2
عکس :بابک بردبار شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
نشریهای برای جوان ایرانی شماره بیست و یکم ،آبان ماه ۱۳۹3 سردبیر :حسن سربخشیان مدیر اجرایی :آیدا سعادت هیات تحریریه: توکانیستانی مانا پهلوان امید کشتکار هوتن سالمت ساسان توکلی فارسانی گرافیک و صفحه آرایی :امید کشتکار مسئول وب سایت :جلیل فتوحی نیا همکاران این شماره: مهدی جامی ،پیام یزدانجو محمود فرجامی ،آرام شبرنگ کوهیار گودرزی ،ناما جعفری سپنتا پرهام ،نفیسه مطلق بهرام میالنی ،امین بزرگیان دلبر توکلی ،نعیمه دوستدار لیال موری ،پژند سلیمانی پروین سعادتی ،آلفرد یعقوب زاده سوده راد ،سپهر عاطفی آرش کمانگیر ،بابک بردبار مهشید عبدالهیان ،جلیل فتوحی نیا با تشکر از: اباذر نوری زاد و مژگان کاهن
سخن سردبیر رابطه یعنی چه ،و چرا ما به آن نیاز داریم؟ از وقتی که هر کدام از ما با رابطه ایجاد شده بین پدران و مادرمان و نتیجه
همخوابی آن دو متولد شدیم ،تا زمانی که زندهایم ،در گیر روابط بسیاری در زندگی شخصی و اجتماعی خود هستیم .بدون ارتباط با دیگران ،در زندگی
امروز ،قادر به ادامه حیات نیستیم ،این امر وقتی معنی پیدا میکند که به نیازهای بیشمار خود توجه کنیم ،از مهمترین آنها یعنى غذا ،مسکن
و نیاز جنسى تا مراحل بعدی و ایجاد روابط دوستی بین خود و دیگران، روابط اقتصادی و غیره.
در فرهنگ فارسی معین رابطه به پیوستگی و ارتباط معنی شده و در منابع انگلیسی از رابطه به داشتن پیوستگی هیجان انگیز موجود ،ارتباط معنی داری بین و یا در میان چیزهایی و ارتباط بین علت و معلول یاد شده است که میتواند در بین مردم ،کشورها و روابط خارجی بین دولتها باشد .از
رابطه براى توصیف نزدیکتر شدن افراد به یکدیگر ،برای تجارت یا روابط
اجتماعی و همچنین روابط جنسی بین آنها میتوان استفاده کرد.
زمانی میتوانیم به پیچیدگی روابط بین دو فرد پی ببریم که به انواع این
روابط توجه کنیم.
فرمهای رسمی در ادارات داخل کشور ایران ویژگیهای این روابط را به
چهار گروه مختلف تقسیم میکنند:
مجرد ،متاهل ،مطلقه و بیوه .این در حالیست که در سال ۲۰۱۴در فیس
بوک که بیش از یک میلیارد و ۳۰۰میلیون نفر عضو آن هستند روابط بین
دو انسان به یازده گروه مختلف تقسیم شده است ،شامل مجرد ،در گیر رابطه ،نامزد ،مزدوج ،درگیر یک رابطه مدنی ،درگیر یک رابطه داخلی، رابطه باز ،پیچیده ،جدا شده ،طالق گرفته و بیوه.
همین تنوع در روابط بین انسانها براى اثبات پیچیدگی کافى نیست؟
در شماره ۲۱مجله تابلو تالش کردهایم به گوشههایی از این موضوع پیچیده بپردازیم تا شاید بتواند در برقراری رابطه بین ما و دیگران مفید واقع شود.
حسن سربخشیان
16
32
56
66
81 4
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
مجله تابلو برگزار میکند وبینارهایی با حضور جمعی از دستاندرکاران و همراهان تابلو: حسن سربخشیان ،توکا نیستانی ،حسین قاضیان ،رویا کریمی مجد، ساسان فارسانی و امید کشتکار این وبینارها با موضوعاتی مانند روزنامهنگاری ،عکاسی ،گرافیک، کاریکاتور و تدوین فیلم و صدا برگزار میشود. برای اطالعات بیشتر و ثبت نام کلیک کنید
عکس :هوتن سالمت
6
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
7
مهدی جامی
عکس ها :آلفرد یعقوب زاده
8
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
انقالب اسالمی با یک خطای زبانی شروع شد: در رابطه با! این خطا از زبان فرنگ برگشته ها وارد زبان عمومی شد .همه می خواستند در رابطه با چیزی حرف بزنند .این "میل به رابطه" اما تنها در فکر و نظریه باقی ماند؛ ایرانیان بعد از انقالب در رابطه با همه چیز عالم فکر کردند و هر رابطه ای را بین هر چیزی با هر چیز دیگر برقرار کردند .اما سیاست راه دیگری رفت .قطع رابطه.
رابط�ه ای زیرزمین�ی و پنهان بود .جمه�وری نماد رابطۀ
در یک سطح ژرفس�اختی البته سیاست هم هر چیزی را
و هم در سطح ملت .گاهی این رابطه ها برمال شده است.
به هر چیزی ربط داد .انقالب همه چیز را ش�ناور و ممکن
کرده ب�ود .یک دوره خواس�ت جامعه شناس�ی اسلامی بنویس�د و هم�ه چیز را اسلامی کند .یک دوره خواس�ت
رابطۀ خود را با صدر اسلام مس�تقیم کند و با حذف 1400
س�ال در این میانه یکباره وصل ش�ود به مدین�ۀ پیامبر و با
آن رابط�ه برقرار کند .ام�ام حاضر هم رابط�ه های غیبی داش�ت با آس�مان و ائمه و خاصه امام زمان" .وقتی ش�ب برای نماز ش�ب بر می خیزد اتاقاش نورانی می ش�ود!" – این را پسرش احمد در مجلۀ پیام انقالب گفته بود ،همان سالهای اول انقالب.
رفتار جمهوری اسالمی با مخالفاناش هم همین برقرار
کردن رابطۀ آنها با همۀ چیزهایی بود که دش�من اسلام و
حاکمیت اش بود .بنابراین مهم نبود که در عمل و در واقع ش�ما چه اتهامی دارید و چه گناهی از ش�ما س�ر زده است.
می توانس�تید بدون اینکه خودتان بدانید جاس�وس باشید و بازی خورده باش�ید .حتی اگر زن سعید امامی بودید می توانس�تید در ُارجی مشارکت کرده باش�ید و با اسرائیل هم
رابطه داشته باش�ید .رابطۀ غیبی از نوعی دیگر که فقط با
چشم سربازان گمنام دیده می شد.
"رابط�ه با بیگانه" مس� ًالۀ مح�وری یا وسوس�ۀ محوری
جمهوری اسلامی ماند .این بیگانه یکبار دشمن خارجی بود و ب�ار دیگر بیگانه و نامحرم جنس�ی .تمام سیاس�ت و
فرهنگ ای�ن جمهوری را می ت�وان "در رابطه ب�ا بیگانه" خالص�ه کرد .جمه�وری ،دیدبان رابطۀ ش�ما ب�ا بیگانه/
نامحرم بود و هست و ظاهر ًا خواهد بود.
جمهوری اسلامی برای اینکه از رابطه با بیگانه صدمه
نخورد استراتژی های مختلفی پیش گرفت .سالها تالش
می کرد رابط�ه اش را با دولتهایی که آنها را مس�ئول همه فجایع عالم می دید قطع کند .رابطه اش با آمریکا را خیلی
زود قطع کرد .اما رابطه با دیگران هم ناهموار و نااس�توار ب�ود و ماند .عق�ل رجال این جمه�وری چ�ارۀ رابطه را در هراس از رابطه دید .اما در عمل آنچه اتفاق افتاد گسترش
زیرزمینی شد .با بیگانه و با نامحرم .هم در سطح حکومت مک فارلین یک نمونه .دختر صادر کردن به آنسوی خلیج
فارس نمونۀ دیگر.
کار به جایی رس�یده که "رابطه" اصو ً ال مش�کوک اس�ت؛
ولی کام ً ال ش�ایع .هیچ قان�ون و ضابطه ای ه�م رابطه را نمی تواند کنار بزند .نق و نصیحت هم به جایی نمی رس�د
و ناص�ح خود نی�ز گرفتار رابطه اس�ت .رابط�ه در متزلزل ساختن قانون کار می کند .رابطۀ پتیاره!
در کار رابط�ه ،حکم ازلی انگار ای�ن بود که همانطور که
از غ�رب آمده بود در رابطه با غ�رب هم معنای واقعی خود
را نش�ان دهد .آنها که آمده بودند کم کم برگشتند به همان
غرب .و کم کم دیگران و دیگران هم راهی غرب ش�دند.
ملت نمی خواست مثل دولت در انزوا بماند .راه مهاجرت را پیش گرفت .کثیری را هم دولت خودش تبعید کرده بود و ف�راری داده ب�ود .ملت ایران در س�الهای بعد از انقالب اش عم�ده تری�ن راه ارتباط با جهان خ�ارج را در مهاجرت یافت و آوارگی و گریز.
آنه�ا که ماندند هم این س�فر را روی کاغذ رفتند .رابطه با
جهان را ب�ه خانه آوردند و به خانه ها بردن�د .راه این گروه
ترجمه ب�ود .هیچ عجیب نیس�ت که تمام می�راث ترجمۀ ای�ران از آغ�از دوره معاص�ر تا س�ال 1370در چه�ار جلد
فهرست شده باشد (فهرست کتابهای فارسی شده چاپی، مش�هد )1380 ،ولی ترجم�ه های تنها 13س�ال بعد را در
شش جلد فهرست کرده باشند (مشهد .)1390 ،این سیل ترجمه نشانۀ میل شدید به ارتباط با جهان است .ارتباطی که انقالب اسالمی آن را از بن رد می کرد.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
9
آنها ک�ه ماندند خیلی رابطه های دیگر را هم تغییر دادند.
مثل رابطۀ دوجنس .هرقدر انقالب اسلامی خواست که
چ�راغ رابطه را خاموش کند و هنوز ه�م میخواهد و مثال قانون و قاعده برای تفکیک جنسیتی می گذارد ،ملت راه
رابط�ه را رفت و اصو ً الرابطۀ دو جن�س را تا حدی زیر و رو کرد که می شود گفت خود ،انقالب در انقالب بود.
مل�ت و دولت در دو مس�یر جدا رفتن�د و مس� ًالۀ بیگانه/
خودش حل کن�د .نوعی قیصربازی رواج یافت .فیلمهای آمریکایی قهرمان بازی هم چه بسا مؤید شد.
این فیلمها از کجا می آمد؟ در بیس�ت س�ال اول انقالب
پی�دا ک�ردن فیل�م همیش�ه آس�ان نب�ود .اما رابط�ه های
ش�خصی کار می کرد .فیلم دس�ت به دست می شد .حتی پورنوگرافی .سیس�تم توزیع کارآمدی مشغول بود .توزیع
نامح�رم را بکلی متفاوت از یکدیگ�ر حل کردند .اما رابطۀ
زیرزمین�ی .هم�ان سیس�تمی که مش�روب و م�واد را هم
ماند .تاریخ سیاس�ت در ای�ران بع�د از 1357تاریخ بیگانه
زیرزمینی رابطۀ دولت و ملت بهتر باش�د .کسانی از دولت
خ�ود دولت و ملت ه�م مثل همین بیگان�ه /نامحرم باقی
سازی مداوم ملت از دولت اس�ت .در دوره ای تالش شد
که پلهای شکستۀ این رابطه تعمیر شود .دورۀ اصالحات. ام�ا آنجا هم بازی جدی نبود .قرار بود ملت از پایین فش�ار
بیاورد تا در باال بشود چانه زد .رابطۀ ملت و دولت همچنان رابطۀخودی و ناخودی باقی ماند.
توزیع می کند و هر چه را ممنوع اس�ت .ش�اید در این نظام و کسانی از ملت دست به دست هم داده اند تا این نظام سر پا بماند.
بعد ماه�واره ها پیدا ش�دند .رابطه مس�تقیم ش�د .فقط
دیش الزم داش�تی" .بیگانه" دیگر بیرون مرز نبود .درون خانه ات بود .ماهواره ها رابطه را برقرار کرده بودند .وقتی
رابطۀ ملت با ملت هم وضع بهتری نداش�ت .دس�تکم
هم اینترنت عالمگیر ش�د رابطه دوسویه شد .فیلترینگ و
را قب�ول نداش�ته باش�د قانون دول�ت را هم قب�ول ندارد.
رابط�ۀ ملت با ملت در مهاجرت ه�م چندان خوب نبود و
در خیابان و بازار تنش بتدریج حاکم شد .وقتی ملت دولت
10
وقتی قان�ون دولت را قبول ندارد م�ی خواهد دعوایش را
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
پارازیت ،عناصر ضدرابطه دولت ،هم کارگر نبود.
نمی ماند .تالش ملت س�تودنی بوده و هس�ت اما زهر آن
"رابطه با بیگانه" مس ًالۀ محوری یا وسوسۀ محوری جمهوری اسالمی ماند .این بیگانه یکبار دشمن خارجی بود و بار دیگر بیگانه و نامحرم جنسی. تمام سیاست و فرهنگ این جمهوری را می توان "در رابطه با بیگانه" خالصه کرد .جمهوری ،دیدبان رابطۀ شما با بیگانه /نامحرم بود و هست و ظاهر ًا خواهد بود
بمباران س�می هم ت ًاثیرها داشته اس�ت .این برای تنظیم رابط�ۀ امروز ما با جهان ،نقش تعیی�ن کننده ای پیدا کرده
اس�ت .باید همه چیز را از نو تعریف کنیم :جهانی ش�دن و استقالل .همبستگی ملی .رابطۀ اقوام با یکدیگر .دولت با ملت .زن و ش�وهر و اعضای خان�واده .اعضای محله. رابطه با طبیعت .با آب .با زباله ش�هری .با همسایۀ ترک و
عرب و روس�ی .با بهایی و زرتشتی و سنی .با همه چیز .و با وطن .با ایران.
رابطه ،هندس�ۀ وجود آدم اس�ت .هندسۀ وجود طبیعت
هم هست و البته هندسۀ هس�تی و هویت ملتها .ما با نوع
نیس�ت .ایرانیان با همۀ تالش�ی که برای رابطه با جهان و
رابطه ای که با جه�ان و طبیعت و دیگران برقرار می کنیم
تلاش نکردند .زه�ر ضدرابطه در جان همه ریخته ش�ده
از انقالب س�رکوب ش�ده اس�ت .با وجود همۀ تالشهایی
آنچه از آن محروم شده بودند کردند برای رابطه با یکدیگر است .به این آسانی از آن رهایی ممکن نیست.
همۀ عرصه های رابطۀ ما آلوده ش�ده اس�ت .این امری
مس�لم اس�ت .هیچ مردمی زی�ر بمباران ضدرابطه س�الم
ش�خصیت می یابیم .رشد یعنی رابطه .این شخصیت بعد
که ملت کرده اس�ت و مقاومتهایی که نش�ان داده اس�ت و ب�ا وجود تغیی�رات بزرگ در جه�ان ارتباطات ،م�ا نیازمند بازسازی فعال رابطۀ خود با خویشتن و جهان هستیم. شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
11
پیام یزدانجو
پان�زده اس�فند ،1357و تنه�ا س�ه هفته بع�د از غلبهی
انقالب اسلامی ،آیتاهلل خمینی در سخنانی از ضرورت استفاده از حجاب اسلامی برای دختران و زنان در ایران س�خن گفت .به فاصل�هی کوتاهی ،از اختلاط مرد و زن
در مدرس�هها ،مس�ابقات ورزش�ی ،و رخداده�ای هنری ممانع�ت ب�ه عم�ل آم�د .در ادامه اس�تفاده از نش�انهها و
نمادهای فرهنگ «طاغوت» ،و از جمله اسامی «غربی» و «غیراسلامی» ،ب�رای عم�وم م�ردم ممنوع ش�د .به زودی ،شکل پوشش شهروندان تحت نظارت دولت قرار
گرفت :ریش بلند و پیراهن روی ش�لوار و دکمههای بسته
12
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
ه�م از «مفاس�د اخالقی» و مس�توجب تنبی�ه و مجازات محسوب شد.
اسالمیسازی اجباری در ابعاد سراسری ،این دگرگونی
بیس�ابقه در زیس�تمان جامعهی ایرانی ،البت�ه از الگوی آش�نایی در نظامه�ای برآم�ده از انقالبه�ای ت�ودهای
تبعیت میکرد :همچون همهی انقالبهای کمونیس�تی (ب�ه وی�ژه در روس�یه ،چی�ن ،و کوب�ا) ،بنی�ان انقلاب اسلامی ایدئول�وژی مطلقگرای�ی معط�وف و متکی به تمامیتخواه�ی و مای�ل به امح�ای مرزهای مق�رر میان
عرصههای شخصی /خصوصی و همگانی /عمومی بود. در ایدئولوژی انقالبی ،سیاست اسالمیسازی به سراسر
زیستمان اجتماعی «و» انفرادی سوژهها سرایت میکرد
و تف�اوت این دو عرصه را ابد ًا به رس�میت نمیش�ناخت: ارزشه�ای عرصهی رس�می ی�ا عمومی عملک�رد مجاز
مردم در عرصههای شخصی و اصطالح ًا خصوصیشان را معین میکرد؛ ش�هروند نمونه ،س�وژهی سرمش�ق ،و
«اس�وه» (انقالبی ،همیشه در صحنه ،حزباللهی ،پیرو خط امام ،و )...حد اعالی بازتولید ایدئولوژی اجتماعی
در ابعاد انفرادی ،تا کوچکترین زوایای زندگی خصوصی و اشتغاالت شخصی ،بود.
ب�ا تثبیت فرهنگ رس�می اسلامی در فض�ای عمومی
و تحمی�ل آن ب�ه حوزهه�ای خصوص�ی ،ابع�اد «روابط
عکس :مهشید عبدالهیان
تا یقه از محاس�ن م�ردان انقالبی و چه�رهی بیآرایش و
چادر مش�کی و مقعنه از نش�انههای زنان مسلمان قلمداد ش�د و ،در نتیج�ه ،پیراهن نیمهآس�تین ،ریش تراش�یده، و کراوات و پاپی�ون برای مردان ،و ک�ت و دامن و مانتو یا
روسری رنگ روشن برای زنان تقبیح و عم ً ال تعطیل شد.
به عالوه ،تفریحات «ش�خصی» در فضاهای عمومی از
قبیل دریاکنارها ،س�ینماها ،کلوپهای شبانه ،کابارهها، و کازینوه�ا ی�ا ملغا ش�ده یا به ش�دت محدود ش�د .چندی
نگذش�ته ،چنی�ن تفریحات�ی ،از جمل�ه موس�یقی غربی، رق�ص ،و مش�روبات الکل�ی ،در محیطه�ای خصوصی
ش�خصی» هم علن ًا زیر ذرهبین ایدئول�وژی قرار گرفت ،و برنامهریزی برای س�امان دادن به سبک زندگی افراد و از
جمله روابطش�ان در محیط خصوص�ی و جلوههای آن در عرص�هی اجتماعی آغاز و برنامهها به س�رعت اجرا ش�د.
اینگونه ،ش�خصیترین و خصوصیتری�ن حقوق فردی
عم ً ال تح�ت نظارت دس�تگاه دول�ت در آم�د ،و برقراری هرگونه رابط�ه با جنس مخالف (به هر ش�کل و ش�یوهی
«غیرش�رعی» و «غیرمش�روع») غیرمجاز اعالم ش�د:
آزادی ارتباط و حق انتخاب روابط از همگان سلب شد ،و مرد و زن به وقت همراهی دوستانه در خودرو یا همکالمی
س�اده در پارک و خیابان توقیف و موظف به توجیه نس�بت خ�ود (اثبات ارتباط ش�رعی و مشروعش�ان) ب�ه مأموران شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
13
عکس :مهشید عبدالهیان
درست یا نادرست ،در افکار ایدئولوگهای انقالبی این تصور وجود دارد که محو اقتدار حکومت در عرصههای شخصی عم ً ال مترادف انقراض ایدئولوژی دینی و تهدید خطیری برای بقای حکومت در عرصههای عمومی است
ارتب�اط آزادان�ه بیشوکم مخاطرهبار اس�ت ،و با این همه
مرد و زن ،جوان و جز آن ،آزادانهتر ارتباط برقرار میکنند، و همراهی و همکالمیش�ان بدون نس�بت ش�رعی جرم نیس�ت .این تحول نس�بی البت�ه بیش از آن ک�ه نتیجهی
واقعگرای�ی ی�ا انعط�اف ایدئولوژی�ک ،یا ع�زم و ارادهی برخی ایدئولوگهای انقلاب (از جمله «اصالحطلبان»
و «اعتدالگرایان») باش�د ،از اث�رات برخورد منظومهی انقالبی با کهکشان ارتباطی نوپدید – محصول شیوههای
کمیتهی انقالب میش�دند – در ایدئولوژی اصل بر برائت
نوی�ن ارتباط�ی در فض�ای مج�ازی ،و ارتباطآفرین�ی از
به اثبات بیگناهی و اذعان به وفاداری است.
تلویزیونه�ای ماه�وارهای – اس�ت :در واق�ع ،ب�ه یمن
نیست :ایدئولوژی استیضاح دائم افراد و فرا خواندنشان
طری�ق ش�بکههای اجتماع�ی ،تلفنه�ای هوش�مند ،و
با گذش�ت دههه�ا از آغاز انقالب اسلامی ،ام�روزه به
همین ش�یوهها و ش�بکهها ،جوانان ایرانی علن ًا به روابط
نظارت و اعمال محدویت بر روابط شخصی از خود نشان
اسالمی انتش�ار داده ،از روابط رایج در سریالهای غربی
نظر میرس�د ایدئول�وژی حاک�م اش�تیاق آنچنانی برای
14
نمیده�د :آزادی ف�ردی آنچنان ک�ه باید وج�ود ندارد،
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
«غیرش�رعی» اذعان کرده ،تصاویر خود را بدون حجاب
و «غیراسلامی» الهام گرفت�ه ،و از تفریحات خصوصی و «غیرمش�روع» خود خبر دادند .اینگونه ،آزادی فردی در فضای مجازی به تکثیر تعامالت و ارتباطات انس�انی،
با تثبیت فرهنگ رسمی اسالمی در فضای عمومی و تحمیل آن به حوزههای خصوصی ،ابعاد «روابط شخصی» هم علن ًا زیر ذرهبین ایدئولوژی قرار گرفت، و برنامهریزی برای سامان دادن به سبک زندگی افراد و از جمله روابطشان در محیط خصوصی و جلوههای آن در عرصهی اجتماعی آغاز و برنامهها به سرعت اجرا شد
ایدئول�وژی اسلامی در ش�کل تمامیتطل�باش اصرار
عمومی اس�ت .ب�ه ات�کای همی�ن ارزیابی ،در سیاس�ت
از طریق تس�هیل ابراز «خود» و آش�نایی ب�ا «دیگری»، انجامی�د و ای�ن رویه با وجود اش�تیاق حکوم�ت به تعمیم فرهنگ رس�می به فضای غیررس�می و تحکیم نظارت بر ارتباطات و اشتغاالت ش�خصی – از راه فیلتر کردن بخش بزرگ�ی از فض�ای اینترنت�ی ،مس�دود کردن فیس�بوک، یوتی�وب ،و توئیت�ر ،مح�دود ک�ردن امکان�ات ارتباط�ی
تلفنهای همراه ،و جمع کردن گیرندههای ماهوارهای و
جریمه کردن استفادهکنندگان از آنها – ادامه یافت.
اس�تمرار این تالشها در تمامی ادوار انقالب اسالمی،
و فارغ از گرایش دس�تگاه اجرایی ،اصو ً ال نش�ان میدهد مس�تمری ب�ر اعم�ال اقت�دار سیاس�ی در ه�ردو حوزهی ِ حکومت همزمان انف�رادی و اجتماعی دارد و ایدئ�ال آن بر عرصههای عمومی /همگانی و ش�خصی /خصوصی اس�ت .در عین حال ،ش�کی نیس�ت ک�ه ایدئول�وژی هم
ام�کان انعط�اف دارد ،و این ویژگ�ی از وج�وه نهادینه در س�اختار ایدئولوژیهای سیاسی اس�ت (ایدئولوژی اصل ثابت�ی ندارد ،تنه�ا ثابت آن اص�ل ایدئولوژی اس�ت) .در ایدئول�وژی انقلاب اسلامی ،ت�ا آنجا ک�ه «بق�ا به هر
قیم�ت» – ام�کان حف�ظ نظام حاک�م در هر ح�ال و به هر بها – اس�تراتژی اصلی آن بوده ،ش�کل و شیوهها سراسر
انعطافپذیر و در حال دگرگونی اند و بر س�ر آنها همواره میش�ود مذاکره یا مصالحه کرد .با این ح�ال ،و به همین دلیل ،اصرار نظام حاکم به اس�تمرار نظارت دینی و دولتی ب�ر عرصهه�ای خصوص�ی و ش�خصی ،از جمل�ه روابط فردی ،عم ً ال نش�انگر جایگاه اس�تراتژیک این عرصهها برای بقای نظام و حفظ ایدئولوژی اسالمی است.
فرهنگی جمهوری اسلامی ،افول یک دس�تگاه نظارت ب�ر ارتباطات و اش�تغاالت ش�خصی بالفاصله با تأس�یس
دس�تگاه نظارتی دیگری جبران میش�ود؛ در ایدئولوژی
ً عملا برق�رار میماند: سراس�ربین ،نظارت سرتاس�ری کمیتههای انقالب اسلامی ج�ای خود را به س�تادهای امر به معروف و نهی از منکر و بعدتر به گش�تهای ارش�اد
میدهند ،تفکیک جنس�یتی – جداس�ازی م�رد و زن – در محیطهای کاری ،آموزشی ،و اداری عاقبت از سر گرفته میشود ،و مؤمنترین عامالن ایدئولوژی («منحرفان» ی�ا همان «عوامل خودس�ر») خود به خش�نترین ش�کل ممک�ن ایدئول�وژی حاک�م ب�ر عرصهه�ای اجتماع�ی / عمومی را بر ذهنها و بدنهای اشخاص و بر زندگیهای
خصوصیش�ان نق�ش میزنن�د .و ای�ن هم�ه انگیزهای
ج�ز ابلاغ ای�ن نکت�ه ن�دارد ک�ه ،ایدئول�وژی در ش�کل
تمامیتخواهانه وقعی به تفکیک شخصی و غیرشخصی نمیگ�ذارد ،و در نهای�ت ب�ه حقی ب�ه عنوان حف�ظ حریم
درس�ت یا نادرست ،در افکار ایدئولوگهای انقالبی این
خصوصی قائل نیس�ت :تا آنجا که بقای ایدئولوژی حاکم
ً عملا مت�رادف انق�راض ایدئول�وژی دین�ی و ش�خصی
امر ش�خصی وجود ن�دارد و زندگ�ی خصوصی خصوصی
تصور وج�ود دارد که محو اقت�دار حکومت در عرصههای تهدی�د خطی�ری ب�رای بق�ای حکوم�ت در عرصهه�ای
منوط و مقید به ابقای آن در «تمام شئونات زندگی» بوده، نیست.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
15
محمود فرجامی "رابطه" جوهر انسان امروزی ،دیروزی و حتی پریروزی را تشکیل میدهد .نخستین رابطههای ٔ رابطه دو جوان نودیست اساطیری برمیگردد به به نام آدم و حوا که بهعلت نداشتن حق انتخاب مجبور به داشتن رابطههای مشروع و نامشروع و عاطفی و جنسی و نقدی با همدیگر بودند .یکی از رابطههایی که آنها کشف کردند بقدری اصیل و لذیذ بود که تا امروز کمابیش ب ه همان حالت سنتی حفظ شده است. همین رابطه باعث بوجود آمدن من و ش�ما ش�ده است.
