10
24
28
52
96
نشریهای برای جوان ایرانی شماره بیست و سوم ،دی ماه ۱۳۹3 سردبیر :حسن سربخشیان مدیر اجرایی :آیدا سعادت هیات تحریریه: توکانیستانی مانا پهلوان امید کشتکار هوتن سالمت ساسان توکلی فارسانی گرافیک و صفحه آرایی :امید کشتکار مسئول وب سایت :جلیل فتوحی نیا همکاران این شماره: آلفرد یعقوب زاده مهدی جامی ،پیام یزدانجو نعیمه دوستدار ،نسرین افضلی امین بزرگیان ،سامان رسول پور فرناز کمالی ،کوهیار گودرزی محسن فرشیدی ،پرستو صبور سپنتا بهرام ،دلبر توکلی سوده راد ،ناما جعفری آرش کمانگیر ،امین آزاد بابک بردبار باتشکر از: مجید درخشانی بهار ماکوئی
سخن سردبیر هنوز از ماجرای گروگانگیری سیدنی و نوشتن «سخن سردبیر» شمارهی قبل چند هفته نگذشته بود که این بار ماجرایی غمانگیزتر در پاریس به وقوع پیوست و جان چند روزنامهنگار و دستاندرکار مجلهی شارلی ابدو و پلیس
را گرفت .تصاویر ویدئویی منتشرشده در فضای مجازی ،در همان ساعات اولیهی روز هفتم ژانویه ،دو مهاجم را که نقاب بر چهره داشتند نشان میداد که ،با اسلحهی کالشنیکف در دستانشان در خیابانی در پاریس ،با فریادهای «اهلل اکبر» ،پلیسی را که بعد ًا معلوم شد مسلمان است از پا در آوردند. تصاویر وحشتناکی که پیش از این فقط در فیلمهای هالیوودی میشد دید، این بار در برابر دیدگان میلیاردها انسان قرار داشت تا خشونت عریانی را به تماشا بنشینیم که حاصلی جز برانگیختن نفرت نداشت ،نفرتی که اولین بار در نمایش تصاویر تلویزیونی سر بریدن خبرنگاران و روزنامهنگاران توسط گروه داعش نشان داده شد. آن قدر در شوک ناشی از کشتار بودیم و آنچه را که میدیدیم باور نمیکردیم که زمان کافی برای تولید مطلب را از دست دادیم ،اما بنا داریم که در شمارهی بعدی تابلو ،به پاس خونهایی که در این راه ریخته شده ،به موضوع «آزادی بیان» بپردازیم ،آزادیای که برخی از گروههای افراطی برای خود قائل اند و برای دیگران ممنوعاش میکنند. در فرصت کمی که داشتیم ،نیمنگاهی انداختیم به آنچه در پاریس و برای مجلهی شارلی ابدو رخ داد؛ آلفرد یعقوبزاده هم با عکسها و گزارش خود ما را به مرز سوریه و عراق و میان چند عضو داعش که توسط کردها به اسارت گرفته شدهاند میبرد تا آنها از سرهایی که بریدهاند روایت کنند. اما پروندهی ویژهی این شماره «شتاب اجتماعی ،لختی مدنی» نام دارد. در این شماره سعی کردهایم به بررسی و ارزیابی علل لختی اجتماعی در جامعهی ایران بپردازیم .تحول در جامعهی ایران و سرعت آن در زمانهای متفاوت گذشته و در تاریخ معاصر ایران موضوع این پرونده است .چرا این
روزها مردم ساکت اند؟ و چرا در عرصههای مختلف زندگی حرکتی نمیبینیم و قدمی برداشته نمیشود؟ این بحثی است که نویسندگان در این شماره از مجلهی تابلو به تحلیل آن پرداختهاند. حسن سربخشیان شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
3
عکس :بابک بردبار
4
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
5
س�ی س�ال پیش که دوران خشکس�الی کت�اب بود در
یک کتابفروش�ی ،زیر پل کریمخان زن�د ،کتاب کارتونی
به زبان فرانس�ه پیدا کردم .کارتونیست فرانسوی طراحی
س�ادهای داش�ت و موضوع�ات کت�اباش بیش�تر زنان و مردان لختی بودند در حال گفتگ�و! کتاب پر بود از تصویر
آدمهایی که روبروی هم ایس�تادهاند با یک عالمه نوش�ته باالی سرشان ...کتاب را خریدم و سعی کردم تا با دقت در
توکا نیستانی
سه روز بعد از کشته شدن دوازده نفر در دفتر مجلهی شارلی ابدو بود که فهمیدم یکی از کارتونیستهای مقتول را از سالها قبل میشناسم!
6
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
طرحها حدس بزنم کارتونیست با چه چیزی شوخی کرده.
داس�تانهای دنبالهدار طوالن�ی را فریم به فریم وارس�ی کردم اما چهرهها ثابت بودند و فقط نوش�تهها بود که تغییر
میک�رد ،در فریم آخ�ر هم هی�چ اتفاق تصوی�ری خاصی نمیافت�اد .معل�وم بود اگر طنزی هس�ت در نوش�تههایی اس�ت که قادر به خواندن و فهمیدنشان نیستم .راستش
شاید تنها نقطهی اشتراکی که آن همه آدم را ،با سلیقهها و افکار متفاوت ،دور هم جمع کرد اعتقادشان به آزادی بیان بود و روحیهای جمعی که باعثشد در اینجور مواقع بیتفاوت از کنار حادثه نگذرند... دستورالعملهایی قاطع و الزماالجرا وجود دارد اما سقف پرواز قلم یک کارتونیست را چه کسی به جز خودش تعیین
میکند؟ آیا میتوان به کس�ی تکلیف کرد به چه فکر کند، چط�ور فکر کند یا به چه چیزهایی اص ً ال فکر نکند؟ پاس�خ این س�وال همیش�ه منفی ب�وده گرچه قب ً ال میتوانس�تند ب�ا اعم�ال زور مان�ع از انتش�ار عقیدههای ناس�از بش�وند
ام�روز آن ه�م غیرممکن ش�ده و همین اس�ت ک�ه حادثه را علیرغ�م همهی دالپل مخالفان ش�ارلی اب�دو غیرقابل
قب�ول و هولن�اک میکن�د ...ولینس�کی یک�ی از آخرین کارتونیس�تهای دوستداش�تنی و آنارشیس�ت نسلی در
ح�ال انقراض ب�ود ،دنیایی خیالی را میپس�ندید که خالی
از خش�ونت و دین باش�د و مثل یک ایدآلیس�ت خوشباور ب�رای رس�یدن به ای�ن دنیای خیال�ی طرح میکش�ید...
عکس :امید کشتکار
را بخواهی�د آن موقع ،بعن�وان یک کارتونیس�ت تازهکار، اص ً ال تح�ت تاثیر قرار نگرفتم اما از اس�م هنرمند خوش�م
آم�د ...ولینس�کی ...ای�ن اس�م در خاطرم حک ش�د تا س�ه روز بعد از کش�تار ش�ارلی ابدو او را بین س�ایر کشتهها تشخیص بدهم...
احساس کارتونیس�تی که همکار خود را در یک حادثهی
ترور از دس�ت داده ش�اید ش�بیه به احس�اس خلبانی باشد
که خبر س�قوط خلبان دیگری را در اخبار ش�نیده است... ناباوری و تاس�ف ،ح�س درد همراه با ه�مذات پنداری با قربانیان و ت�رس از اتفاقات مش�ابه احتمالی و کنجکاوی برای فهم اش�تباهاتی که منجر به چنین س�قوطی مرگبار
شده است ...تشخیص اشتباهات یک خلبان در بسیاری
مواق�ع کار دش�واری نیس�ت چ�ون ب�رای ایمن�ی پ�رواز
کارتونهای�ش آنقدر ب�ر جهان و جامعهی فرانس�وی اثر
نگذاشت که شیوهی مرگش...
ب�ه جد معتقد هس�تم که خیل�ی از آن جمعیتی که بخاطر
ترور کارتونیس�تها در پاریس راهپیمایی کردند ولینسکی را ب�ه ان�دازهی من هم نمیش�ناختند .حت�ی فکر میکنم
خیلی از آنها خوانندهی مجلهای که ولینسکی بخاطرش
کشته شد نبودند .ش�اید تنها نقطهی اشتراکی که آن همه آدم را ،ب�ا س�لیقهها و افکار متف�اوت ،دور ه�م جمع کرد اعتقادشان به آزادی بیان بود و روحیهای جمعی که باعث
شد در اینجور مواقع بیتفاوت از کنار حادثه نگذرند...
کاش این روحیه واگیر داشته باش�د ،نفر به نفر ،شهر به
شهر و کشور به کشور سرایت کند و یک روز ببینیم که همه
به آن مبتال شدهایم...
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
7
توکا نیستانی
سوده راد
عکس :بابک بردبار
حاال روزها از آن چهارشنبه ،آغاز سه روز بحرانی – معروف به یازده سپتامبر فرانسه – میگذرد. حاال بهتر میتوان به آنچه گذشت فکر کرد و بیشتر خواند و شاید کمی نوشت. تعطیالت س�ال ن�و تازه تمام ش�ده و پاری�س آرام آرام از گردشگران همیش�گی خالی میشود و کار و زندگی جدی شروع میشود .همهچیز ،حتا صدای بلند آژیرهای پلیس و آمبوالنس ،دس�ت به دس�ت هم داده تا یک چهارشنبه، هفتم ژانویه ،ی عادی بس�ازد .اگر ش�ما ه�م گذارتان به
10
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
پاریس افتاده باش�د ،میدانید که اینج�ا آژیرهای پلیس و آمبوالنس و آتشنش�انی صدایی عادی به حساب میآید. ام�ا چهارش�نبه ،هفت�م ژانوی�ه ،آرام آرام توج�هام به این صداه�ا جلب میش�ود و با خ�ودم فکر میکن�م حتم ًا این نزدیکیها آتشس�وزی یا تصادفی رخ داده و ناخودآگاه به حال افرادی فکر میکنم که آنجا هستند. خوش�حال از این ک�ه روز کاری چهارش�نبه روزی کوتاه بوده ،قدمزنان به خانه ب�ر میگردم تا از هوای بهاری این زمس�تان لذت ببرم .همهچیز عادی به نظر میرسد ،مگر همان صدای آژیرهایی که از گوش�ه و کنار میشنوم و مرا
شعارها «آزادی ،برابری ،برادری، الئیسیته»« ،ما همه شارلی هستیم»، و «آزادی بیان» و از همه مهمتر «نه به خلط مبحث» است وادار میکند به آلودگی صوتی فکر کنم و این که واقعا ْ باید کاری کرد … تا این که خبرهای کوتاه از رسانههای خبری ب�ه موبایلام س�رازیر میش�ود و رش�تهی اف�کارم را پاره میکند« :تیراندازی در منطقهی ۱۱پاریس ،دفتر ش�ارلی ابدو …» شارلی ابدو همان هفتهنامهای است که هر از چندگاهی خری�دهاماش ،و هم�ان ک�ه چند س�ال قب�ل ویژهنامهی «فمینیس�م ،آیندهی بش�ریت» را منتش�ر کرده بود و کلی مقالهه�ای خ�وب آنج�ا خوان�ده ب�ودم و البته هم�ان که خیلی وقته�ا کاریکاتوره�ایاش موجب خن�ده یا بحث در مورد موضوع مورد اش�اره بین دوستانام بوده ،همان هفتهنام�های ک�ه همی�ن هفتهی قب�ل ویژهنام�هی تولد مسیح را منتشر کرده بود و من فقط عکس روی جلدش را دیده بودم و خندیده بودم! صدای گویندگان ش�بکههای خبری زن�ده را از خانهی همسایهها میشنوم .ش�بکههای اجتماعی ،فیسبوک و توئیتر پر ش�ده از اخبار فاجعه .در طول س�ه ساعت ،مدام اخبار کامل و کاملتر شده و نام حداقل ۵نفر از کشتهشدهها منتش�ر میش�ود .رئیس جمهور فرانس�ه ،رئیس سازمان گزارش�گران بدون مرز ،امام مس�جد پاری�س ،و کمی بعد نخست وزیر فرانسه به دفتر شارلی ابدو میروند و همگی به عم�ق فاجعه و تج�اوز ب�ه آزادی بیان اش�اره میکنند. تصاویر ارس�الی از بعضی ش�اهدان ،دو نفر س�یاهپوش را نش�ان میدهد ک�ه با کمال آرامش پلیس�ی را میکش�ند و فریاد میزنند« :ما شارلی را کشتیم .ما انتقام پیامبرمان را گرفتیم ».آرزو میکنم نگویند «اهلل اکبر» ،که میگویند! پلیس همچنان پیشان میگردد. در فیس�بوک همزم�ان از چند نف�ر دعوتنام�ه دریافت میکن�م .م�ردم میخواهن�د در میدان جمه�وری – یکی از میدانه�ای اصلی پاریس و محل بس�یاری از تجمعات –جم�ع ش�وند .همگ�ی تنه�ا دو ش�عار دارند « :ن�ه به هر
نفرت�ی» و «من ش�ارلی هس�تم» .از همین ش�بکههای اجتماع�ی اس�ت ک�ه خب�ردار میش�وم راهپیمای�ی برای «نه به تروریس�م و آری به آزادی بیان» روز ش�نبه برگزار میش�ود .برای ش�هری که هر روز تجم�ع و راهپیمایی در آن برق�رار اس�ت این ام�ر کام ً ال ع�ادی به نظر میرس�د. هش�تگ #eilrahCsiuSeJهمهجا تکرار میش�ود .سعی میکنم به دوستانام که س�اکن آن محله هستند ،یا آنها که محل کارش�ان نزدیک پاریس ۱۱ام اس�ت ،زنگ بزنم. همه یک ح�ال داریم :مضطرب ،غمگین ،و بیخبر! قرار میگذاریم همدیگر را در می�دان جمهوری ببینیم .فندک را میگذارم توی کیفام ،ش�معی میخ�رم و میروم .در راه ،غیر از س�کوت و س�نگینی فضا ،باز هم ماش�ینهای پلیسی میبینم که به سرعت و آژیرکشان حرکت میکنند.
س�اعت ح�دود ۰۳:۴اس�ت ک�ه ب�ه می�دان جمهوری میرس�م .جمعی�ت هن�وز آن ق�در زیاد نش�ده ک�ه نتوانم خودم را به پای مجس�مهی بزرگ ماریان ،نماد جمهوری فرانس�ه ،برس�انم .دوس�تانام را میبینم و همدیگر را در آغوش میکش�یم .هیچکس حرفی نمیزند .همه ساکت ایس�تادهاند .پای مجس�مه آرام آرام پر میش�ود از شمع و گل ،اما هیچکس احساس ناامنی نمیکند .جمعیت بیشتر و بیش�تر میش�ود .مردم بعضی کاریکاتورهای روی جلد ش�ارلی را مثل پالکارد در دس�ت گرفتهاند ،و کم نیس�تند کسانی که بار اولشان اس�ت کاریکاتور را میبینند .خیلی از آنها که دور هم جمع ش�دهاند اص ً ال خوانندهی ش�ارلی ابدو نبودهاند و حتا باید گاهی توضیح داد که این کاریکاتور اشاره به چه و مربوط به چه زمانی است. مردم هم�ه با هم تصمیم گرفتهاند یکجا جمع ش�وند و برای «آزادی» که امروز زخمی ش�ده ش�مع روشن کنند. جمعی�ت آن ق�در زیاد اس�ت ک�ه ب�رای تلفنه�ای همراه مشکل پیش آمده است .بعضی از شخصیتهای سیاسی و فرهنگ�ی ه�م می�ان مردم هس�تند ،ول�ی نه خب�ری از میکروفون و بلندگو هس�ت و نه خبری از س�خنرانیهای بلن�د و هیجان�ی همیش�گی .می�دان جمه�وری آن ق�در س�اکت اس�ت که صداهای دور هم به گوش میرس�د .در میان سکوت ،گاهی کس�ی فریاد میزند «آزادی بیان»، و بعد همگی پش�ت سرش ش�عار را تکرار میکنند .هرچه میگذرد چشمها بیشترتر میشود و شعارها بلندتر. ناگهان صدای س�وت و کف زدن بلند میش�ود .کس�ی شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
11
را میبینیم که دارد روی بازوی مجس�مه بازوبند مش�کی میبن�دد .کمی بع�د ،ان�گار راه فت�ح «ماریان» باز ش�ده باشد ،پرچم سه رنگ فرانس�ه و «من شارلی هستم» هم به آن باال میرس�د .شعار «خلط مبحث نکنید» هی تکرار میش�ود ،تا وقتی که جمعیت هو میکش�د و میگوید «بیا پایی�ن!» نگاه میکن�م و میبینم کس�ی دارد قرآنی را پاره میکن�د! ی�ک نفر دیگ�ر ق�رآن را از دس�تاش میگیرد و او را آرام میکن�د .ی�ادم میآید چهقدر دلام میخواس�ت تروریستها مسلمان نباشند .از این که میان چنین جمعی هس�تم که تف�اوت اسلام و اسلام افراطی و تروریس�م اسالمی را میدانند و از هرگونه خلط مبحث دور اند ،شاد میشوم. طبیعت ًا احس�اس غم و افس�وس بر هر احساسی سرآمد
اس�ت ،ولی فکرم مش�غول مفاهی�م آزادی بی�ان ،دین و دموکراس�ی و از همه مهمتر الئیسیته اس�ت .یادم میآید کسی میان جمعیت فریاد زد« :فردا هم بیایید!» پنجشنبه در حالی شروع میشود که تروریستها را هنوز پی�دا نکردهاند .س�عی میکنیم روز را ع�ادی جلوه دهیم. پیامهای تسلیت و تس�لی در ایمیلهای کاری عادی شده و هم�ه امی�دوار ای�م همهچیز بهتر ش�ود .با این که س�یل اطالع�ات و تحلیله�ا بر س�رمان میری�زد ،هن�وز واقع ًا نمیدانی�م چ�ه اتفاقی افتاده اس�ت .در می�ان تحلیلها، خبر از کش�ته ش�دن یک پلیس در محلهی جنوبی پاریس میآی�د! محل�های آرام و بیدردس�ر که اکث�ر جمعیتاش را بازنشس�تهها تش�کیل میدادن�د .میگوین�د فردی که ش�لیک کرده به ایس�تگاه مت�رو فرار ک�رده و رد پایاش را گم کردهاند! تنها چند دقیقه پس از انتش�ار این خبر ،ش�هر ناام�ن میش�ود .نمیدانی�م کجا امن اس�ت و کج�ا امن نیست .ترس آرام آرام در دلها جا میگیرد اما هنوز نادیده گرفتناش کار سختی نیس�ت .صدای آژیرها زیاد و زیادتر میشود .ساعت حدود ۴بعدازظهر است. میدان باز شلوغ است و مردم ،باز شمع در دست ،ساکت ایستادهاند تا وقتی که گروهی جوان شروع میکنند به شعار دادن .ش�عارها «آزادی ،برابری ،برادری ،الئیس�یته»، «م�ا همه ش�ارلی هس�تیم» ،و «آزادی بی�ان» و از همه مهمت�ر «نه به خلط مبحث» اس�ت .حاال هم�ه میدانند که دو تروریس�ت جایی در ش�مال تحت محاصره هس�تند و هم�ه امیدوار اند این خش�ونت هرچه زودتر تمام ش�ود.
12
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
.شهر به وضوح خلوت شده و صدای بالگردها و آژیر پلیس متوقف نمیشود. با این حال ،بازار بحث و گفتگو در شبکههای اجتماعی در مورد شارلی ابدو و آزادی بیان داغ است .شبکههای خبری به طور زنده محاصرهی برادران کوآشی را پوشش میدهند هرکس اخباری میش�نود ب�ه دیگران میدهد .چش�مها هم�ه حی�رتزده اس�ت و غمگین ،و ب�ه نوش�تههایی که دست مردم است «من مس�لمان هستم و شارلی هستم» هم اضافه شدهاست. جمعه وارد روز س�وم بح�ران میش�ویم و ذهنها همه خس�ته اس�ت .ش�هر ب�ه وض�وح خل�وت ش�ده و صدای بالگرده�ا و آژی�ر پلی�س متوقف نمیش�ود .ش�بکههای خبری به طور زنده محاصرهی برادران کوآش�ی را پوشش میدهن�د .گاهی فکر میکنیم اش�تباهی وس�ط یک فیلم هالی�وودی انداخت�ه ش�دهایم و دنب�ال دکم�هی توق�ف میگردیم .دو برادر حاال در چاپخانهای س�نگر گرفتهاند و یک گروگان هم دارند .در همین حال و هوا است که خبر از گروگانگیری در یک فروشگاه یهودی در جنوب شرقی پاریس را میشنویم. ح�اال دیگ�ر هم�ه میدانیم ه�دف جنای�ت در ش�ارلی ابدو انتق�ام از کاریکاتور پیامبر اسلام ب�وده ،اما عملیات ب�ه اینجا خت�م نمیش�ود و پای ش�هروندان ع�ادی هم وس�ط کشیده شده اس�ت .مطمئن میش�ویم گروگانگیر فروشگاه یهودی همان ضارب پلیس روز پنجشنبه است، و از خود میپرسیم :آیا این آخریناش است؟ ترس تلخ در جان همه ریش�ه کرده و هرکس به نوعی با آن کنار میآید. امروز هم مردم در میدان جمهوری جمع میشوند ،بی آن ک�ه ترس از حملهای دیگ�ر آنها را از دور هم جمع ش�دن ب�از دارد .حمله برای دس�تگیری هردو گ�روگان همزمان رخ میده�د و اخبار خوب و بد یک ب�ار دیگر در ذهنهای ما سرازیر میش�ود :گروگان دو برادر زنده است ،در حالی که هردو برادر تروریس�ت و گروگانگیر فروش�گاه یهودی
عکس :سوده راد
کشته ش�دهاند و از هر خبری تلختر ،خبر کشته شدن چهار نفر در فروشگاه است. ش�نبه روز س�اکتی اس�ت و جای خالی آژیرها و صدای بالگردهای�ی که روزهای قبل به آن ع�ادت کردهایم خالی اس�ت! فرصتی اس�ت برای فکر کردن به آنچ�ه رخ داده و آنچه پیش رو اس�ت .فک�ر کردن به این ک�ه این جامعه جامعهای زنده اس�ت و خودجوش ،جامعهای که میداند میتوان�د حرک�ت کن�د ،میتوان�د از سیاس�تمداران و گردانندگان کشور جلوتر باشد ،و در حالی که آنها مشغول ی سیاس�ی ک�ه به آنها محول ش�ده ،یعنی انجام وظیفه بازگرداندن امنیت به کشور هس�تند ،نقش اجتماعی خود را ب�ر عهده بگی�رد و با آرامش به دنبال التی�ام و پیدا کردن راهی برای پیشگیری باش�د ،جامعهای که حملهکنندگان به مس�اجد و مسلمانان را «مایهی شرم» میخواند و خود را برای حضور در راهپیمایی ملی اتحاد آماده میکند. یکش�نبه روز اتح�اد فرا میرس�د و پاریس و چند ش�هر دیگر میزبان افرادی هس�تند که میخواهند با صدای بلند بگوین�د «نه به تروریس�م و بله به آزادی بیان» .بنا اس�ت هی�چ گروهی ش�عار و پرچم گروه خ�ودش را نیاورد و همه
حول «من ش�ارلی هس�تم» که حاال فراتر از ش�ارلی ابدو رفته است ،در دو مسیر از میدان جمهوری به میدان ملت، راهپیمایی کنند .حضور برخی از مقامات سیاسی فرانسوی و غیرفرانسوی به مذاق بسیاری خوش نمیآید .برخی از این افراد در س�رکوب آزادی بیان آوازهای جهانی دارند و برخی دیگر سرآمد تروریسم هستند. م�ن حت�ا ب�ه می�دان جمه�وری ه�م نمیرس�م ،ولی میتوانم به س�ختی خ�ودم را به وعدهگاه «گزارش�گران بدون مرز» برس�انم و با آنها راهپیمایی کنم .از هر گروه و دستهی سیاسی و اجتماعی و مذهبی و حتا سنی کسی در اطرافام هست .احساس خوب یکی از ملیونها بودن با هیچ کالم و قلمی قابل توصیف نیس�ت .شعارها همچنان یادم هست« :من مسلمان هستم ،من پلیس هستم ،من یهودی هس�تم ،من شارلی هستم ،من احمد هستم و ... » و البته ش�عار و پالکارد «آزادی بیان دین ندارد» بر زبان و در دس�ت مردمی که ن�ه در ش�بکههای اجتماعی که در خیابان و اجتماع با هم میگرین�د ،با هم میخندند ،با هم فری�اد میزنند ،با هم قدم برمیدارند ،و بیش�ک با هم بر سر شارلی بودن یا نبودن بحث میکنند. شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
13
اتین بالیبار
ترجمه :امین بزرگیان
اِتین بالیبار فیلسوف مارکسیست فرانسوی و سابق لویی آلتوسر بوده است .او شاگردان از ِ ِ در پاریس و نیز در کالیفرنیا در رشتههای فلسفه سیاسی ،ادبیات تطبیقی ،و انسانشناسی تدریس میکرده است .بالیبار عضو دادگاه راسل دربارهی فلسطین و از مدافعان فلسلطین است. از جمله کتابهای او میتوان به این آثار اشاره کرد :خشونت و نزاکت شهروندی ،خواندن کاپیتال ،به همراه لویی آلتوسر ،اسپینوزا و
14
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
سیاست ،نژاد ،ملت ،طبقه ،و مهاجران بدون مدرک .ترجمه نوشتهای از یکی از مهمترین نظریهپردازان فرانسوی از این حیث مهم است که ببینیم چگونه متفکران غربی جامعه، باورها ،و مناسبات حاکم بر زندگیشان را نقد میکنند .بیش از محتوای این نقدها ،آنچه برای ما در درجهی اول اهمیت است روش آنها و تواناییشان در نقد باورها و جامعهی خودشان است .امروزه ،ما و دیگر شهروندان کشورهای
کار درستی است که روشنفکران بدون هیچ امتیازی ،به ویژه امتیاز بصیرت ویژه ،ولی در عین حال بدون اکراه و محاسبهگری حرفشان را بزنند .این وظیفهی حرفهای آنها است ،تا در این لحظهی خطی ر سخن در جامعه در گردش باشد دوس�ت داشتم .مشترک همیشگی نش�ریهی کانار ِ آنشنه بوده و هستم .هر هفته ،طرحهای بوف را که کابو میکشد
خیلی دوس�ت دارم .همیش�ه در کنار میز کارم آلبوم کابو و پاری�س را دارم ،آلبومی که در آن او دخت�ران جوان ژاپنی
را کشیده است ،به صورت توریستهای شاد و شنگول در شانزهلیزه ،که خیلی دوستداشتنیاند ».اما کمی بعد ،او تردیدش را چنی�ن بیان میکند« :س�رمقالهی روزنامهی
لوموند به تاریخ اول ژانویه با این کلمات ش�روع میشود:
"دنی�ای بهتر؟ این نخس�ت مس�تلزم مب�ارزه علیه دولت اسلامی و بربریت کور آن اس�ت ".این اظهارنظر تکانام
داد ،اظه�ار نظری که ب�ه نظرم تا ح�دودی تناقضگویانه اس�ت و معتقد اس�ت بای�د از طریق جنگ به صلح دس�ت
عکس :امید کشتکار ،روی پالکارد اسامی چهار کارتونیست کشته شده مجله شارلی ابدو نوشته شده است
اسالمی به این توانایی برای نقد خود بیش از هرچیز نیازمند ایم .به گمانام ،ما بیشتر میباید با زبان مادریمان از خودمان سخن بگوییم.
یافت!»
کس�ان دیگری نیز از همهجا به من نامه مینویس�ند :از
ترکیه ،آرژانتین ،آمریکا ...همگی همدردی ،همبستگی
و نی�ز نگرانی خود را بی�ان میکنند :هم ب�رای امنیت ما،
هم برای دموکراس�ی ما ،و هم تمدن و شاید بتوانم بگویم ب�رای روح و روان م�ا .در اینجا ،ضمن پاس�خ به دعوت
روزنامهی لیبراسیون ،میخواهم به آنها نیز پاسخ گویم.
کار درستی است که روش�نفکران بدون هیچ امتیازی ،به یک دوس�ت ژاپن�ی قدیم�ی ،هاروهیس�ا کاتو ،اس�تاد
س�ابق در دانشگاه تودای ،به من چنین نوشته است« :در تصاویر ،فرانس�ه را س�راپا غرق س�وگواری دی�دم .عمیق ًا
منقلب ش�دم .قدیمتره�ا آلبومهای وولینس�کی را خیلی
وی�ژه امتیاز بصیرت ویژه ،ول�ی در عین حال بدون اکراه و
محاسبهگری حرفش�ان را بزنند .این وظیفهی حرفهای آنها اس�ت ،تا در این لحظهی خطیر س�خن در جامعه در گردش باش�د .امروز ،در این حالت اضطراری در این باره فقط سه چهار کلمه میگویم.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
15
عکس :امید کشتکار ،راهپیمایی «اتحاد» پاریس
و تروریسم یککاسه میکند تا از آنها گوسفندهای قربانی
«وحدت ملی» هیچگاه جز در خدمت مقاصد نامطلوب نبوده است :تحمیل سکوت به مسائل مزاحم و القای اجتنابناپذیری تدابیر استثنایی .حتا خود «جنبش مقاومت» در زمان اشغال فرانسه کلمهی «وحدت ملی» را به کار نبرد
م�ا .در عین حال ،این کمونیته نباید طردکنندهی کس�انی
باش�د که ب�ه تزه�ای جبههی ملی [حزب دس�ت راس�تی
افراطی فرانسه] اعتقاد دارند یا جذب نوشتههای اوئلبک
میشوند .بنابراین ،این کمونیته باید با خودش حرف بزند و در مرزه�ا متوقف نش�ود زیرا به خوبی روش�ن اس�ت که
تقس�یم کردن احساسها ،مس�ئولیتها ،و اقدامها که در پاسخ به «جنگ داخلی جهانی» ،که در جریان است ،باید
اجتم�اع (کمونیته) ،بله م�ا به کمونیته نی�از داریم :برای
به طور مش�ترک انجام گیرد ،در س�طحی بینالمللی و در ص�ورت امکان (ادگار مورن در این باره کام ً ال حق دارد) در َ چهارچوبی جهانشهری.
خصوص در قبال کسانی ،در میان شهروندان فرانسوی یا
مشتبه شود« .وحدت ملی» هیچگاه جز در خدمت مقاصد
سوگ ،برای همبس�تگی ،برای محافظت ،برای تأمل و
تفکر .این کمونیته نباید انحصاری و طردکننده باش�د ،به مهاجران ،که تبلیغاتی بیش از پیش تند و ش�دید ،تبلیغاتی یادآور شومترین مقاطع تاریخ ما است ،آنها را با تهاجم که ِ
16
بسازد برای دفع ترسهایمان ،فقرمان ،یا فانتاسمهای
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
از همی�ن رو ،مفه�وم کمونیت�ه نباید ب�ا «وحدت ملی»
نامطلوب نبوده است :تحمیل سکوت به مسائل مزاحم و
القای اجتنابناپذیری تدابیر استثنایی .حتا خود «جنبش
این ماجرا ماجرای یک روزه نیس�ت) ،خیلی دوس�ت دارم
کمونیته باید با خودش حرف بزند و در مرزها متوقف نشود زیرا به خوبی روشن است که تقسیم کردن احساسها ،مسئولیتها ،و اقدامها که در پاسخ به «جنگ داخلی جهانی» ،که در جریان است ،باید به طور مشترک انجام گیرد مقاومت» در زمان اش�غال فرانسه (به همین دلیل موجه) کلمهی «وح�دت ملی» را به کار نب�رد .از همین حاال هم
میبینی�م که چگون�ه رئیسجمهور با فراخ�وان دادن (که جزو اختیارات او است) به س�وگواری ملی ،از این مفهوم
اس�تفاده میکند تا توجیهی برای مداخلهه�ای نظامی ما بتراش�د ،مداخلههایی که ب�ا اطمینان نمیت�وان گفت در سوق دادن جهان به سراشیب کنونی سهیم نخواهند بود. در نتیجه ،همگی به دام بحثهایی میافتند دربارهی این
که چه احزابی «ملی» هس�تند و چه احزابی ملی نیستند،
حتا اگر این عنوان را بر خود گذاشته باشند .آیا میخواهیم لوپن رقابت کنیم؟ با خانم ِ
به هوشمندانهترین ش�یوه به نحوهی ادارهی معنای دوم
بیاحتیاط�ی و تضادش با معنای اول آن بیاندیش�یم .این ضرورت ًا حاکی از زبونی نیست. جهاد .م�ن عامدانه این کلمهی ترس�ناک را برای پایان
دادن ب�ه نوش�تهام انتخ�اب ک�ردم ،زیرا وقت آن رس�یده که هم�هی جوان�باش را بررس�ی کنی�م .درب�ارهی این
موض�وع ،فقط جوانهی ی�ک ایده را در س�ر دارم اما طرح آن را الزم میدانم :سرنوشت ما در دست مسلمانان است
هرچهقدر هم که این نامگذاری نامش�خص باش�د .چرا؟ زیرا هرچند درس�ت اس�ت که باید علیه یککاسه کردنها هشدار دارد و مانع از اسالمهراسی شد که مدعی است در
قرآن و در سنت ش�فاهی فراخوان به مرگ دیده میشود. اما این کافی نخواهد بود .به بهرهبرداری از اسالم توسط
ش�بکههای جهادی – و فراموش نکنیم که مس�لمانان در همهجای جهان و در خود اروپا قربانیان اصلی آن هس�تند – فق�ط یک نق�د تئولوژی�ک یا االهیات�ی ،و نهایت� ًا رفورم
س�لیم» مذهب میتواند پاسخ گوید ،و جهادگرایی «عقل ِ را از ن�گاه مؤمن�ان ب�ه یک ض�د حقیقت تبدیل س�ازد .در
غیر ای�ن صورت ،همگ�ی در چنب�رهی تروریس�م گرفتار خواهیم ش�د ،تروریس�می که ق�ادر اس�ت اهانتدیدگان
بیاحتیاطی .آی�ا کاریکاتوریس�تها و طراحان ش�ارلی
ش�دگان جامع�هی دچ�ار بح�ران م�ا را ،و نیز و بیحرمت ِ سیاس�تهای امنیتی ،آزادی ُکش ،که توسط دولتهای
در ای�ن میان نقش دارد) .خوار ش�مردن خط�ر ،عالقه به
کند .بنابراین ،مس�لمانان با یک مس�ئولیت و یا وظیفهای
ابدو بیاحتی�اط بودند؟ بله ،اما این کلم�ه دو معنا دارد که تقریب ًا به آس�انی قابل تفکیک اس�ت (و البت�ه ذهنیت هم
بی�ش از پیش نظامیش�ده اجرا میش�وند ،ب�ه خود جلب
که ب�ر دوش آنها اس�ت مواجه ان�د اما این مس�ئولیت از
ریسک کردن ،یا ش�اید بش�ود گفت قهرمانگرایی .اما در عین ح�ال ،بیاعتنایی به پیامدهای احتم�ا ً ال مصیبتبار
آن ما نیز هس�ت .نه فقط ب�ه این دلیل که ،بن�ا به تعریف، ِ
ِ انگ عقیدتی خوردهاند احساس میکنند مورد اهانت قرار
را در بر میگیرد بلک�ه همچنین به این دلیل که بختهای
ی�ک تحریکگری س�الم :گروهی که از پی�ش به گونهای
گرفتهان�د و این احس�اس آنه�ا را در معرض آلت دس�ت
شدن از س�وی متعصبان س�ازمانیافته قرار میدهد .من فک�ر میکنم ش�ارب و رفقایاش ب�ه هر دو معن�ای کلمه
بیاحتی�اط بودند .امروزه ک�ه این بیاحتیاط�ی به قیمت
خطر مهلکی آش�کارگر جانش�ان تمام ش�ده ،و این خود ِ ِ اس�ت که بر سر راه آزادی بیان اس�ت ،نمیخواهم معنای
دوم را به آنها نس�بت دهم .اما برای فردا و پسفردا (زیرا
مس�لمانان بسیاری «ما»ی مورد نظر من اینجا و اکنون ِ
چنین نقد و چنین رفورمی ،که هماینک نیز بس�یار ناچیز و
شکننده است ،یکسره از بین خواهد رفت اگر ما همچنان ب�ا گفتمانه�ای منزویکنن�دهای کن�ار بیاییم ک�ه عموم ًا مس�لمانان را ب�ا مذهب و فرهنگهایش�ان ه�دف قرار میدهند.
