نوروز يگانه جشن سال نو درراه است شماره آينده -ويژه نوروز
از عزيزاني که مايل به درج آگهي و يا تبريکات نوروزي در شماره ويژه نوروز هستند ،خواهشمنديم تا قبل از تاريخ 25فوريه با ما تماس بگيرند.
770-973-0506 نامه تازه نوريزاد به خامنهاي: بيکفايتي شما در رهبري محرز است صفحة 38
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد.
فستيوال ايرانيان در آتالنتا براي اولين بار يکشنبه 6اپريل 2014در «پيدمانت پارک»
صفحة 16
سفر اوباما به عربستان در رابطه با ايران و سوريه
روزنامه «وال استريت جورنال» از سفر قريبالوقوع باراک اوباما ،رئيس جمهوري اياالت متحده ،به عربستان سعودي خبر داد ،سفري که قرار است با هدف کاهش تنش ميان واشينگتن و رياض بر سر سياستهاي آمريکا در قبال برنامه اتمي ايران و جنگ داخلي سوريه انجام شود. بر اساس گزارش خبرگزاري رويترز ،اين نشريه به نقل از برخي منابع مطلع در دولت عربستان سعودي نوشت که آقاي اوباما در سفر خود به عربستان که ماه آينده ميالدي (مارچ) انجام ميشود ،با ملک عبداهلل مالقات خواهد کرد. يک مقام ارشد دولت عربستان سعودي که «وال استريت جورنال» نام او را منتشر نکرده است ،ميگويد که سفر اوباما به خاطر آن انجام ميشود که روابط آمريکا و عربستان اکنون «رو به وخامت ميرود» و اعتماد متقابل ميان آنها کاهش مييابد. رياض از متحدان اصلي واشينگتن در منطقه محسوب ميشود ،اما مناقشه هستهاي ايران و روش باراک اوباما براي حل و فصل آن انتقادات مقامات عربستان سعودي را در پي داشته است تا جايي که شاهزاده بندر بن سلطان ،رئيس دستگاه اطالعاتي سعودي ،بر کاهش سطح روابط دو کشور تاکيد کرده است. قبل از آن نيز برخي «اسناد محرمانه» دولت آمريکا که سايت ويکيليکس ادعا ميکرد به آنها دست يافته است ،نشان ميداد پادشاه عربستان حتي خواستار حمله نظامي اياالت متحده به تاسيسات هستهاي ايران شده بود تا ايران نتواند به سالح هستهاي دست يابد. اما در اين ميان جنگ داخلي سوريه هم به اختالفات ميان رياض و واشينگتن دامن زده است ،به طوري که گزارش رسانههاي جهاني حکايت از آن دارد عربستان به اين خاطر عضويت موقت در شوراي امنيت سازمان ملل متحد را رد کرده است. «وال استريت جورنال» مينويسد که ملک عبداهلل در نشست خود با باراک اوباما ميخواهد از او جويا شود چرا تصميم گرفت به سوريه حمله هوايي نکند و به اين ترتيب موجب تقويت حکومت بشار اسد بشود. اوباما پيش از اين استفاده از سالح شيميايي در جنگ داخلي سوريه را خط قرمز ناميده بود ،اما زماني که گزارشها درباره حمله شيميايي در سوريه منتشر شد ،رئيس جمهوري آمريکا تصميم گرفت به جاي حمله نظامي به دمشق ،آن کشور را وادار به نابودي سالح شيميايي خود کند.
اين رخداد و ديگر سياستهاي آمريکا در قبال جنگ داخلي سوريه باعث شده است که رياض واشينگتن را به بيعملي متهم سازد.
صفحة 45
آيا «مغزهاي» گريخته روزي به ايران بازميگردند؟ صفحة 26
عراقچي:
قسط اول دارايي آزاد شده ايران واريز شد عباس عراقچي ،معاون وزارت خارجه ايران از واريز قسط اول داراييهاي آزادشده ايران به دنبال توافق ژنو خبر داده است .اين مبلغي است که در پي پلمب بخشي از تجهيزات هستهاي ايران اجازه برداشت آن به ايران داده شده است. عضو ارشد تيم مذاکرهکننده هستهاي به خبرگزاري ايرنا گفته اولين قسط از چهار ميليارد و 200ميليون دالري که قرار است بهتدريج آزاد شود 550 ،ميليون دالر است که اول فوريه به حساب ايران در سوئيس واريز شده است. بر اساس توافق اوليه با کشورهاي پنج به عالوه يک در ژنو ،قرار است چهار ميليارد و 200ميليون دالر درآمدهاي نفتي ايران که در خارج کشور نگهداري ميشود ،در هشت قسط آزاد شود. قسط دوم و سوم اين مبلغ در ماه مارچ به حساب ايران واريز خواهد شد. در ازاي اين مبلغ و همينطور کاهش بعضي از تحريمها ،ايران متعهد شده
غنيسازي اورانيوم باالي پنج درصد را متوقف کند ،ذخاير اورانيوم غني شده بين پنج تا 20 درصد را خنثي کند و هيچ سانتريفيوژ جديدي در تاسيسات اتمي خود وارد نکند. عالوه بر تعليق تحريم خريد و فروش طال و صادرات محصوالت پتروشيمي ،تسهيل ورود قطعات هواپيماهاي مسافري از ديگر تعهدات غرب در قبال ايران است. عليرضا جهانگيريان ،رييس سازمان هواپيمايي ايران گفته است قطعات جديد هواپيما ظرف هفتههاي جاري وارد ايران خواهد شد .به گفته آقاي جهانگيريان 400ميليون دالر تسهيالت به شرکتهاي هواپيمايي اختصاص داده شده است تا از خارج قطعه هواپيما وارد کنند. ناوگان فرسوده هوايي ايران که به دليل تحريمها در شرايط نامناسبتري قرار گرفته است ،بهشدت نيازمند بازبيني و نوسازي است.
دور بعدي مذاکرات ايران و 1+5در وين برگزار ميشود مسئول سياست خارجي اروپا و وزير امور خارجه ايران خبر دادهاند که دور تازه مذاکرات ايران و کشورهاي 1+5براي دستيابي به يک توافق نهايي درباره برنامه هستهاي ،در وين انجام ميشود. کاترين اشتون و محمدجواد ظريف جداگانه خبر دادهاند که اين مذاکرات روز 18فوريه در مقر سازمان ملل متحد در پايتخت اتريش آغاز ميشود. مقر آژانس بينالمللي انرژي اتمي نيز در شهر وين است. اين دور تازهاي از مذاکرات ايران و
گزارش ساالنه سازمان ديدهبان حقوق بشر در مورد ايران کشورهاي آمريکا ،بريتانيا ،روسيه ،چين، فرانسه و آلمان براي دستيابي به يک توافق نهايي درباره برنامه هستهاي ايران است. ايران و کشورهاي 1+5در 24نوامبر با حضور وزراي خارجه هر هفت کشور درباره يک توافق شش ماهه براي کاهش اختالفات به اتفاق نظر رسيدند. انتظار دو طرف اين بوده است که در اين شش ماه ،شرايط براي دستيابي به توافق بر سر حل و فصل دائمي پرونده اتمي ايران فراهم شود. دنباله در صفحة 19
سازمان ديدهبان حقوق بشر بيست و چهارمين گزارش ساالنه خود درباره وضعيت حقوق بشر در 90 کشور جهان و از جمله ايران را منتشر کرده است. در بررسي وضعيت حقوق بشر در ايران در سال 2013 ميالدي ،گفته شده است که يک بار ديگر اعدامها ،به ويژه اعدام محکومان مواد مخدر با شتاب بيشتري ادامه پيدا کرده و بسياري از فعاالن مدني ،به داليل سياسي يک سال گذشته را همچنان در زندان سپري کردهاند. دنباله در صفحة 7
2
February 2014 1392 بهمن
2
3
February 2014 1392 بهمن
3
4
February 2014 بهمن 1392
سنگيني برف بر دوش گيالن و مازندران در پي بارش شديد برف در گيالن و مازندران ،بحران در اين دو استان همچنان ادامه دارد و ساکنان اين مناطق را با مشکالت جدي مواجه کرده است. نيروهاي امداد در مناطق مختلف در حال فعاليت هستند، با اين حال آب ،برق و گاز در برخي از مناطق شهرهايي چون صومعهسرا ،تنکابن و رامسر همچنان قطع است .به دليل تخريب شماري از ساختمانها و مسدود شدن راهها نيز عبور و مرور شهروندان با مشکالتي بسيار توام شده است.
شهرداريهاي کرج ،بابلسر ،بابل و اداره برق تهران
4
خودروهايي براي کمکرساني به تنکابن فرستادهاند که به تازگي به اين شهر رسيدهاند. سوپرمارکتهاي تنکابن تقريبًا خالي هستند .مردم از صبح زود براي تهيه نان به بيرون ميروند ،در حالي که رفت و آمد در معابر شهري بسيار سخت است. ارتفاع برف در اين شهر بيش از يک و نيم متر است. در پي بارش برف در استانهاي مازندران و گيالن که گفته ميشود در 50سال گذشته بيسابقه بوده ،امدادرساني با مشکل مواجه شد و آب و برق در برخي مناطق قطع گرديد. هالل احمر فقط با پاي پيادهتوانست امدادرساني کند.
مصطفي پورمحمدي: اگر موسوي و کروبي آرامش را به هم نزنند عفو ميشوند مصطفي پورمحمدي وزير دادگستري ايران گفت اگر ميرحسين موسوي و مهدي کروبي بگويند که ما قانونمند هستيم و به آرامش کشور پايبنديم ،مشمول عفو ميشوند. آقاي پورمحمدي در پاسخ به سوالي در مورد علت محاکمه نشدن اين دو رهبر اعتراضات انتخاباتي سال 1388 گفت که حکومت ايران اين موضوع را سبک و سنگين کرده و «هوشمندانه تالش ميکند تا از فتنه جديدي جلوگيري کند». وزير دادگستري افزود ،نظام به دنبال رفتارهاي خشن نيست ،اما منافع و مصالح ملي در اولويت قرار دارد. چند روز پيش ،محل حصر خانگي مهدي کروبي ،پس از حدود سه سال از يکي از خانههاي امن وزارت اطالعات به منزل شخصي وي تغيير يافت. اين تحول ،يک بار ديگر توجه رسانهها را به موضوع حصر وي ،ميرحسين موسوي و زهرا رهنورد جلب کرد اما غالمحسين محسنياژهاي سخنگوي قوه قضاييه در يک نشست خبري در تهران گفت که از آقاي کروبي رفع حصر نشده است. از سه سال پيش ،آقاي کروبي ابتدا همراه همسرش و سپس به صورت تنها ،و ميرحسين موسوي به همراه همسرش زهرا رهنورد در حصر قرار گرفتهاند.
پيشتر فرمانده نيروي انتظامي ايران گفته بود که حصر خانگي اين افراد با نظر آيتاهلل علي خامنهاي ،صورت گرفته است. اين حصرها پس از آن آغاز شد که ميرحسين موسوي و مهدي کروبي به دنبال اعتراضات تونس و مصر ،از مردم ايران خواستند که با انجام راهپيمايي ،از معترضان اين دو کشور حمايت کنند. پس از شروع حصر ،تعدادي از مسئوالن ارشد حکومت ايران خواستار «توبه» اين دو رهبر معترضان به انتخابات رياست جمهوري 1388شدهاند. اين درخواست ،تاکنون با پاسخ مثبتي از سوي اين رهبران مواجه نشده است.
نزديک به 8ميليون ايراني چند شغله هستند بر اساس گزارشهاي مرکز آمار ،شمار چند شغلههاي ايران در پاييز 92اندکي کمتر از 8ميليون نفر بوده است. تنها در چند ماه پاياني دولت احمدينژاد يک ميليون و صد هزار نفر به چند شغلهها اضافه شدهاند. در سالهاي اخير همواره بيش از 40درصد از شاغالن ايراني افرادي بودهاند که بيش از 49ساعت در هفته کار ميکردهاند و بر اين اساس چند شغله محسوب ميشوند. در يک ده ه گذشته نوسان تعداد چند شغلهها هرگز به
5
دنباله از صفحة قبل
اندازه تغييرات در اين زمينه در سال 92نبوده است .شمار چند شغلهها در ماههاي پاياني دولت محمود احمدينژاد و چند ماه آغاز دولت يازدهم سير صعودي و نزولي بيسابقهاي را تجربه کرده است. سايت «خبرآنالين» با استناد به دادههاي مرکز آمار ايران گزارشي از تحوالت بازار کار ايران در 9سال اخير تهيه کرده است .مطابق اين گزارش تعداد چند شغلههاي ايران در پايان سال گذشته 8ميليون و 500هزار نفر بود و در پايان تابستان ،92که متاثر از کارنامه اشتغالي دولت دهم محسوب ميشود ،اين رقم به 9ميليون و 600هزار نفر رسيد. بر اين اساس در چند ماه پايان دولت احمدينژاد يک ميليون و 100هزار نفر به چند شغلهها اضافه شدند و در مجموع 43و نيم درصد نيروي کار در ايران بيش از يک شغل داشتند. تغيير چشمگير ديگر در اين آمار به پاييز سال جاري مربوط ميشود که در انتهاي آن شمار چند شغلهها يک باره يک ميليون و 700هزار نفر کمتر شده است. تعداد زنان چندوشغله در سالهاي اخير حدود نيم ميليون نفر بوده است .اين تعداد در سالهاي مختلف بين 14 تا 17درصد کل زنان شاغل را شامل ميشوند. عوامل مختلفي ميتواند در باال بودن آمار چند شغلهها موثر باشد که مهمترين آن ناکافي بودن درآمدها ،افزايش سرسامآور هزينه زندگي و کاهش شديد ارزش پول ملي است. از سوي ديگر همه افرادي که بيش از 49ساعت در هفته کار ميکنند الزاما داراي دو شغل مختلف نيستند و برخي از آنها مجبورند براي داشتن درآمد کافي بيش از 44ساعت مقرر در قانون در هفته کار کنند. معيارهاي مرکز آمار براي شاغل يا بيکار تلقي کردن شهروندان از مسائلي است که در سالهاي اخير در مورد آن بسيار بحث و جدل شده و ظاهرا هنوز به نتيجه مشخصي نرسيده است. وزير تعاون ،کار و رفاه اجتماعي دولت قبلي مدعي بود که در دو دولت محمود احمدينژاد 7ميليون و 500هزار شغل جديد ايجاد شد .مرکز آمار اين ادعا را تکذيب کرد و نشان داد که در اين دوره شمار بيکاران افزايش يافته است. مرکز آمار در پاييز سال پيش تعداد بيکاران را 2ميليون و 400هزار نفر اعالم کرد .اين مرکز همچنين از وجود يک ميليون و 900هزار نفر خبر داد که «اشتغال ناقص» دارند. افراد با يک ساعت کار در هفته نيز جزو اين گروه به شمار ميروند. علي طيبنيا ،وزير اقتصاد و دارايي چندي پيش هشدار داد که با اضافه شدن فارغالتحصيالن به جمع متقاضيان کار، شمار بيکاران به زودي به هشت و نيم ميليون نفر ميرسد.
بازداشت دو نفر به دنبال حادثه مرگبار آتشسوزي
تعدادي از خبرگزاريهاي ايران اظهارات «يک منبع
February 2014 بهمن 1392
آگاه» را منتشر کردهاند که از بازداشت دو نفر در ارتباط با حادثه آتشسوزي اخير در يک توليدي لباس در خيابان جمهوري تهران خبر داده است . خبرگزاري «تسنيم» به نقل از اين منبع آگاه گفت که افراد دستگير شده «مسئول يکي از ايستگاههاي آتشنشاني به همراه اپراتور نردبام نجات» بودهاند که به دستور بازپرس پرونده بازداشت شدهاند . خبرگزاري فارس هم از بازديد عباس جعفري دولتآبادي ،دادستان عمومي و انقالب تهران ،از محل حادثه و صدور دستور «رسيدگي فوري» به اين موضوع خبر داده است . در حادثه آتشسوزي يک توليدي لباس در خيابان جمهوري تهران دو زن کارگر به نامهاي نسرين فروتني 44ساله و آذر حقنظري 60ساله براي رهايي از شعلههاي آتش از پنجرههاي ساختمان آويزان شدند ،اما پس از چند دقيقه مقاومت و تقال و در حالي که نيروهاي آتشنشاني در محل حضور داشتند ،به پايين پرتاب شده و جان خود را از دست دادند . اين حادثه به واکنشهاي گستردهاي هم در شبکههاي اجتماعي و هم در ميان مسئوالن حکومتي ايران دامن زد. حسن روحاني ،رئيس جمهور ،با صدور دستوري به وزير کشور خواستار رسيدگي به اين حادثه شد و محمدباقر قاليباف ،شهردار تهران ،هم وعده داد که گزارش کاملي از آن ارائه کند .
وزير خارجه ايران: نتيجه مذاکرات نهايي بايد لغو همه تحريمها باشد
محمدجواد ظريف ،وزير خارجه ايران در ديدار با کارل بيلدت ،همتاي سوئدي خود در تهران با اشاره به مذاکرات هستهاي پيش رو در وين گفت که در اين مذاکرات «يک جزء غير قابل فراموش راه حل نهايي ،رفع همه تحريمهاست». آقاي ظريف در ادامه گفت 18« ،فوريه وارد مذاکرات جدي براي راهحل نهايي خواهيم شد .اگر کسي راجع به اين صحبت کند که مذاکرات با حفظ تحريمها ادامه پيدا کند درست نيست .نتيجه مذاکرات بايد لغو همه تحريمها باشد و زمينه براي بازي معقولتر بين بازيگران در اين حوزه ايجاد شود». اين اظهارات محمدجواد ظريف پس از آن بيان ميشود که خبرگزاري رويترز گزارش داد که جان کري ،وزير خارجه آمريکا ،در حاشيه نشست امنيتي مونيخ در ديدار با آقاي ظريف به او گفته است که «تحريمهاي موجود آمريکا عليه ايران ادامه خواهد يافت». وزير امور خارجه ايران با اشاره به ديدار با جان کري توضيح داد« :در مذاکراتي که با وزير خارجه آمريکا در حاشيه اجالس امنيتي مونيخ انجام شد ،بيشتر بحث ما درباره نحوه ادامه مذاکرات و رسيدن به توافق جامع بود». وي افزود« ،آقاي کري در اين ديدار تاکيد کرد که دولت آمريکا در پيگيري موضوع جدي است و به آن متعهد است و ميخواهد کار را به نتيجه برساند .او به نگرانيهايي که در داخل آمريکا مطرح ميشود اشاره کرد که يکي از آنها اين بود که با اين توافق اوليه تحريمها در حال فروريزي است». وزير خارجه ايران گفت« ،در ديدار با کري تاکيد کردم تحريمها غيرقانوني و بينتيجه است و بايد از زوايه ديگري به اين مشکل از سوي آمريکا نگريسته شود». ايران و گروه پنج به عالوه يک در ژنو به توافقنامه هستهاي دست يافتند که از جمله حاوي گامهاي متقابل ايران و آمريکا است و در آن آمده است که در ازاي توقف
بخشهايي از فعاليتهاي هستهاي ايران ،از شدت تحريمها عليه ايران کاسته ميشود. در اين رابطه جان کري نيز گفته بود توافق هستهاي ژنو اگر چه حدود هفت ميليارد دالر تسهيالت مالي و صادراتي در اختيار ايران قرار ميدهد ،اما اساس تحريمهاي آمريکا عليه تهران را که بر مبناي تحريمهاي بانکي و نفتي استوار است ،تغيير نميدهد.
مهدي موسوي و فاطمه اختصاري با قيد وثيقه آزاد شدند
مهدي موسوي و فاطمه اختصاري ،دو شاعر و ترانهسرايي که از آذرماه در زندان اوين به سر ميبردند ،با وثيقه 200ميليون توماني آزاد شدند. خبر آزادي اين دو شاعر را يکي از نزديکان آنان تاييد کرد .به گفته او ،آقاي موسوي و خانم اختصاري تمام اين مدت را در بازداشت نيروهاي اطالعات سپاه پاسداران و در سلولهاي انفرادي زندان اوين به سر بردهاند. اما با وجود اين موارد اتهام آنها اعالم نشد و اين در حالي است که منابع نزديک به آقاي موسوي و خانم
5
اختصاري ميگويند ،اين اتهامات «اقدام عليه امنيت ملي، ارتباط با رسانههاي خارجي و هنرمندان اپوزيسيون خارج از کشور» عنوان شده است. به گفته اين منابع ،آقاي موسوي و خانم اختصاري بايد در دادگاه حضور يابند و به اين اتهامات پاسخ دهند ،اما به نظر ميرسد که هنوز زمان برگزاري دادگاه آنان اعالم نشده است. برخي از اشعار مهدي موسوي در آلبومهاي شاهين نجفي بازتاب پيدا کرده است که از جمله آنها ميتوان به شعر «بعد از تو» و «مميز صفر» در آلبوم «هيچ هيچ هيچ» اشاره کرد.
حسن روحاني: فساد اقتصادي در کشور دامنه گستردهاي دارد
حسن روحاني ،رييسجمهوري ايران ،در ديدار با مديران وزارت اطالعات ،وضع معيشتي «بخش قابل توجهي از مردم» را نامناسب توصيف کرده و افزود که «فساد
6
دنباله از صفحة قبل
اقتصادي نيز دامنه گستردهاي دارد». وي در اين ديدار از کارکنان و مديران وزارت اطالعات خواست تا «به طور جدي» وارد مبارزه با فساد اقتصادي شوند و «در خصوص بازگرداندن اموال و حقوق از دسترفته مردم از جانب عدهاي سودجو و ويژهخواران اقتصادي اقدام قاطع به عمل آورند». وي در ادامه ،نظام جمهوري اسالمي را به «قلعهاي» تشبيه کرد که «وزارت اطالعات از فراز آن تحرکات دشمن را رصد ميکند» اما افزود که وزارت اطالعات «البته نگاه الزم به داخل قلعه نيز دارد ».حسن روحاني در اين سخنراني از کارکنان وزارت اطالعات خواست تا «حافظ آبرو و اسرار مردم نيز باشند». تاکيد رييس جمهوري اسالمي بر «دامنه گسترده» فساد در ايران پس از آن بيان ميشود که سازمان شفافيت بينالملل در آخرين گزارش ساالنه ،ايران را از ميان 177 کشور در رتبه 144جهان از نظر فساد اداري قرار داد که نشاندهنده 11پله سقوط در مقايسه با سال 2012است. در ادامه انعکاس خبرهاي متعدد مربوط به فساد اداري در جمهوري اسالمي ايران ،مصطفي پورمحمدي ،وزير دادگستري ،از بازداشت بيش از 10نفر از مديران و روساي شعبه و مستشاران سازمان تعزيرات حکومتي به اتهام «آلوده بودن به فساد ،انحراف و خطا» در پروندهها خبر داده است. وي با بيان اينکه «عدد فساد اين افراد باال است» خبر داد که در برخي شعب سازمان تعزيرات حکومتي، «ناسالمتي وجود دارد و با دريافت و پرداخت رشوه يا به علل ديگر احکام ناصحيح صادر ميشود و حقوق بيتالمال و مردم ضايع ميشود». حسن روحاني پيش از اين نيز در هفتم ديماه و همزمان با اوج گرفتن بحران فساد گسترده مالي بابک زنجاني ،ميلياردر ايراني ،و ارتباطهاي وي با مقامات جمهوري اسالمي ،دستور ويژهاي براي مبارزه با رانتخواري دادهبود. وي در نامهاي به اسحاق جهانگيري ،معاول رييس جمهور و رييس مبارزه با مفاسد اقتصادي ،نوشت ه بود بايد کساني که با «تباني و سوء استفاده از امتيازات خاص ،زمينه ويژهخواري و درآمدهاي غيرموجه فراهم کردهاند ،شناسايي و مجازات شوند».
کلينتون به صف مخالفان تحريم ايران پيوست
هيالري کلينتون ،وزير امور خارجه سابق آمريکا ،طي نامهاي به يک سناتور دموکرات صراحتا با اقدام احتمالي کنگره براي تشديد تحريمها عليه ايران مخالفت کرده است. خانم کلينتون در دور اول رياست جمهوري باراک اوباما، در مقام وزير امور خارجه ،بارها خواهان وضع تحريمهاي فلج کننده عليه ايران شده بود تا جمهوري اسالمي در سياست اتمي خود تجديد نظر کند. با اين حال ،خانم کلينتون در نامهاي به سناتور کارل لوين ،رئيس دموکرات کميته نيروهاي مسلح مجلس سنا ،از موضع باراک اوباما که به شدت با تشديد تحريمها مخالف است ،حمايت کرده است. متن اين نامه توسط سناتور لوين در اختيار رسانهها قرار گرفت. هيالري کلينتون مينويسد که نهادهاي اطالعاتي آمريکا به اين نتيجه رسيدهاند که وضع تحريمهاي يکجانبه در مقطع فعلي ،آيندهي رسيدن به يک توافق اتمي جامع با ايران را به خطر خواهد انداخت و او با اين نظر موافق است. به گفته خانم کلينتون ،اقدام احتمالي کنگره به موقعيت ديپلماتيک آمريکا در مورد ايران لطمه خواهد زد و در جبهه متحد قدرتهاي بزرگ در برابر ايران شکاف ايجاد خواهد کرد.
February 2014 بهمن 1392
هيالري کلينتون ميگويد« ،اگر دنيا – به غلط يا به درست – به اين نتيجه برسد که مذاکرات با ايران به خاطر اقدام کنگره اياالت متحده شکست خورده است ،نه فقط کشورهايي مانند روسيه و چين بلکه بعضي از نزديکترين کشورهاي دوست ما نيز احتماال به تعهدات خود (در مورد اجراي تحريمها) عمل نخواهند کرد». او ميافزايد« ،من شکي ندارم که االن وقت آن است که به ديپلماسي فضاي الزم را بدهيم تا به نتيجه برسد .اگر اين طور نشد ،زمان آن را خواهيم داشت که در آينده تحريمهاي بيشتري وضع کنيم که از حمايت بينالمللي گستردهتري برخوردار خواهند بود و نيز فرصت آن را خواهيم داشت که گزينههاي ديگر را بررسي کنيم». اين اظهارت خانم کلينتون در پاسخ به نامه سناتور لوين است که از وي پرسيده بود که به عنوان يک وزير امور خارجه سابق ،در مورد پيشنويس طرح تحريمي تازهاي که مدتي است در مجلس سنا مطرح شده است چه نظري دارد؟ اين پيشنويس را سناتور رابرت منندز ،رئيس دموکرات کميته روابط خارجي سنا و سناتور جمهوريخواه مارک کرک، تدوين کردهاند و بنا بر گزارشها دهها سناتور ديگر نيز از آن حمايت ميکنند. با اين حال ،در روزهاي اخير گزارشها حاکي بوده است که شماري از حاميان پيشنويس نظرشان تغيير کرده است. خبرگزاري رويترز به تازگي گزارش داده است که تالشهاي سناتورهايي که در پي تصويب اين طرح بودند فروکش کرده است ،در عوض آنان در حال گفتگو براي اقدامي ضعيفتر مانند تصويب يک قطعنامه غيرالزامآور هستند. مجلس نمايندگان آمريکا تابستان گذشته با تصويب طرحي ،تحريمها عليه ايران را تشديد کرده بود ،اما سنا هنوز يک طرح مشابه را تصويب نکرده است تا مصوبه نهايي از سوي کنگره براي امضا به رئيس جمهوري آمريکا فرستاده شود. باراک اوباما بارها تاکيد کرده است که اگر سنا در حالي که مذاکرات اتمي با ايران ادامه دارد و توافق اتمي ژنو وارد مرحله اجرايي شده است براي تشديد تحريمها اقدام کند، مصوبه کنگره را وتو خواهد کرد. مقامهاي ايراني و آمريکايي تاکيد دارند که با وجود دشوار بودن دور بعدي مذاکرات که قرار است در آينده نزديک از سر گرفته شود ،مصمم هستند که براي حل و فصل مناقشه اتمي و رسيدن به يک توافق جامع و کامل تالش کنند.
سبد کاال؛ هياهوي بسيار بر سر هيچ بسياري از دريافتکنندگان سبد کاال ،از کيفيت نازل محتواي آن نوميد شدهو گفتهاند برنج هندي و مرغ برزيلي و روغن ناشناخته مصرف نميکنند .نمايندگان مجلس نيز طرح تحقيق و تفحص از سبد کاال را به جريان انداختهاند. رسانههاي داخلي از سرخوردگي مردمي مينويسند که سبدهاي کااليي خود را با ايستادن در صفهاي طوالني دريافت کردهاند .نارضايتيها ناشي از توزيع برنج غيرايراني، مرغ بدون اتيکت يا روغن و پنير ناشناخته و بدون برند هستند. چند نفر از دريافتکنندگان اين سبدها به خبرنگاران گفتهاند که اقالم بيکيفيت سبد را به کساني خواهند داد که مستحق هستند .روزنامه «شرق» از قول شماري از مراجعهکنندگان به فروشگاههاي زنجيرهاي، از شايعه برزيلي بودن مرغهاي سبد و گاليه مردم از ناشناخته بودن مارک روغن و پنير تحويلي گزارش داده است. برخي از دريافتکنندگان سبد کااليي گفتهاند بهتر بود به جاي اين همه شلوغي و دردسر براي تهيه اين اقالم ،پول آن را به افراد ميدادند .کساني هم عنوان کردهاند که برنج هندي را يا با برنج ايراني مخلوط خواهند کرد يا آن را به ديگران ميبخشند. تعدادي به خبرنگار «شرق» گفتهاند که مرغ عرضهشده را از روي ناچاري گرفتهاند و در فروشگاههاي شهروند ،سپه و اتکا هر برندي که زيادتر از همه موجود بود ،به متقاضيان داده ميشد و اغلب هم برندهايي ناشناخته که نتوانسته بودند در فروشگاه، مشتري بيابند. به موازات تشکيل صف در برابر مراکز توزيع سبد کاال، گروهي از سرپرستان خانوار در برابر معاونت بازرگاني داخلي وزارت صنعت جمع شدند تا به حذف نام خود از فهرست
6
شرمن: اگر دوست يا دشمني تحريم ايران را نقض کند، مجازات ميشود وندي شرمن معاون وزير خارجه آمريکا ،در کنگره آمريکا حاضر شد و بار ديگر از توافق موقت ژنو بر سر برنامه هستهاي ايران در مقابل قانونگذاران مخالف دفاع کرد .او در عين حال نسبت به سرمايهگذاري در ايران پيش از لغو تحريمها هشدار داد. وندي شرمن که خود هدايت تيم مذاکرهکنندگان آمريکا در گروه 1+5را بر عهده دارد ،به مخالفان توافق ژنو گفت که اين توافق مطلوب و کاملي نيست اما براي رسيدن به يک توافق جامع و فراگير ،زمان فراهم ميکند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،مخالفان توافق ژنو در کنگره آمريکا بار ديگر تاکيد کردند که تعليق بخشي از تحريمها ،آن هم در حالي که ايران همچنان به برنامه اتمي خود ادامه ميدهد عاقالن ه نبوده است. شماري از سناتورهاي آمريکايي خواستار برچيدن برنامه هستهاي ايران هستند و در اين راستا به دنبال وضع تحريمهاي بيشتر بودهاند .اقدامي که چندين بار با واکنش باراک اوباما و کاخ سفيد منجر شده است .باراک اوباما صريحا گفته است که تحريم تازه عليه ايران را وتو خواهد کرد. وندي شرمن روز سهشنبه 4فوريه خطاب به قانونگذاران آمريکايي گفت« :ما اين توافق را گام نخست ميدانيم ...اين يک توافق کامل نيست ،اما برنامه اتمي ايرانيها را از طرق مهمي متوقف کرده يا به عقب بازميگرداند و به ما زمان ميدهد تا در واقع درباره آن توافق جامع مذاکره کنيم». سناتور دموکرات رابرت منندر ،رئيس کميته روابط خارجي سنا ،يک بار ديگر نارضايي خود را از توافق ژنو ابراز کرد و گفت در اين توافق بدون اينکه عناصر توافق نهايي مشخص شوند ،در تحريمهاي موثر جهاني عليه ايران خلل وارد شده است. سناتور جمهوريخواه ،باب کورکر ،هم گفت هماکنون شرکتها از همه دنيا هياهو به راه انداختهاند که ميخواهند با ايران تجارت کنند .به گفته اين سناتور توافق موقت به خاطر اين ضعيف است که جلوي فعاليتهاي ايران را ميگيرد اما جلوي ديگران را که براي تجارت با ايران در صورت رفع تحريمها بسترسازي ميکنند ،نگرفته است. وندي شرمن در پاسخ گفت شرکتهايي که از ايران ديدار ميکنند به اين اميد ميروند که توافق نهايي با ايران حاصل شود .به گفته او آمريکا معتقد است که اين شرکتها هنوز به توافقي با ايران نرسيدهاند. در روزهاي اخير هياتهاي تجاري که برجستهترين آنها گيرندگان اين سبد اعتراض کنند. اين وزارتخانه به طور ناگهاني خبر داد که مشموالن دريافت سبد کاال ،تنها 4ميليون و پانصد هزار نفر هستند.
پيش از آن گفته ميشد که 17ميليون نفر واجد دريافت اين سبد خواهند بود .در اطالعيه اين وزارتخانه ،در آستانه اجراي طرح آمده بود که کارگران داراي دستمزدهاي باالي 500 هزار تومان ،مشمول دريافت اين سبد نميشوند.
شرکتهاي فرانسوي بودند ،از ايران ديدار کردهاند .رجب طيب اردوغان نخستوزير ترکيه هم اخيرا با چند وزير خود از جمله وزير انرژي ،وزير اقتصاد و وزير توسعه به ايران سفر کرد .در همين حال گردهمايي بزرگي نيز با حضور خودروسازان بزرگ جهاني در تهران برگزار شد . حسن روحاني ،رئيس جمهوري ايران ،در سخنراني داووس خود با دعوت از سرمايهگذاران به کشور تاکيد کرد که توافق موقت ژنو گام اول است و ايران به دنبال توافقي فراگير است. روحاني به رغبت شرکتهاي خارجي براي سرمايهگذاري در ايران اشاره کرد و گفت« ،در چند هفته اخير بيش از يکصد شرکت اروپايي به ايران سفر کرده و در حال مذاکره با طرفهاي ايراني خود هستند». وندي شرمن با اين حال گفت که «ما نميخواهيم اين افراد (شرکتها و تجار) به ايران بروند چرا که ما فکر ميکنيم پيام نادرستي را القا ميکند ،اگر اين افراد همچنان به ايران بروند ،به دولت روحاني فشار زيادي وارد ميکند»، چر اکه به گفته او با افزايش سطح انتظارات مردم و در صورت محقق نشدن اين قراردادها ،واکنش منفي ايجاد خواهد شد. شرمن همچنين گفت هنوز شرايط براي تجارت با ايران فراهم نشده است و تعليق تحريمها موقتي است. معاون وزير خارجه آمريکا در مورد شرکتهايي که به دنبال فعاليت در ايران هستند ،تصريح کرد« :فرقي نميکند که اين کشورها دوست يا دشمن باشند ....اگر تحريمهاي ما را زير پا بگذارند ما آنها را تحريم خواهيم کرد». در ميان معترضان کساني بودهاند که تنها به دليل دريافت سي چهل هزار تومان بيشتر از حدنصاب تعيين شده ،از فهرست سبد کاال خط خوردهاند. تصاويري که از نحوه تجمع و صف بستن مردم و تقالي آنها براي دريافت سبد کاال و نيز رفتار توزيعکنندگان در رسانهها منتشر شده، انتقادات و اعتراضاتي را برانگيخته است .بسياري گله کردهاند که بر خالف سخنان روحاني در حفظ شأن مردم ،ساز و کار توزيع اين سبد کااليي، محترمانه نبوده است. حاليکه «در مينويسد، «شرق» مراجعهکنندگان ساعاتي طوالني مقابل انبار فروشگاهها در سرماي پنج درجه زير صفر و زير برف ايستاده بودند ،با برخورد ناشايست متصديان توزيع روبرو ميشدند». در عين حال ،بسياري افراد مشمول دريافت کاال به دليل پيامکهاي دوپهلو يا ناهماهنگي در اطالعرساني ،پس از مراجعه به فروشگاهها و ايستادن در صفهاي طوالني ،دست خالي ماندند و سرگردان شدند. دولت با بلندشدن صداي اعتراض مردم ،از بازنگري مشموالن سبد کاال و احتمال تخصيص آن به همه بازنشستگان و کارگران تامين اجتماعي خبر داده است. طرح توزيع سبد کاال از روز يکشنبه 13بهمن آغاز شده است که به سرپرستان خانوارهاي تحت پوشش کميته
7 دنباله از صفحة قبل امداد امام ،سرپرستان خانوارهاي تحت پوشش سازمان بهزيستي کشور ،سرپرستان خانوارهاي مستمري بگيران تأمين اجتماعي (با حقوق مستمري زير 500هزار تومان) و سرپرستان خانوارهاي کارگران مشمول قانون کار و تأمين اجتماعي (با حقوق زير 500هزار تومان) تعلق ميگيرد. همچنين سرپرستان خانوارهاي کارکنان شاغل و بازنشسته نيروهاي دولتي ،سرپرستان خانوارهاي طالب، خبرنگاران و دانشجويان مـتاهل هم از اين سبد کاال بهرهمند مي شوند. در سبد کاالي مرحله اول 10کيلوگرم برنج 4 ،کيلوگرم مرغ 2 ،بطري روغن مايع 2 ،بسته پنير بستهبندي شده، يک شانه تخم مرغ يا 24عدد بستهبندي شده آن ،در نظر گرفته شده است که به مدت 15روز و به صورت رايگان توزيع ميشود.
February 2014 بهمن 1392
و حجاب اسالمي». همچنين در اين جلسه دادگاه مطبوعات ،کورش شجاعي ،مدير مسئول روزنامه «خراسان» که به نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي متهم بود ،بنا بر راي هيئت منصفه مجرم شناخته نشد.
کاترين اشتون: چند هفته ديگر به تهران ميروم
مدير مسئول «بخارا» از سوي دادگاه مطبوعات مجرم شناخته شد
هيئت منصفه دادگاه مطبوعات ،علي دهباشي ،مدير مسئول مجله «بخارا» را به اتهام «نشر مطالب خالف موازين اسالمي» مجرم شناخت. آقاي دهباشي به دليل «توهين به پوشش چادر و بانوان محجبه» از سوي هيئت منصفه مطبوعات مجرم شناخته شد، اما اکثر اعضاي هيئت او را مستحق تخفيف دانستند. چند ماه پيش انتشار شعري از منصور اوجي ،شاعر ايراني در مجله «بخارا» ،با واکنش نهادها و شخصيتهاي محافظهکار در ايران رو به رو شد و نهايتا آقاي دهباشي با شکايت مدعيالعموم به دادگاه رفت. در شماره فروردين و ارديبهشت 1392مجله «بخارا» شعري از منصور اوجي منتشر شد که با «از جماعت زنان دلم گرفت» شروع ميشد و با «جملگي سياه /جملگي کالغ» پايان مييافت .به گفته شاکي اين پرونده در اين شعر به چادر و زنان محجبه توهين شده است. با اين حال آقاي دهباشي در نامهاي که در تيرماه منتشر کرد از «آنچه که به سهو و غفلت» پيش آمده بود عميقا ابراز تاسف کرد و نوشت« ،از سالهاي نوجواني نسبت به احترام و رعايت شعاير و ارزشهاي اسالمي و اخالقي پايبند بوده و سعي وافر داشت ه در مقاالت بخارا اين امر را رعايت کند». شعر جنجالبرانگيز منصور اوجي:
از جماعت زنان دلم گرفت آن جماعت عظيم روز جشن صبح عيد يک کبوتر سفيد بينشان نبود جملگي سياه جملگي کالغ
او در ادامه نامه خود نوشته بود« ،از بانوان محترم معتقد و باورمند به ارزشهاي اسالمي که از خوانندگان مجله «بخارا» هم هستند پوزش ميخواهم .اميد است دوستداران و معتقدان ارزشهاي اسالمي همواره ما را با تذکرات به موقع و مشفقانه ياري دهند و خداوند متعال در اين ماه شريف و مبارک فرصت جبران عنايت فرمايد». منصور اوجي نيز همان زمان در نامهاي در توضيح شعر خود نوشت که از ديد اسالم حجاب و پوشيدگي ن ه تنها براي زن که براي هر مرد نيز الزم و ضروري است ،که به گفته او در مورد رنگ اين پوشش براي زنان «به هيچوجه به رنگ خاصي» اشاره نشده است. او نوشت« ،اين رنگ ميتواند سياه باشد يا سفيد يا هر رنگ ديگر و در جاهاي ديگر حتي به کراهت رنگ سياه اشاره شده است و در آن شعر اگر اشارهاي رفته است که از رنگ سياه دلم گرفته است ،به اين خاطر است؛ نه به خاطر حجاب
کاترين اشتون،مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا، گفته است که پيشنهاد محمد جواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران براي سفر به تهران را پذيرفته است و ظرف «چند هفته آينده» به اين کشور سفر خواهد کرد. خانم اشتون در گفت وگو با «وال استريت جورنال» در حاشيه کنفرانس امنيتي مونيخ گفته است ،مذاکرات شش قدرت با ايران براي دستيابي به توافقي جامع و نهايي «بسيار دشوار» خواهد بود ،حتي ممکن است بيشتر از شش ماه طول بکشد ،يعني طوالنيتر از فرصت زماني که از پيش براي دستيابي به چنين توافقي تعيين شده بود. مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا تصريح کرده است که توافق نهايي بايد جامعه بينالمللي را به «يقين» برساند که برنامه هستهاي ايران کامال صلحآميز است. ايران و گروه 1+5در مذاکرات ژنو به توافق شش ماههاي براي حل مناقشه برنامه هستهاي اين کشور دست يافتند .بر اساس توافق «برنامه اقدام مشترک» ،ايران پذيرفت برخي فعاليتهاي هستهاي خود را محدود و متوقف کند و در مقابل تحريمهاي تازه عليه جمهوري اسالمي تصويب نشده و برخي از داراييهاي ايران آزاد شود. محمد جواد ظريف و کاترين اشتون در حاشيه کنفرانس امنيتي مونيخ با يکديگر ديدار کردند و تاريخ مورد توافق براي دور تازه گفتوگوها را 18فوريه اعالم کردند .قرار است در اين دور از گفت وگوها ،دو طرف مذاکرات خود را براي دستيابي به يک توافق نهايي براي حل مناقشه هستهاي ايران متمرکز کنند. با اين حال مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا در خصوص دستيابي به توافق نهايي با ايران گفته است ،همه به درستي به شما خواهند گفت که اين کار بسيار دشوار است .هيچ تضميني وجود ندارد و ما زمان الزم را براي دستيابي به توافقي درست صرف خواهيم کرد. خانم اشتون در خصوص خواستههاي جامعه جهاني براي دستيابي به توافق نهايي با ايران توضيحي ارائه نکرده ولي گفته است ،چنين توافقي ميبايست جامعه بينالمللي را قانع کند که ماهيت برنامه هستهاي ايران کامال صلحآميز است.
مديرعامل هما: قطعات هواپيماهاي ايراني در انتظار صدور مجوز خزانهداري آمريکا است
مديرعامل شرکت هواپيمايي ملي ايران (هما) اعالم کرده است که قطعات هواپيماهاي ايراني در انتظار صدور مجوز خزانهداري آمريکا است. فرهاد پرورش در اين باره اظهار داشت ،شرکتهاي هواپيمايي ايران درخواست خريد قطعات مورد نياز را به شرکتهاي سازنده خارجي دادهاند و پس از صدور مجوز خزانهداري آمريکا ،اين قطعات طي چند هفته آينده تحويل
داده ميشوند. مديرعامل «ايران اير» پيشبيني کرده است که شرکتهاي هوايي ايران بتوانند تا دو ماه آينده قطعات مورد نياز خود را تحويل بگيرند. آقاي پرورش افزوده است ،تجربه نشان ميدهد سازندگان قطعات هواپيما بيش از 80درصد نيازهاي شرکتهاي ايراني را تامين کنند. به گفته وي« ،درخواستهاي مختلفي به کمپانيهاي اروپايي و آمريکايي ارائه شده که پاسخ بيش از 80 درصد آنها مثبت بوده و همه کمپانيها از بروز اين اتفاق ابراز خرسندي کردهاند». ناوگان هوايي ايران از ابتداي انقالب بهمن 1357به دليل تحريمهاي آمريکا و سپس بينالمللي عليه تهران ،فرسوده شده است و بروز نقض فني در هواپيماهاي مسافربري موجب شده که چندين سانحه هوايي مرگبار طي سالهاي اخير رخ دهد. توافق ميان ايران و کشورهاي عضو گروه پنج به عالوه يک در ژنو راه را براي ورود قطعات هواپيما به ناوگان هوايي ايران هموار کرده است و آمريکا موافقت کرده که تحريمها در اين زمينه را طي شش ماه آينده کاهش دهد. مديرعامل هما در نشست خبري خود با بيان اينکه درخواستها ابتدا بايد به اداره خزانهداري آمريکا ارائه شود گفت« ،در مسئله تحريم قطعات ،مسائل بانکي و پرداخت مالي نيز مطرح است و اينکه بايد بارنامه قطعه هواپيما به مقصد ايران باشد ضمن آنکه قطعه بايد بيمه شده باشد». وي اعالم کرده است که با خريد قطعات مورد نياز، حدود يک چهارم از يک صد هواپيماي زمينگير ايران پروازشان را از سرمي گيرند و تنها از شرکت ايران اير 10 هواپيماي زمينگير به ناوگان هما افزوده ميشود. اين مقام ارشد شرکت هوايي ايران افزوده است با به کارگيري اين 10فروند هواپيماي مسافربري ،شمار ناوگان هوايي ايران اير به 47فروند افزايش خواهد يافت. معاون وزير راه ايران به خبرگزاري ايرنا گفته است که 100فروند هواپيماي ايران در حال حاضر زمينگير شدهاند. فرهاد پرورش همچنين گفت که چهار شرکت هواپيمايي در
7
ايران در پي خريد هواپيما با بودجهاي نزديک به 400ميليون دالر از منابع صندوق توسعه ملي هستند. وي با بيان اينکه ايران اير برنامه خود را براي خريد هواپيما ارائه داده است ،سهم ايران اير از اين مبلغ را 330 ميليون دالر ذکر و اضافه کرد ،موضوع غيرقانوني بودن اختصاص اين رقم به ايران اير براي خريد هواپيما به عنوان يک شرکت دولتي را تاييد نميکند. فرهاد پرورش گفت ،اگر شرايط تحريم برداشته شود ،شرکت فرودگاههاي کشور نيز خواهان آن است که فرودگاههاي خود را با سيستمهاي مدرن تجهيز کند و ورود انواع هواپيماها به فرودگاهها امکانپذير باشد. در همين حال «پاول کالسن» مسئول خدمات پشتيباني شرکت ايرباس در ايران و خاورميانه به خبرگزاري ايرنا گفت که با توافق ژنو ،شرکت ايرباس خواهان آن است که با ارائه راهکارهاي مناسب ،صادرات قطعات هواپيماهاي ايرباس را به ايران افزايش دهد. به گزارش ايرنا ،يک گروه از کارشناسان شرکت هواپيماسازي ايرباس براي برگزاري بيست و يکمين دوره آموزشي به ايران سفر کرده است. بنا بر اين گزارش ،نخستين همايش عمليات پرواز و آگاهيهاي ايمني در تهران با همکاري شرکت هوايي ايران (هما) برگزار شده است که در آن بيش از صد تن از خلبانان، مهندسان و کارمندان پروازي هواپيماهاي ايرباس و شماري از شرکتهاي هوايي فعال در ايران شرکت داشتند.
دنباله از صفحة اول
گزارش ساالنه سازمان ديدهبان حقوق بشر در مورد ايران ديدهبان حقوق بشر ميگويد اگر چه در ماه سپتامبر گدشته ،در پي انتخاب حسن روحاني به رياست جمهوري اسالمي ،دهها تن از فعاالن حقوق بشر و چهرههاي سياسي مخالف از زندانها آزاد شدند ،جمعي ديگر به اتهام ارتباط با احزاب مخالفي که فعاليتشان ممنوع اعالم شده و نيز رهبران اتحاديههاي کارگري و گروههاي دانشجويي همچنان در حبس هستند و دهها تن از استادان و دانشجويان هم ،به خاطر فعاليتهاي سياسي از تدريس و تحصيل بازماندهاند. ديدهبان حقوق بشر با تکيه بر آمارهايي که از جانب مقامهاي دولت ايران منتشر شده ،در مورد مجازات اعدام در اين کشور تصريح ميکند که تا ماه اکتبر سال 2013ميالدي دست کم 270زنداني در ايران اعدام شدند که اتهام 16تن از اين تعداد ،محاربه با خدا و ارتباط با گروههاي مخالف و از جمله هشت زنداني بلوچ بوده است .عالوه بر اين 40 ،تن از زندانيان کرد هم با اتهام تروريسم در انتظار اعدام هستند. ديدهبان حقوق بشر ميگويد که ارقام واقعي اعدامشدگان بسيار بيشتر از تعداد اعالم شده است و محکوميت آنها در جريان محاکمات ناقص دادگاههاي انقالب صورت گرفته است. در ادامه اين گزارش به اعدام کودکان و نوجوانان زير 18 سال نيز اشاره شده و آمده است که دهها تن ديگر از محکومان زير 18سال در انتظار مجازات اعدام هستند. بخش ديگري از گزارش ساالنه ديدهبان حقوق بشر به محدوديت آزادي بيان و اطالعات اختصاص يافته و در آن گفته ميشود که به هنگام تهيه اين گزارش و بر اساس آنچه که از سوي سازمان گزارشگران بدون مرز منتشر شده، 40روزنامهنگار و وبالگنويس در زندانهاي ايران محبوس هستند. ديدهبان حقوق بشر پس از پرداختن به نمونههايي چند، از جمله دستگيري دهها روزنامهنگار و بسته شدن روزنامهها و يادآوري مرگ ستار بهشتي ،وبالگ نويس و تهديد و آزار خانواده او و نيز مرگ افشين اوسانلو ،فعال کارگري در زندان رجايي شهر کرج ،بر ادامه محدوديتها در عرصه آزادي بيان و ممنوعيت عرضه اطالعات به مردم تاکيد کرده است. در گزارش ساالنه ديدهبان حقوق بشر بخشي نيز به
حقوق زنان اختصاص دارد و در آن با اشاره به رد صالحيت حدود 30تن از زنان داوطلب براي احراز پست رياست جمهوري توسط شوراي نگهبان ،اضافه شده که زنان ايران همچنان در بسياري از زمينهها با تبعيض و محدوديت دست به گريباناند. در اين گزارش ،به قانون ازدواج دختران با پدرخوانده که چندي پيش در مجلس شوراي اسالمي از تصويب نمايندگان گذشت و سن پايين دختران براي ازدواج در 13سالگي نيز اشاره شده است. ديدهبان حقوق بشر در گزارش خود به رفتار تبعيضآميز دولت جمهوري اسالمي با اقليتها هم پرداخته و گفته است که دولت ايران ،آزادي بهاييان ،بزرگترين اقليت ديني در اين کشور را منع کرده و تبعيض عليه آنان را همچنان ادامه ميدهد. ديدهبان حقوق بشر از علي خامنهاي رهبر جمهوري اسالمي نقل قول کرده که بهاييت را «فرقهاي منحرف و گمراه کننده» ناميده و گفته است که مردم بايد از آنها بپرهيزند. اين گزارش به دستگيري و زنداني کردن نه تنها بهاييان، که ساير اقليتهاي غيرشيعي و از جمله سنيان و صوفيان و به محدوديت فعاليتهاي فرهنگي ايرانيان آذري ،عرب ،کرد و بلوچ نيز اشاره کرده است. ديدهبان حقوق بشر در بخش پاياني گزارش ساالنه خود در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران به محدوديتهاي ناشي از تحريمهاي بانکي آمريکا و اروپا پرداخته و بر پيامدهاي انساني ناشي از اين تحريمها در سال 2013ميالدي ،در زمينه تامين مواد دارويي و تجهيزات پزشکي هم تاکيد کرده است.
8
حمله هوايي به حلب دستکم 85کشته برجاي گذاشت
بنا بر گزارشها دستکم 85نفر از جمله 10کودک بر اثر حمله هوايي نيروهاي بشار اسد به شهر حلب که با پرتاب بشکههاي انفجاري از هليکوپترهاي ارتش همراه بوده کشته شدهاند. خبرگزاري فرانسه با نقل اين خبر از «ديدهبان حقوق بشر سوريه» نوشت که 65نفر از کشتهشدگان اين حمالت هوايي از افراد غيرنظامي بودهاند. بمبهاي انفجاري که به نوشته اين گزارش در حمله
February 2014 بهمن 1392
هوايي به حلب استفاده شده و به صورت بشکههاي پرشده از تيانتي است ،از جمله سالحهايي است که استفاده از آن به خاطر آسيب زياد به غيرنظاميان از سوي گروههاي حقوق بشر محکوم شدهاست. بنا بر اين گزارش 10تن از کشتهشدگان اين حمالت از اعضاي گروه شبهنظامي «جبهه النصره» ،از گروههاي مربوط به القاعده ،بودهاند. شهر حلب که پيش از آغاز جنگ داخلي سوريه قطب اقتصادي اين کشور بهشمار ميآمد ،هماينک ميان نيروهاي دولتي و نيروهاي مخالف تقسيم شده و بخشهاي بزرگي از آن نيز ويران شدهاست. هواپيماهاي ارتش بشار اسد در ماه دسامبر با بمبارانهاي ضربتي و ممتد به شهر حلب حمله کردند که در جريان آن «صدها نفر» که بيشتر آنها از غيرنظاميان بودند جان باختند. نيروهاي دولتي به تازگي حملهاي را نيز به محالت شرقي شهر آغاز کردهاند و روزنامه «الوطن» ،از روزنامههاي نزديک به دولت بشار اسد ،نوشته است که ارتش سوريه «موفق به پاکسازي» بخش اعظم محله «کرمالطراب» در حومه شرقي شهر و محله بنيزيد در شمال حلب شدهاست. به نوشته اين روزنامه ،ارتش براي حمله به سه محله شرقي و سه محله شمالي شهر برنامهريزي کرده تا با حملهاي گازانبري بتواند کنترل حلب را در دست بگيرد. به نوشته «الوطن» ارتش قصد دارد «عملياتهاي نظامي گستردهاي» را نيز براي بازپسگيري شهر ترکمننشين زاره در استان حمص و در نزديکي مرز لبنان آغاز کند. حمالت هوايي يک روز پس از آن انجام ميشود که گفتوگوهاي د ه روزه در کنفرانس صلح سوريه در ژنو بدون دستيابي به نتيجهاي ملموس به پايان رسيد. از زمان آغاز درگيريها در سوريه در مارچ سال 2011 بيش از 136هزار نفر در سوريه جان باختهاند و تالشهاي متعدد جهاني تا کنون نتوانسته طرفهاي درگير را ترغيب به آتشبس کند. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس ،نيروهاي القاعده در اقدامي متقابل ،با انفجار دو خودرو در نزديکي شهر حلب، رهبر يکي از گروههاي اسالمگراي رقيب خود را کشتند. در اين انفجارهاي انتحاري «عدنان بکور» ،فرمانده گردان توحيد ،کشته شدهاست؛ نيروهاي القاعده به تازگي
8
رهبر گردان «صقور الشام» ،از ديگر گروههاي رقيب خود در منطقه را نيز کشتهبودند. بنا بر گزارشها در همين حال درگيري ميان ائتالفي از مخالفان بشار اسد با نيروهاي القاعده در حلب ،با وجود حمالت دولتي همچنان ادامه دارد.
فعال اوکرايني شکنجه شده براي معالجه به لتوني ميرود
ديميترو بوالتوف ،يکي از فعاالن سياسي اوکرايني و از چهرههاي برجسته در اعتراضات ضددولتي که ميگويد توسط افراد ناشناس ربوده و شکنجه شده است ،براي معالجه به ريگا ،پايتخت لتوني ،ميرود. آقاي بوالتوف 35 ،ساله ،يکي از رهبران جنبش اعتراضي «اتو ميدان» است که اعضاي آن عمدتا راننده هستند و در جريان اعتراضات از اردوگاه معترضان محافظت ميکنند و در مسدود کردن معابر شرکت دارند. ديميترو بوالتوف ميگويد که روز 22ژانويه در حين شرکت در تظاهرات ،ربوده شده بود .او پس از حدود هشت روز در حومه کيف پيدا شد. ظاهر شدن وي با چهرهاي خونين و بدني مجروح در برابر دوربين رسانهها ،به شدت احساسات عمومي را برانگيخت .او گفت که به شدت کتک خورده و شکنجه شده بود و ربايندگان او را به يک صليب ميخ کردند و تکههايي از گوش و صورت او را جدا کرده بودند .ديميترو بوالتوف ميگويد که از هويت ربايندگان خود آگاهي ندارد ولي آنها لهجه روسي داشتند. مخالفان دولت و نيز ديپلماتهاي غربي در مورد آنچه براي ديميترو بوالتوف رخ داده بود ،به شدت واکنش نشان دادهاند. کاترين اشتون ،مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا، هدف قرار دادن حساب شده سازمان دهندگان و شرکت کنندگان در اعتراضات مسالمت آميز اوکراين را محکوم کرده است. ويتالي کليتچکو ،از رهبران مخالفان ،اعالم کرد که ديپلماتهاي غربي امکان خروج ديميترو بوالتوف از کشور و مداواي او را در لتوني فراهم کردهاند. ماموران وزارت کشور به بيمارستاني که آقاي بوالتوف در آن بستري بود رفته بودند تا بنا بر گزارشها ،با حکم دادگاه او را بازداشت کنند اما مخالفان دولت ،مانع از اين کار شدند .اين در حالي است که بعضي از مقامهاي دولتي به طور تلويحي گفتهاند که روايت ربوده و شکنجه شدن بوالتوف ميتواند جعلي باشد. با اين حال ،پليس اوکراين وعده دادهاست که اين آدم ربايي و اتهام شکنجه را به طور جدي مورد پيگيري قرار بدهد. از ماه نوامبر 2013که ويکتور يانوکوويچ ،رئيس جمهوري اوکراين با برنامه دراز مدت پيوستن اوکراين به اتحاديه اروپا ،به نفع ارتباطات نزديکتر با روسيه ،مخالفت کرد ،اين کشور دستخوش تظاهرات و اعتراضات گسترده جمعي بوده است. خيابانهاي کيف ،پايتخت اوکراين ،صحنه درگيري شديد پليس و معترضان خشمگيني شده که خواهان برگزاري انتخابات زودرس هستند .نقطه آغاز اعتراضات تصميم دولت مبني بر امضا نکردن يک توافقنامه همکاري فراگير با اتحاديه اروپا بود. اين ناآراميها سبب اتحاد رهبران طرفداران اتحاديه اروپا و مليگرايان افراطي در مخالفت با دولت شده است.
از سرگيري محاکمه محمد مرسي در قاهره محمد مرسي ،رييس جمهور برکنار شده مصر ،از زندان اسکندريه با هليکوپتر به قاهره آورده شده تا براي از
سرگيري محاکمهاش در دادگاه حاضر شود. آقاي مرسي و چهارده تن از يارانش از حزب اخوانالمسلمين مصر متهم هستند که باعث کشته شدن افرادي شدهاند که در سال 2012بيرون کاخ رياست جمهوري دست به اعتراض زده بودند .اين ،يکي از موارد اتهامي محمد مرسي است و دادگاه در همين ارتباط است. جايگاه متهمان ،در داخل قفسهاي شيشهاي داراي عايق صداست .آقاي مرسي و 14متهم ديگر در قفسها ايستادند و پشتشان را به قضات دادگاه کردند. در بيرون دادگاه ،معترضان به ماشين وکيل آقاي مرسي حمله کردند و سعي کردند مانع از ورود وي به دادگاه شوند. آقاي مرسي در دادگاه فرياد ميزد که همچنان رييس جمهور قانوني مصر است .او در جوالي گذشته در پي برگزاري تجمعهاي بزرگ اعتراضي عليه وي ،با کودتاي ارتش برکنار شد. در عين حال ،پليس ضد شورش در شهرهاي قاهره، اسکندريه و فيوم به سوي صدها تن از طرفداران مرسي گلوله گاز اشکآور شليک کرده است .محمد مرسي قرار است به اتهامات مختلف ،در چهار مورد جداگانه محاکمه شود .اين اتهامات عبارتند از ،تحريک هوادارانش به ارتکاب به خشونت و قتل در دسامبر سال 2012زماني که سعي داشتند اعتراضات مخالفان را بر هم بزنند ،تباني با سازمانهاي خارجي براي انجام اعمال تروريستي .ديگر اتهامات عليه وي عبارتند از :همکاري با گروه پيکارجوي فلسطيني حماس و گروه لبناني حزباهلل براي تشکيل يک اتحاد ،قتل نگهبانان زندان در سال 2011در جريان قيام عليه حسني مبارک رييس جمهور وقت مصر و اهانت به مقامات قضايي. هواداران اسالمگراي آقاي مرسي ميگويند اتهاماتي که عليه وي مطرح شده ،انگيزه سياسي دارد اما مقامهاي مصر ميگويند محاکمههاي وي آزاد و عادالنه است.
ارتش عراق براي بازپسگيري فلوجه آماده حمله ميشود
ارتش عراق آماده حمله گسترده عليه اسالمگرايان شورشي القاعده ميشود که شهر فلوجه را از دو ماه پيش به تصرف خود درآوردهاند .دولت نوري مالکي از ساکنان فلوجه که اغلب سني مذهب هستند خواسته بود شورشيان را از شهر بيرون کنند. ارتش عراق همچنين نبرد با اسالمگرايان شورشي در غرب اين کشور را شدت بخشيده است .خبرگزاري فرانسه به نقل از پليس و وزارت دفاع عراق ،از مرگ 50شورشي در جريان حمالت اخير ارتش عراق خبر داده است. در جريان يک حمله ،در شهر رمادي که بخشي از آن در کنترل شورشيان است 35تن از شورشيان کشته شدند.
دنباله در صفحة بعد
9 دنباله از صفحة قبل به نقل از مقامات عراقي در شهر فلوجه نيز که در همسايگي رمادي و 60کيلومتري غرب بغداد واقع شده ،در پي حمله هوايي نيروهاي ارتش 15 ،شورشي کشته شدند. نيروهاي ارتش و پليس عراق از هفتهها پيش در نبرد با شورشيان اسالمگراي گروه «دولت اسالمي عراق و شام» (داعش) وابسته به القاعده و همپيمانان اين گروه هستند. اين شورشيان اسالمگرا از اول ژانويه کنترل شهر فلوجه را به طور کامل در اختيار گرفتند. اين شهر و شهر رمادي ،هر دو در استان ناآرام انبار واقع شدهاند .استان انبار در غرب عراق و همسايگي سوريه قرار دارد و اکثر جمعيت آن سني مذهب هستند. دولت مرکزي شيعه عراق به نخستوزيري نوري مالکي تا کنون از حمله به اين دو شهر خودداري کرده بود. ساکنان سني مذهب فلوجه و رمادي پيش از ورود شورشيان اسالمگرا ،با دولت مرکزي دچار تنش شده بودند. اقليت سنيمذهب عراق ،دولت مرکزي شيعه را به تبعيض و نقض حقوق سياسي و اقتصادي و اجتماعي خود متهم ميکند. بازداشت احمد االلواني ،يکي از نمايندگان سني مذهب مجلس عراق توسط نيروهاي امنيتي و برچيدن چادرهاي تحصن معترضان سني مذهب در شهر رمادي توسط ارتش ي ميان مردم و ارتش در شهر رمادي عراق موجب درگير شده بود. اسالمگرايان شورشي از هرجومرج ناشي از اين درگيرها سود جسته و وارد استان انبار شدند .ارتش عراق پس از ورود شورشيان به شهر فلوجه ،از اين شهر عقب نشيني کرد و آن را به محاصره درآورد. به نقل از خبرگزاري رويترز ،نوري مالکي براي پرهيز از تنش بيشتر با ساکنان سنيمذهب رمادي و فلوجه حمله تهاجمي ارتش به اين دو شهر را به تأخير اندخته و از ساکنان فلوجه و رمادي خواسته بود که خود شورشيان اسالمگرا را بيرون برانند.