دی�نداران البته مدعیاند که خواس�ت خ�دا باعث بوجود آمدن ما و هرچیز دیگری ش�ده است اما همین دینداران
ه�م ب�رای بوج�ود آوردن یکی مث�ل خودش�ان ،به جای رفتن به جاهایی ش�بیه معبد و محراب ،به جاهایی ش�بیه
16
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
اتاقخواب و زیر لحاف میروند .بدیهیست که برای اهل ایمان اس�تثنا هم هس�ت و موارد زیادی از جم�اع با انواع
موجودات توسط اهل فن در معبد و محراب وجود دارد. ٔ ٔ رابطه انس�ان با انسان رابطه جنس�ی بر چند نوع اس�ت: ٔ ٔ ٔ رابطه رابطه حیوان با انس�ان و رابطه انس�ان با حیوان و و ٔ رابطه جماد با انس�ان .ام�ا از میان تمام انس�ان با جم�اد و
این روابط ،رابطهای رایجتر اس�ت که از شدت خصوصی ٔ رابطه انس�ان با و ش�خصی ب�ودن ،نام بردهنش�د؛ یعن�ی
خودش ک�ه بیخطرترین ،ارزانترین و در دس�ترسترین ٔ رابطه جنس�ی اس�ت .با این حال معلو م نیست که چرا نوع
بس�یاری از اخالقگرایان با این نوع رابطه مشکل دارند. ٔ فجایع میان این همه ظاهر ًا آنها عالقه بسیاری دارند که از ِ ِ بزرگ اخالقی و انسانی در دنیا ،وقت و انرژی خودشان را صرف مس ًالهای کنند که حتی یک شاکی هم ندارد .اصو ً ال چه کسی میتواند از خودش شکایت کند؟
را مورد توجه قرار داده و در این زمینه دستکم یک خاتون
با سپاس از وفاداری و توجه شما ٔ مطالعه خوانند ٔه ارجمند ،توصیه میکنم ٔ رابطه جنسی خود این نوشته را تا اتمام به ت ًاخیر بیندازید و شریک خود را با ما دشمن نکنید ٔ ٔ رابطه جماد با انسان هم کمابیش رابطه انس�ان با جماد و ٔ رابطه قبلی محس�وب میش�وند و ب�ه همان میزان از نوع کم مدع�ی .تا به ح�ال گزارش نش�ده حتی ی�ک حفره در
گوش�های تاریک از حمام یک پادگان نظامی از س�ربازان
دالور ش�کایتی داش�ته باش�د چه رس�د به لوازم خانگی و بهداش�تی .اتفاقا ای�ن نوع رابط�ه در پیوندی خجس�ته با ٔ رابطه قبلی باعث رش�د و ش�کوفایی صنایع وابس�ته شده
است و در چند ٔ دهه اخیر برای دهها هزار نفر ،اعم از طراح
و س�ازنده ت�ا صنایع مرتبطی مثل باتریس�ازی و ُپس�ت، اشتغالزایی کرده است. ٔ رابطه جنس�ی انس�ان با حیوان از معدود روابطی اس�ت ٔ مطالعه دقیق علمای اسلام قرار ک�ه از نظر تاریخی مورد گرفته اس�ت .میزان این مداقه به حدی اس�ت که فقط در
مورد حالل یا حرام بودن گوش�ت حیوانی که صالت ظهر
در م�کان مقدس توس�ط مؤمنی "وط�ی از ُد ُبر" میش�ود دویست و شانزده فتوا و اجتهاد مختلف تا کنون صادر شده
اس�ت .با ای�ن حال جای ش�گفتی دارد که علم�ای مذکور ٔ ِ رابطه انس�ان با دق�ت نظری�ه و عملیه در ب�اب ب�ا آنهمه ٔ رابطه حیوان با انس�ان سکوت اختیار حیوان ،چرا در باب کردهان�د .یک احتمال آن اس�ت که آنها هم�واره در مورد
مس�ائل "مبتالبه" دقت نظری و عملی مبذول داشتهاند. از این رو بعید نیس�ت با باز ش�دن باب اجتهاد برای زنان،
مس�ائل مبتالبه علمای اسلام وس�یعتر ش�ود و فتاوای ٔ رابطه حیوان با انس�ان نیز ضروری و روش�نگری درب�ارۀ صادر ش�ود .تا آن موقع ظاهر ًا باید عرفای مس�لمان که از
قدیماالیام غفلته�ای فقها را رفع و رج�وع میکردهاند، کمکاری آنها در این زمینه را هم به دوش بکش�ند .مولوی مشهورترین همینهاست که این نوع رابطه بلخی یکی از ِ
"شهید" هم داده است! ٔ رابطه جنس�ی انس�ان با انس�ان پیچیدهترین نوع رابطه اس�ت .بخش�ی از این پیچیدگی بهخاطر آن اس�ت که این
ن�وع رابطه با طی�ف گس�تردهای از روابط انس�انی -مثال ٔ ٔ ٔ رابط�ه عاش�قانه و حت�ی رابط�ه کاری، رابط�ه عاطف�ی، ٔ رابط�ه افالطون�ی -گ�ره خورده رابط�های موس�وم ب�ه ٔ هم�ه راهها ب�ه رم و یکی از اس�ت ،اما تجربه نش�ان داده
ٔ رابطه اس�تادیومهای هیجانآور آن ختم میش�ود! البته ٔ مهم انس�ان با انس�ان هم انواع خود را دارد و ب�ه دو گونه ِ ٔ رابطه انسان با همجنساش و با غیر همجنساش تقسیم ٔ رابطه انس�ان با غیرهمجنساش ک�ه فتح باب میش�ود.
این نوش�ته (و خیلی بابهای دیگر!) بودهاس�ت نیازی به معرف�ی و توضی�ح ندارد و ب�ه احتمال قریب به یقین ش�ما ی�ا انجام�ش دادهاید یا خواهی�د داد و یا در ح�ال انجامش
هس�تید .در مورد اخیر ،ضمن س�پاس از وفاداری و توجه ٔ مطالعه این نوشته را شما خوانند ٔه ارجمند ،توصیه میکنم ٔ رابطه جنس�ی خود به ت ًاخیر بیندازید و شریک خود تا اتمام
را با ما دشمن نکنید...
ٔ رابطه انس�ان با همجنساش که همجنسگرایی نامیده ٔ رابطه مت ًاخر میش�ود (و الزام ًا جنس�ی هم نیس�ت) نوعی اس�ت؛ به این معن�ی که آدم و ح�وا با آن آش�نا نبودند و به
عنوان پدر و مادر اس�اطیری ما هرگز آن را بهکار نبس�تند.
بعضیها همین واقعیت را برای غیرطبیعی و غیر اخالقی
دانس�تن این نوع رابط�ه دلیل کافی میدانن�د ،حال آنکه
عدهای معتقدند کمب�ود امکانات در آن زمان را هم باید در ٔ زمینه زیرسؤال بردن این نظر داشت .یک شاعر ایرانی در نوع استدالل به کنایه گفته است:
ک�ه گفت پی�رزن از میوه میکن�د پرهی�ز؟ دروغ گفت که
دستش نمیرسد به درخت
همین شاعر شیرینسخن البته به شهادت بخش بزرگی ٔ عالقه فراوانی به همجنس ،اما از از ش�یرینزبانیهایش
نوع کمسنوسال و نوخطش داشته است .امری که عق ً ال و اخالق ًا یکسره مذموم است حتی اگر دینداران و اخالق گرایان هم آن را مذموم بدانند.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
17
آرام شبرنگ زندگی متفاوت "ز" از وقتی شروع شد که شمار ٔه مرد را ذخیره کرد ،به وایبر اضافهاش کرد و ارتباطشان از به اشتراک گذاشتن جوکها به حرفهای جدی رسید.
ٔ رابطه تازهای را تجربه میکرد که روزهای دیگری گرفت، متفاوت�ی را برایش رقم میزد؛ دل باخ�ت و به باورهایش پش�ت پا زد .ح�اال میگوید دیگر از خودش راضی نیس�ت
و می�ان صحبتها باره�ا اعتقادش به تعه�د و صداقت را
سه سالی از ازدواجاش میگذشت که یک روز بهاری مرد
گوش�زد میکند .پایانی برای این وضعیت متصور نیست:
ش�مارهای را که مرد روی کاغذ نوش�ته بود دور انداخت و
ٔ رابطه جدید معقولی توصیف میکند ،اما اراد ٔه دل کندن از
را دید ،از احس�اس عجیب دروناش بیتفاوت گذش�ت،
18
همچون س�ابق به زندگی ادامه داد .دیدار دوم اما ش�کل
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
زندگ�یاش را دوس�ت دارد ،ش�وهرش را م�رد محت�رم و
کاربران به عضویت ش�بکههای اجتماعی نظیر فیسبوک
تغییر رفتارها و عادتهای جنسی ایرانیان را میتوان به عواملی همچون افزایش سطح ارتباطات وآموزش، حضور زنان در جامعه ،گسترش زندگی شهری و شرایط اقتصادی مرتبط دانست را هم ندارد. موقعی�ت "ز" را نمیت�وان به کل جامعه تعمی�م داد اما رد
پای آن را میتوان در گوشههای پنهان شهرها و روستاها یافت ،هم�ان روندی که از آن با عنوان "انقالب جنس�ی"
در ایران یاد میش�ود و ش�کلهای مختلفی به خود گرفته است :کاهش نرخ تولد ،افزایش سن ازدواج ،افزایش نرخ
طالق ،طالقه�ای عاطفی و خیان�ت .تازهترین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نیز مهر تأییدی بر این موضوع میزند .براساس این گزارش ۷۴ ،درصد دانشآموزان با
جنس مخالف خود ارتباط جنسی داشتهاند و بیش از هفده درصد آنه�ا نیز گرایشه�ای همجنسخواهان�ه را تجربه کردهان�د .این گزارش و گزارشهای دیگری که از س�وی
نهادی دولتی ارائه میش�وند ،آم�اری از روابط موازی در زندگ�ی زناش�ویی ارائه نمیدهن�د؛ با این هم�ه ،بعض ًا در
سخنان مقامات و گزارشهای نهادهای مسئول اشاراتی دیده میش�ود :از جمله آنکه خیان�ت از دالیل مهم طالق در ایران به شمار میرود.
در عین حال ،این "انقالب جنسی" با افزایش استقبال از
شبکههای اجتماعی در میان ایرانیان همزمان شده است:
ٔ سامانه "مدیریت ضریب نفوذ جدیدترین آمار ارائهش�ده در اینترنت" در تیرماه امسال نشان میدهد که تعداد کاربران
اینترنت در ای�ران به مرز ۳۷میلیون نفر رس�یده و ضریب نفوذ آن نیز بیش از ۴۹درصد برآورد شده است .همچنین
براساس برآوردهای غیررسمی ،بیش از ۸۵درصد از این
درآمدهاند .چنین استفادهای از اینترنت نمیتواند بیت ًاثیر بر جامعه باشد .مس� ًاله اما اینجاست که این تأثیر چگونه و به چه نحوی روی میدهد؟
حسین قاضیان ،جامعهشناس ،معتقد است که مضامین
و نحو ٔه اس�تفاده از شبکههای اجتماعی از اوضاع واحوال بیرون از این ش�بکهها خبر میدهد .او به کمرنگ ش�دن
حض�ور سیاس�ی ایرانیه�ا در ش�بکههای اجتماع�ی در برخی دورهها اش�اره میکند و آن را ناش�ی از تغییر اوضاع و اح�وال جامع�ه میدان�د و فضای سیاس�ی ش�بکههای
اجتماعی در اوج جنبش سبز یا انتخابات و فضای ورزشی
در جام جهانی را به عنوان شاهد مثال مطرح میکند .این
جامعهشناس البته "رواج نوشتن از زندگی شخصی (چیزی که با وبالگها ش�روع شد و در شبکههای اجتماعی ادامه پیدا کرده) را از جمله نش�انههای رش�د فردیت" به حساب
میآورد ،فردیتی که به زعم او به دلیل عدم امکان بروز در زندگی روزمره به شبکههای اجتماعی محدود میشود.
تأثی�ر ش�بکههای اجتماعی ام�ا به ای�ن دو جنبه محدود
نمیش�ود .این دس�تاورد نوین امکان دیگری را هم پیش روی کاربرانش میگذارد :امکان دوستیابی ،مسئلهای که نه فقط در ایران که در سرتاس�ر جهان دیده میشود .از
حسین قاضیان دربار ٔه وسعت این مس ًاله در ایران میپرسم
و او "محدودیتهای اجتماعی و محدودیتهای ناشی از
سیاس�تهای کنترلی حاکمیت" را از جمله دالیلی میداند که ممکن اس�ت موجب رواج افراط ٔ گونه دوس�ت یابی در
ایران شده باشد.
عل�م جامعهشناس�ی هرگون�ه اس�تقبال ،بی�زاری و
واکنشه�ای وس�یع اجتماع�ی را نش�انهای از گرایشها و تحوالت ج�اری در جامع�ه میداند ،نش�انهای که وجه دیگ�ری از جامع�ه را ب�ه تصوی�ر میکش�د :جامع�های در
ِ قاضی�ان جامعهش�ناس هم ن�گاه حس�ین حال گ�ذار .از ِ
ای�ن پدیده ،دوس�تیابی در فضای مجازی ،نش�انهای از شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
19
فقدان تحقیقات گس�ترده در این باره ،یادآور میش�ود که
تأثیرات اینترنت و ماهواره تنها به ایران محدود نمیشود ،با این همه اما ن اجتماعی ،و هر تغییری هرگونه بحرا در عادات و رفتارهای جنسی و اخالقی ٔ نتیجه مستقیم از سوی محافظهکاران این دو شمرده میشود ٔ جامعه جوان ایران اس�ت. تغییر تعیین س�بک زندگ�ی در ٔ گرانه "بع�د انتخاب او که اس�اس س�بک زندگی را تأکید بر ُ انس�ان معاصر" میداند ،به ارتب�اط تنگاتنگ آن با مفهوم
فردیت اش�اره میکند .به باور اینجامعهش�ناس " ،فردیت یک�ی از جنبهه�ای مه�م گذاراس�ت و یک�ی از ابع�اد آن،
بازس�ازی هویت بر مبنای عناصری اس�ت که هر شخص از محیط فرهنگی و اجتماعی پیرامونش انتخاب میکند.
دوس�تیابی هم بخشی از این س�بک زندگی است چرا که انس�ان معاصر (مفهوم انسان معاصر با فردی که در جهان
معاصر زندگی میکند ،فرق دارد) دوست خود را بر مبنای گرایشهای فردی و نه بر مبنای ش�بکههایی که از آغاز در
آن به دنیا آمده است ،انتخاب میکند".
تغیی�ر رفتارها و عادتهای جنس�ی ایرانی�ان را میتوان
به عوامل�ی همچون افزایش س�طح ارتباطات وآموزش، حضور زنان در جامعه ،گس�ترش زندگی ش�هری و شرایط
اقتص�ادی مرتبط دانس�ت .در میان این عوام�ل اما آنچه
بیش از همه مورد توجه قرار میگیرد اینترنت و شبکههای ماهوارهای است ،دو گزینهای که از قضا همزمان در ایران گسترش یافتهاند :ظهور شبکههای اجتماعی از یکسو و آغاز پخش س�ریال از شبکههای فارس�یزبان ماهوارهای
ٔ جامعه ایران ،به وی�ژه در میان واکنشه�ای زی�ادی را در محافظهکاران برانگیخته است .این هر دو اما تا چه اندازه ٔ جامعه ایران به ویژه زنان تأثیرگذار بودهاند؟ روی
حسین قاضیان ،با تکیه بر ش�هود اجتماعی و با توجه به
20
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
" تی�پ و موقعیت اجتماع�ی بینندگان جدی س�ریالهای
ماهوارهای و کاربران جدی شبکههای اجتماعی تا حدی متف�اوت اس�ت :زنان بیش�تر از م�ردان بییند ٔه س�ریالها
هس�تند ام�ا در ش�بکههای اجتماعی نوعی تع�ادل وجود دارد .س�طح تحصیالت بییندگان جدی این س�ریالها از س�طح تحصیالت کاربران ج�دی ش�بکههای اجتماعی پایینتر است و از نظر ش�غلی هم خانهدارها بیشتر از افراد شاغل به سریالهای تلویزیونی عالقه نشان میدهند .به
این ترتیب ،ممکن اس�ت اثر تجمعی یا س�ینرژیک این دو منبع متف�اوت بر روی زنان تنها ب�ه آن گروهی اختصاص
داشته باشد که همزمان کاربر جدی هردو باشند".
تأثی�رات اینترن�ت و ماه�واره تنه�ا ب�ه ای�ران مح�دود
نمیش�ود ،با ای�ن همه ام�ا هرگون�ه بح�ران اجتماعی،
و ه�ر تغیی�ری در ع�ادات و رفتارهای جنس�ی و اخالقی ٔ نتیجه مس�تقیم این دو ش�مرده از س�وی محافظ�هکاران میشود .حس�ین قاضیان دربار ٔه تأثیر این دو معتقد است:
"میشود حدس زد از طریق سرایت ارزشها و نگرشها و گرایشهایی که در هر یک از این دو منبع منتش�ر میشود زن�ان ایرانی بیش�تر به کنترل ش�خصی ذه�ن و بدن خود
متمایل ش�ده باش�ند و در براب�ر کنترل آن توس�ط دیگران
– اعم از خانواده و دولت – حساس�یت بیش�تری پیدا کرده باش�ند ،حساسیتی که وجه دیگری از رش�د فردیت و البته
خودآگاهی جنسیتی است".
ب�ه "ز" برگردیم ،به زنی که وقت�ی از خیانت حرف میزند
بالفاصل�ه پ�ای وایب�ر و فیس�بوک را وس�ط میکش�د و با لبخندی بر لب از آن با عنوان "خانهخرابکن" یاد میکند.
در ای�ن کنایه البته نکتهای هس�ت که از توان ش�بکههای
اجتماع�ی حکای�ت میکن�د :فضای�ی ک�ه از مهمتری�ن نمادهای جهانی ش�دن به ش�مار میآی�د و کاربران در این فض�ا خود را درمقابل انبوه�ی از اطالعات گوناگون ،و در
نتیجه امکانات و انتخابهای گوناگ�ون ،قرار میدهند.
حس�ین قاضیان درب�ار ٔه هجوم این اطالعات گس�ترده به
و در مواجهه با اس�تقبال روزافزون ایرانیان از شبکههای
گوناگ�ون به وجود میآید ،به بح�ران هویت ،یک بحران
را ب�ه کار میبرن�د .ب�ا تکی�ه بر همی�ن دیدگاه اس�ت که با
زندگی اف�راد و تردیدهایی که در مواجه�ه با فرهنگهای
عمومی ،که به دوران گذار مربوط میشود ،اشاره میکند.
او بخشی از این بحران را ناش�ی از تماس با منابع دیگری
از جهانه�ا ،ارزشها و نگرشها میدان�د که یک جامعه پیشتر با آن ناآش�نا بوده است" :در حال حاضر رسانههای
نوین ،اعم از رسانههای همگانی و رسانههای اجتماعی، بخش�ی از کار انتق�ال ارزشه�ا و نگرشه�ای متفاوت و
تماس ب�ا جهانهای دیگر را عم ً ال به عه�ده گرفتهاند .به این ترتیب میش�ود گفت که رس�انههای نوین هم در این بح�ران و تش�دید آن نقش دارند .بخش�ی از ای�ن نقش از
طریق تردید در باورهای پیشتر مس�لمی صورت میگیرد که یک جامعه به خاطر تماس نداش�تن با جامعههای دیگر
آنها را مسلم میپنداشته است".
مقامات حکومت ایران اما نگاه دیگری به این ماجرا دارند
اجتماعی ،همچون همیشه سالح ممنوعیت و محدودیت اوج گرفتن کارب�ران وایبر در ایران راه چ�اره در فیلترینگ جس�تجو میش�ود و ممنوعیت دسترس�ی به فیس�بوک و دیگر شبکههای اجتماعی همچنان پابرجاست .با استناد ب�ه آمار ارائه ش�ده در ابتدای مقاله اما ب�ه وضوح میتوان دریاف�ت ک�ه ممنوعیتهای�ی از ای�ن دس�ت در س�رکوب
ٔ جامعه ایرانی بیتاثیر بوده است .حسین قاضیان اش�تیاق نیز با صحه گذاش�تن بر این موض�وع ،تأکید میکند :خود
این مقامات ه�م میدانند که ای�ن محدودیتها ،و ایجاد فرهنگ گلخانهای ،فقط به "ای�دز فرهنگی" میانجامد و انجامیده اس�ت .برای همین اس�ت که هر پدیده جدیدی
ک�ه از طری�ق این ش�بکهها پخش میش�ود لرزه ب�ر اندام سیاس�تهای کنترلی حکومت میاندازد .چون درنهایت همه میدانند که این ممنوعیتها بیش�تر اشتیاقزاست تا
انگیزهزدا.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
21
عکس :امید کشتکار
کوهیار گودرزی پردۀ اول ،مثلث من و تو و نظام
ٔ برگه س�فید زیر نشس�ته ب�ودم روی صندلی رو به دیوار و
دس�تم .ص�دای قدمه�ای آقای کارش�ناس ت�وی راهرو
میپیچید و نزدیکتر میشد .صدای دمپاییها نزدیکتر شد و رسید به درگاه اتاق. -نوشتی؟
کلی و خالف آیین دادرسی کیفریه. -نه ،سؤالش ِ
22
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
ببین تو کاری نداشته باش بنویس.و همین جور ادامه داد به داستان خودش که من دوستت
هستم و میخوام کمک کنم و داشت کمکم میکرد که رفته بودم ،از آن اتاق نیمه تاریک با دیوارهای س�بز .رفته بودم توی خاطرات مشترکمان و تو داشتی حرف میزدی .من
داش�تم به "تمام روابط خود را بنویس�ید" فکر میکردم .به
سالمتی تمام مسائل کاری ،روابط کاری ،دوستانه و تو و
خاطرات کمکم دور میش�د .خاطرات تو فاصله میگرفت و چراغه�ای رابط�ه را یک نفر داش�ت خام�وش میکرد. داش�تم فکر میکردم که اگر االن برگهها را بردارد و سؤال ٔ "رابط�ه خود را با فالنی توضیح بعدی را توی همان قالب دهید" بنویس�د چه بگویم .نه اینکه مثل تمام س�ؤالهای
دیگر ی�ک حس مرموزی بیفت�د به جانم ک�ه اذیتش کنم.
(ک�ه او هم بیش�تر اذیت�م میک�رد و این دیگرخ�ودآزاری
همین طور ادامه پیدا میکرد) ،نه حقیقتش این ش�بیه آن س�ؤالهای دیگر نبود .برای این جوابی نداشتم .در مورد ٔ ٔ دوستانه کاری. رابطه رابطهمان،
احتما ً ال تقصیر همانی بود که چراغها را یکی یکی داشت
دیگرخودآزار خودمانی ،من و تو. خاموش میکرد .همان ِ
در پاسخ س�ؤال کارش�ناس باید بنویس�م توضیح رابطهها توضیح آدمهاس�ت .آدمها اغلب غیرقاب�ل توضیحاند .ما هم که اینقدر غریبه ش�دهایم که ارتباطمان شده مصداق
ارتباط ب�ا بیگانگان .ش�یطنتام گل کرد که این را وس�ط حرفهای طرف که ادامه داش�ت بگویم .که یادم آمد چند روز پیشکه پرسید :مشکل شما با نظام چیه؟ چرا این همه
از دامن نظام فاصله گرفتید؟ من هم گفتم :مش�کل نظام با ما چی�ه؟ یک جوری میگی دامن نظ�ام انگار حکومت ٔ رابطه عاش�قانه داره. با فع�االن مدن�ی و روزنامهنگاره�ا
مشکل ما شمایید و جایی که فکر میکنید نشستهاید .دیگر سؤال نپرسید ،آمد نزدیکتر و جوابم را با پسگردنی داد.
پردۀ دوم ،رقیقتر به جای رفیقتر
همین چند هفته پیش بود دکتر جان ،که استاد باز مسیج
داد" :عاش�ق یکی از فالوئرهای جدیدم ش�دم استاد" چند ماه بود که اس�تاد ،معتاد به این فالوئرهای جدید ش�ده بود
و این عشقهای ناگهانی هر هفته ادامه داشت .تقصیر ما
نیس�ت (اگر هم باش�د گفتنش ضرری ندارد) .تقصیر دوره و زمانه است .باید تمام کاس�ه کوزهها را سر مدرنیته خورد
کنیم .س�ر همین ش�تاب زمانه .تو که توقع ن�داری وقتی اینقدر س�ر آدمها شلوغ ش�ده که حتی وقت خواندن همۀ جوکهای وایب�ر (کار به ای�ن مهمی) را ندارند ،بنش�ینند
خب عزیز من پشت دستم را که بو نکرده بودم ،از همان اولش هم گفتم، نگفتم؟ هر بار عکسات آمد نوشتم این درست است؟ انصاف است؟ دست ما از قد و باالی تو کوتاه و تو از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی .اینترنت؟ آدم از اینترنت که عشق پیدا نمیکند و گاهی درن�گ کنند .دیگر وقت�ی برای تأم�ل نمانده .تو
ٔ حوصله ک�ه غریبه نیس�تی دکتر ج�ان ،آدمه�ا این روزه�ا نزدیکتر شدن ندارند .اکثر دور و بریها ترجیح میدهند به ج�ای "ک�م" و "غلیظ"" ،زی�اد" و "رقیق" مص�رف کنند. (ح�اال کاری ب�ه اون دس�ته که "زی�اد" و "غلیظ" هس�تند و
تواناییهاش�ون نداریم) خالصه اینکه آدمها دیگر زندگی
روی زمی�ن س�خت را ب�ه رؤیاپ�ردازی در آس�مان ترجیح
میدهن�د .همی�ن خ�ود تو ،مگ�ر نگفت�ی ده تا "دوس�ت
معمولی" بیشتر از یک "رفیق" خریدار دارد؟ امان از دست
مدرنیته و این اس�باببازیها .دیگر کیفیت رابطههای ما هم قربانی تعدادش شده .هر چه بیشتر ،رقیقتر.
این رفاقتهای "ملو" هر ایرادی که داش�ته باش�د خیال
هم�ه را از ی�ک نظ�ر حداق�ل راح�ت ک�رده ،دیگ�ر کمتر محبوبی را آنقدر میش�ود باال برد که اگر روزی شکست، تکههایش روی س�ر عاشق بریزد .عاشقها هم این روزها
کمتر سرشکس�ته میش�وند .راس�تش را بخواهی اینقدر ش�تاب روابط زیاد ش�ده که اصال وقت نمیماند که بهش
فکر کنن�د .از کنار ه�م میگذرند ،زمان ه�م از کنار همه. گاهی فکر میکنم ش�اید تنها راهش این باش�د که دست و
پایش�ان را ببندیم و به زور شالق و فلک وادارشان کنیم به
درنگ .چه فایده؟ از پس ت ًامالت زورکی که کسی رستگار ٔ حافظ�ه تاریخیمان ضعیف اس�ت. نمیش�ود .ما هم که بگذری�م دکتر جان ،ای�ن تخت جدیدت که ب�اال و پایینش جای دستبند دارد را گفتی از کجا سفارش دادی؟
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
23
پردۀ سوم ،بیا اسکایپ
خب عزیز من پش�ت دستم را که بو نکرده بودم ،از همان
بع�د آن چته�ای بیپایان و خ�دا به بان�ی کمپانی وایبر
درس�ت است؟ انصاف اس�ت؟ دس�ت ما از قد و باالی تو
دوری؟ نزدیکت�ر جانم .مگ�ر آدم ندیده و نش�ناخته هم
اولش هم گفتم ،نگفتم؟ هر بار عکسات آمد نوشتم این کوتاه و تو از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی .اینترنت؟
آدم از اینترنت که عش�ق پیدا نمیکن�د .آن هم از راه دور.
ح�اال گیریم که توی آن تحقیق نوش�ته باش�د در ینگه دنیا فهمیدهان�د از هر ده تا رابطه یکیش�ان النگ دیس�تنس اس�ت .خب به ما چه؟ نس�بیگرایی فرهنگی چه میشود پس؟ اینها را گفتم و نشنیدی و شاید توی دلم گفته بودم،
طوری که بش�ود خ�ودم را هم به نش�نیدن بزن�م .تنهایی اس�ت دیگر ،آدم اینجا که نه ،این روزها همه جا تنهاست. دنیا ب�رای آدمها زی�ادی کوچک ش�ده ،ان�داز ٔه پیلههایی
ٔ هم�ه آدمها ،تنها و که هر کس�ی دور خ�ودش میتند .بعد
دور هم ،توی پیلههایش�ان با خوبی و خوش�ی معاش�رت ِ میکنند ،توی دهکد ٔه مجازی.
