بالي موبايلزدگي در ايران ص 19
ايران 4
جهان 8
آشفتهبازاري به نام کليهفروشي ص 51
گوناگون 12
«پرديس» را ماهانه و بطور رايگان از طريق ايميل دريافت کنيد. Send an email to:
pardismag@gmail.com
جدول 44
سينما 22
مذاکرات هستهاي نيويورک بدون هيچگونه پيشرفتي پايان يافت
مذاکرات هستهاي ميان ايران و گروه 1+5که همزمان با برگزاري مجمع عمومي سازمان ملل متحد آغاز شده بود، بدون هيچگونه پيشرفت مشخصي پايان يافت. به گزارش خبرگزاري رويترز از نيويورک برخالف برخي ارزيابيهاي مثبت درباره امکان توافق ميان ايران و گروه ،5+1هفتمين دور مذاکرات هستهاي که در نيويورک و در سطوح مختلف در جريان بود ،بدون دستيابي به هيچگونه پيشرفتي به پايان رسيد. رويترز به نقل از ديپلماتهاي هر دو طرف مذاکره گزارش داد ،هنوز بر سر
بسياري از مسائل اختالف وجود دارد .اين خبرگزاري نوشت ،هر چند انتظار دستيابي به موفقيتي چشمگير در مذاکرات نيويورک دور از انتظار بود ،اما اين اميدواري وجود داشت که در باره برخي مسائل و نقاط مورد اختالف پيشرفتهايي بهدست آيد. فرانکوالتر اشتاينماير ،وزير امور خارجه آلمان در اظهارنظري درباره چشمانداز مذاکرات هستهاي گفته بود: «در ده سال گذشته هرگز چنين به توافق نزديک نبودهايم ».اشتاينماير همزمان اما به اين حقيقت نيز اشاره کرد که آخرين گام در اين مسير ،احتماال سختترين گام خواهد بود. دنباله در صفحة 24
خشکسالي بزرگترين بحران جاري ايران صحبت از بحران آب براي ايران موضوع جديدي نيست ،اما شديد، خشکسالي پايان يافتن ذخاير آبي و خشک شدن چندين سد در ايران در سال جاري ،وضعيتي غيرمتعارف و بحراني براي کشور ايجاد کرده است. دنباله در صفحة 25
درشهر 45
عقرب جراري به نام داعش
روسپيگري در فيسبوک:
از خاله مريم تا پليس فتا
ص 30
تکنولوژي 34
ص 26
شعر 42
ورزش 46
فال 49
100هزار بيمار مبتال به ايدز در ايران وجود دارد رييس مرکز تحقيقات ايدز ايران گفته است که تخمين زده ميشود به طور غير رسمي يکصد هزار نفر در کشور مبتال به ايدز باشند که اعتياد به مواد مخدر به ويژه مواد صنعتي و روانگردان مهمترين عامل ابتالي آنان به اين بيماري است. مينو محرز يکي از مقامات مسئول ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت« ،آمارهاي رسمي وزارت بهداشت نشان مي دهد حدود 30 هزار بيمار مبتال به ايدز شناسايي شدهاند». وي با هشدار به اينکه اعتياد به مصرف مواد مخدر بويژه تزريقي باعث افزايش 10 برابري تماس جنسي در ميان معتادان شده
است ،ادامه داد« ،اين موضوع منجر به بروز بيماري ايدز ميشود که بسياري از معتادان از ابتالي خود به اين بيماري بيخبرند». دنباله در صفحه 7
چگونگي شرکت در قرعهکشي «گرين کارت» براي سال 2016 دولت آمريکا به سياق سالهاي پيش برنامه قرعهکشي براي کسب «گرين کارت» را ادامه ميدهد و قصد دارد 50هزار گرين کارت را از اين طريق بين متقاضيان توزيع کند. در سالهاي اخير ايرانيان زيادي موفق به کسب گرين کارت از اين راه مجاني و آسان شدهاند. فرمهاي نامنويسي براي شرکت در برنامه ويزاي اقامت دائم آمريکا يا التاري گرينکارت بايد مابين چهارشنبه اول اکتبر تا دوشنبه سوم نوامبر ساعت دوازده ظهر (به وقت شرق آمريکا) به طور الکترونيک در www.dvlottery.state.govدريافت شود .براي شرکت در اين قرعهکشي تا آخرين هفته ثبت نام منتظر نمانيد زيرا حجم باالي تقاضا ميتواند موجب تاخير در
عملکرد تارنما شود. به درخواستهاي پس از موعد يا درخواستهاي غيرالکترونيکي ترتيب اثر داده نخواهد شد. وزارت امور خارجه امريکا با استفاده از فنآوريهاي پيشرفته ،توانايي تشخيص ثبت نامهاي مکرر را دارد و در نتيجه نامنويسي بيش از يک مرتبه موجب مردود شدن درخواست شما خواهد شد. اطالعات خود را به طور الکترونيک در فرم )DS-5501( يا ( )E-DVبه صورت آنالين در www.dvlottery.state.govوارد کنيد .فرمهای ناقص بررسی نخواهند شد. توجه داشته باشيد که نامنويسی برای شرکت در قرعهکشی کامال” رايگان بوده و نيازي به پرداخت هزينه نيست.
2
October 2014 1393 مهر
2
3
October 2014 1393 مهر
3
4
روحاني: دستيابي به توافق هستهاي تا پايان امسال ممکن است حسن روحاني در گفتوگو با يک شبکه تلويزيوني روسي گفت اينکه انتظار داشته باشيم شش قدرت جهاني و ايران تا قبل از پايان سال جاري ميالدي به توافق هستهاي دست يابند امري واقعگرايانه و ممکن است. رييس جمهوري اسالمي ايران افزود ،طرف ايراني در تصميم خود جدي است و اگر طرف مقابل نيز جسارت کافي نشان دهد ،به نظر من حصول توافق ممکن است. ايران و شش قدرت جهاني هم اکنون پيرامون دستيابي
October 2014 مهر 1393
به توافق نهايي هستهاي مذاکره ميکنند .آخرين دور مذاکرات هستهاي در حاشيه اجالس مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورک بدون نتيجه خاصي پايان يافت. عباس عراقچي ،معاون وزير امور خارجه ايران ،نيز در گفتوگو با خبرگزاري «کيودو» ژاپن گفت که مذاکرات بعدي هستهاي اواسط اکتبر در وين يا ژنو از سر گرفته ميشود. وي پيشتر از وجود اختالفات زياد ميان دو طرف درباره برنامه هستهاي ايران خبر داده بود. ايران و گروه پنج به عالوه دو ماه ديگر فرصت دارند تا توافق موقت ژنو را به توافقي جامع و نهايي براي حل و فصل ابهامهاي برنامه هستهاي تهران تبديل کنند. ايران و روسيه اخيرأ يک تفاهمنامه اقتصادي و انرژي با يکديگر امضا کردند .ماه گذشته ،همزمان با سفر يک مقام بلندپايه روسي به ايران ،بيژن نامدار زنگنه وزير نفت ايران اظهار داشت که سطح مبادالت ايران و روسيه ميتواند تا بيش از ده برابر افزايش يابد و به رقم 15ميليارد دالر در سال برسد. زنگنه در پايان اجالس کميسيون دائمي همکاريهاي تجاري و اقتصادي ايران و روسيه در تهران گفت که دو کشور براي حدود 70ميليارد يورو پروژه ،از جمله ساخت نيروگاه برق براي ايران توافقات کلي کردهاند.
وکيل غنچه قوامي اتهام وي را «تبليغ عليه نظام» عنوان کرد وکيل غنچه قوامي ،دختري که خواهان ورود به ورزشگاهها براي تماشاي بازي واليبال بود ،اعالم کرد که موکل بازداشت شده وي به «تبليغ عليه نظام» متهم شده است. محمود عليزاده طباطبايي گفته است که به تازگي با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست ،پرونده موکلش به شعبه اول دادگاه انقالب فرستاده شده است. غنچه قوامي ،يکي از دختران خواهان ورود به ورزشگاه
4
پرونده غنچه قوامي گفت ه است« ،بر خالف تبليغاتي که در اين زمينه صورت گرفت پرونده ايشان ربطي به موضوع ورزش ندارد ،هر چند که در يک نقطه مربوط به اين امر صورت گرفته باشد .اين پرونده در حال رسيدگي است و ايشان فع ً ال در بازداشت است تا به پرونده رسيدگي شود». پيش از اظهار نظر رسمي مقامات قضايي در ايران، رسانههاي نزديک به ارگانهاي نظامي و امنيتي از جمله سايتهاي «بولتن نيوز»« ،صراط»« ،شفاف» و «پايگاه خبري حاميان واليت»« ،جرم» غنچه قوامي را تالش براي تشويق زنان در تجمع مقابل ورزشگاه اعالم کردند. اما به تدريج با شدت گرفتن اعتراض افکار عمومي در رسانههاي مجازي و پوشش گسترده خبري در سراسر جهان که دربرگيرنده تبعات منفي براي جمهوري اسالمي بود ،اتهام تازه و غير ورزشي عليه خانم قوامي مطرح شده است. آزادي براي تماشاي بازي تيم ملي واليبال مردان ايران بود که تيرماه امسال روبروي ورزشگاه دوازده هزار نفري آزادي بازداشت و اکنون به «تبليغ عليه نظام» متهم شده است. وي تبعه بريتانيا است که 30خردادماه امسال براي تماشاي مسابقه واليبال به ورزشگاه آزادي رفت که بازداشت و ساعاتي بعد به همراه ديگر زنان بازداشت شده آزاد شد. او چند روز بعد که براي پس گرفتن لوازم شخصي خود اقدام کرده بود ،دوباره بازداشت و به زندان اوين تهران منتقل شد و همچنان در بازداشت است. پيشتر مادر خانم قوامي گفته بود که دخترش پس از دعوت حسن روحاني رييس جمهوري ايران براي بازگشت ايرانيان خارج از کشور به ايران بازگشته بود. با ادامه يافتن بازداشت غنچه قوامي ،بيش از 300تن از فعاالن مدني ،سياسي و فرهنگي با فرستادن نامهاي به حسن روحاني ،رييسجمهوري اسالمي ايران ،با يادآوري شرايط سخت غنچه قوامي در بازداشتگاه اوين ،خواهان رعايت حقوق قانوني و شهروندي او و تالش دولت براي فراهم کردن مقدمات آزادي او شدند. به گفته اين فعاالن« ،نقض حقوق متهم ،برخورد امنيتي با ايرانيان بازگشته به کشور و بازداشت زنان خواهان ورود به استاديوم »،از نشانههاي «مقاومت نهادهاي امنيتي» در برابر اجراي وعدههاي حسن روحاني است. محسنياژهاي سخنگوي قوه قضائيه درباره وضعيت
تقويت مرز ايران با عراق؛ هشدار ارتش ايران به «داعش»
فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسالمي ايران از تقويت مرز ايران با عراق خبر داده و گفت که «اگر گروهک تروريستي داعش بخواهد به مرزهاي کشور نزديک شود، آنها را در عمق خاک عراق مورد هدف قرار ميدهيم». به گزارش خبرگزاري ايسنا ،سرتيپ احمدرضا
5
دنباله از صفحة قبل
پوردستان که در يک مراسم نظامي سخن ميگفت افزود:، «نيروي زميني در مرزهاي غربي کشور مستقر است و مرزها را تقويت کرد ه است». وي ادامه داد« :ما اجازه نميدهيم گروهک تروريستي داعش به مرزهاي کشور نزديک شود و آمادگي کامل جهت مقابله با آنها را داريم». يک روز پيش از وي ،سرلشکر محمد باقري ،معاون عمليات ستاد کل نيروهاي مسلح ايران هشدار داد« :اگر اين گروهک (داعش) يا هر عنصر تهديد کنندهاي به مرزهاي جمهوري اسالمي نزديک شوند در يک اقدام دفاع مقتدرانه مرزي ،آنان را منهدم خواهيم کرد». وي با بيان اينکه «گروه تروريستي داعش اين را درک کرده است» ،اظهار داشت« :اکنون هم آخرين جايي که در استان دياله عراق آمدهاند تقريبا با مرز ما 40کيلومتر فاصله دارد؛ آنان اين حريم 40کيلومتري را حفظ کردند و به سمت مرز ما نيامدند». وي اضافه کرد« :رئيس جمهوري کشور نيز اعالم کرد ما براي عتبات عاليات و مرقدهاي ائمه اطهار در عراق خط قرمز قائل هستيم ،طبيعتا اگر تهديد جدي نسبت به اين مراکز باشد تصميم جمهوري اسالمي ايران متفاوت خواهد بود». حسن روحاني ،رئيس جمهور ايران ،اخيرأ با اشاره به داعش گفته است که جمهوري اسالمي ايران «تروريستها را سر جاي خودشان خواهد نشاند». رئيس جمهور ايران اخيرا در مصاحبهاي با شبکه تلويزيوني «ان.بي.سي» آمريکا نيز از بغداد ،پايتخت عراق و «عتبات مقدسه يعني شهرهاي مذهبي همه شيعيان و مسلمانان جهان» به عنوان «خط قرمز» جمهوري اسالمي نام برده بود. حسن روحاني گفته بود« :براي اينکه اين شهرها به اشغال تروريستها در نيايند از هر تواني استفاده خواهيم کرد ،نخواهيم گذاشت بغداد به دست تروريستها بيفتد و يا شهرهاي مقدسي مثل کربال و نجف در اشغال تروريستها قرار بگيرد».
محسن اميراصالني اعدام شد
به گزارش سايتهاي خبري ،محسن اميراصالني، زنداني عقيدتي ،به دليل اتهاماتي چون «ارائه تفسير جديد از قرآن ،توهين به حضرت يوسف ،فساد في االرض و بدعت در دين» در زندان رجايي شهر اعدام شده است. غالمحسين اسماعيلي ،رئيس کل دادگستري استان تهران ،ضمن تائيد خبر اعدام آقاي اميراصالني ،عنوان اتهامي منتشر شده درباره وي در رسانههايي که او آنها را «ضد انقالب» خواند« ،خالف واقعيت» ذکر کرد. محسن اميراصالني ،متولد ،1356ساکن تهران و متاهل بوده و بر اساس گزارشها پس از دستگيري توسط ماموران وزارت اطالعات در سال 1385به مدت 9ماه در سلولهاي انفرادي بند 209زندان اوين بوده است. سايت هرانا ،ارگان خبري مجموعه فعاالن حقوق بشر در ايران ،نوشت که مسئوالن زندان رجايي شهر ،به خانواده آقاي اميراصالني گفتهاند که وي به اتهام «فساد في االرض و بدعت در دين» در محوطه اين زندان از طريق چوبه دار اعدام شده است. کمپين بينالمللي حقوق بشر در ايران درباره احتمال اعدام آقاي اميراصالني هشدار داده بود .به گزارش وبسايت اين کمپين ،وي در سال 1385و پس از «برگزاري جلسات تفسير و قرائت جديد از قرآن در خانهاش» دستگير شده است. يک منبع مطلع درباره اتهامات آقاي امير اصالني به کمپين بينالمللي حقوق بشر گفت« :در ابتدا او فقط اتهام بدعت در اسالم و تفسير قرآن داشت بعدتر به او اتهام توهين به حضرت يونس را هم وارد کردند». وي در توضيح داليل اتهام «توهين به حضرت يونس» يادآور شد« :محسن در جلساتش مثال ميگفته که حضرت يونس پدر ژپتو نبوده که از شکم نهنگ آمده باشد و
October 2014
5
مهر 1393
قرائتهاي جديدي از حضرت يونس ارائه داده بود که هيچکدام خوشايند ماموران وزارت اطالعات نبوده است». غالمحسين اسماعيلي ،رئيس کل دادگستري استان تهران ،خبرهاي منتشر شده در باره «عنوان اتهامي و عمل مجرمانه ارتکابي» از سوي آقاي محسن امير اصالني را «خالف واقعيت» خواند و اتهام وي را« تجاوز به عنف» ذکر کرد. به گزارش خبرگزاري ميزان ،خبرگزاري رسمي قوه قضائيه ،وي مدعي شد که آقاي اميراصالني در قالب «کالسهاي مختلف روان درماني» برخي از زنان را «مورد تجاوز به عنف قرار داده است». پيش از اين سخنان رئيس کل دادگستري استان تهران ،يک منبع مطلع به کمپين بينالمللي حقوق بشر گفته بود که حکم زنا درباره آقاي امير اصالني نقض شده بوده است. وي تصريح کرده بود« ،حکم زنا تاييد نشد چون نه اقراري ،نه شاهدي و نه سندي برايش يافته شد .همين طور پزشک قانوني هم هيچ اظهار نظري در اين مورد نکرد». اين منبع مطلع گفت که حکم اعدام آقاي اصالني پيش از اين سه بار توسط قاضي شعبه 31ديوان عالي کشور «نقض» شده اما وزارت اطالعات «به هر طريقي که بوده حکم اعدام را به تاييد رسانده است».
ادامه اعتراضات کارگري در گيالن و خوزستان
اعترضات کارگران کارخانه کاشيسازي گيالنا وارد نهمين روز خود شده است .معترضان خواهان دريافت حقوق معوقه خود هستند .در رخدادي ديگر کارگران پيماني پروژه قطار شهري اهواز نيز به اعتصاب خود ادامه دادند. به نوشته خبرگزاري کار ايران «ايلنا» 160کارگر کارخانه کاشي گيالنا نهمين روز اعتصاب خود را با تجمع در محوطه کارخانه سپري کردند .اين اعتصاب که آرام گزارش شده ،فعاليت کارخانه را متوقف کرده است. بر اساس اين گزارش ،کارگران خواهان «پرداخت حقوق معوقه ،تامين امنيت شغلي و رفتار مودبانه کارفرماي جديد کارخانه» هستند. به گفته يک کارگر اين کارخانه ،مجموع مطالبات پرداخت نشده کارگران از سال 1388تا 1393بالغ بر 16ماه است .کارگران همچنين انتظار دارند که حداقل مطالبات سال جاري خورشيدي ( )93به آنها پرداخت شود. در همين حال 30ماه حق بيمه کارگران نيز پرداخت نشده است. در رخدادي ديگر نزديک به 150نفر از کارگران پيماني قطار شهري اهواز در کارگاه مرکزي اين پروژه عمراني تجمع کردند .به گزارش ايلنا ،حدود 100کارگر وقت شبانه اين پروژه نيز اقدام مشابهي انجام دادهاند. بر اساس اين گزارش ،در حالي که مديرعامل شرکت پيمانکار وعده داده که حقوق کارگران پرداخت خواهد شد ،اما دو مدير مياني، کارگران معترض را تهديد به اخراج کردهاند. کارگران سنگ معدن سنگرود نيز اعتراضهاي خود را ادامه دادند .اين معدن در نزديکي روستاي سنگرود از توابع رودبار در استان گيالن قرار دارد. با وجود گذشت چند روز از اعتراض 310کارگر معدن سنگرود ،هنوز نتيجهاي حاصل نشده است .اين کارگران به عدم پرداخت سه ماه حقوق و همچنين توقف فعاليت اين معدن معترض هستند. شرايط نامساعد و رشد اقتصادي منفي ايران در سالهاي اخير موجب شده است که بسياري از کارخانهها و مراکز توليدي با مشکل تأمين نقدينگي روبرو شوند. دولت حسن روحاني وعده داده که به واحدهاي اقتصادي کمبازده و زيانده پول تزريق کند .اما به باور کارشناسان اقتصادي اين اقدامات در شرايط کنوني تنها زمان تعطيلي اين واحدها را به تاخير خواهد انداخت.
نامه 18برنده نوبل فيزيک به خامنهاي:
اميد کوکبي را آزاد کنيد هيجده تن از برندگان جايزه نوبل در نامه سرگشادهاي خطاب به آيتاهلل علي خامنهاي رهبر جمهوري اسالمي خواستار آزادي اميد کوکبي فيزيکدان 32ساله ايراني شدهاند. اميد کوکبي بيش از سه سال و نيم است که در زندان به سر ميبرد .او با اتهام عدم همکاري در پروژههاي نظامي جمهوري اسالمي به 10سال حبس در ايران محکوم شده است. اين نامه سرگشاده ،تالش مشترکي از سوي عفو بينالملل و دو سازمان علمي و حقوق بشري ديگر به نامهاي کميته دانشمندان نگران در نيويورک و انجمن فيزيکدانان آمريکا در ايالت مريلند براي آزادي اميد کوکبي 32ساله است. خانم ميشل اروين از انجمن فيزيکدانان آمريکا ،گفته که تقاضاهاي مکرر براي آزادي آقاي کوکبي تا کنون بي پاسخ مانده ولي اميد است که اين تالش جديد ،ثمربخش باشد. خانم اروين ميگويد« :انجمن فيزيکدانان آمريکا اکنون چند سالي است که براي آزادي اميد کوکبي تالش ميکند .اين کوششها ،چند ماه پس از بازداشت او در سال 2011ميالدي آغاز شد و از آن هنگام تاکنون ،چندين سازمان علمي و مدافع حقوق بشر و از جمله سازمان بينالمللي آزادي دانشمندان به اين تالشها پيوستهاند». خانم اروين در ادامه اضافه ميکند که رييس کميته جهاني دانشمندان ،اطالعاتي دريافت کرده که نشان ميدهد ،آقاي کوکبي از چندين بيماري و از جمله تنگي نفس ،نارسايي قلبي و درد مفاصل رنج ميبرد .او همچنين به شدت نيازمند مراجعه به دندان پزشک است. خانم اروين در پايان گفتگو اظهار اميدواري کرد که اين بار آيتاهلل خامنهاي به آزادي اميد کوکبي پاسخ مثبت دهد. پژوهشهاي اميد کوکبي شامل استفاده از ليزر
براي غنيسازي در فعاليتهاي اتمي ميشود و سال گذشته ،جايزه آندره ساخاروف فيزيکدان فقيد روس ،به آقاي کوکبي تعلق گرفت .اين جايزه به دانشمنداني داده ميشود که در ترويج حقوق بشر تاثيرگذار بودهاند. نشريه آمريکايي «نيچر» هم در وبسايت خود با انتشار عکسهايي از اميد کوکبي به اين نکته اشاره کرد که اين دانشمند جوان ايراني ،در ماه مارچ گذشته از زندان ،يک مقاله علمي ارزنده ارايه داد و تا کنون چندين رساله علمي به کنفرانسهاي محلي و بينالمللي در زمينه استفاده از ليزر در درمان بيماريهاي بينايي فرستاده است. در نامه سرگشاده فيزيکدانان برنده جوايز نوبل خطاب به آقاي خامنهاي ،اتهامهاي وارده به اميد کوکبي ساختگي خوانده شده و دانشمندان خواستار شفقت نسبت به اين جوان عالم و آزادي بيقيد و شرط او شدهاند. فعاالن حقوق بشر در ايران ،ريحانه جباري زنداني متهم به قتل زندان شهر ري (قرچک ورامين) که در روند دادرسي مغشوش و ناعادالنه به اعدام محکوم شده ،جهت اجراي حکم به زندان رجايي شهر کرج منتقل شده بود و مسئوالن زندان رجايي شهر به مادر وي گفته بودند که براي تحويل گرفتن جسد وي به زندان مراجعه کنند. اين اخبار موجي از نگراني شهروندان و فعاالن مدني را به خصوص در شبکههاي مجازي ايجاد کرد. در نهايت مسئوالن ريحانه جباري را به زندان شهر ري بازگرداندند و وي اجازه پيدا کرد با خانواده خود به صورت تلفني صحبت کند. هنوز از سرنوشت اشرف نظري ديگر زنداني محکوم به اعدام که جهت اجراي حکم به زندان رجايي شهر کرج منتقل شده است اطالعي در دست نيست.
تعويق اعدام ريحانه جباري و بيخبري از سرنوشت اشرف نظري ريحانه جباري به زندان شهر ري (قرچک ورامين) بازگشت و به صورت غير رسمي به خانواده وي اطالع داده شده که اجراي حکم اعدام موقتا به تعويق افتاده است. بنا به اطالع گزارشگران هرانا ،ارگان خبري مجموعه
دوره خدمت سربازي در ايران به 24ماه افزايش مييابد جانشين اداره منابع انساني ستاد کل نيروهاي مسلح ايران اعالم کرد که طول مدت خدمت سربازي در ايران از سال 1394از 21ماه به 24ماه افزايش مييابد. موسي کمالي گفته است که به موجب ماده 4قانون خدمت وظيفه عمومي ،طول مدت سربازي 24ماه است که
6
دنباله از صفحة قبل
اين مدت در صورت وجود مشمول مازاد يا کمبود ميتواند از سوي ستاد کل نيروهاي مسلح کم يا زياد شود. به گزارش خبرگزاري ايسنا ،وي با بيان اينکه اين قانون از ابتداي مهرماه سال 94الزم االجراست گفت ،توصيه من اين است که سربازان در اين مدت نسبت به تعيين تکليف وضعيت خدمتي خود اقدام کنند. جانشين اداره منابع انساني ستاد کل نيروهاي مسلح همچنين با اشاره به توصيههاي علي خامنهاي رهبر ايران در خصوص افزايش جمعيت گفته است« ،در اين راستا تصميم گرفتيم از اول مهرماه طول مدت خدمت سربازان متاهل سه ماه کاهش بيابد و به ازاي هر فرزند نيز سه ماه از مدت سربازيشان کم شود». آقاي کمالي گفت ،اگر فردي تا پيش از پايان امسال خود را براي سربازي معرفي کرده و يک فرزند داشته باشد، عالوه بر اينکه 21ماه خدمت خواهد کرد شش ماه کسر خدمت خواهد گرفت ،اما اگر از يکم فروردين ماه به سربازي برود در اين صورت طول مدت سربازياش 24ماه بوده اما همچنان شش ماه کسري خدمت به خاطر همسر و يک فرزندش خواهد داشت. وي همچنين با اشاره به بخشودگي خدمت سربازي به خاطر سن ،گفت که اين سن تغييري نکرده است ،بنابراين تمامي متولدين سال 55به بعد بايد به سربازي بروند.
کارت معافيت فوتباليستها
کمالي همچنين به موضوع کارتهاي معافيت فوتباليستها پرداخته و با بيان اينکه «افراد سودجو و فرصت طلب اقدام به صدور کارتهاي معافيت کردهاند» ،گفت که اوايل سال جاري موضوع کارت معافيت فوتباليستها مطرح شد که در اين بين گزارش 120نفر به دست ما رسيد. به گفته وي ،وضعيت 26نفر از اين افراد بررسي شده و کارت معافيتشان نيز باطل شده است .جانشين اداره منابع انساني ستاد کل نيروهاي مسلح درباره معافيت سربازي فوتباليستها گفت 12 ،نفر ديگر هم هستند که «مقررات را به بازي گرفته و تا زمان مشخص شدن تکليفشان حق فعاليت ندارند». وي از در دست بررسي قرار داشتن وضعيت 35 ت ديگر خبر داد. فوتباليس خبرگزاريهاي ايران از ابطال کارت معافيت 12 فوتباليست خبر داده بودند .خبرگزاري مهر اسامي اين افراد را منتشر کرده و نوشته است که طبق اعالم سازمان ليگ، اين بازيکنان به خاطر تخلف ،حق حضور در تيمهاي نظامي را هم ندارند و بايد به خدمت سربازي بروند.
گزارش هواپيمايي ايران از سقوط آنتونف :هوا گرم بود، موتور راست از کار افتاد سازمان هواپيمايي کشوري ايران يکي از داليل اصلي سقوط هواپيماي «آنتونف »140در اطراف فرودگاه مهرآباد را از کار افتادن موتور به علت گرماي هوا و ارتفاع کم از زمين اعالم کرده است. عليرضا جهانگيريان ،رئيس سازمان هواپيمايي کشوري به خبرنگاران گفته روز 19مرداد دما به بيش از 38درجه رسيده بود .او اضافه کرده که عملکرد موتور با افزايش دما کاهش مييابد. ارتفاع فرودگاه مهرآباد از سطح دريا ،يکي ديگر از داليلي است که به گفته اين مقام هواپيمايي ميتواند در عملکرد موتور اشکال ايجاد کرده باشد. يک هواپيماي آنتونف 140که مدل ايراني آن «ايران
October 2014 مهر 1393
»140نام گرفته ،مردادماه امسال پس از برخاستن از فرودگاه مهرآباد به مقصد طبس ،در نزديکي مهرآباد سقوط کرد و 39نفر از جمله خلبان و خدمه پرواز آن کشته شدند. تعدادي از مسافران توانستند بعد از برخورد با زمين ،و قبل از آتش گرفتن هواپيما خود را نجات دهند. به گفته رئيس سازمان هواپيمايي کشوري ،موتور سمت راست هواپيما دو ثانيه قبل از پرواز از کار افتاد و به همين دليل بعد از بلند شدن ،هواپيما به سمت راست متمايل شد. آقاي جهانگيريان ميگويد اگر خلبان و کمک خلبان در لحظه
از کار افتادن موتور متوجه شده بودند ،ميتوانستند هواپيما را کنترل کنند. اين هواپيما در مجموع يک دقيقه و نيم پرواز کرده و بعد از آنکه 45متر از زمين فاصله گرفت ،با چرخش زياد به سمت موتور خاموش شده در سمت راست ،در يکي از خيابانهاي نزديک فرودگاه سقوط کرد. آنتونف 140سال 1374در اوکراين طراحي و چهار سال بعد مونتاژ آن در ايران آغاز شده است .در کل 10فروند از اين هواپيما در ايران وجود دارد که بعد از سقوط يکي از آنها در مردادماه امسال ،رئيس جمهوري ايران دستور داد پرواز بقيه آنها متوقف شود. رئيس سازمان هواپيمايي کشوري گفته است قطعات موتور هواپيماي سقوط کرده با حضور کارشناسان اوکرايني بررسي شده است ،زيرا آنها بايد در قبال خرابي موتور پاسخگو باشند.
بازداشت شهردار و شش عضو شوراي شهر سيرجان به اتهام فساد مالي
اعضاي گروه «هپي» به شالق محکوم شدند
هفت عضو گروه «هپي» از سوي دادگاه به اتهام «رابطه نامشروع» به 99ضربه شالق و به اتهام ساخت «کليپ مبتذل» به 600هزار تومان جزاي نقدي محکوم شدند. پيشتر گزارش شده بود که اعضاي اين گروه به حبس محکوم شدهاند اما اکنون اعالم شده تنها يک نفر از اعضاي گروه «هپي» به حبس تعليقي محکوم شده است. فرشيد رفوگران ،وکيل اعضاي گروه «هپي» گفته است، «از نظر دادگاه ،ريحانه طراوتي اتهامش بيشتر بوده و کشف مشروبات الکلي هم جزو اين اتهامها به شمار ميرفته است. به همين دليل او عالوه بر 99ضربه شالق و شش ميليون ريال جزاي نقدي ،به شش ماه حبس محکوم شده است». به گفته وي همه احکام به دليل جواني و بدون سابقه بودن متهمان به مدت سه سال تعليق شده است. اين ويدئو را هفت جوان دانشجوي ايراني با ميانگين سني 25سال از تهران براي آهنگ «»Happyفرل ويليامز ساختند. جوانان تهراني که ويدئوهاي رقص و شاديشان را در همراهي با «کمپين شاد» فرل ويليامز ،خواننده آمريکايي، در يوتيوب منتشر کردند ،سهشنبه 30ارديبهشتماه سال جاري بازداشت و يک روز بعد آزاد شدند. سازمان ملل متحد در ماه مارچ 2014کمپين شادي را با کمک فرل ويليامز ،خواننده آمريکايي ،آغاز کرد و از مردم خواست که ويدئوهاي رقص و شادي خود را در فضاي اينترنت منتشر کنند. اين کمپين به ايران هم رسيد و جوانان ايراني، ويدئوهاي خود را در سايت يوتيوب در حالي که با آهنگ «هپي» ميرقصيدند ،در شبکههاي اجتماعي منتشر کردند. فرل ويليامز ،در صفحه فيسبوک خود نسبت به بازداشت جوانان ايراني ابراز تأسف کرده و نوشته است: «اينکه اين بچهها به خاطر تالششان براي گسترش شادي بازداشت شدند ،چيزي فراتر از غمانگيز است».
آلودگي ماهيان درياي خزر به سموم کشاورزي رسانههاي ايران از بازداشت شهردار و شش نفر از اعضاي شوراي شهر سيرجان در استان کرمان به اتهام فساد مالي و اداري خبر دادهاند .اين بازداشتها در پي اعالم سازمان بازرسي کل کشور مبني بر حيف و ميل اموال عمومي در اين شهر صورت گرفته است. رئيس دادگستري سيرجان در اطالعيهاي بازداشت هفت نفر از مقامهاي شهري سيرجان را تاييد کرده و گفته است که اين افراد در پي گزارش سازمان بازرسي درباره برداشت غير قانوني از اموال عمومي بازداشت شدهاند و از افراد زيادي هم در اين زمينه بازجويي شده است. خبرگزاري دانشجويان ايران ،از منصور آبيار ،شهردار سابق سيرجان نقل کرده است که تا کنون اختالس بيش از 6ميليارد تومان از فساد مالي مجموعه شهرداري محرز شده و مطمئنا با بررسي جديتر يافتههاي بيشتري از پرونده اختالس به دست خواهد آمد. يکي از مواردي که در گزارش رسانههاي محلي به آن اشاره شده پروژه آسفالت کردن خيابانهاي سيرجان است .بنا بر اين گزارشها چهار ميليارد تومان به اين پروژه اختصاص پيدا کرده اما حدود 50ميليون تومان صرف اجراي آن شده است. شهر سيرجان با حدود 190هزار نفر جمعيت در 175 کيلومتري جنوب غرب کرمان واقع شده است.
حسين حيدري ،عضو هيأتعلمي سازمان تحقيقات گياهپزشکي ايران از مسموميت ماهيان خزر خبر داده است. حيدري در مصاحبهاي با روزنامه «شهروند» گفته است، « 70درصد سموم کشاورزي ايران در مازندران مصرف ميشود و پسآب سمي مزارع هم از طريق رودخانههاي اين منطقه به دريا ريخته ميشود». وي افزود« ،درياي خزر که در واقع درياچه بسته است، به ديگر آبهاي آزاد دسترسي ندارد و به اين خاطر سموم و عناصر سرطانزا را در خود حفظ ميکند». به گفته عضو هيأتعلمي سازمان تحقيقات گياهپزشکي ايران «اين سموم حتي با تبخير آب دريا و ريزشهاي جوي از بين نميرود و دوباره از طريق باران به دريا برميگردد بنابراين با گذشت زمان و افزايش حجم آلودگي ،خزر روز به روز سميتر ميشود و سموم موجود در دريا به بدن آبزيان
6
ساکن خزر وارد شده و اين سموم از طريق خوردن ماهي به بدن انسان منتقل ميشود». سال گذشته تصاويري از مرگ ماهيان کفال درياي خزر در رسانهها منتشر شد که مسئوالن شيالت و سازمان دامپزشکي ايران علت آن را «بيماري ويروسي» اعالم کردند اما پژوهشگران و استادان علوم دريا اين موضوع را رد کرده و آن را به آلودگي آب خزر به سموم کشاورزي نسبت دادند. از جمله مجيد محمدزاده ،استاد دانشگاه گلستان سال گذشته مرگومير ماهيان کفال و کاهش قابلتوجه ذخاير ماهيان خزر را به آلودگي شيميايي درياي خزر نسبت داده و به «شمالنيوز» گفته بود« :آب 60رودخانه آلوده به پسآبهاي سمي کشاورزي به درياي خزر ميريزد و اين موضوع نهتنها باعث مرگومير ماهيان کفال که ساير گونههاي ماهي نيز شده است». همچنين محمدرضا فاطمي ،مدير گروه دريا دانشگاه علوم و تحقيقات نيز علت مرگ ماهيان کفال درياي خزر را به فاضالب مسموم کشاورزي نسبت داده بود.
خانه اشرف پهلوي در نيويورک 49 ،ميليون دالر
خيابان «بيکمن پليس» در حد فاصل خيابانهاي چهل و نهم و پنجاه و يکم ،در سراشيبي به سوي «رودخانه شرقي»، ي از کوتاهترين و قديميترين خيابانهاي «منهتن» قرار يک گرفته است با خانههاي بزرگ قديمي و آپارتمانهاي مجلل پيش از دوران جنگ استقالل امريکا؛ زماني که خاندان «بيکمن» خانه عظيم و مجلل خود را در «مانت پلزنت» در سال 1764ساختند. انزواي اين خيابان ،آن را تا حدي از نظرها و رفت و آمدها دور نگه داشته است .نيمي از ماشينهايي که در آن پارک شدهاند ،يا شاسي بلندهايي سياه رنگ هستند يا مرسدس بنزهايي با پالکهاي ديپلماتيک. دوري و انزواي اين خيابان ،چهار دهه قبل دو سنت شکن مشهور را به سوي خود کشاند؛ «اشرف پهلوي»، خواهر دو قلوي شاه ايران و فعال حقوق زنان به شماره 29 اين خيابان پناه برد و «پال رودلف» (،)Paul Rudolph متفکر مدرنيست و رييس مدرسه معماري دانشگاه «ييل» که ي خود بدل کرد. شماره 23را به آزمايشگاه شخص هرچند ديگر آنها از اين خيابان رفتهاند ولي خانههايي که از خود به جا گذاشتهاند ،هنوز از ممتازترينهاي نيويورک به شمار ميروند .ارزش خانه رودلف امروز به 28.5ميليون دالر و خانه پهلوي به 49ميليون دالر رسيده که در جنوب «پارک مرکزي» نيويورک ،رکورد محسوب ميشود. از آنجا که شاهزاده اشرف پهلوي مدام در سفر بود ،به دنبال اقامتگاه آرامي در نيويورک ميگشت .در سال 1978 يعني سه سال بعد از آن که شماره 29خيابان بيکمن را خريده بود ،شماره 31را از «تام جونز» خواننده سرشناس ميخرد.
7
دنباله از صفحة قبل
October 2014 مهر 1393
خود را در اروپا سپري ميکند ،تصميم گرفته شد که آن را بفروشند.
روزنامهنگار ايراني برنده «جايزه بينالمللي آزادي مطبوعات» شد
خواهرزادهها و برادرزادههاي اشرف به تدريج در سالهاي دهه 1980براي تحصيل در مدرسههاي خصوصي، به نيويورک رفتند و اين بود که وروديهاي دو خانه را به هم وصل کردند. در سال 1981مالکيت هر دو خانه با کشور تونس به اشتراک گذاشته شد تا آنها را از غصب حکومت ايران در امان بدارند .در سال 1992شماره 31بيکمن به حکومت تونس فروخته شد و اکنون سفارتخانه اين کشور است و شماره 29دوباره به يک خانه خانوادگي مستقل تبديل شد با 8اتاق خواب و 11حمام و سرويس بهداشتي. خانه پر است از تصاوير خاندان پهلوي ،نقاشيهاي ي ايراني که قدمت آن ها به قرنها پيش باز ميگردد و قديم چند اثر از نقاشيهاي دوران امپرسيونيسم .آينهاي به نهايت خيره کننده که شايد تمام اجزاي سالن را تحتالشعاع خود قرار ميدهد ،در اتاق پذيرايي نصب شده است .دور تا دور آينه ،مخمل دوزي و با جواهرات تزيين شده است و در زير آن ،مجسمههايي از شکارچياني سوار بر اسب ميبينيم که ي نامعلوم ميدوند. سگهايشان به دنبال شکارهاي با توجه به اين که قيمت خانه در حال صعود است و شاهزاده پهلوي ماه آينده 95ساله ميشود و بيشتر اوقات
کميته حفاظت از روزنامهنگاران، جايزه بينالمللي آزادي مطبوعات خود در سال 2014ميالدي را به سيامک قادري، روزنامهنگار ايراني و روزنامهنگاراني از ميانمار ،روسيه و آفريقاي جنوبي داد ،که به گفته اين سازمان« -در حاليکهبا خشونت و سانسور روبهرو هستند ،به کار خود ادامه ميدهند». آنگ زا ،سردبير «ايرراوادي» از ميانمار (برمه) ،ميخائيل زيگار ،سردبير شبکه مستقل تلويزيوني دوژد در روسيه و فريال هفاجي ،سردبير «سيتي پرس» از آفريقاي جنوبي، ديگر برندگان اين جايزه بينالمللي هستند. سيامک قادري روزنامهنگار و وبالگنويس ايراني در زمستان 1389پس از اخراج از خبرگزاري جمهوري اسالمي ،ايرنا ،به کار روزنامهنگاري خود به طور مستقل ادامه داد .او چندي بعد بازداشت و به اتهام «تبليغ عليه نظام و نشر اکاذيب» در وبالگ خود ،به چهار سال زندان و 60ضربه شالق محکوم شد. خبرگزاري آلمان از جوئل سيمون ،مدير اجرايي کميته حفاظت از روزنامهنگاران ،نقل کرده است افرادي که برندگان امسال «جايزه بينالمللي آزادي مطبوعات» بودهاند ،زندگي خود را به خطر انداختهاند ،تا ما را در جريان اخبار قرار دهند. عالوه بر آقاي قادري ،ديگر کساني که برنده جايزه امسال شدهاند ،نيز با تهديد و خطر در کشورهاي خود روبرو بودهاند .به گفته کميته حفاظت از رونامهنگاران ،آنگ زا از ميانمار ،در زمان پيش از اصالحات سياسي در آن کشور ،با
عنوان «معاند نظام» شناخته ميشد و در دولت فعلي نيز تحت فشار قرار دارد. به گفته اين سازمان غيردولتي مدافع روزنامهنگاران، طي دو سال گذشته دستکم هشت روزنامهنگار ميانماري با اتهامهاي امنيتي بازداشت شدهاند. خانم هفاجي از آفريقاي جنوبي از ديگر برندگان جايزه امسال نيز بارها با تهديد روبرو شده است؛ آنچه در پي انتشار مقاالت يا کاريکاتوري از جاکوب زوما، رئيسجمهوري آن کشور ،شدت گرفته است. سيامک قادري ،پيشتر نيز با تمجيدهاي بينالمللي روبهرو شده است .از جمله در ارديبهشت ماه گذشته در آستانه روز جهاني «آزادي مطبوعات» ،سازمان گزارشگران بدون مرز نام او را در کنار عدنان حسنپور ،سعيد متينپور و ژيال بنييعقوب ،به عنوان «صد قهرمان حوزه اطالعات» معرفي کرده بود. سازمانهاي غيردولتي و بينالمللي مدافع آزادي بيان و روزنامهنگاران ،ايران را در ميان بدترين کشورها در حوزه آزادي رسانهها يا روزنامهنگاران زنداني معرفي ميکنند. سازمان گزارشگران بدون مرز ميگويد در حال حاضر 58روزنامهنگار و شهروند وبنگار در زندانهاي ايران بسر ميبرند که 25نفر از آنها در فاصله يک سال گذشته، در دولت حسن روحاني ،بازداشت و زنداني شدهاند. آقاي روحاني در گفتوگويي با کريستين امانپور، خبرنگار شبکه «سي.ان.ان» ،گفته است فکر نميکند که کسي در ايران به خاطر فعاليتهاي روزنامهنگارياش بازداشت شده باشد.
مهلت قبول آگهي در «پرديس» بيستمين ()20 روز هر ماه ميباشد.
7
دنباله از صفحة اول
100هزار بيمار مبتال به ايدز در ايران وجود دارد
به گزارش خبرگزاري ايرنا ،اين استاد دانشگاه گفت، «مصرف مواد مخدر و روانگردان منجر به افزايش انرژي نميشود بلکه براي بدن کشنده است و رفتارهاي پرخطر جنسي و نامطمئن را به همراه دارد و ضروري است که مسووالن و دست اندرکاران اجرايي کشور به اين هشدارها توجه ويژه داشته باشند ،جوانان در معرض خطر آسيبهاي اجتماعي ناشي از اعتياد هستند». محرز با بيان اينکه آموزش مهارتهاي زندگي به بويژه «نه گفتن» بايد از دوران مدرسه آغاز شود ،تصريح کرد« ،بسياري از جواناني که در کشور به مصرف مواد مخدر روي آوردهاند، در دوران مدرسه آموزش مهارتهاي زندگي نديدهاند .بايد به کودکان ،در مقابل شبکههاي مافيايي مواد مخدر که هوشمندانه عمل ميکنند ،نه گفتن را ياد دهيم تا آنان در نوجواني و جواني آگاهانه عمل کنند تا معتاد نشوند». محرز روند افزايش اعتياد به مواد مخدر را در کشور سريع و بحراني دانست و تاکيد کرد« ،وظيفه ما و همه دستگاهها اين است که همکاري جدي را در رويکرد اجتماعي کردن مبارزه با مواد مخدر با ستاد داشته باشند ،زيرا اعتياد ،بي بند و باري و افزايش بيماريهاي عفوني و هپاتيت را به دنبال دارد». به گفته وي ،اين بيماريها درمان خاصي ندارد و ضروري است برنامههاي کاهش آسيب و پيشگيري از اعتياد قويتر شود.
8
حمله هوايي به «داعش» در سوريه گسترش يافت خبرگزاري فرانسه از قول فعاالن و ناظران سوري مينويسد که نيروهاي ائتالف به مواضع داعش در اطراف شهر کوباني (عينالعرب) ،استان مرزي حمص و شهر منبج در سوريه حمالت هوايي انجام دادهاند. رامي عبدالرحمان مدير سازمان ناظر حقوق بشر سوريه در اين زمينه ميگويد که نيروهاي ائتالف به مواضعي بسيار دورتر از موقعيت نيروهاي مبارز در خط مقدم با ارتش سوريه حمله کردهاند .بهگفته وي اين حمالت توسط جنگندههاي
October 2014
8
مهر 1393
آمريکايي -عربي به شرق ايالت حمص انجام شده است. خبرگزاري فرانسه همچنين ميگويد که نيروهاي ائتالف به رهبري آمريکا مواضعي در شهر رقه ،مکاني که داعش پايتخت «خالفت اسالمي» خوانده است ،انجام داده است. يک گروه ناظر بريتانيايي در منطقه به اين خبرگزاري گفته است که حداقل 31صداي انفجار در شهر رقه و حومه آن شنيده شده است. اين گزارش ميافزايد که آمريکا مايل نيست با حمالت هوايي به خط مقدم جنگ ميان نيروهاي ارتش بشار اسد و جنگجويان ،وضعيتي به وجود آورد که ارتش اسد موقعيت دست باال را در جبهه به دست آورد. حمالت هوايي ائتالف عليه ستيزهجويان افراطي اسالمي در سوريه به تازگي آغاز شده است .هنوز گزارش از تلفات حمالت هوايي ارائه نشده است. گزارشها حاکي است که عالوه بر ملحق شدن کشورهاي بيشتري به ائتالف آمريکا عليه «حکومت اسالمي» در عراق و سوريه ،همزمان با گسترش حمالت هوايي عليه مواضع افراطگرايان ،آمريکا شروع به آموزش هزاران نيروي معتدل سوري بعنوان نيروي زميني عليه افراطگرايان کرده است. خبرگزاري فرانسه نيز گزارش داده است که بلژيک، دانمارک و بريتانيا بعد از فرانسه و هلند قبول کردند که جنگندههاي خود را به عراق ارسال کنند و در عمليات عليه افراطگرايان گروه خودخوانده «حکومت اسالمي» (داعش سابق) شرکت کنند ،موضوعي که دست آمريکا و ائتالف را براي انجام عملياتهاي نظاميگسترده و عميقتر در سوريه باز نگه ميدارد. ن حال آمريکا ميگويد که ستيزهجويان داعش در با اي سوريه ممکن است با حمالت هوايي از بين نروند و نياز به آموزش 15هزار نيرو از گروههاي «معتدل» و مسلح کردن آنها براي شکست داعش در سوريه است. يک مقام آمريکايي به خبرگزاري فرانسه گفته است که آمريکا هماکنون در حال آموزش 5هزار نيروي شورشي سوريه است و ژنرال مارتين دمپسي رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا نيز گفته است که آموزش 12تا 15هزار نيروي سوري براي بازپسگيري مناطق اشغالي از دست داعش مورد نياز است. اين ژنرال آمريکايي استفاده از نيروهاي زميني متشکل از شورشيان سوري عليه دولت بشار اسد را براي شکست
داعش و بازپس گرفتن اراضي تحت کنترل آنها بسيار مهم ارزيابي ميکند.
گزارش سازمان ملل از اعدام زن مدافع حقوق بشر توسط داعش
بر اساس گزارش تازه سازمان ملل« ،سميرا صالح ال نعيمي» وکيل و فعال حقوق بشر در شهر موصل عراق ،به خاطر يادداشتي که در فيسبوک خود نوشته بود توسط گروه داعش در ميدان مرکزي شهر تيرباران شد. «ال نعيمي» در فيسبوک خود از نابودي مکانهاي تاريخي -مذهبي شهر موصل توسط دولت اسالمي(داعش) انتقاد کرده بود .پس از اين انتقاد هفته پيش مردان مسلح به خانه «ال نعيمي» هجوم بردند و او را دستگير کردند. به گفته گزارشگران سازمان ملل« ،سميرا صالح ال نعيمي» که وکيل و مادر سه فرزند است به مدت پنج روز تحت شکنجههاي شديد قرار گرفت اما حاضر نشد از انتقاد خود ابراز پشيماني کند و پوزش بخواهد .وي در دادگاهي که توسط داعش براي وي برگزار شد ،به دليل آنچه برگشت از دين اسالم ناميدند ،گناهکار شناخته شد و در يکي از ميدانهاي مرکزي شهر موصل تيرباران شد. «مرکز خليج براي حقوق بشر» که يک سازمان مستقل است و در زمينه حقوق بشر در کشورهاي حاشيه خليج فارس و يمن فعاليت ميکند ،تاييد کرده که «ال نعيمي» که فعال حقوق بشر شناخته شدهاي است ،توسط مردان نقابدار تيرباران شد. دو منبع موثق به گزارشگران گفتهاند که به خانواده «ال نعيمي» اعالم شد که به محل نگهداري جنازهها مراجعه کنند و جنازه وي را تحويل بگيرند .به گفته اين منابع آثار شکنجه بر روي بدن «سميرا صالح ال نعيمي» کام ً ال مشهود بود. نيکوالي مالدنوف ،فرستاده سازمان ملل در عراق، شکنجه و اعدام «ال نعيمي» را «خوي ننگين» داعش دانست که با «نفرت ،نهليسم و بربريت» ترکيب شده است و حرمت انساني را نابود ميکند. به گفته حنا ادور ،فعال حقوق بشر عراقي در چند هفته گذشته ،دست کم پنج زن که مانند «ال نعيمي» فعال سياسي بودند توسط داعش در شهر موصل اعدام شدهاند.
تاريخ برگزاري همهپرسي استقالل کاتالونيا رسما» اعالم شد
رئيس منطقه خودگردان منطقه کاتالونيا در شمال اسپانيا با امضاي مصوبه پارلمان محلي رسما” اعالم کرد که همهپرسي استقالل اين منطقه از اسپانيا روز 9نوامبر برگزار خواهد شد. دولت اسپانيا مخالف برگزاري چنين رفراندمي است و ماريانو راخوي ،نخستوزير اسپانيا گفته است که از برگزاري آن جلوگيري خواهد کرد.
پارلمان محلي کاتالونيا با نتيجه آراي 106موافق در برابر 28مخالف مجوز برگزاري همهپرسي استقالل را، مشابه آن چه در اسکاتلند برگزار شد ،صادر کرد. همهپرسي استقالل اسکاتلند روز 18سپتامبر برگزار شد و راي دهندگان به استقالل آن از بريتانيا راي ندادند. نخستوزير اسپانيا گفته است برگزاري هر گونه رفراندمي در کاتالونيا غيرقانوني خواهد بود .انتظار ميرود آقاي راخوي اين مناقشه را به دادگاه قانون اساسي اسپانيا ارجاع دهد. اما آقاي ماس ،رئيس منطقه خودگردان کاتالونيا گفت، اگر آنها در مادريد فکر ميکنند ميتوانند با توسل به قانون جلوي اراده کاتاالنها را بگيرند ،اشتباه ميکنند. منطقه کاتالونيا ،که شهر بارسلونا را هم شامل ميشود با جمعيتي حدود هفت و نيم ميليون نفر از غنيترين و صنعتيترين مناطق اسپانياست .تا چند سال پيش کاتاالنها به اندازه امروز خواهان استقالل کامل نبودند ،اما بحران اقتصادي اسپانيا باعث افزايش شديد حمايت از استقالل اين منطقه شد .يکي از داليل نارضايتي مردم اين منطقه اختصاص بخشي از ماليات آن به مناطق فقيرتر است.
محاکمه مجدد حسني مبارک به تعويق افتاد
دادگاهي در مصر که قرار بود بار ديگر به اتهامات حسني مبارک ،رئيس جمهور سابق اين کشور مبني بر فساد و مشارکت در کشتار معترضان در جريان ناآراميهاي سال 2011رسيدگي کند ،به تاخير افتاد. قاضي دادگاه گفته است به دليل وجود شواهد و مدارک زياد که بايد دادگاه آنها را مورد بررسي قرار دهد ،محاکمه به تاخير ميافتد .قرار است اين دادگاه در 29نوامبر برگزار شود. بر اساس گزارشهاي دريافتي ،آقاي مبارک 86ساله به همراه دو پسر و يکي از وزراي سابق در دادگاه حاضر شد. او در سال 2012ميالدي به دليل اين اتهامات به حبس ابد محکوم شد ،اما اين حکم به دليل اشکاالتي فاقد اعتبار شناخته شد. برخي از خبرنگاران گفتهاند به دليل آنکه بعضي از شاهدان عيني اين پرونده شواهد و مدارک خود را به نفع آقاي مبارک تغيير دادند ،لذا حکم اعالم شده قبلي با اشکال همراه است. محاکمه مجدد آقاي مبارک از اپريل سال 2013ميالدي آغاز و تا کنون بارها به تعويق افتاده است .حسني مبارک تا قبل از شدت گرفتن ناآراميها در مصر که به کشته شدن صدها نفر در اين کشور منجر شد ،به مدت 30سال حکومت کرد. در آگست سال جاري به آقاي مبارک اجازه داده شد تا در دادگاه سخناني بيان کند که از تلويزيون مصر پخش شد. او در اين سخنان از وضعيت حقوق بشر در دوران حکومتش دفاع کرد و گفت براي انجام وظايفش نهايت تالش را کرده است. آقاي مبارک در حال حاضر محکوميت سه ساله خود به اتهام اختالس را سپري ميکند.
«جالد داعش» شناسايي شد «اف.بي.آي» آمريکا ميگويد توانسته با کمک ساير کشورها هويت مرد سياهپوشي که در تصاوير ويدئويي دو گروگان آمريکايي و يک بريتانيايي را سر ميبرد ،شناسايي کند. جيمز کومي ،رئيس سازمان «اف.بي.آي» ،هويت و مليت
دنباله در صفحة بعد
9 دنباله از صفحة قبل اين شبه نظامي گروه موسوم به دولت اسالمي را فاش نکرده اما آن طور که در تصاوير ويدئويي منتشر شده از او شنيده ميشد ،وي لهجهاي بريتانيايي و به ويژه لندني دارد.
انتشار تصاوير بيرحمانه سر بريدن دو روزنامهنگار آمريکايي و يک امدادگر بريتانيايي توسط اين پيکارجوي داعش ،نقش مهمي در تشکيل ائتالف کشورهاي غربي و عربي عليه اين گروه افراطگرا داشت. در ويدئوهايي که گروه موسوم به دولت اسالميدر چند هفته گذشته منتشر کرد ،يک مرد سياهپوش نقابدار ديده ميشود که غالفي چرميبر شانه دارد و يک چاقوي سالخي در دست. در تصاويري که داعش از سر بريدن جيمز فولي و استيو ساتالف ،دو روزنامهنگار آزاد آمريکايي و ديويد هينس، امدادگر بريتانيايي منتشر کرده ،اين مرد نقابدار رو به دوربين ،آمريکا و کشورهاي غربي را تهديد ميکند که اعمال آنها علت اعدام و جان دادن اين افراد است. با وجود اين «اف.بي.آي» گفته نميتواند تاييد کند که مرد نقابدار سياهپوش که در رسانههاي غربي به «جان جهادي» شهرت يافته ،خود عامل سر بريدن افرادي است که در ويدئوها ديده ميشوند. مقامهاي بريتانيايي با اشاره به «فوق سري» بودن عمليات شناسايي «جالد داعش» از اظهار نظر درباره ي سر باز زدند اما فيليپ هاموند ،وزير گفتههاي آقاي کوم کشور بريتانيا ،هم گفته است که تالشها براي شناسايي اين فرد بسيار پيشرفت کرده است.
حماس و فتح درباره تأسيس دولت وحدت ملي به توافق رسيدند
با پيروزي مذاکرات ميان طرفهاي فلسطيني ،دولت وحدت ملي براي کنترل نوار غزه تأسيس ميشود .اين اقدام در مذاکرات صلح با اسرائيل که ماه آينده برگزار ميشود، ميتواند موضع فلسطينيان را قويتر کند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،بر اساس آتش بس اخير، از تشکيالت خودگردان فلسطيني به رياست محمود عباس خواسته شد اداره غيرنظامي غزه را از اسالمگرايان حماس تحويل بگيرد. مقامهاي رسميحماس و جنبش فتح به رهبري محمود عباس اين توافق را تاييد کردهاند .مذاکرات در اين باره در قاهره و تحت نظارت سرويسهاي امنيتي مصر صورت گرفت. پيروزي حماس در سال 2007در رقابتهاي انتخاباتي بر هواداران فتح که سبب شد اسالمگرايان قدرت را در غزه به دست گيرند ،به يک سلسله خشونت ميان دو گروه دامن زد و موجب بروز اختالفهاي عميق ميان دو طرف شد. در ماه مي ،طرفين با ايجاد حکومت وحدت ملي موافقت کردند ،اما اختالف بر سر عدم پرداخت حقوق کارمندان دولتي غزه توسط تشکيالت خودگردان توافق را به آستانه
October 2014 مهر 1393
شکست کشاند. اينک عظام احمد از سازمان فتح گفته است که همه کارمندان دولت از حکومت وحدت ملي حقوق خواهند گرفت، زيرا همه فلسطيني هستند و اين حکومت متعلق به همه فلسطينيهاست. موسي ابو مرزوق معاون دفتر سياسي حماس نيز گفت کنترل عبور و مرور از مرز غزه که يکي ديگر از موارد مورد اختالف بود ،با مشارکت سازمان ملل انجام خواهد گرفت. بر اساس اين توافق 3 ،هزار نفر از نيروهاي امنيتي تحت استخدام تشکيالت خودگردان فلسطيني در سرويسهاي امنيتي غزه ادغام ميشوند و وظيفه اداره رفت و آمدهاي مرزي را بر عهده خواهند گرفت. به گفته مرزوق مرز رفح که ميان غزه و مصر است جزو اين توافق نيست. عظام احمد ميگويد طرفين بر سر از ميان برداشتن همه موانع در راه ايجاد حکومت وحدت ملي به توافق رسيدهاند .به گفته او کميسيوني مرکب از همه حزبهاي فلسطيني براي عملي کردن اين توافق و حل مشکالت احتمالي ايجاد خواهد شد. پس از آنکه در ماه اپريل براي نخستين بار طرح ايجاد حکومت وحدت اعالم شد ،اسرائيل مذاکرات صلح با محمود عباس را متوقف کرد و گفت حکومت جديد را به رسميت نخواهد شناخت .اسرائيل حماس را که از به رسميت شناختن دولت اسرائيل سرباز زده ،گروهي تروريستي ميداند. دو ماه گذشته جنگ پنجاه روزه در غزه که ميان حماس و اسرائيل روي داد ،به پايان رسيد. در اين جنگ بيش از 2100فلسطيني که بيشترشان غيرنظاميبودند و 67سرباز اسرائيلي و 6شهروند اسرائيلي کشته شدند .اسرائيل با هدف پايان دادن به پرتاب راکت به اسرائيل توسط حماس و گروههاي ديگر ،به غزه حمله کرد. در اين حمله بخش وسيعي از غزه ويران شد که تشکيالت فلسطيني مبلغ الزم براي بازسازي آن را 7ميليارد و 800ميليون دالر تخمين زده است ،که دو و نيم برابر توليد ناخالص ملي غزه است. سازمانهاي بينالمللي حقوق بشري مانند عفو بينالملل و ديدهبان حقوق بشر ،اسرائيل را به ارتکاب جنايتهاي جنگي در جنگ 50روزه با غزه متهم کردهاند.
توافق بر سر تشکيل دولت فراگير جديد در يمن
به دنبال درگيريهاي خونين در پايتخت يمن و با استعفاي نخستوزير اين کشور ،شورشيان شيعه حوثي و ديگر احزاب سياسي اين کشور ،توافقنامهاي را براي تشکيل يک دولت فراگير جديد امضا کردند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،اين توافقنامه در کاخ رياست جمهوري يمن و با وساطت نماينده سازمان ملل متحد و نظارت عبدربه منصور هادي ،رئيس جمهور اين کشور امضا شد .انتظار ميرود با امضاي اين توافقنامه، به يک دهه شورش حوثيها در يمن و درگيريهاي خونبار ماههاي اخير پايان داده شود. دفتر رياست جمهوري يمن با صدور بيانيهاي گفت که عالوه بر آتشبس فوري ،توافقنامه بر تشکيل يک دولت ملي و تکنوکرات براي اجراي اصالحات اقتصادي ،افزايش شفافيت دولت و بهبود وضعيت نظامي و امنيتي تاکيد کرده است. رويترز در عين حال گزارش داده که نماينده حوثيها که براي امضاي توافقنامه از صعده در شمال يمن به صنعا، پايتخت آمده بود ،از امضاي ضميمه آن خودداري کرده است. در ضميمه توافقنامه آمده بود که حوثيها بايد مناطق تصرف شده توسط خود و اسلحههايي را که در جريان درگيريها به دست آوردهاند ،به دولت يمن بازپس بدهند. با وجود اين ،رئيس جمهور يمن بالفاصله پس از امضاي توافق ،دستور آتشبس سراسري صادر کرد .اين در حالي است که به گفته ساکنان شهر ،شيعيان حوثي موفق شدهاند کنترل کاخ نخستوزيري ،يک مرکز فرماندهي ارتش و محوطه تلويزيون حکومتي را به دست بگيرند.
در جريان درگيريهاي هفتههاي اخير در صنعا ،پايتخت يمن و اطراف آن ،صدها نفر کشته و تعداد نامشخصي زخمي شدند. دولت يمن ،ايران را به حمايت از شورشيان حوثي که مذهب شيعه زيدي دارند ،متهم ميکند هر چند جمهوري اسالمياين اتهام را رد کرده است.
آغاز موج تازهاي از اعتراضات ضد چيني در هنگکنگ مخالفان افزايش نفوذ چين در هنگکنگ ،موج تازهاي از اعتراضات را عليه پکن آغاز کردهاند؛ پليس براي جلوگيري از پيوستن تظاهرکنندگان بيشتر به مرکز اداري منطقه ،اطراف آن را بسته است ،دهها نفر از معترضان نيز بازداشت شدهاند. خبرگزاري رويترز از قول رهبران جنبش دانشجويي ميگويد که 80هزار نفر به اعتراضات پيوستهاند. معترضان هنگکنگ به افزايش نفوذ پکن در اين منطقه ،محدود کردن انتخابات به نمايندگان نزديک به جمهوري خلق و کاهش آزاديهاي سياسي و مدني معترض هستند؛ آزاديهايي که چين 17 ،سال پيش و در زمان انتقال کنترل اين منطقه از بريتانيا ،براي ساکنان هنگکنگ ضمانت کرده بود. پکن با وجود اعتراضات پيشين در اوايل سپتامبر شرايطي را مقرر کرد که در پي آن صالحيت نامزدهاي انتخاباتي در اين منطقه بايد به تائيد اکثريت کميتهاي عمدتا وابسته به دولت مرکزي برسد. بيانيهاي از سوي پليس ،معترضان را تهديد به برخورد ک و چتر براي جلوگيري از کرده است .معترضان از عين مصدوميت ناشي از حمله با اسپري فلفل استفاده کردهاند. از سوي ديگر رهبران و حاميان جنبش «سنترال را با عشق و صلح اشغال کن» در حمايت از معترضان دانشجو به مراکز تجمع رفتهاند. منطقه سنترال ،قلب تجاري هنگکنگ به شمار ميرود جايي که طي ماههاي گذشته نيز اعتراضاتي با هدف اشغال کردن و جلوگيري از فعاليتهاي تجاري آن صورت گرفته است. جنبش «سنترال را اشغال کن» خواستار آن است که پکن از آنچه اصالحات سياسي و انتخاباتي منطقه مينامد، دست بردارد. از زمان انتقال کنترل منطقه به چين ،در سال ،1997 هنگکنگ تحت قوانيني که به «يک کشور دو سيستم» مشهور است ،اداره ميشد و همين نيز آزاديهاي سياسي و مدني زيادي را در مقايسه با خود چين برايش همراه داشته است. انتخابات بعدي منطقه در سال 2017برگزار خواهد شد؛ همان انتخاباتي که معترضان ميگويند با اصالحات جديد از سوي پکن ،عمال” محدود به دو تا سه نامزد نزديک به حاکمان چين ميشود .چين درخواستها براي صرف نظر کردن از انجام اصالحات خود را رد کرده است. رويترز از سوي چهرههاي برجسته تجاري منطقه ميگويد که آنها معترضان را تهديد به پايان دادن به اعتراضات خود کردهاند؛ چرا که نگران هستند در روند کاري
9
اين منطقه مهم تجاري آسيا و جهان اخالل ايجاد شود. روزنامه «سوات چاينا مورنينگ پست» ،چاپ هنگکنگ از سوي ديگر از وجود اختالفاتي در ميان معترضان ،که در يک طرف آن دانشجويان بسيار جوان و در طرف ديگر جنبش مدني «سنترال را اشغال کن» قرار دارند ،خبر ميدهد. رهبران هوادار دمکراسي در منطقه خواستهاند تا هر دو جنبش به يکديگر بپيوندند.
تفاهم دولت و شورشيان اوکراين براي ايجاد «منطقه حائل غيرنظامي»
نمايندگان دولت اوکراين و شورشيان هوادار روسيه در آن کشور ،طي ديداري رو در رو توافق کردند که يک منطقه حائل غيرنظاميدر بخش بحرانزده شرق ايجاد شود و همه نيروهاي خارجي و ادوات نظاميرا از آن خارج کنند. مذاکرات دو طرف در مينسک ،بالروس ،آغاز شد و يادداشت غيررسمي بين دو طرف ،پس از هفت ساعت گفتوگو امضا شد. لئونيد کوچما ،رئيسجمهوري پيشين اوکراين و نماينده کييف در اين مذاکرات ،به خبرنگاران گفت بين طرفها تفاهمنامه امضا شده است. بر اساس اين تفاهم ،دو طرف ادوات سنگين خود را تا فاصله 15کيلومتري از منطقه مرکزي کشمکشها بيرون برده ،و به وسعت دستکم 30کيلومتر منطقه حائل غيرنظامي ايجاد ميکنند .به گفته آقاي کوچما ،سازمان همکاري و امنيت اروپا بر اجراي تعهدات نظارت خواهد کرد. در تفاهم ميان کييف و شورشيان قرار شده است «همه نيروهاي مسلح خارجي ،ادوات نظامي ،جنگجويان و سربازان حرفهاي» از منطقه غيرنظاميخارج شوند. به گزارش خبرگزاري فرانسه ،ايگور پلوتينسکي ،رهبر جمهوري خودخوانده لوهانسک ،نيز گفته است اين تفاهم بايد طرفها را به ايجاد «منطقهاي کامال” امن» رهنمون شود. نبردها ميان دو طرف که در نهايت به آتشبس انجاميد، نزديک به پنج ماه طول کشيد و بيش از سه هزار قرباني برجاي گذاشت. در ميانه اين نبردها بود که يک هواپيماي مسافربري مالزي بر فراز شرق اوکراين «در پي شليک موشک» سقوط کرد و همه سرنشينان آن کشته شدند .غرب و اوکراين شورشيان را متهم به شليک موشک ساخت روسيه کرده و در اين مورد نيز اسناد و گزارشهاي گوناگوني منتشر کردهاند.
دنباله در صفحة بعد
10
دنباله از صفحة قبل
از يک سو کييف و متحدان غربياش روسيه را به دخالت در بحران متهم ميکنند .مسکو نيز ضمن رد اين موضوع خواستار اهميت دادن به خواست اقليت روس در اوکراين شده است. پيش از آن ميان پترو پوروشنکو ،رئيسجمهوري اوکراين ،و والديمير پوتين ،همتاي روس او ،در مورد جزئيات طرحي براي صلح گفتوگو انجام شده بود. آقاي پوروشنکو در سفري به آمريکا خواستار کمک نظاميبيشتر واشينگتن به آن کشور شد .او بحران اوکراين را بدترين مناقشه جهان از زمان بحران موشکي آمريکا و کوبا طي 50سال گذشته توصيف کرده و از امريکا خواست تا اجازه ندهد اوکراين به گفته او «به تنهايي در برابر تهاجم» بايستد. آمريکا قبل از نشست مشترک او با قانونگذاران مجلس نمايندگان و سنا ،خبر از پرداخت 53ميليون دالر کمک تازه به اوکراين داده بود.