February 2014 بهمن 1392
اما همزمان با اظهارات اخضر ابراهيمي و سخنگوي مخالفان ،وزير اطالعات سوريه حصول هرگونه نزديکي با هيئت نمايندگي اپوزيسيون را در ژنو رد کرد و گفت: «مخالفان نه در اين دور مذاکرات به امتيازي رسيدند و نه در دور بعدي امتيازي از هيئت نمايندگي دولت سوريه دريافت خواهند کرد». وي در برابر حدود 250نفري که در پشتيباني از رژيم بشار اسد در ژنو گردآمده بودند ،افزود« ،اپوزيسيون چيزي را که از طريق توسل به زور نتوانست کسب کند ،از طريق سياسي هم کسب نخواهد کرد». به گفته ابراهيمي تالش ميشود دو هيئت پس از يک هفته تنفس و هماهنگي داخلي بار ديگر در سويس به گفتوگوهاي خود ادامه دهند. بان کيمون دبيرکل سازمان ملل متحد که در برلين بهسر ميبرد ،در پي ناکام ماندن مذاکرات ژنو گفت« :اين مذاکرات همانطور که انتظار ميرفت نشان داد که دستيابي به صلح در سوريه بسيار دشوار است .اما ما همچنان به تالش براي يافتن راههاي پيشرفت ادامه خواهيم داد».
درخواست مجازات اعدام براي متهم بمبگذاري بوستون
نخستين دور مذاکرات صلح سوريه بينتيجه پايان يافت
مذاکرات صلح هيئتهاي نمايندگي دولت سوريه و مخالفان آن در ژنو پس از يک هفته بدون دسترسي به نتيجهاي چشمگير به پايان رسيد .دو طرف تنها توافق کردند که پس از يک هفته بار ديگر به گفتوگو بنشينند. اين مذاکرات که پس از کنفرانس «ژنو »2آغاز شده بود ،با ميانجيگري اخضر ابراهيمي ،نماينده ويژه سازمانملل متحد در امور سوريه ،ادامه يافت. در نخستين روز مذاکرات ،نمايندگان «ائتالف ملي» اعالم کردند که تنها در صورتي حاضر به مذاکره مستقيم هستند که هيئت نمايندگي دولت سوريه موافقت خود را با تشکيل يک دولت انتقالي به صورت رسمي اعالم کند. اخضر ابراهيمي که در روز نخست با دو طرف در اتاقهاي جداگانه گفتوگو ميکرد ،سرانجام موفق شد آنها را بر سر يک ميز بنشاند .در روزهاي بعد اعالم شد که بر سر مذاکره پيرامون نحوه تشکيل دولت انتقالي موقت نزديکيهايي حاصل شده است .اما در مورد ترکيب چنين دولتي خبري منتشر نشد. در پايان يک هفته تالش براي يافتن را ه حلي براي استقرار آرامش در سوريه ،اخضر ابراهيمي به خبرگزاري آلمان گفت« ،شوربختانه دستيابي به نتايج بنيادي در دور نخست رايزنيها ممکن نبود .مواضع دو طرف از يکديگر بسيار دور است ».وي اضافه کرد« :اين شروع بسيار کوچکي بود ،اما شروعي بود که ميتوان آن را گسترش داد». سخنگوي ائتالف ملي نيز به خبرنگاران گفت همين که نمايندگان دولت سوريه مجبور شدهاند به ژنو بيايند حاصل نبرد نيروهاي اپوزيسيون است.
9
دولت آمريکا اعالم کرد که براي جوهر سارنايف ٬متهم بمبگذاري در ماراتن بوستون ٬تقاضاي مجازات اعدام خواهد کرد .دادستانهاي پرونده ميگويند جوهر سارنايف نشاني از پشيماني از اجراي اين عمليات تروريستي نشان نداده است. جوهر سارنايف ٬متهم بمبگذاري در ماراتن بوستون٬ در صورت اثبات جرم در دادگاه به مجازات اعدام محکوم خواهد شد .وزارت دادگستري آمريکا اعالم کرده است که براي متهم 20ساله اين حادثه که با همکاري برادر بزرگترش با انفجار بمب دستساز منجر به کشته شدن 3نفر و مجروح شدن بيش از 264نفر شد ٬درخواست مجازات مرگ خواهد کرد. به گزارش خبرگزاري رويترز ،اريک هولدر وزير دادگستري آمريکا ،با انتشار بيانيهاي اعالم کرد که مجوز درخواست مجازات اعدام را به دادستانهاي پرونده جوهر سارنايف داده است .برادران سارنايف يکي از بزرگترين حوادث تروريستي پس از 11سپتامبر را در خاک آمريکا رقم زدند .تيمورلنگ سارنايف ،برادر بزرگتر ( 26ساله) پس از شناسايي توسط پليس فدرال آمريکا در جريان تعقيب و گريز به دست نيروهاي امنيتي کشته شد. به گفته اريک هولدر ،ماهيت اين عمليات تروريستي و خسارات وارد شده به قربانيان و مجروحان اين حادثه، وزارت دادگستري را متقاعد کرده که درخواست مجازات اعدام تصميمي درست است .آقاي هولدر مجبور بود که در آستانه برگزاري دادگاه جوهر سارنايف ،مجازات مورد نظر وزارت دادگستري را اعالم کند. دادستانهاي دولت اياالت متحده ميگويند به رغم اينکه اثبات شده کشتار در اين حادثه «عامدانه و بيرحمانه» بوده ،نشانهاي از پشيماني در گفتار و رفتار جوهر سارنايف نيافتهاند .ديوال پاتريک ،فرماندار ايالت ماساچوست اعالم کرد که هر حکمي براي اين پرونده صادر شود ،بديهي است که جوهر سارنايف سرنوشتي جز مرگ در زندان نخواهد داشت. نتايج يک نظرسنجي که توسط روزنامه «بوستون
گلوب» انجام شده نشان ميدهد که 57درصد از ساکنان بوستون ،خواهان صدور حکم حبس ابد براي جوهر سارنايف شدهاند .بر اساس اين پيمايش 33 ٬درصد از شهروندان خواستار صدور مجازات اعدام براي او هستند. رز، کارل رئيس «اتحاديه آ ز ا د ي ها ي مدني آمريکا» در گفتوگو با گفت رويترز است اميدوار مقامات فدرال به خواسته افکار توجه عمومي بيشتري نشان دهند و از صدور حکم اعدام براي اين متهم به طراحي و اجراي عمليات تروريستي خودداري کنند. وکالي جوهر سارنايف هم با اين استدالل که او مطيع و مجري دستورات برادر بزرگترش بوده ،از قضات پرونده خواستهاند که از صدور حکم اعدام براي او خودداري کنند. آنها همچنين دولت آمريکا را به «بيانصافي و مانعتراشي بر سر راه دفاع» موکلشان متهم کردهاند. برادران سارنايف عمليات بمبگذاري خود را روز 15 اپريل سال گذشته ميالدي با استفاده از بمبهاي ساخته شده با زودپز در خط پايان ماراتن بوستون اجرا کردند .در جريان اين حادثه 3نفر ،از جمله يک کودک 8ساله کشته و 264نفر مجروح شدند .سه روز پس از اجراي اين عمليات تروريستي ،پليس فدرال آمريکا (اف بي آي) با بررسي فيلمهاي ضبطشده توسط دوربينهاي مداربسته و همکاري شهروندان آمريکا ،موفق به شناسايي متهمان شد. تيمورلنگ سارنايف پس از کشتن يک مامور پليس در همان روز ،به دست نيروهاي امنيتي کشته شد و جوهر سارنايف ساعاتي پس از آن در حالي که در يک قايق پنهان شده بود ،در گشتهاي خانه به خانه پليس بازداشت شد. جوهر سارنايف در دادگاه بدوي با 30اتهام گوناگون مواجه شد که 17مورد از آنها ميتواند مجازات مرگ را برايش به همراه داشته باشد.
صدور حکم اعدام از سال 1984در اياالت ماساچوست که اين حادثه در آن رخ داده ،متوقف شده است اما با اين حال دولت آمريکا ميتواند مطابق با قوانين فدرال براي متهمان جرايم سازمانيافته درخواست مجازات اعدام کند.
1000نفر تنها در ماه ژانويه درعراق کشته شدن به دنبال شدت يافتن درگيريهاي فرقهاي در عراق، آمار منتشره از قربانيان اين کشور نشان ميدهد که تنها در ماه ژانويه سال جاري حدود يک هزار نفر جان خود را از دست دادهاند. به گزارش خبرگزاري فرانسه ،بنا به آماري که به يازگي منتشر شده است ،اين باالترين عدد قربانيان در طي 4سال گذشته است که تنها به مدت يک ماه شمار کشته شدگان در آن به هزار نفر ميرسد. براساس گزارش وزارتخانههاي بهداشت ،دفاع و کشور عراق 1013نفر طي ماه ژانويه کشته شدند .در ميان اين قربانيان 795غير نظامي 122 ،سرباز و 96پليس به چشم ميخورند .اين آمار نشان ميدهد که تعداد کشته شدگان نسبت به سال گذشته به سه برابر افزايش يافته است. قربانيان از نيروهاي امنيتي و پرسنل پليس به طور عمده به وسيله سالحهاي گرم مورد هدف قرار گرفتهاند .اما غير نظاميان بر اثر وقوع انفجارها در مناطق عمومي پر جمعيت مانند بازار ،خيابانهاي شلوغ و کافهها بيشترين تلفات را متحمل شدند. در ماه اپريل 2008حدود 1073تن در نقاط مختلف عراق بر اثر درگيريهاي فرقهاي پس از اشغال عراق توسط
دنباله در صفحة بعد
10
February 2014 بهمن 1392
دنباله از صفحة قبل
اياالت متحده کشته شدند. اما پس از گذشت 4سال از آن تاريخ اوضاع امنيتي عراق هنوز هيچ تغييري نکرده است .به گزارش خبرگزاري فرانسه به نقل از منابع پزشکي و امنيتي ،آمار رسمي دولت عراق نشان ميدهد که در سال 2013حدود 992قرباني به آمار سال 2008اضافه شده است. آمار همچنين نشان داد که 2024نفر نيز در اين خشونتها زخمي شدند که از ميان اين عده 1633غير نظامي 238 ،سرباز و 153پليس بودند. طبق اين گزارش نيروهاي امنيتي طي اين مدت 189 تن از افراد مسلح را کشته و 458تن ديگر را بازداشت کردند. سازمان ملل متحد در گزارشي اعالم کرد ،بيش از 140 هزار نفر بر اثر درگيريهاي استان االنبار عراق از خانه و کاشانه خود آواره شدند.
رقابت چريک سابق و شهردار پيشين در انتخابات رياستجمهوري السالوادور مردم السالوادور براي انتخاب رئيسجمهور به پاي صندوقهاي راي ميروند. در اين انتخابات نورمن کيخانو ،شهردار پيشين پايتخت و نامزد ائتالف راستگرايان ،رقيب اصلي سالوادور سانچز سرن ،معاون رئيسجمهور کنوني و فرمانده سابق چريکهاي جبهه آزاديبخش ملي از جناح چپ است. بنا به نظرسنجيها هر دوي آنها شانس نزديکي براي پيروزي دارند و در عين حال به دليل آنکه احتماال نامزد سوم، آنتونيو ساکا ،رئيس جمهور سابق نيز راي قابل مالحظهاي خواهد آورد ،هيچ يک نميتوانند در مرحله اول اکثريت مطلق
را به دست بياورند. نورمن کيخانو در دوره شهرداري خود در سانسالوادور، پايتخت ،موفق شده است براي اولين بار کسري بودجه شهرداري را از بين ببرد. مبارزه با فقر و پايين آوردن نرخ باالي جرم و جنايت از عمدهترين مسائل مورد توجه در اين انتخاباتاند. السالوادور يکي از جرمخيزترين کشورهاي دنيا است. سالوادور سانچز سرن با مداخله نيروهاي نظامي براي پايين آوردن جرايم مخالفت کرده و وعده داده است که از طريق اجراي سياستهاي اقتصادي و اجتماعي اين مساله را هدف قرار دهد. سانچز سرن معلمي روستايي بود که به دنبال کودتاي سال 1979و روي کار آمدن خونتاي نظامي به يکي از رهبران مخالفان بدل شد. السالوادور در دهه 80در وضعيتي مشابه جنگ داخلي قرار داشت که در آن چريکهاي چپگرا عليه راستگرايان مورد پشتيباني آمريکا ميجنگيدند.
آغاز خروج نيروهاي اضافي از مرز تاجيکستان و قرقيزستان نيروهاي مرزباني قرقيزستان با پخش بيانيهاي از آغاز خروج نيروهاي انتظامي و نظامي اضافي از مرز مشترک کشورشان با تاجيکستان خبر دادهاند. طبق اطالعيه دفتر مطبوعاتي اداره مرزباني قرقيزستان
خروج اين نيروها آغاز شده و اين اقدام در پي توافق دوجانبه تاجيکستان و قرقيزيسان که روز 15ژانويه حاصل شد، صورت ميگيرد. اين توافق در جريان مذاکرات هيئتهاي دو طرف در شهر اسفره واليت سغد ،در شمال تاجيکستان که 5ژانويه داير شد ،به دست آمد. آن زمان دو طرف پروتکلي را به امضا رساندند که در چارچوب آن خروج نيروهاي اضافي از منطقه مرزي مورد بحث در اولويت قرار داشت و پس از بيرون بردن واحدهاي مرزباني و پليس هر دو کشور از منطقه مورد بحث ،تنها نيروهاي مرزبان محلي از مرز دو کشور مراقبت خواهند کرد. نيروهاي مرزباني قرقيزستان همچنين خبر دادهاند که وضعيت در مرز مشترک تاجيکستان و قرقيزستان آرام است ،اما مذاکرات دوجانبه در مورد مسائل مرزي ادام ه دارد.. در بيانيه نيروهاي مرزباني قرقيزستان آمده است که در جريان اين مذاکرات نمايندگان دو جانب مسائل مربوط به حل مناقشه مرزي و اقدامات مشترک براي جلوگيري از واقعات مشابه در مرز تاجيکستان و قرقيزستان را بررسي ميکنند. در حالي که مرزبانان قرقيز از آغاز خروج نيروهاي اضافي از مرز مشترک خبر ميدهند ،مسئوالن نيروهاي مرزباني تاجيکستان از ارائه اطالع در مورد اينکه آيا اين نيروها نيز همزمان با همتايان خود از محل خارج ميشوند يا خير ،خودداري کردهاند. اما براساس توافق ميان دو طرف ،خروج نيروهاي اضافي نظامي و انتظامي بايد همزمان صورت بگيرد و با توجه به اين نکته به احتمال زياد تاجيکستان نيز نيروهاي اضافي خود را امروز از مرز به مکان خدمت دايميشان بازپس ميفرستد. اعزام نيروهاي اضافي به منطقه مرزي مشترک تاجيکستان و قرقيزستان بعد از وقوع درگيري ميان مرزبانان دو کشور در 11ژانويه سالجاري صورت گرفته بود. در اين درگيري که در منطقه مرزي بين ناحيه اسفره واليت سغد تاجيکستان و واليت بادکند قرقيزستان رخ داد، شش مرزبان قرقيز و دو مرزبان تاجيک زخمي شدند. درپي اين واقعه جانب قرقيزستان به طور يکجانبه عبور و مرور از پنج گذرگاه مرزي با تاجيکستان را مسدود کرد و حاال معلوم نيست که با خروج نيروهاي اضافي از مرز اين گذرگاهها دوباره کامال فعال خواهند شد يا خير.
نياز مبرم به توزيع مواد غذايي ميان مردم سودان جنوبي
سازمان ملل متحد گفته است که 3.7ميليون نفر در اثر درگيريهاي داخلي در سودان جنوبي نياز مبرم به کمکهاي غذايي دارند. سازمان ملل گفته است براي تهيه و توزيع کمکهاي غذايي در آن کشور به 1.3ميليارد دالر پول نياز دارد. خشونتها ميان افراد دو قبيله بزرگ سودان جنوبي در دسامبر سال گذشته (کمتر از دو ماه پيش) آغاز شد و در اين مدت هزاران نفر کشته شده و بيش از 860هزار نفر آواره شدهاند. سازمان ملل ميگويد که يک سوم جمعيت سودان جنوبي اکنون به کمکهاي غذايي نياز دارند. مردم در شهر ماالکال به يک مرکز توزيع کمکهاي غذايي سازمان ملل حمله کرده و آن را کامال تخليه کردهاند. توبي لنزر ،مسوول عمليات بشر دوستانه سازمان ملل در سودان جنوبي گفته است مردم شهر آنچنان گرسنه بودهاند که طاقت تحمل نداشتهاند. او گفت از ميان بيش از 860هزار نفر آواره شده ،حدود 740هزار نفر هنوز در سودان جنوبي هستند و باقي به کشورهاي همسايه پناه بردهاند. پس از اعالم اخير آتش بس ميان نيروهاي ارتش و
10
شورشيان ،قرار است دور جديد مذاکرات صلح آغاز شود. ارتش همچنان به سالوا کيير ،رييس جمهور سودان جنوبي وفادار است که از قبيله دينکا است .شورشيان عمدتا از قبيله نوئر هستند که به ريئک ماچار معاون سابق رييس جمهور وفادارند. آقاي ماچار و طرفداران او در دسامبر سال گذشته به تالش براي کودتا در سودان جنوبي متهم شدند.
اعتراض مخالفان تعدادي از حوزههاي راي تايلند را بست
اعتراض مخالفان تايلندي به برگزاري انتخابات سراسري در آن کشور ،فعاليت تعدادي از حوزههاي رايگيري در بخشي از مناطق بانکوک ،پايتخت ،و برخي ديگر از مناطق جنوبي تايلند را با مشکالتي روبرو کرده است. اما مقامات دولتي ميگويند که 89درصد مراکز رايگيري فعاليت عادي خود را دارند. به گفته مقامات کميسيون انتخاباتي تايلند ،بر اثر اين اعتراضات و بستهشدن برخي از حوزههاي رايگيري ،حداقل 6ميليون نفر از واجدان شرايط رايگيري نميتوانند آراي خود را به صندوق بيندازند. در آستانه انتخابات دستکم شش نفر در درگيريهاي بانکوک ،زخمي شدند. درگيري هنگام رويارويي طرفداران و مخالفان يينگالک شيناوات ،نخستوزير تايلند روي داد .معترضان ساختماني را که برگههاي راي در آن نگهداري ميشد ،محاصره کردند تا مانع توزيع برگههاي راي شوند .در همين هنگام به روي جمعيت ،آتش گشوده شد. مخالفان خانم شيناوات ،ميخواهند «شوراي مردم جايگزين دولت شود .آنان نخستوزير را متهم ميکنند که تحت نفوذ برادرش تاکسين شيناوات ،نخستوزير سابق تايلند است. درگيريها در منطقهاي از بانکوک اتفاق افتاد که پايگاه حزب نخستوزير تايلند در آن قرار دارد. مخالفان که به «زردپوشان معروف هستند ،تهديد کردهاند که با جلوگيري از توزيع برگههاي راي ،انتخابات را مختلميکنند. گروههاي حامي دولت يا «قرمزپوشان» هم دستور دارند بر انتخابات نظارت کنند بدون آنکه با پيراهن زردها درگير شوند. ارتش گفته بود که در روز انتخابات بر شمار نيروهايش در بانکوک ميافزايد .در حال حاضر 10هزار تن از نيروهاي پليس هم در سطح شهر مستقر هستند. تظاهرات خياباني ،ماه نوامبر در اعتراض به حمايت مجلس از طرحي براي عفو متهمان آغاز شد .طرحي که تصور ميشود بر پايه آن ،تاکسين شيناوات ،نخستوزير سابق تايلند بتواند به کشورش بازگردد. آقاي شيناوات که سال 2006در کودتايي کنار گذاشته شد ،به سواستفاده از قدرت و فساد متهم است. او ممکن است در صورت بازگشت به تايلند ،دو سال زنداني شود.
11
February 2014 1392 بهمن
11
12
افزايش خطرات سيگار و بيماريهاي ناشي از آن
حدود پنجاه سال پيش اولين گزارش مفصل و معتبر در مورد مضرات سيگار توسط اداره بهداشت عمومي آمريکا منتشر شد و در آن تاکيد شده بود که کشيدن سيگار ميتواند به سرطان ريه يا بيماريهاي قلبي منجر شود. طبق آمارهاي سازمان بهداشت جهاني ،طي نيم قرن گذشته مصرف سيگار در آمريکا کاهش يافته ،ولي در ساير نقاط جهان به خصوص کشورهاي در حال توسعه در آسيا و آفريقا افزايش يافته است. بنابراين کشيدن سيگار حتي بيش از گذشته يکي از خطرهاي اصلي براي سالمت عمومي ،از عوامل اصلي بروز انواع بيماريها و در نتيجه ايجاد هزينهاي سنگين براي شبکه بهداشت عمومي تلقي ميشود. در گزارش جديد اداره بهداشت آمريکا در مورد سيگار که اخيرا منتشر شده تاکيد ميشود که تحقيقات جديد ثابت کرده است که اوال :کشيدن سيگار عالوه بر آنچه تا کنون تصور ميشد عامل بروز بيماريهاي بيشتري است و ثانيا: خطر ابتال به سرطان ريه به خاطر کشيدن سيگار به نسبت گذشته افزايش يافته است. بر اساس اين تحقيقات عالوه بر سرطان ريه و بيماريهاي قلبي ،کشيدن سيگار در رواج و افزايش بيماريهاي ديگري نظير نوع ديابت ،اضمحالل عضالت در سنين باال ،نارسايي در فعاليت جنسي مردان ،ورم مفاصل و آرتروز نقش موثري دارد .کشيدن سيگار در عين حال با تضعيف سيستم دفاعي و ايمني بدن ميتواند باعث تشديد بيماريهاي تنفسي مثل آسم شود و در مواردي جنين افراد سيگاري را نيز تحت تاثير قراردهد. وبسايت خبري «هافينگتون پست» نيز در همين زمينه مينويسد ،نکته ديگري در گزارش جديد اداره بهداشت آمريکا که توجه کارشناسان پزشکي را جلب کرده اين است که امروزه نقش سيگار در ابتال به بيماريهايي نظير سرطان ريه يا نارسايي قلبي به نسبت پنجاه سال پيش افزايش يافته است .به اعتقاد کارشناسان دليل اين موضوع تغيير در نحوه ساخت و مواد موجود در سيگارهاي امروزي است. کارشناسان سازمان بهداشت جهاني معتقدند که در طي پنجاه سالي که از انتشار اولين گزارشها در مورد مضرات سيگار ميگذرد ،شناخت از پيامدهاي آن براي سالمت عمومي جامعه و تاثيرات مخربش بر جسم انسان افزايش يافته ،ولي متاسفانه در سطح جهان اقدامات الزم براي کاستن از مصرف سيگار به موازات آن پيش نرفته است. آمارها نشان ميدهد که درصد افراد سيگاري در جامعه آمريکا از اواسط دهه 60ميالدي تا کنون از 42درصد به 12 درصد کاهش يافته است .نهادهاي مخالف توليد و مصرف دخانيات مدعياند که تحت تاثير کارزارهاي گسترده آنها به خصوص در دو دهه اخير حداقل جان هشت ميليون نفر از خطر مرگ بر اثر اعتياد به سيگار نجات پيدا کرده است. از اواسط دهه 1960تا کنون حداقل 20ميليون نفر از مردم آمريکا به خاطر کشيدن سيگار زودتر از موعد جان خود
February 2014 بهمن 1392
را از دست دادهاند .طبق آمارهاي اداره کنترل بيماريهاي عمومي هنوز هم هر سال بيش از 400هزار نفر از مردم اين کشور بر اثر بيماريهاي مرتبط با کشيدن سيگار جان خود را از دست ميدهند. کارشناسان بهداشت عمومي معتقدند که جوامع ديگر دنيا نيز بايد از تجربه آمريکا بياموزند .از يک سو بايد خطرات و هزينههاي جاني و مالي اين مشکل را جدي بگيرند و از سوي ديگر با به کارگيري روشهاي مختلف مصرف سيگار را کاهش دهند.
تلسکوپ «هابل» جاي خود را به «جيمز وب» 9ميلياردي ميدهد
سازمان ملي هوافضاي اياالت متحده آمريکا ،ناسا، اعالم کرد که تلسکوپ جديد فوق پيشرفته خود را اواخر سال 2018راهاندازي خواهد کرد .قرار است اين تلسکوپ رصد تصاوير مربوط به تاريخ پيدايش هستي را پيگيري کند. ناسا تلسکوپ جديد خود را «جيمز وب» نامگذاري کرده و هزينه ساخت و راهاندازي آن را 8.8ميليارد دالر اعالم کرده است. پيش از اين ،تلسکوپ فضايي هابل با قدرت رصد باالي خود موفق شده بود حدود 60کهکشان دوردست و کمسو را در اعماق کيهان کشف کند .در پژوهشي جداگانه ،رصدهاي تلسکوپ فضايي اسپيتزر نيز به محققان کمک کرده است که توده چهار عدد از درخشانترين کهکشانهاي اوليه را به طور دقيق موقعيتيابي کنند. به گفته «ناسا» ،قرار است تلسکوپ «جيمز وب» ادامهدهنده راهي باشد که توسط «هابل» و «اسپيتزر» آغاز شد. در همين حال ،امبر اشتراگن ،از فيزيکدانان فضايي ناسا ،در گفتوگو با «فرنچ تريبيون» تأييد کرده است که «تلسکوپ جيمز وب حدود يک ميليون مايل از زمين دور خواهد شد». به نوشته سايت «اسپيس» ،تصاوير به دست آمده از تلسکوپ هابل براي نخستين بار چهره اعماق دوردست آن سوي کيهان را در برابر بشر به نمايش گذاشت ،تصاويري از کوچکترين و کمنورترين کهکشانهايي که بشر پيش از اين موفق به ديدن آنها نشده بود. تلسکوپ فضايي هابل موفق شد با استفاده از پرتو فرابنفش مناطق ستارهزا را شناسايي کرده و به همين شيوه 58کهکشان کوچک و «جوان» را کشف کند .يادآوري اين نکته ضروري است که «جوان» در دنياي کهکشانها صفتي نسبي است ،چرا که پيدايش جهان هستي و مهبانگ (بيگبنگ) زماني حدود 13.5ميليارد سال پيش اتفاق افتاد و کهکشانهاي «جوان» حدود چهار ميليارد سال بعد از آن تاريخ به وجود آمدند. در فضايي که محل زندگي ما را در برگرفته، کهکشانهاي کوچکتر ،و البته کمنورتر ،حدود 100مرتبه پرشمارتر از کهکشانهاي بزرگ بوده و تنها چند هزار سال نوري پهنا دارند ،که در مقياس يک کهکشان رقم بزرگي نيست .اين دسته کهکشانها در عين حال حدود 100برابر کمنورتر از ديگر کهکشانهايي هستند که پيش از اين کشف شده بودند. اکثر کهکشانهاي مراحل نخستين حيات کيهان هم اينک مدتهاي مديد است که درخشش اوليه خود را از دست دادهاند و تصاويري که به چشم ما ميرسد در حقيقت تصاوير اين مجموعهها در زمانهايي بسيار دور است. برايان سيانا ،از دانشگاه کاليفرنيا ،در بيانيهاي درباره پژوهشهاي در دست اين نهاد آموزشي براي يافتن کهکشانهاي جديد نوشت« ،هميشه اين نگراني وجود دارد که بشريت تنها موفق شده درخشانترين کهکشانها
را رصد کرده و بيابد در حالي که کهکشانهاي پر نور تنها جزئي کوچک از اين عرصه را تشکيل ميدهند». يافتههاي جديد ستارهشناسان در جريان نشست اخير انجمن ستارهشناسي آمريکا در واشينگتن ارائه شد .در جريان کشفيات جديد همچنين اعالم شد که اين نخستين باري است که دانشمندان موفق شدهاند اجرامي را از چنين فواصل زيادي اندازهگيري کنند.
ودکا قاتل مردان روس
پژوهشها حاکي از آن است که نوشيدن ودکا و ديگر مشروبات الکلي عامل مرگ شمار چشمگيري از مردان در روسيه است. در تحقيقي الگوي نوشيدن الکل بيش از 150هزار مرد روس در سه شهر و ظرف بيش از 10سال (بين سالهاي 1999و )2010مورد مطالعه قرار گرفت .در طول انجام اين پژوهش از ميان آنها 8هزار نفر درگذشتند که عامل مرگ آنها نيز بررسي شد. برخي از افراد مورد مطالعه هر هفته چيزي حدود يک و نيم ليتر ودکا مينوشيدهاند. محققان نتيجه گرفتهاند که 25درصد مردان روس پيش از 55سالگي ميميرند که در بسياري موارد ،عامل مرگ آنها افراط در مصرف الکل است .اين رقم در بريتانيا 7 درصد و در اياالت متحده 1درصد است.
12
اميد به زندگي براي مردان روس 64سال است .به اين ترتيب ،روسيه يکي از بدترين کشورهاي جهان از نظر اميد به زندگي مردان محسوب ميشود. پروفسور ريچارد پتو ،از دانشگاه آکسفورد و از دست اندرکاران اين تحقيق گفته است« ،نرخ مرگ و مير در روسيه در 30سال گذشته به طور شديدي نوسان داشته است و در عين حال محدوديتهاي مشروبات الکلي و ثبات اجتماعي در دوران گورباچف ،يلتسين و پوتين با هم متفاوت بوده است. مهمترين عامل نوسان نرخ مرگ و مير ،نوسان در دسترسي و مصرف ودکا است». او گفت افراط در نوشيدن ودکا در روسيه چشمگير است و با بقيه اروپا تفاوت زيادي دارد. به گفته پرفسور پتو ،اگرچه فرهنگ زيادهروي در مشروبخواري در لهستان و فنالند هم رايج است ،اما باز هم نميتوان آن را با خطري که ودکا نوشيدن مردان روس را تهديد ميکند مقايسه کرد. اين پژوهش ميگويد به غير از سرانه مصرف الکل، شکل مصرف آن نيز در افزايش مرگ و مير موثر است .عادت مرسوم در روسيه نوشيدن سنگين و افراطي در يک وعده و براي مستي شديد است که به گفته محققان آسيب زيادي به بدن ميزند.
موفقيت پزشکان در درمان آلرژي به بادام زميني پزشکان بيمارستان «آدنبروک» کمبريج توانستند با موفقيت آلرژي 85کودک را به بادام زميني ()Peanut درمان کرده و تحولي اساسي در زندگي اين کودکان ايجاد کنند .با اين حال پزشکان معتقدند هنوز زود است که اين روش در سطح وسيع به کار گرفته شود. اين پزشکان از روشي موسوم به حساسيت زدايي استفاده کردند و در نتيجه 84درصد کودکاني که در آزمايش باليني شرکت کرده بودند توانستند پس از شش ماه روزانه پنج بادام زميني بخورند بدون آنکه دچار واکنش حساسيتي يا نوع شديد آن «شوک آنافيالکتيک» شوند.
13 دنباله از صفحة قبل در واقع پزشکان با اين روش سيستم ايمني کودکان مبتال را آموزش دادند .آنها ابتدا مقادير بسيار کم بادام زميني را که سيستم ايمني به آن واکنش نشان نميداد به کودکان دادند تا به تدريج آستانه تحمل آنها را براي اين ماده حساسيت زا باال ببرند. اين روش درماني ابتدا با معادل يک هفتادم پروتئين موجود در يک دانه بادام زميني شروع شد. کودکاني که در اين کارآزمايي باليني شرکت داشتند هر دو هفته يکبار به بيمارستان مراجعه ميکردند تا زير نظر پزشکان مقدار بيشتري بادام زميني به آنها داده شود.
در برخي افراد سيستم ايمني واکنش شديدي به پروتئين بادام زميني نشان ميدهد که ميتواند خفيف يا شديد باشد .واکنش شديد که به آن «شوک آنافيالکتيک» ميگويند بسيار خطرناک است و ميتواند منجر به مرگ شود. با اينکه اين بيماري حساسيت به بادام زميني نام دارد ،اما اغلب ميتاليان به گردو ،فندق ،بادام ،پسته، بادام هندي و دانههاي مشابه حساسيت دارند .برخي از انواع حبوبات هم که پروتئيني شبيه بادام زميني دارند براي اين مبتاليان خطرناک هستند. معموال بيماري بين 14تا 24ماهگي تشخيص داده ميشود .اين بيماري در کساني که اعضاي خانوادهشان سابقه اکزما ،آسم و تب يونجه دارند بيشتر شايع است. شيوع اين حساسيت در غرب نيم تا يک درصد است .در ايران شيوع اين حساسيت مشخص نيست اما تخمين زده ميشود هشت تا ده درصد کودکان مبتال به حسايت غذايي باشند. اين بيماري درمان ندارد و پرهيز مطلق از اين مواد و دقت بسيار در خورد و خوراک اساس درمان را تشکيل ميدهد. در واکنش خفيف احساس سوزن سوزن شدن لبها و دهان ،تورم صورت ،تهوع ،کهير ،درد شکم و احساس گرفتگي گلو ظاهر ميشود .در موارد شديد عالوه بر اين موارد ،تنگي نفس و خسخس سينه (مشابه آسم)، احساس وحشت و نزديک بودن مرگ ،تپش قلب و افت فشار خون ظاهر ميشود که نياز به درمان فوري دارد. مبتاليان به حساسيت به بادام زميني در بريتانيا بايد مچبند مخصوص داشته باشند که حاوي اطالعات ضروري و نوع بيماريشان است .به عالوه بايد روي بستهبندي تمام محصوالت غذايي درج شود که آيا حاوي بادام زميني يا مواد مشابه هستند يا نه. دکتر پامال اوان يکي از محققان اين پژوهش ميگويد که اين تحقيق وسيع اولين تحقيقي از اين دست در دنياست که به نتايجي چنين مثبت رسيده است. او تاکيد مي کند که افراد نبايد خود اقدام به چنين کاري کنند و اين کار بايد در مراکز درماني و زير نظر متخصصان انجام گيرد. محققان ميگويند با اينکه اصول نظري براي درمان تمام آلرژيها يکسان است اما نميتوان گفت آيا اين روش در مورد ديگر حساسيتهاي غذايي هم به نتايجي چنين مثبت منجر مي شود يا نه. اين تحقيق با استقبال پزشکان و پژوهشگران روبرو شده است اما برخي از آنها نيز نگرانيهايي ابراز کردهاند. پروفسور بري کي از بخش آلرژي و ايمني شناسي باليني امپريال کالج لندن ميگويد ،از موضوعاتي که هنوز به قوت خود باقي هستند اين است که اين نتايج تا چه مدت پايدار ميمانند و ديگر اينکه اين نتايج مثبت ممکن است باعث شود مبتاليان احساس امنيت کاذب پيدا کنند. او ميگويد مسئله ديگر اين است که مصرف مداوم بادام زميني با اينکه واکنش حساسيتي کامل در افراد بهبود يافته ايجاد نميکند ،اما ميتواند به طور بالقوه عوارض جانبي مثل التهاب مري ايجاد کند.
February 2014 بهمن 1392
13
امير تاکي
ايراني -بريتانيايي ،يکي از بختهاي «ميلياردر شدن» در سال 2014 امير تاکي ايراني -بريتانيايي 25سال دارد .او يکي از سه بنيانگذار سيستم «بيتکوين» -واحد پول مجازي» است و کدنويسي اين برنامه را انجام داده است .او همچنين يکي از بنيانگذاران «دارک والت» است ،سيستمي که بر اساس بيتکوين کار ميکند اما به گفته بنيانگذارانش پيچيدهتر و پيشرفتهتر است. مجله آمريکايي «فوربز» به تازگي فهرستي از جوانان 3سال را منتشر کرد که در سال 2014در حوزههاي زير 0 مختلف جهان را تغيير ميدهند .اينها جواناني هستند که ميلياردرهاي سال 2014خواهند بود و امير تاکي يکي از آنهاست. اين نشريه در هر يک از 15حوزه «سرمايهگذاري، هاليوود ،فنآوري ،اجتماعي ،موسيقي ،ورزش ،بازيها، علوم ،آموزش ،حقوق ،رسانه ،بازاريابي ،هنر ،انرژي و حوزه خوراکي» 30 ،تن را انتخاب کرده است .در حوزه فنآوري، امير تاکي يکي از 30جوان منتخب اين نشريه است. نام امير تاکي با سرويس بيتکوين ( )Bitcoinگره خورده است .اين سرويس سال 2009عرضه شد و امير تاکي سال 2010با اين سرويس آشنا شد و کد آن را بازنويسي کرد. بيتکوين نوعي پول ديجيتال است که در فضاي مجازي رد و بدل ميشود و اين امکان را به کاربران ميدهد که بدون
افزايش شمار مبتاليان به سرطان در سطح جهان
هر سال 14ميليون نفر در سراسر جهان به سرطان مبتال ميشوند .به گفته سازمان بهداشت جهاني ،اين رقم تا سال 2030دو برابر خواهد شد .در حال حاضر سرطان ريه بيشترين تعداد قرباني را ميگيرد. 250محقق از 40کشور براي انتشار «گزارش جهاني سرطان» همکاري کردهاند .بر اساس اين گزارش مرگ و مير به دليل ابتال به سرطان در سراسر جهان در حال افزايش است .در سال 2012حدود 8ميليون و 200هزار نفر بر اثر سرطان جان خود را از دست دادند .در 12سال آينده اين عدد به 13ميليون نفر خواهد رسيد. در سال 2012سرطان ريه رايجترين نوع سرطان بوده است .يک ميليون و 800هزار نفر در سال 2012به اين بيماري مبتال شدند 13 .درصد بيماران سرطاني از سرطان ريه رنج ميبرند. سرطان پستان در فهرست رايجترين سرطانها جايگاه دوم را دارد .تعداد مبتاليان به اين نوع سرطان يک ميليون و 700هزار نفر هستند .سرطان روده با يک ميليون و 400هزار بيمار در جايگاه سوم قرار دارد. بر اساس «گزارش جهاني سرطان» در سال 2012 پزشکان بيماري يک ميليون و 650هزار کودک زير 14سال را نيز سرطان تشخيص دادهاند. در سال 2012سرطان ريه نه تنها رايجترين نوع سرطان
واسطه و به طور غيرقابلبازگشت دست به انتقال پول بزنند. حال اميرتاکي بر اساس همين سرويس به همراه گروهي که خود را «( »Unsystemغيرسيستم) مينامند، «دارک والت» را بنيانگذاري کرده است .دارک والت به معناي «کيف پول تاريک» است .اين سيستم به گفته بنيانگذارانش که با امکان رديابي نقل و انتقالهاي مالي مخالف هستند ،يک گام از بيتکوين جلوتر رفته و به راستي يک پول ديجيتالي غيرقابلرديابي است. در وبسايت دارک والت آمده است« :ما نيازي به همکاري با کساني که وسواس کنترل و نظارت دارند ،نداريم. نافرماني ،تنها راه است». ي ميل» بريتانيا ،امير تاکي متولد به نوشته روزنامه «ديل بوده بلکه کشندهترين نوع آن نيز بوده است .يک ميليون و 600هزار نفر (19.4درصد) در سال 2012بر اثر سرطان ريه جان خود را از دست دادند .کشندهترين سرطانها پس از سرطان ريه به ترتيب سرطان کبد با 800هزار و سرطان معده با 700هزار قرباني بوده است. محققان «آژانس بينالمللي تحقيق درباره سرطان» از دولتها در تمام جهان خواستهاند تا گامهاي بيشتر و تندتري در راه مبارزه با سرطان بردارند .آنها خواستار قوانين سختگيرانهتر در مورد مصرف دخانيات ،مشروبات الکلي و نوشيدنيهاي شيرين شدهاند. «گزارش جهاني سرطان» از افزايش جمعيت جهان و افزايش طول عمر به عنوان داليل بيشتر شدن تعداد مبتاليان به سرطان نام برده است. همچنين گسترش تقليد از شيو ه زندگي ،به خصوص تقليد از الگوهاي مضر تغذيه کشورهاي ثروتمند در کشورهاي در حال توسعه ،به روند صعودي آمار ابتال به سرطان دامن زده است. اين گزارش يک خبر خوش هم دارد :تعداد بيماراني که از سرطان جان سالم به درميبرند نيز بيشتر شده است ،در حالي که چند دهه پيش ابتال به اين بيماري به معناي مرگ قطعي بود.
جراحي زيبايي ميان مردان در ايران 10 برابر شده است به گفته يک آسيبشناس اجتماعي ،جراحي زيبايي ميان مردان در ايران در 5سال اخير 10برابر شده است .با توجه به نظرسنجيها از هر 5نفري که براي جراحي بيني به پزشک مراجعه ميکنند ،دو نفر مرد هستند. انجام جراحيهاي زيبايي در ايران اگر زماني منحصر به عمل بيني بود و تنها زنان بودند که با آرزوي به دست آوردن ظاهري بيعيب و نقص به زير تيغ جراحي ميرفتند ،امروزه مردان هم طرفدار عمل جراحي هستند. بنا به گزارشهاي تازه مردان نيز نسبت به عملهاي جراحي زيبايي بيتفاوت نمانده و حاال آنها نيز نه تنها به بيني که به رفع نقص در گونه ،چينهاي پيشاني ،برداشتن غبغب
لندن است و در دوران تحصيل ،به دليل «هک کردن» از مدرسه اخراج شده بود .حال نام او در فهرستي از جوانان زير 30سالي است که ايدههاي فوقالعاده دارند ،جواناني که در آينده به شدت ثروتمند خواهند شد. اين سومين سال است که مجله فوربز اقدام به انتشار فهرستي از جوانان موفق زير 30سال ميکند .در فهرست سال جاري نشريه فوربز همچنين نام شيزه شاهد 24ساله، از بنيانگذاران «بنياد مالله» (مرتبط با مالله يوسفزي) ،برونو مارز خواننده آمريکايي 28ساله ،ماريا شاراپووا تنيسباز مشهور 26ساله ،اوليويا وايلد بازيگر 29ساله و ايوان اشپيگل 23ساله ،از بنيانگذاران «اسنپچت» به چشم ميخورد.
يا کيسهزير چشم و کشيدن پوست صورت روي آوردهاند. مجيد ابهري ،کارشناس آسيبشناسي اجتماعي و متخصص علوم رفتاري ،به «خبرگزاري مهر» گفته است که در 5سال اخير ميزان جراحي زيبايي در بين مردان ايراني 10 برابر دوره قبل شده است .او اضافه کرده که در اين ميان شماري از جواناني که قادر به پرداخت هزينه جراحي نيستند به بيني خود چسب جراحي ميچسبانند تا به اين ترتيب تظاهر به جراحي زيبايي کنند. به گفته جامعهشناسان افزايش عالقه براي رفتن به زير تيغ جراحي زيبايي در ايران بيش از همه در معضالت اجتماعي ريشه دارند و اکثر داوطلبان به خاطر حرف ديگران و تحقير نشدن ميان همساالنشان تن به اين کار ميدهند. به گفته پروانه عابدي ،خانم روانشناس ،توهم خودزشت پنداري و توقع بيش از حد از چهره سبب شده که بسياري از شاخصهاي زيبايي نيز ميان جوانان تغيير کند. او در گفتوگو با «خبرگزاري مهر» ،عقده حقارت و اختالالت رواني را عامل اصلي روي آوردن به جراحيهاي زيبايي و کسب «احساس امنيت در جامعه» دانسته است. وسواس زيبايي چنان در ميان جوانان باال گرفته که عمل جراحي پالستيک از نان شب نيز واجبتر شده و گروهي حتي با رفتن زير بار قرض ،بدن خود را به زير تيغ ميسپارند. نشريه «همشهري جوان» هم گزارش داده است که هزينه عمل جراحي مردان در ايران ساالنه بيش از 50 ميليارد تومان است و بيشتر مراجعان نيز بين 15تا 30سال سن دارند. يکي از نکات قابل توجه در گزارش يادشده افزايش عالقه زنان و مردان به تزريق بوتاکس براي رفع چين و
14 دنباله از صفحة قبل چروکهاي صورت است .بر اساس آمار ،روزانه به طور متوسط 2تا 3هزار نفر براي تزريق بوتاکس به مطب ک مراجعه ميکنند ،به طوري که تنها در پزشک يا کليني تهران ساالنه بيش از 100ميليارد تومان صرف تزريق بوتاکس ميشود .طبق اين گزارش سهم آقايان در اين ارتباط به طور قابلتوجهي از خانمها بيشتر است.
February 2014 بهمن 1392
هربرت فون کارايان استاد برجسته موسيقي شد .آبادو به سرعت توانست احترام نوازندگان ارکستر ،جامعه موسيقي و موسيقيدوستان را به دست آورد. کلوديو آبادو در سال 2002به دليل بيماري از سمت رهبري ارکستر فيالرمونيک برلين استعفا کرد .او که به سرطان مبتال شده بود ،به ايتاليا بازگشت و در جزيره ساردينيا ساکن شد ،با وجود اين او تا پايان عمر به فعاليت هنري خود و حمايت از نوازندگان جوان ادامه داد.
کالديو آبادو رهبر ارکستر سکس بيشتر ،براي هوش ايتاليايي درگذشت و حافظه خوب است
کالديو آبادو رهبر ارکستر برجسته ايتاليايي در 80 سالگي درگذشت .خانواده آبادو به رسانهها گفتهاند که او با آرامش در کنار خانوادهاش در شهر بولونيا واقع در شمال ايتاليا چشم از جهان فروبست. کلوديو آبادو در سال 1933ميالدي در شهر ميالن متولد شد .پدر او نوازنده ويولن و مادرش نويسنده کتابهاي کودکان بود. آبادو چندين سال رهبر ارکستر سمفوني لندن و ارکستر فيالرمونيک وين بود .او در سال 1989به عنوان رهبر ارکستر فيالرمونيک برلين انتخاب و بدين ترتيب جانشين
پژوهشهاي مختلفي در فوايد سکس منتشر شد ه است :از معرفي نزديکي جنسي به عنوان يک ورزش گرفته تا نشاندادن اثر سکس بر سالمت روحي و درمان افسردگي .اما سکس و اثر مثبت آن بر هوش و کيفيت حافظه ،حرف تازهاي است. پژوهشي که توسط دانشگاه مريلند در آمريکا و دانشگاه کونکوک در کره جنوبي مستقال انجام شده ،نشان ميدهد که افزايش رابطه جنسي در ميانسالي ممکن است انسان را باهوشتر کند و اثرات مخرب افزايش سن بر نگهداري و فراخواني اطالعات از حافظه را جبران سازد. اليزابت گولد و اريکا گلسپر ،پژوهشگران حوزه مغز و اعصاب دانشکده روانشناسي دانشگاه مريلند ،پژوهش خود را در سال 2013به ژورنال «هيپوکامپ» ارائه کردند. اين پژوهش به تازگي مورد توجه رسانهها و خبرنگاران قرار گرفته است. آزمايشگاه گولد و گلسپر از موشهاي صحرايي استفاده کرده و با در نظر گرفتن ميزان سکس و سن اين موشها، فعاليتهاي مغزي اين جانداران را مورد بررسي قرار داده ي مغز اين موشها نشان ميدهد که با باالرفتن است .بررس سن ،هرچه ميزان فعاليت جنسي و سکس بيشتر باشد، عملکرد مغز اين حيوانات و توليد نورونهاي جديد در قسمت هيپوکامپ مغز بيشتر است. قسمت هيپوکامپ مغز جايي است که در آن خاطرات
نورا حسيني ،خبرگزاري مهر کارشناسان ميگويند سن گدايي در پايتخت کاهش يافته است و گدايان حرفهاي براي تحريک عواطف شهروندان بيشتر از زنان و کودکان براي تکديگري استفاده ميکنند .مسئوالن نيز خواستار برخورد با اين جرم آشکار در سطح پايتخت هستند. به گزارش خبرنگار مهر ،مرد ميگفت براي کودک مشتري پيدا کرده است 300،هزار تومان .پاسخ مرد گدا يک ميليون تومان در ماه بود .کودک را قرار بود ببرند براي گدايي ورامين .تا آخر مکالمه دو مرد سر قيمت به توافق نرسيدند. اينها سخنان پنهاني و در گوشي دو عابر در مکاني خلوت نبود بلکه چانه زني آشکار دو گدا بود که در يک خيابان پر تردد در حال معامله بودند و سالها است که در آن خيابان گدايي ميکنند. بسيارند کودکاني که از صبح تا شب با فال يا گلي بر دست ايستادهاند سرخيابان و مشغول گدايي هستند .نوزاداني که صبح تا شب خمار و خواب آلودند و وظيفهشان سوزاندن دل عابراني است که قرار است دست در جيبشان کنند. اما استفاده کودکان براي گدايي جرمي است آشکار که مجريان قانون کمتر حساسيتي نسبت به آن دارند. با مروري بر قوانين داخلي و پيمانهاي جهاني که دولت ايران به اين پيمانها ملحق شده است ،بهرهکشي و سوءاستفاده از کودکان براي گدايي و تکديگري يک پديده مجرمانه و جرم محسوب ميشود. ماده 712قانون مجازات اسالمي ،در خصوص مجرمانه بودن تکديگري جرم انگاري کرده است :ماده – 712هر کس تکدي يا کالشي را پيشه خود قرار داده باشد و از اين راه امرار معاش يا ولگردي کند ،به حبس از يک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالي مرتکب عمل فوق شود ،عالوه بر مجازات مذکور کليه اموالي که از طريق تکدي و کالشي به دست آورده است، مصادره خواهد شد. ماده 713همين قانون درباره گماردن کودک براي تکديگري پيشبيني مجازات کرده و هر کسي را که از کودک براي اين کار بهرهبرداري کند بزهکار دانسته است. رضا جهانگيري فر ،معاون توسعه خدمات اجتماعي سازمان رفاه ،خدمات و مشارکت هاي اجتماعي شهرداري تهران هم خريد و فروش کودکان براي گدايي را تاييد مي کند و به «خبرگزاري مهر» ميگويد ،معموال اين گدايان رفتارهاي
بلندمدت شکل ميگيرند .با افزايش سن در پستانداران و از بين رفتن نورونهاي مغز ،آنها دچار انواع «فراموشي»ها ميشوند .هيپوکمپوس يا هيپوکام از بخشهاي مهم مغز در همه پستانداران به شمار ميرود و پژوهشهايي که اين بخش از مغز را در پستانداراني مثل موشهاي صحرايي بررسي ميکنند ،ميتوانند در مورد هيپوکمپوس انسانها نيز پيشبينيهايي کنند. پژوهشهاي حوزه هيپوکمپوس از اين جهت اهميت دارد که نورونها يا عصبهاي اين بخش از مغز ،اولين بخشهاي مغز هستند که در بيماري آلزايمر آسيب ميبينند. بيماري آلزايمر ،رايجترين شکل فراموشي و زوال عملکرد مغز در يادگيري ،ثبت و فراخواندن اطالعات است. تخمين زده ميشود 27ميليون نفر از انسانها به اين بيماري دچا ر هستند و هيچ درماني براي اين بيماري وجود ندارد. شاخص مورد بررسي در پژوهش گولد و گلسپر ميزان فعاليت مغزي ،در رابطه با سن موشهاي مورد آزمايش و تعدد رابطه جنسي بوده است. در آزمايش گولد و گلسپر کاهش عملکرد نورونها، وابسته به شاخص سن فرض شده است .با افزايش سن، عملکرد شبکههاي نورونها کم کم دچار مشکل ميشود و اين به اختالل در عملکرد هيپوکامپ ميانجامد .در پژوهش گولد و گلسپر ،موشها پس از قرارگرفتن در معرض مداوم و دراز مدت رابطه جنسي ،عملکرد حافظه و شناختشان بهبود يافته است .همچنين بررسيهاي مغز اين موشها از حضور سلولهاي عصبي جديد به ويژه در قسمت هيپوکامپ مغز
مجرمانه ديگري هم دارند مثل خريد و فروش کودک يا توزيع موادر مخدر ،فروش محصوالت مستهجن و . ...برخورد با اين گونه آسيب ديدگان اجتماعي نيازمند دخالت پليس است و بايد توسط مراجع قضايي و انتظامي با آنها برخورد شود. متاسفانه نگاه مجرمانهاي به اين افراد در جامعه وجود ندارد .مردم به چشم يک نيازمند به آنها نگاه ميکنند .حتي وقتي مجريان قانون در حال جمع آوري اين افراد هستند ،آنها با علم به اين موضوع مقاومت کرده و تالش ميکنند مردم را متاثرکرده و در مقابل مجريان قانون قرار دهند .شهروندان ما به گدايان نگاه محبت آميز دارند اما اگر بدانند تنها 15درصد کساني که گدايي ميکنند نيازمند واقعي هستند، ديگر کمکهاي سابق را به آنها نميکنند. او با اشاره به درآمد معمول گدايان در تهران ميگويد ،گدايان تهراني از 10هزار تا صد هزار تومان در روز درآمد دارند. برخي از اين گدايان در آمدهاي ميليوني دارند و طي سه ،چهار ساعت 500تا 600هزار تومان گدايي ميکنند. ما گدايي گرفتهايم که در جيبش چکهاي مختلفي بوده است يا گدايي که خودم خاطرم است که به همراه دو فرزندش در شهرک غرب دستگير شد و از ساعت 9تا 11صبح 530هزار تومان گدايي کرده بود .در موردي ديگر ،گدايي ديگري در جيبهايش حدود 11ميليون چک بانکي بود .اين افراد در حالي در سطح خيابانهاي تهران درآمدزايي ميکنند که گدايي جرم است و بايد نسبت به اين موضوع به مردم انسان دوست ايراني آگاهي داده شود. سال پيش بود که همزمان با برگزاري اجالس سران اعالم کردند که گدايان از تهران کوچ کردهاند ،اما حاال دوباره اين شهر ميزبان ميهمانان ناخواندهاش است. جهانگيريفر با اشاره به اين که پديده گدايي به پايتخت برگشته است ميگويد ،ما در اجالس تجربه خوبي به دست آورديم و تعامل خوبي ايجاد شد. گداياني که از ديگر کشورها آمده بودند سريعا به مرزها برده ميشدند و گداياني که متعلق به شهرهاي ديگر بودند حتي با هواپيما به شهر خودشان برگردانده
14
داده است. نتيجه پژوهش گولد و گلسپر توسط پژوهش مستقل ديگري که در دانشگاه کونکوک کره جنوبي انجام شده، تائيد شده است .پژوهشگران حوزه پزشکي جانداران آزمايشگاهي« ،کيم» و« لي» از دانشکده دامپزشکي دانشگاه کونکوک ،مقاله خود را در ژورنال «پژوهشهاي مغز» منتشر کردند. در آزمايش کيم و لي ،شاخص استرس در رابطه با تحليل رفتن فعاليتهاي مغز در پيري ،مد نظر است .از بين رفتن فعاليتهاي هيپوکامپ در بزرگساالن ميتواند توسط عوامل مختلف تحت تاثير قرار گيرد و استرس يکي از مهارکنندههاي قوي توليد سلولهاي عصبي در هيپوکامپ مغز است .اثرات استرس در هيپوکامپ بزرگساالن متفاوت است و عوامل محيطي ،از جمله تعامل اجتماعي با ديگر انسانها ميتواند آن را تحت تاثير قرار دهد. رابطه جنسي و سکس به عنوان يک نوع تعامل احساسي و فيزيکي با افراد ديگر ،موجب کاهش استرس و افزايش رشد سلولهاي ناحيه هيپوکامپ ميشود .حداقل بر اساس پژوهش آزمايشگاه کيم و لي در کره جنوبي ،سکس اين اثر مثبت را در ميان موشهاي آزمايشگاهي دارد. کيم و لي اين اثر مثبت رابطه جنسي را به اثر آرامشدهي و استرسزدايي سکس ارتباط ميدهند .در آزمايش آنها موشهاي بزرگسال پس از سکس ،کمتر استرس دارند .مکانيسمهاي ارتباطگيري با موش ديگر در ايجاد رابطه جنسي ،موجب کاهش حالت استرس در طرفين رابطه ميشود .کيم و لي تاکيد ميکنند که اثرات کمترشدن استرس بر يادگيري و حافظه نامشخص باقي ميماند و نيازمند تحقيق بيشتر است ،اما پژوهش آنها نشان ميدهد که استرس کمتر بر نورونهاي بخش هيپوکامپ مغز تاثير ميگذارد. اين پژوهش ،از موشهاي آزمايشگاهي ميانسال استفاده کرده است ،اما ،محققان خوشبين هستند که يافتههاي آنها را ميتوان به انسانها نيز تعميم داد .به عبارتي رابطه جنسي در انسانهاي بزرگسال و ميانسال ميتواند ميزان استرس مزمن را کاهش دهد و به فعاليتهاي بخش حافظه و يادگيري در هيپوکامپ مغز کمک کند.
