چه کسی اقتصاد ايران را کنترل میکند؟
چرا ايرانيان مقيم خارج به کشور باز نميگردند؟
ص3
ايران 4
جهان 8
ص 18
گوناگون 12
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد.
رکوردزني سهراب سپهري در حراج تهران
Send an email to:
pardismag@gmail.com
سينما 22
جدول 39
کازينوهاي زيرزميني در آسمانخراشهاي تهران
ص 47
تکنولوژي 30
درشهر 39
شعر 38
ص 14
ورزش 42
فال 445
ايران و 5+1در دوئل پاياني با وقت اضافي رؤساي دستگاههاي ديپلماسي ايران و 5+1قريب به دو سال است كه در بازههاي زماني بسيار نزديك به هم مذاكرات فشرده حقوقي ،سياسي و فني را پيش ميبرند؛ مذاكراتي كه قرار بوده است در وين نتيجه آن اعالم تفاهمي ميان ايران و 6كشور مقابل آن در مذاكرات باشد و در سايه آن به 12سال مذاكرات ميان ايران و غرب با محوريت پرونده هستهاي پايان داده شود. محمدجواد ظريف در آستانه پايان مهلت 30جون به تهران سفر کرد تا آخرين رايزنيها را انجام دهد ،اما حتي اگر ديدارهاي مديران سياسي هم به خوبي پيش برود باز هم دو تا سه گره اصلي باقي ميماند كه بايد به دست وزرا باز شود؛ گرههايي كه ابتدا به ارادهاي
سياسي نيازمند است و سپس تصميمي سياسي تا بتواند مهمترين توافق هستهاي نيم قرن گذشته را جامه عمل بپوشاند.
نگرش منفي به ايران؛ جمهوري اسالمي در پنج قاره در صدر است
در حالي كه ظريف در سكوت خبري به تهران رفت ،جان كري در كوبرگ با يوكيا آمانو، مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي ديدار کرد .آمانو در اين دور از مذاكرات هستهاي ميان ايران و 5+1عمال به پاي ثابتي تبديل شده است كه مانند ديگر مذاكرهكنندگان سياسي به كوبرگ ميآيد و با وزراي امور خارجه حاضر ديدار كرده و در مقابل فالش تكراري دوربين خبرنگاران بدون درز اندك اطالعاتي از محتواي جلسات ،كوبرگ را ترك ميكند. آمانو را فنيترين چهره مذاكرات در اين دور بايد دانست .فاصله ديدارهاي او با مذاكرهكنندگان مختلف در گردونه ايران و 5+1 نزديكتر از پيش به هم شده است .در حال حاضر چند گره مهم موجود در مذاكرات به دست آمانو و همكاران وي در آژانس قابل گشايش است. دنباله در صفحة 24
گزارش ساالنه وزارت سناي آمريکا به دنبال پرداخت خارجه آمريکا درباره غرامت به گروگانهاي سفارت وضعيت حقوق بشر در جهان آمريکا در ايران
يک نظرسنجي سازمان آمارگيري «پيو» در آمريکا، تصوير نامطلوب و نامساعدي از جمهوري اسالمي ايران ارايه ميدهد. مرکز پژوهشهاي اين سازمان آمارگيري ميگويد که نگرش بيشتر جهانيان نسبت به ايران ،منفي است و اکثريت مردم در 31کشور از 40کشوري که در قارههاي آسيا ،اروپا و آمريکا مورد نظرخواهي قرار گرفتهاند ،نسبت
سناي آمريکا در تدارک تصويب اليحهاي است که بر اساس آن به ديپلماتهاي آمريکايي که در آغاز روي کار آمدن جمهوري اسالمي در ايران به گروگان گرفته شدند ،غرامت پرداخته ميشود. اليحه مشترک سناتورهاي دو حزب جمهوريخواه و دمکرات پيش بيني کرده که به هر يک از ديپلماتهاي آمريکايي که 444روز در گروگان گروهي موسوم به
دنباله در صفحة 40
دنباله در صفحه 40
دولت آمريکا گزارش ساالنه خود را از وضعيت حقوق بشر در کشورهاي مختلف منتشر کرد که در بخش مربوط به ايران به موارد متعددي از «نقض حقوق بشر» ايرانيان اشاره شده است. جان کري ،وزير خارجه آمريکا به هنگام ارائه اين گزارش گفت« ،دولتهايي که حقوق شهروندان خود را محترم ميشمارند و در برابر آنان پاسخگو هستند، از استحکام بيشتري برخوردارند و سهم ارزندهاي در گسترش صلح و امنيت جهاني دارند ،ولي دولتهاي ناقض حقوق بشر ،نه تنها با ناکامي و محروميت دست به گريبانند ،بلکه در عرصه جهاني نيز منزوي ميشوند». آقاي کري افزود« :به رغم اين واقعيت ساده، گزارشهاي وزارت خارجه آمريکا نشان ميدهند که خيلي از دولتها ،همچنان با شدت و ولع به محدود کردن آزادي بيان و اجتماعات با بهرهگيري از قوانين شديد سرکوب ادامه ميدهند و حتي براي انکار حقوق جهانشمول شهروندان به فنآوريهاي مدرن متوسل ميشوند». دنباله در صفحه 34
2
July 2015 1394 تير
2
3
July 2015 تير 1394
چه کسی اقتصاد ايران را کنترل میکند؟
امانوئل اتولنگی و سعيد قاسمینژاد ،نشنال اينترست توافق هستهای قريبالوقوع ،بهزودی اقتصاد ايران را از فشار تحريم های غرب رها میکند .چه کسی از اين فرصت نهايت استفاده را خواهد برد؟ در حالی که بخش عمومی ايران ،بنيادهای مذهبی تحت کنترل دولت و سپاه پاسداران انقالب اسالمی معموالً بازيگران اصلی اقتصاد ايران قلمداد میشوند ،اخيرًا کوين هريس ،از اساتيد دانشگاه پرينستون ،تمرکز بيش از حد بر مسئل ه کنترل خامنهای و سپاه بر اقتصاد ايران را «تجزيه و تحليل از طريق شايعه و وحشت انگيزی» خوانده است. هريس ادعا میکند که روند خصوصی سازی گستردهای که ايران در دهه اخير پيش گرفته است ،علی رغم اينکه
3
نقش سپاه پاسداران و خامنهاي را حذف نکرده است به اين کشور کمک کرده تا ساختار پيچيدهتری داشته باشد و مهمترين ذينفع در اين روند «بخش شبه دولتی» است. هريس معتقد است که «اين اليه عظيم ميانی اقتصاد نه تنها تحت کنترل شديد يک سازمان واحد که در رأس حکومت قرار دارد نيست بلکه در چنگال 10سازمان يا در تار و پود شبکهای عنکبوتی از 50سازمان نيز گرفتار نيست». او ادامه میدهد که يک بررسی موشکافانه از بورس تهران و شرکتهای سهامی عام آن میتواند خوانش دقيقتری از نقشه جديد اقتصادی ايران به دست دهد. هريس درست میگويد که بررسی بازار بورس ايران میتواند تخمين خوبی از اينکه چه کسی اقتصاد ايران را کنترل میکند به دست بدهد .از مارچ 2005تا مارچ 2014
سازمان خصوصی سازی ايران 55درصد از دارايیهای واگذار شده دولت را از طريق بورس واگذار کرده است. تنها در يک سال گذشته 8.3ميليارد دالر از اين دارايیها در بازار بورس فروخته شدهاند .در نتيجه در طول دهه گذشته معامالت بورس از اهميت خاصی برخوردار شده است، هرچند که هنوز نمیتوان آن را به عنوان بازتاب دقيق اقتصاد ايران در نظر گرفت. ارزش بازار معامالت بورس ايران در ماه می سال 2015بالغ بر 87ميليارد دالر بوده است که معادل 21.5 درصد از توليد ناخالص داخلی ايران در سال 2014است .بر اساس گزارش بانک جهانی ،اين بسيار کمتر از نسبت ارزش بازار شرکتهای ثبت شده در بورس نسبت به توليد ناخالص داخلی برای اقتصادهای پيشرفتهی پساصنعتی است .با وجود اين ،مطالعه ساختار بورس نيز دريچهای را در مورد ايرانی که از نظر شاخص «شفافيت بينالمللی» در شاخص فساد در مقام 136قرار دارد باز میکند .برخالف ساير بخش های اقتصاد ايران بازار بورس از منظر سهامداران ،ارزش بازار و صورت های مالی شفاف است .به عالوه بزرگترين و مرغوبترين شرکتها در اين بازار حضور دارند و ليست شدهاند. ارزيابی تأثير بازيگران اصلی بازار بورس از جمله سپاه و رهبر تنها يک ارزيابی محافظه کارانه از نفوذ آنان در کل اقتصاد به دست میدهد ،چرا که سازمان های قدرتمند آنها قدرت نفوذ بيشتری در بخش های کمتر شفاف اقتصاد ايران دارند .گفته هريس در اين زمينه کام ً ال صادق است که اين روش قابلاعتمادترين راه برای تخمين و تشخيص ساختار قدرت و مالکيت در اقتصاد ايران است. ما با روش هريس موافقيم ،اما نتيجهگيریهای او را رد میکنيم. درست است که رهبر ايران در سال 2005روند خصوصی سازی گستردهای را کليد زد که دولت را ملزم میکرد قسمت اعظم صنايع دولتی را به بخش خصوصی بفروشد ،اما با اين حال اين برنامه واقعًا بخش خصوصی نوپای کشور را تقويت نکرد .بلکه اين سازمان های تحت کنترل دولت پنهان جمهوری اسالمی خصوصًا سپاه و شخص خامنهاي بودند که بيشترين استفاده را بردند. میتوان تصور کرد جايگاه اين عوامل در اقتصاد ايران تا چه حد برجسته است .اما پر واضح است که سپاه با توسل به خصوصی سازی ،نفوذ قابل توجهی در اقتصاد ايران و
سيستم سياسیاش به دست آورد. آنچه هريس از آن به عنوان «بخش شبه -دولتی” ياد میکند کام ً ال در دستان امپراتوری اقتصادی رهبر و سازمانهای نظامی ايران خصوصًا سپاه پاسداران است. برنامه خصوصی سازی ايران مصداق کامل اين جمله نويسنده ايتاليايی «جوزپه توماسی دی المپدوزا» در کتاب «پلنگ» است« :همه چيز بايد تغيير کند تا همه چيز به همان شيوه ادامه پيدا کند». ما مداخالت سازمانهای نظامی (هم سپاه و هم ديگر نيروهای مسلح) در بازار بورس ايران (بورس اوراق بهادار تهران) را از سال 2011دنبال کردهايم .سرمايه گذاريهای شرکتهای تحت کنترل نهادهای نظامی بيشتر در بخشهای استراتژيک از جمله نفت ،معادن ،ارتباطات ،پتروشيمی، خودروسازی ،بانکداری و ساخت و ساز متمرکز هستند. در اپريل امسال سبد سهام سازمانهای نظامی متشکل از 26شرکت عمومی با ارزشی بالغ بر 17ميليارد دالر بوده است .اين ميزان تقريبا معادل 20درصد کل ارزش بازار بورس اوراق بهادار تهران است .امپراتوری اقتصادی رهبر از طريق سه سازمان «ستاد اجرايي»« ،بنياد مستصغفان» و «گروه ری» 5درصد ديگر را کنترل میکند .در مجموع اين دو معادل يک چهارم کل بورس اوراق بهادار تهران را در دست دارند.
ما چگونه به اين نتايج رسيديم؟
بايد توجه داشت که ما در تخمين خود از معيارهای به شدت محافظه کارانهای استفاده کرديم :تخمين ما تنها شامل شرکت هايی میشود که نيروهای نظامی ايران يا نمايندگان رهبر ايران حداقل 50درصد سهام آنها يا اکثريت صندلیهای هيئت مديره را در اختيار دارند ،درنتيجه سياست های شرکت را کامال تحت نفوذ دارند. يک روش واقع بينانه تر محاسبه میتواند معيارهای کمتر سختگيرانهای اتخاذ کند .در حوزه «فاينانس» کام ً ال متداول است که در بازارهای در حال رشد مالکيت بيست يا حتی ده درصدی بر شرکتی را به مثابه مرز کنترل بر آن شرکت در نظر بگيريم .اگر به چنين کفی استناد کنيم ،سپاه، رهبری و ديگر بازيگران قدرتمند دولتی سهم بيشتری از سفر ه اقتصاد کشور خواهند داشت. برای مثال ،بيمه ملت را در نظر بگيريد :شرکتی که بر
دنباله در صفحة 10
4
سايت «همسريابي» در ايران راهاندازي شد
گروه فرهنگي «تبيان» در قم اعالم کرده که سايتي براي همسريابي و با عنوان «سامانه همسان گزيني» تاسيس کرده تا «خالء ايجاد تشکيل خانواده و ازدواج» در جامعه را پر کند. در مرامنامه و معرفي اهداف اين وبسايت آمدهاست: «اين سايت با اصولي چون ،محوريت خانوادهها ،حفظ حرمت اشخاص و جوانان ،امنيت اطالعات و باال بودن ضريب اعتماد و اطمينان ،و غير انتفاعي و رايگان بودن کار ميکند».
July 2015 تير 1394
اين سايت افزوده است که درج اطالعات مربوط به خانواده در اين سايت الزامي است چرا که در صورت هرگونه تماس ميان متقاضيان عالقمند ،اين خانوادهها هستند که در جريان قرار خواهند گرفت. يکي از مقامات گرداننده اين سايت به خبرگزاري فرانسه گفته است« ،ما حدود 11ميليون مجرد و داراي شرايط ازدواج در ايران داريم و سعي داريم با اين کار زوج مناسب را براي آنها پيدا کنيم». گردانندگان وبسايت ياد شده گفتهاند اين سايت رايگان است و براي يکسال به طور آزمايشي آن را راهاندازي کردهاند .در طول مدت فعاليت آزمايشي 130 ،نفر واسطه شدهاند و حدود سه هزار زن و مرد را به هم معرفي شدهاند که از اين ميان ،يکصد ازدواج شکل گرفته است. گردانندگان سايت اميدوارند در يک سال آينده ،آمار ازدواج از راه ارتباط مجازي را به يکصد هزار مورد برسانند. در بخش گرايش ديني فقط به دين اسالم و مذهب شيعه يا سني اشاره شده است .همچنين درصد اينکه متقاضيان چقدر مذهبي هستند و آيا عالقمند به زندگي در خارج از کشور هستند ،يا داشتن ماهواره را درست ميدانند هم در ميان گزينهها قرار دارد. در حال حاضر متوسط سن ازدواج در ايران طبق آمارهاي اعالم شده از سوي دولت براي مردان 28.1و براي زنان 23.4سال است .اين آمار در تهران متفاوت است و براي مردان 30.6و براي زنان 26.7سال اعالم شده است.
سهم ناچيز دانشگاههاي ايراني در ميان برترينهاي آسيا نتايج رتبهبندي دانشگاههاي آسيا در سال 2015 توسط «نظام رتبهبندي تايمز» منتشر شد و براي اولين بار سه دانشگاه ايراني در اين جمع قرار گرفتند. جعفر مهراد از چهرههاي ماندگار علمي ايران با اعالم اين خبر گفت« ،در بين صد دانشگاه ممتاز آسيا ،تنها سه دانشگاه از ايران حضور دارند .دانشگاه صنعتي شريف در
4
چين ،از دست داده است .در اين رتبه بندي ،اقتدار علمي در دست جمهوري خلق چين است .ژاپن در مجموع داراي 19 دانشگاه برتر در جمع يکصد دانشگاه ممتاز است درحالي که چين 21دانشگاه ممتاز در اين رتبه بندي دارد». او علت حضور پربار دانشگاه هاي چين در اين رتبه بندي را سرمايهگذاري در تحقيق و توسعه برشمرد و گفت، «ژاپن در سال هاي اخير ،به استثناي دانشگاه هاي طراز اول ،بودجههاي پژوهشي ديگر دانشگاههاي اين کشور را کاهش داده است».
رتبه 43دانشگاههاي صنعتي اصفهان در رتبه 61و دانشگاه علم وصنعت ايران براي اولين بار در جدول رتبهبندي دانشگاههاي آسيا به عنوان يکي از دانشگاه برتر حضور دارد .رتبه اين دانشگاه 69اعالم شده است. مهراد بنيانگذار پايگاه استنادي علوم جهان اسالم افزوده است که رتبههاي اول تا دهم به ترتيب به دانشگاه توکيو ،دانشگاه ملي سنگاپور ،دانشگاه هنگ کنگ ،دانشگاه پکن ،دانشگاه ملي سئول ،دانشگاه علوم و فناوري هنگ کنگ ،انستيتو علوم و فناوري پيشرفته کره ،دانشگاه کيوتو و دانشگاه فني نانيانگ سنگاپور تعلق دارد. مهراد خاطرنشان کرد که نخستين دانشگاه ترکيه در بين صد دانشگاه ممتاز آسيا که رتبه 12را به دست آورده است ،دانشگاه بوغازچي است و دانشگاه فني استانبول در رتبه 19قرار دارد. اين استاد علم اطالعات و دانش شناسي دانشگاه شيراز افزود ،عالوه بر ترکيه و ايران که به ترتيب داراي پنج و سه دانشگاه ممتاز در جمع صد دانشگاه برتر آسيا هستند، عربستان سعودي با دو دانشگاه شامل دانشگاه نفت و معدن ملک فهد و دانشگاه ملک صعود به ترتيب با رتبه هاي 71 و 72در جمع اين دانشگاه ها ديده مي شوند .لبنان نيز با دانشگاه آمريکايي بيروت تنها داراي يک دانشگاه ممتاز در جمع دانشگاه هاي برتر آسياست .رتبه اين دانشگاه 88 است. مهراد همچنين خاطرنشان کرد« ،در حالي که نام دانشگاه توکيو اولين دانشگاه در بين صد دانشگاه برتر اين رتبه بندي است ،اما ژاپن روي هم رفته جايگاه علمي خود را در مقايسه با دانشگاه هاي جنوب شرق آسيا ،بهويژه
مرگ مشکوک دو شهروند ايران در مالزي
دو شهروند ايراني ،يکي پس از بازداشت توسط پليس فرودگاه کواالالمپور و ديگري در زنداني در مالزي جان خود را از دست دادند. بر اساس گزارش پليس مالزي فرد 30ساله ايراني به جرم داشتن سه کيلوگرم مواد مخدر در ساک خود پس از بازداشت توسط پليس فرودگاه کواالالمپور جان خود را از دست داد .پليس مالزي اعالم کرد اين شخص به علت جاسازي مواد مخدر در بدنش فوت کرده است. به گزارش خبرگزاري رسمي جمهوري اسالمي ايران، در گزارش ديگري پليس مالزي از مرگ يک ايراني ديگر در زندانهاي اين کشور خبر داد .در اين گزارش نيز دليل مرگ اين شخص که نامش م.م.ب عنوان شده مصرف مواد مخدر اعالم شده است.
5
دنباله از صفحة قبل عکسهاي جسد اين فرد حاکي از خوني بودن سر و صورت او است .خانواده او در مالزي اعتقاد دارند که او پيش از مرگ مورد ضرب و شتم زيادي قرار گرفته است. سفارت ايران در مالزي نيز با تأييد مرگ اين دو تن اعالم کرد علت مرگ آنها «مشکوک» است. بنابر آمار سفارت ايران در مالزي هم اکنون حدود 227 ايراني شامل 30زن و 197مرد در زندانهاي اين کشور در حبس به سر ميبرند 77 .تن از اين زندانيان ايراني محبوس در مالزي نيز به جرم قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم شدهاند. عراق ،ترکيه ،امارات متحده عربي ،ترکمنستان و مالزي ،بيشترين تعداد از زندانيان ايراني خارج از اين کشور را نگهداري ميکنند.
بازداشت دبيرکل کانون صنفي معلمان ايران اسماعيل عبدي، دبيرکل کانون صنفي معلمان ايران که براي پيگيري ممنوعالخروجي خود به دادسراي اوين مراجعه کرده بود، بازداشت شده است. گزارش به «کلمه»، وبسايت اسماعيل عبدي هنگام سفر به ارمنستان متوجه ميشود که شده ممنوعالخروج است. بنابر اين گزارش شماري از معلمان و کنشگران اجتماعي براي همبستگي با او در مقابل دادسراي اوين جمع شده بودند. اين مدافع حقوق معلمان در ارتباط با تجمع دبيران مدارس در دوره اول دولت محمود احمدينژاد به 10سال حبس تعليقي محکوم شده بود .اين در حالي است که مأموران وزارت اطالعات دو ماه پيش ،چهار روز پيش از تجمع معلمان در 17شهريور 1394ضمن احضار اسماعيل عبدي ،او را تهديد کرده بودند که در صورت عدم استعفا از کانون صنفي معلمان ،حکمش را به اجرا خواهند گذاشت.
July 2015 تير 1394
کشاورزي اجازه داد هزاران چاه در سراسر ايران و از جمله دشتهاي ممنوعه حفر شود که به گفته ناظران حفر گسترده اين چاهها و برداشت بيرويه آب باعث بحرانيشدن ذخاير آبي در کشور شده است. بر پايه گزارش مرکز پژوهشهاي مجلس ،کاهش شديد ذخاير آبي باعث شده که در حال حاضر آب شرب بيش از شش هزار روستا در کشور از طريق تانکر تأمين شود. بحران آب سالهاست که ايران را درگير خود کرده اما مقامات آنگونه که عباس پاپيزاده ،عضو کميسيون کشاورزي ،آب و منابع طبيعي مجلس ميگويد« ،فقط نقش هشداردهنده را براي مردم ايفا ميکنند و هيچ برنامهاي براي عبور از بحران خشکسالي و کم آبي ندارند». بر پايه تازهترين گزارش مرکز ملي خشکسالي و مديريت بحران سازمان هواشناسي ،از ابتداي سال آبي جاري در مهر 1393تا پايان خرداد 1394ميزان بارندگي در کشور 18درصد کاهش داشته و وضعيت بارش در 9 استان کشور هشداردهنده است. رضا راعيعزآبادي ،مدير دفترمطالعات شرکت مديريت منابع آب ايران خرداد امسال خبر داد که استانهاي ايالم، خراسان جنوبي ،خوزستان ،زنجان ،سيستان و بلوچستان، قزوين ،کرمان ،کرمانشاه ،يزد و کهگيلويه و بويراحمد با «تنش شديد آبي» مواجه هستند. همچنين چهار استان ديگر با کمآبي و 17استان باقيمانده با «تنش آبي» مواجهاند.
70درصد از مردم سيستان و بلوچستان زير خط مطلق فقر به گفته نماينده خاش در مجلس ايران ،بيش از 70 درصد از مردم سيستان و بلوچستان زير خط مطلق فقر زندگي ميکنند. او اعالم کرد که استان سيستان و بلوچستان در سالهاي 75 ،65و 85خورشيدي از نظر ميزان توسعهنيافتگي ميان استانهاي ايران در رتبه 31قرار داشت.
ابوالفضل قدياني: روحاني نقض عهد کرده است
مجلس :دو سوم ايران به بيابان تبديل شده است
مرکز پژوهشهاي مجلس ايران ميگويد با گسترش خشکسالي ،دو سوم اين کشور به مناطق بياباني تبديل شده است. به گزارش روزنامه «شهروند» ،در گزارش مرکز پژوهشهاي مجلس آمده که بخش زيادي از کاهش ذخاير آبي در ايران در 20سال گذشته رخ داده است. بر پايه اين گزارش ،از 110ميليارد مترمکعب کسري 9ميليارد متر مکعب کمبود ذخاير مربوط به دو آب حدود 5 دهه اخير است. همچنين شمار دشتهاي ممنوعه ايران براي برداشت آب از 15دشت درسال 1347خورشيدي به 319دشت ممنوعه در سال 1393افزايش يافته که به دليل روند صعودي مصرف آب ،تعداد دشتهاي ممنوعه به سرعت در حال افزايش است. حکومت ايران پس از انقالب سال 1357براي گسترش
5
به گفته پشنگ بر اساس سرشماري سالهاي 85و 90خورشيدي شواهد نشان ميدهند که شکاف توسعهاي استان سيستان و بلوچستان با ساير مناطق کشور بيشتر شده است. حميدرضا پشنگ نماينده خاش ميگويد ،بر پايه آمار سال 90بيکاري در اين استان بسيار باال بوده و با اينکه 51 درصد ساکنان اين استان را روستائيان تشکيل ميدهند اما درآمد اين استان کمتر از يک درصد توليد ناخالص ملي است. همچنين دو سوم مردم سيستان و بلوچستان از داشتن آب آشاميدني محروماند؛ تنها 50درصد از محصالن به تحصيل ادامه ميدهند؛ و حدود 200هزار نفر از تحصيل بازماندهاند. نماينده خاش در مجلس از سهم پايين استان سيستان و بلوچستان در اداره امور سياسي و اقتصادي کشور حرف زد و گفت از اين نظر اين استان جزء 12استان عقبمانده ايران است. حميدرضا پشنگ گفت« :عقبماندگيهاي استان سيستان و بلوچستان حاصل تبعيض ،فراموشکاري و در حاشيه قرار گرفتن مردم استان است و توسعه زماني پايدار ميشود که حدود تبعيضهاي منطقهاي ،قومي ،نژادي، جنسيتي و… تمامي جوانب زندگي فردي و اجتماعي را در برگيرد». سيستان و بلوچستان افزون بر فقر شديد يکي از ناامنترين استانهاي ايران است و در طول سال بارها خبرهايي از درگيري نيروهاي دولتي ايران و گروههاي مسلح از اين استان ميرسد.
ابوالفضل قدياني ،عضو شوراي مرکزي سازمان مجاهدين انقالب اسالمي و زنداني سياسي سابق ،حسن روحاني، رئيس جمهور ايران را به «نقض عهد» با راي دهندگان به خود درباره «برچيده شدن فضاي امنيتي از کشور» متهم کرده است. آقاي قدياني در يادداشتي که سايت «کلمه» آن را منتشر کرده ،افزوده است که در «دولت اميد» آقاي روحاني «حتي تغيير نگاه در حوزههاي امنيتي زيرمجموعه ايشان هم حاصل نشده ،چه رسد به تغيير رويکرد در رفتارها». آنگونه که نهادهاي بينالمللي ناظر بر وضعيت حقوق بشر و مقامهاي مربوط اعالم کردهاند ،وضعيت کلي حقوق بشر در ايران از زمان روي کار آمدن حسن روحاني، در مقايسه با دولت محمود احمدينژاد ،نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است. قدياني آقاي در يادداشت جديد خود با انتقاد شديد از وزارت اطالعات و وزير آن ،نوشته «اينکه در دوره اعتدال و تدبير همچنان طرح حقوق مدني و صنفي شهروندان معضالتي امنيتي تلقي ميشوند ،البته نقض عهدي است که جناب
روحاني در انتخابات دو سال پيش با راي دهندگان در ميان گذاشته بود ،يعني برچيده شدن فضاي امنيتي از کشور». عضو شوراي مرکزي سازمان مجاهدين انقالب اسالمي در ادامه با اشاره به برخوردهايي که اخيرا با افرادي مانند نرگس محمدي ،احمد زيدآبادي ،بهاره هدايت ،احمد هاشمي ،مصطفي تاجزاده و عبدالفتاح سلطاني ،از زندانيان سياسي به عنوان «گروگانهايي در دست خودسراني خودکامه» نام برده است. حسن روحاني ،رئيس جمهوري ايران ،اخيرأ خواستار روشن شدن تعريف جرم سياسي و جرم امنيتي در ايران شده و در مورد ارائه و تصويب اليحه جرم سياسي در دوره رياست جمهورياش ابراز اميدواري کرده است.
نقض حکم اعدام سهيل عربي
شعبه 34ديوان عالي کشور در ايران حکم اعدام سهيل عربي را «نقض» کرده و اعاده دادرسي را در اين پرونده «تجويز» کردهاست که براين اساس وي «مجددًا محاکمه خواهد شد». ديوان عالي کشور محکوميت آقاي عربي به مجازات اعدام به اتهام «سبالنبي» (توهين به پيامبر) را «فاقد وجاهت قانوني» تشخيص داده است.
6
دنباله از صفحة قبل
پيشتر گزارشها حاکي از آن بود که حکم اعدام آقاي عربي در شعبه 41ديوان عالي کشور به رياست علي رازيني تأييد شدهاست. وي در شعبه 76دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي سيامک مدير خراساني به اعدام محکوم شده بود. سهيل عربي در آبان سال 92توسط مأموران قرارگاه ثاراهلل سپاه پاسداران همراه با همسرش ،نسرين نعيمي، بازداشت شد .خانم نعيمي چند ساعت بعد آزاد شد. به گفته کمپين بينالمللي حقوق بشر در ايران ،آقاي عربي «هشت صفحه فيس بوک به نامهاي مختلف» داشته که به دليل نوشتههايش در آن صفحات به چند اتهام از جمله «توهين به ائمه اطهار و پيامبر» متهم شدهاست. «يک منبع مطلع» پيش از اين به وبسايت کمپين بينالمللي حقوق بشر در ايران گفته بود« ،طبق ماده 262 قانون مجازات اسالمي اگر شخصي به پيامبر اسالم توهين کند مجازاتش اعدام خواهد بود اما ماده بعدي ،ماده 264 به صراحت ميگويد اگر متهم در دادگاه صرفًا ادعا کند که حرفهاي توهينآميز را بر اساس عصبانيت ،نقل قول يا سهو قلم و سهو زدهاست ،حکم اعدام او به مجازات 74ضربه شالق تبديل ميشود». سهيل عربي چند بار در دادگاه تکرار کرده که «در شرايط نامناسبي» اين مطالب را نوشته و «پشيمان» است، اما «بدون توجه به اين سخنان» سه تن از قضات به اعدام و دو تن حکم به حبس او دادهاند. به گفته کمپين بينالمللي حقوق بشر در ايران ،آقاي عربي به دليل نوشتههايش در فيسبوک با دو پرونده ديگر نيز مواجه است که تا کنون حکم آنها قطعي شدهاست. بر اساس اين گزارش ،او به اتهام توهين به احمد جنتي ،دبير شوراي نگهبان و غالمعلي حداد عادل ،نماينده تهران در مجلس ،از طريق نوشتههايش در فيسبوک در دادگاه ويژه کارکنان دولت به 500هزار تومان جريمه نقدي و 30ضربه شالق محکوم شده و اين حکم در دادگاه تجديد نظر تأييد شدهاست. همچنين او به اتهام توهين به آيتاهلل علي خامنهاي، و «تبليغ عليه نظام» در دادگاه انقالب اسالمي به سه سال حبس محکوم شده که اين حکم نيز در دادگاه تجديد نظر تأييد شدهاست.
300مورد اسيدپاشي در يک سال
خبر کوتاه است :مادر و دختر کوهدشتي قرباني اسيدپاشي شدند .اين روز ها آنقدر خبر اسيدپاشي تکراري شده که گويا مثل قبل دل جامعه و مسئوالن را نمي سوزاند. امروز مادر و دختري در لرستان 17 ،خرداد يک دختر در تهران و سال قبل چند دختر در اصفهان. «زن جوان لرستاني عالوه بر اينکه مورد ضرب و شتم قرار گرفته در اثر اسيدپاشي از ناحيه صورت دچار جراحت شده اما بنا بر نظر اوليه پزشکان ،بينايي وي دچار مشکل جدي نشده است ».اين را مدير روابط عمومي دانشگاه علوم پزشکي لرستان گفته است. هوشنگ بادپي گفته« :کودک هشتساله اين زن از ناحيه دست و پا دچار سوختگي شده که پس از اقدامات اوليه در بيمارستان شهداي عشاير خرمآباد ،براي ادامه درمان به بيمارستان شهيد مطهري تهران اعزام شد». برخي منابع محلي کوهدشت که اين خبر را اعالم کردهاند نوشتهاند ،برادر شوهر دچار بيماري روحي رواني بوده و به برادرزاده هشتساله خود اسيدپاشي کرده و زماني که مادر کودک براي دفاع از فرزند خود اقدام کرده عالوه بر ضربوشتم مادر ،به صورت وي نيز اسيد پاشيده است. نيمه هاي خرداد ماه امسال هم يک مورد اسيدپاشي بر روي زن 37ساله در تهران گزارش شد .شنيدهها حکايت از يک اختالف خانوادگي داشت ،که به اسيد پاشي ختم شد. سال پيش وزير بهداشت ،درمان و آموزش پزشکي
July 2015 ايران گفته بود ،متاسفانه هر ماه در نقاط مختلف کشور سوختگي با اسيد به علل مختلف شغلي يا دعواهاي خانگي يا شخصي به وقوع ميپيوندد. سيد حسن هاشمي گفته بود ،اسيد پاشي از جمله مقوالت اجتماعي است که نپرداختن به آن موجب تشويق به ارتکاب اين عمل ميشود. آمار اسيد پاشي آنقدر باال رفته که صدا از مجلس شوراي اسالمي ايران هم بيرون آمد و ابولفضل ابوترابي عضو کميسيون حقوقي و قضايي مجلس از 300مورد اسيد پاشي در سالي که گذشت خبر داد. وي گفت ،در مجازات اسيدپاشي مشکلي ديده نمي شود ،منتهي افزايش اختالفات عاطفي به اين جرم دامن زده و در حقيقت معضل فرهنگي سبب افزايش اين جرم شده است. ابوترابي در خصوص مجازات اسيدپاشي در کشور گفت ،مجازات اسيد پاشي اگر از باب ضربه به نظام و محاربه باشد اعدام است اما اسيدپاشي به ساير داليل حکم قصاص، ديه و حبس دارد. وي با بيان اينکه در تمامي کشورها جرايمي همچون اسيدپاشي رخ ميدهد گفت ،متاسفانه امروز اسيد مانند چاقو شده است و هماهنگونه که بزهکاران از چاقو براي ضربه زدن به مال و جسم افراد استفاده مي کنند ،اسيد ابزار مجرمانه دم دستي شده است. الزم به ذکر است ،شهيندخت موالوردي از ارائه اليحه تشديد مجازات اسيدپاشي از سوي معاونت امور زنان و خانواده رياست جمهوري به دولت خبر داده است.
کاهش حکم تعليق پروانه وکالت نسرين ستوده
دادگاه انتظامي وکال در ايران حکم تعليق پروانه وکالت نسرين ستوده را از سه سال به 9ماه کاهش داده است. خانم ستوده با تاييد اين خبر در صفحه فيس بوک خود، گفته است« ،براساس حکم جديدي که از شعبه دوم دادگاه انتظامي وکال صادر شده ،حکم تعليق پروانه وکالتم از سه سال به 9ماه کاهش پيدا کرده است». اين وکيل دادگستري ابراز اميدواري کرده با توجه به پايان 9ماه از زمان صدور حکم قبلي ،نسبت به تمديد پروانه و پايان تحصن اقدام کند.
حکم اعدام براي محمدعلي طاهري، بنيانگذار «عرفان حلقه»
محمود عليزاده طباطبايي ،وکيل مدافع محمدعلي طاهري ،بنيانگذار شيوه معنوي «عرفان حلقه» در ايران گفته است که اطالع يافته دادگاه انقالب موکل او را به اعدام محکوم کرده است. آقاي عليزاده طباطبايي به خبرگزاري «تسنيم» گفته که مطلع شده شعبه 28دادگاه انقالب حکم اعدام محمدعلي طاهري را صادر کرده ،اما اين حکم هنوز ابالغ نشده است.
وکيل آقاي طاهري گفته است که تمام کارهاي موکلش «با مجوز انجام شده بود و هيچ دليلي در پرونده براي صدور حکم اعدام وجود نداشت». محمدعلي طاهري در سال 1389توسط ماموران اطالعات سپاه پاسداران و به اتهام اقدام عليه امنيت کشور دستگير و پس از 67روز بازجويي در بند 2الف (متعلق به سپاه) زندان اوين به قيد وثيقه آزاد شد .او اوايل سال 1390 مجددا به اتهام «ارتداد ،محاربه ،توهين به مقدسات ،فساد في االرض و سب النبي» دستگير و زنداني شد. دادگاه انقالب پيش از اين آقاي طاهري را به اتهام «توهين به مقدسات ،مداخله غيرقانوني در امور پزشکي و درمان بيماران ،ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع ،استفاده غيرمجاز از عناوين علمي (دکتر و مهندس) ،ضاله بودن کتب و آثار» به 5سال حبس 900 ،ميليون تومان جزاي نقدي و 74ضربه شالق محکوم کرده بود. دادگاه به تحقيقات صورت گرفته درباره اتهام ديگر آقاي طاهري مبني بر «افساد فياالرض از طريق منحرف کردن افراد» اشکال گرفته و پرونده براي تکميل تحقيقات به دادسرا ارسال شده بود .جلسه محاکمه آقاي طاهري براي رسيدگي به اين اتهام ارديبهشت ماه امسال برگزار شد .مطابق قوانين ايران ،حکم اين دادگاه قابل تجديد نظرخواهي است. سازمان عفو بينالملل به تازگي از احتمال اعدام آقاي طاهري ابراز نگراني کرده بود. حکومت ايران ،از سالها پيش مقابله با آئينهاي معنوي ناسازگار با مفاهيم سنتي اسالم را در دستور کار قرار داده و بسياري از رهبران و پيروان اين گونه آيينها را دستگير کرده است.
سکونت 11ميليون ايراني در منازل غير رسمي
نريمان مصطفايي ،مديرکل دفتر توانمندسازي و ساماندهي سکونتگاههاي غيررسمي ايران ،اعالم کرده است ،در حال حاضر 11ميليون نفر در بافتهاي فرسوده و سکونتگاههاي حاشيه شهرهاي کشور زندگي ميکنند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ،اين مقام مسئول با انتقاد از عدم همکاري بانکها براي پرداخت تسهيالت براي بازسازي و مقاوم سازي بافت فرسوده عنوان کرد که امسال تا کنون تنها 27هزار فقره تسهيالت پرداخت شده است. گزارشها حاکي است که طرح ساماندهي بافت فرسوده که در دولت گذشته پايه ريزي شد ،با توقف اعطاي وام از سوي بانکها مواجه شده است .پيش از اين مالکان بافتهاي فرسوده ميتوانستند با دريافت وام ،خانههاي خود را نوسازي کنند. محمد سعيد ايزدي ،مديرعامل شرکت عمران و بهسازي شهر با انتقاد از عملکرد بانکها گفت« ،سال گذشته ،دولت مصوب کرد که 22بانک تسهيالت 50ميليون توماني بافت فرسوده را پرداخت کنند .با اضافه شدن سه بانک ديگر به اين 22بانک تعداد اين بانکها به 25بانک رسيد ،اما از اين تعداد تا کنون فقط پنج بانک اقدام به پرداخت تسهيالت کردهاند». در همين حال کارشناسان با ابراز نگراني از افزايش سکونتگاههاي غير رسمي در ايران ،اين پديده را يکي از عوامل افزايش ناهنجاريهاي شهري و همچنين تخريب محيط زيست عنوان ميکنند. بر اساس تعريف وزارت کشور ،سکونتگاههاي غير رسمي به مناطقي گفته ميشود که «مهاجران روستايي و محرومان جامعه شهري را در خود جاي داده و خارج از برنامهريزي رسمي و قانوني توسعه شهري ،عمدتا بدون مجوز در درون يا خارج از محدوده قانوني شهرها به وجود آمده است». اين مناطق فاقد سند مالکيت رسمي و محروم از
تير 1394 خدمات و زير ساختهاي شهري هستند.
6
وکالي متهمان امنيتي بايد مورد تأييد قوه قضائيه باشند
مطابق قانون جديد آيين دادرسي کيفري ايران ،در «جرايم عليه امنيت داخلي و خارجي کشور و همچنين جرايم سازمان يافته» ،متهمان بايد وکيل يا وکالي خود را در مرحله تحقيقات مقدماتي «از بين وکالي رسمي دادگستري که مورد تأييد رئيس قوهقضاييه باشند» انتخاب کنند. تبصره ماده 48اين قانون ،ضمن تاکيد بر اين محدوديت جديد ميافزايد« ،اسامي وکالي مزبور توسط رئيس قوهقضاييه اعالم ميگردد». اجرايي شدن اين قانون ،پس از آن صورت گرفت که شوراي نگهبان طرح اصالح قانون آيين دادرسي کيفري را، که پيشتر با اصالحاتي در کميسيون قضائي و حقوقي مجلس تصويب شده بود ،مغاير شرع يا قانون اساسي تشخيص نداد. روزنامه «قانون» چاپ تهران ،در ارتباط با تبصره ماده 48مصاحبهاي با عيسي کشوري حقوقدان منتشر کرده که در بخشي از آن گفته است« ،اين بدعت ،صرفنظر از اينکه موجب دخالت مستقيم قاضي در امر دفاع ميشود ،اصل بيطرفي قوه قضاييه را نقض و اعتبار دستگاه قضا و احکام صادره در اين مراجع را زير سو ال ميبرد و عدليه را متهم به اعمال نظر خاص در نتيجه اين گونه پروندههاي مهم و خبرساز کرده و حق دفاع متهمان بيدفاع را ضايع ميکند». اين حقوقدان تاکيد کرده که طرف اصلي پروندههاي امنيتي معموال حکومت است و در چنين شرايطي ضرورت دادرسي عادالنه و حضور وکالي بيطرف بيشتر از پروندههاي ديگر احساس ميشود. سازمان عفو بينالملل تغييرات جديد در قانون آيين دادرسي کيفري ايران را «ميخي ديگر بر تابوت عدالت در ايران» دانسته و از تهران خواسته است تا به سرعت اين مصوبه را اصالح کند. رها بحريني ،پژوهشگر مسائل حقوق بشر ايران در سازمان عفو بينالملل ،در گفتوگويي در همين زمينه گفت، «اين مصوبه حق متهمان براي اختيار کردن وکيل به انتخاب خود را نقض کرده است». پيشتر ،کميسيون حقوقي و قضايي مجلس شوراي اسالمي در مصوبه ابتدايي خود ،حق داشتن وکيل را از متهمان امنيتي در مرحله بازجويي به طور مطلق سلب کرده بود ،که با مخالفت شوراي نگهبان مواجه شد.
اوپک :کاهش درآمد نفتي ايران در سال گذشته
سازمان کشورهاي صادر کننده نفت ،اوپک ،ميگويد که از درآمد نفتي ايران در سال گذشته کاسته شده است. در گزارش اخير اوپک همچنين آمده است که به
7 دنباله از صفحة قبل رغم افزايش نزديک به 7درصدي توليد گاز ،سال گذشته صادرات گاز ايران نيز 10 درصد کاهش يافته است. اوپک ،در تازهترين گزارش ساالنه خود از کاهش درآمدهاي نفتي ايران خبر داده است. بر اساس اين گزارش، ايران در سال گذشته روزانه يک ميليون و 109هزار بشکه نفت صادر کرد که در آمد حاصل از آن 53 ميليارد و 652 ميليون دالر بود. اين رقم در سال 2013نزديک به 62ميليارد و در سال 2011که هنوز تحريمهاي فراگير غرب عليه ايران اعمال نشده بود، حدود 114ميليارد دالر بود. ايران در سال گذشته مجموعا نزديک به 99ميليارد دالر صادرات داشته است که نسبت به سال پيش از آن تغيير چنداني نکرده است. واردات ايران نيز طي سال 2014به حدود 55ميليارد دالر رسيد که حدود 9ميليارد دالر نسبت به سال قبل و 23 ميليارد دالر نسبت به سال 2011کاهش نشان ميدهد. اتحاديه اروپا و آمريکا در نيمه سال 2012تحريمهاي شديدي عليه ايران به اجرا گذاشتند ،که بر اساس ارزيابي اوپک نه تنها صادرات نفت ايران را از دو و نيم ميليون بشکه در روز به حدود يک ميليون و يکصد هزار بشکه رساند ،بلکه باعث شد توليد ناخالص داخلي ايران از 540ميليارد دالر در سال 2011به حدود 380ميليارد دالر در سال 2013 سقوط کند. اوپک ميگويد که توليد بنزين ايران در سال گذشته 24درصد کاهش يافته و به 344هزار بشکه در روز رسيده است ،در حالي که نياز به بنزين در کشور حدود 11درصد
July 2015 تير 1394
افزايش يافته و به 437هزار بشکه اوج گرفته است. بيژن نامدار زنگنه ،وزير نفت ايران ،گفته است« ،بازار نفت يک بازار آزاد است .بزودي تحريمها برداشته خواهد شد و ما بازاريابي خود را شروع خواهيم کرد .ما صد سال است که در بازارهاي نفتي جهان هستيم ،بازار را خوب ميشناسيم و مشتريان قديمي بسياري داريم ». در همين ارتباط ،اخيرا شرکت نفتي رويال داچ شل نيز در رقابت با شرکتهاي بزرگ نفتي ديگر جهان، با مقامات ايران در مورد قراردادهاي نفتي جديد گفتگو کرده است.
دو حکم قطع دست در مشهد اجرا شد
حکم قطع دست دو سارق که به تاييد دادگاه تجديدنظر رسيده بود ،با حضور مقامات قضايي اجراي احکام دادسراي مشهد در زندان مرکزي به اجرا در آمد. اولين سارقي که انگشتان او زير تيغ قرار گرفت ،دزد 26سالهاي به نام «م .ع ».بود .اين سارق که مجرد و در مشهد ساکن است ،شب هنگام و پس از کج کردن نردههاي خارجي حفاظ پنجره وارد منزل ميشد. او در يکي از سرقتهايي که با همين شگرد انجام داده بود در کمد منزل شاکي را نيز شکسته و چندين ميليون تومان ارز خارجي ،وجه نقد و لوازم ديگر را سرقت کرده بود. اين درحالي بود که مالباخته در مسافرت به سر ميبرد و سارق جوان در کمال آرامش توانسته بود شب هنگام اموال او را بربايد. سارق جوان که با اعالم شکايت مالباختگان تحت تعقيب قرار گرفته بود دستگير و در شعبه 136دادگاه عمومي و جزايي مشهد محاکمه و محکوم شد. با فراهم شدن مقدمات اجراي حکم و در حالي که قضات اجراي احکام نيز در زندان مرکزي مشهد حضور داشتند ،دست سارق 26ساله زير تيغ دستگاه قرار گرفت
و انگشتان دست وي قطع شد .متهم اين پرونده بالفاصله توسط اورژانس به مرکز درماني انتقال يافت. دومين سارقي که دستش زير گيوتين قرار گرفت دزد جواني بود که بيش از 10فقره سرقت را با شکستن در منازل مردم فردوس انجام داده و طال و جواهرات آنان را به سرقت برده بود. اگرچه دادگاه استان تجديدنظر خراسان جنوبي راي صادره درباره قطع دست وي را تاييد کرده بود ،اما به خاطر اينکه امکانات و تجهيزات اجراي حکم در زندان مرکزي مشهد پيشرفتهتر است ،حکم مجازات اين سارق جوان نيز در زندان مرکزي مشهد به اجرا درآمد و او پس از قطع انگشتان دست به مرکز درماني انتقال يافت.
دو برابر شدن مصرف شيشه ميان دانشآموزان يک مقام سازمان مبارزه با مواد مخدر در ايران ميگويد مصرف شيشه ميان دانشآموزان ايراني دو برابر شده و هم اکنون 70تا 80هزار نفر از دانش آموزان اين ماده را مصرف ميکنند. کاهش سن اعتياد در ايران با واکنش مقامات روبرو شده است. محمد زيدوند ،دبير شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان مرکزي با اعالم اينکه ساالنه 100الي 150
7
هزار نفر در ايران به چرخه اعتياد و مصرف روانگردانهاي صنعتي وارد ميشوند گفته است که سن اعتياد در بين دختران نيز به 15الي 19سال کاهش پيدا کرده است. اين براي چندمين بار در ايام اخير است که مقامات ايران نسبت به افزايش مصرف مواد مخدر و کاهش سن مصرف آن ابراز نگراني مي کنند. چندي پيش علي هاشمي ،رئيس کميته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخيص مصلحت نظام گفته بود 4 ميليون معتاد در ايران وجود دارد و روزانه 100نفر در ايران مصرف مواد مخدر را آغاز ميکنند .او سن آغاز استعمال مواد مخدر در ايران را 15سال و زنان را 10درصد از کل مصرفکنندگان اعالم کرد. با وجود اينکه به گفته مقامات 90درصد مواد مخدر ايران از کشور همسايه افغانستان وارد کشور مي شود ،مواد مخدر شيميايي مثل شيشه در داخل ايران توليد ميشود. باال رفتن آمار مصرف کنندگان مواد مخدر در ايران تاثير مستقيمي بر زندگي ميليونها خانوار ايراني دارد .طبق آمارهاي دولتي علت زنداني شدن 70درصد زندانيان در ايران مواد مخدر است و بيش از 80درصد اعدام ها در ايران نيز به جرائم مربوط به مواد مخدر ارتباط دارد.
8
ازدواج همجنسگرايان در سراسر آمريکا قانوني اعالم شد ديوانعالي آمريکا ازدواج همجنسگرايان را در سراسر اين کشور قانوني اعالم کرد .از 9قاضي ديوان عالي آمريکا پنج قاضي به اين حکم راي مثبت دادهاند. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ،طبق راي عاليترين دادگاه آمريکا ديگر مهم نيست که همجنسگرايان در کداميک از ايالتهاي آمريکا زندگي ميکنند ،چرا که طبق اين حکم در سراسر کشور از حق ثبت ازدواج برخوردار خواهند بود. به گزارش رسانههاي آمريکايي ،تا پيش از اين در 37 ايالت آمريکا و منطقه کلمبيا يعني شهر واشينگتن ،پايتخت اين کشور ،زوجهاي همجنسگرا ميتوانستند به شکل رسمي ازدواج خود را ثبت کنند .اين در حالي بود که ازدواج همجنسگرايان در 13ايالت آمريکا غيرقانوني محسوب ميشد. قاضي آنتوني کندي به نمايندگي از اکثريت اعضاي ديوان عالي آمريکا اعالم کرد« :ديوان (عالي) اعالم ميکند که زوجهاي همجنسگرا اکنون ميتوانند از حق بنياني خود
July 2015
8
تير 1394
موافق ميدهد .قاضي رابرتس در سال 2012نيز مدافع مهم اين قانون بود. قاضي آنتوني کندي نيز به همراه همکاران هم فکرش به اين قانون راي موافق داد. نانسي پلوسي ،رهبر اقليت دموکرات مجلس نمايندگان، در بيانيهاي گفت« :اين راي ،به منزله پيروزي شعور متعارف و پيروزي همه خانوادههاي آمريکايي است ».او در اين بيانيه افزوده است« :جمهوريخواهان ميبايست از مدتها پيش از حمله به امنيت نويافته بهداشتي که اين قانون براي ميليونها آمريکايي در سراسر کشور به ارمغان آورده ،دست بر ميداشتند».
حمالت تروريستي در سه کشور
براي ازدواج استفاده کند و ديگر کسي نميتواند اين آزادي آنها را ناديده بگيرد». جان رابرتز ،رييس ديوان عالي آمريکا ،همراه با سه قاضي ديگر با اين راي مخالفت کردهاند .اين چهار قاضي داليل مخالفت خود با قانوني کردن ازدواج همجنسگرايان را بيان کردهاند. جان رابرتز در بيان مخالفت خود با راي اکثريت قضات ديوان عالي نوشته است« :اين دادگاه است و نه مجلس قانونگذاري». ديوانعالي آمريکا با بررسي شکايات در خصوص راي دادگاههاي تجديد نظر ايالتهاي کنتاکي ،اوهايو، ميشيگان و تنسي که سال گذشته به تداوم ممنوعيت ازدواج همجنسگرايان در اين ايالتها راي دادند ،حکم نهايي را صادر و اعالم کرده است که تداوم چنين ممنوعيتي مغاير با قانون اساسي است. گزارشها حاکي است که ديوانعالي ايالت ماساچوست يازده سال پيش براي نخستين بار در اين کشور راي به قانوني بودن ازدواج همجنسگرايان در اين ايالت داد. مسئله ازدواج همجنسگرايان بيش از چهل سال است
که در آمريکا محل بحثو جدل است و آخرين نظرسنجيها حاکي از افزايش حمايت عمومي از به رسميت شناخته شدن ازدواج همجنسگرايان در اين کشور است. شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد چند سال پيش با صدور قطعنامهاي براي نخستين بار از حقوق برابر براي تمامي انسانها ،بدون توجه به گرايش جنسيتي آنها، حمايت کرده بود.
پيروزي بزرگ اوباما با راي موافق ديوان عالي کشور به قانون بهداشت
ديوان عالي آمريکا با قانون پوشش بيمه بهداشتي براي ميليونها آمريکايي ،که به طرح «اوباما کر» معروف است ،موافقت کرد .رأي ديوان عالي کشور آمريکا از اختصاص يارانه از محل مالياتهاي سراسري براي برنامه بيمه بهداشتي باراک اوباما ،رئيس جمهوري آمريکا حمايت کرده است. بر اساس رأي 6بر 3قاضيان ديوان عالي آمريکا و مطابق قانون بيمه بهداشتي مصوب ،2012يارانههايي که در حال حاضر 8ميليون و 700هزار آمريکايي براي برخورداري از بيمه بهداشتي دريافت ميکنند ،ربطي به محل زندگي آنان ندارد. باراک اوباما ،اندکي پس از اعالم رأي ،از باغ گل سرخ کاخ سفيد سخنان کوتاهي ايراد کرد .او گفت« :امروز پس از بيش از پنجاه بار تالش در کنگره ،و به رغم چالشهاي بسياري که عليه اين قانون در ديوان عالي کشور انجام گرفت ،سرانجام قانون بهداشت ارزان قيمت ماندگار شد». اين راي ،دومين پيروزي عمده اوباما در ديوانعالي آمريکاست .با اين راي مهمترين دستآورد اوباما در زمينه سياست داخلي محک زده شد. جان رابرتس ،رئيس ديوان عالي ،بار ديگر ،همراه با ديگر همکاران ليبرال انديش خود ،از اين قانون حمايت کرد. جان رابرتس در توضيحاتي که براي اين تصميمگيري نوشته ،آورده است که« :کنگره قانون بهداشت ارزان قيمت را براي ارتقاي بازار بيمههاي بهداشتي تصويب کرد نه براي نابودي آنها». او در اين نوشته افزوده است «پرهيز از نتايج مصيبتباري که کنگره خواستار اجتناب از آنهاست» مستلزم وجود اعتبار در سراسر کشور است. اين سومين بار است که در مدت سه سالي (از سال 2012تا کنون) که از تصويب اين قانون ميگذرد، ديوانعالي کشور آمريکا برخالف نظر محافظه کاراني که خواستار لغو و بي محتوا کردن اين قانون هستند ،به آن راي
مقامات کويتي ميگويند که حمله انتحاري به مسجد شيعيان در شهر کويت ،پايتخت اين کشور، دستکم 25 کشته بر جاي گذاشته است .گروه «حکومت اسالمي» (داعش) مسئوليت اين حمله را بر عهده گرفته است. يکي از شاهدان به رويترز گفت در زمان حمله حدود دو هزار نفر براي برگزاري نماز در مسجد «امام صادق» حضور داشتند. پيشتر« حکومت اسالمي» مسئوليت حمله به مسجد شيعيان در عربستان سعودي و يمن را نيز بر عهده گرفته بود. در جريان اين حمله دستکم دو ايراني مقيم کويت نيز کشته شدهاند. صباح احمد جابر صباح ،امير کويت از محل انفجار بازديد کرده است. ماموران پليس کويت گفتهاند که عامل اين حمله انتحاري ،يک جوان اهل عربستان سعودي بوده است که جمعي از افراد کمککننده به وي در جريان اين حمله دستگير شدهاند. وزارت کشور تونس نيز اعالم کرد که در جريان حمله به ساحل شهر سوس در تونس دستکم 38نفر که در بين آنها تعدادي گردشگر خارجي نيز بودند کشته شدهاند. بعدازظهر جمعه 26جون حداقل دو مرد مسلح با حمله به ساحلي در شهر توريستي سوسه ،به سوي حاضران در ساحل آتش گشودند. آمار اوليه کشتهشدگان 19نفر اعالم شده بود که ساعاتي پس از حادثه به 28نفر و در نهايت به 38نفر افزايش يافت.
خبرگزاري رويترز به نقل از يک مقام امنيتي محلي ميگويد که هتل ايمپريال مرحبا در شهر سوسه هدف اين حمله بوده است. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ،سخنگوي وزارت کشور تونس گفت که نيروهاي امنيتي بالفاصله خود را به محل رساندند و يکي از مهاجمان را کشتند ،اما مظنون دوم از محل گريخته است. شهر سوسه در شمال شرق تونس و در حاشيه درياي مديترانه ،از مقاصد گردشگري پرطرفدار مردم اين کشور و مسافران خارجي به خصوص در فصل تابستان است. بيشترين قربانيان اين حادثه تروريستي را توريستهاي انگليسي تشکيل ميدهند. حمله اخير کمتر از چهار ماه پس از آن اتفاق ميافتد که در يک حمله تروريستي به موزه باردو در شهر تونس، پايتخت ،تعدادي گردشگر خارجي جان خود را از دست دادند. مسئوليت اين حمله را که جان 20گردشگر خارجي را گرفت گروه حکومت اسالمي بر عهده گرفت .
دنباله در صفحة بعد
9
July 2015 تير 1394
دنباله از صفحة قبل از سوي ديگر در يکي ديگر از حمالت تروريستي که در فرانسه صورت گرفت ،رئيس جمهور فرانسه ماهيت «تروريستي» اين حمله را مورد تاييد قرار داد. گزارش به فرانسه، خبرگزاري آقاي اوالند گفت که فرد مهاجم شناسايي شده و البته ممکن است مهاجم ديگري نيز وجود داشته باشد. به دنبال اين حمله ،رئيس جمهور فرانسه حضورش در اجالس اتحاديه اروپا در بروکسل را رها کرده و به کشورش بازگشت. فرانسوا اوالند گفته است« :اين حمله توسط خودرويي که يک راننده داشت رخ داده ،او شايد همراه ديگري نيز داشت .خودرو با سرعت زياد وارد کارخانهاي شد که کپسولهاي گاز داشت». خبرگزاري رويترز و برخي از منابع ديگر ميگويند که اتوموبيل دو سرنشين داشته است. در جريان حمله به يک کارخانه گاز در جنوب شرق فرانسه ،يک سر بريده شده که روي آن کلمات عربي نوشته شده نيز به در ورودي کارخانه چسبانده شده بود. هنوز مشخص نيست که سر قرباني در همين محل از بدنش جدا شده يا از مکان ديگري به کارخانه گاز منتقل شده باشد. اين حمله در منطقهاي صنعتي ميان شهرهاي ليون و گرونوبل که در نزديکي مرز فرانسه با کشورهاي سوئيس و ايتاليا قرار دارد ،رخ داده است. خبرگزاري رويترز ،کارخانه گاز محل حادثه را يک کارخانه آمريکايي معرفي کرده است که مديريت آن را يک ايرانياالصل به نام سيفاهلل قاسمي به عهده دارد. به دنبال اين حمله ،سطح تهديدات امنيتي در فرانسه به شدت افزايش يافته است. فرانسه در سال گذشته ،شاهد حملهاي تروريستي توسط دو برادر مسلمان به نشريه طنز شارلي ابدو بود که به دنبال آن 12 ،نفر از کاريکاتوريستها و پرسنل اين نشريه کشته شدند.
داعش در طول يک سال بيش از سه هزار نفر را در سوريه اعدام کرده است به گفته فعاالن حقوق بشر سوري ،تروريستهاي «دولت اسالمي» از زمان اعالم «خالفت» در جون 2014 بيش از سه هزار نفر را در سوريه اعدام کردهاند .به گفته اين فعاالن ،چندين غيرنظامي ،از جمله 74کودک ،جزو اعدامشدگان بودهاند. به گفته اين سازمان که دفتر آن در بريتانياست، بسياري از اعدامشدگان به دست شبهنظاميان داعش، غيرنظامي بودهاند. اين سازمان از تاريخ 29جون تا کنون در مجموع سه هزار و 27اعدام را ثبت کرده است .يکهزار و 787تن از اعدام شدگان غيرنظامي بودهاند .همچنين 74کودک جزو غيرنظاميان اعدامشده هستند. سازمان ديدهبان حقوق بشر سوريه اطالعات خود را از طريق شبکهاي متشکل از پزشکان ،مبارزان و فعاالن غيرنظامي در سوريه کسب ميکند. اطالعاتي را که اين سازمان منتشر ميکند به سختي ميتوان به وسيله منبعي مستقل بررسي و مورد تصديق قرار داد. به گفته ديدهبان حقوق بشر سوريه ،نيمي از غيرنظاميان اعدامشده اعضاي قبيله سنيمذهب «شيطاط» بودهاند. نيروهاي داعش در سال 2014حدود 930تن از اعضاي قبيله شيطاط را در استان «دير الزور» به قتل رساندند. اعضاي قبيله شيطاط حاضر به اطاعت از داعش نشده و در برابر اسالمگرايان افراطي مقاومت کرده بودند. در آماري که ديدهبان حقوق بشر سوريه منتشر کرده، تعداد 223نفر که در شهر کوباني قرباني تروريستهاي داعش شده بودند نيز از نظر دور داشته نشده است .داعش در ژانويه 2015تالش کرد شهر کوباني را تصرف کند و از دست مبارزان کرد خارج سازد.
به گفته ديدهبان حقوق بشر سوريه ،داعش همچنين 216تن از وابستگان به گروههاي شورشي رقيب و شبهنظاميان کرد را اعدام کرده است. همچنين حدود 900سرباز سوري به دست داعش به قتل رسيدهاند. گروه «دولت اسالمي» در تاريخ 29جون 2014اعالم خالفت کرد .داعش در شهرهايي که در عراق و سوريه تصرف کرده با بيرحمي و خشونت تمام عليه دگرانديشان عمل ميکند. در ماه مارچ نيز ديدهبان حقوق بشر سوريه اعالم کرده بود که شبهنظاميان دولت اسالمي از جون 2014تا مارچ 2015بيش از دو هزار اسير را در عراق و سوريه کشتهاند. به گفته اين سازمان ،نيمي از اسيران به قتل رسيده غيرنظامي بودهاند.
موافقت پارلمان يونان با برگزاري همهپرسي جنجالي نخستوزير
پارلمان يونان راه را براي برگزاري همهپرسي پيشنهادي نخستوزير اين کشور باز کرد .نخستوزير خواسته بود سياستهاي رياضتي وامدهندگان بينالمللي به رأي شهروندان گذاشته شود .رأيي که به اعتقاد اپوزيسيون بيمعني است. پارلمان يونان با 178رأي موافق تأييد کرد که در مورد سياستهاي مورد نظر وامدهندگان به يونان همهپرسي برگزار شود 120 .نماينده هم به اين موضوع رأي منفي دادند .صندوق بينالمللي پول ،کميسيون اروپا و بانک مرکزي اروپا تنها در صورتي که يونان شروطي را بپذيرد، کمک مالي به اين کشور را ادامه ميدهند اما تا آخرين روز مهلت 30جون ،توافقي بين دولت يونان و اتحاديه اروپا صورت نپذيرفت .صرفهجويي و اصالح ساختارهاي اقتصادي مهمترين اين شروط هستند. آلکسي سيپراس ،نخستوزير يونان پيشنهاد کرده اين شروط به رأي شهروندان گذاشته شوند. «سيريزا» حزب نخستوزير يونان ،اکثريت کرسيهاي پارلمان را در اختيار دارد .به همين دليل از ابتدا مشخص بود که طرح پيشنهادي سيپراس با موافقت پارلمان روبرو ميشود. سيپراس در پارلمان تأکيد کرد« :همهپرسي ،چه شريکان بخواهند و چه نخواهند ،برگزار خواهد شد» .او همچنين تصريح کرد که يونان عقب نخواهد نشست و هيچکس هم نميتواند اين کشور را از حوزه يورو بيرون کند. نخستوزير يونان از شهروندان کشورش خواست در همهپرسي يادشده «به ضرباالجل ،پاسخ منفي قاطعي» بدهند .همهپرسي قرار است اوايل جوالي برگزار شود. به اعتقاد کارشناسان ،نتيجه همهپرسي قابل پيشبيني نيست .در دو نظرسنجيکه تا کنون برگزار شده ،اکثريت پرسششوندگان از دولت خواستهاند به راهحلي مشترک با
وامدهندگان برسد. نخستوزير يونان اطمينان دارد که پاسخ «نه مقتدرانه» شهروندان به شروط وامدهندگان ،قدرت چانهزني دولت يونان در برابر وامدهندگان را بيشتر ميکند. از سوي ديگر ،اپوزيسيون يونان معتقد است که سيپراس پشت مردم پنهان شده است .به گفتهي آنتونيوس ساماراس ،نخستوزير پيشين ،سيپراس بايد خود تصميم بگيرد و پيامدهاي تصميم خود را هم بپذيرد. به اعتقاد ساماراس ،برگزاري همهپرسي در حالي که وامدهندگان عالقهاي به ادامه گفتوگوها با آتن نشان نميدهند ،بيمعني است. اروپا پس از طرح موضوع همهپرسي اعالم کرد که کمکهاي مالي خود به آتن را تمديد نميکند .با اين حساب يونان در آستانه ورشکستگي قرار ميگيرد .آتن همچنين نتوانسته قسط 7.5ميليارد يورويي به صندوق بينالمللي پول را بپردازد.