قطعنامه هستهاي پيشنهادي اعراب عليه اسرائيل راي نياورد
قطعنامه پيشنهادي کشورهاي عربي براي ملحق شدن اسرائيل به جرگه کشورهايي که پيمان منع گسترش سالحهاي هستهاي را امضا کردهاند ،با شکست مواجه شد. به گزارش خبرگزاري رويترز ،کشورهاي عربي اين قطعنامه را عليه اسرائيل که گفته ميشود تنها کشور دارنده
October 2014 مهر 1393
سالحهاي هستهاي در خاورميانه است ،در صحن آژانس بينالمللي انرژي هستهاي به راي گذاشتند. اسرائيل داشتن سالحهاي کشتار جمعي را نه رد و نه تاييد کرده است. رويترز مينويسد که در رايگيري در آژانس بينالمللي انرژي اتميکه از 162عضو تشکيل شده است ،قطعنامه پيشنهادي غير الزامآور اعراب راي نياورد .بر اساس اين گزارش 58 ،عضو آژانس مخالف قطعنامه 45 ،عضو موافق آن و بقيه راي ممتنع دادند. آمريکا و متحدين وي اعالم کردهاند که قطعنامه پيشنهادي اعراب غيرسازنده خواهد بود .به گفته آنها مذاکرات مقدماتي در کنفرانسي که از سال گذشته براي ايجاد خاورميانهاي عاري از سالحهاي هستهاي برگزار شده است ،با پيشرفت همراه بوده است. رويترز مينويسد که البيگري شديد دو طرف تاکيدي بر اهميت ژئواستراتژيکي نمادين اين قطعنامه و اختالف عميق در موضوع سالحهاي هستهاي در خاورميانه است ،کما اينکه اخير برخي از کشورهاي عربي به ائتالف آمريکا براي جنگ با گروه افراطگراي حکومت اسالمي (داعش سابق) نيز پيوسته بودند. اسرائيل تنها کشور خاورميانه است که پيمان منع گسترش سالحهاي کشتار جمعي را امضا نکرده است. متن اوليه قطعنامه توسط 18کشور عربي با موضوع «نگراني از تواناييهاي هستهاي اسرائيل ،دعوت اسرائيل به قبول پيمان منع اشاعه سالحهاي کشتارجمعي و قراردادن تمام تاسيسات هستهاي خود در معرض بازرسي آژانس» تهيه شده بود. اسرائيل و آمريکا برنامه هستهاي ايران را بزرگترين تهديد اشاعه سالحهاي کشتار جمعي عنوان ميکنند ،اما ايران اين ادعا را رد ميکند و ميگويد که برنامه هستهاي اين کشور کامال” صلحآميز است. اسرائيل ميگويد که تنها زماني قرارداد منع اشاعه سالحهاي کشتار جمعي را امضا خواهد کرد که توافقنامه همه جانبه صلح در منطقه امضا شود. يک مقام آمريکايي به رويترز گفته است که پيرامون موضوع ملحق شدن اسرائيل به کنوانسيون منع اشاعه سالحهاي کشتار جمعي« ،ان.پي.تي» ،کشورهاي عربي و اسرائيل طي سال گذشته پنج بار در سوئيس ديدار و مذاکرات داشتهاند. «تام کانتريمن» دستيار وزير خارجه آمريکا در امور
خلع سالحهاي کشتار جمعي ميگويد که در اين مذاکرات تغييراتي در مواضع اسرائيل به وجود آمده است. اولين بار کشور مصر در سال 2010موضوع کنفرانس فشار بر اسرائيل براي الحاق به پيمان منع اشاعه سالحهاي کشتارجمعي را مطرح کرد ،اما به گفته «کانتريمن» ،اسرائيل که از سال گذشته در مذاکرات حضور دارد ،کنفرانس سال 2010را جدي نگرفت. بگفته وي ،نشانههايي وجود دارد که حاکي از آمادگي اسرائيل براي حصول توافقي در جهت تامين امنيت همه منطقه است.
«دهها کشته» بر اثر فوران آتشفشان در ژاپن
10
محلي که در اطراف اين کوه گرفتار شدهاند ،به تالش پرداختهاند و از بالگردهاي پليس براي اين امدادرساني استفاده ميشود. کوه «اونتاکه» که با 3067متر ارتفاع براي کوهنوردان پرجذبه است؛ در لحظه فوران گدازههاي آتشفشاني، دويست و پنجاه کوهنورد در اين کوه در گردش بودند. بر اساس گزارش رسانههاي محلي ،کوهنوردان توانستهاند خود را نجات داده و به پايين کوه بيايند .اما نجاتيافتگان و مردم اطراف به خبرگزاريها گفتهاند، تودههاي غليظ خاکستر ريخته شده از کوه آتشفشاني ،راه نفس کشيدن را براي آنها بسيار سخت کرده است. شرکتهاي هوايي منطقه براي جلوگيري از هرگونه رويداد احتمالي از پرواز بر فراز منطقه خودداري کرده و مسير بسياري از پروازهاي عادي ،تغيير کرده است. نگراني از اينکه فوران آتشفشان بر نيروگاههاي هستهاي اثر بگذارد ،وجود ندارد زيرا در نزديکيهاي اين کوه هيچ نيروگاه هستهاي برپا نشده است. با وجود اين ،کارشناسان محيط زيست ژاپن بعيد ندانستهاند که آتشفشان کوه «اونتاکه» بزودي تکرار شود. ژاپن در سالهاي اخير با فجايع زيستمحيطي متعددي ،از جمله در ارتباط با نيروگاههاي هستهاي ،که هزاران کشته و ويرانيهاي زيادي بر جاي نهاده ،دست و پنجه نرم کرده است. کوه «اونتاکه» هفت سال پيش نيز با فاجعه مشابه فوران آتشفشان روبهرو شد ،اما بزرگترين و پرتلفاتترين غليان آتشفشان اين کوه 35 ،سال پيش در سال 1979رخ داده بود.
فوران کوه آتشفشان «اونتاکه» در کشور ژاپن دهها کشته و زخميبرجاي نهاده است. مقامات محلي شمار کشتهها را دستکم 31تن و شمار زخميها را حدود چهل نفر اعالم کردند. به گزارش خبرگزاري آسوشيدپرس ،بر اثر فوران کوه آتشفشاني ،مواد مذاب ،گدازههاي آتشفشاني و خاکستري عظيم به طول چندين کيلومتر از بدنه کوه جاري شده است. محلي که آتشفشان کوه «اونتاکه» از آن بروز کرده ،در ميانه ژاپن و در 210کيلومتري غرب توکيو ،پايتخت ،در حد فاصل «ناگانو» و «گيفو» و بر سر راه جزيره مهم «هونشو» قرار دارد. امدادگران زبده براي نجات جان گردشگران و مردم
شوهر ساناز نظامي در قتل او گناهکار شناخته شد
هيأت منصفه دادگاهي در ايالت ميشيگان آمريکا نيما نصيري را به خاطر قتل همسرش ساناز نظامي گناهكار شناخته است. اتهام او قتل غير عمد بود و قاضي دادگاه قرار است حكم زندان او را صادر كند. ساناز نظامي در دسامبر سال 2013پس از آنکه به دست نيما نصيري مضروب شد ،به بيمارستان منتقل و آنجا درگذشت .حادثه زماني اتفاق افتاد که فقط چند ماه از ازدواج ساناز نظامي و نيما نصيري ميگذشت و فقط سه هفته بود که آنان در شهر دورافتاده هوتن در ميشيگان اقامت کرده بودند. علت مرگ ساناز نظامي ضربه مغزي اعالم شد. اين حادثه انعکاس بسيار گستردهاي به خصوص در ميان مهاجران ايراني شمال آمريکا داشت.
خانواده ساناز نظامي که در زمان حادثه در ايران بودند موافقت کردند که اعضاي بدن او اهدا شود که در مجموع به هفت بيمار ديگر اهدا شد.
بازخواني قتل ساناز نظامي: عشق ،قدرت ،خشونت و نقش آن در سلطه بر زنان مهرداد درويشپور ،جامعهشناس در کليترين تعريف ،قدرت ،امکان و توانايي به کرسي نشاندن خواست و هدفي معين است .قدرت در معناي منفي آن ،اجبار و زوري است که ديگري را وادار به انجام کاري برخالف ميل خود مي کند. اما قدرت در معناي مثبت آن ظرفيت محقق کردن خواست خود يا ديگري است .برتري قدرت بر ديگري الزاما محصول زور بيشتر نيست ،بلکه ميتواند محصول نفوذ و باورها باشد که به پذيرش خواست و اراده ديگري منجر ميشود .قدرت نوعي «رابطه» است و هم از اين رو نسبي است و «قدرت مطلق» وجود ندارد.
به عبارت ديگر ميزان قدرت را ميتوان با درجه وابستگي يکي به ديگري سنجيد .وابستگي بيشتر به معناي قدرت کمتر و وابستگي کمتر به معناي قدرت بيشتر است؛ و بر عکس. درجه وابستگي را نيز امکان دسترسي به گزينههاي ديگر تعيين ميکند .هر چه امکان انتخاب گزينههاي ديگر بيشتر باشد ،وابستگي کمتر است و برعکس .شالوده رابطه قدرت نابرابر سلطه و بهره کشي ضعيفتر توسط فرد نيرومندتر است. خانواده نيز سازماني است که در آن قدرت ،تضاد و مذاکره مفاهيم کليدي هستند .منابع عمومي قدرت چه در اجتماع و چه در خانواده سه گانهاند: اول .منابع جبري قدرت به معناي زور ،عريانترين شکل اعمال قدرت است که به معناي وادار کردن فرد به انجام کاري خالف ميل خود است. گرچه قوانين نيز نوعي کاربرد زور مشروعيت يافته است ،اما خشونت فيزيکي پر هزينهترين شکل اعمال قدرت است که در رويارويي آشکار به ويژه در خانواده توسط مردان
عليه زنان و کودکان به کار ميرود. خشونت معموال زماني به کار گرفته ميشود که فرد در پي اعمال يا حفظ سلطه است ،اما از پذيرش و مشروعيت الزم برخوردار نيست .هم از اين رو با اعمال زور و خشونت ميکوشد خواست و برتري خود را به کرسي نشاند. دوم .منابع اقتصادي قدرت که در بيشتر موارد تعيين کنندهترين شکل قدرت و اعمال سلطه است .تضاد منافع از جمله در خانواده ميتواند گاه خصلت پنهان به خود گرفته و برتري اقتصادي يکي و وابستگي اقتصادي ديگري ،مانع از علني شدن تضادها و رويارويي آشکار شود. سکوت ضرورتا نشانه رضايت نبوده ،بلکه ميتواند ناشي از ترس يا ناتواني يا وابستگي باشد .در درون خانواده نيز معموال مرداني که از برتري اقتصادي برخوردارند ،قدرت بيشتري براي به کرسي نشاندن خواستهاي خود داشته و معموال زناني که موقعيت ضعيفتري دارند ،بيشتر به سکوت و تمکين روي ميآورند. سوم .منابع ارزشي و ذهني قدرت به معناي نفوذ و توانايي شکل بخشيدن به عالئق ديگري و حتي سلطه بر او
است .در اين جا هيچ زور و اجباري فرد را وادار به انجام عملي خالف ميل خود نميکند ،اما پذيرش اراده ديگري ضرورتا به معناي تامين منافع واقعي خويشتن نيست ،بلکه ميتواند محصول «آگاهي کاذب» فرد يا دانش برتر ديگري يا عادات ،فرهنگ و ارزشهاي رايج ،باورهاي ديني، سياسي و ايدئولوژيکي باشد که زمينه پذيرش داوطلبانه و حتي خودسپاري به اقتدار ديگري را فراهم ميسازد. اگر خشونت پرهزينهترين شکل اعمال قدرت است، «قدرت باورها» ،کم هزينهترين شکل اعمال قدرت و سلطه است که از باالترين مشروعيت برخوردار است. منابع ارزشي قدرت يکسره ذهني و «سابجکتيو» هستند و همانند ديگر منابع عيني قدرت قابل اندازهگيري نيستند .وانگهي مفهوم «آگاهي کاذب» نيز پرسش برانگيز است و روشن نيست چه کسي آن را تعيين ميکند. در درون خانواده ،رابطه نابرابر سه گانه قدرت در تعيين ميزان سلطه مردان بر زنان نقش تعيين کننده دارد.
دنباله در صفحة 37
11
October 2014 1393 مهر
11
12
October 2014 مهر 1393
ميکند .له کردن برخي از قرصها روي خاصيت و اثرگذاري آنها تأثير منفي ميگذارد .پوشش يک دارو متناسب با نوع هضم آن انتخاب ميشود و روي تأثيرگذاري آن اثر دارد .له کردن آن ميتواند به بروز عوارض جانبي از يک معده درد ساده تا زخم معده و بياثري قرص منجر شود .اگر در بلع دارو مشکل داريد ميتوانيد آن را به قسمتهاي کوچکتر تقسيم کنيد .
قرص را بعد از غذا ميخوريد
درگذشت دکتر مسعود انصاري، حقوقدان و مؤلف برجسته
اگر پزشک معالجتان دارويي تجويز کرده است که بايد بين غذا مصرف کنيد بيدليل نيست .اين کار براي کاهش خطر عوارض جانبي دارو است .زماني که دارويي مصرف ميکنيد امکان دارد که به مخاط معده بچسبد و باعث بروز مشکالتي شود .براي مقابله با بروز چنين مشکالتي الزم است که دستور مصرف دارو را رعايت و آن را در بين غذا مصرف کنيد .در نتيجه الزم است که طريقه مصرف دارو را به دقت سوال و طبق آن مصرف کنيد.
قبل از خوردن کپسول دل و روده آن را بيرون ميريزيد باز کردن کپسول و حل کردن پودر آن در آب به هيچعنوان توصيه نميشود .شکل ژالتيني کپسولها نقش مهمي در شيو ه آزاد شدن محتويات آن در بدن دارد .بدون کپسول ،پودر داخل آن بيواسطه وارد معده ميشود و اين خطر وجود دارد که با ترشحات معده در آميخته و فاسد شود و در نتيجه اثر دارو کاهش پيدا کند.
دکتر مسعود انصاري نويسنده ،پژوهشگر ،حقوقدان و منتقد ديني در آمريکا درگذشت و همه دوستان و عالقمندان خود را جاودانه داغدار کرد. دکتر مسعود انصاري دانشنامه حقوق در رشته قضايي از دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران ،دانشنامه فوق ليسانس در رشته روابط بينالملل از دانشگاه لندن و سه دانشنامه دکتري را در کارنامه خود داشت. دو دانشنامه دکتراي او در رشته علوم سياسي ،يکي از دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و ديگري از دانشگاه جورج واشنگتن امريکا و سومين دانشنامه دکتراي او در رشته هيپنوتراپي از دانشگاه امريکايي پسيفيک بود. وي همچنين داراي دانشنامه از دانشگاه امريکايي بيروت بود. از زندهياد دکتر مسعود انصاري 35جلد تاليف و ترجمه در رشتههاي حقوق ،فلسفه ،علوم سياسي ،روانشناسي، علوم اجتماعي و الهيات و بيش از سيصد نوشتار پژوهشي، سياسي ،حقوقي ،روانشناسي و اجتماعي به زبانهاي انگليسي و فارسي به جا مانده است .کتاب «ناسيوناليسم» او برنده جايزه بهترين کتاب سال در سال 1346بوده است.
اشتباهات خطرناک حين مصرف دارو
دارويتان را با آبهاي گازدار يا نوشابه ميخوريد بدانيد که نبايد دارو را با هر مايع و نوشيدني مصرف کنيد .بهترين نوشيدني براي مصرف دارو آب است ،که يک مايع خنثي است .توجه داشته باشيد که نوشابهها جزو نوشيدنيهاي گازدار هستند .حل شدن دارو در اين نوشيدنيها باعث افزايش حالت اسيدي آن ميشود .توجه داشته باشيد که نوشابهها حاوي ميزان زيادي قند نيز هستند که براي افراد ديابتي توصيه نميشود.
قبل از پايان درمان ،مصرف آن را قطع ميکنيد گاهي پيش ميآيد حين بيماري احساس بهبودي ميکنيد و قبل از اينکه مقدار داروهاي تجويزي تمام شود آنها را کنار ميگذاريد .توجه داشته باشيد که نميشود اين کار را در خصوص تمام داروها انجام داد .در مورد برخي از داروها مانند داروهاي تسکيندهند ه سردرد ،تب بر يا ضدالتهابها ميتوانيد با ديدن تسکين عالئم بيماري و بهبودي ،مصرف آنها را قطع کنيد؛ اما هيچوقت سعي نکنيد که مصرف انتيبيوتيکها را نصفه رها کنيد .اين داروها جزو داروهايي هستند که حتمًا بايد تا آخر مصرف شوند .چون ضدعفونيکننده هستند و هدف از مصرف آنها از بين بردن باکتريهاست .زماني که در مصرف آنها وقفه ايجاد ميکنيد و سپس مصرف آنها را از سر ميگيريد ،تأثير آنها را از بين بردهايد و بدنتان نسبت به اثر آنها مقاوم ميشود.
«ناتواني» ناسا براي شناسايي اجرام خطرناک فضايي
اگر خواسته يا ناخواسته ،هنگام مصرف دارو عادت داريد که قرصتان را له کنيد يا اينکه آن را با يک ليوان نوشابه ميل کنيد بدانيد سخت در اشتباهيد .برخي از عادتهاي نامناسب حين خوردن دارو باعث ميشود که کارايي و تأثير دارو از بين برود و همچنين عوارض جانبي آن بيشتر شود.
قبل از خوردن قرص آن را ميکوبيد
بسته به نوع قرص تأثير کوبيدن و له کردن آن فرق
بر پايه يک گزارش منتشر شده از سوي بازرس کل «سازمان ملي هوانوردي و فضايي اياالت متحده آمريکا» (ناسا) ،اين سازمان هدف شناسايي 90درصد سيارکهاي خطرناک ،با پهناي بيشتر از 140متر ،را نميتواند برآورده سازد. اجرام فضايي نزديک زمين در فاصلهاي برابر با 28 ميليون مايل ( 45ميليون کيلومتر) از زمين در فضا حرکت ميکنند. عنوان گزارش ياد شده که با امضاي پاول مارتين، بازرس کل ناسا ،منتشر شده «تالشهاي ناسا براي شناسايي اجرام فضايي نزديک زمين و رفع خطرات موجود» است .مارتين در اين گزارش تصريح کرده که کوششهاي ناسا فاقد هماهنگي و مديريت مناسب بوده و نيروي انساني کافي براي اجراي آن اختصاص نيافته است. او مينويسد« ،ناسا برآورد ميکند که تنها حدود 10 درصد از مجموع تعداد سيارکهاي 140متري و بزرگتر
را شناسايي کرده است .بر همين اساس ،با در نظر گرفتن منابع و سرعت کنوني پيشرفت کار ،و نيز به تأييد خود اين مجموعه ،هدف معين شده براي شناسايي 90درصد از چنين اجرام فضايي تا سال 2020محقق نخواهد شد». در بخش ديگري از اين گزارش آمده که «دفتري با يک نفر کارمند» مسئول مديريت فعاليتهاي پژوهشياي است که «چه به لحاظ ساختار همبستگي تشکيالتي و چه به لحاظ برنامههاي نظارتي ،توانايي دستيابي به اهداف معين و دنبالکردن روند پيشرفت کار» را ندارد. ناسا هم اينک حدود 95درصد از بزرگترين و خطرناکترين سيارکهاي نزديک زمين را شناسايي کرده است که حدود «يک کيلومتر يا بيشتر» قطر دارند. حدود 66ميليون سال پيش ،يک جرم بزرگ فضايي با قطري معادل 10کيلومتر با نقطهاي از زمين که امروز کشور مکزيک قرار دارد برخورد کرد و تغييرهاي آب و هوايي و ن برنده نسل دايناسورها را رقمزد. زيستمحيطي از بي به تازگي نيز تکهاي از يک سيارک که تنها حدود «18 متر» قطر داشت بر فراز شهر «چليابينسک» روسيه منفجر شد .انرژي آزاد شده در اثر انفجار فوق معادل « 30بمب هستهاي» برآورد شده که ساختمانهاي زيادي را تخريب کرد و باعث شکستهشدن شيش ه پنجرههاي ساختمانهاي ديگري شد که در فاصله دورتري از محل انفجار قرار داشتند. تعداد 1000نفر هم در اثر اين انفجار فضايي و تکههاي پراکنده شده در فضا مجروح شدند. اکنون دفتر بازرس کل سازمان ناسا در گزارش خود تصريح کرده که بايد «هر 30تا 40سال» چنين اتفاقهايي را انتظار داشت. ناسا از سال 1998تا کنون حدود 100ميليون دالر صرف برنامههايي براي جستجو ،بررسي و تخريب اجرام
12
فضايي خطرناک نزديک زمين کرده است. اين سازمان تا ماه جوالي امسال حدود 11230عدد از اين اجرام فضايي و 862عدد از بزرگترين سيارکها را کشف کرده است .اين رقم تنها حدود 10درصد از سيارکهاي نزديک زمين را شامل ميشود که حدود 140 متر قطر دارند ،رقمي که بسيار کمتر از هدف تعيين شده 90درصدي ناسا است که قرار بود تا سال 2020ميالدي حاصل شود. گزارش اخير همچنين حاوي پنج توصيه براي تسريع روند شناسايي سيارکها توسط ناسا است که از جمله، «افزايش حداقل چهار الي شش نفر به تيم مديريتي» برنامه ياد شده را شامل ميشود.
تشخيص افسردگي با آزمايش خون
«سازمان جهاني بهداشت» در گزارشي اعالم کرد که هر 40ثانيه يک نفر در جهان دست به خودکشي ميزند. به گزارش اين سازمان ،ناهنجاريهاي رواني از جمله افسردگي عامل اصلي دست زدن به خودکشي در بيش از
13
October 2014 مهر 1393
دنباله از صفحة قبل 90درصد موارد ثبت شده در کشورهاي پردرآمد بوده است. حال آنکه اين درصد در کشورهايي مانند چين و هند حدود 60درصد بوده است. اينک دانشمندان اعالم کردهاند که بر پايه يک پژوهش تازه ،افسردگي ميتواند با انجام آزمايش خون تشخيص داده شود. روزنامه بريتانيايي «اينديپندنت» در گزارشي مينويسد دانشمندان آمريکايي در اين پژوهش که نتايج آن به تازگي منتشر شده ميگويند اين اختالل روانشناختي با بررسي مواد شيميايي موجود در خون فرد مبتال به افسردگي تشخيص داده ميشود. در حال حاضر پزشکان افسردگي را با مشاورههاي طوالني ،تحت نظر گرفتن خلق و خوي و بررسي پرسشنامههايي که فرد مبتال به آنها پاسخ داده است تشخيص ميدهند. دانشمندان دانشگاه «نورت وسترن» شيکاگو ميگويند 9ماده شيميايي در خون پيدا کردهاند که در زمان افسردگي ميزان آنها در خون باال ميرود .اين مواد شيميايي در پي يک تحقيق پيچيده مشخص شدهاند. دکتر کازمو هالستروم ،يکي از استادان دانشکده سلطنتي روانپزشکان در باره اين تحقيق نمونه به روزنامه «اينديپندنت» گفت« :پژوهشگران مجموعهاي آزمايش انجام دادهاند که به نظر اميدوارکننده است .هماينک انرژي و انگيزه زيادي براي کشف مولفههاي زيستشناختي افسردگي وجود دارد ».کشف مولفههاي زيستشناختي همچنين نشان خواهد داد که افسردگي ،يک بيماري است و صرفا تحت تاثير رويدادهاي ناراحتکننده زندگي بروز نميکند. او افزود« ،تحقيق خوبي انجام شده است .با انجام آزمايش خون ميتوانند تشخيص دهند که افسردگي هر گروه از بيماران به دليل وضعيت روحي و خلق و خوي آنها است يا اينکه احتماال در نتيجه ريشهها و يا مولفههاي زيستشناختي بوجود آمد ه است». با اين حال دکتر هالستروم يادآوري ميکند که اعتبار و ارزش اين پژوهش بيشتر در يافتن «درمانهاي مؤثر» است تا پزشکان بتوانند به مبتاليان بهتر کمک کنند. بر اساس يافتههاي پژوهشگران ،افسردگي دومين عارضه رايج در ميان انسانها در جهان است و بيش از چهار درصد از جمعيت جهان به اين نوع اختالل دچار هستند. شيوه جديد تشخيص افسردگي با بررسي مواد شيميايي در آينده احتماالً خواهد توانست کمکحال شماري از مردم ايران نيز باشد. بر پايه پژوهشي جديد که توسط محققان دانشگاه کوئينزلند استراليا به انجام رسيده ،مردم ايران جزو افسردهترين مردم جهان هستند و به طور کلي ساکنان «خاورميانه» و «شمال افريقا» افسردهترين مردم جهان شناخته شدهاند. روزنامه «اينديپندنت» مينويسد از هر پنج بريتانيايي يک نفر در دورهاي از زندگي به افسردگي مبتال ميشود ولي شمار مبتاليان به افسردگي باليني کمتر است .اين بيماري ممکن است هفتهها يا سالها بر زندگي فرد سايه بيندازد. واقعيات موجود نشان ميدهد که در حال حاضر ،هزينه روشهاي مبارزه با افسردگي و تابوهاي موجود در برابر اذعان به وجود چنين اختاللهايي در جوامع ،راهي طوالني را در مبارزه با افسردگي در برابر بشريت قرار داده است.
از پيش براي غلبه بر اين بيماري تالش کنند. سازمان ملل متحد تخمين ميزند که در 6ماهه پيش رو دست کم يک ميليارد دالر براي مقابله با فراگيري اين بيماري که بيش از همه کشورهاي گينه ،ليبريا و سيرالئون را درگير کرده نياز دارد. مارگارت چان ،دبير کل سازمان جهاني بهداشت ميگويد ،شمار قربانيان اين بيماري بسيار بيشتر از آمار ارائه شده رسمي است .به گفته او 5500 ،مبتال به ايبوال و 2500 مورد مرگ بر اثر آن آمار واقعي نيست و آمار واقعي بسيار باالتر از اين است. مأموريت ويژهاي که شوراي امنيت تصميم به اجراي آن گرفته است بايد جلوي گسترش اين بيماري را گرفته و زمينهاي فراهم کند که مبتاليان به بهترين وجه ممکن درمان شوند .به عالوه ،خدمات مربوط به اين مأموريت تنها در کشورهايي انجام خواهد شد که نه تنها درگير اين بيماري شدهاند ،بلکه از ثبات و امنيت کافي برخوردارند. جزئيات بيشتر اين مأموريت و ابعاد آن فعال اعالم نشده است .شوراي امنيت قطعنامه مربوط به مأموريت يادشده را که از حمايت 131کشور برخوردار است ،به اتفاق آرا به تصويب رسانده است. روت ،معاون رئيس مجلس آلمان به روزنامه «تاگس اشپيگل» ،چاپ برلين گفته است ،ايبوال در غرب افريقا به معناي «درد غير قابل تصور ،هزاران قرباني و ترس همه جا حاضر» است .به گفته او ،اگر جامعه جهاني زودتر عمل ميکرد ،همه اينها قابل جلوگيري بود .روت دولت آلمان را متهم کرد و افزود ،بودجهاي که االن وعده آن داده شده اقدامي ديرهنگام است و حداکثر ميتواند قطرهاي به روي سنگي داغ باشد. دولت آلمان اعالم کرده است که بودجه مبارزه با ايبوال را از 5به 17ميليون يورو افزايش خواهد داد.
فشار کار تا حد فرو پاشيدن
شوراي امنيت: ايبوال خطري براي صلح و امنيت جهان است شوراي امنيت سازمان ملل متحد با تشکيل جلسهاي فوقالعاده تصميم به اجراي مأموريتي ويژه براي مبارزه با شيوع بيماري ايبوال گرفته است .بان کي مون ،دبير کل سازمان ملل ،اين بيماري را «خطري براي صلح و امنيت جهان» خوانده است. سازمان ملل متحد قصد دارد براي مبارزه با شيوع بيماري ايبوال مأموريتي ويژه براي اعزام به کشورهاي درگير در غرب افريقا ترتيب دهد. کالوديا روت ،معاون رئيس مجلس آلمان از حزب سبزها نيز در اين باره گفت« :جامعه بينالمللي ،از جمله دولت آلمان در رابطه با اين بحران تا کنون کامال شکست خورده است». شوراي امنيت با نشست اخير خود براي نخستين بار در تاريخ خود براي مقابله با شيوع يک بيماري تشکيل جلسه داده است .بان کي مون کشورهاي جهان را فراخواند تا بيش
13
فشار کار بيش از حد ،مردان را بيش از زنان از پاي در ميآورد .مردها بيشتر از زنها به حرفه خود وابسته هستند و گاه خود را صرفا با کار خود تعريف ميکنند و چه بسا با ديگران وارد رقابت ميشوند. فشار کاري در ميان مردها داليل متعدد دارد .نخستين دليل آن است که مردها بيشتر کارهايي مثل کارهاي ساختماني انجام ميدهند که به جسم و اعضاي بدن آنها فشار ميآورد. دليل دوم اين است که در اغلب خانوادهها ،مردها نسبت به زنها بيشتر کار ميکنند و در اصل «نانآور» خانواده هستند و دليل آخر اينکه امروزه هنوز هم شغل مرد در جامعه از ارزش بااليي بر خوردار است .مردها از اين طريق خود را با ديگران مقايسه ميکنند و بيشتر از زنان خود را از طريق
شغل خود تعريف ميکنند. از سوي ديگر ،اکثر مردها از خود توقع زيادي دارند .در دانشگاه دوسلدورف آلمان در زمينه فشارهاي روحي -اجتماعي کار تحقيقي انجام ميشود. يوهانس زيگريست که در رشته مزبور تحقيق و تدريس ميکند، در اين باره ميگويد« :ممکن است که اين توقع باالي مردها از خود در کوتاه مدت نتيجه مثبتي داشته باشد ،اما در دراز مدت ميتواند يک شکست فيزيکي و روحي به همراه بياورد .اين مساله با يک مورد ديگر ترکيب ميشود و آن اينکه مردها ديرتر از زنها به پزشک مراجعه ميکنند .يعني در اصل هنگامي نزد دکتر ميروند که ديگر دير شده است .اين مساله نيز به فشار کاري اضافه ميشود». به گفته پروفسور زيگريست ،پا به پاي روند جهاني شدن و رقابت بيشتر کشورها با يکديگر ،فشار کار در 10تا 20سال آينده افزايش خواهد يافت. يک همهپرسي که در سالهاي 2012 و 2013صورت گرفته ،نشان ميدهد که از هر 4نفر يک نفر احساس ميکند که در کار خود بسيار خسته ميشود و از هر 3نفر يک نفر گمان ميکند که به سن بازنشستگي نميرسد. پژوهشهاي درازمدت در کشورهاي سوئد ،فنالند و بريتانيا نشان ميدهند که افسردگي و بيماريهاي قلبي بيشترين نارساييهاي جسمي ناشي از استرس کاري هستند .اما چه ميتوان کرد تا از استرس در هنگام کار جلوگيري شود؟ حرکت زياد و غذاي سالم ميتوانند در اين باره مثبت عمل کنند .اما اين دو کافي نيستند .بيشتر مديران در محل کار بايد سعي کنند که روابط انساني بهتري در ميان کارمندان خود ايجاد کنند ،حقوقها را به طور منصفانه تقسيم کنند و براي کارمندان خود امکانات يادگيري بيشتر در زمينههاي مختلف فراهم سازند.
روي پاکت سيگار چه بايد نوشت؟ هشدارهاي منفي روي پاکت سيگار به همراه عکسهاي شوکآور تنها بر روي بخش کوچکي از معتادان به سيگار موثرند .محققان ميگويند بر روي بخش ديگري از سيگاريها ،پيامهاي مثبتي که در آنها به فوايد ترک سيگار اشاره شده کارگر ميافتد. نيکوتين ماده شيميايي روانگردان اصلي موجود در سيگار ،اعتيادآور است و سرطانزا .سيگار در طول قرن بيستم باعث مرگ بيش از 100ميليون نفر شده و چندي پيش سازمان جهاني بهداشت اعالم کرد که در کشورهاي با درآمد کم و متوسط ،ميزان مرگ و مير ساالنه ناشي از مصرف سيگار به 6ميليون نفر ميرسد .به همين خاطر دولتها ساالنه مبالغ هنگفتي را در هشدارهاي بازدارنده بر روي پاکتهاي سيگار و کمپينهاي گوناگون تبليغاتي عليه سيگار هزينه ميکنند تا شايد سيگاريها دست از سيگار کشيدن بردارند. هشدارهاي بازدارنده روي پاکت سيگار در تمام دنيا تقريبا شبيه همديگر است« :هشدار ،سيگار کشيدن منجر به سرطان ريه ميشود» .به اين هشدارها بايد تصاوير شوکآوري را که به قصد بازدارندگي از سيگار کشيدن روي پاکت نقش بستهاند هم اضافه کرد؛ در کنار جملهاي مانند «خودتان قضاوت کنيد» تصويري از ريه سالم به همراه يک ريه سياه و بيمار از يک فرد سيگاري آورده ميشود. گروهي از پژوهشگران در چارچوب يک نظرسنجي ،از 740فرد سيگاري نظرشان را در مورد تاثير اين هشدارها جويا شدند .نتيجه اينکه تاثير هشدارهاي نوشتاري در راستاي ترک سيگار و تهديدها به مرگ و سرطان در بين همه سيگاريها تاثير مشابهاي نداشته است .پيامهايي که در آنها به فوايد يک زندگي بدون سيگار اشاره شده است ،بيش از همه بين سيگاريهايي موفق بوده است که هميشه معتقد بودهاند ،ميتوانند روزي سيگار را ترک کنند. اما نوشتهاي مانند «ارمغان سيگار کشيدن مرگ است» بين کساني موثرتر بوده است که تصور ترک سيگار برايشان
بسيار دشوار بوده است. محققان مينويسند ،تمرکز در بيشتر هشدارها بر روي خطرهاي اعتياد به سيگار است .به اعتقاد اين پژوهشگران با اين نوع هشدارها نميتوان همه سيگاريها را تحت تاثير قرار داد .در مجله «تحقيقات نيکوتين و تنباکو» که نتايج اين تحقيق را چاپ کرده آمده است« ،تحقيقات ما نشان ميدهند که هشدارها و پيامها وقتي موثرند و شمار بيشتر سيگاري را به سوي ترک سيگار سوق ميدهند که هم به جنبههاي منفي سيگارکشيدن و هم به جنبههاي مثبت ترک سيگار اشاره کنند». اتحاديه اروپا هم قصد دارد از اين پس در مبارزه با سيگار از تصاوير شوکآور استفاده کند .از سال 2016به بعد روي پاکتهاي سيگار شاهد اين تصاوير خواهيم بود. اندازه تصاوير هشدار دهنده هم بايد از آنچه که تا کنون بوده است ،بزرگتر شود؛ اين تصاوير 66درصد از سطح رويي و پشتي بسته را به خود اختصاص خواهند داد .پيشنهاد اوليه اتحادي ه اروپا پوشش 75درصد از سطح پاکت سيگار با اين تصاوير بود.
عکسها و هشدارهاي کنوني تنها 30درصد از سطح رويي بسته و 40درصد از سطح پشتي را به خود اختصاص دادهاند. همچنين مواد خطرناک سرطانزا يا موادي که باعث تغيير در مواد وراثتي ميشوند يا محدوديتهايي براي توليد مثل ايجاد ميکنند هم بايد طبق مقررات تازه ،از تنباکوي سيگار جدا شوند .اين ممنوعيت شامل اسانسهايي با بوي وانيل يا شکالت که مزهي تلخ تنباکو را خنثي يا تلطيف ميکنند هم ميشود که از زنندگي سيگار کشيدن ميکاهند و گرايش جوانان به سيگار کشيدن را بيشتر ميکند.
بدن انسان دارو توليد ميکند آيا ميدانستيد که بدن انسان قادر به توليد دارو است؟ اخيرا دانشمندان کشف کردهاند که مايکروارگانيز مهايي که در بدن انسان وجود دارند ،ميتوانند داروهايي متنوع براي مقابله با بيماريهاي مختلف توليد کنند. سيستم دفاعي بدن اولين عرصه براي مقابله با بيماري است. اما اين سيستم دفايي بدون کمک يک دسته از مايکروارگانيزمها قادر به اين کار نيست. در روده بزرگ ،بر روي پوست ما و بر غشاهاي ميلياردها مخاطي، م وجود مايکروارگانيز دارند که زندگي را براي مايکروارگانيزمهاي مضر ديگر دشوار ميسازند .آنها براي مثال فضا و مواد غذايي کافي را از آنها ميگيرند. اکنون دانشمندان کارکرد اين نوع مايکروارگانيزمهاي مفيد را بيشتر زير ذرهبين برده و به اين نتيجه رسيدهاند که مايکروبيوم بدن انسان ،نوعي توليدکننده دارو است. مايکروبيوم به تمامي باکتريها و ديگر انواع مايکروبها که به طور معمول در بدن انسان ،براي مثال در پوست يا در
14
October 2014 مهر 1393
ناکامي مذاکرات در نيويورک:
زمينه شکست مذاکرات نهايي؟ کورش عرفاني سري جديد مذاکرات ايران و گروه 1+5در نيويورک و در حاشيه مجمع عمومي ساالنه سازمان ملل متحد در روزهاي 19تا 26سپتامبر برگزارشد .اين مذاکرات در سه سطح کارشناسان ،وزراي امور خارجه و روساي دولت انجام شد و به پايان رسيد .آيا اين سري از مذاکرات توانست گره و بنبستي را که در ماههاي گذشته بر اين پرونده حاکم بود باز کند؟ آيا چشمانداز تازهاي در گفتگوها ترسيم شد؟ اين نوشتار به بررسي اين موضوعات ميپردازد.
دور ديگري از مذاکرات
مذاکرات دور جديد در شرايطي آغاز شد که کسي در مورد آن انتظار فراواني نداشت و هيچ پيشبيني مثبتي در اين زمينه ابراز نشده بود .برعکس ،بسياري با بدبيني به آن مينگريستند .درحالي که اين مذاکرات در جريان بود ،آژانس بينالمللي انرژي اتمي نيز با برگزاري جلساتي ،ضمن تاييد برخي از همکاريهاي ايران با آژانس ،نگراني خود را در مورد پارهاي از موضوعات ثابت و قديمي اظهار داشت. عدم پاسخگويي ايران در زمينه آزمايش چاشني اتمي ،عدم دسترسي به سايت فردو و نيز عدم ارائه اطالعات در مورد برخي تحقيقات اتمي از جمله اين موارد محسوب ميشوند. در چنين جو دلسردکنندهاي ،به نظر ميرسيد که اين سري از مذاکرات نميتوانند گره گشا باشند .به همين خاطر نيز طرفين انتقادات تندي عليه هم ابراز کردند .مقامات ايران در طول اين مدت بارها اعتبار ايرادات آژانس بين المللي انرژي اتمي يا حسن نيت مقامات حکومتي کشورهاي غربي را زير سئوال بردند. يکي از داليل اصلي ناکام ماندن سري جديد مذاکرات دور جديد ،اين بود که دو طرف بدون هيچ گونه پيشنهاد
دنباله از صفحة قبل روده بزرگ ،بهسر ميبرند گفته ميشود .اين پژوهشگران نتايج علمي خود را در نشريه «سلول» منتشر کردند. مايکل فيشباخ از دانشکده پزشکي هاروارد در بوستون ميگويد« :ما تا کنون گمان ميبرديم که صنعت داروسازي به طور هدفمند ،دارو توليد ميکند .اما اکنون نشان داده شد که احتماال داروهاي مختلف توسط خود مايکروبيومهاي انسان هم توليد ميشوند». اين دانشمندان به کمک يک نرمافزار ،چگونگي ساخت مواد از طريق باکتريها را بررسي کردهاند .باکتريها ميتوانند موادي توليد کنند که با سلولهاي بدن در تعامل باشند و بدين وسيله جلوي محرکهاي بيماريرا بگيرند. براي مثال آنها به کار شگفتانگيز باکتري اسيد شير در واژن زنان پي بردند .اين باکتري نوعي انتيبيوتيک توليد ميکند که شرکتهاي توليد کننده دارو هماکنون در حال بررسي آن هستند .اين مثال نشان ميدهد که مايکروبيومهاي بدن باعث ميشوند که انسان سالم بماند. اما اگر ترکيب عناصر مايکروبيومها تغيير کند ،احتمال ابتال به بيماري افزايش مييابد .براي مثال اگر کارکرد باکتريهاي روده بزرگ مختل شوند ،ديگر مواد غذايي از طريق روده وارد بدن نميشوند .همين پديده ميتواند براي مثال مانع رشد در کودکان شود .مايکروبيومهاي بدن هر انسان با انسان ديگر تفاوت بسيار دارند.
جديدي به پاي ميز مذاکره آمده بودند .نکته تعجببرانگيز اين بود که ايران به عنوان يک پيشنهاد مشخص به سراغ موضوع «همکاري در مقابله با داعش» رفت .اين در حالي بود که يک هفته قبل از آن ،يک اتحاد بينالمللي در اين زمينه شکل گرفته بود و ايران به طور واضح و صريح از اين اتحاد بيرون گذاشته شده بود. خشم رهبر نظام جمهوري اسالمي که از راهرو بيمارستان نارضايتي خود را بابت اين تحقير ديپلماتيک به نمايش گذاشته بود ،نمودي از تفهيم اخراج رژيم ايران از جمع کشورهاي متحد در منطقه بود .با وجود اين، محمد جواد ظريف ،وزير امور خارجه ايران ،موضوع «آمادگي ايران براي همکاري در مقابله با حکومت اسالمي به شرط نرمش غرب در برنامه هستهاي ايران» را در نيويورک ابراز داشت. پيشنهادي که بالفاصله توسط وزارت امور خارجه آمريکا رد شد و تفکيک اين دو پرونده مورد تاکيد قرار گرفت. حسن روحاني نيز در سخنراني خود در مجمع عمومي اجالس ساالنه سازمان ملل متحد ،در سالني تقريبا خالي، به نوعي به اين موضوع بازگشت و در مورد اهميت نقش ايران در مبارزه عليه تروريسم در منطقه صحبت کرد ،اما
سوسيس و کالباس. در بيانيهاي که سازمان جهاني بهداشت منتشر کرده آمده که بيماريهاي غير واگيردار مثل بيماريهاي قلبي و سکته مغزي مهمترين علل مرگهاي زودرس در قرن بيست و يکم هستند. اين سازمان در بيانيه خود از دولتهاي جهان خواسته تا در راه اجراي اين برنامه کوشش خود را به کار گيرند. اين سازمان از صنايع غذايي نيز خواست تا با همکاري با سازمان بهداشت جهاني و دولتها مصرف نمک را در توليدات خود به ميزان قابل مالحظهاي کاهش دهند. به گفته دکتر الگ چستنوف معاون بيماريهاي غيرواگيردار و سالمت روان سازمان جهاني بهداشت« ،اگر کاهش 30درصدي مصرف نمک تا سال 2025محقق شود، جان ميليونها نفر نجات پيدا خواهد کرد». دکتر چستنوف ميگويد« ،نمک تقريبا در تمام چيزهايي که ما ميخوريم هست .چون يا خوردنيهاي آماده يا غذاهاي فرآوري شده شور هستند ،يا به اين دليل که ما در خانه به غذاهايي که تهيه ميکنيم نمک ميزنيم». به گفته دکتر چستنوف کاهش مصرف نمک يکي از موثرترين راهکارها براي بهبود سالمت جامعه است. در دنيا به طور متوسط هر نفر روزي ده گرم نمک
فراخوان به کاهش مصرف نمک
سازمان جهاني بهداشت از تمام کشورهاي جهان خواسته که تا سال 2025مصرف نمک را 30 درصد کاهش دهند. اين سازمان ميگويد در بسياري از کشورها، هشتاد درصد نمک مصرفي در دنيا به علت خوردن غذاهايي است که از بيرون خريداري ميشوند ،غذاهايي مثل نان ،پنير ،انواع سس و گوشتهاي فرآوري شده همچون
مصرف ميکند و سازمان جهاني بهداشت توصيه کرده است که مجموع نمک مصرفي در خوردنيهايي که خريداري
گوش شنوايي در اين مورد وجود نداشت .کار به جايي کشيد که حتي نخستوزير بريتانيا ،ديويد کامرون ،پس از ديدار تاريخي خود با حسن روحاني ،در نطق عمومي خود در سازمان ملل از ايران به عنوان تقويت کننده تروريسم نام برد و ايران را دعوت کرد نگرانيها در مورد پرونده اتمي خود را برطرف کند. در واقع ميتوان گفت آمريکا با بيرون گذاشتن ايران از ائتالف در حال شکلگيري در منطقه و عدم دعوت اين
کشور به کنفرانسهاي جده و پاريس ،کارت قابل پيشبيني ايران در مذاکرات نيويورک را خنثي کرده بود .طرح دوباره اين پيشنهاد از سوي جواد ظريف و حسن روحاني ،عالوه بر بار تحقير نمادين ديپلماسي حکومت ايران ،نشان دهنده دستهاي خالي طرف ايراني در مذاکرات اتمي اخير بود .به عبارت ديگر ،مقامات ايراني بدون هيچ گونه پيشنهاد تازه و به طور صرف براي تکرار خواستهاي به بن بست خورده
14
به نيويورک آمده بودند .وضوح اين امر در گفتار پاياني وزير امور خارجه ايران ديده ميشود که گفت« :تاکنون پيشرفت چشمگيري در مذاکرات هستهاي صورت نگرفته است». طرف غربي البته براي خالي نبودن عريضه و به صورت نه چندان جدي موضوع «باز کردن لولههاي ارتباطي سانتريفيوژها» را به جاي برچيدن آنها مطرح کرد که آن نيز به سرعت مورد انتقاد سناتورهاي جمهوريخواه در آمريکا قرار گرفت و رنگ باخت .اين پيشنهاد و حواشي آن نيز در نهايت تغييري در روند مذاکرات به وجود نياورد .به دنبال آن و در آخرين روز صحبت از احتمال پذيرش تعدادي معادل نيمي از سانتريفيوژهاي موجود در ايران توسط آمريکا مطرح شد که آن هم تا اين لحظه چندان راهگشا نبوده است. در وراي باال و پايين رفتنهاي سير مذاکرات، عنصر ثابتي که در ده سال گذشته تغيير نکرده و بديهي بود که در طول مذاکرات سپتامبر در نيويورک نيز تغيير نکند ،پافشاري ايران بر مخفي نگاهداشتن برخي از فعاليتهاي اتمي خويش است .به عبارت ديگر آنچه در حال روي دادن است تکرار همان چيزي است که در 2003روي داد. ايران در حدي که برخي از جنبههاي پنهان طرحهاي اتمياش آشکار نشود ،به عقبنشينيهاي کند دست زده است .اما به نظر ميرسد که ديگر حاشيهاي براي همين مانورهاي محدود و نمايشي هم باقي نمانده است .صحبت آخرين روحاني در نيويورک مبني بر اينکه «تصميمهاي شجاعانه» بايد اتخاذ شود بيانگر همين نکته و شايد پيامي خطاب به جناحي است که با تعيين خط قرمزها تيم وي را در مذاکرات فلج کرده است.
دنباله در صفحة 26
ميشوند ،در غذاهاي آماده (فست فود) و در غذاهايي که در منزل تهيه ميشوند کمتر از پنج گرم در روز باشد ،يعني کمتر از يک قاشق چايخوري در روز. در مورد کودکان و نوجوانان دو تا پانزده سال ،توصيه بر اين است که مصرف روزانه حتي از اين هم کمتر باشد.
چگونه ميتوان فلفل خورد و نسوخت؟ يک قاشق برنج پخته ،کمي ماست ،شير يا حتي خامه؛ اينها توصيههايي است که پس از خوردن فلفل ،در حالي که دهانتان از شدت تندي ميسوزد ،از اطرافيان شنيدهايد. گناه اين سوزش و تندي هم بر گردن مادهاي به نام کاپسايسين است .اين ملکول به اندازهاي قوي است که اگر يک گرم از آن در يک ظرف 10ليتري آب حل شود ،باز هم تندي سوزند ه خود را حفظ ميکند. اما تندي فلفل باعث نميشود که دوستداران آن ،دست از سوختن بردارند .فلفل از پرمصرفترين سبزيهاي جهان است و به عنوان دارو و چاشني غذا در بسياري از کشورها مورد استفاده قرار ميگيرد و آن را به عنوان منبع غني ويتامين Cميشناسند. پژوهشگران مواد غذايي با انجام آزمايشهاي زياد راهي يافتهاند که ميتوان تندي فلفل را در دهان خنثي کرد. در ميان نوشيدنيها و خوردنيهايي که از آنها براي خنثي کردن تندي فلفل استفاده ميشود ،شير و ماست و خامه بيش از ديگر خوراکيها مشهورند .محققان ميگويند ،چربي، نشاسته و شکر هم به خوبي از شدت تندي ميکاهند. بدن انسان با مکانيسمدرد به تندي فلفل واکنش نشان ميدهد ،درست مانند زماني که زخمي شويم؛ قلب تندتر ميزند ،سطح ادرنالين خون باال ميرود و در شديدترين حالت ميتواند منجر به سنکوپ شود. واکنش گاه شديد بدن به خوردن فلفل چيلي اما چيزي از محبوبيت اين تندترين خوراکي روي زمين کم نکرده است .شمار مواد غذايي که چيلي در آنها به کار ميرود ،روز به روز بيشتر و بيشتر ميشود؛ حتي در ماست و شکالت هم
ميتوان امروزه رد پاي چيلي را پيدا کرد. گروهي از کارشناسان معتقدند که گرايش به خوردن خوراکيهاي تند ،مد روز است .صنايع مواد غذايي به نوآوري براي جلب خشنودي مشتري نيازمندند و اين روزها قرعه به نام چيلي افتاده است. اما چگونه است که خيليها تنها تماس يک ذره از فلفل را با زبان تاب نميآورند اما بدن عدهاي از مردم هيچ واکنشي به مواد تند از خود نشان نميدهد؟ پاسخ پژوهشگران ،خوي بدن است؛ هر چه بدن انسان به خوردن تندي بيشتر خو گرفته باشد ،تندي را کمتر احساس ميکند. اما يک توصيهي جدي براي کساني که عادت به خوردن خوراکيهاي تند ندارند :هيچگاه براي از بين بردن سوزش دهانتان از آب استفاده نکنيد .آب ،نه تنها تندي را برطرف نميکند که آن را در تمامي سطح دهان شما پخش ميکند و کار را بدتر خواهد کرد!
15
October 2014 1393 مهر
15
16
October 2014 1393 مهر
Pardis Travel is not affiliated with or endorsed by Pardis Publications, Inc.
16
17
October 2014 1393 مهر
17
18
October 2014 مهر 1393
علل پيدايش و زمينههاي گسترش تشيع در ايران
دکتر مهدي آگاه مدتهاست که مباحثه و نزاع شيعه و سني وارد مبارزات سياسي منطقه خاورميانه و تدريجًا وارد جوامع غربي شده و به نظر ميرسد که موضوع درگيريهاي داغتري در آينده نيز بشود .گرچه در گذشته اين مسئله ،مورد نزاع جوامع مسلمان بوده ولي به اين شدت نبوده و فقط به بعضي جوامع در خاورميانه مربوط ميشد و ظاهرًا جنبه صرف مذهبي داشت و پاي قدرتهاي غربي به ميان کشيده نشده بود .شوربختانه امروزه منافع سياسي به عنوان يک پارامتر وارد اين معادله شده و نتيجه آن بروز خشونتها و خونريزيهاي بيرحمانه است که همه روزه شاهد آن هستيم و با توجه به مشکالت اقتصادي موجود ،آيندهاي تاريک در حال ترسيم شدن است. از آنجائي که اين موضوع يک بحث گسترده تاريخي و عقيدتي است ،مستلزم توضيحات مبسوط و مستند مي باشد ،لذا در طول اين توضيحات به ناچار براي اثبات مبحثي، به حاشيه رفته و وارد حوزه هاي ديگري از علوم اجتماعي خواهيم شد ،زيرا هدف از اين تحقيق روشن شدن بهتر مطالب و اثبات موضوع است. در رابطه با موضوع مورد بحث ،در ابتدا توضيح يک نکته ضروري است و آن اينکه چون انسانها بنا به تربيت شخصيتي و رشد فرهنگي -اجتماعي خود و نيز بنا به منافع اقتصادي و اجتماعي که در طول زندگي دارند (که البته اين عوامل در دوره هاي متعدد زندگي افراد ممکن است دستخوش تحول و دگرگوني شوند) ،طبيعتًا داراي جهان بينيهاي متفاوت بوده و بنابراين ديد آنان نسبت به پديده ها و در نتيجه برداشتشان از قضايا و حوادث نيز متفاوت مي باشد .نهايتًا برخورد آنان با اين قضايا دگرگون بوده و همين تفاوتها باعث گزينش راههاي دگرگون براي رسيدن به هدف و آرمان موردنظر مي شود و البته در اين رهگذر مبادرت به تشکيل گروههاي همفکر در قالب احزاب و دسته هاي سياسي براي رسيدن به مقاصد و پياده کردن طرحها و آرمانهاي خود ميکنند. چه بسا در روند پياده کردن طرحهاي خود متوسل به توطئه عليه يکديگر و درگيريهاي پنهان و آشکار ميشوند که تاريخ به طور فراوان شاهد آن بوده است :در انقالب کبير فرانسه و چند دستگي که بين رهبران آن منجر به درگيري و حذف همديگر شد و در انقالب روسيه نيز پس از مرگ لنين بين دو تن از ياران نزديک او (استالين و تروتسکي) بخاطر دو برداشت متفاوت که نتيجه دو بينش متفاوت از انقالب و سوسياليسم بود مبارزهاي بيامان اتفاق افتاد. در مسيحيت نيز شاهد چند دستگي و ظهور فرقه هاي مختلف هستيم ،عليرغم اينکه هر کدام خود را نماينده
مسيحيت ميدانند .در انقالب نيکاراگوئه شاهد درگيري بين دو گروه با دو بينش و برداشت متفاوت از يک ايدئولوژي بوديم که ظهور نيروهاي کنترا ( )Contraمحصول آن بود. بهترين مثال را در مورد ايران بعد از انقالب ميتوان به عنوان شاهد آورد .گرچه تمام گروهها با هدف براندازي رژيم سابق و تأسيس يک جامعه ايدهآل به ميدان آمده بودند ،اما از همان ابتدا بخاطر تفاوت در جهان بيني و تفاوت سليقه (حتي در ميان گروههاي اسالمگرا) ،درگيريها و تصفيهها آغاز شد که تا زمان حال ادامه دارد. گرچه گفته ميشود در مثالهاي باال و حوادث مشابه، عامل قدرتطلبي انگيزه اين اختالف و درگيريها بوده ولي اين باور نمي تواند اصلي کلي و اساسي باشد .برعکس، عامل اساسي همان تفاوت در برداشت از ايدئولوژي و درک متفاوت از آن بوده است. چنانچه بپذيريم که عامل قدرتطلبي عامل مهم بوده است ،باز هم هدف به دست گرفتن قدرت براي پياده کردن منويات خود ميباشد .وجود اديان و مکاتب مختلف در طول تاريخ بشر ،گواه همين مدعاست ،در حاليکه همگي آنها داعيه سعادت و بهبودي انسان را در سر ميپروراندهاند. بعضًا گفته مي شود که در مواردي تحريکات خارجي عامل اختالفات است ولي مي توان گفت که حتي اگر در مقطعي چنين امري صادق باشد ،بايد گفت در حقيقت زمينه اختالف وجود دارد که بيگانگان از آن بهرهبرداري ميکنند. نتيجه توضيحات باال قبول اين اصل است که هيچ ايدئولوژي و مکتبي نميتواند از انشعاب در امان بماند و اين يک امر اجتنابناپذير و طبيعي است. با توجه به اين توضيحات کلي ميرسيم به اختالفات شيعه و سني و درگيريهاي کنوني و زمينه هاي پيدايش تشيع در ايران که موضوع اين تحقيق است. پس از وفات پيامبر ،مهاجرين و انصار براي خالفت کشمکشي داشتند و هر کدام آنرا حق خود مي دانست تا اينکه ابوبکر گفت «من از پيامبر شنيدم که فرمود پيشواي مسلمانان از قريش باشد» و همين حديث کار را به سود مهاجرين يکسره ساخت ( .)1بدين ترتيب مسلمانان ابوبکر را به خاطر اينکه از پيرترين اطرافيان پيامبر و پدر همسر ايشان بود به خالفت و رهبري برگزيدند .در اين ميان علي بن ابي طالب و هواداران او که فکر ميکردند حق ايشان پايمال شده و او بهتر مي تواند اصول اسالم را پياده کند و جلوي فساد و اشرافيت را بگيرد ،پيرواني به گرد خود درآوردند و واژه «شيعه» در اين زمان پيدا شد. از نظر لغوي ،شيعه به معني پيرو و دنبالهرو است .در اصطالح «مشايعت کردن مسافر» به معني به دنبال رفتن و بدرقه کردن مسافر است و يا در اصطالح «تشييع جنازه»
به معني دنبال کردن جنازه در هنگام دفن است .پس واژه شيعه علي به مفهوم پيرو و دنبالهروي علي است که اين واژه اصطالحًا به مذهب شيعه اطالق ميشود. بنابر ادعاي شيعيان ،پيامبر در آخرين سفر حج که به «حجه الوداع» مشهور است ،حضرت علي را که پسرعمو و داماد خود بود در منطقه اي بنام «غدير خم» به عنوان جانشين خود به مسلمانان معرفي کرد. باورمندان اهل تسنن به دالئلي اين ادعا را نميپذيرند. آنان معتقدند که چون ابوبکر از نظر سني بزرگتر از ديگران و ضمنًا پدر همسر پيامبر بوده ،لذا منطقًا رهبري جامعه مسلمانان به ايشان ميرسيد ،مضافًا اينکه آنان بر اين باورند که اصوالً چنين اتفاقي (غدير خم) نيفتاده است ،چون در هيچ کتاب تاريخي (به جز يک يا دو کتاب) ذکري از اين واقعه نشده است. برخي مورخين معتقدند که در زمان حيات پيامبر بعضي از مسلمانان از حضرت علي بخاطر سختگيريهايش نزد پيامبر گله ميکردند ،لذا ايشان بخاطر اينکه اين اختالفات را کاهش دهد به آنان توصيه ميکرد که از حضرت علي اطاعت و با او همکاري کنند ،لذا اين امر نميتواند به مثابه انتقال رهبري به وي بوده باشد .به اضافه آنان (اهل تسنن) مي گويند زماني که پيامبر در حال موت بود ،ابوبکر را به جاي خود به مسجد فرستاد تا امام جماعت باشد و مسلمانان پشت سر او اقتدا کنند و در واقع با اين اقدام به ابوبکر حق امامت را واگذارد (.)2 استدالل ديگر اهل سنت اين است که اگر پيامبر مي خواست چنين امري صورت بگيرد ،اين را به صورت مکتوب و فرمان رسمي از خود به جاي ميگذاشت ،لذا اين مسئله را عامدًا و عالمًا به خود مسلمين واگذار کرد تا خودشان تعيين کنند چه کسي صالحتر و سزاوارتر براي جانشيني است (.)3 از طرفي اگر چنين پيشنهادي داده بود (واقعه غدير خم)، با توجه به نفوذ و احترام عميقي که بين مسلمانان داشت همگي از آن پيروي ميکردند و لزومي به سرپيچي و نهايتًا انتخاب رهبر توسط خودشان نميشد .البته بعضي از اينان اعتبار واقعه و حديث غدير را انکار نميکنند و در معنايي که شيعه به آن ميدهد و نتيجهاي که از آن ميگيرد ،خاصه در فهم مراد از «موال» در بيان پيامبر ،چون و چرا دارند (.)4 شيعه بيشتر در پاسخ به انتقادهاي کساني که از اصل انتخابي بودن جانشينان پيامبر دفاع ميکردند -احتجاج مي کرد که مسئله رهبري امت ،حياتيتر از آن بود که به رأي و نظر افراد عادي که ممکن است شخص ناصالحي را براي اين مقام برگزينند ،وانهاده شود و اين با هدف الهي از تنزيل کتاب و ارسال پيامبر تعارض داشت. فقط خداوند از وجود صفات علم و عصمت در افراد با خبر است و مي تواند با شناساندن اين افراد از طريق پيامبرانش پيروزي وحي و تنزل هاي خود را تأمين نمايد. در اينجاست که مسئله شخصيتها وارد بحث ميگردد ،چه شيعه بر آن است که فقط افرادي که پيوند نزديک با پيامبر ميداشتهاند ميتوانستهاند چنين صفاتي را دارا باشند و اين شرايط جز در علي و اعقاب ذکورش جمع نبوده ،اين بخش از بحث شيعه مکمل نظر ديگر آنان است که شايد مهمترين عنصر در نظريه سياسي شيعه باشد .يعني ضرورت مطلق و قطعي عدل به عنوان شرط رهبري ،طبق آيه صريح قرآن: الينال عهدي الظالمين (بقره( )124 ،عهد ،پيمان حکم و حکومت من به ظالمان نميرسد) .تکلمه بحث شيعه راجع به امامت ،همانا توجيه مقام علما و مجتهدين در جامعه اسالمي در غياب ائمه است (.)5 به عبارت ديگر ،نظريهپردازان شيعه بر اين باورند که چون امر حکومت و رهبري سياسي جامعه امر خطيري است ،لذا نبايد آن (انتخاب رهبر) را به دست تودههاي مردم
18
که احتمال خطا و لغزش در اعمال و رفتارشان زياد است گذاشت ،بلکه رهبري جامعه بايد به دست گروه نخبگان (امامت) باشد که اين خصوصيت در امام و جانشين او متبلور است .البته رهبري موظف است که در دوران حکومت به آگاهي تودهها بپردازد و پس از آن انتخاب رهبري را به آنان محول کند. بهر حال ،مسئله رهبري با انتخاب ابوبکر حل شد ،ولي چون حضرت علي در پياده کردن اصول اسالم اصرار مي ورزيد و از طرفي با اشرافيت و فسادي که پس از خلفاي سه گانه در جامعه رواج پيدا کرده بود ،طبقات محروم جامعه که طرفدار عدالت بودند به دو راه گرد آمدند و به شيعيان علي (پيراون) مشهور شدند. حال به چگونگي گرايش ايرانيان به مذهب تشيع پرداخته مي شود و در اين رابطه به دالئل عقلي و تاريخي استناد مي شود .به نظر مي رسد يکي از قوي ترين دالئل تاريخي ،حمله اعراب به ايران در زمان عمر است .شايد به اين دليل است که ايرانيان کينه اي را که از اعراب به دل داشتند به اهل سنت تسري دادند ،کما اينکه در مناطق جنوبي ايران به اهل سنت «عمري يا عمرو» مي گويند ،به عبارت ديگر مذهب تسنن با نام عمر شناخته ميشود و ماه ربيع االول را ماه «عمرکش» يا ماه «عمرو» مينامند و تا همين اواخر رسم بر اين بود که آدمک هايي از عمر درست مي کردند و در روز 13همين ماه آن را آتش ميزدند و شروع به پايکوبي ميکردند. البته برخورد و ديدي که عمر نسبت به ايرانيان داشت نمي تواند در اين خصومت بي تأثير نباشد .مث ً ال موقعي که مسلمانان اهواز را فتح کردند ،عمر گفت« :اي کاش ميان ما و فارس کوهي از آتش بود که نه ما به پارسيان ميرسيديم و نه پارسيان به ما ميرسيدند» ( .)6همچنين عمر به اعراب ميگويد که «از اخالق ناستودة عجم بپرهيزيد» (.)7 بني اميه به شدت با ايرانيان بدرفتاري کرده و آنان را مورد آزار و تحقير قرار ميدادند و ايشان را «مماليک» خطاب ميکردند .از طرفي چون حضرت علي و فرزندان او با بني اميه در حال مبارزه بودند ،لذا اين امر ايرانيان را بر آن داشت تا علي و فرزندان او را شايستهتر براي حکومت بدانند ،به مصداق اين ضرب المثل که دشمن دشمن من دوست من است و به همين خاطر علويان و خوارج در مباره با بنياميه همکاري ميکردند و به اميد رهايي از ستم بنياميه با آنان (پيروان علي) حاضر به بيعت ميشدند (.)8 با توجه به اينکه بنياميه ايرانيان را شهروندان درجه دو به حساب ميآوردند و همانگونه که گفته شد آنان را مماليک ميخواندند ،لذا ايرانيان براي رهايي از اين شرايط دست به ايجاد سازمانها و جنبشهاي متعدد براي مبارزه ميزدند که نهضت «شعوبيه» يکي از آنان بود و در لواي تشيع به مبارزه با تبعيض اعراب ميپرداختند. ادامه دارد. ***** پانوشتها _ 1تاريخ تمدن اسالم ،جرجي زيدان ،صفحه .499 _ 2همان کتاب ،صفحه .41 _ 3انديشههاي سياسي در اسالم معاصر ،دکتر حميد عنايت ،ص .23 _ 4همان کتاب ،صفحه .23 _ 5همان کتاب ،صفحه .23 _ 6تاريخ تمدن اسالم ،صفحه .673 _ 7همان کتاب ،صفحه .67 _ 8همان کتاب ،صفحه .749
19
October 2014 مهر 1393
بالي موبايلزدگي در ايران حميد رضايي تعداد سيمکارتهاي واگذار شده توسط اپراتورهاي تلفن همراه در ايران 113 ،ميليون و 66هزار و 443عدد به ازاي 76.5ميليون نفر جمعيت کشور اعالم شده است. داشتن دو گوشي همراه در ايران يا داشتن گوشيهايي که دو سيمکارت دارد پديدهاي کام ً ال عادي است .ابعاد فيزيکي تلفنهاي همراه در ايران روزبهروز بزرگتر ميشود و ديدن افرادي که هدفون يا هندزفري در گوش ،غرق در دنياي خود هستند ،امري روزمره و طبيعي شده است. موبايل ،تهراني و شهرستاني ،بومي و مهاجر ،پير و جوان ،غني و فقير نميشناسد .يک نوع گوشيهاي گران قيمت موبايل هم در دست برج ساز شمال شهري است و هم در دست کارگر مهاجر اهل افغانستان ،يک محصل نوجوان و يا يک خانم مسن .شيوه استفاده متفاوت است اما بازي و گشت و گذار در اينترنت پاي ثابت استفاده از موبايل است. بازار تبلت و لپتاپ هم داغ است. به نظر ميرسد جمعيت زيادي در ايران همچون ساير کشورها معتاد استفاده از موبايل و اينترنت شدهاند يا حداقل ميتوان ادعا کرد اضافه شدن موبايلهاي پيشرفته و اينترنت پر سرعت به زندگي بخش بزرگي از مردم جامعه ايران، تغييراتي را در سبک زندگي و نحوه ارتباطات اجتماعي ايجاد کرده است .وضعيت از چه قرار است؟ خود کساني که موبايل نقش مهمي در زندگي آنها دارد در اينباره چه نظري دارند؟ آيا ميزان مصرف و شيوع مصرف در اين حوزه ،با ساير مسائل زندگي در ايران همخواني دارد؟
مسيري که برعکس طي ميشود
هزينه اينترنت در ايران دو برابر افغانستان و 3500 برابر ژاپن است. پايگاه نت ايندکس رتبه ميانگين سرعت اينترنت در کشور ما را 169اعالم کرده و فقط 23کشور بعد از ايران قرار دارند.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهاي مجلس ،نرخ مصوب اينترنت يک مگابايت در ثانيه براي ايرانيها با دالر سه هزار توماني ،ماهانه 430هزار تومان اعالم شده است، ولي در کره جنوبي ماهانه حدود دو هزار و 640تومان ،در ژاپن 120تومان ،در بلغارستان دو هزار تومان و در مولداوي سه هزار و 540تومان هزينه دارد. حداقل حقوق کارگران در کارهاي داراي قرارداد608 ، هزار و 900تومان است .نرخ دالر در بازار آزاد 3200 تومان است .نرخ تورم در کشور در حدود 25درصد است. ايران باالترين نرخ بيکاري را در کشورهاي خاورميانه دارد. 46تا 50درصد بيکاري به جوانان تحصيلکرده بازميگردد. اساتيد اقتصاد در ايران خط فقر را براي يک خانواده پنج نفره معادل دو و نيم ميليون تومان برآورد ميکنند .با اين حال آخرين محصوالت موبايلي اپل که دو گوشي با نامهاي آيفون 6و آيفون 6پالس است با کليه وسايل جانبي و بر حسب مدل و امکانات با قيمت بين 5تا 10 ميليون تومان وارد ايران شده است. راديو بينالمللي چين در وبسايت خود مينويسد که «ايرانيها از بزرگترين طرفداران محصوالت جديد موبايل محسوب ميشوند ،زيرا بسياري از مردم بدون در نظر گرفتن سن ،شغل و درآمد خود اقدام به خريداري گوشيهاي گرانقيمت ميکنند» . علي ميگويد «به صورت خودماني ،شاگرد بنگاهي هستم ».او يکي از قديميهاي صنف «ماشينباز»ها است و ميگويد« :نه سالي است افتاديم توي ماشين خارجي» و معتقد است« :ما داريم مسير پيشرفت و تکنولوژي را برعکس ميرويم .در آلمان و آمريکا ،اول به سرعت احتياج پيدا ميکنند چون وقت برايشان مهم است .روي همين حساب جادههاي صاف درست ميکنند مثل حرير .بعد که اين کارها را کردند ماشين درست ميکنند که 200مايل ميتازه .ما چي؟ نه جاده درست و حسابي داريم نه راننده ما فرهنگ رانندگي داره ،نه امداد و هليکوبتر داريم ،ولي ماشين وارد ميکنيم که روي کيلومتر شمارش 360تا سرعت
خورده .المبورگيني مياد ،مازراتي مياد ،فراري مياد .با اينا کجا ميخواي سرعت بري آخه؟ موبايل هم شده اين .اين موبايلهاي دست مردم در ايران ،اينترنت مجاني الزم داره که توي کافه ،رستوران ،ايستگاه و بقيه جاها اينترنت مجانيه. اوني که از ترس آپديت شدن و خوردن شارژ ،اينترنتش را قطع ميکنه اصال چرا ميخره؟ اينا مال ما نيست ،مال سيستم اين مملکت نيست .اص ً ال براي اينجاها ساخته نشده».