منبع :لیبراسیون شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
17
برای دیدن ویدئو اینجا را کلیک کنید آلبوم عکس های راهپیمایی «اتحاد» را از اینجا ببینید روز چهارشنبه هفتم ژانویه ،٢٠١۵پاریس ،فرانسه و تمام جهان در شوک فرو رفت. در حملهاى تروریستى به مجله طنز شارلى ابدو ١٢ ،نفر از جمله سردبیر و سه تن از کاریکاتوریستهاى این مجله کشته شدند .پس از این حمله ،مردم پاریس و دیگر شهرهاى فرانسه به یاد قربانیان این حادثه دست به تجمع زدند و از جمله در پاریس میدان رپابلیک دهها هزار شهروند حضور داشتند .در جریان حوادث روزهای بعد و از جمله دو گروگانگیری، مجموعه 17نفر کشته شدند. روز یکشنبه یازده ژانویه پاریس و دیگر شهرهای فرانسه شاهد راهپیمایی تاریخی و بزرگ «اتحاد» بودند .در جریان این راهپیمایی ها بیش از چهار میلیون فرانسوی به خیابان ها آمدند .تنها در پاریس یک و نیم میلیون نفر راهپیمایی کردند که بزرگترین گردهم آیی مردمی در فرانسه پس از پایان اشغال پاریس در جنگ جهانی دوم بود.
18
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
19
20
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
دلبر توکلی «بوق ممتد تلفن و بعد صدایی که با بغض گفت: این طرف شهر را بستهاند ،چند دقیقه قبل دو نفر مسلح به دفتر شارلی ابدو حمله کردند و اعضای تحریریه را به گلوله بستند». باورکردن�ی نب�ود .همی�ن چن�د روز پی�ش ،در کافهای نزدی�ک به محل حادثه ،ب�ا بهار ماکوی�ی (خبرنگار ایرانی فرانس�وی که ۲۹سال اس�ت در فرانسه زندگی میکند)نشستیم و در مورد جایگاه طنز در مطبوعات و رسانههای فرانس�ه ح�رف زدیم .ب�رای من جال�ب بود ک�ه بدانم تیغ سانس�ور در دولت فرانسه هم گلوی طنزپردازان را میبرد یا نه؟ بهار تأکید داشت که هیچ کاریکاتوریستی تا کنون در فرانسه به خاطر تفکرش از کار بر کنار نشده است .در تمام مدت�ی که صحب�ت میکردی�م ،او میخندی�د و میگفت: «من هم ک�ه در ح�وزهی اجتماعی کار میکنم ،همیش�ه سعی دارم در برنامههایام گوشهای از طنز باشد ».اما در چهارشنبهی سیاه پاریس ،بهار پشت تلفن گریه میکرد. نمیدان�م دقیق� ًا چ�ه کس�ی اولین ب�ار بع�د از حادثهی تروریستی حمله به مجلهی شارلی ابدو این جمله را گفت: « ۱۲کشته و ۶۶میلیون زخمی» .اما بسیار درست گفت، چون چن�د روزی اس�ت در پاریس س�کوت عجیبی حاکم ش�ده ،حتا از کافهنشینیهای ش�بانه هم که به نوعی نماد پاریس محسوب میشود خبری نیست .شلیک به یکی از سه واژهی نمادین فرانسه ،یعنی «آزادی» ،مردم را دچار اندوه فراوانی کرده است .در صبح روز ۷ژانویهی ،۲۰۱۵ دو ب�رادر الجزایریتبار ،که در فرانس�ه بزرگ ش�دند و در
واقع فرانس�وی محس�وب میش�وند ،وارد دفتر مجلهی ش�ارلی ابدو در پاریس شدند و س�ردبیر و برخی از اعضای تحریریه را به گلوله بستند. ش�ارلی ابدو جانشین مجلهی هاراکیری است که از سال ۱۹۶۰تا ۱۹۶۱میالدی منتش�ر میش�د .ای�ن مجله پس از بس�ته ش�دن توس�ط دولت فرانس�ه به خاطر توهین به ارزشهای ملی ،دوباره در س�ال ۱۹۶۶منتش�ر ش�د و در س�ال ۱۹۷۰پس از مرگ ش�ارل دوگل به خاطر توهین به او دوباره تعطیل ش�د ،اما دس�ت از کار نکشید و در دههی ۸۰میالدی کارمندان قدیمی تحریریه با نام جدید ش�ارلی ابدو (این نام کنایهای اس�ت به نام شارل دوگل) کار خود را از س�ر گرفتند ،اما باز هم با مشکالتی مواجه شدند ،تا این ک�ه گروه دیگری به تیم قدیمی مجله پیوس�تند و در س�ال ۱۹۹۲هفتهنامهی ش�ارلی ابدوی جدید را منتشر کردند. این مجلهی هفتگی طنز چهارشنبهها منتشر میشد ،و در چهارشنبهی س�یاه هفتهی گذشته ۴نفر از اعضای اصلی تحریریهی خود را از دس�ت داد .دو برادری که به دفتر این مجله حمله کردند و مدعی ش�دند که انتقام پیامبر اسلام را گرفتند ،روز گذش�ته پس از آن که مخفیگاهش�ان توسط پلیس شناسایی شد کشته ش�دند .یکی دیگر از همدستان آنان نیز پس از این حادثه دس�ت به عملیات گروگانگیری در یک فروش�گاه در پاریس زد که ۴نف�ر هم در این حادثه کشته ش�دند .اما اعضای تحریریهی شارلی ابدو دست از کار نکش�یدند و در محل دفتر نش�ریهی لیبراسون کار خود را ادامه میدهند و اعالم کردهاند که چهارشنبهی آینده با تیراژ یک میلیونی روی کیوس�ک روزنامهفروشی خواهند بود. اما گفتوگوی م�ن و بهار ماکوی�ی در خصوص جایگاه طنز در مطبوعات فرانسه:
ک�دام طن�ز تلویزیونی در فرانس�ه محبوب اس�ت ،طنز سیاسی یا مردمی؟ یک برنام�هی طن�ز تلویزیونی داریم که بس�یار معروف اس�ت ،ش�اید بت�وان ب�ه فارس�ی ن�اماش را اینگون�ه ترجمه ک�رد« :دلقکهای خب�ری» .باید تأکی�د کنم که، فرانس�ویها خیلی تلویزیون تماش�ا میکنن�د .این برنامه نوعی طنز عروس�کی اس�ت و ش�خصیت «گینی�ول» در ای�ن برنام�ه یک دلقک هس�ت ک�ه گاهی پلی�س را دنبال شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
21
مینشستیم. آیا ای�ن برنامهها آن قدر بین جوانان تأثیرگذار ب�ود که در مکالم�ات روزمره ه�م از تکیهکالمهایی که در این برنامه شنیده میشد استفاده کنند؟ ً مثلا وقتی فرانس�وا اوالند در بله، برنام�هاش دائ�م ی�ک کلم�ه را تکرار میکن�د ،بع�د ای�ن کلم�ه ب�ه طن�ز در گفتوگ�وی روزان�هی جوانان مطرح میشود .به یاد دارم که یک بار شیراک در کارزار انتخابات�ی خودش از س�یب به عن�وان یک س�مبل اس�تفاده کرده ب�ود ،و در ای�ن برنامه دائم عروس�ک ش�یراک میگفت سیب بخورید و دائم او را مس�خره میکردن�د و ای�ن هن�وز هم به صورت ی�ک جوک در جامعهی فرانسوی هس�ت که میگویند :سیب بخورید!
میکن�د و میزن�د و گاه�ی هم پلی�س او را دنب�ال میکند و میزن�د .پلی�س و گینیول دائ�م در حال کلنج�ار رفتن با هم هس�تند ،و این تئاتر عروس�کی بچهها را میخنداند. البت�ه «دلقکه�ای خب�ری» برنامهای تلویزیونی اس�ت که همهی ش�خصیتهای مهم سیاس�ی دنیا را به صورت عروسک در آورده و آنها را به چالش میکشد. بیشتر طنز سیاسی است؟ همهچی�ز در ای�ن برنام�ه ب�ا طن�ز مط�رح میش�ود اما موضوعاتشان بیش�تر سیاس�ی اس�ت .دلقک فرانس�وا اوالند ،رئیس جمهور فعلی فرانسه ،هم هست .اما من به یاد دارم که دلقک جورج بوش بس�یار خندهدار بود .در کنار دلقک جورج بوش ،دو عروسک از سیلوستل استالونه بود که ش�بیه به س�ربازان آمریکایی بودند .عروسک فرانسوا اوالند مثل احمقها وس�ط صحبته�ایاش میخندد؛ دلق�ک ش�یراک همیش�ه جوک میگف�ت .م�ن از جوانی این برنام�ه را میدیدم .در یک مقطع س�نی من و جوانان دیگ�ر به جای ای�ن که اخبار را ن�گاه کنیم پای ای�ن برنامه
22
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
بهار ماکویی
طن�ز در مطبوع�ات و رادی�و چ�ه
جایگاهی دارد؟ در یک برنامهی طنز رادیویی که صبحها اجرا میشود. یک�ی از طنزپ�ردازان ادای همهی سیاس�تمداران را در میآورد .طنزهای رادیویی کم نیست.
ب�ا توجه به این که بخش عمدهای از رادیو در فرانس�ه با بودجهی دولت اداره میشود ،آیا طنز سیاسی هم در رادیو پخش میشود؟ بله ،حتا گاهی طنزهای سیاس�ی تند اس�ت .ام�ا به یاد دارم که چند سال قبل ،یکی از طنزپردازان رادیویی به نام استفان را از رادیو اخراج کردند ،درست همان موقع رئیس رادیو عوض ش�ده ب�ود و هم�ه میگفتند که چ�ون رئیس جدید رادیو با س�ارکوزی ،رئیس جمهور س�ابق فرانس�ه، رابطهی نزدیک دارد او را اخراج کردند .اما واکنش ش�دید خبرنگاران موجب ش�د اختیار تام رئی�س جمهور در مورد تعیین رئیس رادیو س�لب ش�ود ،و االن ی�ک کمیته رئیس رادیو را انتخاب میکند .البته اس�تفان بعدها کتابی در این
خصوص نوشت و هنوز هم تأکید دارد که سارکوزی دستور اخراج او را داده است. مجلههای کاریکاتور چهطور؟ بیشتر ایرانیها «لوموند» را میشناس�ند که نگاهی هم به طنز دارد .آیا هیچ مجلهای هس�ت که بین مردم در فرانس�ه ب�رای طن�ز و کاریکاتور مشهور باشد؟ مجل�هی ش�ارلی ابدو هس�ت که بیش�تر صفح�ات آن کاریکات�ور اس�ت .البت�ه همیش�ه در ه�ر روزنام�ه ی�ک کاریکاتوریست هست. تا به حال ش�ده که یک کاریکاتوریست را به خاطر آثارش اخراج کنند؟ نه ،من تا به حال نش�نیدم .روزنامههای�ی مانند لوموند معمو ً ال کاریکاتورشان بامزه است اما خیلی هم تند نیست. ولی کاریکاتورهای ش�ارلی ابدو گاهی واقع ًا ش�وک ایجاد میکند.
عروسک ژاک شیراک در برنامه «دلقک های خبری» Les guignols de l'info
به ی�اد دارم ک�ه کاریکاتوری ه�م در مورد پیامبر اسلام منتشر کرد؟ دقیق� ًا .پیامبر اسلام را کش�یده بودند و مس�لمانها را مس�خره کرده بودن�د و خیلی داس�تان ش�د .انجمنهای مس�لمانان فرانسه از آنها ش�کایت کردند اما راه به جایی نبردند .هنوز هم بس�یاری از مس�لمانان فرانسه ،نه فقط مس�لمانان تندرو که حتا مسلمانانی که حجاب هم ندارند، از ای�ن مجله ش�اکی هس�تند و آن را نمیخرن�د .به نوعی آن را تحریم کردن�د .این مجله همه ن�وع کاریکاتور دارد، اجتماعی ،سیاس�ی ،اقتص�ادی .اما بع�د از آن کاریکاتور پیامب�ر اسلام ،گروه عظیم�ی از مس�لمانان دیگ�ر آن را نمیخرن�د .البت�ه از موض�وع س�کس ه�م زیاد اس�تفاده میکن�د .به یاد دارم که یک بار طرحی داش�ت که یک پاپ و یک�ی از امامان مس�لمان در حال س�کس بودن�د .البته فرانس�وی ها از دیدن چنین تصاویری ش�وک نمیشوند، چون سکس فرانسوی ها را ش�وک نمیکند و برای آنها عادی است .بس�یاری از فرانس�ویها الئیک هس�تند ،و موضوع مذهب یکی از موضوعات اصلی این مجله است. شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
23
عکس :حسن سربخشیان
مجید درخشانی ،سرپرست گروه موسیقی «ماه بانو»:
حسن سربخشیان با این که بیش از سی و پنج سال از روی کار آمدن جمهوری اسالمی میگذرد ،هنوز مسئلهی زنان و حجاب آنها از مسائل حلناشدهی جمهوری اسالمی است .در هفتههای اخیر ،واکنشهای زیادی به حضور زنان در موسیقی ایران رخ داده است ،از جلوگیری از ادامهی حضور یک زن نوازنده دف بر روی سن در کنسرت ساالر عقیلی تا ممانعت از روی صحنه رفتن ُفرقانه قاسماف و اجرای برنامه به همراه پدرش .پیش از آن هم استاد مجید درخشانی ،به اتهام آنچه انتشار ویدئوی خوانندگی زنان نامیده شده، ممنوعالخروج شده بود .گفتو گو با مجید درخشانی را با این پرسش آغاز کردم که:
24
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
ماجرای پیشآمده برای شما و گروه «ماه بانو» چه بود؟ قرار بود به س�فر خارج از کش�ور ب�روم که در ف�رودگاه با
من مانن�د مجرمان برخورد ش�د و گذرنامه و م�دارکام را ضبط کردند .بعد از آن ،اگرچه محترمانه ،بازجویی شدم. اعضای گروه نیز چندین ماه اس�ت با بازجوییهای پلیس
امنی�ت و اماکن درگیر اند و تک تک آنه�ا برای بازجویی رفتهاند .دربارهی مس�ائل اقتصادی گ�روه ،مکان ضبط کلیپه�ا ،روابط اعضا و … س�ؤاالت بس�یاری ش�ده که باعث ش�ده بچهه�ا از لحاظ روحی دچار مش�کل ش�وند.
ای�ن بازجوییه�ا و کنترله�ای ش�دید باعث ش�ده ترس بر گ�روه مس�تولی گ�ردد .اعضای گ�روه همگ�ی نگران
اند و ،ب�ه جای این که به موس�یقی فکر کنن�د ،این روزها بازجوییها درگیرشان کرده .این حس که عملی مجرمانه
انجام دادهای کل فعالیت آنها را تحت تأثیر قرار داده .در
صورت�ی که م�ا کار فرهنگی انجام دادهایم .تمامی اش�عار مورد استفادهی ما از شعرای بزرگ ایران ،حافظ و موالنا، بوده است.
چرا با این که میدانس�تید کار با زنان مشکلس�از اس�ت ،حاضر ش�دید این کار را بکنید و تبعات آن را بپذیرید؟ به خاط�ر این ک�ه ب�ه کاری که انج�ام میدادی�م ایمان
داش�تم و فک�ر میکردم کار درس�تی انج�ام میدهم .من با توجه ب�ه تواناییهایی ک�ه در بانوان میدی�دم ،تصمیم
گرفتم این کار را انجام بدهم و میدانستم مشکالتی پیش
میآید ،اما کار را شروع کردیم .در حال حاضر ،گروههای زیادی در کشور وجود دارند که زنان در آنها حضور دارند و
میخوانن�د و مینوازند؛ چهطور میخواهند همهی آنها را متوقف کنند؟ نسل جوان حرفهای زیادی برای گفتن
دارد .هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید زنان نمیتوانند در فضای آنالین صدای خود را منتش�ر کنند و آواز بخوانند.
همهی کلیپهای ما در فضای مجازی منتش�ر ش�ده بود.
ش�اید به خاطر ش�کل ویدیوها یا لباسهای رنگی و زیبای زنان در این کلیپها ،اعضای گروه بازجویی شدند.
اس�تعدادهای بس�یاری در می�ان زن�ان هس�تند که بعد
از انقلاب امکان رش�د پیدا نکردن�د .زنانی که به س�راغ موسیقی میآیند و به مدارج باال میرسند ،همگی در یک
هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید زنان نمیتوانند در فضای آنالین صدای خود را منتشر کنند و آواز بخوانند .همهی کلیپهای ما در فضای مجازی منتشر شده بود .شاید به خاطر شکل ویدیوها یا لباسهای رنگی و زیبای زنان در این کلیپها ،اعضای گروه بازجویی شدند پایهگذاری کنم .این کارم ادای دینی بود به نیمی از جمعیت
ایران ،به نسل سوختهای که بعد از انقالب از کار موسیقی
و فعالی�ت هنری منع ش�ده بودند .خواس�تم کاری کنم که بمان�د ،و زنان ایران�ی با عش�ق عجیبی که دارن�د بتوانند
صدایش�ان را به جهانیان عرضه کنند .در مس�یر تأسیس گروه «ماه بانو» ،به ما گفتند که یک گروه موس�یقی زنانه
نمیتواند به سرپرس�تی یک مرد باشد .من گفتم این گروه همخوانی میکن�د .ما چند اجرای خصوصی داش�تیم که
زنان در آن تکخوان�ی کردهاند و بعدها در فضای اینترنت پخش شده است ،اما هیچ مجوزی برای تکخوانی زنان
برای عموم تا االن داده نشده است.
ب�ا ممنوعیت خ�روج ش�ما و بازجوییه�ای گروه «م�اه بان�و» ،واکنشهایی در جامع�ه و در فضای مجازی ایجاد شد .این واکنشها را چگونه ارزیابی میکنید؟
دایرهی بسته میچرخند و ،حتا با کسب مدارج باال ،مجبور
صدای ما شنیده شده و این روزها هر جا میروم از کار ما
شاگردانی تربیت کنند که آنها هم بعد از کسب مدارج باال
که از ما میخواهند کارمان را با جدیت ادامه بدهیم .مردم
همهی این مس�ائل باعث ش�د من گروه «خورشید»را از
ما بع�د از ای�ن ماجرا بیش�تر ش�ده .راننده تاکس�ی ،کارگر
ندادن�د زنان در گ�روه «خورش�ید» اجرا کنند ،م�ن کار را
م�ا صحبت کردند و کلیپهای م�ا را دیدهاند .این برای ما
کار ب�ا گروه «خورش�ید» و زنان�ی که در آن فع�ال بودند
زنان در عرصهی موسیقی ،آن هم در داخل کشور ،بسیار
اند به جای ارائهی هنر خ�ود فقط به کار تدریس بپردازند،
حمایت میشود .همین عموم مردم برای من مهم هستند
یا کاری نکنن�د یا دوباره به کار تدری�س بپردازند .در واقع،
از موس�یقی ما لذت میبرند .اس�تقبال و توجه به کار گروه
همان ابتدا با عضویت زنان تأس�یس کن�م .هروقت اجازه
رس�توران ،و مردم کوچه و خیابان بارها و بارها از کارهای
متوقف کردم و کنسرتها را لغو کردم.
مهم اس�ت و همین دلگرمی ما اس�ت .حض�ور دوبارهی
ادامه پیدا کرد ،تا این که تصمیم گرفتم گروه «ماه بانو»را
مثبت و مورد توجه مردم بوده است.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
25
حی از اعضای گروه موسیقی هستی فر ت .این نامه برگرفته از صفحه ماه بانوس سبوک آقای درخشانی است فی
شانی ،زاده ی ۱۳۳۵نوازنده ی
مجید درخ
عکس :حسن سربخشیان
26
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
گساز است .او از شاگردان هن
سرشناس تار و آ فی و اعضای اولیه ی گروه شیدا محمدرضا لط همچنین موسس و سرپرست بود هاست .او ت .گروه ماهبانو به سرپرستی گروه ماه بانو اس هرماه ۱۳۹۲اولین برنامههای مجید درخشانی م جرا کرد .این گروه دو خواننده خود را در اروپا ا رخشانی پیش از گروه ماه بانو، زن دارد .مجید د خورشید را بنیان گذاشته است و گروه موسیقی چند اثر با خوانندگی محمدرضا عالوه بر انتشار سرت های متعددی را همراه او شجریان ،کن سرپرستی کرده است.
مهر را کجای این زمین و قدرشناسی را کجای این آسمان باید یاف ت؟ به که ب اید گف ت؟ با که ب اید گفت؟ از آ م نچه بر ما یرود و همه میدانیم و ،صد افسوس ،گویی هی چ یک نم ی دان یم! سک وت و سک وت و سکوت و صبوری تا کی؟ برای کدام اتفاق در شرف افتادن ...یا نیافتادن؟ این سکوت ها و ن گری ست ن های غ م ان گیز ما را به کجا خواهد رساند؟ آیا قرار است ورطه را برای جوالن و تاخ توتاز بی شتر دس ت ان درکا ران سرک وب هنر و هنر اژدهایی مند بازتر کند ،یا روزی نزدیک همچون خشمگین دهان باز خواهد کرد و چ ون دس تان به هم ف شرد ه ی آ هنی ن، پای هم م ههای پوسیده و خزهگرفت هشان را در یشکند؟
اگر اینگونه بر ما ،و بر بزرگمردان هنر این سرزمین ،ب یمه ری و جفا و ناح قی م ی ر ود، مق صر کیست جز خود ما؟! آیا جای نیر وی قدرتمند و معجز هآسایی چون «ات حاد و همد ست ی» در م یان ا ین جا معه خالی نیست؟ آیا نباید با یکی شدن، با فریاد و اعترا ض ،جایگاه واقعی و درست هنرمند را در ا ین ممل کت به او با زگر دانی م؟ تو اگر بنشینی ،من اگر بنشینم، چهکسی برخی زد؟ چهکسی با «این درد» بستیزد؟ استاد عزی زم ،مهربان درخشان روزهای زندگ ی ام، آ ن چه ا ین رو زها طع م ا ش را م در گلو و دردش را در روحام احساس یکنم تلخی یک بغض است ،بغضی گرفته ،توجیهن اپذ یر، و غ م ان گیز ... از خود نارا ضی ام و از تمام دیگر دوستانی که تمام این سالها سکوت اختیار کرد ه ایم و منت ظرا نه، در انت ظار مع جز ه ا ی ،دست روی دست گذاشتهایم. استاد مهربا نام ،اگر در این مملکت نتیجهی چ هار دهه فعال یت و خد مت و ارت قای س طح هنر و پویایی را اینگونه میدهند (همانگونه که دی دی و چشیدی!) مقصر من ام! منی که به تو توه ین م ی شود و سک وت م میکنم ...با تو میگویم :چگونه یشود جبران کرد این همه قدرشناسی و ارج نهادن را؟ این مق دار ارز ش گذا ری و احت رام را! ه نگامی که وقتاش رسیده بود تا این روزها در پی تدارک جشنی، تق دیر ی، یا و یژه بر نام ه ای ب رای ق دردانی از تمام این سالهای پرتالش و زیبای هنریات باشند و باشیم ،اینگونه از تو قدردا نی شد! چه زیبا ح کم م ی ک نند و چه هنرمندانه توهین !که گرفتن گذرنامهی تو در فرودگاه و بازگرداند نات به خانه معنایی ن دارد جز توه ین و ب ی ا دبی و و قاح ت! از ماهها و تو را وادار کردند که بعد سکوت ،که فقط من و دوستانام م ی دا نیم چه بر ما گ ذش ت، لب به ا عتراض بگشایی ... استاد مسلم مو سیقی این مرز و بوم ،مهربانی که وا التر ین ا حترا م ها تا همی شه به سو یات جاری است ،شاید حق با اینها است! و تو باید ای نقدر اینجا بمانی تا این همه مهر و ارز ش و احت رام و هن ردو ستی را طوری از هواداران و دوس تدارا نات در همین چهاردیواری کوچک و دل گیر دریا فت کن ی، تا خا ری شود در چشمان آنهایی که نمیخواهند ببینند .گا هی خار بهترین مجازات است برای چ شما نی که م ی ب یند و خود را به ندی دن میزند .و آنها خود این گل مهربان را به خاری در چشم خود بدل کردند. هنرمند م اندگار ،که هنرت سالها است تمام مر زها را در ن ورد یده و در س طح جهانی عرض اندام میکند: تو بمان ...و آ نقدر بمان و بدرخش تا ببینند و بدا نند چگ ونه بی ش از پی ش هن رت ع رصههای جوالن را فتح میکند و سربلند و پیروزمندانه به گوش تمام دنیا میرسد .آن روز از خود خوا هند پ رس ید: خود ش را م منوعالخروج کردهایم ،با هنرش چه کنیم؟ و به راستی چگونه جلودار وسعت هنرت خواهند بود؟ استاد عزیزمان، من و تمام دوستان و همکارانام به پا س ت مام ا ین سا ل های مهر بان هنریات تو را قدر مینهیم، تو را که نوازندگی و آهن گسازی و نقاشی و دیگر هنرهای مان دگا رت ت نها گ وش ه ای از تب لور ر وح بزرگ و انسانیات بود و هست .تو را که خوب میدانیم چگ ونه چ ون پدر معن وی ا ین جا معه د ست محبت و حمایت بر سر جمع کثیری از هنرمندان و ه نردوستان این عرصه دراز کردی و ب سیا ری از ک سا نی که ام روز م ی خوا نند و مینوازند و خوش پیش میروند ،روزی در دامان عا شقانهی تو قد کشیدن را فرا گرفتند. ا ستاد ماندگار تاریخ موسیقی این سرزمی ن، هنر مند ف راتر از هر چه مرز و نام وگ ذرنامه! این نامه از طرف من و همدالن «ماه بانو» تقدیم تو. شاگرد
همیشگی و کوچک تو ،هستی فرحی شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
27
28
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
نیروهای داعش در اسارت نیروهای یگانهای مدافع خلق (یپگ) در زندانهای سوریه از راست به چپ: عبداهلل محمد ۲۲ ،ساله ،عراقی -جرم :جاسوسی برای داعش راشد عبداهلل خطاب ۲۳ ،ساله ،از موصل عراق -جرم: قتل ۱۱نفر لیث احمد محمد ۲۷ ،ساله ،سوری از شهر تل خمیس جرم :جاسوسی برای داعش ،سربریدن حداقل ۱۰نفر ،اعدام ۲۵نفر و تجاوز به زنان شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
29
«وقتی از اینجا آزاد شوم ،به داعش بر میگردم. آنجا ،اگر مس�یحیانی مثل تو از گرویدن به اسالم سر باز زنند ،سرش�ان را میبرم ».محمدحسین الحس�ن ای�ن را در حال�ی به م�ن میگوی�د که با دستهایاش حرکت سر بریدن را نشان میدهد: «مجبورشان میکردیم زانو بزنند و بعد سرشان را این طور میبریدیم ».صدایاش یکنواخت است و نگاهاش بیاحساس .سکوت سنگینی زیرزمین کثیف محل دیدارمان را فرا میگیرد« .مس�یحیها چه کردهاند که مس�توجب چنین چیزی باش�ند؟» «ادیان دیگر ضد اسلام هستند .همهی انسانها باید به اسلام بگروند .روزی میرس�د که داعش مس�لمانان را متح�د میکند و بر جه�ان حکومت میکند ».پشت سر ما ،صدایی بم زمزمه میکند: «از او بپرس�ید ب�ا مب�ارزان ک�رد چ�ه میکنن�د». «سرش�ان را میبریم ».یک�ی از اعضای نیروهای ی�گان مدافع خل�ق میگوید« :گاهی ه�م ترجیح میدهند اعضای بدنمان ،دس�ت و پاهایمان ،را قطع کنند و به حال خ�ود رهامان کنند تا بمیریم». از محمد حس�ین میپرسم چرا کردها را میکشد. پاس�خ میدهد« :اینها کفار اند .ش�یخ میگوید. هر کاری که بگوید انجام میدهم». قط�رات آب از ش�یارهای س�قف به ط�ور منظم چک�ه میکنند .الم�پ مهتابی خاموش و روش�ن میش�ود و گاه�ی ،در حال�ی ک�ه روب�هروی ه�م نشس�تهایم ،در تاریکی فرو میروی�م .زندانبانان کالشنیکفهایشان را حتا لحظهای رها نمیکنند. ای�ن چه�ار جهادگ�ر داعش ب�دون اس�لحه هم خطرناک اند .مردان یگان مدافع خلق کرد س�وری توضیح میدهند که« :میخواهند همه را به بهشت بفرس�تند ».یکی از آنها یکی از حمالت داعش را برایمان ترسیم میکند« :صدها نفرشان با فریاد ش�ادی حمله میکنن�د .آن قدر داروه�ای مختلف خوردهاند که نمیمیرند … با شش�مین گلوله از پا میافتند!» م�ا در تل کوچ�ر ،در مرز ع�راق ،هس�تیم .این
30
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
روس�تا دسترس�ی ب�ه حوزهه�ای نفت�ی را در ۰۴ کیلومتری ش�مال میس�ر میس�ازد و دو س�ال در تس�خیر نیروهای اسلامگرا بوده اس�ت .حاال با رنگ آبی دیوارنوش�تهای آنها را پوش�اندهاند. یک مغ�ازهدار برایمان تعری�ف میکند« :وقتی به این چهارراه روبهروی ما رس�یدند ،دیدمش�ان که سر دو نفر را میبریدند .نمیدانیم رؤساشان کجا رفتهاند؛ صورتهاشان را میپوشاندند ».عابرانی که یاد گذش�ته افتاده اند از کنار م�ا عبور میکنند و نگاهی تأس�فبار میاندازند .رئیس پایگاه محلی میگوی�د«:با خ�ودم فک�ر میکنم :آنه�ا به چه میاندیش�ند؟ تنها چیزی که مهم است این است که علیه ما جنگ راه نیاندازند». اوای�ل م�اه اوت ،جهادگران در تس�خیر ش�هر شکس�ت خوردن�د .بنابراین، در ۰۸کیلومت�ری جنوب غربی، به روس�تای جزار حمل�ه کردند که محل اصلی عب�ور و مرور به شنگال اس�ت ،پناهگاه هزاران نفری که فرار کردهاند .بسیاری کشته شدند .در روز اول حملهی ۹۱اوت ب�ه جزع�ه ک�ه ۴۱روز طول کش�ید ،چهار س�رباز زن ک�رد کش�ته ش�دند و ش�هر به س�رعت ب�ه دو بخش تقس�یم شد .عضوی از نیروهای ویژهی ک�رد برای م�ا از نفوذ ش�بانه در جبههی دش�من ،با فوزی 61M که به قیم�ت ۰۰۰۴دالر در بازار س�یاه خریداری کرده میگوید. جن�گ جزع�ه ۵۸قربان�ی از کرده�ا گرف�ت که ۵۳نفرش�ان زن بودند .داعش ۰۰۲کش�ته و چهار زندان�ی داد .اینها همان چهار زندانی هس�تند ک�ه ما در زیرزمین مالق�ات کردیم .ما در
مقابل زندانیهایی که به ما نش�ان داده میش�وند نه پلیس هس�تیم و نه قاضی .تنها تالش میکنیم بفهمیم انسانی که پشت این ماشین کشتار پنهان است کجا است. زندانی اول عبداهلل احمد نام دارد ۲۲ .ساله است و ،ب�ا نگاهی بیاحس�اس و با صدای�ی آرام ،نبرد ش�نگال را تعریف میکند « :م�ا ایزدیها را گرفتیم ت�ا به موصل ببریم .در طول راه ،مردان را کش�تیم و به زنان تجاوز کردیم .این بس�یار عادی اس�ت! این غنیمت جنگی است! وقتی به موصل رسیدیم آنها را مسلمان کردیم و به عنوان همسر به مردان داعش فروختیم ».عبداهلل احمد کمی ش�رمگین اس�ت ،میداند که باید همینجا متوقف شود ،اما تاب نمیآورد و ادامه میدهد« :به هر صورت ،این
سربازان داعش که توسط نیروهای یگان مدافع خلق کرد (یپگ) دستگیر شدهاند و در زندان سوری نگهداری میشوند. طائر محمد ۴۵ ،ساله ،سوری – جرم :جاسوسی برای جنبش احرارالشمس که یکی از متحدان متعدد داعش و سلفیها است. الیعربیه ،سوریه۱۵/۱۲/۲۰۱۴ ،
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
31
سربازان داعش که توسط نیروهای یگان مدافع خلق کرد (یپگ) دستگیر شدهاند و در زندان سوری نگهداری میشوند .از راست به چپ :عبداهلل محمد ۲۲ ،ساله، عراقی – جرم :جاسوسی برای داعش راشد عبداهلل خطاب ۲۳ ،ساله ،از موصل عراق – جرم : اعدام ۱۱نفر لیث احمد محمد ۲۷ ،ساله ،سوری از تل خمیس سوریه – جرم :جاسوسی برای داعش ،سر بریدن حداقل ۱۰نفر، اعدام ۲۵نفر ،و تجاوز به زنان محمد حسین الحسن ۲۵ ،ساله از تل خمیس سوریه – جرم :سر بریدن ۱۰نفر ،اعدام ۲۵نفر ،و تجاوز به زنان زندانیهای عضو داعش که توسط نیروهای «یپگ» در زندان الیعربیه ،در مرز عراق و سوریه ،نگهداری میشوند .الیعروبیه ،سوریه۱۵/۱۲/۲۰۱۴ ،
32
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
آدمها بیدین اند ».او افسوس میخورد که وقتی در حال مینگ�ذاری در اطراف جزعه بوده غافلگیر شده و نتوانسته خودش را منفجر کند. محمد حسین افس�وس هیچچیز را نمیخورد. ص�اف ایس�تاده و چان�هاش را هم ب�اال گرفته و با افتخ�ار میگوی�د ۵۳نفر را اعدام کرده اس�ت .او تأکید میکند ۵۲نفر را با گلوله کش�ته و سر ۰۱نفر را از بدن جدا کرده است .او همچنین به ما میگوید ب�ه زنانی هم تج�اوز کرده اما تع�داد و جزئیاتی به م�ا نمیدهد« .اگر ب�ه خواهرت تج�اوز میکردند چه؟» «خواه�ر ندارم« ».مادرت؟» «مرده« ».اگر به خودت تجاوز میکردند چ�ه؟» «اگر قانون این اس�ت ،میپذیرم ».جلاد ۵۲س�اله نمیداند که
پی�ش از آن که عض�و پروژهی جهانی شیخ ش�ود ،تنها یک مهرهی سرباز روی صفحهی شطرنج است. در آغاز جنگ ،شبهنظامیان اسالمگرا در سوریه از مواضع و مناف�ع بش�ار اس�د حمایت میکردند .بشار اسد برای این که به جنایته�ای خود ظاهر دف�اع ضدتروریس�م بده�د، خطرناکترین اسلامگراها را از زندانه�ای خ�ود آزاد کرد و به آنه�ا اج�ازه داد در مناطق دورافت�ادهای ک�ه جمعی�ت بیش�تری پذیرای س�خنان و نگ�رش آنها هس�تند س�کنا گزینن�د .ای�ن نقش�ه آن قدر خوب کار کرد که به زودی خود اسد قربانی کار خودش شد و سر س�ربازاناش بریده شد. محمد حس�ین الحسن پیش از این عضو ارتش بشار بوده و از ترس جاناش به ارتش آزاد سوریه پیوسته اس�ت .این سرگذشت بسیاری از اعضای ارتش آزاد س�وریه اس�ت .سرویسهای مخفی امریکایی پیشتر گزارش داده بودند که بین اپوزیسیون س�وریه ،که هماکنون در ترکیه مستقر اس�ت ،و رهبران اخوانالمس�لمین توافقی برای اس�تخدام نیروهای خارجی صورت گرفته است. حق�وق ماهانهی این س�ربازها ۰۰۰۲دالر اس�ت و ۰۰۰.۰۱دالر ه�م ب�ه خانوادههای ش�هید اعطا میشود .کمپهای آموزشی در لیبی برپا است. تعداد کثیر س�ربازها کار داعش را برای استقرار حکومت اسلامی در آینده تس�هیل میکند .هدف نهایی این است که اخوانالمس�لمین قدرت را در دست بگیرد اما گویا برنامهها طبق پیشبینی پیش
نم�یرود .رئیس جمه�ور مصر ،محمد مرس�ی، خیلی زود س�قوط میکن�د و اخوانالمس�لمین در تون�س و لیب�ی ه�م شانس�ی ندارن�د .امیر قطر کارهایاش را متوقف میکند تا تندروترین اعضا را مجبور به استعفا کند. محمد حسین ،پیش از آن که به داعش بپیوندد، ب�ا گروه�ی نزدی�ک ب�ه اخوانالمس�لمین« ،لواء التوحی�د و الجه�اد» ،همراه بوده اس�ت .راش�د عبدالخط�اب ۳۲ ،س�اله ،لب�اس محلی ی�ا همان تونیک طالبان را پوش�یده اس�ت .با چش�مانی از حدقه بی�رونزده اعترافاتاش را به زبان میآورد، گویی س�ورهای از قرآن میخوان�د .من نمیدانم آیا او را برای این اعترافات زیر فش�ار گذاش�تهاند یا نه .ظاهرش نش�انهای از ش�کنجه ندارد اما من آنچ�ه را که میگوید ب�اور نمیکن�م .داعش او را شستوش�وی مغ�زی داده اس�ت .س�خناناش آرام و بیخطر اند اما چش�ماناش ترس�ناک اند. میگوید « :با این که م�ن زندانی این چهاردیواری هس�تم ،خودم را آزادتر میدان�م ».وقتی در مورد ش�رکتاش در نبرد موصل و تصرف ش�هر توسط اسلامگرایان ح�رف میزن�د ،از س�قوط ش�هر نمیگوید و آن را «آزادسازی» شهر میخواند. راش�د عبداهلل خطاب اهل موصل است و قبل از جنگ دانشآموز دبیرستان بوده و تأکید میکند که شاگرد خوبی هم بوده است .او به تعداد سربازان خط مقدمی که کش�ته درس�ت مث�ل نمرات خوب مدرس�هاش افتخ�ار میکن�د .او در گ�ردان صلیل الص�وارم در کنار اسلامگرایانی از چی�ن ،مصر، افغانس�تان ،ترکی�ه و کش�ورهای ح�وزهی خلیج فارس جنگیده است و ۱۱نفر را اعدام کرده است. او میگوی�د« :ترکها به ما خیل�ی کمک میکنند. ه�ر کاری از دستش�ان بر بیاید برایم�ان انجام میدهند و ،از همه مهمتر ،ما را از نظر مالی تأمین میکنن�د ».چهرههای م�ردان ی�گان مدافع خلق پشت نقابهای پارچهای پنهان شدهاند .از وقتی که س�وار یک قایق ش�دیم تا از رودخانهای که مرز شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
33
کردستان سوریه و کردستان عراق است عبور کنیم، همهجا همی�ن یک چیز را میبینیم و میش�نویم. آوازها و حماس�ههای جنگی که به افتخار شهدای کوبانی خوانده میشود و شعارها و رجزهایی علیه ترکها که متهم هس�تند مرزهاش�ان با کردها را به روی آنها بس�تهاند ،در حالی که از مرزهاش�ان با داعش نیروی انس�انی ب�رای آنه�ا و نفت مورد نیاز خودش�ان را تأمین میکنند .گذرنامههایی که از جهادگران داعش توقیف کردهاند و س�خنگوی ی�گان مدافع خلق ،ریدور خلیل ،به ما نش�ان داد، شاهدی بر این واقعیت است. راشد عبداهلل خطاب ،که حاال تواب است ،به ما اطمینان میدهد که تعداد زی�ادی مبارز خارجی در موصل دیده اس�ت .وقتی حرف میزند از هیجان چش�مهایاش بازتر میش�وند .او تعریف میکند که ،در مقر داعش تمام س�اختارهای ش�هری کار میکنن�د« :بیمارس�تانهای خوب و رس�تورانها مش�غول کار اند ».باورمان نمیش�ود که او تحت تأثیر مواد مخدر نباش�د ،اما حداقل دو ماه اس�ت ک�ه زندانی اس�ت« .این قدرت جن�گ را نه مخدر به ما میدهد و نه ترس؛ این آمادگی اس�ت!» یک مربی ورزش ممکن اس�ت اس�م ای�ن را «آمادگی ذهنی» بگذارد .بعد از حدود ۰۳دقیقه نشانههایی از خس�تگی در زیرزمین حس میش�ود .سومین زندانی نمیخواهد هیچچی�زی بگوید .لیث احمد محمد هم در نبرد ش�نگال شرکت داشته و بعد به نبرد جزعه پیوسته .او ترجیح میداد مثل برادرش «شهید» ش�ود اما سرنوش�ت این نبود و زندانی شد .بزرگترین کابوس و ترس این زندانیها این اس�ت که همان بالیی که س�ر گروگانها و اسرای خود آوردهاند بر سر آنها بیاید. وقت�ی محم�د حس�ین الحس�ن ،چهارمی�ن زندان�ی ،به س�ؤاالت ما جواب میده�د ،قطرات آب همچنان از س�قف چک�ه میکند .ح�اال همان چیزی که وینستون چرچیل تصویر کرده بود جلوی چشممان است « :کسی که نه میخواهد نظرش را
34
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
ع�وض کند و نه میخواهد موضوع را عوض کند». کلمهی «اسلام» در تمام جملاتاش و در جواب به هر س�ؤالی هست .محمد حس�ین الحسن به جنگی که در آن ش�رکت داش�ته افتخ�ار میکند. او هم انس�انهایی را کش�ته و هم به زنانی تجاوز کرده اس�ت ،و میگوید« :این طبیعی است » .آدم سرس�ختی به نظر میرس�د اما وقت�ی وارد اتاقی میش�ود که دیگران هم آنجا هس�تند میترسد و آرام میش�ود .به خیال این که ی�گان مدافع خلق قصد دارد س�ر او را از ب�دن جدا کن�د« ،اهلل اکبر» میگوید .یکی از زندانبانان سر او را میگیرد و او را روی پتویاش میاندازد تا آرام شود. زندانی پنجم وارد اتاق میش�ود .اسماش طائر محمد است و قب ً ال استاد بوده. او که پیشتر در شهر همسایه، الحس�که ،س�اکن ب�وده، اطالعات�ی در م�ورد موقعیت کرده�ا ب�ه دش�من م�یداده اس�ت .او هم تلاش میکند م�ا ب�اور کنیم نظ�رش عوض شده است و همهی چیزهایی که در ش�بکههای ماه�وارهای اسلامگرایان گفته میش�ود دروغ اس�ت .وقت�ی از او میپرسیم نقش خودش را در سازمان تشریح کند ،از پاسخ دادن طفره میرود« .آیا مردان داعش را میشناسی؟» «فقط با تلفن!» بعدتر اعتراف میکند با چندین نفر در مرز در ارتباط بوده اس�ت .مردی که پیش�تر اس�تاد بود برایمان ش�عری در م�ورد کردس�تان میخواند و میداند حس میهنپرس�تی زندانبان�ان را چط�ور ب�ه نفع خود تحریک کند.