ٔ چشمه آمده بودی پای اس�تاتوس من آب برداری ،از سر
خواب ،کوزۀتر روی دوش�ت بود ،باد وحشی وزید و باقی ٔ قصه گیس�وی تو ب�ود .س�خت بود ،حرم�ت نگه ماج�را
24
نداشت دلم .قد و باالیت را الیک کردم.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
عمر با ع�زت بدهد .صدایت را ش�نیدم و کجا بودی؟ چرا
دلش تنگ میش�ود؟ دلتنگیهای مجازی چرا حساش ی است؟ اینقدر واقع
از وقتی اینترنت وایرلس و این گوش�یهای نس�ل جدید
آمده وضع خالصهتر هم شده ،تو برای من خالصه شدی توی لپتاپ و دینگ دینگ گوشی.
آمدی ،دیدمت ،آهسته بوسیدمت ،جانم به قربانت ولی
رفتی چرا؟ رفت�ی و که باز جایت را ای�ن* :های وایبری و
بغلهای اس�کایپی بگیرد ،ولی دست من که جای گرمای پوست تو را نمیگیرد .کجا میشود لپتاپ را بغل کرد و تا
خود صبح خوابید؟
قرار نبود غلیظ ش�ود ولی ش�د ،پش�ت دس�تمان را که بو
نک�رده بودی�م ،تقصی�ر مدرنیته ب�ود ،تقصی�ر فاصلهها، "تن"ه�ای تنها .ما وگرن�ه ما که خوبیم ،م�ا آدم بالغها ،ما ِ
اسیر توی این اینترنت سنگی. پنجرههای ِ
عکس :بابک بردبار
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
25
ناما جعفرى
درختها معشوقههای منند گاهی در سانفرانسیسکو گاهی در پاریس گاهی در رم گاهی در تهران گاهی هم در حوالی یک جزیرۀ مرجانی در جنوب. رابطه هاى پنهانى ،رابطه هاى پنهانى موضوع سختى ست که بشود نوشت ،آن هم از نوع ستایش کردنش ،اما سطرهایی که در ادامه مى آید ،ستایشى ست از یک رابطۀ پنهانى که پیچیده بود در کلمه.
ب�ه اعماق روح�ى ما فرو م�ىرود و به دنیاهاى ناش�ناختۀ
در جس�تجوى چیزى هس�تم که مى دانم چیس�ت ،و در
آفریند که براى ما از دنیاى واقعى ،واقعىتر اس�ت .ش�ده
کتاب اپرانامۀ عروس�ى فی�گارو را تازه خریده ب�ود و برایم
یکى از این دو چهره را از من جدا مى کردند معنا و مفهومم
کجاست ،اما مى دانم که آن چیز بیرون از وجود من است. آورده ب�ود .س�طرهاى باال را ک�ه میخوان�د ،لبهایمان
درهم ج�ان مى گرفتن�د و رگهایمان در ب�ازدم ،به تپش
هراس از رابطۀ پنهانیمان مىرسید .روزها به اردیبهشت رس�یده بودن�د ک�ه در عص�رى از یگانگ�ى تن با هم آش�نا ش�دیم .رابطهمان دیوانه وار در س�لول بى قفل و بست و
بى روزنۀ ذهن ،روحمان را زندانى کرده بود .فریادهایمان در دهلیزهاى مغز محو مى ش�د ،س�رمان را آهسته تکان مى دادیم ،مثل اینکه یک رش�تۀ نامرئى ما را به این سو و
آن س�و مى کشید ،چشمانمان بى احس�اس از اشکهاى
اضط�راب انگی�ز ،در تابلوی�ی از عطرهاى فرانس�وى گم
مى ش�د .خندههاى گوش�خراشمان ،س�راپایمان را مى لرزاند ،دس�تهایمان متش�نج بودند ،نگاههایمان معنى
و مفهومى نداش�ت ،گویى به هیچ کجا ن�گاه نمى کردیم. جس�ممان تهى و سس�ت و بى حال مى ش�د ،سرما و گرما
26
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
برایمان نامفهوم بود ،حتى گاهى وقتها به ش�وخى شیئى نوک تیز را در بدنمان فرو مى کردیم ،کبود مى ش�د و جاى
زخمش مى ماند ،اما ،احس�اس درد نمى کردیم ،ذهنمان در باغ هاى وس�یعى به گردش رفته بود ،باغهایى که س�ر و صداه�اى بیرون در آنه�ا راه پیدا نمى کرد .م�ا از دنیاى بیرون خس�ته ش�ده بودیم و در پیلۀ دیوانگ�ى درون خود
پناهن�دۀ این رابط�ه بودیم" .اپ�راى ویزک" که براس�اس
منظومه اى از " ژرژ بوشنر" تنظیم شده ،شعرى دارد با این مضم�ون " :آدمى گرداب�ى در اعماق خ�ود دارد .وقتى به پایین مى نگرد س�رش گیج مى رود" .رابطۀ پنهانى وقتى
ذهن خویش س�فر م�ى کند ،ب�ا تخیالتش دنیای�ى را مى بودم " ژانوس" از خدایان رومى ،که دو چهره داشت ،و اگر را در رابطه از دس�ت مى دادم .روزهایى که با هم بودیم در
آبجو و ودکا دیوانگى جنون آمیزى شروع مى کردیم ،مثل
" آیین دیونیزوس" .در مىگسارى هاى این آیین ،دیوانگى تنها راهى بود که مىتوانس�تند کس�ى را مستقیم ًا به بارگاه الهۀ ش�راب ببرند .ما در رابط�ۀ پنهانیمان با افراط به مرز
جن�ون مى رس�یدیم و در حال رقص به هیس�ترى تس�لیم
مى شدیم .س�اعتهاى بعد در حرف مى رفتیم ،مى گفتم: حفظ تعادل بین جنون و رابطه و تن ،هنرى است پنهانى.
" لورکا" رابطه را داس�تان پرخش�م و هیاهویى مى داند که ابله�ى آن را حکایت مى کند و هیچ معن�ا و مفهومى ندارد و تص�ور چنین چیزى هول آور اس�ت .بعد در حرف رفت و گفت :فریادم بکش!
گفتم :در یکى از صفحه هاى کتاب هانرى میش�و برایت
نوش�تم :ما یک عمر در گودال اضطرابات خود دس�ت و پا
مى زنیم و از اینسو به آنس�و مى رویم و براى فرار از این بدبخت�ى و بیرون آم�دن از تاریکىهای اجتماعى دس�ت
ب�ه آفرینش این رابط�ه زدهایم .هانرى میش�و هم مثل ما داروه�اى توهم زایى مثل حش�یش و مس�کالین مصرف
مى کرد تا ش�اید بتواند از این راه به اسرار پنهان روح آدمى دس�ت یابد .گمان مى ک�رد دیوانگان مى توانن�د با درون
آدمى رابطه داش�ته باش�ند ،اما نمى دانست که دیوانگانى مث�ل ما با نفس خ�ود درگیری�م و این جن�گ درونى براى
رابط�ۀ ما جاذب�ۀ عجیب�ی دارد .پایینتراز این نوش�تهها، برایش نوش�ته بودم :گاهى زخمى را در س�ینهام حس مى کن�م و از جا بلند مىش�وم و نفس نفس مى زن�م ،بدنم به
جلو خم مى ش�ود ،دهانم باز مى ماند و چشمانم گشاد مى ش�وند و به نظرم مى آید که توفانى در درونم ،آش�وبى به پا کرده است ،مثل اینکه وجودم دو قسمت شده باشد ،یک قسمت از تنم تالش مى کرد قسمت دیگرم را نجات دهد،
در همین ح�ال چیزهایی مى گفت و ش�عر هایى مىخواند
و با طوفان درونم همراه مىش�د و این وضع تا مدتى دوام مىیافت تا آنکه به خودم باز آیم.
زانو زد کنارم و س�طرى از میش�و خواند :اى شوم
بختى/دمى بنشین/دمى بیاساى/بیا تا من و تو در کنار هم اندکى بیاساییم!
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
27
سپنتا پرهام "اولش با یک الیک شروع شد .یک الیک ناقابل. بعد الیکهای پشت سر هم که پای هر نوشته و اظهار نظر بیربط و باربطی میگذاشت .اص ً ال نفهمیدم این آدم کیبود که من ادش کردم. عادت نداشتم اسمهایی عجیب و غریب که نمیشناسم را در فیسبوکم وارد کنم .مطمئن بودم این آدمی بوده که میشناختمش ،بعد اسمش را عوض کرده .بعد کامنتها شروع شد
28
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
و سالم و علیک از چت فیسبوکی .حرفها اولش دربارۀ نوشتهها بود":چقدر روون مینویسی. من از نوشتههای تو خوشم میآد ".و با چت دوم صمیمی شد بدون اینکه به کم محلیهای من اعتنایی کند ،ساعتها از نوشتهها و عکسهایم تعریف کرد و درنهایت یک روز گفت" :من عاشق تو هستم" ....
خبرن�گار هنری بود و آن�ا خبرنگار اقتص�ادی .من از همه
بزرگت�ر ب�ودم و ب�رای همی�ن اولی�ن نف�ری ک�ه دربارۀ
تجربهاش صحبت میکرد.
تجرب�ۀ من ب�ه حدودپنج س�ال پی�ش باز میگش�ت .به
روزهای�ی که بع�د از جریان�ات انتخاب�ات ۸۸اس�تفاده از
فیسبوک بسیار گسترده ش�د و خیلیها در آن فعال شدند. آن روزها مردی با نامی عجیب و غریب و عکس�ی تزئینی
در آش�نایی با من را ب�از کرد" :آن روزها من تازه از دوس�ت ِ پس�رم که س�ه س�ال با هم زندگی ک�رده بودیم جدا ش�ده
ب�ودم و از نظر روحی ش�کننده بودم .اوایل که این آقا س�ر و کلهاش پیدا ش�د محلش نمیدادم .اما آن قدر محترمانه
رفتار میکرد که دلم نمیآمد س�ر دعوا را ب�از کنم .یک بار گفتم من به کس�ی که نمیشناس�م اعتماد نمیکنم .تو که
حتی عکس خودت را هم نگذاش�تی .اس�م و عکسش را
برایم فرس�تاد و البته گفت که ازدواج کرده اما از ازدواجش راضی نیس�ت .ب�ا آنکه هی�چ وقت ب�ا مردانی ک�ه مت ًاهل هس�تند رابطۀ جدی برقرار نمیکنم؛ اما مسعود حسابش با بقیه فرق میکرد .او دائم ًا میگفت با زنش مش�کل دارد و به زودی از هم جدا میش�وند .کم کم این رابطه جدیتر
شد اما حس�ی عجیب باعث میشد که هیچ وقت همدیگر
را نبیین�م .چندین بار تلفنی صحبت کردی�م اما بعد به این نتیجه رس�یدیم که همین رابطۀ چتی و اسام اسی بهتر از حرف زدن اس�ت .وقتی حرف میزدیم حرفی برای گفتن نداش�تیم .ش�اید همین هم دلیل آن شده بود که نخواهیم
با س�هنفر از دوس�تانم در کاف�ه گالری باغ ف�ردوس قرار
همدیگ�ر را ه�م ببین�م .کم ک�م احس�اس میک�ردم از او
بگوییم .البته قرار بود تعدادمان بیش�تر باشد اما قرار میان
میشد .برای زنی که تا به آن روز ندیده بود دلتنگ میشد
گذاشتم تا دربارۀ تجربیاتمان از آشناییها و روابط مجازی هفت�ه و صحب�ت درب�ارۀ موضوعی ک�ه خیلیها ب�ه مدد گس�ترش اینترنت و البت�ه ابتکار مارک زاکربرگ و اس�تیو
جاب�ز خدا بیام�رز یعنی فیس�بوک و تلفنهای هوش�مند با آن مواجه هس�تند ،باعث ش�د تا چند نفر دیگر از دوستان
نیایند .س�ه نفری که آمده بودند ،از دوستان نزدیکم بودند
که در جریان تجربیاتشان بودم .هر سه بین ۲۸تا ۳۲ساله بودند و شاغل ،هر س�ه هم در شبکههای اجتماعی بسیار
فعال.
مریم در یک ش�رکت کامپیوتری مس�ئول ف�روش بود.
نس�یم و آن�ا اما مثل م�ن در رس�انهها فعال بودند .نس�یم
خوش�م میآید .او اما ه�ر روز رفتارش عجی�ب و غریبتر و حس�ودی میکرد .اگر کمی دیر جواب�ش را میدادم باید س�ریع از دلش در م�یآوردم واال قهر میک�رد .هر چه این
رابطه جلوتر میرفت این حسادت و قهرها بیشتر میشد تا جایی که یک روز به خودم آمدم و دیدم زندگیم شده قربان
صدقه رفت�ن آدمی که حتی نمیدانم کوتاه اس�ت یا بلند؟
چاق اس�ت یا الغر؟ آدم�ی که تنها برای م�ن کلمات بود. کلماتی که نمیدانس�تم کجا ثبت میشود ،اما با یک دکمۀ
دیلیت و آنفرند ،میشد برای همیشه حذفشان کرد .کاری درس�ت که یک دو س�ال بع�د از آن روزهای اول آش�نایی شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
29
انج�ام دادم و در گوش�ی تلفنم هم برای همیش�ه بالکش
ک�ردم .راس�تی هیچوقت نفهمی�دم زنش را طلاق داد یا دروغ میگفت؟"
به اینجای داس�تان که رس�یدم مریم آهی کشید و گفت:
"اما داس�تان من به راحتی داستان تو نبود .من قبل از این ش�رکت در ش�رکت دیگ�ری کار میکردم .آنجا فروش�ندۀ
ساده بودم که زیر دس�ت مردی کار میکردم که چند سالی بود میش�ناختمش .زن و بچه داشت .وقتی بچۀ دومش ب�ه دنیا آم�د برایش کادو بردم .دردس�رها از وقتی ش�روع
ش�د که با راهنمای�ی خودم تلفنش را ب�ه وایبر متصل کرد.
اوایل ،شبها پیامی میفرستاد که فالن کار را انجام دادی یا نه؟ یا فردا با فالن مشتری قرار بگذار .بعد استیکرهای
عجیب و غریب و پیامهایی که وقت و بیوقت میرس�ید. ای�ن پیامها آن قدر زیاد ش�د که ش�بها موبایل�م را خاموش
میکردم .یک ش�ب ش�روع کرد در وایبر سؤاالت عجیب و غری�ب کردن و درنهایت گفت که از من خوش�ش میآید
و دوس�ت دارد که رابطهمان جدیتر ش�ود .در همۀ زمان کاری س�عیکرده بودم ح�دود خودم را رعای�ت کنم .حتی
30
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
یک روز به خودم آمدم و دیدم زندگیم شده قربان صدقه رفتن آدمی که حتی نمیدانم کوتاه است یا بلند؟ چاق است یا الغر؟ آدمی که تنها برای من کلمات بود .کلماتی که نمیدانستم کجا ثبت میشود ،اما به یک دکمه دیلیت و آن فرند میشد برای همیشه حذفشان کرد دربارۀ نام�زدم با همکاران�م صحبت نکرده ب�ودم .خیلی
محترمانه گفتم که موضوع را فراموش کند .اولش معذرت خواهی کرد اما درس�ت فردای همان روز ب�ار دیگر پیامها تکرار ش�د .هر چی بیمحلی میک�ردم او از رو نمیرفت.
همکارم بود و نمیخواس�تم در محیط کاری کس�ی از این موض�وع خبردار ش�ود .به هر نوش�تهای که در فیس�بوک
میگذاش�تم واکنش نشان میداد .حس�ودی میکرد .به
خ�ودش میگرفت .یک روز که نامزدم ب�ه دنبالم آمده بود
به طور اتفاقی دید .بعد برایم پیغام فرستاد که نگفته بودی
نامزد داری تا ما خودمان را معطل تو نکنیم .این عصبانیم کرد .واقعا داش�ت پا از گلیم خودش فراتر میگذاش�ت .به تندی نوشتم که حد و حدود خودت را رعایت کن .که زنگ
زد و گف�ت که حق نداش�تم ب�ا او بد حرفبزنم .ش�روع به فحاشی کرد و تهمتهای بدی زد و ...دیگر نمیتوانستم
با این آدم کار کنم .اس�تعفایم را با تم�ام پیامهایی که برایم
فرس�تاده بود روی می�ز رییس ش�رکت گذاش�تم و از آنجا بیرون آمدم و به تلفنهای آن محل کار پاسخ ندادم .دائم ًا تهدید میکرد .آدم بد دهن و بیاخالقی بود .چند روز بعد فهمی�دم این آقا یک جور بیماری داش�ت که برای چند نفر
ن همان ش�رکت پیامهایی ش�بیه من دیگر از هم�کاران ز
من گفتم :آخه شما زن داری اقا .خیلی راحت یک شکلک خنده فرستاد و گفت طاعون که ندارم زن دارم .بعد گفت که امل بازی در نیار من تو رو به جاهایی میبرم که فکرشم نمیتونی بکنی .اما من امل بودم سرش با یک هنرمند جوان گرمه که ظاهر ًا لیاقتشو داره!"
آن�ا ام�ا تجرب�هاش با م�ا کم�ی ف�رق میک�رد .او هم در
فرس�تاده بود .البته من شانس آوردم که این شرکت به من
فیس�بوک با ی�ک مرد جوان دوس�ت ش�ده بود ک�ه بعدها فهمیده بود مت ًاهل اس�ت .اما نکتۀ جال�ب برایش این بود
نس�یم آه�ی کش�ید و گفت" :عج�ب آدمه�ای مزخرفی
انگار یادش میرفت که خدا و پیغمبری وجود دارد و شروع
خ�ودش را تعری�ف کرد .کس�ی که به نس�یم گی�ر داده بود
اینکه طرف ،زن داش�ت مهم نب�ود .میگفت" :من برای
بود خیلی لطف کرده که از نس�یم خوش�ش آمده .نسیم به
زندگی خانوادگیش نب�ودم .اما چیزی که آزارم میداد این
و آن مرد هر بار که نس�یم زنگ م�یزد دعوتش میکرد که
یک�ی از ش�رکتهای معتبر اس�ت وارد چتهای جنس�ی
اس�ت و تنها زندگی میکند .برای همین هر بار که دعوت
حالی که از نزدیک ک�ه میبینیش الحمداهللاش را آنچنان
بار در چت گفت :ببین خیلی دخترها هس�تند که آرزوشونه
من چند بار سعی کردم بالکش کنم اما با یک آی دی دیگه آم�ده .حاال تقریب ًا بهش محل نمیذارم میآد برای خودش
خیلی راحت یک ش�کلک خنده فرستاد و گفت طاعون که ندارم زن دارم .بعد گفت که ُا ُمل بازی در نیار ،من تو رو به
براش میفرس�تم .اما فکر میکنم همین روزها باید بهش
بگم بابا من هیچ گرایش�ی به مرده�ا ندارم و اگه زن بودی
بودم .از مردی که میدانستم به چند دختر جوان پیشنهاد
آن�ا ک�ه دارد از خاط�رهاش میگوید ب�ه اطراف�م نگاهی
شغل باالتری را پیش�نهاد داد .البته ش�نیدهام که هنوز در همان شرکت کار میکند".
که این مرد بش�دت مذهبی بود اما پای چت که مینشست
بودن�د مدیران ش�رکت ک�ه بیرون�ش نکردند ".بع�د مورد
به چتهای جنسی میکرد .آنا البته برخالف نسیم برایش
آدم سرشناس�ی بود .یک هنرمند شناخته ش�ده که معتقد
این آقا درخواس�ت نفرس�تادم او آمده طرف�م و من ضامن
لح�اظ کاری مجبور بود هر از گاه�ی با آن آدم صحبت کند
ب�ود که این آقا با هم�ۀ اصولگراییش و اینک�ه مدیر دولتی
ب�ه خان�هاش برود":میدانس�تم ک�ه زنش خ�ارج از ایران
میشود و آن موقع حالل و حرام برایش اهمیتی ندارد .در
میکرد س�عی میکردم طفره ب�روم .بهانه میآوردم .یک
غلیظ میگوید که فکر میکنی در حال نماز خواندن است.
با من همکالم بش�ن اما من نمیدونم چ�را بین اون همه
از تو خوش�م آمده .م�ن گفتم" :آخ�ه ش�ما زن داری آقا".
امل جاهایی میبرم که فکرش�م نمیتونی بکن�ی .اما من ُ
یک چیزایی مینویس�ه و میره .منم گاهی یک ش�کلک
سراغت میآمدم".
رابطۀ جنس�ی داده و به رختخوابش برده ،نمیشد اعتماد
میان�دازم .ب�ه مردانی ک�ه در کنار زن�ان نشس�تهاند و به
ندم تا خودش خسته شد و یک شب نوشت لیاقت نداشتی.
از تکنولوژیه�ای جدید منش�عب ش�ده در کمین دیگری
کرد .س�عی کردم مدتی جواب اسام اسها و چتهاش�و
ای�ن فک�ر میکنم چند نف�ر از اینه�ا در رواب�ط جدیدی که
ح�اال البته هر از چند گاهی پیام م�یده .اما میدونم یک
نشستهاند .روابطی که تحت وب شکل میگیرد.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
31
نفیسه مطلق
32
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
پدر مهسا جانباز جنگ است" .او همیشه برای من یک قهرمان است اما آرزو میکنمای کاش دوباره شبیه گذشتهها شاد و امیدوار باشد".
پدر شیما و لینا مدیر پروژههای عمرانی ست" .از آنجایی که پدر ما در اروپا تحصیل کرده است به ما همه آزادیهایی که جوانان غربی در زندگیشان دارند داده است".
ٔ جامعه من از قوانین مردساالرانه ،از مقررات اجتماعی و رسم و رسومهای مردمحور رنج میبرد .شمار زیادی از زنان و دختران با پیگیریهای پر هزینه تالش میکنند تا حقوق نادیده گرفته شد ٔه نیمی از جامعه را مطالبه کنند؛ به امید برقراری عدالت و برابری حقوق انسان .در این سالها زنان بیش از گذشته خواستهاند و توانستهاند در زمینههای مختلف اجتماعی ظاهر شوند و با تمام مشکالت ،آواز ٔه موفقیتهایشان در عرصههای مختلف روز به روز از گوشه و کنار کشور و جهان شنیده میشود .به نظر من واقعیت این است که در پس و پشت بسیاری از این موفقیتها یک پدر ایرانی ست که در خلوت خود و در سکوتی غیرمتظاهرانه تابوهای زیادی را در خود شکسته است .او در میانسالی در گفتگویی درونی به مقابله با افکار پدری ،آموختههای مادری و فشارهای پنهان اجتماعاش رفته و تالش میکند دختر جواناش را در مسیری جدید در جامعه هدایت و حمایت کند .مردانی که نباید به راحتی از کنارشان گذشت؛ پدران نازنین بسیاری از ما .این مجموعه ٔ جامعه متکثر و متنوع ایران با پدران و دخترانشان در قشرهای مختلف با زمینههای قومی ،فرهنگی و مذهبی نگاهی دارد به متفاوت .یادآوری کوچکی ست برای ما که گاهی خودمان را در کنار هم ببینیم... شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
33
پدر فاطمه کشاورز است" .پدرم خیلی کار میکند .او زیاد از حد کار میکند".
پدر فاطمه کتابدار یک مسجد است. "مردم تصور میکنند چون پدر من روحانی ست من در زندگیام آزادی ندارم در صورتیکه او به من اجازه داد در سن ۱۵سالگی با دوستانم به نمایشگاه کتاب بروم".
34
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
پدر شادی تاجر است« .یک پسر بچه لجوج درون او وجود دارد که باید بدانی چطور با آن برخورد کنی»
پدر کتایون بازنشسته ارتش است".دوستانم میگویند او بیش از حد مراقب من است اما از نظر من او بهترین حامی زندگیام است". شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
35
پدر نیوشا مهندس است".پدر من ۵روز از هفته را برای کار دور از خانه است .ما بیشتر در زمان تعطیالت و آخر هفتهها با هم هستیم".
36
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
پدر زهرا بیکار است" .من نمیدانم دربار ٔه او چه بگویم .واقعن نمیدانم!"
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
37
عکس :ساسان فارسانی
بهرام میالنی
38
دیدگاهتان دقیق ًا نسبت به دخترانی که با پسرتان میگردند
چرا پسرتان سرش را از موبایل بیرون نمیآورد؟ میگوید دارم بازی میکنم ولی تا همین هفتۀ پیش بود که به شما میگفت موبایلش به درد بازی کردن نمیخورد .بعضی وقتها پیش میآید که ساعتها در اتاقش مینشیند و با تلفن حرف میزند ،وقتی هم میپرسید باکی حرف میزدی؟ میگوید هیچکس! آیا پسرتان دیوانه شده است و با خودش حرف میزند؟ آیا پسرتان دیوانه نشده است و با "هیچکس"خوانندۀ هیپهاپ حرف میزند؟ البته واقع ًا سؤال کردن ندارد چون میدانید که پسرتان دوستدختر جدیدی پیداکرده است و مانند هر انسان طبیعی دیگری دارد از مصاحبت با معشوقهاش لذت میبرد.
خانوادهاش همس�طح خانوادۀ ش�ما باش�ند ،یک�ی از این
من ش�مارا نمیشناس�م ب�رای همین نمیتوان�م بگویم
اگر هم خواس�ت کار کند ،کارش در حد داشتن یک بوتیک
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
چیس�ت ولی خب یکچی�ز را میدانم و آنهم این اس�ت ک�ه اگر ب�ه خودتان بود بدت�ان نمیآمد ت�ا حداقل دختری
را که او مالق�ات میکند ،ش�ما انتخاب میکردی�د .البته
اآلن میگذارید که به حال خودش باشد .اشکالی ندارد او
خودش را با این دخترها سرگرم کند .آخر پسر قند عسلتان در این کش�ور که تفریحی ندارد ،خیلی خوب میش�ود اگر یکی از این دختران س�ر پس�رتان را گرم کند تا خودتان سر
فرص�ت بتوانی�د یک دخت�ر خوب از دوس�تان و آش�نایان برایش پیدا کنید.
چ�کار دارید ک�ه پس�رتان یکه�زارم درصد با عروس�ی
ک�ه انتخ�اب کردهای�د تفاهم ن�دارد ،مه�م این اس�ت که لیس�انسهای دانش�گاه تهران را در کیفش داشته باشد و
هم با پیراهن و شلوار در خیابان رفتوآمد میکردید اینکه
این رفتار نباید باعث میشد که پسرتان فکر کند زنان با مردان فرقی دارند، زنان با مردان هیچ فرقی ندارند ولی خب در ذهن شما امکان اینکه یک فرد مذکر با یک فرد مؤنث تنها دوست باشد غیرممکن است چون خدا مرد را آفریده تا با زنان بچه درست کنند و بچه درست کردن هدف واالی زنان است
من بگویم ش�ما پس�رتان را تبدیل به یک فرد جنسیتزده کردهاید کام ً ال احمقانه و زش�ت اس�ت .البت�ه خب بعضی
وقتها وجود داش�ته اس�ت که ش�ما چیزهای�ی گفتهاید که نبای�د میگفتی�د مث ً ال وقت�ی آن دختر فامیل با فالن پس�ر خوابی�د به او گفتی�د جنده! بچهتان که نمیدانس�ت جنده یعنی چه ،ش�ما بودید که به او گفتید اگر دختری با پس�رها
بخوابد فاحشه است .البته ش�ما هیچوقت نگفتید پسری که ب�ا دختران دیگ�ر بخوابد نامش چه میش�ود ولی خب همس�رتان همیشه از پسر خواهرتان به خاطر اینکه موفق
ش�ده بود دخت�ران زی�ادی را زمین بزن�د تمجی�د و تقدیر
خانگی باش�د ت�ا بتوانی�د لباسه�ای جدیدت�ان را از خود
کرد .حاال هم که پس�ر گرانمایهتان بزرگش�ده است فکر
کاشکی عروستان روبات بود ،روباتی که نیازهای پسرتان
هر چه بتواند تعداد بیشتری از آنها را جمعآوری کند جوایز
عروس گلتان بخرید .واقعیتش اآلنکه فکرش را میکنید را برآورده میکرد و برای ش�ما هم دو سه بچه ترگلورگل میآورد .اینطوری خیلی هم بهتر میش�د چون آنوقت نمیتوانس�ت ذهن پس�رتان را با حرفهایش پ�ر و او را از
راهی که ش�ما برایش تعیین کردهاید دور کند .من هم مثل
میکند که دختران ش�هرتان تخممرغ شانس�ی هس�تند و بیشتری به او تعلق میگیرد .البته خودتان هم میدانید که شما در این طرز تفکر هیچ نقشی نداشتید. و حاال میرسیم به نتیجهگیری اخالقی!
همانطور که تا اآلن باید حدس زده باشید این متن هیچ
ربطی به رمان پس�ران و عشاق نداشت (شاید هم داشت.
