خانواده يا‬ ‫کتاب‌هايش در آغاز سال‌هاي جنگ‪ ،‬کتاب‌هايش را ترجيح‬ ‫داده و حاال تنها در خانه‌اي بزرگ و متروک‪ ،‬براي انتقام‬ ‫جويي تنهايي‪ ،‬ورق ورق کتاب‌هايش را تکه تکه مي کند‪.‬‬

‫‪21‬‬

‫داستان مثل باقي داستان‌هاي اين کتاب بسيار راز‬ ‫آميز است‪ .‬از طرفي قصه‌اي واقعي است و از طرفي شرح‬ ‫مثالي از زندگي روشنفکرانه و بعد توصيف افغانستان در‬ ‫جنگ‪.‬‬ ‫اليه اليه بودن اثر مديون همين رازهاي نهفته در‬ ‫داخل قصه است‪ .‬داستان‌ها در عين حال روايتي از کابل‬ ‫ارايه مي‌کند‪ ،‬از دوران دلتنگي و حزن و خيابان‌هاي‬ ‫حزن‌آلود و بي‌کس‪.‬‬ ‫کساني که عشق را تجربه کرده‌اند و البته عشق‬ ‫در زمان جنگ را‪ ،‬مي‌دانند که چقدر پر از توهم است‬ ‫داشتن و بعد روايت اين حس‪ .‬معشوقي که از گوشه‌ها و‬ ‫زواياي مختلف زندگي چشم‌هايش به عاشق خيره است‪.‬‬ ‫معشوقي که از او راه گريز و گزيري نيست‪.‬‬ ‫دومين پديده‌اي که در کنار عشق در روزگار جنگ‬ ‫بسيار وهم آورست‪ ،‬مهاجرت است‪ .‬مهاجرت‪ ،‬جهان وهم‬ ‫است‪ .‬وهم روزهاي گذشته نوستالژيک و وهم روزهاي‬ ‫پيش روي نامعلوم که به شدت موهوم است‪.‬‬ ‫مهاجر نمي‌داند چطور مهاجر شده‪ ،‬چقدر مهاجر‬ ‫است و چه وقت بر مي‌گردد به زندگي عادي خود‪ .‬در‬ ‫حقيقت او از روزگار عادي‪ ،‬خالي شده و زيستن در لباسي‬ ‫خالي و موهوم‪ ،‬روايتي است شبيه داستان «چشم‌هاي‬ ‫سياه بهار»‪.‬‬ ‫در داستان «گهواره‌يي در برف» اما اين وهم به‬ ‫حدي شديد و هراسناک مي‌شود که نويسنده مي‌گويد‪،‬‬ ‫«حس مي‌کنم کسي در پشت سرم گور مي‌کند‪ ».‬شايد‬ ‫اگر نويسنده‪ ،‬اينقدر پر از سوژه نوشتن نبود‪ ،‬به راحتي‬ ‫مي‌توانست همين داستان را تبديل به رماني بلند کند‪.‬‬ ‫اگر چه همين گونه هم مجموعه داستان‌هاي اين‬ ‫کتاب فصل‌هاي از هم گسسته يک رمانند‪ .‬مجموعه اين‬ ‫داستان‌ها‪ ،‬روايت وهم‌هايي است که در عشق و جنگ و‬ ‫مهاجرت شکل گرفته‌اند‪.‬‬ ‫کتاب‪ ،‬عالوه بر داستان‌ها‪ ،‬مقدمه‌اي فاضالنه از‬ ‫احمد شاه فرهود دارد و به نظر شخصي من‪ ،‬يکي از‬ ‫خواندني‌ترين کتاب‌هاي داستاني افغانستان در سال‌هاي‬ ‫اخير است‪ ،‬با نثري روان و فضاي وهم آلود خاص خودش‪،‬‬ ‫به خصوص براي کساني که در جستجوي کشف ذهن‬ ‫نسل روشنفکري سال‌هاي گذشته افغانستان هستند‪،‬‬ ‫بدون شک از خواندن اين کتاب‪ ،‬لذت خواهند برد‪.‬‬


‫‪22‬‬

‫انجمن‬ ‫کارگردانان‬ ‫فرانسه خواستار‬ ‫آزادي مهناز‬ ‫محمدي شد‬ ‫اجراي محکوميت حبس پنج‬ ‫ساله مهناز محمدي در زندان اوين‬ ‫باعث نگراني‌ها نسبت به سرنوشت‬ ‫اين فيلمساز ايراني و فعال حقوق‬ ‫زنان شده است‪.‬‬ ‫«اقدام عليه امنيت ملي» و‬ ‫«تبليغ عليه نظام» از جمله اتهاماتي‬ ‫است که اين فيلمساز بايد پنج‬ ‫سال آينده را بابت آن‌ها پشت‬ ‫ميله‌ها بگذراند‪ .‬او اولين بار در‬ ‫جوالي ‪ 2001‬به اتهام همکاري با‬ ‫رسانه‌هاي غربي نظير «بي‪.‬بي‪.‬سي»‪،‬‬ ‫«الجزيره»‪« ،‬راديو فرانسه» و‬ ‫«صداي آمريکا» دستگير شد و مدت‬ ‫کوتاهي را در زندان گذراند‪ ،‬و بعد از آزادي ممنوع‌الخروج‬ ‫هم شد‪.‬‬ ‫هنوز هيچ خبر رسمي در مورد اجراي محکوميت او‬ ‫منتشر نشده ولي منابع نزديک به اين فيلمساز در پاريس‬ ‫مي‌گويند که او در اواسط ماه خرداد سال جاري به زندان‬ ‫برده شده است‪.‬‬ ‫اينک «انجمن کارگردانان فرانسه» (‪ )SFR‬با انتشار‬ ‫بيانيه‌اي خواستار آزادي محمدي شده است‪ .‬هيئت مديره‬ ‫انجمن «پاسکال فران»‪« ،‬کاتل کيه وره» و «کريستف راجيا»‬ ‫در بيانيه مشترک خود آورده‌اند‪« ،‬ما نگراني عميق خود را از‬ ‫اجراي محکوميت حبس محمدي اعالم مي‌کنيم‪ .‬اين نوعي‬ ‫يورش به آزادي بيان و خالقيت فيلمسازان است که ما به‬ ‫اين وسيله مخالفت شديد خود را با آن ابراز مي‌داريم‪».‬‬ ‫امضاکنندگان اخير بيانيه شامل «شانتال آکرمن»‪« ،‬سول‬ ‫وگ آنسپاش»‪« ،‬ايوان آتال»‪« ،‬زاوير بوووآ»‪« ،‬لوکاس بلوو»‪،‬‬ ‫«ژولي برتوچلي»‪« ،‬استفاني بريزه»‪« ،‬لورن کانته»‪« ،‬اگنس‬ ‫ژائويي» «برتران تاورنيه» و «دنيل تامپسون» مي‌شود‪.‬‬ ‫مهناز محمدي مستند کوتاه «زنان بدون سايه» را‬ ‫ساخته که درباره زندگي محنت بار زنان يک آسايشگاه‬ ‫رواني است‪ .‬او پيش از اين نيز به خاطر همکاري در فيلم‬ ‫«ما نيمي از جمعيت ايرانيم» ساخته رخشان بني‌اعتماد مورد‬ ‫بازخواست مقامات امنيتي قرار گرفته بود‪ .‬اين فيلم ضمن‬ ‫ثبت زندگي روزمره زنان ايراني به موضوع مطالبات فعالين‬ ‫حقوق زنان در هنگامه انتخابات رياست جمهوري ‪1388‬‬ ‫مي‌پردازد‪.‬‬ ‫مهناز محمدي در سال‬ ‫‪ 2011‬اجازه حضور در‬ ‫جشنواره کن را پيدا نکرد‪.‬‬ ‫او بازيگر نقش اصلي فيلم‬ ‫«ازدواج موقت» (نزديک تر از‬ ‫آشنا) ساخته رضا سرکانيان‬ ‫بود‪.‬‬ ‫در بيانيه‌اي که از طرف‬ ‫او خطاب به جشنواره خوانده‬ ‫شد آمده بود‪« ،‬من يک زنم‬ ‫و يک فيلمساز‪ ،‬همين براي‬ ‫مجرم بودن در اين کشور‬ ‫کافيست … در حال حاضر‬ ‫دارم مستندي مي‌سازم‬ ‫درباره زنان سرزمينم‪ ،‬که‬ ‫کشمکش دائمي جهت حفظ‬ ‫هويت و نبود آزادي‪ ،‬بخش‬ ‫عمده زندگي روزانه آنان را‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫تشکيل مي‌دهد‪.‬‬

‫مدال نقره‬ ‫جشنواره‬ ‫نيويورک براي‬ ‫«چمدان»‬

‫جشنواره بين‌المللي نيويورک‪،‬‬ ‫يکي از برنامه‌هاي «بي‪‌.‬بي‪‌.‬سي‬ ‫فارسي» را در فهرست برترين‬ ‫آثار مستند راديويي جهان در سال‬ ‫‪ 2013‬قرار داد‪.‬‬ ‫در اين جشنواره‪ ،‬برنامه‬ ‫راديويي «چمدان»‪ ،‬به همراه هفت‬ ‫مستند ديگر از کشورهاي بريتانيا‪،‬‬ ‫کانادا‪ ،‬ايرلند‪ ،‬اتريش و استراليا‬ ‫به دور نهايي راه يافتند که در اين‬ ‫مرحله هيات داوران «چمدان» را‬ ‫شايسته دريافت مدال نقره در‬ ‫رشته مستند با موضوع انساني‬ ‫دانست‪.‬‬ ‫جشنواره بين‌المللي نيويورک‬ ‫هر سال در سه بخش فيلم و تلويزيون‪ ،‬راديو و آگهي‌هاي‬ ‫برتر بازرگاني و فرهنگي برگزار مي‌شود‪.‬‬ ‫بخش راديويي اين جشنواره از سال ‪ 1982‬آغاز به کار‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫هيات داوران جشنواره امسال نيويورک متشکل از ‪86‬‬ ‫داور بود که از کشورهاي مختلف گرد هم آورده شده بودند‪.‬‬ ‫طي سه ماه گذشته هيات داوران جشنواره نيويورک بعد‬ ‫از انتخاب حدود ‪ 260‬اثر به عنوان فيناليست‌‪ ،‬از ميان آنها‬ ‫برندگان مدال‌هاي طال‪ ،‬نقره و برنز را معرفي کردند‪.‬‬ ‫فصل اول برنامه راديويي «چمدان» که به موضوع‬ ‫مهاجرت ايرانيان و تجربه زندگي آنها در نقاط مختلف جهان‬ ‫مي‌پردازد‪ ،‬در چهل قسمت از بهار تا زمستان سال گذشته‬ ‫هر پنجشنبه از راديو و وبسايت «بي‪‌.‬بي‪‌.‬سي فارسي» پخش‬ ‫شد و سري دوم آن‪ ،‬هم اکنون در دست تهيه است‪.‬‬

‫«تانگوي تخم مرغ داغ»‬ ‫نمايش «تانگوي تخم مرغ داغ» اثر اکبر رادي که‬ ‫اجراي آن به دستور قوه قضاييه متوقف شده بود‪ ،‬بار ديگر‬ ‫اجازه اجرا يافت‪ .‬کارگردان و بازيگران پس از «رايزني» با‬ ‫مسئوالن قضايي‪ ،‬نمايش را با «تغييراتي» به روي صحنه‬ ‫بردند‪.‬‬ ‫خبرگزاري مهر به نقل از عباس غفاري‪ ،‬مدير روابط‬ ‫عمومي اداره کل هنرهاي نمايشي‪ ،‬درباره رفع توقيف اين‬

‫اثر اکبر رادي‪ ،‬نمايشنامه‌نويس فقيد‪ ،‬نوشت‪« :‬بعد از چند‬ ‫روز مذاکره و ايجاد تعامل بين مديرکل هنرهاي نمايشي و‬ ‫نماينده قوه قضاييه و همچنين گروه اجرايي نمايش «تانگوي‬ ‫تخم‌مرغ داغ»‪ ،‬خوشبختانه مشکالت اجراي اين نمايش‬ ‫برطرف شد‪».‬‬ ‫«تانگوي تخم مرغ داغ» براي نخستين بار سوم‬ ‫ارديبهشت (‪ 23‬اپريل) در تاالر وحدت به روي صحنه رفت و‬ ‫پس از ‪ 33‬بار اجرا‪ ،‬اجراي آن به دستور قوه قضاييه متوقف‬ ‫شد‪.‬‬ ‫روابط عمومي دادستاني تهران در بيانيه‌اي که درباره‬ ‫صدور دستور توقف اجراي اين نمايش‪ ‬صادر کرد‪ ،‬نوشت که‬ ‫در اين اجرا «برخي صحنه‌هاي نامناسب» وجود داشته و دليل‬ ‫توقف «برخي اقدامات و حرکات خالف موازين اسالمي» در‬ ‫اجراي نمايشنامه بوده است‪.‬‬ ‫علي جنتي‪ ،‬وزير ارشاد جمهوري اسالمي‪ ،‬در مصاحبه‬ ‫با خبرگزاري ايسنا به اقدام قوه قضاييه انتقاد کرد و گفت‬ ‫که اين نمايش مجوز [وزارت ارشاد را] داشته‪ ،‬مدتي اجرا‬ ‫شده و اشکاالتي داشت که بايد مرتفع مي‌شد‪ .‬جنتي افزود‬ ‫که وزارت ارشاد در اين مورد تذکر داده بود‪ ،‬اما به يکباره با‬ ‫توقيف نمايش از سوي قوه قضاييه روبرو شد‪.‬‬ ‫«تانگوي تخم مرغ داغ» داستان رابطه ميان يک‬ ‫صاحبخانه و مستاجرهايش است‪ .‬خط اصلي اين نمايش اما‬ ‫پرهيز از گناه و فرو ريختن پدرساالري و شکوفايي فرزندان‬ ‫است‪.‬‬ ‫هادي مرزبان‪ ،‬کارگردان اين نمايش‪ ،‬گفته است که آثار‬ ‫اکبر رادي چون آتش زير خاکستر هستند‪ .‬علي نصيريان‪،‬‬ ‫فردوس کاوياني‪ ،‬فرزانه کابلي‪ ،‬امين زندگاني‪ ،‬پريسا مقتدي‪،‬‬ ‫مهدي عبادتي و ليال برخورداري از بازيگران اين نمايش‬ ‫هستند‪.‬‬

‫پروژه تازه کوئن‌ها روز به‬ ‫روز پرستاره‌تر مي‌شود‬

‫چنينگ تاتوم‪ ،‬رالف فاينز و تيلدا سوئينتن در حال‬ ‫مذاکره براي پيوستن به فيلم جديد جوئل و ايتن کوئن با نام‬ ‫«درود بر سزار!» هستند‪.‬‬ ‫به گزارش «هاليوود ريپورتر»‪ ،‬پيش از اين حضور‬ ‫جرج کلوني و جاش برولين در اين فيلم قطعي شده بود‪.‬‬ ‫فيلم جديد کوئن‌ها‪ ،‬با لحني کمدي به زندگي ادي منيکس‪،‬‬ ‫يک دالل که در دهه ‪ 1950‬براي استوديوهاي هاليوودي کار‬ ‫مي‌کرد‪ ،‬مي‌پردازد‪.‬‬ ‫گفته مي‌شود نقش تاتوم يادآور نقش‌هاي جين کلي‬ ‫است‪ ،‬در حالي که فاينز نقش يک کارگردان استوديويي به‬ ‫نام الورنس لورنز را ايفا مي‌کند و سوئينتن هم قرار است‬ ‫در نقش يک ستون‌نويس شايعه‌پرداز و قدرتمند هاليوودي‬ ‫ظاهر شود‪.‬‬

‫ايالي واالک درگذشت‬

‫ايالي واالک‪ ،‬بازيگر مطرح هاليوودي و ستار ‌ه فيلم‌هايي‬ ‫چون «خوب‪ ،‬بد‪ ،‬زشت» و «هفت دالور»‪ ،‬در ‪ 98‬سالگي‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫به نوشته «هاليوود ريپورتر»‪ ،‬ايالي واالک يکي از‬ ‫ستاره‌هاي کالسيک دهه ‪ 1960‬بود که بيش از شش دهه در‬

‫‪22‬‬

‫عرصه سينما فعاليت داشت‪.‬‬ ‫او کار خود را در اواخر دهه ‪ 1940‬در سينما آغاز کرد و‬ ‫براي ايفاي نقش سيلوا واکارو در فيلم «بيبي دال» محصول‬ ‫‪ 1956‬و ساخته اليا کازان‪ ،‬جايزه «بفتا» براي بهترين بازيگر‬ ‫تازه وارد را دريافت نمود و همچنين نامزد جايزه گوي طاليي‬ ‫بهترين بازيگر مکمل شد‪.‬‬ ‫مشهورترين نقش‌هاي او در دنياي سينما بازي در نقش‬ ‫«کالورا» در «هفت دالور» ساخته جان استرجس ‪« ،‬گيدو» در‬ ‫«ناجورها» ساخته جان هيوستن ‪« ،‬توکو» (زشت) در «خوب‪،‬‬ ‫بد‪ ،‬زشت» ساخته سرجيو لئونه هستند‪ .‬از ديگر نقش‌هاي‬ ‫برجسته واالک بايد به «دون آلتوبلو» در «پدرخوانده ‪»3‬‬ ‫ساخته فرانسيس فورد کاپوال‪« ،‬کاتن وينبرگر» در «دو‬ ‫جيک» ساخته جک نيکلسون و «آرتور ابوت» در «تعطيلي»‬ ‫ساخته نانسي ميرز اشاره کرد‪.‬‬ ‫واالک يکي از پرکارترين بازيگران آمريکايي است که‬ ‫حتي در دهه ‪ 90‬زندگي خود فعال بوده و در فيلم‌هاي «وال‬ ‫استريت‪ :‬پول هرگز نمي‌خوابد» (‪ )2010‬و «نويسنده در‬ ‫سايه» (‪ )2010‬رومن پوالنسکي ايفاي نقش کرده است‪.‬‬ ‫واالک در مرکز يکي از بدنام‌ترين قضاياي بازيگري‬ ‫دهه ‪ 1950‬که مربوط به مشهور شدن يکي از شخصيت‌هاي‬ ‫بزرگ و افسانه‌اي قرن بيستم آمريکا يعني فرانک سيناترا‬ ‫بود قرار داشت‪ .‬در سال ‪ 1953‬او خود را براي ايفاي نقش‬ ‫«ماجيو» در فيلم «از اين جا تا ابديت» آماده مي‌کرد که قبل‬ ‫از شروع فيلمبرداري‪ ،‬فرانک سيناترا جايگزين وي شد و‬ ‫سيناترا توانست براي ايفاي اين نقش جايزه اسکار بهترين‬ ‫بازيگر نقش مکمل مرد را از آن خود کند‪ .‬بعدها چگونگي‬ ‫بدست آوردن اين نقش توسط سيناترا الهام بخش‬ ‫شخصيت «جاني فانتين» در فيلم کالسيک «پدرخوانده»‬ ‫(‪ )1972‬شد‪.‬‬ ‫ايالي واالک در ‪ 13‬نوامبر سال ‪ 2010‬در سن ‪94‬‬ ‫سالگي جايزه اسکار افتخاري را از آن خود کرد‪.‬‬

‫واکنش مهرجويي پس از‬ ‫تماشاي «گاو» در پاريس‬

‫داريوش مهرجويي مي‌گويد که تماشاي نسخه با‬ ‫کيفيت و بازسازي شده فيلم‪« ‬گاو»‪ ‬در پاريس برايش هيجان‌‬ ‫انگيز بوده است‪.‬‬ ‫اين کارگردان سينماي ايران که به تازگي از پاريس‬ ‫بازگشته است با بيان اين مطلب اضافه کرد‪« ،‬اميدوارم‬ ‫آقاي ايوبي (رياست سازمان سينمايي) فيلم‌هاي ديگري را‬ ‫که سهمي در تاريخ سينماي ايران داشتند‪ ،‬با اين کيفيت‬ ‫بازسازي کنند‪».‬‬ ‫وي خاطرنشان کرد‪ ،‬هزينه‌هاي اين کار از توان بخش‬ ‫خصوصي خارج است‪ ،‬بنابراين بايد دولت براي بازسازي‬ ‫چنين فيلم‌هايي اقداماتي بکند‪.‬‬ ‫مهرجويي در پاسخ به اينکه عالقه‌مند است کدام يک از‬ ‫فيلم‌هاي ديگرش بازسازي شوند‪ ،‬ادامه داد‪ ،‬دلم مي‌خواست‬ ‫همه فيلم‌هايم بازسازي شوند‪ ،‬خصوصًا فيلم‌هايي که جزو‬ ‫آثار کالسيک سينماي ايران است به هرحال فيلم مثل کتاب‬ ‫نيست که بتوان آن را با همان کيفيت چاپ کرد‪.‬‬ ‫مهرجويي با اشاره به فيلم‪« ‬دايره مينا»‪ ‬يادآور شد‪« ،‬ما‬ ‫از اين فيلم يک نسخه قرمز شده داشتيم که اگر نسخه‌اي‬ ‫از آن را تلويزيون در اختيار ما نمي‌گذاشت‪،‬ما هيچ نسخه‬ ‫مناسبي از اين فيلم نداشتيم‪».‬‬ ‫او همچنين گفت‪« ،‬البته آقاي ضرغامي قصد داشت‬ ‫نسخه‌اي از فيلم‌هاي مرا که در تلويزيون به نمايش درآمدند‬ ‫بازسازي کند اما دستگاهي که قرار بود اين کار را انجام‬ ‫بدهد خراب شد و به دليل تحريم‌ها نتوانستند آن را تعمير‬ ‫بکنند و در نتيجه چنين اتفاقي نيفتاد‪».‬‬ ‫مهرجويي که بعد از ‪ 45‬سال نسخه مرمت شده و‬ ‫ديجيتال فيلم‪« ‬گاو»‪ ‬را در سينما «رفله» (پاريس) مي‌ديد‬

‫دنباله در صفحة بعد‬


‫‪23‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫ادامه داد‪« ،‬سال‌ها بود که اين فيلم‪ ‬را نديده بودم و برايم‬ ‫تماشاي آن بعد از اين همه سال نوستالوژيک بود و خاطرات‬ ‫آن دوران را زنده کرد‪ .‬آنجا سعي کردم خودم سازنده فيلم‬ ‫نباشم و به عنوان يک مخاطب فيلم «گاو» را تماشا کنم که‬ ‫لذت بردم‪».‬‬ ‫او خبر داد که فعال اکران عمومي‪ ‬گاو‪ ‬با يک سينما در‬ ‫پاريس آغاز شده است که آن يک سينما در ‪ 5‬سانس در روز‪،‬‬ ‫فيلم را براي مخاطبان که غالبا فرانسوي هستند‪ ،‬نمايش‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫مهرجويي از نقدهاي مثبتي که روزنامه‌هاي فرانسوي از‬ ‫جمله «لوموند» درباره فيلم‪« ‬گاو»‪ ‬نوشتند و به آن چهار ستاره‬ ‫داده‌اند سخن گفت و توضيح داد که فيلم‪« ‬گاو»‪ ‬تا کنون در‬ ‫پاريس به نمايش درنيامده بود و مردم در آنجا با توجه به‬ ‫نمايش فيلم‌هاي آمريکايي و اروپايي تشنه ديدن فيلم‌هاي‬ ‫اينچنيني هستند و اين فيلم پس از پاريس در شهرهاي‬ ‫ديگر فرانسه نيز به نمايش درخواهد آمد‪.‬‬ ‫اين کارگردان در پايان با اشاره به نسخه بازسازي شده‬ ‫فيلم‪« ‬گاو»‪ ‬از ايوبي رياست سازمان سينمايي‪ ،‬الدن طاهري‬ ‫رييس فيلم‌خانه ملي ايران‪ ،‬امير اسفندياري از فارابي و‬ ‫آقايان شيررنگ و بيگلو از «شرکت پيشگامان سينماي آريا»‬ ‫که بازسازي فيلم و محمد آالدپوش که تصحيح رنگ اين کار‬ ‫را برعهده داشته است‪ ،‬قدرداني کرد‪.‬‬

‫همکاري پيرهادي و بهروز‬ ‫افخمي در «زمان امن»‬ ‫بهروز افخمي‬ ‫فيلم‪« ‬زمان امن»‪ ‬را‬ ‫تهيه‌کنندگي‬ ‫به‬ ‫پيرهادي‬ ‫محمد‬ ‫مي‌سازد‪.‬‬ ‫گزارش‬ ‫به‬ ‫ايسنا‪ ،‬در حالي‬ ‫که خبرهايي مبني‬ ‫بر ساخت يک‬ ‫فيلم کمدي توسط‬ ‫بهروز افخمي با‬ ‫بازي مهران مديري و محسن تنابنده منتشر و از سوي خود‬ ‫کارگردان هم تاييد مي‌شود اما گفته مي‌شود ساخت يک فيلم‬ ‫اجتماعي به نام‪« ‬زمان امن»‪ ‬هم جدي است‪.‬‬ ‫فيلمنامه‪« ‬زمان امن»‪ ‬توسط بهروز افخمي در حال‬ ‫نگارش است و پيش‌بيني مي‌شود اواخر شهريور ماه‬ ‫فيلمبرداري فيلم آغاز شود و بيش از دو ماه زمان فيلمبرداري‬ ‫براي آن در نظر گرفته شده است و گروه در تدارک هستند‬ ‫که فيلم به جشنواره فجر برسد‪.‬‬ ‫محمد پيرهادي که تهيه‌کنندگي فيلم بهروز افخمي را‬ ‫برعهده دارد‪ ،‬سابقه تهيه‌کنندگي فيلم‌هاي چون‪« ‬گزارش‬ ‫يک جشن»‪« ،‬دعوت»‪ ،‬انيميشن‌هاي مربوط به شهيد همت‬ ‫و «عباس دوران» به کارگرداني رضا ميرکريمي را در کارنامه‬ ‫کاريش دارد‪.‬‬ ‫پيش‌بيني مي‌شود اگر فيلم‌نامه کمدي افخمي که نامش‬ ‫هنوز رسانه‌اي نشده است و فقط بازيگران آن مهران مديري‬ ‫و محسن تنابنده مشخص شده است تا ظرف يکي‪ ،‬دو هفته‬ ‫آينده به مرحله پيش‌توليد جدي نرسد‪ ،‬ساخت پروژه‪« ‬زمان‬ ‫امن» سرعت بيشتري پيدا مي‌کند‪.‬‬

‫ناصر تقوايي‪:‬‬ ‫ممنوع‌الکارم نکرده‌اند‬ ‫اما‪...‬‬ ‫ناصر تقوايي در مراسم تجليل‌اش با اشاره به اينکه‬ ‫مي‌گويند کم کار است و کار نمي‌کند‪ ‌،‬گفت‪ :‬اين سخنان‬ ‫خيلي به واقعيت نزديک نيست‪ .‬هيچ کس در اين مملکت‬ ‫مرا ممنوع الکار نکرده است اما در جو فرهنگي کشور ما‬ ‫نمي‌تواني کار خودت را بکني‪.‬‬ ‫او که در خانه هنرمندان ايران سخن مي‌گفت‪ ،‬ادامه داد‪:‬‬ ‫من هيچ وقت به کار فرهنگي به عنوان شغل نگاه نکردم‪.‬‬ ‫مسعود (کيميايي حاضر در برنامه) خيلي منصفانه گفت‪ .‬او‬ ‫با اينکه پرکار بوده آيا فيلم‌هايي که ساخته به اندازه‌ خودش‬ ‫و کارنامه‌اش بوده است؟ جامعه تصور ديگري از ما دارد که‬ ‫خودمان آن را به او داده‌ايم‪ .‬ما دستي دستي خودمان را به‬

‫‪July 2014‬‬

‫‪23‬‬

‫تير ‪1393‬‬

‫جامعه بدهکار کرده‌ايم و وقتي نتوانيم به اين بدهکاري پاسخ‬ ‫مناسبي بدهيم‪ ،‬عدم توفيق شروع مي‌شود‪.‬‬ ‫تقوايي در ادامه سخنانش با اشاره به تدريس‬ ‫فيلمنامه‌نويسي به جوانان در سال‌هاي گذشته گفت‪ :‬من‬ ‫مطلقًا آدم کم کاري نيستم هفته‌اي سه‪ ،‬چهار روز تدريس‬ ‫سينما به جوانان را دارم که اميدوارم همه‌شان به نوعي در‬ ‫سينما جا باز کنند‪ .‬تدريس کار سهل و ساده‌اي نيست‪.‬‬ ‫کارگردان‪« ‬ناخدا خورشيد»‪ ‬با تاکيد بر اينکه پرکارتر از‬ ‫گذشته است گفت‪ ،‬من تا کنون ‪ 15‬مستند ‌‪ 4،‬فيلم کوتاه‌‪،‬‬ ‫‪ 7‬فيلم بلن ‌د و يک سريال ‪ 16‬ساعته ساخته‌ام‪ .‬مگر عمر‬ ‫آدم چقدر است؟ البته اگر شايد تنها به تعداد فيلم‌هاي‬ ‫سينمايي‌ام نگاه کنيد به نظر برسد که کم‌کار هستم اما‬ ‫معتقدم االن پيشرفته‌ترين کار مستندسازي است‪.‬‬ ‫وي سپس با ابراز تأسف از اينکه نتوانست طرح ساخت‬ ‫مستندي درباره ايران را با پيگيري ‪ 10‬ساله‌اش در فارابي‬ ‫تصويب کند‌ گفت‪ ،‬حدود ‪ 10‬سال با بچه‌هاي فارابي سروکله‬ ‫مي‌زدم که از هر استان ايران مستندي تهيه شود‪ .‬آن موقع‬ ‫ايران فقط ‪ 20‬استان داشت و اگر مي‌توانستيم ‪ 20‬مستند‬ ‫خوب االن تهيه کنيم‪ ،‬آن مجموعه براي کساني که ايران را‬ ‫نمي‌شناسند چقدر مفيد بود و مي‌توانست تيراژ خوبي هم‬ ‫داشته باشد اما ‪ 10‬سال موفق به تصويب آن نشدم‪ .‬حتي‬ ‫ناشراني را هم براي آن پيدا کرده بودم اما طرح تصويب‬ ‫نشد‪.‬‬ ‫تقوايي در ادامه سخنانش با بيان اينکه امروز در ادبيات‬ ‫بيش از سينما مشکل داريم‌‪ ،‬اظهار کرد‪ ،‬تا کنون سانسور‪‌،‬‬ ‫سانسور مضموني بوده است اما امروز ديگر صحبت از‬ ‫مضمون نيست و کاري با آن ندارند‪ .‬بلکه با واژگان کار‬ ‫دارند و مي‌گويند فالن واژه را استفاده نکنيد‪ .‬حتي شنيده‌ام‬ ‫با ديوان اشعار بزرگان ما به خاطر استفاده از کالمتي مانند‬ ‫«مي» مشکل دارند‪ .‬همين باعث شده است که در سال‌هاي‬ ‫اخير تقريبا هيچ چيز با ارزشي از زير دست سانسورچي‌هاي‬ ‫ما عبور نکند‪.‬‬ ‫کارگردان‪« ‬کاغذ بي‌خط»‪ ‬با انتقاد از وزارت ارشاد‬ ‫خاطرنشان کرد‪ ،‬من نوشته‌هاي زيادي دارم اما کجا بايد‬ ‫چاپش کنم؟ کجاي دنيا واژه‌ها مجرم شده‌اند‪ .‬وزارت ارشاد‬ ‫چرا اين موضوع را ناديده مي‌گيرد؟ آنجا جايي است که بايد‬ ‫به هر امر فرهنگي مجوز بدهد‪ .‬وقتي نگاه مي‌کنم مي‌بينم‬ ‫افرادي که براي مديريت آن سازمان انتخاب مي‌شوند جنبه‬ ‫فرهنگي داشتند و افرادي برگزيده بودند‪ .‬اما چرا به اين‬ ‫موضوع توجه نمي‌کنند؟‬ ‫ناصر تقوايي با اشاره به تقدير واژه‌ها توسط‬ ‫فرهنگستان زبان فارسي‌‪ ،‬اين کار را دور باطل دانست و‬ ‫گفت‪ ،‬در دو مقطع در کشور ما يک بيماري ايجاد ش ‌د که مدام‬ ‫نام‌ها را عوض مي‌کرديم‪ .‬همه جاي دنيا وقتي روي چيزي‬ ‫اسمي مي‌گذارند‌‪ ،‬بقيه دنيا آن را به همان اسم صدا مي‌زنند‪.‬‬

‫گفت‌وگويي با پرويز صياد‪:‬‬

‫آيا صمد سياسي شده است؟‬ ‫ديگري آمده مشکل است‪ .‬اين خيلي فرق‬ ‫دارد با اين که در کشور خودت باشي و فيلمي‬ ‫بسازي که راهش را براي فستيوال‌ها فراهم‬ ‫کنند‪ .‬وضعيت ما اين طور نيست‪ .‬يعني اگر ما‬ ‫فيلمي بسازيم که فستيوال‌ها به صالحشان‬ ‫نباشد نشان نخواهند داد‪ .‬يعني همان در هم‬ ‫به روي امثال من بسته است‪.‬‬ ‫_ يعني فکر مي کنيد مسائل سياسي‬ ‫باعث چنين چيزي مي‌شود؟‬

‫پرويز صياد براي اجراي نمايش به اروپا سفر کرده‪.‬‬ ‫اين هنرمند پرسابقه‌ در گفت‌وگو با «دويچه وله» از‬ ‫سينماي ايران و از محدوديت‌هاي فيلم‌سازي در خارج از‬ ‫کشور مي‌گويد و همچنين از رابطه خودش با سياست‪.‬‬ ‫_ آقاي صياد‪ ،‬برخي انتقاد مي‌کنند که صمد خيلي‬ ‫سياسي شده و دوست دارند صمد سابق را روي صحنه‬ ‫ببينند‪ .‬شما نظرتان در اين رابطه چيست؟‬

‫پرويز صياد‪ :‬صمد سياسي نشده بلکه صمد عضوي‬ ‫از جامعه تحت ستم ايران و تحت تأثير شرايط سياسي‬ ‫اجتماعي آن جامعه است که نسبت به مسائل واکنش نشان‬ ‫مي‌دهد‪ .‬حاال اگر برخي فکر مي‌کنند که صمد سياسي شده‬ ‫به دليل اينکه خودشان غيرسياسي شدند و ضرباتي که‬ ‫از سياسي بودن يا از گرايش‌هاي سياسي خوردند‪ ،‬فکر‬ ‫مي‌کنند که رفاه و آسايش نسبي از غيرسياسي بودن فراهم‬ ‫مي‌شود‪ ،‬در حالي که حقيقت اين است که هر کدام از ما در‬ ‫هر گوشه‌اي از دنيا قربانيان اين سياست‌هايي هستيم که‬ ‫خودمان هيچ نقشي در آن نداشتيم‪ .‬پس بنابراين مي‌توانيم‬ ‫در برابر سياست آسيب‌پذير باشيم‪ .‬همين آسيب‌پذيري‬ ‫باعث مي‌شود که برخي فکر کنند براي رهايي از آسيب‪،‬‬ ‫نبايد سياسي بود! يعني در برابر وقايع و فجايع نبايد‬ ‫واکنشي نشان داد! آيا با عکس‌العمل نشان ندادن مي‌توان‬ ‫به آرامش و آسايش فکري رسيد؟ من فکر نمي‌کنم‪ .‬الاقل‬ ‫در چهارچوب ساده و معصومانه صمد که مثل بچه در مقابل‬ ‫آنچه که در اطرافش اتفاق مي‌افتد واکنش نشان مي‌دهد‪.‬‬ ‫در قالب او اين فکر را نمي‌کنم‪.‬‬

‫_ آيا فکر نمي‌کنيد که اگر نمايش‌تان را هر بار که‬ ‫به روي صحنه مي‌رويد به روز کنيد و مسائل حال را هم‬ ‫در آن بگنجانيد‪ ،‬موفق‌تر خواهد بود؟‬

‫وي ادامه داد‪ ،‬چطور است که تلويزيون را به عنوان‬ ‫يک واژه خارجي قبول کرديم اما مي‌آييم و هلي‌کوپتر را‬ ‫مي‌گذاريم چرخ بال؟ هلي‌کوپتر چرخ دارد؟ بال دارد؟ آن‬ ‫هواپيما و پرنده است که بال دارد نه هلي‌کوپتر و آن چيزي که‬ ‫آقايان مدنظرشان است ملخک است‪ .‬جالب است که چنين‬ ‫چيزي را فرهنگستان زبان فارسي ما تصويب کرده است‪.‬‬ ‫اين کارگردان سينما خاطر نشان کرد‪ ،‬مدام سر‬ ‫خودمان را به چيزهايي گرم مي‌کنيم که دور باطل است اما‬ ‫در مقابل با سانسور واژه‌ها در جهت نابودي زبان فارسي گام‬ ‫بر مي‌داريم‪ .‬سانسور هميشه اخالق را دستاويز قرار مي‌دهد‬ ‫و به اين بهانه هر دخل و تصرفي در آب و رنگ زبان خودمان‬ ‫انجام مي‌دهيم‪.‬‬ ‫تقوايي در پايان سخنانش ضمن تشکر از برگزاري اين‬ ‫مراسم اظهار کرد‪ ،‬از همه دوستانم مانند مسعود کيميايي و‬ ‫ديگران خواهش مي‌کنم يا حتي اگر مي‌توانند در ماه يک‬ ‫ساعت تجربياتشان را به بچه‌هاي عالقه‌مند منتقل کنند‪ .‬به‬ ‫نظرم اين کار بسيار مهم است‪.‬‬ ‫اين کارگردان سينما سپس در پايان سخنانش اظهار‬ ‫کرد‪ ،‬تا وقتي که سانسور اين طور عمل مي‌کند‌‪ ،‬من نمي‌توانم‬ ‫کار کنم‪ .‬همسرم مي‌داند که چقدر کار نوشته شده دارم‪ .‬اما‬ ‫نمي‌توانم آنها را چاپ کنم‪ .‬اگر قرار است کاري کهنه بشود‪،‬‬ ‫بگذاريد بشود‪.‬‬

‫خاصيت نمايش همين است که چهارچوبي از نظر‬ ‫داستان و ماجرايي که به او مي‌پردازد‪ ،‬داشته باشد‪ .‬اتفاقا‬ ‫اين نمايش ما با وجود هادي خرسندي که آزادي‌هايي در‬ ‫گفتار خودش دارد مي‌تواند اشاراتي به مسائل روز بکند‬ ‫که گاهي هم اين کار را انجام مي‌دهد‪ .‬ولي توي ساختمان‬ ‫نمايش تاريخي که نوشته شده وقايع کلي‌تري دستمايه‌‬ ‫کار است که اين وقايع مسائل تاريخي يک دوره معين‬ ‫است که با گذشت يک روز و دو روز عوض نمي‌شود بلکه‬ ‫در حافظه تاريخي ملت مي‌ماند‪ ،‬مثل جنگ ايران و عراق که‬ ‫به طور کلي در تاريخ اين مملکت با اثراتش باقي مي‌ماند‪.‬‬ ‫سال‌هاي آينده هم مي‌توان درباره اين اتفاق حرف زد‪ .‬هر‬ ‫نمايشي که من و خرسندي داشتيم مروري‌ است بر وقايع‬ ‫کلي يک دهه‪ .‬يعني گزارشي مي‌نويسم‪ .‬گزارش نمايشي‬ ‫مي‌نويسم از شرايط يک دهه‪ .‬نمايش اول دهه‌ي اول را‬ ‫مرور مي‌کرد و نمايش دوم دهه دوم و اين نمايش هم دهه‬ ‫سوم و آخر را مرور مي‌کند‪ .‬حاال بستگي دارد به شرايطي‬ ‫که وجود دارد و شرايط سالن که خرسندي از آن استفاده‬ ‫يکند يا نکند‪ .‬ولي آزادي که خرسندي در نمايش دارد‬ ‫صمد ندارد چون براي صمد يک چهارچوب نوشته شده‌اي‬ ‫هست‪.‬‬ ‫_ آيا تالش براي فيلمسازي داشتيد يا داريد؟‬ ‫تالش هميشه داشتم‪ .‬منتها فيلم‌سازي در خارج از‬ ‫کشور براي فيلم‌سازاني مثل من مشکل نيست بلکه توزيع‬ ‫کردن فيلم مشکل است‪ .‬چون راه‌يابي به شبکه‌هايي براي‬ ‫پخش آن هم براي يک فيلمساز منفردي که از کشوري‬

‫نه فقط روابط سياسي بلکه عمدتا‬ ‫مناسبات فرهنگي‪ .‬نمي‌توان همه فستيوال‌ها‬ ‫را متهم کرد که سياسي‌اند و روابطي با‬ ‫دستگاه‌هاي امنيتي دارند‪.‬‬ ‫نمي‌توان اين طور گفت‪ .‬مثال وقتي‬ ‫فستيوال برلين يک رابطه فرهنگي با «بنياد‬ ‫فارابي» يا با «وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي ايران» دارد‪،‬‬ ‫نمي‌خواهد اين رابطه فرهنگي را با نشان دادن فيلم يک‬ ‫فيلمساز معترض خارج از کشور خراب کند‪ .‬البته اگر اين‬ ‫فيلمساز معترض در ايران باشد خيلي هم جنجال‌برانگيز‬ ‫مي‌شود و قابل قبول ولي فيلمساز معترض خارج از کشور‬ ‫سريع به تغيير رژيم متهم مي‌شود و آنها هم روابط فرهنگي‬ ‫خودشان را با نشان دادن فيلم يک فيلمساز معترض در‬ ‫خارج از کشور به خطر نمي‌اندازند‪ .‬البته اين تجربه‬ ‫شخصي من است‪.‬‬ ‫_ چرا سينماي ايران در غرب اين قدر طرفدار‬ ‫دارد؟‬

‫سينماي جمهوري اسالمي يک سينماي دولتي ا‌ست‬ ‫و سينماي دولتي ديگر در جهان وجود ندارد به جز در‬ ‫جمهوري اسالمي ايران‪ ،‬ولو اينکه اين فيلم‌ها را بخش‬ ‫خصوصي بسازد! که بخش خصوصي هم به آن شکل در‬ ‫ايران وجود ندارد و بايد مناسبات حسنه‌اي با وزارت ارشاد‬ ‫داشته باشد تا فيلمساز مطمئن شود که فيلمش مجوز‬ ‫مي‌گيرد تا از کشور خارج شود‪ .‬حاال اينکه در داخل نمايش‬ ‫داده مي‌شود يا نمي‌شود بماند‪ .‬ولي فيلم بدون اجازه‬ ‫مقامات خارج نمي‌شود و اگر هم به صورت زيرميزي خارج‬ ‫شود و امتيازي بگيرد که نظام هم در آن شريک است‪ .‬در‬ ‫هر حال وقتي شوروي سابق و کال کشورهاي اروپاي شرقي‬ ‫که سينماي دولتي داشتند از بين رفت‪ ،‬تمام فستيوال‌هاي‬ ‫جهان که مي‌خواستند سينماي متفاوت با هاليوود داشته‬ ‫باشند‪ ،‬يک مرجع داشتند و آن هم فقط سينماي جمهوري‬ ‫اسالمي بود‪.‬‬ ‫_ يعني شما فکر مي‌کنيد علتش اينست و به جذابيت‬ ‫سينماي ايران ارتباطي ندارد؟‬

‫مسلما کارگردانان جواني هستند که قابليت‌هايي دارند‬ ‫و فيلم‌هاي خوبي هم مي‌سازند‪ .‬به هرحال هر دوره‌اي‬ ‫هنرمندان خود را مي‌سازد و ترديدي نيست‪ .‬ولي اينکه‬ ‫درها به روي اين کشور باز شده فکر مي‌کنيد که فقط در‬ ‫جمهوري اسالمي است که جوانان بااستعدادي دارد؟ يا‬ ‫تمام دنيا زيپ استعدادهايشان را بستند؟ فقط ما هستيم؟‬ ‫نخير! اينکه يک کشوري بتواند سي فيلم به يک فستيوال‬ ‫بفرستد در جهان وجود ندارد به جز جمهوري اسالمي! اين‬ ‫است که درهاي فستيوال‌ها به روي جمهوري اسالمي با‬ ‫فرش‌هاي قرمز باز است‪ .‬در نتيجه در اين مجموعه عظيمي‬ ‫از فيلم که در جهان از جمهوري اسالمي پخش مي‌شود و‬ ‫مدام هم نشخوار مي‌شود؛ حتي اگر جوانان اينجا هم فيلم‬ ‫بسازند‪ ،‬گم مي‌شود‪.‬‬ ‫_ چرا در نمايش‌هاي شما به زنان کمتر پرداخته‬ ‫مي‌شود؟‬

‫اين طور نيست‪ .‬چون در بخشي از اين نمايش که‬ ‫خرسندي گزارشي تهيه مي‌کند نشان مي‌دهد که به‬ ‫خصوص در اين دوره هر گاه مقاومتي يا مخالفتي با شرايط‬ ‫نقض حقوق بشر بوده مربوط به زنان بوده و هميشه زنان‬ ‫عکس‌العمل سياسي و اجتماعي نشان دادند و از مردها‬ ‫پيشي گرفتند‪ .‬حتي نتيجه‌گيري مي‌شود که هر وقت در‬ ‫خبرگزاري‌هاي جهان از اعتراضات اجتماعي و سياسي‬ ‫صحبت شده‪ ،‬هميشه زنان و جوانان بوده‌اند و جالب است‬ ‫که نشاني از مردان در يک جامعه مردساالر نيست‪.‬‬


‫‪24‬‬

‫خزان عشق يا «شد خزان گلشن‬ ‫آشنايي»‬ ‫نمي‌توان از موسيقي معاصر ايران سخن گفت‪ ،‬بي‌‌آنكه از‬ ‫جواد بديع‌زاده و تصنيف «خزان عشق» سخني به ميان‬ ‫نياورد‪.‬‬ ‫تصنيف به ياد ماندني «خزان عشق»‪ ،‬از آثار جالب و مشهور‬ ‫و محبوبي است كه بيش از هفتاد سال از عمر آن مي‌گذرد‬ ‫و به نوشته خانم نادره بديعي در كتاب «ادبيات آهنگين‬ ‫ايران»‪ ،‬براي سه نسل از مردم ايران از جمله شنيدني‌ترين‬ ‫ترانه‌ها به شمار مي‌آيد‪.‬‬ ‫اين آهنگ را جواد بديع‌زاده‪ ،‬همراه با شعر رهي معيري در‬ ‫سال ‪ 1313‬خورشيدي‪ ،‬در دستگاه همايون ساخت كه با‬ ‫صداي خود او بر روي صفحه گرامافون ضبط شد و انتشار‬

‫ايران و «داعش»‬ ‫(‪)ISIS‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫آن در بين مردم كوچه و بازار‪ ،‬يا استقبال عجيبي روبرو‬ ‫گرديد‪ .‬جواد بديع‌زاده در سال ‪ 1281‬خورشيدي‪ ،‬در محله‬ ‫پاچنار تهران‪ ،‬در يك خانواده روحاني به دنيا آمد و در سال‬ ‫‪ 1358‬در هفتاد و هفت سالگي در همين شهر درگذشت‪)1( .‬‬ ‫او هنرمندي با استعداد و پركار بود و در آن سال‌ها كه اكثريت‬ ‫قريب به اتفاق جامعه ايران با هنري به نام موسيقي بيگانه‬ ‫بود و اشتغال بدان را حرفه‌اي سياه و ناشايست مي‌دانست‪،‬‬ ‫شروع به آهنگسازي‪ ،‬خوانندگي و ضبط صفحات گرامافون و‬ ‫فعاليت‌هاي موسيقيايي كرد‪.‬‬ ‫كانون زندگي جواد بديع‌زاده‪ ،‬منزلگاه هنرمندان و دوستداران‬ ‫شعر و موسيقي بود و هنگامي كه جلسات پرشور و حال‬ ‫هنري در خانه او تشكيل مي‌شد‪ ،‬بسياري از نوازندگان و‬ ‫خوانندگان جوان آن روزگار مانند‪ :‬داريوش رفيعي‪ ،‬پرويز‬ ‫ياحقي و منوچهر همايون‌پور‪ ،‬در آن محفل روحاني حضور‬ ‫يافته و ساعات دل‌انگيزي را در حضور آن پير خوش‌ضمير‬ ‫به موسيقي و يادگيري موسيقي و تكامل هنر خويش‬ ‫مي‌پرداختند‪.‬‬

‫داريوش رفيعي از اولين كساني بود كه تحت تعليمات‬ ‫استاد به شهرت رسيد و به جرگه هنرمندان راديو‬ ‫تهران پيوست و بسياري از آهنگهاي بديع‌‌زاده را در‬ ‫راديو اجرا نمود‪ .‬گرچه بديع‌زاده با نواختن ساز آشنا‬ ‫نبود‪ ،‬ولي به رديف موسيقي ايراني تسلط داشت و‬ ‫همه گوشه‌ها و دستگاه‌ها را به خوبي مي‌شناخت و‬ ‫در آهنگ‌هاي خود‪ ،‬اجراي صحيح رديف موسيقي را‬ ‫رعايت مي‌كرد‪ .‬او در جريان كارهاي هنري‪ ،‬با بسياري‬ ‫از شعراي معروف مانند رهي معيري‪ ،‬فرخ خراساني‬ ‫و مؤيد ثابتي دوست شده بود و با آن‌ها رفت و آمد‬ ‫داشت و در نتيجه با دنياي ادبيات پارسي و آثار شعراي‬ ‫بزرگ آشنايي حاصل كرده و صدها قطعه شعر و غزل و‬ ‫قصيده و حكايات عارفانه و عاشقانه را در حافظه پر بار‬ ‫خود حفظ كرده و به مناسبت‌هاي گوناگون آن‌ها را در‬ ‫مجالس و محافل مي‌خواند‪.‬‬ ‫بديع‌زاده به راستي شمع محفل و بزم‌آراي جمع‬ ‫هنرمندان و هنردوستان بود و هر كس او را مي‌شناخت‪،‬‬ ‫او را به ديده اعجاب و تحسين مي‌نگريست‪)2( .‬‬ ‫اين هنرمند پركار‪ ،‬با خواندن آهنگهاي طنزآلود كه‬ ‫بيشتر جنبه فولكلوريك پيدا كرد‪ ،‬مانند ‪« :‬ماشين‬ ‫مشدي ممدلي» و «يكي يه پول خروس» و «گل پونه‪،‬‬ ‫نعنا پونه» در بين مردم به شهرت بسيار رسيد‪ .‬او‬ ‫نخستين خواننده‌اي بود كه ترانه‌هايش را بر روي‬ ‫صفحات گرامافون ضبط كرد‪ .‬قبل از او خوانندگان‬ ‫ديگري‪ ،‬آثار خود را بر روي صفحه ضبط كرده بودند‪،‬‬ ‫ولي اين آثار فقط آواز و موسيقي آوازي بود و بديع‌زاده‬ ‫براي اولين بار تصنيف و آهنگ را به وسيله صفحات‬ ‫گرامافون بين مردم برد‪ .‬او هم‌چنين از نخستين‬ ‫خوانندگاني بود كه به راديو تهران پيوست و ‪ 37‬سال‬ ‫با اين دستگاه همكاري نزديك داشت‪.‬‬ ‫از سال ‪ 1304‬تا ‪ 1314‬خورشيدي‪ ،‬بديع‌زاده به دعوت‬ ‫كمپاني معروف «هيز مسترز وويس» (‪ )3‬انگلستان‪،‬‬ ‫بيست و دو صفحه از آهنگهاي خود را بر روي صفحه‬ ‫گرامافون ضبط نمود كه اكثر آن‌ها با استقبال فراوان‬ ‫مردم رو به رو شد‪ .‬در سال‌هاي اخير‪ ،‬خاطرات هنري‬ ‫او به نام‪« :‬گلبانگ محراب تا بانگ مضراب» در تهران‬ ‫انتشار يافت كه براي دوستداران موسيقي و نويسندگان‬ ‫تاريخ موسيقي معاصر ايران‪ ،‬اثري ارزشمند به شمار‬ ‫مي‌آيد‪.‬‬ ‫مشهورترين تصنيف‌هاي بديع‌زاده‪ ،‬خزان عشق يا‬ ‫«شد خزان» است كه براي چند نسل از مردم ايران‪،‬‬ ‫شنيدني‌ترين و خاطره‌انگيزترين ترانه‌هاست و سه‬ ‫خواننده از سه نسل مختلف آن را خوانده‌اند‪ .‬نخستين‬ ‫اجراي اين تصنيف با صداي خود بديع‌زاده بود‪،‬‬ ‫بعدها مرتضي حنانه موسيقيدان نامدار‪ ،‬اين آهنگ‬ ‫را هارمونيزه كرد و خانم بهار غالمحسيني مشهور به‬ ‫الهه آن را به همراه اركستر فارابي راديو اجرا نمود و‬

‫باالخره هوشمند عقيلي‪ ،‬خواننده خوش‌صدا‪ ،‬اجراي ديگري از‬ ‫آن را ارائه داد‪ ،‬اما آنچه به شهرت رسيده است اجراي اوليه‬ ‫مي‌باشد‪ .‬گفتني است كه رهي معيري‪ ،‬با سرودن «خزان عشق»‪،‬‬ ‫به عنوان يك ترانه‌سراي مطرح‪ ،‬به دنياي موسيقي و ترانه‌سرايي‬ ‫روي آورد و به طوري كه مي‌دانيم‪ ،‬يكي از پيش‌آهنگان برجسته‬ ‫هنر ترانه‌سرايي ايران شد و نقش مهمي در تحوالت اين هنر‬ ‫ايفا كرد‪.‬‬ ‫خزان عشق (شد خزان گلشن آشنايي)‬ ‫آهنگ‪ :‬جواد بديع‌زاده‬ ‫شعر‪ :‬رهي معيري‬ ‫خوانندگان‪ :‬جواد بديع‌زاده‪ ،‬الهه‪ ،‬هوشمند عقيلي‬ ‫دستگاه‪ :‬همايون‬ ‫سال آفرينش‪1313 :‬‬ ‫شد خزان گلشن آشنايي ‪ /‬باز هم آتش به‌جان زد جدايي‬ ‫عمر من اي ‌گل ‪ ،‬طي شد بهر تو ‪ /‬وز تو نديدم جز بدعهدي‬ ‫و بي‌وفايي‬ ‫با تو وفا کردم ‪ /‬تا به‌تنم جان بود‬ ‫عشق و وفاداري ‪ /‬با تو چه دارد سود‬ ‫آفت خرمن مهر و وفايي ‪ /‬نوگل گلشن جور و جفايي‬ ‫از دل سنگت آه‬ ‫دلم از غم خونين است ‪ /‬روش بختم اين است‬ ‫از جام غم مستم ‪ /‬دشمن مي‌پرستم ‪ /‬تا هستم‬ ‫تو و مست از مي به چمن‬ ‫چون گل‪ ،‬خندان از مستي برگريه من‬ ‫با دگران درگلشن نوشي مي ‪ /‬من ز فراغت ناله کنم تا کي؟‬ ‫تو و ني چون ناله کشيدن‌ها ‪ /‬من و گل چون جامه دريدن‌ها‬ ‫ز رقيبان خواري ديدن‌ها‬ ‫ن کردي‬ ‫دلم از غم خون‌ كردي ‪ /‬چه بگويم چو ‌‬ ‫دردم افزون‌کردي‬ ‫برو اي از مهر و وفا عاري ‪ /‬برو اي عاري ز وفاداري‬ ‫بشکستي چون زلفت عهد مرا‬ ‫دريغ و درد از عمرم ‪ /‬که در وفايت شد طي‬ ‫ستم به ياران تا چند ‪ /‬جفا به عاشق تا کي‬ ‫نمي‌کني اي‌گل ‪ /‬يک دم يادم‬ ‫كه همچو اشک ‪ /‬از چشمت افتادم‬ ‫تا کي بي تو بود ‪ /‬از غم خون دل من‬ ‫آه از دل تو‬ ‫گرچه ز محنت خوارم كردي ‪ /‬با غم و حسرت يارم كردي‬ ‫عشق تو دارم باز ‪ /‬بکن اي گل با من‬ ‫هر چه تواني ناز ‪ /‬هر چه تواني ناز‬ ‫كز عشقت مي‌سوزم باز‬ ‫*****‬ ‫‪ ) 1‬مردان موسيقي ايران‪ ،‬جلد اول‪.‬‬ ‫‪ ) 2‬از پشت ديوارهاي خاطره‪ ،‬نوشته بيژن ترقي‪ ،‬صفحه ‪.127‬‬ ‫‪His Master’s Voice ) 3‬‬

‫علي افشاري‬

‫قدرت گرفتن «دولت اسالمي عراق و شامات» («داعش»)‬ ‫در عراق و تسخير مناطق زيادي از قلمرو شمال و شمال غربي‬ ‫اين کشور وضعيت جديدي را در منطقه خاورميانه پديد آورده‬ ‫است‪ .‬اين اتقاق غيرمنتظره اکثر قدرت‌هاي بزرگ جهاني و‬ ‫منطقه‌اي را به واکنش کشانده است‪.‬‬ ‫در اين ميان گفتگوها و بحث‌هايي نيز در عرصه سياسي‬ ‫ايران در گرفته است‪ .‬کانون بحث‌ها نسبت منافع ملي‬ ‫ايران با تبديل «داعش» به قدرتي در عراق و تغيير موازنه‬ ‫قوا در همسايه غربي است‪ .‬رويکرد حکومت و اعالم آمادگي‬ ‫براي کمک به دولت عراق موجب شده تا برخي از نيرو‌هاي‬ ‫اپوزيسيون و منتقدين به مخالفت بپردازند‪ .‬بر مبناي برخي‬ ‫از گزارش‌ها نيرو‌هايي از سپاه وارد خاک عراق شده و قاسم‬ ‫سليماني فرمانده سپاه قدس به هدايت نيرو‌هاي نظامي و‬ ‫امنيتي عراق براي جبران شکست‌هاي متحمل شده مشغول‬ ‫است‪.‬‬

‫پيشينه‬

‫از زماني که کشور عراق تشکيل شد تا زمان کودتا عليه‬ ‫نظام سلطنتي‪ ،‬روابط ايران و عراق خوب بود‪ .‬کودتاي قاسم‬ ‫عليه ملک فيصل و قدرت گرفتن حزب بعث تا آنجا براي‬

‫حکومت پهلوي دوم ناراحت کننده بود که بنا به ادعاي اردشير‬ ‫زاهدي‪ ،‬محمدرضا شاه پهلوي در انديشه دخالت نظامي با‬ ‫هدف احياي سلطنت ملک فيصل بود‪.‬‬ ‫حاکميت حزب بعث در دوران حکومت کريم قاسم و‬ ‫صدام حسين موجب تيره شدن روابط ايران و عراق شد و‬ ‫روند رو به رشد تخاصم کار را به جنگ هشت ساله ايران و‬ ‫عراق رساند‪.‬‬ ‫بعد از جنگ اول جهاني سطح تنش بين ايران و عراق‬ ‫کاهش يافت‪ .‬اما اشغال نظامي عراق از سوي آمريکا و سقوط‬ ‫صدام حسين معادالت حاکم بر روابط دو کشور را کامال عوض‬ ‫کرد‪ .‬روي کار آمدن دولتي شيعه‌گرا در عراق باعث پايان‬

‫‪24‬‬

‫تيرگي روابط و ارتقاء آن به اتحاد استراتژيک بود‪.‬‬ ‫حال حمله «داعش» به دولت مالکي و افزايش منازعات‬ ‫فرقه‌اي در عراق‪ ،‬احتمالي را تقويت مي‌کند که جريان‌هاي‬ ‫ضدايراني قدرت را در عراق به دست بگيرند‪ .‬البته چنين‬ ‫احتمالي باال نيست‪ ،‬اما در غلطيدن عراق به جنگ داخلي‬ ‫طوالني محتمل است‪ .‬در چنين شرايطي تقابل با «داعش» از‬ ‫موضع منافع ملي‪ ،‬گذار به دموکراسي در ايران و مالحظات‬ ‫بشر دوستانه الزامي به نظر مي‌رسد‪.‬‬ ‫منافع ملي ايران ايجاب مي‌کند که دولتي در عراق بر سر‬ ‫کار باشد که به حسن همجواري با ايران پايبند باشد‪ .‬ناامن‬ ‫شدن دوباره مرزهاي غربي ايران هزينه‌هاي سنگيني را براي‬