رابطههايي که رنگ ميبازد
آناهيتا دختري 21ساله و بسيار شاد است .با خند ه ميگويد «هووي» من است .اشارهاش به گوشي موبايل دوست پسرش است .دوست پسرش دلخور ميشود .اما آناهيتا خيلي راحت حرفش را ميزند« :ايشون گوشي را با خودش ميبره توي دستشويي .موقع پاسوربازي کردن چون حاضر نيست گوشي را کنار بگذاره ،دوستاش ديگه باهاش بازي نميکنن .موقع رانندگي همهاش اين گوشي دستشه و داره باهاش ور ميره .چندبار نزديک بوده مردم را زير کنه. وقتي روي صفحه گوشياش خط بيافته تا يک هفته تب ميکنه و مريض ميشه». ت او اضافه ميکند« :اگر اينقدر که براي گوشي وق
19
من براي ميگذاشت من ميگذاشت وقت خوشبختترين دختر روي زمين بودم». يک زن 34ساله با غمي بسيار سنگين ،از وابستگي همسرش به موبايل صحبت ميکند« :وقتي يک نفر از صبح تا شب خانه نيست و ب ميآيد تا وقتي وقتي ش ميخواهد بخوابد ،گوشي را از دستش ره ا نميکند اين يعني اينکه يک کساني توي گوشي هستند که خاطر آنها عزيزتر از همسر آدم است .وضع بيشتر دوستان من همين ن ميگويند تو هم است .به م خودت را سرگرم کن و غصه نخور .چند بار صحبت کردم با شوهرم که اين موضوع مرا ناراحت ميکند و حساس شدهام .چند روز خوب شد بعد دوباره برگشت به روز اول». کم رنگ شدن ارتباطات واقعي به دليل مشغوليت با موبايل و اينترنت فقط مختص روابط عاطفي نيست. دوستيها نيز تحت تاثير جايگاه موبايل و اينترنت قرار گرفته است. امير کارمند يک شرکت خصوصي است و درآمد بااليي دارد که از طريق آن توانسته است خانه و امکانات رفاهي کاملي براي خودش تهيه کند .ا و ميگويد« :جدي ،جدي اين احساس را دارم که خيلي از دوستانم به خاطر اينترنت به خانه من ميآيند .سرعت اينترنتم باالست .ميآيند ده دقيقه ل ميشود .صحبت مينشينند و بعد هرکس با موبايل مشغو که ميکنم با يک چشم مرا نگا ه ميکنند و با يک چشم موبايلشان را .اينجوري يعني مزاحم هستي و حرف نزن .به جاي حرف زدن با من که دوستش هستم ،چون اينترنت مفت گيرش افتاده فقط به فکر دانلود است». غزال تصويري کاملتر از تحت تاثير قرار گرفتن ت ميدهد .او 27 جمعهاي دوستانه از موبايل و اينترنت به دس
دنباله در صفحة 51
20
مراسم تحليف رياست جمهوري افغانستان برگزار شد اشرف غني احمدزي به عنوان رئيس جمهوري و عبداهلل عبداهلل به عنوان رئيس اجرايي افغانستان سوگند خوردند و به اين ترتيب دوران 10ساله رياست جمهوري حامد کرزي در افغانستان به پايان رسيد. اين نخستين انتقال قدرت از طريق رأيگيري در افغانستان از زمان سرنگوني طالبان در سال 2001است. مراسم خداحافظي آقاي کرزي با رياست جمهوري و سوگند رئيس جمهور جديد ،رئيس اجرايي و معاونان آنها ،تحت تدابير شديد امنيتي در ارگ رياست جمهوري افغانستان در کابل برگزار شد. کرزي، حامد رئيس جمهور پيشين افغانستان در ابتداي مراسم گفت که افتخار ميکند که قدرت را به طور مسالمتآميز به رئيس جمهور جديد ميسپارد .او ابراز اطمينان کرد که حکومت وحدت ملي افغانستان ،تامين صلح و ثبات در اين کشور را در صدر برنامههاي خود قرار ميدهد. آقاي کرزي تاکيد کرد که بدون تامين افغانستان امنيت، به پيشرفتي دست نخواهد يافت و از مردم افغانستان خواست تا با حکومت وحدت ملي ،همکاري کنند. بعد از سخنان حامد کرزي ،مراسم سوگند رئيس جمهور جديد برگزار شد. اشرف غني احمدزي به قرآن سوگند ياد کرد که از دين اسالم ،قانون اساسي ،حاکميت ملي و تماميت ارضي افغانستان حمايت کند. عبدالرشيد دوستم و سرور دانش ،دو معاون او نيز
October 2014 مهر 1393
داشت. پيشنويس اين پيمان اواخر سال 2013ميالدي تکميل شده بود ،اما حامد کرزي رئيسجمهور پيشين افغانستان تا پايان دوران ماموريت خود از امضاي آن خودداري کرد. بر اساس اين پيمان ،در پايان ماموريت نيروهاي بينالمللي (آيساف) نيروهاي آمريکايي خواهند توانست به ماموريت خود در زمينه آموزش نظامي ارتش افغانستان در اين کشور ادامه دهند. پيمان همکاري امنيتي آمريکا و افغانستان قرار است بهعنوان زمينه همکاريهاي نظامي ميان افغانستان و ساير کشورها ،از جمله آلمان نيز معتبر باشد .در حال حاضر آلمان داراي بيشترين نيروي نظامي در افغانستان است .اين پيمان اجازه ميدهد که نظاميان آمريکايي در برابر تعقيب قضايي در افغانستان مصون باشند. ابقاي 12500نظامي خارجي در افغانستان در متن پيمان همکاريهاي امنيتي قيد شده است که 12هزار و 500نظامي خارجي پس از پايان ماموريت آيساف در افغانستان خواهند ماند. 9هزار و 800تن از اين نظاميان را آمريکاييها تشکيل خواهند داد .دولت آلمان نيز تصميم دارد ماموريت 800 نظامي خود را در پايان سال جاري ميالدي تمديد کند .در آن زمان ساير نيروهاي بينالمللي افغانستان را ترک ميکنند و تامين امنيت اين کشور بهطور کامل بهعهده افغانها گذاشته ميشود. باراک اوباما ،رئيسجمهور آمريکا ،قبال اعالم کرده بود که ماموران آمريکايي که در افغانستان باقي ميمانند ،در سال 2016خاک اين کشور را ترک ميکنند. پيمان جديد راه را براي کار روي قرارداد "حمايت قاطع" کشورهاي عضو آيساف از افغانستان در آينده هموار ميکند. هدف از اين حمايت ادامه آموزش ارتش و پليس افغانستان به وسيله آمريکا و متحدان آن است. جمهوري اسالمي ايران مخالف عقد اين پيمان بود و در دوران کرزي تالش بسيار کرد که مانع امضاي آن شود. سوگند ياد کردند. عبداهلل عبداهلل ،رئيس اجرايي افغانستان ،محمد خان و محمد محقق ،دو معاون او نيز در اين مراسم سوگند خوردند. اشرف غني احمدزي و عبداهلل عبداهلل ،به دنبال ماهها اختالف بر سر نتايج انتخابات رياست جمهوري ،موافقتنامه تشکيل دولت وحدت ملي در افغانستان را امضا کردند .بر اساس اين موافقتنامه ،قدرت در افغانستان تقسيم ميشود و مقام رياست جمهوري به آقاي احمدزي و مقام جديد رياست اجرايي به آقاي عبداهلل ميرسد. اين در حالي است که اشرف غني احمدزي با بيش از 55درصد آرا ،برنده دور دوم انتخابات رياست جمهوري افغانستان شده بود.
پيمان همکاري امنيتي آمريکا و افغانستان امضا شد
يک روز پس از اداي سوگند اشرفغني احمدزي بهعنوان رئيسجمهور جديد افغانستان ،پيمان همکاري امنيتي آمريکا و افغانستان سرانجام به امضا رسيد. پيشنويس اين پيمان از مدتها پيش تهيه شده بود. ب ه گزارش خبرگزاري فرانسه ،نمايندگان اياالت متحده آمريکا و افغانستان طي مراسمي در کاخ رياستجمهوري کابل ،پيمان همکاري امنيتي دو کشور را امضا کردند .اشرف غني احمدزي ،رئيسجمهور جديد افغانستان که روز دوشنبه 29سپتامبر قسم ياد کرده است ،در اين مراسم حضور
20
ميدهد که از جمله 245قضيه تجاوز جنسي ،که از سوي اين نهاد ثبت شده 40 ،مورد آن از طرف اعضاي فاميل قربانيان صورت گرفته است. اين ارزيابي نشان ميدهد که در 65مورد ،قربانيان تجاوز کودکان پايينتر از يک تا سيزده سال بودهاند. در اين ارزيابي آمده که در قضاياي تجاوز جنسي بر کودکان 25 ،کودک فورا فوت کرده و تعدادي هم بعدا فوت کردند. آگاهي دهي به مردم ،سواد آموزي ،تطبيق قانون و تربيت سالم در خانواده از پيشنهادات شترکت کنندگان در ارزيابي براي جلوگيري از تجاوزات جنسي است. اين گزارش درست نزديک به يک ماه بعد از حادثه تجاوز جنسي گروهي به چهار زن در ولسوالي پغمان واليت کابل نشر ميشود. اين قضيه انعکاس وسيعي در بين مردم افغانستان داشت و اعتراضات شديد همراه با خواست اعدام متهمان اين قضيه را پديد آورد. در قوانين افغانستان ،تعريف مشخصي از «تجاوز جنسي» وجود ندارد ،اما مجازات «زناي به عنف» ،حبس طوالني مدت است.
کهن يادگار سرزمين آذر، فيلمي تاثيرگذار است
245مورد تجاوز جنسي در شش ماه گذشته در افغانستان
ارزيابي جديدي از سوي موسسه زنان افغانستان نوين به همکاري وزارت امور زنان نشان مي دهد که در شش ماه گذشته 245 ،مورد تجاوز جنسي به زنان و کودکان صورت گرفته است. اين تحقيق در واليات قندوز ،تخار ،جوزجان ،بلخ، سرپل و هرات صورت گرفته که گفته ميشود بيشترين قضاياي تجاوز جنسي در رسانهها از اين واليات مخابره شده است. در اين ارزيابي با دو هزار نفر مصاحبه شده و از چشم ديدها و وقايعي که در محالت زندگيشان رخ داده ،سوال شده است. وزارت امور زنان اين ارزيابي را تاييد ميکند اما ميگويد که بسياري از موارد تجاوز در افغانستان به نهادهاي رسمي گزارش داده نميشود زيرا اين قضايا به اساس سنت و رسوم اجتماعي ،سبب شرمندگي خانوادهها شمرده ميشود. شفيقه حبيبي رئيس موسسه «زنان افغانستان نوين» ميگويد که نزديک به 64درصد پاسخ دهندگان به پرسش نامهها ،تاييد کردهاند که در محل زندگي ايشان تجاوز جنسي صورت گرفته است. شرکت کنندگان در اين ارزيابي مي گويند که تقريبا نيمي از قضاياي مربوط به تجاوز جنسي تعقيب عدلي نميشوند زيرا اکثر مجرمان قدرتمند و پولدار هستند. معافيت از مجازات ،حمايت شماري از قدرتمندان از مجرمين ،عدم آگاهي از ارزشهاي ديني ،عدم تبليغ علماي دين و مصارف سنگين ازدواج ،داليل اصلي تجاوز جنسي خوانده شده است. نتيجه ارزيابي موسسه «زنان افغانستان نوين» نشان
صحرا کريمي نويسنده و فيلمساز در برنامهاي رسانهاي گفت« ،کهن يادگار سرزمين آذر» فيلم مستند داستاني است که توسط کارگردان جواني به نام سميع عطايي که در ايران تحصيل کرده ،در شهرک سينمايي اين کشور ساخته شده است .اين فيلم از لحاظ ژانر سينمايي بيشتر اتنوگرافيک يا فيلم مردمشناسي تصويري است که به آداب و رسوم يک قوم به نام هزاره ميپردازد .اکران يا نمايش عمومي آن چند روز پيش در کابل براي اولين بار صورت گرفت. وي افزود ،در سالهاي اخير فيلمهاي زيادي توسط فيلمسازان داخلي و خارجي ساخته شده که بيشترين موضوع آن را جنگ و فقر تشکيل داده است .اين فيلمها مردم افغانستان را به عنوان مردمي بسيار فقير و عقب مانده نشان داده است ،در حالي که افغانستان با وجود اقوام مختلف از لحاظ فرهنگي و آداب و رسوم بسيار غني است. متاسفانه به دليل عدم شناخت جهانيان و حتي مردم افغانستان از آداب و رسوم اقوام يک سرزمين ،به اقوام مختلف آن با ديد منفي نگاه ميکنند .فيلم «کهن يادگار سرزمين آذر» از لحاظ محتوايي به خوبي توانسته است فرهنگ مردمي را نشان دهد که سالها در محروميت به سر بردهاند. کريمي اين فيلم را تاثيرگذار خواند و اظهار داشت، در کل ،مردم افغانستان در محروميت به سر بردهاند ،ولي قوم هزاره نسبت به ديگر اقوام ،بيشترين رنج را تجربه کرده است .اين قوم در تاريخ افغانستان به واسطه تحقير و توهين و سياست حذف توسط سياستمداران اين کشور به عنوان قومي محروم ،که بيشتر سعي ميشده ناديده گرفته شود شناخته شده و سميع عطايي توانسته است آداب و رسوم اين قوم را به تصوير بکشد. تا زماني که انسان دغدغه و مشکل نداشته باشد
دنباله در صفحة بعد
21 نميتواند آن را به خوبي درک و مطرح کند و سميع عطايي به عنوان عضوي از قوم هزاره که با اين درد و رنج زندگي کرده است توانسته است فرهنگ قوم خود را بازنمايي کند. در صورتي که آداب و رسوم هر قوم براي ديگر اقوام شناخته شود ،فرهنگ همپذيري مردم بيشتر ميشود .يک فيلم ميتواند گامي در جهت صلح در کشور و بسيار تاثيرگذار باشد .اين فيلم تاثيرگذار است ،زيرا شناخت ديگري از اين قوم به ما ارايه ميدهد. صحرا کريمي با اشاره به استقبال مردم از اين فيلم گفت ،باالترين خوشحالي و خوشبختي براي يک فيلمساز اين است که فيلمش ديده شود .در کشوري مانند افغانستان که براي سينما ارزشي قايل نيست ،اين جاي اميدواري است که براي ديدن اين فيلم در يک روز بيش از 600تن به به سالن نمايش بيايند. اين فيلمساز و نويسنده خاطرنشان ساخت که اين فيلم در ايران ،افغانستان و استراليا اکران شده است و آرزو ميکنم که تعداد زيادي از مردم اين فيلم را ببينند چرا که هر چه اين فيلم بيشتر ديده شود ،مخاطبان بيشتري با اين قوم آشنا ميشوند و حس همديگرپذيري آنان نسبت به يکديگر افزايش مييابد. به باور وي ،به علت وجود جنگ و نابسامانيهاي
October 2014 مهر 1393
اين نويسنده در ادامه بيان داشت ،ديدگاه مخاطب افغانستاني به علت تجربيات زيادي که از مهاجرت کسب کرده نسبت به سالهاي پيش تغيير کرده است .اگر فيلمساز افغانستان دانش هنري خود را نسبت به پديده هنر ،موسيقي و ادبيات افزايش دهد و خود را از بند کليشههاي رايج بيرون بکشد ميتواند کم کم مخاطب افغانستاني را به هنر خود جذب کند. وي در پاسخ به اينکه چه توقعي از دولت جديد افغانستان داريد گفت ،نميدانيم که دولت جديد در اين ميان چه خواهد کرد .در حال حاضر فضاي سياسي شبيه ميدان بزکشي شده است و کشور مانند الشه بز به هر طرف کشيده ميشود .حکومت بايد به هنر در هر نوعي که باشد بيشتر توجه کند و به سينماگر خود اهميت بدهد ،تا او فيلمهاي خود را بسازد.
کرزي حکم اعدام پنج عامل تجاوز جنسي گروهي در پغمان را امضا کرد
احمدزي تحويل داده است ،با امضاي حکم اعدام اين پنج تن ،يکي از وعدههاي خود درباره دادخواهي از عامالن تجاوز جنسي را عملي ميکند. منابع پليس کابل گفتهاند که سه تن از متهمان اين رويداد فراري هستند ،ولي به دستگير زودي خواهند شد.
طالبان هفتاد خانه را در غزني آتش زدند مقامهاي واليت غزني ،در جنوب افغانستان ميگويند گروه طالبان دهها نفر را در ولسوالي اجرستان واليت غزني کشتهاند و در حال حاضر نيز جنگ در اين ولسوالي ادامه دارد. محمد علي احمدي معاون والي غزني گفته است که بيش از هفتاد نفر در جريان جنگ کشته شدهاند .او افزود، طالبان پس از آنکه بر شماري از قريههاي مشرف به مقر ولسوالي اجرستان مسلط شدند ،بيش از هفتاد خانه را آتش زدند و 15نفر را به جرم همکاري با دولت سربريدند و شماري از زنان و کودکان را هم کشتند. معاون والي غزني ميگويد ،گروه طالبان به سالح سنگين و پيشرفته مسلحاند و نيروهايي که براي حمايت از مرکز غزني به اجرستان اعزام شدهاند ،در راه به کمين خوردهاند و مينگذاري راههاي منتهي به اجرستان ،کار نيروهاي امنيتي را دشوار کرده است. معاون والي غزني ميگويد اگر نيروهاي هوايي و کماندو
اجتماعي در افغانستان ،تاريخ سينمايي غني نداريم و هنر به طور عام و سينما به طور خاص آخرين مقولهاي است که به آن اهميت داده مي شود .زماني به فيلم و هنر اهميت داده ميشود که شعور و فرهنگ هنري مردم رشد يافته باشند ولي مردم ما به دليل مشکالت امنيتي و سياسي و بحرانهاي پي در پي نتوانستند به اين سطح از آگاهي دست پيدا کنند. سينما در ذهن مردم افغانستان مساوي با باليوود و فيلمهاي هندي است در حالي که باور دارم که سينما يک نوع بينش فکري است .پدران ما جز وحشت و جنگ و نابساماني ميراث ديگري براي ما بر جاي نگذاشتند در حالي که سينماگران ميتوانند با به تصوير کشيدن جنبههاي مختلف اين سرزمين ،ميراث و شناخت خوبي بر آيندگان خود باقي بگذارند. کريمي با انتقاد از عدم همکاري دولت با هنرمندان تصريح کرد ،شرايط نابسامان سياسي باعث رفتن جوانان بااستعدادي از کشور شده که ميتوانستند نقش بسيار سازندهاي در بالندگي و رشد هنر داشته باشند .دولت تا کنون همکار خوبي براي هنرمند و براي سينما نبوده است، به اين دليل که درکي از هنر ندارد و اهميتي براي آن و هويت افغانستان قايل نيست ،در حالي که سينما هويت تصويري يک کشور است .زماني که در خانه ،دلسوزي نباشد مجبوريم که دست نياز به سوي بيگانه دراز کنيم. صحرا کريمي رابطهي سينماگر ،سينما و مخاطب را مانند اضالع يک مثلث دانست و گفت ،تا زماني که هر کدام از اين اضالع به خوبي در جاي خود قرار نگيرد اين مثلث تشکيل نميشود .وقتي بودجه موجود نباشد نميتوان فيلم ساخت ،وقتي مخاطب نباشد پس فيلم اکران نخواهد شد. هم بايد سينماگر را مسلکي کنيم و هم سيستم تا حدودي آن را حمايت کند و هم ديدگاه مخاطب را آماده بسازيم.
سخنگوي رئيس جمهوري افغانستان گفته که حامد کرزي حکم اعدام پنج عامل تجاوز جنسي گروهي در پغمان را امضا کرده است. اين افراد به همراه شماري ديگر ،جمعي از مهمانان يک جشن عروسي را در منطقه ده عربان ولسوالي پغمان در شمال غرب کابل متوقف کردند ،پول نقد و زيورات آنها را دزديدند و در باغي به چهار مهمان زن تجاوز جنسي گروهي کردند. منابع بيمارستاني و قضايي گفتهاند که قربانيان بين 18 تا 35سال سن دارند و به آنها به صورت «وحشيانهاي» و از جمله به قرباني هجده ساله بيش از ده بار تجاوز شده و يکي از قربانيان حامله است. جرم آنان زناي به عنف ،سرقت مسلحانه و آدمربايي خوانده شده است .دادگاه آنها را به جرم سرقت مسلحانه محکوم به اعدام ،به جرم آدمربايي 20سال و به جرم زناي به عنف 15سال زندان محکوم کرد. دادگاه ابتدايي/بدوي دو تن ديگر را هم به جرم ارتکاب به آدمربايي در اين رويداد محکوم به 20سال زندان کرد، اما دادگاه استيناف آنها را از اين رويداد برائت داد ،اما قاضي گفت که آنها در مورد ديگري مرتکب دزدي شده بودند. به دنبال رسانهاي شدن اين رويداد ،افکار عمومي در افغانستان به شدت برانگيخته شد و حامد کرزي گفت که شخصًا اين پرونده را دنبال ميکند .او تاکيد کرده بود که اگر دادگاه ،عامالن تجاوز گروهي پغمان را محکوم به اعدام کند، در امضاي اين حکم تاخير نخواهد کرد. آقاي کرزي همچنين قب ً ال گفته که حکم اعدام اين افراد بايد به صورت علني اجرا شود ،اما سخنگوي او نگفته که حکم دادگاه در مورد آنها کي و چگونه اجرا ميشود. حامد کرزي که قدرت را رسمًا به جانشينش اشرف غني
21
به حمايت ولسوالي اجرستان نشتابند ،اين ولسوالي سقوط خواهد کرد و امکان وقوع يک فاجعه انساني بعيد نيست. عبدالجامع جامع رئيس شوراي واليتي نيز گفته است که شمار کشته شدهها بيش از 100نفر است .او گفت طالبان خسارات زيادي به ساکنان محل وارد آورده و حتي درختان را قطع کردهاند. رئيس شوراي واليتي غزني افزود آنها از هفتهها قبل با مقامهاي امنيتي وزارت دفاع و داخله تماس گرفته و در مورد وضعيت خطرناک ولسوالي اجرستان خبر داده بودند اما به گفته او مقامهاي بلند پايه امنيتي درگير مسايل سياسي و انتخابات بودند و به هشدارهاي آنان توجهي نکردند. وسوالي اجرستان ،دورترين ولسوالي غزني از مرکز اين واليت است و 120کيلومتر با مرکز واليت غزني فاصله دارد. اجرستان با واليت ارزگان در غرب و دايکندي در شمال هم مرز است .در سالهاي گذشته نيز گروه طالبان در اين ولسوالي نفوذ داشته و سعي کردهاند اين ولسوالي را از کنترل دولت خارج کنند .اوايل ماه سپتامبر مرکز واليت غزني شاهد حمله سنگين طالبان بود. در اين حمله 19مهاجم انتحاري ،به رياست امنيت ملي غزني حمله کردند .اين حمله سه کشته و 136مجروح به جا گذاشت.
22
جورج کلوني ازدواج کرد
October 2014 مهر 1393
توليد اين فيلم که ساخت صحنههايي پر زرق و برق و لباسهاي مجلل را در بر داشت ،رکورد پر خرج ترين فيلم زمان خود را شکست و در گيشه هم از موفقيت بيسابقهاي برخوردار شد. صحنه مسابقه ارابهراني در نسخه 1959اين فيلم يکي از به ياد ماندنيترين صحنهها در تاريخ سينما است. «بنهور» اقتباسي از رماني به همين نام نوشته ليو واالس است که براي اولين بار در سال 1925در يک فيلم صامت به تصوير کشيده شد.
«امروز» نماينده ايران در اسکار جورج کلوني بازيگر معروف آمريکايي در سن 53 سالگي با نامزدش امل علمالدين ،وکيل و فعال حقوق بشر 36ساله در ونيز ايتاليا ازدواج کرده است. اين دو براي برگزاري جشن عروسي خود ،به ونيز رفته بودند. استن روزنفيلد ،وکيل جورج کلوني خبر ازدواج او را اعالم کرده است .مراسم ازدواج اين دو نفر به طور خصوصي برگزار شد. گفته شده است که حدود 60ميهمان سرشناس از جمله برد پيت ،آنجلينا جولي ،ساندرا بوالک و مت ديمون در عروسي اين دو بودند. نامزدي جورج کلوني و امل علمالدين در ماه اپريل امسال اعالم شد. خانم علمالدين لبنانيتبار است و نزديک به دو ماه پيش ،روزنامه «ديليميل» در گزارشي نوشت که مادر او به داليل مذهبي ،با ازدواجش با جورج کلوني مخالف بوده و گفته است که دخترش ميتوانسته ازدواج بهتري کند. اين گزارش ،بعدا” تکذيب شد و روزنامه «ديليميل» رسما” از آقاي کلوني عذرخواهي کرد.
«بنهور» درهاليوود بازسازي ميشود
«بنهور» يکي از موفقترين فيلمهاي حماسي تاريخ سينما به کارگرداني ويليام وايلر ،محصول سال ،1959پس از گذشت بيش از نيم قرن د ر هاليوود بازسازي ميشود. اين فيلم از مجموع دوازده جايزه ،برنده يازده اسکار ،از جمله بهترين کارگرداني ،بهترين بازيگر و بهترين فيلم شد. گزارشها ا ز هاليوود حاکي است که نقش بنهور را جک هيوستون ،هنرپيشه بريتانيايي ممکن است بازي کند. در نسخه اصلي فيلم ،چارلتون هستون در نقش اين شاهزاده يهودي بازي ميکرد. نسخه جديد بنهور که در آن مورگان فريمن ،ستاره هاليوود هم نقش آفريني ميکند قرار است در فوريه 2016 اکران شود. جان ريدلي که امسال جايزه اسکار بهترين فيلمنامه را براي « 12سال بردگي» از آن خود کرد ،فيلمنامه بنهور جديد را نوشته است.
امير اسفندياري ،سخنگوي هيات انتخاب فيلمهاي ايراني براي معرفي به فرهنگستان علوم و هنرهاي سينمايي گفت« ،اين هيات پس از بحث و بررسي و بازبيني برخي از فيلمهاي مورد نظر ،عاقبت فيلم «امروز» ساخته رضا ميرکريمي را به نمايندگي سينماي ايران در هشتاد و هفتمين مراسم اسکار انتخاب کرده است». وي گفت« :در جلسه نهايي ،پس از طرح مباحثي در خصوص ده فيلمي که براي بررسي بيشتر به اين مرحله راه يافته بودند بحث اعضاء عمدتا بر دو فيلم متمرکز شد: «امروز» به عنوان فيلمي ساخته يکي از کارگردانان شاخص نسل ميانه که پس از اکران موفق در ايران ،در نمايش افتتاحيه بينالمللي در جشنواره تورانتو نيز بازخوردهايي قابل تامل داشته است؛ و همچنين «تنهاي تنهاي تنها» به عنوان فيلمي بر آمده از نسل جديد فيلمسازان که جسورانه پيام عدالت ،صلح و دوستي را به جهانيان منتقل ميکند .در نهايت اعضاء هيأت با بررسي تمام جوانب ،از ميان گزينههاي مذکور ،فيلم «امروز» را براي معرفي به فرهنگستان علوم و هنرهاي سينمايي برگزيدند». اعضاي اين هيات در سال جاري عبارت بودند از: آقايان حبيب احمدزاده (نويسنده و استاديار دانشگاه) ،احمد اميني (کارگردان) ،آرش اميني (مدير کل حوزه رياست و امور بينالملل سازمان سينمايي و امور سمعي و بصري)، امين تارخ (بازيگر و مدرس سينما) ،ايرج تقي پور (تهيه کننده) ،امير اسفندياري (معاونت بينالملل بنياد سينمايي فارابي) ،پرويز شيخ طادي (نويسنده و کارگردان) ،محمد باقر قهرماني (مدرس دانشگاه) و مجيد ميرفخرايي (مدير هنري). «دايره مينا» ساخته داريوش مهرجويي محصول سال 1356نخستين نماينده سينماي ايران بود که به آکادمي معرفي شد. بيش از يک دهه پس از انقالب دوباره روند معرفي فيلمهاي ايراني به آکادمي از سر گرفته شد و فيلمهايي چون «زير درختان زيتون»« ،بادکنک سفيد»« ،گبه»« ،بچههاي آسمان»« ،رنگ خدا»« ،زماني براي مستي اسبها»،
«باران»« ،من ترانه 15سال دارم»« ،نفس عميق»« ،الک پشتها پرواز ميکنند»« ،خيلي دور خيلي نزديک»« ،کافه ترانزيت»« ،ميم مثل مادر»« ،آواز گنجشکها»« ،درباره الي»، «بدرود بغداد»« ،جدايي نادر از سيمين»« ،يه حبه قند» و «گذشته» به آکادمي معرفي شدند. اما بزرگترين موفقيت سينماي ايران در آکادمي به سه سال پيش باز ميگردد که فيلم «جدايي نادر از سيمين»، ساخته اصغر فرهادي به عنوان اولين فيلم ايراني توانست نخستين اسکار را در بخش بهترين فيلم غير زبان انگليسي براي سينماي ايران به ارمغان آورد .اين فيلم عالوه بر نامزدي در اين بخش ،براي دريافت اسکار بهترين فيلمنامه غيراقتباسي نيز نامزد شده بود. پيش از آن درخشانترين حضور ايران در اسکار به سال 1377باز ميگردد که فيلم «بچههاي آسمان» به کارگرداني مجيد مجيدي به جمع پنج فيلم نهايي براي دريافت اسکار بهترين فيلم غير زبان انگليسي راه يافت.
سوفيا لورن در آستانه 80سالگي کتاب خاطراتش را منتشر کرد
22
عنوان کتاب برگرفته از يک فيلم کمدي سه قسمتي ساخته ويتوريو دسيکا کارگردان نامآور سينماست که سوفيا لورن در آن سه نقش مختلف را بازي کرده است .به نظر ميرسد او بخش آخر کتاب با عنوان «فردا» به شيوه خود ميخواهد بگويد که هنوز از هنرپيشگي بازنشسته نشده است .آخرين فيلم سوفيا لورن که اقتباسي است از اثر ژان کوکتو ،شاعر ،نمايشنامه نويس و کارگردان فرانسوي با عنوان «صداي انساني» ،که سال گذشته اکران شد. سوفيا لورن دو جايزه اسکار دريافت کرده است :يکي براي بازي در فيلم «دو زن» ساخته ويتوريو دسيکا و ديگري براي «ازدواج به سبک ايتاليايي» .وي در سال 2001يک اسکار افتخاري هم دريافت کرد .عالوه بر اسکار ،وي در جشنوارههاي بينالمللي فيلم هم جوايز متعددي دريافت کرده است. کتاب خاطرات اين هنرپيشه هشتاد ساله نشان ميدهد که در پس چشمان ميشي افسونگر و پوست برنزه دوران نوجواني او ،ارادهاي پوالدين و استعدادي شگرف نهفته بود. زيبايي فريبندهاش آنچنان بود که سالها پيش يک کاردينال کليساي کاتوليک رم به طنز گفته بود «هر چند همانند سازي از لحاظ اخالقي نادرست است ،اما شايد بتوان در مورد خانم لورن استثنا قائل شد ».يک منتقد سينمايي هم درباره او گفته« :سوفيا لورن بعد از پاستا ،بزرگترين صادرات ايتالياست».
وزارت ارشاد به نمايشنامه بهرام بيضايي مجوز انتشار نداد
سوفيا لورن هنرپيشه ايتاليايي پا به هشتاد سالگي گذاشته است و به همين مناسبت نخست براي افتتاح موزهاي از لباسها و فيلمهايش به مکزيکوسيتي رفت ،و سپس از کتاب خاطراتش رونمايي کرد. «ديروز ،امروز و فردا – زندگي من» عنوان کتاب خاطرات 300صفحهاي سوفيا لورن است که جزئيات ناگفتهاي از کودکي در فقر و پارهپوشي تا روزهاي شهرت و ثروت ستاره محبوب ايتالياييها را در برميگيرد. او ميگويد براي نوشتن کتاب «صندوقي از خاطرات و اسرار» را زير و رو کرده و عکسها و نامههاي قديمي از هنرپيشگان و ديگر اشخاص سرشناس مثل کري گرانت، فرانک سيناترا ،ادري هپورن ،ريچارد برتون ،همسرش کارلو ونتي و البته مارچلو ماستروياني را – که با او همچون يک روح در دو قالب بود – بيرون کشيده است. حاصل اين کاوش داستانهاي پرکششي است از رويدادهاي زندگي سوفيا لورن ،از جمله اين که وقتي او و کري گرانت در جريان فيلمبرداري يک فيلم دلباخته يکديگر شدند ،کري گرانت به او گفته بود« ،بايد دعا کنيم که درست تصميم بگيريم». به نوشته رويترز ،کتاب خاطرات سوفيا لورن مروري است بر تاريخ سينما در 60سال گذشته؛ و در کنار آن سرگذشت زندگي يک دختر نامشروع را شرح ميدهد که در کودکي در خيابانهاي شهر رم شيطنت ميکرد و وقتي بزرگ شد ،به يکي از ستارههاي درخشان دنياي سينما تبديل شد. سوفيا و خواهر کوچکترش ماريا ،ثمره عشق ادواردو سيکولونه مهندس و روميلدا ويالني هنرپيشه و معلم پيانو بودند .اما ادواردو از ازدواج با مادر سوفيا سر باز زد و روميلدا را با دو دختر کوچک به حال خود رها کرد .روميلدا نزد خانوادهاش به شهر فقيرنشين پوتزولي در نزديکي ناپل رفت و سوفيا به ياد ميآورد که در دوران جنگ جهاني دوم از سربازان آمريکايي غذا گدايي ميکرد .او آنقدر الغر بود که همبازيهايش به او لقب «خالل دندان» داده بودند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي به نمايشنامه «جانا و بالدور» از بهرام بيضايي مجوز چاپ و انتشار نداد. شهال الهيجي ،مدير انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ناشر آثار بهرام بيضايي در ايران گفته است، «متاسفانه توضيحات ما براي مسئوالن اداره کتاب درباره اين کتاب کاري از پيش نبرد و با ذهنيت خودشان کتاب را تفسير کردند و همين هم باعث شد تا کتاب مجوز انتشار پيدا نکند». نمايشنامه «جانا و بالدور» که سال گذشته در دانشگاه استنفورد با کارگرداني بهرام بيضايي به صحنه رفت ،نمايشي است سمبليک بر اساس اسطورههاي ايراني .اين نمايش که بهصورت سايهبازي اجرا شد به جنگ و آميختن چهارعنصر اصلي طبيعت يعني آب ،باد ،خاک و آتش ميپردازد. مدير انتشارات روشنگران پيشتر گفته بود« ،موردي که براي مميزي به ما اعالم کردند عبارت «درآميختن» عناصر چهارگانه آب ،باد ،آتش و خاک باهم بود و ما در تالش هستيم تا تفاوت بين «درآميختن به معني جنگ» را با «آميزش» به مميزي وزارت ارشاد توضيح دهيم». شهال الهيجي با بيان اينکه بهرام بيضايي براي نشاندادن اين جنگ ،لباس انساني به تن عناصر کرده است و در قالب شخصيتهاي ملموس آنها را توصيف کرده است ،در گفت و گويي ميگويد« ،قهرمانان کتاب چهرههاي اسطورهاي و سمبليک هستند که در قالب اسطورهاي قرار گرفتند و براي باورپذيرترشدن ،نام انساني دارند .مثال يکي شده جانا و ديگري بال دور .اما اينها اصل انساني ندارند و بيشتر سمبليک هستند به همين دليل روابطشان هم همينطور سمبليک است .مانند اسطورههايي چون آناهيتا که وجود انساني ندارد اما نماد آب پاک است و چهرهاي انساني ميگيرد».
دنباله در صفحة بعد
23
دنباله از صفحة قبل
بهرام بيضايي نويسنده ،کارگردان و پژوهشگر برجسته ايراني از چند سال پيش به دعوت دانشگاه استنفورد در آمريکا اقامت دارد.
«شير شاه» پرفروشترين نمايش موزيکال در تاريخ
«شير شاه» (الين کينگ) که از سال 1997در تئاترهاي معتبر شهرهاي مختلف جهان بر روي صحنه است با درآمدي برابر 6ميليارد و دو ميليون دالر به پرفروشترين نمايش موزيکال در تاريخ تبديل شده است. اين نمايش موزيکال بر اساس فيلم انيميشن کمپاني والت ديزني محصول 1994ساخته شده که حاوي آهنگهايي از التون جان ،خواننده و آهنگساز مشهور بريتانيايي است. به اين ترتيب «شير شاه» رکورد پرفروشترين نمايش موزيکال را که در اختيار «شبح اپرا» بود شکست« .شبح اپرا» که اولين بار در 1986در لندن به نمايش درآمد ،تا کنون 6ميليارد دالر در گيشه فروش داشته است. به اين ترتيب فروش« شير شاه» از هر يک از فيلمهاي« هري پاتر»« ،جنگ ستارگان» و فيلم پرفروش «تايتانيک» هم بيشتر بوده است. پرفروشترين فيلم تاريخ سينما« آواتار» است که نزديک به 2ميليارد و 8ميليون دالر در سراسر جهان فروش داشته است.
چاپلين به روايت زنان: خوشگذران، خشن و حسود
آيا ميتوانيد باور کنيد «ولگرد» کوچکاندام و خجالتي و عاشقپيشه سينماي صامت ،در زندگي واقعياش مرد زنبارهاي بوده باشد که از آزار و اذيت همسران و معشوقههاي پرشمارش هيچ ابايي نداشته؟ اين تصويري است که زندگينامه تازه چارلي چاپلين به قلم زندگينامهنويس مشهور ،پيتر آکرويد از او در ذهن
October 2014 مهر 1393
مخاطبان ميسازد .براي نگارش اين کتاب که اخيرا منتشر شده ،آکرويد به سراغ شاهدان دست اولي از جمله اعضاي خانواده و اطرافيان و زنان زندگي چاپلين رفته است تا زندگي خصوصي و عاطفي هنرمندي را به تصوير بکشد که در زمان حياتش با الف و گزاف ميگفت با بيش از دو هزار زن رابطه داشته است. محبوبيت در ميان زنان براي کسي چون چاپلين که در بيست و هشت سالگياش در سال 1917ستارهاي بينالمللي و حتي پديدهاي فرهنگي به شمار ميآمد ،شايد چندان عجيب نباشد؛ اما مشکل از اينجا آغاز ميشد که او عالقه مهارناپذيري به برقراري ارتباط با دختران نوجوان داشت و از سوي ديگر ازدواج را «مانع برو ِز خالقيت» خود ميدانست .در نتيجه باردار شدن دختران نوجواني که او با آنها ارتباط برقرار ميکرد ،بارها به بروز جنجالهاي بزرگ انجاميد و هر بار چاپلين با به ميان آمدن پاي مطبوعات و خدشهدار شدن اعتبارش ،نه تنها تا آستانه خودکشي پيش رفت بلکه وادار به پرداخت مبالغ کالني نيز شد. اولين محبوب کمسن و سال چاپلين ،ميلد ِرد هريس، بازيگر 16ساله هاليوود بود .ميلدرد نوجوان ،اندکي بعد از آغاز رابطه به چارلي خبر داد که باردار است .چاپلين 29 ساله که در آن زمان مشهورترين مرد جهان به شمار ميآمد و ثروتي کالن داشت ،تنها براي پرهيز از بروز رسوايي و جنجال ،عليرغم ميل باطنياش با ميلدرد ازدواج کرد ولي اندکي بعد مشخص شد دختر نوجوان يا در مورد بارداريش اشتباه کرده يا به چارلي دروغ گفتهاست .چارلي که دريافته بود جنيني در کار نيست و او بيدليل تن به ازدواج داده، پول و امکانات بيحسابي در اختيار دخترک قرار داد و خود سرگرم ماجراهاي عاشقانه پرشمارش با زيبارويان هاليوود شد. کمي بعد ميلدرد - افسردهحال از اينکه چارلي پس از ازدواج «او را از ياد برده» -واقعا از همسرش باردار شد اما نوزاد سه روز پس از تولد جان باخت .هرچند بنا به شواهد نشانههاي اندوه در چارلي يک دو روزي بيشتر نپاييد؛ اما فيلم «بچه» حاصل درگيري او با اين ماجراست؛ فيلمي که چاپلين در آن کودکي خردسال را با خود همراه و از او مراقبت ميکند .ميلدرد پس از مرگ نوزاد تقاضاي طالق کرد و در دادخواست خود ضمن شکايت از «سنگدلي» و زودخشم بودن همسرش، گفت در تمام اين مدت چاپلين با او مانند يک «ابله» برخورد ميکرده است. رسانهاي پوشش گسترده پرونده ،عميقا چاپلين را آزرده کرد ،اما به او درسي نياموخت .در نتيجه کمي بعد ،به سراغ بازيگري 15ساله به نام «ليتا گري» رفت و همزمان با برقراري رابطهاي عاشقانه ،او را در فيلم «تب طال» به عنوان بازيگر نقش مقابل خود به کار گرفت .هنوز فيلمبرداري فيلم به آخر نرسيده بود که معلوم شد ليتا باردار شده است و چاپلين که خود را در آستانه تکرار تراژدي ازدواج قبلياش ميديد به تقال افتاد تا خود را نجات دهد .او ابتدا پيشنهاد سقط جنين داد ،اما مادر دخترک که کاتوليکي معتقد بود آن را رد کرد .بعد اعالم کرد حاضر است مردي جوان را بيايد و با پرداخت جهيزيهاي معادل 20هزار دالر او را راضي به پذيرفتن همسري ليتاي باردار کند ،اما اين پيشنهاد نيز رد شد .چاپلين که ممکن بود به دليل همخوابگي با دختري زير سن قانوني به اتهام تجاوز به 30سال زندان محکوم شود ،با حالي نزار پذيرفت که با ليتا ازدواج کند .ثبت ازدواج به دليل سن کم دختر طبق قوانين کالفرنيا ممکن نبود ،در نتيجه زوج به مکزيک رفتند و ليتا – که چاپلين او را «فاحشه کوچولو» خطاب ميکرد -به همسري چارلي درآمد. با تمام اين بيزاري ،چاپلين و همسرش همچنان زندگي جنسي بسيار فعالي داشتند تا آنکه بارداري مجدد ليتا کارها را از پيش هم دشوارتر کرد و چارلي رفتاري ديوانهوار و وسواسگونه در پيش گرفت .ليتا درخواست طالق داد و در تقاضانامه خود نوشت نه تنها همسرش به رويش اسلحه کشيده است ،بلکه در طول زندگي مشترکشان هميشه خواسته او را وادار به تن دادن به گرايشهاي «غيرعادي، غيرطبيعي ،بيمارگونه و فاسد جنسي» خود کند .استدالل چاپلين اين بود« :تو به عنوان همسر من بايد به هرچه که ميخواهم تن بدهي».
طي شکايت ،وکيل ليتا ،چاپلين را تهديد کرد نام 6 بازيگر زن متاهل و مجردي که چاپلين طي زندگي مشترکش با ليتا با آنها رابطه داشته را فاش خواهد کرد .چاپلين قصد خودکشي کرد ،اما رانندهاش او را که قصد داشت از پنجره هتلي در لسآنجلس پايين بپرد نجات داد .درنهايت چارلي به گرانقيمتترين طالق توافقي تاريخ آمريکا تا آن زمان تن داد و با پرداخت 625هزار دالر به ليتا و اختصاص 200 هزار دالر به فرزندان مشترکشان موفق شد او را به بستن پرونده راضي کند.
23
توصيف کرده بود« :زني که من چندان هم عاشقش نباشم و او کامال دلباخته من باشد» .نميتوان گفت که او زن ايدهآل خود را يافت يا در ششمين دهه از زندگيش صرفا از جستجو – و دردسرهاي آن -خسته شد؛ اما در 54سالگي و تقريبا همزمان با جنجال «جوآن بري» ،با بازيگر 18ساله فيلمش «اونا اونيل» ازدواج کرد و رابطهاش با او را «عشقي بينقص» خواند .آن دو با هم اياالتمتحده را ترک کردند و دختر جوان – که به گفته يکي از پسران چاپلين ،همسرش را «ميپرستيد» -در اعتراض به سلب تابعيت از او ،از تابعيت آمريکايي خود نيز چشم پوشيد. برخالف دفعات پيش ،چارلي تا زمان مرگش در 77سالگي با اونا زندگي کرد و از او صاحب 8فرزند شد.
برخورد لفظي حاتميکيا و واکنش کيارستمي
اما چاپلين اين بار هم متقاعد نشد که عطاي رابطه با دختران نوجوان را به لقايش ببخشد .او اندکي بعد به سراغ بازيگري رفت به نام پولت گدارد که خود را 17ساله معرفي ميکرد -تنها اين بار شانس با او يار شد و سن واقعي دختر 22سال بود .پولت به عمارت او نقل مکان کرد و در فيلم «عصر جديد» نيز نقش مقابل او را عهدهدار شد اما اندکي بعد از اکران «عصر جديد» ،پولت هم از رفتارهاي تحقيرآميز چارلي طي فيلمبرداري و در زندگي خصوصي به تنگ آمد و از او جدا شد. نويسنده کتاب ،پيتر آکرويد بر اين باور است که ردپاي عدم موفقيت چاپلين در رابطه با زنان و رفتار خشن و تحقيرآميز او را بايد در ي و خصوصا ارتباط کودک او با مادرش جستجو کرد. چارلي در 1898و در خانوادهاي بسيار فقير متولد شد که به گفته خود اين سينماگر« ،استانداردهاي اخالقي» حاکم بر آن با استانداردهاي معمول در جامعه تفاوت بسيار داشت. او که به احتمال بسيار حاصل ارتباط مادرش با مردي جز پدر قانونياش بود ،بعدها در زندگينامهاش نوشت که رابطه مادرش با مردان بسياري را به ياد ميآورد. رابطههاي پرشمار و مناقشهبرانگيز چاپلين با زنان و دادگاههاي متعددي که در اين مورد تشکيل شد، تاثير شگرفي روي افکار عمومي داشتند .اين تاثير حتي در دوران مککارتيزم در آمريکا ،به عنوان بهانهاي توسط «اف .بي .آي» – که به گرايش چاپلين به کمونيسم ظنين بود -مورد استفاده قرار گرفت .بعد از فيلم «مسيو وردو» و در زمانهاي که کمونيسم و اتحاد جماهير شوروي بزرگترين دشمن اياالت متحده به شمار ميآمدند ،او رسما به کمونيست بودن متهم شد .چاپلين اين اتهام را رد کرد و خود را تنها «منادي صلح» خواند ،اما به طور علني به محاکمه اعضاي حزب کمونيست در آمريکا معترض بود و سرکوب کمونيستها را خالف «آزاديهاي مدني» ميدانست. وقتي چاپلين با شکايت بازيگري جوان به نام «جوآن بري» -که او را پدر فرزند خود معرفي ميکرد -به دادگاه فراخوانده شد ،با اشاره «اف .بي .آي» ،مطبوعات شروع به سخن گفتن از «فساد اخالقي» او کردند .اندکي بعد مقامات داشتن گرايشهاي« غيرآمريکايي» -يا کمونيستي -را نيز به فهرست «انحرافات» او افزودند و خواستار لغو تابعيت آمريکايي او شدند .پيش از آنکه اين اتفاق بيافتد چاپلين با خشم و اندوه اياالت متحده را ترک کرد و در سوييس ساکن شد. پيشتر در سال 1926چاپلين در اوج شهرت خود در مصاحبهاي با مجله «ونيتي فر» ،زن ايدهآل خود را چنين
ابراهيمي حاتميکيا ،فيلمساز عرصه سينماي دفاع مقدس ،بعد از بيان حرفهاي جنجالي خود در برنامه تلويزيوني «هفت» ،بار ديگر در مراسم اختتاميه جشنواره بينالمللي فيلم مقاومت که در سالن برج ميالد تهران برپا شد ،با صراحت بيشتري نسبت به عباس کيارستمي واکنش نشان داد. او که جايزه ويژه هياتداوران اين دوره جشنواره را براي فيلم «چ» دريافت کرد ،بعد از دريافت جايزه با نامبردن اسامي مديران دولتي همچون سيدمحمد بهشتي، جعفريجلوه ،علي جنتي،حجتاهلل ايوبي و همينطور حسن روحاني ،رييسجمهورياسالميايران ،خواستار واکنش به صحبتهاي اخير عباس کيارستمي شد. او در اينباره عنوان کرد« :عزيزکردهاي از سينماي ايران ،اخيرا حرفهايي زده و شهدا را قرباني جنگ دانسته است .من مصاحبه اين کارگردان را چندينبار ديدم .البته هميشه ميدانستم که جرياني وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بيتفاوت است .از همينرو از استادان خود که در راس آنها سيدمحمد بهشتي قرار دارد ميخواهم که نگاه خود را نسبت به اين اظهارنظر بيان کنند». اعتراض اخير ابراهيم حاتميکيا به اظهارات عباس کيارستمي که در قالب ويديو اخيرا در شبکههاي اجتماعي پخش شده بود ،مربوط ميشد. کيارستمي سال گذشته در حاشيه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجويان دانشگاه سيراکيوز آمريکا گفته بود: «يکهفته قبل از اينکه اينجا بيايم يکي از فيلمسازاني که سالها فيلم جنگي ساخته (اشاره به ابراهيم حاتميکيا) و البته با مخاطب کمتر ،گوش مرا پيچانده بود که زماني که ما داشتيم ميجنگيديم کيارستمي داشت دنبال دفترچه دوستش ميگشت« .خانه دوست کجاست» يکي از پربينندهترين فيلمهايي بود که من ساختم ،در واقع همهجاي دنيا آن را ميشناسند« .خانه دوست کجاست» ماندگار شد چون راجع به يک ارزش انساني صحبت ميکرد .اما فيلمهاي تو نماند چون تو راجع به دورهاي از تاريخ ايران حرف زدي که تازه آن دوره هم بچهها را به هيجان آوردي و احمدپورهاي ديگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حاال پس از سالها ميشود راجع به آنها فکر کرد که آنها چطوري از بين رفتند .در يک جنگي که هيچ مفهومي نداشت». ابراهيم حاتميکيا در ديگر اظهارات خود در اين مراسم، عباس کيارستمي را کارگرداني معرفي کرده که همواره مورد حمايت وزارتخارجه بوده است. البته اشاره اخيرش به جريان دريافت جايزه نخل طالي جشنواره فيلم کن 1997توسط کيارستمي مربوط ميشود که در زمان خود در پي کشوقوسهاي فراوان در ساختمان بهارستان،دکتر علياکبر واليتي،وزير امورخارجه وقت ،در معرفيشدن فيلم «طعم گيالس» به جشنواره فيلم کن تاثيرگذار بود .اين در حالي است که از ساخت فيلم «طعم گيالس» در ايران 17سال ميگذرد و از آن زمان بهبعد عباس کيارستمي ديگر در ايران فيلمي نميسازد و مدتهاست که در زمينه هنرهاي تجسمي فعاليت ميکند. عباس کيارستمي در پاسخ به سوال روزنامه «شرق» مبني بر واکنش او به اظهارات ابراهيم حاتميکيا به جمله کوتاهي بسنده کرد و بيتي از اشعار سعدي به روايت عباس کيارستمي را کافي دانست .او گفت« :گر خستهدلي نعره زند بر سر کويي /عيبش نتوان گفت که بيخويشتن است آن».
24
October 2014
مگر اسالم گروه مافيايي است؟ راديو فردا زيرمجموعههاي وزارت اطالعات در دهه شصت به شاخههاي نفاق ،الحاد ،التقاط و ...تقسيم ميشد .برخي شعبات بازجويي در دستگاه امنيتي– قضايي نيز عناويني مشابه داشت .اين عناوين چيزي افزوده داشت نسبت به موارد مشابه در رژيمهاي استبدادي در بسياري از کشورها مانند «زندانيان امنيتي» و چيزي است شبيه برچسب «خرابکار» در رژيم پهلوي. خرابکار و نفاق و الحاد و ...يک قضاوت پيشيني و به عبارتي نوعي «نفرت» ناشي از محکوميت مطلق و دربست را با خود حمل ميکند .توليد اين «نفرت» نسبت مشخص و روشني با انديشه و ايدئولوژي مشروعيتبخش به هر حکومت و ساختار قدرتي دارد. در زمان حکومت پهلوي رشد و توسعه و عظمت ملي و اقتدار سلطنت «تحت رهبريهاي داهيانه اعليحضرت» ستون فقرات انديشه و ايدئولوژي مشروعيتبخش رژيم وقت و در جمهوري اسالمي« ،اسالم» (به طور کلي و «واليت» در تفسير خاص اين نوع اسالم؛ اسالم حاکمان) اين ستون فقرات را تشکيل ميدهد. توليد «نفرت» در اين نگاه در نسبت با مسائل محوريتر اين انديشه صورت ميگيرد .دشمني يا انحراف از «اسالم» ،اتهام همسويي با «دشمن» و «فساد» و بياعتنايي به حجاب (به عنوان مهمترين نماد اخالق و «زن» به عنوان مهمترين «سوژه»اي که اخالق در نسبت با آن تعريف ميشود تا آنجا که وقتي تعبير «اتهام اخالقي» مطرح ميشود همه ذهنها سريعا به مسائل جنسي و مرتبط با ارتباط دو جنس معطوف ميشود) ،مهمترين عوامل بسترساز نفرتاند. «نفرت» اما ،به سرعت راه به «خشونت» ميبرد« .مقابله با اسالم»« ،ارتباط با دشمن» و «فساد» بايد با باالترين مجازاتها روبرو شوند .در پشت اين الفاظ اما ،نوعي جدال و کشمکش سياسي (مرتبط با قدرت و ثروت و منزلت) با شدت تمام در جريان است. از ابتداي انقالب جريان حاکم ،بر سياست «سرکوب»، نقاب مقابله با سهگانه فوق را زده است .اين البته به آن معنا نيست که «اعتقاد» و جزميتهاي فکري در اين ميان نقشي نداشته است .به واقع بهاييان يا مسيحيان يا دراويش و کليه کساني که تلقي متفاوتي از اسالم ،نسبت به درک و دريافت فقاهتي– سنتي حاکم دارند« ،خطري» (يا حداقل خطري جدي) براي حکومت و قدرت نداشته و ندارند ،بنابراين در برخي موارد نفرتهاي ناشي از «جزميت»هاي فکري (فقهي – سنتي) نيز به شدت مطرح بودهاند .بگذريم از موارد خاص و فردي که گاه حساسيتها و کشمکشهاي شخصي بازجو و دادستان و قاضي نيز عصبانيت و نفرت آنها را تا سرحد گرفتن جان متهم زنداني و حتي فردي که بيرون از زندان سوژه اين تقابل قرار ميگيرد ،پيش ميراند. ترور غيررسمي يا اعدام رسمي برخي بهاييان ،بعضي صاحبنظران يا فعاالن اهل سنت ،مسيحيان مبلغ مسيحيت و منتقدان «تشيع» و ...و از جمله و شگفتآورتر از همه افراد شديدا مذهبي که فهم ديگري از قرآن ميدهند (عليرغم مشترکات گستردهاي که حتي با اسالم حاکمان دارند) در اين رديف قرار ميگيرند. محسن اميراصالني 37ساله متاهل و داراي يک فرزند در ارديبهشت ماه سال 1385دستگير و در ابتدا9 ، ماه در بند انفرادي 209اوين زنداني شد .اين بند ،تحت نظارت وزارت اطالعات قرار دارد. بنا بر حکم صادر شده عليه وي امير اصالني ،در منزل خود جلسات تفسير قرآن برگزار ميکرده و محتواي بعضي از اين تفسيرها ،از نظر قوه قضاييه «بدعت در دين» تلقي شده است. در دادگاه اوليه وي به اتهام بدعت در دين به چهار سال
حبس محکوم ميشود .اين حکم در دادگاه تجديد نظر به دو سال و چهار ماه کاهش پيدا ميکند .پس از اعتراض وکالي او پرونده به قوه قضاييه سپرده مي شود .در اين مرحله پرونده قاعدتا بايد به هيات عالي ديوان عالي کشور ميرفت اما رئيس دادگاه کيفري استان تهران خود تقاضاي اعمال ماده 18کرده و پرونده را نزد رئيس قوه قضاييه ميفرستد. رئيس قوه قضاييه هم با استناد به حکم چندين سال پيش قاضي صلواتي و اصرار صلواتي بر اعدام متهم ،حکم اعدام را تاييد ميکند. امير اصالني ،روانشناس بوده و مشاوره هم ميداده است .وي بنا به اعتقادات مذهبي خود در مشاوره دادن به مراجعانش از تفسير قرآن و آموزههاي ديني نيز استفاده ميکرده است .به همين دليل هم ميان برخي مراجعهکنندگانش پذيرش و مقبوليت داشته است. همچنين وي جلساتي مذهبي داشته که در آنها مباحث ديني و تفسير قرآن مطرح ميکرده است .ظاهرا در يکي از اين جلسات ،مسئله «زنده ماندن حضرت يونس در دل نهنگ» را زير سوال برده است .اين مسئله از سوي دادگاه «توهين» به
اين پيامبر تلقي شده است .اما پس از اعدام وي و بازتاب گسترده رسانهاي آن ،رسانههاي نزديک به نهادهاي قضايي و امنيتي سعي کردند مسئله را تحريف کرده و علت اعدام وي را مسائل ديگري عنوان کنند. به طور مثال سايت «جوان آنالين» تحت عنوان «تالش براي زدن ماسک نوانديشي بر چهره متجاوز اعدامي» ،در اين باره نوشته است« ،تالش براي سياسي جلوه دادن پرونده يک متجاوز به عنف جديدترين نوع فرافکني و وارونه جلوه دادن اخبار در فضاي مجازي است .در اين تالش سعي شده است پرونده يک متجاوز را که به حکم دادگاه اعدام شده است ،به مسائلي چون تفاسير انحرافي وي از باورهاي قرآني مرتبط کرده و از آن به عنوان ابزاري جهت سياه نشان دادن اوضاع حقوق بشر در کشور استفاده کنند .محسن امير اصالني شخصي است که با راهاندازي عرفانهاي کاذب و تفاسير مندرآوردي از قرآن کريم باعث جذب برخي افراد ناآگاه شده بود و از اعتماد افراد سوءاستفاده کرده و به چند تن از بانواني که جذب اين عرفان کاذب شده بودند ،تجاوز به عنف ميکند .با شکايت از وي ،دادگاه حکم به اعدام اين متجاوز را ميدهد و چند روز پيش نيز مراسم اعدام در زندان رجايي شهر انجام ميپذيرد .در اين بين دوستان اميراصالني با استفاده از فضاي مجازي اين گونه در حال القا هستند که دليل اصلي اعدام وي نه تجاوز بلکه تفسير وي درباره داستان حضرت يونس (ع) است که وي زنده بيرون آمدن آن پيامبر عظيمالشأن از شکم ماهي را رد کرده است .در قضيه اعدام محسن اميراصالني با آنکه جرم نامبرده تجاوز به عنف است و اين جرم در اکثر کشورهاي جهان شديدترين نوع مجازات را در پي دارد؛ گروههاي معاند با هدف تسويه حسابهاي سياسي خود با نظام اسالمي تالش ميکنند مجازاتهاي اعدام را غيرانساني جلوه دهند». «تفسير انحرافي از قرآن»« ،بدعت در دين»« ،جذب و انحراف افراد ناآگاه» و «تجاوز به عنف» تمام اتهاماتي است که حاميان اعدام اصالني رديف کردهاند .ابتدا بايد از اتهام مشمئزکننده «تجاوز به عنف» که بعدا” به پرونده اضافه شده
مهر 1393
است بگذريم .اين شيوه کثيف براي تخريب فرد مورد نفرت و انتقام و غيرقابل دسترس کردن حوزه دفاع از وي صورت ميگيرد و يکي از «بياخالق»ترين روشهاي حکومت مدعي اخالق است .از يادمان نرفته است که يکي از روحانيون مخالف را در سالهاي دهه 60به اتهام «لواط» اعدام کردند! در اين پرونده دم خروس آن جا بيرون ميزند که حکم اوليه محسن اميراصالني 4سال بوده که در دادگاه تجديد نظر هم به دو سال و چهار ماه کاهش يافته است و اين نميتواند از پروندهاي که تجاوز به عنف در آن وجود دارد بيرون آمده باشد. وقتي از اين روکش ضداخالقي و مشمئزکننده که به پرونده اصالني کشيده شده بگذريم ،تنها چيزي که باقي ميماند داشتن جلسه و جمع و طرح مباحث و برداشتهايي از اسالم و قرآن از سوي فردي است که مشاورههاي روانشناسانه هم ميداده است. بنابر فقه سنتي و حتي نظرات صريح آقاي خميني به اصطالح بدعتي که باعث ارتداد ميشود مسائلي است که به نفي توحيد و نبوت بپردازد .وي حتي تشکيک در اصل معاد را در حوزه موضوع ارتداد قرار نميدهد .حال آيا ميتوان مثال آن چيزي را که درباره حضرت يونس و شکم ماهي از قول اصالني مطرح شده در حد بدعت ارتدادآميز تلقي کرد؟(بگذريم از اينکه اساسا بحث ارتداد و مجازات مرتد آن هم در حد اعدام به شدت هم از منظر ديني و هم از منظر انساني و حقوق بشري تحت سئوال است). هو و جنجال درباره يک جمله يک نويسنده يا گوينده (حتي اگر صحت هم داشته باشد) و جدا کردن آن از زمينه سخن يکي ديگر از حربههاي کثيف امنيتيها و بولتننويسهاي پروندهساز است که همگان با آن آشنا هستند .درباره حکايات و قصص انبياء و به خصوص مسئله معجزات نيز در طول تاريخ فرهنگ اسالمي برداشت هاي مختلف و متنوعي وجود داشته است و جامعه فرهنگي نيز آنها را تحمل ميکرده است .حال چگونه قرنها بعد ميتوان حکم توحشآميز اعدام را براي برداشتهايي متفاوت از قصص قرآني صادر و اجرا کرد؟ صورت مسئله اينک اين است که اعدام اصالني يک ترور عقيدتي رسمي و در رديف و امتداد ترورهاي غيررسمي است که تا کنون از پيروان عقايد و اديان مختلف ،قرباني بسياري گرفته است .ترور و مرگ مظلومانه مرحوم برازنده در مشهد که مورد حساسيت و نفرت مسئوالن آستان قدس و افراد جزمانديش ديار خود بود ،يکي از نمونههاي معروف ترور حتي افراد شديدا معتقد و متکي به «قرآن» است (چه برسد به صاحبان ديگر عقايد و اديان). اعدام مرحوم حبيباهلل آشوري به خاطر انتشار کتابي درباره توحيد قبل از انقالب بود که به «توحيد آشوري» معروف بود و وي را مورد بغض و نفرت همين جماعت در ديار خراسان و سپس قم و ديگر حوزههاي سنتي قرار داده بود .همگان شنيدهاند که آقاي خامنهاي که در آن هنگام هنوز سير دگرديسي به «رهبر معظم» و دفاع اين چنيني از «پيامبر اعظم» را طي نکرده بود به دوستانش در قبل از انقالب گفته بود وي عقايد من را دزديده و به نام خود منتشر کرده است! سلسله و زنجيره کساني که قرباني نفرت ،نفرت ناشي از جزميتهاي فکري يا توهمهاي توطئهانديشانه سياسي، قرار گرفتهاند و به طور رسمي و غيررسمي جان باختهاند، باز افزايش يافت. بر اين نفرت غيرقابل مهار روکشهاي ديني و شرعي و فقهي پوشانده ميشود .هر چند در فقه عناصري جدي براي اين خشونتورزيهاي ضدانساني وجود دارد ،اما در بسياري موارد «توجيه فقهي» نيز براي مشروعيتبخشي به اين سبعيتها کارساز نيست .در همين پرونده قاضيان و ت نکردهاند اصالني را طبق همان فقه سنتي به بازجويان جرئ ارتداد متهم کنند چون دستشان به شدت خالي است« ،تبليغ مسائل انحرافي» هم کليگويي بيمعنايي بيش نيست .تلقي متفاوت از داستان يونس نيز نه حاوي توهين است نه حاوي ارتداد .اگر توهين هم بود در قوانين جاري حکمي مشخص و بسيار کمتر از اعدام دارد. «اسالم» حضرات و پايبندي به تلقيها و جزميتهاي آنها در تلقي تنگ و تاريک ايشان هم چون گروهي مافيايي تلقي ميشود که کسي حق برداشت متفاوتي از آن را ندارد. برداشت متفاوت يعني خارج شدن وي از دايره اين گروه. کسي که از اين دايره بيرون برود مستحق مجازات است. آشوريها ،برازندهها ،اميراصالنيها پا از گليم خود فراتر گذاشته و از دايره بسته بيرون رفتهاند .اين «خروج» براي شان توليد «نفرت» خواهد کرد و بايد عقوبت شوند. پشت اين نفرت و عقوبت اما «ترسي» نقابزده و ديگرگون و وارونهنما ،پنهان و پوشيده شده است ،ترس از دست دادن انحصار متوليگري دين؛ از دست دادن بازار
24
مخاطبان و بهرهمنديهاي گسترده آن .ترس ديگر ترس از به اصطالح انحراف جوانان و از دست دادن آنهاست. اعتقاد (خلوص و متوليگري آن) و قدرت (انحصار و بسته بودن آن) در خطر است؛ بدين ترتيب جزميت و قدرت انحصاري بسيار آسيبپذير ميشود و ترس و عصبانيت به نفرت و از آنجا به خشونت راه ميبرد .تلقي حضرات از دينشان به سان يک گروه مافيايي است که حفظ آن به حفظ نظم و سلسله مراتباش وابسته است .هرگونه «سرکشي» و لو کوچک و محدود و در حد يک تلنگر ،به سان يک حرکت ساده کبوتر انتهاي فيلم «اجارهنشينها» ساخته داريوش مهرجويي است که ممکن است به ريزش کل ساختمان جزميت و قدرت منجر شود. حضرات اما خود با انعکاس ترسشان در نفرت و انتقام، عمال به تخريب ساختمان قدرت خود پرداختهاند .اين نوع اعمال سبعانه وقتي با چاشنيهاي مشمئزکننده برچسبزني اخالقي به قربانيان بيگناه همراه ميشود ،در مخاطبان و مردمان خود به خود توليد «نفرت» ميکند. تاريخ ايران نشان داده است که ايرانيان نفرتشان را به گونهاي آرام و پوشيده و پنهان نشان ميدهند .سيالب آنها ،هرچند گه گاه توفان نيز ميپرورد ،اما از پايين و پنهان بنيانهاي ظاهرا مستحکم را زير نم ويرانگر خود ميگيرد. استحاله ميکند يا تخريب. «ترس» حاکمان دين و دولت خود نشان ميدهد که در زير عصاي قدرت و حشمت سليمانيشان «موريانه»هاي افشاگر و ويرانگر سخت در رفت و آمدند؛ اگر چشم بصيرتي باشد.
دنباله از صفحة اول
مذاکرات هستهاي نيويورک بدون هيچگونه پيشرفتي پايان يافت اما يکي از نمايندگان دولت آمريکا در مذاکرات هستهاي گفته است که هنوز اختالفهاي بزرگي وجود دارد و طرفهاي مذاکرات بايد تصميمهاي سختي بگيرند .يک دپيلمات ديگر نيز گفت ،احتماال در هفتههاي آينده ديداري ميان نمايندگان طرفين مذاکرات صورت خواهد گرفت ،هر چند در مورد تاريخ و مکان اين ديدار توافقي صورت نگرفته است.
دو نشستي که لغو شد
ابتدا نشستي که با شرکت وزيران خارجه ايران و گروه 5+1پيشبيني شده بود ،لغو شد .لوران فابيوس ،وزير خارجه فرانسه با اعالم لغو اين نشست به خبرنگاران گفت، به علت عدم پيشرفت محسوس در مذاکرات هستهاي ديداري که احتمال ميرفت در سطح وزيران برگزار شود، منتفي شد. همچنين قرار بود جان کري و جواد ظريف نيز ديدار کنند اما اين ديدار نيز لغو شد .ديپلماتهاي غربي در شرايط کنوني ادامه گفتوگو با ايران را «بيثمر» ميبينند. خبرگزاري «ايسنا» به نقل از تيم مذاکراتي ايران نوشت« :اين مذاکرات در مجموع مفيد و سازنده بود ،اگرچه منجر به پيشرفت قابل مالحظهاي در موضوعات مورد اختالف نشد .با عنايت به مجموعه شرايط و بحثهاي فني فشردهاي که تا کنون صورت گرفته است ،دو طرف تصميم گرفتند مشورتها در آينده نزديک از سر گرفته شود». حسن روحاني ،رئيس جمهور ايران نيز در کنفرانس مطبوعاتي خود در نيويورک ،در اشاره به مشکالت پيشآمده در مذاکرات هستهاي گفت ،تغييرات بسيار اندکي در ديدگاههاي طرفين مذاکرات بهوجود آمد. به نظر او ،توافق تنها درصورتي به دست خواهد آمد که تحريمهاي بينالمللي عليه ايران برداشته شود.
به جز مسئله هستهاي
پيشتر خبرگزاريها گزارش کرده بودند که ايران پيشنهاد داده که در ازاي حل مسئله هستهاي حاضر به کمک در حل مناقشه بر سر گروه دولت اسالمي هم هست. اما مقامات وزارت خارجه آمريکا حاضر نشدند در اين باره توضيحي بدهند و فقط يک مقام اين سازمان گفت که آمريکا با ايران در موضوع داعش همکاري نميکند. او گفت که تحرکات اين گروه آنقدر موضوع مهمي است که در جريان مجمع عمومي سازمان ملل ،همه درباره آن حرف ميزنند و از جمله در نشست با ايران هم درباره داعش سخن گفته شده است. مقام ارشد آمريکايي خبر داده است که مقامهاي دو طرف درباره وضعيت شهروندان ايراني _ آمريکايي که در تهران بازداشت هستند و رابرت لوينستون که جاي او معلوم نيست ،صحبت کردهاند اما جزئياتي در اين باره نداد. امير ميرزايي حکمتي ،سعيد عابديني و جيسون رضاييان اين سه شهروند ايراني _آمريکايي هستند.
25
رابطه ميان شعر و نقاشي
براي ترسيم يک پرنده (ژاک پرهور) نخست قفسي بايد کشيد با دري باز سپس چيزي قشنگ و ساده و زيبا و سفيد براي پرنده بايد رسم کرد سپس پرده نقاشي را پشت به درختي در باغي در بيشهاي يا در جنگلي نهاد و خود در پس درخت پنهان شد نبايد سخني گفت و نبايد حرکتي کرد گاه پرنده زود ميرسد البته پرنده ميتواند پيش از تصميم گرفتن سالهاي طوالني بگذراند دلسرد نشود و منتظر بماند اگر الزم شود سالها منتظر بماند شتاب يا کندي پرنده در آمدن هيچگونه نسبتي با کاميابي در کشيدن تابلو ندارد. جايگاه شاعر و نقاش در تمدنهاي گوناگون طي گذران تاريخ هر ملت همواره مورد ارزيابي و داوريهاي ضد و نقيض بوده است .چنانکه افالطون در رساله «جمهوريت» خود
دنباله از صفحة اول
خشکسالي بزرگترين بحران جاري ايران خبرگزاري دانشجويان ايران در گزارشي ،وضعيتي را به تصوير ميکشد که در آن با تشديد «بحران کمآبي» و عوارض ناشي از آن ،دولت در بيانيهاي «وضعيت اضطراري» اعالم نموده و از شهروندان خواسته تا ضمن حفظ آرامش، براي حل بحران آب با دولت همکاري کنند .اين گزارش مينويسد در اثر خشکسالي شديد و عواقبي که براي کشاورزي کشور به بار آورده ،انواع غله بسيار کمياب و موجب افزايش قيمتها شده است .اين مساله همچنين موجب افزايش حجم و سرعت واردات مواد غذايي شده است. آنچه که از خشک شدن رودخانههاي حاشيه پايتخت پديد آمده ،هجوم بخش بزرگي از جمعيت پايتخت به نواحي
October 2014 مهر 1393
مينويسد« ،بهتر است شاعران و نقاشان را به شهرهايي که طي قوانين صحيحي اداره ميشوند راه ندهيم ،زيرا حضور آنان موجب تغذيه و رشد آن بخشهايي از روح انساني شده که به ديگر بخشهاي مفيد و موثر که سازنده جامعه قانونمند هستند ،آسيب رسانده و سبب هرج و مرج در آرمانشهرها خواهد شد». اما در ديدگاهي کامأل مخالف ،ارسطو ابراز ميدارد، «هرگونه تفکر شاعرانه و هنرمندانه که بخشي انکارناپذير از قابليتهاي درخشان انساني هستند را بايد ارج نهاد و اجازه داد تا با حضور و عملکردشان راه به سوي حقيقت گشوده شده و جامعه هر چه سريعتر فعال و متحول گردد». ليوناردو داوينچي نابغه عصر رنسانس ،جايگاه نقاش را واالتر در عرصه تمدنها دانسته حال آنکه ميکل آنژ شعر و نقاشي را دو همزاد هنري غيرقابل تفکيک انگاشته و مقام هر دو را به يک سان در صدر جنبش رنسانس قرار داده است .اشارهاي ضروري است که او خود در سن 60سالگي به سرودن منظومههايي عاشقانه پرداخت و شايد نخستين شخصيت شاعر – نقاشي است که نامش در تاريخ تمدن اروپا ثبت شده است. شادروان منصور کوشان نويسنده و محقق برجسته (عضو کانون نويسندگان ايران) چندي پيش در برنامه آموزنده «پرگار» (بيبيسي فارسي) با مجري برنامه داريوش کريمي ،که به شعر فارسي اختصاص داده شده بود ،چنين ابراز ميدارد« ،به سبب ماهيت تکساحتي و تکبعدي شعر فارسي و استيالي بي چون و چرايش طي سدهها بر انديشه و ذهنيت ايراني ،همچون ديواري بلند و مقاوم در برابر نفوذ و پيشرفت منطق و فلسفه قد علم کرده و اين امر شايد يکي از داليل عمده عقبافتادگي اجتماعي ما ايرانيان است». به باور نگارنده ،پيش از آنکه در پيچ و خم چنين مباحث پيچيده و جنجالبرانگيزي رشته کالم را از دست دهيم ،بهتر است نگاهي ساده و عاري از هرگونه پيشداوري به جهان اطراف خود انداخته تا دريابيم که نقاشي و شعر با وجود مخالفتها ،موانع و چالشهاي تاريخي ،همچنان به حيات و بقاي خود ادامه ميدهند و نيز به عنوان پارهاي مهم از فعاليتهاي انساني در جهت خالقيت و زيبا کردن زندگي بشري ،حضور خود را روز به روز گستردهتر ساخته، و موزههاي پايتختها و شهرهاي کوچک و بزرگ جهان به پررفت و آمدترين مراکز گردهمايي عالقمندان و ديدارکنندگان از آثار نقاشان و مجسمهسازان اين سو و آن سوي عالم در آمده است. بود و باشها و حجم معامالت در حراجيهاي مهم هنري نشان از صعود شتابناک و حيرتآور قيمت تابلوهاي نقاشي و آثار مجسمهسازي دارد و گاه رقابت تنگاتنگ و فشرده ميان خريداران ،گالريها و دالالن موزههاي جهان، بازار را دچار تورم و کمبود کاالهاي هنري مينمايد! در اين فرايند ،شاعران هرچند اقبالي به مانند نقاشان جهت کسب درآمد ندارند ،اما نامهايي حماسي در بلنداي تاريخ وراي رهبران سياسي و نظامي از خود برجاي گذاردهاند و آثارشان به عنوان هويت ملي مردمان هر سرزميني به شمار آمده و سرودههاي آنان از درد و رنج، رهايي ،آزادگي و مقاومت در قلب و حافظهها مملو از خاطره شاعراني چون ماياکوفسکي ،آنا آخماتووا ،لورکا ،آراگون، پرهور ،نرودا ،ناظم حکمت ،فروغ و سپهري نقش بسته و براي هميشه در اذهان باقي خواهد ماند. واالس استيونس شاعر و نويسنده آمريکايي (برنده جايزه پوليتزر ادبي و منتقد پرآوازه هنري) در کتاب مشهور و پرخواننده خود به نام «برخي از روابط ميان شعر و
نقاشي» مينويسد« ،ميزان وابستگي انسان به هنر غيرقابل اندازهگيري است .مصيبتبارترين مرحله حيات هنگامي است که بشر در نيافته باشد که ارزشمندترين جايگزين بر آنچه که در طول زندگي از دست داده هنر است!!» او در طي سخنراني خود در سال 1951در موزه هنرهاي مدرن شهر نيويورک ،با تشريح رابطه ميان شعر و نقاشي عنوان کرد« ،شعر و نقاشي با آنکه همزاد هنري يکديگرند و در بسياري از زمينهها ،نيز با خصوصياتي همگون عمل ميکنند اما به گونههايي متفاوت نيز جلوهگر ميشوند.