شما ماندهام که علم چرا آنقدر دیر پیشرفت میکند. چی؟ من ذهن بس�یار بستهای دارم؟ شما اص ً ال راجع به
من رم�ان دیوید الرن�س را نخوان�دهام که بتوان�م در این
اینها همه حاصل افکار عقبماندۀ من اس�ت؟ بله درست
و عش�اق گذاش�تم تا ش�مارا گول بزنم که بیایید این مقاله
دخترانی که پسرتان مالقات میکند چنین دیدی ندارید؟ میفرمایید ش�ما خیلی هم برای زن�ان جامعه احترام قائل هستید و این تقصیر ش�ما نبود که پسرتان مانند بسیاری از
افراد دیگر این س�رزمین یک فرد جنسیتزده شده است.
اینه�ا همه تقصی�ر تلویزیون و آخوند مدرس�ه ب�وده .حاال شاید پیشآمده باش�د هر وقت دختری با پسرتان نشست، او را ع�روس خودت�ان خواندید یا وقت�ی دخترتان عصر را
بیرون از خانه ماند او را به تنفروشی متهم کردید ولی این رفتار نباید باعث میش�د که پسرتان فکر کند زنان با مردان فرقی دارند ،زنان ب�ا مردان هیچ فرقی ندارند ولی خب در
ذهن شما امکان اینکه یک فرد مذکر با یک فرد مؤنث تنها
دوست باشد غیرممکن اس�ت چون خدا مرد را آفریده تا با زنان بچه درس�ت کنند و بچه درس�ت کردن هدف واالی
زن�ان اس�ت .ایبابا باز که دارم ش�مارا محک�وم میکنم، ش�ما مث ً ال دکترای دانش�گاه تهران دارید ،قبل از انقالب
زمین�ه اظهارنظر کنم) ،من فقط نام این مطلب را پس�ران را بخوانی�د .اگر نام این مطلب را میگذاش�تم مقداری غر
ِ سکسیس�ت ما ،ش�ما حتی ای�ن مطلب را راج�ع به جامعۀ بازهم نمیکردید. ُل�ب کالم این اس�ت که ش�ما ازآنچه در اطرافت�ان اتفاق
میافت�د بهاحتم�ال زی�اد بیخبری�د .ببینید! ای�ن روزها میش�ود با هرکس�ی خوابید چون خالی کردن خانه برای پانزده دقیقه آنقدرها هم س�خت نیست .آنچه این روزها
کمتر پیدا میش�ود یک س�قف است که بش�ود یک رابطۀ
عاطف�ی را در زی�ر آن پ�رورش داد .ش�ما میتوانی�د ای�ن س�قف را برای فرزندت�ان فراهم کنید اگر دوس�تدختر او
را یکتکه گوش�ت ب�رای س�کس نپندارید و ای�ن دختر را
بهعنوان یک انسان قبول کنید .انس�انی که مانند همۀ ما ترسها و آرزوهای خودش را دارد و فرزند ش�مارا برای پر کردن تنهاییهایش برگزیده است.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
39
عکس :امید کشتکار
پرستو صبور همین چندی پیش بود که حمید رسایی در صحن علنی مجلس گفت ،جواد ظریف ـ وزیر امورخارجه ایران ـ و وندی شرمن ـ معاون سیاسی و سومین مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا ـ با هم "رابطه خصوصی" دارند .البته این خبر چندان بازتابی پیدا نکرد ،چون طبیعتا کسی آن را جدی نگرفت .اما اصل این موضوع که رابطه بین دو همکار یا همکالسی از جنس مخالف در جامعه ما سوظن برانگیز است ،قابل انکار نیست.
از هشدارهای روزمره بسیاری از مادران و پدرانمان گرفته
س�وال اصل�ی اینجاس�ت ک�ه تعری�ف رابط�های از نوع
و دبیرس�تان تا تمام تبلیغات تلویزیون�ی .تمام تالشهای
"غیرعادی" میش�ود؟ فاصل�ه و حریمه�ا چگونه تعریف ٔ همه این دوستیهای عادی ،به قول حمید میشوند؟ آیا
هفت س�الگی از جنس مخالف جدا شدیم ،بیاموزیم که در ٔ رابط�ه بین زن و مرد ،این هوا و هوس اس�ت که همیش�ه
دوس�تی عادی چیس�ت؟ اصال از کجا به بعد یک دوستی
40
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
رسایی ،نماینده بس�یار محترم و دوستداشتنی! ما مردم تهران ،به "رابطه خصوصی" ختم میش�وند؟ و همین که یکدیگر را با "نام کوچک" صدا کنیم و از مسائل شخصیتر
حرف بزنیم ،دیگر کار از کار گذش�ته اس�ت؟ باور خیلیها
این اس�ت که حتما یک احساس�ی هس�ت .اما این رسایی درون ما مردم از کجا س�ربرآورد که نس�ل پی نسل بدبینیم
به رابطه عادی دو جنس مخالف؟
این ب�اور فقط مختص م�ا بچههای انقالب که نیس�ت،
گرچه که شاید این تردید و بدبینی در ما عمیقتر کاشته شد. تا کالسهای دینی و قرآن و پرورشی دبستان و راهنمایی این چند دهه در این خالصه شد که ما بچههایی که از سن
زمام امور را در دست دارد.
در گوش�ه گوش�ه فیسب�وک و اینس�تاگرم ،خیلیهام�ان
در تکرار روزمره زندگی از هم دورمان کردند .نگذاش�تند
ش�هامتش را پی�دا کردهای�م و دوس�تیهامان را ب�دون
تش�ویق کنیم .در دانش�گاه ،یا کالسهامان را جدا کردند
گرفت�ه ،ت�ا مهمانیه�ا و شبنش�ینیهایمان .از لحظات
با هم به اس�تادیوم بروی�م و تیم مورد عالقهم�ان را با هم یا صندلیهام�ان را ،و ما نیز دوش به دوش آنها با هم در مورد دختران و پسرانی که بعد از کالس با هم مینشستند پچ پ�چ کردیم .با اینکه با گذش�ت زمان بهتر ش�دیم ،ولی
هنوز هم خیلیهامان به سادگی بر مسند قضاوت دیگران مینشینیم.
هراس و تردید به تصویر میکش�یم .از با هم قهوه خوردن
صمیمیترمان .از بغلکردنهای از س�ر ترس یا شوق ،از ب�ا هم بودنهایم�ان .از آن لحظهها که تا چند س�ال پیش
معموال قایمش�ان میکردیم .این روزها به نظر میرسد که راحتتر و بیمالحظهتر میشود رفاقت کرد.
در ای�ن تغیی�ر نمیت�وان نق�ش برنامهه�ای تلویزیونی
ام�ا قدیمیترها که معلم تربیتی نداش�تند که برایش�ان از
پربیننده فارسی زبان را نادیده گرفت ،البته مسلما منظورم
ولی آنها هم دوس�تی کردن را یاد نگرفتند .ش�اید کس�ی
فیلمها و برنامههای "خارجیها" نیس�ت که دوستیهایی
مذمت و خطرناکی رابطه بین زن و مرد بگوید ،داش�تند؟ به سان نس�ل ما ،از هم برحذرشان نداش�ت ،اما کسی نه
ب�ه آنها و نه به ما رفاقت را یاد نداد هرگز .رفاقت هم ش�د
مثل دموکراس�ی و آزادی بیان و خیل�ی چیزهای دیگر ،از همانها که فقط یا دربارهشان خواندهایم یا شنیدهایم یا در فیلمها با حسرت نگاهشان کردهایم ولی تمرینشان نکردیم
هیچوق�ت .برای همین ه�م وقتی با سختیهایش�ان که با مراد ما س�ازگار نیستند روبرو میش�ویم سردرگمیم ،جا
میزنی�م ،چه رفاقت باش�د ،چه دموکراس�ی و چه آزادی بیان .رفاقت را تمری�ن نکردهایم که یاد بگیریم مرزهایش را چطور و کجا باید ترسیم کنیم .از جنس مقابل فقط تردید
و ترس و هوس و شهوت را به ما یاد دادند و رفاقت که حق
ماست ،به سان خیلی حقوق دیگر ،از ما دریغ کردند .اما در
این یک مورد ،ما خودمان هم از خودمان دریغ داشتهایم. ما پا به پایشان آمدیم و بذر تردید و بدبینی و بیاعتمادی را
که در ما کاشتند ،آبیاری کردیم.
برنامههای رسانههای آن طرف مرزیست .دیگر فقط در
را میبینی�م ک�ه ب�ه "رابطهخصوص�ی" ختم نمیش�وند.
اینس�الها چ�ه در بفرمایی�د ش�ام و آکادم�ی گوگ�وش و برنامهه�ای نوروزی بیبیس�ی ،دوس�تی و رفاقت زن و
مرد را میان آدمهایی ش�بیهتر به خودم�اندیدهایم .کمتر
کس�ی هم فک�ر میکند ک�ه اینها همگ�ی با ه�م "روابط خصوصی" دارند .البته به جز برادران قصهپرداز که صدها
قصه از "روابط خصوصی" و ض�رب خورد ٔه هر چه مجری
شبکه من و تو و بیبی سی هست نوشتهاند.
گرچ�ه با تمام اینها و البته ش�اید نه به پررنگی گذش�ته،
ولی هنوز هم هر از گاهی رس�ایی درونم�ان صدایش بلند
میش�ود و تلنگری میزند که البد یک چیزی هس�ت بین اینه�ا .هنوز هم هس�تیم مایی ک�ه به دید ه تردی�د به هم مینگریم .هنوز هم خودمان رفاقتهایی را که حق مسلم ما هستند از خودمان دریغ میکنیم.
حقیقت اینس�ت ،که در گیر و دار یک دوستی شاید گاهی
ٔ همه اتفاقات دیگ�ر زندگی هم تلخی ای�ن رفاقتها مثل
ی�ا دید هر دو جور دیگری تعبیرش�ود .ش�اید برخی اوقات ٔ همه اینها باعث میشود که اصال تجربه خوبینشود .اما
به حال در دوس�تیهای رایج ب�ا همجنسهای خودمان،
هم دلیبلرزد ،مرزها تارشوند یا صمیمیت در دید دیگری
کم کم یاد بگیریم که چطور مرزها را ترسیم کنیم ،که چطور نگذاریم آن دلی که لرزید رفاقتمان را هم بلرزاند.
دارد هم ش�یرینی .اش�تباه هم خواهیم ک�رد ،ولی مگر تا اش�تباه نکردهایم؟ مگر نرنجیدهایم؟ مگ�ر اعتمادمان از ٔ همه آنها ش�د تجرب�ه .هیچ کدام بین نرفته اس�ت؟ ولی باعث نش�د دست از دوستی بکش�یم ،حداقل با هم جنس
م�ا بچههای ده�ه اول بع�د از انقلاب خیل�ی مرزها را
خودمان .باز هم اعتماد کردیم .تصور کنیم که اگر به خاطر
نک�رده باش�یم .بیش�تر تمری�ن کردی�م و درس گرفتی�م
زندگی چقدر س�ختترو تنهاتر از آنچه که هس�ت میشد،
شکس�تیم ،حاال گیرم ک�ه خودمان خیلی هم زندگیش�ان
و مرزه�ای جدی�د را ج�ا انداختی�م .ام�ا این روزه�ا دیگر
آن رفاقتهای اش�تباه ،دوس�تان امروزمان را نداش�تیم، نمیشد؟
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
41
42
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
گزارش تصویری از آلفرد یعقوبزاده
پاریس شهریس�ت که به خاطر فضای رومانتیکاش مش�هور است .هزاران
گردش�گر هرسال به پایتخت فرانس�ه س�فر میکنند .دروازههای بولوارهای رومانتیک ش�هر ،پسزمینۀ زیبایی برای بوسههای عاش�قانۀ گاهوبیگاهند.
اما رس�م قفلزدن به یکی از پلهای مش�هور پاریس برای ثبت احساس خود توسط گردش�گران ،اعتراض س�اکنان پاریس را برانگیخته است .پل هنرها
Pont des Artsزی�ر بار س�نگین این قفلهای عش�اق آرام آرام فرو میریزد. این پل بعد از برج ایفل بیشترین تعداد گردشگر را جذب میکند.
از اولین س�اعات صبح ،عشاقی که از سراسر دنیا به پاریس آمدهاند به سوی
این پل میشتابند تا قفل خود را به دیوارۀ پل نصب کنند و کلیدش را در رود سن
بیندازند.
این کار مثل یک ویروس به س�ایر پلهای پاریس هم س�رایت کردهاس�ت .پل
ارش�وش (پل اسقف) ،پل س�لفرینو و پل دبیلی و چند اثر تاریخی دیگر هم به
این ویروس مبتال شدهاند .عجیب نیست اگر قفلی را پای ایفل یا مجسمههای روی پل الکس�اندر سوم قفلی به یاد عشق دو عاش�ق ببینید .قفلی که رویش
اسم دو عاشق نوشته شده و به نردههای پل هنرها وصل شده ،نمادی از ابدی بودن این عشق است.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
43
امین بزرگیان در سال ١٢۶٨هجرى شمسى ،ناصرالدین شاه با ِسمت
س�فارتخانه هیچ مراجعه کننده اى ن�دارد -ترک مى کند و
حسینقلى خان نوری صدرالسلطنه را به همراه مترجماش
س�فارتخانه قطع میشود و حاجى به ناچار خدمتگزاران را
نخستین ایلچى (سفیر) ایران در ایاالت متحدۀ آمریکا حاج
میرزامحم�ود به آمریکا مى فرس�تد .او با صاحب منصبان دولت�ى دی�دار م�ى کن�د و در حالى ک�ه از مالقات ب�ا وزیر
خارجه و رییس جمهورآمریکا در پوس�ت خود نمى گنجد، دستور مى دهد که س�اختمان بزرگى به عنوان سفارتخانه اجاره ش�ود و چند خدمتگزار فرنگى نیز اس�تخدام شوند.
میرزامحم�ود به عنوان کس�ى که مى خواه�د به تحصیل ط�ب در آمریکا مش�غول ش�ود نیز با س�فیر اعظ�م همراه مى ش�ود .او پس از مدتى حاج حس�ینقلى خان را -که در
44
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
به دانش�گاه مى رود .به تدریج به دلیل مشکالتى ،بودجه اخراج میکند .حاجی که از دورى دخترش سخت بى تاب
است و احساس تنهایی مى کند ،رییس جمهور را در لباس ی�ک کابوى معمول�ى در س�فارتخانه میبین�د .او گزارش
این دیدار را با جزئیات مى نویس�د ،ام�ا ناگهان درمی یابد
که رییس جمهور پس از پایان دورۀ ریاس�ت جمهوریاش انتخابات را به رقیبش باخته و حاال کش�اورزی است که به دلیل عالقه به پستۀ ایرانى ،آمده تا روش کاشت و برداشت آن را از حاجى بپرس�د .این اتفاق حال حاجى را خراب مى
و پیگیرى مى ش�ود اما بى ش�ک از دالیل جامعهشناسانه
و عمومى ریش�ه مى گیرد .ش�اید بیراه نباشد که بگوییم به
غرب و به ویژه آمریکا در نزد عموم ایرانیان بیش از اینکه امری واقعى باشد ،امری خیالی است .افسانه است .آمریکا برای عموم ایرانیان ،و احتما ً ال برای بخش قابل توجهی از دنیا ،تمامیت یکپارچه ای است که در جهان تخیل آنها به حد اعالى پيشرفت و توسعه رسیده است
از افس�ونش بکاهیم و از تجربیاتمان بگوییم .اگر بپذیریم
کن�د .مراجعه کنن�دۀ بعدى ب�ه س�فارتخانه کار را از پیش
اندیش�یده مى شود ،الزم اس�ت که ما مهاجران به غرب،
پناهنده شدن به س�فارتخانه روى آورده است .حاجی زیر
درآورده و بی�ان نماییم؛ تجربهمان از دانش�گاه ،خیابان،
خرابتر مى کند .او یک سرخ پوست فرارى است که براى فشار دولت آمریکا قرار مى گیرد .حتى میرزامحمود نیز که ادامه تحصیلاش را به دلیل رفتار حاجی در خطر دیده ،از او مى خواهد که تسلیم ش�ود ،اما او نمى پذیرد .سرانجام
با فراخوانده ش�دن حاجی به وطن ،مأموریت اولین سفیر
تحقیرش�دهاى که خ�ود را یک تبعی�دى به مکان�ى دور از
کش�ور میپندارد ،به پایان میرسد .این خالصه اى بود از فیلمى که على حاتمى در س�ال ١٣۶۶ساخته بود؛ حاجى
واش�نگتن .حاجى واش�نگتن مى توان�د راهنماى خوبى براى تصویر کردن مواجهه ما با غرب باشد. الف:
خواست شغل ،درآمد مناسب ،مسکن ،همسر و چندتاى دیگر خواس�ت یا میل خارج زندگى کردن هم -حداقل در بین جوانان طبقۀ متوسط شهرى -افزوده شده که تا پیش از ای�ن ،حتى در دوران جن�گ نیز به این گس�تردگى با آن
روبرو نبودهایم .مىتوان ب�ا تحقیقات جامع به دالیل این
میل جدی�د همگانى تا حدودى دس�ت یافت .بای�د از این عروس زیباروى یا عفریتۀ زشت خو ،کمى چهره بگشاییم.
که هر خواس�ت و میلى در لحظۀ تحقق و برآورده ش�دن، تجربۀ زیستمان را س�عى کنیم به تجربهای اندیشیده شده
مراک�ز خرید ،رواب�ط بین زن و م�رد و غیره و غی�ره .امید است که این روایتها بتواند ما را از دست تصورات جمعى موهوممان از غرب تا حدودى برهاند. ب:
غرب و به ویژه آمریکا در نزد عموم ایرانیان بیش از اینکه
امری واقعى باش�د ،امری خیالی اس�ت .افس�انه اس�ت. آمری�کا برای عموم ایرانیان ،و احتم�ا ً ال برای بخش قابل توجه�ی از دنیا ،تمامیت یکپارچهای اس�ت ک�ه در جهان تخیل آنها به حد اعالى پیش�رفت و توس�عه رسیده است.
گوی�ی در آمریکا ن�ه طبقات ب�اال و پایی�ن اجتماعی وجود
اتف�اق مهمى را بس�یارى از ایرانیان غرب نش�ین تجربه
دارد و نه هیچ مسئلۀ اجتماعیای .از سوى دیگر این نگاه
س�فر و زندگى در غرب تفاوت هاى چشمگیرى باهم پیدا
جهانّ ، کل جهان ،بر اساس خواست آمریکا اداره مى شود
کردهاند و آن اینکه درک آنه�ا از اروپا وآمریکا قبل و بعد از مى کند .این فاصله و شکاف محصول چیست؟
توهم را خلق کرده که اس�طوره اى و از پایین به آمریکا این ّ و اوست که همه تصمیمات دنیا را به تنهایى مى گیرد .چه
امروزه مهاجرت به غرب به یکى از دغدغه هاى جوانان
عاش�قان غرب و چه دش�منانش در یک چیز مشترکاند:
خواهند به "خارج" س�فر کنند .این فراگیرى به چیزى قابل
ای�ن اتفاق محص�ول دو واس�طه اس�ت .از یک س�و به
طبقۀ متوس�ط ش�هرى تبدیل ش�ده اس�ت .گویا همه مى رؤیت و ملموس تبدیل شده و مى توان آن را نوعى خواست
مل�ى خواند .این خواس�ت هرچند به ص�ورت فردى بیان
نگاه سراسر افسانه اى و اسطوره اى به غرب.
واسطه رسانهها و به ویژه نفوذ فیلمهای هالیوودی و شبه هالیوودى ،درک ما از غرب ،خیالی و آرمانش�هرى شده، شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
45
ب�ه گس�ترش مرزهای ای�ن خیال پ�ردازى یاری رس�انده است .رابطۀ ما با غرب به تعبیر اریک فروم به نظر میرسد
نوعی "سوگیری نابارور" است که هر دو وجه سوگیری دور
و نزدیک را در این رابطه میتوان دید .لذا تصور آمریکایى
خاکس�تری و متش�کل از رگهه�ای کس�الت ب�ار و عادی زندگ�ی روزمره ،در ذه�ن ایرانیان با نوعى س�اده انگاری
همراه است.
نظری�ه " آمریکا به مثابه یک اس�تثنا" که در بین نئوکانها
و مل�ی گرای�ان افراط�ی آمریکا جای�گاه خاص�ی دارد ،به
نظر میرس�د که در می�ان ایرانیان نی�ز از مقبولیت باالیی
برخوردار اس�ت .غرب خیال�ى یک پروژۀ تم�ام و کمال و برخ�وردار از غایتی اس�تعالیی اس�ت که گوی�ی همه باید
خود را با آن تراز کنن�د .در این تصویر تمام و کمال که همه
چی�ز بهنهایت خود رس�یده اس�ت ،آمریکا ب�ه عنوان یک دول�ت آرمانی هیچگاه خطا نمیکن�د به طوری که مو الی
درز تصمیمات دقیق و حساب ش�دهاش نمیرود و جامعۀ آمریکا نیز از یک نظم و انضباطی برخوردار اس�ت که همه
چیز در آن همچون یک س�اعت،چنان دقی�ق کار میکند
اتفاق مهمى را بسيارى از ايرانيان غرب نشين تجربه كرده اند و آن اينكه درك آنها از اروپا وآمريكا قبل و بعد از سفر و زندگى در غرب تفاوت هاى چشمگيرى باهم پيدا مى كند و از س�وى دیگر انواع ایدئولوژیها چ�ه ایدئولوژى هاى روشنفکرانه و چه ایدئولوژى هاى دولتى ،آن را از جا کنده
است.
وقتى اس�م "خ�ارج" م�ى آید س�احلى را تصور م�ى کنیم
لوکس ،زیبا ،تمیز با انبوهى از مردان و زنان خوشحال که
در حال ش�نا و آفتاب گرفتناند ،و یا ش�هرى بزرگ و سوپر
مدرن و منظم که پراس�ت از کابارهها و عیاش�ىها و..... این تصاویر به غایت تقلیل گرایانه از غرب محصول رسانه
هاست .از سوی دیگر ایدئولوژی گستردۀ آمریکاستیزی و
غرب ستیزى که مى توان دربارۀ ریشههایش سخن گفت،
46
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
ک�ه نه در رفت�ار آدمیان و ن�ه در محیط زندگیش�ان نقص و کمبودی نمیتوان دید.
این نگاه هم در پس ذهن آنان�ی که با هژمونی فیلمهای
هالیوودی عاش�ق غرب ش�دهاند و هم آنانی که با دستگاه ایدئولوژیک دولتى نفرت از غ�رب را در خود پروراندهاند،
یکس�ان اس�ت .محتوای غرب از نظر هر دو گروه یکسان است .آنچه که این دو گروه را از یکدیگر جدا میکند ،نیت انسانی/ش�یطانی کلیتی به نام آمریکاست که گروه اول بر
آن اس�ت که هر کجا آمریکا رفته دموکراس�ی و آبادانی نیز
به ارمغان آورده و گروه دوم بر آن است که نیت این کلیت، ش�یطانی اس�ت که صد البت�ه ش�یطان خ�ود در باالترین درجات و مراتب آفرینش قرار دارد.
ام�ا مى ت�وان این را ب�ه جرأت ادع�ا کرد ک�ه مواجهه ما
ایرانیان با غرب با تناقضى عجیب همراه اس�ت .باید گفت
ک�ه به میزانی ک�ه درک ما از غ�رب خیالی اس�ت به همان نسبت بنای زندگی در"خارج" بر واقعیت است.
عکس :هوتن سالمت شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
47
دلبر توکلی یک نفر بودم اما همیشه روی میزم "دو فنجان" قهوه بود .خیلی طول کشید تا بتوانم برای خودم "یک" فنجان قهوه سفارش بدهم. سمیرا آشتیانی هنگامی که پنج سال قبل برای ادامۀ تحصیل وارد پاریس شد ،با دشواریهای زیادی دست و پنجه نرم کرد .او میگوید" :گام اول ایجاد ارتباط با هر جامعهای سخن گفتن به زبان آن کشور است ،بخصوص در کشوری مانند فرانسه که مردم عالقهای به انگلیسی صحبت کردن ندارند .با آنکه من در ایران در کالسهای زبان فرانسه شرکت کرده بودم اما از همان لحظۀ نخست ورود در فرودگاه پاریس احساس کردم، من اص ً ال نمیفهمم که مردم به چه زبانی حرف میزنند! از زبان فرانس�های که من در ایران یاد گرفته بودم خبری
نبود ،با این حال ،امیدم را از دست ندادم و سعی میکردم
در دانش�گاه ب�ه فرانس�ه حرف بزن�م .در هم�ان روزها در راهروی دانشگاه به دنبال اتاق یکی از اساتید میگشتم و
از یکی از دانشجویان پرسیدم :اتاق کار استاد کجاست؟! او با تعجب به من نگاهی کرد و گفت :تازه آمدی؟ با لبخند گفتم :بله
کردن ی�ک نامه به ادارۀ پس�ت رفت�م ،تمب�ر و پاکت نامه میخواس�تم ام�ا هر ب�ار دس�ت از پ�ا درازتر
میآم�دم بی�رون .خانمی که پشت پیشخوان
باج�ۀ پس�ت بود ب�ا تعجب
ب�ه
م�ن
میگف�ت : م�ن
نمیتوان�م ب�ه
ش�ما
کم�ک کنم!
هر بار از خودم
میپرس�یدم،
چط�ور ممکن
اس�ت در ادارۀ
پس�ت ،پاک�ت نامه و
تمبر نداشته باشند!
ت�ا اینک�ه روز چه�ارم با یک
پاک�ت نامۀ قدیمی به ادارۀ پس�ت
رفتم و با زبان بینالمللی اش�اره ،به او
گفت :فهمیدم چون کلمهای که استفاده کردی معنیاش
فهماندم که من میخواهم این نامه را پست
او ب�ا لبخن�د در ادامه میگوید :آن لحظ�ه خیلی خجالت
ب�ا پوزخند گفت :آها! بعد یک پاکت نامه و یک بس�ته تمبر
"اتاق خواب" میشود نه اتاق کار!
کش�یدم ،اما داستان من و زبان فرانس�ه به همین جا ختم
48
نش�د .همان هفتههای اول ،س�ه روز متوالی برای پست
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
کنم و پاکتنامه نیاز دارم ،همان خانم همیش�گی،
آورد" .
س�میرا با اش�اره ب�ه اینک�ه خاط�رات زی�ادی از ف�راز و
ب�رای برخی ،حلقۀ دوس�تان ایرانیش�ان کفایت میکند.
دارد گفت" :درس�ت اس�ت ک�ه االن به خاطرات گذش�ته
در آن زندگ�ی میکنن�د کاری ندارن�د .افرادی هس�تند که
فروده�ای یادگی�ری زب�ان فرانس�ه و زندگ�ی در پاری�س و اش�تباهاتی که در زبان فرانس�ه داش�تم میخندم اما در همان روزها بس�یار سخت میگذش�ت ،حتا بارها تصمیم گرفتم که درس را رها کنم و برگردم" .
آنه�ا در این حلقهها رف�ت و آمد میکنند و ب�ا جامعهای که
س�الها به این روش زندگی کردهاند و ناراضی هم نیستند. برای کار کردن هم د ر همان حلقهه�ا کار پیدا کردهاند .اما برای من وارد ش�دن به جامعۀ جدید مهم اس�ت ،بنابراین
یادگیری زبان این کش�ور همیش�ه جزو دغدغههایم بوده
زندگی در دایرۀ بسته
است.
محبوب�ه خوانس�اری روزنام�ه ن�گار مقی�م پاری�س از
دوم اینک�ه اگ�ر در حلق�ۀ ایرانیها باقی بمانم و فرانس�ه
وقتی به فرانس�ه آمدم اص ً ال فرانس�ه نمیدانستم .وقتی
از آنک�ه در جامعۀ جدید به زبان آن کش�ور س�خن بگوییم
خاطراتش در خصوص یادگیری زبان فرانس�ه میگوید": میخواس�تم ی�ک ات�اق اجاره کنم ،با مس�ئول س�اختمان،
ب�ا
کم�ک مترج�م گ�وگل صحب�ت میکردیم .من ب�ه انگلیس�ی مینو ش�تم و ترجم�ۀ
به فرانس�ه
را م�یزدم و
او به فرانس�ه
می نو ش�ت
و ترجم�ۀ ب�ه
انگلیسی را میزد.