برای دیدن مجموعه کام�ل این عکس ها اینجا را کلیک کنید
سربازان داعش که توسط نیروهای یگان مدافع خلق یپگ) دستگیر شده و در زندان سوری نگهداری کرد ( میشوند. محمد حسین الحسن ۲۵ ،ساله از تل خمیس سوریه – جرم :سر بریدن ۱۰نفر ،اعدام ۲۵نفر ،و تجاوز به زنان زندانی عضو داعش که توسط نیروهای «یپگ» در زندان الیعربیه ،در مرز عراق و سوریه ،نگهداری میشود. محمد حسین افسوس هیچ چیز را نمی خورد .صاف ایستاده و چانه اش را هم باال گرفته و با افتخار میگوید 35 نفر را اعدام کرده است .او تأکید میکند 25نفر را با گلوله کشته و سر 10نفر را از بدن جدا کرده است. الیعروبیه ،سوریه۱۵/۱۲/۲۰۱۴ ،
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
35
آلفرد یعقوب زاده
در عکسهای آلفرد یعقوب زاده از عراق شاهد رنج زنانی هستیم که در دستان دولت اسالمی (داعش) اسیر بودند. یعقوب زاده با سفر به اردوگاه آوارگان در منطقه کردستان عراق برای یافتن زنانی ایزدی که مورد آزار و اذیت گروه اسالمی داعش قرار گرفته بودند ،چهره های سرد و بی روحی آنها را برابر دیدگان بیننده قرار می دهد.
36
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
37
38
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
برای دیدن مجموعه کامل این عکس ها اینجا را کلیک کنید
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
39
به مناسبت هشتادمین سالروز تولد فروغ فرخزاد
مهدی جامی
من به این حکمت قدیمی ،که دکتر شریعتی در دورهی ما زنده کرد ،قائل ام که روشنفکران و اصحاب کالم در دنیای امروز همان مقام پیامبران باستانی را دارند .کارشان بعثت عقول است و عاطفهها .روشنفکر ،یا هر اسمی که به اصحاب کالم بدهید ،نه از اسم که از نقشاش شناخته میشود :قادر است در اذهان نفوذ کند ،خردها را برآشوبد ،عواطف را به غلیان آرد ،و ما را گامی فراپیش برد. در ای�ن «یاد»داش�ت کوتاه بحث اصلی من ب�ر این پایه
اس�ت که ،ما تا وقتی چیزی را به یاد میآوریم با آن ارتباط
40
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
بگیریم ،به یاد بس�پاریم .از مدرسه هرچه به یاد سپردهایم
آموزش ما است .چیزی اس�ت که از آموزش برای ما باقی مانده اس�ت .از س�فر چه به یادم�ان مانده اس�ت؟ همان نتیجه و لذت س�فر اس�ت .از اس�تادمان چه به یاد داریم؟
سهم ما از شاگردی او است .از دوستمان ،از پدرمان ،از
مادرمان ،از شهرمان ،از وطنمان.
همه تلاش میکنند م�ا چیزی را ب�ه یاد بیاوری�م ،یا از
یاد نبری�م ،فراموش نکنیم .فراموش�ی «مرگ» اس�ت. «زندگ�ی» یعنی نب�رد یادها .فروغ کنار کدام یاد ایس�تاد؟
به کدام خاطرهی جمعی ما پیوس�ت که جاودانه ش�د؟ چه
عشقی داشت که عشق عمومی شد؟
فروغ صورت مثالی ما
ف�روغ صورت مثال�ی ما اس�ت .از آن مع�دود آدمهایی
است که حرفهایاش را مینیوش�یدیم .دنبال هر جمله
و گفت�هی تازهی او بودیم .در هرچ�ه گفته بود رمزی بود، کش�ف تازهای بود .فروغ صدای صمیمیت ما مردمی بود که صدای خود را گم کرده بودیم .در او پیدا کردیم .صدای
ما شد .مثال صمیمیت ما شد.
فروغ چیزی از ما را تحقیر نمیکرد ،وقتی همه داش�تند
همهچیز ما را تحقیر میکردند .فروع ممکن بودن انس�ان مدرن ایرانی را نش�ان داد .این مهمترین میراث او است.
عکس :حسن سربخشیان
م�ا ف�روغ را دوس�ت داریم چون او ما را دوس�ت داش�ت.
داریم .پس شعرش و زندگی فروغ اسباب تذکری است به
از م�ا بیگان�ه نب�ود .از ما فاصل�ه نمیگرف�ت .در برج عاج
چیزی که ما دوس�ت داریم .ش�عر و زندگی اش «یاد»آور چیست؟
ننشس�ته بود .خواهر ما بود .دوست ما بود .صورت مثالی
معشوقههای ما بود.
زندگی پیچیده در یادها
باغ خاطرهها
یاد چیس�ت؟ از مثالهای ملموس شروع کنم :موزه یاد
فروغ و ش�ریعتی نمونههای ش�اخصی از روش�نفکران
لب�اس بهجامانده از عزیزی که س�فر رفته ی�ا از جهان رفته
انگیزانندگی داش�تند .ای�ن از کجا میآم�د؟ آنها موفق
را در یادها میپیچیم .هویت ما در یاد است .آنچه از یاد ما
خاطره ایس�تاده بودند؟ شریعتی بر خاطرهی مذهبی تکیه
است .آرش�یوها یاد است .عکس یاد اس�ت .قلم و کاله و
م�ا هس�تند ک�ه درج�هی باالی�ی از خودانگیختگ�ی و
یاد اس�ت .وقتی دقیق نگاه کن�ی میبینی ،ما زندگی خود
ش�ده بودند خاطرهی جمعی را بر انگیزانن�د .در کنار کدام
نمیرود هویت ما است.
میکرد .کنار محمد و علی و حسین میایستاد ،کنار زینب
آم�وزش و تربیت و مدرس�ه به ما میگوی�د چهچیز را یاد
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
41
آش�نا اس�ت .یک فصل مش�ترک اساس�ی میان ف�روغ و ش�ریعتی همین دردمن�دی بود ،و تنهایی .ای�ن هردو را با
و خدایی که آیههایاش «آیههایی همه سیاه بود ،سیاه» ،و رسوالناش «سرشکسته» .شعر او بیان آن ناامیدی همهگیر بود که همه را از پا در آورده بود: «من به نومیدی خود معتاد ام» و فاطمه ،کنار ابوذر و سلمان .فروغ اما از کجای خاطرهی
جمعی ما میآمد؟
او در ب�اغ خاطرههای ما محزون گ�ردش میکرد .حزن
فروغ راهی به س�وی ناکجایی باز میکرد که باید به سمت
آن میرفتی�م .این راه آینده بود .راه جدا ش�دن و کندن از وضع حاضر بود .این رفتن ،این گریز ،تم اصلی شعرهای
اس�یر و دیوار اس�ت« :راهی به ج�ز گریز ب�رایام نمانده بود».
ف�روغ دردی صمیمانه داش�ت .این برای ما آش�نا بود،
42
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
درد میشناسیم .این هردو را با تنهایی بزرگ میشناسیم: اکنون زنی تنها است اکنون زنی تنها است
بارور ز میل بارور ز درد
دردی در ج�ان م�ا بود ک�ه ش�ریعتی آن را توفان�ی بیان
میک�رد و ف�روغ آن را همچون گردش�ی حزنآلود زمزمه
میکرد.
از رنجی که میبریم
چهچی�زی در آن دوره ای�ن همه درد و رن�ج و تنهایی به
ج�ان ما ریخت�ه بود؟ این رن�ج زوال نبود؟ ای�ن رنجی که میان ما و آنها مشترک بود: آنچنان آلوده است
عشق غمناکام با بیم زوال که همه زندگیام میلرزد
و رنج آگاهی به این زوال« :چشم میگشاید بر /برهوت
آگاهی« ».در شب کوچک من دلهرهی ویرانی است».
و خدای�ی ک�ه آیهه�ایاش «آیههایی همه س�یاه بود،
س�یاه» ،و رس�والناش «سرشکسته» .ش�عر او بیان آن ناامی�دی همهگیر بود که همه را از پا در آورده بود« :من به
نومیدی خود معتاد ام».
بای�د ب�ه س�وی نامعل�وم میرفتی�م ،با ب�اد رفتی�م ،باد
بیس�امان« :پش�ت این پنجره یک نامعل�وم نگران من و تو اس�ت» « /باد ما را با خود خواهد ب�رد» « /ما بر زمینی هرزه روییدیم».
شعر فروغ شعر عشقی بیسرانجام است: درخت کوچک من
به باد عاشق بود باد بیسامان
ش�عر فروغ می�راث خود را ب�ه ترانههای ده�هی پنجاه
بخش�ید .این ترانهها پر اس�ت از عش�ق نفرین�ی و رفتن و همیش�ه رفتن و کوچههای بنبس�ت .این حس مش�ترک
ب�ودُ .بع�دی از آن حتا جهان�ی بود ،حاص�ل جنبشهای
دههی ش�صت در اروپا و فضای سركوب و جنگ سرد بعد از جنگ ویرانگر جهانی .س�پهری ،ش�اعر عارف دوره، هم تنها اس�ت و میخواهد ما را دع�وت كند تا بگوید «چه
ان�دازه تنهایی من بزرگ اس�ت»ُ .بعد دیگرش اما ناش�ی
از خودشناس�ی تازهای بود که پیدا ش�ده بود .پیامد ناگزیر فردیت فرهیخته بود ،فردیتی که درسهای هندس�هاش
را دوست داش�ت ولو با این دوستاری در کالس تنها مانده باش�د .وقتی کس�ی تنها میش�ود ،تنهای�یاش چگونه پر
خواهد ش�د؟ تنهایی با یاد پر میشود .و شعر فروغ سرشار از یادها است.
درد تولد و نوزایی
میت�وان خالصه کرد و گف�ت :فروغ زب�ان دردهای ما
از مدرنیته اس�ت ،زبان س�رگیجههای ما .اگر فردا مفهوم گنگ و گمش�دهای داش�ت و ما بیآینده ش�ده بودیم ،چه
داش�تیم جز آن روزه�ای قدیم ك�ه رفته بودند و یادش�ان
فروغ چیزی از ما را تحقیر نمیکرد، وقتی همه داشتند همهچیز ما را تحقیر میکردند .فروع ممکن بودن انسان مدرن ایرانی را نشان داد .این مهمترین میراث او است .ما فروغ را دوست داریم چون او ما را دوست داشت .از ما بیگانه نبود .از ما فاصله نمیگرفت مانده ب�ود؟ و همینه�ا بود كه مایهی اندیش�ه بازگش�ت را میس�اخت ،و ش�كل م�یداد انقالبی را ك�ه هدفاش بازگش�ت بود ،انقالبی كه نفی مدرنیت�ه بود و بیان ناكامی
مدرنیت�های ك�ه س�هم م�ا ش�ده ب�ود :اس�تعمار و كودتا و دستنشاندگی.
سهم ما از مدرنیته س�هم ناقصی بود .این درد همچنان
ادامه دارد .همی�ن فروغ را زیبا و گویای ح�ال ما میکند. و همی�ن ب�ه روش�نفکر میگوی�د ک�ه مس�ئلهی اصلی در انگیختگی تذکر به این دردها است و یافتن راه نجات و راه کمال و راه تصحیح خطاها.
ف�روغ میداند بازگش�ت بیمعنا اس�ت .ول�ی همزمان
دریغی�اد چیزی را دارد که از دس�ت داده اس�ت ،از دس�ت میرود .اجاقی اس�ت که در آن اش�یای بیهده میس�وزد. ف�روغ پارادوک�س مان�دن و گریز اس�ت .م�رگ و زادمان است .تاریکی و امید است .فروغ نومیدانه امیدوار است. هنر فروغ در کالم ش�فابخش او اس�ت .در همدردی او با م�ا و همدلی او با ما اس�ت .ج�ادوی کالم او در صمیمیت
بیپایان و گس�ترشپذیر لح�ن و خطاب و حزن و ش�ادی
او اس�ت .در این اس�ت ک�ه او حرفی را ک�ه میزند زندگی
میکن�د .او برای مردم حرف نمیزن�د .حرف خودش را با مردم میزند .انگیختگی از آن اس�ت که او درون ما حرف
میزند .وارد صحن قلب و سینهی ما میشود. من آن شکوفهی اندوه ام
کز شاخههای یاد تو میرویم شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
43
44
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
عکس :ساسان فارسانی
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
45
پیام یزدانجو
پنج سال پیش ،برای گذراندن دورهی دکترا در رشتهی
مطالع�ات فرهنگی و رس�انهای به یکی از دانش�کدههای
ارتباط�ات و روزنامهنگاری هند رفته بودم .اولین س�فرم به هندوس�تان نبود ،و با این حال اولی�ن بار بود که به طور ج�دی به هویت فرهنگ�ی اهل هند و نس�بت آن با هویت فرهنگی اه�ل ایران فک�ر میکردم .طرح پیش�نهادیام
ب�رای رس�الهی دکت�را ،هوی�ت فرهنگ�ی و رس�انههای
همگان�ی ،تحلی�ل مفصل�ی در باب سیاس�ت فرهنگی در
س�ینما و تلویزی�ون ایران و هن�د بود و ،عالوه بر بررس�ی هویته�ای فرهنگی ایران�ی و هندی انع�کاس آنها در
س�ینما و تلویزیون و اثرات این رس�انهها ب�ر آن هویتها،
46
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
تحلیل واکنشهای این دو فرهنگ ش�رقی به پدیدههای
غرب�ی مانند س�ینما و تلویزیون ،در رس�الهام از دو مفهوم «حساس�یت بیش از ان�دازه زیاد» و «حساس�یت بیش از
اندازه کم» اس�تفاده کرده بودم و اولی را نشانهی فرهنگ ایرانی و دومی را نش�انهی فرهنگ هندی ش�مرده بودم. این دو مفهوم «انتزاعی» را به زبان س�اده ش�رح میدادم
که ح�رفام را قطع کرد ،و گفت« :خ�ب ،منظورت از این
حرفها چیس�ت؟» گفت�م« :فرض کن فیلمی با ش�رکت بازیگ�ران محبوب هن�دی و ایران�ی همزم�ان در این دو
کشور اکران شود ،فیلمی که هنرپیشههایاش نشانههای
آش�کاری از یک س�بک زندگی ب�ه اصطالح غرب�ی (یا به
هرحال ،غیرهندی و غیرایرانی) را به نمایش میگذارند،
مث ً ال مدل یا رنگ م�وی نامتعارف یا لباس خاص یا هرچیز دیگری .ی�ک هفته یا یک م�اه بعد ،بعید به نظر میرس�د
کسی در کشور یک میلیارد و دویست میلیون نفری شما از این هنرپیش�هها الهام گرفته باش�د ،در حالی که در خانهها
و خیابانهای ایران هش�تاد میلیون نف�ری ما افرادی را با همان مدل یا رنگ مو یا لباس خاص خواهی دید .آن فیلم
س�ینمایی میتواند یک آگه�ی بازرگانی در یک ش�بکهی تلویزیون�ی پرمخاط�ب باش�د ،ی�ا »...دوس�تام دوباره
حرفام را قطع کرد« :عجب! به این سرعت؟»
دیگ�ر ادامه ندادم .به نظرم روش�ن ش�ده ب�ود اینگونه
عکس :بابک بردبار
باید به مقایس�هی مش�روحی بی�ن این دو دس�ت میزدم
– کاری که باألخره انجام ش�د و تحصیلات من با دفاع از
رساله به آخر رسید.
این پنج س�اله ذهنام درگیر س�ؤاالت زی�ادی در بحث
هویته�ای ایرانی و هندی و نق�ش فرآوردههایی مدرنی
مث�ل س�ینما و تلویزی�ون در ایج�اد و انع�کاس دادن آن هویته�ا بود .بعد دفاعیه ،یک دوس�ت هندی بیعالقه
ب�ه بحثه�ای نظ�ری ،ی�ا ب�ه ق�ول خ�ودش انتزاعی، عصارهی آن پرس�شها را دوباره پیش رویام گذاش�ت: «میتوانی در چند جمله بگویی فرق فرهنگهای هندی و ایران�ی در برخ�ورد با س�ینما و تلویزیون چیس�ت؟» در
اثرپذی�ری ،ک�ه در فرهنگ هن�دی عجی�ب و عجوالنه و
اندک و اس�تثنایی اس�ت ،در فرهن�گ ایران�ی عم ً ال یک روال رای�ج ب�ه حس�اب میآی�د .تحقیق�ات م�ن در تاریخ تح�والت فرهنگی این دو کش�ور اتفاق ًا ارتب�اط تنگاتنگی
با مفاهیم «ش�تاب» و «س�رعت» داش�ت .رسالهی من
بر دو بره�هی تاریخی ،اس�تقالل هندوس�تان در 1947 و انقالب اسلامی ای�ران در ،1357متمرکز میش�د اما
پیش�ینهی این پژوهش به بدو ورود س�ینما به هند و ایران
بر میگش�ت .ورود س�ینما به کش�ور ما با پیروزی انقالب
مشروطه در ،1285و اوج مواجهات سنت ایرانی با تجدد اروپایی ،مصادف ش�ده بود .س�الها پیش از این ،عباس می�رزا ،فرزن�د فتحعلی ش�اه و ولیعهد ای�ران ،در جریان
جنگ با روسها ،به ارنس�ت ژوبر ،مستش�ار فرانسوی و شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
47
فرس�تادهی ناپلئون ،گفته ب�ود« :نمیدانم این قدرتی که
شما (غربیها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی ش�ما چه؟ شما در قشون ،جنگیدن و فتح کردن
و ب�ه کار بردن قوای عقلی�ه متبحر اید و ح�ال آن که ما در
جهل و شغب غوطهور و به ندرت آتیه را در نظر میگیریم.
مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مش�رقزمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد
تأثیرات مفیدش در س�ر ما کمتر از شما است؟ یا خدایی که
مراحماش بر جمیع ذرات عالم یکس�ان است ،خواستهی شما را بر ما برتری میدهد؟ گمان نمیکنم .اجنبی ،حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم!»
همین عباس میرزا پیشاهنگ حرکتی شده بود که هم به
سؤالاش جواب داد و هم بساط خاندان خودش را برچید.
اولین ایرانیان به سفارش او برای کسب علم و کشف اسرار
ترقی به فرنگ فرستاده شدند :آشنایی ایرانیان با فرهنگ و فرآوردههای فرهنگی غربی به س�رعت افزایش یافت، و بس�یاری از آن�ان در مواجهه ب�ا فرهنگه�ای غربی به
ضرورت تغییر و دگرگونی در فرهنگ خود متقاعد ش�دند.
از -فرن�گ -برگش�تهها« ،منورالفکره�ا» ،خواه�ان
م�درن ش�دن ،غرب�ی ش�دن ،و ایج�اد تح�ول در هویت فرهنگی ایرانیان (از جمله هویتهای سیاسی و اجتماعی
و در نتیجه ساختارهای سیاس�ی و اجتماعیشان) بودند. اینگونه ،در آغ�از نهضت مش�روطهخواهی ،دو اردوگاه
فرهنگ�ی اصلی در ایران به وجود آم�د و ،آنچنان که من در رس�الهام عنوان کردهام ،به «جنگ داخلی فرهنگی»
منجر ش�د ،نبردی درونفرهنگی که هن�وز و همچنان در جریان است و مهمترین تحوالت سیاسی و اجتماعی ما –
مث ً ال انقالب اسالمی یا اعتراضات بعد از انتخابات هشتاد و هشت – را به اتکای آن میشود فهم کرد و توضیح داد.
دو اردوگاه این آوردگاه فرهنگی را به بیان ساده میشود
ای�ن ط�ور وصف ک�رد :یکی متش�کل از افراد س�نتگرا،
مذهبمحور ،مش�روعهخواه ،اسلامگرا ،محافظهکار، و غربس�تیز ،و دیگ�ری مرک�ب از اف�راد سنتش�کن، سکوالر ،مشروطهخواه ،ملیگرا ،مدرنگرا ،و غربگرا.
این بخشبندی البته بس�یار ابتدایی اس�ت ،و به س�ادگی
48
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
کمتر روشنفکر و منورالفکر و نواندیشی با لزوم تحول در تمام جامعه مسئله دارد ،اما تحول با چه سرعتی؟ دگرگونی با چه شتابی؟ این مسئلهای است که از صدر مشروطه تا دوران معاصر اذهان سکوالرها و مدرنها را به چالش کشیده نمیش�ود به یک طرف انگ «ارتجاع�ی» زد و دیگری را به نش�ان «مترقی» مفتخر کرد .وانگهی ،ش�ماری از آن
خصیصهها – مث ً ال ملیگرایی یا مذهبمحوری – به شکل پیچی�ده و گیجکنندهای بی�ن دو اردوی فکری و فرهنگی در آمدوش�د بودهان�د .به عالوه ،س�ادهانگاری اس�ت که «جن�گ داخل�ی فرهنگ�ی» را به نب�رد دوس�ویه بین دو اردوگاه متخاصم منحصر کنیم .این دو س�ویه خود گرفتار
یک جنگ داخلی و دروناردوگاهی اند :جنگ جناحهای مختلفی که زیر پرچم ی�ک اردوگاه اصلی با اردوگاه مقابل
میجنگند .تا آنجا که مس�ئله «جن�گ در جنگ» (جنگ
داخل�ی در جنگ داخل�ی) فرهنگ�ی باش�د ،اردوگاه دوم ب�ه مراتب اوضاع�ی آش�فتهتر و البته آس�یبپذیرتر دارد: در حال�ی ک�ه اردوگاه س�نتی -مذهبی با تم�ام اختالفات
عقیدت�ی اغلب به ش�کل و ش�یوهی متح�د و با تم�ام قوا
میس�تیزد ،اختالفات درونی اردوگاه سکوالر -مدرن به
تضعیف قوای آن و عقبنش�ینی اجباری و مصالحههای
موق�ت منج�ر میش�ود .و از جمل�ه اختالف�ات اصل�ی ناهمرایی در خصوص ش�تاب ضروری برای دگرگونی در
جامعهی ایرانی است.
کمتر روشنفکر و منورالفکر و نواندیشی با لزوم تحول در
تمام جامعه مسئله دارد ،اما تحول با چه سرعتی؟ دگرگونی با چه ش�تابی؟ این مس�ئلهای اس�ت که از صدر مشروطه
تا دوران معاصر اذهان س�کوالرها و مدرنها را به چالش
کشیده ،و واکنشهای مختلف و بعض ًا متناقضی به دنبال آورده :روند مدرن ش�دن ،سکوالر ش�دن ،و غربگرایی
را با چه س�رعتی باید آغازید و با چه ش�تابی باید ادامه داد؟
گرافیتی «آمیتا باچان» هنرپیشه نامدار هندی
ت�ا چه ان�دازه باید آمران�ه عمل کرد و ت�ا چه ان�دازه باید به
اقتصادی تا نوس�ازی نهادهای اداری و استقالل دستگاه
تجددخواهان�ی مانند میرزا فتحعلی آخون�دزاده ،بیاعتنا
دگرگونی ریش�های میبرد ،و پهلوی دوم با «انقالب شاه
مصالحه اندیش�ید؟ تا کج�ا پیش رفت و کجا باز ایس�تاد؟ به مقاومته�ای محافظ�هکاران ،به فکر مدرنس�ازی، سکوالرس�ازی ،و غربیسازی س�ریع جامعه بودند و سید
حسن تقیزاده خواهان این شده بود که هر ایرانی «از فرق سر تا نوک پا فرنگی» شود .در مقابل ،مشروطهخواهانی
مانند میرزا یوسف خان تبریزی ،مشهور به مستشارالدوله
و کاتب یک کلمه ،از ضرورت همخوانس�ازی فکر غربی با فرهنگ اسالمی سخن میگفتند و بر «میانهروی» ،در
مقابل «تندروی» ،اصرار میکردند.
قضای�ی – جامع�هی ایران�ی را به س�رعت به س�مت یک و میه�ن» ،به خی�ال خ�ود ،گام بزرگی به س�وی «تمدن
بزرگ» بر میداشت .به نظر میرسید اردوگاه سکوالرها
در جن�گ داخل�ی فرهنگی به پی�روزی برگش�تناپذیری رس�یده ،چنان دس�ت باال را دارد که هیچ اقدامی از سوی ً عملا در اردوگاه رقی�باش ،محافظ�هکاران مذهب�ی، موض�ع تضعیف آن نیس�ت .همین ش�تاب ش�گفت اما به
شک و شبههها در مورد سرعت «پیشرفت» جامعه دامن زد.