ميشدند .خيلي خوب و روان و سريع .اما به دليل برخي ناهماهنگيها دوباره اين پديده به شهر تهران بازگشته است. اين مقام مسئول از کاهش سن گدايان در پايتخت و افزايش تعداد زنان گدا هم ميگويد .او معتقد است ،براي گدايي نياز است عواطف طرف مقابل را تحريک کرد و کساني که از اين راه سود ميبرند براي کسب درآمد بيشتر ،جنسيت گدايي را به سمت زنان بردهاند .مردم به زنان نيازمند بيش از مردان نيازمند کمک ميکنند ،همچنين به کودکان بيش از بزرگساالن کمک ميشود .بنابراين سن کودکان متکدي هم کاهش يافته است و از نوجواني به سنين کودکي رسيده است . زن ،نوزاد خوابآلود را از دامنش بيرون ميکشد و دو باره پرت ميکند در آغوشش .فرياد ميزند از جايي که دارد بايد بيرون برود .دوباره چنگ ميزند که کودک را بگيرد .زن دوم بي توجه به فريادها و کودکي که در دامنش باال و پايين ميشود چسبيده است به کف خيابان. لگدهاي بي امان زن دوم به زن و کودک بيش از آنکه دل او را به درد آورد ،دل رهگذران را مي لرزاند و به هواخواهي کودک وارد دعواي دو زن گدا ميشوند. تکراري داستان اين خيابانهاي اين شهر است. اتفاقي که هر روز بيش از گذشته در اين شهر ديده ميشود .سيد حسن موسوي چلک ،رييس انجمن مددکاران اجتماعي ايران ،معتقد است آماري در خصوص افزايش متکديان زن و کودک وجود ندارد .او ميگويد ،نميشود اين افراد را سرشماري کرد ،ولي ميتوان حضور بيشتر و قابل مشاهدهتر آنها در ميدانها و خيابانها را مالک قرار داد .مشاهدات خيابانها نشان ميدهد تعداد متکديان زن افزايش پيدا کرده است .در کنار متکديان زن ،تعداد زنان بيخانمان هم بيشتر شده و اين افزايش تا جايي است که شهرداري مجبور شده مکاني را براي زنان بيخانمان به طور ويژه اختصاص دهد ،در حالي که تا دو سال پيش چنين جايي نبود. او معتقد است ،کودکان يکي از اقشاري هستند که مردم نسبت به کار آنها ترحم نشان ميدهند و بعد از آنها زنان هستند که امکان بيشتري دارد بتوانند حس دلسوزي شهروندان را تحريک کنند .زنان متکدي دو گروه هستند؛ يک
دنباله در صفحة 26
15
February 2014 1392 بهمن
15
16
February 2014 1392 بهمن
16
17
February 2014 1392 بهمن
Protect your world Auto • Home • Life • Retirement
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Massie Hundal (770) 394-8500
Dunwoody massie.hundal@allstate.com agents.allstate.com/massie-hundal-dunwoody-ga.html
Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
57492
17
18
February 2014 1392 بهمن
18
19
حميد کيهان نقشي که ارتباط ديپلماتيک جمهوري اسالمي و غرب در دستيابي به توافق هستهاي ژنو داشت و اظهارات حسن روحاني در مورد آمادگي ارتباط سياسي با «همه کشورها» حاکي از شناخت اهميتي است که روابط خارجي سازنده در حل مشکالت داخلي ايران دارد. در اين ميان ،براي بسياري از ايرانيان ،مهمترين مساله در حوزه روابط خارجي کشورشان قهر طوالني مدت با آمريکا و فوايد و هزينههاي احتمالي از سرگيري روابط دوجانبه و غلبه بر موانعي است که در اين راستا وجود دارد. با استقرار جمهوري اسالمي ،دکترين سياست خارجي ايران از دوستي با تقريبا همه کشورها به دشمني با اکثر آنها تغيير يافت و اگرچه بعدها بعضي از دشمنيها به دوستي يا دست کم بيتفاوتي تبديل شد ،طي سه دهه گذشته ،ابراز خصومت با آمريکا محور سياست خارجي و داخلي ايران را تشکيل داده و حتي دستاورد اصلي انقالب اسالمي خوانده شده است. در توجيه اين موضعگيري ،مقامات جمهوري اسالمي شکايتهايي را عليه آمريکا مطرح کرد ه و آمريکاييان نيز متقابال اتهاماتي را متوجه ايران ساختهاند. يکي از شکايات اوليه جمهوري اسالمي عليه آمريکا، دوستي با حکومت شاه و در نتيجه ،مسئولت آمريکاييان در قبال تحوالت و تصميمات اقتصادي و سياسي آن زمان و از جمله تدوين و اجراي اصالحات موسوم به «انقالب سفيد» بوده که مخالفت برخي از روحانيون ،به خصوص آيتاهلل خميني را برانگيخت و زمينهساز انقالب اسالمي شد. در قطببندي دوران جنگ سرد ،ايران به داليل جغرافيايي و عقيدتي ،همسويي با بلوک غرب را برگزيد و در کنار دهها کشور ديگري قرار گرفت که ،با داشتن نظامهاي سياسي و شرايط اقتصادي و اجتماعي گوناگون ،همبستگي به آمريکا را به تبعيت از شوروي ترجيح داده بودند. اوضاع متفاوت اقتصادي و سياسي اين کشورها و اينکه سه دهه قطع رابطه با آمريکا ،شرايط سياسي و اقتصادي ايرانيان را قطعا بهتر نکرده است ،نشان ميدهد که وضعيت هر کشوري ،از جمله نفع و زيان ناشي از روابط خارجي، حاصل عملکرد داخلي همان کشور است .عالوه بر اين، بسياري از اقدامات زمان شاه از جمله اصول «انقالب سفيد» مانند مالکيت دهقاني ،حق راي زنان ،پاداش ساالنه کارگران و مبارزه با بيسوادي ،همچنان برجاست و گاه حتي از آنها به عنوان دستاوردهاي انقالب اسالمي نام برده ميشود. اتهام ديگر عليه آمريکا ،ارتباط با ماجراي سقوط دولت دکتر مصدق است که ظاهرا انگيزه آن نگراني از نفوذ گروههاي طرفدار شوروي در ايران بود .اما بايد به خاطر آورد که اکثر روحانيون ،از جمله بنيانگذار جمهوري اسالمي، به شدت با مصدق و طرفداران مليگراي او مخالف بودند و به اين ترتيب ،دست داشتن احتمالي آمريکاييان در سقوط دولت او قاعدتا نبايد باعث نارضايي جمهوري اسالمي شده باشد. انتقاد بعضي مقامات و رسانههاي آمريکايي از جمهوري اسالمي هم به عنوان دليل ديگري براي خصومت با
February 2014 بهمن 1392
آمريکا ذکر شده است .در عين حال ،در يک نظام سياسي دموکراتيک و ملزم به آزادي بيان ،ابراز نظرات مختلف درباره موضوعات داخلي و خارجي امري عادي است .عالوه بر اين، مسايلي مانند گروگانگيري ديپلماتها ،شرايط حقوق بشر در ايران و جنبههايي از سياست داخلي و خارجي جمهوري اسالمي زمينه مساعدي را براي چنين انتقاداتي در آمريکا و بسياري ديگراز کشورها فراهم آورده و البته ديپلماسي اساسا براي رسيدگي به چنين اختالفاتي ابداع شده است. دليل ديگري که در نفي برقراري روابط سياسي با آمريکا ابراز شده اين بوده است که چنين ارتباطي مشوق مطالبات دموکراتيک مردم ميشود و نظام جمهوري اسالمي را به مخاطره مياندازد .با آغاز حرکتهاي اعتراضي در کشورهاي منطقه و گزارشهاي حاکي از توصيه آمريکا به ديکتاتورهاي غربگرا به کنارهگيري به جاي مقابله با مردم معترض ،برخي صاحبنظران جمهوري اسالمي اين نگراني را به صراحت ابراز کردند. واقعيت اين است که تداوم و سقوط استبداد ،چه غربگرا و چه غربستيز ،در هر حال هزينه ساز است .اما در مورد تحوالت منطقه ،بايد هزينه کنارهگيري ديکتاتورهاي غربگراي تونس ،مصر و يمن را با عواقب واکنش رهبران «غربستيز» ليبي و سوريه مقايسه کرد که عالوه بر ويراني و کشتار وسيع ،باعث گسترش نفوذ گروههاي افراطي شده و امنيت اين کشورها و منطقه را به مخاطره انداختهاند. حمايت آمريکا از عراق در جريان جنگ هشت ساله و فجايعي مانند سرنگوني هواپيماي مسافربري ايراني نيز از داليل نفي از سرگيري روابط ديپلماتيک بوده است. البته تهاجم عراق به ايران و عواقب مستقيم و غيرمستقيم جنگ هشت ساله طبيعتا باعث نارضايي ايرانيان از عراق و حاميان آن شده است اما نبايد فراموش کرد که جنگ در ميانه بحران گروگانگيري ديپلماتهاي آمريکايي آغاز شد و در طول جنگ هم ،ديپلماسي ضعيف ايران همراه با شعار «صدور انقالب» ،تهديد حکومتهاي منطقه و مخالفت مستمر با ابتکارات بينالمللي براي صلح ،در مقايسه با مهارت ديپلماتيک بيشتر رژيم عراق ،نه تنها آمريکا بلکه تقريبا همه کشورهاي جهان را به موضعگيري به نفع عراق ترغيب کرد. و باالخره ،مهمترين شکايت ايران عليه آمريکا ،اين اتهام بوده که اياالت متحده ،اسرائيل را ايجاد کرده و حامي آن بوده است. از نظر تاريخي ،اسرائيل به ابتکار کشورهاي اروپايي و حمايت سازمان ملل تاسيس شد و تا سالها ،آمريکا همچنان در صدد اتحاد با حکومتهاي عرب منطقه بود و ظاهرا گرايش اين کشورها به بلوک شرق ،به «اتحاد استراتژيک» بين آمريکا و اسرائيل فوريت بخشيد .اما نميتوان انکار کرد که در چند دهه اخير ،سياست اسرائيل در ادامه اشغال اراضي اعراب و تعلل در اجراي توافقنامه صلح با فلسطينيان ،متحد آن يعني آمريکا را هم در معرض انتقاد شماري از کشورها ،به خصوص کشورهاي عرب و مسلمان قرار داده است. البته طي سي سال اخير ،آمريکاييان هم شکايتهايي از ايران داشتهاند .نقض حريم ديپلماتيک ،اتهام حمايت از اقدامات خشونتآميز گروههاي افراطي ،تهديد متحدان
منطقهاي آمريکا و شعارها و سخنرانيهاي اهانتآميز از جمله اين شکايات بوده است اما اين شکايتها مانع از ابراز تمايل آمريکاييان به برقراري روابط ديپلماتيک براي حل و فصل اختالفات با ايران نشده است. در مقايسه با مسايل سياسي ،اختالفات اقتصادي جمهوري اسالمي و آمريکا به خصوص تحريمهاي تجاري و مالي ماهيتي ملموستر دارد .بخشي از اين تحريمها به برنامه هستهاي مربوط ميشود که موضوع مذاکرات ژنو است و بخش ديگر ،چند دهه سابقه دارد. البته انتخاب شريک تجاري از حقوق حاکميتي هر دولتي است ،اما تحريمهاي آمريکا عليه ايران ،عالوه بر تعارض با اعتقاد آمريکاييان به اصل تجارت آزاد ،چند مساله ديگر را مطرح ميکند. قبل از انقالب ،آمريکا شريک تجاري عمده ايران بود و انواع کاال را همراه با تعهد فروشندگان در مورد خدمات بعد از فروش و تامين قطعات يدکي ،به ايران صادر ميکرد. در مواردي مانند خريد هواپيماهاي مسافربري ،اين تعهدات با امنيت جاني شهروندان ايراني ارتباط مستقيم داشته است اما به گفته مقامات ايراني ،دولت آمريکا مانع عمل شرکتهاي فروشنده به تعهدات آنها شده است. اگرچه مقامات آمريکايي تحريم اقالم حياتي را تکذيب کرده و مسئوليت کمبودها را به متوجه دولت ايران دانستهاند، اما ايجاد هرگونه مانعي در برابر اجراي تعهدات تجاري نهادهاي خصوصي حتي اگرمنع حقوقي هم نداشته باشد، قطعا از نظر اخالقي سئوال برانگيز و قابل پيگيري است. شکايت ديگر جمهوري اسالمي به مسدود شدن داراييهاي ايران نزد موسسات مالي آمريکايي ارتباط دارد. شاه سابق با اين اعتقاد که ضعف نظامي مشوق تهاجم همسايگان شمالي و غربي به ايران ميشود ،برنامهاي را براي تقويت ارتش به اجرا گذاشت و به دليل دوستي با آمريکا و تشابه دکترين نظامي دو کشور ،قراردادهايي را براي اجراي طرحها و خريد تجهيزات نظامي با شرکتهاي آمريکايي امضا کرد. همچنين ،در آن زمان بخشي از ذخاير ارزي ايران براي کسب بهره و تقويت موقعيت کشور در معامالت تجاري و پرداخت تعهدات مالي ،نزد بانکهاي خارجي از جمله بانک هاي آمريکايي سپرده گذاري شده بود. پس از انقالب ،دولت موقت ضمن انصراف از تقويت ارتش ،عمل به تعهدات مالي ايران را مورد تاکيد قرار داد و بعضي طرفهاي خارجي هم در صدد لغو يا تبديل قراردادهاي نظامي با ايران برآمدند .آنچه که اين ترتيبات را مختل کرد، گروگانگيري در سفارت آمريکا بود که پايبندي جمهوري اسالمي به ضوابط و تعهدات بينالمللي را در معرض ترديد قرار داد. کوتاه مدتي پس از گروگانگيري ،رئيس جمهوري وقت آمريکا با استناد به «خطرات فوقالعاده شرايط داخلي ايران براي امنيت ملي ،سياست خارجي و منافع اقتصادي اياالت متحده» ضمن اعالم تحريم تجاري جمهوري اسالمي، سپردههاي مالي ايران نزد بانکهاي آمريکايي و شعبات خارجي آنها را هم مسدود کرد. با توجه به موقعيت آمريکا به عنوان يک ابرقدرت مالي و متکي به اعتماد سپردهگذاران خارجي ،قاعدتا اين تصميم به سادگي اتخاذ نشد و به اين ترتيب ،حدس و گمانهاي را در مورد انگيزههاي چنين اقدامي برانگيخت. بعضي کارشناسان ،رئيس جمهوري آمريکا را به اتخاذ تصميمي سياسي از سر استيصال متهم کردند اما ديگران گفتند که چشمانداز بيثباتي در ايران و اظهارات برخي مقامات وقت جمهوري اسالمي در نفي مسئوليت دولت در قبال بازپرداخت بدهيهاي خارجي ،انگيزه اين تصميم بود. بعدها بخشي از اين داراييها طبق بيانيه الجزاير به پرداخت ادعاهاي مالي آمريکاييان عليه ايران اختصاص يافت ،اما باقيمانده ميبايست همراه با بهره اين سالها در برابر اعالم پايبندي جمهوري اسالمي به تعهدات خارجي خود ،باز گردانده ميشد .دريافت اين داراييها موضوعي است که بايد از مسيرهاي ديپلماتيک پيگيري شود. اما در مورد شکايت اقتصادي آمريکاييان از ايران، بايد گفت که بسياري از دعاوي قديمي عليه ايران حل و فصل شده و حتي گفته ميشود که به دليل ضعف موقعيت بينالمللي ايران ،گاه پرداختهاي گزافي هم صورت گرفته است. تحريم جمهوري اسالمي البته مانع دسترسي مستقيم شرکتهاي آمريکايي به بازار ايران شده است ،اما نه تنها مسئوليتي از اين جهت متوجه ايران ،يعني کشور تحريم شده نيست بلکه گستره جهاني سرمايه آمريکايي متضمن آن بوده که کل اقتصاد اياالت متحده از عوايد ارتباط تجاري ساير کشورها با ايران بينصيب نماند. بين جمهوري اسالمي و آمريکا ،مانند بسياري ديگر از کشورهاي جهان ،اختالفاتي وجود دارد که بايد از راه مراودات ديپلماتيک پيگيري و احقاق حق شود .آنچه که پذيرفتني نيست ،تبديل اختالفات سياسي به اصول اعتقادي
19
و حتي تعصبات شبهديني است. اينکه از سرگيري روابط سياسي با آمريکا تمامي مشکالت داخلي و خارجي ايرانيان را حل خواهد کرد يا نه، سئوالي منطقي نيست زيرا حل مشکالت يک کشور در گرو درايت سياستگزاران ،مهارت مجريان و همدلي و مشارکت واقعي شهروندان آن است .آنچه که از تنشزدايي در سياست خارجي انتظار ميرود رفع يکي از موانع مهم در راه حل و فصل چنين مشکالتي است. در اين ميان ،واکنشهاي خشمآلود به تماس مختصر اخير بين مقامات ايران و آمريکا نشان داد کساني هستند که منافع خود را در عقبماندگي داخلي و انزواي خارجي ايرانيان دنبال ميکنند. البته متصديان حکومتهاي اقتدارگرا معموال به يک «دشمن» هميشگي واقعي يا موهوم نياز دارند تا معضالت اقتصادي و اجتماعي و ناکارآيي خود در حل آنها را به او نسبت دهند و محدويتهاي مدني و سياسي و فشار بر مردم را به بهانه مقابله با تهديدات هميشگي «دشمن» توجيه کنند .اما هيچ حکومتي تا حد تخريب اقتصادي و خودزني سياسي بر اين خصومت مصلحتي اصرار نميورزد و ملتي با امکانات پيشرفت همهجانبه را به عقبماندگي و وابستگي سياسي و اقتصادي به قدرتهاي درجه دوم محکوم نميکند. طي سه دهه گذشته ،بسياري از دشمنيها در سطح جهان به رقابت و رقابتها به دوستي تبديل شده و در ايران هم ،وضعيت اقتصادي و شرايط و فرهنگ سياسي جامعه به گونهاي تحول يافته است که گاه گفته ميشود تاثير سه دهه تبليغ بيوقفه دولتي عليه غربيها ،تبديل ايرانيان به «غربگراترين» ملت منطقه بوده به نحوي که حتي جناحهاي سياسي حکومتي هم هنگام نياز به کسب محبوبيت مردمي و غلبه بر رقيب ،خود را طرفدار نرمش در برابر غرب معرفي ميکنند. در اين شرايط ،بحرانآفريني و ادامه دشمني و محروم کردن ملتها از منافع ارتباط اقتصادي و فرهنگي با يکديگر، نه تنها فايده سياسي بلکه حتي موضوعيت خود را هم از دست داده است. سعدي در «گلستان» از جواني ميگويد که «مقدمه نحو زمخشري در دست داشت و هميخواند ضرب زيد عمروًا و کان المتعدي عمروًا .گفتم اي پسر ،خوارزم و ختا صلح کردند ،زيد و عمرو را همچنان خصومت باقي است؟»
دنباله از صفحة اول
دور بعدي مذاکرات ايران و 1+5در وين برگزار ميشود طبق توافق ،ايران از 20ژانويه غنيسازي 20 درصدي اورانيوم را متوقف کرد و در عوض ،بخشي از تحريمهاي اين کشور به حالت تعليق درآمد. کاترين اشتون و محمدجواد ظريف که براي شرکت در اجالس امنيتي در شهر مونيخ به سر ميبردند ،در حاشيه آن اجالس با يکديگر ديدار داشتند .زمان و مکان دور بعدي مذاکرات اتمي پس از اين ديدار اعالم شده است. در روزهاي گذشته منابعي از توافق براي برگزاري دور تازه مذاکرات در نيويورک خبر داده بودند و مقامهاي آمريکايي هم آن را تاييد کردند. پس از آن خبرگزاري ايرنا نيز به نقل از يک فرد نزديک به هيات مذاکرهکننده ايران که نامش را منتشر نکرد ،از توافق براي برگزاري اين مذاکرات در نيويورک خبر داد اما پس از آن مرضيه افخم ،سخنگوي وزارت امور خارجه ايران ،گفت هنوز مکان و زمان مذاکرات مشخص نشده است. سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا نيز تاييد کرده است که مذاکرات در وين برگزار خواهد شد. پيشتر از احتمال برگزاري اين مذاکرات در ژنو هم سخن به ميان آمده بود اما مقامات ايراني تاکيد کرده بودند که زمان و مکان مذاکرات معلوم نيست. محمدجواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران اواخر دي ماه گفت که مذاکرات گام نهايي ايران و گروه 1+5 «دشوار» خواهد بود. باراک اوباما ،رئيسجمهوري آمريکا نيز گفته است احتمال شکست در رسيدن به توافق نهايي با ايران وجود دارد ولي بايد فرصت داد که اين مسير هم آزموده شود.
20
سپنتا: جنگ و صلح افغانستان در دست پاکستان است
February 2014 بهمن 1392
برگزاري انتخابات امضا شود. در هفتههاي گذشته روابط افغانستان و آمريکا به دليل تاخير در امضاي موافقتنامه امنيتي تنش آلود بوده است. آغاز عملي گفتوگوهاي صلح و توقف عمليات نيروهاي خارجي در روستاهاي افغانستان از شرايط اصلي دولت براي امضاي اين موافقتنامه است .به دليل شروع نشدن گفتوگوها و ادامه عمليات نيروهاي خارجي ،دولت افغانستان امضاي آن را تا حاال به تاخير انداخته است.
افغانستان صاحب نخستين ماهواره خود در مدار زمين ميشود رنگين دادفر سپنتا مشاور حامدکرزي در امور امنيت ملي ،در واکنش به اظهارات اخير يک مقام پاکستاني ،گفته است که اگر پاکستان سعي دارد که آغاز عملي گفتوگوهاي صلح به بعد از انتخابات موکول شود ،نشان ميدهد که اين کشور ميخواهد در امور داخلي افغانستان همچنان مداخله کند. او گفت هم صلح و هم جنگ مربوط به پاکستان است. آقاي سپنتا از رفتاري که امريکا در قبال هر دو کشور پاکستان و افغانستان داشته انتقاد کرد و گفت امريکا ميخواهد هم با گرگ همکار و دوست استراتژيک باشد و هم با بره. آقاي سپنتا از امريکا خواست مشخص کند که موانع گفتگوهاي صلح چيست. او با اشاره به حمالت توپخانهاي از خاک پاکستان به نقاط شرقي افغانستان گفت که پاکستان در دوازده سال گذشته سياست ارسال مهاجم انتحاري را به افغانستان عملي کرده و کشورش در سالهاي گذشته مورد تجاوز نظاممند از راه مرزهاي جنوبي و شرقي قرار گرفته که با توجه به اين مسايل آمريکا بايد بين عامل جرم و قرباني انتخاب کند. مشاور امنيت ملي حامد کرزي در ادامه اما گفت که به غير از آغاز گفتوگوهاي صلح افغانستان راههاي ديگر را هم براي امضاي اين موافقتنامه باز گذاشته است. او افزود ،افغانستان خواهان شروع گفتوگوهاي صلح است اما در عين زمان ما تمام درها را براي رسيدن به فضاي قابل قبول براي آمريکا و افغانستان به منظور امضاي قرارداد امنيتي باز ميگذاريم. آقاي سپنتا همچنين گفت که موضوع امضاي موافقتنامه امنيتي در محور گفتگوهاي دو کشور است و دو طرف تالش ميکنند بنبست موجود بر سر راه امضاي موافقتنامه امينتي را از ميان بردارند. به نظر آقاي سپنتا تنها افغانستان نيازمند داشتن روابط راهبردي با آمريکا نيست بلکه جهان هم به افغانستان نياز دارد. مشاور امنيت ملي رئيس جمهوري افغانستان گفت افغانستان و آمريکا به شدت کار ميکنند تا موافقتنامه امنيتي را به زودي امضا کنند. رنگين دادفر سپنتا در نشست خبري در کابل اعالم کرد که امضاي موافقتنامه امنيتي ،کمک خواهد کرد تا کشورش به آرامش و ثبات دست پيدا کند .به گفته او موافقتنامه امنيتي امضا خواهد شد اما او آرزو کرد که اين موافقتنامه قبل از
اميرزي سنگين ،وزير مخابرات افغانستان اعالم کرد که نخستين ماهواره متعلق به اين کشور به نام «افغانست يک» تا يک ماه ديگر در مدار زمين در اختيار افغانستان قرار ميگيرد و اين کشور به صورت رسمي به جمع کشورهاي صاحب ماهواره ميپيوندد. او هنگام امضاء قرارداد اين ماهواره با شرکت «يوتل ست» به خبرنگاران گفت که شرکت «يوتل ست» اکنون 36ماهواره در مدار زمين دارد و بر اساس قرارداد ميان افغانستان و اين شرکت يکي از اين ماهوارهها در اختيار افغانستان قرار داده ميشود. آقاي سنگين با اشاره به اينکه افغانستان ساالنه حدود 15ميليون دالر از طريق اين ماهواره درآمد خواهد داشت، گفت که نفع افغانستان از اين ماهواره در کل بيش از 100 ميليون دالر خواهد بود.
او درباره کاربرد اين ماهواره براي افغانستان گفت که ايجاد تسهيالت در زمينه مخابرات و اينترنت ،رسانهها، ارتباط ادارههاي دولتي و تامين ارتباط ميان نيروهاي نظامي افغانستان از کاربردهاي اين ماهواره خواهد بود. آقاي سنگين ابراز اميدواري کرد که بهبود قابل توجه در پوشش رسانهاي در داخل بوجودآيد و از طريق اين ماهواره رسانههاي تصويري افغانستان در کشورهاي هند ،پاکستان، آسياي ميانه ،شرق ميانه به شمول ترکيه و عربستان سعودي قابل ديد خواهد بود و ماهواره افغانستان اين کشورها را تحت پوشش قرار خواهد داد. نصرتاهلل رحيمي ،سخنگوي وزارت مخابرات افغانستان هم گفت که شرکت «يوتل ست» تا يک ماه ديگر اين ماهواره را که داراي 6ترانسپاندر است در موقعيتي که براي افغانستان اختصاص داده شده ،انتقال ميدهد و از دو ترانسپاندر شرکت «يوتل ست» ساالنه چهار ميليون دالر دريافت خواهد کرد. او افزود که چهار ترانسپاندر ديگر اين ماهواره به صورت رايگان در اختيار افغانستان قرار داده ميشود که ميتواند ساالنه حدود 15ميليون دالر عايدي داشته باشد. آقاي رحيمي با اشاره به اينکه اين ماهواره حدود 10 سال قبل به فضا پرتاب شده ،توضيح داد که عمر ماهوارهها 15سال است و افغانستان فقط براي 5سال با اين شرکت
قرارداد دارد. وزير مخابرات افغانستان نيز اعالم کرده که قرار است اين شرکت تا ختم اين قرارداد براي پرتاب «افغانستان »2 آمادگي بگيرد. افغانستان در يک دهه گذشته پيشرفت چشمگيري در بخش ارتباطات داشته و تعداد شبکههاي تلويزيوني اين کشور به بيش از شصت کانال و تعداد ايستگاههاي راديويي به 160رسيده است. وزارت مخابرات و تکنولوژي معلوماتي افغانستان ميگويد نزديک به نود در صد جمعيت اينکشور تحت پوشش خدمات مخابراتي قرار دارند و بيش از بيست ميليون نفر از تلفنهاي همراه استفاده ميکنند. در افغانستان 2.1ميليارد دالر در بخش مخابرات سرمايهگذاري شده و مالياتي که افغانستان ساالنه از بخش مخابرات ميگيرد به بيش از دو صد ميليون دالر ميرسد.
درگذشت «قسيم اخگر» پژوهشگر و فعال مدني
قسيم اخگر پژوهشگر و فعال مدني سرشناس افغانستان به دنبال بيماري طوالني در خانهاش در کابل درگذشت. آقاي اخگر بيماري قند داشت و از آغاز سال جاري خورشيدي به دليل سکته مغزي ،به پنج سال مديريت خود در روزنامه «هشت صبح» پايان داد و به بستر بيماري افتاد. شاه حسين مرتضوي سردبير اين روزنامه گفته است که آقاي اخگر در يک سال گذشته با همکاري دولت افغانستان و دوستانش به کشورهاي هند ،ترکيه و لهستان براي درمان رفت ،اما نتيجهاي نگرفت. استاد اخگر از مبارزه پيشگامان عدالتخواهي در کشور بود و زمان حاکميت کمونيستي در افغانستان از پيشگان مبارزه و جريانهاي سياسي بود. او در راستاي مبارزه براي آزادي افغانستان در برابر حضور شوروي و اشغال افغانستان، جزئي از پيشگامان آزادي کشور بود .استاد اخگر جزئي از روشنفکران افغانستان بود که در سخت ترين شرايط آزادي ،دموکراسي ،حقوق بشر و عدالتخواهي صداي خود را بلند کردند. او در قالب شعر و نثر ديدگاههاي خود را بيان کرده است .بعد از سقوط طالبان ،از فعاالن مدني بود و همواره براي آزادي ،عدالت اجتماعي ،صدايش رسا بود .گفتمانهايي با دانشجويان در داخل افغانستان داشت و جزئي از فعاالن حقوق بشر بود. استاد اخگر نوشتههاي زيادي داشت که عمدتًا در دوران مهاجرت در ايران و پاکستان چاپ شده و مجموعه مصاحبهها و نوشتههاي پراکنده دارد که دوستانش اميدوارند بتوانند آنها را گردآوري و چاپ کنند. به گفته او ،پس از آنکه اميدش به درمان کاهش يافت ،به خانهاش در کابل بازگشت و بيشتر اوقات در زمان بيمارياش توانايي حرف زدن هم نداشت. قسيم اخگر بيشتر به دليل فعاليتهاي سياسي و فرهنگي خود در سالهاي جنگ با ارتش شوروي سابق شناخته ميشد .او در آن زمان از مخالفان دولت وقت افغانستان بود و به ايران و پاکستان مهاجرت کرد. او با تحصيلکردگان افغانستان ارتباط داشت و در نشريههاي مخالف دولت وقت افغانستان مقاله مينوشت. همزمان از او چند کتاب هم در زمان مهاجرتش منتشر شد.
20
قسيم اخگر قبل از افتادن در بستر مريضي گفته بود، نوشتهها و پژوهشهاي او يکبار توسط ماموران امنيتي حزب دموکراتيک خلق افغانستان ،يکبار از سوي ماموران سپاه پاسداران در ايران از بين برده شدند و بار سوم در سالهاي جنگهاي ميانگروهي مجاهدين ،همه نوشتهها، مقاالت و پژوهشهاي چاپ نشدهاش از بين رفتند. با فروپاشي رژيم طالبان در افغانستان ،قسيم اخگر به افغانستان بازگشت و فعاليتهاي خود را در کابل آغاز کرد. او به عنوان تحليلگر در رسانهها مطلب مينوشت و در عين حال با نهادهاي مدني هم ارتباط نزديکي داشت و در همايش آنها سخنراني ميکرد. قسيم اخگر مدتي کارمند کميسيون مستقل حقوق بشر هم بود .در سالهايي که مدير مسئول «هشت صبح» بود، مطالب حقوق بشري اين روزنامه را افزايش داد و توجه ويژهاي به اين موضوع داشت. آقاي اخگر از منتقدان حکومت حامد کرزي شمرده ميشد .او هم در رسانهها مطالب انتقادي منتشر ميکرد و هم گاهي در راهپيماييهاي خياباني شرکت ميکرد. در زماني که او در بستر بيماري در خانهاش بود، شماري از شخصيتهاي برجسته سياسي و فرهنگي به عيادتش رفتند و بسياري از رسانهها وضعيت سالمت او را به مخاطبان خود گزارش ميکردند. اين پژوهشگر همواره در فقر زيست و به هيچ گروه سياسي نپيوست.
نامزدان رياست جمهوري افغانستان: از هرنوع خشونتي پرهيز خواهيم کرد
نامزدان انتخابات رياست جمهوري افغانستان در نشستي در کابل گفتهاند که اگر بعد از انتخابات به نتيجه آن اعتراض داشتند ،از راههاي قانوني اقدام خواهند کرد. در اين نشست که زير عنوان «آجنداي ملي» از سوي بنياد احمد شاه مسعود برگزار شده بود ،بيشتر نامزدان انتخابات رياست جمهوري يا نمايندههاي ايشان شرکت داشتند. برگزارکنندگان اين اجالس گفتهاند که تفاهمنامهاي ميان نامزدان امضا شده که در آن به «برگزاري انتخاباتي متمدنانه» تعهد شده است. احمد ولي مسعود رئيس بنياد احمد شاه مسعود در اين اجالس گفت که اين تفاهمنامه مورد قبول اکثريت نامزدان انتخابات رياست جمهوري است و بيشتر نامزدان پاي آن امضا کردهاند. آقاي مسعود گفت ،پيشنهاد ميکنيم نهادي به نام نهاد ملي ايجاد شود که در آن نخبگان افغانستان ،شخصيتهاي مستقل و نهادهاي مختلف حضور داشته باشند و بر تطبيق مفاد اين تفاهمنامه نظارت کنند تا به خواست خدا اين مرحله حساس تاريخي با موفقيت به انجام برسد. نامزدان انتخابات رياست جمهوري و نمايندگان ايشان در سخنرانيهاي خود در اجالس «آجنداي ملي» گفتهاند که هنگام برگزاري انتخابات ،تخلف و تقلب نخواهند کرد. خواست اساسي شرکت کنندگان اين اجالس هم حفظ بيطرفي نهادهاي دولتي در انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي واليتي است. مقامهاي افغان از پيش اعالم کردهاند که در انتخابات به نفع يا ضرر کسي کار نخواهند کرد و براي برگزاري انتخاباتي شفاف و آبرومندانه برنامهريزي کردهاند.
دنباله در صفحة بعد
21 نامزداني که در اين اجالس شرکت داشتند همچنين گفتهاند که موجوديت يک ديدگاه مشترک سياسي در زمينه برگزاري انتخابات ،کمک ميکند که انتقال قدرت به گونه مسالمتآميز انجام شود. افغانستان تا حدود دو ماه ديگر انتخابات رياست جمهوري برگزار ميکند.
پس از خروج، پايگاهها و تجهيزات ناتو در افغانستان چه ميشود؟
نزديک به سيصد پايگاه نظامي مربوط به نيروهاي آمريکايي و ناتو در افغانستان از سال 2011به اين سو بسته شده و وسايل و تجهيزاتي به ارزش ميليونها دالر از بين رفته است. مقامات افغان و ناتو در افغانستان ميگويند در نزديک به سيزده سال گذشته ،بيش از هشتصد پايگاه نظامي در افغانستان داشتهاند .اما روند انتقال مسئوليت امنيتي به نيروهاي افغان و نابودسازي اين پايگاهها و تجهيزات آن، به يک معضل بزرگ بين افغانستان و متحدان بينالمللياش تبديل شده است. ژنرال هينز فيلدمن ،سخنگوي نيروهاي بينالمللي کمک به امنيت در افغانستان –آيساف -ميگويد که آنها تا کنون 490پايگاه را به افغانها سپرده و 290پايگاه را هم بستهاند. ژنرال فيلدمن ميگويد که تصميم درباره سرنوشت اين پايگاهها در يک کميسيون مشترک از مقامات افغان و آيساف گرفته ميشود. او گفت ،ما در اين کميسيون بحث ميکنيم که آيا حفظ اين پايگاهها عاقالنه است؟ آيا به بهبود امنيت کمک ميکند؟ يا بهتر است که بسته شود .حرف آخر را در مورد باز بودن پايگاه يا از کار انداختن آن ،حکومت افغانستان ميزند .اما مقامات افغان حرف آقاي فيلدمن را تائيد نميکنند. ژنرال ظاهر عظيمي ،سخنگوي وزارت دفاع افغانستان ميگويد آنها به طور کامل از جريان تخريب اين پايگاهها آگاه نيستند .او گفته است که خارجيها بايد پايگاهها را به طور کامل در اختيار افغانها قرار دهند و بعد افغانها تصميم بگيرند که به آن پايگاهها نياز دارند يا نه؟ محمد امين حبيبي ،رئيس کميسيون مشترکي که آقاي فيلدمن از آن ياد کرد ،نيز ميگويد ،مواردي داشتهايم که حکومت افغانستان گفتند به اين تجهيزات يا پايگاه نياز داريم آن را به ما بسپاريد ،اما متاسفانه ديده شد که آن تاسيسات از بين برده شدند. از ديد «آيساف» هزينه سنگين حفظ و مراقبت از پايگاهها و موثر نبودن آنها در بهبود امنيت ،دليل اصلي تخريب اين پايگاههاست. سخنگوي اين سازمان ميگويد ،نميخواهيم بار سنگيني را بر دوش شرکاي افغانمان بگذاريم ،چرا که اداره يک پايگاه بسيار پرهزينه است ،از سوخت ژنراتور براي توليد برق گرفته تا تدابير امنيتي پايگاه. اما آقاي عظيمي در پاسخ به اين نگراني ميگويد اين امکان وجود دارد که از پايگاهها براي امور غير نظامي استفاده شود ،کما اينکه اين کار در چندين مورد در واليات
February 2014 بهمن 1392
پنجشير ،بلخ و غزني صورت گرفته است .آقاي حبيبي دليل اصلي تخريب پايگاهها را چيز ديگري ميداند. او ميگويد ،مساله اول اين است که خارجيها ميگويند حکومت افغانستان توانايي نگهداري اين تاسيسات را ندارد. مساله دوم اينکه آنها ميگويند حکومت افغانستان بودجه حفظ و مراقبت از اين تاسيسات را ندارد .اما مساله سوم اين است که اين تاسيسات امکان دارد به دست مخالفان مسلح دولت بيافتد. تا پايان سال 2014بايد تکليف پايگاههاي باقيمانده نيز روشن شود .گفته ميشود که بين پنجاه تا صد پايگاه بزرگ ديگر باقي مانده و بحث در باره سرنوشت آنها جريان دارد. پايگاه معروف «ليترنيک» آمريکا در واليت هلمند يکي از اين پايگاههاست .مقامات افغان تالش دارند جلوي تخريب اين پايگاه را بگيرند .اين پايگاه به گفته آقاي حبيبي ،حدود 23هزار اتاق چوبي مجهز به تختخواب دارد و اجناس داخل
آن حدود هشت ميليون دالر ميارزد. آقاي فيلدمن ميگويد ،ما منتظر تصميم رهبران سياسيمان هستيم که درباره ادامه ماموريت حمايتي چه ميکنند و بعد از آن است که مي فهميم به چه تعداد پايگاه نياز داريم. سرنوشت اين پايگاهها تا حد زيادي به ادامه ماموريت نيروهاي بينالمللي و به خصوص موافقتنامه امنيتي بين کابل و واشينگتن بستگي دارد. در کنار پايگاههايي که تخريب شدند ،بخش بزرگي از تانکها ،نفربرهاي زرهي و ساير تجهيزات غيرنظامي نيز به آهن پاره تبديل شدهاند. آقاي حبيبي ميگويد ،فکر کنيد هزينه هر نفربر يک ميليون دالر است .اينها ميگويند زماني که بخواهيم آن را به آمريکا يا کشور ديگري منتقل کنيم ،اين کار 500ميليون دالر هزينه دارد .اما آنها اين نفربر را که واقعا به آن (در اينجا) ضرورت است به آهن تبديل ميکنند و آهن را به مبلغ 12هزار دالر ميفروشند .خوب است که حکومت افغانستان اين پول را بپردازد و تجهيزات را بخرد. اما سخنگوي «آيساف» ميگويد که براي استفاده از اين تجهيزات بايد نيروهاي افغان آموزش ببينند تا از آنها به درستي محافظت و استفاده شود ،چيزي که اکنون وجود ندارد. سخنگوي وزارت دفاع افغانستان ميگويد که اين کار آنقدر زمانبر نيست و ميشود افرادي را آموزش داد .او گفت ،ما در اوايل سيستم ناتو را هم بلد نبوديم .يعني کل آموزش ما به سيستم شرق بود .با تجهيزاتي که فعال” در اختيار داريم هم آشنا نبوديم .توقع افغانستان اين است که اين تجهيزات به ارتش افغانستان سپرده شوند. اما «آيساف» در اين زمينه تنها تصميم گيرنده نيست. سخنگوي اين نيروها ميگويد تمامي 48کشور حاضر در افغانستان سياستها و قوانين خاص خود را در اين زمينه دارند. ژنرال فيلدمن ميگويد تجهيزات زيادي شامل تسليحات ،نفربرهاي زرهي ،تجهيزات مرتبط به مين و تجهيزات پزشکي به ارزش بيش از هشتاد ميليون دالر به نيروهاي افغان سپرده شده است. يازده ماه ديگر تا پايان ماموريت نيروهاي بينالمللي کمک به امنيت در افغانستان ،باقي مانده ،اما سرنوشت بسياري از پايگاهها و تجهيزات آنها هنوز مشخص نيست. به گفته سخنگوي اين نيروها ،تعدادي از اين پايگاهها در چارچوب برنامه ماموريت آموزشي و مشورتي «آيساف» در اختيار نيروهايشان باقي خواهد ماند و ساير پايگاهها به
21
احتمال زياد در اختيار نيروهاي امنيتي افغان قرار خواهد گرفت.
صدها ميليون دالر کمک به درستي مديريت نميشود «سيگار» يا اداره بازرسي عمومي آمريکا براي بازسازي افغانستان ،در گزارش تازه خود نوشته است که وزارتخانههاي زراعت ،آبياري و مالداري ،بهداشت، معدن و مواد نفتي ،مخابرات ،آموزش و پرورش ،وزارت ماليه و شرکت ملي برق افغانستان قادر نبودهاند 1.6ميليارد دالر کمک آژانس توسعه بينالمللي آمريکا ( )USAIDرا به صورت درست مديريت کنند و حسابرسي درستي از نحوه استفاده از آن ارائه دهند. اين نهاد افزوده که اين کمکها تا تاريخ اول اگست سال 2013در اختيار اين نهادهاي دولتي افغانستان قرار گرفته است. بر اساس گزارش «سيگار» ،در کنفرانس سال 2010 که با مشارکت دولت افغانستان و نهادهاي بينالمللي در لندن داير شد ،جامعه بينالمللي ،از جمله آمريکا تعهد کردند که 50درصد از کمکهاي خود را از طريق نهادهاي دولت افغانستان به آن کشور تحويل دهند تا دولت بتواند در کاربرد آن آزادي عمل بيشتري داشته باشد. دولت افغانستان همواره شکايت داشت که مصرف کمکهاي بينالمللي در اختيار نهادهاي دولتي نبود و اين کار باعث ضعف نهادهاي دولتي و ايجاد فساد اداري در کشور شده است. در گزارش «سيگار» آمده که آژانس بينالمللي توسعه آمريکا 659ميليون دالر را به 8برنامه توسعهاي اين وزارتخانهها که در حال اجرا بود اختصاص داد. «سيگار» افزوده است که در مرحله بعدي اين نهاد 237ميليون دالر را به نهادها داده و 780ميليون دالر ديگر نيز براي 10برنامه توسعهاي طرح شده تعهد کرده بود که در کل 1.6ميليارد دالر براي اجراي 18برنامههاي عمراني
در اختيار اين وزارتخانهها قرار گرفت. اين نهاد افزوده که آژانس توسعه بينالمللي آمريکا براي بهبود وضعيت 696مورد پيشنهاد اصالحي را به 16وزارتخانه افغانستان مصرف کننده اين کمکها ارائه داده بود 41 .درصد اين پيشنهادها به اقدام براي مقابله با وضعيت بحراني و خطر باال در اين نهادها ارتباط داشت. «سيگار» افزوده است که بررسيهاي آژانس توسعه بينالمللي آمريکا نشان ميدهد که هفت وزارتي که از آنها نامبرده شده هيچ کدام قادر نبوده کمکهاي اين اداره را به صورت مستقيم جذب کند و به شکلي درست به مصرف برساند. اين نهاد گفته که آژانس توسعه بينالمللي آمريکا 107 خطر جدي را در اين وزارتخانهها شناسايي کرده که 99 مورد وضعيت بحراني را نشان ميداد. در اين گزارش آمده که آژانس توسعه بينالمللي آمريکا در شرايط عادي کمکهاي خود را به اين وزارتخانهها پرداخت نخواهد کرد. آژانس توسعه بينالمللي آمريکا با اعالم وجود فساد گسترده در اين وزراتخانهها ،از آنها خواسته بود مشکالتي را که در تشکيالت اداري و اجرايي خود دارند برطرف سازند. به گزارش «سيگار» ،آژانس توسعه بينالمللي دولت آمريکا نتوانسته کنگره را متقاعد کند که وزارتخانههاي مورد اشاره در افغانستان از توانايي الزم براي جذب و کاربرد درست کمکهاي اين نهاد برخوردار هستند.
22
«فيليپ سيمور هافمن» درگذشت
February 2014 بهمن 1392
کرد و در فيلمهاي استوديويي مانند «اژدهاي سرخ»« ،کلد مانتين» و «ماموريت غيرممکن »3هم ظاهر شد. هافمن متولد 23جوالي 1967در فيرپورت ،نيويورک و دانشآموخته رشته تئاتر از دانشگاه نيويورک بود .او سال 1991با بازي در يکي از اپيزودهاي سريال «قانون و نظم» وارد حرفه نمايش شد و همان سال با فيلم «Triple Bogey »on a Par Five Holeبه دنياي سينما پا گذاشت. «گردباد»« ،لبووسکي بزرگ»« ،پچ آدامز»« ،بينقص»، «پالي آمد»« ،عيد مارچ» و «مانيبال» از ديگر فيلمهاي مهم هافمن است .او سال 2010با فيلم «جک قايق سواري ميکند» براي اولين بار روي صندلي کارگرداني نشست ،اما فيلم او خيلي مورد توجه قرار نگرفت. از وي دو فرزند خردسال دختر و يک پسر بجاي مانده است.
مازيار پرتو ،فيلمبردار سرشناس سينماي ايران درگذشت
روز يکشنبه دوم فوريه خبرگزاريها اعالم کردند جسد «فيليپ سيمور هافمن» هنرپيشه معروف امريکايي و برنده جايزه اسکار در آپارتمان خود در محله وست ويلج در منهتن نيويورک پيدا شد .او 46ساله بود. علت مرگ هافمن مصرف بيش از حد هرويين اعالم شد و مقامات رسمي گفتهاند جسد وي را در حالي که يک سوزن سرنگ حاوي هرويين در بازوي چپ وي بود ،پيدا کردهاند. وال استريت جورنال گزارش داد جنازه هافمن حدود ساعت 11:15صبح يکشنبه توسط دوست فيلمنامهنويس او در حمام خانهاش پيدا شد. هافمن سال 2005براي بازي در نقش ترومن کاپوتي نويسنده در فيلم «کاپوتي» به کارگرداني بنت ميلر برنده اسکار بهترين بازيگر مرد شد. او اخيرا در جشنواره فيلم ساندنس شرکت کرد تا براي دو فيلم جديدش « »God's Pocketو «يک مرد تحت تعقيب» به کارگرداني آنتون کوربين تبليغ کند .او همچنين در حال بازي در دو دنباله بعدي فيلم «بازيهاي گرسنگي» بود. هافمن سال گذشته در يک برنامه 10روزه ترک هروئين شرکت کرد .او بعدا فاش کرد که در جواني معتاد به هروئين بوده ،اما براي 20سال پاک بوده است. او با خندههاي شيطاني و جثه چاق خود اغلب در نقشهاي مکمل ميدرخشيد .هافمن اغلب با پال تامس اندرسن همکاري ميکرد و در تعدادي از فيلمهاي او مانند «جفت چهار»« ،شبهاي بوگي»« ،ماگنوليا»« ،عشق پريشان» و «مرشد» بازي کرد و براي فيلم آخر نامزد جايزه اسکار بهترين بازيگر مرد مکمل شد. او براي فيلمهاي «شک» و «جنگ چارلي ويلسن» هم نامزد اسکار بهترين بازيگر مرد مکمل بود و براي کار خود در نمايشهاي «غرب واقعي» و «سفر روز طوالني به شب» نيز نامزد جايزه توني شده بود. هافمن عميقا در دنياي تئاتر نيويورک درگير بود و يکي از مديران هنري شرکت البيرينث تيهتر بود ،جايي که در آن چند نمايش هم کارگرداني کرد .از نمايشهاي او در مقام بازيگر ميتوان به «مرغ دريايي» و «تاجر ونيزي» اشاره کرد. او در فيلمهاي مستقل مانند «خوشبختي» تاد سولوندز، «آقاي ريپلي بااستعداد» آنتوني مينگال« ،ماگنوليا» تامس اندرسن« ،تقريبا مشهور» کامرون کروState and « ، »Mainديويد ممت« ،ساعت بيست و پنجم» اسپايک لي و «پيش از آنکه شيطان بفهمد مردهاي» سيدني لومت بازي
مازيار پرتو ،فيلمبردار ،فيلمساز و تدوينگر سينماي ايران در 80سالگي و در اثر بيماري قلبي درگذشت. آقاي پرتو پس از سپري کردن يک دوره طوالني بيماري در کاليفرنيا درگذشت .او فيلمبردار فيلمهاي مشهوري چون «قيصر»« ،طوقي»« ،روز واقعه»« ،تهران روزگار نو» (بخشهايي از سريال «هزار دستان») و «آدم برفي» بود. آقاي پرتو چند فيلم سينمايي را هم کارگرداني و تدوين کرده بود .يادش گرامي باد.
«جاذبه» و «حقهبازي آمريکايي» نامزد 10جايزه اسکار شدند
«جاذبه»-Gravity فيلمهاي به کارگرداني آلفونسو کوارون و آمريکاييAmerican «حقهبازي »- Hustleساخته ديويد ا .راسل هر يک در 10بخش نامزد هشتاد و ششمين دوره جوايز اسکار هستند. شريل بون آيزاکس رئيس آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي و کريس همسورث بازيگر فيلمهاي ابرقهرماني «تور» اسامي نامزدهاي 24بخش اين دوره جوايز آکادمي را اعالم کردند. «جاذبه» آلفونسو کوارون و «حقهبازي آمريکايي» ساخته ديويد ا .راسل ،بيشترين تعداد نامزدي را کسب کردهاند .اين دو فيلم در بخش اسکار بهترين فيلم با فيلمهاي « 12سال بردگي»« ،»Dallas Buyers Club« ،کاپيتان فيليپس»،
«او« ،» - Herنبراسکا»« ،فيلومنا» و «گرگ وال استريت» رقابت ميکنند. درام فضايي «جاذبه» درباره يک فضانورد آمريکايي (ساندرا بوالک) است که وقتي فضاپيماي او پس از برخورد با اجرام آسماني از بين ميرود ،در فضا سرگردان ميشود. «حقهبازي آمريکايي» درباره يک کالهبردار حرفهاي (با بازي کريستين بيل) است که همراه همکارش (ايمي آدامز) ناچار به همکاري با يک مامور فدرال (برادلي کوپر) ميشوند. براي دومين سال پياپي فيلمي از ديويد ا .راسل در هر چهار بخش بازيگري نامزد اسکار شده است .سال گذشته اين اتفاق درباره «کتاب بارقه اميد» افتاد .همچنين مريل استريپ براي « »August: Osage Countyدر بخش بهترين بازيگر زن نامزد اسکار شده که هجدهمين نامزدي اسکار براي اوست. از شگفتي فهرست نامزدهاي جوايز اسکار امسال حضور سالي هاوکينز ،کريستين بيل و ايمي آدامز در فهرست نامزدهاي بخش بازيگري است .هيچ يک از آنها در فصل جوايز از رقباي مطرح نبودند ،هرچند آدامز اخيرا براي کار خود در «حقهبازي آمريکايي» برنده جايزه گلدن گلوب بهترين بازيگر زن موزيکال يا کمدي شد. حذف چهرههايي چون تام هنکس ،اما تامپسن، رابرت ردفورد و پل گرينگرس از فهرست نامزدها از ديگر شگفتيهاي اسکار امسال است. فهرست نامزدهاي اسکار در عين حال داراي تنوع نژادي و فرهنگي است که نشان ميدهد صنعت فيلمسازي ميکوشد بازتاب تغييرات در دنيا باشد .امسال مضاميني چون اقتصاد («زيبايي آمريکايي»« ،جازمين غمگين»« ،گرگ وال استريت») ،سالمت («،)»Dallas Buyers Club تروريسم («کاپيتان فيليپس») ،بقا (« 12سال بردگي»« ،همه چيز از دست رفته»« ،جاذبه»« ،تنها بازمانده») و تکنولوژي («او» و «جاذبه») مورد توجه بودهاند. به لحاظ تاريخي ،خيلي کم پيش ميآيد نامزدهاي اسکار در گيشه هم به همين اندازه موفق باشند« .جاذبه» با 670ميليون دالر تنها فيلم نامزد اسکار بهترين فيلم است که در فهرست 10فيلم پرفروش سال 2013هم حضور داشت .آن 10فيلم در مجموع 7.8ميليارد دالر در دنيا به دست آوردند ،اما تنها تعدادي از آنها نامزد اسکار شدهاند: «آيرون من « ،»3من نفرتانگيز « ،»2بازيهاي گرسنگي: آتش گرفتن»« ،هابيت :ويراني اسموگ» و «يخزده». رايگيري نهايي براي انتخاب برندگان جوايز اسکار از روز ولنتاين آغاز ميشود و تا 25فوريه ( 6اسفند) ادامه دارد. مراسم هشتاد و ششمين دوره جوايز آکادمي يکشنبه دوم مارچ در «دالبي تيهتر» در هاليوود اند هايلند در لس آنجلس برگزار و از شبکه اي.بي.سي پخش ميشود. «الن ديجنريس» چهره سرشناس دنياي تلويزيون براي دومين بار اجراي اين مراسم را به عهده دارد .کريگ زيدان و نيل مرون امسال هم تهيهکنندگان پخش تلويزيوني جوايز اسکار هستند. فهرست نامزدهاي 24بخش هشتاد و ششمين دوره جوايز اسکار به شرح زير است: بهترين فيلم 12« :سال بردگي»« ،جاذبه»Dallas« ، « ،»Buyers Clubحقهبازي آمريکايي»« ،کاپيتان فيليپس»، «او»« ،نبراسکا»« ،فيلومنا»« ،گرگ وال استريت» بهترين کارگرداني: ديويد ا .راسل« ،حقهبازي آمريکايي» /آلفونسو / «جاذبه» کوارون، الکساندر پين« ،نبراسکا» /استيو مکويين12« ، سال بردگي» /مارتين اسکورسيزي« ،گرگ وال استريت». بهترين بازيگر مرد: کريستين بيل« ،حقهبازي آمريکايي» /بروس درن، «نبراسکا» /لئوناردو ديکاپريو« ،گرگ وال چوئيتل / استريت» اجيوفور 12« ،سال بردگي» /متيو مکانهيDallas« ، »Buyers Club بهترين بازيگر زن :ايمي آدامز« ،حقهبازي آمريکايي» / کيت بالنشت« ،جازمين غمگين» /ساندرا بوالک« ،جاذبه» /جودي دنچ« ،فيلومنا» /مريل استريپ« ،آگست :اوسج کانتي» بهترين بازيگر مرد مکمل :برخد عبدي، «کاپيتان فيليپس» /برادلي کوپر« ،حقهبازي آمريکايي» /جونا هيل« ،گرگ وال استريت»/ ميشائل فاسبندر 12« ،سال بردگي» /جارد لتوDallas« ،
22
»Buyers Club بهترين بازيگر زن مکمل :سالي هاوکينز« ،جازمين غمگين /جوليا رابرتز« ،آگست :اوسج کانتي» /لوپيتا نيونگ، « 12سال بردگي» /جنيفر الرنس« ،حقهبازي آمريکايي» / جون اسکيب« ،نبراسکا».
عزتاهلل انتظامي از خانه هنرمندان ايران و خانه تئاتر استعفا کرد عزتاهلل انتظامي ،بازيگر سينماي ايران با انتشار کنارهگيري نامهاي خود را از شوراي عالي خانه هنرمندان ايران و هيئت مديره خان ه تئاتر اعالم کرد. آقاي انتظامي در خصوص استعفايش به خبرگزاري دانشجويان ايران ،ايسنا ،گفت« ،با مشکالتي که پيشرو است نميتوانم با صداقت کارم را ادامه دهم .تا کنون هم بدون هيچ دستمزدي فعاليت ميکردم اما مسائلي پيش آمده که ديدم نباشم ،بهتر است». او در پايان نامهاش نوشته است« ،از آنجا که فضاي کنوني سبب شده تا خستگي اين سالها به تن سالخوردهام بماند ،استعفاي خود را از خانه تئاتر و خانه هنرمندان ايران اعالم ميدارم». آقاي انتظامي از ابتداي تاسيس خانه هنرمندان ايران در اواخر دهه 1370خورشيدي عضو و نايب رييس شوراي عالي آن بوده است. يکي از سالنهاي تئاتر واقع در خانه هنرمندان که «تماشاخانه استاد انتظامي» نام دارد ،به احترام اين بازيگر 89ساله نامگذاري شده است. انتظامي در سابقه کاري خود آثار درخشاني دارد و جوايز متعددي در بازيگري تصاحب کرده است که از آن جمله ميتوان به جايزه دوم بهترين بازيگر مرد از جشنواره شيکاگو براي فيلم «گاو» ،مجسمه سپاس بهترين بازيگر نقش مکمل مرد براي فيلم «آقاي هالو» ،سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد براي فيلمهاي «گراند سينما» و «روز فرشته» ،سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد براي فيلم« خانه روي آب» ،سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد بخش بينالملل براي فيلم «گاوخوني». آقاي انتظامي که از پايهگذاران موزه سينما نيز هست گفته است که به فعاليت خود در اين موزه ادامه خواهد داد. او در اين باره گفت« ،در حال حاضر عضو هيئت امنا ،رئيس هيئت مديره و عضو هيئت مديره موزه هستم و خيليها به خاطر من به آنجا آمدند و در حال حاضر هم ترجيح ميدهم موزه سينما تنها جايي باشد که با آن همکاري ميکنم». عزتاهلل انتظامي کار خود را با پيش پردهخواني در تئاترهاي اللهزار آغاز کرد و سپس به دنياي حرفهاي تئاتر وارد شد .او مدتي را نيز در آلمان به سر برد و در آنجا تحصيالت خود را زمينه نمايش ادامه داد. «گاو» محصول 1348ساخته داريوش مهرجويي نخستين حضور جدي او در سينما بود «.آقاي هالو»« ،دايره مينا»« ،حاجي واشنگتن»« ،خانه خلوت»« ،ناصرالدين شاه آکتور سينما»و «روسري آبي» از ديگر فيلمهاي مهم در کارنامه هنري انتظامي هستند.
هيئت داوران جشنواره فيلم فجر معرفي شد
هشت دست اندرکار سينماي ايران براي داوري بخش مسابقه سينماي ايران در سي و دومين جشنواره فيلم فجر معرفي شدند. اين هيئت هشت نفره را فرهاد توحيدي ،فيلمنامه نويس ،مجتبي راعي ،کارگردان ،هوشنگ گلمکاني،
دنباله در صفحة بعد
23 دنباله از صفحة قبل منتقد سينما و سردبير مجله «فيلم» ،محمد داوودي ،مدير فيلمبرداري ،محسن شاه ابراهيمي ،طراح صحنه ،پرويز شهبازي ،کارگردان ،فرامرز قريبيان ،بازيگر و کيانوش عياري ،کارگردان تشکيل ميدهند. در بخش نگاه نو (نخستين ساخته کارگردانان) محمدعلي باشهآهنگر ،کارگردان ،عزيزاله حميدنژاد، کارگردان ،ابوالحسن داوودي ،کارگردان ،پيمان قاسمخاني، فيلمنامه نويس و اکبر نبوي ،منتقد سينما براي داوري فيلمهاي حاضر در اين بخش انتخاب شدهاند. بخش مسابقه سينماي ايران که «سوداي سيمرغ» نام دارد ،مهمترين بخش رقابتي جشنواره فيلم فجر است. در بخش سوداي سيمرغ هجده سيمرغ براي حرفههاي مختلف سينمايي در نظر گرفته شده است که برندگان از ميان دست اندرکاران دهها فيلم که در اين بخش شرکت کردهاند ،انتخاب خواهند شد.
تاکنون حضور 29فيلم ،از جمله «آذر ،شهدخت ،پرويز و ديگران» به کارگرداني بهروز افخمي« ،پنجاه قدم آخر» به کارگرداني کيومرث پوراحمد« ،چ» به کارگرداني ابراهيم حاتمي کيا« ،اشباح» به کارگرداني داريوش مهرجويي، «رستاخيز» به کارگرداني احمدرضا درويش« ،قصهها» به کارگرداني رخشان بني اعتماد« ،امروز» به کارگرداني رضا ميرکريمي و «متروپل» به کارگرداني مسعود کيميايي از مهمترين فيلمهاي امسال هستند که حضورشان در بخش مسابقه قطعي شده است. فيلمهاي بخش مسابقه امسال از سوي هيئتي متشکل از داريوش فرهنگ ،مازيار ميري و محمد حسين لطيفي (کارگردانان سينما) و مجيد رضا باال ،ابراهيم داروغهزاده و حسين کرمي (از مسئوالن تلويزيوني و سينمايي) و علي معلم (تهيهکننده و مدير مجله «دنياي تصوير») انتخاب شدند. سي و دومين جشنواره فيلم فجر از 12تا 22بهمن در تهران برگزار ميشود .اين جشنواره که در سال 1361آغاز به کار کرد ،مهمترين رويداد سينمايي سال در ايران است. در بخش سينماي ايران ،سوداي سيمرغ (مسابقه سينماي ايران) خارج از مسابقه ،نگاه نو (فيلم هاي اول)، سينما حقيقت (مسابقه آثار مستند بلند) ،فيلم برگزيده تماشاگران ،و در بخش بينالملل ،بخشهاي جام جهاننما (مسابقه سينماي بينالملل) ،سينماي سعادت (مسابقه فيلمسازان جهان اسالم) و نمايشهاي ويژه در جشنواره برگزار خواهد شد. در بخش مسابقه فيلمهاي اول (نگاه نو) شش فيلم پذيرفته شدهاند« :ارسال يک آگهي تسليت» ابراهيم ابراهيميان« ،انارهاي نارس» مجيدرضا مصطفوي« ،با ديگران» ناصر ضميري« ،چند متر مکعب عشق» جمشيد محمودي« ،سيزده» هومن سيدي و «ملبورن» نيما جاويدي.
واکنش دهنمکي به کشته شدن عوامل «معراجيها»: حادثه خبر نميکند مسعود دهنمکي ،کارگردان فيلم -سريال «معراجيها» در نخستين واکنش خود به کشته شدن عوامل آن در پي انفجار گفته است« ،اين امر يک حادثه است و حادثه نيز هيچگاه خبر نميکند». به گزارش خبرگزاري مهر ،آقاي دهنمکي که پس از اين حادثه مرگبار با خبرنگاران صحبت ميکرد در مورد نوع مواد منفجره گفته است« ،اين موارد در تخصص ما نيست و من هيچ اطالعاتي در اين زمينه ندارم و صحبت در اين مورد در تخصص گروه جلوههاي ويژه است .درباره دليل انفجار هم هنوز اطالع دقيقي نداريم». اين گفتهها در حالي بيان ميشود ،که عباس شوقي، عضو هيئت مديره انجمن جلوههاي ويژه خانه سينما ،به خبرگزاري ايسنا گفته است «مواد منفجرشده در پشت صحنه جنگي بوده است».
February 2014 بهمن 1392
او افزوده است «مسئوالن حفاظتي و حراستي اجازه نميدهند موادي را که مخصوص استفاده در فيلم است ،وارد کنيم؛ به همين دليل مجبوريم از مواد منفجره جنگي استفاده کنيم».
وبسايتها و خبرگزاريهاي ديگر نيز از قول دهنمکي نوشتهاند که اين حادثه مرگبار در «روزهاي پاياني» فيلمبرداري اين مجموعه رخ داده است. خبرگزاري ايسنا در عين حال گزارش داده است که پس از اين انفجار از ورود خبرنگاران به «شهرک سينمايي انقالب و دفاع مقدس» ،محل فيلمبرداري« ،جلوگيري شده است». به گزارش اين خبرگزاري گروهي ويژه از نيروهاي پليس براي خنثي کردن مهمات باقيمانده به محل رفته بودند. در پي وقوع انفجاري شديد در محل فيلمبرداري تازهترين اثر مسعود دهنمکي ،پنج نفر جان خود را از دست دادند .بنا بر گزارشها محمد جواد شريفيراد ،از افسران بازنشسته ارتش ايران که به مديريت جلوههاي ويژه در سينما مشغول بوده است ،رضا فرجي ،علياکبر رنجبر ،يکي از کارگران و يک بدلکار کساني بودهاند که در اين حادثه کشته شدهاند .اين حادثه چند زخمي نيز برجاي گذاشت. مسعود دهنمکي از اعضاي پيشين و بنيانگذاران گروه انصار حزباهلل ،چهار اثر سينمايي ساخته است« .معراجيها» پروژهاي سينمايي است که قرار است به صورت مجموعهاي تلويزيوني نيز پخش شود.
نگاهي به «گرگ وال استريت» ،آخرين ساخته اسکورسيزي
«ديوانهوار» شايد بهترين واژه براي توصيف فيلم «گرگ والاستريت» باشد .روايت 180دقيقهاي مارتين اسکورسيزي از فراز و فرود زندگي «جردن بلفورت» کارگزار معروف بورس در والاستريت ،آن قدر سرشار از انرژي است و ضرباهنگ تندي دارد که انگار جواني سي و چند ساله پشت دوربين آن بوده است. «گرگ وال استريت» را ميتوان از دو زاويه نگاه و نقد کرد .اگر به دنبال واقعيتي بيدخل و تصرف از زير و بم بورس و والاستريت و زدو بندهاي مالي آن هستيد ،شايد روايت طنازانه و مجنونوار اسکورسيزي ،انتخاب چندان مناسبي نباشد. «ترنس وينتر» که پيشتر متن چندين قسمت از مجموعههاي تلويزيوني «خانواده سوپرانو» و «بورد واک امپاير» را نوشته بود ،فيلمنامه اين فيلم را بر اساس کتاب خاطرات بلفورت به نگارش در آورده است؛ اما فانتزي و ديوانهبازيهاي کاراکتر او در فيلم اسکورسيزي آن قدر زياد است که بعيد است فيلمنامهنويس و کارگردان ،همه چيز را
بر مبناي واقعيت صرف بنا کرده باشند. «گرگ والاستريت» به لحاظ روايت و فضاسازي بيشباهت به «کازينو» و «رفقاي خوب» نيست؛ اما بزن و بکوب و سرخوشي مجنونواري که در تمام فيلم جاري است ،در هيچ کدام از فيلمهاي قبلي اسکورسيزي به اين شکل و شدت به چشم نميخورد. دي کاپريو ،بهترين بازياش را در فيلمهاي اسکورسيزي ،در «گرگ وال استريت» انجام داد ه است. کاراکتري که او در اين فيلم بازي ميکند ،بيشباهت به «هوارد هيوز» در فيلم «هوانورد» نيست؛ «هوارد هيوز» هم مثل «جردن بلفورت» آدم جاهطلبي بود که به هر طريق ممکن ميخواست به هدفش (که شکستن رکوردهاي سرعت و فاصله پرواز بود) برسد؛ با اين تفاوت که آدمهاي دور و بر او ،انسانهايي عاقل و منطقي بودند ،اما اطرافيان بلفورت در ديوانهبازي و عياشي و فساد دست کمي از او ندارند. اما يکي از نکات جالب فيلم «گرگ والاستريت» ،بازي بازيگران نقشهاي مکمل است« .جونا هيل» که کارنامهاش پر است از فيلمهاي بامزه ولي درجه دو ،اينجا به شدت «جو پشي» را در دو فيلم ديگر اسکورسيزي (کازينو و رفقاي خوب) تداعي ميکند؛ يک وردست نيمچه مشنگ براي قهرمان فيلم با تکهپرانيهاي فراوان. از سوي ديگر بازي «متيو مک کانهي» در نقش يک دالل قديمي بورس آن هم با آن هيبت جديد و جثه بسيار الغرش شدهاش ،و «راب راينر» (کارگردان معروف و قديمي سينما) در نقش پدر جردن بلفورت ،از جمله نکات قابل توجه فيلم جديد اسکورسيزي هستند. از همه اينها گذشته« ،گرگ والاستريت» يک کمدي سياه است که در بسياري از سکانسها از تماشاگر قهقهه ميگيرد و اين نکته در کارنامه سازندهاش ،سابقه چنداني ندارد. شايد بشود جنس کمدي اين فيلم را با آنچه اسکورسيزي در «سلطان کمدي» به تصوير کشيده بود، مقايسه کرد؛ گرفتن خندههايي از ته دل تماشاگر که در برخي موارد با يک تلخي دروني همراهاند و کام او را شيرين نميکنند. «گرگ والاستريت» داستان زندگي پرتالطم و جنجالي «جردن بلفورت» کارگزار سابق بورس در وال استريت نيويورک است که با داللبازي ،پولشويي و فساد اقتصادي به ثروت قابل توجهي رسيد و به يکي از مردان قدرتمند بورس و سهام تبديل شد. او که به خاطر اعتياد به مواد مخدر و الکل ،زندگي شخصي پرحاشيهاي داشت سرانجام در سال 1998به جرم پولشويي و جعل اوراق بهادار محکوم شد و 22ماه را در زندان سپري کرد.
ستارههاي پرفروشترين فيلم تاريخ سينما بازميگردند «سام ورتينگتن» و «زو سالدانا» براي بازي در سه دنباله بعدي مجموعه سينمايي «اواتار» قرارداد نهايي امضاء کردند .اين دو به استيون لنگ پيوستند که پيش از اين براي بازگشت به مجموعه قرارداد امضاء کرده بود. جيمز کامرون اين فيلم را کارگرداني و با همکاري جان لندو تهيه ميکند .پيش از اين قرار بود «اواتار» دو دنباله داشته باشد ،اما اخيرا اعالم شد اين فيلم سه دنباله خواهد داشت. جاش فريدمن («جنگ دنياها») ،ريک جافا و آماندا سيلور («ظهور سياره ميمونها») و شين سالرنو («وحشيها» و «سالينجر») فيلمنامههاي «اواتار « ،»2اواتار »3و «اواتار »4را با همکاري کامرون مينويسند. بازگشت سام ورتينگتن و زو سالدانا به پروژه «اواتار» باعث تعجب نيست، چرا که ورتينگتن اخيرا گفته بود که قرار است تمام اين فيلمها پشت سر هم فيلمبرداري شوند. «اواتار »2دسامبر 2016اکران ميشود. اولين «اواتار» سال 2009روي پرده رفت و اکنون با 2.8ميليارد دالر پرفروشترين فيلم تاريخ سينماست. اين فيلم که تلفيقي از فيلم زنده و انيميشن کامپيوتري است ،اولين فيلم داستاني کامرون پس از فيلم پرفروش «تايتانيک» در سال 1997بود. کامرون در «اواتار» از نوعي
23
تکنولوژي ديجيتال استفاده کرد که تا پيش از آن در سينما سابقه نداشت .فيلم او در 9رشته نامزد اسکار شد و در سه بخش فني جايزه دريافت کرد.
رئيس داوران جشنواره فيلم برلين معرفي شد
«جيمز شيمس» فيلمنامهنويس و تهيهکننده آمريکايي رياست هيئت داوران بخش مسابقه بينالملل شصت و چهارمين دوره جشنواره فيلم برلين را به عهده دارد. او يکي از فيلمنامهنويسان فيلم «جشن عروسي» به کارگرداني آنگ لي است که سال 1993برنده جايزه خرس طالي جشنواره برلين شد. شيمس سال 2006در مقام يکي از تهيهکنندگان فيلم «کوهستان بروکبک» نامزد اسکار شد و سال 2001نيز براي فيلم «ببر غران ،اژدهاي پنهان» ساخته لي در دو بخش بهترين فيلمنامه اقتباسي و بهترين ترانه نامزد اسکار بود. شيمس 54ساله در چند فيلم ديگر از جمله «توفان يخ»« ،سواري با شيطان»« ،هاک» و «هوس ،احتياط» با لي همکاري کرده است. او قبال رئيس شرکت فاکس فيچرز بود و با حمايت او فيلمهايي چون «دور از بهشت»« ،درخشش ابدي ذهن پاک»« ،گمشده در ترجمه»« ،ميلک» و «Dallas Buyers »Clubساخته شد. کريستوف والتس بازيگر اتريشي ،باربارا براکلي تهيهکننده فيلمهاي جيمز باند ،ترين ديرهالم بازيگر دانمارکي ،ميترا فراهاني فيلمساز ايراني ،گرتا گرويگ بازيگر و نويسنده آمريکايي ،ميشل گوندري فيلمساز فرانسوي و توني ليونگ چيو -واي بازيگر هنگ کنگي ديگر داوران بخش مسابقه بينالملل اين دوره جشنواره برلين هستند. شيمس و همکارانش برنده جايزه خرس طاليي و جوايز خرس نقرهاي جشنواره را انتخاب ميکنند .شصت و چهارمين دوره جشنواره فيلم برلين 6تا 16فوريه 2014 برگزار ميشود. «هتل بزرگ بوداپست» تازهترين ساخته وس اندرسن فيلمساز آمريکايي فيلم افتتاحيه جشنواره است .کن لوچ فيلمساز بريتانيايي جايزه خرس طاليي يک عمر دستاورد جشنواره برلين را دريافت خواهد کرد.