خارجي شهر است و همچنين در پي شيوع بيماريهاي انساني و دامي ناشي از مصرف آب آلوده ،دولت تالش ميکند دامنه اقدامات امدادي خود را در اين زمينه افزايش دهد. اين خبرگزاري در ادامه اين گزارش مينويسد« :تعجب کرديد؟! نگران شديد؟! تعجب نکنيد ،اما نگران باشيد؛ هنوز اين اتفاقات محقق نشده ،اما خشکسالي بزرگترين بحران جاري ايران است». بحران کمآبي و پس از آنکه مسووالن وزارت نيرو در جلسه شوراي عالي آب درباره وضعيت بحراني مناطق آب در شرق تهران گزارشي ارايه دادند ،دکتر اسحاق جهانگيري، معاون اول حسن روحاني را به بازديد از چند سد در اطراف تهران کشاند .جهانگيري در جريان اين بازديد گفت ،آب سدهاي لتيان و الر چند روز ديگر تمام ميشود؛ مردم باور کنند که مشکل داريم .ميزان صرفهجويي آب در حدي نيست که بتوانيم پاييز را به خوبي سپري کنيم. پيش از اين جهانگيري در جلسه شوراي عالي آب ضمن بيان اينکه دولت عالوه بر اقدامات فوري ،نيازمند «برنامههاي کوتاه و بلند مدت» است هشدار داده بود« :هرچه زمان را از دست بدهيم وضع بدتر» خواهد شد.
م عزيزي ،عضو هيأت علمي در همين رابطه ،دکتر قاس دانشکده جغرافياي دانشگاه تهران نيز ميگويد« :ما به واقعيات محيطي ،آب و هوايي و اقليمي کشورمان هيچگاه به طور جدي نگاه نکرديم و نخواستيم قبول کنيم که ما اين شرايط آب و هوايي را داريم .با گرم شدن هوا و افزايش جمعيت هم دو موضوع تأثيرگذار است». سايت« عصر ايران» نيز در مطلبي با عنوان «بدترين وضعيت آبي در تاريخ هزاران ساله ايران» مينويسد« :در تاريخ هزاران ساله ايران و حتي در دورههاي خشکسالي، اين سرزمين هيچگاه تا بدين اندازه دچار کم آبي نبوده است». به گزارش روزنامه« شرق» ،حسين غفوري مديرعامل شرکت آب و فاضالب استان تهران نيز در روزهاي اخير هشدار داد که «تهران از شرايط کمآبي گذر نکرده است» و همچنين آمارها نشانگر اين است که در صورت ثبات شرايط فعلي کشور ،تنها کمتر از 160روز ديگر آب خواهد داشت و شايد مطرح شدن تصفيه پسآبها ،واردات آب و استفاده از آبهاي بستهبندي براي شرب ،بيش از يکطرح به واقعيت نزديک شدهاند.
25
حساسيت ،موضوع ،تکنيک و تکيه بر ارزشهاي زيباييشناسانه ،بسترهاي اصلي را تشکيل داده که از پيوستن آنها به هم اثري هنري ،يکي در انگارههاي شعري و ديگري در قالب نقاشي خلق ميگردند .اما بايد توجه داشت که در اين فرايند نقاش و شاعر هر دو به يک سان در پي ترکيببندي هنرمندانه نيروي خود را به کار گرفته تا تخيالت و تجسماتي که يکي با بهرهجويي از مجموعه خطوط و رنگها و ديگري با کارگيري از واژههاي شاعرانه سعي دارند تا با مخاطبان خود ارتباط برقرار نمايند». استيونس ،پل کله نقاش مدرنيست و پل سزان نقاش امپرسيونيست فرانسه را تاثيرگذارترين شخصيتها بر شعر و سرودههاي خود قلمداد کرده و آن بخش از فضاهاي غيررآليستي نقاشان مذکور که مملو از اشارات سمبليک و تخيالت قوي هنرمندانه است را مهمترين منبع الهام براي خلق اشعارش عنوان کرده است. ** خانم جين ک .مارشال ،نويسنده و آموزگار رشته ادبيات و عضو شوراي معلمان انستيتوي ييل – نيوهيون در گزارش مفصلي براي «شوراي آموزش و پرورش» تحت عنوان «شعر و نقاشي ،يک مطالعه تطبيقي» مينويسد« ،به طور قطع و يقين پيچيدهترين شکل ادبي براي تدريس به نوجوانان موضوع شعر است ،زيرا ماهيت نامتعارف و نامانوس شعر در ابتدا سبب ميشود که دانش آموزان خود را به طور ناخودآگاه در حيطهاي ناشناس يافته که براي رسيدن به صندوقچه اسراري به نام واژههاي شاعرانه ميبايد گامهاي بلندي را بر روي زميني ناهموار بردارند و در اين افت و خيزها نقش آموزگاران با برنامهاي از پيش تعيين شده بارز و پررنگ جلوه مينمايد و بدين رو ميبايد با ايجاد فضاي عالقه و سپس تحريک حس کنجکاوي شاگردان آنان را به موضوع راغب نموده تا واژههاي منعکس شده در خالء آهسته آهسته مفهوم و آهنگي جذاب و دلنشين يابند .براي نايل شدن به چنين منظور و هدفي، معلمان به تجربه و آزمايشهايي در کالس متشکل از 20 دانش آموز دست زده و دريافتهاند که اکثريت قريب به اتفاق آنان به طور نامنتظرهاي به دنياي اشکال ،طراحي، رنگ و به طور کلي به موضوع بيان تصويري واکنشي سريع و مثبت از خود بروز دادهاند و حتي با مشاهده فرمهاي انتزاعي (آبستره) آن را حوزهاي جذاب و الهامبخش ارزيابي و گرايشي عميق بدان نشان دادهاند .چند گامي فراتر آن سوي اين رويداد مقوله سمبلها متظاهر ميگردد و نوجوان پس از درک و شناخت مفاهيم سمبليک ،به آساني ميتواند وارد حيطه استعارهها شده که در حقيقت بنمايه شعر کهن و مدرن هر ملتي را رقم ميزند». در ادامه آزمايشها ،معلمان سرودهاي را براي دانش آموزان خوانده و ميخواهند که آنان با تکواژهاي حس دروني شعر را تبيين نمايند .به طور حيرتآوري اکثريت با کارگيري لغاتي متعلق به دنياي رنگ و نقاشي همچون، خاکستري ،کبود ،تيره ،بيرنگ و آبي ،احساس خود را در ميان ميگذارند .در مرحلهاي ديگر ،آموزگاران با نشان دادن تابلوي نقاشي آبسترهاي همان خواسته و پرسش را تکرار ميکنند تا دريافت شاگردان از آن مجموعه پيچيده روشن شود ،اين بار نيز همان گروه نوآموزان با استفاده از کلماتي چون ،اليتناهي ،بيبازگشت ،نيمه ديگر و چشمانداز، که در دفتر واژههاي شعري قرار دارند آموزگاران را متفقالقول ميگرداند که يکي از روشهاي موفق آموزش شعر و آشنا نمودن نوجوانان با واژههاي شعري و تفهيم استعارهها از راه بيان تصويري محقق ميگردد. (ادامه دارد)
26
October 2014 مهر 1393
روسپيگري در فيسبوک:
از خاله مريم تا پليس فتا
شيما شهرابي ،ايران واير دختراني در لباسهاي نيمه لخت با بدنهاي تاتو شده ،آرايشهاي خليجي و بندري يا صورتهاي ساده .هر کدام با يکي دو جمله معرفي شدهاند. مثل عکسي که به اسم باران گذاشته شده« :باران جون ،قيمتش يک کم باالست ،فقط در تهران سرويس ميده و شب تا صبح نرخش دو برابره». چند هفته پيش کمال هاديانفر ،رئيس پليس فضاي توليد و تبادل اطالعات کشور از شناسايي 135صفحه فيس بوکي فعال در بحث روسپيگري خبر داد و به ايسنا گفت« :با تعدادي از موارد برخورد شده و برخورد با ديگر موارد نيز در دستور کار پليس امنيت اخالقي است». يکي از اين صفحات بيش از 21هزار نفر عضو دارد. ادمين اين پيج خودش را «خاله مريم» معرفي کرده است و اعضاي صفحه در کامنتها او را به اين اسم مورد خطاب قرار ميدهند .آخرين پستش را چند روز پيش گذاشته .سه عکس منتشر کرده و در توضيح عکسها نوشته« :خب... سالم عزيزان...اين سحرخانم عشق منه سکسي و ...فقط تهران .هيچ جا نمياد ...هزينه شبي نيم ميليون ...هرکسي توهين کنه بالکه ،بي رودربايستي ...پول نقد اول گرفته ميشه ...فقط پولدارا پيام بدن ،واستون سورپرايز دارم». عکسها را در گوگل سرچ ميکنم .هر سه عکس قبال در سايتهاي «در و داف»« ،دخترايروني» و «داف تهرون» منتشر شدهاند .اين عکسها در عرض يک روز ،بيش از دو هزار اليک خوردهاند و 823کامنت دريافت کردهاند. بعضي قيمت را زيادي باال دانستهاند ،بعضي چانه زدهاند، بعضي شوخيهاي جنسي کردهاند و چند نفري شماره گذاشتهاند و از «خاله مريم» خواستهاند که هرچه سريعتر تماس بگيرد. غير از پسرها چند دختر هم در زير کامنتها پيغام گذاشتهاند و خودشان را تبليغ کردهاند .مثل نگار که نوشته: «اگر خواهان سکس خوب هستيد ،لطفا در مسيج فيس بوک يک شارژ ،دو هزار توماني يا پنج هزار توماني ايرانسل به همراه شماره تلفنتان بگذاريد .الويت تماس با کساني است که شارژ بيشتري ميخرند ...شارژ دزد نيستم ...اگر اعتماد نداريد ،وقتمو نگيريد». شارژ دزد؛ عبارت رايج اين صفحات است .گرفتن شارژ تلفن ايرانسل قبل از برقراري تماس با آقايان ،رسم بسياري از اين نوع پروفايلهاي فيس بوکي است که رسمي قديمي در فضاي مجازي ايران است .پروفايلهايي که معموال نامشان ترکيبي از يک اسم زنانه و کلمه عاميانه روسپي است. تا به حال کاربران زيادي که خواهان سکس بودهاند، تن به خريد شارژ ايرانسل دادهاند و ناکام ماندهاند .مثل حامد که پايين همين کامنت نوشته« :لطفا به اين اعتماد به نفسشون اطمينان نکنيد .همهشون مثل هم هستند .تا به
حال دو بار براي اين ....شارژ خريدم اما به محض اينکه شارژ رو فرستادم ديگه جواب ندادن و بالکم کردن». حکايت حامد را خيليهاي ديگر هم نوشتهاند و احتماال براي همين است که صفحاتي با عنوان مبارزه با شارژ دزدها ،معرفي روسپيهاي شارژ دزد ،گزارش شارژ دزدها و ...ساخته شدهاند .بعضي صفحات و پروفايلها هم از جمالتي مثل سکس واقعي بدون شارژ يا عبارات مشابه براي تبليغ خودشان استفاده کردهاند ،مثل پيجي که حدود چهارده هزار عضو دارد. ادمين ضمن توضيح اينکه اين پيج شارژ دزد نيست، شرايط خاصي را براي درخواستکنندگان تعيين کرده است .اين آخرين پست ادمين اين پيج است« :پيج ديگه پيج نيست ،شبيه باغ وحش شده .صد بار گفتم هر وقت سکس ميخواين شمارتون +اسم فرد مورد نظر + شهرتون رو براي ما مسيج کنيد .به کامنتها رسيدگي نميشه که هيچ ،سرتون کاله هم ميزارند .براي نوبت گرفتن روز قبل از سکس بايد شماره حساب فرد مورد نظر رو تلفني ازش بگيرين و 100هزار تومن به حساب فرد واريز کنين». او در پستهاي قبلي هم همين شرايط را چند بار نوشته اما همه اينها را مهربانتر توضيح داده است و در بعضي موارد به تفاوتهاي بين روسپي واقعي و يک شارژ دزد هم اشاره کرده است« :روسپي واقعي اينقدر سرش شلوغه که نميرسه جواب مسيج شما رو بده ،اما يه شارژ دزد ،فوري جواب مسيج شما رو ميده ،چون دنبال شارژ ميگرده». با همه اين توضيحات باز هم شمارههاي زيادي زير کامنت نوشته شده است .شروع به شماره گرفتن ميکنم. اغلب شمارهها ايرانسل و رايتل هستند .فقط يک شماره همراه اول پيدا ميکنم که خاموش است .کامنتهاي پيجهاي مختلف را ميگردم و شمارههاي زيادي ميگيرم. اغلب يا خاموش است يا بوق نميخورد .باالخره يکي جواب ميدهد .پسر جواني است که بعدا متوجه ميشوم بيست و پنج ساله است و اهل ورامين .اصال پيج را نميشناسد. وقتي برايش توضيح ميدهم با صداي بلند ميخندد و ميگويد :واي من اصال چنين جايي نرفتم .حتما نامردا اذيتم کردن ،دوستامو ميگم .تو رو خدا آدرس صفحه رو بگيد خودم هم برم ببينم چي نوشتن برا من». بين کامنتها دختري که خودش را الناز معرفي کرده نوشته« :من نه شارژ ميخوام نه پول قبل از سکس .فقط يک سکس خوب ميخوام ».شمارهاش را ميگيرم .چند باري زنگ ميخورد و بعد مردي با صداي کلفت و لهجه کردي گوشي را بر ميدارد:
ببخشيد ميخواستم با الناز صحبت کنم. خودم هستم. -شما الناز خانم هستيد؟
-خانم! يه حروم لقمهاي شماره منو تو اينترنت
پخش کرده ،نوشته الناز .االن چند وقته بيچاره شدم .نميدونم چي نوشته که روزي هفت هشت نفر زنگ ميزنن و ميپرسن ما اگه الناز رو بخوايم نرخش چنده؟ به خدا من اصال توي زندگيم الناز نميشناسم. نفر بعدي که جواب ميدهد .اسمش پارسا است .راحت حرف ميزند .ميگويد« :شمارهمو که گذاشتم دو روز بعد خاله زنگ زد .اما به نظرم نرخش گرون بود .ميگفت :صدو پنجاه تومن براي يک ساعت .پول هم اول بايد واريز ميشد .من قبول نکردم اول پول بريزم .پول رو که ميگيرن ديگه غيب ميشن». پارسا بيست و يک ساله است و همه اين پيجها را ميشناسد .اينطور که تعريف ميکند .سر دوستش کاله رفته و وقتي پول را ريخته ديگر نه تماسي گرفته شده و نه قراري گذاشته شده .البته خودش هم بينصيب نمانده« :اوايل يک بار 5تومن شارژ خريدم و طرف دزد دراومد ،االن ديگه به اين راحتي گول نميخورم». او يک بار از طريق همين صفحات توانسته خانمي را پيدا کند .از او ميپرسم از عکسش خوشت آمد؟ ميگويد« :نه بابا .اين عکسها فکر کنم دروغ باشن .من فقط زير يکي از عکسها کامنت گذاشتم. بعد يه پسر ديده بود ،اومد تو مسيج خصوصي برام شماره يه خانم رو گذاشت .گفت کارش خوبه ،گرون هم نيست .چند باري باهاش بودم .ساعتي سي تومن ميگيره ،اگه جا نداشته باشي هم ميري پيش خودش ميشه چهل تومن .يک کم برام تکراري شده که مسيج گذاشتم». شماره خانم را از پارسا ميگيرم .ميگويد: حتما بايد من قبلش زنگ بزنم و بگويم شما تماس ميگيريد .هماهنگيهاي الزم که انجام ميشود، تماس ميگيرم .اسمش مهناز است و پارسا ميگويد« :چهل ساله است ».صدايش نازک است و جوانتر از صداي يک زن چهل ساله .ميگويم: شما اين صفحات فيس بوکي را ديدهايد؟ بالفاصله ميگويد« :نه! نديدم .اما شنيدم چطوريه ».الزم نيست سوال ديگري بپرسم .خودش چند ثانيه مکث ميکند و بعد ادامه ميدهد« :اينجور که شنيدم عکس ميذارن .مطمئن باش کسي که شغلش اينه هيچ وقت نميره عکسشو پخش کنه که تابلو بشه. هيچ وقت نمياد شماره شو بذاره .مگر اينکه طرف نه عکس بذاره و نه اسم .پول هم اول کار نميگيرن. پول اول بايد دسته بشه جلو روت بعد بگيري بذاري جلو چشم .کارت که تموم شد برش داري .اينا يه مشت کالهبردارن .من نميدونم چرا مردا اينقدر سادهان ،که باور ميکنن .البته هر باليي سر اين مردا بياد خوبه». جملهاش که تمام ميشود ،بلند بلند ميخندد. قبل از اينکه تماس بگيرم ،شرط گذاشته که درباره خودش چيزي نپرسم .منتظر سوال من هم نميشود و ميگويد« :ببين خاطر پارسا خيلي عزيز بود که جواب دادم و باهات حرف زدم وگرنه من اصال تلفن جواب نميدم ،مگه اينکه شماره بيفته». دوباره سراغ عکسها ميروم .از هر پيجي ده عکس مختلف جدا ميکنم و عکسها را يکي يکي در گوگل سرچ ميکنم .بيشتر عکسها را در صفحات ديگر پيدا ميکنم .بعضي از عکسها از مجالت خارجي درآمدهاند .انگار ادمين فقط شبيهترين قيافه به دختران ايراني را انتخاب کرده است. تنها عکسهاي يکي از صفحات را پيدا نميکنم .عکسهايي که صورتهايشان کامال پوشيده شده و فقط بدنشان مشخص است. ادمين صفحه خودش را با يک اسم معرفي کرده و هر روز مشخصات روسپياني را که وقت دارند روي صفحه فيس بوکش مينويسد .در آخرين پستش نوشته« :براي آخر هفته نيال با قد 168و وزن 59و سايز سينه 85ساعتي 250تومان ».در پستهاي قبلي هم توضيح داده که پول را بعد از سکس دريافت ميکند. مشغول خواندن کامنتهاي زير پست هستم. فردي به اسم حميد نوشته « :بابا به اين حرومزاده اعتماد نکنيد .ديروز به من يه شماره داد که هماهنگ کنم .دختري به اسم شادي .برام مسيج داد ،وايبر دارم .زنگ زدم .خطم يک طرفه شده از پليس فتا زنگ زدن شنبه بيا پليس سايبري .بچهها مواظب باشين همش دروغه .به خدا دل تو دلم نيست تا شنبه »....چند ساعت بعد دوباره به صفحه سر ميزنم .کامنت حميد ديليت شده...
26
ناکامي مذاکرات در نيويورک:
زمينه شکست مذاکرات نهايي؟ دنباله از صفحة 14
دليل اصلي بنبست
به نظر ميرسد که خطوط قرمز تعيين شده در نهادهاي نظامي- امنيتي قدرت در ايران کمترين جاي مانوري براي تيم روحاني و ظريف در مذاکرات اتمي باقي نگذاشته و مذاکرات پياپي اين تيم با گروه 1+5 ،در وراي توافق موقت ژنو ،دستاوردي با خود به همراه نداشته است. اين خطوط قرمز به طور عملي همانهايي هستند که نکات اصلي مورد نظر کشورهاي غربي را تشکيل ميدهند:
کاهش چشمگير تعداد سانتريفيوژها ،کاهش درصدغنيسازي اورانيوم، از ميان بردن اورانيوم غنيشده در درصد باال، تغيير ماهيت و کارکرد مرکز آب سنگين اراک،امکان بازديدهاي وسيع و گسترده از سايتهاي اتمي پارچين و سايت نظامي فردو، اجازه بازديد از ساير مراکز اتمي در کادر پروتکلالحاقي.
با در نظر گرفتن اينکه در طول مذاکرات اخير در نيويورک حتي يکي از موارد چند گانه باال ،يعني تعداد سانتريفيوژها ،نيز نتوانست مورد توافق قرار گيرد ،ميتوان پي برد که مدت زمان باقيمانده يعني دو ماه ديگر ،چقدر براي حل تکتک اين موارد ناچيز است. کشورهاي غربي عالوه بر موارد حساس باال ،که به طور مستقيم به فعاليتهاي اتمي پيوند دارند ،ميخواهند توافقنامه نهايي چند موضوع ديگر را نيز در برگيرد ،از جمله فعاليتهاي ايران در زمينه توسعه موشکهاي دوربرد و قارهپيما ،مسئله تروريسم بينالملل و نقش حکومت ايران در آن و نيز موضوع حقوق بشر در ايران .هر يک از اين موارد به سهم خود ميتواند آغازگر تنشها و اختالفاتي باشد .از همين روي بعيد است که در طول دو ماه باقي مانده تا پايان مهلت تعيين شده ،براي مذاکرات اتمي اتفاق خاصي روي دهد. همزمان حدس و گمان در مورد احتمال يک فعاليت مخفي و موازي با فعاليتهاي شناخته شده از سوي ايران باال گرفته است .گري سيمور ،که تا سال پيش در راس هئيت مشاوره اوباما در زمينه اتمي بود ميگويد« :در موقعيت کنوني من بر اين باورم که يک اقدام پنهاني در يک مرکز اعالم نشده اتمي بيشتر محتمل است تا اينکه يک حرکت اساسي در يک مرکز اعالم شده انجام شود». نگاههاي مشکوکي از اين دست ممکن است پرونده تازه ديگري را در باره مراکز مخفي احتمالي مطرح سازد .در اين ميان آنچه بيش از هر چيز ديگري اين فرضيه را تقويت ميکند ،پافشاري هر چه بيشتر ايران بر خواستهايي است که مخاطبان غربي چرايي آن را در نمييابند.
نتيجهگيري
عدم امضاي توافقنامه نهايي براي ايران تشديد تحريمها، محاصره دريايي و حتي احتمال حمله نظامي را در بردارد ،اما به نظر ميرسد ايران از موضوع ديگري به خاطر امضاي توافقنامه نهايي نگران است و اين چه ميتواند باشد ،مگر آشکار شدن تالش ايران براي دستيابي به سالح اتمي؟ امري احتمالي که همراه با شواهد و مدارکي که بازرسان آژانس در اين باره خواهند يافت ،ميتواند ايران را براي دههها تحت مراقبتهاي سخت و کمرشکن قرار دهد .به همين دليل ،بنبست کنوني طبيعي به نظر ميرسد. غرب ميخواهد بداند ايران چه کرده است و ايران نميخواهد که غرب بداند او چه کرده است. اين بنبست اتمي که در محافل غربي – و از زبان افراد صاحب نفوذي چون کيسنجر -از آن به عنوان خطري بزرگتر از خطر داعش نامبرده ميشود ،ميرود که پس از برخورد با تروريسم مستقر شده در عراق و سوريه (خالفت اسالمي و ساير گروههاي مشابه) ،مهمترين چالش بينالمللي امنيتي در مقابل آمريکا و متحدانش باشد. با قدري تيزنگري ميتوان ديد که شايد به همين دليل ،کشورهاي غربي اين دو موضوع را به صورت جدا يا مستقل از هم نميبينند .به عبارت ديگر ،به همان ميزان که کشورهاي غربي و متحدان منطقهاي آنها در سرکوب داعش و شبهنظاميان راديکال منطقه موفقيت به دست بياورند ،به همان ميزان به دو هدف بعدي متصل به هم ،يعني کنار زدن رژيم بشار اسد و مهار زيادهخواهيهاي اتمي ايران ،نزديکتر ميشوند. به همين دليل نبايد خيلي تعجب کرد که ايران از اين اتحاد به صورت قاطع ،تا حدي عصبي شده و آشکارا نسبت به آن اظهار نارضايتي و بدبيني کند .رهبران رژيم ايران ميدانند که با تشکيل ائتالفي با حضور «چهل کشور» ،در قالب يک طرح وسيع سه ساله عليه «داعش» ،در صورت عدم پذيرش شرايط توافقنامه نهايي ،دوران سختي در انتظار تهران خواهد بود .دو ماه حساس پيش روي است؛ در نتيجه بايد منتظر ماند و ديد که آيا واقعأ ناکامي مذاکرات نيويورک زمينه شکست مذاکرات نهايي است يا نه.
27
October 2014 مهر 1393
مرگ رهبر؛ امکان يک رفرم بزرگ؟ رضا عليجاني ،روز آنالين بستري شدن رهبر جمهوري اسالمي قبل از آنکه به اخبار پشت صحنه و شايعات دامن بزند از طريق يک «ضداطالعات» رسمي از سوي مقامات ايران ،خود به خبري فعال و خبرساز تبديل شد .در ابتدا شايد اين شائبه پيش آمد که حتما مسئله مهمتري است که به گفتن اين امر ظاهرا ساده بسنده شده است .امري که بعدا مشخص شد آن قدر هم مهم نبوده است. بعد اين نکته پيش آمد که نشان دادن چهره رهبر هميشه ايستاده و ظاهرا مقاوم و مهاجم به صورت خوابيده و بيهوش و با ماسک اکسيژن شايد به دنبال القاي پيري او و ضرورت تعيين جانشيني براي اوست .اما تصاوير بعدي و نمايش رژه عيادتکنندگان و در پايان دوباره سرپا نشان دادن او با حمله و طعنهاي تمسخرآميز به «دشمن» اين گمانهزني را نيز کمرنگ کرد. در هر حال و هر چه بود برخورد فعال خبري توانست از يک نقطه ضعف يعني بيماري رهبر که ميتوانست همراه با موجي از شايعات راست و دروغ باشد ،فرصتي براي مانور تبليغي براي وي بسازد؛ هر چند تبليغي ظاهرسازانه و بعضا رياکارانه که هيچ ذهن و دلي را نميتوانست قانع و راضي کند يا بفريبد و بيشتر شبيه نمايشي بود که همه از «نمايش» بودن آن مطلع بودند. اما به بهانه اين موضوع ميتوان به سوال جديتر و استراتژيکتري پرداخت؛ سوالي که ميتوانست و ميتواند بدون هيچ ارتباطي با بيماري رهبر جمهوري اسالمي و ميزان اهميت و واقعيت آن مطرح باشد :فقدان رهبر چه تأثيري بر جمهوري اسالمي و سياستها و روندهاي غالب آن ميگذارد؟ به طور طبيعي خطمشيهاي مختلف (محافظه کارانه ،اقتدارگرايانه ،اصالح طلبانه ،انحاللطلبانه و تحولخواهانه و )...پاسخهاي مختلفي به اين سوال ميدهند؛ چرا که جدا از جنبه تحليلي مسئله ،تمايلهاي شان نيز در اين تحليل بسيار موثرند. اما يک امر مشترک در وراي اين تحليلها و تمايلها (که ميتواند تا آستانه آرزوانديشي و روشنتر ،خيالبافي و سراببيني هم پيش برود) ،تحليل شرايط و نگاه به واقعيتهاي موجود است تا نه به راستروي و محافظه کاري منجر شود و نه به رمانتيسيسم آرزوانديشانه؛ نه پتانسيلهاي جامعه و کشور ناديده گرفته شود (خود/جامعه کمبيني) و نه در آنها اغراق صورت گيرد (خود/جامعه بزرگبيني). شايد گاه بحث در اين باره تماما ذهني و غيرمفيد و حتي مضر به نظرمان برسد ،اما همگان از نقش اتاقهاي فکر در جهان و به ويژه در کشورهايي که سياستمداران (چه در قدرت و چه در احزاب مخالف و منتقد) ،با فکر و مشورت حرف ميزنند نه خطابي و نوکزباني و هر آنچه همان موقع به ذهنشان برسد!، آگاهي داريم. در هر حال انديشيدن در رابطه با فقدان رهبر کنوني جمهوري اسالمي از ديدگاه و منظر اصالحطلبي/تحولخواهي ميتواند به نکات چشم اندازي و بينشي و مسائل راهگشا و حداقل پيش نگريهاي چنداحتمالي و چندسناريويي که اذهان سياستمداران و بخصوص فعاالن سياسي و مدني را ميگشايد و موضوعاتي براي فکر کردن و به اشتراک گذاشتن عرضه ميکند ،منجر شود.
رفرم در راس هرم سياسي مهمتر از ديگر بخشهاست
اما براي اصالحطلبان/تحولخواهان؛ به نظر ميرسد زمانه فقدان رهبر کنوني يک فرصت مهم براي يک رفرم جدي در راس هرم سياسي در جمهوري اسالمي است .بيفايده نيست که يادآور شد اين نحله (اصالحطلبان/تحولخواهان) کم و بيش اهميت فراواني براي انتخابات شوراها ،مجلس و رياست جمهوري قائلاند و از نقش تأثيرگذار آنها در گذار به دموکراسي و عدالت ياد ميکنند .حال اگر يک نماينده مجلس يا شورا يا باالتر يک رئيسجمهور که 4يا 8سال با اختيارات محدود مشخصي در استراتژي اصالح طلبي/تحولخواهي اين قدر اهميت دارد، رهبري با آن همه اختيارات آن هم به طور مادامالعمر ،قطعا داراي نقش بسيار موثرتري است .به همين دليل به نظر مي رسد پرداختن به موضوع رهبر/رهبري در جمهوري اسالمي براي اصالحطلبان/تحولخواهان بايد بسيار مهمتر و حائز اهميت بيشتري باشد. اين موضوع براي جريانات حاکم کنوني يعني طيف راست افراطي نظامي– امنيتي متکي به حمايت/هدايت بيت نيز حائز اهميت بسياري است .طبيعي است که چه شخص رهبر و چه طيف يادشده نگران آينده باشند و نخواهند قدرت برتر و دست باالتر از کف اين طيف خارج شود و شايد اتاق فکرهاي پنهانشان ،اتاق فکرهايي که به مهندسي انتخابات ميپردازند و با يک تردستي و طراحي ضدملي– ضداخالقي سرنوشت انتخابات 88را تغيير دادند؛ بر اين موضوع نيز متمرکز شده و طراحيهايي بکنند .
بررسي اجمالي چند سناريو
يک فرض که ميتواند گزينه محتملي هم باشد اين است که طيف راست افراطي نظامي– امنيتي متکي به حمايت/هدايت بيت که اينک دست باال را دارد و راي اکثريت ملت نيز برايش حائز اهميتي نيست و در انتخابات 88تقلب کرد و در انتخابات 92با طراحي بلندپروازانه و گستاخانهاي هاشمي را حذف نمود و حال در برابر روحاني نيز در حوزه فرهنگ و سياست داخلي هر روزه مانور مخالفت ميدهد؛
27
بافت پير و پيرساالر معمولي مجلس خبرگان چندان جور در نميآيد ،مگر آنکه در يک شرايط خاص ،پيرامون وي ائتالفي ناگهاني و قوي شکل بگيرد.
شانس بيشتر هاشمي شاهرودي
در يک برآورد طبيعي و معمولي ،هاشمي شاهرودي داراي شانس بيشتري به نظر ميرسد .سن نسبتا مناسب وي ،ظواهر باز مناسب او (که عليرغم سکوت سهمگين و شايد رياکارانه غالب در روحانيت در اين گونه موارد اما اين عامل نقش زيادي دارد) ،ميزان سواد حوزوي وي و نيز رابطه نسبتا حسنه او با اکثر طيفها از راست افراطي و طيف احمدينژاد گرفته تا هاشمي و اعتداليون عوامل مهمي هستند .به عالوه اينکه وي با سپاه نيز نزديکيهاي خاص خود را دارد .ضمنا وي برخالف رهبر کنوني خود شخصا دستي در فعاليتهاي اقتصادي دارد و در اين رابطه هم با طيف سپاه و احمدينژاد مرتبط است. هاشمي جديد! (هاشمي شاهرودي) تنها يک نقطه ضعف مهم دارد و آن شايد ايرانياالصل نبودن او باشد که هر چند منع قانوني براي رهبر شدن ندارد ،اما ميتواند به عنوان يک نقطه مانور رقبا و مخالفان براي رأي ندادن به وي باشد. البته سالها حضور او در رأس قوه قضاييه و نيز ارجاع مشکالت بين سران قواي مختلف به وي ،سابقه و رويهاي براي عبور از اين نقطه ضعف است.
شورايي شدن رهبري
درباره امر رهبري بعدي نيز به طراحي گزينهها و برنامههايي بپردازد و سعي کند در زمان حيات رهبر کنوني فردي مورد اعتمادتر را در مجلس خبرگان و يا در بين برخي افراد و محورها و قطبهاي سياسي جابيندازد و به نوعي حتي توافق کند. در اين مورد گاه سخن از افرادي چون يکي از فرزندان رهبر کنوني مطرح ميشود که هر چند جمهوري اسالمي هميشه آبستن غيرمترقبهها بوده است ،اما روالها و روندهاي جاري در ميان روحانيون از يک سو و فضا و روندهاي سه دههاي سطوح فوقاني قدرت از سوي ديگر اين فرض را بسيار کمرنگ کرده و تقريبا غيرممکن ميکند. افراد ديگري نيز به شدت مطرحاند از جمله مصباح يزدي که شايد به طور فردي نيز چنين رويايي دارد و برخي افراد و جريانهاي پيرامون وي نيز چنين آرزوهايي در سر دارند ،اما آنچه در ساليان اخير در پشت صحنه گذشته است که همه آن نيز چندان آشکار نيست بيانگر تنزل جايگاه و تغيير رابطه وي با بيت و شخص رهبر است .بدين ترتيب به نظر نميرسد اين گزينه نيز گزينه مطلوب شخص رهبر کنوني باشد .ضمن آنکه شرايط سني و وضعيت جسمي وي نيز چندان مطلوب نيست .اما قابل حدس است که در يک شرايط فوقالعاده افراد و جريانهاي پيرامون وي در اين باره بسيار فعال خواهند شد . در اينجا يادآوري يک نکته نيز بسيار ضروري است .بسياري از افراد جريان راست سنتي و بوروکراتهاي راست چندان از مواضع و رفتارهاي رهبر کنوني و به خصوص حمايتهاي بيدريغ او از احمدينژاد و نيز اتفاقات در و پس از انتخابات 88و نقش موثر و اصلي رهبر در آن راضي نيستند .اما بنا به مصالح سياسي– اقتصادي و بر اساس اخالقيات مالحظه/محافظهکارانه (و دقيقتر ،رياکارانه) حاکم بر کشور و از جمله بر اين طيف ،نارضايتي خود را چندان ظهور و بروز نميدهند. هر چند با برخي عالئم گاه و بيگاه و به خصوص موضع شان درباره شخص و دولت احمدينژاد يا بعضا در باره مذاکرات و سياستهاي هستهاي ،مکنونات خود را نشان دادند. فقدان رهبر و سلطه سياسي ـ امنيتي وي ميتواند زبانهاي برخي و حتي بسياري از اينها را باز کند و در همان گام اول در نحوه انتخاب رهبر بعدي خود را نشان دهد .حال بر اساس اين نکته کليدي بدترين سناريوي حرکت راست افراطي حاکم متکي به بيت ،تعيين آشکار يا پنهان رهبر بعدي در زمان حضور رهبر کنوني است. در غير اين صورت و در حالتي که فقدان رهبر فعلي و انتخاب رهبر بعدي در وضعيت و روندهاي طبيعي و عادي صورت گيرد ،به نظر ميرسد از همين مجلس خبرگان فعلي يا شبيه آن (اگر درانتخابات بعدي توسط شوراي نگهبان جنتي دچار تغييرات جدي و دگرديسيهاي اساسي نشود)؛ در وضعيتي که ديگر سلطه سياسي -امنيتي رهبر کنوني نيز وجود ندارد؛ يک رهبر افراطي بيرون نخواهد آمد. بافت غالب اين مجلس به شدت محافظه کار و مصلحتسنج است که عليرغم حمايت يا در واقع تسليم بودنش به رهبر کنوني ،در بزنگاههاي مهم مثل انتخاب بين هاشمي و مصباح ،با اختالف راي محسوسي عليه مصباح راي داده است .مصباح به خاطر هم مواضع فکري– سياسياش و مهمتر از آن شخصيت هتاک و تندرو و تلخاش ،فرد چندان خوشنام و با جاذبهاي در بافت روحانيون سنتي و به خصوص مسن نيست .بدنامي مصباح و شکرآب شدن رابطه او با بخشهايي از بيت و پيرامون و عدم احتمال رأي آوري طبيعي وي شايد هم نيروهاي پشت صحنه و طراح راست افراطي و هم ديگر طيفها و جريانهاي سياسي را به فکر ديگر گزينهها بيندازد.. در آن شرايط خاص شايد نام خود هاشمي از سوي عدهاي به جد مطرح شود، از اين روست که در ادامه تسويه حساب سياسي بين رهبر و دوست ديريناش و نيز راست افراطي با وي ،آينده سياسي او در مجلس خبرگان نيز از هم اکنون زير ضرب گرفته شده است .در هر حال يک گزينه محتمل خود هاشمي است .اما وي اگر جاي پاي خود را محکم نبيند از ابتدا خود را کنار خواهد کشيد ،همان طور که در صورت محکم بودن جاي پا چندان اهل تعارف و مالحظهکاري نيست .البته نبايد سن او را نيز هيچ گاه فراموش کرد. در مورد سيدحسن خميني نيز گهگاه شنيده شده که برخي گفتهاند «رهبري از بيت امام خارج شده و بايد به بيت امام برگردد ».اما ويژگيهاي فردي مالحظهکارانه خاص خود وي که کمتر درونمايه رهبري از خود بروز ميدهد ،با
شايد براي برخي (هم چون هاشمي و عدهاي ديگر) بنا به تجربه زيست در سه دهه رهبري رهبر کنوني ،و نيز در شرايط تشتت آراء و عدم توافق اکثريت روي فردي واحد؛ ايده شورايي بودن رهبري قابل طرح باشد .اين امر البته نيازمند تغيير قانون اساسي است ولي به نظر ميرسد طرح و تحقق آن ،فرضي بسيار رفرميستي به نفع روند اصالح/تحول در ايران است .چرا که باز بنا به تجربه هر دو دوره رهبرهاي جمهوري اسالمي وضعيت کاريزماتيک يا وضعيت تمرکز قدرت شديد و هالهسازي قدسي/سياسي ولو تصنعي پيرامون رهبر ،او را در جايگاه بسيار قدرتمندي قرار ميدهد که يک نفره ميتواند در برابر افراد و نهادهاي انتخابي بايستد .حال تضعيف و تغيير اين قدرت متمرکز نقش اصالحي بسيار موثرتري از انتخاب اين يا آن فرد براي رياست جمهوري دارد.
محدود کردن مدت زمان رهبري
محدود کردن زماني دوران رهبري نيز هر چند باز مستلزم تغيير قانون اساسي است اما يک عمل رفرميستي و اصالحطلبانه موثر ديگر است .در آن شرايط سرفصلي و خاص ،فرض تغيير قانون اساسي (براي شورايي يا مدتدار کردن رهبري) غيرممکن نيست .زماندار شدن رهبري اين نهاد را نيز به نوعي و در اندازههاي جمهوري اسالمي به نهادهاي انتخابي نزديک ميکند .رهبري که حس مادامالعمري نداشته باشد احساس محدوديت بيشتري خواهد داشت يا اگر فرضا از اساس امکان انتخاب بيش از مثال دو دوره منتقي شود ،اين امر ميتواند حس قدرقدرتي رهبر بعدي را کاهش دهد.
فرهنگسازي پيرامون امکان و ضرورت نقد مستمر رهبري
باز به صورت فرضي ميتواند حول و حوش اين موضوع از سوي اعتداليون و اصالحطلبان کار فرهنگسازي سياسي و فکري و ديني انجام شود که رهبر نيز قابل نقد است و اگر زبانهايي به ذکر برخي نقدها به رهبر سابق گشوده شد، همين مباحث و درددلها و گاليهها ميتواند به خروجيها و نتايج فکري – سياسي و حقوقي برسد که در جمهوري اسالمي نيز بيسابقه نيست (موضع مکرر علي مطهري که واليت فقيه به اين معنا نيست که هر چه رهبر گفت بايد با آن موافق بود يا بايد از آن تبعيت کرد) .فرهنگسازي و جاانداختن ايده فرهنگي – سياسي امکان و ضرورت نقد رهبر يک رفرم مهم درون سيستمي است؛ حتي اگر رهبر بعدي نيز سير خامنهاي شدن را طي کند ،اما در طول همين مدت اين ايده ميتواند تاحدي جا بيفتد و از سير منفي مذکور جلوگيري کند يا حداقل آن را به تاخير بيندازد.
طرح آشتي ملي
طرح موضوع «آشتي ملي» (ولو در همان حد و حدود قابل تحمل در شرايط مشخص ساخت قدرت در جمهوري اسالمي و نه حتي به معناي واقعي و فراگيرش) ميتواند در اين مقطع مورد استقبال و وفاق جريانهاي مختلف سياسي باشد .آزادي همه محصورين و محبوسين و لغو احکام قضايي عليه آنها از جمله عليه احزابي که البته به طور غيرقانوني ،غيرقانوني اعالم شدهاند و امکان حضور و فعاليت همه طيفها (حداقل درون نظام و يا باالتر از آن نيروهايي که حاضرند در چارچوب قانون اساسي فعاليت کنند) ميتواند گزينه محتمل و عيني و قابل تصوري در آن هنگام باشد .فراموشي گذشتهها از سوي همگان ،موضعي که خاتمي گرفت و رهبر پس زد ،در آن هنگام شايد گوش شنوايي پيدا کند .شايد اينک نتوان توسن ذهن را جلوتر راند و اين حق اوليه و انساني را براي همهگان خواست .اما به قول عاميانه خدا را چه ديدي! اما در چينش مجموعه شرايط و عوامل مختلف در کنار يکديگر ،به جز در يک شرايط فوقالعاده تحت تهديد خارجي ،به نظر نميرسد فرض برخوردهاي تند و کودتايي سپاه و نيروهاي امنيتي ،يک فرض چندان واقعي باشد .اين نيروها هنوز هويت و عملکرد متمرکز کامال مستقل از رهبر ندارند ،بين شان اختالف و تشتت هم هست و تصميم گيريها و طراحيها و اعمال پنهاني و پشت صحنه کنونيشان نيز متکي به وجود و حمايت رهبر است و در صورت فقدان وي نميتوانند به صورت مستقل و متمرکز عمل کنند به خصوص در اعمالي خطير در اين سطح ،آن هم به شکلي کودتايي. مرگ حق است ،هر چند نبايد به مرگ کسي انديشيد ،ولي در دنياي سياست، چه خوب و چه بد به خيلي از نينديشيدهها ،ميانديشند .در اين انديشيدن ممکن است هم روي واقعيتهاي زميني و بستر عيني حرکت شود و هم شايد بر اساس تمايلها ،روي فرضهاي ذهني و بسترهاي خيالي و آرزوانديشانه .آرزو هم البته بر جوانان عيب نيست و جامعه ايران ،جامعه جواني است!
28
October 2014 1393 مهر
28
29
October 2014
29
1393 مهر
SHOPPING FOR CAR INSURANCE? CALL ME FIRST. AVERAGE ANNUAL SAVINGS:
Protect your world
498
$
Auto • Home • Life • Retirement
*
DRIVERS WHO SWITCHED FROM:
Progressive State Farm
562 * on average with Allstate * saved 467 on average with Allstate * saved $362 on average with Allstate
saved
$
$
Save even more than before with Allstate. Drivers who switched to Allstate saved an average of $498* a year. So when you’re shopping for car insurance, call me first. You could be surprised by how much you’ll save.
Call me today to discuss your options. Some people think Allstate only protects your car. Truth is, Allstate can also protect your home or apartment, your boat, motorcycle - even your retirement and your life. And the more of your world you put in Good Hands®, the more you can save.
Hooman Moaveni (678) 366-7979
Hooman Moaveni (678) 366-7979
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell hoomanmoaveni@allstate.com
Annual savings based on information reported nationally by new Allstate auto customers for policies written in 2012. Acutal savings will vary. Allstate Fire and Casualty Insurance Company © 2013 Allstate Insurance Company
55367
11285 Elkins Rd., Suite J8 Roswell Hoomanmoaveni@allstate.com Insurance subject to terms, qualifications and availability. Allstate Property and Casualty Insurance Company, Allstate Fire and Casualty Insurance Company. Life insurance and annuities issued by Lincoln Benefit Life Company, Lincoln, NE, Allstate Life Insurance Company, Northbrook, IL, and American Heritage Life Insurance Company, Jacksonville, FL. In New York, Allstate Life Insurance Company of New York, Hauppauge, NY. Northbrook, IL. © 2010 Allstate Insurance Company.
53422
Geico
Large selection of New and Pre-owned Mercedes-Benz vehicles and other quality pre-owned brands.
The all-new S-Class Coupe. Available October 2014.
The all-new C-Class. Available Now.
The brand-new GLA-Class. Available Now.
Atlanta’s Mercedes-Benz Connection Since 1964 7640 Roswell Road | Atlanta, GA | 30350 RBMofAtlanta.com | 770.390.0700
Alex Rabie arabie@rbmofatlanta.com
30
October 2014
عقرب جراري به نام داعش پديده داعش يا «دولت اسالمي» سياستگذاران غربي را سخت به بازنگري سياستهاي خود در خاورميانه واداشته است. از اين پديده در آغاز تحت عنوان يک گروه تروريستي اسالمگرا ياد ميشد و سازمانهاي امنيتي غرب آن را در رديف گروههاي مشابه ديگر که در سرزمينهاي مسلماننشين از پاکستان و فيليپين و عراق و سوريه گرفته تا سومالي و نيجريه در يکي دو دهه اخير مانند قارچ روييدهاند فهرست ميکردند و خطر آنها را عموما «محلي» ميپنداشتند. خطرناکترين اين گروهها القاعده بود که يک شبکه تروريستي جهاني ايجاد کرد و در دو دهه گذشته به عمليات تروريستي مرگباري در کشورهاي غربي -يا به هدفهاي غربي در
را به خطر اندازد ،براي غرب زنگ خطر بزرگي را به صدا در آورد. عالوه بر اينها ،کشف اين واقعيت که هزاران شهروند اروپايي و شمال آمريکا به صفوف پيکارگران داعش جلب شده و در آن با خشونت وصف ناپذيري به کشتار وحشيانه نظاميان و غير نظاميان ،و از جمله اتباع غربي مشغولند و از علني کردن اين جنايات و پخش تصاوير وحشتناک آن در اينترنت نيز ابايي ندارند کشورهاي غربي را سخت به وحشت انداخت .اين وحشت به خصوص با توجه به بريدن سر دو خبرنگار آمريکايي در فاصله يک هفته در برابر دوربين ويدئو ،آن هم به دست فردي که به زبان انگليسي با لهجه بريتانيايي سخن ميگفت شکل ملموس و عيني پيدا کرد و اين سؤال مطرح شد که اين اتباع غربي پس از بازگشت به کشور خود به چه کشتارها و جنايتها که دست نخواهند زد. اکنون در خاورميانه و براي کشورهاي اين منطقه ،داعش به عنوان بزرگترين خطري مطرح شده که پس از جنگهاي جهاني اول و دوم ثبات و جغرافياي سياسي اين منطقه را به هم ريخته است .جنايات هولناک و گستردهاي که داعش در عمر کوتاه خود عليه اقليتهاي غير سني و همه کساني که راه و روش آن را نپسندند مرتکب شده خصومتها فرقهاي در اين منطقه را تشديد کرده و ميرود که تمامي خاورميانه را به درگيريهاي مذهبي بکشاند. عالوه بر اين ،جهان ماوراي خاورميانه نيز از خطرات استراتژيک سياسي و اقتصادي و جنايات وحشيانه داعش در امان نمانده و کشتن گروگانهاي غربي و پخش ويدئوهاي آن در اينترنت همراه با تهديد به ادامه اين جنايات ،خطرات داعش را براي غرب عيني و ملموس و عاجل کرده است .پديدهاي به غايت وحشتناک و خطري هولناک براي جهان و جامعه جهاني .چنين پديدهاي طبيعتا پاسخ متناسب
کشورهاي ديگر -دست زد .عمليات القاعده زمينه حمله غرب به رهبري آمريکا به افغانستان -و بهانه حمله به عراق -را فراهم آورد و به دگرگونگي بزرگي در نقشه سياسي خاورميانه منجر شد .تمرکز غرب بر از بين بردن شبکه القاعده که با کشتن اسامه بن الدن به اوج خود رسيد ،همراه با تدابير امنيتي وسيع ،به ايجاد نوعي احساس «امنيت» از گروههاي تروريستي در غرب منجر گرديد .القاعده تضعيف يا محدود شده بود ،غرب تدابير امنيتي شديدي را به کار گرفته بود و اکنون خطر تروريستهاي رنگارنگ اسالم گرا به «مناطق محلي» و «وراي مرزهاي اروپا و آمريکاي شمالي» محدود ميشد. با حمله ناگهاني نيروهاي داعش به موصل و سقوط سريع و بدون مقاومت اين شهر ،همه اين محاسبات به هم ريخت .اکنون جهان نه با يک سازمان تروريستي و بلکه با يک «دولت» تازه تأسيس روبرو شده که قلمرو حکومت خود در موصل را درروزها و هفتههاي بعد با حمله به شهرها و دهات و قصبههاي ديگري به سرعت گسترش داد .اين پيروزيها همچنين به داعش امکان داد که غنايم جنگي بسياري، از ميلياردها پول نقد بانکها گرفته تا سالحهاي مدرن و سنگين زرادخانهها ،را به چنگ آورد و توان و امکانات خود را براي گسترش قلمرو «دولت اسالمي»اش به شدت باال ببرد. پيروزيهاي برق آسا و پياپي داعش نه فقط عراق و سوريه (ميدان فعاليت داعش) و کشورهاي همسايه را دچار وحشت کرد ،بلکه زنگهاي خطر جديدي را در غرب به صدا در آورد و سياستگذاران اين کشورها را واداشت تا مفروضات و ارزيابيهاي خود در باره اين گروه و وضعيت سياسي کشورهاي منطقه خاورميانه را مورد بازبيني قرار دهند. آنچه که براي غرب بيش از هر مسئله ديگري حساسيت ايجاد کرد ،تنها اين نبود که يک سازمان تروريستي موفق شده در منطقهاي از خاورميانه حکومتي ايجاد کند و با خشونت تمام به جان مردماني بيفتد که روايت خشن بنيادگرانه داعش از اسالم سني را نميپسندند و انديشه يا آيين ديگري دارند. اين نگراني که داعش چشم طمع به منابع نفتي خاورميانه دوخته و بر آن است که کنترل بسياري از اين منابع را در دست بگيرد و از اين راه نه فقط درآمد سرشار مادي هنگفتي را نصيب خود کند ،بلکه شريان حياتي انرژي و اقتصاد جهان صنعتي
خود را ميطلبد :اجماع و ائتالفي جهاني براي مبارزه و از بين بردن اين خطر مشترک و اين يعني به هم ريختن سامانههاي ديگري از نظم موجود جهان ،به کنار نهادناختالفات و خصومتهاي پيشين و دست همکاري به سوي دشمنان ديروز خود دراز کردن و با آنان همپيمان شدن -و هر چه سريعتر. غرب به اين نتيجه رسيده است (و سران کشورهاي عضو ناتو در نشست خود در ولز بريتانيا بر آن تأکيد کردند) که در اين ائتالف جهاني ،دولتهاي منطقه و به خصوص آنهايي که در معرض خطر مستقيم داعش در قلمرو خود يا در همسايگي آن هستند ،بايد شرکت داشته باشند .در غير اين صورت ،هر گونه دخالت نظامي غرب در سرزميني که داعش در آن فعال است بدون رضايت و همکاري اين کشورها و متحدان آنها نه فقط به لحاظ حقوقي ممکن است مسئلهآفرين باشد و بلکه عمال نيز ممکن است بينتيجه بماند يا به عواقب پيچيده و وحشتناک نامنتظرهاي منجر گردد. اگر حمله آمريکا به عراق در سال 2003عواقب شوم و خونباري در پي داشت و به عراق از هم پاشيده امروز و استقرار داعش در بخشي از آن منجر شد ،ميتوان تصور کرد که عواقب دخالت يک طرفه غرب و بدون همکاري و رضايت حکومتهاي موجود درآن در منطقهاي پر از گسلهاي خصومتآميز مذهبي و قومي و صحنه خشونتها و خونريزيهاي مستمر ،چه وحشتناک خواهد بود .و اين يعني که در ائتالف ياد شده نه فقط کشورهاي عربي نزديک به غرب و بلکه رژيمهايي مانند جمهوري اسالمي ايران و حافظ اسد سوريه نيز بايد حضور داشته باشند. يعني آنچه که تا چند ماه پيش کامال تصورناپذير مينمود اکنون در حال تحقق است .رژيم جمهوري اسالمي با سابقه آمريکاستيزي در تمامي عمر 35ساله خود و با شعار «مرگ بر آمريکا»يش که حتي در حين مذاکرات با آمريکا آن را کنار نگذاشته است و آمريکا که هنوز و حتي تحت حکومت اوباماي «صلحدوست» برنده جايزه صلح نوبل گزينه نظامي خود عليه ايران را براي جلوگيري از دستيابي آن به سالح هستهاي از روي ميز بر نداشته است ،با توافق ضمني متقابل ،در جنگ با داعش در عراق به اتحادي عملي دست زدهاند و نيروهاي آنها در خاک عراق مشترکا عليه داعش ميجنگند. بالفاصله در غرب ،زمزمههاي لزوم نزديکي به دولت اسد و همکاري با او در
حسين باقرزاده
مهر 1393
30
مبارزه عليه داعش در سوريه نيز شروع شده است -رژيمي که در طول چند سال گذشته صدها هزار سوري را در جنگي داخلي کشته و زخمي کرده و ميليونها تن از آنان را بيخانمان کرده است و از سوي نهادهاي حقوق بشري و سازمان ملل به ارتکاب جنايات جنگي متهم شده و بسياري از کشورهاي غربي براي سقوط و برکناري او از قدرت به مخالفانش کمکهاي مالي و نظامي کردهاند. اکنون و در برابر تهديدهاي داعش ،غرب لحن خود را در باره اين دو رژيم تغيير داده و به همکاري آنان دل بسته است .بسياري به درستي خاطرنشان ميکنند که جنايات اسد در سوريه و جمهوري اسالمي در ايران دست کمي از جنايات داعش نداشته است .به لحاظ کمي ،داعش به رغم عطشي که در عمر کوتاه خود براي کشتن و قتل عام داشته به سختي توانسته است در عدد و رقم تعداد قربانيان خود را حتي به کسري از قربانيان اين دو رژيم برساند .به لحاظ کيفي نيز چگونه ميتوان ادعا کرد که سر بريدنهاي داعش از حمالت شيميايي رژيم اسد عليه شهروندان سوري هولناکتر و فجيعتر است و يا قتل عامهاي اقليتهاي مذهبي از سوي داعش از قتل عامهاي بيشمار رژيم جمهوي اسالمي که تنها در همين روزها در سال 1367هزاران تن از اقليتهاي سياسي و عقيدتي را به کام مرگ فرستاد ،عالوه بر قتل عام صدها تن از اقليت بهايي در سالهاي دهه اول انقالب ،خشنتر و مخوفتر بوده است؟ محمد نوري زاد با کنار هم گذاشتن اين دو تصوير به خوبي و بدون شرح شباهتهاي عملکرد داعش و جمهوري اسالمي را به نمايش گذاشته است. تفاوتي که وجود دارد ،يکي اصرار داعش بر به نمايش گذاشتن جنايات خود در برابر چشمان جامعه جهاني از طريق اينترنت و اذعان و افتخار به آنها است (جمهوري اسالمي و رژيم اسد سعي داشتهاند که بر جنايات مشابه خود سرپوش بگذارند يا مسئوليت آن را نپذيرند) و ديگري قربانيان آنها است .رژيمهاي اسد و جمهوري اسالمي جنايات خود را بر مردم خود اعمال کرده و ميکنند و تهديدي جدي به ارتکاب عمليات تروريستي عليه غرب بشمار نميآيند ،ولي داعش از خود «مردم»ي ندارد و اين جنايات را عليه ديگر مردمان مرتکب ميشود و به خصوص اصرار زيادي دارد که غرب را به تروريسم تهديد کند و غربياني را که به چنگ ميآورد در برابر دوربين سالخي کند. اين جنايات و انعکاس آن در رسانههاي جهاني ،همراه با تهديدهاي پياپي براي اجراي جنايات مشابه ديگر يا کاربرد حربه تروريسم عليه غرب و غربيان (آن هم از زبان و با اجراي کساني که با گذرنامههاي کشورهاي غربي به منطقه آمده و به داعش پيوستهاند) افکار عمومي غرب را به شدت تحت تأثير قرار داده و دولتهاي غربي را واداشته تا از هر وسيله ممکن براي از بين بردن اين خطر بالفعل چارهاي بينديشند .غرب به اين نتيجه رسيده است که بدون همکاري کشورهاي منطقه و به خصوص دولتهاي عراق و سوريه و قدرت منطقهاي حامي آنان يعني جمهوري اسالمي امکان ضربه زدن به «دولت اسالمي» و نابودي آن وجود ندارد. ميگويند در قعر جهنم عقربهاي جراري وجود دارند که جهنميان از شر آنها به مار غاشيه پناه ميبرند .رژيمهاي تهران و دمشق جنايات بزرگ و وحشتناکي را مرتکب شدهاند و بارها در معرض محکوميتهاي جهاني قرار گرفته يا هر کدام به داليلي ،از قبيل کاربرد سالحهاي شيميايي به وسيله رژيم سوريه يا عمليات تروريستي و برنامه مشکوک اتمي رژيم ايران ،از سوي غرب به حمله نظامي تهديد شدهاند. آمريکا رژيم ايران را در رديف عراق و کره شمالي« ،اهريمني» ناميده بود ،و شعار «مرگ بر آمريکا» هم چون ورد مقدسي روز و شب بر دهان سردمداران رژيم تا هم اکنون جاري بوده است .رژيم بشار اسد منفورترين و منزويترين رژيم در جهان از ديد کشورهاي غربي بوده است و حمله نظامي به آن دست کم يک بار (پس از انتشار تصاوير مربوط به کاربرد سالحهاي شيميايي) به صورت جدي در دستور کار دولتهاي غربي قرار گرفت ،ولي به گفته رييس جمهور فرانسه ضعف و سستي دولتهاي آمريکا و بريتانيا اين برنامه را به هم ريخت. در هر صورت ،امکان اينکه اين دو رژيم در عمليات مشترکي با آمريکا در يک جبهه قرار گيرند ،تا همين چند ماه پيش هم تصورپذير نبود .ولي عقرب جراري در منطقه به نام داعش سر برآورده است که غرب احساس ميکند براي دفع آن به همکاري رژيمهاي ايران و سوريه نياز دارد و اکنون به سوي آنها دست همکاري دراز کرده است. اين همکاري البته ممکن است حالت رسمي به خود نگيرد و همان طور که سخنگويان دولتهاي غربي ادعا ميکنند «برنامه»اي هم براي اين کار در دست نباشد .ولي بدون ترديد همکاري عمال شروع شده و از جمله تماسهاي پشت پرده براي هماهنگيهاي نظامي بين فرماندهان آمريکا و نيروي سپاه قدس در عراق در جريان است .وزير خارجه سوريه هم با شعف از امکان همکاري با غرب عليه داعش استقبال کرده و در عين حال کسب رضايت از رژيم سوريه را براي اجراي عمليات از سوي غرب عليه مواضع داعش در سوريه الزم دانسته است. پديده داعش اگر يک دردسر بزرگ بينالمللي براي جهانيان ايجاد کرده ،دست کم براي رژيمهاي سوريه و ايران نعمتي است که از آسمان نازل شده است .رژيم سوريه بزرگترين بهره را از درگيري غرب با داعش ميبرد و رژيم ايران از زير فشارهاي ديپلماتيک غرب تا حدي آزاد ميشود و به ازاي همکاري خود با غرب ممکن است بتواند امتيازهايي بگيرد. عقرب جرار داعش ،به مارهاي غاشيه منطقه خاورميانه چهرهاي بخشيده که براي غرب پذيرفتنيتر است و (دست کم ،تا داعش سر کار است) ميتوان با آنها کنار آمد...
31
October 2014 مهر 1393
حوادث منطقه و ماجراجوييهاي نظام واليت فقيه حسين اسدي شرايط حاکم بر منطقه خاورميانه کشور ما را در مرکز يکي از بحرانيترين حوادث کنوني جهان قرارداده است .جنگي که ميان «شيعيان» به سرکردگي ايران و «سني مذهبان» به سرکردگي عربستان سعودي و شيخنشينان خليج فارس براه افتاده است ،در کشور همسايه غربي ما عراق منجر به فاجعهاي شده که با وجود دولت بيثباتي که با شرکت سه گروه شيعيان ،سني مذهبان، و کردها تشکيل گرديده، خطر تجزيه خاک اين کشور را در بر دارد. دولتهاي غربي و به خصوص حکومت اسرائيل با کوبيدن بر طبل کشور مستقل کردستان در منطقه کردنشين عراق که بخش کوچکي از مناظق کردنشين در خاور نزديک و ميانه را تشکيل ميدهد ،قصد دارند با ايجاد پايگاهي دائمي براي خود در يکي از حساسترين نقطه استراتژيک منطقه ،به جهت کنترل کشورهاي همجوار ايجاد نمايند. آنان به بهانه مبارزه با «دولت اسالمي» ارتش صد هزار نفره پيشمرگان کرد را با آخرين دستآوردهاي نظامي خود تجهيز نموده ،و براي رودرروييهاي بعدي تعليم ميدهند ،در صورتيکه بخوبي آگاهند که ايجاد «کشور کردستان مستقل» در عراق بدون در نظر گرفتن وضعيت کردهاي ساکن ايران، ترکيه و سوريه بهمنزله گذاشتن استخوان الي زخمي است در بدن منطقه ،که ميتواند ساليان درازي منشائي براي درگيري و کشت و کشتارهاي بعدي در کشورهاي همجوار باشد. آقاي اوباما رئيس جمهور آمريکا پس از اينکه توانست متحديني براي خود دست و پا کند ،در يک روز پيش از روز 11سپتامبر ،روزي که خاطره تلخ آن در ذهن مردم آمريکا هنوز هم بر جاست ،اعالم نمود که قصد دارد در چارچوب مبارزه با تروريسم عالوه بر بمباران مواضع «دولت اسالمي» در عراق مواضع اين گروه تروريستي در سوريه را نيز بمباران نموده و به شبه نظاميان معتدل مخالف اسد کمکهاي مالي و تسليحاتي نمايد. در چنين شرايطي خامنهاي رهبر نظام اسالمي ايران هم ،با اتکاء به شبه نظاميان مسلحي که جمهوري اسالمي از ابتداي تشکيلاش با استفاده از امکانات مالي کشور ما در گوشه و کنار منطقه بوجود آورده است ،به فکر پيدا نمودن جايگاهي برتر براي رژيم خود در نظام تخيلياش در جهان آينده افتاده است. او در ديداري با نمايندگان مجلس خبرگان رهبري با اين باور موهوم و غلط که« :غربيها در طولسالهاي متمادي با طرح شعارهاي جذاب و فريبندهاي همچون «آزادي»« ،دموکراسي»« ،حقوقبشر» و «دفاع از انسانها»، تالش کردند تا برتري ارزشي نظام خود را بر ساير مناطق جهان و اديان مختلف به ويژه دين اسالم تثبيت کنند... امروز طرح اين شعارها از جانب غرب به يک امر مستهجن تبديل شده است ....مهمترين عامل در تزلزل اين اقتدار، برپايي يک نظام مبتني بر تفکرات اسالمي و حرکت انقالبي در ايران ،بهعنوان يکي از مناطق بهشدت تحت نفوذ آمريکا بود [بطوري] که اين نظام در مقابل حمالت گوناگون و متنوع سياسي ،نظامي ،امنيتي و اقتصادي غرب ،نهتنها از بين نرفت بلکه اکنون مقتدرتر نيز شده است». او باز هم به نتيجه غلط ميرسد که« :نظام فعلي جهاني قابل استمرار نيست و نظم جديدي در حال شکلگيري است ...و در چنين شرايطي ما بايستي آمادگي براي نقشآفريني در نظم جديد جهاني را داشته باشيم ...هدفي که رسيدن به آن جز از طريق قويتر کردن کشور و استفاده از همه ظرفيتهاي داخلي و خارجي امکانپذير نيست...