‫امنيت و منافع ملي در بر دارد‪ .‬البته تعيين دولت وظيفه مردم‬ ‫عراق است‪ ،‬اما در عين حال منطقي و موجه نيست که نسبت‬ ‫به قدرت گرفتن جرياني که با اصل ايران و ايراني مشکل‬ ‫دارند‪ ،‬بي تفاوت بود‪.‬‬ ‫رويکرد اولترا خشونت طلب «داعش» تقابل با اين گروه‬ ‫جنايت پيشه را از منظر انساني ضرورت مي‌بخشد‪ .‬يادآور‬ ‫مي‌شود که اين گروهي است که حتي از سوي «القاعده» نيز‬ ‫جرياني افراطي خوانده مي‌شود‪ .‬نمي‌توان نسبت به کشتار و‬ ‫قلع و قمع وحشيانه انسان‌هاي بيگناه از سوي اين گروه و‬ ‫نفرت پراکني عقيدتي و مسلکي آن منفعالنه عمل کرد‪ .‬مداخله‬ ‫با هدف مهار و نابود کردن اين گروه از زاويه جلوگيري از‬ ‫گسترش خشونت وامواج مخرب ترور‪ ،‬امري مثبت و موجه‬ ‫است‪.‬‬ ‫ضديت «داعش» با موازين دموکراسي و مدرنيته و اهتمام‬ ‫آن براي استقرار بنيادگرايي اسالمي در مخرب‌ترين شکل‪،‬‬ ‫ديگر مولفه‌اي است که تقابل جدي با آن را ضروري مي‌سازد‪.‬‬ ‫قدرت گرفتن امثال «داعش» نقش انکار ناپذيري در افزايش‬ ‫جايگاه امنيت در حساسيت افکار عمومي ايران خواهد داشت‬ ‫که به نوبه خود ضرورت و اهميت استقرار دموکراسي در ايران‬ ‫يا حداقل اولويتش را‪ ،‬تحت الشعاع قرار مي‌دهد‪.‬‬ ‫بنابراين اگر چه رشد «داعش» و گسترش نفوذ آن براي‬ ‫جمهوري اسالمي خطرناک است ولي نفس وجود آن به جنبش‬ ‫دموکراسي خواهي براي ايران نيز لطمه زده و محافظه کاري را‬ ‫در سپهر تحول خواهي تقويت مي‌نمايد‪.‬‬ ‫داعش با اصل ايران و تشيع مشکل دارد و در صورت‬ ‫قدرت گرفتن توجهش به ايران صرف نظر از اينکه چه‬ ‫حکومتي بر آن حاکم باشد‪ ،‬جلب خواهد شد‪.‬‬ ‫چه بسا گرايش‌هاي افراطي حکومت و به خصوص‬ ‫برونداد نهاد واليت فقيه تفاوت ماهوي با «داعش» نداشته‬ ‫باشد‪ ،‬اما کشمکش آن‌ها که مصاديق متفاوتي از اسالم‌گرايي‬

‫دنباله در صفحة ‪26‬‬


‫‪25‬‬

‫راز هفت بادام‬ ‫خام‬

‫يادي از استاد مهندس‬

‫هوشنگ سيحون‬

‫ايستاده بودم در مقابل پله برقي فرودگاه‬ ‫آتالنتا و با نگاهي مضطربانه مي‌پاييدم صورتک‌هاي‬ ‫ناآشنايي را که از داالن پله برقي باال آمده و بي‌درنگ‬ ‫همچون اشباحي ناپديد مي‌شدند‪ .‬مي‌بايست در‬ ‫همين ثانيه‌ها پيدايش ‌شود‪ .‬نام بلندي را ميزبان‬ ‫شده بودم‪ .‬دلهره‌اي مي‌فشرد گلوگاهم را‪ ،‬گويي زير‬ ‫سايه سنگيني خود را گم کردم‪ .‬مرا نمي‌شناخت‪ ،‬در‬ ‫آن مقطع فقط دست‌خطي بودم بر روي کاغذي تا‬ ‫شده در جيبش‪....‬‬ ‫باالخره آمد‪ .‬مهم‌ترين مسافر آن روز براي من‪.‬‬ ‫مردي به قامت سده‌هايي از تاريخ معماري‪ ،‬هنر و‬ ‫تمدن ايراني‪ ،‬از پشت شيشه‌هاي آن عينک ضخيم‬ ‫مي‌پاييد هشيارانه جهان اطرافش را‪ .‬نگاهامان‬ ‫لحظه‌اي به هم گره خوردند‪ .‬لبخندي بر لبانش ظاهر‬ ‫و لرزه پرمعنايي در اندام من پيچيد‪ .‬به پيشبازش‬ ‫شتافتم‪ ،‬با آوار پرمهري نامم را به فصاحت تلفظ‬ ‫نمود‪ :‬آقاي ب‪....‬‬ ‫دغدغه‌هاي درونم به يک باره رخت بربستند‪،‬‬ ‫سايه‌ها به کناري رفته و در پرتو روشنايي دل‌انگيزي‬ ‫دريچه‌اي از دوستي ميانمان گشوده گشت‪ .‬ديگر‬ ‫باران واژه‌ها بود که سخن را در بستري شکل‌يافته‬ ‫جاري مي‌ساخت‪....‬‬ ‫چمدانش را برداشته و راه به سوي خانه گرفتيم‪.‬‬ ‫تابستان سال ‪ 2004‬به دعوت کانون ايرانيان آتالنتا‪،‬‬ ‫گذري به اين ديار نموده تا از تجربه‌هاي ارزشمندش‬ ‫در حوزه معماري‪ ،‬هنر و تاريخچه دانشکده هنرهاي‬ ‫زيبا و عصر درخشان مديريتش بر آن با مهاجرين‬ ‫ايراني اين شهر سخن گويد‪.‬‬ ‫زمان و مکان به سرعت به زير چرخ‌هاي‬ ‫خودرو گم و محو مي‌شدند تا به مقصد رسيديم‪ .‬تازه‬ ‫درمي‌يافتم که برخالف شنوده‌هايم اکنون در کنار‬ ‫طنزپردازي قهار‪ ،‬لطيفه‌گويي پرقريحه و کالم‌آفريني‬ ‫سنجيده‌گوي قرار گرفته‌ام‪ .‬اما مدام پرسشي ذهنم‬ ‫را برمي‌آشفت که پس کجاست آن شخصيت‬ ‫شهرت‌يافته به نظم و نسقي ميرزا تقي‌خاني‬ ‫که هشت سال با قدرتمندي بي‌چون و چرايش‬ ‫دانشکده‌اي منضبط و منسجم را نه تنها براي‬ ‫معماران مملکت‪ ،‬بلکه براي نقاشان‪ ،‬مجسمه‌سازان‪،‬‬ ‫موسيقيدانان و عالقمندان به رشته تاتر پديد آورد‪.‬‬ ‫ديگر دلهره‌ها از من گريخته بودند و اکنون با‬ ‫اين چهره شگفت‌انگيز پا بر خانه مي‌گذاشتيم و من‬ ‫در حالي که چمدانش را در دست داشتم‪ ،‬لحظات‬ ‫استثنايي را در زندگيم تجربه مي‌کردم‪.‬‬ ‫**‬ ‫تني چند از دوستان نزديک همسرم بدو‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫خوشامد گفته و او از دانستن آنکه روزگاري ميزبانان خود نيز‬ ‫فارغ‌التحصيل مدرسه «بوزار» بوده‌اند اندکي دچار ترديد گشته‪،‬‬ ‫اما پس از امتحان اجمالي زبان فرانسه از همسرم به او نمره‬ ‫قبولي داده و گويي هر سه لحظه‌اي بر روي يک سياره آشنا از‬ ‫جنس خاطره‌هاي مشترک فرود آمده‌ايم‪.‬‬ ‫خودماني‌تر گشت و سپس نظرش به سمت و سوي‬ ‫مجموعه آبرنگ‌هاي من که بر روي ديوار خانه قرار داشتند‬ ‫نشانه رفت و از پشت آن عينک سخت‌گير و دقيق به سرعت‬ ‫عناصر‪ ،‬اجزا و تناسبات درون نقاشي‌ها را ارزيابي و يک به‬ ‫يک نواقص آن‌ها را برايم توضيح داد‪ .‬از نقاط گريزي که بر‬ ‫روي خط افق قرار نگرفته و از سايه‌هايي که منبع نور را ناديده‬ ‫انگاشته بودند‪ .‬حيرت‌انگيز بود انساني با چنين چشم‌هاي‬ ‫تيزبيني و توانايي تحليل هنري آکادميکي‪....‬‬ ‫چاي ديگر داشت سرد مي‌شد که همگي به گرد ميز نشسته‬ ‫و او محفل را با بذله‌گويي‌هايش گرم نمود و سپس کتاب قطور‬ ‫طرح‌هايش با عنوان «نگاه‌ها بر روي ايران» چاپ فرانسه که‬ ‫سال‌ها پيش از کتابفروشي در کنار مدرسه‬ ‫«بوزار» ابتياع نموده و آن را به تعمد بر‬ ‫روي ميز قرار داده را به شروع به ورق زدن‬ ‫کرد و ساعتي را در باره کروکي‌هايش با‬ ‫شور و شوقي وافر برايمان توضيح داد و‬ ‫تازه پي مي‌بردم که او نخستين بار بسياري‬ ‫از معماري‌هاي روستايي‪ ،‬خانه‌هاي قديمي‬ ‫شهرهاي ايران‪ ،‬همچون ماسوله‪ ،‬زواره‪،‬‬ ‫ابيانه‪ ،‬خانه بروجردي‌ها را به ايرانيان‬ ‫شناسانده و آن را ثبت در گنجينه فرهنگي‬ ‫و هنري مملکت کرده است‪.‬‬ ‫پس از صرف شام خانه ديگر آهسته‬ ‫آهسته از بود و باش‌هايش تهي و دچار‬ ‫ديرهنگامي ميهمانان را به ترک آن محفل‬ ‫دلنشين مي‌خواند و بساط خواب شبانه‬ ‫نيز مهيا در حالي که ميهمان را به سمت‬ ‫خوابگاهش راهنما بودم‪ ،‬آمرانه ابراز‬ ‫داشت‪« ،‬آقا اير کانديشن را خاموش کنيد‬ ‫و پنجره‌ها را برايم باز بگذاريد و در ضمن‬ ‫«هفت دانه بادام خام» برايم بياوريد!!»‬ ‫شگفت‌زده و در تنگنا قرار گرفته از‬ ‫خود مي‌پرسيدم در آن ديروقت شبانه‬ ‫دستيابي به بادام خام ناميسر و در ضمن‬ ‫آيا استاد اين بار هم در پي بازي با اعداد‬ ‫طاليي است!!!! که همسرم به فرياد رسيده‬ ‫و با کيسه‌اي پر از بادام‌هاي خام به حضور‬ ‫ميهمان درآمد‪ .‬او ضمن تشکر گفت‪« ،‬خانم‬ ‫من فقط هفت دانه خواستم‪ ،‬نه يک کيسه‪.‬‬ ‫بقيه را بگذاريد براي شب‌هاي بعد!!»‬ ‫********‬ ‫روز ديگري برآمد و به اتفاق استاد و گروهي ديگر‬ ‫از دوستان راهي موزه و گالري‌هاي شهر شديم‪ .‬عطش‬ ‫سيري‌ناپذيري براي بازديد از آثار هنري و معماري داشت بود‬ ‫و براي ما نيز کالس درس ارزشمندي بر پا گشته بود‪.‬‬ ‫او تاريخچه دقيقي از تاسيس دانشکده هنرهاي زيبا را‬ ‫چنين براي ما روايت کرد‪« ،‬اولين بار مرحوم مرآت با مشاهده‬ ‫مدرسه عالي هنرهاي زيباي پاريس اقدام به ايجاد مدرسه‌اي‬ ‫مشابه در ايران را نمود‪ .‬تا آن روز تنها مدرسه موثر هنري‪،‬‬ ‫مدرسه کمال‌الملک بود که با کناره‌گيري و سپس درگذشت او‪،‬‬ ‫شاگردانش آن را به مدرسه صنايع پيشرو و مستظرفه مبدل‬ ‫گرداندند‪ .‬در همين برهه زماني تالش ديگري توسط پروفسور‬ ‫روالند و مهندس محسن فروغي انجام گرفت و هنرکده‌اي‬ ‫با دوره آموزشي دو ساله به نام «مدرسه عالي معماري» به‬ ‫مديريت ابوالحسن صديقي تاسيس گرديد که پس از چند‬ ‫صباحي‪ ،‬هر دو در هنرکده ادغام شده و دولت وقت به اسماعيل‬ ‫مرآت ماموريت مي‌دهد تا با دعوت از آندره گدار (معمار و‬ ‫باستان‌شناس فرانسوي) و مهندس محسن فروغي اقدام به‬ ‫ايجاد دانشکده معماري را بنمايند‪».‬‬ ‫سپس استاد ورقه‌هاي تايپ شده‌اي را بيرون آورد و ضمن‬ ‫اشاره به آن‌ها از من خواست که به دقت آن‌ها را خوانده تا‬ ‫خود را براي مراسم سخنراني روز بعد آماده گردانم‪ .‬نگاهي به‬ ‫جمع نيز انداخته و گفت‪« ،‬آقا بهتره همتون اين‌ها را بخونيد تا‬ ‫درک درستي پيدا کنيد که توي اين مملکت تحقق هيچ کاري‬ ‫ساده و بي‌دردسر نبوده!!! طلبه‌هاي مدرسه مروي دست از سر‬ ‫ما برنمي‌داشتند‪ ،‬به خصوص از حضور دخترهاي بي‌حجاب‬ ‫دانشجو و مدل‌هاي بدن لخت آتليه نقاشي‪ ،‬اين چيزها آن‌ها را‬ ‫سخت عصباني مي‌کرد تا باالخره ما را از مدرسه مروي بيرون‬ ‫کردند‪ .‬فقط همت و پايمردي مسيو گدار و مهندس فروغي و‬ ‫مهندس رياضي بود که تونستيم بساطمون رو ببريم زيرزمين‬ ‫دانشکده فني و کالس‌هامون رو آنجا داير کنيم‪.‬‬ ‫موقعيت را مغتنم شمرده و از مهندس پرسشي را در‬ ‫باره کپي‌برداري از برنامه‌هاي مدرسه «بوزار» پاريس و پياده‬

‫نمودن آن‌ها در دانشکده معماري دانشگاه تهران جويا شدم و‬ ‫در ضمن اشاره‌اي نيز به موضوع «بيزوتاژ» يا «مقدماتي رنگ‬ ‫کردن!!» (سنتي در مدرسه «بوزار» که در مورد دانشجويان‬ ‫تازه وارد اعمال مي‌گشت) کرده و در باره اين سنت ناخوشايند‬ ‫پرسشي نمودم‪.‬‬ ‫در پاسخ گفت‪« ،‬آقا در آن موقع تو ايران کسي مي‌دونست‬ ‫معماري چيه؟ چاره‌اي نداشتيم‪ .‬تازه برنامه‌هاي مدرسه که‬ ‫پايه‌گذارش ناپليون بود تو خود اروپا هم مدرسه پيشرفته و‬ ‫نمونه‌اي بود و همه جا سعي مي‌کردند برنامه‌هاي اين مدرسه‬ ‫را پياده کنند‪ .‬اما در باره «مقدماتي رنگ کردن!» لبخندي بر‬ ‫چهره‌اش ظاهر شد و اظهار داشت‪« ،‬نه آقا من چه کار داشتم‪.‬‬ ‫اين کار خود بچه‌هاي سال بااليي بود و من اصأل دخالتي‬ ‫نداشتم‪».‬‬ ‫و دوباره به جهان طنز بازگشته و از شيرين‌کاري‌هاي‬ ‫دانشجويان «بوزار» در زمان تحصيل خود شمه‌اي روايت کرد‪.‬‬

‫********‬ ‫و سپس يکي از همراهان سوالي در مورد علل‬ ‫کناره‌گيري‌اش از دانشکده هنرهاي زيبا نمود‪ .‬سيمايش قدري‬ ‫رنگ اندوه گرفته و پس از نوشيدن جرعه‌اي از ليوان قهوه‌اش‬ ‫گفت‪« ،‬آقا مي‌خواستيد چيکار کنم؟ بمونم توي دانشگاهي که‬ ‫بدون تصويب شوراي دانشگاه و به امر رهبر مملکت رفتند و‬ ‫دست يک آقايي را از آمريکا که حتي يک ساعت هم درس نداده‬ ‫بود گرفتند و آوردند و نشاندندش در اتاق رييس دانشگاه!! و‬ ‫شما جوون‌ها شاهد بوديد که پيامدش چه آنارشي و اضمحاللي‬ ‫در همه سطوح آموزش مملکت به وقوع پيوست‪ .‬مي‌دونيد آقا‪،‬‬ ‫رهبر مملکت آدم وطن‌پرستي بود‪ ،‬اما متاسفانه بيخودي توي‬ ‫امور دانشگاه دخالت مي‌کرد و نتيجه‌اش هم گريبان همه‌امون‬ ‫رو گرفت‪».‬‬ ‫تشابه و انطباق عجيبي مي‌ديدم با آنچه شادروان دکتر‬ ‫محمدعلي مجتهدي بنيانگذار دانشگاه صنعتي در خاطراتش‬ ‫عنوان کرده بود‪ .‬پس از سکوتي کوتاه‪ ،‬استاد رو به ما کرده‬ ‫و گفت‪« ،‬آقا توي اين مملکت هر که خدمتي کرد‪ ،‬تهمت‬ ‫ديکتاتوري بهش زدند‪ .‬مي‌دونم خيلي‌ها با من اختالف‬ ‫سليقه داشتند و مرا هم متهم به کاربري روش‌هاي مستبدانه‬ ‫مي‌کردند‪ .‬اما با همه اين‌ها من عاشق ايرانم و هر چه کردم‬ ‫براي جوون‌هاي مملکت بود‪.‬‬ ‫همين که هنوز زنده‌ام و مي‌تونم کنار شاگردانم باشم‪،‬‬ ‫هميشه احساس خوشبختي مي‌کنم‪.‬‬ ‫********‬ ‫گردهمايي و برنامه سخنراني کانون ايرانيان سرانجام‬ ‫آغاز گشت‪ ،‬در حالي که همه کتاب‌هاي از راه رسيده استاد امضا‬ ‫و ناياب شدند‪ .‬برنامه آن شب به باور همگان يکي از پربارترين‬ ‫برنامه‌هاي «کانون ايرانيان آتالنتا» ارزيابي گشت و برخالف‬ ‫داوري‌هاي بسيار‪ ،‬آن شب همگي دانستيم که چنين بزرگمردي‬ ‫نه تنها در سپهر معماران و هنرمندان و دانشگاهيان چهره‌اي‬ ‫شاخص است‪ ،‬بلکه طيف بزرگي از ايرانيان در هر مقام و‬ ‫منزلتي بدو ارادت ورزيده و در هر فرصتي در هر گوشه‌اي از‬ ‫آمريکا به ديدارش مي‌شتابند‪.‬‬ ‫او در طي سخنراني خود از پروژه‌هاي مهمي چون‬

‫‪25‬‬

‫آرامگاه خيام‪ ،‬عطار‪ ،‬کمال‌الملک‪ ،‬نادر و بوعلي‪ ،‬از آغاز طرح‬ ‫تا پايان مراحل ساختماني توضيحاتي مشروح داد و بينابين از‬ ‫طنزپراکني و بذله‌گويي خاص خود نيز دريغ ننمود و مدام محفل‬ ‫را به شادي و نشاط آورد و در آخر عالقمندان او را رها ننموده‬ ‫و با طرح سواالت سخنران را به چالش مي‌کشيدند‪ ،‬اما ديگر‬ ‫وقت آن رسيده بود که به خانه بازگشته و براي فردايي که‬ ‫استاد عازم ديار ديگري بود آماده مي‌شديم‪ .‬در حالي که هفت‬ ‫دانه بادام خام در کنار ليوان آبي انتظارش را مي‌کشيدند‪.‬‬ ‫********‬ ‫ساعت پنج و نيم صبح صدايم کرد‪« ،‬آقا اگر آماده هستيد‬ ‫بهتره تا دير نشده راه بيفتيم‪ ».‬نمي‌دانست تا صبح روي‬ ‫سايه‌هاي افتاده بر روي پلک‌هايم قدم زده‌ام و ذره‌اي خواب‬ ‫در چشم‌هايم ننشسته‪.‬‬ ‫چمدانش را برداشتم و در گرگ و ميش صبحي نازده و پر‬ ‫از ابهام در راه شديم‪ .‬سکوتي سنگين داشت و همه واژه‌ها از او‬ ‫گريخته و کلمه‌اي به زبان نمي‌آورد‪ ،‬اما‬ ‫از پشت شيشه‌هاي آن عينک ضخيم‬ ‫همچنان مي‌پاييد محوطه خانه‌هاي‬ ‫پراکنده اطراف را که فضايي يکنواخت‬ ‫و ناموزون را بر ذهن متبادر مي‌نمود‪.‬‬ ‫اما احساسي داشتم که استاد در‬ ‫آن لحظه در کوچه‌هاي ديگري سير‬ ‫مي‌کند با چنارهاي بلند و برگ‌ريزاني‬ ‫که سنگ‌فرش‌هاي کوچه را سراسر‬ ‫پوشانده و پيچ‌هاي امين‌الدوله که بر‬ ‫ديوارهاي کاهگلي گيسو افشانده‌اند‬ ‫(اشاره به يکي از طرح‌هاي استاد)‬ ‫و همه چيز در انتظار ضربه‌هاي قلم‬ ‫هنرمندانه‌اي بر روي کاغذي سپيد‬ ‫نشسته‌اند تا بيداري را در رداي زيبايي‬ ‫بر قامت کوچه خيالي بنشانند‪....‬‬ ‫اما يقين داشتم که همه اين‌ها‬ ‫وهم خاک است که غبار سنگينش در‬ ‫آن حباب زماني بر خاطرمان نشسته‬ ‫است‪.‬‬ ‫به يک باره به سخن آمده و با لحن‬ ‫آرام و نوستالژيکي گفت‪« ،‬آقا يادش به‬ ‫خير اون روزهايي را که صبح‌هاي زود‬ ‫راه مي‌افتاديم و مي‌رفتيم دانشکده‪.‬‬ ‫حتي مستخدم‌ها هم در خواب بودند‪.‬‬ ‫کار را بايد آفتاب نزده شروع مي‌کرديم‬ ‫و بعد که دانشجوها مي‌آمدند‪ ،‬از اين‬ ‫آتليه به آن آتليه و از اين کالس به‬ ‫آن کالس مي‌رفتيم‪ .‬اگه ژوژماني هم‬ ‫توي برنامه بود کار به نصفه‌هاي شب مي‌کشيد‪ .‬عجب روزهاي‬ ‫سازنده‌اي بودند‪ .‬عجب! عجب!»‬ ‫اندوهي سراسر وجودم را فرا گرفته بود و مدام پرسشي‬ ‫در ذهن آشفته‌ام طنين مي‌انداخت که مگر مي‌شود ملتي چنين‬ ‫نابخردانه خود را از فيض دانش و تجربيات فرزانه‌اي چنين‬ ‫سترون سازند و حق ناشناسانه گنجينه فرهنگي و هنري‬ ‫ارزشمندي چون او را به غربت و تبعيد فرستند!!!! به راستي‬ ‫باورکردني نيست‪.‬‬ ‫سرانجام خود را در فضاي فرودگاه يافته و در حالي که‬ ‫دستان يکديگر را مي‌فشرديم پيمان بستيم که شايد روزي در‬ ‫جايي ديگر‪....‬و لحظه‌اي بعد آرام آرام در البالي صورتک‌هاي‬ ‫ناآشنا ناپديد شد و زان پس رد و بدل نامه بود و گاه مکالمه‬ ‫تلفني کوتاه‪.‬‬ ‫يک بار به مناسبت درگذشت همسر‪ ،‬بانو معصومه سيحون‬ ‫نقاشي آبرنگي از يک بناي تاريخي را به همراه يادداشت تسليت‬ ‫برايش ارسال داشتم‪ ،‬در جوابم نوشت‪« ،‬دوست عزيزم اين‬ ‫کار شما اثر زيبايي بود‪ .‬پيشرفت قابل مالحظه‌اي داشته‌ايد‪.‬‬ ‫اين آبرنگ را براي هميشه نزد خود نگاه خواهم داشت‪».‬‬ ‫با دريافت اين دستخط رويداد مهمي برايم رقم زده شد‪.‬‬ ‫آخر استاد سرانجام مانسيون قبولي را به من اهدا کرده بود‪....‬‬ ‫در ميان پرد ‌ه يکي از روزهاي ماه گذشته‪ ،‬دوستي خبر‬ ‫درگذشت او را به من داد‪ .‬پيش از آنکه در اندوه فرو روم‪،‬‬ ‫ساعت‌ها به مرور آن چند روز عجيب در کنار استاد پرداختم‪.‬‬ ‫احساسي دارم که شايد اين هم يکي از طنزهاي اوست‪،‬‬ ‫انساني با فروزشي چنين را هرگز نمي‌توان خاموش شده‬ ‫انگاشت‪ .‬او براي من يکي از پوياترين و سرزنده‌ترين ايرانياني‬ ‫است که تا کنون در مسير زندگي مالقات کرده‌ام‪ .‬هر بار که‬ ‫کتاب طرح‌هايش را ورق مي‌زنم‪ ،‬جلوه‌هاي نابي از حضور او را‬ ‫در تاروپود طرح‌ها و زير و بم خطوطش مي‌يابم‪ .‬مرد هنرمندي‬ ‫که يک روز شايد به تعمد در البالي کالف‌خط‌هايش (اشاره به‬ ‫سبکي از نقاشي‌هاي استاد) تابيد و ناپديد شد و راز شبانه هفت‬ ‫بادام خام را براي ما زمينيان باقي گذاشت‪.‬‬ ‫ياد اين بزرگمرد در ضمير دوستدارانش جاودان و گرامي‬ ‫خواهد ماند‪....‬‬ ‫پايان‪.‬‬


‫‪26‬‬

‫‪July 2014‬‬

‫ورود خاورميانه به‬ ‫«جنگ شيعه‪ -‬سني»‬

‫حسين عليزاده‪ ،‬راديو زمانه‬ ‫گروه تروريستي «داعش» (‪ )ISIS‬در اعالميه‌ها و‬ ‫ويدئوهاي خود هنگامي که شکست و هزيمتي بر ارتش‬ ‫عراق وارد مي‌کند‪ ،‬آن را هزيمت بر «ارتش صفوي»‬ ‫مي‌نامد و عموما از اطالق ارتش عراق يا حتي ارتش‬ ‫مالکي (نخست‌وزير عراق) خودداري مي‌کند‪.‬‬ ‫واکاوي تاريخي اين نکته‪ ،‬مبين انديشه گروهي‬ ‫است که آرمانشهر تأسيس «دولت اسالمي عراق و‬ ‫شام» (‪ )ISIS‬را در سر مي پروراند‪ .‬مصطلح دولت‬ ‫عراق و شام در ادبيات داعش اشاره به مجد و عظمت‬ ‫دوران خالفت عباسيان دارد که از جمله پهنا و گستره‬ ‫آن از شرق از سرحدات تاجيکستان‪ ،‬افغانستان و ايران‬ ‫کنوني آغاز و به شمال افريقا منتهي مي‌شد‪.‬‬ ‫ارتش صفوي در ادبيات داعش اشاره به ارتش‬ ‫قدرتمندي دارد که با اتکا بر مذهب شيعه‪ ،‬سلسله‬ ‫صفوي را به دست شاه اسماعيل در قرن ‪ 16‬ميالدي‬ ‫(قرن يازدهم هجري) در ايران بنياد نهاد و به مقابله با‬ ‫دولت عثماني پرداخت‪ .‬در اين پروسه تاريخي‪ ،‬دولت‬ ‫صفوي توانست يک دولت مستقل از عثماني را تاسيس‬ ‫و قلمرو آن را به دو برابراندازه کنوني افزايش دهد‪.‬‬ ‫به گواه تاريخ تا پيش از استقرار سلسله صفوي‪،‬‬ ‫ايران در شمار کشورهاي سني مذهب قرار داشت که با‬ ‫قدرت گرفتن دولت صفوي و به تصميم شاه اسماعيل‪،‬‬ ‫مذهب کشور از تسنن به تشيع تغيير يافت‪.‬‬ ‫از آنجا که دولت صفوي در رقابت شديد با دولت‬ ‫عثماني بود‪ ،‬شاهان شيعه صفوي به ويژه موسس آن‬ ‫شاه اسماعيل‪ ،‬در تغيير مذهب ايران سعي وافر به خرج‬ ‫دادند تا ايرانيان را از فرمان پذيري پادشاه عثماني (که‬ ‫خود را خليفه رسول‌اهلل مي‌دانست) خارج کنند وگرنه‬ ‫استقرار دولت مستقل ايراني ناممکن مي‌نمود‪.‬‬ ‫چنين شد که شاه اسماعيل صفوي با بهره جستن‬ ‫از ارتش خود و ورود فاتحانه به تبريز اين شهر‬ ‫سني‌نشين را پايتخت دولت تازه تأسيس خود قرار داد‬ ‫و در سال ‪1501‬ميالدي (‪ 907‬هجري) تشيع را مذهب‬ ‫رسمي ايران اعالم کرد‪.‬‬ ‫شاه اسماعيل افزون بر ارتش خود‪ ،‬از روحانيان و‬ ‫مبلغان شيعه کمال استفاده را برد تا مذهب شيعه را در‬ ‫سرتاسر قلمرو خود بگستراند‪ .‬روحانيان شيعه در دربار‬ ‫شاهان صفوي از ارج و منزلت بااليي برخوردار بودند‪.‬‬ ‫اين شد که شيخ بهايي از بزرگان علماي شيعه لبنان‬ ‫در سن ‪ 13‬سالگي به همراه پدرش از بعلبک به قزوين‬ ‫کوچ کرد‪ .‬پدرش هنگامي که او ‪ 17‬سال بيش نداشت‪،‬‬

‫از سوي شاه تهماسب به شيخ‌االسالمي قزوين و خودش‬ ‫در ‪ 43‬سالگي به شيخ‌االسالمي اصفهان منصوب شد‪.‬‬ ‫بدين ترتيب ريشه ارتباط تنگاتنگ شيعيان ايران و لبنان‬ ‫به قرن ‪ 16‬ميالدي باز مي‌گردد‪.‬‬ ‫معروف است که شاهان صفوي در کنار ارتش مجهز‬ ‫خود همواره شيخ‌االسالم‌ها (لقب مبلغان شيعه) را همراه‬ ‫مي‌بردند‪ .‬برخي تاريخ نويسان سني اين روش را با‬ ‫طعن و کنايه تبشير شيعي (به مثابه گروه‌هاي تبشيري‬ ‫مسيحي) نام نهاده‌اند‪.‬‬ ‫بر اين مبنا‪ ،‬برخي مورخان سني برقراري دولت‬ ‫شيعي صفوي در ايران را «فاجعه‌اي» براي جهان اسالم‬ ‫دانسته‌اند که در نتيجه آن‪:‬‬ ‫●‪ ‬به ‪ 9‬قرن استيالي مذهب تسنن در ايران پايان‬ ‫داد‪.‬‬ ‫●‪ ‬جهان اسالم را به دو اردوگاه شيعه به مرکزيت‬ ‫دولت صفوي و اردوگاه سني به مرکزيت دولت عثماني‬ ‫تقسيم کرد‪.‬‬ ‫● دولت صفوي را به فکر چيره شدن بر شهرهاي‬ ‫مقدس شيعيان در عراق (کربال‪ ،‬نجف و سامرا) انداخت‬ ‫که زير استيالي عثماني بود‪.‬‬ ‫● دولت صفوي را واداشت تا براي دستيابي به‬ ‫اهداف خود عليه عثماني به هم‌پيماني با قدرت‌هاي‬ ‫اروپايي اقدام کند تا در حد امکان قدرت خليفه را در‬ ‫استانبول به چالش بکشد‪ .‬از آنجايي که اين نويسندگان‬ ‫دولت عثماني را نماينده اسالم و مأمور به «جهاد» عليه‬ ‫دولت‌هاي صليبي (اروپايي) مي‌دانند‪ ،‬هم‌پيماني دولت‬ ‫صفوي با دولت‌هاي اروپايي را «اتحاد شيعه – صليبي»‬ ‫عليه اردوگاه اسالم (خليفه عثماني) توصيف مي‌کنند‪ .‬از‬ ‫منظراين تاريخ نگاران‪ ،‬جنگ‌هاي ايران‪ -‬عثماني خيانتي‬ ‫بود که مانع گسترش اسالم در اروپا شد (مراجعه شود به‬ ‫کتاب «جنگ‌هاي عثماني و ايران‪ :‬عامل بازدارنده اسالم‬ ‫در اروپا»‪ ،‬نوشته محمد عبدالطيف هروي)‪.‬‬ ‫«ايران از صفويه تا خميني» نوشته امين نعمان‬ ‫اصالحي عنوان يکي از صدها مقاالتي است که اهداف‬ ‫تأسيس دولت جمهوري اسالمي را عينًا همان اهداف‬ ‫تأسيس امپراتوري صفوي براي ايجاد نوعي هژموني‬ ‫منطقه‌اي مي‌داند‪.‬‬ ‫اين قبيل مقاالت بازگوکننده اين تئوري است که بر‬ ‫اساس آن‪ ،‬اهداف جمهوري اسالمي را عينا مانند اهداف‬ ‫دولت صفويه بر دو اصل «توسعه‌طلبي ارضي» و «گسترش‬ ‫شيعه» تبيين مي‌کنند‪ .‬بديهي است نقطه کانوني اين‬ ‫تئوري‪ ،‬بهره جستن از ارتشي توانمند است که آن را‬ ‫«ارتش صفوي» مي‌نامند‪.‬‬

‫تير ‪1393‬‬

‫اظهاراتي از قبيل آنچه ناطق نوري (رييس دفتر بازرسي‬ ‫آيت‌اهلل خامنه‌اي) گفته بود که بحرين استان ‪ 14‬ايران بوده‬ ‫يا اين سخن مهدي طائب که «سوريه استان سي و پنجم‬ ‫ايران است»‪ ،‬همگي براي مدلل کردن تئوري فوق به کار آمده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بنا به تئوري فوق‪ ،‬هم‌پيماني مستحکم تهران‪ -‬مسکو‬ ‫در حمايت از دولت سوريه‪ ،‬دقيقا در همين راستا تفسير‬ ‫مي‌شود تا هالل شيعي (ايران‪ ،‬عراق‪ ،‬سوريه و لبنان) به‬ ‫هيچ‌وجه آسيب نبيند‪ .‬جانبداري محض جمهوري اسالمي از‬ ‫دولت بشار اسد و نوري المالکي بر اساس اين تئوري‪ ،‬عراق‬

‫و سوريه را به آوردگاه شيعه و سني تبديل کرده است‪.‬‬ ‫درخور تأمل است بدانيم در به کارگيري نام ارتش‬ ‫صفوي اين تنها داعش نيست که اين مصطلح را استفاده‬ ‫مي‌کند‪ .‬ژنرال سليم ادريس فرمانده «ارتش آزاد سوريه» که‬ ‫عليه بشار اسد مي‌جنگد‪ ،‬در مصاحبه‌اي در تلويزيون الجزيره‬ ‫ورود حزب‌اهلل لبنان در حمايت از بشار اسد را دقيقا «برنامه‬ ‫دولت صفوي براي منطقه خاورميانه» توصيف کرده بود‪.‬‬ ‫بدين ترتيب‪ ،‬ديده مي‌شود که داعش و ارتش آزاد‬ ‫سوريه به رغم تفاوت و تنافر زيادي که با يکديگر دارند در‬ ‫اين ارزيابي مشترکند که در برابر خود‪ ،‬با ايراني به مثابه‬ ‫دولت صفوي رو به رو هستند‪.‬‬

‫نتيجه‌گيري‬

‫با جستجو در اينترنت به زبان عربي دانسته مي‌شود که‬ ‫در ادبيات رايج نيروهاي مخالف مالکي و بشار اسد‪ ،‬استفاده‬ ‫از مصطلح ارتش صفوي بسيار بسيار رايج است‪.‬‬ ‫صرف نظر از اينکه داعش به دنبال برقراري دولت‬ ‫اسالمي و ارتش آزد سوريه به دنبال برپايي دولتي سکوالر‬ ‫است‪ ،‬درک مشترک هر دو اين است که در برابر آنان نه بشار‬ ‫اسد‪ ،‬نه حزب‌اهلل و نه نوري مالکي قرار ندارند‪ ،‬بلکه در برابر‬ ‫آنان تفکري است که به دنبال اعمال هژموني شيعه و تضعيف‬ ‫اهل سنت است تا از طريق آن قلمرو ارضي و ارزشي خود را‬ ‫بسط و گسترش دهد‪ ،‬همانگونه که دولت صفوي چنين کرد‪.‬‬ ‫در اين تئوري‪ ،‬هيچ اشاره‌اي به حمايت جمهوري‬ ‫اسالمي از تاسيس دولت مستقل فلسطين و نابودي اسرائيل‬ ‫و همچنين حمايت از گروه‌هاي سني همچون حماس‪ ،‬جهاد‬ ‫اسالمي و بعضا اخوان‌المسلمين نمي‌شود‪ ،‬همچنان که به‬ ‫دشواري بتوان طايفه علويان سوريه را در شمار شيعيان‬ ‫به حساب آورد‪ .‬عالوه بر اينکه نظام سياسي سوريه بنا به‬ ‫مرامنامه حزب بعث اساسًا نظامي سکوالر به شمار مي‌آيد‪.‬‬ ‫افزون بر اين‪ ،‬در تئوري فوق اگر دولت صفوي با‬ ‫هم‌پيماني با اروپاي صليبي به مقابله با خالفت عثماني‬ ‫برخاسته بود‪ ،‬پس چگونه است که جمهوري اسالمي بدترين‬ ‫رابطه را با مجموعه کشورهاي غربي (امريکا و اتحاديه اروپا)‬ ‫داشته و دارد‪ .‬اين مجموعه از کشورها نه تنها در سويه‬ ‫حمايت از دولت جمهوري اسالمي قرار ندارند بلکه در بحران‬ ‫سوريه جانب مخالفان بشار اسد (ائتالف ملي و ارتش آزاد‬ ‫سوريه) را گرفته‌اند‪.‬‬ ‫ولي با اين همه نقد بر اين تئوري‪ ،‬ارجاع دادن به «ارتش‬ ‫صفوي» در رويارويي نيروهايي که عليه دولت مالکي در عراق‬ ‫و عليه بشار اسد در سوريه مي‌جنگند‪ ،‬آشکارا اشاره‌اي است‬ ‫به ورود خاورميانه به «جنگ شيعه‪ -‬سني»‪.‬‬

‫‪26‬‬

‫دنباله از صفحة ‪24‬‬ ‫غير مردم ساالر‪ ،‬واپس گرا و تجدد ستيز هستند‪ ،‬براي تحول‬ ‫خواهان ايراني نتايج منفي در بر ندارد‪.‬‬ ‫فروپاشي دولت مرکزي عراق مي‌تواند شرايط را به گونه‌اي‬ ‫پيش ببرد و به جايي برساند که دوباره شرايط جنگي بين ايران‬ ‫و عراق برقرار شود‪ .‬در اين حالت مشابه دهه شصت‪ ،‬گفتمان‬ ‫دموکراسي‌خواهي و رعايت حقوق بشر در ايران قرباني مالحظات‬ ‫امنيتي خواهد شد‪.‬‬ ‫بنابراين مداخله کنترل شده حکومت در اين شرايط براي عقب‬ ‫راندن «داعش» و جلوگيري از گسترش بي‌ثباتي در عراق در مقطع‬ ‫فعلي با امنيت و منافع ملي ايران تطابق دارد‪ .‬البته به شرطي که‬ ‫مداخله به صورت محدود و موقت تا زماني باشد که ماجراجويي‬ ‫«داعش» مهار گردد‪.‬‬ ‫حال ممکن است همسويي با حکومت از سويي محل اعتراض‬ ‫واقع شود‪ .‬در پاسخ بايد گفت اوال همسويي في نفسه دليل بر‬ ‫يکساني مواضع نيست‪ .‬مواضع هيچ گروه و جرياني را به شکل مطلق‬ ‫نمي‌شود رد کرد‪ .‬در عالم سياست و اساسا عمل جمعي موقعيت‌هايي‬ ‫پيش مي‌آيند که بين جريان‌هاي متخاصم همسويي مقطعي به‬ ‫وجود مي‌آورد‪ .‬حال بين جنبش دموکراسي‌خواهي ايران و جمهوري‬ ‫اسالمي در تقابل با «داعش» و جلوگيري از مسلط شدن بر عراق‬ ‫همسويي به وجود آمده است‪.‬‬ ‫منتها اين همسويي به معناي همساني مواضع نيست‪ .‬از منظر‬ ‫منافع ملي و مالحظات جنبش دموکراسي خواهي‪ ،‬ايران نبايد به‬ ‫دخالت در امور سياست داخلي عراق بپردازد‪ .‬همچنين حمايت از‬ ‫ثبات در عراق نبايد به دفاع از نخست‌وزيري مالکي يا حاکميت‬ ‫شيعه‌گرا تنزل يابد‪.‬‬ ‫مخالفت با جنگ داخلي و جلوگيري از اقدام به مثل و‬ ‫واکنش‌هاي تالفي جويانه ديگر محور مهم سمت گيري از منظر‬ ‫منافع ملي به رويداد‌هاي عراق است‪ .‬منتها در شرايطي که «داعش»‬ ‫در حال پيشروي است نمي‌توان با عدم دخالت و صرفا توصيه به‬ ‫صلح جلوي شکل‌گيري جنگ داخلي در عراق را گرفت‪.‬‬ ‫تعقيب منافع ملي ايران و مالحظات جنبش دموکراسي خواهي‬ ‫منفعتي در حمايت از دولت مالکي ندارد بلکه شايسته است بر‬ ‫ضرورت تشکيل دولتي فرا فرقه‌اي و فراگير در عراق تاکيد نمايد‬ ‫تا سه ضلع جامعه عراق يعني سني‌ها‪ ،‬شعيان و کردها بتوانند با‬ ‫برخوداري از حقوق برابر به خوبي و مسالمت در کنار هم زندگي‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫پايبندي به الزامات دموکراسي در عراق خط فاصل و مرز جدا‬ ‫کننده جنبش دموکراسي خواهي ايران و جمهوري اسالمي در عراق‬ ‫است‪ .‬براي جنبش حفظ مالکي يا نمايندگان مجس اعال‪ ،‬حزب‬ ‫الدعوه و گروه مقتدي صدر موضوعيت ندارد‪ ،‬بلکه خواست مردم‬ ‫عراق و پذيرش تکثرگرايي مهم است‪.‬‬ ‫اما «داعش» و گروه‌هاي سني تندرو مانعي مهم در اين مسير‬ ‫هستند‪ .‬بنابراين تقابل جمهوري اسالمي و افرادي مانند قاسم‬ ‫سليماني که در برابر کشتار گسترده مردم سوريه مسئول هستند‪ ،‬با‬ ‫«داعش» امري نيست که از زاويه منافع ملي سزاوار مخالفت باشد‪.‬‬ ‫فرماندهان «داعش» به مراتب چهره‌هاي خطرناک‌تري از قاسم‬ ‫سليماني هستند‪.‬‬ ‫در اين منازعه از جنبش دموکراسي خواهي ايران و نيروهاي‬ ‫دلسوز ميهن انتظار مي‌رود نه از افرادي مثل سليماني قهرمان‬ ‫بسازند و نه درگيري وي با «داعش» را عملي ضدملي و منفي جلوه‬ ‫دهند‪ .‬حاصل و نتيجه رويارويي سپاه قدس با «داعش» براي منافع‬ ‫ملي ايران و مصالح جنبش دموکراسي‌خواهي مستقل از نيت و برنامه‬ ‫خامنه‌اي و نيروهاي تحت امرش چون قاسم سليماني مثبت است‪.‬‬ ‫در عين حال بايد توجه داشت که دخالت ايران از زاويه حفظ‬ ‫برتري ايران در منطقه يا هژموني‌گرايي و تبديل عراق به دولتي‬ ‫وابسته به ايران بر مشکالت مي‌افزايد‪ .‬برتري طلبي منطقه‌اي لزوما‬ ‫با منافع ملي تطابق ندارد‪.‬‬ ‫دخالت در عراق و کمک سياسي‪ ،‬امنيتي‪ ،‬آموزشي و نظامي به‬ ‫دولت عراق از زاويه جلوگيري از خطرات براي ايران و کشتار مردم‬ ‫عراق موجه و منطقي به نظر مي‌رسد‪ .‬اما اينکه استدالل شود چون‬ ‫ايران قدرت برتر منطقه است لذا بايد نيروهايي که تن به هژموني‬ ‫ايران را نمي‌دهند با دخالت‌هاي مستقيم و غير مستقيم تضعيف کرد‪،‬‬ ‫باعث افزايش درگيري‌ها و تنش‌ها در منطقه شده و مشکالت امنيتي‬ ‫براي کشور ايجاد مي‌کند‪.‬‬ ‫برتري ايران بايد از راه فرادستي در رشد توليد داخلي‪،‬‬ ‫تکنولوژي‪ ،‬فرهنگ و تحقيقات و پژوهش خود را نشان دهد‪.‬‬ ‫در مجموع مداخله نظامي و سياسي جمهوري اسالمي در‬ ‫چارچوب مهار و خنثي‌سازي گروه «داعش» و بازگشت ثبات در‬ ‫عراق و اتکاء به روندهاي سياسي براي پيگيري مطالبات و عالئق با‬ ‫منافع ملي ايران و مالحظات جنبش دموکراسي‌خواهي تطابق دارد‪.‬‬ ‫آنچه مسير جنبش دموکراسي‌خواهي را از جمهوري اسالمي‬ ‫جدا مي‌سازد تاکيد بر رعايت موازين دموکراسي در عراق‪ ،‬مخالفت‬ ‫با فرقه‌گرايي اعم از سني و شيعه‪ ،‬دفاع از رعايت حقوق شهروندي‬ ‫همگان و حفظ بي‌طرفي در رقابت‌هاي سياسي عراق است‪.‬‬ ‫از ديد منافع ملي ايران اهميتي ندارد که نوري المالکي يا يک‬ ‫فرد شيعه که رابطه خوبي با جمهوري اسالمي داشته است حتما‬ ‫نخست‌وزير عراق بماند‪ ،‬بلکه اهميت دارد که جريان‌هاي ضد‬ ‫ايراني زمام امور را در عراق در دست نگيرند و همچنين گروه‌هاي‬ ‫تروريست و خشونت طلب در منطقه امکان فعاليت پيدا نکنند‪.‬‬


‫‪27‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫واليت مطلقه فقيه و حقوق مردم‬ ‫دو خط موازي‌اند‬ ‫علي اصغر حاج سيد جوادي‬ ‫معتقد است واليت مطلقه فقيه‬ ‫و حقوق حقه مردم مانند دو‬ ‫خط موازي هستند که هرگز به‬ ‫هم نمي‌رسند و ايران حاال در‬ ‫مرحله‌اي از ساختارشکني قرار‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫علي اصغر حاج سيدجوادي‬ ‫يکي از روزنامه‌نگاران و‬ ‫نويسندگان ممنوع القلم در‬ ‫اواخر دوران نظام پهلوي است‪،‬‬ ‫که شهرتش به خاطر کتاب‌هاي‬ ‫«ارزيابي ارزش‌ها» و «بحران‬ ‫ارزش‌ها» و دو نامه تاريخي‬ ‫انتقادي او به شاه است‪.‬‬ ‫حاج سيدجوادي در سن‬ ‫‪ 86‬سالگي همچنان تحوالت‬ ‫ايران را دنبال مي‌کند و نگران‬ ‫آينده سياسي و اقتصادي ايران‬ ‫است‪ ،‬اما معتقد است ايران حاال‬ ‫در آستانه شکست نظام واليت‬ ‫مطلقه فقيه قرار دارد و آثار‬ ‫مصيبت بار آن تا سال‌ها دامن‬ ‫تاريخ و سرنوشت نسل‌هاي آينده‬ ‫را رها نخواهد کرد‪.‬‬ ‫‌‌‬ ‫به عقيده او در اين شرايط‬ ‫راهي جز مقاومت در جبهه مردمي‬ ‫‌و پرداختن هزينه آن با هر قيمت‬ ‫ندارد‪ .‬وي باور دارد آنچه بايد از‬ ‫سوي حاکمان و مردم مورد توجه‬ ‫قرار گيرد‪ ،‬توافق برسر امکانات‬ ‫در حداقل‌ها و حداکثرهاي تحول‬ ‫بدون خشونت در قدرت است‪.‬‬ ‫علي اصغر حاج سيدجوادي‬ ‫به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد درگذشت آيت‌اهلل‬ ‫خميني و آغاز رهبري علي خامنه‌اي چنين مي‌نويسد‪:‬‬

‫از اصالحات بلواري تا انقالب به نام دين‬

‫ايران االن در مرحله‌اي از ساختارشکني قرار دارد‪،‬‬ ‫يعني تابوهايي که صدها سال با مثلث استبداد سياسي‬ ‫و استحمار مذهبي و استثمار بيگانه بسته شده‪ ،‬در حال‬ ‫اضمحالل است‪ .‬در زمان شاه افراط بود و در اين زمان‬ ‫تفريط‪ ،‬يعني اخالقياتي که در اثر افراط در حال تباهي بود‬ ‫االن با تفريط در حال از بين رفتن است‪.‬‬ ‫در دوران شاه کساني در ايران اصالحات مي‌خواستند‬ ‫که جزو ديوان و دولت بودند و مردم کوچه و بازار نبودند‪،‬‬ ‫يعني اصالحات به طورکلي تعطيل بود‪ .‬بنابراين از‬ ‫اصالحات بلواري (ساختن راه آهن‪ ،‬دانشگاه و ‪ )..‬حرف‬ ‫زده مي‌شد‪ .‬وقتي جامعه تمام درها به رويش بسته شد به‬ ‫انقالب به نام دين رسيديم که تا درون زندگي خصوصي‬ ‫مردم هم رسوخ کرده است‪ .‬االن شفافيت در صحنه‬ ‫شطرنج سياسي ايران کامال نمايان شده است و با اين‬ ‫قانون اساسي ما همچنان در کرانه تاريخ پرسه مي‌زنيم‪.‬‬ ‫راه نجات‪ ،‬نه افراط و نه تفريط است بلکه اعتدال‬ ‫است‪ .‬در حقيقت بايد راه حکومت و سياست را از مذهب‬ ‫جدا کرد و حمايت و دفاع از آزادي و عقيده انسان‌ها را به‬ ‫قانون برخاسته از رأي مردم سپرد‪.‬‬ ‫اما آنچه به نام دين بعد از انقالب آورده شد‪ ،‬هيچگاه‬ ‫با دولت هماهنگي نداشت و آن ميزان مراعاتي هم که‬ ‫دولت‌ها نسبت به دين مي‌کردند از بين رفت‪ .‬به عبارت‬ ‫ديگر مردم به هدف رهايي از استبداد مطلقه شاه در دام‬ ‫واليت مطلقه فقيه افتادند‪.‬‬ ‫به تدريج مردم عمال دريافتند که معناي دين آن‬ ‫چيزي نيست که حاکمان ايران مي‌گويند و آخوندها مانند‬ ‫نظامي‌ها قدرت مي‌خواهند و براي رسيدن به آن از دين‬ ‫مانند ابزار استفاده مي‌کنند‪ .‬اين در حالي است که دين‬ ‫در ايران نيز مانند همه جاي دنيا در جاي خود محفوظ‬ ‫است و به قشر حکومت کننده تبديل نشده است‪ .‬اگر به‬ ‫گفتار آقاي خميني يعني بنيانگذار نظام واليت مطلقه فقيه‬

‫مهندس بازرگان و دکتر سحابي و دکتر يزدي نامه‌اي به آقاي‬ ‫خميني مي‌نويسند تا مشکالت موجود جنگ و شرايط دشوار‬ ‫مردم را به او برسانند‪ ،‬اما آقاي خميني اصال به اين نامه جواب‬ ‫نداد‪ .‬چند روز بعد هم که اين آقايان جواب نامه خود را نگرفتند‬ ‫تلگراف زدند که آنها در اين تاريخ نامه نوشته‌اند و شرايط‬ ‫موجود را تشريح کرده‌اند‪ ،‬اما آقاي خميني تحت تاثير حرف‌هاي‬ ‫اطرافيان خود هاشمي ‌و خامنه‌اي و بهشتي قرار گرفته بود و‬ ‫توجهي به سخنان آنها نکرد‪.‬‬

‫همچنان در کناره تاريخ پرسه مي‌زنيم‬

‫االن هم مشکل آنجاست که با اين قانون اساسي ما‬ ‫همچنان در کرانه تاريخ هستيم‪ ،‬زيرا ناصرخسرو قبادياني که‬ ‫خودش تبعيدي عقيده‌اش بود هزار سال قبل در قرن چهارم‬ ‫هجري اين شعر را نوشته بود که‪،‬‬

‫راه خران است خواب و خور و رفتن‬ ‫خيره مرو با خرد به راه خرانه‬ ‫از خور‪ ،‬زي خواب شو؛ زخواب سوي خور‬ ‫تات برون افکند زمانه به کرانه‬

‫يعني خطاب ناصرخسرو در اين شعر اخطار به انسان است‬ ‫که در مرز خرد و شعور غريزي از حيوان جدا مي‌شود‪ .‬قاعده و‬ ‫قانون عمومي ‌و خدشه ناپذي ِر عدول از خرد که تالش انسان‬ ‫در زمانه پوياست به هدف شدن و خروج از حال و سکون در‬ ‫بودن است‪.‬‬ ‫هر قاعده‌اي در شکل و قالب در هر دوره نسبت به تغيير‬ ‫شرايط زمانه‪ ،‬تغيير مي‌کند‪ .‬اما در اصل قاعده که عدول از‬ ‫خرد است‪ ،‬يعني انحراف از راه انسان به راه خرانه‪ ،‬به قول‬ ‫ناصرخسرو‪ ،‬تغييري حاصل نمي‌شود‪ .‬به عبارت ديگر به انسان‬ ‫مي‌گويد به واسطه خردي که داري به خوابيدن و خوردن اکتفا‬ ‫نکن وگرنه زمانه تو را بيرون مي‌اندازد‪.‬‬ ‫در هر حال در مشروطيت شکست خورديم و نتوانستيم دفاع‬ ‫کنيم‪ ،‬در ‪ 28‬مرداد شکست خورديم باز نتوانستيم دفاع کنيم‪ ،‬در‬ ‫انقالب ‪ 57‬هم شکست خورديم اما باز نتوانستيم دفاع کنيم‪.‬‬ ‫بنابراين همچنان در کناره تاريخ پرسه مي‌زنيم‪ .‬جالب است که‬ ‫از تمام انديشه و علم غرب استفاده مي‌کنيم اما همچنان در کنار‬ ‫هم مانده‌ايم و وارد تاريخ جامعه نشده‌ايم‪.‬‬

‫مراجعه کنيم مي‌بينيم که ‪ 9‬سال قبل از انقالب‪ ،‬يعني در سال‬ ‫‪ 1348‬خورشيدي در نجف و در تقريرات خود در باب واليت‬ ‫عامه در فقه و نقش فقيه در حکومت‪ ٬‬بيان کرده که حکومت‬ ‫اسالمي ‌نه مشروطه است و نه استبداد و نه جمهوري؛ و نه‬ ‫کسي مي‌تواند در آن دخالت کند‪.‬‬ ‫اين چشم اندازي بود که او براي آينده نظام سياسي‬ ‫ايران ترسيم کرد‪ ،‬يعني مي‌خواست يک بناي فاسد سلطنت‬ ‫را بر دارد و واليت مطلقه فقيه را جايگزين کند؛ منتهي در‬ ‫اين ‪ 35‬سال مردم دريافتند که دين‌شان آن چيزي نبود که‬ ‫آقاي خميني و اطرافيانش وعده داده‌اند و عدالت‪ ،‬برابري‪،‬‬ ‫مساوات‪ ،‬برادري‪ ،‬آزادي و‪ ...‬کم کم از صحنه فرهنگ کشور‬ ‫زدوده شده است‪ .‬درست مانند همان اشتباهي که شاه‬ ‫مرتکب شد و خود را از دين جدا کرد‪.‬‬ ‫آنچه پدران ما در قانون اساسي مشروطيت گفتند اين‬ ‫بود که طبق ماده ‪ 2‬با حضور ‪ 5‬مجتهد‪ ٬‬قوانيني که گذاشته‬ ‫مي‌شود با موازين اسالمي ‌هماهنگ باشد‪ .‬اما با نگاهي به‬ ‫اصول مدون در قانون اساسي جمهوري اسالمي‪ ،‬مي‌بينيم‬ ‫که قدرت در لباس دين‪ ،‬به حق واليت مطلقه تبديل مي‌شود‪.‬‬ ‫پس راه نجات‪ ،‬نه افراط و نه تفريط است بلکه اعتدال‬ ‫است و جامعه بايد به سمت آرامش و امنيت اقتصادي و‬ ‫سياسي و آزادي برود؛ البته اعتدالي که آقاي روحاني مي‌گويد‬ ‫هنوز به جامه عمل در نيامده است‪.‬‬

‫اشتباه شاه تبعيد آقاي خميني بود‬

‫اشتباه شاه بود که آقاي خميني را تبعيد کرد و او منجي‬ ‫شد‪ .‬از سوي ديگر طبقه روشنفکر و نخبه هم با يکديگر‬ ‫اختالف داشتند‪ ،‬از بازرگان گرفته تا دانشجويان چپ و‬ ‫غيره‪ .‬آقاي خميني هم از ابتدا مي‌دانست چه کار مي‌کند و‬ ‫آقاي مهندس بازرگان و نهضت آزادي وسيله بودند و هيچ‬ ‫وسيله‌اي جز آقاي بازرگان نمي‌توانست جواب انتظارات‬ ‫مردم را بدهد و هماهنگي بين آقاي خميني با آرمانگرايي‌هاي‬ ‫مردم را انجام دهد‪.‬‬ ‫در حقيقت افرادي که در زمان شاه زندان کشيده بودند‬ ‫داراي يک وجاهت ملي بين طبقه متوسط و طبقه بازار بودند‬ ‫و مردم هم به اسالم آقاي مهندس بازرگان اعتماد کردند‬ ‫تا آنها را نجات دهد‪ .‬با تمام اين شرايط در سال ‪ 67‬آقاي‬

‫دنباله از صفحة اول‬

‫هاشمي شاهرودي‪،‬‬ ‫جايگزين مهدوي‌کني شد‬ ‫در اين جلسه‪ ،‬هاشمي رفسنجاني و حسن روحاني که هر‬ ‫دو از اعضاي برجسته مجلس خبرگان هستند دعوت نشده بودند‬ ‫و تنها سيد احمد خاتمي‪ ،‬قربانعلي دري نجف آبادي و محمد‬ ‫يزدي از اعضاي هيات رييسه مجلس خبرگان حاضر بودند‪.‬‬ ‫در همين حال احمد خاتمي‪ ،‬عضو هيات رييسه مجلس‬ ‫خبرگان رهبري‪ ،‬با اشاره به ماده ‪ 10‬آيين‌نامه مجلس خبرگان‬ ‫رهبري گفته است‪ ،‬اگر عضوي از هيات رييسه استعفا دهد يا‬ ‫فوت کند‪ ،‬در اولين جلسه مجلس خبرگان انتخاب مجددي‬ ‫انجام مي‌شود تا جايگزين اين فرد مشخص شود‪.‬‬ ‫وي در عين حال گفت که تا مشخص شدن وضعيت‬ ‫آيت‌اهلل مهدوي کني‪ ،‬آيت‌اهلل شاهرودي اين مجلس را اداره‬ ‫مي‌کند‪.‬‬ ‫آقاي خاتمي همچنين گفت که جلسه هيات رييسه مجلس‬

‫‪27‬‬

‫ورشکسته سياسي آقاي خامنه‌اي است‬

‫در سال‌هاي ‪ 54‬و ‪ 55‬يعني سال‌هاي خفقان سياسي‬ ‫ايران دو نامه انتقادي به محمدرضا شاه نوشتم که هرکدام‬ ‫شان نزولي داشت‪.‬‬ ‫شاه دستور تشکيل يک کميسيون رسيدگي به ضايعات‬ ‫اقتصادي اداري با رياست اميرعباس هويدا را داد که در نامه‬ ‫اول به او نوشتم آقاي نخست‌وزيري که سيزده سال است‬ ‫حکومت مي‌کند چطور مي‌تواند ضايعات ناشي از حکومت‬ ‫خودش را به اطالع برساند!‬ ‫در سال ‪ 55‬شاه دوباره دستور تشکيل کميسيون بعدي‬ ‫را داد و من هم به علت اينکه از جامعه خود قهر نکرده‬ ‫بودم و واقعيات جامعه را مي‌ديدم و به عنوان يک شهروند‬ ‫معترض ناظر نامه دوم را خطاب به او نوشتم‪.‬‬ ‫در حقيقت شاه خودش با تشکيل اين کميسيون‌ها به‬ ‫شکست سلطنت خودش پي برده بود و از همين رو من هم‬ ‫ديدم فضاي جامعه آماده است و اين دو نامه را نوشتم‪ .‬البته‬ ‫االن هم نامه‌هاي انتقادي زيادي نوشته مي‌شود‪ .‬همان زمان‬ ‫وقتي هم که بچه‌هاي طالقاني را دزديدند‪ ٬‬نوشتم صداي‬ ‫پاي فاشيسم مي‌آيد و آقاي خامنه‌اي در نماز جمعه به من‬ ‫گفت ورشکسته سياسي‪ ،‬من هم مقاله‌اي نوشتم و با دليل‬ ‫توضيح دادم که ورشکسته سياسي اوست‪.‬‬

‫راهي جز مقاومت در جبهه مردمي ‌و‬ ‫پرداختن هزينه نيست‬

‫ما االن در آستانه شکست نظام واليت مطلقه فقيه‬ ‫که آثار مصيبت بار آن تا سال‌ها دامن تاريخ و سرنوشت‬ ‫را رها نخواهد کرد ايستاده‌ايم‪.‬‬ ‫نسل‌هاي آينده ‌‌‬ ‫در واقع واليت مطلقه فقيه و حقوق حقه مردم مانند دو‬ ‫خطي هستند که هرگز به هم نمي‌رسند‪ .‬بنابراين راهي جز‬ ‫ي و پرداختن هزينه آن با هر قيمت‬ ‫مقاومت در جبهه مردم ‌‬ ‫به مصداق حق گرفتني است نه دادني‪ ،‬نداريم‪ .‬آنچه بايد‬ ‫از سوي حاکمان و مردم مورد توجه قرار گيرد توافق برسر‬ ‫امکانات در حداقل‌ها و حداکثرهاي تحول بدون خشونت در‬ ‫قدرت است‪.‬‬

‫خبرگان رهبري با محوريت هماهنگي بين کميسيون‌ها و‬ ‫بررسي مسائل مربوط به خبرگان رهبري طبق آيين‌نامه اين‬ ‫مجلس تشکيل شده است‪.‬‬ ‫گفتني است اظهارنظر جديد احمد خاتمي در حالي است‬ ‫که وي صراحتا برگزاري جلسه‌ قبلي محرمانه در خصوص‬ ‫تعيين و تکليف براي رييس مجلس خبرگان را انکار کرده بود‪.‬‬ ‫در آن موقع سايت خبري «سحام نيوز» خبر داده بود که‬ ‫هيات رييسه‌ مجلس خبرگان جلسه‌اي محرمانه براي بررسي‬ ‫وضعيت اين نهاد بعد از مرگ مهدوي کني برگزار کرده است‪.‬‬ ‫اين سايت خبري نزديک به اصالح‌طلبان افزوده بود که‬ ‫هيات رييسه در اين جلسه‌ محرمانه مصوبه‌اي را به تصويب‬ ‫رساندند که تا زمان انتخابات بعدي مجلس خبرگان که يک‬ ‫سال و نيم ديگر برگزار خواهد شد‪ ،‬اين نهاد بدون رييس و‬ ‫فقط با حضور هيات رييسه‌ فعلي اداره شود‪.‬‬ ‫رسانه‌هاي داخل ايران مي‌گويند اين تصميم هيات رييسه‬ ‫‌اقدامي پيشگيرانه است تا اکبر هاشمي رفسنجاني نتواند بار‬ ‫ديگر به رياست مجلس خبرگان برسد‪.‬‬ ‫آيت‌اهلل هاشمي شاهرودي رييس هيات عالي حل اختالف‬ ‫و تنظيم روابط قواي سه گانه و عضو فقهاي شوراي نگهبان‬ ‫است و تا سال ‪ 1388‬به مدت ‪ 10‬سال رييس قوه قضاييه بود‪.‬‬


28

July 2014 1393 ‫تير‬

28


29

July 2014

29

1393 ‫تير‬

SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:

Protect your world

498

$

Auto • Home • Life • Retirement

*

DRIVERS WHO SWITCHED FROM:

Progressive State Farm

562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate

saved

$

$

Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.

Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.

Hooman Moaveni (678) 366-7979

Hooman Moaveni (678) 366-7979

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com

55367

Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company

11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.

53422

Geico


‫‪30‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫وازکتومي‪ ،‬توبکتومي‌و ساپورت‬ ‫هوشنگ اسدي‬ ‫«نظام مقدس» همه مسائل داخلي و خارجي‪ ،‬گذشته و‬ ‫آينده را حل کرده‪« ،‬فرهنگ ناب محمدي» را به جهان صادر‬ ‫فرموده و تنها مانده سه مساله کوچک که همه هم به اسافل‬ ‫اعضاء مربوط مي‌شود و حاال در دستور کار قرار مي‌گيرد‪:‬‬ ‫وازکتومي‪ ،‬توبکتومي‌و ساپورت‪.‬‬ ‫مذاکرات اتمي ‌روي هواست‪« .‬داعش» همچنان بيخ‬ ‫گوش ايران مي‌تازد و جهان از خطر تجزيه عراق سخن‬ ‫مي‌گويد‪ .‬اما «نمايندگان محترم مردم» حواسشان جاي‬ ‫ديگري است‪ .‬آنان دارند تصاوير بانوان ساپورت‌پوش را از‬ ‫طريق مونيتور مجلس نگاه مي‌کنند‪ .‬واکنش و همهمه چنان‬ ‫صحن علني مجلس را مي‌گيرد که علي مطهري شوخي‌اش‬ ‫گل مي‌کند‪« ،‬به نظر مي‌رسد دوستان از ديدن اين تصاوير‬ ‫به وجد آمده‌اند‪».‬‬ ‫فرزند «شهيد مطهري» که گاه و بيگاه جامه قهرماني هم‬ ‫به او مي‌پوشانيم‪ ،‬در رابطه با «ساپورت» خانم‌ها حرف‌هايي‬ ‫مي‌زند که سيماي مترقي‌ترين چهره‌هاي مجلس را روشن‬ ‫مي‌کند‪« ،‬اگر دختري در سن ‪ 18 ،17‬سالگي ازدواج کند‪،‬‬ ‫طبيعتا ديگر با ‪ 10‬پسر هم کوه نمي‌رود و نه شوهرش اجازه‬ ‫مي‌دهد و نه خودش اين کار را مي‌کند‪ .‬اصال طبيعت زن هم‬ ‫ميل به خودنمايي و تبرج دارد و اين منهاي تربيت ديني‬ ‫ي مکلف به‬ ‫است و در طبيعت زن وجود دارد‪ .‬دولت اسالم ‌‬ ‫برخورد با گناه آشکار در جامعه است‪ .‬دولت بايد «ساپورت»‬ ‫را غيرقانوني اعالم و با آن برخورد قانوني کند‪ .‬بنابراين اگر‬ ‫دولت اين موضوع را رها کند‪ ،‬بنياد خانواده آسيب مي‌بيند‪».‬‬ ‫وزير کشور بابت «ساپورت» از مجلس «به وجد» آمده‬ ‫کارت زرد مي‌گيرد و مشکل‪ ‬وازکتومي ‌و توبکتومي ‌(بستن‬ ‫لوله‌هاي رحم)‪ ‬هم با تعيين مجازات زندان حل مي‌شود و به‬ ‫اين ترتيب مشت محکم ديگري بر دهان استکبار مي‌خورد‪.‬‬ ‫هنوز مشت محکم مجلس کامال فرود نيامده که انتشار‬ ‫دو آمار جديد‪ ،‬از دستاوردهاي سي و چند ساله «نظام‬ ‫مقدس» در حفظ بنياد خانواده پرده بر مي‌دارد‪.‬‬

‫دفتر مطالعات حقوقي مرکز پژوهش‌هاي مجلس رسما‬ ‫اعالم مي‌کند که سن روسپيگري در «ام القراي اسالم» به‬ ‫پانزده سال رسيده است‪ .‬روزنامه «شرق» زنگ خطر را به‬ ‫صدا در مي‌آورد‪« :‬سن روسپيگري در ايران طي دهه‌هاي ‪50‬‬ ‫و ‪ 60‬خورشيدي ‪ 30‬سال بوده است‪ .‬بر پايه گزارش‌هاي‬ ‫رسمي‪ ،‬تهران و مشهد بيشترين زنان روسپي را نسبت به‬ ‫ساير شهرهاي ايران دارند‪».‬‬ ‫حبيب‌اهلل مسعودي فريد‪ ،‬مدير کل امور آسيب‌ديدگان‬ ‫اجتماعي سازمان بهزيستي ايران‪ ،‬مي‌گويد‪« ،‬شماري از‬ ‫روسپيان‪ ،‬نه به خاطر فقر مطلق‪ ،‬بلکه براي به دست آوردن‬ ‫درآمد بيشتر به روسپيگري روي مي‌آورند و اين موضوع‬ ‫بيانگر به صدا درآمدن زنگ خطر براي جامعه ايران است‪».‬‬ ‫بيش از ‪ 4‬هزار متخصص پزشکي کشور از «سونامي‌‏‬ ‫سرطان» ناشي از «تحفه استعماري» مصرف قليان خبر‬ ‫مي‌دهند‪« :‬ايران‏باالترين‏روند رشد ابتال به سرطان را در‏دنيا‬ ‫دارا است‪ 30 .‬درصد مرگ‌هاي ناشي از سرطان‪ ،‬مستقيما با‬ ‫‏دخانيات در ارتباط است‪ .‬آخرين آمار منتشر شده از سوي‬ ‫وزارت بهداشت نيز‏گوياي آن است که ‪ 15‬درصد جوانان ‪13‬‬ ‫تا ‪ 15‬سال در کشور مصرف‏کننده قليان هستند‪».‬‬ ‫«نمايندگان محترم» مجلس و «مقام معظم» گوششان‬ ‫به اين حرف‌ها نيست‪ ،‬سرگرم حل مسائل مهم‌تري هستند‪.‬‬ ‫با يک نشست و برخاست‪ ،‬سه مشکل وازکتومي‪ ،‬توبکتومي‌و‬ ‫ساپورت‪ ،‬يک جا حل مي‌شود‪« .‬مقام معظم رهبري» سرگرم‬ ‫شنيدن «کلمه به کلمه» مذاکرات باز به بن بست رسيده‬ ‫ي هستند‪ .‬جواد ظريف‪ ،‬همان «قهرمان» که با‬ ‫پرونده اتم ‌‬ ‫ريش پروفسوري آمد تا ايران را نجات بدهد‪ ،‬حاال با ريش و‬ ‫لباس فرم نظام‪ ،‬گزارش دقيقي مي‌دهد‪.‬‬ ‫وزير خارجه‪ ،‬هرچند کلمه‌اي از محتواي مذاکرات را با‬ ‫مردم در ميان نمي‌گذارد‪ ،‬اما تصميم گيرنده اصلي و نهايي‬ ‫را آشکارتر از هميشه نشان مي‌دهد‪« :‬رهبر جمهوري اسالمي‬ ‫‌در جريان تمامي ‌جزئيات مذاکرات هسته‌اي است‪ .‬هر آنچه‬ ‫در مذاکرات بحث مي‌شود‪ ،‬با جزئيات خدمت ايشان گزارش‬ ‫مي‌شود و تيم مذاکره‌کننده خود را ملزم به اجراي دقيق‬

‫سياست‌هاي نظام و نقطه نظرات رهبري مي‌داند‪».‬‬ ‫نادر فريدوني «عضو شوراي مرکزي فراکسيون‬ ‫اصولگرايان مجلس» حرف وزير خارجه را دقيق‌تر مي‌کند‪:‬‬ ‫«ظريف صراحتا اعالم کرد که در مذاکرات خطوط قرمز‬ ‫و توصيه‌هاي رهبري را کامال رعايت خواهيم کرد و به‬ ‫آمريکايي‌ها نيز گفته‌ايم که کلمه به کلمه مذاکرات را رهبر ما‬ ‫استماع خواهد کرد‪ ،‬پس بي‌ربط صحبت نکنيد‪».‬‬ ‫بهمن‌ماه سال گذشته نيز حميد بعيدي‌نژاد‪ ،‬عضو تيم‬ ‫مذاکره‌کننده هسته‌اي‪ ،‬اعالم کرده بود که مذاکرات هسته‌اي‬ ‫با ‪ 1+5‬جزء به جزء به رهبر جمهوري اسالمي‌گزارش‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫مقام رهبري که در واقع از طريق واسطه با «شيطان‬ ‫بزرگ» در حال گفت‌وگو است و بايد بعد از شنيدن «کلمه‬ ‫به کلمه» مذاکراتي که حتي يک کلمه آن هم به اطالع مردم‬ ‫رسانده نمي‌شود‪ ،‬تکليف را روشن کند‪ ،‬فعال در حال حل‬ ‫کردن مشکل «داعش» است که حاصل سياست خارجي‬ ‫ايشان است‪.‬‬ ‫طبق معمول با تغيير صورت مساله‪ ،‬موضوع «ظاهرا» حل‬ ‫و فصل مي‌شود‪« :‬بحران عراق نه نتيجه جنگ شيعه و سني‪،‬‬ ‫بلکه ناشي از دعواي ميان موافقان و مخالفان استقالل عراق‬ ‫است‪».‬‬ ‫«کيهان» تهران که سردبير بازجويش يک راست از‬ ‫«بيت» خط مي‌گيرد‪ ،‬هسته مرکزي اين «تحليل ملوکانه» را‬ ‫روشن مي‌کند‪« ،‬اسد ماند‪ ،‬مالکي هم مي‌ماند‪ ».‬رسانه‌هاي‬ ‫حکومتي هم با تاکيد بر نقش آمريکا در تحوالت اخير عراق‪،‬‬ ‫عربستان و اسرائيل «دست نشانده» را متهم به جنگ نيابتي‬ ‫و ايجاد ناآرامي‌در عراق مي‌کنند‪.‬‬ ‫«نوري المالکي» هم به نوبه خود تاکيد مي‌کند که با‬ ‫تشکيل «دولت نجات ملي» مخالف است و در رياست دولت‬ ‫عراق براي سومين دوره پياپي باقي مي‌ماند‪ .‬حرف‌هايي‬ ‫که نخست‌وزيرعراق مي‌زند و مو به مو با مواضع «کيهان»‬ ‫مي‌خواند‪ ،‬نشان مي‌دهد کساني که مي‌گويند او «دست‬ ‫نشانده» تهران است حق دارند يا نه‪« :‬اهداف پنهان و‬

‫‪30‬‬

‫خطرناکي که پشت تالش‌هاي صورت گرفته براي تشکيل‬ ‫آن‌چه دولت نجات ملي مي‌نامند‪ ،‬بر کسي پوشيده نيست‪.‬‬ ‫اين مسئله تالشي از سوي قانون شکنان است که مي‌خواهند‬ ‫تجربه نوپاي دموکراسي را در عراق از ميان ببرند و آراي‬ ‫شهروندان را مصادره کنند‪».‬‬ ‫تحليلگران مستقل‪ ،‬رد پاي نظام را در عراق دنبال‬ ‫مي‌کنند و ظهور «داعش» را ناشي از سياست «فرقه‌اي»‬ ‫جمهوري اسالمي‪ ،‬به ويژه در دوران رهبري آيت‌اهلل‬ ‫خامنه‌اي‪ ،‬ارزيابي مي‌کنند‪ .‬بحران عراق و مواضع متناقض‬ ‫کانون‌هاي قدرت در ايران‪ ‬مورد بررسي قرار مي‌گيرد‪ .‬زمينه‬ ‫تاريخي تحوالت عراق‪ ‬زير ذره بين مي‌رود‪ .‬جايگاه مذهبي‬ ‫«داعش» روشن و دقيق مي‌شود‪ .‬ايران و تلخي‌هاي وداع با‬ ‫عراق‪ ‬وارد مباحث مي‌شود و روي مساله‪ ‬ايران و «داعش»‬ ‫تمرکز مي‌يابد و همه مباحث از موضع منافع ملي ايران به‬ ‫دو محور مي‌رسد‪:‬‬ ‫الف _ آينده عراق بر محور سه سناريوي محتمل‪-1 :‬‬ ‫تجزيه عراق به سه بخش کرد و شيعه و سني‪ :‬بدترين‬ ‫‌‌‬ ‫سناريو‪ .‬محتمل‌ترين‪ -2 .‬ديکتاتوري شيعه مشابه ايران در‬ ‫دست‌ حکومت ايران‪ -3 .‬دولت دموکراتيک ائتالفي و همگرا‪:‬‬ ‫بهترين سناريو‪ .‬کمترين احتمال‪.‬‬ ‫ب _ شيوه معقول براي حفظ منافع ملي ايران‪« :‬تعقيب‬ ‫منافع ملي ايران و مالحظات جنبش دموکراسي خواهي‬ ‫منفعتي در حمايت از دولت مالکي ندارد‪ ،‬بلکه شايسته است‬ ‫بر ضرورت تشکيل دولتي فرا فرقه‌اي و فراگير در عراق تاکيد‬ ‫نمايد تا سه ضلع جامعه عراق يعني سني‌ها‪ ،‬شعيان و کرد‌ها‬ ‫بتوانند با برخورداري از حقوق برابر به خوبي و مسالمت‬ ‫در کنار هم زندگي کنند‪ .‬پايبندي به الزامات دموکراسي در‬ ‫عراق خط فاصل و مرز جدا کننده جنبش دموکراسي خواهي‬ ‫ايران و جمهوري اسالمي‌ در عراق است‪ .‬براي جنبش حفظ‬ ‫مالکي يا نمايندگان مجس اعال‪ ،‬حزب الدعوه و گروه مقتدي‬ ‫صدر موضوعيت ندارد‪ ،‬بلکه خواست مردم عراق و پذيرش‬ ‫تکثرگرايي مهم است‪».‬‬ ‫تابستان داغ ديگري آغاز شده است و خطري هولناک‬ ‫در همسايگي ايران‪ ،‬امروز عراق و فردا ايران را در معرض‬ ‫تجزيه قرار داده است‪ .‬گروهي بر بستر ميل کشنده به‬ ‫«قهرمان»‪ ،‬مدال سردار ملي بر سينه کساني مي‌زنند که‬ ‫از آفرينندگان اصلي اين خطرند و گروهي در فيس بوک‬ ‫مي‌نويسند‪« ،‬امروز سالگرد سي‌ام خرداد سال ‪ 88‬است‪،‬‬ ‫داعشي‌هاي سال ‪ 88‬براي ما شده‌اند سردار ملي!»‬ ‫علي جنتي هم موضع خود را بيشتر شفاف مي‌کند‪،‬‬ ‫«ماهيت فيلترينگ مورد قبول همه است‪ ،‬اما درباره جزئيات‬ ‫آن اختالف وجود دارد‪ .‬نبايد وضعيت را به‌ گونه‌اي رقم‬ ‫بزنيم که شبکه‌هاي اجتماعي فقط محلي براي تاخت و تاز‬ ‫سکوالرها باشد‪».‬‬ ‫در شبي که تيم ملي فوتبال مي‌بازد تا کورسوي شادي‬ ‫هم خاموشي بگيرد‪ ،‬يکي از اولين و معروف‌ترين «چماقداران»‬ ‫جمهوري اسالمي‪ ،‬حرف‌هايي مي‌زند که حتي آغاز جيره بندي‬ ‫آب در تعدادي از شهرها را هم به دست فراموشي مي‌سپارد‪.‬‬ ‫‌هادي غفاري‪ ،‬فرمايش مي‌فرمايد‪« ،‬من با استبداد نعلين به‬ ‫شدت مخالف‌ترم تا با استبداد چکمه‪ .‬اين موضع سياسي من‬ ‫است و آن را پنهان هم نمي‌کنم‪ .‬من مي‌دانم وقتي که اين‬ ‫حرف منتشر شود براي من گران تمام خواهد شد‪ ،‬اما به جد‬ ‫مي‌گويم که استبداد نعلين و استبداد عمامه بسيار خطرناک‌تر‬ ‫از استبداد چکمه و کاله قزاقي و رضاخاني است‪».‬‬

‫‪ ‬خانم‌ها! آقايان!‬

‫‪ ‬در روزهاي مبارزه بي‌امان «نظام مقدس» با وازکتومي‪،‬‬ ‫ي و ساپورت‪ ،‬اين شعر ايرج ميرزا عجيب به دل‬ ‫توبکتوم ‌‬ ‫مي‌نشيند‪:‬‬

‫بر سردر کاروانسرايي تصوير زني به گچ کشيدند‬ ‫ارباب عمايم اين خبر را از مخبر صادقي شنيدند‬ ‫گفتند که واشريعتا‪ ،‬خلق روي زن بي نقاب ديدند‬ ‫آسيمه سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دويدند‬ ‫ايمان و امان به سرعت برق مي‌رفت که مومنين رسيدند‬ ‫اين آب آورد و آن يکي خاک‪ ،‬يک پيچه ز گِل بر او بريدند‬ ‫ناموس به باد رفته‌اي را با يک دو سه مشت گل خريدند‬ ‫چون شرع نبي از اين خطر جست رفتند و به خانه آرميدند‬ ‫غفلت شده بود و خلق وحشي چون شير درنده مي‌جهيدند‬ ‫بي پيچه زن گشاده رو را پاچين عفاف مي‌دريدند‬ ‫لب‌هاي قشنگ خوشگلش را مانند نبات مي‌مکيدند‬ ‫بالجمله تمام مردم شهر در بحر گناه مي‌تپيدند‬ ‫درهاي بهشت بسته مي‌شد مردم همه مي‌جهنميدند‬ ‫اين است که پيش خالق و خلق طالب علوم روسفيدند‬ ‫با اين علما هنوز مردم از رونق ملک نااميدند‪.‬‬


‫‪31‬‬

‫‪July 2014‬‬

‫سازمان سيا‪ ،‬حکومتي نامريي‬

‫سازمان «سيا»‬ ‫کنگره در سال ‪ 1947‬با تبادل نظر با دالس‪« ،‬سيا» را‬ ‫به وجود آورد‪ .‬ترومن سال بعد وي را در راس يک کميته‬ ‫سه نفري قرار داد تا بر حسن اجراي انجام وظيفه آژانس‬ ‫جديد نظارت کند‪ .‬دالس (که گفتيم در راس کميته بود) با‬ ‫دو عضو برجسته‌اي که با او همکار شدند‪ ،‬کار کميته را به‬ ‫شايستگي پيش بردند‪ .‬آن دو نفر عبارت بودند از‪ :‬ويليام‬ ‫جکسون (صاحب يک بانک سرمايه‌گذاري در نيويورک)‪،‬‬ ‫مامور اطالعاتي زمان جنگ و مدير عامل کمپاني «ويتني» و‬ ‫دومين نفر هم ماتياس کوري عضو پيشين سازمان خدمات‬ ‫استراتژيکي و دستيار مخصوص فورستال بود‪ .‬ويليام‬ ‫جکسون سپس‌تر به معاونت «سيا» منصوب گرديد‪.‬‬ ‫پس از انتخاب مجدد ترومن به رياست جمهوري‪،‬‬ ‫دالس گزارش خود را به او تسليم کرد‪ .‬ژنرال اسميت در‬ ‫سال ‪ 1950‬دالس را به واشنگتن دي‪ .‬سي احضار کرد‪.‬‬ ‫دالس کرارأ گفته و نوشته بود که انتظار داشت فقط ‪ 6‬هفته‬ ‫در آنجا باشد‪ ،‬اما ماندن وي در واشنگتن ‪ 11‬سال به درازا‬ ‫کشيد‪ .‬او در ‪ 23‬آگست سال ‪ 1951‬به معاونت رياست‬ ‫جمهوري رسيد‪.‬‬ ‫ژنرال آيزنهاور که‬ ‫پس از ترومن به رياست‬ ‫جمهوري برگزيده شد‪،‬‬ ‫ژنرال اسميت را به معاونت‬ ‫وزارت امور خارجه و در‬ ‫روز ‪ 10‬فوريه سال ‪1953‬‬ ‫آقاي دالس را به رياست‬ ‫آژانس مرکزي اطالعات‬ ‫منصوب کرد‪ .‬تا آن زمان‬ ‫دو درياساالر و دو ژنرال‬ ‫آن مقام خطير را اداره‬ ‫کرده بودند‪ .‬دالس نخستين‬ ‫غيرنظامي بود که رياست‬ ‫«سيا» را بر عهده مي‌گرفت‪.‬‬ ‫او در زمان جنگ در مقام‬ ‫رياست سازمان خدمات‬ ‫استراتژيک در سوييس به‬ ‫اين نهاد بزرگ و خطير و پست مهم‪ ،‬شهرتي درخشان‬ ‫بخشيد‪ .‬از اين مهم‌تر آن بود که برادرش در مقام وزير امور‬ ‫خارجه خدمت مي‌کرد‪.‬‬ ‫چهره نمايي حکومت نامريي در سال‌هاي دهه ‪1950‬‬ ‫و رسيدن آن به موضع قدرتي بي‌سابقه‪ ،‬هنگامي قابل درک‬ ‫است که در باره برادران دالس و مناسبات آنها گفتماني‬ ‫آورده شود‪ .‬آن دو برادر‪ ،‬مظهر بي‌مانند دوگانگي‪ ،‬در واقع‬ ‫سرگشتگي معنوي سياست خارجي اياالت متحده آمريکا‬ ‫پس از جنگ دوم جهاني بودند‪.‬‬

‫دالس‌ها کيانند؟‬

‫جان فاستر دالس و برادر کوچک‌ترش فرزندان‬ ‫کشيشي بودند به نام «آلن ميسي دالس» که در منطقه‬ ‫علياي «واتر تاون» (نيويورک) مي‌زيست‪ .‬کشيش آلن دالس‬ ‫در ‪ 7‬اپريل سال ‪ 1892‬در همانجا زاده شد‪ .‬پاره‌اي بر آن‬ ‫بودند که در تظاهر به سختگيري و تندخويي فاستر دالس به‬

‫هنگام اداره سياست خارجي آمريکا‪ ،‬در دوران‬ ‫رياست جمهوري ژنرال آيزنهاور‪ ،‬نشانه‌هايي‬ ‫از تعصبات يک کشيش نهفته است‪.‬‬ ‫اين از سخنان اوست‪« :‬اياالت متحده‬ ‫از پيشروي کمونيسم جهاني که مي‌کوشد‬ ‫ملت‌هاي عقب افتاده و بي‌خبر را در سلطه‬ ‫خود قرار دهد‪ ،‬جلوگيري خواهد کرد‪ ،‬اما‬ ‫آمريکا از دخالت در امور داخلي کشورهاي‬ ‫ديگر‪ ،‬قاطعانه خودداري خواهد ورزيد‪ .‬کوتاه‬ ‫سخن اينکه‪ ،‬اياالت متحده از تاکتيک شوم‬ ‫و خرابکارانه پنهاني که شيوه دشمن (يعني‬ ‫کمونيسم) است پيروي نخواهد کرد‪».‬‬ ‫فاستر دالس با اين باور‪ ،‬ويژگي‌هاي‬ ‫اخالقي آمريکايي را که مبتني بر جهاني مطابق آنچه‬ ‫مي‌خواهيم باشد‪ ،‬منعکس مي‌کند‪ .‬در حالي که او آشکارا‬ ‫چنين موضعي مي‌گرفت‪ ،‬برادرش آزاد بود که با چرکين‌ترين‬ ‫واقعيت‌ها سروکار داشته باشد‪ ،‬دولت‌هايي را سرنگون سازد‬ ‫و با بهره‌گيري از بودجه نامحدودي که «سيا» در اختيار‬ ‫داشت‪ ،‬در مانورهاي سياسي پشت پرده سراسر جهان‬ ‫شرکت جويد‪ ،‬به گونه‌اي که برادر وي در اين دنيا با توانايي‬ ‫داشت‪ ،‬با آتش به جنگ آتش برود‪.‬‬ ‫آلن دالس از آنجا که سخت نسبت به فضاي محرمانه‬ ‫خود سرسپردگي احساس مي‌کرد‪ ،‬در دوره رياستش بر‬ ‫«سيا» از بزرگ‌ترين گسترش خود‪ ،‬به ويژه در عمليات مخفي‬ ‫در سرنگون کردن دولت‌ها در بيرون از کشور برخوردار شد‪.‬‬ ‫در تعقيب اين سياست خارجي دوگانه‪ ،‬بخش بزرگ‌تر‬ ‫اينگونه عمليات ويژه براي ملت آمريکا مکتوم مي‌ماند‪ .‬البته‬ ‫در مواردي که اشتباهي روي مي‌داد‪ ،‬استثنا هم وجود داشت‪،‬‬ ‫نظير آنچه در «خليج خوک‌ها» روي داد‪.‬‬ ‫اين بدان معني نيست که اگر رياست «سيا» با وزير‬ ‫خارجه برادر نمي‌بود‪ ،‬همين سياست دوگانه خارجي چهره‬ ‫نمي‌گرفت‪ .‬به احتمال قوي‪ ،‬همين وضع وجود مي‌داشت‪،‬‬ ‫اما اصطکاک طبيعي بين هدف‌ها و شيوه‌هاي ديپلمات‌ها و‬ ‫(شبح‌هاي موجود) بين وزارت خارجه و «سيا» به انگيزه وجود‬ ‫همکاري نزديک برادران دالس تا حدي کاهش مي‌يافت که‬ ‫در نتيجه کنترل کمتري بر درآمد و هزينه‌ها اعمال مي‌گشت‪.‬‬ ‫به گونه‌اي که مي‌توان گفت که براي برادران دالس‪ ،‬از‬ ‫پيش اين سرنوشت تعيين گرديده بود که در اداره سياست‬ ‫خارجي آمريکا‪ ،‬ابزار قدرت را‬ ‫قبضه کنند‪.‬‬

‫و پرينستون به پايان رساند‪ .‬در يک آموزشگاه کشاورزي‬ ‫در «اهلل آباد هند» و نيز در چين و ژاپن مدتي به تدريس‬ ‫زبان پرداخت‪ .‬به سال ‪ 1916‬به سرويس سياسي پيوست‬ ‫و در وين خدمت خود را آغاز کرد‪ .‬در زمان جنگ اول جهاني‬ ‫به عنوان افسر اطالعاتي در برن خدمت کرد‪ .‬سه سال‬ ‫بعد‪ ،‬دو برادر به سمت کارمند هيات نمايندگي آمريکا در‬ ‫کنفرانس صلح ورساي در پاريس شرکت کردند‪ .‬عموي آنها‬ ‫(النسينگ) که گفتيم وزير خارجه بود‪ ،‬نيز عضويت هيات را‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫«آلن دالس» پس از انجام خدمت در برلين و‬ ‫قسطنطنيه و واشنگتن در سال ‪ 1926‬از سياست کناره‬ ‫گرفت تا همراه برادرش در موسسه «سوليوان و کرامول»‬ ‫در وال استريت به کار وکالت بپردازد‪ .‬خدمتش در اين حرفه‬ ‫‪ 15‬سال به درازا کشيد‪ .‬او در کسوت حقوقدان بين‌المللي‬ ‫با طبقه ممتاز سياسي و صنعتي در اروپا و آلمان آشنا بود و‬ ‫هنگامي از اين آشنايي استفاده کرد که در جنگ دوم جهاني‪،‬‬ ‫ژنرال داناوان او را به رياست سازمان خدمات استراتژيکي‬ ‫در سوييس منصوب کرد‪ .‬وي براي استتار پست سياسي‪،‬‬

‫‪31‬‬

‫تير ‪1393‬‬

‫معاونت سفارت آمريکا را نيز يدک مي‌کشيد‪ ،‬اما رياست‬ ‫يک شبکه جاسوسي را به عهده داشت و عمليات خود را‬ ‫از خانه‌اي ساخته شده در سده پانزدهم در برن که مشرف‬ ‫به رودخانه «آر» بود اداره مي‌کرد‪ .‬دو موفقيت برجسته براي‬ ‫سازمان خدمات استراتژيکي به حساب او گذاشته شده‬ ‫است‪ :‬اولي رخنه در سازمان جاسوسي «آب وهر» هيتلر و‬ ‫دومي شرکت در مذاکره مربوط به تسليم سپاهيان آلماني‬ ‫در ايتاليا‪.‬‬ ‫اين طبيعي بود که «آلن دالس» در پايان جنگ‪ ،‬از حرفه‬ ‫وکالت دست بکشد و به جهان پرهيجان‌تر جاسوسي جلب‬ ‫گردد و جذب شود‪ .‬در عين آنکه داوري در باره نبوغ فردي که‬ ‫بخش بيشتر و کارآيي موثرتر کارش پنهاني انجام مي‌گرفت‬ ‫امري ناممکن است‪ ،‬اما حمله‌هاي شديد و پياپي بلوک‬ ‫کمونيست به وي‪ ،‬کارآمدي او را به نحو شفاف‌تري مشخص‬ ‫مي‌سازد‪ .‬آري ترديدي نيست که «آلن دالس» کمونيست‌ها‬ ‫را سخت به جان آورده بود‪ .‬رييس «سيا» با موهاي سفيد‪،‬‬ ‫عينک پنسي‪ ،‬پيپ و نکته‌سنجي‌هايش در گفت‌وگوها‪،‬‬ ‫تصوير غلط‌انداز پدربزرگ موقري را ترسيم مي‌کرد؛ گويي‬ ‫در واشنگتن هيچ مقامي وجود نداشت که خوش‌مشرب‌تر‬ ‫از او باشد‪ .‬در زير اين چهره به ظاهر اخالقي‪ ،‬مردي وجود‬ ‫داشت که شيفته اخبار و رويدادهاي جهاني‪ ،‬عمليات پنهاني‬ ‫و جاسوسي با همه پيرايش‌هايش بود‪.‬‬ ‫گرچه چنين مي‌نمود که «آلن دالس» وقت زيادي در‬ ‫دود کردن توتون صرف مي‌کند‪ ،‬شايد از نبود هماهنگي بين‬ ‫چهره ظاهري و حرفه‌ايش‪ ،‬بي آنکه سخني بگويد‪ ،‬سخت‬ ‫شادمان است و لذت مي‌برد‪ .‬ماجراجويي بي‌گمان برايش‬ ‫خيلي جذاب بود‪.‬‬ ‫کمي بيشتر از ويژگي‌هاي «دالس» بگوييم‪« .‬دالس»‬ ‫گهگاه متهم مي‌شد که بيش از حدود خدمات جاسوسي‪ ،‬يک‬ ‫شخصيت مملکتي شده است و در سال ‪ 1955‬نيروي ضربتي‬ ‫کميته «هوور» او را مورد انتقاد قرار داد که چرا مسووليت‌هاي‬ ‫سنگين بيشمار و وظايف بسيار سنگين‌تري را در فعاليت‌هاي‬ ‫عملياتي «سيا» پذيرفته است‪ .‬يکي از همقطارانش در «سيا»‬ ‫در باره وي چنين به ارزيابي پرداخته است‪ ،‬او نمي‌توانست‬ ‫خويشتن‌دار باشد! اما به هر روي‪ ،‬اگر هم «سيا» در دوره‬ ‫رياست «دالس» با بي‌قيدوبندي اداره مي‌شد‪ ،‬اين حقيقت را‬ ‫هم بايد اذعان کرد که در آنجا مردي وجود داشت با روحيه‌اي‬ ‫قوي که به کارها از دور و نزديک فرمان مي‌راند‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬

‫در اسناد تازه «سيا» نقش انگليس‬ ‫در کودتاي ‪ 28‬مرداد تاييد شد‬

‫برادران دالس‬

‫جالب است دانسته‬ ‫شود که پس از درگذشت‬ ‫«فاستر دالس» (وزير خارجه)‬ ‫دلبستگي نزديک بين آن دو‬ ‫برادر ثابت شد‪ .‬پرزيدنت‬ ‫کندي مي‌خواست نام‬ ‫فرودگاه «دالس واشنگتن»‬ ‫را که به خاطر بزرگداشت‬ ‫او نامگذاري شده بود‬ ‫به «جانتيلي» تغيير دهد‪.‬‬ ‫«جانتيلي» منطقه‌اي در‬ ‫ويرجينيا است که فرودگاه‬ ‫در محدوده آن ساخته شده‬ ‫است‪ .‬با اينکه با تغيير نام فرودگاه ساختمان آن به همان‬ ‫نام «دالس ترمينال» باقي مي‌ماند‪ ،‬اين تصميم با اعتراض‬ ‫«الن دالس» و خواهرش (الينور) روبرو شد و آنان توانستند‬ ‫«کندي» را از تصميم خود منصرف کنند‪.‬‬ ‫پدر مادري آن دو‪« ،‬جان واتسون فاستر» در سال‌هاي‬ ‫‪ 1892‬و ‪ 1893‬دوره رياست جمهوري «بنجامين هاريسون»‬ ‫وزير خارجه آمريکا بود (سپس مشاور خصوصي ملکه چين‬ ‫شد‪ ).‬يکي از عموهايشان به نام «رابرت النسينگ» در دوره‬ ‫رياست جمهوري «وودرو ويلسن» وزارت خارجه را عهده‌دار‬ ‫بود‪ .‬عموي ديگر آنها «جان ولش» در دوره «راترفورد هيز»‬ ‫وزير مشاور در امور مربوط به انگلستان بود‪.‬‬ ‫با داشتن چنين ميراثي (که شايد استعداد و ژن ويژه‌اي‬ ‫در آن خاندان بوده است)‪ ،‬جاي شگفتي نيست که آن دو‬ ‫برادر به جنجال‌هاي پرهيجان سياسي در امور کشور دست‬ ‫يازيدند‪.‬‬ ‫«آلن دالس» تحصيالت خود را در نيويورک‪ ،‬پاريس‬

‫روزنامه «شرق»‪ ،‬محمد حاجي‌محمدي‬ ‫باز هم يک گزارش تازه درباره رخدادهاي ‪28‬‬ ‫مرداد‪.‬‬ ‫پايگاه اينترنتي «آرشيو امنيت ‌ملي آمريکا» که‬ ‫زيرمجموعه دانشگاه واشنگتن است‪ ،‬به تازگي گزارشي از‬ ‫ماجراي ‪ 28‬مرداد منتشر کرده است‪ .‬متن اصلي گزارش‪،‬‬ ‫کتابي ‪ 150‬صفحه‌اي به نام «نبرد با ايران» است که‬ ‫توسط بخش تاريخ «سيا» در سال ‪ 1981‬نوشته و منتشر‬

‫شده بود‪ ،‬اما بخش‌هاي مهم آن از جمله بخش موسوم به‬ ‫«اقدام پنهان» که در واقع شامل تشريح عمليات کودتاست‬ ‫تا سال گذشته که در مجله «فارين پاليسي» منتشر شد‪ ،‬در‬ ‫دسترس عموم قرار نگرفته بود‪.‬‬ ‫تا پيش از اين مهم‌ترين سندي که از ماجراي کودتاي‬ ‫‪ 28‬مرداد سال ‪ )1953( 1332‬رو شده ‌بود‪ ،‬سند معروف‬ ‫به «ويلبر» متعلق به «دونالد ويلبر» عضو سابق «سي‌آي‌اي»‬ ‫بود‪ .‬گزارشي که البته گفته مي‌شود ناقص است و همچنان‬ ‫بخش‌هاي ناگفته زيادي درباره کودتا دارد ‪.‬‬

‫دنباله در صفحة ‪38‬‬


‫‪32‬‬

‫فرهنگ‬ ‫گفتگو‬

‫دکتر پرويز ايزدي ‪ -‬آتالنتا‬ ‫در شماره‌هاي گذشته رابطه عقالني و صلح‌آميز با‬ ‫آفريدگار و رابطه عاقالنه و صلح‌آميز با خويشتن خويش را‬ ‫از نظر يک فرد بهايي برشمردم و گفتم که‪ :‬در مورد آفريدگار‬ ‫هيچيک از ما اين صالحيت را نداريم که در باره رابطه فردي‬ ‫با آفريدگار قضاوت نماييم و هرگونه دخالتي‬ ‫در اين امر نقض حقوق مسلم آن فرد به‬ ‫حساب مي‌آيد‪ .‬و در مورد رابطه عقالني و‬ ‫صلح‌آميز با خويشتن خويش بر اين نکته‬ ‫تکيه داشتم که انسان با طبيعتي پاک پاي به‬ ‫جهان هستي مي‌گذارد گه در قلبش گوهري‬ ‫به نام «انسانيت» نهاده شده است که به‬ ‫صيقل تربيت ظاهر و شفاف مي‌گردد‪.‬‬ ‫پس براي تامين سعادت فردي و‬ ‫گروهي نبايد نسبت به تعليم و تربيتي که‬ ‫انساني مفيد براي خودش و اجتماع بسازد‬ ‫غافل شد‪ ،‬تربيتي که نه تنها او را خيرخواه‬ ‫عموم بار آورد بلکه سبب اشتغال او به کسب‬ ‫و کار و صنعت گردد‪ ،‬که مفيد به حال اجتماع‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫با وجود تمام اين دستورات اگر بر‬ ‫حسب اتفاق کسي از نظر مادي دچار فقر‬ ‫و تنگدستي گرديد‪ ،‬اين وظيفه جامعه بهايي‬ ‫است که به ياري و کمک او بشتابد!‬ ‫اين نکته از آن نظر حايز اهميت است‬ ‫که بدانيم در ديانت بهايي گدايي کردن‬ ‫ممنوع است‪ ،‬و کسي نيز نبايد به گدا چيزي‬ ‫پرداخت نمايد زيرا اين عمل از شأن و مقام‬ ‫فرد محتاج مي‌کاهد و به عزت نفس وي‬ ‫لطمه وارد مي‌آورد‪ ،‬بهمين دليل براي حفظ‬ ‫کرامت انساني کساني که در بند فقر گرفتار‬ ‫آمده‌اند‪ ،‬رفع نياز مادي آنان بر عهده محفل‬ ‫روحاني هر محل است‪.‬‬ ‫حال که نام محفل روحاني پيش آمد‪ ،‬بي‌مناسبت نيست‬ ‫که به طرز اداره جامعه بهايي ولو مختصر اشاره‌اي داشته‬ ‫باشم‪.‬‬

‫اداره جامعه بهايي‪:‬‬

‫جامعه بهايي در هر شهر توسط نه نفر که از ميان تمام‬ ‫بهاييان آن شهر به مدت يکسال انتخاب مي‌شوند اداره‬ ‫مي‌شود که به آن «محفل روحاني محلي» ميگويند‪.‬‬ ‫نه نفري نيز که به مدت يکسال در هر مملکت انتخاب‬ ‫مي‌شوند به نام «محفل روحاني ملي» ناميده مي‌گردند‪ ،‬که‬ ‫عهده‌دار امور جامعه ملي خود مي‌باشند‪ .‬همچنين هر پنج سال‬ ‫نه نفري که اداره جامعه بين‌المللي بهايي را به صورت انتخابي‬ ‫بر عهده دارند «بيت العدل اعظم» ناميده مي‌شود‪.‬‬ ‫نکته مهم آن است که انتخاب شوندگان در هر يک از‬ ‫اين تشکيالت سه گانه‪ ،‬در برابر خدمتي که انجام مي‌دهند‪،‬‬ ‫مزدي نمي‌گيرند و اين خدمت نيز امتيازي براي آنان ايجاد‬ ‫نمي‌کند که آنان را از ديگر افراد جامعه ممتاز سازد‪ ،‬بلکه‬ ‫تصميم دستجمعي آن‌هاست که براي افراد بهايي در خور‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫احترام است و اين نيز ناشي از نحوه برگزاري انتخابات بهايي‬ ‫است‪.‬‬ ‫در هر محل يا شهري که بيش از نه نفر بهايي وجود‬ ‫داشته باشد هر ساله در روز ‪ 21‬اپريل هر سال بهاييان‬ ‫انتخابات شهر خود را بدين گونه برگزار مي‌کنند که هر نفر‬ ‫ي نه نفر را که بنظر او اليق اداره امور بهاييان شهر خود‬ ‫اسام ‌‬ ‫مي‌داند روي ورقه راي مي‌نويسد و در صندوق راي مي‌اندازد‪.‬‬ ‫آنچه اين نوع انتخابات را از انتخابات ديگر ممتاز‬ ‫مي‌سازد آن است که انتخابات بهايي‪ ،‬مخفي و از نظر ديانتي‬ ‫مقدس است بدين معنا که تبليغات انتخاباتي و يا نامزد کردن‬ ‫انتخاباتي در ديانت بهايي ممنوع است و همه افراد ساکن‬ ‫در شهر حق انتخاب کردن و انتخاب شدن دارند‪ ،‬بنابراين‬ ‫انتخاب کننده اسامي ‌نه نفري را که صالح مي‌داند که لياقت‬ ‫اداره جامعه را به مدت يکسال دارند‪ ،‬با آزادي کامل در ورقه‬ ‫راي مي‌نويسد و در صندوق راي مي‌اندازد‪.‬‬ ‫انتخاب کننده آزاد است که از ميان تمام بهاييان شهر‬ ‫هر که را مي‌خواهد انتخاب نمايد و هيچکس حق ندارد که از‬ ‫راي او مطلع گردد و او نيز نبايد راي خود را بديگران نشان‬ ‫دهد‪ .‬آرايي که بدين شکل در صندوق راي ريخته شده است‬ ‫استخراج و نه نفري که بيش از همه راي آورده‌اند‪ ،‬مسوليت‬ ‫اداره بهاييان آن شهر را به مدت يکسال بر عهده خواهند‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫پس مالحظه مي‌کنيد که در انتخابات بهايي هيچکس‬ ‫اعم از انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان نمي‌دانند که چه‬ ‫افرادي براي اين يکسال بعنوان اعضاي محفل روحاني شهر‬ ‫انتخاب خواهند شد‪ ،‬و اين پديده‌اي نوين در نوع انتخاب‬ ‫است‪.‬‬ ‫بعنوان نمونه چه بسا در جمع انتخاب شوندگان‪ ،‬استاد‬ ‫دانشگاه را در کنار شاگردش و يا فرد ثروتمندي را در کنار‬ ‫کارگري کم درآمد مشاهده خواهيد کرد که به شور و مشورت‬ ‫مشغولند و هيچ يک را بر ديگري و همچنين بر انتخاب‬ ‫کنندگان رجحان و برتري نيست! و بدين ترتيب بصورت‬ ‫عملي اختالفات طبقاتي‪ ،‬جنسيتي‪ ،‬نژادي و ملي از بين مي‌رود‪،‬‬ ‫و ديوار‌هاي جدا کننده‌اي را که به بهانه‌هاي مختلف ما را به‬ ‫مدت هزاره‌ها از يکديگر جدا مي‌ساخته است‪ ،‬بطور عملي فرو‬ ‫مي‌ريزد‪.‬‬

‫و يا آنکه در هر انتخابي‪ ،‬و در هر نظام اجتماعي ديگر‪،‬‬ ‫زماني که راي دادن خاتمه پذيرفت‪ ،‬وظيفه انتخاب کننده‬ ‫خاتمه مي‌يابد و قدرت او به انتخاب شونده منتقل ميگردد و‬ ‫ديگر کسي به حرف او گوش نخواهد داد‪ ،‬در صورتي که در‬ ‫تشکيالت بهايي اينچنين نيست‪ ،‬چه که در اين تشکيالت‬ ‫جلساتي به نام جلسات ضيافت نوزده روزه وجود دارد که‬ ‫در آن محفل روحاني گزارش ماهانه خود را به جامعه تقديم‬ ‫مي‌کند‪ ،‬و افراد در مورد کارکرد محفل به مشورت و تبادل نظر‬ ‫مي‌پردازند‪ .‬حال اگر در اين جلسات فردي از افراد اجتماع‪،‬‬ ‫نظر يا پيشنهادي داشت که براي جامعه مفيد بود آن را در‬ ‫اين جلسه پشنهاد مي‌کند‪ ،‬که اگر اکثريت اين پيشنهاد را‬ ‫تاييد کردند‪ ،‬آن ‌را به محفل روحاني مي‌فرستند که در سطح‬ ‫شهر به مورد اجرا درآيد و اگر پيشنهادي در سطح مملکتي‬ ‫موثر تشخيص داده شود آن را به محفل ملي و اگر در سطح‬ ‫بين‌المللي موثر باشد آن را به بيت العدل اعظم مي‌فرستند و‬ ‫بدين‌شکل مالحظه مي‌کنيم که به ناگاه پيشنهادي از فردي‬ ‫عادي و گمنام در سرتاسر جامعه بهايي و در تمام دنيا به مورد‬ ‫اجرا گذاشته مي‌شود!‬ ‫نکته مهم ديگر در اين نحوه از انتخابات آن است که‬

‫انتخاب شوندگان نمي‌دانند که چه کساني به آنان راي داده‌اند!‬ ‫که نتيجه اين طرز انتخاب از بين رفتن گروه‌هاي فشار يا در‬ ‫اصطالح «البي»‌ها هستند‪ ،‬که در انتخابات ديگر وجود دارند‪.‬‬ ‫چون در انتخابات بهايي انتخاب شوندگان نمي‌دانند که چه‬ ‫افرادي به آنان راي داده‌اند‪ ،‬تحت فشار هيچ انتخاب‌کننده‌اي‬ ‫قرار نمي‌گيرند و در نتيجه فقط با رعايت مسوليت وجدان‪،‬‬ ‫در شور و مشورت و باالخره تصميم‌گيري‌ها شرکت مي‌کنند‪،‬‬ ‫و با فراغ بال و آزادي کامل در جهت حل مشکالت جامعه‬ ‫مي‌کوشند که نتيجه نهايي آن برقراري و حفظ يگانگي جامعه‬ ‫و ايجاد اعتماد متقابل بين انتخاب‌کنندگان و انتخاب شوندگان‬ ‫است‪.‬‬ ‫الزم به توضيح است که انتخابات ملي به همين شکل‬ ‫از بين تمام افراد هر مملکت و انتخابات بين‌المللي نيز از‬ ‫بين تمام بهاييان دنيا انتخاب مي‌شوند و اين نوع انتخابات‬ ‫پديده‌ايست نوين که در نوع خود بي‌نظير است‪.‬‬ ‫خوانندگان هشيار حال مي‌توانند دريابند که علت مخالفت‬ ‫رهبران ديني با اين آيين به خاطر از دست رفتن قدرت است‬ ‫زيرا اگر اين روش انتخاباتي عموميت پيدا کند ديگر کسي‬ ‫به صورت مادام العمر بر کرسي واليت فقيه نخواهد نشست‬ ‫و بطور کلي رهبري ديني از بيخ و بن برداشته خواهد شد‪ ،‬و‬ ‫از طرف ديگر به خاطر همين آزادي انتخابات بود که شاهان‬ ‫قاجار که با شالق استبداد جامعه را کنترل مي‌کردند‪ ،‬دست در‬ ‫دست حکام شرع از ابتداي شروع اين آيين تصميم داشتند‬ ‫که آن را از ريشه بر کنند! که تاريخ ما پر است از مخالفت‌هاي‬ ‫بي‌امان حکام شرع و عرف!‬ ‫حال بپردازم به‪:‬‬

‫رابطه عقالني و صلح‌آميز با انسان‌هاي‬ ‫ديگر‬

‫اولين و اساسي‌ترين هدف آيين بهايي برقراري‬ ‫آشتي بين انسان‌ها نه تنها در سطح محلي و ملي بلکه در‬ ‫سطح جهاني است‪ ،‬چه که در دنياي بهم پيوسته کنوني که‬ ‫سرنوشت‌ها بيکديگر گره خورده است آنچه در هرکجاي اين‬ ‫کره خاکي انجام مي‌گيرد بر زندگاني اقتصادي‪ ،‬اجتماحي و‬ ‫سياسي تمام جوامع بشري تاثيرگذار مي‌باشد‪.‬‬ ‫بويژه با بوجود آمدن وسايل ارتباطي آگاه‬ ‫کننده ديگر نمي‌توان هيچ عمل سياسي‪ ،‬اجتماعي و‬ ‫يا اقتصادي‌اي انجام داد که منفعت جمعي کوچک يا‬ ‫مملکتي را ولو ابر قدرت تامين نمايد‪ ،‬ولي جمع زياد‬ ‫ديگري را تحت فشار سياسي‪ ،‬اجتماعي و اقتصادي‬ ‫قرار دهد‪.‬‬ ‫بهمين دليل اصل يگانگي و وحدت عالم‬ ‫انساني در سر لوحه اهداف آيين بهايي قرار دارد‪.‬‬ ‫قبول اين اصل اين زمينه را در ضمير آگاه و‬ ‫ناخودآگاه ما فراهم مي‌سازد که منفعت کل را بر جزء‬ ‫ترجيح داده و رفاه مادي و آسايش روحي خود را در‬ ‫آسايش و خوشبختي همگان بدانيم و به اين مساله‬ ‫اعتقادي نهادينه داشته باشيم که‪:‬‬ ‫«‪ ...‬وحدت عالم انساني صفت مشخصه‬ ‫دوره‌ايست که اينک جامع بشري بدان نزديک‬ ‫مي‌گردد‪ .‬وحدت خانواده‪ ،‬وحدت قبيله‪ ،‬وحدت‬ ‫حکومت شهري و وحدت ملي يکي پس از ديگري‬ ‫تحقق يافته است و اکنون هدفي که دنياي رنج‬ ‫کشيده و درمانده براي نيل بدان تالش مي‌کند‬ ‫وحدت عالم انساني است‪)1( » ...‬‬ ‫هدف ديانت بهايي از رسيدن به وحدت و‬ ‫يگانگي نوع بشر آن نيست که بايد تمام مردم دنيا‬ ‫بهايي گردند بلکه منظور آن است که با نهادينه‬ ‫شدن يگانگي نوع بشر بطور عملي اين شمشير دو‬ ‫دم تفاوت ديني‪ ،‬نژادي‪ ،‬ملي‪ ،‬جنسيتي‪ ،‬طبقاتي از‬ ‫بين برود و هر يک از ما بپذيريم که بشر صرفنظر از‬ ‫نژاد‪ ،‬جنسيت‪ ،‬طبقه اجتماعي‪ ،‬عقيده و مرام ديني و‬ ‫مليت در هر کجاي دنيا که قدم به دنيا مي‌گذارد يا ساکن است‬ ‫حق دارد که از حقوق انساني برابر برخوردار باشد و تا اين‬ ‫اصل نهادينه نگردد بشر روي آرمش نخواهد ديد‪.‬‬ ‫اگر به تاريخ خونين بشر مراجعه کنيم متوجه مي‌شويم‬ ‫که تمام جنگ‌هاي انجام شده يا جنگ‌هايي که هم اکنون‬ ‫در حال انجام است و سرنوشت بشريت را به شدت تهديد‬ ‫مي‌کنند يا ناشي از برتري‌جويي ملي‪ ،‬يا تفوق‌خواهي ديني و يا‬ ‫ناشي از نژادپرستي بوده است‪ ،‬و زمامداران عالم نيز منتهاي‬ ‫بهره‌برداري از اين تعصبات خانمانسوز را نموده‌اند!‬ ‫بعنوان نمونه مي‌توان از جنگ‌هاي بين‌الملل اول و دوم‬ ‫نام برد‪ ،‬که در آن ميليون‌ها نفر کشته و خانواده‌هاي فراواني‬ ‫نابود گشتند و هم اکنون نيز در صورت عدم قبول اصل يگانگي‬ ‫نوع بشر در آستانه جنگ عمومي‌ديگري قرار گرفته‌ايم!‬ ‫احساس همين خطر است که بار مسوليت تصميم‌گيري‬ ‫را بر دوش همه ما مي‌گذارد که فکر چاره افتيم و با آگاهي‬ ‫کامل به مسوليت انساني خود عمل کنيم و با قبول و نهادينه‬ ‫کردن اصل يگانگي‪ ،‬نقطه پاياني بر تمام خشونت‌هاي‬ ‫هزاره‌اي گذاريم‪.‬‬ ‫مسوليتي که ديانت بهايي بر دوش من بهايي مي‌گذارد‬

‫‪32‬‬

‫آن است که اين هدف يعني يگانگي نوع بشر را بپذيرم و در‬ ‫زندگي روزانه خويش آن را در سرلوحه اهاف فردي و گروهي‬ ‫خويش قرار دهم و با استفاده از وسايل ارتباط جمعي آن را به‬ ‫آگاهي ديگران برسانم‪.‬‬

‫وصيت بهاء‌اهلل‬

‫«‪ ...‬منظور اين مظلوم از تحمل سختي‌ها و ‪ 40‬سال‬ ‫زندان و تبعيد‪ ،‬و اظهار دستورات محبت‌آميز آن است که آتش‬ ‫کينه و دشمني را خاموش نمايم تا شايد قلوب اهل عالم به نور‬ ‫اتفاق روشن گردد و به آسايش حقيقي برسند‪ ...‬اگر بهاييان‬ ‫به اين کلمه مبارک توجه نمايند که کل از جانب خداوند هستند‬ ‫اين کالم بمنزله آب است بر آتش کينه و دشمني‪ ...‬مذهب‬ ‫الهي از براي محبت و اتحاد است او را سبب دشمني و اختالف‬ ‫مي‌نماييد‪)2(»...‬‬ ‫پس مالحظه مي‌فرماييد که هدف نهايي آيين بهايي‬ ‫برقراري آشتي و ايجاد محبت و دوستي بين تمام افراد بشر‬ ‫صرفنظر از عقيده ديني‪ ،‬تعلق نژادي‪ ،‬نوع جنسيت‪ ،‬و يا اختالف‬ ‫وطني است‪.‬‬ ‫پس مالحظه مي‌فرماييد که بهاييان سعي بر آن ندارد که‬ ‫تعداد خويش را افزايش دهند‪ ،‬بلکه تمام همت خويش را بر‬ ‫اين نکته متمرکز مي‌نمايند که در هر محيط و اجتماعي که قرار‬ ‫مي‌گيرند‪ ،‬سبب ايجاد صلح و صفا در آن محيط گردند‪.‬‬ ‫اهميت ايجاد محيط محبت‌آميز به حدي است که بموجب‬ ‫آموزه‌هاي آيين بهايي‪ :‬اگر دين يا باور او ايجاد محبت و الفت‬ ‫ننمايد‪ ،‬اينچنين باوري نبودنش بهتر از بودن آن است!‬ ‫«‪ ...‬دين بايد اسباب محبت و الفت بين بشر باشد‪ ،‬سبب‬ ‫حيات گردد‪ ،‬اگر دين علت دشمني گردد نبودنش بهتر از‬ ‫بودن آن است‪ ،‬زيرا دين عالج امراض انساني است و اگر‬ ‫عالج سبب تشديد مرض گردد البته ترک آن بهتر است‪ ،‬اگر‬ ‫دين سبب دشمني گردد‪ ،‬عين شر است و عدمش بهتر از‬ ‫وجود‪)3(»...‬‬

‫کليد آسايش مادي و آرامش معنوي‬

‫براي رسيدن به آسايش مادي و آرامش معنوي الزم‬ ‫نيست که دنيا را عوض کنيم بلکه شرط الزم آن است که‬ ‫فقط افق ديد خود را با توجه به سه اصل زير وسعت بخشيم‪.‬‬ ‫اصل اول‪ :‬ذات خداوند غير قابل شناخت است و‬ ‫چون چنين است هرکس را حق است که رابطه عاقالنه و‬ ‫صلح‌آميزي با آفريدگار خويش بيابد و اگر قرار باشد که در‬ ‫شناخت اين نيروي ناشناخته با يکديگر جنگ و جدال داشته‬ ‫باشيم به شهادت تاريخ جنگي بر سر توهمات بيشتر بوجود‬ ‫خواهيم آورد که نه تنها در نزد خداوند قابل قبول نيست بلکه‬ ‫در دنياي کنوني در نزد هيچ انسان بالغ عاقلي نيز قابل پذيرش‬ ‫نخواهد بود‪.‬‬ ‫اصل دوم‪ :‬الزم است بپذيريم که انسان با طبيعتي پاک‬ ‫پاي به جهان هستي مي‌گذارد‪ ،‬و در قلب او گوهري به نام‬ ‫انسانيت نهفته و پنهان است که تربيت صحيح انساني سبب‬ ‫صيقل يافتن آن خواهد بود‪.‬‬ ‫اصل سوم‪ :‬قبول وحدت و يگانگي نوع بشر‪ .‬اين درست‬ ‫که انسان‌ها از حيث نژاد‪ ،‬جنسيت‪ ،‬مليت يا طبقه اجتماعي با‬ ‫يگديگر متفاوتند اما اين تفاوت هرگز نبايد سبب جدايي و‬ ‫اختالف گردد زيرا اين تمايزات ايجاد طيفي زيبا مي‌نمايد که‬ ‫باعث غناي معنوي و فرهنگي‌اي مي‌گردد که جلوه‌اي از زيبايي‬ ‫گلستان بشري است‪.‬‬ ‫«‪ ...‬در يک گلستان وجود گل‌هاي متفاوت سبب زينت و‬ ‫رونق گلستان است‪ ،‬زيرا زماني که گل‌هاي رنگارنگ مي‌بيني‬ ‫آنوقت جلوه و زينت دارد‪ ،‬عالم بشر هم نظير بوستان است و‬ ‫نوع انسان مانند گل‌هاي رنگارنگ‪ .‬همينطور در عالم حيوان نيز‬ ‫رنگ‌ها متفاوت است‪ ،‬کبوتران رنگارنگ هستند با وجود اين‬ ‫در نهايت محبت و الفتند‪ ،‬هيچوقت به رنگ نگاه نمي‌کنند بلکه‬ ‫به نوع توجه دارند‪ .‬مالحظه کنيد در حالي که حيوان عقل ندارد‬ ‫اين اختالف رنگ سبب اختالف بين آن‌ها نمي‌شود‪ ،‬پس چرا‬ ‫انسان که عاقل است اختالف مي‌کند‪.‬؟ اين اختالفات سزاوار‬ ‫انسان نيست‪)4(».‬‬ ‫در شماره آينده اصول ديگري را که منجر به رسيدن به‬ ‫آرمان شهر يگانگي نوع بشر خواهد گرديد را برخواهم شمرد‬ ‫و تا آن زمان براي همه آرزوي خوشبختي دارم‪ .‬دلتان شاد و‬ ‫لبتان خندان باد‪.‬‬ ‫*****‬ ‫‪1 )1‬برگرفته شده از کتاب جلوه مدنيت جهاني صفحه‬ ‫‪ 101‬نوشته شوقي رباني سرپرست جامعه بهايي از سال‬ ‫‪ 1921‬تا ‪ 1957‬ميالدي‪.‬‬ ‫‪2 )2‬قسمتي از وصيت‌نامه بهاءاهلل‪ .‬نقل به مضمون از‬ ‫کتاب مجموعه‌الواح صفحه ‪.403‬‬ ‫‪3 )3‬نقل به مضمون از کتاب پيام ملکوت فصل دين‬ ‫بايد سبب الفت و محبت باشد صفحه ‪.14‬‬ ‫‪4 )4‬برگرفته شده به مضمون از خطابات عبداالبها در‬ ‫دانشگاه‌هاروارد امريکا‪ 22 ،‬اپريل سال ‪.1912‬‬