24
February 2014 بهمن 1392
مجيد وفادار از هنرمندان برجسته موسيقي معاصر و خالق آهنگهايي چون «مرا ببوس»« ،گل اومد بهار اومد»« ،شب جدايي»« ،ساقي امشب ما را ديوانه کردي»« ،گلنار»« ،راز مستي» و آثار بيشمار ديگري است که بسياري از آنها از آثار ماندگار به شمار ميروند. او در سال 1291خورشيدي در تهران زاده شد و در سال 1354به ابديت پيوست .وفادار از شاگردان ممتاز رضا محجوبي ،نوازنده سحرآفرين ويولن بود و ساز وي تا حدود زيادي عطر و رنگ ساز «رضا» را داشت. وي مدتي نيز در کالسهاي درس صبا به يادگيري موسيقي و نت نويسي پرداخت و از اولين هنرمنداني بود که به برنامههاي موسيقي راديو پيوست و با بسياري از خوانندگان سرشناس مانند روح بخش ،دلکش و الهه همکاري داشت و اجراهاي او از ممتازترين آثار موسيقي معاصر به شمار ميآمد. دلکش بانوي بزرگ آواز ايران ،با صداي پردامنه و شفاف و ملکوتي خود« ،جام طال» را با چنان شور و حال مسحورکنندهاي خوانده است که ستايش هر شنونده صاحب دلي را برميانگيزد و آدمي را به ياد سرزمينهاي زيباي مازندران و گيالن و آوازهاي دستهجمعي دختران و پسران در شاليزارها و مزارع چاي و پنبه مياندازد. الزم به ذکر است که اين آهنگ را دلکش در اولين فيلم سينماسکوپ و رنگي ايراني به نام «عروس فراري» خواند. اين ترانه را خوانندگان ديگري و از جمله الهه نيز خواندهاند ،اما آنچه به جاودانگي راه يافته ،همان سحر آواي دلکش است و آثاري که او اجرا نمود ،به واقع تقليدپذير نيستند و بازخواني آنها مطلوب نيست. استاد محمدرضا شجريان که خود از اسطورههاي موسيقي و آواز است ،از ميان خوانندگان زن به دلکش ارادت فراوان دارد و ترانه «جام طال» را از آثار محبوب خويش ميداند و گهگاه آن را زير لب زمزمه ميکند.
«جام طال» ،مجيد وفادار مرتضي حسين دهکردي از آثار ناب و دلانگيزي که طنين آن در آسمان هنر ايران ،بسياري از جانها و دلها را تسخير کرد و خاطراتي ابدي براي شنوندگان به وجود آورد ،آهنگ تابناکي هست به نام «سحر که از کوه بلند ،جام طال سر ميزنه» از مجيد وفادار موسيقيدان و نوازنده نامدار در مايه ابوعطا که با آواي جادويي دلکش ،از آثار ماندگار موسيقي معاصر به شمار ميرود و پس از حدود 50سال که از خلق آن ميگذرد ،به هيچ وجه رنگ کهنگي و فراموشي نيافته و شنيدن آن هنوز جانهاي آرزومند و دلهاي زيباپسند را به تپش واميدارد.
شعر دل آويز اين ترانه ،سخن بسيار لطيف و دلنشيني است از «نظام فاطمي» که از ترانه سرايان تواناي معاصر است که سالها با مجيد وفادار همکاري و دوستي داشت و بسياري از آهنگهاي وفادار ،با کالم فاخر وي در هم آميخته است. در خلق اين ترانه دل آويز ،آن چنان هنر و مهارتي به کار رفته که هر کس آن را براي بار اول ميشنيد ،بر اين تصور بود که با يک ترانه زيباي محلي روبروست که قرنها از عمر آن ميگذرد و اين اکسير زمان است که چنين سرودي را آفريده است. شعر با توصيف طبيعت و شگفتيهاي روياخيز و تامل برانگيز آفرينش آغاز ميشود و با عشق و دلدادگي و مهر و صفا پايان ميپذيرد و شنونده صاحب دل به راحتي ميتواند اين عناصر را در کالم جادويي نظام فاطمي در ترانه «جام طال» بازشناسد.
سحر که از کوه بلند آهنگ :مجيد وفادار شعر :نظام فاطمي خواننده :دلکش دستگاه :ابوعطا سحر که از کوه بلند جام طال سر ميزنه بيا بريم صحرا که دل بهر خداش پر ميزنه بيا بريم جون کيجا ،دنبال اون مرد جوون تو دامن چين دار خود پر بکنيم الله و ريحون مرغک زيبا ،روي چمنها ميخونه نغمه شورش ،کرده دلم را ديوونه دفتر گل در مکتب بستان ،بگشودند بلبل از اينها درس وفايي ميخونه ما همه اهل صفاييم ،بنده پاک خداييم ،دشمن جور و جفاييم ( 2مرتبه) بنده خاص خداييم ( 2مرتبه)
راههاي رسيدن به خدا ،يا راههاي رسيدن به گرينکارت؟ شيما شهرابي ،ايران واير پيداکردن کشيش ايراني و کليساي فارسي زبان در لسآنجلس ،به ويژه در منطقه ايرانينشين «ولي» Valley -کار سختي نيست .آگهي معرفي اين کليساها و دعوت از ايرانيان براي پيوستن به جامعه مسيحي در روزنامههاي فارسي زبان چاپ لس آنجلس به وفور ديده ميشود .اما اولين باري که يک روز يکشنبه از سر کنجکاوي راهي يکي از اين کليساها شدم، همه تصوراتم به هم ريخت. تا پيش از ورود به اين کليسا ،درک درستي از تاکيد آگهي ها بر روي واژه «فارسي زبان» نداشتم .راستش فکرميکردم با جامعه ارامنه ايران روبهرو ميشوم که فارسي هم حرف ميزنند و ي خود را براي امثال من به فارسي توضيح حتما آموزههاي دين ميدهند ،اما به زبان ارمني نيايش ميکنند؛ درست مثل کليساي خيابان ويالي تهران. فکر ميکردم حتما کشيش کليسا را پدر«آلن» ،يا پدر«آدلف» يا به هر اسم ارمني ديگري خطاب ميکنند .اما همه تصوراتم به هم ريخت وقتي يک مرد بدون لهجه ارمني و با نام کامال عربي، خودش را به عنوان کشيش اين کليسا معرفي کرد« :کشيش اعال»؛ مسلمانزادهاي که سالها پيش از اسالم بيرون آمده و مسيحيت را انتخاب کرده است ،بدون اينکه نامش را تغيير دهد .بعدها متوجه شدم کليساي فارسي زبان يعني کليساي مسيحياني که زبان اصلي آنها فارسي است؛ ايرانياني که مسيحيت را خودشان به عنوان دين انتخاب کردهاند و آن را از
24
پدر و مادر به ارث نبردهاند. در اين کليساها همه سرودهاي پرستش ،نيايشها و دعاها به زبان فارسي اجرا ميشوند .وقتي از کشيش اعال درباره شرايط تغيير دين از اسالم به مسيحيت ميپرسم .ميگويد« ،ما شرطي نداريم .مسيح پيامبر صلح و آرامش، اين هديه آسماني را به همه جهانيان پيشکش ميکند». ميپرسم ،يعني اگر من بخواهم امروز مسيحي شوم، ميتوانم؟ ميگويد« ،شما اگر ايمان زباني و ايمان قلبي داشته باشيد ،يک مسيحي واقعي هستيد اما بايد اصول کلي اين دين را هم بدانيد .خيلي سخت نيست .بعد از چند ماه مطالعه کتاب مقدس ،آموزههاي دين مسيح را ياد ميگيريد اما مهم ايمان قلبي است». او سپس مکثي ميکند و ميگويد« ،چيزي که اينروزها مرا بسيار آزار ميدهد ،سوء استفاده از دين است .متاسفانه در کنار پيروان خوب و نيکي که روزبهروز به دين مسيح افزوده ميشوند ،افرادي هم هستند که به خاطر اعالم پناهندگي و ماندن در آمريکا ،چند وقتي به کليسا ميآيند و از همان روزهاي اول هم فقط ميخواهند غسل تعميد شوند، اما بعد از گرفتن نامه غسل تعميد ،ديگر به کليسا نميآيند. بعضي از آنها حتي جواب تلفن دوستان کليسا را هم نمي دهند .اين طور افراد باعث شدهاند که من تعداد جلسههاي بيشتري ،يعني حدود 5 تا 6ماه را براي آشنايي با کتاب مقدس و قوانين اين دين براي افراد مشتاق مسيحيت در نظر بگيرم تا غسل تعميد انجام شود». اما کشيش «رضا» در اين باره عقيده ديگري دارد .او ميگويد« ،من ميدانم بعضي از افرادي که به کليسا ميآيند فقط براي گرفتن نامه اينجا هستند و ممکن است بعد از غسل تعميد و گرفتن نامه ،ديگر نيايند .اما نامه را ظرف دو هفته به آنها ميدهم .من معتقدم اگر در بين اين افراد تنها يک نفر تحت تاثير قرار بگيرد و چراغي در دلش روشن شود ،براي من کافي است». کشيش يک کليساي آمريکايي در شهر هيوستن هم ميگويد« ،هرگاه شخصي که به کليساي ما ميآيد به من ن کار را برايش بگويد ميخواهد غسل تعميد شود ،من اي انجام ميدهم». «حتي اگر بدانيد قصد دارد سوءاستفاده کند؟» از نظر من ،اين سوءاستفاده نيست .او از عالقهاش به اين دين استفاده ميکند و شرايط اقامتش را درست ميکند. ما خودمان به اين افراد کمک ميکنيم که اين کار را زودتر انجام دهند .مسيح به آنها کمک ميکند ،آن وقت آنها هم قدردان مسيح ميمانند و ايمانشان به يقين تبديل ميشود.
مذهب ياقوميت؟
کليميها برنامهاي براي اضافه کردن پيروان دين يهود ندارند ،يا به بياني ديگر ،پيوستن به جامعه کليميان ايران امکانپذير نيست ،مگر اينکه يهوديزاده باشيد« .اميل» که خودش يهوديزاده است در اين باره به «ايرانواير» ميگويد« ،ما نوکليمي نداريم .تنها کساني کليمي هستند که مادرشان کليمي باشد .براي همين به کليميها عنوان قوم يهود هم ميدهند چون ما در عمل يک قوم هستيم .به همين خاطر هم براي افزودن پيروان ،هيچ تبليغي نميکنيم ت ما کم است». و جمعي کنيسهها از شب شنبه تا شنبه شب محل رفت و آمد يهودياني هستند که «کيپا» به سر و تورات به دست با لباسهاي رسمي ،مشغول دعا خواندن هستند .منعي براي شرکت در اين مراسم وجود ندارد اما اگر هر هفته هم در اين مراسم شرکت کنيد ،نميتوانيد عضو جامعه کليمي شويد. «ميشل» ،يکي ديگر از کليميان ايراني ميگويد « ،در مورد يهوديت ،دو جنبه مذهب و قوميت درنظر گرفته مي شود .فرض کنيد يک فرد مسلمان يا مسيحي مذهبش را تغيير دهد و يهودي شود اما مگر ميتواند قوميت خود را هم تغيير دهد؟ اين امکانپذير نيست .پس يهوديها نميتوانند پيروان اين دين را زيادتر کنند». اين نظر يهوديان ايراني است اما «سارا» ،مسوول پاسخگويي کنيسه «سفاراديها» در هيوستن که رومانيايي است ،حرف ديگري ميزند .او ميگويد« ،هر فردي که آموزههاي دين کليمي را به طور کامل فرا گيرد و خاخام هاي ما او را تاييد کنند ،يهودي ميشود .البته يادگيري تعاليم يهود سخت است و شايد پنج سال يا بيشتر زمان ببرد .بعد از آن هم خاخام بايد او را تاييد کند». او هم دست آخر حرف اميل را تاييد ميکند و ميگويد، «اين افراد فقط دينشان ،دين يهود ميشود اما جزو خانواده يهوديان محسوب نميشوند».
سدرهپوشي
زرتشتيان هم براي افزايش پيروان دين خود تبليغ
دنباله در صفحة بعد
25
February 2014 بهمن 1392
دنباله از صفحة قبل
نميکنند ،اما از حضور افراد غير زرتشتي در معابد استقبال ميکنند .در معبد ايرانيان زرتشتي در خارج از ايران ،بسياري از مشتاقان اين دين «سدرهپوش» شدند .سدرهپوشي ،مراسمي است که در آن فرد با «اهورا مزدا» پيمان ميبندد که به سه اصل «پندار نيک»« ،گفتار نيک» و «کردار نيک» هميشه و همه جا پايبند باشد و آموزههاي زرتشت را هيچگاه از ياد نبرد .بعد از آن ،فرد پيرو دين زرتشت ميشود. سدرهپوشي زرتشتيان معادل مراسم غسل تعميد مسيحيان است .در دين زرتشتي ،فرزندان در سن 15سالگي اجازه دارند خودشان دين انتخاب کنند و دين از پدر به آنها ارث نميرسد .اگر دين زرتشتي را انتخاب کنند ،مراسم سدرهپوشي برايشان برگزار ميشود. «کامران» که به تازگي زرتشتي شده ،به «ايرانواير» ميگويد« ،اين دين شرايط خاصي را براي افراد عالقهمند تعيين نميکند .اصول کلي را براي آنها ميگويد و پرسشهاي افراد غير زرتشتي را پاسخ مي دهد و هرگاه آنها ابراز تمايل کنند ،ترتيبي ميدهد تا سدرهپوشي شوند». او ميگويد« ،بيشتر زرتشتيان معتقدند چون براي گرايش به اين دين تبليغ نميشود ،معموال افرادي به معابد مراجعه ميکنند که خودشان در باره اين دين تحقيق و مطالعه کردهاند و متوجه شدهاند که افکارشان به گفتههاي زرتشت نزديکتر است». البته تنها زرتشتيان ايران اين منش را دارند و معتقدند زرتشت پيامبر همه ايرانيها بوده است ،اما زرتشتيان هند که به «پارسيان» معروف هستند و خود را «مزدايسنا» مينامند ،معتقدند که تنها افرادي زرتشتي هستند که خون زرتشتي داشته باشند .آن ها به خاطر قولي که صدها سال پيش به پادشاه هند دادند ،از پذيرش غير زرتشتيان در معابدشان خودداري ميکنند.
تسجيل
بهاييها در همه شهرها افراد غيربهايي را براي شرکت در برخي مراسم يا جلسههايي که به آن عنوان «کالسهاي روحي» دادهاند ،ميپذيرند اما بعضي جلسهها مختص خود بهاييان است و ورود افراد غيربهايي در آن ممنوع است .با همه اينها ،بهاييها به شدت از افراد غيربهايي استقبال ميکنند. دکتر «منصور تبياني» ،يکي از انديشمندان جامعه بهاييت که در لسآنجلس ساکن است ،ميگويد، «هرکسي ميتواند بهايي شود .بهايي شدن پيش از اينکه در جايي ثبت شود ،بايد در دل و جان افراد اتفاق بيفتد». او درباره بهاييت توضيح ميدهد« ،اين دين به شدت با منطق ،عقل و شعور آدمها درگير است .در بهاييت ما خاخام ،آخوند و کشيش نداريم .ما اصول 12گانه و تعاليم اين دين را از روي کتب ميخوانيم و خودمان با عقل و منطق و با توجه به شرايط زمان حال ،آن را تفسير ميکنيم .ما حتي به فرزندان خود هم فرصت مطالعه ميدهيم و آنها اجازه دارند هر ديني را انتخاب کنند». تبياني درباره شرايط بهايي شدن ميگويد، «همين قدر که فرد روي اين دين مطالعه داشته باشد ،حداقلها را بداند و اصول دين را بلد باشد ،ما ميتوانيم او را تسجيل کنيم». تسجيل شدن يعني ثبت نام افراد در دفتر اسناد بهايي .بهاييان کل دنيا با يک کارت شناسايي خاص که از سوي جامعه جهاني بهاييت صادر ميشود، شناسايي ميشوند .اين کارت که به «بهاييکارت» يا «بهايي آي دي» معروف است ،پس از تسجيل به افراد داده ميشود .اما تبياني پس از کمي مکث مي گويد« ،البته جامعه بهاييان تصميم گرفته از اين به بعد فقط کساني را تسجيل کند که داراي گرين کارت هستند و مشکل اقامتي ندارند». او ادامه ميدهد« ،پيش از اين ،قانون وجود نداشت و همه تسجيل ميشدند اما ما هم دوست نداريم افراد فقط به خاطر سوءاستفاده ،دين ما را انتخاب کنند. متاسفانه خيليها آمدند تسجيل شدند ولي بعد ديگر پشت سرشان را هم نگاه نکردند». با مراجعه به «بهايي سنتر» (مرکز بهاييهاي) هيوستن متوجه ميشويم که قانون داشتن گرينکارت فقط در بهايي سنتر لسآنجلس مطرح شده و در تکزاس همه افراد عالقهمند ميتوانند بهايي شوند و نام آنها در دفتر کل بهاييان هم ثبت شود.
(يورشگر رايانهاي) سخت گلويش را ميفشرد و دو دل مانده بود که کدام راه را برگزيند ،آيا همه اينها را سايهاي از يک خيال انگاريده و راه مدارا در پيش گيرد يا يک بار براي هميشه به همه اين کابوسها خاتمه داده و خود را سترون از آنها سازد. با ترديد انگشتش را روي ماوس کامپيوتر برد و دگمه «دليت» (پاک کن) را لمس و لحظه بعد با اطمينان خاطر آن را فشار داد تا دستاورد ماهها کار مداوم از حافظه کامپيوتر زدوده گردد. و ثانيهاي بعد شروع کرد به تايپ پيامي چنين، «سايه مزاحم تصميم گرفتهام که به اين داستان کسالتبار به گونهاي خاتمه دهم تا ديگر گزينهاي براي کسي باقي نماند تا از وراي کامپيوتر وارد حريم زندگي من شده و تمام دستاوردهايم را خدشهدار
دو دلي
روز بيخدشه و شب ناب است گاه پا در کفش تو ميکنم و به سوي تو گام مينهم گاه جامه تو را به تن ميکنم و دل و سينه تو را دارم آنگاه خود را زير نقاب تو ميبينم و خويش را بازميشناسم «پل الوار» براي ش .جوان مثل همه شبها ديروقت ايستاده بود با سيگاري روشن بين انگشتانش و از روي بالکن مشرف به کوچه طوالني «وژيرار» (کوچهاي در پاريس) با دو چشم بيدار و خستگيناپذيرش ميپاييد گذرگاه زيبايي را که در زير چتر درختان تنومند راه ميگرفت تا ميدان «کنوانسيون» .فضاي پرجنب و جوشي که در اين ساعت شب به خواب رفته و در انتظار دميدن بامداد...... نگاه زن لحظهاي بر روشنايي ساطع از پشت شيشه داروخانه «مادام توسن» گره خورد که گوشهايي از ويترين نانوايي «ژرار دو پون» و در کنارش ميوه فروشي «حامد» مراکشي را اندکي نمايان ميکرد .او هميشه از رويت سوسويي در سياهي دچار شعف و شادي شده و دلگرم به ادامه زندگي.....دستي به موهاي خيسش کشيد و سپس با فرو دادن پک عميقي از سيگار به اعماق سينهاش بياختيار زمزمههاي گنگ و مبهمي از گلوگاهش بيرون آمدند ،گويي کسي را زير درختان کوچه مخاطب قرار داده و مکالمهاي جدي بين ايشان در جريان است« ،ميدوني ،يک شب توي آسمون عجيب اين بالکن ،يه دفعه شهابي ظاهر و با ترسيم يک خط ممتد و روشن طوالني روي صفحه سياه، يک باره هم از نظر ناپديد شد .چقدر دلم ميخواست که اون شهاب منو هم با خودش ميبرد و هر دو با هم روي يک مسير نوراني تا بينهايت سياهي را ميشکافتيم و جلو ميرفتيم ....از اون به بعد هميشه فکر ميکنم که اون شهاب جزيي از يک روياي عجيب و طوالنيه که ميخواهد يک جوري سرنوشت من و تو رو بهم گره بزنه!! سرنوشتي که از چهارديواري يک زندان نکبتبار در شهري جنونزده پا گرفت و به دنبالش من و تو رو به زنداني و زندانبان ابدي هم مبدل کرد»..... خنکاي شبانه زن را از روي بالکن به داخل آپارتمان و پشت ميز کارش رانده و لحظه بعد با تلنگري بر «ماوس» کامپيوتر صفحه نوراني گشته و نوشتههايي در برابر چشمانش ظاهر.... او با خواندن هر کلمه ،جمله و عبور از فصلي به فصل ديگر شگفتزدهتر ميشد و بر خشمش افزونتر ،زيرا درمييافت که شبحي حتي ساختار رمان او را هم دگرگون کرده و پس از آن همه سال تجربه و تبحر نويسندگي اکنون او را در موقعيتي خطير قرار داده است ،به ويژه آنکه فرصت چنداني هم در پيش روي نداشت تا طبق قرارداد با ناشر کتاب آن را در موعد مقرر به پايان رسانده و به دفتر انتشاراتي «فالماريون» جهت چاپ ارايه دهد. احساس تلخ شکست و تجاوز به حقوق در اين نيمپرده شبانگاهي پشت ميز کار به دست «هکر»
سازد. دو باره گوشزد ميکنم نويسنده اين کتاب من هستم نه تو ،اگر آدمي آنچه را که ميخواهد بنويسد پيشاپيش تصميم گرفته و در ذهن به جزيياتش پرداخته باشد ،ديگر هيچ انگيزهاي توانا براي نوشتن باقي نخواهد ماند .روايت از خشونت ،تجاوز و شکنجه ،نميتواند جانمايه صرف يک رمان باشد .بايد بگويم وحشيگري انسانها به قدمت زمان است .اگر هدف آن است که ديگران را وارد مهلکه خود کرده و با سهيم نمودن آنان در اين قصهپردازيها دچار شرمساريشان گردانيم ،در اين صورت کار نويسنده به سطح راويان خبر تنزل خواهد يافت .بدون داشتن مضمون درخشان و انديشههايي نو براي کتاب نميتوان در گستره بيانتهاي نويسندگي به رويارويي با سليقههاي واال و سختگير زمانه رفت و کاالي خود را عرضه نمود. تو و من اکنون به بنبستي رسيدهايم که بايد دستي بينمان ديوار بلند سازد يا با فشار دگمهاي همه چيز محو ناپديد گردد .من دومين راه را برگزيدهام».... (شارلوت باراتيه) دقايقي بعد ايميلي بر روي صفحه کامپيوتر شارلوت ظاهر ميشود« ،بانوي نويسنده پر آوازه .فکر ميکني ميشود حقايق را البالي رمان خوش فرم و مردمپسندي پوشاند و بر روي همه وحشيگريها سرپوش گذاشت؟ آيا واکنش در برابر جنايت ،سکوت و دم فرو بستن است؟ چگونه ميشود تولد کودکي را در محوطه بازداشتگاهي مخوف از بطن مادري زنداني به سبب دگرانديشي سياسياش را موضوعي جذاب براي نگارش يک کتاب تلقي نکرد؟ و صرفأ آن را مقولهاي در حيطه راويان اخبار ارزيابي نمود؟ ناگزيرم دوباره گوشزد نمايم که پايان اين کتاب که نه شعر است و نه آواز ،نه قصه و نه بازي با واژهها، آغاز شناخت توست از خود تو و اين تويي که از سالهاي خاکستري بيرون آمدي اکنون روي آن بالکن خود را در دنيايي آزاد مييابي ،بايد نهايت تالش خود
25
را به کار بري که اثرت به صورت يک دسته کاغذهاي صفحهبندي شده مملو از مضامين مبتذل بر روي بساط کتابفروشيها در نيايد .باز هم تاکيد ميکنم نوشتن فرياد بلند بيصداست ،بي فرياد سرنوشت آدمي نافرجام است( ».امضا: سايه نيمي ديگر از تو). زن از تمام اين چالشهاي کشدار در ميان بيخوابي و بيداري احساس خستگي و کسالت ميکرد ،برخاسته و از اتاق کار خارج شد و به سمت اتاق «ژولين» و «فلوران» گام برداشت .از طنين نفسهاي موزون فرزندانش دلگرم شده و با خود گفت« ،چه عالي است .خواب زير سقف آزادي!!!» و سپس هنگام عبور از برابر اتاق خواب خود و همسرش لختي تامل کرد و از پيچش خروپفهاي «ايو باراتيه» خيالش راحت شد که دنيا در خواب است و او نيز يکي از سعادتمندترين رهروان اين روزگار است. زن دوباره شروع به زمزمه با خود کرد« :پس از گذران آن همه زمان طوالني بر تخت روانکاو جهت بازسازي روان پريشيدهام اکنون که نسبتأ التيام يافتهام بايد گذشته را يکسره رها و آن نور تندي که گهگاه از کودکيم بر من ميتابد براي هميشه پردهاي از فراموشي رويش افکنم ».سپس به سمت گنجهاي که هميشه با وسواس زياد آن را در قفل و بست نگاه ميداشت رفته و مجموعهاي از پرونده، دستههاي کاغذ به همراه عکسها و مقاالت مربوط به کودکان متولد در زندانها را بيرون کشيد ،يک به يک از نظر گذرانده و در کيسه زباله انداخت تا آنکه عکس رنگ و رو رفتهاي نظرش را ناگهان جلب نمود و دقايقي با دقت بدان نگريست .دختر بچهسالي با عروسکي در آغوش گرفته در ميان منظره با رشته کوههايي بلند در پشت سر نشان داده ميشد در پشت عکس يادداشتي چنين نقش بسته بود، «سايه فرزند زندان با عروسکش سرگردان سال 1367در مرز ترکيه و کردستان»..... و بيقرار زن دچار شيدايي زايدالوصفي اشياي گنجه را زير و رو کرده و سرانجام کيسه سربستهاي را يافت و از درونش عروسک کهنه پالستيکي را بيرون کشيده و در سايه روشنهاي اتاق شروع به لمس و نظاره آن تا شايد حافظه دورپايش را با آن آشناي ديرين که روزگاري انس و الفتي عميق بينشان تنيده گشته بود آشتي دهد. عروسک با چشمان باز و شفافش خيره به سقف مينگريست و شارلوت در آن لحظه احساسي داشت نشسته بر بال بلندي تکيه بر باد داده از روي کوههايي پرواز ميکند که آن سوي افقش به رنگ سپيدي است و آن عروسک ديگر برايش فقط مفهومي از يک پيکره پالستيکي بيروح را تداعي نميکند، بلکه حامل راز مهمي است از گذشتهها تا هر شب پاورچين پاورچين به خواب زن آمده و با او از دغدغههاي کودکي متولد در زندان سخن گويد. عروسک زماني طوالني روي سينه زن که از خود بيخود گشته بود جاي گرفت اما يکباره به يادش آمد که عهدي بسته است که «ژولين» و «فلوران» هيچگاه نبايد از اين راز آگاهي بيابند ،لذا بيدرنگ عکس و عروسک را در کيسه انداخته و دوباره آن را البالي اشياي در هم ريخته گنجه مستور و پنهان ساخت و به سرعت به پشت ميز کار خود بازگشت و شروع کرد به فرستادن ايميلي به نيمه ديگري از خودش در چند قدمي آن سوي حقيقت. «سايه عزيز ،باالخره تصميم گرفتم که مسووليت نگارش اين کتاب را تا فصل آخر به تو واگذارم .من فقط فصل پايان کتاب را خواهم نوشت .تا پيش از ظهر پنجشنبه فرصت داري تا اين داستان کهنه را به روايت خودت در چارچوب يک رمان نوشته و برايم ايميل کني ،قول ميدهم که همه نفوذ و شهرت نويسندگيام را در گرو موفقيت اين امر صرف نمايم .به انتظار ته صدايي از تو( ».شارلوت) ساعتي گذشت و سپيدي بامداد از گوشه آسمان ظاهر شد .چشمان زن روي صفحه کامپيوتر خيره مانده بود تا آنکه صفحه نيز به سياهي نشست. احساس شگفت بينابين نااميدي و دودلي به رغم خستگي زن را بر روي بالکن کشيد تا شاهد کمرنگتر شدن سياهي آسمان در آن لحظه گردد .او تا به حال فرود آمدن روز را چنان قدرتمند تجربه نکرده بود و به عالوه درمييافت که ديگر بخت رويت شهابي را در مسير خطي نوراني در آسمان چنين از کف داده است و حاال مانده بود دو دل که با آن روياي طوالني و دست و پا گير قديمياش باز هم به سفرهاي دوردست بيماريزا رفته يا سرانجام آن را در قالب رماني با فصلهاي دشوار و پيچيدهاش مهار تا فرياد بيصداي خود را بر ديوارهاي واژهها انعکاس داده و طنين آن را به گوشها رساند..... (پايان)
26
February 2014 بهمن 1392
آيا «مغزهاي» گريخته روزي به ايران بازميگردند؟
سعيد پيوندي ،راديو فردا در ايران پس از سال ،1357بحث جلوگيري از فرار مغزها و نخبگان و بازگشت آنها از سوي دولتهاي مختلف در دو دهه گذشته به ميان کشيده شدهاست .وزير علوم دولت روحاني نيز مانند همتايان خود در گذشته از مهاجرت ساالنه حدود 150هزار متخصص ايراني بهسوي خارج از کشور سخن گفته و ارزش مالي اين مهاجرت را 150 ميليارد دالر برآورد کرده است. فرجي دانا با اشاره به تجربه ساير کشورها مانند چين در زمينه بازگرداندن نخبگان گفت که «ما بايد براي مهاجرت مغزها تکليفي مشخص کنيم ،در حالي که متاسفانه به اين صحنهاي که در کنار ما جريان دارد تنها نگاه ميکنيم ».از نظر او «براي اينکه مهاجرت نخبگان عکس شود و نخبگان را برگردانيم ،بايد هماهنگي و برنامهريزي داشته باشيم». گذشته از درستي يا نادرستي ارقام اعالم شده از سوي وزير ،پرسشي که بهطور طبيعي به ميان ميآيد اين است که چرا تدابير و سياستهاي گذشته نتوانسته است روند مهاجرت را متوقف کنند و اين بار چه چيزي در اين زمينه تغيير کرده و آيا ميتوان به بازگشت نخبگان و متخصصان ايراني در چهارگوشه دنيا خوشبين بود؟ آنچه که بحث قديمي فرار مغزها را امروز بار ديگر جذاب کرده ،تغييرات جدي است که اين پديده در سطح جهاني از سر گذرانده و ميگذراند .اگر در سالهاي 1960 و 1970بحث فرار مغزها بيشتر در رابطه با مهاجرت يک سويه گروههاي تحصيلکرده و نخبگان علمي و فرهنگي از کشورهاي جنوب به کشورهاي شمال مطرح ميشد ،در دو دهه اخير از واژههاي جديدي مانند «گردش مغزها»، «جابجايي مغزها» يا «بازگشت مغزها» نيز استفاده ميشود. کاريرد واژههاي جديد به معناي تغيير شرايط در مورد همه کشورها به گونهاي يکسان نيست .آمار بينالمللي و بررسيهاي ميداني نشان ميدهد برخي کشورهايي که در گذشته با پديده فرار مغزها در ابعاد گسترده سر و کار داشتند ،با تغيير تدريجي شرايط سياسي ،اقتصادي و علمي -پژوهشي موفق شدند نه تنها از ادامه روند خروج نيروي متخصص و نخبگان علمي و فرهنگي جلوگيري کنند که برخي از کساني را که در کشورهاي اصلي مهاجرپذير دنيا مستقر شده بودند ،به بازگشت به کشور خود تشويق کنند. کشورهاي نوظهور در اقتصاد قدرتمند جهاني مانند کره جنوبي ،شيلي ،برزيل ،آفريقاي جنوبي از جمله کشورهايي هستند که موفق به تغيير سمت و سوي مهاجرت نيروي انساني ماهر شدهاند. به اين ترتيب کشورهايي که در گذشته نقش «بازنده» را در مهاجرت نيروي انساني ماهر و «مغزها» بازي ميکردند به کشورهاي «برنده» تبديل شدهاند و کشورهايي مانند ايران ،پاکستان ،الجزاير يا مراکش نيز
که در گذشته «بازنده» بودند همچنان «بازنده» نبرد مهاجرت باقي ماندهاند .در اين ميان هند يا چين توانستهاند از دامنه مهاجرت بکاهند و آن را تبديل به روند گردش مغزها کنند. نکته اساسي در مورد کشورهاي نوظهور «برنده» تحوالت مثبت در آنها و از بين رفتن يا ضعيف شدن عواملي منفي و بازدارندهاي است که در گذشته در تشديد روند فرار مغزها نقش داشتند .استقرار دمکراسي ،حکومت قانون ،رونق اقتصادي ،سياست جذب مهاجرين يا گسترش امکانات آموزشي و پژوهشي ،شرايط مثبتي را براي ماندن نيروي انساني کارا يا بازگشت کساني که به خارج از کشور رفتهاند فراهم ميکند .به جز چين در همه کشورهاي نوظهور بازگشت دمکراسي و رونق اقتصادي ،علمي و فرهنگي دليل اصلي معکوس شدن روند مهاجرت بودهاست. تغيير روند و سمت و سوي مهاجرت هر چند تابعي از شرايط سياسي و اقتصادي کشورهاست ولي همزمان خود به عامل مثبتي براي رونق اقتصادي ،شکوفايي علمي و فرهنگي تبديل ميشود .وجود مهاجريني که با کشور خود رابطهاي فعال دارند و اشکال مختلف بازگشت (بازگشت دورهاي، کوتاه يا هميشگي) عامل جديد مهمي در تحوالت اقتصادي و علمي کشورهايي مانند چين ،هند ،برزيل به شمار ميرود.
تب مهاجرت و روياي «گردش مغزها»
تجربه ايران و ساير کشورها نشان ميدهد تا زماني که داليل بازدانده و منفي هنوز سبب مهاجرت گسترده نيروي انساني ماهر و نخبگان علمي و فرهنگي ميشود ،صحبت از بازگشت آنها نادرست و خيالبافانه خواهد بود .به عبارت ديگر پيش از سخن گفتن از بازگشت نخبگان بايد روندهاي مهاجرت کنوني کند شوند و زمينههاي منفي جاي خود را به عوامل تشويقکننده و مثبت دهند. اما واقعيت تلخ اين است که در ايران با گذشت زمان ما بيشتر با پديده تب مهاجرت و يا آرزوي مهاجرت در ميان اقشار تحصيلکرده مواجه هستيم .وجود همبودهاي بزرگ ايراني در چهارگوشه جهان خود عامل تشديدکننده مهاجرتهاي جديد ميشود .اگر در گذشتههاي دورتر امريکا و کانادا و اروپا تنها مقصد مهاجران ايراني بود ،امروز کشورهاي آسيايي مانند مالزي يا کشورهاي حوزه خليج فارس ،هند و ترکيه نيز به مقصد واسطهاي يا نهايي بخشي از ايرانياني که قصد مهاجرت دارند تبديل شدهاند. دعواي واقعي در ايران بر سر درک از پديده فرار مغزها ،اهميت و ريشهيابي عيني علل آن است .وزير علوم در سخنان خود بيشتر به شرايط دشوار کاري به عنوان انگيزه مهاجرت اشاره ميکند .او ميگويد «يک استاديار جوان تازه استخدام شده که نميتواند مشکل مسکن خود را در تهران و شهرهاي بزرگ حل کند ،مجبور است يا به حقالتدريسي در جاهاي مختلف بپردازد که توان علمياش را کاهش ميدهد، يا از مدار پژوهش و آموزش خارج ميشود و به کارهاي خارج از دانشگاه ميپردازد و يا به خارج از کشور ميرود». اين نگاه به مهاجرت تقليلي است و نميتواند کمک چنداني به بازکردن گره کور مهاجرت کند .شايد به همين
دليل است که طي دههها همه «سياست»ها و «برنامهريزيها» در اين زمينه يا شکست خوردهاند يا در سطح حرف و شعار باقي ماندهاند. سخن بر سر اين است که آيا تب مهاجرت بدون تغييرات اساسي در زمينه سياسي ،اجتماعي ،اقتصادي فروکش خواهد کرد؟ گاه به نظر ميرسد براي برخي از دستاندرکاران، مهاجرت گسترده نيروهاي تحصيلکرده و نخبگاني که در داخل موجب «دردسر» شوند امري چندان نامطلوب هم نيست. کساني در گذشتههاي دورتر و نزديک اين را بهروشني گفتهاند و رسانههاي جمعي ايران هم پر است از سخنان کساني که به اين يا آن بهانه نخبگان و نيروهاي متخصص در داخل و خارج را به باد انتقاد ميگيرند و براي آنها خط و نشان ميکشند. آنچه در ايران بايد تغيير کند درک از نقش نيروي انساني در توسعه و شرايطي است که براي نگهداشتن آنها در کشور بايد به وجود آيد .تا زماني که ايران شرايط يک کشور «عادي» دنياي امروز را پيدا نکند و به جامعهاي تبديل نشود که مردمش از زندگي در آن احساس رضايت و غرور کنند و نخواهند از آن بگريزند ،روند مهاجرت به خارج از کشور هم ادامه خواهد يافت. پديده مهاجرت کساني را در بر ميگيرد که به دليل شرايط ايران خود را در وطن خويش بيگانه مييابند .بحث اصلي بر سر شرايطي است ميتوان نه تنها نيروي انساني کاراي خود را حفظ کرد که از کساني هم که به خارج مهاجرت کردهاند براي توسعه اقتصادي و علمي ايران بخوبي و هوشمندانه بهره جست .امروز ميل به زيستن و کار کردن در جامعهاي که به انسان و حقوق و آزاديهاي مدني او احترام ميگذارد و در آن حکومت قانون، برابري جنسيتي ،عدم تبعيض مذهبي و قومي ،امنيت شغلي و دستگاه قضايي سالم وجود دارد و ساز و کارهاي دمکراتيک را پذيرفته به يک خواست جهاني تبديل شده است و مهاجرين ايراني هم در جستجوي زندگي در چنين فضايي کشور خويش را ترک ميکنند.
نگاهي به تاريخچه پديده «فرار مغزها» در جهان و ايران
پديده فرار مغزها که از اواسط قرن بيستم مطرح شده بعد جهاني دارد و تنها به ايران محدود نميشود .اين واژه براي نخستين بار در انگلستان و در رابطه با مهاجرت گسترده نيروي متخصص از اين کشور به سوي کانادا طرح شد .در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم ،پديده فرار مغزها در بعد بينالمللي بطور گسترده مورد توجه قرار گرفت .فرار مغزها در اين بحثها شامل مهاجرت نخبگان علمي و فرهنگي و نيز نيروهاي متخصص (دانشآموختگان آموزش عالي) از کشور خود (به طور عمده کشورهاي جنوب) به سوي کشورهاي اصلي مهاجرپذير (به طور عمده کشورهاي شمال) ميشد. در بعد سياسي ،بحث فرار مغزها در سالهاي 1960در سطح سازمانهاي بينالمللي مانند يونسکو به ميان آمد و از ميان ايرانيها نيز کساني مانند احسان نراقي نقش فعالي در طرح آن ايفا کردند. در آن زمان بهدرستي به زيانهاي جبرانناپذير اين پديده براي توسعه کشورهاي جنوب (در حال رشد) اشاره ميشد و ادبيات انتقادي در حوزه علوم انساني درباره فرار مغزها بيشتر به بيعدالتي مضاعفي ميپرداخت که از اين رهگذر نصيب جوامع توسعهنيافته و فقير ميگشت .بسياري از دانشجويان کشورهاي در حال رشد که براي ادامه تحصيل به کشورهاي توسعهيافته ميرفتند به وطن باز نميگشتند يا مدتي پس از بازگشت ،دوباره راهي اروپا و يا آمريکاي شمالي ميشدند. مهاجرت نخبگان در برخي کشورها به آن اندازه گسترده است که گاه شمار پزشکان ،پژوهشگران يا متخصصان مهاجر آنها بيش از کساني هستند که در درون کشور به کار مشغول هستند.
فرار مغزها به عنوان پديده اجتماعي
پديده فرار مغزها به کنش متقابل همزمان عوامل مختلف در کشور مهاجرفرست (عوامل بازدارنده يا منفي) و کشور مهاجرپذير (عوامل جذبکننده) مربوط ميشود .در پژوهشهاي ن المللي به چهار گروه عامل در تشديد پديده فرار مغزها بي در کشورهاي مهاجرفرست اشاره ميشود :عامل اقتصادي و وضعيت بازار کار و درآمد ،عامل سياسي در رابطه با عدم ثبات يا فشارها و ناامني سياسي (استبداد ،سرکوب ،بي قانوني ،بحران و جنگ) ،عوامل فرهنگي و اجتماعي (فساد ،قشريگري ،تبعيض جنيستي ،مذهبي و قومي محدويتها) ،عوامل علمي و دانشگاهي از جمله کمبود امکانات پژوهشي و آموزشي. در برابر ،شرايط مساعد اقتصادي و علمي و نيز سياستهاي جذب نيروي انساني کارا در کشورهاي مهاجرپذير نقش تشديدکننده را در مهاجرت ايفا ميکنند. شتاب گرفتن روندهاي جهاني شدن از سالهاي 1980و به ويژه جهاني شدن بيش از پيش بازار کار و تخصص ،نقش جديد علم و مهارت علمي و فني در اقتصاد يا توسعه فنآوري اطالعات و ارتباطات به پديده مهاجرت نيروي متخصص ابعاد جديدي دادهاست .امروز با توجه به اهميتي که نيروي انساني
26
کارا به ويژه نخبگان علمي و فني پيدا کردهاند نوعي جنگ واقعي بر سر مغزها و نيروي انساني کارآمد در سطح جهاني وجود دارد و هيچ کشوري ،چه در شمال و چه در جنوب ،از «مصونيت» کامل برخوردار نيست.
پيشينه «فرار مغزها» از ايران
مهاجرت نيروي انساني کارآمد و نخبگان ايران به سوي غرب پديده کم و بيش قديمي است .توسعهنيافتگي و شرايط نامساعد سياسي و اجتماعي در دامن زدن به اين پديده نقش اصلي را ايفا ميکردند .به وجود آمدن دانشگاههاي نخبهگرا با گرايش تحقيقي (مانند «دانشگاه صنعتي آريامهر» که بعد از انقالب «شريف» نام گرفت) يا مراکز پژوهشي مانند «مرکز پزشکي شاهنشاهي» («دانشگاه علوم پزشکي ايران») که با دانشگاههاي معتبر جهان کار ميکردند ،از جمله اقداماتي بود که براي کاهش دامنه فرار مغزها صورت ميگرفت .اين اقدامات با آنکه در زمان خود بسيار مثبت بودند ،اما به دليل وجود ساير عوامل منفي به تنهايي قادر به سد کردن روند رو به رشد مهاجرت به اروپا و آمريکا نبودند. در دوران پس از انقالب 1357مهاجرت نخبگان يا نيروي انساني تحصيلکرده از ايران ابعاد جديد و بيسابقهاي بخود گرفت .شکلگيري اقليت ايراني پرشمار در آمريکا ،کانادا ،کشورهاي اروپايي يا استراليا و کشورهاي ساحلي خليج فارس از جمله نتيجه خروج گسترده ايرانيهاي تحصيل کرده و نخبگان علمي و فرهنگي از کشور يا عدم بازگشت دانشجويان ايراني خارج از کشور بود. با آنکه تفکيک آمار مربوط به نيروهاي متخصص در ميان مهاجرين در سطح بينالمللي چندان آسان نيست ،اما دادههايي که توسط سازمان همياري و توسعه اقتصادي و يا صندوق بينالمللي پول منتشر ميشوند همگي حکايت از شمار باالي ايرانيان در ميان مهاجران به کشورهاي اصلي مهاجرپذير در آمريکاي شمالي ،اروپا و اقيانوسيه دارد. ترکيب جمعيت مهاجر ايران به دليل سياستهاي هدفمند و گزينشي بسياري از کشورهاي مهاجرپذير غربي، بيشتر شامل گروههاي تحصيلکرده ميشود.
دنباله از صفحة 14
گروه کساني که به همراه خانواده تکديگري ميکنند ،يک عده ديگر هم زناني هستند که تنها هستند و چون درآمدي ندارند براي امرار معاش خودشان اين کار را ميکنند. دليل اينکه چرا مردم بيشتر به اين افراد بيشتر کمک ميکنند اين است که ما مردم احساساتياي هستيم، متکديان هم دنبال شيوههايي هستند که احساسات مردم را جريحهدار کنند و با سختتر شدن شرايط اقتصادي، اينکه زني با بچه کوچکش کنار خيابان يا سر چهارراه از مردم پول بخواهد ،احتمال بيشتري دارد که مردم به او کمک کنند. او توصيه ميکند ،مردم بايد اجازه ندهند عواطفشان به بازي گرفته شود ،تحت تاثير قرار نگيرند و به اين افراد کمک نکنند چون کمک کردن به اين افراد ميتواند باعث ترويج تکديگري شود .اما از طرف ديگر نبايد نسبت به اين مسائل بيتفاوت باشند و با انجام دادن اقدامات اصوليتر ميتوانند به خانوادههاي نيازمند کمک کنند. يک نمونه موفق اين مورد ،کاري بود که در تبريز انجام شد .در آنجا خيريه مستمندان تاسيس شده و مردم ديگر به متکديان پول نميدهند بلکه به موسسات پول ميدهند ،آنها هم افراد نيازمند را شناسايي کرده و اين پولها را به آنها ميدهند .به اين ترتيب فضا براي سوءاستفاده افراد فرصتطلب فراهم نميشود .به بيان ديگر تنها نميتوان منتظر اقدام دولت و سازمانهاي دولتي نشست ،اگر منابع اجتماعي با مشارکت مردم تشکيل شود و اين افراد نيازمند به آنها ارجاع شوند ،هم به افراد نيازمند واقعي کمک ميشود و هم فضاي شهر براي زندگي مردم بهتر ميشود. تهران پر از گدايان زن و کودکي است که يا بر اساس احتياج يا به فرمان کسي در خيابانها به دنبال روزي خود هستند و نه اين تابلوهاي تبليغاتي هشدار دهنده که شهر را پوشانده ميتواند آنها را سر و سامان دهد و نه پولهاي مردماني که به قصد خيرخواهي به آنها کمک ميکنند .هر روز نيز به آمار اين افراد افزوده ميشود.
27
February 2014 1392 بهمن
27
28
February 2014 1392 بهمن
28
29
February 2014
29
1392 بهمن
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
55367
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
30
February 2014 1392 بهمن
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
30
31
کردان و کردستانهاي آريايينژاد
February 2014 بهمن 1392
درخواستي كه متضمن جدايي مناطق كردنشين باشد مخالف هستم! (حقيقت اين است كه آقاي سر پرسي كاكس نماينده بريتانيا به گونهاي عريان ميفرمايد :هراس اصلي ما بريتانياييها ،مسالهي نفت موصل و كركوك است!) او جمله را با صراحت بيشتري به پايان ميبرد و ميگويد :چنانچه جدايي روي دهد و خودگرداني كردستان تحقق يابد ،ديگر در چارچوب مرزهاي زميني عراق قرار نميگيرد ،زيرا آنجا طالي سياه (نفت) در اختيار بريتانيا قرار نخواهد گرفت! حال نگرشي داشته باشيم به بالتكليفي كردان در آن برهه زماني :افزون بر آن ،حكومت عراق نيز به تدريج تعهدات خود را نسبت به «جامعه ملل» به دست فراموشي سپرد ،به طوري كه اندكي بعد شمار كاركنان غيركرد در كردستان ،بيش از كارمندان كرد منطقه شد ،در حالي كه تعداد كارمندان كرد در كردستان 324نفر بود ،و شمار كارمندان غيركرد به 407تن ميرسد ،كه در اين ميان 165 عرب 180 ،نفر تركمن و 62تن مسيحي و يهودي بودند!
داير به اطاعت از دستگاه مقتدر بيرون ميآيد ،واهمهي وي را كه مبادا تخت سلطنت را از دست بدهد به آشكار نشان ميدهد .همچنين بيانگر بيخيالي و بيتفاوتي قومي است كه فرمانرواي پيشينشان (تركها) بيش از سه سده آنان را زير چكمههايشان قرار داده بودند و اين خود تاييد آن مثل عوامانه است كه «چهارپا ،همان چارپا است ،فقط پاالنش را عوض كردهاند».
قيام شيخ محمود و مالمصطفي بارزاني
31
سؤال برد و حتي امنيت ملي آن كشور را به مخاطره بيفكند، در آن صورت وضع بغرنجي پيش ميآمد يعني «نوري سفيد» نخستوزير و جانشين او «جعفر العسكري» و چند افسر نيروي هوايي بريتانيا در عراق به اعمال نفوذ كردها ،براي به پا كردن آشوب جهت تداوم حضور انگليسيها در عراق متهم ميشدند.
اصرار كردان عراق براي خودمختاري
نماينده بريتانيا به لندن رفته بود ،تا دستورهاي تازهاي را
اكنون از «جامعه ملل» بگوييم
«جامعه ملل» يك سازماني بود كه پس از جنگ جهاني اول ،از اجتماع دولتهايي به منظور تأمين صلح جهاني تأسيس گرديد .آن سازمان ،به موجب عهدنامه «ورساي» در 28جون ( 1919حدود يكسال پس از پايان جنگ) در ژنو (كشور سوييس) به وجود آمد .بخش اول عهدنامه ياد شده در باال تا فصل 26مربوط به اين سازمان است و اين بخش را اساسنامه يا ميثاق جامع ه ملل ناميدهاند .آن جامعه ملل، داراي دو نوع عضو بود -1 :اعضاي مؤسس -2 ،اعضايي كه سپستر به عضويت پذيرفته شدند.
مذاكرات نماينده بريتانيا با ملك فيصل
كردستان پس از استقالل عراق در مييابد فريب خورده است!
قطعنامه «جامعه ملل» در دسامبر ،1925با بررسي مسأله الحاق ايالت «موصل» به عراق و تاييد آن ،بريتانيا را متعهد ميسازد تصميمات گرفته شده از سوي آن جامعه را براي تأمين حقوق كردها عملي سازد .حكومت عراق نيز تعهد ميكند قطعنام ه جامعهي ملل را محترم شمرده و تصميمات آن را به اجرا بگذارد. پس از آنكه مشخص شد حكومت بريتانيا با اعطاي استقالل به عراق در سال 1932ميبايد به حكومت امپرياليستي خود بر اين كشور پايان دهد ،مشكالت كردها تازه آغاز ميشود! عقبنشيني نيروهاي بريتانيا از عراق ،در حقيقت برابر با نابودي كليه حقوق و امتيازهايي ميشود، كه «جامعه ملل» در قطعنامه خود براي كردستان عراق به تصويب رسانده بود. پس از امضاي پيمان سال 1930بين بريتانيا و عراق مشخص شد در اين پيماننامه ،اشارهاي نه به كردستان عراق شده و نه به كردها! در حالي كه كردها ساليان سال در انتظار اعطاي حكم خودگرداني از سوي بريتانيا بودند .با امضاي پيماننامه ،1930اميدهاي كردان به يأس تبديل شد!
سخنها به كردان بازي بود
در اپريل 1929موج ارسال نامهها ،تلگرامها و شكايتهاي سران عشيرهها و نمايندگان پارلمان و قوم كرد عراق به سوي سر پرسي كاكس ،به ملك فيصل پادشاه و به نخستوزير عراق سرازير گرديد .در آن مكاتبات ،كردها خواستههاي خود را بدين شرح مطرح و شايد درستتر باشد كه گفته شود انتظارات حقهي خود را يادآور شدند: -1اصالح شيوههاي آموزش در مناطق نفتخيز كردنشين. -2ايجاد يك منطقهي خودمختار با مركزيت «دهوك» و الحاق تدريجي ساير منطقههاي كردنشين به آن ،جهت تشكيل يك كردستان خودگردان. خوانندگان کنجکاو ،دودوزه بازي نماينده بريتانيا را در اظهارنظري که در نامه خود به نخستوزير عراق ميکند، آشکارا لمس ميکنند .کردها به او مينويسند ولي او پاسخ را به نخستوزير ميدهد! نامهاش بسيار کوتاه است و در دو سطر است با دو پاسخ ،که منويات دولت بريتانيا را آشکار و برمال ميسازد .اين است پاسخ او به نخستوزير عراق و نه کردهايي که اغوا شدهاند: جناب نخستوزير عراق من مخالفتي با درخواست اول ندارم! (يعني با اصالح شيوههاي آموزش در مناطق موافقت ميكنم!) اما با تقاضاي دوم كردهاي كردستان عراق (و به طور كلي با هر گونه
سيام ماه مي 12( 1930سال پس از پايان جنگ جهاني نخست) ،ملك فيصل و سر پرسي كاكس به هدف بحث در مورد كردان عراق ،در نشستي مشترك به گفتگو پرداختند .در اين نشست نماينده بريتانيا از فيصل خواست در مورد اسكان كردان و تبديل زبان كردي به زبان رسمي منطقههاي كردنشين بر اساس بيانيه هيأت وزيران عراق در 11جوالي 1923و گفتههاي نخستوزير عراق در 21 ژانويه 1923اقدامات الزم را انجام دهند .ملك فيصل گفت، «ما براي اين مهم ،از پيشنهاد شما استقبال ميكنيم ،اما نگران فعاليتهاي مشكوك برخي از گروههاي سياسي در كردستان هستيم. وجود اين گروهها ،تهديدي دايمي در روابط عراق با ايران و تركيه است .شما ميدانيد حكومت ما براي رضايت كردها هر اقدامي را كه الزم باشد انجام خواهد داد ،ولي آنها به محض دريافت يك امتياز ،درخواست تازهاي را طرح ميكنند و اصرار دارند خودگرداني آنان را گردن نهيم و اين ادعا ،خطرات جنگ دو كشور همسايه را عليه ما بيشتر و قطعيتر ميكند». نماينده بريتانيا در پاسخ گفت« ،روابط عراق با كردها، به مانند رابطه انگلستان است با اسكاتلنديها! آنها نيز احساسات ملي دارند و بارها تقاضاي استقالل كردهاند ،اما حقوق آنها از طرف بريتانيا محترم شمرده ميشود». تأكيد وي بر لزوم اجراي تعهدات حكومت عراق نسبت به كردها بود .فيصل گفت« ،اگر چه با تمام ديدگاههاي بريتانيا موافقم ،اما باز هم تأكيد ميكنم ميبايد فعاليتهاي مشكوك برخي گروههاي كرد را متوقف ساخت ،چون هم براي عراق و هم براي كردستان مشكل ايجاد ميكند».
پيشنهاد حمايلي از سمبل كردها در پرچم عراق!
پرسي كاكس از ملك فيصل اول خواست سمبل كردستان عراق در پرچم عراق قرار داده شود ،تا كردها رضايت به حاكميت عراق بدهند! نماينده آنگونه كه ميدانست ،خواستههاي دولت متبوعه خود را به موقع و به كوتاهي بر زبان ميآورد .او همچنين به ياد پادشاه ميآورد كه وي را از شبه جزير ه عربستان آوردهاند و بر تخت سلطنت كشوري كه قب ً ال «بينالنهرين» خوانده ميشد نشاندهاند! نماينده بريتانيا افزود ،ضرورت دارد اقداماتي صورت گيرد تا كردها احساس نكنند حقوقشان را از دست دادهاند. بنابراين ،تعهدات عراق در مورد تبديل زبان كردي به زبان رسمي كردستان و تأسيس آموزشگاههاي زبان كردي در منطقه بايد عملي گردد .ملك فيصل در پايان ضمن موافقت مجدد با اظهارات او ابراز داشت« ،اميدوارم هر زمان در كارهاي ما خطايي مشاهده شد ،شما در اسرع وقت آن را به ما گوشزد نماييد!» در همين يك جمله ،كه از دهان شاه منصوب ،نسبت به ارباب جديد (نماينده امپراتوري بريتانيا)،
در جوالي 1930تا ،1931پس از اعالم پيمان همكاري بريتانيا و عراق ،سران «سليمانيه» تلگرامي را براي وزير مستعمرات فرستادند و در آن از نامبرده خواستند حقوق و امتيازات كردها نيز در مادهاي از قرارداد كه در 1930به امضاء رسيده بود ،گنجانده شود و نيز تأكيد نمودند حافظ منافع كردان در عراق باشند. امضاكنندگان آن تلگرام ،نامبردگان در زير بودند: عزمي بابان ،عبدالقادر حافظ ،محمد آغا ،عزت عثمان پاشا، حمدي رشيد پاشا ،شفيق رشيد پاشا ،فايق بابان و توفيق فراز. در آغاز ماه سپتامبر سليمانيه به كانون خشم كردان، عليه پيمان تازه بريتانيا و عراق بدل گرديد .اين بار گروه بيشماري از مردم ،خود را براي گرفتن انتقام از دولت آماده ميكردند و اين در حالي بود كه تركيه با تهديد عراق، مانع اعطاي حكومت ملي كردها ميشد .البته هراس تركيه بيشتر از آن جهت بود كه دادن هر امتيازي به كردان عراق، اسباب جنبش و تحريك كردان آنان نيز خواهد گرديد .اما از سوي ديگر زيرپا گذاشتن منافع كردهاي كشور جديد عراق ميتوانست حق عضويت عراق را در «جامعه ملل» زير
در راستاي انجام وظايف خود كه همانا تقويت و حفظ منافع امپراتوريشان باشد ،دريافت دارد .ساكنان سليمانيه در يك گردهمايي بزرگ مجددًا خواسته خود را تكرار كردند و تأكيد نمودند استقالل و خودمختاري ميخواهند و ترجيح ميدهند تحت قيموميت بريتانيا قرار گيرند« .شيخ محمود» هم شجاعانه گفته بود« ،به نام اين ملت آريايي ،از شما ميخواهم، ملت كرد را از عربها جدا سازيد». باري در آن هنگام نوري سعيد نخستوزير به لندن رفته بود و «جعفر العسكري» جانشيني وي را به عهده داشت. اهالي سليمانيه در آگست سال 1930تلگرام ديگري به دفتر نماينده بريتانيا مخابره كردند تا از طريق او نامه آنها به «جامعه ملل» فرستاده شود و به دنبال آن طوماري به امضاء رساندند .به خاطر اين مهم ،حكومت كه هراسان شده بود، آغاز به دستگيري و بازداشت رهبران سرشناس كرد نمود. چند روز بعد برخوردي سخت ميان راهپيمايان و پليس روي داد. ادامه دارد.
32
فرهنگ گفتگو
February 2014 بهمن 1392
به وطن بيان کننده يک فاجعه اجتماعي است! زيرا در راه بازگشت آيتاهلل خميني به وطن خبرنگاري خارجي توسط صادق قطبزاده از احساسات آيتاهلل پس از سالها دوري از ايران سوال ميکند و ايشان در نهايت بيتفاوتي ميگويند: «هيچ!»” براي بيان راه و روشي که ايشان براي برنامههاي خود اعالم ميکنند الزم نيست که زحمت زيادي بکشيم زيرا تمام اين نقشهها در سه جمله کوتاه که در بهشت زهرا ادا شد بيانکننده راهي است که ابتدا کردند: «به نام خداوند بخشنده مهربان! ...من توي دهن دولت ميزنم! من دولت تعيين ميکنم!»... و پس از آن صداي اهللاکبر و نعره ساکت! ساکت! از بلندگوي بهشت زهرا شروع راه خشونتباري بود که تازه به زندان اوين! رجاييشهر و کهريزک رسيدهايم و معلوم نيست که اين راه به کجا ختم خواهد شد. به اميد روزي که به علت نهادينه شدن حقوق بشر ،هيچ فردي توي دهن دولتي نزند و جز اراده مردم کسي دولت تعيين نکند».
سالي که نکوست از بهارش پيداست!
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا قبل از آنکه مطالب شمارههاي گذشته را پي گيرم، بر خود الزم ميدانم که از دوستي که اثر هنري خارقالعاده پرويز تناولي را فرستاده بودند که در متن مطلب شماره گذشته جاي گيرد و همچنين از نشريه پرديس که آن را چاپ کرده بود ،سپاسي عميق داشته باشم .اين سپاس از آن جهت ضروري است که اين اثر هنري به تنهايي بيان کننده سي و پنج سال رنج و عذابي است که بر ملت ما در قفسي به نام ايران به نام حکومت ديني تحميل شده است ،و اگر قرار بود که در مورد آنچه بر مردم ايران در عرض اين 35 سال گذشته است و ميگذرد کتابي نوشته شود ،به قول معروف مثنوي هفتاد من کاغذ ميشد که پرويز تناولي آن را در يک اثر هنري بيان ميکند و جا دارد که از خوانندگان عزيز درخواست نمايم که يکبار ديگر به اين اثر جاودانه که در اين شماره نيز چاپ شده است کمي دقيقتر توجه نمايند و در مورد آن تفکر فرمايند ،که چگونه ماري که تمام قفس را از آن خود ساخته است سر گنده خويش را از قفس در آورده تا زهر بيحس کننده «هيچ» خود را به جوامع خارج از قفس نيز منتقل نمايد)1( . در شمارههاي گذشته به ي آقاي سواالت دوست گرام «ن.م» پرداختم ،که گفته بودند که من نميتوانم در مقابل کساني که برادر و يا يکي از بستگانم را بکشند ساکت بنشينم و تا طرف مقابل را به جزاي عملش نرسانم آرام نخواهم نشست. در جواب ايشان بيان کردم که من هرگز نگفتم که ما در ي که بر ما وارد ميشود بيتفاوت بمانيم بلکه بايد مقابل ظلم ازخشونت بويژه زماني که کارساز نيست دست برداريم ،زيرا حداقل براي ما ايرانيان بنا به تجربهاي 35ساله ثابت شده است که انقالب و خشونتهاي ناشي از آن ما را به جايي ديگر جز کهريزک و زندان اوين و باالخره جوخه اعدام و يا طناب دار راهنمايي نکرده است! کما اينکه در هفته سوم از ماه گذشته 40نفر انسان به چوبه دار آويخته شدند که معلوم نيست جرمشان چيست! زيرا در هيچ دادگاهي محاکمه نشدند! در اين راستا بود که روش شخص آيتاهلل خميني را با روشي که نلسون ماندال براي رهايي مردمش از چنگال حکومت نژادپرست افريقاي جنوبي در پيش گرفته بود، مقايسه کردم و مطلب را چنين به پايان برده بودم: “حال توجه شما را به آنچه در کشور عزيزمان ايران در بحران سرنوشتساز سال 1979اتفاق افتاد جلب ميکنم: بيان احساسات دروني آيتاهلل خميني در راه بازگشت
زماني که نلسون ماندال نه به نام خداوند بلکه به نام دموکراسي و آزادي در مقابل مردم ايستاد ،ادعاي ناجي بودن نداشت و هرگز نظرات خود را بر ديگران تحميل نکرد. نلسون ماندال در مقابل هلهله مردم گفت که من براي عادي کردن اوضاع آمدهام و تا زماني که مردم به پاي صندوق راي نروند و نوع حکومت خود را آزادانه انتخاب نکنند از پاي نخواهم نشست! و به گونهاي عملي نيز بر اين پيمان خود تا آخر عمر وفادار ماند ،زيرا يک دوره بيشتر در راس حکومت افريقاي جنوبي قرار نگرفت و با اين عمل خود راهي را نه تنها به مردمش بلکه به تمام آزاديخواهان و استقاللطلبان نشان داد که کمي طوالني بود ،ولي به جايي ختم شد که با نهادينه شدن حقوق بشر ،کرامت انساني را تامين و ضمانت ميکرد. او نه تنها اکثريت سياهپوست افريقاي جنوبي را به همکاري دعوت کرد بلکه دست همکاري بسوي سفيد پوستان که دشمنان او به حساب ميآمدند و او را 27 سال تمام در زندان با اعمال طاقت فرسا نگاه داشته بودند دراز کرد و با اين عمل خود از بزرگترين جنگ داخلي و کشت و کشتاري که ميتوانست به نسلکشي سفيدان منجر شود جلوگيري کرد .نلسون ماندال نه تنها در گفتار بلکه با کردار خود راهي را در پيش روي مردمش قرار داد که نه تنها استقالل آنان را تامين نمود بلکه سبب همبستگي کشورش با سراسر دنيا گرديد. بر عکس آنچه ماندال در گفتار و کردار صادق بود متاسفم بگويم که آيتاهلل خميني از همان اولين جملهاي که در بهشت زهرا بيان کرد ،مشخص نمود که ما با دنبالهروي از ايشان راه استبداد ديني را انتخاب کردهايم!. راهي را که ايشان انتخاب کردند تنها در بهشت زهرا مشخص نشد ،بلکه پيش از آن با زنده زنده سوزانيدن صدها انسان بيگناه در سينما رکس آبادان معلوم بود که ما راه نفرت و خشونت را برگزيدهايم ،زيرا زماني که صدها انسان بيگناه براي رسيدن به قدرت و يا حفظ آن بوسيله ايراني! زنده زنده در آتش ميسوزند و در مورد اين عمل جنايتکارانه نيز روشنفکران ما سکوت ميکنند و با اين سکوت مهر تاييد بر اعمال خشونت ميگذارند ،جاي تعجب نبوده و نيست که « خداوند بخشنده و مهربان» تبديل به « خداوند قهار و انتقامجو » گردد ،و وعده آزادي و نهادينه شدن حقوق بشر به دست فراموشي سپرده شود و «آيتاهلل » يعني«نشانه خداوندي» نيز در مقابل چشمان حيرت زده کساني که منتظر تحقق وعدههاي ايشان بودند ،بدين جمله کفايت کنند که: «خدعه کردم!» يا در اصطالح فقه شيوه «تقيه» کردم! مقصود من از نگارش اين مطالب و مقايسه روش
آيتاهلل خميني و نلسون ماندال ،بياحترامي به عقيده و باور هيچکس نيست ،زيرا معتقدم که هر کس آزاد است که خداوند نديده را به هر شکل و تشريفاتي که مايل است نيايش کند ،و حد اين آزادي تا بدانجا ادامه دارد که اين روش بر ديگران تحميل نگردد ،زيرا معتقد بر اين اصل هستم که برتريجويي عقيدتي در طول تاريخ علت جنگهاي بيثمر و خانمان برانداز بوده و خواهد بود ،و مصيبتي که در ايران بر سر ما آمده و ميآيد ،و يا گرفتاريهاي جامعه جهاني نتيجه برتريجويي عقيدتي و مرامي است بطوري که دنياي بواقع کوچک ما را در پرتگاه نابودي قرار داده است ،و من نگارنده نميخواهم هيزم بيار آتشي باشم که خانواده بشري را به نيستي و نابودي تهديد ميکند.