طرفداران نظام جمهوري اسالمي در منطقه عمق راهبردي ما هستند ،ضمن آنکه در آمريکاي التين و قسمتهاي مهمي از آسيا نيز ،عمق راهبردي داريم که بايد از آنها به درستي استفاده شود». ملت ايران که تاکنون بهاي گزافي بابت تحقق روياهاي ماليخوليائي برقراري يک امپراطوري شيعه به رهبري خميني و خامنهاي پرداخته است ،براي رسيدن به هدف جديدي که خامنهاي در ذهن عليل خود تعقيب مينمايد ،از اين پس و تا زماني هم که سايه شوم اين نظام برمملکت ماست ،مجبور خواهد گرديد مخارج تقويت و کسترش «ظرفيت خارجي» بيشتر نطام واليت فقيه را تحمل نمايد و اين در حالي است که به گفته وزير اقتصاد دولت «تدبير و اميد»« ،زندگي و معيشت مردم در حال حاضر در وضعيت خطيري قرار دارد»، و وزير کار کابينه اين دولت هم از خطر جدي بمب 10ميليون بيکار در کشور و اينکه «اگر کاري نکنيم تعداد بيکاران در سال 1400به 10ميليون نفر خواهد رسيد» صحبت ميکند. آقاي روحاني نيز هر گونه رودربايستي و تعارفي را کنار گذاشه و اوضاع عمومي مملکت را چنين تشريح مينمايد: «اين افتخار نيست که در کشوري [ايران] بخش بزرگي از مردم آن نيازمند بوده يا به تعبيري ديگر زير خط فقر زندگي کنند و براي تامين مواد غذايي اساسي نياز به واردات داشته باشيم ....و در همين کشور عدهاي به نام اينکه بايد در برابر ابرقدرتها بايستيم جيب و اموال مردم را غارت کنند». سران نظام جمهوري اسالمي که از ابتداي تأسيس نظام خود بدون توجه به گرفتارهاي مردم ايران ،مملکت ما را به هتلي رايگان براي گروههاي خشونتطلب شيعه تبديل نمودهاند ،بازهم وضعيت حاکم برکشور را ناديده گرفته ،عالوه بر تحميل مخارج سنگيني که تاکنون صرف گروههاي مزدور خود در لبنان و فلسطين نموده و مينمايند، اکنون با درخدمت گرفتن تمام امکانات کشور به دفاع از رژيم ديکتاتوري اسد در سوريه برخاستهاند ،که با در نظر گرفتن تصميمات اخير آقاي اوباما ممکن است به رو در رو شدن مستقيم با آمريکا در اين کشور بيانجامد .سران نظام حتي به اين هم قناعت ننموده و هر روز کشور را به سوي ماجراجويي جديدتري سوق ميدهند. به گزارش تارنماي «العربيه» هم اکنون ايران به صورت مستقيم به درگيريهاي عراق کشانده شده است .اين تارنما که ويديويي از رقص ،پايکوبي و اعالم شادي قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس ايران پس از کسب پيروزيهايي در شهرک آمرلي و منطقه سليمان بيک در عراق را به نمايش گذاشته است ،گزارش ميدهد که قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس ايران که بخش عملياتي سپاه پاسداران در خارج از کشور را به عهده دارد ،در حوادث اخير عراق عمال” فرماندهي شبه نظاميان شيعه در اين کشور را هم که در ايران آموزش ديده و از اين کشور کمکهاي مالي و تسليحاتي دريافت ميکنند (سازمان بدر ،عصائب اهل حق، گردانهاي حزباهلل و پيروان مقتدي صدر) به دست گرفته است .به ظاهر ايران قصد دارد از اين شبه نظاميان شيعه،
نيروي مسلحي را تحت فرماندهي مستقيم خود پايه ريزد، تا هر آنگاه که الزم باشد بتوانند به صورت مستقيم در امور داخلي عراق اعمال نفوذ و دخالت نمايد. ماجراجوييهاي خامنهاي پايانناپذير است ،او با کمک به شيعيان «الحوثي» در يمن و شيعيان استان نفتخيز القطيف در شرق عربستان سعودي و تحريک آنان عليه دولتهاي مرکزي ،جبهه جديدي در گوشهاي ديگري از منطقه باز کرده و عمال همان راهي را پيش گرفته است که خميني نيز در ابتداي انقالب و در ارتباط با عراق دنبال نمود. راه خطرناکي که منجر به جنگي خانمانسوز ميان دو کشور تبديل گرديد ،جنگي که بيش از يک ميليون نفر کشته از دو طرف به جاي گذاشت و ميلياردها دالر خسارت به دو کشور وارد نمود. در ژانويه سال گذشته مقامات يمن اعالم نمودند که يک کشتي حامل سالحهاي سنگين و موشکهاي زمين به هوا را توقيف نمودهاند و احتمال ميدهند که ايران اين تسليحات را براي شورشيان شيعه «الحوثي» ارسال کرده باشد .با توجه به حساسيت اين منطقه ،و با توجه به اينکه هم اکنون نظاميان آمريکايي هم با استفاده از بهپاد در اين درگيريها دخيل هستند ،اگر نظام ولي فقيه از مداخله در امور داخلي يمن ،و تحريک و کمک به شيعيان استان نفتخيز القطيف در عربستان سعودي دست بر ندارد و سريعا بدان خاتمه ندهد ،خطر اين وجود دارد که پاي ديگر کشورهاي منطقه و فرامنطقهاي به صحنه اين درگيريها بازگردد و جنگ داخلي يمن به جنگ تمام عياري در منطقهاي تبديل شود. در سطح داخلي رئيس جمهوري که آورده بودند تا به عوامفريبيها و سياستهاي دشمنتراشي دولت احمدينژاد خاتمه دهد ،اعمال «ديپلماسي اعتدال» را به عنوان تکخال برنامههاي دولت خود و به عنوان رمز رهگشاي همه مشکالت ديگر در کشور در ابتداي کار خود اعالم نمود. قدمهاي اوليه او نيز داللت بر اين داشت که وي قصد دارد حداقل در سطح جهاني عملکردي غير از روشهاي دولت احمدينژاد در پيش گيرد .او توانست باب مذاکره ديپلماتيک با کشورهاي اروپايي را بگشايد ،تابوي منع مذاکره با آمريکا را بشکند ،به سياستهاي نگاه به شرق و تحريک دولتها و افکار عمومي کشورهاي غربي و دشمن تراشيهاي بيهوده دولت احمدينژاد هم تا اندازهاي خاتمه دهد. اما کوبيدن بيامان خامنهاي بر طبل «مضر و بيهوده» بودن هر گونه مذاکرهاي با آمريکا و دخالتهاي او (مذاکرات تلفني روحاني با اوباما و بيجا خواندن آن از طرف خامنهاي، دادن اجازه محدود به تيم ايراني در مذاکره با آمريکا که فقط مذاکره در موضوع هستهاي را مجاز اعالم نمود ،کنترل مستقيم روند مذاکرات هستهاي و تعيين خطوط قرمز غيرقابل قبول براي رسيدن به يک توافق) باعث شدند تا آقاي روحاني مرتبا از آنچه که قبال اعالم کرده بود عقب نشيند و نتيجهاي را هم که ميتوانست از «ديپلماسي اعتدال»اش به دست آورد ،به قدري ناروشن و مغشوش گردد ،که حتي يکي
31
از جديترين حاميان دولت او آقاي زيباکالم هم براي درک آن ،خود را مجبور ببيند به دامن رماالن پناه برد. آقاي زيباکالم در روزنامه «شرق» قضاوت خود از عملکرد ديپلماسي دولت آقاي روحاني و نتايج به دست آمده از آن را بدين شکل بيان ميدارد: «ظاهرا در دستگاه ديپلماسي ما ،قرارداد و عهد و ميثاقهاي بينالمللي همچون موجودات زنده ،يک جسم دارند و يک «روح» .ديپلماسي ما بهويژه پيرامون مذاکرات «ژنو» و اينکه دقيقا چه چيزي تعهد آمريکاييها وغربيهاست و چه مواردي را ما متعهد شدهايم ،آنقدر پيچيده شده که به نظر ميرسد بايد برويم دنبال احضار ارواح». او اکنون به قول آقاي نوريزاد بدين پي برده است که« :نه» گفتن به بيت مکرم عواقب خوفناکي دارد و اساسًا آدمهايي مثل مصطفي پورمحمدي براي اين به کابينه او تزريق شدهاند که دستهاي خونينشان را مدام و مستمر نشان روحاني بدهند .اما اين را نيز ميدانم که شما وقتي از بلنداي اختيار و حق و قانون و مردم فرود آمدي ،و خودت را به همان به ريسمان بيت بند کردي ،از اين به بعد درست جاهايي داخل ميشوي که سرانگشتان بيت فرودت ميآورد که همان دستهاي مکرم و از مکانهايي خارج ميشوي بيرونت ميکشند و اين ،يعني گامهاي لرزاني که يک رييس جمهور را با همه بخت و اقبال مردمياش از جا بلند ميکند، و در قاب کوچک و محقري جا ميدهد ،و بر يکي از ديوارهاي بيت ميخش ميزند ،براي عبرت و تماشاي مردمي هاج و واج که قرارشان بر يک رنگي بوده و نه رنگآميزي». آقاي روحاني هم اکنون چنان به ديوارهاي بيت خامنهاي ميخکوب شده است ،که حتي اگر هم بخواهد ديگر توان انجام کار مثبتي در زمينه مناسبات بينالمللي را ندارد. دولت آمريکا و دولتهاي همراه با آن باز دست به همان خطاهايي ميزنند که حکومت بوش مرتکب آن گرديد .آنان بدون برخورد به پايمال شدن حقوق حقه مردم فلسطين، بدون برخورد به محروميت مادي و معنوي ساکنان اين بخش از جهان ،بدون برخورد به عملکرد حاکمين مستبد در منطقه ،مبارزه با تروريسم را (اگر بهانهاي بيش نباشد) فقط در اين ميبينند ،که پايگاه يک گروه تروريستي را که در شرايط کنوني نقش برجستهاي در ميان ساير گروههاي خشونت طلب اسالمي پيدا نموده است بمباران نمايند، رهبران آن را به قتل رسانند و از اين طريق به خيال خود از امکان انجام عمليات تروريستي عليه مردم خود و جهانيان جلوگيري نمايند. آنان مثل اينکه فراموش کردهاند که هنوز ديري نگذشته است ،که به بهانه نابودي گروه القاعده به رهبري بن الدن که در آن زمان داراي چنين نقشي برجستهاي بود ،کشور افغانستان را سالهاي سال بمباران کردند ،اوضاع داخلي کشور پاکستان را دچار آشفتگي نمودند و هزاران نفر از مردم بيگناه را در اين دو کشور از طريق بمبارانها و لشکرکشيهاي خود به قتل رساندند .بن الدن را کشتند ،تا از دل آن گروهي به مراتب قسي قلبتر و خشنتر از آن بنام داعش به وجود آيد .هنوز هم آنان نميخواهند قبول کنند که وجود چنين گروههايي معلول استبداد حاکم بر منطقه ماست. به عنوان مثال در ايران بايستي کودتايي عليه دولت ملي مصدق با شرکت مستقيم آمريکا و انگليس انجام ميگرفت، روند دموکراسي در اين کشور قطع ميگرديد ،محمدرضا شاه پهلوي دو باره ميآمد و بساط ديکتاتوري 25ساله خود را به راه ميانداخت ،تا با سرکوب بيرحمانه نيروهاي ملي و دموکرات جاده صافکن حکومتي شود ،که رهبر آن خميني با تکيه بر افکار مرتجع خود تخم نظام ضد انساني واليت مطلقه فقيه را در بدنه کشور کهنسال ايران و فکر ايجاد امپراطوري مذهبي شيعه با استفاده از راهاندازي گروههاي مزدور در منطقه را بکارد. آقاي کيسينجر درست ميگفت اگر به اين گفته خود که: «من ايران را مشکل بزرگتري از داعش ميدانم .داعش گروهي متشکل از ماجراجويان نظامي با يک ايدئولوژي تهاجمي است .داعش اگر بخواهد تبديل به يک واقعيت دائمي استراتژيک شود بايد سرزمينهاي بيشتري را تحت سلطه خود گرفته و آنها را حفظ کند .از نظر من مقابله با گروهي چون داعش بسيار قابل کنترلتر از درگيري با کشوري چون ايران است» ،به جاي لفظ ايران عبارت نظام واليت فقيه در ايران را بکار برده بود و اضافه مينمود که گروههايي همچون داعش گروههايي هستند که فقط در محيطهاي مناسب قابليت بازتوليد دارند و تا زماني که علل و محيط مناسب (استبداد حاکم) براي رشد آنان فراهم است ،معلوم نيست که آنچه را که از خود به جاي ميگذارند خطرناکتر از خود آنان نباشد و اگر او اضافه مينمود که گر چه نظام حاکم بر ايران يکي از بزرگترين حاميان تروريسم در منطقه است ،حکومتهاي مستبد ديگر منطقه و حکومت اسرائيل هم کمتر از آن به رشد چنين گروههايي کمک نميکنند.
32
فرهنگ گفتگو
October 2014 مهر 1393
نکرده و نخواهم کرد ،الزم است که لفظ «تقييه» را بدانيم و بار عاطفي و عواقب ناشي از آن را بررسي کنيم تا خوانندگان عزيز بتوانند در مورد تقييه کردن يا نکردن تصميميآگاهانه بگيرند.
تقييه يعني چه؟
مطابق آنچه در کتابهاي لغت آمده است :ابراز عقيده يا انجام دادن کاري بر خالف نظر و اعتقاد قلبي را تقييه ميگويند. در کتب فقهي از تقييه به عنوان يک قاعده نام برده شده است و برخي از فقها رسالههايي مستقل تحت عنوان «تقييه» تاليف کردهاند. در اصطالح شرع بويژه اسالم صيانت (حفظ کردن) خويش را از صدمه ديگري يا ابراز همسويي با او در گفتار و يا رفتار مخالف حق و به تحفظ از زيان ديني و دنيايي ميباشد. در منابع اسالمي «تقييه» به معناي نگهداري خود از صدمه ديگران است از راه موافقت با آنان در گفتار و رفتار مخالف حق ،و به تعبير شيخ مفيد :پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن ،در برابر مخالفان به منظور صيانت (حفظ) ضرر ديني و يا دنيايي را تقييه گويند)1( .
مطابق اين تعاريف « تقييه » يعني خدعه، نيرنگ و دروغ !
دکتر پرويز ايزدي -آتالنتا
يا به عبارتي سادهتر کتمان عقيده را «تقييه» ميگويند. نکته مهميکه از تعريف باال بدست ميآيد آن است که در محيطي که آزادي انتخاب عقيده و بيان آن وجود نداشته باشد تقييه بوجود ميآيد ،که اگر قرار باشد که اين قاعده عموميت پيدا کند ،جايي براي اعتماد بديگران در هيچ يک از
ايشان در مورد دگرانديشان چيست؟ اگر جواب منفي است پس الزم است که در روشنفکر بودن آنان شک کنيم و اگر جواب مثبت است و ميدانستند اما سکوت اختيار کردند الزم است که در مورد آنان نيز بگوييم که متاسفانه روشنفکران ما هم در اصطالح از قاعده «تقييه» پيروي کردهاند! براي آنکه بدون شاهد و مدرک مطلبي را بيان نکنم ،نظر شما خوانندگان عزيز را به بيانات آيتاهلل خميني پيش و پس از انقالب در مورد مسايل اجتماعي جلب ميکنم و جويندگان حقيقت ميتوانند براي دريافت تناقضات ناشي از «تقييه» به سايتهاي اينترنتي مراجعه فرمايند)2( .
آيتاهلل خميني و حکومت:
منظور از حکومت اسالمي اين نيست که رهبران مذهبي خود حکومت را اداره کنند( .مصاحبه با خبرنگار راديو تلويزيون فرانسه 23 ،شهريور ،1357نجف) علما خود حکومت نخواهند کرد .آنان ناظر و هادي مجريان امور ميباشند( .خبرگزاري رويترز 4 ،آبان ،1357 پاريس) من هيچ سمت دولتي را نخواهم پذيرفت (گفتگو با خبرنگاران 12 ،آبان ،1357پاريس) نه ميل و رغبت من و نه سن من و نه موقعيت من اجازه نميدهد که شخصا” نقشي در حکومت جديد بعهده بگيرم. (مصاحبه با خبرنگار خبرگزاري آسوشيتدپرس 16 ،آبان ،1357پاريس) من بنا ندارم که خودم يا اشخاصي که حاال در پيش من هستند از روحانيون ،جانشين رژيم بشوند( .گفت و گو با خبرنگاران ،دي ،1357پاريس) روحاني نبايد به کاري غير از روحانيت يعني بسط توحيد و تقوي و پخش و تعليم قوانين آسماني و تهذيب اخالق پردازد( .کشف االسرار صفحه )208
و اما پس از پيروزي انقالب
-1ميگويند که روحانيت بايد بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند و سياست را بگذارند براي ما .شما در اين 50سال هيچ غلطي نکرديد .شما را من ميشناسم. نميخواهم اسمتان را ببرم .سر جايتان بنشينيد .آدم بشويد. (سخنراني در جمع فارغالتحصيالن دانشکده افسري. روزنامه جمهوري اسالمي 26،آبان )1359 – 2اين را بدانيد که تنها روحانيت ميتواند در اين مملکت کارهارا از پيش ببرد .فکر نکنيد که بخواهيد کنار بگذاريد روحانيت را( .ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسالمي 6،خرداد 1360در جماران)
آيتاهلل خميني و دموکراسي:
دولت اسالم يک دولت دموکراتيک به معناي واقعي است( .گفت و گو با خبرنگاران 18 ،آبان ،1357پاريس) در جمهوري اسالمي مطبوعات در نشر همه حقايق و واقعيات آزادند( .روزنامه ايتاليايي پانزه 11 ،آبان )1357 در جمهوري اسالمي کمونيستها نيز در بيان عقايد خود آزادند( .روزنامه هلندي دي ولکرانت 16 ،آبان )1357 حکومت اسالمي يک حکومت مبتني بر عدل و دموکراسي است( .مصاحبه با خبرنگار روزنامه لسآنجلس تايمز 16 ،آبان )1357 ما حکومتي را ميخواهيم که براي اينکه يکدسته ميگويند مرگ بر فالن کس ،آنها را نکشند( .مصاحبه با خبرنگاران 12 ،آبان )1357 در شماره گذشته چنين نتيجهگيري کرده بودم که« :اگر من و شما به کمک هم بتوانيم محيط گفتگويي بوجود آوريم که در آن صادقانه آنچه را که در امکان داريم بررسي کنيم، و خواست و آرزوهاي کوتاه مدت و دراز مدت خود را آزادانه بيان کنيم و بين امکانات و خواستهها چه بصورت فردي و چه بصورت گروهي همآهنگي و توازن برقرار کنيم و اين يافتههاي مثبت مشترک را با تجربه و تمرين نه تنها به خانواده بلکه در اجتماعي که در آن زيست ميکنيم منتقل نماييم ،بخودي خود ،خواهيم توانست جامع ايراني و در نهايت جامع بشري را در رسيدن به تکامل مادي و معنوي ياري دهيم». بطوري که از فراز باال بر ميآيد ،براي رسيدن به آرمان شهر يگانگي محيطي الزم است که در آن صداقت وجود داشته باشد و اين مسلم است که تقييه ،يا انکار ،خدعه و نيرنگ دشمن سرسخت صداقت و آزادي است و بهمين دليل شکافتن اين قاعده ضد يگانگي يعني «تقييه» از لوازم ضروري بنظر ميرسد.
از من انتظار «تقييه» کردن را نداشته باشيد! براي آنکه بدانيد که چرا من هرگز تقييه يا انکار عقيده
امور اقتصادي ،اجتماعي و سياسي باقي نميماند. در اينچنين اجتماعي همه به هم دروغ ميگويند ،اخالق اجتماعي نابود ميشود ،و ادامه اين شيوه منجر به تن دادن به قانون جنگل ميگردد .بدين معنا که هر کس يا هر گروهي که زور و زر بيشتري داشت بر کرسي قدرت خواهد نشست و ديگران را ياراي مهار کردن اين قدرت لجام گسيخته نخواهد بود. نمونه کامل رواج «تقييه» يا دروغگويي را ميتوان از جو حاکم در ايران مشاهده کرد که از آيتاهلل خميني آغاز گرديد و به عموم سرايت کرد ،بطوري که در ايران امروز به گفتار يا کردار هيچکس اعتماد نميتوان کرد. پيش از آمدن آيتاهلل خميني هم «تقييه» يا دروغگويي وجود داشت اما اينچنين رواجي عمومي پيدانکرده بود که نه تنها از انجام آن شرم داشته باشند ،بلکه به انجام آن افتخار نيز بکنند! زماني آيتاهلل خميني در فرانسه بسر ميبرد و تمام خبرگزاريهاي مهم گفتار و کردار ايشان را به چهار گوشه جهان مخابره ميکردند .همه کساني که خود را روشنفکر ميدانستند ،آيا نميدانستند که جايگاه آيتاهلل خميني در مقابل حقوق بشر چيست؟ آيا نميدانستند که نظر آيتاهلل در مورد تساوي حقوق زن و مرد چيست؟ آيا نميدانستند نظر
و اما پس از پيروزي انقالب
-1به آنهايي که از دموکراسي حرف ميزنند گوش ندهيد .آنها با اسالم مخالفند .ميخواهند ملت را از مسير خويش منحرف کنند .ما قلمهاي مسموم آنهايي را که صحبت ملي و دموکراتيک و اينها را ميکنند ميشکنيم (سخنراني 22 اسفند ،1357قم) -2آنهايي که فرياد ميزنند دموکراسي باشد ،آنها مسيرشان غلط است .ما اسالم ميخواهيم( .روزنامه کيهان، 3خرداد )1358 -3من انقالبي نيستم ،اگر ما انقالبي بوديم اجازه نميداديم اينها اظهار وجود کنند .تمام احزاب را ممنوع اعالم ميکرديم ،تمام جبههها را ممنوع اعالم ميکرديم و يک حزب و آن حزب مستضعفان تشکيل ميداديم ،و من توبه ميکنم از اين اشتباهي که کردم( .کيهان 27 ،مرداد ).1358 -4اين ملت براي اسالم جنگيده نه آزادي( .مصاحبه با اوريانا فالچي 2 ،مهر ،1358قم) -5همه آشفتگيها زير سر همينهايي است که ميگويند دموکرات هستند( .مصاحبه با اوريا فالچي 2 ،مهر ،1358قم)
32
آيتاهلل خميني و مليگرايي
-1يکي از بنيادهاي اسالم آزادي است ،بنياد ديگر اسالم اصل استقالل ملي است( .مصاحبه با خبرنگار روزنامه الکروا 15آبان .1357پاريس). -2حکومت اسالمي حکومت ملي است( .صحيفه نور جلد چهارم صفحه ).58
و اما پس از پيروزي انقالب:
– 1مليگرايي مخالف اسالم است( .سخنراني در جمع طالب و دانشجويان 5خرداد ).1359 – 2مليگرايي بر خالف اسالم است .اين بر خالف دستور خدا و بر خالف قرآن مجيد است( .صحيفه نور جلد 12صفحه ).110 – 3مليگرايي اساس بدبختي مسلمين است. (سخنراني در کنگره قدس 19مرداد ).1359 – 4آنهايي که ميگويند ما ميخواهيم ملت را احياء کنيم ،مقابل اسالم ايستادهاند( .پيام به مناسبت روز قدس 25مرداد ).1359
آيتاهلل خميني و اقتصاد:
ي مسالهاي بنام تورم براي – 1در جمهوري اسالم مملکت نخواهد ماند( .مصاحبه با خبرنگار روزنامه آلماني دنياي سوم 24آبان .1357پاريس). – 2ما بانکهايي که بيبهره باشد بايد درست کنيم، ما بهره را جايز نميدانيم( .مصاحبه با خبرنگار روزنامه لسآنجلس تايمز 16آذر . 1357پاريس). - 3دلخوش نباشيد که مسکن فقط ميسازيم ،آب و برق را مجاني ميکنيم ،اتوبوس را مجاني ميکنيم ،دلخوش به اين مقدار نباشيد .معنويات شما را و روحيات شما را عظمت ميدهيم ...ما هم دنيا را آباد ميکنيم و هم آخرت را. (سخنراني 12بهمن 1357بهشت زهرا).
و اما پس از پيروزي انقالب:
– 1جوانها ريختند توي خيابانها ،فريادشان اين بود که اسالم ميخواهيم ،براي اسالم است که انسان ميتواند جان بدهد .اولياي ما هم براي اسالم جان دادند نه براي اقتصاد. اقتصاد قابل اين نيست( .سخنراني در جمع کارکنان راديو 17شهريور 1358قم). – 2آنهايي که دم از اقتصاد ميزنند و زير بناي همه چيز را اقتصاد ميدانند ،از باب اينکه انسان را نميدانند يعني چه .اينها انسان را حيوان ميدانند ،حيوان همه چيزش فداي اقتصادش است ،زيربناي همه چيزش .االغ هم زير بناي همه چيزش اقتصادش است( .سخنراني در جمع کارکنان راديو 17شهريور 1358قم) .
آيتاهلل خميني و زنان:
– 1زنها را وارد ادارات کرديد ،ببينيد در هر ادارهاي که وارد شدند آن اداره فلج شد( .سخنراني در مسجد اعظم 12 آذر 1341قم). – 2روحانيت مالحظه ميکند در کنفرانسها اجازه ميدهند که گفته شود در راه تساوي حقوق زن و مرد قدمهايي برداشته شده( .سخنراني در مسجد اعظم 12آذر 1341قم). – 3شما آقايان در تقويم دو سال پيش از اين يا سه سال پيش از اين بهاييها مراجعه کنيد ،در آنجا مينويسد: تساوي حقوق زن و مرد راي عبدالبهاء است ،آقايان از او تبعيت ميکنند .آقاي شاه هم نفهميده ميرود باالي آنجا و ميگويد :تساوي حقوق زن و مرد .آقا اين را به تو تزريق کردند که بگويند بهايي هستي ،که من بگويم کافر است بيرونت کنند .نکن اينطور :بدبخت نکن اينطور .تعليم اجباري عمومي نظامي کردن زن ،راي عبدالبهاست( .سخنراني در مسجد فيضيه 13خرداد 1341قم). تا شماره آينده که راه نجات از قاعده «تقييه» را بررسي کنم ،براي همه شما خوشبختي آرزو دارم .دلتان شاد و لبتان خندان باد. ****** ( )1خوانندگان عزيز ميتوانند با جستجوي در منابع الکترونيکي تحقيق جامعي در مورد تقييه بنمايند و براي انجام اين کار کافي است که کلمه «تقييه» را بنويسند و دريايي از اطالعات را در اين مورد در جلوي چشمان حيرت زده خويش بيابند. ( ) 2خوانندگان براي دريافت اطالعات بيشتر ميتوانند به لينکهاي زير مراجعه فرمايند: http://tahoor.com/fa/Article/view/211044 http://www.youtube.com/ watch?v=cFMnG4NguBc
33
October 2014 مهر 1393
آشنايي با روانشناسي
مشکالت خانوادگي ناشي از مهاجرت
قسمت چهارم
در سه شماره گذشته در مورد مسائل ناشي از مهاجرت مطالبي به عرضتان رسيد .در شماره ماه گذشته در مورد تفاوت بين «جوامع گروهي» و «جوامع فردي» نوشتم و توضيح دادم که حقيقتي که هر يک از ما در زندگي مي بينيم ،ساخته و پرداخته فکر ما است و ريشه آن در باورهاي خانوادگي و فرهنگي ،و در نتيجهگيريهاي شخصي ما وجود
دارد .همچنين توضيح دادم که مهاجرت سوالهاي زيادي در مورد مفهوم و هدف زندگي براي اشخاص به وجود ميآورد. در اين شماره به مشکالت خانوادگي که ناشي از مهاجرت هستند اشاره ميکنيم. يکي از بزرگترين مسائل در خانوادههايي که مهاجرت کرده اند ،تفاوت اشخاص در سرعت قبول فرهنگ جديد درون يک خانواده است .مث ً ال خيلي ميبينيم که در خانواده هاي مهاجر ،بچهها خيلي زودتر خود را با فرهنگ جديد وفق ميدهند تا اشخاص مسنتر (مثل پدر و مادر خانواده) و اين تفاوت در سرعت قبول فرهنگ جديد ،مشکالت فراواني را در بين پدر و مادرها و بچههايشان بوجود ميآورد. مث ً ال در خانواده اي که قبل از مهاجرت خيلي مذهبي
و سنتي بوده ،گاهي ميبينيم که بچهها ،پس از مهاجرت، پشت به مذهب و سنت ميکنند و فرهنگ کشور جديد را فرهنگ خود ميدانند – مث ً ال خانوادهاي را در نظر بگيريد که در آن پدر و مادر مذهبي و سنتي هستند .بر طبق اعتقادات آنها ،دختر و پسر تنها وقتي مي توانند با هم وقت داشته باشند که يا ازدواج کرده يا الاقل عقد کرده باشند .چند سال پس از مهاجرت دخترها و پسرهاي آن پدر و مادر تصميم ميگيرند که ميخواهند دوست پسر يا دوست دختر داشته باشند .وقتي پدر و مادر متوجه عالقه فرزندشان به دوستي به صورت دوست دختر و دوست پسر ميشوند ،خيلي وقتها سختگيري خود را نسبت به بچههايشان بيشتر ميکنند و دوست دختر يا دوست پسر داشتن را براي فرزند خود منع ميکنند. متأسفانه در بسياري از اين موارد ،سختگيري پدر و مادر نتيجه عکس به همراه دارد ،يعني فرزند بيشتر مصر مي شود تا کاري که خود ميخواهد بکند ،يعني حتمًا دوست پسر يا دوست دختر پيدا کند. متأسفانه خانواده هايي که دچار چنين مشکالتي مي شوند ،از کشمکش و زورنمايي متقابل رنج مي برند ،يعني پدر و مادر از يک سو فشار ميآورند تا حرف خود را به کرسي بنشانند و بچهها يا با گفتار يا با اعمال خود زور يا توانايي نافرماني خود را به کرسي مينشانند! متأسفانه اين طرز رفتار بين افراد يک خانواده با مرور زمان مشکالت را بزرگ و بزرگتر ،و فاصله فکري افراد خانواده را بيشتر و بيشتر ميکند .با گسترش فاصله فکري، فاصلههاي احساسي نيز بيشتر ميشوند و کم کم اشخاصي که زير يک سقف با هم زندگي مي کنند ،اگر چه از نظر جسمي به هم نزديک هستند ولي از نظر فکري و احساسي، گويي اقيانوسي بين آنها شکل گرفته است. پس چه بايد کرد؟ مادامي که فرزندان بچه يا نوجوان هستند ،مسئوليت اصلي تطبيق يافتن (کنار آمدن) با اين مسائل با والدين است .وقتي فرزندان بزرگسال هستند و در سنين بزرگسالي با پدر و مادر مهاجرت کردهاند ،هم پدر و مادر و هم فرزندان مسئول کنار آمدن با اين مسائل هستند. البته بايد متوجه باشيم که در اکثر خانوادهها ،وقتي فرزندان در سنين بزرگسالي با پدر و مادر مهاجرت ميکنند ،شدت اين مشکالت (يعني تفاوت سرعت در کنار آمدن با فرهنگ جديد) بسيار کمتر است. والدين که با بچههاي خود مهاجرت کردهاند بايد متوجه باشند که کودکانشان الزم دارند که خود را با شرايط محيط جديد ،به خصوص در مدرسه و در ميان همکالسيهاي آمريکايي ،وفق دهند .والدين تازه مهاجر به مشکالت خود در رابطه با مهاجرت واقف هستند ،ولي در بسياري موارد اين والدين از مشکالتي که فرزندان آنها در رابطه با مهاجرت دست و پنجه نرم ميکنند بيخبرند. به طور مثال ،اکثر بزرگساالن آمريکايي ،حتي اگر نژادپرست باشند يا افکاري منفي نسبت به مهاجرين ،به خصوص نسبت به ايرانيها داشته باشند ،اين افکار را بروز نميدهند و در خود نگاه ميدارند .يعني اگر چه ممکن است از ايرانيها و ديگر مهاجرين خوششان نيايد ،ولي در ظاهر با احترام رفتار مي کنند .اين طرز عمل در ميان بچه هاي
33
آمريکايي هميشه صادق نيست .يعني در مدرسه بعضي از بچههاي آمريکايي ممکن است علنًا نسبت به کودک مهاجر اظهار بي اعتنايي يا حتي بدرفتاري بکنند .هر قدر تفاوت کودک مهاجر با ديگر کودکان بيشتر به چشم بخورد ،اين بياعتنايي يا بدرفتاري خود را به صورت شديدتري نمايان ميسازد. بچه هاي ما ،به خصوص بچه هاي با هوش ما ،که متوجه اين بيعدالتي ميشوند ،در صدد کنار آمدن با اين شرايط محيطي جديد برميآيند .يکي از راههاي کنار آمدن آنها با اين شرايط اين است که تفاوتهاي ظاهري ،فکري و رابطه اي را با کودکان فرهنگ جديد به حداقل برسانند. مث ً ال نوجوانان مهاجر غالبًا دوست دارند که مثل کودکان آمريکايي لباس بپوشند (ظاهري) ،دوست دارند که ديدشان نسبت به زندگي و مسائل اجتماعي ،فرهنگي و سياسي مثل ديد اکثريت همکالسيهايشان باشد (ديدگاههاي فکري) ،و دوست دارند که دوست دختر يا دوست پسر داشته باشند (نه تنها براي احساسات طبيعي در يک نوجوان بلکه به خاطر يک رنگ شدن با جامعه همکالسيهاي آمريکاييشان). در چنين شرايطي طرز برخورد پدر و مادر با بچههايشان بسيار مهم است .اگر پدر و مادر در کنترل فرزندانشان پافشاري شديد کنند و آنها را مجبور کنند که با فرهنگ جديد خود را تطبيق نداده ،روشهاي زندگي ايران را صد درصد در آمريکا ادامه دهند ،آنوقت رابطه آنها با فرزندانشان دچار مشکل ميشود. فرزندان ،به خصوص نوجوانان ،خود را در شرايطي مي يابند که يا بايد صد در صد به خواستههاي پدر و مادر جامه عمل بپوشانند يا بايد نسبت به خواستههاي پدر و مادر از خود سرکشي نشان دهند .نوجواناني که احساس مي کنند بايد خواستههاي خود را زير پا گذشته و صد درصد انتظارات پدر و مادر را عملي کنند ،بسياري اوقات دچار افسردگي و اضطراب مي شوند .بعضي براي اينکه با اين فشارها کنار بيايند به سوي الکل يا مواد مخدر کشيده ميشوند .نوجواناني که نسبت به پدر و مادر سرکشي از خود نشان ميدهند ،در بسياري موارد با ديگر کساني در مدرسه دوست ميشوند که بچههاي سرکش آمريکايي هستند .دوستي با اين گروه غالبًا عاقبت خوبي ندارد! پس مي بينيم که پدر و مادر در چگونگي کنار آمدن فرزندانشان با اين محيط جديد تأثير زيادي دارند .البته منظور از اين بحث اين نيست که خانواده مهاجر بايد تمامي اعتقادات پيش از مهاجرت خود را زير پا بگذارد و دربست فرهنگ جديد را پذيرفته و کام ً ال مثل آمريکاييها فکر و رفتار کند .اين لگد کوبيدن به اعتقادات گذشته نيز کار سالمي نيست. منظور از اين بحث اين است که ما به عنوان خانواده هاي مهاجر بايد متوجه باشيم که سرعت تطبيق والدين و فرزندان با اين فرهنگ جديد متفاوت است و فرزندان ما در جوي زندگي ميکنند که بعضي از خواستههاي آنها ،با هدف تطبيق با محيط جديد ،بايد براي والدين قابل قبول باشد. تا شماره آينده براي شما هم وطنان عزيز آرزوي سالمتي و شادي دارم.
34
«عليبابا» از آمازون و ايبي جلو زد
October 2014 مهر 1393
رونمايي از آيفون 6 و ساعت اپل تيم کوک ،مدير عامل شرکت کامپيوتري اپل ،از سه محصول جديد اپل ،آيفون ،6آيفون 6پالس و ساعت هوشمند اپل با عنوان «اپل واچ» رونمايي کرد .تيم کوک اين محصوالت را «بزرگترين پيشرفت در تاريخ اپل» خواند.
ارزش پايه سهام «عليبابا» که 68دالر تعيين شده بود ،در نخستين روز فروش در بازار بورس نيويورک به 92 دالر و 70سنت رسيد و يک رکورد تاريخي براي صاحب اين شرکت که ثروتمندترين فرد چين شناخته ميشود ،به جا گذاشت. شرکت «علي بابا» چهار پنجم داد و ستد اينترنتي در چين را در اختيار دارد و توانسته در گسترش نجومي خود، شرکتهاي پيشکسوت همچون آمازون يا eBayرا از نظر حجم سرمايه درگردش و ميزان مشتري پشت سر بگذارد. پيشتر گفته شده بود که ورود عليبابا به بورس اوراق بهادار نيويورک ،دستکم 25ميليارد دالر سود به حساب «جک ما» ،موسس اين سايت تجارت اينترنتي سرازير خواهد کرد« .جک ما» پايهگذار اين سايت تجارتي ،به تازگي ثروتمندترين فرد چين شناخته شده بود. سرمايه سايت خريد و فروش اينترنتي «عليبابا» از آغاز سال 2014تا کنون ،پنج برابر شده است .پايگاه خبري بلومبرگ در اول سپتامبر ،ميزان دارايي «جک ما» را 16ميليارد دالر و 500ميليون يورو اعالم کرد« .جک ما» به زودي 50ساله ميشود و هفت درصد از سهام «عليبابا» را نيز در اختيار دارد. بازرگاني اينترنتي چين تنها به علي بابا ختم نميشود. دو سايت «بيدو» و «تن سنت» رقباي سرسخت «عليبابا» هستند .حوزههاي کسب و کار اين سه سايت پيوسته در حال رشد است و تکاپو در بازاريابي اينترنتي در چين همواره بيشتر ميشود. 60درصد از کاربران اينترنت در چين ،از موتور جستجوگر «بيدو» استفاده ميکنند .به اين قرار ميتوان «بيدو» را گوگل چين ناميد« .بيدو» در سال 2000از سوي «روبين لي» پايهگذاري شد که يک متخصص کامپيوتر است. اينک اين شرکت 32هزار کارمند دارد؛ به مراتب بيشتر از «عليبابا» .لي اکنون يک مالتي ميلياردر و سومين فرد ثروتمند چين است. «تن سنت» با ايجاد «ويچت» ،با موفقيت تمام وارد بازار ديجيتال چين شد« .ويچت» که مشابه «واتسآپ» است 400 ،ميليون کاربر در جمهوري خلق چين دارد. اين سه غول اينترنتي هر يک براي حوزههاي متفاوتي کارکرد دارند و در عين حال رقباي سرسخت هم هستند. «بيدو» براي جستجوي اينترنتي« ،عليبابا» براي خريد آنالين و «تنسنت» براي بازي و سرگرمي و ارسال پيغام. پايهگذاران اين سه سايت اينترنتي هر يک تا چند سال قبل ،کارکنان معمولي حوزههاي معامالت امالک ،خرده فروشي يا عرصه صنعت بودند.
پژوهشهاي اپل نشان ميدهد که کاربران به صفحههاي نمايشي بزرگتر در تلفنهاي هوشمند عالقه بيشتري دارند .به همين دليل شرکت اپل دو تلفن سري شش را با دو سايز مختلف صفحه 5.5اينچي و 4.7اينچي به بازار عرضه کرده است. آيفونهاي سري ،6از پردازنده سريعتر A8بهره ميگيرند که اپل ادعا ميکند 25درصد سريعتر از پردازندههاي قبلي است .همچنين باطري سري 6قويتر از باطريهاي سريهاي قبلي است .آيفون 6فقط 6.8 ميليمتر و آي فون 6پالس 7.1ميليمتر ضخامت دارند .هر دو اين تلفنها از سريهاي قبلي باريکترند. دوربين FaceTimeتلفنهاي سري 6هم بهبود يافته و اکنون به تکنولوژي رينج ديناميکي باال ( )HDRمجهز است و کاربران ميتوانند عکسهاي سلفي باکيفيتتري بگيرند. در سه سال گذشته بازار تلفن -تبلتها يا همان فبلتها ()phabletsپرفروش بوده است .شرکت سامسونگ ،از پيشروترين سازندههاي فبلتهاي اندرويد ،رقيب اپل در اين بازار است. ساعت اپل از محصوالتي است که اپل در بازار کامپيوترهاي پوشيدني wearable computersارائه کرده است که به «گجتهاي پوشيدني» نيز شهرت دارند. اين ساعت که هنوز براي فروش در بازار آماده نيست
از اوايل سال 2015در دو سايز وارد بازار خواهد شد. صفحهنمايش ساعت اپل از کريستال ياقوت کبود ساخته شده است و کاربران ميتوانند هر طرحي که مايل هستند براي نمايش صفحه ساعتشان انتخاب کنند. ساعت اپل قابليت اين را دارد که با دستگاه تلفن هوشمند اپل در ارتباط باشد .صفحهنمايش ساعت تاچ اسکرين است و نيروهاي مختلف لمس ،ميتوانند شاخصهاي انتخابي مختلف باشند .مث ً ال کاربران ميتوانند با فشار بيشتر انگشت بر صفحه ساعت ،صفحه جديدي باز کنند. همچنين آنچه در ساعتهاي کالسيک پيچ تنظيم عقربه ساعت است ،در ساعت اپل تاج ديجيتال (digital )crownنامگذاري شده و قابليت انواع اقدامات از جمله زوم کردن و اسکرول کردن را به کاربران ارائه ميدهد. ساعت اپل ميتواند محصول جديدي براي بازار ساعتهاي ورزشي نيز باشد .اين ساعت قابليت رديابي شاخصهاي بهداشت و تناسب اندام مانند ضربان قلب و تعداد قدمهاي برداشتهشده را دارد .ساعت اپل مجهز به انواع اپهاي ورزشي از جمله کالري شمارهاست. اگرچه بسياري از شرکتها ،از جمله موتوروال ،وارد بازار ساعتهاي هوشمند شدهاند و در حال حاضر رقيبهاي اپل محسوب ميشوند ،کارشناسان معتقدند که اگر شرکت اپل بنا به سابقه خود بتواند محصولي در بازار ساعتهاي هوشمند ارائه دهد که مسير حرکت محصوالت ديگر شرکتها را تغيير دهد« ،اپل واچ» ميتواند جايگاه خود را تثبيت کند. رابطه کاربران با محصوالت تکنولوژي ،مهمترين شاخص موفقيت اين محصوالت است .ساعت اپل اوايل سال 2015با قيمت 349دالر آمريکايي به بازار ميآيد و تا آن زمان نميتوان نوع رابطه کاربران با اين ساعت را
پيشبيني کرد.
مايکروسافت شرکت سازنده «ماينکرفت» را به 2.5ميليارد دالر خريد شرکت مايکروسافت موافقت کرده براي خريد شرکت سوئدي سازنده بازي پرطرفدار «ماينکرفت» مبلغ 2.5 ميليارد دالر پرداخت کند. به گزارش خبرگزاري رويترز ،برنامه جديد مايکروسافت براي خريد شرکت «موجنگ اي بي» بخشي از برنامه اين شرکت براي جذب مخاطبان جديد و اکثرًا جوان به دنياي رسانههاي همراه است. ي است که در آن «ماينکرفت» يک بازي ساختمان بازيکنان ميتوانند تقريبًا هر چيزي را که در تصور دارند خشت به خشت در دنياي «لگو -مانند» و ديجيتال بسازند. اين بازي از زمان انتشار کامل آن توسط شرکت موجنگ در سال 2011ميالدي محبوب بسياري از طرفداران بازيهاي رايانهاي شد.
34
«ماينکرفت» در هر دو محيط «آي او اس» اپل و اندرويد گوگل پرفروشترين برنامه کاربردي بوده و توانسته براي شرکت توليد کنندهاش -که در شهر استکهلم مستقر است تنها در سال 2013مبلغ 287ميليون دالر سود بياورد،شرکتي که با وجود اين درآمد به نسبت باال تنها « 40نفر» را در استخدام خود دارد.
نيکوالس لو ِول ،مدير سايت «گِيمزبريف»« ،ماينکرفت» را محصولي «بسيار موفق» توصيف کرده که «تقريبًا ذهن همه افراد زير 15سال را تسخير کرده است». ساتيا نادال ،مدير کل اجرايي مايکروسافت ،در اظهار نظري درباره توجه بيش از پيش اين شرکت به بازيهاي رايانهاي ،اين محصوالت را يک «اولويت مهم» توصيف کرد که از رايانههاي شخصي ،تا کنسولهاي بازي و لوحرايانهها و تلفنهاي همراه را در برگرفتهاند و «ساليانه ميلياردها ساعت وقت بر روي آنها صرف ميشود». نادال گفته است« ،ماينکرفت نه تنها يک بازي فوقالعاده که يک پلتفرم جهان -باز است که توسط گروهي برجسته هدايت ميشود که بسيار مورد توجه ما قرار گرفتهاند و فرصتهاي جديدي را براي خودشان و نيز براي مايکروسافت فراهم خواهند آورد». مايکروسافت در سالهاي اخير سرمايه قابل توجهي را در منطقه کشورهاي «نورديک» در شمال اروپا هزينه کرده است .اين شرکت نخست کسب و کار توليد گوشي تلفن همراه نوکيا را در معاملهاي که امسال نهايي شد ،به مبلغ 7.2ميليارد دالر خريداري کرد .پيشتر و در سال 2011نيز، مايکروسافت مبلغ 8.5ميليارد دالر براي خريد «اسکايپ» پرداخت کرد ه بود ،شرکتي که ريشه در منطقه اسکانديناوي و بالتيک دارد. مارکوس پرسون ،از مؤسسان شرکت موجنگ است که پس از کسب تجربه در شرکت سازنده بازي «کندي کراش» يعني شرکت «کينگ ديجيتال» سوئد -بازي پرطرفدارخود را طراحي کرد و با «ماينکرفت» محبوب بسياري شد. خبر معامله جديد مايکروسافت شگفتي بسياري از عالقمندان «ماينکرفت» را رقم زد .آنها که پرسون را به عنوان خالق «ماينکرفت» با لقب «ناچ» ميشناسند ،از او شخصيتي ضد شرکتهاي تجاري بزرگ را به ياد دارند، تصويري که با واقعيت امروز و رضايت به فروش «موجنگ» کوچک به مايکروسافت بزرگ چندان سازگار نيست. پرسون 35ساله که 71درصد از سهام موجنگ به وي تعلق دارد در يادداشتي خطاب به هوادارانش نوشت« :از همه شما سپاسگزارم که ماينکرفت را به چنين جايگاهي رسانديد ،اما تعدادتان ديگر خيلي زياد شده و نميتوانم مسئول مجموعه به اين بزرگي باشم .اين کار از عهده من خارج است».
آمازون به مال خود آتش زد:
عرضه تبلت 99دالري
بزرگترين خردهفروش آنالين دنيا تبلت 99دالري راهي بازار کرد. سري تبلتهاي 6و 7اينچي در کنار تبلت مخصوص کودکان سه محصولي است که آمازون با هدف عرضه محصوالت ارزان و رقابتي وارد بازار کرده است. مدل تبلت 6اينچي جديد آمازون فقط 99دالر قيمت
دنباله در صفحة 36
35
October 2014 مهر 1393
( - )2نمونه دبيره نبطي که پارهيي ديگر از وطن!دوستان ادعا مادر الفبا و خط فارسي است. کردهاند که ِ
دکتر بهروز تابش ادامه از شماره پيشين به هر روي ،پژوهشگران اين رشته در ايران انگشت شمار بوده و هستند و آبشخور بيشينه آنان ،خاستگاههاي انيراني دارد .نامآورترين آنان دکتر خانلري و دکتر رکنالدين همايونفرخ بودند .در کنار ايشان فراوانند کساني که جسته گريخته به آرامي ،يا عربي بودن دبيره ايراني و عيالمي بودن زبان اشاره و هتا تأکيد کردهاند، بدون آنکه پژوهشي در اين رشته داشته باشند، يعني که شنيدههاي خود را بازگو نمودهاند. خانلري ،استاد فراپايه زبان فارسي ،بر کدام پايه و به کدام آوند مينويسد« :چون خط عربي براي نوشتن فارسي به کار رفت[…]»؟ ( )4مگر سعدي ،بت ادبا و فضال ،نگفته است: «نگفته ندارد کسي با تو کار وليکن چو گفتي دليلش بيار؟» دليل و سند ايشان کدام و کجاست؟ استاد دکتر ذبيح اله صفا هم بارها بر عربي بودن يا آرامي بودن خط در ايران اشاره نمودهاند ( ،)5که بسنده اندوهبار است .استاد پورداود نوشته است« :چون لشکريان اسالم پيروز گرديد ،همه ملل (!) زبان و خطشان را از دست دادند و زبان و خط عربي را پذيرفتند». ()6 «… نمونه ديگر ـ عالوه بر خط و مينياتور، که اولي را از تازيان و دومي را از مغوالن آموختهايم…» ( .)7سپس نابغه ديگري به نام هوشنگ رهنما ،نوشته است« :ايرانيان تا پيش از آشنايي با بابليان و اکديان خط نداشتند و کتابت نميدانستند ،حتي زماني هم که با اين فن آشنا شدند ،براي ثبت و ضبط اطالعات الزم از دبيران آرامي استفاده ميکردند .خطوط اوستايي و پهلوي و مانوي و غيره که در ايران معمول شد ،همه اصل آرامي دارند )8( ».اکنون بايد چشم به راه آب حوض کشها و چندال (کناس)ها باشيم که ديدگاههاي خود در زمينه دبيره را پيش بکشند و ميزان معلومات! و عشق به وطن! شان را به رخ مان بکشانند. اگر بنا باشد همه اين استادان را نام ببرم، شوند سردرد خواهد شد .شما هم ميتوانيد، اگر که گرايش داريد ،همين گفتههاي استادان ايراني را که دربست و توتي وار بازگويي فريبکاريهاي باختريان است به گونه نوشتاري تازه در روزنامهها منتشر کنيد تا از کاروان بزرگ استادان فرهنگ دوست و شيفتگان سينه چاک ايران باز نمانيد. فرج سرکوهي ،در ماهنامه «پرديس»: «ايرانيان به فارسي سخن ميگويند و با الفباي عربي مينويسند)9( »... کريم کشاورز ...« :ولي خط و الفباي عرب براي نوشتن فارسي به کار رفت ».نيز« :ديگر اينکه خط پهلوي که مأخوذ از آرامي بوده منشأ سامي داشته)10( »... اين هم «کلمات قصار» سرافرازترين
دشمنيار ايراني!« :در درجه اول بايد توجه داشت که زبان فارسي هيچگاه خطي که اصأل ايراني باشد نداشته است ،يعني خط ميخي به دستور شاهان هخامنشي از روي خط ميخياي که در ميان اقوام سامي خاورميانه مانند بابليها و آسوريها ،شايع بود اختراع شد و ايرانيان عالمتهاي آن خطوط را وام گرفتند )11( »...بگذريم از اينکه ايشان اين اندازه هم آگاهي ندارند که در زمان هخامنشيان فارسي در ميان نبوده ،بلکه پارسي. و اينکه اختراع چيزي که به زعم ايشان پيشتر وجود داشته ديگر اختراع نيست. علي محمد آقامحمدي ...« :پس از چيرگي اسالم که خط عربي را بکار گرفتيم)12( ». نه هر که چهره برافروخت ،دلبري داند نه هرکه آينه سازد ،سکندري داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کالهداري و آيين سروري داند در ماهنامه «پرديس» ( )13آتالنتا ،نوشتاري زير سرنام «ناگفتههاي تاريخ کهن ايران» منتشر شد که در آن آگاهيهاي ارزنده از تاريخ کهن ايران به خوانندگان داده شده است .شوربختانه تنها در يک بند از آن چندين نادرستي ديده ميشود .اگر از داريوش کبير(!؟) در جاي داريوش بزرگ ،بنيان ،که تازي شده بنياد پارسي است ،بگذريم ،از يک نکته گرانسنگ در آن هرگز نميتوان چشم و زبان فرو بست .متن آن بند چنين است« :آيا ميدانيد :داريوش کبير (!؟) طرح تعليمات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت رايگان بنيان (!؟) گذاشت که به موجب آن همه مردم ميبايست خواندن و نوشتن بدانند و به همين مناسبت خط آرامي (!؟) يا فنيقي را جايگزين خط ميخي کرد (کذا) که بعدها خط پهلوي نام گرفت»... اين يک ،از همان دروغهاي شاخداري است که فرنگيان در کتابهاي خود گسترانده و روامند گردانيدهاند .اگر باريک بينانه بنگريد، همه گفتاوردهايي که آوردم در يک نکته هم آوازند :دبيره ما عربي است! چه جد و جهد بيهودهيي! زيرا گو آنکه سخن توتي خوش است به الزام بازخواني شنيدههاي اوست و دليل بر واقعيت نيست .ما در جاي ايراني و فرزندان کورش و داريوش بزرگ بايد به اين گونه خودگويي (ادعا) ها توجه کنيم و آنها را بدون بررسي ،و چشم و گوش بسته نپذيريم. دنباله اين نوشتار ،در شمارههاي آينده اين نکته بسيار گرانبار را بيشتر روشن خواهم نمود .دبيره پارسي به نام آريايي و آرياني بوده است. چنانکه در نوشتارهاي پيشين آوردم ،يهوديان با دستکاري هدفمندانه در تورات ،نام خط آرياني را به آرامي تبديل نمودهاند که اين دگرگوني، به ظاهر اندک ،و بازايند ويرانگرانه آن براي ايران و فرهنگ ايراني از اندازه بيرون است .هرگز و به هيچ روي منطقي نميتواند بود که ايرانيان فرمانروا بر جهان آن روزگار ،و درفشدار دانش ،هنر و فرهنگ جهان، دبيرهيي از ديگر کشورها گرفته باشند .ايرانيان چنانکه در نوشتارهاي پسين نشان خواهم داد نخستين آفريننده دبيره در جهان بودهاند .هتا دبيره سومري (هر چند آنان نيز ايراني بودهاند) ،برگرفته از دبيره ميخي پارسي است .دکتر ميترا خسروي در زيرنويس نوشتار خود زير سرنام «باز هم سخني پيرامون تغيير خط فارسي» ،يادآور شدهاند« :اگر کساني از سر تنفر از عرب ميخواهند خط فارسي را پااليش دهند ميتوانند به شماره ويژه جشنهاي دو هزار و پانصد ساله نشريه «بررسيهاي تاريخي» ،ستاد ارتش سال ،1350مراجعه فرمايند و در آنجا داليلي را که نشان ميدهد اصوأل اين خط حاضر ،ادامه خط پهلوي است و نه عربي ببينند و استداللهاي مستند را بررسي کنند)14( ». دبيره فارسي چنانکه در فرتور نمونههاي آنها ميبينيم (در زير)، هرگز برگرفته از ساميان (تازيان ،يهوديان) نيست بلکه وارونه آن است. خط عربي که بنا به دانشمندان فرنگي ،برگرفته از آرامي است ،نخست در زمان پيدايش آن (که هيچ کس نميداند چه کسي آن را ساخته) ،به نام خط کوفي (بصري ،مکي …) مشهور بوده ،به راستي برساخته از دبيره پهلوي ايراني (نمونه )3است .بيشينه تاريخنويسان معاصر ايراني (که کتابهايشان يکسر برگردان تاريخهاي فرنگي است و انباشته از دروغ هاي شگفت در باره تاريخ فرهنگ و تمدن ايراني) ،آري ،همگي به پيروي کورکورانه از خواستهها و هدفهاي پليد بيگانگان ،نوشته اند که خط ايراني بر گرفته از خط آرامي (سامي) است و اينکه خط رسمي هخامنشيان بوده است (کذا) .هر کس با هر اندازه از آگاهي در زمينه دبيره ،يا هتا بدون دانستگي از آن ،به سادگي ميتواند ببيند و دريابد که دبيره پارسي (اوستايي) هيچ گونه همانندي با دبيره آرامي (نمونه )1ندارد. ( - )1نمونه دبيره آرامي.
نمونه خط پهلوي اوستايي که ادعا ميکنند خط عربي (کوفي) ارتباطي به آن ندارد! (:)3 ( -)3نمونه الفباي کوفي (عربي) و دبيره پهلوي اوستايي .با نگرش به اين فرتور ،و رويکرد به اينکه دبيره پهلوي سدها سال کهنتر از خط کوفي است ،هر کس در هر راستايي از دانستگي ،ميتواند ببيند که خط کوفي برگرفته از دبيره پهلوي ايراني ميباشد.
در گرانبارترين کتاب در باره دبيره ،نوشته بزرگترين استاد و کارشناس کنوني خط در جهان ،که به احتمال بسيار يهودي ،و استاد کنوني دانشگاه ييل امريکا است ،ميخوانيم: ″…old Hebrew was held in low esteem by the rabbinical Jews who adopted a chancellery script of the late Persian empire as the basis of square Hebrew still in use )today.”(11 برگردان :عبري کهن نزد يهوديان رابيني کم ارج بود .آنان دبيره ديواني امپراتوري پارس را برگرفتند ،به گونه شالوده دبيره چارگوشي عبري ،که امروزه هنوز بکار است)15( . ابن خلدون :جمله علوم شرعيه و عقليه و اصحاب فنون بدايع همگي
35 ايرانيان بودهاند و با سابقه قديمي که آنها در تأليف و تدوين علوم و کتابها داشتهاند اختراع خط نسخ از طرف آنها شده است و در زمانهاي
اول (صدر اسالم) مؤلفان گرچه زبانشان عربي است ولي حسب و نسبشان ايراني و تربيت و پرورششان هم ايراني است)16( . ***** _ 4دکتر پرويز ناتل :زبانشناسي و زبان فارسي ،چاپ ششم ،انتشارات توس ،تهران، رويه .254 « _ 5ايرانشهر» ،جلد يکم ،رويههاي 636تا .641 -6در مقاله دبيري. -7نادر نادرپور ،در« :ايران شناسي»، سال دوم ،شماره ،4رويه .778 -8هوشنگ رهنما ،در« :ايران شناسي»، سال هفتم ،شماره ،1رويه .153 تير «پرديس»، ماهنامه -9 (1386جوالي ،)2007رويه .26 -10کريم کشاورز« :هزار سال نثر فارسي» ،جلد يکم ،چاپ اول ،تهران، ، 1345رويه .36 -11محمود اميد ساالر ،در « :کيهان» شماره 6 ،1121سپتامبر .2006 -12در نوشتار« :آسيب شناسي زبان فارسي». -13ماهنامه «پرديس» ،اسفند ،1387 (فوريه )2009رويه .32بدون نام گردآورنده آن. -14پيامنامه «ره آورد» ،سال ،1370 شماره ،28رويه .303 15- Johanna Drucker, in: ″The Alphabetic Labyrinth″, Thames and Hudson Ltd. London, 1999, p.43. -16برگرفته از کتاب «خط و خطاطان»، چاپ استانبول ،انجمن معارف عثماني ،رويههاي 16و .17
36
شازده و بانو
حسين مخملباف بخش نهم آنچه گذشت :داريوش مرا عمو اسماعيل مينامد، گرچه عموي واقعي او نيستم .من و پدرش ابراهيم ميرزا که از نوادگان قاجار و شازده بود در کالس اول دبستان با هم آشنا شديم و دوستي پايداري بين ما به وجود آمد .با پايان دوره دبيرستان دختري به نام زرين تاج را برايش گرفتند .آنان نخستين فرزندشان را داريوش ناميدند .بين اين بچه و من با وجود اختالف سن ،الفتي باور نکردني پديد آمد .داريوش پس از اخذ مدرک ليسانس فيزيک به آمريکا رفت و در همين رشته دکترا گرفت و در دانشگاه معتبري به تدريس پرداخت و سپس با خانمي که پزشک بود ازدواج کرد .هنوز سالي از ازدواج آنان نگذشته بود که ناسازگاريها آغاز شد و سرانجام با داشتن يک دختر سه ساله به نام نازنين از يکديگر جدا شدند .چند سال بعد در يک تابستان براي ديدن داريوش و خانوادهاش به آمريکا رفتم .بانو همسر داريوش و دو پسرشان در سفر بودند. روزي که قرار بود نازنين به ديدن من و پدرش بيايد بي صبرانه انتظارش را ميکشيدم .نازنين که پدرش او را پرنسس هم صدا ميزد ،دختري با وقار بود .از نشستن و گپ زدن با او بسيار لذت بردم .از داريوش خواستم داستان هر دو ازدواجش را برايم تعريف کند .قول داد در فرصت مناسب اين کار را خواهد کرد .روز بازگشت داريوش مرا به فرودگاه رسانيد و هنگام بدرود دفتري را به دستم داد و گفت ماجراي باورنکردني آشنائي با بانو را در اين دفتر نوشتهام تا بخواني .چند روز پس از رسيدن به خانه ،به گوشه خلوتي پناه بردم و به خواندن آنچه داريوش نوشته بود مشغول شدم .او نوشته بود :در يکي از سفرهايم به کشوري در امريکاي مرکزي به توصيه دوست و همکارم به هتلي رفتم .فکر ميکردم در يکي از سالنهاي آنجا نمايش جالبي را به روي صحنه ميبرند .وقتي دانستم محل تجمع زنهاي تن فروش است از توصيه دوست شگفت زده شدم و به هتل خويش بازگشتم ،اما حس کنجکاوي موجب شد بار دگر به آنجا بروم .زنهاي جوان و زيبائي در انتظار مشتري بودند .من هم در گوشهاي ايستادم تا يکي از بهترينها را انتخاب کنم .مردها يکي پس از ديگري ميآمدند زني را انتخاب ميکردند و با يکديگر از در خارج ميشدند .زني با چهرهاي گيرا نظرم را جلب کرد ،نامش ايزابل بود .گفت شوهرش مرده و داراي دو پسر است .با هم به رستوراني درجه يک رفتيم پس از اينکه بر جاي نشستيم از خداي خود براي فراهم آوردن اين امکان تشکر کرد .شگفت زده شدم و از خود پرسيدم آيا زني روسپي خدا را ميشناسد.
October 2014 مهر 1393
ادامه داستان: بنا بر آن چه شنيده بودم ،در آئين ما مگر خدا خودش از سر تقصير روسپيها بگذرد وگرنه کارشان زار است و به انواع عذابهايي که حتي از شنيدنش موي بر تن آدمي راست ميشود محکوم خواهند شد. با اين وجود شگفت زده شده بودم که ايزابل از خدا سخن ميگفت و او را براي پديد آوردن اين موقعيت استثنائي ستايش ميکرد .پرسيدم مگر به خدا اعتقاد دارد .با تعجب گفت اين چه سوالي است ،معلوم است که به خدا اعتقاد دارم اگر خدا در کارها کمکم نميکرد حاال روزگارم سياه بود! خندهام گرفت اما سعي کردم خود را کنترل کنم .گفتم اگر به خدا ايمان داري آيا
حرفهاي را که براي خويش برگزيدهاي ناپسند نيست و آيا خدا از تو براي تن فروشي خشمگين نخواهد بود؟ آيا فکر نميکني در جهان آخرت به سبب اين کار ناپسند ،به تو و کساني مانند تو اجازه نخواهند داد از دور دستهاي باغ بهشت نيز عبور کني؟ خنديد و پرسيد تو چي؟ تو هم خدائي داري و به ياد او هستي؟ گفتم من باور دارم نيروي قدرتمندي که ماهيت آن شناخته شده نيست ،جهان هستي را با اين نظم و ترتيب آفريده است .خداي من در آسمان نيست بلکه به هر سو مينگرم او را حس ميکنم. با پوزش کالمم را قطع کرد تا در همين رابطه چيزي بگويد که گارسون به سوي ميز ما آمد ،فرشته ديگري که از اولي هم زيباتر بود .بلوزي چسب به رنگ گل به و شلوارکي تنگ و کوتاه پررنگتر از بلوزش بر تن داشت ،پيشبند سپيد کوچکي که تور زيبائي به سه طرف آن دوخته شده بود به کمر بسته و نيم کاله جالبي را بر روي سر استوار کرده بود .در حالي که دفترچه و قلمي در دست داشت با خوشروئي خود را معرفي کرد و گفت افتخار پذيرائي از ما را او بر عهده دارد .کلمههاي انگليسي را با لهجه شيريني ادا ميکرد و در مورد انواع خوراکهاي ويژه رستوران خودشان با توانائي کامل توضيح ميداد .سپس نوشابهاي را که خواسته بوديم آورد و قرار شد فرصت بيشتري به ما بدهد تا با تبادل نظر به انتخاب خوراک بپردازيم. از زيبائي و خوش اندامي دخترهاي آنجا شگفت زده شده بودم .با آنکه ميدانستم گفتگو در باره زيبائي و تناسب اندام دخترها با ايزابل کار درستي نيست ،اما دل به دريا زدم و با روشي که ناخوشايند نباشد پيش رفتم .گفتم ايزابل تو زن زيبا و خوش اندامي هستي اما به طور کلي بيشتر مردم اين خطه تا آن جائي که من ديدهام فربه و کوتاه قد هستند ،ميخواستم بدانم چه اتفاقي افتاده و شماها از کجا آمده و چه کردهايد که هم زيبا و هم خوش اندام هستيد؟ تير را درست به هدف زده بودم ،از اين تمجيد خوشش آمد و گفت مگر همه سيبها يکسان هستند .به گونهاي سخن تو درست است و در بين مردم کشورهاي جنوب آمريکا زنها و مردهاي فربه و کوتاه فراوان يافت ميشوند ،اما در گذر زمان برخي از آنها با خارجيها آميزش داشته و نسلي را به وجود آوردهاند که در بين آنها زيبا و خوش اندام هم وجود دارند. بي اختيار به ياد خانم زيبائي افتادم که دو رگه بود و در شهر محل زندگيم مديريت داخلي شرکتي را برعهده داشت .با صاحب شرکت دوست بودم و هر از گاهي که براي ديدنش به محل کارش ميرفتم، آن خانم را نيز ميديدم که در حال فعاليت و جنب و جوش بود .يک روز از دوستم در باره او سوال کردم که اهل کجا است؟ دوستم نخست کمي سر به سرم
گذاشت و گفت آقاي دزد ناشي ،به کاهدان زدهاي اگر سکرتر من نظرت را جلب کرده بايد بگويم او همسر دارد و همسرش را نيز بسيار دوست ميدارد .آنها عاشق يکديگر هستند و داراي دو دختر مثل دسته گل نيز ميباشند .دستها را باال گرفتم و گفتم من تسليمم باور کن هيچ نکته سوئي در کار نيست و فقط زيبائي خيره کننده اين خانم که از نوع کميابي است ،توجهم را جلب کرده بود و ميخواستم بدانم از چه نژادي است. دوستم گفت ،پاتريس ثمره ازدواج مرد خوش قيافه و خوش هيکل سياهپوستي است با خانمي مکزيکي .با آنکه مادر پاتريس کمي کوتاه و فربه ميباشد ،اما نقش و نگار صورتش زيبا است. گرچه اين فکر مثل برق و باد از ذهنم گذشت اما موجب شد تا چند جملهاي از گفتههاي ايزابل را که گمان ميکرد حواسم به او است از دست بدهم .ايزابل گفت وقتي مردي خوش تيپ و بلند قامت با دختر زيبائي از نژاد ما ازدواج کند بچههاي آنها خوش قيافه و خوش اندام ميشوند .هرچند نميخواهم خود را با اين دخترهاي جوان زيبا مقايسه کنم اما من و اينها از يک نژاد هستيم و اگر شجره نامه ما را مورد مطالعه قرار دهي خواهي ديد در خانوادههاي ما يک يا چند نسل پيش ازدواجي يا رابطهاي آن گونه که بيان کردم وجود داشته و نسل متفاوتي به وجود آمده است. سوپ و ساالد و چند نوع غذاي ديگر سفارش داديم و به خوردن و ادامه گفتگو مشغول شديم. نميدانم چرا در يک لحظه به خيالم رسيد قيافه ايزابل تغيير شکل داد و من چهره همسر سابقم را ديدم که در مقابلم نشسته و با او در حال سخن گفتن هستم و اين رويا خاطرههائي از گذشته را در ذهنم زنده کرد. درست به خاطر داشتم و هنوز هم پس از سالها در شگفت بودم که چقدر سريع اتفاق افتاد ،همان ازدواج نخست را ميگويم .چه ذوق و شوقي براي يافتن همسفر زندگيم داشتم .تا زماني که به فکر همسر اختيار کردن نيفتاده بودم در حال و هواي ديگري به سر ميبردم و دوستانم لحظاتي را که هر کسي احتياج به همدمي دارد پر ميکردند ،اما وقتي فکر ازدواج در سرم افتاد ،وقتي به اين فکر افتادم که دوره مجرد بودن بس است و به دوستي نزديکتر ،محرمتر ،دلسوزتر، مهربانتر و غمخوارتر براي پر کردن همه تنهائيهايم نياز دارم ،وقتي ديدم دلم در سينه ميکوبد و بيتابي ميکند و کسي از جنسي متفاوت با دوستان معمولي ميطلبد که نه براي چند ساعت و چند روز بلکه براي تمام لحظههاي عمرم در کنارم باشد ،ديگر آدم سابق نبودم و چيزي بهتر و باالتر از دوستي طلب ميکردم. آرام و قرار از من ربوده شده بود و هر نگاهي از سوي کسي که شرايط نزديک شدن به من را داشت حالم را دگرگون ميساخت و فکر کردن به او موجب ميشد نتوانم مانند گذشته بيخيال دل به خواب خوش شامگاهي بسپارم .معلوم است که در چنين حال و هوائي راز از پرده برون ميافتد که بايد بيفتد و خبر به گوش ديگران برسد تا راه را برايت هموار سازند و به معرفي اين و آن بپردازند. هي ،هي ،يادش به خير ،عجب روزگاري است! عجب سرنوشتي دارد اين آدمي! چه حوادثي در چند گام جلوتر در انتظارمان ميباشد و ما غافل از بازي سرنوشت مانند کودکان به اسباب بازيهاي خود سرگرم هستيم! اي روزگار ،چه بگويم که اينک به جاي همسرم ،به جاي مادر فرزندم ،به جاي نزديکترين دوستم که با او ميتوانستم به فراسوي لذتهاي روحي و جسمي برسيم ،زني هرجائي در مقابلم نشسته بود که او هم به يقين زخم بسيار از زندگي بر دل داشت. از خود پرسيدم چرا من به اين جا آمدهام! چرا چنين همنشين بدنام و رسوائي را براي خويش انتخاب کردهام! آيا ميخواستم براي ناداني و حماقت خود ،از اين راه خويش را مجازات کنم! يادم ميآمد وقتي دوستي همکالس از تبار چشم باداميها شنيد در پي يافتن شريک زندگي هستم گفت پيشتر در شهر ديگري با دختري از سرزمين مادريت براي مدت کوتاهي همدرس بوده و او را دختر شايستهاي تشخيص داده است .گفت تا جائي که او ميداند والدين دختر نيز آدمهاي تحصيلکرده و فهميدهاي هستند و آن خانم جوان نيز مانند تو در پي يافتن همسري شايسته ميباشد .دوست چشم بادامي، ما را مناسب يکديگر برآورد کرده بود و خود وسيله ارتباط را فراهم آورد که اي کاش نکرده بود ،کاش دستم ميشکست و تلفن نميکردم ،کاش در خانه نبودند و به تلفن من پاسخ نميدادند ،کاش ميگفت دير آمدي و من با ديگري قول و قرار استوار کردهام. کاش ...کاش. ادامه دارد.
36
دنباله از صفحة 34 دارد .مدل 7اينچي «کيندل فاير اچ دي» نيز در سري جديد خود 139 دالر قيمت دارد .آمازون همچنين مدل 6و 7اينچي ويژه کودکان نيز عرضه کرده (از 149دالر به باال) که سيستم کنترل کودکان روي آن نصبشده و ميتوان از اپليکيشنهاي متنوع روي آن نهايت استفاده را کرد که در کنار ساير سرويسها با پرداخت 200دالر ميتوان از اين خدمات استفاده برد. اين تبلتها داراي پردازنده 1.5گيگاهرتزي بوده و رزولوشن 1280در 800پيکسلي دارند و 8ساعت باطري در خود ذخيره ميکنند .دوربين دوآل ،صداي دولبي ديجيتال و ضبط ويدئوي 1080از ديگر ويژگيهاي تبلتهاي جديد آمازون است. «سانگريا» نام نسخه جديد سيستمعامل موسوم به Fire OS 4.0است که بهروز شده و ويژگي اسکن -خريد روي آنها اضافه شده تا کاربران با اسکن سيستم و خريد آني محصوالت آمازون بتوانند راحتي بينظيري را در بخش خريدهاي آنالين تجربه کنند. اتصال به «فاير تي وي» و اضافه کردن 6پروفايل کاربري از خدمات ديگر تبلتهاي جديد آمازون است .تنها تفاوت مدلهاي 6و 7 اينچي در تعداد پيکسل تعريفشده روي نمايشگر آنهاست که مدل 6 اينچي 216ppiو مدل 7اينچي 252ppiاست.
اپل واکنش نشان داد :مشکل خمشدگي آيفون 6نادر است
با گذشت چند روز از اعتراض گسترده کاربران اينترنتي نسبت به طراحي ضعيف آيفون 6پالس ،سرانجام اپل اين مشکل را پذيرفت و نادر عنوان کرد. بعد از انتشار ويدئويي کوتاه در يوتيوب که به نقطه ضعف آيفون 6پالس و سوتي فاحش اپل در طراحي اين محصول پرداخت ،بسياري از شبکههاي اجتماعي هجوم غير قابل تصوري به سمت اپل داشتند. ماهيت اين ويدئو که سهام اپل را با سقوط مواجه کرد ،به تا شدن آيفون تازه رونمايي شده در اثر فشار اشاره ميکرد که بعد از آن تصاوير متعددي از اين محصول در حالت خم شده در وب منتشر شد. اپل اکنون با شکستن سکوت خود ،چنين نقصي را قبول کرده و گفته است که اين مشکل بسيار نادر است. عليرغم سر و صداهاي بسياري که پيرامون اين موضوع شد ،اپل ميگويد که تا حال حاضر تنها 9شکايت در ارتباط با ضعيف بودن بدنه اين گوشي توسط مشتريان در سيستمهاي ما ثبت شده است. اين کمپاني بزرگ آمريکايي ميگويد که البته نميدانيم از همين تعداد هم چند نفر تحت تأثير محتوا و سر و صداهاي فضاي مجازي قرار گرفته و در نهايت ترغيب شدهاند که گوشي خود را بفشارند تا ببينند قابليت تا شدن دارد يا خير. اپل عالوه بر اين با اشاره به اينکه ما در صدد توسعه محصولي با اين قابليت نبودهايم ،گفته است که آيفونهاي جديد از آلومينيوم ساخته شدهاند اما به اندازهاي روي آنها کار شده که در برابر شرايط نرمال مقاوم بوده و تغيير شکلي ندهند. با اين حال براي جايگزيني آيفونهاي خم شده ،قطعا بايد تجديد ساختاري در شرايط وارنتي بخش خدمات پس از فروش صورت گيرد.