‫‪33‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫آشنايي با‬ ‫روانشناسي‬

‫قسمت اول‬ ‫همه مهاجرين داستاني دارند‪ :‬داستاني كه قبل از تصميم آنها‬ ‫به مهاجرت شروع مي‌شود‪ ،‬و همه مهاجرين لحظه‌اي دارند‪:‬‬ ‫لحظه‌اي كه در درون خود متوجه مي‌شوند و به خود مي‌آيند‬ ‫كه «من يك مهاجر هستم!»‬ ‫آن داستان‪ ،‬يكي از مهم‌ترين و گوياترين داستان‌هاي‬ ‫زندگي مهاجر است‪ .‬آن لحظه يكي از مهم‌ترين لحظات‬

‫زندگي شخصي مهاجر‪.‬‬ ‫هم داستان‪ ،‬هم لحظه و هم فكر اينكه «من يك مهاجر‬ ‫هستم!» همگي گوياي هويت جديدي هستند و مسائل‬ ‫هويتي از جمله مسائلي هستند كه از نظر رواني تأثير بسيار‬ ‫بزرگي در تعريف شخصيت انسان دارند‪.‬‬ ‫در اين شماره و چند شماره آينده مسائل روانشناسي‬ ‫مهاجرت را مورد بررسي قرار خواهيم داد و تأثير رواني‬ ‫مهاجرت را در مسائل شخصي و خانوادگي زير ذره‌بين‬

‫خواهيم برد‪.‬‬ ‫آيا اولين روزي را كه به فكر مهاجرت افتاديد به خاطر داريد؟‬ ‫گروهي از هموطنان ما آن روز در ايران بودند‪ .‬ولي گروه‬ ‫بزرگ ديگري از همو‌طنان ما آن روز در كشوري ديگري‬ ‫بودند‪ ،‬آنها براي تحصيل يا براي سير و سياحت از ايران‬ ‫خارج شده بودند‪ ،‬يا به خيال خود براي مدت كوتاهي ايران‬ ‫را ترك كرده بودند‪.‬‬ ‫گروهي از شما كه پس از انقالب در امريكا بوديد شايد‬ ‫به خاطر داشته باشيد كه براي سال‌ها صحبت بسياري‬ ‫از ايرانيان در امريكا اين بود كه چه موقع به ايران باز‬ ‫مي‌گردند‪ .‬هر نوروز‪ ،‬هر تابستان و در بسياري مواقع ديگر‬ ‫سال‪ ،‬صحبت همين بود كه «تا نوروز آينده به ايران باز‬ ‫خواهيم گشت‪».‬‬ ‫اين گروه از هموطنان براي سال‌ها نه باور داشتند و نه‬ ‫مي‌خواستند قبول كنند كه مهاجر هستند‪ .‬ولي كم كم‪ ،‬با‬ ‫گذشت سال بعد از سال‪ ،‬ابتدا اميد به بازگشت كم و كم‌تر‬ ‫شد و پس از مدتي عالقه به بازگشت نيز كاهش يافت‪ .‬با‬ ‫گذشت سال‌ها تعداد آهنگ‌هايي كه اميد به بازگشت به‬ ‫ايران را مي‌دادند كم و كم‌تر شدند‪ .‬دانشجوياني كه در فكر‬ ‫بازگشت به ايران بودند تحصيل را به پايان رساندند‪ ،‬در‬ ‫خارج از كشور وارد بازار كار شدند‪ ،‬خانه خريدند‪ ،‬زندگي‬ ‫تشكيل دادند‪ ،‬و بعد يك روز به خود آمدند كه‪« :‬من يك‬ ‫مهاجر هستم!»‬ ‫گروه ديگري از هموطنان ما هنوز قبول نكرده‌اند كه مهاجر‬ ‫هستند‪ ،‬گويي يك پايش در ايران است و پايي ديگر در‬ ‫كشوري ديگر‪ .‬گروهي قبول كرده‌اند كه دو كشور دارند و‬ ‫گروهي ديگر‪ ،‬انگار مملكتي ندارند! يكي از دوستان من كه‬ ‫حدود سي و هفت سال پيش به امريكا آمد و براي سال‌ها‬ ‫اينجا زندگي كرد‪ ،‬سرانجام به ايران بازگشت‪ .‬با اينكه او‬ ‫سال‌هاست كه در ايران زندگي مي‌كند‪ ،‬هنوز صحبت از شك‬ ‫و دودلي مي‌كند‪ ،‬گويي هنوز تصميم نهايي خود را نگرفته‪،‬‬ ‫يك پايش در ايران است و پاي ديگر در آمريكا‪.‬‬ ‫اين دو دلي و تصميم نگرفتن مي‌تواند در روح و روان‬ ‫شخصي و خانواده او‪ ،‬تأثيري منفي بگذارد چرا كه انگار‬ ‫هميشه از جايي كه هست ناراضي است! گويي برايش خيلي‬ ‫آسان است كه به جنبه‌هاي منفي جايي كه هست بينديشد‬ ‫و در نتيجه نه تنها از زندگي لذت كافي نبرد‪ ،‬بلكه ديار‬ ‫فعلي زندگيش را به صورت قفسي ببيند كه در آن حبس‬ ‫شده است‪ .‬چنين افكاري غالبًا به نااميدي و افسردگي ختم‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫شخصي كه در مورد مهاجرت دو دل است گويي نمي‌خواهد‬ ‫اميد بازگشت را از دست بدهد و در نتيجه وجود اميد را در‬ ‫دودلي مي‌بيند‪ .‬ولي غالبًا مسئله عكس اين موضوع است‪،‬‬ ‫يعني دودلي در مورد مهاجرت باعث خستگي و افسردگي‬ ‫روحي مي‌شود‪.‬‬ ‫البته گروه ديگري از هموطنان ما قبول كرده‌اند كه مهاجر‬ ‫هستند و ديگر زندگي خويش را خارج از ايران مي‌بينند‪.‬‬ ‫در ميان اين گروه نيز كساني هستند كه نقش خود را در‬ ‫گرفتن آن تصميم نمي‌بينند‪ ،‬گويي وجودشان در امريكا صد‬ ‫در صد به آنها تحميل شده است‪ .‬اين گروه نيز غالبًا احساس‬ ‫مي‌كنند كه در قفس افتاده‌اند و اكثرًا از زندگي آنقدر كه‬ ‫مي‌توانستند لذت نمي‌برند‪ .‬گويي با توجه به اينكه تابعيت‬ ‫امريكا را دارند‪ ،‬امريكا را به هيچ وجه مملكت خود نمي‌بينند‪.‬‬ ‫در اينجا زندگي مي‌كنند ولي از «آمريكايي‌ها» بد مي‌گويند‪.‬‬ ‫چنين افكاري شخص را آزار مي‌دهند و از توانايي او از لذت‬ ‫بردن از زندگي مي‌كاهند‪.‬‬ ‫البته براي اكثريت هموطنان ما كه در امريكا و ساير كشورها‪،‬‬ ‫خارج از ايران‪ ،‬زندگي مي‌كنند مسئله مهاجرت جاي افتاده‬ ‫و ديگر قبول كرده‌اند كه مهاجر هستند‪ .‬ولي حتي در ميان‬

‫‪33‬‬

‫اين گروه‪ ،‬ميزان تطبيق روحي‪ ،‬رواني و اجتماعي اشخاص با‬ ‫مهاجرت‪ ،‬تفاوت‌هاي غالبًا محسوسي دارد‪.‬‬ ‫تا اينجا اكثر صحبت من در مورد تك فرد مهاجر بوده‬ ‫است‪ .‬براي خانواده‌هايي كه دسته‌جمعي مهاجرت كرده‌اند‪،‬‬ ‫مهاجرت مسائل ديگري را نيز در برداشته است‪ .‬يكي از‬ ‫مسائل بسيار مهم و جالب مهاجرت‌هاي خانوادگي اين‬ ‫است كه غالبًا سرعت و شدت تطبيق رواني و اجتماعي افراد‬ ‫خانواده با هم تفاوت دارد‪ .‬بچه‌ها غالبا خيلي سريع‌تر از پدر‬ ‫و مادرشان خود را با محيط جديد وفق مي‌دهند‪ .‬در نتيجه‬ ‫تفاوت فرهنگ‌ها بين ايران و كشور جديد (كشوري كه به‬ ‫آن مهاجرت شده) خود را نه تنها در دنياي خارج از خانه‬ ‫نشان مي‌دهد‪ ،‬بلكه در درون خانه‪ ،‬و در ميان افراد خانواده‬ ‫نيز نمايانگر مي‌سازد‪.‬‬ ‫يكباره مي‌بينيم كه افراد يك خانواده گويي از فرهنگ‌هايي‬ ‫متفاوت آمده‌اند! اينها از زاويه روانشناسي خانواده مسائل‬ ‫جالب و بغرنجي را به ميان مي‌آورند‪ .‬مسائل زناشويي‬ ‫و زوجي (منظورم زوجهايي هستند كه ازدواج نكرده‌اند)‬ ‫ايرانيان مهاجر مسائل جالب و پيچيده ديگري هستند كه‬ ‫ريشه‌هاي عميقي در روانشناسي مهاجرت دارند‪.‬‬ ‫انواع ازدواج‌ها مسائل مربوط به خويش را دارند؛ مث ً‬ ‫ال ازدواج‬ ‫مرد ايراني با زن خارجي‪ ،‬ازدواج زن ايراني با مرد خارجي‪،‬‬ ‫ازدواج دو ايراني كه در ايران با هم ازدواج كرده‌اند و حاال‬ ‫مهاجر هستند؛ ازدواج مرد يا زن ايراني كه براي سال‌ها‬ ‫خارج از ايران زندگي كرده‌اند‪ ،‬ولي براي ازدواج به ايران‬ ‫مي‌روند‪ ،‬ازدواج مي‌كنند و همسري خود را به سرزمين جديد‬ ‫مي‌آورند؛ ازدواج دو ايراني كه در امريكا بزرگ شده‌اند‬ ‫ولي يكي در خانواده‌اي متعصب و ديگري در خانواده‌اي‬ ‫روشنفكر‌تر بزرگ شده‌اند‪ .‬همگي اينها مسائل زناشويي‬ ‫بغرنجي را سبب مي‌شوند كه غالبًا ريشه در مهاجرت دارند‪.‬‬ ‫پس در سري مقاالتي كه در چند ماه آينده به عرضتان‬ ‫خواهند رسيد‪ ،‬مسائل ناشي از مهاجرت را مورد بررسي قرار‬ ‫خواهيم داد و به صورتي عميق‌تر به يك سري مشكالتي كه‬ ‫در اين مقاله ذكر شدند نگاه خواهيم كرد‪ .‬همچنين به مسائل‬ ‫ديگر ناشي از مهاجرت‪ ،‬از ديدگاه روانشناسي نظر خواهيم‬ ‫دوخت‪.‬‬ ‫همانطور كه در ابتداي اين مقاله نوشتم‪ ،‬هر مهاجري داستاني‬ ‫دارد‪ .‬خوشحال مي‌شوم اگر داستان مهاجرت خود را به‬ ‫صورت نوشته با من در ميان بگذاريد‪ .‬اگر به چنين كارهايي‬ ‫عالقه‌مند هستيد‪ ،‬خواهش مي‌كنم در نامه خود به من تذكر‬ ‫دهيد كه آيا به من اجازه مي‌دهيد كه از تمامي يا قسمتي از‬ ‫داستان شما‪ ،‬البته بدون ذكر اسمتان‪ ،‬در نوشته‌هايم استفاده‬ ‫كنم يا نه؟ همچنين؛ اگر چه الزم نيست‪ ،‬ولي خوشحال‬ ‫مي‌شوم اگر آدرس پست الكترونيكي (‪ )email‬يا شماره‬ ‫تلفن خود را ذكر كنيد تا در صورت لزوم‪ ،‬مث ً‬ ‫ال اگر سوالي بود‪،‬‬ ‫بتوانم با شما تماس حاصل كنم‪.‬‬ ‫داستان‌هاي مهاجرت‪ ،‬نظرات و پرسش‌هاي خود را مي‌توانيد‬ ‫به آدرس پست الكترونيكي‪ ask@drmirsalimi.com :‬يا‬ ‫به آدرس پستي‪:‬‬ ‫‪12 Norcross St., Suite 200c‬‬ ‫‪Roswell, GA 30075‬‬ ‫بفرستيد‪ .‬لطفًا متوجه باشيد كه فقط دست چيني از نامه‌هاي‬ ‫دريافت شده ممكن است مورد استفاده قرار گيرند‪ .‬همچنين‬ ‫الزم به تذكر است كه دريافت نامه شما نمايانگر شروع‬ ‫روانكاوي يا روان‌درماني يا هر جور مشاوره رواني‪ ،‬زناشويي‬ ‫يا خانوادگي نيست‪.‬‬ ‫از دريافت نامه‌هاي شما و خواندن داستان مهاجرت شما‬ ‫خوشحال خواهم شد و تا شماره آينده براي شما هموطنان‬ ‫عزيز آرزوي سالمتي دارم‪.‬‬


‫‪34‬‬

‫فايرچت‪ ،‬اپليکيشيني براي‬ ‫ايراني‌ها و عراقي‌ها‬

‫اپليکيشن ويژه اسمارت فون که به طور اختصاصي‬ ‫براي چت کردن در جاهايي مثل مترو يا هواپيما که شبکه‬ ‫اينترنت وجود ندارد در نظر گرفته شده‪ ،‬در کشورهايي مثل‬ ‫عراق و ايران بسيار کاربردي است‪.‬‬ ‫در حالي که کاربران عراقي براي ورود به فيس‌بوک‪،‬‬ ‫توئيتر و يوتيوب با مشکل جدي دسترسي به اينترنت مواجه‬ ‫هستند‪ ،‬فايرچت يکي از پرکاربردترين اپليکيشن‌ها براي‬ ‫چت کردن در اين کشور شده‪ ،‬به طوري که طي هفته‌هاي‬ ‫گذشته بعد از آمريکايي‌ها‪ ،‬عراقي‌ها بيشترين استفاده از‬ ‫فايرچت را داشته‌اند‪.‬‬ ‫با يک بار دانلود فايرچت‪ ،‬نرم‌افزار به شما امکان‬ ‫ورود به گرو‌ه‌هاي گفت‌وگوي مختلف را مي‌دهد‪ .‬مهم‌ترين‬ ‫خاصيت فايرچت اين است که قابل بالک شدن نيست و‬ ‫همين موضوع نيز محبوبيت آن را در کشورهايي که با مشکل‬ ‫اينترنت روبه‌رو هستند‪ ،‬بيشتر کرده است‪.‬‬

‫گوشي‌هاي گوگل و‬ ‫مايکروسافت هم ضد‬ ‫سرقت شدند‬

‫بعد از گوشي‌هاي هوشمند اپل‪ ،‬نوبت به مايکروسافت‬ ‫و گوگل رسيده که با مجهز کردن گوشي‌هاي تلفن هوشمند‬ ‫خود را به نرم افزار ضد سرقت‪ ،‬اين ابزارها را براي کاربران‬ ‫به نوعي بيمه کنند‪.‬‬ ‫اين امکان که با نصب يک سيستم نرم افزاري به نام‬ ‫‪ Kill Switch‬بر روي گوشي‌هاي مبتني بر اندرويد گوگل‬ ‫و مايکروسافت به وجود مي‌آيد‪ ،‬به کاربر اين اطمينان را‬ ‫مي‌دهد که در صورت گم‌شدن يا دزديده شدن گوشي‪ ،‬بتواند‬ ‫به راحتي و از راه دور گوشي خود را بالک کند‪.‬‬ ‫در واقع از اين پس گوشي‌هاي همراه هوشمند گوگل‬ ‫و مايکروسافت اگر دزديده شوند و در صورتي که اين نرم‬ ‫افزار را داشته باشد‪ ،‬صاحب گوشي با فعال کردن نرم افزار‬

‫‪July 2014‬‬

‫‪34‬‬

‫تير ‪1393‬‬

‫چطور با گوگل کروم‬ ‫سريع‌تر کار کنيم‬

‫امکان استفاده از گوشي خود را از دزدان سلب مي‌کند‪.‬‬ ‫شرکت اپل‪ ،‬نخستين شرکتي بود که در سپتامبر سال‬ ‫گذشته با طراحي چنين نرم افزاري‪ ،‬گوشي‌هاي تلفن همراه‬ ‫خود را به آن مجهز کرد‪ ،‬بعد از آن سامسونگ هم به اغلب‬ ‫گوشي‌هاي همراه خود چنين امکاني ارائه مي‌داد و حاال نوبت‬ ‫به گوگل و مايکروسافت رسيده است‪.‬‬

‫دولت آمريکا‪:‬‬ ‫کاربران اينترنت از مرورگر‬ ‫اکسپلورر استفاده نکنند‬ ‫امنيت‬ ‫وزارتخانه‬ ‫داخلي اياالت متحده‬ ‫به کاربران اينترنتي‬ ‫خود توصيه کرده است‬ ‫که تا اطالع ثانوي به‬ ‫جاي مرورگر «اينترنت‬ ‫اکسپلورر» از يک مرورگر‬ ‫جايگزين استفاده کنند‪.‬‬ ‫به گفته اين وزارتخانه‬ ‫اين مرورگر به دليل حمالت‬ ‫هکرها دچار مشکالت امنيتي شده و شرکت مايکروسافت در‬ ‫حال حاضر مشغول برطرف کردن اين مشکل است‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاري رويترز‪ ،‬اين اشکال نرم افزاري‬ ‫پس از آنکه شرکت مايکروسافت ارائه آپديت‌هاي امنيتي‬ ‫براي «ويندوز اکس‌پي» را متوقف کرد‪ ،‬پيش آمده است‪.‬‬ ‫بروز اين مشکل نرم‌افزاري بدان معناست که‬ ‫کامپيوترهايي که از اين مرورگر ‪ 15‬ساله استفاده مي‌کنند‬ ‫مي‌توانند به راحتي هدف حمله هکرها قرار بگيرند‪.‬‬ ‫به گفته تيم تحقيقاتي «نت مارکت شر»‪ ،‬نسخه شش‬ ‫تا ‪ 11‬مرورگر «اکسپلورر»‪ 55 ،‬درصد بازار مرورگرها را در‬ ‫اختيار خود دارد و باقي بازار در اختيار مرورگرهاي کروم و‬ ‫فايرفاکس است‪.‬‬

‫گوگل به شهروندان‬ ‫اروپايي اجازه مي‌دهد که‬ ‫فراموش شوند‬

‫گوگل‪ ،‬بزرگ‌ترين موتور جست‌وجوگر وب‪ ،‬به‬ ‫شهروندان اروپايي اجازه مي‌دهد تا چنانچه تمايل دارند‪،‬‬ ‫اطالعات شخصيشان از اين جست‌وجوگر پاک شود‪ .‬اين‬ ‫تصميم پس از آن گرفته شده است که «ديوان دادگستري‬ ‫اروپا» به نفع کساني که چنين تمايلي دارند راي داد‪.‬‬ ‫بنا به راي ديوان دادگستري اروپا‪ ،‬شهروندان حق دارند‬ ‫خواستار آن شوند که لينک‌هاي مربوط به اطالعات شخصي‬

‫وقتي‬ ‫معموال‬ ‫مي‌خواهيم کار با مرورگري‬ ‫را شروع کنيم‪ ،‬امکانات‬ ‫اوليه‌اش را ياد مي‌گيريم و‬ ‫بعدبنا‌به عادت به همان‌ها‬ ‫قانع مي‌شويم و بيشتر‬ ‫اوقات از همه امکانات‬ ‫استفاده نمي‌کنيم‪.‬‬ ‫البته براي شروع کار‬ ‫الزم نيست مغزمان را با‬ ‫امکانات متعددي که لزوما‬ ‫استفاده فوري ندارند پر‬ ‫کنيم‪ ،‬ولي بعد از مدتي‬ ‫براي سرعت کار خيلي به‬ ‫درد مي‌خورند‪ .‬چند تا از‬ ‫امکانات گشت و گذار با‬ ‫گوگل کروم را که شايد‬ ‫همه نشناسند معرفي‬ ‫مي‌کنيم‪.‬‬

‫بين زبانه (تب)‌ها جوالن دهيد‬

‫براي رفتن از اين زبانه به آن زبانه هم الزم نيست‬ ‫دست خود را از کيبورد برداريد‪ .‬با گرفتن دکمه کنترل و‬ ‫زدن دکمه باال و پائين بردن صفحه مي‌توانيد بين زبانه‌ها‬ ‫جوالن دهيد‪ .‬اگر هم زبانه خاصي را در نظر داريد‪ ،‬دکمه‬ ‫کنترل بگيريد و با فشار شماره تب مربوطه (از ‪ 1‬تا ‪ 9‬به‬ ‫ترتيب از چپ به راست ‪ /‬يا از راست به چپ بستگي به‬ ‫زبان مرورگر) به زبانه مطلوب مي‌رسيد‪.‬‬

‫زبانه‌ها را در پنجره جديد باز کنيد‬

‫اگر در پنجره مرورگرتان چند سايت مختلف در‬ ‫زبانه‌هاي مختلف باز کرده‌ايد و مي‌خواهيد آن‌ها را جا‌به‌جا‬ ‫کنيد با کليک و کشيدن زبانه مي‌توانيد اين کار را بکنيد‪.‬‬ ‫اگر هم مي‌خواهيد يکي از زبانه‌ها را در يک پنجره جدا‬ ‫مرور کنيد کافي است روي زبانه کليک کنيد و بکشيد‪.‬‬ ‫اين‌ها البته کارهايي است که بسياري از کاربرها به آن‬ ‫آشنا هستند‪ ،‬ولي جالب است بدانيد که مي‌توانيد چند زبانه‬ ‫مختلف را از بقيه جدا کرده و در پنجره جديدي باز کنيد‪.‬‬ ‫براي اين کار دکمه شيفت را بگيريد و روي زبانه‌هاي مورد‬ ‫نظر کليک کرده و بکشيد‪ .‬پنجره جديدي با آن زبانه‌ها‬ ‫باز مي‌شود‪.‬‬

‫اگر تصادفي زبانه‌اي را بستيد چه کنيد؟‬

‫کسي نيست که تا به حال به اشتباه و تصادفا‬ ‫زبانه‌اي را نبسته باشد‪ .‬گوگل فکر اينجايش را هم کرده‬

‫آنها‪ ،‬تحت شرايطي خاص ‪ -‬مثال اگر از رده خارج شده يا‬ ‫نادرست است‪ -‬از موتور جست‌وجوگر پاک شوند‪.‬‬ ‫بنا بر اين راي‪ ،‬گوگل يک درخواست‌نامه مجازي براي‬ ‫شهروندان اروپا تهيه کرده است‪ ،‬که در آن مي‌توانند تمايل‬ ‫خود را در اين مورد به اين شرکت ارسال کنند‪ .‬يک سخنگوي‬ ‫گوگل در بيانيه‌اي که خبرگزاري فرانسه آن را منتشر کرده‬ ‫گفته است «راي دادگاه (ديوان دادگستري اروپا)‪ ،‬گوگل را‬ ‫مجبور کرد تا تصميم سختي ميان اين دو موضوع بگيرد؛ حق‬ ‫افراد براي فراموش شدن و حق همگان براي دانستن‪».‬‬ ‫اين شرکت بزرگ يک کميته مشورتي درست مي‌کند تا‬ ‫بين آزادي اطالعات و حق شخصي براي پاک کردن اطالعات‬ ‫نادرست يا از رده خارج‪ ،‬اعتدالي را سبب شود‪ .‬اين گروه‬ ‫چهره‌هاي سرشناسي را در بر مي‌گيرد که از جمله آنها اريک‬ ‫اشميت‪ ،‬رئيس گوگل‪ ،‬جيمي والز‪ ،‬بنيانگذار ويکي‌پيديا و‬ ‫فرانک ال رو‪ ،‬نماينده سازمان ملل در زمينه آزادي بيان است‪.‬‬ ‫ديوان دادگستري اروپا که راي به «حق فراموشي»‬ ‫داده است‪ ،‬بررسي اين پرونده را بنا به درخواست اوليه يک‬ ‫شهروند اسپانيايي آغاز کرد‪ .‬اين مرد اسپانيايي از گوگل‬ ‫شکايت کرده بود که آگهي حراج خانه‌اش که بانک آن را‬ ‫تصاحب کرده بود‪ ،‬همچنان در موتور جست‌وجوگر وجود‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫گوگل پيشتر گفته بود که مجبور کردنش به پاک کردن‬ ‫داده‌ها نوعي سانسور است و حاال به نظر مي‌رسد کميته‬

‫و مي‌گذارد به راحتي به‬ ‫عقب برگرديد‪ .‬کافي است‬ ‫کنترل‪ ،‬شيفت‪ ،‬و ‪ T‬را با‬ ‫هم فشار دهيد‪ ،‬کروم‬ ‫زبانه‌هايي را که اخيرا‬ ‫بسته شده باز مي‌کند‪ .‬چند‬ ‫بار اين کار را تکرار کنيد‪،‬‬ ‫گوگل همين‌طور زبانه‌هاي‬ ‫قديمي‌تر را نيز براي‌تان‬ ‫باز مي‌کند‪.‬‬

‫صفحه را بزرگ و‬ ‫کوچک کنيد‬

‫مي‌دانيد که با گرفتن‬ ‫دکمه کنترل و چرخاندن‬ ‫ماوس‬ ‫وسط‬ ‫چرخ‬ ‫نوشته‌هاي‬ ‫مي‌توانيد‬ ‫مرورگرتان را بزرگ و‬ ‫کوچک کنيد‪ .‬همين کار را‬ ‫با گرفتن کنترل و فشار دادن عالمت‌هاي بعالوه و منها هم‬ ‫مي‌توانيد انجام دهيد‪ .‬وقتي صفحه نسبت به اندازه اوليه‬ ‫مرورگر بزرگ‌تر يا کوچک‌تر شده يک ذره‌بين در سمت‬ ‫راست ظاهر مي‌شود‪ ،‬مي‌توانيد با استفاده از آن هم اندازه‬ ‫صفحه را تغيير دهيد‪ .‬يا مي‌توانيد روي دکمه «به اندازه‬ ‫پيش فرض برگردان» که ‪ 100‬درصد است فشار دهيد‪،‬‬ ‫يا مي‌توانيد کنترل و صفر را فشار دهيد تا به اندازه اصلي‬ ‫برگردد‪ .‬اگر مک داريد به جاي کنترل از کامند استفاده‬ ‫کنيد‪.‬‬

‫باال و پائين برويد‬

‫با کليد فاصله (‪ )spacebar‬در صفحه به طرف پائين‬ ‫برويد و وقتي مي‌خواهيد باال بياييد دکمه شيفت را بگيريد‬ ‫و کليد فاصله را بزنيد‪.‬‬

‫چطور به سرعت رد پاي وبگردي‌تان را‬ ‫پاک کنيد‬

‫اگر از کافي نت به اينترنت سر مي‌زنيد‪ ،‬يا به هر دليلي‬ ‫نمي‌خواهيد بقيه بدانند به کجا سر زده‌ايد‪ ،‬بايد تاريخچه‬ ‫وبگردي‌تان را پاک کنيد‪ .‬اين تاريخچه شامل سايت‌هايي‬ ‫که رفته‌ايد‪ ،‬تصاوير مالحظه شده‪ ،‬پسوردها‪ ،‬کوکي‌ها و‬ ‫غيره است‪ .‬راحت‌ترين کار اين است که کنترل‪ ،‬شيفت و‬ ‫ديليت را با هم بزنيد‪ .‬صفحه «داده‌هاي مرور را پاک کنيد»‬ ‫ظاهر مي‌شود‪ .‬مي‌توانيد انتخاب کنيد که چه چيزهايي پاک‬ ‫شوند‪.‬‬

‫مشورتي که در اين زمينه برپا شده نيز‪ ،‬يکي از اهداف‬ ‫مهمش جلوگيري از سانسور در اين جست‌وجوگر مجازي‬ ‫است‪.‬‬

‫حفره‌هاي امنيتي‬ ‫«هارت بليد» و فرصتي‬ ‫تازه براي هکرها‬ ‫هنوز تبعات ناشي از انتشار حفره‌هاي امنيتي «هارت‬ ‫بليد» رفع نشده که کارشناسان اينترنتي مي‌گويند نرم افزار‬ ‫ارائه شده براي حل اين مشکل به بروز «اختالل و سردرگمي»‬ ‫در دنياي سايبر خواهد انجاميد‪.‬‬ ‫«هارت بليد» در اصطالح نوعي «باگ» يا همان گير نرم‬ ‫افزاري است که به هکرها اجازه مي‌دهد بسته‌هاي داده‌هاي‬ ‫اطالعاتي را از حافظه کاري رايانه به سرقت برده و در عمل‬ ‫توانايي دزدي گذرواژه‌ها و کليدهاي رمزگرداني شده را در‬ ‫مقابلشان قرار مي‌دهد‪.‬‬ ‫هکرها همچنين خواهند توانست به کمک «هارت بليد»‬ ‫خود را سايت ديگري جا بزنند و اطالعات مورد نظرشان را از‬

‫دنباله در صفحة ‪36‬‬


‫‪35‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫تعمدي او چه چيزي از آن شهر باشکوه برجاي مانده است‬ ‫و کاخ شکوهمند داريوش و خشيارشا که روزگاران درازي‬ ‫سجده‌گاه شاهان جهان بود اکنون در چه حالتي افتاده است!‬ ‫در آنجا نيز معلوم شد که يونانيان به آرامگاه‌هاي شاهنشاهان‬ ‫بر دل کوه مهر (ميتره کوفه) دستبرد زده و اليه‌هاي زيوري‬ ‫بيرونشان را برکنده و درون آنها را تخريب کرده‌اند و چيزي‬ ‫جز سنگ‌ها باقي نگذاشته‌اند‪ .‬او دانست که آنچه از بقاياي‬ ‫استخر از آتش سوزي بزرگ به دور بوده را يونانيان ويران‬ ‫کرده‌اند و هرچه در آنها بوده را به غارت برده‌اند‪ .‬گرچه کونت‬ ‫کورت نوشته که او عاملين تخريب آرامگاه‌هاي شاهنشاهان‬

‫دکتر بهروز تابش‬ ‫در نوشتارهاي پيشين بارها يادآور شدم و نشان دادم‬ ‫که اروپاييان کهن داراي فرهنگ و تمدن چشمگيري نبوده‌اند‬ ‫که مورد ادعاي پاره‌يي از مورخان آنان است‪ .‬شگفت انگيزتر‬ ‫آنکه اين رده از مورخان ادعا دارند سرچشمه تمدن از اروپا‬ ‫بوده و مردمان و کشورهاي ديگر تمدن را از يونانيان و‬ ‫روميان برگرفته‌اند‪ .‬نزد کساني که اين رشته از نوشته‌هايم‬ ‫را پي مي‌گيرند‪ ،‬مي‌گمانم بسنده ثابت نموده‌ام که اروپاييان‬ ‫به راستي تمدن و آغاز دانش و فرهنگ‌شان يکسره سپنجي‬ ‫بوده‪ ،‬يعني برگرفته از ديگران‪ ،‬به ويژه از سومر (ميانرودان)‪،‬‬ ‫مصر‪ ،‬ايران‪ ،‬چين‪ ،‬هندوستان و ديگران‪ .‬اينک دو گزارش‬ ‫ديگر از آنچه خود اروپاييان درباره تاريخ تمدن و فرهنگ‬ ‫کهن و کنوني اروپا گفته و نوشته‌اند‪ .‬نخستين وابسته است‬ ‫به روزگار کهن و سپس آنچه امروزه نزد کشورها و مردم‬ ‫باختر برقرار است‪.‬‬ ‫آسيب‌هاي جانگداز که به دست اسکندر گجستک و‬ ‫يونانيان وحشي به تمدن و مردم ايران زده شد از گنجايش‬ ‫اين نوشتار بيرون است‪ .‬اروپاييان از وحشيگري‌هاي بي‌مانند‬ ‫اسکندر سخت شادمان و سربلند بودند‪ .‬چنان که مي‌دانيم تا‬ ‫امروز نيز اين انديشه‌هاي پليد ضدايراني را همواره پرورانده‬ ‫و زنده نگهداشته‌اند‪.‬‬ ‫ديودور (تاريخ‌نويس يونان‪ ،‬از اصل سيسيلي) در‬ ‫گزارش‌هاي خود درباره تازش اسکندر به ايران نوشته است‪،‬‬ ‫«اسکندر از پارسيان در خشم بود و چون به استخر رسيد‬ ‫بر آن شد که اين زيباترين شهر جهان را با خاک يکسان‬ ‫کند‪ .‬ثروتمندترين و بزرگترين خانواده‌هاي پارسي در استخر‬ ‫مي‌زيستند‪ .‬پس به سپاهيانش چنين فرمان داد‪« ،‬استخر‬ ‫منفورترين شهر روي زمين است و ما بايد آن را نابود کنيم‪».‬‬ ‫او همچنين دستور داد که همه خانه‌ها را ويران کنند و هيچ‬ ‫آدمي را‪ ،‬چه مرد‪ ،‬زن‪ ،‬يا کودک‪ ،‬پير‪ ،‬يا جوان‪ ،‬زنده نگذارند‪.‬‬ ‫با چنين فرماني‪ ،‬سربازان يوناني چنان در غارتگري حريص‬ ‫بودند که با تاريک شدن هوا نيز از کشتار و چپاول و تجاوز‬ ‫دست نمي‌کشيدند و براي به دست آوردن چيزهاي ارزشمند‬ ‫با يکديگر مي‌جنگيدند‪».‬‬ ‫ديودور در پايان گزارش اين بخش نوشته است‪« ،‬چنين‬ ‫بود که استخر‪ ،‬آبادترين‪ ،‬ثروتمندترين و شکوهمندترين‬ ‫شهر جهان در سه شبانه روز به ويران‌ترين‪ ،‬بينواترين و‬ ‫بدبخت‌ترين شهر روي زمين تبديل شد‪ )1( ».‬‬ ‫ ‬ ‫جنايت‌هاي يونانيان نسبت به زنان و کودکان ايراني‬ ‫آنچنان بي‌شرمانه بوده که دوباره‌گويي آن‌ها دست کم در‬ ‫اينجا ناپسند است‪.‬‬ ‫پلوتارک‪ ،‬فيلسوف و مورخ يوناني (پيرامون ‪ 46‬پس‪.‬‬ ‫ز‪ ).‬مي‌نويسد‪ ]…[« :‬براي آنکه زر و زيورهايي را که‬ ‫سربازان اسکندر (در استخر) گردآورده بودند به يونان‬ ‫بفرستند‪ ،‬نتوانستند اسب و شتر بسنده بيابند‪ .‬پس‪ ،‬ناگزير‬ ‫از دهستان‌هاي پيرامون استخر آوردند‪ .‬بنا به گزارش‌هاي‬ ‫تاريخي از جمله‪ ،‬پلوتارک‪ ،‬و «تاريخ تمدن ويل دورانت»‪،‬‬ ‫وسايل را بر پنج هزار شتر و بيست هزار استر بار زدند و به‬ ‫يونان فرستادند‪)2( .‬‬ ‫پلوتارک افزوده است‪« :‬گذشته از گوهرها و زيورها‪،‬‬ ‫سربازان يوناني سدها پيکره زرين از شاهان و شاهزادگان‬ ‫ايراني را تکه تکه کردند تا ميان خود بخش کنند‪.‬‬ ‫(‪ )3‬‬ ‫از مهم‌ترين شهرهاي ايران (دومين پايتخت پس‬

‫از استخر) شوش بوده است‪ .‬بنا به پلوتارک در آن زمان‬ ‫شوش اروس شهرهاي جهان بوده با خيابان‌هاي پهناور‬ ‫و سنگفرش شده‪ ،‬سراها و کوشک‌هاي بزرگ سپيد رنگ‪،‬‬ ‫گردشگاه‌هاي بي‌مانند و باغ‌هاي دلگشا‪ ،‬با آزاده‌ترين‬ ‫مردم جهان‪ .‬گنجينه‌هاي سلطنتي شوش که در دويست‬ ‫سال انباشته شده بود آنقدر بود که تنها سکه‌ها‪ ،‬گوهرها‪ ،‬و‬ ‫شمش‌هاي زرين آن‌ها که به دست اسکندر افتاد يک هزار‬ ‫تاالن (نزديک به ‪ 1300‬تن) بوده است‪ .‬اين‌ها هتا در خواب‬ ‫و رؤياي يونانيان نيز نمي‌گنجيدند‪)4( .‬‬ ‫در زمينه کشتار و ويراني اسکندر در ايران سدها کتاب‬ ‫در روزگار باستان و هزاران در زمان‌هاي پس از آن نوشته‬ ‫شده است‪ .‬ولي اروپاييان امروزي بنا به سامانه دمکراسي‬ ‫خود همواره واقعيات تلخ و جنايات هولناک اسکندر را پنهان‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬ولي کشورگشايي‌هاي او را با افتخار هر چه بيشتر‬ ‫با امکانات گسترده خود‪ ،‬در مغز مردمان خود و ديگر مردمان‬ ‫جهان مي‌نشانند‪.‬‬ ‫مورتيمر ويلر (‪ )Mortimer Wheeler‬باستان شناس‬ ‫نامدار انگليسي‪ ،‬در کتاب خود زير سرنام «افرازه‌ها بر فراز‬ ‫تخت جمشيد» کوشيده است يک چهره انساني به اسکندر‬ ‫ببخشد‪ ،‬ولي دست کم اقرار دارد که اين دد‪ ،‬تازه پس از گذر‬ ‫از تخت جمشيد است که دگرگون مي‌شود و به يکساني و‬ ‫تفاهم «بين‌المللي» مي‌انديشد‪« ،‬او که خود يک بربر‪ ،‬يعني‬ ‫نايوناني بوده‪ ،‬چنانکه به نگر مي‌آيد‪ ،‬با هشياري روزافزون‪،‬‬ ‫پيشگام يک برداشت نوين از تمدن گرديده‪ ».‬ديودور‬ ‫سيسيلي‪ ،‬چه بسا با هم انديشي استرابو‪ ،‬پلوتارک و آريان‪،‬‬ ‫از «يادداشت‌هاي» اسکندر مي‌گويد و پيش‌بيني مي‌کند که‬ ‫اسکندر آغاز نموده به انديشيدن در راستاي بين‌المللي و‬ ‫بسي فراتر از زمانه خود‪ .‬حال‪ ،‬آيا اين يک نکته تاريخي است‬ ‫يا نه‪ ،‬يادداشت‌ها رنگ و آثاري از حقيقت در بر دارد‪ :‬به ما‬ ‫مي‌گويند که اسکندر در فکر طرح ايجاد «شهرهايي از مردم‬ ‫گونه‌گون» بوده تا مردمي را از آسيا به اروپا به آنجا منتقل‬ ‫کند (يعني به يونان) و پاژگون آن‪ ،‬يعني از اروپا به آسيا‪ ،‬تا از‬ ‫طريق زناشويي ميان مردم گوناگون‪ ،‬بزرگ‌ترين ناحيه‌هاي‬ ‫داراي خويشاوندي دوستانه و وابستگي‌هاي همگاني پديد‬ ‫آورد‪ .‬از اين قرار‪ ،‬مي‌توان ادعا نمود ( چنانکه ‪ Tarn‬تارن‬ ‫ادعا کرده)‪ ،‬اسکندر نخستين آدم هوادار بين‌المللي شدن‬ ‫بوده است‪ .‬ليکن اين گواه‪ ،‬فاقد توان اثبات است… (‪)5‬‬ ‫خنجي درباره جنايت‌ها و ويراني‌هاي دهشتناک‬ ‫يونانيان در ايران و براندازي آثار باستاني چنين آورده است‪:‬‬ ‫«[…] پس از آن‪ ،‬اسکندر به استخر رفت تا يک بار ديگر‬ ‫جنايت‌هايش را از نظر بگذراند و بنگرد که از آتش سوزي‬

‫‪35‬‬

‫هيچ نژاد يا طبقه‌اي را مستثنا نمي‌کرده‌اند و اينها اغلب به‬ ‫کشتار گروهي و نژادکشي دست مي‌يازيده‌اند‪ ،‬همانند آنچه‬ ‫که امريکاييان با بوميان سرخپوست کردند‪ ،‬و هتا دست‬ ‫اندازي‌هاي ديني مانند جنگ‌هاي صليبي‪ ،‬نمونه‌هاي استثنايي‬ ‫نيستند‪ .‬آيا اينگونه رفتار اروپاييان تنها متوجه بيرون از اروپا و‬ ‫برانگيخته از جنبه‌هاي اقتصادي يا سياسي بوده و آيا خريد و‬ ‫فروش بردگان‪ ،‬حاکمان هندوستان‪ ،‬کشندگان سرخپوستان‪،‬‬ ‫انگليسيان که چينيان را وادار کردند تا مرزهاي کشورشان‬ ‫را بر روي واردات ترياک بگشايند‪ ،‬برانگيزانندگان دو جنگ‬ ‫جهاني و آنهايي که زمينه جنگ بعدي را فراهم مي آورند‪،‬‬ ‫همگي از ته دل مسيحي بودند و هستند؟‬ ‫(‪ )7‬‬ ‫بازهم تکرار مي‌کنم که بنا به گزارش‬ ‫تاريخ‪ ،‬آغاز تمدن در جهان‪ ،‬در سومر (ايرانيان‬ ‫کوچگر) و سپس در مصر بوده است‪ .‬ديگر‬ ‫تمدن‌ها‪ ،‬به ويژه فرهنگ و تمدن اروپا (‬ ‫يونان و سپس روم) سپنجي‪ ،‬متأثر و برگرفته‬ ‫از فرهنگ و تمدن جهانگير ايرانيان بوده‬ ‫است‪ .‬آنچه از اين برگرفته‌ها که برخي از‬ ‫مورخان غربي اقرار دارند‪ ،‬به اين شرح است‪:‬‬ ‫دبيره فنيقي‪ ،‬تنديس سازي‪ ،‬صنايع بديعي‬ ‫(نوآفريني‪ ،‬دانشي که در آن ساختارهاي زباني‪،‬‬ ‫زيبايي‌هاي نوشتار و گفتار در نظم و نثر بحث‬ ‫شود)‪ ،‬انگيزه‌هاي هنري‪ ،‬شيوه‌هاي انجام‬ ‫مراسم ديني‪ ،‬فراگيري مهارت‌هاي وابسته‬ ‫به پيشه و صنعت‪ ،‬افسانه‌هاي اساطيري که‬ ‫از سوي نويسندگان يوناني برگرفته و تبديل‬ ‫گرديده است‪)8( .‬‬ ‫اين بار نيز‪ ،‬نوشتار را با اين بند بنيادين به‬ ‫پايان مي‌برم‪:‬‬ ‫‪By the time the Hebrews and the‬‬ ‫‪Greeks, the spiritual ancestors of‬‬ ‫‪Western civilization, appeared on‬‬ ‫‪the stage of history, civilization‬‬ ‫‪had been in existence for some two‬‬ ‫ ‪thousand years (9).‬‬ ‫برگردان‪« :‬در زماني که يهوديان و يونانيان‪،‬‬ ‫يعني نياکان تمدن غربي‪ ،‬در پهنه تاريخ پديدار‬ ‫شدند‪ ،‬تمدن‪ ،‬نزديک به دو هزار سال پيش از‬ ‫آن باشنده بوده است (وجود داشته است)‪)9( ».‬‬ ‫*******‬ ‫‪ _1‬ديودور‪.17/70 ،‬‬ ‫‪ _2‬پلوتارک‪ ،‬کتاب اسکندر‪ ،‬رويه ‪.67‬‬ ‫‪ _ 3‬پلوتارک‪ ،‬همان رويه ‪.67‬‬ ‫‪ _ 4‬پلوتارک‪ ،‬همان رويه ‪.67‬‬

‫هخامنشي در استخر که اجساد داريوش بزرگ و خشيارشا‬ ‫و اردشير اول را بيرون ريخته بودند مجازات کرد‪ ،‬ولي بعيد‬ ‫به نظر مي‌رسد که اين جنايت‌ها بي اشاره خود او صورت‬ ‫گرفته باشد‪.‬‬ ‫«در استخر همه آرامگاه‌هاي شاهنشاهان بزرگ تاريخ‬ ‫و ديگر بزرگان پارسي به دست يونانيان تخريب شده بود‬ ‫و هرچه در آنها بود به تاراج رفته بود‪ .‬هنوز هم آثار شکسته‬ ‫‪5- Mortimer Wheeler‬‬ ‫شدن چهره‌ها و دست‌هاي سنگي سنگ نگاره‌هاي داريوش ‪“Flames Over‬در‬ ‫‪ 14.‬رويه ”‪Persepolis‬‬ ‫و خشيارشا و ديگر نگاره‌هاي روي ديواره‌هاي سنگي تخت‬ ‫جمشيد را که پس از فرو نشستن آتش و سردشدن سنگ‌ها ‪ _ 6‬امير حسين خنجي‪“ :‬بازخواني تاريخ ايران زمين”‪،‬‬ ‫به دست مقدونيان شکسته شده است مي‌توان به چشم ديد‪ .‬بخش سوم هلني‌ها در ايران‪ ،‬رويه ‪.495‬‬ ‫آنها حتي چشم ديد آن را نداشتند که اين نگاره‌ها بر ديواره‌ها ‪ ،Erich Fromm _ 7‬اريک فرم‪ ،‬در‪“ :‬داشتن يا بودن”‪،‬‬ ‫ ‬ ‫باقي بماند‪ .‬زيرا احساس حقارتي که از ديرباز در وجودشان ترجمه دکتر بهروز تابش‪ ،‬رويه ‪.141‬‬ ‫ ‬ ‫النه کرده بود اجازه نمي‌داد که توان ديدن افتخارات ايرانيان‬ ‫‪8- Perry, Chase, J. R. Jacob, Margaret C.‬‬ ‫را داشته باشند‪».‬‬ ‫‪Jacob, Von Laue, in: Western Civilization,‬‬ ‫«[…] آنها بسياري از آبادي‌ها را به آتش کشيدند‪،‬‬ ‫هرکس از بزرگان ايراني را در جائي سراغ داشتند کشتار ‪Houghton Mifflin Co., Boston, New York,‬‬ ‫‪2007, page 52.‬‬ ‫کردند و چنان کردند که هيچ سري در ايران باقي نماند و‬ ‫ ‪9- Western Civilization, page 9.‬‬ ‫خودشان تنها جوالن دهندگان در ايران باشند‪ .‬از قبيله بزرگ‬ ‫هخامنش هيچ کس زنده نماند‪ .‬مغان بلندپايه نيز همگي‬ ‫کشتار شدند‪ .‬از آن همه پوست نوشته و چرم نوشته دوران‬ ‫هخامنشي هيچ چيزي برجا نماند و فقط پاره سنگ‌ها براي‬ ‫آيندگان بازماند تا حکايت شکوه ديرينه را بازگو شود‪ ،‬همان‬ ‫گونه که پاره‌سنگ‌ها و شکسته ستون‌هاي تخت جمشيد تا‬ ‫امروز بر دل کوه و زير آسمان با اندام استوار ايستاده‌اند و از‬ ‫شکوه تمدن ايراني و تمدن ستيزي يونانيان داستان‌ها براي‬ ‫مردم جهان مي‌گويند‪)6( ».‬‬ ‫اريک فروم (‪ Erich Fromm‬روانکاو و فيلسوف نامدار‬ ‫آلماني) با اشاره کوتاهي به چگونگي تمدن کنوني اروپا‪،‬‬ ‫مي‌نويسد‪ :‬تاريخ اروپايي امريکايي شمالي‪ ،‬با وجود تبديل‬ ‫و گروش به کليسا‪ ،‬تاريخي است از تسلط‌جويي‪ ،‬خودستايي‬ ‫و تکبر و فزونخواهي؛ واالترين ارزش‌هاي ما از اين قرارند‪:‬‬ ‫نيرومندتر از ديگران بودن‪ ،‬پيروز شدن‪ ،‬تصرف کردن و‬ ‫تسلط بر ديگران و استثما ِر آنان‪ .‬اين ارزش‌ها مطابقت دارند‬ ‫با آرمان‌مان براي «مردانگي»‪ :‬فقط کسي که بتواند بجنگد و‬ ‫فتح کند مرد است؛ هرکس که در کاربرد زور توانمند نباشد‪،‬‬ ‫ضعيف است‪ ،‬يعني که «بي‌مردانگي» مي‌باشد‪.‬‬ ‫نيازي به اثبات نيست که تاريخ اروپا‪ ،‬تاريخي است از‬ ‫فتوحات‪ ،‬استثمار‪ ،‬زورگويي‪ ،‬زير انقياد درآوردن‪ .‬دشوار بتوان‬ ‫دوره‌يي را يافت که اين عوامل‪ ،‬مشخصه‌اش نبوده باشد‪،‬‬


‫‪36‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫شازده‬ ‫و‬ ‫بانو‬

‫دنباله از صفحة ‪34‬‬

‫حسين مخمل‌باف‬ ‫بخش هفتم‬ ‫آنچه گذشت‪ :‬داريوش مرا عمو اسماعيل مي‌نامد‪،‬‬ ‫گرچه عموي واقعي او نيستم‪ .‬من و پدرش ابراهيم ميرزا که‬ ‫از نوادگان قاجار و شازده بود در کالس اول دبستان با هم‬ ‫آشنا شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد‪ .‬پس از‬ ‫کالس نهم ابراهيم ميرزا را به تهران فرستادند‪ .‬با پايان دوره‬ ‫دبيرستان دختري به نام زرين تاج را برايش گرفتند و آنان‬ ‫را روانه انگلستان کردند‪ .‬چند سال بعد به ايران بازگشتند و‬ ‫نخستين فرزندشان که او را داريوش ميرزا ناميدند به دنيا‬ ‫آمد ‪ .‬بين اين بچه و من که عموي غيرهمخونش بودم با‬ ‫وجود اختالف سن‪ ،‬الفتي باور نکردني پديد آمد‪ .‬داريوش‬ ‫پس از اخذ ليسانس فيزيک به آمريکا رفت و در همين رشته‬ ‫دکترا گرفت و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و‬ ‫سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد‪ .‬ابراهيم ميرزا‬ ‫پدر داريوش بر اثر يک حمله قلبي در گذشت‪ .‬چند سال بعد‬ ‫در يک تابستان براي ديدن داريوش و خانواده‌اش به آمريکا‬ ‫رفتم‪ .‬بانو همسر داريوش و دو پسرشان در سفر بودند و‬ ‫نتوانستم آن‌ها را ببينم‪ .‬روزي که قرار بود نازنين به خانه‬ ‫پدرش بيايد‪ ،‬بي‌صبرانه انتظارش را مي‌کشيدم‪ .‬نازنين که‬ ‫پدرش او را پرنسس هم صدا مي‌زد‪ ،‬دختري با وقار بود‪.‬‬ ‫از نشستن و گپ زدن با او بسيار لذت بردم‪ .‬از داريوش‬ ‫خواستم داستان هر دو ازدواجش را برايم تعريف کند‪ .‬قول‬ ‫داد در فرصت مناسب اين کار را خواهد کرد‪ .‬چند روز بيشتر‬ ‫به بازگشت من باقي نمانده بود‪ .‬روز آخر داريوش مرا به‬ ‫فرودگاه رسانيد و هنگام خداحافظي دفتري را به دستم داد‬ ‫و گفت ماجراي باورنکردني آشنائي با بانو را در اين دفتر‬ ‫نوشته‌ام‪ ،‬آن را در اختيارت مي‌گذارم تا بخواني‪ ،‬اگر سوالي‬ ‫در اين باره داشتي به من تلفن بزن‪ .‬دوست داشتم هرچه‬ ‫زودتر نوشته‌هاي دفتر را بخوانم‪ ،‬اما خسته‌تر از آن بودم که‬ ‫بتوانم فکرم را متمرکز سازم‪ .‬سر را به پشتي صندلي هواپيما‬ ‫تکيه داده به خواب فرو رفتم‪.‬‬

‫ادامه داستان‪:‬‬

‫نمي‌دانم چه مدت گذشته بود که با صداي مهماندار‬ ‫براي انتخاب غذا از خواب بيدار شدم‪ .‬وقتي در تالش بر‬ ‫آمدم تا خود را کمي جابجا کرده به صرف غذا بپردازم‪ ،‬تازه‬ ‫پي بردم چقدر جايم تنگ است و بايد براي باال پائين و اين‬ ‫سو آن سو بردن دست‌هايم بسيار دقت کنم تا به دست يا‬ ‫پهلوي همسفرهاي چپ يا راستم نخورد‪.‬‬ ‫با توقفي که در بين راه داشتيم‪ ،‬پس از حدود بيست‬ ‫و چهار ساعت خسته و کوفته به خانه رسيدم‪ .‬با ديدن‬ ‫همسر و بچه‌ها‪ ،‬پوشيدن لباس خانه و لم دادن روي مبل‬ ‫راحتي مخصوص خود‪ ،‬نوشيدن چاي خوش عطر و طعمي که‬ ‫برايم آوردند‪ ،‬آرامشي در خويش احساس کردم‪ .‬اين حس‬ ‫خوشايند بازگشت به خانه اگر به بهترين جاي ممکن هم‬ ‫سفر کرده و از سفر خويش بسيار لذت هم برده بودم همواره‬ ‫در من وجود داشت‪ .‬گمان کنم چنين حالتي در بسياري‬ ‫ازمردم نيز وجود داشته باشد‪.‬‬ ‫پس از اينکه حالم کمي بهتر شد به ديدار شازده خانم‬ ‫زرين تاج شتافتم تا جوياي حالش شوم و خبر سالمتي‬ ‫پسر و خانواده اش را به اين مادر دلتنگ از دوري فرزند و‬ ‫نوه‌ها بدهم و نيز ره‌آوردي را که داريوش براي مادر خويش‬ ‫همراهم کرده بود به صاحبش برسانم‪.‬‬ ‫شازده خانم پرسش‌هاي بسياري در مورد زندگي‬ ‫پسرش داشت که تا جاي ممکن پاسخ دادم‪ .‬به او گفتم‬ ‫فقط موفق به ديدار داريوش و پرنسس جوان يعني نازنين‬ ‫شده‌ام و بقيه را نديده‌ام زيرا همسر و دو پسر داريوش براي‬ ‫گذرانيدن تعطيلي تابستان به ويالي خود در جزيره‌اي خارج‬ ‫از آمريکا رفته بودند‪.‬‬ ‫چند روزي که از بازگشتم گذشت و افزون بر ديد و‬ ‫بازديدهاي فاميلي و دوستانه به بقيه کارهاي عقب افتاده ايام‬ ‫سفر نيز سامان دادم‪ ،‬به فکر دفتر داريوش افتادم و چون‬

‫‪36‬‬

‫نمي‌خواستم شخص ديگري نيز از وجود آن آگاه شود‬ ‫کار برايم دشوار شده بود‪ .‬آزادي عمل سابق در مطالعه‬ ‫را نداشتم و ناگزير بودم وقتي همسر و بچه‌هايم در‬ ‫کنارم نيستند اقدام به خواندن کرده به پارک يا گوشه‬ ‫دنج ديگري بروم و دور از چشم اعضاي خانواده‌ام‬ ‫نوشته داريوش را مرور کنم‪ .‬داريوش نوشته بود‪:‬‬ ‫يکي از جالب‌ترين خاطره‌هاي من مربوط به سفر‬ ‫به کشوري در آمريکاي مرکزي است که در وصف‬ ‫طبيعت زيبايش بسيار شنيده بودم‪ .‬دوست و همکار‬ ‫آمريکايي‌ام دکتر ادوارد جامعه شناس و محقق که‬ ‫بيشتر روي تمدن‌هاي کهن کار مي‌کند و در همين‬ ‫رابطه به بسياري از کشور ها سفر کرده وقتي فهميد‬ ‫مقصدم کجا است گفت من هم آدرسي به تو مي‌دهم‬ ‫و توصيه مي‌کنم به عنوان تفنن و رفع خستگي سري‬ ‫به آن جا بزني‪ ،‬يقين دارم سوژه خوبي براي اينکه‬ ‫برگ‌هائي از سياحت‌نامه‌ات را پر کني در آن خواهي‬ ‫يافت‪.‬‬ ‫همه چيز طبق برنامه پيش رفت و من چنان جذب‬ ‫ديدني‌هاي آن سرزمين شده بودم که سفارش دوستم‬ ‫را به فراموشي سپردم تا آنکه شبي در هتل محل‬ ‫اقامتم که داشتم در باره ديده‌ها و شنيده‌هاي آن روز‬ ‫خود مي‌نوشتم‪ ،‬در البالي برگ‌هاي دفترم به آدرسي‬ ‫که دوستم داده بود برخورد کردم و حس کنجکاويم‬ ‫تحريک شد تا روز بعد به آن آدرس مراجعه کرده ببينم‬ ‫چگونه جائي است‪.‬‬ ‫دوستم در مورد ماهيت محل چيزي نگفته و‬ ‫خواسته بود مرا غافلگير کند‪ ،‬من هم در اين خيال‬ ‫بودم که بايد محلي تاريخي و توريستي باشد اما وقتي‬ ‫تاکسي جلو هتلي معمولي با ساختماني نه چندان جالب‬ ‫و مدرن توقف کرد دوباره آدرس را به راننده تاکسي‬ ‫نشان دادم و پرسيدم آيا اشتباه نکرده است که راننده‬ ‫گفت اينجا همان محلي است که آدرس آن روي اين‬ ‫کاغذ نوشته شده است‪ .‬پياده شده نگاهي به اين سو‬ ‫و آن سو انداختم شايد در چشم اندازم ساختماني‬ ‫قديمي‪ ،‬موزه‌اي‪ ،‬ميداني‪ ،‬مجسمه يا اثر تاريخي‬ ‫ديگري وجود داشته باشد‪ ،‬اما چنين چيزي نبود‪ .‬با خود‬ ‫گفتم البد هرچه هست درون اين ساختمان است‪ ،‬پس‬ ‫حاال که تا اينجا آمده‌ام بهتر است سري به داخل بزنم‬ ‫و ببينم چه چيز جالبي وجود دارد که دکتر ادوارد‪ ،‬آمدن‬ ‫به اين جا را توصيه کرده بود‪.‬‬ ‫از در ورودي هتل گام به داخل گذاشتم و خود را‬ ‫به پيشخوان اطالعات رسانيده به جواني که مسئول‬ ‫جوابگوئي بود گفتم من توريست هستم و براي گردش‬ ‫به شهر شما آمده‌ام‪ .‬دوستم به من توصيه کرده به‬ ‫اينجا هم سري بزنم آيا شما برنامه خاصي براي‬ ‫مشتري‌هاي خود داريد؟ جوانک در چهره‌ام دقيق شد‬ ‫و در دادن پاسخ مردد بود! وقتي سکوتش را ديدم‬ ‫شگفت زده گفتم شما نمي‌دانيد چه چيز جالبي در‬ ‫هتل شما وجود دارد که درباره آن به من آگاهي دهيد‪.‬‬ ‫مرد جوان باز هم خيره به من نگريست و نمي‌دانست‬ ‫چگونه مطلب را بيان کند‪ .‬وقتي ديد ممکن است از‬ ‫کوره در بروم گفت‪ ،‬اين هم هتلي است مانند بقيه‬ ‫هتل‌ها اما راستش را بخواهيد در يکي از سالن‌هاي‬ ‫اينجا خانم‌هاي جوان و زيبا حضور پيدا مي‌کنند و‬ ‫آقاهاي خوب و توريست‌هاي باحال مي‌آيند و با اين‬ ‫خانم‌ها به گفتگو مي‌نشينند و اگر دوست داشته باشند‬ ‫به اتفاق در شهر گشتي مي‌زنند‪ .‬منتظر بقيه گفته‌هاي‬ ‫جوانک نشدم و شستم خبردار شد که آنجا چگونه‬ ‫جائي است‪.‬‬ ‫نخست از پيشنهاد دکتر ادوارد که مردي جدي‬