انقلاب مش�روطه ب�ا هر س�رعت ب�ه ثم�ر رس�ید ،اما
از یک س�و ،اردوگاه مدرن ایران�ی ،و بدنهی اجتماعی
فاصله را با چه س�رعتی پش�ت س�ر باید گذاش�ت؟ مسئله
اقتص�ادی و اجتماع�ی ،و البت�ه ناخش�نودی از کن�دی
جامعهی ایرانی تا مدرن ش�دن فرسنگها فاصله داشت. همچنان مط�رح بود ،و واکنشها همچن�ان ناهمخوان. با اضمحالل سلس�لهی قاجار و تأسیس سلطنت پهلوی، امیده�ا به تس�ریع مدرنس�ازی و غربیس�ازی جامعه در
اردوگاه س�کوالر افزای�ش یافت .اصالح�ات و ابتکارات رضا ش�اه – از ایجاد نظام نوین آموزش�ی و صنعتیس�ازی
نس�بت ًا نحی�ف آن ،ب�ا وج�ود خش�نودی از مدرنس�ازی دگرگون�ی در الیهه�ای پایی�ن جامعه ،از س�اختار س�نتی
سلطنت رضایت نداش�ت و خواهان مدرنسازی سیاسی در تم�ام س�طوح ب�ود .از س�وی دیگ�ر ،ای�ن دگرگون�ی
پرس�رعت انبوهی از روش�نفکران س�کوالر را به واکنشی
عجوالن�ه انگیخ�ت و ایدهه�ای «غربزدگ�ی» (جالل شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
49
مشخص ش�ده بود :ش�تاب غیرضروری برای رسیدن به جامعهای س�کوالر و س�رعت غیرمج�از در مس�یر مدرن
با انقالب اسالمی ،جامعهی ایرانی به همان سرعتی که پس از مشروطه پیش رفته به پیش از مشروطه پس نشست. در عین حال ،این انقالب هم نه به «جنگ داخلی فرهنگی» خاتمه داد ،و نه از اختالفات درونی در اردوگاه ملیگرا و مدرنگرا کاست
پاس�خ دور از اذه�ان رس�ید .در واکنش به مدرنس�ازی و
آل احم�د)« ،بازگش�ت ب�ه خویش�تن» (علی ش�ریعتی)،
ش�تاب خیرهکنندهتر به اجرا گذاش�ته ش�د .در کمتر از یک
آورد .حاصل این که ،اردوگاه سکوالرها ،در یک چرخش
ایرانیان شد و رسانههای همگانی ،از روزنامهها تا رادیو و
و «آس�یا در برابر غ�رب» (داریوش ش�ایگان) را به دنبال تعیینکنن�ده« ،هوی�ت ملی» را به عن�وان اصل «هویت فرهنگ�ی ایرانی» کنار زد ،و مش�تاقانه «هویت مذهبی»
را در ج�ای آن نش�اند .اینگونه ،بخش بزرگ�ی از اردوگاه
سکوالر و مدرن ایرانی به اردوگاه محافظهکار و مذهبی – با بدنهی اجتماعی گس�تردهتر – ملحق شد ،و به وسیلهی «انقالب اسلامی» (انقالبی ش�تابنده) غلبهی اردوگاه رقیب و شکست خود را رقم زد.
که ،در ی�ک جامعهی پرنوس�ان و یک فرهنگ به ش�دت ش�کلپذیر ،اش�کال عمده (در راه نهادینهس�ازی نس�بی هر تغییر و ماندگارس�ازی هر دگرگونی) ای بس�ا نه شتاب بیش از اندازه ،که س�رعت نابسنده باش�د :کندروی ،و نه
تندروی.
جالب آن که ،اردوگاه محافظهکار مذهبی علن ًا به همین
غربیس�ازی« ،اسالمیسازی» با س�رعتی عاجلتر و با
دهه ،هویت فرهنگی ایران عم ً ال همان هویت اسلامی تلویزیون و س�ینما ،و نهادهای نوبنیاد «کمیتهی انقالب اسلامی»« ،ش�ورای عالی انقالب فرهنگی» ،و امثال
آن ،به تأسیس و تعمیق فرآیند اسالمی شدن ،و برساختن و بازت�اب دادن ای�ن «هویت اسلامی» و حذف «هویت
مل�ی» اقدام کردند – اینگونه ،س�بک زندگ�ی و فرهنگ
عمومی به شکل باورنکردنی دگرگون شد .چهار دهه بعد از انقالب اسالمی ،سبک و ساختار سیاسی حاکم عم ً ال به
با انقالب اسلامی ،جامعهی ایرانی به همان س�رعتی
اتکای همین روند «عجوالنه» و «آمرانه» حکم میراند،
نشس�ت .در عی�ن ح�ال ،این انقلاب هم نه ب�ه «جنگ
نبرد همچنان در جریان هویتها در جامعهی ایرانی ،را به
که پس از مش�روطه پی�ش رفته به پیش از مش�روطه پس داخل�ی فرهنگی» خاتم�ه داد ،و نه از اختالف�ات درونی در اردوگاه ملیگرا و مدرنگرا کاس�ت :چرا دگرگونیهای
دوران پهلوی مان�دگار و نهادینه نش�د؟ بحثها بار دیگر
به اص�ل س�رعت بر میگش�ت :کش�ف حج�اب اجباری احساس�ات مذهبی جامع�ه را ،بیدلیل و با س�رعت بیش از ان�دازه ،جریحهدار نک�رد؟ برکناری روحانی�ون از امور قضای�ی و آموزش�ی اقدام�ی تندروانه نب�ود؟ اصالحات
ارض�ی عجوالنه انجام نش�د؟ «انقالب س�فید» آهنگی
بیش از اندازه پرش�تاب نداش�ت؟ و این س�رعت اس�باب تحوالت س�طحی و مانعی در برابر اقدامات عمیق نبود؟
عمدهی بحثها به پاس�خ «آری» ختم میش�د؛ مشکل
50
ش�دن .در عین حال ،این گمانه کمتر به ذهن کسی رسید
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
و اس�تیالی نس�بیاش در «جنگ داخلی فرهنگی» ،در بهای همین «تندروی»« ،تعجیل» ،و «تس�ریع» بیش
از اندازه تضمین میکند .واگشت این وضعیت احتما ً ال به شتابی افراطی و سرعتی فراتر از این نیاز دارد :در سیاست فرهنگی ،سرعت یک اقدام راهکاری نیست ،یک ایدهی
راهبردی است.
میگوین�د آهنگ رفتار ه�ر ملت بیش�باهت به حرکات
حیوان محبوب آن نیس�ت .حرکت هندیها را متناس�ب با گامه�ای مادهگاو میدانند :آرام و اس�توار ،ش�اید بیش از اندازه آرام و بیش از اندازه اس�توار .و ایرانیها :اسب؟
توسن بادپا؟ بیش از اندازه ناآرام و بیش از اندازه نااستوار؟
عکس :ساسان فارسانی شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
51
نعیمه دوستدار
«در پسزمینهی خانوادگی ما ،فعالیت مدنی و سیاسی ممنوع است .دو داییام را در دههی شصت از دست دادهام و مادرم همیشه گفته این برای خانوادهی ما بس است».
عن�وان دانش�جوی دانش�گاه امیرکبیر ،جو اط�راف او به غایت سیاس�ی ب�وده :ه�رروز میتین�گ و جلس�ه و اخبار زندانیان سیاس�ی .او با برخی چهرههای شاخص جنبش دانشجویی همکالس بوده و گاهی در سخنرانیهایشان
شرکت کرده است؛ با این حال ،هرگز به یک فعال مدنی یا
عل�ی ۳۰ ،س�اله ،کارش�ناس ارش�د یکی از رش�تههای
دانشجویی تبدیل نشده است .علی در همهی انتخاباتها
زندگیاش در کوران حوادث سیاس�ی گذشته است :پایان
شرکت کنم .وقتی ۱۶س�اله بودم آخرین دورهی انتخاب
مهندس�ی اس�ت .میگوی�د ک�ه س�الهای ده�هی ۲۰
دوران اصالح�ات ،آغ�از دوران احمدین�ژاد ،ح�وادث
52
س�ال ،88جنب�ش س�بز ،و انتخ�اب حس�ن روحانی .به
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
ش�رکت ک�رده ،از ۱۶س�الگی« :هربار عاملی باعث ش�د خاتمی بود و جو نوجوانی مرا به پای صندوق کشاند .سال
حفظ قدرت نرم حاکمیت میانجامد.
در ایران ،عبارت «مش�ارکت سیاس�ی» عبارت جذابی
برای دول�ت و ملت اس�ت :در مردم احس�اس مؤثر بودن را بر میانگیزد و در دولت احس�اس مش�روعیت را .برای
مردم�ی که مش�تاق تغیی�رات اجتماعی اند ،این داس�تان
هر چند س�ال یک بار تکرار میش�ود :بس�یاری از مردمی ک�ه اعتقادی به انتخابات و سلامت آن در ای�ران ندارند،
آنهایی که فک�ر میکنند هیچچیز با ش�رکت در انتخابات درس�ت نمیش�ود و کس�انی ک�ه فک�ر میکنن�د ش�رکت
در انتخاب�ات ی�ک نمای�ش بیش نیس�ت ،یکپارچ�ه پای صندوقه�ا حاضر میش�وند .رال�ی انتخابات�ی در ایران، اغلب در هفتههای آخر تند میش�ود و بازار داغ بحثهای سیاسی و اوج گرفتن احساس�ات ملی و میهنی مردم را به
اعضای فعال جامعه مدنی تبدیل میکند.
ب�ه همین خاطر اس�ت که ،در ایران مش�ارکت سیاس�ی
بی�ش از هرچی�ز ب�ا ش�رکت در انتخابات معنی میش�ود. فق�دان نهاده�ای مدن�ی و گروهه�ای مردمنه�ادی ک�ه مش�ارکت سیاس�ی و مدن�ی را تقویت کنند باعث ش�ده که
همهی انرژیه�ای پراکن�ده مردم ص�رف تصمیمگیری شب انتخابات و رأیدهی روز انتخابات شود.
عل�ی در آخری�ن انتخابات ریاس�ت جمه�وری در ایران
باز هم پای صندوق حاضر ش�ده ،هرچن�د میگوید آن بار
تصمیمگیری برایاش دشوارتر از همیشه بوده« :اولاش واقع ًا نمیخواستم در انتخابات شرکت کنم .با خودم عهد بس�ته بودم که بعد از ۸۸در انتخابات ایران شرکت نکنم.
عکس ها :هوتن سالمت
ام�ا اتفاقات روزهای منتهی ب�ه رأیگیری نظرم را عوض
۸۸هم اوج مشارکت سیاسی من بود؛ کسی نمیتوانست
کرد .اوضاع خیلی خراب بود .همهچیز گران .همه کش�ور
مش�ارکت سیاس�ی و اجتماع�ی ب�ه معن�ای تلاش
قدرت گرفتن تندروها باعث شد خیلیها مثل من فکر کنند
فعالیته�ای اجتماعی و به دس�ت آوردن ق�درت مفهوم
کس�انی مثل علی که فکر میکنند ش�رکت در انتخابات
از آن فضا و موج خود را دور نگه دارد».
س�ازمانیافتهی ش�هروندان ب�رای ش�رکت مؤث�ر در مدرنی است که در ساختار کهن سیاسی و اجتماعی زندگی انس�ان که قرنها در دس�ت افراد و گروههای خاص بوده
اثر گذاش�ته و در جوام�ع دموکراتیک به گس�ترش آزادی انجامیده اس�ت؛ اما همین مفهوم در فقدان آزادی و نبود
آگاهی به ابزاری در دس�ت حاکمان تبدیل میش�ود که به
را در آس�تانهی جنگ میدیدند و فشار تحریمها و احتمال باید دست به یک فداکاری بزنند و رأی بدهند».
یک «فداکاری» و یک «عمل بزرگ» سیاس�ی است کم
نیس�تند .آنه�ا فکر میکنند ک�ه امکان دیگ�ری برای به گوش رساندن صدای خود ندارند و از این لحاظ ،استفاده از فرصت انتخابات در واقع اس�تفاده از تنها امکان موجود دموکراتیک در ایران است.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
53
بیکنشی و ناامیدی
مریم فعال مدنی اس�ت .در یکی از اس�تانهای شمالی
ای�ران کارزارهای�ی ب�رای حمای�ت از محی�ط زیس�ت راه
میان�دازد .در دانش�گاه در همین زمین�ه تحصیل کرده و
معتقد است که ،وضعیت ایران از نظر محیط زیست خیلی خراب اس�ت« :ن�گاه کنید ب�ه دریاچههای خشکش�ده، روده�ای بیآب ،وضعیت جنگله�ا ،و گونههای کمیاب جانوری ،نگاه کنید به آب و هوا و محصوالت کشاورزی».
او معتقد اس�ت اگر مردم فقط به وضعیت محیط زیس�ت و
اثرش بر زندگی روزمرهشان توجه کنند ،باید دست به یک کنش بزنن�د اما در عمل ج�ز تعداد مع�دودی فعال محیط
کرده است.
نش�ان نمیدهن�د« :واکن�ش که البت�ه چرا ،ابراز تأس�ف
انتخاب�ات از س�وی حاکمیت در م�ردم تقویت میش�ود،
به باعث و بانیاش .اما کسی حال مشارکت در یک فعالیت
احس�اس بیقدرتی میش�ود و به نظر میرس�د ک�ه تداوم
زیس�ت که این موضوع دغدغهش�ان اس�ت ،بقیه واکنش
هم�ان احس�اس قدرت�ی ک�ه در ش�بهای منته�ی به
میکنند یا در تاکس�یها و محاف�ل زیرلبی فحش میدهند
در س�ایر زمانها ب�ا ارعاب ،س�رکوب ،و تهدی�د تبدیل به
مدنی را ندارد».
احساس بیقدرتی به لختی و بیتفاوتی میانجامد.
ب�ه همین دلیل اس�ت که در مقابل بس�یاری از مس�ائل
بر اس�اس تجربهی مریم ،م�ردم تنها در ش�رایط خیلی
اجتماع�ی و سیاس�ی ک�ه در جوام�ع دیگ�ر واکنشه�ای
یک فاجعه زیستمحیطی پیش میآید ،با تبلیغات فراوان
کندتر از حد مورد انتظار واکنش نش�ان میدهند .مریم به
یکی دو جلس�ه کنار میکشند و استداللشان این است که
هم کشیده شده ،میگوید« :تصور کنید که مردم ایران حتا
را در کوتاهتری�ن زم�ان به چش�م ببینند؛ اتفاق�ی که هرگز
گزارشهایی از غیربهداش�تی بودن م�واد غذایی در ایران
تغیی�رات مدن�ی احتی�اج ب�ه زم�ان دارد .ب�رای تحقق
واکنش نش�ان نمیدهد .حال آن که این مس�ئله میتواند
جامع�های مانند ایران ک�ه بس�یاری از فعالیتهای مدنی
وادار کن�د که دس�ت به واکنش�ی بزنن�د که حاکمی�ت را به
حکوم�ت مواجه اند ،راض�ی کردن مردم به مش�ارکت در
به اعتقاد مریم ،س�رکوب و تهدید بهانههای کافی برای
ن�دارد ».در ذه�ن بس�یاری از م�ردم« ،فای�ده» یک امر
جامعهش�ناس بهتر بتوان�د تحلیل کند ک�ه چهچیز مردم را
آنها اثر مستقیم داشته باشد .آنها در عین حال از دردسر
عظمت اسیدپاش�ی به چهرهی زن�ان میافتد و گروهی از
بحران�ی به می�دان میآیند و بعد محو میش�وند« :وقتی
مردمی ب�ر میانگیزد ،مردم ایران س�اکت ان�د ،یا دیرتر و
میش�ود گروهی را به میدان آورد؛ ام�ا همانها هم بعد از
عنوان ی�ک فعال مدنی ،که پایاش ب�ه نهادهای امنیتی
این فعالیتها بیفایده اس�ت .دلش�ان میخواهد نتیجه
از سلامت مواد غذایی هم مطمئن نیستند و مدام اخبار و
نمیافتد».
منتش�ر میش�ود .با این حال ،کس�ی نس�بت به این اخبار
آنها باید هزینهی اجتماعی و سیاس�ی ه�م پرداخت .در
ابتداییتری�ن مطالبهی اف�راد یک جامعه باش�د و آنها را
انگهای سیاسی -امنیتی میخورند و با فشار و سرکوب
پاسخگویی مجبور کند».
امور مدنی آس�ان نیس�ت« :دردس�ر میش�ود» و «فایده
بیکنش�ی مردم یک اجتماع نمیتوانند باشد« :شاید یک
فوری و ملموس اس�ت ک�ه در زندگی روزمره و ش�خصی
ب�ه این حالت انفعال در آورده ،ت�ا جایی که وقتی اتفاقی به
گریزان اند چرا که حاکمیت به ش�کلهای گوناگون هزینه
مردم اعتراض میکنند همه خوش�حال میش�ویم .غافل
فعالیته�ای اجتماع�ی را باال ب�رده و فعاالن را س�رکوب
54
همان احساس قدرتی که در شبهای منتهی به انتخابات از سوی حاکمیت در مردم تقویت میشود ،در سایر زمانها با ارعاب ،سرکوب ،و تهدید تبدیل به احساس بیقدرتی میشود و به نظر میرسد که تداوم احساس بیقدرتی به لختی و بیتفاوتی میانجامد
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
از ای�ن که حج�م اعتراضها نس�بت به ابع�اد فاجعه ناچیز
مدنی در داخل کش�ور ،به این باور رس�یده که در انتخابات
با این حال ،به نظر میرس�د که کندی و بیواکنش�ی در
ایران دس�ت کم در حوزه فعالیت خودش تقویت شوند .او
است».
ش�رایطی به یک خصلت عمومی در جامعهی ایران تبدیل
ش�ده اما گاه یک جرقه ممکن اس�ت مردم را به واکنش وا دارد .ای�ن جرقهها هم تنها تا زمان�ی میتوانند مردم را در
صحنه نگه دارند که فراگیر باش�ند ،نظیر آنچه که در سال
۸۸اتف�اق افتاد .تنوع و گوناگونی اقش�ار درگیر در جنبش س�بز ،تن�وع مطالب�ات و خواس�تهها و احس�اس همدلی
و آزادی در کن�ش اجتماع�ی و سیاس�ی موج�ب ش�د ک�ه
اعتراضات پس از انتخابات سال 88تا ماهها استمرار یابد و ،تا زمان گسترده شدن سرکوبها و باال رفتن هزینههای
مبارزه و اعت�راض ،زنده بماند .اما ش�ور فراگیر ۸۸که در دهههای پس از انقالب اسلامی در ای�ران بینظیر بود، با خش�کیدن جوانههای امید به تغییر فرو نشست و گرچه
شمایلی از احساس نیاز به تغییر در دورهی بعدی انتخابات
در س�ال ۹۲ایجاد ش�د ،این ش�ور این باربرای بسیاری از
ایرانیان از سر استیصال و اجبار بود ،نه از سر امید به تغییر.
مری�م میگوید که دو س�ال قب�ل ،به عن�وان یک فعال
شرکت نکند اما در عوض تالش کند که نهادهای مدنی در میگوید« :ترجیح میدهم مشارکت مدنی شیوه زیستنام باشد ،نه یک رفتار مقطعی ناشی از جو و هیجان».
ام�ا عل�ی میگوی�د ک�ه پ�س از انتخاب�ات آخر ریاس�ت
جمه�وری در ایران ،فعالیت اجتماعی یا سیاس�ی دیگری نداش�ته اس�ت ،چ�ون ن�ه فرصتاش وج�ود داش�ته ،نه
ام�کاناش و ن�ه حتا انگی�زهاش« :کدام گروه هس�ت که من بروم و عضوش بش�وم؟ اگر هم گروهی باش�د که من
به آن عالقه داشته باش�م ،قدرت تغییر هیچچیز را ندارد، همچنان که روحانی هم چیزی را عوض نکرده».
او اکنون در یک ش�رکت س�اختمانی مشغول کار است و
مثل خیلیهای دیگر فکر میکند تغییرات باید یکش�به،
سریع ،و قابل مش�اهده باشند .آنها بخش�ی از ایرانیانی هس�تند که ب�ه نفوذ سیاس�ت در هم�ه امور مدن�ی اعتقاد
دارند و باور کردهاند که مردم قدرت زیادی ندارند ،هرچند ممکن است شب انتخابات نظرشان تغییر کند.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
55
دستخط شاعر عکس ها :حسن سربخشیان
56
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
خواهی نباشم و خواهم بود
دور از دیار نخواهم شد
تا «گود» هست ،میان دارم
اهل کنار ،نخواهم شد
یک دشت شعر و سخن دارم
حال از هوای وطن دارم
چابک غزال غزل هستم
آسان شکار نخواهم شد
من زندهام به سخن گفتن
جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نیاندیشم
سیلم ،مهار نخواهم شد
گیسو به حیله چرا پوشم
گردآفرید چرا باشم
من آن زنم که به نامردی
سوی حصار نخواهم شد
برقم که بعد درخشیدن
از من سکوت نمیزیبد
غوغای رعد ز پی دارم
فارغ ز کار نخواهم شد
تیری که چشم مرا خسته ست
بر کشتنم به خطا جسته ست
«بر پشت زین» ننهادم
سر اسفندیار نخواهم شد
گفتم از آنچه که باداباد
گر اعتراض و اگر فریاد
«تنها صداست که می ماند»
من ماندگار نخواهم شد
در عین پیری و بیماری
دستی به یال سمندم هست
مشتاق تاختنم؛ گیرم
دیگر سوار نخواهم شد شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
57
کوهیار گودرزی امروزه دیگر اکثر اعضای شبکههای اجتماعی با عبارت «مبارزه از زیر لحاف» آشنایی دارند. انتشار مطالب اعتراضآمیز در فیسبوک و توئیتر و الیک کردن مطالب مشابه ،امضا کردن نامهها در اینترنت و نظایر آن .فایدهی این کارهای مجازی چیست؟ آیا اینترنت امکان فعالیت اجتماعی مؤثر را از ما گرفته؟ یا تأثیرگذاری فعالیتهای
58
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
مدنی را کمتر از پیش کرده؟
«مب�ارزه از زی�ر لح�اف» معادلی اس�ت فارس�ی برای
Slacktivismکه در س�الهای ابتدایی قرن بیست و یکم با گسترش اس�تفاده از اینترنت از ترکیب واژههای Slackبه
معن�ی «از زی�ر کار در رو» و Activismبه معنی «فعالیت و کنشگری» ساخته شد .هدفاش هم توصیف فعالیتها
و کنشهای رو به رش�دی بود که از طری�ق اینترنت انجام
میگرفت .اما آیا میش�ود در خانه نشست و جهان را تغییر داد؟ از ط�رف دیگ�ر ،وقتی م�ا بیش از هر زم�ان دیگری وقتم�ان را در ش�بکههای اجتماع�ی ص�رف و عم ً ال در
فیسبوک زندگی میکنیم ،آیا میشود فعالیتهای سیاسی و اجتماعیمان را فقط در محیط واقعی نگه داریم؟
مب�ارزهی بیدردس�ر در فضای وب فارس�ی ه�م نمود
گس�تردهای دارد .دامنهی این دس�ته فعالیته�ا به ویژه پس از کودتای انتخاباتی س�ال ۸۸اوج گرفت و بس�یاری
از کس�انی که تا پیش از آن سیاس�تزده بودند ،به یک باره
سیاستدوس�ت شدند و سعی کردند در قالبهای مختلف مجازی به «جنبش س�بز» کمک کنن�د .از «یک میلیون الی�ک ب�رای تغییر» و س�یل الیکها یا ب�رای آزادی این
و آن گرفت�ه تا فراخوانهایی برای تجم�ع که گاهی حتا به اندازهی تعداد الیکها هم شرکت کننده نداشت.
ام�ا اینترنت و ش�بکههای اجتماع�ی لزوم� ًا تأثیر منفی
نداش�ته ،در واق�ع فض�ای مج�ازی محملی اس�ت برای تمام آنهایی که از امکان تمری�ن حق آزادی بیان خود در
جامعه محروم هس�تند؛ این محرومی�ت میتواند به دلیل دسترس�ی نداش�تن به تریبون مناس�ب یا محدودیتهای
حکومتهای اس�تبدادی برای رسانهها ایجاد شده باشد. اما مادامی که همین شبکههای اجتماعی محیط مناسبی برای جمع شدن میلیونها انسان حول یک هدف مشترک
فراهم ک�رده ،آنچه در می�ان این هیاهو از دس�ترس دور مانده خ�ود «هدف» اس�ت .پژوهشهای متعدد نش�ان
میدهد ،عمدت ًا اظهار فعالی�ت در فضای مجازی کمتر به
انجام آن در عالم واقع منجر میشود .در واقع ،اصلیترین ای�رادی که میش�ود به فعالی�ت اینچنین�ی گرفت همین
اس�ت« :دو صد الیک چو نیم کردار نیست» .آنگونه که
س�ت مهیر ،کمدین و مج�ری برنام�هی ، SNLمیگوید: «ببینین! اگه شما یه صفحهی فیسبوکی درست کنین ،ما
الیکاش خواهیم کرد! این حداقل کاریه که از دستمون بر میآد ،و البته نهایت کاریه که میتونیم بکنیم!»
یک�ی از تحقیق�ات یادش�ده توس�ط کوی�ن لویی�س و
هم�کاراناش در دانش�کدهی جامعهشناس�ی دانش�گاه
پژوهشهای متعدد نشان میدهد، عمدت ًا اظهار فعالیت در فضای مجازی کمتر به انجام آن در عالم واقع منجر میشود .در واقع ،اصلیترین ایرادی که میشود به فعالیت اینچنینی گرفت همین است« :دو صد الیک چو نیم کردار نیست» کالیفرنی�ا از س�ال ۲۰۰۷ت�ا اوای�ل ۲۰۱۰ب�ر روی یکی از پرطرفدارترین کارزارهای فیسبوکی انجام شد ،صفحهای
ب�ا نام «نج�ات دارف�ور» که پ�س از بحران دارف�ور برای
جمعآوری کمک در س�ال ۲۰۰۷تأس�یس شده بود و بیش از یک میلیون الیک داش�ت .محقق�ان ،با تحلیل فعالیت اعضای صفحه ظرف مدت دو س�ال و نیم ،متوجه ش�دند
مبلغی که کل شرکتکنندگان در کارزار اهدا کرده بودند در حدود ۹۰ه�زار دالر بود .بخش دیگر نتایج نش�ان میداد ۹۹.۷درصد بیش از یک میلیون الیکزننده حتا یک دالر ه�م کمک نکرده بودند .با در نظر گرفتن معیارهای دیگر، محقق�ان به نتیجه رس�یدند ک�ه« :فعالیت در فیس�بوک،
میل و احس�اس نیاز به فعالیت واقع�ی و اثرگذار را کاهش
میده�د ».در واقع فرد ب�ا پذیرفتن دعوت به ش�رکت در کارزار و کمپی�ن و الی�ک ک�ردن مطال�ب احس�اس مثبت
ب�ودن میکن�د و این «الیکه�ا» در طی زم�ان از طریق ایج�اد رضایت نیاز ب�ه انجام فعل واقع�ی را کمتر میکند.
ش�اهد دیگر این مدعا بخش غیرفیسبوکی و ایمیلی کارزار «نجات دارفور» بود که از طریق ارسال تقاضاهای ایمیلی
تنها در س�ال ۲۰۰۸موفق به جم�عآوری یک میلیون دالر شده بود.
در مقالهی مش�ابهی ،کرک کریستوفرس�ون از دانشگاه
بریتیش کلمبیا این فرضیه را که «اظهار کمک در فیسبوک
و عضو ش�دن در کارزارهای کمکرس�انی مجازی امکان پرداخ�ت مبالغ واقع�ی را کاهش میدهد» تأیی�د کرد .در شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
59
یک تحقیق بر روی داوطلبان ،مش�خص ش�د عدهای که تمای�ل خ�ود را برای فعالیته�ای که قرار ب�ود خصوصی بماند (مانند نامه نوش�تن به یک س�ناتور) ابراز کرده بودند
به مراتب بیش�تر از عدهای که تمایلشان را در فیسبوک به نمایش گذاشته بودند ،همراهی و فعالیت کردند .در واقع، افرادی که تعهدش�ان را به طور خصوص�ی ابراز میکنند، حقیقت ُا میخواهند کار مثبتی انجام دهند و خوب باش�ند،
نه این ک�ه فقط خوب به نظر برس�ند .کریستوفرس�ون در پای�ان نتیجه گرفت« :اگ�ر کارزارهای مدن�ی میخواهند
عالوه بر آگاهیبخش�ی یک دس�تاورد حقیقی هم داشته باشند بهتر است از خیر شبکههای اجتماعی بگذرند .چرا
که حضور در ش�بکههای اجتماعی احتمال دس�تیابی به این اهداف را کاهش میدهد».
ی�ک آزمای�ش جالب دیگ�ر در این م�ورد آن ب�ود که ،از
گروهی خواس�ته ش�د تا کلیدهای Xو Yصفح�ه کلید را در
م�دت زمان پن�ج دقیقه فش�ار دهند .به آنها گفته ش�د به ازای هر مرتبه فش�ار دادن دکمهها مبلغی به صلیب سرخ
اهدا خواهد ش�د .گ�روه داوطلب به طور متوس�ط ۵۰۰بار
60
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
«اگر کارزارهای مدنی میخواهند عالوه بر آگاهیبخشی یک دستاورد حقیقی هم داشته باشند بهتر است از خیر شبکههای اجتماعی بگذرند .چرا که حضور در شبکههای اجتماعی احتمال دستیابی به این اهداف را کاهش میدهد». ای�ن کار را انج�ام داد ،اما زمان�ی که به آنها گفته ش�د که
ش�رکتکنندگان دیگر از نتیجهی کار آنها مطلع خواهند شد ،همان گروه ۷۴درصد بیشتر تالش کرد و میانگین به
۹۰۰بار رسید! محققان به این نتیجه رسیدند که ،انسانها به کاری که میتواند «تصویر» اجتماعی آنها را بهتر کند
بیشتر اهمیت میدهند و برای آن تالش میکنند.
نکت�هی دیگری که پروفس�ور کوین و هم�کاراناش به
آن اش�اره کرده بودند کس�ب اعتبار اجتماعی بود :ش�ما از
طریق اه�دای پول وجههای کس�ب نمیکنید ،اما عکس این اتف�اق در فیس�بوک میافتد .احتما ً ال ای�ن مورد یکی
از دالی�ل موفقیت گس�تردهی کارزار «چالش س�طل آب یخ» بود ،کارزاری ب�رای افزایش آگاهی و نیز کمک مالی
راه های ارتباطی با
مجله تابلو
به تحقیق�ات در مورد بیم�اری ایالاس .کارزار در مدتی
کوتاه همهگیر ش�د و در هردو هدف یادشده موفق بود .چه
این که ریختن آب یخ و به چالش طلبیدن دوس�تان از یک طرف س�رگرمکننده بود و نش�ان دادن چک مبالغ اهدایی هم «میل ب�ه نمایش» را در فرد ارضا میک�رد .اما باز هم ی�ک ج�ای کار میلنگی�د .پول خوبی جمع ش�ده ب�ود اما هدف واقعی در حاشیه ماند (این کارزار هم مورد انتقادات زیادی قرار گرفت).
در مورد وب و فیس�بوک فارس�ی مس�ئله پیچیدهتر هم
میشود .فقدان بس�ترهای ارتباطی مناس�ب باعث شده
ما از فیس�بوک به عنوان محمل جایگزین اس�تفاده کنیم. ام�ا وقتی ب�ه بحث مطالبات مدنی میرس�یم دو مش�کل جدید هم به پدیدههای باال اضافه میش�ود .اول این که، فیس�وک میش�ود نمونه و آیین�هی تمامنم�ای جامعهی ایران�ی؛ نتیجت ًا ،الگوی تحلیل و عم�ل تقلیل پیدا میکند
ب�ه همی�ن اعض�ای ش�بکهی اجتماعی ک�ه گاه بس�یار از
واقعیت امروز جامعهی ایران دور میش�ود .دیگر این که، چون فعالیت مدنی در ایران توأم با هزینهها و برخوردهای
امنیتی اس�ت ،هویتهای نیمبند فیس�بوکی هم از دست
میرود ،صفحات متعدد با اس�امی مس�تعار و غیرواقعی و عکسه�ای هرچه مجازیتر و غیرواقعیت�ر :آنچه فاقد ی�ک موجودیت نیمبند حقیقی اس�ت و به طب�ع هیچ اثر و فایدهی حداقلی هم ندارد.
دس�ت آخر این که ،با وجودی که از نیمهی مثبت و مؤثر
ش�بکههای اجتماع�ی در جایی ک�ه رس�انهی آزاد معنایی ندارد نباید گذش�ت ،برای رس�یدن به یک تغییر ملموس و
پای�دار در واقعیت چارهای به جز یافت�ن حلقههای مفقوده بین فض�ای مجازی و حقیقی و بازگش�ت ب�ه واقعیت امر
وجود ن�دارد .چرا که از میان الیکه�ا نجاتدهندهای بر نخواهد خاست.
با تابلو باشید اما طابلو نباشیــد شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
61
محسن فرشیدی ب�ا نگاهی گذرا ،و نه حتا کارشناس�انه ،ب�ه ورزش امروز
موان�ع اصلی برای حض�ور موفق زنان در مس�ابقات بوده
مس�ابقات بینالمللی خواهیم ش�د ،موضوعی ک�ه بعد از
اخیر وضعیت از ای�ن نیز حادتر بوده و زنان به عنوان نیمی
ایران ،متوجه جای خالی زنان در بس�یاری از رش�تهها در
س�ه دهه استمرار ،گویی به روندی رایج و عادی در جامعه تبدی�ل ش�ده ،اما این رون�د به معن�ای تبعیضی اس�ت که هرروزه بر نیمی از جامعه تنها به دلیل مرد نبودنش�ان روا
داش�ته میشود .از کش�تی و تنیس گرفته تا شنا و بسیاری
از مهارته�ای دیگ�ر ،ای�ن خأل در ورزش�های س�رعتی بیش�تر خود را نش�ان میدهد .همواره نوع پوش�ش زنان
در کش�ورهای اسلامی موضوعی بحثبرانگیز و یکی از
62
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
است .البته ،در معدود کشورهایی مثل ایران در سالهای
از جامعه حق تماش�ای مسابقات در س�النهای ورزشی را
هم از دست دادهاند.