اردوغان :يک دولت کرد را تحمل نميکنيم
رئيس جمهور ترکيه گفته است که کشور او اجازه نميدهد دولتي کرد در شمال سوريه تشکيل شود .کردهاي سوريه هماکنون بر بخش بزرگي از منطقه کردنشين کشور حکومت ميکنند. رجب طيب اردوغان ،رئيس جمهور ترکيه در سخناني انتقادآميز ،کردهاي شمال سوريه را به ضديت با اقوام ديگر منطقه متهم کرد .کردهاي سوريه موفق شدهاند نيروهاي «دولت اسالمي» مشهور به داعش را از مناطق خود بيرون برانند. رئيس جمهور ترکيه طي يک مهماني افطار به مهمانان خود گفت« :به جامعه بينالمللي ميگويم که ما به هر قيمتي باشد از تشکيل يک دولت تازه در مرزهاي جنوبي خود جلوگيري خواهيم کرد». اردوغان همچنين کردها را متهم کرد که به «تغيير ساختار قومي منطقه» دست زدهاند .در مناطق شمال سوريه، عالوه بر کردها ،اقوام عرب و ترکمن نيز سکونت دارند. اردوغان بار ديگر اين نظر را که دولت ترکيه از نيروهاي داعش پشتيباني ميکند تکذيب کرد و گفت« ،اينکه ترکيه با يک سازمان تروريستي رابطه دارد ،دروغي بزرگ است». بنا به گزارش رسانههاي ترکيه ،سران اين کشور برنامههايي دارند تا به شکل فعالتري در سوريه اقدام کنند. گفته ميشود که فرماندهي نيروهاي مسلح آمادگي خود را براي اقدام در شمال سوريه ابراز کرده است. به گزارش روزنامه «حريت» بيش از 12هزار سرباز ترک براي ورود به سوريه آماده هستند تا يک «کمربند امنيتي» در برابر تهديدات «دولت اسالمي» (داعش) تشکيل دهند. دولت ترکيه از بيش از 30سال پيش سرگرم جنگ با گروه چپگراي «حزب کارگران کردستان» (معروف به پ.ک.ک) است که با مبارزان کرد مقيم سوريه پيوندهاي تنگاتنگ دارد.
در پي واقعه کليساي چارلستون اوباما خواستار تغيير قانون اسلحه شد در پي رويداد خونين تيراندازي به 9تن از عبادتکنندگان کليساي امانوئل در شهر چارلستون ،باراک اوباما ،رييس جمهور آمريکا ،بار ديگر خواهان تصويب قانوني در جهت محدود ساختن شرايط استفاده از اسلحه از سوي شهروندان اين کشور شد. باراک اوباما در حضور جمعي از شهرداران اين کشور
9
در سانفرانسيسکو با اشاره به پيامدهاي تاسفبار تيراندازي يک جوان سفيدپوست در کليساي امانوئل ايالت کاروليناي جنوبي گفت« ،کمترين کاري که ما به عنوان شهروندان اين کشور ميتوانيم انجام دهيم ،اين است که درباره اين موضوع بحث کنيم ،بدون آنکه همهي صاحبان اسلحه را به عنوان افرادي خبيث با يک چوب برانيم .اغلب اين افراد قانون مربوط به داشتن و نگهداري اسلحه را رعايت ميکنند». اوباما سپس ابراز اميدواري کرد که اين بحثها سرانجام به تغيير عقيدهي شهروندان اين کشور در جهت تجديد شرايط استفاده از اسلحه بيانجامد .او گفت که آمريکا« ،قدرت تغيير» را دارد و تنها بايد به «اهميت و فوريت اين موضوع» پي ببرد. از زمان وقوع تراژدي تيراندازي در مدرسه ابتدايي سندي هوک در نيوتاون ،باراک اوباما بارها تالش کرده است قانوني براي اعمال محدوديت بيشتر در جهت استفاده از اسلحه در اين کشور را به تصويب برساند .اين تالشها ولي همواره با شکست روبرو شده است. در فاجعهي مدرسه سنديهوک که روز 14دسامبر 2012رخ داد 20 ،دانشآموز و شش تن از کارکنان و کارمندان اين نهاد در اثر تيراندازي جواني مسلح به قتل رسيدند .اين جوان 20ساله ،ابتدا به مادر خود در خانه حمله کرد و او را کشت ،سپس به مدرسه رفت و پس از به رگبار بستن شاگردان و آموزگاران ،خودکشي کرد. طرح قانوني باراک اوباما که از سوي نمايندگان جمهوريخواه و نيز دموکرات مجلس سناي آمريکا رد شد، مواردي مانند تهيه و گسترش سيستمي در جهت ذخيره و بررسي پيشينه خريداران و صاحبان اسلحه و همچنين لغو ممنوعيتهاي پژوهشي درباره خشونتهاي ناشي از تملک سالح را در بر ميگرفت. رييس جمهور آمريکا ،همچنين از فاجعه تيراندازي در کليساي سياهپوستان چارلستون به عنوان «عملي نژادپرستانه» ياد کرد و آن را ميراث «عصر تاريکي در تاريخ آمريکا» خواند .او گفت که ابراز تاسف همگاني در مورد اين رويداد خونين ،نشان ميدهد که ميتوان بر بقاياي نفرت بهجا مانده از آن ،غلبه کرد. در حادث ه تيراندازي اين کليسا 6 ،زن و سه مرد 26تا 87ساله ،از جمله کلمنتا پينکني ،کشيش و سناتور ايالت کاروليناي جنوبي کشته شدند .متهم که ديالن روف نام دارد، در شهر شلبي واقع در کاروليناي شمالي که 4ساعت با محل وقوع حادثه فاصله دارد ،در جريان کنترل سرعت از سوي پليس راهنمايي رانندگي دستگير شد. به گفته دادستاني ،ديالن روف ،به جرم خود اعتراف کرده و گفته است که به قصد «برافروختن جنگي نژادي» دست به اين کار زده است .قاضي دادگاه ايالتي ،از آزادساختن متهم به قيد ضمانت تا آغاز دادرسي به دليل «وجود امکان فرار» خودداري کرده است. گفته ميشود که در جريان شليکهاي پيدرپي ،فردي قصد داشته است ،ديالن روف را از ادام ه تيراندازي باز دارد، ولي او با فرياد گفته است« ،نه! شماها (سياهپوستها) به زنان ما تجاوز کردهايد و در اين کشور به قدرت رسيدهايد. من بايد آن کاري را که بايد بکنم ،انجام دهم».
تلفات موج گرما در کراچي از 1200تن فراتر رفت موج گرما در بندر کراچي در جنوب پاکستان ،تا کنون جان بيش از 1200تن را گرفته است. گزارش آسوشيتدپرس به نقل از مدير عمليات در اداره مديريت باليا حاکي است که از زمان به راه افتادن موج گرما در در اواخر ماه جون در استان سند ،که کراچي مرکز آن است ،حدود 65هزار نفر که دچار حمله قلبي شده بودند در بيمارستانهاي سراسر شهر تحت درمان قرار گرفتند .هنوز 1923بيمار به دليل گرمازدگي بستري هستند. ميزان دما در کراچي ،مصرف فراوان برق را به دنبال آورد و متعاقب آن با قطع جريان برق ،بسياري از ساکنان ناچار شدند شبها را در خارج از خانههايشان سپري کنند.
دنباله در صفحة بعد
10
July 2015 تير 1394
ترکيه برگزار ميشود ،اما امسال همزمان شدن اين مراسم با ماه رمضان باعث شد که حساسيتها نسبت به اين راهپيمايي بيشتر از سالهاي قبل باشد.
همجنسگرايي در ترکيه بر خالف بسياري از کشورهاي اسالمي جرم محسوب نميشود ،اما همجنسگراهراسي همچنان در اين کشور فراگير است. از رژه ساالنه همجنسگرايان در استانبول به عنوان بزرگترين مراسم ساالنه دگرباشان جنسي در کشورهاي مسلمان ياد ميشود و گفته ميشود که امسال گروهي از همجنسگرايان ايران هم با سفر به ترکيه در اين مراسم حضور داشتهاند.
توافق نيروهاي کرد و رژيم اسد براي جنگ عليه داعش
دنباله از صفحة قبل
موج گرما ،چند هفته پس از باال رفتن حرارت در هند که مرگ نزديک به 2200تن را موجب شد ،بسياري از پاکستانيها را شوکه کرد. از آن زمان ،اين هراس شدت گرفته است که جنوب آسيا ممکن است برخي از ويرانکنندهترين آثار تغيير آب و هوايي را شاهد باشد.
ترکيه برگزاري مذاکرات آشتيجويانه با اسرائيل را تاييد کرد در پي انتشار برخي گزارشها مبني بر انجام مذاکرات محرمانه ميان اسرائيل و ترکيه ،وزير امور خارجه ترکيه تائيد کرده است مذاکرات آشتيجويانهاي براي بهبود مناسبات با اسرائيل و آشتي بين دو کشور در جريان است. به گزارش منابع خبري ،مولود چاووش اوغلو ،در آنکارا به خبرنگاران گفت« ،براي دو کشور کامال عادي است در مورد عادي سازي مناسبات گفت و گو کنند .بدون چنين ديدارهايي نميتواند پيشرفتي به سوي آشتي صورت گيرد». پائين آمدن سطح مناسبات با اسرائيل در اوائل 2009 آغاز شد ،زماني که رجب طيب اردوغان نخستوزير وقت ترکيه با عصبانيت از جلسهاي که شيمون پرز رئيس
جمهوري وقت اسرائيل در آن حضور داشت ،در اعتراض به عمليات ضد تروريستي اسرائيل براي متوقف ساختن حمالت راکتي از غزه ،خارج شد.
مناسبات در سال 2010بدتر شد ،در آن زمان يک ناوگان کوچک دريايي که اسالمگرايان مسلح ترکيه به راه انداخته بودند ،سعي کرد محاصرهاي را که نيروهاي دفاعي اسرائيل بر غزه وضع کرده بودند نقض کند .کماندوهاي اسرائيلي به ناوگان حمله کردند که 10کشته برجا گذاشت. در پاسخ ،آنکارا سفير اسرائيل را اخراج کرد و خواست اسرائيل رسما پوزش بخواهد ،غرامت بپردازد و به محاصره نوار غزه پايان دهد.
حمله پليس استانبول به رژه همجنسگرايان پليس ترکيه با ماشينهاي آبپاش و گلولههاي الستيکي به شرکتکنندگان در رژه ساالنه همجنسگرايان در استانبول حمله و آنان را متفرق کرده است. دليل درگير شدن پليس با راهپيمايان مشخص نيست، اما گزارشها از ميدان تقسيم استانبول حاکي است که پليس بعد از ديدن پارچهنوشتههايي که در آن دولت رجب طيب اردوغان ،رئيس جمهور ترکيه «دولت فاشيستي» خوانده شده بود ،با شرکتکنندگان درگير شد. رژه همجنسگرايان و دگرباشان جنسي هر سال در
منابعي در شهر حسکه سوريه گزارش دادهاند که «نيروهاي حمايت از خلق کرد» با رژيم سوريه به توافق رسيدند تا عليه گروه داعش به طور مشترک به جنگ بپردازند .داعش براي تصرف مناطق بيشتري در الحسکه، دست به حمالتي در اين شهر زده است. بر اساس اين گزارش ،در اين توافق کردها شرط گذاشتهاند که رژيم سوريه ،قدرت خود در الحسکه را کاهش دهد .همچنين پرچم کردستان به جاي پرچم رژيم سوريه در مناطق آزاد شده ،برافراشته شود و اداره آن مناطق به دست کردها باشد. اين منابع افزودند که کردها همچنين شرط کردهاند که نيروهاي رژيم سوريه در الحسکه ،سالح سنگين به آنها بدهند .به گفته اين منابع نيروهاي رژيم سوريه ،تا کنون دو تانک به جنگجويان کرد تحويل دادهاند. نيروهاي کرد پس از اين توافق ،دو مقر در العزل و مفرق البترول در شرق الحسکه را از نيروهاي رژيم اسد تحويل گرفتند و سپس با عناصر داعش در منطقه الفيالت الحمر درگير شدند. برخي از فعاالن نيز گفتهاند که عناصر حزباهلل لبنان در جنگ نيروهاي رژيم اسد عليه داعش در منطقه الحسکه شرکت کردهاند.
10
دنباله از صفحة 3
چه کسی اقتصاد ايران را کنترل میکند؟ اساس روش محافظه کارانه ما در سبد سهام نيروهای نظامی و رهبری قرار نمیگيرد .سپاه حداقل 27.76 درصد از سهام آن را داراست .گره تدبير – شرکت سرمايه گذاری اصلی ستاد اجرايی متعلق به رهبر ايران – 1.13درصد ديگر از سهام اين بيمه را در اختيار دارد. به طور مشترک ،آنها 29درصد از کل سهام و دو صندلی از پنج صندلی هيئت مديره را در اختيار دارند. بر روی کاغذ ،سپاه و رهبری در اقليت هستند .اما هنگامی که ديگر اعضای هيئت مديره را در نظر میگيريم که نمايندگان سه نهاد تحت کنترل دولت هستند (سرمايه گذاری صبا تامين ،سازمان بازنشستگی ،و سرمايه گذاری صبا) ،و با در نظر گرفتن ساختار سياسی ايران ،نمیتوان باور کرد که سپاه و رهبر مشکل خاصی در اعمال نفوذ داشته باشند. آنگونه که رويترز درباره ستاد اجرايی – امپراتوری مالی رهبر -افشاگری کرد ،در واقعيت ،ستاد شرکتهای بسياری را کنترل میکند در حالی که تنها صاحب بخش اندکی از سهام آنهاست .رويترز دست کم 24شرکت عمومی را شناسايی کرده است که در آنها ستاد – يا يکی از اقمار آن -کمتر از 50درصد مالکيت سهام داشتهاند». بيش از اين ،سپاه و رهبر صاحب دارايیهايی هم هستند که در بورس تهران معامله نمیشود .محاسبه ارزش اين داراييها بسيار دشوار است .رويترز تخمين میزند که سرمايه های ستاد در حوزه امالک و مستغالت به ارزش 52ميليارد دالر ،مالکيتهای خرد در شرکتهای عمومی 3.4ميليارد دالر (در ،)2013و ارزش کل دارايیهای ستاد در حدود 95ميليارد دالر است .در ارتباط با سپاه ،ما 218شرکتی که بنياد تعاون سپاه و هشتاد و پنج شرکت را که بنياد تعاون بسيج مستقيما در آن سهامدار هستند شناسايی کرديم .هر يک از اين شرکتها خود صاحب چندين زيرمجموعه هستند .برآورد ارزش اين مجموعه شرکتهای خارج از بورس به دليل در دسترس نبودن حسابهای مالی آنان غيرممکن است. باالخره سپاه و ديگر نيروهای نظامی و شبه نظامی سهم عظيمی از اقتصاد زيرزمينی ايران را نيز دارا هستند که در بازههای زمانی مختلف ،با روشهای متفاوت و توسط پژوهشگرانی متفاوت بين 6تا 36درصد توليد ناخالص داخلی ايران تخمين زده شدهاند .بخشی از اين درآمد شامل کميسيونهايی است که از محل قاچاق کاال و همچنين بنا به گزارشها ،دست داشتن در قاچاق مواد مخدر از افغانستان به اروپا میشود .قيمت گذاری چنين فعاليتهايی دشوار است .استناد به ساختار مالکيت بورس تهران معياری مناسب ،اما ناکافی برای ترسيم گستره امپراطوری مالی سپاه و رهبری است. آشکار کردن چنبر ه سپاه و رهبری بر اقتصاد ايران، «وحشت انگيزی» نيست .توصيف دقيق واقعيت است. اين نکته را خصوصًا آنهايی بايد در نظر بگيرند که باور دارند گشايش پس از رفع تحريمها صحنه سياست ايران را تغيير خواهد داد و منجر به تقويت جناح معتدل در کشور خواهد شد. خصوصی سازی به طور آشکاری به نفع دولت پنهان در ايران– مجموعه گستردهی نظامی -صنعتی، بنيادهای مذهبی و هولدينگهای اقتصادی نزديک به رهبری بوده است .اگر گشايش پس از توافق هستهای رخ دهد ،اين گروهها بيش از همه بهرهمند خواهند شد. * * * امانوئل اتولنگی و سعيد قاسمینژاد پژوهشگران «بنياد دفاع از دموکراسيها و مرکز مطالعات تحريم و سرمايههای نامشروع» در واشينگتن دی.سی هستند.
11
July 2015 1394 تير
11
12
«زنان الجزيره» پيکاسو رکورد قيمت را شکست
July 2015 تير 1394
«آيا ميدانستيد که اپل بابت اين سه ماه پولي به ترانهسرا ،تهيهکننده و هنرمند نميدهد». به نوشته سويفت سه ماه زمان زيادي است که صاحب اصلي اثر پولي دريافت نکند و اين عادالنه نيست. در واکنش به اعتراض سويفت ،اپل اعالم کرد در مدت سه ماهه آزمايشي اين برنامه، حق کپيرايت سويفت پرداخت خواهد شد. ادي کيو ،معاون مديرعامل اپل در امور نرمافزار و خدمات اينترنتي اپل خطاب به تيلور سويفت نوشت« :صداي تو و هنرمندان مستقل را شنيديم .دوستتان داريم .اپل». 1989يکي از پرفروشترين آلبومهاي سال 2014 بوده و بيش از 9.4ميليون نسخه از آن در آمريکا فروخته شده است .به گفته کمپاني اپل 70 ،درصد از درآمد پخش آنالين موسيقي به صاحبان اثر پرداخت ميشود. «اپل ميوزيک» براي ورود به بازار پخش آنالين موسيقي راهاندازي شده و رقبايي مانند اسپاتيفاي دارد.
اورست سه سانتيمتر جابهجا شده است تابلوي «زنان الجزيره» اثر پيکاسو نقاش اسپانيايي در حراج کريستي به قيمت 179ميليون و 300هزار دالر به فروش رسيد .به اين ترتيب رکورد گرانترين تابلوي فروخته شده که تا اين زمان 140ميليون دالر بود ،شکسته شد. اين تابلو پس از 11دقيقه از آغاز مزايده ،با قيمت 179 ميليون و 300هزار دالر به خريداري که تلفني در مزايده شرکت کرده بود ،فروخته شد. اين نقاشي يکي از معدود کارهاي برجستهي هنرمند اسپانيايي سبک کوبيسم است که در مجموعههاي شخصي نگهداري ميشد .قبل از آغاز حراجي «کريستي» پيشبيني شده بود اين تابلو با قيمت 140ميليون دالر به فروش برسد. پيش از فروش «زنان الجزيره» ،تابلوي «سه مطالعه بر پيکرههاي پاي صليب» اثر فرانسيس بيکن رکورددار گرانترين تابلوي به فروش رسيده بود که در سال 2013در حراج کريستي به بهاي 142.4ميليون دالر به فروش رسيد. پيکاسو تابلوي رنگ روغن «زنان الجزاير» را در سال 1955و با الهام گرفتن از اوژن دالکروا ،نقاش فرانسوي قرن نوزدهم براي اداي احترام به هانري ماتيس خلق کرد .ماتيس نقاش مطرح فرانسوي بود که در سال 1954 درگذشت. اين تابلو به ابعاد 114در 146سانتيمتر تصويري از يک زن عريان و يک زن نيمهعريان را نشان ميدهد و بخشي از يک رشته 15اثري از پيکاسو است که در سالهاي 1954تا 1955خلق شدهاند. تابلوي «زنان الجزيره» نخست در مالکيت ويکتور و سالي گنز ،زن و شوهري مجموعهدار در آمريکا بود .اين دو سال در سال 1956همه 15نسخه از تابلوي «زنان الجزاير» را به بهاي 212هزار و 500دالر خريدند و با گذشت زمان رفته رفته آنها را دوباره فروختند. تابلويي که در حراج کريستي به بهاي بيش از 179 ميليون دالر به فروش رسيده است ،در سال 1997در حراجي ديگري به قيمت 32ميليون دالر فروخته شده بود.
اپل سياست پرداخت خود به هنرمندان را تغيير داد کمپاني اپل در واکنش به اعتراض تيلور سويفت، خواننده آمريکايي اعالم کرد که سياست خود در خصوص پرداخت به هنرمندان را تغيير ميدهد. چندي پيش تيلور سويفت در نامهاي سرگشاده اعالم کرد که چون از پخش رايگان آهنگهاي آلبوم 1989 در «اپل ميوزيک» راضي نيست ،آلبومش را از اين برنامه بيرون ميآورد. قرار بود اين آلبوم در سه ماه اول راه اندازي اين برنامه، به صورت رايگان در دسترس مشترکان قرار گيرد .او نوشت،
محققان چيني ميگويند زلزله ويرانگر نپال ،کوه اورست را سه سانتيمتر به سمت جنوب غربي جابهجا کرده و جهت جابهجايي طبيعي اين کوه را هم که به سمت شمال غربي بود ،تغيير داده است. به گفته سازمان ملي مساحي ،نقشه برداري و علوم زمين چين ،با وجود اين جابهجايي ،ارتفاع قله اورست تغييري نکرده است. بر اساس اين گزارش ،اورست در دهه گذشته با سرعتي معادل چهار سانتيمتر در سال و در مجموع چهل سانتيمتر جابهجا شده است .در همين مدت ارتفاع قله سه سانتي متر افزايش يافته است. دو زلزله اخير نپال باعث کشته شدن 8هزار و 700نفر و بيخانمان شدن بيش از يک ميليون نفر شد. اين زمين لرزهها همچنين موارد متعددي از رانش زمين و بهمن را هم سبب شدند ،از جمله بهمني که در اورست جان 18کوهنورد را گرفت. زلزله اول به بزرگي 7.8ريشتر باعث جابهجايي اورست شد اما زلزله دوم به بزرگي 7.3درجه در موقعيت اين کوه تغييري ايجاد نکرد. به گفته دانشمندان نپالي ،کاتماندو پاتخت اين کشور نيز دو متر به سمت جنوب جابهجا شده است. مرکز اين زلزله در نزديکي کاتماندو و در 161کيلومتري اورست بود .کوه اورست که قله آن بلندترين قله دنيا است در دو کشور چين و نپال قرار دارد.
ماموريت سفينه روزتا تمديد شد
اموريت سفينه روزتا که پس از 10سال باالخره سال گذشته موفق شد کاوشگري را با موفقيت بر روي يک دنبالهدار بنشاند ،براي 9ماه ديگر تمديد شده است. مديران طرح روزتا گفتهاند اين فضاپيما در آخرين بخش ماموريتش که تا سپتامبر 2016به طول خواهد کشيد،
ممکن است بر روي دنبالهدار 67پي چوريوموف-گراسيمنکو بنشيند. روزتا که هزينههاي طرح ماموريت آن را از حدود 20 سال پيش کشورهاي اروپايي تامين کردهاند ،نخستين سفينه ساخت بشر است که توانسته از نزديکترين فاصله به مطالعه يک دنبالهدار بپردازد.
12
ابتدا و با استفاده از انرژي اوليه موجود در باتري خود به زمين فرستاد ،تحولي در نظريات مربوط به نحوه پيدايش کره زمين ايجاد کرد. يک نمونه از اين يافتهها اطالعاتي است که نشان ميدهد برخالف تصورات پيشين ،اين دنبالهدارها نبودهاند که آب را براي نخستين بار به زمين آوردهاند. فيله بعد ازاتمام باتري براي مدتي طوالني در حالت نيمه خاموش قرار داشت ،اما اخيرا با نزديکتر شدن دنباله دار 67پي به خورشيد ،مجددا شروع به کار کرده و با زمين ارتباط برقرار کرده است.
پنج روز امساک در ماه، يک عمر جواني و سالمت اهميت مطالعه دنبالهدارها در اين است که آنها از قطعات و ذرات باقيمانده هنگامه شکلگيري منظومه شمسي در حدود چهار و نيم ميليارد سال پيش تشکيل شدهاند. پژوهشگران اميدوارند با مطالعه اطالعاتي که سفينه روزتا و کاوشگرش «فيله» از دنبالهدار 67پي ارسال ميکند، درک بهتري از نحوه شکلگيري منظومه شمسي ،سابقه کره زمين و شايد پيدايش موجوداتي چون انسان به دست آورند. سفينه روزتا در ماه مارچ سال 2004به فضا پرتاب شد و در حرکت 10ساله خود به سوي دنبالهدار چوري، شش ميليارد کيلومتر مسافت را در حاشيه منظومه شمسي پيموده است .اين سفينه از مرکز سازمان فضايي اروپا در آلمان هدايت ميشود. تابستان گذشته روزتا به دنبالهدار پي 67رسيد و نوامبر پارسال کاوشگر فضايي «فيله» از بدنه آن جدا شد و پس از هفت ساعت روي دنبالهدار فرود آمد. اگر چه فرود اين کاوشگر با مشکالتي روبرو شد و موجب شد که در جذب انرژي خورشيدي کافي براي به کار افتادن با دردسر روبرو شود ،اما ارسال اطالعاتي که در همان
از ديرباز روزهداري را يکي از مؤثرترين راههاي الغري، بهبود سيستم ايمني بدن ،و تقويت کار مغز دانستهاند .اما پزشکان از توصيه آن ،به سبب خطرهايي که چنين رژيم سختگير غذايي پيش ميآورد ،پرهيز کردهاند. به نوشته «واشنگتن پست» ،اکنون دانشمندان يک رژيم غذايي ابداع کردهاند که به صورت دورهاي و پنج روز در هر ماه انجام ميشود .اين رژيم غذايي تقليدي از روزهداري است بي آنکه خطرهاي آن را داشته باشد. در اين پژوهش ،که نتيجه آن در نشريه «سوخت و ساز سلولي» ( )Cell Metabolismمنتشر شده و هزينه آن را «مؤسسه ملي سالمند» تامين کرده است ،طيف وسيعي از عوامل خطرناک براي سالمت بدن در شرکت کنندگان اين پژوهش که مدت سه ماه روزهداري نوبتي کرده بودند، کاهشي حيرتآور يافت -عواملي که موجب پيري ،سرطان، ديابت ،و بيماريهاي قلب و عروق مي شود. با آنکه تعداد شرکت کنندگان در اين پژوهش زياد نبود و تنها به 19نفر محدود ميشد ،اما نتايج آزمايش چنان اميدبخش بوده است که پژوهشگر دانشگاه کاليفرنياي جنوبي که در اين تحقيق شرکت داشته ،سر گفتوگو با «سازمان فدرال غذا و دارو»ي آمريکا را باز کردهاند تا اين سازمان استفاده از اين روش را براي درمان بيماران توصيه کند.
دنباله در صفحة بعد
13 دنباله از صفحة قبل
والتر لونگو ،نويسنده همکار اين بررسي ،که خود در مورد طول عمر تحقيق مي کند ،ميگويد هدف اين روزهداري، «بهبود و ارتقا»ي بدن شخص از طريق زدودن سلولهاي ناسالم و تخريب شده و بازتوليد سلولهاي جديد است. «واشنگتن پست» مينويسد ،جيره غذايي که در اين پژوهش تعيين شده ،و پژوهشگران آن را «امساک روزه نما» ناميدهاند ،به آن سختي که در روزهداري واقعي وجود دارد نيست .در واقع اين رژيم به قرار زير است 25« ،روز از ماه، غذاي شخص رژيم گيرنده به روش عادي است ،يعني از همان غذاهاي خوب و بد و متوسط هميشگي تشکيل مي شود .سپس در روز اول روزهداري ،تنها بايد 1090کالري در غذا باشد 10 .درصد اين غذا پروتئين 56 ،درصد چربي و 34درصد کربوهيدرات است .از روز دوم تا پنجم شخص بايد 725کالري مصرف کند با 9درصد پروتئين 44 ،درصد چربي ،و 47درصد کربوئيدرات. در اين پژوهش بيشتر غذاي شرکت کنندگان سوپ سبزي ،کراکر و چاي بابونه بود .ميزان کالري اين رژيم ي مصرفي روزانه يک فرد غذايي 54تا 34درصد کل کالر عادي است. شرکتکنندگان در پژوهش اين رژيم را در سه نوبت ،يا سه ماه ،تکرار کردند .پس از آن پژوهشگران بار ديگر آنان را معاينه کردند و با کاهش عاملهاي خطرزا و عالمتهاي حاکي از بيماري روبرو شدند ،بي آنکه عارضه جنبي مهمي پيش آمده باشد. پترونال راونشير ،متخصص در طب تغذيه ،به نشريه «ديلي تلگراف» گفت که اين رژيم جديد «بسيار کمتر از روزهداري کامل به بدن استرس وارد ميکند ». به گفته او« ،در اين رژيم بيشتر کربوئيدرات از سبزيها تامين ميشود که سرشار است از مواد غذايي گياهي و معدني که براي بدن خوب است .نه کربوئيدراتي که از غالت به دست ميآيد و تقريبا تمام آن به قند تبديل ميشود و براي بدن ضرر دارد».
July 2015 تير 1394
درگذشت شهريار عدل شهريار عدل ،چهره نامآشناي معماري ،هنر و تاريخ ،در 72سالگي در پاريس درگذشت .كامران عدل، عكاس ،در مورد درگذشت برادرش ميگويد« ،مدتي بود كه برادرم حال خوشي نداشت و در يك ماه اخير مريضاحوال بود ،بهنوعي از همهچيز شكايت ميكرد .به گفته برادرزادهام كه در كانادا زندگي ميكند ،او قبل از فوت دچار دردي در سينهاش ميشود ،اما وقتي همسرش به او ميگويد كه به پزشك مراجعه كند ،به دليل دردهايي كه در يكماه اخير داشت ،درد سينهاش را جدي نميگيرد و در نهايت فوت ميكند». شهريار عدل در 14بهمن 1322در تهران متولد شد و ديپلم خود را از مدرسه عالي علوم تاريخي سوربن دريافت كرد .او دوره تاريخ عمومي هنر ،باستانشناسي مشرقزمين و تاريخ هنرهاي دوره اسالمي و دورههاي متعددي را در مدرسه معماري پاريس گذراند و موفق به دريافت دكتراي تاريخ از فرانسه شد. عدل پس از اخذ مدرك دكترا وارد مؤسسه ملي تحقيقات علمي يا همان ( )CNRSشد .شرط اصلي پذيرش در اين مؤسسه ،دانستن دو يا سه زبان و قوه تجزيه و تحليل و البته بكربودن موضوعهاي تحقيق است. در واقع اين مؤسسه يك دستگاه عظيم پژوهشي است كه ممکن است در آن از فيزيك اتمي تا عنكبوتشناسي مورد مطالعه قرار گيرد و شهريار عدل پس از فيروز باقرزاده ،دومين ايراني است كه وارد اين مؤسسه شد. عدل درباره سمتش در اين مؤسسه و پس از گذشت 25سال عضويت در آن گفته بود«« ،ث.ان.آر. اس» مثل ارتش ميماند ،اما ارتش نيست ولي سيستم درجاتش كمي به ارتش شبيه است .همانطور كه ممكن است شما در ارتش سرلشكر باشيد كه سرلشكر يعني فرمانده يك لشكر ،اما لشكري زيردست شما نباشد ،در «ث.ان.ار.اس» هم ميتوانيد درجه مدير تحقيقات داشته باشيد بدون اينكه بر يك گروه يا بر يك ساختمان حاوي محققان حكومت كنيد؛ درجه من در اين مؤسسه مدير
هشدار درباره پوشيدن شلوارهاي تنگ پزشکان هشدار دادهاند که پوشيدن شلوارهاي جين بسيار تنگ ميتواند صدمهاي جدي به عضالت و اعصاب وارد کند. در «نشريه عصب شناسي ،جراحي مغز و اعصاب و روانپزشکي» آمده است که در پي تورم زياد عضالت پشت پاي يک زن 35ساله استراليايي ،شلوار او با بريدن از تنش خارج شد. او که به تازگي به خانهاي نو نقل مکان کرده بود ،مجبور شد ساعتها زانو بزند تا وسايل را در کابينتهاي خالي جا بدهد .غروب آن روز پاهايش بي حس شد و راه رفتن برايش دشوار. پزشکان معتقدند که اين زن به عارضهاي به نام «سندرم کمپارتمان» مبتال شده که با پوشيدن شلوار جين تنگ بدتر شده است. «سندرم کمپارتمان» اختاللي است که مي تواند خطرناک باشد و به دليل خونريزي يا ورم در داخل بافت ماهيچهاي محصور ،ايجاد ميشود .در مورد اين زن ،بافت ماهيچهاي عضله پشت با به اين عارضه دچار شد. اين مشکل باعث شد که اين بيمار به زمين بيفتد و نتواند از جايش بلند شود .او مجبور شد چندين ساعت روي زمين دراز بکشد .بعد از معاينه در بيمارستان معلوم شد که پاهاي او تورم بسيار زيادي داشته است .اگرچه کف پاهايش گرم بود و جريان خون آنها به حد کافي ،ولي ماهيچههايش ضعيف و تا حدي بي حس شده بودند.
به دليل افزايش فشار در عضالت پشت پا ،به اعصاب و عضالت او آسيب رسيده بود .به او سرم تزريق شد و چهار ساعت بعد توانست به تنهايي راه برود. پزشکان ديگري هم مواردي از سوزن سوزن شدن و بي حس شدن عضالت ران در اثر پوشيدن شلوارهاي جين تنگ گزارش کردهاند ،هر چند احتمال رخ دادن اين حالت براي بيشتر مردم ،اندک است. پريا داسوجو ،مشاور انجمن فيزيوتراپي بريتانيا ميگويد که مثل ساير هشدارهاي مشابه ،مورد ارائه شده (زن استراليايي) حالت بسيار شديدي از اين عارضه را نشان ميدهد .فعال نيازي به کنار گذاشتن شلوارهاي جين چسبان نيست ،بلکه بايد از ماندن در يک حالت خاص پرهيز کرد و در طول روز تحرک داشت.
توصيه به مردان: اسپرم خود را در 18 سالگي منجمد کنيد ويکتوريا وارد در مقالهاي که در نشريه «تلگراف» منتشر شد ،به مردان توصيه کرده است که اسپرم خود را در سن
تحقيقات است ولي نظر به نوع پژوهشهايم و محلهاي گوناگون كارم ،بر گروهي معين فرماندهي نميكنم». او در زمينههاي مختلفي از جمله معماري ،باستانشناسي، كارشناسي آثار هنري و ...فعاليت و تحقيق كرده بود .عدل عضو مؤسسه ملي تحقيقات علمي فرانسه( ،)CNRSيكي از همكاران «ايرانيكا» ،رييس كميته بينالمللي تدوين تاريخ آسياي ميانه و مدير تحقيقات مؤسسه علمي تحقيقات علمي فرانسه بود. از او آثاري در زمينه هنر و جامعه در جهان ،تاريخ آغاز عكاسي در ايران ،تاريخ آغاز سينما در ايران ،تاريخ قوم و... تأليف و ترجمه شده است .عدل در سالهاي پس از انقالب از سوي دكتر پرويز ورجاوند بهعنوان نماينده ايران به مجمع عمومي يونسكو فرستاده شد اگرچه در سالهاي پيش از انقالب هم براي مطالعات و پژوهش روي آسياي ميانه انتخاب شده بود و بهعنوان عضو تمامعيار اين طرح در آن فعاليت ميكرد. محمد بهشتي ،رييس کنوني پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي ميگويد که در هرگوشهاي از ايران نشاني از شهريار عدل ميتوان سراغ گرفت .بهشتي از اين ايرانشناس برجسته با تعبير زيبايي ياد کرده است :نسيمي که به حوزه ميراث فرهنگي ميوزيد. مهدي حجت ،بنيانگذار سازمان ميراث فرهنگي هم گفته است« :شهريار عدل فوقالعاده به بلندي نام ايران و اينکه
سالگي 18 منجمد کنند، چرا که اين خطر اقدام ا ختال ال ت ژنتيکي ناشي از پدر شدن در سنين باال کاهش را ميدهد. بر اساس اين گزارش، مطا لعا ت نشان ميدهد که اسپرم با باالرفتن سن، دچار خطاهايي ميشود که احتمال اوتيسم ،اسکيزوفرني و ديگر اختالالت را افزايش ميدهد. دکتر کوين اسميت از دانشکده علوم ،مهندسي و فناوري دانشگاه «آبرتي داندي» ،معتقد است منجمد کردن اسپرم در بانکهاي نگهداري اسپرم ،موجب پرهيز از خطر «کاهش تدريجي سالمت انسان در بلندمدت» ميشود.
دکتر اسميت در گزارشي براي نشريه «اخالق پزشکي» نوشته است ،مطالعات جديد ژنتيک تاييد ميکند که اسپرم مردهاي مسن حاوي شمار بيشتري از جهشهاي ژنتيکي است و بخش اندکي از اين جهشها ،سالمت فرزندان آينده را تهديد ميکند.
13
آثار ايران به دقت مراقبت و حفاظت شود، توجه داشت». از خدمات او همين بس که در زمانهاي که گردبادي به نام «صادق خلخالي» هستي فرهنگي ايران را درمينورديد و در طليعه انقالب اسالمي اين زمزمه درگرفته بود که تخت جمشيد را بايد ويران کرد ،او تختجمشيد ،چغازنبيل و نقش جهان را به هزينه شخصياش در فهرست ميراث فرهنگي يونسکو ثبت کرد. شهريار عدل به نسلي از روشنفکران ايراني تعلق داشت که در سالهاي پيش از انقالب دامنشان را به سياست نيالودند و تالش کردند راهي به مدرنيته بگشايند. او نيز يکي از روشنفکران نسل کامران ديبا و هوشنگ سيحون بود. شهريار عدل در دوراني که گروهي از نويسندگان و داستاننويسان ايراني سر در پي جاللآلاحمد گذاشته بودند و از غربزدگي سخن ميگفتند ،نه شيفتگي بيش از حد به غرب را ميپسنديد و نه دوري از خاستگاه تمدن و فرهنگ ايراني در شرق را .او خواهان آن بود که جغرافياي فرهنگي ما در فالت ايران به دور از تبعيضهاي قومي ،رويکردهاي سياسي و خودشيفتگيهاي فرهنگي مرکزنشينان بازشناخته شود. عدل همآوا با روشنفکراني مانند ابراهيم گلستان، اشرافيت قومي فارسها بر ديگر اقوام و مليتهاي ساکن فالت ايران را نفي ميکرد و اعتقاد داشت « ،ايرانيهاي کنوني ميگويند فالن جا و فالن جا متعلق به ماست ،در حالي که اين برداشت غلط است؛ هرات مال تو نيست؛ تو و هراتي هر دو مال يک فرهنگ هستيد .تو و هراتي يا ديگر جاهايي که در فراسوي مرزهاي سياسي امروز ايران است ،هر دو مال يک فرهنگ و متعلق به يک درخت هستيد ،شاخهها و ميوه هاي يک درخت هستيد و کسي به کسي اشرافيت ندارد». شهريار عدل به پاس خدمات فرهنگياش مدال «پنج قاره» يونسکو را دريافت کرده بود.
وي ميگويد «اگر روند جمعيتي مبتني بر باال رفتن سن پدر شدن ادامه داشته باشد ،احتماال با فرزندان بيشتري که از اختالالت ژنتيکي رنج ميبرند روبرو خواهيم شد ».وي ميافزايد «اين خطرات بيانگر اين نکته است که سن پدر شدن اهميتي اخالقي دارد». به گفته دکتر اسميت ،گزينههاي مقابله با اين خطرات آموزش سالمتي با هدف ترويج پدر شدن در سنين جواني و ارائه «مشوقهايي براي جوانان اهدا کننده اسپرم و ايجاد بانکهاي جهاني اسپرم مورد حمايت کشورها» است. به اعتقاد او رويکرد دوم ،مزاياي بيشتري دارد و ميتواند به فوريت به اجرا گذاشته شود. دکتر اسميت با بيان اينکه «ما بايد نگران گستره اجتماعي اين مساله باشيم ،چون تاثيراتي بسيار واقعي دارد» ،ميگويد مردان در 40سالگي ممکن است بخواهند از اسپرم منجمد شده خود استفاده کنند ،که ميتواند به شکلي ايدهآل در حدود 18سالگي ذخيره و نگهداري شده باشد. هزينه نگهداري اسپرم در يک مرکز خصوصي ،حدود 230تا 315دالر در سال است؛ البته در مراکز دولتي اين هزينه پائينتر خواهد بود.
پايههاي کاخ 250ساله جهاننما در اصفهان کشف شد
در ادامه کاوشهاي تاريخي خيابان چهارباغ و دروازه دولت اصفهان ،پايههاي کاخ جهاننما و همچنين يک حوض متعلق به دوره صفوي کشف شده است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) علي شجاعي اصفهاني ،سرپرست هيأت کاوش ،گفته است اکنون که همه پايههاي اين کاخ کشف شده است ،ميتوان با اطمينان از ابعاد کاخ و چگونگي ساخت آن صحبت کرد. به گفته او ظلالسلطان ،فرزند ناصرالدين شاه و حاکم اصفهان در دوره قاجار ،چندين بناي تاريخي و باغ متعلق به دوران صفوي ،از جمله اين کاخ را که قدمتي 250ساله داشته و در زمان شاه عباس صفوي ساخته شده بود ،تخريب کرد.
14
دنباله از صفحة قبل
عمليات کاوش در محدوده دروازه دولت و چهارباغ اصفهان از مدتي پيش با مجوز پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري آغاز شده است. علي شجاعي اضافه کرد« ،طول شمالي -جنوبي کاخ جهاننما 17.5متر بوده و بخشهايي از محدوده شرقي -غربي کاخ همچنان در زير آسفالت دو طرف خيابان باقي مانده است». او همچنين درباره حوض کشف شده در اين محوطه نيز گفت« ،اين حوض در جنوب کاخ و يکي از 7يا 8حوضي است که در سراسر خيابان، از جهاننما تا سي و سه پل ،توسط شاه عباس صفوي ساخته شده بود. آب جاري در نهر ميان چهارباغ پس از ورود به اين حوض از طريق کانالي که از زير بخشهايي از کاخ عبور ميکرد به خارج از خيابان چهارباغ منتقل ميشده است».
زمين وارد عصر جديدي از انقراض بزرگ ميشود
نتايج تحقيق سه دانشگاه عمده آمريکايي نشان ميدهد که زمين وارد عصر جديدي از انقراض گونههاي زيستي شده و در اين دوره جديد نوع انسان ممکن است يکي از اولين قربانيان باشد. در اين تحقيق ،که مشترکا در دانشگاههاي استنفورد ،پرينستون و برکلي انجام گرفته ،آمده است که جانواران مهرهدار با سرعتي 114 برابر دوران عادي در حال انقراض هستند .تحقيق ديگري هم که سال گذشته در دانشگاه دوک انجام شده بود به نتايج مشابهي رسيد. يکي از دستاندرکاران تحقيق جديد گفته است« ،اکنون داريم به ششمين عصر انقراض بزرگ وارد ميشويم». آخرين باري که انقراض بزرگ گونهها در زمين به وقوع پيوسته 65ميليون سال پيش بود که دايناسورها منقرض شدند .تصور ميشود برخورد شهاب سنگي بزرگي با زمين علت انقراض دايناسورها و برخي ديگر از گونهها بوده باشد. جراردو سيبالوس ،که هدايت تحقيق اخير را به عهده داشته ميگويد« ،اگر اجازه دهيم روند کنوني ادامه پيدا کند ميليونها سال طول ميکشد تا حيات روي زمين احيا شود و گونه خود ما [انسان] هم ممکن است همان اوايل از ميان برود». در اين تحقيق دانشمندان با استفاده از فسيلها روند انقراض مهرهداران را در طول تاريخ برآورد کردهاند و به اين نتيجه رسيدهاند که روند کنوني انقراض مهرهداران بيش از صد برابر بيشتر از زمانهايي است که يک انقراض بزرگ در جريان نيست. مطابق يافتههاي اين تحقيق از سال 1900تا کنون بيشتر از 400 گونه از جانوران مهرهدار منقرض شدهاند که در دوران عادي چنين حجمي از انقراض ظرف 10هزار سال رخ ميدهد نه 100سال. اين تحقيق ،تغييرات اقليمي ،آلودگي و جنگلزدايي را از عوامل انقراض سريع گونههاي جانوري معرفي کرده است. پل ارليش ،از دانشگاه استنفورد ميگويد« ،در سراسر جهان نمونههايي از جانوران مختلف داريم که عمال چيزي جز مردگان متحرک نيستند». اتحاديه بينالمللي حفظ طبيعت ميگويد 41درصد جانوران دوزيست و 25درصد پستانداران در معرض انقراض قرار دارند.
July 2015 تير 1394
14
کازينوهاي زيرزميني در آسمانخراشهاي تهران آنچه در زير ميخوانيد گزارشي است از کازينوهاي زيرزميني تهران، از داخل برجهاي فرشته و نياوران تا درون خانههاي دوستان ،به روايت افرادي از داخل گزارشي آنها. درباره شيفتههاي پوکر در ايران که گاه ميليوني بازي ميکنند. در برخي از برجهاي خيابانهاي تهران شمال چندين ميليون نفري، درهايي وجود دارند که وقتي به رويتان گشوده شوند، به دنياي پوکربازهاي حرفهاي وارد ميشويد .البته اين درها به روي هر کسي گشوده نيست .محمد اما يکي از آنهاست که درها با شنيدن اسمش باز ميشوند. او کل تعداد کساني را که به اين کازينوها راه دارند «نهايتًا 100نفر» ميداند« :متعلق به حلقه محدودي است که جامعه از آن بياطالع است». کازينوهاي مجلل زيرزميني تهران در حالي به فعاليت مشغولاند که بر اساس قوانين جزايي ايران، هم ه افرادي که در خريد و نگهداري «آالت قمار»، ايجاد فضاي آن و «مبادرت به آن» دخيل هستند مجرم شناخته ميشوند و جرايم نقدي ،شالق و زندان در انتظار آنهاست. محمد (نام مستعار) در گفتوگو با «دويچه وله» فارسي ميگويد که «به دليل ممنوعيت قانوني، اين پديده که مورد نياز همه جوامع است ،به صورت زيرزميني در ايران رشد کرده است». او تعداد اين کازينوها را که صرفنظر از جمعهاي دوستانه و خانوادگي به صورت حرفهاي مشغول فعاليت هستند ،حدود 10کازينو در تهران ميداند. محمد ميگويد« :از بچههاي 23و 24ساله ميآيند تا آدمهاي 70ساله که دوران بازنشستگيشان را ميگذرانند و تعداد آنها از بقيه بيشتر است، آدمهايي که زن و بچهشان را فرستادهاند «آن طرف» و تفريحشان همين جور چيزهاست». او تاکيد ميکند که تفريح ديگري اينجا وجود ندارد».
او ميگويد در اين کازينوها «آن برداشت عمومي که قمار خانمانسوز است» درباره همه صدق نميکند ،توي اين محافل يکسري ميبازند ،يکسري بيچاره ميشوند، اما يکسري هم هستند که ميبرند».
همه جور اطالعات و امکانات در مردان و زناني که پوکر حرف اول اينترنت دسترسي به بساطي که به گفته مريم يک ميز را برايشان ميزند گرد است و تعدادي ژتون ،ميتواند دردساز شود چرا بنا بر مشاهدههاي محمد ،حدود پنج درصد کساني که براي بازي به کازينوهاي تهران ميآيند زن هستند. او ميگويد در اين کازينوها که در خيابانهاي فرشته، نياوران و برخي ديگر از خيابانهاي پرقيمت تهران هستند ،نه مصرف الکل باالست نه از اين کازينوها براي سکس استفاده ميشود .او ميگويد« :کساني که ميآيند پوکربازند». البته او از ساختمانهاي ديگري حرف ميزند که يا محل پارتيهاي شبانه به سبک «نايت کالبهاي اروپا» است يا در آنها استخر مختلط وجود دارد که زن و مرد ميتوانند با هم شنا و تفريح کنند .اما در کازينو ،پوکر است که حرف اول را ميزند. کازينوها اگرچه در برخي شهرهاي ديگر ايران هم دايرند اما به گفته محمد تعداد آنها محدود است« ،پول روي ميزها هم نهايتًا 20تا 30ميليون تومان ميشود و در کل 10تا 15نفر بيشتر دخيل نيستند ».به گفته او «سطح کالن» قضيه در پايتخت جريان دارد.
از جمعهاي دوستانه تا جبران رقمهاي ميليوني جا به جا شده بيکاري آنچه محمد به عنوان پوکر ميشناسد و براي آن روي ميزها به قلب گرانقيمتترين پاتوقهاي قمار سر ميکشد، تفريحي که محمد ميگويد افراد راهيافته به کازينوهاي تهران به دنبال آن هستند ،کمخرج نيست. به گفته او افراد «به محض ورود 10ميليون تومان ژتون ميخرند و در سه چهار ساعت بازي روي ميزي که 10نفر دور آن هستند ،دست کم 200ميليون تومان جا به جا ميشود». او اضافه ميکند« ،خب همين براي يکسري از بچهها هم که به اميد پولدار شدن ميآيند وسوسهانگيز است ،چون حجم زيادي پول است که جابهجا ميشود». اما جدا از آن دسته از افراد که «براي پولدار شدن» سر ميز پوکر ميآيند ،يک دسته ديگر هم هستند که به صورت برنامهريزي شده «به دنبال کسب و کارند ».محمد ميگويد« ،آنهايي که جا را گرفتهاند و نوشيدني ميدهند و مديريت ميکنند ،کارشان اين است». به گفته محمد آنچه مرسوم است اين است که «صاحب کازينو» از هر ميز در طي چهار پنج ساعت بازي پنج ميليون تومان ميگيرد که «حداقل اگر دو بار در روز آنجا بازي شود ،روزي 10ميليون تومان درآمد براي جايي که روزانه شايد تنها يک ميليون تومان هزينه داشته باشد حاصل ميشود».
خود بساط بازي را برقرار ميکنند تا خرج زندگي را درآورند.
بخش حرفهاي ماجرا است .مريم (اسم مستعار) اما يکي از زنان جواني است که پوکر حتي گاهي به تفريح هر شبش تبديل ميشود .بازي پوکر او را نه به کازينوهاي برجهاي تهران ،که البته به آنها راهي ندارد ،بلکه به مجالس دوستانه ميکشاند. او اگرچه از کازينوهاي شمال شهر باخبر است اما ميگويد که بيشتر از پوکر دور هم جمع شدنهاي دوستانه است که برايش اهميت دارد .با اينهمه به «اعتيادآور» بودن بازي اشاره ميکند و ميگويد« ،هميشه اول از شبهاي آخر هفته شروع ميشود اما بعد گاهي به پنج شب در هفته هم ميکشد». رقمي که به گفته او در اين جمعهاي دوستانه روي ميز گذاشته ميشود اندک است« :هر کسي 50 هزار تومان يا حتي کمتر ژتون ميخرد و بازي ميکند و معموالً برندهها هم پول را براي خرج غذا و مشروب به صاحبخانه ميدهند يا پول بقيه را برميگردانند». او تاکيد ميکند همين جاست که تفاوتها مشخص ميشود« :پوکربازهاي حرفهاي روي اين رقمها اص ً ال بازي نميکنند ».مريم هم اگرچه روي دوستانه بودن جمعهايي که خود ميشناسد تاکيد دارد ،اما ميگويد که بعضي از دوستانش که شغلي ندارند با رقمهاي به نسبت پايين «مثال 250هزار تومان براي ورود» ،در خانه
که خريد و فروش آنچه به عنوان آالت قمار شناخته ميشود بر اساس قوانين ايران ممنوع است. مريم که خود در تهران زندگي ميکند ميگويد ژتونها را معموالً افراد از خارج از ايران تهيه ميکنند و به گونههاي مختلف به داخل کشور ميآورند .با اينهمه يک جستجوي ساده اينترنتي اطالعات متفاوتي از نحوه دسترسي به ژتون در کشور و قيمتهاي آنها به دست ميدهد. سايت «انجمن پوکربازها»ي ايران نيز انواع اطالعات از آموزش گام به گام سطوح مختلف بازي پوکر تا امکان خريد و فروش پولهاي اينترنتي براي بازي آنالين را در اختيار کاربران قرار ميدهد.
اينجا همه چيز قيمت دارد
در حالي که انتظار ميرود فعاليتهاي اينترنتي با اطالعات الزم در شبکه از امنيت کافي برخوردار باشد، در کازينوهاي زيرزميني تهران «شناخت» اصل اول براي امنيت است .محمد ميگويد« ،اين افراد يا همگي همديگر را ميشناسند يا با کسي که بقيه را ميشناسد به داخل ميآيند ».او نتيجه ميگيرد« :بنابراين همه آدمها معرفيشده و شناخت ه شدهاند». او که ميگويد اين فضاها «معموال امن است»، ادامه ميدهد که «اتفاقهايي هم که به ندرت ميافتد. يک سري از بين خود آدمها البد به داليلي ميروند و مکان را لو ميدهند». محمد البته به رعايت يکسري نکات براي کمخطر کردن وضعيت اشاره ميکند« :اينکه اجازه نميدهند خانم بيايد الکي بچرخد براي اين است که ريسک باال ميرود .براي اين کارها جاهاي ديگري وجود دارند». يکي ديگر از اقداماتي که از نظر محمد براي افزايش امنيت در اين کازينوهاست ،استفاده از کارگران بنگالدشي در آنهاست. محمد ميگويد« :يکسري کارگر بنگالدشي در اين کازينوها کار ميکنند که غيرقانوني در ايراناند». او ميگويد« :آنها هم با فرهنگ کازينو آشنايي دارند و هم چون خودشان جواز کار ندارند ،نمي توانند بروند لو بدهند .در صورتي که يک کارگر ايراني ممکن است اگر روزي 50هزار تومان دستمزد بگيرد اما ببيند در اين خانهها ميلياردي پول جا به جا ميشود برود و همه چيز را لو بدهد». مريم اما ميگويد که «امکان ندارد» دستگاههاي امنيتي در جريان زيرزمين برجها نباشند .او ميگويد نکته اين است که «اينجا همه چيز قيمت دارد» و اضافه ميکند که «البد تا وقتي قيمتها به خوبي پرداخته شوند ميزها سرجايشان هستند».
15
July 2015 1394 تير
15
16
16
July 2015 1394 تير
3 Houses In A Row With 4 Rental Streams Available For Purchase In Forsyth County GA.
Craftsman Home
Craftsman style home with separate 1 bedroom apartment with 2 acres (+-) for $205k. Great location, yet quiet enough to enjoy nature and pasture for the houses. Private Apartment
Two homes for $280k with 2 acres (+-) with pasture in Forsyth County, Georgia. Make your best offer for all 4 investment properties. Call Tara for an appointment. Single Family Home
Million Dollar Plus Water Front Estates:
:
Waterfront Estate on Lake Oconee Five Star water views w/dock and 7200 sqft (+-) Keller Williams Lake Oconee Kim Logan
:
Boat for sale and 2 plus buildable acres in St. Mary’s, GA. $1,060,000M. Build your castle here on 2 acres 10 minutes to Atlantic Ocean by boat.
:
Gated Estate in Country Club of St. Ives. Views of Chattahoochee River & Golf Course 25,000 sqft (+-) estate.
ATLANTA’S FINEST HOFFMAN INTERNATIONAL PROPERTIES
www.AtlantaRealEstateDreams.com , : taraapowell@gmail.com | cell: 678-296-2333 | office: 678-771-5215
17
July 2015 1394 تير
17
18
چرا ايرانيان مقيم خارج
به کشور باز نميگردند؟
دويچه وله مسئوالن دولت در سخنان خود بارها متخصصان ايراني مقيم خارج را به بازگشت به ايران فراخواندهاند .ولي تجربه شماري از کساني که بازگشتهاند حتي آنان که سابقه فعاليت سياسي نداشتهاند ،مثبت نبوده است .موانع اصلي در کجاست؟ «در سفرهاي خارجي ،ايرانياني را ديدم که عشقشان به کشور حتي بيشتر از مردم داخل است .ما واقعًا سرمايه انساني بسيار بزرگي در خارج از کشور داريم .اميدوارم همه آنها بازگردند و کمکشان را از ما دريغ نکنند .اگر به غير از کمک مالي ،کمک علمي و حمايت معنوي نيز داشته باشند ،باز هم اين کشور براي خودشان است». اينها بخشي از سخنان حسن روحاني رئيس جمهوري ايران است که به مناسبت صد روزگي رياست جمهورياش بيان کرد .او پيشتر نيز چندين بار از ايرانيان مقيم خارج از کشور خواسته بود تا براي انجام کارهاي تخصصي و سرمايهگذاري به ايران باز گردند. در آخرين اين اظهارنظرها ،روحاني در جمع روساي دانشگاه آزاد اسالمي از آنها خواست تا از اساتيد ايراني خارج از کشور براي تدريس در اين دانشگاه دعوت به عمل آورند. پس از اين سخنان رئيس جمهوري بود که رئيس دانشگاه آزاد واحد يزد از تشکيل ستاد شناسايي و دعوت از نخبگان علمي ايراني سراسر دنيا در اين دانشگاه خبر داد و گفت« :هدف از تشکيل اين ستاد ،تبادل اطالعات بين اساتيد و دانشجويان و کمک به ارتقاء سطح کيفي دانش است ».رئيس دانشگاه آزاد لرستان نيز از تشکيل کارگروهي با هدف مشابه خبر داد. وزير صنعت ،معدن و تجارت نيز در سخناني گفته است« :از ايرانيان خارج از کشور دعوت ميکنيم به طور مستقيم يا با مشارکت واحدهاي موجود ،در داخل کشور سرمايه گذاري کنند و همه کمک کنيم تا توليد و صادرات اولويت اول کشور باشد». با اين همه دعوت و فراخوان ،هنوز هيچ آماري از ميزان بازگشت ايرانيان مقيم خارج به ايران براي کار يا سرمايهگذاري منتشر نشده است .تعداد محدودي هم که باز گشتهاند از آنجا که سابقه فعاليت سياسي داشتهاند ،بالفاصله يا مدتي پس از بازگشت دستگير و روانه زندان شدهاند. اما کساني که در طول اقامتشان در خارج از ايران هيچگونه فعاليت سياسي نداشت ه و در طول مدت اقامتشان نيز به ايران رفت و آمد داشتهاند آيا حاضرند براي کار يا سرمايهگذاري به ايران بروند؟ شايد شنيدن سرگذشت يکي از اين ايرانيان تا حد زيادي بتواند پاسخ اين پرسش را مشخص کند.
July 2015 تير 1394
رفتن به ايران با سري پر سودا و بازگشت با دستي خالي محمود تجلي مهر در زمستان سال 1359( 1979شمسي) در حالي که 18 سال داشت براي تحصيل به آلمان آمد .او مدرک مهندسي برق و مخابرات را از آلمان و دکتراي مديريت اقتصادي را جديدا از لندن دريافت کرده است. آقاي تجليمهر در دو بازه زماني هربار به مدت دوسال به ايران رفت؛ يک بار از سال 2003تا 1382( 2005تا 1384شمسي) و بار ديگر از سال 2007 تا 1386( 2009تا .)1388هردوبار وي براي انجام پروژههاي کاري به ايران رفت و بار اول قصد ماندن داشت .خودش ميگويد« :در سال 2003همه اسباب و وسايلم را در آلمان فروختم و در حقيقت براي زندگي و ماندن به ايران نقل مکان کردم ،اما دو سال بعد با شکست هر دو پروژهاي که داشتم و بدون ذرهاي عايدي به آلمان برگشتم». دو پروژهاي که آقاي تجليمهر براي انجام آنها در سال 2003به ايران ميرود يکي پروژه مخابراتي تلفن ثابت با تاسيس يک شرکت مخابراتي بوده که براي آن امتياز هم از وزارت مخابرات گرفته بودند و ديگري ايجاد يک شبکه تلويزيون کابلي براي تهران. به گفته آقاي تجليمهر در آن زمان وزارت مخابرات ايران شروع کرده بود به دادن امتياز به شرکتهاي خصوصي و با توجه به اينکه وي در تاسيس شرکتهاي خصوصي مخابرات در آمريکا و اروپا داراي تجربياتي بوده ،براي انتقال تجربياتش به ايران ميرود به اين منظور که« ،تکنولوژي نوين را وارد ايران بکنيم و يک زيرساخت قوي براي اينترنت و سرويسهاي مخابراتي ايجاد کنيم». درباره تاسيس تلويزيون کابلي در تهران تجليمهر ميگويد« :ايده من اين بود که در تهران مانند اروپا يک زيرساخت مدرن تلويزيون کابلي ايجاد بکنيم تا از آن طريق بتوانيم به مردم اينترنت ،سرويس تلفن تصويري ،تعداد بسيار زيادي برنامههاي اينترنتي و کانالهاي تلويزيوني بدهيم و يک مقدار نگرانيهاي مردم در رابطه با ماهواره و اينها هم برطرفشود ،چون خيلي از برنامهها را ميشود از طريق اين شبکه پخش کرد». تاسيس شبکه تلويزيوني خصوصي در ايران ممنوع است .تجليمهر در اين باره که آيا شکست اين پروژه به دليل منع قانوني آن نبوده است اين موضوع را رد کرده و ميگويد« :نماينده وقت رهبر در صدا و سيما به من گفت اگر ما بخواهيم يک اليحه ميبريم به مجلس ،قانونش را هم تصويب ميکنيم ،مسائل فرهنگي را هم حل ميکنيم ،کانالهاي ماهوارهاي را هم آنهايي که خودمان ميخواهيم مي توانيم بفرستيم توي اين شبکه .يعني اينها تا اين حد دستشان باز است .اين ها اگر منافع مالي و منافع شخصيشان تامين بشود ،همه چيز را ميتوانند راست و ريست کنند .همان طوري که ماهياي را که فلس نداشت فلسدارش کردند ،به همان راحتي ميتوانند کانالهاي ماهوارهاي را هم که تا ديروز ممنوع بودند مثل کانالهاي ترکي و عربي همه را مجاز کنند و بفرستند توي شبکه .اينها دستشان باز است و حاضر هم بودند». پس دليل شکست اين پروژه چه بوده؟ «درخواست سهمي معادل 30درصد از درآمد براي خودشان»؛ اين پاسخي است که محمود تجليمهر ميدهد« :در واقع وقتي که اينها به من پيشنهاد کردند که ما ميخواهيم 30درصد سهم داشته ن را بپذيرم و آنها را بر خالف باشيم ،من در برابر يک دوراهي قرار گرفتم که آيا اي آنچه رسم متدوال در تمام دنيا براي اينگونه پروژههاست سهيم کنم ،مثل خيلي از شرکتهاي آلماني که در ايران نمايندگيشان را باز کردهاند و دارند کار ميکنند و بسيار هم از نظر اقتصادي موفق هستند يا اين پيشنهاد را رد کنم .من ميتوانستم همان کار را بکنم ،ولي شرطش اين بود که يکسري اصول اخالقي را که در کار براي من اهميت داشتند و کماکان دارند کنار بگذارم و بشوم مثل خود آنها .يعني ميرفتم توي سيستم فساد .اين براي من عملي بود و من ميتوانستم اين کار را هم بکنم و هيچ مشکلي هم پيش نميآمد اما نتوانستم و بعد از دوسال دوندگي و بحث و طرح با دست خالي به آلمان برگشتم».
اصل 53قانون اساسي و خصوصيسازيهاي دولتي
آقاي تجليمهر ميگويد زماني که تصميم ميگيرد براي اجراي اين طرح به ايران برود ،اميدوارياش اصل 53قانون اساسي بوده که دولت را موظف کرده به سمت خصوصيسازي برود اما او توضيح ميدهد که چگونه مقامات دولتي با دادن شناسنامههاي همسر ،خواهر ،برادر و بقيه اقوامشان به او سعي در سهيم شدن در پروژههاي خصوصي را داشتند. او ميگويد اشتباه او و تيم همراهش اين بوده که خيال ميکردند تنها داشتن يک ايده خوب و قابل اجرا براي ايران کافي است در حالي که حاال فهميده مهمتر از همه اينها شرايط مناسب کاري است که در ايران وجود ندارد.