‫رايانه قرباني دريافت‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫گزارش‬ ‫به‬ ‫فرانسه‪،‬‬ ‫خبرگزاري‬ ‫خوشبختانه تا کنون‬ ‫سايت‌هاي‬ ‫اکثر‬ ‫آسيب‌پذير در مقابل‬ ‫«هارت بليد»‪ ،‬نرم‌افزاري مناسب جهت رفع حفره امنيتي موجود را‬ ‫ايجاد کرده‌اند‪ ،‬اما خبر بد اينکه مرورگرهاي رايج اينترنت به دليل‬ ‫ازدياد اصالحيه‌هاي گواهي‌هاي امنيتي سايت‌ها با ازدحام بيش از‬ ‫حد مواجه خواهند شد‪ ،‬شرايطي که به گفته يوهانس اولريچ‪ ،‬از مرکز‬ ‫«اينترنت استورم» وابسته به مؤسسه «اس اي ان اس» آمريکا‪ ،‬انتظار‬ ‫مي‌رود پيام‌هاي خطاي پي در پي و اختالل در عملکرد شبکه را به دنبال‬ ‫داشته باشد‪.‬‬ ‫با اين همه به گفته اين کارشناس اينترنت‪ ،‬دريافت هر وصله‬ ‫به منزله نياز به به روزگرداني فهرست گواهي‌هاي امنيتي «غيرقابل‬ ‫اعتماد» يا «کليدها»يي است که مي‌بايست توسط مرورگرها رد شوند‪.‬‬ ‫اولريچ توضيح داد که «براي ترميم اين اشکال‪ ،‬وبسايت نياز به‬ ‫دريافت يک کليد خصوصي دارد و کليد قديمي هم بايد باطل شود‪ ،‬بدين‬ ‫ترتيب مرورگرها ديگر کليدهاي قديمي را نخواهند پذيرفت‪».‬‬ ‫در شرايط عادي هر مرورگر به طور روزانه ده‌ها کليد را به‬ ‫روزگرداني مي‌کند‪ ،‬اما احتمال دارد به دليل مشکل امنيتي «هارت بليد»‬ ‫مرورگرها ناچار شوند ده‌ها هزار گواهي امنيتي را بروز کنند‪.‬‬ ‫اگر روند تأييد امنيت به شيوه فوق بيش از حد به طول بينجامد‪،‬‬ ‫مرورگر سايت مربوطه را غيرمعتبر اعالم مي‌کند يا اينکه پيام خطا‬ ‫نشان مي‌دهد‪ .‬اولريچ همچنين تصريح کرد‪« ،‬کاربران اينترنت پيام‌هاي‬ ‫خطاي بيشتري خواهند ديد و اگر گواهي غيرمعتبري توسط مرورگر‬ ‫کشف شده و کاربر پيام هشدار مشاهده کند دو گزينه در مقابل خواهد‬ ‫داشت‪ ‌،‬يکي اينکه گواهي را بپذيرد و ديگري اينکه نامعتبر بودن آن را‬ ‫به صورت دستي تأييد کند‪ .‬در اين صورت خطري که کاربران را تهديد‬ ‫مي‌کند آن است که گيج يا نااميد شده و بدون توجه به هشدارهاي‬ ‫سيستم تنظيم مرورگرهاي خود را تغيير داده و ادامه بررسي کليدها‬ ‫را متوقف کنند‪».‬‬ ‫اين کارشناس اينترنت در ادامه خاطرنشان کرد که «اگر مردم‬ ‫اين فهرست‌ها را در مرورگرها غيرفعال کنند‪ ‌،‬راه را براي ورود هکرها‬ ‫باز مي‌کنند‪».‬‬

‫و باوقاربود شگفت زده شدم و با خود گفتم پس از‬ ‫بازگشت حقش را کف دستش خواهم گذاشت‪ ،‬اما‬ ‫خيلي زود به ياد اين موضوع افتادم که خودم از سفر‬ ‫به کشوري در خاور دور و برخورد با چنين زن‌هائي از‬ ‫شگفتي‌هاي آداب و رسوم مردم دنيا با دوستم سخن‬ ‫گفته بودم که تا چه اندازه از اين سوي جهان تا آن‬ ‫سوي تفاوت وجود دارد! در جائي پدري از زور غيرت‪،‬‬ ‫سردختر خطاکارش را گوش تا گوش مي‌برد و اين‬ ‫لکه ننگ را با خون مي‌شويد و در جائي ديگر پدري‬ ‫با سربلندي دخترش را تا هتل محل اقامت مسافر‬ ‫همراهي مي‌کند و براي هر چند ساعت تحويل مي‌دهد و‬ ‫از اين خدمت رساني بسيار خشنود است! شايد دوست‬ ‫جامعه شناس من فکر کرده بود براي يک آدم مجرد‬ ‫زخم خورده از ازدواجي نامناسب‪ ،‬رفتن و ديدن چنين‬ ‫مکان‌هائي جالب است‪.‬‬ ‫با کمي دلخوري در آن اطراف گشتي زدم و به هتل‬ ‫محل اقامتم بازگشتم و سعي کردم از فکر آن محل‬ ‫بيرون بيايم اما حس کنجکاوي راحتم نمي‌گذاشت‪ ،‬آخر‬ ‫چگونه ممکن بود دکتر ادوارد يکي از باشخصيت‌ترين‬ ‫آدم‌هائي که در عمرم ديده بودم رفتن به چنين مکاني‬ ‫را به من توصيه کرده باشد! اين هم از آن دست‬ ‫تفاوت‌هاي فرهنگي بود که من از آن سر درنمي‌آوردم و‬ ‫شايد هم رازي در کار بود‪ .‬پس از اينکه ساعتي با خود‬ ‫کلنجار رفتم تصميم گرفتم بار دگر به آن هتل بروم و‬ ‫ببينم چه چيزي انتظارم را مي‌کشد‪.‬‬ ‫روز بعد با اين فکر که سوژه‌اي براي سياه کردن‬ ‫چند برگ از سياحت نامه‌ام خواهم يافت با علم به اينکه‬ ‫مي‌دانستم محل موردنظر چگونه مکاني است لباس‬ ‫اسپرت شيکي پوشيدم و راه رفته روز قبل را در پيش‬ ‫گرفتم‪ .‬با دانستني هائي که از جوانک شاغل در هتل‬ ‫به دست آورده بودم الزم نبود از در اصلي وارد شوم‬ ‫و بنابراين هتل را دور زدم و خود را به در پشتي آن‬ ‫رسانيدم‪ .‬دو مرد جوان درشت هيکل با کت و شلوار‬ ‫مشکي‪ ،‬پيراهن سپيد و کراوات قرمز در دو طرف در‬ ‫ورودي ايستاده بودند‪ .‬هر دو به مناسبت کاري که بر‬ ‫عهده‌شان گذاشته شده بود‪ ،‬به روي مردها که از هر‬ ‫سني در بينشان ديده مي‌شد لبخند مي‌زدند و خوشامد‬ ‫مي‌گفتند‪ ،‬اما جلوي خانم‌ها را که همه جوان و زيبا بودند‬ ‫مي‌گرفتند و کارتي مطالبه مي‌کردند‪ .‬از قرار‪ ،‬خانم‌ها‬ ‫بايد کارت عبورمجاز مي‌داشتند تا به آنان اجازه ورود‬ ‫داده مي‌شد‪.‬‬ ‫گام در راهرو و سپس سالن بزرگي گذاشتم که با‬ ‫نور کمي روشن شده و موزيک ماليمي در حال پخش‬ ‫بود‪ .‬حدود سي تا چهل خانم جوان‪ ،‬زيبا و خوش اندام‪،‬‬ ‫هر سه يا چهار نفر گرد ميزي نشسته و به گپ زدن‬ ‫و خنديدن مشغول بودند‪ .‬بيشتر آن‌ها ليواني جلوي‬ ‫دستشان بود و گاه جرعه‌اي از آن سر مي‌کشيدند‪ .‬در‬ ‫گوشه‌اي از سالن‪ ،‬بار مشروبي وجود داشت و چسبيده‬ ‫به آن بوفه‌اي که ساندويچ سرد به مشتري‌ها عرضه‬ ‫مي‌کرد‪ .‬پشت بار چند خانم جوان‪ ،‬با صرفه‌جوئي در‬ ‫لباس پوشيدن و به اندک بسنده کردن با ناز و عشوه‬ ‫جام‌ها را با مشروب مورد درخواست پر مي‌کردند تا‬ ‫مشتري‌ها با ريختن آب تلخ در کام خود‪ ،‬کام صاحبان‬ ‫اين دم و دستگاه را شيرين‌تر سازند و بر حجم‬ ‫موجودي بانکي آن‌ها بيفزايند‪.‬‬ ‫چند مرد همزمان گام به داخل سالن گذاشتيم و‬ ‫هرچند با هم بيگانه بوديم اما بدون آنکه شناختي از‬ ‫يکديگر داشته باشيم‪ ،‬براي کار مشترکي به آن جا وارد‬

‫« ا ستا ر با کس »‬ ‫اين غول زنجيره‌اي‬ ‫قهوه اعالم کرده است‬ ‫که تا سه سال آينده‬ ‫هم ‌ه کافه‌هايش در‬ ‫جهان به امکان چارج‬ ‫تلفن همراه بدون‬ ‫نياز به سيم و پريز‬ ‫برق مجهز خواهد‬ ‫شد‪ .‬اجراي فن‌آوري‬ ‫تازه از کافه‌هاي‬ ‫سن‌فرانسيسکو آغاز شده است‪.‬‬ ‫سال‌هاست بسياري از مشتريان‪ ،‬کافه‌هاي زنجيره‌اي‬ ‫«استارباکس» آمريکايي را به دو دليل انتخاب مي‌کنند‪ :‬استفاده از‬ ‫اينترنت رايگان اين کافه‌ها و چارج کردن گوشي موبايل و لپ‌تاپ در‬ ‫کافه‪ .‬حاال «استارباکس» امکان پيشرفته‌ تازه‌اي را براي خيل مشترياني‬ ‫که براي اينترنت و چارج کردن گوشي به کافه‌هايش مي‌آيند‪ ،‬معرفي‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫اين شبکه زنجيره‌اي اعالم کرد که مشتريانش در کافه‌هاي اياالت‬ ‫متحده آمريکا مي‌توانند با امکان «چارج وايرلس» گوشي‪ ،‬بدون نياز به‬ ‫چارجر و پريز برق گوشي تلفن همراه خود را چارج کنند‪.‬‬ ‫«استارباکس» مي‌گويد تا سه سال آينده‌ هم ‌ه شعبه‌هاي اين کافه‌‬ ‫‌در آمريکا به اين فن‌آوري تازه مجهز خواهند شد‪ .‬امکان تازه فعال در‬ ‫کافه‌هاي منطقه سن‌‌فرانسيسکو در دسترس است‪ .‬قرار است تا يک‬ ‫سال آينده اين امکان در کافه‌هاي شهرهاي بزرگ اروپا و آسيا نيز‬ ‫فراهم شود‪.‬‬ ‫روي هر ميز در کافه‌ها نقطه‌ ويژه‌اي تعبيه خواهد شد که کافي‬ ‫است مشتري گوشي‌اش را روي اين نقطه بگذارد تا بي‌نياز به سيم و‬ ‫پريز برق چارج شود‪.‬‬ ‫روزنامه «يو اس اي تودي» مي‌‌نويسد بنا به آمار‪ ،‬بيشتر مشتريان‬ ‫«استارباکس» را نوجوانان و جوانان اهل اينترنت و تکنولوژي اطالعات‬ ‫تشکيل مي‌دهند‪ .‬يکي از مهم‌ترين دليلي هم که کافه را زود ترک‬ ‫مي‌کنند‪ ،‬چارج رو به اتمام گوشي است‪ .‬آنان مي‌روند تا به خانه و‬ ‫چارجر برسند‪ .‬حاال «استارباکس» با اين‌کار آن‌ها را مدت زمان بيشتري‬

‫دنباله در صفحة ‪38‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬

‫امکان چارج وايرلس تلفن‌هاي‬ ‫همراه در «استارباکس»‬


‫‪37‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫در داخل کافه نگاه مي‌دارد و سود بيشتري خواهد برد‪.‬‬ ‫با اين‌حال امکان تازه براي مشتريان چندان هم‬ ‫بي‌هزينه نيست‪ .‬در حال حاضر گوشي‌هاي هوشمند براي‬ ‫اين‌که به شيوه‌ي وايرلس چارج شوند‪ ،‬نياز به کابل کوچک‬ ‫ويژه‌اي دارند که بخشي از امکانات جانبي گوشي‌هاي‬ ‫هوشمند است و بايد جداگانه خريداري شود‪.‬‬ ‫روساي «استارباکس» و شرکت مخابراتي «دوراسل»‬ ‫حاضر نشدند اعالم کنند که اين قرارداد تازه ميان دو شرکت‬ ‫براي اين امکان تازه چقدر هزينه داشته است‪ .‬کارشناسان‬ ‫فن‌آوري مي‌گويند مجهزکردن کافه‌ها‬ ‫به اين امکان ميليون‌ها دالر هزينه دارد‪،‬‬ ‫اما «استارباکس» هم با اين امکان تازه‬ ‫مي‌تواند سوددهي خود را ميليون‌ها دالر‬ ‫افزايش دهد‪.‬‬ ‫«استارباکس» از کافه‌هاي‬ ‫زنجيره‌اي پيشگام در استفاده از‬ ‫امکانات تازه‌ي فن‌آوري محسوب‬ ‫مي‌شود و از اولين کافه‌ها در جهان‬ ‫است که اينترنت‌دار شد و به مشتريان‬ ‫اينترنت رايگان نامحدود ارائه مي‌دهد‪.‬‬

‫کمپين افزودن‬ ‫زبان فارسي به‬ ‫سيستم عامل‬

‫‪ios‬‬

‫جمعي از فعاالن فارسي‌زبان‬ ‫فضاي مجازي و کاربران محصوالت شرکت اپل‪ ،‬به خصوص‬ ‫سيستم عامل ‪ ios‬براي اضافه شدن زبان و تقويم فارسي به‬ ‫سيستم ‪ ios‬يک کمپين اينترنتي راه انداخته‌اند‪.‬‬ ‫با کاهش برخي تحريم‌هاي اياالت متحده آمريکا در‬ ‫زمينه ارائه خدمات نرم‌افزاري و سخت‌افزاري به کاربران‬ ‫ايراني‪ ،‬ارائه خدمات فارسي از شرکت‌هاي عمده بين‌المللي‬

‫‪July 2014‬‬

‫‪37‬‬

‫تير ‪1393‬‬

‫از جمله اپل و گوگل افزايش يافته است‪ .‬در اين شرايط‬ ‫جمعي از فعاالن فضاي مجازي با راه‌اندازي وبسايتي در‬ ‫حال جمع‌آوري امضا براي ارائه درخواست خود به شرکت‬ ‫اپل هستند‪.‬‬ ‫وب‌سايت جمع‌آوري امضا‪:‬‬ ‫‪ http://www.persian-ios.com‬است‪.‬‬ ‫در بخشي از اين نامه که به دو زبان فارسي و انگليسي‬ ‫در وبسايت جمع‌آوري امضا قرار گرفته آمده است‪« :‬بيش از‬ ‫‪ 120‬ميليون فارسي‌زبان در کشورهاي ايران‪ ،‬افغانستان و‬ ‫تاجيکستان زندگي مي‌کنند؛ حدود ‪ 7‬ميليون نفر هم در کل‬ ‫دنيا پراکنده هستند که بيشتر اين افراد‬ ‫در آمريکا ‪ ،‬بريتانيا و کشورهاي غربي‬ ‫سکونت دارند‪».‬‬ ‫در ادامه اين نامه با بيان اين که‬ ‫در کشورهاي فارسي زبان‪ ،‬شرکت اپل‬ ‫بازار رسمي ندارد‪ ،‬تصريح شده است‪:‬‬ ‫«طبق آخرين آمارهاي غير رسمي ما و‬ ‫آن چيزي که در جامعه مشاهده مي‌کنيم‬ ‫عده زيادي از مردم از دستگاه‌هاي‬ ‫‪ iPod‬و ‪ iPhone‬و ‪ iPad‬استفاده‬ ‫مي‌کنند‪».‬‬ ‫در پايان اين نامه آمده است‪« :‬ما‬ ‫فارسي‌زبانان در تمام دنيا از شرکت‬ ‫اپل درخواست مي‌کنيم تا زبان (منو)‬ ‫فارسي و تقويم خورشيدي را به ليست‬ ‫زبان‌ها و تقويم‌هاي اين دستگاه‌ها‬ ‫اضافه کند چرا که تحريم يک زبان و‬ ‫تاريخ موضوعي غيرمنطقي است‪».‬‬ ‫در چند ماه گذشته گوگل و اپل‬ ‫برخي تحريم‌هاي محصوالت خود‬ ‫را براي کاربران درون ايران تعديل‬ ‫کرده‌اند و بر اين اساس‪ ،‬توليدکنندگان‬ ‫نرم‌افزارها مي‌توانند در تنظيمات‌شان‬ ‫اجازه دهند که کاربران ايراني نيز از آن‌ها استفاده کنند‪.‬‬ ‫پيش از گوگل‪ ،‬شرکت اپل نيز در بيانيه‌اي اعالم کرده‬ ‫بود که صادرات نرم‌افزارها و سخت‌افزارهاي اين شرکت از‬ ‫اياالت متحده آمريکا و ديگر کشورها براي استفاده کاربران‬ ‫عادي در ايران بالمانع است‪ .‬با اين حال برخي تحريم‌هاي‬ ‫شرکت اپل براي کاربران ايران و نهادهاي دولتي همچنان‬

‫وجود دارد‪.‬‬

‫اينترنت‪،‬‬ ‫يک آلودگي‬ ‫پنهان‬

‫ساعت هوشمند اپل‬

‫مي‌شود؟‬ ‫باورتان‬ ‫اگر دنياي اينترنت را يک‬ ‫کشور مستقل در نظر‬ ‫بگيريم‪ ،‬اين کشور پنجمين‬ ‫مصرف کننده الکتريسيته‬

‫دنيا خواهد بود‪.‬‬ ‫يک مثال ساده همه چيز را روشن مي‌کند‪ :‬در دنياي‬ ‫امروز ‪ 247‬ميليارد ايميل در روز رد و بدل مي شود‪ .‬اين کار با‬ ‫استفاده از کدام منبع انرژي صورت مي‌گيرد؟‬ ‫هرچند دنياي مجازي به نظر پاک مي‌رسد اما در واقع‬ ‫يکي از منابع اصلي آلودگي در دنياست که براي تامين‬ ‫نيازهايش به سرعت در حال مصرف و به اتمام رساندن‬ ‫منابع انرژي است‪.‬‬ ‫از سويي مصرف انرژي شرکت‌هايي مثل گوگل و‬ ‫فيس‌بوک روزبه‌روز افزايش مي‌يابد‪ ،‬هرچند مديران اين‬ ‫شرکت‌ها حاضر به پذيرش اين امر نيستند و معتقدند که‬ ‫مصرف برق آن‌ها به اندازه‌اي نيست که از سوي سازمان‌هاي‬ ‫طرفدار حفظ محيط زيست اعالم مي‌شود‪.‬‬ ‫البته برخي از شرکت‌هاي اينترنتي مثل گوگل و اپل در‬ ‫حال تامين منابع انرژي خود از انرژي‌هاي تجديدپذير مثل‬ ‫باد هستند‪.‬‬ ‫سرورهاي جديد فيس‌بوک هم نسبت به سرور قديمي‬ ‫آن انرژي مصرفي کمتري دارد‪ ،‬اما هنوز هم با همه اقدامات‬ ‫انجام شده اينترنت بخش عمده‌اي از مصرف برق جهان را‬ ‫به خود اختصاص مي‌دهد‪.‬‬ ‫اين موضوع سبب مي‌‌شود که شرکت‌هاي اينترنتي‬ ‫بزرگ دنيا براي پاسخ دادن به اعتراضات طرفداران حفظ‬ ‫محيط زيست و منابع تجديدناپذير مدام به فکر راه‌هايي‬ ‫براي استفاده درست از انرژي باشند‪ .‬راه‌هايي که شايد‬ ‫روزي خود باعث ايجاد انقالب صنعتي سوم در جهان شود‪.‬‬

‫با شروع توليد ‪ 50‬ميليون «آي واچ» توسط کمپاني‬ ‫تايواني ‪ ،Quanta‬ساعت هوشمند اپل (آيفون کوچک روي‬ ‫مچ دستان شما) وارد بازار مي‌شود‪.‬‬ ‫رويترز به نقل از اين کمپاني نوشت مطابق برنامه‌ريزي‬ ‫تعريف شده توليد «آي واچ» مستطيلي شکل در ماه جوالي‬ ‫شروع مي‌شود و قرار است در سال اول توليد بيش از ‪1‬‬ ‫ميليون «آي واچ» توليد شود‪.‬‬ ‫گفتني است ‪ 70‬درصد از توليد «آي واچ» بر عهده اين‬ ‫کمپاني است و ‪ 30‬درصد بقيه نيز کمپاني ديگري که آيفون‬ ‫‪ 6‬را توليد مي‌کند‪ ،‬خواهد بود‪.‬‬ ‫ساعت هوشمند اپل ظاهرا نمايشگر ‪ 2.5‬اينچي داشته‬ ‫و مستطيلي شکل طراحي شده است‪ .‬نمايشگر کمي باالتر‬ ‫از حد معمول قرار گرفته و دور مچ دست به صورت منحني‬ ‫ظاهر مي‌شود‪.‬‬ ‫«آي واچ» به صورت بي سيم چارج مي‌شود و مجهز به‬ ‫جديدترين حسگرهاست و اطالعات مربوط به سالمتي بدن‬ ‫کاربر و اتصال به ساير ابزارهاي اپل از جمله اولويت طراحي‬ ‫اين ساعت زيبا و منحصر به فرد است‪.‬‬ ‫نکته جالب بزرگتر بودن «آي واچ» در مقايسه با تمام‬ ‫ساعت‌هاي اندرويدي کنوني در بازار است که به واقعيت بدل‬ ‫شده و به زودي شاهد ساعت مچي اپل در سايز ‪ 2.5‬اينچي‬ ‫روي دستهاي‌مان خواهيم بود‪.‬‬


‫‪38‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫آلت تناسلي مردان يا نماد‬ ‫واليت‌پذيري مجلس؟‬ ‫سيد مجتبي واحدي‬ ‫بعيد مي‌دانم کسي اخبار‬ ‫سياسي ايران را تعقيب کند و‬ ‫در عين حال از آخرين افتضاح‬ ‫گماشتگان رهبر در مجلس‬ ‫بي‌اطالع باشد‪.‬‬ ‫قاعدتا راه يافتگان به‬ ‫مجلس از عنواني که براي آنها‬ ‫انتخاب کرده‌ام ‪ -‬گماشتگان‬ ‫رهبر ‪ -‬ناراحت نمي‌شوند چون‬ ‫بسياري از ايشان بارها بر اين‬ ‫نکته تاکيد کرده‌اند که سينه‬ ‫چاک واليت هستند و وظيفه‌اي‬ ‫جز کسب رضايت رهبر براي‬ ‫خود قائل نيستند‪ .‬البته اگر تا‬ ‫پيش از اين هم نسبت به اين‬ ‫«گماشتگي» ترديد وجود داشت‪ ،‬افتضاح اخير مجلسي‌ها‬ ‫در تصويب اوليه طرح افزايش جمعيت همه ترديدها را در‬ ‫خصوص گماشتگي بيش از دويست بي سر و پا برطرف کرد‪.‬‬ ‫اعضاي فعلي مجلس را از نظر نگاه به سياست‌هاي‬ ‫جمعيتي مي‌توان به دو دسته تقسيم کرد‪ .‬عده‌اي از آنان‬ ‫در بيست و چند سال گذشته در برابر سياست‌هاي رسمي‬ ‫‌کنترل جمعيت سکوت پيشه کرده بودند‪ ،‬گروهي هم نه تنها‬ ‫با کنترل جمعيت مخالف نبودند بلکه در طراحي و اجراي‬ ‫برنامه‌هاي کنترل جمعيت در کشور‪ ،‬نقشي اساسي به عهده‬ ‫داشتند‪.‬‬ ‫در رأس اين گروه‪ ،‬عليرضا مرندي حضور دارد که در پنج‬ ‫سال گذشته‪ ،‬بارها حيا را کنار گذاشته و تا توانسته نسبت به‬ ‫شخصيت‌هاي منتقد حکومت‪ ،‬عقده‌گشايي کرده است‪ .‬اين‬ ‫موجود منافق مسلک‪ ،‬در دولت هاشمي ‌رفسنجاني‪ ،‬در مقام‬ ‫وزير بهداشت‪ ،‬طراح و مجري سياست‌هاي کنترل جمعيت‬ ‫ي هم عليرغم کنار گذاشته‬ ‫بود و در دو سال اول دولت خاتم ‌‬ ‫شدن از وزارت‪ ،‬مسؤوليت برنامه کنترل جمعيت را حفظ کرد‬ ‫تا آنکه در سال ‪ 1378‬دو جايزه جهاني دريافت کرد‪.‬‬ ‫نقش مرندي در کنترل جمعيت‪ ،‬آنچنان براي‬ ‫سياستمداران حامي‌نظام مهم بود که هشت سال بعد از آن‪،‬‬ ‫مهم‌ترين روزنامه وابسته به جناح راست حکومت‪ ،‬گفتگوي‬ ‫مفصلي با مرندي انجام داد تا او شاهکار خود را بار ديگر به‬ ‫رخ رقبا بکشد‪.‬‬ ‫روزنامه «رسالت» در شماره ‪ 6386‬خود که روز‬ ‫دوازدهم اسفند سال ‪ 1386‬منتشر شد به نقل از عليرضا‬ ‫مرندي نوشت‪« ،‬در آن زمان من به خاطر کارهاي بلند مدت‬ ‫نه زود بازده که مي‌کردم‪ ،‬در هر دوره تعداد آراي اعتمادي که‬ ‫از مجلس مي‌گرفتم کاهش پيدا مي‌کرد‪ ،‬اما دليل نمي‌شد که‬ ‫از برنامه‌ريزي بلند مدت خود دست برداريم‪ .‬يکي از کارهاي‬

‫ي که در آن دوره انجام داديم بحث کنترل جمعيت بود‬ ‫مهم ‌‬ ‫که خيلي چالش‌زا بود و ما را با مشکالت فراواني روبرو‬ ‫مي‌کرد‪ .‬خيلي‌ها ما را متهم به «انجام عمل خالف شرع»‬ ‫مي‌کردند‪ .‬اگر قرار بود ما آن اتهامات را بپذيريم و شانه از‬ ‫زير کار خالي کنيم‪ ،‬امروز با يک بحران وحشتناک جمعيتي‬ ‫روبرو مي‌شديم‪».‬‬ ‫همين فرد اکنون از اعضاي مؤثر مجلس است‪ ،‬اما در‬ ‫برابر تصويب طرح رسواي افزايش جمعيت‪ ،‬سکوت پيشه‬ ‫مي‌کند زيرا «آقا» خواستار افزايش جمعيت شده است‪.‬‬ ‫اما واقعا اصل ماجرا از چه قرار است؟ قطعا اغلب راه‬ ‫يافتگان به مجلس‪ ،‬از نظر ضريب هوشي در مراتبي بسيار‬ ‫پايين‌تر از متوسط جامعه ايراني قرار دارند‪ ،‬اما آنها هر چقدر‬ ‫هم که کم هوش باشند مي‌دانند که اکثر خانوارهاي ايراني‬ ‫تعداد فرزندان خود را نه بر اساس زياده گويي‌هاي رهبر‪،‬‬ ‫بلکه بر اساس امکانات و مقدورات خويش تعيين مي‌کنند‪.‬‬ ‫ضمن آنکه بحران اقتصادي ناشي از مديريت فاسد و پر‬ ‫خرج خامنه‌اي‪ ،‬بسياري از دختران و پسران را از امکان‬ ‫ازدواج محروم کرده و بسياري از جواناني هم که تن به‬ ‫ازدواج مي‌دهند حتي االمکان فرزنددار شدن را به عقب‬ ‫مي‌اندازند‪.‬‬ ‫پس چرا راه يافتگان به مجلس‪ ،‬چنين رسوايي بزرگي‬ ‫را به جان مي‌خرند و براي کساني که مي‌خواهند با استفاده از‬ ‫روش‌هاي علمي ‌جلوي فرزنددار شدن خود را بگيرند تعيين‬ ‫تکليف بيهوده مي‌نمايند؟‬ ‫پاسخ به اين پرسش بسيار ساده است‪ .‬آنها مي‌دانند‬ ‫که براي ادامه رانت خواري سياسي و اقتصادي از طريق‬ ‫غصب جايگاه نمايندگي‪ ،‬بيش و پيش از نياز به «راي مردم»‬ ‫به رضايت رهبر و تأييديه شوراي نگهبان نياز دارند‪.‬‬

‫دنباله در صفحة بعد‬

‫دنباله از صفحة ‪31‬‬ ‫طبق تازه‌ترين اسناد منتشرشده درباره کودتاي ‪28‬‬ ‫مرداد ‪« ،1332‬لوي هندرسون»‪ ،‬سفير وقت آمريکا در‬ ‫ايران هشدار مي‌دهد که نه ‌تنها شاه از جانشين مورد نظر‬ ‫براي تصدي سمت نخست‌وزيري پس از سرنگوني مصدق‬ ‫حمايت نمي‌کند‪ ،‬بلکه ارتش نيز نقشي که بايد ايفا کند را‬ ‫بدون همکاري فعال شاه انجام نخواهد داد‪.‬‬ ‫اين سند تاکيد مي‌کند اعضاي پايگاه «سيا» در تهران‬ ‫و برخي مقامات در مقر مرکزي اين سازمان‪ ،‬موافقت خود را‬ ‫با هندرسون در تقابل با برخي از فرضيه‌هايي که طراحان در‬ ‫آمريکا براي کودتا ارايه مي‌کردند‪ ،‬اعالم کردند‪.‬‬ ‫محققان عموما از طريق مصاحبه با شرکت‌کنندگان در‬ ‫کودتا فهميده بودند که برخي مخالفت‌ها در رابطه با کودتا‬ ‫وجود داشته است (و سرانجام هندرسون با سرنگوني‬ ‫مصدق موافقت کرد)‪ .‬اين سند که به تازگي از حالت‬ ‫محرمانه خارج شده برخي جزييات دقيق‌تر را درباره ماهيت‬ ‫اين تفاوت‌ها و کساني که در ارتباط با آنها بوده‌اند فاش‬ ‫مي‌کند‪( .‬روايت‌هاي قبلي «سيا» اختالف نظر هندرسون را‬ ‫کم‌اهميت جلوه داده بود و ترجيح داده بود بر اين نکته تاکيد‬ ‫کند که او «هميشه تمام و کمال همکاري داشته است» و‬ ‫«هميشه به دنبال قبول پيشنهادهاي سازنده بوده است‪)».‬‬ ‫اين سند همچنين صريح‌ترين منابع غيرمحرمانه‬ ‫«سيا» تا به امروز درباره شرکت انگليس در عمليات را ارايه‬ ‫چ يک از مقامات آمريکايي و انگليسي تا به‌حال‬ ‫مي‌دهد‪ .‬هي ‌‬ ‫به نقش لندن در کودتا اعتراف نکرده بودند‪ .‬اين بدون شک‬ ‫بدترين راز مخفي‌مانده در رابطه بين ايران و انگليس در‬ ‫طول ‪ 60‬سال گذشته است‪ .‬اما در اين آخرين سند حداقل‬ ‫دوبار ارجاعاتي وجود دارد که به منزله تاييد رسمي اين‬ ‫واقعيت است‪.‬‬ ‫به‌عالوه‪ ،‬تحقيق «سيا» به اين ختم مي‌شود که‬ ‫انگليسي‌ها از وجوه مختلفي «قضاوت نادرستي درباره‬ ‫دشمنان» داشته‌اند و بنابر نظر نويسنده‪ ،‬فعاليت‌هاي آنها‬ ‫به دولت مصدق فشار آورد تا سياست‌هاي غيرقابل دفاعي‬ ‫را اتخاذ کند‪ .‬همچنين رويکرد شتابزده لندن خطر جنگ با‬ ‫شوروي را ايجاد کرد‪.‬‬ ‫«نبرد براي ايران» يکي از سه تاريخ دولتي (آمريکا)‬ ‫از کودتاست که تا به امروز شناخته شده است‪ .‬هرچند‬ ‫بخش‌هاي زيادي از آن حذف شده است اما اين سند‬ ‫همچنان شامل تعدادي جزييات جالب توجه درباره تفکر‬ ‫آمريکا در دهه ‪ 1950‬و دو دهه بعدتر است‪ .‬بر پايه مدارکي‬ ‫که در اين سند ارايه شده است‪ ،‬اينچنين نتيجه مي‌توان‬ ‫گرفت که هر دو سازمان‌هاي اطالعات خارجي و نيروهاي‬ ‫داخلي‪ ،‬در کودتا و نتيجه نهايي آن شرکت داشته‌اند‪.‬‬ ‫نويسنده اين سند کودتاي ‪ 1953‬در ايران را يک‬ ‫موفقيت عظيم نمي‌داند و اشاره مي‌کند که اين رويداد‬ ‫«آوارهاي» زيادي بر جاي گذاشت‪.‬‬ ‫اين کتاب تاريخي تلويحا به اين امر اشاره دارد‬ ‫که کودتاچيان آمريکايي با برخي روحانيون درباره زمان‬ ‫تظاهرات مهم ‪ 19‬آگست (چهارشنبه ‪ 28‬مرداد) همکاري‬ ‫داشته‌اند‪ .‬در سند آمده است که «‪ ...‬مي‌خواستند (تظاهرات‬ ‫‪ 19‬آگست) در روز جمعه‪ 21 ،‬آگوست [‪ 10‬ذي‌الحجه ‪30‬‬ ‫مرداد‪ ،‬عيد قربان] که يک روز ديني است برگزار شود»‪ ،‬اما‬ ‫اين تاريخ براي خنثي‌کردن اين شايعه که دولت قصد دارد‬ ‫تعدادي از افسران بازداشت‌شده را در ‪ 20‬آگست اعدام‬ ‫کند‪ ،‬بسيار دير بود (ص‪[ .)62‬در سند ] بخش‌هاي قبل و‬ ‫بعد [مرتبط با اين موضوع] حذف شده است‪ ،‬بنابراين ممکن‬ ‫نيست گفته شود که اين همکاري چقدر واقعي و جدي بوده‬ ‫يا اينکه افراد مورد اشاره سند چه کساني بوده‌اند‪.‬‬ ‫اين سند در مقايسه با ديگر روايت‌هاي غربي دهه‬ ‫‪ 1950‬تصوير منفي کمتري از نخست‌وزير برکنارشده ارايه‬ ‫مي‌دهد‪ .‬در سند اشاره شده است که او [مصدق] «رفتارهاي‬ ‫عجيب» داشته است و اينچنين نتيجه مي‌گيرد که «بيشتر‬ ‫کارهاي او‪ ،‬حتي احساسي‌ترين و ظاهرا غيرمنطقي‌ترين‬ ‫آنها‪ ،‬احتماال کامال حساب‌شده بود»‪.‬‬ ‫اين مدرک همچنين برخي از ويژگي‌هاي منفي شاه را‬ ‫که در بسياري ديگر از تفسيرهاي انگليسي و آمريکايي به‬

‫دنباله از صفحة ‪36‬‬ ‫شده بوديم‪ .‬با ورود ما خانم‌هاي نشسته بر پشت ميزها به‬ ‫جنب و جوش افتادند و با آنکه به نظر مي‌رسيد تبليغ و آقا‬ ‫بيا مرا ببر! در آن جا مجاز نيست‪ ،‬اما هريک قصد داشت‬ ‫سر و گردني از ديگري افراشته‌تر داشته‪ ،‬خودي بنماياند و‬ ‫مشتري به چنگ آورد تا دمدمه‌هاي صبح که خسته و کوفته‬ ‫به استراحتگاه خود مي‌رفت دالر بيشتري در جيب يا کيف‬ ‫داشته باشد‪ .‬حاال چه مبلغ از پول دريافتي را بايد به هتل‬ ‫بپردازد‪ ،‬نمي‌دانستم‪.‬‬ ‫نوشابه‌اي خريدم و در گوشه‌اي که نور کمتري داشت به‬ ‫ديوار تکيه زدم و سپس يک به يک را از زير چشم گذرانيدم‬ ‫تا با يک ارزيابي همه جانبه اگر نه بهترينش‪ ،‬از بهترها يکي‬

‫‪38‬‬

‫آن اشاره شده‪ ،‬تکرار مي‌کند‪ .‬نويسنده گزارش مي‌نويسد‪:‬‬ ‫ن پذيري او از نصايح بد‬ ‫«ناتواني در تصميم‌گيري و تلقي ‌‬ ‫شهره بود‪ ».‬نويسنده در ادامه شاه را «فرمانرواي بي‌اعتماد‬ ‫اما زودباور» توصيف مي‌کند‪.‬‬ ‫بنابر نظر نويسنده فضل‌اهلل زاهدي که توسط آمريکا‬ ‫براي جانشيني مصدق انتخاب‌شده بود «شخصيت متعادل»‬ ‫و «ويژگي‌هاي مثبت و منفي تقريبا برابري» داشت (ص ‪.)32‬‬ ‫در اين گزارش همچنين به برخي از کشمکش‌هاي سياسي و‬ ‫شخصي بين زاهدي و شاه اشاره شده است‪.‬‬ ‫اين سند اين نقل‌هاي متناقض‌گونه را که در ‪ 19‬آگست‬ ‫مصدق در خانه‌اش حصر بوده و تحت فشار بوده تا از راه‬ ‫ديوار باغ فرار کند‪ ،‬تکذيب مي‌کند و بدون آوردن منبع‬ ‫مي‌گويد که در آن روز نخست‌وزير «حتي در خانه نبوده»‬ ‫بلکه به خانه همسايه‌اي رفته و «موقتا در آنجا پناه گرفت»‪.‬‬ ‫اين امر در هيچ‌کدام از سندهاي قبلي وجود نداشته است‬ ‫(ص ‪( .)70‬در تاريخ ويلبر گمان برده شده که مصدق احتماال‬ ‫بعدازظهر آن روز خانه را ترک کرده است‪).‬‬ ‫نويسنده اين سند معتقد است که روايت «نيويورک‬ ‫تايمز» و ديگر [رسانه‌ها] از تعداد قربانيان اين ماجرا «به‬ ‫شدت اغراق‌آميز بوده» است‪ .‬همچنين توصيف «کنت الوز»‬ ‫در «تايمز» و استفاده از عبارات «تکه‌ پاره ‌شدن» درباره‬ ‫سرنوشت «حسين فاطمي» وزير خارجه مصدق و سرهنگ‬ ‫«عزت‌اهلل ممتاز» مسوول حفاظت خانه نخست‌وزير در ‪19‬‬ ‫آگست را بي‌اعتبار مي‌داند (الوز تعداد کشته‌ها را بيش از‬ ‫‪ 300‬نفر ذکر کرده است‪ .‬گزارشي ديگر در انگليس در اوايل‬ ‫سپتامبر ‪ ،1953‬بدون اينکه نامي به ميان بياورد تخمين‬ ‫مي‌زند که کودتا بيش از ‪ 50‬کشته و ‪ 300‬زخمي داشته‬ ‫است‪).‬‬ ‫«سيا» اولين بار اين سند را در ‪ 1981‬مورد بازنگري‬ ‫قرار داده که با حذف‌هاي بسيار زيادي همراه بوده است‪.‬‬ ‫اسناد در سال‌هاي ‪ 2011‬و ‪ 2013‬به درخواست آرشيو‬ ‫امنيت ملي دوباره مورد ارزيابي قرار گرفته است (نسخه‬ ‫منتشرشده کنوني شامل هر سه نسخه است)‪ .‬حدود ‪40‬‬ ‫صفحه از ‪ 150‬صفحه اين سند در بردارنده موارد تازه است‪.‬‬ ‫بخش اعظم اين ‪ 40‬صفحه حاوي اطالعات تازه است و‬ ‫در برخي ديگر از صفحات تنها چند کلمه جديد وجود دارد‪.‬‬ ‫بيشترين مسايل مطرح‌شده جديد در بخش‌هاي ‪ 5 ،4 ،3‬و‬ ‫دو نيم‌صفحه ضميمه ‪ d‬است‪ .‬ضميمه ‪ e‬که تاريخ‌نگاري از‬ ‫رويدادهاست بدون دليل قانع‌کننده تمامي وقايع را شامل‬ ‫نمي‌شود‪.‬‬ ‫حذفيات اسناد منتشرشده کنوني‪ ،‬به حدي گسترده‬ ‫است که اجازه نمي‌دهد ارزيابي کاملي از سند انجام پذيرد‬ ‫اما برخي حاشيه‌نگاري‌ها اضافي و مقدماتي امکان‌پذير‬ ‫است‪.‬‬ ‫تالش براي الپوشاني نقش انگليس در اين کودتا‪،‬‬ ‫ناشيانه به نظر مي‌رسد‪ .‬زيرا حذف چندين بخش از متن‬ ‫مشخصا با هدف پنهان‌کردن نقش انگليس انجام شده‬ ‫است و تنها دوبار به نقش انگليس پرداخته شده است‪.‬‬ ‫اول پذيرش رسمي اين نکته است که از نظر «هر دو کشور‬ ‫آمريکا و انگليس روش‌هاي معمول و عقالني روابط و رفت‌‬ ‫و آمد‌هاي ديپلماتيک شکست خورده است‪ ».‬در جاي ديگر‬ ‫اشاره مي‌شود که چند هفته قبل از کودتا‪ ،‬وزارت امور خارجه‬ ‫اصرار مي‌ورزد که درصورتي‌که کودتا انجام شود لندن بايد‬ ‫«تعهد محکمي» ارايه کند که نسبت به هرگونه مساله نفتي‬ ‫در «دولت جديد» انعطاف‌پذير باشد‪ .‬به طور خالصه اينکه‬ ‫بعد از موفقيت کودتا‪ ،‬انگليس بايد شرايط جديد را بپذيرد‪.‬‬ ‫همانگونه که در باال آمد‪ ،‬نويسنده با فراغ بال رويکرد‬ ‫انگليس را نقد مي‌کند‪ .‬قضاوت نادرست اصلي انگليسي‌ها‬ ‫اين بود که فرض مي‌کردند کاهش درآمد حاصل از بحران‬ ‫نفت «ايران را به زانو در خواهد آورد‪ ...‬و به آنها فشار مي‌آورد‬ ‫تا گام‌هاي خطرناکي بردارند که به شدت آينده کشورشان را‬ ‫به خطر بيندازد» (ص ‪.)27‬‬ ‫به عالوه‪ ،‬اگر انگليس «نيروي دريايي و ارتش خود‬ ‫را » اعزام مي‌کرد‪ ،‬همانگونه که از قبل پيش‌بيني مي‌شد‪،‬‬ ‫تقريبا اطمينان داشتند که اتحاد جماهير شوروي در‌گير‬ ‫ماجرا مي‌شد و «خطر جنگ جهاني سوم بسيار واقعي» به‬ ‫نظر مي‌آمد‪.‬‬

‫را انتخاب کنم‪ ،‬هر چند تفاوتي نمي‌کرد من که نمي‌خواستم‬ ‫براي يک عمر شريک زندگي برگزينم که اين چنين وسواس‬ ‫به خرج مي دادم‪ .‬ما يک ساعت با هم کار داشتيم و براي‬ ‫اين زمان کوتاه‪ ،‬کم و بيش زيبائي چندان اثري نداشت‪ .‬اما‬ ‫چه مي‌شود کرد چهره زيبا به منزله ويترين يک بوتيک است‪.‬‬ ‫آدم با ديدن ويتريني که شيک باشد‪ ،‬چيدمان آن جلب توجه‬ ‫کند و مشابه جنس‌هاي موجود در آن جا را مغازه‌هاي ديگر‬ ‫نداشته باشند‪ ،‬تمايل بيشتري به داخل شدن خواهد داشت‪،‬‬ ‫هرچند ممکن است با وجود آن ويترين چشم نواز‪ ،‬وقتي گام‬ ‫به درون مي‌گذاري مايوس شوي و چيزي را که در ويترين‬ ‫ديده‌اي در داخل پيدا نکني‪.‬‬ ‫ادامه دارد‪.‬‬


‫‪39‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫مقدس براي جا انداختن برده‌داري در امريکا بوده که در‬ ‫يکي از صحنه‌هاي فيلم به خوبي مشخص است‪.‬‬ ‫در اين صحنه يکي از برده‌داران که آثار دينداري و‬ ‫خداپرستي از ريخت و شمايلش به خوبي هويدا است‪ ،‬در‬ ‫سخنراني خود رضايت خود را از بردگان با رضايت خداوند‬ ‫آفريدگار بخشنده مهربان برابر مي‌داند و اين حرف را وقتي‬ ‫مي‌زند که يکي از بردگان را به سختي شکنجه کرده است‬ ‫تا در ضمن از بقيه هم زهر چشم گرفته باشد‪.‬‬ ‫هنرپيشه اول اين فيلم «لو‌پيتا ني‌اونگو» و «برد پيت»‬ ‫تهيه‌کننده آن به خاطر اين فيلم جايزه اسکار را ربودند (نه‬ ‫اينکه دزدي کرده باشند‪ ،‬بلکه برنده اين جايزه شدند و آن‬ ‫هم نه با قيد قرعه‪ ،‬بلکه با راي داوران‪).‬‬

‫وحدت در ابتدا فيلم‌هاي شاد و اخالقي و خانوادگي‬ ‫مي‌ساخت‪ ،‬ولي بعد از چندي سازنده فيلم‌هاي مستهجن‬ ‫سکسي شد و شايد به همين خاطر بود که اعتبار گذشته‬ ‫خود را از دست داد‪.‬‬ ‫او بعد از انقالب راهي خارج از ايران شد و‬ ‫نمايشنامه‌هايي در اروپا و امريکا اجرا کرد که موفقيت‬ ‫چنداني نداشت‪.‬‬

‫کورش سليماني‬

‫‪39‬‬

‫‪K@Kourosh123.com‬‬

‫يادي از نصرت‌اهلل وحدت‬

‫به همت عده‌اي از هم‌ميهنان هنردوست‪ ،‬بسياري‬ ‫از فيلم‌هاي سينمايي قبل از انقالب‪ ،‬تمام و کمال روي‬ ‫«يوتيوب» گذاشته شده و لطف موضوع هم به اين است‬ ‫که تعداد بينندگان يک کليپ يا فيلم‪ ،‬زير صفحه آن ذکر‬ ‫مي‌شود و بنابراين به راحتي مي‌توان فهميد که چه فيلم يا‬ ‫هنرپيشگان و کارگرداناني‪ ،‬مورد توجه و اقبال مردم قرار‬ ‫گرفته‌اند‪.‬‬ ‫جالب اينجاست که نصرت‌اهلل وحدت يکي از‬ ‫هنرمنداني است که بينندگان فيلم‌هايش از مرز دويست‬ ‫هزار مشاهده هم گذشته است‪ ،‬ولي خود وحدت هيچگاه‬ ‫در ايران آنطور که بايد و شايد‪ ،‬مورد توجه منتقدان قرار‬ ‫نگرفت‪.‬‬ ‫نصرت‌اهلل وحدت در سال ‪ 1304‬در اصفهان به دنيا‬ ‫آمد و لهجه اصفهاني را در همان شهر ياد گرفت (باور‬ ‫بفرماييد!) و در سن ‪ 18‬سالگي وارد کار ﺗﺌﺎتر شد و باالخره‬ ‫سر از سينما در آورد و فيلم «عروس فرنگي» او اولين فيلم‬ ‫ايراني بود که جايزه «دلفين طاليي» دريافت کرد و اين‬ ‫جايزه از طرف خود وحدت به «موزه سينما» هديه شده‬ ‫است‪.‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫از سوي ديگر‪ ،‬همه آنان به «عقده‬ ‫اطاعت‌جويي» رهبر که تدريجًا به «شهوت‬ ‫اطاعت‌خواهي» تبديل شده‪ ،‬آگاهي دارند‪.‬‬ ‫پس ناچارند چشم سر و چشم عقل خود را‬ ‫بر روي همه کس و همه چيز ببندند‪.‬‬ ‫اين بيچاره‌ها‪ ،‬حتي مالمت‌هاي‬ ‫اطرافيان را نشنيده مي‌گيرند و همه همت‬ ‫خويش را مصروف کسب امتياز بيشتر‬ ‫در مسابقه «واليت پذيري» مي‌کنند‪ .‬اين‬ ‫واليت پذيري يک روز در سکوت در برابر‬ ‫فسادهاي اقتصادي احمدي‌نژاد متجلي‬ ‫مي‌شود تا نشان دهند حرمت «نزديک‌ترين‬ ‫رئيس جمهور به رهبر» را پاس مي‌دارند و‬ ‫روز ديگر در «عربده‌کشي دسته جمعي در‬ ‫مجلس» و درخواست اعدام براي موسوي‬ ‫و کروبي ‪.‬‬ ‫گماشتگان رهبر در مجلس‪ ،‬هيچ‬ ‫فرصتي را از دست نمي‌دهند تا نشان‬ ‫دهند که از ساير مجيزگويان ولي فقيه‬ ‫پيشي مي‌گيرند و براي تأمين رضايت‬ ‫«رهبر پرعقده» کارهايي مي‌کنند که ساير‬ ‫واليت‌مداران امکان انجام آن را ندارند‪.‬‬ ‫اين «ماکياوليست‌هاي سينه چاک‬ ‫واليت» براي رسيدن به هدف‪ ،‬هيچ فرصتي‬ ‫را از دست نمي‌دهند و حتي از ورود ابلهانه‬

‫به هر روي نصرت‌اهلل وحدت يکي از بنيان‌گذاران‬ ‫سينماي ايران است که در اين ميان حق بزرگي دارد که‬ ‫نمي‌توان آن را ناديده گرفت و شايد حاال که تعداد بينندگان‬ ‫بسياري فيلم‌هايش را مي‌بينند به اين فکر مي‌افتد که مردم‬ ‫او را فراموش نکرده‌اند و خاطره‌اش براي ما گرامي است‪.‬‬ ‫نصرت‌اهلل وحدت مانند بسياري ديگر از هنرمندان بعد‬ ‫از انقالب شکوهمند اسالمي‪ ،‬قرباني پاکسازي هنرمندان‬ ‫از سينماي ايران شد و از آن هنگام به بعد در زادگاه خود‬ ‫اصفهان روزگار مي‌گذراند‪.‬‬

‫ازدواج تحميلي‬

‫چند سال پيش در يک خانواده اولترا ارتودکس يهودي‬ ‫در نيويورک‪ ،‬زن جواني به زور خانواده‌اش به عقد و ازدواج‬ ‫داﺋﻢ يک مرد درمي‌آيد و اين ازدواج پس از مدت‌ها جنگ و‬

‫دعوا و مرافعه به طالق منجر مي‌شود و اين زن جوان پشت‬ ‫دست خود را داغ مي‌کند که ديگر زير بار ازدواج تحميلي نرود‬ ‫و بنيادي به نام ‪ AHA‬در نيويورک راه مي‌اندازد تا اين بال‬ ‫سر هم‌کيشان ديگرش در نيايد‪ ،‬ولي به زودي متوجه مي‌شود‬ ‫که زن‌هاي بسياري در خانواده‌هاي مسلمان و آن‌هايي که‬ ‫مهاجرين آفريقايي هستند‪ ،‬همين حال را دارند و خالصه‬ ‫بدانيد که اين سازمان‪ ،‬انواع و اقسام کمک و راهنمايي‌ها‬ ‫به خصوص دفاع حقوقي از قربانيان اينگونه ازدواج‌ها را در‬ ‫اختيارشان مي‌گذارد و اگر غلط نکنم در يکي از کشورهاي‬ ‫اروپايي هم ازدواج اجباري يا تحميلي يا زورکي‪ ،‬غيرقانوني‬ ‫شناخته شده است‪.‬‬

‫‪ 12‬سال بردگي‬

‫يکي از فيلم‌هايي که امسال جايزه اسکار گرفت و من‬ ‫تازگي‌ها به رويت آن موفق شده‌ام فيلمي بود به نام «‪12‬‬ ‫سال بردگي» (من معموأل صبر مي‌کنم تا فيلم‌ها از روي پرده‬ ‫سينما برداشته بشه و بعد از يکي دو ماه در سينماهاي يک‬ ‫دالري به نمايش در بياد که خوشبختانه دور و بر ما از اين‬ ‫سينماها کم نيست‪).‬‬ ‫بله‪ ،‬اين فيلم به واقعيت‌هاي دردناک بردگي در امريکا‬ ‫اشاره مي‌کند‪ ،‬ولي واقعيت دردناک‌تر استفاده از کتاب‬

‫به خصوصي‌ترين شئون زندگي مردم ابا ندارند‪ .‬براي‬ ‫آنان هرچيزي مي‌تواند «نماد واليت پذيري» باشد‪،‬‬ ‫حتي آلت تناسلي مردان و تعيين تکليف براي آن‪.‬‬ ‫ترديد ندارم تک تک راه يافتگان به مجلس‬ ‫از آنچه اين روزها در محافل عمومي ‌و خصوصي‬ ‫در مورد حماقت اخير مجلس گفته مي‌شود آگاهي‬ ‫دارند‪ ،‬اما از ميان شرافت و ادامه رانت خواري‪ ،‬دومي‬ ‫‌را برگزيده‌اند که رسيدن به آن‪ ،‬تنها يک راه دارد‪:‬‬ ‫اجراي توصيه احمد علم الهدي امام جمعه مشهد و‬ ‫اثبات سينه چاکي براي رهبر‪.‬‬ ‫تبديل آلت تناسلي مردان به نماد واليت پذيري‬ ‫مجلس‪ ،‬قطعًا آخرين و حتي زشت‌ترين پديده‌اي‬ ‫نيست که در حکومت خامنه‌اي شاهد آن خواهيم بود‪.‬‬ ‫در مسابقه‌اي که بي‌لياقتان مسلط بر ايران به‬ ‫راه انداخته‌اند‪ ،‬هر روز بايد ظهور پديده‌اي جديد‬ ‫را به انتظار بنشيينم‪ .‬يقين دارم اگر در ابتداي‬ ‫رهبري خامنه‌اي‪ ،‬کسي ادعا مي‌کرد موجودي مانند‬ ‫احمدي‌نژاد به مدت هشت سال بر کشور مسلط‬ ‫خواهد شد‪ ،‬هيچکس حرف او را جدي نمي‌گرفت‪،‬‬ ‫همانطور که اگر به احمدي‌نژاد مي‌گفتند در مجلس‬ ‫الريجاني‪ ،‬براي عمل وازکتومي‪ ،‬مجازات حبس تعيين‬ ‫خواهند کرد پاسخ او‪ ،‬يکي از همان خنده‌هاي مسخره‬ ‫بود‪.‬‬ ‫ي است‬ ‫روي سخنم با افرادي مثل محمد خاتم ‌‬ ‫که مي‌گويند‪« ،‬اگر جمهوري اسالمي ‌برود همه ضرر‬ ‫خواهيم کرد‪».‬‬ ‫آيا به راستي زياني باالتر از وجود حاکماني‬ ‫بي‌اراده سراغ داريم که براي ادامه حکومت و رانت‬

‫علت‬

‫آن سياهپوستي که بود خوش‌خنده و شنگول و شاد‬ ‫ديدمش دلمرده و افسرده و پژمرده بود‬ ‫گفتمش حالت دگرگون گشت و علت را بگو‬ ‫گفت‪ :‬دانستم کنون بابا بزرگم برده بود‬

‫خواري‪ ،‬هر رسوايي را به جان مي‌خرند ؟ براي اين گروه‬ ‫فرقي نمي‌کند عامل رسوايي‌ساز زندان مخوف کهريزک و‬ ‫قتل جوانان مردم در زير شکنجه باشد‪ ،‬يا اجراي دستور‬ ‫رهبر در مورد «کش ندادن فساد سه هزار ميلياردي اطرافيان‬ ‫احمدي‌نژاد» يا تبديل آلت تناسلي مردان به نماد واليت‬ ‫پذيري‪.‬‬ ‫بدون تعارف بگويم که خامنه‌اي و اطرافيانش‪ ،‬بي‬ ‫حيايي را از حد گذرانده‌اند‪ .‬چاره کار در آن است که مدعيان‬ ‫مردم ساالري و اصالح طلبي‪ ،‬کمي «حيا» پيشه کنند و اگر‬ ‫قدرت مقابله با «اطاعت‌خواهي بي حد و حصر رهبر» و‬ ‫«واليت پذيري بي مرز عناصر حکومتي» را ندارند‪ ،‬حداقل‬ ‫حمايت‌هاي فريبکارانه و غير آشکار خويش را که در حال‬ ‫حاضر مهم‌ترين عامل تثبيت حکومت است متوقف نمايند‪.‬‬ ‫در غير اينصورت در تاريخ‪ ،‬نام آنان در کنار نام کساني‬ ‫ثبت خواهد شد که ثروت و اعتبار ايران را قرباني «واليت‬ ‫پذيري» مي‌کنند تا از تمتعات حکومتي‪ ،‬بهره بيشتري ببرند‪.‬‬


40

July 2014 1393 ‫تير‬

40


41

July 2014 1393 ‫تير‬

41


42

July 2014 1393 ‫تير‬

42


‫‪43‬‬

‫وطن‬

‫احمد عبدي طبري‬

‫وطن را هموطن پر خون نخواهم‬ ‫به خونش الله گلگون نخواهم‬ ‫شهادت ر ا شعار دين و ايمان‬ ‫نثار خون ز خون‌خواهون نخواهم‬ ‫ز ماليان به منبر در مساجد‬ ‫هزاران حيله و افسون نخواهم‬ ‫کليد باغ رضوان مارک چاينا‬ ‫به گردن راهي ميدون نخواهم‬ ‫بهشتي کو کليدش دست مالست‬ ‫حاللت شيخکا‪ ،‬من اون نخواهم‬ ‫بهشتت گر فروشد شيخ بي‌دين‬ ‫بهشت از شيخ بي ايمون نخواهم‬ ‫شهادت گر بهشتت هديه آرد‬ ‫بهشت پر‪ ،‬خالي از شيخون نخواهم‬ ‫به شيخان گو بهشت و شاه کليدش‬ ‫به حکم رهبر و شيطون نخواهم‬ ‫بهشت از آن شيخان دسته‌جمعي‬ ‫به ايران شيخ روضه‌خون نخواهم‬ ‫ترا اهلل‪ ،‬مرا به‪ ،‬بي خدايي‬ ‫به گردون خالقي اينسون نخواهم‬ ‫بهشت و حوض کوثر هور و غلمان‬ ‫ترا خوش‪ ،‬کوثرت از خون نخواهم‬ ‫رواج کيد و ترويج دروغين‬ ‫دگرانديش را مسجون نخواهم‬ ‫به شالق و به زندان حکم چادر‬ ‫زنان در پيچه و زندون نخواهم‬ ‫چماق روسري يا توسري را‬ ‫ز حزب زينب و خاتون نخواهم‬ ‫به مطبخ مادر و نوباوه در قم‬ ‫به نوش شيخکان دون نخواهم‬ ‫شکسته نيمي از بال پريدن‬ ‫زمرد و زن‪ ،‬در اين سامون نخواهم‬ ‫ز شيخ و مکتب فسق و فجورش‬ ‫زنان را صيغه بهر نون نخواهم‬ ‫زنان را علم و دانش مادري بس‬ ‫چنين فتوا ز هر ملعون نخواهم‬ ‫شريک و همسرم مهر و فروغش‬ ‫ز صحن جامعه بيرون نخواهم‬ ‫کالم دانش از شيخان حديث است‬ ‫چنين دانش ز افالطون نخواهم‬ ‫هر آنکه سبز پوشد از محارب‬ ‫به دار‪ ،‬و مادران گريون نخواهم‬ ‫عجب که سبز و سيد کفر بوده‬ ‫منم کافر ز کفرستون نخواهم‬ ‫مرا خوش ملتي بي دين و آزاد‬ ‫که کشتن‌ها به دين قانون نخواهم‬ ‫بس اين ما را سقوط و پسگرايي‬ ‫گران پرداختيم ارزون نخواهم‬ ‫به چاه جمکران شخصي فراري‬ ‫به زندان‪ ،‬ناجي ايرون نخواهم‬ ‫خدايا آفت مال بگردان‬ ‫به ملت درد بي درمون نخواهم‬ ‫خدايا جمع مال‪ ،‬اين باليان‬ ‫نه در ايران که در گردون نخواهم‬