ِ س�کوت نش�ان از م�ردان جامعه ،در بس�یاری موارد با
رضایتش�ان در قب�ال قوانی�ن و تبعیضه�ای جنس�یتی یک�ی از عوامل اس�تمرار این رون�د بودهان�د .چهرههای
برجس�تهی مذهبی نیز از مخالفین اصل�ی حضور زنان در
ورزش داخلی و بینالمللی هستند .آیتاهلل جوادی آملی،
از مراج�ع تقلید ،به صراحت اعالم کرده اس�ت« :نباید در
در س�اعت رانندگی کنم ،عاشق س�رعت هستم و هیچ کار
باش�یم که مثل آنها در مس�ابقات ورزش�ی برای ما مدال
او اگرچ�ه توانس�ته در برخ�ی از مس�ابقات بینالملل�ی
حوزهی زن�ان و اهمیت و جایگاه زنان ،دنبالهروی غربیها بیاورند ،زیرا مدال آوردن برای زنان عامل افتخار نیست،
بلکه اسلام باالترین جایگاه را برای آنه�ا در نظر گرفته اس�ت ».او در ادامه ب�ر موضوعی تأکید میکند که ش�اید
ریش�هی بس�یاری از مش�کالت زنان در جامع�ه امروزی
ایران باش�د ،تفکری که فقط جایگاه زن�ان را در خانه و در نقشها و کلیش�ههای مادری و همسری میبیند ،نگاهی که حض�ور زنان را در جامع�ه و حوزههایی مث�ل ورزش بر نمیتابد .او با پافشاری بر این ایدئولوژی ،ادامه میدهد: «نقش زنان مدیریت خانواده اس�ت .مرد وظیفهی تأمین زندگی و مس�کن را ب�ه عهده دارد و زن آرام�ش را به خانه
میآورد .از منظر اسالم ،زنان مجرای فیض االهی بوده و این فیض را به فرزندان در رحم هم منتقل میکنند .این مقام و جای�گاه رفیعی که زنان از آن برخوردار اند در دنیای
غرب به صنعت و فناوری تقدیم ش�ده اس�ت و این چیزی نیست که اسالم آن را بپذیرد».
دیگری مثل سرعت برایم لذت بخش نیست».
شرکت کند ،همواره با نگاه نابرابر جامعه نسبت به زنان نیز مبارزه کرده است .در شرایط امروز که توهین و جوکهای
بس�یاری در مورد رانندگ�ی زنان وجود دارد و ن�گاه نابرابر
مس�ئوالن به ح�وزهی زن�ان در ورزشهای س�رعتی نیز مش�کلی مضاع�ف اس�ت ،چنی�ن موفقیتهای�ی دارای
اهمیتی دوچندان است .در دیگر ورزشهای سرعتی نیز اوضاع برای زنان در وضعیتی مشابه است .در دو میدانی،
در سالهای گذشته اهالی ورزش نام مریم طوسی را بارها
ش�نیدهاند .او نیز همواره از نگاه نابرابر مس�ئوالن ایرانی رنج برده اس�ت ،هر چن�د با وجود تمام ای�ن محدودیتها رکوردهای شگفتانگیزی را به نام خود ثبت کرده است.
چه بپوشیم؟ چگونه بپوشیم؟
لب�اس ورزشکاران در ورزشه�ای س�رعتی ام�روزه
دارای اهمیت�ی وی�ژه اس�ت .در این می�ان تکنولوژی نیز
با این حال ،در س�الهای گذش�ته و در مواردی اندک،
نقش بس�یار مهمی دارد ،به طوری ک�ه کوچکترین تغییر
نابرابر ،به صورت فردی و بدون حمایت مس�ئوالن اقدام
کل�ی تغییر دهد :چه این موضوع در ورزش ش�نا و در قالب
زنان ایرانی ب�ا وجود تمام محدودیته�ای قانونی و نگاه ب�ه ش�رکت در ورزشهای س�رعتی کردهان�د .از جمله در
مس�ابقات رال�ی ،الله صدیقی یک�ی از این اف�راد بوده که
به ش�وماخر ایرانی نیز شناخته میش�ود .الله صدیقی که اولین زن ایرانی در س�ه دهه گذش�ته اس�ت که ب�ا مردان در یک پیس�ت مس�ابقه داده ،در مصاحبههای مختلف از
س�ختیها و نگاه تبعیضآمیز جامعه به زنان و به خصوص
در ورزشهای سرعتی گفته اس�ت .او با ذکر خاطرهای از گذش�تهی خود میگوید« :در دوران بعد از دبیرس�تان به پیس�ت مس�ابقات که تنها برای مردان قابل اس�تفاده بود
میرفتم ،و بعد از پایان مسابقات از مسئوالن میخواستم فقط اجازه دهند دقایقی در پیس�ت با ماش�ین دور بزنم». او ک�ه خود را عاش�ق س�رعت میداند ،ادام�ه میدهد که
«اگر راه باز باش�د دوس�ت دارم تا باالی دویس�ت کیلومتر
در وس�ایل ورزش�کاران میتواند نتایج یک مس�ابقه را به یک مایو یا کاله ورزشی باشد ،چه در دو میدانی و به شکل یک کفش ،و چه یک اتومبیل در مس�ابقهی رالی .اما این
موضوع همواره برای زنان در ایران با مش�کالت دیگری نی�ز همراه بوده اس�ت :اگر آنها حتا از س�وی مس�ئوالن کش�ور مجوز حض�ور در مس�ابقات بینالملل�ی را دریافت
کنند ،به اجبار باید لباس�ی را به ت�ن کنند که آنها را در یک
ش�رایط کام ً ال نابرابر با حریفان قرار میدهد .شاید آوردن چند مثال اهمیت این موضوع را بیشتر روشن کند.
هر چهار س�ال ی�ک بار ،با آغ�از مس�ابقات المپیک و به
خصوص در ورزشهای پرطرفدار س�رعتی ،میلیونها نفر در جهان چش�م و امید ب�ه رکوردهای جدی�د دارند .در دو
دورهی گذشته ،یک اتفاق ویژه در ورزش شنا افتاد و جهان ب�ا پدیدهای به نام مایکل فیلیپس آش�نا ش�د .او توانس�ت شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
63
ب�ه تنهایی هفت رکورد جهان�ی را جابهجا کند و مدالهای
به واس�طهی انحن�ای خاص�ی ک�ه در س�اختار آن وجود
ش�دند .اندک�ی بعد از مس�ابقات ،کارشناس�ان با بررس�ی
بیش�تری حرکت ک�رده و و ب�دون آن که نی�ازی به کاهش
طالیی که کس�ب کرد به عدد انگش�تان دو دس�ت نزدیک بیش�تر متوجه لباس مخصوص او ش�دند .او از یک لباس
شنای ساخته ش�ده با استفاده از فناوری نانو استفاده کرده بود .لباس�ی س�بک و لغزنده که آب را کمت�ر از لباسهای
رایج به خود جذب میکند و باعث سرعت بیشتر ورزشکار میشود .نباید فراموش کرد در ورزش حرفهای یک صدم
ثانیه هم دارای اهمیت اس�ت .از این نوع لباس امروزه در ورزشهای سرعتی دیگر نیز استفاده میشود.
قابل توجه س�رعت باش�د ،با اطمینان و پایداری کاملی به
مس�یر خود ادامه ده�د ».کفشهای جدید این ش�رکت با اس�تفاده از نانولولههای کربنی ساخته شدهاند و نتیجهی آن ارائهی محصوالتی با کفی زیرین بس�یار سبک و نازک و در عین حال مقاوم بوده اس�ت ،به طوری که ضخامت و وزن آنها در مقایس�ه با کفشهای مش�ابه فعلی به ترتیب
یک س�وم و نصف ش�ده اس�ت .پیشبینی ش�ده است در
ورزش دو میدان�ی نیز ،به عنوان مادر تمام ورزشها ،از
آین�دهای ن�ه چن�دان دور ای�ن محص�ول جدی�د روانهی
آدی�داس ،ب�ه عن�وان ی�ک از مطرحتری�ن تولیدکنندگان
از این دست مثالها را امروزه در تمام ورزشها میشود
تأثیرپذیری دانش نوین بیبهره نبوده است .شرکت آلمانی
لباسه�ای ورزش�ی ،کفشه�ای جدی�دی با اس�تفاده از فناوریه�ای نوی�ن تولی�د کرده اس�ت ک�ه در عین س�بکی
فوقالعاده تأثیر مستقیمی در افزایش نسبی حرکت دونده
خواهد داشت .میک لوسیر ،رهبر تیم تحقیقاتی ابتکارات و خالقیت این ش�رکت ،میگوید« :این کفشهای جدید
64
دارد ،به دونده این ام�کان را میدهد تا در پیچها با کنترل
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
کشورهای مختلف جهان و تیمهای ورزشی شود.
پیدا کرد .با توجه به اهمی�ت این موضوع ،به خصوص در
ورزشهای س�رعتی ،یک�ی از دالیل مهم عق�ب افتادن
ورزشکاران زن ایران�ی از عرصهه�ای بینالملل�ی را
میتوانیم بهتر درک کنیم .شاید به همان اندازه که امروزه در ورزش حرف�های یک صدم ثانیه نیز اهمیت دارد ،برای
دارای اهمی�ت هس�تند .در خبرگزاریه�ا ،فعالیته�ای ورزشکاران زن ایرانی پوش�ش رس�انهای گس�ترده داده
در سالهای گذشته و در مواردی اندک ،زنان ایرانی با وجود تمام محدودیتهای قانونی و نگاه نابرابر ،به صورت فردی و بدون حمایت مسئوالن اقدام به شرکت در ورزشهای سرعتی کردهاند .از جمله در مسابقات رالی، الله صدیقی یکی از این افراد بوده که به شوماخر ایرانی نیز شناخته میشود
یادگیری و توجه به آنها از س�نین کودکی در مدارس آغاز
برخ�ی مس�ئوالن ایرانی یک ت�ار م�وی ورزشکاران زن
دیوارهای مدارس و نوع پوش�ش دختران باش�د ،و آنها
ایرانی دارای اهمیت است .به هر اندازه که جهان با کمک تکنولوژی به س�مت بهب�ود رکوردهای خ�ود میرود ،در
ایران به اهمیت گشاد بودن لباس و کاله ورزشکاران زن ایرانی در ورزش توجه و نگاه ریزبینانه شده است.
در کن�ار تمام�ی این مش�کالت ،م�وارد دیگ�ری نیز در
عدم موفقیت زنان ایران�ی در عرصههای مهم بینالمللی
نمیش�ود؛ بس�یاری از مس�ئوالن ورزش�ی و عقیدت�ی
موفقیته�ای آنها را کماهمی�ت میدانن�د؛ در جامعه،
حض�ور آنان در مس�ابقات جهان�ی آن طور ک�ه باید جدی گرفت�ه نمیش�ود ،و حت�ا پاداشه�ای آن�ان در ص�ورت
مدالآوری مشابه با مردان نیست.
باید تأکی�د ک�رد ،از آنجایی که ورزشهای س�رعتی به
نوع�ی ورزش مادر هم حس�اب میش�وند و بای�د نحوهی
ش�وند ،تا زمانی که تم�ام فکر و توجه مدی�ران به اندازهی از لباسه�ای اس�تاندارد ب�رای ورزش و فعالی�ت محروم باش�ند ،نمیت�وان ش�اهد پیش�رفت چش�مگیری در این زمینه ب�ود .در نگاهی کلیتر ،عموم دخت�ران تنها به دلیل
زن بودنش�ان و نگاه کلیش�های ک�ه به آنها وج�ود دارد از عرص�هی رقابته�ای جهان�ی ب�از ماندهاند و ش�رایط شکوفایی استعدادشان از آنها سلب شده است.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
65
نخست وزیر استرالیا در حال ادای احترام به کشته شدگان حادثه گروگانگیری
پرستو صبور ۲۴آذر ،۱۳۹۳استرالیا
«زن احتما ً ال مس�لمان کن�اریام در قطار ،در س�کوت
در توئیتر بازنشر کرد .کاربر دیگری در توئیتر نوشت« :اگر معمو ً ال اتوبوس ش�مارهی ۳۷۳را سوار میشوید ،لباس
دنبالاش دویدم .گفتم :س�رت کن ،م�ن همرات میآم.
من همراهت�ان خواهم آمد .برای تنظیم زمان به من پیغام
حجاباش را برداش�ت ...به ایس�تگاه قطار که رس�یدیم ک دقیقهای بغلم کرد و بعد اشکهایاش سرازیر ش�د ،ی تنها رفت ».این نوش�تهی کوتاهی ب�ود که ریچل جیکوبز
در گیرودار ساعات گروگانگیری استرالیا در فیسبوک خود منتشر کرد .س�اعتی بعد ،عکس این نوشته را خبرنگاری
66
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
مذهبی میپوشید ،و به تنهایی احساس امنیت نمیکنید: بدهید ».بعد هم پیش�نهاد س�اختن یک هشتگ با همین
مضم�ون را داد .اینگونه بود که هش�تگ «من همراه تو
خواهم آمد» ( ،)#illridewithyouبدون هیچ برنامهریزی قبلی و تبلیغات رسانهای ،در میانه یک بحران متولد شد.
اگر دوست یا قوم و خویشی داشته باشید که به استرالیا مهاجرت کرده، و یا اخبار استرالیا را دنبال کنید، احتما ً ال میدانید که مدتی است بحث در مورد نژادپرستی ،مهاجرستیزی، و اسالمهراسی در مطبوعات و در گفتوگوهای عمومی استرالیا زیاد شنیده میشود این هش�تگ بیش از ۳۰۰،۰۰۰بار توئیت ش�د و کاربران
از سراس�ر دنیا در آن ش�رایط پرتنش با مس�لمانان همدلی کردند .به عالوه ،مس�افران س�اعتهای رفتوآمدشان
در مناطق مختلف استرالیا را اعالم کردند و افراد بسیاری
نی�ز ،در اتوبوس و قطار ،برچس�بهایی ب�ا همین عنوان را ب�ر روی کیفش�ان ق�رار دادند تا ب�ه راحتی شناس�ایی
ش�وند ،بلک�ه کم�ی از نگران�ی و احس�اس عدمامنی�ت مسلمانان ساکن ش�هرهای مختلف استرالیا کاسته شود.
بحران ایجاد و گس�ترش این حرکت جمع�ی ،در زمانی که ِ گروگانگیری اسالمهراسی را تشدید میکرد و مهاجران
را بیش از پیش به حاش�یه میراند ،توانست مرهمی باشد
بر احساسات جریحهدارشدهی هردو گروه.
اگر دوست یا قوم و خویش�ی داشته باشید که به استرالیا مهاج�رت کرده ،و یا اخبار اس�ترالیا را دنبال کنید ،احتما ً ال
میدانی�د ک�ه مدتی اس�ت بح�ث در م�ورد نژادپرس�تی، مهاجرس�تیزی ،و اسالمهراس�ی در مطبوع�ات و در
گفتوگوهای عمومی استرالیا زیاد شنیده میشود .کارزار
«من همراه ت�و خواهم آم�د» ،نه تنها توانس�ت جرقهی یک حرکت مدنی گس�ترده در یک ش�رایط بحرانی را رقم
بزند ،بلکه توانس�ت – تا حدی – مرهمی باشد بر تنشها و
اضطرابهای گروههای مهاجر و به حاش�یهراندهشدهی مس�لمان ،حرکتی عملی ک�ه همدلی و اتح�اد را ،به جای دش�منی و س�وءظن ،قوت بخش�ید و آغازگر گفتوگوی
گستردهتری ش�د در مورد اسالمهراسی ،مهاجرستیزی،
و نژادپرستی در استرالیا.
۲۵آذر ،۱۳۹۳ایران
«آقای ر ،معلم کالس س�وم دبستان ،متوجه شد حمید
و مرتض�ی و یاس�ین و محمدرض�ا تکالیفش�ان را انجام
ندادهاند و کتابهایش�ان را با خود به کالس نیاوردهاند. همین کافی بود تا آقای معلم ،مبصر کالس ،امیرحسین را
مأمور کند تا آن ۴نفر را به سرویس بهداشتی مدرسه ببرد، باالی سر آنها بایس�تد و آنها را مجبور کند تا دستشان را در داخل کاسه توالت ببرند .»...این خبر تنبیه بهتآور
۴دانشآموز افغان در مدرس�های در پاکدش�ت بود بود که روزنامهی شهروند منتشر کرد.
پ�س از انتش�ار ای�ن خب�ر ،در ش�بکههای مج�ازی
واکنشهایی ش�کل گرفت و کاربران بسیاری از این اتفاق ابراز تأس�ف و انزجار کردند .یک صفحهی فیس�بوکی نیز ب�ا ن�ام «شرمس�اریم از روزگار ک�ودکان افغ�ان در ایران»
راهاندازی ش�د که تا ام�روز بیش از ۲۰ه�زار الیک دارد.
اما ب�ه جز آن صفحه در فیس�بوک و چندهزار الیک و چند س�اعت بح�ث در ش�بکههای مج�ازی و عکس�ی از یک
معلم و ش�اگرداناش در حمایت از دانشآم�وزان افغان، اتف�اق دیگری نیافتاد .چن�د روز بعد از ای�ن اتفاق ،فیلمی
از بدرفت�اری ی�ک پلی�س ایرانی ب�ا جمع�ی از افغانهای
مقیم ایران منتش�ر ش�د .بازت�اب این فیلم به ش�بکههای خب�ری بینالملل�ی از جمل�ه ش�بکهی فران�س ۲۴ه�م رس�ید .همزم�ان در ش�بکههای مج�ازی ی�ک ب�ار دیگر گفتوگوهایی در مورد نژادپرس�تی ما ایرانیان و تبعیض و بدرفتاری علی�ه مهاجران افغان در گرفت .ام�ا این بار نیز
هیچ کنش عملی انجام نشد.
ایران در برابر استرالیا
آنچ�ه ای�ن دو حادث�ه را – در ای�ران و اس�ترالیا – از هم
متمای�ز میکند بود و نبود ابتکار عمل و آغاز یک راه عملی برای حل مس�ئله و یا مش�کلی اس�ت که در پی�ش رو قرار
دارد .در س�الهای اخیر و با گسترش شبکههای مجازی و جهانی شدن ،ما نیز برداشتن گامهای عملی در مواجهه ب�ا مس�ائلی از جمله س�رطان (اهدای س�لول بنی�ادی) و محیط زیس�ت (مب�ارزه با ش�کار ،پاکس�ازی طبیعت) را شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
67
محمدحسن منطقی بروجردی معروف به هارون مونس گروگانگیر ایرانی استرالیا
تمری�ن کردهایم ،ام�ا هنوز هم در مقایس�ه با ش�هروندان
همدلی عملی با مس�لمانان ،همانند آنچه که در اس�ترالیا
و جامعه اغلب از احقاق حقوقمان میشنویم ،اما در مورد
فرانسه خالی به نظر میآید ،همانطور که جای کنشهای
دیگر کشورها در این مس�ابقه عقب هستیم .ما در خانواده وظایف شهروندیمان نه تنها آموزش چندانی نمیبینیم، بلکه عدمتعهد به این وظایف گویا به راهی برای مخالفت با حاکمیتی که دوس�تاش نمیداریم مبدل ش�ده اس�ت. م�ا کمتر به خودم�ان یادآور میش�ویم که در ش�کلگیری
مش�کالت و معضالت امروزمان ش�ریک ایم و برای حل
کردنش�ان وظایفی نیز بر عهدهی تک تکمان است ،از
رعای�ت قوانین رانندگی و و مبارزه ب�ا آلودگی هوا گرفته تا کمک به کم ش�دن تبعیض علیه مهاجرانی که در کش�ور ما
پناه گرفتهاند.
عمل�ی در برخ�ورد ما با مس�ائل و معضلات خودمان ،از جمل�ه تبعیض علی�ه مهاج�ران ،آلودگی ه�وا ،ترافیک، اسیدپاشی و بسیاری موضوعات دیگر خالی است.
این بار ایران ۰ـ استرالیا ۱
آذر ماه سال ،۱۳۷۶تس�اوی ۲ - ۲در مسابقهی ایران
با استرالیا به صعود تیم ملی فوتبال ما به جام جهانی منجر
شد و جش�ن بزرگی را در گوشه و کنار کش�ور رقم زد .حاال
این روزها و در پسلرزههای کشتار کاریکاتوریستها در
که ایران و اس�ترالیا یک ب�ار دیگر در چارچوب مس�ابقات
( ،)#JeSuisAhmadب�رای همدلی با مس�لمانان و احترام
شوند ،پیشبینی نتیجهی مسابقه دشوار است .اما وقتی پای مس�ابقهی ابت�کار عمل مدن�ی در پیش باش�د ،فع ً ال
فرانسه توسط اسالمگرایان ،هشتگ «من احمد هستم» به پلیس مس�لمانی ک�ه در پ�ی حفاظت از کارتونیس�تها
کش�ته ش�د ،در کن�ار هش�تگ «م�ن چارل�ی هس�تم» ( )JeSuisCharlie#فعال اس�ت .ام�ا کنش عملی چندانی ب�رای همدلی ب�ا مس�لمانان به چش�م نمیخ�ورد .جای
68
با کارزار «من همراه تو خواهم آمد» به وقوع پیوس�ت ،در
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
قهرمانی جام ملتهای آس�یا ممکن اس�ت ب�ا هم روبهرو
اس�ترالیا یک به صفر از ایران پیش اس�ت .بای�د دید آیا آن
قدر انگیزه داریم تا این بار نیز در این مسابقه مساوی کنیم یا حتا برنده شویم؟
سلیم سرپولکی معنی یک «عشق ماشین» واقعی است .در میان عاشقان اتومبیل ،او معروف است به عمو سلیم .وقتی میبینم که موتور قایق را روی جیپاش میگذارد تا در مسابقات اتومبیلرانی شرکت کند ،از او میپرسم این شگردها را از کجا یاد گرفته ،و او جواب میدهد تمام زندگیاش را بر سر عشقاش به اتومبیل گذاشته است. خودش میگوید که پدرش ،هوشنگ سرپولکی ،از نخستین مکانیکهای تهران بوده و گاراژی در خیابان ری ،ابتدای بازارچهی نایبالسلطنه ،داشته است .عموهای سلیم و دو برادر بزرگاش نیز مکانیک بودند ،و او که پسر سوم خانوادهای ساکن خیایان شهباز بود ،از کودکی میان ابزار و ادوات مکانیکی و ماشینهای سرحال و قراضه زندگی میکرد و به همین دلیل خودش هم تبدیل به یک مکانیک ماهر شد .در نوجوانی عاشق موتورسیکلت بود و از هفده سالگی موتور کراس میراند. سلیم سر پولکی میگوید« :یک دورانی در مسابقات اتومبیلرانی سرعت (ریس) شرکت میکردم که ناگهان روزی متوجه شدم که در حساب بانکیام فقط مبلغی دو رقمی باقی مانده؛ بنابراین تصمیم گرفتم ریس را بگذارم کنار». شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
69
امین آزاد
سرعت رشد اقتصادی ایران چهقدر است؟ روند رشد اقتصادی ایران بعد از انقالب چگونه بوده است؟ نسبت رشد اقتصادی ایران قبل و بعد از انقالب چه روندی داشته است؟ و هماکنون، نسبت به کشورهای همسایه مانند ترکیه ،رشد اقتصادی ایران چگونه است؟ برای پی بردن به سرعت اقتصاد ایران باید پارامترهای بسیاری را بررسی کرد .در میان شاخصهای عملکردی اقتصاد کالن ،میزان تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین شاخصها است.
70
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
تولید ناخالص داخلی
بن�ا بر آمار بانک جهانی ،در س�ال ۲۰۱۳ای�ران در میان
کشورهای جهان رتبهی ۳۳را از نظر میزان تولید ناخالص
داخلی داشته اس�ت .در این س�ال ،میزان تولید ناخالص داخلی ایران ۳۶۸میلیارد و ۹۰۴میلیون دالر بوده است. رتبهی ایران در سال ۲۰۱۰در این ردهبندی ۲۹بود و پس از عربستان سعودی با رتبهی ۲۸قرار داشت .اما در سال
۲۰۱۳عربس�تان در مکان ۱۹جهان قرار گرفته اس�ت .در همین س�ال ،ترکیه دیگر همس�ایهی ایران ،در مکان ۱۸
قرار گرفته اس�ت .تولید ناخالص داخلی عربستان در سال
ش�اید برای بس�یاری از ایرانیها این سؤال مطرح باشد
ک�ه اگر انقالب رخ نمیداد اقتصاد ایران امروز در کجا قرار
داش�ت؟ به این س�ؤال نمیتوان پاس�خ دقیقی داد .تنها
میتوان برخی از ش�اخصهای اقتصادی را طی ۵۰سال اخیر بررسی کرد.
ب�ر اس�اس اطالعات بان�ک مرکزی ،از س�ال ۱۳۳۸تا
پای�ان س�ال ،۱۳۵۵تولی�د ناخالص داخلی ای�ران در یک
روند صعودی ۵.۵برابر شده است .با آغاز شرایط انقالبی در س�ال ،۱۳۵۶با توجه به خروج سرمایههای خارجی از
ایران و مهاجرت بس�یاری از س�رمایهداران مولد ایرانی، روند تولید نیز معکوس شده و سیر نزولی خود را آغاز کرد. ش�رایط نزولی تولید با توجه به بیثباتی دورهی انقالب و
آغاز جنگ ایران و عراق ادامه مییابد ،به نحوی که تولید با کاهش ۳۰درصدی تا س�ال ۱۳۶۰مواجه میشود .پس
از آن ،با وجود افزایش تولید در س�الهای ۶۱و ،۶۲روند نزولی تا س�ال ( ۶۷پایان جنگ) ادامه مییابد ،اما از سال
۱۳۶۸رون�د صعودی تولید دوباره آغاز ش�ده و به جز یک دورهی س�ه س�اله (از ۷۲تا )۷۴که افزایش تولید متوقف شده است ،این روند تا پایان سال ۹۰ادامه دارد .در واقع، ان�دازهی اقتصاد ایران طی ۲۳س�ال حدود ۳برابر رش�د
میکند.
البته ،ای�ن افزایش در دوران احمدینژاد بیش�تر تحت
تأثی�ر افزایش قیمت نف�ت و در دولت خاتم�ی ،با توجه یه
سیاستهای تنشزدایی ،بیشتر ناشی از جذب سرمایهی عکس ها :امین آزاد
۲۰۱۳حدود ۷۴۸میلیارد دالر بوده است ،یعنی در حدود دو برابر درآمد ناخالص داخلی ایران.
ش�اید اف�ت ش�دید ای�ران در ای�ن ج�دول را بت�وان به
تحریمه�ای اقتصادی و کاهش تولید نفت ،و رش�د درآمد عربس�تان را ب�ه افزایش ش�دید تولید نفت به ج�ای ایران نس�بت داد .ام�ا تولی�د ناخالص داخل�ی دقیق ًا چیس�ت؟
این ش�اخص ان�دازهی اقتصاد یک کش�ور و ظرفیتهای تولیدی آن را نشان میدهد .تولید ناخالص داخلی ،بنا به تعریف ،ارزش مجموع کاالها و خدماتی است که طی یک سال در یک کشور تولید میشود.
خارج�ی در بخ�ش صنع�ت و رش�د تولی�دات صنعت�ی و
کش�اورزی بود .بر اس�اس اعالم اوپک ،طی هشت سال ریاس�تجمهوری احمدینژاد ،کش�ور از طریق صادرات
۵میلی�ارددالر درآم�د داش�ته اس�ت؛ نف�ت بی�ش از ۷۸
در هش�ت س�ال احمدین�ژاد درآمده�ای نفت�ی نس�بت
ب�ه دورهی قبلت�ر ،یعن�ی دورهی خاتم�ی ۲۴۶ ،درصد افزای�ش داش�ته اس�ت .در دو دورهی ریاس�تجمهوری هاشمی رفس�نجانی ،وی کشور جنگزدهی ایران را تنها
ب�ا ۱۲۳میلیارددالر اداره کرد؛ دولت موس�وی جنگ را با
۱۰۳میلیارددالر اداره کرده بود .کل درآمدهای سه دولت قبل�ی از ف�روش نفت روی ه�م ح�دود ۴۳۲میلیارددالر شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
71
هزار دالر و برای هر نفر در ترکیه ۱۱هزار دالر است.
بر اساس آمار بانک جهانی ،ایران در سال ۲۰۱۳از نظر تولید ناخالص داخلی سرانه با عدد ۴هزار و ۷۰۰دالر در رتبهی ۱۰۲قرار دارد .این در حالی است که این عدد برای هر شهروند قطری ۹۳ هزار دالر در سال است
ای�ران ،برای هر ایرانی ۲هزار و ۱۵۰دالر بوده اس�ت .در همان س�ال ،س�هم هر قطری ۱۹هزار دالر گزارش شده ب�ود .این ب�ه آن معنا اس�ت که اگر رش�د اقتص�ادی ایران
چیزی شبیه به قطر میبود ،در سال ۲۰۱۳سهم هر ایرانی باید حدود ۱۰هزار دالر گزارش میشد ،که در واقعیت این
عدد کمتر از نصف است.
با بررسی تولید ناخالص س�رانهی ایران طی بیش از ۵۰
بوده ،یعنی ش�ش دولت موسوی ،هاشمی و خاتمی روی
س�ال اخیر میتوان نوس�ان ش�دید را در اقتصاد هر ایرانی
نفتی داشتند.
س�رانهی هر ایرانی در یک روند صع�ودی بیش از ۳برابر
ه�م تنها نزدیک به ۷۵درصد دو دولت احمدینژاد درآمد
به خوبی دید .از س�ال ۱۳۳۸تا پایان س�ال ،۱۳۵۵تولید
از س�ال ،۹۰با افزایش تحریمهای جهانی ،صنایع مهم
ش�د .با آغاز ش�رایط انقالبی در س�ال ،۱۳۵۶روند تولید
ش�دید تولید مواجه ش�دند .به عنوان نمونه ،در آمد نفتی
علاوه بر روند نزول�ی تولید ،با توجه ب�ه بیثباتی دورهی
ای�ران مانند نف�ت ،گاز ،پتروش�یمی ،و خ�ودرو با کاهش
ای�ران از ۱۰۰میلی�ارد دالر در س�ال ۲۰۱۱ب�ه ح�دود ۳۵
س�رانه نیز معکوس ش�د و س�یر نزولی خود را آغاز کرد که انقلاب و جنگ ایران و ع�راق و افزایش س�ریع جمعیت
میلیارد دالر در سال ۲۰۱۳رسید .صادرات نفتی ایران هم
تشدید ش�د ،به طوری که تولید س�رانه با کاهش حدود ۵۰
یک میلون بشکه رسید.
س�ال ،۱۳۶۸با توجه به بهبود تولید کل و نیز کاهش نرخ
در همین بازهی زمانی از دو و نیم میلیون بش�که در روز به
تولید ناخالص داخلی سرانه
می�زان رفاه م�ردم یک کش�ور صرف ًا ب�ا تولی�د ناخالص
داخلی تعیین نمیش�ود ،بلکه شاخص بهتر تولید ناخالص داخلی سرانه است« .تولید ناخالص داخلی سرانه» تولید ناخالص داخلی را نسبت به جمعیت هر کشور اندازهگیری
میکند .با این ش�اخص نش�ان داده میش�ود ه�ر فرد چه
سهمی در تولید ناخالص داخلی دارد .در واقع ،رفاه مردم یک کش�ور متأثر از تولید ناخالص داخلی و میزان جمعیت
آن کشور است که در تولید ناخالص داخلی سرانه منعکس
میشود.
درص�دی تا س�ال ۶۷طی این س�الها مواجه ب�ود .اما از رش�د جمعیت در دههه�ای ۷۰و ،۸۰روند صعودی تولید
س�رانه آغاز شد و از س�ال ۶۸تا سال ،۹۰س�رانهی تولید ناخال�ص داخلی هر ایرانی دو برابر ش�د .این روند رش�د با توجه به تحریمها نتوانست ادامه یابد.
تورم و قیمت ارز
گفته ش�ده امیر عب�اس هویدا ،در پاس�خ به این س�ؤال
ک�ه چه کاری ب�رای مملکت انج�ام داده ،گفته بود« :من
در ط�ول دوران نخس�توزیریام نگذاش�تم قیم�ت یک خودکار بیک از س�ه ریال به پنج ری�ال افزایش یابد!» طی ۵۰س�ال اخیر ،رش�د ناخالص داخلی ایران روند پر فراز و
بر اس�اس آمار بانک جهانی ،ایران در سال ۲۰۱۳از نظر
نشیبی داشته است .اما بر خالف این پارامتر ،روند کاهش
در رتبهی ۱۰۲ق�رار دارد .این در حالی اس�ت که این عدد
تورم از س�ال ۴۴با ع�دد نزدیک به صفر ب�ه ۱۶درصد در
تولی�د ناخالص داخلی س�رانه ب�ا عدد ۴ه�زار و ۷۰۰دالر
ب�رای هر ش�هروند قطری ۹۳هزار دالر در س�ال اس�ت. همچنین ،این عدد برای هر فرد در عربستان سعودی ۲۵
72
این عدد در س�ال ،۱۹۷۷یعنی دو س�ال قبل از انقالب
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
پول ملی و تورم با س�رعت زیادی نزولی بوده اس�ت .نرخ س�ال ۵۵رسید اما این میزان با جهشی بلند در سال ۵۶به ۲۵درصد رسید .تورم در س�الهای بعد از انقالب تا سال
دوباره داشت و بر مبنای آمار بانک مرکزی این شاخص به
نرخ تورم از سال ۴۴با عدد نزدیک به صفر به ۱۶درصد در سال ۵۵رسید اما این میزان با جهشی بلند در سال ۵۶به ۲۵درصد رسید .تورم در سالهای بعد از انقالب تا سال ۵۹روندی صعودی داشت ۵۹روندی صعودی داش�ت و به ۴۹درصد رسید ،ولی از
سال ۶۰تورم سیر نزولی در پیش گرفت و در پایان جنگ تا ۱۲درصد کاهش یافت.
پ�س از پای�ان جنگ اما ت�ورم بار دیگر س�یر صعودی در
پی�ش گرفت ،به ط�وری که ت�ا س�ال ۷۴دوب�اره به عدد
۴۹درص�د رس�ید .ش�روع کار دولت خاتمی زم�ان کنترل ت�ورم بود و بر طبق آمار ،در هش�ت س�ال دول�ت او ،تورم
میانگین�ی در حدود ۱۶درصد داش�ت .ب�ا روی کار آمدن
دولت احمدینژاد ،رش�د س�ریع قیمتها و ت�ورم آغازی
عدد ۳۵درصد در زمان تحویل دولت وی رسید.