18
تجليمهر در توصيف اين شرايط نامناسب ميگويد« :در ايران باندهاي مافيايي درون و بيرون حکومت وجود دارند .ارگانهاي بسيار قدرتمند و اشخاص بسيار بانفوذ که مانع شما ميشوند مگر اينکه آنها را در کاري که ميخواهيد انجام بدهيد سهيم کنيد .بدون تعارف بايد رشوه به اين و آن بدهيد و نرخهايشان هم بسيار باالست .يعني مثال با دو ،سه ،چهار يا پنجدرصد راضي نميشوند .اينها از همان اول ميخواهند با 35يا 40درصد از درآمد شما وارد پروژه بشوند».
از روحاني کاري ساخته نيست
پاسخ محمود تجليمهر در اين مورد که آيا سخنان روحاني که مدام ايرانيان متخصص را دعوت به بازگشت ميکند براي او جذبکننده نيستند يک «نه» قاطع است .او توضيح ميدهد که در زمان تغيير دولت از خاتمي به احمدينژاد هم تغييري حس نکرده و سياست غالب همان بوده است .در مورد روحاني هم معتقد است که قابل اطمينان نيست .او ميگويد خاتمي برايش بسيار قابل اطمينانتر بود و زماني که خاتمي به آلمان آمد و شخصا از متخصصان دعوت کرد که به ايران بروند ،او تصميم گرفت برود اما نتوانست کاري از پيش ببرد. محمود تجليمهر معتقد است مشکالت ايران ساختاري است و در دست اين رئيس جمهور يا آن يکي نيست که بتواند آنها را حل کند .او براي مثال به سادهترين و اولين قدم براي شروع يک کار تجاري اشاره کرده و ميگويد« :شما مثال ميخواهيد يک شرکت ساده به ثبت برسانيد .به خيابان ميرداماد تهران ،اداره ثبت شرکتها ميرويد .به قدري مشکالت زياد است ،به قدري اين مسيري که شما بايد طي بکنيد سخت است که اصال نااميد ميشويد .شما در انگليس مي توانيد در عرض نيم ساعت و با هزينه 80يا 100پوند يک شرکت را به ثبت برسانيد و بالفاصله شروع کنيد بهکارکردن .در آلمان يک خرده کارش بيشتر است ولي آن هم مثال در دو سه هفته حل ميشود .عين همين کار در ايران ماهها ممکن است طول بکشد». او معتقد است شرايط حتي نسبت به زمان احمدينژاد بدتر شده چرا که دولت بزرگتر شده و ارگانهاي مافيايي مثل سپاه پاسداران ،قرارگاههاي خاتماالنبيا و ديگر ارگانهاي وابسته به سپاه قويتر شدهاند و حل اين مشکالت نيز به عقيده آقاي تجليمهر از توان روحاني خارج است.
در چه شرايطي حاضريم به ايران برويم؟
در کنار محمود تجليمهر با چند تن ديگر از ايرانيان متخصص مقيم آلمان گفتوگو کرديم و از آنها پرسيديم در چه شرايطي حاضرند براي کار به ايران باز گردند. نسرين 31ساله متخصص برنامهريزي شهري که در حال گذراندن دوره دکتراست ميگويد با شرايط زير حاضر به برگشت به ايران و کار در آنجاست: «داشتن امکان کار در رشته تخصصي خودم ،امکان کار در پايهاي که متناسب با تحصيالتم باشد (درجه دکترا) ،برخورداري مالي متناسب با سطح تحصيالت، امکان همکاري در پروژههاي بينالمللي به منظور به روز رساني اطالعات و شرط مهم ديگر اين که حقوق کاري و مزاياي آن تحت تاثير جنسيتم قرار نگيرد». شهرام 44ساله متخصص آيتي ميگويد« :اگر امنيت شغلي و آزادي اجتماعي داشته باشم و اگر در زمينه کاريام بتوانم با کشورهاي ديگر در ارتباط باشم و هروقت خواستم آزادانه براي به روز کردن دانشم در سمينارهاي مهم بينالمللي شرکت کنم ،حاضرم به ايران برگردم .شرايط مالي هم برايم اهميتي ندارد .براي من مهم است که در زمينه کاريام ارتباطم با دنياي بيرون قطع نشود و بتوانم به روز باشم». دکتر اميد عباسپور فاني پزشک متخصص ارتوپدي و جراحيهاي اورژانس که در اروپا بزرگ شده ميگويد« :به شرطي که شرايط زندگي و خانوادگي در ايران مناسب و از امنيت برخوردار باشد ،شبيه چيزي که در اروپاست ،با کمال ميل حاضرم به ايران باز گردم». آمريکا به عنوان کشوري که بيشترين تعداد مهاجران ايراني را در خود جاي داده حدود 400هزار ايراني دارد .در آلمان نيز حدود 120هزار ايراني زندگي ميکنند .کانادا با 110هزار نفر ،انگليس با 80هزار و استراليا با 40هزار ايراني در رتبههاي بعدي قرار دارند. بسياري از اين ايرانيان تحصيالت عالي و شغلهاي تخصصي دارند .حتي اگر يک درصد از اين تعداد هم حاضر به کار يا سرمايهگذاري در ايران باشند ،يعني سرازير شدن 7500نفر نيروي متخصص و اغلب با سرمايه به ايران .آيا جامعه و حکومت ايران پذيراي اين نيروي کاردان خواهد بود؟
19
July 2015
پناهجويان چگونه به مقصد ميرسند؟ سفري به قيمت تحقير و مرگ به روايت چند پناهنده
اميد رضايي ،راديو زمانه از آغاز سال 2015ميالدي تا کنون، دستکم دو هزار پناهجو در راه رسيدن به اروپا ،در دريا جان باختهاند .غرق شدن پناهجويان آفريقايي و خاورميانهاي در آبهاي منتهي به سواحل اروپا ،به امري روزمره بدل شده است. کميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان در تازهترين گزارش خود، آماري از شمار آوارگان در جهان منتشر کرده است که بيسابقه قلمداد ميشود60 : ميليون نفر در جهان آواره شدهاند. جنگ داخلي سوريه ،وضعيت بغرنج افغانستان ،اوضاع هميشه بد آفريقا، فشارهاي جمهوري اسالمي در ايران و ظهور دولت اسالمي در عراق ،عواملي هستند که مردم اين سرزمينها و البته سرزمينهايي ديگر را به اميد رهايي يا زندگي بهتر، از خطرناکترين راههاي ممکن ،راهي کشورهاي توسعه يافته ميکند. دولتهاي اروپاي غربي ،حاضر به بررسي درخواست پناهندگي در جايي جز خاک خودشان نيستند و سفر پناهجويان از طريق ترکيه و يونان به ايتاليا ،ممکن است به سالها گرفتاري در زندانهاي يونان ختم شود. کشورهايي چون آلمان و فرانسه ،کشورهاي منطقه اسکانديناوي و بريتانيا که مقصد اصلي عمده پناهجويان هستند ،تمام تالششان را ميکنند تا پناهجويي را که از خطر غرق شدن نجات يافتهاند ،به يکي از کشورهاي اروپاي شرقي بازگردانند .اتحاديه اروپا اما به دنبال تصويب طرحي است که پناهجويان را بين کشورهاي مختلف تقسيم کند. برخي کشورها ،از جمله فرانسه ،با اين طرح مخالفند. وضعيت رو به بدتر شدن کشورهاي حاشيهاي، پناهجويي را به يکي از چالشهاي دائمي جوامع و دولتهاي غربي تبديل کرده است. اما آنچه در ميان چالشهاي دولتهاي غربي، جنگهاي خاورميانه و وضعيت آفريقا ناگفته ميماند ،روايت انسانهايي است که براي نجات جانشان يا به اميد زندگي بهتر ،قيد هم ه چيز را ميزنند؛ گرچه شانس زيادي براي رسيدن به نقاط امن دنيا ندارند.
از ايران تا آلمان :سه سال
علي مردي 30ساله ،که هشت ماه پيش در آلمان تقاضاي پناهندگي کرده ،سه سال و نيم در راه اين کشور بوده است .او ميگويد که در مجموع 600 روز را در زندان گذرانده ،سه بار از ايتاليا به يونان ديپورت شده ،سه بار در مجارستان دستگير شده و يک بار هم در ترکيه. او سه بار در قسمتهاي مختلف شاسي کاميون يا بار آن پنهان شده تا بعد از طريق کشتي خود را به ايتاليا برساند ،اما هر بار گير افتاده و ديپورت شده است .علي بارها در شهري به نام کمونوزيا در يونان زنداني شده است. او در مورد سفر از يونان به ايتاليا ميگويد« :در ايتاليا وقتي در کشتي پناهجو را ميگيرند ،با همان کشتي به يونان ميفرستند .خدمه کشتي در يونان پناهجو را تحويل پليس ميدهند .پليس پناهجو را به زندان ميبرد .بعد از حدود دو هفته بازداشت ،يک برگه «ترک خاک» ميدهند و فرصت ميدهند يونان را ترک کند .با اين برگه فقط ميتواني در آتن باشي چون وقتي به شهرهاي مرزي و بندرها ميروي، بازداشت ميشوي و ممکن است براي 18ماه به زندان بروي .من يک بار در بار هندوانه در بندر مهمي در يونان دستگير و دادگاهي شدم .مدتي در زنداني بودم که کمپ پناهجويي نبود و با زندانيان عادي و جنايي همبند بوديم .يک سال آنجا بودم ،در حالي که برگه تردد شش ماهه داشتم. بعد از يک سال مجددا با برگه تردد شش ماهه آزاد شدم». علي وقتي ديده از راه ايتاليا شانسي براي رسيدن به اروپا ندارد ،راه زميني را امتحان کرده است که در اين مسير هم سه بار توسط پليس مقدونيه دستگير شده و به يونان بازگردانده شده است. او در تالش چهارم خود از مقدونيه رد شده و خود را به صربستان رسانده است .بعد وقتي تالش کرده خود را از
صربستان به مجارستان برساند ،سه بار هم توسط پليس مجارستان دستگير و به صربستان بازگردانده شده است. در تالش چهارم اما پليس مجارستان او را مجبور کرده در همان کشور تقاضاي پناهندگي کند .او در هر يک از تالشها، بين دو هفته تا يک ماه در بازداشت بوده است .همسفرهاي او پاکستاني ،کرد سوريه و افغانستاني بودهاند. علي ميگويد« :پليس صربستان فاسد است .من يک بار با پرداخت پول آزاد شدم .مدتي هم در يک شهر مرزي با مرز مجارستان ،در يک کوره مخروبه آجرپزي ميخوابيديم و طول روز را در جنگل بوديم .پليس هر شب به آنجا ميآمد و در مورد نفرات جديد پرسوجو ميکرد و پول نقد و وسيلههاي باارزش پناهجوها (مثل موبايل و تبلت) را به زور ميگرفت». علي صربستان و يونان را کابوس خود ميداند .او يکبار هم تالش کرده از کرواسي خود را به غرب برساند که دستگير و ديپورت شده است .همچنين يک بار تالش کرده مستقيم از ترکيه به ايتاليا برود ،اما در آنتاليا و در لنج دستگير شده و 70 روز در ترکيه زنداني بوده است. بخش ديگري از مشکل علي اين است که وقتي پناهجو در کشورهاي مشمول «قانون دوبلين» اثر انگشت داده باشد ،تقاضاي پناهندگياش در کشورهاي بعدي بررسي نميشود .به اين ترتيب دولت آلمان تقاضاي پناهندگي او را معلق نگاه داشته و تنها به حکم دادگاه است که فعال او را به مجارستان بازنميگردانند .او ميگويد« :در شهري که من زندگي ميکنم ،وقتي حکم ديپورت کسي آمده باشد ،پليس شبانه به خانه يا کمپ ميريزد و پناهجو را ديپورت ميکند».
19ساعت روي باک کاميون
يک فعال جنبش سبز که چند ماه پيش در سفري غيرقانوني به آلمان رسيده و تقاضاي پناهندگي کرده است، در حالي سه سال و نيم در ترکيه بوده و سازمان ملل قرار بوده او را به آمريکا بفرستد ،در چک امنيتي آمريکا معلق مانده است .او در حالي که پس از 11 ماه قبولي گرفته و تعيين کشور هم شده ،دو سال و نيم منتظر تاييد چک امنيتي آمريکا بوده است. اين فعال جنبش سبز نهايتا تصميم ميگيرد خود را به اروپا برساند و تقاضاي پناهندگي کند« :از ترکيه با با قايق بادي به يونان آمديم .در حالي که شبها حرکت ميکرديم و روزها ميخوابيديم ،روز سوم در حالي که خواب بوديم پليس يونان دستگيرمان کرد ،موبايلهايمان را گرفت و پس نداد و ما را به ترکيه بازگرداند .همان شب در مرز ،ارتش ترکيه دستگيرمان کرد 30 .نفر بوديم که آنجا همگي ،اعم از پاکستاني و افغانستاني و غيره ،خودمان را سوريهاي معرفي کرديم .پليس ترکيه از ما تعهد گرفت که ما را در شهرهاي مرزي نبيند و ما را به استانبول بازگرداند». او چند روز بعد دوباره خود را به يونان رسانده و پس از روزها پيادهروي در جنگل« ،قاچاقبرها» او را به خانهاي در آتن بردهاند .قاچاقبر اصلي او کرد عراق و ساکن ترکيه است. اين پناهجوي ايراني ،قصد داشته با مدارک جعلي از
فرودگاهي در يک جزيره در يونان ،به سمت فرانسه پرواز کند ،همه مراحل تفتيش را ميگذراند تا اينکه در آستانه سوار شدن به هواپيما ،مامورهاي فرودگاه متوجه جعلي بودن مدارکش شده و مانع پرواز او ميشوند .اما او را بازداشت نميکنند و تنها به بيرون از فرودگاه ميفرستند. او پنج بار اين راه را امتحان کرده که هر پنج بار در فرودگاه لو رفته و پس از آن تصميم گرفته شانس خود را از راههاي ديگر امتحان کند« :قرار شد مرا در يک کاميون جاساز کنند و روي کشتي تا ايتاليا بروم .نصف شب مرا کنار جاده بردند و يک کاميون آمد دنبالم .از بين دو چرخ ،رفتم زير قسمت بار کاميون .روي باک کاميون ،قسمتي را براي دراز کشيدن ساخته بودند .روي شکم در آنجا دراز کشيدم. سه ساعت راه رفتيم تا رسيديم به يک بندر و سوار کشتي شديم 19 .ساعت در هواي سرد کشتي ،به حالت دراز کش بودم .بعد از 19 ساعت در ايتاليا پياده شدم و همانجا رهايم کردند .بعد از چند ساعت سرگرداني ايستگاه قطار را پيدا کردم و خودم را به ميالن رساندم». اين فعال جنبش سبز با قطار به فرانسه رفته و بعد ترجيح داده به آلمان برود و تفاضاي پناهندگي کند.
100ساعت پيادهروي
زهرا ،دختر 25ساله افغانستاني است که ميگويد از ترکيه تا آلمان ،تقريبا 100 ساعت پيادهروي کرده است. او از کشورهاي يونان ،مقدونيه ،صربستان ،مجارستان و اتريش گذشته است. زهرا ميگويد« :از ترکيه تا يونان را با قايق بادي آمديم. يک ساعت و نيم روي دريا بوديم .با قايق گم شديم .طناب موتور قايق بادي پاره شد و با پارو خودمان را به يک جزيره رسانديم .اصال نميدانستيم آن جزيره کجاست .جيپياس کار نميکرد .با پليس تماس گرفتيم ،اما پليس هم ما را پيدا نميکرد .چند ماهيگير يوناني عبور کردند ،اما محل نميگذاشتند .نهايتا راهبلدها به يک ماهيگير يوناني وعده دادند که موتور قايق را به او ميدهند که با پليس تماس بگيرد و آدرس بدهد .پليس يونان آمد و ما را با خود برد .دو روز در آن جزيره بوديم بدون آب و غذا در سرما .آب دريا را ميجوشانديم و ميخورديم 37 .نفر آفريقايي و افغانستاني و عرب بوديم .همان ماهيگير سه -چهار گالن آب به ما داد و چند تا ماهي .در آنجا احساس کردم آخر خطم». زهرا ميگويد« :براي کسي مثل من که در ايران بزرگ شده ،افغانستان واقعا غير قابل تحمل است .اين شد که با خودم گفتم باالخره يا ميميرم يا يک زندگي درست را شروع ميکنم». او با اينکه در ايران بزرگ شده ،اما دولت ايران هيچ نوع مدرک شناسايي به او نداده و به همين دليل نتوانسته در ايران بماند. زهرا با قطار به يک شهر در مرز يونان و مقدونيه رفته و بعد از 9 ساعت پيادهروي روي ريل آهن ،به مرز مقدونيه رسيده« :در مرز يونان و مقدونيه ،يک دره بود .ما آن وسط در هواي سرد و باراني ،يک هفته در يک چادر زندگي کرديم.
تير 1394
19
پليس مقدونيه اجازه نميداد وارد مقدونيه شويم و پليس يونان اجازه نميداد برگرديم .پليس يونان اگر دوباره ما را ميگرفت ،ممکن بود به ترکيه ديپورتمان کند .بعد از يک ي ما را آتش زد و کساني را که هفته ،پليس يونان چادرها نتوانستند فرار کنند ،دستگير و ديپورت کرد .ما که توانستيم فرار کرديم و در جنگل پنهان شديم و بعد از چند روز ،دوباره با پاي پياده راه افتاديم». او در مورد سفرش از مقدونيه به صربستان هم ميگويد: «قسمتي را با ماشين رفتيم .موقع سوار شدن به ماشين، فرصت نداشتيم و قاچاقبرها عجله داشتند .يک دختر 19 ساله در وسط جنگل و بيابان جا ماند و مادر و برادرش سوار ماشين شدند .مادرش حال خيلي بدي داشت .وسط راه ماشين خراب شد و ما را به داخل جنگل بردند و خودشان ماشين را رها کردند و رفتند .بعد از يک شب که زير باران و سرما مانديم ،تصميم گرفته بوديم خودمان را به پليس معرفي کنيم ،دوباره ماشين فرستادند و ما را تا لب مرز صربستان آوردند .پنج -شش ساعت پيادهروي کرديم.در مرز صربستان 10روز در يک خانه که مانند طويله بود معطل بوديم .از کوه با تراکتور ما را تا جايي بردند .حدود 20 ساعت در برف پيادهروي کرديم تا اينکه وارد صربستان شديم .در صربستان ما را وسط خيابان رها کردند و گفتند برويد .ما هيچچيز نميدانستيم و نميدانستيم کجا بايد برويم تا اينکه پليس صربستان دستگيرمان کرد .يک هفته در کمپ بوديم. من در کمپ بيمار بودم و بايد بستري ميشدم ،اما نه پولش را داشتم و نه زمانش را .پليس صربستان هم به ما نامه ترک خاک داد و از ما خواست صربستان را ترک کنيم .بعد که آزاد شديم قاچاقبرها دوباره ما را پيدا کردند .از صربستان تا مجارستان ساعتها پيادهروي کرديم .بخشي از مسير را با ماشين آمديم .پليس صربستان جلوي خودروها را ميگرفت و با گرفتن پول اجازه حرکت ميداد .بعد از 15يا 16ساعت پيادهروي ما را در جايي رها کردند که نميدانستيم کجا بود. آنجا پليس ما را دستگير کرد و فهميديم که در مجارستان هستيم .پليس مجارستان وحشي بود و رفتار خيلي بدي داشت .ما را دو روز در چادر نگه داشتند ،بدون آب و غذا. حتي توالت هم با التماس ميرفتيم .بعد از دو روز ما را به کمپ بردند .چند روزي آنجا بوديم تا اينکه مجبورمان کردند تقاضاي پناهندگي بدهيم .وقتي از کمپ آزاد شديم ،قاچاقبر با قطار ما را تا آلمان آورد». زهرا هم مانند علي بهخاطر اينکه مجبور شده در مجارستان تقاضاي پناهندگي بدهد ،در آلمان به مشکل برخورده و هنوز مصاحبه نشده است. او در پاسخ به اين سوال که آيا رسيدنش به آلمان ارزش اين همه سختي و خطر را داشته است ميگويد« :اگر بتوانم اينجا زندگي کنم و مفيد باشم ،ارزشش را دارد .اگر بگذارند اينجا بمانم ،درس بخوانم ،کار کنم و وارد جامعه شوم ،ارزش اين همه سختي را داشته .حقوق زن و مرد در اين کشور رعايت ميشود و من هم ميخواهم مانند زنان اين کشور کار کنم».
بازي با مرگ
دياکو ،فعال سياسي کرد ،که يک سال قبل در سوئد تقاضاي پناهندگي کرده است درباره مسير سفر و دشواريهاي راه براي يک پناهنده ميگويد: «اين مسير جداي از اينکه پر از بيم و اميد ،وحشت و هراس و مرگ و زندگي است ،مملو از تحقير و خفت است. شيوه برخورد قاچاقبرها ،نحوه سوار کردن گلهاي پناهجو در ماشينها و قايقهاي کوچک و دستگيري پناهجو توسط پليس ،کرامت و شخصيت هر انساني را از بين ميبرد». دياکو معتقد است دولتهاي غربي در به وجود آمدن اين وضعيت سهيم و شريک هستند« :انتقال صدها نفر پناهجو به يک بندر با اتوبوس و سپس سوار کردن آنها به قايق ،معموال نميتواند بدون اطالع مقامات محلي باشد ،اما انگار آنها کاري به کار اين موارد ندارند».
20
July 2015 تير 1394
روند اجراء شدن قراردادها تا کنون اين روند موفقيت الزم را نداشته است.
حکومت افغانستان به سرباز مدافع پارلمان يک خانه جايزه داد
غني :تا 10سال آينده افغانستان از بزرگترين صادرکنندگان آهن و مس خواهد بود محمد اشرف غني در ديدار با هيات چيني از افغانستان گفته است که در 10سال آينده افغانستان از بزرگترين صادر کنندگان آهن و مس در جهان خواهد بود. در اين ديدار آقاي غني افزوده که از صد درصد منابع زير زميني افغانستان 33 ،درصد آن تا کنون کشف شده که ارزش آن در حدود يک تريليون (هزار ميليارد) دالر برآورد شده است. هنوز دولت افغانستان قادر به توليد و استخراج مس و آهن در اين کشور نيست .بيشتر مواد نفتي افغانستان و همچنين مقدار زيادي از برق مصرفي از خارج اين کشور وارد ميشود. در خبرنامه رياست جمهوري افغانستان آمده که آقاي غني افغانستان را براي سرمايهگذاران چيني مناسب دانسته و گفته که اين کشور در منطقهاي قرارگرفته که ميتواند آسياي جنوبي ،مرکزي و شرقي را با هم وصل کند. آقاي غني تاکيد کرده که براي رسيدن به اين جايگاه، افغانستان نياز دارد تا تمرکز بيشتر روي ساخت خط آهن، لولههاي گاز ،ساخت جادهها ،مدرن سازي کشاورزي ،بهبود
سونامي اعتياد در افغانستان سيد حسين سجاد استاد دانشگاه تعليم و تربيت کابل اعتياد ( )Addictionو سوء مصرف مواد (Substance )abuseپديد ههاي فراگير ،همگاني ،جهاني و پيچيدهاي است که هزينه بسيار سنگيني را بر فرد ،خانواده و دولتها تحميل ميکنند .معضل اعتياد امروزه در کنار بحران زيستمحيطي ،بحران هستهاي و بحران جمعيتي ،يکي از مهمترين بحرانهاي تهديدکننده بشر در قرن حاضر است و يکي از پر سودترين تجارتها در جهان محسوب ميشود. در افغانستان اعتياد به مواد مخدر طي سالهاي اخير به يکي از مهمترين بحرانهاي بهداشتي و اجتماعي تبديل شده و ميتوان گفت با توجه به حجم بزرگ توليد خشخاش از يک طرف ،پيامدها و عوارض سه دهه جنگ، بيکاري و ضعف برنامههاي راهبردي درماني از طرف ديگر، اين معضل هر روز سايهاش را بر اين کشور سنگينتر کرده است. در افغانستان علل اعتياد افراد به مواد مخدر ،به درستي روشن نيست و تحقيقات فراگيري هم که بتواند علل رواني يا انگيزههاي معتادين براي سوء مصرف مواد مخدر را روشن کند ،هنوز صورت نگرفته است. از اين رو مسأله بيشتر در گمانهزنيهاي رسانهاي محصور مانده است .از سوي ديگر نميتوان بر اساس دريافت نتايج تحقيقاتي که روي معتادين در ديگر کشورها صورت گرفته ،بر مبناي آن در افغانستان بر روي معتادين قضاوت کرد و نتايج به دست آمده آنان را اساس کار و تحليل قرار داد.
سيستم آبياري و آموزش نسل جوان انجام دهد. رئيس جمهور غني منابع آبي اين کشور را يک فرصت ذکر کرده و گفته که به کارگيري از فن آوري جديد آبي ،اين کشور را قادر خواهد کرد که 26هزار مگاوات برق آبي توليد کند و صادر کننده برق به هند و پاکستان باشد. او تاکيد کرده که تحقيق تازه در اين کشور نشان ميدهد که اين کشور ساالنه ظرفيت توليد 80تا 150هزار مگاوات برق آفتابي دارد. رئيس جمهوري افغانستان به سرمايهگذاران چيني گفته است که افغانستان عالقمند به استفاده از تجارب طرحهاي ساختماني چين در افغانستان است و هياتي را به چين خواهد فرستاد تا مواردي را که اين کشور خواستار سرمايهگذاري در آن زمينه است ،مشخص کند. شرکتهاي چيني يکي از بزرگترين سرمايهگذاران در بخش استخراج معدن مس و استخراج نفت در افغانستان هستند که به دليل مشکالت امنيتي و اختالف دو طرف در
حکومت افغانستان از سربازي که شش مهاجم مسلح را کشت ،تقدير کرده است. اين سرباز گفته که در حمله مهاجمان انتحاري به ساختمان پارلمان افغانستان ،با مهاجمان درگير شد و شش مهاجم را با اسلحهاي که با خود داشت ،کشته است. در صفحه فيسبوک رسمي محمد اشرف غني رئيس جمهوري افغانستان آمده که رئيس جمهوري کليد يک خانه را به عنوان جايزه به عيسي خان اهدا کرد و قرار شد به زودي به او مدال و ارتقاء درجه نيز داده شود .آقاي غني اين سرباز را «قهرمان» خطاب کرده است. مجلس نمايندگان افغانستان که هدف حمله بود نيز از شجاعت اين سرباز افغان قدرداني کرده است .در جلسه فوق العاده مجلس نمايندگان ،رئيس مجلس و ديگر نمايندگان از عيسي خان به عنوان سربازي شجاع ياد کردند و خواستار کمک نقدي به او شدند. در اين حمله به اعضاي مجلس نمايندگان آسيبي نرسيد .برخي از نمايندگان گفتهاند که حقوق يک ماهه خود را به عيسي خان و ديگر محافظان پارلمان در حمله اخير خواهند داد. در حمله به ساختمان پارلمان افغانستان هشت مهاجم
با اين حال ،عوامل افزايش تعداد معتادين در افغانستان را به دگرگونيها و تغييرات اجتماعي ،گسترش فقر، بيکاري ،افزايش مشکالت رواني ناشي از سه دهه جنگ ،کار کردن کودکان در مزارع خشخاش ،استفاده از ترياک به عنوان دارو ،خشونت هاي خانوادگي ،دسترسي آسان به مواد مخدر ،مهاجرت به کشورهاي همسايه ،عدم دسترسي مردم به خدمات بهداشتي و راهيابي مواد مخدر به عنوان دستمزد کارگران به خانواده هاي شاغل در مزارع خشخاش ،مرتبط ميدانند. يک تحقيق تازه که توسط بخش امور بينالمللي مبارزه با مواد مخدر و تنفيذ قانون وزارت خارجه آمريکا با همکاري وزارتهاي صحت و مبارزه با مواد مخدر افغانستان انجام شده ،نشان ميدهد که 11درصد از جمعيت افغانستان از مواد مخدر استفاده ميکنند. براساس گزارش وزير صحت افغانستان که در سال 2005ميالدي منتشر شد ،شمار معتادين به مواد مخدر در افغانستان به 920هزار نفر ميرسيد .اين رقم در سال 2009به بيش از يک ميليون و در سال 2014ميالدي به سه ميليون نفر رسيده است. از اين سه ميليون نفر بنا بر اظهارات فيروزالدين فيروز ،وزير بهداشت افغانستان 1.6 ،ميليون نفر به صورت دائمي و بقيه به صورت وقفهاي از مواد مخدر استفاده ميکنند .همچنين بر اساس گفتههاي وزير بهداشت ،در ميان استفادهکنندگان موادمخدر در افغانستان ،بيش از يک ميليون کودک نيز وجود دارند .آقاي فيروز گفت که در حال حاضر 2500بستر براي مداواي معتادان مواد مخدر در افغانستان فعال است. براي درمان مصرف مواد ،سطوح مختلف با رويکردهاي متفاوت درماني مطرح کردهاست :از سطح «درمان سرپايي به روش زهر زدايي» گرفته تا سطح «درمان بستري کامل تحت کنترل طبي» و با رويکردهاي متفاوت درماني ،همچون شناختي -رفتاري ،مصاحبه انگيزشي ،تا برنامههاي 12
گامي براي درمان و بازپروري افراد سوءمصرف مواد عرضه شده است. براي آنکه خواننده با زواياي «سونامي اعتياد» در افغانستان بهتر و بيشتر آشنا شود ،بايد به سه نکته ذيل توجهشود: الف :اگر فرض را بر اين بگذاريم که هر مصرفکننده مواد مخدر (معتاد) مصرف روزانه مواد مخدرش فقط 50 افغاني باشد ،در طي فقط يک روز حداقل روزانه 80افغاني صرف دودکردن مواد مخدر ميشود و در طي فقط يک ماه، مقدار پولي که صرف دود معتادين کشور جهت مصرف مواد مخدرشان ميشود حداقل 2ميليارد و 400ميليون افغاني است و بدين منوال ميتوان از ميان اين دود ،شعلههاي آتشي را ديد که فاميلهاي زياد و استعدادهاي فراواني را در خود ميسوزاند و به خاکستر تباهي و سياهي مينشاند. ب :يکي از نگرانيهاي جدي که در حوزه مصرف مواد در افغانستان وجود دارد ،موضوع تغيير نوع ماده مصرفي هست. اگر نگاهي به شيوع موادي که در گروه مصرف کنندگان موادمخدر و معتادين طي دو دهه گذشته بيندازيم ،متوجه ميشويم بيشترين ماده مصرفي از خانواده مواد مخدر، حشيش و بعدًا ترياک بوده است .متأسفانه در يک دهه اخير هروئين/پودر هم بر ماده مصرفي گروه کثيري از مصرف کنندگان مواد/معتادين افزوده شده هست .اما در سه -چهار
20
سهم داشتند که يکي از آنها در ابتدا خودروي مملو از مواد انفجاري خود را در کنار ساختمان مجلس منفجر کرد و سپس هفت مرد مسلح ديگر حدود سه ساعت با نيروهاي افغان درگير شدند. در پايان اين درگيري ،رسانههاي محلي با اين سرباز ارتش افغانستان مصاحبه کردند ،او در مصاحبههاي خود ميگويد که شش مهاجم را خودش کشته است .او گفته که يکي از مهاجمان هم توسط همکارانش کشته شده است. عکسها و ويديوهاي اين سرباز به طور گسترده در شبکههاي اجتماعي همرساني شد و او ظرف چند ساعت به چهره مشهور ميان کاربران افغان بدل شد. دسترسي به محل درگيري براي خبرنگاران دشوار بود و رسانهها اين رويداد را از فاصله نسبتا دورتري دنبال ميکردند .به دنبال وقوع اين رويداد تعداد زيادي از نيروهاي مشترک افغان به محل هجوم بردند و ساختماني را که مهاجمان در آن پناه گرفته بودند ،از چند سو هدف تيراندازي قرار دادند.
حکومت افغانستان کنترل ولسوالي چهاردره قندوز را پس گرفت
حکومت افغانستان اعالم کرده که کنترل ولسوالي چهاردره قندوز را از گروه طالبان پس گرفته است. صديق صديقي سخنگوي وزارت کشور افغانستان گفت که ولسوالي چهاردره قندوز از وجود مخالفان مسلح دولت افغانستان پاکسازي شده و در عمليات پاکسازي اين ولسوالي تلفات سنگيني به گروه طالبان وارد شده است. ولسوالي چهاردره قندوز به دنبال حدود يک هفته درگيريهاي خونين به دست گروه طالبان سقوط کرده بود و گروه طالبان گفته بودند که در عمليات تصرف ولسوالي چهاردره تلفات سنگيني به نيروهاي امنيتي افغان وارد کردهاند. عمر صافي والي قندوز گفته است که در عمليات پاکسازي نيروهاي افغان توانستند جنگجويان را عقب بزنند و کنترل ولسوالي و فرماندهي پليس را پس بگيرند .او گفت
دنباله در صفحة بعد سال اخير با تأمل و تأسف فراوان گزارشهاي کلينيکي و اکتشافات حاصله از قاچاقچيان مواد مخدر بيانگر شيوع ماده روانگردان جديدي با نام متانفتامين يا شيشه است. اين ماده مصرفي رو ز بهروز بيشتر وارد جامعه سوء مصرفکنندگان مواد مخدر افغانستان شده است .اين ماده از لحاظ ايجاد نشئگي ،تحمل ،آسيبرساني و تخريب رواني و دماغي در جايگاه باالتري نسبت به ترياک و هروئين قرار دارد. ج :واقعيت تلخي که افغانستان را نسبت به بسياري از جوامع به مسير «سونامي اعتياد» ميبرد و از عوامل موثر در گسترش و عدم ريشهکني اين معضل شده ،حداقل اين چهار عامل ذيل است: _ آسيبپذيري افغانستان به خاطر سه دهه جنگ، ن رفتن زيرساختها ،شيوع بيسوادي و کمسوادي. از بي _ قدرت روز افزون باندهاي مافيايي قاچاق موادمخدر. _ عدم توان نيروهاي دولتي در ريشهکني مواد مخدر در کشور. _ عدم توجه به برنامههاي راهبردي درماني براي پيشگيري و مداواي معياري. با نگاهي سطحي به سيستم درماني معتادين در افغانستان متوجه غيرمعياري بودن آن و توجه خاص به سمزدايي ميشويم .در حاليکه سمزدايي ،نخستين گام براي معتاداني است که وارد برنامههاي ترک مواد مخدر ميشوند ،اما در بيشتر کلينيکهاي ترک اعتياد افغانستان، سمزدايي برابر با درمان مصرف مواد شناخته ميشود. نکته آخر اينکه مسئولين ميبايست موضع مشخص در قبال انواع مصرف کنندگان مواد داشته باشند .به عبارت ديگر مسئولين مربوطه با راهاندازي مراکز درماني اسکان شبانه روزي معتادان ،مراکز درماني سرپايي و سرپناه و مراکز گذري به همه اقشار مصرف کننده مواد (حتي معتادين خياباني) خدمات ويژه خود را ارائه کنند و هر قشر را با برنامهريزي دقيق و سازمانيافته به مرحله باالتر هدايت دهند. اين اهداف حاصل نميشوند ،مگر در سايه بها دادن به فعاليتهاي علمي و تحقيقاتي؛ وگرنه بايستي بيشتر چشم ب ه راه عوارض سونامي اعتياد در آينده نزديک باشيم.
21 که عمليات از چند طرف از جمله گذرگاه ايرگنک بلخ راه اندازي شد.
July 2015 تير 1394
21
صداي اعتراض در شعر امروز افغانستان سيد ضيا قاسمي ،شاعر
آقاي صافي گفت که در عمليات تصرف اين ولسوالي توسط مخالفان دولت ،جنگجويان خارجي هم مشارکت داشتند .او گفت که جنگجويان با موتورسيکلتهاي خود فراري شده و نيروهاي افغان بازرسي خانه به خانه را آغاز کردهاند. او همچنين گفته است که دولت موفق شده جنگ ابزارهاي سنگين مثل تانکها و زره پوشهاي نيروهاي دولتي را که به دست شورشيان افتاده بود پس بگيرد. به گفته والي قندوز ،جنگجويان ازبک ،تاجيک ،چچن و اويغور در جنگ عليه نيروهاي دولتي در واليت قندوز شرکت داشتند و تعداد شان به دو هزار نفر ميرسيد. نصرالدين سعدي ولسوال دشت ارچي گفته است که دليل سقوط اين ولسوالي بيتوجهي حکومت مرکزي به خواستههاي مقامات محلي براي افزايش نيرو بوده است. براي پس گيري ولسواليهاي از دست رفته ،حکومت مرکزي عمليات وسيعي با مديريت ژنرال مراد علي مراد معاون رئيس ستاد ارتش و زمري پيکان رئيس پليس امن و نظم عامه به راه انداخته است. قندوز شش ولسوالي دارد و در شمال افغانستان با تاجيکستان هم مرز است .قندوز از واليت هاي نسبتا ناامني است که در ماههاي گذشته محل درگيري هاي شديد و خونين بين نيروهاي دولتي و شورشيان بوده است. ميزان دقيق تلفات درگيريهاي اخير در قندوز روشن نيست اما هر دو طرف ادعا کرده که به يکديگر تلفات سنگيني وارد کردهاند.
وزير دارايي افغانستان: وقتي به وزارت آمدم خزانه دولت خالي بود
اکليل حکيمي ،وزير دارايي افغانستان اعالم کرده زمانيکه او تصدي اين وزارت را به عهده گرفت ،خزانه دولت خالي از وجوه نقدي بود ه است. آقاي حکيمي که برنامه صد روزه وزارتش را اعالم ميکرد ،گفت که نه تنها خزانه خالي بود ،بلکه بدهيهاي سال گذشته دولت نيز به طلبکاران پرداخت نشده بود. سال گذشته طوالني شدن روند انتخابات رياست جمهوري افغانستان به دليل تنش ميان دو نامزد پيشتاز انتخابات باعث شد که از زمان برگزاري انتخابات تا زمان اعالم نتايج آن حدود شش ماه وقت را در بر بگيرد و معرفي وزيران نيز زمان مشابهاي را در بر گرفت.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ()20 روز هر ماه ميباشد.
در اين چند وقت مردم افغانستان در داخل و خارج از كشور دست به اعتراضات فراواني زدند ،اعتراض به محاكمه خياباني و سوزانده شدن فرخنده ،اعتراض به گروگانگيري 31شهروند مسافر هزاره ،اعتراض به سالخي سربازان اردوي ملي در بدخشان و ...اعتراضاتي که هنوز ادامه دارد. شاعران افغانستان نيز براي اين مناسبتها آثاري اعتراضي پديد آوردهاند. چه روز تلخ و سياهي به چشم دنيا بود چه آشکار دل شهر زير پاها بود دلي که ناله برآورد سنگ خارا بود زني که سوخت به آتش ميان دريا بود (حميرا نگهت دستگيرزاده)
در شعر امروز افغانستان اعتراض بيشتر به شيوه بازنمايي و روايت فاجعه ديده ميشود .روايتي كه هدف آن انتقال صداي نارضايتي است: ناراضيم به حد تمام غم زمين از آنچه خواستيم و به ما آسمان نداد تقسيمگر به خلق دگر هر چه را كه داد ما را به غير سخره شد مردمان نداد يارا اگر تو روي كني ،ميرود ز ياد آنچه به ما مقسم نامهربان نداد (رضا محمدي)
اين نارضايتي گاهي به زبان و لحن شكايت ابراز ميشود و گاهي در روايت و بازنمايي موقعيتها مستتر ميماند. مانند اين دو بيتي مشهور سميع حامد كه جنگ را به گزندهترين شكل به تصوير ميكشد: دو رهبر خفته در بين دو بستر دو عسكر خسته در بين دو سنگر دو رهبر پشت ميز صلح خندان به گفته مقامات پيشين وزارت ماليه افغانستان انتخابات بيش از 5ميليارد دالر به اقتصاد اين کشور صدمه زد و در حدود 6ميليارد دالر سرمايه شخصي مردم نيز از اين کشور خارج شد. آقاي حکيمي ميگويد ،بعد از اينکه او به سمت وزير ماليه انتخاب شد ،تالش کرده کمک کنندگان بينالمللي را متقاعد کند که کمکهايشان را به افغانستان از سرگيرند. او دستاوردهاي وزارتش را کمک 3ميليارد دالري بانک جهاني ،کمک 800ميليون دالري آمريکا و کمک 500ميليون دالري انگليس در طول سه سال آينده به افغانستان ذکر کرد و گفت که اکنون نيز با ساير کمک کنندگان بينالمللي در زمينه جذب کمکهاي بيشتر در حال گفتوگو است. از مجموع 8ميليارد دالر بودجه ملي افغانستان 4.9 ميليارد آن بودجه عادي است که براي مصارف روزمره نهادهاي دولتي به مصرف ميرسد و 3.2ميليارد دالر نيز به فعاليتهاي توسعهاي اختصاص يافته است .در بودجه امسال 73ميليون دالر کسري بودجه وجود دارد. منابع تامين بودجه 8ميليارد دالري افغانستان عبارتند از درآمد ناشي از جمعآوري ماليات کمکهاي جامعه جهاني و وزارت ماليه افغانستان پيشبيني کرده که در حدود 2.3 ميليارد دالر از اين 8ميليارد دالر از درآمد مالياتي تامين شود. وزير ماليه افغانستان ساده سازي روند پرداخت پول را يکي ديگر از برنامههاي وزارت خود ذکر کرد و گفت که اکنون پرداخت يک تخصيص مالي از 72ساعت به 45 ساعت کاهش يافته است. او ايجاد تغيير در روند بودجه سازي را از ديگر برنامههاي وزارتش ذکر کرد و گفت که بودجه سازي ساالنه اکنون حداقل به چهار سال افزايش يافته است.
دو بيرق بر سر گور دو عسكر در گستره اين بازنماييها و روايتها است که تصوير آوارها و خرابيهاي جنگ را در آثار اکثر شاعران افغانستان ميتوان ديد .آنچنانکه در مجموع ،بازتاب اين تصاوير به شعر امروز افغانستان سيمايي غمگين داده است .امواج اين اندوه را حتي در شعرهاي عاشقانه ميتوان ديد: «محبوبم اگر مرگ به سراغت ميآيد کاش به هيئت سيل بيايد به هيئت سرما نه حمله انتحاري بايد وقت داشته باشي مرور کني خاطراتت را تنت را رفتنت را نه اينکه با پاهاي خودت از خانه برآيي و تنها کفشهايت را بيابيم در بازار و دستهايت را پيدا نتوانيم (الياس علوي)
ويراني جنگ ،تيغه ديگري به نام آوارگي دارد که مردم افغانستان را به مقياس وسيعي در چهار گوشه جهان زخم زده است .قنبر علي تابش در شعري نيمايي به شکلي
نمادين اين اندوه را روايت ميکند: آدمي پرنده نيست تا به هر کران که پرکشد ،براي او وطن شود سرنوشت برگ دارد آدمي گ وقتي از بلند شاخهاش جدا شود، بر پايمال عابران کوچهها شود تعبير «پايمال شدن» نقطه ثقل عاطفي اين شعر و گرانيگاه اندوه آوارگي است .شاعر اعتراضش را نسبت به امر نامطلوب در اين عبارت ريخته است .عبارتي که البته صرفا يك يا دو کلمه نيست ،بلکه تجربه جمعي چندين ساله يک ملت است. براي ارائه مثالهاي بيشتر ميتوانيم گونههاي ديگر شعر امروز افغانستان را اينجا بياوريم و در آن ،انواع اعتراضها را واكاوي كنيم .مانند غزلي که وهاب مجير در سوگ فرخنده سروده و در آن با کلماتي دردمند به يک ميزان از خالق و مخلوق شکايت کرده است: آن جسم پاک ،اليق آن زخمها نبود فرياد ميزدي و دگر اعتنا نبود در آن ميانه هيچ کسي مهربان نشد در آن ميانه هيچ کسي آشنا نبود وقتي که ميزدند سرت را به سنگ جهل در آسمان شهر ،خدا بود يا نبود؟
22
حامد بهداد و رويا نونهالي درگير عشقي نامتعارف
تينا پاکروان که بعد از سالها حضور در پشت صحنه سينما ،دو سال قبل فيلم اولش «خانوم» را ساخته بود به تازگي فيلم دومش را هم کليد زد. «نيمه شب اتفاق افتاد» عنوان فيلم دوم پاکروان است که حامد بهداد و رويا نونهالي نقشهاي اصلي آن را ايفا ميکنند .در حال حاضر فيلمبرداري فيلم در لوکيشنهايي در تهران آغاز شده است. «نيمه شب…» داستان عشقهايي نامتعارف را به تصوير ميکشد؛ يک تصويرسازي کامل از آغاز شکلگيري اين عشقها تا سرانجامشان که ممکن است به عزا ختم شود. آتيال پسياني ،گوهر خيرانديش و ستاره اسکندري ديگر بازيگران فيلم هستند. مديريت فيلمبرداري اين فيلم را فرشاد محمدي برعهده دارد.
موفقترين بازيگران مرد ايراني در هاليوود
سايت «باكس نيوز» موفقترين بازيگران مرد ايراني در هاليوود را معرفي كرده است. در فهرست ارائه شده در اين سايت ،نام پيمان معادي بازيگر فيلم سينمايي «جدايي نادر از سيمين» و «درباره الي» از ساختههاي اصغر فرهادي مشاهده ميشود .پيمان معادي به تازگي فيلم سينمايي «کمپ ايکس ري» به کارگرداني پيتر ستلر را بر روي پرده سينماهاي جهان داشت و در اين فيلم با کريستين استوارت همبازي بود. همچنين در اين فهرست به ترتيب ،امير خليقي، نيکالس گويلک ،شان توب ،بابي نادري ،ماز جبراني ،داويد ديان ،نويد نگهبان ،آدريان پاسدار و داويد گلشن به عنوان ديگر بازيگران موفق ايراني در هاليوود معرفي شدهاند. همين سايت چند هفته پيش نيز ،نازنين بنيادي ،کاترين بل ،بهار سومخ ،سارا شاهي ،نگار زادگان ،شهره آغداشلو، نسيم پدراد ،ناديا جوربين و گلشيفته فراهاني را به عنوان موفقترين بازيگران زن ايراني در هاليوود معرفي کرده بود.
July 2015 تير 1394
خورد و در مواردي مجبور شدند بازيگر ديگري جايگزين کنند. زهرا حاتمي درباره کم کردن فعاليتش بعد از ازدواج با علي حاتمي و اينکه آيا حاتمي مخالف بازي او بوده ميگويد، من سه ماه پس از ازدواجم باردار شدم و عمال نميتوانستم بازي کنم .علي زرنگتر از اين حرفها بود که بخواهد چيزي به من تحميل کند .شايد به شکل نامحسوس و غيرمستقيم اين کار را ميکرد اما اين خواسته خودم هم بود و ناراضي نبودم.
طعنه فردين به همسر علي حاتمي
زهرا (زري) خوشکام همسر علي حاتمي از جمله بازيگران سينماي فارسي بود که بعد از ازدواج با علي حاتمي حضورش محدود شد به ايفاي نقش در آثار همسر. اين بازيگر که بعد از مدتها دوري از بازيگري با درام عاشقانه «در دنياي تو ساعت چند است؟» ساخته صفي يزدانيان به سينماها آمده است ،همواره حرفهاي جالب و شنيدني درباره زندگي خود با حاتمي داشته است. يکي از جالبترين گفتههاي وي ماجرايي است که به ازدواج او با علي حاتمي منجر شد .خوشکام در اين گفتگو درباره حضورش در پروژهاي به نام «مترسک» که به عشق ميان او و همسر مرحومش منجر شد ،سخن گفته است. وي درباره حضور در اين فيلم ناتمام به کارگرداني علي حاتمي ميگويد« ،من در شمال بودم که از دفتر آقاي فردين که تهيه کننده «مترسک» بودند با من تماس گرفتند و گفتند علي حاتمي دنبال چهرهاي ميگردد که نقش اول را بازي کند و من رفتم و تصميم همان جا گرفته شد که فيلم را بازي کنم .لوکيشن ما در شمال بود .حدود يک ربع از فيلم را فيلمبرداري کرده بوديم که يک روز آقاي حاتمي نيامدند و گفتند قرار است با احمد شيرازي (فيلمبردار) کار کنيم .به من برخورد و من هم آن روز کار نکردم .شب که آقاي حاتمي آمدند گفتم چرا نبوديد؟ که گفتند با تهيه کننده بحثشان شده .خالصه من هم دلخوريم را گفتم و تا دير وقت کنار دريا مشغول صحبت بوديم». خوشکام ادامه ميدهد« ،صبح ساعت 5از هتل رفتيم براي فيلمبرداري .داشتيم براي کار آماده ميشديم که يادم افتاد کاله گيسي را که بايد در آن صحنه استفاده ميکردم در هتل جا گذاشتهام .تا بروند و کاله گيس را از هتل بياورند، آقاي فردين رسيدند و ما را ديدند که بيکاريم .گفتند پس چرا کار نميکنيد؟ قضيه کاله گيس را گفتيم و همين که اين را گفتيم فردين عصباني شدند و گفتند :بله ،وقتي کارگردان عاشق بازيگر فيلم شود و تا ساعت يک نصف شب بروند لب دريا ،آن فيلم ،همين ميشود .بعد هم کار را تعطيل کردند. وي ميافزايد ،آنجا بود که فهميدم اين آمدنها و رفتنها و نگاههاي علي حاتمي چه معنايي ميداده .ما برگشتيم هتل و فيلم به هم خورد .آقاي فردين گفتند وقتي کارگردان عاشق بازيگرش شود آن فيلم ،ديگر فيلم بشو نيست. زهرا خوشکام که بعد از ازدواج با حاتمي نام خانوادگي خود را همنام همسرش کرد ،در باره ماجراي خواستگاري علي حاتمي از خودش بيان ميدارد :ما با ماشين کامران قدکچيان به سمت تهران رفتيم .علي توي ماشين به من پيشنهاد ازدواج داد و من هم همان جا قبول کردم .خالصه آمديم تهران و بعد از يک هفته عروسي برگزار شد. اين بازيگر درباره رفتار سينماييها با وي بعد از ازدواجش بيان ميدارد ،آنها اصال بايکوتم کردند چون تمامي قراردادهايم را فسخ کردم و کار نکردم و همه پيش قسطهايي را که گرفته بودم پس دادم و کلي فيلم به هم
کوين اسپيسي از ملکه انگليس نشان ويژه افتخار ميگيرد
کوين اسپيسي در سالگرد تولد ملکه بريتانيا ،به دليل خدماتش به تئاتر ،از سوي ملکه نشان ويژه افتخار دريافت ميکند. اين هنرپيشه آمريکايي که مدت 11سال گرداننده سالن تئاتر «الد ويک» در لندن بوده ،گفته است از اينکه خدماتش به تئاتر در بريتانيا مورد تقدير قرار گرفته، احساس فرزندخواندگي ميکند. ادي ردمين که امسال جايزه اسکار بهترين بازيگري ن هاوکينگ در فيلم «تئوري همه براي بازي در نقش استيو چيز» را دريافت کرد ،نيز نشان ويژه افتخار از سوي ملکه بريتانيا را دريافت خواهد کرد. ون موريسن ،آهنگساز و خواننده ،و لني هنري ،کمدين از ديگر هنرمنداني هستند که از سوي ملکه مورد تقدير خواهند گرفت.
تام هنکس در حال مذاکره براي نقشآفريني در فيلم جديد کلينت ايستوود
تام هنکس در حال مذاکره براي پيوستن به فيلم جديد کلينت ايستوود است .اين فيلم قرار است داستان کاپيتان سالي سولينبرگر را که خلبان هواپيمايي بود که توانست از سقوط جلوگيري کرده و هواپيماي خود را به صورت معجزه آسايي در رودخانههادسون نيويورک فرود آورد ،بيانکند. داستان سولينبرگر در ژانويه 2009از خبرهاي داغ بود. سولينبرگر و خدمهاش هواپيما را از فرودگاه الگوارديا بلند کردند ،اما دو موتور آن به علت تصادم با گروهي از غازهاي کانادايي از کار افتاد. خلبان سريعا متوجه شد که زماني براي بازگشت به فرودگاه الگوارديا يا فرودگاه ديگر را ندارد و تصميم گرفت تا هواپيما را در رودخانه هادسون نيويورک بنشاند .نقشه او گرفت و تمام 155سرنشين هواپيما جان سالم بدر بردند. رسانهها بالفاصله به او لقب «کاپيتان خونسرد» را دادند.
22
همچنين او توسط مايکل بلومبرگ شهردار نيويورک مورد تقدير قرار گرفت. تام هنکس اولين گزينه کلينت ايستوود و استوديو وارنر براي اين نقش بود. تام هنکس در حال حاضر سرگرم فيلمبرداري فيلم «دوزخ» با ران هاوارد براي کمپاني سوني است و ايستوود خواستار کليد زدن فيلمش از ماه سپتامبر است .همچنين هنکس در اين بين زماني را براي معرفي فيلم «پل جاسوسان» که تريلري درباره جنگ سرد به کارگرداني استيون اسپيلبرگ است خواهد گذراند.
ليال حاتمي از حضور بر صحنه تئاتر صرف نظر کرد
ليلي رشيدي جايگزين ليال حاتمي در نمايش «اسم»
شد. ليلي رشيدي که خود اين نمايش را کارگرداني ميکند، درباره داليل اين جايگزيني گفته است ،متاسفانه به دليل اشتباه در زمان بندي که از سوي گروه نمايشي پيش آمد، يک ناهماهنگي زماني رخ داد و عليرغم ميل باطني هر دو طرف ،اين همکاري ميسر نشد. در اين نمايش که در حال حاضر آخرين روزهاي تمرين خود را سپري ميکند ،حسن معجوني ،داريوش موفق ،سارا افشار و عباس جمالي در کنار ليلي رشيدي ايفاي نقش ميکنند. حسن معجوني طراحي صحنه و لباس ،پريسا گودرزي، غزاله رشيدي ،محمدرضا بزدوده گروه کارگرداني و محمدرضا حسينزاده مديريت توليد آن را بر عهده دارند. نمايش« اسم» کار مشترک ماتيو دوال پورت و الکساندر دوالپتولير است که براي اولين بار در سال 2010 با کارگرداني برنارد مرات در تئاتر ادوارد هفتم پاريس به روي صحنه رفت و با استقبال از طرف مخاطبان و منتقدان فرانسوي رو به رو شد و جوايزي را هم براي اين اثر به همراه داشت. اين استقبال در حدي بود که در سال 2012فيلميبه کارگرداني الکساندر دوالپتولير نيز براساس آن ساخته که مورد توجه منتقدان فرانسوي قرار گرفت.
گوي بلورين «کارلووي واري» به ريچارد گير ميرسد جشنواره فيلم «کارلووي واري» به عنوان مهمترين رويداد سينماي اروپاي شرقي جايزه «گوي» بلورين افتخاري امسال خود را به ريچارد گير بازيگر هاليوودي اعطا ميکند. پنجاهمين دوره جشنواره بينالمللي فيلم «کارلووي واري» در کشور جمهوري چک امسال با نمايش فيلم «زمان خارج از ذهن» با بازي ريچارد گير آغاز به کار خواهد کرد که با اعطاي جايزه گوي بلورين ،باالترين جايزه اين رويداد سينمايي به اين بازيگر هاليوودي به پاس نقش قابل مالحظه او در دنياي سينما همراه خواهد بود.
دنباله در صفحة بعد
23
دنباله از صفحة قبل
July 2015 تير 1394
استثنايي در کنار هم قرار بگيرند. اسکورسيزي در سال 2013در مصاحبهاي عنوان کرد که ساخت فيلم «مرد ايرلندي» پس از فيلم «سکوت» آغاز خواهد شد اما مشخص نيست که هنوز اين تصميم او پابرجاست يا خير.
وودي آلن و ساخت چهلمين فيلم
آهنگساز «تايتانيک» بر اثر سانحه هوايي درگذشت
فيلم «زمان خارج از ذهن» درباره مردي بي خانمان در نيويورک امروزي است که تنها اميد وي در زندگي فقيرانهاش احياي رابطهاش با دخترش است. همچنين قرار است فيلم «فراني» با بازي ريچارد گير به کارگرداني «آندرون رنزي» نيز در جشنواره فيلم کارلووي واري به روي پرده برود که با حضور بازيگر و کارگردان اين اثر همراه خواهد بود. ريچارد گير که سابقه بازي در فيلمهايي چون «زن زيبا»« ،بيوفا»« ،روزهاي بهشت» و «ترس کهن» را در کارنامه سينمايي دارد ،در سال 2002براي بازي در فيلم «شيکاگو» موفق به کسب جايزه گلدن گلوب بهترين بازيگر مرد شد. اولين تجربه بازيگري «ريچارد گير» اجراي نمايشي در تئاتر لندن بود ،اما در سال 1978بود که در فيلم «روزهاي بهشت» ترنس ماليک براي اولين بار مقابل دوربين رفت. فروش چشمگير اين فيلم در آمريکا وي را يکشبه به ستاره تبديل کرد و نام «ريچارد گير» بر سر زبانها افتاد. فيلم بعدي وي «يانکيها» ساخته «جان شلزينگر» بود که در انگليس ساخته شد و در سال 1982وي با فيلم «يک افسر آقا» به اوج شهرت رسيد .فيلم «داوري» در سال 2012يکي از آخرين فيلمهاي اين بازيگر هاليوودي قبل از فيلم جديدش «زمان خارج از ذهن» است که يک نامزدي جايزه گلدن گلوب ديگر براي او به ارمغان آورد.
اميدواري آل پاچينو به ساخت «مرد ايرلندي»
يکي از پروژههايي که بسياري از عالقهمندان به سينما در سراسر جهان بيصبرانه منتظر ساخت آن هستند، «مرد ايرلندي» با حضور آل پاچينو ،رابرت دنيرو و مارتين اسکورسيزي است؛ پروژهاي که هنوز زمان دقيق توليد آن مشخص نيست. به گزارش ايسنا ،ساخت فيلم «مرد ايرلندي» با بازي آل پاچينو و رابرت دنيرو و به کارگرداني مارتين اسکورسيزي در حالي به تعويق افتاده است که اسکورسيزي چندين و چند پروژه سينمايي ديگر روي ميز دارد و هماکنون مشغول ساخت فيلم «سکوت» با بازي ليام نيسون و آندرو گارفيلد است. پاچينو در گفت وگو با «ونيتي فير» درباره فيلم «مرد ايرلندي» گفت ،هنوز تصور ميکنم اين فيلم ساخته ميشود چون فيلمنامه بسيار خوبي دارد ،اما مدت زمان طوالني است که اين پروژه به حاشيه رانده شده است. «مرد ايرلندي» يکي از پروژههايي است که با اعالم آن بسياري از عالقهمندان به سينما در سراسر جهان به وجد آمدند ،چرا که در آن عالوه بر همکاري مجدد اسکورسيزي و دنيرو« ،آل پاچينو» هم حضور خواهد داشت تا مثلثي
جيمز هورنر آهنگسازي که در کارنامه خود دو جايزه اسکار هم دارد ،بر اثر سقوط هواپيمايش جان خود را از دست داد. جيمز هورنر 61ساله به دليل سانحه هواپيمايي در منطقه سانتا باربارا جان خود را از دست داد. سيلويا پاتريشيا همکار وي در اين مورد اطالعرساني کرد و در پيام خود در فيسبوک نوشت« ،ما يک انسان شگفتانگيز را با قلبي بزرگ و استعدادي باورنکردني از دست داديم .او در حالي درگذشت که مشغول انجام کاري بود که عاشقش بود». اين اتفاق در حالي رخ داد که هورنر خودش مسئوليت خلباني را برعهده داشت و بر اساس گزارشها با وجود اينکه هواپيماي وي ارتفاع کم کرده بود ولي وي متوجه اين امر نشده بود. موسيقي فيلمهايي چون «شجاعدل» و «تايتانيک» از معروفترين کارهاي جيمز هورنر محسوب ميشود.
وودي آلن 80ساله ،چهلمين فيلم خود را در نيويورك كليد خواهد زد. به گزارش «فيلم نيوز» ،هنوز عنواني براي اين فيلم انتخاب نشده ولي حضور بازيگراني چون بليك اليولي، بروس ويليس ،كريستن استوارت و جسي آيزنبرگ قطعي شده است .اين فيلم كمدي قرار است سال آينده به نمايش عموميدرآيد. آلن ،اخيرا فيلمبرداري «مرد غيرمنطقي» با بازي وآكين فينيكس و اما استون را به اتمام رسانده و احتمال ميرود آن را در جشنواره بينالمللي فيلم ونيز كه قرار است دو ماه ديگر برگزار شود نمايش دهد. وي 24بار نامزد اسکار و چهار بار برنده آن شده است که اين جوايز شامل يک اسکار بهترين کارگرداني براي اني هال ( )1978و سه جايزه اسکار بهترين فيلمنامه ي هال ،هانا و خواهرانش غيراقتباسي براي فيلمهاي ان ( )1986و نيمه شب در پاريس ( )2012ميشود.
نظر بفرمائيد و اينکه چرا محسن چاوشي از «سنتوري »2 کنار کشيد؟ من در ابتدا توضيحي را به شما بدهم و آن هم اينکه اسم اين فيلم تغيير کرده و اين فيلم عنوانش «سنتوري، مرد پائيزي» است .ايشان ديگر قطعًا جايي در اين فيلم نخواهند داشت و من از دست ايشان به شدت رنجيدهام. ايشان به خاطر حضور در «سنتوري» موفق به اخذ مجوز شدند و فعاليتهاي رسميشان را در کشور آغاز کردند ولي براي پروژه «سنتوري ،مرد پائيزي» رقميکه ايشان تقاضا کردند ،دو سه برابر رقم کارگردان فيلم بود و همين باعث شد من خيلي از دست ايشان رنجيده خاطر شوم .ايشان به جاي اينکه يک تشکر خشک و خالي از ما بابت فعاليتهاي رسميشان داشته باشند ،اينگونه جواب ما را داد. آقاي چاوشي رقم عجيبي در حدود 500ميليون تومان را درخواست کرده و گفته است که تنها با اين ميزان دستمزد حاضر به همکاري در اين فيلم است .من هم به محض اينکه اين موضوع را شنيدم بالفاصله خواستار کنار گذاشتن ايشان شدم. خوانندهاي مدنظر شما هست که به جاي محسن چاوشي در فيلم جديدتان بخواند؟ بله ،يک خواننده جديد و جوان را براي اين فيلم در نظر گرفتهايم که هم از لحاظ صدا و خواندن و هم از لحاظ رفتارهاي حرفهاي بهتر از خواننده قبلي است و به زودي اين خواننده رسمًا به جامعه رسانهاي معرفي خواهد شد.
انتظامي :حتمًا در فيلم کيميايي بازي ميکنم
داريوش مهرجويي «علي سنتوري »2را ميسازد
پنجمين پروژه «بورن» با جوليا استايلز
پنجمين قسمت از مجموعه فيلمهاي «بورن» با بازي مت ديمون و جوليا استايلز كليد ميخورد. «ورايتي» نقل کرده است که فيلمنامه اين مجموعه جديد توسط خود مت ديمون با همكاري پال گرين گراس و دو فيلمنامهنويس ديگر نوشته شده و قرار است 29جوالي ي درآيد. 2016به نمايش عموم استايلز يک بار ديگر در نقش يك مامور سيا که به دشمن تبديل شده ظاهر ميشود .او با ديمون در پروژههاي قبلي او که در نقش ماموري که مبتال به فراموشي است، شامل «برتري بورن» و «اولتيماتوم بورن» بازي کرده ،در فيلم جديد نيز با ديمون جلوي دوربين ميرود .پال گرين گراس كارگرداني اين فيلم را بر عهده خواهد گرفت كه دو قسمت از اين مجموعه را قبال ساخته بود. ورايتي افزود كه احتمال حضور ويگو مورتنسن و آليشيا ويكاندر در پنجمين بورن نيز مطرح است و فرانك مارشال، مت ديمون و پال گرين گراس از تهيه كنندگان آن خواهند بود. مجموعه فيلمهاي بورن در سري فيلمهاي جاسوسي ردهبندي ميشود و تاکنون چهار فيلم از اين سري فيلمها ساخته شده است .اين مجموعه تاكنون 270ميليون دالر فروش كرده است.