‫گفتم‪ :‬بنخفتي‪ ،‬شهر!‬

‫احمد شاملو‬

‫همه شب حيرانش بودم‪،‬‬ ‫حيران شهر‪ ‬بيدار‬ ‫كه پي‌سوز چشمانش مي‌سوخت و‬

‫‪July 2014‬‬

‫‪43‬‬

‫تير ‪1393‬‬

‫انديشه‌ي خوابش به سر نبود‬ ‫و نجواي اورادش‬ ‫لخت لخت‬ ‫‪ ‬آسمان سياه را مي‌انباشت‬ ‫چون لترمه باتالقي دمه بوناک‬ ‫كه فضا را‪.‬‬ ‫حيران بودم همه شب‬ ‫شهر بيدار را‬ ‫كه آواز دهانش‬ ‫تنها‬ ‫همهمه‌ي عفن اذكارش بود‪:‬‬ ‫شهر بي‌خواب‬ ‫با پي‌سوز پر دود بيداري‌اش‬ ‫در شب قدري چنان‪.‬‬ ‫در شب قدري‬ ‫گفتم‪ :‬بنخفتي‪ ،‬شهر!‬ ‫همه شب‬ ‫به نجوا‬ ‫نگران چه بودي؟‬ ‫گفتند‪:‬‬ ‫برآمدن روز را‬ ‫به دعا‬ ‫شب زنده‌داري كرديم‪.‬‬ ‫مگر به يمن دعا‬ ‫آفتاب‬ ‫برآيد‪.‬‬ ‫گفتم‪:‬‬ ‫حاجت‌روا شديد‬ ‫كه آنک سپيده!‬ ‫به آهي گفتند‪ :‬كنون‬ ‫به جمعيت خاطر‬ ‫دل به درياي خواب مي‌زنيم‬ ‫كه حاجت نوميدانه‬ ‫چنين معجز آيت‬ ‫برآمد‪.‬‬

‫چرا به کوچه نيايم؟‬

‫جعفر کوش‌آبادي‬

‫چرا به کوچه نيايم؟‬ ‫درخت‌هاي کهنسال زنده‌اند هنوز‬ ‫و از قلمرو آوندهايشان‬ ‫صداي پاي جوانه به گوش مي‌آيد‬ ‫زمين خسته نفس تازه مي‌کند‬ ‫و ياخچي‌آباد‬ ‫که مثل چهره‌ي مادربزرگ غمگين بود‬ ‫و مثل قامت مادربزرگ‬ ‫به زير بار نداري خم بود اينک‬ ‫ببين چگونه کمر راست مي‌کند‬ ‫هوا هواي شکفتن‬ ‫و زنده‌بودن و پيوستن است در کوچه‬ ‫و آن پرنده‌ي مغموم‬ ‫که از دريچه‌ي ساعت‬ ‫به روز حادثه بيرون پريد با من گفت‪:‬‬ ‫که اعتياد‬ ‫به کرم‌بودن و لوليدن‬ ‫هميشه در لجن فکرهاي بيهوده‬ ‫جنايت است جنايت‬ ‫من از تبار شهيدانم‬ ‫و الله‌ها‬ ‫و فکر دختر معصومي‬ ‫که داغ حسرت يک جفت کفش ورني را‬ ‫به گور کوچک خود برده ا‌ست‬ ‫دل مرا که تعهد به کوچه‌ها داده است‬ ‫هميشه بر سر پيمان نگه مي‌دارد‬ ‫چرا به کوچه نيايم؟‬ ‫مگر نمي‌بيني‬ ‫که خشم‪،‬‬ ‫کوچه‌‌ي خاموش را‬ ‫به خون و شعل بدل کرده‌ است‬ ‫و طفل ديروزين‬ ‫چه قد و قامت مردانه‌اي به هم زد ‌ه است‪.‬‬ ‫نهال رابطه‌هاي حقير در کوچه‬ ‫به ارتفاع صداها رسيد ‌ه است اينک‬ ‫و آفتاب‬ ‫چه روشنايي افسون کننده‌اي دارد‬ ‫کجاست ريشه‌ي تو‬

‫و از چه فلسفه‌اي آب مي‌خورد‬ ‫که اينچنين ثمر تلخ مي‌دهي‬ ‫و با خدنگ قلم خيره‌ي ندانم‌کار‬ ‫دل برادر خود را نشانه‌ مي‌روي‬ ‫مگر تمامي فريادها در آن همه سال‬ ‫شکستن شب و زنجيره‌ها نبود اي دوست‬ ‫و اجتماع پر از رنگ و بوي گلها را‬ ‫ضرورتي‬ ‫براي رونق اين بوستان نمي‌خوانديم‬ ‫چرا هنوز مردد به کوچه مي‌نگري‬ ‫و درد مردم اين مرز و بوم ناخوانده‬ ‫به پشت پنجره خود را طبيب مي‌خواني‬ ‫طبيب کوچه و بازار مردمند‬ ‫که نبض هر حرکت را به کوچه مي‌گيرند‬ ‫و نقش نيک و بدش را درست مي‌فهمند‬ ‫چرا به کوچه نيايم؟‬ ‫زمين به روشني صبح مي‌رسد‬ ‫و کوچه گل‌بته‌ي آفتاب را‬ ‫به کوچه‌هاي غم‌آلود مي‌برد‬

‫به درد خوردن‬

‫يغما گلرويي‬

‫هر چيزي در اين جهان به دردي مي‌خورد!‬ ‫گيتارهاي آندولسي‬ ‫به کا ِر مجنون کردن آدم مي‌آيند‬ ‫وقتي پاشنه‌هاي بلند کفش زني زيبا‬ ‫پا به پاشان‬ ‫بر کفپوش بلوطي کافه‌اي پرت‬ ‫در غرناطه ريتم بگيرد‪.‬‬ ‫سيگارهاي زر به درد پدر بزرگ‌ها مي‌خورند‬ ‫تا بر نيمکت پارک‌ها دودشان کنند‬ ‫هنگام فکر کردن به دختري‬ ‫ِ‬ ‫در روپوش خاکستري دبيرستان «شاهدخت»‬ ‫که هرگز پير نخواهد شد‪.‬‬ ‫«چاپلين» و «هيتلر»‬ ‫با سبيل‌هاي هم‌گونشان الزمه‌ جهانند‬ ‫تا اولي بر پرد ‌ه جادو‬ ‫جار بزند‪ :‬گرسنگي عشق را از ياد انسان نمي‌برد‬ ‫و عکس دومي در کتاب‌هاي تاريخ چاپ شود‬ ‫تا به کودکان بياموزد‬ ‫سرخوردگي نمره نياوردن را‬ ‫بر سر اسباب‌بازي‌هاي خود خالي نکنند‪.‬‬ ‫چاقوي سالخي هم‬ ‫در دست «فرمان» که نباشد‬ ‫مي‌تواند هندوانه‌اي را قاچ کند‬ ‫در کنار حوض تابستان‪.‬‬ ‫سوسک حمام کاري مي‌کند زن‌ها‬ ‫جيغ‌هاي فراموش شده‌شان را به خاطر بياورند‬ ‫و مرد خانه براي چند دقيقه‬ ‫نقش اميرزاده‌اي را بازي کند‬ ‫که با يک دمپايي‬ ‫شاهزاده‌ي قصه را‬ ‫از دست اژدهايي قهوه‌اي نجات مي‌دهد‪.‬‬ ‫حتا «کيهان» با دروغ‌هايش‬ ‫انداختن شيشه‌ها‬ ‫به درد برق‬ ‫ِ‬ ‫در هفته‌هاي آخر سال مي‌خورد‬ ‫و «مال عمر» هم‬ ‫به درد الي جر ِز ديوار‪.‬‬ ‫هر چيزي در اين جهان به دردي مي‌خورد!‬ ‫من به اين درد مي‌خورم که شب‌ها‬ ‫رصد کنم کوچک‌ترين حرکات تو را در خواب‬ ‫غلتيدنت در موج مالفه‌ها‪،‬‬ ‫زمزمه‌هاي زير لبت‬ ‫و تکان خوردن آرام مردمکانت را‬ ‫ابريشم مژه‌هايت شعر ببافم تا صبح‪...‬‬ ‫تا از‬ ‫ِ‬ ‫تو هم‬ ‫با اولين لبخند صبحگاهي‌ات‬ ‫به درد درمان تمام دردهاي من مي‌خوري!‬

‫يعني پنجره‌ات را بستند که صداي پيروزي‬ ‫آيا روز است؟‬ ‫خود را هم نشنوي‬ ‫از گرماي زياد‪ ،‬نقاب‌هامان را برمي‌داريم‪ .‬مي‌رويم‬ ‫ببين که چه آرام سر بر بالش مي‌گذارد‬ ‫به دور‪ ،‬به آنجا‬ ‫زير صليب‪ ،‬تخم مرغي نصف مي‌کنيم و بهم مي‌زنيم‪ :‬به او که صيد حالل مي‌خورد‪.‬‬ ‫سالمتي‬ ‫و مرگ‪ ،‬دره را‪ ،‬نفس زنان‪ ،‬نقره‌يي مي‌سازد‬ ‫دورتر‪ ،‬صفحه موسيقي‪ ،‬زير صد ناخن مه گرفته زيبا مي‌چرخد‬ ‫سيمين‌دخت داودي‬ ‫و صدا‪ ،‬همان صداست‬ ‫آيا روز است؟‬ ‫ريشه‌ام در خاک ايران است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫**‬ ‫خون من از خون شيران است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫اکنون چه آشکار‪ ،‬سيماي تو را زجر مي‌دهد‬ ‫من تبارم کاوه آهنگر است و کاويان‬ ‫گل آفتاب گردان ـ تا اميدي باشد‬ ‫پس که لطف مي‌کند؟ کي پوست سيماي تو را‪ ،‬به بوسه‪ ،‬نسلم از نسل دليران است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫در کمان آرش و از فين کاشان زنده‌ام‬ ‫مي‌درد‬ ‫تار و پودم جمله ايمان است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫تا نور‪ ،‬فرو ريزد و‬ ‫از فريدالدين و موالنا غرورم جان گرفت‬ ‫آهسته‪ ،‬شکر شود؟‬ ‫سرزمينم مهد عرفان است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫من! من که بوسه‌ام‪ ،‬ترسناک‌تر از يک امضاست‬ ‫من به دنيا آمدم در خاک پاک آن ديار‬ ‫هواي روشن را تأييد مي‌کنم‪ ،‬و قيام را‪ ،‬از روي صندلي‬ ‫افتخارم خاک ايران است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫به خاطر بدرود‬ ‫هر کجا خواهي تو راهي شو برو‪ ،‬من نيستم‬ ‫موجي سفيد‪ ،‬با نقاب‌ها و بنفشه‌ها‪،‬‬ ‫چون نهادم زان ايران است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫با دل آشوبي مطبوع فجرها‪ ،‬نزديک مي‌شود‪ ،‬نزديک‬ ‫نام ايران در وجودم نقش جاويدان گرفت‬ ‫هوا‪ ،‬ميان جناغي‪ ،‬شعور مي‌گيرد؛‬ ‫با حروفش عهد و پيمان است‪ ،‬نتوانم گسست‬ ‫ولي صداي شکستن استخوان‪ ،‬رضايت بخش است‬ ‫بدرود! در اين لحظه کهکشانيم‪ ،‬باز‪ ،‬باز هم‪ ،‬بدرود!‬ ‫و در اين تمامي راستي‬ ‫که مشتي خاک‪ ،‬تعارف من کرده‌اي به جاي قسم‬ ‫دو پاي نوک تيزم‪ ،‬فرو مي‌رود که نيروي شنيدن را‬ ‫سياوش کسرايي‬ ‫از زمين کسب کنم‬ ‫دو پاي نوک تيزم‬ ‫وطن! وطن! نظر فکن به من‪ ،‬که من‬

‫ايران‬

‫وطن‬

‫دخترم‬ ‫(به مناسبت سالگرد مرگ «ندا»)‬

‫شمس لنگرودي‬

‫دخترم!‬ ‫سنت‌شان بود‬ ‫زنده به گورت کنند‬ ‫تو کشته شدي‬ ‫ملتي زنده به گور مي‌شود‪.‬‬ ‫ببين که چه آرام سر بر بالش مي‌گذارد‬ ‫او که پول مرگ تو را گرفته‬ ‫شام حالل مي‌خورد‪.‬‬ ‫تو فقط ايستاده بودي‬ ‫و خوشدالنه نگاه مي‌کردي‬ ‫که به خانه‌ات برگردي‬ ‫اما ديگر اتاق کوچک خود را نخواهي ديد دخترم‬ ‫و خيل خيال‌هاي خوش آينده‬ ‫بر در و ديوارش پرپر مي‌زنند‪.‬‬ ‫تو مثل مرغ حاللي به دام افتادي‬ ‫مرغي حيران‬ ‫که مضطربانه چهره‌ي صيادش را جستجو مي‌کند‬ ‫تو به دام افتادي‬ ‫همچون خوشه‌ي انگوري‬ ‫که لگدکوب شد‬ ‫و بدل به شراب حرام مي‌شود‪.‬‬ ‫کيانند اينان‬ ‫پنهان بر پنجره‌ها‪ ،‬بام‌ها‬ ‫کيانند اينان در تاريکي‬ ‫که با صداي پرنده‌ي خانگي‬ ‫پارس مي‌کنند‪.‬‬ ‫کشتندت دخترم‬ ‫کشتندت‬ ‫تا يک تن کم شود‬ ‫اما تو چگونه اين همه تکثير مي‌شوي‪.‬‬ ‫آه نداي عزيز من‬ ‫گل سرخي که بر گلوي تو روئيده بود‬ ‫باز شد‬ ‫گسترده شد‬ ‫و نقشه‌ي ايران را در ترنم گلبرگ‌هايش فرو پوشانيد‬ ‫و ايناني که ندا داده‌اند‬ ‫بلبالنند‬ ‫ميليون‌ها تن که گرد گلي نشسته‬ ‫بيژن الهي‬ ‫و نام تو را مي‌خوانند‪.‬‬ ‫يعني ممکن است صداشان را که براي تو آواز مي‌خوانند‬ ‫دورتر‪ ،‬سخت دورتر‪ ،‬يک فلس من به زير صليب‬ ‫نشنوي‬ ‫افتاده‌ست‬

‫آيا روز است؟‬

‫به هر کجا‪ ،‬غريب‌وار که زير آسمان ديگري‪،‬‬ ‫غنوده‌ام‬ ‫هميشه با تو بوده‌ام‪ ،‬هميشه با تو بوده‌ام‬ ‫اگر که حال پرسي‌ام‪ ،‬تو نيک مي‌شناسي‌ام‬ ‫من از درون غصه‌ها و قصه‌ها برآمدم‬ ‫چه غمگنانه سال‌ها که بال‌ها زدم به روي بحر‬ ‫بي‌کناره‌ات‬ ‫که در خروش آمدي به جنب و جوش آمدي‬ ‫به اوج رفت موج‌هاي تو‬ ‫که ياد باد اوج‌هاي تو‬ ‫کنون اگر ز خنجري ميان کتف خسته‌ام‬ ‫اگر که ايستاده‌ام و يا ز پا فتاده‌ام‬ ‫براي تو‪ ،‬به راه تو شکسته‌ام‬ ‫سپاه عشق در پي است‪ .‬شرار و شور کار ساز‬ ‫با وي است‪.‬‬ ‫دريچه‌هاي قلب باز کن‪ ،‬سرود شب شکاف آن‬ ‫ز چار سوي اين جهان‬ ‫کنون به گوش مي‌رسد من اين سرود ناشنيده‬ ‫را‪ ،‬به خون خود سروده‌ام‬ ‫وطن! وطن! تو سبز جاودان بمان که من‬ ‫پرنده‌اي مهاجرم که از فراز باغ با صفاي تو‬ ‫به دوردست مه گرفته پر گشوده‌ام‬

‫پنجشنبه سياهپوش‬ ‫نعمت آزرم‬

‫بيشماران به خيابان که سيه پوشانند‬ ‫سوگواران به خون خفته سياووشانند‬ ‫شاد پوشند و بنوشند به شادي فردا‬ ‫خلق کوشنده که امروز سيه پوشانند‬ ‫نامشان زينت سردفتر آزادي ماست‬ ‫اين به خون خفته جوانان نه فراموشانند‬ ‫رودها باز نگردند به سرچشمه‌ي خويش‬ ‫چشمه سارند که پيوسته بهم جوشانند‬ ‫حاصل جنبش ملي به يقين آزادي ست‬ ‫دختران و پسران تا که چنين کوشانند‬ ‫مرد و زن خون به جگر در پي فرصت بودند‬ ‫شيخ پنداشت که دلمرده و خاموشانند‬ ‫مژده اي ميهن افتاده و برخاسته برنا هر بار‬ ‫در رهت پير و جوان يکدل و همدوشانند‬ ‫شاد بادي که ز خود جوشي اين رستاخيز‬ ‫دشمنانت ز شگفتي همه مدهوشانند‬ ‫سايه‌ي شوم خالفت هم اگر هست هنوز‪،‬‬ ‫هست فرشي که برآن باده خوران نوشانند!‬ ‫صبح آزادي ما مي‌دمد و مي‌بينم‪:‬‬ ‫دشت در دشت‪ ،‬گل و سبزه هماغوشانند‬


‫‪44‬‬

‫‪July 2014‬‬

‫‪44‬‬

‫تير ‪1393‬‬

‫جدول کالسيک‬ ‫افقي‪:‬‬ ‫‪ – 1‬شاخه درخت – از آثار زنده‌ياد «محمدتقي‬ ‫بهار» معروف به «ملک‌الشعرا»‪.‬‬ ‫‪ – 2‬پارچه‌اش معروف است _ صداق و کابين _‬ ‫ناگهان‪.‬‬ ‫‪ – 3‬خوابيدن _ از آالت موسيقي قديمي _ راندن‪.‬‬ ‫‪ – 4‬ترس و هراس _ پسوندي در فارسي که معني‬ ‫همکاري را مي‌رساند _ ضمير احترام‌آميز _ اهلي‬ ‫و مطيع‪.‬‬ ‫‪ – 5‬کاله انگليسي _ ميوه‌دهنده _ يار رامين _‬ ‫عالمت مفعول بي‌واسطه‪.‬‬ ‫‪ – 6‬پيشگاه اتاق _ خوشحال و مسرور _ کتابي از‬ ‫«ابن سينا» راجع به طب‪.‬‬ ‫‪ – 7‬مددکار و دادرس _ سرين _ خواب کوتاه‪.‬‬ ‫‪ – 8‬کودکي که از پا متولد شود _ چهره و سيما _‬ ‫قوس قزح _ رشک‪.‬‬

‫ ‬

‫ ‬

‫ ‬

‫ ‬

‫‪ – 9‬کوچک و خرد _ ياري‌کننده _ پي در پي آمدن‪.‬‬ ‫‪ – 10‬تاالر بزرگ _ سگ بيمار _ لمس شده‪.‬‬ ‫‪ – 11‬سخن ياوه _ بوم و بوف _ کسي که مدعي خبر دادن‬ ‫درباره رازهاي پنهان است _ واحد واليبال‪.‬‬ ‫‪ – 12‬غرش ابر _ بدنما _ سوزن و درفش _ چکش بزرگ‪.‬‬ ‫‪ – 13‬تير پيکاندار _ فروتني و خشوع _ جاذب و جالب‪.‬‬ ‫‪ – 14‬پرنده افسانه‌اي _ پسران _ معادل فارسي «اپراتور»‪.‬‬ ‫‪ – 15‬بي‌پايان _ دانشمند ايراني معاصر غزنويان در‬ ‫سده‌هاي چهارم و پنجم‪.‬‬

‫عمودي‪:‬‬

‫مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين (‪ )20‬روز‬ ‫هر ماه مي‌باشد‪.‬‬

‫‪ – 1‬از عرفا و شعراي قرن دهم و سراينده مثنوي «نان و‬ ‫حلوا» _ از معرف‌هاي شيميايي که نام ديگر آن «ليتموس»‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ – 2‬سالن نمايش _ جمع رعيت‪.‬‬ ‫‪ – 3‬انگشتري و مهر _ بخش متحرک کوليس _ جدايي و‬ ‫هجران‪.‬‬ ‫‪ – 4‬آيين‌ها و سنت‌ها _ مرد ثروتمند _ قليا _ از القاب‬ ‫اشرافي اروپا‪.‬‬ ‫‪ – 5‬حرف ندا _ گونه‌اي رقص غربي _ معما _ شکم‌بند طبي‪.‬‬ ‫‪ – 6‬مخفف چهار _ سنگ‌اندازي _ زمين پهناور‪.‬‬ ‫‪ – 7‬آشفته و پريشان _ جمله و تمام _ بازگشت از گناه‪.‬‬ ‫‪ – 8‬ستاره‌اي کم‌نور در دب اکبر _ گوسفند جنگي _ پرحرارت‬ ‫و سوزان _ زود و فوري‪.‬‬ ‫‪ – 9‬نايژه _ به خاک سپردن مرده _ علم اعداد و جبر‪.‬‬ ‫‪ – 10‬مخفف هم او _ سرزنش کردن _ جمع بدعت‪.‬‬ ‫‪ – 11‬نيمه تاريک زمين _ زمين آماده کشت _ ظالم و جابر‬ ‫_ چه وقت‪.‬‬ ‫‪ – 12‬نوردهنده _ خربزه نارس _ پخش شده _ از پسوندها‪.‬‬

‫‪ – 13‬مايع لعابدار _ خويشاوندي‌ها _ تابع و تالي‪.‬‬ ‫‪ – 14‬رادار زيردريايي _ هورمون جنسي مردانه‪.‬‬ ‫‪ – 15‬نقابي که زنان ترک به چهره مي‌زنند _ امانتداري‬ ‫و رفتاري بي‌نيرنگ‪.‬‬

‫واژه‌گذاري‬ ‫‪ 2‬حرفي‪:‬‬ ‫زا _ کت _ نم _ دي _ تر _ دا _ زن _ با‪.‬‬ ‫‪ 3‬حرفي‪:‬‬ ‫کاد _ امت _ سرب _ دنا _ اره _ آبي _ برق _ ابن _‬ ‫دفن _ کول _ ابر _ اتر _ آري _ گان _ بلع _ ديو _ ‬ ‫فکر _ جدا _ ادا _ بني _ سلب _ رجا _ ماب _ اني ‬ ‫ ‬ ‫_ آند _ دان‪.‬‬ ‫ ‬ ‫‪ 4‬حرفي‪:‬‬ ‫مورن _ راهب _ الما _ طايف _ رحيم _ چکشي _ ‬ ‫همبر _ ادات _ اکرم _ الفا _ تواب _ تحقق _ اداب _ ‬ ‫ابرو _ رحما _ مهمل _ بربط _ چتري _ اديم _ مونس ‬ ‫_ خايف _ رشتن _ يابو _ شميز‪.‬‬ ‫ ‬ ‫‪ 5‬حرفي‪:‬‬ ‫ ‬ ‫متبحر _ نرم‌خو _ جانان _ آزمون _ اقامت _ برمنش‬ ‫ ‬ ‫_ التار _ منکري _ ماهرو _ متعجب _ ناکام _ شبانه‬ ‫ ‬ ‫_ آبدار _ ادراک _ فنايي‪.‬‬ ‫ ‬ ‫‪ 7‬حرفي‪:‬‬ ‫آزادمنش _ آتش‌بازي _ ساکاريد _ بمباران _ اتومبيل ‬ ‫_ داروساز _ شتابناک _ بزرگسال _ استقرار _ ‬ ‫ ‬ ‫روانشاد‪.‬‬

‫ ‬

‫ ‬

‫ ‬

‫ ‬


‫‪45‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫‪45‬‬

‫جوياي همکاري‬ ‫افتتاح شعبه سوم «کافه استانبول»‬ ‫شعبه سوم «کافه استانبول» در آلفارتا در شمال آتالنتا افتتاح شده است‪.‬‬ ‫اين رستوران موفق دو شعبه ديگر هم در ديکي‌تور و کنسا دارد‪ .‬براي کسب‬ ‫اطالعات بيشتر با شماره تلفن‪ (770) 640-0501‬تماس بگيريد و به‬ ‫آگهي اين رستوران در صفحه ‪ 15‬همين شماره مراجعه کنيد‪.‬‬

‫سمينار برنامه‌ريزي براي سالمت و دوره‬ ‫بازنشستگي‬ ‫به همت خانم درنا شکوهي و همکارانش‪ ،‬در سه سه‌شنبه متوالي (‪22 ،15‬‬ ‫و ‪ 29‬جوالي) در «اتاق بازرگاني سندي اسپرينگز» سميناري براي ارايه‬ ‫اطالعاتي بسيار مفيد در مورد سالمتي و بازنشستگي عرضه خواهد شد‪.‬‬ ‫هزينه شرکت در هر سه جلسه ‪ 79‬دالر است و براي کسب اطالعات بيشتر‬ ‫مي‌توان با شماره تلفن ‪ (404) 797-9727‬تماس حاصل کرد‪.‬‬

‫فيليپس ارينا‬ ‫‪ 5‬و ‪ 6‬سپتامبر‪ ،‬اپرا وينفري‪،‬‬ ‫درس‌هاي زندگي‪.‬‬ ‫‪ 28‬آگست‪ ،‬ارو اسميت‪.‬‬ ‫‪ 15‬اکتبر‪ ،‬پل مک‌کارتني‪.‬‬ ‫براي تهيه بليت با شماره تلفن‬ ‫‪ (404) 878-3000‬تماس بگيريد‪.‬‬

‫چستين پارک‬ ‫‪ 11‬جوالي‪ ،‬گوگو دالز و دالتري‪.‬‬ ‫‪ 15‬آگست‪ ،‬جيپسي کينگز‪.‬‬ ‫‪ 22‬آگست‪ ،‬بويز تو من با‬ ‫همراهي «ان وگ»‪.‬‬ ‫‪ 13‬سپتامبر‪ ،‬چارلي ويلسن‪.‬‬

‫آمفي‌تاتر ورايزن‬ ‫(در آلفارتا)‬

‫به شخصي براي همکاري در امور تعميرات‬ ‫(‪ )Handyman‬در منطقه آلفارتا نيازمنديم‪.‬‬

‫‪ 24‬جوالي‪ ،‬کنسرت زنده «آمريکن آيدول»‪.‬‬ ‫‪ 2‬آگست‪ ،‬بلوز تراولر و شوگر ري‪.‬‬ ‫‪ 5‬آگست‪ ،‬جيمز تيلور‪.‬‬ ‫‪ 16‬آگست‪ ،‬ماتلي کرو به همراه آليس کوپر‪.‬‬ ‫‪ 24‬آگست‪ ،‬کيت اوربن‪.‬‬ ‫‪ 6‬سپتامبر‪ ،‬زي‌زي تاپ‪.‬‬

‫فاکس تياتر‬ ‫ادامه فستيوال فيلم‌هاي سينمايي (از جمله‪،‬‬ ‫«دکتر استرنج الو» روز ‪ 24‬جوالي‪« ،‬بر باد‬ ‫رفته» روز ‪ 27‬جوالي‪« ،‬غرامت مضاعف» روز‬ ‫‪ 14‬آگست‪« ،‬مري پاپينز»‪ 17 ،‬آگست)‪.‬‬ ‫‪ 8‬جوالي تا ‪ 13‬جوالي شوي «ليتل مرميد» ‪.‬‬ ‫‪ 22‬جوالي‪ ،‬کنسرت «بک»‪.‬‬ ‫‪ 12‬تا ‪ 14‬سپتامبر‪ ،‬نمايش «سسامي‬ ‫استريت»‪.‬‬ ‫‪ 23‬تا ‪ 28‬سپتامبر‪ ،‬شوي برادوي «ماما ميا!»‪.‬‬ ‫‪ 3‬اکتبر تا ‪ 16‬نوامبر‪« ،‬سيرک دو سولي‪:‬‬ ‫آمالونا»‪.‬‬ ‫براي کسب اطالعات بيشتر در مورد‬ ‫برنامه‌هاي اين نهاد و تهيه بليت مي‌توان با‬ ‫شماره تلفن ‪ (800) 745-3000‬يا آدرس‬ ‫‪ www.ticketmaster.com‬تماس گرفت‪.‬‬

‫دختر جواني که در يک روز زمستاني با آسماني‬ ‫آبي شد همسر جهان پهلوان‪ ،‬مردمي‌ترين چهره‬ ‫تاريخ معاصر ايران‪ ،‬و در زمستان سرد سال بعدش‬ ‫شد بيوه‌اي ساکت که بايد همه عمر لب بندد و بست‪.‬‬ ‫شهال توکلي که اينک در تابستاني گرم‪ ،‬در بستري از‬ ‫لوله‌ها و سيم‌ها تسليم شد‪ ،‬زندگيش يگانه بود گرچه‬ ‫اسطوره‌اي نبود‪ .‬وقتي مي‌رفت‪ ،‬جز جگرگوشه‌اش‬ ‫بابک و غالمرضا و منيرو عروسش‪ ،‬همه رفته بودند‪.‬‬ ‫اول از همه قهرمان قصه‪ ،‬جهان پهلوان و بعد‬ ‫برادر و پدر و مادر‪ .‬اما انگار وهم و فريب نرفته بود‬ ‫در شهري که ديگر آن شهر نبود که يک روز ظهر‬ ‫جهان پهلوان در دانشگاه براي خواستگاريش رفت‪.‬‬ ‫اما شهال توکلي به مقصود خود رسيد و کلمه‌اي نگفت‬ ‫ي ننهاده باشد زير ديگ عقب افتادگي‪،‬‬ ‫تا هيچ هيزم ‌‬ ‫اسطوره سازي‪ ،‬خرافه‪ ،‬دروغ و فريبکاري‪.‬‬ ‫از همان اوايل سال ‪ 44‬گاه به گاه شايعاتي‬ ‫شنيده مي‌شد که تختي در صدد ازدواج است و گاه‬ ‫نام‌هايي هم در ميان بود‪ .‬تختي به لبخند پاسخ‬ ‫مي‌داد‪« ،‬حاال کي به يک آدم دانشگاه نرفته يک القبا‬ ‫زن مي‌ده»‪ .‬ولي واقعيتش اين بود که در چند گامي‌که‬ ‫برداشته شده بود اين جهان پهلوان بود که غيبش‬

‫‪Light Fixtures For Sale‬‬

‫‪Attention Commercial Builders‬‬ ‫‪A large quantity of Metalux heavy duty‬‬ ‫‪fluorescent light fixtures with covers ideal for‬‬ ‫‪warehouses and commercial buildings, ranging‬‬ ‫‪from 1 to 3 lamps and 4 to 8 feet long are‬‬ ‫‪available to serious buyers. For more information‬‬ ‫‪please call:‬‬

‫‪(678) 707-9667‬‬

‫موزه آتالنتا‬ ‫نمايشگاه طراحي‌هاي اتوموبيل‌هاي مدرن و پيشرفته و تخيلي تا ‪ 7‬سپتامبر‪.‬‬ ‫نمايشگاه طرح‌ها و کارهاي نصبي «جيم واترز» تا ‪ 20‬جوالي‪.‬‬ ‫مجموعه آثاري از سزان و ديگر هنرمندان مدرنيست اروپا‪ ،‬از ‪ 25‬اکتبر تا ‪ 11‬ژانويه‬ ‫‪. 2015‬‬

‫مرثيه‌اي براي شهال توکلي‬ ‫همسر غالمرضا تختي‬ ‫مسعود بهنود‬

‫‪)770( 663 _ 8888‬‬

‫مي‌زد‪.‬‬ ‫اما وقتي سخن از شهال رفته و ديدارش در يک‬ ‫ميهماني ميسر شده بود‪ ،‬تختي چنان که نقل مي‌کرد‬ ‫با يک جعبه شيريني با مارک قنادي سينا‪ ،‬پر از نان‬ ‫خامه‌اي رفته بود دانشگاه تهران براي خواستگاري‬ ‫چشم در چشم‪ .‬اين را در شبي که مراسم ازدواجشان‬ ‫در باشگاه دانشگاه بود تعريف کرد‪.‬‬ ‫تختي‪ ،‬کسي که حسرت اين داشت که چرا به‬ ‫دانشگاه نرفته است و مدام مي‌گفت ما بي‌سوادها‪،‬‬ ‫ي که برايش باقي مي‌گذاشتند‬ ‫اما با همه وقت کم ‌‬ ‫کتاب مي‌خواند‪ ،‬اما چندان که سايه شهال افتاد روي‬ ‫زندگي جهان پهلوان‪ ،‬نوع کتابهايش تغيير کرد‪.‬‬ ‫شعرهاي سايه و کسرايي و حيدر رقابي را که از پيش‬ ‫خوانده بود‪ ،‬اما اينبار افتاد به شاملو و فروغ و سهراب‬ ‫سپهري‪.‬‬ ‫حتي پيش از اين که کتاب‌هاي فراوان عروس به‬ ‫خانه تختي منتقل شود‪ ،‬شاغالم قفسه‌اي ساخته بود‬ ‫و کتاب و مجالتش را در آن چيده بود‪ .‬مجالت فقط‬ ‫ورزشي نبود گرچه که از نوع نوشته‌هاي صدرالدين‬ ‫الهي خيلي خوشش مي‌آمد‪ .‬وقتي زندگي يکي شد‬ ‫کتاب‌هاي سارتر و کامو هم از خانه آقاي توکلي رسيد‬ ‫و آرام نشست کنار بقيه‪.‬‬ ‫زندگي زناشويي داشت جان غمگين و کمي‬

‫‌افسرده پهلوان‬ ‫را که زير فشارها‬ ‫شاداب‬ ‫بود‬ ‫مي‌کرد‪ .‬دوران‬ ‫به‬ ‫ورزشش‬ ‫پايان رسيده بود‪،‬‬ ‫ولي مانند ديگر‬ ‫قهرمانان جهان‬ ‫خود را بازنشسته‬ ‫نمي‌ديد‪ .‬او دنبال‬ ‫نقطه‌اي مي‌گشت‬ ‫تا مردم را گم‬ ‫نکند و اين را‬ ‫نمي‌گذاشتند‪ .‬در‬ ‫انتظار تولد فرزند‪،‬‬ ‫گودي‌هاي گونه‌اش به عالمت خوشبختي بيشتر شده‬ ‫بود و همسر و همراهش هم همان بود که مي‌خواست‬ ‫و معناي تازه به زندگيش بخشيده بود‪ ،‬گرچه آن‌ها‬ ‫تنها نبودند‪ .‬هيچ گاه تنها نبودند‪.‬‬ ‫از بامدادان تلفن زنگ مي‌زد و هيچ برنامه‌اي‬ ‫تنظيم شدني نبود چون هميشه کسي بود که دردي‬ ‫داشت و تصورش اين که به قوت جهان پهلوان‬ ‫همه درها باز مي‌شود‪ .‬اين سرنوشتش بود و شده‬

‫بود شغلش‪ .‬همسر‬ ‫جوان بيش از همه اين‬ ‫را درک مي‌کرد‪ .‬از اين‬ ‫مطب پزشک به آن بانک‬ ‫مي‌رفت‪ .‬از دفتر اين‬ ‫دوست صاحب صنعت‬ ‫به کارخانه ديگري‪.‬‬ ‫نام و اعتبار را وثيقه‬ ‫مي‌گذاشت‪ ،‬اما گاه‬ ‫نامردمي‌ مي‌ديد چنانکه‬ ‫بارها آرزوي مرگ مي‌کرد‪.‬‬ ‫هنوز هفته‌اي از‬ ‫ازدواج تختي و شهال‬ ‫توکلي نگذشته بود که‬ ‫مرگ دکتر مصدق اتفاق‬ ‫افتاد‪ .‬شهال دانشجوي‬ ‫شيطان دانشگاه زودتر‬ ‫از بقيه مي‌فهميد که‬ ‫تختي نمي‌تواند به احمد‬ ‫آباد نرود‪ .‬به جوان‌هايي‬ ‫که آماده شده بودند با‬ ‫قافله مهندس حسيبي و‬ ‫او همراه شوند سفارش‬ ‫کرد بمانند‪ ،‬چون مسعود‬ ‫ماهتاباني قهرمان بسکتبال‬ ‫که افسر شهرباني بود خبرش کرده بود که جاده را بسته‌اند‪ .‬احتمال مي‌داد که‬ ‫حتي دستگيري هم رخ دهد‪ ،‬اما کسي جرات نداشت به او بگويد نرو‪.‬‬ ‫بعد از پايان ختم پياده و سخن گويان راهي باشگاه دانشگاه شديم براي‬ ‫شرکت در مراسم عروسي جهان پهلوان‪ .‬داريوش و پروانه فروهر هم رسيدند‪.‬‬ ‫وقتي با کف زدن جمعيت عروس و داماد به سالن اصلي وارد شدند و راه افتادند‬ ‫جلوي ميهمان‌ها به جمع اهل شعر و کتاب که رسيدند‪ ،‬شهال همه را مي‌شناخت‬

‫دنباله در صفحة ‪51‬‬


‫‪46‬‬

‫واليبال ايران‬ ‫براي نخستين بار به فينال‬ ‫ليگ جهاني راه يافت‬ ‫تيم ملي واليبال ايران در هفته ششم ليگ جهاني واليبال براي‬ ‫دومين بار لهستان را شکست داد و با کسب ‪ 19‬امتياز‪ ،‬جواز حضور‬ ‫در مرحله نهايي را دريافت کرد‪.‬‬ ‫دور نهايي از بيست و پنجم تير به ميزباني فلورانس‪ -‬ايتاليا‪-‬‬ ‫آغاز خواهد شد‪ .‬اين صعود تاريخي با برتري قاطع ‪ 3‬بر صفر و در‬ ‫سالن ‪ 12‬هزار نفري آزادي رخ داد که ساعتي قبل از شروع بازي‪،‬‬ ‫تمام سکو‌ها پر از تماشاچي بود و جاي خالي نداشت‪.‬‬ ‫تعدادي از خانم‌ها توانستند از نزديک بازي را تماشا کنند؛‬ ‫حدود ‪ 50‬زن البته با احتساب خانم‌هاي وابسته به سفارت لهستان‬ ‫در تهران‪ .‬همين تعداد کافي است تا ايران به فدراسيون جهاني‬ ‫بگويد مقررات را رعايت کرده و زنان را به داخل سالن راه داده‬ ‫است!‬ ‫شاگردان اسلوبودان کواچ در اين مسابقه با پيراهن يکدست‬ ‫سورمه‌اي به ميدان رفتند‪ .‬سعيد معروف‪ ،‬عادل غالمي‪ ،‬مجتبي‬ ‫ميرزاجانپور‪ ،‬شهرام محمودي‪ ،‬فرهاد قائمي‪ ،‬سيدمحمد موسوي‬ ‫و فرهاد ظريف بازيکنان ايران بودند‪ .‬براي لهستان هم نواکوشي‪،‬‬ ‫وينارسکي‪ ،‬کونارسکي‪ ،‬ورونا و همچنين باسزک به ميدان رفتند‪.‬‬ ‫ست نخست با نتيجه ‪ 22-25‬به سود ايران تمام شد‪.‬‬ ‫ست دوم نيز ‪ 20-25‬به نفع ايران تمام شد اما برخورد‬ ‫شهرام محمودي و وينارسکي موجب شد تا پاسور ايران از ناحيه‬ ‫مچ پا دچار آسيب ديدگي شود‪ .‬امير غفور به جاي محمودي به‬ ‫زمين رفت‪.‬‬ ‫نتيجه ست سوم ‪ 25‬بر ‪ 22‬به سود ايران تمام شد‪.‬‬ ‫با اين نتايج‪ ،‬يکي از دو تيم برزيل و لهستان از دور مسابقات‬ ‫کنار خواهد رفت‪ .‬در جدول گروه ‪ A‬ايران ‪ 19‬امتياز از ‪ 10‬بازي‬ ‫دارد و با ايتاليا برابر است اما با پوئن شماري بهتر در صدر قرار‬ ‫گرفته‪.‬‬ ‫سعيد معروف کاپيتان تيم ملي هم پس از پيروزي مقابل‬ ‫لهستان گفت‪ ،‬خوشحال‌تر از اين نمي‌توانم باشم چرا که روياي‬ ‫واليبال ايران محقق شد‪.‬‬

‫تکنولوژي‌هاي به کار رفته در‬ ‫جام جهاني امسال‬ ‫رقابت‌هاي جام جهاني در هر دوره تفاوت‌هايي با دوره‌هاي‬ ‫قبلي خود دارند؛ از محل و شيو ‌ه برگزاري مسابقه‌ها گرفته تا‬ ‫تيم‌هاي شرکت کننده‪ ،‬قوانين فيفا و…‬ ‫يکي از مهم‌ترين اين تفاوت‌ها‪ ،‬نقش تکنولوژي در اين‬ ‫رقابت‌ها است‪ .‬در اينجا به برخي از تکنولوژي‌هايي که در جام‬ ‫جهاني امسال براي بهتر کردن کيفيت رقابت‌ها استفاده مي‌شود‪،‬‬ ‫مي‌پردازيم‪:‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫تکنولوژي خط دروازه‬

‫حدود نيم قرن پس از گل جنجالي و تعيين کننده «جف‬ ‫هورست» در فينال جام جهاني ‪ 1966‬براي انگلستان‪ ،‬فيفا‬ ‫تصميم گرفت که از تکنولوژي «خط دروازه» در مسابقه‌هاي‬ ‫جام جهاني ‪ 2014‬استفاده کند‪.‬‬

‫گل مشکوک جف هورست در دقيقه ‪ 101‬و در ديدار‬ ‫تيم‌هاي انگلستان و آلمان اتفاق افتاد که زمينه ساز برد ‪4‬‬ ‫بر ‪ 2‬انگلستان در برابر رقيب ديرينه شد‪ .‬آن زمان مشخص‬ ‫نشد که اين گل از خط دروازه گذشت يا خير‪ ،‬اما امروزه‬ ‫تکنولوژي کنترل خط دروازه اين قابليت را پيدا کرده است‬ ‫که تشخيص آن را براي داوران ساده‌تر کند‪.‬‬ ‫تکنولوژي خط دروازه از ‪ 14‬دوربين سرعت باال که‬ ‫در هر لحظه ‪ 500‬فريم بر ثانيه تصوير تهيه مي‌کنند‪ ،‬براي‬ ‫تشخيص عبور توپ از خط دروازه بهره مي‌گيرد‪ .‬هفت‬ ‫دوربين از اين دوربين‌ها د ‌ر دهانه‌ دروازه نصب شده و هفت‬ ‫دوربين ديگر بر پشت بام ورزشگاه يا راهروها قرار گرفته‌‌‌اند‪.‬‬ ‫اين دوربين‌ها به يک سيستم رايانه‌اي قدرتمند‬ ‫پردازش تصاوير متصل مي‌شوند تا عکسي از زمين و توپ‬ ‫مسابقه تهيه کنند‪ .‬در واقع‪ ،‬رايانه تصاوير گرفته شده از اين‬ ‫دوربين‌ها را پردازش کرده و بازيکنان‪ ،‬داور و ديگر اشياي‬ ‫«مزاحم» را از تصاوير حذف مي‌کند تا تنها توپ مسابقه و‬ ‫زمين بازي در تصاوير آن باقي بمانند‪.‬‬ ‫اين سيستم رايانه‌اي هنگامي که در زمان پردازش‬ ‫متوجه عبور کامل توپ از خط دروازه مي‌شود‪ ،‬سيگنالي را‬ ‫به ساعت دست داور ارسال مي‌کند تا داور از لرزش ساعت‬ ‫دست خود و نمودار شدن واژه «گل» بر آن‪ ،‬از به ثمر رسيدن‬ ‫گل آگاه شود‪.‬‬ ‫فيفا اعالم کرده که تکنولوژي خط دروازه در تمامي ‪12‬‬ ‫ورزشگاه برگزار کننده مسابقه‌هاي جام جهاني ‪ 2014‬نصب‬ ‫و با موفقيت آزمايش شده است‪.‬‬ ‫تکنولوژي خط دروازه پيش از اين در مسابقه‌هايي‬ ‫چون «کوپا ليبرتادورس»‪« ،‬جام جهاني نوجوانان» و «جام‬ ‫باشگاه‌هاي جهان» مورد استفاده قرار گرفته است‪.‬‬

‫اسپري محو شونده‬

‫البته تکنولوژي خط دروازه تنها تکنولوژي به کار‬ ‫گرفته شده از سوي داوران در اين مسابقه‌ها نيست؛ آن‌ها‬

‫‪46‬‬

‫زنان تماشاچي‬ ‫و درهاي هميشه بسته‬ ‫چندماه پس از وقوع انقالب ‪ 1357‬در ايران و به‬ ‫دنبال اجراي سياست‌هاي گام به گام حکومت نوپاي‬ ‫اسالمي مبني براي جداسازي زن و مرد در مکان‌هاي‬ ‫عمومي‪ ،‬زمزمه‌هايي نيز به گوش رسيد که به گفته‬ ‫زمامداران آن دوران بر جلوگيري از حضور زنان در‬ ‫مکان‌هاي ورزشي مردانه تاکيد داشت‪.‬‬ ‫اين درحالي بود که تا پيش از انقالب ‪ 57‬زنان‬ ‫ايران در کنار مردان و در ورزشگاه‌ها به تماشاي انواع‬ ‫رشته‌هاي ورزشي مي‌نشستند‪.‬‬ ‫اما ‪ ‬سياست جداسازي اسالمي به ويژه در‬ ‫مکان‌هاي ورزشي و تفريحي براي چه انجام مي‌شد؟‬ ‫واقعيت آنست که اين سياست‌ها با استناد به‬ ‫ديدگاه‌هاي فقهي برخي مراجع تقليد‪ ،‬به ويژه آيت‌اهلل‬ ‫خميني‪ ،‬بنيانگذار جمهوري اسالمي طراحي و اجرا‬ ‫مي‌شد‪ ،‬ديدگاه‌هايي که حضور زنان را در مکان‌هاي‬ ‫عمومي به ويژه براي شادي و نشاط‪ ،‬خالف مباني‬ ‫اسالمي مي‌دانست و هنوز هم در مواردي مي‌داند‪.‬‬ ‫با همين رويکرد‪ ،‬در سراسر دهه ‪ 60‬خورشيدي و‬ ‫حتي ابتداي دهه ‪ ،70‬تحت تاثير جو سياسي و فرهنگي‬ ‫آن دوران‪ ،‬فضاي بسياري از مکان‌هاي عمومي در‬ ‫ايران‪ ،‬به ويژه ورزشگاه‌ها‪ ،‬به طور کامل مردانه بود‪.‬‬ ‫از ميانه‌هاي دهه ‪ 70‬خورشيدي و پس از گشايش‬ ‫فضاي سياسي و اجتماعي در ايران اين موضوع با‬ ‫درخواست زنان و دختران ايراني براي ديدن بازيهاي‬ ‫ورزشي مردان به ويژه فوتبال‪ ،‬واليبال و بسکتبال وارد‬ ‫مرحله تازه‌اي شد‪.‬‬ ‫فعاالن حقوق زنان پيوسته خواستار آزاد شدن‬ ‫حضور زنان براي تماشاي مسابقه‌هاي ورزشي مردان‬ ‫در ورزشگاه‌ها شدند که از جمله اين تالش‌ها مي‌توان‬ ‫به تالش براي تماشاي بازي فوتبال ايران و آلمان در‬ ‫سال ‪ 1383‬و همچنين کمپين «دفاع از حق ورود زنان‬ ‫به ورزشگاه‌ها» با شعار «حق زن‪ ،‬نيمي از آزادي» اشاره‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫اما موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌هاي ايران‬ ‫به طور جدي از اوايل سال ‪ 76‬مطرح شد که سازمان‬ ‫تربيت بدني وقت موضوع را بررسي کرد ‪ ‬و در مواردي‬ ‫نيز راه را براي حضور محدود بانوان در ورزشگاه‌هاي‬ ‫ايران‪ ،‬فراهم کرد‪ .‬در بازي فينال واليبال نوجوانان‬ ‫آسيا در سال ‪ 1377 ‬نخستين حضور رسمي زنان در‬ ‫ورزشگاه‌ها آنهم در سالن سرپوشيده ورزشگاه آزادي‬ ‫اتفاق افتاد‪.‬‬

‫‪ ‬اما ورزشگاه يکصد هزار نفري آزادي براي نخستين‬ ‫بار پس از انقالب در بازي ايران و بحرين در مقدماتي‬ ‫جام جهاني ‪ 2006‬بود که حضور زنان را در يک بازي‬ ‫رسمي دوباره به چشم ديد‪.‬‬ ‫به اين ترتيب براي نخستين بار در دولت محمد‬ ‫خاتمي بود که گروه محدودي از زنان ايران اجازه يافتند‬ ‫تا براي تماشاي بازي تيم ملي فوتبال به ورزشگاه يکصد‬ ‫هزار نفري آزادي بروند‪.‬‬ ‫در جريان بازي‌هاي تيم ملي و حتي شهرآورد‬ ‫معروف پايتخت بين استقالل و پرسپوليس مواردي وجود‬ ‫داشته که تعدادي از دخترها با لباس‌هاي پسرانه وارد‬ ‫ورزشگاه آزادي تهران شدند‪.‬‬ ‫تا چند سالي وضعيت حضور محدود زنان در برخي‬ ‫مسابقه‌هاي ورزشي مردان به شکل محدود و جسته‬ ‫گريخته ادامه داشت تا اينکه در سال ‪ 1385‬محمود‬ ‫احمدي‌نژاد‪ ،‬رييس جمهوري پيشين در نامه‌اي به رييس‬ ‫سازمان تربيت بدني وقت خواستار فراهم کردن امکانات‬ ‫حضور زنان در ورزشگاه‌ها به صورت جدي شد‪.‬‬ ‫به دنبال نامه محمود احمدي‌نژاد‪ ،‬روحانيون تندرو و‬ ‫برخي مراجع تقليد قم‪ ،‬با ابراز نگراني از اعطاي اين قبيل‬ ‫آزادي‌ها‪ ،‬با حضور زنان در مکان‌هاي ورزشي مردان به‬ ‫شدت مخالفت کردند و آن را غير اسالمي دانستند‪ ،‬دولت‬ ‫احمدي‌نژاد نيز در عمل نتوانست آن را به اجرا بگذارد و‬ ‫از تصميم خود صرف نظر کرد‪.‬‬ ‫تا اينکه پس از روي کار آمدن دولت حسن روحاني‬ ‫و همزماني آن با درخشش تيم ملي واليبال ايران در‬ ‫مسابقه‌هاي جهاني و انجام اين بازي‌ها در ورزشگاه‬ ‫دوازده هزار نفري آزادي تهران‪ ،‬بار ديگر موضوع حضور‬ ‫زنان در سالن اين ورزشگاه مطرح شد‪ ،‬اما در نهايت‬ ‫و در هفته‌هاي اخير به رغم دستور رييس جمهوري‬ ‫ايران براي بررسي امکان حضور زنان تماشاچي در‬ ‫ورزشگاه‌ها‪ ،‬نيروي انتظامي جمهوري اسالمي تحت تاثير‬ ‫دستگاه قضايي از حضور زنان براي تماشاي مسابقه‌هاي‬ ‫واليبال مردان به بهانه حراست از ارزش‌هاي اسالمي‬ ‫جلوگيري کرد و روياي حضور زنان در ورزشگاه‌ها دوباره‬ ‫رنگ باخت‪.‬‬ ‫امروز زنان ايران در حالي از حضور در ورزشگاه‌ها‬ ‫براي تماشاي بازي مردان حتي در مسابقه‌هاي معتبر‬ ‫جهاني محروم هستند که قوانين کنفدراسيون‌هاي‬ ‫جهاني‪ ،‬ممنوعيت تماشاي بازي در ورزشگاه‌ها را براي‬ ‫زنان‪ ،‬تبعيض جنسيتي مي‌داند‪.‬‬


‫‪47‬‬

‫دنباله از صفحة قبل‬

‫از تکنولوژي ديگري به نام «اسپري محو شونده» در‬ ‫استقرار ديوار دفاعي هنگام ضربه‌هاي آزاد استفاده‬ ‫مي‌کنند‪ .‬به بياني ديگر‪ ،‬اين اسپري‌ها به داور کمک‬ ‫مي‌کنند تا متوجه شود ديوار دفاعي از محل خود جلوتر‬ ‫نيايد و همچنين مسأله جر و بحث بازيکنان و داور را‬ ‫نيز از بين مي‌برد و وقت کمتري نيز تلف مي‌گردد‪.‬‬ ‫اسپري‪‎‬ها تکنولوژي ساده‪‎‬اي دارند و از جنس‬ ‫موادي چون فوم تهيه شده‌اند و تنها ‪ 45‬ثانيه تا دو‬ ‫دقيقه زمان مي‌برد تا از زمين بازي ناپديد شوند‪.‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫‪ 10‬نکته آرامش‌بخش‬ ‫پس از روياي ناتمام جام جهاني‬

‫توپ‌هاي ايرودينامکي برازوکا‬

‫پس از نمايش ناموفق «جابوالني»‪ ،‬توپ‬ ‫اختصاصي جام جهاني ‪ ،2010‬اين بار «آديداس» به‬ ‫سراغ تکنولوژي‌هاي جديد در ساخت توپ رفته است‬ ‫تا بتواند رضايت بازيکنان فوتبال در جام جهاني را به‬ ‫دست آورد‪.‬‬ ‫اين توپ از نسل توپ‌هاي استفاده شده در‬ ‫مسابقه‌هاي «يورو ‪ »2012‬است که از سوي آديداس‬ ‫بهبود يافته و ساختار رويي آن نيز دگرگون شده است‪.‬‬ ‫رويه توپ‌هاي جديد از شش پنل «پالي يورتين»‬ ‫ساخته شده که با حرارت به هم متصل شده‌اند‪.‬‬ ‫پنل‌هاي «برازوکا» هم‌چنين در سطح خود داراي‬ ‫دانه‌هاي برجسته کوچک هستند تا چرخش بهتري در‬ ‫هوا و زمين داشته باشند‪.‬‬ ‫بر اساس پژوهش‌هايي که «تاکاشي آسايي» در‬ ‫دانشگاه «تازوکوبا» ژاپن انجام داده است‪ ،‬حرکت‬ ‫اين توپ‌ها در سرعت حدود ‪ 40‬تا ‪ 80‬کيلومتر‪ ،‬بسيار‬ ‫نزديک به توپ‌هاي قديمي آديداس است در حالي‬ ‫که توپ‌هاي جابوالني در اين محدوده سرعتي‪ ،‬تند و‬ ‫تيزتر حرکت مي‌کردند و اين‪ ،‬کار را براي دروازه‌بانان‬ ‫در مهار آن‌ها سخت مي‌کرد‪.‬‬

‫سوارز به مدت‬ ‫چهار ماه و از ‪ 9‬بازي‬ ‫ملي محروم شد‬

‫لوييس سوارز مهاجم تيم ملي اروگوئه براي چهار‬ ‫ماه از هر گونه فعاليت در فوتبال و همچنين از ‪ 9‬بازي‬ ‫ملي محروم شد‪ .‬فيفا اين محروميت را پس از آن‬ ‫اعمال کرد که جورجو کيليني مدافع تيم ملي ايتاليا ادعا‬ ‫کرد در بازي اروگوئه و ايتاليا‪ ،‬سوارز او را گاز گرفته‬ ‫است‪.‬‬ ‫عالوه بر اين سوارز ‪ 110‬هزار دالر هم جريمه‬ ‫نقدي شده است‪.‬‬ ‫سوارز پيش از اين‪ ،‬دو بار ديگر به دليل گاز‬ ‫گرفتن بازيکن حريف محروم شده است‪ ،‬او در نوامبر‬ ‫سال ‪ ،2010‬به علت گاز گرفتن اتمان باکال‪ ،‬بازيکن‬ ‫پي‌اس‌وي آيندهوون‪ ،‬هفت بازي محروم شد‪ .‬سوارز‬ ‫در آن زمان بازيکن آژاکس بود‪ .‬سال گذشته نيز‬ ‫سوارز‪ ،‬برانيسالو ايوانويج‪ ،‬مدافع چلسي‪ ،‬را در بازي‬ ‫ليورپول و چلسي گاز گرفت که ده بازي محروميت‬ ‫برايش در پي داشت‪.‬‬ ‫مهاجم اروگوئه‌اي که يکي از بهترين مهاجمان‬ ‫حال حاضر دنيا محسوب مي‌شود و فصل گذشته با ‪31‬‬ ‫گل آقاي گل ليگ برتر انگليس شد هميشه جنجال ساز‬ ‫بوده است‪.‬‬ ‫در جام جهاني گذشته در بازي غنا و اروگوئه‪،‬‬ ‫سوارز توپ را به عمد با دست از روي خط دروازه‬ ‫تيمش برگرداند‪ .‬سوارز اخراج شد اما آساموآ ژيان‬ ‫مهاجم غنا نتوانست پنالتي را گل کند‪ .‬اروگوئه در‬

‫تيم ملي فوتبال ايران پس از سه بازي در مقابل‬ ‫نيجريه‪ ،‬آرژانتين و بوسني و کسب يک امتياز از صعود‬ ‫به مرحله دوم بازي‌ها در جام جهاني بازماند‪.‬‬ ‫تساوي در برابر نيجريه و نمايش خيره کننده مقابل‬ ‫آرژانتين سطح توقع افکار عمومي را باال برد و کارلوس‬ ‫کي‌روش را واداشت تيمي را که براي دفاع سامان داده‬ ‫بود به هجوم تشويق کند و طبعا دفاع چند اليه ازهم‬ ‫پاشيد و ايران که در دو بازي تنها يک گل دريافت کرده‬ ‫بود در بازي آخر سه بار تسليم شد و تنها يکي را جبران‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫کارلوس کي‌روش در بازي آخر هم مي‌توانست تيم‬ ‫را دفاعي بچيند و روياي صعود را کنار بگذارد و به وداع‬ ‫آبرومندانه بينديشد اما انتظارها باال رفته بود و اينکه‬ ‫بوسني هيچ بختي براي صعود نداشت انگيزه‌اي براي‬ ‫هجوم‌هايي شد که دفاع ايران را آسيب پذير کرد‪.‬‬ ‫در جام جهاني ‪ 1978‬نيز ايران بازي‌ها را با ترس‬ ‫آغاز کرد و در گام اول در برابر هلند باخت‪ .‬پس از آن‬ ‫خود را بازيافت و با اسکاتلند مساوي کرد و اگر گل به‬ ‫خودي آندرانيک اسکندريان نبود‪ ،‬برد هم محتمل بود‪.‬‬ ‫در بازي آخر حشمت مهاجراني دو گزينه داشت‪:‬‬ ‫يکي اينکه آن خاطره شيرين با گل ايرج دانايي فرد را‬ ‫حفظ کند و به روياي باالتر نينديشد‪ .‬گزينه ديگر هم‬ ‫اين بود که از اين فرصت بهره ببرند و براي برد بروند‪.‬‬ ‫همان مثل مشهور «نمي‌شود اما اگر بشود چه‬ ‫مي‌شود!» سبب تاختن بي‌محابا شد و شکست سنگيني‬ ‫از پرو را رقم زد‪ .‬با اين حال حشمت مهاجراني پشيمان‬ ‫نبود و گفت‪ :‬ارزشش را داشت‪.‬‬ ‫‪ 36‬سال پس از آن بوسني همان «پرو»ي ما شده‬ ‫بود و کي‌روش نيز احساس مهاجراني را داشت‪ .‬با يک‬ ‫تساوي پشت سر و يک باخت در دقايق وقت اضافي‬ ‫اين جسارت را يافته بود اما «دشمن طاووس آمد پر او‪».‬‬ ‫با اينکه جام جهاني هنوز تمام نشده و رقابت‌ها داغ‬ ‫تر مي‌شود اما انگار براي ما ايراني‌ها تمام شده است‪.‬‬ ‫پنالتي غنا را برد و به جمع چهار تيم پاياني پيوست‪.‬‬

‫کي‌روش‪:‬‬ ‫اين رقص آخرمان بود‬ ‫سرمربي تيم ملي فوتبال ايران گفت‪ ،‬کاري را که با‬ ‫قلبتان انجام مي‌دهيد تا آخر به يادتان مي‌ماند‪.‬‬ ‫کارلوس کي‌روش در گفت‌و ‌گو با خبرنگار خبرگزاري‬ ‫دانشجويان ايران (ايسنا)‪ ،‬درباره صحبت‌هايش در رختکن‬ ‫که به قول جواد نکونام فضاي عجيبي را رقم زده بود گفت‪:،‬‬ ‫ع به قلب و جان ما بود‪.‬‬ ‫اتفاقي که آنجا افتاد راج ‌‬ ‫وي همچنين در پاسخ به اين سوال که آيا به ايران‬