در بیش�تر مواقع با تلفیق
انگلیسی و فرانسه توانس�تم کارم را پیش ببرم اما هنوز در
مکالمههای تلفنی ترس دارم که متوجه حرفهای طرف پشت تلفن نشوم یا نتوانم منظورم را خوب برسانم" .
صحبت نکنم باز پیشرفتی نخواهم داشت .یعنی ما بیشتر باز بیش�ترین زم�ان در روز را با زبان م�ادری خود صحبت
میکنی�م و این در ع�دم روند پیش�رفت درم�ان در جامعۀ جدیداثر گذاراست.
محبوبه خوانس�اری ،با اش�اره به اینک�ه ورود به دنیای
جدید و یادگیری زبان جدید همیشه نیاز به ابزار و امکانات اولیه هم دارد گف�ت :معموال کالسه�ای یادگیری زبان
در فرانس�ه هزینه زیادی دارد .خیلی ه�م امکانات خاص در اختی�ار داوطلب�ان قرار نمیگی�رد .بنابراین ،کس�ی که نتواند هزینۀ س�نگین کالسها را ت ًامین کند ،ش�اید سالها ه�م نتواند زبان را ب�ه خوبی یاد بگیرد .برای من ش�خص ًا
هزینهه�ای یادگیری زبان در این کش�ور خیل�ی زیاد بوده
است.
زبان ابزار ادراک است
ضرورت یادگیری زبان برای ورود به جامعۀ جدید فقط به
روزنامه نگاران تبعیدی و مهاجران ودانشجویان محدود
نمیشود بلکه زبان ،کلید ورود به هر جامعه است.
الن ایر ،سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجۀ امریکا که
با یادگیری زبان فارسی موفق شد ارتباط مستقیم با دنیای
محبوبه معتقد اس�ت اگر ه�دف ،فعال ش�دن در جامعۀ
ایران�ی و مردم ایران برق�رار کند ،در این ب�اره میگوید :با
ش�اید نخس�تین اولویت دانس�تن زبان باش�د .چ�ون فرد
کام�ل یا حت�ی بطور کاف�ی یاد گرفت�هام ،اما فک�ر میکنم
جدید باش�د قطع ًا دانستن زبان آن کشور بسیار مهم است.
وارد دنی�ای جدیدی میش�ود .اما لزوم ًا همۀ افراد ش�اید
عالقمند نباش�ند که با جامعۀ جدید ارتباط داش�ته باشند.
اینکه من فکر نمیکنم هنوز زبان ش�یرین فارسی را بطور یادگیری فارس�ی نقش کلیدی در برقراری ارتباط با دنیای ایرانی ایفا میکند یا دست کم این تجربۀ من بوده است. شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
49
او در ادام�ه میگوید :پی�ش ازآنکه زبان ،اب�زاری برای
باعث سستی در انگیزهام نشده است چون برای من ،خود
ادراک اس�ت .میش�ود گفت ک�ه زبان واقع ًا چش�م ذهن
بخش اس�ت .یعن�ی در آغاز یاد گیری فارس�ی قصد نهایی
ارتباط با دیگران باش�د ،ابزار ادراک است ،یعنی پایۀ حس
آدم است و به نظر من میش�ود فراتر از آن گفت؛ چراکه با زبان جدید فرد ش�خصیت جدید هم پی�دا میکند! من این
تجربه را داش�تهام .هنگامیکه به زبان فارس�ی با ایرانیان حرف میزنم هویت و شخصیتم به چیزی ایرانیتر عوض
میش�ود! پس به نظرمن آش�نا ش�دن و انس پیدا کردن با دنی�ای ایرانی ب�دون یادگیری فارس�ی کار خیلی س�ختی اس�ت .ام�ا در تجربۀ خودم دیدم که با تس�لط نس�بیام به فارس�ی ،دنیای زیبا و پ�رارزش ایرانی پی�ش روی من باز
شده است.
نداش�تم که مرا به یادگیری آن سوق دهد .به عبارت دیگر وقتی وارد این مس�یر ش�دم مقصد خاصی در ذهنم نبود – فقط خود قدم زدن در این مسیر برای من لذت بخش بود و
یادگیری اصطالحات و ضرب المثلها و توانایی خواندن ای�ن ش�عرهای زیب�ا برای م�ن مایۀ خوش�حالی ش�د .اما
همیش�ه از اینکه نمیتوانم منظورم را درس�ت انتقال کنم
یعنی به نحوهای که شایس�ته زیبایی وغنای زبان فارس�ی باشد احساس نامیدی میکنم .اما بقول معروفکاچی به از هیچی اس�ت و به امید خدا با پش�تکاری در طی این مسیر
سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به
یک روز نوعی تس�لط به این زبان ش�یرین پیدا کنم .اما در
احساس ناامیدی داشته باشد ،گفت :راستش را بخواهید
الن ای�ر همچنین معتقد اس�ت که زبان نق�ش کلیدی در
اینکه آیا در مراحل یادگیری زبان با لحظاتی روبه رو شده که
دراثر کیفیت بد فارس�یام کماکان ناامید میشوم .اما این
50
عمل یادگیری فارس�ی و تعمیق آشناییام با این زبان لذت
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
حال حاضر هنوز اندر خم یک کوچهایم.
ورود به یک جامعۀ جدید دارد ،چون نه تنها توانایی ارتباط
ح�رف زدن برای من س�خت ب�ود .خجالت میکش�یدم و
خیلی مقید بودم و تا زمانی که( ) la -leرا درس�ت اس�تفاده
الن ایر همچنین معتقد است که زبان نقش کلیدی در ورود به یک جامعۀ جدید دارد ،چون نه تنها توانایی ارتباط برقرار کردن را میسرمی سازد بلکه میشود گفت که خود شخصیت گوینده را برای ورود به آن جامعه ،سازگارتر میکند
مینوش�تم ،کتاب و اش�عار فارس�ی میخوان�دم و این در
برقرار کردن را میسرمی س�ازد بلکه میشود گفت که خود
برای خارجیه�ا یا مهاجران در فرانس�ه دش�وار میکرد،
ش�خصیت گوینده را ب�رای ورود ب�ه آنجامعه ،س�ازگارتر
میکند.
او در ادام�ه ت ًاکید کرد که یادگیری زبان ش�رط الزم برای
ورود به جامعۀ جدید اس�ت اما ش�اید ش�رط کافی نباش�د،
چ�ون گوینده هم باید انگیزه ورود به جامعۀ جدید و انگیزۀ پذیرش تجربیات متفاوت را داش�ته باش�د .پس میش�ود گفت که زبان ،کلید یک درب قفل ش�ده است اما بعد از باز کردن این قفل ،باید اراده و جرأت عبور از آن هم باشد.
سکوت برای LaوLe
م�ن در پن�ج س�ال گذش�ته در س�ه کش�ور مختل�ف ب�ا
فرهنگهای کام ً ال متفاوت زندگی کرده ام و مجبور ش�ده ام به س�ه زبان ترکی ،فرانس�ه و انگلیس�ی با مردم ارتباط بگی�رم .اما در پاری�س ،همان روزهای نخس�ت ،وقتی با لونا ش�اد (مجری س�ابق در تلویزیون صدای آمریکا) آشنا
شدم فکر میکردم که شاید او نمیتواند مشکالتی که من در زبان فرانسه دارم را بفهمد ،اما وقتی پای داستانهای
او از زبان فرانس�ه نشس�تم باورم ش�د که در پستوی ذهن
همۀ مهاجران خاطراتی ناگفته از مشکالت یادگیری زبان جدید وجود دارد.
لونا میگوید :با اینکه من دوازده س�ال بیش�ر نداش�تم و
قبلش در ۶س�الگی هم تجربۀ زندگی درفرانسه را داشتم و عالوه برآن در ایران مدرسۀ فرانسوی میرفتم و به طور
ٔ خانه ما حاکم بود ،باز هم فرانسه کلی فرهنگ فرانس�ه در
نکردم کس�ی صدای مرا نش�نید؛ باآنکه دیکته و انش�ای
من از بچه فرانس�ویها بهتر بود .من در سن بدی بودم و
دایم میخواستم برگردم ایران پیش دوستانم ،نوستالژی داش�تم وبا اینکه این دوره زی�اد طوالنی نبود همین باعث
شد که شدید ًا بچس�بم به زبان فارسی ،نامههای طوالنی نهای�ت به نفع من ش�د .اما به نظ�ر من چیزی ک�ه زبان را مردم این کش�ور بودن�د .فرانس�ویها مث�ل آمریکاییها نیس�تند .فوری به اش�تباهات و لهجۀ ش�ما واکنش نشان
میدهن�د و بر خلاف آمریکا ش�ما هیچ وق�ت نمیتوانید بدون تسلط بر زبان فرانس�ه در جامعۀ فرانسویها موفق بش�وید .نکتۀ دیگراین است که فرانس�ویها در یادگیری
زبانهای دیگر خیلی بیاس�تعداد هس�تند و خیلیها حاضر
نیستند به انگلیسی حرف بزنند یا اگر هم کمی میفهمند،
جواب ش�ما را نمیدهند .البته این مسئله طی پانزده سال اخیر و پس از اتحاد اروپا و گس�ترش تکنولوژی و اینترنت خیلی کم رنگ ش�ده و طرز فکر نس�ل جدید فرانسه خیلی
تغییر ک�رده اما هنوز برای افرادی که به فرانس�ه مهاجرت
میکنند زبان همچنان داستانی است.
او ادامه میدهد :ولی نکتۀ مهم این است که به طور کلی
حتی اگر کش�ور میزبان مس�ئلۀ زبان را به ش�ما زیاد سخت نگیرد و مانند آمریکا به ش�ما اجازه بده�د به زبان خودتان
سیس�تم زندگیتان را بچرخانید ،به نظ�ر من ،یاد نگرفتن زب�ان گناهی اس�ت ک�ه ش�ما در ح�ق خودت�ان و خانوادۀ
خودمرتکب میش�وید چون در ظاهر ،ش�ما کش�ورتان را ترک کردید برای دس�تیابی به فرهن�گ و جامعهای آزادتر
و وس�یعتر ام�ا درنهای�ت داری�د خودت�ان را محدودت�ر از آنجامع�های میکنید ک�ه از آن بیرون آمدی�د و این به نظر من مهاجر را به مرور زمان افس�رده میکند .اگر پدر یا مادر
هس�تید با ندانس�تن زبان به مرور زم�ان از فرزندانتان دور
میشوید.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
51
عکس :سمیه جعفری
نعیمه دوستدار وقتی بعد از 9ماه انتظار و هیجان ،سرانجام با دخترم تنها شدم ،واقعیترین احساس من ترس بود .من واقع ًا ترسیده بودم .در خودم دنبال آن احساس افسانهای میگشتم که میگفتند مادران دارند ،اما در عوض در من وحشتی خانه کرده بود از یک موجود بسیار کوچک که در مقابلش ناگهان احساس ضعف کردم. او بیدف�اع و کوچ�ک ب�ود اما م�ن حس میک�ردم تمام
وجود مرا با حضورش تس�خیر کرده و این تس�خیر ،برای
52
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
من عاش�قانه نبود ،ترسناک بود .یادم هست که در تاریکی
ن ش�بهای نخس�ت ،به صورتش در حال اتاق در یکی از آ ش�یر خوردن نگاه ک�ردم و به خ�ودم گفتم ک�ه زندگی من تمام ش�ده اس�ت .من دیگر با حضور او فرص�ت پرداختن به خودم وعالیقم را نخواهم داش�ت .احساسی ویرانگر و ناامید کننده که مرا در دادگاه قضاوت دیگران به بیمهری
و بیعاطفگی محکوم میکرد .در خلوت و تنهایی به حال
خودم گریه کردم و ش�رمنده ش�دم که به اندازۀ کلمۀ مادر، خوب نیستم.
چند روز بعد وقتی دربارۀاین ترسها و دغدغهها با دوست
زندگی احس�اس میکنند .اما همین رابطه ،مثل بسیاری
روی دیگری از نگاه مطلق به رابطۀ مادر و فرزندی در جامعه ،منحصر دیدن احساس مادرانه ،به زنانی است که به شکل بیولوژیکی مادر شدهاند .در این دیدگاه این احساس به سایر زنان تزریق میشود که وجود انسانیشان بدون هویت مادرانه نقصی دارد یا در درک برخی احساسات ناقصاند
دیگ�ر از رابطههای انس�انی ،میتواند سراس�ر مش�کل و
چالش و سؤال و دغدغه باشد.
در فرهنگ ایران و بس�یاری جاهای دیگ�ر در دنیا ،مادر
بای�د بتواند کامل باش�د و کامل بودن خ�ود را با مثالهای روزمره نش�ان دهد .فداکاری کند :یعن�ی اینکه کار نکند،
درس نخوان�د ،مهمان�ی نرود ،دوس�تی و رابطه نداش�ته باشد ،خلوت و تنهایی را برای همیشه فراموش کند.
به همین دلیل اس�ت که در روابط انس�انی ،رابطه با مادر
ه�م برای فرزندان دختر و هم برای فرزندان پس�ر ،فراز و
فرود دارد .در کنار بیشمار داستانهایی که از این بهشتی
نزدیک�ی حرف زدم ،یک جملۀ س�اده به م�ن گفت که آبی
بودن رابطۀ مادر و فرزند نقل میش�ود ،مادرانی هس�تند
همینکه برای او کافی باش�ی خوب است".این جمله مرا
و فیزیکی ،در بس�یاری از روابط مادر و فرزندی به چش�م
بر آتش درونم ریخت " :تو الزم نیس�ت مادر کاملی باشی. ب�ا طبیعت رابطۀ انس�انی نزدی�ک کرد؛ اینک�ه یک رابطۀ
عاش�قانه اغلب ،زمانی موفق اس�ت که در آن آدمها از هم توقع کامل بودن نداش�ته باشند ،بلکه سعی کنند برای هم کافی باشند .میدانستم گفتن این جمله در دادگاه قضاوت عمومی ،بر ج�ر م من خواهد افزود .م�ن هرگز نمیتوانم
شبیه آن کلیشهها باشم :مادری که از خودش میگذرد ،تا
مرحلۀ فنا ش�دن پیش میرود اما تصویر مقدس مادرانه را خراب نمیکند.
اما من راهی را انتخاب کردم که دوستم گفته بود:توقعم
را از ای�ن رابط�ۀ تازه پایین آوردم و عش�ق مادران�ه با تمام
شدت و حدت و گرمایش ،به من هجوم آورد.
مادر کامل نبودن
که فرزندانش�ان را آزار میدهند .تبعیض ،خشونت روانی
میخ�ورد .مادرانی وجود دارند ک�ه از فرزندان دختر خود بیزارن�د ،چون آنه�ا را اس�تمرار زندگی زنان�های میبیند که مواجه ب�ا تحقیر و تبعیض بوده اس�ت .آنها بزرگترین
چالش را در پذیرش هویت جنس�ی خ�ود دارند :بیگانگی
و گاه نفرت از جنس�یت خود .آنه�ا گاه تبدیل به موجوداتی آزارخ�واه ،مطی�ع و تخقیرپذیر میش�وند و این خصلتها
را با اس�تفاده از قدرت مادرانه به شکل معکوس در مقابل فرزن�دان خ�ود اعمال میکنن�د :دختر را که اس�تمرار این
احساس نارضایتی است کمتر دوست دارند و پسر را بیشتر دوس�ت دارند .تس�لطی را که در اجتماع و خان�واده از آنها
گرفته شده ،در قالب حمایت افراطی از پسر خانواده نشان
میدهن�د .رابط�ۀ عاش�قانۀ دوران کودکی را تا س�الهای بل�وغ و بزرگس�الی فرزند پس�ر ادامه میدهن�د ،نقش پدر
نوشتن از احساس بین مادر و فرزند ،اگر بنایش بر تعمیم
را کمرنگ میکنند و کنترل زندگی پس�ر را در ادامۀ مس�یر
عش�ق جاودانی و فداکاریهای عظیم نیس�ت .به خالف
فرهن�گ عرف�ی ایرانی�ان –درب�ارۀ تم�ام جه�ان حرف
و حکم ص�ادر کردن باش�د ،چیزی جز تکرار کلیش�ههای بس�یاری از آدمها ،م�ن فکر میکنم دربارۀ عش�ق مادرانه اغ�راق ک�ردن و م�ادران را خاصترین موج�ودات جهان دانس�تن ،ب�ه بیراه�ه م�یرود .ب�ا این ح�ال رابط�ۀ مادر
و فرزن�د ،یگان�ه اس�ت؛ در بس�یاری م�وارد ش�بیه همان
چیزهایی اس�ت ک�ه در کتابها نوش�تهاند و آدمها آن را در
زندگی به دست میگیرند.
نمیزنی�م -حرمت�ی برای م�ادر و کان�ون خان�واده قائل
اس�ت که راه را ب�ر ش�کافتن نقطههای تاری�ک میبندد.
در خلوت خانوادهها ،اگر چالش و تنش�ی اس�ت ،با "روی ه�م را ببوس�ید" ختم ب�ه خی�ر میش�ود و اکثری�ت آدمها
تالش میکنند ب�ر خ ً الها و کمبوده�ای روابط خانوادگی شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
53
عکس :سمیه جعفری
بخصوص رابطۀ مادر و فرزندی س�رپوش بگذارند .با این
حال من از این فرصت بهرهمند شدم که پای حرف چند زن و مرد بنش�ینم که حاضر بودند روی دیگری از این رابطه را بنمایانند.
تجربههای ناهمگون
سارا ،زنی در آستانۀ میانس�الی است که هرگز مادر نشده
اس�ت .اما معتقد اس�ت که میتوان�د این رابط�ه را از یک س�وی دیگر روایت کن�د" :همیش�ه در آس�تانۀ روز مادر و
مناسبتهایی مثل آن ،وقتی متنهای ستایشگر دیگران را میخوان�م دربارۀ روابط بینقصش�ان با مادرش�ان ،از خودم میپرس�م آیا م�ن اس�تثنای دنیا هس�تم؟ پس چرا
مادر من اینقدر بینظیر نیس�ت و چرا پرتنشترین روابط را با مادرم داشتهام؟ اما راس�تش جر ًات مطرح کردنش را
در هی�چ جمعی ن�دارم .تنها با خود م�ادرم دربارۀ آن حرف زدهام که نتیجه همیش�ه بدتر ش�دن رابطه و تنش بیش�تر بوده است .اما اگر صادق باش�م ،رابطۀ من و مادرم هرگز
54
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
همیشه در آستانۀ روز مادر و مناسبتهایی مثل آن ،وقتی متنهای ستایشگر دیگران را میخوانم دربارۀ روابط بینقصشان با مادرشان ،از خودم میپرسم آیا من استثنای دنیا هستم؟ پس چرا مادر من اینقدر بینظیر نیست و چرا پرتنشترین روابط را با مادرم داشتهام؟ عادی نبوده؛ مادر من ش�باهتی به آن تصویر فرش�تهگون
ن�دارد .مادر من ی�ک زن معمول�ی بوده ،با خس�تگیها،
حس�ادتها ،افس�ردگیها و خش�مهایش .روزگاری من هیچ درکی از این رفتارها نداش�تم چ�ون آنها را متناقض با
تصویر یک مادر ایدهآل میدانستم .اما بعدها مادرم را یک
موجود معمولی دیدم و جالب این اس�ت که احساسم تا حد
زیادی ترمیم ش�د .سعی کردم او را درک کنم و تصورم را از
عشق مادرانه تغییر دهم".
وحید مت ًاهل اس�ت و قبل از اینکه حرفهایش را ش�روع
کن�د ی�ک نکت�ه را ی�ادآوری میکند":من م�ادرم را خیلی
دوس�ت دارم ".اما ادامۀ جملۀ او با یک "اما" همراه است: " م�ادرم هم گمان میکرد مرا خیلی دوس�ت دارد .در واقع
او خ�ودش را به آن تصویر آرمان�ی و مقدس خیلی نزدیک
میدید .وقتی پدرم را از دست دادم ،همه چیز خود را وقف من ک�رد .هرگز تالش نکرد کس دیگری را دوس�ت بدارد و درص�دی از فش�ار توجهش را به س�مت دیگری متمایل کن�د .زندگی م�ن در چنگال مادر تمامی�ت خواهم خراش
برداش�ت .انتخاب رشته ،معاشرت و همس�رم تحتت ًاثیر
خواس�تههای او بود و بعدها انتقام عش�ق دیوانهوارش را
طور دیگری از من گرفت :همس�رم را دوس�ت نداش�ت و زندگی ما را نابود کرد".
رابطۀ مادر و فرزند ،یگانه است؛ در بسیاری موارد شبیه همان چیزهایی است که در کتابها نوشتهاند و آدمها آن را در زندگی احساس میکنند .اما همین رابطه ،مثل بسیاری دیگر از رابطههای انسانی ،میتواند سراسر مشکل و چالش و سؤال و دغدغه باشد میکرده است " :همیشه از دس�ت هم عصبانی بودیم .او گم�ان میکرد به اندازهای که برای من فداکاری میکند از
من محبت و احترام نمیبیند ،م�ن حس میکردم او مادر
خوبی نیس�ت ،چ�ون مرا به ح�ال خودم نمیگ�ذارد .چرا
وحید ،م�ادرش را 5س�ال قبل از دس�ت داد ":حاال او را
او همیش�ه در خانه بود و مراقب من؟ چ�را برای خودش
داش�تهام .ام�ا این باعث نش�ده ک�ه نگاهم به ای�ن رابطه
نداش�تهها را برایش جبران کن�م؟ در دوران نوجوانی من
بخش�یدهام و همواره ،حتی وقتی آزارم میداد دوس�تش
غیرواقع�ی ش�ود .در ع�وض به ای�ن نتیجه رس�یدهام که ای�ن نگاه غیرواقعی که فرهنگ و عرف بش�ری به مادران
تحمیل میکند ،خود آنها را هم قربانی کرده است".
ع�ادات و عالیقی نداش�ت؟ چرا میخواس�ت م�ن تمام تنشهای ما به اوج رسید .همان زمان دوستانی داشتم که
میدیدم مادرشان فقط یک مادر نیست؛ یک زن است ،با یک زندگی کامل و کمترین اصطکاک و رقابت با فرزندان.
روی دیگ�ری از نگاه مطلق به رابطۀ م�ادر و فرزندی در
اما هم میدیدم که جامعه مادر مرا بیشتر از آن زنان دوست
ک�ه ب�ه ش�کل بیولوژیکی م�ادر ش�دهاند .در ای�ن دیدگاه
رابطه مهمتر از کمیت آن اس�ت .س�عی ک�ردم زمانهای
جامع�ه ،منحصر دیدن احس�اس مادرانه ،به زنانی اس�ت ای�ن احس�اس ب�ه س�ایر زن�ان تزریق میش�ود ک�ه وجود انسانیش�ان بدون هویت مادرانه نقص�ی دارد یا در درک
برخی احساس�ات ناقصاند .این مطلق نگ�ری ،به زنانی
که نقش مادری را پذیرفتهاند و انتخاب کردهاند هم فش�ار م�یآورد .این ب�اور که برای م�ادر خوبی ب�ودن احتیاجی
ب�ه آموختن و تجربه کردن نیس�ت ،گاه به مرز اش�تباهات جبرانناپذی�ر میرس�د و زن�ان را از تمرک�ز و پرداخت�ن به
جنبههای دیگرهویت خود باز میدارد.
س�میه ،ح�اال م�ادر دو دختربچ�ۀ دبس�تانی اس�ت و از
احس�اس مادری لبریز ،اما خودش میگوید که در کودکی هم�واره نس�بت به م�ادرش خش�می را در خود احس�اس
دارد .خودم که مادر ش�دم ،به ایدۀ تازهای رسیدم :کیفیت
محدود اما مفیدتری را صرف بچههایم کنم".
با تمام چالشها اما ،دوس�ت داش�تن بیک�ران ،خصلت
اصلی ی�ک رابطۀ مادرانه اس�ت ،مادامی که گس�ترهاش حفظ مرزهای دوست داشتن باشد .رابطۀ مادر و فرزندی یک رابطۀ یگانه است ،از آن رو که هر رابط ۀ انسانی یگانه
اس�ت .آنچه ک�ه آن را متفاوت میکند ،فرصتی اس�ت که
برای حمایت از کوچکترین اعضای جامعۀ انسانی فراهم
میآورد ،احساس�ی که گاه ممکن اس�ت از بطن انس�ان و
فضای تنگ رحم آغاز شود و گاه فارغ از آن ،در حفرههای قلب زنی که برای ارتباط با جهان ،نقش مادری را پذیرفته
است.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
55
توکا نیستانی بله ،اعتراف میکنم بیشتر از سه ساله که با "خانوم" رابطهای نزدیک دارم ...آن هم مخفیانه! دقیق ًا یک سال از آمدنم به تورنتو گذشته بود وقتی که برای اولین بار دیدماش ...بجز شباهت رنگ
پوستمان هیچ تناسبی با هم نداشتیم ،هم از نظر سن و سال و هم از نظر فرهنگی متعلق به دو دنیای متفاوت بودیم .من ،مرد میانسال مهاجری که از گرمسیر آمده ،عاجز از تحمل سرما و برف ،و او ،یک
کانادایی اصیل و ریشهدار که چند نسل در این شهر زندگی کرده و از باد و توفان نمیترسد ...با آن قد و
قامت بلند و تنهی کلفت من را به یاد چنارهای تهران میانداخت .شاید به خاطر همین شباهت بود که در تماس اول مجذوباش شدم ...هیچوقت اسماش را نپرسیدم" ،خانوم" صدایش میکردم که معنیاش
را نمیفهمید ،فارسی بلد نبود...
برای شروع این رابطه نقشهای نکشیده بودیم ،خود به خود اتفاق افتاد ...نشسته بودم روی نیمکت
پارک و نیم ساعتی بود که به غرغرهای تلفنی دوست مهاجری که از غربت و تنهایی و افسردگی مینالید گوش میدادم و کم کم خودم از تالش مکرر و بینتیجهام برای دلداریاش در حال افسرده شدن بودم
که تماس انگشتهای الغرش را روی شانهام احساس کردم ...شاید اتفاقی شانهام را لمس کرد،
شاید متوجه حالم شده بود و میخواست دلداریام دهد ...کوچه خلوت بود و کسی نگاهمان نمیکرد.
برای تشکر با اکراه دستم را روی انگشتهای کشیدهاش گذاشتم و برخالف انتظارم از احساس زبری
پوست دستش لذت بردم .گوشی تلفن را روی نیمکت پارک رها کردم تا دوست افسردهام همچنان
حرف بزند و خودم ایستادم تا "خانوم" را تمام قد بغل کنم ...تاثیر این آغوش به معجزه شبیه بود! حس
شعفی از زندگی و زنده بودن در تن پیر "خانوم" جریان داشت که با لمس کردن سخاوتمندانه به اشتراک میگذاشت...
حاال آنقدر از این رابطه راضی هستم که دیگر نمیترسم مردم در خیابان من را با انگشت نشان دهند و با استهزاء بگویند:
«نگاه کنین ،این همونه که با یه چنار رابطه داره»...
لیال موری اما سالویکز ۲۱ ،ساله ،وقتی تازه سال دوم دانشگاه را آغاز کرده بود مورد تجاوز قرار گرفت. او که دانشجوی هنرهای تصویری در دانشگاه کلمبیا است ،هر روز تشکی را که بر روی آن به او تجاوز شده است ،با خود به اینسو و آنسوی دانشگاه حمل میکند تا در خصوص خشونت جنسی آگاهیرسانی کند و نشان دهد چه بار سنگینی را قربانیان تجاوز به دوش میکشند .او میگوید این تشک را همه جا با خود خواهد برد تا فرد متجاوز یا از دانشگاه اخراج شود یا دانشگاه ر ا رها کند.
58
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
متجاوز.
خودکشی یک دختر دانش�جوی تازه وارد در دانشگاهی
در نتردام ایالت ایندیانا بعد از اینکه توسط یکی از بازیکنان
فوتبال دانش�گاه مورد تجاوز قرار گرف�ت ،موضوع تجاوز و آزار جنس�ی را ب�ه یک بح�ث عمومیتر تبدی�ل کرد و در
س�الهای اخی�ر ،این موض�وع هر چه بیش�تر م�ورد توجه
خانوادهها ،دانشگاهها ،رسانهها و دولت قرار گرفت.