23
داريوش مهرجويي فيلمنامه «سنتوري »2را در بانك فيلمنامه خانه سينما ثبت كرد .اين فيلمنامه قصه علي شخصيت اصلي داستان «سنتوري» است كه بعد از ترك اعتياد از آسايشگاه مرخص شده و به دنبال كارهاي موسيقي خود درگير اتفاقاتي تازه ميشود. مهرجويي كه نگارش فيلمنامه «سنتوري »2را به پايان رسانده بزودي درخواست پروانه ساخت اين فيلم را به اداره نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد ارسال ميكند .مهرجويي قصد دارد به محض دريافت مجوز ،فيلمبرداري «سنتوري »2 را در تهران آغاز كند. اين كارگردان در حالي قصد دارد قسمت دوم «سنتوري» را جلوي دوربين ببرد كه «سنتوري» با بي مهري مديران وقت سينمايي مواجه شد و هيچ گاه روي پرده نرفت. در نهايت نسخه قاچاق فيلم با كيفيتي عالي وارد بازار شد تا ضرر و زيان مهرجويي و مرحوم فرازمند كامل شود. داريوش مهرجويي ميگويد محسن چاوشي براي خواندن در فيلم سنتوري 2رقم بسيار بااليي را پيشنهاد داده و در نتيجه از همراهي با اين پروژه سينمايي کنار گذاشته شده است .داريوش مهرجويي درباره کنار گذاشتن «محسن چاوشي» از فيلم «سنتوري »2توضيحاتي ارائه کرد .اين گفتوگو به شرح زير است: هيچکدام از عوامل فيلم «سنتوري »2حاضر به اظهارنظر رسمي درباره ماجراهاي اين فيلم و «محسن چاوشي» نشدند .خواستيم خود شما در اين باره رسمًا اظهار
عزتاهلل انتظامي در 91سالگي هنوز عاشق بازيگري است و با اشتياق از پيشنهاد مسعود کيميايي براي بازي در فيلم جديدش خبر ميدهد. آقاي بازيگر سينماي ايران در آستانه سالروز تولدش در گفتوگو با ايسنا ،تصريح کرد ،اخيرا مسعود کيميايي پيشنهاد بازي در فيلمش را داده که حتمًا در آن بازي خواهم کرد چرا که هم نقش خيلي خوب است و هم کيميايي کارگردان خيلي خوبي است .فکر ميکنم پاييز فيلمبرداري آغاز شود. انتظامي که چندي پيش از داريوش مهرجويي پيشنهادي براي بازيگري دريافت کرده بود ،درباره آن اظهار کرد ،آن هم کار خوبي است که هنوز اجازه ساخت نگرفته اما کار کيميايي قطعي است. عزتاهلل انتظاميدر آستانه 91سالگي معتقد است ،آدم بدون اينکه به سنش توجه داشته باشد تا ميتواند بايد کار کند .من هم اصال فکر سن و سال را نميکنم.
آيا «رستاخيز» نماينده ايران در اسکار 2016خواهد بود؟ هرچند هنوز نزديک به سه ماه تا معرفي نماينده سينماي ايران به اسکار 2016زمان باقي مانده است اما شايعههاي جالب و در عين حال عجيبي براي اين انتخاب مطرح است. يکي از تازهترين شايعهها حکايت از تمرکز بر فيلم «رستاخيز» احمدرضا درويش به عنوان گزينه ايراني اسکار دارد. مهلت معمول معرفي فيلم غيرانگليسي زبان به اسکار، اول اکتبر 2015است و فيلمهايي ميتوانند گزينه شرکت در اسکار باشند که در فاصله يک سال قبل از آن در کشور مبدأ به نمايش درآمده باشند.
دنباله در صفحة 33
24
July 2015 تير 1394
سال مدرس را به کاشمر منتقل کردند و 10آذر ،1316 هنگام غروب ،در حالي که روزه داشت ،به دست دو مامور به نامهاي مستوفيان و حبيب اهلل خلج کشته شد.
رضاشاه؛ تبعيد به موريس و ژوهانسبورگ و مرگ
امير رستاق ،بي.بي.سي تبعيد احمد زيدآبادي ،روزنامهنگار و فعال سياسي در ايران به گناباد در خراسان رضوي ،بعد از سال ها بحث تبعيد را در ميان افکار عمومي و جامعه زنده کرد .آقاي زيدآبادي ،بعد از شش سال حبس ،از همان راه زندان با فرزند بزرگترش به گناباد رفت. برخي از ناظران و کارشناسان معتقدند اگرچه آقاي زيدآبادي دور از جامعه مورد نظرش قرار دارد و حتي طبق حکمي که گرفته امکان بحث و گفت وگو و تحليل سياسي را ندارد ،اما تحوالت فناوري و فضاي مجازي شرايطي را فراهم کرده تا اطالعرساني درباره وضعيت او روندي متفاوت با آن چيزي داشته باشد که مسئوالن قضايي جمهوري اسالمي به دنبال آن بودند. انتشار عکسهايي از زيدآبادي در فضاي مجازي که بر خالف رسانههاي داراي مجوز ،از کنترل دولت و نهادهاي ناظر خارج است ،در آينده تناقضهاي بيشتري را درباره اين حکم و کارکردهاي آن پيش چشم افکار عمومي خواهد نهاد و تبعيد او را با تمامي تبعيديان دورههاي پيش ،متفاوت جلوه خواهد داد. تاريخ ايران از دورهاي که پايههاي زندگي مدرن در آن گذاشته شد ،چهرههاي سياسي چندي را به خود ديده که مورد غضب حکومت وقت قرار گرفته و تبعيد شدند .متن زير نگاهي گذرا دارد به ده تبعيدي سياسي در ايران معاصر.
اين تفاوت که حکومت وقت برايش مقرري تعيين کرد و به او اجازه داد بعد از يک سال به کشور برگردد. او در دوره حکومت محمدعلي شاه از سردمداران مشروطه به شمار ميرفت و در تدوين متمم قانون اساسي نيز سهم و نقشي ويژه داشت .تالشها و نطقهاي آتشين او در مجلس و فعاليتهاي قلمياش سبب شد تا محمدعلي شاه از او کينه به دل گيرد و در جريان به توپ بستن مجلس و استبداد صغير شخصا دستور دستگيرياش را صادر کند. تقيزاده به همراه گروهي ديگر از فعاالن سياسي و روزنامهنگاران به سفارت انگليس پناه برد و همان سفارت بود که وساطت کرد و دستور تبعيد يک ساله او و چند تن ديگر از جمله علي اکبر دهخدا را براي يک سال از دستگاه وقت گرفت. به نوشته ناظم االسالم کرماني در کتاب «تاريخ بيداري ايرانيان» ،قرار شد «ماهي صد و پنجاه تومان بدهند و غالم سفارت آنها را ببرد به سرحد برساند و رسيد گرفته مراجعت
اميرکبير؛ تبعيد به کاشان و قتل
حضور ميرزا محمد تقيخان فراهاني (معروف به اميرکبير) در ساختار قدرت دستگاه پادشاهي قاجار را بايد به نوعي آغاز دوران تازهاي در ايران به شمار آورد که سبب تحوالت بسياي در عرصههاي مختلف فرهنگي و اجتماعي و سياسي شد .اميرکبير در مقام صدارت دوام چنداني نياورد و بعد از گذشت سه سال و اندي ،مخالفان توانستند حکم عزل او را از ناصرالدينشاه جوان بگيرند و به کاشان تبعيدش کنند. او در واپسين روزهاي آبان 1230و به دليل احساس خطري که شاه از ناحيه او ميکرد ،از تمامي مناصب خلع و در مقام يک زنداني به کاشان تبعيد شد .دوره تبعيد اميرکبير بسيار کوتاه بود .هراس از زنده بودن و امکان بازگشت امير به قدرت مخالفان را به سمتي سوق داد تا کار او را يکسره کنند .امير کبير 40روز بعد از تبعيد و با دستور ناصرالدينشاه در حمام فين کاشان رگ زده شد و به قتل رسيد.
ميرزا ملکمخان؛ تبعيد به عراق و سفارت بريتانيا
ميرزا ملکمخان ناظم الدوله ،انديشمند ايراني دوره ناصري ،از ديگر شخصيتهايي بود که طعم تبعيد را چشيد. علت تبعيد او تاسيس فراموشخانه بود. اللالدين مدني در کتاب «تاريخ سياسي معاصر ج ايران» ،از ملکمخان به عنوان اولين موسس لژ فراماسونري در ايران ياد کرده است .حجتاهلل اصيل که زندگينامهاي تحقيقي براي ملکمخان نوشته است ،اهداف و مرامنامه فراموشخانه را ترويج و تبليغ اصول آزادي و انتقاد از استبداد و آشنا کردن روشنفکران با راز پيشرفت مغرب زمين عنوان کرده است. همين مسئله و اينکه ترکيب اعضاي فراموشخانه، فعاليتها و آموزههاي آنان آميخته با پنهانکاري بود، ي آنان نگران ساخت. ناصرالدين شاه را نسبت به فعاليتها شاه قاجار در مهرماه 1240شمسي دستور برچيده شدن بساط فراموشخانه را صادر و ملکمخان را به عراق تبعيد کرد .دولت عراق نيز از آنجايي که افکار ملکمخان را خطرناک يافت او را اخراج و نهايتا او به استانبول رفت. او بعدها با وساطت مشيرالدوله به صحنه سياست ايران بازگشت و سفير ايران در لندن شد.
حسن تقيزاده؛ تبعيد به پاريس و بازگشت به ايران
سيد حسن تقيزاده نماينده مجلس و چهره سياسي و فرهنگي از ديگر چهرههايي بود که طعم تبعيد را چشيد با
24
کند ،تا يک سال در خارجه باشند .پس از يک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند يا مراجعت کنند به ايران».
علي اکبر دهخدا؛ دوران مشقتبار تبعيد در پاريس
علي اکبر دهخدا در همان گروه تقيزاده بود اما سرنوشتي متفاوت يافت .تقيزاده و گروهي ديگر به دعوت ادوارد بروان به لندن رفتند ،اما دهخدا دعوت براون براي انتشار مجله صوراسرافيل را در تبعيد نپذيرفت و در پاريس ماندگار شد. در عوض او با محمد قزويني ،اديب و محقق نامدار همنشين شد و شايد همين همنشيني بود که جرقههاي اوليه کار سترگي چون لغت نامه را در ذهن او زد .سرودن مسمط معروف «ياد آر ز شمع مرده ياد آر» در همين ايام حادث شد. حتي روايت است که زمانه و زندگي به قدري بر دهخدا تنگ آمد که به فکر خودکشي و گرفتن تابعيت بيگانه هم برآمد، در نهايت اما ،يک سال بعد به استانبول ترکيه رفت و مدتي بعد به ايران بازگشت.
سيد حسن مدرس؛ تبعيد به خواف و قتل
با پايان کار مجلس ششم مصونيت سياسي سيد حسن مدرس به عنوان نماينده پايان يافت .او نامزد دوره هفتم مجلس شد اما حتي يک راي هم برايش منظور نشد .بعد از اعالم نتايج ،جملهاي گفت که تقلبي بودن انتخابات را براي افکار عمومي آشکار ساخت« ،من يک رأي براي خودم نوشتم ،آن رأي کجاست؟» رضا شاه به او پيشنهاد داد نامش را به عنوان يکي از نمايندگان شهرستانها بنويسند و وارد مجلس کنند اما او مخالفت کرد .حضور سنگين رضاشاه و فشار او بر منتقدان، شيخ حسن مدرس را نيز بينصيب نگذاشت و نتيجه آن شد که شهرباني او را شبانه در منزلش دستگير و به خواف خراسان تبعيد کرد. از متن مکاتبات مدرس با برخي از دوستان (از جمله ملکالشعراي بهار) بر ميآيد که او در دوره تبعيد ممنوع المالقات بود و اجازه مراوده با مردم را نداشت و روزگار سختي را پشت سر گذاشت .در نهايت بعد از گذشت 9
عدم تمکين رضاشاه پهلوي به دستورات و نامههاي مقامات انگليسي در جنگ جهاني دوم و گرايشش به آلمان سبب شد تا او تخت و تاجش را فرو نهد و بااالجبار ابتدا به جزيره موريس و سپس به ژوهانسبورگ آفريقاي جنوبي تبعيد شود. بعد از عزل ،رضا شاه در هشتم مهرماه 1320با 20 مسافر ،با کشتي انگليسي «باندرا» ،ايران را به سوي بمبئي ترک کرد .در بمبئي اما «سرکلرمونت اسکراين» کنسول سابق انگليس در مشهد وارد اقامتگاه رضا شاه شد و به او و همراهانش با زبان فارسي تأکيد کرد حق خروج از کشتي را ندارند. در موريس شرايط براي پادشاه سابق ايران چندان راحت نبود و با تقاضاي او براي سفر به کانادا مخالفت شد؛ ارسال و دريافت نامه براي او ممنوع شد و تنها ميتوانست اخبار را از راديو لندن بشنود .اين محدوديتها بعد از امضاي پيمان سه جانبه روس و انگليس و آمريکا برداشته شد. در فروردين سال 1323رضاشاه را به دوربان آفريقاي جنوبي تبعيد کردند اما آب و هواي نامساعد اين شهر بندري موافق طبع رضاشاه نبود و دو ماه بعد او را به ژوهانسبورگ فرستادند .جايي که پايان کارش رقم خورد و در 4مرداد 1323درگذشت.
مصدق در تبعيد؛ از خراسان تا احمدآباد
اگر بگوييم واژه تبعيد در تاريخ معاصر ايران نام دکتر محمد مصدق را به خاطر ميآورد سخن بيراهي نگفتهايم .مصدق دو بار تبعيد شد .بار نخست در سال 1318رضاشاه او را به خراسان تبعيد کرد که با پيگيري فرزند مصدق و وساطت ارنست پرون و درخواست محمدرضا پهلوي از رضا شاه ،او را از خراسان به احمد آباد فرستادند. مصدق که سخت بيمار بود در کتاب «خاطرات و تالمات» از اين کار وليعهد وقت به نيکي ياد کرده است. نوبت دوم تبعيد معروف 12ساله ،تا لحظه مرگ ،به احمدآباد بود که بعد از کودتاي 28مرداد و محاکمه مصدق اتفاق افتاد. در واقع او بعد از تحمل سه سال زندان بايد آزاد ميشد اما به احمدآباد تبعيد شد .روايت مصدق و فرزندش از اين دوران حکايت از محدوديتهاي بسيار براي مصدق دارد .براي نمونه خانواده او تنها هفتهاي يکبار ميتوانستند به ديدارش بروند و ماموران دولتي مدام از دور و نزديک حرکات او و حتي مالقاتهايش را کنترل و گزارش ميکردند. خاطرات مصدق و نيز فرزندش و برخي از دوستان و همراهان سياسي او از اين دوران خواندني است.
مهدي بازرگان؛ تبعيد 5ساله به زنداني در برازجان
بعد از انتشار اطالعيه و اعتراض نهضت آزادي به انقالب سفيد محمدرضا شاه در سال ،1341سران نهضت آزادي دستگيرشدند و مدتي بعد به اتهام اقدام بر ضد امنيت کشور ،ضديت با سلطنت مشروطه و اهانت به شاه در سالهاي 42و 43محاکمه شدند. بازرگان به ده سال زندان محکوم شد اما ماندگاري او در زندان قصر چندان به درازا نکشيد و او را به شهر برازجان در استان بوشهر تبعيد کردند. بازرگان در خاطرات خود آورده است که «دستبند به دست و سوار بر اتوبوسي و بعد از طي بيش از دو شبانه روز راه پرپيچ و خم» به زندان برازجان رسيد و از هفته دوم هم جز خانواده درجه اول به کسي ديگر اجازه مالقات ندادند. بازرگان 5سال بعد از زندان و تبعيد توأمان آزاد شد.
روحاهلل خميني؛ تبعيد به عراق
سخنراني آيتاهلل خميني در آبان 1343کليد تصميمگيري درباره تبعيد او شد .او در اين سخنراني به مخالفت با قانون کاپيتوالسيون پرداخت و سحرگاه روز 13آبان ماموران او را به فرودگاه مهرآباد بردند و با يک هواپيماي نظامي به بورساي ترکيه تبعيد کردند. آقاي خميني نزديک به يک سال در ترکيه ماند و مهرماه 1344ابتدا به بغداد و سپس سامرا و کربال و در نهايت به نجف رفت و به مدت 14سال در اين شهر به تدريس پرداخت .در دوره تبعيد ،آقاي خميني در نجف و بر خالف ساير تبعيديان تاريخ معاصر ،ارتباطات گستردهاي با
داخل و خارج از ايران داشت و همان محل مکاني شد براي برنامهريزي و سازماندهي نيروهاي وفادار به او. او دهم مهر 1357به کويت رفت و سه روز بعد با تصميم شاه به فرانسه تبعيد شد .دوران تبعيد آقاي خميني در فرانسه فضايي را فراهم آورد تا او آزادانه به تبليغ ديدگاههاي خود بپردازد و بهمن ماه همان سال به ايران بازگشت.
علي خامنهاي؛ تبعيد به ايرانشهر
تبعيد آيتاهلل خامنهاي به ايرانشهر يک سالي قبل از تبعيد آقاي خميني به پاريس رخ داد .بر اساس روايت سايت آقاي خامنهاي ،رئيس ساواک ،حکم تبعيد «سيد علي خامنهاي» به ايرانشهر را بيستم آذرماه 1356امضا ميکند. 8روز بعد او به همراه سه نظامي وارد ايرانشهر ميشود و به علي حجتي کرماني ميپيوندد که در همان شهر در تبعيد بود. بر اساس روايتهايي که از خاطرات آقاي خامنهاي و نيز سرگذشت او در کتاب «شرح اسم» آمده است ،دوران تبعيد او در ايرانشهر با سختگيري چنداني همراه نبود و دوستان و همراهان او از دور ونزديک ميتوانستند آزادانه به مالقاتش بيايند و خود آقاي خامنهاي هم براي مردم منطقه سخنراني و وعظ ميکرد؛ حتي پس از سيل ايرانشهر در آن زمان ،به ابتکار او پايگاهي به نام کمک به سيلزدگان در مسجد آلرسول ايرانشهر داير شد. دوران تبعيد آقاي خامنهاي سه سال بود اما يک سال بعد که تحوالت انقالب اوج گرفت به مشهد بازگشت .مدتي بعد با پيشنهاد آقاي هاشمي رفسنجاني به آيتاهلل خميني، آقاي خامنهاي به عضويت شوراي انقالب درآمد و به تهران رفت.
دنباله از صفحة اول
ايران و 1+5در دوئل پاياني با وقت اضافي يكي از اصليترين اختالفها ميان ايران و 5+1بحث پاسخ دادن تهران به مطالعات ادعايي طرف مقابل است كه از سال 2011تا به امروز با عنوان پرطمطراق ابعاد نظامي احتمالي برنامه هستهاي ايران مطرح شده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي در چند سال گذشته نتوانسته يا نخواسته با وجود همكاريهاي مقطعي ايران اين پرونده را مختومه اعالم كند و حاال اين پرونده به مذاكرات هستهاي ايران با 5+1به ارث رسيده است. مذاكرهكنندگان ميگويند كه تا زمان حل شدن پيام دي ،توافق هستهاي اجرا نخواهد شد .در اين فضا حضور آمانو نشان ميدهد كه آژانس براي برداشتن اين مانع به اراده سياسي دست يافته و به دنبال يافتن راهكاري فني است .راهكاري كه در دل آن مخالفت ايران با صدور مجوز براي بازديد از مراكز نظامي اين كشور و همچنين مصاحبه با دانشمندان هستهاي آن لحاظ شده باشد. سرگئي الوروف ،وزير امور خارجه روسيه به همراه همتاي چيني خود دو وزير امور خارجهاي بودند كه در دو روز نخست حضور ظريف در وين به اتريش نيامدند و فضا را براي رايزنيهاي وزرايي كه ظاهرا» اختالفنظرهاي بيشتري با هم دارند ،باز گذاشتند .الوروف در حالي به وين ميآيد كه طبق برنامه اعالم شده ،نخستين ميزبان وي جان كري از اياالت متحده است .البته شايد با توجه به حجم اختالفهاي حاشيههاي ميان امريكا و روسيه بايد اين ديدار را نوعي دوئل ميان دو رقيب در روزهاي جنگ سرد سياسي خواند. روسيه پس از نوامبر 2014كه مذاكرات به مدت هفت ماه ديگر تمديد شد ،در بسياري از حوزهها به خصوص در مساله برگشتپذيري تحريمها با امريكا در اين مذاكرات مخالفت كرده است. آلن اير ،سخنگوي فارسيزبان وزارت امور خارجه امريكا تنها چهره امريكايي است كه در ميان خبرنگاران ايراني حاضر ميشود و به سوالهاي متفاوت ،پاسخهايي تقريبا تكراري با نوعي هدفگذاري خاص ميدهد .رسانههاي امريكايي پس از تفاهم لوزان عمال» بازي تقسيم تقصير را آغاز كردهاند و هركدام به نحوي تالش ميكنند بر تغيير موضع مذاكرهكنندگان امريكا به نسبت آنچه در لوزان به دست آمد ،سايه بيندازند. آلن اير در حالي از تصميمهاي سخت سياسي سخن ميگويد كه محمدجواد ظريف بارها طرف مقابل را به زيادهخواهي متهم كرده و تاكيد كرده است كه با ايران بايد با زبان عزت سخن گفت. فرانك والتراشتاين ماير ،وزير امور خارجه آلمان در گفتوگو با روزنامه آلماني «ولت ام زونتاگ» در اين خصوص گفت ،اگر ايران و قدرتهاي جهاني نتوانند به يك توافق دست پيدا كنند ،اين مساله ميتواند به يك رقابت تسليحاتي جديد در منطقه بحران زده خاورميانه منجر شود .اما از طرف ديگر يك توافق كمك خواهد كرد تا اين كشور (ايران) به جامعه بينالملل بازگردد كه براي نسل جواني كه خواستار ارتباط با ديگر كشورهاي جهان هستند ،سودمند خواهد بود.
25
سپهساالر صدراعظمي پيشازمان
تقديم به دکتر امير عجمي عصر صدارت سپهساالر را بايد مرحله تحول اقتصادي نويني دانست که با جلب سرمايهگذاريهاي خارجي ،ايجاد کمپانيهاي تجارتي و راهگيري سرمايههاي داخلي به حوزههاي توليدي دگرگوني بنياني را در اوضاع مملکت نويد داد و همه آنها مرهون برنامههاي اقتصادي منظم و پيشرويي دانست که در دوران سپهساالر تدوين گشته بودند. تشکيل بانک و ضرابخانه مرکزي و وزارت ماليه که وضعيت مالياتي جديدي به سبک اروپايي برقرار نمود و همچنين راهاندازي صنايع و طرحهاي سنگين جادهسازي و راه آهن که براي اولين بار در مملکت عصر قاجار تحقق مييافت .و در اين راستا برپايي بانک دولتي به سرمايه ده کرور تومان ،حتي کشورهايي به مانند فرانسه ،انگليس و اتريش را نيز جهت
July 2015 تير 1394
سرمايهگذاري و همکاري جلب نمود. با سرنگوني دولت سپهساالر سير ترقي اقتصادي هم کندتر گشته و کمتر فعاليت سرمايهگذاري و اقتصادي به سرانجامي در خور توجه رسيد زيرا که فقدان رهبري متشکل و خالء مديريت و هماهنگي در دستگاه دولت عوارضي غيرقابل جبران بر پيکر رنجور مملکتي دچار هرج و مرج به مدت طوالني باقي گذارد. در پايان عمر ده ساله صدارت و وزارت ميرزا حسين خان روابط او با شاه قاجار پس از نوسانهاي پر پيچ و تاب دچار گسستگي گشته و ارتباط ميان شاه و وزير ديگر برقرار نشد!!! هرچند شاه مزورانه اعتماد و حسن نيت خود را نسبت به صدراعظم مکررأ اعالم ميداشت ،اما او دشمناني قدرتمند و قويپنجه داشت که در کار توﻃﺌﻪچيني مهارتي تام از خود بروز ميدادند ،از جمله ظل السلطان ،عالء الدوله ،فرهادميرزا معتمد الدوله ،فتحعلي خان صاحبديوان ،مخبرالدوله و نصيرالدوله که از سايه حسين خان به مقامات باال دست يافته بودند و در اين امر از همه بيشتر عداوت ميورزيدند و حتي زن سوگلي شاه يعني انيس الدوله نيز کينه ميرزا حسين خان را به دل گرفته و در طرح مشترک توﻃﺌﻪها خواهان براندازي او بود. امتياز «رويتر» سرانجام بهانه اصلي عزل سپهساالر را از صدارت موجب گشت .عزلي که شاه قاجار به او گفته بود که بيبازگشت است!!! و در پي آن خيل عظيم مخالفان بسيج گرديده و به بهانه يک قرارداد اقتصادي با طرح واژههاي غبارگرفتهاي چون «زنديق» شاه را به قتل صدراعظم تشويق مينمودند ،در حالي که اينان به طور کلي با موضوع منافع ملي بيگانه بوده و با هرچه پيشرفت ،ترقي و آشنايي با مدنيت غرب مخالفت و معارضه ميورزيدند .به زعم آنان ميبايست درهاي کشور را بر روي تهاجم فرهنگي بست و مانع آشنايي ملت با پديده تمدن اروپايي شد تا چه رسد به آنکه شاه اسالمپناه را به فرنگستان بردن و ذهن او را آالييدن با مدنيت اروپايي!!! اشارهاي ضروري است که اين قشر واپسگرا حتي از پوشيدن لباس کوتاه ،جليقه و شلوار و يقه و دستمال گردن که به دستور دولت حکم گرديده بود تا هر روز بر تن کنند سر باز ميزد و بدان تمکين نمينمود. توضيحي نيز بايسته مينمايد که به طور کلي قرارداد رويتر در محدوده مناسبات ايران و انگليس تدوين گشته بود و با منافع روس و آلمان برخوردهاي جدي پيدا ميکرد و در
اين موقعيت خطير به دست آمده ،سپهساالر قصد داشت با انعقاد قرارداد مذکور تضميني درازمدت براي حفظ تماميت ارضي ايران در مقابله با تعديات روسيه به دست آورد ،به عبارت ديگر تالش ميکرد تا در يک بازي سياسي قواي يک دولت تواناي غربي را در برابر خصمي ديرين قرار دهد. اما حضور دولت متخاصم و استعمارگر در همسايگي و عوامل و ايادي خودفروخته همچنين و داخلي قراردادهاي دست و پا گير گلستان و ترکمانچاي سرانجام سرنوشت ديگري را براي ملتي بخت برگشته و بزرگمردان سياسياش مانند ميرزا حسين خان رقم ميزد ،و به محض بازگشت از اروپا به همراه پادشاه، در انزلي برکنار و به تبعيد رفت و چند صباحي ديگر نيز به مرگي مشکوک (در سن 53سالگي) در سال 1881 از جهان وجودش رخت بربست. دکتر فردوسي در مقاله خود تحت عنوان «نخستوزيران ناکام» مينويسد« ،آنچه سپهساالر را از صدراعظمي انداخت از جنس همان چيزي است که گويي خود را در تاريخ مملکت تکرار ميکند .هر که اندک آشنايي با تاريخ و سنت وزارت داشته باشد ،اين را به آساني ميداند؛ سلطان از کفايت وزيرش هراسزده ميشود؛ يا وزير بيکفايت است که آن وقت وضع کشور و روبراه ولي خاطر سلطان همچنان نگران است .براي همين چنبره تاريخي مقام صدارت در ايران به نوعي حالت نوساني دارد ،ميان اين دو نوع نگراني کافي است نگاهي به عريضههاي سپهساالر به شاه بيندازيم .نوعي هراسزدگي و ميخورد و صدراعظم نيز مدام درون آن بياعتمادي به چشم ِ اظهار نگراني ميکرد که دايم پيام ملوکانه به من ميرسد، «که ما همانيم که ميرزا تقي خان را عزل نموديم!!!» و راز و رمزي که ناصرالدين شاه از آن صحبت ميکرد که يک پادشاه بايد پس از سالها تجربه ياد گيرد اين است که شاه صدراعظمي نميخواهد باکفايت که جاي انديشه را از منويات ملوکانه به طرحها و تنظيمات وزيرانه منتقل سازد و کار دست شاه دهد .شاه حکيم سياسي الزم ندارد و مجري اوامر ميخواهد و بس!!!» **+++ اکنون به عصري پاي گذاردهايم که استيال و دوام افسوسها را ديگر برنميتابد و دورانسازيهاي تاريخي در پشت واژههاي رديف شده در کتاب و لوحههاي بر جاي مانده براي هميشه رنگ باختهاند .لذا بازگوييهايي از اين دست عمأل گوش شنوايي را هم به خود نمييابد .به هر روي گريزي نيست و گزينههاي چنداني هم در برابر آن باقي نمانده است. عليرغم همه ناسازگاريها و مشکالت بايد علل شکست تمدني کهن را که چند دههاي است سقف آسمان باالي سرش تا درازاي قامت مردمانش فرو افتاده را در فضاي حقيقي فکري و رفتاري آنان به درستي بکاويم تا بتوانيم بررسي عيني تاريخياي را در اختيار آيندگان گذاريم .چرا که هنوز هم انگيزههاي اصلي فروغلتادن جامعهاي شکوفا و در حال پيشرفت را به اعماق تاريکيهاي قرون وسطا به دست مردماني شيدازده و دچار جنون انقالبي پرسش برانگيز و قابل مطالعه و تحقيق است. در حالي که با اندکي بازنگري تاريخي و نگاهي کنجکاوانه به دستاوردهاي درخشان مرداني که شالوده جنبش مشروطيت را ريختهاند همچون :فراهاني ،آخوندزاده ،اميرکبير ،کرماني، مستشارالدوله ،حاج سياح ،ملکم خان و حسين خان سپهساالر و سپس نسلي برآمده از آنان به مانند تقيزاده، ميرزاده عشقي ،عارف ،دهخدا ،کسروي و بسياري ديگر ميشد از بروز چنين حادثه مصيبتباري جلوگيري نمود و
25
گفتماني نيز هنوز برجاست که در اين تراژدي سده بيست ميبايد بر نقش و حضور ويرانگر فيلسوف ،نويسنده ،شاعر، روزنامهنگار ،دانشپژوه ،سياستورز و منورفکران جامعه تاکيد نمود .چرا که همه آن فانوسهاي روشنگرانهاي را که بازيگران عصر پيشامشروطيت و پس از آن افروخته و افراشته بودند ،مردمي از طايفه واپسگراي امروزي در مسير تندبادي از تعصب و خرافهگرايي به ورطه خاموشي کشانده و حاصل همه تالش و مبارزه در راه پيشرفت و تجدد را در شورهزاري از غربستيزي و بازگشت به سنت مدفون ساخته و در پي آن هم سرنوشتي شوم و محتوم را به فرزندان رنجديده و نسلهاي آينده مملکت ،بي آنکه نقش آفرين باشد ،حکمفرما گرداندند. به هر روي ستيز با واقعياتهاي تاريخي نامعقول مينمايد و دل سپردن به تحقق تکرار در تاريخ از مدار صفر درجه ناميسر و ناممکن به نظر ميآيد ،اما بايد ذهنيت آميخته به نااميدي را به کناري نهيم و حتي در فضاي تهي از حبابهاي ترکيده و به فراموشي رفته به دنبال يافتن حقيقت کمر همت بربنديم تا شايد با گرتهبرداري از گنجينه به جاي مانده از بزرگاني به مانند حسين خان سپهساالر الگويي ارزشمند از جلوههاي تجدد و ترقيخواهي را در برابر ديوارهاي بلند بيتفاوتي و بيعالقگي جمعي به نمايش گذاريم تا بر دانستههاي نسل آينده بيفزاييم. و حال نوشتار را با جملهاي از ميرزا تقي خان اميرکبير به پايان ميبريم« :ابتدا فکر ميکردم که مملکت وزير دانا ميخواهد ،بعد فکر کردم شايد شاه دانا ميخواهد ،اما اکنون ميفهمم که مملکت ملت دانا ميخواهد». (اميرکبير هنگام تبعيد) پايان ...................................................................................... ............ برگرفته از «انديشه ترقي و حکومت قانون عصر سپهساالر» نوشته فريدون آدميت. «وقتي سپهساالر ميگريد» دکتر علي فردوسي ،استاد و مدير دپارتمان علوم سياسي و تاريخ دانشگاه نتردام.
26
July 2015 1394 تير
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
26
27
July 2015
27
1394 تير
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
55367
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
28
فرهنگ گفتگو
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
مطلب شماره گذشته را چنين پايان داده بودم که: «مطابق دستآوردهاي علمي و باورهاي ديني ،بشر موجودي همدل و پاک بدنيا ميآيد و اين نحوه تربيت اوست که او را به موجودي انساندوست و يا بر عکس به ديوي خونخوار مبدل ميسازد ،و دانستن و باور داشتن به اين حقيقت نه تنها سرنوشت فردي ما بلکه بافت اجتماعي را که در آن زندگي ميکنيم تغيير خواهد داد ،که چگونگي ايجاد اين تغيير را در شماره آينده دنبال خواهم کرد».
در مقابل آنچه که در دنيا ميگذرد ،نميتوانيم بيتفاوت باشيم!
دنياي عجيبي شده است ،دلها همه غمگين ،چهرهها همه عبوس ،همه با هم نه تنها در حال رقابتيم بلکه در دشمني با هم به مسابقه برخواستهايم. در اين ميانه اگر هم کسي راه دوستي و محبت را انتخاب کند ،همه به او مظنونانه مينگرند! ميگويند و اگر نگويند در دلشان ميانديشند که او حرف آخر را کي خواهد زد! غافل از آن که در اين دنيا حرف آخري وجود ندارد ،زندگاني چه فردي و چه گروهي چون چشمهاي آرام و گاهي چون رودخانهاي خروشان و متالطم ميگذرد و در حال تغيير است ،هر دمي که ميگذرد ،جاي خود را به دميديگر ميسپارد و آيندهاي را به حال تبديل ميکند ،پس آنچه با آن سروکار داريم همين آن و همين دم است و جاي نهايت تاسف است که همه ما بدون استثناء به بهانههاي کوچک و گاهي از موارد واهي نه تنها آرامش ديگران را بر هم ميزنيم بلکه آسايش و آرامش خود را نيز دچار اغتشاش و تالطم ميسازيم . قبول کنيم که به ما نياموختهاند و نخواستهايم بياموزيم که کيستيم ،از کجا آمدهايم! به کجا ميرويم و غرض از اين آمدن و رفتن چيست! مثال ما همانند مردي است که او را به ميدان اعدام ميبردند و او با کمال شجاعت، رقصکنان و پايکوبان به پاي چوبه دار ميرفت
July 2015 تير 1394
گويي به ميهماني يا مجلس جشن و عروسي ميرود!. ناگهان در نيمه راه دست خويش را باال برد و بر گردن نهاد و بياختيار شروع به گريه کردن کرد ،همه متعجب شدند و خواستند بدانند که چه بر سر اين جوانمرد شجاع آمده است ،اويي که از مرگ واهمه نداشت حال چه شده است و چه چيز او را اينگونه دگرگون ساخته و اينچنين آه بر لبان و گريه به چشمانش آورده است! جالدي که مامور به دار کشيدن او بود از روي ترحم جلو رفت و جوياي علت شد!. تو که رقصکنان به ميدان اعدام ميرفتي و ميخواستي شجاعانه بوسه بر چوبه دار زني! حال تو را چه ميشود؟ مگر نميگفتي من از مرگ واهمه ندارم؟ آنهمه شجاعت کجا رفت که حاال بيتابي ميکني و گريه و زاري راه انداختهاي؟ مرد جواب داد که :من از مرگ نميترسم اما لحظهاي قبل که دست بر گردن نهادم در آنجا دملي يافتم و حال ناراحتيام از آن است که زماني که طناب دار را به گردنم بياندازي ،طناب روي اين دمل قرار بگيرد و دردش مرا آزرده سازد!. خوب به چهار گوشه دنيا نظر کنيد ،جز نفرت ،کينه ،گروکشي و آدمکشي ،جنگ و غارت چه ميبينيم؟ بشريت را دارند به صالبه ميکشند ،تمام اصول اخالق و انسانيت را به بهانههاي واهي زير پا ميگذارند و حال همه ما همانند آن قهرماني که از مرگ نميهراسيد غم سرتاسر وجودمان را فرا گرفته است که چرا ديگر مردمان چنين که من فکر ميکنم فکر نميکنند، به راه و روشي که من ايمان دارم، ايمان ندارند! اگر کسي هم در اين ميانه پيدا شود و بگويد من دست از دشمني ميشويم ،کشته ميشوم اما نميکشم ،براي من دشمني موجود نيست به هرکس که نگاه ميکنم نشانهاي از محبت خداوندي در او ميبينم ،هيچکس حرف او را نه تنها باور نميکند بلکه با وجود تکرار، نميبيند و اگر هم ببيند ،اعتنايي ندارد. نوشتههايت را نميخوانند و اگر هم بخوانند باور ندارند! حق هم دارند چه که به قدمت هزارهها ،چه بصورت افسانه ،چه بصورت باورهاي اعتقادي و يا مرامي اين فکر در نهاد ما نهادينه شده است که هميشه بايد يک نفر سوار بر اسب سفيد آرزو بيايد و ما را از اين ورطه هولناکي که بشريت در آن گير افتاده است نجات دهد ،به قدمت هزارهها چه از نظر اعتقادي و چه از نظر اجتماعي گوش به فرمان و پيرو افرادي بودهايم که بخاطر رسيدن به قدرت ما را در مقابل يکديگر قرار دادهاند ،ما را به بهانههاي مختلف از يکديگر جدا کردهاند، در مقابل يکديگر قرار دادهاند و روشهايي را بوجود آوردهاند که بناچار بايد هماني را طلب کنيم که آنان ميخواهند. در اين جاست که لزوم شناخت انسان الزم و ضروري به نظر ميرسد و در اين مقام است که بايد بگويم که تا ذات انسان را خودمان بطور مستقل نشناسيم ،آش همين آش و کاسه همين کاسه خواهد بود!.
مقام انسان از نظر اديان
آنچه که از تعمق در اديان در مورد مقام انسان بدست ميآيد آن است که انسان موجودي است که به مثل خدا آفريده شده است (تورات) ( )1و يا آنکه روح خداوندي در او دميده شده است (قرآن) (.)2 پس اگر انسان به همانند خدا آفريده شده است ،پس موجودي است که بايد دارنده تمام صفات خداوندي باشد. به عنوان نمونه يکي از صفات خداوندي پاک بودن اوست ،پس انسان نيز موجودي است پاک و مقدس که اگر پاک بودن انسان را بپذيريم نميتوانيم قبول کنيم که او موجودي است شرور يا گناهکار .بهمين دليل براي بر طرف کردن اين تضاد قدرتمداران دين شرارت
انسانها را به منبعي خارجي مثل شيطان ارتباط ميدهند! به عبارتي ديگر شيطان ساخته و پرداخته قدرتمداران دين است که اوال” تناقض پاک بودن و شرارت انسان را برطرف سازند دوما” بتوانند به بهانه کمک به انسان و حفاظت او از شر شيطان کنترل او را بر عهده داشته باشند! در صورتي که اگر بپذيريم که اين خود انسان است که مسؤل اعمال خوب يا بد خود ميباشد ،تناقض را از بين بردهايم و انسان را مسؤل خوب و بد افکار ،گفتار و کردارش شناختهايم و در اديان هم که به نظري دقيق نگاه کنيم به اين نکته پي ميبريم که انسان پاک آفريده شده است و تا زماني که به اوامر خداوندي گوش دل فرا داده است در بهشت رضاي او آرميده است و زماني از دستود خداوند سرپيچي نموده است از بهشت رانده شده است ،و يا آنکه مطابق آنچه در قرآن ميخوانيم شيطان موجودي است که از امر خداوند تخطي کرده است و در نتيجه از مقام فرشتگي نزول
کرده و شيطان ناميده شده است! ()3 از اين جا اين نتيجه کلي حاصل ميگردد که انسان تا زماني که از امر خداوند که همانا عشق بيدريغ به انسانهاست ،پيروي کند ،پاک و مقدس است )4(.و زماني که از اين امر يعني عشق به همنوع سر باز زد به شيطان تبديل ميگردد. از جمله صفات ديگري که به خدا نسبت ميدهيم يکي خالق بودن است پس الزم ميآيد که انسان نيز داراي قدرت خالقيت و اختيار باشد ،پس نميتوانيم بپذيريم که انسان در اموري که به خوب و بد اعمالش ميانجامد آزاد نبوده و بايد مقلد ديگران باشد! و يا آنکه ديگران هر کس که ميخواهد باشد به او امر و نهي کند و يا آنکه به خاطر سرپيچي از اوامر و يا انجام نواهي او را تنبيه يا شکنجه نمايد! نکته مهم ديگري که متاسفانه در اديان سنتي به علت برتريجويي نه تنها بين اديان بلکه حتا در بين پيروان يک دين به علت فرقگرايي مورد توجه قرار نگرفته است اين آموزه است که “يک سوزن بخود بزن ،بعد يک جوالدوز به ديگري” که اين نشان از همدلي و همدردي با ديگران دارد .اما با نهايت تاسف بايد گفت که نه تنها اين آموزه مورد توجه نيست بلکه در شکنجه و قتل ديگران با هم به مسابقه برخواستهايم غافل از اين حقيقت هستيم که اگر دين سبب دشمني و کينه گردد نبودن آن بهتر از بودن آن است. مگر نه اين که دين براي حفظ کرامت انسان و برقراري صلح و آرامش بين بشر بوجود آمده است پس اگر به جاي آرامش ،تنش و به جاي دوستي دشمني ايجاد کند نبودن آن بهتر از بودن آن است .در مقايسه ميتوان گفت که دارو را براي معالجه مرض مصرف ميکنيم و اگر دارو سبب تشديد مرض گردد از مصرف آن صرفنظر خواهيم کرد.
چرا عمال» در اديان تناقض بوجود آمده است؟ با يک نگاه سطحي به کتب ديني متوجه ميشويم که قسمت زيادي از کتب ديني سنتي را داستان و مثال تشکيل ميدهند که بصورتي مبهم و قابل تفسير و تعبير هستند ،و همين تعبير و تفسير است که راه را براي قدرتطلبان
ديني هموار نموده است که براي کنترل جامعه و حفظ قدرت خويش ديانت را از راه دوستي و محبت منحرف ساخته و به راه دشمني و کينه کشانند! آنها در اين انحراف آنقدر پيشرفتهاند که حتي در يک دين فرقهها ساختهاند که هر يک به خون ديگري تشنه هستند ،و تا اين اصل را بپذيريم که راه دين ايجاد محبت و صميميت بين نوع بشر است از بنبست خشونتهاي ديني که بدان گرفتار آمدهايم رهايي نخواهيم يافت.
مقام انسان از نظر علوم انساني
جديدا» در پهنه علوم انساني در باره طبيعت و مقام انسان تحقيقات علمي فراواني صورت گرفته است که جديدترين آنها اشاره به اين مطلب مهم دارد که بشر ذاتا» موجودي است «همدل» و همين همدلي سبب شده است که با وجود تمام مشکالت اقتصادي ،اجتماعي، سياسي و عقيدتي راه درازي را پشت سر نهادهايم از غار خرج شديم ،ايل و قبيله را بر مبناي اصل همخوني بنا نهاديم ،تا اين که با تکيه بر همين همدلي تمدن شهري و ملي را که فراتر از همخوني بود بنا کرديم ،و امروزه ميخواهيم از قارهنشيني فراتر رفته و دهکده جهاني بسازيم! شايد آنچه به عنوان ساختن دهکده جهاني در نظر دارم با تاريخ و يا با ناگواريهاي بيشماري که در چهار گوش جهان ميگذرد بصورت ظاهر همخواني نداشته باشد! ولي اگر کميدقيقتر به سرگذشت تکامل بشر نگاه کنيم متوجه ميشويم که اين قسمت از طبيعت بشر يعني « همدلي « او که سبب پيشرفتهاي مادي و معنوي او شده است ناگفته مانده است ،تا به حدي که هگل فيلسوف مشهور آلماني در اين مورد چنين گفته است: «خوشبختي بشر از صفحات سفيد تاريخ بشري است» بدين معنا که تاريخ ما بيشتر تکيه بر گزارش کردن اختالفات و نزاعهاي ناشي از اين اختالفات داشته و دارد و زماني که همدلي و صلح در محله ،منطقه ،يا مملکتي برقرار بوده است ما نيز با سکوت وقايعنگاران روبرو بوده و هستيم. پس در حقيقت حکايت همدلي انسانها که سبب پيشرفتهاي اجتماعي ،سياسي، اقتصادي گرديده است حکايتي است که آن را قلم هيچ گزارشگري بر صفحه کاغذ نياورده است و امروزه نيز در هيچ رسانهاي همگاني صحبت همدلي و همدردي انسانها نبوده و نيست و بر عکس تا بخواهيم صحبت از اختالف ،دشمني ،و کشتن افراد است که با صداي بلند از بلندگوهاي رساناهاي گروهي به گوش ميرسد. علت اين که گزارشگران ما بيشتر همت خود را صرف گزارش نابسامانيها و اختالفات مينمايند آن است که اين اختالفات با طبيعت “همدلي” انسان همخواني ندارد و بهمين دليل جلب توجه گزارشگر و جمع را مينمايد. در اينجا ناگزيرم که براي روشن شدن مطلب شاهدي عيني بيان کنم که همه ما شايد هر روز شاهد و ناظر آن بوده و يا هستيم ولي بدون توجه از آن گذشتهايم .من و شما بر حسب معمول به کدام يک از دو واقعه زير توجه بيشتري خواهيم کرد :پدر ،يا مادري با مهرباني با فرزندش در جلوي خانه مشغول بازي است! يا آنکه به ناگاه صداي داد و فرياد ناشي از اختالف بين پدر و فرزندي به گوشمان ميرسد! اين مسلم است که واقعه دوم بيشتر جالب توجه ما خواهد بود و علت آن نيز کامال” مشخص و معلوم است زيرا نزاع بين والدين و فرزندان امري طبيعي و معمولي نيست ،در نتيجه اگر اينچنين نزاعي صورت پذيرد توجه ما را به خود جلب خواهد کرد. وقايعنگاران نيز از اين قاعده مستثني نيستند و بهمين دليل ميبينيم که کتب تاريخ پر است از بيان اختالفات ،جنگها و کشت و کشتارها .در صورتي که هزاران عمل نيک و پسنديده در حال انجام بوده و هست اما جاي آنها در کتب تاريخي نبوده و نيست. خوشبختانه جديدا” با توجه به علوم انساني
28 و شناخت ذات “همدلي” انسان به عنوان محور اصلي افکار ،گفتار و کردار انسانها ،توجه به اصل همدلي يا همزيستي مسالمتآميز مورد توجه نه تنها پژوهشگران علوم انساني بلکه توده مردم قرار گرفته است بطوري که حتا مبادالت اقتصادي ،سياسي ،اجتماعي ،بر اصل “برد ،برد” صورت ميپذيرد که اين به خودي خود نقطه عطفي در دنياي بهم پيوسته کنوني است. تا چند نسل قبل هرگز اجداد ما به وجدان آگاه و يا ناخودآگاه خويش نميانديشيدند ،آنها حتا نميدانستند که افکار ،گفتار و کردار آنان از کجا سرچشمه ميگيرد تا چه رسد به آنکه به اين انديشه باشند که ممکن است افکار ،گفتار، يا کردار آنان در ارتباط آنان با ديگران تاثيري مستقيم داشته باشد. اما امروزه به برکت علوم انساني نسل جواني پرورش يافته است که به مدد علم روانشناسي و جامعه شناسي و بطور کلي علوم انساني در جستجوي علت گفتار و کردار خويش و اثرات آنها بر ديگران است و همين حرکت نسل جوان است که سبب مخالفت شديد سنتگرايان مخصوصا” قشريگرايان مذهبي با علوم انساني شده است. اصوال” روانشناسي و جامعه شناسي اصل خوب بودن ذات انسان را به رسميت ميشناسد و بهمين دليل به ما مي آموزند که اگر عملي خالف از فرزندمان سر زد نبايد عکسالعمل ما اينچنين مفهوميداشته باشد که او انسان بدي است ،بلکه بايد به او تفهيم کنيم که او ذاتا” انسان خوب و دوست داشتني است و اين عمل خالف اوست که قابل قبول و دوست داشتني نيست. در اين جاست که ميبينيم که از هر زاويهاي چه معنوي (اديان) ،چه علوم انساني به طبيعت انسان مينگريم او را موجودي پاک، همدل و آزاد مييابيم که سرنوشتش در گرو انتخاب خود اوست .و اين خود انسان است که بايد با استفاده از حق انتخاب راهي به سوي صلح و آشتي پيدا کند. دوران انتظار به سر آمده است که همانند داستانهاي هزار و يک شب در انتظار آن باشيم که فردي از غيب يا معموال” از آسمان آن هم با شمشير خونريز بدر آيد و ما را با خون و خونريزي از بنبست خشونتهاي هزارهاي نجات دهد ،بلکه اين وظيفه انساني هر يک از ماست که افکار ،گفتار و کردار خود را با در نظر گرفتن همدلي با بشريت انتخاب کنيم تا بتوانيم در راه رسيدن به خوشبختي فردي و گروهي همراه ديگران باشيم ،و بهشتي را که در دنياي ديگر به ما وعده دادهاند در همين دنيا مستقر سازيم. مسؤليت من و شما در ايجاد دنيايي پر از مهر و صفا داستاني است تمام نشدني که آن را در شماره آينده پي خواهم گرفت و تا آن زمان براي همه شما آرزوي خوشبختي دارم. دلتان شاد و لبتان خندان باد. ***** . 1تورات ،کتاب پيدايش ،آيه .27 .2قرآن ،سوره الحجرات ،آيه .29 .3قرآن ،سوره الحجرات آيه.30 ، .4رساله اول قرنتيان فصل .13 هر يک از ما وظيفه داريم که با احساس مسؤليت جايگاه مناسب خود را در اجتماعي که در آن زندگي ميکنيم بيابيم که اين کار زماني امکانپذير خواهد بود که فرزندان خود را از تقليد و دنبالهروي نه تنها ديگران بلکه والدين برحذر داريم و بدانان بياموزيم که آزادي انتخاب شرطي اساسي براي ايجاد جامعهاي آزاد است. بهمين دليل الزم است که در خانوادهها ،امر به معروف و نهي از منکر که نشاني از برتريجويي دارد جاي خود را به شور و مشورتي واگذارد که در آن راههاي عملي هر امري مورد بررسي قرار گيرد ،که در صورت اجراي صحيح اين روش فرزند در انتخاب هر يک از شيوههاي مورد مشورت آزاد خواهد بود و بدين شکل احساس آزادي فردي در فرزند رشد و نمو خواهد کرد و زماني که وارد در اجتماع گرديد با احساس مسؤليت بيشتري افکار ،گفتار و کردار خويش را انتخاب خواهد کرد.
29
July 2015 تير 1394
آشنايي با روانشناسي ترس مراجعه به روانشناس
قسمت سوم:
ترس از عوض شدن روابط زناشويي و خانوادگي در شماره هاي پرديس ماههاي مي و جون ،بحثي را در مورد ترس بعضي از مردم از مراجعه به روانشناس آغاز کرديم .در اين شماره به آن بحث در رابطه با مسائل زناشويي و خانوادگي ادامه ميدهيم. در شماره هاي قبل به دو مورد از داليل چنان ترسي در بعضي از اشخاص اشاره شد .همانطور که به عرضتان رسيد بعضي تصور مي کنند که تنها کساني به روانشناس مراجعه ميکنند که از بيماريهاي بسيار شديد رواني رنج مي برند .اين باور غلطي است که ريشههاي آن را در تاريخچه روانپزشکي ميتوان يافت. امروزه ،درصد بسيار کمي از کساني که به روانشناس مراجعه مي کنند از بيماريهاي شديد رواني (مثل توهمات
يا تخيالت شديد) رنج مي برند و اکثريت اشخاص از ناراحتيهاي بسيار خفيف تري مثل افسردگي ،آشفتگي و اضطراب ،عصبانيت ،مشکالت زناشويي ،مشکالت خانوادگي، مشکالت درسي يا شغلي ،مشکالت روابط با ديگران ،يا مشکالت مربوط به سازش با شرايط محيطي ،يا يافتن معني در زندگي رنج ميبرند. با اين حال ،هنوز بسياري از اشخاص به اشتباه چنين فکر مي کنند که روانشناسي براي مشکالت بسيار شديد رواني است. ترس ديگري که در شماره هاي قبل به آن اشاره شد ترس از خودآگاهي است .بعضي از مردم از مراجعه به روانشناس گريزانند ،چون در ضمير ناخودآگاهشان از روبروشدن با حقيقت خويش وحشت دارند. در بعضي اين وحشت از آنجا سرچشمه مي گيرد که در ضمير ناخودآگاه انتظار دارند که هيچ عيبي در آنها نبايد وجود داشته باشد و از اينکه ممکن است عيبي در خود يا در گذشته خويش بيابند گريزان هستند .اين وحشت در بعضي آنقدر قوي است که حتي آگاهي از آن ترس را زير اليههاي
متعدد انکار و تکذيب دفن ميکنند تا از آن بيخبر بمانند، پس ترجيح ميدهند که کورکورانه زندگي کنند و به حقيقت خويش اطالع حاصل ننمايند! يکي از ترسهاي ديگر ،که در اين شماره به بحث در مورد آن مي پردازيم ،ترس از اين است که با مراجعه به روانشناس براي مشکالت زناشويي يا خانوادگي ،تغييراتي در باالنس (تعادل) روابط زناشويي يا خانوادگي رخ دهد! اين ترس عجيبي است چرا که اگر در روابط زناشويي يا خانوادگي مشکالتي وجود دارند که آن روابط را تلخ کرده اند يا ممکن است باعث دلسردي يا از هم پاشيدگي زندگي زناشويي يا خانوادگي بشوند ،پس ايجاد تغيير در آن روابط امري است واجب و ضروري! با اين حال گويي بسياري اشخاص ،غالبًا در ضمير ناخودآگاه خود ،ترجيح ميدهند که هيچ تغييري صورت نگيرد، آبي از آب تکان نخورد ،که مبادا تغيير در چگونگي رابطه با همسر يا ديگر افراد خانوده صورت گيرد! اجازه بدهيد تا با دو مثال اين مطلب را روشنتر کنم. مثال اول اينکه متأسفانه در بعضي روابط زناشويي، رابطه دو نفر به جاي اينکه بر اساس عشق و محبت و درک يکديگر باشد بر اساس قدرتطلبي و کنترل ديگري است. اين امر ،به خصوص در فرهنگ ما ،يکي از بزرگترين ريشه هاي مشکالت زناشويي است .در چنين روابطي ،غالبًا يک نفر اظهار قدرت ميکند و سعي ميکند ديگري را زير سلطه خود باقي نگاه دارد. اين رابطه قدرتطلبي ميتواند خود را به شکلي بسيار واضح نشان دهد (مثل روابطي که در آن خشونت وجود دارد) يا به صورتي پنهان خود را ايفا کند (مثل کسي که به همسر خود ميگويد «چون من بهتر از تو ميفهمم و خوبي تو را مي خواهم ،تو بايد بيچون و چرا به حرف من گوش کني و به آنچه ميگويم عمل کني!») در چنان روابطي ،زندگي زناشويي کمتر بر روي عشق و محبت و بيشتر بر اساس قدرتطلبي بنا شده و در بسياري اوقات ،شخصي که قدرت را در دست دارد ،از اينکه قدرت خويش را از دست بدهد وحشت دارد. چون با مراجعه به روانشناس ،که مشاور خانواده است، چنين روابطي مورد بررسي قرار ميگيرند ،شخص قدرتطلب (که ممکن است شوهر يا زن باشد) از مراجعه به روانشناس وحشت دارد که مبادا قدرت خويش را از دست بدهد! البته در اکثر موارد خود شخص از چنين ترسهايي اطالع خودآگاه ندارد و اين ترسها در ضمير ناخودآگاه او است .وقتي همسري راجع به امتناع همسرش در مراجعه به روانشناس ميپرسد غالبًا جوابهايي ميشوند مثل« :مگر رابطه ما چه اشکالي دارد؟»« ،همه آدمها در زندگي زناشويي مشکل دارند»« ،ايراد از تو است ،تو خودت را بايد درست کني تا زندگي زناشويي ما بهبود يابد»« ،مشاور خانواده مگر ميخواهد چه راهي جلوي پاي ما بگذارد که خودمان از آن بي خبريم؟»« ،ما بايد مشکالت خودمان را خودکان حل کنيم»، «اي بابا ول کن!»« ،روانشناس مال ديوانههاست!»« ،من قول ميدهم که همه چيز درست خواهد شد ،لزومي به مراجعه به روانشناس نيست» ،ريشه اين جوابها و بسياري جوابهاي شبيه آنها ،امتناع و ترس از مراجعه به روانشناس است که مبادا شخصي قدرت خويش را از دست بدهد! البته منظور اين نيست که دو همسر هيچ وقت توانايي حل مشکالت خويش را ندارند! واضح است که اشخاص بسياري از مشکالتشان را خود حل ميکنند ،يا با کمک يک دوست خوب يا يک بزرگ خانواده ،به حل مشکالتشان ميپردازند. ولي حقيقت امر اين است که حل بعضي مشکالت زناشويي از توانايي خود اشخاص خارج است چرا که مشکالت جدي تر از مسائل عادي زندگي هستند ،يا اينکه ،همانطور که قب ً ال اشاره شده ،تمام رابطه زناشويي بر روي قدرتطلبي و اظهار
29
تسلط بنا شده است و يک زوج خود قادر به تغيير اين روابط نيستند ،در چنان شرايطي مراجعه به يک روانشناس ميتواند بسيار مفيد باشد. سواي مسائل زناشويي ،مسائل خانوادگي ديگر نيز مي تواند با کمک روانشناس بهبود يابند .ولي بسياري از همان ترسهايي که سبب مي شوند که يک زوج از مراجعه به روانشناس امتناع ورزد ،باعث مي شوند تا خانواده هايي که نياز به مراجعه به روانشناس دارند از اين کار خودداري کنند. به طور مثال پدر يا مادري را در نظر بگيريد که رابطه او با فرزندانش باز بر اساس قدرت طلبي ،تسلط زياده از حد ،و کنترل ناسالم بنا شده است. درست مثل مورد يک زوج ،در چنين خانواده هايي نيز شخص قدرت طلب ممکن است از اين ترس داشته باشد که با مراجعه به روانشناس و تغيير روابط در ميان افراد خانواده ،از قدرت او کاسته شود .گويي ترجيح مي دهد که روابط دشوار خانوادگي همانطور که هستند باقي بمانند ولي تغييري در قدرت ،تسلط و توانايي کنترل کردن ديگران براي او وجود نيايد! همانطور که قب ً ال به عرضتان رسيد ،بسياري از اين ترسها در ضمير ناخودآگاه شخص وجود دارند ولي زهر خود را در زندگي خانوادگي ميريزند! ترس از دست دادن قدرت که باعث امتناع بعضي زوجها و بعضي خانوادهها از مراجعه به روانشناس ميشود نه ترسي جديد و نه ترسي عجيب است! اگر لحظهاي بينديشيم ميبينيم کساني که در سيستمهاي ديکتاتوري بزرگ شدهاند، قدرتطلبي را در حد سياسي و اجتماعي حس کردهاند و چه بسا که بياراده الگوي آن را پذيرفتهاند! در سيستمهاي ديکتاتوري يک ديکتاتور مرتبًا ترس از اين دارد که قدرت خود را از دست بدهد ،پس هدفش ،در اکثر موارد ،ايجاد رابطه اي سالم با مردم نيست بلکه حفظ قدرت در دست خويش ميباشد. متأسفانه در چنين سيستمهايي روابط بسياري از مردم با يکديگر نيز بر اساس قدرت و کنترل کردن يکديگر است و نه بر اساس عشق و محبت و احترام متقابل! جالب است بينديشم که آيا سيستم ديکتاتوري باعث مي شود که مردم ياد بگيرند که يکديگر را کنترل کنند و نسبت به يکديگر قدرت بورزند ،يا اينکه فرهنگ قدرت ورزيدن و کنترل کردن سبب باقي ماندن سيستم ديکتاتوري ميشود؟! به هر حال موضوع اصلي صحبت اين است که همانطور که يک ديکتاتور از به وجود آمدن رابطه اي بهتر با مردم ترس دارد که مبادا از او نترسند و قدرت طلبي او را زير سوال بکشند ،در روابط زناشويي و خانوادگي نيز قدرت طلب ممکن است همين ترس را داشته باشد. پس مي بينيم که ترس تغيير در روابط زناشويي و خانوادگي ترس ديگري است که گروهي از مردم را از مراجعه به روانشناس باز ميدارد .متأسفانه نتيجه آن ترس غالبًا اين است که اشخاص روابط ناخوشايند و بيعالقه خود را ادامه مي دهند و از بهبود زندگي زناشويي و خانوادگي برخوردار نميشوند. بايد متوجه بود که در روابط انساني عشق و محبت و احترام متقابل بسيار موثرتر از کنترل و زور است ،ولي ترس بسياري از اشخاص را از مراجعه به روانشناس دور داشته، احتمال به وجود آوردن رابطهاي بهتر را از آنها سلب ميکند. پس بايد متوجه باشيم که اتفاقًا اشخاصي براي بهبود زندگيشان به روانشناس مراجعه ميکنند که ترس کمتري دارند و قدرت فکري آنها سبب ميشود تا با مراجعه به روانشناس در حل مسائل زناشويي و خانوادگي کمک بجويند و زندگي زناشويي و خانوادگي بهتري را به وجود آورند. تا شماره آينده براي شما آرزوي سالمتي و شادي دارم.
30
سرگرم کردن بچهها در تابستان
فصل تعطيالت از راه رسيده و سرگرم نگهداشتن بچهها دوباره يکي از دغدغههاي اصلي پدر و مادرها شده است. فرستادن بچهها به کالسهاي مختلف آنقدرها هم راحت نيست .هم خرجشان زياد است و هم يکي از والدين بايد مثل سرويس تمام وقت در خدمت آنها باشد .مخصوصا اگر بيشتر از يکي دو بچه با سن و سال مختلف در خانه باشند. درست است که بچهها عاشق بازي با تبلت و تلفنهاي هوشمند هستند ،اما خيلي از پدر و مادرها با دسترسي بيش از حد بچهها به تکنولوژي به بهانه ساکت نگاه داشتن آنها موافق نيستند .اما حد وسط کجاست و چطور ميشود از همين تکنولوژي در راه سرگرم کردن بچهها استفاده کرد، طوري که تمام روز فقط به صفحه جادويي تبلتها خيره نشوند بلکه با مغز و دستانشان هم کار کنند ،هم چيز ياد بگيرند و هم سرشان گرم شود؟ «کاپو بلوم تونز» ( )Kapu Bloom Tunesاپليکيشن سرگرمکنندهاي براي بچههاي کوچکتر است که همراه نقاشي با آنها موزيک هم مينوازد .هر رنگ به يک صداي موسيقي مرتبط است و بچهها وقتي گلهاي مختلف را ميکشند و رنگ ميکنند ،در واقع يک ملودي هم ميسازند. آنها بايد مناسبترين رنگها را براي ساختن يکنواترين موزيک پيدا کنند. اگر ميخواهيد بچههايتان به موسيقي کالسيک و اپرا عالقهمند شوند يا عالقه آنها را تقويت کنيد ،ميتوانيد اپليکيشن «اپرا ميکر» ( )Opera Makerرا دانلود کنيد. بچهها ميتوانند داستان خودشان را تصوير کنند و اين اپليکيشن بر اساس اين داستان براي آنها موسيقي اپرايي ميسازد .آنها ميتوانند در فضاي مجازي اين اپليکيشن داستان خودشان را که به صورت اپرا در آمده روي صحنه هم ببيند .اين براي بچههايي که استعداد و عالقه به موسيقي دارند ،ابزار تشويقي بسيار مناسبي است که هم قدرت خالقيت آنها را زياد کند ،هم به آنها جرات داستانگويي و اجرا روي صحنه بدهد. «شيپ کيت» ( )ShapeKitاپليکيشن بسيار مفيد ديگري است که به بچهها اجسام هندسي را در قالب تصاويري جالب ياد ميدهد .آنها ميتوانند با اشکال هندسي اشياي مختلفي را طراحي کنند و بعد اپليکيشن به آنها تصويري واقعي ميدهد .مثال آنها ميتوانند يک مثلت و يک نيمدايره را کنار هم بگذارند و اين اپليکبشن شکل بستني به آن ميدهد .اين اپليکيشن به بچهها نشان ميدهد که چطور همه اشياي جهان در واقع از يک سري اشکال هندسي ساده تشکيل شدهاند و چطور بايد اين اشکال هندسي را در اشياي
July 2015 تير 1394
هماهنگ ميشود و قابل ساخت است ببينيد و بعد در کمد مجازي اين سايت ساعتها بگرديد و در صفحات مختلف براي خودتان استايل متفاوتي درست کنيد .يا به صفحههاي کاربران ديگر برويد و کالژهاي آنها را هم ببينيد .اغلب اين لباسها براي فروش هم عرضه ميشوند و «پوليوور» شما را به صفحه فروشنده آن لباس هدايت ميکند. خيلي وقتها وقت خريد لباس آرزو ميکنيم که کاش يکي همراهمان بود که نظر او را هم ميپرسيديم .ديدن خودمان در آينه هيچ وقت جاي نظر ديگري را -آنهم نظر يک متخصص مد و استايل -را نميگيرد .حاال اپليکيشن «پي اس ديپو» PS Depotبه طور 24ساعته اين نظر تخصصي را در اختيار مصرفکنندگان قرار ميدهد .اين اپليکيشن که با استايليستهاي حرفهاي شرکتهاي پوشاک در رابطه است ،براي انتخاب بهترين لباس بر حسب موقعيت ،بودجه، فصل و فرم بدن شما به شما کمک ميکند.