اگر ندانيم که کجاي راه هستيم هرگز راه بجايي نخواهيم برد!
فرض کنيم که بدنبال آدرسي در شهري بزرگ در پيچ و خم خيابانها گم شدهايم ،در اينچنين حالتي اگر ندانيم که در کجا هستيم هرگز محل مورد نظر خود را پيدا نخواهيم کرد ،در اينچنين حالتي هرچه بيشتر و سريعتر بگرديم کمتر خواهيم جست و زودتر نيز گيج و افسرده خواهيم شد ،پس الزم است که با مراجعه به نقشه موقعيت خود را دريابيم که در کجا قرار گرفتهايم ،تا بتوانيم با در نظر گرفتن اين موقعيت ،جهت و راهي بسوي مقصد خود انتخاب کنيم. به همين شکل الزم است بدانيم که ايران ما در سي و پنج سال پيش در کجا قرار داشت و امروزه مردم ما در چه وضعيت اجتماعي هستند و مقام ايران و ارتباط آن با ساير مردم جهان در چه موقعيتي قرار دارد. زماني که آيتاهلل خميني سخنراني خود را در بهشت زهرا به نام خداوند بخشنده مهربان آغاز کرد ،در حقيقت دروازه استبداد ديني را گشود ،بدين معنا که ايشان به حکم خداوند بر دهان دولت کوبيد و با همين فرمان خداوندي دولت تعيين کرد! و براي رسيدن به اين قدرت نه تنها تمام کساني را که احتمال مخالفت با راه و روش ايشان را داشتند به جوخه اعدام سپرد ،بلکه هرکس را در سر راه خودکامگي ديني تصور کرد به دست سربازان گمنام امام زمان مخفيانه نيست و نابود کرد ،و در اين راه آنقدر سنگدالنه به پيش رفت که حتا به دوستان و همکاران خود که نردباني براي رسيدن ايشان به بام قدرت بودند رحم نکرد و آنان را از مهرباني خداوند خويش محروم ساخت! ***** زنان ما را که تازه در خدمات اجتماعي مشارکتي همپايه مردان داشتند با شعار «يا روسري يا توسري» به دوران قجر واپس راند و بهمين اکتفا نکرد بلکه با رواج « صيغه» و يا از بين بردن قانون «تک همسري» اساس خانوادهها را از هم پاشيد .که نتيجه اين از هم پاشيدگي ايجاد کودکان خياباني است که بهترين ابزار در دست قاقچيان مواد مخدر بشمار ميروند. ***** تا پيش از سال 1357همه ما به نام ايراني در کنار هم زندگي ميکرديم و اگر علماي دين ،تعصب مردم عادي را بر نميانگيختند ،کسي به نام دين مزاحم ديگرا ن نميشد. ولي با آمدن خميني و قرار دادن مذهب شيعه دوازده امامي بر کرسي قدرت نه تنها پيروان اديان غيراسالميمثل زرتشتي، يهودي ،مسيحي و بهايي را به شهروندان درجه دوم نزول
32
مقام داد بلکه مسلمانان سني مذهب و يا دراويش را در حکومت اسالمي خويش از حق و حقوق شهروندي محروم ساخت و با اين تبعيض سبب گرديد که هر کدام از استانهاي ايران همانند کردستان ،بلوچستان و يا خوزستان که اکثريت آنام شيعي مذهب نيستند تحت فشار قرار گيرند ،و با وجودي که همه ايراني هستند و به ايراني بودن خود افتخار دارند احساس کنند که تا زماني که حکومت ديني شيعي در ايران حکمفرمايي ميکند جايي در ايران ندارند ،زيرا اين حکومت جامعه ايران را به دو گروه «خودي» و «ناخودي» تقسيم کرده است و هر کس شيعه نيست «ناخودي» به حساب ميآيد! و همين تقسيمبندي است که نتيجه خطرناک آن ،تجزيه و باالخره انهدام ايران عزيز است. ***** وضع اقتصادي ايران به علت درآمد نفت و پيشرفتهاي صنعتي و آرامش منطقهاي و وجود بازارهاي شيخ نشينهاي سواحل خليج فارس ميرفت که مملکت را به جايي که سزاوار بود برساند ،اما با نهايت تاسف با شعار «اقتصاد مال خره» کار امروز ما به جايي رسيده است که خزانه دولت خالي و مردم فقير براي رهايي از گرسنگي اعضاء بدن خويش را ميفروشند ،دختران معصوم و زيباي ما در سواحل خليج فارس به خودفروشي تن در ميدهند و يا آنکه به جرم خريد و فروش مواد مخدر در زندان بسر ميبرند و بعضي از آنان نيز در انتظارسرنوشت اعدام روزشماري ميکنند! ***** مغزهاي متفکر و جوان ما که تا پيش از سال 1357 به عشق خدمت به وطن راهي ديار غرب ميشدند ،امروزه با نهايت تاسف براي فرار از مملکت با يکديگر مسابقه ي گردانندگان امروز گذاشتهاند و بنا به اعتراف مقامات رسم ايران ساليانه ميلياردها دالر از ثروت مغزي ايران که بمراتب مهمتر از معادن نفت و مواد خام ديگر هستند از مملکت به خارج سرازير است ،و الزم است که بگويم که اين فرار شامل حال تنها جوانان وطن نيست ،بلکه نسل آقاي «ن.م» و نگارنده را نيز در بر ميگيرد ،نسلي که عمري بر آنان گذشته و بايد در ايران و در ميان هموطنان عزيزشان ميبودند زيرا همه عاشق ايرانند ،و اگر ناخودي به حساب نميآمدند هرگز غربت در تنهايي را بر بودن در وطن بويژه در اين سن و سال ترجيح نميدادند. ***** تا پيش از آمدن آيتاهلل خميني ما صاحب اعتبار اقتصادي و اجتماعي بوديم ،زماني که با گذرنامه ايراني به کشورهاي دور و نزديک سفر ميکرديم اعتبار و اعتمادي در رفتار ديگران نسبت به خود احساس ميکرديم ولي متاسفانه امروز به علت برگزيدن حکومتي ديني آنهم از نوع شيعي نه تنها کشورهاي مسلمان که اکثريت آنان سني مذهب هستند ايراني را به ديده دشمن نگاه ميکنند ،بلکه به علت دخالتهاي نابجا در امور داخلي کشورهاي ديگر در پايينترين درجه اعتبار قرار گرفتهايم ،و اين بياعتباري تا به حدي است که حتا اگر گذرنامهاي غير از گذرنامه ايراني داشته باشيم ماموران گمرگ يا مسوالن مهاجرتي تا چشمشان به محل تولد «ايران» ميافتد ،ناگهان چنان تغيير قيافه و رفتار ميدهند ،که گويي با دزد ،قاچاقچي و يا تروريست روبرو هستند!
دنباله در صفحة 44
33
February 2014 بهمن 1392
آشنايي با روانشناسي «چرا»هاي زندگي و اگزيستانسياليسم
قسمت ششم از خوانندگان عزيز اين مقاالت که پرسشها و نظرات خود را به آدرس پستي ask@drmirsalimi.com فرستادند يا با پيغامهاي تلفني ،آنها را با من در ميان گذاشتند متشکرم .خوشحال ميشوم که پرسشها و ديگر نظرات خود را نيز با من در ميان بگذارديد. در پنج شماره گذشته در مورد اگزيستانسياليسم ( )Existentialismكه به معني «هستيگرايي» است مطالبي به عرضتان رسيد .تا به اينجا ريشههاي تاريخي ،فلسفي، ادبي و تا حدودي جنبههاي روانشناسي اين مكتب را مرور كرديم. از جمله مطالبي كه به عرضتان رسيد جنبههايي از اين مكتب بود كه اهميت «توانايي انتخاب» ( )Choiceدر زندگي، «رواندرماني معنايي» ( )Logo therapyو «تجربه وجود شخصي» ( )The I-am Experienceرا عنوان كرد. در شماره قبل بيان كردم كه مكتب اگزيستانسياليسم به ما نشان ميدهد كه توجه به حقيقت محدود بودن زندگي سبب ميشود كه بيشتر به زندگي عالقه داشته باشيم و بيشتر بخواهيم كه زندگي كنيم تا جايي كه يكي از شخصيتهاي معاصر و برجسته مكتب روانكاوي اگزيستانسياليسم ،اروين يالوم ( )Irvin Yalomچنين ميگويد كه «اگر چه حقيقت مرگ باعث از بين رفتن انسان ميگردد ،علم به مرگ باعث نجات او ميشود» ،چرا كه علم يا دانش به اينكه زندگي محدود است باعث ميشود كه به راستي بخواهيم زندگي كنيم. در اين شماره به تعريف ستون دوم روانشناسي اگزيستانسياليسم ميپردازيم كه مبحث «اضطراب حيات» يا «اضطراب وجود» ( )Existential Anxietyاست .از زاويه ديد روانشناسي اگزيستانسياليسم ،ريشههاي اضطراب را بايد در «عالقه به زنده ماندن» ( )Desire to surviveو «نياز به اظهار وجود» ( )to assert our beingجستجو كرد.
از ديدگاه اين مكتب ،اضطراب بر دو نوع است: يكي اضطراب معمولي ،طبيعي يا نرمال (Normal ،)Anxietyديگري اضطراب عصبي ،غيرطبيعي ،آنرمال، بيش از حد ،يا ناسالم.)Neurotic Anxiety( ، از اينجا به بعد من واژههاي «اضطراب نرمال» و «اضطراب ناسالم» را به كار خواهم برد. اضطراب نرمال آن نوع اضطراب است كه با مورد اضطرابزا تناسب داشته باشد ،در حالي كه اضطراب ناسالم با مورد اضطرابزا تناسبي نداشته و زيادتر از حد معمول است .در ضمن عكسالعمل ما نسبت به اضطراب نرمال سعي بر فراموش كردن مورد اضطراب نيست ،در حالي كه اضطراب ناسالم غالبًا توأم با سعي به از خاطر بردن مورد اضطراب است .همچنين اضطراب نرمال باعث ميشود كه شخص به فكر مشكلگشايي و حتي خالقيت باشد ،در حالي كه اضطراب ناسالم غالبًا توأم با كارهايي است كه به شخص آزار و آسيب ميرساند. مثالي برايتان ميآورم :علي مردي است چهل و چهار ساله كه به پزشك خانوادگي خود رجوع كرده زيرا دو هفتهاي است كه درد شديدي در قفسه سينهاش احساس ميكند. آزمايشهاي متعدد نشان ميدهند كه قلب او هيچ مشكلي ندارد .چون او در اين مورد بسيار نگران است و همواره از درد شكايت ميكند ،پزشك او را پيش يك متخصص قلب و عروق ميفرستد .آزمايشهاي اين دكتر نيز منفي از آب در ميآيند ،يعني همگي نشان ميدهند كه قلب علي هيچگونه ناراحتي ندارد. با اين حال چون علي خيلي اظهار درد و ناراحتي ميكند، به او پيشنهاد عمل انجيو پالستي ميكنند .او از اين عمل بسيار ميترسد و همواره نگران است كه اگر بر اثر اين عمل فوت كند عاقبت خانوادهاش چه خواهد شد .با اين حال ،به خاطر درد شديد ،به اين عمل تن در ميدهد .ولي حتي اين عمل نيز نشان ميدهد كه قلب علي هيچ مشكلي ندارد. در اين هنگام دكتر علي به او توصيه ميكند كه به يك
روانشناس مراجعه كند .علي از اين توصيه بسيار ناراحت ميشود چرا كه احساس ميكند كه دكتر قلب او درد او را جدي نگرفته است .او به دكترش ميگويد كه اين درد در سر او نيست ،در قلب او است! عصباني است كه چرا دكتر قلبش مراجعه به يك روانشناس را به او توصيه كرده است ،علي دكتر قلبش را عوض ميكند .علي دليل عوض كردن دكترش را به دكتر قلب جديد ميگويد و آشكار است كه چقدر از توصيه دكتر قبلي ناراحت است .دكتر جديد جوابهاي تمامي آزمايشهاي علي را مرور ميكند و هيچ مورد جديدي براي درد قلب علي نمييابد .او با علي به صحبت مينشيند و توضيح ميدهد كه كام ً ال باور دارد كه علي احساس درد در ناحيه قلب خود ميكند .دكتر جديد اضافه ميكند كه اگر چه صد درصد حرف علي را باور دارد ،ولي در ضمن مطمئن هست كه ريشه اين درد در قلب علي نيست چرا كه علي قلبي سالم دارد. در اين زمان او نيز به علي توصيه مي كند كه به روانشناسي مراجعه كند تا ريشه اين درد را در رابطه با مسائل روحي و رواني مورد بررسي قرار دهد .سرانجام علي ،با دلخوري كامل به اين كار تن در ميدهد. در اولين جلسه روانكاوي آشكار ميشود كه سه ماه پيش علي صاحب فرزند سوم خود شده است ،هر سه بچه علي كوچك هستند و با يكديگر دو سال تفاوت سني دارند ،يعني يك چهار ساله ،ديگري دو ساله ،و سومي نوزاد است .همسر علي خارج از خانه كار نميكند چرا كه بزرگ كردن و نگهداري از سه فرزند كوچك اجازه هيچ كار ديگري را به او نميدهد. در چند جلسه بعد صحبت از احساسات علي در مورد شرايط زندگيش ميشود .در اين جلسات معلوم ميشود كه علي ،همسر و بچههايش را خيلي دوست دارد و از زندگي خود بسيار راضي است .وقتي روانشناس از او ميپرسد كه آيا هيچ مسئلهاي در زندگي او را آزار ميدهد يا ناراحتش ميكند، علي اظهار ميدارد كه هيچ چيز در زندگي باعث ناراحتي او نيست .او همچنين بيان ميكند كه صد درصد اعتقاد دارد كه در زندگي نبايد اجازه داد كه افكار يا احساسات منفي به فكر انسان راه يابد .در اين زمان روانشناس به او چنين ميگويد، «من متوجه هستم كه شما معتقديد كه اص ً ال نبايد فكر مسائل منفي را در زندگي بكنيد؛ ولي ميخواهم بدانم كه اگر اجازه چنين افكاري را به خود ميداديد ،فكر ميكنيد چه افكاري به فكر شما ميآمدند؟» با اين دعوت علي سفره دل خود را باز ميكند ،قابل توجه است كه علي نه تنها سفره دل خود را براي روانشناسش باز ميكند ،بلكه در حقيقت براي اولين بار سفره دل را براي خود نيز باز ميكند! يعني تازه به خود اجازه ميدهد كه به آنچه در زندگي منفي است نيز نگاهي بيندازد. كم كم دكتر روانشناس و علي متوجه ميشوند كه علي چقدر اضطراب داشته و دارد! آنچه كه در ضمير ناخودآگاه علي بوده ،و انگار اجازه آشكار شدن نداشته ،اين بوده كه پس از تولد سومين فرزندش ،علي شديدًا مضطرب شده كه اگر باليي يا ناراحتي بدي براي او به وجود آيد چه كسي از خانواده او نگهداري خواهد كرد ،چه كسي خرج آنها را خواهد داد؟ چه كسي بچههايش را بزرگ خواهد كرد؟ در ضمن ،اگر باليي هم بر سر او و هم همسرش بيايد ،آنوقت عاقبت بچهها چه خواهد شد؟ علي توضيح ميدهد كه اگر در ايران بود خيالش راحتتر بود چرا كه در ايران خانواده به درد يكديگر رسيدگي ميكنند و هواي همديگر را دارند ،ولي در امريكا ،غريبي و دوري از خانواده مشكالت فراوان را بوجود ميآورند. براي علي به هيچ وجه توجيه نيست كه اين حرفها به چه دردي ميخورند .او همواره از خود ميپرسد كه اين حرفها به درد قلب او چه ربطي دارند! او احساس ميكند كه ترجيح ميدهد به اين جلسههاي روانكاوي ادامه دهد ،ولي نميتواند تصور كند كه اين جلسات چه فايدهاي ميتوانند داشته باشند. كم كم روانشناس بر روي نكتههايي از زندگي علي و طرز
33
فكر علي تمركز ميكند ،مث ً ال با توجه به اينكه علي اضطراب زيادي راجع به شرايط مالي خانواده در صورت مرگ خود دارد ،روانشناس توصيه ميكند كه علي بيمه عمر بخرد .علي اين كار را ميكند و درست پس از خريد بيمه عمر احساس آرامش بيشتري ميكند .ولي هنوز نگران است ،چرا كه ترس از اين دارد كه يك بيماري يا يك تصادف توانايي كار كردن را از او بگيرد ...آنوقت چه بر سر زن و بچههايم خواهد آمد؟ روانشناس به علي توصيه ميكند كه با يك متخصص بيمه صحبتي داشته باشد .علي اين كار را ميكند و متوجه ميشود كه شركتي كه براي آن كار ميكند به او بيمه از كارافتادگي كوتاه مدت ()Short-time disability insurance ميدهد .در ضمن علي متوجه ميشود كه ميتواند بيمه از كار افتادگي درازمدت نيز بخرد و اين كار را نيز ميكند. روانشناس همچنين به علي توصيه ميكند كه در مورد اين نگرانيها با دوستانش صحبتي داشته باشد .علي كه هيچ وقت رابطهاش با دوستانش چنين نبوده كه با آنها به درد دل بنشيند ،سرانجام با اكراه به اين كار تن در ميدهد .براي علي بسيار جالب است كه ميبيند دوستان او نيز چنين نگرانيهايي دارند! سرانجام علي با بهترين دوستش قراري ميگذارند و آن اينكه اگر يكي از آنها فوت كرد ،ديگري مراقب خانواده دوستش خواهد بود .اين قرار و اين قول آرامش زيادي براي علي بوجود ميآورد. كم كم علي متوجه ميشود كه درد قلب او بسيار كاهش يافته تا حدي كه ديگر مشكلي براي او ايجاد نميكند و ديگر باعث نگراني او نميشود .اين هم باعث تعجب علي است! ناراحتي علي را چطور ميتوانيم آناليز (توصيف) كنيم؟ روانشناسي اگزيستانسياليسم در اين توصيف به ما كمك ميكند .همانطور كه قب ً ال به عرضتان رسيد ،از نقطه نظر روانشناسي اگزيستانسياليسم ،ريشههاي اضطراب را بايد در «آرزوهاي زنده ماندن» جستجو کرد .علي همسر و بچههايش را خيلي دوست دارد و نگران آينده آنان است. آرزوي زنده ماندن علي عالوه بر اشتياق به حيات براي خود ،از اشتياق به حيات و سالمتي خانواده خويش نيز سرچشمه ميگيرد .با به دنيا آمدن فرزند سوم ،احساس نگراني او نسبت به سالمتي و حيات خانوادهاش بيشتر شده و به صورت اضطراب خود را نمايان ميسازد. اگر اضطراب علي اضطرابي نرمال بود ،خود را به صورت درد قلب نشان نميداد .وقتي اضطراب ما اضطرابي نرمال است ،همانطور كه قب ً ال به عرضتان رسيد ،آن اضطراب سبب ميشود كه ما به چارهجويي بينديشيم ،همان چارهجويي كه سرانجام در طول روانكاوي علي به آنها روي آورد .ولي اضطراب علي نرمال نبوده ،اضطرابي ناسالم است .به خاطر آوريد كه اضطراب نرمال متناسب با مورد اضطراب است. شدت اضطراب علي ،كه خود را به صورت احساس درد در ناحية قلب نشان ميدهد ،متناسب با مورد اضطراب او نيست .او شخصي سالم است كه مثل بسياري اشخاص ديگر زن و بچه دارد و نگران آنهاست .ولي چون علي به خود اجازه نميداد كه احساسات ناخوشايند خود را به راستي احساس بكند و همچنين با كسي اين احساسات را در ميان نميگذاشته ،اين احساسات بصورت درد قلبي تصوري خود را نمايان ساخته بودند. همانطور كه قب ً ال به عرضتان رسيد ،عكسالعمل ما نسبت به اضطراب نرمال سعي بر فراموش كردن مورد اضطراب نيست .در مورد علي ميبينيم كه اضطراب او توأم با سعي به ناديده گرفتن و از خاطر بردن مورد اضطراب ،يعني نگراني براي خانوادهاش است .اينها مسائل اگزيستانسياليسم يا «هستيگرايي» است. در شماره آينده بحث خود را در مورد روانشناسي اگزيستانسياليسم ادامه خواهيم داد. تا آن زمان برايتان آرزوي سالمتي و شادي دارم.
34
February 2014 بهمن 1392
34
هک شدن تعدادي از حسابهاي ياهو چگونه خطر را کاهش دهيم؟
فيسبوک ديگر براي نوجوانان جذاب نيست
در حالي که مدت زيادي از وقتي نميگذرد که والدين نگران عضويت فرزندانشان در فيسبوک بودند ،امروزه نوجوانان ميگويند که خانوادههايشان به آنان اصرار ميکنند که در فيسبوک فعالتر باشند و بيشتر درباره خودشان بنويسند. بچهها اين روزها به جاي فيسبوک ،بيشتر به ابزارهايي مثل «اسنپچت» و «توييتر» متمايل هستند .اسنپچت به اين دليل که اثري از آثار فعاليت در آن به جا نميماند و توييتر براي اينکه استفاده از آن خيلي راحتتر است. تغيير الگوهاي کاربري فيسبوک ،موضوع توجه برانگيزي شده است .پروفسور دنيل ميلر استاد بريتانيايي دانشگاه لندن در راس گروهي است که تحليلي را در شهرهاي مختلف 8کشور بر روي فيسبوک با تاکيد بر گروه سني نوجوانان انجام ميدهد .نظر او اين است که نيرويي که فيسبوک را به جلو ميبرد ،استفاده نوجوانان بود و حاال از بين رفته است .اين تحقيق ،تاثير جهاني رسانههاي اجتماعي نام دارد .آنچه آنها از کار با افراد 16تا 18ساله در بريتانيا دريافتهاند اين است که فيسبوک حتي به صورت گزينه فرعي هم وجود ندارد ،بلکه مرده و دفن شده است. به نظر نميرسد که دور شدن نوجوانان از فيسبوک، نشانهاي از اعتراض عليه جمعآوري اطالعات يا تعرض به حريم خصوصي افراد توسط اين سايت باشد .واقعيت اين است که ساير برنامههاي ذکر شده ،براي کار با گوشي همراه طراحي شدهاند در حالي که فيسبوک هنوز در درجه اول يک برنامه تحت وب است. ميلر ميگويد جوانان از شبکههاي اجتماعي گوناگون براي ارتباطات مختلف استفاده ميکنند .دوستان خيلي صميمي از طريق اسنپچت با هم در تماس هستند .دوستان نزديک و رده دوم از طريق «واتساپ» با هم مرتبطاند و از توييتر براي ارتباط با محدوده وسيعتري از دوستان استفاده ميشود. «اينستاگرام» ميتواند غريبهها را هم شامل شود و نوع استفاده از آن اندکي با بقيه متفاوت است .در حاليکه فيسبوک در اين ميان به عنوان رابطي بين فرد و خانواده يا برادر و خواهر بزرگتري که به دانشگاه رفتهاند استفاده ميشود. بنابراين ميلر نميگويد که فاتحه فيسبوک خوانده شده ،بلکه ميگويد که اين شبک ه اجتماعي تنها توسط يک دسته از کاربران اينترنت استفاده ميشود .اين محققان بر تغيير کاربري فيسبوک تاکيد ميکنند و نه از بين رفتن کامل آن.
روشهاي استفاده مردم از رسانههاي اجتماعي مکان تا مکان تفاوت زيادي ميکند .اين رسانهها با تار و پود روابط ما آميخته شدهاند .آنها ما را مستقيم به دنياي خصوصي خانوادههاي چيني مهاجر ،طبقه متوسط جامعه برزيل، مبتاليان به سرطان در لندن که تجربه مريضي مرگبار خود را با همديگر به اشتراک ميگذارند و ميليونها گروه ديگر ميبرند .با اين حال ،دو نکته را با قطعيت ميتوان گفت: اول اينکه بايد درباره تنوع سني استفاده از فيسبوک بيشتر اطالعات کسب کرد .اين در حالي است که تاکنون برخورد فيسبوک با آن مانند بستري با کاربران يکنواخت بوده است .دوم آنکه بايد منتظر باشيم که استفاده از تلفن همراه ،عادات استفاده از وب را بيش از پيش تغيير دهد و اين موضوع فيسبوک را دقيقا در زماني که سهامش در حال اوج گرفتن است ،تحت فشار قرار خواهد داد.
صفحهکليد لپ تاپتان خوب کار نميکند؟
اگرچه ياهو به کاربراني که اطالعاتشان در معرض دستبرد قرار گرفته ايميل (يا در صورت امکان پيامک) فرستاده و خواسته رمز عبور خود را تغيير دهند ،اما بهتر است ساير کاربران ياهو نيز صرفا جهت اطمينان دست به اقدامات احتياطي بزنند. هنوز مشخص نيست اين حمالت چگونه صورت گرفته و حسابهاي چه تعداد از کاربران هدف قرار گرفتهاند .ياهو معموال در اين گونه موارد اطالعات زيادي منتشر نميکند ،گفته است که هيچ دليلي در دست نيست که به سرورهاي خود ياهو حمله شده باشد و حدس زده حمالت از طريق يک پايگاه داده شخص ثالث انجام شده باشند. در انتخاب رمز عبور جديد ،پيشنهاد شده است که نکات زير را رعايت نمائيد: - 1در سايتها و سرويسهاي مختلف از رمز عبور يکساني استفاده نکنيد .بدين ترتيب ،اگر اطالعات يک حساب شما به سرقت رفت ،هکرها نخواهند توانست به فيسبوک ،توييتر و حسابهاي ديگر شما دست يابند. - 2رمز عبوري انتخاب کنيد که به راحتي حدس زدني نباشد .رمزهاي عبور متشکل از کلمات موجود در لغتنامهها به همراه عددي چند رقمي انتخاب سادهي بسياري از کاربران است و خالفکاران اينترنتي نيز ممکن است به راحتي اين رمز عبورها را کشف کنند .يک رمز عبور خوب ميتواند ترکيبي طوالني از حروف کوچک و بزرگ ،اعداد و نمادها (مثل @ و )#باشد. - 3روشهاي بازيابي رمز عبور را به درستي تنظيم کنيد ،و نه به صورتي تابلو! فرمهاي بازيابي رمز عبور در بسياري از سايتها سواالتي ميپرسند از قبيل: «سال تولدتان چيست؟» يا «نام مدرسهي ابتداييتان چه بوده؟» .حدس زدن پاسخ اين سواالت بسيار ساده است و احتماال با استفاده از اطالعاتي که در فيسبوک و شبکههاي مجازي وارد کردهايد ،اين پاسخها در دسترس همگان قرار دارند .هنگام ايجاد حساب در يک سرويس ايميل ،لزومي ندارد به اين سواالت امنيتي که فقط براي بازيابي رمز عبور به کار ميروند پاسخ صحيح دهيد .تنها دقت کنيد که پاسخ اين سواالت را در جاي امني نگهداري کنيد تا هنگام نياز فراموش نشده باشند. - 4هر چه بزرگتر ،بهتر! معموال سايتها رمز عبور
کاربران خود را به شکل درهم ريخته يا رمزنگاري شده نگهداري ميکنند ،بنابراين اگر اطالعات حساب شما از طريق نفوذ به سرور سايت خدمات دهنده به سرقت رود ،هکرها بايد با روشهاي مهندسي معکوس از شکل رمزنگاري شدهي باال رمز عبور شما را به دست آورند .رمز عبورهاي کوتاه بسته به روش مورد استفاده ممکن است در چند ثانيه ،چند دقيقه يا نهايتا چند ساعت کشف شوند، در حالي که کشف رمزهاي عبور بسيار طوالني ممکن است حتي چند سال طول بکشد. - 5از برنامههاي مديريت رمز عبور استفاده کنيد .اين برنامهها ( )Password Managersبراي هر سرويس مورد استفادهي شما يک رمز عبور قدرتمند و يکتا توليد کرده و همه اين رمزها را در يک پايگاه داد ه رمزنگاري شده که خود نيز توسط يک رمز عبور اصلي محافظت ميشود نگهداري ميکنند .اين روش براي کساني که به خاطر سپردن تعداد زيادي رمز عبور برايشان دشوار است و نميخواهند از رمزهاي عبور يکسان در سايتهاي مختلف استفاده کنند روش مناسبي است. - 6در سرويسهاي ناظر بر لو رفتن اطالعات ثبتنام کنيد .اين سرويسها (Breach Monitoring )Servicesاطالعات لو رفته در اينترنت را رصد کرده و در صورتي که نام کاربري مورد استفاده شما در يکي از ليستهاي اطالعات به سرقت رفته ظاهر شود ،به شما از طريق ايميل اخطار خواهند داد تا رمز عبور خود را تغيير دهيد .البته اين سرويسها به تمامي اطالعاتي که به سرقت ميروند دسترسي ندارند ،اما در مواردي که هکرها اطالعات سرقتي را در اينترنت در دسترس عموم قرار ميدهند سودمند هستند.
راه اندازي مجدد (ريبوت)
داريد با لپ تاپ کار ميکنيد يکباره يکي از کليدها از کار ميافتد و يا کال بخشي از کيبورد به ضربات انگشت شما محل نميگذارد .نگران نشويد! کليد يا صفحهکليد خراب به معني اين نيست که لپتاپتان ديگر بهدرد نميخورد .قبل از اينکه سراغ متخصص برويد اين کارها را امتحان کنيد:
خرده نان
لپتاپ را وارونه کنيد و خوب تکان دهيد .هر چند در لپتاپهاي قديمي خيلي بيشتر با مشکل آشغال زير کيبورد روبرو بوديم ،ولي اين کار براي جديدترها هم ضرري ندارد و گاهي بهسرعت مشکل را حل ميکند. اگر جاروبرقي صفحهکليد داريد و يا قوطي هواي فشرده در دسترستان هست (گاهي جارو برقي ماشين با درجه کم و با ظرافت هم کافي است) البال و گوشه کنارهاي صفحه کليد را تميز کنيد. اگر احيانا در حال خوردن نوشابه يا چايشيرين بودهايد و کليدها چسبناک شدهاند ،ميتوانيد يک پارچه تميز را با چند قطره مايع تميز کننده (مثل الکل مخصوص يا حتي آب و صابون) مرطوب کنيد و زير و روي صفحهکليد را پاک کنيد .از گوش پاک کن هم ميشود استفاده کرد .فقط مواظب باشيد کليد از جايش در نيايد .جا انداخت کليد کار هر کسي نيست.
يو اس بي را دريابيد
اگر عجله داريد ،بايد کار تحويل دهيد ،پايان نامه دير شده و ...وقت وررفتن با کامپيوترتان را نداريد ،يک کيبورد دسکتاپ بگيريد و با ورودي يواسبي به لپتاپ وصل کنيد .خيلي شيک نيست ولي موقتا کار راه انداز است .مشکل اصلي را بعدا حل ميکنيد.
ريبوت عالج بسياري از دردهاست .اگر امکان استفاده از ماوس را نداريد دکمه خاموش روشن را پنج تا ده ثانيه نگه داريد تا لپ تاپ خاموش شود.
ارتباط ناجور
گاهي ارتباط تخته کليد با بوردمادر ()motherboard قطع ميشود و کيبورد يا اصال کار نميکند يا مرتب قطع و وصل ميشود .اگر اينکاره هستيد روکش بيروني را برداريد و روبان کابل کيبورد را دوباره وصل کنيد .اگر خيلي از خودتان مطمئن نيستيد ميتوانيد به سايتهايي نظير ifixit. comيا سايت سازنده لپتاپ خودتان برويد که معموال با عکس و تفصيالت راهنماييتان ميکنند.
کيبورد خراب
اگر هنوز تحت ضمانت هستيد و خود کيبورد واقعا مشکل دارد ،برايتان عوض ميکنند .فقط حواستان باشد قبل از اينکه لپتاپ را به دستشان بدهيد از هارد خود يک بکآپ بگيريد.
مچبندهاي هوشمند؛ براي امنيت يا نظارت بر کودکان؟
مچبندي که به دست کودکان بسته ميشود فنآوري جديدي است که به والدين بچه امکان ميدهد تمام رفت و آمدها ،فعاليتها ،برنامهها ،وبگرديها و البته وضعيت سالمت فرزندشان را مدام تحت کنترل داشته باشند.
روزنامه «گاردين» در يادداشتي به معرفي اين فنآوري جديد و مزايا و معايب آن پرداخته است و مينويسد ،اين فنآوري در مناطقي که نرخ آدم ربايي و جنايت باال است ميتواند بسيار مفيد باشد ،اما نکته جالب اين است که تمايل به سرمايهگذاري و بهرهبرداري از اين فنآوريها اتفاقا در آمريکا و ساير کشورهاي ثروتمند ،بيشتر است. کارول ،نويسنده يادداشت «گاردين» ،دوران کودکي را که با اين حد از کنترل و نظارت همراه باشد فاجعهبار توصيف ميکند ،چرا که کودک امکان تجربه ،کشف دنياي اطراف و استقالل عمل و راي خود را از دست خواهد داد .او همچنين تاکيد ميکند که اين فنآوري به کنترل کودکان ختم نخواهد شد ،چنانکه هم اکنون برخي از افراد وضعيت سالمت برخي از والدين سالخورده خود را از راه دور با ابزارهايي شبيه اين کنترل ميکنند. شرکت سيسکو که فنآوري اخير را عرضه کرده است و ساير شرکتهاي فعال در اين حوزه ادعا ميکنند که چنين فنآوريهايي کمک ميکند انسانها به هم نزديکتر شده و روابط خانوادگي مستحکمتر و عميقتر شود .کارول معتقد
دنباله در صفحة 36
35
February 2014 بهمن 1392
و يونانيان واگذارده بودهاند .آنگونه که از کردار مصريان برميآيد ،کشورشان را بهترين و سنجش ناپذير با ديگر سرزمينها ميدانستهاند. مصريان باستان ،شيوهها و تکنيکهاي خود را مديون سومريان هستند)95( . سرآغاز کوچ نشيني بر کنارههاي نيل در هزاره چهارم پي .ز .است ،جايي که همانند رود زرد در شمال چين و رود سند در پاکستان کنوني ،از تيرماه (جوالي) تا مهرماه (اکتبر)، هر ساله بر اثر طغيان ،آب رودها باال ميآيد ،پهنه کرانهها
دکتر بهروز تابش
مصر (در پارسي باستان :مودرايا)
از اينرو به تمدن مصر ميپردازم که يادآور شدم که مصر يکي ديگر از چهار تمدن آغازين و بزرگ جهان بوده است و ميخواهم بيافزايم و نشان دهم که مردمان اوليه مصر نهايتا ايراني بودهاند .ميتوانم شگفتي خواننده را مجسم کنم ،ولي زياد تعجب نکنيد که آنچه غربيان به عمد از مردم جهان پنهان داشتهاند بسي بيش از اينهاست. براين گمانم که توانستهام در «پرديس» شماره پيش به خوانندگان ثابت کنم که سومريان ايراني بودهاند .به آنچه در شماره پيش آوردم ميافزايم که ...« :بنا به سنت سومري، اريدو ،جنوبيترين شهر سومر ،کهنترين شهر سومر است. سپس بخش جنوبي کشور را موج مهاجراني بر ميگيرد که از شرق آمده بودهاند (نفراموشيد که تنها کشور در شرق سومر، ايران و بلنديهاي زاگرس است) و شاهد اين ادعا کوزهگري رنگين آنان است که از ايالم است)91( . اگر اين نکته را ثابت شده ميدانيد اندکي صبر کنيد تا به ايراني بودن مصريان اوليه برسيم .شگفت انگيزترين و پيشرفتهترين تمدن جهان باستان در مصر بوده است. مصريان بسيار هوشمند و آفريننده در بيشينه رشتههاي دانشيک آن روزگار ،رياضي ،فيزيک ،معماري ،کشورداري، ارتش ،توپال کاري (فلزکاري) ،کشتي سازي و پارهيي ديگر در جهان باستان سرآمد و پيشتاز بودهاند. آنان شهرها و بالکانه (شبکه)هاي آبرساني ساختند و سازمانهاي دولتي برپا کردند ،اجرام آسماني را ترسيم نمودند ،رياضيات را پيش بردند ،به بازرگاني بينالمللي پرداختند ،ادارهها و آموزشگاهها ايجاد کردند و يادبودهاي جاويدان و غول آساي شگفتيآور برپا ساختند .بدون آفرينش دبيره (نيز ايران و سومر) يعني از بزرگترين آفرينشها در تاريخ آدمي ،آنچه را که تمدن ميناميم ،انبوسيده نميشد. سهم تمدن مصر در جهان نزد اروپاييان به ناچار پذيرفته شده است .باختريان در برابر اين همه آثار کهن وابسته به دوره تاريخ 6هزار ساله مصر هيچ گريزي نميشناسند مگر پذيرش اين واقعيت که تمدن مصر به گونه سنجش ناپذير ،پيشرفتهتر از تمدنهاي اروپايي بوده است. ولي در پيشبرد بخشي از آرمانهاي خود پيروز بودهاند: پنهانکاري و انکار تاثير بنيادين تمدن مصر بر تمدنهاي يونان و روم .به سخن ديگر ،باختريان منکر آن هستند که خاستگاه بسياري از نمادهاي تمدن يونان و روم را بايد در تمدن مردم مصر باستان جست که براستي نه سدها ،که هزاران سال پيشرفتهتر از آن دو تمدن بوده است. بيراهه نرفتهايم اگر بپذيريم که ساکنان مصر باستان در زمانهايي پيرامون 6هزار سال پي .ز .از خاورميانه، ميانرودان ،فلسطين و حتا از کرانههاي مديترانه به آن سرزمين روي آوردهاند .تني چند از دانشمندان پسنديدهاند بپندارند که زبان گروهي از اين کوچندگان که چوپان و کشاورز بودهاند زباني سامي بوده ،ولي از ميان رفته و اثري از آن برجاي نمانده .دانشمندان ياد شده دليل شايسته براي اين پندار خود ندارند .باري ،کساني از اين کشاورزان و دامداران به شمال افريقا کوچيده و در آن بخشها ماندگار شدهاند و بربر نام گرفتهاند .برخي ديگر رهسپار جنوب شدهاند .دودمانهاي ديگر همانجا رخت افکندهاند ،در سرزمين ميان نيل و درياي سرخ و به دامداري (پرورش گوسپند و شتر) پرداختهاند .اينان ،بيجاهاي امروزي در
اتيوپي هستند. مصر در آغاز مشتمل بر دو بخش جداسر بوده ،مصر زبرين (جنوبي) که شاهان خود را بر سنگ نگارهها با تاج سپيد و بخش زيرين (شمالي) که شاهان آنجا را با تاج سرخ نشان ميدادهاند .اينان نخستين و دومين خاندانهاي پادشاهي مصر بودهاند .منس ،پادشاه مصر ،پيرامون سال 3000پي .ز دو بخش زبرين و زيرين مصر را ادغام و متحد کرد و ممفيس را براي پايتخت برگزيد .يافتههاي باستان شناسي ( )92پيرامون نيم قرن پيش رخدادهاي شگفت انگيز از تاريخ آدمي را آشکار ساختهاند ،به اين شرح که در زمانه اين دو نسل سازنده ،يک چپيره پيچيده از پيوستن دو گروه نژادي گوناگون ،يکي کشاورزان بومي ،و ديگري جنگجويان تازه وارد ،به وجود آمده است)93( . نخستين ديدمان از سوي هنري فرانکفورت ارايه شده ،با اين باور که تازه واردان به سومر وابستهاند .شواهد بعدي اين پندار را تاييد کردند .اينکه فرمانروايان از کجا آمده بودهاند نامعلوم مانده ولي روشن شده که رازيگران (معماران) ،هنرمندان و ابزارمنداني که پيش از آنان، يعني در فاصله سالهاي 3400تا 3200پي .ز .به آنجا آمدهاند ،آشکارا از سومر آمده بودهاند .هم اينان بودند که بنا به گاردينر ( )94به مصر رخنه کردند و هم اينان بودند که صحنههاي قهرمانان گالويز شده با شيران ژيان تازنده، بلمهاي بادبان گشوده ،جانوران دراز گردن تنگاتنگ درهم تپيده و سرانجام ،مهرهاي استوانهيي را دوباره در مصر از نو به کار گرفتند که همگي طرحهاي سومرياند .تازه واردان (برخي مورخان آنان را هيکسوس دانستهاند) گاريهاي اسبکش ،چنگ ،بربت و سازي ديگر شبيه بربت (بربط!) به مصر آوردند .همچنين روش ساخت سالحهاي برنزي (که از سالحهاي چوبي مصريان بسي بهتر بوده) و کاربرد گونه بهبود يافته چرخ نخريسي و بافندگي (آفرينش ايرانيان) را هم به مصريان آموزاندند. ويژگيهاي سومري در سراسر کاوشگاههاي باستان شناسي ،از ممفيس گرفته تا هيراکن پوليس يافته شدهاند. همين ويژگيها در درازاي چند نسل رو به کاهش گذاردند و فراموش شدند .آنچه برجاي ماند ،تنها نشانههاي خصوصيتهاي مصري و داراي ويژگيهاي نوين و ماندگار بودند .فرايند وارونه آن ،يعني از مصر به سومر ،هرگز رخ نداده است و دليل آن را ميتوان در اين واقعيت يافت که جمعيت آن زمان مصر هيچ گاه فزوني نگرفت .هنروران مصر هرگز بخواست آزادانه خود نکوچيدهاند و جايي را زير استعمار خويش نگرفتهاند .آنان تنها هنگام بيرون رانده شدن ،يا پناهندگي ،کشورشان را رها کردهاند .حتا بخشهاي بنيادين بازرگاني و داد و ستد خود را به فنيقيان
را ميپوشاند و هنگام بازپس نشستن ،گل و الي بسيار بارور بر جاي ميگذارد و زمينهاي زير آب رفته را برومند ميگرداند .مصريان پي برده بودند که با ايجاد آبراهههاي فرعي ميتوانند زمينهاي بيشتر زير کشت ببرند .سپس با شيوه آبرساني و بهبود تقسيم آب توانستند دو بار در سال از زمين بهرهبرداري داشته باشند. با افزايش توليد ،افزوني جمعيت و پيدايش شهرها، نياز به دبيره پيش آمد .مصريان هم نخست دبيرهي نگارهيي (نقشي) را آفريدند و آن را روي کاغذ پاپيروس مينوشتند. نخستين کتاب درسي جراحي مصر از اين زمانه است .دبيره مصري ( هيروگليف) ،نگارهيي ،يا تصويري بوده ،با 700 شکل گونهگون.
دين در مصر
35
دين در همه جاي مصر به کار بوده و سرچشمه پيشرفتهاي مهم در آن سرزمين بوده است .مصريان يک رده آيينهاي اخالقي به گونه رساله فراهم آورده بودهاند و ميپنداشتهاند که به تصويب خداوند رسيده است .شماري از اين نامکها در هزاره دوم پي .ز .از سوي مسئوالن گردآوري شده بوده که اکنون «کتاب دستور کار» نام گرفته و در آنها از مصريان خواسته شده که نسبت به تهيدستان ،بيوه زنان و بازماندگان بخشنده باشند .مهمترين ايزد مصري خداي آفتاب و آفرينش بوده و نيايشگاه اصلي او در شهر هليو يوليس قرار داشته است .اوسيريس ،ديگر ايزد مصري و فرمانرواي دنياي مردگان بوده و مصريان به او نيايش ميبردهاند .اوسيريس ،خداي بهار هم بوده و هرساله تخمها را به زندگي فرا ميخوانده است .مصريان ،فرعون را ،هم آدمي و هم خدا ميپنداشتهاند ،خدايي که ايزد هوروس نام داشته و به شکل آدمي درآمده بوده است .آنان بر اين باور بودهاند که فرعون حتا پس از مرگ و پيوستن به ديگر ايزدان ،بازهم به زيردستان ياري خواهد رسانيد. به موازات اوج شهرنشيني ،جنبشي ديگر به سوي تک خدايي در روزگار فرمانروايي فرعون آمنهوتپ چهارم (سالهاي 1369تا 1353پي .ز ).باال ميگيرد .فرعون آمنهوتپ ميخواسته آيين چند خدايي را با نيايش به آتون جايگزين گرداند ،خداي يگانه همه مردم و باالترين و مهمترين نيرويي که به گونه صفحه خورشيد نمايان است .آمنهوتپ نام اخناتون (= خادم آتون) را براي خود بر ميگزيند و از تبس ،پايتخت ،به شهر مقدس نوساخته اختاتون (= افق آتون) منتقل ميشود (در نزديکي تل االمارنه کنوني) ،شهري که داراي ادارههاي دولتي ،کاخها و مجموعه نيايشگاههاي آتون بوده .اخناتون و همسرش ،نفرتيتي ،خود را وقف آتون کرده بودهاند ،که آفريننده گيتي ،مراقب حيات و خداي مهر ،دادگري و صلح بوده است .اخناتون دستور داده بوده تا مسئوالن نام و چهره ديگر ايزدان را از نيايشگاهها و يادبودها بزدايند .اخناتون از آن پس با هيبتي آميخته به حرمت ،شکوه و اقتدار آتون را جشن گرفت .چامه زير در همين زمينه سروده شده است:
کارهاي تو جوراجورند! وز چشمان آدميان ،پوشيده. اي خداي يگانه ،که ديگري همانند تو باشنده نيست تو زمين را به خواست خود آفريدي)97( .
&91- “History of Mankind”, Volume 1, Harper Row, Publishers, New York, page 367. 92 - W. B. Emery,: Archaic Egypt. Longman, 1961, London. 93 - C. D. Darlington,: The Evolution of Man and Society, Simon & Shuster, New York, p. 110. 94 - Gardiner, A., Egypt of the Pharaohs, Oxford University Press, 1961. 95 - Darlington, The Evolution of Man and Society, page 114. 96 - Eugen Stroouhal,: “Life of Ancient Egyptians”, University of Oklahoma press, 1992, page 41. 97 - John A. Wilson,: ‘The Culture of Ancient :برگرفته از ”Egypt Chicago, University of Chicago Press, Phoenix Books, 1951, page 227. ادامه دارد.
نوشتهها و ادبيات آغازين مصر به سوژههاي ديني وابستهاند .مصريان ايزدان فراوان داشتهاند و سيستم فرمانرواييشان بر پايه دين استوار بوده است .باورهاي ديني ،اساس هنر ،پزشکي ،ستاره شناسي ،ادبيات و دولت بوده است .فرگشت و پيشرفت ستاره شناسي براي اين بوده تا زمان سازوار براي انجام مراسم ديني و قرباني را تعيين کنند .فرعون ،فرمانرواي مقدسي بوده که به نام ميانجي ميان خدا و آدميان عمل ميکرده است .پندار عدالت نيز از ديدگاه دين تحقق مييافته ،عدالتي که بخشش پروردگار آفريننده بوده است .مصريان با نيايش به درگاه پروردگار خود ،از او پيروزي در جنگ ،محصول فراوان و حفاظت در برابر بيماري، تهيدستي ،نازايي و درگيريهاي خانوادگي ميخواستهاند. مصريان ميپنداشتهاند که خويشاوندان درگذشته ايشان ميتوانند براي آنان نزد خداوند شفاعت کنند .پس به روان آنان نامه مينوشتهاند .مصريان باستان باور داشتهاند که جهان پسين داراي خوشيها و لذتهاي همين جهان است، مانند خوراک خوب ،ساز و آواز و وشت (رقص) ،داشتن دوستان ،ماهيگيري ،پاروزني در کرجي ،شکار و داشتن خدمتکار .به هر روي ،مصريان برخالف مسيحيان آغازين، زندگي زميني را وانميزده و آرزوي مرگ نميداشتهاند .دست کم ميدانيم که مصريان به زندگي بدبين نبودهاند .سروديبراي کودکان تا 12سال در منطقه برگرفته از گور يکي از فرعونها جنبه خوشبيني مصريان به «جانز کريک -جورجيا) زندگي را ميرساند: روزهاي آخر هفته :خواندن -نوشتن -مکالمه تا زندهيي از زندگي بهرهمند شو فارسي توسط خانم زندي. پوشاک نيکوي کتاني به تن کن با روغنهاي خوشبو تدهين کن داراييهاي خوب اين جهانيات را بيافزاي بر اين زمين ،پيرو فرمان خرد قلبت باش لذت ببر ،شاد و سرخوش باش ()95
آموزش زبان فارسي
)770( 814-2930
36
شازده و بانو حسين مخملباف پيش درآمد :در مورد فرستادن يا نفرستادن اين قصه براي درج در ماهنامه «پرديس» ،چند روزي با خود کلنجار رفتم .اين نگراني به جانم افتاده بود که شايد بعضي از خوانندگان گرامي از خواندن قصهاي که يک روسپي هم در آن نقشآفرين است آزرده خاطر شوند .اما همگان ميدانند روسپيگري پيشه خاص دوره ما نيست ،از دير باز وجود داشته و امروزه خواهي نخواهي در سرتاسر دنيا گسترش پيدا کرده است. اين پيشه در چند کشور به رسميت شناخته شده و روسپيها نيز به عنوان شهرونداني با حق و حقوق برابر ديگران زير چتر حمايت قانون قرار دارند .از سوئي اين قشر -نميدانم چرا هرگاه اين کلمه را به مناسبتي در جائي به کار ميبرم ،اين فکر در ذهنم زنده ميشود که بايد بعد از آن کلمه «زحمتکش» آورده شود! – باري ،اين قشر زحمتکش! در پارهاي از کشورها مطرود و منفور و فراتر از آن ،واجبالقتل نيز هستند! با اين حساب روسپيگري در جاي خود سوژه جالبي براي يک داستاننويس است که از اين راه ميتواند گوشهاي از زندگي صاحبان اين پيشه را که در جائي شيرين و در جائي تلخ قلمداد ميشوند به نمايش بگذارد. چنانچه روسپيگري را يک کار ناپسند به حساب بياوريم که آدمي موجب و موجد آن بوده ،هم از نظر زماني و هم ناپسندي گمان ميرود در درجههاي بعدي دستآوردهاي جنس دوپا قرار داشته باشد .اما اينکه چرا روسپيگري در درجههاي بعدي قرار دارد بايد گفت مدال نخست بزهکاري از آن حضرت قابيل است که سوم يا پنجم انسان پديدار شده در روي کره زمين و نور چشمي حضرت آدم بوده است .اين جناب قابيل با کشتن برادر! رسم آدمکشي و برادرکشي را باب کرد و با کمال تاسف تخم و ترکه قابيليان در جهان تا چه اندازه فراوان بوده و هستند. به قول دوستي ،معلوم نيست در آن زمان که فقط چهارتن يا شش تن – آدم و حوا و نور چشمانشان هابيل و قابيل و خواهرهاي همزاد هر يک که هر خواهر بايد به همسري برادر غيرهمزاد در ميآمد – در روي کره زمين به سر ميبردند که از نخستينها و برگزيدگان نيز بودهاند و قرار بوده تمام خاليق از پشت آنها به وجود بيايند و بايد الگو باشند ،چرا يکيشان قاتل از کار در آمده است ،آن هم قاتل برادر! «سالي که نکوست از بهارش پيداست ».خلقتي که سرآغازش با قتل همراه بوده بايد هم به جائي برسد که اينک قابيلچهها خواب و آسايش از مردم بيگناه سلب کرده باشند. و کالم آخر اينکه ميگويند فکرهاي بيخودي و ناخواسته در مورد گذشته و آينده هيچگاه دست از سر آدم بر نميدارند. يکي از مهمترين توصيههاي روانشناسان اين است که بايد خود را از شر اين فکرهاي بيهوده و مخرب نجات داد. در اين رابطه آقائي به نام «جعفر مصفا» در جائي از کتاب «انسان در اسارت فکر» از قول فيزيولوژيستها مينويسد« ،مغز بزرگترين منبع توليد و ذخيره انرژي است و فکر بزرگترين مصرف کننده آن است .مغز ما شده است جعبه آشغال فکر و ما غافليم که اين آشغال فکرها چگونه جان و روح ما را ميخورند و شکنجه ميکنند .فکري که مهمترين مشغوليت و کارش مدام اين است که چرا اين کار را کردم و آن کار را نکردم ،چرا چنين هستم و چنان نيستم و الينقطع نگران از دست دادن چيزي است و در تالش و جستجوي به دست آوردن چيز ديگري ،به کجا ميتواند برود؟» با وجود توصيههاي بجا و درست روانشناسان ،اينک ميخواهم شيطنت کرده به راه مخالفي بروم و فکر ديگري عالوه بر آنچه خود دست به گريبانش هستيد در سرتان
February 2014 بهمن 1392
بيندازم تا با پرواز مرغ خيال ،نگاهي به جهان ،اگر دوست داشتيد از آغاز پيدايش انسان و گرنه از هر کجاي تاريخ که مايل بوديد بيندازيد و دانه درشتهاي قابيليان را در ذهن شماره کنيد و خواهيد ديد او ......ه خدا بدهد برکت از حساب و کتاب خارج است! راستي در جائي خوانده يا از کسي شنيدهايد که حضرت آدم ،فرزند خاطي خود را به جرم قتل عمد برادر ،قصاص کرده باشد؟ شايد آقازادهي آدم ،مجاز به انجام هر کاري حتي کشتن برادر بوده! شايد هم حضرت آدم به عنوان ولي دم ،قاتل را بخشيده است! از قرار چارهاي نداشته ،هابيل که به دست برادر کشته شده بود ،اگر قابيل را هم پدر قصاص ميکرد ،پس اين خاليق چگونه به وجود ميآمدند؟ به هر حال اگر خبري در مورد مجازات جناب قابيل توسط حضرت آدم به دست آورديد تقاضا دارم مأخذ را به من هم معرفي کنيد تا به لطف شما بر دانستههاي اندکم افزوده شود.
شازده و بانو
داريوش مرا عمو اسماعيل مينامد ،هر چند عموي واقعي او نيستم .من و شازده ابراهيم ميرزا پدر داريوش از برادر به يکديگر نزديکتر بوديم .روز تولد داريوش که البته هنوز جنسيتش معلوم نشده و نامي نيز نداشت همپاي ابراهيم ميرزا پشت در اتاق زايمان قدم ميزدم و پس از پدر ،نخستين کسي بودم که بچه را در بغل من گذاشتند تا چشمم به جمال کوچکش روشن شود .در شب نامگذاري هم از بين نامهاي پيشنهادي اسمي را که من دوست داشتم و ميپسنديدم برگزيدند و او را داريوش ناميدند البته ميرزا را هم که نشان خانوادگي بود بر آن افزودند .اين مقدمه را داشته باشيد تا داستان را از چند سال پيشتر آغاز کنيم.
به خاطر آوردن اينکه با يک دوست قديمي چگونه و در کجا آشنا شدهايم شايد آسان نباشد اما در مورد ابراهيم ميرزا ،دقيقهاش هم به خاطرم مانده است .درست سر ساعت هشت بامداد روز اول مهر سال يکهزار و سيصد و سي و سه! روز نخست بازگشائي مدرسه .روزي که دانش آموزان از جمله ما کالس اوليها از محلههاي مختلف در يک جا جمع شده بوديم تا گام نخست آدم شدن! ببخشيد ،با سواد شدن را برداريم .آمده بوديم تا به قول پدرهايمان گام بر پله اول نردبان ترقي بگذاريم و اين پلهها ميتوانست ما را به جاهاي خوبي برساند .البته هر پدري مناسب با شرايطي که داشت ،ديدش هم متفاوت با ديگري بود .پدر بيسواد آرزو داشت فرزندش باسواد شود و بتواند از زبان پدر يا مادر براي عمه و خاله که در شهرهاي ديگر زندگي ميکردند نامه بنويسد! پدرهاي تحصيلکرده آرزوهاي بزرگتري داشتند و دلشان ميخواست فرزندشان دکتر يا مهندس بشود. سر ساعت هشت ،زنگ به صدا در آمد و ناظم دبستان به کمک يکي دو تا از معلمها و چند دانش آموز درشت هيکل کالس ششمي ،بچهها را به صف کردند .دانش آموزان هر کالس در صف مربوط به خود ايستاده بوديم .صفها به ترتيب اول تا ششم مرتب شد و نيز در هر صف بچهها نسبت به بلندي و کوتاهي قد بايد ترتيب را گونهاي رعايت ميکردند که کوتاهترين در جلو و بلندترين در انتهاي صف ميايستادند .من و پسر ديگري که او را نميشناختم و بلندي قدمان تقريبًا يکي بود ،در صف کالس اوليها پشت سر هم قرار گرفتيم .از سخنراني نسبتًا مفصل آقاي مدير که روي سخنش بيشتر با کالس اوليها بود که براي نخستين روز گام به مدرسه گذاشته و با مقررات آشنائي نداشتند ،تنها چيزي که به خاطرم مانده اينکه مدرسه جاي دعوا و شلوغ بازي نيست و جاي درس است .نمره انضباط از نمره ديگر درسها مهمتر است و براي برقراري نظم ،دست مدير باز است تا شاگرد بيانضباط را از مدرسه اخراج کند .زير آفتاب
گرمي که هنوز نشان از تابستان داشت از پرحرفي آقاي مدير به ستوه آمده بوديم .البته پيش از سخنراني آقاي مدير ،يکي از بچهها که صداي خوشي داشت از صف کالس خود بيرون رفت و رو به بقيه ايستاد و دعاي صبحگاهي را شروع کرد. جملهاي را ميگفت و ما تکرار ميکرديم .بيشتر جملهها دعا به جان شاه مملکت بود و آرزوي سالمتي براي او. خدا را شکر که حرفهاي آقاي مدير -با آن موهاي صاف و صورت گوشتالو و کمي قرمز رنگ ،با عينک و پيراهن سفيد و کراوات – ته کشيد .شنيده بوديم آدم بسيار مبادي آدابي است .نميدانم چرا هنگام صحبت کردن و حتي در حالت عادي گوئي آلوئي را در دهان ميمکيد و گاه از اين سوي دهان به آن سو ميفرستاد .خط و نشانهاي آقاي مدير که تمام شد ،ناظم دبستان دستور حرکت صف کالس اوليها را صادر کرد .صف راه افتاد .از چند پله جلو ايوان باال رفتيم. ابتدا وارد سالن و سپس کالس شديم .آموزگاري که معلوم بود معلم خودمان است داخل کالس ايستاده بود و به همان ترتيبي که وارد کالس ميشديم راهنمائي ميکرد تا دو به دو پشت ميزها بنشينيم .رديف اول از کوتاه قدها پر شد و به رديف بعد رسيد و به همين ترتيب تا آخر .من و پسري که در صف پشت سر هم ايستاده بوديم و هنوز نامش را نميدانستم ،پشت يک ميز نشانده شديم .ميزها و نيمکتها از نوع سرهم بود .نيمکتي که براي نشستن دونفر مناسب بود و ميزي که رويهاش کمي شيب داشت و جائي هم براي گذاشتن مداد ،پاک کن و لوازم ديگر .زير رويه ميز جائي براي کيف و کتاب وجود داشت که به آن ،جا کتابي ميگفتند. پس از اينکه همه در جاهاي تعيين شده نشستيم، آموزگار در کالس را بست و نام خود را روي تخته نوشت: محمد اخالق .از قيافهاش معلوم بود خوش اخالق است و نام خانوادگي برازندهاي دارد .هر معلمي تاب بچههاي کالس اول را نداشت .همان روز جلوي مدرسه شاهد گريه و زاري چند بچه کالس اول بوديم که چادر مادر يا کت پدر را چسبيده و اشک ميريختند و نميخواستند پا به درون مدرسه بگذارند .بنا براين با چنين بچههائي سر و کله زدن و آنها را به مدرسه عالقمند کردن کار هر کسي نبود ،اما آقاي اخالق به کارش وارد بود و سالها اين جور بچهها را به راه آورده بود. آقاي اخالق هم مثل آقاي مدير کمي حرف زد و گفت شما بچههاي خوشبختي هستيد که خانوادههايتان توان و عالقه به مدرسه گذاشتن شما را داشتهاند ،اگر خوب درس بخوانيد آينده خوبي در انتظارتان است و چه بسا دکتر و مهندس هم بشويد. آنهائي که شدهاند ،از پشت همين ميزها و همين کالس اول آغاز کردهاند. گفت قرار است ما نه ماه به جز جمعهها هر روز با هم باشيم و ابتدا خواندن و نوشتن بياموزيم .سپس روي صندلي خود نشست و دفتر حضور و غياب را روي ميز گشود و اسامي را که به ترتيب حروف الفبا نوشته شده بود يکي يکي خواند و از صاحب نام خواست از جاي برخيزد تا بقيه بچهها با او آشنا شوند .وقتي به نام ابراهيم .ق .رسيد و ديدم پسر کنار دستي من از جاي برخاست ،تازه پي بردم نام اين همکالس و هم ميزنشين من ،ابراهيم است و زماني که نام من خوانده شد او هم پي برد با چه کسي قرار است نه ماه پشت يک ميز بنشيند و درس بخواند. ساعت اول به همين کارها گذشت و زنگ به صدا در آمد. آقاي اخالق گفت پانزده دقيقه وقت داريد ميتوانيد به حياط مدرسه برويد .اگر نياز هست به دستشوئي سر بزنيد ،اگر خوراکي داريد ميتوانيد بخوريد و نيز سعي کنيد با هم آشنا شويد و دوست پيدا کنيد .يادتان باشد قرار است ما نه ماه خوبي را با هم پشت سر بگذاريم. در حياط مدرسه بچههاي کالسهاي باالتر که از سالهاي پيش با هم آشنا بودند ،خيلي زود گرد هم آمدند و معلوم بود از شيرينکاريهاي روزهاي تابستان داد سخن ميدهند اما بيچاره ما کالس اوليها که کسي را نميشناختيم، غريب و تک تک در گوشهاي ايستاده و با حسرت ديگران را تماشا ميکرديم .از دستشوئي که بازگشتم ،ابراهيم به سويم آمد و مثل آدم بزرگها دستش را دراز کرد و با من دست داد و با ادب تمام ،يک بار ديگر خود را معرفي کرد. گفت نامم ابراهيم ميرزا است و اظهار خشنودي کرد که با من سر يک ميز مينشيند .کمي از نامش شگفت زده شدم زيرا نامهاي بسياري را شنيده بودم که کلمه ميرزا در جلو اسمشان بود .چرا جاي دوري برويم ،توي خانواده خودم سه تا اسم اين جوري داشتيم ،ميرزا غالمعلي ،ميرزا ابوالفتح و ميرزا محمدرضا .از سوئي پدرم وقتي ميخواست در باره
دنباله در صفحة 38
36
دنباله از صفحة 34 است چنين ادعايي بيمعني است ،چون معلوم نيست اطالع از تمام عملکردها و تحرکات شريک زندگي يا عضوي از خانواده چگونه ميتواند به تحکيم روابط خانوادگي بينجامد؟ حوزه خصوصي هر فرد در اين سيستم به طور کلي ناديده گرفته شده و پايمال ميشود.