دانش�جویان در سراسر کشور کمپینهای را در دانشگاهها
و ی�ا آنالی�ن آغ�از کردن�د و روال برخورد با تجاوز جنس�ی و رس�یدگی به ش�کایات مرتبط با آن را توس�ط مس�ئوالن
دانشگاهها مورد بررسی و در موارد زیادی مورد انتقاد قرار دادند .بس�یاری از این دانش�جویان و فعاالن مدنی بر این
ب�اور بودند که دانش�گاهها در پرداختن ب�ه موضوع جرایم
جنس�ی فعاالنه عمل نمیکنند و برخ�ی از آنها برای حفظ آبرو و اس�م دانش�گاه متبوعش�ان ،موارد گزارش شده از تجاوزه�ا را نادیده میگیرند و اقدام مناس�ب را برای تنبیه متجاوزین و حمایت از قربانی صورت نمیدهند.
برخی مسئوالن دانشگاهها متهم شدهاند که دانشجویان
را از گزارش دادن به پلیس منصرف میکنند و دلیل اصلی
آن را طوالن�ی بودن روال قانونی و پروس�ۀ دادگاه عنوان
میکنند و ادعا دارند که دانشجویان در این مدت در معرض افکار عمومی و رسانهها سالمت و اعتماد بهنفسشان به مخاطره میافتد .درحالیکه ،دلیل اصلی گاهی این است که دانش�گاه نمیخواهد در طول دورۀ تحقی�ق و دادگاه، بر اس�اس آمار منتش�ر ش�ده از هر پن�ج زن ،ی�ک نفر در
نامش به به عنوان مکانی ناامن برای دانش�جویان مطرح
شود.
سالهای نخس�ت ورود به دانش�گاه مورد خشونت جنسی
اهمی�ت و گس�تردگی موض�وع آزار و تج�اوز جنس�ی در
یدهند و در نتیجه پلیس یا به مسئوالن دانشگاه گزارش م
درگیر کرده به آغاز کمپینی توسط دولت آمریکا در سپتامبر
عملشان نمیرس�ند .بسیاری از این دانش�جویان از شرم
با هدف مبارزه با تجاوز و خشونت جنسی در دانشگاههای
افتاده اس�ت س�کوت کنند .آنها از قض�اوت افکارعمومی
س�ازمانها ،و اف�راد مختلف را در سراس�ر آمری�کا با خود
پوش�ش و رفت�ارش مقصر میدان�د و تحری�ک کنندۀ فرد
اطالعرسانی بیشتری انجام شود.
قرار میگیرند ولی ازاین تع�داد فقط ۱۳درصد حادثه را به
دانش�گاهها که چند س�الی اس�ت کاخ س�فید را نی�ز با خود
متجاوزان که معمو ً ال با قربانیان آشنایی دارند ،به مجازات
گذشته منجر شد .این کارزار که " برعهده ماست" نام دارد و
و یا ه�راس ترجی�ح میدهند درب�ارۀ اتفاقی که برایش�ان
آمری�کا کارش را آغاز کرده اس�ت ،قص�د دارد که گروهها،
میترس�ند؛ از ن�گاه غالبی که ف�رد قربانی را ب�ه دلیل نوع
همراه کند تا دربارۀ خشونت و تجاوز جنسی در دانشگاهها
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
59
همچنی�ن دولت از دانش�گاهها خواس�ته اس�ت ک�ه بطور مرتب نظرس�نجیهایی را در سطح دانش�گاه انجام دهند
دانشگاههایی که قدمهای الزم را برای مبارزه با جرایم جنسی برندارند، اسامیشان توسط دولت به طورعمومی منتشر میشود و امکان دارد کمکهای دولتیشان را از دست بدهند حضور دول�ت البته محدود ب�ه راه انداخت�ن کارزارهای
آگاهی رسانی نبوده اس�ت .در سال ،۲۰۱۱دولت گزارش
مفصلی را منتش�ر کرد که بر اساس آن عملکرد بیش از ۵۰
دانش�گاه در سراسر کشور به دلیل سوء مدیریت در برخورد
با جرایم جنسی مورد سؤال قرار گرفت و تحقیقاتی در این زمینه آغاز ش�د .نام دانش�گاههای معروفی مثل دانشگاه هاروارد نیز در لیست این دانش�گاهها دیده میشد .دولت
بسیاری از این دانش�گاهها را به دلیل نادیده گرفتن برخی
از مفاد قانون مبارزه با تبعیضهای جنس�ی که برای اولین
بار در س�ال ۱۹۷۲در آمریکا تصویب شد ،مورد انتقاد قرار دارد .بر اس�اس این قانون که به " تایتل "IXمعروف است، هر گونه نابرابری جنسیتی در دانشگاهها ممنوع است.
از نتای�ج گزارش س�ال ۲۰۱۱آن بود ک�ه وزارت آموزش
تدابی�ری را اتخاد ک�رد که به موجب آن دانش�گاههایی که
از بودجۀ عمومی اس�تفاده میکنند موظف شدهاند برنامۀ درس�ی را ارای�ه کنن�د ک�ه دانش�جویان را بهتر ب�ا قوانین
مرتبط با برابری جنس�ی آش�نا کند .در این برنامۀ درسی، دانشجویان عالوه بر آشنایی با حقوق فردی و مدنیشان،
دربارۀ آزار و اذیت و جرایم جنس�ی همچنی�ن اثرات مواد
مخدر و الکل نی�ز آموزش میبینند .مورد آخر به این دلیل
در نظر گرفته شده است که بر اساس گزارشات درصد قابل توجهی از دانشجویانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند تحت
ت ًاثیر الکل ،مواد مخدر و روانگردانها بودهاند.
دانش�گاهها همچنی�ن موظ�ف ش�دهاند ک�ه برنامهها،
اس�تراتژیها ،و سیاس�تهایی را ب�رای جلوگی�ری از جرایم جنس�ی ط�رح و درم�ورد آنها اطالع رس�انی کنند.
60
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
ومیزان خش�ونت جنس�ی را بررس�ی کنند .دانشگاههایی که قدمهای الزم را برای مبارزه با جرایم جنسی برندارند،
اسامیشان توس�ط دولت به طورعمومی منتشر میشود و امکان دارد کمکهای دولتیشان را از دست بدهند.
قانونگ�ذاران در ایال�ت کالیفرنی�ا نی�ز نخس�تین قان�ون
مرتبط با جرای�م جنس�ی در دانش�گاهها را تصویب کردند که بر اس�اس آن ،اف�راد باید قبل از هر نوع رابطۀ جنس�ی
رضای�ت داوطلبان�ۀ طرف مقابلش�ان را کس�ب کنند .این قان�ون که به " بله یعنی بله" معروف ش�ده اس�ت و توس�ط فرماندار کالیفرنیا در س�پتامبر گذشته ابالغ شد ،تاکید دارد
که افراد در حالت خواب ،مست ،و یا بیهوش نمیتوانند
داوطلبانه به رابطۀ جنس�ی رضایت بدهند .در نتیجه ،هر نوع رابطۀ جنسی با این افراد ممکن است تجاوز محسوب
شود .این قانون همچنین همه دانشگاهها را موظف کرده اس�ت که تدابی�ری ب�رای جلوگی�ری از خش�ونت و آزار و
اذیت جنس�ی بیندیش�ند و برنامههای خود را برای کمک ب�ه افراد قربانی ای�ن جرایم اعالم کنند .ای�ن قانون که به
درخواس�ت گروههای فعال حقوق زنان و قربانیان تجاوز تصویب شده اس�ت ،با مخالفتهایی نیز همراه بوده است. مخالفان بر این اعتقادند که از آنجایی که بسیاری از روابط
جنس�ی دانش�جویان در مهمانیه�ا و یا بارها تح�ت ت ّاثیر الکل اتفاق میفتد ،بس�یار س�خت خواهد ب�ود که بتوان رضای�ت داوطلبانه را به ط�ور دقیق تعریف کرد .رس�یدن
ی که هر ب�ه یک تعریف ثابت و مش�ترک از رضایت از آنجای
دانش�گاه سیاس�تهای خاص خود را تنظی�م میکند نیز به گفتۀ منتقدین مشکالتی را با خود به همراه خواهد داشت
و شبهههایی را در خصوص اجرایی شدن این قانون ایجاد کرده است.
از س�ویی دیگر گروهی از حقوقدانه�ا ،برخی اقدامات
دانش�گاهها را افراط�ی و ب�دون در نظ�ر گرفت�ن حق�وق
ش�هروندی فرد متجاوز میدانند .اخیر ًا گروهی از اساتید حقوق دانش�گاه هاروارد ،به سیاس�تهایی ک�ه به تازگی توس�ط این دانش�گاه برای مقابله با جرایم جنس�ی تنظیم
عمومی برای مبارزه با پدیدۀ تجاوز در آمریکا دارد .اگر چه
همۀ دانشگاهها لزوم ًا قوانین یکسان و یا رویکرد مشترکی
اهمیت و گستردگی موضوع آزار و تجاوز جنسی در دانشگاهها که چند سالی است کاخ سفید را نیز با خود درگیر کرده به آغاز کمپینی توسط دولت آمریکا در سپتامبر گذشته منجر شد .این کارزار "برعهده ماست" نام دارد
اقدامات ،جا انداختن این باور باش�د ک�ه قربانیان تجاوز،
شده است انتقاد کردهاند .این حقوقدانها بر این اعتقادند
اینکه یک زن چه پوش�یده اس�ت ،یا درچه مکانی اس�ت و
عادالنه را از فرد متهم به تجاوز میگیرد .از نظر آنها مبارزه
ندارد که پس از ش�نیدن کلمۀ نه ،ق�دم دیگری بردارد" .نه
ک�ه قوانین دانش�گاه ،امکان ه�ر گونه دف�اع در دادگاهی
با تجاوز باید در اولویت باش�د ولی نه به این هزینه که افراد از حقوق اولیۀ شهروندیش�ان محروم ش�وند و دانشگاه آنها را بدون آنکه امکان دسترس�ی به دفاع عادالنه داشته باشند ،زندانی و یا اخراج کند.
گس�تردگی کمپینه�ا و قوانی�ن مرتب�ط ب�ا آزار و جرایم
جنسیتی در دانش�گاهها نش�ان از اهمیت موضوع و ارادۀ
ب�رای مبارزه با ای�ن جرایم ندارند ولی نقش�ی ک�ه قوانین
دولتی و کارزارهای غیر دولتی در ترغیب دانشگاهها برای
جدیتر گرفتن آزار و اذیت جنسی بازی کردهاند ،نشان از افق روش�نی درکاهش این جرایم حداق�ل در محیطهای دانشگاهی دارد .شاید یکی از مهمترین دستاوردهای این مقصر نیس�تند و نباید در مضان اتهام قرار بگیرند .فارغ از یا اینکه مست اس�ت یا هوش�یار ،هیچ مردی این اجازه را " به معنی "نه" است.
تغییراتی ک�ه این روزها دانش�گاههای آمریکا ش�اهد آن
اس�ت ،این امی�د را میدهد که ش�اید در آین�دهای نزدیک
امثال اما سالویکز برای رسیدن به عدالتی که از آن محروم
ش�دهاند ،محبور نباش�ند هر روز بار فاجعهای را که بر آنها رفته است را در کالسهای درس به دوش بکشند.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
61
عکس :هوتن سالمت
62
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
داستان کوتاه هوتن سالمت :دختر بچهای که تازه راهافتاده. دختر بچهای که تازه راهافتاده. دختر بچهای که تازه راهافتاده باالخره پیدایش میش�ود .باید همی�ن حاال البهالی میزها بدود .میدود. و بعد ،چند لحظه بعد درس�ت جلوی پای من ،باید بیفتد زمین .میدود ،میدود و من باید حواس�م باشد که س�رش به پایه صندلی نخورد .با اینکه میدانم نمیتوانم بگیرمش ،باز حواس�م را جمع میکنم .ولی باالخره میافتد .درست جلوی پای من .بلند میشود و باز میدود. یک مرد ریزه میزه مو بور؛ با یک کیف چرمی قهوهای ،از پش�ت س�ر من باید بیاید .باید کمی به شانه من بسابد .یک مرد ریزه میزه مو بور که عجله دارد. :یک مرد ریزه میزه مو بور. یک مرد ریزه میزه مو بور ،میس�ابد و رد میش�ود .باید به کیف زنانهای که به دسته صندلی آویزان است بخورد .میخورد و کیف میافتد .من این لحظه را دیده بودم .مرد با عجله خم میش�ود و کیف زن را پس میدهد .حتم ًا معذرت میخواهد و میرود. حاال باید زن برگردد. برگرد. :برگرد. برمیگردد .دس�تش را بلند میکند که گارسون ببینداش .باید دستش را تکان بدهد .میدهد .نه کمتر و نه بیشتر ،همه چیز دقیق اجرا میشود .درست مثل فیلمی که برای چندمین بار میبینی. از روی میز سیگاری بر میدارم و به دنبال کبریت جیبهای کاپشنم را میگردم .چشممان بههم میافتد. گارس�ون میرس�د و زن همانطور که نگاهم میکند سفارش میدهد .گارس�ون میرود ولی زن همچنان خیره مانده .به زبان خودشان ،از دور چیزی میگوید که نمیفهمم .بلند میشود و میآید به سمتم .شروع میکند به حرفزدن .صندلیای پیش میکش�د و بدون آنکه اجازه بگیرد مینشیند کنارم .گارسون با یک بسته کبریت میرسد .زن کبریت را میگیرد و به من میدهد .میگویم که ایتالیایی نمیدانم .اشاره میکند که میداند ولی باز ادامه میدهد؛ ادامه میدهد ،ادامه میدهد .از دستش زیاد استفاده میکند .شلوار جین س�رمهای تیرهای دارد که درست روی رانش پاره ش�ده .با هیجان زیادی حرف میزند .موهای خرمایی و چشمهای عسلیای دارد .به کبریت اشاره میکند .یک لحظه مکث میکند و با تعجب به من نگاه میکند. باز ش�روع میکند و میگوید .حاال باید در باره کیفش بگوید .از روی صندلی بلند میشود و همانطور که حرف میزند ،میرود به سمت میز خودش .کیفش را بر میدارد و بر میگردد .از الی میزها رد میشود و در باره مردی که رد شد حرف میزند .باالی سر من میایستد و باز با هیجان در مورد چیزی توضیح میدهد. کبریت را بر میدارد .هر دو میدانیم که وزیر مینشیند .پرت میکند. مینشیند و بعد یک دفعه س�اکت میشود .چشماش روی کبریت خیره میماند .چشم من روی پارهگی ش�لوارش .یک دستش را روی پارهگی میگذارد ،با ش�یطنت لبخند میزند و با دست دیگرش به خودش اشاره میکند و میگوید :دومنیکا*. اشاره میکنم و میگویم :جمعه. * Domenicaدومنیکا :یک شنبه. شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
63
پژند سلیمانی
داستان کوتاه
توی ش�مار ٔه ی�ک ،در را نیمه ب�از میگ�ذاری و میروی.
را بگویی .نمیتوانی بنویس�ی .س�واد خواندن و نوش�تن
سختی خودت را به دیوار مشترک میکشانی و با مشت به
پیری و از تکنولوژی چیزی س�ر در نمیآوری .به س�ختی
ب�ه س�ختی و خیز خی�زک مینش�ینی روی ویلچ�رت .به
دی�وار میکوبی .حرفی داری .حرفهای زیاد .دس�تانت را میبندی و باز میکنی که زور جمع کنی و دوباره مشتی به دیوار میکوبی.
کنار پنجره میروی و فریاد میکشی .صدایی که از گلویت بیرون میآید به آرامی صداییک گنجشک است .مطمئنی کس�ی صدایت را نشنیده است .دوباره به دیوار مشترک بر
ت�وی ش�مار ٔه دو ،در آن س�وی دی�وار خوابی�دهای و
میگردی و میکوبی.
ِ پش�ت تخ�ت قایم کنن�د و ب�ه در میکوبند ک�ه باز کن و تو
توی ش�مار ٔه دو ،خوابی�دهای و هیچ چیز نمیش�نوی .از
نمیش�نوی .خواب میبین�ی که میخواهند دس�تگیرت ش�دهای و میترس�ی که صدایی در بیاوری و آنهابفهمند تو خانهای .خودت ه�م نمیدانی که خ�واب احمقانهای
میبین�ی .تن�ت در خ�واب ع�رق کرده و لباس�ت ب�ه تنت چسبیده اس�ت .به همین سادگی غرق در خواب ،بیداری
نمیشوی.
توی ش�مار ٔه یک مش�ت میکوبی و مشت میکوبی .دلت
ش�ور میزند که وقتی نداش�ته باش�ی تا حرفه�ای زیادت
64
ن�داری .کاش میتوانس�تی صدای�ت را ضب�ط کن�ی ولی
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
توی شمار ٔه یک ،توی شمار ٔه دو.
ٔ گوش�ه پ�رده را کنار پش�ت تخت بیرون میآیی و به آرامی میزنی .دو مرد مس�لح آن پایین منتظر ایستادهاند که اگر خبری ش�د به کمک آن یک نفری که مشت به در میکوبد بیایند و در را درهم بشکنند.
توی ش�مار ٔه ی�ک ،تم�ام زورت را جمع میکنی و مش�ت
میزن�ی .دیوار َت َرک میخ�ورد و تو دوب�اره زورت را جمع میکنی و این بار دیوار فرو میریزد .توی ش�مار ٔه دو ،قایم
شدهای پشت تخت و توی
ش�مار ٔه یک با ویلچر به سمتت میآید و
اس�لحه را میگذارد روی ش�قیقهات .پیر
اس�ت و رنجور .در را نیمه ب�از میگذارد که تو
ی شمار ٔه دو بیاید به کمکش .ولی نمیآیی .توی شمار ٔه
یک هی�چ کس برایش نمانده .کلی حرف دارد بگوید .تنها
توی ش�مار ٔه دو برای�ش مانده ک�ه حاال دارد پش�ت تخت
میلرزد.
ماش�ه را میچکاند .مغزش به دیوار پش�ت تخت پاش�یده میشود .توی ش�مار ٔه یک مانده است .تنها .وسط اتاق.
لوله را در دهانش میگذارد و مغزش متالشی میشود... و م�ن از خواب بیدار میش�ود .آش�غالهای خان�ه را جمع در واحد میکن�م و س�طل را بیرون آپارتم�ان میگ�ذارمِ . بغلی نیمه باز اس�ت و صدای ضرب�ات ضعیفی به دیوار به گوش میرسد.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
65
66
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
پروین سعادتی
مجموعه عکسی از روستاهای بدخشان روستای خاروق در راه بدخشان ،روستاهای کوهستانی .این مجموعه پرتره و روایتی از زندگی مردم است به دور از همۀ اتفاقات در دنیا؛ به دور از هر خبر خوب و بد .تنها دلخوش سرما و گرمای زندگی ،دلخوش محصول خوب و بارش خوب و کنار هم بودن همان کسانی که باقی مانده اند .بعضی زنها ،مردشان برای کار به روسیه رفته و دیگر باز نگشتند .در آنجا ماندند و ازدواج دیگر با زنی روس و زنان آنها وقتی میپرسی شوهرت کجاست غم بزرگی در چشمانشان هویدا میشود اما با لبخندی تلخ میگویند ُمرده در جنگ یا مریضی یا برای کار رفته ....مردمان این روستاها بوی ناب انسانیت میدادند .این سفر برایم سفری سخت اما به یاد ماندنی بود.
برای دیدن مجموعه کامل این عکس ها اینجا را کلیک کنید
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
67
این یک حمام روستایی است .پسر بچۀ ۸ساله که پدر و مادرش هر دو برای کار به روسیه رفته و در آنجا کشته شده اند تنها این زن از اقوام آنها از او مراقبت میکند .زنی مهربان که خود صاحب چند فرزند و نوه بود .در این عکس او دارد پسرک را تمیز میکند و میشوید یک جور حمام کردن. امکانات در این روستا خیلی کم است و اغلب مردم برای تهیۀ آب به رودخانۀ نزدیک روستا میروند. شرایط خیلی سخت مخصوص ًا در سرمای زمستان ،روستای یمگن بدخشان .پامیر
68
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
69
70
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
خاروق خانه ای در حومۀ شهر .این زن که کاردر خانه و کشاورزی و دوشیدن شیر گاو و از این قبیل انجام میدهد به همراه پدر بیمار و فرزندانش زندگی میکند .این دختران جوان از روستاهای کوچک و دورتر از سمت پامیر برای خواندن درس در دانشگاه به آنجا امده و نزد این خانواده یک اتاق گرفته و زندگی میکند و چون پول ندارد در کارها به آنها کمک میکند .دختر روسری سفید دانشجوی رشته شیمی و آنکه کاله به سر دارد دانشجوی زبان انگلیسی است .شوهر این زن برای کار به روسیه رفته برای آنها پول میفرستد اما کفاف زندگیشان را نمیدهد. شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
71
هنگامی که یک رابطه عاش�قانه به پایان می رس�د ،ممکن است اولین عکس العمل شما به یادگاریهای عشق سابق خود تان خالص شدن از شر آنها باشد. اگر شما هم نوستالژی عشق از دست رفته خودتان را دارید گزارش مارک لوئن خبرنگار سرویس جهانی بی بی سی در باره یک موزه بنام"خاطرات عشق های از دست رفت ه" را ببینید. م�ارک لوئن در گزارش خ�ود می گوید :وقتی ما از عش�ق صحبت می کنیم در واقع ما از از دست دادن هم حرف می زنیم. اما یک موزه در کرواسی مردم را تشویق به نگاه داشتن آن خاطرات می کند. این موزه که به ابتکار دو هنرمند در زاگرب برپا ش�ده است توجه بسیاری را به ایده جدید بکار رفته در آن جلب کرده است. اولینکا ویش�تکا و دراژن گروبسیچ بعد از چهار سال رابطه عاشقانه از هم جدا شدند و تصمیم گرفتند تمامی آنچه به آنها در برقراری این رابطه کمک کرده بود را در یک جا جمع کنند که ش�امل لباس زیر ،نامه های عاشقانه ،لنگه دمپاییها، عروسک ها و بسیاری از نشانه های دیگر بود. اشیا بنمایش در آمده در این موزه حدود یک صد قطعه را شامل می شود اما در اصل حدود هفتصد قطعه را در بر می گیرد. پس از نمایش روابط شکس�ته در یک تور در سراس�ر جه�ان آثار این موزه به زاگرب بازگش�ت که شامل آثاری از نشانه عشق از یک اسب شیشه ای ونیزی تا پای پروتزی را نیز در بر می گیرد. «اولینکا» در این گزارش میگوید به نظر او این موزه توانس�ته اس�ت به افراد دیگر که در شرایط مشابه اند کمک کند، چرا که ایده اصلیاش این اس�ت« :تنها نمانید ،تجربهی خودتان را با دیگران به اشتراک بگذارید و ببینید چه قدر آدمهای دیگر در دنیا شبیه شما هستند
72
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
73
این روزها ایزابال روسلینی بیشتر در لباس یک کرم خاکی به این طرف و آن طرف پیچ و تاب میخورد تا به عنوان یک چهرهی تبلیغاتی شرکت النکوم .این بازیگر ۶۵ساله -که نقش یک خواننده را در فیلم مخمل آبی و در نقش خودش در سریال دوستان (فرندز) را بازی کرده بود -در اینترنتی خود پورنوی سبز ،به نقش تمام نمایش ِ موجودات درآمده است. روس�لینی برای این فیلم های کوتاه ب�ا کمک لباس ها، تولیدمث�ل حیوانات وس�ایل ب�زرگ و زمخ�ت ،راهه�ای ِ مختل�ف را ب�ازی میکن�د .در روز ش�نبه هش�تم نوامبر،
74
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
روس�لینی ک�ه روی ت�ز ف�وق لیس�انس خ�ود در رش�ت ه جانورشناس�ی کالج هانتر در نیویورک کار میکند ،نمایش پورنوی سبز را به واشینگتن دیسی آورده بود. در ای�ن گفتگو که در نش�ریه اکس�پرس ضمیم�ه روزنامه
واش�ینگتن دی سی توس�ط س�عدیه دینگفلدر انجام شده است خانم روسیلینی به سواالت ایشان پاسخ داده است.
ایدهی پرنوی سبز چطور به ذهنتان آمد؟
م�ن پی�رم و دیگ�ر به عن�وان ی�ک مدل و ی�ا بازیگ�ر کار
نمیکنم ،پس با خودم گفتم" ،ش�اید زمانش رس�یده که به
بعضی وقتها تهیه کننده میگفت" :یک اجرای ش�بانه را
یکی از بهترین نقدهایی که در یک روزنامه گرفتم گفته بود "این بهترین درس علمی بود که تا به حال دیدهام ،ای کاش معلم من مثل ایزابال روسلینی بود" من خیلی ذوقزده شده بودم هرچند پورنوی سبز درس خیلی خوب و بی نقصی نیست ،بلکه کمدی است و برای سرگرمی دانشگاه برگردم و بروم دنبال چیزی که همواره در آرزوی یادگرفت�ن اش ب�وده ام"؛ همان جانورشناس�ی .در همان
ِ ِ س�اخت فیلمهای کوتاه برای کانال س�ان موقعیت زم�ان دن�س ( Sundance (Channelدر اینترن�ت پیش آمد و فکر کردم ک�ه "آه ،چقدر خوب اس�ت ک�ه در م�ورد حیوانات و
شیوهی جفتگیری آنها باشد".
ب�ه ایتالیایی انجام بده ،یک اجرا را به فرانس�وی و اجرای
دیگر را انگلیس�ی ".من گفتم " :نمیتوانم به این س�رعت تغییرش دهم ".متن ۶۰صفحهای که از احساسم تراوش کرده بود .بعد تالش کردیم تا به تور برویم که مجبور نباشم
که هر ش�ب با زبان مختلف�ی برنامه اجرا کن�م .چون گیج
میش�دم .حاال ما در آمریکا تور برگ�زار کردهایم .من فقط
در آخر هفتهها س�فر میکنم چراکه در طول هفته مجبورم درس بخوانم.
چه بازخوردی گرفتید؟
یک�ی از بهترین نقدهایی که در ی�ک روزنامه گرفتم گفته
بود "ای�ن بهترین درس علمی ب�ود که تا به ح�ال دیدهام،
ای کاش معل�م من مثل ایزابال روس�لینی ب�ود" من خیلی
ذوقزده شده بودم هرچند پورنوی سبز درس خیلی خوب و بی نقصی نیست ،بلکه کمدی است و برای سرگرمی.
فرق بین مونولوگ و فیلم کوتاه چیست؟
مونولگ به من این فرصت را میدهد تا بیشتر وارد عمق
و بع�د آن فیلمها را ب�ه نمایشهای ت�ک بازیگره تبدیل کردید؟
ش�وم .دقیق و پرجزئیاتتر است .من راجع به ۶۵حیوان
بوک�ه Carole Bouquetاز فیلمه�ای م�ن خوش�ش آمد و
گروه بندی میکنم :حیواناتی که داری دو آلت جنس�ی در
یک�ی از دوس�تانم ،بازیگ�ری فرانس�وی به ن�ام کارول
گف�ت" ،تو باید یک مونولوگ بس�ازی و آن را به دانش�گاه
ه�ا و تئاترهای کوچ�ک ببری ".به کارول گفت�م " نمیدانم ک�ه چطور یک مونولوگ بنویس�م" .بع�د کارول به یکی از
دوس�تانش به نام ژان کلود کریر Jean-Claude Carriere
تلفن زد و فیلمهای من را به او نشان داد .ژان کلود گفت:
"کمک�ت میکنم" .این خیلی وسوس�هکننده ب�ود .چرا که
تجرب�هی همکاری ب�ا ژان کلود کریر که یک نویس�ندهی افسانهایست ،خارقالعاده بود.
به ج�ای ۴۰حی�وان در فیلمها س�خن میگوی�م و آنها را آن واحد هس�تند (هرموفرودیت) ،حیواناتی که میتوانند
جنسیت خود را تغییر دهند ،پستانداران و مادران.
اگر میتوانستید بعد از نمایش به مخاطبان تکلیف بدهید چه چیزی میگفتید؟ از تکلی�ف متنف�رم و ب�ه همی�ن خاط�ر ی�ک هنرمن�د
هس�تم .ترجیح میده�م مردم را خوش�حال کن�م .قطعا تا به امروز "انگش�تر حضرت س�لیمان" از کن�راد لورنز ،از
موسسان رفتارشناس�ی ،یکی از بهترین کتابها پیرامون ِ جانورشناسی است .این کشف بزرگی است که برای دیدن
ِ مونولوگ پورنوی سبز در واقع به فرانسوی بود اما آن را به انگلیسی و ایتالیایی نیز اجرا کردید.
حیوانات نیاز به س�فر به آفریقا نیست .به راحتی میتوانید
ایتالیا ،رم ،هلند ،بلژیک ،آلمان و استرالیا برگزار کردهام.