دور و برشان شناسايي کنند. «الزو آرت باکس» ( )Lazo Art Boxهم به نقاشيهاي بچهها جان ميدهد .در واقع بچهها در اين اپليکيشن طراحي يا نقاشي ميکنند و بعد طرحهاي آنها حرکت ميکنند .به اين صورت بچهها ميتوانند براي خودشان قصههاي مصور تعريف کنند ،اجزاي قصه را نقاشي کنند و منتظر باشند که آنها روي صفحه تکان بخورند. «کوزي باکس» ( )Coosy Boxهم به نقاشيهاي بچهها جان ميدهد با اين تفاوت که آنها اين امکان را خواهند داشت که اين جانداران خيالي را با ديگر دوستانشان (و کساني که از اين اپليکيشن استفاده ميکنند) به اشتراک بگذارند و با هم به طور مجازي با آنها بازي کنند. «کيدو مجيک فينگر» هم براي بچههاي کوچکتري است که ميخواهند حروف الفبا(ي انگليسي) را ياد بگيرند. اين اپليکيشن اثر انگشت بچه را تبديل به جانورهاي کوچک رنگي ميکند که کلمات مختلف را به صفحه ميآورند و با خوردن دانهدانه حروف آن کلمات ،به بچهها هجي کردن را ياد ميدهند .بچهها ميتوانند با چند انگشت صفحه را لمس کنند و آنوقت چندتا از اين جانورها خواهند داشت که بازي را هيجانانگيزتر ميکند. «کريزي گير» ( )Crazy Gearدر واقع جعبه ابزار مجازي براي بچههايي است که تازه دارند قوانين فيزيک را ياد ميگيرند .اين اپليکيشن براي آنها معماهايي مطرح ميکند و از آنها ميخواهد با ابزاري که در اختيارشان ميگذارد (مثل سنگ ،طناب ،چرخ ،وزنه ،زنجير ،گيره و …) راه حلي براي آنها بيابند (مثال براي جابهجا کردن پنجاه کيلو بار چند بار بايد از وزنههاي دو کيلويي و سه کيلويي استفاده کرد ).اين اپليکيشن فرمولي در اختيار بچهها نميگذارد بنابراين آنها بايد با آزمون و خطا به پيش بروند .کاري که ساعتها آنها را سرگرم ميکند. دست آخر بايد از اپليکيشن محبوب «ايمجي استوري» ( )Imgaistoryياد کرد که نهتنها بين بچهها بلکه بين بزرگترها هم طرفداران زيادي دارد .اين اپليکيشن بچهها را قادر ميسازد که براي شکلهاي بيداستان داستان بگويند و آن را ضبط کنند .بچهها تصاوير متعددي را ميبينند و بايد با ربط آنها به هم داستان بگويند .آنها ميتوانند روي تصاوير يکسان داستانهاي متفاوتي بگويند ،آنها را ضبط کنند و بعد آن را با بقيه همخوان کنند.
دنياي مجازي مد
وقتي حرف از تکنولوژي در ميان است ،خيلي به صنعت مد فکر نميکنيم .حداقل صنعت مد با آنچه تصوير ما از آدمهاي دنياي تکنولوژي است فاصله زيادي دارد. اما تکنولوژي ،صنعت چند صد ميلياردي مد را به شدت تکان داده است .از نحوه خريد کردن گرفته تا شکل دادن تعريف ما از زيبايي ،همه تحت تاثير تکنولوژي مدرن در حال تغيير است. اپليکيشن «پوليوور» ( )Polyvorاپليکيشني بسيار شناخته شده است« .پوليوور» يکي از اولين شرکتهاي نوپاي دنياي مد است که در سال 2006در شمال کاليفرنيا آغاز به کار کرد. هدف اين سايت ساخت يک جامعه مجازي براي تبادل نظر در خصوص هر آنچه که به مد مربوط است بود .اما اين سايت (که بعدها اپليکيشن آي .او .اس و اندرويد آن هم به بازار آمد)به سرعت تبديل به يکي از محبوبترين سايتهاي مد شد و با برندهاي مختلف پوشاک و کفش قرار داد بست. شما در اين سايت ميتوانيد استايل متفاوتي را که با ن قيمت برندهاي مختلف) لباسهاي روزمره (و نه پوشاک گرا
«مال زي» Mallzeeاپليکيشن ديگري است که شما به راحتي ميتوانيد ساعتها وقت پاي آن صرف کنيد! ابتدا به سراغ يکي از کشوهاي لباسها ميرويد ،مثال لباسهاي ورزشي! اين اپليکيشن مدلهاي مختلف را دانه دانه به شما نشان ميدهد .مثل اپليکيشن دوست يابي «تيندر» (که به راست کشيدن به معناي دوست داشتن و به چپ کشيدن به معناي عدم رضايت را باب کرد) آنها را که دوست داريد به سمت راست و آنها را که خيلي باب ميلتان نيست به سمت چپ ميکشيد و به اين ترتيب پشتهاي از لباسهاي مورد عالقهتان فراهم ميکنيد .اين لزوما به معناي خريد اين لباس ها نيست ،اما اگر قيمت آنها کمتر شود« ،مال زي» برايتان يک هشدار ميفرستد که وقت خريد فرا رسيده است. سايت ديگري که به تنهايي توانست نحوه خريد- به خصوص خريد از برندهاي معروف -را تغيير دهد سايت« ايديل» Ideelاست .اين سايت در ساعت دوازده ظهر هر روز مجموعه تازهاي از لباس ،کيف و کفش و لوازم زينتي را با قيمتي بسيار کمتر از مغازههاي ديگر -و وب سايت خود اين برندها -عرضه ميکند .اما اين عرضه براي مدت محدودي است مثال شما سه روز وقت داريد که کفش مورد عالقهتان را با آن قيمت بخريد .اين سايت در عرض دو سال بيش از دو ميليون کاربر فعال پيدا کرده است. سايت جالب بعدي براي آنها که ستارههاي هاليوود و يا دنياي مد را دنبال ميکنند ،سايت« هانت» The Huntاست .فرض کنيد هنرپيشه يا مدل محبوب شما يک عکس تازه در اينستاگرامش گذاشته است و شما ميخواهيد بدانيد که لباسي که پوشيده را از کجا خريده است .کافي است عکس را به «هانت» بدهيد و او به شما ميگويد که عين آن لباس را از کجا(ها) ميتوانيد بخريد! در اين سايت کاربرها به هم کمک ميکنند تا فروشگاههاي مخفي يا از نظر دور مانده را شناسايي کنند . «پوز» Poseرا هم ميتوانيم سايت هواشناسي مد تعريف کنيم .اين سايت هر روز بر اساس درجه هوا ،رطوبت، امکان بارندگي و ...به شما ميگويد که چه لباسي مناسب آن روز است يا افرادي که دور و بر شما زندگي ميکنند در روزهاي اين چنيني چه لباسهايي ميپوشند!
جلوگيري از آفتابسوختگي با تکنولوژي هوشمند تنها در آمريکا هر ساله 3و نيم ميليون نفر به سرطان پوست مبتال ميشوند و اين در حالي است که کمتر از
30
يکسوم مردم اين کشور به طور مرتب از کرم ضدآفتاب استفاده ميکنند .نور آفتاب يک اشعه مرئي و دو اشعه نامرئي ماوراي بنفش و مادون قرمز دارد که باعث التهاب پوست ميشوند که به آن آفتابسوختگي ميگويند .پزشکان سالهاست که استفاده از کرمهاي ضد آفتاب سوختگي را توصيه ميکنند ،اما خيلي از مردم اين توصيهها را جدي نميگيرند. اما تکنولوژي ميتواند به ما کمک کند که حواسمان
به اشعههاي مضر آفتاب باشد« .جون» Juneنام ابزار «پوشيدني» ()wearableتازهاي است که ميشود آن را به صورت گردنبند يا سنجاق سينه مورد استفاده قرار داد. در حالي که پوشيدنيهاي ديگر (مانند فيت بيت، ميسشاين يا ساعت اپل) به اندازهگيري ميزان تحرک، خواب و خوراک ميپردازند ،کار «جون» بررسي مداوم ميزان اشعه آفتاب است .حسگرهاي اين ابزار ،به طور مداوم ميزان اشعه ماورا بنفش را اندازه ميگيرند و شما ميتوانيد ميزان آن را در اپليکيشني که در تلفن هوشمندتان نصب ميکنيد (و به «جون» متصل است) مشاهده کنيد. اين اپلکيشن که به طور مجاني در تلفنهاي سيستم آي او اس (آيفون) قابل نصب است ،براي شما وضع هوا، ميزان اشعه آفتاب ،ميزان اشعههاي ماورا بنفش و مادون قرمز را پيشبيني ميکند و به شما پيشنهاد ميدهد که کرم ضد آفتاب با چه SPFرا استفاده کنيد .همينطور آيا الزم به گذاشتن عينک آفتابي داريد يا نه. براي شروع اين اپليکيشن از شما ميپرسد که هر روز به طور متوسط چقدر در معرض آفتاب قرار داريد ،رنگ پوستتان چيست و تأثير آفتاب بر پوستتان چگونه است (يا در واقع چقدر ميسوزيد!) سپس بر اساس اين اطالعات، به شما پيشنهادهايي در خصوص کرم ضد آفتاب و ميزان SPFآن ميدهد .قيمت اين دستگاه 129دالر آمريکاست و باطري آن بعد از يک ماه احتياج به شارژ شدن دارد. با آنکه «جون» اولين ابزار از اين دست است ،اما رقباي جدي آن هم در راهند .ابزار پوشيدني ديگري که در دست ساخت است ،نامش Violetاست که مثل يک سنجاق کوچک ميتوان آن را به هر لباسي متصل کرد« .وايولت» به طور زنده ميزان اشعه افتاب و خطر آن را به شما گوشزد کرده و به شماد يادآوري ميکند که از کرم ضد آفتاب استفاده کنيد .ويولت که ضد آب هم هست ،به شما ميزان ويتامين دي را که از آفتاب در طول روز دريافت ميکنيد هم گزارش ميکند .اولين سري «وايولت» در اواخر تابستان امسال راهي بازار ميشود.
گوگل به ساخت ربات هوشمند نزديکتر شد
همزمان با اکران فيلم «اکس ماکينا» در سال جاري، گوگل اعالم کرد که يک قدم به ساخت ربات هوشمندي که قدرت تحليل و قضاوت انساني را داشته باشد نزديکتر شده است. «اکس ماکينا» (از التين و به معناي «از دستگاه»)، داستان آزمودن رباتي بسيار پيشرفته توسط انسان است: آزموني براي ديدن اينکه اين ربات چقدر هوشياري
دنباله در صفحة 32
31
سدانگاري به باور کولماس F. Coulmas ،گامه بنيادين در ساخت و فراگشت دبيره ،آغاز به نبشتن برابر با ارزش آوايي (صوتي) واژهها بوده است ()6 که در زبانهاي فرنگ ي �phonetiza tionناميده ميشود .به ديگر سخن: گذر از فرتورنگاري و پرداختن به نشانههاي سدايي . اکنون ،براي نمونه ،هر آينه که «خواننده» ي مهره يا فرتور گوسپند، ريخت مهره يا جانور را شناسايي کند، ميتواند واژه «گوسپند» را بر زبان آورد. در نگاره نخشي ،گرداندن آن به آواي سخن ،پيشاپيش باشنده است ،همچنانکه در تو رفتگيهاي مهرهها و پولکهاي شمارگر .پس ،گو آنکه گردانيدن به آوا را سنجه (محک ،معيار) بنيادين در «نبشتهي رسا» به شمار ميآورند ( ،)7اين نکته بخشي جداييناپذير در هر سامانه نبشتني است .سرشتي است که هرکس با ديدن فرتو ِر چيزي( ،بگمانيم :گوسپند) ،در مغز و انديشهاش ،خودکار ،نامي بر آن مينهد ،حال ،هر اندازه که ريخت و نماي آن بدوي و ناقص به نگر آيد .ولي به هر روي ،آوايي نمودن نبشته به خودي خود آن را رسا (کامل) نميگرداند. سيستم مهره و نيام (بوال) سدها سال پايدار ماند .پيام اين دو همواره چنين بوده که :چنين و چنان مقدار از بهمان کاال .نيازي بيش از اين نيز در ميان نبوده است .ولي يک چنين سامانه ،دربردارنده نبشته رسا نيست ،زيرا نشانههاي رساننده سخن را به کار نميبرد ،گو آنکه تواناي آن را دارد که انديشههاي پيچيده را برساند .زيرا نشانگر شيوه شمارداري تکامل يافته براي يک سامانه اقتصادي پيشرفته است .در به سدا درآوردن يا phonetizationفرتورنگاريهاي آغازين «سر»« ،دست» و «پا» ،فاصلههاي ميان نشانههاي تصويري چشمگير است. فرتورنگاريها با گذشت زمان استانده (استاندارد) شده و برآهنجيده (انتزاعي) گرديدهاند و ارزش آوايي (صوتي) خود را حفظ نمودهاند .سرانجام کار به جايي رسيده که فرتو ِر چيز (شئي) ،در بيشينه فرتورنگاريها ،ديگر شناسايي پذير نبوده ولي بستگياش به آن چيز ،و ارزش آوايي (سدايي) آن ،شناخته ميشده است .از آن پس ،فرتورنگاري ،نمادين گرديده است ،يعني به سمبول تبديل شده است. پلمههاي آغازين سومر بسياري از اين نماد را مينمايانند .نويساران (کاتبان) ميتوانستهاند در پهنه مرزين اين سامانه ،آسان «بخوانند» .ولي نشانهها هنوز نميتوانستهاند «هر انديشه ،يا کل انديشه» را برسانند ،زيرا در بند ارجاع بروني گرفتار بودهاند.
نويساران (کاتبان)
نويساران سومري ،پسران جوان را، همچنان که در مصر ،در آموزشگاههاي ويژه نويساران ميآموزانيدهاند که بدين ترتيب چنين آموزشگاهها نخستين سامانههاي آموزشي رسمي در جهان به شمار ميروند. فرتور : 4شاگردان يک واژه ،نام خداوند، يا در اينجا ،شماره يک را از نمونه (سرمشق) آموزگار ،روي پلمه ،وينارش (تمرين) کرده و رج زدهاند. «نويساران شوش و مصر افسانه (استوره) هاي ، Adapa-Oannesداناترين مرد روزگار را کپي ميکردهاند که وي به آسمانها باال رفته و با اينهمه نتوانسته جاودانگي به دست آورد)8( ». «بامداد زود برخاستم .روي به سوي مادر داشتم و گفتم« :من ميخواهم به آموزشگاه بروم .مادرم دو تکه پيچيده شده به من داد ،و من بيرون آمدم....آموزگار در آموزشگاه ،از من پرسيد «چرا دير آمدي؟» با ترس و تپش دل (قلب) نزديک او شدم و به نشانه شکوهِش (احترام) سر فرود آوردم». شاگردي که اين گزارهها را نبشته ،کوشيده به آموزگار خود شکوهيدن درست را به جاي آورد ،ولي سودي نداشته است .آموزگار بي درنگ لغزشي در وينارش (تمرين مشق) او مييابد و او را با ترکه کيفر ميدهد .سپس به شوند ويالن بودن در خيابان و برتن داشتن جامه ناجور ،بازهم گوشمال ميشود .رويهم رفته ،اين پسرک نه بار کيفر ديده است ،يک بار براي دست نبشته ناپاکيزه و پس از آن به شوند سخن گفتن در آموزشگاه (کالس) .او گوشمالي شده چونکه به جاي زبان سومري که زبان هنجارين آموزشگاه است ،به زبان بومي خود ،آکادي ،سخن گفته است .او زماني که نبايد ،برپا ايستاده و سپس بدون پروانه (اجازه) از ساختمان آموزشکده بيرون رفته است .امروز پسرک نگون بخت هيچ کاري را نتوانسته درست انجام دهد .چنين مينمايد که نه تنها سرپرست آموزشگاه ،که کسان بسيار ،پيوسته او را مينگرند تا لغزشي از او سر بزند .شاگردان سالدارتر نيز که «برادران بزرگتر» ناميده ميشوند شاگردان خردسال را کيفر ميدهند و آنان را به رفتار نيکو وا ميدارند. اين داستان ،پيرامون چهار هزار سال پيش 2000 ،پي .ز ،.در سومر و
July 2015 تير 1394
نمونه براي وينارش (تمرين) نويساران بوده است .باستان شناسان شماري از اين پلمهها را در ميان هزاران پلمک و سلمکهايي يافتهاند که از زمانهاي کهن برجاي ماندهاند. در ميانرودان تنها خانوادههاي توانگر ميتوانستهاند کودکانشان را به آموزشگاه نويساري بفرستند .چيرگي بر خواندن و نبشتن ،شاگردان را ميآموده تا بتوانند کارشناساني همانند پزشکان و دين ياران و دادوران ،پر درآمد باشند. تختههاي گلي که کتاب کا ِر شاگردان بوده ،نکتههاي گيرا درباره زندگي شاگردان آشکار نمودهاند .برخي از آنان پسران يا نوههاي نويساران و پارهاي ،پسران پادشاه ،بلندپايگان ،يا فرزندان بازرگانان بودهاند. شاگردان نيز سرگذشتهاي باستان را کپي ميکردهاند تا سياگ (سبک، روش ،سياق) درست نويسي را بياموزند .بزرگترين بخش نويشتههاي کالسيک ميانرودان از تابلوهاي آموزشکدههاست .رل سومر در آيينهاي آموزشگاهي از اين واقعيت آشکار ميگردد که نام نزديک به همگي ايزدان ،کهرمانان (قهرمانان) و مردان ادبيات کالسيک آکادي ،سومري است. فراگرفتن خواندن و نبشتن ،آدمي را تنها به خواندن و نبشتن توانا ِ ميگردانيده است .شيوه نبشتن چنان پيچيده بوده که فراگيري تنها خواندن و نبشتن ،نيازمند وينارش (تمرين) با پشتکار و پيگيري خستگي ناپذير بوده ،زيرا شاگردان نويساري مصري ،ميبايد نزديک به 700نشانه را در درازاي چندين سال ميآموختهاند ،کاري که بسنده دشوار بوده است. فرتور :5پلمه وينارش (سياه مشق) دانش آموزان سومري از روي نمونه (سرمشق) آموزگار .رده نخست و سوم ،نمونه وينارش دانش آموزگار و رده دوم و چهارم، ِ آموز. نخست ،شناختن و دانستن سدها نشانه براي دبيرههاي هيروگليف و ميخي ،ناگزيرانه مينموده ،که آن هم ،تنها از سوي نويساران برآمده بوده است. درونمايه يک نويشته سومري از فرزندي ميگويد که به آموزشکده نويساري فرستاده شده بوده است ولي فرانگرفته که کشتزار پدرش را شخم بزند .در صورتي که خويشکاري آموزشکده نويساري ،آمادن دفترداران ،شمارداران، کارگزاران مالياتي و ديگر بلندپايگانان بوده است .همين آموزشکدهها بودهاند که شماري هنگفت از پلمههاي نبشته را فراهم آوردهاند .پس از فراگيري خواندن، نويساران نبشتن را ميآموختهاند .سپس به گردآوري کاتالوگ و کتابها و هتا واژه نامهها نيازمند شدهاند .پس به فراهم آوري و گردآوري آنها پرداختهاند. فرتور :6بر اين پلمه که از کهنترين فرهنگ هاي جهان است، واژههاي سومري به زبان اباليي (سورياني) برگردانده شدهاند. نزديک به همگي اين آگاهيها از بازماندههاي باستاني نيايشگاهها به دست آمدهاند ،يعني جايي که در کنار ديگر کارکنان ،نويساران در آنجا از ارج ويژه برخوردار بودهاند .به راستي در سراسر سرزمينهاي ميانرودان و همسايگان آنان ،فرمانروايي بدون همياري نويساران ،ديگر ،شدني نبوده است.
31
فرتور :8سنگنبشته پر آوازه Rosetta Stone از سال 196پي .ز .رده باال ،هيروگليف مصري .رده مياني ،دموتيک مصري .رده پايين ،يوناني. ميخي نبشتههاي انشان (ايالم!؟) اوليهاي ميخنگاري که با هماوايي دانشمندان، Proto-cuneiform به شده، نامگذاري فرتورنگاريهاي پلمکهاي وابسته به شمارداري (حسابداري) اوروک Uruk (سومر ،عراق کنوني) و پلمههاي شماردار ي �Jem « det Nasrجمدت نصر» 3100تا 2900پي .ز .گفته ميشود (بيشينه يافتههاي اين ناحيه از ايراني بودن مردمان و تمدنشان آگهي ميدهند) .پلمههاي شمارداري اين دو ،بيش و کم، يکسانند. فريدريش کونيگ Königنوشته است« :دبيره ميخي در ايالم نيز براي نبشتن زبان آکادي به کار ميرفت که براي ايالميان زباني بيگانه بوده است. ايالميان نه به سومري ،و نه به زباني که سامي باشد ،سخن ميگفتهاند)9( ». نبشتن انشاني (ايالمي) نخست نخشي (يا :فرتورنگاري 2500پي .ز .تا 400پي .ز ).بوده و سپس ميخنگاري شده است .موريس پوپ مينويسد: «پارسي کهن ،همچنانکه هتيتي که زبان هند و اروپايياند ،تا هزاره يکم پي .ز .با دبيره ميخي نبشته ميشده ،يعني بيشتر از سالهاي 550تا 350پي. ز .نبشته يادبودي داريوش شاه در بيستون که به پارسي کهن ،ايالمي و بابلي ـ نو ميباشد ،کليد گشودن را ِز خواندن ميخنگاري و بازسازي اين زبانها را در دسترس گذارد)10( ». نويساران زمانه داريوش کارامدترين ساده سازي در ميخنگاري را پديد آوردهاند .اين دبيره ميخنگاري به انگار بيشينه پژوهشگران و به ويژه ،ستيون راجر فيشر ،برگرفته از دبيره خاور نزديک بوده است .نويساران داريوش ،شمار واکهاي ميخي را به 41نشانه سيالبلي مانند (نا Na( ،و تک سدايي (ن)N، کاهش دادهاند« .نيمي از دبيره ميخي پارسي کهن ،آوايي (سيالبلي ،هجايي) ،و نيم ديگر آن ،واکها (بي سدا ،يا صامت) ميباشد)11( ». آنآنگاه «فيشر» بر پايه بخش نخست اين داستان به احتمال ساختگي، ديدمان خود را ميپروراند« :اَنشانيان (ايالميان) نيز ناگزير شده بودهاند دگرگونيهاي بسيار در سامانه سپنجي (قرضي) خود پديد آورند تا دبيره ميخي با زبانشان سازگار گردد .آنان بنا به آيين و روال خود ،آوايي (سيالبلي) مينبشتهاند و در پايان هزاره دوم پي .ز ،.آواها (سيالبلها ،يا سيالبها) را به 113نشانه آوايي يا سيالبلي جوراجور ،کاهش دادهاند )12( ». «فيشر» بر اين باور است که بيشينه آن نشانهها را از يکانهاي سومري ـ آکادي برگرفتهاند و برخي از آنها يکانهاي نوين ايالمي دارا شدهاند .در صورتي که پروفسور جورج کامرون مينويسد....« :ايالميها ،خود ،پيرامون سالهاي 2800پيش از زايش ،خط تصويري آفريده بودهاند)13( ». شماري از کارشناسان کوشيدهاند هرگونه ديدمان (تئوري ،فرضيه) شدني براي اين دگرگوني و سادهسازي شگفتيآور نويساران داريوش پيش بکشند. «فيشر» نيز خواسته است بگماند که« :به نگر ميرسد که اين دبيره بسان نرده جداکنندهاي ست ميان دبيرههاي ميخي بابلي و صامت نويسي لِوانتي ،يعني 36 نشانه سيالبلي /آوايي که با دبيره ميخي نبشته ميشده است)14( ». نبشتههاي انشاني(ايالمي) تا کنون خوانده نشدهاند .نشانههاي انشاني که تا اين زمان شناخته شدهاند در فرتور شماره 9ديده ميشوند.
فرتور :7يک نويسار (تن سوم از راست) پلمه در دست چپ و کِلک در دست راست دارد. هنر نويساران ميانرودان در سرزمينهاي همسايه پراکنده و رواگ يافته است .آنگاه است که نويساران بابلي به توانايي خود در شمارداري و آراستن پرونده پرداختها ،ميباليدهاند .رسته نويساران سومر هتا ايزد ويژه خود را داشتهاند ،به نام نابو. آفرينش الفبا گرانبارترين پيشرفت در فرابرد دانستههاي وابسته به دبيره و هنر نگاشتن بوده است .نويساران سوريه پس از 1500پي .ز .کوشيدهاند دبيرهاي سازگار با گويش سامي خود بپردازند .دستاورد کوش آنان ،الفباي بيآوا (صامت) بوده است .دبيره ميخي ،آوايي (سيالبلي) است .آفرينندگان الفبا نشانههايي براي يکانهاي آن ساختند که ميتوان آنها را» «بن پاره» (يا:عنصر) نبشتني ناميد ،يعني تک سدايي که سيالبلها و واژهها بر بنياد آن ساخته ميشوند. با پيدايش دبيره ،در چپيره مصر باستان رسته پرنفوذ نويساران پديد آمده که بسي بيشتر از نويساران ميانرودان ،شکوهيده (گرامي) بودهاند .از پرآوازهترين کارهاي برجاي مانده نويساران مصر «سنگنبشته ر ِزتا» است.
فرتور :9نشانههاي شناخته شده انشاني (ايالمي) با همسنگ انگليسي آنها. ”6 - Florian Coulmas:”The Writing Systems of the World7- Gelb:”A Study of Writing”, Friedrich:”Geschichte der Schrift, Geoffrey Sampson:”Writing Systems, London, 1985, Coulmas:”The Writing Systems of the World «. 8 - John A. Garraty and Peter Gay: The Columbia History of the World, New York., page 66. 9 - König, Fredrich, Wilhelm,:Die elastischen Königsinschriften, Graz, 1965. 10 - Maurice Pope:”The Story of Decipherment: From Egyptian Hieroglyphic to Linear B, London, 1975. 11- Hans Jensen:”Sign, Symbol and Script”, New York, 1969. 12 - Steven R. Fischer,”A History of Writing”, London, 2005, page 56. 13 - George G. Cameron: “History of Early Iran”, 1976, page11. 14 - Fischer, ditto, page 56.
32
حسين مخملباف بخش هيجدهم آنچه گذشت :داريوش مرا عمو اسماعيل مينامد ،گرچه عموي واقعي او نيستم .من و پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد .با پايان دوره دبيرستان دختري به نام زرين تاج را برايش گرفتند .آنان نخستين فرزندشان را داريوش ناميدند .بين اين بچه و من با وجود اختالف سن ،الفتي باور نکردني پديد آمد .داريوش پس از اخذ مدرک ليسانس فيزيک به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد .هنوز سالي از ازدواج آنان نگذشته بود که ناسازگاريها آغاز شد و سرانجام با داشتن يک دختر سه ساله به نام نازنين از يکديگر جدا شدند .چند سال بعد در يک تابستان براي ديدن داريوش و خانوادهاش به آمريکا رفتم .بانو همسر داريوش و دو پسرشان در سفر بودند. روزي که قرار بود نازنين به ديدن من و پدرش بيايد بيصبرانه انتظارش را ميکشيدم .نازنين که پدرش او را پرنسس هم صدا ميزد ،دختري با وقار بود .از نشستن و گپ زدن با او بسيار لذت بردم .روز بازگشت داريوش مرا به فرودگاه رسانيد و هنگام بدرود دفتري را به دستم داد و گفت ماجراي باورنکردني آشنائي با بانو را در اين دفتر نوشتهام تا بخواني .او نوشته بود: در يکي از سفرهايم به کشوري در امريکاي مرکزي به توصيه دوست و همکارم به هتلي رفتم .فکر ميکردم در يکي از سالنهاي آنجا نمايش جالبي را به روي صحنه ميبرند. وقتي دانستم محل تجمع زنهاي تنفروش است از توصيه دوست شگفت زده شدم و به هتل خويش بازگشتم ،اما حس کنجکاوي موجب شد بار دگر به آنجا بروم .زني با چهرهاي گيرا نظرم را جلب کرد ،نامش ايزابل بود .گفت شوهرش مرده و داراي دو پسر است .هنگام صرف شام در کنار ايزايل ،نميدانم چرا به ياد ماجراي آشنائي و ازدواج با ويدا همسر سابقم افتادم .کاش در مسير آشنائي تا ازدواج ،در نقطهاي به بن بست رسيده بوديم .از ايزابل پرسيدم چرا به دنبال کار شرافتمندانه نرفتي و تنفروشي را انتخاب کردي؟ گفت رفتم و به استخدام شرکتي تجاري درآمدم اما درگير ماجرايي باورنکردني شدم .شبي که در مهماني رافائل صاحب شرکت خدمت ميکردم آخر شب کسي در نوشابهام داروي بيهوشي ريخت و پس از رفتن همه ،مرا مورد تجاوز قرار داد .نامرد هزار دالر در کيفم گذاشته و بدون باقي گذاشتن رد و نشاني از خود رفته بود! کاش ميدانستم کيست .چند روز بعد رافائل صاحب شرکت – که از شهر خارج شده بود تلفن کرد و خيلي عادي در موردکارهاي شرکت دستوراتي داد .آيا او از حادثه شب مهماني در خانهاش بي خبر بود؟ آخر هفته با بچهها و مادرم به شهر بازي رفتيم .بايد پول نجسي را که نامردي بابت تجاوز به جسم بيهوش من در کيفم گذاشته بود صرف شادي هرچه بيشتر بچههايم ميکردم .وقتي ديدم بچهها تا چه اندازه از دست و دلبازي من خوشحال و خندان هستند ،تصميم گرفتم به هر قيمتي شده پولدار شوم .در خالل صرف شام از هر دري سخن گفتيم .وقتي به او گفتم به شهر شما آمدهام تا خوش بگذرانم و مزه ميوههاي ممنوعه را بچشم ،از سوئي شتابي براي رفتن به هتل و همبستر شدن مشاهده نميکرد ،گفت از اين دوگونه رفتار کردن گيج شده است .گفتگوي ما در مورد سوژههاي گوناگون ادامه داشت.
ادامه داستان:
گفتم نگران مباش و بپذير شايد با آدم متفاوتي برخورد کردهاي .تو براي به دست آوردن پول اين حرفه را برگزيدهاي و من هم ميخواهم از بودن با تو لذت ببرم .يقين بدان پول خود را بيش از آنچه مورد انتظار تو است خواهي ستاند چه با هم به روي تخت برويم و چه نرويم .اخمي شيرين به چهره زيبايش دويد و
July 2015
32
تير 1394
گفت داريوش -با چند نوبت تکرار ياد گرفته بود داريوش را درست ادا کند -تو با همه خوبيهايت گاهي بد ميشوي و همنشين خود را آزار ميدهي .من که پيشتر گفتهام امشب تا هر کجاي راه که بخواهي با تو خواهم آمد و بقيه شب را مهمان من هستي .همان رستوراني که مرا بردي ،همان شام ،همان فضاي دلپذير و اين همصحبتي لذتبخش ،خيلي بيشتر از کاري که من ميخواهم براي تو انجام دهم ارزش دارد ،بنابراين آنگونه که فکر ميکني به جسم و جانت لذت بيشتري ميرسد رفتار کن .فقط يادت باشد من ساعت دو بايد در خانه باشم. گفتم فراموش نکردهام و قول ميدهم راس ساعت دو در خانهات باشي. اينک گرچه مشتاق شنيدن بقيه داستان زندگيت هستم اما به قول تو براي امشب کافي است .سپس پرسيدم آيا فردا شب هم آمادگي داري وقت خود را با من بگذراني و دنباله داستان را برايم تعريف کني؟ چهرهاش به نشانه شادماني از هم گشوده شد و چيزي گفت که مفهومش شبيه اين بود که «بر اين مژده گر جان فشانم رواست» اما آيا نميخواهي اتاقت را در هتل به من نشان بدهي؟ گفتم باشد براي بعد ،شايد فرداشب. آن شب تا ساعت يک از هر دري سخن به ميان آورديم .وقتي ديد براي رفتن به اتاق اصراري ندارم به نظر ميرسيد از اين معاف داشتن خوشحال شد. خوابيدن در زير تنه مردهاي جورواجور با هزار و يک توقع ،اگر از سر اجبار باشد حتي تجسم آن لحظات آزاردهنده است .زجر بکشي و مجبور باشي خود را شاد و سرحال نشان دهي در حالي که هيچ احساسي به آن مرد نداري. قرار شد روز بعد به کارهاي خانهاش برسد ،آسوده از هر فکر و خيالي به اندازه کافي استراحت کرده بين ساعت شش تا هفت پس از نيمروز در همان سالني که نشسته بوديم و گپ ميزديم ،يکديگر را مالقات کنيم .آنگاه به سوي ميز پاسخگوئي به مشتريهاي هتل رفته درخواست يک تاکسي کردم و نيز يادآور شدم فردا شب ساعت هشت يک ليموزين جلو هتل آماده باشد تا گشتي در شهر زده و سپس ما را جلو رستوراني که بعدا نام آن را به راننده خواهم گفت پياده کند .چند دقيقه بعد تاکسي جلو در آماده بود .ايزابل را تا جلوي هتل بدرقه کردم. مقداري پول که به نظر ميرسيد از دستمزد چند ساعته او خيلي بيشتر باشد آماده کرده بودم تا هنگام بدرود در دستش بگذارم اما نپذيرفت و گفت فردا شب که تو
دنباله از صفحة 30 انسانگونه دارد. گوگل ادعا نميکند که به چنين سطحي از طراحي و ساخت هوش مصنوعي نزديک شدهاست ،اما پروفسور جاف هينتون ميگويد که ما «در آستانه تکميل الگوريتمي هستيم که توانايي صحبت طبيعي و منطقي و حتي صحبتهاي عاشقانه را هم داشته باشد». دکتر هينتون -که يکي از مشهورترين دانشمندان حوزه هوش مصنوعي است و دو سال پيش توسط گوگل براي تحقيق در گروه هوش مصنوعي استخدم شد -ميگويد که اين الگوريتم در واقع افکار انساني را به صورت توالي اعداد رمزگشايي ميکند .چيزي که او «بردار افکار» مينامد. استفادهکنندگان از «مترجم گوگل» ميدانند که اين نرمافزار ،با آنکه کلمات را جدا جدا تقريبًا بهدرستي ترجمه ميکند ،اما اغلب از پس ترجمه جمالت به طور صريح و معنادار برنميآيد .اين امر به خاطر آن است که واژهها تنها يک معني ندارد .در ضمن حروف وصل يا اضافه در اين جمالت وجود دارند که به خودي خود معنا ندارند ،اما رابط کلمات به هم هستند و هوش انساني ما با توجه به بستر و زمينهاي که جمله در آن بيان ميشود معني درست واژه را تشخيص ميدهد. حاال گروه هوش مصنوعي گوگل ميگويد که که قرار است الگوريتمي ارائه دهد تا نرمافزارش اين معضل را نيز حل کند. در اين تکنيک ،هر واژه از اعدادي (بردارهايي) تشکيل ميشود که موقعيت خاص خود را در «فضاي معنايي» جمله دارد. بخش بزرگي از يافتههاي امروز مرهون پژوهشهاي هينتون در بيست سال گذشته در حوزه «يادگيري ژرف» است .ايده اين نظريه اين است که کامپيوترها بايد قدرت تفکر را از بررسي دادههاي بزرگ ياد بگيرند. در ماه دسامبر گذشته ،استيون هاوکينگ ،فيزيکدان برجسته بريتانيايي هشدار داده بود که پيشرفت هوش مصنوعي ممکن است به معناي خاتمه حيات انساني آنگونه که ما ميشناسيم باشد ،چرا که بشر محدويتهاي زيستشناختي دارد که رباتها ندارند. اما به نظر ميرسد که نگراني هاوکينگ سد راه اين گروه از دانشمندان در پروژه ذهنيت عميق گوگل و پروژه يادگيري رباتيک مايکروسافت نيست.
چطور بهسرعت اقالم يک ليست را انتخاب کنيد
را ديدم ،دستمزد هر دو شب را يک جا خواهم گرفت. پس از رفتن ايزابل به سالن بازگشتم و روي مبلي ولو شدم .حيف اين زن با اين زيبائي و با اين آداب داني که به اين راه کشيده شده بود .کاش ميشد پس از مرگ شوهرش با او آشنا شده بودم و اين گل افتاده در گنداب را از آن خويش ميساختم .کاش .......ميدانستم از اين کاشها نتيجهاي نميگيرم و جز اينکه دردي بر دردهايم افزوده شود حاصلي نخواهد داشت. ناگاه گوئي از خوابي خوش بيدار شده باشم بر خود نهيب زدم ،داريوش هنوز هم سبکسريهاي دوره جواني در وجود تو مانده است! هنوز هم خوش باور و خوشبين هستي! آيا درست فکر کردهاي طرف تو کيست؟ يک زن فاحشه ،يک بد کاره ،يک تن فروش .زني که در يک سال گذشته با چندين مرد خوابيده است. چندين مرد هوسران ،خوشگذران والابالي ،با اين خانمي که چشمت او را گرفته خوابيدهاند .اصأل از کجا معلوم او قصه نيمه تمام زندگيش را تا همين جا هم درست گفته باشد .با هر زن بدکارهاي که روبرو شوي و از او بخواهي علت به اين راه کشيده شدنش را برايت تعريف کند ،از همين قصهها سرهم خواهد کرد. تجاوز به عنف ،تجاوز توسط پدرناتني ،برادر بزرگتر يا دوست پسر .مرگ بي هنگام همسر و بي سرپرست ماندن و نيز نگاهداري از مادر پير و چند فرزند به جا مانده از شوي در گور خوابيده .همه آنها از همين قصهها سر هم کرده و تحويل تو خواهند داد .هيچ کس نخواهد گفت ،هوسران ،خوشگذران ،زياده خواه ،تنبل و گريزان از کارهاي سخت و کم درآمد بودم .لباس شيک ،کفش آن چناني ،ساعت گرانبها ،دستبد ،گوشواره و گردنبند جواهرنشان ميخواستم و براي رسيدن به اين خواستهها راهي جز تن فروشي نداشتم .درآمد ماهي دويست دالر کجا کفاف اين ولخرجيها و زياده خواهيها را ميداد .من دستکم شبي دويست دالر الزم داشتم و اين رقم براي من که از دانش کافي و تخصصي برخوردار نبودم جز از تن فروشي به دست نميآمد. شدت نهيب به خود را افزايش دادم و به خود گفتم شازده ،تا زود است جل و پالست را جمع کن و بزن به چاک .هنوز ،پاي تو اندکي در باتالق فرو رفته که
دنباله در صفحة بعد
هميشه پيش ميآيد که يک سري فايل داشت ه باشيد و بخواهيد فقط بعضيشان را ديگري جاي ببريد يا پاک کنيد. مسلمًا اگر فقط روي يک فايل کليک کنيد ،فقط همان فايل انتخاب ميشود .اگر هم بخواهيد همه را انتخاب کنيد راحت است .دکمه کنترل را ميگيريد و حرف A را همزمان ميزنيد ،همه فايلهاي موجود در پرونده مربوطه انتخاب ميشوند. ولي اگر فقط بعضي از فايلها را در نظر داريد ميتوانيد کرسر را روي آيکون اولين فايلي که ميخواهيد کليک کنيد ،بعد در حالي که دکمه Shiftرا نگه داشتهايد ،روي آخرين فايلي که ميخواهيد کليک کنيد .همه فايلهايي که بين دو کليک شما هست انتخاب ميشود. حاال شايد همه فايلهايي را که بين اين دو کليک هست نخواهيد .در آن صورت کافي است دکمه کنترل در ويندوز (و دکمه کمند در مک) را نگه داريد و روي فايلهايي که نميخواهيد کليک کنيد. اگر تعداد فايلهايي که الزم داريد کمتر از فايلهايي است که در فولدر است ،ميتوانيد با گرفتن دکمه کنترل تکتک روي فايلهايي که ميخواهيد کليک کنيد ،همه انتخاب ميشوند .اين کار از اينکه فايلها را تکتک حذف کنيد يا تغيير مکان دهيد سريعتر است ،کار زودتر تمام ميشود و براي تفريح وقت بيشتري ميماند.
اسپيکر جديد فانتوم، محصولي متفاوت در فناوري صوتي اسپيکر« فانتوم» بدون ترديد يکي از ستارههاي امسال در نمايشگاه فناوري الس وگاس بود .اين اسپيکر کروي شکل و جمع و جور در مقايسه با ديگر بلندگوهاي موجود در بازار داراي قدرت و وضوح صوتي بيشتري است. اين محصول بسيار متفاوت که توسط تيمي فرانسوي طراحي شده، از سيستم مهندسي جديدي بهره برده است و براي اولينبار تجربه صداي فوقالعاده متراکم با تاثير فيزيکي متفاوتي را براي کاربران فراهم کرده است. اين بلندگوي قدرتمند ،کروي شکل و قابل حمل به قيمت دو هزار دالر امريکا به فروش ميرسد. ديويلت ( )Devialetسازنده آن در صفحه مربوط به معرفي« فانتوم» ميگويد« ،سيستم صداي فوقالعاده متراکم باعث ايجاد
دنباله در صفحة بعد
33
دنباله از صفحة قبل
July 2015 تير 1394
خود نام برده است و از تابستان فروش اسپيکرهاي دو هزار دالري خود را شروع خواهد کرد و قصد دارد مدلهاي ارزانتري را هم به بازار عرضه کند.
مطالعه آفالين مقاالت اينترنتي با اپليکيشن
تجربه شديد عاطفي ميشود و کاربران با اين اسپيکر به کشف تازهاي از غناي آهنگها دست خواهند يافت که تا 16 کيلوهرتز بدون هيچ پس زمينه مزاحم يا پراکندگي و اشباع صوتي ،وضوح دارد .قدرت آن تا 300وات و 150دسيبل است و با توجه به قيمتي که دارد از پوشش بااليي برخوردار بوده و براي يک سالن بزرگ کافي است». اسپيکر «فانتوم» در دو مدل «فاتنوم» معمولي و «فانتوم» نقرهاي به بازار عرضه شده است. اين شرکت فرانسوي بسيار مشتاق به رشد و توسعه در امريکا است و از آن به عنوان انفجار بزرگ در عرصه تجاري
اپليکيشن «پاکت» ( ،)Pocketيکي از اپليکيشنهاي مناسب براي کاربراني است که هميشه به اينترنت دسترسي ندارند .اين اپليکيشن به شما کمک ميکند تا در زماني که متصل به اينترنت هستيد ،مطالب دلخواه خود را ذخيره و پس از آن سر فرصت بدون نياز به اينترنت مطالعه کنيد. فرقي نميکند با چه ابزاري مشغول وبگردي هستيد و ميخواهيد مطالب و صفحات مورد عالقه خود را ذخيره کنيد، چراکه «پاکت» داراي افزونه براي مرورگرهاي گوگلکروم
دنباله از صفحة 23
راهيابي به اسکار را خواهد يافت يا سرانجام «رستاخيز» از
با اين احتساب قطعا «رستاخيز» که بناست از اوايل مردادماه در سينماهاي کشور اکران شود ،شرط زماني معرفي به اسکار را داراست. اما آيا اين فيلم گزينه منطقي براي اسکار است و اگر به اسکار معرفي شود شانس راهيابي به جمع پنج نامزد نهايي بهترين فيلم غيرانگليسي زبان را دارا خواهد بود؟ اگر بخواهيم براساس نظرات منتقداني که در جشنواره سي و دوم فيلم فجر اين اثر را به تماشا نشستند به ارزيابي آن بپردازيم نميتوانيم مثبتنگر باشيم چراکه فقر بار دراماتيک فيلم و مرور حوادث منتج به قيام عاشورا به صورت کامال خطي و بدون هرگونه تعليق الزم براي يک روايت سينمايي مهيج ،سبب طرح ايرادات فراوان نسبت به فيلم شده بود. از آن سو پارهاي از کارشناسان مذهبي کشور نيز به روند خلق حادثه و تصويرسازي از برخي شخصيتهاي مقدس جهان تشيع در اين فيلم انتقاداتي وارد کردند. يکي از داليل اينکه بعد از نمايش فيلم در جشنواره تا اکران آن حدودا يک سال و نيمي وقفه افتاد ،همين انتقادها بود ،اما در نهايت با تالشهاي درويش و البته بحثهايي که او با منتقدان مذهبي داشت ،مشکالت فيلم برطرف و پروانه نمايش آن صادر شده است. از ديگر آثاري که شانس معرفي به اسکار را دارند بيشتر از چند فيلم قابل قبول پيش رويمان نخواهد بود« :آرايش غليظ»« ،شيار « ،»143ساکن طبقه وسط» و «سيزده» از جمله چنين آثاري هستند. در بحث مربوط به نمايشهاي خارجي «شيار »143و «سيزده» موفقتر بوده اند و در زمينه اکران داخلي «شيار »143و «ساکن طبقه وسط» فروش مطلوبي داشتهاند. بايد ديد در نهايت از ميان چنين فيلمهايي که تقريبا همگي ساخته دست جوانترها هستند ،کدام فيلم شانس
دل هيات انتخاب بيرون ميآيد. از پنج سال پيش که «جدايي نادر از سيمين» توانست به عنوان نماينده ايران ،اسکار بهترين فيلم غيرانگليسي زبان را بگيرد ،به ترتيب «يه حبه قند»« ،گذشته» و «امروز» به عنوان نمايندگان ايران به اسکار معرفي شده بودند که در اين بين «يه حبه قند» به دستور رياست وقت سازمان سينمايي از رقابت در اسکار بازماند و دو فيلم ديگر هم نتوانستند به جمع نامزدهاي نهايي اسکار راه يابند.
و فايرفاکس است .کافي است شما اين افزونه را بر روي مرورگر خود نصب و صفحه دلخواه را با کليک بر روي آيکون «پاکت» ذخيره کنيد .پس از آن براي خواندن اين مطالب به صورت آفالين ،کافي است تا اپليکيشن «پاکت» را در دستگاه هوشمند خود باز کنيد و به مطالب ذخيره شده خود دسترسي داشته باشيد و آنها را آفالين مطالعه کنيد. پيش از اينکه شروع به ذخيرهسازي مطالب مورد نظر خود در «پاکت» کنيد ،حتما بايد يک حساب کاربري در اين برنامه بسازيد. «پاکت» همچنان داراي نسخه تحت وب هم است ،يعني شما با دستگاههاي مختلف ميتوانيد وارد حساب کاربري خود شويد و به مطالب ذخيره شده خود دسترسي داشته باشيد. از ديگر ويژگيهاي اين برنامه ،اشتراکگذاري مطالب و محتواهاي موجود در «پاکت» در فيسبوک ،اورنوت و توييتر است. دانلود اين اپليکيشن براي کاربران سيستمعامل اندرويد و iOSدر اپلاستور و گوگلپلي رايگان است.
«اورست» نام تازهترين پروژ ه جيک جيلنهال فيلم جديد جيک جيلنهال عنوان با «اورست» در اوسط سپتامبر راهي سينماها خواهد شد. ين ا فيلم ماجراي باال رفتن از بلندترين قله جهان را تصوير کرده است .بالتازار کورمکور کارگردان اين فيلم ماجراي واقعي صعود به اورست در سال 1996را تصوير کرده که در جريان آن هشت کوهنورد جان خود را از دست دادند. جيلنهال در اين فيلم در نقش اسکات فيشر بازي کرده است ب هال ،جاش برولين در نقش و جيسون کالرک در نقش را بک ويترز و جانهاواکس در نقش دو هنسون. اين فيلم با الهام از کتاب پرفروش جان کراوکر با عنوان «درون هواي رقيق» ساخته شده است .فيلمنامه اين فيلم را مارک مدوف و سيمون بيوفوي نويسنده فيلمنامه «ميليونر زاغهنشين» نوشتهاند .جيک جيلينهال که از داوران امسال جشنواره فيلم کن بود ،در جديدترين فيلمش «چپدست» براي بازي در نقش يک بوکسور ،تغييرشکلي باورنکردني داد و ساعتهاي سخت تمرين و ورزش را پشت سر گذاشت تا بتواند با آمادگي کامل جلوي دوربين برود.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» پانزدهمين ( )15روز هر ماه ميباشد.
33
دنباله از صفحة قبل به آساني قادر به پس کشيدن هستي ،اما چنانچه پيش بروي و باتالق بيشتر تو را فرو کشد ،ديگر بيرون آمدنت امکانپذير نخواهد بود .اي سادهدل چه زود سخنهاي يک زن بدکاره را باور کردي ،چه زود گول ژستهاي حق به جانبش را خوردي .خب معلوم است او بايد ويتريني شيک و چشم نواز داشته باشد و داستانهاي باور نکردني سر هم کند .از کجا معلوم به چند بيماري خطرناک مبتال نباشد .اي آقاي دکتر و استاد دانشگاه که از ازدواج نخست زخمي بر دلت نشسته ،از آن يکي که دختري نجيب ،تحصيلکرده و خانواده دار بود چه خيري ديدي که اينک از يک زن بدکاره انتظار داري. براي اينکه خود را از اتهام درگير شدن در موضوعي که زيبنده من نبود تبرئه کنم ،خود به خويش پاسخ دادم، چه کسي خواست با زن تن فروشي که فقط چند ساعت با او همنشين بوده دوست بشود .براي همصحبتي و نشست و برخاست در اين يکي دوروزه هم صحبت بدي نيست بعد هم او را به خير و ما را به سالمت. با اين افکار درهم و برهم به اتاق خويش بازگشتم، دوش گرفتم و سپس به خوابي خوش و لذت بخش فرو رفتم .وقتي چشم گشودم باريکهاي از نور خورشيد از درز به هم نرسيده دو قسمت پرده پشت پنجره ،به صورت خطي نوراني تا وسط اتاق امتداد پيدا کرده بود و ساعت، ده و نيم پيش از نيمروز را نشان ميداد .سابقه نداشت اين همه خوابيده باشم .شتابي براي برخاستن نداشتم. نه قراري با کسي و نه عجلهاي براي صبحانه خوردن. پس از انجام کارهاي شخصي صبحگاهي که ساعتي به طول انجاميد ،به سوي سالن مخصوص صرف صبحانه رفته ميزي انتخاب کردم و سپس به طرف ميز بزرگ و دراز خوردنيها روي آوردم تا از ميان آن همه ميوه، نوشيدنيهاي مختلف ،فرآوردههاي لبني و خوراکهاي پخته مخصوص صبحانه ،آنچه را دوست ميداشتم در بشقابم جاي دهم .ساعتي به صرف صبحانه گذشت. فنجاني را از قهوه دلخواه پر کرده خود را به روي مبلي بسيار راحت انداخته در خيالهاي خوش خويش فرو رفتم .خانمي که معلوم بود توريست است و لهجه انگليسي داشت آن سوتر نشسته بود و از قرار به دنبال همصحبتي ميگشت .طبق معمول سخن را از چگونگي هوا آغاز کرده و سپس پرسيد از کجا آمدهام و از کدام مکانهاي ديدني بازديد کردهام؟ تمايلي به گفتگو با او نداشتم و فکرم متوجه ايزابل و سخنهايش بود .بنابراين درنگ را جايز ندانستم .به بهانه اينکه با کسي قرار دارم، برخاستم و سالن را ترک کردم .از هتل بيرون رفتم و ساعتي در خيابانهاي اطراف گشت زدم و سپس به هتل و اتاقم باز گشتم. در چند روز گذشته هر روز براي روز بعد برنامهريزي کرده بودم .به متصدي تنظيم گشتهاي روزانه مراجعه ميکردم و پس از اطالع از برنامه روز بعد ،اگر از آن گشت خوشم ميآمد ثبت نام ميکردم و اگر هم مسير حرکت را دوست نداشتم در شهر گشتي ميزدم و به هتل باز ميگشتم .صرف ناهار ،استراحت پس از نيمروز و رفتن به سالن سينما يا استخر شنا و سپس برنامهريزي براي شب که به کدام رستوران يا براي تماشاي کدام برنامه ديدني بروم .اما ميدانستم براي آن شب برنامه خاصي خواهم داشت .آيا ايزابل خواهد آمد؟ آيا از آن همه راست و دروغي که شب گذشته به هم بافته و تحويل من داده بود ،دچار عذاب وجدان نشده بود؟ آيا تصميم نگرفته بود براي سادهدلي و زود باوريم که بيشتر آدمها در نخستين برخورد آن را تشخيص ميدادند ،از من بگذرد و به حال خود واگذاردم. به هر حال قراري گذاشته بودم و بايد به محل تعيين شده ميرفتم .لباسي اسپورت و شيک پوشيدم و ساعت شش و سي دقيقه در سالن موردنظر حاضر بودم .مثل هميشه جمعي نشسته بودند ،ميخوردند ،مينوشيدند و گپ ميزدند ،اما هنوز از ايزابل خبري نبود .ليواني را از آب ميوه پر کرده بر مبل راحتي نشستم و به تماشاي تلويزيون پرداختم .ساعت ،يک ربع به هفت را نشان ميداد .قرار ما بين ساعت شش تا هفت بود پس هنوز دير نکرده بود .از خود و کارهايم شگفت زده شده بودم. داشتم براي دير کردن زني روسپي که شب گذشته فقط چند ساعتي را با او گذرانيده بودم نگران ميشدم! از اين احساس خود تعجب ميکردم و گوئي خود خويشتن را نميشناختم. به خود نهيب زدم ،مرد حسابي انتظار ملکه فالن کشور را نميکشي که از آمدن يا نيامدنش دچار هيجان و نگراني شدهاي .فراموش مکن انتظار زني را ميکشي که در بين زنهاي پاکدامن جا و ارزشي ندارد. ادامه دارد.
34
July 2015 تير 1394
34
بيژن ترقي -پرويز ياحقي مرضيه
بردي از يادم «بردي از يادم» ترانه زيبا و دل انگيزي است که با صداي جادويي دلکش و کالم شورانگيز پرويز خطيبي در مايه اصفهان به وجود آمد و به شهرت و موفقيت بسيار دست يافت و از جمله آثار ممتاز و ماندگار به شمار ميآيد. از عوامل موثر در موفقيت اين اثر ،در درجه اول بايد از شعر جذاب و دلنشين و پر معناي پرويز خطيبي ياد کرد که با کلمات و جمالت ساده ،روان و جاندار خود ،مضموني به غايت بديع و تازه و جاندار آفريده است. پرويز خطيبي ،شاعر ،نويسنده ،طنزپرداز ،نمايشنامه نويس ،روزنامهنگار ،تهيه کننده و کارگردان فيلم ،سراينده
دنباله از صفحة اول
گزارش ساالنه وزارت خارجه آمريکا درباره وضعيت حقوق بشر در جهان در صدر موارد نقض حقوق شهروندان ايراني ،مسئله «دستکاري و تقلب فاحش در روند انتخابات» ذکر شده، امري که دگرگوني در دولتها را از راههاي عادالنه به شدت محدود ميسازد. اين گزارش همچنين ميگويد که جمهوري اسالمي حقوق مربوط به تظاهرات مسالمتآميز و آزاديهاي فردي و از آن جمله آزادي بيان شهروندان خود را به شيوههاي غيرقانوني و با بازداشت و شکنجه يا با قتل معترضان زير پا مينهد. در گزارش ساالنه وزارت خارجه آمريکا مانند سالهاي پيشين ،موارد نقض حقوق بشر در ايران به طور مفصل شرح داده شده و گفته شده که دشواريهاي حقوق بشري در جمهوري اسالمي شامل اين موارد است: ناپديد شدن شهروندان ،رفتار يا تنبيههاي بيرحمانه و غيرانساني از جمله قطع اعضاي بدن ،شالق ،خشونتهايي که با انگيزههاي سياسي و سرکوب صورت ميگيرند ،تجاوز جنسي و ايجاد شرايط نامناسب در بازداشتگاه يا زندان که براي بازداشت شدگان با خطر جاني همراه است ،مرگهاي مشکوک در زندان ،دستگيريهاي خودسرانه و محروم کردن متهمان از تماس با خانواده و... گزارش وزارت خارجه آمريکا نمونههاي چندي از ايرانياني را که حقوقشان بدون هيچ مالحظه حقوقي و قانوني «زيرپا نهاده شده» ،ذکر کرده است. در اين گزارش به نبود شفافيت دولت و عدم پاسخگويي آن به ملت ،ايجاد محدوديت در تحقيقات سازمانهاي جهاني و غيردولتي در مورد نقض حقوق
پيش پرده و ترانه سراي مشهور که بهتر است وي را «هنرمند هزارپيشه» بناميم ،در سال 1302 خورشيدي در تهران تولد يافت و نوه دختري «ميرزا رضاي کرماني»، آزاديخواه مشهور و قاتل ناصرالدين شاه قاجار است. پرويز خطيبي از کودکي به شعر و ادبيات، به خصوص نوشته ها و ادبيات طنز عالقه فراوان داشت ،به طوري که در سيزده سالگي به عضويت هيأت تحريريه مجله توفيق ،مشهورترين نشريه فکاهي ايران درآمد و اشعار خود را در آن روزنامه منتشر کرد و در هيجده سالگي به مديريت و سردبيري آن مجله انتخاب شد و بعدها چند روزنامه فکاهي انتشار داد. خطيبي بنيانگذار و پيشآهنگ ترانهسرايي فکاهي و ترانههاي نمايش (پيشپرده) در ايران بود که صدها ترانه فکاهي آفريد که بخش کوچکي از آنها ،در سه جلد کتاب در سال 1325خورشيدي در تهران به چاپ رسيد. او همچنين دهها نمايشنامه براي راديو نوشت و آنها را کارگرداني کرد و از اولين افرادي بود که به دوبله کردن فيلم ها به زبان فارسي پرداخت .او به عنوان نويسنده فيلمنامه يا کارگرداني ،در تهيه 37فيلم فارسي مشارکت موثر داشت و عليرغم اين همه اشتغاالت گوناگون در ترانهسرايي نيز آثار ارزشمندي به وجود آورد که برخي از آنها مانند« :تولد، تولدت مبارک»« ،بردي از يادم» ،و «افسانه زندگي» از آثار ماندگار موسيقي معاصر ايران محسوب ميشوند. شهروندان ،اعمال سانسور و جلوگيري از فعاليت آزادانه روزنامهنگاران و رسانهها و تهديد و آزار آنها ،محدوديت شديد در دانشگاهها و سازمانهاي آموزشي ،نقض آشکار حقوق زنان و تبعيض و خشونت عليه آنان و همچنين کودکان ،اقليتهاي قومي و مذهبي و کارگران تأکيد شده است. مورد ديگري که در چارچوب نقض حقوق جهانشمول شهروندان ايراني ذکر شده ،فساد گسترده در ميان دولتيان و وابستگان اعضاي ارشد آن است. در اين گزارش همچنين اضافه شده که دولت ايران گامهايي چند براي تنبيه برخي از مقامهاي رسمي که ناقض اين حقوق بودهاند برداشته ولي اعضاي سازمانهاي امنيتي مرتبط با اين موارد پس از بازداشت ،آزاد شدهاند و قوه قضاييه اين مجرمان را هرگز محاکمه نکرده است. در مورد بازداشت و زنداني کردن شهروندان آمريکايي که تبار ايراني دارند و يا داراي تابعيت دوگانه هستند نيز اين گزارش لحني انتقادآميز دارد و سرانجام در پايان گزارش وزارت خارجه آمريکا تأکيد شده که متن گزارش ساالنه بر اساس اطالعات گردآوري شده از سازمانهاي غيردولتي و مستقل تهيه و تدوين شده است.
در کتاب ارزنده «خاطرات هنرمندان» ،خطيبي داستان خلق ترانه «بردي از يادم» را به شرح زير بيان ميکند:
بعد از چهل و يکسال که از آفرينش اين اثر واال سپري شده بود ،دلکش در سال ،1377با قدي خميده و تني رنجور و فرسوده ،به لندن آمد تا با دوستداران آوازهاي خود تجديد ديدار کند و در کنسرتي که ايرانيان مقيم انگلستان ،به ياد گذشتهها ،ترتيب داده بودند ،شرکت نمايد .او با آوايي که هنوز لطيف بود و صدها خاطره گذشته را تداعي ميکرد ،يک بار ديگر خواند:
«در زمستان سال ،1336روزي من و ناصر زرآبادي نوازنده چيرهدست ويولن و سرپرست ارکستر «شما و راديو» ،به خانه دلکش رفته بوديم ،دلکش به من گفت چيزي در مايه اصفهان به يادم آمده است، ببين مي پسندي؟ و آهنگي که ساخته بود زمزمه کرد و من بالفاصله کاغذ و قلم را برداشتم و نوشتم« ،بردي از يادم /دادي بر بادم /با يادت شادم ».چشم هاي دلکش برق زد و گفت :آره ،آره ،همين است .من دنباله شعر را ساختم و نوشتم« :دل به تو دادم ،فتادم به بند ،اي گل بر اشکل خونينم مخند». «همين طور آهنگ به وجود مي آمد و شعر هم به سادگي و رواني آب چشمه در قالب مينشست و زرآبادي هم با سرعت نت آهنگ را مينواخت .در ساعت 8شب که خانه دلکش را ترک ميکردم ،يک شعر و آهنگ کامل ساخته شده بود .هفته بعد دلکش اين آهنگ را در راديو خواند و من ناگهان خود را در ميان امواج راديويي ديدم که به اقصي نقاط ايران پرواز ميکنم .چند شب بعد ،من به خانه مرضيه رفتم ،او به من گفت :خيلي دلم ميخواست که اين شعر و آهنگ را من ميخواندم ،به او گفتم، متأسفانه امکان ندارد ،شعر از من است، اما آهنگ را دلکش با کمک زرآبادي ساخته است و آن وقت مرضيه شروع به خواندن اين آهنگ کرد و «بردي از يادم» را به سبک خودش براي من خواند و بعد پرسيد، چه طور بود؟ گفتم :عالي ،به خصوص که تحريرهاي ريز تو ،اثر را به شکل ديگري عرضه ميکند».
«بردي از يادم /دادي بر بادم با يادت شادم» و هزاران ايراني که در کنسرت بودند ،يک بار ديگر به پا خاستند و در ميان شور و هيجان بيپايان و چشمهاي اشکبار و کف زدنهاي ممتد ،يک صدا فرياد ميزدند« :مگر ميشود تو را و آن صداي ملکوتي را از ياد برد». غير از دلکش ،خوانندگان ديگري مانند هوشمند عقيلي و خانم سرشار و ديگر خوانندگان ،اين اثر زيبا را خواندهاند و خوب هم خواندهاند .يک بار هم ويگن و دلکش آن را به صورت دو صدايي در برنامه شما و راديو اجرا کردند که بسيار زيبا و خاطرهانگيز بود ،اما به هر حال آنچه به ماندگاري رسيده است، آواي جادويي دلکش است که در عين وسعت و شفافيت ،شور و حال و گرمي ديگري دارد و هرگز از يادها نميرود.