البته ،برخی درب�ارهی آمار تورم بانک مرکزی در دوران
احمدینژاد مش�کوک هس�تند ،چ�را که برخلاف روال
س�ابق که قیمتها س�الی یک ب�ار افزای�ش مییافت ،در دول�ت وی برخ�ی کااله�ا به هفت�ه و روز افزای�ش قیمت مییافتن�د .مث ً ال قیمت خودرو ک�ه در دولت خاتمی تقریب ًا ثابت بود در دولت احمدینژاد چندین برابر شد .به عنوان
نمون�ه ،قیمت پرای�د که در ش�روع دول�ت احمدینژاد ۷
میلیون تومان بود در پایان دولت وی به ۲۰میلیون تومان
رسید.
قیم�ت ارز هم ط�ی این س�الها سرنوش�تی مانند تورم
داش�ت .در س�ال ۵۵هر دالر آمریکا ۷توم�ان بود اما این ع�دد در هنگام تهی�هی گزارش با دو نرخ رس�می و آزاد به ترتیب دو هزار ۷۰۰تومان و س�ه هزار و ۲۰۰تومان معامله
میشدند .حتا اگر نرخ ارز رسمی را مالک قرار دهیم ،طی
این م�دت ارزش پول ایران بیش از ۳۸۵برابر کاهش پیدا کرده است.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
73
عکس ها :ساسان فارسانی
سپنتا پرهام «یک بم�ب بندازن وس�ط این ش�هر و مملک�ت ،همه
نیستم ».راننده تاکس�ی هم با جمله این که «حق گفتی»
آن خانم مس�نی که در تاکس�ی کنار دس�تام نشس�ته بود
جلو در خود ف�رو رفته بود و هیچ واکنش�ی به این حرفها
رو بکش�ن ،راحت شیم .ما درست بش�و نیستیم ».وقتی
ای�ن را گفت خ�ودم را آماده کردم تا واکنش�ی به حرفاش نش�ان دهم ،که تأیید حرفاش توس�ط راننده و مردی که کنار دس�تام نشس�ته بود س�اکتام کرد .م�ردی که کنار
دستام نشس�ته بود از مبدأ ماجرای دزدیده شدن گوشی موبایلاش در خیاب�ان عباسآباد را تعریف میکرد .گفت: «آره ،خانم .واقع ًا درس�ت نمیشیم .باید یکی از این بمب
اتمهای�ی که میگن حق مس�لم ماس�ت رو بی�ارن بندازن وس�ط ته�ران و هم�ه خلاص .فاتحه .ما درس�ت بش�و
74
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
تأییدش کرد .ب�ا دیدن مردی که از ابت�دای راه در صندلی نداش�ت ،جملهی مینا (دکتر روانشناسی که دیروز برای نوش�تن این گزارش با او گفتوگو کرده ب�ودم) در ذهنام
پیچید« :مش�کالت اقتص�ادی و تغییر ش�یوهی زندگی،
ای�ن روزها بیش�تر مردم را به ی�ک حال�ت بیتفاوتی دچار کرده است ،حالتی که به عدم واکنش نسبت به پدیدههای
اطراف منجر شده است». **
ب�ا مینا در دفت�ر مش�اورهاش در حوالی بول�وار میرداماد
کتک خوردن هرروزهی یک فرد اس�ت و تنها واکنشاش
این اس�ت که چرا دیوارهای خانهها نازک ساخته شده؟»
تغییر الگوی زندگی مردم را باید بیشتر به ورود رسانههای جدید به زندگی مردم ربط داد و این لختی اجتماعی و بیواکنشی را ناشی از حس دوگانهای دانست که شتاب این تغییر باعث آن شده است
میشد ،همسایهها برای پادرمیانی میرفتند .اما االن این
قرار گذاش�ته بودم .میدانس�تم که در کنار کار مش�اورهی
اختیاری است .این تا حدی به گذر ذهنی مردم از سنت به
اجتماع�ی مردم و کنشه�ا و واکنشها داش�ته و مقاالتی
گذش�ته س�طح زندگی مردم خیلی تغییر کرده و خانوادهها
روانپزش�کی ،مطالعات�ی ه�م در زمین�هی رفتاره�ای هم در این زمینه نوش�ته اس�ت .خیلی زود بحث دربارهی موضوع آغاز ش�د .وقتی گفتم قرار است مطلبی دربارهی «لختی اجتماعی» بنویسم ،از واژهای که جایگزین تعبیر
او در «بیکنشی عمومی» شد خوشاش آمد .بحثمان را از خود واژه ش�روع کردیم .مینا گفت« :وقتی بیشتر مردم ی�ک رفتار اجتماعی را انجام میدهند ،آن رفتار از جنبهی
فردی خ�ارج ش�ده و تبدیل به ی�ک رفتار اجتماعی ش�ده
است .بیکنش�ی یا همان لختی هم نوعی رفتار اجتماعی اس�ت که در چند سال گذش�ته در جامعه ،به ویژه جامعهی
ش�هری امروز ،رواج یافته ».او در م�ورد مصداقها گفت
که مردم نس�بت به یکدیگر بیتفاوت شدهاند و دربارهی
اتفاقات�ی که رخ میده�د فقط غر میزنن�د« :این غر زدن هرچند خوب نیست ،نش�انهی گذر عمومی از یک گذرگاه
است .همین نکته نشان میدهد آنچنان که فکر میکنیم بیکنشی هنوز رفتار غالب جامعه نشده است».
مین�ا تأیید میکند و میگوی�د« :اما ما با پدیدهای به اس�م حریم شخصی روبهرو هستیم .آدمها چون دوست ندارند
کس�ی وارد حریم شخصیش�ان ش�ود ،به خودش�ان هم
اجازه نمیدهند که وارد حریم زندگی دیگران شوند .پیش از ای�ن ،اگ�ر زن و مردی در خانه صدایش�ان باالتر از حد کار را نوعی فضول�ی میدانند و معتقد اند که چهاردیواری
مدرنیته به ش�یوهی غربی مربوط میش�ود .در چند س�ال کوچک و کوچکتر شدهاند و مردم بیشتر وقتشان به کار
و معاشرت با دوستان میگذرد ».سعی میکنم بیتفاوتی اجتماعی را به تغییر ش�یوهی زندگ�ی اجتماعی مردم ربط دهم که مثال مینا درب�ارهی رفتاری که مردم در مواجهه با دعواه�ای خیابانی دارند من را به ی�اد دعوایی که چند روز
پیشتر در خیابان حافظ شاهدش بودم میاندازد. **
در ی�ک لحظ�ه دو م�رد در ه�م پیچیدن�د .فحشهای
ناموسی میان صدای جر خوردن آس�تین لباس و ضربات
مش�ت میپیچی�د .مردم در چن�د ثانیه اطرافش�ان جمع ش�دند .گویا یکی از این دو مرد موتورس�وار میخواس�ت رد شود که س�ر موتورش به چرخ موتور آن دیگری خورده ب�ود و او ،به جای ی�ک معذرتخواهی س�اده ،گفته بود: «یابوت رو ببر اون طرف بذار ،سر راه مردم نباشه ».و مرد دوم گفته بود« :یابو خودت هستی ».بعد دو مرد غریبه به
او با یک مثال س�اده توضیح داد .گفت« :دوس�تی دارم
ِ ش�اهد دعوا،تنها یکی هم پیچیده بودند .از میان جمعیتی
زن همس�ایه از ش�وهرش بوده و این ماجرا به ش�دت او را
داشت فیلم میگرفت .داشتم به این فکر میکردم که دعوا
ک�ه چند وقت پیش تعریف میکرد که ش�اهد کتک خوردن آزار داده بود .وقتی پرس�یدم که :تو دخالت کردی؟ گفت: تو دعوای زن و شوهری؟ من چه کاره ام که دخالت کنم؟
خودش�ان کتککاری میکنن�د و بعدش آش�تی میکنند.
و بع�د غر زد که چرا دیوارهای خانهها نازک س�اخته ش�ده اس�ت ».میگویم« :این فاجعه نیس�ت که کس�ی ش�اهد
دو نفر سعی میکردند از هم جدایشان کنند .یک نفر هم ب�رایاش جالب اس�ت ی�ا فحشهایی که نث�ار خانوادهی
ندیدهی یکدیگر میکردند ،که چش�مم ب�ه دختربچهی ده دوازده س�الهای افتاد که از ترس میلرزید و درس�ت در
حاش�یهی دعوا روی همان «یابو» نشسته بود و به کتک خوردن پدرش نگاه میکرد.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
75
او معتق�د بود تغیی�ر الگوی زندگ�ی مردم را باید بیش�تر
به ورود رس�انههای جدی�د به زندگی مردم رب�ط داد و این
ما با پدیدهای به اسم حریم شخصی روبهرو هستیم .اصو ً ال آدمها چون دوست ندارند کسی وارد حریم شخصیشان شود ،به خودشان هم اجازه نمیدهند که در این موارد وارد حریم زندگی دیگران شوند **
«ت�و خودت هم ب�ودی نمیرفتی جل�و پادرمیانی کنی.
نه فقط برای این که خانم هس�تی و خودت را در دعواهای
مردانه ش�رکت نمیده�ی ،به خاطر این که ممکن اس�ت در میانهی دع�وا هر اتفاقی بیافتد و برای همین س�ری را
که درد نمیکند دس�تمال نمیبن�دی .نهایت ًا یک عکس یا فیلم برای به اش�تراک گذاش�تن در فیس�بوک یا یوتیوب!
ح�اال واکنشها هم فیس�بوکی ش�ده اس�ت ».وقتی این
خاط�ره را برای دکت�ر س ،اس�تاد جامعهشناس�ی تعریف کردم ،اینها را گفت .نظر او هم با نظر مینا تا حدی همراه بود ک�ه بخش مهمی از این بیکنش�ی اجتماعی ناش�ی از
گذر جامعه از س�نت به مدرنیسم اس�ت .ماجرای روی پل مدیریت را مثال زد که در آن مردم ،در واکنش به چاقو زدن
به یک دختر جوان ،ایس�تادند و نظاره کردند و کسی برای گرفتن قاتل اقدام نکرد ،و ماجرای سعادتآباد که مردی، دیگ�ری را مقابل چش�م م�ردم و دوربینه�ای موبایل با
تفنگ کش�ت و سوار ماشیناش ش�د .گفت« :این فاجعه
اس�ت که مردم مرگ یک نفر را نظاره کنند و وقتی از آنها
بپرس�ی چرا واکنشی نش�ان ندادید ،میگویند طرف چاقو
دس�تاش بود ،میرفتیم جلو به ما هم م�یزد .در جریان اسیدپاش�یهای اصفهان هم ش�اهد بودیم که مردم با آن
که دیدند موتورس�وار به صورت زنان اس�ید پاشیده شده، به جای کمک ،س�ریع مح�ل حادثه را ترک کردن�د .البته این رفتار ش�امل همه نیست اما بیشتر مردم چنین رفتاری دارند».
76
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
لختی اجتماعی و بیواکنش�ی را ناشی از حس دوگانهای
دانس�ت که شتاب این تغییر باعث آن شده است .او با بیان
این که تغییر شیوهی زندگی مردم ،که از زمان پهلوی اول با ش�یب مالیمی در جریان بود ،با وقوع انقالب اسلامی
و تحریمه�ای اقتص�ادی و جنگ کمی کند ش�د« :اما بعد از دوران جنگ ،در دورهای که به س�ازندگی مشهور شد،
بار دیگر س�رعت گرف�ت و در دورهی اصالح�ات با وجود همهی فشارها به دلیل باز شدن فضای اجتماعی سیاسی به س�متی رف�ت ک�ه دوران هش�ت س�الهی احمدینژاد ه�م نتوانس�ت جل�وی آن را بگی�رد .آنچه این ش�تاب را
ب�ه یک باره ش�دت داد ورود رس�انههای جدی�د به زندگی
م�ردم طبقهی متوس�ط مث�ل ماه�واره و اینترن�ت و البته گوش�یهای هوش�مند ب�ود ».او با بی�ان این ک�ه االن در ه�ر خانه ی�ا اجتماعی ب�روی میبین�ی با اف�رادی روبهرو
میشوی که همین طور که سرشان روی گوشی تلفنشان
خم شده به حرفهای هم گوش میدهند ،افزود« :البته ای�ن یکی خ�اص جامعهی ما نیس�ت .این ج�وک که قب ً ال وقتی وارد خانهای میش�دی سمت قبله را میپرسیدی و
حاال پسورد وایفای را ،این موضوع را تصدیق میکند که حاال مردم با داش�تن یک تلفن هوشمند یا تبلت و اینترنتی
که آنه�ا را به جهان متص�ل میکنن�د در جهانی مجازی
زندگ�ی میکنند و در این زندگی مجازی اس�ت که ش�ما با
آدمهای�ی روبهرو هس�تید که تنه�ا به نظر میرس�ند اما در خل�وت خود جه�ان ذهنی خ�ود را میس�ازند ».او بعد به
شبکههای اجتماعی و نفوذشان در زندگی مردم هم اشاره کرد و گفت« :االن زندگی به نوعی شو تبدیل شده است، و بخش�ی از ای�ن سیس�تم اجتماعی ناش�ی از آن اس�ت.
ط�رف از مرگ یا جن�ازهی آن یکی عک�س میگیرد که در
فیس�بوک بگذارد و الیک بگیرد .الیک معیار اهمیت یک موضوع است ».این حرفها من را به یاد فیلم او انداخت:
آدمهایی که عاشق سیستم عامل میشوند. **
ی�ک روز پیش ،در حوال�ی مصلی میرفته ک�ه یک دزد
موتورسوار ناغافل گوشی چند میلیونیاش را از دستاش
ش�کایت کنی؟ نکن ،پلیس که دنبال کارت نمیره » .مرد
را پ�ر کند .راننده تاکس�ی گفت« :ول�ی داری وقتتو تلف
گفت .گفت پیدا نمیش�ه ،دنبالاش نرو » .زن میگوید:
قاپی�ده بود .حاال داش�ت میرف�ت آگاهی تا فرم ش�کایت
میکن�ی .پیداش نمیکنن .من جای ش�ما بودم ش�کایت ه�م نمیک�ردم ».م�رد گوش�ی ارزانقیمتی را ک�ه هنوز برچس�ب روی نمایش�گرش کنده نش�ده بود در دستاش
پیچان�د و گف�ت« :میدونم آقا ،ام�ا ما آش�نا داریم .قول داده پی�داش کن�د ».و بعد رو به من که داش�تم اساماس
رسیده را پاس�خ میدادم گفت« :مواظب باش .یک دفعه ناغافل م�یآن ازت میقاپن ».اینجا بود که خانم مس�ن
وارد بحث ش�د .انگار هم�هی توضیحات مرد را نش�نیده بود .رو به من گفت« :گوش�ی ش�ما رو دزدیدند؟» پاسخ
دادم« :ن�ه! گوش�ی ای�ن آق�ا را ».آقا ب�ار دیگ�ر ماجرا را ب�رای زن تعریف میکن�د و زن میگوید« :حاال میخوای
مالباخت�ه میگوید« :اتفاق ًا افس�ر کش�یک ه�م همین را «خودش�ون هم با دزدها همراه هس�تند ».راننده تاکسی میگوید« :آره مادر ،توی همین خیابان کلی دزد هس�ت. من خودم ش�اهد بودم که چند بار کیف ملت رو زدند و فرار کردن ».پرس�یدم« :خب شما که شاهد بودی ،هیچوقت
دخالت کردی؟ بری مث ً ال با ماشین جلوی موتورش رو سد کنی؟» میگوی�د« :مگه دیونه ام ،خانم؟ دنبال دردس�ر هس�تم؟ یک خط روی ماش�ینم بکش�ه کلی خ�رج روی
دستام میذاره ».و غرغر زن نمیگذارد حرفام را ادامه بدهم« :همه دزد شدن و دستشون توی جیب همدیگه
اس�ت .کاش یک بمب بندازن وسط ش�هر که همه راحت بشیم».
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
77
بهرام میالنی مشکل جامعهی ما چیست؟ نژادپرستی؟ نابرابری زن و مرد؟ وجود نداشتن آزادیهای فردی؟ عقبماندگی فرهنگی؟ میتوان تمام این صفحه را به نام بردن مشکالت و گذاشتن یک عالمت سؤال در برابرشان اختصاص داد. میدانید و میدانم که این جامعه ایرادات فراوانی دارد و هرکدام از این نقصها و کمبودها نیز نیاز به بررسی جدی و فوری دارند .سؤالی که پیش میآید این است که چرا با وجود همهی این مشکالت ،من در خانه نشستهام و کاری نمیکنم؟ چرا دیگر مانند گذشته به دنبال حل
78
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
مسائل اطرافام نیستم؟ چه شد که من نسبت به این مشکلها بیاعتنا شدم و تصمیم گرفتم که به جای حل کردنشان با آنها زندگی کنم؟ اولین جواب�ی که در برابر چش�مانام ب�زرگ و نئونوار
ظاه�ر میش�ود ت�رس اس�ت .م�ن کاری نمیکن�م چون میترسم .من نمیخواهم انقالب کنم ولی حتا از نوشتن
این مقاله نیز میترس�م .مهم نیست که چهقدر این سطور بیخط�ر هس�تند؛ همین ک�ه ه�دفام تغیی�ر و اعتراض باش�د کافی اس�ت تا فکر کنم زی�ر رادار نهاده�ای امنیتی
قرار گرفتهام .من از حرف زدن ه�راس دارم .از این که به
جای این که مغز س�خن او را درک کنند ،ب�ا جیغ و فریاد به
من میبینم و میدانم که تغییر کردهام. خواستند مرا بترسانند و ترسیدهام. خواستند ناامیدم کنند و من ناامید شدم ،اما هنوز بیتفاوت نشدهام. درست است االن در حالت سکون به سر میبرم .درست است گاهی چشمانام ،گوشهایام ،و دهانام را میپوشانم تا نبینم ،نشنوم ،و نگویم، ولی این بدین معنا نیست که حس نمیکنم
دفاع از پاش�ایی پرداختند .البته این موضوع فقط مختص
دانش�جویان نیست ،روشنفکران و متخصصان ما آن قدر
درگیر تسویه حس�ابهای شخصی شدهاند که دیگر وقتی برای نوشتن آنچه بر ما میگذرد ندارند .بحث معناداری
در نمیگی�رد و اگ�ر ه�م حرفی باش�د در می�ان فریادهای
خش�ونتبار گم میش�ود .هنگام�ی ک�ه درسخواندگان
ن وقت اس�ت که جنبشهای مدنی نیاز به آموزش دارند آ میمانی تغییر را باید از کجا شروع کرد.
اسلاوی ژیژک در یک�ی از س�خنرانیهایاش گفت٬
مردم نابودی کرهی زمین را ممکنتر از تغییر در نظامهای جهانی مانند سرمایهداری میدانند .چند سال پیش بود که
در یکی از مهمانیهای خانوادگی فردی نظری مشابه داد و اظهار ک�رد :تنها راه تغییر اوضاع ایران بمب اتم اس�ت،
ش�کلی کارم به یکی از اتاقهای بازجویی بکش�د به شدت
یک بمب اتم بیاندازند وسط شهرهای اصلی و جهان را از
بگذارند ،ب�دون درنگ ب�ه تمام آنچه آنه�ا میخواهند
میآمد و پیش خود فکر میکردم فقط یک انسان بیسواد
رؤیایی شما .من وقتی در خیابان راه میروم ،فکر میکنم
اینچنین خال�ی از تفکر مینمود ام�روز ،بدون آن که من
عزیز زندگ�یام را در زندان و زجر ه�در بدهم .مرگ برای
شده است.
وحش�ت دارم .اگر م�ن را لحظهای در یک�ی از آن اتاقها
ش�رمان راحت کنند! آن موقع این حرف به نظرم احمقانه
اعت�راف میکنم .نه بتمن هس�تم و نه یک�ی از قهرمانان
میتواند چنین تفکری داش�ته باش�د .حرفی که آن روزها
مگ�ر چند س�ال دیگر زنده هس�تم که بخواهم س�الهای
متوجه آن باش�مريال تبدیل به بخشی از ساختار فکریام
من بهتر از زندگی نیست.
من از این که مینویسم ترسو هستم احساس خوشحالی
م�ن میبین�م و میدان�م ک�ه تغییر ک�ردهام .خواس�تند
در ای�ران میگذرد از ذه�نام بیرون نم�یرود و تنهایام
ناامید ش�دم ،اما هنوز بیتفاوت نش�دهام .درس�ت است
آن زندگ�ی کنم ،ی�ا حداقل االن تصمیم گرفت�هام تا به آن
چش�مانام ،گوشه�ایام ،و ده�انام را میپوش�انم ت�ا
نی�ز ناامی�د ام ،و در عین حال آن را مس�ئولیت اصلی خود
حس نمیکنم .شاید در خواب زمس�تانی رفته باشم ،ولی
درس�ت وظیفهی تغییر اوض�اع متوجه من نیس�ت ،بلکه
نرفته است ،تنها این من هستم که سعی میکنم بودناش
و کارشناس�ان اداره میش�ود محول میگردد .چند هفته
ب�ود که اندی به رد نوش�ت« :ی�ادت باش�ه ،رد! امید چیز
ولی دانش�جویان جامعهشناس�ی حاضر در آن س�الن ،به
بین نمیره».
و غرور نمیکنم .هنوز هم لحظ�های فکر کردن به آنچه
مرا بترس�انند و ترس�یدهام .خواس�تند ناامی�دم کنند و من
نمیگ�ذارد ،ول�ی خب ای�ن دردی اس�ت ک�ه میتوانم با
االن در حالت س�کون به س�ر میبرم .درست است گاهی
توجه�ی نکن�م .البته ت�رس تمام ماج�را نیس�ت ،از تغییر
نبین�م ،نش�نوم ،و نگویم ،ول�ی این بدین معنا نیس�ت که
نمیدانم .من یک شهروند عادی هستم .در یک سیستم
کافی است تا تلنگری به من بزنند و بیدار شوم .امید از بین
این وظیفه به نهادهای مردمی که زیر نظر جامعهشناس�ان
را نادیده بگیرم .در انتهای فیلم رس�تگاری در شاوش�نگ
پیش بود که یوس�ف اباذری از سیاس�تزدایی جامعه گفت
خوبیه ،ممکنه بهترین باشه و هیچوقت هیچچیز خوبی از
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
79
ناما جعفری
80
سطر بنویس به جای مشتهای گرهکرده، فحاشی کن با اسم مستعار به جای شعار دادن، یا نه! از کجا میآیی؟ از خیابان انقالب ،یا نشستن در خانه و چک کردن فیسبوک؟ از میدان آزادی تا پیجهای فیسبوکی راهی نیست ،فقط یکی نشستن در خانه است و دیگری تظاهرات اعتراضی علیه حکومت .برای هر کاری «چرا»ی بزرگی هست ،با عالمت سؤالی که آخرش میگذاریم .اما واقع ًا چرا فیسبوک مردم را از تظاهرات خیابانی به خانه کشاند و شکل حضور داشتن را به نشستن تغییر داد؟
را س�اقط کن�د؟ آی�ا فیس�بوک رس�انهای دموکراتی�ک و
زمان�ی ک�ه م�ارک زوکرب�رگ و دوس�تاناش در چهارم
تحمی�ل کند؟ یک اصل پذیرفتهش�ده میگوید که هرکس
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
فوریهی س�ال 2004فیس�بوک را راهاندازی کردند ش�اید هرگز تص�ور نمیکردند که این ش�بکهی اینترنت�ی بتواند
به بس�تری ب�رای مب�ارزات آزادیخواهان�هی جوانان در
خاورمیان�ه تبدی�ل ش�ود .در کمترین زم�ان ،صفحهها و کارزاره�ا ب�رای ای�ن حرکتها ش�کل میگرف�ت و بعد از
مدتی دیگر بهروزرسانی نمیش�د؛ مرگ همان مرگی بود که از خیابان ج�ای خود را به صفحههای فیس�بوکی داده بود و حاال ک�ه دیگر خبری نبود ،آنها نبودند .اینجا اما با
چند سؤال روبهرو میش�ویم :آیا اینترنت ،که شبکههای اجتماعی در آن تعریف میش�وند ،میتواند یک دیکتاتور دموکراتس�از اس�ت ک�ه میتوان�د تغیی�رات اجتماعی را
اجتماع�ی برای انتش�ار تازهتری�ن رویداده�ا ،هماهنگی
حکومت ایران چریکهای اینترنتی را با سالحی به همان اندازه ارزان و مؤثر مورد حمله قرار میدهد :از طریق ایجاد ناامنی و ترس .در حال حاضر ،در ایران ایمیلهایی در حال گردش است که به مردم در مورد خدمات اینترنتی تقلبی هشدار میدهد ،یعنی دامهای دیجیتالی که حکومت پهن میکند ک�ه قص�د دارد یک انقلاب را به پی�ش ببرد بای�د در ابتدا رس�انههای همگانی را در اختیار داشته باشد ،رسانههایی
که حرفشان به گوش عموم مردم برسد.
از زمانی که ش�بکهی اینترنت به وج�ود آمده طرفداران
آن ب�ا عالق�هی ف�راوان از قابلی�ت دموکراتکنندهی آن
س�خن میگویند ،از ای�ن که چگون�ه این ش�بکه اکثریت خام�وش را از خمودگی در م�یآورد .ای�ن امیدها چندان
تحق�ق نیافته ب�ود ت�ا هنگامی ک�ه تظاه�رات خیابانی در
ای�ران ،تون�س ،و مص�ر ش�روع ش�د .نقش فیس�بوک و توئیت�ر در تحوالت ای�ران را میتوان در دو ب�ازهی زمانی
اعتراضات پس از انتخابات س�ال ۸۸ک�ه از آن به عنوان «جنب�ش س�بز» ی�اد میش�ود و «انتخاب�ات »92مورد
بررسی قرار داد .سایت اصل 19با پژوهش در رسانههای ایرانی به این موضوع پرداخته است .در این پژوهش آمده
است :فیس�بوک یکی از مؤثرترین ش�بکههای اجتماعی در جری�ان اعتراض�ات مردمی پس از انتخابات س�ال ۸۸ در ایران بود .دس�تگاههای امنیتی و اطالعاتی جمهوری
اسالمی ،که فیلترینگ فیس�بوک را از بهمن 87تا خرداد ۸۸در ایران رفع کرده بودن�د ،بالفاصله پس از انتخابات ب�ار دیگر فیس�بوک را فیلتر کردن�د .با این هم�ه ،کاربران
ایرانی با استفاده از ابزارها و روشهای دور زدن فیلترینگ ب�ه فیس�بوک دس�تری پی�دا میکردن�د .در اعتراض�ات
س�ال ۸۸کارب�ران فیس�بوک در ای�ران از ای�ن ش�بکهی
ب�رای برگ�زاری راهپیمای�ی ،تعیی�ن مس�یر و محدودهی
جغرافیای�ی راهپیمای�ی ،تعیی�ن ش�عارها در راهپیماییها، اعالم موقعیت و مح�ل تمرکز نیروهای س�رکوبگر ،خنثا ک�ردن تبلیغات روانی دس�تگاهها و رس�انههای حکومتی
اس�تفاده میکردند .در جری�ان هر تظاهرات ی�ا پس از آن نیز کاربران ایرانی فیس�بوک با به اشتراک گذاشتن عکس
و فیل�م و گزارشهای�ی درب�ارهی ابع�اد و ش�مار تقریب�ی
م�ردم ش�رکتکننده در اعتراض�ات ،و نی�ز تاکتیکه�ای استفادهش�ده از سوی دس�تگاههای امنیتی ،ضمن بیاثر ک�ردن جن�گ روان�ی و تبلیغات�ی حکوم�ت ،به افش�ای
خشونت دستگاههای سرکوب میپرداختند.
خبرگ�زاری ش�بکهی دانش�جو ،وابس�ته ب�ه س�پاه
پاس�داران ،در اس�فند ماه 91با انتش�ار تحلیل�ی دربارهی میزان نفوذ فیس�بوک و اثرگ�ذاری آن در تحوالت منتهی
به انتخاب�ات ،92دربارهی این که آیا فیس�بوک میتواند
باردیگر به اهرمی برای اعتراضات خیابانی تبدیل ش�ود، نوش�ت« :این عامل بیش�تر از ای�ن که به خود فیس�بوک
مربوط ش�ود ،قائم به ُمبلغ اس�ت» و برای نمونه «هرگاه که افرادی چون موس�وی و کروبی بیانی�ه دادند منازعات خیابان�ی رخ داد ،ام�ا هرگاه ک�ه دیگران ای�ن کار را کردند بازتابی دیده نشد ».این رسانهی وابسته به سپاه پاسداران
«پخ�ش و توزی�ع بیانیهه�ای سیاس�ی جهت دع�وت به اعت�راض ،اعتصاب» و امکان «تماس مس�تقیم کاربران
فیسبوک با فعالین سیاسی مخالف در خارج از ایران» را در ش�مار تهدیدات فیسبوک بر شمرده اس�ت .در عین حال،
فیس�بوک را ابزاری برای شایعه س�ازی توصیف کرده و از
انتش�ار اخبار غیررس�می «در س�اعات نزدیک به جنگ، ف�وت رهب�ران ،س�قوط مناطق ،تس�لیم ش�دن نیروها»
ی�ا در جری�ان اعتراضات خیابانی از انتش�ار اخب�ار ،فیلم و
عکسهای مربوط ب�ه «آمار کشتهش�دگان ،به مخالفین
پیوستن نیروهایهای امنیتی» ،اخبار مربوط به خشونت یا «تجاوز» علیه بازداشتش�دگان و حتا انتشار اخباری از بحران اقتصادی در ایران مانند «اخبار گران ش�دن بنزین شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
81
در س�ال »92را تهدیدات دیگر فیسبوک در ماههای آینده توصیف کرده اس�ت .نگرانی دیگری که در این گزارش بر
آن تأکید شده نقش فیس�بوک و توئیتر در انتشار و برجسته کردن «درز اطالع�ات ممنوعه از داخل ب�ه خارج» و حتا «انتش�ار اطالعات خالف امنیت روان�ی ایرانیان از خارج
به داخل» اس�ت .جنبشهای اعتراضی اخیر و جاری در جه�ان را عموم ًا انقالبهای فیس�بوکی توصیف کردهاند
و آنها را بیش�تر هدایتش�ده از س�وی جوانان میبینند. همچنین ،آنه�ا را انقالبه�ای اطالعات�ی و دیجیتال نامیدهان�د و منتقدان حتا آنها را ش�ورشهای اسلامی
توصی�ف کردهان�د .در نگاهی دقیقتر ،تص�ور متفاوتی از آنها ش�کل میگیرد ،چرا که احزاب مخالف بس�یار پیش از فیس�بوک و توئیتر وجود داشتهاند و اگرچه صدایشان
س�رکوب ش�ده و آزادی بیان به ح�ال تعلی�ق درآمده بود،
صدای آنها هرگز خاموش نشده بود.
گس�ترش رس�انههای الکترونیک و دیجیتال به ش�دت
ب�ه نف�ع انتش�ار ای�ن صداها تم�ام ش�ده اس�ت .نقطهی
آغ�از ای�ن رس�انهها تلویزیونه�ای ماه�وارهای هس�تند
ک�ه دیدگاهه�ای متف�اوت را انتش�ار میدهن�د و تریب�ون گس�تردهتر و دموکراتیکت�ری پدی�د آوردهاند .ب�ه دنبال
آن ،روزنامهنگاری ش�هروندی رش�د پیدا ک�رد و به ایجاد تعداد زیادی وبسایت ،تاالر گفتوگو ،و وبالگ انجامید.
و س�رانجام نوب�ت به ورود فیس�بوک و دیگر ش�بکههای اجتماع�ی رس�ید که ن�ه تنها در ی�ک لحظ�ه فعالیتهایی
را در طول و عرض یک ش�بکهی گس�ترده ب�ه هم مرتبط
میکنند و اطالعات بص�ری را به راحتی از طریق اینترنت و تلفنهای همراه به دیگران انتقال میدهند ،بلکه مردم
عادی را قادر س�اختهاند ش�واهد مس�تندی ارائه دهند که میتوان�د در آن واح�د در دس�ترس معترضان ق�رار گیرد، شواهدی که نقض قانون و دیگر سوءاستفادههای آشکار و پنهان از قدرت را برمال میکنند .برای نمونه ،اگر وقتی
که محمد بوعزیز تونس�ی ،که خ�ود را در اعتراض به رژیم آتش زد ،تصاویرش توس�ط یک فرد دیگر ب�ا تلفن موبایل
ضبط نمیشد و به طور گس�ترده در دسترس دیگران قرار
82
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
پس از راهاندازی توئیتر فارسی وزارت خارجهی آمریکا ،خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران ،آن را «حربهی جدید» به معنای ابزار جنگ تازهی آمریکا علیه جمهوری اسالمی توصیف کرد نمیگرف�ت ،هرگ�ز موج خش�م و اعتراضی ک�ه در تونس شاهد آن بودیم بر نمیخاست.
ب�ه همین ترتی�ب ،خبر انقلاب مصر هنگام�ی به طور
کام�ل ب�ه هم�گان رس�ید ک�ه تصاویر ش�کنجه و کش�تار تظاهرکنندگان�ی که به نق�ض قانون اعتراض داش�تند در
همهجا منتش�ر ش�د .صفحهی فیس�بوک «م�ا همه خالد
س�عید هس�تیم» یکی از جنبهه�ای ناآرامی گس�تردهای ب�ود که دهه�ا هزار ت�ن را به هیج�ان آورد .میت�وان این
طور اس�تدالل کرد که ،هم�هی اینها بود ک�ه به انقالب منج�ر ش�د .مجموع�های از همهچیز :س�تم و مقاومت، فقر و اعتراض ،سانس�ور و تکنول�وژی اطالعات ،جعل و
مستندس�ازی ،سرپوش گذاش�تن بر خطاها و رسواییها. در ه�ر ح�ال ،یک�ی از مهمتری�ن عوامل�ی که باعث ش�د اعتراضه�ا در همهجا ش�کل بگیرد دعوت ب�ه راهپیمایی خیابان�ی و ادام�هی تظاه�رات تا رس�یدن ب�ه هدفهای
انقالب بود .اش�غال خیابانها همراه با شکسته شدن سد ترس�ی که نیروه�ای امنیتی و نظامی ایجاد ک�رده بودند و
انتش�ار اخبار و تصاویر س�رکوب فزاین�ده و افزایش تعداد
قربانی�ان و کش�تهها همه پس از س�رازیر ش�دن م�ردم به خیابانها شکل گرفت.
ام�ا حکومت ای�ران چریکهای اینترنتی را با سلاحی
ب�ه همان ان�دازه ارزان و مؤث�ر مورد حمله ق�رار میدهد: از طری�ق ایجاد ناامن�ی و ترس .در حال حاض�ر ،در ایران
ایمیلهای�ی در ح�ال گردش اس�ت ک�ه به م�ردم در مورد خدم�ات اینترنتی تقلبی هش�دار میده�د ،یعنی دامهای
دیجیتال�ی که حکومت په�ن میکند تا بتواند به اس�امی و
خارج�هی آمری�کا ،خبرگ�زاری فارس ،وابس�ته به س�پاه
آنه�ا بتواند آن�ان را مورد بازخواس�ت قرار ده�د .یکی از
ت�ازهی آمری�کا علی�ه جمهوری اسلامی توصی�ف کرد.