گوگل، موتوروال را فروخت
گوگل در يک حرکت ناباورانه ،واحد سازنده موبايل خود« ،موتوروال موبيليتي» را به شرکت چيني سازنده کامپيوتر «لنوو» به قيمت 2.9ميليارد دالر فروخت .گوگل کمتر از دو سال پيش براي خريد موتوروال 12.5ميليارد دالر پرداخت کرده بود. لنوو در نظر دارد تا با خريد موتوروال ،واحد توليد گوشيهاي هوشمند خود را برپا کند که ممکن است منجر به کاهش تجارتش در حوزه رايانههاي شخصي شود. با اين حال ،گوگل حق بيشتر اختراعات ثبتشده به نام موتورال را که شامل سيستم عامل اندرويد هم ميشود ،براي خود حفظ خواهد کرد. گوگل در بيانيهاي اعالم کرد بازار گوشيهاي هوشمند «فوقالعاده رقابتي» است و بهتر است موتوروال تحت پوشش لنوو قرار گيرد. اين خريد ،شرکت لنوو را در رده سوم بزرگترين سازندگان گوشيهاي هوشمند در جهان ،پس از سامسونگ و اپل قرار ميدهد. شرکت استراتژي «آناليتيکس» که پژوهشهاي تجاري انجام ميدهد ،در يک تحلليل ميگويد که لنوو «يک حرکت خوب» انجام داده و از «صرفهجويي مقياس»، بهرهمند خواهد شد. صرفهجويي مقياس ()Economies of Scale مفهومي در اقتصاد خرد است که به کسب مزيت کاهش هزينه در اثر افزايش حجم توليد اشاره دارد .به عبارت ديگر ،افزايش سطح توليد يک شرکت باعث ميشود که هزينه توليد واحد کاالي توليدي آن کاهش يابد. در اين مطلب آمده است ،فروشنده چيني به بازار ارزشمند گوشي هوشمند در اياالت متحده و بازار به سرعت در حال رشد آمريکاي التين دسترسي پيدا خواهد کرد که مکمل تجارت فعليش در بازار رايانههاي شخصي خواهد بود. اين شرکت معتقد است ،براي موتوروال ،اين دستاورد بزرگي براي حضور قوي در بازار بزرگ چين به ياري يک پشتيبان قوي است .اما اين معامله براي گوگل به معناي از دست دادن واحد سختافزاري خود است. اين دومين دستاورد بزرگ لنوو در طول هفتههاي اخير است .چندي پيش اين شرکت سازنده لپتاپهاي ThinkPadاعالم کرد که بخش سرورهاي تجاري ارزان شرکت آي.بي.ام را به بهاي 2.3ميليارد دالر خريداري کرده است ،که بزرگترين معامله فناوري چين است.
اپليکيشنهايي براي اوقات فراغت بدون اينترنت
ما اکنون بيش از هر زمان ديگري به اينترنت گوشيهاي هوشمند خود وابسته شدهايم و اغلب اوقات فراغت خود را با استفاده از آن پر ميکنيم .اما نه گوشيهاي ما همه جا آنتن ميدهند و نه وايفاي هميشه در دسترس است.
دنباله در صفحة بعد
37
دنباله از صفحة قبل
اپليکيشنهاي متنوعي وجود دارند که ميتوان با دانلود کردن آنها روي گوشيهاي هوشمند ،از اوقاتي که در هواپيما ،مترو و يا ساير مکانهايي که موبايل آنتن نميدهد، بهنحو احسن استفاده کرد . "مشي بل" در گزارشي هشت اپليکيشن را معرفي کرده که براي استفاده از آنها نيازي به اينترنت و يا خط تلفن همراه نيست . با پوزش از کاربران اپل ،لينکهاي زير براي اندرويد است ،اما همه اين اپها براي iOSهم موجود است: ويرايش عکس و ويديو؛ اپليکيشنهايي همچون Photoshop Express و Pixlr-o-matic که به شما امکان ميدهند عکسها و ويديوهاي خود را با جزييات دقيق ويرايش کنيد. تقويت دايره لغات و گرامر؛ اپليکيشنهاي چون Grammar Up و Merriam-Webster که دامنه لغات ما را افزايش ميدهند يا نکات گرامري به ما ميآموزند. ايجاد يک مجله ديجيتال؛ با اپليکيشنهايي مانند Evernote و Timeline ميتوانيد نوشتهها، عکسها ،ويديوها و فايلهاي صوتي خود را ترکيب کنيد و نشريه ديجيتال شخصي براي خود توليد کنيد. يادگيري يک زبان؛ اپليکيشنهايRosetta Courseو Duolingo از جمله اپهايي هستند که براي يادگيري زبانهاي ديگر کاربرد دارند و يا راهنماي زبان صوتي براي سفر هستند. راهنماي بقا در شرايط سخت؛ اپليکيشنهايSAS Survival Guide Liteو Survival Guide از جمله
February 2014 بهمن 1392
اپهايي هستند که به شما براي برنامهريزي يک کمپينگ، جهتيابي در بيابان و يا زندگي در کوهستان کمک ميکنند. تقويت حافظه؛ Memory Trainer وMind Gamesاز جمله اپهايي که براي تقويت تمرکز ،تقويت مهارتهاي حل مساله و فعال کردن حافظه کاربرد دارند. آموزش برنامهنويسي؛ اپهايي همچونJava Quick Reference CardوC++ Programming Referenceو Learn Android Programming براي يادگيري اصول اوليه برنامهنويسي يا ويرايش برنامههايي که اکنون در حال کار روي آن هستيد کاربرد دارند. يادگيري يک مهارت؛ با اپليکيشنهايي همچونHow to Make OrigamiوHow to Make Paper HowوSewing to AirplanesوDraw Guideميتوان يک مهارت همچون بافتني ،خياطي، طراحي ،منجوق دوزي و يا اريگامي را ياد گرفت.
تاريخ شمسي به تقويم گوگل اضافه شد
گوگل تاريخ شمسي را به تقويم خود اضافه کرد. کاربران گوگل که به زبان فارسي از خدمات اين سايت استفاده ميکنند ،ميتوانند با تنظيم حساب کاربري خود تقويم شمسي را راهاندازي کنند. حال با اضافه شدن تاريخ شمسي به تقويم گوگل،
کاربران فارسيزبان ميتوانند با تنظيم حساب کاربري خود تاريخهاي شمسي و ميالدي را همزمان مشاهده کنند. براي استفاده از اين امکان بايد داراي يک حساب کاربري در سايت گوگل باشيد .اگر در سايت گوگل يا جيميل داراي حساب هستيد براي استفاده از تقويم شمسي ،بر روي چرخدندانه کوچک باالي صفحه کليک و گزينه «تنظيمات» را انتخاب و سپس در زبانه «کلي» مقابل «تقويم غيرميالدي»، «تقويم شمسي» را انتخاب کنيد. اين تقويم به نقل از سايت گوگل شامل تعطيالت رسمي ايران ميشود که توسط دولت ايران تنظيم شده است و دربرگيرنده موارد غير رسمي نيست. گوگل همچنين تعطيالت اين تقويم را در آغاز هر سال بهروز ميکند تا مطمئن شود که تعطيالت مبتني بر سال قمري به درستي به تقويم فارسي تبديل شدهاند .البته گوگل تأکيد دارد که مواردي مانند «عيد فطر» که امکان تغيير دارند، استثنا محسوب ميشوند.
«انگري بردز» ابزار جاسوسي سرويسهاي امنيتي افشاگريهاي تاز ه «ادوارد اسنودن» ميگويد آمريکا و بريتانيا با استفاده از بازي اينترنتي «انگري بردز» و نقشههاي گوگل دادههاي کاربران را جمعآوري کردند .اپليکيشن شبکههاي اجتماعي نيز ابزار ديگر جاسوسي است. اين اسناد که در روزنامههاي «نيويورک تايمز» و «گاردين» منتشر شده ،حاکي از آن است که اپليکيشنهاي بازيهاي اينترنتي ،نقشهها و شبکههاي اجتماعي که در تقريبا همه گوشيهاي هوشمند نصب و استفاده ميشود، يکي از منابع جاسوسي و جمعآوري اطالعات براي آژانس امنيت ملي آمريکاست. اسناد تازه ميگويد سرويسهاي امنيتي با استفاده از اين اپليکيشنها ميتوانند اطالعات شخصي متنوع کاربران از محل تردد تا عقايد سياسي و گرايشهاي جنسي آنها را جمعآوري و بررسي کنند.
37
«انگري بردز» يکي از محبوبترين بازيهاي اينترنتي است که تا به حال بر روي بيش از 1ميليارد و 700ميليون گوشي هوشمند دانلود و نصب شده است. اسناد تازه مشخص نکرده که ابعاد جاسوسي از طريق اپليکشنهاي محبوب بازي و شبکههاي اجتماعي تا چه حد بوده است؛ اما تاکيد ميکند که آژانس امنيت ملي آمريکا و مرکز ارتباطات دولتي بريتانيا به شکل مداوم از اين امکان و نقشههاي گوگل براي رديابي و جمعآوري دادههاي کاربران استفاده کرداند. مرکز ارتباطات دولتي بريتانيا در اين اسناد تاکيد کرده که اطالعات هر کس که از «گوگل مپ» بر روي تلفن هوشمند استفاده ميکند ،قابل پيگيري و ثبت است. سازمان امنيت ملي آمريکا دربارهي اين افشاگري تازه هنوز موضعگيري نکرده است .بااينحال يک سخنگوي اين نهاد امنيتي و اطالعاتي گفته است که اطالعات کاربراني که به داليل امنيتي مظنون و تحت تعقيب نيستند ،براي اين آژانس قابل توجه و جالب نيست. بيانيهي اين نهاد اطالعاتي و امنيتي نيز تاکيد کرد« ، ما تنها اطالعاتي را جمعآوري ميکنيم که قانون به ما اجازه داده است .اين دادهها براي پيگيري و شناسايي يا بررسي مظنونين به اقدامات مخل امنيت جمعآوري ميشود». در بسياري از اسنادي که اسنودن پيش از اين افشا کرد ،عالقه آژانس امنيت ملي آمريکا و نهادهاي شريک در کشورهاي ديگر براي رديابي يا جمعآوري دادههاي کاربران بر روي تلفنهاي همراهشان علني شد.
38
February 2014 بهمن 1392
نامه تازه نوريزاد به خامنهاي:
بيکفايتي شما در رهبري محرز است برآمدن سالروز جمهوري اسالمي است و من هديهاي آوردهام براي اين روزهاي تلخ جناب شما از جنس لبخند ،از جنس شادماني ،از جنس اميد و شوق و سرفرازي ،از جنس نور ،از جنس هرچه که شما اراده فرماييد .اص ً ال از جنس چيزهايي که از دسترس همه ثروتمندان و همه سرشناسان و همه دشمناني که شما به هر بهانه از آنها ياد ميفرماييد خارج است و من آن را مخصوص جناب شما با زرورقي از غيرتمندي و مردانگي و عياري کادوپيچ کردهام تا به محض يک عنايت مختصر و يک رخصت مختصرتر تقديمتان کنم. راستي اين روزها به چه متمايليد آقا؟ چه آرزوهايي در سر مي پرورانيد؟ دوست نداريد دستي از غيب که نه ،از آستين همين مردم ماتم زده برآيد و شما را از متن هراسها و زخمها و آسيبها و تلخکاميها برهاند و بر اريکه دلهاي مردمان بنشاند؟ اطمينان دارم که خواهيد فرمود بلي من بويژه اين روزها به يک چنين آرزويي متمايلم و خواهان عملي شدن آنم. حتي اي بسا هيجان زده فرياد برآوريد :آهاي اي محمد نوريزاد ،بگو ببينم مگر ميشود ناگهان از نگرانيهاي استخوان سوز اين روزها تهي گشت و همزمان درهاي بسته دل مردمان را وا گشود و به کانوني از رضايت آنان راه يافت؟ که ميگويم :بله آقا ،چرا که نشود .من متن يک معامله را پيش روي جناب شما وا ميگشايم .نيک بنگريد :طبق اين معامله و قرارداد ،شما چيزي ميپردازيد و مردم ،همينهايي را که گفته آمد تقديم شما ميکنند. با امضاي اين قرارداد ،شما صادقانه ميپذيريد که در اين بيست و چند سال رهبري ،آن نبودهايد که بايد ميبوديد. همين و ديگر هيچ .فکر نميکنم قراردادي به اين خوشايندي در عمرتان با کسي و کساني بسته باشيد .که چه؟ که شما با آنکه وظيفه معهود خود را بجاي نياوردهايد و بر سر طرف قرارداد سيالبي از خسارت و آسيب جاري فرمودهايد اما همو شما را برميگيرد و غبار پريشاني از جمال شما ميزدايد و دست شما را ميگيرد و ميبرد کجا؟ وسط دلش! و در آنجا شما را بر تختي که مالت پايههايش محبت و مهر است مينشاند .حاال شايد خود شما اصرار بفرماييد که: من ميخواهم يک به يک آسيبها و خسارتهاي دوران رهبريام در متن قرارداد آورده شود .که اين نيز پيشنهاد خوبي است .چرا؟ هم به اين دليل که دو طرف معامله – حداقل پيش وجدان خودشان – اقناع ميشوند و هم به خاطر اينکه اين قرارداد به صورت يک سند تاريخي براي آيندگان باقي ميماند تا همان آيندگان بدانند تا قيام قيامت بايد از جناب شما به نيکي ياد کنند و نسل اندر نسل وامدار شجاعت و هوشمندي وحريت و کيخسروگونگي شما باشند .پس من با اجازه جناب شما نه همه بل تعدادي از آن موارد را در متن قرارداد ميگنجانم و به سرعت ميرويم سر وقت امضاي محض امضاي قرارداد ،مردم شما را بر سر دست آن .به ِ ميگيرند. يک :شما در اين بيست و چند سال رهبري نشان دادهايد که به راحتي فريب ميخوريد و به راحتي اشتباه ميکنيد و به راحتي بر انجام خطاهاي خود اصرار ميورزيد؛ و حال آنکه قرار بوده شما آگاه باشيد و هوشمند باشيد و رنگين دسيسهگران بيفتيد و قانونگرا .نه اينکه مدام به دام ِ خود نيز به همين صفت متصف شويد .يا قرار بوده اگر يک زماني خطايي مرتکب شديد بدون شرم و بدون فوت وقت، روي در روي مردم بايستيد و به خطاهاي خود اعتراف کنيد و از مردم پوزش بخواهيد؛ نه اينکه نخست ،خطا را به گردن ديگران بيندازيد و سپس ،خود به انتقاد از آن بپردازيد.
دو :شما و ياران همراهتان در سالهاي نخست بعد از انقالب ،با فريادهاي «اهلل اکبر» در مجلس ،آقاي بني صدر را به خاطر اينکه کفايت سياسياش کامل نيست از جايگاه رياست جمهوري کنار گذارديد .خوب ،چه ايرادي دارد؟ تصميمي بوده که شما در آن زمان اتخاذ فرموديد و حتمًا نيز براي آن تصميم ادلههاي متقني فراهم آورده بوديد .پرسش اينکه :آيا خدا وکيلي ميزان دانش و فهم و آگاهي شما نه تنها در وادي سياست ،بل در حوزههاي اقتصادي و امنيتي و اطالعاتي و نظامي و اجتماعي و فرهنگي و بينالمللي نيز از کفايت مکفي برخوردار بوده است و هست؟ اگر بفرماييد بلي ،بايد براي اين بلي دليل درست بياوريد .مث ً ال بفرماييد اين تصميمات من در اين جاها و در اين موارد باعث شده که کشور از اين نقطه سفلي به اين نقطه عليا نقل مکان کند. و اگر نه ،قبول ميفرماييد که کفايتهاي همهجانبه شما براي رهبري اين مردم کافي نبوده و نيست؛ در اين صورت، خود جناب شما کتاب قانون اساسي و اسالمي را وابگشاييد تا همه بدانيم قانون درباره رهبري که کفايتهاي همهجانبهاش ناکافي و معکوس است ،چه ميگويد؟ ما براي اينکه جانب انصاف را رعايت کرده باشيم و از اين سند قرارداد چراغي بربيفروزيم براي آيندگانمان ،آن را به استدالل ميآراييم و در آن به اشاره چند مورد از ناکافي بودن کفايتهاي جناب شما بسنده ميکنيم. سه :شما در اين سالهاي رهبري ،دست بر هر چه که نهادهايد ،از همانجا مفسدهها برآمده است .فرهنگ؟ واويال! امنيت؟ عجبا! اقتصاد و رشد و آرامش و آباداني؟ اي بدا! در يک مثال ،به غوغاي «تهاجم فرهنگي» و داستان «عوام و خواص» شما اشاره ميکنم که شما سالها هر چه در اين دو وادي بيشتر متمرکز شديد جامعه را به مفسدههاي بيشتري مبتال فرموديد. چهار :به راحتي فريب روسها را خورديد و با ريسمان آنها به اعماق هستهاي فرو شديد تا مگر با دستيابي به بمب اتمي دست به گلوي اسراييل و آمريکا ببريد و اسم خود را با شجاعت بياميزيد و مدال آن را برگردن تاريخ اين مرز و بوم بياويزيد .روسها شما را بر زانوي خود نشاندند و پولهاي مردم را با امضاي شما برداشتند و بردند و آشغالهاي هستهاي خود را براي سرگرم شدن شما پيش روي شما فرش کردند و براي شما فرصتي فراهم آوردند تا هر چه ميخواهيد شعار بدهيد و رجز بخوانيد و براي آمريکا و اسراييل خط و نشان بکشيد و همزمان به همان مدال شجاعت بينديشيد. شما هرگز ندانستيد و اکنون نيز نميدانيد که :به موازات نفرتي که شما بر سر اسراييل ميباريديد و ميباريد، کارگزاران نفوذي اسراييل در هيبت سرداران سپاه و احمدينژاد و جناب شريعتمداري کيهان ،خواستههاي اسراييل را از امضاها و فريادهاي شما برميکشيدند و هنوز نيز برميکشند. پنج :شما براي اينکه هست و نيست جامعه پيش پاي
38
جناب شما فرش شود ،به ترساندن همگان حريص شديد. همگان را ترسانديد و زبان مردم را به لکنت انداختيد؛ جوري که از مجلس شوراي اسالمي اصطبلي پرداختيد که در آن، صورتهاي انساني ،به مضحکههاي حيواني مشغولاند .من البته جناب علي مطهري را از اين اصطبل گندزده بيرون ميکشم .مجلسي که در يک قلم ،خون ستار بهشتي و صدها و صدها خون ديگر را ديد و انکارشان کرد؛ يا مجلسي که شلتاقهاي ويرانگر احمدينژاد را ديد و طبق خواسته شما راه بر رواج حماقتهاي او گشود .مجلسي که جرأت نطق کشيدن ندارد تا شما را به هزار رفتار نادرستتان هشدار دهد. شش :شما چهره دستگاه قضايي را به حياط خلوت خواستههاي خود بدل فرمودهايد و هيچگاه اجازه نفرمودهايد در اين دستگاه ،يک خودي خاطي تأديب شود و مجازات ببيند .به اشاره جناب شما لشگري از خاطيان خودي از مهلکههاي قضايي به در جستهاند و طلبکارانه به بهت مردمان خنديدهاند .يک قلم بگويم؟ جاللالدين فارسي قاتل .باز بگويم؟ همه زندانيان و اعداميان سياسي در همه سالهاي پس از انقالب؛ که اغلبشان بي طي مسير درست قضايي به تيغ جفاي اين دستگاه – که خود مرعوب وزارت اطالعات و سپاه است – زخمي شدند؛ که يا کشتندشان يا به زندانهاي بيدليل گرفتارشان کردند. بيش از بيست و هشت سال پاکمردي چون مهندس عباس اميرانتظام بنا به فرمان جناب شما در زندانهاي مخوف شما آسيب ديد و جناب شما به موازات آسيبهاي توفندهاي که بر جسم و جان او جاري ميشد ،مست قدرت و امنيت و آرامش بوديد ،و اص ً ال نيز به اين اعتنا نبستيد که جنابتان رهبر اسالمي و شيعي اين مردم است؛ که در هر کجاي جهان اگر بيعدالتي و بيقانوني و خاصهخواري جاري است ،در کانون و حيطه رهبري شما نبايد چنين باشد. هفت :شوراي نگهبان و مجلس خبرگان را آنچنان سطحي و آشکار به طنزگاه متملقان و وابستگان خود بدل فرمودهايد که هيچ نماينده و عضوي جرأت نکند يا نخواهد که بر خسارتهاي جاري جناب شما انگشت نهد و بقاي شما را در مسند رهبري به مخاطره اندازد يا به چالش بکشد. هشت« :ستاد اجرايي فرمان امام» را که قرار بوده بساطش چند ماهه برچيده شود ،يا تشکيالت عريض و طويل آستان قدس و برخي دستگاههاي با نام و بينام ديگر را به اسم خزانه شخصي خود سند زدهايد و هرگز اجازه ندادهايد نمايندهاي از يک دستگاه دولتي حتي بدانها چپ بنگرد و حساب و کتابي از آنان طلب کند. نه :با مسئوليت شخصي خود و بدون ارجاع به افکار عمومي ،به شکلي گسترده در امور داخلي کشورهايي چون افغانستان و عراق و سوريه و لبنان و فلسطين دخالت کردهايد و در اين راه هم خسارتهاي جبرانناپذيري به آبرو و به داشتههاي کشور وارد آوردهايد و هم پولهاي کالن مردم را بي اجازه مردم به اين کشورها بخشودهايد و احتماالً همچنان نيز ميبخشيد. ده :کاري کردهايد که بهجز خودتان هيچ رييس جمهوري از آسيب و مفسده در امان نمانده باشد .مگر ميشود از بنيصدر تا هاشمي تا خاتمي همه و همه ناجور بوده باشند و يک احمدينژاد همان باشد که شما خواهان آنيد؟ يازده :احمدينژاد را از انبان بيت مکرم خود برکشيديد و بدو ميدان داديد تا همچو يک بيپرواي بي چاک و دهان ،هاشمي يا هر که را که در مدار نفرت شماست به خاک اندازد و ذليل کند و خود نيز مثل يک خادم و خدمتکار در برابر شما دست به سينه بايستد و خواستههاي شما
را بيمزاحمت قانون اجابت کند و دقيقًا آن باشد که شما ميخواهيد؛ و آنگاه که همان فرد بي چاک و دهان به سمت خود شما خيز برداشت ،همين شماي رهبر فرزانه ،براي افشا نشدن مفسدههاي فرزندان و خويشان و اطرافيانتان براي او فضا پرداختيد و راههاي بسته را به روي او واگشوديد. دوازده :اگر در کارنامه رهبري شما جز فضاحت هستهاي هيچ نباشد ،عدم کفايت شما در بايستگيهاي رهبري قطعي و محرز است؛ اين را نه يک دشمن خوني شما ،که دوست شما – محمد نوريزاد – ميگويد. سيزده :جامعهاي که آراستهايد ،يک جامعه هردمبيل و ترسيده و دزد و دزدزده و معتاد و بيکار و پريشان و گيج و منگ و تحقيرشده و غارتشده هم در عرصههاي داخلي و هم در مجامع بينالمللي است .با دزداني عربدهکش که قبههاي سرداريشان را خود جناب شما بر دوششان چسباندهايد و همزمان موانع راهشان را در بلعيدن و باال کشيدن اموال مردم به دستوري و امريهاي برچيدهايد. چهارده :روحانيت و مراجع را به چند شاخه شقه شقه فرمودهايد و البته خيليها را نيز ذليل خواستههاي خود کردهايد .اينان را يا نمکگيرشان ساختهايد يا ترساندهايد يا راندهايد .راستي آقا جان ،مگر نه اينکه شجاعت ،يک ضرورت حتمي در بساط مرجعيت است؟ چرا اکثريت قريب به اتفاق مراجع ما شجاع نيستند و از جناب شما و البته از شعبون بيمخهاي دستگاه شما بهشدت در هراساند و نگران اين هستند که به فرجام آقايان شريعتمداري و منتظري و صانعي دچار شوند؟ پانزده :قبول ميفرماييد که اسالم را ذليل فرمودهايد؟! تا پيش از انقالب شيعه و سني در کنار هم مي زيستند و در هيچ کجاي جهان اين دو را مشاجرهاي و مجادلهاي در ميان نبود .با ظهور جمهوري اسالمي ايران و البته با مديريت مجدانه جناب شما در اين سالهاي رهبري ،و با توهينها و کجرويها و فرو کاستن شأن هموطنان سنيمان از يک سوي ،و با سردادن فريادهاي منافقانه وحدت از ديگر سوي، به ظهور غده سرطانياي توفيق يافتهايد به اسم طالبان و القاعده که در گلوي مبارک جناب شما و ساير مسلمانان جهان جا خوش کرده ،جوري که نه پايين ميرود و نه برميآيد و از همانجا به خراشاندازي و نابودي چيزکي به اسم مسلماني و آبروي مسلمانان مشغول است. شانزده :من گاه به اين ميانديشيدم که مشکل شما نداشتن شناخت از جهان مدرن است؛ که در اين جهان، داستان مذهب و گرايشات ديني داستاني حاشيهاي و فردي و دروني است و ک ً ال در آن جوامع ،حساسيتهاي ديني از صورت جامعه کوچيده و به درون افراد پناه برده و هرگز نيز فرصتي براي ظهور نمييابند .مدتهاست که دانستهام جناب شما نه تنها از جهان مدرن ،که شناختي نيز از جامعه خويش نداريد .شما خدا وکيلي چقدر کردستان را ،خوزستان را ،بلوچستان را و همين تهران را ميشناسيد؟ شما که خوشسخنايد ،تالش کنيد يک دقيقه – آري يک دقيقه – بدون شعار و بدون به کار بردن واژگان کليشهاي درباره مردم ايران صحبت کنيد .به امر جناب شما اقليتهاي اعتقادي هرگز فرصتي براي برآمدن و استخدام و قرار گرفتن در جايگاههاي بايسته کشورشان را که نداشتهاند ،به مختصر بهانهاي نيز دستگير شدهاند و در زندان يا اعدام يا بيدليل در حبس ماندهاند .به محض قرار گرفتن در يک محفل سني يا زرتشتي يا يهودي شما اما به وادي شعار گريز ميزنيد و هيچ نيز به اين نميانديشيد که اگر بشود بر يک حباب پوک، خانه ساخت به تربيت ناشي از شعار نيز ميتوان دل بست. هفده :شما سرمايههاي نقدي و انساني کشور را يا
دنباله از صفحة 36
باسوادي که کارهاي دفتري انجام ميدهد .اما ميرزاي شازده نشانه شاهزادگي و اميرزادگي است. نکته جالب اينکه در روزهاي بعد پي بردم ابراهيم ميرزا پسري که در کالس روي يک نيمکت با من مينشست -نوه همان شازده سليمان ميرزا است که پسر عموي مادرم، با دخترش ازدواج کرده بود .يعني زن پسرعموي مادرم، عمه اين ابراهيم ميرزا ميشد .چقدر هر دو خوشحال شديم که قوم و خويش از کار درآمديم .علت اينکه ما يکديگر را نميشناختيم اين بود که ما با شازدهها رفت و آمدي نداشتيم ،زيرا خانواده مذهبي ما با خانواده امروزي و متجدد شازدهها همگوني نداشتند .وقتي هم که پسرعموي مادرم رفت و دختر شازده سليمان ميرزا را گرفت ابتدا با خشم و قهر خانوادهاش روبرو شد ،اما اعتنائي نکرد و عشق دختر شازده را بر تعصبهاي بيجاي خانواده خويش ترجيح داد. با اين اوصاف تازه فهميدم چرا ابراهيم ،ابراهيم ميرزا است .چون او هم از نوادگان قاجار و يک شازده بود. ادامه دارد.
محمد آقا که کارهاي دفتري حجره را انجام ميداد سخني بگويد ،او را ميرزا خطاب ميکرد .مثال وقتي ميگفت امروز ميرزا حالش خوب نبود .همه ميدانستيم منظورش محمد آقا دفتردار حجره است .اما نشنيده بودم کلمه ميرزا را بعد از نام کسي بياورند. چرا ،داشت يک چيزهائي يادم ميآمد .پدرم گاه شعري را زير لب زمزمه مي کرد و ميگفت اين شعر از ايرج ميرزا است و نيز شنيده بودم پسرعموي مادرم ،دختر شازده سليمان ميرزا را به همسري گرفته است .روزي از مادرم پرسيدم شازده يعني چه؟ مادر گفت شازده همان شاهزاده است .شاهزاده هم يعني پسر شاه .پيشتر در ايران شاههائي بودهاند که خانوادهشان قاجار نام داشت و پر زاد و ولد بودند و تا دلت بخواهد شاهزاده توليد ميکردند و هنوز هم به پشت چندم آنان شازده ميگويند .اين شازدهها معموأل يک ميرزا به ته اسمشان چسبيده است که با آن ميرزاي حسابدار حجره پدرت تفاوت دارد ،اين ميرزا يعني منشي ،يعني آدم
دنباله در صفحة 43
39
February 2014 1392 بهمن
39
40
February 2014
40
بهمن 1392
بوده است بس زشت ،شرمآور و نکوهيده.
«قيصر» بدون قيصر سال پيش چهلمين سالگرد فيلم «قيصر» با شرکت تهيهکننده آن (مرحوم عباس شباويز) و کارگردان آن يعني مسعود کيميايي و جمشيد مشايخي (خان دايي معروف) و ط نکنم ،فيلمبردار آن يعني مازيار پرتو ،برگزار شد و اگر غل کيکي هم با نقاشي يک چاقو و کاله و مرباي قرمز ،که گمان کنم عالمت خون و چاقوکشي بود ،تدارک ديده شده بود که دستاندرکاران فيلم ،شمعهاي آن را فوت کردند. ولي خيلي از دستاندرکاران و بازيگران اين کيک را فوت نکردند چونکه در محل نبودند و توسط «اسکايپ» پيام دادند ،از جمله ناصر ملکمطيعي و پوري بنايي و چند نفري هم فيلمبردار که به سراغ آنها رفته و گزارش تهيه کرده بودند. ولي اونکه خيلي جايش خالي بود خود بهروز وثوقي بازيگر نقش قيصر بود و در اين باره توضيحي هم داده نشد و البته بدونيد که به جان جد و آبادم من اهل شايعهسازي نيستم و از شايعه هم خوشم نميآد ،ولي اگه شما به اين چيزها عالقه داريد ،با احترام به شما بايد بنويسم که اگر غلط نکنم اختالف بهروز وثوقي و مسعود کيميايي شايد به خاطر وجه مشترک آنان بود که زماني هر دو شوهر گوگوش بودند ،و شايد هم اين نبود .اصأل به من چه....
کورش سليماني
K@Kourosh123.com
پيرمرد صد و هشت ساله
بله يک پيرمرد صد و هشت ساله! (خودم هم فکر ميکردم که مردي با اين سن و سال ،حتمأ بايد پيرمرد باشد) ،بله اين آقا با اين سن و سال صاحب يازدهمين فرزند خود شده و روزنامهها و تلويزيونها هم خيلي سروصدا کردند.....با تمام احترامي که براي اربابان جرايد قايلم ،بايد بنويسم که من مردي را ميشناسم که نصف اين بابا (يا بابا بزرگ) سن و سال داره ولي دو برابر او بچههاي قد و نيم قد به هم رسونده و حاال کجاي اين قضيه به نظر اين بزرگواران عجيب اومده ،من که هر چي زور زدم چيزي به عقل ناقصم نرسيد.
فرمايشات آقاي جواد ظريف
وقتي بان کي مون دبيرکل سازمان ملل متحد دعوت خود را از ايران براي شرکت در کنفرانس ژنو 2پس گرفت، که آنهايي براي شرکت در اين کنفرانس را دلشون زده صابون بودند ،حالشون گرفته شد و آقاي پاسخ مرا ظريف کرد مجبور تمام تعريف و تمجيدهايي که در باره دانايي و عاقل بودن و شخصيت قابل احترام او (يعني جواد ظريف) نوشته بودم را يک به يک پس بگيرم. وزير خارجه ايران مثل بچههاي دبيرستاني که اختالف دارند ميزد حرف و سعي در بياعتبار کردن و تحقير دبيرکل سازمان ملل ميکرد و اگر فکر ميکرد که با اين کار اعتبار و احترامي براي خودش کسب ميکنه ،بايد بنويسم که چشمم به هيچ وجه آب نميخوره که به مرادش رسيده باشه چونکه اين کار از همون موقع که بشر اوليه به تکامل و تمدن رسيده ،کاري
موسيقي بعد از انقالب باور بفرماييد مدت مديدي است که به خودم قول ناموس دادهام و به اجدادم ،تا آنجا که ميشناختهام ،يک به يک سوگند خوردهام که کسي را به خاطر ضعيف بودن يا ناتوان بودن در کاري مسخره نکنم که کاري است بس زشت و درست برعکس افکار و عقايد و مرام گذشته خود من. ولي اين روزها موسيقي و شعرهايي از راديو و تلويزيون گوش ميدم که مرا وادار ميکند خلف وعده کنم و چيزهايي را که نميبايست بنويسم ،به رشته تحرير درآورم. اي کاش هنرمندان ايراني بعد از انقالب در برون مرز (يعني خارج از ايران) از ريتم يکنواخت موسيقي استفاده نميکردند ،اي کاش سرودن شعرها را به شاعرهاي باتجربه ميسپردند يا اگر خودشان شعري ميگفتند ،آن را براي نظرخواهي و تصحيح به ترانهسراهاي تازهکار و کهنهکار ميفرستادند ،حاال شعرهايي که خودم ،زماني که قصد خوانندگي داشتم سرودهام را برايتان چاپ ميکنم تا مگر خوانندگان تازهکار ما براي آينده موسيقي فکر ديگري بکنند.
فرم پاهات خيلي چاقه مثل اسب ،مثل گاوه مثل االغه هيکلت هم خيلي قناسه دست و پاهات هم که چالقه من برات آواز عشق ميخونم مثل بلبل مثل کالغه ولي افسوس که هيچ نديدم از تو يه عشق يه عالقه با تو کاري ميکنم من همون چيزي که شرط بالغه ميکوبم توي کله پوکت با يه کفگير يه مالقه
پرستش من ترا ميپرستيدم گرچه ازت ميترسيدم آنوقت که تو من را دوست داشتي من همش ميخوندم و ميرقصيدم حاال بدون تو غمگينم خيلي چاق شدهام و سنگينم عرق هي ميشينه رو جبينم آره من اينم من اينم من اينم پس تو بيا پيشم تا ببرمت پيش قوم و خويشم بي تو ماهي بدون آب «فيش»ام بي تو ظرف بدون غذا «ديش»ام من ترا ميپرستيدم من ترا ميپرستيدم من ترا ميپرستيدم ني نيش ناش ني نيش ناش
عاشق تو اولش عاشق من بودي عاشق من شدي خيلي فوري خيلي زودي بعد رفتارت با من دلشکسته عوض شد مثل جريان مگسکش با مگس شد به دل بيچاره من بياعتنا بودي همش فکر ظلم بودي و جفا بودي آنوقت که من دنبالت ميگشتم در خفا بودي آ آ آ.....آ آ آ حاال من افسرده و دلشکسته و غريبم از همه دنيا مصيبت و هجران بدبختي و ناکامي شده نصيبم آره بدبختي و هجران شده نصيبم شده نصيبم ،شده نصيبم اي حبيبم ،اي حبيبم
بحث شيرين صيغه
چشم تو رنگ چشمات خيلي عجيبه اسب حيوون نجيبه هرچي تو چشمات نگاه ميکنم ميبينم رنگ چشمات خيلي عجيبه
وقتي نوشتههاي نويسنده نامدار ايراني خانم شهرنوش پارسيپور را در باب صيغه خواندم ،نزديک بود از کلهام دو شاخ عجيب و غريب بيرون بياد ،چونکه اين نويسنده نامدار ايراني در باب طرفداري از صيغه سنگ تمام گذاشته بود و اين روش را به ديگران هم توصيه ميکرد. چندي پيش در يوتيوب فيلم مستندي به نام «بازار سکس در ايران» ساخته سودابه مرتضايي در باره صيغه در ايران ديدم که بسيار جالب بود و نظر مرا در مورد صيغه کامل عوض کرد ،چونکه پس از مدت زيادي تعمق و تفحص و تجسس و تفکر و تامل به اين نتيجه رسيدم که سنگيني کفه مزيت و فايدههاي صيغه به مراتب سنگينتر از ضررهاي آن است ،ولي اول طبق معمول از نکتههاي منفي شروع کنيم. _ صيغه شدن يک زن توسط مردي که خودش صاحب زن و بچه است ،توهيني بزرگ به همسر اوست و البته خفت و خواري اين موضوع جاي خود دارد. _ باعث ضعيف شدن و از هم پاشيده شدن زيربناي خانواده ميشود ،زيرا اگر مرد و زني يکديگر را دوست داشته باشند ،هيچوقت شخص ديگري در ذهن و زندگي آنان جاي نميگيرد. _ وقتي يک زن به طور موقت براي چند دقيقه يا چند ساعت يا چند روز صيغه ميشود ،امکان حاملگي وجود دارد و معلوم نيست پدر بچه کيست. _ امتياز صيغه فقط براي مردان است و زنها حق صيغه کردن مردان را ندارند ،چونکه تا به حال نديدهام زن شصت هفتاد سالهاي با شوهر و فرزند و نوه ،از جوان خوش هيکل و خوش بر و رويي خوشش بيايد و به بهانه حمايت
و سرپرستي از او ،نامبرده (ببخشيد نامي از جوان نبرده بودم) را به عقد و نکاح موقت يا دايم خود درآورد. _ زن در اينجا حکم کاال را دارد که ميشود او را کرايه يا اجاره کرد. _ فقط مردهاي ثروتمند که توانايي داشتن زن و فرزند و چند صيغه را دارند ميتوانند اين کار را بکنند و طبقه فقير دستش بسته است و اين تبعيض در جامعه است.
مزيتها _ اگر دختر و پسري در ايران يکديگر را دوست باشند، داشته ميتوانند با بهرهگيري از صيغه از چنگال ماموران انتظامي و غر و نقهاي پدر و مادر و نيش و لغزهاي همسايهها جان سالم به در ببرند. _ در ايراني که به خاطر وضع بد اقتصادي امکان ازدواج براي بسياري وجود ندارد ،صيغه مشکل کار را حل کرده و جايگزين ازدواج شده و در آن از مهريه کمرشکن و مخارج سنگين عروسي و نامزدي و حنابندان و خرجهاي خانه و ماشين و نفقه خبري نيست. _ در ايران زني که طالق گرفته يا شوهرش را از دست داده ،به سختي دوباره ميتواند ازدواج کند و رابطه آزاد بين زن و مرد هم در ايران پذيرفته نيست .پس بنابراين شايد بعضي از زنها با اين موضوع مشکلي نداشته باشند. _ اين کار براي عدهاي هم کار توليد ميکند و آنها هم کساني هستند که صيغه را جاري ميکنند و به نان و نوايي ميرسند. _ و آخر اينکه يکي از کارهاي مثبت جمهوري اسالمي از بين بردن فحشا و عنوان شرمآور فاحشه است ،چرا که آنها حاال رسمأ ميتوانند صيغه شوند و اين موضوع از نظر قانوني و شرعي و عرفي هيچ مانعي ندارد.
ريشه صيغه در فيلم مستندي که خدمت شما عرض کردم، تصويري از چندين و چند مرد نشان ميدهند که نميدانم در چه زماني و چه مکاني همراه پيامبر خود به حج عمره ميروند و آنجا زنهايي ميبينند که خود را هفت قلم بزک کرده و خودنمايي ميکنند و آن مردهاي عرب هم که مدتي از همسران خود دور بودهاند ،از غم دوري همسر به پيامبر گله ميکنند و دستور ميگيرند که با دادن مقداري پول آنان را به طور موقت به ازدواج خود درآورند .از آن هنگام، زواران هم براي زيارت و هم براي سياحت به مکانهاي مقدس ميرفتند و امکانات هم براي آنان فراهم بود و اين موضوع در جمهوري اسالمي شکل تازهاي به خود گرفته است. و اما حضرت ابراهيم خليلاهلل بعد از اينکه همسرش «سارا» مرد در سن باالي صد و ده سال چند زن و صيغه گرفت و خودش هم حدود 137سال عمر کرد ولي کلمه «صيغه» در کتابهاي مذهبي کمکم تغيير کرد و به «کنيز» تبديل شد ولي مشکل اينجا بود که کنيز زني بود که در جنگ به اسارت درآمده بود و صاحب آن ميتوانست بدون صيغه هر کاري ميخواست با او بکند و چاره در اين ديده شد که کلمه «صيغه» به «پيشخدمت» و «کلفت» تغيير داده شود و چه بسا که در آينده هم براي اين کلمهها فکر ديگري بکنند.
41
به خاطر سنگفرشي که مرا به تو ميرساند
احمد شاملو
نه بهخاطر آفتاب نه ب ه خاطر حماسه بهخاطر سايه بام کوچکاش به خاطر ترانهاي کوچکتر از دستهاي تو نه به خاطر جنگلها نه بهخاطر دريا به خاطر يک برگ ب ه خاطر يک قطره روشنتر از چشمهاي تو نه بهخاطر ديوارها ب ه خاطر يک چپر نه بهخاطر همه انسانها بهخاطر نوزاد دشمناش شايد نه ب ه خاطر دنيا بهخاطر خانه تو بهخاطر يقين کوچکات که انسان ،دنيايي است بهخاطر آرزوي يک لحظه من که پيش تو باشم ت در دستهاي بزرگ به خاطر دستهاي کوچک من و لبهاي بزرگ من بر گونههاي بيگناه تو به خاطر پرستويي در باد ،هنگامي که تو هلهله ميکني ب ه خاطر شبنمي بر برگ هنگامي که تو خفتهاي ب ه خاطر يک لبخند هنگامي که مرا در کنار خود ببيني ب ه خاطر يک سرود، بهخاطر يک قصه در سردترين شبها، تاريکترين شبها. بهخاطر عروسکهاي تو، نه بهخاطر انسانهاي بزرگ. بهخاطر سنگفرشي که مرا به تو ميرساند نه بهخاطر شاهراههاي دور دست بهخاطر ناودان ،هنگامي که ميبارد ب ه خاطر کندوها و زنبورهاي کوچک ب ه خاطر جار بلند ابر در آسمان بزرگ آرام ب ه خاطر تو به خاطر هر چيز کوچک و هر چيز پاک که به خاک افتادند به ياد آر عموهايت را ميگويم، از مرتضي سخن ميگويم.
انهدام
نصرت رحماني
اين روزها اينگونهام ،ببين: دستم ،چه کند پيش ميرود ،انگار هر شعر باکرهاي را سرودهام پايم چه خسته ميکشدم،گويي کت بسته از خم هر راه رفتهام تا زير هر کجا حتي شنودهام هر بار شيون تير خالص را اي دوست اين روزها با هر که دوست ميشوم احساس ميکنم آنقدر دوست بودهايم که ديگر وقت خيانت است انبوه غم حريم و حرمت خود را از دست داده است ديريست هيچ کار ندارم مانند يک وزير
February 2014 بهمن 1392
وقتي که هيچ کار نداري تو هيچ کارهاي من هيچ کارهام :يعني که شاعرم گيرم از اين کنايه هيچ نفهمي اين روزها اينگونهام: فرهادوارهاي که تيش ه خود را گم کرده است آغاز انهدام چنين است اينگونه بود آغاز انقراض سلسله مردان ياران وقتي صداي حادثه خوابيد بر سنگ گور من بنويسيد: يک جنگجو که نجنگيد اما ،...شکست خورد
با غلتي طي ميكنم
قيامت
بهمن جواهرچيان اينجا که منم جهنم آنجا که تويي ،بهشت من به تو رسيدنم چه قيامتي ميشود.
تو نيستي
غالمرضا بروسان
حرف که ميزني انگار سوسني در صدايت راه ميرود حرف بزن يوزپلنگاني که با من دويدهاند ميخواهم صدايت را بشنوم تو باغبان صدايت بودي بيژن نجدي و خندهات دسته کبوتران سفيدي نيمي از سنگها ،صخرهها ،کوهستان را گذاشتهام که به يکباره پرواز ميکنند. با درههايش ،پيالههاي شير تو را دوست دارم به خاطر پسرم چون صداي اذان در سپيده دم نيم دگر کوهستان ،وقف باران است. چون راهي که به خواب منتهي ميشود دريايي آبي و آرام را با فانوس روشن دريايي تو را دوست دارم ميبخشم به همسرم. چون آخرين بسته سيگاري در تبعيد. شبهاي دريا را تو نيستي بيآرام ،بيآبي و هنوز مورچهها با دلشورههاي فانوس دريايي شيار گندم را دوست دارند به دوستان دوران سربازي که حاال پير شدهاند. و چراغ هواپيما رودخانه که ميگذرد زير پل در شب ديده ميشود مال تو عزيزم دختر پوست کشيد ه من بر استخوان بلور هيچ قطاري وقتي گنجشکي را زير ميگيرد از ريل خارج نميشود که آب ،پيراهنت شود تمام تابستان. و من هر مزرعه و درخت گوزني که ميخواست کشتزار و علف را با شاخهايش قطاري را نگه دارد. به کوير بدهيد ،ششدانگ به دانههاي شن ،زير آفتاب. از صداي سه تار من روشن نبود... سبز سبز پارههاي موسيقي گروس عبدالملکيان که ريختهام در شيشههاي گالب و گذاشتهام روي رف باراني که روزها موالنا مثنوي به سهم يک باالي شهر ايستاده بود بدهيد. نيک به سهم دو عاقبت باريد، و ميبخشم به پرندگان تو بعد سالها به خانهام ميآمدي... رنگها ،کاشيها ،گنبدها تکليف رنگ موهات اند ه دويد به يوزپلنگاني که با من در چشمهام روشن نبود غار و قنديلهاي آهک و تنهايي تکليف مهرباني ،اندوه ،خشم و بوي باغچه را و چيزهاي ديگري که در کمد آماده کرده بودم آيند ي م که به فصلهايي تکليف شمعهاي روي ميز بعد از من روشن نبود... من و تو بارها زمان را پرند ه گلگون در کافهها و خيابانها فراموش کرده بوديم چالنگي هوشنگ و حاال زمان داشت از ما انتقام ميگرفت از ابرها در زدي آن تکه که تويي باز کردم، نخواهد باريد سالم کردي مه همان خواهد بود اما صدا نداشتي، چشم بسته و فرورونده به آغوشم کشيدي که بهتر ببيند اما پرند ه گلگون را سايهات را ديدم و تنها پرند ه گلگون که دستهايش توي جيبش بود نه اينکه هر لحظه شکوفاترست به اتاق آمديم بر فرق اسب رهگذر شمعها را روشن کردم نه چکمههاي کوچکش ولي هيچ چيز روشن نشد که به گونههاي او مهميز ميزنند نور تاريکي را پنهان کرده بود... نقشههاي جهان بعد شمس لنگرودي بر مبل نشستي در مبل فرو رفتي نقشههاي جهان به چه درد ميخورد در مبل لرزيدي نقشههاي تو را دوست دارم در مبل عرق کردي كه براي من ميكشي پنهاني ،گوشه تقويم نوشتم: خطوط مرزي و رودخانهها،متروها ،خانهها نهنگي که در ساحل تقال ميکند نقشه كوچكت را دوست دارم براي ديدن هيچ کس نيامده است. كه ديدهبانان چهارسويش كنند ي م صحبت هم با بلند از برج مراقبه با صداي تابستان تبر و من اين سو تا آن سويش را
جهان آزاد از سفري بيآغاز و از غربتي بيسرزمين آغاز ميکنم ميآيم، در کسوتي از خشم و خاکستر تا آزادي را سرودي تازه ساز کنم در برهوت خاموشان. * رهاوردم، آزادگان را گالويز لبخندي است و اللهاي که هر بامداد ـ در باد ميشکوفد و به شامگاهان، در خون، خاموش ميشود. دژخيمان را به پيشاورد، اما مشتي شوخ ،در پشتواره دارم که اينان ـ سرگينان ـ سزا را نا سزاوارانند. * حريق سرو پاييز پاليز و تابستان تبر. حکايت ما را، يرا چنين رقم زدند: رنگيزه خوناب، کاغذين جامه، علم بيداد. و ِ * حکايت ما اما، حکايت اوفتادنهاست و باز برخاستن، حماسهاي مکرر در هفتخوان تاريخ که سرانجام، رخش پيروزي را يالپوشي ترمه ،بر پشت مينهد در جلگههاي سبز هزار اسپ. * نه خاطره آفتاب در شام بهمن که آزادي قباي فرداي کودکان ماست!
دو شعر از زندهياد بيژن جاللي چه سعادتي است وقتي كه برف ميبارد دانستن اينكه تن پرندهها گرم است *** روي دريا خم شده بودم دريا شب بود چند ستاره در ته دريا ميدرخشيد و آذرخشي را ديدم كه لبخند تو بود و سياهي امواج را به هم ميدوخت عشق ما صدايي شد در دهان پرندهاي و به دور دستها رفت و بين شاخ و برگ درختان گم شد.
41
طلوع تازهي سيمرغ در راه است همين فردا كه ميآيد سحر پايان تاريكي است و اين ديري نميپايد هزاران بار ما را سوخت حريق حادثه تا مرز خاكستر ولي ما نسل سيمرغيم كه از خاكستر خود ميگشايد پر ماندني نبوده و نيست ظلم شب به اين قبيله راه فرداي رهاييست خشم خونين قبيله بغض ما و ظلم ظلمت ماندني نبوده و نيست تا شكفتن تا رسيدن يك قدم يك لحظه باقيست هزاران بار ما را سوخت حريق حادثه تا مرز خاكستر ولي ما نسل سيمرغيم كه از خاكستر خود ميگشايد پر وقت بيداري سيمرغ فصل سرخ هم صدايي است خشم سوگوار مردم راهي صبح رهايي است شيشهي عمر سياهي خشم تو بغض منه نازنين داغدارم تو بزن كه بشكنه نازنين داغدارم تو بزن كه بشكنه وقتشه كه بشكنه
حسرت پرواز
هوشنگ ابتهاج
چند ياد چمن و حسرت پرواز كنم بشكنم اين قفس و بال و پري باز كنم بس بهار آمد و پروانه و گل مست شدند من هنوز آرزوي فرصت پرواز كنم خار حسرت زندم زخمه به تار دل ريش چون هواي گل و مرغان همآواز كنم بلبلم ليك چو گل عهد ببندد با زاغ من دگر با چه دلي لب به سخن باز كنم سرم اي ماه به دامان نوازش بگذار تا در آغوش تو سوز غزلي ساز كنم به نوايم برسان زان لب شيرين كه چو ني شكوههاي شب هجران تو آغاز كنم بادم عيسويام گر بنوازي چون ناي از دل مرده برآرم دم و اعجاز كنم بوسه ميخواستم از آن مه و خوش ميخنديد كه نيازت بدهم آخر ،اگر ناز كنم سايه خون شد دلم از بس كه نشستم خاموش خيز تا قصهي آن سرو سرافراز كنم
خشم
فريدون مشيري خاك ترا به باد سپردند سنگ ترا _ ندانم _ آن فوج سنگدل سوي كدام باديه بردند. و آن خامش نجيب آن سرو سبز ،خواهر دردانهي مرا كز سينهي مزار تو باال گرفته بود نامردمان به هيچ شمردند! چون من هزار زخمي در خشم سرخ خويش آن دشت زير و رو شده را ميگريستند. آرامگاه ،واژه پوچي است وقتي كه رفتگان در تنگناي خاك هم آسوده نيستند. غم نيست مادر. تو هركجا كه هستي در خاك ،باد و آب جان شكفته در همه ذرات عالمي مهر نهفته در پس اين پردهي غمي. روح تو در كشاكش اين قحط سال عشق جان ميدهد به من
من هر كجا كه باشم تا نسل ابلهان را سيمرغ با تيغ شعر خويش سرافراز اردالن بردارم از ميان و براندازم از جهان پيكار ميكنم. هزاران بار ما را سوخت سوگند ميخورم. حريق حادثه تا مرز خاكستر ولي ما نسل سيمرغيم كه از خاكستر خود ياد تحمل تو توان ميدهد به من! ميگشايد پر
42
واکنش جعفر پناهي
به پيام حسن روحاني براي سينماگران
جعفر پناهي ،فيلمساز ايراني در واکنش به پيام حسن روحاني ،رئيس جمهور ايران به مناسبت افتتاح سي و دومين جشنواره فيلم فجر در نامهاي نوشته است که آقاي روحاني بجاي پيامهاي تکراري بهتر است “به مردم قول بدهد که يک درصد به قولهاي زمان انتخابات وفادار بوده و با تدبير دور از اميد ،نميخواهد سانسوري تازه بنا کند”. آقاي پناهي در نامه خود با اشاره به بخشهايي از پيام آقاي روحاني نوشته است“ :با کمال تاسف بعد از خواندن متن کامل ،اين کالم صادق زيبا کالم در ذهنم طنينانداز شد؛ “رگههايي از پوپوليسم احمدينژاد در روحاني نيز وجود دارد ”.و اين باور که خطر دومي بيشتر است .چرا که اولي در اثر سطحينگري به شعار رسيده بود ،اما دومي با شعور و آگاهي سعي در پيريزي سانسور جديد دارد”. آقاي روحاني در بخشي از پيام خود نوشته بود“ :بازگرداندن تماشاگر قهرکرده از سينما ،ضروريترين مسئوليت امروز مديران و سينماگران ما است. سينما بدون تماشاگر معنا ندارد و جشن و جشنواره آن روز معنا مييابد که بدانيم مردم از سينماي بومي خود راضياند و به آن دل بستهاند”. آقاي پناهي در نامهاش نوشته است“ :آقاي روحاني خوب ميداند که ساالنه بيش از صد فيلم در ايران ساخته ميشود که 95درصد فيلمهايي است که تماما
February 2014 بهمن 1392
42
اختصاص به همان نقطههاي روشني که ايشان ميگويند دارد و فقط پنج درصد و يا کمتر است که تالش ميکنند به مردم دروع نگويد و نقاط را آنگونه که هستند به تصوير کشند ،که 90درصد از اين پنج درصد هم هرگز اجازه نمايش نمييابند”. او در ادامه مينويسد“ :چرا اين دستورالعملها فقط براي آن پنج درصد است و هرگز به آن 95درصد گفته نميشود که کنار نقاط فرمايشي از حقيقت واقعيت هم سخن بگويند .اصال چرا بايد هنرمند مجبور باشد نقاط فرمايشي و سفارشي ايشان يا هر سفارش دهنده ديگر را به تصوير کشد ،اگر واقعا آقاي روحاني ميخواهند مردم با سينما آشتي کنند؛ اجازه بدهند ،هنرمند خود انتخاب کند چه بسازد يا چه نسازد”. “شايد آقاي روحاني نميدانند اگر فيلمسازي بخواهد فيلمش را حتي به همکاران خود در خانه سينما نشان دهد بايد مجوزش را وزارت ارشاد صادر کند که در اکثر موارد براي همان پنج درصد چنين مجوزي صادر نميشود”. جعفر پناهي که از پرافتخارترين سينماگران ايران در عرصههاي جهاني است در پي انتخابات رياست جمهوري ايران در سال 1388بازداشت شد و عالوه بر محکوميت به 6سال حبس 20 ،سال از ساختن فيلم ،نوشتن فيلمنامه ،مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانههاي داخلي و خارجي محروم شد. او مدتي نيز در زندان دست به اعتصاب غذا زد که با واکنش بسياري از سينماگران جهان روبرو شد که خواهان آزادي او بودند. آقاي پناهي همراه با نسرين ستوده ،وکيل دادگستري که او نيز مدتي را در زندان گذرانده بود ،در سال 2012برنده جايزه ساخاروف شد ،اما اين دو به علت ممنوعالخروجي موفق نشده بودند که اين جايزه را شخصا دريافت کنند. چند ماه پيش هيئت پارلماني اروپا که به ايران سفر کرده بود ،در جلسهاي در سفارت يونان ،جايزه ساخاروف براي آزادي انديشه را به نسرين ستوده و جعفر پناهي تحويل دادند که اين ديدار با واکنش گسترده چهرههاي محافظهکار و مقامهاي ارشد ايراني رو به رو شد.
در قسمت زير بخشي از پيام حسن روحاني را بخوانيد:
هنرمند همان است که گاه قهر ميکند ،خشمگين ميشود يا مبالغه ميکند. اما خواسته اين برادر کوچکتان اين است که از آنچه پشت سر گذاشتهايم فاصله بگيريم؛ دوران جديدي آغاز شده و وقت آن است که با کرامت از آنچه پيش از اين در حوزه سينما گذشته ،بگذريم؛ اگر چه آن عبرتها را هرگز فراموش نخواهيم کرد .امروز و پس از گذشت اين چند سالي که بر فرهنگ و هنر گذشت ،سينماي کشورم را قدري غبار گرفته و غمگين ميبينم .فيلمساز سرزمينم به من ميگويد حاال که انسان ايراني ،حماسه بيست و چهارم خرداد را رقم زده است ،به من آزادي بده و بگذار واقعيتهاي تلخ و تيرهاي را که تا ديروز نميتوانستم ،امروز در فيلمهايم نشان دهم! من به او ميگويم آن واقعيتها را که
همگان بيش و کم ميدانند ،بيا تا در کنار تيرگيهاي واقعيت ،نقطههايي روشن از حقيقت را هم نشان دهيم .ميگويد بگذار در فيلمم از خطر بيماري واگيردار فساد و ريا و دروغ و از مسابقه هولناک و بيرحمانه «پول درآوردن به هرقيمت» بگويم .به او ميگويم بگو ،از تمام اين بديها بگو ،اما اگر ميشناسي و ميتواني «ستارهاي» را به من و مردمم نشان بده که با وجود تمام سختيها ،به همه کجيها و پلشتيها، قهرمانانه «نه» ميگويد و واقعيت تيره را به حقيقت روشن تبديل ميکند.