بردي از يادم
آهنگ :ناصر زرآبادي ،دلکش (نيلوفر) شعر :پرويز خطيبي خوانندگان :دلکش ،ويگن ،هوشمند عقيلي ،سرشار بردي از يادم /دادي بر بادم /با يادت شادم دل به تو دادم /در دام افتادم /از غم آزادم دل به تو دادم ،فتادم به بند /اي گل بر اشک ،خونينم مخند سوزم از سوز ،نگاهت هنوز /چشم من باشد به راهت هنوز چه شده آن همه پيمان ،که از آن لب خندان /بشنيدم و هرگز، خبري نشد از آن کي آيي به برم؟ اي شمع سحرم ،در بزمم نفسي، بنشين تاج سرم ،تا از جان گذرم پا به سرم نه ،جان به تنم ده /چون به سرآمد ،عمر ،بي ثمرم نشسته بر دل غبار غم /زان که من ،در ديار غم گشتهام غمگسار غم اميد اهل وفا تويي /رفته راه خطا تويي /آفت جان ما ،تويي
35
نيمه شبانه
July 2015 تير 1394
و مستمري دولتي نداشتن هم روش! ***** ي من از روباه به دکتر روانکاو :دکتر همه مشکالت روان اون موقع شروع شد که به ما وصله زدند که ما از صابون و پنير خوشمون مياد ،اصال اينجوري نبود. دکتر :يعني نه حمام ميرفتي نه پيتزا دوست داشتي؟ ***** خرگوش ماده به شوهرش :من از پس بچه پس انداختم دارم ديوونه ميشم ...بسه ديگه! خرگوش شوهر :زده به سرت؟ ميخواهي يارانه هويج ما را قطع کنند؟
آيا ميدانستيد؟ آيا ميدانستيد که مدارک و اسنادي دال بر وجود بشقاب پرندهها بيشتر از اسناد و مدارک مربوط به بودن خداست؟ با وجود اين بيشتر مردم خدا را قبول دارند ولي در بودن بشقاب پرنده شک دارند!
توصيه سعي کنيد توي زندگي زياد به شما خوش نگذرد چون وقتي که مرديد دلتان بيشتر براي اين دنيا تنگ ميشود.
نکته
ﺑﺮﻑ گير ﻧﮑﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺳﻢ .ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺁﺗﺶ بيرﻭﻥ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﻏﺬﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ميزﺵ ﺭﺍ ﻣﯽﺳﻮﺯﺍﻧﺪ .ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ. ﻫﻤﺎﻥﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺧﻂ ﮔﻮﺵ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻗﺮﻣﺰﺗﺮ ﻣﯽﺷﺪ .ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﮐﻮبيد ﺭﻭﯼ ﺗﻠﻔﻦ ﻭ ﻓﺮياﺩ کشيد :ﺍﺣﻤﻖﻫﺎ! ﺍﺣﻤﻖﻫﺎ! ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﮐﺎﻏﺬﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ميزﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻓﺘﺮﺵ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ .ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺮسيدﻡ :ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟ ﮐﺲ ﺩيگرﯼ ﻫﻢ ﺩير ﺁﻣﺪﻩ؟ ﻓﺮياد کشيد :ﺍﺣﻤﻖﻫﺎ ﻣﺎشين ﻣﺮﺍ ﺑﺎ يدﮎﮐﺶ پليس ﺑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﭘﺎيين ﺷﻬﺮ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻊ ﺑﻤﺐ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻨﻨﺪ. يک ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ يک ﺟﻌﺒﻪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺕ ﻭ ﺁﺷﻐﺎﻝﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ميزم ﻭ ﮐﺸﻮﻫﺎيش ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭيخته ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﺭﻩ بيروﻥ ﺯﺩﻡ .ﺍين ﺍﻭلين ﺑﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻣﯽﺷﺪﻡ .ﺭﻭﯼ نيمکت ﭘﺎﺭﮎ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺗﻮﯼ ﺟﻌﺒﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺷﺪﻡ .ﻋﮑﺴﯽ پيدﺍ ﮐﺮﺩﻡ .ﻋﮑﺲ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﮑﺮﺗﺮ ﻭ ﺭييس ﺟﺪيدﻡ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻋﻘﺮﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ غيرﺍﺧﻼﻗﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻟﺐ ﺗﻮ ﻟﺐ ﺑﻮﺩﻧﺪ .ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺩﺳﺘﯽﺍﻡ مخفيانه عکسﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ .ﺍﮔﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻗﺎﯼ رييس ﺍين ﻋﮑﺲ ﺭﺍ ﻣﯽﺩيد تکه ﭘﺎﺭﻩﺍﺵ ﻣﯽﮐﺮﺩ .ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺭييسم ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻋﮑﺲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻢ. ﺑﺮﻑ ﺷﺪيدﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺁﻣﺪﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻧﺰﺩيک ﻭﻗﺖ ﻧﻬﺎﺭ ﺑﻮﺩ .ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ .ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎخيرم ﺩﺍﺷﺘﻢ :ﻫﻢ ﺑﺮﻑ ﻭ ﻫﻢ ﻋﮑﺲ...
افکار عميق انقالبي
پياده کردن دموکراسي در يک حکومت اسالمي مثل اين است که بخواهي يک شير درنده را گياهخوار کني.
ﭘﻮﺯﺵ ﻭ تصحيح
انقلاب را نبايد به انقالب کردگان سپرد چون آن را ميدزدند .عاقالنه است که بعد از شروع انقالب آن را به ضد انقالبان بدهيم تا نتيجه بهتري بدهد. ***** هيچ انقالبي که توسط پا برهنهها شروع شده لزوما به به باز شدن کارخانههاي کفش سازي منتهي نشده است. ***** آنهايي که با مشت گره کرده به خيابانها ميآيند که براي ي بعد به دهان مردم مشت ميکوبند. مردم انقالب کنند کم ***** انقالبي که مردم را وادار به حسرت خوردن دوران قبل از انقالب کند ابطال وقت بشريت است و فقط کار تاريخ نويسان را زيادتر ميکند. ***** انقالبي که بر عليه فقدان آزادي شکل ميگيرد و خودش بعدا باعث لغو آزاديها ميشود مثل تف سر باالست. ***** انقالبي واقعي کسي است که اگر ديد انقالبش شکست خورده مردانه شکست را قبول کند. ***** ي از ثمرات انقالبها اين است که سطح اشتغال در يک صنف جوخه اعدام و گورکنها باال ميرود. ***** انقالبهايي که توسط پا برهنهها صورت ميگيرد ممکن است به نتيجه مطلوبي برسد اما انقالبهاي توسط بي سر و پاها شکستش حتمي است.
سوالي از مذهبيون
ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺍﺷﮑﺎﻻﺕ ﻓﻨﯽ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺁيندﻩ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺑﺮﺳﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻗﺒﻞ ﭼﺎﭖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺪين ﻭسيله ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍين ﺷﻤﺎﺭﻩ ﭘﻮﺯﺵ ﻣﯽطلبيم ﻭ ﺍميدواريم ﺍين ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻗﺒﻠﯽ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﺎشيد ﻭ ﺑﺘﻮﺍنيم ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ يکي ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺭﻩﻫﺎﯼ ﺁﺗﯽ ﺩﺭﺝ کنيم!!
ديالوگهاي حيواني خرگوش ماده به شوهرش :خاک بر سر تو و اين اينترنت ضايع با سرعت الک پشت که براي خونه گرفتي. خرگوش شوهر :تو داستان مسابقه خرگوش و الک پشت را کجا خوندي؟ خرگوش ماده :توي همين اينترنت لعنتي! ***** موش به فيل :اجازه ميدي بيام خواستگاري پيش بابات؟ ي دوستت دارم. خيل فيل :زده به سرت؟ موش به اين کوچکي با فيل گنده. بابام قبول نميکنه. موش :اگر عکس ماشين آخرين مدل گندهامو بهش نشون بدم چي؟ ***** ي شل و ول شدند. گاو ماده به گاو نر :عزيزم پستونام خيل فکر ميکني عمل جراحي پالستيک بکنم تا خوشگلتر بشن؟ گاو نر :چرا که نه؟ اگر مزه شيرت عوض نشه. ***** شير نر به شير ماده :خانم اين ريموت تلويزيون کجاست؟ شير ماده :قايمش کردم بذار اين فيلم «شير سلطان» را يک بار ديگه ببينم ،بعد ريموت رو ميدم به تو! ***** گوزن ماده به گوزن نر :از آينده خودمون خيلي نگرانم. گوزن نر :چرا؟ گوزن ماده :اين جنگل خطرناک يک طرف ،نداشتن بيمه
35
اگر راست ميگوييد و قبول کردهايد که خدا بخشنده و ي است؟ مهربان است ،پس اين قضيه بودن جهنم چه صيغها
چه پيشرفتي؟ وقتي اديسون تلفن را اختراع کرد اولين مکالمه او با همکارش اين بود: صدا مياد؟ ميشنوي؟ امروز با اين همه تکنولوژي و تلفن هوشمند وقتي که موبايل ما آنتن نميده باز هم بايد وسط خيابان داد بزنيم: الو؟ صدا مياد؟ ميشنوي؟
ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮعه ﻗﺼﻪﻫﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎيي ﺑﺮﻑ
ﻫﻮﺍﺷﻨﺎﺳﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ نيمه ﺷﺐ ﺑﺮﻑ ﻣﯽﺁيد. ﺳﺎﻋﺖ 21ﻭ 54ﺩقيقه بود ﮐﻪ ديدم ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﺮﻑ ﻧﺸﺪ. ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺪ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻧﻘﺺ ﻓﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ .ﺣﺪﻭﺩ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﺮﻑ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺑﺎﺭيدﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ خيال ﺭﺍﺣﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ .ﺑﺮﻑ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﺻﻼ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩ. ﺻﺒﺢ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩ .ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .ﺑﺎ ﻣﺸﺖ ﻭ ﻟﮕﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ بيدﺍﺭﺵ ﮐﺮﺩﻡ .ﻋﻘﺮﺑﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﻋﺖ ﺳﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .ﭼﻨﺪين ﺑﺎﺭ ﻣﭻ ﺍين ﺩﻭ ﻋﻘﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ شنيع ﻭ ﺧﻼﻑﺍﺧﻼﻕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ .ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﻃﺮﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﻩ .ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻤﺎﻃﻪﺍﯼ ﮐﻮﮐﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻃﺮﯼ ﻻﺯﻡ ﻧﺪﺍﺭﺩ خيلي ﺧﺠﺎﻟﺖ کشيد ﻭ شيشهﺍﺵ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﺮﻕ ﺷﺪ. ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻭﺵ ﮔﺮفتيم ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﭻ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ بيرﻭﻥ ﺯﺩﻡ .ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺑﺮﻑ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﻣﺎشينم يک ﻣﺘﺮ ﺑﺮﻑ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ .ﺍﮔﺮ ﺳﺎﻋﺘﻢ يک ساﻋﺖ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺷﺎيد ﺍﻻﻥ نيم ﻣﺘﺮ ﺑﺮﻑ ﺑﺎيد تميز ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ .ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭسيدﻥ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺩير ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ .ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﺭسيدﻡ ﺩيدﻡ ﮐﻪ يک ﺍﺣﻤﻘﯽ ﻣﺎشينش ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﭘﺎﺭﮎ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮﯼ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ .خيلي ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻡ .ﺑﻪ پليس ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺗﻮمبيلي ﻣﺸﮑﻮﮎ ﺍينجا ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺻﺪﺍﯼ تيک ﻭ ﺗﺎﮎ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯽﺁيد ﻭ ﻧﻤﺮﻩﺍﺵ ﻫﻢ ﺑﺎ DTAﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺁﻣﺮيکا ﻣﯽﺩﻫﺪ .ﺁﮊيرﮐﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﺎشين ياﺭﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﺮثقيل ﺑﺮﺩﻧﺪ .خيلي ﺣﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ .ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﻮﻟﻪ ﺍﮔﺰﻭﺯ ﻣﺎشين ﻃﺮﻑ ﺑﺴﺘﻪ بودم که صداي تيک تاک شبيه ساعت بمب بکنه خيلي سوخت. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ميز ﮐﺎﺭﻡ ﺭسيدﻡ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻢ ياﺩﺩﺍﺷﺘﯽ ﺭﻭﯼ ميزﻡ ﺩيدﻡ .ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺭييس ﺟﺪيدﻡ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﻓﻮﺭﺍ ﺗﻮﯼ ﺩﻓﺘﺮﺵ ببيند .ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩير ﺁﻣﺪﻧﻢ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﺩﺍﺷﺖ .ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﭻ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺯير ﭘﻠﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﮑﺮﺗﺮ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺭﻭﺑﺮﻭيي ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩليل عجيب ﻭ ﻏﺮيبي ﺑﻪ ﻣﻦ گير ﻣﯽدﻫﺪ ﻭ ﺍﺫيت ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺟﻠﻮﯼ ميزﺵ ديد ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎنيت ﻓﺮياﺩ کشيد :ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﻪ دير ﺁﻣﺪﯼ! ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ :ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﻑ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ .ﻓﺮياﺩ کشيد :ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ تعطيل ﻣﯽﮐﻨﯽ .ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ :ﺑﺮﺍﯼ ﺍينکه ﺗﻮﯼ
قورباغه شگفتانگيز دانشمندان زيست شناس برزيلي موفق به کشف يک قورباغه کوچک شدهاند که با جثه کوچک خود صدايي به بلندي عرعر خر از خود خارج ميکند. اين قورباغه به بزرگي يک ناخن انگشت و کمي از خرمگس کوچکتر است. اين بزرگترين کشف بشر امروز بعد از کشف محمود احمدينژاد است که قادر بود با وجود کوچک بودن ،از خودش صداهاي بزرگ و ترسناک در بياورد.
ﺩﺭ ﺩنياﯼ حيوﺍﻧﺎﺕ ﻣﺮﻍ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺧﺮﻭﺱ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ خياﻧﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﻍﻫﺎﯼ ديگر ﻫﻢ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺩﮐﺘﺮ ﭘﺮسيد :ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﻣﺮﻍ ﮔﻔﺖ :يک ﺩﻭجين ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺩﺍﺭﻡ .ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯ ﺗﺨﻢ بيرﻭﻥ نياﻣﺪﻩﺍﻧﺪ. ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ :ﻣﻬﻢ نيست .ﺑﺮﺍﯼ ﺁينده ﺑﭽﻪﻫﺎت ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺴﺎﺯ! ***** ﮐﺒﻮﺗﺮ ﺻﻠﺢ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺱ .ﺩﮐﺘﺮ ﭘﺮسيد :ﭼﻪ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﮐﺒﻮﺗﺮ ﺻﻠﺢ ﮔﻔﺖ :ﻣﻊ ...ﻡ ...ﻡ ...ﻡ ...ﻣﻎ .ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺷﻪ ﺍين ﺷﺎﺧﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻻﯼ ﻣﻨﻘﺎﺭﺕ ﺩﺭ بياﺭﯼ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ؟ ***** ﻣﮕﺲ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺍﺧﻠﯽ .ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻌاينه ﮔﻔﺖ: ﻗﻨﺪ ﺧﻮﻧﺖ خيلي ﺑﺎﻻﺳﺖ .ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺽ ﻗﻨﺪ نگيري .ﻣﮕﺲ ﭘﺮسيد :ﺩﮐﺘﺮ ﺟﻮﻥ ﺑﮕﻮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ :ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺭﮊيم بگيرﯼ ﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﻓﻘﻂ ﻣﺪﻓﻮﻉ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﻭ ﻟﺐ ﺑﻪ چيزﻫﺎﯼ شيرين ﻧﺰﻧﯽ! ***** ﻃﻮﻃﯽ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍينکه ﭘﺮﻫﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺍخير ﺩﺭ ﺍيرﺍﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻼﻍﻫﺎﯼ سياه ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ ﻣﯽﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ .ﭼﮑﺎﺭ ﺑﺎيد ﺑﮑﻨﻢ؟ ﺩﮐﺘﺮﮔﻔﺖ :ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻧﺪﻩﻫﺎﯼ ﺩيگر ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺟﺎيي ﮐﻪ ﮐﻼﻍ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ***** ﮔﻮﺯﻥ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺩﮐﺘﺮ ﺟﺎﻥ ﺍين ﺷﺎﺥﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﻋﺚ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﻣﻦ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ .ﻫﺮﺳﺎﻝ ﻫﻢ يک ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ :ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯽﺩﻫﯽ يک ﻧﺠﺎﺭ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﮐﻮﺭﺍسيوﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯽ؟ *****
ﮐﻔﺶﺩﻭﺯ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺩﮐﺘﺮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﺎﺭ ﮐﻔﺶﺩﻭﺯﯼ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ؟ ﺩﮐﺘﺮ ﭘﺮسيد :ﭼﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ؟ ﮐﻔﺶﺩﻭﺯ ﮔﻔﺖ :ﺩيگه ﻧﻤﯽﺗﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﮐﻔﺶ ﺳﺎﺯﯼ ﺍيتاليا ﺭﻗﺎﺑﺖ ﮐﻨﻢ. ***** ﺧﺮﭼﺴﻮﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺛﺒﺖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍين ﺍﺳﻢ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ. ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﭘﺮسيد :ﻧﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽﺍﺕ ﺭﺍ؟ ﺧﺮﭼﺴﻮﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺳﻢ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﺭﺍ. ***** ﺯﺍﻟﻮ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﺭﻭﺍﻥﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺩﮐﺘﺮ ﺍخيرأ ميل عجيبي ﺑﻪ مکيدن ﺧﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﺷﮕﻞ پيدا ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ. ﺩﮐﺘﺮ ﭘﺮسيد :ﺍين ميل عجيب ﺍﺯ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺯﺍﻟﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ فيلمهاي ﺩﺭﺍﮐﻮﻻ ﮐﺮﺩﻡ. ***** ﮔﺮﺑﻪ ﺭﻓﺖ پيش ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻌﺎينه کامل ﮔﻔﺖ :ﺑﺮﺍﺕ يک ﺧﺒﺮ ﺑﺪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ يک ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ .ﮔﺮﺑﻪ ﭘﺮسيد: ﺧﺒﺮ ﺑﺪ ﺭﺍ ﺍﻭﻝ ﺑﮕﻮ .ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ :ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺩﺍﺭﯼ .ﮔﺮﺑﻪ ﭘﺮسيد: ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ چيه؟ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ :ﺍﺯ ﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺮﺑﻪﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻭﺗﺎش ﺑﺮﺍﺕ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ.
ﺧﻠﻘﺖ ﮔﻼﺑﯽ ـ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺧﺪﺍ ـ ﺧﻮﺩﻣﺎنيم ﺍين ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ميوﻩﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﺮﻩ ﺯمين خيلي ﮔﻼﺑﯽ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﺳﺒﺰيجاﺕ ﻧﻤﯽﺷﻮيم ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ .ﻣﺜﻼ ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ يکﺩﺳﺖ ﻭ ﻗﺮﻣﺰ ﻭ شيرين نيستند ،ﺍﮔﺮ ﺑﺸﺮ ﺑﺎ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻧﻤﯽﺁﻣﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﺪ .ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎيد ﺩﻭﺭ ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪها ﺑﮕﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺗﻖ ﻭ ﺗﻖ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﺰﻧﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ .ﺁيا ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ يک ﻗﺴﻤﺖ ﭘﻮﺳﺖ ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻑ ﺧﻠﻖ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﺭﺍ ببيني؟ يعني ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ؟ ﻃﺎﻟﺒﯽ ﻭ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ کنيد .هيچ ﻭﻗﺖ ﻣﺸﺨﺺ نيست که ﺍين ﻃﺎﻟﺒﯽ ﻭ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺭسيدﻩ ﺍﺳﺖ يا نه .ﭘﺎﺭﻩﺍﺵ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﯽبيني ﻫﻨﻮﺯ ﮐﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺰﻩ خياﺭ ﻭ ﮐﺪﻭ ﻣﯽﺩﻫﺪ. يا ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ بيشتر ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺗﺎ ﻣﯽﺟﻨﺒﯽ ﻣﯽﺑبيني ﻃﺎﻟﺒﯽ يکهو ﺍﺯ ﺭسيدﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪﻥ ﻭ ﮔﻨﺪيدﻥ ﺭسيدﻩ ﺍﺳﺖ .ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﻬﺘﺮين ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻃﺎﻟﺒﯽ ﭼﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻃﺎﻟﺒﯽ ﻧﻪ ﮐﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺯياد ﺭﺱ .ﻣﻦ ﺧﻮﺩ بسياﺭﯼ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻃﺎﻟﺒﯽ ﻣﯽﺧﺮﻡ ﻭ ﻃﺎﻟﺒﯽﺍﻡ يکهو ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺜﻼ ﺩﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ نيمه ﺷﺐ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﻧﺨﻮﺭﯼ ﺍﺯ جيبت ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻃﺎﻟﺒﯽ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪيدﮔﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .ﻣﻦ ﻃﺎﻟﺒﯽﻫﺎيي ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮﻫﺎ ﻣﯽﺭﺳﻨﺪ خيلي ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻧﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ کنيد ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻗﺎﺷﻖ ﺍﻧﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﺎيد ﻧﺼﻒ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ ﺣﺠﺮﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺶ بيرﻭﻥ بياﻭﺭﯼ .ﺁيا ﺍﻧﺎﺭ ﺭﺍ شيطان ﻃﺮﺍﺣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺸﺮ ﺑﺨﻨﺪﺩ؟ ﻫﻠﻮ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ کنيد .ﺗﺎ ﻣﯽﺁيي ﺣﺎﻝ ﮐﻨﯽ يک چيز ﺳﻔﺖ ﻭ ﮔﻨﺪﻩ ﻣﯽﺁيد ﺗﻮﯼ ﺩﻫﻨﺖ .ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺑﻬﺖ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﺳﻂ ﺍين يک ﻫﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥﻫﺎيت ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﯽ. ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﺁيا ﺧﺪﺍ ﺭﻭﺯ ﺧﻠﻖ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﻃﺮﺍﺣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ يا ﻧﻪ؟ ﻭ ﺁيا ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻪ ﻫﻠﻮ ﺩﺭ ﮔﻠﻮيش گير ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻣﻮﺯ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ کنيد .هيچ ﮐﺠﺎيش ﻧﻨﻮﺷﺘﻪ «ﺍﺯ ﺍينجا ﺑﺎﺯ کنيد» يعني ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺧﻠﻖ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﺮﻩ ﺯمين ﮐﻪ ﻧﻤﮏ ﻭ ﭘﻮﺩﺭ ﺗﺎيد ﻣﯽﺳﺎﺯند ﻭ ﻣﯽﻧﻮيسند ﺍﺯ ﺍينجا ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﻭﺿﻌﺶ ﺧﺮﺍﺏﺗﺮ ﺍﺳﺖ؟ ﺁيا ﺑﻬﺘﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﺯ ﻧﻮﻋﯽ ﺯيپ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺑﺎﺯﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﺮﺩ؟ ﻣﻦ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻫﺴﺘﻢ ميوﻩﻫﺎﯼ ﺩيگرﯼ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﻘﺺ ﺧﻠﻘﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭼﻮﻥ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺁﻥ ميوهﻫﺎ نخوردم ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﻧﺤﻮﻩ ﺳﺎﺧﺖﺁﻥﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ. بسياﺭﯼ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﺳﺒﺰﯼﺧﻮﺍﺭﯼ ﻭ ميوﻩﺧﻮﺍﺭﯼ ﻣﯽﮔﻮيند ،ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﺸﺮ ﺍﻋﻀﺎﺀ ﺑﺪﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻥ حيوﺍﻧﺎﺕ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ميوه ﻭ ﺳﺒﺰﯼ ﺑﺨﻮﺭﺩ .ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺍﮔﺮ ﺍين ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩقيقﺗﺮ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ فهميد ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻧﺎﺭ ،ﻫﻨﺪﻭﺍﻧﻪ سفيد ﻭ ﺧﺮﺑﺰﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺰﻩ ﮐﺪﻭ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﻦ حيوﺍﻥ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ ﻭ ﺍستيک ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﺭﺍﺣﺖﺗﺮ نيست.
36
July 2015 تير 1394
و الجرم او را به جادوگري متهم و عدهاي متعصب را عليه او تحريک کردند و سرانجام عدهاي متعصب خشمگين با يورش به دانشگاه او را کشتند. هيپاتيا عالوه بر دانش و فلسفه به ورزش عالقه بسياري داشت .چهره زيبا و قامت رعنا و شخصيت استثنايي او دل و دين از شاهزادگان دور و نزديک ربوده بود ولي هيپاتيا که هدفش مهمتر بود ،هيچگاه ازدواج نکرد و اين را هم بدانيد که به روايتي رهبران مسيحي اعتقاد داشتند که اگر دختري باکره بميرد يا اعدام شود ،به بهشت ميرود و به همين جهت به خاطر اينکه چنين موهبتي نصيب هيپاتيا نشود ،قبل از کشتن به او تجاوز کردند.
کورش سليماني
مسيحي قرن چهارم ميالدي در اسکندريه مصر داشته باشد يا اينکه موضوعهاي ديگري در ميان است که به عقل من نميرسد.
اگورا Agora
36
در مورد باورها و نظريههاي خود بحث و مشورت و گفتوگو ميکردند و در آن زمان نتيجه تحقيقها و تجربهها در اين کتابخانه نگهداري ميشد و به گفتهاي در آن حدود هزاران کتاب و رساله وجود داشت که در آتشسوزي اين دانشکده بزرگ از ميان رفت و از آن زمان بود که دوره هزار ساله جهل و تاريکي بر اسکندريه و جهان سايه انداخت. البته در جاهاي ديگري هم به بهانههاي مختلف کتابخانهها را آتش زدهاند که من از آن موارد هيچ اطالعي ندارم.
K@Kourosh123.com
براي شما ديدهايم و خواندهايم و شنيدهايم بدونيد و آگاه باشيد که در ايران تازگيها کتابي به اسم «هيپاتيا :دختر خورشيد ،فرزند زمين» منتشر شده که تمام و کمال ،از الم تا کام به شرح زندگي يکي از نامدارترين بانوان فيلسوف و منجم رياضيدان پرداخته است. هيپاتيا دانشمندي يوناني بود که در قرن چهارم بعد از ميالد در اسکندريه مصر زندگي ميکرد و به خاطر نبوغ و دانش گستردهاش ،به رياست دانشگاه اسکندريه در رشته رياضيات و فلسفه رسيده بود. نظريهها و حرفهاي هيپاتيا طرفداران بسياري داشت، به طوري که وقتي در باره موضوعي حرفي ميزد ،مردم در خيابان و کوچه پسکوچهها جمع ميشدند تا به سخنان دلانگيز او گوش کنند. ولي از بد حادثه ،اسکندريه از مراکز مهم مسيحيت بود و علماي دين تاب تحمل فلسفه و منطق هيپاتيا را نداشتند
کسي چه ميداند شايد آنچه که بعد از انقالب اسالمي در ايران اتفاق افتاد ،يعني به عقد و ازدواج درآوردن يک دختر باکره محکوم به اعدام ،ريشهاي در افکار کشيشهاي
«اگورا» فيلمي است از زندگي هيپاتيا که در سال 2009 (شش سال پيش) ساخته شد و هنرپيشههاي بينالمللي بسياري که ناآشنا هستند در آن بازي کردند ،ولي چهره آشناي اين فيلم براي ما ايرانيان همايون ارشادي بازيگر ايراني است که توسط عباس کيارستمي به سينماي ايران معرفي شد و بعدها در فيلم «بادباک ران» نوشته خالد حسيني ،نقش سفير افغانستان را به عهده گرفت .او در اين فيلم ،انگليسي را با ته لهجه ايراني بسيار روان حرف ميزند. «اگورا» محلي بود در دانشگاه اسکندريه که عالقمندان و پژوهشگران علم و فلسفه و هنر دور هم جمع ميشدند و
ادبيات جاهلي
بوسه
جاهل بنشست کنار دلدارش سفت از کنج لبانش دو سه تا بوسه گرفت گفت نشمه« ،مگر خودت نداري ناموس؟ اي مرتيکهي نکبت الدنگ و خرفت!»
37
July 2015 1394 تير
37
38
نعمت آزرم نابهنگامي هرگز چنين فجيع کسي خويش را به دار نياويخت! در چهار راه باور مردم، بر قله بلندترين برج آرزو، در پيش چشم حيرت يک نسل، هرگز چنين فجيع کسي خودکشي نکرد! هرگز کسي به خيره چنين سيل پاک را، رو سوي باتالق نکوشيد تا روانه کند! آيا جز آنچه کرد نميداشت چاره هيچ؟ راهي به سوي آنچه بشايست کرد نميديد؟ آيا کسي نگفت بدو راه و چاه چيست، يا خود جزين نخواست؟ يعني جزين نبود! يعني عيارسنجي تاريخ هيچ کسي را، درجلوه گاه آينه کردار، جز آنچه ذات اوست مجالي نميدهد! در چهار راه داوري خلق، بر روي برج باور متروک، اکنون جنازهايست که بر دا ر خويش ميپوسد اکنون جنازهايست که بر دار خويش آونگ است! چون نعش باد کردهي اميد، اما هنوز بيسببي حرف ميزند! در هر کرانه موج صدايش به گوش ميآيد؛ وز هر کرانه کاروان جنازه به سوي گور روان است، با قتل عام باور مردم. اين قتل عام باور يک خلق را، آيا به فال نيک توانم گرفت؟ يعني که ضربهايست که بايد فرود ميآمد؟ يعني که تندري ست که اعصاب خواب رفتهي انديشهي رهايي را، بيدار ميکند؟ يا قتل عام باور ديرين – به ناگهان ، - زان پيشتر که فرصت تدبير رهگشا باشد، ميدان به قتل عامهاي فراوان خواهد داد؟ من معجز طهارت اين رودبار روشن تاريخ را به تجربه ميدانم کز پويش مبارک خود باتالق را به چشمه بدل ميکند من سرگذشت ميهن خونبار خويش را به عمر درازش روزانه زيستهام؛ و آگهم که گوهر آزادگي به ذره ذرهي خاکم سرشته است! وين راز مرهمي ست که هر زخم را عالج تواند کرد. در خاک پاک مضطربم اما اکنون، نقب هزار چشمهي خون کندهاند، راهزنان، نطع هزار شام ضيافت فکندهاند الشخوران! در چهار راه روشني وهمهاي ديروزين، بر شانهي منارهي لرزان، اکنون جنازهاي ست که بر دار خويش ميپوسد اما هنوز گرم سخن گفتن است! تا اين جنازه خاک شود آيا، چندين هزار کاروان جنازه به خاک خواهد رفت؟
July 2015
38
تير 1394
بر گور اين جنازه چه خواهد نوشت داور تاريخ؟ باشد که اين چنين بنويسد: اينجا کسي غنوده که بيش از هزار سال، تأخير در تولد خود داشت! او با زمان خويش معاصر نبود و کوزهي سفالي قلبش، گنجايش پذيرش درياي مهرباني يک خلق را نداشت او را نه تاب بود که آوار اعتماد گرانسنگ خلق را، بر دوش موميايي فرهنگ خويش تحمل کند، نه بخت سازگار که در اوج جلوه محو شود مثل ستارهاي که ز غيرت بسوخت جان شب و چون شهاب رفت تقدير او بگونه ديگر بود در اشک شوق آمد و در منجالب رفت! اکنون ز روي شانهي خم گشتهي منارهي باور بر دار خويشتن آونگ اين جنازه سخنگوست همچنان بر گرد اين جنازه هياهوست وان خيمه بلند توهم دريده است اما فضا عجيب مه آلود و تيره است در ازدحام عربده و چهرههاي مسخ به نزديکي نوري به چشم نميآيد، جز برق تيغههاي جنايت که هر کران، پيوسته در تالوت تکبير ميدرخشد و در سينههاي گرم نهان ميشود. جز برق نيزههاي شقاوت که در کمينگاهند، تا زنگ قتلعام نهايي نواخته گردد. آن سوي اين فضاي مه آلوده و خفه، برتر ز پاره خيمهي پندار در نگاه، خطي که روي سربي طاق ِ افق نمايان است، آميزهاي ز روشني و سرخي است!
دو شعر از رضا مقصدي باز به چمخالهام باز به چمخاله رفت خاطرهي خوب من. باز به خونم نشست محبوب من. شادي ِ پردهي مهتاب را مي زده ،پس ميزنم. باز درين بيکسي با تو نفس ميزنم. ساحل سرمست با– عاطفه ،همدست بود ماه ،غزل ميسرود دل ز تو سرمست بود. باز به چمخالهام حسرت هرسالهام. * * *
تالش ديشب که خاطرات کبودم مرا ربود ديدم هنوز نيز آفاق آرزوي من ،همزاد آتش است. قد ميکشد به سينهي من ،خوشهي برنج. گل ميکند به ديدهي من ،روستا و دود. ره ميبرد به خلوت خنياگرانهام- شعر سپيد رود. زيباترين ترانهي سرسبز جان من همرنگ «تالش» است.
اي اختر سعيد يوسف اي اختر سوسو زن افالک نشينم برگير ازين ورطه تاريک زمينم من موج و شتابنده سوي ساحل اميد
تو رانيم از خويش که واپس بنشينم گر رانيم از خويش ،دگر پيش چه خواني؟ مپسند پريشاني اين شک و يقينم عمريست که معبود من و باز هماني عمريست تو را عاشقم و باز همينم مردم همه گو مصلحت خويش گزينند ديوانه مگر باشم اگر جز تو گزينم اي جان ،چه گزي لب که خمش باش؟ چه باشد کام ار شود از آن لب شيرين شکرينم؟ گوئي که نماندهست دگر بوسه تو را هيچ باور نکنم حرف تو ،بگذار ببينم! تو عشق نخستيني و در کام بماند شيريني تو تا نفس بازپسينم هر صعب شود سهل بدين طبع بلندم بسته ست مرا دست و گشادهست جبينم
آسمان وطن مهرداد نصرتي
پر از ستاره دنباله دار ،ايمانم همانکه زخم تو را شست نرمه بارانم هنوز خون جوانان پاکتان جاري است هنوز درد ،درد ،درد ،آه ....ميدانم *** هنوز مکر و نقاب و دروغ و تزوير است بر روي صورت رجالههاي از خود مست هنوز فرصت لبخند نيست ،نيست که نيست و حق توست بپرسي چرا و ...پس کي هست؟! *** اگرچه خسته راهيد ،مقصد اينجا نيست کوير کژدم و مارست اينکه دريا نيست هنوز مانده که از کوه ها عبور کني هنوز آبي دريا ...هنوز ...پيدا نيست *** از اينکه باز بگويم هنوز نوبت تو..... از اينکه باز :نه امروز ،روز نوبت تو.... به زير ابر خجالت منم که ميگويم به دست توست عزيزم به روز نوبت تو *** شراب کهنه اين تاک دار ميخواهد و باغ اين وطن از تو بهار ميخواهد نيافتي از نفس اي مرد قصههاي کهن که باز رخش شجاعت سوار ميخواهد *** اگرچه خستهاي اما اميد خاک وطن فقط تويي و فقط تو! عزيز پاک وطن چه جاي غصه وطن را که چون تويي دارد!! جوان شيردل پاک سينه چاک وطن *** من -آسمان وطن -با غرور خواهم خواند پر از ستاره دنباله دار خواهم ماند و نوبت تو که آمد نزول خواهم کرد و دشمن تو به سجيل و سنگ خواهم راند *** هميشه ديدهامت سوختهاي و ساختهاي و اين قمار زمان را هميشه باختهاي ولي چه خوب هميشه پر از اميدي و شور و اينچنين دل تقويم را گداختهاي *** فداي غرش تو رعد و برق چشمانم چقدر پاک و نجيبايد خوب ميدانم گر آسمان زمينم ،تمام فخرم اين: که آسمان بلند زمين ايرانم
شمع مجلس سعدي كدام كس به تو ماند كه گويمت كه چنويي زهر كه در نظر آيد گذشتهاي به نكويي هزار ديده چو پروانه بر جمال تو عاشق غالم مجلس آنم كه شمع مجلس اويي نديدم آبي و خاكي بدين لطافت و پاكي تو آب چشمه حيوان و خاك غاليه بويي تو را كه درد نباشد ز درد ما چه تفاوت تو حال تشنه نداني كه بر كناره جويي
صباي روضه رضوان ندانمت كه چه بادي و درد خاموشوار تاک ـ نسيم وعده جانان ندانمت كه چه بويي هنگامي که غورهي خرد به اختيار تو سعدي چه التماس برآيد در انتهاي شاخسار طوالني پيچپيچ جوانه ميزند. گر او مراد نبخشد تو كيستي كه بجويي فرياد من همه گريز از درد بود چرا که من در وحشتانگيزترين شبها آفتاب را به دعائي نوميدوار آيه مالل طلب ميکردهام فريدون مشيري * تو از خورشيدها آمدهاي ،از سپيدهدمها آمدهاي تو از آينهها و ابريشمها آمدهاي. در پشت چار چرخهي فرسودهاي کسي * خطي نوشته بود: در خلئي که نه خدا بود و نه آتش ،نگاه و اعتماد تو «من گشته ام نبود .تو ديگر نگرد ،نيست!» را به دعائي اين آيه مالل در من هزار مرتبه تکرار گشت نوميدوار طلب کرده بودم. و گشت. جرياني جدي چشمم براي اين همه سرگشتگي گريست. در فاصلهي دو مرگ چون دوست در برابر خود مينشاندمش. ي ميان دو تنهائي ـ در ته تا عرصهي بگو و مگو ميکشاندمش. نگاه و اعتماد تو بدينگونه است! در جستجوي آب حياتي؟در بيکران اين* ظلمت آيا؟ شادي تو بيرحم است و بزرگوار در آرزوي رحم؛ عدالت؛ دنبال عشق؟ نفسات در دستهاي خالي من ترانه و سبزيست دوست؟… من ما نيز گشتهايم برميخيزم! «و آن شيخ با چراغ همي گشت» چراغي در دست ،چراغي در دلام. آيا تو نيز -چون او -انسانت آرزوست؟ زنگار روحام را صيقل ميزنم. گر خستهاي بمان و اگر خواستي بدان: آينهئي برابر آينهات ميگذارم ما را تمام لذت هستي به جستجوست. تا با تو پويندگي تمامي معناي زندگي است. ابديتي بسازم. «هرگز نگرد نيست» سزاوار مرد نيست
اندوهپرست فروغ فرخزاد
باغي در صدا سهراب سپهري
در باغي رها شده بودم. نوري بيرنگ و سبك بر من ميوزيد. كاش چون پائيز بودم ...كاش چون پائيز آيا من خود بدين باغ آمده بودم بودم يا باغ اطراف مرا پر كرده بود؟ كاش چون پائيز خاموش و مالل انگيز بودم هواي باغ از من ميگذشت برگهاي آرزوهايم يكايك زرد ميشد و شاخ و برگش در وجودم ميلغزيد. آفتاب ديدگانم سرد ميشد آيا اين باغ آسمان سينهام پر درد ميشد سايه روحي نبود ناگهان توفان اندوهي به جانم چنگ ميزد كه لحظهاي بر مرداب زندگي خم شده بود؟ اشکهايم همچو باران ناگهان صدايي باغ را در خود جا داد، دامنم را رنگ ميزد صدايي كه به هيچ شباهت داشت. وه ...چه زيبا بود اگر پائيز بودم گويي عطري خودش را در آيينه تماشا ميكرد. وحشي و پر شور و رنگ آميز بودم هميشه از روزنهاي ناپيدا شاعري در چشم من ميخواند ...شعري اين صدا در تاريكي زندگيام رها شده بود. آسماني سرچشمه صدا گم بود: در كنارم قلب عاشق شعله ميزد من ناگاه آمده بودم در شرار آتش دردي نهاني خستگي در من نبود: نغمه من ... راهي پيموده نشد. همچو آواي نسيم پر شكسته آيا پيش از اين زندگيام فضايي ديگر داشت؟ عطر غم ميريخت بر دلهاي خسته ناگهان رنگي دميد: پيش رويم: پيكري روي علفها افتاده بود چهره تلخ زمستان جواني انساني كه شباهت دوري با خود داشت. پشت سر: باغ در ته چشمانش بود آشوب تابستان عشقي ناگهاني و جا پاي صدا همراه تپشهايش. سينهام: زندگياش آهسته بود. منزلگه اندوه و درد و بدگماني وجودش بيخبري شفافم را آشفته بود. كاش چون پائيز بودم وزشي برخاست. كاش چون پائيز بودم..... دريچهاي بر خيرگيام گشود: روشني تندي به باغ آمد، باغ ميپژمرد باغ آينه و من به درون دريچه رها ميشدم.
احمد شاملو
چراغي به دستام چراغي در برابرم. من به جنگ سياهي ميروم. گهوارههاي خستگي از کشاکش رفتوآمدها بازايستادهاند، و خورشيدي از اعماق کهکشانهاي خاکسترشده را روشن ميکند. * فريادهاي عاصي آذرخش ـ هنگامي که تگرگ در بطن بيقرار ابر نطفه ميبندد.
مهلت قبول آگهي در
«پرديس» پانزدهمين ()15 روز هر ماه ميباشد.
39
July 2015 تير 1394
برنامههاي ماه جوالي 2015کانون به شرح زير کنسرت گروه هنري «عشاق» خواهد بود: گروهي از نوازندگان و هنرمندان ايراني که در
قالب گروه هنري «عشاق» گرد هم آمدهاند ،کنسرتي در ساعت 9شب جمعه 17جوالي در کليساي يوتيليتي نورت آتالنتا برگزار خواهند کرد و قطعاتي از موسيقي سنتي ايران را خواهند نواخت .قيمت بليت اين برنامه 25دالر است که ميتوان از مغازههاي ايراني تهيه کرد .براي کسب اطالعات بيشتر با شماره تلفن (770) 321-6800تماس حاصل فرماييد.
شنبه 18جوالي در ساعت 5بعد از ظهر برنامه عروسکي براي کودکان در کانون برگزار خواهد شد. آدينه 24جوالي مجمع عمومي فوقالعاده با حضور اعضاي کانون برگزار خواهد شد. شنبه 25جوالي در ساعت 7شب جلسه عمومي و شب ميهماني و قدرشناسي از سرمايهگذاران کانون در محل کانون برگزار خواهد شد. ضمنا» کانون ايرانيان به آگاهي ميرساند که محل کانون براي هميشه به آدرس زير انتقال داده شده است:
شاهين نجفي در ماه سپتامبر براي برگزاري کنسرتي به آتالنتا خواهد آمد. ستار نيز قرار است که در ماه آگست کنسرتي در آتالنتا برگزار کند. براي کسب اطالعات بيشتر در مورد اين دو کنسرت و کنسرتهاي احتمالي به شمارههاي آتي «پرديس» مراجعه کنيد.
3146 Reps Miller Road Norcross, GA 30071
کنسرتهاي ايراني در آتالنتا
کانون ايرانيان آتالنتا
کانون ايرانيان آتالنتا برنامههاي ماه جون خود را به شرح زير برگزار کرد: يکشنبه 14جون فيلم سينماي کمدي ( )Nowruz: Lost and Foundساخته کيوان معزي در کانون ايرانيان به نمايش درآمد .اين برنامه با حضور کيوان معزي اجرا شد و او در مورد ساختن اين فيلم توضيحاتي به عرض حاضرين رسانيد و سپس به سواالت آنان جواب داد. در 27جون به مناسبت بازگشايي کانون در محل جديد« ،سازمان گيسو» مهماني باشکوهي براي جوانان آتالنتا برگزار نمود .اين برنامه با استقبال بسياري ازجوانان شهر روبرو شد. کالسهاي نقاشي هر هفته روزهاي شنبه از ساعت 9تا 12در محل کانون با مديريت اقاي کمپاني برگزار شد .براي ثبت نام در کالسهاي ماه آينده با کانون تماس بگيريد.
آدرس جديد کانون:
برنامه کنسرت تابستاني ميدتاون اعالم شد
کنسرت امسال تابستاني ميدتاون در روزهاي 18و 19 سپتامبر در «پيدمانت پارک» برگزار خواهد شد و جمعي از سرشناسترين هنرمندان در آن حضور خواهند داشت که از آن جمله بايد به سر التون جان ،دريک ،لني کراويتس، بيلي آيدول ،جني لوييس و تاو لو اشاره کرد .البته تا زمان برگزاري کنسرت احتماأل هنرمندان ديگري نيز به فهرست فوق اضافه خواهند شد .قيمت بليت از 136دالر آغاز شده و به تدريج با نزديکتر شدن موعد برگزاري به 156دالر افزايش خواهد يافت .بليت اين برنامه از طريق «تيکت مستر» ticketmaster.comعرضه ميشود.
جدول کالسيک افقي: – 1درخشنده _ کنايه از آدمي است که گذشته او بر همه آشکار است. – 2حافظه سخت رايانهاي _ ساختمان _ محل جاري شدن. – 3خودکشي _ شکاف _ الگو. – 4جذب کردن و کشش _ عضو خمشونده بدن _ آماس _ عدد منفي. – 5حرف دهنکجي _ آهنگساز خالق موسيقي فيلم «اسکندر» _ خرد برافراشتني! – 6جسر _ پيامبر خالق ارژنگ _ زاويه کوچکتر از 90 درجه. – 7مجروح _ مردان _ نت ششم. – 8کرم انگلي گاو _ محب. – 9پيشوند استمرار _ قايق کوچک _ نام پسرانه فرنگي. – 10پل خطر _ سرنيزه _ تلخ. – 11لبنيات هندسي! _ روزگار گذشته _ بيماري پوستي. – 12عدد تنفسي! _ حرفي در الفباي فارسي _ از حبوبات _ ماشيني ساخت کشور سوﺋﺪ. – 13پسوند يافتن _ نفي از رفتن _ پايتخت کشور برمه. – 14اجراي موسيقي همراه با نمايش _ سقف و پوشش
فاکس تياتر
11جوالي ،آنتوني بوردين (وي سال گذشته از تهران بازديد کرده بود). 12آگست ،گروه کالچر کالب. 18تا 23آگست ،شوي موزيکال «مو تاون». براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامههاي اين نهاد و تهيه بليت ميتوان با شماره تلفن (800) 745-3000يا آدرس اينترنتي www.ticketmaster.comتماس گرفت.
فروش يا معاوضه آپارتمان
آپارتماني در تهران براي فروش و يا معاوضه با ملک در امريکا با قيمت حدودأ 300هزار دالر آماده معامله ميباشد.
همکاري در آرايشگاه
سالن آرايش در منطقه «ايستکاب» نياز به همکاري آرايشگري باسابقه و مسلط به زبان انگليسي دارد. واجدين شرايط با شماره تلفن زير تماس حاصل نمايند:
4369ـ )404( 667 قابل توجه آرايشگران (صندلي براي کرايه)
يک سالن آرايش زيبا در آلفارتا (شاهراه 400 خروجي )10صندليهاي خود را به آرايشگران عزيز کرايه ميدهد .داشتن مدارک آرايشگري الزم ميباشد.
0276ـ )770( 751 اجاره در Suwanee
زيرزمين با مبلمان کامل ،با مساحت 1400فوت مربع ،شامل اتاق خواب ،حمام ،اتاق پذيرايي، ناهارخوري ،آشپزخانه ،يک بار زيبا ،اتاق الندري با ماشين لباسشويي و خشککن و در ورودي ويژه، 850دالر ماهانه اجاره داده ميشود.
1916ـ )404( 925حميد
آدرس :خيابان ولنجک ،خيابان هيجدهم ،برج پامچال ،طبقه يازدهم ،دو اتاق خوابه ،دو بالکن و انباري با پارکينگ و سرويس امنيتي 24ساعته.
تلفن تماس در امريکا 3056 :ـ )404( 754 اجاره
منزلي چهار خوابه واقع در بهترين منطقه سندي اسپرينگز اجاره داده ميشود.
3764ـ )678( 230رضايي تعميرات ساختمانهاي قديمي و نو Remodeling, Painting, Electrical, Lighting, etc... 8888ـ )770( 663 Light Fixtures For Sale
A large quantity of Metalux heavy duty fluorescent light fixtures with covers, 4-8 feet long, ideal for warehouses and commercial buildings.
(678) 707-9667
39
واژهگذاري 2حرفي: صد _ تا _ لج _ مک _ شو _ تو _ بس _ کو _ تن _ دا _ خب _ اد _ يخ _ نا. 3حرفي: تاي _ رمه _ عيز _ لوم _ برا _ الم _ روي _ راش _ روم _ شما _ الک _ سير _ يني _ مصر _ کمر _ دوغ _ سيل _ يار _ شيک _ منش _ دوش _ شبه _ شرر _ انت _ آرد. 4حرفي: اميد _ امار _ کالچ _ يکان _ آبان _ خرمي _ همام _ سرما _ زوال _ رامي _ دوان _ کلبه. 5حرفي: بهنام _ شيراز _ ابتال _ مهاجم _ اتمام _ نوازي. 6حرفي: سروسهي _ باهاما _ زندهدل _ زاريدن. 7حرفي: بياباني _ ايتاليا _ بايوباب _ اورامين _ تيرهروز _ سياهچال. 8حرفي: اخترشناس _ برنشاندن.
خانه _ اعضاي کابينه. – 15جادوگر برزيلي تيم فوتبال بارسلونا _ فرمان توقف.
عمودي: – 1فصل بهار را گويند _ مربي نهضت سوادآموزي. – 2پاردم _ دربند و گرفتار _ کاله لبهدار مردان ترک. – 3قواي نظامي _ نوعي اسنک در ايران _ تکان و جنبش _ پايتخت سوييس. – 4ساغر _ طويلترين رود اروپا که به خزر ميريزد _ فرزند مو! _ يازده. – 5اليه مصدوم اتمسفر! _ پول خارجي _ از ادات تنبيه. – 6صعود به آسمانها _ گوشهها _ پايينآمدن. – 7برادر پدر _ خوب و خوش _ غربال _ صوت تأسف. – 8نت ششم _ هوس باردار _ شهر زعفران _ نفي عرب. – 9دعاي زير لب _ يکي از سينهاي سفرة هفتسين _ بها، قيمت _ سوداي ناله. – 10قطار زيرزميني _ سخنان بيهوده _ شهري در فرانسه. – 11کاشتن _ درس انگليسي _ به جا آوردن. – 12تکيه دادن _ نمک خوراکي _ بايد فشارش بدهيد! _ صدا. – 13گنجايش _ فرانام جمع _ عبادتگاه راهب _ ساکن سيستان. – 14کشور عربي _ کيسهکش حمام _ دانهاي شبيه ارزن که به کبوتران ميدهند. – 15اثري موسيقيايي با صداي استاد «شهرام ناظري» _ امالح اسيد کربنيک را گويند.
40
اميد رضايي روزي نيست که مقامها و مسئوالن جمهوري اسالمي خبري از افزايش سوء مصرف مواد مخدر منتشر نکنند. در سال دستکم چهار هزار نفر در ايران معتاد ميشوند. به گفته بابک دينپرست ،معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکتهاي ستاد مبارزه با مواد مخدر ،ساالنه 250تا 300 هزار نفر در رابطه با جرائم مواد مخدر بازداشت ميشوند. علي هاشمي ،رئيس کميته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخيص مصلحت نظام ،در کنفرانس مطبوعاتي خود در سوم تيرماه امسال گفت که روزانه 100نفر در ايران مصرف مواد مخدر را آغاز ميکنند. به گفته او سن آغاز مصرف مواد مخدر به 15سال رسيده و زنان 10درصد مصرفکنندگان را تشکيل ميدهند. اين در حالي است که تا آخر دهه ،1370زنان 5.4درصد مصرف کنندگان مواد مخدر را تشکيل ميدادند. رئيس کميته مستقل مبارزه با مواد مخدر گفته که در 10 سال اخير ،روزانه هشت نفر در اثر سوءمصرف مواد مخدر جان خود را از دست دادهاند .به گفته او ،مدت دسترسي به مواد مخدر در ايران دو تا 10دقيقه است. احمدينژاد مقصر افزايش مصرف مواد
رئيس کميته مبارزه با مواد مخدر وابسته به مجمع تشخيص مصلحت ،دولت احمدينژاد را به آمارسازي در خصوص مصرف مواد مخدر متهم کرده و از دولت روحاني بهخاطر تکرار آمارهاي نادرست دولت قبل انتقاد کرده است. پيش از سر کار آمدن محمود احمدينژاد ،بر اساس آمار رسمي ،مصرفکنندگان مواد مخدر در ايران سه ميليون و 720هزار نفر بودهاند که دو و نيم ميليون نفر مصرف دائمي و يک ميليون و 200هزار نفر مصرف تفنني داشتهاند ،اما در اولين اظهارنظرهاي دولت نهم ،آمار معتادان کشور 750هزار نفر اعالم شد .در روزهاي آخر دولت دوم احمدينژاد ،اين آمار به يک ميليون و 350هزار نفر رسيد .به اين ترتيب حتي در صورت صحت آمارهاي اعالم شده در دولت احمدينژاد، اعتياد در آن هشت سال 100 ،درصد رشد داشته است. رئيس کميته مستقل مبارزه با مواد مخدر اما گفته است که نميشود واقعيتها را پنهان کرد .به گفته او بين 14تا 15ميليون نفر در کشور درگير اعتياد هستند .هاشمي در عين حال اضافه ميکند که اين آمارسازيها« ،در پيشبرد اهداف مدنظر براي مبارزه با مواد مخدر خلل وارد کرده است». او همچنين از دولت احمدينژاد به خاطر «ديپلماسي چالشزا» که باعث شد در چند سال اخير دست ايران از «اجالسها ،تجهيزات و کمکهاي بينالمللي» کوتاه شود، انتقاد کرد. ديگر انتقاد رئيس کميته مستقل مبارزه با مواد مخدر به دولت احمدينژاد ،اين است که «طرح مديريت مصرف از طريق توليد و توزيع کنترلشده داروهاي ارزانقيمت براي معتادان» که پيش از اين تصويب و ابالغ شده بود ،در دولتهاي نهم و دهم معلق مانده است. تغيير الگوي مصرف از مواد طبيعي به مواد صنعتي که يک «فاجعه بزرگ» حوزه مبارزه با مواد مخدر خوانده ميشود،
July 2015 تير 1394
از تبعات معلق ماندن اين طرح است .هاشمي گفته است: «ميتوانستيم با توليد گياه اوليه توسط جهاد کشاورزي و استحصاله داروهاي ارزانقيمت نگهدارنده توسط وزارت بهداشت ،معتادي را که در سال 300هزار تومان خرجش ميشد با 15هزار تومان مديريت کنيم .بر اين اساس معتاد هر صبح دارويش را با کارت هوشمند از داروخانه ميگرفت، در دام قاچاقچيان نميافتاد ،به زندان نميرفت ،فرزندانش آلوده نميشدند و حاال هم با اين آمار باالي اعتياد به مواد مخدر صنعتي روبرو نبوديم». او البته نگفته که چرا در طول هشت سال زمامداري احمدينژاد ،اين ستاد يا ساير مراجع حکومتي ،هشداري در خصوص معلق ماندن اين طرح ندادند .همچنين مشخص نکرده آيا پس از اين ميتوان با اجراي اين طرح ،هزينه معتادان را تا اين حد کاهش داد و از عواقب جانبي اعتياد پيشگيري کرد يا اين ادعاها تنها معطوف به گذشته است؟ بنا بر آمار رسمي ،در اواسط سال 1384تعداد مصرفکنندگان قرصهاي صنعتي ،کمتر از 10هزار نفر يعني کمتر از نيم درصد معتادان رسمي در کشور بوده است. در اواخر دولت دهم اما اين آمار به 330هزار نفر رسيده که اين يعني 26درصد معتادان ،به مواد صنعتي گرايش پيدا کردهاند .حتي رئيس ستاد مستقل مبارزه با مواد مخدر هم اعتراف کرده است که آمار غيررسمي نشاندهنده رقمي بيش از اينهاست. اعتراف به ناکارآمدي مبارزه با مواد مخدر
در حالي که اذعان رئيس ستاد مستقل مبارزه با مواد مخدر ،خودبهخود به معني شکست تالشها براي کنترل سوءمصرف مواد مخدر است ،او از نبود آمار و اطالعات دقيق و صحيح هم انتقاد کرده است« :ستاد مبارزه با مواد مخدر بايد به جاي آنکه بودجه خود را مانند گوشت قرباني در دستگاهها پخش کند ،منظم و هر سال وضعيت را رصد کند تا مشخص شود اثربخشي اقدامات چه ميزان است؟» او از اينکه با گذشت 35سال از انقالب ،هنوز يک مرکز سنجش آمار و مانيتورينگ قوي در باره مواد مخدر وجود ندارد ،انتقاد کرده است. همانطور که رئيس ستاد مستقل مبارزه با مواد مخدر گفته ،افزايش ميزان مصرف مواد مخدر ،از جمله واقعيتهايي است که امکان پنهان کردن آن با آمارسازي وجود ندارد. سن مصرف مواد مخدر روزبروز پايين ميآيد و دسترسي به مواد مخدر نيز آسانتر ميشود. خانوادهها هم در مورد دسترسي فرزندانشان به مواد مخدر نگران هستند .مادر يک پسر 23ساله که به تازگي از دانشگاه فارغالتحصيل شده و قرار است به خدمت ل ما هرکس سربازي اعزام شود ،چنين ميگويد« ،در فامي رفت سربازي ،معتاد شد و برگشت .اين همه سال زحمت کشيدهام که پسرم درس بخواند و براي جامعه مفيد باشد، حاال هر شب خواب ميبينم که در سربازي معتاد ميشود». الگوي 50ساله مبارزه با مواد مخدر
هرچند اعدام قاچاقچيان مواد مخدر در ايران ،از سال 1348آغاز شده است ،اما با سر کار آمدن حکومت اسالمي،
پروندههاي مربوط به مواد مخدر به دادگاههاي انقالب ارجاع داده شد و برخورد با اين جرائم شدت گرفت. در سال 1367قانون مبارزه با مواد مخدر تصويب شد که بر اساس آن کساني که بيشتر از سه بار در ارتباط با مواد مخدر محکوم شدهاند و در مجموع بيش از پنج کيلوگرم ترياک يا 30گرم هروئين حمل ،نگهداري يا قاچاق کرده باشند ،مفسد فياالرض محسوب شده و به ک بار ديگر اين اعدام محکوم ميشوند .در سال 1390ي قوانين تشديد شد و توليد ،توزيع ،خريد و فروش مواد مخدر صنعتي هم به آن اضافه شد. ايران ساالنه ميلياردها دالر هزينه مبارزه با مواد مخدر ميکند .هر سال دهها مامور نيروي انتظامي در درگيري مسلحانه با قاچاقچيان کشته ميشوند 80 .درصد اعدامها در کشور -در حالي که ايران پس از چين بيشترين تعداد اعدام را در جهان دارد -به مواد مخدر مربوط ميشود. بيشترين زندانيان در زندانهاي کشور هم زندانيان مواد مخدر هستند .به اين ترتيب بيش از 20درصد جمعيت کشور با مساله مواد مخدر به طور مستقيم درگير هستند. درحالي که آمار و وضعيت عيني مصرف مواد در کشور ،نشان از به شکست انجاميدن تمام سياستهاي مبارزه با مواد مخدر دارد ،جمهوري اسالمي اما بر اجراي اين سياستها مصر است. اين در حالي است که ديدگاه کلي به مواد مخدر در جهان در حال تغيير است .اياالت متحده آمريکا و کشورهاي آمريکاي التين که ساالنه ميلياردها دالر هزينه مبارزه با مواد مخدر ميکنند ،سياستهاي خود را در اين خصوص تغيير دادهاند. کشور پرتغال ،در سال 2001مساله مصرف مواد مخدر را از امري «جنايي» به مسالهاي مربوط به بهداشت و سالمتي تبديل کرد .در اين سال اعالم شد که مصرف مواد مخدر در اين کشور همچنان ممنوع است ،اما جرم محسوب نميشود. تحقيقات جديد نشان ميدهد که ميزان سالمت مصرفکنندگان مواد مخدر در پرتغال به شکل چشمگيري بهود يافته است .همچنين از زمان اجراي اين قانون شيوع ي وي» در اين کشور کاهش قابل توجهي ويروس «اچ آ داشته است. در هلند ،مصرف حشيش و ماريجوانا به عنوان «مواد مخدر سبک» کامال قانوني و آزاد است .با وجود اين هلند کمترين آمار مرگومير بر اثر سوء مصرف مواد در اتحاديه اروپا را دارد. دانمارک نيز از سال 2012سياستي مانند هلند در پيش گرفته است .در اين کشور مکانهاي مخصوصي براي مصرف و تزريق مواد مخدر براي معتادان در نظر گرفته شده که در آنجا وضعيت نحوه مصرف زير نظر گرفته ميشود و از عوارض جانبي آن پيشگيري ميشود. عالوه بر مواد مخدر ،ابزار و وسيلههاي الزم براي مصرف يا تزريق آن به شکل قانوني در اختيار مصرفکنندگان قرار ميگيرد و مصرفکنندگان زير نظر پرستار هستند .در اين کشور نيز از زمان اجراي اين قانون، آمار اعتياد ،سوء مصرف مواد و عوارض جانبي مصرف (از جمله شيوع «اچآيوي») کاهش نشان داده است. در آلمان ،مصرف ماريجوانا ،حشيش ،گرس ،شيشه و بسياري ديگر از مواد مخدر ،منع قانوني ندارد ،اما خريد و فروش مواد جرم است .در اين کشور هم آمار سوءمصرف و مرگومير و عوارض جانبي کاهش چشمگيري داشته و با وجود مصرف مواد مخدر ،ميزان اعتياد به آن به شدت کاهش يافته است.. اران :در بر همان پاشنه ميچرخد
در ايران اما مبارزه با مواد مخدر از همان الگوي -70 80سال پيش ،يعني زماني که مصرف مواد مخدر جرم تلقي ميشد ،پيروي ميکند. يک فارغالتحصيل کارشناسي ارشد جامعهشناسي در تهران ،در اين باره ميگويد« ،رويکرد امنيتي -جنايي به مواد مخدر بايد به رويکرد فرهنگي -بهداشتي تغيير کند. بايد بين معتاد و مصرفکننده تفاوت قائل شد .چيزي که بايد با آن مبارزه کرد ،سوءمصرف مواد مخدر است ،نه مصرف آن .حذف مصرف مواد مخدر ،مثل حذف مصرف هر چيز ديگري ،غيرممکن است». جمهوري اسالمي ميگويد شيوع مصرف مواد مخدر، توطئه اسکتبار جهاني و يکي از حربههاي تهاجم فرهنگي است .مردم مخالف و بدبين به حکومت اما ميگويند توزيع گسترده مواد مخدر ،کار خود حکومت است براي سود مادي و جلوگيري از آگاهي و فعاليتهاي سياسي و جوانان. اين رويکردهاي سياسي -امنيتي دستکم 40سال است که کمکي به کنترل سوءمصرف مواد مخدر در ايران نکردهاند.
40
دنباله از صفحة اول
نگرش منفي به ايران.... به جمهوري اسالمي نگرشي منفي دارند و در چندين کشور مسلمان ،بويژه در خاورميانه بدبيني به ايران در سالهاي اخير افزايش يافته است. سازمان آمارگيري «پيو» ميگويد که اين نظرخواهي از بيش از 45هزار و 400تن در 40کشور جهان انجام شده است. اين گزارش اضافه ميکند که در ميان چهل کشور ،تنها 57درصد مردم پاکستان 42 ،درصد ويتناميها و 44درصد شهروندان کشور آفريقايي غنا ،نگرش مساعدي به ايران دارند .در مقابل اکثريت بزرگي از اردنيها که 89درصد مردمان اين کشور را شامل ميشود ،نسبت به جمهوري اسالمي ايران بدبيناند. «پيو» ميگويد که اکثريت چشمگيري از شهروندان ترکيه نظري مشابه اردنيها دارند و در ميان کشورهاي خاورميانه، لبنانيها و فلسطينيها به ترتيب با 58درصد و 57درصد ،در رديفهاي بعدي قرار گرفتهاند. در اين ميان ،تنها 41درصد لبنانيها و 34درصد فلسطينيها ،با نظر مساعدي به ايران مينگرند. البته باالترين ميزان بدبيني نسبت به جمهوري اسالمي ايران در خاورميانه با 92درصد ،به شهروندان اسراييل اختصاص دارد .اين ميزان حدود 9نفر از هر 10اسراييلي را شامل ميشود. ديدگاه منفي نسبت به جمهوري اسالمي ايران به ويژه در ژاپن و استراليا گسترده است 73 .درصد ژاپنيها و 67درصد شهروندان استراليا ،نگرش خوبي به ايران ندارند و حتي در پاکستان ،ميزان بدبينها طي يک سال گذشته از هشت درصد به 16درصد افزايش يافته است. سازمان «پيو» در مورد ديدگا ه ساکنان آمريکاي التين هم ميگويد که چهره ايرانيان در ميان شهروندان اين منطقه نيز مساعد و مناسب نيست چرا که به طور ميانگين 61 ،درصد مردمان شش کشور آمريکاي التين نظري منفي نسبت به ايران دارند. برزيل با 79درصد باالترين و پرو با 48درصد پايينترين رديف را در ميان کشورهاي اين منطقه دارند. در آمريکا شمالي هم 76درصد شهروندان اياالت متحده و 66درصد مردم کانادا نگرش منفي به جمهوري اسالمي ايران ابراز کردهاند. و اما در کشورهاي اروپايي نظر منفي نسبت به ايران بيش از نقاط ديگر است .اين آمار ،شهروندان کشورهاي اروپايي را که نسبت به ايران ديدگاهي بسيار منفي ابراز کردهاند به اين ترتيب طبقهبندي کرده است: اسپانيا و ايتاليا با 87درصد ،فرانسه 81درصد ،آلمان 78 درصد ،لهستان 67درصد و بريتانيا 62درصد. در پايان اين نظرخواهي همچنين با اشاره به دومين سالگرد انتخاب حسن روحاني اضافه شده که رييس جمهوري اسالمي هم در ميان ملتهاي خاورميانه ،موقعيت مساعدي ندارد.