دسترسي نيمي از مردم جهان به اينترنت تا سال 2017 تا 3سال آينده بيش از 50درصد از مردم جهان از طريق پهناي باند متحرک (موبايل) و به وسيله گوشيهاي هوشمند تلفن همراه و تبلت که هم اکنون سريعترين فنآوري در تاريخ بشريت را به ثبت رساندهاند ،ميتوانند به شبکه جهاني اينترنت به صورت آنالين دسترسي داشته باشند.
دنباله در صفحة بعد
37 دنباله از صفحة قبل بر اساس نسخه 2014گزارش «وضعيت پهناي باند» اتحاديه بينالمللي ارتباطات سازمان ملل متحد که در نيويورک منتشر شد 40 ،درصد از مردم جهان در سال 2013به اينترنت دسترسي داشتند يعني رقمي معادل 2 ميليارد و 300ميليون نفر که اين تعداد تا پايان سال جاري ميالدي به 2ميليارد و 900ميليون نفر افزايش خواهد يافت. در اين گزارش آمده است بيش از 2ميليارد و 300 ميليون نفر تا پايان 2014به پهناي باند متحرک دسترسي پيدا خواهند کرد و اين تعداد تا 5سال آتي به 7ميليارد و 600ميليون نفر خواهد رسيد. اتحاديه بينالمللي ارتباطات معتقد است در حال حاضر اتصاالت پهناي باند متحرک 3برابر مشترکين پهناي باند ثابت در جهان را شامل ميشود .محبوبيت پهناي باند موجب شده کاربري رسانههاي اجتماعي همواره افزايش پيدا کند به نحوي که در حال حاضر 1ميليارد و 900ميليون نفر در شبکههاي اجتماعي فعال هستند.
فيسبوک مطالب داغ و مورد عالقه شما را در صدر صفحهتان قرار ميدهد فيسبوک در آخرين تغيير سيستم تنظيمات خود در بخش News Feed کاربران ،استاتوسها را به نحوي چيدمان خواهد کرد تا مطالبي که در صفحه هر کاربر داغ و پرطرفدار هستند ،در صدر صفحه قرار بگيرند. بر اساس گزارش منتشر شده توسط اريک اوون و ديويد ويکري از مديران و مهندسان در بالگ
دنباله از صفحة 10
شوهر ساناز نظامي در قتل او گناهکار شناخته شد در خانوادههاي پدرساالر معموال مرد در هر سه زمينه اقتصادي ،ارزشي و جبري از قدرت برتري نسبت به زنان برخوردار بوده و بدين گونه سلطه خود را تحکيم ميکند. کاهش فاصله قدرت بين زنان و مردان ريسک رويارويي آشکار را باال ميبرد. در اين حالت ،فرد در موقعيت ضعيفتر (معموال زنان) با افزايش منابع قدرت خود ،به رابطه پيشين تن نداده و آن را به چالش ميکشد .طرف نيرومندتر (معموال مردان) يا با تجديد نظر در رابطه ميتواند به رابطهاي برابر تن در دهد يا با استفاده از خشونت در پي سلطه سابق خود باشد. اکثريت بارزي از خشونتها در روابط خانوادگي درتمام جهان عموما توسط مردان و عليه زنان و کودکان به کار گرفته ميشود .در درون خانواده معموال چهار نوع خشونت براي اعمال سلطه صورت ميگيرد: خشونت فيزيکي که رايجترين نوع خشونت در خانواده است .البته معموال مردان آنچه را که زنان خشونت ميشناسند «دعوا» ،مينامند تا بر نقش و مسئوليت خود پرده برافکنند. خشونت جنسي که در آن تجاوز و حتي رابطه جنسي بدون توافق همسر نيز شکلي از نمونههاي عريان خشونت جنسي است .گرچه در همه جا برداشت واحدي از آن وجود ندارد. خسارت مادي و خشونت اقتصادي سومين شکل خشونت در خانواده است .شکستن ظروف يا اشيا قيمتي براي ترساندن و وادار کردن ديگري به سکوت ،يکي از اشکال اين گونه خشونت است. شکل ديگر آن محدود کردن هرچه بيشتر امکانات اقتصادي زن ،کنترل مالي او ،اعمال نظر در حسابها و دخل و خرج او براي گسترش وابستگي زن است که نوعي خشونت اقتصادي محسوب ميشود. خشونت رواني به معناي استفاده از روش تحقير، توهين ،تهديد ،ترساندن يا درهم شکستن اعتماد به نفس ديگري و حتي ايجاد حس گناه در ديگري به منظور وادار کردن او به تمکين است. البته خشونت رواني اشکال پيچيدهتري نيز دارد .ايجاد حس گناه و تقصير در ديگري يا حتي جلب ترحم ميتواند نمونه پيچيدهاي از اين گونه خشونت رواني باشد .بسياري از مردان از طريق تهديد به خودکشي ،خودزني يا تالش براي
October 2014 مهر 1393
فيسبوک ،زماني که يک کاربر در صفحه فيسبوکش استاتوسي بگذارد و آن مطلب موضوع داغ و پرطرفدار روز شناخته شود ،استاتوس مربوطه به صورت خودکار در صدر صفحات فيسبوک دوستان قرار خواهد گرفت و همچنين استاتوسهاي دوستان که درباره همان موضوع مطلب نوشتهاند به صورت خودکار در صدر صفحه کاربر قرار خواهد گرفت. اين سيستم جديد حتي براي استاتوسهايي که تعداد اليک يا کامنت زيادي داشته باشند ،اعمال خواهد شد و به صدر صفحه فيس بوک کاربر ميآيند. اريک اوون و ديويد ويکري در اينباره نوشتند« :ما انتقادات و پيشنهاداتي از کاربران در خصوص مطالب دوستانشان داشتيم که در زمان خاصي براي آنها جالب بوده و زود تاريخ مصرفشان تمام ميشود و ديگر عالقهاي به ماندن مطالب گذشته در صدر صفحه ندارند .به عنوان مثال استاتوسي درباره بازي دو تيم پرطرفدار يا بحث در مورد يک شوي تلويزيوني در باالي صفحه ميماند که به گفته برخي کاربران دو سه روز از زمان انتشار آنها ميگذرد و ديگر جذابيتي براي آنها ندارد». اين دو مسئول فيسبوک افزودند« ،ما الگوريتمها را طوري تنظيم کردهايم تا متوجه شويم کاربران به چه چيزهايي عالقه داشته يا ندارند .مثال وقتي کاربري مطلبي را اليک ميزند يا عکس و مطلبي ديگر را مخفي ميکند ،اينها به ما نشان ميدهد که هر کاربر به چه نوع خبر يا مطلبي عالقه دارد تا همان را در دسترس او قرار دهيم». به گفته اين دو مهندس فيسبوک ،الگوريتم جديد اين ايجاد حس ترحم و گناه کوشيدهاند ،همسرانشان را ترسانده و مستاصل کرده و وادار به تمکين کنند. پرسش اين جا است که عشق در اين ميان چه جايگاهي داشته و چگونه ميتواند به سلطه مردان مشروعيت بخشد .بسياري عشق و قدرت و بدتر از آن عشق و خشونت را دو پديده مجزا از يکديگر ميشناسند و براي عشق ارزشي مقدس ،آسماني و رمانتيک قائل هستند. اما جامعه شناسي عشق با نگاه به محتواي آن در دورههاي تاريخي گوناگون ،نقش آن را به عنوان «منابع نمادين قدرت» واکاوي و از آن تقدسزدايي کرده است. در دوراني که سکس و اروتيسم تابو بود و «مظهر وسوسههاي شيطاني» به شمار ميرفت ،نخستين عشقهاي مشروع ،عشقهاي الهي ،آسماني يا به عبارت دقيقتر «عشق افالطوني» (از جمله عشق به خلق) بوده که حتي بر رابطه دو جنس نيز سايه افکنده بود. اين گونه عشق يکسره خودسپارانه و اسارتآميز بوده و هيچ عنصري از برابري در آن موجود نبوده و نيست .در عصر روشنگري اما عشق رمانتيک که زميني ،دگرجنس خواه و با رويکرد به اروتيسم همراه شد ،گرچه گامي به پيش در حوزه زدودن قيد و بندهاي ديني و افالطوني از سکس و سکسواليته است ،اما در متن شرايط نابرابر قدرت و وابستگي زنان به مردان شکل گرفته است. در عشق رمانتيک زنان عموما نقش مراقبتي ،احساسي و «دهنده» به خود گرفته و مردان نقش ابزاري« ،عقالني» و «گيرنده» يافتهاند .هم از اين رو فمينيستها آن را مهمترين منبع مشروعيت بخشيدن به نابرابري زنان و مردان و حتي تجديد توليد آن دستکم در حوزه خانواده ميشمارند. اين واقعيت که حتي بسياري از مواقع خشونت يعني عريانترين حوزه سلطه مردان به نام عشق بخشوده يا ناديده گرفته ميشود يا با لبخندي ،محبتي ،دست نوازشگري به بوته فراموشي سپرده ميشود ،به روشني نشانگر نقش مشروعيت بخشنده عشق رمانتيک به روابط نابرابر است. با رشد برابري زنان و مردان ،گسترش آزادي جنسي و افزايش قدرت زنان و تنوع روابط جنسي و عشقي ،امروزه مفهوم نويني به نام عشق برابر و اختياري که بر وفور و توانمندي استوار است ،شکل گرفته که در آن فرد براي محقق کردن خود -و نه فدا ساختن خود که ويژگي عشق رمانتيک است -عاشق ميشود و هر زمان که رابطه به محقق شدن فرد زيان برساند ،آن عشق خاموشي ميگيرد. پرسش اين جا است که در ازدواج هاي از راه دور به ويژه براي زناني که حتي تجربه جنسي پيش از ازدواج نداشتهاند و در ساختار خشن پدرساالر با برداشتهاي سنتي از نقش زن و مرد پرورش يافتهاند ،تا چه حد ممکن است ،عشق برابر و اختياري و مدرن شکل گيرد؟
شبکه اجتماعي به واکنش شما نسبت به صفحات دوستان و مطالبشان حساسيت بسياري دارد و بر همين مبنا عاليق شما را در نظر گرفته و موضوعات خاص را در باالي صفحهتان قرار ميدهد. اين توجه فيسبوک به داغ کردن مطالب و باال آوردن استاتوسهاي به روز ،ميتواند جوابي باشد به اقدام مشابه شبکه اجتماعي توييتر که چندي پيش براي کاربران خود اعمال کرد. با اجراي اين سيستم در فيسبوک شايد ديگر کمتر چالش سطل آب يخ ببينيد و مطالب مورد عالقهتان در صدر صفحه فيسبوک شما ديده خواهد شد.
صفحه آبي مرگ در ويندوز صفحه آبي مرگ (Blue Screen )of Deathکه به اختصار به «»BSOD معروف است حاکي از مشکلي در سيستم عامل ويندوز است که باعث ميشود کل سيستم مختل شده و بايد با ري استارت همه چيز را از نو آغاز کند. علت اساسي BSODمشکلي سخت افزاري است که عميقا باعث ايجاد اختالل در کارکرد سيستم عامل شده است و اين به دليل نقص يک اپليکيشن اتفاق نميافتد چرا که در اين صورت کل سيستم به هم نميريزد. در اين حالت ويندوز هيچ کاري از دستش ساخته نيست و فقط بايد ري استارت شود .برنامههاي مختلفي که در حال اجرا بودهاند نيز فرصت ذخيره کردن اطالعاتشان را ندارند و ممکن است برخي اطالعات آنها از بين برود. ويندوز فايلي را در هارد درايو شما ذخيره ميکند که شامل اطالعاتي راجع به اين مشکل و نقص کلي است که قتل ساناز يکي از رازآلودترين نمونههاي بدفرجام عشقهاي اينترنتي و پيوندهاي از راه دور است که زنان مهاجر ايراني با آن روبرو شدهاند. اين تنها «ناهمخواني» هاي ظاهري و فيزيکي ساناز و همسرش و ابهام در انگيزه اين ازدواج نيست که آن را براي بسياري رازآلود ساخته است ،بلکه ناروشنيهاي دوران کوتاه زندگي مشترک اين دو ،چرايي اين قتل و سکوت مطلق نيما در دادگاه نيز بهت بسياري را برانگيخت. ابهامات و کمبود دادهها مانع از آن است که بتوان اين نمونه را دستمايه دقيقي براي «بررسي موردي» مکانيسمهاي پيچيدهتر خشونت عليه زنان قرار داد ،اما ميتوان با طرح برخي پرسشها و به بهانه آن ،به رابطه عموميتر عشق، قدرت و خشونت و به ويژه نقش عشق در تحکيم سلطه مردان و حتي توجيه خشونت عليه زنان پرداخت. پژوهشهاي جامعه شناسي نشان ميدهند بسياري از زناني که از طريق ازدواج از راه دور مهاجرت کردهاند ،از ترس از دست دادن حق اقامت در غرب ،به رابطه ناخواسته و حتي خشونت تن در ميدهند. بررسيهاي ازدواج ميان مردان سوئدي و زنان آسياي جنوب شرقي نيز نشان ميدهد که مشکل خشونت عليه زنان در اين خانوادهها از چنان ابعاد گستردهاي برخوردار است که بيشترين آمار خشونت در سوئد را به خود اختصاص دادهاند. اما در مورد ساناز اگر هم وسوسه اقامت دائم در آمريکا، نقشي در اين ازدواج داشت ،اين انگيزه پس از کسب پذيرش از دو دانشگاه در آمريکا و کانادا موضوعيت خود را از دست داده بود و دليلي براي تن دادن به خشونتي که پيشتر آن را در ترکيه تجربه کرده بود وجود نداشت. پژوهشها نشان ميدهند که بسياري از زنان به دليل اجبار و وابستگي اقتصادي و اجتماعي به شوهر به روابط ناخواسته و حتي خشونت تن ميدهند ،اما اين مسئله نيز در رابطه نيما و ساناز موضوعيتي نداشته است .از آنجا که نيما از موقعيت اقتصادي و شغلي خوبي برخوردار نبود ،تئوري انگيزه وابستگي و اجبار اقتصادي براي توضيح آغاز و ادامه اين پيوند يا تن دادن ساناز به خشونت قانع کننده نيست. همچينين شبکه روابط سنتي و مردساالر خويشاوندان و افراد پيرامون ،در تشويق يا وادار کردن زنان به پيوند يا ماندن در روابط بدون عالقه نقش مهي دارد ،اما اين نظريه نيز توضيح دهنده چرايي اين ازدواج و باقي ماندن ساناز در اين رابطه به ويژه پس از تجربه خشونت نيما عليه او در ترکيه نيست که کار را به شکايت به پليس نيز کشاند .نه تنها هيچ يک از دوستان ساناز مشوق اين رابطه نبودهاند، بلکه حتي خانواده ساناز نيز او را به جدايي تشويق کرده و به ويژه پدر پس از سفر ترکيه ،خواهان قطع کامل اين پيوند بوده است.
37
مطالعه آن ميتواند براي فهم علت بروز BSODمفيد باشد. براي مطالعه اين فايلها که در بخش «Event »Viewerويندوز ذخيره ميشوند ،در ويندوز 8در بخش جستجو عبارت « »Event Viewerرا تايپ کنيد و در ويندوز 7همين عبارت را در بخش « »Startبنويسيد .حاال فايلهايي با پسوند « »dmpرا پيدا کنيد که در واقع همان فايلهاي حاوي اطالعات راجع به BSODهستند.
چه بايد کرد؟
اگر با صفحه آبي مرگ در ويندوز خود رو به رو شديد، بهتر است کارهاي زير را انجام دهيد تا اين اتفاق دوباره رخ ندهد: سيستم خود را اسکن کنيد و مطمئن شويد بدافزاري در سيستم شما نفوذ نکرده است. درايورهاي سيستم خود را چک کرده و از آپديت بودن آنها اطمينان حاصل کنيد. اگر هر بار که سيستم را روشن ميکنيد با صفحه آبي مرگ مواجه ميشويد ،ويندوز را در حالت « »Safe Modeباال بياوريد و درايورهاي سيستم را چک کنيد. اگر نتوانستيد از شر BSODبه هيچ روشي خالص شويد ،آخرين گزينه اين است که ويندوز خود را عوض کنيد. در حالت عادي ،يک سيستم سالم نبايد دچار BSOD شود ،اما ممکن است حتي يک سيستم سالم چند باري به طور پراکنده آن را تجربه کند .در اين حالت خيلي جاي نگراني نيست .اما اگر مکررا با BSODمواجه ميشويد، سيستم شما مشکلي دارد که بايد به آن رسيدگي کنيد و يکي از روشهاي باال را براي رفع مشکل پيش ببريد. و باالخره پژوهشها نشان ميدهند که عالوه بر موقعيت اقتصادي و اعتبار اجتماعي ،عوامل ديگر نظير سن ،زيبايي و جذابيتهاي ظاهري و کشش جنسي نيز در انتخاب يا باقي ماندن در روابط نقش مهمي دارند. گرچه زيبايي ظاهري نيز پديدهاي سابجکتيو است ،اما به نظر نميرسد خصوصيات ظاهري نيما در ازدواج ساناز عامل تعيين کننده ازدواج يا باقي ماندن ساناز در اين زندگي بوده باشد. پرسش اين جا است که پس چرا ساناز اين گونه به زندگي با نيما مصمم شد که حتي بدون خداحافظي با پدر و تنها با کيف دستي به نوعي به آمريکا «فرار» کرد تا به نيما بپيوندد؟ و چرا با وجود همه عوامل بازدارنده ،ساناز تا هنگام کشته شدن به دست نيما در رابطه باقي ماند؟ آيا ممکن است گونهاي از «عشق» به نيما و نفوذ فکري او انگيزه اصلي اين ازدواج و باقي ماندن ساناز در اين رابطه بوده باشد؟ در اين صورت محتوي چنين عشقي چيست و زمينههاي شکلگيري آن کدامند که ميتواند زمينه اقتداري را فراهم کند که در پرتو آن حتي خشونت پذيرفتني شود؟ آيا ممکن است ساناز در محيط نسبتا بسته و سنتي به سر برده باشد که پيوند با نيما همچون نخستين رابطه و نخستين عشق رمانتيک براي او اهميت وااليي يافته؟ آيا ممکن است رويکرد به نيما به منظور چالشي عليه محيط بسته اجتماعي ايران و حتي خانواده و رهايي از يک «اتوريته» ديگر صورت گرفته باشد؟ آيا ممکن است مرگ ناگهاني مادر ساناز ،اندکي پس از ارتباط اينترنتي اين دو، ساناز را آسيب پذيرتر ساخته و موجبات شکلگيري عشقي که قرار بود خالءهاي زندگي او را پرکند ،فراهم کرده باشد؟ هنوز روشن نيست تا چه حد ممکن است نيما با نفوذ فکري و توانايي در سحر کالم ،توانسته ساناز را به خود جلب کند؟ و تا چه حد ممکن است حس مغبونيت مشترک دو فرد آسيب ديده که براي فرار از دنياي خشن و شايد «نفرت انگيز» بيروني و گذار به دنياي افسون زدهاي که احتماال در روياهاي عاشقانه خود آن را آفريدند ،آنان را به يکديگر نزديک کرده باشد؟ آيا زندگي مشترک اما انزواجويانه با نيما در آمريکا اين تصوير عاشقانه را تغيير داده و به تصميم ساناز مبني بر جدايي و تالش نيما براي بازداشتن او از طريق خشونت منجر شده است يا خير؟ اينها پارهاي از پرسشهاي ديگري است که بر اساس آنها و آشنايي بيشتر با جزئيات حادثه ميتوان از اين قتل ،راز زدايي کرد ،اما اين امر در گرو بازخواني اين روايت از طريق درک جايگاه عشق در مشروعيت بخشيدن به روابط سلطه و خشونت است.
38
October 2014 مهر 1393
خاطرات شاهپور نياکان
دنباله
در قسمت اول خاطرات شاهپور نياکان به سوابق خانوادگي او اشاره داشتم که :پدرمان هژبر نياکان از سران نهضت جنگل و به نمايندگي از اين نهضت سرپرستي امور آستارا را برعهده گرفته بود ،آنچه از اين بابت بيش از همه الزم به گفتن است توجه وي به امر تعليم و تربيت جوانان است. هژبر نياکان پدرمان در تعليم و تربيت فرزندانش کوشا بود و سعي بر آن داشت که هر کدام از ما تحصيالت عالي داشته باشيم ،کما اينکه تمام فرزندان او از تحصيالت عالي برخوردار بودند و مقامات بااليي را در ادارات دولتي و ارتش احراز نمودند ،او نه تنها فرزندانش را تشويق به آموختن مينمود ،بلکه به شهادت عکس يادگاريايامي که در آستارا از وي باقيمانده است نامبرده در تعليم و تربيت نوجوانان کوشش جانانهاي از خود بخرج داده است ،زيرا وي معتقد بود که کليد سعادت مادي و معنوي هر اجتماعي در گرو تعليم و تربيت است ،و استقبال کم نظير شاگردان مدرسه از وي مايه افتخار است.
عشق خالق هنر است
شاهپور آهنگهاي خود را با انگيزههاي خاصي که در خور دقت است ميساخت .و به جرأت ميتوان گفت که هيچ يک از آهنگهاي ساخته شده او بدون انگيزهاي احساسي نبوده است. يکي از انگيزههاي اوليه او در ساختن آهنگهايش عالقمندي او به دختري مو طاليي به نام «رويا» بود که عشقي دو طرفه بود. اين عشق نه تنها انگيزهاي براي خلق آثاري جاودانه گرديد بلکه ميتوان گفت که سبب شکوفايي استعداد او در راه خلق آثاري ارزشمند گرديد. شاهپور در کالس درس موسيقي خويش سرگرم تعليم به شاگردان بود که به ناگاه از پنجره نگاهي به بيرون مياندازد و ميبيند که اتومبيلي آخرين مدل در جلو ساختمان توقف کرد و دختر مو طاليي از آن پياده شد و به سمت کالس او ميآيد. شاهپور کنجکاوانه به پيشواز دختر ميرود و از قصد وي جويا ميشود که با نهايت تعجب با درخواست اين دختر زيبا (رويا) روبرو ميشود .رويا از شاهپور ميخواهد که تعليم موسيقي او را بر عهده بگيرد! که البته بعد از چندي معلوم ميشود ،که تعليم موسيقي بهانهاي بيشتر براي نزديک شدن به شاهپور نبوده است! با اين مقدمه عشقي دو طرفه و سوزان بين شاهپور و رويا بوجود ميآيد که چون به مرحله بحراني خود ميرسد و حالت هر دو طرف نشاندهنده سر ضمير ميگردد ،خانواده رويا از آمدن دختر به نزد شاهپور ممانعت ميکنند ،شاهپور
نيز که با تمام وجود عاشق و شيداي رويا بوده است از مادرمان ميخواهد که از اين دختر رسما» خواستگاري نمايد، و مادر نيز که از قبل ميدانست که خانواده دختر با اين ازدواج موافقت نخواهند کرد بنا به اصرار بيش از حد شاهپور به خواستگاري رويا ميرود ولي با کمال تأسف پيشبيني مادر درست از کار در ميآيد و خانواده رويا پيشنهاد ازدواج را رد ميکنند! از طرفي رويا که عاشقانه دل در گرو شاهپور گذاشته بوده است از خانواده قهر ميکند و راه فرار از خانه را در پيش ميگيرد. خانواده رويا که از غيبت دخترشان نگران ميشوند و به شاهپور مظنون بودهاند از او ميخواهند که آنها را در يافتن دختر کمک نمايد. شاهپور نيز که از اين عشق سوزان و نگراني گم شدن عشقش به حال مريضي افتاده است در پي گمشده خويش و خانواده رويا ميگردد ولي از بخت بد هرچه بيشتر ميگردند کمتر مييابند. پس از مدتي طوالني که خبري از اين خانواده و رويا نبوده است ،شاهپور پاکتي از دست پستچي به نام خودش دريافت ميکند که رويا دستهاي از موهاي طاليي خود را در آن به شاهپور هديه کرده است .رويا در دست نوشته خود ضمن بيان شرح حال خويش و مراتب عالقهاش به شاهپور مينويسد که :مرا بر خالف ميلم به عقد ازدواج کسي در آوردهاند که عشقي بين ما نيست و عنقريب نيز عازم امريکا هستيم. اين خبر آنچنان طوفاني احساسي در دل شاهپور بپا ميکند که نتيجه آن خلق آهنگي بياد ماندني به نام «ياد شبي» است ،اين آهنگ با صداي منوچهر شفيعي از راديو ژاندارمري پخش ميشود و چون شايعه انگيزه خلق اين آهنگ بر سر زبانها بوده است مورد استقبال همگاني قرار ميگيرد ،و تا مدتي ورد زبان همه ميگردد ،شعر زيباي اين آهنگ بيانگر احساسات دروني شاهپور عاشق شده ماست.
ياد شبي آيدم از عالم شباب خوردم از آن جام لبت جرعهاي شراب من شدم از لذت آن همچو چشم تو مست و خراب به چشم تو نگاه من تو بي خبر ز آه من نگاه تو به آسمان به پرتو ستارگان غم نخورم رفتي اگر از کنار من موي تو شد در کف من يادگار من ياد شبي کز لب تو بوسه ميزدم ،طرف چمن خورم غم گذشته را که بد صفا ميان ما
شبي که در کنار من تو بودي در کنار من من ز شوق دل در آن ميان بدم چو مرغ نغمهخوان، بدم چو مرغ نغمه خوان غم نخورم رفتي اگر از کنار من موي تو شد در کف من يادگار من
و اما بد نيست که دنباله اين عشق شورانگيز را از قلم شيواي پرويز خطيبي برايتان نقل کنم که از زبان شاهپور چنين مينويسد: اولين روزهايي که به تهران آمدم عاشق دختري شدم که از اهالي شمال بود .خانواده سرشناس و متمول دختر، وقتي از عشق و آشنايي ما با خبر شدند به هر دو نفرمان اخطار کردند که ديگر هرگز نبايد همديگر را ببينيم ،کارم به جنون کشيده بود ،به هيچ چيز دلبستگي نداشتم ،نه به کارم و نه به زندگيم ،من بودم و سازم و اشکهايي که در تنهايي ميريختم .يک روز براي معشوقهام نوشتم که ميخواهم خودم را بکشم و آرزو دارم که قبل از مرگ او را يکبار ببينم، به خواست او به بندر پهلوي رفتيم ،در کنار دريا حرفها زديم و گريهها کرديم ،آنقدر مشروب خورده بودم که سر از پا نميشناختم .قرار شد هر دو با هم دل به دريا بزنيم و آنقدر برويم تا امواج خروشان ما را ببلعند. غروب شده بود ،همانطور که روي ماسهها خوابيده بودم افول خورشيد را که رفته رفته رنگ ميباخت ميديدم .به نظرم رسيد که من و خورشيد ،هر دو در يک لحظه به تاريکي ملحق خواهيم شد ،من و خورشيد و آن دختر که عزمش را جزم کرده بود تا بميرد. در يک لحظه من و معشوقهام وداع کرديم و دست در دست هم قدم در دريا گذاشتيم ،سردي آب با تن داغ من برخورد عجيبي داشت ،همانطور که جلو ميرفتيم ،دوران کوتاه زندگيم مثل پرده سينما جلو چشمم مجسم ميشد، هيچکس نبود که شاهد خودکشي ما باشد ،تنها در مسافت دور سايه مردي را ميديدم که روبروي دريا نشسته و زانوهايش را بغل کرده بود. هرچه جلوتر ميرفتم و خودم را در اعماق دريا ميديدم بيشتر نگران ميشدم ،نگران خودم نبودم ،دلم راضي نميشد که آن دختر جوان پا بپاي من بيايد و در عين جواني چشم از زندگي ببندد ،بياختيار داد زدم :برگرد ...برگرد و برو. اما او هنوز مصمم بود تا باالخره يک موج عظيم ما را از هم جدا کرد ،من با سر به قعر دريا رفتم اما خيلي زود دست و پايم را جمع کردم و براي نجات او به سطح آب برگشتم، هيچکس نبود ،هيچکس. اسمش را فرياد کردم :رويا ...رويا نه جوابي آمد و نه حرکتي جز حرکت موجها به چشم خورد ،ديگر حسي نداشتم ،يقين پيدا کردم که دريا او را از من گرفته است .خودم را به امواج سپردم و چشمها را بستم، به اين اميد که هر چه زودتر به او برسم. چشمم را که باز کردم خودم را روي ماسههاي ساحل ديدم ،مردي که مرا نجات داده بود همان کسي بود که دورتر از ما نشسته و دريا را تماشا ميکرد ،گفت :وقتي ديدم شماها
38
دل به دريا زديد فهميدم چه قصدي داريد ،من شناگر ماهري هستم و همه ساله به عنوان نجات غريق در اينجا خدمت ميکنم .خداوند يارت بود که زنده ماندي. فرياد زدم که :چرا اول به سراغ او نرفتي؟ آن دختر بيچاره را ميگويم. گفت :او خودش ،خودش را نجات داد ،شناگر قابلي بود، هنوز تو را به ساحل نرسانده بودم که رفت. نميتوانستم باور کنم ،خيال ميکردم براي دلخوشي من داستاني ساخته است. گريهها کردم و ماسهها را بر سر و رويم ريختم ،قسمها خورد که حرفش راست است اما زير بار نرفتم. فردا صبح زود به تهران برگشتم .دو روز تمام در خانه ماندم ،نه غذا خوردم و نه با کسي حرف زدم و نه صورتم را تراشيدم .روز سوم که ميخواستم به سر خيابان بروم و چيزي بگيرم ،بقال محله کاغذي بدستم داد ،خط او بود، رويا... نوشته بود ،معذرت ميخواهم ،من جرأت خودکشي ندارم ،حيف است که ما بميريم .وقتي خاطرم جمع شد که تو نجات پيدا کردي آمدم خانه و همه چيز را به مادرم گفتم. لطفا» ديگر به سراغ من نيا و فراموشم کن. شاهپور نياکان عکسهايي را که براي دختر فرستاده بود به من نشان داد .پشت هر عکس شعري و سخني عاشقانه نوشته شده بود و مادر دختر ،همه آنها را براي شاهپور پس آورده بود .اين عشق بيفرجام آتشي بود که هميشه در قلب شاهپور زبانه ميکشيد و بسياري از آهنگها و اشعار پر سوز و گدازش را بوجود آورد)1( .
به دنباله خاطرات برگردم. در ابتداي شروع به تمرين ويلن ،مادر و بويژه پدر از صداي يکنواخت ويلن شاهپور ناراحت ميشدند و پدر که از کار روزانه خسته شده بود گاهي با خشونت خطاب به شاهپور ميگفت :شاهپور بس است بگذار بخوابم! ولي پس از چندي که زياد هم طول نکشيد و شاهپور پيشرفت قابل مالحظهاي در نواختن ويلن کرده بود ،مورد تشويق پدر قرار ميگرفت و چه بسا که پدر تا صداي ساز شاهپور را نميشنيد بخواب نميرفت ،و بارها شاهد بوديم که پدر با نهايت محبت از شاهپور درخواست ميکرد که شاهپور بيا ساز بزن که من بخوابم! براي خوانندگان عزيز در شمارههاي آينده توضيح خواهم داد که چرا پرويز خطيبي خاطراتش را از شاهپور زير عنوان «شاهپور نياکان :هنرمندي که زياد ميدانست ».نوشته است. به اميد گفتگويي دوباره :منوچهر نياکان آتالنتا جورجيا. ***** ( )1اين کتاب که خاطرات ناتمام پرويز خطيبي را تشکيل ميدهد در حدود 600صفحه است که قسمت مربوط به شاهپور نياکان زير عنوان «شاهپور نياکان مردي که زياد ميدانست» در صفحه 131چاپ شده است.
39
October 2014
39
مهر 1393
سطحينگري و آه و ناله در آن راه يافته باشد. خواننده هنرمند اين اثر ،عبدالوهاب شهيدي است که يکي از قلههاي رفيع موسيقي معاصر ايران به شمار ميرود و آواي لطيف و جانبخش او ،سالهايي چند در فضاي ايران طنين داشت و ساعاتي که آوازها و آهنگهاي او به همراه عود دلنوازش در برنامه «گلها» پخش ميشد ،ستايشگران هنر و زيبايي را شيفته ميکرد. با وجودي که صداي استاد شهيدي چندان وسيع و پرقدرت نبود و به قول قدما ،از 2تا 3دانگ تجاوز نميکرد، اما تواناييهاي قابل مالحظهاي که در درک زيباييشناسي و شناخت موسيقي و ادبيات فارسي داشت و تسلط استادانهاش در عودنوازي و تنوع دلپذير و بديعي که در موسيقي او موج ميزد و باالخره جوهر نابي که آوازهايش را با آن رنگآميزي ميکرد ،آن چنان شنوندگان را تحتتاثير قرار ميداد که به راحتي وي را ميتوان در رده شايستهترين خوانندگان صاحبسبک ،ارزيابي کرد. بسياري از آوازهاي استاد شهيدي ،در موسيقيهاي اصيل محلي ،به خصوص آهنگهاي بختياري ،مازندراني، دشتستاني ،شيرازي و داغستاني ريشه داشت و او به راحتي ميتوانست بار فرهنگي و تاريخي اين آثار را به شنوندگان انتقال دهد. به طور مثال ،ميتوان از اميري مازندراني يا نغمه دشتستان ياد کرد که وي آنها را به وجهي متفاوت و دلنيشن در ميان آوازهاي خود ميخواند و صاحبدالن را شيفته ميکرد. شهيدي عالوه بر صداي دلنيشن و نوازندگي عود و تار و سنتور ،شعر هم ميسرود و در هنرپيشگي هم سابقه و تجربه فراوان داشت و سالها در «جامعه باربد» تهران در اجراي آثار موزيکالي که اسماعيل مهرتاش به روي صحنه ميآورد، مشارکت موثر داشت و آشنايي با اين همه هنرهاي گوناگون موجب شد تا وي شناخت عميقي از هنر و زيبايي به دست آورد و سبک ويژهاي را در خوانندگي بنياد نهد. شهيدي از سال 1339وارد راديو ايران شد و با برنامه «گلها» به همکاري پرداخت و جمعأ حدود 400ساعت برنامه موسيقي اصيل از وي به يادگار باقي مانده که بسياري از آنها از آثار ماندگار به شمار ميآيند. همان گونه که اشاره شد ،ترانه «آن نگاه گرم تو» براي اولين بار در جشن هنر شيراز اجرا شد و چنان مورد استقبال قرار گرفت که همگان دريافتند که يکي از ممتازترين موسيقيهاي معاصر ،به عرصه هستي پيوسته است. شهيدي در نامهاي به نگارنده مينويسد« ،تا شب برنامه هيچ کس اطالعي نداشت که استاد پايور چه آهنگي را اجرا ميکند .وقتي برنامه اجرا شد ،آن چنان دلها را به تپش واداشت که گويي آتشفشاني شعلهور شده است. زيبايي و مالحتي که در اين اثر بود ،به زودي چون رايحه عطر لطيفي در همه جا پخش شد و منتقدان و تحليلگران موسيقي دريافتند که موسيقي ايراني تا چه حدي توان تکامل و اصالح دارد .نغماتي که پايور آفريد و تنظيم استادانهاي که به کار برده و اورتورهاي مينياتوري و گوشنواز آن ،به حدي دلنشين و هنرمندانه است که به راستي تا کنون نظير آنها در موسيقي ما ديده و شنيده نشده است». شهيدي در ادامه مينويسد« ،در اين چند دهه ،هر وقت من کنسرتي داشتهام ،تا ترانه «آن نگاه گرم تو» اجرا نشود، مردم دستبردار نيستند». هنوز هم بعد از گذشت حدود 40سال که از آفرينش اين اثر ميگذرد« ،آن نگاه گرم تو» همچنان محبوب مردم
بيژن ترقي -پرويز ياحقي مرضيه
آن نگاه گرم تو در سال 1347خورشيدي در جشن هنر شيراز، آهنگ دلآويزي به وسيله گروه فرامرز پايور ،آهنگساز و سنتورنواز بزرگ معاصر اجرا شد که با ديگر آهنگها و ترانهها متفاوت بود و به سبب ويژگيهايي که داشت، ظرف چند روز شهرت آن چون عطر لطيفي در اغلب نقاط ايران منتشر شد و جانها و دلها را تسخير کرد و صاحبنظران دريافتند که تحول مطلوبي در آثار آهنگين ايران شکل گرفته است. اين ترانه جاودانه که به نام «آن نگاه گرم تو» يا ترانه «زندگي» معروف شده ،اثر به غايت جذاب ،گرم و خوشآهنگي است در دستگاه ماهور که اصل آن از يک ملودي ساده لري خرم آبادي گرفته شده و استاد پايور آن را به نحوي بسيار شايسته و استادانه بسط داده و با آراستن و پيراستن برخي از قسمتهاي آهنگ و تنظيم استادانه آن ،از يک نغمه ساده محلي ،يک اثر بزرگ و فناناپذير به وجود آورده است. تاريخ موسيقي ايران نشان ميدهد که هر زمان موسيقيدانان و آهنگسازان ايران توجه خود را معطوف به آهنگها و ترانههاي محلي کرده و با الهام از اين آثار، آهنگهاي خود را آفريدهاند ،نتيجه کار آنان از نظر زيبايي و عمق و محتوا ،بسيار درخشان از کار در آمده است که از جمله ميتوان به «بارون بارونه» (آهنگي کردي که به وسيله عطااهلل خرم تنظيم شده و همراه با شعر سيروس آرينپور و آواز ويگن ،به جاودانگي پيوسته است)« ،آن نگاه گرم تو»« ،زرد مليجه» (از آهنگهاي گيلکي که به وسيله استاد صبا جمعآوري و تنظيم شده است) و همچنين قطعات آهنگيني که حبيباهلل بديعي از موسيقيهاي محلي مازندراني الهام گرفته يا برخي از آثار ماندگار جليل شهناز
و حسن کسايي که تحت تاثير موسيقي بختياري به وجود آوردهاند ،اشاره کرد. راز جاودانگي ترانههاي محلي ايران را ميتوان در کثرت جوامع و اقوام گوناگوني که در اين مرز و بوم زندگي ميکنند و پيشينه درخشان تاريخ و تمدن آنها در چند هزار سال گذشته جستوجو کرد که به باور بسياري از صاحبنظران، ترانهها و آهنگهاي محلي ايران از نظر تنوع و کيفيت مقام ويژه و ممتازي دارد. در خصوص ترانه «آن نگاه گرم تو» ،نخست بايد از اورتور به غايت جذاب و دلآويزي سخن گفت که از نظر زيبايي و محتوا ،اثري يگانه و نشانگر اين واقعيت است که موسيقي ايراني ميتواند حتي بي مدد از شعر و کالم و آواز، تاثيرگذار باشد. در گذشته در موسيقي ايراني ،قطعهاي به نام «اورتور» وجود نداشت يا به قطعه کوتاهي بسنده ميشد .پرويز ياحقي و فرامرز پايور از اولين اساتيدي بودند که اورتور را به عنوان مقدمه آهنگهاي خود ارايه داده و بدين وسيله غنا و محتواي آثار خود را تعالي بخشيدند .اورتور نسبتأ طوالني «آن نگاه گرم تو» چنان نرم و دلآويز است که شنونده صاحبدل آرزو ميکند کاش ساعتها ادامه يابد. شعر اين ترانه از سرودههاي هما ميرافشار شاعر و ترانهسراي خوشذوق و بااستعداد است که به نوشته کتاب «ساالر زنان ايران» رگههاي محسوس عشق ،به حق در گفتههايش جاري است و برخي از اشعارش در مجموعهاي به نام «آالله» انتشار يافته است. آميختگي و يگانگي شعر و موسيقي در اين ترانه در اوج ممکن است و سراينده ترانه به سادگي موفق شده که تلفيق هنرمندانهاي بين اجزاي ملودي و کلمات شعر به وجود آورد و با استفاده از زباني ساده و دلنشين ،مناسبترين مضمون را براي اين اثر ماندني بسرايد ،ترانهاي که با عطر و رنگ زيباي عشق به هم آميخته ،بي آنکه ذرهاي ابتذال و
بيرقی که طاهره قرهالعين در بدشت بر افراشت جمشيد چالنگی ،گويا نيوز در نگاه من گرچه درگذشت سيمين بهبهانی بسيار غمانگيز بود ،اما رفتن او پيامدهای غمانگيزتری نيز داشت. نخستين آنها ،واکنش کردار و گفتار کارگزاران مربوط به فقيه واليت بود ،از جمله ندادن رخصت در باب محل خاکسپاری سيمين بهبهانی. گو که سيمين بهبهانی چه از باب آنچه سرود و چه از باب جائی که در عرصه سياسی ايران پس از انقالب برگزيد، در ضمير جمعی کنونی مردمان و نيز ضمير روان تاريخ ادبيات و سياست ايران ،جايگاه در خور و بايستهای يافته است اما دور از قياس با حکيم توس ،از اين باب (فتوای فقيه در مورد محل دفن شاعر) اقدام کارگزاران فقيه کنونی ياد آور رفتار فقيهان وقت بود در باب محل خاکسپاری فردوسی.
آنسوتر در نگاه من ،رگه غمبرانگيزی نيز در ميان واکنشهای مکتوب و گفتاری دوستداران سيمين بهبهانی بود که بيشتر اين يکی ،سبب نوشتن اين سطور شد. نوشتند و گفتند و بسيار هم .آنگونه که رسم ديرينه ماست در باب بدرقه رفتگان .رسمی که زمينهساز ادامه حضور «منبر» بوده و همچنان هست در همه عرصههای سياسی ،فرهنگی ،اجتماعی و ....ايران و ايرانيان. اين حسن است يا عيب ،قصد پاسخ دادن به اين پرسش را در اينجا ندارم اما در ميان آنچه که در اين باب خواندم و شنيدم ،بيهوده کم نخواندم و کم نشنيدم .از آنچه در نشريات «واليت» آمد تا مواردی در سوی روبروی آن نشريات ،در اقصی نقاط عالم «اينترنت» و مجالس ختم شاعر .آن نويسنده والئی ناخشنودی فقيه را تا جائی برده بود که بر شعر «بهبانی» نيز يکسره خط کشيد و آن يکی در
است ،محبوب جانها و دلهايي که به زيبايي و معنويت و هنر ميانديشند و از ماديات و آثار مبتذل بيزار هستند.
«آن نگاه گرم تو» خواننده :عبدالوهاب شهيدي آهنگ :محلي خرمآبادي سراينده :هما ميرافشار
آن نگاه گرم تو ،آن نگاه گرم تو جام شرابه ،اما سرابه زندگي بيچشم تو ،زندگي بيچشم تو رنج و عذابه ،رنج و عذابه آه من ترسم شبي ( ،)2دامنت بگيره ()2 با دلم بازي مکن عاشق و اسيره ترسم بميره زندگي بيچشم تو ،زندگي بيچشم تو رنج و عذابه ،رنج و عذابه يک شب از روي صفا ()2 اي بالي دلها يا وفا کن با دلم يا مرا رها کن ()2 زندگي بيچشم تو ،زندگي بيچشم تو رنج و عذابه ،رنج و عذابه ميشکني شيشه دلم ()2 قدرشو ندوني ()2 مهربوني با همه با من و دل من نامهربوني زندگي بيچشم تو ،زندگي بيچشم تو رنج و عذابه ،رنج و عذابه سوی روبرو« ،بهبهانی» را «چريک بانو» ئی توصيف کرده بود چنانکه نگو. اين نمونههای به نوبه خود غمانگيز ،غم آخر من نبود ،بل غم من بيشتر از جائی ديگر برخاست .از آنجا که خيل شيفتگان ،به ويژه آنانکه در گذشت سيمين بهبهانی را بهانهای نيز ساختند برای پرداختن به حقوق زنان و تالشهای تا کنون انجام شده در اين راه ،در مواردی ياد و يادهائی نيز از «پروين اعتصامی» و «فروغ فرخزاد» عزيز به ميان آوردند که اين ياد کردنها بی ترديد هرچند در خورتقدير و قابل درک است ،اما در ميان نوشتار و گفتار هم اينان نيز دريغ از بردن نام گرانقدر بانوی شعر و هر آنچه مربوط به حقوق زنان در عرصه انديشه و سياست و اجتماع میشود :فاطمه ام سلمه معروف به طاهره ،طاهره قرهالعين. برداشت عجوالنهای از سخن من خواهد بود اگر گفته شود ،اين مطلب گلهگذاری است يا اينکه من «طاهره» را نيازمند بردن نامش در مطلب يا گفتاری دانستهام .يا که قلمم الل اگر رو به سوی کاستن ارزشی از ارزشهای متعدد «پروين اعتصامی»« ،فروغ فرخزاد» و «سيمين بهبهانی» دارد. غمانگيزی مورد اشاره من همه از چرائی در مورد خودداری نويسندگان ،شاعران ،روزنامهنگاران ،اساتيد
دنباله در صفحة 43
40
October 2014 1393 مهر
40
41
October 2014 مهر 1393
مشتاق بودم که بدونم علت جدايي و طالقهاي گوگوش با محمود قرباني و بهروز وثوقي و ديگران چي بوده که تا حدودي چيزهايي دستگيرم شد ،ولي مدتهاست که به خودم قول ناموسي دادهام که يک طرفه به قاضي نروم و تا هر دو طرف قضيه را ندانم ،ژست قاضي و حاکم شرع را بيخودي نگيرم .گرچه در صداقت محمود قرباني که آدم رک و کلهشقي به نظر ميرسد ،شکي ندارم. محمود قرباني هنوز که هنوز است گوگوش را يک هنرمند استثنايي ميداند و از اينکه نقش او در موفقيت گوگوش ناديده گرفته شده ،با دلي خون گله ميکند ولي ايکاش از گفتن بعضي از مطالب زندگي خصوصي همسر سابق و پسرش خودداري ميکرد که شنيدن آنها حتي براي آدم بسيار فضولي مثل من هم عجيب و ناراحتکننده بود.
کورش سليماني
K@Kourosh123.com
محمود قرباني و گوگوش شايد به خاطر داشته باشيد که محمود قرباني در سالهاي قبل از انقالب شکوهمند اسالمي و اونوقتي که جوون و خوشتيپ بود و هنوز موهايش نريخته بود ،در گلوي گوگوش گير کرد و يک بار به خود اومد و ديد که سر سفره عقد نشسته و نوازندگان آهنگ «بادا بادا مبارک مبادا» را براي او ميخوانند.... و حاال هم بعد از 4دهه (دهه يعني ده سال آزگار) محمود قرباني که عنوان شوهر سابق گوگوش را يدک ميکشد جلوي دوربين تلويزيون ملي لسآنجلس نشسته و از خاطرات دوران هنري و زندگي خودش نکته به نکته و مو به مو با دلي خونين سخن ميگويد و من که اخالق خاله زنکيام هنوز هم که هنوزه از سرم بيرون نرفته ،بسيار
لو دادن يا لو ندادن ،مساله اين است! محمود قرباني بدون نگراني از درگيريهاي قانوني يا موضوعهاي رکيک ،در برنامه خود دست به افشاگري ميزند و پته بسياري را روي آب ميريزد و البته کساني که در آمريکا زندگي ميکنند ،ميدانند که نميتوان همينجوري الکي و
االبختگي به کسي برچسب و تهمت زد. پس بنابراين ميتوان پذيرفت که کفه درست بودن حرف گوينده سنگين است و حاال نوبت شخص تهمت خورده و مغضوب است که جوابي بدهد و از حق خود دفاع کند و حاال آنکه از روشنيها و حقيقتها و واقعيتها ترسي نداشته باشد ،پا جلو ميگذارد و با دليل و مدرک از خود دفاع و حرفهاي ناروا را باطل ميکند و اگر هم احساس کند حرف زدن باعث آبروريزي بيشتري ميشود ،جوابي نميدهد و به طور غيرمستقيم ميگويد که حرفهاي اين بابا ارزش جواب ندارد و بدين وسيله حريف را ترور شخصيت ميکند و خودش را تبرﺋﻪ. شوربختانه در خيلي موارد شخصي که قصد گفتن واقعيتها و روشنگري و برداشتن نقاب از چهره آدمهاي دو رو را داشته، به ضررش تمام شده و از چشم ديگران افتاده است .ولي حسن بزرگ کار اين است که کساني که مطرح هستند و در اقليم هنر و سياست و ادب و چيزهاي ديگه تاج و تختي دارند خواهند فهميد که به برکت آزادي بيان و امکانهايي مثل اينترنت و راديو و تلويزيون ،چهره واقعي آنان مشخص خواهد شد.... بله به همين خاطره که خود من سالهاست کارهاي گذشتهام را کنار گذاشتهام و مثل يک آدم شريف و صادق زندگي ميکنم. محمود قرباني از برنامهسازان تلويزيوني گله ميکند که از حس ميهنپرستي ايرانيان براي کاسبي استفاده ميکنند ،براي نمونه از شخصي که زماني با قطبزاده براي بازگرداندن شاه به ايران تالش ميکرده و حاال هم با خانواده پهلوي در آمريکا باب آشنايي را گشوده و سنگ رضاشاه را به سينه ميزند و سلطنتطلبان از همه جا بيخبر هم سرکيسه را براي او شل کردهاند. نامبرده (يعني همون محمود قرباني) از ازدواج و علت طالق بهروز وثوقي با گوگوش به تفصيل سخن ميگويد، ولي بهروز وثوقي در مصاحبهاي گناه را به گردن هنرمند بودن آنان انداخته و اضافه کرده که در عالم هنر تنها پل نيومن و جوآن وودوارد بودند که تا آخر عمر با هم زندگي کردند و به عبارت ديگر ،جدايي اين دو نفر هيچ ربطي به
41
خصوصيات اخالقي دو طرف نداشته و در خاتمه هم براي گوگوش آرزوي موفقيت کرده است. الزم به يادآوري است که بهروز وثوقي و محمود قرباني دوستان بسيار شفيقي بودند که قربان صدقه همديگر ميرفتند و پوري بنايي و گوگوش هم همين وضعيت را داشتهاند ،ولي چرخ به گونهاي ديگري چرخيد و نامزدي پوري بنايي با بهروز و ازدواج محمود قرباني با گوگوش به هم خورد و بهروز و گوگوش با هم ازدواج کردند که آن هم بطور موقت از آب در آمد (فقط يک سال طول کشيد).
درگذشت دکتر مسعود انصاري از قرار معلوم حضرت عزراييل به هيچ وجه قصد مرخصي گرفتن و بازنشسته شدن نداره و سالي به دوازده ماه ،چهار هفته هر ماه و هفت روز در هفته (تونتي فور سون، يعني 24ساعت) به کار مشغوله و اين بار هم ناغافل به سراغ يکي از بزرگترين روشنگرهاي تاريکي و سياهيهاي دوران ما رفته و ما را از ادامه کارهاي پربار او محروم کرده است. دکتر مسعود انصاري زندگي خود را وقف ايران و روشنگري و مبارزه با جهل و تحريفهاي تاريخي کرد و خيلي صاف و پوستکنده حقايق تاريخي و مذهبي را مطرح ميکرد و با کسي هم خرده و بردهاي نداشت .نامبرده (يعني همون دکتر مسعود انصاري) در خانه کوچکي در واشنگتن زندگي ميکرد .او نزديک به چهل کتاب منتشر کرد که در ابتدا به نام «دکتر روشنگر» منتشر ميشد و بعدها نام و فاميل خود را پاي نوشتههايش گذاشت. او از فروش کتابهايش درآمدي نداشت و اگر به جايي براي سخنراني دعوت ميشد ،پول هواپيما و هتل را خودش ميپرداخت. درگذشت پروفسور انصاري را از صميم قلب به همه پيروان راه پرافتخار جهل و خرافه و دولتمردان جمهوري اسالمي تبريک و تهنيت ميگويم.