اطالعاتی در مورد مخالفین دست پیدا کند تا بعد ًا با کمک نگرانیهای اصلی مقامهای جمهوری اسلامی از نقش
ش�بکههای اجتماع�ی «غیرقابل کنترل ب�ودن محتوای پیامها» و «افزایش سرعت گردش اخبار و اطالعات» در
ایران اس�ت .سخنگوی «مرکز جرائم س�ازمانیافته»ی سپاه پاس�داران میگوید« :قبل از انتخابات دهم رياست جمهوری ،عدهای معتقد بودند که س�رعت انتقال ش�ايعه
600نفر در ثانيه است .االن من به شما میگويم که با توجه ب�ه فضای مج�ازی ،هيچ فرم�ول و ع�ددی نمیتوان در
سرعت پخش ش�ايعه بيان کرد ،اين میشود برد غرب»، چ�ون کارب�ران «هرچي�زی در فض�اي مجازی بر بس�تر
ش�بکهی اجتماعی منتش�ر میکنن�د ».این تنه�ا نگرانی آنها نیس�ت .در دو س�ال اخیر ،مقامهای حکومتی بارها نگرانی خود را از توانایی توئیتر و فیس�بوک برای «انتقال
پیام» از خارج از ایران به م�ردم داخل ایران نیز ابراز کرده اند .برای نمونه ،پس از راهاندازی توئیتر فارس�ی وزارت
پاس�داران ،آن را «حربهی جدید» به معن�ای ابزار جنگ
آنچه مقامهای حکومتی را نگران اثرگذاری توئیتر کرده مناس�ب بودن آن برای «پیگیری دیپلماسی عمومی» از س�وی کشورهایی اس�ت که مقامهای جمهوری اسالمی
سالها آنها را «دشمن» معرفی کردهاند.
عالوه بر این ،دس�تگاههای امنیتی جمهوری اسالمی
سالها کوشیده اند تا «ارتباط میان مردم ایران» با «خارج
از ای�ران» را «محدود»« ،کنت�رل» ،و «هدایت» کنند. با این حال ،همچنان پرسش�ی باقی اس�ت :آیا راهکاری برای دنب�ال کردن اعت�راض از راه ش�بکههای اجتماعی
خواهد ب�ود ،یا دوباره ب�ه خیابان باز خواهیم گش�ت؟ اما باید این را هم ب�ه یاد بیاوریم که :مرکز قدرت به یاد خواهد
داش�ت که همچنان که در مورد پیشینیاناش اتفاق افتاد،
خیابانها در هر لحظ�ه توانایی برانداختناش را دارند .در حالی که فتح خیابانها در حال حاضر بهای سنگینی دارد، در آینده ممکن است این طور نباشد.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
83
سامان رسولپور
84
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
همهی آنها زن بودند ،کرد بودند ،چه آنانی که در کوبانی میزیستند ،چه آنانی که در شنگال ،و چه آنانی که در کردستان عراق .رفتار و سرنوشت آنها اما به شکلی عجیب متفاوت بود .تنها کافی بود سر و کلهی جنگی مخوف پیدا شود ،سر و کلهی داعشی که این جنگ را تحمیل میکرد؛ آن وقت مشخص میشد که زنان در کدامیک از این مختصات ،برای آزادی ،برای مقاومت، برای جنگ ،و برای حضور فعاالنه در صحنههای اجتماعی و سیاسی و نظامی مستعدتر و آمادهتر هستند ،و در کدام قلمرو زنان به بردگی کشانده میشوند ،مورد تعرض و تجاوز واقع میشوند. و در پس همهی این تصویرها و قیاس بین «زن آزاد» و «زن برده» ،یک پرسش بزرگ پیرامون این تفاوت خود را تحمیل میکرد :چرا؟ اپیزود اول :داعش موصل را تسخیر کرده بود .کردهای
عراق به شکلی نسبی خوشبین بودند .تصورشان این بود که داعش در عراق درگیر دوگانهی «ش�یعه» و «س�نی»
اس�ت .کاری به کردها ندارد .در روزها و هفتههای اول به ن�درت «احتمالی دیگر» ،که هم�ان تغییر جهت حمالت داعش باش�د ،در فضای سیاسی کردستان مطرح میشد.
خب�ر غیرمنتظ�رهای آمد :داع�ش به ش�نگال حمله کرد. نیروه�ای ک�رد عقبنش�ینی کردن�د .داعش ش�نگال را
ل همان جایی بود که اقلیت کرد ایزدی تسخیر کرد .شنگا
در آنج�ا زندگی میکرد،همان اقلیتی که در چند س�دهی گذشته بیش از هفتاد بار در معرض کشتار و نسلکشی قرار گرفته اس�ت ،همان ش�نگالی که در چند دههی گذشته بر س�ر الحاق یا عدمالحاق آن به جغرافیای اقلیم کردس�تان بین اربیل و بغداد مناقش�ه بود .شنگال که تسخیر شد ،دو اتفاق مهم افتاد :صدها تن از زنان بیدفاع شنگالی توسط
داعش اسیر و برده شدند .دهها تن از مردان کشته شدند و
هزاران زن و مرد نیز آواره کوهستانهای شنگال شدند.
تفاوت شنگال و کوبانی را تنها در قالب دو مفهوم «تراژدی» و «حماسه» میتوان بیان کرد .آن چیزی که «تراژدی» را رقم میزند سرنوشت تکاندهندهی زنانی است که همچون کاال مبادله میشدند، به فروش میرسیدند ،و مورد تجاوز قرار میگرفتند زنان شنگال ،به س�رعت نقش قربانی پیدا کرده بودند.
آنها زنانی بودند که در اختیار ب�ردهداران بودند .به آنها تجاوز میش�د .زنانی که خانوادههایش�ان یا کش�ته شده
بودند ،یا آواره و بیخبر .زن ش�نگالی نماد زنی مظلوم بود
ک�ه تنها دو سرنوش�ت در انتظارش بود :بردگ�ی و تجاوز، گریز و فرار .داعش در شنگال هرآنچه خواسته بود ،کرده بود .هرجا سخن از شنگال میآمد ،بالفاصله عنوانی خود
را تحمیل میکرد« :وضعیت تراژیک زنان» .اگر کمی به عقبتر بازگردیم ،زنان ش�نگال ،پی�ش از حملهی داعش
نیز ،در بافتی مردساالر و سنتی زندگی میکردند .آنها به
دلیل تفاوت مذهبی و عقیدتیشان ،در جامعهی کردستان و عراق نیز تا حدی «غیرخودی» به حساب آمدهاند .این از یک س�و و بی�ش از هفتاد بار نسلکش�ی ایزدی�ان ،این
جامعه را در حالت کلیاش تبدیل به جامعهای آسیب پذیر، نسبت ًا بسته ،محافظهکار و تا حدی مردساالر کرده است.
اپی�زود دوم :درس�ت وقت�ی ک�ه ش�نگال س�قوط کرد،
موضوعی دیگر خبرس�از شد :محاصرهی کوبانی .کوبانی ؟ همان ش�هر کوچکی که در دو سال گذشته بارها کجا بود با داعش و جبهةالنصره درگیر ش�ده بود .این بار اما بعد از
س�قوط موصل و شنگال ،داعش اعتماد به نفس بیشتری به دس�ت آورده بود .داعش با سلاحهای س�نگین آمده ب�ود تا این ب�ار کوبان�ی را در کمترین زمان ممکن تس�خیر
کند .ام�ا در کوبانی اتفاق عجیبی افت�اد :کوبانی مقاومت شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
85
ِ مقاومت کوبانی حض�ور پررنگ زنان کرد .مهمترین ُبع�د در صحنهی مقاوم�ت بود .زنان کوبان�ی پیش از حملهی داعش خ�ود را س�ازماندهی کرده بودند .آنه�ا از لحاظ نظام�ی «یگانهای مداف�ع زن» را تش�کیل داده بودند. از لحاظ سیاس�ی ،قانون�ی تدوین کرده بودند که ریاس�ت
احزابشان باید به شکل مش�ترک از سوی یک زن و یک
مرد ب�ه پیش برده ش�ود .آنها دهها نهاد مدن�ی متعلق به زن�ان ایجاد کرده بودند .آنها بخش�ی از بانیان قراردادی اجتماع�ی بودن�د ک�ه در آن براب�ری جنس�یتی در تمامی
ابعادش مهمترین شاخصهی آن محسوب میشود .زنانی
که هم در قوانین و هم در عمل تا حدود زیادی حقوقشان
به رسمیت شناخته شده بود ،این بار به جدال ضدزنترین س�ازمان تروریس�تی جه�ان میرفتند .جنگی ک�ه در یک س�وی آن «زن آزاد» و در س�وی دیگرش «مرد ضدزن»
مقابل هم صف آرایی کرده بودن�د تبدیل به تقابل تاریخی
میشد .این جذابترین تقابل در جنگ کوبانی بود.
در دل ای�ن جن�گ ،چن�د پارامت�ر مه�م وجود داش�ت.
فرمان�ده اصل�ی مقاوم�ت کوبانی ی�ک زن ب�ود« ،نارین
عفی�ن» .درس�ت در حال�ی ک�ه داع�ش ب�ا سلاحهای س�نگیناش پی�شروی میک�رد و کوبانی با سلاحهای س�بکاش مقاوم�ت میک�رد ،کنت�رل یک�ی از تپهه�ای
استراتژیک شهر به دست داعش افتاد .اینجا بود که یکی از فرمانده�ان زن به ن�ام «آرین میرکان» ،ب�رای این که
دوس�تاناش نجات بیابند و از همان آغاز داعش را متوجه متفاوت بودن نبرد کوبانی کنند ،دس�ت به عملیات فدایی زد .او خ�ودش را در می�ان نیروهای داع�ش منفجر کرد.
«آرین میرکان» به س�رعت تبدیل به قهرمان نبرد کوبانی ش�ده بود .در نب�رد کوبان�ی زن و مرد ،پیر و ج�وان ،همه
مش�غول مقاومت بودند .ام�ا حضور پررنگ زن�ان در این مقاومت ،نبرد کوبانی را تبدیل به نبردی تاریخی کرد .این نبرد آنجا «حماس�ه» قلمداد ش�د که به مرور داعش را به بنبست رس�اند و به تدریج وادار به عقبنشینی کرد .و در یک جمله :زن�ان و مردان کوبانی که به برابری جنس�یتی
86
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
داعش با سالحهای سنگین آمده بود تا این بار کوبانی را در کمترین زمان ممکن تسخیر کند .اما در کوبانی اتفاق عجیبی افتاد :کوبانی مقاومت کرد .مهمترین ِ مقاومت کوبانی حضور پررنگ زنان ُبعد در صحنهی مقاومت بود و حق�وق برابر باورمند بودند و در «سیس�تم خودمدیریتی
دموکراتیک» کردستان س�وریه ،این حقوق برابر تضمین و به رس�میت ش�ناخته ش�ده بود ،در صحنهی نظامی هم
توانس�تند داعش را تا حد زیادی از شهرشان بیرون کنند و شکس�ت بزرگی را به نیرویی شکستناپذیر تحمیل کنند. این ب�ار زن در کوبانی نم�ادی از اراده ،قدرت ،و مقاومت ب�ود .چنین زن�ی دنبالهروی سیاس�تهای مردان�ه نبود. برعک�س ،او در یک روند مبارزاتی توانس�ته بود مردان را
هم به همراهی با خواستههای خود وادار کند.
مقایسه :تفاوت شنگال و کوبانی را تنها در قالب دو مفهوم
«ت�راژدی» و «حماس�ه» میتوان بیان ک�رد .آن چیزی که «ت�راژدی» را رقم میزن�د سرنوش�ت تکاندهندهی زنانی اس�ت که همچون کاال مبادله میش�دند ،به فروش
میرس�یدند ،و مورد تجاوز ق�رار میگرفتند؛ آن چیزی که «حماس�ه» را خلق میک�رد ،نقش پررنگ زن�ان در عقب داعش زنس�تیز ب�ود .در کوبانی ،ای�ن زنان بودند راندن ِ ک�ه داعش را ه�م از نظر ایدئولوژیک و ه�م از نظر نظامی شکس�ت دادند و تحقیر کردند .جنگ در کردستان سوریه
و کوبان�ی ،جنگی بی�ن دو نیروی مردانه نب�ود ،بلکه نبرد
از یک س�و «یگانهای مداف�ع زن» و «یگانهای مدافع
خلق» با داعش بود .در ش�نگال و در کردس�تان عراق اما جن�گ کردها و و داعش یک جنگ مردانه بود .هردو نیرو
مرد بودند و تقریبا زنان هیچ حضور ملموسی در جبهههای
جنگ و در تغییر سرنوشت زن نداشتند.
نکت�های که در ای�ن میان وج�ود دارد این اس�ت که بعد
از س�قوط ش�نگال ،به س�رعت یگانه�ای مداف�ع زن و
به نوعی محصول نرمافزارهای جنبش کرد در کردس�تان
ش�نگال رس�اندند .آنها با باز گردن گذرگاهی ،توانستند
اوج�االن ،در اولوی�ت دادن به موضوع زن�ان موضوعی
یگانه�ای مداف�ع خل�ق ازکردس�تان س�وریه خ�ود را به
دهها ه�زار تن از زنان و مردان ش�نگال را نجات داده و به
کردستان س�وریه منتقل کنند .به عبارتی ،در شنگال نیز، نقش زنان کردستان س�وریه (روژاوا) در نجات دادن زنان
و مردان ش�نگالی ،نقشی حیاتی بود .آنها دیگر تبدیل به
کابوسی برای داعش ش�ده بودند .چون در هر مختصاتی
ک�ه آنها حضور پیدا کردند ،داعش درنهایت به بنبس�ت رس�ید ،یا امکان پیشروی بیشتر را از دست داد .در کوبانی و کردس�تان س�وریه ،برخالف ش�نگال ،زنان دیگر نقش
قربانی نداشتند .آنها نیرویی رهاییبخش بودند.
ترکیه اس�ت .نقش حیاتی ایدئول�وگ این جنبش ،عبداهلل
نیس�ت که بتوان به راحتی از آن گذشت .این موضوع ربط مستقیمی به مقاومت کوبانی و نقش زنان در این مقاومت دارد .هشت مارس سال گذشته بود که او در زندان امرالی
خط�اب به زنان ک�رد گفته ب�ود« :هیچ داس�تانی به مانند
داس�تان بردگی -آزادی زنان ،با بهتزدگی ،با خش�م ،با کرامت و با ش�وق مرا تحت تأثیر ق�رار نمیدهد .برای من
آزادی زن از آزادی خ�اک و فرهن�گ ضروریت�ر اس�ت. هی�چ ملت�ی ک�ه زن�اناش آزاد نباش�ند نخواهد توانس�ت
ملتی آزاد باش�د .انقالبی ک�ه منجر به آزادی زنان نش�ود
اگرچ�ه همذاتپنداریه�ای عظیم�ی در س�طح دنیا با
انقالب نیس�ت و س�ازمانی که قادر به س�ازماندهی زنان
در سرتاسر جهان الهامبخش شدند ،به ندرت به این نکته
انقالب زن باشد .برابری و آزادی با نیروی زنان میتواند
کوبان�ی و مقاومتاش صورت گرفت ،اگرچه زنان کوبانی
پرداخته ش�د که ارزشهایی که در مقاوم�ت کوبانی ظاهر ش�دند ،با آن که برای دنیا تازگی داشته ،دست کم دو دهه پیشینه داشت .این ارزشها و این عملکرد عمری فراتر از
مقاومت کوبانی داش�تند .جنبش کرد در کردستان سوریه
نباشد سازمان نیست .برای همین باید انقالب خاورمیانه
تضمین شوند».
آیا مقاومت زنان کوبانی به نوعی جامعه عمل پوش�اندن
به بخش�ی از خواس�تههای رهبر معن�وی جنگجویان زن
نبود؟
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
87
آرش کمانگیر
88
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
تصور میکنم بتوان فرض کرد که ،اغلب خوانندگان این کلمات حداقل با بخشی از رفتارهای ساختار سیاسی حاکم بر ایران مخالف هستند .احتما ً ال اگر از جمعی از افراد دربارهی دالیل این مخالفتها بپرسیم ،مواردی چون «نقض حقوق بشر»« ،بیکفایتی در ادارهی امور داخلی کشور و مدیریت روابط آن با کشورهای دیگر» ،و «خودکامگی سیاسی» را خواهیم شنید .فارغ از نقطهنظر شخصی هریک ما در زمینهی این موارد ،الزم است یک نکته را همیشه به خاطر داشته باشیم :ممکن است ما با اقدامات ِ موجودیت این ساختار مخالف باشیم ،اما این انسانی منطقی دارد که با درک آن توان بهتری برای پیشبینی رفتارهای آینده و احتما ً ال تالش برای تأثیرگذاری در وضعیت خواهیم داشت.
و موس�یقی تنها پس از بررسی کامل ،و یا تهدید انسداد در
تا زمانی که کنترل سختافزار اینترنت در اختیار ساختار سیاسی حاکم است، نظارت بر ارتباطات شهروندان، کاهش عمدی سرعت ،و هک ،و نفوذ به شبکههای کنشگران ادامه خواهد داشت و ما عم ً ال روشی برای مبارزهی اساسی با این اقدامات نداریم در این نگاه ،نکتهی اساس�ی این است که ساختار حاکم
بر ایران ،رفتارهایاش را بر مبنای تحلیلی انجام میدهد
ک�ه بر یک چهارچوب س�ود و هزینه مبتنی اس�ت .این که هری�ک از ما ممکن اس�ت تخمین�ی متف�اوت از وزن این
س�ودها و اهمیت این هزینهها داش�ته باش�د ،در این ادعا خللی ایجاد نمیکند که رفتارهای ساختار حاکم بر ایران بر حل معادالتی متکی است که به نفع من و تو است که آنها
را بشناسیم.
ص�ورت عبور از خط�وط قرمز ،در فضای عمومی منتش�ر
میش�وند ،اینترن�ت بس�تری خطرن�اک برای شکس�تن فض�ا و ایجاد امکان ارتباط آزاد بین افراد اس�ت .بررس�ی
تاریخچهی حض�ور اینترن�ت در ایران نیز نش�ان میدهد
که در س�الهای اولیهی استفاده از وب ،از جمله از طریق وبالگنویس�ی ،س�اختار حاک�م متوج�ه خاصیته�ای
خطرناک آن نش�ده بود .اما مس�ئله زمانی بحرانی شد که حاکمیت فرهنگ�ی -اجتماعی متوجه پتانس�یل اینترنت برای تولید س�رمایهی اجتماعی ش�د و ب�ه اقداماتی برای ورود به این فضا و ایجاد محدودیت در آن دست زد.
معضلات اینترن�ت ب�رای س�اختارهای سیاس�ی
تمامیتخواه دقیق ًا نکات کلیدیای هس�تند که این بس�تر
دیجیت�ال بر آنه�ا بنا ش�ده اس�ت .اینترن�ت موجودیتی اس�ت نامتمرکز و با ترافیک ارتباطی ب�اال که در آن حضور
به صورت ناش�ناس ممکن اس�ت و مرزه�ای جغرافیایی
عم ً ال بیمعنی هس�تند .ع�دم تمرکز ،حجم ب�االی داد و
ستد ،حضور ناش�ناس ،و فراملی بودن ،هریک به تنهایی
یکی از نکاتی که برای بس�یاری از ما اهمیت ویژه دارد،
و در مجموع ،به کابوس�ی بزرگ برای این س�اختارها بدل
خاص اس�تفاده از اینترنت ب�رای ارتباط با اف�راد و انتقال
خود را به ج�ای تصمیمگیران و برنامهریزان این س�اختار
نوع برخورد این ساختار با مس�ئلهی آزادی بیان و ب طور مفاهیم و اطالعات اس�ت .میدانیم ک�ه ایران از جملهی بدرفتارترین کش�ورها با اینترنت اس�ت .حقیقت این است
که ،بر مبنای ش�واهد وجود میدانیم ک�ه فیلترینگ ،آزار افراد به دلی�ل فعالی�ت در ش�بکههای اجتماعی ،کاهش عمدی سرعت ،و ایجاد خلل تکنیکی در ابزارهای آنالین
همگی نمونههایی از رفتارهایی هستند که آزادی اینترنت
را در ایران به خطر جدی انداختهاند .سؤال مهم این است که این س�اختار چرا به این اقدامات دس�ت میزند .سؤال
مهمتر و کاربردیتر این اس�ت که رفتار بهینهی ما کاربران وب در قبال این اقدامات چیست.
میش�وند .در چنین چهارچوبی اس�ت که باید تالش کنیم بگذاریم و اقدامات گذشتهی آنها را درک کنیم ،قدمهای بعدی آنها را پیشبینی کنیم ،و مهمتر از همه ،ایدههایی برای مبارزه در آینده طراحی کنیم.
ق�دم اول در مب�ارزه ب�ا اینترن�ت ،قط�ع ارتباط اس�ت.
فیلترین�گ به عنوان نس�خهی ن�رم و قطع کام�ل ارتباط ب�ه عنوان نس�خهی س�خت ،روشهایی ب�رای مدیریت اینترن�ت هس�تند که س�اختار حاکم ب�ر ایران ب�رای مدتی
طوالنی از آنها اس�تفاده کرده اس�ت .اما نکتهی اساسی
این اس�ت ک�ه این اقدام�ات برای ای�ن س�اختار هزینهی باالیی ایجاد میکنند .ش�هروندان قادر هس�تند به کمک
قابل تصور اس�ت که ،با توجه به اقدامات متعدد ساختار
ابزارهای فیلترش�کن از انس�داد نرم بگذرند و پروژههایی
ِ حساس�یت وی�ژهای در بی�ن ش�هروندان ،این موجودیت
خطر میاندازند .نکتهی کلیدی این است که قطع اینترنت
حاکم بر ایران ب�رای نظارت کامل ب�ر مجراهای ارتباطی مورد اینترنت دارد .در وضعیتی که کتاب ،مجله ،روزنامه،
هژمونی ساختار را به چون اینترنت چمدانی و ماهوارهای ِ عم ً ال به اف�راد انگیزهی الزم برای تدبیر روشهایی برای شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
89
اقدامات نیز تنها برای زمانی محدود قابل استفاده هستند
تالش برای نظارت بر ارتباطات از طریق نفوذ در پروتکلهای شبکه و شکستن رمزگذاری ،جعل گواهینامه ،ایجاد حمالت میانی ،و راهحلهای تکنولوژیک دیگر قدم بعدی ساختار برای رسیدن به هدف نظارت بر ارتباطات شهروندان هستند
هوش�مند محت�وا را درس�ت در لحظ�هی مص�رف غربال
ایجاد مس�یرهای ارتباط�ی جایگزین را میده�د و به این
کارکردهای فیسبوک و توئیتر را با س�رعت باالتر و ظاهر
میتوان استفاده کرد.
غیرقانونی همراه نیس�ت .تمام این اقدامات زمانی به ثمر
دلی�ل ،از کارت قط�ع اینترنت تنه�ا برای زمان�ی محدود تلاش ب�رای نظ�ارت ب�ر ارتباط�ات از طریق نف�وذ در
پروتکله�ای ش�بکه و شکس�تن رمزگ�ذاری ،جع�ل گواهینام�ه ،ایج�اد حملات میان�ی ،و راهحله�ای
تکنولوژی�ک دیگر ق�دم بعدی س�اختار برای رس�یدن به ه�دف نظارت ب�ر ارتباطات ش�هروندان و همی�ن طور ،و
مهمت�ر از آن ،ایج�اد نگران�ی در جامعه هس�تند .اما این
90
ً عملا دس�ت زدن به آنها ب�ه منزلهی اعلان جنگ با و
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
غوله�ای تکنولوژیک دنیا و هکر -ش�هروندانی اس�ت ک�ه راهحله�ای بهت�ر و مس�تحکمتری ب�رای دفع نیش حاکمیت بر تن اینترنت ابداع خواهند کرد.
در چنی�ن وضعیتی اس�ت که گزینهه�ای دیگر روی میز
میآین�د .اینترن�ت ملی تلاش میکن�د رمزگ�ذاری را از طریق دراختیار داش�تن تمام رمزها بیاثر کند و فیلترینگ
میکن�د .به همی�ن ترتی�ب ،ش�بکههای اجتماعی ملی، ایرانیتر ارائه میدهند و اس�تفاده از آنها با شائبهی رفتار میرسند که اینترنت جهانی کند و منقطع باشد و نسخهای
ملی از شبکه ،با سرعت باالتر و احتماال هزینهی کمتر ،در
دسترس باشد.
دس�تاورد مهم تلاش ب�رای درک «آنها» این اس�ت
که از وضعی�ت مبارزه با غولی بیمنط�ق بیرون میآییم و
میتوانیم با درک انگیزههای طرف مقابل ،طرحی از بازی
شطرنجی که پیش رویمان گذاشته شده است پیدا کنیم. ادعا میکنم ب�دون چنین درکی ،موقعیت ما ،واکنش�ی و خبری خواهد بود .این یعنی که ما در شبکههای اجتماعی
درب�ارهی آخری�ن وبس�ایتهای فیلترش�ده و آخری�ن روشهای شکس�تن فیلتر حرف خواهیم زد و «بالهت» ساختار را برای هم شرح خواهیم داد ،در حالی که وضعیت
عم ً ال به س�ود ساختار اس�ت :در این وضعیت ،ما در زمین حریف ب�ازی میکنیم و صرف� ًا به واکنش ب�ه اقدامات آن
میپردازیم ،ب�ه موفقیتهایی کوچک دل خوش میکنیم و هرچه بیش�تر در تاری که برایمان تنیده ش�ده است فرو
میرویم.
تا زمانی که کنترل سختافزار اینترنت در اختیار ساختار
سیاس�ی حاکم اس�ت ،نظارت ب�ر ارتباطات ش�هروندان،
کاه�ش عمدی س�رعت ،و ه�ک ،و نفوذ به ش�بکههای کنشگ�ران ادامه خواهد داش�ت و ما عم ً ال روش�ی برای مبارزهی اساس�ی با این اقدامات نداری�م .نکتهي کلیدی این اس�ت ک�ه کاف�ی اس�ت از منظر س�اختار ب�ه وضعیت اینترنت ن�گاه کنیم ت�ا اقدام علی�ه اینترنت را ن�ه صرف ًا به
عن�وان روشهای�ی ب�رای جلوگی�ری از اس�تفاده از آن، که ب�ه منزلهی روشه�ای ارزانقیمتی برای اس�تهالک
نیروهای اجتماعی ببینیم.
اما چه باید کرد؟
باید به خاطر بیاوریم که در تاریخ چند هزارسالهی مکتوب
انس�انی ،اینترنت نونهالی تازهوارد اس�ت و در تمامی این
س�الها ،انس�انها از روشه�ای مؤثری برای مب�ارزه با
س�اختارهای تمامیتخواه اس�تفاده کردهاند .حقیقت این
است که ،فیسبوک و توئیتر ابزارهای بهینهای برای ایجاد جریانهای اجتماعی هس�تند و نمونههای بس�یار موفقی
را از کاربرد آنها در س�الهای اخیر دیدهای�م .اما باید این تردید را همیشه پس ذهنمان نگاه داریم که این ابزارهای دیجیتال میتوانند ،در دس�تان س�اختاری هوش�مند ،به باتالق�ی برای دف�ن حرکتهای اجتماعی تبدیل ش�وند.
قابل تصور اس�ت که ،با کاهش س�رعت اینترنت میتوان فع�االن اجتماعی را پش�ت عالم�ت .…gnidaoLمعطل
در بازنویسی چهارچوب فعالیت اجتماعی ،باید به اینترنت نگاهی دوباره کرد و از خود پرسید :چگونه از اینترنت برای فعالیت اجتماعی استفاده کنیم بدون این که به ساختار حاکم امکان کنترل وضعیت از طریق قطع و کندکردن این بستر ارتباطی را بدهیم؟ ک�رد و به کمک مهندس�ی اجتماعی میتوان ش�بکههای
کنشگران را از روی شبکههای اجتماعی استخراج کرد.
وق�ت آن رس�یده اس�ت که می�ز ب�ازی را روی س�اختار
حاک�م برگردانی�م و روشه�ای آش�نای قدیم�ی را برای
مب�ارزهی اجتماعی م�ورد بازدید دوب�اره ق�رار دهیم .جا گذاش�تن صفحات پرینتشده ،س�یدی ،و دیویدی، و فلشدیس�ک در مکانه�ای عموم�ی ،دیوارنویس�ی،
تش�کیل گروهه�ای کوچ�ک ب�رای فعالی�ت اجتماع�ی
و کتابخوان�ی ،و اقدامات�ی از ای�ن دس�ت ،همگ�ی
فعالیتهایی هس�تند که با قطع کابل اینترنت نمیتوان به آنه�ا صدمهای زد .در این بازنویس�ی چهارچوب فعالیت اجتماع�ی ،باید ب�ه اینترنت نگاه�ی دوباره ک�رد و از خود پرسید :چگونه از اینترنت برای فعالیت اجتماعی استفاده کنیم بدون این که به س�اختار حاکم امکان کنترل وضعیت از طریق قطع و کندکردن این بستر ارتباطی را بدهیم؟
فرام�وش نکنی�م ک�ه الفب�ای دموکراس�ی و حق�وق
ش�هروندی در دنیایی نوشته شد که از اینترنت و ابزارهای
مدرن دیجیتال در آن خبری نب�ود .اگر این ابزارها ما را به وسوس�هی ترک روشهای قدیم�ی انداختهاند و در عمل
اختیار وضعیت را به س�اختار خودکام�ه دادهاند ،زمان آن اس�ت ک�ه تلفن و لپت�اپ را کن�ار بگذاریم و با نف�ر کناری
ح�رف بزنیم .برای س�اختار حاکم ،قطع و کن�د کردن این مسیرهای هوایی کار بسیار دشواری است.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
91
عکس :ساسان فارسانی
نسرین افضلی آموزش و جامعهپذیری جنس�یتی اف�راد نقش عمدهای
موجب تبعیض علیه زنان و نقض حقوق آنان میشود ،اما
یکی از رایجترین کلیش�ههای جنسیتی که به طور مستقیم
ب�ه نفع آن�ان و موجب کاه�ش تلفات جان�ی و نقص عضو
در رفتارهای منطبق بر کلیش�ههای جنس�یتی آنها دارد. و غیرمستقیم القا میش�ود ٬آموزش خشونت و بیپروایی
به پس�ران ،و احتی�اط و محافظهکاری به دختران اس�ت. رفتارهای بیپروا و ریس�کپذیری دخت�ران ٬و رفتارهای احساس�ی و ترس پسران تقبیح میش�ود ،که نتیجهی آن
در درازم�دت تضعیف این وجه ش�خصیتی آنها و تقویت
بخ�ش متناس�ب ب�ا کلیش�ههای جنس�یتی اس�ت .فیلم٬
بیشتر در میان زنان نسبت به مردان شده است.
پژوهش�گران دانش�گاه دارم�وث ،ب�ا مطالع�هی رفتار
تع�دادی از ک�ودکان طی چه�ار س�ال (دوران پیش و پس از رس�یدن به س�ن مج�از رانندگی) ،نش�ان دادن�د که آن دس�ته از ک�ودکان (عموم�ا پس�ره ًا) که بازیهای خش�ن
کامپیوت�ری انج�ام میدهن�د ،در س�نین باالت�ر ٬از پلیس
کارت�ون ٬بازیه�ای کامپیوتری،کتاب داس�تان ،و انواع
اخطار و جریمهی بیش�تری برای سرعت غیرمجاز و دیگر
کودکان دختر و پسر تولید میکنند و به بازتولید کلیشههای
یک�ی از ش�اخصهای رانندگ�ی خطرن�اک و تهاجمی٬
رس�انههای صوتی و تصویری محصوالت متفاوتی برای
جنس�یتی میپردازن�د .در بس�یاری موارد ،این کلیش�هها
92
در م�ورد رانندگی این محافظهکاری آموختهش�ده به زنان
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
رفتارهای خطرناک در رانندگی دریافت میکنند.
س�رعت باال و تمایل به س�بقت گرفتن از دیگر اتومبیلها
در طی مس�یر اس�ت .تحقی�ق دیگری
نش�ان میدهد که ،تمایل به س�بقت در
مردان بیش از زنان اس�ت و برابر است با ۳۴درصد در مقابل ۲۷درصد .زنان در ترافیک کند ۴۳درصد احتمال دارد
که در همان مس�یر ادامه دهند ،اما تنها
۳۴درص�د م�ردان ترافیک آهس�ته را تاب میآورند.
از رانن�دگان خواس�ته ش�د درج�هی
موافقت خ�ود با پن�ج عب�ارت را تعیین کنن�د .اولی�ن عب�ارت این ب�ود« :من از س�رعت احس�اس ل�ذت میکن�م». نزدیک ب�ه نیمی از م�ردان موافق این گ�زاره بودن�د ( ۱۰درص�د ت�ا ح�دودی
نمودار 1
مواف�ق و ۳۶درص�د بس�یار مواف�ق)،
و ح�دود یکس�وم زن�ان ( ۶درص�د تا ح�دودی مواف�ق و ۲۶درص�د بس�یار
موافق).
نمودار :۱ لذت بردن از سرعت بر حسب جنسیت و سن
سومین گزاره این بود« :من اغلب در
مواجهه ب�ا رانندگان کن�درو صبرم را از دست میدهم ».در مجموع سهپنجم ( ۶۰درص�د) افراد یا بس�یار موافق (۲۲
درصد) یا تا حدودی موافق ( ۳۸درصد) این گزاره بودند (نمودار .)۲
نمودار :۲ بی صبری در مواجهه با رانندگان کندرو
رانندگان مرد بیش از زنان گزینهی «بس�یار موافق» را
انتخ�اب کردند ( ۲۵درصد در برابر ۱۹درصد) .اما در مورد
گزین�هی «تا ح�دودی مواف�ق» تقریبا با هم براب�ر اند (به ترتیب ۳۷و ۳۸درصد).
یکسوم رانندگان ( ۳۰درصد) یا بسیار موافق ( ۶درصد)
یا تا حدودی مواف�ق ( ۲۴درصد) با این گزاره بودند« :من
نمودار 2
تالش میکنم تا هرچه س�ریعتر به مقصد برسم» (نمودار
.)۳م�ردان تنها اندکی بی�ش از زنان با این گ�زاره موافق
بودن�د ( ۳۲در مقابل ۲۸درصد) .موافقت ب�ا این گزاره با
افزایش س�ن به ش�دت س�قوط میکند ،به ویژه در بازهی سنی ۲۵تا ۳۴و ۳۵تا ۴۴سالگی.