دنباله از صفحة اول
سناي آمريکا به دنبال پرداخت غرامت... «دانشجويان پيرو خط امام» بودند ،حدود سه ميليون دالر غرامت پرداخته شود. 35سال از ماجراي گروگانگيري ديپلماتهاي سفارت آمريکا در ايران توسط انقالبيون اسالمي سپري ميشود. از آن هنگام تا کنون بارها از لزوم پرداخت غرامت به اين گروگانها سخن رفته و برخي از قانونگذاران آمريکايي هم تالشهاي بيثمري را انجام دادهاند ،ولي در دو سال اخير و به ويژه در ماههاي گذشته ،کوشش براي تحقق اين امر از جانب جمهوريخواهان و اعضاي دمکرات کنگره آمريکا بيشتر و جديتر شده است. بر اساس پيشنهادي که در سناي آمريکا در دست بررسي است ،اين غرامت نه از طريق دولت ايران که از محل جريمههاي بانکها و شرکتهاي ناقض تحريمهاي جمهوري اسالمي تامين خواهد شد. برخي از 53گروگان آمريکا در سفارت اين کشور در تهران ،طي چندين سال اخير درگذشتهاند که در اين موارد، غرامت به خانوادههاي آنان پرداخت خواهد شد. پيشنهاد جديد پرداخت غرامت ،تعديل شده پيشنهادي است که پيش از اين از جانب جاني آيزاکسون ،سناتور جمهوريخواه ايالت جورجيا ،ارائه شد و در آن مبلغ غرامت چهار ميليون دالر بود. با اين حال سناتور آيزاکسون پشتيباني کامل سناتورهاي عضو کميته روابط خارجي سنا از پيشنهاد جديد را گامي مهم تلقي و اظهار اميدواري کرد که اصل پيشنهاد در صحن سنا نيز تصويب شود.
41
July 2015 تير 1394
نوشته عطا کوثري «روشنگري بدرآمدن است از نابالغي يعني ناتواني در بکار بردن فهم و خرد بدون رهنمود ديگري»... «نابالغي يعني هنگامي خود کرده است که علت آن نه کاستي فهم ،بلکه کاستي عزم و دليري در بکار بردن فهم خويش بدون رهنمود
ديگري باشد. در بکاربردن فهم خويش دليري ورز همانا گزين سخن روشنگري است». امانوئل کانت ــ روشنگري چيست؟ ()1 بسياري از مقاالت و نوشتههايي که اين روزها و يا شايد در سالهاي گذشته در مجلهها و کتابهاي مختلف خواندهايد معلول تغييرات سريع اجتماعي است در سطح جهاني ...بحث فرهنگ است و تاثيرات در جامعه انساني. صحبت از آداب و رسوم نقش تعيين کننده فرهنگ است و گاه خلط مبحث است ،مغالطه به نام تحقيق و تتبع در زمينه شناخت فرهنگ. بايد ديد بکار بردن واژههاي گوناگون از تعارف فلسفي گرفته تا بنيادگرايي ،کدامين شناخت به صورت عيني ميتواند بازگوکننده نظر نويسنده در شناخت خود فرهنگ باشد. ميگويند واژه فرهنگ از ريشه (سنج) ...به معناي کشيدن ميآيد .قوميت پديدهايست جالب و در بعد شناخت قوميت هويت فرهنگي مطرح ميشود. فرهنگ مجموعهايست از آداب و رسوم و ارزشها که در انباشت تاريخي يک جامعه قرار ميگيرد .انباشت تاريخي بدون توجه به صحت و با سقم موضوع ،از جادوگريي به اسطوره و از اسطوره به مذهب همه رويدادها را در جامعه خويش تلنبار ميکند. بايد توجه داشت که فرهنگها در خالء و بدون رويدادهاي اجتماعي به وجود نميآيند. فرهنگ هر جامعه با توجه به روند تجربي در بستر تاريخي آن جامعه قرار ميگيرد و احتياج به آزمايشگاه، تجربه و تمرين آزمون از نوع خود را دارد و فرهنگ ملي هر جامعه مجموعهايست از هنرها و آموزههايي که جهان بيني در زمينههاي تفکر آن جامعه را به منصه ظهور ميرساند. جلوه و بروز هر نوع فرهنگ چه درمانده و چه پويا هميشه به صورت پديده خاص (فنومن) ظهور نميکند .اين پديدهها به صورت اقتضاي حوادث تاريخي و حتي عوارض ظهور در نفس (عمل) اعتقادات را در ذهنيت جامعه جاي ميدهد .پس فرهنگ به عنوان ارزشهاي علميو معنوي در دو بعد دروني و بيروني مشخص ميشود. بعد بيرون نمايش علم و تسلط آن بر قواي ناشناخته
طبيعت است و بعد دروني نمايش تسلط انسانها به ابزار معنويات و تبيين غرايز و آرزوها و تعيين خط مشي و روند هنر و ارزشهاي عاطفي جامعه است. آنچه در جامعه ما مشهود است تعارض و تمارض بين اين دو پديده ،ارزشهاي انساني ،مذهب و مدرنيسم است .اگر عوامل سازنده بعد بروني جامعه در حال تکامل و تکوين خود باشد عناصر ذهني گرا در بعد داخلي با تمام ممنوعيت از روزن ديگري در مبارزه با خالقيت بعد برون ،سر به در ميآورد و نيز به علت عدم اطالع قشر فرهنگي جامعه تفکر و ارتباط جمعي جامعه را تحت تاثير قرار ميدهد تا سازگاري و هنجارهاي مختلف اجتماعي از اين طريق در ذهن جامعه به صورت سنت پا برجا بماند و همانند تابوي فرهنگي جلوه گاه انديشه انسانها را تحت تاثير خود قرار دهد. بنابراين تميز و تشخيص عوارض فرهنگي تناسب طيف فرهنگي را تعيين ميکند و سهم ما مردم تقليد کورکورانه و در نتيجه سقوط به دامان تعصب و دگرديستي فکري نيست ...مسئوليت ماست که نمادين و تمامييت بنيادي فکر خويش را بشناسيم و از عوارض فرهنگ بيگانه در حذر باشيم .فکر سترون بيگانه در مقايسه با فرهنگ مترقي رهآوردي جز اضطراب فردي و اجتماعي به بار نميآورد .آن کليتي که به ظاهر بر جلوههاي گوناگون فردي اثر ميگذارد و جنبه متعالي پيدا ميکند تقابل شرع است با تفکر علمي. رويارويي تعصب است با « مدرنيته» .عدم شناخت تابوي فرهنگي است در دامان تعصبات مذهبي... بديهي است انساني که به مکاشفه درون محتاج است بايد حد و مرز مکاشفه را درک کند .چنانچه عالم ذهنيت و عينيت انسان را به دو جزء تقسيم ميکند .نيمي از انسان برازنده مربوط به عالم عيني او باشد و نيمي ديگر در تبعيدگاه مذهبي اسير و زنداني ذهنيت خود ميگردد .آيا ما با مقولهاي به نام از خودبيگانگي روبرو نيستيم؟! ...انسان از خودبيگانه در درستي و نادرستي اعمال خويش از مراحل ابتدايي که گذشت ،ميزان و معيارهاي اخالقي مذهبي خود را به چه صورت در معيار سنجش قرار ميدهد .انديشه حاصل از مطالعات دانشگاهي و بررسيهاي علمي و تفسير را گونه گون ميبيند ...ولي ايمان و عقيده او ميخواهد صحت را جايگزين سقم کند .انديشه و عليت از او ميپرسد چگونه ميتوان فکر را توسعه بخشيد؟ مذهب در اين مرحله پاسخگوي ايمان راسخ است و در اين گردونه او مفتون و واله در عقيده خويش ميشود و ستايش ميکند آنچه را که به او القاء شده است. انديشه او را به طرف تاريخ تفکر و تغييرات و رويدادهاي اجتماعي سوق ميدهد .ايمان به او نهيب ميزند که آزمودن در اين وادي معني ندارد ...نقد و انديشهي فلسفي و «علم اخالق» اخالق مدني ،دريچهاي به سوي خدا نميگشايد .فکر به صورت ريزش باران از افکار قديم و نديم سيراب ميشود ...ايمان پا بر جا ،استوار و محکم و غيرقابل تغيير است .انسان با ايمان به همان حالي که در خانواده رشد کرده و درخت تناوري شده ،به همان صورت خاکستر ميشود و بنا به گفتهي پيغمبران به دوزخ يا بهشت ميرود. بايد ديد کجا ما احتياج به پندار خرد گرايانه داريم ،و نيز بايد ديد کجا ميتوانيم کل دستگاه خلقت و متافيزيک را با ديد خردگرايانه مورد پرسش قرار دهيم .و به قول فردوسي بزرگ ايران زمين:
ز دانا بپرسيد اي دادگر که فرهنگ بهتر بود يا گوهر چنين داد پاسخ بدو رهنمون که فرهنگ باشد به گوهر فزون که فرهنگ آرامش جان بود ز گوهر سخن گفتن آسان بود گوهر بي هنر خوار و زار است و سست به فرهنگ باشد جهان تندرست
حوادث ناشي از انقالب اسالميبه صورت فاجعه فکري مردم مملکت ماست و دليل آن هر چه هست ارتباط مستقيم
با عدم آگاهي دارد .مذهب اگر در جامعه جهان اول موجب رستگاري انسان تلقي ميشود در جامعه جهان سوم به صورت فاتاليسم فکري بروز ميکند. در گردهماييها و محاوره و گفتگو ،سخن از تعداد کليساها و نمازخانهها و اعتقادات مردم مغرب زمين به ميان ميآيد ...نيايش يکشنبهها را براي توجيه و دفاع از سنتهاي مذهبي خويش به کار ميبريم .حال آن که روند تکامل هر دو مذهب اگر چه ريشه سامي دارند ولي اسالم پيوندي ناگسستني با عقايد يهود دارد ،در صورتي که بعد گستردهاي از ديانت مسيح منبعث از فلسفه يونان است .در اسالم خدا انسان را عبد و عبيد خلق کرده است و سرنوشت او را از بدو خلقت رقم زده است و همه سرنوشت انسان در يد قدرت خداوند متعال است .چنين افکاري ناشي از فاتاليسم فکري در جامعه عقب افتاده ،موضوعي است بسيار با اهميت زيرا چرخ روند تکامل اجتماعي را که به دست انسان است عقب ميبرد.
گر کار فلک به عدل سنجيده بدي احوال جهان جمله پسنديده بدي وزعدل بدي به کارها در گردون کي خاطر اهل فضل رنجيده بدي
خيام
اگر قادر متعال صاحب اين جهان ،تمام معجزات را براي بشر خود تعبيه کرده در عين حال ديناميسم اجتماعي فقط و فقط بازده تفکر آدمي است ،و دردناکترين فاجعه ناشي از اين موضوع را در جهان سوم بايد در بطن تئوکراسي جستجو کرد .آيا بازتاب اين حکومت خدايي از خودبيگانگي انسان نيست که اختيار و اراده را از او سلب ميکند؟ از خودبيگانگي ،روشنفکران جهان سوم را به طرف تصوف سوق ميدهد و براي زدودن ضعف و تباهي و رفتار حکام و فرمانروايان رشد شعور جمعي را به دو نيم متضاد تقسيم ميکند .نيم درون گرايانه ،تابناکترين سياهيهاي آدمي را در فلسفه به وجود ميآورد و نيم ديگر ملتمسانه خواستار تغييرات زيربنايي است. ايثار و دادن شهيد جان بر کف نهادن و خويشتن را فدا کردن جزء نيم تابناک درونگرايانه اين انسان است که با عمل و تهور خويش حقيقتي را که در نهاد دارد به منصه ظهور ميرساند و نيز بايد ديد کدامين «حقيقت» آبستن حقايق بعدي نيست؟ بايد توجه کرد کدام حقيقت است که حادثه آفرين نميباشد... اين انسان که در شيفتگي خويش فداي خياالت و دادههاي مربوط به ذهنيت خويش ميشود ،و آن ديگري ،هر دو به دنبال کشف حقيقت هستند. ذهنيت مکاشفه درون را به عهده دارد .بايد ديد در نحوه حرکت فکر و انديشه تا چه حد انسان ذهنيت را تجلي گاه انديشه برون و درون ذاتي خويش قرار ميدهد. ذهنيت قاطع فرزند ناخلف (فرهنگ شفاهي) جامعه است ،هيچ تغييراتي ،در فرهنگ آن ديگري ،که راهنماي تفکرات است موجود نيست .فرهنگ شفاهي مبين داستانها و گفتههايي است که دهان به دهان ميگردد و در عالم تخيل تبديل به «واقعه» و «حقيقت» ميشود ،که نقل قولها آن هم به صورت يک داستان مطرح ميشود. از حضرت رسول اکرم (ص) منقول است که «امت من با خير و نعمت باشند مادام که لباس عجمان نپوشند و طعام عجمان نخورند ،اگر چنين کنند خدا ايشان را خوار و ذليل گرداند»)2( . از حضرت امام موسي کاظم (ع) منقول است که «حيواناتي که از جانب خداوند مسخ شدهاند دوازده صفتاند ...اما فيل پيش از آن پادشاهي بود که زنا و لواط ميکرد .اما خرس عرب باديه نشنيني بود که ديوثي ميکرد و خرگوش زني بود که به شوهر خود خيانت ميکرد و غسل حيض و جنابت نميکرد و شب پره خرماي مردم ميدزديد و ميمون و خوک جماعتي بودند از بني اسراييل که در روز شنبه ماهي شکار نميکردند و اما سوسمار و چليپا گروهي بودند از بنياسراييل که در زمان حضرت موسي (ع) چون مائده از آسمان نازل شد ايمان نياوردند و مسخ شدند .پس يک گروه ايشان به دريا رفتند ،گروه ديگر به صحرا ...و اما عقرب مرد سخن چيني بود و اما زنبور قصابي بود که از ترازو دزدي ميکرد ،و اما گرگدن مردي بود که مردم با او عمل قبيح ميکردند)3( ». در جامعه فرهنگ شفاهي تلقين به صورت اعم و اخص نقش اساسي در سنت جامعه دارد ،افراط و تفريط معلول عدم شناخت ابعاد فرهنگي است. ناگهان زن ملبس به مينيژوپ ،مرد کراواتي ميشود و به سهولت همان زن چادر و چاقچور و مقنعه را ميپذيرد و مردان ريش و ته ريش صوفيانه را بر کراوات و لباس فاخر و تميز ترجيح ميدهند .در جامعهي فرهنگ شفاهي ناگهان موسيقي حرام ميشود و جزء الينفکي از نص صريح و سند قاطعي در نفي و تحريم آن به کار ميرود و وقتي با خواست طبيعي مردم رو به رو است آن را با پشتوانهاي از
41
جهت گيريهاي مذهبي به صورت موسيقي غير «مستفرنگ» ارائه ميدهد .اين ستيزه جويي در نهان ادامه دارد ...حال آن که موسيقي مرز و حدي نميشناسد ،مربوط به احساس شخصي است ،و اگر با جوهر مذهب مغايرت دارد بايد علت آن را در جاي ديگر جستجو کرد. فرهنگ شفاهي قادر به تشخيص و تميز بين خليفهگري در صدر اسالم و جمهوري اسالمي نيست .خليفهگري را در قالب جمهوري اسالمي ميپذيرد حال آن که با تمام تعصبات مذهبي در جامعه ايران ،ايرانيان در عمل غيرمسلمانترين در کشورهاي اسالميجهان هستند ...در مساجد اروپا و امريکا از اجتماع همهي کشورهاي اسالمي خبري هست به غير از جمع ايرانيان مسلمان در مساجد مزبور. «گزارشگر فرانسوي در ديدار از ايران بعد از انقالب مينويسد «سه پديده متضاد در زندگي اين مردم را در همان مقبرهي رهبر اسالميش ميبيني ،داخل آرامگاه مردم دور ضريح به التماس و التجا و گريه و زاري مشغولاند ...خارج از مقبره گروهي سماور و چايي و خوراکشان آماده است و انگار براي تفريح و تفرج آمدهاند و بچهها هم فوتبالشان را در همان محوطه بازي ميکنند». اين جمع اضداد مذهب را در بطن بي رنگ ميکند و به صورت ظاهر در شئون اجتماعي مردم تفنني ايجاد مينمايد ...رنگ آميزي و جالي ظاهر مذهب به صورت سنتهاي اسالمي در ايام عاشورا و ماه رمضان ظاهر ميشود ولي در سايه ابعاد حاکم به جامعه ،اسالم در ايران با کليه کشورهاي اسالميتفاوت فاحش دارد.
تهاجم فرهنگ بيگانه در رابطه با تئوکراسي
تئوکراسي به عنوان حکومت خدايي و يا دستورات خدايي در تعيين سرنوشت انسان اروپاي آماده تحول را از دامن عصر اعتقاد به دامن رنسانس فرهنگي و اجتماعي گسيل داشت .به عبارت ديگر وقتي اروپا «آماده تحول» ميشود و رنسانس فرهنگي را يدک ميکشد ،شرق به خواب و روياي «تحجر» باز ميگردد .مسئوليت شگرف اين نوع تحجر گرايي بيشتر متوجه خرافات مذهبي حاکم بر جامعه است که در اثر جنگ و خونريزي عقايد وارداتي را به مردم يک جامعه تحميل ميکند. کتاب «دو قرن سکوت» نوشته «دکتر زرين کوب» شاهدي تاريخي در دادگاه تفکر ايراني است .عليرغم آنچه دکانداران دين مطرح ميکنند ،ايرانيان با آغوش باز اسالم را پذيرا نشدند .بل ...کشتار ايرانيان با قتل عام آغاز گرديد و حمامهاي خون جاري شد تا با جثه نحيف خود به اين روز و روزگار رسيديم.
نتيجه:
قانون مدني يک جامعه دموکراتيک محتواي قانون اساسي خويش را با تمايل راي اکثريت جامعه تدوين ميکند .زيرا احترام به حقوق ديگر شهروندان صرفنظر از جنسيت ،عقايد مذهبي و گرايشهاي صنفي ،حزبي و قشري به حق جزء الينفکي از يک قانون اساسي پيشرفته است. در جوامع واپسگراي سنتي هميشه نوعي « آليگارشي» (صوري) حکومت ميکند و قانون اساسياش هم از همين آخور عقب ماندگي تغذيه ميکند. در کليه قوانين اساسي جوامع ديکتاتوري ترکتازي و ايدئولوژي در قالب وانمود فلسفي حقوق اکثريت شهروندان را ناديده ميانگارد و استخوان بندي قانون اساسي چنين جامعه اي قبل از تهيه و تنظيم متن به صورت يک تهاجم راي اقليت بر اکثريت قابل مداقه است. وحشتناکترين نوع ايدئولوژي بعد از تجربيات جهان در جنگ جهاني دوم و پس از آن بهشت موعود کمونيسم جهنم ايده مذهب است که هر دو نوع ديکتاتوري را به دوش خويش ميکشد .هم شاهزاده ماکياول ...را به دوش ميکشد هم از خشونت و عقب ماندگي منويات مذهبي تبعيت ميکند. عدم ناهماهنگي يک جامعه ديکتاتوري در وهله اول زندگي با پديده زمان است ...در يک جامعه عقب افتاده اسالمي نتيجه واپسگرايي عقب گرد را در ريشه سه بعدي هنري ،موسيقي ،ادبيات و نقاشي به نحو احسن مشاهده ميکنيم .در يک جامعه واپس گرا همانست که شاعر زنده ياد معاصر ما (فريدون توللي) ديده و تجربه کرده است. نه صدائي ز کسي ...نه نسيم نفسي... نه در اين باديه فرياد ...نه فرياد رسي... کاروان مرده جرس مرده ...هوس مانده زکار ...و الخ «همه چيز در دگرگوني است به جز اصل دگرگون» *****
پاينويسها: -1درخششهاي تيره مقدمه کتاب (ص .)1 -2نقل از حليهالمتقين در کتاب ايران در چهار راه سر نوشت (ص .)84 -3باب سيزدهم فصل هشتم از کتاب ايران در چهار راه سر نوشت اثر شجاعالدين شفا (ص 80و .)81
42
پرويز مظلومي سرمربي استقالل شد با اتمام قرارداد امير قلعهنويي و به نتيجه نرسيدن باشگاه مذاکرات استقالل با ايگور پرويز استيماچ، مظلومي بار ديگر و پس از دوري سه ساله روي نيمکت اين تيم خواهد نشست. بهرام افشارزاده مديرعامل اين باشگاه گفته در مدتي کمتر از 30دقيقه با مظلومي به توافق رسيده است. او با اشاره به مذاکرات بينتيجه با استيماچ سرمربي اهل کرواسي گفت ،جمعبندي فني استقالل اين بود که به دليل عدم شناخت اين مربي از استقالل و با توجه به زماني که از دست رفته ،بستر مناسبي براي همکاري وجود ندارد. مديرعامل استقالل داليل انتخاب پرويز مظلومي را «جمعبندي تمام شرايط باشگاه ،مقبوليت ميان هواداران و تجربه باالي مربيگري در ليگ برتر» عنوان کرد. افشارزاده در بخشي از حکم مظلومي نوشت« :تيمي مقتدر و مطابق با خواست هواداران آماده فرماييد .مطلع باشيد با همت واال شاهد موفقيتهاي ارزشمندي در صحنههاي آسيايي و جهاني خواهيم بود». پرويز مظلومي برنامهريزي تمرينات استقالل را با مجيد صالح کمکمربي پيشين اين تيم آغاز کرده است .کميته نقل ي جويباري تشکيل و انتقاالت را هم بهرام اميري و علي نظر دادهاند. آيا بازيکناني که با قلعهنويي به مشکل برخوردند ،به استقالل باز ميگردند؟ چهرههايي مانند جواد نکونام، آندرانيک تيموريان ،مجتبي جباري و مهدي رحمتي .اين موضوعي است که مورد توجه رسانههاي ورزشي قرار گرفته است. مظلومي به خبرگزاري فارس گفته ،بعضي بازيکنان در گذشته مشکالتي داشتند .به هر حال ساليق متفاوت است ،بايد سليقهها را کنار گذاشت .دنبال آن دسته از
July 2015 تير 1394
بازيکناني هستيم که واقعًا استقاللي هستند .او يادآور و شد تيموريان ،رحمتي نکونام در ليست باشگاه قرار دارند. صادقي اميرحسين مدافع مليپوش استقالل نيز گفته است« ،آقايان بدانند در استقالل ميمانم و جايي نميروم ».واکنش به اظهارات صادقي را ميتوان اولين حاشيه رسانهاي براي سرمربي جديد دانست. مظلومي در پاسخ به صادقي گفت« :اص ً ال بازيکن حق ندارد در اين حيطه وارد شود و حرف بزند .اجازه نميدهم بازيکني فارغ از حيطه وظايفش صحبت کند و با اين قضيه برخورد شديد ميکنم. به شما خبرنگاران ميگويم که در اين قضيه کامال جدي هستم و کوتاه نميآيم». مظلومي درباره اينکه آيا با قلعهنويي تماس گرفته است گفت« ،به او زنگ زدم که پاسخم را نداد .اگر تلفني نشد از طريق رسانهها از او رخصت ميگيرم». خبرگزاري فارس گزارش داده است که تعدادي از طرفداران استقالل با تجمع مقابل ساختمان اين باشگاه به انتخاب پرويز مظلومي اعتراض کردند .آنها معتقدند وزارت ورزش ،شرايط حضور استيماچ را در استقالل فراهم نکرده است. پرويز مظلومي در آغاز دوران مربيگري ،سالها دستيار منصور پورحيدري و مدتي هم دستيار قلعهنويي در تيم ملي و سرمربي تيم ب فوتبال ايران بود. او سابقه سرمربيگري در صنعت نفت آبادان ،مس کرمان ،صبا باتري ،ابومسلم مشهد ،استقالل اهواز و استقالل تهران را دارد. مهاجم استقالل در دهه 60پس از جدايي از اين تيم هدايت باشگاههاي آلومينيوم هرمزگان و مس کرمان را برعهده گرفت که هر دو تيم در پايان فصل ،به دسته پايينتر سقوط کردند.
روياي جام جهاني براي فيليپين با درخشش ستاره ايراني تيم ملي فوتبال فيليپين با سرمربي آمريکايي و ستاره ايراني ،در مسابقات مقدماتي جام جهاني 2018خوش درخشيده است. دو پيروزي و شش امتياز باعث شده اين تيم باالتر از بحرين ،ازبکستان و يمن در رده دوم گروه Hبايستد .کره شمالي به خاطر تفاضل گل بهتر در صدر قرار دارد. فيليپين آوازهاي در فوتبال ندارد اما از قديميترين تيمهاي آسياست .آنها يک قرن پيش در توکيو 15بار دروازه ژاپن را باز کردند .اما نيم قرن پيش و مجددًا در توکيو 15 ،گل از همين تيم خوردند! اين روزها توماس دولي چهرهاي متفاوت با يکصدسال يکنواخت را از اين تيم به نمايش ميگذارد .او در جام جهاني 1998از جمله در استاديوم شهر ليون و بازي تاريخي مقابل ايران ،کاپيتان تيم ملي آمريکا بود. حاال او سرمربي تيمي است با لقب جالب سگهاي خياباني .آنها با رتبه نازل 137در رنکينگ فيفا ،ابتدا تيم مدعي بحرين را شکست دادند و سپس يمن را که از ميزباني محروم است ،در دوحه با دو گل مغلوب کردند. ستاره فيليپينيها در اين دو مسابقه ميثاق بهادران زننده سه گل از چهار گل بوده است .هر دو گل بازي با بحرين را او به ثمر رساند .گل دوم به نام خاوير پاتينو ثبت شد که فيفا قرار است تصحيح کند. پدر ميثاق ايراني و مادرش فيليپيني است .او به زبان فارسي تسلط دارد و اشکان دژآگه را الگوي خودش ميداند و سابقه حضور در تمرينات استقالل تهران را هم داشته است. ميثاق بهادران فوتبال را از تيم پاسارگاد شروع کرده، اما نه پاسارگاد ايران بلکه تيمي به همين نام در فيليپين
بانوي موتورسوار ايراني در آرزوي مجوز رسمي خبرگزاري آسوشيتدپرس در گزارشي ،دختري موتورسوار از ايران را معرفي کرده است .بهناز شفيعي در کشوري که موتورسواري زنان ممنوع است ،زندگي بدون اين وسيله نقليه را غير ممکن ميداند. از آنجا که دختران اجازه موتورسواري در پيست ورزشگاه آزادي را ندارند ،بنابراين بهناز 26 ساله و ساير دختران عالقمند به موتورسواري ،در حومه شهرها ،يعني در پيستهاي غي ر استاندارد با ضريب ايمني بسيار پايين تمرين ميکنند. در حالي که بحث حضور يا عدم حضور زنان در سالن واليبال براي تشويق تيم ملي مردان هنوز محل بحث و تاييد و تکذيبهاي مکرر است ،او همراه با پنج دختر ديگر ،تالش ميکنند از فدراسيون موتورسواري و اتومبيلراني جواز حضور در مسابقات آماتوري را دريافت کنند. بهناز شفيعي که سوار بر موتور کراس هنرنمايي ميکند ،ميگويد اگر دو روز را بدون سوار شدن بر موتورش سپري کند بيمار خواهد شد .او درباره چگونگي عالقمندياش به اين ورزش گفته از يازده سال قبل وقتي زني را در حال راندن موتور کوچکي ديده ،عاشق اين ورزش شده. در ادامه گزارش آسوشيتدپرس آمده ،زناني که در پيست ،تماشاگر موتورسواران هستند براي گرفتن عکس مشترک با بهناز پيش ميآيند .او دوست دارد
پيشگام و الهامبخش دختران عالقمند به موتورسواري باشد و ضمنًا اميدوار است تا به اتفاق همين دخترها ،اجازه رسمي براي موتورسواري رسميت و زنان بخشيدن به اين رشته ورزشي را هم دريافت کند. موتورسواري و اتومبيلراني زير نظر يک فدراسيون هستند اما در اتومبيلراني مردان ،اوضاع به مراتب بهتر است. الله صديق حتي با رانندگان مرد مسابقه داده و موفقيتهايي هم کسب کرده است. زهره وطنخواه و افسانه احمدي ديگر بانوان اتومبيلران ايراني هستند كه در رالي قهرماني جهان به ميزباني تركيه شركت كردند تا
42
که مديرش ايراني است و برخي بازيکنانش هم ايرانيتبار هستند .آرم اين باشگاه نيز نشان فروهر است. بعد از انتشار گزارش گلزني او در بازي با بحرين و تبار ايرانياش ،فهرست تعقيب کنندگانش در اينستاگرام طي يک روز 3 ،هزار نفر افزايش يافت! پست او در فوتبال ،بازي در دو سمت راست و چپ زمين بود اما حاال با تشخيص توماس دولي ،جلوتر بازي ميکند .ميثاق بهادران 28ساله است و با 38بازي ملي، کاپيتان باشگاهي است که سرمربي اسکاتلندياش تصميم گرفت از او در نوک حمله استفاده کند. باشگاه گلوبال ،فصل قبل قهرمان ليگ فيليپين شد و ميثاق هم با 19گل زده در رده دوم جدول گلزنان قرار گرفت.
صمد نيکخواه بهرامي به کمپ داالس ماوريکس دعوت شد
باشگاه داالس ماوريکس با ارسال دعوتنامهاي رسمي از کاپيتان تيم ملي ايران دعوت کرد در کمپ تابستاني اين تيم حضور پيدا کند. به گزارش خبرنگار مهر ،صمد نيکخواه بهرامي ،کاپيتان تيم ملي بسکتبال ايران که سابقه بازي در ليگ فرانسه و نيز چين را دارد اين بار با دعوتنامه رسمي باشگاه مشهور داالس ماوريکس مواجه شده است. مدير برنامههاي اين بازيکن با تاييد خبر ياد شده به خبرگزاري مهر گفت« ،صمد نيکخواه بهرامي به خاطر درخششي که در مسابقات جام جهاني اسپانيا داشت مورد توجه تيم داالس ماوريکس قرار گرفته است که دعوتنامه رسمي آنها به تازگي به ايران ارسال شد». داالس ماوريکس جزو تيمهاي مشهور NBAبوده که درک نوويتزکي ،بازيکن سرشناس آلماني در اين تيم حضور دارد .آيا کاپيتان تيم ملي ايران با اسطوره بسکتبال آلمان هم تيمي خواهد شد؟
منچستريونايتد ارزشمندترين نام تجاري فوتبال در سال 2015
عنوان اولين دختر ايراني در تاريخ اين مسابقات را نصيب خود کنند.
باشگاه منچستريونايتد بر اساس آخرين گزارش شرکت «برند فايننس» که ارزش مالي بازارهاي تجاري را بررسي ميکند ،به عنوان ارزشمندترين نام تجاري فوتبال در سال 2015شناخته شده و به اين ترتيب ،اين باشگاه
43
دنباله از صفحة قبل
جاي بايرن مونيخ را گرفت که سال گذشته در صدر جدول ارزشمندترين باشگاههاي فوتبال قرار داشت. ارزش نام منچستريونايتد با وجود اينکه فصل پيش جامي را به دست نياورد ،يک ميليارد و دويست ميليون دالر تخمين زده شده است. شش تيم انگليسي منچستريونايتد ،چلسي ،منچسترسيتي ،آرسنال، ليورپول و تاتنهام در ميان 10باشگاه با ارزش جهان فوتبال قرار دارند. بارسلونا با دو پله سقوط نسبت به سال گذشته در رده ششم قرار گرفته است .بر اساس تخمين شرکت برند فايننس ،بارسلونا 773ميليون دالر ارزش دارد. يکي از نويسندگان اين گزارش در مورد علت افزايش ارزش مالي باشگاه منچستريونايتد گفته است« ،حتي اگر گزارشهاي اخير مربوط به کاهش هواداران منچستريونايتد درست باشد ،اين تيم همچنان هواداران بسياري در هند ،جنوب شرقي آسيا و چين دارد که اين موضوع مسلما باعث اشتياق حاميان مالي براي سرمايهگذاري در اين تيم خواهد شد». منچستريونايتد سال گذشته قرارداد سودآوري با شرکت خودروسازي شورولت براي تبليغ نام اين شرکت بر روي پيراهن تيم امضا کرده است. اين باشگاه همچنين با امضاي قراردادي به ارزش 128ميليون دالر با شرکت آديداس به مدت 10سال ،رکورد باالترين رقم قرارداد يک شرکت توليد لوازم ورزشي با يک تيم حرفهاي فوتبال را شکست.
July 2015 تير 1394
پس از آغاز دوران جديد تنيس از 1968که تنيس بازان آماتور و حرفهاي اجازه رقابت در يک تورنمنت را با هم پيدا کردند ،تنها استفيگراف تنيس باز آلماني با کسب 22عنوان باالتر از سرنا ويليامز قرار گرفته است. ماگارت کورت ،تنيس باز استراليايي هم با کسب 24عنوان که در بين سالهاي 1960تا 1973به دست آورد رکورددار قهرماني در مسابقات انفرادي تنيس است.
بارسلونا براي پنجمين بار قهرمان ليگ قهرمانان اروپا شد
واورينکا و سرينا ويليامز قهرمان اوپن فرانسه شدند استن و ا و ر ينکا ، باز تنيس ئيسي سو موفق شد با نتيجه 3بر 1بر نواک جوکوويچ ،مرد شماره يک تنيس جهان غلبه کند و به قهرماني مسابقات جايزه بزرگ فرانسه برسد .واورينکا با اين پيروزي به دومين جام گرند اسلم دوران بازي خود دست يافت. تقريبا تمام کارشناسان تنيس ،جوکوويچ را پيروز اين مسابقه پيش بيني کرده بودند ،اما واورينکا از ست دوم به بعد با ضربات بسيار پرقدرت خود موفق شد جوکوويچ را عقب براند و مانع از تسلط او بر مسابقه شود. قدرت سرويسهاي اول و دوم واورينکا در اين مسابقه به مراتب بيشتر از جوکووچ بود و در طول بازي توانست 60ضربه برنده بزند. جوکوويچ در پي آن بود که با قهرماني در مسابقات اوپن فرانسه، کلکسيون جام هاي گرند اسلم خود را تکميل کند. جوکوويچ پيشتر جام اوپن استراليا را پنج بار ،ويمبلدون را دو بار و جام اوپن آمريکا را يک بار برده است. تنها جام گرند اسلم واورينکا پيش از اين جام ،با قهرماني در جام اوپن استراليا در سال 2014به دست آمده بود. واورينکا که در رده نهم ردهبندي تنيس مردان قرار داشت با اين پيروزي به رده چهارم صعود کرده است.. سرنا ويليامز تنيس باز آمريکايي و شماره يک جهان نيز با پيروزي مقابل لوسي سافارووا از جمهوري چک ،بيستمين عنوان گرند اسلم خود را کسب کرد. تنيس باز آمريکايي مسابقه در زنان فينال اوپن فرانسه که دو ساعت و ده دقيقه طول کشيد موفق شد در ستهاي اول و سوم با نتايج 6بر 3و 6بر 2مقابل حريف خود پيروز شود. سارافووا که براي اولين بار به فينال گرند اسلم راه پيدا کرده بود توانست در ست دوم مقابل ويليامز با نتيجه 7بر 6به پيروزي دست يابد. سرنا ويليامز 33ساله سومين تنيس باز در تاريخ اين ورزش است که موفق به کسب بيست عنوان قهرماني در مسابقات مهم انفرادي ميشود. ويليامز در حالي موفق به قهرماني در رقابتهاي اوپن فرانسه شد که پيش از اين در مسابقه نيمه نهايي به دليل سرما خوردگي شرايط مناسبي نداشت و نشست خبري پيش از مسابقه فينال را هم به همين دليل لغو کرده بود. تنيس باز آمريکايي که تنها دو ساعت پيش از آغاز فينال تمرين کرده بود در نهايت موفق شد با وجود سرماخوردگي در فينال مقابل حريف خود به پيروزي برسد.
بارسلونا با شکست يوونتوس براي پنجمين بار قهرمان ليگ قهرمانان اروپا شد .اين پيروزي با نتيجه 3بر 1حاصل آمد و ماحصل عملکرد عالي سه مهاجم خط حمله اين تيم بود. در يک مسابقه تماشايي هر دو تيم بارسلونا و يوونتوس سعي داشتند با کسب پيروزي ،سه گانه قهرماني در ليگ داخلي و جام حذفي و ليگ قهرمانان اروپا را تکميل کنند که در نهايت بازيکنان لوئيس انريکه موفق به تکميل سه گانه قهرماني شدند. بارسلونا بازي را سريع آغاز کرد ،پاسهاي سريع و دقيق اين تيم در همان ۵دقيقه اول بازي منجر به گل اول بارسلونا شد 9 .بازيکن بارسلونا در زدن اين سهم داشتند اما نقش اصلي را نيمار ايفا کرد ،پاس او به اينيستا رسيد و اين بازيکن هم با پاسي دقيق ايوان راکتيچ را در منطقه پنالتي صاحب توپ کرد و او هم با يک ضربه دقيق دروازه لويجي بوفون را باز کرد. در نيمه دوم بارسلونا باز هم روي حرکات سوارز ،نيمار و مسي ميتوانست دروازه يوونتوس را باز کند که سوارز و مسي نتوانستند ضربه آخر را داخل چارچوب بزنند. بارسلونا در نهايت بهاي از دست دادن موقعيتهاي گلزني را در دقيقه 55نيمه دوم پرداخت و آلوارو موراتا دروازه بارسلونا را باز کرد. گل دوم تيم قهرمان را لوييس سوارز به ثمر رساند و گل نهايي بازي هم توسط نيمار زده شد. لوئيس سوارز و نيمار مهاجمان بارسلونا که هر دو سال گذشته پس از جام جهاني برزيل دوران سختي را پشت سر گذاشتند ،با گلزني در فينال و قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا آن روزها را به فراموشي سپردند. سوارز پس از گاز گرفتن شانه جورجيو کيليني مدافع غايب يوونتوس چهار ماه از فوتبال محروم شد ،مصدوميت و شکست سنگين 7بر يک مقابل آلمان در نيمه نهايي نيز پايان کار نيمار در جام جهاني بود.
مارادونا براي رياست فيفا اعالم آمادگي کرد
43
ده ستاره پردرآمد دنياي ورزش فلويد ميودر (آمريکا)300 ، ميليون دالر
نشريه معتبر «فوربز» فهرستي تازه از پردرآمدترين ورزشکاران 12ماه گذشته منتشر کرده است .به نوشته اين نشريه ،فلويد ميودر، مشتزن معروف آمريکايي در طول يک سال گذشته 300 ميليون دالر درآمد داشته و از اين لحاظ گوي سبقت را از ديگر ورزشکاران ربوده است .اين مشتزن حرفهاي آمريکايي در تمامي 47مسابقهاي که تا کنون برگزار کرده ،شکستناپذير بوده و 47پيروزي از جمله مقابل ماني پاکيائو، در کارنامه خود دارد.
ماني پاکيائو (فيليپين) 160 ،ميليون دالر
در ماه مي سال جاري ميالدي بود که فلويد ميودر در دوئلي که به نبرد قرن شهرت يافت ،ماني پاکيائو را در رينگ شکست داد .طبق فهرست نشريه «فوربز» ،ماني پاکيائو با کسب 160ميليون دالر در رتبه دوم ردهبندي ورزشکاران پردرآمد 12ماه گذشته قرار دارد .بسياري از فيليپينيها پاکيائو را بهرغم شکستش مقابل ميودر ،قهرمان ملي خود ميدانند.
کريستيانو رونالدو (پرتغال) 79.6 ،ميليون دالر
در رتبه سوم ردهبندي ورزشکاران پردرآمد 12ماه گذشته ،کريستيانو رونالدو ستاره پرتغالي باشگاه پرآوازه رئال مادريد قرار دارد .رونالدو که عنوان بهترين فوتباليست جهان در سال 2014را نيز يدک ميکشد ،از گرانترين بازيکنان دنيا نيز محسوب ميشود .چندي پيش اين شايعه بر سر زبانها افتاده بود که باشگاه پرسرمايه پاريس سن ژرمن در تالش است که رونالدو را در ازاي 125 ميليون يورو به خدمت خود درآورد ،اما رونالدو اين امکان را رد کرده است.
ليونل مسي (آرژانتين) 73.8 ،ميليون دالر
رده چهارم فهرست «فوربز» را ليونل مسي ،ستاره آرژانتيني بارسلونا به خود اختصاص داده که در فصلي که گذشت توانست براي بار دوم با اين باشگاه به عنوان قهرماني ليگ و جام حذفي اسپانيا و همچنين قهرماني ليگ قهرمانان باشگاههاي اروپا دست يابد و روياي قهرماني سهگانه را متحقق سازد .مسي در طول 12ماه گذشته 73.8ميليون دالر درآمد داشته است.
راجر فدرر (سوئيس) 67 ،ميليون دالر
راجر فدرر که يکي از ستارگان برتر جهان تنيس است ،در رتبه پنجم فهرست «فوربز» قرار گرفته دارد .اين تنيسباز سوئيسي در طول يک سال گذشته 67ميليون دالر درآمد داشته است. ناگفته نماند که فدرر تا کنون 17بار قهرمان مسابقات گراند اسلم شده و از اين لحاظ رکورددار است.
لبران جيمز (آمريکا) 64.8 ،ميليون دالر
ستارگان ورزش بسکتبال نيز در جمع ورزشکاران پردرآمد جهان قرار دارند .يکي از آنها لبران جيمز ،بازيکن تيم کليولند کاوالييرز است .او تا کنون چهار بار جايزه باارزشترين بازيکن «ان .بي. اي» يا ليگ بسکتبال آمريکا را دريافت کرده است .به نوشته نشريه «فوربز» ،درآمد لبران جيمز در طي 12ماه گذشته بالغ بر حدود 65ميليون دالر بوده است.
کوين دورانت (آمريکا) 54.1 ،ميليون دالر
رتبه هفتم فهرست «فوربز» نيز به يک بسکتباليست اختصاص يافته :کوين دورانت که در خدمت باشگاه اوکالهما سيتي تاندر است .اين ستاره در سال 2014به عنون ارزشمندترين بازيکن «ان .بي .اي» انتخاب شد و در طول يک سال گذشته 54.1ميليون دالر درآمد کسب کرد.
فيل ميکلسون (آمريکا) 50.8 ،ميليون دالر
گلف نيز از جمله ورزشهايي است که ستارگان آن درآمدهاي کالن دارند .يکي از آنها فيل ميکلسون ،گلفباز آمريکايي است که درآمد او در طي 12ماه گذشته بالغ بر 50.8ميليون دالر بالغ بوده است .ناگفته نماند که اسم مستعار ميکلسون Leftyاست ،چرا که با دست چپ خود گلف بازي ميکند.
تايگر وودز (آمريکا) 50.6 ،ميليون دالر
در رتبه نهم فهرست نشريه «فوربز» نيز يک گلفباز جاي گرفته است :تايگر وودز .او يکي از موفقترين چهرههاي تاريخ ورزش گلف به شمار ميرود و در طي 12ماه گذشته 50.6ميليون دالر درآمد داشته است. ويکتور هوگو مورالس نويسنده و خبرنگار اروگوئهاي از نامزد شدن ديگو مارادونا براي رياست فيفا و جانشيني سپ بالتر خبر داد .مورالس ميگويد که مارادونا به وي اجازه داده تا تصميمش جهت کانديدا شدن براي رياست فيفا را اعالم کند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،اين خبرنگار ميگويد زماني
کوبي برايانت (آمريکا) 49.5 ،ميليون دالر
رتبه دهم فهرست «فوربز» نيز به يک بسکتباليست اختصاص يافته :کوبي برايانت ،بازيکن تيم لس آنجلس ليکرز .او در سالهاي 2008و 2012توانست به همراه تيم ملي بسکتبال آمريکا مدال طالي بازيهاي المپيک پکن و لندن را به دست آورد .ميزان درآمد برايانت در 12ماه گذشته به 49 و نيم ميليون دالر رسيده است.
44 دنباله از صفحة قبل که براي جويا شدن احوال پدر مارادونا که در بستر بيماري است با وي تماس گرفته ،از اين تصميم با خبر شد. مورالس بر روي صفحه توييتر خود نوشته است« :مارادونا به من گفت که براي رياست فيفا رقابت خواهد کرد و به من اجازه داد اين خبر را اعالم کنم». بر اساس اين گزارش ،نيکوالس مادورو ،رئيس جمهور ونزوئال از مارادونا خواسته بود ،خود را براي جانشيني سپ بالتر نامزد کند. ماردونا 54ساله ،به شدت از سپ بالتر انتقاد ميکرد .او پس از رسواييهاي ماه گذشته فدراسيون جهاني فوتبال و استعفاي بالتر ابراز خوشنودي کرده بود. پس از اعالم کانديداتوري زيکو ،اکنون مارادونا نيز براي نشست بر کرسي رياست فيفا اعالم نامزدي کرده است .مارادونا بايد طبق قوانين فيفا حمايت پنج فدراسيون فوتبال از پنج کشور مختلف را دارا باشد.
هشت رشته ورزشي براي حضور در المپيک 2020با هم رقابت ميکنند فدراسيون هشت بولينگ، بيسبال/سافتبال، اسکيت، رول کاراته، اسکواش ،موجسواري ،ووشو و صخرهنوردي براي قرار گرفتن در ميان رشتههاي اصلي المپيک براي المپيک 2020توکيو با هم رقابت خواهند کرد. هجده رشته ورزشي ديگر نتوانستند راي الزم را براي قرارگرفتن در ميان هشت رشته نهايي به دست بياورند. اين هيجده رشته عبارتند از ورزشهاي هوايي، بولز (گوي روي چمن) ،کاراته، بريج ،شطرنج ،ورزشهاي همراه با رقص ،فلوربال ،بشقاب پرنده (فريزبي)، کرفبال ،نتبال ،نقشهخواني ،چوگان ،راکتبال ،اسنوکر ،سومو ،طنابکشي، ورزشهاي زير آب ،اسکي روي آب. فدراسيونهاي هشت ورزش نامزد اضافه شدن به 26ورزش اصلي المپيک، بايد در مرحله دوم انتخابي اطالعات دقيقي در مورد اين ورزشها را به کميته بينالمللي المپيک و پس از آن در اوايل ماه آگست در توکيو توضيحاتي را به کميته برگزار کننده المپيک توکيو ارائه دهند. بر اساس تغييراتي که سال گذشته توماس باخ ،رئيس کميته بينالمللي المپيک در ساختار بازيهاي تابستاني بوجود آورد ،ميزبانان المپيک شانس اضافه کردن يک رشته يا چند رشته محبوب را براي جذب بيشتر مخاطبان و همينطور حاميان مالي خواهند داشت. گفته ميشود بيسبال و سافتبال که زير نظرکنفدراسيون بينالمللي بيسبال و سافتبال قرار دارند از شانس بيشتري براي اضافه شدن به رشتههاي ورزشي المپيک برخوردار هستند. بيسبال (مردان) و سافتبال (زنان) آخرين بار در المپيک 2008پکن در ميان رشتههاي ورزشي المپيک قرار داشت.
پاريس براي ميزباني المپيک 2024 نامزد ميشود
July 2015 تير 1394
پاريس تنها در سال 1924ميزبان بازيهاي تابستاني بوده و هر سه نامزدي بعدي اين شهر براي کسب ميزباني المپيک با ناکامي همراه بوده است. آخرين بار در سال 2005اين شهر براي کسب ميزباني المپيک ،2012در رقابت با لندن ،شکست خورد. پايتخت فرانسه دو بار ديگر براي کسب ميزباني المپيک 2008و 1992هم نامزد شده بود که نتوانسته بود ميزباني اين رقابتها را کسب کند. برنارد الپاسه ،رئيس کميته نامزدي پاريس در مورد پيشنهاد ميزباني شهر براي المپيک 2024گفت« ،ما باور داريم که نامزدي و هدف ما براي ميزباني بازيهاي تابستاني 2024باعث يکپارچگي ،شور و هيجان مردم پاريس خواهد شد». المپيک 2016به ميزباني ريودوژانيرو در برزيل برگزار ميشود و بازيهاي تابستاني 2020را توکيو در ژاپن ميزباني خواهد کرد. رقباي اصلي پاريس براي کسب ميزباني بازيهاي تابستاني 2024رم، هامبورگ ،بوداپست و بوستون هستند. پاريس تا 15سپتامبر فرصت دارد تا به صورت رسمي تقاضاي نامزدي خود را به کميته بين المللي المپيک ارائه کند .ميزبان المپيک 2024سال 2017اعالم خواهد شد.
فيفا ،کنارهگيري خود را اعالم کرد. چندي پيش برخي از رسانهها گزارش دادند که بالتر دارد روي باقي ماندن در سمت خود فکر ميکند .گفتني است که او در کنگره پيش از اعالم کنارهگيري خود ،براي پنجمين دوره پياپي به رياست فيفا برگزيده شد .بالتر از سال 1998 در راس اين نهاد بينالمللي قرار دارد. به گزارش روزنامه «بليک» ،در مراسم آغاز ساختمان موزه فيفا در زوريخ، بالتر به گونهاي در انظار عمومي ظاهر شد که انگار اتهامات مربوط به فساد مالي، تحقيقات «افبيآي» و نيز بازداشت برخي مسئوالن فيفا براي او هيچ اهميتي ندارد. به گزارش همين روزنامه بالتر گفته است« ،براي من نه زمان سپرده شدن به موزه رسيده است و نه تبديل شدن به مجسمه مومي .فقط کسي که گذشته را
فيفا پرسپوليس را به پرداخت 37 هزار دالر محکوم کرد تيم پرسپوليس تهران که فصل خوبي را پشت سر نگذاشته با مشکالت تازهاي براي فصل آينده روبرو شده است .شکايت بازيکنان و مربيان خارجي سابق اين تيم ممکن است به کسر امتياز از رقابتهاي ليگ آينده منجر شود. فدراسيون جهاني فوتبال (فيفا) تيم پرسپوليس تهران را به پرداخت 37هزار دالر به سکو برت ،بازيکن خارجي اين تيم محکوم کرده است .اين مدافع اهل مالي در آبان 1389به سرخپوشان پايتخت پيوست. وبسايت باشگاه پرسپوليس ضمن اعالم خبر حکم صادر شده توسط فيفا، به نقل از آرش نجفي ،نماينده حقوقي باشگاه نوشت« ،بر اساس اين حکم ،نامهاي را براي فيفا ارسال ميکنيم تا مستندات را ارائه کنند تا ببينيم روال پرونده چگونه بوده است .آيا دفاعي صورت گرفته و اگر گرفته چگونه بوده است». اين تنها پرونده شکايتي نيست که تيم پرسپوليس تهران با آن روبرو است. به نوشته رسانههاي ايران اين تيم ممکن است فصل جديد را با کسر امتياز آغاز کند. به نوشته وبسايت «ورزش سه» ،شکايت مانوئل ژوزه و دستيارانش ،آرفي، والتکو و ممدوتال در جريان است و اين احتمال وجود دارد که اومانيا و گابريل هم از پرسپوليس شکايت کنند. آرش نجفي در مورد شکايتهاي صورت گرفته از پرسپوليس به خبرگزاري مهر گفت« ،با توجه به تعدد پروندههاي حقوقي باشگاه پرسپوليس و پراکندگي اسناد و نامهنگاريهاي صورت گرفته ،ضروري است که براي جلوگيري از تضييع حقوق باشگاه در اين بخش ساماندهي الزم صورت بگيرد و قصد داريم در وهله اول بانک اطالعاتي کاملي را درباره هر پرونده ايجاد و اسناد را متمرکز کنيم». با اين حال گزارش «ورزش سه» تصريح ميکند که شکايت اشپيتيم آرفي، والتکو گروزدانوفسکي و ممدوتال به فيفا به مرحله صدور راي نهايي رسيده که در صورت عدم پرداخت مطالبات بازيکنان خطر کسر امتياز پرسپوليس را تهديد خواهد کرد. اشپيتيم آرفي حدود 700ميليون تومان از پرسپوليس طلبکار است .طلب والتکو گروزدانوفسکي 55هزار دالر و ممدوتال 105هزار دالر از اين باشگاه است. با توجه به شرايط نامناسب مالي باشگاه پرسپوليس اين تيم براي رهايي از اين شکايتها بايد در حدود يک ميليارد و 200ميليون تومان به طلبکاران خارجي خود پرداخت کند. در غير اين صورت اين احتمال وجود دارد که پرسپوليس فصل را با امتياز منفي آغاز کند .پيشتر نيز اين تيم به علت شکايت بازيکنان خارجي خود با کسر امتياز روبرو شده بود.
سپ بالتر :من استعفا نکردهام
شهر پاريس 100سال پس از آخرين بار که ميزبان بازيهاي تابستاني بود، قصد دارد بار ديگر نامزد برگزاري المپيک 2024شود.
44
جوزف بالتر ،رئيس فيفا اين برداشت را رد ميکند که از سمت خود کنارهگيري کرده است .او که 79سال سن دارد ،در هر صورت ميخواهد تا پايان سال جاري ميالدي همچنان در مقام رياست فيفا بماند. جوزف (سپ) بالتر به گمانهزنيها در باره پشيمان شدن از استعفاي خود دامن زد .او به روزنامه سوئيسي «بليک» گفت« ،من استعفا نکردهام ،بلکه سمت خود را در اختيار يک کنگره فوقالعاده گذاشتهام». بالتر روز دوم جون در پي افشا شدن رسواييهاي مربوط به فساد مالي در
ميشناسد ميتواند حال را بفهمد و آينده را بسازد». اين اظهارات روشن ميکند که بالتر به هيچ عنوان حاضر نيست در برابر فشار مخالفان تسليم شود و پيش از موعد کنارهگيري کند .او ميخواهد تا برگزاري انتخابات تازه که احتماال در تاريخ 16دسامبر انجام خواهد شد ،در سمت خود باقي بماند .او در گزينش جانشين خود نيز احتماال نقش مهمي بازي خواهد کرد. به موازات آن اعالم شد که در پي رسواييهاي مالي در فيفا ،رئيسجمهوري پاراگوئه با حکمي مصونيت «کنفدراسيون فوتبال آمريکاي التين» ()Conmebol را که مقر آن در نزديکي آسانسيون پايتخت پاراگوئه است ،لغو کرده است. اين نهاد ورزشي از سال 1997با قانوني از مصونيت برخوردار بود و اکنون اين قانون با حکم پرزيدنت کارتس لغو ميشود .کارتس از وزير امور خارجه خود خواسته بود درخواستي در اين زمينه به پارلمان پاراگوئه ارائه دهد. گفتني است که دو تن از مقامات بلندپايه کنفدراسيون فوتبال آمريکاي التين جزو افرادي هستند که دادگستري اياالت متحده آمريکا آنان را به فساد مالي متهم کرده است .يکي از آنان «اويگنيو فيگوردو» شهروند اروگوئه ،در زوريخ بازداشت شده و ديگري به نام «نيکوالس لئوس» شهروند پاراگوئه ،در آسانسيون در حصر خانگي به سر ميبرد.
45
فروردين (بره) شايد احساس کنيد که واقعيتهاي پيرامونتان کنترل امور را به دست گرفتهاند و فشار زيادي را به شما وارد ميکنند .اهداف و آرزوهاي دور و درازي در سر داريد ،اما مسيري که عقل به شما نشان ميدهد آن چيزي نيست که احساستان به شما ميگويد .نيازي نيست که اين تضاد دروني را آشکار کنيد ،مدتي ديگر هم صبر کنيد و افکارتان را پيش خودتان نگه داريد .تمرين کنيد تا ياد بگيريد که به نداي درون گوش دهيد. در اين ماه ،همه سعي ميکنند که کمکتان کنند ،اما اگر تصميم داريد کاري را که شروع کردهايد به سرانجام برسانيد بايد به خودتان تکيه کنيد. ابتداي ماه را با سرعت کم شروع خواهيد کرد و بعد به اين نتيجه ميرسيد که بايد سريعتر حرکت کنيد تا با امواج خروشان همگام شويد .شايد بهتر باشد که اجازه دهيد اين امواج از شما سبقت بگيرند ،پس سعي نکنيد چيزي را عوض کنيد .اکنون زمان مناسبي براي کارآمدي نيست ،بلکه بايد کمي به خودتان استراحت بدهيد.
ارديبهشت (گاو) معموالً فکر و عقلتان خوب کار ميکند ،اما به نظر ميرسد که گرفتار افکار ناخودآگاه شدهايد. روياپردازيهايتان ديگر دست خودتان نيست. پيشرفتي که حاصل کردهايد باعث شده به همه چيز با ديد مثبت نگاه کنيد ،اما بدانيد که هرچه زودتر با واقعيتها روبرو شويد براي خودتان بهتر است .در نهايت به مقصد مورد نظر خواهيد رسيد ،اما اين کار کمي طول ميکشد و به سادگي امکانپذير نيست .تا آخر ماه ارادهتان قويتر خواهد شد و ميتوانيد با هر مانعي که پيش روي شما قرار گرفت مبارزه کنيد. در اين ماه ،به وضع ظاهر خود آگاهي بيشتري پيدا ميکنيد .حواستان باشد که فقط چيزهاي ظاهري نيستند که اهميت دارند .زيبايي در درون شما ريشه ميکند و اگر بتوانيد با زيبايي درونتان ارتباط برقرار کنيد ،حتمًا خواهيد درخشيد .آنچه را ميخواهيد از صميم قلب بيان کنيد تا به هدف خود برسيد.
خرداد (دو پيکر) هر کار نيمه تمامي را که از گذشته باقي مانده تمام کنيد و تا آنها را کامل نکردهايد ،کار متفاوت و جديدي را شروع نکنيد .براي اينکه به اين امور خاتمه دهيد يا تکليف يک رابطه را روشن کنيد بايد خودتان را کام ً ال به آن هدف بسپاريد ،حتي اگر تمايل قلبي و عالقه به انجام آن نداريد. اگر نيت خوب داشته باشيد ،اين دشواريها سهل خواهند شد .مصمم باشيد و پشتکار به خرج دهيد ،شايد ديگران هم به کمکتان بيايند. در اين ماه ،سرشار از انرژي هستيد و از اين بابت خوشحال هستيد .اما مشکل اين جاست که داريد به سمت يک مانع بزرگ حرکت ميکنيد و خودتان خبر نداريد .براي اينکه آگاهانه حرکت کنيد و واقعيتهاي پيرامون خودتان را ببينيد بايد از سرعت کم کنيد .کمي محتاطتر عمل کنيد تا بعدًا با موانع بزرگ روبرو نشويد.
July 2015
45
تير 1394
تير (خرچنگ) مشکلي که با آن مواجه هستيد قب ً ال هم چندين بار گريبانتان را گرفته بود .وقتي مشکلي بروز ميکند آيا را احساساتتان مخفي ميکنيد و با اتفاقات همگام ميشويد؟ آيا بهتر نيست وقتي احتمال مخالفت با شما وجود دارد احساسات و خواستههاي قلبي خودتان را بيان کنيد؟ به شما توصيه ميشود که احساسات خود را بروز دهيد و خيلي به اين فکر نکنيد که قرار است کدام يک از احساسات و افکارتان را بازگو کنيد .بدانيد که هرچه بگوييد در نهايت تأثير قابل توجهي بر روابطتان خواهد گذاشت. در اين ماه ،از حمايت و دلگرمي ديگران برخورداريد و اگر احتياج به کمک داشته باشيد به ياريتان خواهند شتافت. البته اين حمايت لزومًا به اين معني نيست که بايد مشکلي داشته باشيد تا کمکتان کنند؛ فقط اينکه احساس امنيت ميکنيد ،زيرا ميدانيد که اگر مشکلي پيش آمد ميتوانيد به آنان تکيه کنيد .اگر امکانش را داشتيد با خانواده و دوستان ترتيب يک فعاليت اجتماعي را بدهيد .يک برنامه خيلي ساده مثل بيرون غذا خوردن با کساني که دوستشان داريد ميتواند بهترين انتخاب باشد تا چرخش مثبتي حاصل شود.
مرداد (شير) چه بخواهيد و چه نخواهيد در کانون توجه قرار گرفتهايد .ميتوانيد با توجه به روند امور نتيجه آنها را ببينيد و همين باعث ميشود که با همکارانتان در وضعيت خوبي به سر ببريد ،زيرا آنان همگي به مسئوليت پذيري و لطف شما عنايت دارند .فقط حواستان باشد که هدف را از نظر دور نکنيد. سعي نکنيد بيش از اين نقش خود را برجستهتر کنيد و بيشتر مورد توجه قرار بگيريد ،فقط در مسيري که پيش ميرويد بهترينهاي خود را به نمايش بگذاريد. در اين ماه ،اگر بطور ناگهاني شروع به صحبت درباره احساساتتان کنيد مطمئن باشيد که به دردسر خواهيد افتاد. ممکن است با حرفهايتان کسي را که عاشقانه دوست داريد ناراحت کنيد و باعث شويد که عکسالعمل شديدي نشان دهد .اما اگر به تدريج وارد عمل شويد نتايجي حاصل ميشود که به نفع هر دو طرف است .يادتان باشد که اکنون وقت سکوت کردن نيست ،خطر کنيد و ببينيد چه پيش ميآيد.
شهريور (خوشه) ديگران به فکر آرزوهاي دور و دراز هستند ،اما به نظر ميرسد که شما به چيزهاي واقعيتر فکر ميکنيد .از آن جايي که افکارتان در واقعيت شدني هستند ميتوانيد دست به کار شويد و براي دستيابي به آنها حرکت کنيد .اين فرصت را داريد که به دنبال آنچه در ذهن داريد حرکت کنيد. از هر موقعيتي استفاده کنيد تا چيزهاي جديد ياد بگيريد، مث ً ال اطالعات جالب درباره يک فرهنگ يا مکاني که دوست داريد ببينيد .بدانيد که روياپردازي زمينه تحقق واقعيتهاي پيرامونتان را فراهم ميکند. در اين ماه ،وقتي در گرداب احساسات غوطه ميخوريد از تجزيه و تحليل منطقي استفاده کنيد تا از آن مخمصه
خالص شويد .اما فع ً ال به شما توصيه ميشود که کمي به احساسات خودتان اطمينان کنيد ،زيرا وقت کافي براي بررسي منطقي همه آنها وجود ندارد .تنها چيزي که اکنون به آن نياز داريد کمک گرفتن از حس ششم است. مهر (ميزان ،ترازو) دسيسهاي در اطرافتان در جريان است ،به همين خاطر احساس ميکنيد که بايد هر طور شده تصميمي درباره آن بگيريد .خوشبختانه فکرتان خوب کار ميکند ،اما هنوز بخشي از معما را نتوانستهايد حل کنيد .اکنون زمان آن است که فکري به حال اين وضعيت بکنيد ،اما حواستان باشد که گرفتار توهمات و خياالت باطل نشويد ،بلکه همه چيز را با واقعيت مطابقت دهيد .روياپردازي تا زماني جواب ميدهد که بتوانيد فرق بين خيال و واقعيت را تشخيص دهيد. در اين ماه ،اگر احساساتتان را آشکار کنيد معلوم نيست به کجاها کشيده خواهيد شد و هر لحظه بايد آماده بروز يک اتفاق غيرمنتظره باشيد .هر چقدر هم سياست به خرج دهيد چيزي درست نميشود .اکنون زمان آن رسيده که حرکتي از خودتان نشان دهيد و از آرزوهايتان فراتر برويد.