‫لبخند‌هاي پس از بازي با آرژانتين بر چهره‌هامان ماسيده اما‬ ‫براي اينکه بدانيم سرشکسته نيستيم کافي است به ياد آوريم‬ ‫نه کسي از سرمربي ناراضي است‪ ،‬سهل است که خواستار‬ ‫ابقاي اويند و نه بازيکني آماج انتقاد قرار گرفته و اين‌ها يعني‬ ‫خوب بوديم‪.‬‬ ‫اول‪ :‬اگر خودمان را با ديگر نمايندگان آسيا مقايسه کنيم‬ ‫درمي‌يابيم عملکرد بهتري داشته‌ايم‪ .‬اين يک تعارف و خود‬ ‫فريبي نيست‪ .‬به آمار مراجعه کنيد‪ .‬نه تنها در قياس با ژاپن و‬ ‫کره که در مقايسه با استراليا هم که به نام آسيا به برزيل آمده‬ ‫بود و اين يعني مي‌توانيم به جام ملت‌هاي آسيا اميدوار باشيم‪.‬‬ ‫دوم‪ :‬تيم ملي فوتبال ايران هويت خود را بازيافته است‪.‬‬ ‫چه کي‌روش بماند و چه ديگري بيايد انتظار بازي با کيفيت‬ ‫ديدار در مقابل آرژانتين گزاف نخواهد بود‪ .‬نظم بخشي به‬ ‫مردمي که مشهور به بي نظمي هستند هرگز دستاورد کوچکي‬ ‫نيست‪.‬‬ ‫سوم‪ :‬يادمان باشد که ما در اين ضيافت «بوديم»‪ ،‬حال‬ ‫آن که خيلي‌ها «نبودند»‪ .‬ترکيه و عربستان و خيلي‌هاي ديگر‬ ‫دوست داشتند مي‌بودند ولو به مرحله بعد صعود نمي‌کردند‪.‬‬ ‫چهارم‪ :‬ايران به مرحله باالتر نرفت همانگونه که اسپانيا‬ ‫و انگلستان و ايتاليا نرفتند‪ .‬اگر عرق ملي نداشتيم مي‌توانستيم‬ ‫گفت «جايي که عقاب پر بريزد‪ /‬از پشه الغري چه خيزد؟» ما‬ ‫به گواه دو بازي اول‪ ،‬هرگز نه آن پشه الغر که عقابي بوديم که‬ ‫تنها در بازي سوم پر ريختيم‪.‬‬ ‫پنجم‪ :‬همه اذعان مي‌کردند که اين تيم براي دفاع چيده‬ ‫شده است‪ .‬تغيير سامانه دفاعي به هجومي ابزار خاص خود‬ ‫را مي‌خواهد‪ .‬فوتبال ايران از کمبود و در واقع فقر مهاجم رنج‬ ‫مي‌برد‪ .‬راه دست يابي ايران به گل در سنت فوتبال ما سانتر‬ ‫بلند به اضافه ضربه سر بوده است‪ .‬اين موضوع آن قدر تکرار‬ ‫شده که نکته بديعي به نظر نمي‌آيد‪ .‬اما بايد اقرار کرد که تيم‬ ‫ملي فوتبال ايران بدون سرزن در قواره ستاره‌هاي پيشين به‬ ‫صرف نفوذ و شوت و مانند آن نمي‌تواند بسنده کند‪ .‬بي آنکه‬ ‫به سيستم‌هاي موسوم به «علي اصغري» بازگرديم همواره به‬ ‫سرزنان قهار نياز داريم‪ .‬اين واقعيت البته به معني بازگشت به‬

‫‪47‬‬

‫روش‌هايي نيست که صرفا به همين متکي‌اند و خالقيت ديگري‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫ششم‪ :‬احتمال ماندن کارلوس کي‌روش بسيار اندک است‬ ‫و همه قراين از پايان کار او در فوتبال ايران حکايت مي‌کنند‪.‬‬ ‫اما اگر خروجي کار او اين همه هيجان و دلگرمي براي مردم‬ ‫است‪ ،‬پولي که مطالبه مي‌کند ديگر گزاف به نظر نمي‌رسد چرا که‬ ‫احساس مردم نسبت به فوتباليست‌ها بهبود يافته است‪.‬‬ ‫استدالل فدراسيون هم قابل درک است که نمي‌تواند همه‬ ‫بودجه خود را صرف يک قرارداد کند و هزينه‌هاي ديگري هم‬ ‫دارد‪ .‬اينجاست که در مي‌ماني از استقالل فدراسيون دفاع‬ ‫کني يا دخالت و کمک دولت را الزم بداني‪ .‬اما کيست که از‬ ‫رفتن مربي موزامبيکي – پرتغالي خرسند شود؟ همين يعني‬ ‫افکار عمومي خواستار ماندن اوست‪ .‬بهتر آن است که خود او‬ ‫هم قدري تخفيف دهد و انعطاف نشان دهد‪ .‬در اين چند سال‬ ‫بايد ياد گرفته باشد که ايراني‌ها چانه زدن را دوست دارند‬ ‫و وقتي تخفيف مي‌گيرند احساس مي‌کنند در معامله موفق‬ ‫بوده‌اند!‬ ‫هفتم‪ :‬اهميت حضور در جام جهاني و پيوند با جامعه‬ ‫جهاني را نيز نبايد از ياد برد‪ .‬برخي اصرار دارند ايران‬ ‫از جامعه جهاني جدا بيفتد و دور از رخدادهاي دنيا روزگار‬ ‫گذرانيم‪ .‬از اين رو حضور ما در جام جهاني شايد به مذاق‬ ‫اينان خوش نمي‌آمد‪.‬‬ ‫هشتم‪ :‬بخشي از افسردگي جامعه پس از شکست‬ ‫مقابل آرژانتين نه به خاطر عاليق فوتبالي همه که به سبب‬ ‫برهم خوردن برنامه جشن شادي پس از آن است‪ .‬چه بسيار‬ ‫جواناني که خود را آماده شادي و پايکوبي در خيابان‌ها کرده‬ ‫بودند و اين فرصت را از کف رفته ديدند‪ .‬جامعه ايران بيش از‬ ‫آن که مثل برزيلي‌ها فوتبالي باشد تشنه شادي است و فوتبال‬ ‫نزد برخي تنها يک بهانه است‪ .‬اما همه شادي را نمي‌توان‬ ‫در ظرف فوتبال ملي ريخت‪ .‬چون شمشير دو دم است و‬ ‫نفيري که گاه از آن نواي شادي برنمي‌خيزد‪ .‬تنها زمينه شادي‬ ‫يک ملت نبايد بازي‌هاي ملي فوتبال باشد‪ .‬اگر ظروف ديگري‬ ‫هم شناخته شوند بخشي از فشاري که بازيکنان به داليل غير‬ ‫ورزشي تحمل مي‌کنند و مانع موفقيت آنها مي‌شود نيز برداشته‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫نهم‪ :‬حذف ايران شگفتي نبود اما بعيد نيست شاهد‬ ‫شگفتي‌هاي ديگر باشيم‪ .‬چرا که در جهان فوتبال باشگاه‌ها بر‬ ‫تيم‌هاي ملي چربيده‌اند‪ .‬اين واقعيت قابل انکار نيست که کيفيت‬ ‫مسابقات ليگ قهرمانان باشگاه‌هاي اروپا از بسياري از تيم‌هاي‬ ‫ملي باالتر است چون دست باشگاه‌ها در انتخاب بازيکن بازتر‬ ‫است‪ .‬فوتبال ايران نيز در وهله نخست به باشگاه‌هاي معتبر‬ ‫نياز دارد‪ .‬وجه مشترک تيم‌هاي موفق و ناموفق ملي در اشتهار‬ ‫تيم‌هاي باشگاهي‌شان است که در برخي مانند انگلستان و‬ ‫اسپانيا به محل باليدن بازيکناني بدل شده که مي‌توانند در لباس‬ ‫ملي بدرخشند و اکنون در انگلستان اين بحث جدي است که آيا‬ ‫مي‌توان در ليگ برتر امثال سوارز را پرورش داد و انتظار داشت‬ ‫که هنگامي که در تيم ملي خود مقابل آنان قرار مي‌گيرند در پي‬ ‫شکست‌شان نباشند؟‬ ‫دهم‪ :‬ايران با جام جهاني وداع کرد اما فوتبال همچنان‬ ‫جذاب است و براي ما ايراني‌ها از اين حيث که هيچ موضوع‬ ‫ديگري نمي‌تواند توجه همه را به يک نقطه جلب کند اهميت دارد‪.‬‬ ‫در هر زمينه ديگري چه در سياست و اقتصاد و فرهنگ و چه موارد‬ ‫ديگر اختالف نظر داشته باشيم نوبت به فوتبال ملي که مي‌رسد‬ ‫همه متوجه يک نقطه مي‌شوند و همين است که حضور و بازي در‬ ‫جام جهاني را مرتبتي بيشتر مي‌بخشد‪ .‬از سوي ديگر بي‌ترديد‬ ‫اکنون تصوير ايران در جهان بهبود يافته است‪ .‬گيرم عليرضا‬ ‫حقيقي در چهار بازي چهار گل دريافت کرده باشد‪ ،‬اما خيلي‌ها در‬ ‫دنيا نام ايران را با چهره‌هاي متفاوت و قامت‌هاي رشيدي به ياد‬ ‫مي‌آورند که در جام جهاني ديدند‪.‬‬ ‫يادمان باشد از ميان ‪ 203‬عضو فيفا تنها ‪ 32‬تيم به اين‬ ‫مرحله راه يافتند و ايران يکي از اين ‪ 32‬تيم بود و از اين ‪ 32‬تيم‬ ‫تنها يک تيم قهرمان مي‌شود و بقيه در يک پروسه چند مرحله‌اي‬ ‫و يک به يک کنار مي‌روند و ما هم يکي از اين ‪ 31‬تيم بوديم!‬ ‫باز خواهد گشت يا خير (کي‌روش‬ ‫پس از حذف تيم ملي فوتبال ايران‬ ‫از مسابقات جام جهاني ‪2014‬‬ ‫برزيل به همراه تيم به تهران‬ ‫بازگشت) گفت‪ ،‬نمي‌خواهم دوباره‬ ‫وارد اين صحبت‌ها شوم‪ .‬اين‬ ‫رقص آخرمان بود‪.‬‬ ‫به گزارش ايسنا‪ ،‬آرين‬ ‫قاسمي (مترجم کي‌روش) هنگام‬ ‫ترجمه پاسخ سرمربي ايران‬ ‫در مورد اتفاقات رخ‌ داده داخل‬ ‫رختکن بغض کرده بود و اشک‬ ‫مي‌ريخت‪.‬‬


‫‪48‬‬ ‫دنباله از صفحة قبل‬ ‫کي‌روش پس از بازي با بوسني گفته بود‪ ،‬بارها آمادگي‌ام را اعالم کردم که‬ ‫دوست دارم اين پروژه را جلو ببرم‪ .‬اما هيچ پيشنهاد منسجم و محکمي به من‬ ‫داده نشد‪ .‬کار در ايران باعث افتخار من بود‪ .‬من هميشه ملت ايران را در قلبم‬ ‫نگه مي‌دارم‪.‬‬ ‫پس از شکست ايران مقابل بوسني در رختکن تيم ملي چند نفر از بازيکنان‬ ‫به شدت ناراحت بودند و گريه مي‌کردند که کي‌روش با آنها صحبت کرد و‬ ‫دلداري‌شان داد‪.‬‬ ‫از سوي ديگر‪ ،‬رئيس فدراسيون فوتبال ايران رقم پيشنهادي کارلوس‬ ‫کي‌روش براي تمديد قرارداد خود با فدراسيون فوتبال را اعالم کرد‪.‬‬ ‫علي کفاشيان در مورد اينکه گفته مي‌شود فدراسيون فوتبال از کي‌روش‬ ‫خواسته مبلغ قرارداد پيشنهادي‌اش را براي ادامه همکاري پايين بياورد گفت‪،‬‬ ‫فعال از کي‌روش نخواستيم که قراردادش را تعديل کند‪ .‬در حال حاضر او سالي‬ ‫‪ 2‬ميليون و ‪ 800‬هزار دالر براي خودش و يک ميليون و ‪ 200‬هزار دالر براي‬ ‫دستيارانش درخواست کرده است‪.‬‬ ‫وي افزود‪ ،‬اين موضوع را به وزارت ورزش منعکس کرديم اما مي‌خواهيم‬ ‫صحبت کنيم و ببينيم به چه نتيجه‌اي خواهيم رسيد‪.‬‬ ‫رئيس فدراسيون فوتبال ايران همچنين از عملکرد تيم ملي در جام‌جهاني‬ ‫ابراز رضايت کرد و افزود با کي‌روش مذاکره خواهيم کرد تا در صورت امکان‬ ‫بتوانيم با او به توافق برسيم البته در اين زمينه وزارت ورزش بايد به ما کمک کند‬ ‫چون پرداخت اين رقم به تنهايي از عهده فدراسيون فوتبال خارج است‪.‬‬

‫معرفي ملي‌پوشان آزاد و فرنگي‬ ‫مرحله ‌نهايي‬ ‫انتخابي‬ ‫مسابقات‬ ‫تيم‌هاي ملي کشتي‬ ‫آزاد و فرنگي‪ ،‬در خانه‬ ‫کشتي قزوين برگزار‬ ‫شد تا نفرات اصلي اين‬ ‫دو تيم براي حضور در‬ ‫قهرماني‬ ‫رقابت‌هاي‬ ‫جهان ازبکستان و‬ ‫آسيايي‬ ‫بازي‌هاي‬ ‫اينچئون‬ ‫‪2014‬‬ ‫کره‌جنوبي معرفي شوند‪.‬‬ ‫در پيکارهاي روز نخست و چهار وزن اول کشتي آزاد‪ ،‬نتايج همان‌گونه‬ ‫که پيش‌بيني مي‌شد‪ ،‬رقم خورد‪ .‬حسن رحيمي در وزن ‪ 57‬کيلوگرم‪ ،‬مسعود‬ ‫اسماعيل‌پور در وزن ‪ 61‬کيلوگرم‪ ،‬ميثم نصيري در وزن ‪ 65‬کيلوگرم و مصطفي‬ ‫حسين‌خاني در وزن ‪ 70‬کيلوگرم‪ ،‬مدعيان اول اين اوزان بودند که در مصاف با‬ ‫رقباي خود همگي بر سکوي قهرماني قرار گرفتند تا خيال رسول خادم را راحت‬ ‫کرده باشند‪.‬‬ ‫در روز دوم و چهار وزن بعدي‪ ،‬کشتي‌ها به نوبه خود حساس بود و نتايج خوبي‬ ‫به دست آمد‪ .‬رضا افضلي در ‪ 74‬کيلوگرم‪ ،‬محمدحسين محمديان در ‪ 86‬کيلوگرم‪،‬‬ ‫رضايزداني در ‪ 97‬کيلوگرم و پرويز هادي در ‪ 125‬کيلوگرم نفراتي بودند که دوبنده‬ ‫تيم‌ملي را پوشيدند‪ .‬مهم‌ترين حادثه مسابقات کشتي آزاد‪ ،‬وداع زودهنگام سه‬ ‫کشتي‌گير نامدار با اين پيکارها بود‪ .‬احسان لشگري‪ ،‬دارنده مدال برنز جهان و‬ ‫المپيک در وزن ‪ 86‬کيلوگرم‪ ،‬جمال ميرزايي‪ ،‬دارنده مدال طالي بازي‌هاي آسيايي‬ ‫در وزن ‪ 90‬کيلوگرم و محمدرضا آذرشکيب در وزن ‪ 125‬کيلوگرم هر سه با دو‬ ‫باخت از گردونه رقابت‌ها حذف شدند‪.‬‬ ‫اما در رقابت‌هاي فرنگي نتايج به ‌دست ‌آمده متفاوت بود و غيبت طالب‬ ‫نعمت‌پور و بشير باباجان‌زاده‪ ،‬دو فرنگي‌کار عنوان‌دار کشورمان‪ ،‬در اوزان ‪ 85‬و‬ ‫‪ 130‬کيلوگرم باعث شد تا به ابهامات اين روزهاي کشتي فرنگي ايران افزوده‬ ‫شود‪ .‬حبيب‌اهلل اخالقي‪ ،‬مجتبي کريم‌فر‪ ،‬مهدي علياري و بهنام مهدي‌زاده‬ ‫ملي‌پوشاني بودند که به ترتيب در اوزان ‪ 98 ،85 ،80‬و ‪130‬کيلوگرم در روز اول‪،‬‬ ‫عناوين نخست را به دست آوردند‪.‬‬ ‫اشتباه داوران در ثانيه‌هاي پاياني کشتي وزن ‪ 98‬کيلوگرم از ديگر حواشي‬ ‫مسابقات روز نخست فرنگي‌کاران بود که در نهايت به حذف قاسم رضايي انجاميد‪.‬‬ ‫در کشتي‌هاي روز آخر نيز‪ ،‬شيرزاد بهشتي‪ ،‬امين سوري‪ ،‬افشين بيابانگرد و سعيد‬ ‫عبدولي به ترتيب قهرمان اوزان ‪ 71 ،66 ،59‬و ‪ 75‬کيلوگرم تيم‌ملي فرنگي شدند‪.‬‬

‫فدراسيون فوتبال ايران دستمزد‬ ‫بازيکنان تيم ملي را نداد‬

‫فدراسيون فوتبال ايران‬ ‫دستمزدي را که فدراسيون‬ ‫جهاني فوتبال (فيفا) به‌دليل‬ ‫شرکت در جام جهاني به‬ ‫هر بازيکن تيم ملي فوتبال‬ ‫ايران پرداخته بود به آن‌ها‬ ‫نداد و صرف هزينه‌هاي خود‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫به‌گزارش «خبرآنالين»‪،‬‬ ‫فدراسيون جهاني فوتبال‬ ‫براي بازيکناني که در‬ ‫جام جهاني حضور دارند‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫دستمزدي معادل ‪ 750‬دالر در روز تعيين کرده بود‪ .‬اين مبلغ‪ ‬از ‪ 4‬روز پيش از‬ ‫نخستين بازي هر تيم تا آخرين مسابقه آن تيم در جام جهاني به بازيکنان پرداخت‬ ‫مي‌شود‪ .‬بازيکنان تيم ملي فوتبال ايران نيز بايد تا روز بازي با بوسني از فيفا پول‬ ‫مي‌گرفتند‪.‬‬ ‫اين گزارش مي‌افزايد فيفا امسال تصميم گرفته بود اين مبلغ را به خود‬ ‫بازيکنان بدهد تا فدراسيون‌ها آن را صرف هزينه‌هاي ديگر نکنند چراکه اين رقم‪،‬‬ ‫دستمزد خود بازيکنان است و حساب آن با رقم‌هايي که بابت صعود به جام جهاني‬ ‫و تدارکات تيم‌هاي ملي پرداخت مي‌شود‪ ،‬جداست‪ .‬اما فدراسيون فوتبال ايران در‬ ‫روز بازي با آرژانتين با نامه‌نگاري‌هايي مسئوالن فيفا را متقاعد کرد که اين پول را‬ ‫به فدراسيون ايران بدهند‪.‬‬ ‫اين در حالي است که قرار بود نماينده فيفا دستمزد بازيکنان تيم ملي فوتبال‬ ‫ايران را به جواد نکونام‪ ،‬کاپيتان تيم ملي‪ ‬بدهد‪ ‬تا همچون تيم‌هاي ديگر‪ ،‬کاپيتان‬ ‫آن را بين بازيکنان تقسيم کند‪.‬‬ ‫بر اساس اين گزارش توجيه فدراسيون فوتبال ايران براي پرداخت شدن‬ ‫اين پول به فدراسيون اين بود که ايران مسابقه مهمي با آرژانتين دارد و بهتر است‬ ‫در چنين شرايطي در اردوي ايران حرفي از پول زده نشود تا بازيکنان تمرکز خود‬ ‫را حفظ کنند‪ .‬فدراسيون در نامه‌نگاري با فيفا‪ ،‬گفته بود که اين پول را در آينده به‬ ‫بازيکنان خواهد داد‪.‬‬ ‫«خبرآنالين» افزوده است اکنون اين مبلغ به دست خود بازيکنان تيم ملي‬ ‫فوتبال ايران نرسيده و آن‌ها از اين مسأله «ناراحت» هستند‪.‬‬ ‫علي کفاشيان‪ ،‬رئيس فدراسيون فوتبال گفته که اين پول براي هزينه‌هاي تيم‬ ‫ملي در برزيل مثل تغذيه و رفت و آمد است‪ .‬نصراهلل سجادي‪ ،‬معاون وزير ورزش‬ ‫و جوانان نيز اين حرف کفاشيان را تکرار کرده است‪.‬‬ ‫مجموع ‪ 14‬روز دستمزد ‪ 23‬بازيکن تيم ملي‪ ،‬معادل ‪ 241‬هزار و ‪ 500‬دالر‬ ‫مي‌شود‪.‬‬ ‫پيش از اين گفته مي‌شد که فدراسيون فوتبال ايران به‌دليل عملکرد خوب‬ ‫بازيکنان تيم ملي در برزيل به آن‌ها پاداش‌هايي معادل ‪ 3‬هزار دالر و ‪ 6‬هزار دالر‬ ‫خواهد پرداخت که اين وعده نيز هنوز عملي نشده است‪.‬‬

‫چرا کي‌روش بايد بماند؟‬

‫مجيد وارث‬ ‫کارلوس کي‌روش بدون شک پرآوازه‌ترين شخصيت ورزشي است که براي‬ ‫فدراسيون فوتبال ايران کار کرده است‪ .‬شايد بتوان گفت که استخدام او به عنوان‬ ‫سرمربي تيم ايران مهم‌ترين کار فدراسيون فوتبال بوده است‪.‬‬ ‫کي‌روش با توجه به تجارب گرانبهاي خود‪ ،‬مي‌توانست و شايد هنوز هم بتواند‬ ‫به پيشرفت فوتبال ما کمک کند‪ ،‬به شرطي که دو گروه‪ ،‬که ظاهرا مخالف يکديگر‬ ‫هم هستند‪ ،‬او را به حال خود بگذارند‪.‬‬ ‫اين دو گروه که به نظر مي‌رسد منافع خاصي در تأييد يا رد کي‌روش دارند‪،‬‬ ‫تاکنون اجازه نداده‌اند که فوتبال ما از هزينه بسيار بجايي که براي استخدام‬ ‫کي‌روش کرده است‪ ،‬حداکثر بهره را ببرد‪.‬‬ ‫يکي از اين دو دسته طرفداران و مشاوران کي‌روش هستند که هر کاري را‬ ‫او انجام بدهد حرفه‌اي و صحيح مي‌دانند‪ ،‬حتي اگر آن کار‪ ،‬حرکت ناشايست او‬ ‫نسبت به مربي کره جنوبي‪ ،‬پس از پيروزي در پوسان باشد يا حرف‌ها و حرکات‬ ‫عوام فريبانه‌اي که گاه براي راضي نگهداشتن دولتي‌ها انجام مي‌دهد‪.‬‬ ‫اما دسته ديگر که سواد کي روش‪ ،‬شخصيت بين‌المللي وي و از همه باالتر‬ ‫مديريت او را فرسنگ‌ها از خود جلوتر مي‌بينند‪ ،‬دائم در حال تخطئه او هستند‪.‬‬ ‫کي‌روش چنانچه مربي تيم ملي باقي بماند‪ ،‬بايد حرف‌ها و نظرات گروه اول‪،‬‬ ‫يعني هواداران ظاهرا ذوب شده در خودش را کنار گذاشته و شخصيت واقعي خود‬ ‫را حفظ کند‪.‬‬ ‫اما کي‌روش براي گروه مخالفين خود‪ ‬الزم نيست‪ ‬هيج کاري جز ادامه آنچه تا‬ ‫به حال انجام داده‪ ،‬انجام دهد‪.‬‬ ‫مخالفين او تا ابد نمي‌توانند انکار کنند که او مربي با دانش و زحمتکشي است‪،‬‬ ‫زياد کار مي‌کند و بازيکنانش را تنها و تنها بر مبناي لياقتشان انتخاب مي‌کند ‪. .‬‬ ‫‪ . .‬بازيکن ساالري براي او بي‌معني است‪ ،‬هيچ بازيکني مهم‌تر از تيمش نيست‪ .‬‬ ‫در مورد ماندن کي‌روش در ايران به عنوان سرمربي تيم ملي فوتبال‪ ،‬نه‬ ‫مي‌توان از مردم رأي‌گيري کرد و نه مي‌شود به حرف موافقين و مخالفين فوق تکيه‬ ‫کرد يا به تصميم دولت و وزارت ورزش اعتماد داشت‪.‬‬ ‫شايد محق‌ترين گروهي که مي‌توانند در اين مورد اظهار نظر کنند‪ ،‬آنهايي‬ ‫هستند که قرار است ‪ ‬کمتر از ‪ 7‬ماه ديگر در جام ملت‌هاي آسيا‪ ‬براي ايران‪ ‬به‬ ‫ميدان بروند‪ ،‬همان بازيکناني که شبانه روز با کي‌روش بوده‌اند‪.‬‬ ‫و آنها‪ ٬‬چه آنهايي که در جام جهاني فيکس بازي کردند و چه آنهايي که حتي‬ ‫يک دقيقه هم به ميدان نرفته‌اند‪ ،‬و چه آنهايي که‪ ‬حتي‪ ‬در ميان ‪ 23‬نفر هم انتخاب‬ ‫نشده بودند‪ ،‬همه و همه مي‌خواهند که کي‌روش بماند‪.‬‬

‫‪48‬‬

‫نکونام‪:‬‬ ‫پيراهن مسي را نخواستم‬ ‫جواد نکونام‬ ‫مي‌گويد‪ :‬لباس تيم ملي‬ ‫ايران برايم ارزشمندتر‬ ‫است تا بخواهم آن را به‬ ‫کس ديگري تقديم کنم‪.‬‬ ‫يك معماي عجيب‬ ‫و پيچيده در مورد‬ ‫تيم‌ملي فوتبال ايران بعد‬ ‫از بازي با آرژانتين به‬ ‫وجود آمد كه هيچ كس‬ ‫نتوانست پاسخ روشني‬ ‫به آن بدهد؛ چه كسي پيراهن ليونل مسي را در پايان بازي گرفت؟‬ ‫خيلي‌ها البته به سمت جواد نكونام اشاره كردند كه او قبل از بازي‪ ،‬به مسي‬ ‫فشار آورده تا پيراهنش را به چنگ آورد‪ ،‬اما نكونام در گفت‌وگو با خبرنگار اعزامي‬ ‫«خبرآنالين» به برزيل‪ ،‬توضيحاتي در اين مورد داد كه مي‌خوانيد‪:‬‬ ‫«من ‪ 7‬سال در الليگا بازي كردم اما يك بار از او لباس نخواستم‪ .‬البته خيلي‬ ‫هم دوستش دارم اما حتي يكبار هم به او نگفتم پيراهنت را به من بده‪ .‬رابطه من‬ ‫با مسي بسيار خوب است ولي باز هم نيازي نمي‌بينم چه در تونل يا رختكن و حتي‬ ‫وسط زمين پيراهنش را بگيرم‪».‬‬ ‫نكونام اضافه كرد‪« :‬در جام جهاني ‪ 2006‬همه به دنبال آن بودند كه لباسشان‬ ‫را با حريفان عوض كنند‪ ،‬اما در هر سه بازي حتي يكبار هم لباسم را با بازيكن‬ ‫ديگري عوض نكردم‪ .‬در بازي ايران و آلمان در تهران هم همين اتفاق رخ داد‪.‬‬ ‫شخصيتم اينگونه است و هرگز عوض نمي‌شوم‪ .‬لباس تيم ملي ايران برايم‬ ‫ارزشمندتر است تا بخواهم آن را به كس ديگري تقديم كنم‪ .‬هر بازي كه به ميدان‬ ‫رفتم‪ ،‬پيراهنش را نگه داشته‌ام‪ .‬از سوي ديگر من طرفدار برزيل و اسپانيا هستم‬ ‫اما اگر با آنها هم در اين جام جهاني بازي مي‌كرديم‪ ،‬باز هم دلم نمي‌خواست‬ ‫پيراهنم را با كسي حتي ليونل مسي عوض كنم چون اص ً‬ ‫ال برايم مهم نبود‪».‬‬ ‫نكونام گفت‪« :‬اما واقعيت اين است كه قبل از شروع بازي به من گفتند يك‬ ‫تابلوفرش از تهران آورده‌ايم كه بايد به مسي تقديم كنيم‪ .‬من هم پيش از شروع‬ ‫بازي اين مسئله را به مسي گفتم ولي قبل از بازي و همچنين بين دو نيمه اجازه‬ ‫ندادند كه چنين كاري انجام دهم تا اينكه بعد از بازي موفق شديم آن تابلوفرش را‬ ‫كه داخل رختكن ايران بود به مسي بدهيم‪ .‬به هرحال آنقدر در اين مدتها صحبت‬ ‫و حرف و حديث عليه من بوده كه اين مسائل در آن گم مي‌شود‪ .‬مهم نيست‪ ،‬آدم‬ ‫بايد ذاتش پاك باشد‪».‬‬ ‫كاپيتان تيم‌ملي همچنين در خصوص ماجراي فحاشي ايراني‌ها به مسي در‬ ‫زمان همگروهي با ايران هم گفت‪« :‬مسي اص ً‬ ‫ال از اين ماجرا شاكي نبود چون‬ ‫در فوتبال روز دنيا چه كسي به اين مسائل توجه مي‌كند؟ مسي دلخور هم نبود‪.‬‬ ‫فوتباليست‌هاي حرفه‌اي در كمال احترام در كنار هم بازي مي‌كنند‪ .‬ما ‪ 7‬سال در‬ ‫يك ليگ با هم بازي كرديم كه به غير از احترام چيز ديگري از مسي نديدم‪ .‬حتي‬ ‫يكي از بازيكنان به دنبال لباس مسي بود كه مسي به او گفت داخل تونل لباسم را‬ ‫به تو خواهم داد‪ .‬همين موضوع نشان مي‌دهد فيسبوك و آن حرف و حديثها اص ً‬ ‫ال‬ ‫براي فوتباليست‌ها مهم نيست‪».‬‬


‫‪49‬‬

‫فروردين (بره)‬

‫حتي اگر اخيرا در محل کارتان اوقات سخت و دشواري‬ ‫را تجربه کرده باشيد‪ ،‬احتماال حاال که مدتي از آن گذشته‪،‬‬ ‫در رابطه با آنچه اتفاق افتاده احساس بهتري داريد‪ .‬مطمئن‬ ‫شويد که به اشتباه انکار و تکذيب دچار نشويد و بدين‬ ‫ترتيب مي‌توانيد تمام اوقات خود را از نگراني و اضطراب‬ ‫رهايي بخشيد‪ .‬بهتر است که کنترل فشارها و استرس‌هاي‬ ‫خود را در دست بگيريد و به جاي اينکه وانمود کنيد همه چيز‬ ‫مرتب است اين وضعيت را مديريت کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬شما مي‌خواهيد بعضي از کارهايتان را به‬ ‫بعد موکول کنيد‪ ،‬البته شايد ديگران به اين موضوع پي نبرده‬ ‫باشند‪ .‬در مسائل اساسي زندگي‌تان تغييراتي در شرف وقوع‬ ‫است‪ .‬اگرچه اين تغيرات ذهني است‪ ،‬ولي بر تمام جنبه‌هاي‬ ‫زندگي‌تان تاثير خواهد گذاشت‪ .‬قدرت و توانايي افکار مثبت‬ ‫خود را دست کم نگيريد‪.‬‬

‫ارديبهشت (گاو)‬

‫حساسيت‌هاي جديد شما روي نقطه نظراتتان تاثير‬ ‫مي‌گذارد‪ .‬افراد ديگر در مورد حوادثي که قرار است اتفاق‬ ‫بيفتد ديد مثبتي دارند و حتي اگر شما ترديد داشته باشيد‪،‬‬ ‫احتماال با آنان همراه‪ ‬مي‌شويد‪ .‬اجازه ندهيد که در دام افکار‬ ‫جذاب و فربينده بيفتيد‪ .‬با زيرکي کار کنيد و بيشتر از روياهاي‬ ‫زيباي افراد ديگر به تجزيه و تحليل خود اعتماد کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬خيالتان از محل کار خود راحت باشد و به‬ ‫وظايفي که پيش رو داريد رسيدگي کنيد‪ .‬خوشبختانه شما‬ ‫وقتي در موقعيت‌هاي جديد قرار مي‌گيريد و توانايي اين‬ ‫را داريد که کام ً‬ ‫ال خونسردي خود را‬ ‫حفظ کنيد‪ .‬نبايد از اينکه اهدافتان‬ ‫به تعويق بيفتد بترسيد‪ .‬فراتر از‬ ‫افق ديد خود به دنيا نگاه کنيد و بعد‬ ‫برنامه‌ريزي کنيد‪.‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫کنيد‪ ،‬بهتر است از کنار آنان عبور کنيد تا اينکه به جر و بحث‬ ‫بپردازيد‪ .‬يک ناراحتي بي‌اهميت مي‌تواند به طور پرشوري‬ ‫يک درگيري عاطفي را باال ببرد‪ .‬آگاه بودن از توانايي‌هاي‌تان‬ ‫مي‌تواند به شما کمک کند که انرژي‌تان را براي رسيدن به‬ ‫اوج ذخيره کنيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬بيشتر در حال متعادل کردن يا آزمودن‪ ‬‬ ‫اخالق و رفتار خود با شخص يا اشخاص ديگري هستيد‪.‬‬ ‫شما نکاتي را يافته‌ايد که در اين زمينه‌ها با آن شخص داراي‬ ‫اختالف هستيد اما حساسيت‌هاي زيادي و افراطي به خرج‬ ‫ندهيد زيرا باعث مي‌شود شخص مقابل از شما بگريزد‪ .‬اين‬ ‫ماه‪ ،‬ماهي نيست که شما با سرنوشت‌تان بجنگيد‪ .‬از اينکه‬ ‫مسائل کاري شما را از وقت گذراندن با خانواده‌تان باز‬ ‫مي‌‌دارد آزرده خاطر مي‌‌شويد‪.‬‬

‫مرداد (شير)‬

‫شما تا به حال بسيار مراقب بوديد تا کاري را انجام‬ ‫دهيد که از شما انتظار مي‌رفت‪ .‬اما اکنون زمان تفريح و‬ ‫گردش در‪ ‬زندگي‪ ‬شما فرا رسيده‪ ،‬حتي اگر وظايفي داريد‬ ‫که بايد براي اينکه لذت خود را به دست بياوريد آنها را‬ ‫انجام دهيد‪ .‬اگر مدتي توجه‪ ‬و تمرکز کافي بر روي کاري‬ ‫که انجام مي‌دهيد داشته باشيد مي‌توانيد بسيار مفيد واقع‬ ‫شويد و اگر بتوانيد کارهايتان را زودتر انجام دهيد‪ ،‬زمان‬ ‫کافي براي تفريح و خوشي خواهيد داشت‪ .‬تبديل شدن به‬ ‫فردي محافظه کار و مسئوليت‌پذير در گروهي که عضو آن‬ ‫هستيد برايتان کار آساني است‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬خصوصيات جديدي در خودتان کشف‬ ‫مي‌کنيد‪ .‬شروع کنيد به اينکه افکارتان را با ديگران در ميان‬ ‫بگذاريد‪ ،‬حتي اگر فکر مي‌کنيد که هرچقدر بيشتر اين کار را‬

‫خرداد (دو پيکر)‬

‫پروژه‌اي که روي آن کار مي‌کنيد‬ ‫خيلي خوب پيش مي‌رود‪ ،‬و از جايي‬ ‫الهام دريافت مي‌کنيد که باعث‬ ‫مي‌شود بينش و ديدگاه بهتري‬ ‫کسب کنيد‪ .‬از همه انرژي و اراده‬ ‫خود استفاده کنيد‪ .‬در آينده از کاري‬ ‫که کرده‌ايد بسيار خوشحال خواهيد‬ ‫بود‪ .‬از منطق خود استفاده کنيد و راه‬ ‫حلي براي مشکلي بيابيد که مدتي‬ ‫است شما را به خود مشغول کرده‬ ‫است‪ .‬همه سرنخ‌هاي الزم را در‬ ‫اختيار داريد‪ ،‬فقط بايد آنها را کنار‬ ‫هم بگذاريد‪ .‬نقش کارآگاه خصوصي‬ ‫را بازي کنيد تا به جواب برسيد‪ .‬فرد‬ ‫خاصي را به نحو عجيبي تحسين‬ ‫مي‌کنيد‪ ،‬ولي صدايي در گوش شما‬ ‫مي‌گويد که از احساساتتان به او‬ ‫چيزي نگوييد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬به شهرت کوتاه مدتي دست خواهيد يافت‪.‬‬ ‫شايد احساس کنيد در اوج بازي هستيد‪ ،‬اما الزم است‬ ‫بدانيد که نمي‌توانيد اين موفقيت‪ ‬آشکار را براي هميشه براي‬ ‫خود نگاه داريد و اين وضع پايدار نيست‪ .‬تغيير تصميم‌گيري‬ ‫صحيح نيست‪ ،‬به خاطر اينکه فردا شما ذهنيت خود را باز هم‬ ‫تغيير خواهيد داد‪.‬‬

‫تير (خرچنگ)‬

‫وارد يک بحث و مشاجره شدن از حل کردن آن در‬ ‫همان ابتدا آسان‌تر است‪ .‬اگر شما به افراد لجوجي برخورد‬

‫‪49‬‬

‫دهيد و سپس شما همانگونه که دوست داشتيد فرصتي‬ ‫خواهيد داشت تا در خلوت خودتان به ‪ ‬آرامش برسيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬فردي وارد‪ ‬زندگي‪ ‬شما مي‌شود و راه حلي‬ ‫منطقي براي يک مشکل پيچيده به شما پيشنهاد مي‌کند‪ .‬از‬ ‫طرف ديگر شايد براي شما که گاه غرور بيش از حد داريد‪،‬‬ ‫غير ممکن باشد که از کسي کمک بگيريد‪ .‬به دنبال يافتن‬ ‫راهي هستيد که بتوانيد با وقار ياري ديگران را قبول کنيد‪،‬‬ ‫حتي اگر يک راه حل ناقص براي خواسته‌هاي شما باشد‪.‬‬

‫مهر (ميزان‪،‬‬ ‫ترازو)‬

‫تخيالتتان مي‌تواند‬ ‫شما را به سفري زيبا‬ ‫ببرد‪ ،‬اما شما زياد‬ ‫دوست نداريد که‬ ‫مدت زماني طوالني را‬ ‫در آن سفر طي کنيد‪.‬‬ ‫لذتي که شما خواهان‬ ‫آن هستيد به واسطه‬ ‫دسترسي به اين‬ ‫روياها به وجود مي‌آيد‪.‬‬ ‫باال و پايين پريدن با‬ ‫شادي در درونتان حتي اگر‬ ‫به کوتاهي يک لحظه باشد به‬ ‫ظاهر پاداشي کافي به نظر مي‌رسد‪.‬‬ ‫مي‌توانيد برنامه خوب و بزرگي براي‬ ‫خودتان داشته باشيد‪ ،‬اما باز هم الزم است که‬ ‫آنها را قبل از عملي کردن متعادل کنيد‪ .‬اين سخن بدين معني‬ ‫نيست که شما بايد عامل بازدارنده‌اي براي خودتان باشيد‪،‬‬ ‫بلکه معني آن اين است که شما نمي‌توانيد موقعيت‌هايي را‬ ‫که اخيرا در‪ ‬زندگي‌تان ايجاد شده است ناديده بگيريد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬خود را به نقطه آرامي ‌برسانيد‪ ،‬اما انتظار‬ ‫معجزه نداشته باشيد وگرنه نااميد خواهيد شد‪ .‬از طرف‬ ‫ديگر‪ ،‬يک حرکت مثبت مي‌تواند نتايج شگفت‌آوري به بار‬ ‫آورد‪.‬‬

‫آبان (کژدم)‬

‫انجام دهيد از هدفهايتان دورتر مي‌شويد‪ ،‬اما اين وضعيت‬ ‫پايدار نخواهد بود‪.‬‬

‫شهريور (خوشه)‬

‫با وجود اينکه شما تعهداتي را به ديگران داده‌ايد که‬ ‫بايد آنها را به طور کامل انجام دهيد‪ ،‬ولي دوست داريد که تا‬ ‫چند هفته هيچ فعاليت اجتماعي خاصي نداشته باشيد‪ .‬فقط‬ ‫به خاطر اينکه دوست داريد وقتتان را با پرداختن به کارهاي‬ ‫شخصي خود بگذرانيد‪ ،‬خود را به دردسر نيندازيد‪ .‬در عوض‬ ‫تا جايي که امکان دارد به طور مؤثري وظايفتان را انجام‬

‫ظاهرًا اطرافيانتان و حتي دوستان صميمي‌و همکارانتان‬ ‫دور و بر شما را خالي کرده و همين موضوع شما را ترغيب‬ ‫مي‌کند که حتي بيشتر از قبل روي توانايي‌هايتان تمرکز‬ ‫کنيد‪ .‬شما دوست نداريد يک آدم معمولي باشيد‪ ،‬بنابراين‬ ‫مي‌توانيد بيشتر از قبل فعاليت کرده و تالش کنيد که راه‬ ‫خود را برويد‪ .‬حواستان باشد وقتي که مشکلي وجود ندارد‪،‬‬ ‫شما مشکل درست نکنيد‪ ،‬براي اينکه اگر يک بار ديگران را‬ ‫ناراحت کنيد ديگر نمي‌توانيد به اين راحتي آنها را تسکين‬ ‫داده و آرامش رفته را بازگردانيد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬شما مي‌دانيد که چه مي‌خواهيد و تا موقعي‬ ‫که کارهايتان شما را به اهدافتان برسانند از خدا مي‌خواهيد‬ ‫به شما صبر و شکيبايي بدهد‪ .‬اما اگر ببينيد در بخشي از‬ ‫کارتان با شکست مواجه شده‌ايد اين عقب‌گرد باعث‬ ‫نااميدي‌تان مي‌شود‪ .‬شما بايد نصيحت‌هاي سازنده را گوش‬ ‫کنيد‪ .‬اگر شما بدانيد در اينجور مواقع براي پيشرفت‌تان‬ ‫چه کاري بايد انجام دهيد مي‌توانيد بر نااميدي غلبه کرده‬ ‫و دوباره تالش کنيد‪.‬‬

‫آذر (کمان)‬

‫سعي مي‌کنيد بخشي از اطالعاتي را که داريد از ديگران‬ ‫مخفي کنيد‪ ،‬اما اين موضوع باعث مي‌شود اطرافيان شما‬ ‫ناراحت شوند‪ .‬بهتر است که روش‌تان را تغيير داده و آنها را‬ ‫همان طوري که هست به ديگران هم بگوييد‪ .‬هر کاري که‬ ‫شما يا اطرافيانتان از انجام دادنش کوتاهي کرده‌ايد‪ ،‬خيلي‬

‫زود آشکار خواهند شد و اکنون اگر اين کارها انجام شوند‪،‬‬ ‫مشکالت بيشتر خواهد شد‪ .‬االن صداقت داشتن بهترين‬ ‫سياست است‪ .‬اگر فردي حقيقت را از شما پنهان کرده‬ ‫باشد‪ ،‬اين امر پس از مدتي برايتان فاش مي‌شود‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬خبرهاي خوبي خواهيد شنيد‪ .‬اطالعات‬ ‫شما نسبت به پيش‌آمدهايي که قرار است اتفاق بيفتد‬ ‫بيشتر خواهد شد‪ .‬البته خبر بدي هم برايتان داريم و آن‬ ‫خبر اين است که شما بايد بيشتر از آنچه که خودتان تمايل‬ ‫داريد دانسته‌هاي خود را باالتر ببريد‪ .‬با وجود اينکه‬ ‫سازگاري پيدا کردن با ديدگاه‌هاي جديدتان کار‬ ‫سختي است‪ ،‬ولي شما مي‌دانيد که ناداني و‬ ‫بي‌خبري خوشبختي نمي‌آورد‪.‬‬

‫دي (بز)‬

‫اجازه ندهيد که اهداف‬ ‫غيرعادي شغلي که برايتان‬ ‫تعريف و تعيين مي‌شود‪ ،‬باعث‬ ‫ي و دلسردي شما شوند‪.‬‬ ‫نااميد ‌‬ ‫شما با استفاده از روياهايي که‬ ‫براي تمام کردن کارهايتان به شما‬ ‫انگيزه مي‌دهند مي‌توانيد تصوير‬ ‫بسيار روشني از آينده خود در‬ ‫ذهنتان مجسم کنيد‪ .‬نگران رسيدن‬ ‫به اهدافي نباشيد که در ذهنتان تجسم‬ ‫کرده‌ايد‪ .‬در حال حاضر فقط حرکت کردن‬ ‫در مسيري معمولي برايتان کافي خواهد بود‪.‬‬ ‫تقسيم کردن نگراني‌هايتان با ديگري مي‌تواند او را‬ ‫هم در اين موقعيت بحراني درگير کند‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬هم مراقب سالمتي جسماني خود باشيد و‬ ‫بدانيد که دوستان و خانواده هميشه مراقب و احوالپرس شما‬ ‫هستند و متقابأل شما نيز با گفتن اينکه دقيقا چه اتفاقي افتاده‬ ‫مي‌توانيد ديگران را آسوده خاطر کنيد‪.‬‬

‫بهمن (دلو‪ ،‬کمان)‬

‫اگر دوستانتان شما را از خود نااميد کرده‌اند و هيچ کاري‬ ‫نمي‌کنند‪ ،‬وقتش رسيده که شما نقش خودتان را به درستي‬ ‫اجرا کنيد‪ .‬اما اگر به خاطر احساس ضعف و بي‌کفايتي ‌آنان‬ ‫ديدي منفي پيدا کرده باشيد‪ ،‬بايد اين احساسات منفي را‬ ‫کنار بگذاريد و خودتان را مسوول ناکامي‌هاي آنان ندانيد‪ .‬به‬ ‫جاي اينکه اعصاب خودتان را خرد کنيد‪ ،‬با آنان صحبت کنيد‬ ‫و انتقادهاي خود را با آنان در ميان بگذاريد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬از توانايي‌هاي خود استفاده کنيد تا بتوانيد‬ ‫آگاهانه تمام شک و ترديدها را برطرف کنيد‪ .‬اهميت ندارد‬ ‫که کاري که مي‌کنيد حتمًا کار درستي باشد‪ ،‬فقط ضروري‬ ‫است که حتمًا کاري بکنيد و خود را از شر کارهاي عقب‌مانده‬ ‫برهانيد‪.‬‬

‫اسفند (ماهي)‬

‫معموالً شما وقتي با يک فرد خيلي خوش صحبت روبرو‬ ‫مي‌شويد که مي‌تواند شما را بخنداند‪ ،‬در وضعيت دشواري‬ ‫قرار مي‌گيريد‪ .‬از يک طرف شما از اوقاتي که با چنين فردي‬ ‫داريد لذت مي‌بريد‪ ،‬و از طرف ديگر اين گفتگوها باعث‬ ‫مي‌شود احساس کنيد از کار جدي خود عقب مانده‌ايد‪ .‬شما‬ ‫نمي‌خواهيد يک فرد سطحي باشيد و شور و هيجان و عشق‬ ‫بيشتري نيز نياز داريد‪ ،‬پس بايد از ديگران درخواست کنيد و‬ ‫براي پيدا کردن جواب‪ ،‬الزم نيست زياد دور شويد‪.‬‬ ‫در اين ماه‪ ،‬از دست بعضي دوستان به تنگ خواهيد‬ ‫آمد‪ ،‬اما در عين حال بهتر است با آنان منصف باشيد‪ .‬مساله‬ ‫اين است که هرکسي ديدگاه‌هاي احساسي و معنوي خاص‬ ‫خودش را دارد و آنها هر کدام جهان را به ديد خود نگاه‬ ‫مي‌کنند‪ .‬وقتي فرصتي پيش آمد خيلي سريع حرکت نکنيد‪.‬‬


‫‪50‬‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫مورد تأييد خامنه‌اي نشان مي‌دهند‪.‬‬ ‫ت‪ -‬انتخابات هميشه مي‌تواند به نتايج باور نکردني‬ ‫بيانجامد‪ .‬سيد محمد خاتمي در ‪ ،76‬محمود احمدي‌نژاد در‬ ‫‪ 84‬و ‪ 88‬و پيروزي حسن روحاني در ‪ 92‬نمونه‌هاي برجسته‬ ‫اين مدعا هستند‪.‬‬

‫پنج سال پس از سركوبي با چشم‌انداز پيروزي نهايي‬

‫اکبر گنجي‪ ‌،‬هافينگتون پست‬ ‫در ‪ 12‬جون ‪ 2009‬انتخابات رياست جمهوري در ايران‬ ‫انجام شد‪ .‬مطابق ادعاي جمهوري اسالمي از ‪ 46‬ميليون و‬ ‫‪ 200‬هزار نفر واجد حق رأي‪ 39165191 ،‬نفر در انتخابات‬ ‫شرکت کردند‪ .‬محمود احمدي‌نژاد با ‪ 24527516‬رأي‬ ‫(‪ 62.63‬درصد کل آرا) اول و مهندس مير حسين موسوي‬ ‫با ‪ 13216411‬رأي (‪ 33.75‬درصد کل آرا) دوم شد‪ .‬مهدي‬ ‫کروبي هم با ‪ 333635‬رأي (کمتر از ‪ 1‬درصد) چهارم شد‪.‬‬ ‫اعالم سريع اين نتايج‪ ،‬موجب حيرت صد‌ها هزار‬ ‫تن شد‪ .‬موسوي و کروبي به سرعت به نتايج اعالم شده‬ ‫اعتراض کرده و خواستار ابطال انتخابات شدند‪ .‬حاميان اين‬ ‫دو با شعار «رأي من کجاست؟» در کالن شهرهاي تهران‪،‬‬ ‫اصفهان‪ ،‬مشهد و شيراز به خيابان‌ها ريخته و تظاهرات‬ ‫مسالمت آميزي را برگزار کردند‪.‬‬ ‫اعتراض سياسي صدها هزار تن در عرض يک هفته‬ ‫موجب شد تا آيت‌اهلل خامنه‌اي در ‪ 19‬جون ‪ 2009‬در نماز‬ ‫جمعه تهران ضمن به ميان کشيدن پاي آمريکا و ديگر دول‬ ‫غربي براي تکرار حوادث گرجستان در ايران‪ ،‬خواستار پايان‬ ‫بخشيدن به تظاهرات خياباني شد‪ .‬در حقيقت در آن نماز‬ ‫جمعه تاريخي او فرمان سرکوب معترضان را صادر کرد‪.‬‬ ‫‪ 8‬الي ‪ 9‬ماه طول کشيد تا رژيم جنبش انتخاباتي را‬ ‫سرکوب کند‪ .‬در طي اين مدت‪ ،‬ده هزار نفر از معترضان‬ ‫بازداشت و يا براي آنان تشکيل پرونده شد و کمتر از ‪100‬‬ ‫نفر در درگيري‌ها کشته شدند (البته رژيم ادعا کرد که فقط‬ ‫‪ 33‬تن کشته شده‌اند که ‪ 16‬تن از آنان نيروهاي بسيجي‬ ‫نظام بوده‌اند)‪ .‬زندانيان شکنجه و دادگاه‌هاي استالينيستي‬ ‫برگزار شد تا برخي از متهمان اعتراف کنند که به دولت‌هاي‬ ‫بيگانه وابسته بوده‌اند‪ .‬سه تن از بازداشتي‌ها در اثر شکنجه‬ ‫کشته شدند‪.‬‬ ‫مهندس موسوي و مهدي کروبي به عنوان رهبران‬ ‫جنبش سبز در طي آن دوران به اعتراضات مداوم خود ادامه‬ ‫دادند‪ .‬آن دو در ‪ 89/11/25‬مردم را به تظاهرات خياباني‬ ‫دعوت کردند‪ .‬به دنبال اين رويداد‪ ،‬به دستور آيت‌اهلل‬ ‫خامنه‌اي از ‪ 8‬اسفند ‪ 1389‬اين دو به همراه همسرانشان در‬ ‫منازلشان زنداني شده و ارتباط ايشان با همه به کلي قطع‬ ‫گرديد‪.‬‬ ‫فرمانده کل سپاه توضيح داده است که سپاه‬ ‫براي سرکوب اعتراض انتخاباتي سه اقدام «اساسي و‬ ‫استراتژيک» انجام داد‪ :‬الف‪ -‬دستگيري‌هاي گسترده‬ ‫طراحان و ايده‌پردازان حرکت‪ .‬ب‪ -‬مقابله گسترده با‬ ‫معترضان در خيابان‌ها و جلوگيري از انجام راهپيمايي‪ .‬پ‪-‬‬ ‫قطع ارتباطات اينترنتي‪ ،‬شبکه موبايل‪ ،‬اس ام اس‪ ،‬و غيره‪.‬‬

‫شکست جنبش سبز‬

‫جنبش انتخاباتي سبز سرکوب شد و شکست خورد‪.‬‬ ‫خواست اصلي اوليه آن ابطال انتخابات بود که هرگز بدان‬ ‫دست نيافت و احمدي‌نژاد پس از ‪ 8‬سال رياست جمهوري و‬ ‫هزينه‌هاي بسيار سنگين براي کشور و مردم‪ ،‬ويرانه‌اي را به‬ ‫حسن روحاني تحويل داد‪.‬‬ ‫اهداف جنبش انتخاباتي سبز به مرور به اندازه گروه‌هاي‬ ‫شرکت کننده يا حامي آن در داخل و خارج از کشور کثرت‬ ‫يافت‪ .‬در عصر ارتباطات الکترونيک و ويديو کليپ هر گروه‬ ‫‪ 200‬نفره‌اي مي‌تواند مدعي تملک انحصاري شعارها و‬ ‫«خواست‌هاي مردم» شود! حتي کساني خواستار دخالت‬ ‫نظامي خارجي و تشديد تحريم‌ها شدند و اينها را به عنوان‬

‫‪50‬‬

‫خواست مردم معرفي کردند‪ .‬هيالري کلينتون‪ -‬وزير خارجه‬ ‫وقت آمريکا‪ -‬هم در دو مصاحبه مفصل‪ ،‬که دو شبکه‬ ‫تلويزيوني فارسي زبان به شکل کامال تصادفي هم زمان‬ ‫خواستار آن شده بودند‪ ،‬قول داد که آمريکا حاضر است در‬ ‫آينده در صورت دريافت درخواست‌هاي مشابه ليبي از سوي‬ ‫رهبران مخالفان ايراني‪ ،‬رفتاري مشابه ليبي با ايران صورت‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫موسوي و کروبي اگرچه شجاعانه در برابر آيت‌اهلل‬ ‫خامنه‌اي ايستادند‪ ،‬اما تا آخر مشي اصالحات دموکراتيک را‬ ‫دنبال کردند‪ .‬اکثريت شرکت کنندگان در جنبش انتخاباتي‬ ‫سبز و طرفداران آن دو‪ ،‬نيز همين خط مشي را دنبال کردند‪.‬‬ ‫اما بخش ديگري هم بودند که سرنگوني جمهوري اسالمي‬ ‫را تعقيب مي‌کردند‪.‬‬

‫شکست اخالقي رژيم و پيروزي‬ ‫اخالقي جنبش سبز‬ ‫جمهوري اسالمي به رهبري آيت‌اهلل خامنه‌اي اگرچه در‬

‫خط قرمزي که براي نيروهاي انقالب وجود داشت اين بود‬ ‫که نيروهاي مخالف انقالب و ارزش‌هاي انقالب که در دوران‬ ‫دوم خرداد فرصتي پيدا کرده بودند و در حاکميت نفوذ کرده‬ ‫بودند‪ ،‬مجددا روي کار بيايند‪».‬‬ ‫او مي‌گويد که تحليل سپاه و مسئوالن نظام اين بوده که‬ ‫انتخابات حتمًا به دور دوم کشيده خواهد شد و نتيجه مرحله‬ ‫دوم هم روشن نبود که چيست‪ .‬به همين دليل سپاه مستقيمًا‬ ‫دخالت کرد تا چنين اتفاقي‪ -‬يعني بازگشت اصالح طلبان‬ ‫به قدرت‪ -‬نيفتد‪.‬‬ ‫پ‪ -‬شکست ناشي از تبديل موسوي و کروبي به‬ ‫سرمايه‌هاي ملي و افزايش تصاعدي خواست آزادي اين‬ ‫دو و ديگر زندانيان سياسي و عقيدتي‪ .‬حسن روحاني به‬ ‫طور جدي آزادي آنان را دنبال کرده‪ ،‬اما تا کنون با مقاومت‬ ‫آيت‌اهلل خامنه‌اي و افراطي‌ترين بخش‌هاي نهادهاي نظامي‬ ‫و امنيتي مواجه شده است‪.‬‬ ‫ت‪ -‬جنبش انتخاباتي سبز از نظر اخالقي پيروز شد‪.‬‬ ‫يعني از طريق برقراري ارتباط گسترده ميان صدها هزار تن‬ ‫و ايجاد اعتماد ميان آنان‪« ،‬سرمايه اجتماعي» پديد آورد‪.‬‬

‫ساختار تحول‌آفرين و مخالف‌پرور‬

‫ساختار جمهوري اسالمي به گونه‌اي است که مخالفان‬ ‫بزرگ را در دل خود پرورش مي‌دهد‪ .‬آيت‌اهلل منتظري‬ ‫جانشين آيت‌اهلل خميني بود که به بزرگترين مخالف خميني و‬ ‫خامنه‌اي و افشاکننده جنايات و شکنجه‌هاي آنان تبديل شد‪.‬‬ ‫به همين خاطر نيز به مدت ‪ 5‬سال در منزل خود در دوران‬ ‫آيت‌اهلل خامنه‌اي زنداني شد‪.‬‬ ‫سيد محمد خاتمي نماينده مجلس و وزير فرهنگ و‬ ‫ارشاد اسالمي همين رژيم بود که در سال ‪ 76‬به رياست‬ ‫جمهوري رسيد و دوران ‪ 8‬ساله اصالحات آغاز شد‪ .‬اما اينک‬ ‫ممنوع‌الخروج از کشور است‪.‬‬ ‫مهندس مير حسين موسوي نخست وزير منتخب‬ ‫آيت‌اهلل خميني بود که از سوي او به خامنه‌اي‪ -‬رئيس‬ ‫جمهور وقت‪ -‬تحميل شد‪ .‬او در دوران آيت‌اهلل خامنه‌اي نيز‬ ‫عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام‪ ،‬شوراي عالي انقالب‬ ‫فرهنگي‪ ،‬و‪...‬بود‪ .‬مهدي کروبي نماينده آيت‌اهلل خميني در‬ ‫بنياد شهيد‪ ،‬حج‪ ،‬دو دوره رئيس مجلس و عضو بسياري از‬ ‫ارکان نظام بود‪.‬‬ ‫موسوي و کروبي هم از دل همين رژيم بيرون آمده و‬ ‫جنبش انتخاباتي سبز محصول کانديداتوري و مخالفت آنان‬ ‫با نتايج اعالم شده از سوي جمهوري اسالمي بود‪.‬‬ ‫در تمامي سال‌هاي رهبري خامنه‌اي‪ ،‬تحوالتي که‬ ‫از سوي بخشي از نيروهاي عالي رتبه رژيم ايجاد شده‪،‬‬ ‫بسياري از مخالفان مقيم خارج را هم موقتا اميداور کرده‬ ‫و به دنبال خود کشيده است‪ 4 .‬دوره رياست جمهوري اکبر‬ ‫‌هاشمي رفسنجاني‪ ،‬سيد محمد خاتمي‪ ،‬حسن روحاني و‬ ‫جنبش انتخاباتي سبز مصاديق اين مدعا هستند‪.‬‬ ‫اگر داخل کشوري‌ها حرکت و موجي آفريده‌اند‪،‬‬ ‫بخش‌هايي از ايرانيان خارج از کشور هم در آن شرکت‬ ‫کرده‪ ،‬به دنبال آنان رفته و کوشيده‌اند تا بر سمت و سوي آن‬ ‫تأثير بگذارند‪ .‬وقتي هم شکست خورده‌اند‪ ،‬مخالفان مقيم‬ ‫خارج نتوانسته‌اند حرکت و جنبشي در جامعه ايجاد کنند‪.‬‬