زیادی برای تماشا وجود دارد.
حدود یکس�ال بود که توره�ای مختلفی در انگلس�تان،
در حیاط خانهی خود ،حتی در یک ش�هر باشید و حیوانات
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
75
76
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
ویدئو و عکس :ساسان فارسانی چکیده پیان پدر در یک جمله دوای درد همه ما در جامعه ایرانی عشق است ،عشق و بردباری و همه صفاتی که از عشق میاید ،محبت ،بخشش ،کمک به دیگران ،نیکی و اینکه راه نیک آینده ما از عشق میگذرد و نه از انتقام و ترس ،اینکه ما نترسیم و بتونیم به بهترین شکل پیاممان را به گوش دیگران برسونیم اباذر نوری زاد گالری سیحون بیستم سپتامبر ۲۰۱۴
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
77
امید کشتکار 1
تازه رس�یدهام ب�ه پاریس .خبردار میش�م که مراس�می
برای غالمحس�ین س�اعدی برگزار ش�ده .از اونجایی که
چپ هستم و عاشق کارهای س�اعدی و حتی یکی دو تا از متن هاش�و اجرا کردم با ذوق و شوق میرم به سالن محل برگزاری مراس�م .ام�ا نتیجه اصال دلخواه نیس�ت .جمع
ش�رکت کنندهها که همه باالی پنجاه ش�صت س�ال دارند و معلوم�ه از چپه�ای قدیمی هس�تند که اوای�ل انقالب یا اوایل دهۀ ش�صت ،ناچار به مهاجرت ش�دند ،اونقدر با
عصبانیت به من و دس�تبند س�بزم نگاه میکنند که خودم
78
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
تصمیم میگیرم وس�ط مراس�م بیام بیرون و جمعشون رو
خراب نکنم. ٢
عی�د نوروز ش�ده و توی محوط�ۀ تروکدر روب�روی ایفل
قراره مراسم عید برگزار بشه .قاعدت ًا از اونجایی که ایرانی
هس�تم و دلم میخواد س�ال ن�و رو ب�ا همزبان�ان محترم شریک بشم ،لباس مرتب میپوش�م و راهی محل جشن
میشم .مراسم بدی نیست و برخالف جاهای قبلی نظم و هماهنگ�ی بهت�ری داره اما ی�ه نکتۀ آزاردهن�ده اینه که
یا حداقلش روی کاناپه خونهم لم بدم.
هرکس بهم میرسه میخواد سیر تا پیاز زندگیم رو با دو سه تا سوال در بیاره. همه مشغول سوال کردن از همدیگه هستند و احساس میکنی که وظیفه مقدس خودشون میدونن که همه چی رو از زیر زبون بقیه بیرون بکشن
نمیکن�ه .دریا دادور قراره آواز بخون�ه و بعدش هم چند تا
هموطنان ش�رکت کننده تقریب ًا همگی از دوس�تان حامی
نیم س�اعت نمیتونم بمونم .نه به خاط�ر نگاه چپ چپ،
نیست ،مشکل اصلی اینه که احساس میکنی توی جلسه
میرس�ه میخواد س�یر تا پیاز زندگیم رو با دو س�ه تا سؤال
س�لطنت هستند .البته مشکل ،س�لطنت طلب بودنشون گلدکوئس�ت ش�رکت کردی و هم�ه دارن پرزنتت میکنن
که به ش�اهزادۀ دموکراس�یخواه اعتقاد پیدا کن�ی .بعد از کلی پرزنت ش�دن تصمیم گرفتم بعد از اون ،س�ال نو رو با
دوستان فرانسوی جشن بگیرم. ٣
س�الن اجتماعات کوچک یکی از س�اختمانهای حزب
کمونیست فرانس�ه ،محل بیشتر مراس�مهای گروههای
ملی-مذهب�ی و همینط�ور نزدی�کان جنب�ش راه س�بز امیده .یکی دو باری که توی مراس�م مختلف این گروهها
شرکت کردم ،احساس اینو داشتم که توی تهرانم .نه اون تهرانی که پر از خاطرات خوب باش�ه بلک�ه تهرانی که منو یاد حجاب و تالوت ق�رآن و جانم�از و ..میاندازه .اینجا هم وقتی توی مراس�می که مث ً ال به یاد هدی صابر و هاله
سحابی برگزار شده یا جشن تولد زندانیان خرداد ،باز کام ً ال غریبهام .گرچه از بین بچههای جوون ،کلی دوست و آشنا دارم ام�ا فضا اونقدر س�نگینه و اونقدر همه ی�ه جور دیگه نگاهم میکنن که تصمیم میگی�رم قید این گردهماییها
رو بزنم .اینکه خانومهای مجلس ،خیلیها حجاب دارن یا اینکه اول مجل�س قرآن خونده میش�ه ،برای من غیر
قابل هضمه و با وجود احترام به عقاید ش�خصی و مذهبی بقی�ه ترجیح میدم به جای مراس�م افطاری و س�ینه زنی
محرم ،وقتمو با دوستای دیگهای توی بار و کافه بگذرونم
۴
توی یکی از س�اختمانهای عمومی ش�هرداری پاریس
مراس�م ش�ب یلدا برگ�زار میش�ه .ایرانیها از ه�ر تیپ و گروه و دس�تهای حضور دارند .از چپ و راست و مذهبی و
س�لطنت طلب و س�بز و ....اینجا دیگه کسی چپ نگاهم کنس�رت و برنامه ش�عرخوانی دیگه .اما راستش بیشتر از پرزنت ش�دن یا جو مذهب�ی .به خاطر اینک�ه هرکس بهم در بی�اره .زن و مرد و پیر و جوون هم نداره .همه مش�غول س�ؤال ک�ردن از همدیگه هس�تند و احس�اس میکنی که
وظیفه مقدس خودش�ون میدونن که هم�ه چی رو از زیر زب�ون بقی�ه بیرون بکش�ن .ب�ه نف�ر اول و دوم بیمحلی
میکنم و به نفر سوم راستش�و نمیگم .برای فرار از دروغ گویی ترجیح میدم ک ً ال تو این جمعها نباش�م .برای سال
دیگه ش�ب یلدا احتما ً ال میرم یه کنس�رت فرانس�وی .یه کنسرت ارزون فرانسوی البته. ۵
حاال سه سال بیشتره که پاریس هستم .ديگه تقريب ًا توى
هيچكدوم از مراس�م ايرانى ش�ركت نمىكنم .قطع ًا اينكه اينجور جمعها مطابق سليقه و خواست من نيست ،دليل
نميشه كه بد باشند ،همونطور كه خيلىها هستند كه پاى ثاب�ت اين اجتماعاتند .اما من اي�ن روزها توی مترو ،توی
دانش�گاه یا جاهای دیگه وقتی صدای فارسی حرف زدن
میشنوم به جای اینکه ذوق کنم ،سعی میکنم خودمو به نش�نیدن بزنم .تعداد دوستای ایرانیم به زحمت به پنج نفر
میرسه .راستش اونا هم دوستایی هستند که کلی عالیق
مشترک با هم داریم واال تو این مدت به این نتیجه رسیدم که دوست آدم لزومی نداره همزبانت باشه ،بلکه مهم اینه که از بودن باهاش احساس راحتی کنی .ایرانیهای کمی توی پاریس این حس رو به من منتقل کردند.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
79
سپهر عاطفی
دنیای ادبیات پر از عشقهایی است که الهامبخش کار شاعران و نویسندهها بوده است. عشقهایی که بیشتر از ثبات با دیوانگی نسبت داشته است .و در صفحات کاغذ و میان شعرها و داستانها جاودانه شدهاند .در این یادداشت قصد دارم به رابطهی میان چندتن از زوجهای ادبی بپردازم. سیلویا پالت و تد هیوز
«...اس�مش را از دیگ�ران پرس�یدم ،اما کس�ی چیزی نگفت .به درون چش�مانم خیره ش�د ،او تد هیوز بود .من م�دام زبانم میگرف�ت ،او نیز دس�ت و پای�ش را گم کرده بود .ناگهان نزدیک ش�د و مرا بوس�ید ».ای�ن جمالت را سیلویا پالت در ۲۶فوریهی ۱۹۵۶در دفتر یادداشتهای روزان�هاش نوش�ت .او ک�ه ب�ا ی�ک ب�ورس تحصیل�ی به
80
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
ارنست همینگوی و مارتا گلهورن
دانش�گاه کمبریج رفته بود چهار ماه بع�د با تد هیوز ازدواج کرد .دیان میدلبورک ،زندگینامه نویس دربارهی دورهی ابتدایی نویس�ندگی هیوز و پالت مینویسد«:هیوز روی می�ز ناهارخ�وری کار میک�رد و پالت روی می�ز تایپ کنار پنجره مینوش�ت ،روزانه و در کنار هم ».اما این روزهای درخش�ان زیاد به ط�ول نیانجامید .رابط�هی هیوز با زنان دیگر پالت را که س�ابقهی افسردگی داشت ،به شدت آزار م�یداد .همهی این مش�کالت هر چند مان�ع از موفقیت هیوز و پالت در دنیای ادبیات نشد اما باعث شد از هم جدا شوند .هیوز س�الها ملک الش�عرای بریتانیا بود و سیلویا پلات پرخوانندهترین و پرفروشترین ش�اعر زن در تاریخ ادبیات اس�ت .پالت س�رانجام در یک روز س�رد فوریهی ۱۹۶۳ب�ا گاز به زندگ�ی خود پایان داد ت�ا زندگیاش مانند هم�ان چیزی باش�د ک�ه روبرت ش�ولس منتق�د نیویورک تایم�ز در وص�ف تنه�ا رمان�ش «حباب شیش�ه» نوش�ته
بود«:بینظیر ،تلخ و بیرحمانه!» هی�وز تا س�الها تح�ت تاثیر ای�ن اتفاق وحش�تناک قرار داش�ت و در ش�عری آخرین دیدارش با پلات را به تصویر میکشد چه شد آن شب ،در آن شب آخر كه همه چيز دو برابر و سه برابر در معرض عريانی بود در پايان عصر ،جمعه ،آخرين تصوير زنده من از تو ميسوازنی نامهات به من را در زيرسيگاری با آن لبخند عجيب… ب�ا ای�ن ح�ال ه�واداران پلات ،هی�وز را مقص�ر مرگ او میدانس�تند و تا س�الها بر س�نگ قب�ر او ن�ام هیوز را مینوشتند.
ارنست همینگوی و مارتا گلهورن
مارت�ا گلهورن بیس�ت و هش�ت س�اله کریس�مس س�ال شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
81
۱۹۳۶را در فلوریدا میگذراند .در همان روزها در کافهای «مرد گندهی کثیفی» را میبیند که س�ر صحبت را با او باز میکند .ارنس�ت همینگ�وی و گلهورن در چن�د روزی که گلهورن در فلوریدا اس�ت بارها در مورد ادبیات با هم حرف میزنند .ش�ش ماه بعد تقدی�ر دوباره ای�ن دو را روبهروی ه�م قرار میدهد .این بار اما زیر هجوم بمب و آتش جنگ داخل�ی اس�پانیا .همینگوی ب�رای نوش�تن گزارشهایی ب�رای مجلهی «نانا» راهی اس�پانیا ش�ده ب�ود و گلهورن گزارش�گر خط مق�دم مجل�هی «کولیر» بود .چهار س�ال بعد همینگوی همس�ر و س�ه فرزندش را تنها گذاشت و با گلهورن ازدواج کرد. پس از چند س�ال تحمل همینگوی ک�ه در مصرف الکل زیادهروی میک�رد و بیتوج�ه بود برای گلهورن س�خت ش�ده بود .از طرفی گلهورن یک زن مستقل و خبرنگاری برجس�ته بود ک�ه آرام و ق�رار نداش�ت و در جری�ان جنگ جهان�ی دوم بارها به اروپا و آس�یا س�فر میک�رد و گزارش میداد .س�فرهایی ک�ه خوش�آیند نویس�ندهی «پیرمرد و دریا» نبود .آنها س�رنجام در س�ال ۱۹۴۵از یکدیگر جدا ش�دند تا گلهورن تنها زنی باش�د که از همینگوی تقاضای
82
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
سیلویا پالت و تد هیوز
طلاق میکند .گله�ورن عالقهای به صحب�ت دربارهی رابطهاش با همینگوی نداش�ت اما مشهور است که یکبار گفته بود دوس�ت ن�دارد «پانویس زندگی ی�ک نفر دیگر» باشد. در س�ال ۲۰۱۲فیلمی با ن�ام «همینگ�وری و گلهورن» توس�ط فیلیپ کافمن س�اخته ش�د .نیکول کیدمن و کلیو اوون در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
لئونارد و ویرجینیا وولف
۲۸م�ارچ ۱۹۴۱ویرجینی�ا وول�ف پالتوی�ش را پوش�ید ب�ه س�مت رودخان�هی اوز در نزدیک�ی خان�هاش رف�ت، جیبه�اش را از س�نگهای س�نگین پر کرد و خ�ود را به درون آب انداخت .پیکر بیجان او تا ۱۸آپریل پیدا نش�د. او در آخرین یادداش�تش به همسرش لئونارد وولف نوشته بود«:عزیزتری�ن ،تردیدی ن�دارم که دوب�اره دچار جنون شدهام .احس�اس میکنم که نمیتوانیم یکی دیگر از این دورههای وحشتناک را از سر بگذرانیم .و این بار بهبودی نخواه�م یافت .ش�روع ب�ه ش�نیدن صداهایی ک�ردهام و
نمیتوان�م تمرک�ز کن�م .بنابرای�ن کاری را میکن�م که به گمان�م بهتری�ن کار ممکن اس�ت .بهترین ش�ادی ممکن را ت�و در اختیارم گذاش�تهای .هرآنچه میت�وان بود برایم ب�ودهای .گم�ان نمیکن�م تا پیش از ش�روع ای�ن بیماری وحشتناک هیچ دو نفری میتوانستند از این شادتر باشند. بیش از این توان مبارزه ندارم .میدانم که دارم زندگیات را تب�اه میکنم ،میدانم که بدون من میتوانی کار کنی .و میدان�م که خواهی کرد .میبینی؟ حتی نمیتوانم این را هم درست بنویسم .نمیتوانم چیزی بخوانم .میخواهم بگوی�م همه ش�ادی زندگ�یام را مدیون توام .ت�و با همه چیز من س�اختهای و به طرزی باورنکردنی نس�بت به من مهرب�ان بودهای .همه چی�ز جز اطمینان ب�ه نیکی تو مرا ترک گفته اس�ت .دیگر نمیتوانم به تباه کردن زندگیات ادامه دهم .گمان نمیکنم هی�چ دونفری بتوانند آنقدر که ما شاد بودهایم شاد باشند .و». کلم�ات ویرجینی�ا ،لئون�ارد را ی�ک همراه واقعی نش�ان میدهد .اما لئوناردو فقط یک همراه نبود .او نویس�نده و ناش�ر نیز بود .کس�ی که ثبات را به ویرجینیا هدیه کرد تا او بتواند شاهکارهایی همچون «خانم داالوی» و «به سمت
لئونارد و ویرجینیا وولف
فانوس دریایی» را بنویس�د .با این ح�ال این تنها رابطهی عاش�قانهی ویرجینی�ا وولف نبود .ویتا س�اکویله وس�ت و ویرجینیا در اوایل دههی بیس�ت میالدی در یک مهمانی شام مالقات کردند .چند سال دوستی و سه سال رابطهی نزدیک عاش�قانه داش�تند .لئونارد وولف از این رابطه خبر داش�ت ام�ا دخالتی نمیک�رد ،او میدانس�ت ش�اد بودن چقدر برای ویرجینیا مهم اس�ت .هر چند به نظر نمیرسد ای�ن رابطه اولی�ن و آخری�ن رابط�هی همجنسخواهانه وولف بوده باش�د اما بدون ش�ک یک�ی از مهمترین آنها بود .او در نامهای به ویتا مینویس�د«:اینجا رو ببین ویتا؛ م�ردت رو رها کن .با هم به هاوپتون ک�ورت میریم ،کنار رودخونه ش�ام میخوریم .تا باغ زیر نور ماه قدم میزنیم و دیر به خونه برمیگردیم .یک بطری مش�روب میخوریم و سرخوش میش�یم .بعد من همهی چیزهایی که تو سرم هست رو بهت میگم .هزارها و میلیونها چیز .بهش فکر کن .مردت رو رها کن .من میگم ،و بیا ».ویتا نیز عش�ق به وولف را یک عشق روحانی و چیزی توصیف میکند که با هر عشق دیگری فرق دارد .این دو تا پایان عمر ویرجینیا دوست ماندند و به نامهنگاری ادامه دادند. شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
83
سوده راد * :به جای "بوسه" x :،بهجای "دوستت دارم"، صبحبهخیر وقت خوابیدن و شببخیر اول صبح و دلتنگیهای طوالنی و فرساینده .اینها شاید تمام خصوصیات یک "رابطۀ راه دور"نباشند ،اما فاصلۀ درد مشترک در "رابطۀ راه دور"است .اگر خودمان در اینجور رابطهها نباشیم ،یا تجربهاش را نداشته باشیم ،حتم ًا کسی را در میان اطرافیانمان میشناسیم که این تجربه را دارد. به لطف فنآوریهای ارتباطی جدید ،نامههای دستنوشت ۀ چندین ماه در راه ،امروز جای خود
84
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
را به پیغامهای کوتاه اینترنتی و مکالمههای طوالنیتر هر روزه دادهاند .حاال هرکسی میتواند هرزمان که بخواهد برای یار دورازآغوشش پیامی و سالمی بفرستد .حاال عشق هم اینترنتی شده. م�ژگان کاه�ن ،روانش�ناس بالین�ی س�اکن بلژی�ک
میگوید ":اگر بخواهیم به موضوع "عشق ذهنی و ایده آل ش�ده" برگردیم باید بگویم که در فرهنگ ما ایرانیها نیز به نوعی گرایش به این ایده آل کردنها را میتوانیم مشاهده
کنیم.
ز بعد ظاهری خسرو زند جوش
که خواهد دست با شیرین هم آغوش
اینکه چطور دو نفر از راه دور میتوانند به هم احساس شدید عاشقانه پیدا کنند هم به نوعی به مکانیسمهای بیولوژیک و روانی عاشق شدن در انسانها باز میگردد .در پدیدۀ عشق ،ذهن و روان، نقش عمدهای را بازی و مکانیسم بیولوژیکی و هورمونی عاشق شدن در جهت تشدید آن عمل میکند
تش�دید آن عمل میکند .بدن ما هورمون عش�ق را زمانی
در ادبیات ما گرایش به دوری از معشوق درجهت ایده آل
خلس�ۀ عاش�قانهای که در زمان عاش�قی تجربه میکنیم،
به ایده آلی دست نیافتنی میشود .سعی در اینکه معشوق
از خان�وادۀ آمفتامین اس�ت .اث�ر دیگر این هورم�ون آزاد
خواه�ش و میل ب�ه او ،بلکه ب�ه خاطر این ب�وده که بدین
رفتارهای�ی اس�ت که ب�رای ما ل�ذت و رضایت ب�ه همراه
ب�ه ایده آل ک�ردن او ادام�ه دهند .ب�رای بس�یاری از آنها
میدهد ،دپامین با انتقال این احس�اس ش�ادی به مغز ،ما
بیاورند ،بلکه با چشم پوشی از او میل خود را به او جاودانه
که دو فرد وقتی عاش�ق یکدیگر هستند میتوانند دهها بار
چو پاک است از غرضها طبع فرهاد ز قرب و ُبعد کی میآیدش کار
اما اینکه چطور دو نفر از راه دور میتوانند به هم احساس
ش�دید عاش�قانه پیدا کنند هم به نوعی به مکانیس�مهای بیولوژیک و روانی عاش�ق شدن در انسانها باز میگردد. در پدیدۀ عش�ق ،ذه�ن و روان ٬نقش عم�دهای را بازی و مکانیس�م بیولوژیکی و هورمونی عاش�ق شدن در جهت
که عاشق هستیم به میزان زیادی ترشح میکند .احساس
کردن او به کرات مشاهده میشود .واینکه معشوق تبدیل
ت�ا حد زی�ادی تحت ت ًاثی�ر این هورمون اس�ت .ای�ن ماده
به صورت ملموس و زمینی در نیاید ،نه به خاطر س�رکوب
کردن دپامین اس�ت ک�ه یکی از عملکردهای�ش ،افزایش
گونه با دس�ت نیافتنی نگهداش�تن معش�وقه میتوانستند
میآورد .زمانی که انجام کاری به ما احس�اس خوشحالی
هدف عاش�قی در این نبوده اس�ت که دیگری را به دس�ت
را به تکرار آن عمل ترغیب میکند .به همین دلیل اس�ت
میکردند".
در روز به هم تلفن کنند و ساعتهای متوالی با هم بمانند.
هاتف شاعر قرن دوازدهم این چنین میگوید:
البته این فاز اول عاشقی است".
"هرگ�زم امید و بیم از وصل و هجر یار نیس�ت /عاش�قم
س�اناز ۳۳س�اله میگوید ":همینکه خیلی از دوس�تانم
در بعض�ی افراد نی�ز مش�اهده میکنیم که ب�ه دلیل یک
من میدهد .هرچه باش�د م�ن در این س�بک زندگی تنها
جستجوی عش�ق بدون تماس بدنی ٬آنها را به این روابط
چه سختیهایی دارد .ما دو نفر نزدیک به دههزار کیلومتر
میبینیم .وحش�ی بافقی سعی میکند به ما نشان دهد چه
اطرافیان�م کس دیگری به اندازۀ او م�را درک نمیکند و با
عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست"
درگی�ر چنی�ن رابطههای�ی هس�تند احس�اس بهت�ری به
س�ری بازدارندهه�ای ف�ردی خ�ودآگاه و ناخ�ودآگاه،
نیس�تم .از طرفی میدان�م و حس میکنم رابط�ۀ راه دور
سوق میدهد .تجلی این نوع عشق را هم ما در ادبیاتمان
و ده س�اعت با هم فاصله داریم ،ول�ی وقتی میبینم میان
راه درازی بین عشق واحساس جنسی وجود دارد:
معیارهایم تطابق ندارد ،بیشتر عاشقش میشوم و تحمل
به شهوت قرب تن با تن ضرور است
دوری برایم آس�انتر میشود .با ً الخره این روزها هم تمام
به شهوت قرب جسمانیست ناچار
ام�ا چیزی ک�ه از همه بیش�تر اذیتم میکن�د طبیعت ًا دوری
میان عشق و شهوت راه دور است ندارد عشق با این کارها کار
میش�ود و یا من میروم کش�ور او یا او میآید کش�ور من. فیزیکی اس�ت .ما با هم در مورد آدمها ،جاها و پدیدههایی شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
85
ٔ رابطه ش�کل دهد .در خیلی از موارد نیاز انس�انها به یک
رابطۀ راه دور به دلیل مشخصههایی که دارد میتواند برای بسیاری از افراد که در جستجوی ارضای نیازهای عاطفیشان یا بهتر بگویم نیازشان بهبودن در یک ٔ رابطه عاشقانه هستند جذابیت داشته باشد .مهمترین خصوصیت این شکل رابطه ،کمتر بودن عناصر عینی از دیگری است
خاموش کامپیوترش نشس�ته و گریه کردهاس�ت بیاینکه
حرف میزنیم که برای دیگری معنایی جز تجس�م ندارد و
رابطهای را که از راه دور ش�روع شده و بعد به دیدار و بعدتر
م�ژگان کاهن در پاس�خ ب�ه این س�ؤال که چط�ور چنین
یک رمان است .کسی زندگیاش را برای تو تعریف میکند
مش�خصههایی که دارد میتواند برای بسیاری از افراد که
با ت�و صحبت میکن�د .من به عش�ق در ن�گاه اول اعتقاد
ٔ رابطه عاش�قانه هستند جذابیت نیازش�ان بهبودن در یک
فرآین�د در خ ً ال اتفاق میافتد .زندگ�ی روزمره و این رابطه
کمتر ب�ودن عناصر عینی از دیگری اس�ت .دررابطههای
با هم روبرو میشوند یک انفجار رخ میدهد چون معیارها
که بتواند دیگری را ش�بیه ایده آلهایی که ازمعشوق دارد
یکی نیست".
ی جاها واقع ًا غیر قابل تحمل میشود". بعض
86
عاطف�ی آنها را ق�ادر و آماده ب�ه تحریف مشاهداتش�ان از ف�رد مقاب�ل میکند .ای�ن ام�کان در رابط�ۀ راه دور برای فرد بیش�تر میش�ود و به او این امکان را میدهد که خیلی راحتتر خود را به فانتزیهایش واگذار کند و دیگری را بر اساس نیازهایش ٬در ذهنش فرم دهد".
گلس�ا میگوید ای�ن ن�وع رابطه را ب�ه دیگران پیش�نهاد
نمیکن�د ،مگ�ر اینک�ه ش�رایط وی�ژهای پی�ش بیای�د .او
روزهای�ی را به یاد م�یآورد که س�اعتها روبروی صفحۀ بدان�د دقیق� ًا چرا حالش خوب نیس�ت .ش�یوا ه�م تجربۀ انجامی�ده را دارد .او میگوید ":این رابطهها مثل خواندن
رابطهای ش�کل میگیرد میگوید ":رابطۀ راه دور به دلیل
و تو به ندرت جزئی از زندگی روزمرۀ او هستی ،مگر وقتی
در جستجوی ارضای نیازهای عاطفیش�ان یا بهتر بگویم
ندارم .عاش�قی فرآیندی است که باید س�اخته شود و این
داش�ته باش�د .مهمترین خصوصی�ت این ش�کل رابطه،
در دو جهان متفاوت هس�تند و وقتی این دو جهان موازی
مجازی ،ذه�ن ما این می�دان را برای خ�ود بازتر میبیند
و فرآینده�ا و اص ً ال ملزومات حیات در این در ایندو جهان
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
گلس�ا هم میگوید":اگر کسی در اطرافم بود که از فرید به
ایدهآلهای م�ن نزدیکتر بود ،انتخاب ب�رای من خیلی
س�ختتر میش�د ".گلس�ا و فرید حاال همخانه هستند اما گلسا از احساس�ی میگوید که زمان دوری به نوعی عادت
تبدیل میشود و هرچه میگذرد پایان دادن به رابطه از راه دور را سختتر میکند":وابستگیهای عاطفی از یکسو و تغییر دید نسبت به رابطه و دیگری از سوی دیگر میتواند
دلی�ل این ضع�ف در پای�ان دادن ب�ه رابطه باش�د ولی در م�واردی مثل ما ،به عمیقتر ش�دن رابطه کمک میکند.
ب�ه هرحال م�ن هم قص�د مهاج�رت از ایران را داش�تم و
بههیچوج�ه فک�ر ش�روع رابطه با کس�ی که س�اکن ایران است نبودم و همین نزدیک شدن به فرید را برایم راحتتر
میکرد".
م�ژگان کاهن":فض�ای مهاجرت بخاطر ن�وع تجربهای
که ب�رای فرد بوجود میآورد ٬میتوان�د تمایل به این گونه
رابطهها را در اف�راد افزایش دهد .ع�دم توانایی برقراری رابط�ه در محیط جدید و نیز احس�اس تنهای�ی و دوری از
خانواده و دوس�تان باعث افزایش گرایش به این رابطهها
میش�ود .اما این نکته را هم باید گفت که بسیاری از افراد نیز برای گریز از یکنواختی زندگی که به کار و خانه خالصه
ٔ رابطه میش�ود و برای آنه�ا زمان و مکان�ی برای یافت�ن عاطفی نمیگذارد به این رابطههای راه دور رو میآورند.
دلی�ل دیگری که میتوان�د اهمیت این ن�وع رابطه را در
ذهن فرد زیاد کند این اس�ت که ف�رد میتواند ناخودآگاه از قرار گرفت�ن در یک رابطه ک�ه بتواند ب�ه ماجرایی جدی و
مثال زندگی مش�ترک تبدیل ش�ود وحش�ت دارد .انتخاب ف�رد راه دور میتوان�د به نوع�ی محافظت خ�ود از به دام
نیفتادن در رابطهای اینچنینی باشد .بدینترتیب دالیلی
ٔ است(فاصله مکانی) به عنوان مانع که خارج از کنترل فرد
طرح ریزی پروژههای جدیترقلمداد میشود .البته خود فرد میتواند به این مسأله آگاه نباشد.