43
نيروي دريايي ارتش؛
راهبردي يا ساحلي؟
توسط حسين آرين (کارشناس نظامي) نيروي دريايي ارتش ايران ،يک ناوگروه متشکل از ناوشکن «سبالن» و ناو تدارکاتي «خارک» را براي نخستين بار به مقصد اقيانوس اطلس اعزام کرد .قرار است اين دو ناو با طي مسيري در امتداد سواحل شرقي آفريقا (غرب اقيانوس هند) و دور زدن دماغه اميد نيک خود را به آبهاي جنوبي اقيانوس اطلس برسانند. دماغه اميد نيک در جنوب کشور آفريقاي جنوبي مشرف به اقيانوس اطلس قرار دارد و در چند کيلومتر جنوب شرقي آن جريانهاي دو اقيانوس هند و اطلس تالقي ميکنند. به گفته دريادار حبيباهلل سياري ،فرمانده نيروي دريايي ارتش ،اين دو ناو عالوه بر گشت اطالعاتي و عملياتي ،آموزش عملي شماري از دانشجويان دانشگاه دريايي نوشهر را نيز به عهده خواهند داشت. سرتيپ عبدالرحيم موسوي ،جانشين فرمانده ارتش ،که به همراه حبيباهلل سياري در مراسم بدرقه اين ناوگروه در بندرعباس حضور داشت ،بعد ديگر ماموريت اين ناوگروه را «توسعه ديپلماسي ،به نمايش گذاشتن سياست خارجي و سياستهاي جمهوري اسالمي ،و ايجاد تعامل دوجانبه با کشورهاي دنيا» توصيف کرد. اين بعد ماموريت ناوگروه يادشده ،يعني بعد سياسي آن ،معموالً بخشي از ماموريت يک نيروي دريايي آبهاي آزاد يا نيروي دريايي راهبردي را تشکيل ميدهد و اظهارات عبدالرحيم موسوي در واقع تاکيدي است به برآورده شدن خواسته آيتاهلل خامنهاي که چهار سال پيش براي اولين بار از آن سخن به ميان آورد. آيتآهلل خامنهاي در 14مهر ماه 1388طي يک سخنراني در مراسم فارغالتحصيلي دانشجويان دانشگاه دريايي نوشهر ،با اشاره به «ظرفيتهاي فراوان» نيروي دريايي ارتش ،گفت که اين نيرو با «استمرار افزايش توانمنديهايش» بايد به يک «نيروي راهبردي» تبديل شود. به طور کلي نيروهاي دريايي دنيا از نظر توان ،ظرفيت و حوزه عمليات به سه دسته تقسيم ميشوند :نيروي دريايي آبهاي آزاد ،نيروي دريايي آبهاي سبز و نيروي دريايي آبهاي قهوهاي. نيروي دريايي آبهاي آزاد يا راهبردي از نظر فني به نيرويي گفته ميشود که قادر به اجراي عمليات در آبهاي فراتر از 200مايل دريايي ( 370کيلومتري) سواحل کشور مربوطهاش باشد .اين نيرو همانگونه که از نام آن پيداست به کشور دارنده آن اجازه ميدهد که توان دريايي خود را به آبهاي آزاد و دوردست گسترش دهد. از اين رو ،ناوهاي چنين نيرويي قادرند در فواصل بسيار دور از آبهاي سرزميني خود ،عالوه بر دست زدن به عمليات تهاجمي ،تهديدهاي سطحي و زيرسطحي و هوايي دشمنان را نيز پس زنند و با برخورداري از حمايتهاي تدارکاتي بيوقفه (از جمله دريافت مواد خوراکي ،سوخت ،مهمات و قطعات)، حضور دائم خود را در آبهاي آزاد مورد نظر حفظ کنند .اين نيرو معموالً ،ولي نه لزومًا ،يک يا چند ناو هواپيمابر يا بالگردبر دارد .با توجه به اين ويژگيها ،نيروهاي دريايي آمريکا ،بريتانيا ،روسيه و فرانسه در رديف عمدهترين نيروهاي راهبردياند. نيروي دريايي آبهاي سبز نيرويي است که حضور و عمليات آن به آبهاي ساحلي و محدوده فالت قاره کشور مربوطهاش محدود ميشود و غالبًا شناورهاي بسيار بزرگ مانند ناوهاي هواپيمابر ندارد و براي تامين پوشش هوايياش به پايگاههاي زميني وابسته است. اين نيرو ممکن است توانايي اعزام چند ناو را به مأموريتهاي دوردست داشته باشد ،ولي در مجموع قادر به حضور پيوسته و اجراي عمليات در آبهاي آزاد نيست .بيشتر نيروهاي دريايي جهان از اين گونهاند. نيروي دريايي آبهاي قهوهاي معموالً به نيرويي اطالق ميشود که داراي قايقهاي گشتي ،ناوچههاي توپدار و شناورهاي کوچک آبخاکي است و حوزه عملياتش به رودخانهها و آبهاي نزديک ساحلي محدود ميشود. دلمشغوليهاي جمهوري اسالمي از نظر دفاعي حول سه محور دور ميزند: رسيدن به خودکفايي ،تثبيت خود به عنوان يک قدرت منطقهاي و ايجاد بازدارندگي
February 2014 بهمن 1392
موثر در برابر حمالت دشمنان. جمهوري اسالمي براي تثبيت قدرت منطقهاي خود ،اهداف و جاهطلبيهاي آشکاري دارد و به جد ميکوشد که نفوذ خود را در منطقه و فراتر از آن افزايش دهد و راهبردي شمردن نيروي دريايي ارتش نيز در همين راستا است. مقامهاي جمهوري اسالمي خليج فارس و درياي عمان را مناطق ژئواستراتژيک ميدانند که بروز تحوالت در آنها اثر مستقيم بر اقيانوس هند دارد و بالعکس .از اين رو آيتاهلل خامنهاي حوزه فعاليت و گسترش نيروي دريايي ارتش را بخشي از اين اقيانوس تعيين کرد ه است. در اين رابطه ،دريادار سياري در ارديبهشتماه سال 92گفت« ،مثلث طاليي [تنگه] ماالگا ،بابالمندب و تنگه هرمز مثلث مهمي است که بنا به توصيه رهبري محل تمرکز نيروي دريايي [ارتش] است و 93 ...درصد واردات و صادرات ما از اين مسير انجام ميگيرد». پيش از اين در جريان رزمايش واليت ،91دريادار سياري تاکيد کرده بود که نيروي دريايي ارتش ،امنيت اين مثلث استراتژيک را تامين ميکند. بهرغم اين ،در برخي موارد حوزه گشت ناوهاي نيروي دريايي ارتش از محدوده اين مثلث فراتر رفته است .در چند سال گذشته ناوگروههاي مختلف نيروي دريايي به بنادر سودان ،جيبوتي، سوريه (الذقيه) ،عربستان سعودي (جده) ،سريالنکا (کلمبو) ،هند (بمبئي) ،چين (ژان ژيانگ) سفر کردهاند ،گو اينکه بيشترين مدت دريانوردي اين ناوها صرف مبارزه با دزدي دريايي در آبهاي اطراف سومالي ،خليج عدن و درياي سرخ شده است. جمهوري اسالمي کوشش قابل مالحظهاي را براي تقويت توان دريايي خود بهعمل آورده است ،ولي با وجود پيشرفتهايي که در زمينه توليد قايقهاي تندرو ،مين ،موشکهاي ضد کشتي ،اژدر ،پهپاد ،زيردرياييهاي کوچک و همچنين بهينهسازي شناورهاي قديمي زمان شاه داشته ،در ساختن يا خريدن ناوهاي بزرگ اقيانوسپيما که از نيازمنديهاي اساسي يک نيروي دريايي راهبردي است، موفقيتي نداشتهاست. جمهوري اسالمي ،جدا از عملياتي کردن ناو «جماران» و اعالم اينکه دو يا سه فروند ناو مشابه را در دست توليد دارد ،ناو ديگري را عم ً ال وارد ميدان نکردهاست. ساختن ناو «جماران» ميتواند گام مثبت و نشانه پيشرفت صنايع دريايي کشور باشد ،ولي اين ناو از ناوهاي «کالس الوند» ساخت 40سال پيش بريتانيا ،روبرداري شده و توانايي و فناوري بهکار رفته در آن را بايد با ناوهاي کشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي که در صحنه حضور دارند ،مقايسه کرد .برخي از جنگافزارهاي اين ناو مدرن است ،اما زمان صرف شده براي ساختن آن و اينکه اين ناو بزرگترين شناور اقيانوسپيماي نيروي دريايي است ،حکايت از توسعهنيافتگي و محدوديتهاي صنايع کشتيسازي کشور دارد. جدا از اين ،تحريمهاي اعمالشده عليه ايران در رابطه با برنامه هستهاي نيز مزيد بر علت شده و دسترسي جمهوري اسالمي را به فناوري پيشرفته محدود کردهاست. با وجود اين ،ناخدا مقصودلو ،معاون وقت اداره تحقيقات و جهاد خودکفايي نيروي دريايي ارتش ،گفته است« ،نيروي دريايي ارتش مراحل طراحي و ساخت انواع شناورها را بهخوبي طي کرده و با کسب دانش و تجارب ،اينک طراحي و ساخت ناو بالگردبر و هواپيمابر را دنبال ميکند» .به همين سان ،دريادار عباس زميني ،معاون فني نيروي دريايي ارتش ،در خردادماه 1391در اظهار نظر مشابهي ،از «اولين گامها براي ساخت زيردرياييهاي اتمي» سخن به ميان آورد. جدا از ايجاد ظرفيت و توانايي براي ساختن ناوهاي مدرن ،نيروي دريايي ارتش براي راهبردي شدن براي حضور مقتدرانه و مستمر در حوزه دريايي مورد نظرش در آبهاي آزاد ،به پايگاههاي مناسب چه در سواحل خودي و چه در سواحل ديگر کشورهاي دوست يا همپيمان نياز دارد ،تا بتواند قدرت تاثيرگذار خود را در خدمت منافع ملي بهکار گيرد. دستکم ،نيروي دريايي ارتش بايد اين امکان را داشته باشد که از بنادر کشورهاي دوست در حوزه دريايياش براي حمايتهاي لجستيکي استفاده کند. در حال حاضر ،با توجه به جنگ داخلي سوريه ،استفاده نيروي دريايي از بنادر اين کشور دوست جمهوري اسالمي ،با محدوديت روبرو است. از نظر پايگاههاي داخلي ،نيروي دريايي ارتش به جز پايگاه بندرعباس، تأسيسات مجهز و معتبري در سواحل مکران ندارد و قرار است در چند سال آينده استقرار يگانهاي خود را در طول اين سواحل در ميناب ،سيريک ،جاسک ،راس ميداني ،کنارک و پسابندر سر و سامان دهد که اين کار با توجه به توسعهنيافتگي استان سيستان و بلوچستان و فقدان زيرساختهاي اوليه آن مانند جادههاي ارتباطي ،آب آشاميدني ،شبکه برقرساني و مخابرات بسيار دشوار خواهد بود. بهرغم اين کمبودها و چالشهايي که نيروي دريايي ارتش با آن روبروست، آيتاهلل خامنهاي «طاليهداري» توسعه مکران را به نيروي دريايي ارتش واگذار کردهاست که تجربهاي در زمينه پروژههاي سازندگي و اقتصادي ندارد. سرتيپ عبدالرحيم موسوي و دريادار سياري و شماري ديگر از مقامهاي نظامي جمهوري اسالمي هدف راهبردي نيروي دريايي ارتش را با سفرهاي گاهبگاه يک يا دو ناو به بنادر خارجي تحققيافته ميدانند و حتي در مواردي از اعزام ناو به 12مايلي سواحل آمريکا يا دريانوردي به قطب جنوب و ادعاي حاکميت بخشي از آن ،صحبت به ميان آوردهاند. اين فرماندهان مدام افقهاي دورتري را براي نيروي دريايي ارتش
43
تعيين ميکنند ،بي آنکه در گام اول به ارزيابي استعداد ،توانايي و ظرفيت اين نيرو بنشينند و در گام دوم با تدوين برنامههاي درازمدت و تعيين اهداف دستيافتني ،پتانسيلهاي موجود در اين نيرو را از بالقوه به بالفعل تبديل کنند. سال پيش سرتيپ وحيدي ،وزير دفاع پيشين ،گفته بود که با توجه به افول قدرت نظامي و اقتصادي غرب ،از جمله آمريکا ،و نقش مهمي که قدرتهاي نوظهور مانند چين و هند در اقيانوس هند و آبهاي مجاور ايفا خواهند کرد ،ايران با نيروي دريايي راهبردياش ميتواند يکي از «بازيگران قدرتمند» در اقيانوس هند باشد. در حاليکه نيروي دريايي ارتش با بنيه يک نيروي ساحلي (يا نيروي آبهاي سبز) و به عنوان خط اول دفاعي کشور در دريا ،براي تثبت موقعيتاش در درياي عمان با چالشهاي جدي روبروست ،هماورد دانستن اين نيرو با ديگر ناوگان حاضر در منطقه ،مانند ناوگان آمريکا و هند و اطالق عنوان راهبردي به آن صرفًا مصرف داخلي و سياسي دارد و ضربالمثل «غوره نشده ميخواهد مويز شود» را به ذهن تداعي ميکند.
دنباله از صفحة 38
نامه تازه نوريزاد به خامنهاي: بيکفايتي شما در رهبري محرز است تباه فرمودهايد يا از ريخت انداختهايد آقا .جامعهاي پرداختهايد بينخبه و انبوه از مداحان .جامعه بينخبه و مداحمحور ،مطلوبترين فضا و فرصت را براي رفتارهاي ناجور حکومتي فراخ کرده است .جامعه بينخبه و مداحمحور امروز ما ،درست همان است که شما خواستهايد و ميخواهيد؛ چرا که در يک ساختار درست و پسنديده و قانوني ،آقا مجتباي شما فرصت جوالن نمييابد و سپاه و اطالعات فرش زير پاي شما نميشوند .سخن از اطالعات شد ،شما خبر داريد آيا چرا آقاي روحاني و همکاران او را هنوز که هنوز است به وزارت اطالعات راه ندادهاند؟ هجده :اين مختصر نشان ميدهد که شما به حوزه عمومي «حقالناس» پاي نهادهايد و در همان حوزه به برداشتهاي خصوصي مشغوليد .اين ورود نابجا اگر از يک رهبر و يک رييس جمهور خداناباور روي بدهد ،شايد پذيرفتنيتر باشد تا شما که خود را مغز اسالم ناب ميدانيد و احتماالً که نه، قطعًا خود را نايب امام زمان ميدانيد و مطمئنًا نيز به سراي باقي ايمان داريد و راجع به حقالناس و مطالبات اخروي آن ساعتها سخن گفتهايد و ميليونها مخاطب خود را به رعايت آن تشويق و ترغيب و تحکم فرمودهايد. نوزده :امروز يکي از حقالناسهايي که شما از حقوق حتمي مردم برداشتهايد و همچنان نيز به برداشتنهاي خود اصرار ميورزيد ،حق انتخاب است .شما مردم را از حق انتخابشان باز داشتهايد .شما آنان را در هر بزنگاه انتخاب ،با دوز و کلکهاي امنيتي به بنبستهايي ميکشانيد که بهناچار هماني را انتخاب کنند که شما بدو متمايليد. بيست :شما مردم را به انتخاب خودتان مجبور فرمودهايد؛ و اين ،يک نقض غرض آشکار با رهبريت اسالمي شماست .اگر قرآن فرموده« :ال اکراه في الدين» ،اين اکراه در پذيرش اجباري يک رهبر ،به مراتب سهمگينتر و نافذتر از پذيرش اجباري دين است« .الاکراه في الدين» يعني آقاي خامنهاي شما اجازه نداريد هم خود را و هم جمهوري اسالمي را بر مردم تحميل کنيد و از آنان بخواهيد که همه مقدرات خود و نسلهاي خود را به شما تفويض کنند؛ و حال آنکه شما سالهاست به همين کار تحميلي مشغوليد و مردم را از انتخاب آگاهانه و آزاد و مستقلشان باز داشتهايد و محرومشان فرمودهايد. بيست و يک :شما تا کنون هيچگاه ،هيچگاه ،هيچگاه در قبال مسئوليتهاي متعددي که بر همه آنها احاطه بستهايد ،پاسخگو نبودهايد. هيچگاه در هيچ مناظرهاي شرکت نجستهايد و به پرسشهاي صريح کسي و نمايندهاي پاسخ نگفتهايد؛ و اين ،يعني چنگ بردن به همان «حقالناس». همين تباهسازيهاي حقالناسي است که ميگويم شما را کفايتي براي رهبري نگذارده است. بيست و دو :يکي از بزرگترين حقالناسهايي که شما آن را به خاک انداختهايد و همچنان اسالم اسالم نيز ميفرماييد ،گريز از قانون است. اين شما بوده و هستيد که بسيج و بسيجي را تا قلچماقاني فحاش و هتاک و تخريبگر تنزل دادهايد .جوري که به هر فرموده و يا حتي به هر نافرموده جناب شما مثل صاعقه بر سر منتقدان و معترضان و مراجع مغاير فرود ميآيند و بساطشان به هم ميريزند تا به آنان بفهمانند در اينجا چه کسي بر سر کار است و چه ميگويد و چه ميخواهد .شما هرگز به قانون مقيد نبودهايد و هماره خود را فراتر از قانون دانستهايد .يک پرسش قانوني :راستي چرا گردش مالي بيت مکرم شما و هر آنچه را که شما و کارگزاران مستقيم و خويشاوندان شما از پول مردم برميداريد و برميدارند ،مشخص و آشکار نيست و هيچگاه حسابرسي نميشود؟
و اما امضاي قرارداد:
به محض امضاي اين قرارداد ،شما داوطلبانه و آبرومندانه و بي سر و صدا – همچون کيخسرو -به اسم استراحت و عبادت از رهبري کنار ميرويد و عرصه را براي انتخاب همهجانبه مردم وا ميگشاييد .مردم در قبال اين رفتار شما چه ميکنند؟ شما را به درون پرمهر خود راه ميدهند و شما را بر همان تختي مينشانند که مالت پايههايش از محبت و مهر است .وگرنه ،...نه ،اص ً ال دلم نميخواهد به اين «وگرنه» بپردازم و آينده عنقريب شما را واشکافي کنم. اجازه بدهيد مثبتانديشي را برگزينيم و همان پايان خوش و آن تختي را براي شما آرزو کنيم که مالت پايههايش از محبت و مهر است.
44
دنباله از صفحة 32
ذکر مصيبت کافي است! چاره درد چيست؟
اگر خواسته باشم مصيبتي را که دامنگير همه ما شده است در يک جمله خالصه کنم الزم است بگويم که ما از نظر جنبههاي مثبت اجتماعي در رديفهاي آخر قرار گرفتهايم و در تمام زمينههاي منفي پيشتاز گشتهايم! پس بهتر است که از ذکر مصيبت درگذريم و به فکر چارهاي عملي باشيم.
«اميد به آيندهاي روشن» شرط اول براي رسيدن به استقالل است تجربه گرانبهاي 35ساله حکومت ديني ،با همه هزينههاي گزافي که پرداخت کردهايم اين نتيجه را داشته است که استبداد ديني بمراتب خشنتر ،وسيعتر و عميقتر از استبداد عرفي است زيرا استبداد ديني خود را مجاز ميداند که حتا در خصوصيترين روابط اجتماعي نه تنها در چارديواري خانه بلکه در روابط بين زن و شوهر دخالت کند! و بهمين دليل در استبداد دين هيچکس با خيال راحت و احساس امنيت نميتواند سر بر بالين استراحت نهد که همگاني شدن اين روحيه عدم امنيت به خودي خود سبب ميگردد که اينگونه نظامها از درون متالشي گردند ،که با مراجعه به تاريخ نمونههاي فراواني از اينگونه فروپاشيها را ميتوان يافت.
February 2014 بهمن 1392
پس وظيفه فردي هر يک از ما آن است که هرگز نا اميد نگرديم و اين شعله اميد «رسيدن به استقالل» يعني برقراري حکومت قانون را نه تنها در قلب خود بلکه در قللوب فرزندان خود شعلهور نگهداريم و به آينده درخشان ايران اميدوار باشيم و ايمان داشته باشيم که در آينده شاهد روزي خواهيم بود که همه از هر دين ،مرام، جنسيت و طبقه اجتماعي که هستيم زير نام «ملت ايران» در آباداني اين کشور کهنسال خواهيم کوشيد و آن را به مقاميکه شايسته آن است خواهيم رسانيد. ادامه اين مطلب ما را به جواب سوال ديگر دوست عزيزم آقاي «ن.م» راهنمايي ميکند که گفته بودند :آنچه تو ميخواهي آرماني است و به زمان زيادي احتياج دارد! که در جواب فقط به اين گفته که بارها نوشتهام اشاره ميکنم که :واقعيات امروز ما روياهاي گذشتگان بوده است و روياهاي امروز ما واقعيتهاي آيندگان خواهد بود. تا شماره آينده براي همه آرزوي خوشبختي دارم. دلتان شاد و لبانتان خندان باد. ***** ( )1خوانندگان عزيز ميتوانند براي شناخت اين مجسمهساز و هنرمند و محقق ارزنده به تارنماي «پرويز تناولي» مراجعه فرمايند.
44
جدول کالسيک: افقي: . 1گوناگون _ تابلويي از «سالوادور دالي» نقاش سوررﺋﺎليست اسپانيايي. .2عزاداري و ماتم _ از سنگهاي معدني که ساييده آن در نقاشي بکار ميرود _ کشوري کوچک در شمال غربي آفريقا. .3از پهنههاي آبي _ لگام و دهنه _ محل نگاهداري کاال. .4گزينش _ فاضالب زيرزميني _ بيدرنگ و لحظهاي. .5کافي و به اندازه _ نوعي شعبده _ عاشق و شيدا. .6سالح دفاعي انسانهاي اوليه _ استمالت و دلجويي _ عدد فوتبالي. .7ديدن و نگريستن _ درودگر _ از آبزيان عظيمالجثه. .8نشانه _ نام اصلي ابومسلم خراساني _ شبانگاه. .9عقيم و سترون _ پرآوازه و مشهور _ اشياي دست دوم خريد و فروش ميکند. .10اسم ترکي _ نوعي سردرد عصبي _ گلدسته مسجد. .11دعاي خير _ اشرف مخلوقات است _ آفت گياه. .12ديروز تازي _ سوغات گجرات _ بيماري روحي. .13رهبر و پيشوا _ مخفي و پوشيده _ خودروي باري شهري. _ 14سخنوران _ افسري که در خدمت افسر عاليرتبه باشد _ از
واژهگذاري: 2حرفي: را _ خا _ آب _ هم _ ست _ سر _ يا _ بد. 3حرفي: شاب _ ابو _ اتا _ تام _ اشر _ بپا _ پري _ آقا _ عضو _ اسف _ ربا _ داي _ وال _ عدت _ آرد _ شخم _ پهن _ اسم _ عبا _ آفت _ بدل _ ودج _ ازن _ نطق _ گرد. 4حرفي: جنبي _ کانا _ تاني _ نايب _ برنا _ بيکس _ بهجت _ مقاش _ اشهد _ مرشد _ اجاق _ عرعر _ آباد _ تعمد _ شرجي _ ابعد _ پالن _ بشير _ ختام _ ادعا _ ابيض _ اکول _ زمان _ گواه. 5حرفي: دادرس _ آلمان _ دمساز _ دستخط _ مرتعش _ ديالگ _ تاالب _ ناامن _ گارسن _ هشتپا _ سکونت _ تابان _ آدامس _ اعادي _ بوريس. 7حرفي: آرامگاه _ رستاخيز _ االکلنگ _ توانمند _ دادنامه _ فرستاده _ هواپيما _ استوانه _ راديکال _ مخملباف.
نامهاي خورشيد. .15شاعر بزرگ انگليسي که در سال 1788متولد شد و از سن نوزده سالگي به کار شعر پرداخت .مکتب او «رومانتيسم» است _ خندهرو و بشاش.
عمودي: .1ريسماني که از پوست درخت خرما بافتهشود _ کتابي در تاريخ پيامبر اسالم و خاندان او به قلم «حاج شيخ عباس قمي». .2طعام _ از نوشتافزار _ سرنوشت. .3دالور و پهلوان _ نفيکننده _ خودکامه و زورگو. .4سرزمين دانوب آبي _ افسانه و قصه _ خلق و خو. .5نيلوفرهندي _ موج دريا _ اتحاديه شرکتهاي هوايي را گويند. .6شير بيشه _ از جزاير جنوبي ايران _ حرف ندا. .7نامي مردانه به معناي «برگزيده» _ الغر و نحيف _ مأمور اجراي مقررات در جنگل. .8جايز و شايسته _ پايتخت کشور آفريقايي «چاد» _ وسني. .9خرگوش _ گشادگي ميان دو کوه _ قرار دادن. _ 10چوب خوشبو _ شيرين و لذيذ _ از شهرهاي ايتاليا در جزيره سيسيل. .11رشتهاي در موسيقي _ بوزينه _ رطوبت. .12درون حاشيه _ ساده و بينقش و نگار _ از پوشاک مخصوص خانمها. .13حيوان حيلهگر _ به زن يا شوهر نسبت داده ميشود _ ديرنشين و ترسا. .14از تقسيمات نظامي _ خبرگزاري رسمي ايتاليا _ از توابع مثلثاتي. .15نخستين انسان فضانورد که با سفينه روسي «وستوک» به فضا رفت _ واحد تحصيلي.
45
February 2014
45
بهمن 1392
اجاره دوازدهمين بازار نوروزي دوزادهمين دوره بازار نوروزي آتالنتا در روز يکشنبه 16مارچ در محل «Lanier Te c h n i c a l »Collegeبرگزار ميشود .با استفاده از اين فرصت ميتوانيد تمام مايحتاج سفره نوروز و ديدوبازديدهاي نوروزي را فراهم کنيد .اين برنامه از ساعت 10صبح آغاز شده و تا 4بعدازظهر ادامه خواهد داشت .به آگهي اين بازار نوروزي در همين شماره «پرديس» توجه کنيد.
جشن نوروزي کانون ايرانيان آتالنتا ايرانيان کانون آتالنتا امسال جشن نوروزي خود را در «بال روم» جورجيا تک و در تاريخ شنبه 22مارچ برگزار ميکند .بليتهاي اين برنامه را ميتوان از طريق سايت کانون يا در محل کانون تهيه کرد.
سخنراني رضا ضرغامي آقاي رضا ضرغامي کتاب نويسنده کورش: «کشف ايراني» فاتح فا ر غ ا لتحصيل دانشگاه کلمبيا در سال 2000که صاحب تاليفاتي در زمينه تاريخ ايران است ،در تاريخ يکشنبه 9فوريه در جورجيا تک در مورد دستاوردهاي کورش پادشاهي خواهد سخنراني کرد .زمان اين برنامه
ساعت 6بعدازظهر است.
کنسرت «بلککتز» در آتالنتا کنسرت نوروزي گروه «بلککتز» در آتالنتا با همراهي «شيرزاد»« ،ديجي مريم» و «السيد» در روز شنبه 29مارچ در «595 نورت» برگزار ميشود. براي رزرو جا و اطالعات با شماره تلفن (770) 355-6814تماس بگيريد. بليتها را ميتوانيد از فروشگاههاي ايراني تهيه کنيد .اطالعات بيشتر را در صفحه 2همين شماره بيابيد.
2اتاق خواب با يک حمام کامل در يک خانه واقع در مرييتا (Lower )Roswellبا مشترک بودن آشپزخانه ،اتاق خانواده ،اتاق ناهارخوري، حيات پشت و استخر 550 ،دالر در ماه اجاره داده ميشود.
)770( 823 - 8762
تعميرات تعميرات منزل پذيرفته ميشود. )404( 207 - 7239
نگهداري
فستيوال ايرانيان در آتالنتا
نگهداري از سالمندان و کودکان شما توسط يک خانم ميانسال و با تجربه در آتالنتا.
فستيوال ايرانيان آتالنتا براي اولين بار در تاريخ يکشنبه 6اپريل 2014در «پيدمانت پارک» برگزار خواهد شد .برگزاري هرچه باشکوهتر اين فستيوال ،نيازمند حمايت و پشتيباني کليه هموطنان عزيز ميباشد و از صاحبان مشاغل عالقمند به شرکت در اين فستيوال تقاضا شده است تا هر چه زودتر با مسؤالن اين فستيوال تماس بگيرند. تلفنهاي تماس )404( 422 - 2466 ،و )678( 549 - 1375اعالم شده است.
آموزش زبان فارسي
برنامههاي کانون ايرانيان آتالنتا کانون ايرانيان آتالنتا برنامههاي ماه ژانويه 2014را به شرح زير برگزار نمود: آدينه 10ژانويه برنامه شب شعر در ساعت 8شامگاه در محل کانون برگزار شد. برنامههاي ماه فوريه 2014کانون به شرح زير خواهد بود: يکشنبه 9فوريه ويژه برنامه سخنراني آقاي رضا ضرغامي در باره تاريخ کوروش در جورجيا تک: Georgia Tech Student Center Theater 350 Ferst Drive Northwest Atlanta, GA Time: 6:00 pm آدينه 14فوريه برنامه شب شعر ساعت 8شامگاه در محل کانون. ضمنا کانون ايرانيان به آگاهي ميرساند که محل کانون موقتا به آدرس زير انتقال داده شده است: 3460 Chamblee Dunwoody Way Chamblee, GA 30341 براي آگاهي از کالسهاي دبستان ايراني ،موسيقي و خطاطي کانون ميتوانيد با تلفن (404) 303-3030يا به وب پيج کانون مراجعه نماييد.
در فاکس تياتر شوي بسيار موفق برادوي تحت عنوان «کتاب مورمن» از 28ژانويه تا 9فوريه. گروه رقص مدرن «الوين آيلي» از 13تا 16فوريه. کنسرت رابين تيک ،جمعه 21فوريه. کنسرت «مودي بلوز» ،جمعه 21مارچ. کنسرت «کراسبي ،استيلز و نش» ،شنبه 22مارچ.
)251( 508 - 6611
براي کودکان تا 12سال در منطقه «جانز کريک _ جورجيا) .روزهاي آخر هفته :خواندن _ نوشتن _ مکالمه فارسي توسط خانم زندي.
)770( 814 - 2930
نگهداري کودک از فرزندان دلبند شما در منزل از ساعت 6:30pm -6:30amنگهداري ميکنيم.
)404( 539-8939
براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامههاي اين نهاد و تهيه بليت ميتوان با شماره تلفن (800) 745-3000يا آدرس اينترنتي www.ticketmaster. comتماس گرفت.
فيليپس ارينا 12تا 17فوريه ،سيرک برادران رينگلينگ. 21فوريه ،کنسرت «دمي لوواتو». 24فوريه ،کنسرت گروه «ايگلز». 25مارچ ،کنسرت مايلي سايرس. براي تهيه بليت با شماره تلفن (404) 878-3000تماس بگيريد.
46
کريستيانو رونالدو صاحب توپ طالي 2013شد
مهاجم رئال مادريد به عنوان بهترين بازيکن فوتبال جهان در سال 2013انتخاب شد. کريستيانو رونالدو که سالهاست با ليونل مسي رقابت تنگاتنگي بر سر کسب توپ طال دارد ،پس از 4سال توانست سرانجام به سلطه مسي بر فوتبال جهان پايان دهد .رونالدو سال 2008توپ طال را گرفته بود و پس از آن در 4دوره متوالي ،مسي صاحب اين عنوان شد .اما امسال مهاجم تيم ملي پرتغال و رئال مادريد توانست با درخشش خود ،دوباره اين عنوان را تصاحب کند. فرانک ريبري و ليونل مسي رقباي رونالدو براي کسب اين عنوان بودند. فرانک ريبري که در کنار ليونل مسي و کريستيانو رونالدو نامزد توپ طالي سال 2013بود ،ميگويد رقيب پرتغالياش شايسته کسب اين جايزه نبوده است. اين ستاره فرانسوي سال گذشته تمام جامهاي معتبر فوتبال اروپا و آلمان را همراه با بايرن مونيخ درو کرد اما در نهايت پشت سر رونالدو و مسي قرار گرفت .هر چند او در مراسم توپ طال اعالم کرد که کسب جوايز فردي از اهداف او نيست اما با اين حال اعتقاد دارد که شايستگي عنوان بهترين بازيکن جهان در سال 2013را داشته است« :من همه چيز را همراه با بايرن بردم ،از طرف ديگر رونالدو چيزي برنده نشد .از اين مسئله ناراحت نيستم اما کمي آزاردهنده است .من شايسته توپ طال بودم». در مراسم انتخاب بهترينهاي فوتبال جهان ،اسامي تيم فوتبال منتخب سال 2013نيز اعالم شد .بر اين اساس مانوئل نوير بهترين دروازهبان شد. فيليپ الم ،سرجيو راموس ،تياگو سيلوا و دني آلوز هم به عنوان بهترين مدافعان جوايز خود را دريافت کردند. اينيستا ،ژاوي و فرانک ريبري هم بهترين هافبکهاي سال 2013شدند .کريستيانو رونالدو ،زالتان ايبراهيموويچ و ليونل مسي هم بهترين مهاجمان دنيا شدند. همچنين يوپ هاينکس مربي سابق بايرن مونيخ که خود را بازنشسته کرده است ،به عنوان بهترين مربي جهان در سال 2013معرفي شد.
پايان 14ماه بالتكليفي كميته ملي المپيك با رياست هاشمي انتخابات كميته ملي المپيك بعد از قريب به 14ماه تاخير برگزار شد .انتخاباتي كه بر خالف انتظار حواشي چنداني نداشت و مهمترين اتفاق آن انتخاب كيومرث هاشمي به عنوان رئيس تشكيالت كميته بود. انصراف محمد عليآبادي و بهرام افشارزاده از از يك سو و ناتواني محمود خسروي وفا در اخذ آراي موافق براي تكيه بر كرسي نايب رئيسي كميته را هم بايد از جمله رخدادهاي جالب اين روز خواند ،هرچند كه شايد چراغ سبز اعضاي مجمع به شاهرخ شهنازي براي نشستن بر صندلي دبيركلي كميته هم از جمله عجايب رخداده در مجمع كميته ملي المپيك بود.
February 2014 بهمن 1392
مجمع كميته كار خود را با انتخاب رئيس كميته ملي المپيك آغاز كرد .جايي كه 10نفر كانديداي اين پست بودند و طبيعي بود كه همه نگاهها به مهمترين بخش اين انتخابات باشد .نكته قابل توجه در انتخاب رئيس كميته، انصراف هفت كانديداي اين بخش بود .محمد عليآبادي، محمود خسرويوفا ،علي مرادي ،مهرزاد حميدي ،محمدرضا داورزني ،فضلاهلل باقرزاده و مهدي کرباسيان پيش از رايگيري انصراف خود را اعالم كردند تا رقابت بين كيومرث هاشمي ،مهدي قدميو محمد کامبوزيا جريان داشته باشد. رقابتي كه در پايان به نفع نماينده وزارت ورزش تمام شد و کيومرث هاشمي با 42راي موافق به عنوان رئيس آينده کميته انتخاب شد .در اين رايگيري مهدي قدميو کامبوزيا به ترتيب 9و 7راي را از آن خود کردند.
شايد غيرمنتظرهترين اتفاق انتخابات راي اعضاي مجمع به شاهرخ شهنازي براي نشستن بر صندلي مهم دبير كلي كميته بود ،جايي كه شايد تا پيش از اين كمتر كسي چنين تصوري داشت .او در حالي كه بعد از انصراف بهرام افشارزاده دبير کل پيشين کميته ملي المپيک ،مهدي علينژاد رئيس فدراسيون ووشو ،محمد علي آبادي و اصغر رحيمي با يك رقيب جدي به نام محمدرضا داورزني مواجه بود ،بعد از راهيابي با وي به دور دوم در اين مرحله 34راي موافق اعضاي مجمع را كسب كرد تا به عنوان دبيركلي كميته برسد .داورزني هم در اين انتخابات 26راي را به خود اختصاص داد. بازنده بزرگ انتخابات محمود خسرويوفا بود .مردي كه طبق محاسبات قبلياش چشم به صندلي نايب رئيسي اول داشت اما نايب رئيس دوم هم نشد .او كه رابطه نزديكي با وزير ورزش دارد ،در انتخابات بعد از اينكه به نفع كيومرث هاشمي در پست رياست انصراف داد ،در رقابت براي پست نايب رئيسي حريف رباب شهريان و عليرضا دبير نشد تا دستش از گرفتن يكي از صندليهاي نايب رئيسي خالي بماند .در انتخاب نواب رئيس كه اتفاقا دو مرحلهاي هم شده بود ،شهريان 39راي ،دبير 31راي ،قدمي 18راي و خسرويوفا 16راي کسب کردند. آخرين بخش انتخاب و معرفي اعضاي هيات اجرايي كميته ملي المپيك بود .جايي كه اعضاي مجمع بايد 6عضو هيات اجرايي كميته را انتخاب ميكردند .در جريان اين انتخابات كه دو مرحلهاي هم شد محمد پوالدگر و محمود مشحون در همان دور اول با كسب 34راي به عضويت هيات اجرايي درآمدند ،اما رايگيري مجدد براي 4عضو ديگر هم دوباره برگزار شد كه طي آن علي كفاشيان رئيس فدراسيون فوتبال ،رسول خادم رئيس فدراسيون كشتي ،محمد عليپور رئيس فدراسيون انجمنهاي ورزشي و فضلاهلل باقرزاده رئيس فدراسيون شمشيربازي به عضويت هيات اجرايي درآمدند.
م ملتهاي آسيا جا 24تيمي شد
کنفدراسيون فوتبال آسيا اعالم کرد جام ملتهاي آسيا سال 2019با حضور 24 تيم برگزار خواهد شد. اين کميته همچنين تصميم گرفت «چلنج کاپ» سال 2014که در مالديو برگزار ميشود آخرين دورهي اين رقابتها باشد و ديگر اين رقابتها برگزار نخواهد شد. همچنين تصميم گرفته شد که رقابتهاي انتخابي جام
جهاني و جام ملتهاي آسيا ادغام شود و فرمت مسابقات به اين ترتيب خواهد بود که کشورهاي شرکتکننده به 8گروه مقدماتي تقسيم خواهند شد که سرگروههاي 8گروه و 4تيم دوم برتر به دور نهايي انتخابي جام جهاني و جام ملتهاي آسيا راه خواهند يافت .سرنوشت ساير تيمها براي حضور در جام ملتهاي آسيا به اين ترتيب مشخص ميشود که تيمهاي باقي مانده بايد در شش گروه 4تيمي بر سر کسب 12سهميه باقي مانده جام ملتها رقابت کنند. به اين ترتيب رقابتهاي انتخابي جام جهاني که در حال حاضر با 10تيم برگزار ميشود از دوره بعدي با حضور 12تيم برگزار ميشود.
رويانيان از مديرعاملي پرسپوليس کنارهگيري کرد محمد رويانيان ٬مديرعامل باشگاه پرسپوليس بار ديگر از سمت خود کنارهگيري کرد .او که طي 28ماه گذشته بارها به صورت رسمي و غير رسمي استعفا کرده بود ،قبل از بازي پرسپوليس با گسترش تبريز و رقم خوردن ششمين شکست فصل ،از اين تيم جدا شد. در برنامه 90ويدئويي از رويانيان پخش شد که تاکيد ميکرد اين بار اگر قصد رفتن داشته باشد بي سر و صدا استعفا خواهد داد و بيانيهاي در کار نخواهد بود .با اين حال او اين بار نسبت به تمام استعفاهاي پيشين ،طوالنيترين بيانيه را نوشته است. برخي کارشناسان فوتبال پيش بيني کرده بودند که با دستگيري بابک زنجاني به عنوان حامي مالي رويانيان و طراح ايدههايي چون هواپيما و شبکه تلويزيوني اختصاصي، ادامه کار نه فقط براي تيم «راه آهن سورينت» بلکه براي اين مدير نظامي شاغل در فوتبال نيز مشکل خواهد شد. در بخشي از بيانيه رويانيان آمده است« :هر آمدني، رفتني دارد .شهريور 90که حکم مديرعامليام صادر شد ميدانستم که روزي هم زمان رفتن از راه ميرسد ،اما تصور نميکردم نوشتن نامه خداحافظي تا اين حد سخت باشد». وزير ورزش و جوانان در واکنش به استعفاي رويانيان گفته است« ،مسائل کوچک و ريز را اجازه بدهيد سر فرصت و به وقتش بررسي نماييم .زياد جدي نگيريد ،اينها مسائل حاشيهاي است». محمود گودرزي که از مصاحبهها و اظهارات رويانيان ناراضي بود ،يک روز قبل از استعفاي او هم گفته بود، «متاسفانه فضاي مديريتي اخالقي وجود نداشته و در کمال تاسف مديران درگير برخي از لفاظيها ميشوند که زيبنده نيست .اين رفتارها اثرات تربيتي بدي دارد و تا پايينترين ردههاي سني اثرگذار است .اميدوارم ديگر تکرار نشود .در غير اين صورت برخورد جدي انجام ميدهيم و در رفتارمان درباره اين مديران تجديد نظر خواهيم کرد». رويانيان مدعي شده است که «اگر به واسطه برخي کارشکنيها نتوانسته باشم دل هواداران را شاد کنم حداقل ميدانم که در صورت به بار نشستن برنامههاي اقتصادي و تجاري ميتوانيم باشگاه را به مرز خودکفايي مالي برسانيم» .وي اما توضيحي درباره چند و چون اين برنامههاي اقتصادي نداده است. حتي قبل از شهرآورد تهران نيز بازيکنان اين تيم در اقدامي بيسابقه و در اعتراض به نابسامانيهاي اقتصادي باشگاه ،دست به اعتصاب زده و تمرين تيمشان را تحريم کردند. رويانيان نويد انتشار گزارشي مفصل از فعاليتهاي انجام شدهاش در رسانهها را داده و تاکيد کرده است که حجم اقدامات او به اندازه يک دهه فعاليتهاي انجام شده در باشگاه پرسپوليس بوده است.
46
او با وجودي که بدون پيشينه ورزشي از سوي وزارت ورزش دولت محمود احمدينژاد به مديريت در پرسپوليس منصوب شد ،نوشته است« :از شش ماه پيش که دولت قبلي کمر همت بسته بود تا بنده را به هر طريقي که شده عزل کند تا به امروز ٬بارها در مصاحبههايم حرف از استعفا و رفتن زدم .دو ماه پيش نيز نامه استعفايم را به وزارت ورزش تقديم کرده و هفته گذشته مجددا در نامهاي به وزير ،تاکيد کرده بودم ادامه فعاليت با شرايط کنوني ميسر نيست». رويانيان در توضيح داليل ناممکن بودن ادامه فعاليت، بدون نام بردن از بابک زنجاني نوشته است« :اتفاقات بسياري رخ داد ،راههاي درآمدزايي و فعاليتهاي اقتصادي به طرق مختلف بسته شد .به اين نتيجه رسيدم که ابر و باد و مه و خورشيد و فلک دست به دست هم دادهاند تا پرسپوليس با من به بنبست رسيده و موفق نباشد». مديرعامل مستعفي پرسپوليس به اعتصاب بازيکنان تيمش قبل از بازي با استقالل هم اشاره کرده و گفته است از اين رفتار بازيکنان قلبم شکست و دلم آتش گرفت. رويانيان در برابر جمع هوادارانش منتقدان بيشماري دارد ،هواداراني که در دوران مديريت او تعدادشان روي سکوها به پايينترين حد در تاريخ باشگاه تنزل يافت .او نوشته است« :به آنهايي که دست به هر اقدامي زدند تا پرسپوليس با رويانيان به موفقيت نرسد توصيه ميکنم چنين جفاهايي را نسبت به مديريت جديد نکرده تا شايد از آه هواداران در امان بمانند».
دربي تهران؛ 360دقيقه بدون گل
مسابقه فوتبال هميشه حساس دو تيم استقالل و پرسپوليس براي چهارمين بار پياپي نه برندهاي داشت و نه گلي. هفتاد و هشتمين دربي سنتي تهران در ورزشگاه آزادي تهران و در حضور بيش از 90هزار تماشاگر برگزار شد و با نتيجه مساوي صفر – صفر به پايان رسيد . اين که چهارمين تساوي پياپي و بدون گل استقالل و پرسپوليس بود ،با اعتراض تماشاگران دو تيم مواجه شد و در دقايق پاياني ،شعارهاي تندي عليه «تباني» در استاديوم آزادي سر داده شد .طرفداران پرسپوليس اشيايي هم به داخل و اطراف زمين پرتاب کردند . آخرين بازي دو تيم که هم گل و هم يک برنده داشت ،به بهمن 1390باز ميگردد که پرسپوليس در يک روز تاريخي و در حالي که دو بر صفر عقب بود و يکي از بازيکنانش هم از زمين اخراج شده بود ،با سه گلي که «ايمان زايد» زد پيروز شد . دو تيم پرطرفدار فوتبال ايران ،مانند سه مسابقه قبلي خود ،بازي کسل کننده و پربرخوردي را پشت سر گذاشتند و تنها صحنه خطرناک ،برخورد شوت محمد نوري از روي يک ضربه کاشته به تير دروازه استقالل در دقيقه 65بود . دربي 78آنقدر کند و کسلکننده بود که يک رکورد ديگر هم بر جاي گذاشت .دو تيم از شش تعويض ممکن ،فقط از يکي استفاده کردند .مجيد غالمنژاد از استقالل در دقيقه 59 جانشين مهرداد اوالدي شد . درگيري فيزيکي و لفظي بازيکنان دو تيم در همان 10 دقيقه ابتدايي مسابقه آغاز شد و تا پايان ادامه داشت .بازي خشن دو تيم باعث شد تا سعيد مظفريزاده ،داور مسابقه به چهار بازيکن استقالل و سه بازيکن پرسپوليس کارت
47
دنباله از صفحة قبل
زرد بدهد . مظفري زاده که قبل از مسابقه اعالم کرده بود پس از دربي به علت جو سنگيني که عليه داوران ايجاد شده ،از داوري خداحافظي خواهد کرد ،در انتهاي مسابقه به وعده خود عمل کرد و پيراهن داوري را از تن خارج کرد . بازيکنان دو تيم و امير قلعهنوعي هم به سمتش رفتند و با او خداحافظي کردند .تعدادي از بازيکنان هم تالش ميکردند تا پيراهن سعيد مظفريزاده را تصاحب کنند!
مجازات متهمان ماجراي «قليان گيت» در فوتبال ايران
قليان چند کشيدن بازيکن و مسئول تيم ملي زير 22 سال ايران به يک جنجال رسانهاي تبديل شده است. فدراسيون فوتبال ميگويد با همه متخلفان برخورد جدي خواهد کرد. تاکنون سرپرست ،پزشک و آناليزور اين تيم محروم شدهاند. ماجراي «قليان گيت» در برنامه نود مطرح شد .عادل فردوسيپور در اين برنامه با عليرضا منصوريان سرمربي مستعفي تيم ملي زير 22سال ايران در مورد داليل کنارهگيرياش گفتوگوکرد. در بخشي از اين مصاحبه تلفني ،فردوسيپور با استناد به سخنان يکي از مسئوالن هتل محل اقامت اعضاي تيم ملي زير 22سال در جزيره کيش،از قليان کشيدن بازيکنان مليپوش ايران خبر داد. عليرضا منصوريان در ابتدا اين موضوع را تکذيب کرد اما مسئول هتل در تماس تلفني با برنامه نود تاکيد کرد که در دوران اقامت تيم ملي زير 22سال، هفت -هشت نفر بازيکن به همراه پزشک و آناليزور تيم درخواست قليانکردند. وي افزود که از قليان کشيدن اين اعضاي تيم ملي عکس گرفته شده است. از سوي ديگر آنها از پرداخت هزينه نزديک به يک و نيم ميليون توماني قليانها نيز خودداري کردهاند. عليرضا منصوريان بار ديگر با برنامه 90تماس گرفت و تاکيد کرد که اين تخلف توسط چند نفر از بازيکنان و همراهان تيم ملي صورت گرفته است. اما طرح اين مساله که عادل فردوسيپور در برنامه 90از آن به عنوان «قليان گيت» نام برد ،واکنش رسانههاي ورزشي و کارشناسان فوتبال را در پي داشت. عليرضا عليپور ،دبير رسيدگي به تخلفات فدراسيون فوتبال ايران ضمن تاييد ممنوع الفعاليت شدن سرپرست ،آناليزور و پزشک تيم ملي زير 22سال ايران گفت« ،اين دستور مستقيم آقاي کفاشيان بود که هر چه سريعتر به اين پرونده رسيدگي شود». وي تصريح کرد« ،پس از بررسيهاي الزم ،هيات رسيدگي به تخلفات به اين نتيجه رسيد که آناليزور ،سرپرست و پزشک تيم از همراهي تيم محروم شوند و با آنها براي مسابقات قاره آسيا به عمان نروند ».اين سه نفر تا اطالع ثانوي از حضور در باشگاههاي خود هم محروم هستند. عليپور همچنين در مورد احتمال محروميت برخي از بازيکنان تيم ملي نيز گفت« :تحقيقات ما ادامه دارد و هر کسي که تخلفي کرده باشد قطعا به پروندهاش رسيدگي خواهد شد». وبسايت «خبر آنالين» در گزارشي به موضوع استعمال دخانيات توسط بازيکنان فوتبال و حتي برخي مليپوشان ايران پرداخته است .در اين گزارش به نمونههاي مشخصي اشاره شده که گفته ميشود تنها مشتي نمونه خروار است. بر اساس اين گزارش امير قلعهنوعي ،سرمربي استقالل در سالهاي اخير بارها به بازيکناناش در مورد قليان کشيدن هشدار داده است« .گشت ويژه» قلعهنوعي چند ماه پيش ،از قليان کشيدن بازيکنان اين تيم تا پاسي از شب در فرحزاد تهران خبر داده بود. اين گزارش اضافه ميکند که تنها کافي است در گوگل عبارت «قليان کشيدن بازيکنان فوتبال» را جستجو کرد تا تصاويري از بازيکنان سرشناس تيمهاي استقالل و پرسپوليس را در اطراف قليان يافت. اين نکته را بايد اشاره کرد که البته در اينترنت ميتوان تصاوير زيادي نيز از بازيکنان و مربيان سرشناس جهان در حال کشيدن سيگار يافت و به نظر نميرسد اين مشکل مختص فوتبال ايران باشد.
جواد نکونام در الکويت کاپيتان تيم ملي فوتبال ايران و هافبک مياني استقالل که اين اواخر اخبار ضد و نقيضي درباره جدايياش از جمع آبيپوشان مطرح شده بود، با مسئوالن باشگاه الکويت به توافق رسيد و به کويت رفت.
February 2014 بهمن 1392
فرشته کريمي:
همه جاي دنيا ديده شديم غير از کشور خودمان براي نخستين بار در تاريخ رشتههاي توپي ،يک ورزشکار زن ايران موفق شده است در جمع 10بازيکن برتر جهان قرار بگيرد .تيم ايران در رقابتهاي جام جهاني کوچک عنوان پنجم را به دست آورد و در آسيا نيز به مدال نقره دست يافت. سايت معتبر «فوتسال پالنت» که از سال 2007بهترينهاي فوتسال دنيا را معرفي ميکند ،نام فرشته کريمي مليپوش فوتسال بانوان ايران را در فهرست نهايي نامزدهاي سال 2013 قرار داد .سه بازيکن از برزيل ،سه بازيکن از اسپانيا ،دو بازيکن پرتغالي و يک بازيکن از روسيه رقباي کريمي براي انتخاب بازيکن برتر بودند. عنوان برتر سرانجام نصيب لوچيليا مينوزو از تيم ملي برزيل شد که عضو باشگاه التزيو فمينيله از همين کشور است .همواره بازيکناني از برزيل به عنوان بانوي سال انتخاب شدهاند .وانيچيا با سه جام پياپي نامدارترين فوتساليست زن جهان است .غير از برزيليها فقط دو بازيکن به نامهاي آلينا گوروبتس از اوکراين و اوا مانگوئان اسپانيايي توانستهاند اين عنوان را نصيب خود کنند. فرزانه توسلي دروازهبان اصلي ايران در مسابقات قهرماني آسيا بود. نسيمه غالمي ،سپيده زرينراد ،فهميه زارعي ،فاطمه اعتدادي ،پريا نوروزي، فرشته کريمي ،سهيال ملمولي ،ليال اقبالي ،نيلوفر اردالن ،نسترن مقيمي ،آرزو صدقيانيزاده ،نغمه مرادي و بهناز خياط (دروازهبان ذخيره) ديگر بازيکنان ايران بودند که با يک شکست خفيف مقابل تيم قدرتمند ژاپن نايب قهرمان آسيا شدند .از اين جمع ليال اقبالي پس از پايان مسابقات از تيم ملي خداحافظي کرد. اين پيشرفت چشمگير در حالي حاصل شد که بهترين نتايج ايران در تاريخ مسابقات ،مربوط به دوره قبل بود که در رده چهارم ايستاد. به گزارش «مهر» ،جواد نکونام که پس از جدايي از تيم اوساسونا اسپانيا از ابتداي ليگ دوازدهم به جمع آبيپوشان تهراني پيوسته بود ،قبل از هفته بيست و دوم رقابتهاي ليگ سيزدهم با سرمربي و مسئوالن باشگاه استقالل اختالف نظر پيدا کرد تا جايي که طرفين مصاحبههايي را عليه يکديگر انجام دادند. ضمن اينکه پس از اين اتفاقات مذاکراتي به صورت حضوري و تلفني بين نکونام و قلعهنويي و فتحاهللزاده انجام شد که در هيچ کدام از اين مذاکرات نتيجهاي حاصل نشد تا هافبک مياني آبيپوشان از اين تيم جدا شود. يک مقام مسئول در باشگاه استقالل گفت ،قرارداد نکونام با تيم کويتي چهار ماهه است و اين بازيکن پس از آن ميتواند در اردوهاي تيم ملي شرکت کند. در هفتههاي اخير تعداد ديگري از بازيکنان تيمهاي مطرح ايراني مانند آندرانيک تيموريان و سيد جالل حسيني با تيمهايي از قطر وارد مذاکرات جدي شدهاند .گفته ميشود عدم پرداخت حقوق به اين بازيکنان باعث شده تا آنها تقاضاي جدايي از تيمهاي خود کنند.
علي پروين رسما” مديرعامل پرسپوليس شد
علي پروين بطور رسمي کار خود را بعنوان مديرعامل باشگاه پرسپوليس شروع کرد. پس از استعفاي محمد رويانيان از مديريت باشگاه پرسپوليس و موافقت هيات مديره با اين استعفا، علي پروين ابتدا بعنوان سرپرست و سپس به مديرعاملي باشگاه پرسپوليس منصوب شد. محمدصادق اکبري از انتخاب پروين به عنوان مديرعاملي باشگاه پرسپوليس خبر داد .رييس هيات مديره باشگاه پرسپوليس در گفتگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اينکه هيات مديره اين باشگاه با استعفاي رويانيان موافقت کرده اظهار کرد ،با توجه به اينکه رويانيان بر استعفاي خود اصرار داشت ،پس از صحبت با هيات مديره با استعفاي او موافقت کرديم و ضمن تشکر از زحمات او در اين مدت اعضا موافقت کردند که تا تعيين مدير عامل جديد يکي از اعضاي هيات مديره به سمت سرپرستي باشگاه مشغول شود و انجام کارها را بر عهده بگيرد. او ادامه داد ،با توجه به سوابق ورزشي علي پروين ،ابتدا او را به عنوان سرپرست و سپس مديرعاملي باشگاه انتخاب کرديم.
47
کريمي در نخستين واکنش به اين انتخاب گفت ،افتخار بزرگي است که تيم زنان ايران در جهان به چشم آمده .ما در کل جهان ديده شديم اال در کشور خودمان .متاسفانه زماني که از جام جهاني و مسابقات قهرماني آسيا بازگشتيم از سوي مسئوالن تقدير نشديم .فکر نميکنم در حال حاضر هم کسي از مسئوالن بداند که چنين افتخاري به دست آمده .هشت سال در تيم ملي بودم اما حتي دو سکهاي که قرار بود بعد از مسابقات آسيايي بگيرم ،دريافت نکردم. فرشته کريمي در ابتدا مليپوش فوتبال بانوان ايران بود .او حتي همراه با اين تيم به مسابقات مقدماتي المپيک لندن رفت ،اما بازيکنان اين تيم به خاطر منع فيفا در استفاده از پوشش غير استاندارد ،وسط زمين از فرط ناراحتي گريستند و بدون برگزاري مسابقه به ايران بازگشتند. او متولد سال 1367است .از دوران مدرسه عالقه زيادي به فوتبال داشت و وقتي با آگهي ثبتنام تيم فوتبال در باشگاهي که در آن بسکتبال بازي ميکرد مواجه شد ٬بدون درنگ رشته ورزشياش را تغيير داد .سال 1384 براي اولين بار حضور در تيم ملي فوتبال را زير نظر شهرزاد مظفر تجربه کرد و سال 88نيز به تيم ملي فوتسال دعوت شد. فرشته زماني که 16سال بيشتر نداشت و عضو تيم ملي فوتبال بود ،چون تهران هيچ تيمي در ليگ نداشت مجبور شد به ليگ فوتسال روي بياورد .با توجه به شرايط سنياش ،خانواده اجازه نميداد از تهران خارج شود و به يک تيم شهرستاني بپيوندد .يک سال پدرش با سفرهايش با تيم مخالفت کرد اما يکي از عموهايش از او حمايت کرد و موافقت پدر نيز جلب شد. فرشته کريمي که حاال يکي از 10بازيکن برتر فوتسال جهان است ميگويد« ،هميشه براي رسيدن به چنين هدفي تالش کردم اما تصور نميکردم که به عنوان يکي از بازيکنان برتر دنيا انتخاب شوم .حاال اين اتفاق يک امتياز براي تيم ايران محسوب ميشود .باعث شد تا هم براي ما و هم کشورهاي مسلمان انگيزهاي باشد و با جديت بيشتري در ميادين بينالمللي حاضر شويم». اين مليپوش تکنيکي فوتسال بانوان ايران ،از شهرزاد مظفر ،سرمربي تيم ملي و نيلوفر اردالن تشکر کرد و گفت« ،آنها در اين سالها کمک بسيار زيادي به من کردند تا به اينجا برسم .حاال صد برابر انگيزه دارم تا از نظر فني و اخالقي خود را باال ببرم».
اکبري همچنين گفت :مصرانه از کادر فني و بازيکنان ميخواهيم که با توجه به اينکه هواداران از تيم انتظار قهرماني دارند با جديت علي پروين را ياري دهند.
کيروش برنامههاي آمادهسازي تيم ملي را اعالم کرد کارلوس کيروش سرمربي تيم ملي فوتبال ايران در نشستي با علي کفاشيان برنامههاي آمادهسازي تيم ملي را به طور کامل ارائه کرد. به گزارش ايرنا از سايت رسمي فوتبال، فدراسيون مهدي محمد نبي دبير کل فدراسيون فوتبال گفت ،نشست سرمربي تيم ملي فوتبال با علي کفاشيان برگزار شد که کارلوس کيروش برنامههاي تيم ملي را به طور کامل ارائه کرد. کل دبير فدراسيون فوتبال در باره نشست سرمربي تيم ملي فوتبال با رييس فدراسيون به نکاتي اشاره کرد. وي افزود ،کيروش در اين نشست از بازديد خود از آفريقاي جنوبي و اولين کمپ تيم ملي در اين کشور گزارشي را ارائه کرد .بر همين اساس قرار شد اولين اردوي تيم ملي که از 22فروردين ماه در حدود 20روز ادامه خواهد داشت ،برگزار شود. به گفته محمدنبي ،در اين کمپ دو بازي تدارکاتي نيز براي مليپوشان پيش بيني شده است. سرپرست تيم ملي فوتبال بزرگساالن در ادامه بيان کرد ،تيم ملي 17 ارديبهشت به تهران بازخواهد گشت و پس از 4روز استراحت از 22ارديبهشت ماه به اروپا سفر ميکند و در اتريش عالوه بر انجام تمرينات پي در پي دو بازي دوستانه برگزار مي کند و 27مي به تهران بر ميگردد. وي گفت 31 ،مي تيم ملي يک بازي دوستانه در تهران برگزار خواهد کرد و 2 جون به سائوپائولو عزيمت ميکند. دبير کل فدراسيون در پايان گفت ،مسابقات دوستانهاي که براي تيم ملي مشخص شده ،پس از قطعي شدن از سوي کيروش ،نام آنها از طريق سايت
48 دنباله از صفحة قبل رسمي فدراسيون فوتبال اعالم خواهد شد .ضمن اينکه تيم ملي در 14اسفندماه با تيم گينه نو در تهران بازي خواهد داشت.
«بوناچيچ» سرمربي مس کرمان و «اوليويرا» سرمربي تراکتورسازي تبريز شد به گزارش خبرگزاري فارس ،لوکا بوناچيچ به عنوان سرمربي جديد تيم فوتبال مس کرمان انتخاب شد .او سومين سرمربيفصل جاري مس کرمان است. پيش از اين محمود ياوري و پرويز مظلومي هدايت تيم مس را بر عهده داشتند که هر دو سرمربي از سمت خود کنار رفتند. به گزارش فارس ،بوناچيچ اگرچه سابقه سرمربيگري در مس کرمان را دارد اما در همين فصل سرمربي تيم ذوب آهن اصفهان بود که در نهايت از سمتش استعفا کرد .مس کرمان اکنون آخرين تيم جدول ردهبندي است و براي بقا در ليگ برتر تالش ميکند. از سوي ديگر مجيد جاللي مربي تيم تراکتورسازي تبريز نيز از سمت خود کنارهگيري کرد و «توني اوليويرا» مربي سابق اين تيم که سال گذشته از اين تيم اخراج شده بود در ميان استقبال باشکوه طرفداران اين تيم دوباره به تبريز بازگشت تا تيم بحرانزده تراکتورسازي را نجات دهد.
دعوت آمريکا از مردان واليبال ايران
فدراسيون واليبال آمريکا با ارسال نامهاي از تيم ملي واليبال جمهوري اسالمي ايران براي برگزاري چند ديدار دوستانه در شهر لس آنجلس دعوت کرده است. به گزارش روابط عمومي فدراسيون واليبال ،فدراسيون واليبال آمريکا با ارسال نامهاي از تيم ملي واليبال جمهوري اسالمي ايران براي انجام چهار ديدار دوستانه و برگزاري يک اردوي آمادگي از 7تا 17آگست 2014به طور رسمي دعوت کرد. بر اساس برنامه اعالم شده تيم ملي ايران در تاريخ هاي 15 ،13 ،9و 16 آگست با تيم ملي واليبال آمريکا چهار ديدار دوستانه در شهر لس آنجلس برگزار خواهد کرد. الزم به ذکر است آمريکاييها کليه هزينههاي تيم ملي ايران را براي 19نفر در اين سفر 10روزه تقبل کردهاند.
يوزپلنگ ايراني نماد ايران در برزيل
لباس تيم ملي فوتبال ايران در جام جهاني برزيل از سوي فيفا تاييد شد و قرار است طرح يوزپلنگ ايراني بر روي اين پيراهن به عنوان نماد کشور حک شود. به گزارش خبرگزاري فارس ،اين خبر پس از جلساتي در زوريخ ،مقر فيفا ،با حضور مسئوالن شرکتهاي آل اشپورت ،آديداس ،نايکي و پوما اعالم شد. وحيد جعفري ،مدير بخش خاورميانهاي شرکت «آل اشپورت» ضمن تاييد اين خبر گفت ،خوشبختانه فيفا تمام مشخصات پيراهن ما را با کيفيت استاندارد کامل مورد تائيد نهايي قرار داد و ما ميتوانيم تيم ملي ايران را با اين تائيد فيفا در جام جهاني همراهي کنيم. به گفته او در اين جلسات سه روزه درباره طرح يوزپلنگ ايراني که قرار بود بر روي پيراهن ايران به عنوان نماد حک شود نيز گفتگو شد. آقاي جعفري در اين باره گفت ،اين موضوع نيز مورد تائيد فيفا قرار گرفت
February 2014 بهمن 1392
و لباس تيم ملي با طراحي يوزپلنگ به عنوان نماد ايران آماده براي ارائه به مليپوشان ميشود.
رضا قوچاننژاد به چارلتون پيوست
48
شوماخر پس از اينکه در سال 2006در رقابتهاي فرمول يک دوم شد اعالم بازنشستگي کرد. پس از آن او در يک حادثه موتورسواري در اسپانيا بشدت آسيب ديد اما بهبود يافت و در سال 2010با تيم مرسدس دوباره به پيست مسابقات برگشت، هر چند موفقيت چنداني کسب نکرد.
ردهبندي تنيس مردان؛ صعود واورينکا ،سقوط موري و فدرر
رضا قوچاننژاد مهاجم اول تيم ملي فوتبال ايران با جدايي از باشگاه استاندارد ليژ بلژيک ،به تيم لندني چارلتون اتلتيک ،پيوست .اين تيم در «ليگ قهرمانان» حضور دارد که يک رده پايينتر از ليگ برتر است و سه تيمش به ليگ برتر يا Premier Leagueصعود ميکنند و سه تيم هم به ليگ دسته اول يا League Oneسقوط خواهند کرد. چارلتون فع ً ال در منطقه خطر و رده بيست و دوم اين ليگ 24تيمي است .رضا قوچاننژاد 20بازي فرصت دارد تا مانع از سقوط تيمي شود که هدايتش برعهده کريس پاول بازيکن سابق تيم ملي انگلستان است. کريم باقري در تير ماه 1379به اين تيم پيوست و فقط يک بار آن هم براي دقايقي کوتاه به ميدان رفت .به اين ترتيب ،رضا قوچاننژاد دومين بازيکن ايراني تاريخ باشگاه چارلتون است. مهاجم 26ساله تيم ملي ايران اولين گل خود براي «استاندارد ليژ» را مقابل لوکرن زد اما گاي لوزون سرمربي تيمش چندان اعتقادي به او نداشت .پاي او پس از مدتها نيمکتنشيني در استاندارد ليژ ،ناگهان به گل باز شد و در دو بازي متوالي توانست سه بار تور دروازه حريفان را بلرزاند و بالفاصله هم سريال گلزني در تيم ملي ايران را آغاز کرد؛ اما باز هم جايي در ترکيب ثابت تيمش پيدا نکرد. ايران با گل رضا قوچاننژاد به کره جنوبي غلبه کرد و به طور مستقيم به عنوان تيم اول گروه ،راهي جام جهاني شد .او در هر شش بازي آخر تيم ملي ايران موفق شده گل بزند.
پزشکان ،مايکل شوماخر را به هوش ميآورند کم»، «سابين مدير «مايکل شوماخر» پزشکان ميگويد با کاهش داروهاي بيهوشي تالش ميکنند او را از کما بيرون بياورند .اين قهرمان سابق فرمول يک از ماه پيش به دليل مصدوميت از ناحيه سر به شدت مجروح شد و تحت درمان است. سابين کم ،طي بيانيهاي اعالم کرد ،کاهش داروها به بيرون آوردن شوماخر از حالت اغما کمک ميکند ،اما اين روند ممکن است مدت زيادي طول بکشد. مايکل شوماخر ،پر افتخارترين راننده فرمول يک ،به هنگام اسکي در کوههاي آلپ در فرانسه دچار سانحه شد و سر او به شدت به يک صخره برخورد کرد. پزشکان بيمارستاني در شهر گرونوبل فرانسه شوماخر را در حالت کماي مصنوعي نگه داشتند تا بتوانند با عمل جراحي لختگي خون در مغز او را بيرون بياورند .آنان سپس او را در همان حالت نگه داشتند تا مانع از ورم بيش از حد بعد از عمل جراحي شوند. خانواده شوماخر درخواست کرده است حريم خصوصي آنها رعايت شود و در عين حال از همه مردم در سراسر جهان براي نشان دادن احساس همدردي تشکر کردند. اعضاي خانواده شوماخر که در تمام مدت بستري بودنش در بيمارستان، کنار تختش حضور داشتند ،صدها نامه و هداياي مختلف از سراسر جهان دريافت کردهاند. شوماخر که سال گذشته از فرمول يک براي دومين بار خداحافظي کرد ،چند روز بعد از تصادفش 45ساله شد. او در 19سال دوران حرفهايش در فرمول يک برنده 91مسابقه شد و هفت بار بر سکوي قهرماني جهان ايستاد و از اين رو پر افتخارترين راننده فرمول يک تاريخ به شمار ميرود. اين هفت قهرماني دو بار با تيم بنتون ( 1994و )1995و پنج بار متوالي با تيم فراري ( 2000تا )2005بود.
در ردهبندي جديد «اي.تي.پي» ،استانيسالس واورينکا ،تنيسباز 28ساله سوئيسي ،پس از قهرماني در اوپن استراليا با کسب 5710امتياز از رده پنجم به سوم صعود کرد .اين باالترين رتبهاي است که تا به حال واورينکا در ردهبندي تنيس مردان به آن دست يافته است. رافائل نادال ،نايب قهرمان اوپن استراليا ،همچنان با 14,330امتياز مرد اول تنيس جهان است .همچنين، نواک جوکوويچ، قهرمان چهار دوره رقابتهاي اوپن استراليا، که با شکست از خوردن در واورينکا يک مرحله چهارم نهايي از اين مسابقات حذف شده بود ،با 10,620امتياز همچنان در رده دوم قرار دارد. خوان مارتين دل پورتو ،داويد فرر ،اندي موري ،توماس برديچ ،راجر فدرر، ريچارد گسکه و جو ويلفريد سونگا نفرات بعدي اين ردهبندي هستند. راجر فدرر ،قهرمان 17گرند اسلم ،با دو رتبه سقوط در رده هشتم قرار دارد. اين اولين بار است که فدرر زير واورينکا به عنوان مرد شماره 2تنيس سوئيس قرار ميگيرد. اندي موري ،تنيسباز 26ساله بريتانيايي ،سال گذشته پس از قهرماني ويمبلدون به رتبه دوم صعود کرده بود .همچنين ،موفقيتهاي موري از تابستان سال 2012تا 2013که با قهرماني در دو گرند اسلم و المپيک ،نايب قهرماني در اوپن استرالياي 2013و رقابتهاي شانگهاي 2012و رسيدن به نيمهنهايي در فينال «تور اي.تي.پي» همراه بود ،باعث ردهبندي خوب او در سال گذشته شده بود. اما در پي چند ماه دوري از تنيس به دليل مصدوميت ،اين تنيسباز برتانيايي هم اکنون با 4720امتياز در رده ششم قرار دارد .اين پايينترين رده موري از آگست سال 2008است. مرحله بعدي رقابتهاي مسترز مردان در ماه مارچ در اينديانا ولز در ايالت کاليفرنيا برگزار خواهد شد.