نمودار :۳ رسیدن هرچه سریعتر به مقصد
آخری�ن گزاره از ای�ن مجموعه این بود« :بس�یار نگران شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
93
نمودار ۴نش�ان میدهد ک�ه ،زنان
بیش از مردان نگران تصادف هستند (نیم�ی از زن�ان در براب�ر دو پنج�م
مردان) .زن�ان و مردان ،ب�ه ترتیب،
۲۴در براب�ر ۲۰درص�د ت�ا ح�دودی
موافق گ�زاره ٬و ۲۷در برابر ۲۱درصد بس�یار موافق گزاره بودهان�د .در تمام
گ�روه های س�نی ب�ه اس�تثنای گروه
س�نی باالی ۶۵س�ال ٬زن�ان بیش از مردان نگران تصادف اند.
در ج�دول ش�ماره ی�ک درج�هی
اهمی�ت هریک از فاکتوره�ای تعیین
میزان سرعت برحسب جنسیت نشان داده شده است:
نمودار 3
تا حدود زی�ادی ،اولویتبندی زنان
و م�ردان در مورد ای�ن هفت فاکتور به هم نزدیک اند .برای مثال ،هم زنان
و هم مردان شرایط جوی را مهمترین فاکت�ور در تعیی�ن س�رعت ارزیاب�ی
کردهان�د ( ۹۶و ۹۵درص�د ٬مجم�وع
ت�ا حدودی مواف�ق و بس�یار موافق). اما در مجم�وع ،در تمام م�وارد به جز
یک اس�تثنا ٬زنان فاکتور م�ورد نظر را
بااهمیتت�ر از مردان تلق�ی کرده اند.
مورد اس�تثنا «س�رعت دیگر وس�ایط نقلی�ه» ب�ود ٬که زن�ان اهمی�ت آن را اندکی کمتر از مردان ارزیابی کردهاند.
زنان به تابلوی «محدودیت سرعت»
به طرز قابل توجهی اهمیت بیشتری
نمودار 4
وقوع تصادف هس�تم ».کمت�ر از نیم�ی از رانندگان (۴۴
درص�د) با این گ�زاره مواف�ق بودند (نم�ودار .)۴موافقت ضعی�ف و قوی با ای�ن گ�زاره تقریب� ًا برابر ب�ود ( ۲۴و ۲۲ درصد).
نمودار :۴ نگرانی از وقوع تصادف
94
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
.)۸۷
میدهند به نسبت مردان ( ۹۳در برابر
تفاوت رفت�ار زنان و م�ردان در قرارهای آش�نایی سرعتی (اسپید دیتینگ) ق�رار س�رعتی ب�ه قرارهایی گفته میش�ود ک�ه دو طرف
زم�ان کمی برای جس�ت و جوی پارتنر مناس�ب دارند و از س�ویی عالقه ندارند به صورت آنالین دنبال فرد مناس�ب
بگردند و ترجی�ح میدهند که او را از نزدی�ک ببینند و کمی
با او صحب�ت کنند .در ای�ن قرارها افراد ب�ه ط�ور چرخش�ی ٬در ح�د چن�د دقیقه
ب�ه ص�ورت دونف�ره صحب�ت میکنن�د٬
جدول شماره یک
مش�خصات طرف مقاب�ل را یادداش�ت
میکنند و در پایان وقت به برگزارکنندگان اطلاع میدهند که از چه کس یا کس�انی خوشش�ان آمده اس�ت .اگر آن افراد هم
متقابال به این فرد عالقمند ش�ده باشند آن دو «مچ» میش�وند و قرارهای بعدی را میگذارن�د .س�ازمان های زی�ادی در کشورهای مختلف وارد این تجارت شده
اند و ب�ا فراهم ک�ردن فرص�ت مالقات
افراد زیادی در زمان محدود ٬سود خوبی هم عایدشان میشود.
در تحقیقی که نتایج آن در فصلنامهی
اقتصاد آکس�فورد منتشر شده ٬رفتار زنان
و م�ردان در قرارهای آش�نایی س�رعتی بررس�ی و تحلی�ل ش�ده اس�ت .در ای�ن
آزمای�ش ،س�وژهها ب�ه ط�ور تصادفی و
با تنوع مناس�ب در پارتنره�ای احتمالی انتخ�اب ش�دند .آزمای�ش ب�ه گون�های
طراحی ش�د که نه فق�ط نتیجهی نهایی و انتخابه�ای نهای�ی افراد مش�خص
ش�ود بلکه رفتار ه�ر فرد قابل س�نجش و مطالعه باش�د .بر طبق نتایج به دس�ت
آم�ده ٬زن�ان اهمیت بیش�تری به هوش و ن�ژاد پارتن�ر خ�ود میدادن�د ٬در حالی که مردان ب�ه جذابیت فیزیک�ی اهمیت بیش�تری میدادند .عالوه بر آن ٬مردان
هنگامی ک�ه هوش و بلندپروازی زنان از
خود آنها ببش�تر بود اهمیت کمتری به
آن میدادند .همچنین ،زنان مردانی را ترجی�ح میدادند ک�ه در محالت مرفهتر زندگی میکردن�د .و در پای�ان ٬اندازهی
گ�روه در انتخاب م�ردان بیتأثی�ر بود، درحال�ی ک�ه انتخ�اب زن�ان ب�ا افزایش
ان�دازهی گ�روه به ش�دت افزای�ش پیدا
میکرد.
فاکتور
کل
مرد
زن
وضعیت جوی تا حدودی موافق /بسیار موافق
%96
%95
%96
بسیار موافق
%86
%83
%88
تا حدودی موافق
%10
%12
%8
تابلوی محدودیت سرعت تا حدودی موافق /بسیار موافق
%90
%87
%93
بسیار موافق
%54
%48
%61
تا حدودی موافق
%35
%39
%32
تجربهی رانندگی تا حدودی موافق /بسیار موافق
%84
%83
%85
بسیار موافق
%48
%46
%49
تا حدودی موافق
%37
%37
%37
شدت ترافیک تا حدودی موافق /بسیار موافق
%81
%80
%81
بسیار موافق
%49
%49
%48
تا حدودی موافق
%32
%31
%32
احتمال توقیف توسط پلیس تا حدودی موافق /بسیار موافق
%75
%73
%77
بسیار موافق
%48
%44
%53
تا حدودی موافق
%27
%29
%25
سرعت دیگر وسایط نقلیه تا حدودی موافق /بسیار موافق
%75
%77
%75
بسیار موافق
%38
%37
%39
تا حدودی موافق
%38
%39
%36
میزان زمانی که تا مقصد مانده تا حدودی موافق /بسیار موافق
%60
%57
%63
بسیار موافق
%27
%23
%30
تا حدودی موافق
%33
%34
%33
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
95
لیلینیکونظر چندی پیش بود که یک استاد فلسفهی دانشگاه ناتینگهام در نیویورک تایمز گفت« :هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ادبیات از ما آدمهای بهتری میسازد .هیچکس نمیتواند بگوید آدمهایی که تولستوی میخوانند به لحاظ اخالقی یا اجتماعی آدمهای بهتری هستند ».در پاسخ به این ،مجلهی تایمز مقالهای نوشت و ادعا کرد که اتفاق ًا اثبات این مسئله کار دشواری نیست
96
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
مهسا محب علی،عکس :حمید جانی پور ،نشر چشمه
و به اندازهی کافی مدرک وجود دارد .تایمز به تحقیقهای استاد روانشناسی دانشگاه یورک و کیت اوتلی ،استاد دانشگاه تورنتو ،اشاره کرد و با توجه به نتایج تحقیق این دو بحث کرد که اتفاق ًا ادبیات باعث میشود آدمها همدیگر را بهتر بفهمند ،همحسی و همدردی بیشتری داشته باشند ،و بتوانند از زاویهی دیگر انسانها هم به موضوعات نگاه کنند».
تایم�ز در همی�ن مقال�ه مدع�ی ب�ود مطالع�هی آرام،
همهجانب�ه ،و غن�ی در فه�م جزئی�ات ،همراه ب�ا تالش
ب�رای فهم جنبههای احساس�ی و اخالق�ی پیچیدهی اثر
س�بب میش�ود مغز مدام دریافت پیچیدگیه�ای زبانی، اس�تعارهها و کنایهه�ا را تمری�ن کن�د .تالش ذه�ن برای فهم ی�ک موقعیت در رمان همان محیط�ی از مغز را فعال
میکند که اگر حادثهای نزدیک به همان حادثهی رمان در
عالم واقع اتفاق بیافتد فعال میش�ود .موقعیت احساسی و دوراههه�ای اخالق�ی رمانه�ا تمری�ن م�دام ذهن ما میش�ود و هیچ چارهای برایمان باق�ی نمیگذارد جز آن که در ذهن ش�خصیتها س�فر کنیم و همین ه�م احتما ً ال باعث میش�ود تا در زندگی واقعیمان توانایی همحس�ی
و همدردی بیش�تری به دس�ت آوریم .اگر فرض را بر این بگذاریم که ادبیات به ش�کلی کل�ی و فرضی از ما آدمهای
بهت�ری میس�ازد ،آیا میتوانیم به این س�ؤال هم پاس�خ بدهیم که ادبی�ات ،و به طور خاص رمان ،ت�ا چه اندازه از
ما کنش�گران بهتری میس�ازد؟ و آیا رم�ان کمک میکند ت�ا واکنشهای مدنی و تالشه�ای اجتماعی ما در جهت کاه�ش آالم جامعه و جهانمان ش�تاب گی�رد؟ آیا ادبیات
میتواند زندگی اکتیویستی ما را غنا دهد؟ اگر ادبیات را به رم�ان محدود کنیم و رمان را هم به رمانهای زنانهی این
س�الها ،آیا میتوانیم بحث کنیم که میان ادبیات زنانه به منظور نوشتن از زیست زنانه ،و زنانهنویسی ،و کنشگری
سیاس�ی -اجتماع�ی زن�ان در جامع�هی م�ا رابط�های
وجوددارد؟
اول :زنان و نفس عمل نوشتن
زنان نویسنده از همان دغدغههایی مینویسند که مورد مطالعهی فمینیستی است :از جایگاه زنان در تاریخ ،از مفهوم آگاهی زنانه ،تعاریف محدود و سرکوبشدهی جنسیت ،و آنچه میتواند زنان را از محدودیتها رهایی دهد و آنچه میتواند زن�ان را از محدودیتها رهایی دهد .اما نفس عمل نوشتن زنان ،خود به تنهایی یک مبارزه و رفتار
کنش�گرانه اس�ت .عصارهی این گفته در استعارهی کالم ویرجینی�ا وولف دربارهی جورج الیوت پنهان اس�ت« :بار پیچیدگی زنانه ب�رای او کافی نبود ،او بای�د از پناهگاهش
بی�رون میزد و می�وهی غریب هنر و دان�ش را میچید».
آنچه ویرجینی�ا وولف اش�اره میکند وسوس�هی الهام و سرپیچی اس�ت که زن را از پناهگاه امناش بیرون کشیده و او را به س�رزمین خطیر نوشتن کشانده است ،مأموریتی
که آسان نیست و او را از بهشتاش رانده است.
در توضیح ای�ن جملات ویرجینیا وولف نوش�تهاند که
منظ�ور او از تصوی�ر «زن طردش�ده از پناه�گاه» زن�ی از
جامعهی پدرساالر اس�ت ،زنی که در نقش باکره ،مادر ،و همس�ر ،حامل خاموش ایدئولوژی است و حاال به همان
نوشتههای زنانه و فمینیسم همیشه مرتبط بودهاند .در
حیطه وارد ش�ده اس�ت .در چنین جامعهای ،نوشتن یک
سرفصل مهم و سرش�اری در مطالعات فمینستی هستند.
ب�ه چارچوبهای مردان�ه زبان و فرهنگ مردس�االر قدم
واقع ،نوش�تههایی که با قلم زنان نوشته میشوند همواره
در این مطالعات ،نیت نویسنده چندان موضوع پراهمیتی نیست ،و آنچه اهمیت دارد صرف ًا بررسی این نوشتهها به
عنوان محصول یک گفتمان اس�ت .با در نظر گرفتن چند
استثنا در ادبیات اواخر قرن بیستم ،زنان نویسنده به عنوان
فمینیست شناخته نمیش�وند ،با این حال ،زنان نویسنده از هم�ان دغدغههای�ی مینویس�ند ک�ه م�ورد مطالعهی فمینیس�تی اس�ت :از جای�گاه زن�ان در تاری�خ ،از مفهوم
آگاهی زنانه ،تعاریف محدود و سرکوبش�دهی جنسیت،
سیاس�ی زنی است که عمل قهرمانانه و کنش اجتماعی - ِ گذاشته ،زبان و فرهنگی که خود به تنهایی نویسندهی زن
را سرکوب کرده اس�ت .هنر نویسندگی زنانه از این منظر،
چیزی نیست جز قدم گذاشتن او در یک ساختار ضد خود.
او در این س�اختار ق�دم میگذارد ت�ا چارچوب وابس�ته به مذه�ب ،نهایت� ًا محافظهکارانه و نظام «هر تف�اوت زن با مرد به مثابه تخاصم» را در هم بش�کند؛ از چیزی بنویسد
که قابل نوش�تن نیس�ت ،در زبان مردانه نمینش�یند .زن نویسنده در جامعهی ایدئولوژیک مردساالر حرفهاش این شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
97
سارا ساالر،عکس :حمید جانی پور ،نشر چشمه
زنان هردو رمان سارا ساالر رابطهی ازهمگسیختهای با زمان دارند ،زمان جنونآمیز و بیمارگونه درهمآمیخته، همچون خود شخصیت زنانه که تکه پاره و چندگانه و اسکیزوفرنیک است
است.
دوم :زنان�ی ک�ه از زنان مینویس�ند ،از چه حرف میزنند؟ ظرف چند س�ال اخی�ر ،ادبی�ات معاصر ای�ران صاحب
نسل تازهای از رماننویسهای زن شده است .جان کالم این اس�ت که ،این آثار در فهم جهان زنان�ه مؤثر بودهاند و
مخاطبانی به واس�طهی رمان با ذهن و جهان و تجربهی زیستهی زنانه آش�نا شدهاند .زنان رماننویس این سالها
اغل�ب از مضمونهای مش�ترکی نوش�تهاند .روزمرگی و مرگ آرام در زندگی روزمره یکی از مهمترین مضمونهای
زنانهنویسیهای این سالها است ،مضمونی که بعدها به
98
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
س�ینمای ایران ه�م راه یافت و زن�ان را در قابهای کند و َلخت ،در لحظات مردهی روزمره ،تصویر کرد .زویا پیرزاد یکی از سرش�ناسترین چهرههای نویس�نده در به تصویر
کشیدن چنین مضمونی است .او استاد به تصویر کشیدن
زنی است که زندگیاش «مثل خطی صاف ،مثل کاموایی ک�ه االن دراز به دراز روی قالی افتاده بود ،س�ی س�ال به
همین صورت ادامه داش�ت .س�ی س�ال بود ک�ه همهی
س�الهایاش ش�بیه به هم بودند و همهی ماههایاش و همهی روزه�ایاش بی هیچ دگرگونی ،ب�ی هیچ اتفاق.
زن از ای�ن باب�ت گله نداش�ت ،از اتفاق واهمه داش�ت». پی�رزاد در جهان داس�تانیاش ب�ه زنانی جان بخش�ید که
دچار وس�واس لک لباس بودند و وسوس�ههای شاعری و نویسندگیش�ان البهالی روزمرگیهای کش�دار کش�نده
میسوخت .زنان قصههای کوتاه پیرزاد بعدها در دو رمان او جان و جرئت گرفتند و کم�ی از چارچوبها بیرون زدند و ،در این بیرون زدنها ،به یک رش�د آرام و تکاملی بطئی دس�ت یافتند .با این حال ،نتیجه کم و بیش یک چیز بود: یک صبر شریف یا نوعی «عادت کردن».
زنان رمانهای س�الهای اخیر فارسی اغلب ناشاد اند،
هرچند منتقدان ادبی معتقد اند زنان تصویرشده در ادبیات
در پاسخ به این س�وال ،ش�اید بتوانیم به ریچارد رورتی
ناخوشاحوال ان�د ،زنانی که حول و حوش مضمونهای
سرش�ناس معاصر آمریکایی ،در توضی�ح رابطهی ادبیات
داستانی معاصر در غرب هم دست کمی ندارند و همچنان
مش�ترک مرگ ،جنون ،و سازش ش�کل میگیرند .آنها
رابطهی مس�ئلهدار با گذشتهش�ان را به امروز کش�اندهاند و چیزهای�ی در گذش�تهی تروماتیکش�ان م�دام ب�ه روزمرگیهایش�ان س�رک میکش�د .گذش�تهی سنتی،
و تعری�فاش از وظیف�هی رم�ان اقت�دا کنی�م .فیلس�وف و سیاس�ت ،دموکراسی و سیاس�ت رمان ،از اهمیت رمان در گس�ترده کردن مفهوم «ما» میگوید ،جایی که رمان و
ادبیات انگیزهی کاهش «رنج» و «ظلم» است .رورتی از وظیفهی رمان در اس�تحکام «اتحاد اخالقی» میگوید،
گذش�تهی بد ،به عنوان نمونه ،مضمون مش�ترک هر دو رم�ان احتما ً ال گم ش�دهام و هست یا نیس�ت؟ سارا ساالر
رمان و مخاطب قصه برای فه�م رنج و لمس درد دیگری
تحقیر ،خجالت ،و شرم روی سر قهرمان زن افتاده است.
رسیدن به یک جامعهی اخالقی معرفی میکند .جامعهی
است؛ گذشته پروندهای ناتمام است ،سایهای از کنترل ،از زنان هردو رمان سارا س�االر رابطهی ازهمگسیختهای با زم�ان دارند ،زمان جنونآمی�ز و بیمارگونه درهمآمیخته، همچ�ون خود ش�خصیت زنانه ک�ه تکه پ�اره و چندگانه و
اس�کیزوفرنیک است .رمانها سراسر گفتوگوی درونی
اند؛ «من» ناخوش مس�ئلهدار است که روایت میکند .و از همه جالبتر ،مضمون مش�ترک اغلب این رمانها زن
چاردیواری است ،زنی که با خیابان رابطهاش زیاد نیست، که خیابان و ش�هر برای او ابعادی ترسآور و غریب دارند. چنین زنی تنها زمانی جرئت میکند به خیابان بیاید که نظم آن به هم ریخته و ویران شده است ،شالودهی سختاش شکس�ته و فرو ریخته اس�ت ،و آن وقت است که میتواند
ش�بیه قهرم�ان زن نگران نباش مهس�ا محبعلی از خانه بی�رون بزن�د و در ش�هر زلزلهزده پ�ی س�اقیاش بگردد. زنان ناش�اد دچار گفتوگوهای درونی ،قهرمانهای زن
در آس�تانهی فروپاش�ی عصبی ،و زنان در جس�توجوی
هویت و بازتعریف جنس�یت شاید اصلیترین مضمون این سالهای رمانهای نویسندگان زن باشد.
سوم :وظیفهی رمان ،کنشگری ،و همحسیها
جایی ک�ه تفاوته�ا بیاهمی�ت میش�وند ،و خوانندهی
استعداد بیشتری مییابد .رورتی این را پیشرفتی در جهت مخاطب رمان ،از دیدگاه رورتی ،جامعهای است که در آن «دیگری» بخش�ی از ما اس�ت و «همدلی» راه مخاطب «دیگ�ری در موقعیت س�رکوب» ب�از میکند. را ب�ه فهم ِ
وظیفهی رمان از نگاه او «ایجاد حساسیت» است.
رورت�ی سیاس�ت رم�ان ی�ا «گری�ز از نظری�ه به س�مت
روایت» را راه حل «لیبرال دموکراس�ی»ها برای رسیدن
ب�ه همدل�ی س�ازندهی ی�ک جامع�هی متح�د اخالق�ی
میدان�د ،ام�ا ش�اید الگ�وی تجویزش�دهی او ،ب�ا کم�ی
چشمپوش�ی ،جوه�ر وظیف�هی رم�ان در تمام�ی جوامع انس�انی باش�د .با چنین پیشش�رطی ،رمانهای زنانهی این س�الها راهنمای ش�ناخت زنان در موقعیت سرکوب
هس�تند ،جایی که نویس�ندهی زن ،قهرم�ان زناش را با توصیفاتی جزئینگر ش�کل میدهد و برابر چشم خواننده میآورد .نویسندههای زن لزوم ًا فمینیست نیستند و زنان
تصویرش�ده در این رمانها هم زنانی کنش�گر ،قهرمانانی ک�ه تغییر میدهند و وی�ران میکنند و از نو میس�ازند ،به
ش�مار نمیآین�د .با ای�ن حال ،ای�ن زنان سرگش�ته ،زنان در جس�توجوی هوی�ت ،برانگیزانن�دهی حساس�یت و
به ابتدای این نوش�ته برگردیم و به سؤالی که طرح شد.
همدلی ان�د .آنها جهان ازهمگسیختهش�ان را در خالل
ای�ران توانی برس�اند؟ ف�ارغ از آن که امر نوش�تن در یک
رمان را به جایگاه سرکوبش�ده جنس�یت جل�ب کردهاند.
آیا رماننویسی زنان این س�الها میتواند به جنبش زنان
جامعهی بس�ته میتواند عملی کنش�گرانه یا حتا انقالبی باش�د ،این زنان ناخشنود گمشده در رمان میتوانند برای
ما راهگشا و هش�داردهنده باش�ند ،و ابعادی از «وضعیت زن» را توضیح دهن�د؟ و آیا این میتوان�د به نوعی کنش
اجتماعی -سیاسی بیانجامد؟
کلنجاره�ای روزم�ره گش�ودهاند؛ آنه�ا توج�ه مخاطب
با ای�ن تعری�ف ،میتوانیم مطمئ�ن باش�یم قهرمانهای زن رمانهای زنانهی این س�الها ،هر کدام به نوعی ،به
جنبش زنان ش�تاب بخش�یدهاند ،هرچند که ش�اید حجم زیادی از عصیانهایش�ان هم زیر تیغ سانس�ور رسمی یا
خودسانسوری مؤلفانشان باشد.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
99
زندان رجایی شهر کرج
فرناز کمالی محمود بادوام تحصیالت دانشگاهی خود را طی سالهای ۱۳۵۰تا ۱۳۵۴در پلیتکنیک تهران گذراند و موفق به کسب مدرک لیسانس در رشتهی مهندسی الکترونیک شد .سپس به آمریکا رفت و مدرک فوقلیسانس خود را در رشتهی مهندسی هستهای از دانشگاه امآیتی گرفت و در سال ۱۳۵۷به ایران بازگشت .وی در کار حرفهای خود در صنایع مختلف ،از جمله در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در حوزههای طراحی و مدیریت پروژه ،فعالیت داشته است. او تدریس در دانشگاه مجازی بهائیان را به طور افتخاری از سال ۱۳۶۸آغاز کرد .متأسفانه، وی به اتهام تدریس در این دانشگاه در سال ۱۳۹۰دستگیر و به چهار سال زندان محکوم شد .بادوام دوران محکومیت خود را در زندان رجاییشهر طی میکند ...
روزهای زندان چهار رقمی بود
ی�ادش به خیر در س�ال 0531ک�ه در پلیتکنیک تهران
الکترونی�ک میخوان�دم اس�تادی داش�تیم ب�ه ن�ام دکتر نمینی که ب�ه ما فیزی�ک درس میداد .وقتی رس�یدیم به
موضوع س�رعت ،میگفت« :س�رعت مس�افت طیشده در واحد زمان اس�ت ».ولی وقتی از او خواستیم تا زمان را
تعریف کند ،گفت« :هیچ فیزیکدانی تا به حال نتوانس�ته زم�ان را تعریف کند ».چند س�ال بع�د در کمبریج وقتی در امآیت�ی تحصیل میکردم ،به دیدار پروفس�ور جوانی که
مخترع لیزر گازی بود رفتم و از او همین س�ؤال را پرسیدم
و پاس�خی کمابیش مش�ابه ش�نیدم .بعدها که خودم در در دانش�گاه فیزی�ک تدریس میک�ردم دیدم زمان بیش�تر به
مفهومی متافیزیکی شبیه اس�ت تا فیزیکی .همین طور، س�رعت س�پری ش�دن زمان نیز مفهومی غری�ب بود .در
فیزیک معم�و ً ال ب�رای اندازهگیری کمیتها میش�ود به اتف�اق نظر رس�ید .وقتی در م�ورد طول ح�رف میزنیم،
100
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
کمابیش میدانیم و میتوانیم به وحدت نظر برسیم .مث ً ال
بین دو نفر کدام قدش بلندتر است ،یا وقتی دو اتومبیل در ج�اده حرکت میکنند میتوانیم اندازه بگیریم که س�رعت کدام بیشتر یا کمتر اس�ت .اما وقتی بحث در مورد سرعت
گذش�ت زمان است احساس هرکس�ی متفاوت از دیگری است.
فرق است میان آن که یارش در بر
با آن که دو چشم انتظارش بر در
از نظر من ،س�رعت گذش�ت زمان به خوشی و ناخوشی
جس�م و روح وابسته میش�ود .آن که بر سفرهی رنگین و
و ش�هد انگبین نشسته است با آن که در کاسهی گلین خود
خون دل میخورد احساسش�ان در مورد سرعت گذشت زمان متفاوت است.
حال که خود در زندان هس�تم ،س�رعت گذر زمان از هر
زمانی برایام کندتر ش�ده اس�ت .خیلی طول میکش�د تا صب�ح ظهر ش�ود و ظهر ش�ب .در زندان ،هرق�در تالش
میکنی ،کتاب میخوانی ،در هواخوری راه میروی ،دعا میخوانی ،باز عقربهها الکپشتوار روی هم میلغزند و جان تو را به لب میرسانند تا ساعتی سپری شود .قدیمها ه�م ،وقتی بچه بودیم ،س�رعت گذر زم�ان برایمان کند
ب�ود .خیلی طول میکش�ید تا عید و س�ال نو از راه برس�د و پ�در برایمان لباس نو بخ�رد .خیلی طول میکش�ید تا قلکهایمان پر شود .اما همپای بزرگتر شدن ما ،انگار گذر زمان نیز س�رعت میگرفت .از این ک�ه موهایمان با
سرعت بیشتری به س�پیدی میگرایید خوشحال نبودیم. ان�گار زمان مث�ل رودخانهای در جریان اس�ت ،ب�ا امواج
خروشان اما با سرعتی ثابت.
بچه که بودیم ،با برگ درخت یا کاغذ قایقی میس�اختیم
و ب�ه آب میس�پردیم و ب�ا جس�توخیز کودکان�ه در کن�ار
رودخان�ه به دنب�ال قای�ق میدویدیم و و همیش�ه قایق از م�ا عق�ب میماند و س�رعت آب ب�رای ما کم ب�ود .بزرگ که ش�دیم ،در کنار همین رودخانه با قدمهای آهس�ته راه
میرویم و به نظرمان میرس�د امواج با س�رعت بیشتری
در حرک�ت اند و ما از آن عقب میمانیم .در واقع ،س�رعت رود تغیی�ر نکرده ،فقط نگاه و احس�اس ما به س�رعت آب تغیی�ر کرده .حال ،در زندان ،نگاه ما به س�رعت گذر زمان
به دوران کودکیمان ش�بیه ش�ده .خیلی طول میکشد تا
چهارشنبهها بیایند تا بتوانی از پشت شیشههای ضخیم و کثیف زندان همسر و فرزند خود را ببینی .خیلی باید منتظر
باش�ی تا خبر خوش�ی بش�نوی .آن اوایل ،تعداد روزهای زن�دان چهار رقمی ب�ود .مث ً ال یک هزار و چه�ار و پنجاه و شش روز .ما صبر میکردیم و روزهای زیادی را با سرعت
کم به ش�ب میرسانیدم تا رس�ید به ۹۹۹و سه رقمی شد.
س�الها باید بگذرد تا دو رقمی و س�پس یک رقمی شود و آزادی رخ بنماید.
زم�ان مفهوم�ی جهانی اس�ت .زم�ان را ق�در بدانیم و
سرعت رش�د و بالندگی خود و جامعهمان را با سرعت طی شدن آن متناسب سازیم.
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
101
{قسمت شانزدهم} آرش کمانگیر
102
درحال وبگردی هس�تی که یک صفح�هی pop-upباال
و نرمافزارهای کدباز ،وبس�ایت ِ ناآشنایی که پیشنهاد
میپ�رد و روی آن ی�ک progress-barنش�ان میدهد
کمک ِ رای�گان میدهد ،اغلب ِ قصدی پنه�ان دارد که به
که کاری درحال انجام اس�ت .باالی صفحه نوشتهاست
احتمال زیاد من و تو از آن فایده نمیبریم.
«درحال اسکن کردن برای ویروس» یا «بررسی سیستم
اما ب�رای ارضای کن�جکاوی و ش�ناختن ِ بیش�تر هم که
از نظر س�رعت» .به خاط�ر میآوری که چن�د روز پیش
ش�ده ،دقت کردن در س�ناریوی معمول ِ چنین اقداماتی
صفحهی عجیبی باال پرید و مانیتور چش�مک زد و اتفاقا
جالب اس�ت .ف�رض کنیم ک�ه روی تبلیغ کلی�ک کردیم
لپتاپ اخیرا کند شدهاست .چند لحظه بعد روی صفحه
و درخواس�ت کم�ک کردی�م .ی�ک تبلی�غ ِ اینچنینی ما
ای�ن پیغ�ام میآید ک�ه این ویروس ی�ا آن بداف�زار روی
را ب�ه صفحهای خواه�د برد که ما را ب�ه دانلود کردن یک
سیس�تم پیدا شدهاس�ت .پیغام «قوی�ا» توصیه میکند
فای�ل اجرایی ترغیب میکند .گرداگ�ردِ چنین صفحهای
ک�ه روی دکمهای کلیک کنی تا مش�کل را رفع کند .گاهی
توصیهنامههایی از اف�راد ِ دیگری خواهیم دید کهگویا از
برای این مرحمت ِ نخواسته باید پولی پرداخت کنی ،اما
این ابزار اس�تفاده کردهاند و بسیار از آن راضی بودهاند.
بسیاری اوقات ،ناآش�نا صرفا هدف ِ کمک کردن دارد .یا
حتی ممکن اس�ت مانند ای�ن نمونه (ب�ه محتویات این
حداقل اینطور بهنظر میرسد.
لینک اطمین�ان نکنی�د و روی هیچ ی�ک از لینکها کلیک
حقیقت این اس�ت که اس�کن کردن ِ نرمافزاری ِ لپتاپ
نکنی�د) نظرهایی از فیسبوک ببینیم که ابزار مورد نظر را
از طریق ِ یک وبس�ایت ،اگر کار ناممکنی نباشد ،بسیار
س�تودهاند .حقیقت این است که نه این تصاویر پروفایل
س�خت اس�ت و صرفا زمانی قابل اجرا اس�ت که کاربر
حقیقی هس�تند و نه نظرها در فیسبوک یا جای دیگری
اختیارات ِ ویژهای به یک کد جاوا یا نظایر آن داده باش�د.
گذاش�ته ش�دهاند .این صفحه کامال س�اختگی اس�ت
به این دلی�ل ،پیغامی ک�ه ادعا میکند در حال جس�تجو
و لینکه�ا به صفحات دیگ�ری میروند ک�ه از ابزارهای
بهدنبال ِ دلیل ِ کندشدن ِ یک سیستم یا درحال ِ پیدا کردن
مهندس�ی اجتماعی برای قانع کردن ما استفاده میکنند
بدافزار روی آن اس�ت ،در قض�اوت ِ اول ،خود بهنحوی
تا به فایل اجرایی اجازهی دانلود شدن روی سیستممان
به یک س�ناریوی منتهی به نصب بدافزار متصل اس�ت.
را بدهیم .اما چرا نباید فایل اجرایی را دانلود کنیم؟
صرفا ب�ه همین دلیل هم که ش�ده ،چنی�ن صفحهای را
اجرای ی�ک فایل روی لپت�اپ یا تلفن هم�راه ،عمال در
بهس�رعت ببند و وبسایتی که pop-upاز طریق آن باز
حکم باز کردن در خانه و دسترسی ِ کامل دادن به دیگری
شدهاس�ت را در فهرس�ت س�یاهت قرار بده .میدانیم
است .نکتهی کلیدی این است که ما هیچ اطالعی نداریم
که در وب ،به اس�تثنای پروژههای آشنایی مانند ویکپدیا
که این فای�ل اجرایی چه خواهد کرد و رفت�ار ِ ظاهری که
شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
از آن خواهی�م دید اساس�ا هی�چ اهمیتی ن�دارد و آنچه کلیدی اس�ت آنچیزی است که من و تو تنها زمانی از آن مطلع میش�ویم که کار از کار گذش�ته است و سیستم ما آلوده شدهاس�ت .در یک س�ناریوی عملی ،فایل اجرایی که توس�ط چنین وبس�ایتی برای ما فرستاده میشود، حداق�ل روی مرورگر وب ما یک یا چن�د Toolbarنصب
شماره های پیشین مجله تابلو را از این جا دانلود کنید
میکن�د و تنظیم�ات آن را تغیی�ر میده�د ت�ا صفحهی خانگی ما وبس�ایتی باش�د که از این به بع�د رفتار ما را دنبال خواهد کرد .در س�ناریوهای خطرناکتر ،نرمافزار ویروسیاب ما غیرفعال خواهد ش�د و روی سیس�تم ما بدافزارهای مختلفی نصب خواهد ش�د .اگر حملهکننده در رفتارش مصممتر باش�د ،سیس�تم ما به یک نقطه در ش�بکهی بزرگی از س�ختافزارهایی اضافه خواهد شد که بدون اطالع م�ا برای حمالت DDOSو نظایر آن از آن استفاده میش�ود .نکتهی کلیدی این اس�ت که با اجازه دادن ب�ه اجرا ش�دن فایلی که دانلود ش�ده اس�ت ما در اختیار حملهکننده هس�تیم و میزان صدمه در گرو تصمیم و دانش فنی حمله کننده است. س�وال ِ کلیدی این اس�ت که اگر کس�ی درخان�هی ما را بزند و پیش�نهاد کند که بصورت رای�گان قفل در را تعمیر خواهد کرد ،آی�ا در را رویش باز میکنیم؟ پذیرفتن کمک ِ ناخواس�ته از ناشناس�ی در وب ،عملا رفت�اری از این جنس ،و به همان خطرناکی ،است.
ت برای شنیدن این پادکس اینجا را کلیک کنید برای شنیدن مجموعه کامل این پادکست ها کلیک کنید شماره بیست و سوم ،دی ۱۳۹۳
103
Poto by: Alfred Yaghoubzadeh