وارد مرحله دگرديسي شدهاند .پس سعي نکنيد که همه چيز را همان طور که هست نگه داريد .يادتان باشد که با اين مقاومت بيمورد فقط براي خودتان مانع تراشي ميکنيد. بايد نسبت به فرصتهاي جديد شور و شوق بيشتري نشان دهيد تا واقعيتي ديگر را براي خود رقم بزنيد. در اين ماه ،به نظر ميرسد که افکارتان به سمت ماجراهاي عاشقانه تمايل دارند ،پس شايد با تضاد عقل و احساس روبرو شويد .اگرچه به چيزهاي عاشقانه فکر ميکنيد و در دنياي خودتان به سر ميبريد ،اما بايد حواستان به دنياي واقعي هم باشد .به اين فکر کنيد که چگونه ميتوانيد يک شريک خوب در زندگي باشيد .تمام توان خود را به کار بگيريد تا به کسي که در نظر داريد نزديک شويد .اولين قدم اين است که احساسات واقعيتان را به او بروز دهيد.
بهمن (دلو، کمان)
آبان (کژدم) معموالً از پيچيدگيهاي زندگي لذت ميبريد ،اما به دنبال راهي هستيد تا سادگي را تجربه کنيد .بد نيست اوقاتي را با کساني که دوستشان داريد سپري کنيد يا اينکه از خوردن غذاهاي عالي و خوشمزه لذت ببريد يا مث ً ال خوب بخوابيد .اگر واقعًا با همين چيزهاي ساده خوشحال ميشويد پس بايد زندگي خيلي سادهتر از اين حرفها باشد .خالصه اينکه چيزهاي کوچک زندگي ميتوانند لبخند را بر لبانتان بنشانند. در اين ماه ،روابط عاشقانه خود را متزلزل ميبينيد. اکنون بايد تصميم بگيريد که آيا يک لذت زودگذر را ميخواهيد يا يک رابطه بادوام را .خوشبختانه ميتوانيد هر دو را با هم داشته باشيد ،اما بايد با احتياط حرکت کنيد .به مسيرتان ادامه دهيد و به دنبال خواستههاي قلبي خودتان باشيد. اما يادتان باشد که اقداماتي که اکنون در پيش ميگيريد ميتوانند نتايج مهمي به همراه داشته باشند .پس همه جوانب را بررسي کنيد و راه تعادل را در پيش بگيريد.
آذر (کمان) اتفاقات غيرمنتظره فشار زيادي به شما وارد ميکنند و ماجراهايي را در روابطتان رقم ميزنند که خوشايند شما نيست .اما اجازه ندهيد که اين پيشامدهاي منفي مانع ادامه رابطه شما با فرد مورد عالقه شوند .هرچه قدر سعي کنيد از اين اتفاقات دوري کنيد مطمئن باشيد که با شدت بيشتري اتفاق خواهند افتاد .سعي کنيد با چيزهايي که قابل پيش بيني نيستند کنار بياييد تا راحتتر اين مسير را طي کنيد. در اين ماه ،بايد بيشتر به سالمتتان توجه کنيد ،حتي اگر مشکلي نداريد و احساس سالمتي ميکنيد .بد نيست تغييرات کوچکي در سبک زندگي خود ايجاد کنيد ،البته تغييراتي که نتايج پايدار به دنبال دارند .اگر به فکر يک برنامه ورزشي هستيد ،مطمئن باشيد که بهترين فرصت است .اگر ميخواهيد رژيم غذايي خودتان را تغيير دهيد هيچ زماني بهتر از امروز نيست .نيازي نيست به چيزهاي بزرگ فکر کنيد ،همين اصالحات کوچک ميتوانند در طوالني مدت تأثير بسزايي در زندگي شما ايفا کنند.
دي (بز) بايد دقيقًا بررسي کنيد که از ديگران چه انتظاراتي داريد و اينکه ميتوانيد به چه چيزهايي واقعًا دست پيدا کنيد .از يک چيز ميتوانيد مطمئن باشيد ،اکنون روابطتان
اکنون ميتوانيد بدون اينکه احساسي عمل کنيد آينده خود را بررسي نماييد و به فرصتهايي که پيش رويتان قرار دارند فکر کنيد .بهتر است به ارزيابي خاطرات گذشته بپردازيد .از اينکه دوباره به اتفاقات گذشته فکر کنيد ترس نداشته باشيد ،يک بار و براي هميشه تکليف اين خاطرات را روشن کنيد .شايد اين کار چند روزي طول بکشد ،اما ارزشش را دارد .افکارتان را سر و سامان دهيد تا بتوانيد با انرژي تازه با اتفاقات هيجان انگيز پيش رو مواجه شويد. در اين ماه ،گرفتار خيالپردازي ميشويد و از دنياي واقعي فاصله ميگيريد .به ياد خاطرات دوران کودکي خودتان ميافتيد و حال و هواي گذشته در وجودتان زنده ميشود .هميشه به گذشته با واقع نگري نگاه ميکرديد ،اما در اين ماه حس و حال آشفتهاي داريد .اشکالي ندارد که از اين خاطرات لذت ببريد ،اما يادتان نرود که در دنياي واقعي هم وظايفي داريد که بايد انجامشان دهيد.
اسفند (ماهي) کارهاي زيادي داريد که بايد انجام دهيد و سرتان حسابي شلوغ است .اين قدر کار روي سرتان ريخته که حتي فرصت نفس کشيدن هم نداريد .مثل شعبده بازي شدهايد که با توپهاي زيادي با مهارت بازي ميکند .راهکاري که به شما پيشنهاد ميشود اين است که چند قرار مالقات را به روز ديگري موکول کنيد .از شاخ و بال کارها بزنيد و کارهايي را که فکر ميکنيد اضافهاند از برنامهتان حذف کنيد تا کمي فکر و ذهنتان آرام شود و بتوانيد به همه آنها رسيدگي کنيد. در اين ماه ،شک و ترديد را کنار بگذاريد ،اکنون زمان آن رسيده که يک تصميم درست و واقعي براي رسيدن به چيزي که ميخواهيد بگيريد .اما حواستان باشد که محتاطانه عمل کنيد ،يعني در به نمايش گذاشتن موضعتان بيش از حد سرسختي نشان ندهيد تا آشوب درست نشود .نقش قرباني را هم بازي نکنيد ،زيرا براي رسيدن به مقصودتان اص ً ال کمک نخواهد کرد .در عوض به ديگران اجازه دهيد تا از خواستههاي شما مطلع شوند و حرفهاي خودتان را از صميم قلب و با صداقت بزنيد.
46
July 2015 تير 1394
اثرات مثبت سکس بر سالمت انسان
منجر به سوزاندن حدود چهار کالري در آقايان و سه کالري در خانمها ميشود و از اين لحاظ با يک فعاليت ورزشي متوسط قابل مقايسه است.
پيشگيري از بروز برخي از انواع سرطان
مازيار مهدويفر ،زمانه کمتر کسي است که در هنگام قرار گرفتن در موقعيت برقراري رابطه جنسي با فرد مورد عالقه خود ،به فوايد سکس بر سالمت روان و تن بينديشد .اما بايد بدانيد که سکس عالوه بر لذتي که به طرفين در رابطه جنسي ميبخشد ،اثراتي بسيار مثبت بر سالمت آنها دارد که در اين مطلب به بررسي گروهي از اين اثرات خواهيم پرداخت. کاهش استرس و ايجاد حس مثبت در مورد تأثير منفي اضطراب و استرس بر کيفيت رابطه جنسي بسيار گفته شده است .اما بايد بدانيد که عکس اين موضوع نيز صادق است .به اين معني که داشتن سکس بهصورت مرتب (يک تا دو بار در هفته) تأثير زيادي در کاهش استرس دارد. در مطالعهاي که توسط محققي اسکاتلندي انجام شده و نتايج آن در ژورنال «بيولوژيکال سايکولوژي» منتشر شده است ،از شرکتکنندگان خواسته شد گزارش روزانه روابط جنسي خود را در بازه زماني مشخصي ثبت کنند .سپس اين افراد را در شرايط فشار و استرس از جمله موقعيتهايي مثل سخنراني در حضور جمع قرار دادند .تغييرات فشار خون و افزايش ضربان قلب اين افراد در مواجهه با اين شرايط، به عنوان معيار سنجش ميزان استرس در نظر گرفتهشده و با يکديگر مقايسه شد .در نهايت ،افرادي که پاسخ بهتري در برابر عامل ايجادکننده استرس داشتند ،دقيقًا همانهايي بودند که برقراري رابطه جنسي منظمي را در برگه گزارش فعاليتهاي خود ثبت کرده بودند. مطالعه ديگري که با شرکت زنان در کشور آمريکا انجام شده نشان ميدهد داشتن سکس يا حتي تماس فيزيکي عاشقانه با شريک جنسي ،به شکل قابل توجهي از ميزان استرس و ويژگيهاي خلقي منفي کم ميکند و منجر به روحيه مثبت در روزهاي بعد از انجام سکس ميشود. عالوه بر اين ،سکس ميتواند سبب کاهش هورمونهاي فاز استرس از جمله هورمون کورتيزول شود و بدين ترتيب از اثرات منفي استرس بر بدن بکاهد. گروهي از پزشکان بر اين باورند که دليل کاهش استرس پس از سکس اين است که رابطه جنسي سبب تحريک مسيرهاي مغزي مربوط به لذت بردن در مغز ميشود .يکي از بزرگترين و توسعهيافتهترين گذرگاههاي مغزي تحت عنوان «مسير لذت» يا «مسير پاداش» ناميده ميشود. نقش اصلي در عملکرد اين مسير ،بر عهده انتقالدهنده عصبي تحت عنوان «دوپامين» است که به هورمون «احساس خوب» نيز معروف است .وقتي انسان عملي انجام ميدهد که توسط مغز به عنوان يک فعاليت لذتبخش تلقي ميشود ،اين مسير فعالشده و ميزان زيادي ماده دوپامين ترشح ميشود .سکس ،در کنار اعمالي مثل ورزش و حتي خوراکيهايي مثل شکالت ،سبب تحريک مسير لذت در مغز و ترشح ماده دوپامين ميشود که نتيجه آن ايجاد تعادل روحي ،خلقوخوي مثبت ،کاهش استرس و به صورت کلي به وجود آمدن احساس خوب در انسان است.
سکس و افزايش قدرت ايمني بدن
سالمت جنسي ميتواند تأثير مستقيمي بر سالمت عمومي بدن بگذارد .يک تا دو بار سکس در هفته منجر به افزايش توليد «ايميونوگلوبولين آ» ميشود. اين ايميونوگلوبولين در حقيقت اولين سد دفاعي بدن است و وظيفه مقابله با ميکروارگانيسمهاي بيگانه در مجراهاي ورودي آنها به بدن را بر عهده دارد .اين موضوع در نتايج تحقيقاتي که توسط دانشگاه ويلکس انجام شده نيز ديده ميشود. پيش از شروع مطالعه از گروهي از دانشجويان خواسته شد تعداد متوسط سکس هفتگي خود را اعالم کنند .سپس نمونههايي از بزاق 112دانشجو به دست آمد .در پايان مطالعه مشخص شد افرادي که بهصورت متوسط يک يا دو بار در هفته سکس داشتند در مقايسه با دانشجوياني که رابطه جنسي را تجربه نکرده يا به ندرت آن را گزارش داده بودند ،از سطح باالتري از «ايميونوگلوبولين آ» در بزاق خود برخوردار بودند.
46
سالمت قلب و عروق
افرادي که نگران افزايش بيش از اندازه ضربان قلب در هنگام سکس و خطرات ناشي از آن هستند ،بايد بدانند که افزايش فعاليت قلب در شديدترين حالتهاي هيجاني سکس به حدي مشابه دويدن با سرعت حدود شش تا 9 کيلومتر در ساعت ميرسد. اين فعاليت قلبي دقيقًا معادل همان سرعت و شدتي است که در فعاليتهاي ورزشي براي حفظ و بهبود سالمت قلب توصيه ميشود .سکس ،سرعت ضربان قلب را تا حدود 130ضربه در دقيقه و فشار سيستوليک خون را تا حد 160 افزايش ميدهد. مطالعههاي مختلف نشان ميدهد که داشتن سکس منظم ميتواند از بدن در برابر ابتال به بيماريهاي قلبي عروقي محافظت کند. نتايج مطالعهاي که در مرکز بهداشت نيوانگلند در ايالت ماساچوست آمريکا انجامشده نشان ميدهد مرداني که سه تا چهار بار در هفته ارگاسم داشتهاند 50در صد کمتر از ساير افراد دچار حمله قلبي شدهاند. اين موضوع ميتواند به دليل تحريک ترشح هورمون «دي هيدرو اپي آندروسترون» يا ( )DHEAدر هنگام ارگاسم باشد که منجر به انبساط رگها و گردش خون بهتر ميشود. عالوه بر اين ،سکس سبب ايجاد تعادل ميان هورمونهاي جنسي استروژن و تستاسترون ميشود و از اين طريق نيز بهسالمت قلب کمک ميکند.
در مطالعهاي ديگر محققان متوجه شدهاند نگاه کردن به شريک جنسي يا حتي تماشاي تصوير او ميتواند سبب کاهش درد شود .در اين مطالعه عکسهاي شرکاي جنسي افراد به آنها نشان داده شد و مشخص شد تماشاي عکسهاي کساني که رابطه عاشقانهاي با آنها داريد سبب کاهش درد ميشود .با اين اوصاف بايد گفت داشتن درد نه تنها دليلي براي خودداري از سکس نيست ،بلکه سکس ،به نوبه خود ميتواند التيامي براي درد باشد.
کمک به خواب آرام و راحت
مطالعات نشان ميدهد که هورمون «آکسيتوسين» ترشحشده در هنگام ارگاسم ،وضعيت خواب را نيز بهبود ميبخشد .ترشح هورمون «پروالکتين» نيز سبب القاء احساس آرامش و خوابآلودگي ميشود .جدا از اين اثر هورموني ،سکس با افزايش فعاليت فيزيکي ميتواند به مانند يک فعاليت ورزشي به ايجاد خواب آرام و راحت کمک کند .مطالعات نشان داده هر دقيقه سکس به صورت متوسط
برخي از يافتههاي پزشکي نشاندهنده اين موضوع است که داشتن سکس منظم ميتواند خطر ابتال به برخي از انواع سرطانها را کاهش دهد. مطالعهاي که در سال 2004و بر روي مردان انجام گرفت و نتايج آن در «ژورنال موسسه پزشکي آمريکا» منتشر شد نشان ميداد افرادي که در دهه سوم زندگي خود داراي بيشترين تعداد وضعيت منجر به انزال (حدود 20بار در ماه) بودند در معرض خطر بسيار کمتري براي ابتال به سرطان پروستات در مقايسه با سايريني که تعداد انزالي حدود چهار تا هفت بار در ماه را تجربه کردند ،قرار داشتند. مطالعه مشابه ديگري که در سال 1989در فرانسه انجام شد نيز نشان ميداد خطر ابتال به سرطان پستان در خانمهايي که سکس نداشته يا به ندرت آن را تجربه کرده بودند ،در مقايسه با آنهايي که بهصورت منظم سکس داشتهاند سه برابر بوده است. در کنار تمامي موارد ذکر شده در باب فوايد سکس بايد اين موضوع را هم اضافه کنيم که نتايج مطالعههاي متعدد انجامشده توسط مراجع علمي مختلف نشاندهنده اين موضوع است که سکس به صورت کلي سبب افزايش طول عمر ميشود. به عنوان نمونه مطالعه منتشر شده در «ژورنال پزشکي بريتانيا» نشان ميدهد احتمال مرگ طي 10سال آينده در مرداني که کمتر از يک بار در ماه سکس داشتهاند دو برابر بيشتر از آنهايي است که يک بار در هفته سکس داشتهاند. مطالعه ديگري نيز که به مدت 25سال توسط دانشگاه دوک انجام شد ،نشان ميدهد زناني که از زندگي جنسي خود رضايت داشتهاند ،هفت تا هشت سال بيش از سايرين عمر کردهاند. البته فاکتورهاي بسيار ديگري نيز در اين زمينه نقش داشتهاند.
افزايش اعتماد به نفس و تحکيم رابطه
افزايش اعتماد به نفس يکي از مواردي بود که افراد تحت مطالعه در پرسشنامههاي دانشگاهي در تگزاس به عنوان فوايد سکس ذکر کرده بودند .دانشمندان بر اين باورند که اگر سکس در محيطي توام با عشق و عالقه صورت بگيرد ،سبب افزايش اعتماد به نفس و خودباوري براي طرفين رابطه خواهد شد. سکس به مانند هر فعاليت ديگري که نيازمند رابطه عاشقانه عاطفي دو طرف رابطه است ،سبب افزايش احساس مثبت انسان نسبت به خود نيز ميشود .تا جايي که انسانهاي داراي روابط اجتماعي قويتر (که رابطه عاشقانه نيز بخشي از آن است) داراي احساس مثبت و رضايت خاطر بيشتري از خود ميباشند. سکس با افزايش ترشح هورمون «اکسيتوسين» يا همان هورمون عشق ،منجر به ايجاد رابطه عاطفي و عشق و عالقه مستحکمتري در ميان دو طرف رابطه ميشود. محققان دانشگاه پيتزبورگ و دانشگاه کاروليناي شمالي مطالعهاي را بر روي 59خانم قبل و بعد از برقراري رابطه عاطفي منجر به در آغوش گرفتن شريک جنسي انجام دادند و نتايج نشان ميداد که هرچه ميزان اين تماس بيشتر و شديدتر بود ترشح هورمون «اکسيتوسين» نيز بيشتر شده بود.
کاهش درد
با افزايش هورمون «اوکسيتوسين» ،ترشح هورمون «اندورفين» يا همان ضد درد داخلي بدن نيز افزايشيافته و در نتيجه منجر به کاهش درد ميشود. کاهش سردرد ،کمردرد و دردهاي مفصلي پس از انجام سکس يکي از فوايد افزايش هورمونهاي «آکسيتوسين» و «اندورفين» است .مطالعهاي که نتايج آن از سوي «بولتن پزشکي و بيولوژي تجربي» منتشر شده به اين شکل بود که گروهي از شرکتکنندگان بخار هورمون «آکسيتوسين» را استنشاق کردند .سپس تحريکي دردناک به انگشتان تمامي شرکتکنندگان وارد شد .جالب اين بود که ميزان احساس درد در افرادي که «آکسيتوسين» استنشاق کرده بودند در مقايسه با گروه شاهد به کمتر از نصف کاهش يافته بود.
رژيم خميني چگونه تداوم يافت؟ مجيد محمدي ،سايت خودنويس در حکومتي که هم 50درصد از جمعيت مستقيما نانخور دولت هستند و هم دولت کارايي ندارد ،طبعا افراد انگيزهي الزم را براي تغيير حکومت از دست ميدهند .اکثر مخالفان منتظر سقوط رژيم هستند بدون آنکه خود تالشي کنند. خميني رژيمي را بنيان گذاشت که 26سال پس از مرگ وي هنوز تداوم حيات دارد .او و همفکران و وفادارانش از چه الگويي براي تحکيم قدرت و تداوم حکومت در عين ناراضي بودن اکثريت مردم ايران از حکومت موجود در 37 سال گذشته بهره گرفتهاند؟ البته اين نارضايي را نميتوان از نظرسنجيهاي مستقل دريافت چون نظر سنجي مستقل در ايران غير ممکن است .اما روشهايي براي فهميدن اين موضوع وجود دارد ،مثل ميزان استفاده مردم از رسانههاي دولتي (کمتر از حدود 30درصد) ،ميزان حضور مردم در برنامههاي سياسي -مذهبي رژيم (حدود يک درصد)، چگونگي مهندسي انتخابات در جمهوري اسالمي (تقلب و راي سازي) و تورم و بيکاري دو رقمي تا حد 60و 40درصد. اين نارضايي البته داليل متفاوتي دارد :برخي از وضعيت معيشت خود ناراضياند ،برخي از نقض حقوق مدني و اساسي و بشر خود ناراضياند ،برخي هم از وضعيت فرهنگي
و اجتماعي رضايت ندارند .اما حکومت جمهوري اسالمي 37 سال است که پابرجاست .چرا اين حکومت فاسد ،متقلب، دروغگو ،سرکوبگر ،دشمن محور ،فاقد کارايي و تبعيض آلود سقوط نکرده است؟
نانخوران دولت
به گفته معاون سرمايه انساني معاونت توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس جمهوري« ،در حال حاضر 41درصد خانوارهاي کشور حقوق و مستمري بگير دستگاههاي دولتي هستند که با احتساب دو ميليون و 215هزار نفر بازنشتگان اين عدد به 10ميليون يعني 50درصد خانوارهاي کشور ميرسد ( ».سايت «الف» 28 ،مرداد )1393اما 50درصد از اين تعداد تحصيالتي پايينتر از ليسانس دارند ،آن هم در کشوري که حدود 4ميليون دانشجو دارد و هر ساله يک ميليون نفر فارغ التحصيل ميشوند .استخدام در مراکز دولتي به گونهاي است که فقط وفاداران به نظام و متظاهران استخدام شده و در شغل خود ميمانند .به همين دليل دولت جمهوري اسالمي از کارايي بسيار پاييني برخوردار است. بر اساس شاخصهاي بينالمللي رتبه ايران در قانونمندي در ميان 212کشور ،169در اثر بخشي دولت 133از ،210در کيفيت مقررات 194از ،210در توسعه دنباله در صفحة بعد
47 دنباله از صفحة قبل دولت الکترونيک 100 ،از ،190در ادراک از فساد 144از 177و در کنترل فساد 158از 210است. در بهبود وضعيت کسب و کار رتبه ايران در ميان 189 کشور ،147در سهولت در اخذ مجوزها 169در ميان 189 کشور و در آزادي اقتصادي در ميان 152کشور ،127در پاسخگويي از 212کشور 199و در رفاه از 142کشور 101 است. در حکومتي که هم 50درصد از جمعيت نان خور دولت هستند و هم دولت کارايي ندارد ،طبعا افراد انگيزه الزم را براي تغيير حکومت از دست ميدهند ،چون اکثر کارکنان دولت (که در کار نوشيدن چاي ،گپ و گفتگو و کاغذ بازياند و مهارتهاي الزم را هم فاقدند) هم ميترسند حقوق خود را به خاطر تغييرات از دست بدهند و با توجه شناختي که از وضعيت موجود دارند (و نيز به دليل تجربهي انقالب )57 هم ميترسند حکومتي بدتر از اين حکومت نصيب آنها شود.
تابلويي از سهراب سپهري در حراج تهران با قيمت 2ميليارد و 800ميليون تومان به فروش رفت و به يک رکورد تاريخي دست يافت. چهارمين حراج تهران ،که به آثار نقاشي و طراحي و عکس بزرگان و نامدارن قديم و جديد ايران اختصاص داشت ،در حالي برگزار شد که در پايان مراسم آثار به حراج گذاشته شده در مجموع به قيمت 21ميليارد و 40 ميليون تومان به فروش رفتند. اجرا و چکشزني بخش اصلي مراسم را رضا کيانيان برعهده داشت و حسين پاکدل هم در مقطعي عهدهدار اجراي بخش حراج آثار کالسيک شد. در اين مراسم حراج که در هتل آزادي تهران برگزار شد ،عالوه بر فروش 3اثر از سهراب سپهري ،آثاري از هنرمنداني چون فرشيد مثقالي ،آيدين آغداشلو ،عباس کيارستمي ،مرتضي مميز ،هانيبال الخاص ،سيدمحمد احصايي ،پرويز تناولي ،غالمحسين نامي ،محسن وزيري مقدم ،بهمن محصص نيز به فروش رفت .همچنين در بخش کالسيک هم آثاري از هنرمندان قديمي ايران مانند کمالالملک نيز به حراج گذاشته شد. به گزارش خبرگزاري مهر ،اولين اثري که در حراج تهران چکش خورد ،کاري از جليل رسولي با عنوان «مرغ بسماهلل» بود که بين 60تا 80ميليون تومان قيمت گذاري شده بود و 85ميليون تومان فروخته شد. همچنين اولين اثري که با جمالت رضا کيانيان قيمت آن به باالي 100ميليون تومان افزايش پيدا کرد يک نقاشي از مهدي ويشکايي بود که بين 50تا 70ميليون تومان قيمت گذاري شده بود و به مبلغ 120ميليون تومان چکش خورد. در اين مراسم ،تابلوي «معماي شماره »25آيدين آغداشلو با قيمت پيشنهادي 200تا 300ميليون تومان به مبلغ 550ميليون تومان به فروش رسيد. همچنين تابلوي عکس عباس کيارستمي که کيانيان از او به شکل ويژهاي ياد کرد با قيمت پيشنهادي 70تا 90ميليون تومان به مبلغ 85ميليون تومان فروخته شد. تابلوي نقاشي مرتضي مميز که تصويري از يک منظره را نشان ميداد با قيمت پايه 40تا 60ميليون تومان به مبلغ 110ميليون تومان خريداري شد. اثر منوچهر يکتايي هنرمندي که در نيويورک زندگي ميکند و جزو معدود آثاري است که او روي بوم بزرگ کار
July 2015 تير 1394
شوق عمومي به فساد
فساد حکومت جمهوري اسالمي نه در تاريخ معاصر ايران و نه در منطق ه خاورميانه نظيري داشته است .تاراج اموال عمومي و سوء استفاده از قدرت در ايران به سطوحي غير قابل تصور رسيده است .حاکمان جمهوري اسالمي در سطوح مختلف در کسب قدرت و ثروت و منزلت اجتماعي کاري نيست که نکرده باشند .ايران از معدود حکومتهايي است که ساالنه حدود 10تا 12ميليارد دالر از بودجهي آن به گزارش سازمان حسابرسي مجلس گم ميشد يا حدود نيمي از 150هزار ميليارد تومان وامهاي معوقهي بانکي به حدود 600نفر داده شده است .در اين حکومت 3700 بورس تحصيلي خارج و داخل کشور در مقطع دکترا به اقوام و خويشان مقامات حکومتي در دوره دولت احمدينژاد داده شده است .اين کار در دولتهاي قبل هم انجام ميشد اما نه در اين سطح. در حوزه قدرت نيز نظارت استصوابي و پروندهسازي کاست حکومتي را بسته نگاه داشته است .امکاني از امکانات
کرده است ،با قيمت پيشنهادي 300تا 400ميليون تومان با هيجاني که رضا کيانيان به مخاطبان چهارمين حراج تهران بخشيد به مبلغ 950ميليون تومان به فروش رفت. اما اثري که فروش آن هيجان زيادي را به همراه داشت و با صداي کيانيان بر آن افزوده ميشد ،اثري از سهراب سپهري بود که بين يک ميليارد و 200 ميليون تومان تا يک ميليارد و 600ميليون تومان قيمت گذاري شده بود. سال گذشته نيز آثاري از اين هنرمند در حراج تهران ارائه شد که رکوردهاي يک ميليارد و 200ميليون تومان و يک ميليارد و 800ميليون تومان را ثبت کرد؛ اما تابلوي امسال سهراب سپهري با قيمت دو ميليارد و 800ميليون تومان چکش خورد و به فروش رفت که تشويق حاضران را در بر داشت. «هيچ» مجسمهاي از پرويز تناولي که پيش از اين هم در حراج شرکت داده شده بود با قيمت پيشنهادي 100تا 150ميليون تومان به مبلغ 220ميليون تومان به فروش رفت. يک تابلوي محسن وزيري مقدم که به سال 1341 تعلق داشت با قيمت پيشنهادي 100تا 150ميليون تومان به مبلغ 110ميليون تومان به فروش رفت. تابلوي نقاشي بهمن محصص که 180تا 250 ميليون تومان قيمت گذاري شده بود از جمله آثاري بود که در طول حراج به فروش رفت .اين تابلو به قميت 170 ميليون تومان خريداري شد. يک بخش تازه که به اين دوره از «حراج تهران» اضافه شده بود ،فروش 12اثر کالسيک از کمالالملک و شاگردان او بود .اجراي اين بخش از حراج را حسين پاکدل برعهده داشت. آقاي پاکدل درباره اين 12اثر گفت که اصالت آنها توسط کارشناسان ميراث فرهنگي کامال تاييد شده است. اولين اثر اين بخش به محمد غفاري (کمال الملک) تعلق داشت که بين 150تا 200ميليون ارزش گذاري شده بود و به مبلغ 500ميليون تومان فروش رفت. پس از پايان يافتن چهارمين حراج تهران ،عليرضا سميعآذر ،مدرس رشته هنر و رئيس حراج تهران ،رضا کيانيان و حسين پاکدل ،دو مجري اين حراج ،در يک کنفرانس خبري حضور يافتند. در اين نشست ،آقاي سميعآذر با اعالم رشد 190 درصدي فروش حراج چهارم نسبت به سال قبل ،اين ميزان رشد را يک امر کامال بيسابقه در ميان حراجيهاي دنيا دانست و آن را نشانه شوق و هيجان جامعه ايراني براي حمايت از هنر و هنرمندان کشورشان ارزيابي کرد. احمد مسجدجامعي ،سيدمحمد بهشتي ،علي مرادخاني ،محمدعلي زم ،علي دايي ،پري صابري ،بهرام رادان و عبدالحسين مختاباد و مهدي کرمپور از جمله حاضران در اين حراج هنري بودند.
جامعه نيست که بنا به فرصتهاي مساوي در اختيار شهروندان قرار گيرد و امکاني از امکانات جامعه نيست که حاکمان سهمي قابل توجه در آن نداشته باشند. گروههاي بيشماري مثل زنان ،بهاييان ،سنيان و همجنسگرايان به دليل هويتشان از همه مشاغل و امکانات جامعه (تا حدي که حکومت بتواند جلوي آنها را بگيرد) اصوال از دايره شهروندي و حقوق آن بيرون هستند .فردي در جامع ه ايران نيست که در يک مقطع احساس نکرده باشد که حقوق وي به طور نهادينه نقض ميشود و راهي براي مقابله با آن نيست. اما مردم ايران در برابر اين همه فساد حکومت عليرغم آگاهي بدان از جهات مختلف سکوت اختيار کردهاند .چرا؟ يک علت مهم شور و شوق به فساد در بسياري از اقشار اجتماعي است به اين معنا که بسياري از آنها که از مواهب اين فساد به دور ماندهاند ،آرزو دارند که خود مرتکب اين فسادها ميشدند و آنها را که مرتکب اين فسادها شدهاند زرنگ ميدانند .به همين دليل به محض آن که فردي از يک خانواده صاحب موقعيت و مقام ميشود اکثر اعضاي خانواده از وي انتظار دارند که آنها را در مواهب مقام مزبور بينصيب نگذارد. مقامات نيز اکثرا چنين ميکنند ،چون در ساختار قبيلهاي به محبوبيت خانوادگي نياز دارند .همچنين براي ارتکاب به فساد هزينهاي نميپردازند ،چون رسانههاي آزاد وجود خارجي ندارند و اگر افشاگريهاي متقابلي نيز در رقابتهاي سياسي صورت گيردط پيگيري قضايي در پي آن انجام نميشود. علت ديگر تحمل فساد در ايران ،عادت به آن و سهم
47
بردن از آن است .فساد آن چنان در جامعهي ايران رگ و پي دوانيده که بسياري از شهروندان آگاهانه يا ناخودآگاه از آن بهرهمند ميشوند و هنگامي که قرار است حرکتي در برابر آن انجام شود افراد پا پس ميکشند .نظام داللياي که در ذيل رانتخواري شکل گرفته بسياري از اقشار اجتماعي در ايران را آلوده کرده و مسير را براي برخورداري شفاف و عادالنه از فرصتها بسته است.
فقدان عقالنيت سياسي
حکومت فاقد عقالنيت سياسي است از اين جهت که به گونهاي رفتار نمي کند تا رضايت عمومي را جلب کند و در دراز مدت اکثريت را خنثي يا طرفدار نظام سازد .همچنين منافع حکومت چشم حاکمان را بر منافع دراز مدت خود آنها و قبايل و محافلشان بسته است .حکومت در تصميماتش هزينهها و فوائد را در سطح ملي لحاظ نميکند ،اما مخالفان هم به تغيير رژيم عقالني نگاه نميکنند. اکثر مخالفان منتظر سقوط رژيم هستند بدون آنکه خود تالش قابل توجهي انجام دهند .آنها ميدانند که حکومت استبدادي پايدار و با ثبات نيست و در مواجهه با بحرانها فرو ميريزد اما نميدانند که فروريزي خود به خود انجام نميشود. در چارچوبهاي عقالني نميتوان بدون هزينه به نتايج بزرگ دست يافت .به دليل همين نگاه يا انتظار اين است که مخالفان از سازماندهي و جمع آوري منابع مالي مناسب برخوردار باشند .آنها ميخواهند کاري بزرگ مثل سقوط يک حکومت ديکتاتوري را بدون ابزار الزم آن انجام دهند يا ديگران اين کار را براي آنها انجام دهند.
اعتراض زرتشتيان به آميتيس و اسنوپ داگ
دختران با لباسهاي نيمه برهنه روي فرش ايراني ميرقصند و قليان ميکشند« .آميتيس» روي تخت پادشاهي نشسته ،گربه ايراني خود را نوازش ميکند و با لهجه فارسي ميگويد« :آي اَم فييلينگ هات ( .»)I’m feeling hotميز جلوي رويش با ترمه پوشانده شده و پشت سرش نماد بزرگ «فروهر» قرار دارد. اينها بخشهايي از موزيک ويديويي هستند که يک خواننده ايراني به نام «آميتيس مقدم» با همراهي «اسنوپ داگ» ،خواننده مشهور امريکايي اجرا کرده است .اين ويديو، «کينگ» ( )kingنام دارد و از اول ماه جون در شبکه يوتيوب به اشتراک گذاشته شده است. او اهل مشهد است و اکنون ساکن آتالنتا .اين خواننده ايراني چند سالي است که در عرصه موسيقي فعال است. آميتيس دو سال پيش در آکادمي گوگوش شرکت کرد ولي موفق به پذيرش نشد و با اين حال ،به فعاليت حرفهاي خود ادامه داد. «کينگ» اولين آهنگي است که آميتيس مقدم به زبان انگليسي خوانده است .غير از اين موزيک ويديو ،سه موزيک ويديو به زبان فارسي از او در شبکه يوتيوب وجود دارد که در اول جون ،هيچ کدام بيشتر از 500بازديدکننده نداشتهاند. از موزيک ويديوي «کينگ» اما تا کنون بيش از 40هزار نفر بازديد کردهاند. آمتيس در صفحه فيسبوکش بيشتر از پنجهزار بازديد کننده دارد و زماني که موزيک ويديوي جديدش را در فيس بوک قرار داد ،بازديدکنندههاي صفحهاش از قرار گرفتن نام او کنار «اسنوپ داگ» ،خواننده و هنرپيشه جنجالي امريکا تعجب کردند. «اسنوپ داگ» به خاطر محتواي زنستيز شعرهايش، بارها مورد انتقاد زنان قرار گرفته و حاال انتقاد جامعه زرتشتي متوجه او و آميتيس ،خواننده ايراني موزيک ويديوي «کينگ» شده است. در روزهاي گذشته جامعه جهاني زرتشتيان به خاطر استفاده از فروهر و نمادهاي ايراني در اين ويديو اعتراض و براي حذف اين ويديو از شبکههاي اجتماعي ،اقدام به راهاندازي کمپين جمع آوري امضا کردهاند. نامه آنها با عنوان «به احساسات زرتشتيان احترام
بگذاريد» ،در فضاي مجازي منتشر شده است .در بخشي از اين نامه آمده است« :در اين ويديو ،عقايد مذهبي يکي از کهنترين اديان ناديده گرفته شده است ».نگاره فروهر يکي از نمادهاي دين زرتشت است و مورد احترام زرتشتيان. دکتر «علي اکبر جعفري» ،يکي از موبدان زرتشتي درباره نماد فروهر ميگويد« :فروهر نماد با ارزش دين زرتشت است .همه جزييات اين نشان داراي مفهوم خاصي است .در نگاره فروهر ،چهره يک فرد سالخورده به عنوان پير فرزانه و شخصي که براي ديگران الگو است ،در نظر گرفته شده است .دست راست اين پير فرزانه به سمت آسمان است که اشاره به ستايش اهورا مزدا ميکند و در دست چپش حلقهاي قرار دارد که نشانه پيمان بين انسان و اهورا مزدا است .سه رديف روي بالهاي فروهر نشانه پندارنيک ،گفتار نيک و کردار نيک هستند». او معتقد است همان طور که بايد به «صليب»« ،اهلل»، «ستاره پنج پر» و نماد ديگر اديان احترام گذاشته شود، فروهر هم بايد مورد احترام قرار گيرد. «کورش» ،يک پيرو آيين زرتشت که اين نامه را امضا کرده ،ميگويد« :همه جاي دنيا به نمادها و سمبل اديان احترام ميگذارند .جاي نماد فروهر که براي ما زرتشتيان مقدس است ،در اين آهنگ نيست .ضمن اينکه هيچ ربطي ميان اين نماد و آنچه خانم آميتيس و آقاي اسنوپ داگ ميخوانند ،وجود ندارد». جامعه جهاني زرتشتيان در نامهاي که نوشتهاند ،از آميتيس ،اسنوپ داگ و دستاندرکاران اين ويديو درخواست کردهاند که آن را از شبکههاي مجازي حذف و از زرتشتيان عذرخواهي کنند. «آرش» يکي ديگر از امضا کنندگان اين نامه است .او ميگويد« :فروهر نماد ايران باستان است و زرتشتيان چون از فرهنگ و ارزش هاي کهن ايران باستان نگهداري ميکنند، اين نماد را دوست دارند و برايش احترام قائل هستند .به نظرم همه مردم ايران بايد به استفاده از اين نماد در ويديو اعتراض کنند .ضمن اينکه در اين ويديو غير از فروهر ،از ترمه ايراني و نقوش هخامنشي هم استفاده شده است». آرميتا هم اين نامه را امضا کرده است .او ميگويد: «واقعيت اين است که از وقتي اين ويديو را ديدهام ،سوالي برايم پيش آمده که در اين ويديو که به زبان انگليسي خوانده شده ،چرا بايد از نمادهاي کامال ايراني استفاده شود .متوجه منظور سازندگان آن نشدم». اين ويديو توسط يک ايراني به نام «پيام شمس» تهيه شده اما کارگرداني آن به عهده «الکس فرا» بوده است؛ کارگرداني که نام او در موزيک ويديوهاي ديگر آميتيس هم ديده ميشود. براي مشاهده اين ويديو ميتوانيد به آدرس اينترنتي زير مراجعه کنيد: _https://www.youtube.com/watch?v=2y2h IjxVmo
48
48
July 2015 1394 تير
CONTINUED FROM PAGE 49
north/south? The greatest challenge for all of us is not that one tale is right and the other is wrong—it is that both are happening. When and how to engage with multiple tales—and with whom we have viewed and experienced as often brutal, often fatal, adversaries—has vexed policymakers throughout U.S. foreign policy history. Do we sign nuclear deals with Russia while they are funding our enemies in Vietnam? Do we engage with a China at a time when only a few years previous millions had been killed? Was it better to engage with or sanction South Africa during Apartheid? Can one do business with a Gorbachev committed to protecting the Soviet power structures but who also saw a second, more open tale on the economic front? Without a doubt, the strength and acceptance of a nuclear deal and subsequent lifting of sanctions must be in its details and verification. At the same time, the fact remains that—regardless of what we believe about the narrative of technology as a delivery mechanism for change—Iran is joining a movement across emerging growth markets the West had previously ignored. A majority of humanity is being connected, in a short amount of time, and this movement is helping create new middle classes around the world. The efforts are now nascent, but we have seen in Asia, Eastern Europe, South America and beyond how fast adoption, economic growth and real improvement in daily life can occur. So understanding and engaging the new generation in Iran on their terms has implications not just for the nuclear and sanction discussions taking place right now, but for a potentially massive new economic opportunity and market creation to better billions of lives. As anyone who has ever been in a negotiation knows, the most successful outcomes go to those who understand the broader context—including how things will play out in the long term. *** That there are two (and, in fact, many more) tales of Iran should cause no confusion: the techenabled, new generation is not a story of the triumph of technology over theocracy or equating tech with our version of democracy. It’s about the mashup of tech, culture and history. It’s messy, it’s complicated and it’s uniquely Iran’s own. Even the construct of “Iran” is a gross homogenization of an entire country; there are so many differences at the regional level, among generations, among urban vs. rural. What I do know for sure is that at a time where many of this generation see little hope in their (and our) governments, the new generation in Iran admires the United States and certainly our innovation. They devour our experiences, what we write, the lessons of our mistakes. They adore our social networks and use them on their terms. Repeatedly we were asked how quickly western tech companies and investors would engage should—many said “when”—sanctions are lifted. We were hard pressed to find a single woman or man of this generation across Iran—in fact of any age—who cared about the nuclear discussions beyond their desire to engage in the world and build futures for themselves and their families. They have great hopes in connectivity and connectedness. Against this backdrop, increased global engagement is the single greatest hope for their—and our—future economic success in the region and in rising new economies globally. I hope someone speaks for the new generation in these deliberations. Christopher Schroeder is a tech entrepreneur, investor and executive in Washington, D.C., and the author of Startup Rising: The Entrepreneurial Revolution Remaking the Middle East. Follow him on Twitter at @cmschroed.
CONTINUED FROM COVER PAGE
on Zarif’s return home to consult the supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, who has the last word on national security issues – and much more besides. In some quarters of Tehran the view is that what happens in Vienna will not stay in Vienna but will have profound implications for Iran as a whole; that lessening the country’s international isolation will empower the forces of progress at home; that there will be a link, in the words of one foreign diplomat, between the number of centrifuges that are dismantled and, say, the universal requirement that women wear the hijab in public. “If there is a nuclear agreement it will be a victory for the forces of progress over the forces of darkness,” jokes Vali, a businessman with strong reformist instincts. Others are more sceptical. “Rouhani can’t deal with issues like freedoms,” argues Melika, a guide at the carpet museum. “He can’t because he doesn’t have the authority.” Mehran, an architect whose wealthy family has commercial interests in Dubai, goes further. “The problem is that we don’t have freedoms – and the way this government runs the country,” he says. Friends scorn his views as spoiled and unrealistic. Disagreements are natural. But there is more unity on the substance of the sanctions question. Vahija is a chemistry student who hopes to do research in Germany. “OK maybe it was necessary to impose sanctions on nuclear things. But why do students have to suffer?” she complains. “Western governments have made ordinary Iranians pay the price.” Melika agrees: “Why have they made it harder for people to buy some drugs or to get spare parts for planes?” Massoumeh, an elegantly dressed accountant – her green silk headscarf hinting at progressive views – describes the devastating impact of sanctions across social classes,
CONTINUED FROM PAGE 50
The meetings took place against the background of continuing international negotiations about Iran’s nuclear program, with a deadline set for their completion by the end of June. Prof Goodman, a former executive dean of the school of Foreign Service at Georgetown University, described the university links as “educational diplomacy”. He said the university sector could lead such bridge-building initiatives between countries “often before full diplomatic relations have been restored”. There had been similar processes with universities making links with China and Vietnam, he said. And similar steps were likely with Cuba. ‘Panda diplomacy’ He said there were parallels with the so-called “panda diplomacy” when China was trying to make connections with other countries.
even in leafy north Tehran. “You see the effect from morning until night. People are depressed because they feel they don’t have a future. Yes, I do try to be optimistic, but the signs are not very good. We are in limbo. Everything is on hold. Nothing is clear.” Old prejudices mean that it is wrong to assume success in Vienna. Mohammed, a printer, works across the road from Tehran University, where weekly Friday prayers display Iran’s deep suspicion of the US – a wolf, in the words of Ayatollah Ruhollah Khomeini, that is always in pursuit of the Iranian lamb. “If we compromise too much, it will not be the end of the story because then they will want something else,” Mohammed says. “We have already shown enough flexibility. Israel has nuclear bombs, but they haven’t signed the non-proliferation treaty. We have signed it and we don’t have bombs. But if sanctions end at once and we can keep our peaceful nuclear energy then that will be OK.” Ali, a retired official with hardline views, is anxious to see sanctions end: “Why would you not want sanctions to go when they mean that you have to pay twice as much for everything?”
But he too mistrusts the US – harking back to how Washington reneged on its undertaking not to interfere in Iran’s internal affairs when the US embassy hostages were freed after their 444-day ordeal in 1981. And after all, he notes, Hillary Clinton admitted that she was in contact with the reformist Green movement leaders who challenged Ahmadinejad in 2009 – and who are still under house arrest despite Rouhani’s pledge to free them. “There is severe mistrust on both sides, for legitimate reasons.” Overall, the mood in Tehran suggests that a nuclear deal is taking shape in Vienna, primarily because both sides want it and need it. Iran, though, will not pay any price and can certainly wait a little longer for the big moment. “I do believe that a historic agreement will be reached,” predicts Sadegh Zibakalam, a Tehran University political scientist. “It may not happen tomorrow, but it will definitely happen within the next couple of days. Of course there will be some issues outstanding, but both partners will want to show that they have reached a total agreement.”
The gift of a panda to another country had become an unofficial diplomatic gesture, a signal of friendship without the formal signing of treaties. And it was now the higher education sector that provides such an opening. “The thawing in relationships, the normalization, begins in the universities,” said Prof Goodman. In June last year, restrictions were lifted on online courses to Iran. The California-based Coursera online university network was able to provide courses for students in Iran, which had previously been blocked by US sanctions. The prospect of closer academic links has had its critics. After the University of Massachusetts Amherst reversed a ban this year on allowing Iranian students to take some advanced engineering and science subjects, David Vitter warned of a security risk. “We currently have strict sanctions on Iran because of their nuclear threat - so training Iranians in the nuclear field at taxpayer funded US colleges doesn’t add up,” said the Republican senator for Louisiana.
line elements. Last month, more than 700 Iranian professors wrote an open letter warning that pressure from ultra-conservative religious groups, which had caused the cancellation of lectures and cultural events, was threatening academic freedom. Celebrations after an initial deal on Iran’s nuclear programme in April, raising the prospect of easing sanctions The academics said they needed “sufficient independence to make decisions and sufficient security to think freely”. A member of parliament had also been violently prevented from speaking to students at the University of Shiraz. Prof Goodman said his visit had made him “look behind the headlines” and left him optimistic about the direction of travel towards greater co-operation with the West. There was “enormous goodwill toward the United States” in terms of higher education and a desire to “join the community of nations”, he added. Prof Goodman said the bridge-building efforts needed to look forward. “We need to avoid the tendency to keep looking in the rear-view mirror,” he said.
Academic freedom Within Iran, universities have been caught up in a power struggle between moderate and hard-
49
July 2015 1394 تير
CONTINUED FROM PAGE 50
in 2009. Most are utterly wired and see the world outside of Iran every day—often in the form of global news, TV shows, movies, music, blogs, and startups—on their mobile phones. This is a tale we rarely hear about. These perceptions—and the complicated details of trust building on both sides—are especially top of mind right now because of the fast-approaching deadline for negotiations around the Iranian nuclear program. The negotiations, of course, will include when, how, and under what conditions to ease sanctions. The outcome of this agreement— and whether it even happens—will impact us in ways that we can’t yet understand, but it will also impact this new generation of Iranians even more. *** It’s tempting to simplify these two tales of Iran into a polarizing discussion of “theocracy” versus “technology,” “closed” versus “open,” or even of the tension between “local” versus “global.” All of these simplifications are a huge mistake. For one thing, they grossly diminish an extremely rich, nuanced, and yes, sometimes messy story. Washington in particular and our media in general favors one tale by reducing complexity generally to an either/or (“Is it a good thing or a bad thing?”), when we all know things are much more complicated and contradictory. Because in reality, Iran is a country where Facebook is banned, yet in the conservative, holy city of Qom a Grand Ayatollah—among the highest echelons of clerics—lamented to us excessive use of Facebook among his grandchildren. It is a country that is home to one of the oldest civilizations in the world, but that has become a magnet to the fastest-growing economy in the world: Possibly 30,000 or more Chinese expatriates are now living in Tehran alone. Many of them speak Farsi. The analogy that immediately comes to mind here (and that has been applied to the narrative of other countries evolving so) is of a palimpsest, where every layer underneath is covered up by some new truth, but what’s imprinted there also never entirely disappears. But this analog analogy feels sorely inadequate in an age of digital. Because, as the Silicon Valley leader Marc Andreessen says, “software is eating the world,” technology is reshaping all of our societies, and that world includes, not excludes, Iran. *** When I wrote a book about startups and innovation in the Arab world last year, Startup Rising: The Entrepreneurial Revolution Remaking the Middle East, it was one of the only hopeful recent books on the region and, as such, has been hard for some to accept. Hard until we stop to consider one of the key differences around the world today versus even five years ago: The rise of mobile. Such universal access to technology is an utterly new and poorly understood phenomenon in Washington. I cannot tell you what the political or economic situation in Iran or Syria or Egypt will look like in a year, but I can say with certainty that within this decade over twothirds of the people living in those countries will have a smart mobile device. In the Gulf, they have already surpassed this figure. Remember that this doesn’t mean they will merely have slicker phones: Each smartphone has computer capabilities equivalent to what all of NASA had in 1969 when it put a man on the moon. Twothirds of people in the Middle East—and, in fact,
two-thirds of the people around the globe—will have that same supercomputing power in their hands. It’s already happening in Iran. Mobile usage already stands at more than 120 percent there since many people have more than one phone
or SIM card. Iranians are now using 40 million smartphones from brands including HTC and Samsung. In fact, it is almost impossible to drive a mile on one of the large and heavily trafficked Tehran ring-roads, or to walk a few yards in their sleek new airport, and not see ads for new mobile phones and faster data. In this nation of 80 million, we were told that there are also over six million Apple iPhones— which, like Facebook, have been banned for years by both global sanctions and the Iranian government. Yet millions of Iranians—not just a few tech-savvy entrepreneurs like the ones I describe here—access sites like Facebook, Twitter and Snapchat as well as online courses (“MOOCs”) from the many global universities, daily. Everyone, of all ages, accesses this unfiltered internet through Virtual Personal Networks (VPNs). In this way, and in the music they love and video they watch, Iran’s wired teens have more in common with their compatriots around the world than with the stark revolutionaries of 40 years ago. To put Iran’s level of connectivity in perspective, nearly 65 percent of Iranian homes have broadband access—roughly equivalent to the United States, where the latest Pew survey data shows that 70 percent of Americans too have broadband connections at home. What hit me most compared to my visit to Iran last year, however, is that there was very limited access to 3G data on mobile phones. Back then there were at most one million subscribers. This year we were told that there are now over 20 million. All of this means Iranians have unprecedented access to the world around them. It means they have much of the same knowledge at their fingertips that we do, practically for free. It means that an entirely new demographic is sharing ideas and digitally collaborating with each other. They see nearly everything about the United States and the world, and see economic opportunity and empowerment in part of the world more broadly once dismissed as “third.” They have less fear of centralized authority, of anyone telling them to “wait a generation” to solve problems they see others like them solving right now. They are, thus, aggregating new truths. Not western truths, but their truths, and in their own context. Nazanin Daneshvar is part of the new story. She’s an entrepreneur building Takhfifan, a Groupon-like retail offers site in Iran. Not three years ago, in her mid-twenties, she and her cofounder and sister might have been surprised that their dream would today become 60 people crammed into a larger fourth-floor office. Except that little surprises her. She is accustomed to do what it takes to build. She knew how fast Groupon had grown in the U.S., and how much Iranians liked a good deal.
Most merchants at the time barely knew what the internet was, let alone internet marketing, so she visited small shops and restaurants, often those owned by friends, and asked one simple question: how much would they pay for a new customer? She built the technology and began delivering beyond their expectations and to their surprise. With this success all she had to do was convince some of the largest shopping malls in Tehran—there are many ultramodern, global brand-selling malls across the country—to strike similar deals. She would show up to meet with the general managers with great respect and a proven track record, her head covered in the government-required hijab. Invariably, however, general managers asked to see her manager—which, in their eyes, had to be a man. Frustrated she walked out and went to her father (an energy plant manager who knew nothing about internet business) and told him to come with her to every single meeting for a year. Her father would literally open each meeting with a brief greeting: “I am the manager of this new company, but let me turn it over to my colleague to explain more.” And then he’d sit down quietly and not say another word, despite signing every contract and initially being registered as the proprietor of the business. As before with her smaller clients, performance was so good within 18 months, and Daneshvar received so much press attention, that on my last visit she smiled and told me that her father had now “retired.” Today, Takhfifan has over two million users in seven Iranian cities and has locked up 10,000 merchants. Avatech is one of the largest business accelerators, which offer resources mentorship and money to new entrepreneurs, in Iran. There are nearly 100 such accelerators, about a third of which are government-backed. | Avatech Mohsen Malayeri also isn’t of the traditional narrative, either. This university engineering grad has hosted dozens of “Startup Weekends” in Iran recently, bringing together hundreds of young people with local investors to pitch and form their innovations at vibrant gatherings on university campuses. Malayeri co-founded Avatech, one of the largest business “accelerators” that offer resources, mentorship, and money to fledgling entrepreneurs—much like Y Combinator or 500 Startups in Silicon Valley, 1776 here in Washington, D.C., or TechStars around the United States. Avatech is one among nearly 100 accelerators and incubators in Iran—31 of which are backed by government to help address infrastructure challenges in agriculture, education, and healthcare. One minister told us that Iran spent $4 billion in tech infrastructure last year alone and plans $25 billion more in the next three. They believe that eHealth will revolutionize care for its citizens by the end of the decade. They expect debit cards to be replaced by mobile payments in the same timeframe as well—an ambition faster than we are seeing happening here in the States. Lest you think any of this is just talk or a faroff dream, let me share the example of Digikala, an ecommerce site whose value has doubled in less than a year (to over $300 million, as several investors told me), has over 700 employees, and ships thousands of orders a day—including
49
same- or next-day delivery in several Iranian cities. Sound familiar? It’s true: the site is known as the Amazon of Iran, and was founded by two brothers who were frustrated because they couldn’t find any camera reviews online in their language. *** This is the tale of the new Iran, a generation using technology to solve problems and grab economic opportunity. While these students and entrepreneurs are building versions of software-enabled businesses we’d find familiar in the West, they aren’t just replicating the tech startup successes they see elsewhere; they’re improvising on them and making them their very own. What may have began as workarounds until sanctions were lifted is laying the groundwork— tech infrastructure, tolerance for failure, startups as a “real” job—for the next generation of companies and entrepreneurs. Is this the early days of a Silicon Valley in Iran? Malayeri dismisses the question as do many of the entrepreneurs in Iran and the Middle East and in growth markets around the world. Silicon Valley and innovation in the U.S. is obviously extraordinary, but unprecedented problem solving wherever there is universal access to technology is happening, well, everywhere. Societies that never knew landlines are leap frogging that outmoded technology with new innovation in mobile payments. Countries struggling with water and natural resources are becoming leaders in green technologies and desalinization. Mohsen quotes U.S. startup legend and investor Brad Feld: “Silicon Valley isn’t a religion.” It seems no one is looking to swap one theology for another. They simply want and expect what works and what makes an impact. What this means—and what Washington may have the greatest trouble coming to terms with—is that these tech and culture changes, no matter what we label them, are happening in Iran no matter what, and they risk happening without us. I was struck on this trip by the significant increase in business executives and tourists from around the world, particularly from Germany, Scandinavia and Russia. The most dramatic numbers, of course, were from China. Along with its growing ex-pat population, Chinese business is on the rise. Chinese electronics company Xiaomi—called the “Apple of China” by many and now the third largest smartphone distributor in the world and a company that continually defies what we thought was possible by foreign tech enterprises—is expected to roll out aggressively this year in Iran. None of this should be surprising because we are now seeing rapid economic change and growth happen regularly, and we often ignore its rise because we were locked in one tale. Who would have thought, even a few years ago, that the largest initial public stock offering in recent U.S. history would be a software-enabled enterprise from China (Alibaba), built virtually without the western market at all? Or that among the biggest U.S. tech startup acquisitions to date was of a messaging company (WhatsApp, by Facebook)—whose primary demographic is abroad? How many, a few decades ago, would have guess that leading hardware and consumer electronics would come from Japan and Korea? Should we expect different from the new generation in Iran, highly educated and wired, graduating some of the best engineers in the world, also perfectly located geographically as a conduit of digital and physical trade east/west/ CONTINUED TO PAGE 48
50
July 2015
50
1394 تير
US universities on symbolic visit to Iran
By Sean Coughlan BBC.com A group of senior United States university representatives has visited Iran, in what is believed to be the biggest academic delegation since the 1970s. As relations between the two countries begin to thaw, the delegation met representatives of 13 Iranian universities and research institutes. The symbolic visit revives what were once strong academic links. Before the Islamic revolution in 1979, Iran was the biggest source of overseas students in the US. There are now about 11,000 Iranian students in the US - compared with 270,000 from China and it is believed that there are no students at all from US universities on exchanges to Iran. And there are still no formal diplomatic relations between the two countries, after decades of hostility and suspicion. US educated The university delegation was headed by Allan Goodman, president of the Institute of International Education, a New York-based organization that supports US international education exchanges. Prof Goodman, speaking on his return, said that the US delegation had come away with a strong sense of the Iranians wanting more engagement with the West. And he said this had been helped by a legacy of links in previous generations between Iranian students and the US.
It has been reported that the current Iranian cabinet has more holders of PhDs from US universities than any other government in the world, including the US. This includes Foreign Minister Mohammad Javad Zarif, who studied at San Francisco State University and the University of Denver.
The delegation, visiting universities including Tehran, Shiraz and Isfahan, had received an “extremely warm” reception from Iranian students, said Prof Goodman. “There were deep reservoirs of affection for the US higher education system,” he said. This ground-breaking visit had representatives from five invited universities and colleges, along with officials from the Institute of International Education. Prof Goodman said that the next likely step would be a reciprocal visit by Iranian academics to US universities. There would also be a report published next month with ideas for wider cooperation and partnerships. He forecast that the numbers of Iranian students recruited by US universities was also likely to increase. The decision for the US representatives to travel to Iran reflected the more outward-looking stance being taken President Hassan Rouhani, said Prof Goodman. The Iranian president has a PhD from Glasgow Caledonian University in the UK.
‘Educational diplomacy’ The Iranian coverage of the visit also noted the re-opening of doors. Iran’s Foreign Minister Mohammad Javad Zarif studied in the US The official Iranian news agency reported that the chancellor of the University of Tehran had told the US delegation that his university had once had links with “many American universities and is ready for resuming such ties once again”. Tehran University’s website reported that the two sides had emphasized the “necessity of expanding academic collaboration” between the Iranian university and universities in the US. CONTINUED TO PAGE 48
The Iran I Saw
Far from the nuclear negotiations, a new tech-savvy Iranian generation takes shape. By CHRISTOPHER SCHROEDER Politico.com There wasn’t much exceptional about my recent lunch out with a couple dozen young, aspiring entrepreneurs. It was a typical, crowded, buzzing, Nandos-like joint—good food cheap, easy to pull tables together so we could talk. These were men and women debating the latest technologies, describing their recent ideas, regularly interchanging their physical engagement with checking their SnapChat, Instagram, Twitter and Facebook apps. I asked one woman how she best prepares for the rigor of building a company. “By doing!” she smirks at me. She pauses, and adds, “Oh, and I read all the top Silicon Valley blogs and take a few classes from Stanford, Wharton and other colleges around the world for free on Coursera.” Several at the lunch put down their forks and show me their smart phones, each open on Wifi to courses like “Introduction to Marketing, “International Leadership and Organizational Behavior” and “Better Leader, Richer Life.” One young man describes to me his startup. It is a bit like AirBnB for an adventure traveler though more low-tech, more, say, a tech-enabled travel agency. The new generation, he explains, doesn’t just want to “see” a place, they want to understand how people live, think and engage. He has found countless families recently near the area’s beautiful mountain/hiking areas who are happy to open their homes, feed young people, take them to unique cultural sites and gatherings for music and art. “Where are you taking the next cohort of travelers?” I asked. “The Kurdish area—it is one of the most beautiful and most interesting parts of our country.” And that was the one exceptional, or at least unexpected, thing about my lunch: just last month I was sitting with young entrepreneurs in the heart of Tehran, Iran. Before lunch, I had only met perhaps five Kurds in my life. “The Kurdish area” for me conjured up terror attacks and ISIS, though its long, rich history is split among three countries— Iraq, Iran and Turkey. “Is it safe?” I asked, “Are you at all concerned being so close to the Iraqi border?”
He smiled and said, “Well, we are fine in Iran but as we got within a few miles of the Iraqi border, our mobile phones started buzzing. I looked at my texts and here’s what I saw.” I imagined at best some warning, at worst outright threats. I looked at his phone and it read: “Welcome to Iraq. Feel at home while you roam on Korek Telecom network [the local mobile provider]. For any inquiries please call +9647508000400.” *** This is a tale of two Irans. This is, specifically, the tale of the other Iran. The tale we hear most often focuses on natural resources like oil as their greatest asset or nuclear power as their greatest threat—a narrative frozen in time, stretching back decades with remembered pain on both sides. For many Americans, the reference point for Iran is still centered on the hostage crisis at the U.S. embassy in Tehran over 35 years ago; for others, it has focused on Iranian support for destabilizing regional actors against our interests and costing lives. At the same time, of course, Iranians have their own version of this tale: Many remember well U.S. support for a coup of their elected leadership, our support for a dictatorial regime and later encouragement of a war in Iraq that cost nearly a half-million Iranian lives. Politics, power, mistrust: This is one version of how the media frames discussion of Iran. It’s very real, and it has much caution and evidence to support it. But there’s another tale, one I saw repeatedly in my trip there last month. It was my second visit within the year, traveling with a group of senior global business executives to explore this remarkable and controversial nation. This tale focuses on Iran’s next generation, an entirely new generation that came of age well after the Islamic Revolution, and on human capital, the greatest asset a country can have. It’s about technology as the driver for breaking down barriers even despite internal controls and external sanctions. People under age 35 represent nearly two-thirds of Iran’s population at this point: Many were engaged in the Green Movement protests against the Iranian presidential election CONTINUED TO PAGE 49
51
July 2015 1394 تير
51
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
July 2015 - Vol 21 - Issue 260
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
Iranians and their hopes for an end to sanctions Some in Tehran believe lifting of sanctions would have profound implications, but Iran will not pay any price for a deal Ian Black - The Guardian In the dazzling heat of a Tehran morning, the city’s carpet museum is a mercifully cool haven of magnificent specimens of Iran’s cultural heritage. Yet even here, among woven wonders from Isfahan, Mashhad and Kerman, the shadow of the sanctions imposed on the country as a result of its nuclear programme falls – as hopes grow for an agreement that will ease years of pain. Nahid, wearing an obligatory headscarf
and modest belted tunic, is busy repairing the tassels of an exquisite red and black Persian rug spread out on a wooden table. The museum, however, is deserted. Tourists are few and far between, though those who do come leave generous compliments in the visitors book. “It has got easier for foreigners,” the young woman explains. “But it will surely improve more when sanctions are lifted.” Halfway through Ramadan, with temperatures in the high 30s, the capital’s air heavily polluted and traffic permanently gridlocked, Tehranis have plenty on their minds, but people from all walks of life understand that the stakes are high in the Vienna nuclear negotiations.
Back then there was euphoria. Many took selfies against a backdrop of TV screens showing Barack Obama, the leader of a nation whose officials have not set foot in this city in the 35 years since the revolution. Now the mood is more guarded. Expectations reflect the sharp political divisions of the Islamic Republic and some clearly fear saying the wrong thing and incurring official displeasure. “Yes, I am optimistic,” says Mohamedreza, a well-heeled executive who drives an expensive Mercedes. “I am sure western governments want to ease sanctions.” Few people are willing to give their full names to a visiting western journalist with a rare visa.
Mohamed Javad Zarif, the foreign minister and chief nuclear negotiator, is the hero of the reformist camp. He is feted as a savvy diplomat who deals on equal terms with the US secretary of state, John Kerry. Zarif is associated with the president, Hassan Rouhani, whose election two years ago ended the rule of Mahmoud Ahmadinejad, the master of a vulgar populism that many found repugnant and that worsened Iran’s isolation. Still, only a few of Monday’s daily newspapers carry the nuclear talks as their main story. Ebtekar, a privately owned paper, goes for a dramatic “One step to agreement” headline. Iran, a government paper, publishes a drier report PLEASE GO TO PAGE 48