مزایا و آسیبهای این نوع رابطه چیست؟
م�ژگان کاهن اینطور پاس�خ م�ى دهد " :اگ�ر بخواهیم
مژگان کاهن
اول از مزایا ش�روع کنیم باید بگویم که افزایش گزینههای برق�راری رابط�ۀ راه دور بط�ور فزایندهای ام�کان ارتباط
عاطفی برای اقشار و سنین و طبقههای مختلف جامعه را فراهم کرده اس�ت .از جمله افرادی که به دالیل گوناگون
امکان آش�نایی و رابطۀ عاطفی گرفتن در دنیای واقعی را
برای خود نمییافتند یا خود را با اس�تانداردهای جامعه در تطابق نمیدیدند.
در همین راس�تا ف�رد امکان این را پی�دا میکند که خارج
از گروه خود با ش�خصی ک�ه به طبقه ٬گروه ٬ق�وم یا ملت و مذهب دیگری تعلق دارد ارتب�اط عاطفی برقرار کند واین
ام�کان را دنیای واقعی کمتر در اختی�ار افراد قرار میدهد (خصوص ًا در کش�ورها و جوامعی ک�ه محدودیت ارتباطی
بیشتر است)
مزیت دیگر اینکه این رابطه کمتر تحت کنترل گروههای
اجتماع�ی اس�ت .یعن�ی خصوصی اس�ت و ب�ه رابطۀ دو نف�ر مح�دود و تح�ت نظ�ر و قض�اوت جمع نیس�ت .این
ٔ رابط�ه رودررو به دلیل ن�وع رابطهها به خیل�ی افراد که در تابوه�ای فرهنگی -اجتماعی ،راح�ت نمیتوانند از خود
ح�رف بزنن�د این فض�ا را داده اس�ت که به دلی�ل متفاوت بودن فض�ای ارتباطی ،راحتتر بتوانند درونیاتش�ان را با
دیگری تقیس�م کنند .از طرفی برخی افراد ،دوری مکانی را بهعنوان ابزاری برای نشان دادن شخصیتی متفاوت و شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
87
ایده آل از خود استفاده میکنند تا در نگاه دیگری تصویری مثبت از خود بسازند.
نکت�ۀ منفی که اینگونه رابطه میتواند داش�ته باش�د در
پرانتز گذاش�تن بقیۀ ابع�اد زندگی واقعی و غرق ش�دن در این رابطۀ مجازی است .در حال حاضر تلفنهای همراه٬
امکان حمل و نقل ابزار ارتباط با دنیای مجازی را تسهیل کردهاس�ت و باعث تحوالتی جدیدی در برقراری این نوع
روابط شدهاس�ت .یعنی به افراد ای�ن امکان را میدهد که
همزمان با دوس�تهای دنیای واقعی ودنیای مجازیشان باشند.
یکی از آسیبهای روانی که این نوع رابطهها میتواند به
افراد بزند زمانی اس�ت که فرد بدون شناخت درست و تنها ب�ا تکیه بر ایده آلس�ازیهایش از فرد مقاب�ل ٬پروژههای دراز مدت زندگی مشترک و ازدواج را به اجرا درآورد".
چطور میتوان سالمت یک رابطۀ راه دور را تضمین کرد؟
88
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
بسیاری از افراد نیز برای گریز از یکنواختی زندگی که به کار و خانه خالصه میشود و برای آنها زمان ٔ رابطه عاطفی و مکانی برای یافتن نمیگذارد به این رابطههای راه دور رو میآورند ٔ ٔ رابطه رابط�ه زوج و م�ژگان کاه�ن":درجامعۀ کنون�ی،
عش�قی یک تعریف ثابت ن�دارد و افراد ،آزادی بیش�تری در انتخاب گونهای که رابطهش�ان را تعیین میکند دارند. ش�اید نکتۀ مهم ،هماهنگی نس�بی انتظاراتی است که دو فرد از یک رابطۀ دور یا نزدیک دارند.
دیالوگ در زمینههایی که به شناخت بیشتر دیگری منجر
شود از اهمیت زیادی برخوردار است .زیرا که هر کدام از ما
از گذش�تهای متفاوت میآییم و الزم است که برای ایجاد
یک ارتباط نزدیک ،به دنیای هم وارد ش�ویم .مث ً ال باید از چیزهایی ک�ه در زندگی روزمره ما را خوش�حال یا ناراحت کرده ،از حساس�یتهایی که در روابطمان با آدمها داریم و
غیره ،ب�ا هم صحبت کنیم .این دیالوگه�ا میتواند مث ً ال
راه های ارتباطی با
مجله تابلو
تجربه مشترک باشد .مث ً ٔ ال خواندن در چارچوب ایجاد یک یک کتاب یا دیدن یک فیلم همزمان با هم ،با وجود فاصله
میتواند تجربهای مشترک بسازد.
انتظارات�ی که از رابط�ه و از دیگری داریم الزم اس�ت بر
اساس امکانات عینی و واقعی باشد که این رابطه در اختیار
م�ا میگذارد .اینک�ه ما بتوانی�م انتظاراتم�ان و نگاهمان
را به ی�ک رابط�ه با ه�م مبادله کنی�م ٬باعث میش�ود که می�زان هماهنگی که این انتظارات با ه�م دارند را بتوانیم برای خ�ود و دیگری ارزیاب�ی کنیم .رابطهای ک�ه تنها به
ٔ جنبه ذهنی جملههای عاطفی خالصه میش�ود میتواند رابط�ه و تصوی�ری را که از دیگ�ری داری�م افزایش دهد.
همۀ ما دوس�ت داریم جملههای زیبا و رمانتیک بش�نویم
و گاهی این نیاز بهقدری فراگیر میش�ود که قدرت تحلیل م�ا از رابطهای که در آن قرار داری�م ازبین میبرد .البته باز ه�م میتوان رابط�های را تصور کرد که ب�ه گفتن جمالت مهربانان�ه و ی�ا اروتیک و جنس�ی خالصه میش�ود .ولی این مهم اس�ت که برای جلوگیری از س�رخوردگی بتوانیم
واقعیت یک رابطه را بهتر بشناس�یم و انتظارات خودمان را در آن حد نگه داریم .اگر رابطه ،قابلیت رش�د و گسترش داشت که چه بهتر ،اما مهم این است که بتوانیم ارتباطمان را با واقعیت رابطه حفظ کنیم.
اما سرخوردگی از یک رابطه نیز میتواند جزئی از زندگی
تلقی شود مثل بقیه زمینههای زندگی .یکی از تعاریفی که
از"سلامتی روان"وجود دارد قابلیت انس�ان در مقاومت
در س�رخوردگیهایی اس�ت ک�ه در زندگ�ی با آنه�ا مواجه میش�ویم و پذیرش اینکه بعضی چیزه�ا میتواند آنطور
که من انتظار دارم یا داش�تم نباش�ند .ای�ن یک اصل مهم زندگی انسان در بین همنوعانش است :همه چیز را نسبی
دیدن.
با تابلو باشید اما طابلو نباشیــد شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
89
جليل فتوحى نيا چمدانها را پش�ت تاکسی چیدم و س�وار شدم .همسر و
دخترم ،در اتومبیل یکی از دوس�تانمان که براى استقبال
از ما به فرودگاه آماده بود ،نشس�ته بودند و قرار بود برویم به آپارتمانى که برایمان اجاره کرده بودند.
خندی�د و خواند :یچن�ا .٣۵دوباره به کاغذ ن�گاه کردم،
چطور ممکن است از ۳۵ Jecnaبتوان "یچنا" درآورد انگار واقعا از مریخ آمده بودم.
کاغ�ذى ک�ه ب�ر روى آن آدرس را نوش�ته ب�ودم از جیبم
وقتی صحب�ت از رابطه میش�ود به یاد اولی�ن روزهای
تاکس�ى ،طورى نگاهم کرد که انگار از مریخ آمدهام .برگه
جهان أطرافم نداش�تم .کل دانستنیهایم به نام خیابان و
بی�رون آوردم و خوان�دم :جیس�نا .٣۵رانن�ده موطالیى
90
را نشانش دادم و با انگشت اشارت کردم :جیسنا ٣۵
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
حض�ور در پراگ میافت�م ،روزهایی که هی�چ رابطه اى با
است .وقتى آدرس را از کسى مى پرسید مى توانید با فردى مهربان و آرام روبرو ش�وید که ش�ما را به مقصد برساند و یا
به اش�تباه به سراغ فردى رفته باشید که از خارجىها متنفر اس�ت و با حرکت دست ،مثل مگس�ى مزاحم ،شما را دور
مى کند.
این کشور سالها زیر سایه دولت کمونیستی زندگی کرده
و طبعا یک�ی از مهمترین آث�ار حکومت کمونیس�تی برای عامه مردم تجرب�ه زندگی بدون اختالف طبقاتی اس�ت. همین تجربه جامعه بدون طبقه ،کلید اصلی نحوه برخورد
و ایجاد رابط�ه بین اهالی جمهوری چ�ک و مهاجران کم
ش�مار و توریس�تهای پر ش�مار اس�ت .آنان که همچنان طرفدارحکومت کمونیس�تی هس�تند ،معتقدن�د حق آنان توسط خارجیان پایمال ش�ده ،پس دور از ذهن نیست اگر
گاهی با ش�نیدن س�والی به زب�ان انگلیس�ی ،نگاهی تند همراه با لحنی نه چندان مالیم را تحویلتان بدهند!
در مقابل عدهای هم هستند که به خارجیان به عنوان یک
منبع درآمد نگاه میکنند کسانی که یا به عنوان توریست با خود پ�ول آوردهاند و یا به عنوان یک ش�هروند خارجی ،با خود تجربه ،س�رمایه و امکانات به همراه دارند ،پس باید به او احترام بگذارند و یا الاقل با وی مدارا کنند.
فقط کافیس�ت کمی در کش�ورهای اروپایی سفر کنید تا با
پالک محل اقامتمان محدود میشد .یک هفتهای طول
کشید تا راه و چاه خیابانهای اطراف را به کمک نقشه فرا گرفت�م .باالخره به محیط اطرافم مس�لط ش�دم و کم کم توانس�تم از بودن در یکی از زیباترین ش�هرهای اروپا لذت
ببرم.
با وجود نقش�ه و راهنماى ش�هر ،گاهى گم مى شدم و به
کمک مردم احتیاج پیدا مى ک�ردم و این آغاز برخوردهاى
دوگانه و حتى چند گانه مردم بود.
جمهوری چ�ک و پایتخت آن پراگ ،ب�ه لحاظ معماری
بافت قدیمی و زیبایی دارد که قدمت آن به هش�تصد سال
میرس�د .با اینکه درآمد اصلی این کش�ور صنعت توریسم اس�ت و آمار جذب توریست ساالنه آن بیش از کل جمعیت این کش�ور اس�ت اما نوع رفتار مردم ش�هر کاملا متفاوت
اروپائیانی روبرو ش�وید که اکثرا س�رد مزاجاند و معاشرتی
نیس�تند و به س�ختی دیگران را در جمع خ�ود میپذیرند. این خصیصه باعث میش�ود که ما ش�رقیهای خون گرم به این فاصله به چشم بیاعتمادی نگاه کنیم .البته تجربه ش�خصی من میگوید این یخ شکستنی است ،اما مرارت
دارد و پشتکار میخواهد.
ح�اال دیگ�ر هم�ه میدانی�م ک�ه ش�رط اول رابط�ه در
کش�ورهای دیگر ،آموزش زبان اس�ت .طبیعت�ا من هم از
روز اول زندگی در جمهوری چک به س�مت خواندن زبان چکی هل داده ش�دم .اما حس�اب و کت�اب فراگیری زبان در جمه�وری چ�ک چی�ز دیگری اس�ت .زبانی با گس�تره
جمعیتی حدود ده میلیون نفر -کمتر از جمعیت تهران -با گویش منحصر به فرد ،قواعد پیچیده دستوری ،و داشتن
کمترین وجه مش�ترک با زبانهای رایج دنیا ،هیچ تمایلی شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
91
ب�رای یاد گیری را در من ایجاد نمیکرد .زبانی که در خارج
از مرزهای این کش�ور کوچ�ک -کوچکتر از خراس�ان یا سیستان -به هیچ کاری نمیآمد.
خانواده و کودکان ،بهترین عامل ایجاد ارتباط
تجرب�ه ش�خصی م�ن نش�ان داده در بدتری�ن اوض�اع
وپیچیدهتری�ن ش�رایط با س�ختترین آدمها ه�م ،وقتی نش�انهای از خان�واده و مخصوص�ا بچ�ه همراه توس�ت،
ش�رایط دگرگون میش�ود .مخصوصا اگر پس�ر یا دخترت ی�ک باره ازهمه دانش زبانش اس�تفاده کند و با زبان چکی ش�روع ب�ه صحب�ت کند ،آنجاس�ت ک�ه ط�رف مقابل هر
چقدر هم س�خت و س�نگ باش�د ،وقتی قرار است جواب
92
رابطه دوستی بین کودکان در محیطهای آموزشی و ورزشی مدرسه و خارج از آن خواه ناخواه ارتباطات والدین را به دنبال میآورد و کمی ممارست در این ارتباط میتواند از قرارهای کوتاه مدت بچهها در خانه و محیطهای اطراف شروع شده ،به شب نشینیهای گرم و تبادالت شیرین فرهنگی و البته غذائی! بین خانوادهها منجر شود
دختر کوچک ش�ما را بدهد ،ناخ�ودآگاه لبخند میزند و به
آموزش�ی و ورزش�ی مدرس�ه و خ�ارج از آن خ�واه ناخواه
م�یرود که فرد روبرو ،حتی کیف یا جیب خود را میکاود تا
این ارتباط میتواند از قرارهای کوتاه مدت بچهها در خانه
همچنی�ن رابطه دوس�تی بی�ن ک�ودکان در محیطهای
و تبادالت ش�یرین فرهنگی و البته غذائی! بین خانوادهها
قولی یخش آب میش�ود .در این مواقع کار تا بدانجا پیش
ارتباط�ات والدین را به دنبال میآورد و کمی ممارس�ت در
با شکالت یا آبنباتی این ارتباط را شیرینتر کند.
و محیطهای اطراف شروع شده ،به شب نشینیهای گرم
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
منجر شود.
اولین همنشینیان
توریس�ت و امکانات توریستی و سیاستهای دولت برای
جذب گردشگر رسید ،چارهای جز تاسف خوردن نداشتم.
صاحب خانه ام�ا آنجایی در دل من جا پیدا کرد که تعریف
صاحب خانه ش�اید اولین کس�ی اس�ت که میتوانید جز
کرد که چگونه با داشتن مدرک مهندسی پزشکی به همراه
پیدا کنید .تجربه ش�خصی من در این زمینه بسیار شیرین
در دوران حکوم�ت کمونیس�تی راه�ی مناطق سردس�یر
نیازه�ای روزم�ره ،موضوعی دیگ�ر برای گفتوگ�و با او و دلچس�ب بود .آنجا که بعد از کمک در کوتاه کردن چمن
حی�اط و جم�ع آوری برگهای پائی�زی ب�رای دقایقی به گفتگو نشستیم.
بحث از گش�ت و گذار در ش�هر و دیدن بناهای توریستی
ش�روع ش�د .او از این گفت که پراگ یک�ی از قدیمیترین ش�هرهای اروپاس�ت که س�الم مان�ده و بناهای�ی دارد که
نزدیک هزار س�ال قدمت دارن�د .من از کش�ورم گفتم که
تمدن و بناهای ۲۵۰۰س�اله دارد ،فیلم و عکس بیس�تون و تخت جمش�ید را نش�ان دادم و گفتم زندگی در کش�وری
با ش�رایط ۴فصل با تن�وع آب و هوائی وی�ژه ،چقدر لذت بخ�ش و فخ�رآور اس�ت .ول�ی وقت�ی صحبت ب�ه تعداد
همس�ری که دکترای وکالت دارد ،به دلیل سختی شرایط
کانادا شدند و به کارهای س�خت و طاقت فرسا تن دادند تا
روزی که شرایط مهیا شد و برگشتند و موفق شدند کسب و کار خود را تا بدانج�ا پیش ببرند که با خرید چند خانه و ویال
اسباب آسایش خود و خانوادهشان را فراهم کنند.
مرد صاح�ب خان�ه میگفت هرچن�د دوران س�خت ۲۰
س�الهای را پش�ت س�ر گذاش�ته و موئ�ی س�فید ک�رده اما همچنان تمام کارهای معمول خانه و حیاط را در تابس�تان
گرم و زمس�تان س�رد انجام میدهد تا هم س�ختیها را از
ی�اد نبرد و ه�م یک فعالی�ت بدنی خوب داش�ته باش�د .با
س�خنانش دلگرمم میکند وقتی دستی به پشتم میزند و نوید میدهد این نیز بگذرد...
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
93
1 مانون لسکو
اثر آنتوان فرانسوا پرهوو "کتاب خوب است". " کتاب بهترین دوست انسان است". " کتاب غذای روح است". ب�رای س�الیان دراز ای�ن جملات را در گ�وش ما فروکردن�د تاش�اید م�ا کت�اب بخوانیم ول�ی آنها نمیدانستند هر چه بگویند ما انجام نخواهیم داد. مهم نیست آنها به ما چه گفتهاند چون منراز بزرگی را کشف کردهام که تا قبل از این کسی نمیدانست. آیا میدانستید دخترهای دانشگاهتان به پسرهایی که کتابهای ادبیمیخوانند عالقۀ خاصی دارند؟ آیا خبر داشتید که آن همکار بامزهتان از دخترهایی که موهایشان را بر روی صورتشان میریزندو کتاب میخوانن�د خیلی خوش�شمیآید؟ بله درس�ت فهمیدی�د ،آنچه س�الها از ما قای�م میکردند این بود که میشود با کتاب دیگران را جذب کرد ،فقط باید کتاب درس�ت را انتخاب ک�رد .حال که این راز را فهمیدید ،الزم نیس�ت نگران انتخابتان باشید چون مابرای ش�ما کتابهایی انتخاب کرده ایم که به شما در کش�ف روابط انس�انی و ایجاد رابطه با فرد موردعالقهتان کمک خواهند کرد.
مانون لس�کو تمام آن چیزی است که شما از سریالهای
تلویزیون�ی ترکی�های خ�ود میخواهی�د .قت�ل ،جنایت، خیانت ،عش�ق ،ش�هوت ودو جوان بیکله که برای باهم
مان�دن دس�ت ب�ه خطرناکترین کاره�ا میزنن�د .برتری
کتاب مانون لس�کو نسبت به س�ریال موردعالقهتان این اس�ت که این کتاب ج�زو برترین رمانه�ای تاریخ ادبیات
ش�ناخته میش�ود و به خاط�ر ن�گاه دقیق خود ب�ه جامعۀ طبقاتی فرانس�ه جای�گاه خاصی بین محققین دارد .ش�ما
با خواندن ای�ن کتاب هممیتوانید به روابط دو عاش�ق از دوطبقۀ مختلف اجتماعی پ�ی ببرید و هم میتوانید برای چند روزی تلویزیونتان را یک ساعت زودتر خاموشکنید.
3
2 جین ایر
مسخ
اثر شارلوت برونته
اثر فرانتس کافکا
از همی�ن اول بای�د بگوی�م ک�ه ای�ن کت�اب مخص�وص
تابهح�ال فک�رش را کردید اگر ف�ردا صبح بیدار ش�وید و
این کتاب رادارند ولی دلیل نمیش�ود تا ش�ما جین ایر را با
ش�د؟ ن�ه! فکرنکردهای�د!؟ واقعیت�ش من هم ت�ا قبل از
دختربچهها نیست ،درست است خیلی از دختران نوجوان ٔ سایه خاکس�تری" یا "گرگومیش" یکی بدانید .بله "پنجاه ٔ سایه خاکستری بازهم درست است که جین ایر مانند پنجاه رابطۀ سادومازوخیس�تی یک دختر جوان با یک مرد س�ن ٔ س�ایه خاکس�تری تنها یک باال را نش�ان میدهد اما پنجاه پ�ارودی بداز جین ایر اس�ت .ش�ارلوت برونته ب�ا جین ایر نگاه یک فرد نس�بت به خودش را نشان داده است و اینکه
این نگاه چقدر میتواند درروابط او با دیگران تأثیر داش�ته باش�د .متن چندالیه ،داس�تان ج�ذاب و قصهگویی روان
باعث شدهاند تا این اثر قدیمی پسازاینهمهسال هنوز هم جذاب و با طراوت برای خوانندگان باقی بماند.
تبدیل به یک حشره شده باشید دنیای شما چگونه خواهد
خواندن مس�خ به این موض�وع فکر نکرده ب�ودم اما حاال مورچهها و سوس�کهای غولپیکردست از سر رؤیاهای من برنمیدارند .مسخ داستان مردی را تعریف میکند که
یک روز تبدیل به حشره میش�ود و تمام بارمسئولیتش بر
دوش خان�وادهاش میافتد .اینکه خان�واده چگونه با این موضوع برخورد میکنند جوابی اس�ت ک�ه خودتان باید با خواندن کت�اب به آن برس�ید .حتم ًا بعد از خواندن مس�خ
به خاطر کوتاهی کتاب دلتان میخواهد یک مقدار بیش�تر کافکا وارد خونتان کنید .من هم شمارا سرزنش نمیکنم،
برای همین در ادامه به ش�ما پیش�نهاد میکنیم تا پزشک دهکده را بخوانید .این داس�تان کوتاه باعث خواهد شد تا از این به بعدهر وقت دکتری باالی سرتان آمد یک بوسش
کنی�د و ب�ه او بگویید نترس رز هنوز در خانه س�الم اس�ت. البته یادتان باش�د هیچک�س واقع ًانمیداند داس�تانهای کافکا دقیق ًا چ�ه پیامی دارند برای همین اگر دیدید کس�ی
برداشتش با شما فرق داشت نباید فکر کنید که برداشتتان از کتاب اشتباه بوده است.
5
4 بهسوی فانوس دریایی
قصر یخی
ما تا به اآلن به رابطۀ عاشق-معش�وق ،پس�ر-خانواده
راجع به روابط عاشقانه بین کودکان ،فیلمها و کتابهای
هم�ۀ اینه�ا را داخلمخلوط ُک�ن بریزیم و همه ن�وع ارتباط
ای�ن روابطس�انتیمانتال نبودهان�د و درواق�ع ن�گاه ی�ک
اثر ویرجینیا وولف
و پزش�ک-بیمار ن�گاه انداختهای�م ح�اال چطور اس�ت تا انسانی را در یک اثر ادبی جذاب بیابیم .از همین ابتدا باید هش�دار بدهم که باید ب�رای خواندن اینکت�اب ،تلویزیون
را خاموشکنی�د ،تلفنت�ان را ب�ر روی ویب�ره بگذارید و دو س�ه س�اعتی از وقتتان را خالی کنید ،اگر قوری چایی هم کناردس�تتان بگذارید که چهبهتر چ�ون این کتاب به خاطر
س�بک روایی ویژۀ ویرجینی�ا وولف احتیاج به تمرکز ش�ما دارد و باید مقداری برایخواندنش تالش به خرج داد .حاال
که همهچیز آماده اس�ت بنشینید و از یک روز خوب در کنار خانوادۀ"رمزی" و مهمانانشان لذت ببرید.
اثر تاریای وسوس بس�یاری نوشتهشده اس�ت ولی در موارد بسیار استثنایی، کودک ی�ا نوجوان را به ما نش�ان دادهان�د .در قصر یخی، تاریای وس�وس به رابط�ۀ دو دختریازدهس�اله میپردازد.
رابط�های که بس�یار مرموز و پیچیدهتر از آن چیزی اس�ت که در ابت�دا به نظر میآی�د .این کتاب بع�دی دیگرازآنچه همیشه دورانی ش�اد و پر از معصومیت شناخته میشود را
به ما نش�ان میدهد و همین هم خواندن کتاب قصر یخی تاریایوس�وس را یک تجرب�ۀ منحصربهفرد و ش�گفتآور
میکند .البته باید گفت پیدا کردن نس�خۀ چاپی این کتاب این روزها سختش�ده اس�ت ولی مطمئن باشید کشف این رابطه ارزش زیرورو کردن بازار کتاب را دارد.
عکس :هوتن سالمت
{قسمت چهاردهم} آرش کمانگیر چند هفته پیش خبری دربارهی دس�تگیری گروهی که در
به کمک روشهای مرحله به مرحل�ه ،تعدادی از افراد را
اپلیکیش�نهای وایبر ،واتساپ و نظای�ر آنها دربارهی
شناسایی کند.
رهبر س�ابق ایران جوک نوش�تهبودند پخش شد .پیرو
همینجا خطر ِ ب�زرگ ِ فضاهای مج�ازی بهوضوح دیده
این اتفاق ،پلیس فضای س�ایبری ادعا ک�رد که این نیرو
میشود .نوش�تن و فرس�تادن جوکی دربارهی آیتاهلل
قادر اس�ت بر این محیطها نظارت کند .نکتهی مهم این
خمینی کمتر از یک دقیقه طول میکشد و احتماال مایهی
اس�ت که این ادعا لزوما به قابلیتی فنی اشاره نمیکند و
خنده و دلخنکی برای فرس�تنده است ،اما رد ِ این اقدام
باید عناصر مختلف ِ درگیر در اتفاق را نیز در آن لحاظ کرد.
در فضای مورد استفاده باقی میماند و موقعیت ِ خطرناک
زمانی ک�ه درب�ارهی نظارت ب�ر فضای س�ایبری گفتگو
کلید میخورد .به این دلیل ،در هنگام هر عملی در فضای
میکنیم ،اولین برداشت این است که دربارهی کسی فکر
مجازی باید حس�اب ِ سود و هزینهی روشنی انجام داد و
میکنیم که روی لپتاپی تمرکز کرده است و دستورهایی
هرگ�ز فراموش نکرد که هزینهی انجام یک اقدام ممکن
را روی صفحهای سیاه تایپ میکند و اطالعات خصوصی
اس�ت مدتها بعد از خندهی جمع�ی خودنمایی کند .یک
افراد را رمزگشایی میکند .نکتهی اساسی این است که
پیشنهاد عملی این است که چنین رفتارهایی را میتوان
بسیاری اوقات ،نش�ت اطالعات از مسیرهای قدیمی و
در فضاه�ای حقیقی انج�ام داد که حافظ�هی بینهایت
توانایی شناختهشده انجام میشود و ادعاهای مبتنی بر ِ
ندارند و حرف در آنها باد هوا میش�ود و قابل پیگیری و
تکنولوژیک صرفا برای گمراهکردن افراد و ایجاد نگرانی
98
اثبات نیست.
و وحشت مورد اس�تفاده قرار میگیرند .به همین دلیل،
نکتهی کلیدی در این اتفاق ،سادگی ِ فریبآمیز ِ فضاهای
در مث�ال ِ دس�تگیری اف�راد بهدلیل برخ�ورد هزلآمیز با
سایبری است .وایبر ،واتساپ و نظایر ِ آنها ،در فضای
رهب�ران سیاس�ی-مذهبی ،س�ناریوهای متعددی قابل
بس�تهی موجود در کش�ور ،مانند پنجرههایی به آزادی و
تصور اس�ت که چندان تکنولوژیک نیستند .برای مثال،
رهای�ی خودنمایی میکنند .حقیقت این اس�ت که آزادی
کافی اس�ت ارس�ال این جوکها در ی�ک محیط جمعی،
همیش�ه مفهومی نس�بی اس�ت و هیچ اقدام�ی بدون
مانن�د چت روم یا نمونههای مش�ابه در اپلیکیش�نهای
هزینه نیست .س�وال ِ کلیدی این است که چطور باید از
مختلف ،اتفاق افتاده باش�د و کسی به اشتباه یا برای آزار
آزادیهای ممکن در فضاه�ای ارتباطی ِ جدید با کمترین
دیگران ،فرد ِ خطرناکی را به جمع اضافه کرده باشد .در
می�زان هزین�ه اس�تفاده کرد .نوش�تن جوک�ی دربارهی
چنین وضعیتی ،ت�ازهوارد این ام�کان را دارد که به تمام
آیتاهلل خمین�ی در وایبر احتماال یک�ی از این روشهای
یا بخش�ی از گفتگوی جمع دسترس�ی پیدا کند و سپس
بهینه نیست.
شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
شماره های پیشین مجله تابلو را از این جا دانلود کنید
ت برای شنیدن این پادکس اینجا را کلیک کنید
برای شنیدن مجموعه کامل این پادکست ها کلیک کنید شماره بیست و یکم ،آبان ۱۳۹۳
99
Poto by: Hootan Salamat