42
داعش گردنت کراوات اي ِ
هادي خرسندي
اي کشتن با نقاب ،کارت سر ميبري از خبرنگارت آنگاه به زير اسم داعش آن را به جهان دهي گزارش از پشت نقاب گر درآئي خود چهرهي آشناي مائي آن چهره که هرکجا که رفتهست انگيزه او دالر و نفت است تو ديپلمات دزد و گرگي فرمانبر البي بزرگي دالل سالح مرگباري انبار سالح نيز داري تو صاحب شعبههاي بانکي در فکر فروش توپ و تانکي يک روز به فکر کودتائي اجرا کن نقشهي «سيا» ئي چاقوکش و الت هرکجا هست دستش گيري که گيردت دست يک روز رفيق انقالبي داراي شعارهاي نابي يک روز براي جنگ مذهب تحريک تو ميرسد مرتب تو تفرقه را وسيله سازي تو دسته گرا و فرقه بازي يک روز علم کن امامي يک روز پي بوکوحرامي القاعده را تو ميزدي باد تو درس به طالبان دهي ياد حزب اللهي به لطف سرکار مشغول تجاوزست و کشتار ابشار اسد به همت دوست از دشمن خويش ميکند پوست با خامنهاي تو همصدائي همکاسهي قاتالن مائي اي حضرت صاحب کرامات اي داعش گردنت کراوات اي بازي گلف تو مرتب ودکاي تو در پياله هر شب گيالس شراب تو کريستال حال تو هميشه بهترين حال کافيست جنايت و خسارت کوتاه بيا ز قتل و غارت حاال تو بگو که حرف هادي باشد ز توهم زيادي افشايت اگر که ميکنم من يعني دائي جان ناپلئونم من اما نه ،نقاب خود بزن پس افشاگري من اين ميان بس ترسم که اگر بگويمت بيش محروم شوم ز کله خويش
فرياد پرويز ايزدي عجب زمانه خراب است و قلبها ناشاد کسي نزيست براحت در اين خراب آباد به نيم جو نخرند گوهر محبت و عشق ستيز و کينه و نفرت عجب کند بيداد بساط هرزه درايان چه پرشکوه و جالل نمانده هيچ اثر از هنر ،کمال و داد فغان و شيون و ماتم ز دست جنگ بلند در اين زمانه به جايي نميرسد فرياد
October 2014 مهر 1393
نه کوه و جنگل امني که جان پناه بود آنگاه بپيچند نه بيستون و نه شيرين نه تيشه فرهاد لب را به لب هم به راه صلح بپا خيز ،بيشکيب و درنگ آنگاه بسايند عنان صبر رها کن هر آنچه بادا باد تن را به تن هم دواي درد تمامي دردها عشق است آنگاه بميرند خداي عشق نبرده است ياد ما از ياد تا باز پس از مرگ آرام نگيرند وطنم جاويد بمانند سر باز برون از بغل باغچه آرند فريدن مشيري آواز بخوانند پاييز چه زيباست آفتابت -که فروغ رخ «زرتشت» در آن گل کردهست پاييز دو چشم تو چه زيباست آسمانت -که ز خمخانه «حافظ» قدحي آوردهست سرمست لب پنجره خاموش نشستم ست کوهسارت -که بر آن همت «فردوسي» پر گستره هرچند تو در خانه من نيستي امشب بوستانت -کز نسيم نفس «سعدي» جان پروردهست من ديده به چشمان تو بستم همزبانان مناند هر عکس تو از يک طرفي خيره برويم مردم خوب تو ،اين دل به تو پرداختگان اين گويد سر و جان باختگان ،غير تو نشناختگان هيچ پيش شمشير بال آن گويد قد برافراختگان ،سين ه سپر ساختگان برخيز و بيا زود بسويم مهربانان مناند من گويم نفسم را پر پرواز از توست نيلوفر کم رنگ لبت را به دماوند تو سوگند که گر بگشايند با شعر بگويم با بوسه بشويم بندم از بند ببينند که :آواز از توست اي کاش همه اجزايم با مهر تو آميخته است اي کاش همه ذراتم با جان تو آميخته باد آن عکس تو از قاب درايد خون پاکم که در آن عشق تو ميجوشد و بس همچون صدف از آب برايد تا تو آزاد بماني بر زمين ريخته باد اي کاش جان گيري و بر نقش و گل بوته قالي بنشيني چند شعر به مناسبت فرا رسيدن پاييز آنگاه که تو پيرهن از شوق بدري از شور بلرزي ديوانه همه شوق همه شور باغ من بيگانه پريشيده همه قهر همه نور مهدي اخوان ثالث بر بستر من نقش شود پيکر گرمت آسمانش را گرفته تنگ در آغوش آنگاه زنم پرده به يکسو ابر با آن پوستين سرد نمناکش گويم که باغ بيبرگي، من اينجا به لب پنجره بودم روز و شب تنهاست گويي که با سکوت پاک غمناکش نه ...آنجا باد ساز او باران ،سرودش آرام بگيريم جامهاش شوالي عريانيست. از عشق بميريم ور جز اينش جامهاي بايد، آنگاه به پاييز باد پودش و بافته بس شعلهي زر تار هر برگ که از شاخهي جانم به کف باد روان گو برويد ،يا نرويد ،هر چه در هر جا که خواهد است يا نميخواهد هر سال که از عمر من آيد به سرانجام نيست. گذاري باغبان و ره ببينم که به پاييز دو چشم تو هر آن برگ نوميدان، باغ هر درد چشم در راه بهاري نيست. هر شور گر ز چشمش پرتو گرمي نميتابد، هر شعر رويد، ور به رويش برگ لبخندي نمي از قلب من خسته جدا شد باغ بيبرگي که ميگويد که زيبا نيست؟ باد هوسات برد داستان از ميوههاي سر به گردونساي اينک خفته در آتش زد و خاکستر آن را به هوا ريخت تابوت پست خاک ميگويد. من ،هيچ نگفتم باغ بيبرگي جز آنکه سرودم خندهاش خونيست اشک آميز. پاييز دو چشم تو چه زيباست جاودان بر اسب يال افشان زردش ميچمد در آن پاييز چه زيباست پادشاه فصلها ،پاييز. مهتاب زده تاج سر کاج پاشويه پر از برگ خزان ديده زرد است پاييز آن دختر همسايه لب نرده ايوان ميخواند با ناله جانسوز خيزيد و خز آريد که هنگام خزان است نصرت رحماني هر برگ که از شاخه جدا گشته به فکر است پاييز چه زيباست تا روي زمين بوسه زند بر لب برگي مهتاب زده تاج سر کاج هر برگ که در روي زمين است ،به فکر است پاشويه پر از برگ خزان ديدهي زرد است تا باز کند ناز و دود گوشه ي دنجي بر زير لب هره کشيدند خدايان آنگاه بپيچند ،لب را به لب هم يک سايه باريک آنگاه بسايند تن را به تن هم هشتي شده تاريک آنگاه بميرند رنگ از رخ مهتاب پريده تا باز پس از مرگ ،آرام نگيرند بر گونهي ماه ابر اگر پنجه کشيده جاويد بمانند دامان خودش نيز دريده سر باز برون از بغل باغچه آرند آرام دود باد درون رگ نودان آواز بخوانند با شور زند ني لبک آرام پاييز چه زيباست تا سرو دالران برقصد من نيز بخوانم هر برگ که از شاخه جدا گشته به فکر است پاييز دو چشم تو چه زيباست تا روي زمين بوسه زند بر لب برگي چه زيباست هر برگ که در روي زمين است تا باز کند ناز و دود گوشه دنجي
منصور اوجي پاييز باز پاييز است و آواي فرو افتادن هر برگ باغ و باد و پچ پچ برگ چنار از دور پنجههاي التماس هر درخت خشک آسمان و چشمههاي فوارههايش کور عصر و از آهنگ غم سرشار باد و قيچيهاي ناپيداي او در کار هر فرو افتادن برگي پيام مرگ باز پاييز است و آواي فرو افتادن هر برگ
کاش چون پاييز بودم
42
از آن روز اين خانه ويرانه شد که نان آورش مرد بيگانه شد چو ناکس به ده کدخدايي کند کشاورز بايد گدايي کند به يزدان که گر ما خرد داشتيم کجا اين سر انجام بد داشتيم اگر مايه زندگي بندگي است دو صد بار مردن به از زندگي است بيا تا بکوشيم و جنگ آوريم برون سر از اين بار ننگ آوريم
از ما به مهرباني ياد آريد حميد مصدق
از ما چنان كه بايد و شايد فروغ فرخزاد كاري نرفته است اينك كه پاي رفتنمان نيست کاش چون پاييز بودم ،کاش چون پاييز بودم بي تاب و بي توان يعني كه تاب نيست، کاش چون پاييز خاموش و مالل انگيز بودم توان نيست برگهاي آرزوهايم يکايک زرد ميشد هنگام برگذشتنمان نزديك آفتاب ديدگانم سرد ميشد ديگر زمان ماندنمان نيست آسمان سينهام پر درد ميشد تنها ناگهان طوفان اندوهي به جانم چنگ ميزد چشم اميد ما به شما ماندهست اشکهايم همچو باران اي سروهاي سبز جوان دامنم را رنگ ميزد اي جنگل بزرگ جوانان سرو قد وه ،چه زيبا بود اگر پاييز بودم گفتيم با بطالت پدر از بيم وحشي و پر شور و رنگآميز بودم شاعري در چشم من ميخواند ،شعري آسماني بيعت نميكنيم و نكرديم اما بر جمع ما چه رفت در کنار قلب عاشق شعله ميزد كه مفتون شديم و راه در شرار آتش دردي نهاني رانديم بر تباه نغمه من... ديديم همچو آواي نسيم پر شکسته اينجا نه رستگاري عطر غم ميريخت بر دلهاي خسته ل زار تباهي بود كه هو پيش رويم پايان سر به راهي چهره تلخ زمستاني جواني آري ،دريغ ،عقربهي ساعت زمان پشت سر راهي به بازگشت ندارد آشوب تابستان عشقي ناگهاني اينك رسيده ساعت ما، سينهام تنها منزلگه اندوه و درد و بدگماني کاش چون پاييز بودم ،کاش چون پاييز بودم چشم اميد ما به شما ماندهست اي سروهاي سبز جوان اي جنگل بزرگ جوانان تا استوارتر به برآئيد ايران و همصدا بسرائيد: ما سروهاي سبز جوانيم فردوسي در چار فصل سال سرسبز و سرفراز ميمانيم در اين خاک زرخيز ايران زمين چشم اميد ما به شما ماندهست نبودند جز مردمي پاک دين گر ابرهاي تيره سفر كردند همه دينشان مردي و داد بود و نور روشن فردا را ديديد وز آن کشور آزاد و آباد بود از ما به مهرباني ياد آريد چو مهر و وفا بود خود کيششان از ما كه در تمام شب عمر گنه بود آزار کس پيششان در جستجوي نور سحر پرسه ميزديم همه بنده ناب يزدان پاک در خاطر آرزوي ما را بسپاريد همه دل پر از مهر اين آب و خاک از ما به مهرباني ياد آريد! پدر در پدر آريايي نژاد ز پشت فريدون نيکو نهاد روزگار نو بزرگي به مردي و فرهنگ بود گدايي در اين بوم و بر ننگ بود کجا رفت آن دانش و هوش ما شهريار که شد مهر ميهن فراموش ما در وصل هم به شوق تو اي گل در آتشم که انداخت آتش در اين بوستان عاشق نميشوي كه ببيني چه ميكشم کز آن سوخت جان و دل دوستان با عقل آب عشق به يك جو نميرود چه کرديم کين گونه گشتيم خار؟ بيچاره من كه ساخته از آب و آتشم خرد را فکنديم اين سان زکار پروانه را شكايتي از جور شمع نيست نبود اين چنين کشور و دين ما عمري است در هواي تو ميسوزم و خوشم کجا رفت آيين ديرين ما؟ خلقم به روي زرد بخندند و باك نيست به يزدان که اين کشور آباد بود شاهد شو اي شرار محبت كه بيغشم همه جاي مردان آزاد بود هر شب چو ماهتاب به بالين من بتاب در اين کشور آزادگي ارز داشت اي آفتاب دلكش و ماه پريوشم کشاورز خود خانه و مرز داشت لب برلبم بنه به نوازش دمي چوني گرانمايه بود آنکه بودي دبير تا بشنوي نواي غزلهاي دلكشم گرامي بد آنکس که بودي دلير نه دشمن دراين بوم و بر النه داشت نه بيگانه جايي در اين خانه داشت از آن روز دشمن به ما چيره گشت که ما را روان و خرد تيره گشت
43
October 2014 مهر 1393
چرا آيتاهلل خميني خواستار اعدام فرماندهان مقصر «شکست» در جنگ شد؟ حسين باستاني ،بي .بي .سي سالگرد شروع جنگ ايران و عراق ،امسال در شرايطي ويژه فرا رسيد :در حالي که در طول يک سال گذشته ،تالش گروهي از اصولگرايان براي متهم کردن رقباي سياسي خود به ضعف يا خيانت در جنگ ،ابعاد جديدي پيدا کرده بود. مطابق روايت اين گروه از اصولگرايان ،همان سياستمداراني که در يک سال اخير به دنبال «سازش» بر سر پرونده هستهاي بودهاند ،در زمان جنگ هم سپاه پاسداران را وادار به خاتمه جنگ کردند و «جام زهر» را به خورد حکومت و رهبر وقت جمهوري اسالمي دادند. به نظر ميرسد که اين گروه از اصولگرايان ،در تبليغات خود از عاملي تعيين کننده بهره ميبرند و آن ،تمايل دستگاههاي حکومتي به «ناگفته گذاشتن» بخش مهمي از وقايع جنگ است. روايتهاي جديد اصولگرايان از پايان جنگ ايران و عراق ،به لحاظ سياسي قابل فهم است ،اما با طيفي گسترده از مستندات مربوط به ماههاي پاياني جنگ همخواني ندارد. مستنداتي از قبيل حکم رهبر وقت جمهوري اسالمي براي «اعدام» فرماندهان مسئول شکستهاي نظامي ايران، هشدار آيتاهلل خميني که اگرسپاه پاسداران نتواند عقب نشينيهاي خود را جبران کند« ،براي هميشه يک سپاه ذليل و مرده ميشود» ،حضور فرماندهان سپاه در يک همايش «سياسي» در هنگام سقوط فاو ،نوشته محسن رضايي فرمانده وقت سپاه که براي مقابله با عراق «بمب اتم» الزم است ،اصرار دادگاه نظامي به محاکمه احمد وحيدي (فرماندار نظامي کرمانشاه که بعدها وزير دفاع شد) و مخالفت اکبر هاشمي رفسنجاني با نظر بعضي از مسئوالن در مورد اعدام فرماندهاني همچون رحيم صفوي (مسئول وقت عمليات سپاه پاسداران که بعد ها فرمانده سپاه شد). اين آخرين مورد ،همين چند هفته پيش خبرساز شد. زماني که اکبر هاشمي رفسنجاني ،به صحبتهاي چندي پيش يحيي (رحيم) صفوي فرمانده سابق سپاه پاسداران پاسخ تندي داد که گفته بود وي به دنبال رهبر شدن بعد از آيتاهلل خميني بوده است. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ،بدون نام بردن مستقيم از سرلشکر صفوي تاکيد کرد که وقتي اين فرمانده ،فاو را «با آن همه امکانات و اموال» رها کرد ،صادق خلخالي -حاکم شرع سابق دادگاههاي انقالب و نماينده وقت مجلس -خواستار اعدام او و دو نفر ديگر بوده ،ولي با مخالفت اکبر هاشمي رفسنجاني مواجه شده است .هاشمي رفسنجاني در اشارهاي ديگر گفت در آخر جنگ نيز آيتاهلل خميني دادگاه رسيدگي به تخلفات فرماندهان را زير نظر او تشکيل داده که قصد داشته «بعضيها را اعدام کند» و حتي «رئيس جمهور وقت» (آقاي خامنه اي) نيز با دادگاه هم نظر بوده ،اما او باز مانع شده است. دادگاه مورد اشاره اکبر هاشمي رفسنجاني ،ظاهرا همان است که دستور تاسيس آن ،تنها چند روز بعد از پذيرش قطعنامه 598در نامه 2مرداد 1367آيتاهلل خميني به علي رازيني رئيس سازمان قضايي نيروهاي مسلح آمده است .در اين نامه ،رهبر وقت جمهوري اسالمي دستور ميدهد تا «دادگاه ويژه تخلفات جنگ را در کليه مناطق جنگي” ،آن هم “بدون رعايت هيچ يک از مقررات دست و پاگير” تشکيل شود و مي افزايد« :هر عملي که به تشخيص دادگاه موجب شکست جبهه اسالم يا موجب خسارت جاني بوده يا ميباشد ،مجازات آن اعدام است». دستوري که به وضوح ،متوجه فرماندهان مقصر در شکست هاي نظامي ايران است. فرمان آيتاهلل خميني در مورد اعدام مقصران جنگ، چهار روز قبل از دستور ديگر او براي اعدام زندانيان عضو مجاهدين خلق صادر شده و اين در حالي است که بر خالف اجراي سريع دستور دوم ،فرمان اول عمال بالاجرا مانده است .پديده اي که ظاهرا ،ميانجيگريهاي برخي مسئوالن سياسي در آن بي تاثير نبوده است. در کتاب خاطرات سال 1367اکبر هاشمي رفسنجاني، جانشين وقت فرمانده کل قوا ،اشاراتي نيز وجود دارد که نشان ميدهد که چنين ميانجيگريهايي ،بعضا به نارضايتي مقامهاي قضايي منجر شده است .به عنوان مثال ،در 6 شهريور 1367دخالت او براي آزادي احمد وحيدي ،که به حکم دادگاه نظامي زنداني شده ،با واکنش سازمان قضايي
نيروهاي مسلح مواجه مي شود که از هاشمي رفسنجاني مي خواهد دستور آزادي آقاي وحيدي را به طور «مکتوب» بنويسد. احمد وحيدي ،که در زمان رياست جمهوري محمود احمدي نژاد به وزارت دفاع رسيد ،در زمان عمليات مرصاد فرماندهي نظامي کرمانشاه را بر عهده داشت و دادگاه نظامي ،خواستار محاکمه او به علت عملکرد ضعيفش در هنگام عمليات نيروهاي عراقي و سازمان مجاهدين خلق در استان کرمانشاه بود. جانشين فرمانده کل قوا ،در سوم مرداد 1367در توصيف عقب نشيني نيروهاي نظامي ايران در اين مناطق از عبارت «مفتضحانه» استفاده کرده و ميافزايد شدت عقب نشيني به حدي بوده که “مردم عشاير منطقه در جادهها جلوي آنها را گرفته و معترض آنها شدهاند. خاطرات 2مرداد همان سال ،اکبر هاشمي رفسنجاني، نشان مي دهد که به دنبال اصرار صادق خلخالي براي گرفتن «مسئوليت دادگاه زمان جنگ براي تنبيه مخلفين»، به او گفته که صرفا به امور نظاميان متخلف جبهه نظاره کند و پيشنهاد تنبيه و تشويق بنمايد ،در حالي که اين روحاني مشهور به صدور احکام شديد ،مايل بوده «خودش اختيار تنبيه داشته باشد». رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ،در اظهارات اخير خود در مورد زمزمههاي اعدام برخي فرماندهان سپاه در پايان جنگ ،گفته که از جمله داليل اين فضا ،قصورهاي منتهي به سقوط فاو و عمليات خيبر بوده است. او يادآوري کرده که در جريان عمليات« ،الحاق بين نيروها از جزيره وبيرون جزيره ممکن نشد و يک گردان نيروي ما بهکلي نابود شد ».اشاره هاشمي رفسنجاني به «جزيره» در اينجا ،جزيره مجنون است که در جريان عمليات خيبر در اسفند ،1362ارتباط ميان نيروهاي ايراني مستقر در آن و نيروهاي ديگري که به سمت بصره رفته بودند ،به علت اشتباهات عجيب فرماندهي قطع شد .نتيجه، محاصره و قتل عام نيروهاي نفوذ کننده و کشته شدن جمعي از معروفترين و محبوبترين فرماندهان جنگ از جمله محمد ابراهيم همت و حميد باکري بود. اشاره اکبر هاشمي رفسنجاني به اتهامات يحيي (رحيم) صفوي بر سر سقوط فاو ،حکايت از شکستي جداگانه در آخر فروردين 1367دارد. مسئوليت اين شکست ،نه تنها با آقاي صفوي در مقام مسئول عمليات کل سپاه ،که با مجموعه اي از فرماندهان ارشد سپاه بود که متهم هستند در زمان حمله عراق ،براي انجام «فعاليتهاي سياسي» جبهه نبرد را ترک کرده بودند. حسن روحاني ،که در اواخر جنگ معاون جانشين فرماندهي کل قوا بود ،در مصاحبهاي در سال 1387روايت ميکند که با باال گرفتن منازعه سياسي ميان جناحهاي چپ و راست حکومت ايران در جريان انتخابات فروردين 1367 مجلس سوم« ،سپاه يکي از ذهنيتهايش اين بود که اگر
تعدادي از نيروهاي سپاه به مجلس بروند ،مشکالت آنها بهتر حل ميشود و پشتيباني بهتري از جبههها ميشود». روحاني ميافزايد« :آمدند عدهاي از مسئولين سپاه و سرداران را تشويق کردند تا کانديدا شوند و خود آنها هم در اين زمينه فعال شدند .لذا وقتي که فاو سقوط کرد، سپاه سميناري در کرمانشاه داشت و عمده فرماندهان در غرب بودند ».در همين ارتباط ،عباس ملکي عضو تيم مذاکره کننده ايران در مورد قطعنامه 598نيز ،در مرداد 1393در گفت وگو با روزنامه «شرق» ميگويد که در آستانه سقوط فاو« ،توجه بعضي از فرماندهان به مساله انتخابات معطوف شد ...شايد آنها فکرميکردند براي اينکه گرايشهايشان وارد مجلس شود ،بايد فعاليتهاي داخلي را در شهرستانهاي مختلف شروع کنند». حسن روحاني شهادت ميدهد که حتي وقتي خبر در حال سقوط بودن فاو رسيده ،محسن رضايي گفته است، «فاو سقوط نخواهد کرد ،مگر اينکه عراق بمب اتمي به کار ببرد ».نقل قولي که حکايت دارد فرماندهان ارشد سپاه نه تنها درک درستي از وضعيت منطقه نداشتند ،که با اصرار بر اشتباه ،آخرين فرصتها براي دفاع از جزيره را نيز از دست دادهاند. غالمعلي رشيد ،معاون وقت عمليات فرمانده کل سپاه، در مصاحبه جداگانهاي با فصلنامه «مطالعات جنگ ايران و عراق» (تابستان )1386تاييد کرده که پس از حمله عراق به فاو «محسن رضايي يک حمله سراسري را باور نکرده است». اما شايد قابل تاملترين شهادت در مورد وضعيت فرماندهان سپاه در تابستان ،1367از شخص آيتاهلل خميني باشد .رهبر سابق جمهوري اسالمي ،در پيام 25تير 1367خود در جمع مسئوالن ارشد نظام ،که در «صحيفه نور» نيامده و مدتها بعد از درگذشت وي فاش شده ،به نامهاي از محسن رضايي فرمانده وقت سپاه اشاره دارد که محتواي آن را «تکان دهنده» توصيف ميکند. به نوشته آيتاهلل خميني« :فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم .ممکن است در صورت داشتن وسايلي که در طول پنج سال به دست ميآوريم قدرت عمليات انهدامي يا مقابله به مثل را داشت ه باشيم و بعد از پايان سال 71اگر ما داراي 350تيپ پياده و 2500تانک و 3000توپ و 300هواپيماي جنگي و 300هليکوپتر باشيم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهي از سالحهاي ليزري و اتمي که از ضرورتهاي جنگ در آن موقع است ،داشته باشيم ميتوان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي داشته باشيم .وي ميگويد قابل ذکر است که بايد توسعه نيروي سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نيم افزايش پيدا کند ،او آورده است البته امريکا را هم بايد از خليج فارس بيرون کنيم واال موفق نخواهيم
دنباله در صفحة بعد
43
دنباله از صفحة 39 گرانقدر ادبيات ايران ،نانخورها و مرده خواران ادبيات ايران در دانشگاههای ايران و خارج ،پژوهشگران سينه ستبر ادبيات ايران و....از بردن نام و ارزش شعر و «قد افرازی» اين بانو در يکی از سياهترين دورانهای تاريخ ايران است. چرا وقتی بانوئی فقيه ستيز چون سيمين بهبهانی جهان را میگذارد و میرود ،به ميدان میآئيم و از جمله در باب «حقوق زنان» و منظومه موضوعات مربوط به آن میگوئيم و مینويسيم اما دريغ از بردن نام «طاهره» و اشارهای به کردار و گفتار او؟ نه به قصد بزرگداشت او خير ،بل بنا برآنچه برايش میکوشيم ،آزادی انديشه بيان ،آزادی دين و مذهب، برابری زنان و مردان و....پرداختن به او و گفتار و کردار او . ناديده گرفتن طاهر قرهالعين از سوی (جامعه) نويسندگان ،شاعران ،روزنامهنويسان ،اساتيد ادبيات، نانخورها و مردهخواران ادبيات ايران در داخل و خارج، سازمانهای سياسی ،مدافعان ايرانی حقوق بشر ،مدافعان ايران ويژه حقوق زنان و....چه سببی دارد؟ مالحظاتی از باب مذهب او در ميان است؟ آيا ما نيز با فقيهان (زمان او و اکنون) دستکم در اين باب هم نظريم که او «مفسد فی االرض» بوده است؟ چرا حافظه روشنفکری ما که در مسيری به بازخوانی «منشور کوروش» میرسد در آستانه سبلت ناصرالدين شاه توقف میکند و به «طاهره» مقتول در دوران او نمیپردازد؟ بيم آن داريم ياد طاهره ،يادآور رفتار ضد انسانی يکی از بی جهت معصومانمان ،امير کبير با بابیها شود؟ نگران آن هستيم که مبادا بابی يا بهائی قلمداد شويم؟ گنگی يا دستکم لکنت زبان ما در باب «طاهره» ريشه در اعتقادات مذهبی ما که بیآگاهی ما نيز بر ذهن ما چيره است ندارد؟ اينها و پرسشهای بسيار ديگر نگاه مرا بيش از پيش بر آنچه که روند تفکر و انديشه در هر کشوری از جمله ايران ناميده میشود ،متمرکز ساخت. روندی که در مورد ايران ،سرعت و کيفيت آن هر چه هست ،از خصوصياتش از جمله اين است که «مالحظات» از هر نوع ،مذهبی و مسلکی و اجتماعی و شخصيتی در آن نقشی اساسی دارند . و همين ،از اسباب محترم نداشتن ديگرانی است که خارج از حوزه «ما» و «صالح» ما هستند .در بوق خود میدميم در دفاع از آزادی انديشه و بيان ،اما آن ديگری که در همين طلب بر سر دار رفت از «ما» که نبود ،باکی نيست، سکوت محض. مشکلی که در همان جريان انقالب و پس از آن، همه گروههای ريز و درشت سياسی ،نامداران شايسته و غيرشايسته در عرصه سياست و فرهنگ و ...بدان دچار بودند و هنوز هم کم بيش. طاهره قرهالعين در حدود 35سال عمر کوتاه خود تا آنزمان که او را در «باغ ايلخانی» کشتند و پيکرش را به چاه انداختند ،با پندار ،گفتار و کردار خود تابنده نوری بود بر جهلی که چون شط مسمومی از فتوای فقيه وقت در مورد کجائی خاکسپاری پيکر فردوسی تا فتوای فقيه امروز در باره کجائی خاکسپاری سيمين بهبهانی ادامه داشته و دارد. در دهه 1340اين بخت را داشتم که در محضر بزرگی صاحب نام از شعر معاصر ايران که او نيز رفته است ،اين پرسش را مطرح کنم که چرا کسی از بزرگانی چون شما ،در باره «طاهره» ،دستکم به اعتبار چندين غزل بسيار ارزشمندی که گفته است ،سخنی نمیگويد يا آنجا که سخنی از بانوان شاعر در تاريخ معاصر است يادی نمیکنيد؟ پاسخ غم انگيز او اين بود :دنبال دردسر میگردی؟! آيا پس از حدود 45سال هنوز همان مالحظه يا مالحظات در ميان است؟ در نگاه من و بسياری ديگر ،نقابی که «طاهره» در «بدشت» از چهره برگرفت ،میتواند بيرقی برافراشته گردد در دست آنانی که در راه رسيدن ايرانيان به آزادی انديشه و بيان ،آزادی دين و مذهب ،برابری زنان و مردان و هر آنچه که تامين کننده حقوق انسانی است ،میکوشند. آنانی که بنا بر حوزهای که در آن میکوشند و مینويسند و سخن میگويند ،میتوانند دريابند ،فراتر از اعتقادات مذهبی «طاهره» ،پندار ،گفتار و کردار او ،نقطه عطفی بوده است در تالش ايرانيان برای معاصر شدن با زمان خود . همانان نيز که با مرور رهبری «فقيه» در انقالب و پیآمدهای آن و تجربه آموزی در اين مسير ،اين سخن «ناصر خسرو» را ارج مینهند که: از شاه زی فقيه چنان بود رفتنم کز بيم مور در دهن اژدها شدم
44
دنباله از صفحة قبل
بود». در گزارشهاي منتشر شده از نامه آقاي خميني که سالها پس از درگذشت او منتشر شده ،اشاره او به تاکيد عجيب محسن رضايي بر نياز به «قدرت ساخت مقدار قابل توجهي از سالحهاي ليزري و اتمي» براي مقابله با عراق سانسور شده و به جاي آن ،سه نقطه ( )...آمده است. تاکيد فرمانده وقت سپاه بر اينکه تنها در صورت تامين شرايط غيرممکني چون هفت برابر شدن نيروهاي سپاه و دسترسي به سالح هسته اي ممکن است بتوان تا پنج سال بعد عليه عراق به عمليات تهاجمي پرداخت ،تنها يک معنا دارد :اينکه فرماندهان اين نيروي نظامي ،به طور «مطلق» از رويارويي با ارتش عراق نااميد بودهاند ،هرچند که با گذشت سالها از آن واقعه ،بعضي از آنان مدعياند که کماکان به ادامه جنگ اعتقاد داشتهاند. قابل توجه است که آيتاهلل خميني در بخشي ديگر از آن نامه معروف ،در کنايهاي تلخ به فهرست مطالبات محقق ناشدني محسن رضايي براي مقابله با عراق تاکيد دارد که فرمانده وقت سپاه« ،با ذکر اين مطالب ميگويد بايد باز هم جنگيد که اين ديگر شعاري بيش نيست ».ناخوشنودي آيتاهلل خميني از فرماندهي سپاه پاسداران در مقطع پذيرش قطعنامه ،به ميزاني نظرها را به خود جلب ميکند که منجر به رواج شايعه زنداني شدن محسن رضايي ميشود. در خاطرات 29تير 1367اکبر هاشمي رفسنجاني، وضعيت روحي فرمانده سپاه در آن روزها چنين توصيف شده است« :آقاي محسن رضايي آمد .ناراحت است .کمي گريه کرد .دلداريش دادم .آماده استعفاست؛ گفتم در سمت خود بماند .قرار شد فردا مصاحبه تلويزيوني داشته باشد که شايعه بازداشت رد شود». بعد از پذيرش قطعنامه ،598ارتش عراق که به تازگي شکستهاي سنگيني را به نيروهاي نظامي ايران وارد کرده و از جمله جزاير فاو و مجنون را بازپس گرفته ،هجوم گستردهاي را انجام ميدهد تا در صورت امکان ،در آخرين روزهاي جنگ قدرت نظامي خود را به رخ جمهوري اسالمي بکشد. در مورد جزئيات نبردهاي دو کشور در اين مقطع ،تا کنون اطالعات متفاوتي منتشر شده است .اما شايد توصيف ساده سعيد قاسمي ،از فرماندهان مياني دوران جنگ و منتقدان سرسخت پذيرش قطعنامه ،598براي درک بهتر شرايط آن زمان مفيدتر باشد. او در تير ماه گذشته ،طي سخناني در جمع گروهي از اصولگرايان گفت« :دشمن وقت نميکرد غنيمتيها را جمع کند .به يک اعتبار دوازده هزار و برخي روايات بيست و چند هزار نفر ،ظرف دو -سه روز اسير داديم 60 .درصد زمينهايي را که ظرف 8سال گرفته بوديم ،طي سه شب از دست داديم». در همين مقطع است که آيتاهلل خميني ،در پيامي کوتاه که احمد خميني به طور تلفني آن را به رحيم صفوي ابالغ مي کند ،به سپاهيان تشر ميزند« :اينجا جايي است که بايد متر به متر جنگيد و هيچ چيز از هيچ کس پذيرفته نيست .يا سپاه، دشمن را به عقب ميراند يا براي هميشه يک سپاه ذليل و مردهاي ميشود». از اين پيام تند نيز ،که نشان دهنده نارضايتي شديد رهبر وقت از شکستهاي سريع سپاه در مقابل عراقيهاست، اثري در «صحيفه نور» وجود ندارد. اين شکستها در شرايطي به وقوع ميپيوندد که در ماههاي پاياني جنگ ،ايران نه تنها به لحاظ بودجه و سالح، که حتي از نظر تعداد رزمندگان نيز در وضعيتي به شدت بحراني قرار دارد. در مورد توازن عددي نيروهاي ايراني و عراقي در ماههاي پاياني جنگ ،ارقام مختلفي منتشر شده که بعضا اغراق آميز به نظر ميرسند .اما فارغ از تعداد دقيق نيروها، وضعيت ايران در آن مقطع به گونهاي بوده که اکبر هاشمي رفسنجاني ،در 19خرداد « ،1367مشکل عمده» جبههها را کمبود نيرو دانسته است. هاشمي رفسنجاني در 23خرداد با اشاره به وضعيت دشوار جبههها براي نيروهاي ايراني و عراقي مينويسد: «دشمن هم در زحمت است ،ولي آنها طاقت بيشتري از بسيجيهاي جوان ما نشان ميدهند ».وي حتي پيش از سخت شدن بي سابقه کار جبههها در سال ،1367در آذرماه 1366از «کمبود نيروي داوطلب خدمت در نيروهاي مسلح» و طرح «پيشنهاد اعزام اجباري طالب براي سربازي» خبر ميدهد. جانشين فرمانده کل قوا ،به ويژه در روزهاي بعد از سقوط مهران و جزيره مجنون ،اشارات قابل تاملي به وضعيت مصدومان شيميايي ايران در هفتههاي پاياني جنگ دارد. او در 5تير 1367ميگويد« ،حدود 4هزار نفر مصدوم شيميايي به بيمارستان مراجعه کردهاند» ولي جز 50
October 2014 مهر 1393
نفر ،ساير آنها مرخص شدهاند .به نوشته هاشمي رفسنجاني« :مثل اينکه حالت رواني شيميايي ،بيشتر از اصل ماده تاثير ميگذارد و بهانه خوبي براي عقب نشيني است .آنها که نميخواهند بجنگند به آساني ميتوانند تظاهر به ابتال به شيميايي کنند». دليل حساسيت ويژه وي بر روي اين مساله، ظاهرا دردسري است که اطالعات غلط در مورد وضعيت مصدومان شيميايي ،براي دستگاه ديپلماسي ايران ايجاد کرده« :گفته بوديم خبرنگاران و هيات بازرسي شوراي امنيت سازمان ملل براي بررسي [بمباران ] شيميايي بيايند که بيمارستانها ميگويند آثار زيادي نمانده است». هاشمي رفسنجاني يک روز بعد ،در اشارهاي ديگر به وضعيت مصدومان شيميايي مينويسد« :سرعت مرخصي مصدومان شيميايي از بيمارستانها که تقريبا خالي شده نشان ميدهد که وحشت از شيميايي شدن بيش از خود آن موثر بوده است». روند شکست هاي نيروهاي نظامي ايران در ماههاي پاياني جنگ ،پس از عتاب بي سابقه آيتاهلل خميني به نيروهاي مسلح که «بايد متر به متر جنگيد» و افزايش ناگهاني حضور مردم در جبههها -که از تشديد حمالت عراق بعد از پذيرش قطعنامه به شدت خشمگين شده بودند -متوقف ميشود .تحولي که بخشي از آن ريشه در افزايش قدرت مقابله ايران در جبههها دارد و بخشي ديگر ،ناشي از تصميم اجتناب ناپذير عراقيهاست که ميدانند حاميان بين المللي آنها پس از پذيرش قطعنامه توسط ايران ،از ادامه تجاوزات نظاميشان حمايت نميکنند. برخي از اصولگرايان منتقد قبول قطعنامه ،598 در سالهاي اخير ادعا کردهاند که آيتاهلل خميني، پس از افزايش حضور مردم در جبههها گفته اگر ميدانسته مردم تا اين حاضرند پاي جنگ بايستند، قطعنامه را نميپذيرفته است .اما محسن رفيقدوست که در زمان پذيرش قطعنامه وزير سپاه پاسداران بود (اين وزارتخانه بعدها منحل شد) در مرداد 1390در مصاحبهاي با سايت «تاريخ ايراني» ميگويد که احمد خميني ،پيش از مرگ خود تکذيب کرده که پدرش چنين سخني را بر زبان رانده باشد. در طول جنگ ايران و عراق ،نيروهاي نظامي و شبه نظامي ايران ،بدون دسترسي به سالحهاي مورد نياز خود ،ميزان بي سابقهاي از فداکاري ،ابتکار و استقامت را براي دفاع از کشور به کار گرفتند و در عين حال ،در مقايسه با اغلب ديگر جنگهاي معاصر ،بي رحمي کمتري را عليه شهروندان يا حتي نظاميان عراقي مرتکب شدند .در عين حال ،بسياري از فرماندهان جنگ ،از محمد ابراهيم همت و برادران باکري گرفته تا جواد فکوري و ولي اهلل فالحي ،جزو اسطورههاي ملي طيف متنوعي از ايرانيان محسوب ميشوند. با وجود اين ،قابل انکار نيست که محاسبات اشتباه بسياري از فرماندهان و سياستمداران ايران در مورد توانايي جمهوري اسالمي براي ادامه جنگ، از مقطعي مشخص به شکستهاي فاجعه باري منجر شده است .به عنوان نمونه ،اگر ايران قطعنامه 598 را تنها يک سال زودتر – همان زماني که صادر شد – قبول ميکرد ،ميتوانست جنگ را در شرايطي به پايان ببرد که هنوز مناطق مهمي از خاک عراق و از جمله فاو و مجنون را در اختيار داشت و به وضعيتي نرسيده بود که – به قول سعيد قاسمي – 60درصد زمينهايي را که ظرف 8سال گرفته بود ،طي سه شب از دست بدهد. در روايتهاي رسمي حکومت ايران از جنگ هشت ساله ،يادي از ناکاميهاي سپاه پاسداران -به ويژه در سال پاياني جنگ -نميشود .عزم مجموعه حکومت بر اختقاي اين بخش از تاريخ معاصر ايران، به ميزاني بوده که حتي به سانسور يا دستکاري پيامهاي آيتاهلل خميني انجاميده است .تا حدي که به عنوان نمونه ،در «صحيفيه نور» اثري از هشدار اواخر جنگ آيتاهلل خميني به سپاه که اگر خوب نجنگد «براي هميشه ذليل و مرده» است يا نامه او در جمع مسئوالن نظام در مورد داليل پذيرش قطعنامه نيست. با توجه به مجموعه اين واقعيتها ،به نظر ميرسد که اصرارهاي اخير برخي اصولگرايان بر مشابه سازي وقايع منجر به قبول قطعنامه و مذاکرات هستهاي، زمينه هاي کامال جديدي را براي پرداختن به جنبههاي پنهان جنگ ايران و عراق -به ويژه در ارتباط با عملکرد فرماندهان نظامي -ايجاد کرده است. جنبههايي که بعيد است در مجموعه حکومت ايران ،تمايلي به شفاف شدن آنها وجود داشته باشد.
44
جدول متقاطع افقي: – 1از آثار گيدوموپاسان _ مبدأ تاريخ مسلمين _ پريدن پلک چشم. – 2از انواع واجب است _ رشته پهن پارچهاي _ فلز مادر. – 3مؤذن معروف صدر اسالم _ دلير و پهلوان _ پراکنده _ زبانه آتش. – 4اساس _ پرهيزگار _ پاداش عمل. – 5ارتباط و دلبستگي _ احترام _ با ايمان. – 6واحد شيشه _ نوگرا _ فساد و خرابي. – 7دستي _ شهر روشنايي _ از هنرمندان. – 8عمدهفروش _ از انواع کوره. – 9نوعي پيوند است _ پختن غذا _ حرف تعليل. – 10پايتخت نيجر _ رييس گشتاپوي آلمان نازي _ مخفف که از او. – 11مددکار و ياريکننده _ وقت و هنگام _ سور و مهمانيدادن به مناسبتي. – 12بشر _ مقطعي از زمان _ عدد ماه.
– 13طرف و جهت _ مقدمه داد است _ بازي اعياني با توپ _ پيشرو کاروان و لشکر. – 14پيامبري ملقب به آدم ثاني _ ميوه پخته شده در شکر _ پناه دادن. – 15از شهرهاي مهم سرزمين عجايب _ حضرت لوط بر مردم اين شهر مبعوث شد _ پول روسي.
عمودي:
واحدي براي طول. – 15دلواپسي و چشمانتظار بودن _ حرف بيمعني _ نوعي پارچه ساده از پشم يا کرک.
جدول واژهگذاري 2حرفي: ين _ آش _ وا _ يا _ اي _ ام _ را _ اک _ دز _ رن _ يب _ آپ. 3حرفي: لما _ يکه _ ازا _ لپش _ الو _ کول _ نما _ مري _ رتم _ انا _ آهن _ اما _ آرا _ دنا _ بيل _ برو _ يرا _ الي _ آلن _ دلق _ راي. 4حرفي: بمان _ يابو _ تالس _ باند _ واال _ وارد _ ناهي _ ممات _ سودن _ تتمه _ بابا _ کالس _ فالت _ هاون _ گالن _ ريکا _ وريد _ يسار _ لينت _ مهين _ بلور _ جالب _ اولم _ نانا _ دنيا _ ناﺋﺐ. 5حرفي: سفارت _ سيراب _ بنگاه _ ايجاد _ بريان _ نمونه _ يالتا _ وهابي _ مادام _ لهاسا _ اندام _ ساسات. 7حرفي: کارديده _ باالبان _ دنيادار _ قلمنوري _ ابنسينا _ ناميبيا _ هارموني _ بينالود _ ماناگوا _ بيليباد _ ويتامين _ مشاورات.
– 1رنج و سختي _ شگفتآور _از عبادات مستحبي. – 2باتري خشک _ از گلها _ کلمهاي که در مقام توضيح کالم استعمال ميشود. – 3رودي در روسيه _ نوعي تفنگ _ نوميد _ از حروف نفي. – 4ناحيه خوش آب و هوا و سردسير _ خصم _ جفا و ستم. – 5مهابت و هولناکي _ عضوي که اعصاب حسي آن از کار افتاده. – 6از تقسيمات ارتشي _ نوع اقتصادي آن بدتر است _ لجباز ميگويد يکپا دارد. – 7مناسبت و درخور _ از اعصار قديم _ خداي سامي _ هاديترين فلز. – 8بخشنده و نجيب و شجاع _ از انواع گريبان. – 9عالمت صفت تفضيلي _ تجمع و شهرنشيني _ حرص و آز _ چغندر پخته. – 10ميگويند طالست _ پذيرنده _ رنگ و گونه. – 11ميبندند و چاخان ميکنند _ گياهي با برگهاي درشت با گلهاي سرخرنگ مخملي. – 12آنچه مايه سرگرمي و بازي ميباشد _ مژدهدهنده _ سخن نامربوط و بد و بيراه. – 13از موجودات غيبي _ منفک و جدا شده _ طهارت _ ميوه تلفني. – 14پاسبان و شبگرد _ چاهي در نزديکي خانه کعبه _
45
October 2014
45
مهر 1393
Hiring Live In Housekeeper
برنامه ماه اکتبر کانون ايرانيان آتالنتا آدينه 19اکتبر جشن مهرگان در رد تاپ مانتين ساعت 11صبح تا 6بعد از ظهر. Red Top Mountain State Park 50 Lodge Rd. SE Cartersville, GA 30121 آدينه 26اکتبر شب شعر در محل کانون ساعت 8شامگاه.
3600 Chamblee Dunwoody Way Chamblee, GA 30341 Tel: (404) 303-3030
برنامه کالسهاي فارسي در روزهاي يکشنبه برگزار ميشود. الزم به ذکر است که در گردهمايي ايرانيان براي کمک به کانون در فراهم آوردن مکاني شايسته براي برگزاري نشستها و مراسم کانون ،حاضران متعهد شدند که رقمي متجاوز از 440هزار از 650هزار دالر مورد نياز را در اختيار کانون قرار دهند که اين ميزان مشارکت نشان از صداقت کانون در کمک به جامعه ايرانيان و اعتماد ايرانيان مقيم آتالنتا و حومه به کانون دارد.
فاکس تياتر
3اکتبر تا 16نوامبر« ،سيرک دو سولي :آمالونا». 10اکتبر ،شوي پينک فلويد
استراليايي. 22اکتبر تا 2نوامبر ،شوي برادوي «شبح اپرا». 8نوامبر ،کنسرت «ارتا فرانکلين» ملکه موسيقي سول. 12نوامبر ،کنسرت لنارد اسکينرد. براي کسب اطالعات بيشتر در مورد برنامههاي اين نهاد و تهيه بليت ميتوان با شماره تلفن (800) 745-3000 يا آدرس اينترنتي www.ticketmaster.comتماس گرفت.
فيليپس ارينا
8تا 12اکتبر، شوي روي يخ «فروزن». 15اکتبر ،پل مککارتني. 17دسامبر ،فليتوود مک. براي تهيه بليت با شماره تلفن (404) 878-3000تماس بگيريد.
موزه آتالنتا
تدريس رياضيات در سطوح دانشگاه و دبيرستان و آمادهسازي ACT, SATتوسط دکتر کاظم مصالحه.
Single Mom with preteen child seeking fulltime single lady live in housekeeper. Must speak some English, Must be able to cook Persian food along with other foods, Must drive. Duties are, cleaning, cooking, light errands, activities for preteen.
(770) 722 - 6700
)770( 896 - 9675
استخدام به يک خانم براي زندگي با خانمي مسن در لس آنجلس براي تمام وقت نيازمندم .خواهشمند است با تلفن زير تماس حاصل فرماييد.
)713( 907 - 7777
Light Fixtures For Sale Attn: Commercial Builders A large quantity of Metalux heavy duty fluorescent light fixtures with covers ideal for warehouses and commercial buildings, ranging from 1 to 3 lamps and 4 to 8 feet long are available to serious buyers. For more information please call:
مجموعه آثاري از سزان و ديگر هنرمندان مدرنيست اروپا، از 25اکتبر تا 11ژانويه .2015 15نوامبر تا 7جون ،مجموعهاي از عکسهاي گوردن پارکز ،عکاس و فيلمساز آمريکايي.
(678) 707-9667
فراخوان همياري جهت خريد ساختمان کانون ايرانيان آتالنتا ٢٦سپتامبر ، ٢٠١٤روزي تاريخي براي ايرانيان آتالنتا بود .روزي که دگر باره به ما اثبات شد که ايرانيان مقيم آتالنتا هم ميتوانند فعل خواستن را صرف کنند. سال ها انديشه داشتن خانه اي براي جامعه کوچکمان و براي فرزندانمان ذهن هايمان را اشغال کرده بود ،اما گويي هراس از اينکه چنين سنگ بزرگي را نميتوان زد ،اجازه نميداد که به افق هاي بزرگتر فکر کنيم .اما سرانجام همت تني چند از دوستانمان در شهر شعله اي را روشن کرد که جمعه شب همگي گرماي آن را با تمام وجود حس کرديم. در اين روز تاريخي ايرانيان شهر از هر قشر و عقيده و مسلکي چونان برادران و خواهراني در کنار هم زير يک سقف جمع شدند و دست در دست اندک اندک کمک کردند تا رقم هنگفتي براي ساخت نخستين خانه ايرانيان در آتالنتا جمع شود. در اين روز تاريخي ابتدا گوش کرديم به اهداف بناي اين مرکز ،که همانا داشتن خانه اي بود که ايرانيان بتوانند در زير سقفش جمع شوند و اشتراکاتشان را جشن بگيرند.
سپس گزارشي مالي از عملکرد کانون ايرانيان آتالنتا و چشم انداز ساخت اين بنا را شنيديم .در کنار اين ها جوانان شهر نيز گفتند و گفتند که چگونه اين سقف مشترک ميتواند به نسل هاي آينده هم کمک کند .در انتها ،همگي با اين تفکر که ما بکاريم تا آيندگانمان درو کنند توانستيم ٤٤٠هزار دالر از ٦٥٠هزار دالر مورد نياز براي تکميل اين خانه را جمع آوري کنيم. اين روز تاريخي به ما اعتماد به نفسي داد که خواستن، توانستن است .اکنون اميدواريم که با اندک کمک ديگري از ايرانيان دلسوز شهرمان ،اين رويا به حقيقت بدل شود.
دست در دست هم دهيم و ميهن دور از ميهن خويش را کنيم آباد.
عليرضا خوشگفتار -دانشجوي مقطع دکتري دانشگاه جورجيا تک از طرف سازمان دانشجويان گيسو
Georgia Iranian Student Organization
46
کشتي فرنگي؛ هفتمين طالي سوريان، نخستين قهرماني ايران
حميد سوريان ،عضو تيم ملي کشتي فرنگي ايران با پيروزي بر مينگيان سمنوف در فينال وزن 59کيلوگرم رقابت هاي قهرماني جهان در تاشکند ،به هفتمين مدال طالي خود در سطح جهاني (شش طالي قهرماني جهان و يک طالي المپيک) دست پيدا کرد و رکوردي تاريخي براي ايران به جا گذاشت. به لطف مدال طالي او تيم ايران با مجموع چهار مدال
October 2014 مهر 1393
(يک طال ،يک نقره و دو برنز) براي نخستين بار عنوان قهرماني مسابقات جهاني کشتي فرنگي را نيز به دست آورد. در اين مسابقات قاسم رضايي ،قهرماني المپيک لندن، در وزن 98کيلوگرم موفق شد با پيروزي 4بر يک مقابل الکساندر هرابوويک از بالروس مدال برنز را به دست آورد. اميد نوروزي به مدال نقره و افشين بيابانگرد نيز به مدال برنز دست يافتند. حميد سوريان 29 ،ساله تا پيش از اين ،از نظر تعداد مدال طال (يک طالي المپيک و 5طالي مسابقات جهاني) با عبداهلل موحد مساوي بود. سوريان در مسابقه فينال توانست با نتيجه 2بر يک حريف روس خود را شکست دهد .او پيش از اين در مرحله نيمه نهايي المرات تسمرادوف از ازبکستان را با نتيجهاي مشابه شکست داده بود. با احتساب مدال طاليي که سوريان در اين دوره به دست آورد ،مي توان گفت که او پرافتخارترين ورزشکار تاريخ ايران در سطح جهاني است. اين نماينده ايران در وزن 59کيلوگرم در دور اول مقابل آلکس آنچتي از روماني 8بر صفر به پيروزي رسيد .او در دور بعدي اين مسابقات کشتيگير مصري را 2بر يک مفلوب کرد و به دور سوم راه پيدا کرد. سوريان در دور سوم ،اسماعيل بورو از کوبا را 5بر صفر ي مرحله يک چهارم نهايي شد، شکست داد و راهي کشت او با پيروزي 3بر صفر مقابل طالح ممدوف از آذربايجان به مسابقه نيمه نهايي راه پيدا کرد. سوريان هر شش مدال قبلي را در وزن 55کيلوگرم به دست آورده بود .در حال حاضر وزن 59کيلوگرم وزن نخست رقابتهاي جهاني محسوب ميشود. مدال او در المپيک لندن نخستين مدال ايران در کشتي فرنگي پس از چهل سال و اولين مدال تاريخ کشتي فرنگي ايران در المپيک بود. به کمک مدال طالي او در مسابقات جام جهاني کشتي فرنگي جهان 2010ايروان ،ايران توانست براي نخستين به قهرماني در اين مسابقات دست پيدا کند. از لحاظ تعداد مدال نيز در حال حاضر سوريان و غالمرضا تختي تنها کشتي گيران تاريخ ايران هستند که هفت مدال جهان و المپيک دارند .سوريان هفت طال (6 طالي جهان و يک طالي المپيک) دارد و تختي يک طال و دو نقره المپيک به همراه دو طال و نقره جهان را در ويترين افتخاراتش جاودانه کرده است.
تغييرات وسيع در پرسپوليس؛ درخشان جاي دايي را گرفت حميدرضا سياسي رييس هيات مديره باشگاه پرسپوليس ،علي دايي را از سمت سرمربيگري پرسپوليس برکنار و حميد درخشان را جايگزين او کرد .دايي درباره سرمربي جديد گفت ،درخشان اگر فوتبال را ميفهميد ،پيکان و شاهين بوشهر را به فالکت نميکشاند. پس از اين رخداد ،درخشان و دايي همزمان در محل تمرينات پرسپوليس حضور يافتند .دايي حاضر به ترک محل تمرين نبود .در پي متشنج شدن فضا ،خبرگزاري ايسنا نوشته است که افشين پيرواني دستيار دايي جمالت توهينآميزي را خطاب به سرمربي جديد بيان کرد اما دايي دستش را روي دهان او گذاشت. عليرضا رحيمي مديرعامل پرسپوليس با تصميم هيات مديره مخالفت کرده و در پي اين مخالفت ،برکنار شده و جاي خود را به بهروز منتقمي داده است .منتقمي به عنوان سرپرست جديد ،همراه با درخشان در محل تمرينات پرسپوليس حضور يافت. حميدرضا سياسي در جمع خبرنگاران گفت، عليرضا رحيمي اگر نخواهد مصوبه هيات مديره باشگاه را اجرا کند ،از سمت خود عزل خواهد شد.
رييس هيات مديره باشگاه پرسپوليس در پاسخ به اين سوال که قرارداد علي دايي چگونه پرداخت خواهد شد گفت ،بايد با او توافق الزم صورت پذيرد .ما نگران پرسپوليس هستيم و احساس کرديم ،تيم فرصت را براي قهرماني از دست ميدهد.
سرمربي برکنار شده پرسپوليس با حضور در محل تمرين اين تيم ،با بازيکنان خداحافظي کرد .دايي به
علي کريمي از سوي کيروش مربي تيم ملي شد
در نشست مشترک مسئوالن فدراسيون با سرمربي تيم ملي ،علي کريمي به عنوان دستيار کيروش سرمربي تيم ملي فوتبال ايران انتخاب شد. در اين جلسه علي کفاشيان ،مهدي محمد نبي و سرمربي تيم ملي حضور داشتند. کارلوس کيروش پس از انتخاب علي کريمي به عنوان دستيار خود ،همراه با اين چهره مطرح فوتبال ايران در کنفرانسي خبري شرکت کرد. کيروش در اين كنفرانس خبري گفت« ،من اينجا هستم تا علي كريمي را به عنوان عضو جديد كادر فني تيم ملي ايران معرفي كنم .من با او به عنوان بازيكن كار كردهام. افتخار بزرگي است كه او را زماني در اختيار داشتهام .كسي نميتواند كارهاي علي كريمي در راه صعود تيم ملي به جام جهاني را فراموش كند .او به توصيه فدراسيون فوتبال به عنوان دستيار من انتخاب شد و از او تشكر ميكنم در اين شرايط كه از فوتبال خداحافظي كرده ،قبول كرد كه كنار ما باشد». کيروش ادامه داد« ،هدف من اين است كه هر تجربهاي دارم در اختيار مربيان و بازيكنان قرار دهم .اواخر دي ماه تا اوايل بهمن هم درهاي تيم ملي به روي يك مربي جوان ديگر براي آموزش باز خواهد شد .هدف ما جام ملتهاي آسياست .بايد سريعتر بدويم و كار كنيم .حريفان ما مشغول خبرنگاران گفت ،زماني سرمربي تيم ملي بودم و توسط احمدينژاد از کار برکنار شدم .امروز هم وزير ورزش من را برکنار کرد .کسي که معلوم نيست از کجا آمده و فقط به خاطر اينکه پول دارد و به سه باشگاه تهراني کمک کرده، براي پرسپوليس تصميمگيري ميکند .دلم براي ورزش ايران ميسوزد. دايي با تاکيد بر اينکه نامهاي مبني بر برکناري به او ندادهاند گفت« :،نميدانم چرا کسي که در کار تراکم است آمده و راجع به من صحبت ميکند .اين زنگ خطري براي ورزش است .از هواداران پرسپوليس حالليت ميطلبم که نتوانستم نتايج خوبي با اين تيم بگيرم». افشين پيرواني دستيار دايي درباره اتفاقات اخير گفت، اين مشکل مملکت است که بر اساس لياقت و توانايي به هر کسي پست و مقام نميدهند .کجاي دنيا شاهد رخ دادن اين اتفاقات هستيم؟ کاپيتان سابق پرسپوليس با انتقاد از اقدامات حميدرضا سياسي گفت :شما که اين قدر پول داريد، چرا ابتداي فصل پولي را پرداخت نکرديد تا خلعتبري و حسيني و پوالدي و مسلمان را نگه داريد؟ تمام اين اتفاقات با نقشه قبلي رخ داده است. بهزاد غالمپور مربي دروازهبانان پرسپوليس هم گفت« :اين تصميمگيريها از باال صورت گرفته و از ابتداي فصل به دنبال اين تغييرات بودهاند .کنار گذاشتن سرمربي و مديرعامل باشگاه به اين شکل يک کار کامال” غيرحرفهاي بود که حتي در فوتبال آماتور دنيا نيز اين امر را مشاهده نميکنيم .اين اتفاق عواقب خطرناک و بدي را براي پرسپوليس در پي دارد که به زودي آن را شاهد خواهيم بود».
46
آمادهسازي خود هستند و ما هم بايد پا به پاي آنها پيش برويم». سرمربي تيم ملي در مورد رقباي ايران در جام ملتها گفت« ،مهمترين رقيب ايران در گروه مقدماتي امارات است كه تا حاال 7بازي تداركاتي را هماهنگ كرده است .قطر هم 6بازي هماهنگ كرده و جام خليج فارس را هم دارد .ما هم بايد برنامهريزي خوبي براي آمادگي خود داشته باشيم». کيروش در پاسخ به اين سوال كه چه معيارهايي براي انتخاب دستيار خود داشتيد و آيا محبوبيت كريمي بود كه باعث شد او را انتخاب كنيد گفت« ،من براي انتخاب علي كريمي يك سري معيار داشتم .قبال هم از اين انتخابها زياد انجام دادهام .همه بازيكنان بزرگ ،شخصيت الزم را براي مربي شدن ندارند .ولي علي كريمي در طول دوران بازياش نشان ميداد كه كيفيت بااليي براي مربيگري دارد و با همه متفاوت است .او در زمين يك رهبر بود و خيلي خوب تيم را رهبري ميكرد .تعهدي كه از او در زمين ميديدم ،نشان ميداد كه با انگيزه است .علي توانايي اين را دارد كه تجربه بينالمللي را به بازيكنان جوان منتقل كند .ما از اين به بعد با حضور او قدم به قدم ،با يك تيم جوان و يك مرد جوان روبرو ميشويم .اينها معياري بود كه من داشتم .اگر فقط قرار بود محبوبيتش را بخواهم ،ميرفتم پله را به كادر اضافه ميكردم ولي با محبوبيت نميشود نتيجه گرفت. من دنبال اين بودم كه براي شروع يك پرواز ،دستيار بياورم و علي بالهاي خوبي براي پرواز دارد».
تيم اميد از بازيهاي آسيايي حذف شد
در ادامه رقابتهاي فوتبال بازيهاي آسيايي اينچئون کرهجنوبي ،تيم فوتبال اميد ويتنام هرچند برابر قرقيزستان به پيروزي دست يافت ،اما اين برد مانع حذف ايران نشد و در نهايت شاگردان نلو وينگادا به خاطر تفاضل گل کمتر نسبت به قرقيزستان ،وداع تلخي با اين مسابقات داشتند. در ادامه ديدارهاي روز پاياني از مسابقات فوتبال بازيهاي آسيايي اينچئون ،تيمهاي فوتبال ويتنام و قرقيزستان برابر هم به ميدان رفتند که اين بازي در نهايت با برتري يک بر صفر تيم ويتنام به پايان رسيد. با اين نتيج ه تيمهاي ويتنام با 6و قرقيزستان با يک امتياز و تفاضل گل -1به مرحله يکهشتم نهايي اين مسابقات صعود کردند و تيم ايران با يک امتياز و تفاضل گل -3در قعر جدول ردهبندي اين گروه سه تيمي قرار گرفت و وداع تلخي با اين مسابقات داشت. تيم فوتبال اميد ايران با هدايت نلو وينگادا عملکرد بسيار ضعيفي در اين مسابقات نشان داد و با شکست 4 بر يک مقابل ويتنام و تساوي يک بر يک مقابل قرقيزستان، بدترين عملکرد تاريخ فوتبال ايران در بازيهاي آسيايي را از خود به جاي گذاشت.
پناهندگي دو ورزشکار ايراني فرشيد محمودي زاويه و پوريا پورابراهيم ،دو عضو تيم ملي نجات غريق و غواصي ايران ،پس از شرکت در مسابقات جهاني فرانسه ،به قصد پناهنده شدن ،در اين کشور ماندند و همراه تيم به تهران بازنگشتند. بهروز اسفندياري ،نايبرييس فدراسيون نجات غريق
47
دنباله از صفحة قبل
و غواصي ايران ،با تاييد اين موضوع به خبرگزاري ايسنا گفت که «فدراسيون و ديگر نهادها تمام تالش خود را کردند تا اين ورزشکاران بتوانند در بهترين سطوح بينالمللي بدرخشند و حاال اگر آنها به ايران بازنگردند حکايت نمک خوردن و نمکدان شکستن است». او با تاکيد بر اينکه ماندن اين دو ورزشکار در فرانسه «سياسي» نيست بلکه اگر قرار بر ماندن باشد ،آنها به صورت اجتماعي اقامت خواهند گرفت افزود« ،در اين رقابتها براي اولين بار حراست وزارت ورزش و جوانان نيز با ما آمده بود .ما در اين ميان علم غيب نداشتيم که اين ورزشکاران ميخواهند در آنجا بمانند و به همراه ما به ايران بازنگردند .اين دو در ايران همه چيز داشتند و تمامي شرايط و امکانات براي آنها مهيا بود». به گفته وي ،نمايندگان وزارت امور خارجه جمهوري اسالمي در فرانسه از اين ورزشکاران خواستهاند که چنين کاري را انجام ندهند و «به خودشان لطمه نزنند» اما آنها با اين وجود تصميم گرفتند که به ايران بازنگردند. آقاي اسفندياري در پايان با بيان اينکه فدراسيون «همچنان منتظر بازگشت اين دو ورزشکار ميماند» ابراز اميدواري کرد که آنها «طي چند روز آينده» به کشور بازگردند و «اين قضيه سياسي نشود». بازنگشتن ورزشکاران ايراني به کشور بعد از شرکت در رقابتهاي بينالمللي از همان سالهاي نخست پس از انقالب اسالمي آغاز شد .فرار چهار عضو تيم کشتي نيروهاي مسلح ايران از مسابقات ارتشهاي جهان در کاراکاس، پايتخت ونزوئال در سال 1361يکي از اولين موارد پناهندگي ورزشکاران ايراني به شمار ميآيد. انوشيروان نوريان ،کاپيتان تيم ملي مشتزني در المپيک سيدني ،مهدي جعفرقليزاده ،عضو تيم ملي کاراته، محمدحسين ابراهيمي ،عضو تيم ملي شمشيربازي ،وحيد سرلک و احسان رجبي دو عضو پيشين تيم ملي جودو ،مينا عليزاده و آرزو معتمدي ،دو عضو تيم ملي قايقراني و مرضيه سنگوريزاده عضو تيم ملي کاراته ،از جمله ورزشکاراني هستند که به ويژه در چند سال گذشته و بعد از انتخابات خردادماه 88ايران را ترک و از کشورهاي اروپايي و امريکا تقاضاي پناهندگي کردهاند .موج پناهندگي ورزشکاران پس از انتخابات آن سال به حدي بود که در دورهاي بسياري از سفرهاي تيمهاي ورزشي ايران لغو شد.
October 2014 مهر 1393
خبرگزاري فرانسه گفت« ،از تمامي کميتههاي ملي المپيک قويًا ميخواهيم تا بازيگران خود را مجبور کنند در زمينه موضوع آزار جنسي به عادات و روشهاي کشور ميزبان احترام بگذارند». بنا بر گزارشها ،اين دو مورد پيشآمده باعث شده است که کميته برگزارکننده مسابقات آسيايي 2014 اينچئون پيامهايي را در مورد اذيت جنسي در اقامتگاههاي بازيها نصب کند و به کارکنان و داوطلبان نيز هشدار داده است تا در خالل دو هفته بازيهاي آسيايي محتاط باشند. سايت «تابناک» نيز در گزارشي پيرامون اين موضوع نوشته است« :تيم کشورمان عالوه بر ثبت يک شکست و سنگين و تحقيرآميز ،شاهکارهاي ديگري هم خلق کرد که مايه تأسف است». به نوشته اين سايت« ،بخشي از اين شاهکار به برخورد زشت خانزاده در زمين با بازيکن ويتنامي بر ميگردد ،بخش ديگري هم در حاشيه مسابقه انجام شد .جايي که مسئول تدارکات تيم اميد به دنبال ايجاد «تفاوت فرهنگي» با يکي از خانمهاي حاضر در استاديوم توسط پليس کره جنوبي تحت پيگرد قانوني قرار گرفته است». اشاره اين سايت به «تفاوت فرهنگي» ميتواند اشارهاي باشد به واکنشي که سفارت جمهوري اسالمي ايران در برزيل در سال 1391به موضوع اتهام آزار جنسي توسط يکي از ديپلماتهاي ايراني در برزيل داشت. به دنبال بازداشت موقت يک ديپلمات ايراني در برزيل به اتهام آزار جنسي دختران در استخر ،سفارت جمهوري اسالمي در برزيل اين اتهام را برگرفته از «سوءتفاهم فرهنگي» دانست و وزارت خارجه ايران نيز اظهارات مطرح شده عليه اين ديپلمات را رد کرد. ديپلمات ايراني به نام «حکمتاهلل قرباني» که به گزارش رسانههاي برزيل بيش از 50سال دارد ،در آن تاريخ در استخري در برازيليا ،پايتخت برزيل ،بازداشت شد و به گفته پليس برزيل ،شاهدان عيني گفتهاند اين ديپلمات ايراني در حالي که تظاهر ميکرد در حال شناست ،به زير آب ميرفت و دختران را لمس ميکرد .سن اين دختران 9تا 15 سال ذکر شد ه بود.
واليبال ايران ششم شد
اخراج «مسئول ورزشي» ايران از بازيهاي آسيايي در پي آزار جنسي بر گز ا ر کنند گا ن بازيهاي آسيايي ،يکي از مسئوالن تيم فوتبال اميد ايران را که از سوي پليس کره جنوبي به «اذيت جنسي» يک زن تبعه اين کشور متهم شده بود ،از بازيهاي آسيايي اخراج کرده و از کميته ملي المپيک ايران خواستند تا او را به ايران بازگرداند. به گزارش خبرگزاري رويترز« ،شوراي المپيک آسيا» نام اين مسئول ايراني را «امير احمد» ذکر کرده و افزوده است که وي از ورود به تمامي بازيهاي آسيايي ،از جمله ورود به دهکده ورزشي ،مراسم ورزشي و هتلها منع شده است. پليس کره جنوبي به رويترز گفته است که يکي از زنان داوطلب براي برگزاري بازيهاي آسيايي از اين «مقام ورزشي ايران» که در ترکيب هيئت ورزشي جمهوري اسالمي به اين کشور سفر کرده به پليس شکايت کرده است. به گفته پليس« ،امير احمد» 38ساله که مسئول تجهيزات تيم ملي فوتبال ايران است «به بهانه» گرفتن عکس دونفري به اين زن نزديک شده و خود نيز در گفتوگو با پليس اذعان کرده که به او «دست زده است» ،اما افزوده که کاري که کرده «غيرقانوني نبوده است». همچنين پليس کره جنوبي اعالم کرد که يک بازيگر فوتبال فلسطيني که متهم است در اتاق رختشويي دهکده ورزشي ،يکي از کارکنان زن را مورد آزار جنسي لفظي قرار داده ممنوعالخروج شده است. حسين المسلم ،مديرکل شوراي المپيک آسيايي، با اشاره به مورد تبعه ايراني و مورد بازيگر فلسطيني به
تيم ملي واليبال ايران با قبول سومين شکست متوالي در مسابقات جهاني 2014به عنوان ششمي رضايت داد. ايران پيش از اين در ليگ جهاني 2014با راهيابي به مرحله نهايي در رده چهارم قرار گرفته بود. همبازيان سعيد معروف که در مسابقات جهاني براي نخستين بار به جمع شش تيم برتر رسيده بودند ،براي کسب رده پنجم به مصاف روسيه قهرمان المپيک رفتند و مانند ديدارهاي پيشين در برابر اين تيم ،متحمل شکست شدند .آنها در اين بازي با قبول شکست سه بر صفر در جايگاه ششم جهان ايستادند. روسها در سه ست پياپي پيروز شدند و در رده پنجم قرار گرفتند .ايران در دو بازي قبلي هم مقابل آلمان و فرانسه مغلوب شده بود.
نخستين بوسه چيليچ بر جام مسابقات تنيس آزاد آمريکا
مارين چيليچ ،تنيسباز اهل کرواسي که با پيروزي بر راجر فدرر در دور نيمهنهايي مسابقات تنيس آزاد آمريکا شگفتي آفريده بود ،در ديدار فينال نيز توانست با برتري کامل از سد حريف ژاپني خود بگذرد و قهرمان اين رقابتها شود. پيکار فينال اين دوره از مسابقات تنيس آزاد آمريکا در قسمت انفرادي مردان ،ميان مارين چيليچ از کرواسي و کي نيشيکوري از ژاپن برگزار شد.
47
واکنش فدراسيون جهاني واليبال به درخواست بانوان تماشاگر ايراني
رئيس فدراسيون جهاني واليبال با بيان اين که «افآيويبي» نميتواند به صورت مستقيم در مسئله حضور بانوان در ورزشگاههاي ايران دخالت کند ،اعالم کرد با فدراسيون واليبال ايران مذاکره خواهد کرد. آري گراسا گفته بايد راهي هوشمندانه براي حل مشکل حضور بانوان در بازيها در ايران انديشيده شود اما توضيحي نداده است که بين دو شيوه صدور اجازه براي ورود زنان به ورزشگاه يا جلوگيري از حضور آنان، کدام روش ديگري ميتواند دربرگيرنده حقوق قانوني زنان ايراني براي تماشاي مسابقات باشد. فدراسيون جهاني پيش از اين با لحن جديتري نسبت به ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها هشدار ميداد .ضمن آنکه مقررات ليگ جهاني واليبال با صراحت بر حضور زنان در ورزشگاه تاکيد کرد ه است. در حال حاضر «روش هوشمندانه» مورد نظر مسئوالن ورزش و فدراسيون واليبال ايران اين است که با راه دادن چند خبرنگار زن به ورزشگاه و صدور مجوز حضور براي اعضاي خانواده سفارت و ديپلماتهاي زن تيم خارجي ،به فدراسيون جهاني اعالم ميکنند که مقررات را رعايت کرده و از ورود زنان به ورزشگاه ممانعت نکردهاند. ايسنا به نقل از رئيس فدراسيون جهاني واليبال نوشته «افآيويبي» نميتواند به صورت مستقيم در مسئله حضور زنان در ورزشگاه دخالت کند .اين اظهارات بعد از درخواستهاي مکرر در رسانهها و شبکههاي اجتماعي براي حضور زنان در ورزشگاههاي ميزبان رقابتهاي واليبال بيان شدهاست. گراسا گفته است که فدراسيون جهاني واليبال «افآيويبي» قدرت الزم براي تغيير نظر ايران را ندارد .با اين حال آنها از طريق فدراسيون واليبال در حال مذاکره با دولت ايران ايران هستند و سعي ميکنند تا اهميت حضور زنان در استاديومها را يادآور شوند. او تاکيد کرده است که ما نميتوانيم کاري کنيم، چون ايران کشور ما نيست .با اين حال مذاکراتي با دولت ايران انجام داده و اهميت حضور زنان در ورزشگاه را بازگو کردهايم .نميتوانيم بر خالف فرهنگ و مذهب مردم کشوري عمل کنيم اما ميتوان راه هوشمندانهاي پيدا کرد .مثال اينکه زنها در يک طرف سالن و مردها در طرف ديگر سالن باشند. اين در حالي است که همين روش در ديدارهايي که زنان به ورزشگاه ميآمدند ،اعمال ميشده و ورزشگاه به دو نيمه زنانه -مردانه تقسيم ميشده اما مسئولين ورزش ايران حاضر به تداوم روند قبلي نشدند و هر دو
چيليچ براي رسيدن به ديدار نهايي حريف پرقدرت
نيمه سالن را به مردان اختصاص دادند. از طرفي بيش از سه ماه از بازداشت غنچه قوامي ميگذرد .دختري که براي تماشاي بازي ايران و ايتاليا در چارچوب ليگ جهاني ،به ورزشگاه آزادي رفته بود اما همراه با تعدادي ديگر از دختران عالقهمند به واليبال بازداشت شد .او 41روز از اين مدت را در زندان انفرادي بودهاست. طومار جهاني درخواست آزادي غنچه قوامي تا کنون حدود نيم ميليون امضا جمعآوري کردهاست .صفحهاي هم در پوشش خبرهاي مربوط به او در فيسبوک راهاندازي شده که به دو زبان فارسي و انگليسي فعاليت ميکند. در جريان مسابقات جهاني 2014به ميزباني لهستان ،حليم بردي شرعي نايب رئيس فدراسيون واليبال ايران در پاسخ به اعتراض جمعي از تماشاگران معترض ايراني که پالکاردهاي درخواست آزادي غنچه قوامي را در دست داشتند ،به آنها گفت تاکنون از ماجرا بياطالع بوده اما شخصًا موضوع اين تماشاگر دستگير شده را با وزير ورزش مطرح خواهد کرد. رئيس فدراسيون جهاني واليبال که برزيلي است، درباره حضور تماشاگران زن در ورزشگاهها يادآور شده است« ،پيامهاي زيادي دريافت کردهام .بايد راهي به جز دخالت در فرهنگ يک کشور پيدا کنيم .اين مشکلي براي فدراسيون واليبال ايران است .تالش ميکنيم تغييرات مثبتي ايجاد شود .ما مستقيم با دولت مذاکره نميکنيم و از طريق فدراسيون اين کار را انجام ميدهيم .نميتوانم به ايران بگويم که چه کار کند؛ تنها کاري که ميتوانم انجام دهم مذاکره با فدراسيون واليبال ايران است». پيش از اظهار نظر رسمي مقامات قضايي در ايران، رسانههاي نزديک به ارگانهاي نظامي و امنيتي«جرم» غنچه قوامي را تالش براي تشويق زنان در تجمع مقابل ورزشگاه اعالم کرده بودند. اما به تدريج با شدت گرفتن فشارها ،اعتراض افکار عمومي در رسانههاي مجازي و پوشش گسترده خبري در سراسر جهان که دربرگيرنده تبعات منفي براي جمهوري اسالمي ايران است ،اتهامات تازهاي مطرح شده و بحثي از واليبال در ميان نيست. محسنياژهاي سخنگوي قوه قضائيه درباره وضعيت پرونده غنچه قوامي گفته است« ،بر خالف تبليغاتي که در اين زمينه صورت گرفت پرونده ايشان ربطي به موضوع ورزش ندارد ،هر چند که در يک نقطه مربوط به اين امر صورت گرفته باشد .اين پرونده در حال رسيدگي است و ايشان فع ً ال در بازداشت است تا به پرونده رسيدگي شود».
خود ،راجر فدرر را در سه ست پياپي شکست داده بود. نيشيکوري نيز در سه ست پياپي از سد نواک جوکوويچ، تنيسباز شماره يک جهان گذشته بود تا جواز حضور در فينال مسابقات را کسب کند. ديدار نهايي اين دوره از مسابقات تنيس آزاد آمريکا را چيليچ با برتري کامل به سود خود به پايان برد .او در اين ديدار که کمتر از دو ساعت به طول انجاميد ،در سه ست پياپي پيروز شد و براي نخستين بار در طول فعاليت حرفهاي خود بر جام يکي از مسابقات گراند اسلم در جهان بوسه زد. آخرين بار که يک تنيسور اهل کرواسي موفق به پيروزي در مسابقات تنيس آزاد آمريکا شد ،به سال 2001و پيروزي گوران ايوانيسويچ برميگردد.
48 دنباله از صفحة قبل چيليچ که 1متر و 98سانتيمتر قد دارد ،نه تنها افتخاري مهم به کارنامه خود افزوده ،بلکه براي اين موفقيت مبلغ 3ميليون دالر جايزه نقدي نيز دريافت کرده است. ناگفته نماند که غياب ستارگان هميشگي چون فدرر ،جوکوويچ و نادال در ديدار نهايي سبب شد که شماري از صندليهاي تماشاگران در فينال اين دوره از مسابقات تنيس آزاد آمريکا خالي بماند. قهرماني اين دوره از مسابقات تنيس آزاد آمريکا در قسمت انفرادي زنان نيز نصيب سيرينا ويليامز ،تنيسباز معروف آمريکايي شد. او که براي سومين بار پياپي به قهرماني اين مسابقات دست يافت ،در ازاي اين موفقيت مبلغ يک ميليون و 450هزار دالر دريافت کرد.
سليمي قهرمان شد و رکورد بازيهاي آسيايي را هم شکست
بهداد سليمي ،وزنهبردار ايراني ،با ثبت رکورد جديد در حرکات يک ضرب، دوضرب و مجموع ،مدال طالي بازيهاي آسيايي 2014اينچئون کره جنوبي را به گردن آويخت. در آخرين روز رقابتهاي وزنهبرداري بازيهاي آسيايي ،نماينده فوقسنگين ايران با باالبردن وزنههاي 210و 255کيلوگرم و ثبت مجموع 465کيلوگرم ضمن شکستن رکورد بازيها مدال طالي خود را به دست آورد. تاماش آيان ،رئيس فدراسيون جهاني وزنهبرداري درباره بهداد سليمي به خبرگزاري ايسنا گفت« :بهداد وزنهبردار شماره يک دنيا است و اگر بخواهم او را با کسي مقايسه کنم بايد بگويم او مثل راجر فدرر ستاره تنيس يا ميخائل شوماخر ستاره اتومبيلراني است ». سليمي در حرکت يکضرب وزنه 200و سپس 210کيلوگرم را باالي سر برد و توانست رکورد يک ضرب بازيهاي آسيايي را بشکند .او در آخرين حرکت براي شکستن رکورد جهان که در اختيار خودش است اقدام کرد ،اما در مهار وزنه 215 کيلوگرمي ناموفق بود. قهرمان المپيک لندن در حرکت دو ضرب وزنه 241کيلوگرم را باالي سر برد و توانست رکورد بازيها را به نام خود ثبت کند .اين رکورد پيش از اين در اختيار حسين رضازاده بود که در بازيهاي آسيايي 2002پوسان ،وزنه 240کيلوگرم را باالي سر برده بود .به اين ترتيب سليمي رکورد مجموع را نيز به 451کيلوگرم افزايش داد. پس از حرکت ناموفق وزنهبردار چيني براي مهار 245کيلو ،سليمي بار ديگر روي تخته آمد تا با وزنه 255کيلوگرم دست و پنجه نرم کند .بهداد سليمي که در حرکت اول زير وزنه 245کيلوگرم به زحمت افتاده بود ،بدنش که کام ً ال گرم شد با قدرت اين وزنه را هم زد تا رکورد را به 465کيلوگرم افزايش دهد .او از حرکت سوم دو ضرب انصراف داد. در اين دسته 9وزنهبردار حضور داشتند که براي ايران بهادر مواليي نيز روي تخته رفت .مواليي که نايب قهرمان جهان است ،در حرکت يکضرب وزنه 177کيلوگرم را باالي سر برد اما تشديد مصدوميت به او اجازه نداد تا در حرکت دوضرب روي تخته برود .به اين ترتيب او که از اميدهاي کسب مدال ايران در اين دسته بود از جدول مسابقات حذف شد. با پايان رقابتهاي وزنهبرداري ،بهداد سليمي تنها مدال طالي اين رشته را به دست آورد تا ايران با يک طال و يک نقره که کيانوش رستمي کسب کرد، ضمن رقم خوردن نتايجي که نسبت به دوره قبلي ضعيف ارزيابي شده ،به کار خود پايان دهد. بهداد سليمي پس از پايان مسابقات گفت ،اين مدال را به ملت ايران تقديم ميکنم .هر چند ما هر چه داريم از مردم است و احتياجي به تقديم کردن اين مدال به آنها نيست .اميدوارم اين طال به همه مردم ايران چسبيده باشد .نتيجه زحماتم را گرفتم و توانستم رکورد بازيها را جابجا کنم .تا حاال به مجموع 465 کيلوگرم نرسيده بودم. سليمي درباره انصراف از حرکت سوم گفت 50« ،روز ديگر بايد در مسابقات جهاني شرکت کنم و وزنههاي سنگين ريسک بااليي دارد .تمام تالشم اين است که آمادگيام را حفظ کنم تا بتوانم وزنههاي سنگينتري بزنم .متاسفانه با فشاري که روي زانوي بهادر آمد نتوانست مسابقه را ادامه دهد و هم خودش و هم من از اين موضوع ناراحت شديم .حق او حداقل کسب يک مدال بود ». پيش از برگزاري مسابقات فوق سنگين ،رقابتهاي دسته 105کيلو با حضور هفت وزنهبردار از جمله نواب نصيرشالل نايب قهرمان المپيک لندن برگزار شد. نصيرشالل در اولين حرکت ،وزنه 176کيلويي را مهار کرد و سپس وزنه 181
October 2014 مهر 1393
کيلو را باالي سر برد ،براي سومين بار وزنه 184کيلويي را برگزيد که اين بار در مهار آن ناموفق بود . نصيرشالل حرکات دوضرب را با ناکامي در مهار وزنه 217کيلو آغاز کرد و سپس وزنه 219کيلويي را انتخاب کرد که باز ناکام ماند .او براي بار سوم نيز وزنه 219کليويي را نتوانست باالي سر ببرد و از دور رقابتها کنار رفت .وزنهبرداران چين ،کره جنوبي و ازبکستان رتبههاي اول تا سوم را به خود اختصاص دادند . اين وزنهبردار خوزستاني اگر وزنه کمتري انتخاب ميکرد ،به راحتي روي سکوي سوم ميايستاد اما تالش براي کسب مدال طال باعث شد فرصت ايستادن روي سکو را از دست بدهد. بهمن زارع سرمربي تيم ملي وزنهبرداري در انتقاد از نتايج تيمش گفت، پيشبيني ما کسب دو مدال طال بود ،متعجبم از اينکه چرا اين نتايج رقم خورد، وزنههايي که بچههاي ما نزدند ،در تمرينات به راحتي ثبت شده بود .دنبال اين هستيم که چرا اين طوري شد ،سوالي است که خودم به جوابش نرسيدهام .بچهها 10کيلو کمتر از رکوردشان زدند و بايد دنبال دليل اين موضوع باشيم.
درخشش کشتي آزاد ايران پس از مدال طاليي که رضا يزداني نصيب خود کرد ،چهار کشتيگير باقي مانده به اتفاق ،رقباي خود را در حالي از پيش رو برداشتند که قضاوت اين مسابقات خصوصًا هنگام دادن اخطار ،با اعتراض مربيان ايران مواجه بود. در فينال 61کيلو مسعود اسماعيلپور مقابل باجرانگ از هندوستان پيروز شد .او در نيمه نهايي نيز در مصافي دشوار، با تغيير روند مبارزه در وقت دوم توانست حريف قزاقستاني و دارنده نشان برنز جهان را از پيش رو بردارد .مسعود پيش از آن هم حريفاني از ازبکستان و کره جنوبي را مغلوب کرده بود. در 86کيلو ميثم جوکار مقابل کشتيگير قزاقستاني با ارائه نمايشي زيبا و هجومي و با نتيجه 14بر 4که به منزله پيروزي ضربه فني است ،پيروز شد تا روي سکوي قهرماني بايستد .جوکار در نيمه نهايي توانست نماينده کره جنوبي را شکست دهد .او قبل از آن ورزشکاران چين و هندوستان را با امتياز عالي پشت سر گذاشته بود. در فينال فوق سنگين پرويز هادي مقابل دولت شعبانباي از قزاقستان به روي تشک رفت و به برتري رسيد تا آخرين طالي مسابقات کشتي آزاد را به خود اختصاص دهد .هادي در گام اول رقيب چيني و سپس حريف مغولي را شکست داد و در نيمه نهايي بر کره جنوبي چيره شد. در 74کيلو عزتاهلل اکبري در فينال مقابل رشيد قربانف از ازبکستان در حالي 3بر 2شکست خورد و نقره گرفت که با وجود ميدانداري او ،داوران اخطار سرنوشتساز را به کشتيگير ايران دادند و مدال طال به قربانف رسيد .اکبري در کشتيهاي قبلي از سد نمايندگان پاکستان و کره جنوبي گذشته بود.
شکست اوساسونا با نکونام، پيروزي گراس هاپر با دانيال داوري فوتبال تيم اوساسوناي اسپانيا در حضور جواد نکونام بازي را باخت و گراس هاپر سوئيس هم حريف خود را شکست داد. اوساسوناي اسپانيا كه جواد نكونام كاپيتان تيم ملي ايران را در اختيار دارد در هفته ششم ليگ دسته دوم اسپانيا به مصاف لوگو رفت و با نتيجه پرگل 4 3شكست خورد .دراين ديدار جواد نكونام 90دقيقه در تركيب اوساسونا حضور داشت .اما كريم انصاريفرد ديگر بازيكن ايراني اوساسونا در تركيب 18نفره اين تيم هم جا نداشت .اوساسونا هم اكنون با 8امتياز در رده يازدهم جدول قرار دارد. در مسابقات هفته دهم سوپر ليگ سوئيس هم تيم گراس هاپر كه دنيل داوري را در اختيار دارد به مصاف اف.ث.آرائو رفت .هاپر در حالي كه داوري را در تركيب خود داشت با نتيجه دو بر يك حريف خود را شكست داد .گراس هاپر هم با 11 امتياز در رده هفتم جدول قرار دارد.
48
کسب اولين مدال بانوان ايران در تاريخ بازيهاي آسيايي در دووميداني ليال رجبي پرتابگر وزنه در ايران با ز ي ها ي آسيايي توانست مدال نقره کسب کند .اين اولين تاريخ مدال ايران بانوان بازيهاي در آسيايي در رشته د و و ميد ا ني ب محسو ميشود .مريم نيز طوسي توانست به فينال ماده 100متر زنان راه يابد. ليال رجبي پرتابگر وزنه ايران توانست با پرتابي به ميزان 17متر و 80 سانتيمتر مدال نقره اين رشته را کسب کند .اين اولين مدال تاريخ بانوان ايران در بازيهاي آسيايي در رشته دووميداني است. در اين رشته پرتابگران چيني ،مدال طال و برنز را کسب کردند .به گزارش خبرگزاريهاي ايران ،ليال رجبي پس از کسب اولين مدال تاريخ بانوان ايران در بازيهاي آسيايي در رشته دووميداني گفت« :خيلي خوشحالم که توانستم مدال نقره را براي ايران به دست بياورم .حريف اصلي من که طال گرفت قهرمان جهان از کشور چين بود».
لهستان با شکست برزيل به قهرماني واليبال جهان رسيد
تيم واليبال لهستان با شکست دادن برزيل به قهرماني واليبال جهان دست يافت. به گزارش «العربيه» تيم برزيل ست اول اين ديدار را با نتيجه 25بر 18برده بود ،اما لهستان ميزبان اين مسابقات در سه ست بعدي با نتايج 25بر 25 ،22بر 23و 25بر 22به پيروزي رسيد. اين دومين قهرماني لهستان است .اين تيم در سال 1974مکزيک هم جام قهرماني را باالي سر برده بود. در ديدار ردهبندي تيم آلمان با پيروزي سه بر صفر در مقابل فرانسه در جاي سوم ايستاد.
49
فروردين (بره)
با يکي از اعضاي خانواده يا دوستان به مشکل بر ميخوريد ،اما ميتوانيد با حفظ آرامش با هم حرف بزنيد و سوتفاهمات را برطرف کنيد .در محل کار همه مجذوب شما ميشوند ،زيرا شما سختکوش و قابل اعتماد هستيد .اين جنبههاي شخصيت شما باعث ميشوند که نيرو و انرژي زيادي به همکاران خود بدهيد .در مسايل عاشقانه نيز ايام خوشي در انتظار شما است .هر دو شما شاد به نظر ميرسيد و حس خوبي داريد پس حسابي خوش بگذرانيد. در اين ماه ،احساس خواهيد کرد که انجام دادن کارهاي کوچک و ساده مثل صحبت کردن با کساني که دوستشان داريد تبديل به يک معضل شده است .پس هم اکنون قبل از اينکه دست به هر اقدامي بزنيد چند روزي صبر کرده تا ببينيد بعد چه احساسي خواهيد داشت.