49
فروردين (بره)
با مشکلي روبرو هستيد که وقت و انرژي زيادي از شما ميگيرد .درباره آن نزديکان خود را نيز آگاه کنيد و مطمئن باشيد از اين طريق به راه حلهاي مناسبي دست خواهيد يافت .شما ميتوانيد وسايل يک ارتباط يا يک امر خير را فراهم کنيد .از طريق تلفن يا نامه از خبر مهمي آگاه خواهيد شد .مقداري پول در راه داريد. در اين ماه ،مخصوصا از مجادله و مناقشه دوري کنيد. چنين به نظر ميرسد که از درست و غلط بودن كارها با خبريد .در خانه در مورد مسئله مهمي صحبت ميكنيد .اگر ديگران تمايلي به صحبت كردن نداشته باشند بايد خودتان به تنهايي كارها را مرتب كنيد.
ارديبهشت (گاو)
الً ميتوانيد از آنجايي که فردي منصف هستيد ،معمو الً ميتوانيد راه صلح برقرار کنيد .شما آدمي هستيد که معمو حل پيدا کنيد .البته بهتر است که قبل از آنکه صحبت کنيد کمي فکر کنيد و اجازه بدهيد زمان بگذرد .با شنيدن خبري و يا مراجعه به جايي يک نگراني بزرگ شما بر طرف ميشود. يک موضوع يا مسئله که برايتان مشکل عمدهاي شده بود و فکر آن نگرانتان ميکرد ،از ميان برداشته ميشود. يک سوء تفاهم خانوادگي برطرف ميشود .از برطرف شدن اين همه مشكل ،زياد هم خوشحال نشويد .سعي كنيد اين حرفها را به آدمهايي كه نميتوانند خوشي و راحتي شما را ببينند ،نگوييد .حسادت ،ممكن است روزهاي خوشتان را به هم بزند. در اين ماه ،حالتان رو به بهبودی میرود .شما از شرايط فعلی خود خسته شدهايد و فکر میکنيد به اندازه کافی به اطالعات خود افزودهايد و اکنون فقط بايد چيزهايی را که آموختهايد به کار بنديد .فراموش نکنيد کارهای معمولی که امروز انجام میدهيد زمينهساز موفقيتتان در آينده هستند.
February 2014 بهمن 1392
دوستان موفق خواهيد شد از يک بنبست بيرون آييد. در اين ماه ،الزم است با همسرتان فعاليتهاي اجتماعي خود را افزايش دهيد .اگر روابط احساسيتان باز هم در تالطم است بهتر است بررسي كنيد و اگر به طور كلي رضايت طوالني مدت ميخواهيد در مورد آن تصميمي بگيريد.
به خاطر حساس بودن دچار سوءتفاهم ميشويد. ياد گرفتن بخشش و گذشت شما را معتدل ميکند .به خودتان زمان بدهيد .اگر چه تمام سعيتان را ميکنيد تا در وقت صحيح کارها را به اتمام برسانيد ،اما کارهاي زيادي داريد که انجام دهيد، بنابراين اجازه ندهيد کج خلقيها آن را خراب کنند. در اين ماه ،منتظر بعضي خبرهاي خوب باشيد .اين مدت روي خط شانس و فرصتهاي کمياب هستيد. بعضي اتفاقها را به فال نيک بگيريد. مجردين متولد اين ماه فرصتهايي به دست ميآورند تا از تنهايي بيرون آيند .در اواخر ماه فرصتي فراهم ميآيد تا خود را به شخص مورد نظرتان نزديک کنيد.
مرداد (شير)
شهريور (خوشه) يک مالقات غيرمترقبه يا ديدار با کسي که مدتها او را نديده بوديد ،روحيه تازهاي به شما خواهد داد .مشکل يکي از اعضاي فاميل شما را براي مدتي درگير خود خواهد کرد .از يکي از نزديکان رفتاري دور از انتظار خواهيد ديد. يادتان باشد كه عجوالنه و از روي عصبانيت تصميم نگيريد. از قديم گفتهاند اگر فاميل ،گوشت هم را بخورند ،استخوان هم را دور نمياندازند .همه پلها را پشت سر خود خراب نكنيد .مسافرتي کوتاه مدت در پيش داريد .به کمک يکي از
تا چه اندازه مفيد و حساس هستيد .افرادي هستند که مي خواهند از ذات خوب شما سودجويي کنند ،بنابراين به آنان فرصت سودجويي ندهيد.
تير (خرچنگ)
پس از فضاي پرتنش اخير ،بسيار مايل هستيد كه اوضاع را آرامتر كنيد و باعث شويد كه بقيه نيز احساس بهتري داشته باشند .در حال حاضر شما ترجيح ميدهيد كه مواردي كوچك را بپذيريد تا اينكه درگير بحث و جدل شويد .شما بسيار بدون غرض هستيد ،اما اجازه ندهيد كه هر كسي پا در كفش شما بكند ،چرا كه انرژي براي مقابله با آنها را نداريد. در اين ماه ،مواظب بعضي بگو مگوها باشيد تا ميانه شما با يکي که برايتان از اهميت خاصي برخوردار است به هم نخورد .اين روزها بايد خيلي مواظب اعصاب خود باشيد تا به قول معروف جوش نياوريد و از کوره در نرويد .در اواخر ماه تا حدي از اين نوع التهابات کاسته ميشود .براي به دست آوردن موقعيت مورد نظر کمي بايد صبور و دورانديش باشيد .به يك مهماني دوستانه يا خانوادگي دعوت خواهيد شد كه مدتها انتظارش را ميكشيديد.
خرداد (دو پيکر)
49
در يک مورد عاطفي دچار ترديدهايي ميشويد. براي حل يک اختالف شما بايد کوتاه بياييد تا قضيه به خوبي و خوشي پايان گيرد .از تواناييها و استعدادتان غافل نباشيد و خود را براي تصميمگيري به دامن چه کنم و چه نکنم نيندازيد .يکي ميتواند شما را از بعضي گرفتاريها دور کند. به زودي او را خواهيد شناخت و بايد در موردش قدرشناس باشيد. در اين ماه ،دوست داريد در خدمت ديگران باشيد و هر موقع بتوانيد به آنها کمک ميکنيد .اين فرصتي است تا تواناييها و مهارتهايتان را به ديگران نشان دهيد و اينکه
شما خواهد بود و نه آنچه شما فكر ميكنيد آنها دوست دارند كه بشنوند. در اين ماه ،يکي از همسايگان يا همکاران در حق شما خدمت بزرگي خواهد کرد، بيآنکه هيچ انتظاري از او داشته باشيد .مواظب يک نفر زبانباز و متملق باشيد تا به شما به قول معروف وعدههاي سر خرمن ندهد .در امور شغلي گشايشي حاصل ميآيد و احساس خواهيد کرد وارد مرحله جديدي از کار شدهايد.
دي (بز)
مهر (ميزان ،ترازو) خالقيتهاي فراواني داريد که اينک زمان بروز آنهاست. خود را مجبور به انجام کاري کنيد که شما را شاد ميسازد و پر از احساس گرم رضايت ميکند .دست به آغاز فعاليتي تازه خواهيد زد ،به خصوص که هميشه ميخواستيد اين کار را به انجام برسانيد .هم چنين نيز عشق به سراغ شما ميآيد و زندگي شما را درخشان ميکند ولي سعي کنيد عاشق عشق نشويد که ممکن است مجبور شويد پرستاري قلب شکستهتان را به عهده بگيريد. در اين ماه ،اوقاتي خوب با فرصتهاي مناسبي در پيش داريد .در يک مورد خاص اگر حس حسادت را از خود دور کنيد اوقاتي بيدغدغه در پيش خواهيد داشت .يکي منتظر جواب شما به تقاضاي خود است .او را چشم انتظار نگذاريد. يک مسافرت کوتاه مدت اما دلچسب خواهيد داشت.
آبان (کژدم) وعدهاي را که به يک نفر دادهايد ،هنوز ادا نکردهايد و او همچنان چشم به راه کمک شماست .يکي از دوستان به کمک شما نيازمند خواهد شد .در ميانه ماه يکي از خواستههاي شما به نحوي برآورده ميشود يا از يک کار اداري که فکر ميکنيد به بنبست خورده ،خالص خواهيد شد .پيشنهاد تازهاي خواهيد شنيد ،بيضرر نيست اگر آن را مورد مطالعه و مشورت قرار دهيد .مقداري پول از دست شما خارج ميشود. در اين ماه ،ستارگان شما را از نظر روحي آسيبپذير ميکنند .مراقب باشيد احساسات ديگران را خوب متوجه شويد و سپس پاسخ دهيد .سعي کنيد در يک رابطه عاشقانه همان قدر که به عقل توجه ميکنيد به قلب خود هم توجه کنيد.
آذر (کمان) اجازه ندهيد که به آساني حواستان پرت شود و واقعًا احتياج داريد كه كمربند خود را سفت كنيد و مقداري كار خارقالعاده انجام دهيد .در پيش گرفتن يك روش جديد در موارد عملي همه چيز را آسانتر كرده و شما را براي ديگران مفيدتر ميكند .نصيحتي كه به آنها ميدهيد بر اساس تجربه
براي انجام يک موضوع عاطفي کمي هم بايد صبر و تحمل داشته باشيد .موضوع مورد نظر احتياج بيشتري به بررسي و مشورت دارد .افق نگاهتان را بايد وسيعتر کنيد و مثل شطرنج بازها حرکات بعدي شخص مورد نظر را پيشبيني کنيد و تدابير الزم را براي مقابله بينديشيد .طلبي را که در انتظارش هستيد به موقع به دستتان ميرسد .در نگهداري امانتي که در اختيار داريد نهايت سعي و کوشش خود را به کار بگيريد. در اين ماه ،واقعيات شما را متوجه مسائل مادي و زميني ميكند ،ولي نبايد به ديدگاهي كه روز گذشته داشتيد پشت كنيد .شايد ،بعضي از عقايد شما به نظر غيرواقعي باشند ولي ممكن است حداقل يكي از آنها ارزش بررسي بيشتر را داشته باشد.
بهمن (دلو ،کمان) تغييراتي در وضعيت مسکن و يا محل کارتان پيش ميآيد که سرانجام رضايت خاطر شما فراهم خواهد شد. مواظب فرصتهايي که به دست ميآوريد ،باشيد .به زودي يک بدبيني بزرگ شما بر اثر جرياني به خوشبيني بدل خواهد شد .مقداري پول از دستتان خارج خواهد شد .ممکن است آن را براي يک خريد مورد نظر خرج کنيد .اواخر ماه اوقات خوبي با خانواده و دوستان خواهيد داشت. در اين ماه ،ميتوانيد منتظر اتفاق هيجانانگيزي باشيد، حتي اگر اتفاقي بسيار شگفتانگيز باشد يا شخصي خبري غيرمنتظره به شما ميدهد .در هر دو مورد حتمًا تغييري صورت ميگيرد اما نميتوانيد شکايت کنيد که حوصلهتان سر رفته يا زندگي تکراري است و اتفاق مهمي نميافتد. در حقيقت زندگي درست برخالف آن چيزي است که شما فکر ميکنيد.
اسفند (ماهي) يک آشنايي تازه توقعات و انتظارهاي تازهاي براي شما پيش ميآورد .سعي کنيد در خانواده نقش سازنده و بهتري داشته باشيد .يک مشاجره در خانواده يا محل کارتان پيش ميآيد و بيآنکه خود بخواهيد پاي شما هم به ميان کشيده ميشود .اقدامات اخير شما براي انجام کاري به نتيجه ميرسد .يکي از آرزوهاي شما به مرحله عمل نزديک ميشود. در اين ماه ،روابط دوستانه صميمانهتان برای شما روشنتر و شفافتر میشوند و اين امر میتواند ديدگاههايتان را تغيير دهد .اگر شما خيلی سريع به ديگران اطمينان میکنيد ،توصيه میشود برای خود مرزها و محدوديتهايي ايجاد کنيد تا به مشکل برنخوريد.
50
خادم يا خائن؟
عيسي سحرخيز
آنچه در هفتههاي اخير در آلمان روي داد و دو خارجيتبار به مقامهاي ارشد دولتي و حزبي رسيدند ،اين پرسش را مطرح ميکند که چرا در مردمساالريهاي بزرگ براي همه جا وجود دارد ،اما در کشورهايي چون ايران اغلب شهروندان به ويژه اقليتها ،چه در جايگاه سياسي ،چه قومي و چه مذهبي حتي نميتوانند پستهاي عادي مملکت خويش را اشغال کنند؟ پرسش اساسيتر اين است که چرا کشورهاي ديگر از به کارگيري خارجيهاي توانمند ،دانا و کارا استقبال ميکنند و به اصطالح مهاجرپذيرند ،اما کشورهايي چون ايران با معضل فرار مغزها مواجه هستند و زماني که جالي وطن کردگان و مهاجران به کشور خويش ميآيند اغلب با انگهاي مختلف از جمله خيانت يا جاسوسي براي بيگانگان مواجه هستند؟ چندي پيش خبر آمده بود که کنگره ويژه حزب سوسيال دموکرات آلمان با 88.5درصد آرا خانم «ياسمين فهيمي» ،يک زن ايرانيتبار را به مقام دبيرکلي اين
February 2014 بهمن 1392
حزب برگزيده است. ساعاتي بعد خبري ديگر منتشر شد که بيشتر شگفتي ساز شد« :سوسن شبلي» يک خانم فلسطينيتبار مسلمان ،سخنگوي وزارت خارجه آلمان شده است .سوسن فرزند يازدهم يک خانواده پانزده نفره و متولد اردوگاه پناهندگان فلسطيني در لبنان و خواهر يک روحاني مسلمان ساکن سوئد است. البته چنين خبرهايي کم نيست و بسيارند ايرانيان يا ايرانيتبارهايي که در خارج از کشور به مقامهاي ارشد رسيده و ميرسند .اين امر را ،به ويژه در سطوح اداري ،بازرگاني و اخيرا سياسي ،بايد به فال نيک گرفت« .آندره آغاسي» قهرمان اسبق تنيس جهان، «کريستين امانپور» خبرنگار ارشد وقت شبکه تلويزيوني سي .ان .ان آمريکا« ،فرح کريمي» نماينده سابق مجلس هلند و ...در گذشته نامشان مطرح بود. «مينو اخترزند» مدير راه آهن سوئد« ،ماريا خرند» از مديران ارشد شرکت سوني ـ اريکسون و «آزاده تبار زاده» دانشمند ايستگاه فضايي ناسا ديگر ايرانيهايي هستند که تنها طي چند روز گذشته با نامشان آشنا شدم .گمان ميکنم يک بررسي ساده در سايتهاي جستجوگر دهها هزار ايراني را در اين سطوح به ما معرفي خواهد کرد. به اين دليل است که هرچه زمان ميگذرد و ايرانيان مهاجر در کشورهاي خارجي ريشه ميگيرند و در موطن جديد زندگي نوين را شکل ميدهند ،بحث «تابعيت دوگانه» رنگ و بوي خاصتري ميگيرد و نسلهاي جديد در ميانه ماندن و رفتن ،ايراني بودن يا خارجي شدن پا در هواتر ميمانند. البته ،اين تنها مشکل ايرانيان نيست و شهروندان ديگر کشورها تجارب گوناگوني را پشت سر گذارده و در آثار ادبي خود ،که حتي به زبان کشور محل اقامت نگاشته شده و ميشود ،از اين دوگانگيها و پا در هوا بودن نوشته و مينويسند و از تضادهاي بين نسلي
50
فراوان ميگويند که در نهايت به ندانستن زبان مادري يا دست کم ناتواني در نوشتن در ميان نسلهاي جديدتر ميانجامد. ايرانيان اما اکنون به تجارب جديدتري دست مييابند که با سرنگوني رژيم پهلوي و استقرار جمهوري اسالمي شدت بيشتري يافته و انتخابات خرداد 88و مهاجرتهاي ناگزير پس از آن موضوع را تشديد کرده است. آنچه بيشتر بر اين مسئله دامن ميزند نگاه ايدئولوژيک حاکميت ايران به ويژه در سالهاي اخير است که هر آن کس را که «با آن» نبوده« ،بر خود» فرض کرده و ميکند و دشمن و خائن ميپنداشته و ميپندارد؛ به ويژه اگر ايراني جالي وطن کرده در حوزههاي سياسي و فرهنگي فعاليت داشته يا از اين طريق امرار معاش بکند. يک زمان بود که ديوار جدايي چنان تا ثريا رفته بود که بسياري از ايرانيان مقيم خارج يا ايرانيتبارها حتي تالش ميکردند که هويت خود را در کشور جديد پنهان دارند که هزينههاي مترتب بر آن را نپردازند ،از جمله برخي از افرادي که نامشان ذکر شد .اما اين روش و منش با روي کار آمدن دولت خاتمي دچار دگرديسي شد و «هويت ايراني» و «ايراني بودن» ،شأن و منزلتي خاص يافت ،به خصوص در ميان نسلهاي جديد و جوانترهايي که در کشوري ديگر زاده شده يا رشد و نمو يافته بودند .همانها بودند که اين بار با افتخار در مدرسه و محل نام «ايران» يا «پرشين» را با افتخار زمزمه ميکردند و خانوادههاي خود را زير فشار ميگذاردند که در تعطيالت نوروز يا تابستان آنان را به ايران بفرستند. متاسفانه اين روند کمکم دچار کاستي شد و با تغيير دولت اصالحات و روي کار آمدن احمدينژاد مسيري عکس يافت و دور جديدي از جالي وطن اختياري يا مهاجرت اجباري شکل گرفت که نقطه اوج آن را پس از انتخابات رياست جمهوري 88شاهد بوديم .در واقع دولت پيشين با تمام شعارهايش در خصوص جذب ايرانيان مقيم خارج ،در عمل نيروي گريز از مرکزي را آفريد که هنوز آثار منفي و شوم آن از بين نرفته و با روي کار آمدن دولت روحاني تنها از رشد آن کاسته شده و در مواردي چند نيز مسير عکس يافته است. اوج فاجعه زماني بود که ايرانياني که در دوران انتخابات سال 88به داليل شخصي يا شغلي به تهران سفر کرده بودند و در کنار اکثريت مردمي که در پي آراي گم شده خويش بودند لب به اعتراض گشودند .آنها يک باره خود را طعمه يا قربانياني ديدند که بسياري از ايشان هم به بهانههاي گوناگون بازداشت شده يا زنداني گرديدند که در اين ميان کارکنان رسانههاي خارجي ،به ويژه فارسي زبان ،سفارتخانهها ،موسسات پژوهشي يا سازمانهاي غير دولتي در راس آنها قرار داشتند؛ ايرانياني که خائن و جاسوس بودن اولين اتهام آنان تلقي ميشد. البته اين امري بيسابقه نبود ،چون در دولتهاي پيش از آن هم دستگيريهاي محدودي صورت گرفته بود .حتي در موردي خاص ،در دولت اصالحات زهرا کاظمي روزنامه نگار ايراني ـ کانادايي جان بر سر کار حرفهاي خود نهاد و پس از دستگيري توسط مقامهاي دادستاني و انتقال به اوين به شکل مشکوکي کشته شد و حتي اجازه انتقال جسدش را به کشور محل اقامت ندادند. بحث اساسي اين است که حکومت ايران در شرايط «تغيير» و حاکميت «دولت اعتدال» اکنون چه ميزان آمادگي دارد که از ظرفيتهاي ايرانيان جالي وطن کرده يا خارجيهاي ايرانيتبار استفاده کند و چه رابطهاي را بين خود و آنان شکل دهد؛ حتي اگر آنان تصميم به بازگشت نداشته باشند و به داليل شغلي ،مالي و ...بخواهند در کشور جديد سکني گزينند ،اما به ايران رفت و آمد داشته باشند و در حد مقدور بنا به تشخيص خويش در جهت منافع ملي ايران اقدام کنند. اين امري مسلم است که چنين افرادي اولويت را به زندگي خود دهند و مالحظات کشور جديد را رعايت کنند ،به ويژه آن گروه که وارد فعاليتهاي سياسي شده و ردههاي باالي دولتي و حزبي کسب کرده و در جايگاه فرماندار، استاندار ،نماينده مجلس ،عضو دولت مشغول به کار شدهاند؛ پستهايي که در کشور متبوع خويش ايران به داليل خاص از جمله گزينشهاي آن چناني، ضرورت دريافت استعالمهاي گوناگون يا نظارت استصوابي مسلما هيچگاه کسب
نميکنند. اين مشکلي است که اکنون اقليتهاي ديني ،قومي و حتي سياسي ايران با آن دست و پنجه نرم ميکنند و حتي در بسياري از موارد با پيشداوريهاي نامناسبت و قضاوتهاي نابجا به جاي اينکه «خادم» فرض شوند« ،خائن» به حساب ميآيند. خانم «ياسمين فهيمي» از مصاديق اين امر است .او تاکيد کرده که اولويت کاريش بر اساس منافع ملي آلمان است تا مصالح کشور ايل و تبارش! اما اين يک امر مسلم است که او به ايران نيز عالقهاي ويژه داشته و خواهد داشت و هرچه در توان دارد در جهت بسط و گسترش روابط برلين -تهران اقدام خواهد کرد. اما اين امر مستلزم يک شرط است و آن اينکه چون بسياري از جالي وطن کردگان يا ايرانيتبارهاي مقيم خارج ،صرفا به اين دليل که دبيرکل حزب سوسيال دمکرات است و شريک سياسي دولت ائتالفي آلمان« ،خائن» و «جاسوس» فرض نشود.
51
February 2014 بهمن 1392
بهانهاي براي يک انقالب کيوان حسيني ،بي.بي.سي در تاريخ مطبوعات ايران کمتر مقالهاي است که تا اين حد محل بحث و مناقشه باشد؛ مقالهاي که در يک روز سرد زمستاني در يکي از روزنامههاي صبح تهران چاپ شد و ساليان سال مورخين و سياسيون مختلفي را اسير گمانهزني و بحث و تحقيق و تفحص کرد. تاثير دور از انتظار انتشار مقاله «ايران و استعمار سرخ و سياه» در سال 1356موجب شده که کماکان بعد از 35سال ،برخي از واقعيات درباره چگونگي نگارش و انتشار اين مقاله مبهم باقي بماند و همچنان پژوهشگران و مورخين درباره هويت نويسنده واقعي آن اختالف نظر داشته باشند. اين مقاله چنان نقشي در سير تحوالت انقالب ايران بازي کرد که در مقدمه قانون اساسي جمهوري اسالمي به طور مشخص به آن اشاره شده و در بخش «خشم ملت» از مقدمه قانون اساسي ،آمده که همين نوشته کوتاه« ،باعث انفجار خشم مردم در سراسر کشور» شده است.
انتشار اين مقاله خيلي زود با اعتراض و تظاهرات هواداران آيتاهلل خميني روبهرو شد؛ اعتراضهايي که روز به روز ابعاد بزرگتري پيدا کرد و در نهايت ،دقيقا 400روز بعد از چاپ مقاله، نظام پادشاهي مشروطه در ايران از هم فروپاشيد و محمدرضا شاه که در اين مقاله قهرمان انقالب سفيد تصوير شده بود، سرنگون شد و آيتاهلل خميني که در اين مقاله هدف توهين و تحقير قرار گرفته بود ،جاي شاه را گرفت.
محتواي مقاله
مقالهاي که در روز 17ديماه سال 56 در روزنامه «اطالعات» منتشر شد و خشم مذهبيون را برانگيخت ،مقالهاي است کوتاه با انشايي ضعيف و عنواني ساده و پيشپا افتاده. مقاله با نام مستعار احمد رشيدي مطلق منتشر شده است. بخش عمده اين متن به ستايش اصالحات گسترده محمدرضا شاه پهلوي اختصاص دارد. از ابتداي دهه 40خورشيدي که اصالحات اقتصادي ،اجتماعي موسوم به «انقالب سفيد» يا «انقالب شاه و مردم» آغاز شده بود ،تعريف و تمجيد از اصالحات ،رويه هميشگي رسانههاي مختلف بود و بخشي از مقاله که در ستايش اين اصالحات است ،در واقع جمالتي است تکراري و کليشهاي. در اين مقاله آمده که دو گروه از آغاز اصالحات شاه با آن مخالف بودند .کمونيستها و اسالمگرايان .در مقاله مزبور ،کمونيستها و در راس آنها حزب توده ارتجاع سرخ خوانده شدهاند و اسالمگرايان هم ارتجاع سياه. مقاله سپس به شورش روحانيون عليه اصالحات شاه در سال 42و واقعه روز 15خرداد اشاره کرده و در آن آمده است که وقتي مالکان نتوانستند روحانيون معتبر را با خود همراه کنند ،رفتند سراغ مردي که به نوشته مقاله «سابقه اش مجهول بود و به قشريترين و مرتجعترين عوامل استعمار وابسته بود». در ادامه اين مقاله درباره اين مرد چنين آمده است: «روحاهلل خميني عامل مناسبي براي اين منظور بود و ارتجاع سرخ و سياه او را مناسبترين فرد براي مقابله با انقالب ايران يافتند و او کسي بود که عامل واقعه ننگين 15خرداد شناخته شد .روحاهلل خميني معروف به سيد هندي بود .درباره انتصاب او به هند هنوز حتي نزديکترين کسانش توضيحي ندارند ،به قولي او مدتي در هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماري انگليس ارتباطاتي داشته است و به همين جهت به نام سيد هندي معروف شده است. قول ديگر اين بود که او در جواني اشعار عاشقانه ميسروده و به نام هندي تخلص ميکرده است و به همين جهت به نام هندي معروف شده است و عدهاي هم عقيده دارند که چون تعليمات او در هندوستان بوده فاميل هندي را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکي تحت تعليمات يک معلم بوده است. آنچه مسلم است شهرت او به نام غائله ساز 15 خرداد به خاطر همگان مانده است ،کسي که عليه انقالب ايران و به منظور اجراي نقشه استعمار سرخ و سياه کمر بست و بدست عوامل خاص و شناخته شده عليه تقسيم امالک ،آزادي زنان ،ملي شدن جنگلها وارد مبارزه شد و خون بيگناهان را ريخت و نشان داد هستند هنوز کساني که حاضرند خود را صادقانه در اختيار توطئه گران و عناصر ضد ملي بگذارند».
چرا خميني؟
آيتاهلل خميني به عنوان منتقد و بعدتر مخالف سرسخت محمدرضا شاه ،نامي است که در سال 1342خورشيدي براي نخستين بار به طور جدي وارد کتاب تاريخ معاصر ايرانيان ميشود .او به شدت با اصالحات شاه به ويژه دادن حق راي به زنان مخالف بود و البته از سوي حکومت به سختي سرکوب شد. در سال 1356و در زمان انتشار مقاله روزنامه «اطالعات»، 14سال از تبعيد خميني به شهر نجف در عراق گذشته بود و در اين فاصله ،عمده فعاليتهاي او به تدريس در حوزه علميه خالصه ميشد. چرا دستگاه تبليغاتي حکومت در آن زمان تصميم گرفت که خميني را به چالش بکشد؟ مجيد تفرشي ،مورخ ساکن لندن معتقد است که علت ،فعال شدن دوباره اين آيتاهلل در تبعيد بوده است .او ميگويد که آيتاهلل خميني در اين دوره اقداماتي انجام ميدهد که بازتاب بينالمللي پيدا ميکند و به همين دليل شاه تصميم ميگيرد به او پاسخ بدهد. اما درباره ميزان دخالت شاه در تهيه مقاله و اينکه اصوال آيا او چنين دستوري صادر کرده يا نه ،در ميان محققين اختالف نظر وجود دارد. هوشنگ نهاوندي نويسنده کتاب «محمدرضا پهلوي ،آخرين شاهنشاه» که خود پيش از انقالب پستهايي چون رياست دانشگاه شيراز و وزارت علوم را به عهده داشته ،معتقد است که اميرعباس هويدا ،وزير دربار وقت ايده نخستين نوشته شدن مقاله را مطرح کرده است. به گفته آقاي نهاوندي ،آيتاهلل خميني در سخنرانيهايي که به شکل نوار کاست به ايران وارد شده بودند ،با شديدترين لحن به شاه توهين کرده بود .هويدا ،به شاه پيشنهاد ميکند که پاسخ اين توهينها در يک مقاله داده شود .و شاه ميگويد« :چرا که نه!»
هوشنگ نهاوندي ميگويد «چرا که نه» يکي از تکيه کالمهاي محمدرضا شاه بوده است. گويا با همين «چرا که نه» از سوي شاه ،هويدا دست به کار ميشود و از فرهاد نيکوخواه ،مشاور مطبوعاتي وزارت دربار ميخواهد که براي تهيه مقالهاي روزنامهنگاري را مامور کند. اين ميان برخي از سياستمداران آن دوران مانند اردشير زاهدي با استناد به نقش مهم هويدا ،انگيزه اصلي از تهيه مقاله را رقابت سياسي او با جمشيد آموزگار ،نخست وزير وقت ميدانند .آنها ميگويند هويدا به دنبال اين بوده که بحران ناشي از انتشار مقاله ،آموزگار را بيکفايت جلوه دهد. به هر روي مقالهاي تهيه ميشود و آنگونه که داريوش همايون ،وزير اطالعات و جهانگردي در آن زمان در خاطرات خود نوشته ،بعد از يک رفت و برگشت به دربار و تغييراتي در متن اوليه و اضافه شدن مطالبي درباره شخص آيتاهلل خميني ،اين مقاله از سوي وزارت دربار در اختيار او گذاشته ميشود تا منتشر شود. داريوش همايون هم به گفته خودش «بدون توجه به محتواي اين مقاله» در يک نشست حزب رستاخيز ،مقاله را در اختيار يکي از خبرنگاران روزنامه «اطالعات» قرار ميدهد تا آن را به دست احمد شهيدي ،سردبير وقت اين روزنامه برساند. امير طاهري سردبير وقت روزنامه «کيهان» نيز ميگويد که آقاي همايون نسخهاي از اين مقاله را براي انتشار در «کيهان» براي او فرستاده بود .به گفته اين روزنامهنگار قديمي او مقاله را غيرقابل انتشار تشخيص ميدهد و شخصا با داريوش همايون و جمشيد آموزگار ،نخست وزير وقت، تماس ميگيرد .به گفته آقاي طاهري هر دوي اين افراد از چگونگي تهيه مقاله اظهار بياطالعي ميکنند و سرانجام مساله چاپ مقاله در «کيهان» منتفي ميشود. اما ماجرا در روزنامه «اطالعات» به اين سادگي پيش نميرود .احمد احرار ،از سرمقالهنويسهاي شناخته شده اين روزنامه در آن سالها ،در مرور خاطرات مربوط به چاپ اين مقاله ،روزي را به خاطر ميآورد که براي نخستين بار اين مقاله را خوانده است. آقاي احرار ميگويد که احمد شهيدي ،سردبير وقت روزنامه «اطالعات» در دفتر کارش اين مقاله را به دست او داده و از او خواست که متن را بخواند. او بعد از خواندن توهينها به آيتاهلل خميني انتشار مقاله را «ديوانگي» ميخواند و چنانکه احمد احرار ميگويد ،تالشهاي او ،احمد شهيدي و مسئولين موسسه «اطالعات» براي جلوگيري از چاپ اين مقاله برخالف روزنامه «کيهان» ،به هيچ نتيجهاي نميرسد و مقاله سرانجام در روز 17دي ماه منتشر ميشود. تاثير چشمگير اين مقاله موجب شد تا از همان زمان ،گمانهزنيها براي شناسايي نويسنده واقعي مقاله آغاز شود .خشم گسترده هواداران آيتاهلل خميني که از فرداي روز انتشار مقاله تا سرنگوني نظام شاهنشاهي ادامه داشت نيز موجب شد تا برخي پژوهشگران ترجيح بدهند نام نويسنده را فاش نکنند .اين ترس تا امروز هم ادامه داشته و هنوز در جريان اختالف نظرها بر سر نام نويسنده ،هستند پژوهشگراني که ميگويند با هدف حفظ امنيت نويسنده اين مقاله نميتوانند نامش را فاش کنند. از همان روزگار ،نخستين شايعه قوي درباره مقاله اين بود که نويسنده آن شخص محمدرضا شاه پهلوي است. اين شايعه به مرور زمان رنگ باخت و اين روزها حتي در ميان تبليغات مخالفين شاه نيز ديگر خريداري ندارد .اردشير زاهدي ،از نزديکان محمدرضا شاه که در آن زمان سفير ايران در آمريکا بود ،معتقد است که شاه نقش چنداني در انتشار اين مقاله نداشته است. اردشير زاهدي ميگويد« :از قدرت و اسم اعليحضرت سوء استفاده شد .شرافتا به شما ميگويم .اعليحضرت يک مرد با خدايي بود ،يک مرد با حوصلهاي بود .ايشان هميشه اسم خميني را آيتاهلل ميگفت .من خودم هيچ گاه به خميني نگفتم آيتاهلل .بينهايت آدم مودبي بود .آيا اعليحضرت از اين ماجرا اطالع داشتند يا نه؟ من ميتوانم بگويم که ترديد دارم و 95درصد فکر ميکنم که اطالع نداشتند .اينها خواستند خوشخدمتي بکنند و متاسفانه چاپلوسيها ما را به اين روز انداخت که امروز هستيم». هوشنگ نهاوندي ،نيز معتقد است که شاه نسخه نهايي مقاله را نخوانده بود .اما احمد احرار ،روزنامهنگار شاغل در «اطالعات» در همان زمان که بعدها نيز تحقيقاتي درباره مقاله انجام داد و در همان روزنامه «اطالعات» ،گزارشهايي را درباره اين مقاله منتشر کرد ،نظر ديگري دارد. او در پاسخ به اين سئوال که آيا محمدرضا شاه اين مقاله را پيش از انتشار خوانده بود ميگويد« :يقينا! بله اصال
51
اين نظر ،نظر شخص شاه بود که اوضاع و احوال را طوري ميديد که فکر ميکرد ضربه کاري بزند به کسي که در مرکز فعاليتهاي ضد رژيم قرار گرفته بود يعني آقاي خميني». بعد از شاه ،داريوش همايون دومين نفري بود که در مظان اتهام نوشتن اين مقاله قرار گرفت .آقاي همايون بارها اين شايعه را تکذيب کرد و حتي گفت که متن مقاله را نخوانده بود .مجيد تفرشي ،پژوهشگري که با داريوش همايون پيش از مرگش درباره اين موضوع مفصل صحبت کرده ميگويد اينکه او متن را نخوانده به روزنامه «اطالعات» فرستاده باشد ،موضوع چندان عجيبي هم نيست چرا که «آقاي همايون به من گفت که از اين مطالب مرتب براي ما ميآمد و ما هم مي فرستاديم به روزنامههاي مختلف که چاپ کنند .چيز عجيب و جديدي نبود که نخوانده مطلبي را به روزنامهاي بدهم ،چون کار روتيني بود و من هم نميتوانستم جلوي انتشارش را بگيرم». نام نويسنده واقعي اين مقاله ،کماکان محل اختالف نظر و مناقشه است .در سالهاي اخير برخي پژوهشگران، نويسنده اين مقاله را روزنامهنگاري معرفي کردهاند به نام علي شعباني. امير طاهري سردبير سابق روزنامه «کيهان» از جمله کساني است که معتقد است علي شعباني نويسنده اين مقاله بوده و از آنجا که اين روزنامهنگار در قيد حيات نيست ،افشاي نامش هم ديگر خطري برايش ندارد. به گفته آقاي طاهري ،شعباني از روزنامهنگاران باسابقهاي بود که بيشتر در روزنامههاي کوچک – از جمله روزنامه ارگان حزب مردم – کار کرده بود .مجيد تفرشي هم علي شعباني را نويسنده اين مقاله ميداند و درباره او ميگويد: «او در آن موقع شغل آزاد داشته و رئيس يک اتحاديه صنفي بوده .کتابهاي متوسطي هم نوشته بود .از جمله کتابي دارد به نام طراح کودتا درباره کودتاي سوم اسفند .خيلي هم مطرح نبوده ،اما ارتباطاتي با سطوح باال در وزارت دربار داشت». اما هوشنگ نهاوندي اين نظر را رد ميکند و ميگويد که علي شعباني نويسنده اين مقاله نبوده است .آقاي نهاوندي ميگويد که نويسنده اين مقاله هنوز زنده است و افشاي نامش در حال حاضر ميتواند امنيت او را به خطر بيندازد. اما فارغ از اين جزئيات ،آيا به راستي نقطه آغازين انقالب سال 57و تحوالت بنيادين تاريخي در آن زمان، همين مقاله 900کلمهاي روزنامه «اطالعات» بوده است؟ اگر اين مقاله چاپ نميشد ،مسير تاريخ به کلي متفاوت از امروز طي ميشد؟ عباس ميالني ،نويسنده کتابهايي چون «معماي هويدا» و «نگاهي به شاه» و استاد علوم سياسي در دانشگاه استنفورد معتقد است که اين مقاله تنها بهانهاي در دست مخالفين بود. آقاي ميالني ميگويد« ،مخالفان نشان دادند که اگر آن بهانه هم نبود ،بهانههاي ديگري ميآفريدند .وقتي که ديديم براي ايجاد يک فضاي متشنج ،سينما رکس آبادان را به دستور يکي از روحانيون اين شهر ،با چه مايه شقاوتي آتش زدند ،به نظرم جاي شک نميگذارد که اگر آن نامه هم نميبود ،مخالفين ،به خصوص نيروهاي مذهبي ،از فرصتهاي ديگري استفاده ميکردند». برخي انقالبيون سابق ،مخالفيني که خود در آن سالها به سختي در تالش بودند تا شاه ايران را سرنگون کنند ،اين نظر عباس ميالني را تاييد ميکنند .فرخ نگهدار يکي از اين انقالبيون است .او پيش از انقالب سالها زنداني بود و در سالهاي منتهي به انقالب عضو سازمان چريکهاي فدايي خلق ايران بود .آقاي نگهدار ،پررنگ کردن نقش مقاله معروف را فروکاستن داليل عميق و ريشهاي انقالب ايران ميداند. او ميگويد« ،اين تنها جرقهاي بود تا اين شعله سر به فلک بکشد .اين اعتراضها در درون جامعه تلنبار شده بود. شايد توسل به اين مقاله بين طيف طرفدار سلطنت مفيد واقع بشود که بگويند تقصير تو بود که چنين شد ،ولي وقتي از دور نگاه بکنيم ميبنيم که انقالب بهمن داليل عميق و ريشهاي داشت». علي کشتگر يکي ديگر از چريکهاي فدايي خلق نيز که بعد از انقالب از اين سازمان انشعاب کرد هم معتقد است که اين مقاله چيزي بيش از يک بهانه براي انقالبيون نبوده است و ميگويد« ،جامعه به يک اشاره و اتفاقي نياز داشت تا شورش از يک جايي سر باز کند .نيروي عظيم ناراضي به دنبال بهانه ميگشت .اگر اين بهانه نبود ،بهانه ديگري پيدا ميشد». فارغ از مساله نسبت دادن يک انقالب به يک مقاله، اين نوشته کوتاه اگر يک هدف داشت و آن مقابله تبليغاتي با آيتاهلل خميني بود ،اکنون پيداست که نه تنها به آن تنها هدف حتي نزديک هم نشد بلکه در مسيري کامال مخالف اين هدف، به تبليغي جانانه براي مردي بدل شد که عليه نظام پارلماني مشروطه و شخص پادشاه ،شمشير را از رو بسته بود. و البته اين مقاله نام «احمد رشيدي مطلق» را نيز به کتاب تاريخ قرن بيستم ايرانيان اضافه کرد .نامي مرموز که شايد بتوان آن را مهمترين نام مستعار تاريخ معاصر ايران توصيف کرد!
52
February 2014 1392 بهمن
Iranian film, actress score nominations for French awards
Iran unveils World Cup kit featuring Iranian cheetah
Source: Radio Zamaneh Asghar Farhadi's The Past has been nominated in five categories for France's Cesar Awards, while Iranian actress Golshifteh Farahani has also been nominated in the female newcomer category for her role in Afghan filmmaker Atiq Rahimi's The Patience Stone (Sang-e Sabour). The Cesar A c a d e m y announced the 2014 nominees on Friday January 31 in 22 categories. At the top of the Cesar list was Guillaume G a l l i e n n e ’s Les Garcons Et Guillaume, A Table! which garnered 10 nominations, and Abdellatif Kechiche’s Blue Is The Warmest Color, which captured eight.
Iran: Rethinking the Endgame
Iran national soccer team’s jersey with Asiatic Cheetah logo, known as Iranian Cheetah, was unveiled at a ceremony. Officials from Department of Environment and Sports Ministry were present in the unveiling ceremony. The logo depicts the image of cheetah on the Iranian team’s jersey in the 2014 World Cup in Brazil. The move has been confirmed and supported by the FIFA President Sepp Blatter. The Asiatic or Iranian Cheetah is a critically endangered subspecies of the cheetah found today only in Iran, with some occasional sightings in Baluchistan, Pakistan.
revenue due to sanctions crippling its economy, Iran is unlikely to give up enrichment entirely. None of that trumps national pride. The outcome which Iran can swallow probably resembles the “Japan option,” i.e., permissible fuel-cycle activity providing a latent nuclear capability but putting in place a status quo falling well short of nuclearweapons development. That would mean no
Robert A. Manning, James Clad The National Interest It is with no small amount of trepidation that US and EU negotiators gear up for new talks on a final nuclear deal with Iran later this month. Fierce US congressional criticism of the “5+1” nuclear deal with Iran is missing the point, and promise, of an accord. One need not buy President Rouhani’s self-serving assertion in Davos recently of Iran’s “priority to constructively engage the world” to see that there is more at play than implementation of the nuclear accord. All would be well advised to take a wider angle view of Iran. Consider this: Even with an acceptable final nuclear deal, if Iran’s regional behavior remains otherwise unaltered (as in the Syria chemical-weapons disposal deal), the core problem of Iran’s Persian/Shia imperial quest to dominate the region by any means necessary remains unmitigated. How much of the strategic problem is really solved? Yet a rabid segment in Congress seeks still more sanctions, aiming at complete abolition of Iran’s enrichment program—a desirable but highly implausible objective. Having spent billions for the program, and endured many multiples of that sum in lost
This suggests a different calculus, one to which the nay-sayers in Congress remain obdurately oblivious. If economic improvement and the stability on which it depends have an uppermost place in Rouhani’s calculations, then an Iraq in turmoil has less appeal. And Tehran has little wish to see Sunni zealots prevail in Afghanistan after the US departs this year.
Photo's by Ahmad Moeinijam
France’s Cesar Awards are the local equivalent to the Oscars, and the award ceremony will take place on February 28 in Paris.
Iraqi aggression, saw its civic and economic life crippled by ignorant clerics, and has now fallen to a place where it produces less oil than Texas. Sanctions have choked foreign investment and made ordinary daily finances an ordeal. Two-thirds of its citizens are under thirty; jobs are few and far between. The brain drain since 1979 continues, and now a third post-revolutionary generation rejects the nonsense and cries out for normalcy. Sanctions have done their job, up to this point. Piling on more sanctions however, oblivious of altered circumstances, makes nonsense of sanctions’ stated aim: altered behavior. The catalogue of stagnation and exhaustion brought Rouhani his stunning electoral win. Like economic reformers in China (who ironically got underway in 1979), Rouhani seems to be basing his regime on more on performance than Islamic correctness and on improving people’s lives.
Source: IRNA
F a r h a d i ’s film The Past has been nominated in the categories of best director, best film, best original screenplay, best editing and best actress.
52
more than 5 percent enrichment and a limited amount of centrifuges, shutting down the Fordo plant, shutting down the Arak heavy-water plant (or at least converting to a light-water reactor), and shipping out to a third country or neutralizing all of its 20 percent enriched uranium. An outcome in which Tehran genuinely implements the IAEA additional protocol, and provides ample transparency enabling early warning of a breakout push towards nuclear weaponization—that will be about as good as it gets.
To be sure, the only explanation for Iran’s nuclear behavior and cat-and-mouse games with the IAEA (well-documented in IAEA reports) is a desire for more than just civil nuclear capabilities. And while Iran’s claim of an inherent “right to enrich” is contrived, the NPT does says that parties have an “inalienable right” to develop “research, production and use of nuclear energy for peaceful purposes without discrimination.” Indeed, not only Japan, but Argentina, Brazil and several European nations— fourteen in all—engage in fuelcycle activities. So Iran has a point. But it is their intentions that are suspect—a long track record of dubious behavior documented in a decade’s worth of IAEA reports underscores that point. Fully transparency is part of the answer. Yet if Iran’s behavior outside of the deal remains in place and unchanged; if (in other words) it remains a Cause as much as a Nation-State, how much will be gained? Tehran’s intentions would rightfully continue to be just as suspect. Let’s assume an Iran which has become a ‘virtual nuclear state’ like Japan but which continues to foment trouble from Lebanon to Central Asia. Better to aim at an Iran which cooperates in the management of the transition in Afghanistan, acts to moderate rather than instigate mayhem in Iraq, and joins in counternarcotics efforts. Is this naïve or even far-fetched? Prior to 1979, Iran had been a key pillar of US policy in the Gulf. After that pivotal year, it faced
In parallel with the nuclear diplomacy, a quiet parallel effort to test Iranian intentions gives an extra dimension to the nuclear issue. Proud countries do not turn on a dime just because America wants them to—but demonstrable cooperation on Afghanistan, Syria, counternarcotics and counterterrorism (and, dare we add, Iraq) offer a real metric. Elsewhere, and down the road, one could envisage Tehran pledging to respect any decision made by the Palestinians about their future—rather than seeking to obstruct it. There’s another reason why we should think hard about these prospects. The pseudo-state system, unhappily grafted on the region after the Sykes-Picot agreement carved up the Ottoman Empire, is unraveling. By comparison, Persia’s historic civilization and identity appear much more durable. We should strive for gradual, action-for-action transactional rapprochement with this country, an erstwhile US partner. While the interplay of overlapping US/Iranian interests fell into abeyance after 1979, mutual geopolitical interests, mainly involving balance and stability, remain pretty much as they were. It’s time to revive this interplay, even with a regime we find distasteful. The skeptics of this approach see an Iran only ready to pocket Western concessions and continue a reckless quest for regional dominance. They could well be right. If they are, it means that President Rouhani cannot come close to achieving his mandate of making life in Iran more tolerable, of having (for example) such basics as the use of credit cards and a chance to pull in the huge investments needed to modernize its oil and gas sector. The usual political games can’t coexist beside these aims. For electoral reasons, Congressional skeptics love making bellicose noises. Ritualistically, President Obama also leaves the “military option on the table.” But military strikes will not destroy Iran’s nuclear program, and may only set it back a year or two. Knowledge of nuclear weapons cannot be “uninvented.” The so-called “military solution” will simply confirm arguments within Iran that only a fullfledged nuclear-weapons capability will keep attackers at bay. An attack would probably result in Iran’s withdrawal from the NPT, thereby removing the hook for diplomacy. The Iranians would bury their facilities still deeper—and they already have in place some of the world’s toughest, strongest steel and special concrete bunkers. Never mind an attack’s impact on world oil prices and the world economy. As a variant of Ronald Reagan’s adage, we should “mistrust but verify” when dealing with the Rouhani government. Up to now, sanctions have inexorably turned the rack, but it’s now a moment for statesmanship. Sure, it’s easier to pile on, condemning Iran’s nefarious ways, but we would be idiots to deny the existence of occasional inflection points in history, places of time and circumstance when patterns of behavior shift. We should test the proposition that Iran has become concerned enough about its internal failings, and about regional turmoil, to alter its behavior. Robert A. Manning is a senior Fellow at the Atlantic Council’s Brent Scowcroft Center for International Security and formerly served on the State Dept. Policy Planning staff and National Intelligence Council (NIC); James Clad is a former Deputy Assistant Secretary of Defense. Both served in the George W. Bush administration.
53
February 2014 1392 بهمن
CONTINUED FROM COVER
Chameleonic Opposition to an Iran Deal Joint Plan of Action concluded in November, opposition tactics had to be adjusted again. The tactics in the wake of the JPA have taken several forms. One is outright misrepresentation about this preliminary agreement, including talk about its unbalanced and disproportionate nature— which is true, except that it was Iran that made disproportionately large concessions. Another is sabotage disguised as support for negotiations, which is what the Kirk-Menendez bill is all about. Another tactic is the moving of goalposts, and in particular the deal-killing demand to end totally any Iranian enrichment of uranium. Yet another is in effect to change the subject and to pretend that the question is not the pros and cons of a prospective nuclear agreement but instead a popularity contest about the Iranian regime—and anything else it may be doing that we don’t like. Netanyahu provided in a speech a particularly vivid example of complete abandonment of a previous argument that has been negated by accomplishment at the negotiating table. His centerpiece imagery used to be the famous cartoon bomb he displayed before the United Nations General Assembly. That cartoon would be an excellent prop for describing what has been achieved with the Joint Plan of Action, with its end to 20 percent enrichment of uranium and elimination of existing stocks enriched to that level. Except that the lines on the cartoon are moving down, not up. As Joseph Cirincione has put it, the Joint Plan of Action “drained” Netanyahu’s bomb. So Netanyahu is now arguing that what matters is not the level to which Iran is enriching, but instead the sophistication of its centrifuges. And he has changed his imagery to railroads. Netanyahu puts it this way: “What the Iranians did, and this is what the agreement determined, is that they would return the train to the first station, but at the same time, they are upgrading the engine and strengthening it so that they will be able to break through all at once, without any stations in the middle, straight to 90%.” Boris and Natasha have been replaced by Thomas the Tank Engine. Several lessons should be drawn from all this argumentative shape-shifting. One is that those making the arguments have repeatedly been proven wrong. Another is that much of what we hear from them does not reflect genuine views or any analysis but is simply flak shot up to try to impede or kill the process at whatever place it happens to be at the moment. Yet another lesson is that the opposition will never end, no matter the terms of an agreement, because the opponents want no agreement at all. If it’s not one thing we are hearing about, such as enrichment levels, it will be something else, such as the particular models of centrifuge. And if it’s not nuclear weapons, it will be other things disliked about Iran. If a final agreement based on the terms of the Joint Plan of Action gels, making it harder than ever to argue against the concept that such an agreement is the best way to preclude an Iranian nuclear weapon, expect to hear more about how, with or without a nuclear weapon, the Islamic Republic of Iran is so bad that it must be kept pressured and ostracized. Netanyahu laid some groundwork for such a future position in his speech when he said, “Now of course the Iranian threat is not just an unconventional threat.” One of the unfortunate effects of the endless opposition is that it constitutes another form of sabotage. The Iranians may be understandably reluctant to make more concessions knowing there are elements on the other side determined to destroy any deal no matter what the terms, no matter how long it takes, and no matter what new arguments have to be conjured up.
US officials:
Iran is not open for business - yet WASHINGTON (AP) — U.S. officials said that an interim deal with Iran that promises to curb its nuclear program in exchange for some relief from economic sanctions does not mean that Tehran is open for business. Undersecretary of State Wendy Sherman and David Cohen, undersecretary for terrorism and financing, acknowledged that European businesses are rushing to Iran to prepare for the possibility that all sanctions will be lifted if a comprehensive agreement is reached preventing Iran from developing a nuclear weapon. Both Sherman and Cohen sought to reassure members of the Senate Foreign Relations Committee — some of whom are eager to restore sanctions against Iran — that the U.S. will continue to enforce existing sanctions even as some are being eased and that those who violate them will be targeted. “As part of this effort, over the last six weeks I have traveled to the U.K., Germany, Italy, Austria, Turkey and the United Arab Emirates carrying this message: ‘Iran is not open for business,’” Cohen told skeptical lawmakers. “In all of these engagements we have made clear that we will continue to respond to Iran’s efforts to evade our sanctions wherever they may occur. ... We are poised to deploy our tools against anyone, anywhere, who violates our sanctions, just as we have always done.” “Any deal the administration reaches with Iran must be verifiable, effective, and prevent Iran from ever developing even one nuclear weapon,” said Sen. Robert Menendez, chairman of the committee. “In my view, based on the parameters described in the joint plan of action, and Iranian comments in the days that have followed, I am very
concerned about Iran’s willingness to reach such an agreement,” said Menendez, D-N.J. “We have placed our incredibly effective international sanctions regime on the line without clearly defining the parameters of what we expect in a final agreement.” Iran agreed in November to slow its uranium enrichment program to a level that is far below what would be necessary to make a nuclear bomb. It also agreed to giving international inspectors more access to its facilities as a way to give world leaders confidence that it is not trying to build weapons in secret. In exchange, the U.S. and five other nations — Britain, Germany, France, Russia and China — agreed to ease an estimated $7 billion worth of international sanctions that have had a detrimental effect on Iran’s economy. The interim agreement is to last for six months while negotiators try to broker a final settlement. Iran, which has a well-educated population and holds some of the world’s largest oil and gas reserves, is desperate to revive its economy after years of international isolation. Iranian businessmen welcomed more than 100 potential investors from France who arrived in Iran in hopes of reviving economic ties amid the easing of some sanctions. They followed similar visits by the Netherlands, Germany, Italy, South Korea and other countries ready to explore new trade opportunities. Automobile makers also are eyeing Iran’s workforce. The relief from sanctions should give Iran another $7 billion. The more Iran benefits, the less incentive it will have to negotiate a final agreement, Mark Dubowitz, director of the Foundation for Defense of Democracies, said, adding that he fears both Tehran and Washington will keep extending the six-month interim deal. He said that despite the administration’s best efforts to enforce the existing sanctions regime, “Greed drives markets.” Erdogan spoke during a ceremony to sign three cooperation agreements that include reductions in tariffs on 220 Turkish industrial products and on Iranian food products. Oil and gas imports have declined in recent years due to sanctions imposed on Iran by the European Union and the United States over its
Tehran (AFP) - Turkey and Iran aim to more than double trade to $30 billion (21.9 billion euros) next year from $13.5 billion in 2013 despite strained relations, Turkish Prime Minister Recep Tayyip Erdogan said Wednesday.
Sherman insisted that the sanctions relief was “temporary, quite limited and quite targeted.” She said most of the business delegations that are going to Iran are just trying to get themselves in line in case a final deal is reached. “We have told them all that they are putting their reputations, themselves and their business enterprises at risk if they jump the gun,” she said. While Sherman said that the U.S. does not want to see international businessmen clamoring to go into Iran, it does put pressure on the Iranian government to complete a deal to allow business to flourish in the country. The Obama administration is trying to keep Congress from imposing more sanctions on Iran. Some lawmakers have agreed to hold off imposing any more sanctions on Iran to give diplomacy a chance to yield a comprehensive agreement with Tehran. However, 59 Republicans and Democrats back legislation to levy a new round of penalties on Iran if it violates the six-month interim deal or lets it expire without signing a comprehensive agreement.
dollars in frozen assets in return for Iran rolling back parts of its nuclear program and halting further advances. Before leaving Tehran, Erdogan said he welcomed the agreement and hoped it would lead to a definitive deal on removing sanctions. “We wish the process will be finalized with an agreement that will ensure the removal of all sanctions on Iran. Turkey has so far done its best in that regard and will continue to do so,” he said.
“The friendship and brotherhood between the two countries has been unprecedented for centuries,” IRNA quoted Khamenei was saying, while calling for ties to be strengthened further.
The neighboring countries are trying to rebuild relations strained over Syria, with Iran supporting President Bashar al-Assad and Turkey backing the rebels seeking to oust him.
He said Turkey, which has traditionally relied on neighboring Iran and Russia for its energy needs, could “increase its imports” from Iran.
“And if greed overrides fear, every company armed with a battery of lawyers or an army of lawyers is going to find a way back into Iran, despite the best assurances of David Cohen and others.”
During his visit, Erdogan met with supreme leader Ayatollah Ali Khamenei and President Hassan Rouhani, but there were no details on the substance of their talks.
Erdogan arrived in Tehran on a visit expected to be dominated not only by trade but also by the Syrian civil war.
Erdogan said “2012 was exceptional for trade, which reached $21.8 billion. Unfortunately, that declined to $13.5 billion in 2013, but the two countries want to bring that to $30 billion in 2015.”
53
controversial nuclear program. But that could change following a landmark November deal between Iran and the major powers that went into effect last week. Western governments agreed to gradually ease some of their sanctions and release billions of
Erdogan had said in Ankara that he would raise the Syrian crisis during his visit to Tehran, but there was no public comment from either side on the two countries’ differences. The Turkish premier is under the shadow of a massive graft scandal at home that includes allegations of illegal gold sales to Iran. Iran has arrested a tycoon said to have been involved in the Turkish scandal.
54
February 2014 1392 بهمن
Hairless hero
Iranian teacher shaves head in solidarity with bullied pupil
Ali Mohammadian's gesture, copied by his entire class of more than 20 pupils, stops bullying and attracts praise from all over country When Iranian schoolteacher Ali Mohammadian noticed that one of his students was being bullied after going bald as a result of a mysterious illness, he decided to show solidarity and shave his own hair. In no time, his entire class shaved their heads and the bullying stopped. Now, Mohammadian, who teaches at Sheikh Shaltoot's elementary school in Marivan, a Kurdish city in the west of Iran, has become a national hero. President Hassan Rouhani has praised him, the government has offered financial support for the pupil's medical treatment and his story has reached the four corners of his country. «I'm so happy that this has touched many hearts and people reacted enormously positive,» the 45-year-old teacher told the Guardian by phone from Marivan. «Everyone in the school now wants to shave their head.» Earlier this month (January), Mohammadian posted a picture of himself with eight-year-old Mahan Rahimi on Facebook. «Our heads are sensitive to hair,» he wrote on the social network in support of his student. «Mahan had become isolated after going bald, smile had disappeared from his face and I was concerned about his class performance. That's why I thought about shaving my head to get him back on track.» Mohammadian's Facebook post soon caught the eyes of hundreds of Iranian web users. «When I logged in to my Facebook the next day, I couldn't believe the number of people who had liked it and shared it,» he said. Iranian media, including national TV, interviewed him and Iran's education minister, Ali Asghar Fani, soon invited both to Tehran for a formal thank-you. The governor of the
Kurdistan province, Abdol mohammad Zahedi, also conveyed the president's message to him. In a matter of days, Mohammadian's 23 other students in the class were inspired by their teacher's action and insisted that they, too, wanted to shave their heads. «I told them to wait until the winter's cold weather was over but when we came back from Tehran, they had all shaved,» he said. «This Saturday morning I stepped into the class and everyone had gone bald.»
Compatriot or
Traitor
foreign countries and establish new lives in their new homes the debate over “dual citizenship” takes a more meaningful form and a new generation of people remain suspended between being Iranian or a foreigner. This issue of course is not limited to Iranians. The citizens of other countries have documented such duality in their writings, and even in the language of their new country and have written about the conflicts of such a generation which some believe results in not having a mother tongue or at the least inability to write in their mother tongue. Iranians continue to attain new accomplishments in the world, a trend that accelerated since the collapse of the Pahlavi regime and the establishment of the Islamic Republic but in particular since the aftermath of the 2009 presidential elections in Iran.
Opinion article by Issa Saharkhiz (source: Rooz Online) What happened in Germany last month when two foreign-born individuals reached the highest government and party echelons in the country, begs the question why is it that there is room for everybody in the major democracies while in countries like Iran, the majority of citizens, and particularly minorities, cannot attain even normal government posts in the political, ethnic or even religious sectors. Perhaps a more prudent question is that why is it that other countries encourage the use of capable, skillful, knowledgeable and productive foreigners and are immigrantwelcome countries while in countries like Iran the opposite trend is the norm where there is a severe brain-drain. When Iranian emigrants return to their home country they are mostly stigmatized as being traitors and spies?
Doctors at the Razi hospital in Tehran told state television that Mahan had problems with his immune system but they were investigating the exact nature of his disease. According to the teacher, medics in Tehran have also sent samples to Germany for a possible diagnosis. «Mahan's classmates have since become supportive of him and a smile is back on his face,» said the teacher. Mohammadian has 23 years of teaching experience and has two daughters and a son. «In places like Syria and Iraq or Sudan, children are being killed every day and in places like Pakistan and India child labor is widespread. I'm extremely worried about the horrific ordeals those children face on a daily basis.»
54
In late January news reports indicated that during a special session of the social democratic party in Germany (SPD), an Iranian-born woman, Yasmin Fahimi, was elected as the general secretary of the party. A few hours later, another news report was even more astounding: Susan Shibli who is a woman of Palestinian descent was appointed as the spokesperson for the Germany foreign ministry. Ms. Shibli was the eleventh child in a family of fifteen and was born in a Palestinian refugee camp in Lebanon and is the sister of a Muslim cleric in Germany. Such news are of course not few and there are many Iranians or individuals of Iranian descent who have attained senior positions in foreign countries, particularly in administrative and more recently in political quarters which must be interpreted positively. We have all heard of Andre Agassi, the former world tennis champion, Christian Amanpour, the senior journalist in CNN, Farah Karimi a former member of the Dutch parliament, and others who have joined the ranks of the world prominent. But in recent days we have also heard of newer successful names such as Minoo Akhtarzand, the head of Swedish railways, Maria Khazand a manager at Sony-Ericsson and Azadeh Tabarzadeh a scientist at NASA’s international space. I suspect if someone did even a simple search on the Internet they would come up with thousands of other Iranians who have attained high achievements in various areas. It is because of this that as time passes and individuals of Iranian descent gain roots in
What exacerbates this issue is the ideological view that Iranian rulers have on this issue, particularly in recent years through which they believe that anyone who is not with them is their enemy and a traitor. This is particularly true about the way they view those Iranians who have left the country and who were active in political and cultural spheres. There was a time when Iranians living abroad hid their identity as a way to avoid the penalty that Iranian officials imposed on those who took up a new life abroad. The issue took a dramatic positive turn when Mohammad Khatami became president and being an Iranian or having an Iranian identity was a source of pride. This was particularly true for the newer generation of Iranians who were born in foreign lands. They began to proudly broadcast their Iranian heritage and the name of Iran or Persian and even pressured their family members to send them to Iran during Nowruz (New Year) holidays or during summer school breaks. But this trend slowed down and so when Mahmoud Ahmadinejad came to office, the trend reversed itself again. A new wave of Iranian immigrants arrived in foreign lands, and reached its height after the violence of disputed 2009 presidential elections that reinstated Ahmadinejad. In reality, the previous Iranian administration created such a centripetal force that forced a vast number of Iranians to leave the country, something whose effects still reverberate and the efforts of Mohammad Rouhani’s administration have only succeeded in slowing the trend, not reversing it. The issue today is what the current government of Rouhani can do to attract Iranians who live abroad and what kind of a relationship can it create with them. How will it treat those Iranians who have no desire to return to Iran for professional, financial and other reasons and want to live their lives abroad but who at the same time want to visit Iran and act in Iran’s national interest as they deem appropriate? It is clear and understandable that such Iranians have the right to choose the priorities of their lives and respect the considerations of their new home country; particularly those active in political affairs or those that have attained high offices in the new countries. Ms Yasmin Fahimi is among such individuals. She had publicly declared that her priority is on the national interests of Germany, rather than the country of her origin. But there is no doubt that she has a special interest in Iran as well and shall do everything to expand the relations between Berlin and Tehran. But there is a condition tied to this: That she not be accused or stigmatized as a spy just because she is the secretary general secretary of the German SPD party and a partner in the country’s current coalition government.
55
February 2014 1392 بهمن
55
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
February 2014 - Vol 20 - Issue 243
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
Chameleonic Opposition to an Iran Deal by Paul Pillar via The National Interest In the long story of the evolving Iran nuclear issue, we naturally tend to focus on whatever is the chapter immediately before us. Right now that mainly involves the negotiation-subverting KirkMenendez sanctions bill, which President Obama in his State of the Union address explicitly threatened to veto if Congress passed it. But we also ought to keep a longer-term view of how opponents of an agreement with Iran have kept changing their tune and changing their arguments as their earlier arguments have become inoperative.
Back when the Iranian president everyone loved to loathe, Mahmoud Ahmadinejad, was still in office, the go-to tactic for opponents was to cite whatever was the most recent outrageous rhetoric that had come out of Ahmadinejad’s mouth, whether or not it had anything to do with the substance of the nuclear issue. That tactic did not work so well after Hassan Rouhani replaced
Ahmadinejad, although there still seems to be little hesitation in repeatedly going to the well of mistranslated vintage Ahmadinejad “wipe Israel off the map” comments. The emphasis has now become less on what Iranian leaders say than on what nefarious intentions supposedly lurk behind what they say—hence Benjamin Netanyahu’s “wolf in sheep’s clothing” formulation.
There also once was much doubt expressed about whether the Iranian leadership would ever want to negotiate seriously. Then when serious negotiations got under way last fall, there was doubt expressed about whether Iran would make significant concessions about its nuclear program. Then when Iran made major concessions in the PLEASE GO TO PAGE 53
PLEASE GO TO PAGE 57