‫راه باز است‬

‫سرکوب جنبش انتخاباتي سبز پيروز شد‪ ،‬اما از نظر اخالقي‬ ‫به ‪ 4‬دليل شکست خورد‪:‬‬ ‫الف‪ -‬شکست ناشي از توسل به زور در برابر معترضان‬ ‫غير مسلح و سرکوب اعتراض سياسي مسالمت‌آميز‪.‬‬ ‫حکومت حاضر به پذيرش راه‌هاي منطقي راستي آزمايي‬ ‫ادعاي خود نشد و زور عريان را به عنوان داور نهايي اختالف‬ ‫و منازعه سياسي برگزيد‪ .‬به کار گيري مکرر زور (بازداشت‪،‬‬ ‫دادگاهي کردن‪ ،‬ضرب وشتم‪ ،‬اعتراف گيري اجباري‪ ،‬شکنجه‬ ‫و ساير شيوه‌هاي سرکوب) نشانه ضعف مشروعيت سياسي‬ ‫است‪ .‬حکومت هر بار که به زور متوسل مي‌شود به گونه‌اي‬ ‫تناقض‌آميز‪ ،‬نه قدرت که ضعف مشروعيت خود را به نمايش‬ ‫مي‌گذارد‪ ،‬قانون اساسي و ساير قوانين خود را به سخره‬ ‫مي‌گيرد و جامعه را هم به طور غير مستقيم به قانون شکني‬ ‫تشويق مي‌کند‪ .‬اين بزرگترين شکست اخالقي حکومت‬ ‫است‪.‬‬ ‫ب‪ -‬شکست ناشي از ايستادگي رهبران جنبش سبز‬ ‫و بخش بزرگي از جامعه بر ادعاي عدم سالمت انتخابات‬ ‫که آن واقعه را همچنان به عنوان «مساله‌اي حل نشده» در‬ ‫ذهن جمعي زنده نگه داشته است‪ .‬جمهوري اسالمي استاد‬ ‫انباشت مسائل حل نشده و تبديل آنها به عوامل بالقوه‬ ‫اعتراض جمعي در سطوح مختلف زندگي سياسي‪ ،‬اجتماعي‪،‬‬ ‫اقتصادي و فرهنگي است‪.‬‬ ‫هر از گاهي شواهد و قرائن جديدي در تأييد ادعاي‬ ‫موسوي و کروبي افشا مي‌شود‪ .‬به عنوان نمونه‪ ،‬سردار‬ ‫جعفري‪ -‬فرمانده کل سپاه‪ -‬در جمع فرماندهان سپاه‬ ‫توضيح داده است که در انتخابات ‪« 88‬نگراني‪ ،‬دغدغه‌ و‬

‫اين سرمايه موجود‪ ،‬به محض پديد آمدن فرصت‪ ،‬خود را به‬ ‫اشکال گوناگون به نمايش خواهد گذارد‪.‬‬

‫تفاوت ديکتاتوري جمهوري اسالمي با ديگر‬ ‫ديکتاتوري‌ها‬

‫جمهوري اسالمي رژيمي ديکتاتوري است‪ ،‬اما همه‬ ‫ديکتاتوري در يک سطح نيستند‪ .‬جمهوري اسالمي داراي‬ ‫‪ 4‬نوع انتخابات (رياست جمهوري‪ ،‬مجلس‪ ،‬شوراهاي شهر‬ ‫و روستا‪ ،‬مجلس خبرگان رهبري) است‪ .‬اگر چه شوراي‬ ‫نگهبان مخالفان و رقبا را هميشه به طور گسترده‌اي از‬ ‫کانديداتوري حذف کرده‪ ،‬اما رقابت ميان خودي‌ها هميشه‬ ‫جدي بوده و پيامدهاي بسياري داشته است‪.‬‬ ‫الف‪ -‬جنگ بر سر منابع کمياب قدرت‪/‬ثروت‪/‬معرفت و‬ ‫منزلت اجتماعي از ابتداي رژيم تا کنون ادامه داشته است‪.‬‬ ‫آنها با يکديگر در حال اجراي نمايش يا بازي نيستند‪ ،‬رقابت‬ ‫سالم هم در کار نيست‪ ،‬جنگ بر سر دست‌يابي به منابع‬ ‫کمياب است‪.‬‬ ‫ب‪ -‬انتخابات جمهوري اسالمي هميشه فرصتي براي‬ ‫بسيج اجتماعي موقتي پديد آورده است‪ .‬انتخابات ‪،80 ،76‬‬ ‫‪ 88 ،84‬و ‪ 92‬رياست جمهوري برخي از شواهد اين مدعا‬ ‫هستند‪ .‬دوم خرداد ‪ 76‬و ‪ 22‬خرداد ‪ 88‬اوج بسيج اجتماعي‬ ‫را به نمايش گذاردند‪.‬‬ ‫پ‪ -‬انتخابات در دوران خامنه‌اي هميشه جامعه را‬ ‫دو قطبي کرده است‪ .‬دو قطبي خامنه‌اي و ضد خامنه‌اي‪.‬‬ ‫يعني بخش‌هاي ناراضي جامعه از فرصت استفاده کرده و‬ ‫نارضايتي خودشان را در شکل اعتراض سياسي به کانديداي‬

‫رقابت و منازعه بر سر منابع کمياب قدرت‪/‬ثروت‪/‬‬ ‫معرفت‪/‬منزلت اجتماعي به شدت در درون رژيم جمهوري‬ ‫اسالمي ادامه دارد‪ .‬بلوک بندي‌هاي جديدي در حال‬ ‫شکل‌گيري است‪ .‬انتخابات اسفند ‪ 94‬مجلس شوراي‬ ‫اسالمي و مجلس خبرگان رهبري دو فرصت جديد براي‬ ‫ظهور و بروز اين هماوردي‌اند‪ .‬نيروهاي محافظه کار‬ ‫افراطي حمالت وسيعي را عليه حسن روحاني آغاز کرده‬ ‫و به صراحت مي‌گويند که نگران پيروزي اصالح طلبان در‬ ‫انتخابات آينده‌اند‪.‬‬ ‫اما مذاکرات هسته‌اي هنوز به توافق نهايي منتهي‬ ‫نشده و شديدترين تحريم‌هاي طول تاريخ عليه ايران‬ ‫همچنان برقرار است‪ .‬خارج کردن کشور از رکود اقتصادي‬ ‫در اين شرايط دشوار خواهد بود و معلوم نيست که کشور‬ ‫در چه وضعيتي قرار خواهد گرفت‪ .‬حسن روحاني‪ ‌،‬هاشمي‬ ‫رفسنجاني‪ ،‬حسن خميني‪ ،‬و‪...‬به دنبال آزادي موسوي و‬ ‫کروبي هستند‪ ،‬اما آيت‌اهلل خامنه‌اي و خصوصا نيروهاي‬ ‫افراطي محافظه‌کار و بخش‌هايي از فرماندهي سپاه و بسيج‬ ‫با اين عمل مخالف‌اند‪.‬‬ ‫تحوالت ساختاري جامعه ايران را آن چنان توسعه داده‬ ‫است که بازگشت به عقب امکان پذير نيست‪ .‬نارضايتي از‬ ‫وضعيت گسترده است‪ ،‬اما تبديل «نارضايتي» به «اعتراض‬ ‫سياسي» داراي اهميت است‪ .‬مردم ايران و منطقه شاهد دو‬ ‫تجربه متفاوت هستند‪.‬‬ ‫اول‪ -‬تجربه افغانستان‪ ،‬عراق‪ ،‬ليبي و سوريه که به‬ ‫نابودي زيرساخت‌هاي اين جوامع انجاميد و همه روزه شاهد‬ ‫کشتارهاي فجيع هستيم‪.‬‬ ‫دوم‪ -‬تجربه تونس‪ ،‬و پيش از آن شيلي‪ ،‬برزيل‪ ،‬و‬ ‫آفريقاي جنوبي به نظام دموکراتيک‪ .‬تجربه‌هاي دوم‪،‬‬ ‫تجربه‌هاي موفق‌اند‪.‬‬ ‫موسوي‪ ،‬کروبي‪ ،‬زندانيان سياسي و مخالفان داخل‬ ‫کشور مخالف تجربه نوع اول بوده و گذار از «استبداد ديني‬ ‫جمهوري اسالمي» به «نظام دموکراتيک ملتزم به آزادي و‬ ‫حقوق بشر» را به روش‌هاي غير خشونت آميز‪ -‬خصوصًا‬ ‫از نوع مداخله نظامي خارجي‪ -‬دنبال مي‌کنند‪ .‬هدف آنان‬ ‫گذار به دموکراسي است‪ ،‬نه نابودي ايران و ايرانيان از نوع‬ ‫افغانستان و عراق و ليبي و سوريه‪.‬‬ ‫موسوي و کروبي و خاتمي و‪...‬قطعًا اين گونه فکر‬ ‫مي‌کنند‪.‬‬


‫‪51‬‬

‫نوستالژي مرد‬ ‫انقالبي موسيقي‬ ‫ايران‪،‬‬ ‫محسن نامجو‬

‫‪July 2014‬‬ ‫تير ‪1393‬‬

‫اما انقالب نامجو در آلبوم تازه هم ادامه دارد و به رغم‬ ‫شباهت‌هاي برخي قطعات با آثاري از گذشته او‪ ،‬مشخصا در‬ ‫آهنگ پنجم به نام «نارنگي»‪ ،‬او بار ديگر شنوندگانش را شوکه‬ ‫مي‌کند‪ .‬نامجو در اين قطعه‪ ،‬نه راک و شعرهاي فارسي‪ ،‬که‬ ‫موسيقي ريشه‌دار و شناخته شده تربت جام را با متني مدرن و‬ ‫امروزي تلفيق مي‌کند‪.‬‬ ‫شايد تلفيق آهنگ‌هاي معروف راک و متن فارسي در‬ ‫دوره‌اي انقالبي به نظر مي‌رسيد‪ ،‬اما بهرحال در نهايت اين‬ ‫دسته از آهنگها براي جوانان امروزي‪ ،‬تلفيق نواهايي آشنا با‬ ‫مضاميني آشنا بودند‪ .‬اما در قطعه مهم «نارنگي»‪ ،‬دو سوي تلفيق‬ ‫به رغم نزديکي جغرافيايي‪ ،‬فاصله‌اي نجومي با هم دارند‪.‬‬ ‫در يک سوي اين تلفيق‪ ،‬دراويشي هستند که پابرهنه و‬

‫کيوان حسيني‪،‬‬ ‫راديو فردا‬ ‫تازه‌ترين آلبوم محسن‬ ‫نامجو‪ ،‬خواننده و آهنگساز‬ ‫سرشناس موسيقي تلفيقي‬ ‫يا فيوژن‪ ،‬با نام «از پوست‬ ‫نارنگي مدد» به تازگي‬ ‫منتشر شده است‪.‬‬ ‫اين هفتمين آلبوم‬ ‫نامجو است و ‪ 10‬قطعه دارد‬ ‫و مانند پنج آلبوم آخر اين‬ ‫موزيسين‪ ،‬خارج از ايران‬ ‫منتشر شده است‪ .‬ضمن‬ ‫اينکه نامجو اين بار خود‬ ‫(پيش از کاربران گمنام‬ ‫اينترنت)‪ ،‬تمامي قطعات‬ ‫آلبومش را به شکل رايگان در اينترنت منتشر کرده است‪ .‬او از‬ ‫جمله هنرمندان محبوبي است که عموما هر بار آلبومي منتشر‬ ‫کرده‪ ،‬به سرعت‪ ،‬نسخه‌هاي غيرقانوني آثارش براي دانلود در‬ ‫اينترنت قرار گرفته است‪.‬‬

‫نوستالژي نامجو‬

‫اصلي‌ترين ويژگي آلبوم جديد نامجو‪ ،‬شباهت برخي قطعات‬ ‫به آثار قديمي‌تر اوست‪ .‬به بيان ديگر‪ ،‬سير تغيير و تحول موسيقي‬ ‫نامجو‪ ،‬گويي ناگهان به پيچي دور از انتظار رسيده و به گذشته‌اي‬ ‫نه چندان نزديک پرتاب شده است‪.‬‬ ‫نامجو در آلبوم قبلي خود به نام «سيزده هشت»‪ ،‬همراه با‬ ‫گروهي موزيسين غيرايراني‪ ،‬مجموعه‌اي متفاوت از ساخته‌هايش‬ ‫را منتشر کرد؛ آثاري که به شکلي بي‌سابقه‌ (در مقايسه با کارنامه‬ ‫نامجو) به موسيقي جاز نزديک مي‌شدند‪.‬‬ ‫اما در تضاد با آلبوم قبلي‪ ،‬اين بار در «از پوست نارنگي مدد»‪،‬‬ ‫نامجو بار ديگر نه تنها از سازها‪ ،‬ملودي‌ها و نواهاي ايراني‪ ،‬در‬ ‫آثارش بهره برده بلکه در متن اشعار نيز در چند ترانه‪ ،‬فضايي‬ ‫نزديک به قطعاتي از آلبوم اولش («ترنج») را دوباره خلق کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫همزمان او که در بازسازي آهنگهاي شاخص موسيقي راک‬ ‫جهان با کالم فارسي‪ ،‬يد طواليي دارد و اين کار را در دو آلبوم‬ ‫نخست خود انجام داده‪ ،‬اين بار نيز دو آهنگ بسيار معروف را‬ ‫با تغييراتي‪ ،‬فارسي کرده است‪ .‬آهنگ ليالي اريک کالپتون که‬ ‫با شعري فارسي با نام «رو دست» منتشر شده و آهنگ آشناي‬ ‫«‪ »Whole Lotta Love‬از گروه «لد زپلين» که با شعر يک‬ ‫الاليي مرثيه‌گون فارسي اجرا شده است‪.‬‬ ‫او اين بار يک قطعه را نيز بر اساس معروف‌ترين آهنگ تانيتا‬ ‫تيکارام – خواننده پاپ بريتانيايي – به نام «‪Twist in My‬‬ ‫‪ »Sobriety‬ساخته است؛ قطعه‌اي به نام «من مست» که متن‬ ‫آهنگ از ميان اشعار موالنا انتخاب شده است‪.‬‬ ‫در اين آلبوم همچنين بازخواني يکي از ماندگارترين آثار‬ ‫مهجورمانده موسيقي ايران وجود دارد‪ :‬قطعه‌اي به نام «آدم‬ ‫پوچ» که بازسازي آهنگ معروف «نهنگ» است از رامي‪ ،‬نوازنده‪،‬‬ ‫خواننده‪ ،‬شاعر و بازيگر هرمزگاني که در سال ‪ 1376‬در سن ‪52‬‬ ‫سالگي به زندگي خود پايان داد‪.‬‬ ‫برخالف تغييرات ساختارشکني که عموما نامجو در آثار‬ ‫ديگران به وجود مي‌آورد‪ ،‬او اين بار شبيه به بازسازي آهنگي از‬ ‫فريدون فروغي که همراه با گروه «ايندو» انجام داده بود‪ ،‬بيشتر‬ ‫تالش کرده که در مسير غني‌شدن قطعه گام بردارد و بيش از هر‬ ‫زمان ديگري به روح آهنگي که رامي ساخته‪ ،‬وفادار باشد‪.‬‬

‫انقالب نامجو‬

‫محسن نامجو با درآميختن نواهاي آشناي موسيقي راک با‬ ‫ساز و آواز ايراني و شعرهاي ساختارشکن و متفاوت به شهرت‬ ‫رسيد‪ .‬او در آلبوم تازه هم اين کار را تکرار مي‌کند‪ .‬يکي از‬ ‫موفق‌ترين آثار از اين دست‪ ،‬قطعه «گل ممد» است‪ .‬او در قطعه‬ ‫يک مرثيه فولکلوريک ايراني را با آهنگ دهه هفتادي «لد زپلين»‬ ‫مي‌خواند‪.‬‬

‫شوريده بر سر مزار شيخ احمد جامي با تکيه بر سنتي قديمي‪،‬‬ ‫دوتار مي‌نوازند و با سوز مي‌خوانند ‪«:‬اهلل مدد‪ ،‬اهلل مدد‪ ،‬يا شيخ‬ ‫جامي يا مدد‪ .»...‬در سوي ديگر اين تلفيق يک جوان امروزي‬ ‫ايراني است که قيد و بند عرفاني و تقدس مذهبي و ازخودبي‌خود‬ ‫شدن‌هاي متافيزيکي‪ ،‬در دنيايش معنايي ندارند و با طعنه‌اي‬ ‫بسيار گزنده مي‌خواند‪« :‬از پوست نارنگي مدد‪».‬‬ ‫محسن نامجو خود معتقد است که در دسته آهنگ‌هايي‬ ‫مانند بازسازي اثري از اريک کالپتون‪ ،‬تلفيقي از دو فرهنگ‬ ‫غرب و شرق شکل مي‌گيرد‪ ،‬اما در آهنگ «نارنگي» اين تلفيق‬ ‫دو خرده فرهنگ شرقي است‪« :‬تلفيق خرده فرهنگ دراويش که‬ ‫تاثير به سزايي بر آن منطقه گذاشته‌اند با خرده فرهنگ جوان‬ ‫شهرنشين امروزي که سکوالر است و در دنياي ديگري زندگي‬ ‫مي‌کند‪ ».‬‬ ‫اين بخش از کار نامجو چه بسا دشوارترين چالشي است‬ ‫که او در آخرين آلبومش بر سر راه خودش قرار داده و با موفقيت‬ ‫از پس از آن برآمده است‪.‬‬ ‫او همزمان در قطعاتي از اين دست به شنوندگانش يادآوري‬ ‫مي‌کند که از دانش عميق و گسترده‌اي در زمينه موسيقي سنتي‬ ‫و محلي ايراني برخوردار است و مشخصا بيش از هر نقطه‬ ‫ايران‪ ،‬موسيقي خراسان را به خوبي مي‌شناسد‪.‬‬

‫نقادي نامجو‬

‫ن نامجو در متن برخي‬ ‫يکي ديگر از ويژگي‌هاي محس ‌‬ ‫آهنگ‌هايش‪ ،‬نگاه نقادانه او به سياست و جامعه ايران است‪ .‬او‬ ‫حتي زماني که در داخل ايران فعال بود نيز مضامين انتقادي خود‬ ‫را فراتر از محدوديت‌هاي دستگاه سانسور بيان مي‌کرد‪.‬‬ ‫با اين حال زماني که در انتخابات سال ‪ ،88‬اعتراض‌هاي‬ ‫مخالفين با خشونت سرکوب شد‪ ،‬او در يکي از کنسرت‌هايش‬ ‫گفت که «خودسانسوري» را کنار خواهد گذاشت‪ .‬بعد از آن در‬ ‫آلبوم «آخ»‪ ،‬در ابتداي آهنگ «گالدياتورها»‪ ،‬دکلمه معروف «فقيه‬ ‫خوشگله» منتشر شد که نقدي بود بي‌پرده از آيت‌اهلل خامنه‌اي‪،‬‬ ‫رهبر جمهوري اسالمي ايران‪.‬‬ ‫در آلبوم جديد‪ ،‬شمشير تيز انتقادهايي از اين دست که‬ ‫در آن زمان از غالف درآمده‪ ،‬يک شخصيت تاريخي جنجالي را‬ ‫هدف گرفته‪ :‬رضا شاه پهلوي‪.‬‬ ‫نامجو در قطعه «رضا خان» که نخستين آهنگ آلبوم نيز‬ ‫هست‪ ،‬با طنز و طعنه‪ ،‬نظرش را درباره رضا شاه بيان مي‌کند‪.‬‬ ‫اين قطعه در واقع مدح شبيه ذم اين شخصيت تاريخي است‬ ‫که چندان به مذاق طرفداران متعصب خانواده پهلوي و نظام‬ ‫سلطنتي خوش نيامده است و همين قطعه موجب شده نامجويي‬ ‫که پيشتر چوب تکفير اسالمگرايان حاکم را تجربه کرده‪ ،‬حاال‬ ‫هدف حمالت تازه‌اي قرار گرفته از سوي کساني که رضا شاه‬ ‫برايشان شخصيتي مقدس و نقد ناپذير است‪.‬‬ ‫طنز قطعه «رضا خان» در کنار ملودي رقص‌آور قطعه‬ ‫فولکوريک «ابر اگر»‪ ،‬لحظات متفاوت آلبوم «از پوست نارنگي‬ ‫مدد» را خلق مي‌کنند که اگر اين دو قطعه نبودند‪ ،‬اين آلبوم بر‬ ‫خالف عنوان شوخ و شادي که برايش انتخاب شده‪ ،‬به يکي از‬ ‫غم‌بارترين آلبوم‌هاي نامجو تبديل مي‌شد‪.‬‬

‫دنباله از صفحة ‪45‬‬ ‫گرچه آن‌ها ميهمان‌هاي داماد بودند تختي خطاب به‬ ‫کسرايي گفت از ختم آمديد کاش من هم مي‌توانستم‬ ‫بيام‪ .‬عروس خانم با شيطنت گفت من گرفتار بودم خب‬ ‫شما مي‌رفتيد که اشاره‌اي بود به رفتن او به آرايشگاه‪.‬‬ ‫پروانه فروهر همان شب گفت بعد از ماه‌ها‬ ‫خنده‌اي ماندگار بر چهره جهان پهلوان نقش بسته‪.‬‬ ‫خنده‌اي معصوم و پرصدا هم بر لبان شهال بود که وقتي‬ ‫يکي صدايش کرد شهال تختي‪ ،‬جهان پهلوان به صدا‬ ‫در آمد که نه شهال توکلي ‪ .‬بچه مال باباشه … همه‬ ‫چيز عالي مي‌نمود و هيچ کس نگران تفاوت دو گروه‬ ‫حاضر در مجلس نبود‪ .‬تفاوت رفقاي جهان پهلوان با‬ ‫دوستان عروس‪ .‬پروانه خانم اسکندري (فروهر) گفت‬ ‫عشق باطل السحر همه فاصله‌هاست‪.‬‬ ‫مرگ دکتر مصدق و ممانعت از حضور تختي و‬ ‫ديگران و ممانعت از دفن وي در محلي کنار شهداي‬ ‫سي تير‪ ،‬سومين ضربه روحي در مدتي کوتاه به‬ ‫غالمرضا تختي بود‪ .‬اولينش رفتاري بود که دستگاه با‬ ‫وي مي‌کرد تا به مسابقات جهاني نرسد و در انتخاب‌ها‬ ‫شکست بخورد که کار به جاهاي سخت رسيده بود‪،‬‬ ‫دومي‌روزي بود که او را از خانه‌اش بردند به زندان قزل‬ ‫قلعه‪ ،‬سه ساعتي تنها نشانده بودند در اتاقکي و بعد هم‬ ‫در فاصله هر نيم ساعت يکي آمده بود و پرخاش کنان‬ ‫نامش را پرسيده بود و چون پاسخ داده بود غالمرضا‬ ‫تختي‪ ،‬بازجو گفته بود پس آن جهان پهلوان کيست‪.‬‬ ‫اين گفتگو پنج شش بار تکرار شده بود تا غروب‪.‬‬ ‫بدون اينکه اجازه بدهند تا به دستشويي برود‪ .‬بعد هم‬ ‫رهايش کرده بودند تا در جلو مرکز هسته‌اي دانشگاه‬ ‫در اميرآباد منتظر وسيله‌اي بماند‪ .‬اين يعني باالترين‬ ‫شکنجه‌ها براي کسي که خجالتي بود و در همان زمان‬ ‫از درد به خود مي‌پيچيد و ساعتي بعد در مرکز خدمات‬ ‫پزشکي خيابان تخت جمشيد بيهوش شد از درد‪.‬‬ ‫آخرين برگ از ديدارها در فصل تختي‪ ،‬روز چهار‬ ‫يا پنج دي ماه سال ‪ 1346‬است‪ .‬تلفني قراري هست‬ ‫رفته‌ام به چهارراه پهلوي سابق و ولي عصر امروز‬ ‫روبروي تاتر شهر گلفروشي شاه غالم (رزنوار) همراه‬ ‫با مجتبي مهدوي و منتظرم تا تختي برسد‪ .‬شاه غالم‬ ‫گفت همين دوروبرهاست‪ .‬تا برسد فتح‌اهلل شاگرد شاه‬ ‫غالم‪ ،‬يکي از همواليتي‌هايش را آورده بود و دوربيني‬ ‫هم از جايي اجاره کرده که اين مي‌خواهد عکسي با‬ ‫جهان پهلوان بيندازند‪ .‬دو عکس انداخته شد‪ .‬در يکي‬ ‫من و شاگرد شاه غالم در طرفين او و در ديگري او‬ ‫و دو جوان در طرفينش‪ .‬بعد راه مي‌افتيم به سوي‬ ‫باشگاه دخانيات که مسلم اسکندر فيالبي آن جا تمرين‬ ‫مي‌کرد‪ .‬با مجتبي مهدوي و من در راه تا دخانيات و‬ ‫برگشت بيشتر سخن از بابک است‪.‬‬ ‫دو روز بعد از آشوب مرگ تختي آن عکس هنوز در‬ ‫دوربين اجاره‌اي بود که ظاهر شد‪.‬‬ ‫از اين جا قصه زندگي دختر دانشجويي بيست‬ ‫ساله و پيوندش با مرد فرشته سيرتي که در چشم‬ ‫شهر رستم شکست ناپذير مي‌نمود و در ذات نجيب و‬ ‫مهربان و شکننده‪ ،‬به پايان رسيد‪ .‬همه آن فضايي که‬ ‫نگذاشته بود اين زندگي روندي عادي بگيرد و با آمدن‬ ‫بابک چنان شود که تختي آرزو داشت‪ ،‬يک باره باز شد‪.‬‬ ‫ماشين توهم و فشار‪ ،‬حاال با سرعت بيشتر به راه افتاد‬ ‫‪ .‬اينک ديگر کسي نبود که دست به سينه رندان زند‪.‬‬ ‫در خانه تختي در الهيه جمعيت موج مي‌زد‪ .‬شهال‬ ‫که مي‌رسد با بابک در بغل‪ ،‬رنگي به رو ندارد اما آن‬ ‫قدرش توان هست که بابک را نگاه دارد‪ .‬او را به کس‬ ‫نمي‌داد‪ ،‬چسبانده است به خود و مبهوت داشت رفت‬ ‫و آمد را نگاه مي‌کند‪ .‬بزرگ‌ترها و در راسشان مهندس‬ ‫حسيبي و آقاي توکلي‪ ،‬دوستان تختي‪ ،‬اميرخان و‬ ‫آقاي جيره‌بندي در اتاق کوچک دم دري نشسته‌اند‪.‬‬ ‫جوان‌ترها پراکنده که ناگهان فغان از حياط و از بخشي‬ ‫که زنان بلند شد‪ .‬شيون مي‌کردند‪ .‬مافي قهرمان‬ ‫بوکس شهرري‪ ،‬مست و ديوانه سر‪ ،‬از ديوار پريده و‬ ‫آمده تا شهال را بکشد‪ ،‬چاقويي تير و آخته در دستانش‪.‬‬ ‫عجب پس آن چه ساختند و در گزارش‌ها پرداختند و‬ ‫در روزنامه‌هاي عصر آمد‪ ،‬باور شده است‪.‬‬ ‫مردها مافي را دستگير کرده‌اند‪ .‬مسلم اسکندر‬ ‫فيالبي او را گرفته است‪ .‬مرد مي‌لرزد و فرياد زنان هي‬ ‫تکرار مي‌کند که جهان بي جهان پهلوان معنا ندارد و‬ ‫مي‌افتد زمين شيون کنان‪ .‬يک ساعتي صرف گفتگو‬ ‫با مرد شد تا دريابد که چنان نيست که شنيده و بعد‬ ‫خواست تا شهال حاللش کند‪ .‬شهال وارد اتاق شد با‬ ‫نگاهي خالي‪ ،‬مرد که کم مانده بود قاتل شود بر زمين‬ ‫مي‌افتد گريه کنان‪ .‬مصلحت انديشي حکم مي‌کند که‬ ‫اين ماجرا را پليس نداند‪ .‬گمان اين است که دليلي‬

‫‪51‬‬

‫ديگر پيدا مي‌کنند براي پراکندن شايعات عليه همسر‬ ‫پهلوان‪ .‬اما خبر سخت صبح هنگام مي‌رسد که مافي‬ ‫در حمامي ‌در شهرري خود را کشته است و همزمان‬ ‫قصابي اهل کرمانشاه‪ .‬مافي وصيت کرده است تا کنار‬ ‫جهان پهلوان دفن شود‪ ،‬در حالي که هنوز قافله درگير‬ ‫است که تختي را کجا دفن کند‪.‬‬ ‫و حاال شهري که مدام برايش قصه مي‌ساخت‪،‬‬ ‫مانده است دست خالي‪ .‬آن قهرمان نامدار کشتي که به‬ ‫سوداي وکالت مجلس‪ ،‬هر آن چه خواستند عليه تختي‬ ‫گفت حاال بايد چه مي‌کرد‪ .‬مربيش که تختي در حضور‬ ‫او هرگز نمي‌نشست بايد چه مي‌کرد که آن همه ناسزا‬ ‫بافت‪ .‬تختي خود همواره گفت گرفتارند بابا و شانه باال‬ ‫انداخت يعني حرفشان را نزنيد‪.‬‬ ‫حاال بايد قهرمان را هر کس مناسب حال مرثيه‌اي‬ ‫بسرايد که سزاوارش بود اما سزاوارش نبود که در‬ ‫اسطوره سازي تا جايي روند که عزيزترين او را در‬ ‫هدف بنشانند و اين عزيزترين شهال توکلي بود‪.‬‬ ‫يک سو آن‌ها بودند که داستان مرگ تختي را‬ ‫تبديل به قصه‌اي پليسي کردند تا بي‌هزينه مبارزه‌اي‬ ‫کرده باشند با نظام و يک سو هنوز تختي دفن نشده‬ ‫کتابچه‌اي ساختند يعني که اين تقويم تختي است و از‬ ‫هتل به در آمده و در صفحات اول دي ماهش نوشتند‬ ‫«از دست اين خسته شدم» و در برخي صفحات از زبان‬ ‫تختي براي مادر شهال صفاتي به کار بردند که باورش‬ ‫ممکن نبود که پهلوان اين کلمات را اصال بداند‪ .‬چندان‬ ‫عجله داشتند که خط تقويم جعلي هيچ شباهتي به‬ ‫خط کودکانه تختي نمي‌برد و همان اول‪ ،‬کار به سخره‬ ‫کشيده شد‪.‬‬ ‫اين دو تيغه جعل و فريب بابک و مادرش را هدف‬ ‫گرفته بودند‪ .‬چنين بود که وقتي در مراسم هفتم براي‬ ‫نخستين بار شهال به ابن بابويه رفت‪ ،‬انگار پالتو سياه‬ ‫جهان پهلوان بر تن داشت و در آن گم شده بود‪.‬‬ ‫شبحي بود از آن فرشته‌سان که سال پيش رسيد و با‬ ‫خودش آفتاب آورد در زندگي تختي‪ .‬اما شهال توکلي‬ ‫نه رودابه بود و نه تهمينه‪ .‬او دانشجوي پرشور و دقيق‬ ‫و فهيم دوران خود بود‪ .‬پس آرام بابک را برداشت و‬ ‫به امن خانه پدر برگشت‪ .‬نه شنيد که چه مي‌گويند نه‬ ‫گذاشت که کسي برايش نقل کند‪ .‬بابک تا پنج شش‬ ‫سالش شده بود گمان داشت آقاي توکلي پدر اوست‪.‬‬ ‫گاه هم که دوستداران ساده دل تختي قصد آن‬ ‫کردند که از بابک يک رستم بسازند و وي را به زور از‬ ‫شهال گرفتند و به ميدان کشاندند‪ ،‬باز شهال درد کشيد‬ ‫و گذاشت تا اين هم از سر بگذرد‪ .‬در اين فاصله درس‬ ‫هم خواند‪ ،‬در دانشگاه نزديک بود به دکتراي رشته خود‬ ‫که خالي شدن اطراف و انديشيدن به مسووليت‌هايش‪،‬‬ ‫وي را به کار کشاند در همان دانشگاه تهران به کار‬ ‫پرداخت‪ .‬کسي نبود که ميهمان قصه‌هاي ساخته اين و‬ ‫آن شود‪ ،‬در عين حال عاقل‌تر از آن بود که به سوداي‬ ‫جدال با جهل به ميداني درآيد که خواب زدگان ميداندار‬ ‫آنند‪.‬‬ ‫زندگي را از کام همه پليدي‌ها بيرون کشيد‪ .‬همه‬ ‫آن‌ها را که از کوچکي قامت خود جز با اسطوره ساختن‬ ‫زندگي نمي‌توانند‪ ،‬تنها گذاشت‪ .‬بهانه به دست هيچ‬ ‫کس نداد‪ ،‬سکوتش از سر تمکين به سرنوشت معين‬ ‫شده براي بيوه‌هاي محترم نبود‪ ،‬سکوتش انتخابي‬ ‫عاقالنه بود در سرزميني که مزد گورکنان در آن از بهاي‬ ‫آزادي آدمي‌افزون باشد‪ .‬محتشم زيست و اين احتشام‬ ‫را در ذات داشت و قرض نگرفته بود‪.‬‬ ‫شهال توکلي يک نمونه است اما بسيار نيست‪،‬‬ ‫نمونه زني که به جدال با تصوير ديگران ساخته‬ ‫برمي‌خيزد‪ .‬به ساز شهر نمي‌رقصد‪ ،‬تصوير ساختگي‬ ‫زن مظلوم و زن ستمديده را انتخاب نمي‌کند‪ .‬وقتي‬ ‫تنها پاداش زندگيش يعني بابک با منيرو همسرش‬ ‫و غالمرضا ديگري که در زندگيشان دميده بود عزم‬ ‫سفر کردند‪ ،‬شهال نقش سنتي را پس زد‪ .‬مي‌گفت بايد‬ ‫در شرايط بهتر زندگي کنند‪ ،‬اين حق هر کسي است‬ ‫که مي‌فهمد‪ .‬سر انجام وقتي خانه پاکيزه و زيبايش را‬ ‫گذاشت و در سکوت به بيمارستان رفت‪ ،‬از هياهوي‬ ‫بعد از مرگ هم در امان نماند‪.‬‬ ‫بدين گونه بود که شهال توکلي که يک سال نام‬ ‫تختي را از جهان پهلوان گرفت و در بقيه عمر اين‬ ‫نام را همراه فرزندش با خود حمل کرد‪ ،‬بجاست به‬ ‫عنوان الگويي به طراز آيد‪ .‬او که تراژدي را ديد اما‬ ‫اسيرش نشد‪ .‬سهمش از روزگار بايد بيشتر از اين‌ها‬ ‫مي‌بود اما در سکوتش معنايي بود که بايد آن معنا را از‬ ‫زبان عاقالن شنيد‪ ،‬از آنان که مي‌دانند هيچ افسانه‌اي‬ ‫به اندازه واقعيت غريب نيست‪.‬‬ ‫جهان پهلوان درست به خواستگاري رفته بود‪.‬‬


52

July 2014 1393 ‫تير‬

For most Iranian women, makeup speaks volumes

AFP - Under the compulsory veil and despite hard times, Iranian women are unrestrained in showing off one feature on which they feel a need to spend money. Their faces. Under the compulsory veil and despite hard times, Iranian women are unrestrained in showing off one feature on which they feel a need to spend money. Their faces. Everyday wearing of makeup is probably more common in Iran, an Islamic republic, than in some liberal western countries. It is a rare opportunity to parade one's beauty without fear of official censure. With a female population of more than 38 million, Iran is the second-largest cosmetics market in the Middle East in terms of revenue, behind Saudi Arabia, and the world's seventh biggest. "Iranian women wear makeup as soon as they get up in the morning. Even if they feel ill, they know that they must look beautiful in the street," says Tina Zarinnam, 30, a fashion designer. The French luxury brand Lancome recently announced a return to Iran after decades away, inviting around 400 industry types and artists to one of the biggest hotels in Tehran to celebrate its comeback. It was the first time since the 1979 Islamic revolution that a major Western brand -- Lancome is the number one luxury line of the L'Oreal group -- had been launched with such fanfare. No American cosmetics brands have been sold on the official Iranian market since the US imposed a trade embargo in the 1980s. US and EU sanctions on oil and other industries remain in force in Iran despite an interim deal aimed at eventually ending the nation's nuclear standoff with the West, but many foreign businesses have blamed the restrictions for hampering trade.

- Money to be made Makeup professionals estimate that Iranian women buy approximately one tube of mascara per month, dwarfing the one every four months bought by the French. Lancome is presented in Iran by the Safir perfume chain, a leading official distributor of beauty products. Created in 2010, the chain now CONTINUED FROM PAGE 54

Fear of a Decrease in Fear of Iran piece is reflected in the fact that the first thing they do is to reach for the old, familiar Hitler analogy. The idea that the United States and Iran share any common interests is, they tell us, just like Neville Chamberlain working with Adolf Hitler. The next thing they do is to match the most imaginative conspiracy theorists in the Middle East by suggesting that the government of Iran really is supporting and promoting the Sunni radicals of ISIS—yes, the same ISIS whose main calling card has been the beheading and massacre of the Iranians’ fellow Shiites. The logic behind this conspiracy theory, explain Doran and Boot, is that a threat from ISIS makes Prime Minister Maliki and Iraqi Shiites “ever more dependent on Iranian protection.” Then Doran and Boot go way into straw-

requires women to cover their hair and their body in loose clothing when outside, regardless of their religion. Tastes in makeup vary in different parts of the country. In northern Iran, a coloured mascara and perfumes with a flowery fragrance is preferred,

52

Fake commercial drugs more profitable than narcotics in Iran Source: Radio Zamaneh The head of Iran’s Medical Drugs Information Centre says the country’s trade in counterfeit commercial drugs, most of which come from Pakistan, has become more lucrative than dealing in illegal narcotics.

Seized counterfeit commercial drugs IRNA reports that Kheyrollah Gholami spoke at a gathering organized to fight the fake drug trade, saying: “Many have turned to dealing in fake drugs because it has become a highly lucrative business and it needs to be stopped by raising the penalties for it to the level of dealing in illegal narcotics.”

has nearly 20 branches across the country. "It's a booming market, which is roughly several hundred million dollars," a brand representative says, adding that this amount is split between its own distribution and the grey market. Only 40 percent of Iran's market is controlled by official distributors. The rest is divided among bootleggers who operate in parallel in bazaars and small shops that import cosmetics and makeup illegally, says Pegah Goshayeshi, Safir's chief executive. Imports are costly as regulations are strict and various government officials must approve a product before it is given a label that guarantees its quality. Wearing makeup does not violate the laws of the Islamic republic, however, because Islam does not prohibit perfumes or cosmetics.

- An ancient tradition "The Prophet Mohammed himself used perfume," Goshayeshi says. Makeup is also a form of personal expression in a society where compulsory wearing of hijab man territory, saying the United States would be making a “historic error” if it assisted “an Iranian-orchestrated ethnic-cleansing campaign” carried out by ruthless Revolutionary Guards. Of course, the Obama administration isn’t talking about doing anything of the sort. We weren’t flies on the wall when Deputy Secretary of State William Burns talked earlier this week with the Iranian foreign minister about Iraq, but it is a safe bet that a theme of U.S. remarks was the need for greater cross-community inclusiveness in Iraq and the need not to stoke the fire of the sectarian civil war. Besides dealing with straw men, Doran and Boot here exhibit another habit of the bannerwavers—which comes up a lot in discussion of the nuclear issue—which is to assume that Iran will do the worst, most destructive thing it is capable of doing regardless of whether doing so would be in Iran’s own interests. What advantage could Tehran possibly see in propping up an increasingly beleaguered and unpopular Nouri al-Maliki with rampaging Revolutionary

while women in the south tend to buy black mascara and stronger, more musky perfumes. Iranian men are also gradually leaning toward using more cosmetics. "They take better care of their skin, because they want to look younger," Goshayeshi adds. In a country affected by a severe economic crisis, partly because of Western sanctions, makeup is considered expensive but it is often a small salve to help forget everyday problems. "Makeup has an impact on the one who wears it ... I put on makeup because I love it. I enjoy wearing it. It makes me feel fresh and calm," says Forough Heidari, a 42-year-old physiotherapist. And the Iranian market is by no means saturated. "There is still room for luxury goods in the medium or low-end market" despite the presence of 20 Iranian and foreign brands, says Vista Bavar, founder and director of the Caprice brand. "Iran has a large youth population, most of whom still live with their parents. They do not have to care too much about expenses" and can spend a lot on beauty products, she adds. Guards? What Iranian interest would that serve? This gets to one of the things that Doran and Boot do not address, which is what fundamental Iranian interests are in Iraq, including everything those interests involve in terms of stability and material costs to Iran. Even if Iran had so much influence with Maliki that he could be said to be in Tehran’s pocket, what would Iran do with such influence? Here is displayed another habit of the banner-wavers, which is just to assume that any Iranian influence is bad, without stopping to examine the Iranian interests being served and whether they are consistent with, in conflict with, or irrelevant to U.S. interests. The other major thing that Doran and Boot do not do is to mention what militant U.S. policies have had to do with Iranian behavior they don’t like. In the course of loosely slinging as much mud on the Iranians as they can, they state that Iran’s Revolutionary Guard Corps “has been responsible for attacks against U.S. targets stretching back more than 30 years.” They do not offer any specifics. The only ones that come

He stressed that pilgrims entering Iran from Iraq have also been a source of these illegal drugs, adding that medical drugs lacking proper permits should not be sold in drug stores. The head of Inspection and Evaluation for the Food and Drug Administration, Heydar Mohammadi, said drugs for sexual enhancement, weight control, aesthetics, height enhancement, hair growth and body building are among the more prevalent fake drugs on the market. The Mehr News Agency reports that a weight control drug sold over satellite channels has “caused three deaths” recently.

to mind involve a U.S. military intervention in Lebanon, U.S. support for Saddam Hussein’s Iraq in the Iran-Iraq War, a U.S. troop presence in eastern Saudi Arabia, and the eight-year-long U.S. military occupation in Iraq. Doran and Boot write that instead of having anything to do with the Iranians, we should develop a coalition of those “traditional allies” to prosecute a conflict on the “vast battlefield” that embraces Iraq and Syria. This sounds just like the talk of a coalition of “moderates” we heard during the George W. Bush administration. As then, the talk is apparently oblivious to ethnic, sectarian, and geographic realities. Doran and Boot suggest that clever covert work against “Iranian networks” would be enough to “pull the Iraqi government out of Iran’s orbit.” This sort of thinking represents not only a missed opportunity to make U.S. diplomacy more effective but also a recipe for further inflaming that vast battlefield.


53

53

July 2014 1393 ‫تير‬

CONTINUED FROM PAGE 54

Some of the traders have disappeared. Others contend they cannot access the money because their accounts were frozen by banking sanctions, or that the money was lost in the inter-banking transactions used to circumvent sanctions, according to businessmen, politicians and economists. The attempt to circumvent the crippling sanctions imposed over Iran’s nuclear defiance led to widespread and devastating corruption. It represents the most difficult domestic challenge facing Hassan Rouhani, Mr Ahmadi-Nejad’s more moderate successor. Mr Rouhani took office to find, as he said last October, the Treasury “empty”, corruption “shocking” and an economy saddled with debt. Inflation stood at about 40 per cent and youth unemployment was 24.3 per cent – conditions unseen in 50 years. “Some individuals claimed they could circumvent sanctions but in fact they circumvented the nation,” Mr Rouhani said this year. Estimates of how many people were involved in oil scams vary from a handful to as many as 100. But economists and former officials reckon about two dozen people participated, most either acquaintances or relatives of senior politicians and members of the military. There are suggestions that Iran’s intelligence agents have been looking for some of these individuals in neighboring countries such as Turkey and Dubai as well as Malaysia. There have also been rumors that Iran has kidnapped some of those involved in the scam and has tricked others into returning to the country. Beyond the sanctions-busting oil scheme, as much as $200bn in petrodollars is believed to have disappeared during the eight years of Mr Ahmadi-Nejad’s rule – or 30 percent of the country’s total oil revenues of $650bn, according to estimates by economists and analysts. During his tenure, oil income almost equaled the total earned in Iran since oil was discovered in the country a century ago. In February, the Supreme Audit Court took the rare step of acknowledging that $53bn of oil revenues were not transferred to the Treasury between March 2012 to March 2013 alone. The fate of $1bn between March 2006 to March 2007 was also unclear.

No checks or balances Iran has a long history of cronyism and corruption under its monarchies and the Islamic Republic. But the scale of corruption under Mr Ahmadi-Nejad was of a different order, according to both reform-minded and conservative politicians. Iran entered one of its most repressive periods after the 2009 re-election of Mr AhmadiNejad. Widespread protests broke out in response to alleged vote-rigging, prompting a government crackdown. Reformist politicians were purged and pro-democracy activists and journalists were jailed, tightening the fundamentalists’ grip on power. The moves ensured that there would be no checks and balances on those in power. The government of Mr Rouhani is still trying to figure out the extent of the damage, with some economists estimating as much as $500bn was lost through corruption in the past decade. Beyond the oil sales, there were, they say, various methods developed to skim revenues from the state. More than $120bn worth of stakes in state-run companies were given to loyalists at dramatically depressed rates. An extreme example of this was in 2009 when the Telecom Company of Iran was given to a consortium affiliated with the Guards for $7.8bn

– a rate described by reformists as far lower than the real price. Many consider the company to be a cash cow to help fund the force and its cronies. Meanwhile, fraud involving the overinvoicing of imports became common practice. Bank loans were given at rates that were substantially lower than the inflation rate, ostensibly to generate jobs. But in reality these loans were used for other purposes, such as importing sports cars or buying land in big cities at low prices that was then traded for astronomical sums. “Iran has never seen corruption so massive which covers so many layers [of the society and the regime] and so deep in terms of the amounts of money misused,” says Hossein Raghfar, an economist. It is still unclear whether there was an orchestrated campaign of corruption. Some say it simply flowed from a desire to keep Mr Ahmadi-Nejad in power, which required bribing various power centers or involving people in corruption so that they could be blackmailed if necessary. There is little doubt, however, that the imposition of sanctions accelerated corruption, which was justified as essential to protect the nation. According to Iranian economists, Iran’s gross domestic product growth could easily have reached 8 per cent under the Ahmadi-Nejad government were it not for corruption. Despite relatively sluggish oil income under Mohammad Khatami, the reformist president from 1997 to 2005, GDP growth rates reached as high as 7.4 per cent. Yet the rate was nearly minus 6 per cent in the last year of Mr AhmadiNejad’s administration even though oil revenue was higher – despite sanctions.

A symbol of cronyism For many Iranians, Babak Zanjani, a mysterious businessman with a modest background, has become the symbol of this corruption. The extent of his wealth – some of which was held in an account with the First Investment Islamic Bank in Malaysia, which he said he set up about three years ago to help avoid sanctions – remains a mystery. Before being arrested in December on accusations of “fraud and disruption of the

country’s monetary system”, he claimed he was worth $10bn. Attempts to reach him or his attorney for comment were unsuccessful. The oil ministry contends Mr Zanjani owes the ministry $2.7bn for oil he sold in 2012. He

has said he transferred $17bn of the oil money back to Iran but some transactions were stuck in his foreign accounts because of the sanctions. “About €3bn in stolen oil money [in one case] for an economy as big as €300bn indicates total contamination of the system,” says a former economic official. “This level of corruption means that the system has imploded.” Akbar Torkan, a senior adviser to Iran’s president, told the Financial Times that Mr Zanjani was one of the most prolific sellers of oil. “But probably there are some more like him. I do not know how many there might be and do not know how much oil money they have to return to the Treasury,” he said.

Walking a tightrope Mr Rouhani and his allies are walking a tightrope in their anti-corruption campaign. Should the president over-reach, the pillars of the regime could be rocked, exposing some of the country’s most senior figures and politicians. Many believe Mr Rouhani’s government could gradually undermine the corrupt segments of the economy. Yet they note that sanctions – notably banking restrictions – limit his room to maneuver. “Can Rouhani keep saying individuals are not allowed to be involved in the oil business if wheat does not arrive on time [because of banking sanctions]?” asks one economist. “No.

Foreign tourist visits to Iran up 215% in spring 2014

A dangerous quest Fighting corruption in Iran’s power centers may cost Mr Rouhani dearly. Yet endemic corruption also threatens the regime. “Social conditions are ripe for an explosion like what happened in Egypt and Tunisia where people were fed up with unemployment, injustice and corruption,” says a university professor of economics. “[But] those who benefited from corruption attack Rouhani over so many issues behind which you can see fears for economic interests. They will do their best to prevent Rouhani’s reelection” in 2017, he adds. more than four million foreigners came to Iran in Iranian calendar year 1392 (March 2013-March 2014), with each generating about $1,200 of estimated revenue, he said. Foreign visitors to Iran are the most visible effect of Iranian President Hassan Rouhani's drive to mend relations with the West, an influx that generated as much as $5 billion for the country's sanctionhit economy over the past year. For the first time since the Islamic Revolution of 1979, international hotel chains are now plotting a return, while European airlines are adding or restoring links with Tehran.

Source: Tehran Times Visits to Iran by foreign tourists rose 215 percent in spring 2014 compared to spring 2013, the deputy director of Iran's Cultural Heritage, Tourism and Handicrafts Organization said. «Over 23,600 foreign tourists visited Iran in the three-month period, compared with 7,500 last year,» CHTHO Deputy Director Morteza Rahmani-Movahed added. Most of the foreign tourists who visited Iran in spring 2014, which corresponds to the first quarter of the current Iranian calendar year (March 21-June 21), came from European

Then you’ll give it to anyone just to meet basic needs.” Nonetheless Mr Rouhani has so far managed to bring professionals back to the oil ministry and central bank, replacing cronies installed by the previous administration. This has helped stop oil trading by individuals and halt the practice of handing out new projects without tender to the Revolutionary Guards. In late December, he appointed Es’haq Jahangiri, first vice-president, as head of the Headquarters to Fight Economic Corruption. The unit’s brief is to “detect” those who earned “unjustifiable income” through “misusing special advantages” and “exploiting sanctions” and refer them to the judiciary. Two days after the appointment Mr Zanjani was arrested. Mohammad-Reza Rahimi, former first vice-president, was indicted in March, apparently on allegations of embezzlement. Under government pressure, Mah-Afarid Khosravi, a little-known businessman who was charged with $2.8bn embezzlement three years ago, was hanged last month. Mr Torkan said the execution “gives a signal to others that there is no tolerance toward corruption”. Organizations including the oil ministry, central bank, the State Inspectorate Organization affiliated to the judiciary and the Supreme Audit Court affiliated to the parliament – refused to comment. Mr Ahmadi-Nejad also refused to comment, as did Mr Jahangiri, who is leading the corruption investigation.

countries, Australia, South Korea, Japan, and China, the Mehr News Agency quoted RahmaniMovahed as saying. On May 21, CHTHO Director Masoud Soltanifar said a «tsunami of foreign tourists» is currently hitting the country. When taking into account Shia religious tourists and visitors from neighboring countries,

Now, tour operators are hoping the thawing of political relations with the West will give travelers the reassurance they need to return. The Rouhani administration has announced plans to ease visa requirements to increase the number of visitors and boost annual income from tourism from $5 billion today to $10 billion.


54

July 2014

54

1393 ‫تير‬

An Alliance of Convenience with Iran? Baghdad as “Exhibit A”

By Ellie Geranmayeh

(source: LobeLog)

The violence in Iraq has provoked serious considerations by the West as to whether cooperation with Iran is worth testing to secure regional stability. In the last decade, both sides have avoided expanding their dialogue beyond the nuclear issue in fear of giving the other side leverage or poisoning the talks. The current search for ways to de-escalate the violence in Iraq comes at a critical juncture in the negotiations over Iran’s nuclear program. While the terms for a final deal will not be impacted, Iran’s strategy in assisting Baghdad can add to or undermine the general confidence-building process in the talks. If Iran decides to be constructive, it gains points in the “trust bank” alongside the continued implementation of the interim “Joint Plan of Action” reached in Geneva last year. However, if Iranian actions inflame the Iraqi crisis or directly undermine Western interests, the ongoing process of detente could be seriously damaged. In addition to the potentially constructive role Tehran could play in stabilizing conflict zones such as Syria and Iraq, the West has also been influenced by the “Rouhani factor.” The foreign policy of Iran’s new president has triggered unprecedented improvements in Western relations with the Islamic Republic. For Europeans, the signing of the interim nuclear deal last November opened the doors for increased contact through ten foreign ministerial visits to Tehran. Last week’s announcement of the UK embassy re-opening was a clear signal that Iran and the UK need and intend to enhance their direct channels of dialogue. The frankness of the White House and some influential Republicans towards potential collaboration with Iran in securing Baghdad was also a welcome surprise. The culminations of these measures have been instrumental to trust-building with Iran after a cooling off period under former President Mahmoud Ahmadinejad. Even with this new positive tone, Iranian-Western strategic cooperation on Iraq remains farfetched. Tehran has fresh memories of how its intelligence sharing with the West in 2001 in Afghanistan was rewarded by the Bush administration with an “axis of evil” badge. Powerful factions within Iran’s Revolutionary Guard Corps also believe that the Islamic State in Iraq and Syria (ISIL or SIS) has reached its height of power and faces inevitable decline. This reduces the need to make concessions on Iraq that do not serve Iran’s core interests. Meanwhile, Western powers view the Iranian Quds Force as having systematically undermined their interests in the region and see Iranian interests in Iraq as running contrary to the Western drive for national cohesion. What should be expected and encouraged at the moment is the emergence of a transactional relationship between the West and Iran on regional security. The ISIS quandary may provide the right platform for both sides to engage on such concerns sooner than originally thought possible, and perhaps before a comprehensive nuclear deal is reached. The West’s current strategy in the region is anything but a success, and testing the alternative route CONTINUED FROM COVER PAGE

Fear of a Decrease in Fear of Iran saying today—finds resonance among a general American public that historically has had a need for foreign monsters to destroy as one way to define America’s mission and purpose. The prospective reaching of a negotiated agreement to limit Iran’s nuclear program has been a major concern and preoccupation of those who want to keep Iran a hated and feared pariah forever. An agreement would represent a major departure in U.S. relations with Iran. So the antiIran banner-wavers have been making a concerted effort for several months to undermine the negotiations and torpedo any agreement that is reached. Not reaching an agreement has become such a major goal that the banner-wavers have no compunction about taking the fundamentally illogical stance of exclaiming about the dangers of an Iranian nuclear

of dialogue with Iran may yield more concrete results. If security in Iraq and Afghanistan both unravel in the coming year, the Obama administration would face a true regional nightmare. For Iran, taking a constructive role in stabilizing Iraq is an opportunity to demonstrate that when its interests overlap with the West, a zone of positive, mutual interaction is indeed possible. This cooperation involves the added bonus of laying foundational stones for further positive engagement. The two sides should at least explore areas where their regional policies can be more complementary, or at minimum not destructive to the interests of the other. This would have a positive impact for the nuclear talks by boosting the momentum required for achieving and implementing a final deal. The recent Middle Eastern uprisings, rooted in domestic political grievances, have morphed into broader and now sectarian struggles in which the West lacks the ability to achieve its objectives and stability on its own. Going forward, Western powers require new and improved methods of implementing their policy agendas in the Middle East where the future power balance between Iran and Saudi Arabia will be vital to security. Working exclusively with one side of this fault line may not aid long-term Western interests - at times, the goals will be more closely aligned with Iran, and in other instances, will overlap better with Saudi Arabia and/or Israel. A more transactional relationship with Iran offers the West the option to balance opposing regional stakeholders and apply its leverage more effectively. Western powers do not share Iranian ambitions, but given the Middle East’s dangerous regional trajectory, achieving some form of dialogue aimed at preventing a full regional implosion would be mutually beneficial. As demonstrated by the recent crisis in Iraq, there are instances of overlapping interests that make an alliance of convenience between Iran and the West an obvious choice. It is worth attempting - and in the end necessary - for the West to engage all sides when formulating sustainable solutions to the security threats, extremism and humanitarian crises overrunning this region. The West has practiced a similar strategy in the past. For example, it accepted and at times encouraged cooperation between opposing March 8 and March 14 Alliance movements in Lebanon knowing full well that the alternative of civil war would further threaten its interests. This is not to suggest that the West or Iran will halt support towards traditional allies. Nor will Iran dramatically relinquish partnerships that safeguard Iranian interests. However, events in the coming months could create the political space necessary on both sides to selectively de-escalate shared hostility in pursuing some common regional goals. The recent crisis in Iraq could just be “exhibit A.” - Ellie Geranmayeh is an ECFR policy fellow and the author of the recently published report, “Detente with Iran; how Europe can maximise the chances of a final nuclear deal.” weapon while opposing an agreement that would place substantially more restrictions on the Iranian program, and make an Iranian weapon less likely, than without an agreement. At least the anti-agreement forces have had a game plan, involving such things as hyping “breakout” fears and pushing Congressional action that is disguised as support for the negotiations when it actually would undermine them. Now suddenly along comes a security crisis in Iraq, in which parallel U.S. and Iranian interests and the opportunity for some beneficial U.S.-Iranian dialogue are clear. Oh, no, think the banner-wavers, we didn’t plan on this. One detects a tone of panic in their jumping into print with emergency sermons reminding us that Iranians are evil and we must never, ever be tempted into cooperating with them. One of the more strident of these sermons comes from Michael Doran and Max Boot. The panicky nature of their PLEASE GO TO PAGE 52

Iran: Rogue Trader Secret sanctions-evading oil deals were only the start of the corruption that thrived under Ahmadi-Nejad

By Najmeh Bozorgmehr The Financial Times The young Iranian businessman was tempted when government officials put the deal in front of him. An importer, he had seen his business dwindle as US banking sanctions choked off access to credit – a situation that was unlikely to improve any time soon. But the officials at Iran’s ministry of industry, mining and trade had a proposal that could change all that. It was a simple idea: buy oil from the government, sell it privately and receive a commission, then use the dollars from the sale to import the commodities Iran desperately needs. The plan would be good for him – and good for his country. The EU had imposed new sanctions on Iran just a few months earlier, in July 2012, cutting the regime’s oil revenues almost in half. What Tehran could still earn in foreign exchange, meanwhile, was blocked in overseas banks that were subject to US banking sanctions. Why not? He asked himself. “Selling oil could earn me huge amounts of money,” said the importer, who has dual nationality. He flew to neighboring Dubai to find out how to get started. First, he needed buyers for the unofficial oil transaction. One of the potential customers was an Omani man in his thirties wearing gold chains and flanked by Russian models, “just like a Hollywood movie”. He also made contact with a German oil trader but by then he was growing uncomfortable. “This could be a trap,” he thought. “Western intelligence services play such games. I told myself: ‘What if my [western] passport was at risk?’” In the end, he decided against the murky deal. But senior figures in the government of Mahmoud AhmadiNejad, the former fundamentalist president, and the elite Revolutionary Guards, found other Iranians to implement their scheme – and turned them into billionaires

almost overnight, according to businessmen and former officials. The secret oil deals were only one example of the widespread corruption that reformists say characterized the regime of Mr Ahmadi-Nejad, whose second term came to an end last year. The corruption, along with western sanctions, brought the Iranian economy to its knees. Deep concern over the weak economy was a main driver behind Iran’s attempt to reach an agreement over its nuclear program and end international sanctions. In the trading scheme, the government granted oil allocations to its accomplices at big discounts. They earned high commissions as long as they could bring cash or basic commodities back into the country. Thanks to their anonymity – the recruits were not known businessmen or politicians – they could use information from back channels to sell crude to new customers, or even previous importers of Iran’s oil, by changing transport routes. The crude could first be shipped to Asian countries such as Malaysia, where it would either be reloaded on to other tankers or put in storage before being sold labelled as another country’s oil. Iran’s oil could also be taken directly to Iraq or Oman to be sold as those countries’ crude. Or there could be discounted spot sales conducted on tankers at sea. The buyers, which sources say could have included Asian armies or navies that did not necessarily have to account for their expenses to their governments, paid in cash.

A bare Treasury Although the policy was disguised as an economic necessity to preserve national security, not all revenues from the oil sales made it back into the state coffers. While the exact total is unknown, the amount of lost revenue could be staggering: some knowledgeable Iranian economists say it could be as high as $20bn. Much of this money is thought to have ended up in foreign accounts held by participants in the scheme. PLEASE GO TO PAGE 53


55

July 2014 1393 ‫تير‬

55


Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114

July 2014 - Vol 20 - Issue 248

Fear of a Decrease in Fear of Iran Paul R. Pillar , Nationalinterest.org Many participants in debate on U.S. policy in the Middle East have a lot invested in maintaining the idea of the Islamic Republic of Iran as a bogeyman forever to be feared, despised, sanctioned, and shunned, and never to be cooperated with on anything. The lodestar for this school of advocacy is the Israeli government of Benjamin Netanyahu, who proclaims to us nearly every day that Iran is the “real problem” underlying just about everything wrong in the region, and who adamantly opposes anyone reaching any agreement with Tehran on anything.

Netanyahu does not want a significant regional competitor that would no longer be an ostracized pariah and that will freely speak its mind in a way that, say, Egypt and Saudi Arabia, with the other equities they have in Washington, cannot. He does not want the United States to come to realize that it need not be stuck rigidly to the side of—and always defer to the preferences of—“traditional allies” such as Israel and that it can sometimes advance U.S. interests by doing business with those who have worn the label of adversary. And of course the more that people focus on the “real problem” of Iran, the less attention will be devoted to topics Netanyahu would rather not

talk about, such as the occupation of Palestinian territory. For those in Washington who wave the antiIranian banner most fervently, the waving is not only a following of Netanyahu’s lead but also a filling of the neoconservative need for bogeymen as justification and focus for militant, interventionist policies in the region. The

Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com

neocons do not have Saddam Hussein to kick around any more, and they unsurprisingly would prefer not to dwell upon what transpired when they kicked him out. So it’s natural to target the next nearest member of the Axis of Evil—and even when the neocons were still kicking Saddam, they were already telling Iran to “take a number.” The anti-Iranian banner-waving of neocons, despite the abysmal policy failure of the Iraq War that should have closed ears to what they are PLEASE GO TO PAGE 54


Turn static files into dynamic content formats.

Create a flipbook
Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.