October 2014 مهر 1393
داريد ،اما هنوز براي نزديک شدن به مسئلهاي که باعث دردسر و ناراحتي شده است آمادگي نداريد .آزار دادن کاهي را تبديل شما خود باعث ميشود کنيد ! به کوهي
خرداد (دو پيکر) خبرهاي مالي بسيار خوبي دريافت ميکنيد .اين موجب ميشود تا در مورد نونوار کردن خانه يا وسايل آن فکرتان مشغول شود .مثال دوست داريد وسايل تزئيني مانند تابلو يا گياهان خانگي اضافه کنيد .حتي دوست داريد مبلمان بخريد .همه اينها براي شما سرگرم کننده است ،پس از اعضاي خانواده هم بخواهيد به شما کمک کنند .در محل کار فضاي بيشتري براي نفس کشيدن مييابيد .از اين زمان کمال استفاده را ببريد و اهميت آن را براي بازده خود درک کنيد .خودتان را به کار وقف نکنيد ،گاهي هم استراحت کنيد. در اين ماه ،ممکن است حرفي که شما پيش از اين زده بوديد ،بد تعبير شده باشد و مشکلي به وجود آورده که تا مدتهاي طوالني باقي مانده باشد .وقتي که اين مشکل ظاهر شد ،سعي نکنيد آن را انکار کنيد ،وگرنه شروع به پيشرفت و رشد پيدا کردن ميکند.
تير (خرچنگ) خبرهاي متنوعي از در و همسايه ميشنويد که فکرتان را مشغول ميکند .اما خيلي سخت نگيريد .بخشي از اين حرفها احتماال صحت ندارند و شايعهاي بيش نيستند. فکرتان را روي ايدههاي خالقانه خود متمرکز کنيد .براي پيشرفت در کارهايتان نقشه بکشيد .شما استعدادهاي زيادي داريد و تواناييهاي شما مورد تقدير قرار ميگيرند. مدتهاست که سخت کار کردهايد تا به اهدافتان برسيد. امروز احتمال آشنا شدن با يک فرد جديد وجود دارد. در اين ماه ،اگرچه شما احساس بهتري نسبت به خود
در اين ماه ،وسوسه ميشويد که چند راز پيش خود را فاش کنيد ،اما بهتر است آنها را پيش خود نگه داريد .اول انگيزه خود براي فاش کردن رازهايتان را بررسي کنيد؛ اگر شما ميخواهيد فقط به خاطر خالي کردن سفره دلتان اين کار را بکنيد ،بهتر است اص ً ال هيچ حرفي نزنيد.
مهر (ميزان ،ترازو) زندگي اجتماعي شما بهتر ميشود. ميتوانيد دوستان بيشتري داشته باشيد .در کنار آنها لحظههاي مفيد و شادي را تجربه خواهيد کرد .الزم نيست همه کارها را با هم انجام دهيد .براي کارهاي خود برنامه ريزي کنيد اما همه را يک جا انجام ندهيد .اين مساله به شما فشار وارد ميکند و استرستان را باال ميبرد. از انرژي رقابتي که داريد به نفع خود استفاده کنيد .از چيزهاي کوچک الهام بگيريد .شما چيزهايي بيش از آنچه فکر ميکرديد به دست ميآوريد .از چيزي نترسيد تا موفق شويد .رابطه شما محکمتر ميشود. در اين ماه ،به جاي اينکه به فکر نيازهاي افراد ديگر باشيد ،اول به فکر تغيير دادن خود باشيد .البته اين به معني خودخواهي نيست .بلکه اعتراف کردن به عشق و دوست داشتن ديگران حاصل نميشود، مگر اينکه خودتان را شناخته باشيد .اگر شما به اندازه کافي به خودتان توجه نکنيد ،پس چيز زيادي هم براي عرضه کردن به ديگران نخواهيد داشت.
ارديبهشت (گاو) خالقيت بسيار زيادي داريد .از طرف يک دوست نزديک يا عشقتان يک نامه يا تماس تلفني خواهيد داشت که خبرهاي جالب و جديدي در خود دارد .در حوزه موسيقي يا نقاشي ايدههاي خوبي داريد و بنابراين بد نيست در کالسهاي مرتبط اين حوزه ثبت نام کنيد ،شايد در آنجا با افراد جديدي هم آشنا شويد ،يا ميتوانيد براي افزايش اطالعات خود کتاب مطالعه کنيد .با آنکه رژيم غذايي شما مناسب است ،ولي بايد ورزش بيشتري انجام دهيد. در اين ماه ،غرور و تعصب را رها کنيد و آينده نگر باشيد. اوضاع هميشه بر وفق مراد نيست .در روزگار توانمندي به ياد تنگدستان باشيد تا خداوند هميشه به شما ياري رساند. هرگونه اقدام براي مسافرت ولو يک مسافرت کوتاه چند روزه شديدا تجويز ميشود .زمان مناسبي براي برقراري ارتباط تماسهاي دوستانه يا شغلي است.
49
بنابراين آ گا هي از افکار خود کامل داشته باشيد .تمرکز کردن و توجه کردن به اثرات مثبت عشق ورزيدن به مراتب خيلي بهتر و سالم تر از توجه کردن به اثرات منفي ترس ميباشد.
مرداد (شير) بيشتر وقت و فکر شما درگير مسايل مالي است ،اما دست نگه داريد .هيچ تصميمي در اين باب نگيريد .با افراد کارشناس مشورت کنيد .اين موضوع را از زواياي مختلف بررسي کنيد تا در آينده پشيمان نشويد .در مسايل کاري نيز ايدههاي خالقانه خود را بيان کنيد .بگذاريد همه از مهارتهاي شما آگاه شوند .سخت کوشيهاي شما خيلي زود جواب خواهند داد .در مسايل عاطفي اگر در روزهاي گذشته غمگين بوديد ،اين فرصت را داريد تا بيشتر به هم نزديک شويد .برنامه تفريح و سرگرمي ترتيب دهيد و با هم بيرون برويد. در اين ماه ،باوجود اينکه ممکن است افسرده باشيد به فاصله بين چيزهايي که داريد و چيزهايي که ميخواهيد داشته باشيد فکر کنيد .بيش از آنکه به فکر مشکالت مالي خود و اداري خود باشيد ،به فکر سالمتي خود باشيد ،چون بايد اول سالم بود تا بتوان کار کرد و مشکالت را از سر راه برداشت.
شهريور (خوشه) روزگارتان سرشار از انرژيهاي مثبت است .همه چيز بر وفق مراد پيش خواهد رفت و احساس خوشبختي خواهيد داشت .اين حس در مسايل عاشقانه قويتر است .حلقه دوستان خود را گستردهتر کنيد .به آنان نزديک شويد .بدانيد آنها نيز از اين امر استقبال خواهند کرد .اين نشان دهنده خوش بيني و خونگرمي شماست .از انرژي باالي خود بهره ببريد و نگذاريد به هدر رود ،به خصوص اگر مي خواهيد چيزي را بفروشيد .البته توقعاتتان بايد واقع گرايانه باشد.
آبان (کژدم) خبرهاي مالي بسيار خوبي خواهيد شنيد .اين به شما انرژي مضاعف ميدهد .اگر پاداشي دريافت کنيد ،بدانيد که کامال لياقت آن را داريد .شما مدتها است که سخت کار ميکنيد .در اين مدت احترام مدير و تحسين همکارانتان را به دست آوردهايد .در محل کار بهتر است که کمي هم به خودتان استراحت بدهيد .سطح انرژي شما بسيار باالست و حس ميکنيد شدت رقابت شما باال رفته است .سعي کنيد معقول رفتار کنيد و واقعگرا باشيد. در اين ماه ،سعي کنيد صبور باشيد ،چون ادامه چنين وضعي در نهايت به ضرر خود شما تما خواهد شد و ميتواند به از دست رفتن رشتهها و پيوندهاي دوستي منجر شود. کلمههاي خود را بادقت انتخاب کنيد و وقتي که منظور خود را بيان کرديد سکوت اختيار کنيد.
آذر (کمان) خود را براي استقبال از مهمانان آماده کنيد .افرادي که وارد خانه شما ميشوند ،ميتوانند ايدههاي مالي يا کاري بسيار خوبي براي شما داشته باشند .شايد اين افراد همکاران شما باشند يا در حوزه کاري شما فعاليت داشته باشند .از اين فرصت استفاده کنيد .بايد تنبلي را کنار بگذاريد .بر اطالعات و دانش خود بيفزاييد و پيشرفت را براي خود هديه بياوريد .انرژي شما موجب ميشود که هماهنگي واقعي و ماندگاري بين شما و شريک زندگيتان به وجود بيايد. در اين ماه ،به جاي اينکه در جستجوي اهداف شخصي خود باشيد ،بيشتر کارهايي انجام دهيد که به نفع همه باشد. شما از اين حقيقت آگاه هستيد که نميتوانيد خوشحال باشيد مگر اينکه افراد ديگر هم شاد باشند و رضايت شما در
گرو شادي و رضايت ديگران است.
دي (بز) همه حواس خود را به کار و اخبار مالي بسپاريد. ميتوانيد اطالعات بسيار خوبي دريافت کنيد که ارمغان پولي زيادي براي شما دارد .يا احتماال با افرادي آشنا ميشويد که ايدههاي بسيار خوبي در ذهن شما به وجود ميآورند .در اجتماعات شرکت کنيد .همه حرفها را با دقت گوش کنيد. اکنون زمان خوبي براي بحث نيست و نبايد قضيه را از آنچه هست بدتر کرد .در مورد مسايل عاطفي عالقه خود را به کسي که دوستش داريد ،بيان کنيد .شما در محل کار کارهاي خيلي زيادي براي انجام دادن داريد و براي اينکه از پس تمام آنها بربياييد بايد تالشي مضاعف داشته باشيد. در اين ماه ،براي جمعهاي دوستانه برنامهريزي کنيد ،يا با خانواده براي تفريح بيرون شهر نقشه بکشيد .از اين همه انرژي و شعفي که داريد استفاده کنيد تا لحظههاي شادي در پيش داشته باشيد .اين روحيه موجب ميشود تا در کارهاي خود هم پيشرفت کنيد.
بهمن (دلو ،کمان) در زمينه مسايل مالي مطالعه خود را بيشتر کنيد .دنبال روشهاي مناسب براي افزايش درآمد خود باشيد .انرژي شما بسيار خوب است و ميتوانيد در اين مسير بسيار موفق باشيد .اگر کنفرانسي در اين باره وجود دارد ،حتما شرکت کنيد .در مسايل عاشقانه شايد چندان احساساتي نباشيد. اما اگر قرار است به مالقات عشقتان برويد ،سرحال باشيد و بهترين لباسهاي خود را بپوشيد .خوب است بدانيد که گاهي بهترين روابط از دوستيهاي ساده و بيريا آغاز ميشوند و گرمي و شور عشق به تدريج و با گذشت زمان شروع ميشود. در اين ماه ،با سر و صداها و شلوغيهاي روزانه آشفته نشويد و بر روي اهداف بزرگ تمرکز کنيد .مراقب غريبهها باشيد .در مسايل عاطفي ،اگر مجرد هستيد با فردي آشنا ميشويد که در ظاهر بسيار به ايدهآلهاي شما نزديک است. اما اسير عشق در يک نگاه نشويد و با احتياط قدم برداريد.
اسفند (ماهي) نميتوانيد حد تعادل را نگه داريد .يا صفر هستيد، يا صد .اين مساله ،کار را برايتان کمي دشوار ميکند و نميتوانيد روي چيزي درست تمرکز کنيد .اما سعي کنيد با شرکت در جمعهاي دوستانه يا خانوادگي اين تنشهاي دروني را از خود دور کنيد .در مسايل کاري هم سطح تمرکز خود را افزايش دهيد .از اطالعاتي که با خبر ميشويد ،به درستي استفاده کنيد .در مورد مسايل عاطفي، ميتوانيد با حضور در جمعهاي دوستانه ،با فردي آشنا شويد .يا اگر در رابطه دايمي هستيد، اين فرصت را داريد تا با او در مورد عالقه و عشق خود حرف بزنيد. در اين ماه ،صبوري پيشه کنيد و به هرجا که حستان شما را هدايت ميکنيد برويد .فراموش نکنيد که حتي کوچکترين و کم اهميتترين جزئيات ي باشد که که به آموختنش نياز ميتواند چيز مهم داريد .يک نفر از شما انتظار دارد زودتر تصميم بگيريد ،اما تا موقعي که نفهميدهايد واقعًا چه پيش آمده در برابر اين فشار تسليم نشويد.
50
October 2014
دردسرهاي آپارتماننشيني در شهرهاي ايران عزيز خسروشاهي مطابق آمارهاي رسمي ،جمعيت شهرنشين کشور که در سال 85حدود 48 ميليون و 260هزار نفر ثبت شده بود ،در پايان سال ،93به 56ميليون و 408هزار نفر و در انتهاي سال 95به 58ميليون و 220هزار نفر خواهد رسيد. با کوچ جمعيت روستايي به شهرها و کمبود زمين ،به ناچار براي اسکان جمعيت، ارتفاع ساختمانها زياد شده است و شمار زيادي از مردم مجبور هستند در خانههايي زندگي کنند که به صورت پرتعداد و فشرده در يک زمين واحد ساخته شدهاند. اما آيا فرهنگ زندگي در «خانههاي مستقل» با همان سرعت آپارتمانسازي در تهران و ديگر کالنشهرهاي ايران به فرهنگ زندگي آپارتماننشيني تغيير يافته است؟ مردمي که مجبور به زندگي در اين وضعيت هستند با چه مشکالتي دست و پنجه نرم ميکنند؟ يک خانم بازنشسته که در تهران زندگي ميکند ،بيشتر مشکالت آپارتماننشيني را مشکالتي کوچک و بياهميت ميداند که چون در طول زمان تکرار ميشود« ،آنقدر بزرگ و آزاردهنده ميشود که گاه غيرقابل تحمل است». نتيجه صحبت با افراد مختلف در کالنشهرهاي مختلف ايران تائيدکننده اين نظر است و مثالهاي زيادي براي آن وجود دارد .مشکل يک تعميرکننده اجاق گاز که در شهر مشهد زندگي آپارتماننشيني دارد از همين دست است. او ميگويد« ،با پسانداز خودم ،کمک پدرم و وام مسکن يک آپارتمان در شهر خودمان خريدم .خيلي خوشحال و راضي ،چند ماه اول را با اينکه مشکالت زياد بود پشت سر گذاشتيم تا اينکه خانم بنده گير داد به همسايه بغل دستي .در آپارتمان بغل دستي ما يک پيرمرد و پيرزن زندگي ميکنند .اين پيرمرد يکبار ساعت هفت صبح ،يک بار ساعت ده شب ميرود دستشويي و جوري بيني و گلوي خود را خالي ميکند که انگار ميخواهد خرطوم فيل را تميز کند .من توجه نميکردم ولي اينقدر خانمم گفت که خودم هم حساس شدم .بعضي وقتها سر شام است يا مهمان در خانه است. گاهي اوقات آدم سردرد دارد و ميخواهد استراحت کند. مشکل پيدا کردهايم .بخواهم بفروشم ،وام خانه مشکلساز است؛ بخواهم بمانم با اين وضعيت خودم و زنم مشکل رواني پيدا ميکنم .پير هم هستند و صحبت فايده ندارد .شروع ميکنند به داد و بيداد و بدتر ميکنند». يک کابينتساز که از شهر رشت به تهران مهاجرت کرده است با مقايسه زندگي در تهران با ساير شهرهاي بزرگ ايران ميگويد« :در حال حاضر قواعد کار بساز و بفروش يا به اصالح مردم ،بساز و بنداز ،در همه جاي ايران يکسان است ،اما در خانههاي باالي ده سال سابقه ساخت در تهران ،وضع از نظر مصالح ساختماني از شهرهاي ديگر بدتر است .قب ً ال در شهرستانها مردم عالقه داشتند خانههاي بادوام و محکم درست کنند ،اما در تهران خانهها کاغذي و ارزانتر درست ميشود». اين شهروند ايراني اعتقاد دارد که بيشتر مشکالت آپارتماننشيني در تهران مربوط به استفاده نشدن از عايقهاي صوتي و ديوارهاي با ضخامت مناسب بين آپارتمانهاي همجوار است. او از مشکل خودش مثال ميزند و ميگويد« :اتاق نشيمن آپارتمان روبروي ما ،ديوار به ديوار اتاق خواب آپارتمان ماست .تخت خواب ما با ديوار 20سانتيمتر فاصله دارد ،تلويزيون آنها هم آن طرف ديوار است .روزهاي تعطيل زن همسايه از صبح تا عصر سريالهاي ماهوارهاي را با صداي بلند نگاه ميکند و شبها صداي فيلمهاي اکشن. انگار در اتاق خواب ما تلويزيون نگاه ميکنند .همسايه هم تقصيري ندارد چون نقشهکش ساختمان به اين مسائل توجه نکرده و بساز و بفروش ديوار نازک و بدون عايق بين خانهها انداخته است .مشکل اين است که کار شهرداريها، گرفتن رشوه و پارتيبازي شده است .نظارتي روي ساخت و
ساز و نقشهها ندارند». يک خانم اهل اراک ،بزرگترين مشکل آپارتماننشيني را اختالف فرهنگي بين ساکنان ساختمان ميداند .او ميگويد: «يک زن و شوهر در ساختمان ما زندگي ميکنند که 40 سال در خانه مستقل زندگي کردهاند و بچههايشان به بهانه قديمي شدن خانه قبلي براي آنها آپارتمان خريدهاند و زمين خانه آنها را براي خودشان ساختهاند .اين آقا عادت دارد غروبها با زيرپوش جلوي در ساختمان ميايستد و ک ً ال با زيرپوش در ساختمان رفت و آمد ميکند .خوب اين جلوي افراد ديگر ساختمان و مهمانها درست نيست .خودش هم اين احساس را ندارد که اين کار بد است». يک تعميرکار جاروبرقي که ساکن تهران است نيز از اختالفات فرهنگي و مذهبي به عنوان عامل ناراحتي خود ياد ميکند و ميگويد« :آپارتمان بااليي ما يک خانواده مذهبي هستند که ميخواهند به جز خودشان ،ما را هم زورکي به بهشت ببرند .موقع اذان صبح ،ظهر و شب ،صداي اذان تلويزيون را به اندازه بلندگوي مسجد زياد ميکند .زنش هميشه مراسم روضه و مولودي و از اين چيزها دارد .صداي رفت و آمد مهمانهايشان توي راه پله ،شلوغي ،سر و صدا ،مزاحمت موقع اذان صبح… سوهان روح شد ه است .با خودشان حرف زدم گفتند به خاطر خدا و امام حسين تحمل کنيد .شکايت کردم… گفتند اين کارها جرم نيست. يکبار جر و بحث و دعوا شد ،آمد در کالنتري گفت ما براي امام حسين مراسم گرفتهايم و اين ميخواسته مراسم را به هم بزند .عکسهاي هيئت و مراسم عاشورا را بردم به قاضي نشان دادم تا قبول کرد من خودم نوکر امام حسين هستم و طرف دروغ ميگويد». يک آقاي 32ساله مجرد که در يک ساختمان شامل 28واحد مسکوني زندگي ميکند در اين زمينه ميگويد« :فرهنگ عمومي ايران خيلي بهتر از چندسال قبل شده است .البته قبول دارم در هر شهر و محله فرق دارد، اما من از اين مشکالت نداشتهام که همسايهها بگويند چرا دوستان و همکاران خانم من رفت و آمد دارند و تا به حال نشده به پليس زنگ بزنند .مشکل من چند نکته ديگر است. من تمرين موسيقي ميکنم و همسايهها هميشه از سر و صدا شکايت دارند .در جلسات ساختمان من سعي دارم به آنها توضيح بدهم که اين حق من است در خانهام موسيقي تمرين کنم ،اما آنها فکر ميکنند که موسيقي تمرين کردن من به دليل مجرد بودن من است و با آن طبيعي برخورد نميکنند». دو جوان شاغل در يک شرکت خصوصي از جدي نگرفته شدن خود به دليل مجرد بودن گالي ه ميکنند و ميگويند« :در واحدهاي شرقي ساختمان محل زندگي من ،خانوادههايي در ده واحد زندگي ميکنند که ما آنها را نميبينم .با ده واحد غربي که نزديک هم هستيم گاهي اوقات مشکالتي پيش ميآيد .مثال وقتي از سر و صداي واحدهاي ديگر شکايت
مهر 1393
ميکنيم ،مدير ساختمان ميگويد شما که مجرد هستيد نبايد از اين حرفها بزنيد .ميگويد همه جا از مجردها گالي ه دارند که سر و صدا ميکنيد ولي شما برعکس از بقيه گالي ه ميکنيد که چرا سر و صدا ميکنند .فکر ميکنند فقط خانواده حق شکايت دارد .کسي که مجرد است استراحت الزم دارد. حق دارد مثل بقيه از سر و صدا شکايت کند». يک خانم 28ساله که به تنهايي در يک ساختمان 12واحدي در شهر شيراز زندگي ميکند از دخالت همسايههايش در زندگي خود شکايت دارد. او ميگويد« :همسايههاي من خيلي مهربان هستند. اگر بوي غذا در ساختمان بپيچد حتمًا براي من و دو واحد ديگر که مجرد هستند غذا ميآورند. هر زماني که مشکلي داشته باشم به من کمک ميکنند ،ولي مشکالتي هم هست .دو نفر از زنهاي همسايه مرا براي پسر خودشان و بچههاي فاميلشان خواستگاري کردهاند. يک سال و نيم است که دست بردار نيستند و هر بار که مرا ميبينند از من سئوال ميکنند که نميخواهي شوهر کني؟ به نظرم ما حق نداريم در زندگي هم دخالت کنيم». يک خانم 51ساله در شهر تبريز برعکس کساني که از دخالت همسايهها در زندگي خصوصي خود شکايت دارند ،از بيتفاوتي همسايهها نسبت به خودش شکايت دارد و ميگويد« :به خاطر شغل همسرم مجبور شديم خانه خود را بفروشيم و در آپارتمان زندگي کنيم .در محل قبلي با چند نفر از همسايهها رفت و آمد داشتيم ،اما در اين محل مردم دوست ندارند با هم رفت و آمد کنند. اگر يک ماه از خانه بيرون نرويم کسي نميآيد بپرسد زنده هستيم يا نه». زندگي جمعي سبب ميشود که قسمتي از مسائل بهداشتي و خصوصي افراد و خانوادهها ،ابعاد جمعي و گروهي به خود بگيرد .به طور مثال اينکه شخصي تشخيص بدهد زبالههاي خود را هر دو روز يکبار از خانه خارج کند يا به صورت روزانه ،مسئلهاي شخصي است ،اما چگونگي انتقال اين زبالهها در محيط عمومي ساختمانها يک مسئله فردي نيست. يک خانم اهل اصفهان در اين زمينه ميگويد: «ساختمان ما چهار واحد دارد .همسايههاي قبول نميکنند که کسي براي تميز کردن راه پلهها بيايد و ميگويند هرکس جلوي خانه خودش و راه پله خودش را تميز کند .بعضي وقتها يک نفر کيسه زبالهاش پاره است و آبش ميچکد
روي پلهها .پشه و مگس جمع ميشود و باعث مريضي است». يک کارمند بانک ساکن تهران که ساکن يک ساختمان 22واحدي است و دو واحد را نيز اجاره داده ،ميگويد« :در ساختماني مثل ساختمان ما که تعداد واحدها زياد است ،در هر دورهاي يک يا دو واحد مشکلدار داشتهايم .اگر قرار باشد هر 22واحد زبالههاي خود را جلوي در بگذارند پيادهرو بسته ميشود .با اينکه مديريت ساختمان بارها در جلسات تذکر ميدهد باز هم بعضي واحدها رعايت نميکنند .اين مسائل به شکلي است که اگر کسي نخواهد رعايت کند، ديگران کاري از دستشان ساخته نيست .قانوني در زمينه آپارتماننشيني وجود ندارد که بتوان شکايت کرد». يک دکتر روانپزشک از زني 26ساله صحبت ميکند که با همسر خود در يک آپارتمان اجارهاي زندگي ميکنند و به دليل حساسيت شوهر روي صداي همسرش ،آن زن دچار نارضايتي جنسي از شريک زندگي خود شده است. اين خانم روانپزشک ميگويد« :شوهر هر بار که زن به
50
صورت ناخودآگاه صداي خود را آزاد ميکرده ،به حالت قهر بستر را ترک ميکرده و به اين ترتيب طي اين مدت زن با تمرکز ،از به اورگازم رسيدن خودش جلوگيري ميکند .من شوهر را دعوت کردم و برايش از مضرات جسمي و روحي اين کار گفتم .در جواب گفت که در محلهاي که به دليل ارزان بودن کرايه خانه زندگي ميکند ،مزاحمت براي زنان يک امر شايع است و معتقد بود اگر همسرش صداي خود را کنترل نکند ،اين باعث ميشود که مورد توجه قرار بگيرد و براي او در محل ايجاد مزاحمت کنند». يک خانم 30ساله به مسئله استفاده از توتون و تنباکو در آپارتمانها اشاره ميکند و ميگويد« :آپارتمان ما طبقه سوم است .از راهپلهها بوي سيگار و قليان باال ميآيد .طبقه اول مدام قليان ميکشند .هر بار که در آپارتمان باز و بسته ميشود خانه بوي قليان ميگيرد». يکي ديگر از شهروندان کشورمان رعايت نکردن مسائل بهداشتي در آپارتمانها را باعث مشکل پيدا کردن همه ساکنان يک ساختمان ميداند و در تائيد نظر خودش مثالي ميآورد« :در ساختمان ما همسايهها توافق کردند و هزينه کردند براي سمپاشي سراسري .ما دو سال سوسک نداشتيم تا اينکه يک مستاجر جديد به ساختمان اضافه شد و حاال از طريق اسبابهايش يا طريقي ديگر ،دوباره در ساختمان سوسک پيدا شده .چندين بار همسايهها مراجعه کردند و تذکر دادند که بهداشت را رعايت کند ،اما گوشش بدهکار نيست و به خاطر همان تذکرها ميگويد سهماش از سمپاشي جديد را نميدهد». زندگي در ساختمانهايي که شامل چند آپارتمان هستند، در شهرهاي مذهبي و محلههاي مذهبي ،عالوه بر مشکالت باال ،مشکالتي در زمينه ايجاد رفتارهاي تعصبآلود عليه زنان ايجاد ميکند .اين مشکل از آنجا شديدتر شده است که در سالهاي اخير با بد شدن وضعيت اقتصادي و افزايش ناگهاني قيمت کرايهخانه ،مستاجراني با فرهنگهاي متفاوت مجبور به جمع شدن در يک محله شدهاند. شهروندي 38ساله که به گفته خودش مذهبي نيست، اما روي ناموس خودش حساس است ميگويد« :بلند شدهاند از باال آمدهاند اينجا .من حاال نميخواهم بگويم خداي نکرده هر کس مال محلههاي باال است ،فاسد است، ولي انصاف داشته باشيد وقتي زن اين آقا با آستين حلقهاي و دامن ميآيد جلوي در ،آدم بايد چه فکري پيش خودش بکند .زن و بچه مردم اين چيزها را ميبينند و ياد ميگيرند». يک خانم 45ساله که سه سال قبل با همسر و دو فرزند خود مجبور به تغيير محل زندگي خود از مرکز شهر به يکي از محالت جنوب شهر شده است ميگويد« ،ميدانيد اص ً ال به فرهنگ ما نميخورند .روزها با هم دعوا ميکنند .پسر بزرگ در خانه دارند .فحشهاي خيلي بد ميدهد .من به همسرم نميگويم .حساس است روي اين مسائل .ميترسم برود با آنها درگير شود ولي ما عذاب ميکشيم از اين وضعيت». شهروندي 54ساله از مشرف بودن پنجره آپارتمانها به يکديگر گاليه دارد و ميگويد« :روزي که اينجا را کرايه ميکرديم متوجه نشدم همسايه روبهرويي پسر بزرگ دارد .در اين تابستان و گرما نميتوانيم پنجره را باز کنيم .مجبوريم از صبح تا شب کولر روشن باشد .پول برق زياد براي ما ميآيد». از ديگر مشکالت رايج زندگي آپارتمان نشيني هزينههاي مشترک قبضهاي برق ،گاز و آب در ساختمانهايي است که کنترهاي مجزا براي آپارتمانها در نظر گرفته نشده است. يک شهروند گرگاني که طي مدت 20سال آپارتماننشيني در چند شهر ،چهار مرتبه به عنوان مدير ساختمان مسئوليت محاسبه هزينهها را بر عهده داشته است ميگويد« :يکي ميگويد وقتي ساکنان يک آپارتمان مسافرت هستند بايد هزينهها به ازاي تعداد روزهايي که نيستند کم شود .يکي ميگويد وقتي يکي مهمان زياد دارد بايد پول آب و برق بيشتر بدهد .يک نفر ميگويد بايد پول گاز تقسيم بر تعداد واحدها شود ،ولي يک نفر ديگر ميگويد بايد تقسيم بر تعداد نفرات شود .هر شيوهاي انتخاب شود ،چند نفر شاکي دارد». يک شهروند اهل ساري ميگويد که در زمستان گذشته بر سر محاسبه مبلغ گاز بين ساکنان ساختمان آنها درگيري به وجود آمده است .او ميگويد« :در جلسه ساختمان قرار گذاشتيم به دليل مصرف باالي شومينه ،ساکنين شومينه روشن نکنند .بعضي از واحدها استفاده کردند و بقيه متوجه شدند .اين دزدي از جيب بقيه است .شومينه سه ،چهار برار بخاري معمولي گاز مصرف ميکند .در واقع بايد آنها سه، چهار برابر پول گاز بدهند ولي ندادند .بقيه ساکنان روي لجبازي با آنها شومينهها را روشن کردند و پول گاز به خاطر محاسبه پلکاني ،خيلي زياد آمد».
51
October 2014
آشفتهبازاري به نام کليهفروشي نشريه آرمان وجود آگهيهايي در سطح شهر که يک گروه خوني و يک شماره تلفن و مختصر اطالعاتي از سن و اوضاع جسماني فرد روي آن حک شده ،سوژه نخنمايي است که بارها و بارها درباره آن صحبت شده اما ،گويا تکرار اين موضوع تنها باعث عاديشدن آن در نظر مردم جامعه و مسئوالن مربوطه شده است. شيوع باالي بيماريهاي غيرواگير همچون ديابت که منجر به تخريب کليه و ساير اعضاي بدن ميشود ،باعث شده تا آمار بيماران دياليزي و نيازمند پيوند کليه در کشور افزايش پيدا کند .بيماراني که دچار تخريب کليه ميشوند ،بدنشان هميشه به دياليز جواب نميدهد و ميبايست پيوند شوند .در چنين وضعيتي است که تقاضا براي دريافت کليه باال ميرود و از سوي ديگر پيوند ناشي از مرگ مغزي در کشور به اندازهاي نيست که بتواند به تمامي درخواستها پاسخ دهد. طبق ادعاي مسئوالن ،اهدا و پيوند کليه در ايران زير نظر مستقيم انجمن حمايت از بيماران کليوي انجام ميگيرد اما ،به علت فراواني متقاضيان دريافت کليه که در کشور بر اساس آمارها به بيش از 20درصد ميرسند، برخي ترجيح ميدهند با خريد کليه منتظر نوبت نمانند و از رنج دياليز رها شوند اين موضوع همان نقطه شروع گرمي بازار فروش کليه در کشور است. دليل ورود خريداران کليه به اين بازار نامانوس ،کامال معلوم است؛ انتظار طوالني در نوبت انجمن حمايت از بيماران کليوي و رنج طوالني دياليز و تبعات آن .در آن سوي اين معامله هم مسالهاي به نام فقر وجود دارد که پاي برخي را به بازار سياه فروش اعضاي بدن باز کرده است .کليهفروشي جزو معضالت اجتماعي جدي در کشور است که سالها قشر فقير جامعه را وسوسه کرده تا براي جبران بخشي از هزينههاي جاري زندگي ،يکي از حياتيترين اعضاي وجودشان را در بازار به فروش برسانند.
آمارهايي مربوط به پيوند کليه
بر اساس آمار ،ساالنه به طور متوسط دو هزار پيوند کليه در کشور انجام ميشود که 20درصد آن از افراد دچار مرگ مغزي تامين و بقيه پيوندها از طريق فروش کليه انجام ميشود. به طور دقيقتر ،آمار رسمي در ايران نشان ميدهد ساالنه نزديک به 2300مورد پيوند کليه انجام ميشود که از اين تعداد تنها 595مورد ،از طريق بيماران مرگ مغزي انجام ميشود 20 .درصد از جمعيت کشور يعني 15ميليون نفر مبتال به بيماريهاي کليوي هستند که 35هزار نفر از آنها ناچارند هفتهاي دو تا سه بار دياليز شوند. مشکل وقتي حادتر ميشود که بدن فرد به دياليز جواب ندهد و فرد نيازمند پيوند کليه شود .همچنين ،بر اساس نظر متخصصان حوزه رشد بيماريهاي کليوي در کشور 15 ،تا 20درصد رشد را نسبت به سالهاي گذشته نشان ميدهد و همين موضوع انگيزه اهداکنندگان و فروشندگان کليه را که بر اساس اظهارات انجمن بيماران کليوي اغلب افراد 25و 26ساله هستند مشخص ميکند .در حال حاضر حدود 25هزار نفر در فهرست انتظار پيوند کشور قرار دارند که روزانه هفت تا 10نفر از آنها جان خود را از دست ميدهند.
هر کليه چقدر قيمت دارد؟
در حال حاضر هر کليه در ايران با روش قانوني و از طريق مراجع ذيصالح به قيمت حدود هفت ميليون تومان به فروش ميرسد و يک بيمار که نياز به پيوند کليه دارد ،با محاسبه ساير مخارج پيوند بايد حدود 10 تا 12ميليون تومان هزينه درمان بپردازد .اما ،در بازار سياه اين عضو از بدن وضعيت به گونه ديگري است تا جايي که گاهي اين عضو بدن تا 80 ميليون تومان هم خريد و فروش شده است ،بر اساس اظهارات يک دالل خريد و فروش کليه گروه خوني Oمنفي به دليل محدوديت پيوند از همه گروههاي خوني گرانتر است.
دالالن فروش کليه
بحث خريد و فروش کليه تنها مختص به ايران نيست ،ولي نحوه برخورد در ديگر مناطق با ايران متفاوت است .در کشورهاي ديگر جهان مثل چين ،هند و برزيل فروش کليه به صورت قانوني ممنوع است ولي در عوض بازار سياه تجارت اعضا رونق دارد. نحوه کار دالالن فروش کليه به اين صورت است که آنها در بيمارستانها يا در اطراف انجمن حمايت از بيماران کليوي ،بيماران يا نيازمندان را پيدا و آنها را شناسايي ميکنند .واسطهها وقتي متوجه ميشوند
که فروشندگان کليه نياز مبرمي به پول دارند ،از اين نقطهضعف استفاده ميکنند و به هر شکلي که هست آنها را راضي ميکنند و با قيمت دو يا سه برابر باالتر کليه آنها را به نيازمند واقعي آن ميفروشند. اصال مشخص نيست اين واسطهها کجا پيدا شدهاند .هر کسي يک شماره موبايل داشته باشد ،ميتواند به طور ناشناس با فروشندهها تماس بگيرد و با آنها وارد معامله شود و قابل پيگيري هم نباشد .مبالغي نجومي که گفته ميشود بيشتر به جيب دالالن واريز ميشود و فرد اهداکننده ،تنها بخش اندکي از آن (بين 5تا 7ميليون تومان) را دريافت ميکند. پاتوق حرفهايهاي خريد و فروش کليه هم خيابان «فرهنگ حسيني» تهران است .از آنجا که اين محله از ديرباز به علت وجود انجمن حمايت از بيماران کليوي به محل رفت و آمد بيماران دياليزي و داراي مشکالت کليوي تبديل شده ،محل مناسبي براي معامالتي اينچنيني محسوب ميشود.
انگيزه فروشندگان کليه
يافتن فروشندگان کليه کار دشواري ي است به عنوان خريدار نيست .کاف با يکي از شماره موبايلهايي که روي آگهيهاست تماس بگيري تا بتواني با آنها صحبت کني .رضا 25ساله ،صداي دورگهاي دارد به محض اينکه ميفهمد مشتري هستم گويا حرفهايش را حفظ کرده باشد ،سريع ميگويد :بدنم سالم سالمه ،اهل هيچ خالفي نيستم ،گروه خوني ،+ABکليهام رو 50ميليون ميفروشم. آماده هر نوع آزمايش هم هستم .ميپرسم چرا ميخواهي کليهات را بفروشي؟ با بيحوصلگي جواب ميدهد :بدهکارم ،اگه خريدار نيستي وقت منو نگير و تلفن را قطع ميکند. مريم 30ساله يکي ديگر از فروشندگان کليه است که در انجمن حمايت از بيماران کليوي با او آشنا ميشوم .از او ميپرسم چرا ميخواهي کليهات را بفروشي؟ نگاهم ميکند و ميگويد خبرنگاري؟ بعد بدون اينکه منتظر پاسخ من بماند ادامه ميدهد :حتما احتياج دارم ديگه .به اين انجمن مراجعه کردم تا شايد سريعتر کارم راه بيفته اما ،اين جا هم ميگن نوبتها پر شده و بايد ثبتنام کنم که خيلي هم طول ميکشه و بايد منتظر بمونم تا خبرم کنن. شماره بعدي که با آن تماس ميگيرم متعلق به يک استاد دانشگاه است که به گفته خودش 25سال در آموزش عالي خدمت کرده است. بسيار مودب و متين صحبت ميکند ميگويد :از نظر جسمي سالم هستم .گروه خوني من +Oهست .او نيز در رابطه با انگيزه فروش کليهاش توضيح بيشتري نميدهد.
بررسي حقوقي فروش کليه
ايران تنها کشور جهان است که خريد و فروش اعضاي بدن در آن قانوني است .آنطور که از شواهد پيداست در دو کشور فيليپين و هند چنين معاملهاي تا مدتها قانوني بوده است اما بعدها مورد انتقاد قرار گرفته و غيرقانوني شده است. مهمترين استدالل کساني که ميگويند تجارت عضو بايد غيرقانوني شود ،اين است که اين موضوع در حيطه قاچاق انسان جاي ميگيرد .در عين حال مالحظات پزشکي و اخالقي هم در اين مخالفت نقش دارد .اينکه به هر حال فقر نبايد باعث شود فردي عضوي از بدن خود را بفروشد و از آن پس تا آخر عمر با مشکالت احتمالي نداشتن آن عضو يا آن عمل جراحي دست و پنجهنرم کند و اينکه اساسا غيراخالقي است که انساني بخواهد عضوي از بدن خود را دستمايه معامله تجاري قرار دهد ،بارها گفته شده است. در مقابل اين افراد کساني هستند که ميگويند چنين کاري بايد قانوني باشد .از منظر آنان ،قانونيبودن اين کار باعث ميشود اين کار تحت نظارت و به صورت سالم و بهداشتي صورت گيرد و در عين حال که نياز مالي فردي را (ولو به صورت غيرمناسب) تامين ميکند باعث سالمت افراد ديگر شود .اين استداللي است که باعث شده در ايران فروش کليه قانوني تلقي شود. در هر حال ،آنچه مسلم است اين است که کمبود اهداکننده کليه زمينه بروز پديده کليهفروشي را به وجود آورده و بنابراين ،بايد با ارتقاي سطح رفاه اجتماعي ،ايجاد اشتغال ،ارتقاي فرهنگ اهداي کليه در جامعه و نهادينهکردن اهداي اعضاي بيماران مرگ مغزي ،با کاهش مدت نوبتدهي به بيماران متقاضي دريافت کليه از سوي انجمن ،راه را براي سوءاستفاده دالالن کليه در ايران بست و وضعيت پيوند اين عضو بدن را ساماندهي کرد.
مهر 1393
دنباله از صفحة 19 ساله ،مجرد و کارمند يک شرکت ساختماني است .ميگويد« :جمع دوستان ما تقريبا روي هم 24نفر هستيم که در مهمانيها بستگي دارد ،ممکن است هر تعدادي از اينها دور هم جمع شوند .فکر ميکنم از چهار سال قبل بين پسرها رقابت افتاد براي خريدن آيفون. نفر اول که گوشي را خريده بود ،در مهماني تا ساعتها درباره آن صحبت ميکردند و هر کس آن را ميگرفت و کمي کار ميکرد .به صورت اتفاقي يک هفته بعد اين آقا با يکي از دخترهاي جمع ما دوست شد که شغل خوب و وضعيت مالي مناسبي دارد .من فکر ميکنم پسرها توهم برشان داشت که عامل اين دوستي گوشي آيفون بوده چون سه ماه نشده همه آنها گوشي آيفون خريدند .حاال وقتي ع ميشويم تا يک ساعت اول همه دور هم جم انرژي دارند و صحبتهاي خوبي ميکنيم و شاد هستيم ،ولي کمکم آدمها از جمع جدا ميشوند .در ميان صحبت اولين نفر گوشي ن ن ميآورد و کم کم از بحث بيرو خود را بيرو ميرود .همينطور بعدي و بعدي .يکي در وايبر است ،يکي فيس بوک چک ميکند .بعد از دو ساعت بعضيها دو به دو با هم حرف ميزنند و در واقع آدمهايي که دور هم نشستهايم از هم جدا هستيم». م نور است. زهرا دانشجوي دانشگاه پيا درباره موضوع گزارش به يک مطلب که روي وايبر خوانده است اشاره ميکند« :قبال مهمان که وارد خانه ميشد اولين سئوالش اين بود که قبله کدام طرفي است ،اما االن مهمان که وارد ميشود اولين سئوالش اين است که پسورد وايرلست چيه؟» مانا فارغالتحصيل دانشگاه ملي است و به موبايل و اينترنت از زوايه ديگري نگاه ميکند« :درس من تمام شده و دنبال کار ميگردم .ارتباطم با دوستان که هرکدام به شهر خود رفتهاند ،ازدواج کردهاند يا سر کا ر ميروند از طريق موبايل و اينترنت است. وقتي چيزي ميخريم عکسهايش را براي م ميفرستيم .درباره خانواده و زندگي ه صحبت ميکنيم .براي هم جوک ميفرستيم، موقع ناراحتي به هم دلداري ميدهيم .من که نميتوانم بروم از داخل خيابان دوست پيدا کنم .اينترنت موبايل و شبکههايي که هست باعث ادامه دوستيها شده .من که از تنهايي در آمدهام و اگر اين ارتباطات نبود از تنهايي ميمردم». محسن از «بي معرفتي و بيجنبهگي» پسرها ميگويد« :رفيق نيستن اينها به خدا. صبح تا شب عکس دخترها را اليک ميکنن، اما خودمون که يه چيزي مينويسيم محل نميگذارند که ضايع بشيم». کاوه از اختالط روابط اجتماعي گالي ه دارد و ميگويد«:دوست من با دختر عمويم روي فيس بوک فرند شده .نميدانم چطوري با هم فرند شدهاند .پسر ه بي معرفت همه چيز ما را به دختر عموم گفته .داستان درست شده توي فاميل». نادر از موبايلهاي جديد و همه سرگرميهايش راضي است و ميگويد« :اين زن من 10سال تمام پدر مرا درآورده بود تا اينکه روي چشم و هم چشمي با فاميلش رفت موبايل آنچناني خريد .ديگه به من کاري نداره .سرش گرم شده .اگر ميدونستم همون 10سال پيش ميرفتم از خارج يکي براش ميخريدم ».نادر خودش از يک گوشي 60 هزار توماني استفاده ميکند و از آن راضي است.
از تهران تا روستايي در 537 کيلومتري تهران مترو در حال حرکت است .تقريبا نيمي از جميعت هر واگن سرگرم کار با موبايل است و اکثر موبايلها صفحات بزرگي دارند. يک آقاي کت و شلواري با ته ريش که به کارمندان دادگستري شباهت دارد کيف چرمي را الي پاي خود نگهداشته ،با يک دست ميله
51 را گرفته و با دست ديگر با موبايل خود در حال بازي حکم است. سليقه سنتي دارد و عکس پشت برگهها را طرح قالي انتخاب کرده است .مرد ميان سالي که قيافهاش به مهندسه ا ميخورد در حال بازي تختهنرد است .يک شهروند 30يا 32ساله که بدن تپل خود را به زور در لباسهاي تنگ جا داده است مشغول ماشينبازي است. چند نفر ديگر در يک بازي ،روي ريلهاي قطار در حال دويدن و سکه جمع کردن هستند. افراد زيادي هدفونهاي قوي در گوش دارند ش ميکنند .دانشآموزاني که از و آهنگ گو مدرسه بر ميگردند بيشتر موسقي رپ گوش ميکنند .دو دانش آموز دبيرستاني آهنگي را با يکديگر پلي کردهاند و در حال همخواني با يکي از آهنگهاي شاهين نجفي هستند .آنها متوجه نيستند که بقيه صدايشان را ميشنوند م ميدهند. و شايد به عمد اين کار را انجا چند کارگر خسته در حالي که در فاصله درهاي مسير مخالف ،روي زمين نشستهاند در حالتي بين خواب و بيداري ،با گوشيهاي گران قيمت خود مشغول بازي ،سرچ عکس در اينترنت و چت هستند. خانمي که از زمختي دستان و نوع سر و وضعش مشخص است زندگياش همراه با کار سخت و مداوم است با موبايلي پيشرفته مشغول يک بازي جورچين الماس بر مبناي رنگ است. بازي در مرحله باال است و او با سرعتي باورنکردني مشغول جلوبردن بازي است. ال ميآورد. عاقبت بازي را ميبازد و سرش را با از او پرسيدم« :خانم؛ چطوري اينقدر سريع بازي ميکنيد؟» جواب داد« :شبها دو ساعت و نيم توي راه هستم .حوصلهام سر ميره .من بلد نبودم بازي کنم .ديدم همه در مترو و اتوبوس بازي ميکنند ،من هم رفتم داخل گوشي روي اين دست زدم و راه افتاد .ديگه عادت کردم .اينکه باختم به خاطر سرعتم نيست، انگشتهايم بزرگه ،صفحه اشتباه ميگيره، وگرنه من نميبازم». در روستايي در 537کيلومتري تهران که به دليل آشنايي با اکثريت آنها رد موبايل و اينترنت را در همه خانهه ا ميتوانم دنبال کنم ،وضع متفاوت است .در اين روستاي 247نفره ،شش گوشي آيفون و 23عدد انواع گوشي گران قيمت وجود دارد .سه زن سرپرست خانوار موبايل دارند ولي دختران از داشتن گوشي موبايل محروم هستند. تقريبا هر پسر باالي 14سال حداقل يک موبايل دارد و نه نفر از مردان داراي دو گوشي موبايل هستند که گوشي اضافه دو نفر از آنها مخصوص کارشان است. در شهري به فاصله بيست کيلومتر از اين روستا که جمعيتي باالي 23هزار نفر دارد ،هفت مغازه موبايل فروشي و تعميرات گوشي همراه وجود دارد .ميوه فروشي که در کنار اولين مغازه موبايل فروشي اين شهر مغازه دارد ميگويد« :االن کم شده ،يک زماني مشتري موبايل فروشي از مشتري ميوه و سبزي بيشتر بود .موبايل را ميبرند س ِر زمين که کاري داشتند زنگ بزنند .ميافتد داخل آب، از باالي تراکتو ر ميافتد .الي گندمه ا ميافتد و پيدا نميشود .جديدًا ميآيند موبايل ميبرند اندازه سيني و بشقاب .از اين مردم سي ن ميگيرند که هزار تومان و پنجاه هزار توما کامپيوتر بريزند روي موبايلشان .بيشترش به کار مردم نميآيد و سود کامپيوتر ريختن (نرم افزار ريختن) از موبايل فروختن بيشتر است». يک کشاورز که داراي هفت فرزند است ميگويد موبايلهاي جديد باعث مردم آزاري است و توضيح ميدهد« :جوانهاي ده با موبايل از زن و بچه مردم عکس ميگيرند. موبايلهاي جديد مثل دوربين است .يکبار به من نشان دادند .از سر موتور آب ،انگار آبادي صد قدم فاصله دارد .چندبار زد و خورد شده است سر همين موبايلها».
52
52
October 2014 1393 مهر
Islamic State’s Ultimate Goal: Saudi Arabia’s Oil Wells
By Oilprice.com This article was written by Oilprice.com, the leading provider of energy news in the world. For the terrorist group known as the Islamic State, Syria and Iraq were a good place to start their campaign, but in order to survive and prosper it knew from the outset that it had no choice but to set its sights on the ultimate prize: the oil fields of Saudi Arabia. It is in that direction that the battle for control of the world’s largest oil fields is currently heading. Islamic State -- which has its origins in alQaeda – knows fully well that in order to sustain itself as a viable and lasting religious, political, economic and military entity in the region, it has to follow the same objectives established by al-Qaeda when Osama bin Laden broke off his relations with the Saudi monarchy and vowed to bring down the House of Saud. Bin Laden’s ire at the Saudi monarchy stemmed from the fact that Saudi King Fahd bin Abdulaziz Al Saud invited the American military to use Saudi Arabia as a staging area to build up forces to take on the then Iraqi leader Saddam Hussein after Iraqi troops occupied Kuwait in August of 1990. Bin Laden objected to the presence of “infidels” in the land of the two holy mosques, and asked the king to allow his outfit to tackle Saddam Hussein’s troops. Similarly, IS knows that it will only feel secure once Saudi Arabia is part of the Caliphate, and its oil fields are under IS control -- which is why the group has two logical next steps. First, to capture and secure the most important country in the Muslim world: Saudi Arabia. If the battle for Syria and Iraq attracted tens of hundreds, (some say tens of thousands) of young Muslims, the battle for control of Islam’s two holiest sites, Mecca and Medina, are very likely to attract many more fighters into the ranks of the Islamic State. And second, to take on the United States -the one remaining superpower that could stop its march on the oilfields of Saudi Arabia, and ultimately the rest of the Gulf. After much hesitation, it now appears that
the Obama administration has come around to realizing the true danger posed by IS. Washington, along with some of its NATO allies, is now formulating a plan to defeat IS. However, it may be wise to point out that Washington’s track record in dealing with Middle East problems has not been something to crow about. As a point of reference, one need only mention Iraq and Afghanistan -- both prime examples of how not to do things. Even if the U.S. can defeat IS militarily, any victory would only be temporary since eventually, U.S. troops will pull out and the remnants of IS would emerge from their respective hiding places, as they did after Saddam Hussein’s capture and death. Indeed, a U.S. intervention -- through its massive air campaign -- will foment even greater animosity toward the West in general, and the United States, in particular. It’s all déjà vu. The one power that can effectively move against IS in a manner that would appear legitimate to other Muslims is Saudi Arabia, as Nawaf Obaid, a fellow at Harvard University’s Belfer Center for Science and International Affairs, and Saud al-Sarhan, research director at the King Faisal Center for Research and Islamic Studies pointed out in a joint opinion piece published Sept. 9 in the New York Times. The authors dispute the widely believed notion that Saudi Arabia created IS and is funding it. “Saudi Arabia is not the source of ISIS -- it’s the group’s primary target,” they write. As Obaid and al-Sarhan put it, “The Saudi leadership has a unique form of religious credibility and legitimacy, which will make it far more effective than other governments at delegitimizing ISIS’s monstrous terrorist ideology.” What makes IS powerful today is the fact that they laid out their military strategy based on where oil fields are located. The fact that they went after northeast Syria and northern Iraq is not coincidental by any means. Islamic State may be ruthless and brutal, but it is first and foremost a terrorist organization with an astute business plan. The capture of oil wells in Syria and Iraq has made the group financially self-sufficient. Now it’s all or nothing.
Viber Company Refutes Tapping Claims by Iranian Officials Source: International Campaign for Human Rights in Iran
“You should know from the cases the Iranian Cyber Police has pursued and concluded that personal messages on Viber, WhatsApp, etc. can be controlled by the Cyber Police,” Cyber Police Commander Seyed Kamal Hadianfar told reporters. Following statements by Iran’s Cyber Police Chief about his force’s ability to monitor messages on Viber, the instant messaging service for cellphones, a Viber Company representative told the International Campaign for Human Rights in Iran that the application’s communications are encrypted and as such it is not possible for third parties to monitor messages. “All text messages sent through Viber on its supported platforms are encrypted. Media messages, such as photos and videos, are encrypted on Viber for iOS, Viber for Android, Viber for Windows 8 and Viber for Windows Phone 8,” a member of the Viber Company support team wrote in response to a query by the Campaign. Reacting to a wave of jokes targeting Ayatollah Khomeini, the founder of the Islamic Republic of Iran, Commander Seyed Kamal Hadianfar told reporters that “You should know from the cases the Iranian Cyber Police has pursued and concluded that personal messages on Viber, WhatsApp, etc. can be controlled by the Cyber Police.” Iran Newspaper wrote on September 17, 2014 that under certain circumstances, Viber conversations could be monitored by Iranian government agencies. In the piece entitled, “Are Viber and WhatsApp really monitored easily?”
the paper quoted a “computer expert” named Mani Haghshenas who stated, “It is possible for users to use Internet networks that shut down certain security protocols and disallow Viber to encrypt messages, and, ultimately, a network such as Viber would prefer to switch to a normal message transmission mode, in order to avoid permanent nonoperation of its application for some of its users. The country’s filtering systems may sometimes block and disable the security and communication protection capabilities of an application, and in order to continue its operation, such applications may automatically have to provide their services to their users without encryption, and such circumstances would assist the governments to control and tap communications.” This statement essentially argues that if the government blocks the SSL protocol, it can tap Viber communications. In January 2014, the Fars News Agency announced that the Communication Infrastructure Organization, which is under the authority of the Communications Ministry and is responsible for the technical aspects of Internet blocking, has provided the technical capabilities for restricting and blocking security protocols such as SSL whenever needed. However, the Viber Company clearly refuted such a possibility. “We have no reason to believe that the SSL process is being blocked. Viber runs based on a process in which, if SSL was blocked, we would be aware. Viber uses a proprietary encryption method. This means that even if SSL was blocked, the messages that are sent via Viber would still be protected and encrypted,” wrote a member of the company’s support team.
53
53
October 2014 1393 مهر
CONTINUED FROM COVER PAGE
sales to Iran. The nuclear issue is therefore just part of Iran’s containment, as are the sanctions. The dispute has allowed Western powers, as well as China and Russia, to impose sanctions on Iran to severely undermine its economy while sapping its people’s energies and creating social tensions with the aim of implosion and political change. China and Russia may not be interested in a political implosion in Iran, but they certainly prefer a moribund Iran, which they can flood with their goods and manipulate to their own ends.
2. Iran’s regional policies and its antiimperialist rhetoric. The most important im-
pediment to any agreement with Iran is its posture on the Arab-Israeli conflict, and especially its hostility towards Israel. Otherwise, why has there been no Western effort to rein in Pakistan’s nuclear weapons arsenal, which has been growing at a tremendous pace? If the risk of proliferation is a major concern, why has this concern not applied to Pakistan? This has largely been because Pakistan, despite its Islamic pretensions, does not interest itself in the Palestinian problem. In all other regions, Iran has pursued a pragmatic and even concessional policy towards its neighbors; but it has so far refused to openly and unequivocally change its posture on the Arab-Israeli conflict. It is hard to believe that any agreement can be reached with Iran before it is acceptable to Israel, and this is unlikely until some change has occurred in Iran’s approach. However, short of the dramatic act of recognizing Israel, today no softening of Iran’s tone will be sufficient for Israel or at least for its hawks. This is so because Iran has come to justify many of the strategies of Israel and other regional countries. At the international level, Iran cannot hope to be treated as a full-fledged member of the community of states, while simultaneously calling for its fundamental disruption, even if Iran’s efforts have generally been limited to rhetoric. It is therefore difficult to see how there can be an understanding between Iran and the West until Iran stops its so-called anti-Imperialist crusade and pursues its efforts to reform a decidedly unjust international system through more accepted methods.
11 Persian Sayings That Make No Sense in English by Leyla Shams chaiandconversation.com Translating idioms and sayings into other languages is always an exercise in humor- often, you’ve repeated them so many times without thinking about what is literally being said. We decided to make a list of the 11 funniest Persian sayings and translate them literally into English, along with a photo accompaniment of their literal meanings. Try to take a guess at what they actually mean before reading the explanations below.
1. moosh bokhoradet While literally meaning ‘A Mouse Should Eat You’ in the Persian language, this phrase means ‘You are cute’. You’ll hear adults saying this to kids all the time (especially while pinching their cheeks). moosh bokhoré torō! is another way to say it. It’s also used when someone says something adorable- but beware, sometimes it could be used in a slightly demeaning way, or to belittle someone. The equivalent is if an adult says something in English, and another adult answers back ‘Oh, you’re so cute!’ Cute isn’t always the highest compliment in that context...
2. zahré mār Though it literally means ‘the poison of a snake,’ this phrase means ‘Shut up!’ in the Persian language. Just as shut up is not a nice thing
to say in English, zahré mār can be quite insulting in the Persian language as well, unless it’s used in a context to mean ‘get out of here!’.
3. jeegaretō bokhoram This is another endearing statement in the Persian language, and means something along the lines of ‘I love you’ or ‘I’ll do anything for you.’ You can say it to a lover, friend, or family member, but only to people you have strong feelings toward. It’s a way of expressing some intense love.
4. havā-tō dāram Although literally meaning I have your weather or air, this statement is the Persian equivalent of the English ‘I have your back.’ So in other words, ‘I’m there for you buddy!’
5. jeegaré man-ee Similar to ‘I want to eat your liver,’ one of the most loving terms of endearment you can direct to someone is to tell them you that they are your liver. While this may not sound romantic in English, it has quite an effect in the Persian language. Tell someone ‘jeegaré man-ee’, and they will be yours forever.
6. bā namak Although this saying literally means ‘salty’, it has the opposite meaning of what you might think. When you call someone bā namak, you are saying that they are funny, interesting or charming. Conversely, bee namak refers to a humorless, dry person.
7. ghorbānat beram Although this is an extreme saying, it is used quite frequently in the Persian language. It literally means ‘I would like to be sacrificed for you’, but is used simply as a term of affection. Watch
3. The Iranian threat as the excuse for many policies. The sad truth is that in the
post-Soviet world, many countries have used the so-called Iranian threat to achieve a range of objectives. For regional countries, these objectives include justifying their value to the West and receiving financial and military support. Meanwhile, in Western countries, some entities use the Iranian threat to ask for more defense spending and to promote arms sales to regional countries. For all of these players, Iran’s return to the international community would leave them with an enemy vacuum. So they will do all they can to prevent this from happening.
4. The conflict with the West as an instrument of domestic politics in Iran. Mean-
while, in Iran too differences with the West, especially the US, have served to sustain a particular vision of what Iranian society and polity should be, and to serve the parochial interests of certain political groups and economic cliques, which benefit from the current conditions and enrich themselves while the country’s problems mount. Any reaching of a modus vivendi with the West would deprive them of their power and of their golden goose. Moreover, the cultural conservatives fear that Iran’s opening up to businesses, tourists and other exchanges would affect the country’s cultural dynamics and undermine their power base.
5. A more long-term Iranian question.
Beneath all these issues lies a more fundamental cause of friction between Iran and the global powers, which is endemic to middle-sized powers, especially in geopolitically sensitive regions.
Iran’s Foreign Minister Mohammad Javad Zarif during a meeting with US Secretary of State John Kerry in New York on September 25, 2014. (Photo by Mohammad Babaei, IRNA)
Since the time of the Greeks and the Persians, the West has had an ambivalent view of Iran, both admiring and despising it. In more recent history, the West’s approach toward Iran was essentially developed by Britain and was based on the idea of keeping Iran “moribund”-alive enough to serve as a potential buffer but not strong enough to pose a challenge. The US has essentially pursued this British policy towards Iran.
This view of Iran today is reflected in Western demands that Tehran help defeat the radical group that calls itself the Islamic State (aka ISIS, ISIL or IS) while having no say in Iraq or Syria or Afghanistan-an unrealistic and unreasonable standard. The West and other big powers should decide what kind of Iran they could live with. Can they handle a progressive but strong and assertive Iran? Or is any kind of strong Iran unacceptable? If the latter is the case, then there is no
our video on tarof to get a better example of this extreme example of tarof.
8. saram kolā gozāshtan This Persian phrase is used to mean ‘they tricked me’. Either someone else can put a hat on your head, or you can do it to someone elsesaret kolā gozashtam (I tricked you).
9. jāt khāli-yé This is a very common Iranian saying, and it means ‘You were missed’. Anytime you speak of an event that was very enjoyable, but the person you are talking to was not present, you are obligated to tell them that they were missed in the situation. This way, they know you were thinking of them, and that it would have been better if they’d been there. Another way of saying this is jāt sabzé, which literally means ‘your place is green’, or there is green grass growing where you should have been. This means the same exact thing as jāt khāli-yé.
10. zameen khordam Although it doesn’t literally mean ‘I ate the ground’, khordan can be used either to mean ‘to hit’ OR ‘to eat’. This phrase is used to signify ‘I fell to the ground’ or ‘I fell down’.
11. khāk bar sar-am This is a phrase that is in the not-so-nice category. It literally means ‘dirt on my head’, which is another way of saying ‘I should die’, and it’s hard to translate the phrase into English without using some not-so-good English words. But basically, it’s used when you’ve made a mistake or realized something terribly wrong has happened. You can also flip it around and say khāk bar sar-et, meaning dirt on your head, but remember this is very insulting, and basically means something along the lines of ‘You should die!’ chance that sanctions will be lifted. If the purpose were primarily to try moving Iran toward openness domestically and a more cooperative stance in the region, then pressures on it should have been eased long before now. It is sobering to reflect that the sanctioning of Iran gathered speed when reformist and pragmatic politicians were in power. While pressuring measures have likely helped push Iran to the bargaining table over its nuclear program, within Iran these pressures have so far only emboldened conservatives. 6. The Onus is on Iran. Every state is responsible for safeguarding its own interests and should not expect others to carry out its aims. Thus Iran’s leaders must now decide what they value most: the country and its people, some vague revolutionary objective, or, even less nobly, their own parochial interests. Life is not fair and international politics are particularly brutal, especially for the less powerful. Bemoaning this state of affairs and calling the system unjust will not get Iran anywhere. Its leaders have to grow wise and protect first and foremost their own country and people. Only then should they think about trying to reform the international system and liberate the oppressed! (source: LobeLog) About the Author: Shireen T. Hunter is a Visiting Professor at Georgetown University’s School of Foreign Service. Her latest book is Iran Divided: Historic Roots of Iranian Debates on Identity, Culture, and Governance in the 21st Century (Rowman & Littlefield, forthcoming September 2014).
54
54
October 2014 1393 مهر
Eighteen Nobel Laureates Call for Immediate Release of Iranian Physicist
Student Summit
Source: Iranian Alliances Across Borders (IAAB) Iranian physicist, Omid Kokabee is serving a ten-year sentence for refusing to collaborate on a military project.
Source: ICHR International Campaign for Human Rights in Iran
Omid Kokabee’s Health in Great Danger, Requires Immediate Medical Treatment The Iranian Judiciary should immediately release the Iranian physicist and prisoner of conscience, Omid Kokabee, the International Campaign for Human Rights in Iran said today. Kokabee has multiple serious health problems and requires immediate medical attention. The Campaign has learned that Kokabee’s health is in great danger as he is suffering from heart, kidney, stomach, and dental illnesses. On September 26, 2014, in an open letter to Iran’s Leader, Ali Khamenei, eighteen physics Nobel laureates called for the “immediate and unconditional” release of Kokabee. The letter was published in the leading scientific journal Nature. “Omid Kokabee is an individual who has stood by his moral principles and we urge you to exhibit compassion and allow him to return to his studies in order to fulfill his promising potential,” the Nobel laureates wrote in their letter. Kokabee, an Iranian physicist completing his PhD at the University of Texas, Austin, is serving a ten-year sentence since his arrest in Tehran in January 2011. During his prosecution, the prosecutors charged him with “communicating with a hostile government,” and receiving “illegitimate funds” without any substantiating evidence. In their letter, the Nobel laureates referred to charges against Kokabee as “spurious charges related to [Kokabee’s] legitimate scholarly ties with academic institutions outside of Iran.” In an open letter from Evin prison, in April 2013, Kokabee wrote his imprisonment is the result of his refusal to heed pressure by Iranian intelligence agents to collaborate on a military research project. “Continuing Kokabee’s imprisonment cannot be justified on any grounds,” said Hadi Ghaemi, the Campaign’s Executive Director. “This is blatantly punitive behavior which the authorities in Iran must be called on.” According to an informed source, Kokabee’s health is suffering on multiple fronts. He
is suffering from heart palpitations, shortness of breath, and chest pains on the left side of his chest. These symptoms require immediate examination by a cardiologist. Kokabee also has a history of kidney problems. He has passed kidney stones five times while in prison and is in severe pain, a condition that also requires immediate treatment. In addition, Kokabee has been suffering from stomach problems in prison and has been taking medication provided by the prison clinic, which has not been effective. As there is a history of stomach cancer in his family, which has led to the deaths of two immediate family members, he requires an immediate biopsy to ensure he is not suffering from stomach cancer. Kokabee also needs urgent dental treatment as he has already lost four teeth in prison and is in danger of losing another four if not treated soon. The international scientific community has been campaigning for Kokabee’s release. In 2013, the American Physical Society (APS), a major organization representing some 50,000 physicists worldwide, awarded him its prestigious Sakharov prize. The recent letter by the eighteen physics Nobel laureates is part of a widespread campaign by the Committee of Concerned Scientists, the Committee on the International Freedom of Scientists of the APS, and Amnesty International. The letter is endorsed by the following eighteen Nobel laureates in physics: Alexei Abrikosov (2003), Nicolaas Bloembergen (1981), Claude Cohen-Tannoudji (1997), Leon Cooper (1972), Andre Geim, (2010), Sheldon Glashow (1979), John Hall (2005), Anthony Hewish (1974), Wolfgang Ketterle (2001), Klaus von Klitzing (1985), Toshihide Maskawa (2008), John Mather (2006), Konstantin Novoselov (2010), Arno Penzias (1978), David Politzer (2004), Jack Steinberger (1988), Daniel Tsui(1998), and James Cronin(1980). Earlier this year, 126 Iranian scientists studying and teaching abroad wrote a letter to President Rouhani calling for Kokabee’s release. They ended their letter by asking Rouhani, “What message will the continued long imprisonment of an Iranian student studying abroad [Kokabee] send to the other Iranian scientists who are engaged in scientific work abroad?”
The 2014 IAAB Student Summit will be held October 17th-19th at the University of Maryland, College Park. The Fall Summit is open to undergraduate students and will focus on the needs of student leaders and interested members of the student body hoping to gain a stronger understanding of their identity and the necessary skills to further build their campuses and local communities. The Summit is the only gathering of its kind in the United States, bringing together IranianAmerican students and student leaders from across the country to simultaneously discuss the state of the community and develop tools as leaders capable of shaping and moving forward the community. IAAB recognizes the enormous power young people have in shaping their communities. In this light, IAAB began organizing the Summit as a space for students to engage in real conversations
and to build tools as agents of change. Through the Summit, student participants become a part of a national alliance of Iranian student organizations. The Summit creates an inclusive network, known as I-CAN, through which student leaders build a deeper sense of community and understanding of leadership as practice. Throughout the year, members continue to foster relationships, develop new forms of collaboration as student leaders, and organize joint local, regional and national programs. About Iranian Alliances Across Borders (IAAB)
- IAAB is a 501(c)(3) non-partisan, non-profit volunteer organization with a young, dedicated staff spread across the United States, Europe and Iran. The mission of the organization is to address issues of the Iranian diaspora community while raising awareness of the Iranian community, promoting leadership, and connecting Iranians across borders. For more information about IAAB, please visit www.iranianalliances.org.
Iran economy attains positive growth after two years Source: Press TV The Central Bank of Iran (CBI) says country’s economy has attained positive growth for the first time in two years. New figures released by the CBI on Thursday show the economy expanded 4.6 percent in the first quarter of the current Iranian calendar year (started March 21, 2014). According to the data, Iran’s agriculture, oil, mine and industry sectors posted positive growth rates of up to 8.1 percent during the period. Iran’s economic growth rate turned positive after the country experienced months of stagflation, suffering negative economic growth combined with rising inflation rate. In the last Persian calendar year (ended March 20, 2014) Iran’s economy shrank to -1.9 percent. Earlier in September, Iranian President
Hassan Rouhani said the Islamic Republic will witness an inflation rate far below 20 percent at the end of the year. “I announce to the Iranian nation that we have fortunately left behind stagnation,” Rouhani said. The Rouhani administration had previously envisaged a 25-percent inflation rate for the current year. “In the energy sector, in oil and gas, we will witness a remarkable breakthrough this year,” Rouhani noted. Iran’s inflation rate dropped to 23.2 percent in the Persian calendar month of Mordad (July 23-August 22) showing a sharp decrease compared with the 40.1-percent figure in the same period last year. The Iranian administration has expressed its determination to reduce the existing inflation rate to a one-digit level.
55
October 2014 1393 مهر
55
Pardis Publications, Inc. P.O.Box 5867 Canton, GA 30114
October 2014 - Vol 20 - Issue 251
The Real Barriers to a Final Nuclear Deal with Iran By Shireen T. Hunter Another round of negotiations between world powers and Iran on its nuclear program ended without any agreement in sight last week in New York. Many causes for the failure to reach an agreement have been cited, including: the number of centrifuges Iran should be allowed to keep; the still ambiguous status of the Arak heavy water reactor; the few remaining unanswered questions posed by the International Atomic Agency (IAEA) to Iran; and last but not least, the ques-
tion of when and how much of the sanctions imposed on Iran will be lifted, whether they will be lifted at all, or, as put by US negotiator Wendy Sherman, they will simply be suspended. All of these issues have certainly impeded a comprehensive agreement. However, they are not the ultimate causes of the failure of the negotiations thus far. Nor is Iran’s nuclear program per se the reason for the tensions in its relations with the West. In fact, the dispute between the West and Iran’s nuclear program is just a symptom of more fundamental disagreements between the two, or, to put it more correctly, between
hardliners within Iran and the West. The real causes of the failure of the negotiations between Iran and the P5+1 [US, UK, Russia, France, China, plus Germany] can be summarized as follows.
1. Diverging understanding of what non-proliferation is all about. An underlying
problem between Iran and the P5+1 is that Iran sees the non-proliferation issue as a technical and legal question that can be resolved by working out the proper legal and technical solutions. Yet, both historically and today, as with any other arms limitation process, non-proliferation
Tel: (770) 973-0506 Advertisement: Ext. 1 Billing: Ext 2 Fax: (678) 550-9999 E-mail: pardismag@gmail.com
has never been primarily about technicalities. Rather it has always been about power and about securing and then locking in a balance of power that favors one side. In other words, a country or group of countries that have enjoyed military superiority have tried to freeze this balance and thus keep their advantage, whereas those in a less favorable position have opposed such measures until they could reach a more favorable balance of power before agreeing to any freeze. In the case of Iran, the goal of the West and Iran’s Middle Eastern neighbors is to ensure that Iran would at no time have the capability to disrupt the regional balance of power. This is neither a new phenomenon nor is it solely nuclear-related. A sharp improvement in Iran’s conventional military power would also be viewed with alarm. Even when, under the Shah, Iran was a Western ally and while the Soviets were arming Saddam Hussein to the teeth, there were calls in the US by influential politicians to stop arms PLEASE GO TO PAGE 53